علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و دوم - حرف ف

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و دوم - حرف ف/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع،

تعريف،هدف، فايده، پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات

هرمنوتیک ومتودولوژی می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین

زمینه مراکز قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به

مجله بینات شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن

را درمنظومه این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و

نقش آن درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن

و صدها نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست

و يكم سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به

آنچه فرو فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات

وبينات است و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه

هدايت بارقه اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار

مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل

نطق ظاهر كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) –

وجود لفظي ( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می

کند و حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی

و کسانیکه می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

فاسدان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فاسدان

آثار حكومت فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 5

5 - هلاكت دنيوى و آتش دوزخ ، پى آمد حكومت هاى مستكبر ، ستمگر و فاسد ( چونان فرعونيان )

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين . .. إنّه لايفلح الظ_لمون ... و استكبر هو ... و جعلن_هم

استهزاهاى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 7

7 - پاكى و پارسايى ، جرم و مايه استهزا در جامعه فاسد

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، وى و خاندانش به جرم پاكى و پارسايى مورد ريشخند قرار گرفتند و محكوم به تبعيد و اخراج شدند.

اندوه اخروى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 8

8 _ ترس و اندوه در قيامت بر ناصالحان و بى تقوايان سايه گستر خواهد شد.

فمن اتقى و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

ايمان فاسدان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 4

4- برخى از پيشينيان فاسد ، از ناديده گرفتن تعاليم پيامبران ، توبه كردند و با ايمانى راسخ به كار هاى شايسته روى آوردند .

خلف أضاعوا الصلوة . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

ماضى بودن فعل ها در هر دو آيه، به وقوع

آن در زمان گذشته دلالت دارد.

بينش فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 7

7 - پاكى و پارسايى ، جرم و مايه استهزا در جامعه فاسد

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، وى و خاندانش به جرم پاكى و پارسايى مورد ريشخند قرار گرفتند و محكوم به تبعيد و اخراج شدند.

ترس اخروى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 8

8 _ ترس و اندوه در قيامت بر ناصالحان و بى تقوايان سايه گستر خواهد شد.

فمن اتقى و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

تشخيص فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 3

3 - آگاهى از صالح يا ناصالح بودن افراد ، براى همگان مقدور نيست .

و مايدريك

{ما} براى استفهام است و جمله {مايدريك. ..} (چه چيز تو را آگاه مى سازد)، نشانگر بسته بودن راه آگاهى براى مخاطب است.

توبه فاسدان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 4

4- برخى از پيشينيان فاسد ، از ناديده گرفتن تعاليم پيامبران ، توبه كردند و با ايمانى راسخ به كار هاى شايسته روى آوردند .

خلف أضاعوا الصلوة . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

ماضى بودن فعل ها در هر دو آيه، به وقوع آن در زمان گذشته دلالت دارد.

حسابرسى اخروى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

حمايت فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 2

2 - ويژگى شاعران خيال پرداز ، هوادارى گمراهان و فاسدان از آنان است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون

دروغگويى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاكاران فاسد ، براى شايعه پراكنى و القاى باور هاى دروغين خود به مردم

كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

ضماير جمع در آيه ياد شده، همگى مى تواند به {كلّ أفّاك} باز گردد و {السمع} نيز مصدر به معناى مفعول باشد; يعنى، {يلقى ه_ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم على الناس و الحال أنّ أكثرهم كاذبون فيما يلقونه; اين دسته از كژانديشان، شنيده هاى خود را در ميان مردم مى پراكنند، در حالى كه بيشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمى دهند}.

شايعه پراكنى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاكاران فاسد ، براى شايعه پراكنى و القاى باور هاى دروغين خود به مردم

كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

ضماير جمع در آيه ياد شده، همگى مى تواند به {كلّ أفّاك} باز گردد و {السمع} نيز مصدر به معناى مفعول باشد; يعنى، {يلقى ه_ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم على الناس و الحال أنّ أكثرهم كاذبون فيما يلقونه; اين دسته

از كژانديشان، شنيده هاى خود را در ميان مردم مى پراكنند، در حالى كه بيشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمى دهند}.

شبهه افكنى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاكاران فاسد ، براى شايعه پراكنى و القاى باور هاى دروغين خود به مردم

كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

ضماير جمع در آيه ياد شده، همگى مى تواند به {كلّ أفّاك} باز گردد و {السمع} نيز مصدر به معناى مفعول باشد; يعنى، {يلقى ه_ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم على الناس و الحال أنّ أكثرهم كاذبون فيما يلقونه; اين دسته از كژانديشان، شنيده هاى خود را در ميان مردم مى پراكنند، در حالى كه بيشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمى دهند}.

عمل صالح فاسدان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 4

4- برخى از پيشينيان فاسد ، از ناديده گرفتن تعاليم پيامبران ، توبه كردند و با ايمانى راسخ به كار هاى شايسته روى آوردند .

خلف أضاعوا الصلوة . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

ماضى بودن فعل ها در هر دو آيه، به وقوع آن در زمان گذشته دلالت دارد.

فاسدان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

فاسدان و صالحان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان هاى صالح و پاكدامن ، عناصرى مزاحم و غيرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

موضع گيرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد كه آنان تلاش هاى خيرخواهانه وى را برنتابيدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محكوم به اخراج كردند.

فاسدان و عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان هاى صالح و پاكدامن ، عناصرى مزاحم و غيرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

موضع گيرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد كه آنان تلاش هاى خيرخواهانه وى را برنتابيدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محكوم به اخراج كردند.

فاسقان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فاسقان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 7،8

7 - كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند و پيوندهايى را كه خدا به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده بگيرند ، فاسق هستند .

إلا الفسقين. الذين ... يقطعون ما أمراللّه به أن يوصل

{الذين}، صفت توضيحى براى {الفاسقين} مى باشد.

8 - آنان كه در زمين فسادانگيز هستند ، فاسقند .

إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 82 - 2،4

2 _ كسانى كه به پيامبر ( ص ) ايمان نياورند و يا حضرتش را يارى نكنند ، فاسق هستند .

لتؤمننّ به و لتنصرنّه .

.. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون

در صورتى كه مراد از {رسول} در آيه قبل، پيامبر اكرم (ص) باشد.

4 _ نقض ميثاق هاى الهى ، فسق است و نقض كنندگان ، فاسق هستند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 10

10 _ بنى اسرائيل ، قومى فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامين موسى ( ع )

و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 47 - 6،13

6 _ آنان كه حكم و داورى خويش را بر پايه قوانين و مقررات الهى بنا نكنند ، فاسق هستند .

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الفسقون

13 _ مسيحيان ، در صورت پيروى نكردن از احكام انجيل ، فاسق هستند .

و ليحكم أهل الانجيل بما أنزل اللّه فيه و من لم يحكم . .. هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 24،25،31

24 _ بسيارى از مردم ، بى اعتنا به حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

25 _ گنهكاران ، فاسقند .

ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

31 _ بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص ) ، مردمى شكننده حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 5

5 _ تكذيب

كنندگان آيات الهى، فاسقند.

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 7

7 _ كفرپيشگان ، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 17

17 _ تمردكنندگان از فرمان هاى الهى فاسقند .

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 6

6 _ يهوديان متخلف از حكم روز شنبه ( حرمت تلاش براى كسب مال و صيد ماهى ) مردمانى فاسق و ظالم در پيشگاه خداوند

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 16،18

16 _ اكثريت مشركان صدر اسلام ، مردمى فاسق و بيرون از مسير حق بودند .

و أكثرهم فسقون

18 _ پيمان شكنان ، مردمانى فاسق و منحرف از مسير حق

لايرقبوا فيكم . .. ذمة ... و أكثرهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 4،5

4 _ متخلفان از جنگ ، فاسق و اعمالشان در نزد خداوند بى ارزش است .

إنكم كنتم قوماً فسقين

روى سخن در اين بخش از آيات با منافقانى است كه از شركت در جنگ تبوك خوددارى كردند.

5 _ منافقان ، گروهى فاسق و تجاوزپيشه

إنكم كنتم قوماً فسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 67 - 20

20 _ منافقان ، مشخص ترين نمونه فاسقان

إن المنفقين هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 8،9

8 _ كفر به خدا و رسول او ، فسق و كافران ، مردمانى فاسقند .

ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله و اللّه لايهدى القوم الفسقين

9 _ منافقان ، مردمانى فاسقند .

ذلك بأنهم كفروا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 14

14 _ منافقان ، مردمى فاسق و منحرف از مسير حق

إنهم كفروا . .. فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 _ منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 5

5 _ مشركان ، مردمانى فسق پيشه اند .

فذلكم اللّه ربكم . .. كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 8

8 - اتهام بى دليل زنا به زنان پاكدامن ، بدترين نوع فسق است و نسبت دهندگان آن ، سرآمد فاسقان اند .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء . .. و أُول_ئك هم الف_سقون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الفاسقون} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است. منحصر كردن اهل فسق به نسبت دهندگان زناى بى دليل

به زنان پاكدامن، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 8

8 - فرعون و سران حكومت وى ، عناصرى فاسق و متجاوز بودند .

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 5

5 - قوم لوط ، مردمى همواره فاسق و تبهكار بودند .

بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 5،6

5 - كافران ، مردمانى فاسق و تبه كارند .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

به قرينه مقابله {مؤمناً} و {فاسقاً} و به قرينه آيات پيش كه در آنها، مردم به دو دسته كافر و مؤمن تقسيم شده اند، مراد از {فاسقاً} مى تواند كافران باشد. بنابراين، اطلاق {فاسق} بر كافر به خاطر فسق و تبه كارى او است.

6 - مجرمان ، مردمانى فاسق و تبه كارند .

المجرمون . .. أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 20

20 - بسيارى از اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و كثير منهم ف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 7

7 - غافلان از خدا و خويش ، همان فاسقان واقعى و پرده دران حريم ارزش هايند .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون

- 63 - 6 - 9

9 - منافقان ، عناصرى فاسق و منحرف

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

آثار اصلاح فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 7

7 - توبه فاسقان و اصلاح رفتارشان ، از بين برنده آثار سوء فسق گذشته آنان است .

أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أصلحوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جمله {فإنّ اللّه غفور رحيم} در مقام تعليل براى رفع مجازات هاى فاسقان است و علت هر حكمى، موجب تعميم و سرايت آن حكم خواهد شد. بنابراين فاسقان توبه كار، مشمول رحمت الهى اند; چه فسق آنان مربوط به تهمت زدن ها باشد و چه غير آن.

آثار توبه فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 7

7 - توبه فاسقان و اصلاح رفتارشان ، از بين برنده آثار سوء فسق گذشته آنان است .

أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أصلحوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جمله {فإنّ اللّه غفور رحيم} در مقام تعليل براى رفع مجازات هاى فاسقان است و علت هر حكمى، موجب تعميم و سرايت آن حكم خواهد شد. بنابراين فاسقان توبه كار، مشمول رحمت الهى اند; چه فسق آنان مربوط به تهمت زدن ها باشد و چه غير آن.

آثار عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 5

5 - نزول عذاب الهى بر جوامع فاسق و تبهكار ، صرفاً جنبه انتقام جويانه و كيفرى ندارد ، بلكه جنبه ارشاد و

هدايت ديگران را نيز دارد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا . .. و لقد تركنا منها ءاية بيّنة لقوم يعقل

ابتلاى دنيوى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 2

2 - بلا هاى دنيوى فاسقان ، هشدارى به آنان است و نه كيفر واقعى شان .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

ابتلاى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 17

17 _ فاسقان متمرد از فرمان هاى الهى ، در خطر نابود شدن و يا گرفتار گشتن به عذابى شديد از جانب خداوند

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 6

6 - كيفر واقعى فاسقان تنبّه ناپذير از بلا هاى دنيا ، به جهان آخرت موكول شده است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

از تعبير {لعلّهم يرجعون} استفاده مى شود كه {عذاب أدنى} همان بلاهاى دنيوى است كه مى تواند در بازگشت انسان به سوى خدا مؤثر باشد. در اين صورت به قرينه تقابل، مراد از {العذاب الأكبر} عذاب قيامت خواهد بود.

انحراف فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 16

16 - انسان هاى فاسق ، داراى قلب هاى منحرف

أزاغ اللّه قلوبهم و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

پيروزى بر فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 14

14 _ فراگيرى معارف و

عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

تفاوت مؤمنان با فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 1،2

1 - برابر نبودن مؤمن و فاسق ، در نظام پاداش الهى ، امرى بديهى و خدشه ناپذير است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

همزه {أفمن. ..} استفهام انكارى است و {لايستوون} نيز بر آن تأكيد بيشترى مى كند. گفتنى است: {كاف} در {كمن} تشبيه در جزا است و به قرينه آيات سابق و آيات بعدى (19 و 20)، مراد از نفى تساوى، مى تواند عدم تساوى در پاداش و جزا باشد.

2 - فرجام ناگوار كافران و عاقبت نيكوى مؤمنان ، علامت برابر نبودن آنان با يكديگر است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... أفمن كان مؤمنًا كم

{فاء} در {أفمن} تفريع بر آيات سابق است كه در آنها از كافران و مؤمنان و فرجام و عاقبتشان سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 8

8 - جايگاه خوب مؤمنان در بهشت ، نمودى از عدم تساوى آنان با فاسقان است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا .

.. أمّا الذين ءامنوا ... فلهم جنّت المأوى

{أمّا الذين آمنوا. ..} تشريح تفصيلى عدم تساوى دو گروهى است كه در آيه پيش، از آن سخن گفته شده است.

تهديد فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 15،16

15 _ خداوند قوم موسى را از مخالفت با رسالت هاى وى بر حذر داشت و متخلفان را مردمى فاسق خواند .

سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الفاسقين} متمردان خود بنى اسرائيل باشد. بر اين مبنا جمله {ساوريكم}، كه پس از فرمان به فراگيرى تورات و به كار بستن تعاليم آن واقع شده، اشاره به اين معنا دارد كه اگر گروهى اين فرمان را اطاعت نكنند، فاسقند. گفتنى است در اين صورت مقصود از {دار} جايگاه شوم و فرجام ناميمون آن گروه است.

16 _ خداوند ، فاسقان بنى اسرائيل را به گرفتار آمدن به فرجامى شوم تهديد كرد .

سأوريكم دار الفسقين

ثبت عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 3

3 - كردار بدكاران ، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الفجّار

{كتاب الفجّار}، صحيفه اى است كه در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.

جاودانگى عذاب فاسقان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 5

5 - گرفتارى فاسقان كافر در آتش دوزخ ، هميشگى است .

و إنّ الفجّار لفى جحيم

جمله اسميه، بر ثبوت دلالت دارد و در اين آيه ممكن است به قرينه مقابله با {إنّ الأبرار لفى نعيم} _ كه استقرار مجازى در آن حاكى از خلود بود _ بر خلود نيز دلالت كند. مراد از {فجّار} _ به قرينه {بل تكذّبون بالدين} _ فاسقانى است كه منكر معاد و كافرند.

جواز عيبجويى از فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 14

14 - عيب جويى از غير مؤمنان ، فاقد حرمت *

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لا تلمزوا أنفسكم

تعبير {أنفسكم}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه مؤمنان نبايد نسبت به خود مؤمنان، عيب جويى كنند; اما در مورد ديگران نهى متوجه آنان نيست.

حتميت عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 4

4 - فاسقان در قيامت ، محروم از يارى ديگران براى رهايى از آتش دوزخ

و إنّ الفجّار لفى جحيم . .. يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 3

3 - عذاب مقدر الهى براى بدكاران ، تخلّف ناپذير و داراى حد و مرزى روشن و مشخص است .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

چنانچه {كتاب} به معناى مكتوب و مراد از كتابت، قضاى حتمى باشد و {مرقوم} نيز به معناى {نوشته واضح و گويا} گرفته شود; مفاد آيه

اين خواهد بود كه {سجّين} (همان كتاب جامع كه عذاب هاى مقدر فاجران را دربردارد) مكتوب وتقدير شده اى واضح است كه حد و مرز هر عذاب مقدر، در آن كاملاً روشن است.

حتميت كيفر فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 1

1 - پنهان داشتن خويش از آتش جهنم ، براى فاسقان امكان پذير نيست .

و ما هم عنها بغائبين

{غاب عنه}; يعنى، از او مخفى شد. (لسان العرب)

حتميت كيفرهاى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 7

7 - كيفر هاى تعيين شده براى فاجران ، حكم تقدير شده خداوند و گريزناپذير است . *

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

{كتاب} _ در يك احتمال _ به معناى مكتوب است. در اين احتمال، مراد نوشته هاى تقدير شده الهى، درباره كيفر فاجران و {كتابت} به معناى قضاى حتمى و حكم تخلف ناپذير خواهد بود.

حتميت محروميت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 3

3 _ محروميت فاسقان از گرايش به ايمان و پذيرش آن ، حكم قطعى و غير قابل تخلف

كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا أنهم لايؤمنون

حق ناپذيرى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 16

16 _ حق ناپذيرى فاسقان مجوّز ترك نهى از منكر نيست .

لم تعظون قوماً اللّه مهلكهم . .. قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

موعظه گران يهود دو دليل براى نهى از منكر اقامه كردند: داشتن عذر در

پيشگاه خدا (معذرة إلى ربكم)، احتمال تأثير (لعلهم يتقون). مقتضاى سخن آنان اين است كه نبود احتمال تأثير نمى تواند مجوّز ترك نهى از منكر باشد و عذر پذيرفته شده اى نخواهد بود.

ذلت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 10

10 - خوار ساختن فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها ، برنامه اى الهى و پسنديده

فبإذن اللّه و ليخزى الف_سقين

رهبرى و فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 29

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

زندگى با فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 8

8 _ زندگى با فاسقان ، دشوار و ناخوشايند بر بندگان شايسته خداوند

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

زيادى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 12

12 - كثرت و انبوهى عناصر فاسق و طرفدار باطل در طول تاريخ

فمنهم مهتد و كثير منهم ف_سقون

زيانكارى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 27 - 10

10 - فاسقان ، مردمى زيانكارند .

أولئك هم الخسرون

سرزمين فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 13،14

13 _ تصرف سرزمين فاسقان و ديدن مناظر آن ، وعده اى از جانب خداوند به امت موسى

سأوريكم دار الفسقين

در اينكه مراد از {الفسقين} چه كسانى هستند، سه احتمال وجود دارد: فرعونيان، ساكنان سرزمين قدس پيش از ورود قوم موسى به آنجا، متخلفان قوم موسى برداشت فوق ناظر به احتمال اول و دوم است.

14 _ فراگيرى معارف و عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

سرگردانى اخروى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 8

8 _ گمراهى و سرگردانى فاسقان در قيامت *

و اللّه لايهدى القوم الفسقين. يوم يجمع اللّه الرسل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يوم} ظرف براى {لايهدى . ..} در آيه قبل باشد.

صفات فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 16

16 - انسان هاى فاسق ، داراى قلب هاى منحرف

أزاغ اللّه قلوبهم و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

عذاب دنيوى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 9

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 17

17 _ فاسقان متمرد از فرمان هاى الهى ، در خطر نابود شدن و يا گرفتار گشتن به عذابى شديد از جانب خداوند

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 7

7 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً . . . } فهذا عذاب ينزل فى آخر الزمان على فسقة أهل القبلة و هم يجحدون نزول العذاب عليهم . ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {بگو اگر عذاب او، شب هنگام يا در روز به سراغ شما آيد . ..} روايت شده: اين عذابى است كه بر فاسقان اهل قبله در آخرالزمان نازل مى شود; در حالى كه آنان منكر نزول عذاب بر خودشان هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 1

1 - قيامت ، روز گرفتارى طاقت فرساى فاسقان در آتش جهنم

يصلونها يوم الدين

{يصلونها}; يعنى، با رنج و مشقّت، حرارت آن را مى چشند. (برگرفته از قاموس)

عصيان فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 26

26 _ فاسقان ، رويگردان از احكام

الهى و بى اعتنا به داورى هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

عوامل گمراهى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 11

11 - تنها فاسقان به سبب وجود مثلهايى در قرآن ، به گمراهى كشانده مى شوند .

و ما يضل به إلا الفسقين

عوامل محروميت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 4

4 _ حكم الهى به محروميت اهل فسق از گرايش به ايمان ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى اوست .

كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا أنهم لايؤمنون

غيبت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 18

18 - جواز غيبت غير مؤمنان

و لايغتب بعضكم بعضًا . .. يأكل لحم أخيه ميتًا

با توجه به اين كه مخاطب {بعضكم بعضاً} مؤمنان هستند نه مطلق انسان ها، برداشت بالا استفاده مى شود.

فاسقان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 4

4 _ اكثر امت هاى پيشين مردمى ، فاسق و خارج از دايره اطاعت خداوند

و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 5

5- بسيارى از جوامع و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . ..

و كم أهلكنا من القرون من

فاسقان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1

1 _ يهوديان ساكن در ايله متشكل از سه گروه بودند : تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهى كننده از منكرات ، تاركان نهى از منكر .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دليل {الذين ينهون عن السوء} در آيه بعد، نهى از منكر است.

فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 11

11 - گروهى از قوم موسى ، از ديرباز مردمى فاسق و تبهكار بودند .

بما كانوا يفسقون

{باء} در {بما كانوا . ..} سببيه و {ما} مصدريه است. فعل مضارع آن گاه كه همراه {كان} و مانند آن آورده شود، دلالت بر استمرار در زمان گذشته دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 15

15 - آزار رسانان به موسى ( ع ) ، مردمانى فاسق بودند .

لم تؤذوننى . .. و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

فاسقان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 1،4،5

1 - جايگاه فسق پيشگان ، آتش جهنم است .

و أمّا الذين فسقوا فمأويهم النار

4 - فاسقان ، براى خروج از آتش تلاش مى كنند .

كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها

در صورتى كه {كلّما أرادوا أن يخرجوا. ..} معناى حقيقى داشته باشد، دلالت مى كند بر اين كه فاسقان در صدد برمى آيند كه از آتش، بيرون بروند.

5

- بازگردانده شدن قهرى فاسقان به دوزخ ، در پى تلاش براى گريز و رهايى از آن

كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 1،5

1 - آتش دوزخ ، جايگاه فاسقان و گنه پيشگان و كيفر كردار آنان است .

و إنّ الفجّار لفى جحيم

{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب). از معانى ديگر {فجور}، فسق و عصيان است. (قاموس)

5 - گرفتارى فاسقان كافر در آتش دوزخ ، هميشگى است .

و إنّ الفجّار لفى جحيم

جمله اسميه، بر ثبوت دلالت دارد و در اين آيه ممكن است به قرينه مقابله با {إنّ الأبرار لفى نعيم} _ كه استقرار مجازى در آن حاكى از خلود بود _ بر خلود نيز دلالت كند. مراد از {فجّار} _ به قرينه {بل تكذّبون بالدين} _ فاسقانى است كه منكر معاد و كافرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 1،4

1 - قيامت ، روز گرفتارى طاقت فرساى فاسقان در آتش جهنم

يصلونها يوم الدين

{يصلونها}; يعنى، با رنج و مشقّت، حرارت آن را مى چشند. (برگرفته از قاموس)

4 - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم ، كيفر فسق آنان است .

يصلونها يوم الدين

تصريح به {روز جزا} بودن قيامت، در بيان عذاب فاسقان، بيانگر آن است كه عذاب قيامت جزاى فسق آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 1

1 - پنهان داشتن خويش از آتش جهنم ، براى فاسقان امكان پذير نيست .

و ما هم عنها بغائبين

{غاب عنه}; يعنى، از

او مخفى شد. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 9

9 - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم ، فرمان خداوند در قيامت

و إنّ الفجّار لفى جحيم . .. و الأمر يومئذ للّه

فاسقان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 8

8 _ گمراهى و سرگردانى فاسقان در قيامت *

و اللّه لايهدى القوم الفسقين. يوم يجمع اللّه الرسل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يوم} ظرف براى {لايهدى . ..} در آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 4

4 - مردم در قيامت ، به دو گروه شاخص { ابرار } و { فجّار } تقسيم خواهند شد .

إنّ الأبرار لفى نعيم . و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 4

4 - فاسقان در قيامت ، محروم از يارى ديگران براى رهايى از آتش دوزخ

و إنّ الفجّار لفى جحيم . .. يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

فاسقان و تكذيب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 8

8 - فاسقان ، عذابى را كه همواره تكذيب مى كردند ، مى چشند .

ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون

فاسقان و تكذيب قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 10

10 - فاسقان ، قيامت و نظام كيفرى خدا را تكذيب

مى كردند .

و أمّا الذين فسقوا . .. ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون

فاسقان و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 5

5 - تنها فاسقان ( منحرفان ) ، قرآن و دلايل روشن آن را نپذيرفته و بدان كافر مى شوند .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

فاسقان و مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 11

11 - تنها فاسقان به سبب وجود مثلهايى در قرآن ، به گمراهى كشانده مى شوند .

و ما يضل به إلا الفسقين

فاسقان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 14

14 _ قوم موسى ، مردمانى فاسق و نافرمان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

فرجام شوم فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 19

19- هلاكت و بدفرجامى ، تنها از آنِ فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها است .

فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

فرجام فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

فرجام فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 16

16 _ خداوند ، فاسقان بنى اسرائيل را به گرفتار آمدن به فرجامى شوم

تهديد كرد .

سأوريكم دار الفسقين

قانونمندى عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 3

3 - عذاب مقدر الهى براى بدكاران ، تخلّف ناپذير و داراى حد و مرزى روشن و مشخص است .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

چنانچه {كتاب} به معناى مكتوب و مراد از كتابت، قضاى حتمى باشد و {مرقوم} نيز به معناى {نوشته واضح و گويا} گرفته شود; مفاد آيه اين خواهد بود كه {سجّين} (همان كتاب جامع كه عذاب هاى مقدر فاجران را دربردارد) مكتوب وتقدير شده اى واضح است كه حد و مرز هر عذاب مقدر، در آن كاملاً روشن است.

قلب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 16

16 - انسان هاى فاسق ، داراى قلب هاى منحرف

أزاغ اللّه قلوبهم و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

كفر فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 5

5 - تنها فاسقان ( منحرفان ) ، قرآن و دلايل روشن آن را نپذيرفته و بدان كافر مى شوند .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

كيفر اخروى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 6،8

6 - كيفر واقعى فاسقان تنبّه ناپذير از بلا هاى دنيا ، به جهان آخرت موكول شده است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

از تعبير {لعلّهم يرجعون} استفاده مى شود كه {عذاب أدنى} همان بلاهاى دنيوى است كه مى تواند در بازگشت انسان به سوى خدا مؤثر باشد.

در اين صورت به قرينه تقابل، مراد از {العذاب الأكبر} عذاب قيامت خواهد بود.

8 - عذاب شدن فاسقان در قيامت ، پس از اتمام حجت با آنان ، در دنيا است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

بلاهاى هشداردهنده دنيا، نوعى اتمام حجت براى فاسقان است. {لعلّهم يرجعون} نيز نكته بالا را تأييد مى كند.

كيفر فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 1

1 - برابر نبودن مؤمن و فاسق ، در نظام پاداش الهى ، امرى بديهى و خدشه ناپذير است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

همزه {أفمن. ..} استفهام انكارى است و {لايستوون} نيز بر آن تأكيد بيشترى مى كند. گفتنى است: {كاف} در {كمن} تشبيه در جزا است و به قرينه آيات سابق و آيات بعدى (19 و 20)، مراد از نفى تساوى، مى تواند عدم تساوى در پاداش و جزا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 6،8

6 - عذاب فاسقان ، پايان ناپذير و غيرقابل گريز است .

كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها

عبارت {كلّما أرادوا أن يخرجوا منها} مى تواند كنايه از پايان ناپذيرى و خلود در آتش باشد.

8 - فاسقان ، عذابى را كه همواره تكذيب مى كردند ، مى چشند .

ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 2

2 - بلا هاى دنيوى فاسقان ، هشدارى به آنان است و نه كيفر واقعى شان .

و لنذيقنّهم من العذاب

الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 1

1 - آتش دوزخ ، جايگاه فاسقان و گنه پيشگان و كيفر كردار آنان است .

و إنّ الفجّار لفى جحيم

{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب). از معانى ديگر {فجور}، فسق و عصيان است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 4

4 - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم ، كيفر فسق آنان است .

يصلونها يوم الدين

تصريح به {روز جزا} بودن قيامت، در بيان عذاب فاسقان، بيانگر آن است كه عذاب قيامت جزاى فسق آنان است.

كيفر فاسقان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 6

6 _ مسلط ساختن مردمى شكنجه گر بر يهود ، نمودى از كيفر سريع خداوند براى متمردان و فاسقان ستم پيشه

ليبعثن عليهم . .. إن ربك لسريع العقاب

گمراهى اخروى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 8

8 _ گمراهى و سرگردانى فاسقان در قيامت *

و اللّه لايهدى القوم الفسقين. يوم يجمع اللّه الرسل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يوم} ظرف براى {لايهدى . ..} در آيه قبل باشد.

گواهى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 11

11 - شهادت و گواهى انسان فاسق ، در نظام قضايى اسلام هرگز پذيرفته نمى شود .

و لاتقبلوا لهم شه_دة أبدًا و أُول_ئك هم الف_سقون

برداشت فوق، مبتنى براين نكته است كه جمله

{و أُول_ئك هم الفاسقون} در مقام تعليل و بيان فلسفه حكم پذيرفته نشدن شهادت نسبت دهندگان زنا باشد; يعنى، چون آنان فاسق اند، گواهيشان مورد قبول نيست. بنابراين گواهى هيچ فاسقى پذيرفتنى نخواهد بود.

محافظت از نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

محروميت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 9

9 _ فاسقان ، محروم از هدايت خاص الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 11

11 _ فاسقان ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 2

2 _ فسق پيشگان ، فاقد زمينه گرايش به ايمان و محروم از پذيرش آن

كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا أنهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 17

17 - فاسقان ، از هدايت الهى محروم اند .

و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 8

8 - فاسقان و منحرفان از حق ، محروم از هدايت و غفران الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 4

4 - فاسقان در قيامت ، محروم از يارى ديگران براى رهايى از آتش دوزخ

و إنّ الفجّار لفى جحيم . .. يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 3

3 - كردار بدكاران ، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الفجّار

{كتاب الفجّار}، صحيفه اى است كه در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.

نامه عمل فاسقان در سجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه

است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

وضوح نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

ويژگيهاى مكان نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 2

2 - مخزن نامه هاى عمل بدكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است و پستى و گريزناپذير بودن آن قابل توصيف نيست .

و ما أدريك ما سجّين

ريشه كلمه {سجّين} بر زندان بودن جايگاه نامه عمل بدكاران دلالت دارد و پستىِ آن، از تقابل با {علّيّين} در آيات بعد استفاده مى شود.

ويژگيهاى نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى

خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

هشدار به فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 1،2

1 - وجود برخى بلا هاى حتمى دنيوى از سوى خداوند ، براى تنبيه و هشدار به فاسقان است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

در اين كه مراد از {عذاب الأدنى} چيست، اقوال گوناگونى گفته شده است از جمله آنها اين است كه منظور، عذاب هاى دنيوى، مانند بلاها و بيمارى ها و. .. است.

2 - بلا هاى دنيوى فاسقان ، هشدارى به آنان است و نه كيفر واقعى شان .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

هلاكت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 19

19- هلاكت و بدفرجامى ، تنها از آنِ فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها است .

فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

فاطمه(س)از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فاطمه(س)}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 21

21 _ همراهان پيامبر ( ص ) ( على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام ) در مباهله ، عزيزترين و برترين انسانها

ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا

و انفسكم

امام رضا (ع): . .. فبرز النّبى (ص) عليّاً و الحسن و الحسين و فاطمة صلوات اللّه عليهم ... فهذه، خصوصيّة لا يتقدمهم فيها احد و فضل لا يلحقهم فيه بشر.

_______________________________

عيون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 232، ح 1، ب 23 ; نورالثقلين، ج 1، ص 349، ح 163.

اخلاص فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 9 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر اخلاص و خداجويى در عرصه زندگى اجتماعى

إنّما نطعمكم لوجه اللّه لانريد منكم جزاءً و لا شكورًا

اطعام فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 8 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان عند فاطمة ( عليهاالسلام ) شعيرٌ فجعلوه عصيدةً فلمّا انضجوها و وضعوها بين أيديهم جاء مسكين . . . فقام على ( ع ) فأعطاه ثلثَ ها فما لَبِثَ أن جاء يتيم . . . فأعطاه ثلثها الثانى . . . فلمّا لبث أن جاء أسير . . . فأعطاه الثلث الباقى و ما ذاقوها فأنزل اللّه فيهم ه_ذه الآية إلى قوله { و كان سعيكم مشكوراً } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: نزد فاطمه(س) مقدارى جو بود كه آن را حلوا كردند. پس از اين كه آن را پختند و براى خوردن آوردند، مسكينى آمد ... حضرت على(ع) برخاست و ثلث آن را به او داد. زمانى نگذشت كه يتيمى آمد ... حضرت ثلث ديگرش را به او داد ... زمانى نگذشت كه اسيرى

آمد ... و ثلث باقى مانده را به او عطا فرمود و خود هيچ از آن حلوا نچشيدند. پس خداوند درباره آنان آيه {و يطعمون الطعام...} تا آيه {كان سعيكم مشكوراً} را نازل كرد}.

اعطاى فدك به فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 17

17 - { فى مجمع البيان : روى أبوسعيد الخدرى و غيره أنّه لمّا نزلت ه_ذه الأية على النبىّ ( ص ) أعطى فاطمة ( س ) فدكاً و سلّمه إليها . و هو المروىّ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) . . . ;

در مجمع البيان آمده است كه ابوسعيد خدرى و ديگران، روايت كرده اند كه هنگامى كه اين آيه بر پيغمبر نازل گشت {فآت ذا القربى حقّه} آن حضرت، فدك را به فاطمه (عليهاالسلام) داد و آن را به وى تسليم كرد. همين مطلب، از امام باقر و امام صادق(ع) نيز روايت شده است}.

انفاق فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 8 - 8

8 - { عن مُعَمَّربن خَلاّد عن أبى الحسن الرضا ( ع ) فى قوله تعالى { و يطعمون الطعام على حبّه مسكيناًو يتيماً و أسيراً } قال : قلت حبّ اللّه أو حبّ الطعام ؟ قال : حبّ الطعام ;

معمربن خلاّد از امام رضا(ع) درباره سخن خداى تعالى {و يطعمون الطعام على حبّه مسكيناً و يتيماً و أسيراً} روايت كرده كه به امام گفتم: [ در {على حبّه} ]حبّ خدا مراد است يا حبّ طعام؟ فرمود: حبّ طعام}.

اهميت محبت به فاطمه(س)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 26

26 - { عن إبن عباس ( رض ) قال : لمّا نزلت { قل لا أسئلكم عليه أجراًإلاّ المودة فى القربى } قالوا يا رسول اللّه من قرابتك الذين وجبت علينا مودتهم ؟ قال : على و فاطمة و ابناهما ;

از ابن عباس نقل شده است كه گفت: هنگامى كه آيه {قل لا أسئلكم عليه أجراً إلاّ المودة فى القربى} نازل شد گفتند يا رسول اللّه آن نزديكان تو كه دوستى آنان بر ما واجب شده است چه كسانى هستند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزندانشان}.

ايثار فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 8 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر ايثارگرى و حمايت از اقشار محروم جامعه ( بينوايان ، يتيمان و اسيران )

و يطعمون الطعام على حبّه مسكينًا و يتيمًا و أسيرًا

ايمان فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

بشارت فاطمه(س) به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 4

4 - خداوند ، بشارت دهنده پيامبر ( ص ) به كوثر بودن فاطمه ( س ) و فراوانى نسل آن حضرت از طريق او

إنّا أعطين_ك الكوثر

تاريخ

قطعى زندگانى پيامبر(ص) _ كه از او پسرى نماند _ گواه بر آن است كه تنها مصداق كوثر، فاطمه(س) است.

پاداش اخروى فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

ترس فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

تسبيحات فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 10

10 - محمد بن مسلم از امام باقر ( ع ) روايت كرده است كه فرمود :

{ تسبيح فاطمة ( ع ) من ذكر اللّه الكثير الذى قال : اذكرونى اذكركم ;

تسبيح فاطمه(س) ذكر كثيرى است كه خداوند فرموده: به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم}.

تشكر از فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9،10

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

10 - برخوردارى از نعمت هاى سرشار بهشت ، جلوه تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و كان سعيكم مشكورًا

خيريت فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 5

5 - حضرت فاطمه ( س ) ، خير فراوان و عطاى خداوند به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر

هر چند در شأن نزول ها و روايات سخنى از تطبيق {كوثر} بر {فاطمه}(س)، به ميان نيامده است; ولى از آخرين آيه استفاده مى شود كه نتيجه عطاى {كوثر}، {ابتر} (نسل بريده) نماندن پيامبر(ص) است. بنابراين فاطمه(س) كه نسل پيامبر(ص) از او است، مصداق {كوثر} خواهد بود.

عبوديت فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 7

7 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص او مى باشند .

عينًا

يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيرًا

مطابق روايات وارده در كتاب هاى شيعه و سنى، اين آيه و قبل و بعد آن، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان)

عمل صالح فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

فضايل فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 13

13 _ عظمت فوق العاده مقام حضرت زهرا ( سلام اللّه على ها )

و نساءنا و نساءكم

با توجه به آنچه نقل شده كه پيامبر اكرم (ص) در مقام مباهله از همه زنان، تنها فاطمه زهرا (س) را برده بودند، معلوم مى شود مراد از {نساءنا}، فاطمه (س) بوده و چون به لفظ جمع آمده عظمت شخصيّت آن حضرت معلوم مى گردد. مؤيد حضور آن حضرت روايتى از امام رضا (ع) است كه فرمود: ... و عنى بالنساء فاطمة عليها السّلام.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 232، ح 1، ب 23 ; نورالثقلين، ج 1، ص 349، ح 163.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 5 - 5

5 - اهل بيت ( حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) مظهر ابرار و نيكوكاران جهان اند .

إنّ الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورًا

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است

كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است. گفتنى است آيه مورد بحث تا آيه 22 (إنّ ه_ذا كان لكم جزاءً و كان سعيكم مشكوراً) درباره اين بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، زمخشرى، ج 4، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 7

7 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص او مى باشند .

عينًا يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيرًا

مطابق روايات وارده در كتاب هاى شيعه و سنى، اين آيه و قبل و بعد آن، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 8 - 6،7

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر ايثارگرى و حمايت از اقشار محروم جامعه ( بينوايان ، يتيمان و اسيران )

و يطعمون الطعام على حبّه مسكينًا و يتيمًا و أسيرًا

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان عند فاطمة ( عليهاالسلام ) شعيرٌ فجعلوه عصيدةً فلمّا انضجوها و وضعوها بين أيديهم جاء مسكين . . . فقام على ( ع ) فأعطاه ثلثَ ها

فما لَبِثَ أن جاء يتيم . . . فأعطاه ثلثها الثانى . . . فلمّا لبث أن جاء أسير . . . فأعطاه الثلث الباقى و ما ذاقوها فأنزل اللّه فيهم ه_ذه الآية إلى قوله { و كان سعيكم مشكوراً } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: نزد فاطمه(س) مقدارى جو بود كه آن را حلوا كردند. پس از اين كه آن را پختند و براى خوردن آوردند، مسكينى آمد ... حضرت على(ع) برخاست و ثلث آن را به او داد. زمانى نگذشت كه يتيمى آمد ... حضرت ثلث ديگرش را به او داد ... زمانى نگذشت كه اسيرى آمد ... و ثلث باقى مانده را به او عطا فرمود و خود هيچ از آن حلوا نچشيدند. پس خداوند درباره آنان آيه {و يطعمون الطعام...} تا آيه {كان سعيكم مشكوراً} را نازل كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 9 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر اخلاص و خداجويى در عرصه زندگى اجتماعى

إنّما نطعمكم لوجه اللّه لانريد منكم جزاءً و لا شكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 4،5

4 - خداوند ، بشارت دهنده پيامبر ( ص ) به كوثر

بودن فاطمه ( س ) و فراوانى نسل آن حضرت از طريق او

إنّا أعطين_ك الكوثر

تاريخ قطعى زندگانى پيامبر(ص) _ كه از او پسرى نماند _ گواه بر آن است كه تنها مصداق كوثر، فاطمه(س) است.

5 - حضرت فاطمه ( س ) ، خير فراوان و عطاى خداوند به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر

هر چند در شأن نزول ها و روايات سخنى از تطبيق {كوثر} بر {فاطمه}(س)، به ميان نيامده است; ولى از آخرين آيه استفاده مى شود كه نتيجه عطاى {كوثر}، {ابتر} (نسل بريده) نماندن پيامبر(ص) است. بنابراين فاطمه(س) كه نسل پيامبر(ص) از او است، مصداق {كوثر} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 6

6 - مقام ربوبى خداوند ، جلوه گر در اعطاى فاطمه ( س ) به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 2

2 - تداوم نسل پيامبر ( ص ) از طريق فاطمه ( س ) ، پوچى پندار دشمنان آن حضرت را در مورد قطع نسل او بر ملا ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر . .. إنّ شانئك هو الأبتر

كثرت نسل فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 4

4 - خداوند ، بشارت دهنده پيامبر ( ص ) به كوثر بودن فاطمه ( س ) و فراوانى نسل آن حضرت از طريق او

إنّا أعطين_ك الكوثر

تاريخ قطعى زندگانى پيامبر(ص) _ كه از او پسرى نماند _ گواه بر آن است كه

تنها مصداق كوثر، فاطمه(س) است.

مقامات فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 6

6- { جابرالجعفى قال : سألت أباجعفرمحمد بن على الباقر ( ع ) عن قول الله عزّوجلّ : { كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . . . } قال : أمّا الشجرة فرسول الله ( ص ) و فرعها على ( ع ) و غصن الشجرة فاطمة بنت رسول الله ( ص ) و ثمرها أولادها ( ع ) و ورقها شيعتنا . . . ;

جابر جعفى گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {كشجرة طيبة. ..} سؤال كردم، آن حضرت فرمود: اما مراد از درخت، رسول خدا(ص) مى باشد و شاخه هاى اصلى آن، على(ع) است و شاخه هاى فرعى آن، فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) مى باشد و ميوه هاى آن، فرزندان او و برگهاى آن درخت، شيعيان ما مى باشند}.

نعمتهاى اخروى فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 10

10 - برخوردارى از نعمت هاى سرشار بهشت ، جلوه تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و كان سعيكم مشكورًا

نقش فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 2

2 - تداوم نسل پيامبر ( ص ) از طريق فاطمه ( س ) ، پوچى پندار دشمنان آن حضرت را در مورد قطع نسل او بر ملا ساخت

.

إنّا أعطين_ك الكوثر . .. إنّ شانئك هو الأبتر

وفاى به نذر فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

فتح مكه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 11

11- تحقق وعده خداوند ، به ورود پيروزمندانه مسلمانان به مكه ، گواه تحقق پذيرى وعده او در غلبه اسلام بر تمامى اديان *

لتدخلنّ المسجد الحرام . .. هو الذى أرسل رسوله ... ليظهره على الدين كلّه

خداوند در آيه قبل، به مؤمنان وعده داد كه با ايمنى وارد مكه خواهند شد و اين وعده تحقق يافت. حال در اين آيه، نويد داده است كه اسلام نه بر مشركان مكه; بلكه بر تمامى اديان غلبه خواهد كرد و اين وعده، همانند وعده پيشين تحقق پذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 4،12

4 - بروز روحيه ثروت اندوزى و كوتاهى در امر انفاق ، در ميان مسلمانان صدراسلام پس از فتح مكه

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

آيه شريفه _ چنان كه از عبارت هاى آن استفاده مى شود _ پس از فتح مكه نازل شده است. توبيخ مسلمانان از سوى خداوند، به خاطر كوتاهى آنان در امر انفاق، نشان مى دهد كه آنان، پس از استقرار اسلام در جزيرة العرب و آسوده خاطر

شدن، گرفتار نوعى مال دوستى و ثروت اندوزى شدند.

12 - شرايط مسلمانان صدراسلام تا پيش از فتح مكه ، بسى سخت تر از شرايط آنان پس از آن بوده است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 4،7

4 - پيروزى مسلمانان عصر بعثت بر مكه و فتح آن ، زمينه ساز مسلمان شدن جمعيت هاى فراوانى از مردم آن زمان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

7 - فتح مكه ، نشانه حقانيت اسلام و حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، در ديدگاه مردم عصر بعثت

إذا جاء نصر اللّه . .. يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 8

8 - امداد هاى الهى در فتح مكه ، جلوه ربوبيت خداوند بر پيامبر ( ص ) و مايه پيشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك

آرزوى فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 1 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مشتاق آزادسازى و فتح مكه و در انتظار نصرت و امداد هاى الهى

إذا جاء نصر اللّه و الفتح

مفسران، اين سوره را ناظر به فتح مكه مى دانند. مژده پيشاپيش آن به رسول اكرم(ص)، نشانگر اشتياق آن حضرت به تحقق آن است.

ارزش انفاق پس از

فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 14

14 - جهاد و انفاق مسلمانان در مقطع پيش از فتح مكه ، بسى ارزشمندتر از جهاد و انفاق آنان در مقطع پس از آن بود .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

ارزش انفاق قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 14

14 - جهاد و انفاق مسلمانان در مقطع پيش از فتح مكه ، بسى ارزشمندتر از جهاد و انفاق آنان در مقطع پس از آن بود .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

ارزش جهاد پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 14

14 - جهاد و انفاق مسلمانان در مقطع پيش از فتح مكه ، بسى ارزشمندتر از جهاد و انفاق آنان در مقطع پس از آن بود .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

ارزش جهاد قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 14

14 - جهاد و انفاق مسلمانان در مقطع پيش از فتح مكه ، بسى ارزشمندتر از جهاد و انفاق آنان در مقطع پس از آن بود .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين

أنفقوا من بعد و ق_تلوا

انفاق پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

انفاق قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

اهميت فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 3

3 - فتح مكه ، پيروزى بزرگ و بدون شكست پيامبر ( ص ) در پرتو امداد هاى الهى *

و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

آرمان فتح مكه و مقهور ساختن مشركان لجوج آن، از بالاترين آرزوها و اهداف مسلمانان به شمار مى رفت. با توجه به اين نكته احتمال مى رود كه نويد الهى به نصرت بدون شكست، نويد به تحقق همين آرمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و

من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 1 - 5

5 - آزادسازى مكّه براى مسلمانان ، به منزله فتح كامل سنگر هاى دشمن بود .

و الفتح

مطلق آوردن فتح در مورد {فتح مكه} نشانگر صدق فتح كامل بر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 5

5 - مردم پس از فتح مكه ، با رضايت و بدون تحميل ، اسلام را پذيرفتند .

يدخلون

بشارت فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 7

7 - نويد الهى ، به تحقق نعمت كامل فتح مكه ، در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر نتيجه اى است كه خداوند نويد تحقق آن را به پيامبر(ص) داد; يعنى، صلح حديبيه راه را با مسالمت بر روى مسلمانان باز كرد و اين نعمت بزرگى بود; اما اتمام اين نعمت در آن روز صورت مى گرفت كه مسلمانان فاتح مكه و صاحب اختيار آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 10

10 - پيامبر ( ص ) مأمور

ابلاغ بشارت خداوند ( قريب الوقوع بودن فتح مكه ) ، به مسلمانان مشتاق و منتظر

و أُخرى تحبّونها . .. و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 1 - 4

4 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را از پيش به فتح مكه و امداد هاى خود بشارت داد .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 2

2 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) بشارت داد كه فتح مكه را درك خواهد كرد و استقبال قبايل عرب را از اسلام ، به چشم خود خواهد ديد .

و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

پيشگويى فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 4

4 - اخبار ضمنى خداوند ، از فتح مكه به دست مسلمانان *

عسى اللّه . .. مودّة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين مودّت، عملاً با فتح مكه تحقق يافت.

جهاد پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

جهاد قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57

- 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

علاقه به فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 8

8 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق فتح مكه و در انتظار نصرت و امداد هاى الهى

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

مفسران، برآنند كه آيه شريفه ناظر به فتح مكه و قريب الوقوع بودن آن است.

فلسفه فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 14

14 - حركت مسلمانان براى فتح مكه ، حركتى جهادى و در راستاى خشنودى خداوند

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

از اين كه پس از برشمردن ستم مشركان نسبت به مسلمانان، تعبير {جهاداً فى سبيلى. ..} آمده، مى توان نتيجه گرفت كه آيه شريفه، انگيزه فتح مكه را مشخص ساخته است.

قصه فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 13

13 - اقدام حاطب ابن ابى بلتعه به ارتباط مخفيانه با مشركان ، در آستانه آمادگى مسلمانان براى فتح مكه

لاتتّخذوا . .. إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى

با توجه به شأن نزول آيه، عبارت {إن كنتم خرجتم. ..} نظر به آمادگى مسلمانان براى فتح مكه دارد.

مسلمانان پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 11،12،16

11 - تفاوت وضع مسلمانان صدراسلام از نظر عِدّه و عُدّه ( نفرات و امكانات ) ، در مقطع پيش از فتح مكه و مقطع بعد از آن

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

12 - شرايط مسلمانان صدراسلام تا پيش از فتح مكه ، بسى سخت تر از شرايط آنان پس از آن بوده است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

16 - مسلمانانى كه در دوران سخت پيش از فتح مكه ، از جهاد و انفاق در راه خدا كوتاهى نكردند ، داراى درجه و منزلتى بزرگ تر از مسلمانانى اند كه پس از آن اقدام به جهاد و انفاق مى كردند .

لايستوى منكم من أنفق . .. أُول_ئك أعظم درجة من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

مسلمانان قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 11،12،16

11 - تفاوت وضع مسلمانان صدراسلام از نظر عِدّه و عُدّه ( نفرات و امكانات ) ، در مقطع پيش از فتح مكه و مقطع بعد از آن

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

12 - شرايط مسلمانان صدراسلام تا پيش از فتح مكه ، بسى سخت تر از شرايط آنان پس از آن بوده است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

16 -

مسلمانانى كه در دوران سخت پيش از فتح مكه ، از جهاد و انفاق در راه خدا كوتاهى نكردند ، داراى درجه و منزلتى بزرگ تر از مسلمانانى اند كه پس از آن اقدام به جهاد و انفاق مى كردند .

لايستوى منكم من أنفق . .. أُول_ئك أعظم درجة من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

منشأ فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 8

8 - { قال الرضا ( ع ) . . . فلمّا فتح اللّه عزّوجلّ على نبيّه مكة قال له يا محمّد ( ص ) { إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا } . . . ;

امام رضا(ع) فرمود: . .. آن هنگام كه خداوند مكه را براى پيامبرش فتح نمود، به آن حضرت فرمود: اى محمّد! {إنّا فتحنا لك فتحاً مبيناً}...}.

مؤمنان پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

مؤمنان قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى

باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

وعده فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 7

7 - وعده قطعى خداوند به فتح بزرگ مكه در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

مراد از {فتح}، ممكن است فتح مكه باشد و فعل ماضى {فتحنا} در واقع تأكيدى باشد بر فتحى كه در آينده صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 9

9 - خداوند ، مسلمانان صدراسلام را از پيش ، به فتح مكه و امداد هاى خود وعده داد .

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

فترت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دوران فترت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 3

3 - وجود فترت و فاصله عميق ، ميان مردم عصر پيامبر و عصر پيامبران پيشين

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

فترت در رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 6

6 _ برخى از امتها فاقد پيامبر و رسولى از جانب خداوند بودند.

إما يأتينكم رسل منكم

كلمه {اما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايده براى تأكيد است. مقتضاى تأكيد جمله با {ما}ى زايده و نون ثقيله، قطعى بودن بعثت پيامبران است و مقتضاى شروع آن با إن شرطيه اين است كه برخى امتها ممكن است از داشتن پيامبر محروم باشند.

فترت در نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 8

8

_ وجود فاصله اى طولانى بين بعثت پيامبر ( ص ) و رسولان گذشته

على فترة من الرسل

{فترة} به معناى سكون و انقطاع است. بنابراين {فترة من الرسل} به معناى انقطاع پيامبرى است. نكره آوردن {فترة} دلالت مى كند بر اينكه آن انقطاع به طول انجاميده بود.

فتنه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فتنه

فتنه گوساله پرستى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 _ فرونشستن فتنه گوساله پرستى در ميان قوم موسى ، فراهم آورنده زمينه اى مناسب براى مطرح شدن تورات از سوى آن حضرت

أخذ الألواح

بيان اين واقعيت كه موسى(ع) در پى فرونشستن فتنه گوساله پرستى، الواح را برگرفت، اين حقيقت را روشن مى سازد، كه زمينه از دست رفته براى تعاليم تورات بار ديگر در ميان قوم موسى ايجاد شد. گفتنى است آيه {149} مى رساند كه عموم بنى اسرائيل از گوساله پرستى توبه كردند و آيه {153} مى رساند كه خداوند توبه آنان را پذيرفت و در نتيجه فتنه گوساله پرستى فرونشست.

مبارزه با فتنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 2

2 - لزوم مبارزه با فتنه و فتنه انگيزان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

فجر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

سوگند به فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند به سپيده دم

و الفجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند هاى خداوند به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمينان يافته و آن را تصديق مى كنند .

هل فى ذلك قسم لذى حجر

2 - سوگند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندى شايسته و بجا در ديدگاه

هر شخص عاقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

استفهام در {هل فى ذلك. ..}، تقريرى است و مراد تثبيت اين نكته است كه قسم هاى ياد شده، فرد عاقل را اقناع مى كند; به گونه اى كه او نيز در تأكيد كلام خود، چنين سوگندهايى به كار مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران

و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، براى تأكيد مراقبت خويش بر كردار بندگان ، به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند ياد كرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

در برداشت ياد شده جمله {إنّ ربّك} مى تواند جواب سوگندهايى باشد كه در آغاز سوره آمده بود. بر اين اساس بيان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هايى معترضه و نوعى استدلال بر مقصود است.

شك در طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 187 - 40،41

40 - { عن سعد عن بعض اصحابه عنهما ( ع ) فى رجل تسحّر و هو شاك فى الفجر قال : لابأس { كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر } . . . ;

از امام باقر و امام صادق(ع) درباره كسى كه سحرى خورده در حالى كه در طلوع فجر شك داشته ]سؤال شد[، امام فرمود: اشكالى ندارد ]خداوند فرموده[: كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر} . .. .

41 - ابى بصير گويد : { سألت ابا عبداللّه ( ع ) عن رجلين قاما فى شهر رمضان فقال احدهما : هذا الفجر و قال الآخر : ما أرى شيئاً قال : ليأكل الذى لم يستيقن الفجر و قد حرم الأكل على الذى زعم قد رأى ، ان اللّه يقول : و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل ;

از امام صادق(ع) سؤال كردم از دو نفر كه در ماه رمضان درباره ]طلوع[ فجر اختلاف نموده اند، و يكى از آن دو مى گويد اين فجر است و ديگرى مى گويد من چيزى ]از سفيدى صبح[ نمى بينم. امام فرمودند: آن كس كه يقين به طلوع فجر ندارد مى تواند بخورد; ولى آن كس كه معتقد است فجر را ديده بر او حرام است كه بخورد. خداوند مى فرمايد: و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل}.

طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 23

23 - طلوع فجر حد فاصل شب و روز

أحل لكم ليلة الصيام . .. كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

{أياماً معدودات} در آيه 184، روزه را مخصوص روز مى داند و {حتى يتبين . ..} شروع روزه را از طلوع فجر قرار داده است. بنابراين، روز در ديدگاه شرع از طلوع فجر آغاز مى شود.

عظمت فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 1 - 2

2 - سپيده دم ، لحظه اى با عظمت

و الفجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 3

3 - عظمت سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، قابل درك براى بهره مندان از اندكى عقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

تقليل، از نكره بودن {حجر} استفاده شده است.

قدرت بر طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 5

5 - توانايى خداوند بر شكافتن تاريكى ها با سپيده صبح ، دليل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

مالك طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 3

3 - خداوند ، تدبيركننده صبحدم و صاحب اختيار طلوع فجر است .

بربّ الفلق

{فلق}، به معناى صبح يا فجر است (قاموس). تناسب اين كلمه با معناى {فَلْق} (شكافتن)، از اين جهت است كه طلوع فجر، تاريكى

را مى شكافد.

مدبر طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 10

10 - برطرف شدن تاريكى شب و شكافتن آن با طلوع صبحدم به تدبير خداوند ، دليل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناك

قل أعوذ بربّ الفلق

مراد از طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 37

37 - { عن على بن مهزيار قال : كتب ابوالحسن بن الحصين إلى أبى جعفر الثانى ( ع ) معى جعلت فداك ، قد اختلفت موالوك فى صلاة الفجر فمنهم من يصلى إذا طلع الفجر الأول المستطيل فى السماء و منهم من يصلى إذا اعترض فى أسفل الأفق و استبان . . . فكتب ( ع ) بخطه و قرأته : الفجر - يرحمك اللّه - هو الخيط الأبيض المتعرض ليس هو الأبيض صعداً . . . فقال : كلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر . . . ;

على بن مهزيار مى گويد: ابوالحسن بن حصين در نامه اى كه توسط من به امام جواد(ع) فرستاد، نوشت: فدايت شوم، دوستان و شيعيان شما در وقت نماز صبح اختلاف دارند; گروهى از آنان، وقتى سپيده اول (فجر كاذب) كه در آسمان كشيده مى شود طلوع نمود، نماز صبح مى خوانند و بعضى نيز وقتى سپيده در پايين افق پخش و آشكار شد نماز مى خوانند. امام (ع) با خط خود نوشت و من آن را خواندم كه فجر همان نوار سفيدى است كه در عرض افق ظاهر مى

شود و آن سفيدى كه به طرف بالا مى رود نيست; خداوند فرموده: كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر}.

نعمت طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 9

9 - برطرف شدن تاريكى با طلوع سپيده دم ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

بربّ الفلق

وقت طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 22

22 - آن هنگام كه رشته سفيدِ ظاهر شده در افق از رشته سياهِ شب تمييز داده شود ، هنگام فجر است .

حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر

حرف {من} در {من الفجر} بيان براى {الخيط الأبيض} است; يعنى، آن رشته سفيد همان فجر است.

يقين به طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 41

41 - ابى بصير گويد : { سألت ابا عبداللّه ( ع ) عن رجلين قاما فى شهر رمضان فقال احدهما : هذا الفجر و قال الآخر : ما أرى شيئاً قال : ليأكل الذى لم يستيقن الفجر و قد حرم الأكل على الذى زعم قد رأى ، ان اللّه يقول : و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل ;

از امام صادق(ع) سؤال كردم از دو نفر كه در ماه رمضان درباره ]طلوع[ فجر اختلاف نموده اند، و يكى از آن دو مى گويد اين فجر است و ديگرى مى گويد من چيزى ]از سفيدى

صبح[ نمى بينم. امام فرمودند: آن كس كه يقين به طلوع فجر ندارد مى تواند بخورد; ولى آن كس كه معتقد است فجر را ديده بر او حرام است كه بخورد. خداوند مى فرمايد: و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل}.

فحشا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فحشا

آثار اجتماعى اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 9

9 - انسان ها نسبت به پيامد و بازتاب شوم دنيوى و اخروى اشاعه فحشا در جامعه ، آگاهى درست و كاملى ندارند .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مفعول {لاتعلمون} نتيجه و بازتاب كار زشت اشاعه فحشا و فساد جنسى در جامعه باشد.

آثار اجتماعى فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 18

18 - جامعه هاى آلوده به فحشا و منكرات ، از فضل و رحمت خدا محروم اند .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

آثار اجتناب از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 16

16 - رشد و طهارت انسان در گرو مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر و لولا فضل اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30

- 9

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است.

آثار فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 _ جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعى مجرم و در معرض نابودى با عذاب هاى سخت الهى

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 31

31_ ارتكاب فحشا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى خداوند ، مانع رستگارى است .

إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 11،15

11 - ناسازگارى ايمان با پيروى از شيطان و ارتكاب فحشا و منكرات

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه خداوند پيش از نهى از فحشا و منكرات، مسلمانان را با وصف ايمان مورد خطاب قرار داد.

15 - پيروى از شيطان و ارتكاب فحشا و منكرات ، مانع از رشد و بالندگى و مايه ناپاكى و انحطاط انسان است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر و لولا فضل اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 3

3 - آلودگى به فحشا و

زنا ، نشان خباثت ( بدسرشتى و بد كردارى ) انسان است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

اجتناب از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 26

26 _ دورى از كارهاى زشت و پرهيز از كشتن بى گناهان، از توصيه هاى خدا به انسانها

و لاتقربوا الفوحش . .. ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 1

1 _ پرهيز از شرك، فرزندكشى، كردارهاى شنيع، كشتن بيگناهان، تجاوز به دارايى يتيمان، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

ألا تشركوا به شيئاً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} خداوند باشد. صراط خداوند يعنى راهى كه به سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 10

10- اهتمام اسلام به سالم سازى روابط اجتماعى انسان ها و تحكيم بخشيدن به آن و پاك سازى جامعه از فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و . .. و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 6

6 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از آلودگى به فحشا و زنا

قل للمؤمنين . .. يحفظوا فروجهم

مقصود از جمله {و يحفظوا فروجهم} (مردان شرمگاه خود را حفظ كنند) _ به قرينه آيات قبل كه درباره حكم فحشا و قذف بود _ مى تواند خوددارى از ارتكاب فحشا

و زنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 6

6 - زنان مؤمن ، وظيفه دار اجتناب از آلودگى به زنا و فحشا هستند .

و قل للمؤمن_ت . .. و يحفظن فروجهنّ

اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 10

10 - اشاعه فحشا در ميان جامعه اسلامى و تهمت آلودگى جنسى به مؤمنان پاكدامن ، از ترفند هاى منافقان

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

تعبير {فى الذين آمنوا} (در ميان صفوف مؤمنان) بيانگر اين نكته است كه اشاعه دهندگان فحشا، خود از مؤمنان نيستند; بلكه در ميان صفوف مؤمنان رخنه كرده اند و آنان را به فساد مى كشانند. گفتنى است چون آيات پيشين درباره ماجراى {افك} بود كه به دست منافقان انجام گرفت، مى توان استفاده كرد كه مقصود در {الذين يحبّون...} همان منافقان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 10

10 - اشاعه فحشا و بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام كردن آنان ، فرمان بردارى از شيطان و گام نهادن در راه او است .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

نهى از پيروى شيطان _ پس از محكوميت ماجراى {افك} و ممنوعيت اشاعه فحشا _ مى تواند هشدارى باشد به رواج دهندگان فحشا كه رفتارشان، رفتارى است شيطانى و در حقيقت گام نهادن در راه شيطان مى باشد.

اشاعه فحشا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور

- 24 - 33 - 24

24 - واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى جهت كسب در آمد و رفاه بيشتر ، امرى رايج در جاهليت

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

افتراى فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 9

9 _ نسبت دادن فحشا و بى عفتى به پاكدامنان ( قذف ) ، حرام و موجب دورى از رحمت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

اكراه به فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 21،22

21 - واداشتن كنيزان عفيف ، بر فحشا و فساد جنسى ، حرام است .

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا

22 - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى ، حرام است .

ولاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

نهى از واداشتن كنيزان به فحشا براى به دست آوردن سود و متاع دنيوى، دليل حرمت چنين سودى است.

اهميت اجتناب از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 16

16- رعايت عدالت ، احسان ، اداى حق خويشاوندان و دورى از فحشا ، اعمال زشت و ستم ، از موعظه هاى خداوند به انسان است .

إن الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 3

3- لزوم اجتناب انسان از زمينه هاى ابتلا به فحشا و گناهان

بسيار زشت و بد فرجام

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله {إنه كان فاحشة و . ..} تعليل براى نهى {لاتقربوا} است; يعنى، زنا چون فحشا و بد عاقبت است، لازم الاجتناب است، پس بايد از فحشا و هر گناهى كه عاقبت سوء دارد، پرهيز كرد.

تحريم فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 1

1 _ خداوند كردارهاى زشت و شنيع و رفتارهاى نكوهيده و ستمگرى را تحريم كرده است.

قل إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغى بغير الحق

{فواحش} جمع فاحشة و به معناى كارهاى شنيع (همانند زنا، لواط و . .. ) است و {إثم} به كردارهاى نكوهيده (همانند ميگسارى و ... ) گفته مى شود. (برگرفته از مجمع البيان).

تنفر از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 19

19- بيزارى از فحشا ، زشتى و ستم ، نهفته در نهاد آدميان

و ينهى عن . .. لعلّكم تذكّرون

{تذكّر} ياد آوردن چيزى است كه قبلاً انسان به نوعى از آن آگاه بوده و يا بدان تمايل داشته است.

حرمت فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 20،22

20 _ كردارهاى شنيع، چه آشكارا انجام گيرد و چه مخفيانه، حرام است.

و لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقسيم كارهاى شنيع به {ماظهر منها و ما بطن} مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن كار زشت باشد. يعنى فاحشه اى مانند زنا كه هم مى تواند مخفى انجام

گيرد و هم مى تواند علنى، ارتكاب آن در هر صورت حرام است.

22 _ انجام كارهاى زشت به صورت علنى داراى شناعت و حرمتى شديدتر نسبت به انجام آنها به صورت مخفيانه

لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقديم {ما ظهر} بر {ما بطن} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 2،3

2 _ هر كردار زشت، چه مخفيانه انجام گيرد و چه آشكارا و علنى، حرام است.

إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقسيم كارهاى شنيع به دو قسم آشكار و غير آشكار مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن آن باشد. يعنى عملى زشت همانند زنا، چه مخفى انجام گيرد و چه آشكارا، حرام است. و نيز مى تواند اين تقسيم ناظر به مجموعه كردارهاى شنيع باشد ; يعنى كردارهاى زشت دو صنف است: صنفى كه معمولاً مخفى انجام مى گيرد، همانند دزدى و زنا، و صنفى كه بناى مردمان بر مخفى كردن آن نيست، همانند برخى از ظلمها.

3 _ هر دو صنف از كردارهاى زشت (صنفى كه معمولاً مخفيانه انجام مى گيرد و صنفى كه بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نيست) حرام است.

إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

دعوت به فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 5

5 - شيطان ، پيروانش را هرگز ر ها نمى كند ; بلكه مدام آنان را به انواع فحشا و منكرات فرا مى خواند .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء

و المنكر

برداشت ياد شده از به كارگيرى فعل مضارع {يأمر} استفاده شده است; زيرا فعل مضارع بيانگر استمرار است.

روش ممانعت از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 16

16 - استفاده از روش پيشگيرى ، سياست اسلام در مبارزه اصولى با فحشا و انحرافات جنسى است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم ... بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم على بعض

يكى از روش هاى پيشگيرى از ارتكاب فحشا و انحرافات جنسى، جلوگيرى از بلوغ زودرس و نيز تنظيم صحيح روابط ميان فرزندان مميز و در شرف بلوغ با پدر و مادران است كه اين آيه در صدد بيان همين مسأله مى باشد. گفتنى است كه مطلب ياد شده را مى توان از ارتباط ميان آيه شريفه و آيات 1 تا 33 همين سوره به دست آورد.

زمينه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 11

11- رعايت نكردن عدالت در جامعه ، خوددارى از احسان و قطع رابطه با خويشاوندان ، زمينه ساز رواج فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى در جامعه است . *

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

برداشت فوق، از مقابله عدل و . .. با فحشا و ... استفاده گرديد; يعنى، اگر عدل و ... در جامعه باشد، زمينه رواج فحشا و ... از بين مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 2،7

2 - شيطان ، داراى راه

هاى متعدد و وسايل گوناگون براى كشاندن انسان ها به فحشا و منكرات است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن

برداشت فوق، از جمع آمدن {خطوات} استفاده مى شود.

7 - نتيجه و ره آورد پيروى از شيطان ، فرو افتادن در منجلاب زشتى ها و ناپسندى ها ( فحشا و منكرات ) است .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمن_ت . .. يحفظن فروجهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 2،3،10،27

2 - نيافتن همسر مناسب و امكانات ازدواج ، مجوز آلودگى به فحشا و فساد جنسى نيست .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا

3 - زنان و مردان غير متأهل ، بيش از ديگران در معرض فحشا و آلودگى جنسى

اند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا

فرمان خداوند به عفت گزينى افراد غير متأهل، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه آنان بيش از افراد متأهل، در معرض فساد جنسى اند.

10 - زنان و مردان غير متأهل فقير و فاقد امكانات ازدواج ، بيش از ديگران در معرض آلودگى به فساد جنسى اند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

توصيه خداوند به افراد غير متأهل فقير و فاقد امكانات ازدواج مبنى بر عفت و پاكدامنى، مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

27 - دل بستگى به ماديات و دنيامدارى ، زمينه رواج فحشا و فساد جنسى در يك جامعه است .

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

سرزنش اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 1

1 _ ناخشنودى خداوند از سخنى كه افشا كننده بدى ها و زشتى هاى ديگران باشد .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

در برداشت فوق، {من القول}، بيان براى {الجهر} گرفته شده است و با توجه به استثناى {الا من ظلم} معلوم مى شود مراد، افشاى بديهاى ديگران است.

علاقمندان به اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 11

11 - وجود افرادى بدخواه و خواستار اشاعه فحشا و بدنامى اهل ايمان در جامعه نوپاى صدراسلام

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

علاقه به اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 3

3 - علاقه و

رضايت قلبى به اشاعه فحشا و افشاى آنها _ حتى بدون دست داشتن در اين امر _ ممنوع است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {يحبّون} صرف علاقه و رضايت قلبى باشد; هر چند تلاشى در اين جهت صورت نگيرد. ظاهر ماده {حبّ} نيز گوياى همين مطلب است.

عوامل اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 6

6 - جهل و بى خردى جامعه ، عامل گسترش و فراگيرى فساد

أئنّكم لتأتون الرجال . .. بل أنتم قوم تجهلون

تعبير {بل أنتم. ..} بيانگر نوعى تعليل و روان شناسى جامعه انسانى است. هم چنين تذكر مى دهد كه جهل، ريشه و علة العلل نفوذ و گسترش انحرافات اخلاقى است.

عوامل فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 7

7 - نقش مؤثر مسائل اقتصادى ( فقر و غنا ) در آلودگى به فحشا و فساد جنسى و يا اجتناب از آنها

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

فحشا در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 5،7

5 - قوم لوط ، مرتكب فحشا ( لواط ) ، به گونه اى آشكار و در برابر ديدگان همه

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

{إبصار} (مصدر {تبصرون}) به معناى ديدن است. بنابراين {و أنتم تبصرون} دلالت مى كند كه آن قوم، گناه لواط را در برابر چشم ديگران انجام مى دادند.

7 - روى آوردن

قوم لوط به كردار زشت ، على رغم آگاهى آنان به ماهيت پليد آن

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

برخى از مفسران كلمه {تبصرون} را از {ابصارالقلب} (معادل دانش و آگاهى) مشتق دانسته اند. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: شما به زشتى ها روى آورده ايد با اين كه ماهيت پليد و قبيح اعمالتان را مى دانيد.

فحشاى آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 20،22

20 _ كردارهاى شنيع، چه آشكارا انجام گيرد و چه مخفيانه، حرام است.

و لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقسيم كارهاى شنيع به {ماظهر منها و ما بطن} مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن كار زشت باشد. يعنى فاحشه اى مانند زنا كه هم مى تواند مخفى انجام گيرد و هم مى تواند علنى، ارتكاب آن در هر صورت حرام است.

22 _ انجام كارهاى زشت به صورت علنى داراى شناعت و حرمتى شديدتر نسبت به انجام آنها به صورت مخفيانه

لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقديم {ما ظهر} بر {ما بطن} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 19،20

19 _ سئل على بن الحسين(ع) عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نكاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.

از امام سجاد(ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.

20 _ عن محمّد بن منصور قال: سألت عبدا صالحا عن قول الله عز و جل: {قل إنما حرم ربى

الفواحش ما ظهر منها و ما بطن} قال: ان القرآن له ظهر و بطن فجميع ما حرم الله فى القرآن هو الظاهر و الباطن من ذلك ائمة الجور . .. .

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {قل انما حرم . .. } سؤال كردم فرمود: قرآن، داراى ظاهر و باطن است ; آنچه را خداوند در قرآن تحريم كرده فاحشه آشكار و باطن آن، اطاعت از پيشوايان ستمگر است ... .

فحشاى پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 20،22

20 _ كردارهاى شنيع، چه آشكارا انجام گيرد و چه مخفيانه، حرام است.

و لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقسيم كارهاى شنيع به {ماظهر منها و ما بطن} مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن كار زشت باشد. يعنى فاحشه اى مانند زنا كه هم مى تواند مخفى انجام گيرد و هم مى تواند علنى، ارتكاب آن در هر صورت حرام است.

22 _ انجام كارهاى زشت به صورت علنى داراى شناعت و حرمتى شديدتر نسبت به انجام آنها به صورت مخفيانه

لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقديم {ما ظهر} بر {ما بطن} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 19،20

19 _ سئل على بن الحسين(ع) عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نكاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.

از امام سجاد(ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.

20 _ عن

محمّد بن منصور قال: سألت عبدا صالحا عن قول الله عز و جل: {قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن} قال: ان القرآن له ظهر و بطن فجميع ما حرم الله فى القرآن هو الظاهر و الباطن من ذلك ائمة الجور . .. .

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {قل انما حرم . .. } سؤال كردم فرمود: قرآن، داراى ظاهر و باطن است ; آنچه را خداوند در قرآن تحريم كرده فاحشه آشكار و باطن آن، اطاعت از پيشوايان ستمگر است ... .

فرجام شوم اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 9

9 - انسان ها نسبت به پيامد و بازتاب شوم دنيوى و اخروى اشاعه فحشا در جامعه ، آگاهى درست و كاملى ندارند .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مفعول {لاتعلمون} نتيجه و بازتاب كار زشت اشاعه فحشا و فساد جنسى در جامعه باشد.

كيفر اخروى اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 7

7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي

برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و

{تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.

كيفر اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 1

1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع خبر الفاحشة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4،5

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

5 - وضع

كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

كيفر دنيوى اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 7

7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي

برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.

كيفر فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 14

14 _ حبس ، كيفر فحشاى دوشيزگان

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى البكر اذا اتت الفاحشة التى اتتها هذه الثيّب، و درباره {اذوهما} فرمود: تحبس.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

گناه اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 1

1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع خبر الفاحشة}.

مبارزه با فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 28

28 _ لزوم فراهم كردن زمينه هاى ازدواج در جامعه ، جهت جلوگيرى از فحشا و فساد

و من لم يستطع منكم . .. فمن ما ملكت ايمانكم ... ذلك لمن خشى الْعنت منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو

احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 8

8 - مبارزه اسلام با علل و زمينه هاى وقوع جرم ، بزهكارى و فساد جنسى

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ و يحفظن فروجهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 4

4 - مبارزه با فحشا و زشت كردارى ، مهم ترين مسؤوليت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

مقدم آمدن {أتأتون الف_حشة} و قرار گرفتن آن در رأس پيام هاى لوط، بيانگر مطلب ياد شده است.

مبارزه لوط(ع) با فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و لوطًا إذ قال

{لوطاً} احتمال دارد كه عطف به آيه چهارده باشد و احتمال دارد كه مفعول فعل مقدّر {اذكر} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته بالا قابل استفاده است.

مرتكبان فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 10

10 - بدكاران و مرتكبان فحشا و پليدى ها ، پيروان شيطان هستند .

لاتتبوا خطوت الشيطن . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

منشأ اجتناب از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 17

17 - هيچ كس بيرون از مشيت

خدا و بدون برخوردارى از فضل و رحمت او ، قادر بر مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات نيست .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

موارد اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 14

14 - { عن على ( ع ) انه قال . من قال فى مؤمن ما رأت عيناه و سمعت اُذناه ما يشينه و يهدم مروته فهو من الذين قال اللّه عزّوجلّ : { إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب أليم } .

از حضرت على(ع) روايت شده است كه فرمود: كسى كه درباره مؤمنى چيزى را بازگو كند كه چشمانش ديده و گوش هايش شنيده است و موجب بى آبرويى و بى اعتبارى آن مؤمن مى گردد، چنين كسى از جمله افرادى است كه خداى _ عزّوجلّ _ در باره آنان فرمود: {إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب أليم}.

موانع فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 2

2- تقواى الهى ، مانع از ارتكاب فحشا و آلودگى به انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى )

و اتقوا الله

از اينكه لوط(ع) در پى قصد تعرّض قومش به مهمانان وى، از آنان دعوت مى كند كه تقواى الهى را رعايت كنند، حاكى است كه تقوا داراى چنين اثرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 15

15- پيشگيرى از

ارتكاب فحشا و عبرت آموزى ، فلسفه تشريع كيفر زنا و اجراى آن در ملأ عام

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه مشاهده كيفر زنا، بى ترديد باعث عبرت گيرى و موجب پيشگيرى از ارتكاب به آن خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2

2 - وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و فحشا ، جلوه اى از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 8

8 - ازدواج ، از راه هاى پيشگيرى از فحشا ، زنا و

روابط ناسالم جنسى

و أنكحوا الأي_مى منكم و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره پرهيز از چشم چرانى و فحشا و تشويق به عفاف بود _ استفاده مى شود; چرا كه بهترين روش براى پيشگيرى از ارتكاب به گناه و فساد جنسى ازدواج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 7

7 - نقش مؤثر مسائل اقتصادى ( فقر و غنا ) در آلودگى به فحشا و فساد جنسى و يا اجتناب از آنها

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

مؤمنان و فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 12

12 - مؤمنان نيز همچون ديگر مردمان ، در معرض پيروى از شيطان و گرفتار شدن به زشتى ها و ناپسندى ها ( فحشا و منكرات ) قرار دارند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

هشدار خداوند به مؤمنان از ارتكاب به فحشا و منكر و پيروى از شيطان، گوياى حقيقت ياد شده است.

نهى از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 1

1 _ خداوند به رعايت قسط (عدل و انصاف) فرمان داده، نه به ارتكاب فحشا و زشتى

إن الله لا يأمر بالفحشاء . .. قل أمر ربى بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترين و مقدمترين

وظيفه لوط در رسالت هاى خويش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 8،9

8- خداوند از ارتكاب فحشا و اعمال ناپسند و ستم و سركشى نهى كرده است .

و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

9- نهى از ارتكاب فحشا و زشتى و ستم ، از مهم ترين تحذير هاى قرآن و نواهى خداوند است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله ... ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

فحشاء

عوامل فحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 6

6 _ توجّه به فحشاخواهى شيطان ، عامل بازدارنده انسان از پذيرش وسوسه هاى او

الشيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

بنابراينكه جمله {يأمركم بالفحشاء}، تعليلى براى جمله {يعدكم الفقر} باشد. يعنى به وعده ها و وسوسه هاى او گوش فرا ندهيد; چه اينكه شما را به فحشا فرامى خواند.

موارد فحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 14

14 _ انفاق نكردن و نيز انفاق از اموال خبيث ( غير مرغوب ) ، از مصاديق فحشا و زشتى

انفقوا من طيّبات ما كسبتم . .. الشّيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

جمله {يأمركم بالفحشاء}، تفسيرى از وسوسه شيطان، مبنى بر ترك انفاق و نيز انفاق از مال خبيث است.

موانع فحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 6

6 _ توجّه به فحشاخواهى شيطان ، عامل بازدارنده انسان از پذيرش وسوسه هاى او

الشيطان يعدكم الفقر و

يأمركم بالفحشاء

بنابراينكه جمله {يأمركم بالفحشاء}، تعليلى براى جمله {يعدكم الفقر} باشد. يعنى به وعده ها و وسوسه هاى او گوش فرا ندهيد; چه اينكه شما را به فحشا فرامى خواند.

فديه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فديه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 10

10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

احكام فديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 2،7

2 _ فديه هاى گرفته شده در قبال آزادى اسيران ، از جمله غنايم و استفاده از آنها حلال است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل آيات گذشته كه درباره اسيران جنگى بود، فديه هايى است كه در برابر آزادى آنان گرفته مى شود. عطف جمله {فكلوا} به وسيله حرف فاء به جمله سابق اين معنا را تأييد مى كند.

7 _ حرمت گرفتن اسير ، موجب حرمت گرفتن فديه از آنان و تصرف در فديه ها نخواهد شد .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

بيان اباحه غنايم و فديه هاى اسيران، پس از بيان حرمت اسير گرفتن در شرايطى ويژه، بيانگر اين است كه حرمت اسير گرفتن مانع حليت فديه از آنان نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 6

6 _ گرفتن فديه از اسيران جنگى جايز

است .

يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

{ما} در {مما أخذ} موصول اسمى است و مراد ز آن فديه هايى است كه از اسيران جنگ بدر گرفته شد.

حليت فديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 2،11

2 _ فديه هاى گرفته شده در قبال آزادى اسيران ، از جمله غنايم و استفاده از آنها حلال است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل آيات گذشته كه درباره اسيران جنگى بود، فديه هايى است كه در برابر آزادى آنان گرفته مى شود. عطف جمله {فكلوا} به وسيله حرف فاء به جمله سابق اين معنا را تأييد مى كند.

11 _ حكم الهى بر حليت غنايم و فديه ها ، جلوه اى از مغفرت و رحمت خداوند است .

فكلوا . .. إن اللّه غفور رحيم

رد فديه اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 12

12_ در قيامت هيچ گونه فديه اى از مستحقان عذاب پذيرفته نمى شود .

لو أن لهم ما فى الأرض . .. لافتدوا به أُول_ئك لهم سوء الحساب و مأويهم جهنم و بئس

بيان فرجام روى گردانان از دعوت خدا (اُول_ئك لهم . ..) پس از جمله {لو أن لهم ... لافتدوا به} مى رساند كه آن فديه بر فرض وجودش از آنان پذيرفته نخواهد شد.

رد فديه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 15 - 2

2 - در قيامت ، از منافقان و كافران فديه پذيرفته نمى شود

.

فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا

رد فديه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 15 - 2

2 - در قيامت ، از منافقان و كافران فديه پذيرفته نمى شود .

فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا

رغبت در فديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

فديه اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 43

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 12 - 1

1 - مجرمان در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همسران خويش اند .

و ص_حبته

فديه از اسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 9،12،13

9 - بنى اسرائيل براى آزادى اسيران همكيش خود ، هر چند كه خود با آنان نبرد كرده و يا از ديارشان بيرون رانده بودند ، فديه مى دادند .

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم

ضمير در {يأتوا} به {فريقاً} بر مى گردد. {مفادات} (مصدر تفادوا) به معناى پرداخت فديه براى آزادسازى اسير و مانند

آن است. بنابراين جمله {إن يأتوكم أسارى ...} چنين معنا مى شود: اگر همان طايفه - كه از خانه هايشان بيرون رانديد - اسير دشمن مى شدند با پرداخت فديه آنان را آزاد مى كرديد.

12 _ بنى اسرائيل ، پس از به اسارت درآمدن همكيشانشان ، براى آزاد كردنشان از آنان فديه دريافت مى كردند .

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم

برخى از اهل لغت {تفادوا} را به معناى {فديه مى گرفتيد} نيز دانسته اند. بر اين اساس جمله {و إن يأتوكم ...}; يعنى، و اگر همكيشان شما به عنوان اسير در نزد شما مى آمدند، براى آزاد كردنشان از آنان فديه مى گرفتيد.

13 _ دريافت فديه از اسيران همكيش براى آزادى آنان ، از محرمات آيين يهود

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 2،7

2 _ فديه هاى گرفته شده در قبال آزادى اسيران ، از جمله غنايم و استفاده از آنها حلال است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل آيات گذشته كه درباره اسيران جنگى بود، فديه هايى است كه در برابر آزادى آنان گرفته مى شود. عطف جمله {فكلوا} به وسيله حرف فاء به جمله سابق اين معنا را تأييد مى كند.

7 _ حرمت گرفتن اسير ، موجب حرمت گرفتن فديه از آنان و تصرف در فديه ها نخواهد شد .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

بيان اباحه غنايم و فديه هاى اسيران، پس از بيان حرمت اسير گرفتن در شرايطى ويژه، بيانگر اين

است كه حرمت اسير گرفتن مانع حليت فديه از آنان نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 1،2،6

1 _ مسلمانان در كارزار بدر گروهى از دشمن را اسير كرده و با گرفتن فديه آنان را آزاد كردند .

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

2 _ به اسيران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذيرش اسلام و توحيد ، خداوند آنان را از مواهبى بهتر از آنچه از ايشان گرفته شد ( فديه ) ، بهره مند خواهد ساخت .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

مراد از {خيرا} به دليل {يغفر لكم} توحيد و گرايش به اسلام است. زيرا خداوند گناه شرك را هرگز نخواهد بخشيد: إن اللّه لايغفر ان يشرك به.

6 _ گرفتن فديه از اسيران جنگى جايز است .

يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

{ما} در {مما أخذ} موصول اسمى است و مراد ز آن فديه هايى است كه از اسيران جنگ بدر گرفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 12

12- حكم خداوند در مورد اسيران : آزادى بلاعوض و يا ر ها ساختن آنان در قبال فديه

فإمّا منّا بعد و إمّا فداء

فديه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 12

12 _ بنى اسرائيل ، پس از به اسارت درآمدن همكيشانشان ، براى آزاد كردنشان از آنان فديه دريافت مى كردند .

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم

برخى از اهل لغت {تفادوا} را به

معناى {فديه مى گرفتيد} نيز دانسته اند. بر اين اساس جمله {و إن يأتوكم ...}; يعنى، و اگر همكيشان شما به عنوان اسير در نزد شما مى آمدند، براى آزاد كردنشان از آنان فديه مى گرفتيد.

فديه جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 6

6 _ گرفتن فديه از اسيران جنگى جايز است .

يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

{ما} در {مما أخذ} موصول اسمى است و مراد ز آن فديه هايى است كه از اسيران جنگ بدر گرفته شد.

فديه در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 7،12

7 - در روز قيامت از هيچ كس عِدل و عوضى - كه خويشتن را با آن باز خرد - گرفته نخواهد شد .

و لايؤخذ منها عدل

كلمه {عَدْل} به معناى: فديه و عوض است كه شخص براى آزادى خود يا ديگرى مى پردازد، تا از اسارت و مانند آن آزاد شود.

12 - گناه كردن به خيال پذيرش شفاعت و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً . .. ولا يقبل منها شفعة و لايؤخذ منها عدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 5،9

5 - در روز قيامت ، از هيچ كس فديه و عوضى كه خويشتن را با آن باز خرد ، پذيرفته نمى شود .

و لايقبل منها عدل

{عدل} به معناى فديه و عوضى است كه شخص براى آزادى خود يا ديگرى مى پردازد تا از

اسارت و مانند آن آزاد شود.

9 - توهم سودبخشى شفاعت از گنهكاران و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و لايقبل منها عدل و لاتنفعها شفعة

فعل {اتقوا} به قرينه آيات پيشين، خطاب به بنى اسرئيل است. اين خطاب خود قرينه وجود چنين افكارى در بين آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 1،2

1 _ كسى كه در حال كفر بميرد ، اگر به اندازه تمامى زمين براى رهايى خود طلا فديه دهد ، پذيرفته نخواهد شد .

انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به

2 _ هيچ فديه اى در قيامت براى رهايى كافران از عذاب ، پذيرفته نخواهد شد .

انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 7،12

7_ مشركان و كافران ، در روز قيامت حاضرند در صورت دارا بودن حتى دو برابر ثروت زمين ، آن را براى رهيدن از عذاب فديه دهند .

والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لافتدوا به

{إفتداء} (مصدر افتدوا) به معناى بخشيدن چيزى است براى رها شدن و خلاصى يافتن از اسارت.

12_ در قيامت هيچ گونه فديه اى از مستحقان عذاب پذيرفته نمى شود .

لو أن لهم ما فى الأرض . .. لافتدوا به أُول_ئك لهم سوء الحساب و مأويهم جهنم و بئس

بيان فرجام روى گردانان از دعوت خدا (اُول_ئك لهم . ..) پس از جمله

{لو أن لهم ... لافتدوا به} مى رساند كه آن فديه بر فرض وجودش از آنان پذيرفته نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1،4

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

4 - ناچيز و بى ارزش بودن ثروت ها و خوشى هاى دنيا ، در مقابل رهايى از عذاب قيامت

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 15 - 2

2 - در قيامت ، از منافقان و كافران فديه پذيرفته نمى شود .

فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 43

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 12 - 1،2

1 - مجرمان در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همسران خويش اند .

و ص_حبته

2 - مجرمان در عرصه محشر ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن برادران خويش اند .

و أخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 1

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى

، آماده فدا كردن بستگان نزديك خويش اند .

و فصيلته الّتى ت_ويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 14 - 1،2

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همه انسان هاى كره زمين اند .

و من فى الأرض جميعًا

2 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همه محبوب ها و خلايق زمينى اند ( انس ، جن و . . . ) .

و من فى الأرض جميعًا ثمّ ينجيه

{مَن} براى مطلق موجودات شعورمند وضع شده است و برداشت ياد شده، مبتنى بر همين وضع اصلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 15 - 1

1 - نجات مجرمان با پرداخت فديه از عذاب الهى در قيامت _ هر چند بسيار و نامحدود _ آرزويى واهى و ناممكن است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. كلاّ

فديه روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 11،17،24،25،26

11 - بر كسانى كه به خاطر مشقت بار بودن روزه بر آنان ، روزه نمى گيرند ، پرداخت فديه واجب است .

و على الذين يطيقونه فدية

17 - پرداخت فديه به جاى روزه - در صورت مشقت بار بودن روزه - از اعمال خير است .

و على الذين يطيقونه فدية . .. فمن تطوع خيراً

24 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل : { و على الذين يطيقونه فدية طعام

مسكين } قال : الذين كانوا يطيقون الصوم فأصابهم كبر أو عطاش أو شبه ذلك فعليهم لكل يوم مدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه روزه براى آنها طاقت فرساست لازم است طعامى به عنوان كفاره به تهيدستى بدهند} مراد، افرادى هستند كه به پيرى و يا تشنگى و يا شبيه آن مبتلا شده اند كه بايد براى هر روزى، يك مد طعام به تهيدست بدهند}.

25 - ابى بصير مى گويد : { سألته عن رجل مرض من رمضان إلى رمضان قابل و لم يصح بينهما و لم يطق الصوم قال : تصدق مكان كل يوم أفطر على مسكين مدّاً من طعام و ان لم يكن حنطة فمن تمر و هو قول اللّه : { فدية طعام مسكين } ;

از آن حضرت (امام باقر يا امام صادق(ع) از بيمارى كه از اين رمضان تا رمضان سال آينده بيمارى اش طول كشيده و توان روزه گرفتن ندارد، سؤال كردم، امام فرمودند: در ازاى هر روزى كه روزه نگرفته، يك مد طعام (از نوع گندم) به تهيدست صدقه دهد و اگر گندم نبود، از خرما صدقه دهد و اين سخن خداست كه مى فرمايد: فدية طعام مسكين}.

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : المرأة تخاف على ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان كفاره، طعامى به تهيدست بدهند} روايت شده است: مراد زنى است كه بر بچه خود ]جنين يا كودك

شيرخوار خود [مى ترسد . .. }.

فديه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 7

7_ مشركان و كافران ، در روز قيامت حاضرند در صورت دارا بودن حتى دو برابر ثروت زمين ، آن را براى رهيدن از عذاب فديه دهند .

والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لافتدوا به

{إفتداء} (مصدر افتدوا) به معناى بخشيدن چيزى است براى رها شدن و خلاصى يافتن از اسارت.

مصارف فديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 25

25 - ابى بصير مى گويد : { سألته عن رجل مرض من رمضان إلى رمضان قابل و لم يصح بينهما و لم يطق الصوم قال : تصدق مكان كل يوم أفطر على مسكين مدّاً من طعام و ان لم يكن حنطة فمن تمر و هو قول اللّه : { فدية طعام مسكين } ;

از آن حضرت (امام باقر يا امام صادق(ع) از بيمارى كه از اين رمضان تا رمضان سال آينده بيمارى اش طول كشيده و توان روزه گرفتن ندارد، سؤال كردم، امام فرمودند: در ازاى هر روزى كه روزه نگرفته، يك مد طعام (از نوع گندم) به تهيدست صدقه دهد و اگر گندم نبود، از خرما صدقه دهد و اين سخن خداست كه مى فرمايد: فدية طعام مسكين}.

مقدار فديه روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 13

13 - فديه و كفاره هر روزه ماه رمضان براى كسانى كه به خاطر مشقت

روزه نمى گيرند ، يك وعده غذاست كه بايد به مسكين پرداخت كنند .

و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين

فراموشى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار خود فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 7،8

7 - غافلان از خدا و خويش ، همان فاسقان واقعى و پرده دران حريم ارزش هايند .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

8 - فسق و گناه پيشگى ، داراى پيوندى عميق با غفلت از خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

آثار فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 11

11 _ خطا و نسيان ، از موانع رشد انسان *

ربّنا لا تؤاخذنا ان نيسنا او اخطأنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 10،14

10 _ حضور در مجلس ياوه گويان مغالطه گر از روى فراموشى، گناه نيست.

و إما ينسينك الشيطن فلا تقعد بعد الذكرى

14 _ فراموشى عذرى قابل قبول از مكلف است.

و إما ينسينك الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 11،12

11- نسيان ، از آفات مديريت و زميه ساز بروز كاستى ها ، خطا ها و تخلفات است .

و ما نتنزّل إّلا بأمر

ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

به كسى كه سياست گذار و مدبّر امور كسى باشد {ربّ} گفته مى شود (برگرفته از مصباح).

12- نظارت كامل و دقيق و كاستن از ميزان فراموشى ها و يا از بين بردن آنها ، تضمين كننده مديريت بهينه است .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

از جمله شرايط ضرورى در كار مديريت دقيق و مستحكم، راه نداشتن فراموشى در مجرى و ناظر است. در اين آيه نيز از زبان ملائكه، برنامه كامل نظارت الهى بر تمام جوانب هستى و نيز راه نداشتن فراموشى در كار او، مورد تأكيد قرار گرفته است. حاصل اين مقدمات، آن است كه در كار اجرا و نظارت الهى، هيچ سهو و خطايى راه ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 10

10 - جهل و نسيان دو آفت عمده تدبير و مديريت است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

آثار فراموشى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 2،7

2 - به فراموشى سپردن آيات و هدايت هاى الهى و غفلت از آن ، موجب كور محشور شدن در قيامت است .

لم حشرتنى أعمى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا فنسيتها

7 - غفلت از آيات و هدايت هاى خداوند و به فراموشى سپردن آنها ، از عوامل محروميت انسان از توجه و عنايت او ، در قيامت

أتتك ءاي_تنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسى

مراد از نسيان در {نسيتها} به قرينه {من أعرض عن ذكرى} (در آيات پيشين) بى توجهى و روى

گردانى از آيات الهى است. و تقابل آن با {تنسى}، گوياى اين نكته است كه نسيان در آن كلمه نيز، به معناى اعراض و ترك مى باشد.

آثار فراموشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 5

5 _ استدراج نتيجه فراموش كردن خداوند، پس از توجه به او در سختيها و شدايد

أغير اللّه تدعون . .. فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 13،14،21

13 _ منافقان ، محروم از عنايت و توجه خدا به خاطر نسيان و غفلت آنان از او

المنفقون و المنفقت . .. نسوا اللّه فنسيهم

14 _ غفلت از خدا و فرمان هاى او ، عامل سلب شدن عنايت خدا نسبت به انسان و نيازهايش

نسوا اللّه فنسيهم

21 _ ترويج زشتى ها ( منكر ) ، پيشگيرى از كار هاى نيك ، امتناع از انفاق و غفلت از ياد خدا ، فسق واقعى است .

يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه . .. إن المنفقين هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 6

6 - خدافراموشى انسان ، عامل غفلت او از سعادت و حقايق وجودى خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

آثار فراموشى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 21

21 - فراموشى روز قيامت ، عامل ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب

{باء} در

{بما نسوا. ..} براى سببيت است; يعنى، چون انسان ها روز حساب را فراموش كردند، به عذاب شديد محكوم شدند.

آثار فراموشى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 3

3- تخلّف موسى از عهد خويش با خضر ( ع ) ، ناشى از فراموشى بود .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

آثار فراموشى نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 11

11 _ از ياد بردن نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز كينه توزى با پيامبران و سالكان راه خداست .

و لاتقعدوا . .. و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

تهمت فراموشى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 9،13

9 - سامرى و پيروان او ، به دروغ مدعى فراموش شدن معرفى گوساله به عنوان معبود ، از جانب موسى ( ع ) شدند .

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

در باره مرجع ضمير فاعلى {نسى} دو احتمال وجود دارد: 1_ مرجع موسى(ع) باشد. 2_ مرجع سامرى باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال اول است.

13 - موسى ( ع ) در ديدگاه و تبلغات سامريان ، رهبرى فراموش كار حتى در اصولى ترين مسائل اعتقادى

فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

خدا و فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 8،9،10

8- خداوند ، از هرگونه فراموشى منزه است .

و ما كان ربّك نسيًّا

{نسيّاً} صيغه مبالغه است و مبالغه در كلامِ منفى، به اصل نفى مربوط مى شود.

بنابراين در جمله {و ما كان...} مراد اين است كه: خداوند هيچ گاه و درباره هيچ موضوعى، فراموش كار نيست.

9- خداوند براى رشد آگاهى هاى پيامبر ( ص ) و تدبير رسالت او ، هيچ نكته اى از تعاليم ضرورى را فروگذارى نكرده و به دست فراموشى نسپرده است .

و ما كان ربّك نسيًّا

برداشت يادشده، با توجه به كلمه {ربّ} به دست مى آيد.

10- راه نداشتن نسيان در ذات اقدس خداوند ، پشتوانه حقانيت گزارش هاى قرآن از تاريخ پيامبران پيشين

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 3،8،10

3- ربوبيت و تدبير كارآمد و دقيق خداوند بر سرتاسر هستى ، دليل منزّه بودن او از نسيان

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت والأرض و ما بينهما

8- خداوند ، به عبادت و اطاعت بندگان آگاه است و هرگزآن را فراموش نمى كند .

و ما كان ربّك نسيًّا . .. واصطبر لعب_دته

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 5،7،8

5 - اعمال آدميان ، در عين منزه بودن خداوند از جهل و فراموشى ، در كتابى بى كم وكاست ( لوح محفوظ ) ثبت و ضبط مى

شود .

علمها عند ربّى فى كت_ب لايضلّ ربّى و لاينسى

جمله {لايضلّ. ..} ممكن است در مقام دفع اين توهم باشد كه اگر اعمال آدميان نوشته و ثبت مى گردد، به اين جهت نيست كه چيزى از پروردگار جهان مخفى باشد و يا نسيان در او راه پيدا كند; بلكه جهات ديگرى دارد. نكره آوردن {كتاب} بر تفخيم آن از لحاظ احاله كامل بر جزئيات، دلالت مى كند.

7 - خداوند ، منزه از هرگونه فراموشى است .

و لاينسى

8 - ربوبيت خداوند بر هستى ، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

درخواست فراموشى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 5

5_ فرزندان يعقوب از وى تقاضا كردند يوسف ( ع ) را فراموش كرده و ياد او را از خاطر بزدايد .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف

زمينه فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 16

16 _ شكستن پيمان الهى از سوى بنى اسرائيل ، زمينه تحريفگرى و فراموشى بخشى از تذكار هاى خداوند

فبما نقضهم . .. نسوا حظاً مما ذكروا به

زمينه فراموشى آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 21 - 1

1 - دلبستگى به دنيا ، زمينه ر ها كردن و به فراموشى سپردن آخرت است .

كلاّ بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 3

3 - ثروت ، زمينه ساز فراموشى مرگ و آخرت

يحسب أنّ

ماله أخلده

زمينه فراموشى اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 4

4 - گذشت زمان و انقراض نسل هاى پيشين ، باعث از ميان رفتن خاطرات پيامبران ، كتاب هاى آسمانى ، شرايع الهى و محروم شدن مردم عصر بعثت از آنها شد .

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

زمينه فراموشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 6،8

6 _ انسان ها معمولاً پس از بيرون آمدن از نگرانى ها و اضطراب ها ، نجاتبخش خويش ( خداوند ) را فراموش مى كنند و براى او شريك قرار مى دهند .

لئن ءاتيتنا . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

8 _ انسان ها پس از نيايش به درگاه خدا و دستيابى به نياز ها و آرمان هاى خويش ، پيمان ها و تعهدات خويش را با خدا فراموش و آنها را نقض مى كنند .

لئن ءاتيتنا صلحاً . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 4

4 - غفلت از محاسبه اعمال ، زمينه ساز فراموشى از ياد خداوند *

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لتنظر إنّ اللّه خبير بما تعملون. و لاتكونوا كالذين ن

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه تقدم {و لتنظر. ..} بر {و لاتكونوا كالذين...} نظر به تقدم رتبى داشته باشد.

زمينه فراموشى قصه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 4

4 - گذشت

زمان و انقراض نسل هاى پيشين ، باعث از ميان رفتن خاطرات پيامبران ، كتاب هاى آسمانى ، شرايع الهى و محروم شدن مردم عصر بعثت از آنها شد .

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

زمينه فراموشى كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 4

4 - گذشت زمان و انقراض نسل هاى پيشين ، باعث از ميان رفتن خاطرات پيامبران ، كتاب هاى آسمانى ، شرايع الهى و محروم شدن مردم عصر بعثت از آنها شد .

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

زمينه فراموشى مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 3

3 - ثروت ، زمينه ساز فراموشى مرگ و آخرت

يحسب أنّ ماله أخلده

عذر بر فراموشى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عذر فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 4

4- نسيان ، عذرى قابل پذيرش است .

لاتواخذنى بما نسيت

عوامل خود فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 5،6

5 - خودفراموشى ، كيفر الهى براى خدافراموشان

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

6 - خدافراموشى انسان ، عامل غفلت او از سعادت و حقايق وجودى خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

عوامل فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 17،18

17 _ گناه ، از عوامل فراموشى و نسيان معارف الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و نسوا حظاً مما ذكروا به

18 _ فراموشى ، آنگاه كه پيامد گناه و كيفر آن باشد ، عذر نيست .

و نسوا حظاً مما ذكروا به

از اينكه خداوند بنى اسرائيل را به خاطر فراموشى دستورات الهى مذمت كرده، معلوم مى شود فراموشى آنان عذر نبوده است. چرا كه اين فراموشى، كيفر پيمان شكنى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 8

8- شيطان ، بر زدودن مهم ترين خاطره ها از ذهن انسان ، توان دارد .

و ما أنسنيه إلاّ الشيطن أن أذكره

خاطره زنده شدن ماهى، با آن كه به اعتراف همسفر موسى امرى شگفت بود، با دخالت شيطان، به فراموشى كشانده شد. اين، نشان دهنده امكانِ نفوذ عميق شيطان در انسان است.

عوامل فراموشى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 9

9 _ فريفته شدن به زندگانى دنيا و سرگرم

شدن به آن ، عامل فراموشى روز قيامت و آتش دوزخ است .

و غرتهم الحيوة الدنيا فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا

{كما نسوا . .. } مى رساند كه از علل بى اعتنايى خداوند به دوزخيان اين است كه آنان روز قيامت را فراموش كردند و چون جمله {اليوم ننسيهم ... } به وسيله فاء بر {غرتهم الحيوة الدنيا} تفريع شده، معلوم مى شود كه از ريشه هاى فراموشى قيامت، فريفته شدن به زندگانى دنياست.

عوامل فراموشى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 9

9 _ فريفته شدن به زندگانى دنيا و سرگرم شدن به آن ، عامل فراموشى روز قيامت و آتش دوزخ است .

و غرتهم الحيوة الدنيا فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا

{كما نسوا . .. } مى رساند كه از علل بى اعتنايى خداوند به دوزخيان اين است كه آنان روز قيامت را فراموش كردند و چون جمله {اليوم ننسيهم ... } به وسيله فاء بر {غرتهم الحيوة الدنيا} تفريع شده، معلوم مى شود كه از ريشه هاى فراموشى قيامت، فريفته شدن به زندگانى دنياست.

عوامل فراموشى يوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 6

6- خدمت كار موسى ، غفلت خود را از يادآورى ماجراى ماهى به موسى ( ع ) ، ناشى از نفوذ شيطان در خود دانست .

و ما أنسنيه إلاّ الشيطن أن أذكره

فراموشى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 7

7 - { عن أبى جعفر

( ع ) قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى عهد إلى آدم ( ع ) أن لايقرب الشجرة . . . نسى فأكل منها و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { و لقد عهدنا إلى آدم من قبل فنسى و لم نجد له عزماً } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: خداوند _ تبارك و تعالى _ به آدم دستور داد كه به آن درخت نزديك نشود . .. او دستور را فراموش كرد و از آن درخت خورد و اين است سخن خداوند: {و لقد عهدنا...}».

فراموشى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 61 - 4

4- پيامبران نيز ممكن است كه در امور عادى زندگى ، دچار فراموشى شوند .

نسيا حوتهما

فراموشى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 16

16 _ نسيان آدمى ، علت نامگذارى وى به انسان

و خلق الانسان ضعيفاً

امام صادق (ع) درباره علّت نامگذارى آدميان به انسان فرمود: لانّه ينسى.

_______________________________

علل الشرايع، ص 15، ح 1، ب 11 ; معانى الاخبار، ص 48، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 11

11- آفرينش و مرگ و اعطاى دانش و سلب آن از انسان ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم . .. إن الله عليم قدير

فراموشى اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 14

14 _ بنى اسرائيل بخش مهم از تذكار ها

و معارف الهى را به فراموشى سپردند .

و نسوا حظاً مما ذكروا به

{حظ} به معناى نصيب و قسمت است و نكره آوردن آن براى اشاره به اهميت آن قسمت فراموش شده است.

فراموشى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 5

5- اولياى خداوند و افراد كامل ، خطاى خود را در صورت فراموشى نيز مايه استحقاق مؤاخذه مى دانند .

لاتؤاخذنى بما نسيت

در خواست موسى از خضر(ع) مبنى بر مؤاخذه نشدن، دال بر آن است كه خطا، حتى در صورت نسيان نيز قابليت مؤاخذه دارد.

فراموشى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 14

14 _ بنى اسرائيل بخش مهم از تذكار ها و معارف الهى را به فراموشى سپردند .

و نسوا حظاً مما ذكروا به

{حظ} به معناى نصيب و قسمت است و نكره آوردن آن براى اشاره به اهميت آن قسمت فراموش شده است.

فراموشى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 15

15 - امتنان الهى بر مؤمنان بهشتى ، با زدودن ياد تلخ لغزش هاى دنيوى از خاطره آنان *

و يكفّر عنهم سيّئاتهم

با توجّه به اين كه مسأله تكفير سيّئات پس از ورود مؤمنان به بهشت مطرح شده است _ در حالى كه رتبه تكفير، قبل از مرحله ورود به بهشت است _ احتمال مى رود كه مراد از تكفير در اين جا، بخشش گناهان نباشد; بلكه پوشاندن گناهان مورد نظر باشد; به گونه اى كه بهشتيان ديگر از آن پس، با به

ياد آوردن لغزش هاى گذشته شرمنده و مكدّر نشوند.

فراموشى پيشينه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 7

7_ يوسف ( ع ) از برادرش بنيامين خواست گذشته برادرانش را ناديده انگارد و از رفتار نارواى پيشين آنان اندوهى به خود راه ندهد .

فلاتبتئس بما كانوا يعملون

فراموشى تذكرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 14

14 _ بنى اسرائيل بخش مهم از تذكار ها و معارف الهى را به فراموشى سپردند .

و نسوا حظاً مما ذكروا به

{حظ} به معناى نصيب و قسمت است و نكره آوردن آن براى اشاره به اهميت آن قسمت فراموش شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 5،9،11

5 _ نصارا بخشى از تذكار ها و پند هاى الهى را پس از مدتى كوتاه به فراموشى سپردند .

و من الذين قالوا إنّا نصرى . .. فنسوا حظاً مما ذكروا به

{فاء} در {فنسوا} دلالت مى كند كه بين پيمان و شكستن آن، زمان زيادى نگذشت.

9 _ كينه و دشمنى دايمى مسيحيان با يكديگر ، كيفر نقض پيمان و فراموشى تذكار هاى خداوند

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً . .. فاغرينا بينهم العداوة

11 _ شكستن پيمان الهى و فراموشى تذكار هاى خداوند ، زمينه كينه و دشمنى ميان پيروان اديان

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء

فراموشى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 13 - 17

17 _ گناه ، از عوامل فراموشى و نسيان معارف الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و نسوا حظاً مما ذكروا به

فراموشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 11

11 _ خدافراموشان، داراى چهره هايى مأيوس و اندوهبار به هنگان نزول عذاب الهى

فلما نسوا به . .. فإذا هم مبلسون

ابلاس به معنى نااميد و متحير شدن است. (قاموس اللغة). ابلاس به حزن و اندوهى گفته مى شود كه از شدت سختى بر كسى عارض شود. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 7،8

7 _ خداوند در روز قيامت كافران منكر قيامت را به فراموشى خواهد سپرد و اعتنايى به آنان نخواهد كرد .

فاليوم ننسيهم

8 _ بى اعتنايى خداوند به كافران و به فراموشى سپردن آنان در آخرت ، سزاى غفلت آنان از قيامت و انكار آيات الهى است .

فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا و ما كانوا بايتنا يجحدون

حرف {كاف} در {كما نسوا} تعليليه است و {ما} مصدريه ; يعنى {لنسيانهم}. همچنين {ما} در {ما كانوا} مصدريه است و عطف بر {ما نسوا}، يعنى: لكونهم باياتنا يجحدون.

فراموشى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 8

8- برخى از انسان ها آن چنان به پيرى مى رسند كه تمامى اندوخته هاى علمى خود را از دست مى دهند .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

حج - 22 - 5 - 21

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

فراموشى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 8

8_ ساقى پادشاه پس از رهايى از زندان ، درخواست يوسف ( ع ) ( يادآورى وضعيت او ) را فراموش كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

{انساء} (مصدر أنساه) يعنى به فراموشى انداختن. ضمير در {أنساه} و {ربه} به {الذى} - كه مراد از آن ساقى پادشاه است - برمى گردد. بر اين اساس، جمله {فأنساه ...} چنين معنا مى شود: شيطان از خاطر ساقى زدود كه داستان يوسف(ع) را نزد پادشاه يادآور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 2

2_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) ، مدتى مديد يوسف ( ع ) را از ياد برده و از گرفتارى او در زندان غافل شده بود .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

نكره آوردن {اُمّة} مى تواند حاكى از طولانى بودن آن باشد. جمله {فلبث فى السجن بضع سنين} در آيه 42 ، مؤيد اين معناست.

فراموشى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 4

4 - غفلت انسان ، از كردار خويش و فراموش كردن آن پيش از برپايى

قيامت

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

فراموشى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 5

5- از ياد بردن اَعمال و دستاورد هاى ناروا و به فراموشى سپردن گناهان گذشته خود ، بزرگ ترين ستم انسان بر خويش است .

و يج_دل . .. و من أظلم ... و نسى ما قدّمت يداه

{نسى ما قدّمت يداه} يعنى: {فراموش كرد كردار پيشين خود را. }. مقصود از {ما} _ به قرينه آيه قبل _ جدال به باطل در برابر حق و استهزاى آيات الهى است.

فراموشى عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 6

6 _ نصارا پيمان خود با خداوند را به فراموشى سپرده و نقض كردند .

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به

فراموشى عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 14

14 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله إبراهيم صلوات الله عليه {لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين}: اى ناس للميثاق.

از امام باقر(ع) درباره {لئن لم يهدنى . .. من القوم الضالين} روايت شده است: (مراد از {القوم الضالين} در آيه فوق)، فراموش كنندگان ميثاق الهى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 5

5 - تأثيرپذيرى آدم از وسوسه شيطان و تناول از درخت ممنوع ، نمودى از فراموش كارى آدم از عهد الهى بود .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

بيان داستان آدم و حوا، و خوردن از درخت

ممنوع و پى آمدهاى آن، جملگى در توضيح نخستين آيه اين مجموعه و بيان فراموش كارى آدم(ع) در مورد عهد الهى و نبودن عزم جدى در او است.

فراموشى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 12

12 _ انكار قيامت و به فراموشى سپردن آن ، كفرپيشگى است .

إن اللّه حرمهما على الكفرين . .. فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا

فراموشى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 5

5- از ياد بردن اَعمال و دستاورد هاى ناروا و به فراموشى سپردن گناهان گذشته خود ، بزرگ ترين ستم انسان بر خويش است .

و يج_دل . .. و من أظلم ... و نسى ما قدّمت يداه

{نسى ما قدّمت يداه} يعنى: {فراموش كرد كردار پيشين خود را. }. مقصود از {ما} _ به قرينه آيه قبل _ جدال به باطل در برابر حق و استهزاى آيات الهى است.

فراموشى لغزش هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 15

15 - امتنان الهى بر مؤمنان بهشتى ، با زدودن ياد تلخ لغزش هاى دنيوى از خاطره آنان *

و يكفّر عنهم سيّئاتهم

با توجّه به اين كه مسأله تكفير سيّئات پس از ورود مؤمنان به بهشت مطرح شده است _ در حالى كه رتبه تكفير، قبل از مرحله ورود به بهشت است _ احتمال مى رود كه مراد از تكفير در اين جا، بخشش گناهان نباشد; بلكه پوشاندن گناهان مورد نظر باشد; به گونه اى كه بهشتيان ديگر

از آن پس، با به ياد آوردن لغزش هاى گذشته شرمنده و مكدّر نشوند.

فراموشى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 11

11 _ عارض شدن فراموشى بر پيامبر(ص) ممكن است.

و إما ينسينك الشيطن

فراموشى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 5

5- حضرت مريم ( س ) به هنگام زايمان آرزو كرد : كاش قبل از باردارشدن مرده بود و به كلّى از ياد ها رفته بود .

فأجاءها المخاض . .. قالت ي_ليتنى متّ قبل ه_ذا و كنت نسيًا منسيًّا

جمله {و كنت نسياً منسيّاً} قرينه است بر اين كه انگيزه مريم از آرزوى مرگ، رهايى از زخم زبان مردم بوده است، گرچه به قرينه {ألاّتحزنى قد جعل. ..} تنهايى و بى آب و غذايى، نيز او را اندوهناك ساخته بود، ولى اين همه، تبعاتِ همان گريز از زخم زبان است; يعنى كاش پيش از حاملگى مرده بودم، كه براى فرار از نيشتر مردم مجبور به تحمل اين آوارگى نباشم.

فراموشى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 16

16 _ دستور بى اعتنايى به مغالطه گران درباره آيات، در معرض فراموشى از سوى مسلمانان صدر اسلام

و إما ينسينك الشيطن فلاتقعد بعد الذكرى

فراموشى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 5،6،7

5 _ نصارا بخشى از تذكار ها و پند هاى الهى را پس از مدتى كوتاه به فراموشى سپردند .

و من الذين قالوا

إنّا نصرى . .. فنسوا حظاً مما ذكروا به

{فاء} در {فنسوا} دلالت مى كند كه بين پيمان و شكستن آن، زمان زيادى نگذشت.

6 _ نصارا پيمان خود با خداوند را به فراموشى سپرده و نقض كردند .

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به

7 _ محو نشانه هاى پيامبر ( ص ) در انجيل و به فراموشى سپردن آن توسط نصارا *

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا فنسوا حظاً

به احتمال اينكه مراد از {فنسوا حظاً مما ذكروا}، به قرينه مقام، نشانه هاى پيامبر(ص) در انجيل باشد.

فراموشى معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 12

12 _ فراموش شدن عقايد شرك آميز و معبودهاى دروغين به هنگام رويارويى با عذاب و مرگ

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتتكم الساعة . .. و تنسون ما تشركون

فراموشى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 61 - 3

3- موسى ( ع ) و همسفرش هنگام رسيدن به محلِّ تلاقى دو دريا ، از ماهىِ همراه خويش ، غفلت كردند .

فلمّا بلغا مجمع بينهما نسيا حوتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 7

7- موسى ( ع ) عفو و عدم سخت گيرى خضر بر او را به خاطر نسيان و تخلّف از عهد خويش ، تقاضا كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت و لاترهقنى من أمرى عسرًا

{إرهاق} به معناى {تحميل كارى طاقت سوز بر ديگرى} است. (قاموس) و مفاد {لاترهقنى...} اين است كه كارى دشوار(مانند جدا شدن و لغو رخصت

همراهى) را بر من تحميل مكن و مرا به زحمت مينداز. لازم به ذكر است كه {عسراً} مفعول دوم براى {لاترهقنى} است.

فراموشى نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق {اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 7

7 _ ياد نكردن و به فراموشى سپردن نعمت هاى خداوند ، نشانه بى تقوايى است .

اذكروا . .. و اتقوا اللّه

فراموشى نوزادان در زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 3

3- با مشاهده ترس و دهشت ناشى از زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت ، تمامى مادران ، كودكان شيرخوارشان را بى اختيار در دامن خود ر ها ساخته و از ياد خواهند برد .

تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

{ذهول} (مصدر {تذهل}) به فراموشى اى گفته مى شود كه از شدت دهشت بر انسان عارض شود. {مرضعة} نيز به زنى گفته مى شود كه در حال شير دادن باشد; يعنى، هر زن شير دهنده، به هنگام ديدن آن زلزله، از آن كسى كه به او شير مى دهد غافل خواهد شد.

فراموشى هشدارهاى

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 1،12

1 _ گشوده شدن تمامى درهاى نعمت به روى مردم، در پى بى تفاوتى و فراموشكارى آنان نسبت به هشدارها و تذكارهاى الهى

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء

جمله {فتحنا عليهم ابواب}، به قرينه {فرحوا بما}، به معناى باز شدن درهاى نعمت است. زيرا شادمانى آدمى غالباً از نعمت و آسايش حاصل مى شود.

12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون

فراموشى يوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 61 - 3

3- موسى ( ع ) و همسفرش هنگام رسيدن به محلِّ تلاقى دو دريا ، از ماهىِ همراه خويش ، غفلت كردند .

فلمّا بلغا مجمع بينهما نسيا حوتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 4،11

4- همسفر موسى از بازگويى سرگذشت ماهى ، براى موسى ( ع ) ، در مدّت استراحت شان در مجمع البحرين ، غفلت كرد .

قال أرءيت إذ أوينا إلى الصخرة فإنّى نسيت الحوت

{صخرة} به معناى {تخته سنگ بزرگ} است. {أوينا إلى الصخرة} يعنى: {براى استراحت، در كنار آن صخره، جاى گرفته بوديم.}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) و أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّه لما كان من أمر موسى الذى كان أعطى مكتل فيه حوت مملّح قيل له : ه_ذا يدلّك

على صاحبك عند عين مجمع البحرين . . . فانطلق الفتى يغسل الحوت فى العين فاضطرب الحوت فى يده حتّى خدشه فانفلت و نسيه الفتى ;

از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) روايت شده: آن گاه كه از كار موسى(ع) گذشت آنچه در زندگى او پيش آمد، زنبيلى به او داده شد كه در آن يك ماهى نمك زده بود. به وى گفته شد: {اين ماهى، تو را به صاحب ات، نزد چشمه اى در محل تلاقى دو دريا، راهنمايى مى كند ... پس آن جوانى كه همراه موسى(ع) بود، رفت كه ماهى را در آن چشمه بشويد، ماهى در دست او به حركت درآمد تا اين كه به او خراش وارد كرد و از چنگ او درآمد (و رفت) و جوان آن را فراموش كرد}.

فراموشى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 19

19 _ تحريف نشانه هاى پيامبر اسلام ( ص ) در تورات و به فراموشى سپردن آن توسط يهود *

يحرفون الكلم . .. و نسوا حظاً مما ذكروا به

به احتمال اينكه مراد از {الكلم} و {ما ذكروا به} _ به قرينه مقام _ ، نشانه هاى پيامبر(ص) در تورات باشد.

كيفر فراموشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 12

12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 23

23 _ عبدالعزيز بن مسلم گويد : از امام رضا ( ع ) درباره سخن خدا كه مى فرمايد : { نسوا اللّه فنسيهم } سؤال كردم فرمود : { ان اللّه تعالى لا ينسى و لا يسهو . . . و انما يجازى من نسيه و نسى لقاء يومه بان ينسيهم أنفسهم . . . ;

خداى تعالى نه فراموشى دارد و نه اشتباه . .. همانا خداوند كسانى را كه او و ديدار قيامت را فراموش كرده اند به اين صورت مجازات مى كند كه خودشان را از يادشان ببرد ... }.

كيفر فراموشى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 23

23 _ عبدالعزيز بن مسلم گويد : از امام رضا ( ع ) درباره سخن خدا كه مى فرمايد : { نسوا اللّه فنسيهم } سؤال كردم فرمود : { ان اللّه تعالى لا ينسى و لا يسهو . . . و انما يجازى من نسيه و نسى لقاء يومه بان ينسيهم أنفسهم . . . ;

خداى تعالى نه فراموشى دارد و نه اشتباه . .. همانا خداوند كسانى را كه او و ديدار قيامت را فراموش كرده اند به اين صورت مجازات مى كند كه خودشان را از يادشان ببرد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 3،5

3 - فراموش كردن قيامت ، گرفتارى به عذاب را در پى دارد .

فذوقوا بما نسيتم

{باء} در {بما} سببيه و {ما} مصدريه است. بنابراين، معنا

چنين مى شود: {به خاطر فراموشى تان روز قيامت را بچشيد...!}.

5 - وانهاده شدن انسان به حال خود ، در قيامت ، كيفر فراموش كردن قيامت در عالم دنيا است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا إنّا نسين_كم

{إنّا نسيناكم} براى مقابله با {بما نسيتم} است; يعنى، شما قيامت را فراموش كرديد و ما هم، در مقابل، شما را به حال خود وانهاديم.

كيفر فراموشى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 12

12- محروم شدن از درك پيام هاى قرآن ، كيفر بى اعتنايى به آيات خدا و فرو رفتن در غفلت از گناهان است .

ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه

محدوده فراموشى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 6

6- عروض نسيان بر پيامبران ، در زمينه امور شخصى و خارج از حيطه نبوت آنان ، امرى ممكن است .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

محمد(ص) و فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 9

9- پيامبر ( ص ) ، داراى علمى مبرّا از فراموشى و نسيان *

و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {الذكر} به قرينه {ما نزّل إليهم} علم باشد و {ذكر} در لغت بودن چيزى در قلب (صورت علمى) است. از اينكه از علم اعطا شده به پيامبر(ص) تعبير به ذكر گرديده، احتمال دارد به خاطر اين باشد كه در آن غفلت و فراموشى راه نداشته است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 7،13،14

7 - دريافت قرائت قرآن از جانب خداوند ، مصون سازنده پيامبر ( ص ) از فراموش كردن آن

سنقرئك فلاتنسى

حرف {فاء}، جمله {فلاتنسى} را بر {سنقرئك} تفريع كرده است.

13 - پيامبر ( ص ) ، از سهو و نسيان تعاليم الهى ، مصون بوده است . *

فلاتنسى

14 - تكرار قرائت قرآن بر پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، مايه فراموش نشدن آن بود . *

سنقرئك فلاتنسى

حرف {سين} _ كه براى استقبال است _ اگر بر فعلى درآيد كه در زمان تكلم نيز در حال انجام گرفتن است، دلالت بر تداوم فعل خواهد كرد و چون آيه {سنقرئك . ..}، خود نيز مصداق قرائت قرآن است; بنابراين حرف {سين} بر استمرار قرائت در آينده دلالت مى كند و حرف {فاء} در {فلاتنسى}، فراموش نكردن قرآن را بر استمرار قرائت آن تفريع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 1،5

1 - عارض شدن فراموشى آيات قرآن بر پيامبر ( ص ) ، تنها در صورتى امكان پذير است كه خداوند بخواهد .

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه

5 - امكان تعلّق مشيت الهى بر آگاه نساختن پيامبر ( ص ) ، از برخى معارف و يا محو آن از حافظه آن حضرت ( ص )

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه

استثنا، ممكن است به {سنقرئك} نيز مربوط باشد و مى تواند تنها به {فلاتنسى} ارتباط داشته باشد. برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است.

مراد از فراموشى خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 24

24 _ از حضرت على ( ع ) روايت شده كه درباره سخن خدا : { نسوا اللّه فنسيهم } فرمود : فانما يعنى انهم نسوا اللّه فى دار الدنيا فلم يعملوا له بالطاعة و لم يؤمنوا به و برسوله فنسيهم فى الآخرة اى لم يجعل لهم فى ثوابه نصيباً فصاروا منسيين من الخير ;

على (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {آنان خدا را فراموش كردند، پس خدا آنان را فراموش كرد} فرمود: همانا مقصود خدا اين است كه آنان خدا را در دنيا فراموش نمودند و از او اطاعت نكردند و به او و رسولش ايمان نياوردند، خدا نيز در قيامت آنان را فراموش كرد ; يعنى، براى آنان بهره اى از ثواب خود قرار نداد، پس آنان از خير فراموش شدند}.

منافقان و فراموشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 17

17 _ ترويج زشتى ها و فساد ( منكر ) و پيشگيرى از تحقق نيكى ها و ارزش ها و فراموشى خدا و فرمان هاى او ، از عملكرد ها و اوصاف منافقان

المنفقون . .. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه

منشأ فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 10

10_ نقش مؤثر شيطان در فراموش كارى انسان

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

منشأ فراموشى تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 9

9 _

شيطان عامل فراموشكارى انسان در مورد تكاليف الهى است.

و إما ينسينك الشيطن

منشأ فراموشى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 9

9_ شيطان ، عامل فراموشى ساقى از يادآور شدن يوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

موانع فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 10

10- ذكر و ياد خدا ، مايه يادآورى مقصود زدايش فراموشى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق {نسيان} را مى توان عام، و شامل همه چيز دانست. در اين صورت، مفاد جمله {واذكر...} اين است كه: {هرگاه، چيزى را فراموش كردى، ذكر خداوند را بر زبان جارى ساز، تا آن چيز را به خاطر آورى و غفلت تو زايل شود}.

نشانه هاى فراموشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 16

16 _ ترويج زشتى ها و فساد ( منكر ) و پيشگيرى از تحقق نيكى ها و ارزش ها و نيز امتناع از انفاق ، نشانه هاى غفلت از خدا

يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه

فراموشكاران

عذاب فراموشكاران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 10

10 - عذاب فراموش كاران قيامت ، عذابى بس سخت و شديد است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. و ذوقوا عذاب الخلد

تكرار {ذوقوا} و مبهم گذاشتن آن و چيزى كه شخص گناهكار، امر به چشيدن آن شده است _ در {ذوقوا} ى نخست _ حكايت

از سختى و شدت آن مى كند.

فراموشكاران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 1،3

1 - نهى الهى ، از قرار گرفتن مؤمنان ، در شمار فراموش كنندگان خدا

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

3 - لازمه تقوا ، به ياد داشتن خداوند و قرار نگرفتن در زمره خدافراموشان است .

اتّقوا اللّه . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

كيفر فراموشكاران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 5

5 - خودفراموشى ، كيفر الهى براى خدافراموشان

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

كيفر فراموشكاران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 2

2 - كيفر حتمى فراموش كاران روز قيامت ، چشيدن عذاب است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

مهلت به فراموشكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 3

3- مهلت دادن به خطاكاران و فراموش كاران تا سه مرتبه ، امرى روا است .

قال إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى

موسى(ع) در صورت تكرار ناشكيبايى براى بار سوم و عمل بر خلاف توصيه خضر، خود را مستحق جدايى و محروميت از مصاحبت خضر(ع) دانست. بنابراين، مى توان گفت كه تا سه مرتبه مهلت دادن به افراد، كارى قابل قبول است.

فرج از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرج

اهميت انتظار فرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 10

10 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده كه فرمود

: { ما احسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول اللّه عز و جل : { . . . فانتظروا إنى معكم من المنتظرين } فعليكم بالصبر فانه انما يجىء الفرج على اليأس . . . ;

چه نيكوست شكيبايى و انتظار فرج. آيا نشنيده اى سخن خداى عز و جل را [كه به پيغمبر خود دستور مى دهد بگو ]{پس منتظر باشيد من نيز همراه شما از منتظرانم}؟ پس بر شما باد شكيبايى ; زيرا فرج بعد از نوميدى فرامى رسد ... }.

زمينه فرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 4

4 _ صبر در راه ايمان ، مقدمه پيروزى و مايه فرارسيدن فرج از جانب خداوند

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

فرج(گشايش)

نقش فرج(گشايش)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 3

3 - پيدايش گشايش و رحمت در كوران مشكلات ، امدادى خداوندى براى انسان

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته

فرجام از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرجام

آثار بررسى فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 18

18- بررسى فرجام امور ، داراى نقشى اساسى در ارزش گذارى آن

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و . .. جنّ_ت ... و الذين كفروا ... و النار مثوًى لهم

از تعبير {و النار مثوىً لهم} در پايان آيه، چنين استفاده مى شود كه اگر كسى بخواهد زندگى انسان ها را ارزش گذارى كند، مهم ترين ملاك ارزش گذارى، بررسى فرجام آن است، چنان كه در ارزش گذارى زندگى مؤمنان بايد به سرانجام نيك

آنان (جنّات تجرى. ..) توجه كرد.

آثار ترس از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 1

1 - ترك انفاق از سوى انسان ، نتيجه هراس از فرجام و آينده خويش

و أعطى قليلاً و أكدى . أعنده علم الغيب فهو يرى

استفهام توبيخى در {أعنده. ..} مى تواند اشاره به زمينه ذهنى ترك انفاق باشد; يعنى، انسان ها چون از آينده خويش نگران اند، از انفاق خوددارى مى كنند.

آثار ترس از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 12

12 - بيم از فرجام عمل ، نقطه آغازين حركت انسان به سوى تعهّد و حق پذيرى

فذكّر . .. من يخاف وعيد

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را موظّف كرده تا {من يخاف وعيد} با قرآن تذكر دهد; استفاده مى شود كه اعتقاد به قيامت و بيم از فرجام عمل، نخستين مرحله اى است كه فرد را مستعد پذيرش حق مى سازد.

آثار ذكر فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 6

6- توجه به عاقبت و فرجام ، از ملاك هاى ارزش گذارى

و أوفوا الكيل . .. ذلك خير و أحسن تأويلاً

آثار ذكر فرجام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 3

3 - توجه به فرجام هستى و قدرت قاهر خداوند ، زمينه ساز اجتناب انسان از كفر و تكذيب حق

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آثار ذكر فرجام اخروى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 4

4 - توجه به فرجام اخروى ، داراى نقشى اساسى ، در ارزش گذارى رفاه و آسايش دنيوى است .

نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

قليل بودن بهرهورى كافران از دنيا، چه بسا به خاطر گرفتارى آنان به عذاب سخت باشد. گرفتار شدن به چنان عذابى، بهره مند بودن زياد از امكانات دنيا را ناچيز خواهد كرد. بنابراين، توجه به فرجام اخروى ميزان رفاه و آسايش دنيوى را رقم مى زند.

آثار ذكر فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 5

5 - توجّه به عاقبت ناگوار اقوام مشرك پيشين ، عامل گرايش به توحيد است .

هل من شركائكم . .. قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

آثار ذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 5

5- ملاحظه فرجام امور ، داراى نقشى مؤثر در بررسى و ارزش گذارى آن

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

يادآورى فرجام سخت نفاق و همدلى با دشمن، در حقيقت هشدارى است به منافقان كه

در ارزش گذارى زندگى كفرآلود خويش، فرجام امر را از ياد نبرند; زيرا كه با آن فرجام، اين گونه زندگى جز خسارت حاصلى ندارد.

آثار ذكر فرجام انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 19

19 - توجه دادن انسان به فرجام حيات خويش ( حضور در پيشگاه خداوند ) زمينه پيدايش تعهد براى عمل به وصاياى الهى است .

و وصّينا الإنس_ن . .. أن اشكرلى و لولديك إلىّ المصير

ذكر {إلىّ المصير} پس از چند توصيه به انسان، از سوى خداوند، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه براى عمل به آن سفارش باشد.

آثار ذكر فرجام دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 4

4 - توجه به سختى فرجام دين ستيزان ، بازدارنده انسان از فرو رفتن در پوچى هاى زندگى دنيوى

فويل . .. للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

تذكر خداوند به دين ستيزان (الذين هم فى خوض)، در حقيقت هشدارى به گرفتاران در پوچى دنيا است تا به فرجام آن بينديشند و از پوچى به درآيند.

آثار ذكر فرجام شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 6 - 5

5- توجه به تبديل پيوند هاى شرك آلود به روابط خصمانه در آخرت ، مايه پرهيز انسان از شرك

و إذا حشر الناس كانوا لهم أعداء

آيه شريفه، با تذكر دادن به عداوت اخروى معبودهاى دروغين با عبادت گران خويش، درصدد دور نمودن انسان ها از شرك و روى آورى به غير خدا است.

آثار ذكر فرجام عمل ناپسند

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 10

10- توجه دادن آدمى به فرجام ناگوار عمل ناپسند ، از عوامل بازدارنده وى از ارتكاب آن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك و لاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا

از اينكه خداوند در پى نهى از افراط و تفريط در انفاق، پيامد ناگوار آن را يادآورى مى كند، نكته ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 13

13- توجه به فرجام مؤمنان و كافران ، نقشى تعيين كننده در گرايش انسان به ايمان يا كفر دارد .

فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 2

2- توجه به نافرجامى خط كفر ، مقتضى مصمم بودن مؤمنان در نبرد با كافران بدون هيچ سستى و سازش

فلن يغفر اللّه لهم . فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم

{فا} در {فلاتهنوا} ترتّب و تفريع را مى رساند و از ترتّب اين آيه بر مفاد آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 6

6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان

إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل

آثار ذكر فرجام محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين

- 83 - 18 - 7

7 - توجّه به فرجام ارجمند نيكوكاران ، بازدارنده انسان از كم فروشى و بى توجهى به حضور يافتن در نزد خداوند

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين ... كلاّ إنّ كت_ب الأبرار لفى عل

آثار ذكر فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 8

8 - آگاهى و توجه به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبياى الهى ، بازدارنده انسان از تكذيب و زمينه ساز رويكرد به دين

فأذاقهم اللّه الخزى . .. أكبر لو كانوا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 8

8 - توجه به معاد و سرنوشت تكذيب كنندگان پيامبران بازدارنده انسان از مخالفت با دعوت فرستادگان الهى است .

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار

با توجه به تقدير {ذكّرهم} يا {أنذرهم} و امثال آن به عنوان عامل {يوم}، برداشت بالا استفاده مى شود.

آثار ذكر فرجام موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 11

11 - توجه به فرجام امور و بازگشت تمامى موجودات به سوى خداوند ، موجب طرد مكاتب انحرافى و روى آورى به دين الهى است .

صرط اللّه . .. ألا إلى اللّه تصير الأُمور

آثار ذكر فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 13

13- توجه به فرجام مؤمنان و كافران ، نقشى تعيين كننده در گرايش انسان به ايمان يا كفر دارد .

فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا

أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 6

6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان

إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل

آثار عدم تعقل در فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 11

11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *

كرهوا ما أنزل اللّه . .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

از ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.

آثار عدم تعقل در فرجام كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 11

11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *

كرهوا ما أنزل اللّه . .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

از ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.

آثار فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 5

5 - بيدار شدن انسان هاى غافل ، پس از گرفتار شدن به سرنوشت شوم رفتار خويش

فستذكرون

ما أقول لكم

آثار نگرانى از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 6

6 - ترس از خداوند و نگرانى از فرجام خويش ، پرهيز دهنده انسان از انكار معاد و باز دارنده او از طغيان گرى و رويارويى با پيامبران

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت گرفتن از داستان فرعون، به معناى دورى از رفتار و عقايد او است كه در آيات قبل نمونه هاى آن بيان شد.

ابهام فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 5

5 _ مبهم گذاردن سرنوشت اخروى برخى از خطاكاران ، نشأت يافته از علم و حكمت الهى و داراى مصلحت است .

و ءاخرون مرجون لأمر اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

اخلاص در فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

ارزش ترس از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 2

2 - ارزش توجه انسان به خداوند و آخرت و ترس داشتن از عاقبت كار خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

ارزش حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 9

9- فرجام نيك و پايان خوش ، ملاكى مهم در ارزش گزارى امور است .

خير عقبًا

اميدوارى به

حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 2

2- مؤمن ، به آينده و پايانى بهتر از امكانات مادّى دنياداران ، اميدوار است .

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا

منظور مرد مؤمن از {عسى ربّى. ..} ممكن است انتظار ثواب آخرت باشد. ترك آرزوى اولاد بيشتر و نيز جمله {هنالك الولاية للّه} و عبارت {خير عقباً} در آيه چهل و چهارم، اين معنا را محتمل مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 22

22 - ضرورتِ دل بستن به عاقبت نيك و دل خوش نبودن به لذت هاى زودگذر

والع_قبة للتّقوى

اميدوارى به حسن فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 7

7- نگرش مثبت و اميدوارانه انديشه مذهبى ، نسبت به فرجام جامعه بشرى

و لقد كتبنا فى الزبور . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون . إنّ فى ه_ذا لبل_غًا

اميدوارى به حسن فرجام انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 7

7- نگرش مثبت و اميدوارانه انديشه مذهبى ، نسبت به فرجام جامعه بشرى

و لقد كتبنا فى الزبور . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون . إنّ فى ه_ذا لبل_غًا

انذار از فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 2

2 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به روزگار شوم ، همچون روزگار احزاب و اقوام كافر پيشين

و قال

الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

انذار از فرجام شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 17

17- خداوند ، مردمان را همواره از فرجام شرك ، كفر و نافرمانى بيم داده و مى ترساند .

و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 12

12 - نوح ( ع ) ، قومش را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد0

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 10

10 - پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح ) ، قوم خود را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، انذارگر و بيم دهنده آدميان از عواقب شوم شرك

و لاتجعلوا مع اللّه . .. إنّى لكم منه نذير

انذار از فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 5

5_ پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار انذار مشركان و ترساندن آنان از فرجامى شوم

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 6

6_ توجه دادن مردم به فرجام هاى ناخوشايند و ترساندن آنان از عاقبت هاى ناميمون ، از وظايف پيامبران الهى

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 11

11_ خداوند ، تكذيب كنندگان رسالت پيامبر ( ص ) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استيصال تهديد كرد .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 12،14

12- گرفتار شدن به سرنوشت شوم ، تهديد خداوند به كافرانِ هدايت ناپذير

ذرهم . .. فسوف يعلمون

براشت فوق، بنابراين احتمال است كه مفعولٌ به و متعلق علم در {يعلمون} عاقبت امر و سرنوشت آنان باشد.

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 6

6 - تهديد فرعونيان از سوى موسى ( ع ) ، به فرجامى ناگوار به خاطر نپذيرفتن هدايت

قال موسى ربّى أعلم بمن جاء بالهدى . .. إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 2

2 - مشركان ، از سوى خداوند به فرجامى ناخوشايند ، تهديد شدند .

إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه من شىء

خبر دادن به اين كه خداوند، آگاه از چيزهايى است كه مشركان به عنوان خدا و معبود گرفته اند، كنايه از تهديد خود مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم

خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

انذار از فرجام عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 17

17- خداوند ، مردمان را همواره از فرجام شرك ، كفر و نافرمانى بيم داده و مى ترساند .

و نخوّفهم

انذار از فرجام عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 5

5 - پند و اندرز به مردم و هشدار دادن به آنان در باره فرجام كردار ناروا ، از رسالت هاى پيامبران

لعلّه يتذكّر أو يخشى

{تذكر} مطاوعه {تذكير} است و در {قاموس} آمده كه {تذكير}، به معناى موعظه كردن است.

انذار از فرجام كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 17

17- خداوند ، مردمان را همواره از فرجام شرك ، كفر و نافرمانى بيم داده و مى ترساند .

و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 1

1- تنها وظيفه رسولان الهى ، بشارت و انذار مردمان و آگاه ساختن آنان از فرجام كفر و ايمان است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 5

5 - هشدار به فرجام شوم كفرپيشگى و مبارزه با توحيد و يكتاپرستى ، رسالت الهى پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 5

5 - انذار مردم نسبت به فرجام كفر ، داراى اهميتى خاص در تبليغ دين

لتنذر أُمّ القرى

انذار فرجام شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 3

3 - آگاه ساختن مردم از عواقب شرك و ترساندن آنان از پيامد هاى اخروى آن ، اساس رسالت پيامبر ( ص ) را تشكيل مى داد .

قل ي_أيّها الناس

اهل مكه و فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

اهل مكه و فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

اهميت حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 9،10

9 _ فرجام نيك از آن پيامبر(ص) و

مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

10 _ فرجام نيك، رستگارى است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 20،24

20_ تسليم خدا بودن تا پايان عمر ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

توفنى مسلمًا

جمله {مرا در حال تسليم بميران} (توفنى مسلماً) كنايه از اين است كه من همواره تسليم تو باشم به گونه اى كه در هر لحظه و شرايطى كه جان دادم ، با اين وصف قرين بوده باشم.

24_ انسان بايد براى تسليم بودن در برابر خدا و عاقبت به خير شدن و زيستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا كرده و به درگاه خدا نيايش كند .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 6

6 - حسن عاقبت و نيك فرجامى ، امرى بس مهم در زندگى بشر

و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 40 - 3

3 - حسن عاقبت و نيك فرجامى ، امرى بس مهم در زندگى بشر

و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 8

8 - اهميت حسن عاقبت *

و جاء بقلب منيب

برداشت بالا بدان احتمال است كه {جاء بقلب} اشاره به پايان كار و حسن عاقبت داشته باشد.

اهميت ذكر فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 35 - 7

7- لزوم توجه به عاقبت و فرجام هر كارى

و أوفوا الكيل . .. و أحسن تأويلاً

اهميت عبرت از فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آن ، مورد سرزنش خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

استفهام در {أَوَلم يسيروا . ..} براى توبيخ مى باشد.

اهميت فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 8

8 - فرجام و عاقبت هر امرى ، ملاك تعيين كننده در ارزيابى درستى و يا نادرستى آن است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

به قرينه اين كه آيات قبل و بعد اين آيه، درباره فرجام مؤمنان و فاسقان است، احتمال قوى دارد كه نفى تساوى آنان، از جهت عاقبت شان باشد. بنابراين، ملاك ارزيابى و داورى درباره عدم تساوى دو گروه ياد شده، توجه به فرجام آنها است و اين نشان مى دهد كه عاقبت، در ارزيابى نقش اساسى دارد.

اهميت فرجام نيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 17

17 _ حسن عاقبت و حفظ ايمان تا پايان زندگى ، امرى مهم و نعمتى در خور توجه

و تزهق أنفسهم و هم كفرون

اين كه كافر مردن، عذابى براى منافقان به شمار آمده است، نشانگر اهميت و ارزش ايمان است كه مؤمنان به جاى توجه به اموال و اولاد، بايد به اين ارزش توجه كنند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 16

16 _ حسن عاقبت و حفظ ايمان تا پايان زندگى ، امرى مهم و درخور توجه

و تزهق أنفسهم و هم كفرون

از اينكه {كافر مردن} به عنوان عذاب منافقان ياد شده، اهميت و ارزش ايمان هنگام مرگ روشن مى شود.

اهميت مطالعه فرجام امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 4

4 - خداوند ، ترغيب كننده مردم به مطالعه و بررسى فرجام لشكر هاى قدرتمند پيشين

هل أتيك حديث الجنود

استفهام در {هل أتاك}، براى ترغيب به شنيدن پاسخ است; خطاب در آيه شريفه گرچه متوجّه شخص پيامبر(ص) است; ولى به قرينه سياق آيات، تمام كسانى كه در حيطه رسالت آن حضرت قرار دارند نيز مورد نظر است. در اين موارد اختصاص خطاب، برخاسته از عظمت مخاطب و يا عهده دار بودن رهبرى جامعه و نظاير آن است.

اهميت نگرانى از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 4

4 - لزوم دلواپسى انسان ، در هر مرتبه و مقام معنوى ، براى فرجام اخروى خويش .

و لاتخزنى يوم يبعثون

بشارت به حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 6

6_ پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار مژده دادن به موحدان و بشارت دادن آنان به عاقبتى خوش

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه . .. بشير

بشارت حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 122 - 3

3_ خداوند ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان را به فرجامى نيكو بشارت داد .

و قل . .. إنا منتظرون

بشارت فرجام ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 1

1- تنها وظيفه رسولان الهى ، بشارت و انذار مردمان و آگاه ساختن آنان از فرجام كفر و ايمان است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

بهترين فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6،7

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

{ثواب} به معناى {اجر و پاداش} است و {عقب} به معناى {عاقبت و فرجام}.

7- ولايت خداوند و حقّانيّت او ، ضامن اعطاى بهترين پاداش ها و فرجام ها است .

هنالك الول_ية للّه الحقّ هو خير ثوابًا و خير عقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 13

13- بهترين عاقبت ، در انتظار انجام دهندگان عمل صالح است .

و خير مردًّا

{مردّاً} مى تواند اسم مكان و به معناى {مرجع} باشد (البحر المحيط). در اين صورت مراد از {خير مردّاً} بهترين فرجام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 7

7 _ زندگى در بهشت جاودان ، بهترين و برترين زندگى و سرانجام براى انسان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد . .. جزاء و مصيرًا

بيان فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14

- 45 - 15

15- بيان سرگذشت ستم پيشگان كيفر شده و نيز داستان هاى مثال زدنى و درس آموز ، در قلمرو موضوعات قرآن

و سكنتم فى مس_كن الذين . .. و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

بيان فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

بيان فرجام گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 5

5- ذكر فرجام شوم گمراهان در كنار فرجام سعادتمندانه تقواپيشگان ، از روش هاى هدايتى قرآن *

الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين ...إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

بيان فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 5

5- ذكر فرجام شوم گمراهان در كنار فرجام سعادتمندانه تقواپيشگان ، از روش هاى هدايتى قرآن *

الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين ...إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

پرسش از فرجام كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

105 - 3

3 - تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .

و يس__َلونك عن الجبال

تبيين فرجام امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 4،8

4 - خداوند ، تبيين كننده نمونه هايى از سرگذشت امت هاى منقرض شده پيشين

و لقد أنزلنا إليكم . .. و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

8 - خداوند ، بيانگر مثال ها و نمونه هايى از امت هاى منقرض شده پيشين براى تقواپيشگان

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه لام در {للمتّقين} بيانگر غايت و نتيجه براى {و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم} نيز باشد.

تبيين فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 4

4 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 8

8- ترسيم فرجام كافران و مؤمنان ، از سوى خداوند با بيانى روشن و برهانى

كذلك يضرب اللّه للناس أمث_لهم

{كذلك} اشاره به فلسفه و بيانى است كه خداوند در اين آيه، براى پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، بيان فرموده است.

تبيين فرجام گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه

دار ابلاغ روشن فرجام گمراهى و بيان منشأ هدايت

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

تبيين فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 14

14 - تشريح حوادث قيامت و آينده مجرمان ، زمينه ساز پيدايش تقوا و رفع غفلت از انسان

و كذلك أنزلن_ه . .. لعلّهم يتّقون أو يحدث لهم ذكرًا

حرف {كاف} در {كذلك} براى تشبيه است و آيات گذشته را نمونه اى از نزول آيات الهى براى ايجاد تقوا و تذكر، معرفى مى كند.

تبيين فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

تبيين فرجام مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

تبيين فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 4

4 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 8

8- ترسيم فرجام كافران و مؤمنان ، از سوى خداوند با بيانى روشن و برهانى

كذلك يضرب اللّه للناس أمث_لهم

{كذلك} اشاره به فلسفه و بيانى است كه خداوند در اين آيه، براى پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، بيان فرموده است.

تدبر در فرجام برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 2

2_ خداوند ، انسان ها را به تأمل در سرگذشت يوسف ( ع ) و برادرانش ترغيب كرده است .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

حرف لام در {لقد} نشانه قسم مقدر و {قد} نيز براى تأكيد است. هدف از تأكيد و سوگند خداوند بر اينكه در داستان يوسف و برادرانش آياتى براى پرسش كنندگان است ، ترغيب انسانها به تأمل در آن داستان مى باشد.

تذكر فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 2

2 - ناباورى كافران نسبت به كيفر الهى ، على رغم يادآورى آنان به فرجام هلاكت بار مجرمان گذشته تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات قبل، برداشت ياد شده را مى توان استفاده كرد.

تذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 11

11 _ نقش يادآورى فرجام امور ، در هدايت انسانها

ألم يعلموا أنه من يحادد اللّه . .. نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

تذكر فرجام مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

ترس از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

ترس از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 9

9 - موحدان راستين ، در خوف و هراس نسبت به سرنوشت اخروى خويش و اندوهناك از خطا ها و لغزش هاى خود

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا. .. ألاّتخافوا و لاتحزنوا

بنابراين نكته كه نزول ملائكه در دنيا و يا به هنگام مرگ باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 5

5 - مؤمنان ، نسبت به فرجام اخروى خود بيمناك و نگران اند .

و الذين ءامنوا مشفقون منها

ترسناكى فرجام مخالفت با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 4

4 - فرجام مخالفت با خداوند ، هولناك و هراس انگيز است .

و أمّا من خاف مقام

ربّه

مقام خداوند، همان منزلت وصفى است كه مبدأ رحمت و عذاب مى باشد. ترس از آن مقام، همواره قرين ترس از عواقب مخالفت با خداوند است. اين احتمال نيز وجود دارد كه كلمه {مقام}، نظير كلمات {جناب} و {سماحة} باشد كه چيزى بر معنا نمى افزايد و در حقيقت مراد آيه، {من خاف ربّه} خواهد بود.

تشابه فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 12

12- كيفر الهى براى كافران ، داراى گونه هاى بسيار با نتايجى ويرانگر و مشابه *

دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها

جمع آمدن واژه {أمثالها} مى رساند كه مجازات ملت هاى كفر پيشه، هر چند در نابودى و ويرانگرى همگون است; اما در شكل متفاوت است.

تضمين حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 2،3

2 - اخلاص و عمل نيك ، تضمين كننده فرجامى نيك است .

و من يسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسك . ..و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

3 - تسليم محض شدن در برابر خدا و اطاعت بى چون و چرا از او ، تضمين كننده فرجام نيك

و من يسلم وجهه إلى اللّه . .. و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

تعقل در فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 2

2 - نكوهش كافران ، بر تعقل نكردن در سرنوشت هلاكت بار قوم لوط

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

تعقل در فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تعقل در فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 4

4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.

تعقل در فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 1،2

1 _ انسان ، وظيفه دار سنجش ميان فرجام تقواپيشگان و تكذيب كنندگان قيامت و دو زندگى بهشت و جهنم ، با تفكر در رهنمود هاى قرآن

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تعقل در فرجام مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 1

1 - خداوند ، خواهان انديشيدن انسان در فرجام فسادگران

گذشته تاريخ

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

تعقل در فرجام مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 1

1 _ انسان ، وظيفه دار سنجش ميان فرجام تقواپيشگان و تكذيب كنندگان قيامت و دو زندگى بهشت و جهنم ، با تفكر در رهنمود هاى قرآن

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تغيير فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 5

5 - باز بودن راه توبه براى كافران و امكان تغيير سرنوشت آنان و رفع عذاب از آنها

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

واژه {عسى} _ كه براى ترجى و به معناى شايد است _ مى رساند كه عذاب تقدير شده، قضاى حتمى الهى نيست و امكان دارد كه در نتيجه تحول فكرى و عملى (ايمان) كافران، اين برنامه تغيير كند.

تفاوت فرجام ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

تفكر در فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 1

1 - جهان گردى و سير در زمين ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و

آثار به جامانده از تمدن و قدرت آنان ، مورد تشويق خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

تفكر در فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 3

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.

تفكر در فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد . .. فكيف كان عذابى و نذر

تفكر در فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه كردن در سرنوشت هلاكت بار قوم نوح

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فكيف كان عذابى و نذر

تفكر در فرجام كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 1،3

1- خداوند ، فراخوان

مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم ناسپاسان نعمتهايش

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.

تهديد به فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 1

1 - ناراحتى پيامبر ( ص ) ، از مشركان و تهديد آنان به سرنوشت شوم و عذاب الهى

قل اللّه أعبد . .. فاعبدوا ما شئتم من دونه

امر {فاعبدوا ما شئتم من دونه} براى تهديد و نشانگر شدت غضب و ناراحتى پيامبر(ص) از كافران و مشركان است.

تهديد به فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده

كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى نظير فرجام قوم فرعون

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

تهديد به فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

تهديد به فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

حتميت فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 5

5- بى ترديد كافران ، داراى فرجامى ناگوارند و به عذابى شديد و طاقت فرسا ، گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

حُسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 15

15_ زندگى دنيا داراى عاقبت و فرجامى نيك ( بهشت ) مى باشد .

أُول_ئك لهم عقبى الدار

{ال} در {الدار} عهد حضورى است و لذا مراد از {الدار} حيات دنياست. مقصود از فرجام نيك آن

(عقبى الدار) به قرينه آيه بعد بهشت مى باشد.

حسن فرجام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم

، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 1

1 - برپايى قيامت ، تقسيم شدن مردم به سه دسته ( مقربان ، اصحاب اليمين و اصحاب الشمال ) و فرجام نيك دو دسته اول و بدفرجامى دسته آخر ، امرى قطعى ، يقنى و غيرقابل ترديد است .

إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين

{ه_ذا} به آنچه در سوره واقعه مطرح شده اشاره دارد و محور آن مطالبى است كه در برداشت بالا آمده است. گفتنى است كه تعبير {حقّ اليقين} از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {اليقين الحقّ} و حق به معناى ثابت و استوار است. بنابراين {اليقين الحقّ}; يعنى، يقينى كه ثابت است و هرگز ترديد در آن راه ندارد.

حسن فرجام اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 10،11

10_ فرجام نيك از آنِ پيامبران الهى و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

11_ كفرپيشگان _ در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

حسن فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 50 - 3

3 - باغ هاى جاويدان بهشت ، فرجامى نيك براى انسان ها

لحسن مئاب . جنّ_ت عدن

حسن فرجام انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17_ فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُول_ئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

حسن فرجام اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 16

16_ فرجام نيك حيات دنيا از آنِ خردمندان است .

إنما يت_ذكّر أُولُوا الألب_ب . .. أُول_ئك لهم عق_بى الدار

حسن فرجام ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 10،11

10_ فرجام نيك از آنِ پيامبران الهى و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

11_ كفرپيشگان _ در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

حسن فرجام پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15_ نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

حسن فرجام خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18_ آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار

حسن فرجام داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 5

5 - داوود ( ع ) ، برخوردار از حسن عاقبت و سرانجامى نيك

و حسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام دنيا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 9

9_ دنيا ، داراى عاقبت و فرجامى نيك است .

لمن عقبى الدار

{ال} در {الدار} عهد حضورى و اشاره به حيات دنيا دارد. مراد از فرجام حيات دنيا بهشت و نعمتهاى آن است.

حسن فرجام دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

حسن فرجام ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حُسن فرجام سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 18

18- راه خداوند ، راهى است روشن و داراى فرجامى مشخص و بدون سردرگمى

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور . .. إلى صرط العزيز الحميد

عبارت {إلى صراط العزيز} بدل از {إلى النور} است. تسميه راه خدا به

{نور} و راه غير آن به {ظلمات} نشان مى دهد كه راه خداوند روشن و مشخص است; در حالى كه راههاى غير آن، آميخته با سردرگمى است.

حسن فرجام سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 40 - 2

2 - سليمان ( ع ) ، برخوردار از حسن عاقبت و سرانجامى نيك

و حسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17_ فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُول_ئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 6

6_ عاقبت

و فرجام حيات دنيا ( بهشت ) براى صبرپيشگان بر طاعت خدا عاقبتى خوش و نيكوست .

فنعم عقبى الدار

حسن فرجام صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 2

2_ فرجام نيكو ( سعادت اخروى ) از آنِ مؤمنانِ داراى عمل صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

{مئاب} مصدر ميمى و به معناى بازگشت است و مراد از آن سراى آخرت مى باشد. قابل ذكر است كه {طوبى} مبتدا و {حسن مئاب} عطف بر آن و {لهم} خبر براى آن دو مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 13

13- بهترين عاقبت ، در انتظار انجام دهندگان عمل صالح است .

و خير مردًّا

{مردّاً} مى تواند اسم مكان و به معناى {مرجع} باشد (البحر المحيط). در اين صورت مراد از {خير مردّاً} بهترين فرجام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 18

18 - صالحان ، داراى فرجامى نيك در جهان آخرت

لولا أخّرتنى . .. و أكن من الص_لحين

حسن فرجام قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 5

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در

واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

حسن فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 16،17

16_ فرجام نيك ، از آنِ تقواپيشگان است .

إن الع_قبة للمتقين

17_ پيامبر ( ص ) و پيروان او ، از تقوا پيشگانند و فرجام نيك از آنِ ايشان است .

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 19

19 - فرجام نيك ، از آنِ تقواپيشگان است .

والع_قبة للتّقوى

گفتن {التقوى} و اراده {أهل التقوى}، براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 83 - 7

7 - عاقبت نيك ، ويژه تقواپيشگان است .

و الع_قبة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 8

8 - تقواپيشگان ، برخوردار از فرجامى نيك

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 19

19- فرجام نيك متقين بهشتى ، غيرقابل قياس با فرجام سخت دوزخيان

مثل الجنّة الّتى وعد المتّقون . .. كمن هو خ_لد فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 6

6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق

اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است; مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

حسن فرجام محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17_ فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُول_ئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 12

12 - محسنان ( نيكوكاران ) ، داراى آينده اى درخشان و سرشار از شادى و شادكامى

كذلك سخّر لكم . .. و بشّر المحسنين

حسن فرجام محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 9

9 _ فرجام نيك از آن پيامبر(ص) و مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 17

17_ پيامبر ( ص ) و پيروان او ، از تقوا پيشگانند و فرجام نيك از آنِ ايشان

است .

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

حسن فرجام مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

حسن فرجام مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 17

17_ پيامبر ( ص ) و پيروان او ، از تقوا پيشگانند و فرجام نيك از آنِ ايشان است .

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 4

4- مسلمان و تسليم خدا بودن ، فرجامى نيك و پسنديده دارد .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

حسن فرجام مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 1

1 - برپايى قيامت ، تقسيم شدن مردم به سه دسته ( مقربان ، اصحاب اليمين و اصحاب الشمال ) و فرجام نيك دو دسته اول و بدفرجامى دسته آخر ، امرى قطعى ، يقنى و غيرقابل ترديد است .

إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين

{ه_ذا} به آنچه در سوره واقعه مطرح شده اشاره دارد و محور آن مطالبى است كه در برداشت بالا آمده است. گفتنى است كه تعبير {حقّ اليقين} از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {اليقين الحقّ} و حق به معناى ثابت و استوار است. بنابراين {اليقين الحقّ}; يعنى، يقينى كه ثابت است و هرگز ترديد در آن راه ندارد.

حسن فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 135 - 4،9

4 _ كافران در روز قيامت در خواهند يافت كه فرجام نيك از آن مؤمنان است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

9 _ فرجام نيك از آن پيامبر(ص) و مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 2

2_ فرجام نيكو ( سعادت اخروى ) از آنِ مؤمنانِ داراى عمل صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

{مئاب} مصدر ميمى و به معناى بازگشت است و مراد از آن سراى آخرت مى باشد. قابل ذكر است كه {طوبى} مبتدا و {حسن مئاب} عطف بر آن و {لهم} خبر براى آن دو مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 14

14 - مؤمنان راستين و مبرا از پندار هاى شرك آميز ، داراى آينده اى سعادتمند و سرشار از خوشبختى و شادكامى

و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 2

2 - فرجام ناگوار كافران و عاقبت نيكوى مؤمنان ، علامت برابر نبودن آنان با يكديگر

است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... أفمن كان مؤمنًا كم

{فاء} در {أفمن} تفريع بر آيات سابق است كه در آنها از كافران و مؤمنان و فرجام و عاقبتشان سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 4

4 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 2

2- نيك فرجامى و غفران لغزش هاى مؤمنان ، نتيجه پيروى از حق و پيام پروردگارشان

و الذين ءامنوا . .. ذلك بأنّ ... و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

حسن فرجام نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17_ فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُول_ئك لهم عقبى الدار

حسن فرجام نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15_ نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

حُسن فرجام وفاداران به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 19

19_ وفاداران به عهد هاى الهى و برقرار كنندگان پيوندهايى

كه خدا به آنها فرمان داده ، از فرجامى نيك بهره مند خواهند شد .

الذين يوفون بعهد الله . .. والذين يصلون ما أمرالله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم عق

حسن فرجام يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

ذكر فرجام اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 1

1- لزوم توجه انسان ، به سرنوشت شوم كافران در قيامت

و يوم يعرض الذين كفروا على النار

كلمه {يوم}، متعلق به كلمه مقدرى نظير {اُذكر} است و يا عامل آن از استفهام {أليس ه_ذا بالحقّ} كه به تقدير {يقال لهم} است، به دست مى آيد. برداشت ياد شده ناظر به احتمال اول است.

ذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 18

18 _ لزوم توجه به فرجام و عاقبت امور ، در ارزش گذارى آنها

و لاتعجبك . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

برداشت فوق

با توجه به اينكه خداوند، در تبيين علت نهى (لاتعجبك) به فرجام و عاقبت منافقان اشاره كرده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 15

15 - نقش مهم توجّه به فرجام امور ، در موضع گيرى ها و گرايش هاى انسان

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين و ... و أعدّ لهم جهنّم

خداوند، آخرين سخنى را كه درباره مؤمنان و نيز منافقان و مشركان يادآور شده، فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت سخت منافقان و مشركان است و اين سخنان از سر تشويق و تهديد صادر شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

ذكر فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 11

11 - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم كفرپيشگان گذشته و بيان تاريخ عبرت آموز آنان ، از وظايف مبلغان الهى است .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

ذكر فرجام شوم كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 46 - 5

5 - توجه به فرجام شوم كفر ، مانع گرايش انسان به آن و عامل دلگرمى مؤمنان

يوم لايغنى . .. و لا هم ينصرون

آيه شريفه تهديدى براى كافران و دلجويى براى اهل ايمان در قبال حق ستيزى كفرپيشگان است.

ذكر فرجام مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 10

10 - يادآورى مكرر سرنوشت مخالفان پيامبران ، در راستاى زدايش روحيه مخالفت و طغيان

در ميان انسان ها است .

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلين

عبارت {مضى مثل الأوّلين}، مى تواند بدين معنا باشد كه داستان انبيا و مخالفان ايشان، در آيات ديگرى بيان شده است. ذكر {مضى مثل الأوّلين} در پايان آيه شريفه، مى تواند اشاره بدين نكته باشد كه: {ما مكرراً سرنوشت آنان را يادآور شديم تا شايد شما پند گيريد}.

ذكر فرجام مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پديدآمدن اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دليل آوردن هر يك از آنان ، حادثه اى شايسته ياد و يادآورى

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

{إذ} متعلق به فعل محذوف (أذكر) مى باشد.

ذكر فرجام مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پديدآمدن اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دليل آوردن هر يك از آنان ، حادثه اى شايسته ياد و يادآورى

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

{إذ} متعلق به فعل محذوف (أذكر) مى باشد.

ذكر فرجام مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 4

4_ مطالعه در تاريخ اقوام مشرك و توجه به فرجام شوم آنان ، راهى براى پى بردن به بطلان شرك و نبود توان و نيرو در معبود هاى ساختگى است .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء

رضايت از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه -

88 - 9 - 5

5 - احساس رضايت و خشنود بودن از عاقبت كار و تلاش خويش ، از زمره نعمت هاى الهى در آخرت است .

ناعمة . لسعيها راضية

جمله {لسعيها راضية} و جمله هاى پس از آن، توضيح وصف {ناعمة} است.

زمينه ترس از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 10

10 - توجّه به وابستگى همه چيز به تدبير خداوند ، زمينه ساز ترس و نگرانى از فرجام كار ها است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

زمينه حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 7

7- تقوا ، احسان به پدر و مادر ، پرهيز از سلطه جويى و عصيان ، زمينه ساز فرجامى سرشار از سلامت و امنيت كامل است .

برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا . و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 17

17 - فرجام نيك و بد انسان ها ، در گرو عقيده و عمل آنان است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة . .. ليجزيهم اللّه أحسن م

تصريح خداوند بر اعمال مؤمنان (أحسن ما عملوا) و نيز اعمال كافران (أعمالهم كسراب)، حكايت از اين دارد كه علاوه بر عقيده انسان ها(ايمان و كفر)، اعمال آنان نيز در سرنوشت شان مؤثر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 4

4 -

فرجام نيك و بد ، در اختيار خداوند است و زمينه هر دو را او فراهم مى سازد .

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى

زمينه شومى فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 7

7 - شك و دودلى مداوم در عقيده ، امر مطلوب و پسنديده اى نيست و پى آمد ناگوارى دارد .

كما فعل بأشياعهم . .. إنهم كانوا فى شكّ مريب

زمينه فرجام سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 7

7 - بى تقوايى و ترك انفاق ، سوق دهنده انسان به سوى فرجامى سخت

فأمّا من أعطى و اتّقى . .. و أمّا من ... فسنيسّره للعسرى

زمينه فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 10

10- تبعيت بى چون و چرا از رهبران مستكبر ، در پى دارنده بدفرجامى پيروان

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 17

17 - فرجام نيك و بد انسان ها ، در گرو عقيده و عمل آنان است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة . .. ليجزيهم اللّه أحسن م

تصريح خداوند بر اعمال مؤمنان (أحسن ما عملوا) و نيز اعمال كافران (أعمالهم كسراب)، حكايت از اين دارد كه علاوه بر عقيده انسان ها(ايمان و كفر)، اعمال آنان نيز در سرنوشت شان مؤثر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 163 - 3

3 - نقش اختيار و انتخاب انسان ، در بدفرجامى و دوزخى شدن خود

إلاّ من هو صال الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 30 - 3

3 - بخلورزى و نپرداختن سهم بينوايان از اموال خويش ، در پى دارنده سرنوشتى ملامت آور

فأقبل بعضهم على بعض يتل_ومون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 4

4 - فرجام نيك و بد ، در اختيار خداوند است و زمينه هر دو را او فراهم مى سازد .

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى

زمينه نگرانى از فرجام خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

سختى فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 15

15- بى ارزشى لذت ها و امكانات دنيوىِ كافران ، در مقايسه با فرجام سخت اخروى آنان

يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم

خداوند، با تقبيح شيوه كافران و يادآورى فرجام شوم آنان، در حقيقت به مؤمنان يادآور شده است كه چشم به

زندگى دنيوى كافران ندوزند و لذّت جويى هاى آنان را ارزش نپندارند; زيرا زندگى كافران از نظر ماهيت، حيوانى و از نظر فرجام، دوزخى است.

سرزنش اطمينان به حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 12

12 - غرور و اطمينان به سرنوشت نيك اخروى ، امرى نكوهيده است .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

سرزنش غفلت از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 6

6 - غفلت از فرجام اخروى و لحظه برملا شدن اسرار آدمى ، شگفت آور و حالتى نكوهيده است .

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

مفعول {أفلايعلم} يا محذوف است; يعنى: {أفلايعلم مآله؟} و يا كلمه {إذا} از ظرفية خارج شده و مفعول به قرار گرفته است; يعنى: {أفلايعلم وقت . .. تحصيل ما فى الصدور؟}. در اين صورت مراد، توبيخ بر غفلت از حوادث آن زمان است.

سوءظن به فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 9

9 - اعراب متخلف از دعوت پيامبر ( ص ) ، بدگمان به خداوند و فرجام مؤمنان

بل ظننتم أن لن ينقلب . .. و ظننتم ظنّ السوء

پندار بد اعراب، يا از آن جهت بوده كه گمان مى كردند خداوند، پيامبرش را يارى نخواهد كرد _ و اين بدگمانى به خدا است _ و يا از آن جهت بوده كه آينده اى تيره براى مؤمنان در ذهن خود ترسيم كرده بودند.

شرايط حسن فرجام

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 12

12_ صبر و تقوا ، دو شرط اساسى براى پيروزى نهايى بر كافران و نايل شدن به فرجامى نيكوست .

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

شگفتى غفلت از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 6

6 - غفلت از فرجام اخروى و لحظه برملا شدن اسرار آدمى ، شگفت آور و حالتى نكوهيده است .

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

مفعول {أفلايعلم} يا محذوف است; يعنى: {أفلايعلم مآله؟} و يا كلمه {إذا} از ظرفية خارج شده و مفعول به قرار گرفته است; يعنى: {أفلايعلم وقت . .. تحصيل ما فى الصدور؟}. در اين صورت مراد، توبيخ بر غفلت از حوادث آن زمان است.

صداقت در فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

عبرت از فرجام اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 1

1 - سرگذشت شعيب ( ع ) و مردم ايكه ، شايان انديشه و دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

كلمه {ذلك} به ماجراى ميان شعيب(ع) و مردم ايكه اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا، درس عبرتى بزرگ

وجود دارد.

عبرت از فرجام اقوام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 4

4 _ لزوم بهره گيرى از سرگذشت و تاريخ امت ها ، در راهنمايى و هدايت انسانها

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

از اينكه خداوند، براى هدايت انسانها، به بيان سرنوشت امتها پرداخته است، مطلب فوق به دست مى آيد.

عبرت از فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 9

9 _ ضرورت تأمل در فرجام پيشينيان و عبرت گيرى از آن

فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 11

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 12

12_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان و عبرت آموزى از فرجام آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 5

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با

پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 1

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8،9

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 8

8 - توصيه خداوند به مشركان مكه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاك شده پيشين

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 6

6 - لزوم توجّه تمام عيار به دين حق ، با عبرت گيرى از فرجامِ بدكرداران گذشته

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل . .. فأقم وجهك للدين

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه {فاء} در {فأقم} تفريع بر آيه پيش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 3

3 - سير در سرزمين ها و مطالعه در سرگذشت پيشينيان ، مايه عبرت و درس آموز است .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 2،4

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

4 - سرنوشت كافران هلاك شده گذشته ، مايه عبرت و پندآموزى است .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون أنّهم إليهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 7

7 - سرگذشت هلاكت بار قشر مرفه و ناسپاس جوامع پيشين ، مايه عبرت و درس آموزى است .

قد قالها الذين من قبلهم فما

أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام موعظه و درس آموزى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 3،4

3 - تشويق و ترغيب شدن فرعونيان از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار اقوام و احزاب كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

4 - سرگذشت اقوام و احزاب كافر پيشين ، درس آموز و مايه عبرت

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 8

8 - سرنوشت شوم اقوام كافر پيشين ، درس آموز و عبرت انگيز است .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

عبرت از فرجام امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 -

45 - 4

4- لزوم پندآموزى از سرنوشت امت هاى مبتلا شده به عذاب الهى

أو لم تكونوا . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم

عبرت از فرجام امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 4

4 - فرجام هلاكت بار امت هاى پيشين ، درس عبرت براى آيندگان

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 9

9 - تقواپيشگى ، زمينه عبرت گيرى از سرگذشت هاى پيشينيان

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

عبرت از فرجام بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 21،22

21 - فرجام تلخ يهود بنى نضير ، مايه عبرت و درس آموزى براى اهل بينش

هو الذى أخرج . .. يخربون بيوتهم ... فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

22 - غلبه اراده خدا بر استحكامات بنى نضير ، درسى براى صاحبان فهم و بصيرت

مانعتهم حصونهم . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا ... فاعتبرواي_أُولى الأبص_ر

عبرت از فرجام ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 11

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ ، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

عبرت از فرجام دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 -

6

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من قبلهم

عبرت از فرجام دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 6

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من قبلهم

عبرت از فرجام دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 8

8- لزوم عبرت گيرى از فرجام شوم توطئه گران عليه دين الهى

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم . .. و أت_هم العذاب

اينكه خداوند پس از بيان رفتار مخالفان قرآن به ذكر داستان كسانى مى پردازد كه عليه تعاليم آسمانى انبيا توطئه و مكر كردند و به خاطر آن گرفتار عذاب الهى شدند، هشدارى است به ساير انسانها كه از آن قضيه عبرت بگيرند.

عبرت از فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 4

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

عبرت از فرجام شوم قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتى است براى همه ثروتمندان مغرور و طغيانگر .

إنّ قارون . ..

فبغى عليهم ... فخسفنا به و بداره الأرض

عبرت از فرجام شوم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 10

10- سرنوشت شوم حق ستيزى قوم عاد ، درسى براى مجرمان هميشه تاريخ

كذلك نجزى القوم المجرمين

تعبير {كذلك} و به رخ كشيدن سنت، در حقيقت اشاره به مطلب بالا دارد.

عبرت از فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 1

1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

عبرت از فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 13

13 _ مطالعه در سرگذشت بيدادگران تاريخ و فرجام شوم آنان ، امرى ضرورى و مايه عبرت است .

فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 3

3- سرگذشت ستمگران هلاك شده و كيفر

ديده پيشين ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

عبرت از فرجام عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

عبرت از فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 3،5،6،12،13

3 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه آيت و مايه عبرت جانشين و جانشينانش باشد ، از متلاشى شدن در دريا رهايى بخشيد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {من خلفك} افرادى باشند كه جانشين او و حاكم سرزمين مصر مى شدند.

5 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه سرگذشتش آيت و مايه عبرت آيندگان باشد ، از متلاشى شدن در دريا نجات داد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {من خلفك} تمام انسانهايى باشند كه پس از او به دنيا مى آيند.

6 _ خداوند ، جسد فرعون را آيت و مايه عبرت

مردم مصر قرار داد .

ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {لمن خلفك} مردمى باشند كه در مصر تحت حكومت فرعون مى زيستند.

12 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده است : { . . . و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه فى الحديد قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه اللّه تعالى على نجوة من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع فكان ذلك آية و علامة . . . ;

. .. فرعون سر تا پا غرق در لباس آهنين بود. پس هنگامى كه در آب غرق شد، خدا بدن او را بر بلندى ساحل افكند تا براى انسانهاى بعد از او نشانه [عبرت ]باشد و او را با همه سنگينى آهنى كه بر بدن داشته بر بلندى زمين ببينند با اينكه جسم سنگين بايد زير آب رود نه اينكه بر بلندى قرار گيرد پس اين دليل و نشانه [قدرت خدا] بود ... }.

13 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . و أما فرعون فنبذة اللّه وحده فألقاه بالساحل لينظروا إليه و ليعرفوه . . . و لئلا يشك أحد فى هلاكه و انهم كانوا اتخذوه رباً فأراهم اللّه إياه جيفة ملقاة بالساحل ليكون لمن خلفه عبرة و عظة . . . ;

. .. اما فرعون را خداوند تنها [از جمع غرق شدگان ]به ساحل افكند تا او را ببينند و بشناسند ... و هيچ كس در هلاكت او شك

نكند و در حالى كه گروهى او راپروردگار خود قرار داده بودند، خدا او را به صورت مردارى گنديده افكنده بر ساحل نشان داد تا براى انسانهاى بعد از او پند و عبرت باشد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 3

3 - فرجام فرعون ، درس عبرت براى همگان

و فرعون ذى الأوتاد

عبرت از فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 8

8 - سرگذشت فرعونيان ، درس عبرتى براى همه بيدادگران است .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 2

2- مكيان ستيزه گر ، به سرنوشت عبرت آموز فرعونيان هشدار

داده شدند .

بل هم فى شكّ يلعبون . .. كذلك

عبرت از فرجام قدرتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 11

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ ، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

عبرت از فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 3

3 - هلاكت ثموديان با عذاب استيصال ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

واژه {آية} در اين جا مرادف {عبرة} است و نكره آمدن براى تفخيم مى باشد; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 2

2 - مطالعه و تأمل در سرنوشت شوم ثموديان ، دربردارنده درس و عبرت براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 4

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه {آية} در آيه ياد شده معادل {عبرة} و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس

از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 1

1 - سرگذشت قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى ثمود

{فى ثمود} عطف بر {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى ثمود آية. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 3

3 - فرجام قوم ثمود ، درس عبرت براى همگان

ألم تر . .. و ثمود

عبرت از فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت

ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 1

1 - سرگذشت كفرآلود قوم عاد و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم

سياق آيات شريفه در بيان سرنوشت عبرت آموز ملت هاى حق ستيز و نمايانگر نشانه هاى قدرت و قهر الهى است. بنابراين عبارت {و فى عاد} مانند {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} و به تقدير {و فى عاد آية} مى باشد.

عبرت از فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 -

نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 6

6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

عبرت از فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است;

با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه {من أنباء ما فيه مزدجر}، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده قرآن است.

عبرت از فرجام قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 14

14 _ سرگذشت قوم يونس ، درسى بزرگ براى جوامع بشرى است .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

با توجه به اينكه از سرگذشت قوم يونس در اين سوره تنها همين جمله آن هم به صورت بخشى از يك آيه آمده و بدين جهت قابل مقايسه با سرگذشت قوم موسى و نوح نيست ولى در عين حال بر اين سوره به جاى نام نوح يا موسى نام يونس نهاده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

عبرت از فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و

أكثر أمولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 5

5 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفرپيشه تاريخ

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، در سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

عبرت از فرجام كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2،4

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

عبرت از فرجام گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 2

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

عبرت از فرجام مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 10

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى

فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

عبرت از فرجام مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 2

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

عبرت از فرجام مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 12،13،15،16

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

13 _ شعيب ، كافران قوم خويش را به گرفتار آمدن به فرجامى همانند سرنوشت فسادگران پيشين تهديد كرد .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

15 _ لزوم بررسى و تحليل فرجام شوم و عبرت آموز فسادگران تاريخ

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 6

6 - اضمحلال شكوه و شوكتِ مفسدان جاه طلب تاريخ ، شايان عبرت و درس آموزى

كيف كان ع_قبة المفسدين

عبرت از فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 7،10

7 -

سرنوشت شوم و ناگوار تكذيب كنندگان پيامبران ، مايه عبرت براى همگان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

عبرت از فرجام منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

علم به فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 3

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

علم به فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 7

7- پيامبر ( ص ) _ در شناخت فرجام انسان ها _ تعليم ديده از جانب خداوند و بازگوكننده معارف وحى است .

هل ننبّئكم

ضمير متكلم مع الغير در {ننبّئكم} گوياى اين است كه پيامبر(ص) از پيش خود سخن نمى گويد، بلكه آموخته هاى الهى خويش را ارائه مى دهد.

علم به فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 2

2 - آگاهى دقيق

پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار فرعون

ألم تر كيف . .. و فرعون

علم به فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

علم به فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 169 - 2

2 - ادعاى مشركان ، مبنى بر پذيرش آيين توحيدى و بندگى خالصانه خداى يكتا ، در صورت آگاه شدن شان از سرنوشت خوب و سعادتمندانه مؤمنان و يكتاپرستان گذشته

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين

توضيح مربوط به برداشت بالا، در ذيل برداشت شماره 5 در آيه قبل (168) آمد.

عوامل حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 4

4_ پرستش خداى يكتا ، درپى دارنده فرجامى خوش و نيكوست .

إننى لكم منه . .. بشير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 4

4_ اعمال و عقايد مؤمنان ، موجب دستيابى آنان به فرجامى نيك خواهد شد .

إنا ع_ملون . .. إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 4

4- رعايت عدل و انصاف اقتصادى ، در پى دارنده عاقبت و فرجامى نيك است .

ذلك خير و أحسن تأويلا

{تأويل} از مصدر {اَوْل} به معناى بازگشت به اصل است و مراد از آن، غايتى است

كه منظور و مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 7

7- انسان ها ، براى وصول به فرجام نيك ، بايد با هوشيارى كامل در پى رهبرانى صالح و شايسته باشند .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

از اينكه خداوند قيامت را با اين وصف ذكر مى كند: {همه انسانها به نام رهبرانشان فرا خوانده مى شوند} احتمالاً هشدارى است به آنان كه متوجه باشند به دنبال چه كسى حركت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 4

4- فرجام نيك و بد انسان ها در آخرت ، تابع عملكرد و بينش دنيوى آنان است .

و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 7

7- ولايت خداوند و حقّانيّت او ، ضامن اعطاى بهترين پاداش ها و فرجام ها است .

هنالك الول_ية للّه الحقّ هو خير ثوابًا و خير عقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 6

6 _ تقواپيشگى ، عامل دستيابى به بهشت جاودان و سرانجامى خوش و برتر

جنّة الخلد . .. و مصيرًا

از پاداش قرارگرفتن بهشت براى متقين، استفاده مى شود كه بهشت را به بهاى تلاش مى دهند نه به بهانه و اين تلاش _ به قرينه وصف {متّقين} _ تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 6

6 - چنگ زدن

به ريسمان محكم الهى ، فرجامى خوش دارد .

فقد استمسك بالعروة الوثقى و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

{و إلى اللّه عاقبة الأُمور} در مقام تعليل براى {فقد استمسك. ..} است و كنايه از فلاح و رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 9،10

9 - تقوا ، عامل نيك فرجامى انسان

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

10 - نيك فرجامى ، تنها در سايه تقواپيشگى ميسر است .

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لام در {للمتّقين} براى اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 2

2- نيك فرجامى و غفران لغزش هاى مؤمنان ، نتيجه پيروى از حق و پيام پروردگارشان

و الذين ءامنوا . .. ذلك بأنّ ... و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 5

5- عنصر ايمان و تقوا ، تغيير دهنده ماهيت پوچ زندگى دنيايى به ماهيتى ارزشى و با فرجام

إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

از ارتباط {إنّما الحياة الدنيا. ..} با {إن تؤمنوا و...}، استفاده مى شود كه همين زندگى لعب و لهو، اگر به عنصر ايمان و تقوا آميخته شد; در نزد خدا ارزش مى يابد و داراى پاداش خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 5

5 - انسان هاى برخوردار از نفس لوّامه ، داراى فرجامى نيكو در قيامت *

لاأُقسم بيوم القيمه

. و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

بيان سوگند به نفس لوّامه، پس از سوگند به روز قيامت، ممكن است بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 5

5 - برخوردارى از توجّهات و عنايت هاى خداوند ، مايه خشنودى انسان و دست يافتن او به فرجامى پسنديده و رضايت بخش

ابتغاء وجه ربّه . .. و لسوف يرضى

عوامل شوم فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 9

9 - ستم پيشگى ، موجب پذيرفته نشدن عذر آدمى از گناه ، محروميت از رحمت خدا و جاى گرفتن در سراى بد

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار

عوامل شومى فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 55 - 2

2 - طغيان ، عامل بدفرجامى است .

و إنّ للط_غين لشرّ مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 9

9 - خطاپيشگى و غوطهورى در گناه ، مايه سقوط و بدفرجامى انسان و نه لغزش هاى ناخواسته *

اجترحوا السيّئات

تعبير {إجترحوا} _ كه در آن معناى طلب و پى جويى نهفته است _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه آنچه انسان را از جرگه مؤمنان صالح خارج مى سازد، نه صرف لغزش; بلكه گناه جويى است.

عوامل فرجام انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 7

7 _ توجه به شدت حرارت آتش دوزخ ، عامل خشنودى اندك

انسان و گريه طولانى وى در دنيا و بيم او بر فرجام خويش

قل نار جهنم أشد حراً . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

عوامل فرجام سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 3

3 - گرفتارى به فرجام سخت ، پيامد كردار ناروا است .

و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب بالحسنى . فسنيسّره للعسرى

عوامل فرجام سخت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 6

6 - بخلورزى و احساس بى نيازى از پاداش هاى الهى و تكذيب آن ، مايه محروميت از امداد هاى خداوند در دنيا و گرفتارى به فرجامى سخت در آخرت است .

و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب بالحسنى . فسنيسّره للعسرى

مراد از {عسرى} _ به قرينه آيه بعد _ زمان سقوط و هلاكت است و بر دنيا و آخرت تطبيق مى كند. آيه {و إنّ لنا للآخرة و الاُولى} نيز مؤيد تعميم به آن دو است.

عوامل فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 12

12 _ ترديد در الهى بودن قرآن ، همانند ترديد اقوام پيشين در آيات نازل شده بر آنان مى باشد و در پى دارنده فرجامى شوم است .

لقد جاءك الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مى توان گفت كه: مراد از {الممترين} اقوام پيامبران گذشته است كه با نپذيرفتن آيات الهى و ترديد در آنها، گرفتار فرجام شومى شدند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 3

3_ پرستش غير خدا ، فرجام شوم و ناميمونى را درپى خواهد داشت .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه نذير

جمله {ألاّ تعبدوا إلاّ الله} حاوى دو معناست: 1. نهى از پرستش غير خدا; 2. لزوم پرستش خداوند. {انذار} كه به معناى ترساندن از فرجامى شوم است، در ارتباط با معناى نخست و بشارت كه به معناى مژدگانى به عاقبتى خوش است، در ارتباط با معناى دوم ايراد شده است. لام در {لكم} لام تقويت و متعلق به {نذير و بشير} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 7

7- ناسپاسى نعمت ها موجب هلاكت و سرنوشت شوم است .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 5

5- كم فروشى و خيانت اقتصادى ، به گمان جلب منافع بيشتر ، بد فرجام و عملى زيان آور و ناميمون است .

و أوفوا الكيل . .. وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و أحسن تأويلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 4

4- فرجام نيك و بد انسان ها در آخرت ، تابع عملكرد و بينش دنيوى آنان است .

و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 8

8- پوچى و بى حاصلى و فرجام ناخوشايند ، پى

آمد شرك و دنياپرستى است .

و لم تكن له فئة ينصرونه من دون اللّه . .. هو خير ثوابًا و خير عقبًا

بيان سرگذشت مرد ثروت مند و پايان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذكر اين كه خداوند، بهترين پاداش دهنده و فراهم كننده سرانجام نيك براى بندگان است، اين نتيجه را در پى دارد كه دنياپرستى و شرك، بدفرجامى و بى حاصلى را در پى خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 3

3- عصيان و سرپيچى از فرمان هاى خدا ( بى تقوايى ) ، در پى دارنده فرجامى شوم و موجب گرفتار شدن به عذاب اخروى

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 7

7 - كفر ، عامل بد فرجامى و سرنوشتى ناگوار

الذين كفروا . .. و مأويهم النار و لبئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 9

9 - قدرت طلبى و زراندوزى ، از موجبات هلاكت و بدفرجامى

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك . .. من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 4،7

4 - سرنوشت افراد و جوامع بى اعتنا به امور نيازمندان ، سرنوشتى بسيار سخت و ناگوار

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

7 - انكار سراى آخرت ، در پى دارنده فرجامى دردناك و ناگوار

و ويل للمشركين . الذين ... هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 4

4 - تكيه بر پندار و گمان هاى ناروا درباره خداوند ، درپى دارنده فرجامى شوم در آخرت

ذلكم ظنّكم . .. فالنار مثوًى لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 4

4 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، پيامددار سرنوشتى شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

عوامل فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 11 - 4

4- ذلّت و بدفرجامى كافران ، معلول برخوردار نبودن از ولايت و حمايت خداوند

دمّر اللّه عليهم . .. ذلك ... و أنّ الك_فرين لا مولى لهم

عوامل مؤثر در فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 5

5 - فرجام هر كسى ، وابسته به كردار او است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى . و أمّا من بخل ... فسنيسّره للعسرى

عوامل مؤثر در فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 2

2 - فرجام اخروى هر انسان ، وابسته به كردارى است كه در آن تلاش جدى داشته است .

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

به كار بردن ماده {سعى} _ به جاى {عمل} _ ممكن است در بدى ها، ناظر به ناديده گرفتن لغزش هاى خالى از اصرار و در اعمال نيك، توصيه به دريغ نورزيدن از كوشش مداوم

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 5

5 - كردار هاى دنيايى انسان ، تعيين كننده فرجام اخروى او است .

علمت نفس ما أحضرت

خبردادن از علم انسان به كردار خود در قيامت، هشدار به بازتاب اخروى آن كردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 7

7 - كردار هاى دنيايى انسان ، در قيامت كارساز و تعيين كننده فرجام اخروى او است .

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

خبر از علم انسان به كردار خود در قيامت، هشدار به بازتاب اخروى آن كردارها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 4

4 - فرجام اخروى هر كس ، وابسته به اعمال او است .

فأمّا من ثقلت موزينه . .. و أمّا من خفّت موزينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 6

6 - فرجام اخروى انسان ، وابسته به كردار او است .

فأمّا من ثقلت موزينه . فهو فى عيشة راضية . و أمّا من خفّت موزينه . فأُمّه هاوية

عوامل مؤثر در فرجام اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 7

7 - كردار انسان در دنيا ، ذخيره هايى ماندگار و تعيين كننده فرجام او در آخرت

قدّمت لحياتى

عوامل مؤثر در فرجام انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 8

8 - تأثير مهم روابط صميمانه و

ماهيت دوستان ، در موضع گيرى هاى دينى انسان و فرجام اخروى او

فاختلف الأحزاب . .. الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه اختلاف گروهى و احزاب درباره عيسى(ع) و دين الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل نجات از فرجام شوم اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 4

4 - حق پذيرى ، تنها رمز سعادت و رهايى انسان از فرجام شوم اخروى

لقد جئن_كم بالحقّ و ل_كنّ أكثركم للحقّ ك_رهون

تكرار لفظ {حقّ} و اكتفا نكردن به ضمير، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه تنها حق پذيرى، مى تواند تعيين كننده سر نوشت انسان باشد.

غفلت از فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 1

1 - سرزنش شدن كافران جن و انس به خاطر تكذيب نعمت هاى خداوند و ناديده گرفتن فرجام گناه كاران

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان

يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 7

7 - تكذيب رسالت پيامبر اسلام از جانب

كافران ، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان ، از سرنوشت شوم تكذيب كنندگان بود .

فأذاقهم اللّه الخزى . .. لو كانوا يعلمون

فرجام آبروريزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 2

2 - بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام ساختن آنان ، معصيتى بزرگ و داراى فرجامى سخت و دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

فرجام آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 8 - 2

2 - نظام و نظم موجود آسمان ، داراى فرجامى محدود و رو به نابودى

يوم تكون السماء كالمهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 11 - 3

3 - آسمان ، پوششى كه تا قيامت باقى خواهد ماند .

و إذا السماء كشطت

فرجام آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 6

6- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، داراى فرجام و پايانى معين و از پيش تعيين شده

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

فرجام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 21

21 _ حركت جهان آفرينش ، تنها به سوى خداوند است .

و اليك المصير

{ال} در {المصير} براى جنس است; يعنى هر تحوّل و حركتى تنها به سوى اوست و تمام جهان آفرينش داراى حركت و تحول است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 5،10،11

5 _ بازگشت همه امور ، تنها به سوى خداست .

و الى اللّه ترجع الامور

10 _ بازگشت همه امور هستى به خداوند ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين . .. و الى اللّه ترجع الامور

11 _ بازگشت همه امور به خداوند ، قهرى و تخلّف ناپذير *

و الى اللّه ترجع الامور

از مجهول آوردن فعل {تُرجع} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 15

15- { عن أبى أيوب الأنصارى قال : أتى النبى ( ص ) حبر من اليهود و قال : أرأيت إذ يقول الله : { يوم تبدّل الأرض غير الأرض } فأين الخلق عند ذلك ؟ قال : أضياف الله لن يعجزهم ما لديه ;

از ابى ايوب انصارى روايت شده است كه دانشمندى از يهود نزد پيامبر(ص) آمد و گفت : آيا ديده اى آن جا كه خداوند مى فرمايد: {يوم تبدّل الأرض غير الأرض} پس در آن هنگام خلق كجا هستند؟ حضرت فرمود: مهمانان خدايند و آنچه نزد خداست آنان را به عجز نمى كشاند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 9

9- جهان آخرت ، مقصد و مقصود از آفرينش جهان است .

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ و إن الساعة لأتية

جمله {و إن الساعة لأتية} _ چنان كه برخى مفسّران احتمال داده اند _ مى تواند تفسير {بالحق} باشد. بنابراين معناى {به حق

آفريده شدن جهان} اين مى شود كه: جهان داراى مقصد و هدفى است و آن قيامت و آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 8

8- غير خدا ، فاقد هرگونه نقش و قدرت ، در آغاز و نيز فرجام هستى است .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض . .. و يوم يقول نادوا ... فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 15

15- موحّدان معتقد به معاد ، هيچ گاه به دستاورد هاى فنى و آثار تمدن بشرى ، مغرور نشده و فرجام جهان را ويرانى و انهدام مى بينند .

ه_ذا رحمة ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان

و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 8

8- جهان كنونى ، ناپايدار و به سوى انقراض و فروپاشى در حركت است .

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 2

2- استمرار زندگى انسان در زمين ، تا آخرين لحظات عمر جهان طبيعت

يوم ترونها

{يوم ترونها} متعلق به {تذهل كلّ مرضعة} مى باشد. در مرجع ضمير {ها} در {ترونها} دو احتمال است: 1_ اگر مراد از {الساعة} در آيه قبل لحظه

حضور مردم در عرصه محشر باشد، مراد از {زلزلة} اضطراب مردم خواهد بود. در اين صورت آيه مورد بحث (يوم ترونها تذهل...)، براى بيان كيفيت و درجه هراس و اضطراب مردم در روز قيامت مى باشد و ضمير {ها} نيز به {الساعة} بازمى گردد. 2_ اگر مراد از {الساعة} لحظه فروپاشى نظام طبيعت باشد، مقصود از {زلزل} لرزش شديدى خواهد بود كه پيكره عالم طبيعت (زمين) را فرا خواهد گرفت. در اين صورت آيه مورد بحث، بيانگر حال مردم در لحظه وقوع آن زلزله مى باشد و ضمير {ها} در {ترونها} به {زلزلة} بازمى گردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 1،2

1 - جهان كنونى ، ناپايدار بوده و به سوى انقراض و فروپاشى در حركت است .

و أنّ الساعة ءاتية

{ساعة} به معناى زمان، لحظه و هنگام است {ال} در {الساعة} براى عهد مى باشد و مى تواند به زمان برپايى قيامت اشاره داشته باشد. هم چنين مراد از آن مى تواند لحظه پايان يافتن عمر جهان كنونى و فرا رسيدن زمان فروپاشى نظام آن باشد. برداشت فوق برپايه احتمال دوم است. قابل ذكر كه ذكر جمله {و أن اللّه يبعث من فى القبور} پس از جمله فوق تأييدى بر احتمال دوم است; زيرا در غير اين صورت، محتواى جمله دوم نوعى تكرار جمله اول خواهد بود.

2 - پايان عمر جهان طبيعت و فرا رسيدن لحظه فروپاشى آن ، در نزد خداوند معيّن است .

و أنّ الساعة ءاتية

{الساعة} (آن هنگام) اشاره به لحظه خاصى دارد كه در

نزد خداوند مشخص و معيّن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 8

8 - نظام هستى ، نظامى حسابگر ، هدفدار و داراى فرجامى حكيمانه

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 11 - 9

9 - خداوند ، عالَم آفرينش را پس از انت هاى اجل آن ، به حالت قبل از خلقت اش بازمى گرداند .

ثمّ إليه ترجعون

احتمال دارد مراد از {الخلق} عالَم آفرينش و مراد از {يعيده} (باز مى گرداند آن را) بازگرداندن او به حالت نخستين باشد. جمله {ثمّ إليه ترجعون} _ كه خطاب به انسان ها است _ اشاره دارد به اين كه انسان ها، از ميان موجودات عالَم، به سوى خدا بازگردانده مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 17

17 - تنها خداوند ، فرجامِ حركتِ عالم آفرينش است .

إلىّ المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 13

13 - نظام جهانِ محسوس ، پايان پذير است .

كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

احتمال دارد مراد از {أجل مسمّى} بر پايى قيامت و شروع عالمى ديگر غير از عالم كنونى باشد. لازم به ذكر است كه پايان داشتن جريان خورشيد و ماه، مى تواند اشاره به پايان عالم باشد; چه اين كه برنامه خورشيد و ماه، تابع برنامه كلّ عالم است و به پايان رسيدن آن دو، به معناى پايان عالم كنونى است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 6،7،9

6 - بازگشت نهايى عالمِ هستى در پايان جهان ، به سوى خدا است .

ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره ألف سنة

7 - خداوند ، مبدأ و منت هاى همه امور جهان است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره

9 - نخستين روز پس از پايانِ عمرِ جهان هستى ، برابر با هزار سال دنيوى است .

ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

احتمال دارد مراد از {يوم} روز قيامت باشد كه در اين صورت، معنا و مفهوم آيه چنين مى شود: {خداوند، امور عالم را تدبير مى كند و آن گاه در روزى كه پايان عمر عالم است و هزار سال دنيوى زمان آن است، امر، به خداوند بازمى گردد و عالم بر چيده مى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 9

9 - همه امور در جهان هستى ، به سوى الهى شدن در حركت است .

ألا إلى اللّه تصير الأُمور

با توجه به ماده {صيرورت} برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 7

7- نظام جهان ، داراى عمرى محدود و پايان يافتنى

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

تعبير {السماوات و الأرض} مى تواند اشاره به پيكره مادى جهان آفرينش داشته باشد. با توجه به اين نكته، ذكر مسأله وجود اجل و سرآمد براى هستى از سوى

خداوند، مى رساند كه چنين آفرينشى نامحدود و پايان ناپذير نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 4

4 - واقعيت ها و امور جهان ، داراى هدف و فرجامى حتمى الوقوع

و كلّ أمر مستقرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 10

10 - جهان آفرينش ، در حال حركت است و خدا منت ها اليه اين حركت مى باشد .

و إليه المصير

{ال} در {المصير} براى جنس است; يعنى، هر تحوّل و حركتى در جهان هستى، تنها به سوى خداوند است.

فرجام آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.

فرجام ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 2

2 _ دوزخ، جايگاه حتمى ابليس و پيروان او

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

فرجام ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 3

3 - خداوند ، همسر ابولهب را گرفتار سرنوشتى همسان فرجام شوهرش خواند .

و امرأته

فرجام اتكا به غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 11

11- اتّكا به غيرخدا ، شرك و داراى فرجامى ندامت بار است .

أكثر منك مالاً . ..

ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 4

4- ناكامى و محروميت ، فرجامِ اعتماد و اتّكابه غير خداوند است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

{فئة} به معناى گروه و جماعتى از مردم است. جمله {و لم تكن...} پاسخى به پندارهاى مرد ثروت مندِ مغرور به مال و نفرات خود است كه در آيه پيشين مطرح شده بود. در اين آيه، بى ثمر بودن چنين تكيگاه هايى در برابر اراده الهى، مورد تأكيد قرار گرفته است.

فرجام اختلاف افكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 8

8 _ خداوند تعيين كننده كيفر و سرنوشت شوم خلافكاران و تفرقه افكنان

إنما أمرهم إلى الله

فرجام اخروى ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 5

5 - ابولهب ، با آتش جهنم ملازم خواهد بود .

أبى لهب

نام عموى پيامبر(ص)، {عبدالعزّى} بوده است. استفاده از كنيه او _ كه يادآور كلمه لهيب (شعله آتش) است _ مى تواند گرفتارى هميشگى او را به لهيب دوزخ مطرح سازد.

فرجام اخروى اختلاف افكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 16

16 - عذاب حتمى و گريزناپذير در آخرت ، سرنوشت تفرقه آفرينان و اختلاف افكنان در دين

لولا كلمة . .. إلى أجل مسمًّى لقضى بينهم

برداشت فوق از مفهوم غايت استفاده شده است.

فرجام اخروى اصحاب شمال

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 42 - 1

1 - زندگى هميشگى در ميان باد بسيار گرم و شديد ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

فى سموم

{فى سموم} خبر براى مبتداى محذوف و به تقدير {أُول_ئك فى سموم} است. {سموم} به باد گرم گفته مى شود (قاموس المحيط) و نكره آمدن آن بيانگر شدت وزش باد و نيز درجه بالاى گرماى آن است. جمله اسميه نيز بيانگر آن است كه اين دسته، براى هميشه گرفتار آن خواهند بود و هرگز از آن خلاص نخواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 43 - 1

1 - زندگى در سايه اى از دود سياه ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

و ظلّ من يحموم

مفسران {يحموم} را به دود سياه معنا كرده اند.

فرجام اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 5

5 - اعمال و رفتار آدميان ، تعيين كننده فرجام آنان در سراى آخرت است .

بما قدمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 17

17 _ رفتار و كردار انسان در دنيا ، تعيين كننده فرجام او در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 8

8 - فرجام كار انسان ها در قيامت ، تنها در اختيار خداوند است .

و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 3

3

_ سرنوشت هر كسى به روز رستاخيز ، درگرو اعمال او خواهد بود .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلن_ه هباء منثورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 - 5

5 - سرنوشت انسان در قيامت ، در گرو رفتار و كردار دنيايى او است .

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 3

3 - چهره انسان در قيامت ، نمايانگر فرجام او است .

وجوه يومئذ مسفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 4

4 - چهره انسان در قيامت ، نمايشگر فرجام او است .

و وجوه يومئذ عليها غبرة

فرجام اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 23

23 - در قيامت جز ورود به جهنم و يا بهشت ، سرنوشت ديگرى در انتظار انسان نخواهد بود .

فريق فى الجنّة و فريق فى السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 6

6 - يكسان سازى سرنوشت انسان ها در قيامت ، ناهماهنگ با فلسفه نزول وحى و بعثت پيامبران

و كذلك أوحينا . .. لتنذر ... و لو شاء اللّه لجعلهم أمّة وحدة

از آنجا كه آيه شريفه در ادامه آيات مربوط به وحى مى باشد، مى توان استفاده كرد كه نزول وحى با يكسان ساختن انسان ها، از نظر كفر و ايمان و در نتيجه وحدت سرنوشت آنان ناسازگار است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 24 - 3

3 - چهره هاى انسان ها در قيامت ، بيانگر فرجام آنها است .

وجوه يومئذ ناضرة . .. و وجوه يومئذ باسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 2

2 - مردم در صحنه قيامت ، به حال ايستاده در انتظار فرجام نهايى خويش اند .

يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 2 - 3

3 - چهره حاضران صحنه قيامت ، نمايانگر فرجام كار آنان است .

وجوه يومئذ خ_شعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 8 - 2

2 - چهره حاضران در صحنه قيامت ، نمايانگر فرجام آنان است .

وجوه يومئذ ناعمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 1

1 - مردم ، در قالب گروه هايى متفاوت ، صحنه قيامت را به سوى سرنوشت مخصوص خويش ، ترك خواهند كرد .

يومئذ يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

{يصدر}; يعنى، منصرف مى شود و بازمى گردد (مفردات و صحاح اللغة). {أشتاتاً} (جمع {شتّ}) به معناى {تفرق يافتگان} است (صحاح اللغة). مفاد آيه شريفه ناظر به مرحله پس از حسابرسى است كه مردم از آن برمى گردند و به سوى بهشت و جهنم مى روند. فعل {يصدر} و نيز مشاهده اعمال (يا پاداش و كيفر آن)، با اين معنا سازگارتر است; گرچه اين احتمال نيز منتفى نيست كه مراد، رجوع انسان ها به حيات دوباره باشد;

ولى فعل {يصدر} و نيز مشاهده اعمال (يا پاداش و كيفر آن)، با احتمال نخست، سازگارتر است.

فرجام اخروى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 1

1 - نابرابرى ، فرجام اخروى دوزخيان و بهشتيان

لايستوى أصح_ب النار و أصح_ب الجنّة

فرجام اخروى تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 5

5 - گرفتار شدن در تنگناى عذاب دوزخ ، فرجام ظلم و تجاوز

ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظ_لمون

فرجام اخروى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 1

1 - نابرابرى ، فرجام اخروى دوزخيان و بهشتيان

لايستوى أصح_ب النار و أصح_ب الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خ_شعة . .. تصلى نارًا حامية

{صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

فرجام اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 1

1 - بهشت ، تنها جايگاه نهايى براى خداترسان رهيده از هواى نفس

فإنّ الجنّة هى المأوى

جمله {فإنّ الجنّة. ..} به دليل وجود {ال} جنس در خبر، دلالت بر حصر دارد.

فرجام اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور

به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

فرجام اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 18

18 - صالحان ، داراى فرجامى نيك در جهان آخرت

لولا أخّرتنى . .. و أكن من الص_لحين

فرجام اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 1

1 - طغيان گران دنياطلب ، در قيامت ، جز آتش سوزان دوزخ ، جايگاهى نخواهند داشت .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

{مأوى}; يعنى، منزل و مكان (لسان العرب). جمله {فإنّ الجحيم هى المأوى} به دليل وجود {ال} جنس در خبر، مفيد حصر است.

فرجام اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9

9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 12

12 - دوزخ ، سرنوشت نهايى ستم پيشگان

فريق فى السعير . .. و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 6

6 - فرجام بد اخروى در انتظار ستمگران

و اللّه عليم بالظ_لمين

فرجام اخروى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 5

5

- گرفتار شدن در تنگناى عذاب دوزخ ، فرجام ظلم و تجاوز

ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظ_لمون

فرجام اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 3

3 _ قيامت ، روزى است كه در آن ، عاقبت كار انسان ها مشخص مى شود .

و ما ظن الذين يفترون . .. يوم القيمة

فرجام اخروى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 4

4 - فرجام شوم اخروى قوم شرك پيشه ابراهيم نمود عزّت و قهر الهى

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

فرجام اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9

9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 1

1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت

قل ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير

مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 26

26- تفاوت فرجام اخروى مؤمنان و كافران ، بازتاب تمايز عملكرد دنيوى آن دو

الذين ءامنوا و

عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون ... الجنّة ال

در اين جا خداوند نخست به تمايزهاى دنيوى اهل ايمان با كافران پرداخته و سپس تفاوت فرجام اخروى آنان را بيان داشته است. از اين ارتباط موجود در آيات، پيوند تنگاتنگ ميان عملكرد دنيوى هر گروه با فرجامشان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 4

4 - آخرت پر شرر كافران ، دستاورد خود ايشان است .

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فويل للذين كفروا من يومهم

از انتساب {يوم} به ضميرى كه به كافران بازمى گردد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 15 - 1،7

1 - منافقان و كافران ، داراى فرجامى يكسان در قيامت

فاليوم لايؤخذ منكم . .. و لا من الذين كفروا

7 - دوزخ ، جايگاه نهايى كافران و منافقان

فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا. .. و بئس المصير

{مصير} (معادل {مرجع}) و به جايگاهى گفته مى شود كه حركت به آن جا منتهى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان

{من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

فرجام اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 2

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 94 - 1

1 - چشيدن عذاب آتش دوزخ ، فرجام نهايى تكذيب گران گمراه

و أمّا إن كان من المكذّبين الضالّين . .. و تصلية جحيم

{صَلْى} (مبدأ اشتقاق {تصلية}) در معانى چشيدن، بريان شدن و افتادن به كار مى رود. بنابراين {تصلية جحيم} مى تواند به معناى چشيدن آتش دوزخ، بريان شدن به وسيله آن و يا افتادن در آن باشد. برداشت بالا ناظر به معناى اول {تصلية} است.

فرجام اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 5

5 _ مبهم گذاردن سرنوشت اخروى برخى از خطاكاران ، نشأت يافته از علم و حكمت الهى و داراى مصلحت است .

و ءاخرون مرجون لأمر اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

فرجام اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 1

1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت

قل

ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير

مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 2

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

فرجام اخروى معرضان از عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

1 - منكران آيات الهى كه به بردگان ، يتيمان و مسكينان خدمتى نكرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامى شوم و نكبت بار خواهند شد .

و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

{مشأمة} از {شُؤم}، نقطه مقابل يُمْن (صحاح) گرفته شده است. (العين)

فرجام اخروى معرضان از مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

1 - منكران آيات الهى كه به بردگان ، يتيمان و مسكينان خدمتى نكرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامى شوم و نكبت بار خواهند شد .

و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

{مشأمة} از {شُؤم}، نقطه مقابل يُمْن (صحاح) گرفته شده است.

(العين)

فرجام اخروى معرضان از يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

1 - منكران آيات الهى كه به بردگان ، يتيمان و مسكينان خدمتى نكرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامى شوم و نكبت بار خواهند شد .

و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

{مشأمة} از {شُؤم}، نقطه مقابل يُمْن (صحاح) گرفته شده است. (العين)

فرجام اخروى مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 94 - 1

1 - چشيدن عذاب آتش دوزخ ، فرجام نهايى تكذيب گران گمراه

و أمّا إن كان من المكذّبين الضالّين . .. و تصلية جحيم

{صَلْى} (مبدأ اشتقاق {تصلية}) در معانى چشيدن، بريان شدن و افتادن به كار مى رود. بنابراين {تصلية جحيم} مى تواند به معناى چشيدن آتش دوزخ، بريان شدن به وسيله آن و يا افتادن در آن باشد. برداشت بالا ناظر به معناى اول {تصلية} است.

فرجام اخروى مكذبان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 13 - 3

3 - آتش دوزخ ، فرجام تكذيب كنندگان آن

فويل . .. للمكذّبين ... يوم يدعّون إلى نار جهنّم دعًّا

فرجام اخروى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 15 - 1،7

1 - منافقان و كافران ، داراى فرجامى يكسان در قيامت

فاليوم لايؤخذ منكم . .. و لا من الذين كفروا

7 - دوزخ ، جايگاه نهايى كافران و منافقان

فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا. .. و بئس المصير

{مصير}

(معادل {مرجع}) و به جايگاهى گفته مى شود كه حركت به آن جا منتهى مى شود.

فرجام اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 26

26- تفاوت فرجام اخروى مؤمنان و كافران ، بازتاب تمايز عملكرد دنيوى آن دو

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون ... الجنّة ال

در اين جا خداوند نخست به تمايزهاى دنيوى اهل ايمان با كافران پرداخته و سپس تفاوت فرجام اخروى آنان را بيان داشته است. از اين ارتباط موجود در آيات، پيوند تنگاتنگ ميان عملكرد دنيوى هر گروه با فرجامشان استفاده مى شود.

فرجام اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 4

4 - سوختن در آتش ابدى دوزخ ، فرجام همسر ابولهب

و امرأته

فرجام اخروى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 6

6 - تهديد يهوديان از سوى خداوند ، به فرجام بد و ناگوار اخرويشان

إنّ الموت الذى تفرّون منه . .. فينبّئكم بما كنتم تعملون

فرجام اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 14

14 - تاريخ آينده بشر ، شاهد شكست تمامى اديان و پيروزى و حاكميت دين اسلام خواهد بود .

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كلّه

فرجام استبداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 10

10- استبداد و خودرأيى ، محكوم به شكست است .

و خاب

كلّ جبّار عنيد

فرجام استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 6

6 _ تسلى خداوند به پيامبر(ص) با يادآورى استهزاى انبياى گذشته و سرنوشت شوم استهزاكنندگان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

فرجام استهزاگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 6

6 _ مردن بر حال كفر ، فرجام شوم منافقان استهزاكننده آيات قرآن

و أما الذين فى قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم كفرون

فرجام استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 3

3 - تكذيب و استهزاى آيات الهى ، بدترين فرجام را دارد .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى

بنابر اين كه {عاقبة} خبر مقدم {كان} و {السوأى} اسم آن و {أن كذّبوا} مفعولٌ له فعل {أسائوا} باشد، نكته بالا فهميده مى شود.

فرجام استهزاى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 6

6 _ هلاكت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تكذيب و استهزاى آن)

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذبوا بالحق ... ألم يروا كم أه

فرجام اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 3

3 - كشته شدن و نابودى ، سزاوارترين فرجام براى اصحاب اخدود

قتل أصح_ب الأُخدود

روايات در اين اختلاف دارند كه قصه {اصحاب اخدود} در يمن اتفاق افتاده، يا حبشه و يا جاى ديگر؟ و اين

كه درباره مسيحيان بوده، يا غير آنان؟ چنانچه اين قضيه مكرر انجام گرفته باشد، مى توان گفت: آيه شريفه، ناظر به موردى خاص نبوده; بلكه نظرى عام به تمام آنها دارد.

فرجام اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 4

4 - بنى اسرائيل ، آگاه به سرگذشت شوم اصحاب سبت و علل آن هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 5

5 - توجه به سرنوشت شوم اصحاب سبت ، زمينه ساز خوددارى از گناه و نافرمانى خداوند است .

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

{نكال} به معناى عبرت و نيز به معناى عقوبت و كيفر بازدارنده است.

فرجام اصرار بر كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

فرجام اضلال مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 8

8- دوزخ ، سرانجام تلاش براى ترويج آيين شرك و گمراه كردن مردم از مسير خدا و يگانه پرستى

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله . .. فإن مصيركم إلى النار

فرجام اطاعت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 3

3_ حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى

و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

جمله {يقدم قومه . ..} بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى {و ما أمر فرعون برشيد} مى باشد.

فرجام اعراض از حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 6

6 _ هلاكت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تكذيب و استهزاى آن)

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذبوا بالحق ... ألم يروا كم أه

فرجام اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 16

16 - سرانجام رويگردانى از آن چه كه خداوند نازل كرده و گردن نهادن به راه شيطان ، آتش شعلهور است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السع

فرجام اعراض از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 6

6- لزوم خداترسى و هراس از فرجام مخالفت با تعاليم قرآن

إلاّ تذكرة لمن يخشى

فرجام افساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 18

18 _ هشدار خداوند به يهود نسبت به فرجام شوم ستيزه جويى با پيامبر ( ص ) و فسادانگيزى در زمين

من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل . .. انما جزؤا الذين يحاربون

چون در آيه پيش روى سخن با بنى اسرائيل بود، اين آيه مى تواند تعريض به اهداف و اعمال

آنان در برابر پيامبر(ص) داشته باشد.

فرجام افساد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 16

16- بهشت ، پايان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جويى و فساد كافران

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت . .. و الذين كفروا... النارمثوًى لهم

در اين آيات، ميان زندگى، اهداف و فرجام مؤمنان و كافران، مقايسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح اند و در پى دشوارى هاى آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما كافران اهل رفاه و لذت جويى اند و در پى آن گرفتار آتش خواهند بود.

فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 4

4_ شعيب ( ع ) كفرپيشگان ستيزه جوى قومش را به مبتلا شدن سرنوشتى همانند سرنوشت برخى از جوامع هلاك شده پيشين هشدار داد .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 3

3- هلاكت ، سرنوشت امت هاى غير مؤمن به معجزات درخواستى خويش

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 3

3 - هشدار خداوند ، مشركان مكه را به فرجامى مانند فرجام مشركان پيشين

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 4

4 - تاريخ و سرگذشت ناگوار پيشينيان كافر ، حامل آيه هاى فراوانى از قدرت نمايى خداوند است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

فرجام اقوام ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 9

9 _ گرفتار شدن به آتش دوزخ ، سرنوشت اقوام و ملت هاى ستمگر است .

إذا صرفت

ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين

فرجام امت هاى ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 8

8 _ فرجام شوم امتهاى ظالم گذشته، هشدارى الهى به تمامى امتهاست.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

فرجام امت هاى متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 1،3

1 _ خداوند بسيارى از امتهاى مختلف پيشين را با عذابى سهمگين و ناگهانى به هلاكت رساند.

و كم من قرية أهلكنها فجاءها

{فاء} در جمله {فجاءها . ..} مى تواند تفسيريه باشد. بر اين مبنا جمله {جاءها ...} توضيح و تفسير جمله {أهلكناها} است. اسناد هلاكت به قريه براى رساندن شدت عذاب است.

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

فرجام امداد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 9

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

فرجام امداد به مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 9

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و

من معه جميعًا

فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 9

9 _ خداوند ، آغاز و انجام همه امور

و الى اللّه ترجع الأمور

با توجّه به معنى {رجع} كه بازگشت به مبدأ شروع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 3

3 - بازگشت امور عالم ، تنها به سوى خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {الأمور}، كارهاى مربوط به همه جهان باشد. گفتنى است كه تقديم جار و مجرور (إلى اللّه) بر {ترجع} بيانگر حصر است; يعنى، {و إلى اللّه لا إلى غيره ترجع اُمور العالم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 9

9 - بازگشت نهايى تمامى امور و همه چيز ها ، به سوى خداوند است .

و إليه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 17

17 _ فرجام امور ، تعيين كننده ارزش و يا بى ارزشى آنهاست .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 5

5- فرجام و پايان امور ، ملاكى شايسته براى ارزش گذارى آنهاست .

مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 6

6 - فرجام همه كار ها ، تنها در اختيار خدا است .

و للّه ع_قبة الأُمور

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 20

20 - فرجام امور ، از ملاك هاى درستى و نادرستى آنها است .

أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السعير

توجه دادن به فرجام راه شيطان و طرح آن با استفهام انكارى، نشان دهنده اين نكته است كه بدى و يا خوبى عاقبت كار، خود ملاكى بر درستى و يا نادرستى آن كار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 6

6 - بازگشت همه امور تنها به خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

فرجام انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 6

6- مرگ ، سرنوشت گريزناپذير حتى براى پيامبران

و ما كانوا خ_لدين

فرجام انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 28 - 7

7 - خداوند فرجام سير انسانهاست و همگان ، تنها به سوى او باز خواهند گشت .

ثم إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 1

1 - انسان ها به ملاقات خدا خواهند رفت و تنها به سوى او باز خواهند گشت .

أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 1

1 - انسان در آينده با روزى عظيم ( قيامت ) مواجه خواهد شد .

واتقوا يوماً

مراد از كلمه {يوماً} روز قيامت است و نكره آمدنش حكايت از عظمت آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 156 - 2

2 - انسان و همه شؤون او از خداوند نشأت گرفته است و به سوى او باز خواهد گشت .

قالوا . .. إنا إليه رجعون

{رجوع} به معناى: بازگشتن به چيزى است كه منشأ و مبدأ بوده است و مقصود از {نا} در {إنا} انسان و متعلقات اوست. بنابراين {إنا إليه راجعون} حكايت از آن دارد كه: آدمى و همه آنچه به او تعلق دارد از خداوند نشأت گرفته و همه به او باز مى گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 7

7 _ حشر ( برانگيخته شدن ) همگان ، تنها به سوى خداوند است .

و اعلموا انكم اليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 12

12 _ كليه انسان ها ، خداوند را ملاقات خواهند كرد .

و اعلموا انكم ملاقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 14

14 _ خداوند ، مبدأ همه انسانهاست و بازگشت آنان تنها به سوى اوست .

و اليه ترجعون

{رجوع}، يعنى بازگشت شخص به آنجا كه بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 4

4 _ خداوند ، مبدأ و منت هاى آدميان

ترجعون فيه الى اللّه

مبدأ بودن خدا با توجّه به معناى {رجع} است كه به معنى بازگشت به مبدأ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 18

18 _ بازگشت انسان ها به

سوى خداوند است .

و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 3

3 _ بازگشت انسان به سوى خدايى است كه از علم و قدرت مطلق برخوردار است .

و الى اللّه المصير. قل ان تخفوا ... و اللّه على كل شىء قدير

از ارتباط اين آيه با جمله {و الى اللّه المصير}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 2

2 _ بازگشت انسان به سوى خدا ، در روزى كه هر كس كردار خويش را حاضر مى يابد .

و الى اللّه المصير . .. يوم تجد كل نفس ما عملت

بنابراينكه {يوم تجد}، متعلّق به {المصير} در {و الى اللّه المصير} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 17

17 _ مبدأ انسان ها ، خداوند است و بازگشتشان تنها به سوى اوست .

ثمّ الىّ مرجعكم

با توجّه به معناى {رجوع} كه بازگشت به جايى است كه در سابق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 1

1 _ سرنوشت آدميان تنها به دست خداست ، نه حتّى رسول او .

ليس لك من الامر شىء

بنابر اينكه {ال} در {الامر} براى جنس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 9

9 _ تأثير وضعيت روحى و حالات قلبى آدمى ، در سرنوشت او ( شكست و پيروزى )

و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا

الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 1،2،3

1 _ مرگ و يا كشته شدن ، چه در راه خدا و چه در راه غيرِ او ، مسيرى است به سوى خداوند ، نه نابودى و فنا .

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

از اينكه قيد {فى سبيل اللّه} ذكر نشده، به دست مى آيد كه مراد، هر نوع مردن و كشته شدن است و مؤيّد اين معنا تقديم مردن بر كشته شدن است ; به خلاف آيه قبل.

2 _ خداوند ، مرجع و فرجام انسان ها ، براى جزا و پاداش

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

{لالى اللّه تحشرون}، مى تواند كنايه از جزا و پاداش الهى باشد.

3 _ ايمان به حشر و بقاى آدمى پس از مرگ ، برانگيزنده وى براى حضور در ميدان كارزار عليه دشمنان دين

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

خداوند با بيان اين معنا كه آدمى با مرگ و يا كشته شدن، چه در راه منافع دنيا و يا راه خدا، به سوى او محشور مى شود، او را به جهاد ترغيب و انگيزه پيكار در راه خدا را در او تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 13،14

13 _ خشنودى و خشم الهى ، معيار شناخت سرنوشت خوب و بد انسانها

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه و مأويه جهنّم

14 _ تفاوت فرجام آدميان بر مبناى عملكرد آنان ، نمودى از عدل خداوند

توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا

يظلمون. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من الل

در برداشت فوق جمله {افمن اتّبع . .. } دليل و تعليل عدل الهى در پاداش و جزا گرفته شده است ; يعنى بايد هر نفسى پاداش و جزاى كامل خويش را ببيند ; چرا كه هيچ وجدانى نمى تواند بپذيرد كه انسانهاى نيكوكار همسنگ بزهكاران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 9

9 _ نقش آدمى در فرجام و سرنوشت خويش

قل هو من عند انفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 9

9 _ بقاى انسان ، پس از مرگ

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 1

1 _ مرگ ، سرنوشت حتمى براى همگان

كلّ نفس ذائقة الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 33

33 _ اعتقاد به هدفدارى آفرينش ، دليل نگرانى خردمندان از سرنوشت خود در قيامت است .

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 1

1 _ مرگ ، مرحله اى اجتناب ناپذير در سرنوشت انسان

اين ما تكونوا يدرككم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 9

9 _ نقش تعيين كننده عمل انسان در سرنوشت او

و اللّه اركسهم بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 80 - 12

12 _ انسان خود تعيين كننده سرنوشت و فرجام خويش

قدمت لهم انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 12،13

12 _ خداوند ، آغاز و فرجام همه انسانها

إلى اللّه مرجعكم جميعاً

{مرجع} به معناى بازگشتن است و به كار بردن اين كلمه در بيان سير انسان به سوى خداوند مى رساند كه او مبدأ انسانها نيز بوده است.

13 _ بازگشت همه آدميان _ چه هدايت يافتگان و چه اهل كفر _ تنها به سوى خداست .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 5

5 _ حشر آدميان، در بستر تاريخ تا قيامت، فقط به سوى خداوند است.

و هو الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 16،18

16 _ بازگشت تمامى آدميان، با هرگونه باور و عمل، به سوى خداوند است.

كذلك زينا لكل أمة عملهم ثم إلى ربهم مرجعهم

18 _ خداوند مبدأ انسان و مرجع نهائى اوست.

ثم إلى ربهم مرجعهم

واژه {مرجع} از رجوع است و راغب مى گويد: {الرجوع العود إلى ما كان منه البدء}. رجوع برگشت به جايى است كه شروع از آنجا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 8،9

8 _ بازگشت انسانها تنها به سوى خداوند است.

ثم إلى ربكم مرجعكم

تقديم {إلى ربكم} بر متعلق خود {مرجعكم} دلالت بر حصر دارد.

9 _ برپايى قيامت و بازگشت انسانها به خدا، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانها

و براى تدبير امور آنان است.

ثم إلى ربكم مرجعكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 25 - 4،5

4 _ انسانها پس از سپرى كردن زمان حضورشان در زمين و مرگ همگان، به مكانى ديگر منتقل خواهند شد.

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين . .. و منها تخرجون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {منها تخرجون} اخراج از كره زمين و انتقال به مكانى ديگر باشد. گفتنى است كه چون مخاطبان آيه همه انسانها هستند، اخراج از زمين و انتقال به مكانى ديگر پس از مرگ همگان و سپرى كردن مدت زمانى است كه {إلى حين} بدان اشاره داشت.

5 _ حيات دنيا گذرگاهى موقت، نه پايان زندگى انسان

متع إلى حين . .. و منها تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 4

4 _ حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيوى ، فرجام همه انسانهاست .

لقاء الأخرة

كلمه {لقاء} (رسيدن و برخورد كردن) مصدرى است كه به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است ; يعنى: {و لقائهم الأخرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 3

3 _ خداوند رقم زننده سرنوشت و تعيين كننده فرجام انسان ها و جنيان

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 14

14 _ انسان ها ، چه بخواهند و چه نخواهند ، تنها به سوى خداوند محشور مى شوند

.

و أنه إليه تحشرون

تقديم {اليه} بر {تحشرون} دلالت بر حصر دارد. و مجهول آمدن فعل {تحشرون} حكايت از آن دارد كه آدمى در حشر به سوى خداوند اختيارى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 6

6 _ فرجام كار هر كس در قيامت در دست خداست .

و يوم نحشر هم جميعاً . .. هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت و ردوا إلى اللّه موليهم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 4

4- آغاز زندگى انسان از پايين ترين مراتب ادراكى و جسمانى و بازگشت وى در پايان ، به همان نقطه *

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

در ماده {يردّ} اين معنا نهفته است كه انسان ابتدا در نقطه اى قرار داشته، سپس سير تكاملى را دنبال كرده است و در نهايت هم به همان نقطه آغازين باز مى گردد. خداوند از نقطه آغازين به عنوان پست ترين نقطه حيات ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 1

1 - مرگ ، سرنوشت محتوم هر انسان پس از خلقت

ثمّ إنّكم بعد ذلك لميّتون

{ذلك}، اشاره به آخرين مرحله خلقت انسان (ثمّ أنشأناه خلقاً آخر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 2

2 - رستاخيز و حيات اخروى ، آخرين حلقه در سير تحولى آفرينش انسان

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

اين بخش از آيات، در مقام بيان سير تكامل آفرينش انسان است.

بنابراين مسأله رستاخيز، مى تواند نه به عنوان صرفاً يك هشدار; بلكه به عنوان آخرين حلقه متصل به حلقه هاى پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 6

6 - انسان ، در حركت و بازگشت به سوى خدا است .

و أنّكم إلينا لاترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 6

6 - بازگشت انسان به سوى خدا است .

يوم يرجعون إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 7

7 _ زندگى در بهشت جاودان ، بهترين و برترين زندگى و سرانجام براى انسان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد . .. جزاء و مصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 10،11

10 - بازگشت همه انسان ها ، تنها ، به سوى خداوند است .

إلىّ مرجعكم

تقديم خبر (إلىّ) بر مبتدا (مرجعكم)، افاده حصر مى كند.

11 - مبدأ و مرجع انسان ها ، خداوند است .

إلىّ مرجعكم

رجوع، به معناى {بازگشت به جايى است كه آغاز، از آن جا بوده است. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 16

16 - خداوند ، مبدأ و مقصد انسان هااست .

إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 5

5 - بازگشت همه انسان ها ، تنها ، به خداوند است .

و إليه تقلبون

{قلب} (ريشه {تقلبون}) به معناى {بازگرداندن چيزى از جهتى به جهتى}

است. با توجّه به معناى لغوى آن، {تقلبون}، به معناى {ترجعون} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 8

8 - گاهى ، فرجام انسان ها را عوامل ويران گر طبيعى ، رقم مى زند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 12

12 - گاهى عوامل ويران گر طبيعى ، فرجام انسان ها را رقم مى زنند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 57 - 1،3،4

1 - مرگ ، سرنوشت حتمى همه است .

كلّ نفس ذائقة الموت

3 - خداوند ، مبدأ و مرجع انسان ها است .

ثمّ إلينا ترجعون

4 - بازگشت انسان ها به خداوند ، قهرى و حتمى است .

ثمّ إلينا ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 11 - 4،5،7،8

4 - مرگ ، سرنوشت همه انسان ها است .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

5 - انسان ها ، پس از باز آفرينى در عالم آخرت ، به سوى خداوند باز مى گردند .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده ثمّ إليه ترجعون

7 - خداوند ، مبدأ انسان ها و مرجع نهايى آنها است .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده ثمّ إليه ترجعون

كلمه {ترجعون} از ريشه {رجوع} است و طبق گفته راغب، رجوع، بازگشت به جايى است كه مبدأ و شروع بوده است.

8 - بازگشت قهرى تمامى آدميان ، به سوى خدا

است .

ثمّ إليه ترجعون

مجهول آورده شدن فعل {ترجعون} (بازگشت داده خواهيد شد) مى تواند اشاره به قهرى بودن بازگشت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 6

6 - حضور در عالم آخرت ، فرجامى همگانى است .

و لقاىِ الأخرة

اضافه مصدر {لقاء} به مفعول خود (الأخرة) نشان دهنده اين است كه فاعل آن حذف شده است. و عبارت اين طور بوده است {لقائهم الأخرة}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 14،20

14 - آغاز و بازگشت انسان ها ، خداوند است .

ثمّ إلىّ مرجعكم

{رجوع} در لغت، به معناى بازگشت به جايگاهى است كه شروع از آن جا بوده است (مفردات راغب).

20 - قيامت ، عرصه بازگشت انسان ها به سوى خداوند است .

ثمّ إلىّ مرجعكم فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

مراد از بازگشت به خداوند، و آن گاه آگاه شدن از كردار خويش، حضور در صحنه قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 11

11-بازگشت همگان تنها به سوى خداوند است .

إليه المصير

{مصير} به معناى بازگشت است و تقديم {إليه} مفيد حصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 4

4 - خداوند ، منت هاى حركت و سير وجودى انسان است .

و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 8

8 - بازگشت همه انسان ها ( نيك كرداران و بدكاران ) به سوى پروردگار

من

عمل ص_لحًا . .. و من أساء ... ثمّ إلى ربّكم ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 19 - 2

2_ مرگ ، سرنوشت محتوم هر انسان

و جاءت سكرة الموت بالحقّ

ماضى آمدن فعل {جاءت}، بيانگر تحقق حتمى سكرات مرگ است. به علاوه واژه {بالحقّ} ممكن است تأكيد همين معنا باشد و تحقق حتمى را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 1

1 - كسى كه سرانجامش مرگ است ، نبايد دنيا را بر آخرت ترجيح دهد و خود را دل بسته آن كند .

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 4

4 - ملاقات خداوند و حضور در پيشگاه او ، فرجام محتوم هر انسان و با هر نوع كردار است .

ي_أيّها الإنس_ن إنّك كادح . .. فمل_قيه

فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 9

9 _ بازگشت تمامى انسانها به سوى خداوند است.

ثم إليه يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 15

15 _ بازگشت قهرى همه انسان ها به سوى خداوند آگاه به نهان و آشكار

ثم تردون إلى علم الغيب و الشهدة

مجهول آمدن {تردون} ممكن است اشاره به بازگشت قهرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 7

7 _ بازگشت همه انسان ها به سوى خدا

، امرى قطعى و اجتناب ناپذير است .

و ستردون إلى علم الغيب و الشهدة

{سين} در {ستردون} مى تواند براى تأكيد بر تحقق فعل {تردون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 1

1 _ بازگشت همه انسان ها ( مؤمنان و كافران ) تنها به سوى خداوند است .

إليه مرجعكم جميعاً

{مرجع} _ كه مصدر ميمى و به معناى بازگشتن است _ مبتدا و {إليه} خبر آن است. تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر مى باشد. مخاطب ضمير در {مرجعكم} به قرينه جمله {ليجزى الذين آمنوا ... } هر دو گروه مؤمن و كافر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 56 - 3،4

3 _ بازگشت همه انسان ها ، تنها به سوى خداست .

و إليه ترجعون

4 _ بازگشت به خداوند ، غايت و نهايت حيات و مرگ انسانهاست .

هو يحى و يميت و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 4 - 1

1_ انسانها ، از ناحيه خدايند و فقط به سوى او باز مى گردند .

إلى الله مرجعكم

{رجوع} به معناى بازگشتن به چيزى است كه شروع نيز از آن بوده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 13،15

13_ بازگشت انسان ها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

15_ بازگشت انسان ها به خدا ، قهرى و اجتناب ناپذير است .

و إليه ترجعون

برداشت فوق ، از مجهول بودن فعل {ترجعون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 1،2

1_ انسان ها پس از مردن و به خاك تبديل شدن _ براى حضور در صحنه قيامت _ دوباره زنده مى شوند و آفرينشى جديد مى يابند .

أءذا كنّا تربًا أءنا لفى خلق جديد

2_ آدمى پس از مردن و خاك گشتن ، در مسير آفرينشى جديد براى حضور در صحنه قيامت قرار مى گيرد .

أءنا لفى خلق جديد

كلمه {فى} در {أءنا لفى خلق جديد} مى رساند كه پديده جديد پس از خاك شدن شروع مى شود و در مسير آفرينش جديد قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 16

16_ بازگشت انسان ها فقط به خداوند است .

و إليه متاب

{متاب} مصدر ميمى از {تابَ} و به معناى بازگشتن است. كسره باء در آن حاكى از حذف ياى متكلم مى باشد و تقديم {إليه} بر آن دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 12

12_ بازگشت پيامبر ( ص ) و نيز ساير انسان ها فقط به خداوند است .

و إليه مئاب

{مئاب} به معناى بازگشت است و كسره {مئابِ} در آيه شريفه ، حاكى از حذف {ياء} متكلم مى باشد. بنابراين {مئابِ} يعنى مئابى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 3

3_ خداوند ، آدميان را به تدريج مى ميراند و از ميان مى برد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 28 - 7

7- انسان با مرگ ، نيست و نابود نمى شود .

تتوفّ_هم المل_ئكة

{تتوفّى} (از مصدر توفّى) به معناى گرفتن چيزى به صورت كامل است و اين حكايت از آن دارد كه انسان با مرگ نابود نمى شود; بلكه حقيقت وى اخذ و منتقل مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 14

14- حيات انسان ها با مرگ ، پايان نمى پذيرد .

للذين أحسنوا . .. و لدار الأخرة خير

با توجه با اينكه آيه درصدد پاداش نيكوكاران در سراى ديگر است معلوم مى شود كه مرگ پايان حيات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 5

5- انسان ، با مرگ نيست و نابود نمى شود .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة

{تتوفى} (از مصدر توفى) به معناى گرفتن چيزى به صورت كامل است و اين معنا حكايت از آن دارد كه حقيقت انسان گرفته مى شود و منتقل مى گردد. فراز بعدى آيه (سلام عليكم فادخلوا الجنّة) نيز مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 2

2- سرنوشت همه انسان ها ، قبل از فرا رسيدن قيامت ، مرگ و مير است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة أو معذّبوها عذابًا شديدًا

هلاكت و عذاب الهى، هر دو كنايه از مرگ است و بيان اين حقيقت، شايد از اين جهت باشد كه همه انسانها قبل از قيامت مى ميرند منتهى صالحان با مرگ طبيعى و كافران با عذاب

خواهند مرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 4

4- همه آدميان به سوى خداوند بازگردانده خواهند شد .

و إلينا يرجعون

از مجهول بودن {يرجعون} استفاده مى شود كه انسان ها _ چه بخواهند و چه نخواهند _ به خداوند رجوع داده خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 13

13 - حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيايى خود ، فرجام همه انسان ها است .

إنّ الساعة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 2،4

2 - بازگشت به اندرون زمين ، سرنوشت همه انسان ها است .

و فيها نعيدكم

4 - مرگ و معاد ، سرنوشت همه انسان ها است .

و فيها نعيدكم و منها نخرجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 1،5

1- مرگ ، سرنوشت اجتناب ناپذير انسان ها است .

كلّ نفس ذائقة الموت

{نفس} داراى معانى متعددى است كه از جمله آنها {حقيقت}، {عين} و {ذات} مى باشد. بنابراين {كلّ نفس ذائقة الموت}; يعنى، هر شخصى طعم مرگ را خواهيد چشيد.

5- بازگشت تمامى انسان ها به سوى خدا است .

و إلينا ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 93 - 3

3- بازگشت تمامى انسان ها به سوى خداوند است .

كلٌّ إلينا رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 6

6

- بازگشت تمامى انسان ها ، تنها به سوى خدا است .

و إلىّ المصير

{مصير} مصدر ميمى و به معناى بازگشتن است. تقديم {إلىّ} (خبر) بر {مصير} (مبتدا) مفيد حصر است; يعنى، {ليس الرجوع إلاّ إلىّ}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 66 - 2

2 - مرگ ، سرنوشت قطعى تمامى انسان ها

ثمّ يميتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 79 - 3،4

3 - بازگشت قهرى همه انسان ها ، به سوى خدا است .

و إليه تحشرون

4 - خدا ، مبدأ آغازين و مرجع نهايى انسان ها

و هو الذى ذرأكم . .. و إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 6

6 - سراسر زندگى انسان از آغاز تا فرجام ، تحت تدبير خداى يگانه

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

واژه {يبدأ} اشاره به آغاز و {يعيد} اشاره به فرجام و {يرزقكم} يادآورى به نياز مداوم انسان در طول زندگى به الطاف و حمايت هاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 7

7 - بازگشت به خداوند و دريافت كيفر يا پاداش او در سراى آخرت ، فرجام قطعى انسان ها است .

و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 9

9 - بازگشت همه انسان ها ، تنها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 12

12 - بازگشت همگان تنها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 13

13 - انسان ها ، در پى سپرى شدن عمر جهان ، در محضر خداوند حضور مى يابند .

ما خلق اللّه . .. إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى ... و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 4

4 - خداوند ، تنها مبدأ و مرجع انسان ها است .

إلينا مرجعهم

از تقديم خبر، حصر استفاده مى شود. لازم به ذكر است كه آيه، اگرچه درباره كافران است، اما كافران، در مورد بازگشت شان به خدا خصوصيتى ندارند و اين بازگشت، براى همه انسان ها است. گفتنى است از واژه {مرجع} (بازگشتن) به دست مى آيد كه مبدأ نيز خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 9،10،11

9 - بازگشت انسان به سوى پروردگار ، پس از مرگ و پايان حيات دنيوى ، قهرى است .

يتوفّي_كم . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

فعل مجهول {ترجعون} (بازگشت داده مى شويد) حكايت از بازگشت قهرى دارد.

10 - پروردگار ، مبدأ و منت هاى حركت انسان ها است .

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

{رجوع} در جايى اطلاق مى شود كه سابقه اى داشته باشد.

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگشت انسان ها به سوى او پس از اتمام حيات دنيوى است .

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 15

15 - بازگشت انسان ها ، تنها به سوى خداوند است .

و إلى اللّه المصير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه آيه شريفه تنها ناظر به بازگشت انسان ها باشد. گفتنى است تقديم خبر (إلى اللّه) بر مبتدا (المصير)، مفيد حصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 5

5 - بازگشت همگان ، به سوى خدا است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 14،15

14 - خداوند ، مرجع و فرجام سير انسان ها است .

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم

15 - قيامت ، روز بازگشت انسان ها به خدا و فرجام سير آنان

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 8

8 - بازگشت همه انسان ها پس از مرگ تنها به سوى خدا است .

ثمّ إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 5

5 - بازگشت همه انسان ها ، به سوى خدا است .

و أنّ مردّنا إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 11

11 - بازگشت انسان ها ، تنها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

تقديم {إليه} بر {ترجعون} مى تواند براى افاده حصر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 2

2 - مشيت خداوند ،

حركت انسان ها به سوى فرجام ، براساس اختيار و انتخاب خود آنان

و لو شاء اللّه لجعلهم أُمّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 30

30 - بازگشت همه انسان ها به سوى خدا است .

و إليه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 7

7 - بازگشت حتمى و قهرى آدميان ، به سوى فرمانرواى هستى ( خداوند )

و إليه ترجعون

مجهول آمدن {تُرجعون}، قهرى بودن معاد را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 60 - 1

1 - مرگ ، سرنوشتى گريزناپذير براى انسان ها

نحن قدّرنا بينكم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 1

1 - مرگ ، سرنوشتى حتمى و اجتناب ناپذير براى انسان ها

قل إنّ الموت . .. فإنّه مل_قيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 3

3 - مرگ ، سرنوشت حتمى همه انسان ها

و لن يؤخّر اللّه نفسًا إذا جاء أجلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 11

11 - معاد و بازگشت انسان ها ، به پيشگاه عدل الهى براى كيفر و پاداش ، مقتضاى آفرينش به حق و هدفمند جهان است .

خلق السم_وت و الأرض . .. و إليه المصير

ذكر معاد انسان ها _ پس از بيان آفرينش جهان بر پايه حق و هدفمندى _ مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 1

1 - مرگ ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است .

ثمّ أماته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 25 - 1

1 - بازگشت همه انسان ها به سوى خداوند است .

إنّ إلينا إيابهم

{إياب}، از ريشه {اُوب} و به معناى رجوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 4

4 - حاكميت خداوند ، بر آغاز و فرجام انسان ها

لقد خلقنا الإنس_ن . .. ثمّ رددن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 2

2 - خداوند ، مرجع و مقصد نهايى همه انسان ها است .

إنّ إلى ربّك الرجعى

آيات پيشين، نشان مى دهد كه مصداق بارز {رجعى} بازگشت انسان ها است.

فرجام انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 8

8- قيامت ، روز ظهور نتايج امتحان و آزمايش انسان ها است .

و نبلوكم . .. و إلينا ترجعون

با توجه به ارتباط دو جمله {نبلوكم. ..} و {إلينا ترجعون}، به دست مى آيد كه جمله اخير، فلسفه و غايت ابتلا و امتحان را بيان كرده است.

فرجام انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده

است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

فرجام اهل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 1

1 - مرگ و فنا ، فرجام حتمى و نهايى همه زمينيان

كلّ من عليها فان

فرجام اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 7

7 _ تأكيد خداوند بر وارد ساختن اهل كتاب به بهشت پر نعمت در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و تمامى كتب آسمانى و رعايت تقوا

و لو ان أهل الكتب . .. لادخلنهم جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 21

21 _ بسيارى از اهل كتاب مردمانى كفرپيشه و داراى سرنوشتى شوم

ياهل الكتب لستم على شىء . .. فلاتأس على القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 2

2 - فرجام اهل كتاب ، در صورت كفر به اسلام ، هم تراز با مشركان است .

إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم

فرجام اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 1،4،5،6

1 _ كفرپيشگان قوم شعيب با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فاصبحوا . .. } معلوم مى شود كه آن لرزش بسيار شديد

بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة}، (لرزش آنان را فراگرفت) هم مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد به اندام آنان مستولى شد و هم مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه شديد آنان را فراگرفت.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

5 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم شعيب توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} هم مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نزول عذاب هنگامى بود كه همه و يا اكثر آنان در خانه هايشان استراحت مى كردند و هم مى تواند علاوه بر اين، اشاره به اين داشته باشد كه با احساس لرزش زمين، كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد، قوم شعيب نيز خواستند از خانه ها بيرون شوند، ولى عذاب مهلت نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند. با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است، اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

6 _ هلاكت كافران قوم شعيب و نجات مؤمنان آن قوم ، داورى به حق خداوند در ميان آنان

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد

، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 22

22_ شعيب ( ع ) نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و گنه كاران مردم خويش

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 4

4_ شعيب ( ع ) كفرپيشگان ستيزه جوى قومش را به مبتلا شدن سرنوشتى همانند سرنوشت برخى از جوامع هلاك شده پيشين هشدار داد .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 5

5_ سرنوشت و فرجام مردم مدين ( قوم شعيب ) همانند سرنوشت ثموديان ( قوم صالح ) شد .

ألا بُعدًا لمدين كما بعدت ثمود

تشبيه در جمله {ألا بُعدًا . ..} _ علاوه بر بيان همسانى هلاكت مردم مدين با هلاكت قوم ثمود _ ناظر

به سخن شعيب(ع) _ كه در آيه 89 مطرح شد _ نيز مى باشد. آن حضرت مردم خويش را به سرنوشتى همانند سرنوشت يكى از اقوام گذشته هشدار داد. آيه مورد بحث بيان مى دارد كه آن قوم، قوم صالح (ثموديان) بود.

فرجام باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 1

1- در نزاع ميان جبهه حق و باطل ، پيروزى نهايى از آنِ حق مداران است .

بل نقذف بالحقّ على الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 8

8 - پيروزى نهايى در عرصه مبارزه حق و باطل ، از آنِ جبهه حق خواهد بود .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون . .. قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم . ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 1

1 - در جنگ حق و باطل ، غلبه با حق است .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

فرجام باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 9

9- رفاه مند مغرور ، به برخوردارى از عاقبتى نيكوتر و نعمت هايى برتر در صورت برپايى قيامت مطمئن بود .

ولئن رُددتُّ إلى ربّى لأجدنّ خيرًا منها منقلبًا

فرجام بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 5

5 _ گرفتار شدن به غضب الهى و عجين شدن زندگانى دنيا به ذلت و خوارى ، فرجام پرستشگران غير خدا

إن الذين اتخذوا

العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 11

11- بت پرستان ، هم سو با شيطانند و سرنوشت آنان هم سان فرجام او است .

فتكون للشيط_ن وليًّا

{ولىّ} از ماده {وَلْى} (نزديك شدن يا درپى درآمدن) مشتق است و جمله {فتكون . ..} حاكى از آن است كه سرنوشت بت پرستان و شيطان، نزديك به هم و در يك رديف است.

فرجام بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 30

30 _ عذاب سخت الهى در قيامت ، فرجام بخلورزى و عدم انفاق از دارايى هاى فزون بر نياز

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

رسول اللّه (ص): ما من ذى رحم يأتى ذا رحمة فيسأله من فضل ما اعطاه اللّه اياه فيبخل عليه الّا خرج له يوم القيامة من جهنّم شجاع يتلمّظ حتى يطوّقه. ثم قرأ {و لا يحسبنّ ... }.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 395.

فرجام بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 1

1 - كسانى

كه از عاريه دادن لوازم منزل ، دريغ ورزيده ، احتياجات مردم را ناديده مى گيرند ، گرفتار نفرين خدايند و عذاب جهنم ، فرجام آنان است .

فويل . .. و يمنعون الماعون

{ماعون}، عنوان عامى براى اثاثيه منزل، از قبيل ديگ، تبر، و كاسه است (مصباح). اين كلمه به معناى كار خير و باران و آب و هر چيز نافع نيز مى آيد (قاموس). ريشه آن {مَعْن} (چيزى كه كم و آسان باشد) است و برخى اصل آن را {معونة} (ابزار كمك دهنده) دانسته اند. (صحاح اللغة)

فرجام بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 14

14 _ بيان سرنوشت شوم بدكاران و تحليل تاريخ گذشتگان ، از روش هاى قرآن براى هدايت بشر و بازدارى آنان از رفتار هاى ناپسند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 1

1 - سرنگون شدن و به روى افتادن در آتش دوزخ ، كيفر و فرجام بدكاران

و من جاء بالسيّئة فكبّت وجوههم فى النّار

{كَبَّ} (مصدر مجهول {كُبَّت}) به معناى سرنگون شدن است. بنابراين {فكبّت وجوههم فى النار}; يعنى، آنان با صورت [توسط مأموران الهى] در آتش سرنگون خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 1

1 - فرجام حتمى بدكاران ، تكذيب و تمسخر آيات خداوند است .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى أن كذّبوا بأي_ت اللّه و كانوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {عاقبة} خبر مقدم {كان}، و {السوأى} مفعول

مطلقِ {أسائوا} و {أن كذّبوا} اسم مؤخر فعل {كان} باشد. بنابراين، جمله، چنين مى شود: {ثمّ كان التكذيبُ عاقبةَ الذين أساؤوا}. لازم به ذكر است كه آورده شدن جمله با فعل ماضى {كان}، دلالت بر حتميّت آن مى كند.

فرجام بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 2

2 _ سرنوشت بنى اسرائيل ، بايد مايه عبرتى براى مسلمانان باشد .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة . .. سَلْ بنى اسرائيل

به نظر مى رسد پندگيرى از سرنوشت بنى اسرائيل، هدف از امر الهى نسبت به تحقيق درباره آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 13

13 _ گرفتارى به غضب الهى سرنوشت شوم بنى اسرائيل

لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه عليهم

{ان سخط اللّه عليهم} به اصطلاح اهل ادب، مخصوص به ذم است يعنى گرفتارى بنى اسرائيل به غضب و سخط الهى، دستاورد شومى است كه براى آخرت خويش فرستاده اند.

فرجام بنى قينقاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 1

1 - رفتار و سرنوشت مشابه و همگون يهود بنى نضير ، با يهوديان تبعيدى بنى قينقاع

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

مراد از {الذين من قبلهم قريبًا} مى تواند يهود بنى قينقاع باشد. برخى از مفسران نيز بر همين عقيده اند.

فرجام بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 1،2

1 - رفتار و سرنوشت مشابه و همگون يهود بنى نضير ، با يهوديان

تبعيدى بنى قينقاع

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

مراد از {الذين من قبلهم قريبًا} مى تواند يهود بنى قينقاع باشد. برخى از مفسران نيز بر همين عقيده اند.

2 - فرجام يهود بنى نضير در موضع گيرى عليه اسلام ، منتهى به شكست آنان ، همچون فرجام مشركان مكه در بدر *

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

برخى برآنند كه مراد از {الذين من قبلهم قريبًا}، مشركان مكه در بدر است.

فرجام بى اعتنايى به تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 5

5 - فرجام بى اعتنايى به پيام هاى قرآن ، هراس انگيز و هولناك است .

سنقرئك . .. فذكّر ... سيذّكّر من يخشى

خشيت و ترس از خداوند، به معناى هراس از مجازات هاى او در صورت روى گردانى از تذكرات قرآنى است.

فرجام بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 4

4 _ بيان فرجام كفرپيشگان بى تقوا ، از روش هاى قرآن در هدايت مردم به ايمان و تقواست .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

فرجام بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 20

20- بى تقوايى و هواپرستى ، منتهى به خلود در آتش دوزخ

زيّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم . .. هو خ_لد فى النار

فرجام بى نيازى از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 41 - 2

2 - روسياهى در قيامت ، فرجام بى نياز ديدن

خود از پند و اندرز قرآن

أمّا من استغنى . .. كلاّ إنّها تذكرة ... ترهقها قترة

ارتباط اين آيه با آيات آغاز سوره، گوياى برداشت ياد شده است.

فرجام پليدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 14

14 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى آنان كه مظهر پليدى اند .

إنهم رجس و مأويهم جهنم

فرجام پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 2

2 _ دوزخ، جايگاه حتمى ابليس و پيروان او

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

فرجام پيروان شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 85 - 4

4 - دوزخ ، سرنوشت مشترك شيطان ها و انسان هاى پيرو آنان

لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين

فرجام پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 10

10 - گرفتار شدن به آتش برافروخته و پرالتهاب دوزخ ، سرنوشت و كيفر پيروان حزب شيطان

إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير

{سعير} به معناى آتش افروخته و ملتهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 1

1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى

فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش

فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

فرجام پيروان طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 59 - 1

1 - پيروان طاغيان ، به سرنوشت خود آنان دچار گشته و به جايگاه آنان وارد مى شوند .

ه_ذا فوج مقتحم معكم لامرحبًا بهم

{فوج} به معناى جماعت و {مقتحم} (از ماده {اقتحام}) به معناى وارد شدن در كار شديد است. گفتنى است مقصود از {فوج} _ به قرينه (معكم) و آيه بعد _ پيروان طاغيان مى باشد.

فرجام پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 3

3 _ لزوم تحقيق در سرگذشت امّت هاى پيشين و پندآموزى از تاريخ آنان

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم . .. فانّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 3

3 _ آگاهى كافران عصر پيامبر(ص) از سرنوشت امتهاى پيشين

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

از اينكه مى فرمايد {ألم يروا}، معلوم مى شود تاريخ گذشتگان در دسترس كافران بوده و از آن اطلاع داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 4

4 _ پندناپذيرى مردم از عاقبت شوم گذشتگان ، امرى نابخردانه و شگفت آور

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم

همزه استفهام در {او لم يهد} براى تعجب است. يعنى عقل اقتضاى پندپذيرى دارد و از انسان مدعى عقل شگفت آور است كه پند نگيرد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 3

3 _ گرفتار شدن به سرنوشت شوم پيشينيان ، تهديد الهى نسبت به كافران ستيزه گر عليه اسلام

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

جواب شرط {إن يعودوا . .. } حذف شده و جمله {فقد مضت ... } جانشين آن مى باشد و تقدير كلام چنين است: {و إن يعودوا فانتقمنا منهم كما انتقمنا من الأولين ... .}

فرجام تاركان نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 11

11 _ ترك كنندگان نهى از منكر ، شريك جرم گنهكاران و داراى سرنوشتى همسان با آنان هستند .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

فرجام تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 7

7 _ توبه كنندگانى كه صرفاً از خطاى خويش نادم باشند و عملا در مقام جبران خطا ها بر نيايند ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت عذاب و غفران

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

خداوند در اين آيات سه گروه را ياد كرده است: 1 _ {و من أهل المدينة . .. } ; 2 _ {و آخرون اعترفوا بذنوبهم} ; 3 _ {و آخرون مرجون لأمر اللّه} كه از مقايسه اين سه گروه مى توان نتيجه گرفت كه گروه سوم اصرار بر خطا ندارند و نادمند ; ولى همانند گروه دوم اعتراف به خطا نكرده و در مقام جبران برنيامده اند.

فرجام تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 2

2 - نويدبخشى خداوند ، به منتهى شدن برائت مؤمنان از مشركان ، به فرجامى نيك و مودّت آفرين

عسى اللّه . .. مودّة

با توجه به اين كه آياتِ برائت از مشركان، نگرانى تداوم جنگ و ستيز با ايشان را تداعى مى كند; اين آيه مى تواند زداينده اين نگرانى باشد.

فرجام تبليغ شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 8

8- دوزخ ، سرانجام تلاش براى ترويج آيين شرك و گمراه كردن مردم از مسير خدا و يگانه پرستى

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله . .. فإن مصيركم إلى النار

فرجام تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 4

4- مسلمان و تسليم خدا بودن ، فرجامى نيك و پسنديده دارد .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

فرجام تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 2

2 - به دور بودن راه پيشينيان از هرگونه پيامد شوم ( عذاب و كيفر الهى ) ، در ديدگاه قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين . و ما نحن بمعذّبين

با توجه به اين كه {ه_ذا} در آيه پيش، اشاره به روش و رفتار قوم عاد داشته باشد، استدلال آنها به صورت زير خواهد بود: اين شيوه اى كه ما در پيش گرفته ايم، سلوك پيشينيان ما است. اين رفتار براى پيشينيان، پيامد ناگوارى نداشته است; پس براى ما نيز نتيجه بدى نخواهد داشت.

فرجام تكذيب آيات

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 3

3 - تكذيب و استهزاى آيات الهى ، بدترين فرجام را دارد .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى

بنابر اين كه {عاقبة} خبر مقدم {كان} و {السوأى} اسم آن و {أن كذّبوا} مفعولٌ له فعل {أسائوا} باشد، نكته بالا فهميده مى شود.

فرجام تكذيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 9

9 _ فرجام تكذيب انبيا چشيدن عذاب خداست.

كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 2

2 - تكذيب پيامبران الهى و بيّنات آنان عملى زشت و داراى فرجامى ناگوار است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم . .. ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا ا

فرجام تكذيب حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 6

6 _ هلاكت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تكذيب و استهزاى آن)

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذبوا بالحق ... ألم يروا كم أه

فرجام تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 2

2 - ناديده گرفتن مقام ربوبيت خداوند و زياده روى در هواپرستى ، فرجامى جز آتش دوزخ ندارد .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

از آن جا كه مراد از طغيان در {من طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در

آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است، تهديد به جحيم نيز، درباره كسانى است كه اين گونه باشند.

فرجام توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 4

4_ پرستش خداى يكتا ، درپى دارنده فرجامى خوش و نيكوست .

إننى لكم منه . .. بشير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 5

5 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، راهى كه به لقاى خدا مى انجامد .

سبيل اللّه

مراد از {سبيل اللّه} (راه خدا) توحيد و يكتاپرستى است. تسميه توحيد به {راه خدا} يا بدان جهت است كه آيين توحيد، خطى است كه از سوى خدا ترسيم شده و به وسيله پيامبران به مردم ارائه شده است و يا بدان جهت مى باشد كه توحيد و يكتاپرستى، راهى است كه با پيمودن آن، مى توان به خدا رسيد و به لقاى او دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 2

2 - پرستش خداى يگانه ، راهى به سوى خدا و منتهى به لقاى او است .

و يصدّون عن سبيل اللّه

{سبيل اللّه} يعنى راه خدا {راه خدا} مى تواند به معناى راهى باشد كه {خدا براى اهل ايمان ترسيم و تعيين كرد} و يا مى تواند به معناى راهى باشد كه {به سوى خدا و به او منتهى مى شود}. برداشت فوق بر پايه معناى دوم است.

فرجام توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد

- 47 - 27 - 2

2- مرگ ، خط پايانى بر توطئه ها و هواپرستى عناصر سست ايمان منافق

قالوا للذين كرهوا . .. فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط دو آيه، مطلب بالا قابل برداشت است; يعنى، سست ايمان هاى منافق، گرچه در دنيا به هر كارى دست مى زنند; اما با مرگ _ كه به تمامى توطئه هاشان پايان خواهد داد _ چه خواهند كرد.

فرجام توطئه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 12

12 - تزوير هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام دامنگير خود وى شد .

إنّ ه_ذا لسحر عليم . .. قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

اتهام سحر به موسى(ع) نخست از جانب فرعون صورت گرفت و ساحران را او گرد آورد و هم او مردم را براى نظارت دعوت كرد. همه اينها در نهايت، سبب ايمان عده اى به موسى(ع) شد و زمينه رسوايى خود فرعون را فراهم ساخت.

فرجام ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 14

14 _ زراندوزان ، اهل جهنمند .

فبشرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

فرجام جادوگران

فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 8

8 - تهديد ساحران مؤمن از سوى فرعون به داشتن فرجامى تيره و وحشتناك

فلسوف تعلمون

فرجام جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 4

4- هفت جرم و راه خطا در دنيا وجود دارد كه به جهنّم منتهى مى شود .

إن جهنّم . .. لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

فرجام جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 3

3 _ خداوند رقم زننده سرنوشت و تعيين كننده فرجام انسان ها و جنيان

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

فرجام جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

فرجام جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،2،3

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

{وبال} به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز

زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان ع_قبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

فرجام جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 121 - 2

2 _ دوزخ ، فرجام پذيرندگان ولايت شيطان

و من يتخذ الشيطن ولياً . .. أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً

فرجام جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 10

10 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) قادر به تغيير سرنوشت شوم ( دوزخى بودن ) مشركان نيست .

ما كان للنبى . .. من بعد ما تبين لهم أنهم أصحب الجحيم

از اينكه نام پيامبر (ص) به خصوص ذكر شده است، استفاده مى شود كه نه تنها دعاى ساير مؤمنان در حق مشركان بى نتيجه است بلكه حتى پيامبر(ص) هم نمى تواند سرنوشت آنان را با استغفار تغيير دهد.

فرجام حاضران در مجلس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 1

1 - برخى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، خود را از پند و اندرز هاى الهى بى نياز مى ديدند و از فرجام خود نگرانى نداشتند .

أمّا من استغنى

به قرينه {جاءك} و {يخشى} _ در آيات بعد _ مراد از جمله {استغنى}، احساس بى نيازى نسبت به حضور در

مجلس وعظ و ارشاد و نيز بى خطر ديدن عاقبت خويش است.

فرجام حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

فرجام حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 26

26 _ سرانجام شوم حسادت و برادركشى قابيل ، درسى براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم . .. فاصبح من الندمين

با توجه به اينكه ضمير در {عليهم} به اهل كتاب باز مى گردد، هدف اصلى از بر شمردن پيامدهاى قتل هابيل، پند گرفتن آنان خواهد بود.

فرجام حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 14

14_ درخشش نهايى از آنِ حق است .

الئ_ن حصحص الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 1

1- در نزاع ميان جبهه حق و باطل ، پيروزى نهايى از آنِ حق مداران است .

بل نقذف بالحقّ على الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 8

8 - پيروزى نهايى در عرصه مبارزه حق و باطل ، از آنِ جبهه حق خواهد بود .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون . .. قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم . ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 1

1 - در جنگ حق و باطل

، غلبه با حق است .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

فرجام حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 10

10 - حق ستيزان ، سرانجام مقهور قدرت شكست ناپذير خداوند

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 7

7 - قيامت ، پايان بازيگرى و بيهوده گرايى هاى كافران حق ستيز

يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

بنابراين كه مراد از {يومهم. ..} روز قيامت باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 24 - 3

3_ دوزخ ، فرجام هر كفرپيشه معاند حق ستيز

ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 6

6 - هلاكت ، سرنوشت محتوم همه توان مندان حق ستيز تاريخ

و كم أهلكنا . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 2

2 - فرجام هلاكت بار قدرت هاى حق ستيز تاريخ ، مايه تذكر خردمندان و مردمان حق شنو

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع

فرجام حق ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 6

6 _ هلاكت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تكذيب و استهزاى آن)

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذبوا بالحق ... ألم يروا كم أه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 8 - 2

2 - كفر و حق ستيزى ، منتهى به تناقض در گفتار و انديشه *

إنّكم لفى قول مختلف

مخاطب {إنّكم}، كافران هستند. از آن جايى كه براى آنان وصفى آورده نشده، استفاده مى شود كه نفس كفر آنان، منتهى به اختلاف در گفتار و پندار آنها شده است.

فرجام حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 5

5 - حق ناپذيران لجوج ، شاهد بازتاب كفر و شرك خويش در فرجامى نه چندان دور

فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 9

9 - عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير

و لهم عذاب عظيم

فرجام خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 8

8 _ ذلت و ناكامى ، فرجام خائنان به خدا

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

فرجام خطا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 4

4- هفت جرم و راه خطا در دنيا وجود دارد كه به جهنّم منتهى مى شود .

إن جهنّم . .. لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

فرجام خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 16

16 - مرحله به پايان رسيدن جريان خورشيد و ماه ، قابل مشاهده و رؤيت براى پيامبر ( ص ) بود . *

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

برداشت بالا، مبتنى بر اين نكته است كه خطاب {ألم تر} اختصاص به پيامبر(ص) داشته باشد و {كلّ يجرى. ..} حال براى {الشمس و القمر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 1

1 - خورشيد در آستانه آخرت ، با چرخاندنى شديد در هم پيچانده شده و خاموش خواهد شد .

إذا الشمس كوّرت

{كَوْر} و {تكوير} به معناى پيچاندن است، جز اين كه {تكوير} بر مبالغه نيز دلالت دارد. مراد آيه شريفه اين است كه خورشيد، به شدت بهم پيچانده خواهد شد. برخى {تكوير شمس} را به معناى نابود ساختن خورشيد و گروهى ديگر به معناى از بين بردن نور آن دانسته اند. (لسان العرب)

فرجام

خيانت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 8

8 _ ذلت و ناكامى ، فرجام خائنان به خدا

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

فرجام دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 5

5 - دروغ پردازانِ گناه پيشه ، داراى فرجامى خفّت بار و آكنده از ذلت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

فرجام دشمنان امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 16

16 - منصور حازم مى گويد : از امام صادق ( ع ) از آيه { و ما هم بخرجين من النار } سؤال كردم ، فرمود : { اعداء على ( ع ) هم المخلدون فى النار أبدالأبدين و دهر الداهرين ;

دشمنان على(ع) هستند كه تا پايان روزگار و تا ابديت در جهنم جاودانه هستند}.

فرجام دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 10

10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى

و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين

فرجام دشمنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 6

6 - دشمنى و مخالفت با خدا و پيامبر ( ص ) ، فرجامى جز شكست و ذلت ندارد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

فرجام دشمنى با محمد(ص)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 6

6 - دشمنى و مخالفت با خدا و پيامبر ( ص ) ، فرجامى جز شكست و ذلت ندارد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

فرجام دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 15

15_ زندگى دنيا داراى عاقبت و فرجامى نيك ( بهشت ) مى باشد .

أُول_ئك لهم عقبى الدار

{ال} در {الدار} عهد حضورى است و لذا مراد از {الدار} حيات دنياست. مقصود از فرجام نيك آن (عقبى الدار) به قرينه آيه بعد بهشت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 1

1_ بهشت ، سرانجام و فرجام حيات دنياست .

أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

{جنات عدن} عطف بيان و يا بدل براى {عقبى الدار} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 11

11- حكومت واحد جهانى به دست بندگان صالح خدا ، فرجام نهايى زندگى بشر در زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 11

11 - منتهى شدن نظام دنيا به جهان آخرت و قيامت ، وعده مكرر خداوند به خلق

يومهم الذى يوعدون

از فعل مضارع {يوعدون} _ كه دلالت بر استمرار مى كند _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 3

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله

( { لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا } ، { اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت } و { اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود } ) ، مكان حسابرسى اعمال انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير {يومئذ} _ در اين احتمال _ نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در يك زمان گسترده است.

فرجام دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 8

8- پوچى و بى حاصلى و فرجام ناخوشايند ، پى آمد شرك و دنياپرستى است .

و لم تكن له فئة ينصرونه من دون اللّه . .. هو خير ثوابًا و خير عقبًا

بيان سرگذشت مرد ثروت مند و پايان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذكر اين كه خداوند، بهترين پاداش دهنده و فراهم كننده سرانجام نيك براى بندگان است، اين نتيجه را در پى دارد كه دنياپرستى و شرك، بدفرجامى و بى حاصلى را در پى خواهد داشت.

فرجام دنيوى مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 10

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

فرجام دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 1

1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت

قل

ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير

مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن است.

فرجام دنيوى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 10

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

فرجام دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 8

8 - اظهار محبت با جبهه كفر ، به اميد جلب عطوفت آنان ، تلاشى بى فرجام و محكوم به شكست

تسرّون إليهم بالمودّة. .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء

فرجام ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 5

5 - دروغ پردازانِ گناه پيشه ، داراى فرجامى خفّت بار و آكنده از ذلت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 1

1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم

فرجام ذلت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير

و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

فرجام رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 12

12 _ عاقبت كار رباخواران توبه كننده از عمل خويش ، به خداوند واگذار شده است .

فمن جاءه . .. فانتهى ... و امره الى اللّه

فرجام رنجهاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 16

16- بهشت ، پايان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جويى و فساد كافران

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت . .. و الذين كفروا... النارمثوًى لهم

در اين آيات، ميان زندگى، اهداف و فرجام مؤمنان و كافران، مقايسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح اند و در پى دشوارى هاى آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما كافران اهل رفاه و لذت جويى اند و در پى آن گرفتار آتش خواهند بود.

فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 2

2 - ياوران خط كفر ، داراى سرنوشتى مشترك با پيشوايان كافر خويش

فأخذن_ه و جنوده

فرجام زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 20

20_ { عن أبى الحسن الهادى ( ع ) : . . . لما مات العزيز . . . إفتقرت إمرأة العزيز و احتاجت حتى سألت الناس فقالوا : ما يضرّك لو قعدت

للعزيز و كان يوسف يسمى العزيز [ خ .ل .و كلّ ملك كان لهم سمى بهذا الإسم ] . . . فقامت إليه و قالت : سبحان . . . من جعل العبيد بالطاعة ملوكاً . . . ;

از امام هادى(ع) روايت شده است: . .. پس از مرگ عزيز مصر ... همسر وى [زليخا] فقير و نيازمند شد تا آن جا كه از مردم درخواست كمك مى كرد. پس مردم به او گفتند: چه ضرر دارد كه بر سر راه عزيز بنشينى [واز او كمك بخواهى] و يوسف در آن زمان عزيز ناميده مى شد [و هر پادشاهى كه بر مصريان حكومت مى كرد به اين اسم ناميده مى شد]... پس همسر عزيز بر سر راه يوسف ايستاد و گفت: ... منزه است خدايى كه بردگان را در سايه اطاعت، به پادشاهى مى رساند ...}.

فرجام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 4

4- زمين ، در نهايت ، به كويرى بى حاصل و خالى از گياه ، تبديل خواهد شد .

و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 5

5- ربوبيّت الهى ، آميخته به رحمت او است .

رحمة من ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 6

6- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، داراى فرجام و پايانى معين و از پيش تعيين شده

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 4 - 2

2 - انهدام زمين در آستانه قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل ترديد

إذا رجّت الأرض رجًّا

به كارگيرى {إذا}ى شرطيه _ كه در امور قطعى به كار مى رود _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 6 - 2

2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير

فكانت هباء منبثًّا

به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.

فرجام زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 1

1 _ حيات جاودان در باغ هاى بهشت با نهر هاى روان ، وعده الهى به زنان و مردان مؤمن

وعد اللّه المؤمنين . .. تحتها الأنهر

فرجام زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 13

13- زندگى دنيا ، داراى فرجام و هدفى است كه در آخرت ، تحقّق مى پذيرد . است .

بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

فرجام زيانكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 4

4 - جاودانگى در عذاب دوزخ ، فرجام زيان كاران فاقد عمل صالح و گران وزن

و من خفّت موزينه . .. فى جهنّم خ_لدون

فرجام زيباييهاى طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 2

2-

تمامى موجودات زمين و جلوه هاى ظاهرى آن ، محكوم به فنا و اضمحلال نهايى اند .

و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

فرجام سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 1

1 - كسانى كه هدايت و انذار هاى الهى را تكذيب كرده و از آن روى گردان شدند ، شقى ترين افراد و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

الذى كذّب و تولّى

آيات پيشين _ كه سخن از {هدايت} و {انذار} به ميان آورده بود _ قرينه است بر اين كه تكذيب و تولّى در رابطه با همان امور است.

فرجام سخت بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 1

1 - خداوند ، بخيلان و زراندوزانى را كه تكذيب گر پاداش هاى الهى اند ، به آينده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برايشان هموار مى سازد .

فسنيسّره للعسرى

تعبير {آسان ساختن} در اين آيه، لزوماً تعبيرى استهزاآميز نيست; زيرا مى توان گفت: مراد مهيّا ساختن زمينه درافتادن به فرجام سخت است.

فرجام سخت ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 1

1 - خداوند ، بخيلان و زراندوزانى را كه تكذيب گر پاداش هاى الهى اند ، به آينده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برايشان هموار مى سازد .

فسنيسّره للعسرى

تعبير {آسان ساختن} در اين آيه، لزوماً تعبيرى استهزاآميز نيست; زيرا مى توان گفت: مراد مهيّا ساختن زمينه درافتادن به فرجام سخت است.

فرجام سخت كافران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 1

1- تهديد شدن كافران سست انديش و بيهوده گرا ، به فرجامى سخت و جانكاه

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

تعبير {بدخان مبين}، مى تواند حكايت از عذاب دنيوى و نيز سختى هاى صحنه قيامت داشته باشد.

فرجام سخت مكذبان پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 1

1 - خداوند ، بخيلان و زراندوزانى را كه تكذيب گر پاداش هاى الهى اند ، به آينده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برايشان هموار مى سازد .

فسنيسّره للعسرى

تعبير {آسان ساختن} در اين آيه، لزوماً تعبيرى استهزاآميز نيست; زيرا مى توان گفت: مراد مهيّا ساختن زمينه درافتادن به فرجام سخت است.

فرجام سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 9

9- موانع هجوم يأجوج و مأجوج به همسايگان خود ، در آستانه قيامت ، منهدم خواهد شد .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

فرجام سوءظن به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 13 - 3

3 - بدگمانى به خدا و نصرت هاى او نسبت به مؤمنان ، منتهى به كفر و بى ايمانى *

و ظننتم ظنّ السوء . .. و من لم يؤمن باللّه و رسوله

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {من لم يؤمن}، همان مخاطبان {ظننتم. ..} باشد.

فرجام سوءظن به نصرتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 13 - 3

3

- بدگمانى به خدا و نصرت هاى او نسبت به مؤمنان ، منتهى به كفر و بى ايمانى *

و ظننتم ظنّ السوء . .. و من لم يؤمن باللّه و رسوله

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {من لم يؤمن}، همان مخاطبان {ظننتم. ..} باشد.

فرجام شايعه عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 9

9 - شايعه و وارونه جلوه دادن حقايق در جامعه اسلامى ، هر چند در آغاز موجب نگرانى و احساس خطر مى شود ; ولى در نهايت با افشا شدن انگيزه شايعه سازان ، به نفع مسلمانان تمام خواهد شد .

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

فرجام شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 18

18 _ هشدار مسيح ( ع ) به بنى اسرائيل در مورد فرجام ناميمون شرك

قال المسيح . .. انه من يشرك باللّه فقد حرم اللّه عليه الجنة

ظاهراً جمله {انه من يشرك . ..} گفتار حضرت مسيح(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 1

1 _ نترسيدن از پيامد شرك به خداى يگانه و در هراس بودن از شريكان موهوم او، كارى شگفت و نابخردانه است.

و كيف أخاف ما أشركتم و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 8

8- پوچى و بى حاصلى و فرجام ناخوشايند ، پى آمد شرك و دنياپرستى است .

و لم

تكن له فئة ينصرونه من دون اللّه . .. هو خير ثوابًا و خير عقبًا

بيان سرگذشت مرد ثروت مند و پايان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذكر اين كه خداوند، بهترين پاداش دهنده و فراهم كننده سرانجام نيك براى بندگان است، اين نتيجه را در پى دارد كه دنياپرستى و شرك، بدفرجامى و بى حاصلى را در پى خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 13

13 - شرك ، سرانجامى شوم و ناگوار دارد .

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين . .. كان أكثرهم مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 5

5 - حق ناپذيران لجوج ، شاهد بازتاب كفر و شرك خويش در فرجامى نه چندان دور

فسوف يعلمون

فرجام شرك عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 3

3_ پرستش غير خدا ، فرجام شوم و ناميمونى را درپى خواهد داشت .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه نذير

جمله {ألاّ تعبدوا إلاّ الله} حاوى دو معناست: 1. نهى از پرستش غير خدا; 2. لزوم پرستش خداوند. {انذار} كه به معناى ترساندن از فرجامى شوم است، در ارتباط با معناى نخست و بشارت كه به معناى مژدگانى به عاقبتى خوش است، در ارتباط با معناى دوم ايراد شده است. لام در {لكم} لام تقويت و متعلق به {نذير و بشير} است.

فرجام شقاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 3

3 - فرجام شقاوتمندان

، گرفتارى به آتش دوزخ است .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 4

4 - بنى اسرائيل ، آگاه به سرگذشت شوم اصحاب سبت و علل آن هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 5

5 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، راهنمايى انسان ها و تبيين سرانجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 19

19 - آتش دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم است .

و بئس المصير

{مصير} جايگاهى است كه حركت بدان جا منتهى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 10

10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)

فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 6

6 _ تسلى خداوند به پيامبر(ص)

با يادآورى استهزاى انبياى گذشته و سرنوشت شوم استهزاكنندگان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 9

9 _ عذاب قيامت، عاقبت شوم گناهكاران

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11 _ هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تكذيب كنندگان آيات الهى و تهديد آنان به سرانجامى شوم

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 16

16 _ كوتاهى و تفريط در امور دينى و مسؤوليتها، گناه و بارى شوم بر دوش انسان است.

قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم ألا ساء ما يزرون

بنابراين كه {ما در {ما فرطنا} موصوله و مرجع براى ضمير {فيها} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 8

8 _ فرجام شوم امتهاى ظالم گذشته، هشدارى الهى به تمامى امتهاست.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 1

1 _ پيامبر(ص) مأمور برانگيختن داورى وجدان مشركان بر چگونگى فرجام آنان در صورت نزول عذاب الهى

قل أرءيتكم . .. هل يهلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 8

8 _ خداوند تعيين كننده كيفر

و سرنوشت شوم خلافكاران و تفرقه افكنان

إنما أمرهم إلى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 13،14

13 _ ضرورت بررسى و دقت در فرجام شوم فسادگران و تكذيب كنندگان آيات الهى و رسالت پيامبران

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

14 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و منكران رسالت انبيا ، از مفسدان و در معرض فرجامى شوم هستند .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

به كارگيرى عنوان {مفسدين} براى فرعون و اشرافيان دربارش مى تواند به اين سبب باشد كه آنان آيات الهى را تكذيب كردند و رسالت موسى(ع) را نپذيرفتند. همچنين مى تواند براى تبيين ريشه تكذيب آيات الهى و انكار رسالت از سوى آنان باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 16

16 _ خداوند ، فاسقان بنى اسرائيل را به گرفتار آمدن به فرجامى شوم تهديد كرد .

سأوريكم دار الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 5

5 _ توجه دادن يهوديان به فرجام شوم مخالفت با فرمان هاى الهى ، هدف از پرسش پيامبر ( ص ) از يهوديان درباره مردم ايله

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 8

8 _ انذار مردم و بيم دادن ايشان از فرجام هاى شوم ، وظيفه پيامبر ( ص ) و از شؤون وى

إن هو إلا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 16

16 _ انذار مردم و آگاه ساختن آنان از عاقبت شوم كفرپيشگان ، از وظايف اساسى پيامبر ( ص )

إن أنا إلا نذير

لام در {لقوم} هم مى تواند {لام} تقويت باشد و هم مى تواند {لام} انتفاع گرفته شود. بر اساس احتمال اول {قوم} مفعول براى {نذير و بشير} خواهد بود و مفاد آيه اين است كه پيامبر(ص) مؤمنان را انذار خواهد كرد و به آنان بشارت خواهد داد. و بر اساس دومين احتمال مفعول {نذير و بشير} همه مردم هستند و {لقوم يؤمنون} بيان مى دارد كه تنها مؤمنان از انذارها و بشارتها بهره مند مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 3

3 _ جهنم ، جايگاهى بد و فرجامى شوم

و بئس المصير

مخصوص به ذم، كلمه جهنم است كه به قرينه فراز قبل حذف شده است، يعنى {و بئس المصير جهنم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 10

10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى

و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 5

5 _ جهنم ، جايگاه كافران و منافقان و فرجامى سخت و دردناك براى آنان

و مأويهم جهنم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 1

1- مَثَل و مانند آوردن

خداوند ، براى ترسيم فرجام شوم كفران نعمت هاى خويش

ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها ... بما كانوا يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 9

9_ تأسف خوردن بر حال كافران و سرنوشت بد آنان ، حالت قابل تحسين است .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم . .. أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 2

2 - بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام ساختن آنان ، معصيتى بزرگ و داراى فرجامى سخت و دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 2،3

2 - تكذيب پيامبران الهى و بيّنات آنان عملى زشت و داراى فرجامى ناگوار است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم . .. ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا ا

3 - تكذيب و استهزاى آيات الهى ، بدترين فرجام را دارد .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى

بنابر اين كه {عاقبة} خبر مقدم {كان} و {السوأى} اسم آن و {أن كذّبوا} مفعولٌ له فعل {أسائوا} باشد، نكته بالا فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 13

13 - شرك ، سرانجامى شوم و ناگوار دارد .

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين . .. كان أكثرهم مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 56 - 1

1

- جهنم ، فرجامى بد و ناگوار

إنّ للط_غين لشرّ مئاب . جهنّم

برداشت ياد شده از آن جا است كه {جهنّم} عطف بيان براى {لشرّ مئاب} است; يعنى، فرجامى بد و ناگوار كه عبارت است از جهنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 14

14 - عذاب جهنم ، فرجامى بس بد و ناگوار است .

فبئس المصير

{مصير}، به عاقبت و فرجام امر گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 10

10 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم

و مأويهم جهنّم و بئس المصير

فرجام شوم ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 2

2 - ابولهب ، مورد نفرين و تهديد خداوند ، به گرفتارى در هلاكت و فرجامى زيان بار

و تبّ

فاعل {تبّ}، ابولهب است و نفرين خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا كه معناى حقيقى نفرين، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهديد و توبيخ خواهد بود.

فرجام شوم استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

فرجام شوم استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 16

16- تمسخر پيام وحى و وعده هاى پيامبران ، داراى فرجامى سخت

فأتنا بما تعدنا

إن كنت من الص_دقين . .. و حاق بهم ما كانوابه يستهزءون

فرجام شوم استهزاى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 16

16- تمسخر پيام وحى و وعده هاى پيامبران ، داراى فرجامى سخت

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين . .. و حاق بهم ما كانوابه يستهزءون

فرجام شوم اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 9

9 - انسان ها نسبت به پيامد و بازتاب شوم دنيوى و اخروى اشاعه فحشا در جامعه ، آگاهى درست و كاملى ندارند .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مفعول {لاتعلمون} نتيجه و بازتاب كار زشت اشاعه فحشا و فساد جنسى در جامعه باشد.

فرجام شوم اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 17 - 2

2 - تهديد خداوند به دچار كردن كافران تكذيب گر صدراسلام ، به سرنوشت شوم و هلاكت بار باغداران يمنى

إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة

فرجام شوم اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 1

1 - برپايى قيامت ، تقسيم شدن مردم به سه دسته ( مقربان ، اصحاب اليمين و اصحاب الشمال ) و فرجام نيك دو دسته اول و بدفرجامى دسته آخر ، امرى قطعى ، يقنى و غيرقابل ترديد است .

إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين

{ه_ذا} به آنچه در سوره واقعه مطرح شده اشاره دارد

و محور آن مطالبى است كه در برداشت بالا آمده است. گفتنى است كه تعبير {حقّ اليقين} از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {اليقين الحقّ} و حق به معناى ثابت و استوار است. بنابراين {اليقين الحقّ}; يعنى، يقينى كه ثابت است و هرگز ترديد در آن راه ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

1 - منكران آيات الهى كه به بردگان ، يتيمان و مسكينان خدمتى نكرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامى شوم و نكبت بار خواهند شد .

و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

{مشأمة} از {شُؤم}، نقطه مقابل يُمْن (صحاح) گرفته شده است. (العين)

فرجام شوم اعراض از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 5

5- فرجام بى اعتنايى به پيام هاى قرآن ، هراس انگيز و هولناك است .

إلاّ تذكرة لمن يخشى

خشيت و ترس از خداوند، به معناى هراس از مجازات هاى او در صورت مخالفت با تذكرات قرآنى است.

فرجام شوم افترا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 9

9 - افترا و دروغ بستن به ديگران ، كارى ناروا و بى عاقبت است .

و قد خاب من افترى

فرجام شوم اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 1،2،8

1 - آگاهى مردم كافر عصر بعثت ، از سرنوشت شوم اقوام كافر پيش از خود

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

استفهام در

{ألم يأتكم}، تقريرى است.

2 - آگاهى مردم عصر بعثت ، از سرنوشت اقوام كافر پيش از خود ، از راه اخبار و اطلاعات واصله بود .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

مطلب ياد شده، از آمدن تعبير {نبأ} (خبر) به دست مى آيد.

8 - سرنوشت شوم اقوام كافر پيشين ، درس آموز و عبرت انگيز است .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

فرجام شوم امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 6

6_ اطلاع كافران از عاقبت شوم كفرپيشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مايه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است .

و يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثل_ت

آيه شريفه در مقام تعجّب و بيان سخافت رأى و خرد كفرپيشگان است و جمله حاليه (و قد خلت . ..) به منزله دليل براى اثبات آن مى باشد. از اين رو بايد آنان از گرفتار شدن امتهاى كفرپيشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.

فرجام شوم اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 6

6_ شعيب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پيشگى آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .

وارتقبوا إنى معكم رقيب

{رقيب} در آيه شريفه به معناى منتظر است.

فرجام شوم بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 3

3 - خداوند ، با آگاه ساختن ثروتمندان بخيل از آينده دشوارشان ، بر آنان

اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى

مفاد آيه شريفه اين است كه نشان دادن راه، وظيفه ما است و پيامد بى اعتنايى بخيلان به هدايت ها، بر عهده خود آنان است.

فرجام شوم بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 21

21 - فرجام تلخ يهود بنى نضير ، مايه عبرت و درس آموزى براى اهل بينش

هو الذى أخرج . .. يخربون بيوتهم ... فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

فرجام شوم پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

فرجام شوم توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فرجام شوم ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 10،11،13

10 - زورمداران و زراندوزان ، داراى فرجامى شوم و ناخوشايند

أوَلم يعلم أنّ اللّه

قد أهلك . .. من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ ، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

13 - نكوهش قارون از سوى خدا ، به خاطر درس نگرفتن از فرجام شوم زراندوزان پيش از خود

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

فرجام شوم ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 17

17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

فرجام شوم جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 10 - 5

5 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم

أصح_ب النار . .. و بئس المصير

فرجام شوم جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 12

12 - دوزخ ، جايگاهى بد براى دوزخيان

و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 19

19- فرجام نيك متقين بهشتى ، غيرقابل قياس با فرجام سخت دوزخيان

مثل الجنّة الّتى وعد المتّقون . .. كمن هو خ_لد فى النار

فرجام شوم حزب شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 6

6 - حزب و دار و دسته شيطان ، فرجامى

جز خسران و زيان ندارند .

ألا إنّ حزب الشيط_ن هم الخ_سرون

فرجام شوم دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 5

5 - ذلت و خوارى ، فرجام همه مخالفان خدا و پيامبران در طول تاريخ

كما كبت الذين من قبلهم

فرجام شوم دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 10

10 - دوزخ ، پايان و فرجام شوم دشمنان خدا

و حقّ عليهم القول

الف و لام در {القول} براى عهد ذهنى است و اشاره به سخنى دارد كه در آن، وعده عذاب دوزخ داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 5

5 - ذلت و خوارى ، فرجام همه مخالفان خدا و پيامبران در طول تاريخ

كما كبت الذين من قبلهم

فرجام شوم دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 34 - 3

3 _ كافران معاند با پيامبر ( ص ) ، در قيامت ، داراى شوم ترين جايگاه و بى راهه ترين مسير خواهند بود .

الذين . .. أُول_ئك شرّ مكانًا و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 51 - 8

8 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، با ذكر فرجام سخت و ناگوار مخالفان آن حضرت

و لو ترى إذ فزعوا فلافوت و أُخذوا من مكان قريب

فرجام شوم دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 -

3 - 14

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

فرجام شوم رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

فرجام شوم زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

فرجام شوم شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 17

17 - پافشارى بر شرك و روى گردانى از استغفار ، در پى دارنده فرجامى زيان بار براى انسان

فاستقيمواإليه و استغفروه و ويل للمشركين

فرجام شوم طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 55 - 1

1 - طغيانگران ، دچار فرجامى بد

ه_ذا و إنّ للط_غين لشرّ مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {لشرّ مئاب} سوء عاقبت و بدفرجامى است.

فرجام شوم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9

9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 4،5

4 - هشدار موسى ( ع ) به خاندان فرعون نسبت به فرجام شوم ستم كارى ، مأموريتى از سوى خداوند

أن ائت . .. قوم فرعون ألايتّقون

عبارت {ألايتّقون} مقول براى قول محذوف است; يعنى،{فقل لهم ألايتّقون}. گفتنى است كه مفعول {يتّقون} در اين آيه حذف شده و تقدير آن به قرينه آيه قبل چنين است: {ألايتّقون عاقبة ظلمهم}.

5 - ظلم و ستم كارى داراى پيامدى شوم و نكبت بار

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 8،10

8 - ستمگران ، داراى سرايى بد ( دوزخ ) در قيامت

و لهم سوء الدار

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 23

23 - سرنوشت شوم ستمگران در قيامت ، هشدارى براى متجاوزان به حقوق مردم است .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

كلمه {ألا} _ كه براى هشدار است _ رساننده مطلب بالا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 6

6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 6

6 - فرجام بد اخروى در انتظار ستمگران

و اللّه عليم بالظ_لمين

فرجام شوم ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 1

1- هشدار خداوند به ستمگران درباره سرنوشت شوم ستم پيشگى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

فرجام شوم عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 4

4 - سركشى و عصيان پس از انذار و اتمام حجت ، داراى فرجامى شوم

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

فرجام شوم عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 11

11_ سراى شوم ( دوزخ ) از

آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .

والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار

فرجام شوم فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 19

19- هلاكت و بدفرجامى ، تنها از آنِ فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها است .

فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

فرجام شوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

فرجام شوم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 5

5 - لزوم مطالعه در سرگذشت فرعونيان و فرجام شوم آنان

فأخذن_ه . .. فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى

توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

فرجام شوم قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 5،17

5 - پشيمان شدن دنياطلبان غافل از سخنان نسنجيده روز پيش خويش با ديدن فرجام شوم قارون

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

برخى از مفسران واژه {وَىْ} را كلمه {تندم} گرفته و گفته اند: اين واژه در مقام اظهار پشيمانى به كار مى رود.

17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

فرجام شوم قدرتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 10،11

10 - زورمداران و زراندوزان ، داراى فرجامى شوم و ناخوشايند

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك . .. من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ

، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

فرجام شوم قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 4

4 - فرجام شوم اخروى قوم شرك پيشه ابراهيم نمود عزّت و قهر الهى

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

فرجام شوم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 8

8 - فرجام هلاكت بار ثموديان ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

با توجه به لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از ثموديان، اين بود كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند (و ما كان أكثرهم مؤمنين)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 10

10 - آگاهى مشركان ، عصر بعثت ، از سرنوشت شوم قوم عاد و ثمود

فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

نظير و همانند آوردن براى مخاطبان، در صورتى منطقى و قابل قبول است كه مخاطب از آن نظير و همانند اطلاع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

فرجام شوم قوم عاد

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 10

10 - سرنوشت شوم قوم عاد ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

إنّ فى ذلك لأية

لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از عاديان، اين مطلب بود كه بيشتر آنان از پذيرش ايمان سرباز زدند، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 10

10 - آگاهى مشركان ، عصر بعثت ، از سرنوشت شوم قوم عاد و ثمود

فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

نظير و همانند آوردن براى مخاطبان، در صورتى منطقى و قابل قبول است كه مخاطب از آن نظير و همانند اطلاع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 1

1 _ هشدار دادن به كافران به پايان ناخوشايندشان از وظايف پيامبر(ص)

قل يقوم اعملوا على مكانتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 9

9_ عذاب دردناك ، فرجام و عاقبت كفرپيشگان است .

ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7

7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم

به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9

9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 12،14

12- گرفتار شدن به سرنوشت شوم ، تهديد خداوند به كافرانِ هدايت ناپذير

ذرهم . .. فسوف يعلمون

براشت فوق، بنابراين احتمال است كه مفعولٌ به و متعلق علم در {يعلمون} عاقبت امر و سرنوشت آنان باشد.

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 4

4- پيامبر ( ص ) به جهت سرنوشت و پايان بد كافران ، در رنج و تأسّفى عميق بود .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا

مراد از {آثار} مى تواند عاقبت و نتيجه اى باشد كه بر ايمان نياوردن به قرآن (إن لم يؤمنوا بهذا الحديث) مترتّب مى شود. بر اين اساس {باخع نفسك عن اثرهم} يعنى: اى[پيامبر!] خود

را به خاطر آثار ناشايستى كه كفر آنان در پى دارد، در رنج و مشقّتى كشنده، قرار مى دهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 1

1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت

قل ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير

مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 10

10 - آتش دوزخ ، وعده الهى به كافران و سرانجام شوم آنان

النار وعدها اللّه الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 6

6 - فرجام و سرنوشت كافران ، فرجام و سرنوشتى بد و ناخوشايند

الذين كفروا . .. مأويهم النار و لبئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 34 - 3

3 _ كافران معاند با پيامبر ( ص ) ، در قيامت ، داراى شوم ترين جايگاه و بى راهه ترين مسير خواهند بود .

الذين . .. أُول_ئك شرّ مكانًا و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 2

2 - فرجام ناگوار كافران و عاقبت نيكوى مؤمنان ، علامت برابر نبودن آنان با يكديگر است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... أفمن كان مؤمنًا كم

{فاء}

در {أفمن} تفريع بر آيات سابق است كه در آنها از كافران و مؤمنان و فرجام و عاقبتشان سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 4

4 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 2،3

2 - كافران لجوج انذار شده از سوى رسولان الهى ، به سرنوشت شومى دچار شدند .

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

توصيه خداوند به نگريستن در سرنوشت كافرانِ لجوجِ انذار شده از سوى پيامبران، گوياى اين حقيقت است كه سرنوشت آنان، چنان شوم بوده كه مى تواند مايه درس آموزى و شايسته دقت و مطالعه باشد.

3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 6

6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته

تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 1

1 - كفرپيشگان ، داراى سرنوشتى تأسف بار هنگام فرا رسيدن وعده هاى خداوند

فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 6

6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق

اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است; مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 5

5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]

يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون

تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 61 - 3

3 - ترنم كافران به ترانه ها ، به جاى گريستن بر فرجام شوم خويش *

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون

بنا به گفته برخى از مفسران در معناى {سامد}، تغنّى و آوازه خوانى نيز نهفته

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 4

4 - قيامت ، روز فراخوانى كافران هواپرست به فرجامى بس ناخوشايند براى ايشان

يوم يدع الداع إلى شىء نكر

{نكر} به امر سخت ناخوشايند و مشقت بار گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 8 - 4

4 - پى بردن كافران به دشوارى شرايط و فرجام خويش ، از نخستين لحظه هاى رستاخيز

يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 6 - 3

3 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و سرانجامى شوم براى كافران

و بئس المصير

{مصير}، جايگاهى است كه حركت بدان جا منتهى مى شود.

فرجام شوم كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 10

10- تبعيت بى چون و چرا از رهبران مستكبر ، در پى دارنده بدفرجامى پيروان

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

فرجام شوم كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 2

2 - كفر به خداوند و روى گردانى از عبادت او ، ظلمى بدفرجام

ليعبدون . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا ... فويل للذين كفروا من يومهم

برداشت بالا از آن جا است كه در اين آيه و آيه قبل، كفر و ظلم هم سنخ شناخته شده و در قبال {ليعبدون} مطرح گشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 -

45 - 7

7 - كفرورزى ، داراى فرجامى سخت و هلاكت بار

فذرهم حتّى يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 5

5 - برخى از كافران ، مصرّ بر كفر خويش ، به رغم آگاهى كامل از نتايج شوم آن

و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

مفهوم {أكثرهم} اين است كه اقليتى آگاه و معاند وجود دارند كه به رغم آگاهى داشتن، گام در مسير كفر مى نهند.

فرجام شوم كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 17

17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

فرجام شوم گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 9

9 - اعراض كنندگان از قرآن ، مجرمانى بد فرجامند .

ءاتين_ك . .. من أعرض ... و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

فرجام شوم متجاوزان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 1

1 - كسانى كه حدود الهى را محترم نمى شمرند ، فرجامى شوم و ذلت بار خواهند داشت .

و تلك حدود اللّه

. .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

در صورتى كه آيه بالا، ادامه آيه قبل و در ارتباط با آن باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

فرجام شوم متكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 10

10- جايگاه متكبران ، بد جايگاهى است .

فلبئس مثوى المتكبّرين

{مثوى} اسم مكان از {ثوى} به معناى اقامت گاه است.

فرجام شوم مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 10

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

فرجام شوم مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

فرجام شوم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 4

4- مورد نكوهش واقع شدن ، و بى حامى گرديدن ، فرجام حتمى شرك است .

لاتجعل مع الله . .. فتقعد مذمومًا مخذولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 1

1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت

قل ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير

مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 3

3 - فرجام كار مشركان ، فرجامى شوم و ناگوار

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 2

2 - مشركان ، از سوى خداوند به فرجامى ناخوشايند ، تهديد شدند .

إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه من شىء

خبر دادن به اين كه خداوند، آگاه از چيزهايى است كه مشركان به عنوان خدا و معبود گرفته اند، كنايه از تهديد خود مشركان است.

فرجام شوم مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 17

17- مشركان مكه ، مورد تهديد خداوند به فرجامى شوم

و قال الذين أشركوا . .. فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

بنابراين احتمال كه مخاطبان امر {سيروا} مشركان مكه اند استفاده مى شود كه دعوت از آنان براى سير و سفر در زمين جهت مطالعه سرانجام تكذيب كنندگان انبيا پس از بازگويى ديدگاه آن مشركان در باره خداوند، هشدارى است به آنان.

فرجام شوم معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 9

9 - اعراض كنندگان از قرآن ، مجرمانى بد فرجامند .

ءاتين_ك . .. من أعرض ... و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

فرجام شوم مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 12

12_ آنان كه در زمين فساد مى كنند ، به سرايى شوم ( دوزخ )

گرفتار خواهند شد .

و الذين . .. يفسدون فى الأرض ... لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 10

10 - مفسدان ، داراى فرجامى شوم

فانظر كيف كان ع_قبة المفسدين

فرجام شوم مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

1 - منكران آيات الهى كه به بردگان ، يتيمان و مسكينان خدمتى نكرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامى شوم و نكبت بار خواهند شد .

و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

{مشأمة} از {شُؤم}، نقطه مقابل يُمْن (صحاح) گرفته شده است. (العين)

فرجام شوم مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 10،11

10_ مطالعه آثار باقيمانده از تكذيب كنندگان انبيا ، گوياى عاقبت شوم آنان و گرفتار آمدنشان به عذاب هاى الهى است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

11_ خداوند ، تكذيب كنندگان رسالت پيامبر ( ص ) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استيصال تهديد كرد .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 10

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

فرجام شوم مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52

- 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

فرجام شوم مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 5 - 1

1 - فرجامى بسيار سخت ، در انتظار منكران معاد

ثمّ كلاّ سيعلمون

{ثمّ} براى تراخى است و مراد از آن در آيه شريفه، تراخى رتبى است; يعنى، آينده منكران معاد، مراحلى دارد كه يكى از ديگرى دشوارتر خواهد بود.

فرجام شوم منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 15

15 _ انحراف از مسير حق و مردن در حال فسق ، فرجام شوم منافقان

و ماتوا و هم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 5

5 - منافقان ، داراى فرجامى بس شوم و ناگوار

فلهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 7

7 - منافقان ، محكوم به فرجامى شوم و عاقبتى خسارت بار

أُول_ئك حزب الشيط_ن ألا إنّ حزب الشيط_ن هم الخ_سرون

فرجام شوم ولايت شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 4 - 5

5- گرفتار شدن به عذاب دوزخ ، سرنوشت محتوم و فرجام شوم كسى است كه خود را در قلمرو ولايت شيطان قرار دهد و از او پيروى كند .

كتب عليه أنّه من تولاّه. .. ويهديه إلى

عذاب السعير

فرجام شوم هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

فرجام شوم هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 8

8 - هدايت ناپذيران ، فرجامى شوم در قيامت خواهند داشت .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

فرجام شوم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 6

6 - تهديد يهوديان از سوى خداوند ، به فرجام بد و ناگوار اخرويشان

إنّ الموت الذى تفرّون منه . .. فينبّئكم بما كنتم تعملون

فرجام شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 85 - 4

4 - دوزخ ، سرنوشت مشترك شيطان ها و انسان هاى پيرو آنان

لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين

فرجام شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 11

11- بت پرستان ، هم سو با شيطانند و سرنوشت آنان هم سان فرجام او است .

فتكون

للشيط_ن وليًّا

{ولىّ} از ماده {وَلْى} (نزديك شدن يا درپى درآمدن) مشتق است و جمله {فتكون . ..} حاكى از آن است كه سرنوشت بت پرستان و شيطان، نزديك به هم و در يك رديف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 1

1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش

فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

فرجام صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

فرجام صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 1

1- بوستان هاى فردوس ، منزل گاهى تضمين شده براى نيك كردارانِ مؤمنِ به آيات الهى و قيامت است .

إنّ الذين ءامنوا . .. نزلاً

متعلق ايمان در {آمنوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره كفر به آيات و لقاى پروردگار بود _ ايمان به آيات و قيامت است. {فردوس} يعنى {وادى سرسبز}. برخى از زبان شناسان، آن را كلمه اى رومى مى دانند كه به زبان عرب وارد شده است (تاج العروس) كلمه {نزل} در معانى {منزل} و {وسايل پذيرايى} و... استعمال مى شود. برداشت ياد شده، براساس معناى نخست است. فعل ماضى (كانت) درباره حوادث آينده، بر وقوع حتمى و تضمين شده آن حوادث دلالت دارد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 1

1 - خداوند ، آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدكاران را به فرجام شايسته آنان ، بر خود لازم شمرده است .

إنّ علينا للهدى

{هدى} مصدر و به معناى ارشاد و راهنمايى است (قاموس). مراد از هدايت ممكن است اعم از هدايت فطرى و تشريعى و نيز رساندن به مقصد باشد. جملات {سنيسّره لليسرى} و {سنيسّره للعسرى} (در آيات پيشين) مؤيد تعميم است.

فرجام صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 12

12 - { اللّه } ، هدف نهايى { صراط مستقيم }

إلى صرط مستقيم . .. ألا إلى اللّه تصير الأُمور

فرجام طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 56 - 4

4 - آتش دوزخ ، بستر و آرامگاه طغيان گران

إنّ للط_غين . .. جهنّم يصلونها فبئس المهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 59 - 1

1 - پيروان طاغيان ، به سرنوشت خود آنان دچار گشته و به جايگاه آنان وارد مى شوند .

ه_ذا فوج مقتحم معكم لامرحبًا بهم

{فوج} به معناى جماعت و {مقتحم} (از ماده {اقتحام}) به معناى وارد شدن در كار شديد است. گفتنى است مقصود از {فوج} _ به قرينه (معكم) و آيه بعد _ پيروان طاغيان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 22 - 1

1 - جهنم ، فرجام طغيان گران

فرو رفته در گناه است .

إنّ جهنّم كانت . .. للطّ_غين م_ابًا

{طغيان}; يعنى، بى اندازه در معصيت پيش رفتن (مفردات راغب). {مآب} اسم مكان و از {أوْب} به معناى رجوع گرفته شده است و فرجام هر كس را از آن جهت مآب و مرجع گويند كه خود، از پيش آن را فراهم ساخته است.

فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 20،21

20 _ آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان

و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين

21 _ كافران ، ستم پيشگانى شوم فرجام

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و بئس مثوى الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 7

7 _ آتشى سوزان و برافروخته ، فرجام پايمال كنندگان اموال يتيمان

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً . .. و سيصلون سعيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 8

8 _ فرجام شوم امتهاى ظالم گذشته، هشدارى الهى به تمامى امتهاست.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 3

3_ ستم پيشگان ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .

فتمسكم النار

جمله {فتمسكم النار} بيان مى كند كه اتكاى بر ستمگران، درپى دارنده آتش است. اين معنا مى رساند كه خود ستمگران نيز به آتش درخواهند افتاد. تعبير {فتمسكم} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه: ستمگران آتش هستند و با اعتماد و تكيه به آنان، آتش با شما تماس پيدا

خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 12

12 - گرفتار شدن به خشم و قهر الهى ، فرجام كار ستم پيشگان

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

فرجام عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 3

3_ پرستش غير خدا ، فرجام شوم و ناميمونى را درپى خواهد داشت .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه نذير

جمله {ألاّ تعبدوا إلاّ الله} حاوى دو معناست: 1. نهى از پرستش غير خدا; 2. لزوم پرستش خداوند. {انذار} كه به معناى ترساندن از فرجامى شوم است، در ارتباط با معناى نخست و بشارت كه به معناى مژدگانى به عاقبتى خوش است، در ارتباط با معناى دوم ايراد شده است. لام در {لكم} لام تقويت و متعلق به {نذير و بشير} است.

فرجام عصيان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 7

7_ آتش دوزخ ، فرجام پيروى نكردن از رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه فاتبعوا أمر فرعون ... و بئس الورد المور

فرجام عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 7

7 _ بهره مندى مطيعان از بهشت و گرفتارى عصيانگران در آتش ، به اراده و خواست خداست .

و من يطع اللّه . .. يدخله جنات ... و من يعص اللّه ... يدخله ناراً

فرجام علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 30

30 _ توجه به عاقبت و فرجام كار ها ، از معيار هاى ارزشگذارى آنها

ذلك خير و احسن تاويلا

خداوند، عاقبت نيك و فرجام خوش {اطاعت از خدا و . .. } را ملاك لزوم عمل به آنها قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 8

8 _ توجه انسان ها به فرجام اعمال خود ، بازدارنده ايشان از بدى ها و ترغيب كننده آنان به نيكيهاست .

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر . .. و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- اسراء - 17 - 80 - 5،6،7

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 76 - 2

2 - فرجام همه كار ها در اختيار خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 1

1 - تمام انسان ها ، در صحنه قيامت حاضر شده ; كردار هاى فراموش گشته خويش و اهداف آن تلاش ها را به خاطر خواهند آورد .

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

{ما} در {ما سعى} موصول و عائد آن حذف شده است; يعنى، {ما سعى له}. اين تعبير بر اهدافى منطبق است كه سعى انسان، براى دستيابى به آن بوده است. ممكن است {ما} مصدريه باشد; يعنى، {سعيه}. در اين صورت آنچه به ياد انسان خواهد آمد، نفس سعى و تلاش

او است.

فرجام عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 15

15- { قال الرضا ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : { إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها } : إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها ربّ يغفر لها ;

امام رضا(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها} فرمود: اگر نيكويى كنيد، براى خودتان نيكويى كرده ايد و اگر بدى كنيد، پس براى آن پروردگارى هست كه آن را مى بخشد}.

فرجام عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 1

1 _ لزوم خوف آدمى از فرجام اعمال ناشايست خويش در قيامت

و اتّقوا يوماً ترجعون فيه الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 5

5 _ بازگشت نتايج اعمال نيك و بد انسان ، به خود او

لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 6

6 - غافل بودن از حقيقت و بيم نداشتن از فرجام كردار ناروا ، طغيان گرى است .

إنّه طغى . .. لعلّه يتذكّر أو يخشى

خداوند، براى بازداشتن فرعون از طغيان، به موسى و هارون(ع) راه ايجاد تذكر و خشيت را مى آموزد. بنابراين نبود اين دو خصلت، مايه طغيان گرى فرعون بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 4

4 - جاودانگى در عذاب

دوزخ ، فرجام زيان كاران فاقد عمل صالح و گران وزن

و من خفّت موزينه . .. فى جهنّم خ_لدون

فرجام غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 8

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

فرجام غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

فرجام غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرجام غفلت از پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . ..

فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرجام غفلت از كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرجام فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

فرجام فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 16

16 _ خداوند ، فاسقان بنى اسرائيل را به گرفتار آمدن به فرجامى شوم تهديد كرد .

سأوريكم دار الفسقين

فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 10

10 _ فرعون و بزرگان دربارش به عاقبتى شوم گرفتار شدند .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 9

9- هشدار موسى ( ع ) به فرعون نسبت به فرجام هلاكت بار وى

و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و فساد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40

- 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 7

7 - فرجام حق ناپذيرى فرعون ، فرجامى ملامت بار

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

{مليم} بر كسى اطلاق مى شود، كه سزاوار سرزنش باشد.

فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 10

10 _ فرعون و بزرگان دربارش به عاقبتى شوم گرفتار شدند .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 1،2

1 - سرنوشت فرعونيان در تاريخ ، مايه عبرت براى آيندگان

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

2 - بيان فرجام فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و اشراف مشرك مكه

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

فرجام قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 31

31 _ جايگاه قاتل يك انسان در جهنم ، همان جايگاه قاتل همه انسانهاست ، اگر

چه عذابشان متفاوت است .

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعاً

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم . .. لو قتل الناس جميعا انما كان يدخل ذلك المكان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: يضاعف عليه.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.

فرجام قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 13

13 - اعتراف آرزوكنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ايشان ، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون ( فرو نبردن آنان در زمين )

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

فرجام قدرتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 6

6 - هلاكت ، سرنوشت محتوم همه توان مندان حق ستيز تاريخ

و كم أهلكنا . .. هل من محيص

فرجام قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 8

8 - توطئه { افك } ، در نهايت با افشا شدن نيت و انگيزه بدخواهان و برملا شدن چهره كريه آنان ، به نفع مسلمانان به پايان رسيد .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

فرجام قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى

زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 5

5_ سرنوشت و فرجام مردم مدين ( قوم شعيب )

همانند سرنوشت ثموديان ( قوم صالح ) شد .

ألا بُعدًا لمدين كما بعدت ثمود

تشبيه در جمله {ألا بُعدًا . ..} _ علاوه بر بيان همسانى هلاكت مردم مدين با هلاكت قوم ثمود _ ناظر به سخن شعيب(ع) _ كه در آيه 89 مطرح شد _ نيز مى باشد. آن حضرت مردم خويش را به سرنوشتى همانند سرنوشت يكى از اقوام گذشته هشدار داد. آيه مورد بحث بيان مى دارد كه آن قوم، قوم صالح (ثموديان) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 6

6 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به فرجامى نظير هلاكت قوم ثمود

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته

باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 6

6 - فرجام هلاكت بار عاديان ، نمودى از سنت مستمر الهى در يارى حق و سركوب باطل

فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن ماجراى هلاكت قوم عاد، مستلزم استمرار داشتن مجازات اقوام در صورت كفرورزى و اصرار بر حق ناپذيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ

است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در {ألم يأتهم} براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و

الذين من بعدهم

فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 11

11 - كفرپيشگان در قيامت با آتشى كه خود برافروخته اند ، عذاب خواهند شد .

فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة أعدّت للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 5

5 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، راهنمايى انسان ها و تبيين سرانجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 9

9 _ هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان

انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 7

7 _ همسانى سرنوشت شوم كافران ، با قاتلان پيامبران و عدالتخواهان

انّ الذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 11

11 _ عذاب خداوند سرنوشت كافران محارب ، در صورت عدم بازگشت و توبه

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين ... او يعذّبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 9

9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 19،21

19 _ آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين

21 _ كافران ، ستم پيشگانى شوم فرجام

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و بئس مثوى الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 3

3 _ ناتوانى كافران از درك سود و زيان و سرنوشت شوم خويش

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 197 - 4

4 _ جهنّم ، جايگاه كافران قدرتمند و بهره مند از مواهب مادّى

ثمّ ماويهم جهنّم

{مأوى} به معناى منزل است. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 16

16 _ يكسانى سرنوشت شوم كافران و منافقان و شركت كنندگان در مجالس كفر و گناه و استهزا به آيات الهى

انكم اذاً مثلهم إنّ اللّه جامع المنفقين . .. جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 23

23 _ پرهيز از اندوه و تأسف بر كفرپيشگى كافران و سرنوشت شوم آنان ، توصيه خداوند به پيامبر

خويش

فلاتأس على القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 10

10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى و پرهيز از گفتار كفرآميز

و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 13

13 _ بازگشت همه آدميان _ چه هدايت يافتگان و چه اهل كفر _ تنها به سوى خداست .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 2

2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 4

4 _ بيان فرجام كفرپيشگان بى تقوا ، از روش هاى قرآن در هدايت مردم به ايمان و تقواست .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 3

3 _ فرجام شوم كفرپيشگان گنهكار تاريخ ، زمينه اى مناسب براى پندگيرى و عبرت آموزى است .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم

از مصاديق مورد نظر براى {ذنوب}، به قرينه آيات قبل و آيه بعد، كفر و انكار آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 2

2 _ خداوند ، تسلى دهنده پيامبر ( ص ) با بيان سرگذشت شوم كفرپيشگان تكذيب كننده انبيا ( ع )

نقص عليك

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) {عليك} در بيان سرگذشت امتهاى تكذيب كننده گذشته مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 16

16 _ انذار مردم و آگاه ساختن آنان از عاقبت شوم كفرپيشگان ، از وظايف اساسى پيامبر ( ص )

إن أنا إلا نذير

لام در {لقوم} هم مى تواند {لام} تقويت باشد و هم مى تواند {لام} انتفاع گرفته شود. بر اساس احتمال اول {قوم} مفعول براى {نذير و بشير} خواهد بود و مفاد آيه اين است كه پيامبر(ص) مؤمنان را انذار خواهد كرد و به آنان بشارت خواهد داد. و بر اساس دومين احتمال مفعول {نذير و بشير} همه مردم هستند و {لقوم يؤمنون} بيان مى دارد كه تنها مؤمنان از انذارها و بشارتها بهره مند مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 1،2

1 _ شكست و رسوايى ، فرجام كافران ستيزه گر با خدا و

رسول او

ذلكم

{ذلكم} خبر براى مبتدايى محذوف و اشاره به شكست خفتبار مشركان در جنگ بدر دارد ; يعنى {الأمر ذلكم} ; مطلب از اين قرار است كه بيان شد.

2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان

ذلكم

حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 8

8 _ شكست نهايى ، سرنوشت محتوم كفرپيشگان ستيزه گر عليه اسلام و راه خدا

ثم يغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 10

10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى

و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 12

12 _ منافقان و كافران پيشين با همه اتكايى كه بر دستاورد هاى مادى خويش داشتند ، سرانجام همه آنها را فرو نهاده و بى توشه در گذشتند .

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

آيه در مقام تحذير منافقان، سرنوشت پيشينيان را بر آنان مى نماياند كه چگونه با همه قدرت در گذشتند و تلاشهاى دنيويشان بى نتيجه ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 1

1 _ نكوهش خداوند از منافقان ، به جهت عبرت نگرفتن

از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

وعداللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 5

5 _ جهنم ، جايگاه كافران و منافقان و فرجامى سخت و دردناك براى آنان

و مأويهم جهنم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 10

10 _ سقوط در آتش دوزخ ، فرجام منافقان كفرپيشه

و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 6

6_ انسانهايى كه به خدا و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين

چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 _ توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از {الجنة} و {الناس} كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه {أجمعين} تأكيد بر عمومى است كه از كلمه {الجنة} و {الناس} فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 9

9_ آتش دوزخ فرجام كافران است .

و عقبى الك_فرين النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر

و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 9

9_ تأسف خوردن بر حال كافران و سرنوشت بد آنان ، حالت قابل تحسين است .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم . .. أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 11

11- برخوردارى انسان از حق انتخاب ايمان و كفر ، به معناى بى تفاوتى ايمان و كفر در فرجام اخروى او ، نيست .

فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

امر در {فليكفر} براى تهديد است و جمله {إنّا أعتدنا. ..} گوياى اين معنا است كه اختيار انسان در انتخاب ايمان يا كفر، بدان معنا نيست كه او، بر انتخاب خويش، مؤاخذه و يا تشويق نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 3

3- دوزخ ، فرجام كافرانى است كه طاقت شنيدن آيات الهى را ندارند .

و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين . .. و كانوا لايستطيعون سمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 6

6 - روز وقوع عذاب استيصال ، آخرين روز حيات كافران بوده و رهايى آنان از آن ناممكن است .

أو يأتيهم عذاب

يوم عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 11

11 - دوزخ ، بازگشتگاه و سرانجام كافران

و بئس المصير

{مصير} به معناى عاقبت كار و نيز به معناى مرجع و محل بازگشت مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5،6

5 - سرگردانى و رسيدن به بن بست كامل ، فرجام نهايى كافران و مستكبران

حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون

6 - شكستگى و حزن و اندوه بى پايان ، فرجام نهايى كافران و مستكبران

حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 2

2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى

و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 5

5 - جايگاه كافران ، آتش است .

الذين كفروا . .. مأويهم النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 6

6 - خداوند ، توانا بر جدا ساختن سرنوشت مؤمنان واقعى از فرجام كافران محكوم به هلاكت

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 4

4 - پاكسازى نهايى زمين از وجود كافران ،

وعده اى حتمى و تخلف ناپذير

و إذا وقع القول عليهم . .. أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون

تعبير {أنّ الناس. ..} دربرگيرنده همه كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 10

10 - قيامت روز ذلت كافران و پايان بخشيدن به گردن فرازى گردنگشان دنيا

أكذّبتم ب_اي_تى . .. و كلّ أتوه دخرين

هرچند تعبير {كلّ أتوه} شامل همه مؤمنان و كافران مى شود; اما با توجه به اصل تناسب و ارتباط آيات، مى توان گفت كه نظر عمده، متوجه تكذيب كنندگان آيات الهى است. مبنى بر اين كه آنان گرچه در دنيا ظالمانه كفر ورزيده اند; اما بايد بدانند كه در آخرت، مجال گستاخى براى هيچ يك از آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 10

10 - توجه به بازگشت حتمى كافران به سوى خداوند ، زداينده اندوه پيامبر ( ص ) است .

و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 7

7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 20

20 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران

و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 2

2 - عذاب الهى ، سرنوشت

محتوم كافران

و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 7

7 - قيامت ، پايان بازيگرى و بيهوده گرايى هاى كافران حق ستيز

يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

بنابراين كه مراد از {يومهم. ..} روز قيامت باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 1،9

1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم

9 - عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 2

2- فرجام نهايى كافران ، به رو افتادن در خاكِ مذلت و از دست دادن تلاش ها است .

و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم

بنابراين كه جمله {فتعساً لهم} خبريه باشد و با توجه به اين كه {تعس} به معناى به رو در افتادن است _ كه حاكى از نهايت ذلت است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 6

6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *

فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم

بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 24 - 3

3_ دوزخ ، فرجام هر كفرپيشه معاند حق ستيز

ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 2

2 - ياوران خط كفر ، داراى سرنوشتى مشترك با پيشوايان كافر خويش

فأخذن_ه و جنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 2

2 - كافران ، در طول تاريخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون

و لقد أهلكنا أشياعكم

{أشياع} جمع {شيعه} است و در اين جا معادل امثال و اشباه به كار رفته است; يعنى، امثال شما در كفر و الحاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 3

3 - كافران و منافقان همراز ايشان ، داراى فرجامى همگون در آتش دوزخ

فكان عقبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

از تشبيه كافران و منافقان به شيطان و پيراون او در آيه قبل، برداشت ياد شده از اين آيه استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 9

9 - تشويق و ترغيب مردم

از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در سرنوشت هلاكت بار جوامع كفرپيشه گذشته

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

استفهام در {ألم يأتكم. ..}، ضمن آن كه براى تقرير مسأله است، براى تشويق و ترغيب نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 9

9 - جايگاه و سرنوشت منافقان و كافران ، در قيامت يكسان است .

و مأويهم جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 22 - 4

4 - زندگى و سرنوشت كافران و مسلمانان ، هرگز برابر و همسان نيست .

أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى أمّن يمشى سويًّا على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 2

2 - كشته شدن و مرگ ، سزاوارترين فرجام براى كفرپيشگان

قتل الإنس_ن ما أكفره

كفر در {ما أكفره} مطلق است و هر كفرى، حتى ترك عبادت را نيز شامل است. البته به قرينه آيات بعد _ كه به بيان تدبير خداوند پرداخته و در مقابل منكران اين حقيقت موضع گيرى كرده است _ بارزترين مصداق مورد نظر از آن، انكار ربوبيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 1

1 - كافران به اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ به آتش جهنم ، گرفتار خواهند شد .

إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم

فرجام كافران به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7

7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.

فرجام كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 5

5 - حق ناپذيران لجوج ، شاهد بازتاب كفر و شرك خويش در فرجامى نه چندان دور

فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 1

1- هشدار خداوند به منكران قرآن ، نسبت به عواقب كفرورزى آنان

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به

تعبير {أرأيتم . ..}، دربردارنده معناى هشدار و تذكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 4

4- كفر و عواقب شوم آن ، داراى پيشينه و نماد هاى بسيار در گذشته تاريخ

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 8 - 2

2 - كفر و حق ستيزى ، منتهى به تناقض در گفتار و انديشه *

إنّكم لفى قول مختلف

مخاطب {إنّكم}، كافران هستند. از آن جايى كه براى آنان وصفى آورده نشده، استفاده مى شود كه نفس كفر آنان، منتهى به اختلاف در گفتار و پندار آنها شده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 9 - 1

1 - كسانى كه خود را از فرجام كفر و كيفر گناه در امان مى پندارند ، دستاويزى براى توجيه كفر و گناه خود ندارند .

ما غرّك . .. كلاّ

حرف {كلاّ} مخاطب را از چيزى منع مى كند كه در جملات پيشين مطرح بوده است. از آن جايى كه آيات قبل، توجيهات و بهانه هاى نادرست كافران و گنه كاران را پوچ قلمداد كرده است، حرف {كلاّ} در اين آيه آنان را از دلگرمى به آن دستاويزها بازمى دارد.

فرجام كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان

قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

فرجام كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 1

1- مَثَل و مانند آوردن خداوند ، براى ترسيم فرجام شوم كفران نعمت هاى خويش

ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها ... بما كانوا يصنعون

فرجام كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 2

2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان

و يس__َلونك

عن الجبال فقل ينسفها ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 6 - 2

2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير

فكانت هباء منبثًّا

به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.

فرجام گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 11

11 - جريان خورشيد و ماه ، داراى پايانى حتمى و مشخص _ و نه ابدى و نامعلوم _ است .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 5

5 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 2

2 - حركت خورشيد ، روزى به پايان رسيده و در موعد مقرر و زمان مشخص ، عمرش به سر خواهد رسيد .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه {مستقر} اسم زمان و {لام} در آن، براى تعليل و متضمن معناى {انتهاء} باشد; يعنى، خورشيد به علت رسيدن به انتهاى حركت خود، روان مى شود.

فرجام گردش ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 11

11 - جريان خورشيد و ماه

، داراى پايانى حتمى و مشخص _ و نه ابدى و نامعلوم _ است .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 5

5 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

فرجام گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 121 - 1

1 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام گمراهان و فريب خوردگان از شيطان

أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 10

10- مأوا و جايگاه گمراهان حق ناپذير ، دوزخ است .

مأوهم جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 94 - 2

2 - دوزخ ، فرجام مشترك گمراهان و معبودهايشان

فكبكبوا فيها هم و الغاون

فرجام گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 10

10 - انتخاب آزادانه راه انحراف ، منتهى به گمراهى و كج روىِ اجتناب ناپذير

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على علم

فرجام گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 15

15- { قال الرضا ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : { إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها } : إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها ربّ يغفر لها ;

امام

رضا(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها} فرمود: اگر نيكويى كنيد، براى خودتان نيكويى كرده ايد و اگر بدى كنيد، پس براى آن پروردگارى هست كه آن را مى بخشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 9 - 1

1 - كسانى كه خود را از فرجام كفر و كيفر گناه در امان مى پندارند ، دستاويزى براى توجيه كفر و گناه خود ندارند .

ما غرّك . .. كلاّ

حرف {كلاّ} مخاطب را از چيزى منع مى كند كه در جملات پيشين مطرح بوده است. از آن جايى كه آيات قبل، توجيهات و بهانه هاى نادرست كافران و گنه كاران را پوچ قلمداد كرده است، حرف {كلاّ} در اين آيه آنان را از دلگرمى به آن دستاويزها بازمى دارد.

فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 9

9 _ عذاب قيامت، عاقبت شوم گناهكاران

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 8

8 _ خداوند تعيين كننده كيفر و سرنوشت شوم خلافكاران و تفرقه افكنان

إنما أمرهم إلى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 100 - 3

3 _ فرجام شوم كفرپيشگان گنهكار تاريخ ، زمينه اى مناسب براى پندگيرى و عبرت آموزى است .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم

از مصاديق مورد نظر براى {ذنوب}، به قرينه آيات قبل و آيه بعد، كفر و انكار آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 7

7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 5

5 - دروغ پردازانِ گناه پيشه ، داراى فرجامى خفّت بار و آكنده از ذلت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 3

3 - مسلمانان و مجرمان ، داراى دو سرنوشت متفاوت و گوناگون اند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

برابر نبودن مسلمانان و مجرمان، بيشتر ناظر به سرنوشت آنان است; يعنى، مربوط به سعادت و شقاوت دنيوى و اخروى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 1

1 - مجرمان ، محكوم به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

ألم نهلك الأوّلين . .. كذلك نفعل بالمجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 22 - 1

1 - جهنم ، فرجام طغيان گران فرو رفته در گناه است .

إنّ جهنّم كانت . .. للطّ_غين م_ابًا

{طغيان}; يعنى،

بى اندازه در معصيت پيش رفتن (مفردات راغب). {مآب} اسم مكان و از {أوْب} به معناى رجوع گرفته شده است و فرجام هر كس را از آن جهت مآب و مرجع گويند كه خود، از پيش آن را فراهم ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 1

1 - خداوند ، آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدكاران را به فرجام شايسته آنان ، بر خود لازم شمرده است .

إنّ علينا للهدى

{هدى} مصدر و به معناى ارشاد و راهنمايى است (قاموس). مراد از هدايت ممكن است اعم از هدايت فطرى و تشريعى و نيز رساندن به مقصد باشد. جملات {سنيسّره لليسرى} و {سنيسّره للعسرى} (در آيات پيشين) مؤيد تعميم است.

فرجام گوساله پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 3

3 _ بنى اسرائيل پس از اذعان به گمراهى خويش ، به اين حقيقت رسيدند كه نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستى در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

فرجام لذت طلبى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 16

16- بهشت ، پايان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جويى و فساد كافران

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت . .. و الذين كفروا... النارمثوًى لهم

در اين آيات، ميان زندگى، اهداف و فرجام مؤمنان و كافران، مقايسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح

اند و در پى دشوارى هاى آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما كافران اهل رفاه و لذت جويى اند و در پى آن گرفتار آتش خواهند بود.

فرجام مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 20

20 - عذاب بزرگ قيامت ، فرجام بازدارندگان مردم از ورود به مساجد براى ياد خدا

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

فرجام ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 16

16 - مرحله به پايان رسيدن جريان خورشيد و ماه ، قابل مشاهده و رؤيت براى پيامبر ( ص ) بود . *

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

برداشت بالا، مبتنى بر اين نكته است كه خطاب {ألم تر} اختصاص به پيامبر(ص) داشته باشد و {كلّ يجرى. ..} حال براى {الشمس و القمر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

فرجام مبارزه با اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 8

8 _ شكست نهايى ، سرنوشت محتوم كفرپيشگان ستيزه گر عليه اسلام و راه خدا

ثم يغلبون

فرجام مبارزه با توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 68 - 5

5 - هشدار به فرجام شوم كفرپيشگى و مبارزه با توحيد و يكتاپرستى ، رسالت الهى پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

فرجام مبارزه با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 2

2 - مبارزه با پيام غيب ، با اتكا بر منابع ظنى و بشرى ، مبارزه اى بى فرجام

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

آيه شريفه تعريضى دارد به مشركان كه با مشتى حدس و گمان، به مبارزه با غيب مكتوب (قرآن) برخاسته اند و به بى فرجامى چنين مبارزه اى نينديشيده اند.

فرجام مبارك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 17

17 _ بشارت دادن به مردم و آگاه ساختن آنان از فرجام مبارك اهل ايمان ، از وظايف اساسى پيامبر ( ص )

إن أنا إلا نذير و بشير

فرجام متجاوزان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 23

23 - خوارى ، فقر و درماندگى ، سرنوشت محتوم متجاوزان بنى اسرائيل است .

و ضربت عليهم الذلة و المسكنة

{مسكنة} به معناى فقر و سستى است. {ذلة} و {مسكنة} به قبّه و مانند آن تشبيه شده و لذا كلمه {ضربت} (زده شد) براى آن به كار رفته است; يعنى، خوارى و درماندگى همچون قبه اى آنان را احاطه كرده و بر آنان خيمه زده است.

فرجام متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 12

12 _ دوزخ

، جايگاه و فرجام نهايى منافقان متخلف از جهاد

مأويهم جهنم

فرجام متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 1

1 _ گروهى از متخلفان جنگ تبوك ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت پذيرش و عدم پذيرش توبه آنان از جانب خداوند

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

در آيات گذشته از دو گروه از متخلفان جنگ ياد شده است. 1 _ گروهى خائن با گناهى غير قابل بخشش ; 2 _ گروهى خطاركار و حقيقة نادم كه خداوند به آنان وعده غفران داد و اكنون در اين آيه سخن از گروه سوم است كه به دليل سنگينى گناه يا تأخير و كوتاهى در اعتراف و ... سرنوشتى مبهم دارند.

فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 9

9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 11

11 _ فرجام نيك از آن تقواپيشگان است .

و العقبة للمتقين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {العقبة} براى جنس باشد. بر اين مبنا مراد از عاقبت، به مناسبت حكم و موضوع، فرجام نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور

، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 8

8_ بهشت فرجام تقواپيشگان است .

تلك عقبى الذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 5

5 _ بهشت جاودان ، پاداش و سر انجام تقواپيشگان

جنّة الخلد التى وعد المتّقون كانت لهم جزاء و مصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 50 - 1

1 - باغ هاى جاويدان بهشت ، فرجام تقواپيشگان

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب . جنّ_ت عدن

{جنّات} (جمع {جنّة}) به معناى باغ ها و {عدن} به معناى خلود و استقرار است و جمله {جنّات عدن} عطف بيان براى {لحسن مئاب} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 1

1 - بهشت ، جايگاه حتمى تقواپيشگان

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

فرجام مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 6

6 _ مجرمان و تبهكاران در خطر گرفتارى به عذاب

هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 10

10 _ جرم پيشگان ، مردمانى هستند بدفرجام و نارستگار .

إنه لا يفلح المجرمون

فرجام محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 18

18 _ هشدار خداوند به يهود نسبت به فرجام شوم ستيزه جويى با پيامبر ( ص ) و فسادانگيزى در زمين

من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل . .. انما جزؤا الذين يحاربون

چون در آيه پيش روى سخن با بنى اسرائيل بود، اين آيه مى تواند تعريض به اهداف و اعمال آنان در برابر پيامبر(ص) داشته باشد.

فرجام محبوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 1

1 _ جويندگان خشنودى الهى داراى پايه ها و منزلت هاى متفاوت و گوناگون در پيشگاه خداوند

افمن اتّبع رضوان اللّه . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق، ضمير {هم} تنها به جويندگان رضايت الهى برگردانده شده است ; به قرينه كلمه {درجات} كه غالباً و به طور حقيقت در منزلتهاى رفيع به كار برده مى شود.

فرجام محرومان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 4

4 - كسانى كه در قيامت از رحمت خداوند و درك ربوبيت او محروم باشند ، سرنوشتى جز دوزخ نخواهند داشت .

عن ربّهم يومئذ لمحجوبون . ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

فرجام محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد

- 13 - 36 - 12

12_ بازگشت پيامبر ( ص ) و نيز ساير انسان ها فقط به خداوند است .

و إليه مئاب

{مئاب} به معناى بازگشت است و كسره {مئابِ} در آيه شريفه ، حاكى از حذف {ياء} متكلم مى باشد. بنابراين {مئابِ} يعنى مئابى.

فرجام مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 9

9 _ تاريخ بشر ، شاهد فرجام شوم مخالفان پيامبران و گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

فرجام مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 5

5 _ توجه دادن يهوديان به فرجام شوم مخالفت با فرمان هاى الهى ، هدف از پرسش پيامبر ( ص ) از يهوديان درباره مردم ايله

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

فرجام مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 18

18 _ جهنم ، جايگاه مرتدان

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى . .. نصله جهنم

جمله {من بعد ما تبين له الهدى}، با توجه به شأن نزول آيه كه درباره برخى از مسلمانان است، مى تواند ناظر به ارتداد باشد.

فرجام مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 7

7 _ زيانكارى ، فرجام حتمى مشركان و مرتدان

لنكونن من الخسرين

فرجام مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

7 - همسانى

سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان

قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

فرجام مرفهان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 7

7 - سرگذشت هلاكت بار قشر مرفه و ناسپاس جوامع پيشين ، مايه عبرت و درس آموزى است .

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام موعظه و درس آموزى مى باشد.

فرجام مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 1،5

1 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان در جريان حديبيه ، سفرى پرخطر و بى بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(ص) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

فرجام مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 7

7 _ ورود تكذيب كنندگان و مستكبران به بهشت، مخالف سنتهاى خداوند در نظام آفرينش

و لايدخلون الجنة حتى يلج الجمل فى سم الخياط

ورود شتر به روزنه سوزن گرچه عقلا محال نيست، ولى بر خلاف نظام جارى در طبيعت است. بنابراين به كارگيرى ضرب المثل مذكور مى تواند بيانگر اين باشد كه ورود تكذيب كنندگان به بهشت اگر چه امتناع عقلى ندارد، ولى با سنن الهى ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5،6

5 - سرگردانى و رسيدن به بن بست كامل ، فرجام نهايى كافران و مستكبران

حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون

6 - شكستگى و حزن و اندوه بى پايان ، فرجام نهايى كافران و مستكبران

حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 13

13 - ذلت و خوارى ، سرنوشت نهايى مستكبران

فاستكبروا . .. لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

فرجام مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 2

2 - بهشت پاينده ، فرجام تمامى مسلمين ( تفريط كننده ، ميانه رو و پيشتاز )

جنّ_ت عدن يدخلونها

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه فاعل {يدخلون} سه دسته ياد شده در آيه پيش باشد; يعنى، تمامى مسلمانان _ كه امت برگزيده خدايند _ سرانجام وارد بهشت خواهند شد; هرچند برخى از آنان در اثر بعضى از گناهان، بر خود ستم كرده

باشند، ولى در نهايت بر اثر شفاعت و عفو عمومى خداوند از بهشت بهره مند خواهند شد. گفتنى است آيه بعد _ كه سخن از غفران الهى است _ و دو آيه بعد _ كه از كافران سخن گفته و در مقابل {الذين اصطفينا} قرار داده شده است _ تأكيد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 22 - 4

4 - زندگى و سرنوشت كافران و مسلمانان ، هرگز برابر و همسان نيست .

أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى أمّن يمشى سويًّا على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 3

3 - مسلمانان و مجرمان ، داراى دو سرنوشت متفاوت و گوناگون اند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

برابر نبودن مسلمانان و مجرمان، بيشتر ناظر به سرنوشت آنان است; يعنى، مربوط به سعادت و شقاوت دنيوى و اخروى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 4،5

4 - مشركان صدراسلام ( مجرمان ) ، براى اثبات يكسانى سرنوشت خويش با مسلمانان ، از ارائه شاهد و هم فكرى از ميان عقلاى عالم ناتوان بودند .

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

5 - عقيده به شفاعت معبود ها و يكسان بودن سرنوشت مجرمان ( مشركان ) با مسلمانان ، عقيده اى منحصر به مشركان عصر بعثت و فاقد شاهد و تصديق كننده اى از ميان عقلاى عالم

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

فرجام مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 151 - 22

22 _ مشركان ، ستم پيشگانى شوم فرجام

بما اشركوا باللّه . .. و بئس مثوى الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 10

10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى و پرهيز از گفتار كفرآميز

و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 1

1 _ پيامبر(ص) مأمور برانگيختن داورى وجدان مشركان بر چگونگى فرجام آنان در صورت نزول عذاب الهى

قل أرءيتكم . .. هل يهلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 7

7 _ زيانكارى ، فرجام حتمى مشركان و مرتدان

لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 10

10 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) قادر به تغيير سرنوشت شوم ( دوزخى بودن ) مشركان نيست .

ما كان للنبى . .. من بعد ما تبين لهم أنهم أصحب الجحيم

از اينكه نام پيامبر (ص) به خصوص ذكر شده است، استفاده مى شود كه نه تنها دعاى ساير مؤمنان در حق مشركان بى نتيجه است بلكه حتى پيامبر(ص) هم نمى تواند سرنوشت آنان را با استغفار تغيير دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 11

11- آتش دوزخ ، فرجام حتمى مشركان است .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر فتلقى فى جهنّم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 10

10 - ذلت و شكست ، سرنوشت محتوم جبهه شرك و ضد توحيد

و من الناس من يج_دل . .. له فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 3

3 - فرجام مشركان ، ناگوار است .

بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 26 - 6

6 - هشدار خداوند به مشركان درباره عاقبت و آخرتشان

قل يجمع بيننا ربّنا ثمّ يفتح بيننا بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 161 - 1

1 - مشركان با معبودهايشان ، داراى سرنوشتى يكسان و مشترك اند .

فإنّكم و ما تعبدون

جمله {فإنّكم. ..} از نظر تركيبى، دو احتمال دارد: 1_ جمله اى مستقل باشد; مانند {كلّ رجل وضيعته}، (مرد است و كسب و كارش). در اين صورت، پيام آيه چنين مى شود: شما هستيد و معبودهايتان، كه به حال

خود واگذاشته شديد و از شما كارى ساخته نيست و سرنوشتى مشترك داريد. 2_ {كُم} اسم {إنّ} و {ما تعبدون} عطف بر اين اسم و جمله {ما أنتم عليه...} خبر آن باشد بر اين اساس، برداشت هايى مى شود كه در آيات بعد خواهد آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 5

5 - عقيده به شفاعت معبود ها و يكسان بودن سرنوشت مجرمان ( مشركان ) با مسلمانان ، عقيده اى منحصر به مشركان عصر بعثت و فاقد شاهد و تصديق كننده اى از ميان عقلاى عالم

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 2

2 - فرجام اهل كتاب ، در صورت كفر به اسلام ، هم تراز با مشركان است .

إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم

فرجام مشركان پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 3

3 - هشدار خداوند ، مشركان مكه را به فرجامى مانند فرجام مشركان پيشين

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

فرجام مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 4

4 - مشركان صدراسلام ( مجرمان ) ، براى اثبات يكسانى سرنوشت خويش با مسلمانان ، از ارائه شاهد و هم فكرى از ميان عقلاى عالم ناتوان بودند .

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

فرجام مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 2

2 - فرجام يهود بنى نضير در موضع گيرى عليه اسلام ، منتهى به شكست آنان ، همچون فرجام مشركان مكه در بدر *

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

برخى برآنند كه مراد از {الذين من قبلهم قريبًا}، مشركان مكه در بدر است.

فرجام مطيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 7

7 _ بهره مندى مطيعان از بهشت و گرفتارى عصيانگران در آتش ، به اراده و خواست خداست .

و من يطع اللّه . .. يدخله جنات ... و من يعص اللّه ... يدخله ناراً

فرجام معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 94 - 2

2 - دوزخ ، فرجام مشترك گمراهان و معبودهايشان

فكبكبوا فيها هم و الغاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 161 - 1

1 - مشركان با معبودهايشان ، داراى سرنوشتى يكسان و مشترك اند .

فإنّكم و ما تعبدون

جمله {فإنّكم. ..} از نظر تركيبى، دو احتمال دارد: 1_ جمله اى مستقل باشد; مانند {كلّ رجل وضيعته}، (مرد است و كسب و كارش). در اين صورت، پيام آيه چنين مى شود: شما هستيد و معبودهايتان، كه به حال خود واگذاشته شديد و از شما كارى ساخته نيست و سرنوشتى مشترك داريد. 2_ {كُم} اسم {إنّ} و {ما تعبدون} عطف بر اين اسم و جمله {ما أنتم عليه...} خبر آن باشد بر اين اساس، برداشت هايى مى شود كه در آيات بعد خواهد آمد.

فرجام معرضان از انذارهاى

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 1

1 - كسانى كه هدايت و انذار هاى الهى را تكذيب كرده و از آن روى گردان شدند ، شقى ترين افراد و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

الذى كذّب و تولّى

آيات پيشين _ كه سخن از {هدايت} و {انذار} به ميان آورده بود _ قرينه است بر اين كه تكذيب و تولّى در رابطه با همان امور است.

فرجام معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 1

1 - تنها كسانى خود را از تذكرات قرآن ، دور نگه مى دارند كه تيره بخت تر از ديگران و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

و يتجنّبها الأشقى

{أشقى} اسم تفضيل از ماده {شقاوت} است. ريشه اصلى اين كلمه بر سختى كشيدن دلالت دارد و نقطه مقابل سهولت و سعادت است (مقاييس اللغة). ذكر اين كلمه _ خالى از قيد زمان و مكان و متعلق _ سبب شده است كه بر هر نوع تيره بختى در دنيا و آخرت، قابل تطبيق باشد. آيه بعد، نوع اخروى آن را بيان داشته است.

فرجام معرضان از هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 1

1 - كسانى كه هدايت و انذار هاى الهى را تكذيب كرده و از آن روى گردان شدند ، شقى ترين افراد و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

الذى كذّب و تولّى

آيات پيشين _ كه سخن از {هدايت} و {انذار} به ميان آورده بود _ قرينه است بر اين كه

تكذيب و تولّى در رابطه با همان امور است.

فرجام مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 18

18 - سقوط و هلاكت ، سرنوشت حتمى افراد و جوامعى است كه مورد غضب خداوند قرار گرفته اند .

و من يحلل عليه غضبى فقد هوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 11

11 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم آنانكه خشم و غضب الهى را بر خويش هموار ساخته اند .

كمن بآء بسخط من اللّه و مأويه جهنّم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 1،3

1 _ جويندگان خشنودى الهى داراى پايه ها و منزلت هاى متفاوت و گوناگون در پيشگاه خداوند

افمن اتّبع رضوان اللّه . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق، ضمير {هم} تنها به جويندگان رضايت الهى برگردانده شده است ; به قرينه كلمه {درجات} كه غالباً و به طور حقيقت در منزلتهاى رفيع به كار برده مى شود.

3 _ همواركنندگان غضب الهى بر خويشتن ، داراى جايگاه هاى شومِ متفاوت در پيشگاه خداوند *

كمن بآء بسخط من اللّه . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق، {هم} به خصوص {كمن بآء بسخط} برگردانده شده است و مؤيّد اين احتمال، نزديك بودن ضمير {هم} به مرجعش (كمن بآء) است.

فرجام مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 11

11 _ افترازنندگان بر خدا ، مردمانى بدفرجام و نارستگار

افترى

على اللّه كذباً . .. إنه لا يفلح المجرمون

فرجام مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11 _ هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تكذيب كنندگان آيات الهى و تهديد آنان به سرانجامى شوم

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

فرجام مفتريان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 15 - 5

5 - هتك حرمت پيامبر ( ص ) و افترا به حريم آن حضرت ، گناهى بزرگ در پيشگاه خداوند و در پى دارنده فرجامى ناگوار

إذ تلقّونه بألسنتكم . .. و تحسبونه هيّنًا و هو عند اللّه عظيم

فرجام مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 6

6 _ مجرمان و تبهكاران در خطر گرفتارى به عذاب هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 14

14 _ سد كنندگان راه خدا و ترسيم كنندگان چهره اى ناپسند از دين ، مردمى فسادگر و در خطر گرفتارى به سرنوشتى شوم هستند .

تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 12،13

12 _ فسادگران در معرض گرفتار آمدن به سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

13 _ ضرورت بررسى و دقت در فرجام شوم فسادگران

و تكذيب كنندگان آيات الهى و رسالت پيامبران

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 9

9 _ خداوند ، اجازه نمى دهد دستاورد اهل فساد ، فرجامى شايسته بگيرد .

إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

فرجام مفسدان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 3

3 _ سرنوشت شوم قوم تبهكار لوط ، سرنوشتى عبرت آموز و شايان بررسى دقيق

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

فرجام مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 6،8

6 _ ضرورت كاوش و دقّت در فرجام تكذيب كنندگان دين الهى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

8 _ هشدار به مردم از عاقبت و فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 3،5

3 _ توجّه به سنّت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، روشنگر مردم است .

قد خلت من قبلكم سنن . .. هذا بيان للنّاس

بنابر اينكه {هذا}، اشاره به معارفى باشد كه در آيه قبل (قد خلت . .. ) بيان شده است.

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5

5 _ توجّه

به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله {و لا تهنوا . .. }، عطف بر جمله {فانظروا كيف ...} باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

فرجام مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11 _ هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تكذيب كنندگان آيات الهى و تهديد آنان به سرانجامى شوم

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 36 - 1

1 _ گرفتارى به آتش دوزخ فرجام منكران رسالت انبيا و تكذيب كنندگان آيات الهى (احكام و معارف نازل شده بر پيامبران)

و الذين كذبوا . .. هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 7

7 _ ورود تكذيب كنندگان و مستكبران به بهشت، مخالف سنتهاى خداوند در نظام آفرينش

و لايدخلون الجنة حتى يلج الجمل فى سم الخياط

ورود شتر به روزنه سوزن گرچه عقلا محال نيست، ولى بر خلاف نظام جارى در طبيعت است. بنابراين به كارگيرى ضرب المثل مذكور مى تواند بيانگر اين باشد كه ورود تكذيب كنندگان به بهشت اگر چه امتناع عقلى ندارد، ولى با سنن الهى ناسازگار است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 13،14

13 _ ضرورت بررسى و دقت در فرجام شوم فسادگران و تكذيب كنندگان آيات الهى و رسالت پيامبران

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

14 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و منكران رسالت انبيا ، از مفسدان و در معرض فرجامى شوم هستند .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

به كارگيرى عنوان {مفسدين} براى فرعون و اشرافيان دربارش مى تواند به اين سبب باشد كه آنان آيات الهى را تكذيب كردند و رسالت موسى(ع) را نپذيرفتند. همچنين مى تواند براى تبيين ريشه تكذيب آيات الهى و انكار رسالت از سوى آنان باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 18

18 _ توجه به داستان بلعم باعورا برانگيزاننده آدمى به تفكر در سرنوشت شوم تكذيب كنندگان و ايجادكننده زمينه هاى هدايت در وى است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 12

12 _ تكذيب گران آيات الهى ( قرآن ) مردمانى بدفرجام

أو كذب بأيته إنه لا يفلح المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 10

10 - قيامت روز ذلت كافران و پايان بخشيدن به گردن فرازى گردنگشان دنيا

أكذّبتم ب_اي_تى . .. و كلّ أتوه دخرين

هرچند تعبير {كلّ أتوه} شامل همه مؤمنان و كافران مى شود; اما با توجه به اصل تناسب و ارتباط آيات، مى توان گفت كه نظر عمده، متوجه تكذيب كنندگان آيات الهى

است. مبنى بر اين كه آنان گرچه در دنيا ظالمانه كفر ورزيده اند; اما بايد بدانند كه در آخرت، مجال گستاخى براى هيچ يك از آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 2

2 - گرفتارى به جهنم و عذاب الهى ، سرنوشت تكذيب كنندگان آيات الهى است .

ويل يومئذ للمكذّبين

به قرينه {إذا تتلى عليه آياتنا. ..} در آيات بعد، عنوان {مكذّبين}، تكذيب كنندگان آيات خداوند را در برمى گيرد.

فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 1،9

1 _ پيامبر اكرم(ص) مأمور ترغيب مردم به سير در زمين و تدبر در سرانجام تكذيب كنندگان پيامبران الهى

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

9 _ لزوم نگرش عبرت آموز و توجه به سرانجام شوم تكذيب پيامبران و رسالت داران الهى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 36 - 1

1 _ گرفتارى به آتش دوزخ فرجام منكران رسالت انبيا و تكذيب كنندگان آيات الهى (احكام و معارف نازل شده بر پيامبران)

و الذين كذبوا . .. هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام

شوم آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 5

5 _ توجه جوامع بشرى به فرجام شوم تكذيب كنندگان انبيا ، زمينه ساز نگرانى ايشان در ابتلا به عذاب الهى و مايه گرايش آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جمله {أفأمن . .. } عطف بر جمله {فاخذنهم بما كانوا يكسبون} است. يعنى آيا اقوام و ملتهاى كفرپيشه پس از آگاهى به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا، باز هم عذاب الهى را انكار مى كنند و خويشتن را از گرفتار آمدن به آن مصون مى پندارند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 2،4

2 _ خداوند ، تسلى دهنده پيامبر ( ص ) با بيان سرگذشت شوم كفرپيشگان تكذيب كننده انبيا ( ع )

نقص عليك

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) {عليك} در بيان سرگذشت امتهاى تكذيب كننده گذشته مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

4 _ بيان سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا ( ع ) براى هشدار و تذكار آيندگان ، از روش هاى هدايتى قرآن

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 13،14

13 _ ضرورت بررسى و دقت در فرجام شوم فسادگران و تكذيب كنندگان آيات الهى و رسالت پيامبران

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

14 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و منكران رسالت انبيا ، از مفسدان و در معرض فرجامى شوم هستند .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

به

كارگيرى عنوان {مفسدين} براى فرعون و اشرافيان دربارش مى تواند به اين سبب باشد كه آنان آيات الهى را تكذيب كردند و رسالت موسى(ع) را نپذيرفتند. همچنين مى تواند براى تبيين ريشه تكذيب آيات الهى و انكار رسالت از سوى آنان باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

فرجام مكذبان انذارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 1

1 - كسانى كه هدايت و انذار هاى الهى را تكذيب كرده و از آن روى گردان شدند ، شقى ترين افراد و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

الذى كذّب و تولّى

آيات پيشين _ كه سخن از {هدايت} و {انذار} به ميان آورده بود _ قرينه است بر اين كه تكذيب و تولّى در رابطه با همان امور است.

فرجام مكذبان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 3

3 _ تكذيب كنندگان شعيب ( ع ) ، خود به فرجام زيانبارى كه براى مؤمنان پيش بينى مى كردند ، گرفتار شدند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرين . .. الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

حصرى كه از ضمير فصل استفاده مى شود حصر قلب است. يعنى بيان مى كند كه پندار كفرپيشگان (زيانكارى مؤمنان) باطل است و خود آنان زيانكار هستند.

فرجام مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 12

12 _ تكذيب گران آيات الهى ( قرآن ) مردمانى بدفرجام

أو كذب بأيته إنه لا يفلح المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 25 - 1

1- تكذيب كنندگان حقانيت قرآن ، سرانجام تمامى گناهان عمل خويش را در قيامت بر دوش خواهند كشيد .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم كاملة يوم ال

لام {ليحملوا} لام عاقبت است و {أوزار} (جمع وزر) به معناى ثقل و سنگينى و كنايه از گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 1

1_ تهديد منكرانِ پيام هاى روشن و قابل درك قرآن ، به فرجامى سخت از سوى خداوند

فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب إنّهم مرتقبون

عبارت {إنّهم مرتقبون}، كنايه از اين است كه كافران به بيان هاى روشن وحى ايمان نمى آورند تا سرانجام وعيدهاى ما تحقق يابد.

فرجام مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 12

12 - انكار لقاى پروردگار از سوى كافران ، باعث نمى شود كه آنان در پيشگاه خدا حاضر نشوند ، بلكه به اجبار به سوى خدا باز خواهند گشت .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

فرجام مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 9

9 - دوزخ ، فرجام كافران به رسالت پيامبر و سرپيچى كنندگان از احكام اسلام

إنا أرسلنك بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 8

8 _ خداوند تسلى دهنده پيامبر(ص) با تبيين فرجام تكذيب كنندگان و منكران رسالتهاى او

و كذلك نجزى

الظلمين

حرف {ك} در {ذلك} خطاب به پيامبر(ص) است و از اهداف اين خطاب پس از بيان كفر منكران رسالتهاى الهى، تسلى دادن به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 1

1 - گرفتارى به بزرگ ترين عذاب هاى خداوند ، فرجام كسانى است كه از پند و اندرز هاى پيامبر ( ص ) روى برگردانده ، به آن كفر مىورزند .

إلاّ من تولّى و كفر . فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر

فرجام مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 15

15 _ انكار معاد، گناه و بارى شوم بر دوش منكران معاد در قيامت است.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. ألا ساء ما يزرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 4

4 - كيفر منكران معاد و ختم فرجام ايشان با عذابى مرگبار ، از سنت هاى خداوند است .

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

تعبير {فانظروا} دربردارنده معناى عبرت گيرى و درس آموزى است و عبرت گرفتن در صورتى معنا دارد كه حكم جارى بر مجرمان پيشين، درباره نسل هاى بعد نيز استمرار داشته باشد.

فرجام مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ

نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

فرجام مكذبان هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 1

1 - كسانى كه هدايت و انذار هاى الهى را تكذيب كرده و از آن روى گردان شدند ، شقى ترين افراد و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

الذى كذّب و تولّى

آيات پيشين _ كه سخن از {هدايت} و {انذار} به ميان آورده بود _ قرينه است بر اين كه تكذيب و تولّى در رابطه با همان امور است.

فرجام ملت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 5

5 _ فرجام هر قوم و ملتى تعيين كننده زيانكارى و يا رستگارى آنان است .

كأن لم يغنوا فيها الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند، زيانكار بودن كفرپيشگان قوم شعيب را پس از تبيين فرجام شومشان بيان داشت تا به اين نكته اشاره كند كه فرجام هر قوم و ملتى تعيين كننده زيانكارى و يا رستگارى آن است.

فرجام منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 7

7 - شكست ، ناكامى و زوال ، فرجام منافقان

واللّه محيط بالكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 16

16 _ يكسانى سرنوشت شوم كافران و منافقان و شركت كنندگان در مجالس كفر و گناه و استهزا به آيات الهى

انكم اذاً مثلهم إنّ اللّه جامع المنفقين . .. جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 -

9

9 _ اطمينان مؤمنان صدر اسلام به سرنوشت نيك خويش و هلاكت و نابودى منافقان

نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا فتربصوا إنا معكم متربصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 2

2 _ توجه به ماهيت پست منافقان و عاقبت شوم آنان ، موجب مهم جلوه نكردن مال و اولاد فراوان آنان در نظر اهل ايمان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

{فا}ى تفريع در {فلا تعجبك}، نهى از اعجاب را متفرع بر مطالبى كرده كه در آيات گذشته در زمينه ماهيتِ منفى منافقان و فرجام شومشان، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 6

6 _ موضع گيرى خصمانه منافقان در برابر خدا و رسولش ، على رغم آگاهى آنان به عاقبت دردناك عملكردشان ، شگفت آور است .

ألم يعلموا أنه من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم

با توجه به اينكه {ألم يعلموا} توبيخ است و اين نوع توبيخ در مواردى به كار مى رود كه توبيخ شونده آگاه بوده و نمى بايست پس از آگاهى مرتكب خلاف شود، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 12

12 _ منافقان و كافران پيشين با همه اتكايى كه بر دستاورد هاى مادى خويش داشتند ، سرانجام همه آنها را فرو نهاده و بى توشه در گذشتند .

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

آيه در مقام تحذير منافقان، سرنوشت پيشينيان را

بر آنان مى نماياند كه چگونه با همه قدرت در گذشتند و تلاشهاى دنيويشان بى نتيجه ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 6

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 5

5 _ جهنم ، جايگاه كافران و منافقان و فرجامى سخت و دردناك براى آنان

و مأويهم جهنم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 15

15 _ كثرت مال و اولاد منافقان نمودى از عذاب الهى و زمينه ساز جان كندن دشوار و حسرت بار آنان

أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

با توجه به اينكه {تزهق أنفسهم} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن يعذبهم} باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 12

12 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى منافقان متخلف از جهاد

مأويهم جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 10

10 _ سقوط در آتش دوزخ ، فرجام منافقان كفرپيشه

و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

125 - 6

6 _ مردن بر حال كفر ، فرجام شوم منافقان استهزاكننده آيات قرآن

و أما الذين فى قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 3

3 - كافران و منافقان همراز ايشان ، داراى فرجامى همگون در آتش دوزخ

فكان عقبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

از تشبيه كافران و منافقان به شيطان و پيراون او در آيه قبل، برداشت ياد شده از اين آيه استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 9

9 - جايگاه و سرنوشت منافقان و كافران ، در قيامت يكسان است .

و مأويهم جهنّم

فرجام منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 30

30 _ إخبار خداوند ، از رسوايى و فضاحت نهايى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان

و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

با توجه به اينكه آيه، إخبار از آينده است و نيز واژه {فى الأرض} مى تواند به همين زندگى دنيوى اشاره داشته باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

فرجام موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 12

12 _ بازگشت قهرى تمامىِ موجودات به سوى خداوند

و اليه يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 22

22 _ تنها خداوند مُنت ها اليه حركت تمامى موجودات است .

و إليه المصير

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 11

11 _ خداوند تنها غايت تمامى جنبندگان است و همگى به سوى او در حركتند.

ثم إلى ربهم يحشرون

مفاد حرف {إلى} بيان انتهاى غايت است. بنابراين {إلى ربهم} يعنى غايت حشر و نشر جنبندگان براى وصول به {رب} است و غير از او غايتى نيست. از همين رو {إلى ربهم} بر {يحشرون} مقدم گشته و مفيد حصر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 23 - 5

5- مرگ ، سرنوشت قطعى همه موجودات عالم ( از كران تا كران هستى )

و نحن الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 2

2- تمامى موجودات زمين و جلوه هاى ظاهرى آن ، محكوم به فنا و اضمحلال نهايى اند .

و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 5

5- بازگشت تمام مخلوقات زمينى به خداوند است .

و من عليها و إلينا يرجعون

مراد از {من عليها} مى تواند همه موجودات روى زمين باشد و به كار بردن واژه {مَن} از باب تغليب عاقلان بر غير آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 4

4 - تنها خداوند ، مقصد و منت هاى حركت تمامى موجودات جهان است .

و إلى اللّه المصير

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ تقدم خبر (إلى اللّه) بر مبتدا (المصير) مفيد حصر مى باشد. 2_ {مصير} به معناى {مرجع}

است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 16

16 - تنها خداوند ، مقصد و منتهااليه حركت تمامى موجودات جهان است .

و إلى اللّه المصير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، ناظر به حركت و بازگشت همه موجودات باشد. گفتنى است {مصير} به معناى {مرجع} است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 1

1 - تمامى موجودات زنده آسمان ها و زمين با دميده شدن در صور ( شيپور ) مى ميرند .

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض

{صعق} هم به معناى بى هوشى است و هم به معناى مرگ. در اين آيه _ برابر نظر بيشتر مفسران _ معناى دوم مراد است كه همان نفخ صور نخستين مى باشد كه موجب مرگ همه موجودات جهان مى شود. {نفخ} نيز به معناى دميدن است و {صور} به چيزى مانند شيپور گويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 8

8 - بازگشت تمامى موجودات به سوى خداوند است .

ألا إلى اللّه تصير الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 6

6- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، داراى فرجام و پايانى معين و از پيش تعيين شده

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43

- 4

4 - بازگشت و حركت تمامى موجودات ، تنها به سوى خداوند است .

و إلينا المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 1

1 - بازگشت هر موجودى به خداوند است .

إنّ إلى ربّك الرجعى

فرجام موجودات آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 10

10 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور ، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

{نظر} (مصدر {ينظرون}) هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحيرانه و بهت آميز. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

فرجام موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 10

10 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور ، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

{نظر} (مصدر {ينظرون}) هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحيرانه و بهت آميز. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

فرجام موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 168 - 5

5 - مشركان ، مدعى بى اطلاعى از سرنوشت خوب و بد مؤمنان و يكتاپرستان گذشته بودند .

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ذكر} در آيه شريفه به معناى {علم}

باشد و مقصود از {الأوّلين} موحدان و مؤمنان گذشته باشد. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اگر ما از سرنوشت مؤمنان و موحدان گذشته آگاه بوديم و از جايگاه خوب آنان مطلع مى شديم، همچون آنان توحيد الهى و بندگى خداى يكتا را مى پذيرفتيم.

فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 5

5 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، راهنمايى انسان ها و تبيين سرانجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 2

2 _ يكسان نبودن سرنوشت مؤمنان جوينده خشنودى خداوند ، با همواركنندگان غضب و خشم الهى بر خويش

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 19

19 _ مرگ مؤمن به دليل اينكه راه رسيدنش به بهشت است ، براى او خير مى باشد .

و ما عند اللّه خير للابرار

امام باقر (ع) فرمود: . .. الموت خير للمؤمن لانّ اللّه يقول {و ما عند اللّه خير للابرار}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 212، ح 178 ; تفسير برهان، ج 1، ص 333، ح 11.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 13

13 _ بازگشت همه آدميان _ چه هدايت يافتگان و چه اهل كفر _ تنها به سوى خداست .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 1

1 _ بهشت جاودان ، جايگاه كسانى كه به آيات الهى ايمان آورند و اعمال نيك انجام دهند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة هم فيها خلدون

متعلق {ءامنوا} به دليل آيه 40، آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 17

17 _ بشارت دادن به مردم و آگاه ساختن آنان از فرجام مبارك اهل ايمان ، از وظايف اساسى پيامبر ( ص )

إن أنا إلا نذير و بشير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 11

11- برخوردارى انسان از حق انتخاب ايمان و كفر ، به معناى بى تفاوتى ايمان و كفر در فرجام اخروى او ، نيست .

فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

امر در {فليكفر} براى تهديد است و جمله {إنّا أعتدنا. ..} گوياى اين معنا است كه اختيار انسان در انتخاب ايمان يا كفر، بدان معنا نيست كه او، بر انتخاب خويش، مؤاخذه و يا تشويق نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 1

1- بوستان هاى فردوس ، منزل گاهى تضمين شده براى نيك كردارانِ مؤمنِ به آيات الهى و قيامت است .

إنّ الذين ءامنوا . .. نزلاً

متعلق ايمان در {آمنوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره كفر به آيات و لقاى پروردگار بود _ ايمان به آيات و قيامت است. {فردوس} يعنى {وادى سرسبز}. برخى از زبان شناسان، آن را

كلمه اى رومى مى دانند كه به زبان عرب وارد شده است (تاج العروس) كلمه {نزل} در معانى {منزل} و {وسايل پذيرايى} و... استعمال مى شود. برداشت ياد شده، براساس معناى نخست است. فعل ماضى (كانت) درباره حوادث آينده، بر وقوع حتمى و تضمين شده آن حوادث دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 3

3 - مؤمنان راستين ، در عين انجام تكاليف الهى ، از فرجام كار خويش نگران اند .

و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 6

6 - خداوند ، توانا بر جدا ساختن سرنوشت مؤمنان واقعى از فرجام كافران محكوم به هلاكت

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 3

3 - منزل گاه واقعى مؤمنان ، باغ هاى بهشت است .

فلهم جنّت المأوى

{مأوى} اسم مكانى از ريشه {أوى} به معناى {پناه گاه} است. اضافه شدن {جنّات} به {الماوى} حكايت از جايگاه حقيقى بودن آن براى مؤمنان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 168 - 5

5 - مشركان ، مدعى بى اطلاعى از سرنوشت خوب و بد مؤمنان و يكتاپرستان گذشته بودند .

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ذكر} در آيه شريفه به معناى {علم} باشد و مقصود از {الأوّلين} موحدان و مؤمنان گذشته باشد. بر

اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اگر ما از سرنوشت مؤمنان و موحدان گذشته آگاه بوديم و از جايگاه خوب آنان مطلع مى شديم، همچون آنان توحيد الهى و بندگى خداى يكتا را مى پذيرفتيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

فرجام مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

فرجام مؤمنان شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 5

5 _ مؤمنان با كشته شدن در راه خدا به جوار او بار خواهند يافت .

إنا إلى ربنا منقلبون

فرجام مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 9

9 _ اطمينان مؤمنان صدر اسلام به سرنوشت نيك خويش و هلاكت و نابودى منافقان

نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا فتربصوا إنا معكم متربصون

فرجام نيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 11

11 _ فرجام نيك از آن تقواپيشگان است

.

و العقبة للمتقين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {العقبة} براى جنس باشد. بر اين مبنا مراد از عاقبت، به مناسبت حكم و موضوع، فرجام نيك است.

فرجام نيكوكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 1

1 _ بهشت جاودان ، جايگاه كسانى كه به آيات الهى ايمان آورند و اعمال نيك انجام دهند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة هم فيها خلدون

متعلق {ءامنوا} به دليل آيه 40، آيات الهى است.

فرجام نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 5

5 _ بازگشت نتايج اعمال نيك و بد انسان ، به خود او

لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت

فرجام هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 9

9 - عذاب قيامت ، فرجام قطعى عناصر هدايت ناپذير

و رأوا العذاب لو أنّهم كانوا يهتدون

فرجام همبندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 5

5_ يوسف ( ع ) ، آزادى يكى از دو هم بند خويش و به دار كشيده شدن ديگرى را ، سرنوشتى حتمى و غير قابل تغيير دانسته و آن را به ايشان گوشزد كرد .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

{افتاء} بيان كردن حكم است و {استفتاء} (مصدر تستفتيان) به معناى درخواست بيان حكم مى باشد. مراد از {الأمر} تأويل رؤيا (حادثه اى كه رؤيا جلوه گر آن است) مى باشد. بنابراين {قضى الأمر ...} ; يعنى: آن

حادثه اى كه رؤياى شما بيانگر آن بود و شما درباره آن پرسش كرديد، حتمى و غير قابل تغيير است.

فرجام همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 3

3 - خداوند ، همسر ابولهب را گرفتار سرنوشتى همسان فرجام شوهرش خواند .

و امرأته

فرجام همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فرجام همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فرجام هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 20

20- بى تقوايى و هواپرستى ، منتهى به خلود در آتش دوزخ

زيّن له سوء عمله و

اتّبعوا أهواءهم . .. هو خ_لد فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 2

2 - ناديده گرفتن مقام ربوبيت خداوند و زياده روى در هواپرستى ، فرجامى جز آتش دوزخ ندارد .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

از آن جا كه مراد از طغيان در {من طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است، تهديد به جحيم نيز، درباره كسانى است كه اين گونه باشند.

فرجام هواپرستى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 2

2- مرگ ، خط پايانى بر توطئه ها و هواپرستى عناصر سست ايمان منافق

قالوا للذين كرهوا . .. فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط دو آيه، مطلب بالا قابل برداشت است; يعنى، سست ايمان هاى منافق، گرچه در دنيا به هر كارى دست مى زنند; اما با مرگ _ كه به تمامى توطئه هاشان پايان خواهد داد _ چه خواهند كرد.

فرجام يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 26،27

26 _ اصرار يهود بر انحرافات اعتقادى خويش تا قيامت

قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

چون دشمنى يهود با يكديگر، كيفر انحرافات رفتارى و اعتقادى آنان است و اين عقوبت تا قيامت باقى مى ماند (. .. الى يوم القيمة)، معلوم مى شود آنان همچنان به اعتقادات انحرافى و رفتار ناپسند خويش پافشارى دارند.

27

_ بقاء ملت و آيين يهود تا روز قيامت

و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

فرجام يهود ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 5

5 _ توجه دادن يهوديان به فرجام شوم مخالفت با فرمان هاى الهى ، هدف از پرسش پيامبر ( ص ) از يهوديان درباره مردم ايله

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

قانونمندى فرجام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 8

8- فرجام و پايان عمر عالم ماده و موجودات آن ، امرى قانونمند و تحت برنامه خداوند است ; نه اتفاقى و بى حساب .

ما خلقنا السم_وت . .. إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

از واژه {بالحقّ}، قانونمندى و از كلمه {مسمّى} برنامه ريزى قبلى استفاده مى شود.

قانونمندى فرجام موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 8

8- فرجام و پايان عمر عالم ماده و موجودات آن ، امرى قانونمند و تحت برنامه خداوند است ; نه اتفاقى و بى حساب .

ما خلقنا السم_وت . .. إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

از واژه {بالحقّ}، قانونمندى و از كلمه {مسمّى} برنامه ريزى قبلى استفاده مى شود.

مشركان و حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 6،7،9

6- مشركان على رغم استناد امر ناخوشايند به خداوند ، مدعى عاقبتى نيكو براى خود بودند .

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

7- ادعاى خوش عاقبتى مشركان براى خويش

، ادعايى دروغ و دور از واقعيت

و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

{أن لهم الحسنى} بدل براى {الكذب} است.

9- مشركان ، تداوم نسل خويش را از طريق داشتن پسر ، براى خود فرجامى نيك تلقى مى كردند . *

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

احتمال دارد مراد از {الحسنى} به قرينه {و يجعلون لله البنات . .. و لهم ما يشتهون} و {يجعلون لله ما يكرهون} ادامه نسل مشركان از طريق پسرانى باشد كه آنان براى خويش مدعى بودند.

مطالعه فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 10

10 - ژرف نگرى در عاقبت بدفرجامان ، عامل تصحيح گرايش هاى فكرى نادرست است .

سيروا . .. فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 13

13 - لازم است كه پيش از الگو قرار دادن پيشينيان ، انگيزه ها و فرجام آنان ، بررسى شود .

قالوا بل نتّبع . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم

استفهام انكارى {أوَ لو كان. ..} اِشعار دارد به اين كه براى قبول و يا عدم قبول انظار پيشينيان، بايد آن را بررسى كرده و به درستى آن، اطمينان پيدا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 1،2

1 - خداوند ، مشركان را به سير در زمين و مطالعه سرگذشت اقوام نيرومند گذشته فرامى خواند .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

2 - سير در زمين و

كاوش در سرگذشت پيشينيان ، مورد تشويق و ترغيب خداوند

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

مطالعه فرجام تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 1

1 - سير در زمين و توجّه به سرنوشت تمدن هاى پيشين ، مايه عبرت آدمى است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم كانوا أشدّ منهم قوّة

مطالعه فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

مطالعه فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 5

5 - توصيه الهى به تأمل در سرنوشت تباه فرعونيان

فانظر كيف كان ع_قبة المفسدين

مطالعه فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

صافات - 37 - 73 - 1،3

1 - نگريستن به فرجام كافرانِ انذار شده از سوى رسولان پيشين ، توصيه خداوند به پيامبر اسلام ( ص )

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند

و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند

و أبصر

مفعول فعل {أبصر} _ به قرينه آيه مشابه (175) _ ضمير {هم} است.

مطالعه فرجام مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند

و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند

و أبصر

مفعول فعل {أبصر} _ به قرينه آيه مشابه (175) _ ضمير {هم} است.

مطالعه فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

109 - 9،10،17

9_ خداوند ، فراخوان مردم به گشت و گذار در مناطق زمين براى مشاهده عاقبت و فرجام تكذيب كنندگان پيامبران

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

10_ مطالعه آثار باقيمانده از تكذيب كنندگان انبيا ، گوياى عاقبت شوم آنان و گرفتار آمدنشان به عذاب هاى الهى است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

17_ آنان كه در فرجام تكذيب كنندگان پيامبران نمى انديشند و نيكويى سراى اخروى تقواپيشگان را درنمى يابند ، سزاوار سرزنش و ملامتند .

أفلم يسيروا . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 9

9- لزوم جهانگردى و سير و سياحت ، جهت مطالعه در عاقبت شوم تكذيب كنندگان انبيا

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

{انظروا} (از مصدر نظر) به معناى گرداندن چشم براى درك و دريافت چيزى و ديدن آن است.

منشأ حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

{ثواب} به معناى {اجر و پاداش} است و {عقب} به معناى {عاقبت و فرجام}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 5

5 - انسان فرجام نيك يا بد را به خواست خود ، انتخاب مى كند و بر آن مجبور نيست .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 4

4 -

فرجام نيك و بد ، در اختيار خداوند است و زمينه هر دو را او فراهم مى سازد .

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى

منشأ حسن فرجام انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 2

2 - فراهم ساختنِ آسانى براى انفاق گران با تقوا و سختى براى ثروتمندان بخيل ، وعده تخلّف ناپذير خداوند و نمونه اى از هدايت گرى او است .

فسنيسّره لليسرى . .. فسنيسّره للعسرى ... إنّ علينا للهدى

جمله {إنّ علينا للهدى}، به منزله تعليل براى آيات پيشين است; يعنى، چون هدايت را بر خويش لازم شمرده ايم، براى هر يك از آن دو دسته فرجام مناسب برخوردشان با هدايت را فراهم مى سازيم.

منشأ فرجام اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 4

4 - فرجام انسان در قيامت ، وابسته به رفتار او است .

فأمّا من ثقلت موزينه

اين آيه از {ثقل موازين} در كردار نيك و آيات بعد از {خفّت} آن در كردار بد، سخن گفته است. بنابراين خوبى و بدى كردار، در فرجام اخروى دخيل است.

منشأ فرجام اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 6

6 - سرنوشت انسان در آخرت ، وابسته به كردار و خصلت هاى او در دنيا است .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. خاف مقام ربّه

منشأ فرجام اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 1

1 - خداوند ، رقم زنند$ه فرجام

اصحاب فيل و متلاشى كننده اعضا و جوارح آنان

فجعلهم كعصف مأكول

ه فرجام اصحاب فيل و متلاشى كننده اعضا و جوارح آنان

منشأ فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 7

7 - فرجام همه كار ها ، به دست خدا و تحت اراده و تصميم او است .

و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

منشأ فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 7

7 - سرنوشت شوم و عذاب الهى ، ثمره و پيامد رفتار خود انسان است .

فذاقوا و بال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 5

5 - انسان فرجام نيك يا بد را به خواست خود ، انتخاب مى كند و بر آن مجبور نيست .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 4

4 - فرجام نيك و بد ، در اختيار خداوند است و زمينه هر دو را او فراهم مى سازد .

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى

منشأ فرجام شوم بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 2

2 - فراهم ساختنِ آسانى براى انفاق گران با تقوا و سختى براى ثروتمندان بخيل ، وعده تخلّف ناپذير خداوند و نمونه اى از هدايت گرى او است .

فسنيسّره لليسرى . .. فسنيسّره للعسرى ... إنّ علينا للهدى

جمله {إنّ علينا للهدى}، به منزله تعليل براى آيات پيشين است;

يعنى، چون هدايت را بر خويش لازم شمرده ايم، براى هر يك از آن دو دسته فرجام مناسب برخوردشان با هدايت را فراهم مى سازيم.

منشأ فرجام شوم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 7

7 - فرجام تلخ فرعونيان ، پى آمد ظلم و بيدادگرى آنان بود .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

منشأ فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 4

4 - آخرت پر شرر كافران ، دستاورد خود ايشان است .

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فويل للذين كفروا من يومهم

از انتساب {يوم} به ضميرى كه به كافران بازمى گردد، مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ فرجام شوم كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7

7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

منشأ فرجام شوم كافران پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 1

1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى

نيز اطلاق شده است.

ناخوشايندى فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 19

19 - گرفتار آمدن به فرجامى فلاكت بار ، ناخوشايند انسان ها و حتّى حق ناپذيران است .

أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السعير

همزه استفهام انكارى، حكايت كننده اين معنا است كه حق ناپذيران نيز از چنين فرجامى اِبا دارند و در صورتى كه متوجه بشوند كه گرفتار آتشى همواره شعلهور خواهند بود، از كارى كه منجر به ورود در آتش ياد شده بشود، خوددارى مى كنند.

نجات از فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 3

3 _ بنى اسرائيل پس از اذعان به گمراهى خويش ، به اين حقيقت رسيدند كه نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستى در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نشانه هاى حُسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

نقش فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 8

8 - فرجام امور ، ملاك ارزيابى حق و باطل است ; نه جلوه هاى ناپايدار مادى .

قال مترفوها . .. فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

نقش فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 73 - 4

4 - سرانجام خوب يا بد ، ملاك ارزيابى هر فكر ، عقيده و رفتار

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

از توصيه خداوند به انديشه در سرانجام كافران _ و نه آغاز زندگى آنان و. .. _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

نقش فرجام نيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 4

4 - سرانجام خوب يا بد ، ملاك ارزيابى هر فكر ، عقيده و رفتار

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

از توصيه خداوند به انديشه در سرانجام كافران _ و نه آغاز زندگى آنان و. .. _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

نگرانى از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) براى فرجام اخروى خويش

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 1

1 - متقين ، در دنيا همواره در انديشه آخرت و نگران از فرجام اخروى خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

{اشفاق} در معناى {ترس و نگرانى} و {خير خواهى شديد} به كار مى رود (القاموس المحيط). در آيه شريفه اگر {فى أهلنا} متعلق به {كنّا} باشد، واژه {مشفقين} ظهور در معناى اول و اگر متعلق به {مشفقين} باشد، ظهور در معناى دوم دارد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون

، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

نگرانى از فرجام خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 4

4 - لزوم نگرانى همواره انسان از كردار و فرجام كار خويش و مطمئن نبودن به آمرزش الهى

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

وقتى حضرت ابراهيم(ع) خود را صرفاً اميدوار به مغفرت الهى معرفى كند، جاى اطمينانى براى ديگران نخواهد بود.

نگرانى از فرجام دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

نگرانى از فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

نگرانى از فرجام شوم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

نگرانى

از فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

نگرانى از فرجام گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 20

20- مردان الهى ، از اعماق وجود ، نگران بدفرجامى توده ها و انسان هاى گمراه

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

با توجه به تعبير {أخا عاد}، از {إنّى أخاف . ..} استفاده مى شود كه نگرانى هود(ع) ريشه در عواطف وى داشته است.

هشدار به فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

يهود صدر اسلام و فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 8

8- اطلاع يهود عصر پيامبر ( ص ) از سرگذشت موسى ( ع ) و فرعون

فسئل بنى إسرءيل إذ جاءهم فقال له فرعون

فرجام امور

آثار ذكر فرجام

امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 5

5- ملاحظه فرجام امور ، داراى نقشى مؤثر در بررسى و ارزش گذارى آن

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

يادآورى فرجام سخت نفاق و همدلى با دشمن، در حقيقت هشدارى است به منافقان كه در ارزش گذارى زندگى كفرآلود خويش، فرجام امر را از ياد نبرند; زيرا كه با آن فرجام، اين گونه زندگى جز خسارت حاصلى ندارد.

تذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 11

11 _ نقش يادآورى فرجام امور ، در هدايت انسانها

ألم يعلموا أنه من يحادد اللّه . .. نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

ذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 18

18 _ لزوم توجه به فرجام و عاقبت امور ، در ارزش گذارى آنها

و لاتعجبك . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

برداشت فوق با توجه به اينكه خداوند، در تبيين علت نهى (لاتعجبك) به فرجام و عاقبت منافقان اشاره كرده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 15

15 - نقش مهم توجّه به فرجام امور ، در موضع گيرى ها و گرايش هاى انسان

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين و ... و أعدّ لهم جهنّم

خداوند، آخرين سخنى را كه درباره مؤمنان و نيز منافقان و مشركان يادآور شده، فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت سخت منافقان و مشركان است و اين سخنان از سر تشويق و تهديد صادر شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 17

17 _ فرجام امور ، تعيين كننده ارزش و يا بى ارزشى آنهاست .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 5

5- فرجام و پايان امور ، ملاكى شايسته براى ارزش گذارى آنهاست .

مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 6

6 - فرجام همه كار ها ، تنها در اختيار خدا است .

و للّه ع_قبة الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 20

20 - فرجام امور ، از ملاك هاى درستى و نادرستى آنها است .

أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السعير

توجه دادن به فرجام راه شيطان و طرح آن با استفهام انكارى، نشان دهنده اين نكته است كه بدى و يا خوبى عاقبت كار، خود ملاكى بر درستى و يا نادرستى آن كار است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 6

6 - بازگشت همه امور تنها به خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 9

9 - بازگشت نهايى تمامى امور و همه چيز ها ، به سوى خداوند است .

و إليه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 9

9 _ خداوند ، آغاز و انجام همه امور

و الى اللّه ترجع الأمور

با توجّه به معنى {رجع} كه بازگشت به مبدأ شروع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 3

3 - بازگشت امور عالم ، تنها به سوى خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {الأمور}، كارهاى مربوط به همه جهان باشد. گفتنى است كه تقديم جار و مجرور (إلى اللّه) بر {ترجع} بيانگر حصر است; يعنى، {و إلى اللّه لا إلى غيره ترجع اُمور العالم}.

منشأ فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 7

7 - فرجام همه كار ها ، به دست خدا و تحت اراده و تصميم او است .

و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

نقش فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 8

8 - فرجام امور ، ملاك ارزيابى حق و باطل است ; نه جلوه هاى ناپايدار مادى .

قال مترفوها . .. فانظر كيف كان ع_قبة

المكذّبين

فرجام انديشى

عوامل فرجام انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 7

7 _ توجه به شدت حرارت آتش دوزخ ، عامل خشنودى اندك انسان و گريه طولانى وى در دنيا و بيم او بر فرجام خويش

قل نار جهنم أشد حراً . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

فرجام پسنديده

{فرجام پسنديده}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 27

27 _ اطاعت از خدا و رسول و اولواالامر ( تبعيّت از قرآن و سنّت ) ، امرى پسنديده و داراى بهترين فرجام

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر . .. ذلك خير و احسن تاويلا

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {اطيعوا اللّه . .. } نيز باشد.

فرد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرد

تحريك شقى ترين فرد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 1،3،7

1 - بدبخت ترين فرد قوم ثمود ، به طغيان در برابر رسول الهى تحريك شد .

بطغويها . إذ انبعث أشق_يها

{بعث}، به معناى برانگيختن چيزى و جهت دادن به آن است (مفردات). {انبعاث} مطاوعه آن و به معناى تحريك شدن و ارسال و روانه شدن است. {شقاوة} نقطه مقابل {سعادة} است و مانند آن به {اخروى و دنيوى} و {نفسانى و بدنى و خارجى} تقسيم مى شود. (مفردات)

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

{انبعاث}، تأثيرپذيرى از {بعث} و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد {اشقى}، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف

بودن {إذ انبعث...} براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در {فعقروها} و {بذنبهم} (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

7 - { عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه ( ص ) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : { إذ انبعث أشقاها } قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(ص) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] {إذ انبعث أشقاها} مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود}.

حاميان شقى ترين فرد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 7

7 - { عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه ( ص ) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : { إذ انبعث أشقاها } قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(ص) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] {إذ انبعث أشقاها} مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود}.

دشمنى شقى ترين فرد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگى

شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

{إذ}، ظرف براى {كذّبت} و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

فرد و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 7

7 _ هر جامعه اى ، جدا از افرادش ، داراى حقيقتى مستقل و از مرگ و زندگى ويژه برخوردار است .

لكل أمة أجل

مصالح فرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 4

4 - تقدم مصالح جامعه بر مصلحت فرد

و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

از اينكه قرآن قانون قصاص را - كه مرگ و نابودى فرد در آن است - براى حيات جامعه مقرر كرده است، مى توان به اين نكته رسيد كه: از نظر قرآن مصالح جامعه بر مصلحت فرد مقدم است.

نقش فرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 3

3 - حركت يك فرد جامعه ، در صورت رضايت و تشويق ديگران ، حركتى مستند به تمام افراد آن جامعه است .

انبعث أشقيها . .. فعقروها

در آيات پيشين، از حركت شقى ترين فرد قوم ثمود، سخن به ميان آمد و اين آيه پى كردن را به تمام ثموديان نسبت داده است. از آن جا كه فعل {انبعث}، بيانگر نقش تشويقى ديگران است، بايد گفت: استناد {عقروها} به

تمام ثموديان، به جهت رضايت و تحريك آنان بوده است.

فرزند از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرزند

آثار ارزيابى با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فى الخيرت

آثار انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 90 - 2

2- شكافته شدن آسمان ها ، قطعه قطعه شدن زمين و انهدام كوه ها ، امرى بسزا ، در برابر ادعاى باطل فرزند گزينى خداوند

تكاد السموت يتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا

فعل {تكاد} _ كه بر {وقوع نزديك} دلالت دارد _ در معناى مجازى {سزاواربودن} به كار رفته و ممكن است مراد اين باشد كه برخورد اين سخن با مقام قدس الهى، مانند برخورد چيزى با اركان جهان هستى است; كه همه چيز را متلاشى كند و از ميان ببرد. و يا اين كه خشم خداوند از اين سخن به حدى است كه جاى آن دارد، آسمان و زمينى باقى نگذارد و همه چيز را نابود كند و كوه ها را درهم بريزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 3

3- انگاره فرزندگزينى براى خداوند ، مستلزم ارتقاى فرزند خوانده از مرتبه عبوديت و مملوكيت ، به مقام الوهيت است .

و ما ينبغى للرحم_ن . .. إن كلّ من فى السموت والأرض إلاّ ءاتى الرحمن عبدًا

آيه {إن كلّ. ..} در مقام تعليل

براى {ما ينبغى ...} در آيه پيشين است و مى رساند كه مناسبت خداوند با همه موجودات، مناسبت مالك و مملوك و معبود و عبد است. دگرگون شدن اين مناسبت و رسيدن چيزى از مرتبه عبوديت به مقام الوهيت كه لازمه هم جنس بودن فرزند خداوند با او است محال مى باشد.

آثار بدى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 9

9 - بدى و نااهلى فرزندان ، تأثيرى در سرنوشت پدران و مادران نداشته و از شخصيت و شرافت آنان نمى كاهد .

و ب_ركنا عليه و على إسح_ق و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه مبين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه برخى از فرزندان ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) افرادى كافر و نااهل شدند; ولى در عين حال اين دو پيامبر از الطاف و بركات الهى به طور كامل برخوردار بودند.

آثار تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 13

13- تربيت فرزندان در دامان پر مهر پدر و مادر ، نعمتى بس بزرگ و شايسته قدردانى و موجب استحقاق هرگونه احسان و احترام از سوى فرزند به آنان

و بالولدين إحس_نًا . ... و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة و قل ربّ ارحمهما كما ر

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه خداوند در تعليم شيوه دعا كردن فرزندان براى پدر و مادرشان، مسأله تربيت والدين آنان را يادآور شد (كما ربّيانى صغيراً).

آثار دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14

- 4

4 - مؤمنان در صورت روبه رو شدن با دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، بايد از آنان پرهيز كرده و دورى جويند .

إنّ من أزوجكم . .. عدوًّا لكم فاحذروهم

آثار دعاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 12

12- دعاى فرزند براى پدر و مادر ، داراى تأثير و موجب توجه ويژه خداوند و در مظان استجابت است .

و قل ربّ ارحمهما

از اينكه خداوند دستور به دعا براى والدين با كيفيت و الفاظ خاص داده است به دست مى آيد كه خداوند به اين دعا عنايت ويژه داشته و احتمال اجابت آن زياد است.

آثار عفو فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

آثار علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3،4

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف

آن مسلمانى كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4،5،7،8

4 - غفلت و باز ماندن از ياد خداوند ، طبيعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

{إلهاء} (مصدر {تلهكم}) به معناى مشغول و سرگرم كردن است. نسبت دادن {إلهاء} به {اموال و اولاد} گوياى مطلب ياد شده است. گفتنى است كه لازمه مشغول كردن به خود، ايجاد غفلت از ياد خدا مى باشد.

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از ياد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به اموال و اولاد

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

7 - دلبستگى به مال و اولاد و غفلت از ياد خدا ،

موجب خسران براى انسان

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2،3،4

2 - وابستگى و دلبستگى به اموال و اولاد ، زمينه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دين دارى است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

آثار فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 4

4- فرزنددار شدن ، مايه روشنايى چشم و قرار دل مادر است .

و قرّى عينًا

جمله {قرّى عيناً} مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در اين صورت _ به قرينه سياق _ با اصل پيدايش فرزند، مرتبط خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف، مانند {سبّحوه} مى باشد; يعنى {منزه بدانيد او را منزه دانستنى}. كاربرد تنزيه دراين مورد نشان از آن دارد

كه {اتخاذ ولد} نشانه نقص و كاستى است و خداوند از آن منزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص بوده و خداى رحمان از آن مبرّا است .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

گزينش فرزند با فراگيرى رحمت سازگار نيست; زيرا فرزند خداوند، بايد هم جنس او بوده و در الوهيت مانند او باشد; در نتيجه بايد به رحمت او نيازى نداشته باشد; زيرا لازمه آن، فراگير نبودن رحمت الهى و نقصان آن است.

آثار كثرت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 11،15

11 _ كثرت مال و اولاد ، مايه رنج و گرفتارى براى بى ايمانان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم . .. ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمينه گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ

فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 2

2 _ برخوردارى انسان از مال و اولاد فراوان ، نشانه سعادتمندى و محبوبيت وى نزد خدا نيست .

و لاتعجبك أمولهم و أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 5

5- فراوانى مال و فرزند ، زمينه لغزش و غرور انسان است .

لأحدهما جنّتين . .. فقال لص_حبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 56 - 1

1 - مال و فرزند بسيار ، نشانه لطف و مهر خداوند در ديدگاه شرك پيشگان مرفه صدراسلام

أيحسبون . .. من مال و بنين . نسارع لهم فى الخيرت

آثار كثرت فرزند مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 3

3 - كثرت مال و اولاد ، باعث ايجاد خصلت حق ناپذيرى در مترفان

و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون . و قالو

آثار كفر فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 5

5- كفر شديد فرزند ، مانع از استجابت دعاى والدين در حق وى *

و هما يستغيثان اللّه . .. أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول

برداشت بالا بدان احتمال است كه {يستغيثان}، استغاثه پدر و مادر براى هدايت فرزند و ايمن گشتن وى از عذاب الهى باشد. تعبير {حقّ عليهم القول} نشان مى دهد كه اين استغاثه، در مورد فرزند حق ستيز به اجابت نمى رسد.

آثار مرگ فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 6

6 - احساس خطر مرگ براى فرزند ، ضربه اى سهمگين بر مادر و مايه پريشانى خاطر وى

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

مراد از برداشت ياد شده اين است كه اگر خداوند دل مادر موسى را محكم نكرده بود، وى به خاطر احساس خطرى كه براى موسى(ع) داشت، ممكن بود از خود بى خود شده و ناله سر دهد و راز موسى(ع) را فاش سازد.

آرزوى

فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 5

5- آرزوى فرزنددار شدن ، آرزويى طبيعى براى انسان ها و اميدى پسنديده است .

ربّ لاتذرنى فردًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 7

7 _ آرزو و دعا كردن براى داشتن همسر و فرزند ، امرى پسنديده و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

اتكا به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 3

3- تكيه ثروت مند مغرور ، به زيادى مال و نيروى فرزندان ، خويشان و هواخواهان خود بود .

فقال لص_حبه . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

به قبيله و عشيره انسان و نيز به گروهى كه در كارى به هم كمك كنند، {نفر} اطلاق مى شود (لسان العرب) و به قرينه {أنا أقلّ منك مالاً و ولداً} _ در آيه 39 _ برجسته ترين مصداق آن براى گوينده اين سخن، فرزندان وى بوده است.

اجتناب از انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 89 - 3

3- لزوم پرهيز از سخن ناروا در باره خداوند و نسبت دادن فرزندگزينى به او

ولدًا . لقد جئتم شيئًا إدًّا

اجتناب از فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 25

25 _ كناره گيرى از شرك، احسان به پدر و مادر و پرهيز از كشتن فرزندان، از سفارشهاى خداوند به انسانها

ألا

تشركوا به شيئا . .. ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 1

1 _ پرهيز از شرك، فرزندكشى، كردارهاى شنيع، كشتن بيگناهان، تجاوز به دارايى يتيمان، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

ألا تشركوا به شيئاً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} خداوند باشد. صراط خداوند يعنى راهى كه به سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 8

8 - پرهيز از دزدى ، زنا و فرزندكشى ( سقط جنين و . . . ) ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أول_دهنّ

احكام فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 5

5 _ نوادگان دخترى از ذريه و فرزندان مرد مى باشند.

و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

ترديدى نيست كه عيسى(ع) از جانب مادرش مريم(س) با ابراهيم(ع) مرتبط بوده است، و چون قرآن به آن حضرت نيز اطلاق ذريه كرده، پس تفاوتى از جهت انتساب به جد در بين نوادگان دخترى و پسرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 1،6

1 - هر فرزندى ، بايد به پدر خود نسبت داده شود و نه كس ديگر .

ادعوهم لأباءهم

6 - در صورت شناخته نبودن پدر كسى ، روا نيست كه او به عنوان فرزند كسى معرفى گردد .

ادعوهم

لأباءهم . .. فإن لم تعلموا ءاباءهم فإخونكم فى الدين

توصيه خداوند به مؤمنان، براى برادر دانستن كسانى كه در ميان آنان مى زيند و پدران شان شناخته شده نيستند، حكايت از اين دارد كه مردم، حق ندارند به صرف ناشناخته بودن پدر كسى، او را به فرزندى كسى بخوانند.

احياى فرزند ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 4

4- خداوند ، خاندان ( زن و فرزند ) درگذشته ايوب ( ع ) را احيا و به او بازگردانيد .

و ءاتين_ه أهله

در اين كه مقصود از اعطاى خاندان ايوب(ع) به آن حضرت چيست، دو ديدگاه وجود دارد: 1_ احياى زن و فرزندان درگذشته ايوب(ع) و بازگردانيدن آنان به ايشان; 2_ اعطاى زن و فرزندان جديد به جاى زن و فرزندان از دست رفته او. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.

ارث فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 1

1 _ توصيه خداوند درباره ارث فرزندان و كيفيت تقسيم آن

يوصيكم اللّه فى اولادكم

ارزش دعا براى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 12

12- دعا براى فرزندان و توجه به سرنوشت اخروى و ديانت و سعادت آنان ، امرى مهم و ارزشمند است .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

ارزش فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 30

30 _ منفعت فرزندان نسبت به ميت ، در مقايسه با

والدين ، نزديكتر و بيشتر است . *

اباءُوكم و ابناؤكم لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً

چنانچه ملاك ارث بيشتر، نفع رسانى افزونتر وارث باشد، فزونى سهم فرزند بر سهم والدين نشانه سودمندتر بودن آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 11

11 - مال و فرزند در صورتى مى توانند نقش معنوى داشته باشند ، كه با ايمان و عمل صالح همراه باشند .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

ارزش فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 5

5 _ فرزند صالح، موهبتى الهى و امتيازى براى انسان است.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

لحن آيه در مقام امتنان به ابراهيم(ع) است و مقتضاى اين گونه بيان آن است كه اين نوع نعمت امتيازى ويژه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 8

8 - اهميت و ارزش فرزند ، به صالح بودن آن است .

ربّ هب لى من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 7

7 - اهميت و ارزش فرزند ، به صالح بودن او است .

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا من الص_لحين

ارزيابى با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 1

1 - مترفان ، دارايى بيشتر و اولاد زيادتر را ملاك برترى و ارزش مى دانند .

قال مترفوها . .. و قالوا نحن أكثر

أمولاً و أول_دًا

استيذان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 6

6 - آگاه نشدن فرزندان از وضعيت متناسب با خواب و استراحت ( حالت برهنگى و خلوت ) پدران و مادران در اتاق هايشان ، فلسفه و حكمت تشريع حكم اذن گرفتن فرزندان براى ديدار با والدين است .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... و من بعد صلوة العشاء ثلث عورت لك

جمله {ثلاث عورات لكم} استينافيه بيانيه است و بيانگر علت تشريع حكم اذن گرفتن فرزندان براى ورود به اتاق و محل استراحت والدين خويش است.

اعطاء فرزند به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 5

5_ خداوند اعطا كننده همسر و فرزند به پيامبران خويش

و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

اعطاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 3

3 _ اعطاى فرزند و تأمين سلامت او به دست خدا و در اختيار اوست .

فلما ءاتيهما صلحاً

اعطاى فرزند به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 1،4،5

1 _ خداوند با پذيرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندى سالم و شايسته به آنان عطا كرد .

دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتيهما صلحاً

4 _ آدم ( ع ) و حوا با مؤثر پنداشتن غير خدا در آفرينش و تأمين سلامت كودكانشان ، به شرك گراييدند .

فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء فيما ءاتيهما

برخى از مفسران به

دليل جمله {جعلا له شركاء} (براى او شريك قرار دادند) بر اين نظر هستند كه مراد از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا نيستند ; زيرا آنان منزه از شركورزى مى باشند، بلكه مراد مطلق پدران و مادران مى باشند. برخى ديگر بر اين باورند كه مراد از شرك در اينجا توجه به اسباب و علل طبيعى است، به گونه اى كه با اخلاص كامل تنافى داشته ولى با اصل توحيد ناسازگار نبوده و نسبت اين معنا به آدم(ع) اشكالى ندارد.

5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .

لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

اعطاى فرزند به ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 5،6،7

5- خداوند ، به جاى خاندان از دست رفته ايوب ( ع ) ، زن و فرزندان جديد ديگرى به او اعطا كرد .

و ءاتين_ه أهله

6- رفع بيمارى ، غم و گرفتارى ايوب ( ع ) و بازگشت خانواده اش به آن ، رحمتى از جانب خدا بر او بود .

فكشفنا ما به . .. رحمة من عندنا

7- خداوند ، افزون بر بازگردانيدن زن و فرزندان ايوب ( ع ) به وى ، زن و فرزندان ديگرى نظير آنان به آن حضرت عطا كرد .

و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

اعطاى فرزند به حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 1،4،5

1 _ خداوند با پذيرش درخواست آدم ( ع )

و حوا ، فرزندى سالم و شايسته به آنان عطا كرد .

دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتيهما صلحاً

4 _ آدم ( ع ) و حوا با مؤثر پنداشتن غير خدا در آفرينش و تأمين سلامت كودكانشان ، به شرك گراييدند .

فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء فيما ءاتيهما

برخى از مفسران به دليل جمله {جعلا له شركاء} (براى او شريك قرار دادند) بر اين نظر هستند كه مراد از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا نيستند ; زيرا آنان منزه از شركورزى مى باشند، بلكه مراد مطلق پدران و مادران مى باشند. برخى ديگر بر اين باورند كه مراد از شرك در اينجا توجه به اسباب و علل طبيعى است، به گونه اى كه با اخلاص كامل تنافى داشته ولى با اصل توحيد ناسازگار نبوده و نسبت اين معنا به آدم(ع) اشكالى ندارد.

5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .

لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

الوهيت فرزند خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 3

3- انگاره فرزندگزينى براى خداوند ، مستلزم ارتقاى فرزند خوانده از مرتبه عبوديت و مملوكيت ، به مقام الوهيت است .

و ما ينبغى للرحم_ن . .. إن كلّ من فى السموت والأرض إلاّ ءاتى الرحمن عبدًا

آيه {إن كلّ. ..} در مقام تعليل براى {ما ينبغى ...} در آيه پيشين است و مى رساند كه مناسبت خداوند با همه موجودات، مناسبت مالك و مملوك و معبود و عبد است.

دگرگون شدن اين مناسبت و رسيدن چيزى از مرتبه عبوديت به مقام الوهيت كه لازمه هم جنس بودن فرزند خداوند با او است محال مى باشد.

امتحان با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 1،2،5،7

1 _ هشدار خداوند به مؤمنان مبنى بر آزمايش آنان از طريق مال و فرزند

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

2 _ دارايى ها و فرزندان اهل ايمان ، ابزارى براى آزمايش آنان از سوى خداوند

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

5 _ پيروزى مردمان در آزمونشان به وسيله مال و فرزند ، امرى بسيار مشكل و بس ارزشمند

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

برداشت فوق از تأكيدات متعددى استفاده شده كه در آيه مورد بحث به كار رفته است. از جمله شروع سخن با فعل {اعلموا} و سپس منحصر كردن مال و اولاد براى آزمايش با كلمه {انما} و آنگاه مال و فرزند را آزمايش خواندن و نه وسيله آزمايش. اين همه تأكيد براى رساندن اين حقيقت است كه آزمون با مال و فرزند آزمونى دشوار و پيروزى در آن بسيار مشكل است.

7 _ پيروزى و موفقيت مؤمنان در آزمونشان به وسيله مال و اولاد ، موجب بهره مندى آنان از پاداش بزرگ الهى است .

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

بيان پاداش عظيم الهى پس از تأكيد بر اينكه ثروتها و فرزندان وسيله آزمون هستند، مى تواند بيانگر نكته اى باشد كه در برداشت فوق بدان اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8

- 29 - 5

5 _ موفقيت مؤمنان در آزمونشان از طريق مال و فرزند در گرو تقواپيشگى و نيازمند به بينشى الهى

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة . .. إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

طرح بصيرت و ابزار شناخت ويژه به عنوان ثمره تقوا، پس از تأكيد بر آزمون مؤمنان به وسيله مال و فرزند، مى تواند اشاره به اين باشد كه تنها با تقواپيشگى و بصيرت خاص مى توان رضايت الهى را در چگونه برخورد كردن با مال و فرزند تشخيص داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 1

1 - اموال و اولاد ، همواره وسيله آزمايش انسان است .

إنّما أمولكم و أولدكم فتنة

{فتنة} در آيه شريفه، به معناى آزمايش است. قصر در عبارت {إنّما أموالكم...} ادعايى است، نه حقيقى; يعنى، براى بيان مبالغه و كثرت ملازمه، ميان داشتن مال و فرزند و آزمايش شدن انسان به وسيله آن دو است.

امتحان با مرگ فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 8

8 - از دست دادن نزديك ترين و محبوب ترين خويشان ( همچون فرزند نوجوان ) در راه خدا ، سخت ترين محنت و بزرگ ترين آزمايش الهى

قال ي_بنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

امداد با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 1،6

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر يارى شدنشان با اموال و فرزندان از سوى

خداوند ، در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين

6 - برخوردارى از متاع هاى دنيوى ( همچون مال ، اولاد ، باغ هاى آباد و . . . ) ، امرى مثبت و پسنديده و ابزار يارى رسانى در زندگى بشر ، از منظر قرآن و دين

و يمددكم بأمول . .. و يجعل لكم أنه_رًا

از اين كه خداوند موارد ياد شده را به مؤمنان بشارت داده و از آنها به عنوان امداد الهى ياد كرده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

امكان بدى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 7

7 - بد و نااهل شدن فرزند از هر خانواده اى _ حتى پيامبران _ امرى است ممكن .

و من ذرّيّتهما . .. ظالم لنفسه مبين

اميدوارى به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 10

10- اميد بستن به مال و فرزند ، اميدى پوچ و بى فرجام است .

المال و البنون زينة . .. و الب_قي_ت الص_لح_ت ... خير أملاً

انتساب اشتباهى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 12

12 - انتساب غير عمدىِ شخصى به فرزندى كسى ، گناهى ندارد .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به

انتساب فرزند به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 1،2،3

1 - هر فرزندى ، بايد به پدر خود نسبت داده شود و نه كس ديگر .

ادعوهم

لأباءهم

2 - تبيين لزوم اسناد فرزند حقيقى به پدر ، از جمله هدايت هاى خداوند به حقيقت و درستى است .

و اللّه يقول الحقّ و هو يهدى السبيل . ادعوهم لأباءهم

3 - نسبت دادن فرزند به پدرش ونه مرد ديگر ، عادلانه ترين كلام در پيش گاه خداوند است .

ادعوهم لأباءهم هو أقسط عند اللّه

انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 1،2،3،4،7،8،10،11،12

1 _ يهوديان ، { عزير } را فرزند خدا خواندند .

و قالت اليهود عزير ابن اللّه

2 _ نصارا ، { مسيح } ( ع ) را فرزند خدا خواندند .

و قالت النصرى المسيح ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه دار در تاريخ يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

7 _ انديشه { فرزند داشتن خدا } انديشه ايست كفرآميز و معتقدان به آن ، كافرند .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

8 _ يهود و نصارا به دليل فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } كافرند .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

10 _ توبيخ يهود و نصارا از جانب خداوند ، به خاطر ادعاى دروغين فرزند بودن عزير و مسيح براى خدا

و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. أنى يؤفكون

11 _ پندار فرزند داشتن خدا ، انحراف از مسير حق بوده

و معتقدان به آن ، گرفتار لعن و نفرين خدا خواهند بود .

و لا يدينون دين الحق . .. و قالت اليهود عزير ابن اللّه ... قتلهم اللّه أنى يؤفكو

12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ

و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 88 - 1

1- فرزندگزينى ، از نسبت هاى نارواى شرك پيشگان عصر بعثت ، به خداوند

و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا

فعل {اتّخذ} گوياى آن است كه گويندگان اين سخن، معتقد بودند: خداوند يكى از موجودات را به فرزندى برگزيده است; نه آن كه فرزندى از او متولد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 89 - 2

2- پندار فرزندگزينى خداوند ، ساخته و پرداخته خيال مشركان بود .

لقد جئتم شيئًا إدًّا

فعل {جئتم} خطاب به مشركان است; يعنى، فرزندگرفتن خداوند، سخنى است كه شما آن را آورده ايد; نه اين كه ريشه و اصلى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 152 - 1،3

1 - مشركان ، معتقد به تولد فرزند از خداوند

ليقولون . ولد اللّه

3 - فرزند داشتن خدا ، دروغ محض و سخنى ناروا در حق خداوند

ولد اللّه و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 8

8 - خالى بودن كتاب هاى آسمانى تحريف نشده از انتساب فرزند به خدا

فأتوا

بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

فرمان تعجيزى خداوند به آوردن كتاب آسمانى، بر درستى نسبت فرزنددار بودن خداوند; گوياى اين حقيقت است كه در هيچ يك از كتاب هاى آسمانى اصيل و تحريف نشده چنين نسبتى وجود ندارد; بلكه اين نسبت، دروغ محض و ساخته و پرداخته خود مشركان است. از اين رو خداوند در شش آيه قبل، آنان را دروغگو خوانده است (و إنّهم لكاذبون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 1

1 - احتجاج الهى عليه انديشه شرك و پندار مشركان ، مبنى بر فرزند داشتن خدا

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا يخلق

انتساب فرزندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 9،14

9 - در صورتى كه مؤمنى ، برده آزاد شده باشد و پدرش براى ديگران ناشناخته باشد ، شايسته است كه بى جهت ، او را به فرزندى كسى نسبت ندهند .

ادعوهم لأباءهم . .. فإن لم تعلموا ءاباءهم ... و موليكم

مراد از {مولى} در آيه، احتمال دارد كه برده آزاد شده يك قومى باشد. از اين برده آزاد شده، در اصطلاح مولاى آن قوم ياد مى كنند.

14 - نسبت دادن عمدى شخصى به فرزندى كسى ، گناه و جرم است .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به و ل_كن ما تعمّدت قلوبكم

خبر {ل_كن} محذوف است و مى تواند چيزى مانند {جناح} و {ذنب} باشد.

اولين فرزند زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 3

3- يحيى ( ع ) ، نخستين فرزند زكريا

( ع ) پس از استجابت دعاى او براى فرزنددار شدن

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

اهميت تأمين آينده فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 11

11- باقى گذاردن اندوخته اى براى تأمين آتيه فرزندان نيازمند ، كارى شايسته است .

و كان تحته كنز لهما و كان أبوهما ص_لحًا

در اين برداشت، مفروض اين است كه پدر يتيمان، اموالى را براى آتيه فرزندان خويش، زير ديوار نهاده است. توصيف او به صلاح، اين نكته را به ذهن مى آورد كه دورانديشى او نيز كارى شايسته بوده است و نيز حفاظت خضر(ع) از گنج نهفته و بيان خصوصيات آن ماجرا در قرآن، حاكى از پسنديده بودن تدبير او است.

اهميت تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 2

2 - اهتمام پدر به ترتيب دينى و اصلاح فرزند خويش ، امرى بايسته و پسنديده است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه

از اين كه خداوند، پند دادن لقمان به پسرش را، امرى شايسته يادآورى مى داند، استفاده مى شود كه چنين اهتمامى، عملى شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 7،8،10

7- پدر و مادر با ايمان ، با تمام وجود ، نگران و دلواپس تربيت ايمانى فرزند خويش

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن

تعبير {يستغيثان} نگرانى عميق و شديد والدين مؤمن را مى رساند; زيرا استغاثه در مواردى صدق مى كند كه فرياد از جان برآيد.

8- تلاش در جهت تربيت ايمانى

فرزند ، وظيفه مشترك پدر و مادر *

و هما يستغيثان اللّه

لحن آيه شريفه گرچه گزارشى است; اما حمايت خداوند از والدين و تقبيح عمل فرزند، به آن بُعد دستورى مى دهد. ضمير {هما} و فعل {يستغيثان} اشاره به آن دارد كه پدر و مادر مؤمن، هر دو در راستاى تربيت فرزند، بايد تلاش كنند.

10- لزوم اهتمام پدر و مادر ، به رشد معنوى فرزند خويش ، همپاى پرورش جسمانى وى

حملته أُمّه كرهًا . .. حتّى إذا بلغ أشدّه ... و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن

در آيات پيشين، سخن از رنج مادر براى رشد جسمى فرزند بود و در اين آيه سخن از تلاش پدر و مادر در گرايش دادن فرزند به ايمان است و چون خداوند هر دو را به عنوان ارزش ياد كرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت دعا براى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 12

12- دعا براى فرزندان و توجه به سرنوشت اخروى و ديانت و سعادت آنان ، امرى مهم و ارزشمند است .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 11

11- لزوم دعا براى صلاح فرزند ، حتى قبل از انعقاد نطفه

واجعله ربّ رضيًّا

اهميت سرنوشت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 12

12- دعا براى فرزندان و توجه به سرنوشت اخروى و ديانت و سعادت آنان ، امرى مهم و ارزشمند است .

و إذ قال إبرهيم

ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

اهميت سلامتى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 10

10_ لزوم چاره انديشى و تدبير براى حفظ سلامت فرزندان

ي_بنىّ لاتدخلوا من باب وحد

اهميت فرزند حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 3

3 - فرزند صالح و بردبار ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و مژده دادن

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه بشارت در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد و بشارت خداوند بيانگر اين حقيقت است كه فرزند، نعمتِ شايسته بشارت و مژده است.

اهميت فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 6

6_ فرزند صالح ، رحمت و بركت خداوند است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 18

18- { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال رسول اللّه ( ص ) . . . ميراث اللّه _ عزّوجلّ_ من عبده المؤمن ولد يعبده من بعده ثمّ تلا أبوعبداللّه ( ع ) آية زكريا { ربّ هب لى من لدنك وليّاً يرثنى و يرث من آل يعقوب واجعله ربّ رضيّاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: ميراث خداى عزّوجلّ از بنده مؤمنش فرزندى است كه پس از مرگ آن مؤمن خدا

را عبادت كند. سپس امام صادق(ع) آيه زكريا را تلاوت فرمود: {ربّ هب لى من لدنك وليّاً يرثنى و يرث من آل يعقوب واجعله ربّ رضيّاً}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 3

3 - فرزند صالح و بردبار ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و مژده دادن

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه بشارت در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد و بشارت خداوند بيانگر اين حقيقت است كه فرزند، نعمتِ شايسته بشارت و مژده است.

بركت فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 6

6_ فرزند صالح ، رحمت و بركت خداوند است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

بشارت تولد فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 4

4- رسم مژده دهى به هنگام تولد فرزند در ميان عرب هاى جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى

بشارت فرزند اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 9

9_ خداوند ، به ساره بشارت داد كه اسحاق ، داراى فرزند پسرى خواهد شد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

كلمه {يعقوب} عطف بر {اسحاق} است و عبارت {من وراء إسحاق} توصيفى براى {يعقوب} مى باشد; يعنى: فبشرناها بيعقوب كائناً من وراء اسحاق.

بشارت فرزند عالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 2،5

2- بشارت پسرى دانا و دانشمند به ابراهيم ( ع ) از سوى فرشتگان

إنا نبشّرك بغل_م عليم

5- داشتن فرزندى دانا و دانشمند ، از نعمت ها و شايسته بشارت و مژده دادن

نبشّرك بغل_م عليم

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد. گفتنى است: از اينكه فرشتگان به فرزند دانا بشارت داده اند، برداشت مى شود كه فرزنددار شدن امرى است شايسته براى بشارت و تبريك گفتن.

بى ارزشى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 5

5- ارزش مال و فرزند و زندگى ناپايدار دنيا ، در قبال عملِ صالحِ جاودان ارزشى فرومايه و محدود است .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الب_قي_ت الص_لح_ت خير

بى تأثيرى فرزند در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 36 - 4

4 - فرزندان ، حتى پسران ، در قيامت سودى به پدر و مادر نخواهند رساند .

و بنيه

{بنيه} گر چه تنها شامل پسران است; ولى ياد نكردن از دختران به دليل وضوح يكسانى آنها با پسران يا كمتر بودن انتظار يارى رسانى آنان است. فرار پدران از فرزندان، فرار مادر از آنان را نيز در مفهوم خود دارد. گفتنى است: در فرار پدر و مادر از فرزندان، سودمند نبودن هر يك براى ديگرى، نهفته است.

بى منطقى انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 152 - 2

2 - انتساب فرزند به خدا از سوى مشركان ، سخنى نابه جا

و دروغ است .

ولد اللّه و إنّهم لك_ذبون

بى نيازى از فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 5،6

5 - خداوند ، نياز به فرزند و پدر و مادر ندارد .

اللّه الصمد . لم يلد و لم يولد

اين آيه و آيه بعد، چنانچه تفسير آيه قبل باشد; نداشتن فرزند و مبدأ پيدايش را، مصداق معناى {صمد} (بى نيازى) قرار داده است.

6 - نياز همه موجودات به خداوند ، دليل بى نيازى او از فرزند و پدر و مادر است .

الصمد . لم يلد و لم يولد

اين آيه، مى تواند بيانگر لوازم {صمد} بودن خداوند باشد.

پاكى فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 6

6- پاك و صالح بودن و نيز مهرورزى فزون تر نسبت به والدين ، از ويژگى هاى فرزند شايسته است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

تاريخ انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 6

6 _ پندار فرزند داشتن خدا ، داراى پيشينه اى قبل از پيدايش دين يهود و نصارا

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

تحصيل عزّت از ازدياد فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 5

5- شرك پيشاگان ، عزّت و سعادت را در تحصيل مال و فرزند ، و فزونى آن مى ديدند .

قال لأُتينّ . .. واتّخذوا ... ليكونوا لهم عزًّا

در آيات پيشين انگيزه روى آوردن به كفر، علاقه به مال و

فرزند بيان شده و در اين آيه طلب عزّت ذكر گرديده است. حاصل اين دو تعبير، اين است كه مشركان مال و فرزند را مايه عزّت مى دانستند و پرستش غير خدا را، راه وصول به آن شناخته بودند.

تربيت دينى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 12،13

12 - علاقه به ايجاد گرايش هاى صحيح دينى در فرزندان ، از خصلت هاى پيامبرانى ، چون ابراهيم و يعقوب ( ع )

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

13 - ضرورت تلاش براى گرايش دادن فرزندان به انتخاب آيين الهى

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى . .. فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 8

8 - ضرورت توجه به سرنوشت دينى فرزندان و لزوم احساس مسؤوليت درباره آن

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 8

8 - گرايش دادن فرزند به بينش توحيدى ، از وظايف پدر است .

قال لقم_ن لإبنه . .. ي_بنىّ لاتشرك باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 9

9 - متوجّه كردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شيوه آموزشىِ قابل فهم ، نمودى از حكمت لقمان است .

لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت به

تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 16

16 - سرپرستى مادر ، فراهم سازنده مساعدترين شرايط براى تربيت فرزند

و لتصنع على عينى . إذ تمشى ... فرجعن_ك إلى أُمّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 9

9- پدر و مادر با ايمان ، در كنار استمداد از خداوند براى هدايت فرزند خويش ، رهنمود هاى لازم را به او ارائه مى دهند .

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

تعليم فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 1

1 - پدر و مادر ، وظيفه دارند كه آداب و چگونگى ورود به اتاق و محل استراحت خود را به فرزندان نابالغ خويش بياموزند .

ي_أيّها الذين ءامنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ث

فعل امر {ليستئذنكم} هر چند در ظاهر متوجه بردگان و فرزندان نابالغ است; ولى به قرينه اين كه خطاب {يأيّها الذين آمنوا} متوجه پدران و مادران مؤمن است

و نيز چون فرزندان نابالغ مكلف نيستند تا بشود به آنان امر و نهى كرد، از اين رو اين امر متوجه اولياى فرزندان خواهد بود كه آنان بايد محتواى اين دستور را به فرزندان خويش بياموزند.

تعيين جنسيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 6

6 - حاكميت مطلق و بلامنازع خدا در صحنه هستى ، پشتوانه اجراى مشيت او در ميزان جمعيت و نوع جنسيت فرزندان خانواده

للّه ملك السم_وت . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

تفديه فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 4

4 - مجرمان براى نجات خويش از عذاب الهى در قيامت ، آماده اند تا فرزندان خود را فدا كنند .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تولد فرزند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 4

4- رسم مژده دهى به هنگام تولد فرزند در ميان عرب هاى جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى

جاذبه فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 6

6 _ مال و فرزند ، دو عنصر پر جاذبه در زندگى دنيوى

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

از اينكه از ميان همه جاذبه هاى مادى، تنها به دو مورد مال و فرزند اشاره شده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جايگزينى فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 3

3- از ميان رفتن فرزند ناصالح و جاى گزينى

آن به وسيله فرزندى صالح ، جلوه اى از ربوبيّت خدا براى پدر و مادر مؤمن است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه

جذابيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 2

2- مال و فرزند ، قوى ترين جاذبه هاى زندگى دنيايند . *

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

جرم فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

جنسيت فرزند ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 4

4 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به پسر بودن فرزند مورد درخواست او

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

حرمت فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 13،14

13 _ كشتن فرزند، حتى به سبب فقر و تهيدستى، از محرمات الهى است.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

{إملاق} به معناى نيازمند شدن و {من} تعليليه است.

14 _ بالاترين حد فقر نيز مجوز كشتن فرزند نخواهد بود.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

برداشت فوق با توجه به نكره آوردن {إملاق} استفاده شده است; يعنى حتى آن فقرى كه به سبب

ندرتش گويا براى مردم ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،4

1- كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

4- كشتن فرزند ، به گمان ر ها ساختن وى از مبتلا شدن به فقر و سرنوشتى سخت و فلاكت بار ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

برداشت فوق، بنابراين است كه مراد از {إملاق} بيم پدر و مادر، از تهى دست شدن خود و فرزندانشان باشد.

حق بر فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 11

11_ پدران داراى حق امر و نهى به فرزندان خويش

فأرسل معنا أخانا

حقيقت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 2

2 - فرزند ، بخشى از وجود پدر و مادر است .

و جعلوا له من عباده جزءًا

خدا و فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عيسى ( ع ) زاده مريم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عيسى ابن مريم

از نكاتى كه مى تواند هدف از نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسيحيان است كه وى را فرزند خداى سبحان مى خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 1،2،4،9،13،14

1 - خداوند ، منزه از گزينش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

2 - داشتن زاده

و اختيار كردن فرزند ، از نسبت هاى نارواى يهود ، نصارا و مشركان به خداوند

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

مراد از ضمير در {قالوا} - به قرينه آيه 113 - يهود، نصارا و مشركان است. يهود {عزير} و نصارا {مسيح(ع)} را فرزند خدا مى پنداشتند و مشركان نيز فرشتگان را فرزند او مى شمردند.

4 - گزينش فرزند و داشتن زاده براى خداوند ، نقص است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

{سبحان} به معناى تسبيحاً، مفعول مطلق براى فعل محذوف است; يعنى: {سبحت اللّه تسبيحاً}. كاربرد اين كلمه در هنگامى است كه خداوند به چيزى كه درباره او ناروا و يا مستلزم نقص و عيب است، توصيف شود.

9 - مالكيت خدا بر هستى ، دليل منزه بودن او از گزينش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض

جمله {له ما فى السماوات . ..} برهانى است براى رد پندار نارواى يهود و نصارا.

13 - عبادت و اطاعت هستى براى خدا ، دليل منزه بودن او از داشتن فرزند است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. كل له قنتون

14 - رابطه خداوند با هستى ، رابطه { مالك و مملوك } و { عابد و معبود } است نه رابطه پدر و فرزندى .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض كل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 5،10

5 - آفرينش آسمان ها و زمين ، بدون مثال و الگويى از پيش ، دليل منزه بودن خدا از

اختيار كردن فرزند و نياز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بديع السموت و الأرض

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بديع السماوات . ..} همانند جمله {له ما فى السماوات ...}، دليل و برهانى براى تنزيه خداوند از داشتن فرزند باشد.

10 - اقتدار خداوند بر ايجاد { هر آنچه كه اراده كند } ، دليل بر منزه بودنش از اختيار كردن فرزند و نياز داشتن به آن است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. و إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن

برداشت فوق بر اين اساس است كه: جمله {و إذا قضى أمراً . ..} نيز، همانند فرازهاى قبل، دليل و برهان براى تنزيه خدا از داشتن فرزند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 33،34،36،39

33 _ مسيحيان ، معتقد به فرزندى حضرت عيسى ( ع ) براى خداوند

ياهل الكتب . .. انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و رو

34 _ اعتقاد به فرزند داشتن خداوند ، پندارى نابحق درباره وى و هتك حرمت اوست .

لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. سبحنه ان يكون له ولد

36 _ مالكيت مطلق خداوند بر هستى ، دليل فرزند نداشتن او

سبحنه ان يكون له ولد له ما فى السموت و ما فى الأرض

جمله {له ما فى السموت . ..} دليل و برهانى است براى جمله {سبحنه ان يكون له ولد} يعنى آنچه غير خداست و از جمله حضرت مسيح، مملوك و عبد اوست و كسى كه مالك تمام هستى است، نيازى به داشتن فرزند ندارد.

39

_ كفايت خداوند براى تدبير هستى ، دليل وحدانيت او و منزه بودنش از داشتن شريك و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان يكون له ولد . .. كفى باللّه وكيلا

جمله {كفى . ..} دليل ديگرى است براى مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 3

3 _ حضرت مسيح از آنجا كه هرگز از بندگى خدا ابايى نداشت نه خداست و نه فرزند او .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} تعليل و احتجاج ديگرى است بر اينكه مسيح(ع) نه خداست و نه فرزند او يعنى او خود را از بندگان خدا مى داند چگونه ممكن است خدا يا فرزند او و يا يكى از اقانيم ثلاثه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 2،19

2 _ فرزند داشتن خدا ، از پندار هاى باطل يهود و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

19 _ يهود و نصارا ، همچون ساير مردمان ، مملوك و تحت حاكميت خدا هستند ، نه فرزند وى و نه برخوردار از محبتى ويژه در پيشگاه او .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه . .. و للّه ملك السموت و الارض

در برداشت فوق، جمله {للّه ملك السموت . ..} دليل رد پندار يهود و نصارا (نحن ابنؤا اللّه و احبؤه) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 2

2 _ مسيح ( ع ) نه خداست و نه فرزند خدا .

ما المسيح

ابن مريم الا رسول

حصر اضافى در جمله {ما المسيح . ..} ناظر به پندارهايى است كه مسيحيان درباره حضرت مسيح(ع) اظهار مى داشتند كه در آيات قبل پاره اى از آنها ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 6

6 _ عيسى ( ع ) ، فرزند مريم و نه فرزند خدا

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم

به نظر مى رسد تصريح به فرزندى عيسى براى مريم در برابر اين ادعاى مسيحيان مى باشد كه وى فرزند خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 5،6،9

5 _ برخى مشركان خداوند را داراى پسران و دخترانى مى پنداشتند.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

9 _ خداوند از داشتن شريك و فرزندان منزه است.

و خرقوا له بنين و بنت . .. سبحنه و تعلى عما يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 3،4،6،8،11

3 _ خداوند نه فرزندى دارد و نه هيچگاه همسرى داشته است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

4 _ وجود فرزند براى خدا، با توجه به نبودن همسرى براى وى، امرى نامعقول است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

6 _ ابداع كننده هستى (خداوند) سزاوار تسبيح و منزه از داشتن شريك و فرزند است.

سبحنه و تعلى عما يصفون. بديع السموت و الأرض

8 _ تصور وجود فرزند براى خدا،

با توجه به مخلوق خدا بودن همه چيز، امرى نامعقول است.

أنى يكون له ولد . .. و خلق كل شىء

11 _ انحصار آفرينش هستى به خدا، دليل بى نيازى او از فرزند و شريك است.

أنى يكون له ولد . .. و خلق كل شىء و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 2

2 _ الوهيت، مخصوص پروردگارى است كه آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند است.

بديع السموت و الأرض أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 1،3،5،7،9،10

1 _ مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، براى رفع نيازمندى هاى خود ، فرزند اختيار كرده است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

3 _ برگزيدن فرزند ، بيانگر وجود نقص است و خداوند از هر نقصى ، مبرا و منزه مى باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

5 _ اختيار فرزند ، معلول نياز است و خداوند بى نياز مطلق است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

7 _ مالكيت مطلق خداوند بر تمامى موجودات ، دليل بى نيازى او از برگزيدن فرزند

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى له ما فى السموت و ما فى الأرض

9 _ اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، پندارى باطل و فاقد هر گونه دليل و برهان است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. إن عندكم من سلطن بهذا

10 _ مشركان بدون توجه به درستى و نادرستى مدعاى خويش

( فرزندگزينى خدا ) ، آن را به خدا نسبت مى دادند .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. أتقولون على اللّه ما لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 69 - 1

1 _ نسبت دادن فرزند به خدا ، افترا و دورغ بستن به اوست .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. قل إن الذين يفترون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 7

7 _ انتساب فرزند به خدا ، بدعت در دين و افترا و دروغ بستن به او ، كفر و موجب عذاب شديد اخروى است .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 4،9

4- خداوند ، برخلاف پندار واهى مشركان ، هيچ گاه براى آنان ، پسر برنگزيده و براى خود دختر به فرزندى نگرفته است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، انكارى و در مقام توبيخ و سرزنش مشركان است و اين، حكايت از نكته ياد شده مى كند.

9- اعتقاد به وجود فرزند براى خداوند ، نوعى شرك است .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر . .. أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_

طرح اعتقاد واهى مشركان مبنى بر فرزند داشتن خداوند، پس از نهى از شرك، مى تواند براى بيان مصداقى از موارد شرك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 43 - 3

3-

خداوند ، فراتر و عظيم تر از آن است كه نسبت فرزند گرفتن به او داده شود .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يقولو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،6،13

5- خداوند ، هيچ گونه فرزندى براى خود نگرفته و از هرگونه شريك و حمايتگر ، مبرّا و بى نياز است .

لم يتخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و لم يكن له ولىّ

6- اختصاص همه ستايش ها به خداوند ، در پرتو بى نيازى او از داشتن فرزند ، شريك و حمايتگر است .

الحمد لله الذى لم يتخذ . .. و لم يكن له ولىّ

اگر خداوند نياز به فرزند، شريك و حمايتگر مى داشت هر كدام از اينها دليل نقص و كاستى بود. در آن صورت همه ارزشهاى ستايش برانگيز منحصر به خداوند نمى شد; پس انحصار ستايشها به خدا، در صورتى است كه او را بى نياز مطلق بشناسيم.

13- مقام خداوند ، برتر از داشتن فرزند ، شريك و حمايتگر

لم يتخذ ولدًا. .. و كبّره تكبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 1،3،12،13

1- خداوند ، برتر و والاتر از آن است كه براى خود فرزندى برگزيند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

تعبير {ما كان. ..} در مواردى به كار مى رود كه در آن سنتى پايدار يا خصوصيات ذاتى موجودى تشريح مى شود. در اين آيه نيز {اتّخاذ ولد} با اين تعبير نفى شده است; يعنى چنين چيزى با خداوند هيچ تناسب

ندارد. تعبير {أن يتّخذ ...} بيان ظريفى است از اين حقيقت كه در همان پندار باطل هم، باز او است كه برمى گزيند و برگزيده او وابسته به او و مخلوق او است.

3- خداوند نه عيسى ( ع ) و نه هيچ كس ديگر را فرزند خويش قرار نداده است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

{ولد} نكره در سياق نفى است و افاده عموم مى كند. {من} زائده و براى تأكيد است. بنابراين مفاد آيه، عموميت همراه با تأكيد است.

12- رابطه خداوند با تمامى موجودات ، رابطه خالق و مخلوق است ; نه رابطه پدر و فرزند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه . .. يقول له كن فيكون

چنانچه پيدايش عيسى(ع) دليل فرزندى او براى خداوند باشد _ آن گونه كه باطل انديشان مى گويند _ تمامى موجودات را بايد فرزند خدا دانست، زيرا خداوند همه موجودات _ از جمله عيسى(ع) _ را با فرمان {كن} ايجاد كرده است.

13- توانايى خداوند بر ايجاد هرچه بخواهد ، دليل منزه بودن او از اختيار كردن فرزند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه إذا قضى أمرًا . .. فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 6

6- خداوند ، بدون فرزند و بى نياز از آن است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إنّا نحن نرث الأرض و من عليها

در آيات قبل، سخن از پندار فرزندى عيسى(ع) براى خداوند به ميان آمد. اين آيه با بيان رجوع نهايى همه موجودات به خداوند و نفى نياز

از او، بر بطلان آن پندار تأكيد مىورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 91 - 2،4

2- مبرّابودن خداوند از داشتن فرزند ، با ذات هستى و اجزاى آن عجين شده است .

تكاد السموت يتفطّرن . .. أن دعوا للرحم_ن ولدًا

4- فرزند داشتن خداوند ، با گستردگى و فراگيرى رحمت او بر همه موجودات ، ناسازگار است .

أن دعوا للرحم_ن ولدًا

گزينش وصف {الرحمان} (داراى رحمت گسترده و فراگير) در ضمن عبارت {أن دعوا. ..} دليل در آن كنجانده است; زيرا همه موجودات _ از جمله فرزندهاى پندارى _ مشمول رحمت الهى اند و سنخيتى با رحمت آفرين ندارند تا فرزند و مجانس او تلقى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 1،2

1- فرزندگزينى خداوند ، كارى ناشدنى و به دور از شأن خداوند

و ما ينبغى للرحم_ن . .. ولدًا

زمانى از كلمه {إنبَغى} استفاده مى شود مى شود كه كارى ميسر و راه براى آن هموار باشد (قاموس) و {ما ينبغى} امكان آن را نفى مى كند.

2- در پندار گروهى از مشركان ، خداوند برخى از مخلوقات خويش را فرزند خوانده خود قرار داده است .

أن يتّخذ ولدًا

از تعبير {إتّخاذ} در اين آيه و نيز در آيات پيشين، برمى آيد كه قائلانِ فرزند گزينى خداوند، تنها اين بوده است كه او از ميان موجودات، كسى را به عنوان فرزندى خود برگزيده است; نه اين كه مدعى تولّد فرزندى براى او باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 2

2-

قائلان به فرزندگزينى خداوند ، فرزند خوانده او را از بين موجودات شعورمند آسمان ها و زمين مى دانستند .

من فى السموت والأرض

كلمه {من} موصولى است كه براى عاقلان به كار مى رود. به كار بردن آن، ممكن است ناظر به پندار فرزندخواندگى فرشتگان، عيسى و عزير(ع) براى خدا باشد در نتيجه تعبير {موجودات آسمان ها} كنايه از ملائكه و {موجودات زمين} كنايه از عيسى و عزير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 4

4- منزه بودن خداوند رحمان ، از انتخاب و برگزيدن فرزند

قالوا اتّخد الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف (چون {سبحوه}) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 1

1 - خدا ، بى نياز از گزينش فرزند

ما اتخذ اللّه من ولد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 5،8

5 _ خداوند ، هيچ كسى را به فرزندى برنگزيده است .

لم يتّخذ ولدًا

{ولداً} نكره است و نكره در سياق نفى، دلالت بر عموم و شمول دارد.

8 _ پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، دليل بى نيازى او از گزينش فرزند و داشتن شريك و همتا

الذى له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك فى الملك

ذكر حاكميت و پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر هستى در ابتداى آيه، مى تواند مقدمه و زمينه چينى براى ابطال عقيده فرزندگزينى و شريك داشتن خدا باشد كه از اصول اعتقادات مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 159 - 2

2 - ساحت خداوند ، منزه از داشتن فرزند و ارتباط و نسبت ويژه ( شريك بودن ) با جن

أصطفى البنات . .. و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا ... سبح_ن اللّه عمّا يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 3،6

3 - بر فرض صحت فرزندگزينى خداوند ، اين گزينش از ميان بهترين مخلوقات او انجام مى گرفت ; نه از سنگ ، چوب و . . . .

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا يخلق ما يشاء

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مشركان معتقد بودند كه خداوند از چيزهايى (مانند چوب و سنگ) فرزند خود را برگزيده است. خداوند در پاسخ آنان مى فرمايد: اگر بنا باشد خداوند فرزند برگزيند، مسلّماً از ميان مجموعه مخلوقات گزينش مى كرد و طبيعى است كه خداوند حكيم، بهترين مخلوقاتش را براى فرزند گزينش مى كرد; نه چيزهايى مثل چوب و سنگ.

6 - منزه بودن ساحت قدسى خداوند ، از فرزند گزينى

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 4،7

4 - فرشتگان ، بندگان خدا هستند ; نه فرزندان او .

و جعلوا له من عباده جزءًا

مراد از {عباد} _ به قرينه فرازهاى بعد _ فرشتگان هستند كه شرك پيشه گان عصر بعثت، آنان را فرزندان خدا مى پنداشتند.

7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و

كفرآميز

و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين

با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 3

3 - فرشتگان ، مخلوق و آفريده هاى خدايند ; و نه فرزندان و اجزاى وجود او .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 4

4 - عيسى ( ع ) ، فرزند مريم است و نه خدا .

و لمّا ضرب ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 1،5

1 - پروردگار آسمان ها و زمين ، منزه از داشتن فرزند و توصيف هاى شرك آلود

سبح_ن ربّ السم_وت . .. عمّا يصفون

5 - فرزنددارى و دل مشغولى به فرزند ، ناسازگار با مقام ربوبيت عام الهى *

قل إن كان للرحمن ولد . .. سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

يادكرد {ربّ السماوات. ..} در پى نفى فرزند از خدا، ممكن است اشاره به اين نكته داشته باشد كه فرزند، براى پدر وابستگى آور است و خداوندى كه داراى ربوبيت عام مى باشد، نفس ربوبيت عامش گواه بى فرزندى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 4

4 - اعتقاد مشركان به تقسيم كار هاى آسمان و

زمين ، ميان خدا و فرزندى كه براى او تصوير كرده اند . *

قل إن كان للرحم_ن ولد . .. و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه

برداشت بالا بدان احتمال است كه ميان اين آيه و آيه {إن كان للرحمان ولد} (آيه 81) بدين گونه ارتباط باشد كه مشركان علاوه بر اعتقاد به فرزنددارى خدا، بر اين باور بوده اند كه الوهيت آسمان و زمين ميان او و فرزندش تقسيم شده است. گفتنى است كه اين آيات ردى بر هر دو ديدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 2،4

2 - خدا ، نه داراى همسر است و نه فرزند .

ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

4 - همسرگزينى و فرزنددارى ، دون شأن و منزلت والاى خداوند است .

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 9،15،16

9 - خداوند ، از چيزى پديد نيامده و بى فرزند و بى همتا است .

اللّه الصمد

دو آيه بعد (لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد)، به دليل قرار نگرفتن حرف عطف بين آنها و اين آيه، مى تواند مفسر كلمه {صمد} باشد.

15 - { سأل رجل عليّاً ( ع ) عن تفسير ه_ذه السورة فقال : . . . الصمد بلاتبعيض بَدَد ;

مردى از امام على(ع) درباره تفسير اين سوره (اخلاص) سؤال نمود، حضرت فرمود: . .. صمديت خداوند، بدون تجزيه شدن به اجزاى جدا از يكديگر است}.

16 - { قال

وَهْب بن وَهْب القرشى و حدّثنى الصادق جعفربن محمد عن أبيه الباقر عن أبيه ( ع ) أنّ أهل البصرة كتبوا إلى الحسين بن على ( ع ) يسألونه عن الصمد فكتب إليهم . . . ان اللّه سبحانه قد فسّر الصمد فقال : { اللّه أحد . اللّه الصمد } ثمّ فسّره فقال { لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد } . . . هو اللّه الصمد الذى لا من شىء و لا فى شىء و لا على شىء ;

وهب 152بن وهب قرشى گويد: كه امام صادق(ع) از طريق پدرش امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) برايم روايت كرده كه: اهل بصره به امام حسين(ع) نامه نوشتند و از ايشان معناى صمد را پرسيدند; امام به آنان نوشت: . .. به درستى كه خداوند سبحان خود صمد را تفسير نموده و فرموده {اللّه أحد . اللّه صمد}، آن گاه آن را تفسير كرده و فرموده است: {لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد} ... او است خداى صمد كه نه از چيزى به وجود آمده و نه در چيزى جاى گرفته و نه بر چيزى مستقر است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 1

1 - خداوند ، فرزند ندارد .

لم يلد

خوردن از خانه فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،9

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون

هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

درخواست توفيق فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

درخواست فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

6 - 8،12

8- زكريا ( ع ) از خداوند خواست ، فرزندش در زمان حيات او و همسرش نميرد .

فهب لى . .. وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

12- حضرت زكريا ( ع ) هنگام دعا براى برخودارى از فرزند ، به اجابت خواسته خود ، اطمينان داشت .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى ... واجعله ربّ رضيًّا

حضرت زكريا با اين كه در حال دعا است، ولى به گونه اى سخن گفته كه گويا دعاى او مستجاب شده است و مفاد جمله {واجعله ربّ رضيّاً} اين است كه خدايا فرزندى را كه به من عطا مى كنى، از هر جهت مورد رضايت قرار ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 2

2- زكريا ( ع ) با صداى بلند و روشن ، از خداوند خواستار فرزند شد .

و زكريّا إذ نادى ربّه لاتذرنى فردًا

مقصود از جمله {لاتذرنى فرداً} (مرا تنها مگذار) _ به قرينه آيه بعد (فاستجبنا له و وهبنا له يحيى. ..) _ درخواست فرزند است. گفتنى است كه {ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 4

4 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 5

5 - دعا به درگاه الهى براى

فرزنددار شدن ، امرى پسنديده است .

ربّ هب لى من الص_لحين

از درخواست حضرت ابراهيم(ع) _ كه از پيامبران بزرگ الهى بود _ مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 2

2 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى فرزنددار شدن ، مورد استجابت پروردگار قرار گرفت .

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

درخواست فرزند سالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 10،11

10 _ آدم ( ع ) و حوا با نيايش به درگاه خدا از وى خواستند تا فرزندى سالم و شايسته بقا به آنان عنايت كند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

صالح در لغت به كسى يا چيزى گفته مى شود كه فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عيب و نقص است به گونه اى كه استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنى است كه جمله {فلما ءاتيهما صلحا ... } دلالت بر آن دارد كه مراد از صالح، معناى متعارف در شرع (نيكوكار و پاكدامن) نيست.

11 _ دوران جنينى كودك ، دوران توجه والدين به خدا براى درخواست فرزندى سالم و شايسته

فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً

چنانچه مقصود از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا باشد، بيان حقايق مطرح شده درباره آنها به عنوان پدر و مادر نخستين، جنبه داستانى و بيان سرگذشت ندارد و بلكه اشاره به طبيعت نوعى انسان است.

درخواست فرزند صالح

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 8

8- زكريا ( ع ) ، خواستار فرزندى صالح و جانشينى از نسل خود

فهب لى من لدنك وليًّا

مراد زكريا از {وليّاً} _ به قرينه {هب لى} و نيز {يرثنى. ..} در آيه بعد _ فرزند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 10

10- حضرت زكريا از خداوند فرزندى طلب نمود كه از هر جهت مورد رضايت باشد .

واجعله ربّ رضيًّا

{رضيّاً} صفت مشبهه از مصدر {رضا} مى باشد. {رضىّ} در موردى به كار مى رود كه وصف در موصوف خود رسوخ كرده باشد، بنابراين مى توان گفت: {رضىّ}; يعنى، كسى كه از هر جهت مورد رضايت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،22

1 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

22 _ جمله { و الذين يقولون ربّنا هب

لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً } متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع {يقولون} حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) از خداوند ، فرزندى صالح درخواست كرد .

ربّ هب لى من الص_لحين

مفعول فعل {هب} در تقدير است: {هب لى ولداً من الصالحين; مرا فرزندى از صالحان ببخش}.

دعا براى توفيق فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 13

13- زكريا ( ع ) با دعا به درگاه خداوند ، خواهان توفيق كامل فرزند خويش در استفاده صحيح از ميراث او و خاندان يعقوب پيامبر ( ع )

يرثنى و يرث من ءال يعقوب واجعله ربّ رضيًّا

دعا براى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 7

7_ دعاى پدران در حق فرزندان ، به اجابت نزديك تر است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

درخواست فرزندان يعقوب از او براى طلب آمرزش مى رساند كه آنان

دعاى وى را به اجابت نزديك تر مى دانستند ; حال يا به اين لحاظ كه او پدر ايشان است يا به اين سبب كه وى پيامبر خداست و يا هر دو لحاظ در نظر آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 10

10- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار مصونيت خويش و فرزندانش از گرايش به بت پرستى شد .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 12،14

12- حضرت ابراهيم ( ع ) براى رفع خطر تنهايى و انزواى فرزندانش در مكه ، از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم به سوى آنان و زندگى جمعى شد . *

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إل

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار بهبود وضعيت معيشتى و برخوردارى از انواع نعمت ها و محصولات براى فرزندانش و ساكنان مكه شد .

و ارزقهم من الثمرت

با توجه به اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را در سرزمين بى كشت و زرع اسكان داد، مقصود از {ثمرات} مى تواند انواع نعمتها و محصولات مادى و خوراكى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 6

6- عنايت خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به سرنوشت دنيوى و اخروى فرزندان و خاندانش و ياد كردن از آنان در تمامى دعاهايش

و اجنبنى و بنىّ . .. من ذرّيتى

... ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 9

9- زكريا ( ع ) ، براى صلاح و شايستگى معنوى فرزند خويش دعا كرد .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 12،21

12 _ تأثير مثبت و سازنده دعاى پدر و مادر ، در حق فرزندان خود و در سرنوشت و سعادت آنان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 29

29- ارزش دعاى پدر و مادر براى صلاح فرزند

و أصلح لى فى ذرّيّتى

ذكر ناپايدارى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 88 - 3

3 - لزوم توجه انسان به ناپايدارى مال و فرزند و فريفته نشدن به آنها

يوم لاينفع مال و لابنون

رابطه مادر و فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 5

5- پيوند ميان مادر و كودك شيرخوارش ، از محكم ترين پيوند هاى موجود ميان انسان ها است .

يوم ترونها تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

ذكر {رها شدن كودك شيرخوار از دامن مادر

و غافل گشتن مادر از او} در ترسيم شدت و بزرگى زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت، بيانگر اين معنا است كه: پيوند مهر ميان مادر و كودك شيرخوارش، با اين كه از محكم ترين پيوندهاى موجود ميان آدميان است و مادر شير دهنده در هر شرايطى كودكش را رها نخواهد ساخت; اما در آن زلزله هر مادر شيردهنده اى فرزندش را بى اختيار رها خواهد كرد.

رحمت بودن فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 6

6_ فرزند صالح ، رحمت و بركت خداوند است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

زمينه ازدياد فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 1،2

1- برخى از ناآگاهان كفر به آيات الهى را ، موجب دستيابى خود به مال و فرزند فراوان مى پندارند .

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

جمله {قال لأُوتينّ. ..} بر {كفر بأياتنا} مترتب است; يعنى، گوينده اين سخن به گمان اين كه كفر او، موجب دستيابى به مال و فرزند مى گردد، كفر را برگزيده است.

2- گمان دستيابى به مال و فرزند به مجرد كفرورزى ، پندارى بس ناروا و شگفت انگيز است .

أفرءيت الذى كفر بأي_تنا و قال

همزه استفهام در {أفرأيت} مفيد تعجب و متضمن معناى امر است; يعنى، به قدرى شگفت آور است كه جا دارد حتماً چنين كسى را ببينى. حرف {فاء} در اين براى ترتيب معنوى است; يعنى، كافرانى كه گفته آنان در آيات پيشين آمد، در حال رفاه و تنعّم، چنان سخنانى

را گفتند; ولى تعجب از كسى است كه ايمان را به هواى پيداكردن مال و فرزند رها مى كند و به كافران مى پيوندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 2

2- كسى كه كفرورزى را مايه فراوانى مال و اولاد مى داند ، مانند كسى سخن گفته است كه يا به غيب آگاه شده و يا از خداوند پيمان گرفته است .

كفر بأي_تنا و قال . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 3

3 - استغفار و ايمان ، از عوامل ازدياد اموال و فرزندان و آبادانى شهر ها و روستا ها ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

زمينه اعطاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 3،4

3- كفر را موجب دستيابى به مال و فرزند دانستن ، سخنى بى مبنا و ادعايى پوچ است .

كفر بأي_تنا . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا

4- اسباب و علل اعطاى مال و اولاد ، از امور غيبى بوده و از حيطه آگاهى انسان ها بيرون است .

أطّلع الغيب

زمينه تكبر فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 2

2- ضعف و سالخوردگى پدر و مادر ، زمينه ابتلاى فرزند به غرور و سركشى است .

إمّا يبلغنّ عندك الكبر .

.. و اخفض لهما جناح الذلّ

تذكر خداوند براى رعايت حال پدر و مادر در حال پيرى، احتمال دارد به خاطر وجود زمينه لغزش و تكبر فرزندان در اين فصل از زندگى پدر و مادر باشد.

زمينه خلقت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 2

2 - تأثير قرار گرفتن نطفه مرد ( منى ) در رحم زن ، در پيدايش و تكوين فرزند

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

برداشت ياد شده را مى توان از تعبير {من منىّ يمنى} (از منى ريخته شده در رحم) استفاده كرد.

زمينه دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 3

3 - ايمان به دين اسلام ، ممكن است دشمنى برخى از مردم ، حتى خويشاوندانى همچون همسر و فرزندان را برانگيزاند .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم

زمينه عصيان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 2

2- ضعف و سالخوردگى پدر و مادر ، زمينه ابتلاى فرزند به غرور و سركشى است .

إمّا يبلغنّ عندك الكبر . .. و اخفض لهما جناح الذلّ

تذكر خداوند براى رعايت حال پدر و مادر در حال پيرى، احتمال دارد به خاطر وجود زمينه لغزش و تكبر فرزندان در اين فصل از زندگى پدر و مادر باشد.

زمينه فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 11

11- دعا و نيايش ، از موجبات و زمينه هاى فرزنددار شدن و اصلاح

نازايى است .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 4

4 - امكان فرزنددار شدن انسان با دعا و توسل به ربوبيت الهى

ربّ هب لى من الص_لحين

زمينه كمى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 4

4 - كفر و گناه ، از عوامل كم شدن اموال و تعداد فرزندان و خرابى شهر ها و روستا ها ( نابودى باغ ها ، نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل لكم أنه_رًا

زمينه گمراهى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 7

7 _ برخوردارى خانواده از رفاه بسيار ، زمينه ساز انحراف عقيدتى _ رفتارى فرزندان

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

زمينه مشكلات فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 13

13- حفاظت خداوند از ايمان والدين ، ريشه بروز برخى پيشامد هاى ناگوار براى فرزندان آنان است .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

زيان فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 3

3 _ كشتن فرزند (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى الهى، نشانه بارز زيانكارى است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

زينت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 46 - 1

1- مال و فرزند ، جلوه ها و زينت هاى زندگى ناپايدار دنيايند .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

{بنون} گرچه جمع {ابن} است، ولى تغليباً مى تواند شامل هر دو جنس مذكر و مؤنث شود، همانگونه كه در {بنى آدم} و امثال آن، مقصود، تنها فرزندانِ ذكور آدم نيست، بلكه مطلق فرزند است.

سختى تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 12

12- احسان به مادر ، پاسخى بايسته به سى ماه رنج و تلاش وى در رشد و تربيت فرزند

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا . .. و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا

تذكر خداوند، به سى ماه رنج مادر به پاى فرزند، از مراحل نخستين تكوّن و شكل گيرى و رشد او _ در پى سفارش به احسان نسبت به والدين _ مطلب بالا را مى رساند.

سختى ذبح فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 17

17 - ذبح شدن به دست پدر ، امرى بس سخت و شايسته صبر و شكيبايى در نظر اسماعيل

ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

سختى مرگ فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 10

10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى انسان است .

فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

سرزنش فرزند عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46

- 17 - 1

1- فرزندان گستاخ در برابر پدر و مادر ، مورد نكوهش خداوند

و الذى قال لولديه أُفّ لكما

لحن نكوهش آميز اين آيه و تهديد به عذاب و تعبير (إنّهم كانوا خاسرين) در آيه بعد، گوياى برداشت ياد شده است.

سرزنش فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

سرنوشت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 2

2 _ مسؤوليت اوليا ، نسبت به سرنوشت فرزندان خويش

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً

نگرانى از آينده فرزندان و احساس مسؤوليت نسبت به آنان حالتى طبيعى براى انسان است كه خداوند آن را تأييد كرده و مبناى حكم خويش به لزوم رعايت تقوا (فليتّقوا اللّه) قرار داده است.

سعادت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 3

3 - انسان مؤمن ، در انديشه سعادت نسل خويش در پرتو ايمان *

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نويد در جايى صورت مى گيرد كه آدمى در انتظار و اشتياق امر مورد نويد باشد. اين كه خداوند ملحق شدن نسل مؤمنان را به آنان نويد داده، نشانگر آن است كه اشخاص مؤمن در

آرزوى سعادت نسل خويش اند و اين آرزويى به جا است.

شگفتى انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 88 - 5

5- انتساب فرزندگزينى به خداوند ، در عين پذيرش رحمانيت او ، باورى شگفت و حاوى دو فكر متضاد است .

و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا

منظور اين آيه، گزارش افكار مشركان ننست; بلكه بيان ناهماهنگى مفردات اين فكر و عقيده است كه ببين چه مى گويند؟! رحمان و اتخاذ ولد؟! اين ممكن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 89 - 1

1- انتساب گزينش فرزند به خداوند ، نسبتى بس شگفت و ناروا

اتّخذ الرحمن ولدًا . لقد جئتم شيئًا إدًّا

{إدّ} به معناى امر عجيب و بى اندازه زشت است (قاموس).

صفات فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 6

6- پاك و صالح بودن و نيز مهرورزى فزون تر نسبت به والدين ، از ويژگى هاى فرزند شايسته است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

عذاب با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 9

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

عفو دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و

بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 3

3- فقر و تهى دستى ، در تضعيف وجدان آدمى و از ميان بردن حتى قوى ترين

عواطف انسانى ، چون مهر به فرزند ، تأثير دارد .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 8،13

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) در اشتياق داشتن فرزند

و بشّروه بغل_م

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6،7

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

عوامل اعراض از فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 4

4 - مؤمنان در صورت

روبه رو شدن با دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، بايد از آنان پرهيز كرده و دورى جويند .

إنّ من أزوجكم . .. عدوًّا لكم فاحذروهم

عوامل انحطاط فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 7

7- خانواده به ويژه پدر ، در رشد يا انحطاط اخلاقى فرزندان نقشى مؤثر دارد .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

تعبيرى كه قوم مريم در باره پدر او به كار بردند، نفى همه پليدى ها بود، حاكى از اين كه بدى هاى پدر _ هرچه باشد _ زمينه مناسبى براى فساد فرزندان خواهد شد و تأثير رفتار مادر به آن گستردگى نيست.

عوامل تكامل فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 7

7- خانواده به ويژه پدر ، در رشد يا انحطاط اخلاقى فرزندان نقشى مؤثر دارد .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

تعبيرى كه قوم مريم در باره پدر او به كار بردند، نفى همه پليدى ها بود، حاكى از اين كه بدى هاى پدر _ هرچه باشد _ زمينه مناسبى براى فساد فرزندان خواهد شد و تأثير رفتار مادر به آن گستردگى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 8

8 _ تأثير مثبت و سازنده صلاح و نيكى همسر در تربيت و تكامل معنوى فرزندان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، از آن جا است كه عبادالرحمان، دعا براى صلاح و نيكى همسرانشان را

بر فرزندان خود مقدم داشته اند.

عوامل سعادت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 12

12 _ تأثير مثبت و سازنده دعاى پدر و مادر ، در حق فرزندان خود و در سرنوشت و سعادت آنان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 12

12 - تأثير مثبت و سازنده برخوردارى پدر و مادر از نعمت هاى الهى در سعادت و سرنوشت فرزندان

ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك . .. و على ولدىّ

شكر و سپاس حضرت سليمان(ع) به خاطر برخوردار بودن پدر و مادرش از نعمت هاى الهى، گوياى اين حقيقت است كه اين برخوردارى در سعادت و سرنوشت او مؤثر بوده است.

عوامل عصيان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 3

3- ناباورى نسبت به معاد و قيامت ، از عوامل مهم بى تعهدى فرزند در قبال والدين *

و الذى قال لولديه أُفّ لكما أتعداننى أن أُخرج

رابطه دو بخش آيه ({قال لوالديه اُفّ} و {أتعداننى أن اُخرج}) مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه ميان گستاخى و بى تعهدى فرزند و عقيده كفرآلود وى به معاد، ارتباط و پيوستگى هست.

عوامل مؤثر در اصلاح فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 17

17 - نقش بنيادين خانواده در صلاح و فساد فرزندان

إنّه كان من المفسدين

جمله {إنّه كان. ..} به منزله تعليل براى {علا فى الأرض...} است;

يعنى، فرعون بدان جهت كه از خاندانى مفسد به وجود آمده و در ميان آنها رشد كرده بود، خوى برترى طلبى را از آنان به ارث برده بود.

عوامل مؤثر در تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 3

3 - وجود پدر ، مأمن و مأوايى مناسب براى مراقبت از فرزند

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

به كسى {يتيم} گفته نمى شود; مگر در صورت نبود پدر. (العين)

عوامل مؤثر در رفتار فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 7

7 - تأثير رفتار ها و مواضع فردى و اجتماعى پدران و مادران ، بر رفتار و مواضع فرزندان و نسل هاى آينده

فهم على ءاث_رهم يهرعون

عوامل مؤثر در سعادت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 9

9- صلاح و شايستگى پدر ، داراى نقش مؤثِّر در سعادت و نيك بختى فرزندان است .

كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

عوامل مؤثر در عقيده فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 6

6 - تأثير عقايد و افكار پدران و مادران ، بر فرزندان و نسل هاى آينده

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

عوامل مؤثر در فساد فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 17

17 - نقش بنيادين خانواده در صلاح و فساد فرزندان

إنّه كان من المفسدين

جمله {إنّه كان. ..} به منزله تعليل براى {علا فى الأرض...}

است; يعنى، فرعون بدان جهت كه از خاندانى مفسد به وجود آمده و در ميان آنها رشد كرده بود، خوى برترى طلبى را از آنان به ارث برده بود.

عوامل مؤثر در مسؤوليت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 12

12- حضور پدر و مادر نزد فرزند ، در پى دارنده مسؤوليت فزون تر براى فرزند

إمّا يبلغنّ عندك الكبر

{عندك الكبر} ممكن است إشعار به اين حقيقت داشته باشد كه اگر پدر و مادر پيش فرزندان زندگى كنند، مسؤوليت نگه دارى آنان بيشتر شده و از هرگونه حرمت شكنى - هر چند به گفتن {أُفّ} - بايد پرهيز شود.

عوامل يأس از فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 4

4- پيرى و سالمندى ، از عوامل يأس انسان از فرزنددار شدن

مسّنى الكبر فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين

عيسى(ع) فرزند مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عيسى ( ع ) زاده مريم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عيسى ابن مريم

از نكاتى كه مى تواند هدف از نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسيحيان است كه وى را فرزند خداى سبحان مى خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 6،7

6 _ اعطاى نشانه هاى روشن از جانب خداوند ، به عيسى بن مريم ( ع ) و تأييد او به روح القدس ( جبرئيل )

و

اتينا عيسى ابن مريم البيّنات و ايّدناه بروح القدس

7 _ عيسى ( ع ) ، على رغم منزلت و فضيلت والايش ، فرزند مريم است ; نه فرزند خداوند .

و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات

فرار فرزند در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 35 - 1

1 - قيامت ، صحنه گريزان بودن انسان ; حتى از پدر و مادر خويش

و أمّه و أبيه

فرزند ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 3

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. سل_م على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 3 - 2

2 - اسماعيل ، فرزندى شايسته براى ابراهيم ( ع )

و والد و ما ولد

تعبير {ما ولد} در مورد انسان _ با آن كه درباره عاقلان، عبارت {من ولد} گفته مى شود _ از تحسين برانگيز بودن موضوع حكايت دارد; زيرا كلمه {ما} _ كه ابهام بيشترى دارد _ نشان مى دهد كه حقيقت موضوع و عظمت آن، قابل تعريف نيست.

فرزند اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 10

10_ خداوند ، پيش از تولد يعقوب ، نام يعقوب را براى او برگزيد و آن را به ابراهيم ( ع ) و همسرش اعلام كرد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

فرزند

انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 7

7 - بد و نااهل شدن فرزند از هر خانواده اى _ حتى پيامبران _ امرى است ممكن .

و من ذرّيّتهما . .. ظالم لنفسه مبين

فرزند بزرگ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 8

8- اسماعيل ( ع ) ، پيش از اسحاق ( ع ) به دنيا آمد و از نظر سنى بزرگتر از او بود .

وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

از تقدم ذكرى اسماعيل(ع) بر اسحاق(ع) در اين آيه و آيات مشابه تقدم سنى استفاده مى شود و تاريخ نيز مؤيد اين برداشت است.

فرزند خواندگى زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 24

24 - زيدبن حارثه ، پسر خوانده پيامبر ( ص ) بود .

لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

فرزند داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 2

2 - سليمان ( ع ) ، فرزند حضرت داوود ( ع )

و وهبنا لداود سليم_ن

فرزند دخترى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 5

5 _ نوادگان دخترى از ذريه و فرزندان مرد مى باشند.

و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

ترديدى نيست كه عيسى(ع) از جانب مادرش مريم(س) با ابراهيم(ع) مرتبط بوده است، و چون قرآن به آن حضرت نيز اطلاق ذريه كرده، پس تفاوتى از جهت انتساب به جد

در بين نوادگان دخترى و پسرى نيست.

فرزند صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 9

9 _ امكان ناصالح شدن فرزندان ، از پدران و مادران خوب و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است _ كه عبادالرحمان كه خود از بهترين ها جامعه اند _ براى سرنوشت و آينده خوب فرزندانشان دعا مى كنند و از خداوند خواستار صلاح و نيكى آنان مى شوند.

فرزند كشى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

فرزند كشى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،2،7

1 _ فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به {شركاء} نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى

كشتند.

2 _ كشتن فرزند در نظر بسيارى از مشركان عصر جاهليت كارى زيبا و شايسته بوده است.

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

7 _ فرزندكشى در نظر گروهى از مشركان عصر جاهليت، على رغم نظر بسيارى ديگر، كارى شايسته تلقى نمى شده است.

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1،6

1 _ كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

6 _ مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

{باء} در {بغير علم} به معناى ملابسه و وصف براى {سفها} است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 _ رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

فرزند كشى در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،4،5

1- كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

4- كشتن فرزند ، به گمان ر ها ساختن وى از مبتلا شدن به فقر و سرنوشتى سخت و فلاكت بار ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

برداشت فوق، بنابراين است كه مراد از {إملاق} بيم پدر و مادر، از تهى دست شدن خود و فرزندانشان باشد.

5- ترس از فقر و تهى دستى

، مجوز ارتكاب قتل فرزند نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

فرزند كشى و فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 16

16 _ كشتن فرزندان برطرف كننده فقر نيست.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق نحن نرزقكم و إياهم

جمله {نحن نرزقكم . ..} را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1 _ وعده به روزيرسانى و برطرف كردن فقر. بر اين مبنا هدف از آن، دعوت به استقامت تا برطرف شدن فقر است. 2 _ بيان اين معنا كه روزى شما به دست خداست و او بنابر شرايط و يا مصالحى خواسته است شما فقير باشيد. لذا بود و نبود فرزندان نقشى در فقر و غناى شما ندارد. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است. گفتنى است تحقق فقر، كه از {من املاق} به دست مى آيد، مؤيد اين احتمال است.

فرزند مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 5

5 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم ( ع ) و رسولى از جانب خداست .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 8

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم و پيامبر خداست .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 5،6،18

5 _ اعتراف مسيحيان به فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم ( ع )

قالوا إنّ

اللّه هو المسيح ابن مريم

ظاهراً توصيف مسيح(ع) به {ابن مريم} از كلام مسيحيان است. يعنى به اين حقيقت كه مسيح(ع) فرزند مريم است، معترف هستند.

6 _ فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم ( ع ) ، دليلى بر خدا نبودن وى

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

نقل اعتراف مسيحيان به اينكه مسيح(ع) فرزند مريم است، براى توجه دادن آنهاست به اين حقيقت كه فرزند بودن (مخلوق بودن) با خدا بودن تنافى دارد.

18 _ مسيح ( ع ) ، فرزند مريم ( ع ) و هر دو مملوك خداوند

المسيح ابن مريم و امه . .. و للّه ملك السموت و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 5

5 _ عيسى ( ع ) ، پسر مريم ( نه فرزند خدا )

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 4،5،6

4 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم نه خدا و نه زده او

المسيح ابن مريم

5 _ اعتراف مسيحيان به فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

6 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مريم ( ع ) گواهى روشن بر خدا نبودن او

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

تصريح به فرزندى مسيح(ع) براى مريم، براى بيان اين حقيقت است كه فرزند بودن (مخلوق بودن) با الوهيت تنافى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 1،11

1 _ مسيح ( ع ) فرزند

مريم و فرستاده خداوند

ما المسيح ابن مريم الا رسول

11 _ مريم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسيح ( ع ) ، نه وى را ابدى مى پنداشت و نه فرزند خدا

امه صديقة

{صديق} چنانچه جوهرى در {الصحاح} آورده است _ به كسى گفته مى شود كه بسيار تصديق كننده باشد و متعلق تصديق _ به قرينه صدر آيه _ رسالت مسيح، فناپذيرى او و فرزند نبودن وى براى خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 6

6 _ عيسى ( ع ) ، فرزند مريم و نه فرزند خدا

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم

به نظر مى رسد تصريح به فرزندى عيسى براى مريم در برابر اين ادعاى مسيحيان مى باشد كه وى فرزند خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) فرزند مريم ( ع ) و داراى منزلتى والا است .

ذلك عيسى ابن مريم

{ذلك} براى اشاره به بعيد به كار مى رود. به كار بردن آن در جايى كه مورد اشاره نزديك باشد، بيانگر برجستگى منزلت مورد اشاره و بزرگداشت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 4

4- آنان كه عيسى ( ع ) را فرزند مريم ( س ) ، بنده خدا و پيامبر او نمى دانند ، كافراند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 4

4 - عيسى (

ع ) ، فرزند مريم است و نه خدا .

و لمّا ضرب ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 5

5 - عيسى ( ع ) ، پسر مريم است .

و قفّينا بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 1

1 - حضرت عيسى ( ع ) ، پسر حضرت مريم ( ع ) است .

و إذ قال عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 6

6 - عيسى ( ع ) ، پسر مريم ( س ) است .

كما قال عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 11

11 - فرزند حضرت مريم ( س ) ( عيسى ( ع ) ) ، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پيشگاه خداوند

فنفخنا فيه من روحنا

اضافه {روح} به {نا}، اضافه تشريفى و براى بيان شرافت و عظمت اين روح است.

فرزند ناصالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 9

9 _ امكان ناصالح شدن فرزندان ، از پدران و مادران خوب و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است _ كه عبادالرحمان كه خود از بهترين ها جامعه اند _ براى سرنوشت و آينده خوب فرزندانشان دعا مى كنند و از خداوند خواستار صلاح و نيكى آنان مى شوند.

فضايل

فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 21

21- فرزند خداجوى شكرگزار ، زبان گوياى والدين در سپاس به درگاه پروردگار

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ و على ولدىّ

گرچه نعمت هاى عطا شده به والدين را، بايد خود آنان سپاس گزارند; اما خداوند در برنامه فرزند صالح، شكرگزارى از ناحيه پدر و مادر را نيز ياد كرده است. بنابراين سپاس او به منزله سپاسگزارى آنها است.

قربانى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 3

3 _ كشتن فرزند (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى الهى، نشانه بارز زيانكارى است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

قربانى فرزند براى بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1

1 _ فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به {شركاء} نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

قربانى فرزند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1

1 _ كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

كثرت فرزند كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 2

2 - مشركان كافر به قرآن ، مدعى برتر بودن در اموال و فرزند

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا

احتمال دارد مرجع ضمير فاعلى {قالوا}، مترفان (در آيه قبل) باشد و احتمال دارد به قرينه سياق، {الذين كفروا} (در آيه 31) باشد. برداشت ياد شده، بنابر احتمال دوم است.

كثرت فرزند مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 6

6 - مترفان ، به خاطر كثرت مال و اولاد ، خود را از عذاب در امان مى دانستند .

و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبين

اين جمله به منزله نتيجه عبارت قبلى است و به خاطر روشنى مطلب براى ذهن مخاطب، از {فا}ى تفريع استفاده نشده است.

كيفر انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 94 - 7

7- نسبت دهندگان فرزند به خداوند ، از احاطه كامل او بيرون نستند و مجازات الهى در انتظار آنان است .

لقد أحصيهم وعدّهم عدًّا

در برداشت ياد شده، مرجع ضمير مفعولى در {أحصاهم}، فاعل {قالوا} (در آيات پيشين) گرفته شده است. در اين صورت آيه در مقام تهديد كسانى است كه به فرزندگزينى خداوند قائل مى باشند و مراد از {مشخص بودن تعداد} اين است كه احدى از آنان نمى تواند از عقوبت اين كار بگريزد.

كيفر پدر به جاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 10،12

10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *

و لامولود هو جاز عن والده

درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.

كيفر فرزند به جاى پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 10،12

10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *

و لامولود هو جاز عن والده

درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى،

مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.

كيفرانتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 6

6- نسبت نارواى فرزندگزينى به خداوند ، درپى دارنده عذاب الهى در قيامت

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة

خبر از حضور در عرصه قيامت، هشدار به عذاب آن روز است.

گرايش به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 5

5 _ مال و فرزند ، دو عنصر پرجاذبه در زندگى دنيوى

أمولهم و أولدهم

با توجه به اينكه خداوند از ميان امكانات مادى تنها به دو مورد مال و اولاد اشاره كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

گرايشهاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 11

11 - باور هاى دينى پدران ، داراى تأثيرى بسزا در گرايش فرزندان به آن باورها

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق إلهاً وحداً

فرزندان يعقوب با جمله اى همانند {نعبد اللّه إلهاً واحداً} مى توانستند اعتقاد توحيدى و توحيد عبادى خويش را اظهار دارند. بيان آن معنا در ضمن نام بردن از ابراهيم و ... اشاره به نكاتى دارد كه تأثير پذيرى فرزندان از باورهاى پدران، از جمله آنهاست.

محافظت از فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 13

13- لزوم

حساسيت فزونتر انسان در حفظ مال و فرزند خويش از هجوم و دخالت شيطان

و شاركهم فى الأمول و الأول_د

از اينكه خداوند، از جمله قلمروهاى نفوذ شيطان را، مال و اولاد برشمرده است، در واقع هشدار و اعلام خطرى است بر اينكه: انسان بايد تلاش كند تا آنها، از دستبرد شيطان در امان بمانند.

محدوده استيذان از فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 9

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

محدوده علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 6

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

محدوده مسؤوليت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 8

8 - انسان ها مسؤول اعمال گذشتگان خويش نبوده و به سبب آنها مؤاخذه نخواهند شد .

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 8

8 - انسان ها مسؤول اعمال گذشتگان خويش نبوده و به سبب آنها مؤاخذه نخواهند شد .

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

محرميت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش (

گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

مرگ فرزند ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 9

9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى ايوب ( ع ) بود .

أنّى مسّنى الضرّ . .. فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {آتيناه أهله. ..} عطف بر {فكشفنا...} باشد. در اين صورت ذكر {آتيناه أهله...} از باب ذكر خاص بعد از عام و مفيد اهميت و عظمت خواهد بود; زيرا از دست دادن خانواده، خودْ {ضرّ} است.

مسؤول سلامتى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 11

11_ تلاش براى تأمين سلامت فرزندان از وظايف پدران

إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

مسؤوليت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 14

14 - مسؤوليت انسان بالاخص دارندگان ثروت ، درباره پدر و مادر و ساير خويشاوندان *

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف حقاً على المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 6

6 _ ضرورت احسان و نيكى فرزندان به پدر و مادر خويش

و بالوالدين احساناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

63 - 12

12_ گوش سپارى به فرمان ها و خواسته هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

فأرسل معنا أخانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 4

4_ گوش سپارى به فرمان هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 10،11،15،16،17

10- كهولت و به سن پيرى رسيدن والدين ، عامل سنگين تر شدن وظايف فرزند نسبت به آنها

إما يبلغنّ عندك الكبر أحدهما أو كلاهما فلاتقل لهما أُفّ و لاتنهرهما و قل لهما قو

11- مراقبت از پدر و مادر پير ، برعهده فرزند است .

و بالولدين إحس_نًا إمّا يبلغنّ عندك الكبر . .. فلاتقل لهما أُفّ

برداشت فوق به خاطر اين است كه مخاطب آيه شريفه، فرزندان هستند و هم چنين ظرف {عندك} (پيش تو) گوياى اين است كه فرزندان آن چنان بايد از پدر و مادر مراقبت كنند كه گويى نزد خود آنان زندگى مى كنند و از نزديك مراقب حال آنان مى باشند.

15- فرزندان موظفند به خواسته هاى پدر و مادر كهنسالشان پاسخ مثبت داده و هرگز از تأمين آن خواسته ها دريغ نكنند .

و لاتنهرهما

{نهر} در لغت به معناى منع و زجر است (لسان العرب).

16- برخورد عاطفى و مؤدبانه ، با پدر و مادر و تكريم آنان به هنگام سخن گفتن با ايشان ، تكليفى برعهده فرزندان

فلاتقل لهما أُفّ . .. و قل لهما قولاً كريمًا

17- حضور هر يك از پدر و مادر سالخورده به تنهايى و

يا هر دوى آنها نزد فرزند ، تأثيرى در مقدار احترام به آنها نداشته و هر دو از حقوق مساوى برخوردارند .

و بالولدين إحس_نًا إمّا يبلغنّ عندك الكبر أحدهما أو كلاهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 1،3،5،7،13

1- فرزندان در برابر والدين خويش بايد از سر مهربانى و ترحم ، تواضع و فروتنى كامل بكنند .

و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة

{من} در {من الرحمة} نشويه است; يعنى، خفض جناح و تواضع، بايد ناشى از رحمت و مهربانى به آنان باشد.

3- ترّحم و مهربانى به پدر و مادر ، از وظايف فرزند است .

و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة

5- دعا و طلب رحمت بى دريغ از پروردگار براى پدر و مادر ، از وظايف فرزند است .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما} مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه چون رحمت پدر و مادر به فرزند بى دريغ بوده، پس فرزند نيز متقابلاً بايد چنين رحمتى را براى پدر و مادرش درخواست كند.

7- فرزندان بايد همواره به زحمات تربيتى پدر و مادر خويش ، توجه داشته باشند .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

دستور خداوند به يادآورى زحمات تربيتى پدر و مادر به وقت دعا، مى تواند آموزنده حقيقت فوق باشد.

13- تربيت فرزندان در دامان پر مهر پدر و مادر ، نعمتى بس بزرگ و شايسته قدردانى و موجب استحقاق هرگونه احسان و احترام از سوى فرزند به آنان

و بالولدين إحس_نًا . ... و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة و قل ربّ ارحمهما كما ر

برداشت فوق با توجه به اين نكته

است كه خداوند در تعليم شيوه دعا كردن فرزندان براى پدر و مادرشان، مسأله تربيت والدين آنان را يادآور شد (كما ربّيانى صغيراً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 7

7- خداوند خواهان تواضع و رحمت قلبى فرزندان به پدر و مادر است و نه صرفاً خدمات ظاهرى به آنان

و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة . .. ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

خداوند در آيات قبل دستور به احسان به والدين و فروتنى از سر رحمت در برابر آنها را داده است و در اين آيه مى فرمايد: {به نيات درونى شما آگاهى دارد}. ذكر آگاهى به نيات پس از دستور ياد شده، مى تواند به اين منظور باشد كه: فروتنى بايد خالصانه و قلبى باشد و نه ظاهرى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 11

11 - رفت و آمد فرزندان به اتاق پدر و مادر ، در غير از سه وقت پيش از طلوع فجر ، وقت استراحت نيمروزى و پس از نماز عشا ، بدون اذن جايز است .

ليسئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... من قبل صلوة الفجر ... ليس عليكم و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 2،3،4

2 - فرزندان ، موظف اند از تلاش والدين براى مشرك ساختن آنان ، سرپيچى كنند .

و إن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلاتطعهما

3 - فرزندان ، موظف اند به پدر و مادرشان ، احسان كنند و از آنان

، اطاعت نمايند ، هرچند مشرك باشند .

و وصّينا الإنس_ن بولديه حسنًا وإن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلاتطعهما

از اطلاق {والدى} استفاده مى شود كه به والدين، در هر آيينى باشند، بايد احسان شود و هيچ قيدى وجود ندارد كه اطلاق را مقيد سازد. گفتنى است {إن جاهداك لتشرك بى} قرينه است بر اين كه نهى {لاتطعهما} مربوط به دعوت به شرك آنان است و نه ساير جهت ها.

4 - پدر و مادر ، بر فرزندان حق اطاعت كردن دارند .

و إن ج_هداك لتشرك بى . .. فلاتطعهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 2،3،5،8،11

2 - پدر و مادر ، حقّى الهى بر گردن فرزند دارند .

و وصّينا الإنس_ن بولديه

توصيه خداوند به انسان ها، براى رعايت حال والدين، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه رعايت حال والدين، امرى الهى است و خدا خواهان آن است.

3 - فرزند و والدين ، در مقابل هم ، مسؤوليت دارند .

قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه . .. و وصّينا الإنس_ن بولديه

5 - تحمل ناتوانى هاى روز افزون ، از سوى مادر ، در دوران باردارى ، در پى دارنده حقوقى بر گردن فرزند است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه حملته أُمّه وهنًا على وهن

{وهناً على وهن} دلالت بر افزايش ضعف و ناتوانى مادر در دوران باردارى مى كند.

8 - تحمل ضعف متزايدِ دوران باردارى از سوى مادر ، براى سالم رساندن كودك به دوره زايمان ، عاملِ لزوم رعايت حق مادر از سوى فرزند است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. حملته أُمّه وهنًا على

وهن ... أن اشكر لى و لولديك

11 - مادران ، داراى حقى فزون تر از پدران ، بر گردن فرزند هستند . *

و وصّينا الإنس_ن بولديه حملته أُمّه وهنًا على وهن و فص_له فى عامين أن اشكر . ..

تعليل آوردن حكم تشكر از والدين، به اين كه مادر، سختى هاى باردارى را متحمل شده و فرزند را تا مدت دو سال شير مى دهد، مى تواند به فزونى حق مادر اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 1،7

1 - فرزندان _ به رغم موظف بودن به رعايت حقوق والدين _ در صورت تلاش پيگير پدر و مادر به ايجاد انحراف عقيدتى ( شرك ) در آنان ، نبايد تسليم خواست آنان شوند .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. و إن ج_هداك على أن تشرك بى ... فلاتطعهما

متعدى شدن {جاهدا} با {على} دلالت بر مجاهده و تلاش قوى و پيگير مى كند.

7 - انسان ، به داشتن رفتار نيك با پدر و مادر ، حتى در صورت مشرك بودن آنان موظّف است .

و إن ج_هداك على أن تشرك . .. و صاحبهما فى الدنيا معروفًا

ممنوعيت تبعيض بين فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 9

9 - تمايز ميان دختر و پسر ، مخالف انديشه دينى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

تقديم {إناثاً} بر {الذكور} علاوه بر رعايت فاصله و سجع، مى تواند به منظور نفى انديشه جاهليت در مورد دختران باشد (كه پسران را بر دختران ترجيح مى دادند).

منشأ اصلاح فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 15

15- صالح و شايسته شدن فرزندان ، به دست خداوند و از شؤون ربوبيت او است .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

منشأ اعطاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 7،9

7- رحمت خداوند ، سرچشمه اعطاى مال و اولاد به انسان ها است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

9- اعطاى مال و اولاد ، به دست خداوند و در اختيار او است .

أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

منشأ روزى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 9

9- پدران و مادران ، نبايد خود را روزى دهنده فرزندان تصور كنند .

نحن نرزقهم و إيّاكم

دستور به اجتناب از قتل فرزند به خاطر ترس از فقر و آنگاه اعلام اين نكته كه خداوند روزى دهنده خود والدين و فرزندانشان است، مى تواند به دليل نكته ذكر شده باشد.

منشأ فرزند پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 1،4،8

1 - بهره مندى انسان از فرزندان دختر و پسر و يا محروميت وى از آنان بنا به خواست و مشيت خداوند است .

أو يزوّجهم ذكرانًا و إن_ثًا و يجعل من يشاء عقيمًا

4 - خداوند ، براساس علم و آگاهى خويش ، به گروهى پسر و به گروهى ديگر دختر و يا به جمعى پسر و دختر مى دهد و برخى را عقيم و نازا مى گرداند .

يهب لمن يشاء

. .. أو يزوّجهم ... إنّه عليم قدير

{تزويج} در {أو يزوّجهم} به معناى توأم با يكديگر قرار دادن است; يعنى، خداوند به برخى تنها دختر مى دهد و به بعضى تنها پسر عطا مى كند و برخى را هم پسر و هم دختر مى بخشد و برخى ديگر را نازا كرده; نه پسر مى دهد و نه دختر.

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً } جميعاً يجمع له البنين و البنات يهبهم جميعاً لواحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند. .. {أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً} روايت شده كه فرمود (مراد از آيه اين است) كه خداوند فرزندان پسر و دختر را باهم به يك خانواده مى بخشد}.

منشأ فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 5

5 - فرزند دادن و يا عقيم ساختن انسان ها ، هر دو نمودى از علم و قدرت خداوند است .

يهب لمن يشاء . .. إنّه عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 3

3 - فرزنددار شدن ، به قدرت و مشيّت الهى است .

و جعلت له . .. و بنين شهودًا

منشأ فرزند دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 1،4،8

1 - بهره مندى انسان از فرزندان دختر و پسر و يا محروميت وى از آنان بنا به خواست و مشيت خداوند است .

أو يزوّجهم ذكرانًا و إن_ثًا و يجعل من يشاء عقيمًا

4

- خداوند ، براساس علم و آگاهى خويش ، به گروهى پسر و به گروهى ديگر دختر و يا به جمعى پسر و دختر مى دهد و برخى را عقيم و نازا مى گرداند .

يهب لمن يشاء . .. أو يزوّجهم ... إنّه عليم قدير

{تزويج} در {أو يزوّجهم} به معناى توأم با يكديگر قرار دادن است; يعنى، خداوند به برخى تنها دختر مى دهد و به بعضى تنها پسر عطا مى كند و برخى را هم پسر و هم دختر مى بخشد و برخى ديگر را نازا كرده; نه پسر مى دهد و نه دختر.

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً } جميعاً يجمع له البنين و البنات يهبهم جميعاً لواحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند. .. {أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً} روايت شده كه فرمود (مراد از آيه اين است) كه خداوند فرزندان پسر و دختر را باهم به يك خانواده مى بخشد}.

منشأ فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 2

2 _ قربانى كردن فرزندان، عملى برخاسته از سفاهت و جهل است.

قتلوا أولدهم سفها بغير علم

منشأ محروميت از فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 1

1 - بهره مندى انسان از فرزندان دختر و پسر و يا محروميت وى از آنان بنا به خواست و مشيت خداوند است .

أو يزوّجهم ذكرانًا و إن_ثًا و يجعل من يشاء عقيمًا

موارد دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 15

15 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم } و ذلك إنّ الرجل كان إذا أراد الهجرةَ إلى رسول اللّه ( ص ) تعلّق به ابنه و امرأته و قالوا : نَنشُدُك اللّه أن تَذهب عنّا و تدعَنا فنضيع بعدك فمنهم من يطيع أهلَه فيقيم فحذّرهم اللّه أبناءَهم و نساءَهم و نهاهم عن طاعتهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم} روايت شده است: [در صدراسلام گاهى] مردى كه قصد هجرت به سوى رسول خدا(ص) را داشت، فرزند و همسرش دامان او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا قسم مى دهيم كه از نزد ما نروى و ما را بى كس نگذارى كه ما بعد از تو از بين خواهيم رفت. برخى از آنان مطيع اهل و عيال خود مى شدند و [نزد آنان ]مى ماندند. ازاين رو خداوند آنان را از فرزندان و همسرانشان برحذر داشته و آنان را از پيروى آنها نهى فرموده است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 15

موانع فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 17

17 _ باور به رزاقيت خداوند، مانع كشتن فرزندان به سبب فقر و تهيدستى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق نحن نرزقكم و إياهم

مهربانى در تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

اسراء - 17 - 24 - 6

6- تربيت اولاد توسط پدر و مادر ، بر اساس رحمت و محبت است .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما ربيانى} صفت براى مصدر مقدّر (رحمت) است. بنابراين، عبارت چنين مى شود: {رب ارحمهما مثل رحمتهما و تربيتهما لى} (خداوندا! همان گونه كه آنان به من ترحم كردند تو بر آنان ترحم كن).

مهربانى فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 6

6- پاك و صالح بودن و نيز مهرورزى فزون تر نسبت به والدين ، از ويژگى هاى فرزند شايسته است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

ناپسندى انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 89 - 1

1- انتساب گزينش فرزند به خداوند ، نسبتى بس شگفت و ناروا

اتّخذ الرحمن ولدًا . لقد جئتم شيئًا إدًّا

{إدّ} به معناى امر عجيب و بى اندازه زشت است (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 90 - 1

1- انتساب فرزندگزينى به خداوند ، به اندازه اى ناروا و شنيع است كه جهان آفرينش تاب تحمل آن را ندارد .

و قالوا . .. تكاد السموت يتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا

{فطر} (ريشه {تفطّر}) به معناى شكافتن از ناحيه طول و {انشقاق} به معناى ترك خوردگى و پيدايش رخنه و {خرّ} (مصدر {تخرّ}) ساقط شدنى است كه با بانگ و صداى فروافتادن همراه باشد (مفردات راغب). {هدّاً} به معناى شكستن و با خاك يكسان كردن (لسان العرب). اين كلمه مصدرى

است كه به معناى اسم مفعول (مهدودة) استعمال شده و حال براى {الجبال} است. بيان مجموعه عظيم ترين موجودات هستى تأكيد بر غيرقابل تحمل بودن انتساب فرزندگزينى به خداوند، براى مجموعه آفرينش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 91 - 1

1- انتساب فرزندگزينى به خداوند ، سخنى بس ناروا و سنگين براى جهان آفرينش

تكاد السموت يتفطّرن منه . .. أن دعوا للرحم_ن

{دَعَوا} به معناى {جعلوا} (لسان العرب). {أن دعوا} ضمير {منه} (درآيه قبل) را تبيين مى كند.

ناپسندى فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2

2- شرك به خدا ، پرخاش به والدين ، تبذير ، فرزندكشى ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال يتيم ، پيروى از راهى كه پشتوانه علمى ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال ناپسند و منفور خداوند

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

ناخشنودى از فرزند پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

ناخشنودى از فرزند دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا

و يهب لمن يشاء الذكور

نعمت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 7

7- وجود فرزند ، نعمت الهى و شايسته حمد و سپاس است .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 4

4- برخوردارى انسان ها از وجود فرزندانى در پرتو نظام همسردارى ، از نعمت هاى خداوند و نشانه هاى اوست .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

آيه فوق در شمار چندين آيه قبل است كه در مقام امتنان بر انسانها و بيان توحيد و اثبات بطلان شرك است. گفتنى است ذيل همين آيه (أفبالباطل يؤمنون ...) مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 3

3- زكريا ( ع ) ، موهبت فرزند را از جلوه هاى ربوبيت خداوند براى خويش مى دانست .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 3

3- فرزندان و نوادگان ، موهبت و عطيه اى از جانب پروردگار است .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد هاى الهى به بشر

أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 100 - 6،7

6 - فرزند ، نعمت الهى است .

ربّ هب لى من الص_لحين

برداشت ياد شده را از تعبير {هبه} و {بشارت} در آيه بعد، مى توان استفاده كرد; زيرا اين دو تعبير در امور خير و نعمت به كار مى رود.

7 - اعطاى فرزند از جانب خداوند به انسان ها ، تنها يك بخشش الهى است ; نه حق براى آنان .

ربّ هب لى من الص_لحين

با توجه به تعبير {هبه} برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 5

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 22

22- وجود فرزند ، نعمتى براى خود وى و والدين او است . *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ و على ولدىّ

با توجه به مفرد بودن واژه {نعمة} و اين كه نعمت ياد شده، هم نعمت براى فرزند به شمار مى آيد و هم براى والدين; احتمال مى رود كه آن نعمت يگانه، اصل {وجود} باشد كه به فرزند عطا شده است و از اين رهگذر پدر و مادر نيز به داشتن نسل نائل آمده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 5،9

5 - اموال ، فرزندان ، باغ ها و نهر ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول . .. و يجعل لكم أنه_رًا

9 -

اموال ، اولاد و باغ هاى آباد ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 2

2 - فرزندان ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و بنين شهودًا

نعمت فرزند حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 3

3 - فرزند صالح و بردبار ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و مژده دادن

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه بشارت در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد و بشارت خداوند بيانگر اين حقيقت است كه فرزند، نعمتِ شايسته بشارت و مژده است.

نعمت فرزند سالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13،15

13 _ آدم ( ع ) و حوا در پيشگاه خداوند ملتزم شدند كه در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شايسته همواره از سپاسگزاران وى باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

15 _ داشتن فرزند سالم و شايسته از نعمت هاى خدا و سزاوار شكرگزارى به درگاه اوست .

لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

نعمت فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13،15

13 _ آدم ( ع ) و حوا در پيشگاه خداوند ملتزم شدند كه در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شايسته همواره از سپاسگزاران وى

باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

15 _ داشتن فرزند سالم و شايسته از نعمت هاى خدا و سزاوار شكرگزارى به درگاه اوست .

لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 4

4- برخوردارى از فرزندى صالح و مهربان ، نعمتى الهى است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 11

11- فرزند صالح و وارث نيك ، موهبتى الهى است .

فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 6

6- فرزند صالح و پاك نهاد ، از موهبت هاى الهى است .

لأهب لك غل_مًا زكيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 8

8- فرزند صالح ، موهبتى الهى است .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 3

3 - فرزند صالح و بردبار ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و مژده دادن

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه بشارت در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد و بشارت خداوند بيانگر اين حقيقت است كه فرزند، نعمتِ شايسته بشارت و مژده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 6

6 - فرزند صالح ،

نعمت الهى است .

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا من الص_لحين

برداشت ياد شده را مى توان از تعبير {بشارت} به دست آورد; زيرا اين تعبير در امور خير و نعمت به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 4

4 - فرزند صالح ، عطيه الهى براى والدين

و وهبنا لداود سليم_ن نعم العبد

نعمت فرزند عالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 5

5- داشتن فرزندى دانا و دانشمند ، از نعمت ها و شايسته بشارت و مژده دادن

نبشّرك بغل_م عليم

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد. گفتنى است: از اينكه فرشتگان به فرزند دانا بشارت داده اند، برداشت مى شود كه فرزنددار شدن امرى است شايسته براى بشارت و تبريك گفتن.

نعمت فرزند مهربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 4

4- برخوردارى از فرزندى صالح و مهربان ، نعمتى الهى است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

نعمت همنشينى با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نقش اخروى فرزند

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 88 - 1

1 - مال و فرزندان ، بى ثمر براى انسان در قيامت

يوم لاينفع مال و لابنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 17 - 3

3 - كارساز نبودن مال و اولاد براى انسان در قيامت

لن تغنى عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شيئًا

نقش فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 1

1 _ برخوردارى انسان از مال و اولاد فراوان ، نشانه سعادتمندى و محبوبيت وى نزد خداوند نيست .

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 10

10 _ كثرت مال و اولاد ، مايه رنج و گرفتارى براى بى ايمانان

أن يعذبهم بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 10

10- فرزنددارى ، عامل فقر و تهى دستى نيست .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق نحن نرزقهم و إيّاكم

از آيه استفاده مى شود: هر انسانى، روزى خاص خود را دارد و اين گونه نيست كه آمدن يكى، باعث نقصان روزى ديگرى شود. بنابراين، اگر فقرى هست، معلول عاملهاى ديگرى است نه وجود فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 12

12- مال و فرزند ، دو زمينه مهم نفوذ شيطان و لغزش انسان

و شاركهم فى الأمول و الأول_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 -

89 - 6

6- حفظ دستاورد هاى زندگى پس از مرگ در پرتو داشتن فرزند ، خواسته طبيعى انسان است .

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

از اين كه پيامبرى چون زكريا(ع)، خواستار حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن بود، مى توان استفاده كرد كه همه انسان ها چنين خواسته اى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 1

1 - رفاه و برخوردارى از امكانات مادى _ همچون مال و فرزند _ نشانه كرامت انسان در نزد خدا نيست .

أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 5

5 _ همسر و فرزند ، مايه سرور و روشنى چشمان انسان است .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 5

5 - فرزند ، مايه روشنى چشم والدين و سرور و شادمانى آنان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 1

1 - مترفان ، دارايى بيشتر و اولاد زيادتر را ملاك برترى و ارزش مى دانند .

قال مترفوها . .. و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 1،2

1 - مال و فرزند _ به خودى خود _ موجب هيچ قرب و منزلتى در

پيشگاه خداوند نمى شود .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى

{زلفى} مفعول مطلق {تقرّب} است و چون در سياق نفى آمده، دلالت بر عموم مى كند. گفتنى است كه {زلفى} نيز به معناى منزلت است (مفردات راغب).

2 - مال و اولاد ، هيچ گاه باعث در امان ماندن از عذاب الهى نمى شود .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبين . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 18

18 - { خطب أميرالمؤمنين ( ع ) فحمد اللّه و اثنى عليه و قال : أمّا بعد . . .انّ المال و البنين حرث الدنيا و العمل الصالح حرث الآخرة . . . ;

اميرالمؤمنين در خطبه، بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: . ..مال و فرزند كشت و بهره دنيا است و عمل شايسته كشت و بهره آخرت است...}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 17 - 2

2 - مال و اولاد ، دو عنصر كارساز و مايه بى نيازى در زندگى دنيايى

لن تغنى عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 6

6 - برخوردارى از متاع هاى دنيوى ( همچون مال ، اولاد ، باغ هاى آباد و . . . ) ، امرى مثبت و پسنديده و ابزار يارى رسانى در زندگى بشر ، از منظر قرآن و دين

و يمددكم بأمول . .. و يجعل لكم أنه_رًا

از

اين كه خداوند موارد ياد شده را به مؤمنان بشارت داده و از آنها به عنوان امداد الهى ياد كرده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

نقش فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،3،19

1 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

3 _ فرزندان صالح ، مايه سرور و روشنى چشمان پدران و مادران

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من . .. ذرّي_ّتنا قرّة أعين

19 _ نقش مثبت و سازنده صلاح و نيكى همسر و فرزندان ، در سرنوشت و سعادت انسان

ربّناهب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إمامًا

دعا براى همسر و فرزندان و مقدم داشتن آنان بر خود به هنگام دعا كردن، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 21،30

21- فرزند خداجوى شكرگزار ، زبان گوياى والدين در

سپاس به درگاه پروردگار

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ و على ولدىّ

گرچه نعمت هاى عطا شده به والدين را، بايد خود آنان سپاس گزارند; اما خداوند در برنامه فرزند صالح، شكرگزارى از ناحيه پدر و مادر را نيز ياد كرده است. بنابراين سپاس او به منزله سپاسگزارى آنها است.

30- صلاح و شايستگى فرزند ، داراى تأثير و نتايج ارزشمند براى والدين

و أصلح لى فى ذرّيّتى

تعبير {لى} اشاره به منافعى دارد كه از ناحيه صلاح فرزند و نسل، شامل حال والدين او مى شود.

نقش فرزند فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 9

9- فرزند ناصالح ، زمينه ساز گرايش پدر و مادر به كفر و طغيان است .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

نقش مقامات فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 38 - 5

5 - عظمت فرزند ، مايه رفعت مقام مادر است .

إذ أوحينا إلى أُمّك

محتواى آنچه به مادر موسى(ع) گفته شد، نشان مى دهد كه هدف اصلى، حفاظت موسى(ع) بوده، گرچه اثر طبيعى آن، آرامش يافتن مادر موسى(ع) نيز بوده است. بنابراين دست يابىِ مادر موسى به وحى الهى، برخاسته از عظمت موسى(ع) است.

نوح(ع) و نجات فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 1،7

1_ نوح ( ع ) ، از تقاضاى نجات فرزند ناصالحش منصرف شد و آن را امرى نابه جا دانست .

فقال رب إن ابنى من أهلى . .. قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك

ما ليس لى به علم

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نهى از فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 13

13- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . بعث الله محمداً ( ص ) و . . .أنزل عليه فى سورة بنى اسرائيل بمكة . . . و أنزل نهياً عن أشياء حذر عليها و لم يغلظ فى ها ولم يتواعد عليها و قال : { و لاتقتلوا أولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم و إيّاكم إن قتلهم كان خطئاً كبيراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگيخت و ... بر او آياتى از سوره بنى اسرائيل را در مكه نازل فرمود ...[كه در آن آيات]از چيزهايى نهى كرده كه پرهيز از آنها لازم است; ولى در آن نهيها غلظت و شدت نشان نداده و بر ارتكاب موارد نهى وعيد عذاب نداده است و فرمود: و لاتقتلوا أولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم و إيّاكم إن قتلهم كان خطئاً كبيراً}.

نياز به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 6

6 - نياز شديد فرعون و همسرش به وجود كودكى در كنارشان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

والدين و فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 2

2 -

فرزند ، بخشى از وجود پدر و مادر است .

و جعلوا له من عباده جزءًا

ولايت بر فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 7

7- مردان ، در دوران جاهليت بر فرزندان خود ولايت و اختيار تام داشتند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

اينكه خداوند از تصميم مشركان درباره زنده نگه داشتن نوزادان دختر خود و يا در گور كردنشان سخن مى گويد و كس ديگرى را دخيل و معترض نمى داند، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

ويژگيهاى فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 8

8 - حلم و بردبارى ، برجسته ترين نشانه صالح بودن فرزندان

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ابراهيم(ع) از خداوند، فرزندى صالح درخواست كرده بود و خداوند در پاسخ فرمود: به تو فرزندى حليم و بردبار عطا مى كنم. ذكر اين خصوصيت در واقع بيانگر ويژگى صالح بودن فرزند است.

هلاكت فرزند فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 3

3- از ميان رفتن فرزند ناصالح و جاى گزينى آن به وسيله فرزندى صالح ، جلوه اى از ربوبيّت خدا براى پدر و مادر مؤمن است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه

هوشيارى بر دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 5

5 - مؤمنان ، بايد در برابر دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ،

هشيار بوده و آنان را زير نظر داشته باشند .

عدوًّا لكم فاحذروهم

فرمان برحذر بودن (فاحذروهم) ممكن است به معناى لزوم هشيارى و زير نظر گرفتن آنان باشد كه با غفلت از اين امر، مبادا دچار خسارت و ضربه شوند.

فرزند دارى

آثار فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 4

4- فرزنددار شدن ، مايه روشنايى چشم و قرار دل مادر است .

و قرّى عينًا

جمله {قرّى عيناً} مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در اين صورت _ به قرينه سياق _ با اصل پيدايش فرزند، مرتبط خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف، مانند {سبّحوه} مى باشد; يعنى {منزه بدانيد او را منزه دانستنى}. كاربرد تنزيه دراين مورد نشان از آن دارد كه {اتخاذ ولد} نشانه نقص و كاستى است و خداوند از آن منزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص بوده و خداى رحمان از آن مبرّا است .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

گزينش فرزند با فراگيرى رحمت سازگار نيست; زيرا فرزند خداوند، بايد هم جنس او بوده و در الوهيت مانند او باشد; در نتيجه بايد به رحمت او نيازى نداشته باشد; زيرا لازمه آن، فراگير نبودن رحمت الهى و نقصان آن است.

زمينه فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 4

4 - امكان فرزنددار شدن انسان با دعا و توسل به ربوبيت الهى

ربّ هب لى من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 11

11- دعا و نيايش ، از موجبات و زمينه هاى فرزنددار شدن و اصلاح نازايى است .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

عوامل يأس از فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 4

4- پيرى و سالمندى ، از عوامل يأس انسان از فرزنددار شدن

مسّنى الكبر فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين

منشأ فرزند دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 5

5 - فرزند دادن و يا عقيم ساختن انسان ها ، هر دو نمودى از علم و قدرت خداوند است .

يهب لمن يشاء . .. إنّه عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 3

3 - فرزنددار شدن ، به قدرت و مشيّت الهى است .

و جعلت له . .. و بنين شهودًا

فرزند كشى

اجتناب از فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 25

25 _ كناره گيرى از شرك، احسان به پدر و مادر و پرهيز از كشتن فرزندان، از سفارشهاى خداوند به انسانها

ألا تشركوا به شيئا . .. ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 153 - 1

1 _ پرهيز از شرك، فرزندكشى، كردارهاى شنيع، كشتن بيگناهان، تجاوز به دارايى يتيمان، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

ألا تشركوا به شيئاً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} خداوند باشد. صراط خداوند يعنى راهى كه به سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 8

8 - پرهيز از دزدى ، زنا و فرزندكشى ( سقط جنين و . . . ) ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أول_دهنّ

جرم فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

حرمت فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 13،14

13 _ كشتن فرزند، حتى به سبب فقر و تهيدستى، از محرمات الهى است.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

{إملاق} به معناى نيازمند شدن و {من} تعليليه است.

14 _ بالاترين حد فقر نيز مجوز كشتن فرزند نخواهد بود.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

برداشت فوق با توجه به نكره آوردن

{إملاق} استفاده شده است; يعنى حتى آن فقرى كه به سبب ندرتش گويا براى مردم ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،4

1- كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

4- كشتن فرزند ، به گمان ر ها ساختن وى از مبتلا شدن به فقر و سرنوشتى سخت و فلاكت بار ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

برداشت فوق، بنابراين است كه مراد از {إملاق} بيم پدر و مادر، از تهى دست شدن خود و فرزندانشان باشد.

زيان فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 3

3 _ كشتن فرزند (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى الهى، نشانه بارز زيانكارى است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

سرزنش فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

فرزند كشى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول

اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

فرزند كشى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،2،7

1 _ فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به {شركاء} نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

2 _ كشتن فرزند در نظر بسيارى از مشركان عصر جاهليت كارى زيبا و شايسته بوده است.

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

7 _ فرزندكشى در نظر گروهى از مشركان عصر جاهليت، على رغم نظر بسيارى ديگر، كارى شايسته تلقى نمى شده است.

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1،6

1 _ كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

6 _ مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

{باء} در {بغير علم} به معناى ملابسه و وصف براى {سفها} است. لذا

معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 _ رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

فرزند كشى در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،4،5

1- كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

4- كشتن فرزند ، به گمان ر ها ساختن وى از مبتلا شدن به فقر و سرنوشتى سخت و فلاكت بار ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

برداشت فوق، بنابراين است كه مراد از {إملاق} بيم پدر و مادر، از تهى دست شدن خود و فرزندانشان باشد.

5- ترس از فقر و تهى دستى ، مجوز ارتكاب قتل فرزند نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

فرزند كشى و فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 16

16 _ كشتن فرزندان برطرف كننده فقر نيست.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق نحن نرزقكم و إياهم

جمله {نحن نرزقكم . ..} را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1 _ وعده به روزيرسانى و برطرف كردن فقر. بر اين مبنا هدف از آن، دعوت به استقامت تا برطرف شدن فقر است. 2 _ بيان اين معنا كه روزى شما به دست خداست و او بنابر شرايط و يا مصالحى خواسته است شما فقير باشيد. لذا بود و نبود فرزندان نقشى در فقر و غناى شما ندارد. برداشت

فوق بر اساس دومين احتمال است. گفتنى است تحقق فقر، كه از {من املاق} به دست مى آيد، مؤيد اين احتمال است.

منشأ فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 2

2 _ قربانى كردن فرزندان، عملى برخاسته از سفاهت و جهل است.

قتلوا أولدهم سفها بغير علم

موانع فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 17

17 _ باور به رزاقيت خداوند، مانع كشتن فرزندان به سبب فقر و تهيدستى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق نحن نرزقكم و إياهم

ناپسندى فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2

2- شرك به خدا ، پرخاش به والدين ، تبذير ، فرزندكشى ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال يتيم ، پيروى از راهى كه پشتوانه علمى ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال ناپسند و منفور خداوند

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

نهى از فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 13

13- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . بعث الله محمداً ( ص ) و . . .أنزل عليه فى سورة بنى اسرائيل بمكة . . . و أنزل نهياً عن أشياء حذر عليها و لم يغلظ فى ها ولم يتواعد عليها و قال : { و لاتقتلوا أولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم و إيّاكم إن قتلهم كان خطئاً كبيراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:.

.. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگيخت و ... بر او آياتى از سوره بنى اسرائيل را در مكه نازل فرمود ...[كه در آن آيات]از چيزهايى نهى كرده كه پرهيز از آنها لازم است; ولى در آن نهيها غلظت و شدت نشان نداده و بر ارتكاب موارد نهى وعيد عذاب نداده است و فرمود: و لاتقتلوا أولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم و إيّاكم إن قتلهم كان خطئاً كبيراً}.

فرزندان

آثار اخروى فرزندان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 17 - 4

4 - كارساز نبودن اموال و اولاد منافقان براى آنان ، در قبال عذاب الهى در قيامت

لن تغنى عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شيئًا

اتكاى به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 1،2

1 _ كافران به جاى تكيه بر رحمت الهى ، بر مال و اولاد خويش متّكى هستند .

ربّنا . .. هب لنا من لدنك رحمة ... انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اول

2 _ كافران ، بى نيازى را در مال و اولاد مى جويند ; در حالى كه هرگز آن را نمى يابند .

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 1

1 _ تكيه بر مال ، اولاد و احساس بى نيازى از خدا ، شيوه فرعونيان و پيشنيان آنان

لن تغنى عنهم . .. كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم

احترام فرزندان صالحان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 8

8- برخورد شايسته با فرزندانِ افرادِ صالح ، به پاس نيكى پدران آنان ، لازم است .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

احكام فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 21،23

21 _ تعلّق تكوينى فرزند به پدر و مادر

بولدها . .. بولده

23 _ تعلّق تشريعى كودك به پدر *

و على المولود له زرقهنّ . .. و لا مولود له بولده

فرزند براى پدر است و او متكفل مخارج وى مى باشد.

ارزش فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 5

5 _ اموال و اولاد ، هرگز انسان را از خدا بى نياز نمى سازد .

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 4،7،8،9

4 _ مال و اولاد ( امكانات مادّى و انسانى ) نمى تواند خلأ ناشى از بى ايمانى به خدا را در جبهه كفر ، جبران كند .

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

7 _ اموال و فرزندان ( پشتوانه مالى و نيروى انسانى ) ، مهمترين سرمايه مادى بشر

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم

با وجود اينكه هيچ چيز توان كفايت از خدا را ندارد، نام بردن از مال و اولاد، دلالت بر ويژگى و اهميت خاص آن دارد.

8 _ مال و اولاد ( امكانات مادى و انسانى ) ،

ملاك ارزش نيستند .

ليسوا سواءً . .. امة قائمة ... لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

9 _ بى اثر بودن مال و اولاد ، در برابر اراده و خواست خداوند

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

ازدواج فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 11

11 _ ازدواج فرزندان بلافصل آدم و حوّا ، با يكديگر *

و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً

كلمه {منهما}، گوياى اين است كه براى تكثير نسل بشر جز آدم و حوّا موجودى ديگر، از قبيل ملائكه يا انسانهاى باقيمانده از نسلهاى پيشين، دخالتى نداشته است ; بنابراين، تكثير نسل بشر با ازدواج فرزندان آدم با يكديگر صورت گرفته است. مؤيّد مطلب فوق، پاسخ امام رضا (ع) به سؤال از كيفيت تكثير نسل آدم است كه فرمود: حملت حوّا هابيل واختاً له فى بطن ثم حملت فى البطن الثّانى قابيل واختاً له فى بطن فزوّج هابيل التى مع قابيل و تزوّج قابيل التى مع هابيل ... .

_______________________________

قرب الاسناد، ص 161 ; نورالثقلين، ج 1، ص 433، ح 10.

الگوگيرى از فرزندان بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 13

13 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند مى خواهند كه خود و همسر و فرزندانشان ، الگو و مقتداى مردم تقواپيشه باشند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

اهتمام ابراهيم(ع) به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 3،4

3- گمراه شدن مردم بسيارى به وسيله بت

ها و بت پرستان ، انگيزه حضرت ابراهيم ( ع ) براى درخواست از خداوند جهت مصونيت خود و خاندانش از گرايش به آن آيين

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جمله {ربّ إنّهنّ . ..} در مقام تعليل براى جمله {و اجنبنى و بنىّ ...} است; يعنى، چون بت پرستان موجب گمراهى اغلب مردم شدند از تو درخواست مصونيت دارم.

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 6

6- عنايت خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به سرنوشت دنيوى و اخروى فرزندان و خاندانش و ياد كردن از آنان در تمامى دعاهايش

و اجنبنى و بنىّ . .. من ذرّيتى ... ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليه

اهميت تأمين آينده فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 11

11- باقى گذاردن اندوخته اى براى تأمين آتيه فرزندان نيازمند ، كارى شايسته است .

و كان تحته كنز لهما و كان أبوهما ص_لحًا

در اين برداشت، مفروض اين است كه پدر يتيمان، اموالى را براى آتيه فرزندان خويش، زير ديوار نهاده است. توصيف او به صلاح، اين نكته را به ذهن مى آورد كه دورانديشى او نيز كارى شايسته بوده است و نيز حفاظت خضر(ع) از گنج نهفته و بيان خصوصيات آن

ماجرا در قرآن، حاكى از پسنديده بودن تدبير او است.

برگزيدگى فرزندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 5

5 _ خداوند ، گروهى از فرزندان يعقوب را به پيامبرى برانگيخت و به آنان وحى كرد .

أوحينا إلى . .. و الاسباط

{اسباط} جمع {سبط} در لغت به فرزندزادگان گفته مى شود، و مراد از آن در آيه فرزندزادگان حضرت يعقوب(ع) هستند و برخى از مفسران مقصود از {الاسباط} را فرزندان اسحاق دانسته اند. گفتنى است كه آمدن كلمه {الاسباط} پس از {يعقوب} نظر اول را تأييد مى كند.

بشارت به بى فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 5

5- بشارت دادن و اميدوار ساختن افراد بى فرزند به فرزنددار شدن در پرتو لطف و عنايت خداوند ، كارى پسنديده و ارزشمند

إنا نبشّرك بغل_م . .. فلاتكن من الق_نطين ... من رحمة ربّه

بى ارزشى فرزندان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 2

2 _ توجه به ماهيت پست منافقان و عاقبت شوم آنان ، موجب مهم جلوه نكردن مال و اولاد فراوان آنان در نظر اهل ايمان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

{فا}ى تفريع در {فلا تعجبك}، نهى از اعجاب را متفرع بر مطالبى كرده كه در آيات گذشته در زمينه ماهيتِ منفى منافقان و فرجام شومشان، بيان شده است.

تأثير نياكان در فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 4

4 _ شركورزى پدران زمينه ساز

گرايش فرزندان به شرك است .

إنما أشرك ءاباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم

تعدد فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 13

13- حضرت ابراهيم ( ع ) در زمان دعا براى اهل مكه ، بيش از يك فرزند داشت .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا و اجنبنى و بنىّ

توحيد فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 16

16- { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال : . . . إن الله أمر إبراهيم ( ع ) أن ينزل إسماعيل بمكة ففعل فقال إبراهيم : { ربّ اجعل ه_ذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام } فلم يعبد أحد من ولد إسماعيل صنماً قطُّ . . . ;

امام صادق(ع) . .. فرمود:... همانا خداوند به ابراهيم(ع) امر كرد كه اسماعيل را به مكه اسكان دهد. پس ابراهيم(ع) بعد از انجام آن گفت: {ربّ اجعل ه_ذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام}. پس هيچ يك از فرزندان اسماعيل هرگز بتى را نپرستيدند...}.

حقوق فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 1،17،18،19،20،22،24،25،26،36،39،42

1 _ وجوب شير دادن مادران به فرزندان خويش

و الوالدات يُرضعن اولادهنّ

جمله {يرضعن . .. }، جمله اى است خبرى در مقام انشا.

17 _ پدر و مادر ، حق ضرر زدن به فرزند خويش را ندارند . حتى بر فرض وقوع طلاق .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له

بولده

بنابراينكه {لا تضارّ} به صيغه معلوم باشد يعنى پدر و مادر ضرر نزنند.

18 _ نبايد مادر _ حتى پس از طلاق _ با امتناع از شير دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والدة بولدها

19 _ خوددارى مادر از شير دادن به كودك خويش ، از مصاديق بارز اضرار به فرزند

و الوالدات يرضعن . .. لا تضارّ والدة بولدها

نهى از زيان رسانى به كودك پس از الزام مادر به شير دادن، اشاره به اين معناست كه از مصاديق بارز ضرر به كودك، خوددارى از شير دادن به اوست.

20 _ خوددارى پدر از تأمين مخارج مادر ، موجب زيان كودك خويش

و على المولود له زرقهنّ . .. لا تضارّ ... و لا مولود له بولده

نهى از زيان رسانى پدر به كودك خويش، پس از الزام او به تأمين مخارج مادر، اشاره به اين معناست كه امتناع از تأمين مخارج مادر نهايتاً منجرّ به زيان كودك خواهد شد.

22 _ پدر نبايد با محروم كردن همسر خود از تأمين مخارج حتى پس از طلاق او ، موجب ضرر فرزند شود .

لا تضارّ . .. و لا مولود له بولده

24 _ وارثان پدر بايد تأمين مخارج زنيكه فرزند ميّت را شير مى دهد ، بر عهده بگيرند .

و على الوارث مِثل ذلك

ظاهر اين است كه مراد از {وارث}، وارثان پدر كودك هستند.

25 _ وارثان پدر نبايد به فرزند شيرخوار مورّث با عدم رعايت حقوق وى ضرر بزنند .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده و على الوارث مثل ذلك

جمله {و على الوارث مثل ذلك}، تمامى تكاليفى را كه پدر كودك بايد نسبت به او

رعايت كند، بر عهده وارث پدر گذاشته كه از جمله، عدم اضرار به كودك (لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده) است.

26 _ جواز گرفتن فرزند از شير قبل از دو سال ، به شرطِ رضايت ، مشورت و توافق پدر و مادر

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

چون حدّ كمال شير دادن دو سال است، بنابراين {فصال} پس از دو سال طبيعى است و نياز به مشورت و توافق ندارد; لذا مراد از {فصال} در آيه شريفه، {فصال} قبل از دو سال است.

36 _ لزوم رعايت تقوا در حقوق نوزادان و آنچه مربوط به شيردهى آنان است .

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

محور اصلى آيه، تأمين حيات و رشد نوزادان است. بنابراين مصداق بارز تقوا درآيه شريفه، رعايت حقوق آنان خواهد بود.

39 _ خداترسى و توجّه به آگاهى او ، عامل رعايت مصالح نوزادان و مسائل مربوط به شيردهى آنان از سوى پدر ، مادر ، وارثان پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

42 _ وارث پدر حق ندارد با جُدا كردن طفل از مادر ، به مادر زيان رساند .

و على الوارث مِثل ذلك

امام صادق (ع): . .. لا ينبغى للوارث ان يضارّ المرأة فيقول لاادع ولدها يأتيها ...

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 121، ح 384 ; نورالثقلين، ج 1، ص 228، ح 886.

خسارت به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 17،18،19،20،22،25،32،42

17 _ پدر و مادر ، حق ضرر زدن به فرزند خويش را ندارند . حتى بر فرض وقوع

طلاق .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده

بنابراينكه {لا تضارّ} به صيغه معلوم باشد يعنى پدر و مادر ضرر نزنند.

18 _ نبايد مادر _ حتى پس از طلاق _ با امتناع از شير دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والدة بولدها

19 _ خوددارى مادر از شير دادن به كودك خويش ، از مصاديق بارز اضرار به فرزند

و الوالدات يرضعن . .. لا تضارّ والدة بولدها

نهى از زيان رسانى به كودك پس از الزام مادر به شير دادن، اشاره به اين معناست كه از مصاديق بارز ضرر به كودك، خوددارى از شير دادن به اوست.

20 _ خوددارى پدر از تأمين مخارج مادر ، موجب زيان كودك خويش

و على المولود له زرقهنّ . .. لا تضارّ ... و لا مولود له بولده

نهى از زيان رسانى پدر به كودك خويش، پس از الزام او به تأمين مخارج مادر، اشاره به اين معناست كه امتناع از تأمين مخارج مادر نهايتاً منجرّ به زيان كودك خواهد شد.

22 _ پدر نبايد با محروم كردن همسر خود از تأمين مخارج حتى پس از طلاق او ، موجب ضرر فرزند شود .

لا تضارّ . .. و لا مولود له بولده

25 _ وارثان پدر نبايد به فرزند شيرخوار مورّث با عدم رعايت حقوق وى ضرر بزنند .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده و على الوارث مثل ذلك

جمله {و على الوارث مثل ذلك}، تمامى تكاليفى را كه پدر كودك بايد نسبت به او رعايت كند، بر عهده وارث پدر گذاشته كه از جمله، عدم اضرار به كودك (لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده)

است.

32 _ جلوگيرى از ضرر و بى مهرى به فرزند ، با پيش پرداخت اُجرت دايه *

و ان اردتم . .. اذا سلّمتم

با در نظر گرفتن اينكه آيه در مقام دفع ضرر از كودك است; مى توان گفت كه پيش پرداخت اُجرت دايه به جهت دفع ضررى است كه در اثر تأخير اُجرت دايه، ممكن است متوجّه طفل گردد.

42 _ وارث پدر حق ندارد با جُدا كردن طفل از مادر ، به مادر زيان رساند .

و على الوارث مِثل ذلك

امام صادق (ع): . .. لا ينبغى للوارث ان يضارّ المرأة فيقول لاادع ولدها يأتيها ...

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 121، ح 384 ; نورالثقلين، ج 1، ص 228، ح 886.

درخواست بهشت براى فرزندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

دشمنى فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 12

12 - خداوند در پى هبوط آدم ( ع ) و حوا ، دشمنى فرزندانشان را با يكديگر ، به ايشان گوشزد كرد .

و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو

دشمنى

فرزندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 1

1 - برخى از همسران و فرزندان مؤمنان ، همچون دشمن به مخالفت با آنان برمى خيزند .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم

دشمنى فرزندان مؤمنان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 2

2 - مؤمنان صدراسلام ، با مخالفت و دشمنى برخى از همسران و فرزندان خويش روبه رو بودند .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم

دعا بر فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 15

15 _ نقش دعاى مادر و كمالات معنوى او ، در سعادت فرزند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى اعيذها بك

رحمت بر فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

{من} براى تبعيض است; يعنى {وهبنا لهم بعض رحمتنا} عنوان {هبه} و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

سوگند به فرزندان انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 3 - 6

6 - سوگند خداوند به انسان توليدمثل كننده و فرزندانش

و والد و ما ولد

واژه {والد} ممكن است به شخص خاصى نظر نداشته باشد; بلكه اسم جنس بوده و بر هر انسان مذكر و يا حتى مؤنثى كه در

توليد مثل نقش داشته باشند، اطلاق گردد (ر. ك: لسان العرب). در اين صورت شگفتى تكثير نسل و نقش اعجاب برانگيز پدر و مادر در آن و نيز عظمت فرزند به وجود آمده از آنها، راز سوگند خداوند به آنان است.

صدقه به فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 15

15_ اعطاى صدقه به فرزندان و خاندان پيامبران ، جايز و امرى شايسته و نيكوست .

و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

{تصدق} به معناى اعطاى صدقه است و {صدقه} آن گونه كه در {كشاف} آمده است عطيه و بخششى است كه به منظور رسيدن به ثواب پرداخت مى شود.

صلاحيت فرزندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

عصيان فرزندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 5

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

علاقه به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرايش به خدا

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 5

5 _ شيفتگى مردم نسبت به زن ، فرزندان ذكور ، سيم و زر و مَركب هاى نامدار

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذّهب و الف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 13

13 _ علاقه انسان ، به سعادتمندى نسل خويش

و انّى اعيذها بك و ذريّتها

عمل ناپسند فرزندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 8

8- صدور كردار ناروا از فرزندان انسان هاى صالح و خويشاوندانِ شخصيت هاى برجسته ، نكوهيده تر و شرم آورتر از ارتكاب آن از سوى ديگران است .

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عوامل خوشنامى فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

عوامل محافظت از منافع فرزندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 10

10- عوامل غيبى الهى ، در حفظ منافع صالحان و فرزندان آنان ، دخالت دارد .

فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما رحمة من ربّك

داستان تعمير ديوار و حفظ منافع يتيمان، گرچه در موردى خاص بوده، ولى پيام آيه، كلّى است و آن اين

كه به مناسبت عمل صالح پدران، منافع فرزندان نيز محفوظ مى ماند.

فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 1

1 _ اسحاق و يعقوب(ع)، موهبت خداوند به ابراهيم(ع) بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 10

10- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار مصونيت خويش و فرزندانش از گرايش به بت پرستى شد .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 4

4- اسماعيل و اسحاق ( ع ) ، فرزندان حضرت ابراهيم ( ع ) و هديه و بخشش الهى به او بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، فرزندان ابراهيم و از پيامبران الهى بودند .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

اسحاق(ع)، فرزند ابراهيم(ع) بود، ولى يعقوب(ع) به دليل آيه بيست و هفتم سوره هود (و من وراء إسحاق يعقوب) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) بوده است.

فرزندان اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 4

4_ پيامبران پيشين نيز همانند پيامبر اكرم ( ص ) داراى همسر و فرزند بودند .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

فرزندان برگزيده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،2

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

2 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحق(ع) و . .. ) بر همه مردم عصرشان برترى بخشيد.

كلاً فضلنا على العلمين . .. و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

فرزندان بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 5

5_ پدران ، همسران و فرزندان واردشدگان به بهشت عدن در صورتى كه صالح باشند به ايشان ملحق خواهند شد .

جن_ّت عدن يدخلونها و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذريّ_تهم

فرزندان ذكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 6

6 _ پسر بودن ، ملاك ارزش در پيشگاه خداوند نيست .

و اللّه اعلم بما

وضعت

چون جمله {و اللّه . .. }، در مقام جواب از اظهار حسرت مادر مريم براى دختر بودن فرزندش مى باشد، مى توان به دست آورد كه دختر و يا پسر بودن در نزد خداوند، ارزشى تلقّى نمى شود.

فرزندان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 8

8 _ لزوم دقّت در انتخاب همسر و مراعات آداب آميزش ، براى به وجود آمدن فرزندان صالح

نساؤكم حرث لكم . .. و قدّموا لانفسكم

دقّت كشاورز در انتخاب زمين مورد كشت و نيز سعى تمام در به وجود آوردن شرايطى براى به ثمر نشاندن محصولى عالى، از وجود مشابهت بين همسر و كشتزار است كه مى تواند مورد نظرآيه باشد.

فرزندان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2،4

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش

كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً

فرزندان متقين در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 1

1 - نويد الهى به ملحق گشتن نسل مؤمن تقواپيشگان ، به ايشان در بهشت

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

فرزندان مشركان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 105 - 7

7_ { عن عبدالله بن سلام مولى رسول الله ( ص ) انه قال : سألت رسول الله ( ص ) فقلت : . . . فأولاد المشركين فى الجنة أم فى النار ؟ فقال : . . . انه إذا كان يوم القيامة . . . فيأمرالله عزوجل ناراً . . . ثم يأمرالله تبارك و تعالى أطفال المشركين أن يلقوا أنفسهم فى تلك النار فمن سبق له فى علم الله عزوجل أن يكون سعيداً ألقى نفسه فيها . . . و من سبق له فى علم الله عزوجل أن يكون شقياً إمتنع فلم يلق نفسه فى النار . . . و ذلك قول الله عزوجل : { فمنهم شقىّ و سعيد } . . . ;

از عبدالله بن سلام نقل شده است كه گفت: از رسول خدا(ص) پرسيدم: . .. آيا فرزندان مشركان [كه در كودكى مرده اند] بهشتى هستند يا جهنمى؟ فرمود: ... هنگامى كه قيامت فرا رسد ... خداوند به آتش فرمان حضور مى دهد ... سپس به كودكان مشركان دستور مى دهد تا خود را در آن آتش درافكنند. پس هر كدام از آن كودكان كه در علم خداى عزوجل سعادتمنديش رقم خورده است خود را در آن آتش مى افكند ... و آنان كه در علم خداى عزوجل برايشان شقاوتمندى رقم خورده، از پذيرش فرمان خدا امتناع نموده و خود را در آتش نمى اندازند ... و اين سخن خداوند عزوجل است كه فرمود: فمنهم شقى و سعيد }...}.

فرزندان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 15

15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمينه گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ

فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

فرزندان منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 1

1 _ منافقان عصر پيامبر ( ص ) ، برخوردار از مال و اولاد فراوان و امكانات مادى و مفاخر اجتماعى

و لاتعجبك أمولهم و أولدهم

فرزندان مؤمنان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 4،8،14

4 - بهره مندى پدران ، همسران و فرزندان صالح از بوستان هاى ماندنى بهشت ، در سايه لطف الهى به مؤمنان تائب و پيرو دين

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند تنها به مؤمنان تائب و اهل عمل، وعده بهشت داده; ولى در عين حال فرموده است: پدران، همسران و فرزندان ايشان نيز _ در صورت صالح بودنشان _ وارد بهشت خواهند شد. يادآورى اينان در رديف مؤمنان تائب _ كه وعده بهشت تنها به آنان اختصاص دارد _ مى تواند نوعى پاداش به ايشان و لطف الهى در حق آنان باشد.

8 - بودن پدران ، همسران و فرزندان در بهشت ، از الطاف الهى در حق مؤمنان تائب و پيروان دين

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

ياد كردن مسأله بودن پدران و. .. در بهشت در كنار مؤمنان

تائب، در عين آن كه آنان از نظر مقام و كمال در حدى نيستند كه مانند مؤمنان باشند (هرچند صلاحيت عمومى ورود به آن جا را دارند)، مى تواند بيانگر اظهار لطف الهى به مؤمنان تائب باشد; زيرا وجود اين افراد در كنار انسان، خود نعمتى بزرگ است.

14 - عزت و حكمت بى مانند خداوند ، مقتضى دل بستن و اميد داشتن به ورود مؤمنان تائب و پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بهشت جاويدان

ربّنا و أدخلهم جن_ّت . .. إنّك أنت العزيز الحكيم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّك أنت العزيز الحكيم} تعليل براى جمله هاى پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 12،13

12 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و الذين آمنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيمان ألحقنابهم ذرّيّتهم } قال : قصرت الأبناء عن عمل الأباء فألحقوا الأبناء بالأباء لتقر بذلك أعينهم ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {والذين آمنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيمان ألحقنابهم ذرّيّتهم} روايت شده كه فرمود: فرزندان از نظر عمل از پدرانشان كمترند; ولى براى چشم روشنى پدران مؤمن، فرزندانشان را به پدرانشان ملحق مى كنند}.

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى كفّل إبراهيم ( ع ) و ساره أطفال المؤمنين يغذونهم بشجرة من الجنّة . . . فإذا كان يوم القيامة ألبسوا و طيّبوا و اهدوا إلى آبائهم و هو قول اللّه عزّوجلّ { و الذين آمنوا و اتّبعتهم ذريّتهم بإيمان ألحقنا بهم

ذرّيّتهم ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه خداوند _ تبارك و تعالى _ اطفال مؤمنان را تحت تكفل ابراهيم(ع) و ساره قرار داده كه آنان را به وسيله درختى از بهشت غذا مى دهند. .. هرگاه قيامت فرارسد به آنان لباس پوشانده و آنها را معطر مى كنند و به عنوان هديه براى پدرانشان مى برند... و اين گفتار خداى عزّوجلّ است {والذين آمنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيمان ألحقنابهم ذرّيّتهم}.

فرزندان وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 1

1 - وليدبن مغيره ، داراى فرزندانى هميشه حاضر

و بنين شهودًا

فرزندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 3

3 _ انتساب بنى اسرائيليان به هر يك از فرزندان يعقوب ، اساس گروه بندى آنان

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

{اسباط} در لغت به معناى نوادگان است. به كارگيرى اين واژه براى تيره هاى دوازده گانه بنى اسرائيل اشاره به اين دارد كه اساس اين قبايل _ كه همگان نواده هاى يعقوب (اسرائيل) هستند _ دوازده فرزند او مى باشند.

قربانى فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 11

11 _ هر يك از فرزندان آدم ، آگاه به پذيرش و يا رد قربانى خود و برادر خويش

قال لاقتلنك قال انما يتقبل اللّه من المتقين

جمله {انما يتقبل اللّه} و نيز تصميم قابيل براى كشتن هابيل مى رساند هر يك از آن دو متوجه پذيرش و رد قربانى خويش شدند. بسيارى از مفسران برآنند كه قربانى هابيل

با آتشى از غيب بسوخت. و سوختن قربانى نشانه پذيرش آن بوده است.

قصه فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1،7،9،11،30

1 _ داستان قربانى پسران حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد.

7 _ داستان قربانى فرزندان آدم ، به گونه اى كه در قرآن بيان شده ، گزارشى واقعى و به دور از هرگونه باطل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} متعلق به {اتل} گرفته شده است.

9 _ تنها قربانى يكى از دو فرزند آدم ، مقبول درگاه خداوند قرار گرفت .

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر

11 _ هر يك از فرزندان آدم ، آگاه به پذيرش و يا رد قربانى خود و برادر خويش

قال لاقتلنك قال انما يتقبل اللّه من المتقين

جمله {انما يتقبل اللّه} و نيز تصميم قابيل براى كشتن هابيل مى رساند هر يك از آن دو متوجه پذيرش و رد قربانى خويش شدند. بسيارى از مفسران برآنند كه قربانى هابيل با آتشى از غيب بسوخت. و سوختن قربانى نشانه پذيرش آن بوده است.

30 _ فربه ترين گوسفند هابيل ، قربانى قبول شده وى به درگاه خدا

و دسته اى از خوشه هاى گندم يا مانند آن ، قربانى قبول نشده قابيل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق اذ قربا قرباناً

از امام سجاد(ع) درباره قربانى نمودن فرزندان آدم(ع) روايت شده: . .. قرب احدهما اسمن كبش كان فى صيانته و قرب الاخر ضغثا من سنبل فتقبل من صاحب الكبش و هو هابيل و لم يتقبل من الاخر ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 165; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 2

2 _ تأكيد هابيل بر پيشدستى نكردن در قتل برادر ، در عين حفظ حق دفاع از خويش در برابر تهاجم وى

انى اريد ان تبوا باثمى

چنانچه مراد از {اثمى}، گناهى باشد كه از كشته شدن احتمالى قابيل به دست هابيل صورت گيرد، معلوم مى شود هابيل خاطر نشان ساخته است كه من اگرچه قصد كشتن تو را ندارم ولى از خود دفاع مى كنم، هر چند به كشتن ناخواسته تو بينجامد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 5

5 _ قابيل ، برادرش هابيل را پس از جريان قربانى به قتل رسانيد .

اذ قربا قرباناً . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 1،2،5،6،24،25

1 _ خداوند كلاغى را براى آموزش دفن هابيل به سوى قابيل گسيل داشت .

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

2 _ كلاغ با كاوش در زمين و پنهان سازى چيزى در آن

، قابيل را به كيفيت دفن جثه هابيل رهنمون ساخت .

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه به تحير و سرگردانى وى براى دفن هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.

6 _ فاصله زمانى اندك ميان مرگ هابيل و گسيل كلاغى براى آموزش قابيل

فقتله . .. فبعث اللّه غراباً

عطف {بعث} بر {قتله} به وسيله {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

24 _ قابيل ، پشيمان از قتل برادرش هابيل *

فاصبح من الندمين

بنابر اينكه {فاصبح . ..} متفرع باشد بر {فقتله} كه در آيه قبل آمده است.

25 _ قابيل ، پس از آگاهى به شيوه خاكسپارى ، ناتوان از دسترسى به جسد برادرش هابيل *

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب . ..

تفريع ندامت قابيل بر ناتوانيش بر دفن برادر، مى رساند كه وى پس از آگاهى بر كيفيت دفن، ديگر نمى توانسته است جثه او را به خاك بسپارد. بنابراين جثه برادر را پس از كشتن سر به نيست كرده بود. ماضى آوردن فعل {اعجزت} اين معنا را تأييد مى كند.

قضاوت فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى

منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

كثرت فرزندان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 15،16

15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمينه گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ

فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

16 _ جان كندن دشوار و حسرت بار منافقان و كفر نهايى آنان ، پيامد كثرت مال و اولاد و نمودى از عذاب الهى

فلا تعجبك أمولهم . .. يريد اللّه ليعذبهم بها ... و تزهق أنفسهم و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2،4

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش

كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 10،14،15

10 _ كثرت مال و اولاد ، مايه رنج و گرفتارى براى بى ايمانان

أن يعذبهم بها

14 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ

و تزهق أنفسهم و هم كفرون

15 _ كثرت مال و اولاد منافقان نمودى از عذاب الهى و زمينه ساز جان كندن

دشوار و حسرت بار آنان

أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

با توجه به اينكه {تزهق أنفسهم} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن يعذبهم} باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

كفر فرزندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 5

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

مجوز قتل فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 5

5 - شرك پدر و مادر و انحراف آنها از اديان الهى ، مجوّز كشتن فرزندان آنان نيست .

و إذا الموءودة سئلت . بأىّ ذنب قتلت

آيه شريفه ناظر به رفتارى است كه برخى از مشركان عصر بعثت با دختران خود داشتند. محكوميت اين رفتار، حاكى از مصونيت جان فرزندان آنان است.

محبت يعقوب(ع) به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2،3،12

2_ يعقوب ( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

3_ يوسف ( ع ) و بنيامين محبوب تر از ديگر فرزندان يعقوب در نزد آن حضرت

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا

مراد از {أخوه} چنانچه مفسران گفته اند بنيامين است.

12_ برادران يوسف به دليل نيرومندى و كارآمد بودنشان ، خويش را به محبت پدرشان يعقوب سزاوارتر مى ديدند

.

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا و نحن عصبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 4،5

4_ برادران يوسف ، نبود وى در ميان خانواده را ، مايه توجه كامل يعقوب ( ع ) به آنان مى پنداشتند .

اقتلوا يوسف . .. يخل لكم وجه أبيكم

{يخل لكم وجه أبيكم} (خالى شود صورت پدرتان براى شما) كنايه از آن است كه توجه و اقبال او از يوسف(ع) منقطع مى شود و تنها براى شما خواهد بود. فعل {يخل} جواب امر (اقتلوا) و (اطرحوه) است و با {إن} شرطيه مقدر مجزوم شده است ; يعنى: {إن تقتلوه أو تطرحوه يخل لكم ...}.

5_ برادران يوسف در صورت نبود او ، بنيامين را رقيب خويش در جلب محبت يعقوب ( ع ) نمى ديدند .

ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف ... يخل لكم وجه أبيكم

برادران يوسف از محبت افزون تر يعقوب(ع) به يوسف(ع) و نيز بنيامين در رنج بودند ; ولى با از ميان بردن يوسف(ع) مشكل را حل شده مى دانستند. بنابراين چنين مى پنداشتند كه بنيامين ، نمى تواند مانع توجه كامل يعقوب(ع) به آنان باشد.

مسافرت فرزندان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 4

4 - همراهى خانواده موسى ( همسر و فرزندانش ) با وى در سفر از { مدين }

إذ قال موسى لأهله . .. لعلّكم تصطلون

تعبير {سئاتيكم} و {لعلّكم تصطلون} (با ضماير جمع) نشان مى دهد كه همراهيان موسى بيش از يك نفر بوده اند و تعبير {أهل} بيانگر

آن است كه همه آنان از نزديكان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

مسؤوليت فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 4

4 _ خدمت فرزند به مادر ، حق طبيعى مادر ، و قابل گذشت از سوى او

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى

مقامات فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

ممنوعيت تبعيض بين فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 9

9 - تمايز ميان دختر و پسر ، مخالف انديشه دينى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

تقديم {إناثاً} بر {الذكور} علاوه بر رعايت فاصله و سجع، مى تواند به منظور نفى انديشه جاهليت در مورد دختران باشد (كه پسران را بر دختران ترجيح مى دادند).

مؤاخذه اخروى زنده بگورى فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 3

3 - قيامت روز مؤاخذه و محكوميت كسانى كه فرزندان خود را كشته اند .

بأىّ ذنب قتلت

فعل {قتلت}، گوياى اين است كه كشتن فرزند _ گرچه دختر نباشد و يا او را زنده به گور نكرده باشند _ مؤاخذه اخروى را در پى دارد.

نبوت فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نبوّت فرزندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 5

5 _ خداوند ، گروهى از فرزندان يعقوب را به پيامبرى برانگيخت و به آنان وحى كرد .

أوحينا إلى . .. و الاسباط

{اسباط} جمع {سبط} در لغت به فرزندزادگان گفته مى شود، و مراد از آن در آيه فرزندزادگان حضرت يعقوب(ع) هستند و برخى از مفسران مقصود از {الاسباط} را فرزندان اسحاق دانسته اند. گفتنى است كه آمدن كلمه {الاسباط} پس از {يعقوب} نظر اول را تأييد مى كند.

نجات فرزندان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء}

به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

نعمت زندگى با فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 4

4 - حضور فرزندان نزد پدر و مادر و زندگى در جوار آنان ، از نعمت هاى الهى است .

و بنين شهودًا

{شهود} به معناى حضور است. اين قيد مى رساند كه حضور فرزندان در نزد پدر و مادر، نعمتى افزون بر وجود آنان براى والدين است.

نقش فرزندان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 11

11- مال و اولاد كافران نيز ، عطاى الهى است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 80 - 4

4- امكانات مادى و مال و فرزند كافران ، آنان را از فقر و تنهايى در قيامت نجات نمى دهد .

و نرثه ما يقول و يأتينا فردًا

وعده به فرزندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 2

2 - بوستان هاى ماندنى بهشت ، وعده خداوند به مؤمنان تائب و پيرو دين الهى

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم

ولايت بر فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 5،11

5 _ ولايت همسر عمران بر فرزند خويش

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى

11 _ ولايت همسر عمران بر فرزند خويش ، به هنگام

در حيات نبودن عمران *

ربّ انّى نذرت لك

يعقوب(ع) و احترام فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2

2_ يعقوب ( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

يعقوب(ع) و سلامتى فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 10

10_ يعقوب ( ع ) آنچه وظيفه او براى تأمين سلامت فرزندانش بوده ، به كار بست .

إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

يعقوب(ع) و فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 19

19_ پيش بينى و احساس خطر يعقوب ( ع ) براى فرزندانش در دومين سفرشان به مصر ، جلوه اى از علم ويژه آن حضرت

لاتدخلوا من باب وحد . .. إنه لذو علم لما علّمن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 11

11_ يعقوب ( ع ) باور خويش را مبنى بر زنده بودن يوسف ( ع ) و پايان يافتن فراقش به فرزندان و بستگان خويش بازگو مى كرد .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

فرزندان آدم(ع)

ازدواج فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 11

11 _ ازدواج فرزندان بلافصل آدم و حوّا ، با يكديگر *

و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً

كلمه {منهما}، گوياى اين است كه

براى تكثير نسل بشر جز آدم و حوّا موجودى ديگر، از قبيل ملائكه يا انسانهاى باقيمانده از نسلهاى پيشين، دخالتى نداشته است ; بنابراين، تكثير نسل بشر با ازدواج فرزندان آدم با يكديگر صورت گرفته است. مؤيّد مطلب فوق، پاسخ امام رضا (ع) به سؤال از كيفيت تكثير نسل آدم است كه فرمود: حملت حوّا هابيل واختاً له فى بطن ثم حملت فى البطن الثّانى قابيل واختاً له فى بطن فزوّج هابيل التى مع قابيل و تزوّج قابيل التى مع هابيل ... .

_______________________________

قرب الاسناد، ص 161 ; نورالثقلين، ج 1، ص 433، ح 10.

دشمنى فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 12

12 - خداوند در پى هبوط آدم ( ع ) و حوا ، دشمنى فرزندانشان را با يكديگر ، به ايشان گوشزد كرد .

و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو

قربانى فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 11

11 _ هر يك از فرزندان آدم ، آگاه به پذيرش و يا رد قربانى خود و برادر خويش

قال لاقتلنك قال انما يتقبل اللّه من المتقين

جمله {انما يتقبل اللّه} و نيز تصميم قابيل براى كشتن هابيل مى رساند هر يك از آن دو متوجه پذيرش و رد قربانى خويش شدند. بسيارى از مفسران برآنند كه قربانى هابيل با آتشى از غيب بسوخت. و سوختن قربانى نشانه پذيرش آن بوده است.

قصه فرزندان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1،7،9،11،30

1 _ داستان قربانى پسران

حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد.

7 _ داستان قربانى فرزندان آدم ، به گونه اى كه در قرآن بيان شده ، گزارشى واقعى و به دور از هرگونه باطل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} متعلق به {اتل} گرفته شده است.

9 _ تنها قربانى يكى از دو فرزند آدم ، مقبول درگاه خداوند قرار گرفت .

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر

11 _ هر يك از فرزندان آدم ، آگاه به پذيرش و يا رد قربانى خود و برادر خويش

قال لاقتلنك قال انما يتقبل اللّه من المتقين

جمله {انما يتقبل اللّه} و نيز تصميم قابيل براى كشتن هابيل مى رساند هر يك از آن دو متوجه پذيرش و رد قربانى خويش شدند. بسيارى از مفسران برآنند كه قربانى هابيل با آتشى از غيب بسوخت. و سوختن قربانى نشانه پذيرش آن بوده است.

30 _ فربه ترين گوسفند هابيل ، قربانى قبول شده وى به درگاه خدا و دسته اى از خوشه هاى گندم يا مانند آن ، قربانى قبول نشده قابيل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق اذ قربا قرباناً

از امام سجاد(ع) درباره قربانى نمودن فرزندان آدم(ع) روايت شده: . .. قرب احدهما

اسمن كبش كان فى صيانته و قرب الاخر ضغثا من سنبل فتقبل من صاحب الكبش و هو هابيل و لم يتقبل من الاخر ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 165; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 2

2 _ تأكيد هابيل بر پيشدستى نكردن در قتل برادر ، در عين حفظ حق دفاع از خويش در برابر تهاجم وى

انى اريد ان تبوا باثمى

چنانچه مراد از {اثمى}، گناهى باشد كه از كشته شدن احتمالى قابيل به دست هابيل صورت گيرد، معلوم مى شود هابيل خاطر نشان ساخته است كه من اگرچه قصد كشتن تو را ندارم ولى از خود دفاع مى كنم، هر چند به كشتن ناخواسته تو بينجامد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 5

5 _ قابيل ، برادرش هابيل را پس از جريان قربانى به قتل رسانيد .

اذ قربا قرباناً . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 1،2،5،6،24،25

1 _ خداوند كلاغى را براى آموزش دفن هابيل به سوى قابيل گسيل داشت .

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

2 _ كلاغ با كاوش در زمين و پنهان سازى چيزى در آن ، قابيل را به كيفيت دفن جثه هابيل رهنمون ساخت .

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه به تحير و سرگردانى وى براى

دفن هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.

6 _ فاصله زمانى اندك ميان مرگ هابيل و گسيل كلاغى براى آموزش قابيل

فقتله . .. فبعث اللّه غراباً

عطف {بعث} بر {قتله} به وسيله {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

24 _ قابيل ، پشيمان از قتل برادرش هابيل *

فاصبح من الندمين

بنابر اينكه {فاصبح . ..} متفرع باشد بر {فقتله} كه در آيه قبل آمده است.

25 _ قابيل ، پس از آگاهى به شيوه خاكسپارى ، ناتوان از دسترسى به جسد برادرش هابيل *

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب . ..

تفريع ندامت قابيل بر ناتوانيش بر دفن برادر، مى رساند كه وى پس از آگاهى بر كيفيت دفن، ديگر نمى توانسته است جثه او را به خاك بسپارد. بنابراين جثه برادر را پس از كشتن سر به نيست كرده بود. ماضى آوردن فعل {اعجزت} اين معنا را تأييد مى كند.

فرزندان يعقوب(ع)

برگزيدگى فرزندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 5

5 _ خداوند ، گروهى از فرزندان يعقوب را به پيامبرى برانگيخت و به آنان وحى كرد .

أوحينا إلى . .. و الاسباط

{اسباط} جمع {سبط} در لغت به فرزندزادگان گفته مى شود، و مراد از آن در آيه فرزندزادگان حضرت يعقوب(ع) هستند و برخى از مفسران مقصود از {الاسباط} را فرزندان اسحاق دانسته اند. گفتنى است كه آمدن كلمه {الاسباط}

پس از {يعقوب} نظر اول را تأييد مى كند.

فرزندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 3

3 _ انتساب بنى اسرائيليان به هر يك از فرزندان يعقوب ، اساس گروه بندى آنان

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

{اسباط} در لغت به معناى نوادگان است. به كارگيرى اين واژه براى تيره هاى دوازده گانه بنى اسرائيل اشاره به اين دارد كه اساس اين قبايل _ كه همگان نواده هاى يعقوب (اسرائيل) هستند _ دوازده فرزند او مى باشند.

نبوّت فرزندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 5

5 _ خداوند ، گروهى از فرزندان يعقوب را به پيامبرى برانگيخت و به آنان وحى كرد .

أوحينا إلى . .. و الاسباط

{اسباط} جمع {سبط} در لغت به فرزندزادگان گفته مى شود، و مراد از آن در آيه فرزندزادگان حضرت يعقوب(ع) هستند و برخى از مفسران مقصود از {الاسباط} را فرزندان اسحاق دانسته اند. گفتنى است كه آمدن كلمه {الاسباط} پس از {يعقوب} نظر اول را تأييد مى كند.

فرزندخواندگى

احكام فرزندخواندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 10،14

10 - فرزندخوانده شدگان ، هيچ گاه ، فرزند حقيقى نيستند .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم

{أدعياء} جمع {دعى} و صفت مشبهه، به معناى اسم مفعول است. مراد از آن، نسبت دادن ادعايى فرزند (و يا هر چيزى) به شخص است.

14 - ادعاى فرزند حقيقى بودن فرزندخوانده ، تنها سخنى بيش نيست و در واقعيت تأثير ندارد .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم

قولكم بأفوهكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 6،9

6 - در صورت شناخته نبودن پدر كسى ، روا نيست كه او به عنوان فرزند كسى معرفى گردد .

ادعوهم لأباءهم . .. فإن لم تعلموا ءاباءهم فإخونكم فى الدين

توصيه خداوند به مؤمنان، براى برادر دانستن كسانى كه در ميان آنان مى زيند و پدران شان شناخته شده نيستند، حكايت از اين دارد كه مردم، حق ندارند به صرف ناشناخته بودن پدر كسى، او را به فرزندى كسى بخوانند.

9 - در صورتى كه مؤمنى ، برده آزاد شده باشد و پدرش براى ديگران ناشناخته باشد ، شايسته است كه بى جهت ، او را به فرزندى كسى نسبت ندهند .

ادعوهم لأباءهم . .. فإن لم تعلموا ءاباءهم ... و موليكم

مراد از {مولى} در آيه، احتمال دارد كه برده آزاد شده يك قومى باشد. از اين برده آزاد شده، در اصطلاح مولاى آن قوم ياد مى كنند.

ادعاى فرزندخواندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 14

14 - ادعاى فرزند حقيقى بودن فرزندخوانده ، تنها سخنى بيش نيست و در واقعيت تأثير ندارد .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

اميدوارى به فرزندخواندگى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 11

11 - همسر فرعون ، خواستار نگه دارى موسى ( ع ) با اميد به منتفع شدن از خدمات وى ، يا برگزيدن او به فرزندى خويش

عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا

بدعت فرزندخواندگى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 12

12 - فرزند حقيقى تلقّى شدن فرزند خوانده شدگان ، در عصر جاهليت ، خودساخته بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

تاريخ فرزندخواندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 10

10_ انتخاب فردى به عنوان فرزند ( فرزندخواندگى ) ، امرى متعارف در زمان يوسف ( ع ) ، و داراى اعتبار قانونى در ديار مصر باستان

أو نتخذه ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 12

12 - فرزندخواندگى ، رسمى متعارف و ريشه دار در تاريخ

أو نتّخذه ولدًا

سنت فرزندخواندگى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 25

25 - سنّت پسرخواندگى ، در صدراسلام ، امرى رايج بود .

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

فرزندخواندگى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 11،12

11 - در جاهليت ، فرزندخوانده شدگان ، فرزند حقيقى تلقى مى شدند .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم

آيه، ناظر به واقعيتى موجود در عصر ظهور اسلام و باقى مانده از دوران جاهلى است. چنان كه نوع مفسران، به آن تصريح كرده اند، آيه درباره زيدبن حارثه، پسرخوانده رسول اللّه(ص) نازل شده است.

12 - فرزند حقيقى تلقّى شدن فرزند خوانده شدگان ، در عصر جاهليت ، خودساخته بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

فرزندخواندگى

در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 10

10_ انتخاب فردى به عنوان فرزند ( فرزندخواندگى ) ، امرى متعارف در زمان يوسف ( ع ) ، و داراى اعتبار قانونى در ديار مصر باستان

أو نتخذه ولدًا

فرزندخواندگى در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 10

10_ انتخاب فردى به عنوان فرزند ( فرزندخواندگى ) ، امرى متعارف در زمان يوسف ( ع ) ، و داراى اعتبار قانونى در ديار مصر باستان

أو نتخذه ولدًا

فرزندخواندگى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 6،7

6_ عزيز مصر در نظر داشت از يوسف ( ع ) در امور خويش بهره گيرد ، و يا او را به فرزندى خود و همسرش برگزيند .

قال الذى . .. أكرمى مثوي_ه عسى أن ينفعنا أو نتخذه ولدًا

7_ عزيز مصر ، ياورى يوسف ( ع ) و گزينش او به فرزندى را ، در گرو علاقه مندى يوسف ( ع ) به وى و همسرش زليخا مى دانست .

أكرمى مثوي_ه عسى أن ينفعنا أو نتخذه ولدًا

جمله {عسى. ..} تعليل براى {أكرمى مثواه} است، و مفاد جمله چنين مى شود: از آن رو از تو مى خواهم او را گرامى بدارى، تا علاقه او را به خودمان جلب كنى و در نتيجه بتوانيم به يارى او، دل ببنديم و يا به قبول فرزند خواندگيش، اميدوار باشيم.

منشأ فرزندخواندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33

- 4 - 12

12 - فرزند حقيقى تلقّى شدن فرزند خوانده شدگان ، در عصر جاهليت ، خودساخته بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

فرصت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرصت

آثار تباهى فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 9

9 _ پشيمانى، اندوه و حسرت در آخرت، پيامد تباه كردن فرصت دنيا و كوتاهى در انجام تكاليف

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

ضمير {ها} در {على ما فرطنا فيها}، به {ما بر مى گردد و معنا چنين مى شود: {يا حسرتنا على تفريطنا}. و چون متعلق تفريط محذوف است، بر اطلاق متعلق تفريط دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 5

5- حسرت كافران و ستم گران در قيامت ، به خاطر از دست دادن فرصت ها در دنيا

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

{إذ} در {إذ قضى الأمر} بيانگر {يوم الحسرة} است و مراد اين است كه روز حسرت، هنگامى است كه موضوع خاتمه يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 6

6 - ضييع عمر و از دست دادن فرصت هاى زندگى دنيوى ، مايه حسرت انسان به هنگام مرگ

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

آثار تضييع فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 203 - 3

3 - حسرت شديد مجرمان لجاجت پيشه ، بر فرصت هاى از دست رفته و نوميدى آنان

به هنگام مشاهده عذاب الهى

فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون

با توجه به تعبير {هل نحن. ..} به دست مى آيد كه آنان به گونه اى قطعى چنين درخواستى نمى كنند; بلكه آرزوى خود را در قالب پرسش بيان مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 9

9 - بى توجّهى به فرصت هاى مناسب و از كف دادن آنها ، امرى ناپسند و مايه افسوس خوردن بر آن در آخرت

علمت نفس ما . .. أخّرت

بيان آگاهى به آنچه از دست رفته (ما أخّرت)، نظر به ندامتى دارد كه پس از آگاهى پيدا مى شود; زيرا آيه شريفه در مقام هشدار است و صرف {آگاه شدن از چيزى} هشدار نمى خواهد.

آثار غفلت از پايان فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 5

5 - بى توجهى به روز قيامت و غفلت از پايان يافتن فرصت انجام تكاليف ، عامل اساسى در ترك دستورات الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

ذكر {من قبل أن يأتى} مى تواند اشاره به آن داشته باشد كه انسان ها، چنانچه به روز قيامت توجه كنند به اجابت دعوت الهى روى خواهند آورد.

استفاده از فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 7

7 _ لزوم بهره گيرى از هر فرصت مناسب براى تبليغ دين الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 -

17

17_ ضرورت بهره گيرى مبلغان دينى ، از فرصت هاى مناسب براى ارشاد و هدايت مردم

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف . .. من يتّق و يصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 5

5- خدا و رسولش ، فراخوان مردم به استفاده صحيح و بهره بردارى كافى از فرصت ها و امكانات زندگى براى هدايت و ديندارى

و أنذر الناس . .. فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 39

39- يكتاپرستان ، از هر فرصت مناسب براى ترويج دين و انديشه الهى بهره مى گيرند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 5

5- ذوالقرنين ، در جهت تبليغ توحيد و آيين الهى خود ، از بهترين فرصت ها بهره مى گرفت .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

ذوالقرنين، هنگامى سخن از ربوبيّت خداوند به ميان مى آورد كه مردم، سخت به او نيازمند بودند و او باتلاش صادقانه در جهت رفع نيازهاى آنان، قلب مردم را به خود متوجه كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 8

8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

لحن آيه شريفه از يك سو تهديد و از سوى ديگر دربردارنده

هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 8

8 - لزوم رعايت استعداد و قابليت افراد ، در استفاده از فرصت ها و امكانات تبليغى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

تكليف پيامبر(ص) به روى گردانى از خدافراموشان دنيامحور، مى تواند نشانگر اين باشد كه رهبران و مبلغان الهى، نبايد قابليت ها را ناديده انگاشته وفرصت هاى خويش را در مواضع بى ثمر، هدر دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 2

2 - گذرا بودن فرصت هاى زندگى ، تذكرى به انسان در استفاده صحيح و بهينه از آن

كلّ من عليها فان

تذكر خداوند به فناى زمينيان، هشدارى به آنها است كه از فرصت حيات بيشترين بهره بردارى كنند و امكانات خويش را در مسير فانى دنيا هدر ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 2 - 3

3 - تهديد منكران قيامت ، به دست برداشتن از انكار آن تا فرصت باقى مانده

ليس لوقعتها كاذبة

{كاذبة} مى تواند صفت براى موصوف مقدر باشد (نفس كاذبة). در اين صورت آيه شريفه نظر به كافران دارد كه تا وقت باقى است، دست از انكار قيامت بردارند; زيرا روزى كه قيامت واقع شود، آنان جز تسليم شدن در برابر واقعيت و گرفتار سرافكندگى شدن فرجامى ندارند.

استفاده از فرصت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 61 - 6،7

6 - بهره جستن موسى ( ع ) از تجمع مردم مصر جهت تماشاى صحنه مقابله او و ساحران ، براى بيم دادن مردم و دعوت آنان به توحيد و ايمان

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا

7 - بيم دادن مردم از عذاب خداوند ، و استفاده از فرصت ها براى تبليغ ، از وظايف مبلغان دين است .

قال . .. ويلكم لاتفتروا ... بعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 10

10 - سليمان ( ع ) ، درصدد استفاده از هر فرصت براى بيان عقيده توحيدى خود و تبليغ آن

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

يادآورى سليمان(ع) به نماينده سبا نسبت به اين حقيقت كه آنچه او و آنها در اختيار دارند، همگى عطايايى است كه خداوند به آنان بخشيده است، بيانگر مطلب ياد شده است.

اهميت استفاده از فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 14

14- لزوم استفاده از فرصت ها و امكانات دنيوى پيش از فرا رسيدن مرگ

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 4

4 - بهره گيرى از فرصت ها و امكانات دنيوى ، جهت تهيه ره توشه حيات اخروى ، امرى بايسته و ضرورى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 10

10

- لزوم استفاده از فرصت ، براى انفاق قبل از فرا رسيدن مرگ

و أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

تذكر كمى فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 5

5 - توجّه دادن كافران به كمبود فرصت ، از راه كار هاى مبارزه قرآن با كفر

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

جمله {يقول الكافر. ..} _ در ذيل آيه - گوياى آن است كه روى خطاب در {أنذرناكم}، با كافران است.

تضييع فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 8

8 - قيامت ، روز توجّه انسان به توانمندى ها و فرصت هاى از دست رفته خويش

علمت نفس ما . .. أخّرت

{ما . .. أخّرت} _ در يك احتمال _ ناظر به كردارى است كه انسان، آن را با امروز و فردا كردن، به تأخير مى اندازد و فرصت را از دست مى دهد. او در قيامت متوجه چنين خسارت هايى شده، بر آن افسوس خواهد خورد.

عوامل تضييع فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 3

3- دنيا ، ظرفى مناسب براى تلاش هاى سودمند و كفر ، مايه بهره نبردن از فرصت هاى موجود در آن است .

ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

فرصت اقرار به خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 2

2 - توبه و اقرار به خطا ها ، تنها در فرصت زندگى دنيا داراى تأثير است ; و نه در آخرت .

و لن

ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

فرصت انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 10

10 - لزوم استفاده از فرصت ، براى انفاق قبل از فرا رسيدن مرگ

و أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

فرصت ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 7،8

7 _ تسليم شدن در برابر خداوند پس از ديدن نشانه هاى عذاب و گذشتن فرصت ، بى فايده است .

هل ينظرون الاّ ان يأتيهم . .. و قضى الأمر

8 _ حصول ايمان و تسليم در قيامت ، سودى ندارد . *

و قضى الأمر

بنابراينكه مراد از آمدن عذاب و ملائكه، نزول آنها در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 5

5 _ دنيا، جايگاه توبه و ايمانِ ثمربخش است، نه آخرت.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

زيرا اگر در قيامت توبه و ايمان ممكن بود، كافران آرزوى مراجعت به دنيا نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 5

5- در صورت تحقق درخواست كافران براى نزول ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .

ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين

انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 102 - 2

2 - تنها دنيا عرصه گرايش به ايمان و نه آخرت

فلو أنّ لنا كرّة فنكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 8

8 - كافران ، در قيامت بهانه مى آورند كه در دنيا ، فرصت لازم را براى ايمان آوردن نداشته اند . *

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه مكانى كه كافران مجرم، از آن سخن مى گويند، دنيا باشد و مرادشان از بيان چنين نكته اى، با ذكر قسم، به قرينه آيه پنجاه و هفت {فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم} عذرخواهى و يا بهانه تراشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 5

5 - پذيرش ايمان از سوى خداوند ، داراى مهلتى مشخص و محدود است .

يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم و لا هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 8

8 - جايگاه ايمان آوردن ، عالم دنيا است ، نه آخرت .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به و أنّى لهم التناوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 3

3 - با مرگ مشركان ، فرصت ايمان آوردن از آنان گرفته شده و ديگر جايى براى آن نمى ماند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و حيل بينهم و بين

ما يشتهون

احتمال دارد مراد از {ما يشتهون} _ به قرينه ذكر ايمان مشركان با مشاهده عذاب و يا قيامت در آيات پيشين _ علاقه به ايمان باشد.

فرصت به گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 9

9 - لزوم اعطاى فرصت به متخلف براى دفاع از خود

لأُعذّبنّه . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

فرصت به مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 9

9 - لزوم اعطاى فرصت به متخلف براى دفاع از خود

لأُعذّبنّه . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

فرصت تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 7

7 - دنيا ، جايگاهى مناسب و فرصتى مغتنم ، براى تصحيح باور است .

فأقم وجهك للدين القيّم من قبل أن يأتى يوم لا مردّ له من اللّه

فرصت توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 4

4 - توبه و پشيمانى از گناه ، پس از مرگ پذيرفته نخواهد شد و اثرى بر آن مترتب نخواهد بود .

إلا الذين تابوا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه

تقييد {كفروا} با جمله (و ماتوا و هم كفار) بيان پايان مهلت زمان پذيرش توبه است; يعنى، پس از مرگ پشيمانى سودبخش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 31

31 _ مرگ ، پايان مهلت توبه

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو

كافر فاولئك حبطت اعمالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 3

3 _ مرگ ، پايان فرصت براى توبه

انّ الذين كفروا و ماتوا و هم كفار فلن يقبل من احدهم ملءُ الارض ذهباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 5

5 _ دنيا، جايگاه توبه و ايمانِ ثمربخش است، نه آخرت.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

زيرا اگر در قيامت توبه و ايمان ممكن بود، كافران آرزوى مراجعت به دنيا نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 8

8 - فرصت توبه ، محدود به عالم دنيا است و در قيامت ، جايگاهى ندارد .

فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم و لا هم يستعتبون

{يستعتبون} به معناى {طلب رضايت و انجام كارى جهت رفع سرزنش} است. طبق اين معنا، {يستعتبون}، مى تواند كنايه از توبه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7،11

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى

ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 2

2 - توبه و اقرار به خطا ها ، تنها در فرصت زندگى دنيا داراى تأثير است ; و نه در آخرت .

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 9

9- وقوع ناگهانى قيامت ، مجال هر گونه بازنگرى و توبه را براى كافران لجوج از ميان مى برد .

فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 7

7- لحظه مرگ ، لحظه بسته شدن راه توبه و پايان يافتن فرصت بازگشت به سوى خدا

ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 16

16 - فرصت دهى خداوند به متخلفان و گنه كاران ، براى توبه و بازگشت و عدم تعجيل او در كيفر ايشان

قل للمخلّفين . .. فإن تطيعوا ... و إن تتولّوا... يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

فرصت تهيه توشه آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم

- 30 - 43 - 8

8 - لزوم بهره گيرى كامل از فرصت هاى مناسب ، جهت تأمين آخرت خويش

فأقم . .. من قبل أن يأتى يوم

فرصت جبران حقوق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 4

4 - جبران كوتاهى كردن در حق خدا ، پس از آمدن عذاب الهى ممكن نيست .

من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة . .. أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

فرصت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 7

7 _ لزوم بهره گيرى از هر فرصت مناسب براى تبليغ دين الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 17

17_ ضرورت بهره گيرى مبلغان دينى ، از فرصت هاى مناسب براى ارشاد و هدايت مردم

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف . .. من يتّق و يصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 10

10 - بهره گرفتن مؤمن آل فرعون از افكار عمومى مردم ، عليه تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

ي_قوم لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

صحبت مكرر مؤمن آل فرعون با مردم _ على رغم آن كه موسى(ع) مورد تهديد شخص فرعون بود _ مى تواند از نكته ياد شده حكايت كند.

فرصت سلوك سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21

- 3

3 - لحظه مرگ ، لحظه پايان فرصت براى حركت در راه خدا است .

ثمّ السبيل يسّره . ثمّ أماته

حرف {ثمّ} براى ترتيب زمانى است و دلالت مى كند كه با فرا رسيدن مرگ، فرصت حركت در راه خدا سپرى شده است.

فرصت طلبى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 2

2 _ اِخبار خداوند به مسلمانان مبنى بر اينكه در گير و دار مبارزه و نبرد با دشمنان ، گروهى از آنان در صدد كسب امنيت از سوى مسلمانان و از سوى طائفه كافر خويش خواهند شد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم

فرصت طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 6

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

فرصت طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 6

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

فرصت طلبى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 12

12 _ بهره بردارى كافران از هر فرصت ، براى ضربه زدن به مسلمانان

فليس عليكم جناح ان تقصروا . .. ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 15

15 _ كافران ، در كمين و مترصد فرصت براى حمله و شبيخون

به مسلمانان

ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

جمله {ودالذين . ..}، بيان يك اصل كلى است و همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز براى پيشگيرى، تنها يك مصداق از آن است.

فرصت طلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 2،3

2 - منافقان درعين درمانده شدن در برابر اسلام ، با فرصت طلبى در پى بهره بردارى از مواهب آن هستند .

كلّما أضاء لهم مشوا فيه

3 - بهره بردن از مزاياى جامعه اسلامى و به كنار نشستن به هنگام دشوارى ها و سختى ها ، از ويژگى هاى منافقان است .

و إذا أظلم عليهم قاموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 2

2 _ فرصت طلبى ، طمعكارى و برخورد هاى طلبكارانه ، از ويژگى هاى اهل نفاق است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 5

5 _ منافقان ، گروهى فرصت طلبند .

إن تصبك حسنة تسؤهم و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 10

10- بيماردلانِ منافق ، در انتظار پديد آمدن فرصت ، براى همكارى با دشمنان عليه دين

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

سين در {سنطيعكم} اشاره به موقعيتى دارد كه هنوز فرانرسيده است و منافقان در انتظار

فرارسيدن آن هستند.

فرصت طلبى مؤمنان عافيت طلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 16

16 - عافيت طلبان ، در پى بهره گيرى از ثمره زحمت هاى ديگران اند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

فرصت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 12

12 _ دنيا ، سراى تلاش است و جهان پس از مرگ ، براى كيفر و پاداش مى باشد .

إذا هم يبغون . .. متع الحيوة الدنيا ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 1

1 _ دنيا سراى تلاش و آخرت سراى كيفر و پاداش است .

للذين أحسنوا الحسنى . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 3

3 _ دنيا ، جايگاه عمل براى جهان آخرت است .

هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 15

15- تنها زندگى دنيا ، ظرف عمل و بستر تأمين سعادت اخروى است .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 6

6- دنيا ، جايگاه عمل براى آخرت است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا

در صورتى كه

{فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} باشد، مفيد معناى فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 10

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 3

3- دنيا ، ظرفى مناسب براى تلاش هاى سودمند و كفر ، مايه بهره نبردن از فرصت هاى موجود در آن است .

ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 4

4- قيامت ، روز پايان فرصت ها و جبران ناپذيرى خطا ها و انحرافات است .

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

مراد از {الأمر} به قرينه {يوم الحسرة} فرصت هايى است كه از كف دادن آن موجب حسرت شده است و {قضى} از {قضاء}به معناى فيصله دادن و به پايان رساندن است، به گونه اى كه مورد آن جبران پذير نباشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 10

10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .

إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 5

5 - زندگى دنيوى ، تنها فرصت عمل و كسب ارزش ها

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 5

5 - دنيا ، يگانه ميدان عمل

ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 15

15 - دنيا ، مجال تهيه توشه براى آخرت است .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 4

4 - آخرت ، عرصه عمل و محلِ تدارك از دست داده ها و تصحيح رفتار ها نيست .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

برداشت ياد شده، از جواب منفى خداوند به درخواست كافران دوزخى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 10

10 - دنيا ، عرصه تلاش و كوشش و جهان آخرت ، عرصه اجر و پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 7،9

7 - توصيه خداوند به عمل كردن به قرآن ، پيش از دچار شدن به پيامد هاى هلاكت بار ر ها كردن قرآن ( عذاب )

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب

9 - روى آودن به قرآن و عمل به تعاليم آن ، پس از آمدن عذاب بى فايده است .

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة

از اين كه خداوند فرمود: پيش از آمدن عذاب به تعاليم قرآن عمل كنيد، روشن

مى شود كه با آمدن عذاب، اين كار بى فايده خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 7

7 - در قيامت ، راهى براى جبران گذشته ها و انجام هيچ عملى نيست .

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

از اين كه كافران و گنه كاران براى جبران كوتاهى هاى خود، تقاضاى بازگشت به دنيا را دارند، مى توان به اين حقيقت رسيد كه قيامت روز عمل و تلاش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 13

13 - زندگى دنيوى ، مجال عمل و انتخاب است ; اما همراه با مسؤوليت و دريافت نتايج .

اعملوا ما شئتم

از تقابل {يلقى فى النار} و {اعملوا ما شئتم} استفاده مى شود كه تحريف گران آيات الهى، تنها در مجال دنيا حق انتخاب دارند و در آخرت مجبور به ورود در آتش اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 3

3 - دنيا ، جايگاه تلاش و كوشش و مزرعه اى براى آخرت است .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له فى حرثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 11

11- زندگى دنيا ، صحنه عمل و آخرت ميدان دريافت اعمال و نتايج آن *

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم

بنابراين كه {حقّ عليهم القول} در آيه قبل، عذاب اخروى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مراد از {درجات} درجه هاى اخروى است و در آن جايگاه، نتايج

اعمال استيفا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 6

6 - تنها دنيا ، سراى عمل و اندوختن توشه آخرت است .

كانوا قبل ذلك محسنين

تصريح به {قبل ذلك}، مى رساند كه متقين، قبل از حضور در صحنه قيامت (در زندگى دنيا) توشه عمل برگرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 10

10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;

زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 2،4

2 - انسان ها ، بايد دنيا را ميدان مسابقه جهت دست يافتن به بهشت و آمرزش الهى قرار دهند .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور . سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 9،11

9 - دنيا

، عرصه عمل و كسب توشه اخروى است .

و أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

11 - با فرارسيدن مرگ ، راه براى عمل بسته مى شود .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 8

8 - دنيا ، فرصتى مناسب براى تهيه نيازمندى هاى آخرت و پيش فرستادن آن

ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 3

3 - دنيا ، محل تلاش و آخرت ، جاى بهره مندى از تلاش ها است .

فإذا جاءت الطامّة الكبرى . يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

بيان {يادآورى اعمال در قيامت}، صرفاً به منظور خبر از آينده نيست; بلكه بشارت دادن و انذار انسان ها نسبت به فرجام اعمالشان است.

فرصت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 8

8 _ حيات آخرت ، فاقد هر گونه زمينه و فرصت براى انجام اعمال نيك

او نرد فنعمل غير الذين كنا نعمل

آرزوى برگشت به دنيا براى انجام اعمال نيك و تدارك گذشته ها، دلالت بر اين دارد كه در آخرت فرصت براى انجام عمل نيك و تدارك گذشته ها نيست.

فرصت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 60 - 5

5 - فرعون ، از فرصت كافى براى تدارك سِحر و امكانات ديگر جهت مقابله با موسى ( ع ) برخوردار بود .

فجمع كيده ثمّ أتى

{ثمّ} براى بيان تراخى است. ممكن است اين تراخى، زمانى باشد; يعنى، پس از جمع آورى مكرها، مدتى تا رسيدن روز موعود فاصله شد و سپس آن روز فرا رسيد. براين اساس بايد گفت: فرعون فرصتى كامل براى كسب آمادگى داشت.

فرصت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 3

3 - زندگانى محدود دنيا ، تنها فرصت انسان براى هدايت و اجابت دعوت الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لا مردّ له من اللّه

فرصت طلبان

{فرصت طلبان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 2

2 _ فرصت طلبى ، طمعكارى و برخورد هاى طلبكارانه ، از ويژگى هاى اهل نفاق است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 5

5 _ منافقان ، گروهى فرصت طلبند .

إن تصبك حسنة تسؤهم و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فر

فرعون از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرعون

آثار استبداد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 10،12

10 _ خودكامگى ، سلطه مدارى و خوى اسراف گرانه فرعون ، عامل رويارويى وى با موسى ( ع ) و آزار و

اذيت پيروانش بود .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون ل

12 _ خودكامگى و سلطه مدارى فرعون ، عامل ايجاد اختناق و خفقان در سرزمين مصر بود .

فما ءامن . .. إلا ذرية ... على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون لعال ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 8

8 - تلاش زبون سازانه فرعون ، تنها متوجه قوم بنى اسرائيل بود .

يستضعف طائفة منهم

آثار استكبار اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

آثار استكبار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 6

6- روحيه استكبارى و اسرافگرى فرعون ، عامل استثمار و تحقير بنى

اسرائيل

من العذاب المهين . من فرعون إنّه كان عاليًا من المسرفين

جمله {إنّه. ..} مى تواند در مقام تعليل باشد.

آثار اسراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 6

6- روحيه استكبارى و اسرافگرى فرعون ، عامل استثمار و تحقير بنى اسرائيل

من العذاب المهين . من فرعون إنّه كان عاليًا من المسرفين

جمله {إنّه. ..} مى تواند در مقام تعليل باشد.

آثار اسرافگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 10

10 _ خودكامگى ، سلطه مدارى و خوى اسراف گرانه فرعون ، عامل رويارويى وى با موسى ( ع ) و آزار و اذيت پيروانش بود .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون ل

آثار اعراض از عبادت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 6

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

آثار افساد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

آثار افساد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 3،6

3 _ خداوند ، ايمان فرعون را بى اثر خواند و به درخواست او براى نجات دادنش ، به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزى هاى سابق ، جواب رد داد .

قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. و أنا من المسلمين. ءالئن و قد عصيت قبل و كنت

6 _ عصيانگرى و فسادانگيزى پيوسته فرعون ، مانع پذيرفته شدن توبه وى از سوى خداوند شد .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

آثار انذارهاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 16

16 - عقب نشينى تاكتيكى فرعون در مقابل موسى ( ع ) و دست برداشتن از قتل او به طور موقت ، پس از هشدار هاى مؤمن آل فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى. .. و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا... و ما كيد فرع

مطلب ياد شده با توجه به اين نكته است كه فرعون، در آغاز مبارزه با موسى(ع) طرح قتل او را داده بود; ولى پس از هشدارها و تبليغات مؤمن آل فرعون احداث بناى مرتفع براى جست و جو از خداى موسى(ع) را مطرح ساخت.

آثار ايمان جادوگران فرعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 21

21 - پايه هاى حكومت فرعون پس از ماجراى ساحران و ايمان آنان به موسى ( ع ) ، بسيار متزلزل شد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

تفاوت برخوردهاى اوليه فرعون با برخوردهاى پس از ايمان ساحران، نشان از تزلزل حكومت فرعون و احساس خطر شديد او از ناحيه موسى(ع) و مؤمنان به او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 1

1 - خشم و برآشفتن فرعون از ايمان سريع ساحران به موسى ( ع ) ، بدون رخصت و اجازه وى

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

آثار برترى طلبى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

آثار برترى طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

آثار بى فرزندى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

قصص - 28 - 9 - 4

4 - فرعون و همسرش به خاطر نداشتن فرزند افسرده بودند .

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

{قرّت عين} (روشنى چشم) كنايه از سرور و شادمانى است. بنابراين {قرّت عين لى و لك}; يعنى، اين مايه سرور و شادمانى من و تو خواهد شد.

آثار پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 6

6 - فرعونيان نجات و بقاى خود را در گرو غلبه ساحران بر موسى ( ع ) در صحنه مقابله مى دانستند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

آثار پيروى از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 4

4 - نابودى فرعونيان و متلاشى شدن نظام حكومتى آنان ، از پى آمد هاى متابعت آنان از فرعون بود .

فغشيهم . .. و أضلّ فرعون قومه و ما هدى

آثار پيروى از مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 3

3 - مؤمن آل فرعون پيروى از خود را ، موجب دستيابى به راه صواب و درست مى دانست .

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

{رشاد} به معناى اهتدا و راه يافتن است.

آثار تجاهل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 4

4 - فرعون با اظهار بى اطلاعى از پروردگار موسى و هارون ، ركن اصلى پيام هاى آنان را زير سؤال برد .

إنّا رسولا ربّك . .. أُوحى إلينا ... فمن ربّكما

آثار ترس

جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

آثار تلاش مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 15

15 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در جهت انصراف فرعون از قتل موسى ( ع ) ، مؤثر واقع شد .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون . .. أتقتلون رجلاً ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب م

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه فرعون، در آغاز برخورد با موسى(ع) بركشتن او مصمم گشته، اين مطلب را به همه اطرافيانش اعلام كرده بود (قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى); ولى پس از سخنان مؤمن آل فرعون، به جاى كشتن وى دستور داد برجى بسازند تا او نسبت به درستى ادعاى آن حضرت به تحقيق بپردازد.

آثار جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 11

11 - ديدگان و قوه خيال موسى ( ع ) نيز ، تحت تأثير سِحر ساحران فرعون قرار گرفت .

يخيّل إليه من سحرهم أنّها تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 1

1 - موسى ( ع ) ، پس از مشاهده سِحر ساحران فرعون ، در دل

خويش از پى آمد هاى احتمالى آن احساس نگرانى كرد .

من سحرهم . .. فأوجس فى نفسه خيفة موسى

{أوجس} به معناى {أحسَّ} و نيز به معناى {أضمر(اخفاكرد)} آمده است (لسان العرب). در اين آيه، معناى {أحسَّ} به نظر مناسب تر مى رسد; چرا كه معناى {اخفا} در {فى نفسه} آمده است. بنابراين {أوجس فى نفسه...}; يعنى، موسى(ع) در دل خود نگرانى و ترسى را احساس كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 1،3

1 - دل قوى داشتن و نگران نبودن از پى آمد هاى سِحر ساحران فرعون ، مفاد وحى خداوند به موسى ( ع ) در ميدان مقابله با ساحران

فأوجس . .. قلنا لاتخف

3 - موسى ( ع ) از القاى شبهه و احتمال گمراهى مردم به واسطه سِحر ساحران نگران بود .

قلنا لاتخف إنّك أنت الاعلى

جمله {إنّك أنت الاعلى} تعليل براى {لاتخف} است و دلالت مى كند كه موسى(ع) از اين نگران بود كه معجزه او با سحر ساحران مشتبه گردد و مردم به حقانيت او پى نبرند. خداوند با بيان برترى قطعى او، زمينه هراسش را از بين برد.

آثار حاكميّت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 11

11 - حاكميت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن ، مانع از پذيرش دعوت موسى و سرنهادن به دستور هاى او ، از سوى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

آثار حاكميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 51 - 8

8 - پذيرش توحيد ربوبى ، ناسازگار با بنيان حاكميت فرعون

أليس لى ملك مصر

فرعون، براى نفى پيام موسى(ع) _ كه توحيد ربوبى است _ تلاش مى كند تا با اقرار گرفتن از مردم، حاكميت خود را بر مصر تثبيت كند; زيرا با پذيرش توحيد، آن را در خطر مى ديد.

آثار سلطه طلبى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

آثار سلطه طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 10،12

10 _ خودكامگى ، سلطه مدارى و خوى اسراف گرانه فرعون ، عامل رويارويى وى با موسى ( ع ) و آزار و اذيت پيروانش بود .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون ل

12 _ خودكامگى و سلطه مدارى فرعون ، عامل ايجاد اختناق و خفقان در سرزمين مصر بود .

فما ءامن . .. إلا ذرية ... على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون لعال ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او

، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

آثار شرك ستيزى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از اعلان مواضع اعتقادى خويش و مبارزه با عقيده شرك آلود ، با انواع مكر ها و نقشه هاى شوم فرعونيان روبه رو شد .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

جمع آمدن {سيّئات} نشانگر تعدد و گوناگونى مكرهاى فرعونيان است.

آثار ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

آثار عجز فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 12

12- فرعون ، به خاطر ناتوانى از مقابله با معجزات موسى ( ع ) و احساس خطر از آن ، او را متهم به جادوگرى كرد .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

احتمال دارد {مسحور} اسم مفعول جانشين اسم فاعل {ساحر} شده و به همان معناى فاعل باشد. به قرينه معجزه هاى موسى(ع) كه بيشتر با اتهام ساحرى سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103

- 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

آثار عدم تعقل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

آثار عذاب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل

است.

آثار عصيان اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

آثار عصيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 3،6

3 _ خداوند ، ايمان فرعون را بى اثر خواند و به درخواست او براى نجات دادنش ، به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزى هاى سابق ، جواب رد داد .

قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. و أنا من المسلمين. ءالئن و قد عصيت قبل و كنت

6 _ عصيانگرى و فسادانگيزى پيوسته فرعون ، مانع پذيرفته شدن توبه وى از سوى خداوند شد .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 3

3 - عصيان و سرپيچى فرعون ، موجب مؤاخذه شدن او از جانب خداوند شد .

فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

آثار عمل فرعون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

آثار غضب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 2

2 - خشم و تهديد شديد فرعون ، فاقد كمترين تأثير در ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

آثار قدرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 5

5 - تمركز اقتدار در شخص فرعون ، مانع تلاش و تبليغ موسى ( ع ) در ميان توده ها *

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

با اين كه پيامبران به سوى توده هاى مردم، مبعوث شده اند، موسى(ع)، در نخستين مأموريت، به سوى فرعون فرستاده شد. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 5

5 - اقتدار حكومت فرعون ، اغواگر او و بازدارنده وى از پذيرش پيام روشن موسى ( ع )

فتولّى بركنه

در صورتى كه {باء} براى بيان سببيت يا استعانت و {ركن} كنايه از اركان اقتدار حكومت فرعونى باشد، استفاده مى شود كه فرعون به اتكاى همين نيروها، به مبارزه با موسى(ع) پرداخت و از پذيرش دعوت او سر بر تافت.

آثار نژادپرستى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

آثار نژادپرستى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

آثار هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 5

5 - هلاكت فرعون ، هشدارى به مردم در امور دنيا و آخرت آنان بود .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

اضافه {نكال الأخرة. ..} ممكن است اضافه لاميه باشد; يعنى، هلاكت فرعون براى ديگران، هم نسبت به دنياى آنان و هم نسبت به آخرتشان مايه عبرت بود. در اين صورت، مراد از {أخذه اللّه} هلاكت فرعون و غرق شدن او است كه براى ديگران نكال آخرت و دنيابود; زيرا از طرفى به فرجام تكذيب پيامبران و گناه و انكار ربوبيت خداوند پى مى برند _ كه امورى مربوط به آخرت است _ و از طرفى دنيا را ناپايدار، حتى براى امثال فرعون مى بينند.

آخرت طلبى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 14،17

14 -

ساحران مؤمن با تحقير قدرت فرعون ، به او اعلام كردند كه بالاترين شكنجه هاى او ، تنها به زندگانى دنيايى آنان خاتمه مى دهد و به آخرتشان آسيبى نخواهد رسانيد .

فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

چنانچه {ه_ذه الحياة} مفعولٌ به براى {تقضى} باشد، مراد از {قضا}، منقضى ساختن خواهد بود. اهل لغت مى گويند: تمام معانى {قضا} به انقطاع يافتن و تمام شدن بازگشت دارد (لسان العرب). بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: اى فرعون! با حكم خود به هرچه مى توانى فيصله بده و آن را تمام كن; زيرا تو فقط اين زندگانى دنيا را خاتمه مى دهى.

17 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، داراى ايمان و اعتقاد محكم به آخرت بودند .

فاقض . .. إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

آرزوى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 4،6

4 - بهشت و بودن در جوار لطف خداوند ، نهايت آرزو و آرمان معنوى همسر فرعون ( آسيه )

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

6 - همسر فرعون ، در آرزوى شهادت به سر مى برد .

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

با توجه به اين حقيقت كه آسيه، از سوى فرعون به شدت تحت شكنجه و آزار بود; مى توان استنباط كرد كه دعاى او درباره بنا شدن خانه اى در بهشت، اشاره به نائل شدن وى به فيض بزرگ شهادت است.

آسايش طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 15

15

_ فرعون و مردمانش در طول حكومتشان ، همواره در پى ساختن كاخ ها و خوش نشين هاى سايه افكن بودند .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{ما} در {ما كانوا} موصول است و مراد از آن به دليل {يعرشون}، عرش و عريش (سايبان) است. بنابراين {ما كانوا يعرشون} يعنى سايبانهايى كه آنها را ساخته بودند. فعل {يصنع} و {يعرشون} كه به همراه {كان} و {كانوا} آمده، دلالت مى كند كه فرعونيان پيوسته كاخ و سايبان مى ساختند ; يعنى داراى كاخها و خوش نشينهاى فراوان بودند.

آگاهى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 4

4 _ ساحران به رسالت ها و پيام هاى موسى ( ع ) قبل از اقدام به مبارزه با وى آگاه بودند .

قالوا ءامنا برب العلمين

تأكيد ساحران به ربوبيت خداوند و پذيرش سريع آن پس از آگاهى به حقانيت موسى(ع)، بيانگر اين است كه آنان پيش از حضور در صحنه مبارزه به پيامهاى وى، كه بارزترين آن اعتقاد به ربوبيت مطلق خداوند است، آگاه شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 2

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير {رب العلمين} به {رب موسى و هرون} اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون

سجده كردند و او را {رب العلمين} خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

آل فرعون در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 6،7

6 - به دوزخ افتادن خاندان فرعون در قيامت با فرمان الهى

و يوم تقوم الساعة أدخلوا ءال فرعون أشدّ العذاب

7 - خاندان فرعون ، مبتلا به سخت ترين عذاب و كيفر الهى در دوزخ

أشدّ العذاب

با توجه به اين كه {أشدّ العذاب} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه عذاب دوزخ، شدت و ضعف دارد و فرعونيان در درجه شديدتر آن قرار داده خواهند شد. هم چنين مى تواند بدين معنا باشد كه عذاب دوزخ در مقايسه با هر عذاب ديگرى، شديدترين عذاب ها است. در اين صورت {أشدّ العذاب} به جاى دوزخ آمده و حكايت از شدت بى حساب آتش آن دارد.

آل فرعون در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 2

2 - سوختن خاندان فرعون در آتش ، هر صبح و شام پيش از قيامت و در عالم برزخ

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

همان گونه كه بسيارى از مفسران گفته اند، مقصود از عرضه آتش، مى تواند افكندن در آتش باشد.

آل فرعون در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 6

6 - به دوزخ افتادن خاندان فرعون در قيامت با فرمان الهى

و يوم تقوم الساعة أدخلوا ءال فرعون أشدّ العذاب

آل فرعون و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 1

1 - بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون ، به شكنجه هاى سخت گرفتار بودند .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

{سَوْم} (مصدر يسومون) به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف مى باشد; يعنى: العذاب السوء.

آلودگى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

آمادگى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 7

7 _ ساحران پس از اعلام آمادگى براى مبارزه با موسى ( ع ) از فرعون خواستند تا در صورت پيروزى از پاداشى گران برخوردار شوند .

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

جمله {إن لنا . .. } استفهامى است و حرف استفهام مقدر مى باشد. يعنى: إن لنا ... . نكره آمدن كلمه {أجراً} دلالت بر بزرگى و گرانسنگى پاداش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 2

2 - ساحران فرعون ، آمادگى خويش را براى پيش قدم شدن در ارائه سِحر خود ، اعلام كردند .

إمّا أن تلقى و إمّا أن

نكون أوّل من ألقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 11

11 - ساحران مؤمن ، آمادگى خود را براى تحمّل هرگونه شكنجه و كشتار در جهت حفظ ايمان خويش اعلام كردند .

لن نؤثرك . .. فاقض ما أنت قاض

{قضا} به معناى حكم كردن و داورى است. جمله {فاقض...} از زبان ساحران مؤمن و خطاب به فرعون است; يعنى، هر حكمى را كه مى توانى و قضاوت آن از تو ساخته است، صادر كن. ما آماده پذيرش هر نوع شكنجه و عذاب در راه ايمان خود هستيم.

آمادگى نظامى سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 1

1 - آماده باش كامل سپاه فرعون پيش از پيوستن مردم شهر ها به آنان براى تعقيب بنى اسرائيل

و إنّا لجميع ح_ذرون

{حِذْر} در قرآن به معناى ابزار جنگ (شمشير، زره و. ..) آمده است; مانند{خذوا حذركم}. بنابراين {حاذرون} به كسانى گفته مى شود كه داراى سلاح كافى و در حال آماده باش كامل باشند.

آيات خدا بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 3

3 - تغيير حالت عصاى موسى ( ع ) و يدبيضاى او ، دو آيت و معجزه براى ارشاد و هدايت فرعون بود .

ءاية أُخرى . .. اذهب إلى فرعون

ابزار جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 5،9

5 - ريسمان و عصا ، از وسايل كار ساحران فرعون

فإذا حبالهم و عصيّهم

حبل (مفرد {حبال})

به معناى ريسمان و {عصا} (مفرد {عصىّ}) به معناى چوب دستى است.

9 - ساحران فرعون ، پيش از حضور در صحنه مقابله با موسى ( ع ) ، ريسمان ها وعصا هاى فراوانى را تدارك ديده بودند .

فإذا حبالهم و عصيّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 1

1 - استفاده ساحران از ريسمان و چوب براى انجام سحر خود

فألقوا حبالهم و عصيّهم

{حبال} (جمع {حبل}) به معناى ريسمان ها و {عِصّى} (جمع {عصا}) به معناى چوبدستى ها است.

ابطال جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 2،7

2 - بلعيده شدن سِحر ساحران فرعون و بطلان گرديدن ساخته هاى آنان با عصاى موسى ( ع ) ، وعده خداوند به آن حضرت .

و ألق ما فى يمينك تلقف ما صنعوا

فعل {تلقف} و نظاير آن (نزد برخى از اهل لغت) در موردى به كار مى رود كه چيزى گرفته شود و خورده يا بلعيده گردد (لسان العرب).

7 - بلعيده شدن سِحر ساحران به وسيله عصاى موسى ، نشانه بطلان سِحر و حقانيت معجزه موسى

و ألق ما فى يمينك تلقف ما صنعوا إنّما صنعوا كيد سحر

جمله {إنّما صنعوا. ..} تعليل براى {تلقف} است; يعنى، بدان جهت كه سحر، كيدى بيش نيست، در برابر حقيقت اعجاز موسى نابود خواهد شد و به دين وسيله بطلان سحر ساحران و حقانيت معجزه اثبات خواهد گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 1

1 - عصاى موسى با اعجاز او ، تمامى

ابزار و آلات سِحر جادوى ساحران فرعون ( بند ها و عصا ها ) را بلعيد .

تلقف ما صنعوا . .. فأُلقى السحرة

{فاء} در {فألقى} فصيحه و حاكى از جملاتى محذوفى است. مفاد آيه با تقديرات آن چنين مى شود: موسى(ع) عصاى خود را انداخت و عصا آلات سحر را بلعيد، آن گاه ساحران به سجده افتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 45 - 2،5

2 - بلعيده شدن ابزار ساحران ( ريسمان ها و عصا ها ) به وسيله عصاى موسى

فإذا هى تلقف ما يأفكون

5 - عصاى موسى با بلعيدن ابزار جادويى ساحران ، صحنه اى شگفت و به دور از انتظار همگان به وجود آورد .

فإذا هى تلقف ما يأفكون

برداشت ياد شده از آن جا است كه {إذا} براى مفاجات است و نشانگر آن است كه جمله پس از آن، در يك حالت غير منتظره واقع شده است.

ابلاغ معجزه بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 13

13 - خداوند ، به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه براى اثبات رسالت خويش را به فرعون ابلاغ كنند .

قد جئن_ك ب__َاية

{آية} اسم جنس و قابل اطلاق بر كم و زياد است. بنابراين مى توان بر معجزات متعدد نيز {آية} اطلاق كرد.

ابلاغ وحى به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 1،2

1 - موسى و هارون ( ع ) با ابلاغ پيام هاى وحى الهى به فرعون ، مأموريت خويش

را به انجام رساندند .

فقولا له . .. قال فمن ربّكما

آيات گذشته، جملگى سخن خداوند با موسى و هارون(ع) بود; ولى از مواجهه آنان با فرعون و آنچه روى داده، در اين آيات سخنى نيست. از پاسخ فرعون برمى آيد كه آنان پيام خويش را به وى رساندند و پاسخ او را دريافت كردند.

2 - فرعون با گوش فرادادن به سخنان موسى و هارون ( ع ) ، اجازه داد آنان پيام الهى خويش را به او برسانند .

فقولا إنّا رسولا . .. قال فمن ربّكما

اتحاد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 115 - 3

3 _ ساحران دربار فرعون ، يكدل و يكزبان و يار يكديگر در مبارزه با موسى ( ع )

قالوا يموسى إما أن تلقى و إما أن نكون نحن الملقين

بديهى ست ساحران جمله هاى {إما أن تلقى} و {إما أن نكون نحن الملقين} را دسته جمعى و يا يك به يك نگفتند. بنابراين استناد اين جمله ها به آنان حكايت از هميارى و يكدلى آنان در مبارزه با موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 9

9 - ساحرانِ فرعون ، يك دل و يك زبان و يار يكديگر ، در مبارزه با موسى ( ع ) بودند .

و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

صدق {أوّل من ألقى} بر همه ساحران، گوياى هدف مشترك و وحدت رويه آنان است.

اتمام حجت بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر

سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذن_ه و جنوده

اتمام حجت خدا بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 5

5 - خداوند ، حجت خويش را بر همه _ حتى بر امثال فرعون _ تمام مى كند .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

احتجاج با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 3

3 - موسى ( ع ) با احاله علم و آگاهى در باره اقوام پيشين به خداوند ، از منحرف شدن بحث به مسائل غير اصلى جلوگيرى كرد .

فما بال . .. قال علمها عند ربّى

موسى(ع) به جاى پاسخ صريح به سؤال فرعون، علم آن را به خداوند احاله كرده است. بعيد نيست فرعون با درماندگى در برابر منطق او،

با طرح پرسشى در باره اقوام گذشته، سعى در منحرف ساختن بحث داشته است. از اين رو موسى(ع) با احاله پاسخ به خداوند، نقشه فرعون را خنثى نموده است.

احتجاج موسى(ع) با اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 2

2 _ حضرت موسى ( ع ) براى اثبات نبوت خود و هارون ( ع ) ، معجزه اى بزرگ _ كه در حق و الهى بودن آن شبهه اى نبود _ به فرعون و اطرافيانش ارائه كرد .

فلما جاءهم الحق من عندنا

احتجاج موسى(ع) با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 2

2 _ حضرت موسى ( ع ) براى اثبات نبوت خود و هارون ( ع ) ، معجزه اى بزرگ _ كه در حق و الهى بودن آن شبهه اى نبود _ به فرعون و اطرافيانش ارائه كرد .

فلما جاءهم الحق من عندنا

احترام جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 5

5 - ساحران ، داراى موقعيت و احترام در ميان جامعه فرعونى *

و قالوا ي_أيّه الساحر

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه خطاب {ي_أيّه الساحر}، استهزايى نباشد; بلكه براى احترام ادا شده باشد. و مؤيد آن، ذيل آيه شريفه است كه فرعونيان از موسى(ع) تقاضاى رفع عذاب كردند.

احساس خطر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 6،7

6 _ فرعون ، ايمان ساحران را به موسى ( ع ) ،

خطرى براى موقعيت و حكومت خويش احساس كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا منها أهلها

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 3

3 - رسالت موسى ( ع ) ، خطرى جدى براى فرعون و تحريك كننده او به مقابله اى پى گير در برابر آن

ثمّ أدبر يسعى

احضار جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 2

2 - گردآورى ساحران در سريع ترين وقت ، پس از پيشنهاد مشاوران فرعون

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ... فجمع السحرة

برداشت ياد شده با توجه به آمدن {فاء} _ كه بيانگر نبودن فاصله زمانى است _ استفاده مى شود.

احضار دايه ها به كاخ فرعون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 1

1 - احضار دايگان به كاخ فرعون ، براى شير دادن به موسى ( ع )

و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم

اخبار مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 2

2 - مرد ناشناس ، حامل خبرى مهم و سرنوشت ساز براى موسى ( ع ) بود .

قال ي_موسى إنّ الملأ يأتمرون بك ليقتلوك

اختلاف افكنى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 3

3 - اقدام فرعون به دسته دسته كردن مردم سرزمين مصر و ايجاد تفرقه ميان آنان

و جعل أهلها شيعًا

اختلاف طبقاتى در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعيف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاكميت نظام طبقاتى بر آن جامعه

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 2

2 - جامعه فرعونى ، داراى نظامى طبقاتى و مبتنى بر اشرافى گرى

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

اختناق در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 9

9 - نبودن آزادى عقيده و بيان و حاكميت جو اختناق و خشونت در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

وجود زندان مشقت بار و زندانيان بسيار

سياسى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 11

11 - مردم در نظام فرعونى ، فاقد آزادى عقيده و بيان

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم . .. لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

اخراج فرعون از مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 3

3 - برنامه ريزى و توطئه براى بيرون راندن فرعون و فرعونيان از مصر و تلاش براى رسيدن به حكومت ، اتهام فرعون به حضرت موسى ( ع )

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

ادب جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 4

4 - برخورد و گفت وگوى ساحران فرعون با موسى ( ع ) در ميدان مبارزه ، همراه با نزاكت و اظهار ادب نسبت به آن حضرت بود .

ي_موسى إمّا أن تلقى و إمّا

احاله انتخاب آغازگر به موسى(ع) و پرهيز از تحكّم در اين زمينه، خالى از ابراز ادب و نزاكت از سوى ساحران نيست.

ادراك مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ايمان استوار و فهم درست از دين

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اظهار ايمان و موضع گيرى علنى مؤمن آل فرعون، عليه مواضع فرعونيان و نيز محتوا و چگونگى استدلال هاى او براى درستى مواضع خود، نشانگر برداشت ياد شده است.

ادعاهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 29 - 2

2 - فرعون ، مدعى الوهيت يگانه خويش

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 3،11

3 - فرعون ، مدعى مقام خدايى براى خود

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

11 - { قال رسول اللّه ( ص ) : كلمتان قالهما فرعون { ما علمت لكم من إل_ه غيرى } و قوله { أنا ربّكم الأعلى } قال كان بينهما أربعون عاماً ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: فرعون دو جمله گفت: يكى {ما علمت لكم من إل_ه غيرى} و ديگرى {أنا ربّكم الأعلى} و بين گفتن اين دو جمله چهل سال فاصله بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 16

16 - فرعون ، مدعى هدايت گرى مردم به راه درست

و ما أهديكم إلاّ سبيل الرشاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 8

8 - فرعون ، مدعى ناتوانى موسى ( ع ) از بيان مقاصد و اثبات مطالب خويش

و لايكاد يبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 -

2،3،5

2 - فرعون ، خود را خداى مردم مصر قلمداد كرده ، رتبه اش را از تمامى خدايان آنان برتر مى خواند .

أنا ربّكم الأعلى

3 - فرعون ، در حضور مردم و با صداى بلند ، خود را برترين تصميم گيرنده درباره اداره زندگانى و تدبير امور آنان معرفى كرد .

فنادى . فقال أنا ربّكم الأعلى

فرعون _ براساس ديگر آيات قرآن _ هم خود را {اله} مى خواند و هم براى خود {الهى} غير خدا مدعى بود. بنابراين برگزيدن تعبير {ربّ اعلى} درباره خود، براى تصريح به اين نكته است كه در رشد و تربيت مردم نيز، تصميم اصلى را او مى گيرد.

5 - ادعاى ربوبيت برتر ، موضع گيرى فرعون در برابر طرح توحيد ربوبى از سوى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك . .. أنا ربّكم الأعلى

جمله {و أهديك إلى ربّك} در آيات پيشين، سخنى بود كه موسى(ع)، آن را با توجه به انكار ربوبيت خداوند از سوى فرعون، مطرح ساخت. فرعون در واكنش به اين دعوت، برترين ربوبيت را براى خود قائل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

ادعاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 1

1 - فرعون مدعى مالكيت خود و پيروانش ( قبطيان ) بر سرزمين مصر

لتخرجنا من

أرضنا

از اضافه شدن {أرض} به ضمير متكلم {نا} برمى آيد كه فرعونيان، سرزمين مصر را متعلق به خويش و از آنِ خود مى دانستند و براى ديگران حقى در آن قائل نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 2

2 - فرعون ، مدعى قدرت ارائه سِحرى همانند معجزات و آيات موسى ( ع )

فلنأتيّنك بسحر مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 3

3 - فرعون ، معتقد به حاكميت مطلق خويش حتى بر افكار و انديشه مردم

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

اذن فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 3

3 - فرعون ، انتخاب دين و تغيير مسلك مردم را ، مشروط به اجازه خويش مى دانست .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

اذيت همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اذيتهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 5،9

5 _ مؤمنان به موسى ( ع ) به جرم ايمان ، در معرض شكنجه و آزار فرعون و اشراف قوم خود قرار داشتند .

إلا

ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

9 _ فرعون ، در شكنجه و آزار ديگران ، حد و مرزى نمى شناخت .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. و انّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اذيتهاى كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اراده فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 3

3 - غلبه اراده الهى بر خواست و تصميم فرعون در نابود كردن موسى ( ع )

يذبّح أبناءهم . .. فرددن_ه إلى أُمّه

موسى(ع) زمانى به دنيا آمد كه فرعون به بهانه از بين بردن او، هر كودك پسر بنى اسرائيلى را سر مى بريد; اما خداوند حوادث را طورى ترتيب داد كه شخص فرعون به حمايت از موسى(ع) برخيزد و او را

تحت سرپرستى خود قرار دهد.

ارائه آيات خدا بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 1

1 - خداوند تمامى آيات و دلايل خود را به فرعون نماياند .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها

مراد از {آياتنا} آيات و معجزاتى است كه خداوند به موسى(ع) عطا كرده بود و {كلّها} دلالت مى كند كه فرعون تمامى آن معجزات را يكى پس از ديگرى تا پايان عمر خويش، مشاهده كرده بود; ولى آنها را تكذيب كرد و از ايمان آوردن به موسى(ع) امتناع ورزيد.

ارائه آيات خدا به آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 41 - 2

2 - ارائه آيات و معجزات متعدد به آل فرعون

و لقد جاء ءال فرعون النّذر

مراد از انذارها به قرينه آيه بعد، مى تواند معجزات هشداردهنده باشد; نه صرف انذارهاى قولى.

استبداد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 2،3

2 _ فرعون ، مردم را در گزينش دين و آيين ، نيازمند رخصت دهى خويش مى دانست و آن را حقى براى خود مى شمرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

3 _ فرعون ، حاكمى بسيار مستكبر و سخت مستبد

ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

محروم ساختن مردم از حق تصميم گيرى، حتى در باورها و ايمانشان، حكايت از كمال استبداد و استكبار فرعون دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 7

7 _ فرعون مصر ، حاكمى خودبرتربين ، مستبد و خودكامه

بود .

و إن فرعون لعال فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 6

6 - فرعون در ديدگاه موسى و هارون ( ع ) ، فردى خودكامه و سركوبگر حقيقت بود .

نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

احتمال فرصت ندادن فرعون به موسى و هارون(ع)، براى بيان حقيقت، ناشى از شناخت آنان از خودكامگى فرعون است و احتمال افزايش طغيان گرى او، برخاسته از آگاهى آن دو به روحيه مقاومت و لجاجت او در برابر حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 3،4،6،15،22

3 - فرعون ، انتخاب دين و تغيير مسلك مردم را ، مشروط به اجازه خويش مى دانست .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

4 - ايمان به موسى ( ع ) در حكومت فرعون ، كارى غير قانونى و ممنوع بوده است .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

نياز به اذن فرعون در ايمان به موسى(ع)، نشان از ممنوعيت و غيرقانونى بودن ايمان به آن حضرت در آن عصر دارد.

6 - فرعون ، حاكمى مستبد ، مغرور و متكبر بود .

قبل أن ءاذن لكم

15 - تصميم فرعون بر شكنجه و به صليب كشيدن ساحران مؤمن و نظارت مستقيم خود بر اجراى آن ، تصميمى قاطع و مستبدانه بود .

لأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

فرعون در واكنش هاى قبلى خود در برابر موسى(ع) با اطرافيان خويش به مشورت مى نشست; ولى در مجازات ساحران، تصميم مستبدانه و شخصى خود را با سوگند بر اجراى آن اعلام كرد و با

لام قسم و نون تأكيد ثقيله و فعل هايى از باب تفعيل، قاطعيت خود را در اين تصميم ابراز كرد. گفتنى كه فعل هاى {لأقطّعنّ} و {لأصلبنّ} كه از باب تفعيل اند، با ثلاثى مجرد در معنا يكسان بوده و تفاوتى جز تأكيد افزون تر ندارند.

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 7

7 - وجود فشار و اكراه و سلب آزادى در حكومت فرعون

ما أكرهتنا عليه من السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 4،6،9

4 - فرعون ، بى توجه به منطق و دليل و تنها خواستار تسليم بى چون و چراى خلق در برابر او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

9 - نبودن آزادى عقيده و بيان و حاكميت جو اختناق و خشونت در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

وجود زندان مشقت بار و زندانيان بسيار سياسى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 2،11

2 - فرعون ، حاكمى بسيار مستكبر و سخت استبدادگر

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

محروم ساختن مردم از حق تصميم گيرى، حتى در باورها و

ايمانشان، حكايت از اوج استبداد و استكبار فرعون دارد.

11 - مردم در نظام فرعونى ، فاقد آزادى عقيده و بيان

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم . .. لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 1،4،7

1 - فرعون ، حاكمى خودكامه و سلطه گر

إنّ فرعون علا فى الأرض

{علوّ} به معناى برترى جويى و خودكامگى است.

4 - مردم مصر _ از هر قشر و گروه _ ملزم به پيروى محض و اطاعت بى چون و چرا از فرعون بودند .

و جعل أهلها شيعًا

تنكير در {شيعاً} به اصطلاح تنكير تفخيم است. بنابراين {شيعاً}; يعنى، پيروانى محض و بدون كمترين آزادى و اختيار.

7 - استضعاف و به زبونى كشاندن بنى اسرائيل ، نمودى ديگر از حاكميت سلطه طلبانه فرعون است .

إنّ فرعون علا فى الأرض . .. يستضعف طائفة منهم

مراد از {طائفة منهم} به قرينه آيات بعد، قوم بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 18

18 - حكومت فرعون در عصر موسى ( ع ) ، حكومتى خودكامه و بى قانون بود .

ذرونى أقتل موسى و ليدع ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 12

12 - وجود استبداد و خودكامگى ونبود آزادى بيان در جامعه فرعونى عصر موسى

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه و قد جاءكم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 2

2- نظام فرعونى ، نظامى استبدادى و متكى

به رأى فرد

من العذاب المهين . من فرعون

از اين كه شخص فرعون، به عنوان عامل اصلى عذاب و خوارى بنى اسرائيل معرفى شده، استفاده مى شود كه حضور فرعون و تصميم گيرى او، بر همه شؤون جامعه سيطره داشته و از اين رو، خطاهاى فرعونيان تنها به او نسبت داده شده است.

استثمارگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 12

12 _ نظام فرعونى ، نظامى استثمارگر

و نستحى نساءهم

چون مجرد زنده نگهداشتن زنان كيفر محسوب نمى شود و فرعون با جمله {سنقتّل . .. و نستحى نساءهم} در صدد بيان مجازات قوم موسى بوده است، مى توان گفت هدف از بيان اين معنا استثمار زنان بنى اسرائيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 7

7 - دلبستگى عميق موسى ( ع ) به بنى اسرائيل و رنج شديد وى از بردگى و استثمار آنان توسط فرعون

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

استراق سمع مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 4

4 - شنود گفت و گو هاى سران حكومت فرعون به وسيله مرد ناشناس و رساندن سريع آن به موسى ( ع )

و جاء رجل . .. قال ي_موسى إنّ الملأ يأتمرون بك ليقتلوك

استعاذه از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 2

2 - استعاذه و پناه بردن موسى ( ع ) به پروردگار ، از شر توطئه

فرعون

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

استغفار جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 9

9 - ساحران فرعون ، پس از ايمان به موسى ( ع ) از اقدام به سِحر به نفع فرعون ، اظهار پشيمانى كرده و خواستار بخشش الهى شدند .

ليغفر لنا . .. ما أكرهتنا عليه من السحر

استقامت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 1

1 _ اظهار پايدارى بر طريق ايمان و به هيچ انگاشتن مجازات هاى فرعون ، عكس العمل ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 8،10

8 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) پس از اعلان پايدارى بر طريق ايمان ، به دعا به درگاه خدا پرداختند .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 2،11

2 - ساحران مؤمن ، برترى دادن فرعون بر خداوند و بهادادن به تهديدات او در برابر دلايل روشن موسى ( ع ) را ، به كلى منتقى دانسته و ثبات و استحكام ايمان خود را نشان دادند .

قالوا لن

نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

11 - ساحران مؤمن ، آمادگى خود را براى تحمّل هرگونه شكنجه و كشتار در جهت حفظ ايمان خويش اعلام كردند .

لن نؤثرك . .. فاقض ما أنت قاض

{قضا} به معناى حكم كردن و داورى است. جمله {فاقض...} از زبان ساحران مؤمن و خطاب به فرعون است; يعنى، هر حكمى را كه مى توانى و قضاوت آن از تو ساخته است، صادر كن. ما آماده پذيرش هر نوع شكنجه و عذاب در راه ايمان خود هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 1

1 - ساحران مؤمن ، در برابر فرعون و تهديد هاى وى ، بر ايمان خود به پروردگارشان تأكيد كردند .

لن نؤثرك . .. إنّا ءامنّا بربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 1،2

1 - اعلام آمادگى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون براى پذيرش هر شكنجه در راه ايمان خويش

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

2 - خشم و تهديد شديد فرعون ، فاقد كمترين تأثير در ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

استقامت در برابر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5،7

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد

أجيبت دعوتكما فاستقيما

7 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از ترك استقامت در برابر فشار هاى فرعون و اطرافيانش و در پيش گرفتن راهى جز آن ، بر حذر داشت .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

استقامت در برابر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5،7

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

7 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از ترك استقامت در برابر فشار هاى فرعون و اطرافيانش و در پيش گرفتن راهى جز آن ، بر حذر داشت .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

استقامت مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ايمان استوار و فهم درست از دين

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اظهار ايمان و موضع گيرى علنى مؤمن آل فرعون، عليه مواضع فرعونيان و نيز محتوا و چگونگى استدلال هاى او براى درستى مواضع خود، نشانگر برداشت ياد شده است.

استكبار اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 6

6 - موضع گيرى مستكبرانه فرعون و اشراف دربار او ، در برابر موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

استكبار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 3

3 _ فرعون ، حاكمى بسيار مستكبر و سخت مستبد

ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

محروم ساختن مردم از حق تصميم گيرى، حتى در باورها و ايمانشان، حكايت از كمال استبداد و استكبار فرعون دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 9

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 6

6 - موضع گيرى مستكبرانه فرعون و اشراف دربار او ، در برابر موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 49 - 2،3

2 - فرعون ، حاكمى بسيار مستكبر و سخت استبدادگر

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

محروم ساختن مردم از حق تصميم گيرى، حتى در باورها و ايمانشان، حكايت از اوج استبداد و استكبار فرعون دارد.

3 - فرعون ، معتقد به حاكميت مطلق خويش حتى بر افكار و انديشه مردم

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 1

1 - فرعون ، حاكمى مستكبر و سركش

و استكبر هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 6،7

6 - قارون و فرعون و هامان ، با پيامبرى موسى ( ع ) برخوردى مستكبرانه كردند .

و ق_رون و . .. و لقد جاءهم موسى ... فاستكبروا

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 1

1 - استكبار و فخرفروشى فرعون ، در برابر حضرت موسى ( ع )

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

استمداد از جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 4،5

4 _ خنثى سازى معجزه موسى ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آراى تصويب شده از جلسه سران و بزرگان حكومت فرعونيان

و أرسل فى المدائن حشرين

5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند

با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .

و أرسل فى المدائن حشرين

{حشرين} به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد {ساحرين} مى باشد و خود {حشرين} مفعول براى {أرسل} است. بنابراين جمله {أرسل ... } يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.

استمداد فرعون از جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 3

3 - تهيه و تدارك براى ارائه سِحرى بزرگ در برابر موسى ( ع ) ، از حيله هاى فرعون

فلنأتيّنك بسحر . .. فجمع كيده

استمداد فرعون از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 10

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

استهزاهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 3

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله {ألاتستمعون} مى تواند براى استهزا باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 4

4 - استهزا و تهمت ، از ابزار مقابله فرعون با رسالت موسى ( ع )

قال لِمن حوله ألا تستمعون . .. قال إنّ رسولكم... لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 3،4

3 - اهتمام موسى ( ع ) به تبيين { ربّ العالمين } على رغم روبه رو شدن با استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

4 - سعه صدر موسى ( ع ) در برابر تكبر ، استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب

پرداختن موسى به تبيين {ربّ العالمين} بدون توجه به عكس العمل هاى متكبرانه و استهزا آميز فرعون، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 7

7 - تمسخر موسى از سوى فرعون ، در خصوص امداد الهى به وى و نزول عذاب بر دشمنان كافر

و ليدع ربّه

مقصود از جمله {وليدع ربّه} (او پروردگارش را بخواند)، خواندن خداوند براى نجات موسى(ع) و يا فرود عذاب بر فرعونيان در جهت حمايت از آن حضرت مى باشد. گفتنى است كه فرعون اين جمله را از سر استهزا و تمسخر گفته است.

اسراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 8

8 _ فرعون مصر ، حاكمى از زمره مسرفان بود .

انّه لمن المسرفين

اسرافگرى فرعون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 3،4

3- برترى جويى و اسرافگرى ، از منفى ترين ويژگى هاى فرعون

إنّه كان عاليًا من المسرفين

چنانچه {من المسرفين} خبر دوم {كان} باشد، آيه دو وصف مستقل براى فرعون بيان كرده است.

4- فرعون ، پيشتاز و سركرده اسرافگران *

إنّه كان عاليًا من المسرفين

قرين آمدن وصف {عالياً} و {من المسرفين}، ممكن است بيانگر جنبه سركردگى فرعون در ميدان اسرافگرى باشد.

اشراف فرعون و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 26 - 2

2- حضور نيرو هاى مقتدر سياسى _ اقتصادى نظام فرعونى ، در ميان تعقيب كنندگان بنى اسرائيل

كم تركوا من جنّ_ت و عيون . و زروع و مقام كريم

پشت سر نهادن مزارع بزرگ، نشان مى دهد كه در ميان فرعونيان حضور يافته در تعقيب موسى(ع)، ملاّكان و سرمايه داران شركت داشته اند; چنان كه {مقام كريم} مى تواند اشاره به قصرهاى باشكوه اطرافيان و سياست گذاران جامعه فرعونى داشته باشد.

اشراف فرعون و دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

اشراف فرعون و دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى

و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

اشراف فرعون و رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

اشراف فرعون و سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 5

5 _ در عصر رسالت حضرت موسى ( ع ) ، قدرت و حاكميت سرزمين مصر ، در اختيار فرعون و اطرافيانش بود .

قالوا أجئتنا . .. و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

اشراف فرعون و عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 6

6 _ فرعون و اطرافيانش در گرايش هاى اعتقادى مردم ، نقش تعيين كننده اى داشتند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

از اين كه خداوند موسى و هارون (ع) را _ كه براى هدايت مردم مبعوث شده بودند _ مستقيماً به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاد، برداشت فوق به دست مى آيد.

اشراف فرعون و موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 5،6

5 _ فرعون و اطرافيانش ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع )

، آن را سحرى آشكار خوانده و حضرتش را متهم به جادوگرى كردند .

فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 3

3_ فرعون و قوم او و بزرگان دربارش ، رسالت موسى ( ع ) را نپذيرفتند .

فاتبعوا أمر فرعون

پيروى از دستور فرعون (فاتبعوا أمر فرعون) پس از رسالت موسى(ع) (أرسلنا موسى) گوياى مخالفت قوم فرعون و بزرگان دربارش با رسالت موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

اشراف فرعون و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 1،2،4،5

1 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از مشاهده معجزات موسى ، براى چاره انديشى و مبارزه با موسى جلسه مشورتى تشكيل دادند .

قال الملأ من قوم فرعون

در آيات پيشين روى سخن موسى با فرعون بود و در اين

آيه عكس العمل اشراف دربار او مطرح شده است. اين تغيير سياق با توجه به جمله {فماذا تأمرون} در آيه بعد (چه نظرى داريد و چه دستورى پيشنهاد مى كنيد)، حاكى از تبادل نظر آنان درباره برخورد با موسى است كه از آن در برداشت فوق به {جلسه مشورتى} تعبير شد.

2 _ اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبناى ساحر بودن موسى و سحر بودن معجزات وى ، جلسه مشورتى خويش را آغاز كردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

جمله {إن هذا . .. } مى تواند از نتايج بحث و گفتگوى اشراف باشد. يعنى در ابتدا اين مسأله مطرح شد كه امور خارق العاده موسى از چه سنخى است. همچنين مى تواند بيانگر اين باشد كه آنان ساحر بودن موسى را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وى تبادل نظر مى كردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

4 _ معجزات موسى ( ع ) در ديدگاه اشراف قوم فرعون ، امورى با عظمت ، خارق العاده و شگفت آور

إن هذا لسحر عليم

توصي___ف موسى به {عليم} (بسيار دانا) و بيان جمله {ان هذا . .. } با چندين تأكيد (اسميه آوردن جمله، مقرون ساختن آن به دو حرف تأكيد {إن} و {لام}) حكايت از آن دارد كه همگان به عظمت كار موسى پى برده بودند و بدان اقرار داشتند.

5 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون در تلاش براى حفظ نظام فرعونى

قال الملأ . .. إن هذا لسحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 1،2،4

1 _ مجازات موسى (

ع ) و برادرش هارون از پيشنهاد هاى ارائه شده در جلسه مشورتى اشراف و سران حكومت فرعونى

قالوا أرجه و أخاه

پيشنهاد تأخير در مجازات موسى و هارون حكايت از آن دارد كه فرعون و يا برخى از اشراف دربار مجازات موسى و هارون را مطرح كرده بودند.

2 _ تأخير در مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از مصوبات جلسه مشورتى سران و بزرگان دربار فرعون

قالوا أرجه و أخاه

{ه} در {أرجه} ضميرى است كه به صورت ساكن قرائت شده و مفعول {ارجِ} مى باشد. {ارجِ} فعل امر از مصدر {ارجاء} (به تأخير انداختن) است. مشتقات كلمه {ارجاء} گاهى با همزه استعمال مى گردد و گاهى همزه آن تبديل به ياء مى شود. گفته مى شود: اَرْجأ يُرْجى يُرْجى. قابل ذكر است كه مراد از تأخير انداختن، تأخير در مجازات است.

4 _ خنثى سازى معجزه موسى ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آراى تصويب شده از جلسه سران و بزرگان حكومت فرعونيان

و أرسل فى المدائن حشرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 3

3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون

يأتوك بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 3

3 _ معجزه موسى ( ع ) در صحنه مبارزه با ساحران ، عامل تثبيت حقانيت وى و از ميان رفتن تمام دستاورد هاى ديرينه فرعون و اشراف دربارش شد .

فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين

اساس است كه مراد از ضمير {كانوا} و {يعملون} فرعون و فرعونيان باشد. بر اين مبنا مقصود از {ما} در {ما كانوا} تلاشهاى فرعونيان براى تثبيت ربوبيت فرعون و مانند آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 2

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير {رب العلمين} به {رب موسى و هرون} اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون سجده كردند و او را {رب العلمين} خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 2

2 _ فرعون به سبب تعيين نكردن مجازات براى موسى ( ع ) و قوم او مورد انتقاد اشراف دربار قرار گرفت .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

گويا اشراف از اينكه ساحران تهديد به اعدام شدند، ولى سخنى از مجازات موسى و قوم او نرفت، چنين استنباط كردند كه فرعون تصميمى براى مجازات او مردمش ندارد و لذا زبان به انتقاد گشودند و گفتند آيا موسى و قومش را رها مى سازى و مجازات نمى كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 9

9 _ فرعون و اشراف دربار او ، دشمنان قوم

موسى

عسى ربكم أن يهلك عدوكم

كلمه {عدو} هم مى تواند به معناى دشمن باشد كه در اين صورت مراد از آن فرعون است و هم مى تواند به معناى دشمنان باشد كه در اين صورت مراد از آن فرعون و اشراف دربار او خواهد بود.

اشرافيت در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 6

6 - حكومت فرعونى ، حكومتى اشرافى و مبتنى بر اقتدار اشراف

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {ملأ} در قرآن مجيد، معمولاً به طبقه اشراف و ثروتمندان اطلاق مى شود.

اضلال اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

اضلال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 5

5_ فرمان هاى فرعون ، هرگز هدايتگر مردم به راه صواب و صحيح نبود .

و ما أمر فرعون برشيد

مرشد (راهنماى به درستى و راستى)نيز مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 1

1 - فرعون ، نقش اساسى و تعيين كننده اى در گمراهى مردم خود داشت .

و أضلّ فرعون قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 10

10 - اقدام فريبكارانه فرعون ، براى مقابله با روشنگرى هاى موسى ( ع )

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

دستور ساختن برج براى تحقيق درباره خداى يگانه _ كه موسى همگان را به پرستش او فراخوانده بود _ مى تواند بدان منظور باشد كه افكار عمومى را از توجه به تبليغات موسى منحرف سازد. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

اطاعت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 4

4_ درباريان و قوم فرعون به فرمان وى ، با رسالت موسى ( ع ) به مخالفت برخاستند .

فاتبعوا أمر فرعون

بيان مخالفت قوم فرعون با جمله {آنان از فرمان فرعون پيروى كردند} براى رساندن اين نكته است كه: مخالفت قوم فرعون با رسالت موسى(ع) برخاسته از فرمان فرعون بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 1

1 - فرعون با تبليغات گمراه كننده ، مردم مصر را تحميق كرده ، به اطاعت از خويش واداشته بود .

و نادى فرعون فى قومه . .. فاستخفّ قومه

{استخفّ} در آيه شريفه، به معناى سبك مغز ساختن است.

اطرافيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 4

4

- اطرافيان فرعون ، گروهى متشكل از اشراف

قال للملإ حوله

اطمينان به پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 39 - 2

2 - اطمينان فرعون و درباريان او به غلبه ساحران كارآزموده بر موسى ( ع )

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون

دعوت از مردم، مى تواند نشانگر اطمينان فرعونيان به پيروزى ساحران باشد. گفتنى است كه تعابيرى چون: {لعلّنا} و {إن كانوا} _ كه بيانگر نوعى ترديد بوده و در آيه بعدى آمده است _ شگردى تبليغى براى تهييج ساحران بود تا آنان توان خويش را در اين راه به كار گيرند.

اطمينان جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 115 - 4

4 _ ساحران دربار فرعون مطمئن به غلبه سحرشان بر معجزه موسى ( ع )

إما أن تلقى و إما أن نكون نحن الملقين

از اينكه ساحران اختيار شروع كننده مبارزه را به موسى(ع) واگذاشتند و جمله مربوط به خويش را با تأكيد بيان داشتند، معلوم مى شود آنان به غلبه خويش اطمينان داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 3،6

3 - ساحران فرعون ، نسبت به غلبه و پيروزى خود بر موسى ( ع ) در ميدان مبارزه ، اطمينان داشتند .

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

پيشنهاد به موسى(ع) براى تعيين آغازكننده، حكايت از اطمينان ساحران به كار خود و نتيجه آن و يا لااقل تظاهر به آن از سوى آنان دارد.

6 - ساحران فرعون ، شكست موسى ( ع )

را در صورت اقدام او به سِحر ، حتمى ديده و نيازى به وارد عمل شدن خود احساس نمى كردند . *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

ساحران دو شق تخيير را، به گونه اى بيان كردند كه گويا اگر موسى(ع) ابزار سحر خود را بيفكند، كار او تمام است و ناتوانى او بر همگان روشن خواهد شد و تنها در صورتى كه آنها دست به كار شوند، نوبت {اول} و {دوم} معنا پيدا مى كند از اين رو وصف {أوّل من ألقى} را در باره موسى(ع) به كار نبردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 3

3 - غرور و اطمينان سرشار ساحران به غلبه خويش بر موسى ( ع )

و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

اطمينان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 5،6

5 - فرعون ، مطمئن به توانايى خويش در جمع آورى امكانات ( سِحر و ساحران ) براى مقابله با موسى ( ع )

موعدًا لانخلفه نحن

تأكيد فرعون بر عدم تخلف از زمان موعود، حكايت از آمادگى او براى جمع آورى ساحران و ارائه سحرى بزرگ دارد.

6 - فرعون با تظاهر به اطمينان خويش بر پيروزى بر موسى ( ع ) ، تعيين مكان و زمان رويارويى را به او واگذار كرد .

فاجعل بيننا و بينك موعدًا لانخلفه

در اين كه {موعداً} مصدر است يا اسم زمان و يا اسم مكان، نظرياتى چند ابراز شده است. گفتنى است كه به قرينه وصف {لانخلفه} و كلمه {مكاناً} و كلمه {يوم

الزينة} (در آيه بعد) مى توان پى برد كه مجموعه هر سه معنا، مورد نظر بوده است; هر چند براى برخى از آن معانى كلام داراى تقديراتى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 39 - 2

2 - اطمينان فرعون و درباريان او به غلبه ساحران كارآزموده بر موسى ( ع )

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون

دعوت از مردم، مى تواند نشانگر اطمينان فرعونيان به پيروزى ساحران باشد. گفتنى است كه تعابيرى چون: {لعلّنا} و {إن كانوا} _ كه بيانگر نوعى ترديد بوده و در آيه بعدى آمده است _ شگردى تبليغى براى تهييج ساحران بود تا آنان توان خويش را در اين راه به كار گيرند.

اعتراض به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 1

1 - اعتراض و اظهار مخالفت مؤمن آل فرعون نسبت به تصميم قتل موسى ( ع ) از سوى فرعون

وقال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى

اعتراض مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 1

1 - اعتراض و اظهار مخالفت مؤمن آل فرعون نسبت به تصميم قتل موسى ( ع ) از سوى فرعون

وقال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى

اعراض فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 1

1 - فرعون با پذيرفتن زمان و مكان پيشنهادى موسى ( ع ) براى مبارزه ، از ادامه بحث

و گفت وگو با او لب فرو بست و مجلس مناظره را ترك كرد .

فتولّى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 1

1 - روى گردانى فرعون با تمام وجود ، از پذيرش رسالت موسى ( ع )

أرسلن_ه إلى فرعون . .. فتولّى بركنه

{ركن} در اين جا مى تواند به معناى اركان وجود و كنايه از اعراض كامل و همه جانبه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، وحشت زده از آن روى برتافت و شتابزده گريزان شد . *

ثمّ أدبر يسعى

{إدبار} فرعون، _ در يك احتمال _ به معناى فرار او از ترس معجزه موسى(ع) است كه در شكل مار عظيم ظاهر شده بود.

اغواگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 2

2_ نقش اساسى فرعون ، در گرايش قوم او به تكذيب پيام آوران وحى *

و عاد و فرعون و إخون لوط

برداشت بالا با توجّه به اين نكته است كه در مورد ديگر اقوام، نام {قوم} آمده; ولى در مورد تكذيب كنندگان موسى و هارون(ع) تنها نام {فرعون} آمده است و قوم او در حقيقت تحت الشعاع او قرار گرفته اند.

افتراهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 1

1 - فرعون و فرعونيان ، از زمره افترازنندگان به خداوند

لاتفتروا على اللّه كذبًا

افساد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 9،10

9 _ فرعون و اطرافيانش ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين

10 _ تبه كارى مستمر فرعون و اطرافيانش ، عامل سركشى آنان از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا . .. موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان وى ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين ... و يحق اللّه الحق بكلمته و لو كره الم

افساد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 6

6 _ موسى ( ع ) ، با خطاب به ساحران ، آنان را گروهى مفسد و مقابله آنان با خود را عملى فسادانگيز خواند .

قال موسى ما جئتم به السحر . .. إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

افساد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 11

11 _ فرعون و بزرگان دربارش ، مردمى فسادانگيز بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 9،10

9 _ فرعون و اطرافيانش ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين

10 _ تبه كارى مستمر فرعون و اطرافيانش ،

عامل سركشى آنان از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا . .. موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 7

7 _ موسى ( ع ) ، فرعون و اطرافيانش را گروهى مفسد و توطئه هاى آنان را محكوم به شكست دانست .

إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان وى ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين ... و يحق اللّه الحق بكلمته و لو كره الم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 1،5،8

1 _ خداوند ، فرعون را به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزيهايش تا لحظه مرگ ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. ءالئن

5 _ فرعون ، مفسدى بود كه تا لحظه مرگ ، دست از فسادانگيزى برنداشت .

ءالئن . .. و كنت من المفسدين

8 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { . . . قال [ جبرئيل ] يا محمد لما أغرق اللّه فرعون { قال آمنت أنه لا اله إلا الذى آمنت به بنواسرائيل و أنا من المسلمين } فأخذت حمأة فوضعت ها فى فيه ثم قلت له : { آلئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين }

و عملت ذلك من غير أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمة من اللّه عز و جل و يعذبنى اللّه على ما فعلت فلما كان الآن و أمرنى اللّه عزّ و جل أن اؤدى إليك ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلك كان للّه تعالى رضاً . . . ;

. .. جبرئيل گفت: اى محمد! هنگامى كه خدا فرعون را غرق كرد، فرعون گفت: ايمان آوردم كه خدايى نيست به جز خدايى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند و من از تسليم شدگانم. پس من قطعه اى از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اكنون؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى. و اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسيدم رحمت خدا به او برسد و خدا مرا براى اين كار عذاب كند. پس چون اين لحظه فرارسيد و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ايمن شدم و دانستم كه آن كار مورد رضاى خدا بوده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 14

14 - فرعون ، از زمره مفسدان تاريخ مصر و از تبار آنان

إنّه كان من المفسدين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {من} در {من المفسدين}، نشويه و بيانگر خاستگاه خانوادگى فرعون باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 6

6 - فرعون و دار و دسته وى ، مردمى تبه كار در ديدگاه موساى جوان

فلن أكون ظهيرًا للمجرمين

گرچه {المجرمين} شامل همه تبه كاران مى شود;

ولى مصداق بارز و مورد نظر موسى(ع) فرعون و دار و دسته اش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

افساد نياكان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 14،15

14 - فرعون ، از زمره مفسدان تاريخ مصر و از تبار آنان

إنّه كان من المفسدين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {من} در {من المفسدين}، نشويه و بيانگر خاستگاه خانوادگى فرعون باشد.

15 - فساد و تباهى ، امرى ريشه دار در خاندان و نياكان فرعون

إنّه كان من المفسدين

تعبير از نياكان فرعون به {المفسدين} (به صورت جمع با {ال}) نشان مى دهد كه همه آنان فسادگر بودند و فلسفه فسادگرى در تاريخ فرعون ها، بسيار ريشه دار بوده است.

اقتدار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 3

3 - حكومت فرعون ، حكومتى مقتدر و تثبيت شده بود .

و فرعون ذوالأوتاد

{وَتَد} (مفرد {أوتاد}) به معناى {ميخ} است. توصيف فرعون به {ذوالأوتاد} (صاحب ميخ ها) بدان معنا است كه وى از تمام وسايل لازم، براى تثبيت حاكميت و اقتدار خويش برخوردار بود.

اقرار به حق ناپذيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، مأمور اقرار گرفتن از بنى

اسرائيل نسبت به حق ناپذيرى فرعون و پيروان او ، على رغم اعطاى معجزات فراوان به موسى ( ع )

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت فسئل بنى إسرءيل إذ جاءهم فقال له فرعون إنى لأ

اقرار جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1

1 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، به ربوبيت خداى موسى ( ع ) و هارون بر تمام هستى ايمان آورده و بدان اعتراف كردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 2

2 - ساحران مؤمن ، به گناه و خطاى خويش معترف و به آمرزش خداوند اميدوار بودند .

إنّا ءامنّا بربّنا ليغفر لنا خطي_نا

{خطايا} (جمع {خطيئة}) به معناى گناهانى است كه از روى عمد انجام شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانيان و ايمان به توحيد ربوبى ، پس از مشاهده معجزه موسى و بطلان سحر خويش

فألقى موسى عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 3

3 - اعتراف و ايمان ساحران به رسالت موسى و هارون ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

قيد {ربّ موسى و هارون} اعتراف ضمنى بر ايمان آوردن ساحران به رسالت موسى و هارون(ع) است. آيه بعد (قال آمنتم له...) اين مطلب را تأييد مى كند.

اقرار فرعون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 7

7 _ فرعون ، هنگام غرق شدن ، به حقانيت دين موسى ( ع ) و بنى اسرائيل و باطل بودن آيين خود ، اعتراف كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 8

8 - فرعون و پيروان او ، به خداى آفريننده هستى معترف بودند و ربوبيت او را انكار مى كردند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 9

9 - فرعون به قدرت يك تنه موسى ( ع ) در برابر تشكيلات عريض و طويل خويش اعتراف كرد .

فاجعل بيننا . .. لانخلفه نحن و لاأنت

برداشت ياد شده از آنجا است كه فرعون ضمير مربوط به خود را جمع (نحن) و ضمير مربوط به موسى(ع) را مفرد (أنت) ذكر كرده است. البته محتمل است انتخاب اين نحوه سخن براى تعظيم خود باشد; ولى اين نكته را نمى توان از نظر دور داشت كه در هر صورت، فرعون با مجموع امكانات و قدرت خود، در برابر موسى(ع) موضع گيرى كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 3

3 - اقرار ناخواسته فرعون به عظمت كار موسى ( ع ) در ارائه معجزات

إنّ ه_ذا لس_حر عليم

اكراه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 73 - 5

5 - ساحران مؤمن ، برخلاف ميل باطنى و با اجبار حكومت فرعونى ، وادار به مقابله با موسى ( ع ) شده بودند .

و ما أكرهتنا عليه من السحر

{إكراه}; يعنى، وادار كردن كسى به كارى كه خود تمايل به آن نداشته باشد. گفتنى است كه {أكرهتنا} سخن ساحران مؤمن، خطاب به فرعون است; يعنى، تو ما را به سحر و مبارزه عليه موسى(ع) وادار كردى. اقداماتى كه ساحران در شيوه اجراى سحر انجام دادند، گرچه اختيارى بود; ولى احضار آنان در صحنه مبارزه با موسى(ع) اجبارى بوده است.

الگو بودن همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

امتنان بيجاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 5

5 - امتنان فرعون بر موسى ( ع ) ، امرى بى جا و مردود از نظر موسى ( ع )

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

امتنان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 1،3

1 - موضع گيرى فرعون ، در قبال دعوت موسى ( ع ) با به رخ كشيدن دوران سرپرستى خويش بر او

قال ألم نربّك فينا وليدًا

{تربية} (مصدر {نريّى}) به معناى پروريدن است. {وليد} به نوزاد و نيز به كودكى گفته مى شود كه از

وقت ولادتش زمانى زيادى نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته مى شود. {لبث} (مصدر{لبثت}) به معناى ماندن و درنگ كردن است; يعنى، فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود نپروريدم [مگر ]ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى.

3 - تلاش فرعون در جهت بى اساس جلوه دادن رسالت موسى ( ع ) ، از طريق به رخ كشيدن گذشته زندگى او

قال ألم نربّك فينا وليدًا . .. سنين

امتيازخواهى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 5

5 - امتياز خواهى ساحران از فرعون ، با قرار دادن پيروزى خود در هاله اى از ابهام

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

ترديد ساحران در پيروزى خود، فرعون را در وحشت از شكست فرو مى برد و اشتياق به پيروزى را به هر قيمت در وجود او مشتعل مى ساخت. ساحران از اين زمينه براى دست يافتن به امتيازات بيشتر سود جستند. گفتنى است كه آيه 44 همين سوره _ كه در آن ساحران پس از مطمئن شدن به دريافت مزد از فرعون پيروزى خود را بر موسى(ع) قطعى اعلام كردند (قالوا بعزّة فرعون إنّا نحن الغالبون) _ مؤيد همين برداشت است.

امكان تزكيه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 10

10$ - تزكيه و خودسازى ، حتى براى سركشانى چون فرعون ، امكان پذير است .

إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى

- تزكيه و خودسازى، حتى براى سركشانى چون فرعون، امكان پذير است.

امكانات دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 3

3 - فرعون ، هامان و قارون ، در اختيار دارنده همه امكانات اجتماعى ( اقتصادى ، سياسى و فرهنگى ) و مانع اصلى بر سر راه هدايت مردم

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. و لقد أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ه_م_ن و

برداشت ياد شده از آن جااست كه اين آيه، در صدد بيان نمونه و مصداقى از مردمى است كه قدرت سياسى و اقتصادى فزون تر از كافران صدر اسلام داشتند و مانع تبليغ و رسالت پيامبر الهى بودند.

امكانات مادى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 2،5

2 _ فرعون و اطرافيانش ، از زندگى اشرافى و زينت هاى خيره كننده و امكانات اقتصادى عظيمى برخوردار بودند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

نكره بودن {زينة و أموالا} دلالت بر {تفخيم} و {تعظيم} مى كند و چون فخامت و بزرگى در هر چيزى متناسب با آن چيز مى باشد; در تفخيم زينت، خيره كنندگى و در تفخيم اموال، فراوانى و عظمت آورده شده است.

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

امكانات مادى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 2،5

2 _ فرعون و اطرافيانش ، از زندگى اشرافى

و زينت هاى خيره كننده و امكانات اقتصادى عظيمى برخوردار بودند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

نكره بودن {زينة و أموالا} دلالت بر {تفخيم} و {تعظيم} مى كند و چون فخامت و بزرگى در هر چيزى متناسب با آن چيز مى باشد; در تفخيم زينت، خيره كنندگى و در تفخيم اموال، فراوانى و عظمت آورده شده است.

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

اميدوارى به پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 1

1 - اميدوارى فرعونيان به غلبه ساحران بر موسى ( ع ) و پيروى مردم از آنان

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

واژه {لعلّ} براى اظهار اميد است.

اميدوارى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 2

2 - ساحران مؤمن ، به گناه و خطاى خويش معترف و به آمرزش خداوند اميدوار بودند .

إنّا ءامنّا بربّنا ليغفر لنا خطي_نا

{خطايا} (جمع {خطيئة}) به معناى گناهانى است كه از روى عمد انجام شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 1

1 - اظهار اميدوارى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، به برخوردارى از غفران الهى

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

انتظارات فرعون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 7

7 _ فرعون و بزرگان دربارش در انتظار بينه اى از سوى موسى بر حقانيت ادعاى خويش

قد جئتكم ببينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جئتكم} براى توقع باشد.

انتقاد از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 2

2 _ فرعون به سبب تعيين نكردن مجازات براى موسى ( ع ) و قوم او مورد انتقاد اشراف دربار قرار گرفت .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

گويا اشراف از اينكه ساحران تهديد به اعدام شدند، ولى سخنى از مجازات موسى و قوم او نرفت، چنين استنباط كردند كه فرعون تصميمى براى مجازات او مردمش ندارد و لذا زبان به انتقاد گشودند و گفتند آيا موسى و قومش را رها مى سازى و مجازات نمى كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 1

1 - انتقاد صريح موسى ( ع ) از فرعون به خاطر به بردگى كشاندن بنى اسرائيل

و تلك نعمة . .. أن عبّدتّ بنى إسرءيل

جمله {و تلك نعمة. ..} استفهامى و به تقدير {أوَتلك...} است. {أن عبّدتّ} مى تواند عطف بيان براى اسم اشاره {تلك} و يا منصوب به نزع خافض (لام تعليل) و به تقدير {لأن عبّدتّ} باشد. {تعبيد} (مصدر {عبّدتّ}) به معناى برده و بنده [خود] ساختن است; يعنى، آيا اين كه فرزندان اسرائيل را بنده خود ساخته اى، اين نعمتى است كه منّت آن را بر من مى نهى.

اندوه فرعون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 2

2 - ناراحتى عميق فرعون از عمل موسى ( ع ) و كشته شدن مرد قبطى به دست او

و فعلت فعلتك التى فعلت

از اين كه فرعون نفس عمل را نام نبرده; بلكه بدان اشاره كرده (التى فعلت) و موسى(ع) را بدان خاطر كافر و ناسپاس شمرده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

انذار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 9

9- هشدار موسى ( ع ) به فرعون نسبت به فرجام هلاكت بار وى

و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و فساد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3،5

3 - انذار فرعون از عذاب ، با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

5 - موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون ، موظف به تأكيد بر وحى بودن هشدار عذاب

إنّا قد أُوحى إلينا أنّ العذاب

جمله {إنّا قد. ..} حاوى تأكيد با {إن} و {قد} است، كه بر وحى بودن پيام ها _ به خصوص پيام انذار از عذاب _ تأكيد دارد.

انذارهاى مؤمن آل فرعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 18

18 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن شديد آنان بر اثر كشتن موسى ( ع )

و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 4،6،14

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان و قبطيان ، درباره خطر عذاب الهى در صورت مخالفت با موسى ( ع ) و قتل او

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

6 - تنهايى و بى پناهى انسان در برابر عذاب الهى ، از هشدار هاى مؤمن آل فرعون به قوم خود

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

14 - نصيحت ها و هشدار هاى مؤمن آل فرعون ، نسبت به قتل موسى ( ع ) ، در فرعون بى تأثير بود .

أتقتلون رجلاً . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 1،2

1 - مؤمن آل فرعون _ به رغم قطع شدن سخنانش به وسيله فرعون _ به گفتار هشداردهنده خود ادامه داد و فرعونيان را از پيامد هلاكت بار قتل موسى ( ع ) آگاه ساخت .

ي_قوم لكم الملك . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى ... و قال الذى ءامن ي_قوم إن

2 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به روزگار شوم ، همچون روزگار احزاب و اقوام كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خويش ، از دچار شدن به عذاب الهى در روز قيامت در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

و ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 4،7

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از دچار شدن آنان به عذاب گريزناپذير الهى در قيامت در صورت كشتن موسى ( ع )

ي_قوم إنّى أخاف عليكم . .. يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم

7 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، درباره اين كه قتل موسى ( ع ) موجب گمراهى ابدى و علاج ناپذير آنان خواهد شد .

أتقتلون رجلاً . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت يادشده

به خاطر اين نكته است كه هشدار مؤمن آل فرعون نسبت به گمراه شدن آنان در مورد قتل موسى(ع) انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 17

17 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مصر ، از دچار شدن به گمراهى ابدى بر اثر پافشارى بر مخالفت با دعوت موسى ( ع ) و ترديد در حقانيت آن

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 5

5 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مجادله گر و حق ستيز مصر ، درباره خشم انقلابى و انتقام مؤمنان طرفدار موسى ( ع )

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. كبر مقتًا ... عندالذين ءامنوا

تذكر مؤمن آل فرعون به فرعونيان، مبنى بر اين كه ستيزه جويى در آيات الهى، موجب بغض و دشمنى مؤمنان مى شود; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه عمل آنان، موجب خشم انقلابى و شورش مؤمنان طرفدار موسى(ع) عليه آنان خواهدگرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

انقراض حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 1،2،5

1 _ به قدرت رساندن بنى اسرائيل براى برچيدن نظام فرعونى ، تحليل اشراف دربار از پيشنهاد موسى (

رهاسازى بنى اسرائيل )

فأرسل معى بنى إسراءيل . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم

2 _ فرعون و درباريان او آگاه به توان و اقتدار موسى ( ع ) براى برچيدن نظام حكومتى آنان

يريد أن يخرجكم من أرضكم

تشكيل جلسه مشورتى از سوى سران حكومت مصر براى ارزيابى روشهاى مبارزه با موسى بدين سبب كه وى در صدد برچيدن حكومت است، نشانگر اين نكته است كه فرعونيان به توانايى و اقتدار موسى پى برده و سخت بيمناك بودند.

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 3

3 _ اشراف دربار فرعون بيمناك از برچيده شدن نظام فرعونى و به قدرت رسيدن موسى ( ع ) و قوم او

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 6

6 _ موسى ( ع ) ، نابودى حكومت فرعونى و تسلط مردمش بر سرزمين مصر را به آنان بشارت داد .

قال موسى لقومه . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

چون موسى(ع) در پى تهديدهاى فرعون با جمله {إن الأرض . .. } در صدد تسلى بخشيدن به بنى اسرائيل بود، اين جمله متضمن إخبار به نابودى فرعونيان و جانشينى بنى اسرائيل خواهد بود.

انقياد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 126 - 9

9 _ صبر در برابر تحمل شكنجه هاى فرعون و تسليم خدا بودن تا آخرين لحظه حيات ، درخواست ساحران مؤمن در دعا به درگاه خداوند

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

اوامر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 1

1 _ فرعون ، براى مبارزه با حضرت موسى ( ع ) و مقابله با معجزه بزرگ او ، دستور داد تا تمام جادوگران كاردان و ماهر را به پايتختش احضار كنند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 4،5

4_ درباريان و قوم فرعون به فرمان وى ، با رسالت موسى ( ع ) به مخالفت برخاستند .

فاتبعوا أمر فرعون

بيان مخالفت قوم فرعون با جمله {آنان از فرمان فرعون پيروى كردند} براى رساندن اين نكته است كه: مخالفت قوم فرعون با رسالت موسى(ع) برخاسته از فرمان فرعون بود.

5_ فرمان هاى فرعون ، هرگز هدايتگر مردم به راه صواب و صحيح نبود .

و ما أمر فرعون برشيد

مرشد (راهنماى به درستى و راستى)نيز مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 5

5 - فرمان فرعون ، هامان و قارون ، بر كشتن فرزندان ذكور مؤمنان همراه موسى ( ع )

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 1،2

1 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر ساختن بنايى بلند براى رسيدن به

راه هاى آسمان ها

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا لعلّى أبلغ الأسب_ب

{صرح} به معناى قصر و بناى بلند است. مقصود از آن در اين آيه، بناى بلند (مانند برج) و يا رصدخانه است.

2 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر احداث رصدخانه

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

اهداف تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 5

5 - نجات و رستگارى مردم ، هدف و محور تمامى تلاش هاى ارشادى ، سياسى و اجتماعى مؤمن آل فرعون

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

اهداف تهديدهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 1

1 - بازگشت ساحران مؤمن به كفر ( ارتداد ) و پيروى از آيين فرعونيان ، از هدف هاى تهديد فرعون در مورد آنان

لأقطّعنّ . .. قالوا لن نؤثرك

پاسخ ساحران مؤمن به فرعون (لن نؤثرك)، حكايت از آن دارد كه تهديدات فرعون، براى بازگرداندن ساحران از راه ايمان بوده است.

اهداف مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 4

4 - نشان دادن راه درست ، محور و هدف تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در ميان مردم مصر بود .

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اهل مكه و فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه

و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

ايمان جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 2،3

2 _ ساحران ، ايمانشان را به خداوند به همگان اعلام كردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

كلمه {قالوا} بيانگر اين است كه ساحران ايمانشان را به خدا و ربوبيت مطلق او علنى ساختند و به همگان اعلام كردند.

3 _ ساحران به هنگام سجده به درگاه خداوند ، ايمانشان را به ربوبيت وى اعلام داشتند .

و ألقى السحرة سجدين. قالوا ءامنا برب العلمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {قالوا ءامنا . .. } حال براى {السحرة} و يا بدل اشتمال براى {القى السحرة ... } باشد. بر اين دو مبنا آيه مورد بحث دلالت مى كند كه ساحران به هنگام سجده به درگاه خدا براى اينكه توهم نشود به فرعون سجده مى كنند، ايمان خويش را به خداوند اظهار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1،2،4،5

1 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، به ربوبيت خداى موسى ( ع ) و هارون بر تمام هستى ايمان آورده و بدان اعتراف كردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون

و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير {رب العلمين} به {رب موسى و هرون} اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون سجده كردند و او را {رب العلمين} خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

4 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) به پيامبرى وى و برادرش هارون ايمان آوردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

مى توان گفت از اهداف ساحران در نام بردن خصوص {موسى و هارون}، پذيرش ايشان به عنوان پيامبران الهى بوده است.

5 _ ساحران ، ايمان خويش را به موسى ( ع ) و هارون به همگان اعلام كردند .

قالوا ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 1،4،6،8

1 _ فرعون در پى گرايش ساحران به رسالت موسى ( ع ) و ايمانشان به ربوبيت خداوند ، بشدت برآشفت و آنان را به سبب ايمانشان توبيخ كرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

ضمير در {به} هم مى تواند به موسى(ع) برگردانده شود و هم مى تواند به {رب} برگردانده شود. در هر صورت برداشت فوق از آيه استفاده مى شود.

4 _ فرعون ، شكست ساحران و پيروزى موسى را صحنه سازى و ايمان آنان را توطئه اى از پيش طراحى شده اعلام كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

كلمه {هذا} اشاره است به ماجراى شكست ساحران و پيروزى موسى و

در آخر اظهار ايمان ساحران به ربوبيت خداوند و پيامبرى موسى و هارون.

6 _ فرعون ، ايمان ساحران را به موسى ( ع ) ، خطرى براى موقعيت و حكومت خويش احساس كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا منها أهلها

8 _ بيرون راندن و آواره ساختن مردم پايتخت مصر ، تحليل فرعون از داستان مبارزه ساحران با موسى و ايمان آوردن آنان

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا منها أهلها

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {أهلها} همه مردم مصر (عوامل حكومت و توده مردم) باشد، نه خصوص عوامل حكومتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 1،2،3

1 _ فرعون بر كيفر دادن تمامى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) تصميم قطعى گرفت و بر آن سوگند ياد كرد .

لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم

حرف {لام} در {لاقطعن} در {لاصلبن} لام تأكيد و حاكى از سوگند مقدر است.

2 _ قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر ، از كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأقطعن أيديكم و أرجلكم من خلف

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 1،2

1 _ اظهار پايدارى بر طريق ايمان و به هيچ انگاشتن مجازات هاى فرعون ، عكس العمل ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در

برابر فرعون

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 1،2،3،4،5،6،8

1 _ ساحران مؤمن با بيان انگيزه فرعون بر نابودى آنان ، اتهام هاى دروغين وى ( توطئه گرى و آواره سازى مردمان ) را قاطعانه مردود دانستند .

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

2 _ ايمان ساحران به آيات الهى تنها انگيزه فرعون بر شكنجه و مجازات آنان

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا . .. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

نقمت {مصدر تنقم} به معناى عقوبت كردن و كراهت داشتن است و {أن ءامنا} مفعولٌ له براى {تنقم} مى باشد. تقدير جمله چنين است: و ما تنقم منا لشىء إلا لايماننا. يعنى اى فرعون تنها چيزى كه تو را بر عقوبت ما واداشته ايمان ماست، نه اينكه ما را توطئه گر و امثال آن بدانى. به عبارت ديگر يعنى تو خود مى دانى كه اتهامهايت واقعيت ندارد.

3 _ ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، برخوردار از ايمانى راسخ به آيات خداوند

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

4 _ ساحران گرويده به موسى ( ع ) به مجرد آگاهى به آيات الهى ، آنها را باور كردند و بدآنهاايمان آوردند .

ءامنا بايت ربنا لما جاءتنا

برداشت فوق با

توجه به كلمه {لما} استفاده شده است.

5 _ ساحران گرويده به موسى ( ع ) مؤمنانى در كمال شجاعت و شهامت

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا

6 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، در ايمان خويش متكى به آيات و براهينى متعدد بودند .

أن ءامنا بايت ربنا لما جاءتنا

8 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) پس از اعلان پايدارى بر طريق ايمان ، به دعا به درگاه خدا پرداختند .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 5،6،7

5 - ساحران به جهت تخصص در سِحر ، حقانيت گفته هاى موسى ( ع ) و سِحر نبودن كار او را به روشنى درك كردند .

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا

از ظاهر آيه برمى آيد، كه در ميدان مبارزه، تنها ساحران بودند كه ايمان خود را اعلام كردند و يا لااقل اولين افراد بودند. اين سبقت در ايمان از سوى ساحران، به جهت شناخت آنان از كار خود و تفاوت آن با معجزه بود.

6 - ساحران با مشاهده بطلان سِحرشان ، ربوبيت خداوند بر همه موجودات را باور كرده و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

7 - ساحران فرعون ، با صراحت ، ايمان خويش به خداوند را اعلام كردند .

قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 1،2،11

1 - ساحران به خاطر ايمان به موسى ( ع ) ، مورد توبيخ و بازخواست فرعون

قرار گرفتند .

قالوا ءامنّا . .. قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

{آمنتم} چه جمله خبرى باشد و چه استفهامى (به تقدير همزه)، مراد از آن توبيخ است و ضمير {له} به قرينه حرف لام _ كه براى ربط {أمن} به غير خداوند به كار مى رود _ و به تناسب ضمير {إنّه} در {إنّه لكبيركم} به موسى(ع) برمى گردد.

2 - ساحران فرعون ، موسى و هارون ( ع ) را پيامبر خدا دانسته و به آنان ايمان آوردند .

ءامنتم له

تعبير ساحران در آيه قبل، {آمنّا بربّ هارون و موسى} بود; ولى فرعون در توبيخ خود، آنان را مؤمن به موسى(ع) معرفى كرد. گفتنى است كه اين نكته گوياى تلازم ايمان به {ربّ موسى و هارون} با ايمان به رسالت آن دو در دعوت به ربوبيت خداوند است.

11 - در ديدگاه فرعون ، ساحران پيش از حضور در ميدان مبارزه ، به موسى ( ع ) ايمان داشتند و ايمان آنان در صحنه مبارزه ، ايمانى صورى و برنامه ريزى شده بود .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 2،3،7،11،14،17

2 - ساحران مؤمن ، برترى دادن فرعون بر خداوند و بهادادن به تهديدات او در برابر دلايل روشن موسى ( ع ) را ، به كلى منتقى دانسته و ثبات و استحكام ايمان خود را نشان دادند .

قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

3 - ساحر مؤمن مصر ، تحت تأثير آيات و بينات الهى ، قرار گرفتند و خدا را بر

فرعون ترجيح دادند .

لن نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

7 - ساحران مؤمن ، معتقد به رسالت موسى ( ع ) از جانب خالق آنان

على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

11 - ساحران مؤمن ، آمادگى خود را براى تحمّل هرگونه شكنجه و كشتار در جهت حفظ ايمان خويش اعلام كردند .

لن نؤثرك . .. فاقض ما أنت قاض

{قضا} به معناى حكم كردن و داورى است. جمله {فاقض...} از زبان ساحران مؤمن و خطاب به فرعون است; يعنى، هر حكمى را كه مى توانى و قضاوت آن از تو ساخته است، صادر كن. ما آماده پذيرش هر نوع شكنجه و عذاب در راه ايمان خود هستيم.

14 - ساحران مؤمن با تحقير قدرت فرعون ، به او اعلام كردند كه بالاترين شكنجه هاى او ، تنها به زندگانى دنيايى آنان خاتمه مى دهد و به آخرتشان آسيبى نخواهد رسانيد .

فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

چنانچه {ه_ذه الحياة} مفعولٌ به براى {تقضى} باشد، مراد از {قضا}، منقضى ساختن خواهد بود. اهل لغت مى گويند: تمام معانى {قضا} به انقطاع يافتن و تمام شدن بازگشت دارد (لسان العرب). بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: اى فرعون! با حكم خود به هرچه مى توانى فيصله بده و آن را تمام كن; زيرا تو فقط اين زندگانى دنيا را خاتمه مى دهى.

17 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، داراى ايمان و اعتقاد محكم به آخرت بودند .

فاقض . .. إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 1،9

1 -

ساحران مؤمن ، در برابر فرعون و تهديد هاى وى ، بر ايمان خود به پروردگارشان تأكيد كردند .

لن نؤثرك . .. إنّا ءامنّا بربّنا

9 - ساحران فرعون ، پس از ايمان به موسى ( ع ) از اقدام به سِحر به نفع فرعون ، اظهار پشيمانى كرده و خواستار بخشش الهى شدند .

ليغفر لنا . .. ما أكرهتنا عليه من السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 1،2،3

1 - ساحران پس از مشاهده معجزه موسى ، بيزارى خود را از فرعون و ادعاى ربوبيت او ، به صراحت و در حضور وى ، اعلام داشتند .

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جمله {ربّ موسى و هارون} _ كه عطف بيان براى {بربّ العالمين} مى باشد _ تعريضى است به فرعون و نيز كنايه از اين نكته است كه ديگر ربّ بودن تو، پذيرفتنى نيست.

2 - تأكيد ساحران بر ايمان خويش به پروردگار يگانه هستى ، به گونه اى صريح و بى ابهام

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

3 - اعتراف و ايمان ساحران به رسالت موسى و هارون ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

قيد {ربّ موسى و هارون} اعتراف ضمنى بر ايمان آوردن ساحران

به رسالت موسى و هارون(ع) است. آيه بعد (قال آمنتم له...) اين مطلب را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 13

13 - ايمان همه ساحران به موسى ( ع ) و تهديد فرعون به شكنجه و كشتن تمامى آنان

قال ءامنتم له . .. و لأُصلّبنّكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 1،2،3

1 - اعلام آمادگى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون براى پذيرش هر شكنجه در راه ايمان خويش

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

2 - خشم و تهديد شديد فرعون ، فاقد كمترين تأثير در ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

3 - اعتقاد ساحران مؤمن به زيان نكردن انسان از تحمل دشوارى ها در راه خدا

قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

جمله {إنّا إلى ربّنا. ..} تعليل براى {لاضير} و بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 6

6 - ساحرانِ گرويده به موسى ( ع ) ، از نخستين مؤمنان به وى

إنّا نطمع أن يغفر . .. إن كنّا أوّل المؤمنين

ايمان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 6

6 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن در دريا ، از استكبار دست برداشت و با توبه ، اظهار ايمان و تسليم كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت .

.. و أنا من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 8

8 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { . . . قال [ جبرئيل ] يا محمد لما أغرق اللّه فرعون { قال آمنت أنه لا اله إلا الذى آمنت به بنواسرائيل و أنا من المسلمين } فأخذت حمأة فوضعت ها فى فيه ثم قلت له : { آلئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين } و عملت ذلك من غير أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمة من اللّه عز و جل و يعذبنى اللّه على ما فعلت فلما كان الآن و أمرنى اللّه عزّ و جل أن اؤدى إليك ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلك كان للّه تعالى رضاً . . . ;

. .. جبرئيل گفت: اى محمد! هنگامى كه خدا فرعون را غرق كرد، فرعون گفت: ايمان آوردم كه خدايى نيست به جز خدايى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند و من از تسليم شدگانم. پس من قطعه اى از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اكنون؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى. و اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسيدم رحمت خدا به او برسد و خدا مرا براى اين كار عذاب كند. پس چون اين لحظه فرارسيد و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ايمن شدم و دانستم كه آن كار مورد رضاى خدا بوده است}.

ايمان مؤمن آل فرعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 2،3

2 - مؤمن معترض از خاندان فرعون ، ايمان خود را پوشيده مى داشت .

قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

3 - نفوذ آيين موسى ( ع ) در ميان خاندان فرعون و ايمان آوردن مردى از آنان

قال رجل مؤمن من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ايمان استوار و فهم درست از دين

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اظهار ايمان و موضع گيرى علنى مؤمن آل فرعون، عليه مواضع فرعونيان و نيز محتوا و چگونگى استدلال هاى او براى درستى مواضع خود، نشانگر برداشت ياد شده است.

ايمان همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

بدى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 10

10 - خاندان فرعون ، از بدترين مردمان جهان

أدخلوا ءال فرعون أشدّ العذاب

مجازات خاندان فرعون به شديدترين مجازات ها، گوياى حقيقت ياد شده است.

برترى طلبى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 7

7 - فرعون و اشراف حكومت او ، اشخاصى برترى جو و سلطه طلب بودند .

و كانوا قومًا عالين

برترى طلبى فرعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 7

7 - فرعون و اشراف حكومت او ، اشخاصى برترى جو و سلطه طلب بودند .

و كانوا قومًا عالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 1

1 - فرعون ، حاكمى خودكامه و سلطه گر

إنّ فرعون علا فى الأرض

{علوّ} به معناى برترى جويى و خودكامگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 3

3- برترى جويى و اسرافگرى ، از منفى ترين ويژگى هاى فرعون

إنّه كان عاليًا من المسرفين

چنانچه {من المسرفين} خبر دوم {كان} باشد، آيه دو وصف مستقل براى فرعون بيان كرده است.

برخورد اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 9

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

بسيج جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 5،6

5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .

و أرسل فى المدائن حشرين

{حشرين} به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد {ساحرين} مى باشد و خود

{حشرين} مفعول براى {أرسل} است. بنابراين جمله {أرسل ... } يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.

6 _ بسيج نيرو هاى حكومتى به تمامى شهر هاى تحت نفوذ فرعون ، طرح كارگزاران دربار براى گردآورى و احضار ساحران زبردست

و أرسل فى المدائن حشرين

{ال} در {المدائن} عهد ذهنى است و اشاره به شهرهاى تحت نفوذ حكومت فرعون دارد. زيرا معهود بين فرعون و اشراف دربار همان شهرهاى كشور خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 3

3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون

يأتوك بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 1

1 _ ساحرانى زبردست و كارآمد پس از فراخوانى آنان براى مبارزه با موسى ، به درگاه فرعون حاضر شدند .

و جاء السحرة فرعون

{ال} در {السحرة} عهد ذكرى است و اشاره به {كل سحر عليم} دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 1

1 - گردآورى تمامى ساحران كارآزموده و ماهر براى مقابله با معجزات موسى ،

طرح مشاوران فرعون بود .

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

بشارت به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 2

2 _ فرعون به ساحران بشارت داد كه در صورت پيروزى علاوه بر دريافت پاداشى گران ، از مقرّبان درگاهش خواهند شد .

قال نعم و إنكم لمن المقربين

بشارت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 2

2 _ فرعون به ساحران بشارت داد كه در صورت پيروزى علاوه بر دريافت پاداشى گران ، از مقرّبان درگاهش خواهند شد .

قال نعم و إنكم لمن المقربين

بشارت نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 10

10 _ خداوند به موسى ( ع ) فرمان داد تا رهايى بنى اسرائيل از چنگال فرعون را به آنان بشارت دهد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و بشّر المؤمنين

بطلان جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 1

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) و بطلان سحر خويش ، به خاك افتادند و به درگاه خداوند سجده كردند .

و ألقى السحرة سجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 3

3 _ موسى ( ع ) ، شكست ساحران و ابطال سحر آنان را ، قطعى و غير قابل ترديد اعلام كرد .

قال موسى ما جئتم به السحر إن

اللّه سيبطله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 1

1 - پى بردن ساحران به حقانيت رسالت موسى ( ع ) ، در پى مشاهده بطلان افسون خود در برابر معجزه موسى

فإذا هى تلقف ما يأفكون . فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {أُلقى} بر آيه پيش به دست مى آيد.

بنى اسرائيل در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 3

3 - بنى اسرائيل در حكومت فرعون ، زندگى سختى داشتند و جان پسران آنها در خطر بود .

أن اقذفيه فى التابوت فاقذفيه فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 2

2- زندگى بنى اسرائيل در نظام فرعونى ، همراه با ذلت و مشقت هاى فراوان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

بنى اسرائيل و شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 2

2 _ قوم موسى ، از همان آغاز گرايش به او ، خود را در معرض عذاب و شكنجه فرعونيان مى ديدند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

بنى اسرائيل و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 5

5 _ بنى اسرائيل ، زير سلطه و اقتدار فرعون و اشراف خود ، با ضعف و ذلت ، روز مى گذراندند .

فقالوا على اللّه توكلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

بهانه جويى فرعون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 9

9 - حفظ آيين مردم ( قبطيان ) ، بهانه فرعون براى كشتن موسى ( ع )

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 6

6 - همراه نبودن فرشتگان با موسى ( ع ) ، دستاويزى براى فرعون در انكار رسالت او

فلولا . .. أو جاء معه المل_ئكة مقترنين

{مقترنين} حال براى ملائكه و تأكيدكننده معناى {معه} است.

بى ارزشى حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 12

12 - تحقير دنيا و حاكميت موقت فرعون در آن ، از سوى ساحران مؤمن

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

فعل {تقضى} خطاب به فرعون و {ه_ذه الحياة} مفعول فيه آن است; يعنى، {إنّما تقضى مدة ه_ذه الحياة الدنيا} (دايره حكم رانى تو، همين زندگى دنيايى است و فراتر از آن در دسترس تو نيست).

بى تأثيرى معجزه بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 4

4- معجزات متعدد موسى ( ع ) ، در فرعون هيچ گونه اثرى نبخشيد .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

بى تأثيرى مكر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 15

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع )

و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

بى ثمرى ايمان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 11

11 _ ابراهيم بن محمد همدانى گفت : { قلت لابى الحسن على بن موسى الرضا ( ع ) : لأى علة اغرق اللّه عز و جل فرعون و قد آمن به و أقر بتوحيده ؟ قال : لأنه آمن عند رؤية البأس ، و الايمان عند رؤية البأس غير مقبول و ذالك حكم اللّه فى السلف و الخلف . . . و لعلة اخرى اغرق اللّه عز و جل فرعون و هى أنه استغاث بموسى لمّا ادركه الغرق و لم يستغث باللّه . . . ;

خدمت حضرت على بن موسى الرضا (ع) عرض كردم: چرا خداى عز و جل فرعون را غرق كرد، در حالى كه او ايمان آورده بود و به يگانگى خداوند اقرار كرده بود؟ حضرت فرمود: چون زمانى ايمان آورد كه عذاب را ديده بود و ايمان آوردن به هنگام ديدن عذاب مورد قبول نيست و اين حكم خداست در گذشته و آينده . .. و به علت ديگرى نيز خداى عز و جل فرعون را غرق كرد و آن اين بود كه فرعون از موسى (ع) طلب فريادرسى كرد و از خدا طلب ننمود ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 -

3

3 _ خداوند ، ايمان فرعون را بى اثر خواند و به درخواست او براى نجات دادنش ، به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزى هاى سابق ، جواب رد داد .

قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. و أنا من المسلمين. ءالئن و قد عصيت قبل و كنت

بى ثمرى قدرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 8

8 - قدرت شگفت فرعون ، بى اثر در برابر عذاب الهى

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

بى فرزندى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 3

3 - فرعون و همسرش ، از داشتن فرزند بى بهره بودند .

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك . .. أو نتّخذه ولدًا

بى منطقى تهمتهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 10

10- اتهام جادوگرى و سحرزدگى فرعون به موسى ( ع ) ، متكى بر ظن و گمان او بود نه مبتنى بر دليل و برهان

موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

بى منطقى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 72 - 6

6 - فرعون ، هيچ دليل روشن بر ادعا هاى خود نداشت .

قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت

ساحران مؤمن، علت رهاكردن فرعون و بازگشت نكردن به او را، دستيابى خود به بينات و دلايل روشن بر حقانيت موسى(ع) دانستند. در اين تعليل، ساحران مؤمن، به طور تلويحى، فرعون را فاقد دليل و حجت دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 4

4 - فرعون ، بى توجه به منطق و دليل و تنها خواستار تسليم بى چون و چراى خلق در برابر او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

بينش اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 1

1 - فرعون و اشراف دربار او ، منكر صلاحيت بشر براى دستيابى به مقام رسالت الهى

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

همزه در {أنؤمن} براى استفهام انكارى است. {قوم} به معناى طايفه و {عبادة} (مصدر {عابدون}) در اين آيه، به معناى خدمت گذارى است.

بينش اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 6

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر

موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

بينش باطل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 1

1 - آراسته نبودن موسى ( ع ) به دستبند هاى زرين ، دليل بطلان رسالت او از نظر فرعون

فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

{أسورة} (جمع {سوار} ) به معناى دستبندها است.

بينش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 6

6 - ساحران فرعون ، شكست موسى ( ع ) را در صورت اقدام او به سِحر ، حتمى ديده و نيازى به وارد عمل شدن خود احساس نمى كردند . *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

ساحران دو شق تخيير را، به گونه اى بيان كردند كه گويا اگر موسى(ع) ابزار سحر خود را بيفكند، كار او تمام است و ناتوانى او بر همگان روشن خواهد شد و تنها در صورتى كه آنها دست به كار شوند، نوبت {اول} و {دوم} معنا پيدا مى كند از اين رو وصف {أوّل من ألقى} را در باره موسى(ع) به كار نبردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 3

3 - ساحران ، با مشاهده معجزه موسى ، آن را قدرتى الهى دانسته و در برابر عظمت خداوند اظهار فروتنى كردند .

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 12

12 - تحقير دنيا و حاكميت موقت فرعون در آن ، از سوى

ساحران مؤمن

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

فعل {تقضى} خطاب به فرعون و {ه_ذه الحياة} مفعول فيه آن است; يعنى، {إنّما تقضى مدة ه_ذه الحياة الدنيا} (دايره حكم رانى تو، همين زندگى دنيايى است و فراتر از آن در دسترس تو نيست).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 5

5 - فرعون ، داراى عزت و جلال در چشم و دل ساحران عصر خود .

فلمّا جاء السحرة . .. و قالوا بعزّة فرعون

بينش غلط فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 4

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت است.

بينش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 2

2 _ فرعون ، مردم را در گزينش دين و آيين ، نيازمند رخصت دهى خويش مى دانست و آن را حقى براى خود مى شمرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 4

4 _ ايمان به رسالت موسى ( ع )

، خيانتى بزرگ از ديدگاه فرعون و در پى دارنده مجازاتى سخت

لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 5

5 _ موسى ( ع ) در تعاليم خويش به بنى اسرائيل ، پندار مالكيت فرعون را بر زمين ، پندارى باطل و حاكميت او را مقهور اراده خداوند خواند .

قال موسى لقومه . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 4

4 - فرعون آيات و معجزات الهى موسى ( ع ) را سِحر خواند و آن را وسيله اى براى بيرون راندن فرعونيان از مصر دانست .

لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 3،7،10،11،20

3 - فرعون ، انتخاب دين و تغيير مسلك مردم را ، مشروط به اجازه خويش مى دانست .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

7 - فرعون ، موسى ( ع ) را برترين ساحر و معجزه او را سِحرى فراتر از آنچه به ديگران آموخته بود ، قلمداد كرد .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

10 - فرعون ، شكست ساحران از موسى ( ع ) را ، امرى تصنّعى و

براثر تبانى قبلى با موسى ( ع ) دانست و آنان را به سهل انگارى عمدى متهم ساخت .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

11 - در ديدگاه فرعون ، ساحران پيش از حضور در ميدان مبارزه ، به موسى ( ع ) ايمان داشتند و ايمان آنان در صحنه مبارزه ، ايمانى صورى و برنامه ريزى شده بود .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

20 - فرعون ، درك سنگين تربودن شكنجه هايش از عذاب موعود موسى ( ع ) را ، تنها در صورت چشيدن آن امكان پذير دانست .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 1

1 - فرعون و اشراف دربار او ، منكر صلاحيت بشر براى دستيابى به مقام رسالت الهى

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

همزه در {أنؤمن} براى استفهام انكارى است. {قوم} به معناى طايفه و {عبادة} (مصدر {عابدون}) در اين آيه، به معناى خدمت گذارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 3،5

3 - قتل مرد قبطى توسط موسى ( ع ) ، نشانه ناسپاسى و كفران نعمتى بزرگ در نظر فرعون

و فعلت فعلتك . .. و أنت من الك_فرين

مراد فرعون از {و أنت من الكافرين} ناسپاسى موسى(ع) در قبال خدمات گذشته وى به او مى باشد.

5 - قتل نفس و ناسپاسى نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعاى پيامبرى در نظر فرعون

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

به رخ كشيدن قتل نفس و ناسپاسى موسى(ع) از جانب فرعون، مى تواند

به منظور خدشه دار كردن پيامبرى آن حضرت و منافى دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسى ادا شده باشد. گفتنى است آيه بعد _ كه در آن حضرت موسى(ع) قتل نفس را عملى غير عمدى و ناخواسته مى شمرد _ مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 3

3 - وجود ربّ و پروردگارى واحد براى جهانيان ، امرى شگفت و باور نكردنى در نظر فرعون

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 3

3 - فرعون دلايل آفاقى و انفسى ارائه شده از سوى موسى را گوياى صدق ادعاى او ندانسته و تنها معجزه را شاهد صدق گفتارش مى دانست .

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ... لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرعون دلايل آفاقى وانفسى حضرت موسى را نپذيرفت و ضمن تمسخر آنها، او را به زندان تهديد كرد; ولى آن گاه كه آن حضرت مسأله معجزه (شىء مبين) را مطرح ساخت، فرعون به ظاهر به آن تن داد و پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 3

3 - فرعون ، طرفداران و كارگزاران حكومت خود را ، گروهى متحد ، نيرومند و آماده نبرد معرفى كرد .

و إنّا لجميع ح_ذرون

يكى از معانى {جميع} ضدّ {متفرق}; يعنى، متحد است (لسان العرب). برداشت ياد شده بر اساس همين معنا است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 9

9 - ضرورت قابل رؤيت بودن خدا در پندار فرعون

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 3،5،6،14

3 - اقدام بر قتل موسى ( ع ) ، كارى دشوار ، خطرآفرين و داراى بازتاب ناگوار در ميان افكار عمومى درنظر فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرعون، در كشتن فرزندان ايمان آورندگان به موسى(ع) با كسى به مشاوره نپرداخت (اقتلوا أبناء الذين آمنوا معه); ولى در كشتن موسى(ع) با مشاوران و درباريان خود به رايزنى پرداخت.

5 - موسى ( ع ) ، كانون اصلى خطر در نگاه فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

تصميم بر قتل موسى(ع)، پس از كشتار فرزندان پيروان او، گوياى مطلب ياد شده است.

6 - كشتن موسى ( ع ) ، راه اصلى مبارزه با رسالت وى و گسترش آيين او ، در نگاه فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

14 - فرعون ، منافع و بقاى اقتدار خود را در حفظ آيين گذشته مردم و نگه دارى وضعيت اجتماعى موجود مى ديد .

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 15،17

15 - فرعون ، خود را فردى خيرخواه و پايبند به انديشه ها و عقايد خويش و نيز به دور از دورويى معرفى كرد .

قال فرعون ما أريكم إلاّ ماأرى

برداشت ياد شده از آن جااست كه فرعون

با گفتن {ما أريكم إلاّ ما أرى} (من جز آنچه را كه تشخيص مى دهم به شما ارائه نمى دهم)، مى خواست خويشتن را فردى صادق، خيرخواه و پايبند به انديشه ها و نظرات خود، جلوه دهد.

17 - فرعون كشتن موسى ( ع ) را ، سياستى درست در حكومت و به صلاح جامعه دانست .

و ما أهديكم إلاّ سبيل الرشاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 6

6 - قدرت و ثروت ، تنها ملاك ارزش در ديدگاه فرعون و فرعونيان

قال ي_قوم أليس لى ملك مصر . .. أم أنا خير من ه_ذا الذى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير است: الف) فرعون پس از يادآورى فرمانروايى و ثروت خويش، موسى(ع) را غير قابل قياس با خود مى داند و اين نشان دهنده بينش فرعون در زمينه ملاك ارزش است. ب) سخنرانى فرعون و تكيه وى بر قدرت و ثروت، نشان مى دهد كه در جامعه قبطى چنين ديدگاهى وجود داشته است.

بينش مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 3

3 - مؤمن آل فرعون پيروى از خود را ، موجب دستيابى به راه صواب و درست مى دانست .

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

{رشاد} به معناى اهتدا و راه يافتن است.

پاداش به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 2

2 _ فرعون به ساحران بشارت داد كه در صورت پيروزى علاوه بر دريافت پاداشى گران ، از مقرّبان درگاهش خواهند

شد .

قال نعم و إنكم لمن المقربين

پاداش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 1

1 _ فرعون به خواسته ساحران ( اعطاى پاداش در صورت پيروزى ) ، پاسخ مثبت داد .

ان لنا لأجراً . .. قال نعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 1،3

1 - پرسش ساحران ، از فرعون نسبت به پاداش خود در صورت غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

3 - اهتمام ساحران به دريافت پاداش و نه پيروزى فكرى و عقيدتى

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 1،3

1 - پاسخ مثبت فرعون ، به امتيازطلبى ساحران براى غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم

3 - فرعون ، براى جلب حمايت ساحران ، بيش از انتظارشان به آنان وعده مزد و پاداش داد .

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ساحران تنها درخواست مزد داشته اند; ولى فرعون علاوه بر پاسخ مثبت به آن، وعده تقرّب به درگاه خود را نيز به آنان داد.

پرسش از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 1

1 - پرسش ساحران ، از فرعون نسبت به پاداش خود در صورت غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا

إن كنّا نحن الغ_لبين

پرسش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 1

1 - پرسش ساحران ، از فرعون نسبت به پاداش خود در صورت غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

پرسش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 3،4

3 - چگونگى برخورد خداوند با اقوام غير مؤمن گذشته ، پرسش فرعون از موسى ( ع )

أنّ العذاب على من كذّب . .. فما بال القرون الأُولى

چون در آيات گذشته، موسى(ع) سخن از امنيت پيروان هدايت و عذاب تكذيب كنندگان به ميان آورد، سؤال فرعون به منظور اظهار نظر موسى(ع) در باره حال نسل هاى پيشين بوده است. انگيزه او از اين پرسش مى تواند تحريك نسل حاضر در برابر پاسخ موسى(ع) به معذَّب بودن پدرانشان باشد. طفره رفتن موسى(ع) از جواب صريح، اين احتمال را تقويت مى كند.

4 - فرعون با ناباورى نسبت به عملى شدن وعده عذاب در باره پيشينيان ، نظر موسى ( ع ) را در مورد آنان جويا شد .

قال فما بال القرون الأُولى

سؤال فرعون از حال پيشينيان، پس از گفته موسى(ع) (أنّ العذاب على من كذّب) از ناباورى او حكايت دارد; زيرا وى آنان را نابود شده و بى نشان و اثر مى دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1،4

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام { ربّ العالمين }

( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال لمّا بعث اللّه موسى إلى فرعون . . . فقال فرعون { و ما ربّ العالمين } و إنّما سأله عن كيفية اللّه فقال موسى { ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين } فقال فرعون متعجباً لأصحابه { ألاتستمعون } أسأله عن الكيفية فيجيبنى عن الصفات . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه خداوند موسى را به سوى فرعون مبعوث كرد . .. فرعون به موسى(ع) گفت {و ما ربّ العالمين} و سؤال فرعون از موسى درباره كيفيت خداوند بود. موسى(ع) در جواب فرعون گفت: {ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما...}. فرعون در حالى كه تعجب كرده بود به اصحابش گفت: آيا نمى شنويد [چه ميگويد؟] من از كيفيت خدا مى پرسم و او در جواب من از صفات مى گويد...}.

پرسشهاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 1

1 - پرسش مؤمن آل فرعون از قوم خود ، درباره انگيزه مخالفت آنان با دعوت و خيرخواهى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

گفتنى است كه به قرينه خطاب در جمله حاليّه {تدعوننى . ..}، عبارت {مالى} در اصل {مالكم} مى باشد. اين جمله در زبان عرب به جاى

{أخبرونى عنكم} (از حالتان به من خبر دهيد) به كار مى رود و مقصود از آن پرسش از انگيزه و دليل وضعيت به وجود آمده از مخاطب است.

پشيمانى از خدمت به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 10

10 - اظهار ندامت ساحران ، از قرار دادن دانش خويش در خدمت فرعون ، براى مبارزه با موسى ( ع )

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

كلمه {خطايانا} مى تواند اشاره به اقدامى باشد كه ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.

پشيمانى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 9

9 - ساحران فرعون ، پس از ايمان به موسى ( ع ) از اقدام به سِحر به نفع فرعون ، اظهار پشيمانى كرده و خواستار بخشش الهى شدند .

ليغفر لنا . .. ما أكرهتنا عليه من السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 2،10

2 - ندامت ساحران از گذشته شرك آلود و غفلت بار خود در پيشگاه خدا

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

10 - اظهار ندامت ساحران ، از قرار دادن دانش خويش در خدمت فرعون ، براى مبارزه با موسى ( ع )

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

كلمه {خطايانا} مى تواند اشاره به اقدامى باشد كه ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.

پشيمانى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40

- 9

9 - سرزنش فرعون نسبت به خويش ، در واپسين لحظات زندگى كفرآلود خود *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

در صورتى كه واژه {مليم} به معناى ملامت كردن (متعدى) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد. يعنى: {و هو مليم نفسه}.

پليدى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسى ( ع ) ، مردى طغيان گر و فرو رفته در پليدى ها و گستاخ در برابر خداوند

إلى فرعون إنّه طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از {طغيان فرعون} _ به قرينه {تزكّى} و {فتخشى} در آيات بعد _ ناپاكى فرعون و بى باكى او، در برابر خداوند است.

پوچى جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 1

1 _ عصاى موسى ( ع ) با بلعيدن جادوى ساحران ، موجب به كرسى نشستن حق و پوچ گشتن دستاورد هاى ساحران شد .

فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون

دربرداشت فوق ضمير {كانوا} و {يعملون} به ساحران برگردانده شده است. بر اين مبنا مراد از {ما} در {ما كانوا ... } همان ابزار و آلاتى است كه با سحر خويش آنها را در چشم بينندگان به صورت جانورانى پر تحرك جلوه داده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 2

2 - اطمينان موسى به غلبه خويش و پوچى افسون ساحران

قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

شتاب نداشتن موسى(ع) در ارائه معجزه خويش، حاكى از اطمينان او و تعبير

{ألقوا ما أنتم ملقون} نشانگر بى اعتنايى وى به همه دست مايه هاى ساحران است.

پيروان موسى(ع) در دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 6

6 - موسى ( ع ) ، برخوردار از هوادارانى وفادار ، دلسوز و خيرخواه در كاخ فرعون

إنّى لك من الن_صحين

تعبير {من الناصحين} نشانگر آن است كه هواداران موسى در كاخ فرعون بسيار بودند و مرد ناشناس تنها يكى از آنان بود.

پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 5

5 - امتياز خواهى ساحران از فرعون ، با قرار دادن پيروزى خود در هاله اى از ابهام

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

ترديد ساحران در پيروزى خود، فرعون را در وحشت از شكست فرو مى برد و اشتياق به پيروزى را به هر قيمت در وجود او مشتعل مى ساخت. ساحران از اين زمينه براى دست يافتن به امتيازات بيشتر سود جستند. گفتنى است كه آيه 44 همين سوره _ كه در آن ساحران پس از مطمئن شدن به دريافت مزد از فرعون پيروزى خود را بر موسى(ع) قطعى اعلام كردند (قالوا بعزّة فرعون إنّا نحن الغالبون) _ مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 3

3 - غرور و اطمينان سرشار ساحران به غلبه خويش بر موسى ( ع )

و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

پيروزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 -

6

6 - فرعون با تظاهر به اطمينان خويش بر پيروزى بر موسى ( ع ) ، تعيين مكان و زمان رويارويى را به او واگذار كرد .

فاجعل بيننا و بينك موعدًا لانخلفه

در اين كه {موعداً} مصدر است يا اسم زمان و يا اسم مكان، نظرياتى چند ابراز شده است. گفتنى است كه به قرينه وصف {لانخلفه} و كلمه {مكاناً} و كلمه {يوم الزينة} (در آيه بعد) مى توان پى برد كه مجموعه هر سه معنا، مورد نظر بوده است; هر چند براى برخى از آن معانى كلام داراى تقديراتى باشد.

پيروى از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 4

4 - مردم مصر _ از هر قشر و گروه _ ملزم به پيروى محض و اطاعت بى چون و چرا از فرعون بودند .

و جعل أهلها شيعًا

تنكير در {شيعاً} به اصطلاح تنكير تفخيم است. بنابراين {شيعاً}; يعنى، پيروانى محض و بدون كمترين آزادى و اختيار.

پيروى از مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 1

1 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به پيروى از رهنمود هاى خويش فرا خوانده است .

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون

پيش بينى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 3

3 - آگاهى قبلى فرعون از خطرساز بودن بنى اسرائيل براى حكومت و نظام سركوبگر وى

و نرى فرعون و ه_م_ن و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون

پيشگامى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 98 - 1،3

1_ فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .

يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.

3_ حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

جمله {يقدم قومه . ..} بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى {و ما أمر فرعون برشيد} مى باشد.

پيشنهاد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران فرعون به خود وانهادن موقتى موسى و هارون ( ع ) و شتاب نكردن در مجازات آنان ( زندانى كردن )

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين . ..فماذا تأمرون . قالوا أرجه و

{ارجاء} (مصدر {ارج}) به معناى وانهادن و مهلت دادن است. گفتنى است كه {ارج} در اصل {ارجى} بوده كه لام الفعل آن حذف شده است. ضمير {ه} ساكن در آخر آن، مفعولى و راجع به موسى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 1

1 - گردآورى تمامى ساحران كارآزموده و ماهر براى مقابله با معجزات موسى ، طرح مشاوران فرعون بود .

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

پيشنهاد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 1

1 - ساحران فرعون ، در ميدان

مبارزه و رويارويى با موسى ( ع ) ، تعيين آغازكننده را به آن حضرت محول كردند .

قالوا ي_موسى إمّا أن تلقى . .. ألقى

پيشنهاد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 14

14 - اطمينان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

تاريخ دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 2،3

2 - تقسيم مردم مصر به طبقات و دسته هاى مختلف و پيرو ، نمود سياست خودكامه و سلطه جويى فرعون

إنّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعًا

جمله {جعل أهلها شيعاً} عطف تفسيرى بر {علا فى الأرض} و بيانگر نوع برترى جويى فرعون نسبت به مردم سرزمين مصر است. گفتنى است كه {شيع} جمع {شيعة} است و {شيعة} به فرد يا گروه پيرو اطلاق مى شود. بنابراين {جعل أهلها شيعاً}; يعنى، مردم آن سرزمين را به چند دسته پيرو درآورده بود.

3 - اقدام فرعون به دسته دسته كردن مردم سرزمين مصر و ايجاد تفرقه ميان آنان

و جعل أهلها شيعًا

تاريخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 15

15 - فساد و تباهى ، امرى ريشه دار در خاندان و نياكان فرعون

إنّه كان من المفسدين

تعبير از نياكان فرعون به {المفسدين} (به صورت جمع با {ال}) نشان مى دهد كه همه آنان فسادگر بودند و فلسفه فسادگرى در تاريخ فرعون

ها، بسيار ريشه دار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

تبرى از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 1

1 - ساحران پس از مشاهده معجزه موسى ، بيزارى خود را از فرعون و ادعاى ربوبيت او ، به صراحت و در حضور وى ، اعلام داشتند .

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جمله {ربّ موسى و هارون} _ كه عطف بيان براى {بربّ العالمين} مى باشد _ تعريضى است به فرعون و نيز كنايه از اين نكته است كه ديگر ربّ بودن تو، پذيرفتنى نيست.

تبرّى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 1

1 - ساحران پس از مشاهده معجزه موسى ، بيزارى خود را از فرعون و ادعاى ربوبيت او ، به صراحت و در حضور وى ، اعلام داشتند .

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جمله {ربّ موسى و هارون} _ كه عطف بيان براى {بربّ العالمين} مى باشد _ تعريضى است به فرعون و نيز كنايه از اين نكته است كه ديگر ربّ بودن تو، پذيرفتنى نيست.

تبليغ جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 16

16 - ساحران مؤمن با وجود تهديدات فرعون ، در صدد نصيحت و ارشاد و هدايت وى بودند .

ما

جاءنا من البيّن_ت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

اشاره ساحران به بينات موسى(ع) و خالقيت خداوند و محدوديت قدرت فرعون، پس از موضع گيرى خصمانه او، مى تواند به منظور رام ساختن و پند و اندرز دادن به او باشد.

تبليغ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 1

1 - فرعون با تبليغات گمراه كننده ، مردم مصر را تحميق كرده ، به اطاعت از خويش واداشته بود .

و نادى فرعون فى قومه . .. فاستخفّ قومه

{استخفّ} در آيه شريفه، به معناى سبك مغز ساختن است.

تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 2

2 - مؤمن آل فرعون قومش را از نقش نداشتن معبود هاى ادعايى در سعادت دنيوى و اخروى و نيز بى ثمر بودن عبادت آنها آگاه ساخت .

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

تبيين قصه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 2،3

2 - بيان درست و به حق سرگذشت موسى ( ع ) و فرعون ، نمودى از روشنگرى هاى قرآن

تلك ءاي_ت الكت_ب المبين . نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

3 - داستان موسى و فرعون ، تلاوت شده از سوى خدا بر پيامبر ( ص )

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون

تثبيت حكومت فرعون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 19

19 - فرعون ، مصمم بر نابود ساختن و از بين بردن موسى ( ع ) و پيروان او ، و پايدار نشان دادن حكومت خود

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

وعده عذاب و قتل مؤمنان و نيز ادعاى باقى تر بودن (أبقى) از سوى فرعون، بيانگر اين نكته است كه وى به نابود كردن مؤمنان مصمم شده بود. گفتنى است در اين برداشت، تميز {عذاباً} به كلمه {أشدّ} اختصاص يافته و كلمه {أبقى} خالى از تميز، لحاظ شده است.

تجاوزگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 5

5 - فرعون ، فردى متكبر و تجاوزگر بود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . و قال فرعون

از مصاديق مورد نظر متكبر و جبار _ به قرينه {و قال فرعون} _ فرعون مى باشد.

تجاهل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 3

3 - اظهار بى اطلاعى و تجاهل نسبت به پروردگار موسى و هارون ، عكس العمل فرعون در برابر سخنان آن دو

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك ... قال فمن ربّكما

گرچه موسى و هارون(ع)، مبدأ پيام را با عنوان {ربّك} به فرعون معرفى كردند; ولى فرعون در مقام سؤال {ربّكما} به كار برده است تا ضمن انكار ربوبيت خداوند، نسبت به آن اظهار بى خبرى نيز كرده باشد.

تجديدنظر جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120

- 2

2 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) به عظمت خداوند پى بردند و او را شايسته و بايسته پرستش يافتند .

و ألقى السحرة سجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1،2،3

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ربوبيت خداوند را بر تما هستى باور كردند و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

2 _ ساحران ، ايمانشان را به خداوند به همگان اعلام كردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

كلمه {قالوا} بيانگر اين است كه ساحران ايمانشان را به خدا و ربوبيت مطلق او علنى ساختند و به همگان اعلام كردند.

3 _ ساحران به هنگام سجده به درگاه خداوند ، ايمانشان را به ربوبيت وى اعلام داشتند .

و ألقى السحرة سجدين. قالوا ءامنا برب العلمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {قالوا ءامنا . .. } حال براى {السحرة} و يا بدل اشتمال براى {القى السحرة ... } باشد. بر اين دو مبنا آيه مورد بحث دلالت مى كند كه ساحران به هنگام سجده به درگاه خدا براى اينكه توهم نشود به فرعون سجده مى كنند، ايمان خويش را به خداوند اظهار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1،4

1 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، به ربوبيت خداى موسى ( ع ) و هارون بر تمام هستى ايمان آورده و بدان اعتراف كردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

4 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى (

ع ) به پيامبرى وى و برادرش هارون ايمان آوردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

مى توان گفت از اهداف ساحران در نام بردن خصوص {موسى و هارون}، پذيرش ايشان به عنوان پيامبران الهى بوده است.

تحريك فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 9

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 10

10 - تلاش آسيه در برانگيختن خوى منفعت طلبى و غريزه فرزندخواهى فرعون

عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا

تحقير فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 14

14 - ساحران مؤمن با تحقير قدرت فرعون ، به او اعلام كردند كه بالاترين شكنجه هاى او ، تنها به زندگانى دنيايى آنان خاتمه مى دهد و به آخرتشان آسيبى نخواهد رسانيد .

فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

چنانچه {ه_ذه الحياة} مفعولٌ به براى {تقضى} باشد، مراد از {قضا}، منقضى ساختن خواهد بود. اهل لغت مى گويند: تمام معانى {قضا} به انقطاع يافتن و تمام شدن بازگشت دارد (لسان العرب). بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: اى فرعون! با حكم خود به هرچه مى توانى فيصله بده و آن را تمام كن; زيرا تو فقط اين زندگانى دنيا را خاتمه مى

دهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

تحقيرهاى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 4

4 - تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او ، به خاطر داشتن خاستگاه پايين اجتماعى

أنؤمن لبشرين مثلنا و قومهما لنا ع_بدون

تحقيرهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 4

4 - تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او ، به خاطر داشتن خاستگاه پايين اجتماعى

أنؤمن لبشرين مثلنا و قومهما لنا ع_بدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 4

4 - تلاش فرعون براى حقير نماياندن موسى ( ع ) و تحقير جايگاه و موقعيت اجتماعى او

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

تحليل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 7،8،9

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه

آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 _ بيرون راندن و آواره ساختن مردم پايتخت مصر ، تحليل فرعون از داستان مبارزه ساحران با موسى و ايمان آوردن آنان

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا منها أهلها

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {أهلها} همه مردم مصر (عوامل حكومت و توده مردم) باشد، نه خصوص عوامل حكومتى.

9 _ فرعون بر پايه تحليل دروغين خويش و توطئه گر خواندن ساحران ، آنان را به مجازاتى شديد تهديد كرد .

إن هذا لمكر . .. فسوف تعلمون

تحليل كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 1

1 _ به قدرت رساندن بنى اسرائيل براى برچيدن نظام فرعونى ، تحليل اشراف دربار از پيشنهاد موسى ( رهاسازى بنى اسرائيل )

فأرسل معى بنى إسراءيل . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم

تحمل شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 11،14

11 - ساحران مؤمن ، آمادگى خود را براى تحمّل هرگونه شكنجه و كشتار در جهت حفظ ايمان خويش اعلام كردند .

لن نؤثرك . .. فاقض ما أنت قاض

{قضا} به معناى حكم كردن و داورى است. جمله {فاقض...} از زبان ساحران مؤمن و خطاب به فرعون است; يعنى، هر حكمى را كه مى توانى و قضاوت آن از تو ساخته است، صادر كن. ما آماده

پذيرش هر نوع شكنجه و عذاب در راه ايمان خود هستيم.

14 - ساحران مؤمن با تحقير قدرت فرعون ، به او اعلام كردند كه بالاترين شكنجه هاى او ، تنها به زندگانى دنيايى آنان خاتمه مى دهد و به آخرتشان آسيبى نخواهد رسانيد .

فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

چنانچه {ه_ذه الحياة} مفعولٌ به براى {تقضى} باشد، مراد از {قضا}، منقضى ساختن خواهد بود. اهل لغت مى گويند: تمام معانى {قضا} به انقطاع يافتن و تمام شدن بازگشت دارد (لسان العرب). بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: اى فرعون! با حكم خود به هرچه مى توانى فيصله بده و آن را تمام كن; زيرا تو فقط اين زندگانى دنيا را خاتمه مى دهى.

تحير فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 8

8 - آشفتگى و سردرگمى فرعون ، در انكار دلايل روشن موسى ( ع )

و قال س_حر أو مجنون

سحر و جنون، فاصله بسيارى از يكديگر دارند; زيرا سحر، نوعى تبّحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزازآور است و ميان اين دو سنخيتى نيست. از اين رو سخن فرعون، نشانگر اضطراب شديد او در موضع گيرى عليه منطق روشن موسى(ع) است.

تذكر به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 6

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

ترس از شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 4

4 _ مؤمنان به موسى ( ع ) ، از رؤسا و اشراف قوم خود و از اذيت و شكنجه هاى فرعون در وحشت شديدى به سر مى بردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

تنكير {خوف} دلالت بر شدت آن مى كند و از معانى فتنه عذاب و شكنجه است.

ترس از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 3

3 - ترسيدن و حساب بردن مردم عصر فرعون از خشم و غضب او و تحريك شدنشان عليه كسانى كه باعث خشم او مى شدند .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين . .. و إنّهم لنا لغائظون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم لنا لغائظون} در مقام تعليل براى تعقيب بنى اسرائيل است; يعنى، چون آنان ما را به خشم آوردند، پس سزاوار است كه شما آنان را تعقيب كنيد.

ترس اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 3

3 _ اشراف دربار

فرعون بيمناك از برچيده شدن نظام فرعونى و به قدرت رسيدن موسى ( ع ) و قوم او

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

ترس فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 4

4 - بيم و نگرانى فرعون از گسترش و تأثير پيام موسى ( ع ) در ميان مردم مصر

و نادى فرعون . .. أفلاتبصرون

تبليغات فرعون، در جهت جلوگيرى از نفوذ پيام موسى(ع)، نشانگر نگرانى فرعون از گسترش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، وحشت زده از آن روى برتافت و شتابزده گريزان شد . *

ثمّ أدبر يسعى

{إدبار} فرعون، _ در يك احتمال _ به معناى فرار او از ترس معجزه موسى(ع) است كه

در شكل مار عظيم ظاهر شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

ترس مردم دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 3

3 - ترسيدن و حساب بردن مردم عصر فرعون از خشم و غضب او و تحريك شدنشان عليه كسانى كه باعث خشم او مى شدند .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين . .. و إنّهم لنا لغائظون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم لنا لغائظون} در مقام تعليل براى تعقيب بنى اسرائيل است; يعنى، چون آنان ما را به خشم آوردند، پس سزاوار است كه شما آنان را تعقيب كنيد.

ترك كاخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 2

2 - موسى ( ع ) ، پس از حادثه قتل مرد قبطى به كاخ فرعون بازنگشت .

فأصبح فى المدينة

تزيين عمل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 7،8

7 - اعمال زشت فرعون در ديدگان خود او ، زيبا و آراسته جلوه گر مى نمود .

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . ..

فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

تشريفات دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 7

7 - فرستادگان و نمايندگان پادشاهان به دربار فرعون ، داراى ملازمان و همراهان *

أو جاء معه المل_ئكة

اعتراض فرعون به تنها آمدن موسى(ع) و اين كه چرا ملازم و همراهى از فرشتگان ندارد، مى تواند اشاره به اين مطلب داشته باشد كه در آن عصر، نمايندگان پادشاهان با همراه و ملازم مى آمدند.

تشويق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

تشويقهاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 3

3 - تشويق و ترغيب شدن فرعونيان از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار اقوام و احزاب كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 9

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از

سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تصليب جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13،15

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

15 - تصميم فرعون بر شكنجه و به صليب كشيدن ساحران مؤمن و نظارت مستقيم خود بر اجراى آن ، تصميمى قاطع و مستبدانه بود .

لأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم

... لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

فرعون در واكنش هاى قبلى خود در برابر موسى(ع) با اطرافيان خويش به مشورت مى نشست; ولى در مجازات ساحران، تصميم مستبدانه و شخصى خود را با سوگند بر اجراى آن اعلام كرد و با لام قسم و نون تأكيد ثقيله و فعل هايى از باب تفعيل، قاطعيت خود را در اين تصميم ابراز كرد. گفتنى كه فعل هاى {لأقطّعنّ} و {لأصلبنّ} كه از باب تفعيل اند، با ثلاثى مجرد در معنا يكسان بوده و تفاوتى جز تأكيد افزون تر ندارند.

تصميم آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 15

15 - تصميم خاندان فرعون بر نگه دارى موسى ( ع ) ، اقدامى ندانسته عليه خودشان

لاتقتلوه عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا و هم لايشعرون

تظاهر به خيرخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 13

13 - تظاهر به خيرخواهى و صلاح انديشى ، براى دين و دنياى مردم از سوى فرعون

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

تعجب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 4

4 - اظهار شگفتى فرعون از تعلّق رسالت الهى به فردى كه در خاندان وى رشد يافته بود .

قال ألم نربّك . .. من عمرك سنين

مقصود فرعون اين بود كه چگونه مى شود كسى كه در دامن ما پرورش يافته با ادعاى رسالت الهى عليه خود ما قيام كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 25 - 2

2 - شدت انكار و شگفتى فرعون نسبت به سخنان موسى ( ع ) درباره پروردگار جهانيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

لحن استهزاآميز فرعون بيانگر مطلب ياد شده است.

تعجب مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2،3

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

3 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از تأثيرناپذيرى مردم از خيرخواهى ها و فراخوانى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

تفاخر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 2

2 - مباهات فرعون ، به قلمرو قدرت و ميزان مكنت و دارايى خويش

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم أليس لى ملك مصر. .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 1

1 - استكبار و فخرفروشى فرعون ، در برابر حضرت موسى ( ع )

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

تقرب به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 4

4 - تقرّب به درگاه فرعون ، مقامى بس مهم و پرجاذبه براى مردم

و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

تقيه مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 2،4

2 - مؤمن معترض از خاندان فرعون ، ايمان خود را پوشيده مى داشت .

قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

4 - تقيه مؤمن آل فرعون و كتمان كردن ايمانش ، كارى پسنديده و به جا بود .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از كتمان ايمانش به مدتى چند ، آن را فاش ساخت و به موضع گيرى علنى عليه فرعون و دفاع از موسى ( ع ) پرداخت .

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون

فراخوانى مردم به پيروى از خويش، بيانگر علنى كردن ايمان و موضع اعتقادى شخص است.

تكبر جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 3

3 - غرور و اطمينان سرشار ساحران به غلبه خويش بر موسى ( ع )

و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

تكبر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 7

7 _ فرعون مصر ، حاكمى خودبرتربين ، مستبد و خودكامه بود .

و إن فرعون لعال فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 2،4

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله

{فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

4 _ فرعون تا زمانى كه در آستانه مرگ قرار نگرفته بود ، از كبر و نخوت دست برنداشت .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً حتى إذا أدركه الغرق

لفظ {حتى} _ كه دلالت بر غايت دارد _ ممكن است بيانگر غايت {أتبعهم} باشد و نيز ممكن است دال بر غايت {بغى} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 6

6 - فرعون ، حاكمى مستبد ، مغرور و متكبر بود .

قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 3

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله {ألاتستمعون} مى تواند براى استهزا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 5

5 - تكبر فرعون و اباى وى از تصور رسالت موسى ( ع ) به سوى خود

قال إنّ رسولكم الذى أُرسل إليكم لمجنون

تعبير {رسولكم} به جاى {رسولنا} مى تواند از آن جهت باشد كه او در يك گفتار استهزاآميز نيز حاضر نبود رسالت موسى را متوجه خود بداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 28 - 4

4 - سعه صدر موسى ( ع ) در برابر تكبر ، استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب

پرداختن موسى به تبيين {ربّ العالمين} بدون توجه به عكس العمل هاى متكبرانه و استهزا آميز فرعون، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 7

7 - فرعون فردى متكبر و منكر قيامت و روز حساب بود .

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 5

5 - فرعون ، فردى متكبر و تجاوزگر بود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . و قال فرعون

از مصاديق مورد نظر متكبر و جبار _ به قرينه {و قال فرعون} _ فرعون مى باشد.

تكذيبگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 1

1$ - فرعون ، نشانه رسالت موسى ( ع ) و معجزه بودن آن را نپذيرفت و بى درنگ آن را تكذيب كرد .

فكذّب

حرف {فاء} براى تعقيب بدون فاصله است و مى رساند كه فرعون، پيش از هر گونه تأمل و درنگ، به تكذيب و عصيان پرداخت. متعلق تكذيب _ به قرينه {الآية الكبرى} در آيه قبل _ معجزه موسى(ع) است. از اقدام فرعون به آوردن مثل معجزه موسى(ع)، _ كه آيات بعد بر آن دلالت دارد _ دانسته مى شود كه فرعون، معجزه بودن آن و دلالتش بر صداقت موسى(ع) را تكذيب كرده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 1،4

1 - فرعون ، به تكذيب گفته هاى موسى ( ع ) اكتفا نكرده سرسختانه به مخالفت با او پرداخت .

ثمّ أدبر يسعى

حرف {ثمّ} در اين آيه، براى تراخى رتبى است; يعنى، ادبار فرعون، نارواتر از تكذيب او بود.

4 - فرعون ، گفتوگوى مستقيم خود با موسى ( ع ) و تكذيب و مخالفت با او را در سركوب آن حضرت كارساز نمى ديد .

ثمّ أدبر

{ادبار}; يعنى، پشت كردن و حاكى از نوميدى فرعون از نتيجه گفتوگوى مستقيم با موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

تكلم خدا با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 7

7 _ سخن گفتن خداوند با فرعون در هنگام غرق شدن وى

إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصيت ... فاليوم ننجيك ببدنك

تلاش براى حق پذيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 3

3 - تلاش موسى ( ع ) براى زنده ساختن اشتياق شناخت حق در

وجود فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت . .. إن كنتم موقنين

اقدام موسى(ع) به معلق كردن فهم گفته خويش بر شرط (إن كنتم موقنين) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تلاش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 3

3 - تلاش ساحران براى انجام كارى شبيه به معجزه موسى

ألقوا ما أنتم ملقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 7

7 - سعى ساحران بر ارائه كارى قوى تر و چشمگيرتر از معجزه موسى و در عين حال هم سنخ با آن

فألقوا حبالهم و عصيّهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران از ريسمان ها و عصاهاى متعدد براى مبارزه با معجزه (عصاى اژدها شوند) موسى(ع) استفاده كردند.

تلاش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 3

3 - تلاش فرعون در جهت بى اساس جلوه دادن رسالت موسى ( ع ) ، از طريق به رخ كشيدن گذشته زندگى او

قال ألم نربّك فينا وليدًا . .. سنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 4

4 - تلاش فرعون براى تكذيب موسى ( ع ) با يادآورى ارتكاب قتل و ناسپاسى وى

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 2

2 - تلاش فرعون براى سحر قلمداد كردن معجزات موسى براى اطرافيانش

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 5

5 - اقدام فرعون به جلب رضايت و حمايت هر چه بيشتر ساحران

أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه فرعون علاوه بر پاداش مورد نظر ساحران، به آنان وعده مقام هاى فزون تر را نيز داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 53 - 1،2

1 - تلاش فرعون براى جلوگيرى از مهاجرت بنى اسرائيل ، پس از اطلاع يافتن از گريز شبانه آنان

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

2 - اقدام فرعون به اعزام مأموران ، جهت گردآورى نيرو از شهر هاى مختلف براى تعقيب بنى اسرائيل

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

كلمه {حاشرين} (گردآورندگان) مفعول براى {أرسل} مى باشد; يعنى، فرعون مأموران گردآورنده نيرو را به شهرها فرستاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 4

4 - تلاش فرعون براى حقير نماياندن موسى ( ع ) و تحقير جايگاه و موقعيت اجتماعى او

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 7

7 - سعى فرعون ، در موجّه جلوه دادن حق ناپذيرى خود

فتولّى . .. و قال س_حر أو مجنون

نسبت دادن سحر و جنون از سوى فرعون به موسى(ع)، به رغم روشنى دلايل رسالت آن حضرت، نشانگر تلاشى است كه او براى سرپوش گذاشتن بر حق ناپذيرى خود به كار بسته است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 4

4 - فرعون ، در تلاش براى بازداشتن مردم از گرايش به موسى ( ع )

ثمّ أدبر يسعى . فحشر فنادى

جمله {حشر فنادى}، تفسير {يسعى} (در آيه قبل) است.

تلاش مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 21

21 - تلاش منطقى و عالمانه مؤمن آل فرعون ، براى منصرف ساختن فرعونيان از كشتن موسى ( ع )

و قال رجل من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

برداشت ياد شده از مجموع گفته ها، برخوردها، چگونگى استدلال و منطق مؤمن آل فرعون در مقابل فرعونيان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 8

8 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون ، بر ايجاد احتمال درست بودن دعوت موسى ( ع ) و راستى هشدار هاى او در افكار عمومى قومش

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

شيوه سخن مؤمن آل فرعون به فرعونيان (اگر موسى(ع) دروغ گو باشد به ضرر خودش است و اگر راستگو باشد ممكن است هشدارهاى او درباره نزول عذاب درست باشد)، گوياى اين نكته است كه او باايجاد احتمال درست بودن دعوت موسى(ع) در افكار عمومى، در صدد جلب نظر آنان به سود آن حضرت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 6

6 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه خود

براى هدايت قومش ، كار و سرنوشت خويش را به خدا واگذاشت و بر او توكل كرد .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

تمدن در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 4

4 - سرزمين مصر در عصر فرعون ، برخوردار از تمدن و اقتصادى نيرومند

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تملق جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 8

8 - اقدام ساحران به ستايش فرعون در لحظه شروع عمليات خود ، با هدف جلب حمايت او و نزديك ساختن خويش بهوى

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

تناقض گويى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 5

5 - تناقض گويى فرعون ، در اتهام هاى خويش عليه موسى ( ع )

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون ... قال ... إنّ ه_ذا لس_حر عليم

فرعون از يك سو موسى(ع) را مجنون و از سويى ديگر ساحرِ بسيار دانا و كاردان مى خواند و اين تناقض گويى آشكارى است كه در يك مجلس از فرعون به طور ناخواسته سر زده است.

تنبه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 1

1 - پى بردن ساحران به حقانيت رسالت موسى ( ع ) ، در پى مشاهده بطلان افسون خود در برابر معجزه موسى

فإذا هى تلقف ما يأفكون . فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {أُلقى}

بر آيه پيش به دست مى آيد.

تواضع جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 3

3 - ساحران ، با مشاهده معجزه موسى ، آن را قدرتى الهى دانسته و در برابر عظمت خداوند اظهار فروتنى كردند .

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

توبه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 6

6 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن در دريا ، از استكبار دست برداشت و با توبه ، اظهار ايمان و تسليم كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

توجيه گرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 7

7 - سعى فرعون ، در موجّه جلوه دادن حق ناپذيرى خود

فتولّى . .. و قال س_حر أو مجنون

نسبت دادن سحر و جنون از سوى فرعون به موسى(ع)، به رغم روشنى دلايل رسالت آن حضرت، نشانگر تلاشى است كه او براى سرپوش گذاشتن بر حق ناپذيرى خود به كار بسته است.

توصيه هاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 5،8

5 - مرد ناشناس ، خواهان خروج بى درنگ موسى ( ع ) از شهر بود .

فاخرج

8 - توصيه به خروج از شهر ، نمود خيرخواهى مرد ناشناس نسبت به موسى ( ع )

فاخرج إنّى لك من الن_صحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21

- 1

1 - خارج شدن موسى ( ع ) از شهر مصر ، در پى توصيه مرد ناشناس

قال ي_موسى . .. فاخرج ... فخرج منها خائفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، قومش را از هرگونه غرور و خودكامگى ناشى از اقتدار و سلطه همه جانبه بر سرزمين مصر برحذر داشت .

لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

توطئه اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 1،9

1 _ اشراف قوم فرعون براى تحريك وى به سركوبى موسى ( ع ) و قوم او تلاشى پيگير داشتند .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

توطئه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 2

2 _ ساحران در مدتى طولانى و به طور مستمر در تدارك سحر خويش عليه موسى ( ع ) بودند .

و بطل ما كانوا يعملون

فعل مضارع {يعملون} پس از {كانوا} حكايت از مداومت ساحران به مهياسازى خويش براى جادوگرى دارد.

توطئه عليه مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 2

2 - مؤمن

آل فرعون ، پس از اعلان مواضع اعتقادى خويش و مبارزه با عقيده شرك آلود ، با انواع مكر ها و نقشه هاى شوم فرعونيان روبه رو شد .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

جمع آمدن {سيّئات} نشانگر تعدد و گوناگونى مكرهاى فرعونيان است.

توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 2،4

2 - فرعون ، پس از تعيين زمان رويارويى با موسى ( ع ) ، بى درنگ و بدون از دست دادن فرصت ، به تهيه و تدارك مقدمات لازم براى مقابله پرداخت .

موعدكم يوم الزينة . .. فتولّى فرعون فجمع

{فاء} در {فتولّى} و {فجمع} براى بيان ترتيب كار و اتصال است; يعنى، فرعون به مجرد پايان مذاكره و مواعده با موسى(ع)، به تدارك مكر و جمع آورى آن پرداخت و هيچ فرصتى را از دست نداد.

4 - فرعون براى مقابله با موسى ( ع ) ، تمامى حيله ها و برنامه هاى خود را جمع آورى كرد و به كار گرفت .

فتولّى فرعون فجمع كيده

{كيد}; يعنى، مكر ورزيدن و چاره انديشيدن (قاموس) و مراد از {جمع كيد}، گردآورى اهل مكر و ابزار آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 1،2،11

1

- تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

2 - فرعون درباره تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) ، با مشاوران و درباريانش به رايزنى پرداخت .

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 1

1 - اطلاع يافتن موسى ( ع ) از توطئه براى قتل خود به دست فرعون

ذرونى أقتل موسى . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 5

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه

در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

توطئه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 22

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

توكل مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 6

6 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه خود براى هدايت قومش ، كار و سرنوشت خويش را به خدا واگذاشت و بر او توكل كرد .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

تهديد به اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

تهديد به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

تهديد

جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 9

9 _ فرعون بر پايه تحليل دروغين خويش و توطئه گر خواندن ساحران ، آنان را به مجازاتى شديد تهديد كرد .

إن هذا لمكر . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 3

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 2

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 8،9،13

8 - تهديد ساحران مؤمن از سوى فرعون به داشتن فرجامى تيره و وحشتناك

فلسوف تعلمون

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

13 - ايمان همه ساحران به موسى ( ع ) و تهديد فرعون به شكنجه و كشتن تمامى آنان

قال ءامنتم له . .. و لأُصلّبنّكم أجمعين

تهديد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 7

7 - مؤمن آل فرعون ، از سوى فرعونيان مورد تهديد سخت قرار گرفته بود .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

گفتنى است كه واگذاركردن كار خود به خدا از سوى مؤمن آل فرعون (به قرينه جمله {فوقاه اللّه سي_ّئات ما مكروا} در آيه بعد) بيانگر وجود نوعى تهديد و ارعاب از جانب فرعونيان است.

تهديدهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 9

9 _ فرعون بر پايه تحليل دروغين خويش و توطئه گر خواندن ساحران ، آنان را به مجازاتى شديد تهديد كرد .

إن هذا لمكر . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 3

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 2

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 17،18،22

17 - فرعون ، عذاب و شكنجه از ناحيه خود را ، شديدتر از عذاب موعود موسى ( ع ) اعلام

كرد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا

موسى(ع) آغاز صحنه مبارزه گفته بود: {ويلكم. .. فيسحتكم بعذاب}. فرعون نيز در برابر آن سخن، چنين وعده داد كه عذاب او شديدتر از عذابى است كه موسى(ع) وعده داده است.

18 - فرعون ، دوران مجازات ساحران مؤمن ( قطع دست و پا و بستن به چوبه دار ) را در مقايسه با مدت عذاب هاى موعود موسى ( ع ) ، طولانى تر و پايدارتر اعلام كرد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

{عذاباً} تميز براى {أشدّ} و قرينه بر تميز محذوف {أبقى} است; يعنى، {و أبقى عذاباً}.

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 1

1 - ساحران مؤمن ، در برابر فرعون و تهديد هاى وى ، بر ايمان خود به پروردگارشان تأكيد كردند .

لن نؤثرك . .. إنّا ءامنّا بربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 1،6

1 - روى آورى فرعون به تهديد موسى ( ع ) با احساس ناتوانى از مقابله با منطق او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 1،4

1 -

دست بر نداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهديد هاى فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

4 - برخورد منطقى موسى ( ع ) ، در برابر تهديد فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 8،9

8 - تهديد ساحران مؤمن از سوى فرعون به داشتن فرجامى تيره و وحشتناك

فلسوف تعلمون

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 5

5 - اطمينان موسى ( ع ) به حمايت خداوند از او ، در برابر تهديد به قتل از سوى فرعون

أقتل موسى . .. قال ... عذت بربّى و ربّكم

تهمت به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 4،7

4 _ فرعون ، شكست ساحران و پيروزى موسى را صحنه سازى و ايمان آنان را توطئه اى از پيش طراحى شده اعلام كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

كلمه {هذا} اشاره است به ماجراى شكست ساحران و پيروزى موسى و در آخر اظهار ايمان ساحران به ربوبيت خداوند و پيامبرى موسى و هارون.

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از

اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 1

1 _ ساحران مؤمن با بيان انگيزه فرعون بر نابودى آنان ، اتهام هاى دروغين وى ( توطئه گرى و آواره سازى مردمان ) را قاطعانه مردود دانستند .

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 9

9 - فراگرفتن سِحر از موسى ( ع ) و هم دستى با او در توطئه عليه فرعون ، از اتهامات فرعون به ساحران مؤمن بود .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 7

7 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به شاگردى موسى ( ع ) و يادگرفتن سحر در مكتب او

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

تهمت تبانى به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 10،11

10 - فرعون ، شكست ساحران از موسى ( ع ) را ، امرى تصنّعى و براثر تبانى قبلى با موسى ( ع ) دانست و آنان را به سهل انگارى عمدى متهم ساخت .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

11 - در ديدگاه فرعون ، ساحران پيش از حضور در ميدان مبارزه ،

به موسى ( ع ) ايمان داشتند و ايمان آنان در صحنه مبارزه ، ايمانى صورى و برنامه ريزى شده بود .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 4

4 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به هم دستى با موسى ( ع ) براى توطئه عليه وى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

تهمتهاى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) ، آن را سحرى آشكار خوانده و حضرتش را متهم به جادوگرى كردند .

فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1،2،3

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

2 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى ( ع ) را متهم كردند كه تلاش او نه به خاطر هدايت ; بلكه براى برگرداندن آنان از سنّت و روش پدرانشان و تصاحب قدرت و حكومت بر سرزمين مصر است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

3 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى و هارون ( ع ) را به

انحصارطلبى در قدرت متهم كردند .

و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

برداشت فوق از تقديم خبر {تكون} بر اسمش _ كه مى تواند مفيد حصر باشد _ استفاده شده است.

تهمتهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 4،7

4 _ فرعون ، شكست ساحران و پيروزى موسى را صحنه سازى و ايمان آنان را توطئه اى از پيش طراحى شده اعلام كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

كلمه {هذا} اشاره است به ماجراى شكست ساحران و پيروزى موسى و در آخر اظهار ايمان ساحران به ربوبيت خداوند و پيامبرى موسى و هارون.

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 1

1 _ ساحران مؤمن با بيان انگيزه فرعون بر نابودى آنان ، اتهام هاى دروغين وى ( توطئه گرى و آواره سازى مردمان ) را قاطعانه مردود دانستند .

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) ، آن

را سحرى آشكار خوانده و حضرتش را متهم به جادوگرى كردند .

فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1،2،3

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

2 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى ( ع ) را متهم كردند كه تلاش او نه به خاطر هدايت ; بلكه براى برگرداندن آنان از سنّت و روش پدرانشان و تصاحب قدرت و حكومت بر سرزمين مصر است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

3 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى و هارون ( ع ) را به انحصارطلبى در قدرت متهم كردند .

و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

برداشت فوق از تقديم خبر {تكون} بر اسمش _ كه مى تواند مفيد حصر باشد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 9

9- فرعون پس از مشاهده معجزه هاى نُه گانه موسى ( ع ) ، او را متهم به سحر و سحرزدگى كرد .

ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 2،3،4

2 - سِحر و ساحرى ، از اتهامات فرعون به موسى (

ع )

أجئتنا . .. بسحرك ي_موسى

3 - برنامه ريزى و توطئه براى بيرون راندن فرعون و فرعونيان از مصر و تلاش براى رسيدن به حكومت ، اتهام فرعون به حضرت موسى ( ع )

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

4 - فرعون آيات و معجزات الهى موسى ( ع ) را سِحر خواند و آن را وسيله اى براى بيرون راندن فرعونيان از مصر دانست .

لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 3

3 - فرعون ، معجزات موسى ( ع ) را سِحر خوانده و امكان انجام نظير آن را دليل معجزه نبودن آن دانسته بود .

فلنأتيّنك بسحر مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 7،8،9،10،23

7 - فرعون ، موسى ( ع ) را برترين ساحر و معجزه او را سِحرى فراتر از آنچه به ديگران آموخته بود ، قلمداد كرد .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

8 - فرعون ، موسى ( ع ) را به استادى ساحران و سر رشته دارى امور آنان متهم كرد .

ءامنتم له . .. إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

9 - فراگرفتن سِحر از موسى ( ع ) و هم دستى با او در توطئه عليه فرعون ، از اتهامات فرعون به ساحران مؤمن بود .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

10 - فرعون ، شكست ساحران از موسى ( ع ) را ، امرى تصنّعى و براثر تبانى قبلى با موسى ( ع ) دانست و آنان را به سهل انگارى عمدى متهم ساخت .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

23

- اتهام ، توجيهى براى خشونت و كيفر هاى ظالمانه ، در رژيم فرعون

ءامنتم . .. إنّه لكبيركم ... فلأقطّعنّ ... أشدّ عذابًا و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 3،4

3 - اقدام فرعون به متهم كردن موسى ( ع ) به جنون

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون

4 - استهزا و تهمت ، از ابزار مقابله فرعون با رسالت موسى ( ع )

قال لِمن حوله ألا تستمعون . .. قال إنّ رسولكم... لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 1،3،4

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهمت ها و سخنان نارواى فرعون عليه او

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون . قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

3 - اهتمام موسى ( ع ) به تبيين { ربّ العالمين } على رغم روبه رو شدن با استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

4 - سعه صدر موسى ( ع ) در برابر تكبر ، استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب

پرداختن موسى به تبيين {ربّ العالمين} بدون توجه به عكس العمل هاى متكبرانه و استهزا آميز فرعون، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 2،5

2 - تلاش فرعون براى سحر قلمداد كردن معجزات موسى براى اطرافيانش

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر

عليم

5 - تناقض گويى فرعون ، در اتهام هاى خويش عليه موسى ( ع )

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون ... قال ... إنّ ه_ذا لس_حر عليم

فرعون از يك سو موسى(ع) را مجنون و از سويى ديگر ساحرِ بسيار دانا و كاردان مى خواند و اين تناقض گويى آشكارى است كه در يك مجلس از فرعون به طور ناخواسته سر زده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 4،6،7

4 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به هم دستى با موسى ( ع ) براى توطئه عليه وى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

6 - اصرار و پافشارى فرعون بر سحر شمردن معجزه موسى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

7 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به شاگردى موسى ( ع ) و يادگرفتن سحر در مكتب او

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 8

8 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى از سوى فرعون ، به خاطر مردود دانستن الوهيت وى و فراخواندن همگان به پرستش خداى يگانه

و إنّى لأظنّه من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 6

6 - تهمت سحر و دروغ گويى به موسى ( ع ) ، از سوى فرعون ، هامان و قارون

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 12

12 - موسى ( ع ) از سوى فرعون ، به فسادانگيزى و اخلالگرى

در نظم عمومى سراسر كشور مصر متهم شد .

أو أن يظهر فى الأرض الفساد

آمدن تعبير {فى الأرض} (در زمين) گوياى اين نكته است كه موسى(ع) به اخلال و فسادانگيزى در سراسر كشور متهم گرديد; نه در نقطه اى خاص.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 6

6 - موسى ( ع ) ، متهم به فردى دروغ گو و دين ساز از سوى فرعون

و إنّى لأظنّه ك_ذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 6

6 - اتهام سحر و جنون از سوى فرعون به موسى ( ع ) ، پس از مشاهده دلايل و برهان هاى روشن رسالت آن حضرت

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين ... و قال س_حر أو مجنون

جادو در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 2

2 - رواج سحر و ساحرى در قلمرو حكومت فرعون

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 4

4 - فرعون و مردم عصر وى ، عقيده مند به افسون و جادو بوده و ساحران داراى جايگاه و منزلت ويژه در نزد آنان بودند .

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

دعوت همگانى از مردم براى شركت در هماوردى فرعون با موسى(ع) و تصريح به پيروى همگى از ساحران، در صورت پيروزى آنها بر موسى(ع)، گوياى برداشت ياد شده است.

جادو در عصر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 3

3 _ سحر و جادو در عصر فرعون ، دانشى رايج بود و ساحران چيره دست بسيارى در كشور مصر مى زيستند .

قالوا إن هذا لسحر . .. و لا يفلح السحرون ... و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جادوگران در دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 1،3

1 _ ساحرانى زبردست و كارآمد پس از فراخوانى آنان براى مبارزه با موسى ، به درگاه فرعون حاضر شدند .

و جاء السحرة فرعون

{ال} در {السحرة} عهد ذكرى است و اشاره به {كل سحر عليم} دارد.

3 _ ساحران بدون هيچ اجبارى از سوى نيرو هاى فرعونى براى مبارزه با موسى ( ع ) به دربار فرعون حاضر شدند .

و جاء السحرة فرعون

بيان حضور ساحران به دربار فرعون با جمله {و جاء السحرة} (ساحران آمدند) و نه با جمله اى همانند {و اَتَوا بالسحرة} (ساحران را آوردند)، حكايت از اين دارد كه ساحران به دلخواه خويش، و نه از روى اجبار و اكراه، به دربار حاضر شدند.

جادوگران فرعون و ترك جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 2

2 _ ساحران پس از رخصت دهى موسى ( ع ) آنچه را براى جادوگرى تدارك ديده بودند ، در مقابل تماشاگران ر ها كردند و چشم هاى آنان را سحر كردند .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس

جادوگران فرعون و تعاليم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 2

2

- آگاهى قبلى ساحران از پيام توحيدى موسى ( ع ) و تنها نيازمند مشاهده دليلى روشن

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

جادوگران فرعون و دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 10

10 - ساحران فرعون ، از دعوت موسى ( ع ) و هماهنگى هارون با او ، پيش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

جادوگران فرعون و دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 10

10 - ساحران فرعون ، از دعوت موسى ( ع ) و هماهنگى هارون با او ، پيش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

جادوگران فرعون و رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 3

3 _ پيشگيرى از فريبكارى و خدعه گرى فرعون ، از اهداف ساحران در تفسير { رب العلمين } به { رب موسى و هرون }

رب موسى و هرون

جادوگران فرعون و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 1،2

1 _ اظهار پايدارى بر طريق ايمان و به هيچ انگاشتن مجازات هاى فرعون ، عكس العمل ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به

{منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 1،10

1 _ ساحران مؤمن با بيان انگيزه فرعون بر نابودى آنان ، اتهام هاى دروغين وى ( توطئه گرى و آواره سازى مردمان ) را قاطعانه مردود دانستند .

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 5

5 - فرعون ، داراى عزت و جلال در چشم و دل ساحران عصر خود .

فلمّا جاء السحرة . .. و قالوا بعزّة فرعون

جادوگران فرعون و مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 4،5،6

4 _ جادوى ساحران فرعونى ، مايه هراس شديد مردم گشت .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس و استرهبوهم

{استرهاب} به معناى ترسانيدن است. جمله {استرهبوهم} هم مى تواند عطف بر جزاى شرط، يعنى {سحروا ... } باشد و هم مى تواند عطف بر {فلما ألقوا ... } باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. يعنى: سحروا أعين الناس و استرهبوهم بسحرهم.

5 _ ساحران فرعونى پس از چشمبندى مردم به ترسانيدن آنان پرداختند .

فلما ألقوا . .. و استرهبوهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {استرهبوا} عطف بر {فلما ألقوا . ..

} باشد. بر اين مبنا {استرهبوهم} دلالت مى كند كه ساحران پس از چشمبندى با حركات و سكنات خويش سعى مى كردند مردم را كاملا مرعوب سحر خويش سازند.

6 _ ساحران فرعونى با افكندن ابزار سحر خويش و ايجاد هول و هراس در مردم ، سحرى بس بزرگ و شگفت آور را به نمايش گذاشتند .

سحروا أعين الناس و استرهبوهم و جاءو بسحر عظيم

جادوگران فرعون و معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 3

3 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، معتقد به معاد و بازگشت به خدا پس از سپرى كردن حيات دنيا

إنا إلى ربنا منقلبون

جادوگران فرعون و معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 1،2

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) و بطلان سحر خويش ، به خاك افتادند و به درگاه خداوند سجده كردند .

و ألقى السحرة سجدين

2 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) به عظمت خداوند پى بردند و او را شايسته و بايسته پرستش يافتند .

و ألقى السحرة سجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ربوبيت خداوند را بر تما هستى باور كردند و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1

1 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى (

ع ) ، به ربوبيت خداى موسى ( ع ) و هارون بر تمام هستى ايمان آورده و بدان اعتراف كردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 2،3

2 - ساحران با مشاهده معجزه موسى و بلعيده شدن سِحرشان با اعجاز او ، در برابر خداوند به سجده افتادند .

فأُلقى السحرة سجّدًا

3 - ساحران ، با مشاهده معجزه موسى ، آن را قدرتى الهى دانسته و در برابر عظمت خداوند اظهار فروتنى كردند .

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جادوگران فرعون و موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 115 - 1،2،3

1 _ ساحران پس از اجتماع در صحنه رويارويى با موسى ( ع ) ، شروع كننده مبارزه را به انتخاب وى وانهادند .

قالوا يموسى إما أن تلقى و إما أن نكون نحن الملقين

بديهى است هر يك از طرفين (موسى از يك سو و ساحران از سوى ديگر) براى عرضه كار خود در صحنه مبارزه حاض___ر شده بودند. بنابراين تخييرِ مستفاد از جمله {إما أن تلقى ... }، ناظر به شروع كننده كار است، نه به اصل انجام آن.

2 _ ساحران ، جادويى همانند معجزه موسى ( ع ) تدارك ديده بودند .

إما أن تلقى و إما أن نكون نحن الملقين

به كارگيرى {تلقى} و {ملقين}، كه هر دو از مصدر {القاء} به معناى افكندن است، مى رساند كه جادوى آنان مشابهت صورى با معجزه موسى داشته است.

3 _ ساحران دربار فرعون ، يكدل و يكزبان و يار

يكديگر در مبارزه با موسى ( ع )

قالوا يموسى إما أن تلقى و إما أن نكون نحن الملقين

بديهى ست ساحران جمله هاى {إما أن تلقى} و {إما أن نكون نحن الملقين} را دسته جمعى و يا يك به يك نگفتند. بنابراين استناد اين جمله ها به آنان حكايت از هميارى و يكدلى آنان در مبارزه با موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 2

2 _ ساحران در مدتى طولانى و به طور مستمر در تدارك سحر خويش عليه موسى ( ع ) بودند .

و بطل ما كانوا يعملون

فعل مضارع {يعملون} پس از {كانوا} حكايت از مداومت ساحران به مهياسازى خويش براى جادوگرى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 5

5 _ برخورد و ملاقات ساحران با موسى ( ع ) در پايتخت مصر ، پيش از حضورشان در صحنه مبارزه

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 1،3،4،5

1 - ساحران فرعون ، در ميدان مبارزه و رويارويى با موسى ( ع ) ، تعيين آغازكننده را به آن حضرت محول كردند .

قالوا ي_موسى إمّا أن تلقى . .. ألقى

3 - ساحران فرعون ، نسبت به غلبه و پيروزى خود بر موسى ( ع ) در ميدان مبارزه ، اطمينان داشتند .

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

پيشنهاد به موسى(ع) براى تعيين آغازكننده، حكايت از اطمينان ساحران به كار خود و نتيجه آن و يا لااقل تظاهر به

آن از سوى آنان دارد.

4 - برخورد و گفت وگوى ساحران فرعون با موسى ( ع ) در ميدان مبارزه ، همراه با نزاكت و اظهار ادب نسبت به آن حضرت بود .

ي_موسى إمّا أن تلقى و إمّا

احاله انتخاب آغازگر به موسى(ع) و پرهيز از تحكّم در اين زمينه، خالى از ابراز ادب و نزاكت از سوى ساحران نيست.

5 - علاقه مندى ساحران فرعون ، به پيشدستى در ارائه سِحر خويش ، قبل از اقدام موسى ( ع ) به ارائه آيات *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

تفاوت تعبير در بخش دوم پيشنهاد، نشانگر اين نكته است كه ساحران براى شروع كردن، انگيزه بيشترى داشتند و بدين وسيله آن را ابراز مى كردند; زيرا به جاى {أن نكون . ..} مى توانستند بگويند {أمّا أن نلقى}

جادوگران فرعون و نبوّت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 4

4 _ ساحران به رسالت ها و پيام هاى موسى ( ع ) قبل از اقدام به مبارزه با وى آگاه بودند .

قالوا ءامنا برب العلمين

تأكيد ساحران به ربوبيت خداوند و پذيرش سريع آن پس از آگاهى به حقانيت موسى(ع)، بيانگر اين است كه آنان پيش از حضور در صحنه مبارزه به پيامهاى وى، كه بارزترين آن اعتقاد به ربوبيت مطلق خداوند است، آگاه شده بودند.

جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 115 - 2

2 _ ساحران ، جادويى همانند معجزه موسى ( ع ) تدارك ديده بودند .

إما أن تلقى و إما

أن نكون نحن الملقين

به كارگيرى {تلقى} و {ملقين}، كه هر دو از مصدر {القاء} به معناى افكندن است، مى رساند كه جادوى آنان مشابهت صورى با معجزه موسى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 3،4،6

3 _ جادوى ساحران فرعونى از نوع چشمبندى و نشان دادن اشيا بر خلاف واقع آن بوده است .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس

4 _ جادوى ساحران فرعونى ، مايه هراس شديد مردم گشت .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس و استرهبوهم

{استرهاب} به معناى ترسانيدن است. جمله {استرهبوهم} هم مى تواند عطف بر جزاى شرط، يعنى {سحروا ... } باشد و هم مى تواند عطف بر {فلما ألقوا ... } باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. يعنى: سحروا أعين الناس و استرهبوهم بسحرهم.

6 _ ساحران فرعونى با افكندن ابزار سحر خويش و ايجاد هول و هراس در مردم ، سحرى بس بزرگ و شگفت آور را به نمايش گذاشتند .

سحروا أعين الناس و استرهبوهم و جاءو بسحر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 117 - 1

1 _ خداوند پس از جادوگرى ساحران به موسى فرمان داد تا عصاى خويش را در صحنه مبارزه ر ها سازد .

و أوحينا إلى موسى أن ألق عصاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 1

1 _ پس از درخواست موسى ( ع ) ، ساحران با به ميدان ريختن آنچه داشتند ( چوب ها و طناب ها ) به كار سحر پرداختند .

قال لهم موسى

ألقوا . .. فلما ألقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 8

8 - ساحران فرعون ، جادويى هم نوع با معجزه موسى ( ع ) تدارك ديده بودند .

أن تلقى . .. من ألقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 4،6

4 - ساحران فرعون ، به مجرد اجازه موسى ( ع ) ، ابزار سِحر خود را به كار انداختند و سِحر خويش را آغاز كردند .

قال بل ألقوا فإذا

سرعت عمل ساحران است. از اين رو مفاد آيه چنين است: {موسى گفت شما سحرتان را بيندازيد و آنان سحر خويش را ارائه كردند كه ناگهان ريسمان ها و...}.

6 - ساحران فرعون ، با سِحر خود چنين وانمود كردند كه ريسمان ها و عصا هاى آنان به هر طرف شتافته و حركت مى كند .

فإذا حبالهم و عصيّهم يخيّل إليه من سحرهم أنّها تسعى

{أنّها تسعى} نائب فاعل {يخيّل} است و فعل {يخيّل إليه} دلالت دارد كه ريسمان ها و چوب دستى ها در واقع بى حركت بودند; نه آن كه با ماده اى آغشته شده باشند كه براثر تابش آفتاب، واقعاً به حركت درآمده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 1،2،7

1 - استفاده ساحران از ريسمان و چوب براى انجام سحر خود

فألقوا حبالهم و عصيّهم

{حبال} (جمع {حبل}) به معناى ريسمان ها و {عِصّى} (جمع {عصا}) به معناى چوبدستى ها است.

2 - اقدام ساحران ، پس از پيشنهاد موسى ( ع ) ، به افكندن ريسمان

ها و عصا هاى خود براى نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا . .. فألقوا حبالهم و عصيّهم

7 - سعى ساحران بر ارائه كارى قوى تر و چشمگيرتر از معجزه موسى و در عين حال هم سنخ با آن

فألقوا حبالهم و عصيّهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران از ريسمان ها و عصاهاى متعدد براى مبارزه با معجزه (عصاى اژدها شوند) موسى(ع) استفاده كردند.

جذابيت جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 3

3 - سِحر ارائه شده از سوى ساحران فرعون ، سِحرى چشمگير و جذاب و اغواكننده بود .

فأوجس فى نفسه خيفة موسى

{خيفة} به معناى نوعى از خوف و نگرانى است. بروز اين نگرانى براى موسى(ع)، پس از سحر ساحران فرعون، از چشمگير و هنرمندانه بودن كار آنان حكايت دارد، به گونه اى كه موسى(ع) خطر فريب خوردن مردم را به وضوح مى ديد.

جرايم آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 1

1 - بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون ، به شكنجه هاى سخت گرفتار بودند .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

{سَوْم} (مصدر يسومون) به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف مى باشد; يعنى: العذاب السوء.

جسد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 2،3،5،12،13

2 _ دريا ، جسد بى جان فرعون را به دستور خداوند ، همان روز غرق ، بيرون انداخت .

فاليوم ننجيك ببدنك

كلمه {اليوم}

ظرف متعلق به {ننجيك} مى باشد.

3 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه آيت و مايه عبرت جانشين و جانشينانش باشد ، از متلاشى شدن در دريا رهايى بخشيد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {من خلفك} افرادى باشند كه جانشين او و حاكم سرزمين مصر مى شدند.

5 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه سرگذشتش آيت و مايه عبرت آيندگان باشد ، از متلاشى شدن در دريا نجات داد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {من خلفك} تمام انسانهايى باشند كه پس از او به دنيا مى آيند.

12 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده است : { . . . و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه فى الحديد قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه اللّه تعالى على نجوة من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع فكان ذلك آية و علامة . . . ;

. .. فرعون سر تا پا غرق در لباس آهنين بود. پس هنگامى كه در آب غرق شد، خدا بدن او را بر بلندى ساحل افكند تا براى انسانهاى بعد از او نشانه [عبرت ]باشد و او را با همه سنگينى آهنى كه بر بدن داشته بر بلندى زمين ببينند با اينكه جسم سنگين بايد زير آب رود نه اينكه بر بلندى قرار گيرد پس اين دليل و نشانه [قدرت خدا] بود ... }.

13 _ از امام باقر (

ع ) روايت شده است : { . . . و أما فرعون فنبذة اللّه وحده فألقاه بالساحل لينظروا إليه و ليعرفوه . . . و لئلا يشك أحد فى هلاكه و انهم كانوا اتخذوه رباً فأراهم اللّه إياه جيفة ملقاة بالساحل ليكون لمن خلفه عبرة و عظة . . . ;

. .. اما فرعون را خداوند تنها [از جمع غرق شدگان ]به ساحل افكند تا او را ببينند و بشناسند ... و هيچ كس در هلاكت او شك نكند و در حالى كه گروهى او راپروردگار خود قرار داده بودند، خدا او را به صورت مردارى گنديده افكنده بر ساحل نشان داد تا براى انسانهاى بعد از او پند و عبرت باشد ... }.

جلب رضايت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 5

5 - اقدام فرعون به جلب رضايت و حمايت هر چه بيشتر ساحران

أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه فرعون علاوه بر پاداش مورد نظر ساحران، به آنان وعده مقام هاى فزون تر را نيز داد.

جنگ روانى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 4

4 - تبليغات روانى ساحران به هنگام انجام عمليات خود

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

جوسازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 5

5 - فرعون ، با اعلام خطر به قبطيان در مورد خطر اخراج

از مصر ، به تحريك آنان در جهت مقابله با موسى ( ع ) پرداخت .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا

در كلام موسى(ع) با فرعون، هيچ نشانه اى به چشم نمى خورد كه دال بر تصميم او بر اخراج فرعونيان از مصر باشد. آنچه موسى(ع) خواهان آن بود، نجات دادن بنى اسرائيل از بردگى و بيرون بردن آنان از مصر بود. بنابراين مطرح شدن اين سخن (اخراج قبطيان) از سوى فرعون، صرفاً به جهت برانگيختن احساسات آنان عليه موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 1

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر جوّآفرينى و لحن تمسخرآميز فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

چوب جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 1

1 - استفاده ساحران از ريسمان و چوب براى انجام سحر خود

فألقوا حبالهم و عصيّهم

{حبال} (جمع {حبل}) به معناى ريسمان ها و {عِصّى} (جمع {عصا}) به معناى چوبدستى ها است.

حاكميت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله {كانوا قوماً عالين} مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن

خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا ع_بدون

حاكميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 _ فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى متعدد

و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا ع_بدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 3

3 - فرعون ، معتقد به حاكميت مطلق خويش حتى بر افكار و انديشه مردم

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 1

1 - نظرخواهى و اقرارطلبى فرعون از قوم خويش ، درباره حاكميت و مالكيت او بر سرزمين مصر

ي_قوم أليس لى ملك مصر

حامى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 1

1 - خداوند مؤمن آل فرعون را از آثار ناپسند مكر فرعونيان محفوظ داشت .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

حس گرايى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن

بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال فأت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 9

9 - ضرورت قابل رؤيت بودن خدا در پندار فرعون

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 4

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت است.

حق پذيرى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 6

6 - تأثير عميق آيات الهى در آگاهان و اهل شناخت

فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران چون با افسون آشنا بودند و خيال را از واقعيت تشخيص مى دادند، زودتر از ديگران به معجزه بودن كار موسى(ع) و حقانيت رسالت وى پى بردند.

حق ستيزى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 41 - 3

3 - خاندان فرعون ، محور اصلى حق ستيزى و مخالفت با وحى ، در جامعه خويش

و لقد جاء ءال فرعون النّذر

برداشت ياد شده با توجه

به اين نكته است كه در آيات گذشته، در مقام بيان سرگذشت حق ستيزان، نام اقوام آمده است; اما در اين آيه مخالفان حق با عنوان {آل فرعون} مطرح شده اند.

حق ستيزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 1

1 - واكنش حق ستيزانه فرعون در قبال دو معجزه روشن موسى ( ع )

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم

حق ناپذيرى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8،10

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

10 _ تبه كارى مستمر فرعون و اطرافيانش ، عامل سركشى آنان از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا . .. موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 6

6 - تأثير عميق آيات الهى در آگاهان و اهل شناخت

فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران چون با افسون آشنا بودند و خيال را از واقعيت تشخيص مى دادند، زودتر از ديگران به معجزه بودن كار موسى(ع) و حقانيت رسالت وى پى بردند.

حق ناپذيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8،10

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون

( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

10 _ تبه كارى مستمر فرعون و اطرافيانش ، عامل سركشى آنان از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا . .. موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 4

4 _ فرعون و قوم او ، دعوت حضرت موسى و هارون ( ع ) را نپذيرفته و آيات و معجزات الهى را تكذيب كردند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 5

5 - پيروزى موسى ( ع ) بر ساحران ، بى تأثير در روحيه حق ناپذير فرعون

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنّه لكبيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 14

14 - نصيحت ها و هشدار هاى مؤمن آل فرعون ، نسبت به قتل موسى ( ع ) ، در فرعون بى تأثير بود .

أتقتلون رجلاً . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 7

7 - سعى فرعون ، در موجّه جلوه دادن حق ناپذيرى خود

فتولّى . .. و قال س_حر أو مجنون

نسبت دادن سحر و جنون از سوى فرعون به موسى(ع)، به رغم روشنى دلايل رسالت آن حضرت، نشانگر تلاشى است كه او براى سرپوش گذاشتن بر حق ناپذيرى

خود به كار بسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 7

7 - فرجام حق ناپذيرى فرعون ، فرجامى ملامت بار

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

{مليم} بر كسى اطلاق مى شود، كه سزاوار سرزنش باشد.

حقارت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 1

1 - فرعون و سپاهيان وى ، عناصرى پست و حقير در پيشگاه خداوند

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

در تعبير آمده فرعون و سپاهيانش، به مشتى ريگ تشبيه شده اند كه كسى آنها را از زمين برمى گيرد و در آب مى اندازد. اين تشبيه هم بيانگر حقارت و پستى آنان در پيشگاه الهى و هم نشان دهنده ناچيز بودن قدرت آنان در برابر عظمت قدرت الهى است. برداشت ياد شده بر پايه بيان نخست مى باشد.

حكومت استبدادى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 16

16- تحميل بدترين شكنجه ها ، سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوى فرعونيان ، آزمايشى بزرگ از جانب خداوند براى بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} شكنجه هاى فرعونيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 3،4

3 - نظام فرعونى ، نظامى سركوبگر و متكى به اشراف

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قومًا عالين

4 - حاكميت سركوبگر فرعون ، مانع از آزادى مردم و روى

آوردن موسى به هدايت آنان ، در مرحله نخست

ثمّ أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه در آيات پيشين، وقتى سخن از {انبيا} به ميان مى آمد، رسالت آنان به سوى توده هاى مردم مد نظر بود; ولى در مورد موسى(ع) سخن از رسالت او به سوى فرعون به ميان آمده است، مى توان گفت كه حركت حضرت موسى به سوى فرعون، بدان جهت بود كه نظام فرعونى، مانع از آزادى مردم و گرايش آنان به موسى _ و به عبارت ديگر _ سدى ميان او و مردم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 7

7 - حكومت فرعونى در عصر موسى ( ع ) ، حكومتى فردى و استبدادى بود .

أليس لى ملك مصر

با توجه به اين كه فرعون خود را فرمانرواى مطلق و بى چون و چراى مصر مى داند، مطلب بالا استفاده مى شود.

حكومت استثمارى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 2

2 - بنى اسرائيل ، تحت بردگى و استثمار شديد نظام فرعونى

أن عبّدتّ بنى إسرءيل

حكومت اشرافى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 3

3 - نظام فرعونى ، نظامى سركوبگر و متكى به اشراف

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قومًا عالين

حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 1

1 _ فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتى با نفوذ

در سرزمين مصر بود .

يأتوك بكل سحر عليم

فعل {يأتوك} جواب فعل امر قرار گرفته و به حرف شرطِ مقدر مجزوم شده است. تقدير كلام چنين است: ان ترسل الحاشرين يأتوك بكل ساحر عليم. انتخاب اين تركيب براى كلام حاوى اين نكته است كه فرستادن نيروها مستلزم آوردن ساحران است و اين حكايت از نفوذ فراوان فرعون و مأموران وى بر سرزمين مصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 5

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 5

5 _ موسى ( ع ) در تعاليم خويش به بنى اسرائيل ، پندار مالكيت فرعون را بر زمين ، پندارى باطل و حاكميت او را مقهور اراده خداوند خواند .

قال موسى لقومه . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 3

3 - حكومت فرعون ، حكومتى مقتدر و تثبيت شده بود .

و فرعون ذوالأوتاد

{وَتَد} (مفرد {أوتاد}) به معناى {ميخ} است. توصيف فرعون به {ذوالأوتاد} (صاحب ميخ

ها) بدان معنا است كه وى از تمام وسايل لازم، براى تثبيت حاكميت و اقتدار خويش برخوردار بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 5

5 - اقتدار حكومت فرعون ، اغواگر او و بازدارنده وى از پذيرش پيام روشن موسى ( ع )

فتولّى بركنه

در صورتى كه {باء} براى بيان سببيت يا استعانت و {ركن} كنايه از اركان اقتدار حكومت فرعونى باشد، استفاده مى شود كه فرعون به اتكاى همين نيروها، به مبارزه با موسى(ع) پرداخت و از پذيرش دعوت او سر بر تافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 5

5 - فرعون ، داراى قدرت و ثبات در عرصه هاى سياست و حكومت

و فرعون ذى الأوتاد

{أوتاد} (جمع {وتد}) به معناى ميخ ها است. توصيف فرعون به اين عبارت (داراى ميخ هاى فراوان)، كنايه از استحكام قدرت او است; همان گونه كه ميخ هاى اطراف خيمه مايه استحكام آن است. اين تعبير ممكن است كنايه از فراوانى سپاه او باشد كه براى نصب خيمه هايشان، زمين وسيعى ميخ كارى مى شد.

حمايت از مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 6

6 - عذاب سخت فرعونيان در دنيا ، از جلوه هاى حمايت خداوند از مؤمن آل فرعون

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا و حاق ب_َال فرعون سوء ال

حمايت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 6

6 -

فرعون از پيروزى خود در برابر معجزه موسى ( ع ) مأيوس شده و تنها به حمايت ساحران چشم دوخته بود .

قال نعم و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

تلاش فرعون براى جلب حمايت ساحران از خود، به هر قيمت ممكن و بيش از انتظار آنها، گوياى برداشت ياد شده است.

حمايت مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 7

7 - دفاع مؤمن آل فرعون از موسى ( ع ) ، جلوه اى از حمايت و امداد خداوند از او

إنّى عذت بربّى و ربّكم . .. و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

ذكر دفاع مؤمن آل فرعون از موسى(ع) _ پس از پناه بردن آن حضرت به خداوند از شر فرعون _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

خالق جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 7

7 - ساحران مؤمن ، معتقد به رسالت موسى ( ع ) از جانب خالق آنان

على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

ختم قلب اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 13

13 _ موسى ( ع ) در دعاى خود ، براى اينكه فرعون و اطرافيانش موفق به ايمان نشوند ، از خداوند درخواست كرد دل هاى آنان را سخت گردانيده و بر آن مهر بزند .

ربنا . .. و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا

{شدت} به معناى صلابت و سخت شدن است و نقيض نرمى مى باشد و چون {اشدد} با {على} استعمال شده در

آن معناى {طبع} و {ختم} تضمين و اشراب شده است.

ختم قلب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 13

13 _ موسى ( ع ) در دعاى خود ، براى اينكه فرعون و اطرافيانش موفق به ايمان نشوند ، از خداوند درخواست كرد دل هاى آنان را سخت گردانيده و بر آن مهر بزند .

ربنا . .. و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا

{شدت} به معناى صلابت و سخت شدن است و نقيض نرمى مى باشد و چون {اشدد} با {على} استعمال شده در آن معناى {طبع} و {ختم} تضمين و اشراب شده است.

خداشناسى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 12

12 - ساحران در پاسخ فرعون ، خداوند را برتر از او و وصول به خدا را ، ارجمندتر از آسايش دنيوى و پاينده تر از زندگانى در دنيا معرفى كردند .

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا . .. واللّه خير و أبقى

خداشناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 8

8- اعتقاد درونى فرعون به وجود پروردگارى براى آسمان ها و زمين *

قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

خداشناسى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 18

18 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از معرفت عميق نسبت به معارف الهى ( مانند خداشناسى ، معاد ، تاريخ و مسؤوليت پيامبران )

إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب .

.. يوم التناد ... كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف م

خروج فرعون از شهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 1

1 - خارج شدن فرعون و فرعونيان از شهر براى تعقيب بنى اسرائيل

فأخرجن_هم

خست فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 9

9 _ فرعون داراى طبعى خسيس و سختگير در اعطاى مال و منال به خدمتگزاران خويش

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 2

2 - فرعون ، داراى طبعى خسيس و سخت گير در اعطاى مال و منال به خدمتگذاران و حاميان خود

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

شرط ساحران مبنى بر دريافت مزد و پاداش از فرعون، در مقابل دفاع از او، مى تواند به خاطر مشاهده روح خسّت و تنگ نظرى در وجود وى باشد.

خطاى سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانشان مردمى خطاپيشه

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما كانوا خطئين

خطاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانشان مردمى خطاپيشه

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما كانوا خطئين

خواسته هاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 1

1 _ فرعون به خواسته ساحران ( اعطاى پاداش

در صورت پيروزى ) ، پاسخ مثبت داد .

ان لنا لأجراً . .. قال نعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 9

9 _ صبر در برابر تحمل شكنجه هاى فرعون و تسليم خدا بودن تا آخرين لحظه حيات ، درخواست ساحران مؤمن در دعا به درگاه خداوند

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

خواسته هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 2

2 _ فرعون از موسى خواست چنانچه قادر به ارائه معجزه است ، آن را ارائه كند .

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها

روشن است كه در جمله هاى شرطيه نبايد شرط و جزا از نظر مفهوم همانند باشد و نمى توان گفت: اگر آورده اى بياور. بنابراين جمله {إن كنت جئت باية} (اگر آيت و معجزه اى آورده اى) به اين معناست: اگر قادر به ارائه معجزه هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 107 - 1

1 _ موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ( درخواست آيت رسالت ) عصاى خويش را ر ها ساخت .

فألقى عصاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 108 - 1

1 _ موسى ( ع ) در پى درخواست فرعون ( آوردن معجزه ) دومين آيت رسالت خويش را ارائه كرد .

إن كنت جئت بئاية فأت بها . .. و نزع يده فإذا هى بيضاء للنظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

58 - 8،10

8 - فرعون از موسى ( ع ) خواست به وى اطمينان دهد كه او نيز در ميعادگاه حاضر خواهد شد .

و لا أنت

10 - فرعون ، براى مقابله با معجزات موسى ( ع ) از او خواست مكانى مناسب و هموار را در نظر گيرد .

فاجعل . .. مكانًا سوًى

{مكاناً} بدل است براى {موعداً} و {سوى} به معناى مستوى است. {مكاناً سوى}; يعنى، زمينى كه مسطح باشد. اين وصف، آگاهى طرفين را بر آنچه انجام مى گيرد، ممكن مى سازد.

خواسته هاى كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 5

5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .

و أرسل فى المدائن حشرين

{حشرين} به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد {ساحرين} مى باشد و خود {حشرين} مفعول براى {أرسل} است. بنابراين جمله {أرسل ... } يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 3

3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون

يأتوك بكل سحر عليم

خواسته هاى موسى(ع) از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 9

9 _ موسى ( ع ) در راستاى رهاسازى بنى اسرائيل از فرعون خواست تا از

مهاجرت آنان با وى جلوگيرى نكند .

فأرسل معى بنى إسراءيل

خواسته هاى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 3

3 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، مبنى بر زيستن در جوار رحمت او و بنا كردن خانه اى در بهشت براى وى

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

خواهر موسى(ع) در دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 6

6 - حاضر شدن خواهر موسى در جمع خاندان فرعون و دايگان

و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم

خونريزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 16

16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده : { . . . اما مولد موسى ( ع ) فان فرعون لما وقف على ان زوال ملكه على يده . . . فلم يزل يأمر أصحابه به بشق بطون من الحوامل نساء بنى اسرائيل حتى قتل فى طلبه نيف و عشرون ألف مولود . . .

اما قصه تولد حضرت موسى (ع) پس چون فرعون فهميد كه انقراض پادشاهى او به دست موسى (ع) است; پس مدام به اطرافيانش دستور مى داد كه شكم زنان حامله بنى اسرائيل رابشكافند تا اينكه بيش از بيست هزار كودك را - در جستجوى موسى (ع) - به قتل رساندند . ..}.

خيال انگيزى جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 7

7 - سِحر ساحران

فرعون ، داراى تأثير بر قواى ادراكى مردم و ايجاد خيال و تصور در آنان

يخيّل إليه من سحرهم أنّها تسعى

{يخيّل إليه}; يعنى، به وهم و خيال موسى(ع) چنين وانمود شد كه ريسمان ها و عصاها حركت مى كنند. ضمير {إليه} گرچه به موسى(ع) بازمى گردد; ولى روشن است كه همه مردم حاضر در آن صحنه نيز چنين احساسى داشتند.

خيرخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 15

15 - فرعون ، خود را فردى خيرخواه و پايبند به انديشه ها و عقايد خويش و نيز به دور از دورويى معرفى كرد .

قال فرعون ما أريكم إلاّ ماأرى

برداشت ياد شده از آن جااست كه فرعون با گفتن {ما أريكم إلاّ ما أرى} (من جز آنچه را كه تشخيص مى دهم به شما ارائه نمى دهم)، مى خواست خويشتن را فردى صادق، خيرخواه و پايبند به انديشه ها و نظرات خود، جلوه دهد.

خيرخواهى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 7

7 - مرد ناشناس ، از جمله خيرخواهان موسى ( ع ) بود .

إنّى لك من الن_صحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1،2،3

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

2 - فرعونيان ، سخن حكيمانه و خيرخواهانه مؤمن آل فرعون را ، به خوبى درك نكرده و در غفلت

شديد به سر مى بردند .

فستذكرون ما أقول لكم

3 - هدايت ها و خير خواهى هاى مؤمن آل فرعون ، در قومش تأثير نگذاشت .

فستذكرون ما أقول لكم

درخواست از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 3

3 - آزادى بنى اسرائيل و گسيل داشتن آنان با موسى و هارون ( ع ) ، نخستين خواسته آن دو از فرعون بود .

فقولا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

درخواست نابودى حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 13

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار شده باشد.

درخواست نجات از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 7،8

7 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به نجات خويش از شرّ فرعون

و نجّنى من فرعون

8 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به رهايى خويش از رفتار و برخورد فرعون

و نجّنى من فرعون و عمله

درخواست نجات از كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 10

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

درخواست هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 13

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار شده باشد.

دروغگويى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 4

4 - دروغ و تزوير ، دو حربه فرعون عليه موسى ( ع )

قال . .. إنّ ه_ذا لس_حر عليم . يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تعبير {يريد أن يخرجكم. ..} دروغى آشكار است; چه اين كه موسى(ع) خواهان خارج ساختن بنى اسرائيل از مصر بود و نه قبطيان. و از سوى ديگر در مجموع كلام وى تزوير و فريبكارى نهفته است چه در گفتن {أرضكم} (سرزمين شما) و چه در تعبير {بسحره} (با جادويش)

دشمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 2

2 - موسى ( ع ) دشمن آينده خاندان فرعون و مايه حزن و اندوه آنان بود .

ليكون لهم عدوًّا و حزنًا

دشمنى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 3

3- مخالفت فرعون با

دعوت موسى ( ع ) ، از روى لجاجت و با آگاهى كامل از حقانيت او بود .

فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 1،2

1- تصميم فرعون به محو موسى ( ع ) و بنى اسرائيل از صحنه زمين ، به دنبال احساس ناتوانى از مقابله با معجزات او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم من الأرض

برداشت فوق بنابراين نكته است كه مراد از {الأرض} كره زمين باشد. در اين صورت لازمه {استفزاز} (بركندن)، قتل و نابود كردن است.

2- حضور موسى ( ع ) و بنى اسرائيل در سرزمين مصر ، غير قابل تحمل براى فرعون و موجب تصميم وى به اخراج قهرآميز آنان

فأراد أن يستفزّهم من الأرض

بنابر اينكه مراد از {الأرض} سرزمين مصر باشد _ كه مقر حكومت فرعون بوده است _ نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 1،9

1 - جان موسى ( ع ) از آغاز تولد و اوان طفوليت از سوى فرعونيان در خطر بود .

أن اقذفيه فى التابوت فاقذفيه فى اليمّ

فرمان يافتن مادر موسى به افكندن فرزندش در آب رودخانه، نشان از شرايط سخت آن دوران و در خطر بودن جان موسى(ع) دارد.

9 - فرعون با خداوند و موسى ( ع ) دشمن بود و در پى شناخت موسى ( ع ) و نابود ساختن او برآمده بود .

يأخذه عدوّ لى و عدوّ له

عداوت فرعون براى

موسى(ع)، آن هم پيش از پيدا شدن كودكى با ويژگى هاى او، گوياى آن است كه فرعون تصميم داشت در صورت دست يافتن بر او، وى را هلاك سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 19

19 - فرعون ، مصمم بر نابود ساختن و از بين بردن موسى ( ع ) و پيروان او ، و پايدار نشان دادن حكومت خود

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

وعده عذاب و قتل مؤمنان و نيز ادعاى باقى تر بودن (أبقى) از سوى فرعون، بيانگر اين نكته است كه وى به نابود كردن مؤمنان مصمم شده بود. گفتنى است در اين برداشت، تميز {عذاباً} به كلمه {أشدّ} اختصاص يافته و كلمه {أبقى} خالى از تميز، لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 1

1 - فرعون ، دشمن بنى اسرائيل و در صدد تباهى آنان بود .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 2

2 - ناتوانى فرعون از نابود ساختن موسى ( ع ) ، على رغم خشم و دشمنى عميق وى نسبت به او و آيينش

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

مأموريت جديد موسى(ع)، نشانگر آن است كه فرعون على رغم تلاش براى نابودى آيين موسى(ع) نتوانست به خود وى آسيبى برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 1،3،4

1 - فرعون ، به تكذيب گفته هاى موسى

( ع ) اكتفا نكرده سرسختانه به مخالفت با او پرداخت .

ثمّ أدبر يسعى

حرف {ثمّ} در اين آيه، براى تراخى رتبى است; يعنى، ادبار فرعون، نارواتر از تكذيب او بود.

3 - رسالت موسى ( ع ) ، خطرى جدى براى فرعون و تحريك كننده او به مقابله اى پى گير در برابر آن

ثمّ أدبر يسعى

4 - فرعون ، گفتوگوى مستقيم خود با موسى ( ع ) و تكذيب و مخالفت با او را در سركوب آن حضرت كارساز نمى ديد .

ثمّ أدبر

{ادبار}; يعنى، پشت كردن و حاكى از نوميدى فرعون از نتيجه گفتوگوى مستقيم با موسى(ع) است.

دشمنى كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 6

6 _ رؤسا و اشرافِ قوم موسى ، دشمنان او و وابسته به حكومت فرعون بودند .

على خوف من فرعون و ملإيهم

دعاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 8،9

8 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) پس از اعلان پايدارى بر طريق ايمان ، به دعا به درگاه خدا پرداختند .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

9 _ صبر در برابر تحمل شكنجه هاى فرعون و تسليم خدا بودن تا آخرين لحظه حيات ، درخواست ساحران مؤمن در دعا به درگاه خداوند

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

دعاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 10

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت .

.. و أنا من المسلمين

دعاى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 7،8،10،13

7 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به نجات خويش از شرّ فرعون

و نجّنى من فرعون

8 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به رهايى خويش از رفتار و برخورد فرعون

و نجّنى من فرعون و عمله

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار شده باشد.

دعوت از جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران مبنى بر فراخوانى ساحران از همه شهر ها ، مورد پذيرش فرعون

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ... فجمع السحرة

دعوت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 -

21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1

1 - گفت وگوى فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 2

2$ - دعوت فرعون به خشيت از خداوند ، از اهداف رسالت موسى ( ع )

فتخشى

- دعوت فرعون به خشيت از خداوند، از اهداف رسالت موسى(ع)

دعوت از مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار

شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 1

1 - مردم مصر ( قبطيان و فرعونيان ) ، مؤمن آل فرعون را به كفر و شرك به خدا فراخواندند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

دعوتهاى مبلغان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

دعوتهاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 1

1 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به پيروى از رهنمود هاى خويش فرا خوانده است .

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 -

2،3

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

3 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از تأثيرناپذيرى مردم از خيرخواهى ها و فراخوانى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 11،13

11 - مؤمن آل فرعون ، مردم مصر را به خداى عزيز و غفار خواند .

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

13 - ترس از خدا و اميد به او ، بخشى از دعوت و تبليغات مؤمن آل فرعون

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

يادآورى دو صفت عزت و آمرزندگى خداوند براى كسانى كه هنوز دست از كفر بر نداشته اند _ ولى اميد به هدايتشان مى رود _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

دفاع مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 11

11 - دفاع مؤمن آل فرعون از موسى ( ع ) ، به خاطر برخوردار بودن انديشه و عقيده او بر دليل و برهان روشن

أن يقول ربّى اللّه و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {و قد جائكم بالبيّنات . ..} _ كه حال براى فاعل {يقول} يا{رجلاً} است _ در مقام تعليل براى مطلب پيشين; يعنى، تقبيح كشتن موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 38 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از كتمان ايمانش به مدتى چند ، آن را فاش ساخت و به موضع گيرى علنى عليه فرعون و دفاع از موسى ( ع ) پرداخت .

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون

فراخوانى مردم به پيروى از خويش، بيانگر علنى كردن ايمان و موضع اعتقادى شخص است.

دلايل بطلان جادو جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 7

7 - بلعيده شدن سِحر ساحران به وسيله عصاى موسى ، نشانه بطلان سِحر و حقانيت معجزه موسى

و ألق ما فى يمينك تلقف ما صنعوا إنّما صنعوا كيد سحر

جمله {إنّما صنعوا. ..} تعليل براى {تلقف} است; يعنى، بدان جهت كه سحر، كيدى بيش نيست، در برابر حقيقت اعجاز موسى نابود خواهد شد و به دين وسيله بطلان سحر ساحران و حقانيت معجزه اثبات خواهد گرديد.

دلايل بطلان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 4

4 - بينات ( دلايل روشن ) موسى ( ع ) ، برهان هايى واضح بر حقانيت او و باطل بودن ادعا هاى فرعون

قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت

دلايل خيرخواهى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 8

8 - توصيه به خروج از شهر ، نمود خيرخواهى مرد ناشناس نسبت به موسى ( ع )

فاخرج إنّى لك من الن_صحين

دلسوزى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 29 - 9

9 - اظهار محبت و دلسوزى كردن مؤمن آل فرعون نسبت به قوم خود ( قبطيان )

ي_قوم

استفاده مؤمن آل فرعون از تعبير {يا قوم} (اى قوم من) و تكرار آن در چهار نوبت (آيه هاى 29، 30، 32، 38 و 41)، گوياى مطلب ياد شده است.

دنياپرستى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 1

1 _ تكيه بر مال ، اولاد و احساس بى نيازى از خدا ، شيوه فرعونيان و پيشنيان آنان

لن تغنى عنهم . .. كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم

دنياطلبى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 3،4

3 - اهتمام ساحران به دريافت پاداش و نه پيروزى فكرى و عقيدتى

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

4 - ساحران عصر فرعون ، قشرى سودجو و دنياگرا

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران يا موسى(ع) را حق مى دانستند و يا باطل; در هر دو صورت درخواست مزد و پاداش در برابر احياى حق و يا نابودى آن، بيانگر سودجويى و دنيامدارى است.

دنياطلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 9

9 - فرعون و قومش ( قبطيان ) ، برخوردار از متاع هاى فراوان دنيوى و دلبسته به آنها

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع

تذكر مؤمن آل فرعون به اندك و ناپايدارى بودن دنيا و متاع هاى آن به قوم خود، بيانگر مطلب ياد شده

است.

دورانديشى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

دين ستيزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 5

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

دين مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { فوقاه اللّه

سيئات ما مكروا } فقال : أما لقد بسطوا عليه و قتلوه و لكن أتدرون ما وقاه ؟ وقاه أن يفتنوه فى دينه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {فوقاه اللّه سيئات ما مكروا} روايت شده كه فرمود: آگاه باشيد فرعونيان بر آن مؤمن، مسلط شده و او را به قتل رساندند; لكن مى دانيد كه خداوند او را از چه چيزى حفظ كرد؟ او را از اين كه در دينش فتنه كنند حفظ كرد}.

ديندارى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

ذلت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 119 - 2

2 _ ساحران دربار فرعون پس از بطلان سحرشان شكست خوردند و در صحنه مبارزه به ذلت افتادند .

فغلبوا هنالك و انقلبوا صغرين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير {فغلبوا} و {انقلبوا} ساحران باشد.

رد الوهيت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 8

8 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى از سوى فرعون ، به خاطر مردود دانستن الوهيت وى و فراخواندن همگان به پرستش خداى يگانه

و إنّى لأظنّه من الك_ذبين

رد توبه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 2

2 _ توبه فرعون در لحظه مرگ

، مورد پذيرش خداوند واقع نشد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصيت قبل

رذايل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 9

9 _ فرعون داراى طبعى خسيس و سختگير در اعطاى مال و منال به خدمتگزاران خويش

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 2

2 - فرعون ، داراى طبعى خسيس و سخت گير در اعطاى مال و منال به خدمتگذاران و حاميان خود

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

شرط ساحران مبنى بر دريافت مزد و پاداش از فرعون، در مقابل دفاع از او، مى تواند به خاطر مشاهده روح خسّت و تنگ نظرى در وجود وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 5

5 - فرعون ، فردى متكبر و تجاوزگر بود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . و قال فرعون

از مصاديق مورد نظر متكبر و جبار _ به قرينه {و قال فرعون} _ فرعون مى باشد.

رفع ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 3

3 _ رفع بيدادگرى فرعون از بنى اسرائيل ، انتظار آنان از بعثت موسى ( ع )

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

روحيه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 9

9 _ فرعون داراى طبعى خسيس

و سختگير در اعطاى مال و منال به خدمتگزاران خويش

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

روز ميعاد فرعون با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 5

5 - روز مقابله ساحران فرعون با موسى ( ع ) روزى سرنوشت ساز و تعيين كننده ، از ديدگاه فرعونيان

و قد أفلح اليوم من استعلى

{فلاح} به معناى موفقيت و پيروزى است. ابراز اين سخن از ناحيه فرعونيان، گواه اين مدعا است كه آنان اين مبارزه را، مبارزه مرگ و زندگى و نقطه عطفى در تاريخ خود تلقى مى كردند.

روش برخورد با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 11

11 - { سفيان بن سعيد قال : سمعت أباعبداللّه جعفربن محمد الصادق ( ع ) . . . يقول : يا سفيان ، عليك بالتقيّة . . . ان اللّه عزّوجلّ قال لموسى و هارون : { فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى } يقول اللّه عزّوجلّ : كنّياه و قولا له : يا أبا مصعب ;

سفيان بن سعيد گويد: از امام صادق(ع) شنيدم . .. كه مى فرمود: اى سفيان! تقيه را مراعات كن ... خداوند _ عزّوجلّ _ به موسى و هارون فرمود: {فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى} مراد خداوند _ عزّوجلّ _ اين است كه با كنيه به او خطاب كنيد و به او بگوييد: يا أبا مصعب}. (خطاب كردن به اشخاص با كنيه، نشانه احترام به آنان است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- نازعات - 79 - 18 - 2

2 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در شيوه برخورد با طغيان گرى فرعون

إنّه طغى . فقل

روش برخورد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 4

4 - برخورد و گفت وگوى ساحران فرعون با موسى ( ع ) در ميدان مبارزه ، همراه با نزاكت و اظهار ادب نسبت به آن حضرت بود .

ي_موسى إمّا أن تلقى و إمّا

احاله انتخاب آغازگر به موسى(ع) و پرهيز از تحكّم در اين زمينه، خالى از ابراز ادب و نزاكت از سوى ساحران نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 4

4 - تبليغات روانى ساحران به هنگام انجام عمليات خود

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

روش برخورد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 6،11

6- موضع گيرى مشركان مكه در برابر پيامبر ( ص ) ، استمرار موضع گيرى فرعون در برابر موسى ( ع ) بود .

و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى ... فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مس

11- برخورد دوگانه و سياستمدارانه فرعون با موسى ( ع ) و معجزات او

موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

فرعون، دعوت موسى(ع) و معجزات او را قاطعانه رد نكرد; بلكه با لحن دو پهلو (گمان مى كنم) خواسته تا راه توجيه انكار و مخالفت خود را باز نگهداشته باشد و در صورت مقتضى نبودن ادامه انكار

و مخالفتش، بتواند بگويد كه، مخالفت گذشته اش يك حدس و گمان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 5

5 - فرعون ، با اعلام خطر به قبطيان در مورد خطر اخراج از مصر ، به تحريك آنان در جهت مقابله با موسى ( ع ) پرداخت .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا

در كلام موسى(ع) با فرعون، هيچ نشانه اى به چشم نمى خورد كه دال بر تصميم او بر اخراج فرعونيان از مصر باشد. آنچه موسى(ع) خواهان آن بود، نجات دادن بنى اسرائيل از بردگى و بيرون بردن آنان از مصر بود. بنابراين مطرح شدن اين سخن (اخراج قبطيان) از سوى فرعون، صرفاً به جهت برانگيختن احساسات آنان عليه موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 1

1 - موضع گيرى فرعون ، در قبال دعوت موسى ( ع ) با به رخ كشيدن دوران سرپرستى خويش بر او

قال ألم نربّك فينا وليدًا

{تربية} (مصدر {نريّى}) به معناى پروريدن است. {وليد} به نوزاد و نيز به كودكى گفته مى شود كه از وقت ولادتش زمانى زيادى نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته مى شود. {لبث} (مصدر{لبثت}) به معناى ماندن و درنگ كردن است; يعنى، فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود نپروريدم [مگر ]ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام {

ربّ العالمين } ( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 2،3،4

2 - شدت انكار و شگفتى فرعون نسبت به سخنان موسى ( ع ) درباره پروردگار جهانيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

لحن استهزاآميز فرعون بيانگر مطلب ياد شده است.

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله {ألاتستمعون} مى تواند براى استهزا باشد.

4 - فرعون ، هنگام شنيدن مواضع اعتقادى موسى ( ع ) اطرافيانش را عليه او تحريك و تهييج كرد .

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

برداشت ياد شده از آن جا است كه سخن فرعون مى تواند به هدف تحريك و تهييج اطرافيان ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 4

4 - استهزا و تهمت ، از ابزار مقابله فرعون با رسالت موسى ( ع )

قال لِمن حوله ألا تستمعون . .. قال إنّ رسولكم... لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 4

4 - برخورد منطقى موسى ( ع ) ، در برابر تهديد فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال

أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 1

1 - واكنش حق ستيزانه فرعون در قبال دو معجزه روشن موسى ( ع )

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 1،3

1 _ اقدام فرعون براى ايجاد نگرانى در اطرافيان خويش ، نسبت به اهداف نهايى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

3 - فرعون با تحريك احساسات قومى و ميهنى اطرافيان خود ، درصدد تهييج آنان عليه موسى ( ع ) بود .

قال . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 2،8،10

2 - فرعون ، درباره خداى مورد ادعاى موسى اظهار ترديد كرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

8 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى از سوى فرعون ، به خاطر مردود دانستن الوهيت وى و فراخواندن همگان به پرستش خداى يگانه

و إنّى لأظنّه من الك_ذبين

10 - اقدام فريبكارانه فرعون ، براى مقابله با روشنگرى هاى موسى ( ع )

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

دستور ساختن برج براى تحقيق درباره خداى يگانه _ كه موسى همگان را به پرستش او فراخوانده بود _ مى تواند بدان منظور باشد كه افكار عمومى را از توجه به تبليغات موسى منحرف سازد. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

26 - 13

13 - تظاهر به خيرخواهى و صلاح انديشى ، براى دين و دنياى مردم از سوى فرعون

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 4

4 - تلاش فرعون براى حقير نماياندن موسى ( ع ) و تحقير جايگاه و موقعيت اجتماعى او

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 6،7،8

6 - اتهام سحر و جنون از سوى فرعون به موسى ( ع ) ، پس از مشاهده دلايل و برهان هاى روشن رسالت آن حضرت

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين ... و قال س_حر أو مجنون

7 - سعى فرعون ، در موجّه جلوه دادن حق ناپذيرى خود

فتولّى . .. و قال س_حر أو مجنون

نسبت دادن سحر و جنون از سوى فرعون به موسى(ع)، به رغم روشنى دلايل رسالت آن حضرت، نشانگر تلاشى است كه او براى سرپوش گذاشتن بر حق ناپذيرى خود به كار بسته است.

8 - آشفتگى و سردرگمى فرعون ، در انكار دلايل روشن موسى ( ع )

و قال س_حر أو مجنون

سحر و جنون، فاصله بسيارى از يكديگر دارند; زيرا سحر، نوعى تبّحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزازآور است و ميان اين دو سنخيتى نيست. از اين رو سخن فرعون، نشانگر اضطراب شديد او در موضع گيرى عليه منطق روشن موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 9

9 - فرعون ، شخصيتى منفور در نگاه

همسرش آسيه و رفتار وى غير قابل تحمل براى او

و نجّنى من فرعون و عمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 2

2 - فرعون ، در جمع كسانى كه براى استماع سخن او گردآمده بودند ، با صدايى بلند سخن گفت .

فنادى

{ندا}، به معناى بلند كردن صدا و آشكار ساختن آن است. (مفردات راغب)

روش برخورد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 9

9 - اظهار محبت و دلسوزى كردن مؤمن آل فرعون نسبت به قوم خود ( قبطيان )

ي_قوم

استفاده مؤمن آل فرعون از تعبير {يا قوم} (اى قوم من) و تكرار آن در چهار نوبت (آيه هاى 29، 30، 32، 38 و 41)، گوياى مطلب ياد شده است.

روش تبليغ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 11

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

روش تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 10

10 - بهره گرفتن مؤمن آل فرعون از افكار عمومى مردم ، عليه تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

ي_قوم لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

صحبت مكرر مؤمن آل فرعون با مردم _ على رغم آن كه موسى(ع) مورد تهديد شخص فرعون

بود _ مى تواند از نكته ياد شده حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

روش حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 2،3

2 - تقسيم مردم مصر به طبقات و دسته هاى مختلف و پيرو ، نمود سياست خودكامه و سلطه جويى فرعون

إنّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعًا

جمله {جعل أهلها شيعاً} عطف تفسيرى بر {علا فى الأرض} و بيانگر نوع برترى جويى فرعون نسبت به مردم سرزمين مصر است. گفتنى است كه {شيع} جمع {شيعة} است و {شيعة} به فرد يا گروه پيرو اطلاق مى شود. بنابراين {جعل أهلها شيعاً}; يعنى، مردم آن سرزمين را به چند دسته پيرو درآورده بود.

3 - اقدام فرعون به دسته دسته كردن مردم سرزمين مصر و ايجاد تفرقه ميان آنان

و جعل أهلها شيعًا

روش خداشناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 5

5 - مأموريت يافتن هامان از سوى فرعون ، به تهيه آجر و ساختن برجى بلند جهت تحقيق وى درباره خداى موسى

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

{صرح} به هر بناى بلند و برافراشته گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 37 - 3،4،8،15

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت است.

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

روش كيفرهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 6،9

6 - ميخكوب كردن به زمين هنگام مجازات ، شيوه

فرعون در سركوب مخالفان

و فرعون ذى الأوتاد

ممكن است فرعون از آن جهت به {ذى الأوتاد} توصيف شده باشد كه مخالفان خود را، به چهار ميخ مى كشيد و شكنجه مى داد.

9 - { عن أبان الأحمر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و فرعون ذى الأوتاد } لأىّ شىء سمّى ذاالأوتاد ؟ قال : لأنّه كان إذا عذّب رجلاً بسطه على الأرض على وجهه و مدّ يديه و رجليه فأوتدها بأربعة أوتاد فى الأرض و ربّما بسطه على خشب منبسط فوتّد رجليه و يديه بأربعة أوتاد ثمّ تركه على حاله حتّى يموت فسمّاه اللّه عزّوجلّ { فرعون ذى الأوتاد } لذلك ;

از ابان احمر روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ {و فرعون ذى الأوتاد} پرسيدم: براى چه چيز ذى الاوتاد ناميده شد؟ فرمود: براى اين كه وقتى مردى را شكنجه مى داد، او را بر صورت بر زمين مى خواباند و دست ها و پاهايش را مى كشيد و با چهار ميخ در زمين مى كوبيد و چه بسا او را روى چوب پهنى مى خواباند و چهار دست و پاى او را با چهار ميخ مى كوبيد آن گاه او را به همان حال رها مى كرد تا بميرد. پس خداوند عزّوجلّ از اين جهت او را فرعون ذى الاوتاد ناميد}.

روش مبارزه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون

ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 3،4

3 - تهيه و تدارك براى ارائه سِحرى بزرگ در برابر موسى ( ع ) ، از حيله هاى فرعون

فلنأتيّنك بسحر . .. فجمع كيده

4 - فرعون براى مقابله با موسى ( ع ) ، تمامى حيله ها و برنامه هاى خود را جمع آورى كرد و به كار گرفت .

فتولّى فرعون فجمع كيده

{كيد}; يعنى، مكر ورزيدن و چاره انديشيدن (قاموس) و مراد از {جمع كيد}، گردآورى اهل مكر و ابزار آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 22

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 4

4 - دروغ و تزوير ، دو حربه فرعون عليه موسى ( ع )

قال . .. إنّ ه_ذا لس_حر عليم . يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تعبير {يريد أن يخرجكم. ..} دروغى آشكار است; چه اين كه موسى(ع) خواهان خارج ساختن بنى اسرائيل از مصر بود و نه قبطيان. و از سوى ديگر در مجموع كلام وى تزوير و فريبكارى نهفته است چه در گفتن {أرضكم} (سرزمين شما) و چه در تعبير {بسحره} (با جادويش)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون

، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 7،9،12

7 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان ، تنها راه پيشگيرى از رواج آيين موسى ، در نگاه فرعون ، هامان و قارون

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه نخستين واكنش فرعون و. .. در برابر ايمان آورندگان به موسى(ع)، قتل پسران آنان بود.

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

12 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع ) و پيروان او

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه و استحيوا نساءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 6

6 - كشتن موسى ( ع ) ، راه اصلى مبارزه با رسالت وى و گسترش آيين او ، در نگاه فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 6

6 - استفاده فرعون از احساسات و عواطف قومى ، در جهت مبارزه با موسى ( ع )

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم

به كار رفتن واژه {يا قوم} در تبليغات فرعون، حاكى از بهره گيرى فرعون از احساسات قومى و نژادى مردم مصر (قبطيان) است.

رهبرى اشراف فرعون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 4

4 - فرعون و دارودسته وى ، از نوع پيشوايان دعوت كننده به دوزخ

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

رهبرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 4

4 - فرعون و دارودسته وى ، از نوع پيشوايان دعوت كننده به دوزخ

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

ريسمان جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 5،6،9

5 - ريسمان و عصا ، از وسايل كار ساحران فرعون

فإذا حبالهم و عصيّهم

حبل (مفرد {حبال}) به معناى ريسمان و {عصا} (مفرد {عصىّ}) به معناى چوب دستى است.

6 - ساحران فرعون ، با سِحر خود چنين وانمود كردند كه ريسمان ها و عصا هاى آنان به هر طرف شتافته و حركت مى كند .

فإذا حبالهم و عصيّهم يخيّل إليه من سحرهم أنّها تسعى

{أنّها تسعى} نائب فاعل {يخيّل} است و فعل {يخيّل إليه} دلالت دارد كه ريسمان ها و چوب دستى ها در واقع بى حركت بودند; نه آن كه با ماده اى آغشته شده باشند كه براثر تابش آفتاب، واقعاً به حركت درآمده باشند.

9 - ساحران فرعون ، پيش از حضور در صحنه مقابله با موسى ( ع ) ، ريسمان ها وعصا هاى فراوانى را تدارك ديده بودند .

فإذا حبالهم و عصيّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 1،2

1 - استفاده ساحران از ريسمان و چوب براى انجام سحر خود

فألقوا حبالهم و عصيّهم

{حبال} (جمع {حبل})

به معناى ريسمان ها و {عِصّى} (جمع {عصا}) به معناى چوبدستى ها است.

2 - اقدام ساحران ، پس از پيشنهاد موسى ( ع ) ، به افكندن ريسمان ها و عصا هاى خود براى نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا . .. فألقوا حبالهم و عصيّهم

زمان غرق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . .. حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

زمينه ارتداد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 1

1 - بازگشت ساحران مؤمن به كفر ( ارتداد ) و پيروى از آيين فرعونيان ، از هدف هاى تهديد فرعون در مورد آنان

لأقطّعنّ . .. قالوا لن نؤثرك

پاسخ ساحران مؤمن به فرعون (لن نؤثرك)، حكايت از آن دارد كه تهديدات فرعون، براى بازگرداندن ساحران از راه ايمان بوده است.

زمينه ارتداد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 4

4 - تلاش فرعونيان ، براى ارتداد و مشرك شدن مؤمن آل فرعون

و تدعوننى إلى النار

فراخواندن به آتش، كنايه از دعوت به كفر و شرك است كه در آيه بعد به صراحت از آن ياد شده است (تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به. ..).

زمينه امنيت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 17

17 - تضمين سلامت و امنيت

كامل براى فرعون _ در صورت پذيرش ايمان _ از جمله پيام هاى الهى براى فرعون بود .

فقولا . .. والسل_م على من اتبع الهدى

زمينه انحطاط حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 21

21 - پايه هاى حكومت فرعون پس از ماجراى ساحران و ايمان آنان به موسى ( ع ) ، بسيار متزلزل شد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

تفاوت برخوردهاى اوليه فرعون با برخوردهاى پس از ايمان ساحران، نشان از تزلزل حكومت فرعون و احساس خطر شديد او از ناحيه موسى(ع) و مؤمنان به او دارد.

زمينه بقاى حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 14

14 - فرعون ، منافع و بقاى اقتدار خود را در حفظ آيين گذشته مردم و نگه دارى وضعيت اجتماعى موجود مى ديد .

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

زمينه ترس فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 2

2 - سخنان نرم موسى و هارون ( ع ) ، زمينه اى مناسب براى پى بردن فرعون به حقيقت و يا پيدايش باور هاى خويش

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

{خشية} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت طرف مقابل باشد (مفردات راغب). حرف {أو} فرعون را بين دو واكنش احتمالى ترسيم كرده است. بنابراين جمله {لعلّه...} بيان مى دارد كه اميد است فرعون يا حقيقت را فهميده و به آن يقين يابد و يالااقل احتمال صداقت موسى و

هارون(ع) را بدهد و در نتيجه خطر را بزرگ ديده و از آن هراسان شود.

زمينه توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 8

8 - تصميم فرعونيان به قتل موسى ( ع ) ، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبيت مطلق خداوند بود .

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

زمينه حق شناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 2

2 - سخنان نرم موسى و هارون ( ع ) ، زمينه اى مناسب براى پى بردن فرعون به حقيقت و يا پيدايش باور هاى خويش

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

{خشية} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت طرف مقابل باشد (مفردات راغب). حرف {أو} فرعون را بين دو واكنش احتمالى ترسيم كرده است. بنابراين جمله {لعلّه...} بيان مى دارد كه اميد است فرعون يا حقيقت را فهميده و به آن يقين يابد و يالااقل احتمال صداقت موسى و هارون(ع) را بدهد و در نتيجه خطر را بزرگ ديده و از آن هراسان شود.

زمينه سلامتى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 17

17 - تضمين سلامت و امنيت كامل براى فرعون _ در صورت پذيرش ايمان _ از جمله پيام هاى الهى براى فرعون بود .

فقولا . .. والسل_م على من اتبع الهدى

زمينه شرك مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 4

4 - تلاش فرعونيان ، براى ارتداد

و مشرك شدن مؤمن آل فرعون

و تدعوننى إلى النار

فراخواندن به آتش، كنايه از دعوت به كفر و شرك است كه در آيه بعد به صراحت از آن ياد شده است (تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به. ..).

زمينه شكست فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 3

3 - آگاهى قبلى فرعون از خطرساز بودن بنى اسرائيل براى حكومت و نظام سركوبگر وى

و نرى فرعون و ه_م_ن و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون

زمينه طغيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 3

3 - موسى ( ع ) ، جهالت مردم را پايه طغيان فرعون دانست .

يفقهوا قولى

تأكيد موسى(ع) بر آگاه سازى اطرافيان فرعون _ در جهت مبارزه با طغيان گرى او _ گوياى اين است كه موسى(ع)، ريشه موفقيت فرعون را در ناآگاهى اطرافيانش مى دانست.

زمينه نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 9

9 _ ايمان و اقامه نماز ، زمينه ساز نجات بنى اسرائيل از سلطه فرعون بود .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين. و نجنا برحمتك ... و أقيموا الصلوة و بشّر المؤ

زمينه هدايت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 3

3 - تغيير حالت عصاى موسى ( ع ) و يدبيضاى او ، دو آيت و معجزه براى ارشاد و هدايت فرعون بود .

ءاية أُخرى . .. اذهب إلى فرعون

زنان در حكومت فرعون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 11

11 - زنان بنى اسرائيل ، فاقد هر گونه قدرت در جامعه فرعونى و نقش تأثيرگذار در سرنوشت سياسى و اجتماعى

و استحيوا نساءهم

از اين كه فرعونيان دستور قتل دختران ايمان آورندگان به موسى(ع) را صادر نكردند، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد; زيرا اگر زنان براى آنان خطرآفرين بودند و خود آنان و يا ايمان آوردنشان، نقشى در جامعه مى داشت; قهراً در مجازات قتل با مردان شريك مى شدند.

زندان در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 7

7 - وجود زندان و زندانيان بسيار سياسى ، در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

برداشت فوق از اين تعبير {تو را از زندانيان گردانم} استفاده مى شود.

زندانى در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 7

7 - وجود زندان و زندانيان بسيار سياسى ، در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

برداشت فوق از اين تعبير {تو را از زندانيان گردانم} استفاده مى شود.

زندگى بنى اسرائيل بعد از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 2

2 _ بنى اسرائيل ، پس از نابودى فرعون ، در سرزمينى با اراضى حاصل خيز كه در آن ، از انواع نعمت ها و روزى هاى پاكيزه و مناسب طبع برخوردار بودند ، روزگار خوشى مى گذراندند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم

من الطيبت

زندگى بنى اسرائيل در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 3

3 _ وضعيت مسكن و معيشت بنى اسرائيل در دوران حكومت فرعون ، وضعيتى نابسامان و نامناسب بود .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

زهد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 12

12 - ساحران در پاسخ فرعون ، خداوند را برتر از او و وصول به خدا را ، ارجمندتر از آسايش دنيوى و پاينده تر از زندگانى در دنيا معرفى كردند .

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا . .. واللّه خير و أبقى

زيان توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

زيركى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 2

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير {رب العلمين} به {رب موسى و هرون} اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون سجده كردند و او را {رب العلمين}

خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

سبقت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 1

1 - پيشنهاد موسى ( ع ) به ساحران ، براى پيشقدم شدن در نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

سبك سرى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 5

5 - فرعون و درباريان وى ، افرادى سبك سر و هوچى گر

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

برخورد سريع و استهزاآميز فرعونيان، حاكى از سبك سرى و هوچى گرى آنان است.

سبك سرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 5

5 - فرعون و درباريان وى ، افرادى سبك سر و هوچى گر

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

برخورد سريع و استهزاآميز فرعونيان، حاكى از سبك سرى و هوچى گرى آنان است.

سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1،2،3

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف

بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 2

2 - تشويق مردم از سوى مأموران فرعون ، به تسريع در پيوستن به سپاه وى

و إنّا لجميع ح_ذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 1

1 - قرار گرفتن بنى اسرائيل در ميان سپاه فرعون و دريا

فلمّا ترءا الجمعان . .. فأوحينا إلى موسى أن اضرب بعصاك البحر

از عبارت {أن اضرب بعصاك البحر} معلوم مى شود كه بنى اسرائيل به هنگام مشاهده سپاه فرعون، نه راه پيش داشتند و نه راه پس; زيرا در يك طرف آنان دريا قرار داشت و در سوى ديگر سپاه فرعون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 6

6- لشگر فرعون ، در تعقيب بنى اسرائيل پس از عبور آنان از نيل

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

تعقيب، از واژه {جند} استفاده شده است.

سپاه فرعون در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 64 - 1،2

1 - اقدام فرعون و سپاهيانش ، مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

{ازلاف} (مصدر {أزلفنا}); يعنى،

به پيشروى وادار كردن و {ثَمّ} ظرف مكان و معادل {آن جا} و {الأخرين} مفعول براى {أزلفنا} است; يعنى، ديگران (فرعونيان) را وادار كرديم تا به آن جا پيشروى كنند. گفتنى است كه {ثَمّ} اشاره به بستر دريا دارد كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند.

2 - دخالت اراده الهى در وادار كردن فرعونيان به پيشروى در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 2

2 - تعقيب بنى اسرائيل از سوى فرعونيان در مسير باز شده در دريا به وسيله موسى ( ع )

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

سجده جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 1

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) و بطلان سحر خويش ، به خاك افتادند و به درگاه خداوند سجده كردند .

و ألقى السحرة سجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 3

3 _ ساحران به هنگام سجده

به درگاه خداوند ، ايمانشان را به ربوبيت وى اعلام داشتند .

و ألقى السحرة سجدين. قالوا ءامنا برب العلمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {قالوا ءامنا . .. } حال براى {السحرة} و يا بدل اشتمال براى {القى السحرة ... } باشد. بر اين دو مبنا آيه مورد بحث دلالت مى كند كه ساحران به هنگام سجده به درگاه خدا براى اينكه توهم نشود به فرعون سجده مى كنند، ايمان خويش را به خداوند اظهار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 2

2 - ساحران با مشاهده معجزه موسى و بلعيده شدن سِحرشان با اعجاز او ، در برابر خداوند به سجده افتادند .

فأُلقى السحرة سجّدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 2

2 - به سجده در افتادن بى درنگ ساحران ، با مشاهده معجزه پيروز موسى

فأُلقى السحرة س_جدين

به كارگيرى {فاء} تعقيب و فعل مجهول {أُلقى} بيانگر آن است كه ساحران با مشاهده آن منظره عجيب، اختيار از كف دادند و بلافاصله به سجده درافتادند.

سختگيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 9

9 _ فرعون داراى طبعى خسيس و سختگير در اعطاى مال و منال به خدمتگزاران خويش

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 2

2 - فرعون ، داراى طبعى خسيس و سخت گير در اعطاى مال و منال به خدمتگذاران و حاميان خود

قالوا لفرعون

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

شرط ساحران مبنى بر دريافت مزد و پاداش از فرعون، در مقابل دفاع از او، مى تواند به خاطر مشاهده روح خسّت و تنگ نظرى در وجود وى باشد.

سختى شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 17،20

17 - فرعون ، عذاب و شكنجه از ناحيه خود را ، شديدتر از عذاب موعود موسى ( ع ) اعلام كرد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا

موسى(ع) آغاز صحنه مبارزه گفته بود: {ويلكم. .. فيسحتكم بعذاب}. فرعون نيز در برابر آن سخن، چنين وعده داد كه عذاب او شديدتر از عذابى است كه موسى(ع) وعده داده است.

20 - فرعون ، درك سنگين تربودن شكنجه هايش از عذاب موعود موسى ( ع ) را ، تنها در صورت چشيدن آن امكان پذير دانست .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا

سختى كيفر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 2

2 - مؤاخذه سخت و سنگين فرعون در دنيا از سوى خداوند

فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

{وبيل} به معناى وخيم و سنگين است (مصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 1

1 - خداوند ، فرعون را به سختى كيفر داد .

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و فرعون

سختى هدايت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 2

2 - موسى ( ع ) متوجه سنگينى بار مسؤوليت رسالت و دشوارى هاى ارشاد و هدايت فرعون

بود .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

درخواست شرح صدر موسى(ع) از خداوند، پس از نصب به رسالت و فرمان حركت به سوى فرعون، نشان از توجه كامل آن حضرت به مشكلات و موانع و نيازهاى روحى لازم براى طى اين راه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 2

2 - موسى ( ع ) به دشوارى هاى رسالت خويش و مشكلات ارشاد و هدايت فرعون آگاه بود .

و يسّر لى أمرى

سختيهاى زندان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 8

8 - زندان فرعون ، زندانى سخت و مشقت بار

لأجعلنّك من المسجونين

{ال} در {المسجونين} _ به قرينه مقام _ اشاره به زندانى دارد كه شرايط سخت آن مى تواند افراد را از مخالفت با فرعون باز دارد.

سرزنش اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 1

1 _ حضرت موسى ( ع ) ، فرعون و سران حكومتش را ، به خاطر انكار معجزه اى كه در حق بودن آن ترديدى نبود ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

قال موسى أتقولون للحق لما جاءكم أسحر هذا

سرزنش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 1

1 _ فرعون در پى گرايش ساحران به رسالت موسى ( ع ) و ايمانشان به ربوبيت خداوند ، بشدت برآشفت و آنان را به سبب ايمانشان توبيخ كرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

ضمير

در {به} هم مى تواند به موسى(ع) برگردانده شود و هم مى تواند به {رب} برگردانده شود. در هر صورت برداشت فوق از آيه استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 1

1 - ساحران به خاطر ايمان به موسى ( ع ) ، مورد توبيخ و بازخواست فرعون قرار گرفتند .

قالوا ءامنّا . .. قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

{آمنتم} چه جمله خبرى باشد و چه استفهامى (به تقدير همزه)، مراد از آن توبيخ است و ضمير {له} به قرينه حرف لام _ كه براى ربط {أمن} به غير خداوند به كار مى رود _ و به تناسب ضمير {إنّه} در {إنّه لكبيركم} به موسى(ع) برمى گردد.

سرزنش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 1

1 _ حضرت موسى ( ع ) ، فرعون و سران حكومتش را ، به خاطر انكار معجزه اى كه در حق بودن آن ترديدى نبود ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

قال موسى أتقولون للحق لما جاءكم أسحر هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 1

1 _ خداوند ، فرعون را به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزيهايش تا لحظه مرگ ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 7،9

7 - فرجام حق ناپذيرى فرعون ، فرجامى

ملامت بار

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

{مليم} بر كسى اطلاق مى شود، كه سزاوار سرزنش باشد.

9 - سرزنش فرعون نسبت به خويش ، در واپسين لحظات زندگى كفرآلود خود *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

در صورتى كه واژه {مليم} به معناى ملامت كردن (متعدى) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد. يعنى: {و هو مليم نفسه}.

سرزنشهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 1

1 - ساحران به خاطر ايمان به موسى ( ع ) ، مورد توبيخ و بازخواست فرعون قرار گرفتند .

قالوا ءامنّا . .. قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

{آمنتم} چه جمله خبرى باشد و چه استفهامى (به تقدير همزه)، مراد از آن توبيخ است و ضمير {له} به قرينه حرف لام _ كه براى ربط {أمن} به غير خداوند به كار مى رود _ و به تناسب ضمير {إنّه} در {إنّه لكبيركم} به موسى(ع) برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 9

9 - سرزنش فرعون نسبت به خويش ، در واپسين لحظات زندگى كفرآلود خود *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

در صورتى كه واژه {مليم} به معناى ملامت كردن (متعدى) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد. يعنى: {و هو مليم نفسه}.

سرزنشهاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 9،15

9 - كشتن موسى ( ع ) به صرف اعتقاد او به ربوبيت خداوند ، كارى نكوهيده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون

أتقتلون رجلاً أن

يقول ربّى اللّه

از استفهام انكارى در جمله {أتقتلون رجلاً. ..} _ كه در مقام تقبيح عمل فرعون مى باشد _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

15 - ناروا بودن قتل موسى ( ع ) ، در نظر مؤمن آل فرعون حتى در صورت دروغ گو بودن او

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 8

8 - نكوهش مؤمن آل فرعون از مردم مصر ، به خاطر ترديد كردن در رسالت يوسف ( ع ) در گذشته ( على رغم مشاهده دلايل روشن او )

فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

سرشناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 5

5 - قارون و فرعون و هامان ، چهره هاى سرشناس و پرنفوذ جامعه خود بودند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن و لقد جاءهم موسى بالبيّن_ت

با توجه به اين كه موسى(ع) پيامبرى مبعوث شده از جانب خداوند براى توده هاى بنى اسرائيل بود، ذكر نام سه تن از ميان آنان و يادآورى اين كه موسى(ع) با بينات، به سوى قارون و فرعون و هامان آمد، نشان مى دهد كه آنان چهره هاى سرشناس و صاحب نفوذى بوده اند.

سطحى نگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9،10

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال

است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

10 - فرعون و فرعونيان ، مردمى سطحى نگر و فاقد انديشه صحيح و ژرف در معارف الهى

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

سلطه سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 2

2 - سرزمين مصر تحت سلطه نفس گير سپاهيان سركش فرعون

و استكبر هو و جنوده فى الأرض

سلطه طلبى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 7

7 - فرعون و اشراف حكومت او ، اشخاصى برترى جو و سلطه طلب بودند .

و كانوا قومًا عالين

سلطه طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 7

7 - فرعون و اشراف حكومت او ، اشخاصى برترى جو و سلطه طلب بودند .

و كانوا قومًا عالين

سلطه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 4

4 - بنى اسرائيل در چنگال فراعنه مصر و در اسارت آنان گرفتار بودند .

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

سنگسار در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 7

7 - شيوه فرعونيان ، سنگسار كردن مخالفان عقيدتى و سياسى خود بوده است . *

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

از جمله معانى {رجم}، سنگسار كردن است. اين كه موسى(ع) مسأله {رجم} را

به ميان كشيده، يا از آن جهت است كه زمزمه آن ميان فرعونيان آغاز شده بود و يا اين كه در قوانين عمومى آنان، چنين رايج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

سوء استفاده اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

سوء استفاده فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

سوءاستفاده فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 10

10 - سوء استفاده فرعون ، از اعتقادات و احساسات مذهبى مردم

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم

سودجويى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 8

8 _ سودجويى ، از انگيزه هاى ساحران براى مبارزه با موسى ( ع )

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

سوگند به عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44

- 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّة فرعون

سوگند به قدرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّة فرعون

سوگند جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّة فرعون

سوگند فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 1

1 _ فرعون بر كيفر دادن تمامى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) تصميم قطعى گرفت و بر آن سوگند ياد كرد .

لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم

حرف {لام} در {لاقطعن} در {لاصلبن} لام تأكيد و حاكى از سوگند مقدر است.

سهولت ابطال جادوى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 6

6 - خداوند با بيان هم سنخ بودن سحرِ ارائه شده از سوى همه ساحران فرعون ، ابطال آن را براى موسى ( ع ) ، امرى سهل و آسان جلوه داد .

كيد سحر

{ساحر} نكره است و بر وحدت دلالت دارد; يعنى، يك ساحر. مراد از آن، واحد حقيقى نيست; بلكه مراد اين است كه كيد همه ساحران به جهت تشابه و هم سنخى، به منزله مكر يك ساحر است و كثرت ساحران برپيچيده بودن آن نيافزوده است.

شبهه افكنى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 4

4 -

فرعون با اظهار بى اطلاعى از پروردگار موسى و هارون ، ركن اصلى پيام هاى آنان را زير سؤال برد .

إنّا رسولا ربّك . .. أُوحى إلينا ... فمن ربّكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 2

2 - فرعون با مطرح ساختن شرك ربوبى اقوام گذشته ، براى موسى ( ع ) به استبعاد و القاى شبهه در مورد توحيد ربوبى پرداخت .

قال فما بال القرون الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 2

2 - فرعون ، درباره خداى مورد ادعاى موسى اظهار ترديد كرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

شجاعت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 5

5 _ ساحران گرويده به موسى ( ع ) مؤمنانى در كمال شجاعت و شهامت

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا

شجاعت مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ايمان استوار و فهم درست از دين

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اظهار ايمان و موضع گيرى علنى مؤمن آل فرعون، عليه مواضع فرعونيان و نيز محتوا و چگونگى استدلال هاى او براى درستى مواضع خود، نشانگر برداشت ياد شده است.

شخصيتهاى مؤثر در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 4

4 - نقش كليدى و

كارساز هامان و قارون ، در دستگاه حكومتى فرعون

إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

ياد شدن هامان و قارون در كنار فرعون (بدون ذكر ديگر اقشار جامعه)، حاكى از مطلب ياد شده است.

شدت عذاب اخروى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 7

7 - خاندان فرعون ، مبتلا به سخت ترين عذاب و كيفر الهى در دوزخ

أشدّ العذاب

با توجه به اين كه {أشدّ العذاب} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه عذاب دوزخ، شدت و ضعف دارد و فرعونيان در درجه شديدتر آن قرار داده خواهند شد. هم چنين مى تواند بدين معنا باشد كه عذاب دوزخ در مقايسه با هر عذاب ديگرى، شديدترين عذاب ها است. در اين صورت {أشدّ العذاب} به جاى دوزخ آمده و حكايت از شدت بى حساب آتش آن دارد.

شرك ربوبى در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 6

6 - جامعه فرعونى ، گرفتار شرك ربوبى و منكر { ربّ العالمين }

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

شرك فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 _ فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى متعدد

و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 8

8 _ فرعون ، تا پيش از غرق شدن ، معتقد به آيين شرك بود .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 2،6

2 - فرعون با مطرح ساختن شرك ربوبى اقوام گذشته ، براى موسى ( ع ) به استبعاد و القاى شبهه در مورد توحيد ربوبى پرداخت .

قال فما بال القرون الأُولى

6 - فرعون با استناد به عقايد و افكار اقوام گذشته ، سعى در مقابله با موسى ( ع ) و تثبيت حقانيت شرك داشت .

قال فما بال القرون الأُولى

تمسّك فرعون به افكار پيشينيان و اين كه اگر رسالت موسى حق است، چرا براى اقوام گذشته چنين رسولى نيامد و چرا آنها عذاب نشدند، نشان مى دهد كه در ديدگاه او، پذيرفته هاى نسل هاى قبل، صحيح و قابل تبعيت است.

شرك مردم در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 4

4 - فرعون ، مورد پرستش مردم مصر

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

شعبده جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 3،5

3 _ جادوى ساحران فرعونى از نوع چشمبندى و نشان دادن اشيا بر خلاف واقع آن بوده است .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس

5 _ ساحران فرعونى پس از چشمبندى مردم به ترسانيدن آنان پرداختند .

فلما ألقوا . .. و استرهبوهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {استرهبوا} عطف بر {فلما ألقوا . .. } باشد. بر اين مبنا {استرهبوهم} دلالت مى كند كه ساحران پس از چشمبندى با حركات و سكنات خويش سعى مى كردند مردم را كاملا مرعوب سحر

خويش سازند.

شك فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 2

2 - ترديد فرعون نسبت به توان موسى ( ع ) در ارائه دليل روشن بر مدعاى خويش

قال فأت به إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده، در صورتى است كه امر در {فأت به} تعجيزى باشد. بنابراين فرعون بدان جهت كه از توانايى موسى نسبت به آن كار اطمينان نداشت،از او خواست تا معجزه خويش را ارائه دهد.

شكست توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 14

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

شكست جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 117 - 3،4،5

3 _ عصاى موسى ( ع ) پس از افكنده شدن ، تمام بافته هاى جادويى ساحران را بلعيد و به كام خويش فروبرد .

فإذا هى تلقف ما يأفكون

{لَقْف} (مصدر تلقف) به معناى گرفتن چيزى با سرعت است و در آيه شريفه به مناسبت مورد به {بلعيدن} تفسير شده است. جمله {فإذا هى ... } مى تواند خبر از رخدادى باشد كه در صحنه مبارزه اتفاق افتاده است. در اين صورت تقدير جمله چنين خواهد بود: أوحينا إلى موسى أن ألق عصاك فالقيها فإذا هى تلقف.

4 _ خداوند به موسى ( ع ) بشارت داد كه عصاى وى پس از ر ها

شدن ، تمام ساخته هاى دروغين ساحران را خواهد بلعيد .

أن ألق عصاك فإذا هى تلقف ما يأفكون

در برداشت فوق جمله {فإذا هى . .. }، همانند {أن ألق عصاك}، تفسير {أوحينا} گرفته شده است. بر اين مبنا تقدير جمله بدين صورت خواهد شد: ألق عصاك فإذا القيتها إذا هى تلقف ما يأفكون.

5 _ عصاى موسى ( ع ) با بلعيدن ابزار جادويى ساحران ، صحنه اى شگفت و به دور از انتظار همگان به وجود آورد .

فإذا هى تلقف ما يأفكون

{إذا} براى مفاجات است و دلالت مى كند كه جمله پس از آن در يك حالت غير منتظره واقع شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 119 - 1،2

1 _ فرعونيان با ناكامى ساحران خويش در حضور انبوه تماشاچيان مغلوب گشتند و با ذلت ، صحنه مبارزه را ترك كردند .

فغلبوا هنالك و انقلبوا صغرين

در برداشت فوق ضمير در {فغلبوا} و {انقلبوا} به فرعونيان بازگردانده شده است.

2 _ ساحران دربار فرعون پس از بطلان سحرشان شكست خوردند و در صحنه مبارزه به ذلت افتادند .

فغلبوا هنالك و انقلبوا صغرين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير {فغلبوا} و {انقلبوا} ساحران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 4

4 _ فرعون ، شكست ساحران و پيروزى موسى را صحنه سازى و ايمان آنان را توطئه اى از پيش طراحى شده اعلام كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

كلمه {هذا} اشاره است به ماجراى شكست ساحران و پيروزى موسى و در آخر اظهار ايمان ساحران

به ربوبيت خداوند و پيامبرى موسى و هارون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 2

2 _ در پس تحقق معجزه موسى ( ع ) و شكست ساحران ، تنها گروه اندكى از بنى اسرائيل به وى گرويده و ايمان آوردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه

برداشت فوق بر اساس ارجاع ضمير {من قومه} به {موسى} است ; ضمناً تنكير {ذرية} دلالت بر تقليل مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 10

10 - فرعون ، شكست ساحران از موسى ( ع ) را ، امرى تصنّعى و براثر تبانى قبلى با موسى ( ع ) دانست و آنان را به سهل انگارى عمدى متهم ساخت .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

شكست فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 5

5 - شكست نهايى فرعون در مبارزه با موسى ( ع ) ، درس عبرتى براى مخالفان پيامبر ( ص ) و منكران معاد

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

نقل داستان موسى(ع) و فرعون _ پس از بيان شبهات منكران معاد و نيز خطاب به پيامبر(ص) با جمله {هل أتاك. ..} _ بيانگر اين است كه مراد از توصيف داستان مزبور به عبرت، تهديد منكران معاد و مخالفان پيامبر(ص) است كه چه بسا آنان نيز در نهايت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.

شكنجه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 15،18

15 - تصميم فرعون

بر شكنجه و به صليب كشيدن ساحران مؤمن و نظارت مستقيم خود بر اجراى آن ، تصميمى قاطع و مستبدانه بود .

لأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

فرعون در واكنش هاى قبلى خود در برابر موسى(ع) با اطرافيان خويش به مشورت مى نشست; ولى در مجازات ساحران، تصميم مستبدانه و شخصى خود را با سوگند بر اجراى آن اعلام كرد و با لام قسم و نون تأكيد ثقيله و فعل هايى از باب تفعيل، قاطعيت خود را در اين تصميم ابراز كرد. گفتنى كه فعل هاى {لأقطّعنّ} و {لأصلبنّ} كه از باب تفعيل اند، با ثلاثى مجرد در معنا يكسان بوده و تفاوتى جز تأكيد افزون تر ندارند.

18 - فرعون ، دوران مجازات ساحران مؤمن ( قطع دست و پا و بستن به چوبه دار ) را در مقايسه با مدت عذاب هاى موعود موسى ( ع ) ، طولانى تر و پايدارتر اعلام كرد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

{عذاباً} تميز براى {أشدّ} و قرينه بر تميز محذوف {أبقى} است; يعنى، {و أبقى عذاباً}.

شكنجه هاى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 1

1 - بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون ، به شكنجه هاى سخت گرفتار بودند .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

{سَوْم} (مصدر يسومون) به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف مى باشد; يعنى: العذاب السوء.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10

10- نقش تعيين كننده خداوند

در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 1،2،3،4

1 _ فرعون بر كيفر دادن تمامى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) تصميم قطعى گرفت و بر آن سوگند ياد كرد .

لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم

حرف {لام} در {لاقطعن} در {لاصلبن} لام تأكيد و حاكى از سوگند مقدر است.

2 _ قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر ، از كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأقطعن أيديكم و أرجلكم من خلف

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

4 _ ايمان به رسالت موسى ( ع ) ، خيانتى بزرگ از ديدگاه فرعون و در پى دارنده مجازاتى سخت

لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 6،9

6 _ باور به معاد و بازگشت به خدا پس از مرگ ، عامل نهراسيدن ساحران مؤمن از مجازات ها و شكنجه هاى فرعون

إنا إلى ربنا منقلبون

9 _ نجات از شرك و پذيرش ربوبيت خداوند ، عامل بى پروايى ساحران مؤمن در برابر مجازات ها و شكنجه هاى فرعونى

إنا إلى ربنا منقلبون

در برداشت فوق جمله {إنا إلى ربنا منقلبون} توصيف تحولات عقيدتى ساحران و انقلاب درونى آنان گرفته شده است. در اين صورت مراد از آن

جمله، بازگشت به خدا با رها شدن از باورهاى باطل و پذيرش ربوبيت وى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 2،9،10،11

2 _ ايمان ساحران به آيات الهى تنها انگيزه فرعون بر شكنجه و مجازات آنان

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا . .. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

نقمت {مصدر تنقم} به معناى عقوبت كردن و كراهت داشتن است و {أن ءامنا} مفعولٌ له براى {تنقم} مى باشد. تقدير جمله چنين است: و ما تنقم منا لشىء إلا لايماننا. يعنى اى فرعون تنها چيزى كه تو را بر عقوبت ما واداشته ايمان ماست، نه اينكه ما را توطئه گر و امثال آن بدانى. به عبارت ديگر يعنى تو خود مى دانى كه اتهامهايت واقعيت ندارد.

9 _ صبر در برابر تحمل شكنجه هاى فرعون و تسليم خدا بودن تا آخرين لحظه حيات ، درخواست ساحران مؤمن در دعا به درگاه خداوند

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

11 _ كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن ، شكنجه هايى طاقتفرسا و تحمل آن نيازمند صبرى وافر بود .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 10،11

10 _ خداوند با گرفتار ساختن بنى اسرائيل به عذاب هاى سهمگين فرعونى ، آنان را آزمونى

بزرگ مبتلا ساخت .

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

كلمه {بلاء} مى تواند به معناى آزمون و نيز به معناى نعمت باشد. مشاراليه {ذلكم} يا عذاب است و يا رهايى از آن. در برداشت فوق {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به خود عذاب گرفته شده است.

11 _ خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل عصر موسى از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمايشى سنگين قرار داد .

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 5،9

5 _ مؤمنان به موسى ( ع ) به جرم ايمان ، در معرض شكنجه و آزار فرعون و اشراف قوم خود قرار داشتند .

إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

9 _ فرعون ، در شكنجه و آزار ديگران ، حد و مرزى نمى شناخت .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. و انّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 3

3 - موسى و هارون ( ع ) از پيشدستى فرعون و اقدام او به كيفر فورى آنان ، پيش از هرگونه فرصت اظهار معجزه و بيان حقيقت ، نگران بودند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

{فَرَطَ}; يعنى، پيشى گرفت بدون آن كه افراط يا تفريط كرده باشد (مفردات

راغب). مراد موسى و هارون(ع)، احتمال دست زدن فرعون به كارى است كه فرصت ابلاغ پيام الهى را از آنان بگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 14،15،22

14 - بريدن دست و پاى مجرمان و بستن آنان به چوبه هاى دار ، از جمله سخت ترين مجازات ها در زمان فرعون بود .

فلأقطّعنّ . .. و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

15 - تصميم فرعون بر شكنجه و به صليب كشيدن ساحران مؤمن و نظارت مستقيم خود بر اجراى آن ، تصميمى قاطع و مستبدانه بود .

لأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

فرعون در واكنش هاى قبلى خود در برابر موسى(ع) با اطرافيان خويش به مشورت مى نشست; ولى در مجازات ساحران، تصميم مستبدانه و شخصى خود را با سوگند بر اجراى آن اعلام كرد و با لام قسم و نون تأكيد ثقيله و فعل هايى از باب تفعيل، قاطعيت خود را در اين تصميم ابراز كرد. گفتنى كه فعل هاى {لأقطّعنّ} و {لأصلبنّ} كه از باب تفعيل اند، با ثلاثى مجرد در معنا يكسان بوده و تفاوتى جز تأكيد افزون تر ندارند.

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 10

10 - قطع يك دست و يك پا بر عكس يكديگر ، از شكنجه هاى سخت نظام فرعونى براى مخالفان

لأُقطّعنّ أيديكم و

أرجلكم من خل_ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 1

1 - اعلام آمادگى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون براى پذيرش هر شكنجه در راه ايمان خويش

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

شكنجه هاى كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

شكنجه همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

شوراى كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 1،2،4

1 _ مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از پيشنهاد هاى ارائه شده در جلسه مشورتى اشراف و سران حكومت فرعونى

قالوا أرجه و أخاه

پيشنهاد تأخير در مجازات موسى و هارون حكايت از آن دارد كه فرعون و يا برخى از اشراف دربار مجازات موسى و هارون را مطرح كرده بودند.

2 _ تأخير در مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از مصوبات جلسه مشورتى سران و بزرگان دربار فرعون

قالوا أرجه و أخاه

{ه} در {أرجه} ضميرى است كه به صورت ساكن قرائت شده و مفعول {ارجِ} مى باشد. {ارجِ} فعل امر از مصدر {ارجاء} (به تأخير انداختن) است. مشتقات كلمه {ارجاء} گاهى با همزه استعمال مى گردد و گاهى همزه آن تبديل به ياء مى شود. گفته مى شود: اَرْجأ يُرْجى يُرْجى. قابل ذكر است كه مراد از تأخير انداختن، تأخير در مجازات است.

4 _ خنثى سازى معجزه موسى ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آراى تصويب شده از جلسه سران و بزرگان حكومت فرعونيان

و أرسل فى المدائن حشرين

شهرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 2

2 - فرعون ، هامان و قارون ،

سه عنصر سرشناس ، با نفوذ و نيرومند در عصر رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

صفات فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردى طغيان گر و سركش در برابر خداوند بود .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

مراد از {طغيان فرعون} به قرينه رسالت موسى(ع)، سركشى او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 1

1 - فرعون ، مردى سركش و خدانشناس بود .

اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 4

4 - فرعون ، اسير لجاجت و كفر شديد در برابر آيات الهى بود .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

امتناع و تكذيب فرعون در عين ارائه آيات بسيار بر او، نشان از شدت لجاجت و كفرپيشگى او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 6

6 - فرعون ، حاكمى مستبد ، مغرور و متكبر بود .

قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 2

2 - فرعون ، داراى طبعى خسيس و سخت گير در اعطاى مال و منال به خدمتگذاران و حاميان خود

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

شرط ساحران مبنى بر دريافت مزد و پاداش از فرعون، در مقابل دفاع از او، مى تواند به خاطر مشاهده

روح خسّت و تنگ نظرى در وجود وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 5

5- مشابهت پيكره نظام فرعونى با شخص فرعون در خصلت هاى منفى

إنّه كان عاليًا من المسرفين

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {المسرفين} نظر به اسراف گران جامعه فرعونى داشته باشد كه فرعون سركرده آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسى ( ع ) ، مردى طغيان گر و فرو رفته در پليدى ها و گستاخ در برابر خداوند

إلى فرعون إنّه طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از {طغيان فرعون} _ به قرينه {تزكّى} و {فتخشى} در آيات بعد _ ناپاكى فرعون و بى باكى او، در برابر خداوند است.

ضعف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 5

5 - خداوند ، به موسى ( ع ) اطمينان بخشيد كه توان او برتر از همه ساحران حاضر در صحنه مبارزه و مقام او رفيع تر از فرعون و فرعونيان است .

إنّك أنت الاعلى

طغيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 1

1 - موسى ( ع ) جهت انجام رسالت خويش و بازداشتن فرعون از طغيان گرى ، با دعابه درگاه خداوند ، خواهان شرح صدر خويش شد .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

فراخى سينه، كنايه از خويشتن دارى و كنترل خود و اختيار از كف ندادن است.

طغيانگرى فرعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردى طغيان گر و سركش در برابر خداوند بود .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

مراد از {طغيان فرعون} به قرينه رسالت موسى(ع)، سركشى او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 1

1 - فرعون ، مردى سركش و خدانشناس بود .

اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسى ( ع ) ، مردى طغيان گر و فرو رفته در پليدى ها و گستاخ در برابر خداوند

إلى فرعون إنّه طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از {طغيان فرعون} _ به قرينه {تزكّى} و {فتخشى} در آيات بعد _ ناپاكى فرعون و بى باكى او، در برابر خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 2،7

2 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در شيوه برخورد با طغيان گرى فرعون

إنّه طغى . فقل

7$ - فرعون ، طغيان گرى محروم از هرگونه پاكى و صلاح

هل لك إلى أن تزكّى

سؤال موسى(ع) نشان مى دهد كه وى در وجود فرعون، به دنبال يافتن تمايلى _ هر چند اندك _ به سوى خير و صلاح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 3

3$ - فرعون ، طغيان گرى بس گمراه و بى پروا

طغى . .. و أهديك ... فتخشى

... فكذّب

تكذيب معجزه موسى(ع)، نشانه عمق محروميت فرعون از هدايت و خشيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1،4

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف {ال} در {البلاد}، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن {بلادهم} بوده و حرف {ال}، جانشين ضمير {هم} است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

ظلم آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10

10- نقش تعيين كننده خداوند در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

ظلم اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 1،2

1

_ قوم موسى مورد ستم نظام فرعونى قبل از بعثت وى و پس از آن

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

مراد از اتيان و مجىء {تأتينا} و {جئتنا} بعثت موسى(ع) به پيامبرى است و بيان آن به دو تعبير مى تواند به جهت تفنن در عبارت باشد.

2 _ موسى ( ع ) مورد انتقام قوم خويش به سبب استمرار بيدادگرى فرعون پس از بعثت وى

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 16

16- تحميل بدترين شكنجه ها ، سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوى فرعونيان ، آزمايشى

بزرگ از جانب خداوند براى بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} شكنجه هاى فرعونيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 3

3 - بنى اسرائيل در حكومت فرعون ، زندگى سختى داشتند و جان پسران آنها در خطر بود .

أن اقذفيه فى التابوت فاقذفيه فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 23

23 - اتهام ، توجيهى براى خشونت و كيفر هاى ظالمانه ، در رژيم فرعون

ءامنتم . .. إنّه لكبيركم ... فلأقطّعنّ ... أشدّ عذابًا و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 2

2 - خويشاوندان فرعون ، چونان خود وى اشخاصى ستم پيشه و بيدادگر

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 9،11

9 - اقدام فرعون به كشتار وسيع و بى رحمانه پسران بنى اسرائيل

يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم

به كارگيرى فعل مضارع باب تفعيل (يذبّح)، بيانگر وسعت و گستردگى كشتار است.

11 - زنده نگه داشتن دختران بنى اسرائيل على رغم كشتن پسران آنان ، اقدام بى رحمانه ديگر فرعون عليه آن قوم

يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم

{نساء} مقابل {رجال} و به معناى زنان است و قرار گرفتن آن در مقابل {أبناء} (پسران)، نشان مى دهد كه مقصود از آن در اين جا {بنات} (دختران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- قصص - 28 - 21 - 6

6 - فرعون و دار و دسته اش ، عناصرى بيدادگر و ستم پيشه

ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 11

11 - فرعون و دارودسته وى ، مردمى ظالم و بيدادگر بودند .

نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 1

1 - فرعون ، حاكمى مستكبر و سركش

و استكبر هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

ظلم كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 12

12 - قبطيان و كارگزاران فرعون ، مردمى ستمگر بودند .

و نجّنى من القوم

الظ_لمين

عبادت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 6

6 - فرعون و اشراف دربار او ، مورد پرستش بردگان تحت سلطه آنان

و قومهما لنا ع_بدون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {عبادة} (مصدر {عابدون})، در جمله فوق، به معناى پرستيدن باشد.

عبادت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 6

6 - فرعون و اشراف دربار او ، مورد پرستش بردگان تحت سلطه آنان

و قومهما لنا ع_بدون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {عبادة} (مصدر {عابدون})، در جمله فوق، به معناى پرستيدن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 5

5 - فرعون ، مورد پرستش مردم سرزمين خويش

لئن اتّخذت إل_هًا غيرى

عبرت از فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 3،5،6،12،13

3 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه آيت و مايه عبرت جانشين و جانشينانش باشد ، از متلاشى شدن در دريا رهايى بخشيد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {من خلفك} افرادى باشند كه جانشين او و حاكم سرزمين مصر مى شدند.

5 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه سرگذشتش آيت و مايه عبرت آيندگان باشد ، از متلاشى شدن در دريا نجات داد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {من خلفك} تمام انسانهايى باشند كه پس از او به

دنيا مى آيند.

6 _ خداوند ، جسد فرعون را آيت و مايه عبرت مردم مصر قرار داد .

ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {لمن خلفك} مردمى باشند كه در مصر تحت حكومت فرعون مى زيستند.

12 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده است : { . . . و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه فى الحديد قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه اللّه تعالى على نجوة من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع فكان ذلك آية و علامة . . . ;

. .. فرعون سر تا پا غرق در لباس آهنين بود. پس هنگامى كه در آب غرق شد، خدا بدن او را بر بلندى ساحل افكند تا براى انسانهاى بعد از او نشانه [عبرت ]باشد و او را با همه سنگينى آهنى كه بر بدن داشته بر بلندى زمين ببينند با اينكه جسم سنگين بايد زير آب رود نه اينكه بر بلندى قرار گيرد پس اين دليل و نشانه [قدرت خدا] بود ... }.

13 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . و أما فرعون فنبذة اللّه وحده فألقاه بالساحل لينظروا إليه و ليعرفوه . . . و لئلا يشك أحد فى هلاكه و انهم كانوا اتخذوه رباً فأراهم اللّه إياه جيفة ملقاة بالساحل ليكون لمن خلفه عبرة و عظة . . . ;

. .. اما فرعون را خداوند تنها [از جمع غرق شدگان ]به ساحل افكند تا

او را ببينند و بشناسند ... و هيچ كس در هلاكت او شك نكند و در حالى كه گروهى او راپروردگار خود قرار داده بودند، خدا او را به صورت مردارى گنديده افكنده بر ساحل نشان داد تا براى انسانهاى بعد از او پند و عبرت باشد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 3

3 - فرجام فرعون ، درس عبرت براى همگان

و فرعون ذى الأوتاد

عبرت از قصه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 5

5 - شكست نهايى فرعون در مبارزه با موسى ( ع ) ، درس عبرتى براى مخالفان پيامبر ( ص ) و منكران معاد

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

نقل داستان موسى(ع) و فرعون _ پس از بيان شبهات منكران معاد و نيز خطاب به پيامبر(ص) با جمله {هل أتاك. ..} _ بيانگر اين است كه مراد از توصيف داستان مزبور به عبرت، تهديد منكران معاد و مخالفان پيامبر(ص) است كه چه بسا آنان نيز در نهايت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.

عبرت از هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

عجب فرعون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 12

12 - فرعون ، معتقد به حق بى بديل و بى شريك خود نسبت به حكومت بر مصر

أليس لى ملك مصر

عجز جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 4

4 - جاذبه نيرومند معجزه موسى ، توان هرگونه درنگ و مقاومت را از ساحران فرعون سلب كرد .

فأُلقى السحرة

فعل {أُلقى} مجهول است و دلالت دارد كه ساحران وادار به سجده شدند، به گونه اى كه گويا عاملى آنها را بر سجده مجبور ساخته است.

عجز حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 5

5 - شكوه و اقتدار حكومت فرعونى ، امرى ناچيز و مقهور قدرت خداوند بود .

فنبذن_هم فى اليمّ

عجز سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 8

8- قواى نظام فرعونى ، محكوم به نابودى و ناتوان از پايدارى در برابر اراده الهى

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

عجز فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 1

1- تصميم فرعون به محو موسى ( ع ) و بنى اسرائيل از صحنه زمين ، به دنبال احساس ناتوانى از مقابله با معجزات او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم من الأرض

برداشت فوق بنابراين نكته است كه مراد از {الأرض} كره زمين باشد. در اين صورت لازمه {استفزاز} (بركندن)، قتل و نابود كردن است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 2

2 - فرعون ، عاجز از مقابله با منطق موسى ( ع )

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون

اقدام فرعون به متهم كردن موسى به جنون در مقابل منطق قوى او، نشانگر عجز و ناتوانى وى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 1

1 - روى آورى فرعون به تهديد موسى ( ع ) با احساس ناتوانى از مقابله با منطق او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 8

8 - فرعون ، از چاره انديشى و پيدا كردن راه مبارزه با موسى ( ع ) _ به تنهايى _ احساس ناتوانى مى كرد .

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره فماذا تأمرون

مشورت و نظرخواهى فرعون از ديگران _ در عين ادعاى خدايى _ بيانگر ناتوانى او در مبارزه با موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 2

2 - ناتوانى فرعون از نابود ساختن موسى ( ع ) ، على رغم خشم و دشمنى عميق وى نسبت به او و آيينش

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

مأموريت جديد موسى(ع)، نشانگر آن است كه فرعون على رغم تلاش براى نابودى آيين موسى(ع) نتوانست به خود وى آسيبى برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ،

نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين

به قرينه آيات پيش _ كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است _ و نيز آيه بعد _ كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است _ سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

عدم تعقل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 10

10 - فرعون و فرعونيان ، مردمى سطحى نگر و فاقد انديشه صحيح و ژرف در معارف الهى

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

عذاب اخروى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2،4

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

4 - عذاب اخروى فرعون ، از زمان

مرگ او آغاز شده است . *

فأخذه اللّه نكال الأخرة

فعل {أخذ} ماضى و حاكى از تحقق عذابى است كه به {نكال الأخرة} توصيف شده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه قطعى بودن عذاب آينده، سبب ماضى آوردن {أخذ} باشد.

عذاب برزخى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 1،2،12

1 - عرضه شدن خاندان فرعون هر صبح و شام بر آتش ، پيش از قيامت ( عالم برزخ )

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

تعبير {غدوّ} و {عشىّ} (صبح و شام) يا اشاره به دوام و هميشگى بودن عرضه آتش است و يا اشاره به انقطاع عذاب برزخى است كه تنها در مواقع صبح و شام به آن گرفتار مى شوند. گفتنى است ذيل آيه _ كه درباره عذاب شديدتر قيامت است _ مى رساند كه مقصود از {النار} در آغاز آيه، عذاب برزخى است.

2 - سوختن خاندان فرعون در آتش ، هر صبح و شام پيش از قيامت و در عالم برزخ

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

همان گونه كه بسيارى از مفسران گفته اند، مقصود از عرضه آتش، مى تواند افكندن در آتش باشد.

12 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) ذلك فى الدنيا قبل يوم القيامة لأنّ فى نارالقيامة لايكون عذوّ و عشىّ . . . و ل_كن ه_ذا فى البرزخ قبل يوم القيامة . . . ;

امام صادق(ع) [درباره {النار يعرضون عليها غدوّاً و عشيّاً}] فرمود: اين [عذاب] در دنيا و قبل از بر پايى قيامت است; چون در آتش قيامت صبح و شامى نيست . ..، ولى اين در عالم برزخ

قبل از قيامت است...}.

عذاب دنيوى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 5،6

5 - خاندان فرعون ، به عذاب سخت و فراگير دنيوى گرفتار شدند .

و حاق ب_َال فرعون سوء العذاب

{حاقَ} (مرادف {أحاطَ}); يعنى، احاطه يافت و فراگير شد.

6 - عذاب سخت فرعونيان در دنيا ، از جلوه هاى حمايت خداوند از مؤمن آل فرعون

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا و حاق ب_َال فرعون سوء ال

عذاب دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

عذاب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 3،9

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود

، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

عرضه آتش بر آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 1

1 - عرضه شدن خاندان فرعون هر صبح و شام بر آتش ، پيش از قيامت ( عالم برزخ )

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

تعبير {غدوّ} و {عشىّ} (صبح و شام) يا اشاره به دوام و هميشگى بودن عرضه آتش است و يا اشاره به انقطاع عذاب برزخى است كه تنها در مواقع صبح و شام به آن گرفتار مى

شوند. گفتنى است ذيل آيه _ كه درباره عذاب شديدتر قيامت است _ مى رساند كه مقصود از {النار} در آغاز آيه، عذاب برزخى است.

عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 5

5 - فرعون ، داراى عزت و جلال در چشم و دل ساحران عصر خود .

فلمّا جاء السحرة . .. و قالوا بعزّة فرعون

عصاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 5،6،9

5 - ريسمان و عصا ، از وسايل كار ساحران فرعون

فإذا حبالهم و عصيّهم

حبل (مفرد {حبال}) به معناى ريسمان و {عصا} (مفرد {عصىّ}) به معناى چوب دستى است.

6 - ساحران فرعون ، با سِحر خود چنين وانمود كردند كه ريسمان ها و عصا هاى آنان به هر طرف شتافته و حركت مى كند .

فإذا حبالهم و عصيّهم يخيّل إليه من سحرهم أنّها تسعى

{أنّها تسعى} نائب فاعل {يخيّل} است و فعل {يخيّل إليه} دلالت دارد كه ريسمان ها و چوب دستى ها در واقع بى حركت بودند; نه آن كه با ماده اى آغشته شده باشند كه براثر تابش آفتاب، واقعاً به حركت درآمده باشند.

9 - ساحران فرعون ، پيش از حضور در صحنه مقابله با موسى ( ع ) ، ريسمان ها وعصا هاى فراوانى را تدارك ديده بودند .

فإذا حبالهم و عصيّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 2

2 - اقدام ساحران ، پس از پيشنهاد موسى ( ع ) ، به افكندن ريسمان ها و عصا هاى

خود براى نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا . .. فألقوا حبالهم و عصيّهم

عصيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 1،4،8

1 _ خداوند ، فرعون را به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزيهايش تا لحظه مرگ ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. ءالئن

4 _ فرعون ، تا لحظه مرگ نسبت به اوامر و دستور هاى خداوند ، عاصى و نافرمان بود .

ءالئن و قد عصيت قبل

8 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { . . . قال [ جبرئيل ] يا محمد لما أغرق اللّه فرعون { قال آمنت أنه لا اله إلا الذى آمنت به بنواسرائيل و أنا من المسلمين } فأخذت حمأة فوضعت ها فى فيه ثم قلت له : { آلئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين } و عملت ذلك من غير أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمة من اللّه عز و جل و يعذبنى اللّه على ما فعلت فلما كان الآن و

أمرنى اللّه عزّ و جل أن اؤدى إليك ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلك كان للّه تعالى رضاً . . . ;

. .. جبرئيل گفت: اى محمد! هنگامى كه خدا فرعون را غرق كرد، فرعون گفت: ايمان آوردم كه خدايى نيست به جز خدايى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند و من از تسليم شدگانم. پس من قطعه اى از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اكنون؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى. و اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسيدم رحمت خدا به او برسد و خدا مرا براى اين كار عذاب كند. پس چون اين لحظه فرارسيد و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ايمن شدم و دانستم كه آن كار مورد رضاى خدا بوده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردى طغيان گر و سركش در برابر خداوند بود .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

مراد از {طغيان فرعون} به قرينه رسالت موسى(ع)، سركشى او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 1

1 - عصيان و سرپيچى فرعون ، در برابر دعوت رسول الهى ( موسى ( ع ) )

فعصى فرعون الرسول

عصيانگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 4

4$ - فرعون ، از پذيرش رهنمود هاى موسى ( ع ) سرپيچى كرد .

و عصى

متعلق

{عصى} _ به قرينه {أهديك} _ رهنمودهاى موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

عطاياى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 9

9 _ فرعون داراى طبعى خسيس و سختگير در اعطاى مال و منال به خدمتگزاران خويش

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

عقيده باطل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 12

12 - فرعون ، معتقد به حق بى بديل و بى شريك خود نسبت به حكومت بر مصر

أليس لى ملك مصر

عقيده جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 2

2 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) به عظمت خداوند پى بردند و او را شايسته و بايسته پرستش يافتند .

و ألقى السحرة سجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ربوبيت خداوند را بر تما هستى باور كردند و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنا

برب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 2،3،4

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

3 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، معتقد به معاد و بازگشت به خدا پس از سپرى كردن حيات دنيا

إنا إلى ربنا منقلبون

4 _ ساحران مؤمن به موسى ، معتقد به دستيابى كشته شدگان راه خدا به موهبتهايى برتر از نعمت ها و آسايش هاى دنيوى

إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 10

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 3،4

3 - اعتقاد ساحران مؤمن به زيان نكردن انسان از تحمل دشوارى ها در راه خدا

قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

جمله {إنّا إلى ربّنا. ..} تعليل براى {لاضير} و بيانگر مطلب ياد شده است.

4 - توجه و اعتقاد ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، نسبت به معاد هم پاى عقيده به پروردگار يگانه هستى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

عقيده فرعون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 1

1 _ فرعون ، ناباور به صداقت موسى ( ع ) در ادعاى رسالت و برخورداريش از معجزه و آيتى از جانب خدا

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها إن كنت من الصدقين

متعلق {الصدقين} اصل رسالت و نيز داشتن {بينة} است. يعنى: إن كنت من الصادقين فى دعوى الرسالة و دعوى البينة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 _ فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى متعدد

و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 8

8 _ فرعون ، تا پيش از غرق شدن ، معتقد به آيين شرك بود .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 8

8- اعتقاد درونى فرعون به وجود پروردگارى براى آسمان ها و زمين *

قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده

كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 4

4 - فرعون و مردم عصر وى ، عقيده مند به افسون و جادو بوده و ساحران داراى جايگاه و منزلت ويژه در نزد آنان بودند .

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

دعوت همگانى از مردم براى شركت در هماوردى فرعون با موسى(ع) و تصريح به پيروى همگى از ساحران، در صورت پيروزى آنها بر موسى(ع)، گوياى برداشت ياد شده است.

عقيده فرعون به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذكر موسى ( ع ) به آگاهى و اعتقاد درونى فرعون به حقانيت معجزات او على رغم سحر خواندن آنها

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 12

12- { فى رواية أبى الجارود [ عن أبى جعفر ( ع ) ] فى قوله : { فأراد أن يستفزّهم من الأرض } : . . . و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلك الأيات إلاّ الله ;

از ابى الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا {فأراد أن يستفزّهم من الأرض} روايت شده است كه فرمود: . .. در حالى كه فرعون و قومش مى دانستند كه آن آيات را، كسى جز خداوند نازل نكرده است}.

علايق جادوگران

فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 5

5 - علاقه مندى ساحران فرعون ، به پيشدستى در ارائه سِحر خويش ، قبل از اقدام موسى ( ع ) به ارائه آيات *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

تفاوت تعبير در بخش دوم پيشنهاد، نشانگر اين نكته است كه ساحران براى شروع كردن، انگيزه بيشترى داشتند و بدين وسيله آن را ابراز مى كردند; زيرا به جاى {أن نكون . ..} مى توانستند بگويند {أمّا أن نلقى}

علايق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 14

14 - فرعون و اطرافيان او ، به موسى ( ع ) بسيار علاقه مند بودند و او را دوست مى داشتند .

و ألقيت عليك محبّة منّى

علم به فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار فرعون

ألم تر كيف . .. و فرعون

علم جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 2

2 - آگاهى قبلى ساحران از پيام توحيدى موسى ( ع ) و تنها نيازمند مشاهده دليلى روشن

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

علم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 3

3- مخالفت فرعون با دعوت موسى ( ع ) ، از روى لجاجت و با آگاهى كامل از حقانيت او بود .

فقال له

فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ ا

علم مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 18

18 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از معرفت عميق نسبت به معارف الهى ( مانند خداشناسى ، معاد ، تاريخ و مسؤوليت پيامبران )

إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب . .. يوم التناد ... كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف م

عمل پسنديده مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 4

4 - تقيه مؤمن آل فرعون و كتمان كردن ايمانش ، كارى پسنديده و به جا بود .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

عمل ناپسند فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 7،8،13

7 - اعمال زشت فرعون در ديدگان خود او ، زيبا و آراسته جلوه گر مى نمود .

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى

إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

13 - زيبا جلوه گر شدن رفتار زشت فرعون در ديدگان خود او ، سبب انحراف وى از راه اصلى هدايت و سعادت ( ارائه شده از سوى موسى ( ع ) ) گشت .

كذلك زيّن لفرعون سوء عمله و صدّ عن السبيل

جمله {و صُدّ عن السبيل} به منزله نتيجه براى جمله پيش است; يعنى، رفتار زشت فرعون در ديدگان او زيبا جلوه كرد و همين سبب شد كه او راه اصلى هدايت را پيدا نكند.

عوامل اختناق در عصر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 12

12 _ خودكامگى و سلطه مدارى فرعون ، عامل ايجاد اختناق و خفقان در سرزمين مصر بود .

فما ءامن . .. إلا ذرية ... على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون لعال ف

عوامل استقامت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

عوامل افسردگى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 4

4 - فرعون و همسرش به خاطر نداشتن فرزند افسرده بودند .

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

{قرّت عين} (روشنى چشم) كنايه از سرور و شادمانى است. بنابراين {قرّت عين لى و

لك}; يعنى، اين مايه سرور و شادمانى من و تو خواهد شد.

عوامل اندوه آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 2

2 - موسى ( ع ) دشمن آينده خاندان فرعون و مايه حزن و اندوه آنان بود .

ليكون لهم عدوًّا و حزنًا

عوامل انزواى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 7

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

عوامل ايمان جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانيان و ايمان به توحيد ربوبى ، پس از مشاهده معجزه موسى و بطلان سحر خويش

فألقى موسى عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

عوامل بقاى حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 4

4 - ماندن بنى اسرائيل در مصر و جدا نشدن آنان از ديگران ، امرى حياتى براى فرعون و فرعونيان

أسر بعبادى . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

تعقيب بنى اسرائيل و تلاش براى جلوگيرى از هجرت آنان، نشانگر اين نكته است كه جداشدن بنى اسرائيل از جامعه مصر، خسارت و عواقب سنگينى براى آنان به همراه داشت.

عوامل رد دعاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91

- 3

3 _ خداوند ، ايمان فرعون را بى اثر خواند و به درخواست او براى نجات دادنش ، به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزى هاى سابق ، جواب رد داد .

قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. و أنا من المسلمين. ءالئن و قد عصيت قبل و كنت

عوامل سرور فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 8

8 - از ديدگاه آسيه ، نگه دارى موسى ( ع ) پركننده خلأ بى فرزندى ، مايه روشنى ديدگان و ارمغان آور سرور و شادمانى براى وى و فرعون بود .

و قالت . .. قرّت عين لى و لك ... عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا

عوامل شجاعت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 6،9

6 _ باور به معاد و بازگشت به خدا پس از مرگ ، عامل نهراسيدن ساحران مؤمن از مجازات ها و شكنجه هاى فرعون

إنا إلى ربنا منقلبون

9 _ نجات از شرك و پذيرش ربوبيت خداوند ، عامل بى پروايى ساحران مؤمن در برابر مجازات ها و شكنجه هاى فرعونى

إنا إلى ربنا منقلبون

در برداشت فوق جمله {إنا إلى ربنا منقلبون} توصيف تحولات عقيدتى ساحران و انقلاب درونى آنان گرفته شده است. در اين صورت مراد از آن جمله، بازگشت به خدا با رها شدن از باورهاى باطل و پذيرش ربوبيت وى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 6

6 - عقيده به معاد و بازگشت انسان به سوى

خدا پس از مرگ ، عامل نهراسيدن ساحران مؤمن از مجازات مرگ

قال . .. لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف ... قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبو

عوامل غضب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 1

1 - شدت يافتن خشم فرعون نسبت به موسى ( ع ) با تأكيد موسى بر ربوبيت خداى يگانه هستى

قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين . قال إنّ رسولكم... لمجنون

متهم كردن موسى به جنون، نشان دهنده شدت خشم فرعون است.

عوامل گمراهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 13

13 - زيبا جلوه گر شدن رفتار زشت فرعون در ديدگان خود او ، سبب انحراف وى از راه اصلى هدايت و سعادت ( ارائه شده از سوى موسى ( ع ) ) گشت .

كذلك زيّن لفرعون سوء عمله و صدّ عن السبيل

جمله {و صُدّ عن السبيل} به منزله نتيجه براى جمله پيش است; يعنى، رفتار زشت فرعون در ديدگان او زيبا جلوه كرد و همين سبب شد كه او راه اصلى هدايت را پيدا نكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 5

5 - اقتدار حكومت فرعون ، اغواگر او و بازدارنده وى از پذيرش پيام روشن موسى ( ع )

فتولّى بركنه

در صورتى كه {باء} براى بيان سببيت يا استعانت و {ركن} كنايه از اركان اقتدار حكومت فرعونى باشد، استفاده مى شود كه فرعون به اتكاى همين نيروها، به مبارزه با موسى(ع) پرداخت و از پذيرش دعوت او سر بر

تافت.

عوامل مؤاخذه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 3

3 - عصيان و سرپيچى فرعون ، موجب مؤاخذه شدن او از جانب خداوند شد .

فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

عوامل نگرانى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 4

4 - بيم و نگرانى فرعون از گسترش و تأثير پيام موسى ( ع ) در ميان مردم مصر

و نادى فرعون . .. أفلاتبصرون

تبليغات فرعون، در جهت جلوگيرى از نفوذ پيام موسى(ع)، نشانگر نگرانى فرعون از گسترش آن است.

عوامل هلاكت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2

2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )

فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

عوامل هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2

2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )

فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 5

5 _ خداوند ، فرعون و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور

آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

عهدشكنى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 6

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

غرق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 12

12 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جاوزنا ببنى اسرائيل . . . } . . . فخرج موسى ببنى اسرائيل و أتبعهم فرعون . . . فدعا موسى ربه فأوحى اللّه إليه : أن اضرب بعصاك البحر فضربه فانفلق البحر فمضى موسى و أصحابه حتى قطعوا البحر . . . فلما توسط فرعون و من معه أمر اللّه البحر فانطبق عليهم فغرقهم أجمعين .

. . ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم . .. } روايت شده است: موسى (ع) بنى اسرائيل را بيرون برد و فرعون آنان را تعقيب كرد ... پس موسى (ع) پروردگار خود را خواند. خداوند به او وحى كرد كه عصاى خود را به دريا بزن. موسى (ع) عصا را به دريا زد ; آن گاه دريا شكافته شد و موسى (ع) و اصحابش از دريا گذشتند ... در آن هنگام فرعون و همراهانش به وسط دريا رسيده بودند كه خداوند فرمان داد تا امواج آب آنان را در كام خود فرو برد و [بدين ترتيب] همه آنان را غرق كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 8

8 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { . . . قال [ جبرئيل ] يا محمد لما أغرق اللّه فرعون { قال آمنت أنه لا اله إلا الذى آمنت به بنواسرائيل و أنا من المسلمين } فأخذت حمأة فوضعت ها فى فيه ثم قلت له : { آلئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين } و عملت ذلك من غير أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمة من اللّه عز و جل و يعذبنى اللّه على ما فعلت فلما كان الآن و أمرنى اللّه عزّ و جل أن اؤدى إليك ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلك كان للّه تعالى رضاً . . . ;

. .. جبرئيل گفت: اى محمد! هنگامى كه خدا فرعون را

غرق كرد، فرعون گفت: ايمان آوردم كه خدايى نيست به جز خدايى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند و من از تسليم شدگانم. پس من قطعه اى از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اكنون؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى. و اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسيدم رحمت خدا به او برسد و خدا مرا براى اين كار عذاب كند. پس چون اين لحظه فرارسيد و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ايمن شدم و دانستم كه آن كار مورد رضاى خدا بوده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 6

6 - امواج بزرگ و سهمگين دريا ، فرعون و سپاهيانش را فرا گرفت و آنان را در كام خود فرو برد .

فغشيهم من اليمّ ما غشيهم

{يمّ} به معناى دريا است و نيز به رودخانه بزرگى كه آب آن شيرين باشد اطلاق مى گردد (لسان العرب). {غشاوة} (مصدر {غشى}) به معناى پوشاندن و فراگرفتن است. ابهامى كه در {ما غشيهم} وجود دارد، براى بيان عظمت امواجى است كه موجب غرق شدن فرعونيان گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 9

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ،

گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

غضب بر جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 1

1 - خشم و برآشفتن فرعون از ايمان سريع ساحران به موسى ( ع ) ، بدون رخصت و اجازه وى

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

غضب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 1

1 - خشم و برآشفتن فرعون از ايمان سريع ساحران به موسى ( ع ) ، بدون رخصت و اجازه وى

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 2

2 - ناتوانى فرعون از نابود ساختن موسى ( ع ) ، على رغم خشم و دشمنى عميق وى نسبت به او و آيينش

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

مأموريت جديد موسى(ع)، نشانگر آن است كه فرعون على رغم تلاش براى نابودى آيين موسى(ع) نتوانست به خود وى آسيبى برساند.

فرار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، وحشت زده از آن روى برتافت و شتابزده گريزان شد . *

ثمّ أدبر يسعى

{إدبار} فرعون، _ در يك احتمال _ به معناى فرار او از ترس معجزه موسى(ع) است كه در شكل مار عظيم ظاهر شده بود.

فرجام آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.

فرجام اطاعت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 3

3_ حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

جمله {يقدم قومه . ..} بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى {و ما أمر فرعون برشيد} مى باشد.

فرجام توطئه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 12

12 - تزوير هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام دامنگير خود وى شد .

إنّ ه_ذا لسحر عليم . .. قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

اتهام سحر به موسى(ع) نخست از جانب فرعون صورت گرفت و ساحران را او گرد آورد و هم او مردم را براى نظارت دعوت كرد. همه اينها در نهايت، سبب ايمان عده اى به موسى(ع) شد و زمينه رسوايى خود فرعون را فراهم ساخت.

فرجام جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 8

8 - تهديد ساحران مؤمن از سوى فرعون به داشتن فرجامى تيره و وحشتناك

فلسوف تعلمون

فرجام شوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 10

10 _ فرعون و بزرگان دربارش به عاقبتى شوم گرفتار شدند .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 9

9- هشدار موسى ( ع ) به فرعون نسبت به فرجام هلاكت بار وى

و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و فساد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 7

7 - فرجام حق ناپذيرى فرعون ، فرجامى ملامت بار

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

{مليم} بر كسى اطلاق مى شود، كه سزاوار سرزنش باشد.

فرزندخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 10

10 - تلاش آسيه در برانگيختن خوى منفعت طلبى و غريزه فرزندخواهى فرعون

عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا

فرصت طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 6

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا

عنهم العذاب إذا هم ينكثون

فرصت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 5

5 - فرعون ، از فرصت كافى براى تدارك سِحر و امكانات ديگر جهت مقابله با موسى ( ع ) برخوردار بود .

فجمع كيده ثمّ أتى

{ثمّ} براى بيان تراخى است. ممكن است اين تراخى، زمانى باشد; يعنى، پس از جمع آورى مكرها، مدتى تا رسيدن روز موعود فاصله شد و سپس آن روز فرا رسيد. براين اساس بايد گفت: فرعون فرصتى كامل براى كسب آمادگى داشت.

فرعون در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 1

1_ فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .

يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.

فرعون در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 64 - 1

1 - اقدام فرعون و سپاهيانش ، مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

{ازلاف} (مصدر {أزلفنا}); يعنى، به پيشروى وادار كردن و {ثَمّ} ظرف مكان و معادل {آن جا} و {الأخرين} مفعول براى {أزلفنا} است; يعنى، ديگران (فرعونيان) را وادار كرديم تا به آن جا پيشروى كنند. گفتنى است كه {ثَمّ} اشاره به بستر دريا دارد كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و

ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

فرعون در سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 7

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

فرعون در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 1

1_ فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .

يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.

فرعون و آزادى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 2

2 _ فرعون ، مردم را در گزينش دين و آيين ، نيازمند رخصت دهى خويش مى دانست و آن را حقى براى خود مى شمرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

فرعون و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 8

8 _ فرعون و بزرگان دربار او ، آيات و معجزات ارائه شده از سوى موسى را تكذيب كردند .

بئايتنا إلى فرعون و ملإيه فظلموا بها

ضمير در {بها} به {آياتنا}

برمى گردد و چون {ظلم} به حرف باء متعدى شده (ظلموا بها) متضمن معناى تكذيب است.

فرعون و اصطلاح رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 2

2 - { ربّ العالمين } عنوانى ناشناخته در فرهنگ اعتقادى فرعون و فرعونيان

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

فرعون و افكار عمومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 12

12 - فرعون ، ناگزير از قانع كردن افكار عمومى مردم مصر ، دربرابر دعوت و معجزات حضرت موسى ( ع )

فلنأتيّنك بسحر مثله فاجعل . .. مكانًا سوًى

فرعون و انتخاب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 2

2 _ فرعون ، مردم را در گزينش دين و آيين ، نيازمند رخصت دهى خويش مى دانست و آن را حقى براى خود مى شمرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

فرعون و بسيج جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 1

1 _ فرعون ، براى مبارزه با حضرت موسى ( ع ) و مقابله با معجزه بزرگ او ، دستور داد تا تمام جادوگران كاردان و ماهر را به پايتختش احضار كنند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 80 - 1

1 _ مأموران حكومت ، پس از دستور فرعون ، تمام ساحران چيره دست و ماهر را از اطراف و اكناف

كشور فراخوانده و در پايتخت گرد آوردند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم. فلما جاء السحرة

فرعون و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 8

8 - فرعون ، از خروج بنى اسرائيل و هجرت آنان از مصر به ديار ديگر مانع مى شد .

فأرسل معنا بنى إسرءيل

اگر خروج بنى اسرائيل به طور عادى از مصر ممكن بود، مطرح ساختن آن با فرعون بى معنا بود پس هر چند كه بنى اسرائيل، خود خواستار رهايى و هجرت بودند; ولى فرعون و دستگاه حكومت او مانع اين كار مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 2

2 - فرعون و لشكريانش ، در پى كوچ بنى اسرائيل از مصر ، به تعقيب آنان پرداختند .

فأتبعهم فرعون بجنوده

فرعون و پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 13

13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .

إنا فوقهم قهرون

{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.

فرعون و تخلف وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 7

7 - فرعون به موسى ( ع ) اطمينان داد كه او و يارانش ، از حضور در ميعادگاه تخلف نخواهند ورزيد .

موعدًا لانخلفه

نحن

فرعون و تعقيب بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 2،3،5

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

5 _ فرعون تا لحظه اى كه دريا به هم نيامد و در آستانه غرق شدن قرار نگرفت ، در پى بنى اسرائيل مى تاخت

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً حتى إذا أدركه الغرق

فرعون و جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 1،2

1 _ فرعون به خواسته ساحران ( اعطاى پاداش در صورت پيروزى ) ، پاسخ مثبت داد .

ان لنا لأجراً . .. قال نعم

2 _ فرعون به ساحران بشارت داد كه در صورت پيروزى علاوه بر دريافت پاداشى گران ، از مقرّبان درگاهش خواهند شد .

قال نعم و إنكم لمن المقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 7

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع

) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 1

1 _ ساحران مؤمن با بيان انگيزه فرعون بر نابودى آنان ، اتهام هاى دروغين وى ( توطئه گرى و آواره سازى مردمان ) را قاطعانه مردود دانستند .

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

فرعون و حقانيت مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 7

7 _ فرعون ، هنگام غرق شدن ، به حقانيت دين موسى ( ع ) و بنى اسرائيل و باطل بودن آيين خود ، اعتراف كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

فرعون و حقانيت موسى (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 7

7 _ فرعون ، هنگام غرق شدن ، به حقانيت دين موسى ( ع ) و بنى اسرائيل و باطل بودن آيين خود ، اعتراف كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

فرعون و خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 -

7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

فرعون و خواسته فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 11

11 _ فرعون با پذيرش پيشنهاد اشرافيان ( سركوبى موسى ( ع ) و قوم او ) بر كشتار وسيع پسران بنى اسرائيل و زنده نگاه داشتن زنانشان مصمم شد .

قال سنقتّل أبناءهم و نستحى نساءهم

تقتيل (مصدر تقتّل) به معناى كشتار وسيع است. {استحياء} از ماده {حيات} به معناى زنده نگاه داشتن است.

فرعون و دعوت موسى (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

فرعون و دعوت هارون (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند

كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

فرعون و رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

فرعون و سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 5

5 _ در عصر رسالت حضرت موسى ( ع ) ، قدرت و حاكميت سرزمين مصر ، در اختيار فرعون و اطرافيانش بود .

قالوا أجئتنا . .. و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

فرعون و عقيده اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 6

6 - فرعون با استناد به عقايد و افكار اقوام گذشته ، سعى در مقابله با موسى ( ع ) و تثبيت حقانيت شرك داشت .

قال فما بال القرون الأُولى

تمسّك فرعون به افكار پيشينيان و اين كه اگر رسالت موسى حق است، چرا براى اقوام گذشته چنين رسولى نيامد و چرا آنها عذاب نشدند، نشان مى دهد كه در ديدگاه او، پذيرفته هاى نسل هاى قبل، صحيح و قابل تبعيت است.

فرعون و عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 6

6 _ فرعون و اطرافيانش در گرايش هاى اعتقادى مردم

، نقش تعيين كننده اى داشتند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

از اين كه خداوند موسى و هارون (ع) را _ كه براى هدايت مردم مبعوث شده بودند _ مستقيماً به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاد، برداشت فوق به دست مى آيد.

فرعون و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 4

4 _ فرعون در تلاش براى بهره گيرى از عالمان عصر خويش در مبارزه با موسى ( ع )

و جاء السحرة فرعون

فرعون و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 13

13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .

إنا فوقهم قهرون

{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 2

2_ فرعون ، در روز قيامت پيروانش را به آتش دوزخ خواهد برد .

فأوردهم النار

ماضى آوردن فعل {أورد} _ با اينكه گزارشى از آينده است _ اشاره به حتمى بودن ورود آنان به آتش جهنم دارد.

فرعون و كارگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 13

13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .

إنا فوقهم

قهرون

{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.

فرعون و مجازات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 2

2 _ فرعون به سبب تعيين نكردن مجازات براى موسى ( ع ) و قوم او مورد انتقاد اشراف دربار قرار گرفت .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

گويا اشراف از اينكه ساحران تهديد به اعدام شدند، ولى سخنى از مجازات موسى و قوم او نرفت، چنين استنباط كردند كه فرعون تصميمى براى مجازات او مردمش ندارد و لذا زبان به انتقاد گشودند و گفتند آيا موسى و قومش را رها مى سازى و مجازات نمى كنى.

فرعون و مربى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

فرعون و معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 8

8 _ فرعون و

بزرگان دربار او ، آيات و معجزات ارائه شده از سوى موسى را تكذيب كردند .

بئايتنا إلى فرعون و ملإيه فظلموا بها

ضمير در {بها} به {آياتنا} برمى گردد و چون {ظلم} به حرف باء متعدى شده (ظلموا بها) متضمن معناى تكذيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 4

4 _ فرعون بر اثر خودباختگى در برابر معجزات موسى ( ع ) مهياى پرداخت بهاى سنگينى براى خنثى سازى آن شد .

قال نعم و إنكم لمن المقربين

از اينكه فرعون براى پيروزى بر موسى(ع) حاضر شد هر بهايى را بپردازد، معلوم مى شود روحيه خويش را باخته بود و در خود عجز شديدى احساس مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 1

1 _ فرعون ، براى مبارزه با حضرت موسى ( ع ) و مقابله با معجزه بزرگ او ، دستور داد تا تمام جادوگران كاردان و ماهر را به پايتختش احضار كنند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

فرعون و موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 8

8 _ فرعون و بزرگان دربار او ، آيات و معجزات ارائه شده از سوى موسى را تكذيب كردند .

بئايتنا إلى فرعون و ملإيه فظلموا بها

ضمير در {بها} به {آياتنا} برمى گردد و چون {ظلم} به حرف باء متعدى شده (ظلموا بها) متضمن معناى تكذيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 7

7 _ فرعون و بزرگان

دربارش در انتظار بينه اى از سوى موسى بر حقانيت ادعاى خويش

قد جئتكم ببينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جئتكم} براى توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 2

2 _ فرعون از موسى خواست چنانچه قادر به ارائه معجزه است ، آن را ارائه كند .

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها

روشن است كه در جمله هاى شرطيه نبايد شرط و جزا از نظر مفهوم همانند باشد و نمى توان گفت: اگر آورده اى بياور. بنابراين جمله {إن كنت جئت باية} (اگر آيت و معجزه اى آورده اى) به اين معناست: اگر قادر به ارائه معجزه هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 2

2 _ فرعون و درباريان او آگاه به توان و اقتدار موسى ( ع ) براى برچيدن نظام حكومتى آنان

يريد أن يخرجكم من أرضكم

تشكيل جلسه مشورتى از سوى سران حكومت مصر براى ارزيابى روشهاى مبارزه با موسى بدين سبب كه وى در صدد برچيدن حكومت است، نشانگر اين نكته است كه فرعونيان به توانايى و اقتدار موسى پى برده و سخت بيمناك بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 7

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان

و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 13

13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .

إنا فوقهم قهرون

{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 5،6

5 _ فرعون و اطرافيانش ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) ، آن را سحرى آشكار خوانده و حضرتش را متهم به جادوگرى كردند .

فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 2،4

2 _ شخصيت حضرت موسى ( ع ) براى فرعون ، چنان خيره كننده و تهديدآميز بود كه خود شخصاً رهبرى مبارزه با او را به عهده گرفت .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل

شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 10

10 _ خودكامگى ، سلطه مدارى و خوى اسراف گرانه فرعون ، عامل رويارويى وى با موسى ( ع ) و آزار و اذيت پيروانش بود .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم و إن فرعون ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 3

3_ فرعون و قوم او و بزرگان دربارش ، رسالت موسى ( ع ) را نپذيرفتند .

فاتبعوا أمر فرعون

پيروى از دستور فرعون (فاتبعوا أمر فرعون) پس از رسالت موسى(ع) (أرسلنا موسى) گوياى مخالفت قوم فرعون و بزرگان دربارش با رسالت موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 4

4 - فرعون ، به نگه دارى و حفاظت از موسى ( ع ) مصمم شد .

هل أدلّكم على من يكفله

تلاش براى يافتن دايه و سرپرست، حكايت از آن دارد كه فرعون بر نگه دارى موسى مصمم شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 3،6

3 - چگونگى برخورد خداوند با اقوام غير مؤمن گذشته ، پرسش فرعون از موسى ( ع )

أنّ العذاب على من كذّب . .. فما بال القرون الأُولى

چون در آيات گذشته، موسى(ع) سخن از امنيت پيروان هدايت و عذاب تكذيب كنندگان به ميان آورد، سؤال فرعون به منظور اظهار نظر موسى(ع) در باره حال نسل هاى پيشين

بوده است. انگيزه او از اين پرسش مى تواند تحريك نسل حاضر در برابر پاسخ موسى(ع) به معذَّب بودن پدرانشان باشد. طفره رفتن موسى(ع) از جواب صريح، اين احتمال را تقويت مى كند.

6 - فرعون با استناد به عقايد و افكار اقوام گذشته ، سعى در مقابله با موسى ( ع ) و تثبيت حقانيت شرك داشت .

قال فما بال القرون الأُولى

تمسّك فرعون به افكار پيشينيان و اين كه اگر رسالت موسى حق است، چرا براى اقوام گذشته چنين رسولى نيامد و چرا آنها عذاب نشدند، نشان مى دهد كه در ديدگاه او، پذيرفته هاى نسل هاى قبل، صحيح و قابل تبعيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 11

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1،3

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال فأت به

3 - فرعون دلايل آفاقى و انفسى ارائه شده از سوى موسى را گوياى صدق ادعاى او ندانسته و تنها معجزه را شاهد

صدق گفتارش مى دانست .

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ... لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرعون دلايل آفاقى وانفسى حضرت موسى را نپذيرفت و ضمن تمسخر آنها، او را به زندان تهديد كرد; ولى آن گاه كه آن حضرت مسأله معجزه (شىء مبين) را مطرح ساخت، فرعون به ظاهر به آن تن داد و پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 8

8 - آشفتگى و سردرگمى فرعون ، در انكار دلايل روشن موسى ( ع )

و قال س_حر أو مجنون

سحر و جنون، فاصله بسيارى از يكديگر دارند; زيرا سحر، نوعى تبّحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزازآور است و ميان اين دو سنخيتى نيست. از اين رو سخن فرعون، نشانگر اضطراب شديد او در موضع گيرى عليه منطق روشن موسى(ع) است.

فرعون و مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 13

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع كرده ، به دفاع از تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أ

فرعون و نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 5

5 - ادعاى رسالت الهى و درخواست آزاد گذاشتن بنى اسرائيل براى خروج از سرزمين مصر از سوى موسى ( ع ) ، دور از انتظار فرعون

و عملى جسورانه در نظر وى بود .

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين . أن أرسل معنا بنى إسرءيل . قال ألم نربّك ... و لبث

برداشت ياد شده از به رخ كشيدن دوران كودكى و بخشى از عمر موسى(ع) پس از اظهاراتش درباره رسالت الهى و آزاد سازى بنى اسرائيل، به دست مى آيد.

فرعون و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

فرعون و هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 3

3 - ممانعت فرعون از هجرت بنى اسرائيل و خارج شدن آنان از مصر

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

فرعون هنگام غرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 4،6،7،10

4 _ فرعون تا زمانى كه در آستانه مرگ قرار نگرفته بود ، از كبر و نخوت دست برنداشت .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً حتى إذا أدركه الغرق

لفظ {حتى} _ كه دلالت بر غايت دارد _ ممكن است بيانگر غايت {أتبعهم} باشد و نيز ممكن است دال بر غايت {بغى} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

6 _ فرعون ، به

هنگام غرق شدن در دريا ، از استكبار دست برداشت و با توبه ، اظهار ايمان و تسليم كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

7 _ فرعون ، هنگام غرق شدن ، به حقانيت دين موسى ( ع ) و بنى اسرائيل و باطل بودن آيين خود ، اعتراف كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 4

4 _ فرعون ، تا لحظه مرگ نسبت به اوامر و دستور هاى خداوند ، عاصى و نافرمان بود .

ءالئن و قد عصيت قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 7

7 _ سخن گفتن خداوند با فرعون در هنگام غرق شدن وى

إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصيت ... فاليوم ننجيك ببدنك

فرعون هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 9

9 - سرزنش فرعون نسبت به خويش ، در واپسين لحظات زندگى كفرآلود خود *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

در صورتى كه واژه {مليم} به معناى ملامت كردن (متعدى) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد. يعنى: {و هو مليم نفسه}.

فرعونيان و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 -

1،2،5

1 _ اشراف قوم فرعون براى تحريك وى به سركوبى موسى ( ع ) و قوم او تلاشى پيگير داشتند .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

2 _ فرعون به سبب تعيين نكردن مجازات براى موسى ( ع ) و قوم او مورد انتقاد اشراف دربار قرار گرفت .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

گويا اشراف از اينكه ساحران تهديد به اعدام شدند، ولى سخنى از مجازات موسى و قوم او نرفت، چنين استنباط كردند كه فرعون تصميمى براى مجازات او مردمش ندارد و لذا زبان به انتقاد گشودند و گفتند آيا موسى و قومش را رها مى سازى و مجازات نمى كنى.

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

فرمانده سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 3

3 - در تعقيب بنى اسرائيل ، فرعون خود رهبرى سپاهيانش را به عهده داشت .

فأتبعهم فرعون بجنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما

فرماندهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما

فساد حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 10،12

10 _ رهاسازى بنى اسرائيل از نظام فاسد فرعونى ، از وظايف الهى موسى ( ع )

فأرسل معى بنى إسراءيل

تفريع جمله {فأرسل . .. } بر {إنى رسول ... } حكايت از آن دارد كه رهايى بنى اسرائيل از رسالتهاى الهى موسى بوده است. يعنى به امر خداوند موظف به انجام اين كار بود، نه به تصميم شخصى خويش

12 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى ( ع ) در سيطره نظام فاسد فرعونى

فأرسل معى بنى إسراءيل

فساد در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 9

9 - فسق و فساد ، داراى ريشه مستحكم و ديرينه در جامعه فرعونى

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

واژه {كانوا} بيانگر آن است كه قوم فرعون، داراى پيشينه ديرين فسق بوده اند.

فسق اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 8

8 - فرعون و سران حكومت وى ، عناصرى فاسق و متجاوز بودند .

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

فسق در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 9

9 - فسق و فساد ، داراى ريشه مستحكم و ديرينه در جامعه فرعونى

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

واژه {كانوا} بيانگر آن است كه قوم فرعون، داراى پيشينه ديرين فسق بوده اند.

فسق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 5،6

5 - فرعون و فرعونيان ، مردمى گرفتار فسق و انحراف ديرپاى

إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

تعبير {كانوا قوماً فاسقين} بيانگر آن است كه فرعونيان از ديرباز گرفتار فسق و انحراف بوده اند.

6 - مبارزه با فسق و تجاوزگرى فرعون و فرعونيان ، در رأس برنامه ها و وظايف موسى

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 8

8 - فرعون و سران حكومت وى ، عناصرى فاسق و متجاوز بودند .

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

فضايل جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 6

6 - ساحرانِ گرويده به موسى ( ع ) ، از نخستين مؤمنان به وى

إنّا نطمع أن يغفر . .. إن كنّا أوّل المؤمنين

فضايل مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 18

18 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از معرفت عميق نسبت به معارف الهى ( مانند خداشناسى ، معاد ، تاريخ و مسؤوليت پيامبران )

إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب . .. يوم التناد ... كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ايمان استوار و فهم درست از دين

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اظهار ايمان و موضع گيرى علنى مؤمن آل فرعون، عليه مواضع فرعونيان و نيز محتوا و چگونگى استدلال هاى او براى درستى مواضع خود، نشانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 1

1 - خداوند مؤمن آل فرعون را از آثار ناپسند مكر فرعونيان محفوظ داشت .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 13 - 4

4 - { عن جعفربن محمد ( ع ) فى قوله عزّوجلّ { ثلّة من الأوّلين } . . . قال : . . .ابن آدم الذى قتله أخوه ، و مؤمن آل فرعون و حبيب النجار . . . ;

از

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {ثلّة من الأوّلين}. .. روايت شده كه آنان، فرزند مقتول آدم(ع) (هابيل) و مؤمن آل فرعون (حزقيل) و حبيب نجار... هستند}.

فضايل همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2،4،6

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

4 - بهشت و بودن در جوار لطف خداوند ، نهايت آرزو و آرمان معنوى همسر فرعون ( آسيه )

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

6 - همسر فرعون ، در آرزوى شهادت به سر مى برد .

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

با توجه به اين حقيقت كه آسيه، از سوى فرعون به شدت تحت شكنجه و آزار بود; مى توان استنباط كرد كه دعاى او درباره بنا شدن خانه اى در بهشت، اشاره به نائل شدن وى به فيض بزرگ شهادت است.

فطرت توحيدى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 10

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

فلسفه برج سازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3،5،8،15

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب

السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به

اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

فلسفه پرسش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 5

5 - فرعون با طرح پرسش از موسى ( ع ) در باره وضعيت اقوام گذشته ، سعى در پنهان ساختن درماندگى خود در برابر سخنان او داشت .

من ربّكما . .. الذى أعطى كلّ شىء خلقه ... فما بال القرون الأُولى

ممكن است طرح سؤال فرعون در باره اقوام گذشته، صرفاً به جهت منحرف ساختن بحث و بردن آن به زاويه اى نامشخص صورت گرفته باشد. وارد نشدن موسى(ع) در چنين بحثى، نقشه او را خنثى كرده است.

فلسفه تهديد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 1

1 - بازگشت ساحران مؤمن به كفر ( ارتداد ) و پيروى از آيين فرعونيان ، از هدف هاى تهديد فرعون در مورد آنان

لأقطّعنّ . .. قالوا لن نؤثرك

پاسخ ساحران مؤمن به فرعون (لن نؤثرك)، حكايت از آن دارد كه تهديدات فرعون، براى بازگرداندن ساحران از راه ايمان بوده است.

فلسفه تهمتهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 12

12- فرعون ، به خاطر ناتوانى از مقابله با معجزات موسى ( ع ) و احساس خطر از آن ، او را متهم به جادوگرى كرد .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

احتمال دارد {مسحور} اسم مفعول جانشين اسم فاعل {ساحر} شده و به همان معناى

فاعل باشد. به قرينه معجزه هاى موسى(ع) كه بيشتر با اتهام ساحرى سازگار است.

فلسفه رصدخانه سازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3،5،8

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و

آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

فلسفه غرق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 11

11 _ ابراهيم بن محمد همدانى گفت : { قلت لابى الحسن على بن موسى الرضا ( ع ) : لأى علة اغرق اللّه عز و جل فرعون و قد آمن به و أقر بتوحيده ؟ قال : لأنه آمن عند رؤية البأس ، و الايمان عند رؤية البأس غير مقبول و ذالك حكم اللّه فى السلف و الخلف . . . و لعلة اخرى اغرق اللّه عز و جل فرعون و هى أنه استغاث بموسى لمّا ادركه الغرق و لم يستغث باللّه . . . ;

خدمت حضرت على بن موسى الرضا (ع) عرض كردم: چرا خداى عز و جل فرعون را غرق كرد، در حالى كه او ايمان آورده بود و به يگانگى خداوند اقرار كرده بود؟ حضرت فرمود: چون زمانى ايمان آورد كه عذاب را ديده بود و ايمان آوردن به هنگام ديدن عذاب مورد قبول نيست و اين حكم خداست در گذشته و آينده . .. و به علت ديگرى نيز خداى عز و جل فرعون را غرق كرد و آن اين بود كه فرعون از موسى (ع) طلب فريادرسى كرد و از خدا طلب ننمود ... }.

فوايد قصه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 6

6 - داستان موسى و فرعون ، از فراز هاى بسيار مفيد و شايان توجه تاريخ

نتلوا عليك

من نبإِ موسى و فرعون

واژه {نبأ} در خبرهايى به كار مى رود كه دربردارنده فائده اى بزرگ و قابل توجّه باشد.

قبول پيشنهاد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران مبنى بر فراخوانى ساحران از همه شهر ها ، مورد پذيرش فرعون

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ... فجمع السحرة

قبول خواسته هاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 1

1 - پاسخ مثبت فرعون ، به امتيازطلبى ساحران براى غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم

قتلهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 9،11

9 - اقدام فرعون به كشتار وسيع و بى رحمانه پسران بنى اسرائيل

يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم

به كارگيرى فعل مضارع باب تفعيل (يذبّح)، بيانگر وسعت و گستردگى كشتار است.

11 - زنده نگه داشتن دختران بنى اسرائيل على رغم كشتن پسران آنان ، اقدام بى رحمانه ديگر فرعون عليه آن قوم

يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم

{نساء} مقابل {رجال} و به معناى زنان است و قرار گرفتن آن در مقابل {أبناء} (پسران)، نشان مى دهد كه مقصود از آن در اين جا {بنات} (دختران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 5

5 - فرمان فرعون ، هامان و قارون ، بر كشتن فرزندان ذكور مؤمنان همراه موسى ( ع )

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

قدرت اشراف فرعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

قدرت اقتصادى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 4

4 - سرزمين مصر در عصر فرعون ، برخوردار از تمدن و اقتصادى نيرومند

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

قدرت سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 4

4 - ناتوانى مشهود بنى اسرائيل از مقابله با سپاه فرعون

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون

قدرت سياسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 5

5 - فرعون ، داراى قدرت و ثبات در عرصه هاى سياست و حكومت

و فرعون ذى الأوتاد

{أوتاد} (جمع {وتد}) به معناى ميخ ها است. توصيف فرعون به اين عبارت (داراى ميخ هاى فراوان)، كنايه از استحكام قدرت او است; همان گونه كه ميخ هاى اطراف خيمه مايه استحكام آن است. اين تعبير ممكن است كنايه از فراوانى سپاه او باشد كه براى نصب خيمه هايشان، زمين وسيعى ميخ كارى مى شد.

قدرت طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 6

6 - قدرت و ثروت ، تنها ملاك ارزش در ديدگاه فرعون و فرعونيان

قال ي_قوم أليس لى ملك مصر . .. أم

أنا خير من ه_ذا الذى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير است: الف) فرعون پس از يادآورى فرمانروايى و ثروت خويش، موسى(ع) را غير قابل قياس با خود مى داند و اين نشان دهنده بينش فرعون در زمينه ملاك ارزش است. ب) سخنرانى فرعون و تكيه وى بر قدرت و ثروت، نشان مى دهد كه در جامعه قبطى چنين ديدگاهى وجود داشته است.

قدرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 1

1 _ فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتى با نفوذ در سرزمين مصر بود .

يأتوك بكل سحر عليم

فعل {يأتوك} جواب فعل امر قرار گرفته و به حرف شرطِ مقدر مجزوم شده است. تقدير كلام چنين است: ان ترسل الحاشرين يأتوك بكل ساحر عليم. انتخاب اين تركيب براى كلام حاوى اين نكته است كه فرستادن نيروها مستلزم آوردن ساحران است و اين حكايت از نفوذ فراوان فرعون و مأموران وى بر سرزمين مصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 4

4 - فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتى بانفوذ در سرزمين مصر

يأتوك بكلّ سحّار عليم

فعل{يأتوك} جزاى شرط مقدر (إن تبعثهم يأتوك بكلّ سحّار عليم) است. اين تركيب حاوى اين نكته است كه فرستادن

نيروها براى جذب ساحران، مساوى با آمدن آنان بدون تعلل است و اين مطلب، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 2

2 - فرعون ، هامان و قارون ، سه عنصر سرشناس ، با نفوذ و نيرومند در عصر رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

قصه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،8،10،11

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

8 _ فرعون و بزرگان دربار او ، آيات و معجزات ارائه شده از سوى موسى را تكذيب كردند .

بئايتنا إلى فرعون و ملإيه فظلموا بها

ضمير در {بها} به {آياتنا} برمى گردد و چون {ظلم} به حرف باء متعدى شده (ظلموا بها) متضمن معناى تكذيب است.

10 _ فرعون و بزرگان دربارش به عاقبتى شوم گرفتار شدند .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

11 _ فرعون و بزرگان دربارش ، مردمى فسادانگيز بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 80 - 1

1 _ مأموران حكومت ، پس از دستور فرعون ، تمام ساحران چيره دست و ماهر را از اطراف و اكناف كشور فراخوانده و در پايتخت گرد آوردند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم. فلما جاء السحرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 8

8 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { . . . قال [ جبرئيل ] يا محمد لما أغرق اللّه فرعون { قال آمنت أنه لا اله إلا الذى آمنت به بنواسرائيل و أنا من المسلمين } فأخذت حمأة فوضعت ها فى فيه ثم قلت له : { آلئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين } و عملت ذلك من غير أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمة من اللّه عز و جل و يعذبنى اللّه على ما فعلت فلما كان الآن و أمرنى اللّه عزّ و جل أن اؤدى إليك ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلك كان للّه تعالى رضاً . . . ;

. .. جبرئيل گفت: اى محمد! هنگامى كه خدا فرعون را غرق كرد، فرعون گفت: ايمان آوردم كه خدايى نيست به جز خدايى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند و من از تسليم شدگانم. پس من قطعه اى از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اكنون؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى. و اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسيدم رحمت خدا به او برسد

و خدا مرا براى اين كار عذاب كند. پس چون اين لحظه فرارسيد و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ايمن شدم و دانستم كه آن كار مورد رضاى خدا بوده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 12،13

12 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده است : { . . . و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه فى الحديد قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه اللّه تعالى على نجوة من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع فكان ذلك آية و علامة . . . ;

. .. فرعون سر تا پا غرق در لباس آهنين بود. پس هنگامى كه در آب غرق شد، خدا بدن او را بر بلندى ساحل افكند تا براى انسانهاى بعد از او نشانه [عبرت ]باشد و او را با همه سنگينى آهنى كه بر بدن داشته بر بلندى زمين ببينند با اينكه جسم سنگين بايد زير آب رود نه اينكه بر بلندى قرار گيرد پس اين دليل و نشانه [قدرت خدا] بود ... }.

13 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . و أما فرعون فنبذة اللّه وحده فألقاه بالساحل لينظروا إليه و ليعرفوه . . . و لئلا يشك أحد فى هلاكه و انهم كانوا اتخذوه رباً فأراهم اللّه إياه جيفة ملقاة بالساحل ليكون لمن خلفه عبرة و عظة . . . ;

. .. اما

فرعون را خداوند تنها [از جمع غرق شدگان ]به ساحل افكند تا او را ببينند و بشناسند ... و هيچ كس در هلاكت او شك نكند و در حالى كه گروهى او راپروردگار خود قرار داده بودند، خدا او را به صورت مردارى گنديده افكنده بر ساحل نشان داد تا براى انسانهاى بعد از او پند و عبرت باشد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3،4

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 5

5 - دربار فرعون در نگه دارى ، پرستارى و تغذيه موسى ( ع ) دچار مشكل شد .

هل أدلّكم على من يكفله

{هل أدلّكم} گوياى آن است كه دربار فرعون در طلب دايه و سرپرستى براى موسى(ع) بوده است. قبول پيشنهاد خواهر موسى، اين نكته را مى رساند كه هيچ يك از درباريان از عهده كار برنيامده بود و آنان براى نگه دارى و تغذيه موسى درمانده شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 4،5

4 - مردم عصر بعثت ، اطلاعاتى مخدوش و نادرست

از داستان موسى و فرعون داشتند .

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ

قيد {بالحقّ} نشان مى دهد كه آنچه در ميان مردم عصر پيامبر(ص) از ماجراى موسى(ع) و فرعون مطرح بود، با واقعيت انطباق نداشت.

5 - سوره { قصص } دربردارنده تنها گوشه اى از داستان موسى و فرعون

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون

به كارگيرى {من} تبعيضيه در {من نبإ} بيانگر آن است كه آنچه در سوره {قصص} مطرح شده; تنها بخشى از سرگذشت موسى(ع) و فرعون است و نه همه آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 13

13 - تظاهر به خيرخواهى و صلاح انديشى ، براى دين و دنياى مردم از سوى فرعون

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 13،14،15

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع كرده ، به دفاع از تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أ

14 - نصيحت ها و هشدار هاى مؤمن آل فرعون ، نسبت به قتل موسى ( ع ) ، در فرعون بى تأثير بود .

أتقتلون رجلاً . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى

15 - فرعون ، خود را فردى خيرخواه و پايبند به انديشه ها و عقايد خويش و نيز به دور از دورويى معرفى كرد .

قال فرعون ما أريكم إلاّ ماأرى

برداشت ياد شده از آن جااست كه

فرعون با گفتن {ما أريكم إلاّ ما أرى} (من جز آنچه را كه تشخيص مى دهم به شما ارائه نمى دهم)، مى خواست خويشتن را فردى صادق، خيرخواه و پايبند به انديشه ها و نظرات خود، جلوه دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 1

1 - مؤمن آل فرعون _ به رغم قطع شدن سخنانش به وسيله فرعون _ به گفتار هشداردهنده خود ادامه داد و فرعونيان را از پيامد هلاكت بار قتل موسى ( ع ) آگاه ساخت .

ي_قوم لكم الملك . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى ... و قال الذى ءامن ي_قوم إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 15

15 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در جهت انصراف فرعون از قتل موسى ( ع ) ، مؤثر واقع شد .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون . .. أتقتلون رجلاً ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب م

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه فرعون، در آغاز برخورد با موسى(ع) بركشتن او مصمم گشته، اين مطلب را به همه اطرافيانش اعلام كرده بود (قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى); ولى پس از سخنان مؤمن آل فرعون، به جاى كشتن وى دستور داد برجى بسازند تا او نسبت به درستى ادعاى آن حضرت به تحقيق بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 1،2

1 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر ساختن بنايى بلند براى رسيدن به راه

هاى آسمان ها

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا لعلّى أبلغ الأسب_ب

{صرح} به معناى قصر و بناى بلند است. مقصود از آن در اين آيه، بناى بلند (مانند برج) و يا رصدخانه است.

2 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر احداث رصدخانه

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3،5،6،8،13،14،15،16

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _

مؤيد همين برداشت است.

6 - موسى ( ع ) ، متهم به فردى دروغ گو و دين ساز از سوى فرعون

و إنّى لأظنّه ك_ذبًا

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

13 - زيبا جلوه گر شدن رفتار زشت فرعون در ديدگان خود او ، سبب انحراف وى از راه اصلى هدايت و سعادت ( ارائه شده از سوى موسى ( ع ) ) گشت .

كذلك زيّن لفرعون سوء عمله و صدّ عن السبيل

جمله {و صُدّ عن السبيل} به منزله نتيجه براى جمله پيش است; يعنى، رفتار زشت فرعون در ديدگان او زيبا جلوه كرد و همين سبب شد كه او راه اصلى هدايت را پيدا نكند.

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

16 - عقب نشينى تاكتيكى فرعون در مقابل موسى ( ع ) و دست برداشتن از قتل

او به طور موقت ، پس از هشدار هاى مؤمن آل فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى. .. و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا... و ما كيد فرع

مطلب ياد شده با توجه به اين نكته است كه فرعون، در آغاز مبارزه با موسى(ع) طرح قتل او را داده بود; ولى پس از هشدارها و تبليغات مؤمن آل فرعون احداث بناى مرتفع براى جست و جو از خداى موسى(ع) را مطرح ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 2

2 - فرعون ، مانع توجه و گرايشِ نيرو هاى تحت امر خويش ، به پيام و رسالت موسى ( ع )

فتولّى بركنه

در صورتى كه {باء} براى تعديه و {ركن} كنايه از نيروهاى حكومتى باشد، معناى آيه چنين مى شود: {فجعل ركنه متولّين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 2

2 - حركت به سوى فرعون و باز داشتن او از طغيان گرى ، فرمان خداوند به موسى ( ع ) در وادى طوى

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 1

1$ - موسى ( ع ) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او ، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد .

فأريه الأية الكبرى

- موسى(ع) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 1،4

1$ - فرعون ، نشانه رسالت موسى ( ع ) و معجزه بودن آن را نپذيرفت و بى درنگ آن را تكذيب كرد .

فكذّب

حرف {فاء} براى تعقيب بدون فاصله است و مى رساند كه فرعون، پيش از هر گونه تأمل و درنگ، به تكذيب و عصيان پرداخت. متعلق تكذيب _ به قرينه {الآية الكبرى} در آيه قبل _ معجزه موسى(ع) است. از اقدام فرعون به آوردن مثل معجزه موسى(ع)، _ كه آيات بعد بر آن دلالت دارد _ دانسته مى شود كه فرعون، معجزه بودن آن و دلالتش بر صداقت موسى(ع) را تكذيب كرده است.

4$ - فرعون ، از پذيرش رهنمود هاى موسى ( ع ) سرپيچى كرد .

و عصى

متعلق {عصى} _ به قرينه {أهديك} _ رهنمودهاى موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 3،4،5

3 - رسالت موسى ( ع ) ، خطرى جدى براى فرعون و تحريك كننده او به مقابله اى پى گير در برابر آن

ثمّ أدبر يسعى

4 - فرعون ، گفتوگوى مستقيم خود با موسى ( ع ) و تكذيب و مخالفت با او را در سركوب آن حضرت كارساز نمى ديد .

ثمّ أدبر

{ادبار}; يعنى، پشت كردن و حاكى از نوميدى فرعون از نتيجه گفتوگوى مستقيم با موسى(ع) است.

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، وحشت زده از آن روى برتافت و شتابزده گريزان شد . *

ثمّ أدبر يسعى

{إدبار} فرعون، _ در يك احتمال _ به معناى فرار او از ترس معجزه موسى(ع) است كه در شكل

مار عظيم ظاهر شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 1،2

1 - فرعون براى مبارزه با موسى ( ع ) ، مردم را در اجتماعى گردآورد و با آنان در اين زمينه سخن گفت .

فحشر فنادى

{حشر}، به معناى جمع كردن همراه با سوق دادن است (مصباح).

2 - فرعون ، در جمع كسانى كه براى استماع سخن او گردآمده بودند ، با صدايى بلند سخن گفت .

فنادى

{ندا}، به معناى بلند كردن صدا و آشكار ساختن آن است. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 3،4

3 - فرعون ، در حضور مردم و با صداى بلند ، خود را برترين تصميم گيرنده درباره اداره زندگانى و تدبير امور آنان معرفى كرد .

فنادى . فقال أنا ربّكم الأعلى

فرعون _ براساس ديگر آيات قرآن _ هم خود را {اله} مى خواند و هم براى خود {الهى} غير خدا مدعى بود. بنابراين برگزيدن تعبير {ربّ اعلى} درباره خود، براى تصريح به اين نكته است كه در رشد و تربيت مردم نيز، تصميم اصلى را او مى گيرد.

4 - فرعون ، بر تمام امور زندگانى مردم مصر مسلّط بود .

أنا ربّكم الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 8

8 - سرنوشت فرعون ، نشانگر حاكميت خداوند بر حوادث تاريخ

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت بودن فرجام فرعون براى آيندگان، مستلزم مقهور بودن همه امور در برابر اراده خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 7

7 - وجود اهرام مصر در عصر فرعون *

و فرعون ذى الأوتاد

گفته شده است: {اوتاد فرعون}، همان اهرام ثلاثه مصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف {ال} در {البلاد}، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن {بلادهم} بوده و حرف {ال}، جانشين ضمير {هم} است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و

به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

قصه مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 1،2،14،20،21

1 - اعتراض و اظهار مخالفت مؤمن آل فرعون نسبت به تصميم قتل موسى ( ع ) از سوى فرعون

وقال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى

2 - مؤمن معترض از خاندان فرعون ، ايمان خود را پوشيده مى داشت .

قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

14 - اطمينان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

20 - استفاده مؤمن آل فرعون ، از شيوه جدل در مقابل منطق زور فرعونيان

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

آمدن اين تعبير كه اگر موسى(ع) دروغ گفته باشد، عليه خودش اقدام كرده است و. .. از باب جدل مى باشد; و گرنه براى مؤمن آل فرعون، احتمال دروغ گو بودن موسى(ع) متصور نبود.

21 - تلاش منطقى و عالمانه مؤمن آل فرعون ، براى منصرف ساختن فرعونيان از كشتن موسى ( ع )

و قال

رجل من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

برداشت ياد شده از مجموع گفته ها، برخوردها، چگونگى استدلال و منطق مؤمن آل فرعون در مقابل فرعونيان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 4،5،6،8،9،13

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان و قبطيان ، درباره خطر عذاب الهى در صورت مخالفت با موسى ( ع ) و قتل او

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

5 - مؤمن آل فرعون ، قومش را از هرگونه غرور و خودكامگى ناشى از اقتدار و سلطه همه جانبه بر سرزمين مصر برحذر داشت .

لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

6 - تنهايى و بى پناهى انسان در برابر عذاب الهى ، از هشدار هاى مؤمن آل فرعون به قوم خود

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

8 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون ، بر ايجاد احتمال درست بودن دعوت موسى ( ع ) و راستى هشدار هاى او در افكار عمومى قومش

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

شيوه سخن مؤمن آل فرعون به فرعونيان (اگر موسى(ع) دروغ گو باشد به ضرر خودش است و اگر راستگو باشد ممكن است هشدارهاى او درباره نزول عذاب درست باشد)، گوياى اين نكته است كه او باايجاد احتمال درست بودن دعوت موسى(ع) در افكار عمومى، در صدد جلب نظر آنان به سود آن حضرت بوده است.

9 - اظهار محبت و دلسوزى كردن مؤمن آل فرعون نسبت به قوم خود ( قبطيان )

ي_قوم

استفاده

مؤمن آل فرعون از تعبير {يا قوم} (اى قوم من) و تكرار آن در چهار نوبت (آيه هاى 29، 30، 32، 38 و 41)، گوياى مطلب ياد شده است.

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع كرده ، به دفاع از تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 1،2

1 - مؤمن آل فرعون _ به رغم قطع شدن سخنانش به وسيله فرعون _ به گفتار هشداردهنده خود ادامه داد و فرعونيان را از پيامد هلاكت بار قتل موسى ( ع ) آگاه ساخت .

ي_قوم لكم الملك . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى ... و قال الذى ءامن ي_قوم إن

2 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به روزگار شوم ، همچون روزگار احزاب و اقوام كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 1،3

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خويش ، از دچار شدن به عذاب الهى در روز قيامت در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

و ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد

3 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از موقعيت اجتماعى و نفوذ در جامعه

ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40

- 33 - 4،7

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از دچار شدن آنان به عذاب گريزناپذير الهى در قيامت در صورت كشتن موسى ( ع )

ي_قوم إنّى أخاف عليكم . .. يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم

7 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، درباره اين كه قتل موسى ( ع ) موجب گمراهى ابدى و علاج ناپذير آنان خواهد شد .

أتقتلون رجلاً . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت يادشده به خاطر اين نكته است كه هشدار مؤمن آل فرعون نسبت به گمراه شدن آنان در مورد قتل موسى(ع) انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1،8،17

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

8 - نكوهش مؤمن آل فرعون از مردم مصر ، به خاطر ترديد كردن در رسالت يوسف ( ع ) در گذشته ( على رغم مشاهده دلايل روشن او )

فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

17 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مصر ، از دچار شدن به گمراهى ابدى بر اثر پافشارى بر مخالفت با دعوت موسى ( ع ) و ترديد در حقانيت آن

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 5،15

5 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مجادله گر و حق ستيز مصر

، درباره خشم انقلابى و انتقام مؤمنان طرفدار موسى ( ع )

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. كبر مقتًا ... عندالذين ءامنوا

تذكر مؤمن آل فرعون به فرعونيان، مبنى بر اين كه ستيزه جويى در آيات الهى، موجب بغض و دشمنى مؤمنان مى شود; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه عمل آنان، موجب خشم انقلابى و شورش مؤمنان طرفدار موسى(ع) عليه آنان خواهدگرديد.

15 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در جهت انصراف فرعون از قتل موسى ( ع ) ، مؤثر واقع شد .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون . .. أتقتلون رجلاً ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب م

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه فرعون، در آغاز برخورد با موسى(ع) بركشتن او مصمم گشته، اين مطلب را به همه اطرافيانش اعلام كرده بود (قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى); ولى پس از سخنان مؤمن آل فرعون، به جاى كشتن وى دستور داد برجى بسازند تا او نسبت به درستى ادعاى آن حضرت به تحقيق بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از كتمان ايمانش به مدتى چند ، آن را فاش ساخت و به موضع گيرى علنى عليه فرعون و دفاع از موسى ( ع ) پرداخت .

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون

فراخوانى مردم به پيروى از خويش، بيانگر علنى كردن ايمان و موضع اعتقادى شخص است.

قصه همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 4،6،7،8،9،10،11،13

4 - بهشت و بودن

در جوار لطف خداوند ، نهايت آرزو و آرمان معنوى همسر فرعون ( آسيه )

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

6 - همسر فرعون ، در آرزوى شهادت به سر مى برد .

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

با توجه به اين حقيقت كه آسيه، از سوى فرعون به شدت تحت شكنجه و آزار بود; مى توان استنباط كرد كه دعاى او درباره بنا شدن خانه اى در بهشت، اشاره به نائل شدن وى به فيض بزرگ شهادت است.

7 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به نجات خويش از شرّ فرعون

و نجّنى من فرعون

8 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به رهايى خويش از رفتار و برخورد فرعون

و نجّنى من فرعون و عمله

9 - فرعون ، شخصيتى منفور در نگاه همسرش آسيه و رفتار وى غير قابل تحمل براى او

و نجّنى من فرعون و عمله

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار

شده باشد.

قطع پا در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 10

10 - قطع يك دست و يك پا بر عكس يكديگر ، از شكنجه هاى سخت نظام فرعونى براى مخالفان

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

قطع پاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

قطع دست جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته

بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

قطع دست در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 10

10 - قطع يك دست و يك پا بر عكس يكديگر ، از شكنجه هاى سخت نظام فرعونى براى مخالفان

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

قوم مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 1

1 - مؤمن آل فرعون ، از قبطيان بود .

ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، از قبطيان بود .

ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 2

2 - مؤمن آل فرعون از قبطيان بود .

ي_قوم

كاخ سازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 15

15 _ فرعون و مردمانش در طول حكومتشان ، همواره در پى ساختن كاخ ها و خوش نشين هاى سايه افكن بودند .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{ما} در {ما كانوا} موصول است و مراد از آن به دليل {يعرشون}، عرش و عريش (سايبان) است. بنابراين {ما كانوا يعرشون} يعنى سايبانهايى كه آنها را ساخته بودند. فعل {يصنع} و {يعرشون} كه به همراه {كان} و {كانوا} آمده، دلالت مى كند كه فرعونيان پيوسته كاخ و سايبان مى ساختند ; يعنى داراى كاخها و خوش نشينهاى فراوان

بودند.

كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 6

6 _ بسيج نيرو هاى حكومتى به تمامى شهر هاى تحت نفوذ فرعون ، طرح كارگزاران دربار براى گردآورى و احضار ساحران زبردست

و أرسل فى المدائن حشرين

{ال} در {المدائن} عهد ذهنى است و اشاره به شهرهاى تحت نفوذ حكومت فرعون دارد. زيرا معهود بين فرعون و اشراف دربار همان شهرهاى كشور خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 80 - 1

1 _ مأموران حكومت ، پس از دستور فرعون ، تمام ساحران چيره دست و ماهر را از اطراف و اكناف كشور فراخوانده و در پايتخت گرد آوردند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم. فلما جاء السحرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 3

3 - هامان ، از كارگزاران و دستياران اصلى دربار فرعون بود .

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

فرمان فرعون به هامان و انتخاب كردن او براى امر مهمى چون احداث بناى بلند و يا رصدخانه، مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

كتمان ذلت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 5

5 - فرعون با طرح پرسش از موسى ( ع ) در باره وضعيت اقوام گذشته ، سعى در پنهان ساختن درماندگى خود در برابر سخنان او داشت .

من ربّكما . .. الذى أعطى كلّ شىء خلقه ... فما بال القرون الأُولى

ممكن است طرح سؤال فرعون در باره اقوام گذشته،

صرفاً به جهت منحرف ساختن بحث و بردن آن به زاويه اى نامشخص صورت گرفته باشد. وارد نشدن موسى(ع) در چنين بحثى، نقشه او را خنثى كرده است.

كثرت ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 9

9 _ فرعون ، در شكنجه و آزار ديگران ، حد و مرزى نمى شناخت .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. و انّه

كفر آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 3

3 _ آل فرعون از مظاهر بارز كافران به آيات الهى

كدأب ءال فرعون . .. كفروا بايت اللّه

كفر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 3

3 _ فرعون و اشراف پيرامون او ، مردمانى كافر بودند .

على خوف من فرعون و ملإيهم . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

كفر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه

دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 3

3 _ فرعون و اشراف پيرامون او ، مردمانى كافر بودند .

على خوف من فرعون و ملإيهم . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 2،3،4

2 - فرعون ، معجزات ارائه شده از جانب موسى ( ع ) را تكذيب كرد و منكر دلالت آنها بر رسالت او شد .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب

3 - فرعون ، على رغم مشاهده تمامى معجزات و آيات موسى ( ع ) ، از پذيرفتن رسالت او امتناع كرد .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

4 - فرعون ، اسير لجاجت و كفر شديد در برابر آيات الهى بود .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

امتناع و تكذيب فرعون در عين ارائه آيات بسيار بر او، نشان از شدت لجاجت و كفرپيشگى او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 6

6 - فرعون و سپاهيان سركش وى ، عناصرى بى ايمان و بى اعتقاد به آخرت بودند .

و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 16

16 - فرعون ، هامان و قارون ، از كافران بودند .

إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر

كذّاب . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 8

8 - فرعون ، منكر ربوبيت خداوند

و ليدع ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 4

4 - { فرعون } ، محور حاكميت كفر در عصر موسى

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

از اين كه موسى(ع) قبل از تبليغ تودهاى مردم، مأموريت يافته بود تا به سوى فرعون حركت كند، به دست مى آيد كه فرعون بر مجموعه نظام اجتماعى آن عصر حاكميت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 9

9$ - فرعون ، به ربوبيت خداوند ، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود .

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- فرعون، به ربوبيت خداوند، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود.

كفر مردم دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 15

15 - اعتقاد به ربوبيت خداوند ، در آيين مردم عصر فرعون مردود بود .

و ليدع ربّه . .. أن يبدّل دينكم

دين حضرت موسى بر ربوبيت خداوند استوار بود. بنابراين دين مردم مصر _ كه مطابق اعتقادات موسى(ع) در حال تغيير بود _ در تضاد با اعتقاد به ربوبيت خداوند قرار داشت.

كيفر جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 1،2

1 _ فرعون بر كيفر دادن تمامى ساحران مؤمن به موسى

( ع ) تصميم قطعى گرفت و بر آن سوگند ياد كرد .

لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم

حرف {لام} در {لاقطعن} در {لاصلبن} لام تأكيد و حاكى از سوگند مقدر است.

2 _ قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر ، از كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأقطعن أيديكم و أرجلكم من خلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 2،11

2 _ ايمان ساحران به آيات الهى تنها انگيزه فرعون بر شكنجه و مجازات آنان

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا . .. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

نقمت {مصدر تنقم} به معناى عقوبت كردن و كراهت داشتن است و {أن ءامنا} مفعولٌ له براى {تنقم} مى باشد. تقدير جمله چنين است: و ما تنقم منا لشىء إلا لايماننا. يعنى اى فرعون تنها چيزى كه تو را بر عقوبت ما واداشته ايمان ماست، نه اينكه ما را توطئه گر و امثال آن بدانى. به عبارت ديگر يعنى تو خود مى دانى كه اتهامهايت واقعيت ندارد.

11 _ كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن ، شكنجه هايى طاقتفرسا و تحمل آن نيازمند صبرى وافر بود .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و

أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

كيفر دشمنان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 6،9

6 - ميخكوب كردن به زمين هنگام مجازات ، شيوه فرعون در سركوب مخالفان

و فرعون ذى الأوتاد

ممكن است فرعون از آن جهت به {ذى الأوتاد} توصيف شده باشد كه مخالفان خود را، به چهار ميخ مى كشيد و شكنجه مى داد.

9 - { عن أبان الأحمر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و فرعون ذى الأوتاد } لأىّ شىء سمّى ذاالأوتاد ؟ قال : لأنّه كان إذا عذّب رجلاً بسطه على الأرض على وجهه و مدّ يديه و رجليه فأوتدها بأربعة أوتاد فى الأرض و ربّما بسطه على خشب منبسط فوتّد رجليه و يديه بأربعة أوتاد ثمّ تركه على حاله حتّى يموت فسمّاه اللّه عزّوجلّ { فرعون ذى الأوتاد } لذلك ;

از ابان احمر روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ {و فرعون ذى الأوتاد} پرسيدم: براى چه چيز ذى الاوتاد ناميده شد؟ فرمود: براى اين كه وقتى مردى را شكنجه مى داد، او را بر صورت بر زمين مى خواباند و دست ها و پاهايش را مى كشيد و با چهار ميخ در زمين مى كوبيد و چه

بسا او را روى چوب پهنى مى خواباند و چهار دست و پاى او را با چهار ميخ مى كوبيد آن گاه او را به همان حال رها مى كرد تا بميرد. پس خداوند عزّوجلّ از اين جهت او را فرعون ذى الاوتاد ناميد}.

كيفر دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 2

2 - مؤاخذه سخت و سنگين فرعون در دنيا از سوى خداوند

فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

{وبيل} به معناى وخيم و سنگين است (مصباح المنير).

كيفر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1

1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذن_ه و جنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود

و فرعون )

ربّك

كيفرهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 1

1 _ اظهار پايدارى بر طريق ايمان و به هيچ انگاشتن مجازات هاى فرعون ، عكس العمل ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13،23

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

23 - اتهام ، توجيهى براى خشونت و كيفر هاى ظالمانه ، در رژيم فرعون

ءامنتم . .. إنّه لكبيركم ... فلأقطّعنّ ... أشدّ عذابًا و أبقى

كينه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 11

11 - { سفيان بن سعيد قال : سمعت أباعبداللّه جعفربن محمد الصادق ( ع ) . . . يقول : يا سفيان ، عليك بالتقيّة . . . ان اللّه عزّوجلّ قال لموسى و هارون : { فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى } يقول اللّه عزّوجلّ : كنّياه

و قولا له : يا أبا مصعب ;

سفيان بن سعيد گويد: از امام صادق(ع) شنيدم . .. كه مى فرمود: اى سفيان! تقيه را مراعات كن ... خداوند _ عزّوجلّ _ به موسى و هارون فرمود: {فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى} مراد خداوند _ عزّوجلّ _ اين است كه با كنيه به او خطاب كنيد و به او بگوييد: يا أبا مصعب}. (خطاب كردن به اشخاص با كنيه، نشانه احترام به آنان است).

گرمسيرى مركز حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 16

16 - مركز حكومت فرعون ، منطقه اى گرمسير و داراى درختان نخل بود .

و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

گستاخى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسى ( ع ) ، مردى طغيان گر و فرو رفته در پليدى ها و گستاخ در برابر خداوند

إلى فرعون إنّه طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از {طغيان فرعون} _ به قرينه {تزكّى} و {فتخشى} در آيات بعد _ ناپاكى فرعون و بى باكى او، در برابر خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 9

9$ - فرعون ، به ربوبيت خداوند ، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود .

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- فرعون، به ربوبيت خداوند، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79

- 21 - 3

3$ - فرعون ، طغيان گرى بس گمراه و بى پروا

طغى . .. و أهديك ... فتخشى ... فكذّب

تكذيب معجزه موسى(ع)، نشانه عمق محروميت فرعون از هدايت و خشيت است.

گفتگوى فرعون با اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1

1 - گفت وگوى فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم گفته مى شود.

گفتگوى فرعون با فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 1،2

1 - فرعون براى مبارزه با موسى ( ع ) ، مردم را در اجتماعى گردآورد و با آنان در اين زمينه سخن گفت .

فحشر فنادى

{حشر}، به معناى جمع كردن همراه با سوق دادن است (مصباح).

2 - فرعون ، در جمع كسانى كه براى استماع سخن او گردآمده بودند ، با صدايى بلند سخن گفت .

فنادى

{ندا}، به معناى بلند كردن صدا و آشكار ساختن آن است. (مفردات راغب)

گفتگوى موسى(ع) با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 1

1$ - موسى ( ع ) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او ، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد .

فأريه الأية الكبرى

- موسى(ع) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او، بزرگ ترين معجزه خويش را

به وى ارائه كرد.

گمراهگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 1

1 - فرعون با تبليغات گمراه كننده ، مردم مصر را تحميق كرده ، به اطاعت از خويش واداشته بود .

و نادى فرعون فى قومه . .. فاستخفّ قومه

{استخفّ} در آيه شريفه، به معناى سبك مغز ساختن است.

گمراهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 3

3$ - فرعون ، طغيان گرى بس گمراه و بى پروا

طغى . .. و أهديك ... فتخشى ... فكذّب

تكذيب معجزه موسى(ع)، نشانه عمق محروميت فرعون از هدايت و خشيت است.

گناه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 2

2 - ساحران مؤمن ، به گناه و خطاى خويش معترف و به آمرزش خداوند اميدوار بودند .

إنّا ءامنّا بربّنا ليغفر لنا خطي_نا

{خطايا} (جمع {خطيئة}) به معناى گناهانى است كه از روى عمد انجام شود (لسان العرب).

گناه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1،18،19

1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

18 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، مردمانى گناه پيشه بودند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم

روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف {ال} در {البلاد}، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن {بلادهم} بوده و حرف {ال}، جانشين ضمير {هم} است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

لجاجت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان او ، على رغم مشاهده نشانه هاى حقانيت رسالت موسى و هارون ( ع ) ، آن را انكار كردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

لجاجت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان او ، على رغم مشاهده نشانه هاى حقانيت رسالت موسى و هارون ( ع ) ، آن را انكار كردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 -

9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 3

3- مخالفت فرعون با دعوت موسى ( ع ) ، از روى لجاجت و با آگاهى كامل از حقانيت او بود .

فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 3،4

3 - فرعون ، على رغم مشاهده تمامى معجزات و آيات موسى ( ع ) ، از پذيرفتن رسالت او امتناع كرد .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

4 - فرعون ، اسير لجاجت و كفر شديد در برابر آيات الهى بود .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

امتناع و تكذيب فرعون در عين ارائه آيات بسيار بر او، نشان از شدت لجاجت و كفرپيشگى او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 5

5 - تكبر فرعون و اباى وى از تصور رسالت موسى ( ع ) به سوى خود

قال إنّ رسولكم الذى أُرسل إليكم لمجنون

تعبير {رسولكم} به جاى {رسولنا} مى تواند از آن جهت باشد كه او در يك گفتار استهزاآميز نيز حاضر نبود رسالت موسى را متوجه خود بداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 49 - 6

6 - اصرار و پافشارى فرعون بر سحر شمردن معجزه موسى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 13

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع كرده ، به دفاع از تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 1

1 - روى گردانى فرعون با تمام وجود ، از پذيرش رسالت موسى ( ع )

أرسلن_ه إلى فرعون . .. فتولّى بركنه

{ركن} در اين جا مى تواند به معناى اركان وجود و كنايه از اعراض كامل و همه جانبه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 1

1 - فرعون ، به تكذيب گفته هاى موسى ( ع ) اكتفا نكرده سرسختانه به مخالفت با او پرداخت .

ثمّ أدبر يسعى

حرف {ثمّ} در اين آيه، براى تراخى رتبى است; يعنى، ادبار فرعون، نارواتر از تكذيب او بود.

لعن بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى

ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

مالكيت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 1

1 - فرعون مدعى مالكيت خود و پيروانش ( قبطيان ) بر سرزمين مصر

لتخرجنا من أرضنا

از اضافه شدن {أرض} به ضمير متكلم {نا} برمى آيد كه فرعونيان، سرزمين مصر را متعلق به خويش و از آنِ خود مى دانستند و براى ديگران حقى در آن قائل نبودند.

مبارزه با اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 1

1 - مسؤوليت مشترك موسى و هارون ، در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف قوم او

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} اسم جمع و به معناى اشراف و سران است. {إستكبار} (مصدر {استكبروا}); يعنى، كبر ورزيدن و تكبّر نمودن {علّو} (مصدر {عالين}) نيز به معناى برترى جويى و سلطه طلبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا

قومًا ف_سقين

مبارزه با جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 3

3 _ معجزه موسى ( ع ) در صحنه مبارزه با ساحران ، عامل تثبيت حقانيت وى و از ميان رفتن تمام دستاورد هاى ديرينه فرعون و اشراف دربارش شد .

فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير {كانوا} و {يعملون} فرعون و فرعونيان باشد. بر اين مبنا مقصود از {ما} در {ما كانوا} تلاشهاى فرعونيان براى تثبيت ربوبيت فرعون و مانند آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 4

4 - هارون ، همگام موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون و حاضر در صحنه مقابله موسى و ساحران

إن هذن لسحرن

مبارزه با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 4،8

4 _ بنى اسرائيل همگام موسى ( ع ) و پيرو او در مبارزه عليه فرعون

أتذر موسى و قومه

8 _ آمادگى موسى ( ع ) و قومش براى شورش عليه نظام فرعونى و به انزوا كشاندن فرعون و خدايان او ، دليل اشراف دربار براى ضرورت مجازات و سركوبى آنان

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 5

5 - دشوارى رسالت موسى ، در مبارزه با فرعون

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

رسالت هارون به همراه موسى(ع)، مى تواند بدان جهت باشد كه بار

مسؤوليت موسى در مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او، بسيار سنگين بود و براى سبك تر شدن آن، خداوند هارون را نيز به همراه او مبعوث كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 1

1 - مسؤوليت مشترك موسى و هارون ، در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف قوم او

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} اسم جمع و به معناى اشراف و سران است. {إستكبار} (مصدر {استكبروا}); يعنى، كبر ورزيدن و تكبّر نمودن {علّو} (مصدر {عالين}) نيز به معناى برترى جويى و سلطه طلبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 10

10 - طرح ربوبيت مطلق خداوند در برابر فرعون ، اولين گام مبارزه صريح موسى و هارون ( ع ) با وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

تصريح موسى و هارون(ع) به اين كه عوالم جهان آفرينش تحت ربوبيت خدا است، مى تواند اولين گام در مبارزه با فرعون و ردّ صريح ادعاى وى باشد كه مى گفت: {أنا ربّكم الأعلى}. (79/24).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

مبارزه با معبودان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 8

8 _ آمادگى موسى ( ع ) و قومش براى

شورش عليه نظام فرعونى و به انزوا كشاندن فرعون و خدايان او ، دليل اشراف دربار براى ضرورت مجازات و سركوبى آنان

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

مبارزه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 4

4 _ ساحران به رسالت ها و پيام هاى موسى ( ع ) قبل از اقدام به مبارزه با وى آگاه بودند .

قالوا ءامنا برب العلمين

تأكيد ساحران به ربوبيت خداوند و پذيرش سريع آن پس از آگاهى به حقانيت موسى(ع)، بيانگر اين است كه آنان پيش از حضور در صحنه مبارزه به پيامهاى وى، كه بارزترين آن اعتقاد به ربوبيت مطلق خداوند است، آگاه شده بودند.

مبارزه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 1،2

1 _ فرعون ، براى مبارزه با حضرت موسى ( ع ) و مقابله با معجزه بزرگ او ، دستور داد تا تمام جادوگران كاردان و ماهر را به پايتختش احضار كنند .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

2 _ شخصيت حضرت موسى ( ع ) براى فرعون ، چنان خيره كننده و تهديدآميز بود كه خود شخصاً رهبرى مبارزه با او را به عهده گرفت .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 11

11 - دعوت موسى ( ع ) و مقابله فرعون با آن حضرت ، موضوعى مطرح در افكار عمومى مردم مصر

فاجعل . .. موعدًا ... مكانًا سوًى

سعى فرعون در مقابله با

موسى(ع) به وسيله سحر، و دعوت از مردم براى شركت در اين رويارويى، حكايت از آن دارد كه موضوع دعوت آن حضرت، موضوعى مطرح در جامعه آن زمان بوده و مردم اين رويداد را تعقيب مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 1

1 - فرعون براى مبارزه با موسى ( ع ) ، مردم را در اجتماعى گردآورد و با آنان در اين زمينه سخن گفت .

فحشر فنادى

{حشر}، به معناى جمع كردن همراه با سوق دادن است (مصباح).

مجادله مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 20

20 - استفاده مؤمن آل فرعون ، از شيوه جدل در مقابل منطق زور فرعونيان

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

آمدن اين تعبير كه اگر موسى(ع) دروغ گفته باشد، عليه خودش اقدام كرده است و. .. از باب جدل مى باشد; و گرنه براى مؤمن آل فرعون، احتمال دروغ گو بودن موسى(ع) متصور نبود.

مجرميت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان وى ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين ... و يحق اللّه الحق بكلمته و لو

كره الم

مجرميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان وى ، مردمانى تبهكار و مجرم بودند .

فرعون و ملإيه . .. و كانوا قوماً مجرمين ... و يحق اللّه الحق بكلمته و لو كره الم

محاربه اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

محاربه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 5

5 _ فرعون و اطرافيانش ، از ثروت و امكانات عظيم اقتصادى خود در جهت مبارزه با دين خدا و گمراه كردن مردم ، استفاده مى كردند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا عن سبيلك

محافظت از مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { فوقاه اللّه سيئات ما مكروا } فقال : أما لقد بسطوا

عليه و قتلوه و لكن أتدرون ما وقاه ؟ وقاه أن يفتنوه فى دينه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {فوقاه اللّه سيئات ما مكروا} روايت شده كه فرمود: آگاه باشيد فرعونيان بر آن مؤمن، مسلط شده و او را به قتل رساندند; لكن مى دانيد كه خداوند او را از چه چيزى حفظ كرد؟ او را از اين كه در دينش فتنه كنند حفظ كرد}.

محدوده ثروت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 2

2 - مباهات فرعون ، به قلمرو قدرت و ميزان مكنت و دارايى خويش

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم أليس لى ملك مصر. .. أفلاتبصرون

محدوده حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 1

1 - سرزمين مصر ، تحت سلطه و حاكميت فرعون و خويشاوندان وى

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون

{قوم شخص} به كسانى گفته مى شود كه از نزديكان وى بوده و در يك جد با او مشترك باشند. بنابراين، از تعبير {قوم فرعون} استفاده مى شود كه حاكميت سرزمين مصر در اختيار فرعون و خاندان ظالم وى قرار داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 3

3 - مدين ، سرزمين بيرون از قلمرو حكومت فرعون

و لمّا توجّه تلقاء مدين

انتخاب مدين به عنوان پناهگاه، نشانگر آن است كه آن سرزمين از محدوده حكومت فرعون بيرون بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 10

10

- مدين ، سرزمينى خارج از قلمرو حكومت فرعون

لاتخف نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 2

2 - سرزمين مصر تحت سلطه نفس گير سپاهيان سركش فرعون

و استكبر هو و جنوده فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 2

2 - مباهات فرعون ، به قلمرو قدرت و ميزان مكنت و دارايى خويش

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم أليس لى ملك مصر. .. أفلاتبصرون

محدوده قدرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 2

2 - مباهات فرعون ، به قلمرو قدرت و ميزان مكنت و دارايى خويش

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم أليس لى ملك مصر. .. أفلاتبصرون

محروميت اخروى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 8

8 - بى بهره بودن فرعون و سپاهيانش ، از نصرت الهى در روز قيامت

و يوم القي_مة لاينصرون

محروميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و

نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 7

7$ - فرعون ، طغيان گرى محروم از هرگونه پاكى و صلاح

هل لك إلى أن تزكّى

سؤال موسى(ع) نشان مى دهد كه وى در وجود فرعون، به دنبال يافتن تمايلى _ هر چند اندك _ به سوى خير و صلاح بود.

مدت شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 18

18 - فرعون ، دوران مجازات ساحران مؤمن ( قطع دست و پا و بستن به چوبه دار ) را در مقايسه با مدت عذاب هاى موعود موسى ( ع ) ، طولانى تر و پايدارتر اعلام كرد .

و لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

{عذاباً} تميز براى {أشدّ} و قرينه بر تميز محذوف {أبقى} است; يعنى، {و أبقى عذاباً}.

مدح فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 8

8 - اقدام ساحران به ستايش فرعون در لحظه شروع عمليات خود ، با هدف جلب حمايت او و نزديك ساختن

خويش بهوى

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

مدحهاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 8

8 - اقدام ساحران به ستايش فرعون در لحظه شروع عمليات خود ، با هدف جلب حمايت او و نزديك ساختن خويش بهوى

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

مرگ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 4

4 - عذاب اخروى فرعون ، از زمان مرگ او آغاز شده است . *

فأخذه اللّه نكال الأخرة

فعل {أخذ} ماضى و حاكى از تحقق عذابى است كه به {نكال الأخرة} توصيف شده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه قطعى بودن عذاب آينده، سبب ماضى آوردن {أخذ} باشد.

مستضعفان در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعيف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاكميت نظام طبقاتى بر آن جامعه

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

مستكبران در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعيف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاكميت نظام طبقاتى بر آن جامعه

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

مشاوره اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 3

3 - مشاوره سران حكومت فرعون درباره كشتن موسى ( ع )

إنّ الملأيأتمرون بك

ليقتلوك

{إئتمار} (مصدر {يأتمرون}) به معناى مشورت و رايزنى است.

مشاوره با اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 6

6 - مشاوره فرعون با اطرافيان خويش و نظر خواهى از آنان براى مبارزه با موسى ( ع )

فماذا تأمرون

{أمر} (مصدر {تأمرون}) به معناى فرمان دادن است. مقصود از آن در اين جا فرمان مشورتى است. بنابراين {چه فرمان مى دهيد}; يعنى، رأيتان چيست.

مشاوره در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 6

6 _ فرعون براى اداره امور مملكتى از مشورت با ديگران ابايى نداشت .

يريد أن يخرجكم من أرضكم فماذا تأمرون

مشاوره فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 6

6 - مشاوره فرعون با اطرافيان خويش و نظر خواهى از آنان براى مبارزه با موسى ( ع )

فماذا تأمرون

{أمر} (مصدر {تأمرون}) به معناى فرمان دادن است. مقصود از آن در اين جا فرمان مشورتى است. بنابراين {چه فرمان مى دهيد}; يعنى، رأيتان چيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 2

2 - فرعون درباره تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) ، با مشاوران و درباريانش به رايزنى پرداخت .

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

مشاوره كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 3

3 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از تبادل نظر در جلسه مشورتى به اين نتيجه رسيدند

كه موسى ( ع ) بدون هيچ ترديد ساحرى زبردست و معجزه وى سحر است .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

برداشت فوق بر اساس اولين احتمالى است كه در توضيح فيش قبل درباره جمله {إن هذا . .. } بيان شد.

مصريان و جسد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 6

6 _ خداوند ، جسد فرعون را آيت و مايه عبرت مردم مصر قرار داد .

ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {لمن خلفك} مردمى باشند كه در مصر تحت حكومت فرعون مى زيستند.

مصونيت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 24

24 - موسى و هارون ( ع ) ، مصون از گزند فرعون و بيرون از سلطه فرعونيان

إنّه لكبيركم . .. فلأقطّعنّ أيديكم ... أشدّ عذابًا و أبقى

تهديد ساحران به شكنجه و دار، به دليل گرايش به موسى و هارون(ع) و سكوت از مجازات آن دو، نشانه ميسر نبودن آن براى فرعون است.

معبود مردم دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 5

5 - فرعون ، مورد پرستش مردم سرزمين خويش

لئن اتّخذت إل_هًا غيرى

معبودان دروغين فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 7

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد

كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

معبودان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 _ فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى متعدد

و يذرك و ءالهتك

معبوديت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 4

4 - فرعون ، مورد پرستش مردم مصر

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

مقربان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 2

2 - تأكيد فرعون بر قرار گرفتن ساحران در زمره مقربان وى ، با پيروزى بر موسى ( ع )

و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

مقهوريت حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 5

5 - شكوه و اقتدار حكومت فرعونى ، امرى ناچيز و مقهور قدرت خداوند بود .

فنبذن_هم فى اليمّ

مكر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 2،3

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير {رب العلمين} به {رب موسى و هرون} اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون سجده كردند و او را {رب العلمين} خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى

ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

3 _ پيشگيرى از فريبكارى و خدعه گرى فرعون ، از اهداف ساحران در تفسير { رب العلمين } به { رب موسى و هرون }

رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 3،4،5،6

3 - تهيه و تدارك براى ارائه سِحرى بزرگ در برابر موسى ( ع ) ، از حيله هاى فرعون

فلنأتيّنك بسحر . .. فجمع كيده

4 - فرعون براى مقابله با موسى ( ع ) ، تمامى حيله ها و برنامه هاى خود را جمع آورى كرد و به كار گرفت .

فتولّى فرعون فجمع كيده

{كيد}; يعنى، مكر ورزيدن و چاره انديشيدن (قاموس) و مراد از {جمع كيد}، گردآورى اهل مكر و ابزار آن است.

5 - فرعون ، از فرصت كافى براى تدارك سِحر و امكانات ديگر جهت مقابله با موسى ( ع ) برخوردار بود .

فجمع كيده ثمّ أتى

{ثمّ} براى بيان تراخى است. ممكن است اين تراخى، زمانى باشد; يعنى، پس از جمع آورى مكرها، مدتى تا رسيدن روز موعود فاصله شد و سپس آن روز فرا رسيد. براين اساس بايد گفت: فرعون فرصتى كامل براى كسب آمادگى داشت.

6 - فرعون پس از گردآورى امكانات و حيله هاى خويش ، در ميعادگاه خود با موسى ( ع ) حاضر گرديد .

موعدكم يوم الزينة . .. فجمع كيده ثمّ أتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 4

4 - دروغ و تزوير ، دو حربه فرعون عليه موسى ( ع )

قال . .. إنّ ه_ذا لس_حر

عليم . يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تعبير {يريد أن يخرجكم. ..} دروغى آشكار است; چه اين كه موسى(ع) خواهان خارج ساختن بنى اسرائيل از مصر بود و نه قبطيان. و از سوى ديگر در مجموع كلام وى تزوير و فريبكارى نهفته است چه در گفتن {أرضكم} (سرزمين شما) و چه در تعبير {بسحره} (با جادويش)

ممانعت از سوءاستفاده فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 8

8 - ساحران ، ايمان خود به خداوند را به گونه اى اعلام كردند كه فرعون نتواند آن را تحريف و از آن سوء استفاده كند .

قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

از آن جايى كه موسى(ع) مدتى در خانه فرعون پرورش يافته بود، اگر ساحران {ربّ موسى} مى گفتند، اين احتمال وجود داشت كه فرعون سجده آنان و گفته هايشان را به نفع خود توجيه كند و خود را {ربّ موسى} بداند. آنان با آوردن اسم هارون در كنار اسم موسى(ع) (ربّ هارون و موسى) راه سوء استفاده از كلام خود را به روى فرعون بستند.

ممانعت از شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 11

11 - موسى و هارون ( ع ) ، از جانب خداوند مأمور بازداشتن فرعون از شكنجه بنى اسرائيل بودند .

إنّا رسولا ربّك . .. و لاتعذّبهم

ممانعت از طغيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 2

2 - حركت موسى و هارون ( ع ) به سوى فرعون و بازداشتن او

از طغيان گرى ، فرمان مؤكد و مكرر خداوند به آن دو بود .

اذهب . .. اذهب أنت و أخوك ... اذهبا إلى فرعون

ممانعت از طغيانگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 2

2 - خداوند ، موسى ( ع ) را به حركت به سوى فرعون و بازداشتن او از طغيان گرى ، فرمان داد .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

مناظره با جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 4

4 - ترساندن فرعونيان از عذاب _ به خاطر افتراى بر خداوند _ سرلوحه سخنان موسى ( ع ) در صحنه مقابله با ساحران فرعون

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا فيسحتكم بعذاب

{ويل}; يعنى، {اندوه} و {هلاكت} و {هر سختى كه از ناحيه عذاب پديد آيد} (لسان العرب). {ويلكم} نفرين است; يعنى، عذاب باد بر شما. برخى آن را مفعول براى فعل محذوف دانسته اند; يعنى، ألزموا ويلكم (با هلاكت و عذابتان همدم باشيد). جمله {فيسحتكم بعذاب} روشنگر مفاد {ويلكم} است.

مناظره فرعون با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 1

1 - فرعون با پذيرفتن زمان و مكان پيشنهادى موسى ( ع ) براى مبارزه ، از ادامه بحث و گفت وگو با او لب فرو بست و مجلس مناظره را ترك كرد .

فتولّى فرعون

مناظره موسى(ع) با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 1

1 - مناظره موسى و فرعون

در منظر جمعى از فرعونيان

قال لمن حوله

{حَوْل} به چيزى كه شىء را احاطه كرده باشد، گفته مى شود. استفهام در {ألاتستمعون} براى اظهار تعجب است. يعنى {[ فرعون] به كسانى كه پيرامونش بودند [با تعجب ]گفت آيا نمى شنويد}.

منشأ افساد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 15

15 - فساد و تباهى ، امرى ريشه دار در خاندان و نياكان فرعون

إنّه كان من المفسدين

تعبير از نياكان فرعون به {المفسدين} (به صورت جمع با {ال}) نشان مى دهد كه همه آنان فسادگر بودند و فلسفه فسادگرى در تاريخ فرعون ها، بسيار ريشه دار بوده است.

منشأ اميدوارى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 3

3 _ قرار گرفتن در صف نخستين مؤمنان ، سرمايه اميد ساحران به آمرزش الهى

إنّا نطمع أن يغفر . .. أن كنّا أوّل المؤمنين

عبارت {أن كنّا. ..} تعليل براى اميد داشتن به غفران الهى است; يعنى، چون ما در صف نخستين ايمان آوردگان به موسى قرار گرفتيم اين ما را اميدوار به غفران مى نمايد.

منشأ تهمتهاى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

منشأ تهمتهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

منشأ ثروت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 3،6

3 _ ثروت ها و زيور آلات فرعون و اطرافيان او ، از جانب خداوند و داده او بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

6 _ بهره مندى فرعون و اطرافيان او از ثروت هاى خدادادى ، مقتضاى ربوبيت الهى بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا

منشأ ثروت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 3،6

3 _ ثروت ها و زيور آلات فرعون و اطرافيان او ، از جانب خداوند و داده او بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

6 _ بهره مندى فرعون و اطرافيان او از ثروت هاى خدادادى ، مقتضاى ربوبيت الهى بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا

منشأ ذلت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى

به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

منشأ شكست فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 3

3 - تعلق اراده الهى بر تسلّط بخشيدن به موسى و هارون ( ع ) ، در عرصه هاى مبارزه و ناكام گردانيدن فرعون و دارودسته وى

و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

منشأ غرق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 1،3

1 - غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، پس از عبور كامل بنى اسرائيل از دريا

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ أغرقنا الأخرين

3 - ورود فرعون و سپاهيانش به دريا و غرق شدن آنان ، نمود اراده الهى

و أزلفنا ثَمّ الأخرين . .. ثمّ أغرقنا الأخرين

از اسناد فعل هاى {أزلفنا} و {أغرقنا} به خداوند، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

منشأ نابودى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 7

7 - تعلق اراده الهى بر نابودى فرعون و دستگاه استكبارى وى

و نرى فرعون و ه_م_ن و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون

منفعت طلبى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 4

4 - ساحران عصر فرعون ، قشرى سودجو و دنياگرا

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران يا موسى(ع) را حق مى دانستند و يا باطل; در هر دو صورت درخواست مزد و پاداش در برابر احياى حق و يا نابودى آن، بيانگر سودجويى و دنيامدارى است.

منفعت طلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 10

10 - تلاش آسيه در برانگيختن خوى منفعت طلبى و غريزه فرزندخواهى فرعون

عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا

مواعظ جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 16

16 - ساحران مؤمن با وجود تهديدات فرعون ، در صدد نصيحت و ارشاد و هدايت وى بودند .

ما جاءنا من البيّن_ت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

اشاره ساحران به بينات موسى(ع) و خالقيت خداوند و محدوديت قدرت فرعون، پس از موضع گيرى خصمانه او، مى تواند به منظور رام ساختن و پند و اندرز دادن به او باشد.

مواعظ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 14

14 - نصيحت ها و هشدار هاى مؤمن آل فرعون ، نسبت به قتل موسى ( ع ) ، در فرعون بى تأثير بود .

أتقتلون رجلاً . .. قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى

موانع ايمان اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8،11

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

11 - حاكميت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن ، مانع از پذيرش دعوت موسى و سرنهادن به دستور هاى او ، از سوى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

موانع ايمان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

موانع قبول توبه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 6

6 _ عصيانگرى و فسادانگيزى پيوسته فرعون ، مانع پذيرفته شدن توبه وى از سوى خداوند شد .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

موجبات عذاب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء در {فأخذه. ..}، آن

را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

موجبات كيفر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 3

3 - عصيان و سرپيچى فرعون ، موجب مؤاخذه شدن او از جانب خداوند شد .

فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

موسى(ع) در دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 1،2

1 - موضع گيرى فرعون ، در قبال دعوت موسى ( ع ) با به رخ كشيدن دوران سرپرستى خويش بر او

قال ألم نربّك فينا وليدًا

{تربية} (مصدر {نريّى}) به معناى پروريدن است. {وليد} به نوزاد و نيز به كودكى گفته مى شود كه از وقت ولادتش زمانى زيادى نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته مى شود. {لبث} (مصدر{لبثت}) به معناى ماندن و درنگ كردن است; يعنى، فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود نپروريدم [مگر ]ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى.

2 - كودكى و بخشى از دوران عمر موسى ( ع ) و نيز رشد و پرورش جسمى او در خاندان فرعون گذشت .

قال ألم نربّك فينا وليدًا و لبثت فينا من عمرك سنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 3،4،6

3 - بزرگ شدن موسى ( ع ) در دامن فرعون ، امرى اجبارى بود نه نعمتى شايان سپاس .

ألم نربّك فينا وليدًا . .. و تلك نعمة ... أن عبّدتّ بنى إسرءيل

جمله {و تلك نعمة} استفهام انكارى و به تقديم {أوَ تلك . ..} مى باشد.

4 - راه يافتن

موسى ( ع ) به دستگاه فرعون حلقه اى از زنجير بردگى بنى اسرائيل

قال ألم نربّك فينا وليدًا . .. و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

مقصود موسى(ع) از بيان مطلب ياد شده اين بود كه اگر ظلم تو بر بنى اسرائيل (كشتن نوزادان) نبود، هرگز مادرم مرا به نيل رها نمى كرد تا اسير تو شوم و امروز تو بر من منّت نهى.

6 - ناخشنودى موسى ( ع ) ، از زندگى گذشته خويش در دربار فرعون

قال ألم نربّك فينا وليدًا . .. و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 1

1 - اقدام موسى ( ع ) ، به معرفى پروردگار جهانيان براى فرعون وحاضران مجلس او

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 1

1 - مناظره موسى و فرعون در منظر جمعى از فرعونيان

قال لمن حوله

{حَوْل} به چيزى كه شىء را احاطه كرده باشد، گفته مى شود. استفهام در {ألاتستمعون} براى اظهار تعجب است. يعنى {[ فرعون] به كسانى كه پيرامونش بودند [با تعجب ]گفت آيا نمى شنويد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 1

1 - موسى ( ع ) با راه يافتن به دربار فرعونيان ، پيام حق الهى را به آنان ارائه كرد .

لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون ... فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

موسى(ع) در

كاخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 2

2 - واقع شدن كاخ فرعون و محل زندگى موسى ( ع ) در نقطه اى خارج از شهر مصر

و دخل المدينة

با توجه به اين كه موسى(ع) در آن زمان پيش فرعون و در كاخ وى زندگى مى كرد، تعبير {دخل المدينة} نشان مى دهد كه قصر فرعون در محلى بيرون از شهر مصر واقع شده بود.

موسى(ع) و اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 1،2

1 _ حضرت موسى ( ع ) ، فرعون و سران حكومتش را ، به خاطر انكار معجزه اى كه در حق بودن آن ترديدى نبود ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

قال موسى أتقولون للحق لما جاءكم أسحر هذا

2 _ حضرت موسى ( ع ) ، از انكار معجزه توسط فرعون و اطرافيانش و جادو خواندن آن ، اظهار تعجب و

شگفتى كرد .

أسحر هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 13،18

13 _ موسى ( ع ) در دعاى خود ، براى اينكه فرعون و اطرافيانش موفق به ايمان نشوند ، از خداوند درخواست كرد دل هاى آنان را سخت گردانيده و بر آن مهر بزند .

ربنا . .. و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا

{شدت} به معناى صلابت و سخت شدن است و نقيض نرمى مى باشد و چون {اشدد} با {على} استعمال شده در آن معناى {طبع} و {ختم} تضمين و اشراب شده است.

18 _ موسى ( ع ) از خداوند ، خواستار عذاب استيصال براى فرعون و اطرافيانش گرديد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد. در اين صورت چنين بر مى آيد كه حضرت موسى(ع) چون به چگونگى تحقق عذاب استيصال آگاه بود، از خداوند تحقق زمينه پيدايش آن را _ كه عبارت از سخت شدن دل و مهر شدن آن است _ درخواست كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 10

10 _ موسى ( ع ) و برادرش ( هارون ) ، تحت فشار فرعون و اطرافيان او بودند .

قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا . .. ليضلوا عن سبيلك ... فاستق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 1

1 - خداوند ، موسى

( ع ) را به سوى فرعون و درباريانش فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

موسى(ع) و اضلال اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، از فرعون و اطرافيانش براى به كار بستن اموال و زينت هاى فراوان خويش در مسير گمراهى و فريب مردم ، در پيشگاه خداوند به شكوه پرداخت .

و قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا

موسى(ع) و اضلال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، از فرعون و اطرافيانش براى به كار بستن اموال و زينت هاى فراوان خويش در مسير گمراهى و فريب مردم ، در پيشگاه خداوند به شكوه پرداخت .

و قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا ربنا ليضلوا

موسى(ع) و براندازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

موسى(ع) و ثروت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 10،11

10 _ موسى ( ع )

در دعاى خود ، نابودى كامل ثروت هاى فرعون و اطرافيانش را از خداوند خواستار گرديد .

ربنا اطمس على أمولهم

گاهى {طموس} به چيزى نسبت داده مى شود و از آن فساد، تباهى و نابودى خود آن شىء اراده مى شود; مانند طموس قلب، يعنى فساد و تباهى قلب; طموس طريق، يعنى خراب شدن و از بين رفتن راه و گاهى از آن تباهى آثار و لوازم شىء اراده مى شود; مانند طموس نجم، يعنى زوال نور آن; طموس چشم، يعنى محور نور آن. برداشت فوق مبتنى بر استعمال اول است.

11 _ موسى ( ع ) در دعاى خود ، براى جلوگيرى از گمراه شدن مردم ، از خداوند درخواست كرد تا جاذبه هاى اموال فرعون و اطرافيانش را ( در چشم و دل مردم ) دگرگون نمايد .

ربنا ليضلوا عن سبيلك ربنا اطمس على أمولهم

موسى(ع) و ثروت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 10،11

10 _ موسى ( ع ) در دعاى خود ، نابودى كامل ثروت هاى فرعون و اطرافيانش را از خداوند خواستار گرديد .

ربنا اطمس على أمولهم

گاهى {طموس} به چيزى نسبت داده مى شود و از آن فساد، تباهى و نابودى خود آن شىء اراده مى شود; مانند طموس قلب، يعنى فساد و تباهى قلب; طموس طريق، يعنى خراب شدن و از بين رفتن راه و گاهى از آن تباهى آثار و لوازم شىء اراده مى شود; مانند طموس نجم، يعنى زوال نور آن; طموس چشم، يعنى محور نور آن. برداشت فوق مبتنى بر استعمال اول است.

11 _ موسى ( ع

) در دعاى خود ، براى جلوگيرى از گمراه شدن مردم ، از خداوند درخواست كرد تا جاذبه هاى اموال فرعون و اطرافيانش را ( در چشم و دل مردم ) دگرگون نمايد .

ربنا ليضلوا عن سبيلك ربنا اطمس على أمولهم

موسى(ع) و جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 1،2

1 _ موسى ( ع ) با بى اعتنايى به جادوگرى ساحران شروع مبارزه را به آنان واگذاشت .

قال ألقوا

2 _ ساحران پس از رخصت دهى موسى ( ع ) آنچه را براى جادوگرى تدارك ديده بودند ، در مقابل تماشاگران ر ها كردند و چشم هاى آنان را سحر كردند .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 80 - 2

2 _ حضرت موسى ( ع ) ، پس از رويارويى با انبوه ساحران ، از آنان خواست تا با به كار گرفتن تمام توان خود آنچه را كه به قصد ميدان انداختن آورده اند ، به زمين بيندازند .

فلما جاء السحرة قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 1،2،6

1 _ پس از درخواست موسى ( ع ) ، ساحران با به ميدان ريختن آنچه داشتند ( چوب ها و طناب ها ) به كار سحر پرداختند .

قال لهم موسى ألقوا . .. فلما ألقوا

2 _ موسى ( ع ) ، پس از مشاهده عمل ساحران ، براى رفع اتهام ساحرى از خود ، سحر بودن

آن عمل را به آنان گوشزد نمود .

فلما ألقوا قال موسى ما جئتم به السحر

6 _ موسى ( ع ) ، با خطاب به ساحران ، آنان را گروهى مفسد و مقابله آنان با خود را عملى فسادانگيز خواند .

قال موسى ما جئتم به السحر . .. إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 1

1 - موسى ( ع ) ، شروع مبارزه را به ساحران فرعون واگذار نمود و بر آغاز كار از سوى آنان تأكيد كرد .

إمّا أن تلقى . .. قال بل ألقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 1

1 - پيشنهاد موسى ( ع ) به ساحران ، براى پيشقدم شدن در نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

موسى(ع) و شكست اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 6،7

6 _ حضرت موسى ( ع ) ، از پيش به پيروزى و دستيابى به هدف هاى خود و شكست فرعون ، آگاهى داشت .

و لا يفلح السحرون

{فلاح} به معناى ظفر و دست يافتن به هدف است (مفردات راغب).

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

موسى(ع) و شكست جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 -

3،4،5

3 _ موسى ( ع ) ، شكست ساحران و ابطال سحر آنان را ، قطعى و غير قابل ترديد اعلام كرد .

قال موسى ما جئتم به السحر إن اللّه سيبطله

4 _ موسى ( ع ) ، شكست ساحران و ابطال سحر آنان را ، به خدا مرتبط نموده و خود را صرفاً واسطه فعل او اعلام كرد .

قال موسى ما جئتم به السحر إن اللّه سيبطله إن اللّه لايصلح عمل المفسدين. و يحق ال

5 _ موسى ( ع ) ، از پيش بر پيروزى خود و شكست ساحران و ابطال سحرشان ، اطمينان داشت .

قال موسى ما جئتم به السحر إن اللّه سيبطله

موسى(ع) و شكست فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 7

7 _ موسى ( ع ) ، فرعون و اطرافيانش را گروهى مفسد و توطئه هاى آنان را محكوم به شكست دانست .

إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

موسى(ع) و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر

در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 104 - 1

1 _ موسى پس از بعثت به نبوّت با حضور در برابر فرعون و گفتگو با وى ، رسالت الهى خويش را به او اعلان كرد .

و قال موسى يفرعون إنى رسول من رب العلمين

كلمه {واو} در {و قال . .. } بيانگر اين است كه در قبل از بيان رسالت سخنانى بين موسى و فرعون مبادله شده بود كه به سبب دخالت نداشتن آنها در موضوع بحث، بيان نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 1،8،9

1 _ موسى ( ع ) در حضور فرعون خويشتن را از هر گونه افترا بر خداوند مبرّا دانست .

حقيق على أن لا أقول على اللّه إلا الحق

8 _ ربوبيت خداوند بر تمام هستى و نيز بر فرعون و بزرگان دربارش ، مورد تأكيد موسى در محاوراتش با فرعون

إنى رسول من رب العلمين . .. قد جئتكم ببينة من ربكم

9 _ موسى ( ع ) در راستاى رهاسازى بنى اسرائيل از فرعون خواست تا از مهاجرت آنان با وى جلوگيرى نكند .

فأرسل معى بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 1

1 _ فرعون ، ناباور به صداقت موسى ( ع ) در ادعاى رسالت و برخورداريش از معجزه و آيتى از

جانب خدا

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها إن كنت من الصدقين

متعلق {الصدقين} اصل رسالت و نيز داشتن {بينة} است. يعنى: إن كنت من الصادقين فى دعوى الرسالة و دعوى البينة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 107 - 1،2

1 _ موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ( درخواست آيت رسالت ) عصاى خويش را ر ها ساخت .

فألقى عصاه

2 _ عصاى موسى ( ع ) در برابر فرعون به مارى بزرگ تبديل شد .

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 108 - 1

1 _ موسى ( ع ) در پى درخواست فرعون ( آوردن معجزه ) دومين آيت رسالت خويش را ارائه كرد .

إن كنت جئت بئاية فأت بها . .. و نزع يده فإذا هى بيضاء للنظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 1،2

1

_ حضرت موسى ( ع ) ، فرعون و سران حكومتش را ، به خاطر انكار معجزه اى كه در حق بودن آن ترديدى نبود ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

قال موسى أتقولون للحق لما جاءكم أسحر هذا

2 _ حضرت موسى ( ع ) ، از انكار معجزه توسط فرعون و اطرافيانش و جادو خواندن آن ، اظهار تعجب و شگفتى كرد .

أسحر هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 13،18

13 _ موسى ( ع ) در دعاى خود ، براى اينكه فرعون و اطرافيانش موفق به ايمان نشوند ، از خداوند درخواست كرد دل هاى آنان را سخت گردانيده و بر آن مهر بزند .

ربنا . .. و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا

{شدت} به معناى صلابت و سخت شدن است و نقيض نرمى مى باشد و چون {اشدد} با {على} استعمال شده در آن معناى {طبع} و {ختم} تضمين و اشراب شده است.

18 _ موسى ( ع ) از خداوند ، خواستار عذاب استيصال براى فرعون و اطرافيانش گرديد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد. در اين صورت چنين بر مى آيد كه حضرت موسى(ع) چون به چگونگى تحقق عذاب استيصال آگاه بود، از خداوند تحقق زمينه پيدايش آن را _ كه عبارت از سخت شدن دل و مهر شدن آن است _ درخواست كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس -

10 - 89 - 10

10 _ موسى ( ع ) و برادرش ( هارون ) ، تحت فشار فرعون و اطرافيان او بودند .

قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا . .. ليضلوا عن سبيلك ... فاستق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 2

2_ فرعون و قوم او ، در محدوده رسالت موسى ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

كلمه {ملإيه} به معناى گروه و جمعيت و نيز به معناى اَشراف و بزرگان مى باشد. بر اساس معناى اول، جمله {أرسلنا موسى... إلى فرعون و ملإيه} در اينكه قوم فرعون و جمعيت وابسته به او در محدوده رسالت موسى(ع) بودند، صراحت دارد و بر اساس دومين معنا، اين جمله به حقيقت ياد شده اشاره دارد; زيرا اگر فرعون و بزرگان دربارش در محدوده رسالت موسى(ع) باشند، طبعاً قوم او نيز چنين خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 10

10- مقابله به مثل و حقيقت گويى ، از ويژگى هاى برخورد موسى ( ع ) با فرعون

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . .. و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 2

2 - موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون ، خود را مواجه با گروهى از حاميان او مى ديد و براى ارشاد آنان چاره انديشى مى كرد .

اذهب إلى فرعون . .. يفقهوا قولى

با آن كه در فرمان رسالت

فقط نام فرعون آمده بود، اما موسى(ع) براى گفتار خويش، شنوندگان بيشترى را پيش بينى مى كرد و {يفقهوا} را با صيغه جمع آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 1

1 - فرعون ، هامان و قارون ، در قلمرو رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 1

1 - خداوند ، موسى ( ع ) را به سوى فرعون و درباريانش فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 3

3 - نخستين مأموريت موسى ( ع ) ، حركت به سوى فرعون بود .

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 2

2 - حركت به سوى فرعون و باز داشتن او از طغيان گرى ، فرمان خداوند به موسى ( ع ) در وادى طوى

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

موضعگيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 5

5 - ادعاى ربوبيت برتر ، موضع گيرى فرعون در برابر طرح توحيد ربوبى از سوى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك . .. أنا ربّكم الأعلى

جمله {و أهديك إلى ربّك} در آيات پيشين، سخنى بود كه موسى(ع)، آن را با توجه به انكار ربوبيت خداوند از سوى فرعون،

مطرح ساخت. فرعون در واكنش به اين دعوت، برترين ربوبيت را براى خود قائل شد.

موعظه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 16

16 - ساحران مؤمن با وجود تهديدات فرعون ، در صدد نصيحت و ارشاد و هدايت وى بودند .

ما جاءنا من البيّن_ت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

اشاره ساحران به بينات موسى(ع) و خالقيت خداوند و محدوديت قدرت فرعون، پس از موضع گيرى خصمانه او، مى تواند به منظور رام ساختن و پند و اندرز دادن به او باشد.

موقعيت اجتماعى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 5

5 - ساحران ، داراى موقعيت و احترام در ميان جامعه فرعونى *

و قالوا ي_أيّه الساحر

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه خطاب {ي_أيّه الساحر}، استهزايى نباشد; بلكه براى احترام ادا شده باشد. و مؤيد آن، ذيل آيه شريفه است كه فرعونيان از موسى(ع) تقاضاى رفع عذاب كردند.

موقعيت اجتماعى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از موقعيت اجتماعى و نفوذ در جامعه

ي_قوم لكم الملك اليوم

تعبير {اى قوم من} و نيز محتوا و آهنگ كلام مؤمن آل فرعون و برخى از روايات وارده درباره ايشان، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 3

3 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از موقعيت اجتماعى و

نفوذ در جامعه

ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد

موقعيت جغرافيايى كاخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 10

10 - كاخ فرعون ، مشرف و مسلط بر جريان رود نيل *

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى

موقعيت جوى مركز حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 16

16 - مركز حكومت فرعون ، منطقه اى گرمسير و داراى درختان نخل بود .

و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

موقعيت سياسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 3

3 - مدين ، سرزمين بيرون از قلمرو حكومت فرعون

و لمّا توجّه تلقاء مدين

انتخاب مدين به عنوان پناهگاه، نشانگر آن است كه آن سرزمين از محدوده حكومت فرعون بيرون بوده است.

موقعيت شناسى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 10

10 - بهره گرفتن مؤمن آل فرعون از افكار عمومى مردم ، عليه تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

ي_قوم لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

صحبت مكرر مؤمن آل فرعون با مردم _ على رغم آن كه موسى(ع) مورد تهديد شخص فرعون بود _ مى تواند از نكته ياد شده حكايت كند.

موقعيت كاخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 2

2 - واقع شدن كاخ فرعون و محل زندگى موسى ( ع ) در نقطه اى خارج از شهر مصر

و

دخل المدينة

با توجه به اين كه موسى(ع) در آن زمان پيش فرعون و در كاخ وى زندگى مى كرد، تعبير {دخل المدينة} نشان مى دهد كه قصر فرعون در محلى بيرون از شهر مصر واقع شده بود.

مؤاخذه دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 2

2 - مؤاخذه سخت و سنگين فرعون در دنيا از سوى خداوند

فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

{وبيل} به معناى وخيم و سنگين است (مصباح المنير).

مؤمن آل فرعون در حضور موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 1

1 - ورود شتابزده مردى ناشناس از دورترين نقطه شهر به حضور موسى ( ع )

و جاء رجل من أقصا المدينة يسعى

مؤمن آل فرعون و قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 12

12 - آشنايى مؤمن آل فرعون ، از تاريخ مردم مصر و سرگذشت يوسف پيامبر ( ع )

و لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّن_ت . .. حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده ر

مؤمن آل فرعون و مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 12

12 - آشنايى مؤمن آل فرعون ، از تاريخ مردم مصر و سرگذشت يوسف پيامبر ( ع )

و لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّن_ت . .. حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده ر

ميخكوبى دشمنان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 -

10 - 6

6 - ميخكوب كردن به زمين هنگام مجازات ، شيوه فرعون در سركوب مخالفان

و فرعون ذى الأوتاد

ممكن است فرعون از آن جهت به {ذى الأوتاد} توصيف شده باشد كه مخالفان خود را، به چهار ميخ مى كشيد و شكنجه مى داد.

ميعاد فرعون با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 6،7،10

6 - فرعون با تظاهر به اطمينان خويش بر پيروزى بر موسى ( ع ) ، تعيين مكان و زمان رويارويى را به او واگذار كرد .

فاجعل بيننا و بينك موعدًا لانخلفه

در اين كه {موعداً} مصدر است يا اسم زمان و يا اسم مكان، نظرياتى چند ابراز شده است. گفتنى است كه به قرينه وصف {لانخلفه} و كلمه {مكاناً} و كلمه {يوم الزينة} (در آيه بعد) مى توان پى برد كه مجموعه هر سه معنا، مورد نظر بوده است; هر چند براى برخى از آن معانى كلام داراى تقديراتى باشد.

7 - فرعون به موسى ( ع ) اطمينان داد كه او و يارانش ، از حضور در ميعادگاه تخلف نخواهند ورزيد .

موعدًا لانخلفه نحن

10 - فرعون ، براى مقابله با معجزات موسى ( ع ) از او خواست مكانى مناسب و هموار را در نظر گيرد .

فاجعل . .. مكانًا سوًى

{مكاناً} بدل است براى {موعداً} و {سوى} به معناى مستوى است. {مكاناً سوى}; يعنى، زمينى كه مسطح باشد. اين وصف، آگاهى طرفين را بر آنچه انجام مى گيرد، ممكن مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 2،4،6،9

2 - موسى ( ع

) ، روز عيد را به عنوان روز موعود براى مقابله با فرعون برگزيد .

قال موعدكم يوم الزينة

4 - هنگام بالا آمدن آفتاب و اجتماع مردم در روز عيد ، زمان مواعده موسى ( ع ) و فرعون

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

6 - موسى ( ع ) ، مناسب ترين زمان را براى تبليغ و ارائه معجزات خويش و منكوب ساختن فرعون برگزيد .

قال موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

روز عيد، نوعاً روز فراغت و آمادگى فكرى مردم است. انتخاب چنين روزى از سوى موسى(ع) و نيز توجه به حضور گسترده مردم در روشنايى روز، حكايت از انتخاب مناسب آن حضرت دارد.

9 - موسى ( ع ) همراه با تعيين زمان و مكان مبارزه ، تلاش فرعونيان را براى جمع كردن مردم در صحنه مبارزه ، شرط كرد .

موعدكم يوم الزينة و أن يحشر الناس ضحًى

مجهول آوردن {يُحشر} حاكى از نقش عواملى در جمع شدن مردم است. چنانچه حرف {واو} در {و أن يحشر...} به معناى {مع} باشد، قيد {محشور شدن مردم} گوياى اين نكته است كه موسى(ع)، وعده خويش را به احضار مردم مشروط ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 6

6 - فرعون پس از گردآورى امكانات و حيله هاى خويش ، در ميعادگاه خود با موسى ( ع ) حاضر گرديد .

موعدكم يوم الزينة . .. فجمع كيده ثمّ أتى

نجات از حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 2

2- زندگى بدون آرامش بنى اسرائيل تا قبل از

رهايى از حكومت فرعون *

فأراد أن يستفزّهم من الأرض . .. و قلنا من بعده لبنى إسرءيل اسكنوا الأرض

احتمال دارد كه {اسكنوا الأرض} به معناى آرام گرفتن در زمين و بيرون آمدن از اضطرابى باشد كه قبلاً گريبانگير آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 2،3

2 - تعلق اراده الهى بر تغيير تحولات مصر به نفع بنى اسرائيل و رهانيدن آنان از استضعاف فرعون

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

3 - نجات از حكومت بسيار خشن و بى رحم فرعون ، امتنانى بزرگ و نعمتى گران سنگ از سوى خدا به بنى اسرائيل بود .

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

{نمنّ} از ريشه {منّة} مشتق شده است و {منّة} به نعمت سنگين گفته مى شود (مفردات راغب).

نجات از شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 7

7 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى لازم براى هجرت از مصر و رهايى از عذاب فرعون

أسر بعبادى

حركت شبانه، گريختن از چنگ كسانى است كه براى آن حركت، مانع ايجاد مى كنند. بنابراين ماندن بنى اسرائيل نزد فرعونيان، برخلاف ميل آنان بوده است.

نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود

از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1،9

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 2،7

2 - خداوند ، بنى اسرائيل را از خطر فرعون رهانيد و آنان را از اسارت او نجات داد .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

7 - نزول { منّ و سلوى } بر بنى اسرائيل ، پس از نجات آنان از چنگال فرعون و استقرار آنها در بيابان بوده است .

قد أنجين_كم . .. وعدن_كم ... و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

نزول {منّ و سلوى}، نشان عارى بودن منطقه از مواد غذايى متداول و بيابانى بودن محيط استقرار آنها است.

نخلستان در مركز حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 16

16 - مركز

حكومت فرعون ، منطقه اى گرمسير و داراى درختان نخل بود .

و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

نشانه هاى اشرافيت در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 4

4 - { طلا } نماد اشرافى گرى و تجمل در جامعه فرعونى

فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

از تكيه فرعون بر زيورآلات طلا، مطلب بالا قابل برداشت است.

نشانه هاى رياست در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 2

2 - استفاده مردان از دستبند طلا ، نشانگر سيادت و رياست در جامعه فرعونى بود .

فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

با توجه به واژه {أُلقى}، مى توان استفاده كرد كه فرعونيان از رسولان الهى انتظار داشتن {نشانه} را داشتند و نشانه آن زمان، دستبند طلا بوده است.

نشانه هاى گمراهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 3

3_ حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

جمله {يقدم قومه . ..} بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى {و ما أمر فرعون برشيد} مى باشد.

نظام حكومتى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 4

4 - ايمان به موسى ( ع ) در حكومت فرعون ، كارى غير قانونى و ممنوع بوده است .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

نياز به اذن فرعون

در ايمان به موسى(ع)، نشان از ممنوعيت و غيرقانونى بودن ايمان به آن حضرت در آن عصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 7

7 - وجود فشار و اكراه و سلب آزادى در حكومت فرعون

ما أكرهتنا عليه من السحر

نظام سياسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 6

6 _ فرعون براى اداره امور مملكتى از مشورت با ديگران ابايى نداشت .

يريد أن يخرجكم من أرضكم فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 1

1 _ فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتى با نفوذ در سرزمين مصر بود .

يأتوك بكل سحر عليم

فعل {يأتوك} جواب فعل امر قرار گرفته و به حرف شرطِ مقدر مجزوم شده است. تقدير كلام چنين است: ان ترسل الحاشرين يأتوك بكل ساحر عليم. انتخاب اين تركيب براى كلام حاوى اين نكته است كه فرستادن نيروها مستلزم آوردن ساحران است و اين حكايت از نفوذ فراوان فرعون و مأموران وى بر سرزمين مصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 12

12 _ نظام فرعونى ، نظامى استثمارگر

و نستحى نساءهم

چون مجرد زنده نگهداشتن زنان كيفر محسوب نمى شود و فرعون با جمله {سنقتّل . .. و نستحى نساءهم} در صدد بيان مجازات قوم موسى بوده است، مى توان گفت هدف از بيان اين معنا استثمار زنان بنى اسرائيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 6 - 16

16- تحميل بدترين شكنجه ها ، سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوى فرعونيان ، آزمايشى بزرگ از جانب خداوند براى بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} شكنجه هاى فرعونيان باشد.

نظام كيفرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 14

14 - بريدن دست و پاى مجرمان و بستن آنان به چوبه هاى دار ، از جمله سخت ترين مجازات ها در زمان فرعون بود .

فلأقطّعنّ . .. و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

نظرخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 1

1 - نظرخواهى و اقرارطلبى فرعون از قوم خويش ، درباره حاكميت و مالكيت او بر سرزمين مصر

ي_قوم أليس لى ملك مصر

نفرت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 9

9 - فرعون ، شخصيتى منفور در نگاه همسرش آسيه و رفتار وى غير قابل تحمل براى او

و نجّنى من فرعون و عمله

نفرين بر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 1

1 _ خداوند ، دعاى موسى و هارون ( ع ) ، عليه فرعون و اطرافيانش را مستجاب كرد .

قال قد أجيبت دعوتكما

نفرين بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 1

1 _ خداوند ، دعاى

موسى و هارون ( ع ) ، عليه فرعون و اطرافيانش را مستجاب كرد .

قال قد أجيبت دعوتكما

نفوذ اجتماعى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 5

5 - قارون و فرعون و هامان ، چهره هاى سرشناس و پرنفوذ جامعه خود بودند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن و لقد جاءهم موسى بالبيّن_ت

با توجه به اين كه موسى(ع) پيامبرى مبعوث شده از جانب خداوند براى توده هاى بنى اسرائيل بود، ذكر نام سه تن از ميان آنان و يادآورى اين كه موسى(ع) با بينات، به سوى قارون و فرعون و هامان آمد، نشان مى دهد كه آنان چهره هاى سرشناس و صاحب نفوذى بوده اند.

نقش آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 1

1 - برگرفته شدن موسى ( ع ) از آب نيل به وسيله نزديكان فرعون

فالتقطه ءال فرعون

{إلتقاط} به معناى برگرفتن چيزى از زمين است و {آل} به كسان و نزديكان شخص گفته مى شود.

نقش اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 6

6 _ فرعون و اطرافيانش در گرايش هاى اعتقادى مردم ، نقش تعيين كننده اى داشتند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

از اين كه خداوند موسى و هارون (ع) را _ كه براى هدايت مردم مبعوث شده بودند _ مستقيماً به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

زخرف - 43 - 46 - 5

5 - نقش جدى درباريان و اطرافيان فرعون ، در انحراف و گمراهى مردمان

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

از اين كه {ملأ} در برنامه تبليغى موسى(ع) هم طراز فرعون قرار گرفته اند، نقش اساسى آنان در انحراف مردم به دست مى آيد.

نقش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 2

2 - ناتوانى فرعونيان در مبارزه با موسى ( ع ) و منحصر شدن تمام قدرت و تدبير نظام فرعونى در وجود ساحران

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

با اين كه در نظام فرعونى تلاش بر حذف همه نيروها و منحصر دانستن فرعون در جايگاه رهبرى بوده است; اما ناتوانى او از مقابله با موسى(ع) و نياز وى به كارآيى ساحران، سبب گشت تا به جاى فرعون، ساحران پيشواى مردم قلمداد شوند.

نقش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 6

6 _ فرعون و اطرافيانش در گرايش هاى اعتقادى مردم ، نقش تعيين كننده اى داشتند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

از اين كه خداوند موسى و هارون (ع) را _ كه براى هدايت مردم مبعوث شده بودند _ مستقيماً به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 2

2_ فرعون ، در روز قيامت پيروانش را به آتش دوزخ خواهد برد .

فأوردهم النار

ماضى آوردن فعل {أورد} _ با اينكه گزارشى

از آينده است _ اشاره به حتمى بودن ورود آنان به آتش جهنم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 3

3 - در تعقيب بنى اسرائيل ، فرعون خود رهبرى سپاهيانش را به عهده داشت .

فأتبعهم فرعون بجنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 3

3 - فرعون ، هامان و قارون ، در اختيار دارنده همه امكانات اجتماعى ( اقتصادى ، سياسى و فرهنگى ) و مانع اصلى بر سر راه هدايت مردم

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. و لقد أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ه_م_ن و

برداشت ياد شده از آن جااست كه اين آيه، در صدد بيان نمونه و مصداقى از مردمى است كه قدرت سياسى و اقتصادى فزون تر از كافران صدر اسلام داشتند و مانع تبليغ و رسالت پيامبر الهى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 1

1- فرعون ، عامل اصلى گرفتارى هاى بنى اسرائيل در جامعه مصر

من العذاب المهين . من فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 2

2_ نقش اساسى فرعون ، در گرايش قوم او به تكذيب پيام آوران وحى *

و عاد و فرعون و إخون لوط

برداشت بالا با توجّه به اين نكته است كه در مورد ديگر اقوام، نام {قوم} آمده; ولى در مورد تكذيب كنندگان موسى و هارون(ع) تنها نام {فرعون} آمده است و قوم او در حقيقت تحت الشعاع او قرار

گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 4

4 - { فرعون } ، محور حاكميت كفر در عصر موسى

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

از اين كه موسى(ع) قبل از تبليغ تودهاى مردم، مأموريت يافته بود تا به سوى فرعون حركت كند، به دست مى آيد كه فرعون بر مجموعه نظام اجتماعى آن عصر حاكميت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 2

2 - فرعون ، مانع توجه و گرايشِ نيرو هاى تحت امر خويش ، به پيام و رسالت موسى ( ع )

فتولّى بركنه

در صورتى كه {باء} براى تعديه و {ركن} كنايه از نيروهاى حكومتى باشد، معناى آيه چنين مى شود: {فجعل ركنه متولّين}.

نگرانى از پيشگامى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 3

3 - موسى و هارون ( ع ) از پيشدستى فرعون و اقدام او به كيفر فورى آنان ، پيش از هرگونه فرصت اظهار معجزه و بيان حقيقت ، نگران بودند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

{فَرَطَ}; يعنى، پيشى گرفت بدون آن كه افراط يا تفريط كرده باشد (مفردات راغب). مراد موسى و هارون(ع)، احتمال دست زدن فرعون به كارى است كه فرصت ابلاغ پيام الهى را از آنان بگيرد.

نگرانى از حق ناپذيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا

نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

نگرانى از طغيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، از احتمال افزايش طغيان فرعون ، درپى ابلاغ دعوت الهى به او ، نگران بودند .

أو أن يطغى

خداوند در سخن با موسى(ع)، به طغيان گرى فرعون تصريح كرده بود. بنابراين مراد موسى و هارون(ع) از اين سخن، احتمال افزايش طغيان او است; به گونه اى كه زمينه پذيرش دعوت را در او به كلى از ميان ببرد.

نگرانى از طغيانگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 2

2 - خداوند به موسى و هارون ( ع ) اطمينان داد كه فرعون فرصت ابلاغ پيام رسالت را از آنان نگرفته و بر طغيان خود نخواهند افزود .

نخاف أن يفرط . .. قال لاتخافا

نگرانى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 2،5

2 - نگرانى فرعون از تأثير معجزات موسى در اطرافيانش

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 3

3 - نگرانى فرعون ، از نفوذ سخنان موسى ( ع ) در دل اركان حكومت خويش

فتولّى بركنه

نيازهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 -

6

6 - نياز شديد فرعون و همسرش به وجود كودكى در كنارشان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

وسعت سلطه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 4

4 - فرعون ، بر تمام امور زندگانى مردم مصر مسلّط بود .

أنا ربّكم الأعلى

وعده به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 2،3

2 - تأكيد فرعون بر قرار گرفتن ساحران در زمره مقربان وى ، با پيروزى بر موسى ( ع )

و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

3 - فرعون ، براى جلب حمايت ساحران ، بيش از انتظارشان به آنان وعده مزد و پاداش داد .

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ساحران تنها درخواست مزد داشته اند; ولى فرعون علاوه بر پاسخ مثبت به آن، وعده تقرّب به درگاه خود را نيز به آنان داد.

وعده شكست فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 7

7 - شكست نهايى فرعون و غلبه موسى ، هارون ( ع ) و پيروانشان بر وى ، وعده الهى به موسى در وادى طور

أنتما و من اتّبعكما الغ_لبون

وعده هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 2،3

2 - تأكيد فرعون بر قرار گرفتن ساحران در زمره مقربان وى ، با پيروزى بر موسى ( ع )

و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

3 - فرعون ، براى

جلب حمايت ساحران ، بيش از انتظارشان به آنان وعده مزد و پاداش داد .

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ساحران تنها درخواست مزد داشته اند; ولى فرعون علاوه بر پاسخ مثبت به آن، وعده تقرّب به درگاه خود را نيز به آنان داد.

وفور امكانات دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 9

9 - فرعون و قومش ( قبطيان ) ، برخوردار از متاع هاى فراوان دنيوى و دلبسته به آنها

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع

تذكر مؤمن آل فرعون به اندك و ناپايدارى بودن دنيا و متاع هاى آن به قوم خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

وقت برخورد سپاه فرعون با بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 60 - 1

1 - نزديك شدن سپاه فرعون به بنى اسرائيل ، به هنگام طلوع آفتاب

فأتبعوهم مشرقين

واژه {مشرقين} از مصدر {اشراق} (داخل شدن در وقت طلوع خورشيد) مشتق شده است و حال از ضمير فاعل {أتبعوهم} مى باشد; يعنى، {فلحقوا بهم حالكونهم داخلين فى وقت طلوع الشمس}. گفتنى است كه {إتباع} (مصدر {أتبعوا}) در اين جا به معناى ملحق شدن است.

وقت مبارزه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 3،4

3 - گردآورى ساحران ، براى هماوردى با موسى ( ع ) در وقت و روزى معين ( پيش از ظهر روز عيد ) بود .

فجمع السحرة لميق_ت يوم معلوم

{ميقات}

به زمان معين گفته مى شود و مراد از آن در اين جا _ به قرينه آيه 59 سوره طه _ پيش از ظهر (ضحى) مى باشد. مقصود از {يوم معلوم} به دليل آيه ياد شده روز جشن (يوم الزينة) است و روز جشن همان روز عيد مى باشد.

4 - اهميت زمان و روز خاص در بازتاب هماوردى موسى ( ع ) با ساحران در نگاه فرعونيان

فجمع السحرة لميق_ت يوم معلوم

تصريح به زمان معين، نشانگر اهميت و نقش آن است .

ويژگيهاى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

ويژگيهاى ايمان جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 8

8 - ساحران ، ايمان خود به خداوند را به گونه اى اعلام كردند كه فرعون نتواند آن را تحريف و از آن سوء استفاده كند .

قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

از آن جايى كه موسى(ع) مدتى در خانه فرعون پرورش يافته بود، اگر ساحران {ربّ موسى} مى گفتند، اين احتمال وجود داشت كه فرعون سجده آنان و گفته هايشان را به نفع خود توجيه كند و خود را {ربّ موسى} بداند. آنان با آوردن اسم هارون در كنار اسم موسى(ع) (ربّ هارون و موسى) راه سوء استفاده از كلام خود را به روى فرعون بستند.

ويژگيهاى جادو در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

65 - 7

7 - سِحر متداول در عصر فرعون ، محدود به نوعى خاص و در قالب نمايش سِحر بر اشياى افكنده شده بر زمين بود . *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

تعبيرى كه ساحران در بيان خويش به كار گرفتند (يا مى افكنى و يا نخست ما مى افكنيم)، مى تواند حاكى از آن باشد كه كسى انتظار سحرى از نوع ديگر را نداشت. فراهم آوردن ريسمان ها و عصاها _ كه آيه بعد بر آن دلالت دارد _ نيز گوياى همين نكته است.

ويژگيهاى جامعه زمان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 7

7 _ نظام اجتماعى حاكم بر جامعه فرعونى ، مبتنى بر فرهنگ و عقايد جاهلى و مورورثى بود .

أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

ويژگيهاى حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 23

23 - اتهام ، توجيهى براى خشونت و كيفر هاى ظالمانه ، در رژيم فرعون

ءامنتم . .. إنّه لكبيركم ... فلأقطّعنّ ... أشدّ عذابًا و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 3

3 - نظام فرعونى ، نظامى سركوبگر و متكى به اشراف

إلى فرعون و ملإيه . .. و كانوا قومًا عالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 9

9 - نبودن آزادى عقيده و بيان و حاكميت جو اختناق و خشونت در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين

مصر

لأجعلنّك من المسجونين

وجود زندان مشقت بار و زندانيان بسيار سياسى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 4

4 - فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتى بانفوذ در سرزمين مصر

يأتوك بكلّ سحّار عليم

فعل{يأتوك} جزاى شرط مقدر (إن تبعثهم يأتوك بكلّ سحّار عليم) است. اين تركيب حاوى اين نكته است كه فرستادن نيروها براى جذب ساحران، مساوى با آمدن آنان بدون تعلل است و اين مطلب، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 4

4 - سرزمين مصر در عصر فرعون ، برخوردار از تمدن و اقتصادى نيرومند

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 12

12 - وجود استبداد و خودكامگى ونبود آزادى بيان در جامعه فرعونى عصر موسى

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه و قد جاءكم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 6

6 - حكومت فرعونى ، حكومتى اشرافى و مبتنى بر اقتدار اشراف

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {ملأ} در قرآن مجيد، معمولاً به طبقه اشراف و ثروتمندان اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 7

7 - حكومت فرعونى در عصر موسى ( ع ) ، حكومتى فردى و استبدادى بود .

أليس لى ملك مصر

با توجه به اين كه فرعون خود را فرمانرواى مطلق و

بى چون و چراى مصر مى داند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 2

2 - جامعه فرعونى ، داراى نظامى طبقاتى و مبتنى بر اشرافى گرى

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 2

2- نظام فرعونى ، نظامى استبدادى و متكى به رأى فرد

من العذاب المهين . من فرعون

از اين كه شخص فرعون، به عنوان عامل اصلى عذاب و خوارى بنى اسرائيل معرفى شده، استفاده مى شود كه حضور فرعون و تصميم گيرى او، بر همه شؤون جامعه سيطره داشته و از اين رو، خطاهاى فرعونيان تنها به او نسبت داده شده است.

ويژگيهاى زندگى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 2

2 _ فرعون و اطرافيانش ، از زندگى اشرافى و زينت هاى خيره كننده و امكانات اقتصادى عظيمى برخوردار بودند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

نكره بودن {زينة و أموالا} دلالت بر {تفخيم} و {تعظيم} مى كند و چون فخامت و بزرگى در هر چيزى متناسب با آن چيز مى باشد; در تفخيم زينت، خيره كنندگى و در تفخيم اموال، فراوانى و عظمت آورده شده است.

ويژگيهاى سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 3

3 - ارتش و سپاه فرعون ، متشكل از چند لشكر

و جنوده

برداشت ياد شده، از جمع آمدن واژه {جنود} (لشكريان) به

دست مى آيد.

ويژگيهاى عقيده مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 5

5 - جهان بينى و اعتقادات مؤمن آل فرعون ، بر علم و شناخت اطمينان بخش استوار بود .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

ويژگيهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 7،8،9

7 _ فرعون مصر ، حاكمى خودبرتربين ، مستبد و خودكامه بود .

و إن فرعون لعال فى الأرض

8 _ فرعون مصر ، حاكمى از زمره مسرفان بود .

انّه لمن المسرفين

9 _ فرعون ، در شكنجه و آزار ديگران ، حد و مرزى نمى شناخت .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. و انّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 2

2 _ فرعون و اطرافيانش ، از زندگى اشرافى و زينت هاى خيره كننده و امكانات اقتصادى عظيمى برخوردار بودند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

نكره بودن {زينة و أموالا} دلالت بر {تفخيم} و {تعظيم} مى كند و چون فخامت و بزرگى در هر چيزى متناسب با آن چيز مى باشد; در تفخيم زينت، خيره كنندگى و در تفخيم اموال، فراوانى و عظمت آورده

شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 3،4

3- برترى جويى و اسرافگرى ، از منفى ترين ويژگى هاى فرعون

إنّه كان عاليًا من المسرفين

چنانچه {من المسرفين} خبر دوم {كان} باشد، آيه دو وصف مستقل براى فرعون بيان كرده است.

4- فرعون ، پيشتاز و سركرده اسرافگران *

إنّه كان عاليًا من المسرفين

قرين آمدن وصف {عالياً} و {من المسرفين}، ممكن است بيانگر جنبه سركردگى فرعون در ميدان اسرافگرى باشد.

ويژگيهاى كاخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 9،10

9 - آب هاى زراعى و آشاميدنى مردم مصر ، از قصر و اراضى فرعون عبور مى كرده است . *

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى أفلاتبصرون

10 - كاخ فرعون ، مشرف و مسلط بر جريان رود نيل *

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى

هارون(ع) و اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89

- 10

10 _ موسى ( ع ) و برادرش ( هارون ) ، تحت فشار فرعون و اطرافيان او بودند .

قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا . .. ليضلوا عن سبيلك ... فاستق

هارون(ع) و براندازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

هارون(ع) و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

هارون(ع) و نفرين بر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

هارون(ع) و نفرين بر فرعون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

هدايت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 1

1_ خداوند ، موسى ( ع ) را براى هدايت فرعون و بزرگان دربارش ، به سوى آنان فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 7

7 - فرمان الهى به موسى ( ع ) در وادى طور ، مبنى بر رفتن نزد فرعون و ابلاغ رسالت خويش به وى و مهتران حكومتش

إلى فرعون و ملإيْه

{إلى فرعون} متعلق به عامل محذوف بوده و تقدير آن چنين است: {اذهب إلى فرعون و ملإيْه}.

هدايت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 1

1_ خداوند ، موسى ( ع ) را براى هدايت

فرعون و بزرگان دربارش ، به سوى آنان فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 29 - 1

1 - موسى ( ع ) براى انجام رسالت الهى خويش در ارشاد و هدايت فرعون ، به داشتن وزير و معاون احساس نياز مى كرد .

واجعل لى وزيرًا

{وزير} به كسى گفته مى شود كه كارهاى سنگين و مسؤوليت هاى فرمانده خود را به عهده گيرد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 3

3 - ارشاد و هدايت فرعون ، نيازمند مقاومت و پايدارى موسى و هارون ( ع ) و پرهيز آنان از هرگونه سستى بود .

و لاتنيا فى ذكرى . اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 7

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . .. لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 2

2 _ هارون ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در امر رسالت و تبليغ فرعون و قوم او

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. أخاه ه_رون وزيرًا. فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12

- 4

4 - اعطاى نه معجزه و نشانه از سوى خدا به موسى ( ع ) براى هدايت فرعون و فرعونيان

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 7

7 - فرمان الهى به موسى ( ع ) در وادى طور ، مبنى بر رفتن نزد فرعون و ابلاغ رسالت خويش به وى و مهتران حكومتش

إلى فرعون و ملإيْه

{إلى فرعون} متعلق به عامل محذوف بوده و تقدير آن چنين است: {اذهب إلى فرعون و ملإيْه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 1

1 - سرگذشت موسى ( ع ) و رسالت او در هدايت فرعون ، آيتى الهى و درس آموز

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

عبارت {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى قصة موسى آية}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 1

1$ - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

و أهديك إلى ربّك

- موسى(ع) به فرمان خداوند، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 1

1$ - موسى ( ع ) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او ، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد .

فأريه الأية الكبرى

- موسى(ع) در پى گفت وگو با فرعون

و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد.

هدايتگرى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 16

16 - ساحران مؤمن با وجود تهديدات فرعون ، در صدد نصيحت و ارشاد و هدايت وى بودند .

ما جاءنا من البيّن_ت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

اشاره ساحران به بينات موسى(ع) و خالقيت خداوند و محدوديت قدرت فرعون، پس از موضع گيرى خصمانه او، مى تواند به منظور رام ساختن و پند و اندرز دادن به او باشد.

هدايتگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 16

16 - فرعون ، مدعى هدايت گرى مردم به راه درست

و ما أهديكم إلاّ سبيل الرشاد

هدايتگرى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 4

4 - نشان دادن راه درست ، محور و هدف تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در ميان مردم مصر بود .

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 5

5 - ارائه تصويرى درست از حقيقت زندگى در دنيا و آخرت ، از نخستين كار هاى هدايتى مؤمن آل فرعون

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 5

5 - نجات و رستگارى مردم ، هدف و محور تمامى تلاش

هاى ارشادى ، سياسى و اجتماعى مؤمن آل فرعون

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 3

3 - هدايت ها و خير خواهى هاى مؤمن آل فرعون ، در قومش تأثير نگذاشت .

فستذكرون ما أقول لكم

هشدار اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 5،7

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

هشدار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 5،7

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين

است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

هلاكت سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 8

8- قواى نظام فرعونى ، محكوم به نابودى و ناتوان از پايدارى در برابر اراده الهى

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 5

5 _ موسى ( ع ) در عين اميدوارى به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن بنى اسرائيل ، نگران عدم ايجاد شرايط آن از سوى قوم خويش بوده است .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

كلمه {عسى} حكايت از آن دارد كه موسى(ع) يقين به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن قومش نداشته است و شايد دغدغه خاطر او بدان جهت بود كه وى اطمينان نداشت مردمش ش___رايطى را كه براى پيروزى مطرح ساخته بود (استعينوا ب__اللّه . .. ) رعايت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد

أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 1

1 - قارون و فرعون و هامان ، سه شخصيت هلاك شده با عذاب الهى اند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن

{قارون} عطف بر {عاداً} است. {عاداً} مفعول فعل مقدر (أهلكنا) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و

فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار فرعون

ألم تر كيف . .. و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

هماهنگى فرعون با قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

هماهنگى فرعون با هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

يأس فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 6

6 - فرعون از پيروزى

خود در برابر معجزه موسى ( ع ) مأيوس شده و تنها به حمايت ساحران چشم دوخته بود .

قال نعم و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

تلاش فرعون براى جلب حمايت ساحران از خود، به هر قيمت ممكن و بيش از انتظار آنها، گوياى برداشت ياد شده است.

يأس مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 4

4 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده هدايتگرانه اش ، از تأثيرپذيرى قومش مأيوس شد .

فستذكرون ما أقول لكم

از تعبير و آهنگ {فستذكرون ما أقول لكم} (پس به زودى آنچه را به شمامى گويم به ياد خواهيد آورد) استفاده مى شود كه مؤمن آل فرعون، از هدايت پذيرى مردم مأيوس بود.

يژگيهاى حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 11

11 - مردم در نظام فرعونى ، فاقد آزادى عقيده و بيان

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم . .. لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

يقين مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 5

5 - جهان بينى و اعتقادات مؤمن آل فرعون ، بر علم و شناخت اطمينان بخش استوار بود .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

يهود صدر اسلام و فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 8

8- اطلاع يهود عصر پيامبر ( ص ) از سرگذشت موسى ( ع ) و فرعون

فسئل بنى إسرءيل إذ

جاءهم فقال له فرعون

فرعونيان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فرعونيان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 1

1 - مؤمن آل فرعون ، از قبطيان بود .

ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، از قبطيان بود .

ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 2

2 - مؤمن آل فرعون از قبطيان بود .

ي_قوم

آثار استكبار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 2

2 - زوال نعمت هاى گسترده فرعونيان ، در نتيجه پافشارى آنان بر ظلم و استكبار

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تفريع {فأخرجناهم. ..} بر مطالب پيشين بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار انذار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 1

1 - هشدار هاى موسى ( ع ) به فرعونيان در صحنه مقابله ، موجب بروز اختلاف و تنش در ميان آنان گرديد .

ويلكم لاتفتروا . .. فتن_زعوا أمرهم بينهم

{فاء} در {فتنازعوا} دال بر اين نكته است كه بلافاصله پس از هشدارهاى موسى(ع) در صحنه مقابله، در بين فرعونيان نزاع و كشمكش به وجود آمد گرديد.

آثار جاه طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 3

3 - روحيه ستمگرى و جاه طلبى فرعونيان ، عامل موضع گيرى آنان در

برابر آيات الهى

و جحدوا بها. .. ظلمًا و علوًّا

آثار حاكميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 11

11 - حاكميت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن ، مانع از پذيرش دعوت موسى و سرنهادن به دستور هاى او ، از سوى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

آثار حق پذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 10

10 - وعده خداوند به موسى ( ع ) ، درباره رفع عذاب فرعونيان ، در صورت روى آوردن آنان به حق

ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

به قرينه ذيل اين آيه و آيه بعد، به دست مى آيد كه مراد از {ما عهد عندك}، وعده خداوند به رفع عذاب از فرعونيان در صورت پذيرش هدايت است.

آثار حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 5

5 - هلاكت دنيوى و آتش دوزخ ، پى آمد حكومت هاى مستكبر ، ستمگر و فاسد ( چونان فرعونيان )

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين . .. إنّه لايفلح الظ_لمون ... و استكبر هو ... و جعلن_هم

آثار دنياطلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 7

7 - دنياطلبى فرعونيان و تصوير نادرست آنها از زندگى دنيايى و اخروى ، سبب انحراف و خودكامگى آنان شد .

ي_قوم . .. و إنّ الأخرة هى دار القرار

با توجه به يادآورى حقيقت زندگى در دنيا و

آخرت از سوى مؤمن آل فرعون براى فرعونيان، برداشت بالا به دست مى آيد.

آثار ذلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 3

3- مرگ خفّت بار فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و خود بزرگ بينان تاريخ

فما بكت عليهم السماء و الأرض

آثار رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 5

5 - پيمان شكنى سريع فرعونيان ، پس از برطرف شدن عذاب و بلا از ايشان

فلم_ّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

{نكث} (مصدر {ينكثون} ) در اصل به معناى نقض و شكستن است كه به صورت استعاره در مورد پيمان شكنى، به كار رفته است.

آثار ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 2

2 - زوال نعمت هاى گسترده فرعونيان ، در نتيجه پافشارى آنان بر ظلم و استكبار

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تفريع {فأخرجناهم. ..} بر مطالب پيشين بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 3

3 - روحيه ستمگرى و جاه طلبى فرعونيان ، عامل موضع گيرى

آنان در برابر آيات الهى

و جحدوا بها. .. ظلمًا و علوًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 7

7 - فرجام تلخ فرعونيان ، پى آمد ظلم و بيدادگرى آنان بود .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

آثار عدم تعقل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

آثار عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 12،13

12 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى به موسى ( ع ) وعده دادند كه در صورت رفع عذاب ، ايمان خواهند آورد .

و قالوا ي_أيّه الس_حر ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

13 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى ، اظهار ايمان كرده و خود را مردمى هدايت يافته قلمداد كردند . *

و قالوا . .. إنّنا لمهتدون

جمله {إنّنا لمهتدون} ممكن است خبر از تسليم شدن در برابر هدايت هاى الهى باشد. در اين صورت مفاد آيه اين است كه فرعونيان پس از نزول عذاب، ادعاى ايمان كرده و از موسى(ع) خواستند كه خداوند نيز به عهدش در رفع عذاب از آنان، وفا كند.

آثار عمل

فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

آثار غفلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

آثار فساد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 10

10 _ گناه و تبهكارى فرعونيان ، مايه استكبار آنان در برابر آيات الهى شد .

ءايت مفصلت فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جمله {كانوا . .. } بيانگر ريشه كبرورزى فرعونيان در برابر آيات الهى است.

آثار فسق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 10

10 - فسق ديرينه جامعه فرعونى ، زمينه ساز تأثيرپذيرى آنان از تبليغات غلط و گمراه كننده

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

{إنّهم} جنبه تعليل براى قسمت اول آيه شريفه دارد.

آثار قتل فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 1

1 - قتل مرد قبطى ، ظلم موسى ( ع ) به خود و باعث به خطر افتادن جان او از سوى فرعونيان

فوكزه موسى فقضى عليه . .. قال ربّ إنّى ظلمت نفسى

موسى(ع) در پيشگاه پروردگار اعتراف كرد كه مرتكب خطاى بزرگى شده

و با كشتن مرد قبطى، در معرض خطرى جدى قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 1،2

1 - به هم ريختن آرامش موسى در پى كشته شدن مرد قبطى به دست وى

فوكزه موسى فقضى عليه . .. فأصبح فى المدينة خائفًا يترقّب

2 - موسى ( ع ) ، پس از حادثه قتل مرد قبطى به كاخ فرعون بازنگشت .

فأصبح فى المدينة

آثار گناه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 10

10 _ گناه و تبهكارى فرعونيان ، مايه استكبار آنان در برابر آيات الهى شد .

ءايت مفصلت فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جمله {كانوا . .. } بيانگر ريشه كبرورزى فرعونيان در برابر آيات الهى است.

آثار مرگ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 3

3- مرگ خفّت بار فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و خود بزرگ بينان تاريخ

فما بكت عليهم السماء و الأرض

آثار هلاكت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 1

1- هلاكت و نابودى فرعونيان مستكبر ، بدون كمترين بازتاب در نظام جهان

فما بكت عليهم السماء و الأرض

تعبير {فما بكت عليهم} كنايه است از اين كه فرعونيان مستكبر _ كه خويش را مقتدر و عزيز مى شمردند _ با ذلت و غربت، هلاك شدند; بدون آن كه كمترين خلأى در جهان احساس شود.

آثار يأس از هدايت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44

- 22 - 3

3- نفرين موسى ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از هدايت فرعونيان

و إن لم تؤمنوا . .. فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

{دعا} در مقام شكايت، دربردارنده درخواست مجازات است.

آثارباستانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 - 1

1- برجاى ماندن باغ ها و چشمه هاى فراوان ، از فرعونيان غرق شده در دريا

كم تركوا من جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 26 - 1

1- برجاى ماندن مزارع بزرگ و خانه هاى بس مجلل ، از فرعونيان غرق شده در دريا

و زروع و مقام كريم

آدمكشى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 6،8

6 _ فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را مى كشتند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{تقتيل} (مصدر يقتلون) به معناى كثرت كشتار است و {استحياء} به معناى باقى گذاردن بر زندگانى است.

8 _ زنان بنى اسرائيل به سبب كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات و زنده ماندن از آنان سلب شده بود .

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{زنده گذاشتن زنان} به عنوان يك عذاب براى قوم بنى اسرائيل است كه از جمله آن قوم، خود زنان هستند. و چون مجرد زنده گذاشتن عذاب تلقى نمى شود، با توجه به اينكه {يستحيون} پس از {يقتلون} آمده، مى توان گفت كشتن فرزندان به گونه اى بوده كه زنان، يعنى مادران جامعه، از زنده ماندن خودشان

و ديدن قتل فجيع فرزندانشان در رنج و عذاب بودند. آوردن {نساء} در مقابل {أبناء} مى تواند اين احتمال را تأييد كند.

آسايش طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 15

15 _ فرعون و مردمانش در طول حكومتشان ، همواره در پى ساختن كاخ ها و خوش نشين هاى سايه افكن بودند .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{ما} در {ما كانوا} موصول است و مراد از آن به دليل {يعرشون}، عرش و عريش (سايبان) است. بنابراين {ما كانوا يعرشون} يعنى سايبانهايى كه آنها را ساخته بودند. فعل {يصنع} و {يعرشون} كه به همراه {كان} و {كانوا} آمده، دلالت مى كند كه فرعونيان پيوسته كاخ و سايبان مى ساختند ; يعنى داراى كاخها و خوش نشينهاى فراوان بودند.

آسايش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 3

3 _ بلا ها و مصيبت هاى فرعونيان در مقابل نعمت ها و آسايش هاى آنان اندك و ناچيز بود .

فإذا جاءتهم الحسنة . .. إن تصبهم سيئة

معرفه آوردن {الحسنة} مى تواند اشاره به اين باشد كه زندگى فرعونيان همواره قرين رفاه و آسايش بوده و لذا {حسنة} براى آنان امرى شناخته شده بود، به خلاف مشكلات عمومى كه گويا در ميان آنها نبود و يا بندرت اتفاق افتاده بود ; به گونه اى كه {سيئة} براى آنان ناشناخته بود. آوردن {إذا} در مورد {حسنة} كه گوياى حصول اطمينان به شرط است و آوردن {إن} در مورد {سيئة} كه حاكى از مشكوك بودن

شرط است، نيز دلالت بر برداشت فوق دارد.

آگاهى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 8

8 _ فرعونيان آگاه به تأثير دعاى موسى ( ع ) در رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربك بما عهد عندك

آلودگى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

ابتلاى فرعونيان به قحطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 1

1 _ خداوند ، فرعونيان زمان موسى را براى پذيرش رسالت هاى او ، به قحطى هاى متعدد و كم محصولى فاحشى مبتلا ساخت .

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت لعلهم يذّكّرون

{سنة} به معناى قحطى و خشكسالى است و جمع آوردن آن (السنين) حكايت از تعدد قحطى و خشكسالى دارد. اين تعدد يا به اعتبار شهرهاى زيادى است كه قحطى در آنجاها به وجود آمده و يا به لحاظ سالهاى متعدد است. نكرده آوردن {نقص} اشاره به كمبود فاحش دارد.

اتحاد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 7

7 - فرعونيان ، با اتفاق نظر بر لزوم مقابله

با موسى ( ع ) ، در باره روش آن اختلاف نظر داشتند . *

فتن_زعوا أمرهم . .. و أسرّوا

از فعل {أسرّوا} استفاده مى شود كه طرفين نزاع، خواهان مخفى ماندن گفتوگوهاى خود بودند و آنچه رسماً به مردم اعلام شد _ چنانچه مطالب آيه بعد گفته فرعونيان به مردم باشد _ گفته مشترك آنان بوده كه به منظور مقابله با موسى(ع) و خنثى سازى فعاليت او، القا شده بود. كلمه {أمرهم} _ كه نزاع را در مورد امور فرعونيان قرار داده _ تأييدى براين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 3

3 - فرعون ، طرفداران و كارگزاران حكومت خود را ، گروهى متحد ، نيرومند و آماده نبرد معرفى كرد .

و إنّا لجميع ح_ذرون

يكى از معانى {جميع} ضدّ {متفرق}; يعنى، متحد است (لسان العرب). برداشت ياد شده بر اساس

همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير {احزاب} درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

اتمام حجت بر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا

اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذن_ه و جنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 3،5

3 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

كذّبوا ب_اي_تنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان آمده است.

5 - مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان

كذّبوا ب_اي_تنا كلّها فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

عطف {فأخذناهم} بر {كذّبوا}، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.

اختفاى اختلاف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 4،5

4 - فرعونيان ، اختلاف نظر خويش در باره موسى ( ع ) را به شدت از مردم پنهان مى كردند .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى

{نجوا} به معناى سخن پنهانى و درگوشى است. {أسرّوا} نيز; يعنى، پنهان ساختند. پنهان ساختن نجوا _ كه خود نيز نهان است _ نشان از شدت پنهان كارى فرعونيان در امور مربوط به موسى(ع) دارد.

5 - فرعونيان ، با پنهان نگه داشتن اختلاف نظر خود در

باره موسى ( ع ) ، از دست يابى مردم به گفته هاى محرمانه آنان ، پيشگيرى كردند .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى

{ال} در {النجوى} عهد ذكرى و اشاره به نزاع و گفته هاى رد و بدل شده بين فرعونيان دارد و فعل {أسرّوا}، مى رساند كه آن را از ديگران پوشيده داشته و نگذاشتند كسى به آن پى ببرد.

اختلاف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 7

7 - فرعونيان ، با اتفاق نظر بر لزوم مقابله با موسى ( ع ) ، در باره روش آن اختلاف نظر داشتند . *

فتن_زعوا أمرهم . .. و أسرّوا

از فعل {أسرّوا} استفاده مى شود كه طرفين نزاع، خواهان مخفى ماندن گفتوگوهاى خود بودند و آنچه رسماً به مردم اعلام شد _ چنانچه مطالب آيه بعد گفته فرعونيان به مردم باشد _ گفته مشترك آنان بوده كه به منظور مقابله با موسى(ع) و خنثى سازى فعاليت او، القا شده بود. كلمه {أمرهم} _ كه نزاع را در مورد امور فرعونيان قرار داده _ تأييدى براين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 2

2 - اختلاف و تشتت فرعونيان پس از سخنان موسى ( ع ) ، خطرى جدى و زمينه ساز تضعيف جبهه آنان ، در ميدان مقابله بود .

ويلكم . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

آيات ياد شده، جملگى نشانگر تلاش جدى فرعونيان براى حفظ اتحاد خود در برابر موسى(ع) است و از زاويه ديگر، حكايت از خطرى دارد كه به خاطر

بروز اختلاف، آنان را تهديد مى كرده است.

اخراج فرعونيان از مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 3،4

3 - برنامه ريزى و توطئه براى بيرون راندن فرعون و فرعونيان از مصر و تلاش براى رسيدن به حكومت ، اتهام فرعون به حضرت موسى ( ع )

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

4 - فرعون آيات و معجزات الهى موسى ( ع ) را سِحر خواند و آن را وسيله اى براى بيرون راندن فرعونيان از مصر دانست .

لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 5

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

ادعاى حقانيت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 7

7 - فرعونيان ، در سخنان و تبليغات خويش ، سِحر برتر و بى رقيب را ، نشانگر حقانيت مرام ساحر و عقايد او قلمداد مى كردند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

بسيج ساحران براى ابطال ادعاهاى موسى(ع)، حاكى از آن است كه در نظر فرعونيان، قدرت ساحر ميزان حق و باطل بود.

ادعاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 6

6 - فرعونيان ( قبطيان ) سرزمين مصر را از آن خود مى دانستند .

يخرجاكم

من أرضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 6

6 - فرعونيان ، مدعى بى سابقه بودن مسأله نبوت در تاريخ گذشته آنان

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

اذيتهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 12

12- فرعونيان ، پسران قوم موسى ( بنى اسرائيل ) را به طور گسترده سر مى بريدند و زنان آنان را زنده نگه مى داشتند .

و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

كاربرد فعل {يذبّحون} از باب تفعيل، كه به معناى تكثير هم آمده است، احتمالاً بيانگر منظور فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 2

2 _ بنى اسرائيل در زمان بعثت موسى ( ع ) ، ساكن مصر و گرفتار ستم و آزار فرعونيان بودند .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

نهى شدن فرعون از عذاب و شكنجه بنى اسرائيل، بيانگر رنج و سختى آنان در مصر آن زمان است.

استبداد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 7

7 - شيوه فرعونيان ، سنگسار كردن مخالفان عقيدتى و سياسى خود بوده است . *

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

از جمله معانى {رجم}، سنگسار كردن است. اين كه موسى(ع) مسأله {رجم} را به ميان كشيده، يا از آن جهت است كه زمزمه آن ميان فرعونيان آغاز شده بود و يا اين كه در قوانين عمومى آنان، چنين رايج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

استثمارگرى فرعونيان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 9

9 _ استثمار زنان بنى اسرائيل هدف فرعونيان از زنده نگاه داشتن ايشان *

يسومونكم سوء العذاب . .. يستحيون نساءكم

استثمار زنان، توجيه و احتمال ديگرى است بر اينكه چرا زنده گذاشتن زنان به عنوان يك عذاب مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 3

3- استثمار و برده ساختن بندگان خدا ، از مهم ترين انحراف ها و فساد هاى جامعه فرعونى

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

از اين كه خداوند، قبل از هر پيام ديگر، درخواست آزادى بنى اسرائيل را از زبان موسى(ع) مطرح كرده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

استفاده از امكانات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 3

3- قرار گرفتن امكانات فرعونيان ، در اختيار گروهى ديگر از مردم ( بنى اسرائيل )

كذلك و أورثن_ها قومًا ءاخرين

برداشت بالا بنابراين نكته است كه مراد از {قوماً آخرين} گروهى از بنى اسرائيل باشد; چنان كه در آيه 59 سوره {شعراء} آمده است. اين گروه ممكن است بخشى از بنى اسرائيل بودند كه در خروج از مصر با موسى(ع) همسفر نبودند.

استكبار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 7

7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت موسى

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

استكبار به معناى خود بزرگ بينى است و چون {استكبروا} با حرف {فا} بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى

آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.

استمداد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

استهزاهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 2

2 - برخورد استهزاآميز فرعونيان با معجزات موسى ( ع )

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

استهزاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 _ فرعونيان در عين اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسى ، با لحنى تمسخرآميز آيت بودن آنها را تكذيب مى كردند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها

{لتسحرنا بها} (يعنى تا ما را به وسيله آن آيه سحر كنى)، مى رساند كه مراد از كلمه {آية} در سخن فرعونيان {سحر} است و هدف آنان از اينكه آن را {آية} ناميدند، استهزاى موسى بوده است.

اسراف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 24

24 - فرعونيان ، مردمى اسرافگر و دروغ گو و محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونيان در عصر موسى ( ع ) ، مردمى اسراف گر و افراط

كننده در گناه و حق ناپذيرى

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

از مصداق هاى بارز {مسرفان}، در آيه شريفه، فرعونيان است.

اصرار بر كفر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 4

4 - اكثريت فرعونيان ( قبطيان ) ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

اطمينان به ناكامى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 2

2 - موسى ( ع ) ، مطمئن به دست نيافتن سپاه فرعون بر وى و همراهانش

قال كلاّ

اطمينان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 39 - 2

2 - اطمينان فرعون و درباريان او به غلبه ساحران كارآزموده بر موسى ( ع )

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون

دعوت از مردم، مى تواند نشانگر اطمينان فرعونيان به پيروزى ساحران باشد. گفتنى است كه تعابيرى چون: {لعلّنا} و {إن كانوا} _ كه بيانگر نوعى ترديد بوده و در آيه بعدى آمده است _ شگردى تبليغى براى تهييج ساحران بود تا آنان توان خويش را در اين راه به كار گيرند.

اظهار ايمان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 13

13 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى ، اظهار ايمان كرده و خود را مردمى هدايت يافته قلمداد كردند . *

و قالوا . .. إنّنا لمهتدون

جمله {إنّنا لمهتدون} ممكن است خبر از تسليم شدن در برابر هدايت هاى الهى باشد. در اين صورت مفاد آيه اين است كه فرعونيان

پس از نزول عذاب، ادعاى ايمان كرده و از موسى(ع) خواستند كه خداوند نيز به عهدش در رفع عذاب از آنان، وفا كند.

افتراهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 1،2

1 - فرعون و فرعونيان ، از زمره افترازنندگان به خداوند

لاتفتروا على اللّه كذبًا

2 - شرك و سِحر خواندن معجزات موسى و ادعاى آوردن همانند براى آن و تكذيب رسالت الهى آن حضرت ، از جمله افترا هاى فرعونيان به خداوند بود .

لاتفتروا على اللّه كذبًا

با توجه به آيات پيشين كه مشتمل بر بيان توحيد از زبان موسى(ع) و نيز ارائه معجزات، و عكس العمل فرعون در سحر خواندن آنها بود، مى توان به مواردى از افتراهاى فرعونيان اشاره كرد.

افساد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 11

11 _ فرعون و بزرگان دربارش ، مردمى فسادانگيز بودند .

إلى فرعون و ملإيه . .. فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 9

9 _ فرعونيان ، مردمى مجرم و تبهكار

و كانوا قوما مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 7

7 _ موسى ( ع ) ، فرعون و اطرافيانش را گروهى مفسد و توطئه هاى آنان را محكوم به شكست دانست .

إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 7

7 - فرعونيان ، مردمى فسادگر

فانظر كيف كان ع_قبة

المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 16

16 - حكومت فرعون ها در مصر ، آميخته با فساد ، تباهى و بدبختى مردم آن سرزمين بود .

إنّه كان من المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 6

6 - فرعون و دار و دسته وى ، مردمى تبه كار در ديدگاه موساى جوان

فلن أكون ظهيرًا للمجرمين

گرچه {المجرمين} شامل همه تبه كاران مى شود; ولى مصداق بارز و مورد نظر موسى(ع) فرعون و دار و دسته اش مى باشد.

افشاى قتل فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 5

5 - افشا شدن راز قتل مرد قبطى به وسيله مرد اسرائيلى

قال ي_موسى . .. كما قتلت نفسًا بالأمس

اقرار به حق ناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، مأمور اقرار گرفتن از بنى اسرائيل نسبت به حق ناپذيرى فرعون و پيروان او ، على رغم اعطاى معجزات فراوان به موسى ( ع )

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت فسئل بنى إسرءيل إذ جاءهم فقال له فرعون إنى لأ

اقرار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 8

8 - فرعون و پيروان او ، به خداى آفريننده هستى معترف بودند و ربوبيت او را انكار مى كردند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 3

3 - فرعونيان ، به حيله و مكر بودن سِحر و برنامه هاى خود براى مقابله با موسى ( ع ) و عارى بودن آن از حقيقت معترف بودند .

فأجمعوا كيدكم

به كاربردن {كيد} در باره كار و سحر خود از سوى فرعونيان، حكايت از آن دارد كه آنان، خود به سحر و بى حقيقت بودن آن معترف بودند و آن را صرفا حيله اى در برابر موسى(ع) مى دانستند.

اكثريت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 7،8

7 _ بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

8 _ اكثر فرعونيان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحليل صحيح رخداد هاى نيك و بد

و لكن أكثرهم لايعلمون

القاى ترس در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 13

13 - فرعون در صدد ايجاد رعب و هراس در ميان قوم خويش ( قبطيان ) *

قال ي_قوم أليس لى . .. أفلاتبصرون

از يادكرد فرمانروايى مطلق و نيز ذكر در اختيار داشتن سرچشمه معيشت قبطيان بهوسيله فرعون، مطلب بالا قابل برداشت است.

امتحان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 2

2- قوم فرعون ، از جمله امت هاى آزموده شده از سوى خداوند و داراى سرنوشتى عبرت آموز

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون

{فتنة} (مصدر {فتنّا}) در اصل به معناى گداختن در

آتش است و مقصود از آن در آيه بالا، آزمودن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 4

4- آزادسازى بنى اسرائيل و ترك بهره كشى ظالمانه از آنان ، يكى از محور هاى آزمايش الهى براى فرعونيان

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون . .. أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

از ارتباط {أن أدّوا} با {و لقد فتنّا}، مطلب بالا استفاده مى شود.

امكانات دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 7

7- بازگشت بنى اسرائيل به مصر و برخوردارى آنان از ثروت و امكانات آن سرزمين ، پس از هلاكت فرعونيان *

كذلك و أورثن_ها قومًا ءاخرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {قوماً آخرين} تمام بنى اسرائيل باشد.

اميدوارى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 1

1 - اميدوارى فرعونيان به غلبه ساحران بر موسى ( ع ) و پيروى مردم از آنان

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

واژه {لعلّ} براى اظهار اميد است.

انتظارات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 7

7 _ فرعون و بزرگان دربارش در انتظار بينه اى از سوى موسى بر حقانيت ادعاى خويش

قد جئتكم ببينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جئتكم} براى توقع باشد.

انتقال امكانات دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 4

4- انتقال تمدن و امكانات گسترده فرعونيان

به قومى ديگر ، براساس اراده الهى

كذلك و أورثن_ها قومًا ءاخرين

انتقام از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 2،3

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

انذار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 4

4 - ترساندن فرعونيان از عذاب _ به خاطر افتراى بر خداوند _ سرلوحه سخنان موسى ( ع ) در صحنه مقابله با ساحران فرعون

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا فيسحتكم بعذاب

{ويل}; يعنى، {اندوه} و {هلاكت} و {هر سختى كه از ناحيه عذاب پديد آيد} (لسان العرب). {ويلكم} نفرين است; يعنى، عذاب باد بر شما. برخى آن را مفعول براى فعل محذوف دانسته اند; يعنى، ألزموا ويلكم (با هلاكت و عذابتان همدم باشيد). جمله {فيسحتكم بعذاب} روشنگر مفاد {ويلكم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 6

6 - تهديد فرعونيان از سوى موسى ( ع ) ، به فرجامى ناگوار به خاطر نپذيرفتن هدايت

قال موسى ربّى

أعلم بمن جاء بالهدى . .. إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 18،19

18 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن شديد آنان بر اثر كشتن موسى ( ع )

و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

19 - هشدار مستمر موسى ( ع ) به فرعونيان ، درباره گرفتار شدن آنان به عذاب هاى گوناگون الهى

و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

مقصود از وعده موسى به فرعونيان، عذاب هاى الهى است. آمدن كلمه {بعض} مى رساند كه اين وعده ها و عذاب ها، متعدد بوده است. فعل مضارع {يعد} نيز مى فهماند كه اين وعده ها، به طور دائمى و مستمر به آنان ابلاغ مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 4،6

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان و قبطيان ، درباره خطر عذاب الهى در صورت مخالفت با موسى ( ع ) و قتل او

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

6 - تنهايى و بى پناهى انسان در برابر عذاب الهى ، از هشدار هاى مؤمن آل فرعون به قوم خود

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 1،2

1 - مؤمن آل فرعون _ به رغم قطع شدن سخنانش به وسيله فرعون _ به گفتار هشداردهنده خود ادامه داد و فرعونيان را از پيامد هلاكت بار قتل موسى ( ع ) آگاه ساخت .

ي_قوم لكم الملك . .. قال فرعون

ما أريكم إلاّ ما أرى ... و قال الذى ءامن ي_قوم إن

2 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به روزگار شوم ، همچون روزگار احزاب و اقوام كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خويش ، از دچار شدن به عذاب الهى در روز قيامت در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

و ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 4،7

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از دچار شدن آنان به عذاب گريزناپذير الهى در قيامت در صورت كشتن موسى ( ع )

ي_قوم إنّى أخاف عليكم . .. يوم

تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم

7 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، درباره اين كه قتل موسى ( ع ) موجب گمراهى ابدى و علاج ناپذير آنان خواهد شد .

أتقتلون رجلاً . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت يادشده به خاطر اين نكته است كه هشدار مؤمن آل فرعون نسبت به گمراه شدن آنان در مورد قتل موسى(ع) انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 5

5 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مجادله گر و حق ستيز مصر ، درباره خشم انقلابى و انتقام مؤمنان طرفدار موسى ( ع )

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. كبر مقتًا ... عندالذين ءامنوا

تذكر مؤمن آل فرعون به فرعونيان، مبنى بر اين كه ستيزه جويى در آيات الهى، موجب بغض و دشمنى مؤمنان مى شود; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه عمل آنان، موجب خشم انقلابى و شورش مؤمنان طرفدار موسى(ع) عليه آنان خواهدگرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 41 - 1

1 - فرعونيان ، مورد هشدار هاى مكرر الهى

و لقد جاء ءال فرعون النّذر

{نذر} جمع {نذير} است. {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}. در اين آيه،

معناى اول اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 2

2 - معجزات الهى براى انذار و بيدارى فرعونيان ، متعدد و گوناگون بود .

كذّبوا ب_اي_تنا كلّها

ايجاد نگرانى در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 1

1 _ اقدام فرعون براى ايجاد نگرانى در اطرافيان خويش ، نسبت به اهداف نهايى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

ايمان اقليت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 5

5 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قبطيان

و ما كان أكثرهم مؤمنين

باغهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 - 1

1- برجاى ماندن باغ ها و چشمه هاى فراوان ، از فرعونيان غرق شده در دريا

كم تركوا من جنّ_ت و عيون

بدترين شكنجه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 14

14- فزونى چشمگير زنان بر مردان در جامعه و بر هم خوردن اعتدال جمعيتى ، مايه پديد آمدن مشكلات اجتماعى آزار دهنده براى زنان

يستحيون نساءكم

اينكه خداوند براى شكنجه هاى آل فرعون، كشتن پسران و زنده نگه داشتن زنان را برشمرده است، امكان دارد بدين علت باشد كه چنين عملى، تعادل جمعيت را بر هم مى زند و در نتيجه جمعيت زنان افزونى پيدا مى كند و اين خود شكنجه اى آزار دهنده براى مردم است.

برترى دين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 7

7 - فرعونيان ، خود را برخوردار از راه و آيينى نمونه و برتر مى دانستند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

{طريقة} به معناى راه و روش است و {مثلى} (مؤنث {أمثل}); يعنى، به حق شبيه تر و به خير و خوبى نزديك تر (مفردات راغب).

برترى طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 1

1- هشدار موسى ( ع ) به فرعونيان ، در برترى نجستن بر خداوند و روى برنتافتن از فرمان هاى او

و أن لاتعلوا على اللّه

بسيج امكانات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 2

2 - فرعونيان ، نيارمند زمان و فرصتى براى گردآورى امكانات خود عليه موسى ( ع )

قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن ح_شرين

بسيج فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 6

6 _ بسيج نيرو هاى حكومتى به تمامى شهر هاى تحت نفوذ فرعون ، طرح كارگزاران دربار براى گردآورى و احضار ساحران زبردست

و أرسل فى المدائن حشرين

{ال} در {المدائن} عهد ذهنى است و اشاره به شهرهاى تحت نفوذ حكومت فرعون دارد. زيرا معهود بين فرعون و اشراف دربار همان شهرهاى كشور خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 2

2 _ مأموران بسيج شده براى جلب ساحران با موفقيت كامل مأموريت خويش را به انجام رساندند .

يأتوك بكل سحر عليم. و جاء السحرة فرعون

با

توجه به اينكه ال در {السحرة} عهد ذكرى است و مراد از آن همان {كل سحر عليم} است كه در فرمان فرعون آمده بود، معلوم مى شود مأموران بدون هيچ كم و كاستى موفق به اجراى فرمان فرعون شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 53 - 2،3،4

2 - اقدام فرعون به اعزام مأموران ، جهت گردآورى نيرو از شهر هاى مختلف براى تعقيب بنى اسرائيل

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

كلمه {حاشرين} (گردآورندگان) مفعول براى {أرسل} مى باشد; يعنى، فرعون مأموران گردآورنده نيرو را به شهرها فرستاد.

3 - بنى اسرائيل ، مجموعه اى نيرومند بودند و فرعون براى مقابله با آنان نيازمند قوايى گسترده بود .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

4 - نياز فرعون به استفاده از نيروى مردمى قبطيان ، براى سركوب بنى اسرائيل

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از اين آيه، گردآورى مردم از شهرها باشد و نه سربازان مستقر در آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 2

2 - تشويق مردم از سوى مأموران فرعون ، به تسريع در پيوستن به سپاه وى

و إنّا لجميع ح_ذرون

بهانه جويى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 7

7 - ديرينه نداشتن موضوع نبوت در تاريخ گذشته مصر ، دستاويز فرعونيان براى انكار رسالت موسى ( ع )

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

بى تأثيرى امكانات مادى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 -

42 - 7

7 - اقتدار و توان مادى فرعونيان ، مقهور در برابر اقتدار و شكست ناپذيرى خداوند

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

بى تأثيرى مكر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 1

1 - خداوند مؤمن آل فرعون را از آثار ناپسند مكر فرعونيان محفوظ داشت .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

بينش غلط فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 7

7 - دنياطلبى فرعونيان و تصوير نادرست آنها از زندگى دنيايى و اخروى ، سبب انحراف و خودكامگى آنان شد .

ي_قوم . .. و إنّ الأخرة هى دار القرار

با توجه به يادآورى حقيقت زندگى در دنيا و آخرت از سوى مؤمن آل فرعون براى فرعونيان، برداشت بالا به دست مى آيد.

بينش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 1،2

1 _ فرعونيان خويشتن را مبارك مى دانستند و موسى ( ع ) و مؤمنان به وى را مردمى بدشگون و نامبارك مى پنداشتند .

فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

{لام} در {لنا} تعليليه است و تقديم {لنا} دلالت بر حصر دارد. بنابراين {لنا هذه} يعنى اين رفاه و آسايش (الحسنة) تنها به سبب خود ما و ميمنت ماست. {تطير بكذا} يعنى چيزى را نامبارك دانست و به سبب آن فال بد زد.

2 _ فرعونيان ، رفاه ها و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش ، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى (

ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 3

3 _ فرعونيان ايمان به رسالت موسى را سحرزدگى مى دانستند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 7،8

7 - فرعونيان ، خود را برخوردار از راه و آيينى نمونه و برتر مى دانستند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

{طريقة} به معناى راه و روش است و {مثلى} (مؤنث {أمثل}); يعنى، به حق شبيه تر و به خير و خوبى نزديك تر (مفردات راغب).

8 - فرعونيان در تبليغات خود عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 5،6،7

5 - روز مقابله ساحران فرعون با موسى ( ع ) روزى سرنوشت ساز و تعيين كننده ، از ديدگاه فرعونيان

و قد أفلح اليوم من استعلى

{فلاح} به معناى موفقيت و پيروزى است. ابراز اين سخن از ناحيه فرعونيان، گواه اين مدعا است كه آنان اين مبارزه را، مبارزه مرگ و زندگى و نقطه عطفى در تاريخ خود تلقى مى كردند.

6 - فرعونيان نجات و بقاى خود را در گرو غلبه ساحران بر موسى ( ع ) در صحنه مقابله مى دانستند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

7 - فرعونيان ، در سخنان

و تبليغات خويش ، سِحر برتر و بى رقيب را ، نشانگر حقانيت مرام ساحر و عقايد او قلمداد مى كردند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

بسيج ساحران براى ابطال ادعاهاى موسى(ع)، حاكى از آن است كه در نظر فرعونيان، قدرت ساحر ميزان حق و باطل بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 2

2 - فرعونيان ، منكر هر گونه امتياز براى موسى و هارون ( ع )

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 4

4 - قتل مرد قبطى توسط موسى ( ع ) ، از نظر نظام فرعونى جرم و گناه بود ; ولى در پيشگاه پروردگار چنين نبود .

ففررت منكم . .. فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

موسى(ع) در دستگاه فرعون مجرم شمرده مى شود و مى گريزد; اما در پيشگاه پروردگار مورد لطف قرار گرفته و به دريافت حكمت و رسالت مفتخر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 3

3 - عظمت معجزه موسى در نظر فرعونيان

يأتوك بكلّ سحّار عليم

جمع آورى تمامى ساحران ماهر، نشان دهنده آن است كه فرعونيان مرعوب معجزه موسى شده و معتقد بودند كه جز با گردآورى تمام توان خويش، قادر به مقابله با آن نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 13

13 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى ، اظهار ايمان كرده و خود را مردمى هدايت يافته قلمداد

كردند . *

و قالوا . .. إنّنا لمهتدون

جمله {إنّنا لمهتدون} ممكن است خبر از تسليم شدن در برابر هدايت هاى الهى باشد. در اين صورت مفاد آيه اين است كه فرعونيان پس از نزول عذاب، ادعاى ايمان كرده و از موسى(ع) خواستند كه خداوند نيز به عهدش در رفع عذاب از آنان، وفا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 6

6 - قدرت و ثروت ، تنها ملاك ارزش در ديدگاه فرعون و فرعونيان

قال ي_قوم أليس لى ملك مصر . .. أم أنا خير من ه_ذا الذى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير است: الف) فرعون پس از يادآورى فرمانروايى و ثروت خويش، موسى(ع) را غير قابل قياس با خود مى داند و اين نشان دهنده بينش فرعون در زمينه ملاك ارزش است. ب) سخنرانى فرعون و تكيه وى بر قدرت و ثروت، نشان مى دهد كه در جامعه قبطى چنين ديدگاهى وجود داشته است.

پرسش از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 1

1 - پرسش مؤمن آل فرعون از قوم خود ، درباره انگيزه مخالفت آنان با دعوت و خيرخواهى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

گفتنى است كه به قرينه خطاب در جمله حاليّه {تدعوننى . ..}، عبارت {مالى} در اصل {مالكم} مى باشد. اين جمله در زبان عرب به جاى {أخبرونى عنكم} (از حالتان به من خبر دهيد) به كار مى رود و مقصود از آن پرسش از انگيزه و دليل وضعيت به وجود آمده

از مخاطب است.

پيشگويى شكست فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 10

10 - موسى ( ع ) با توجه به افترا هاى فرعونيان بر خداوند ، به آنان هشدار داد و شكست و ناكامى را براى آنان پيش بينى كرد .

ويلكم لاتفتروا على اللّه . .. و قد خاب من افترى

پيشنهاد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 4

4 - صلاحديد مشاوران فرعون ، مبارزه با موسى به شيوه اى همسان شيوه خود وى بود و نه زندان و قتل .

قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن ح_شرين

برداشت ياد شده از آن جا است كه منطق فرعون {لأجعلنّك من المسجونين} بود; ولى مشاوران وى با ديدن معجزات موسى اين راه را نپسنديدند; بلكه در پيش گرفتن راهى منطقى تر و ظاهراً همسان راه موسى را ترجيح دادند.

تأثيرناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 3

3 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از تأثيرناپذيرى مردم از خيرخواهى ها و فراخوانى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

تاريخ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده

_ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 3

3 - تكذيب موسى ( ع ) از سوى فرعونيان

و كذّب موسى

از اين كه تكذيب حضرت موسى(ع) به قومش نسبت داده نشده، استفاده مى شود كه تنها فرعونيان با او به مخالفت برخاستند و بنى اسرائيل به او ايمان آوردند و دعوتش را پذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 4،5

4 _ فرعون و قوم او ، دعوت حضرت موسى و هارون ( ع ) را نپذيرفته و آيات و معجزات الهى را تكذيب كردند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

5 _ خداوند ، فرعون و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3،7

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

7 - فرجام تلخ فرعونيان ، پى آمد ظلم و بيدادگرى آنان بود .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد

و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1،2

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

2_ نقش اساسى فرعون ، در گرايش قوم او به تكذيب پيام آوران وحى *

و عاد و فرعون و إخون لوط

برداشت بالا با توجّه به اين نكته است كه در مورد ديگر اقوام، نام {قوم} آمده; ولى در مورد تكذيب كنندگان موسى و هارون(ع) تنها نام {فرعون} آمده است و قوم او در حقيقت تحت الشعاع او قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 1

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء فرعون و من قبله . .. بالخاطئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،2،3،5،6

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فعصوا رسول. ..} درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

6 - پرهيز از بدكردارى و خطاپيشگى ، از مهم ترين فرمان هاى پيامبران به فرعون و اقوام پس از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

مطرح كردن سرپيچى اقوام ياد شده از فرمان هاى پيامبران _ پس از توصيف آنان به خطاپيشگى _ مى تواند گوياى اين حقيقت

باشد كه دستورات پيامبران بر محور پرهيز اين اقوام از خطاپيشگى بود.

تبعيض نژادى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 21

21 - در ديدگاه فرعونيان ، نژاد قبطى ، بر نسل بنى اسرائيل _ حتى بر جوان دست پرورده و محبوب خويش _ ترجيح داشت .

فنجّين_ك من الغم

تبليغ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 2

2 - فرعونيان براى جلب نظر و توجيه تمايل يافتگان به موسى ( ع ) ، دست به حركت تبليغاتى و توجيهى زدند .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى . قالوا إن هذن لسحرن

تجمع فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 1،2

1 - فرعون براى مبارزه با موسى ( ع ) ، مردم را در اجتماعى گردآورد و با آنان در اين زمينه سخن گفت .

فحشر فنادى

{حشر}، به معناى جمع كردن همراه با سوق دادن است (مصباح).

2 - فرعون ، در جمع كسانى كه براى استماع سخن او گردآمده بودند ، با صدايى بلند سخن گفت .

فنادى

{ندا}، به معناى بلند كردن صدا و آشكار ساختن آن است. (مفردات راغب)

تحريك عواطف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 6

6 - استفاده فرعون از احساسات و عواطف قومى ، در جهت مبارزه با موسى ( ع )

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم

به كار رفتن واژه {يا قوم} در تبليغات فرعون، حاكى از بهره گيرى فرعون از احساسات

قومى و نژادى مردم مصر (قبطيان) است.

تحريك فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 5

5 - فرعون ، با اعلام خطر به قبطيان در مورد خطر اخراج از مصر ، به تحريك آنان در جهت مقابله با موسى ( ع ) پرداخت .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا

در كلام موسى(ع) با فرعون، هيچ نشانه اى به چشم نمى خورد كه دال بر تصميم او بر اخراج فرعونيان از مصر باشد. آنچه موسى(ع) خواهان آن بود، نجات دادن بنى اسرائيل از بردگى و بيرون بردن آنان از مصر بود. بنابراين مطرح شدن اين سخن (اخراج قبطيان) از سوى فرعون، صرفاً به جهت برانگيختن احساسات آنان عليه موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 4

4 - فرعون ، هنگام شنيدن مواضع اعتقادى موسى ( ع ) اطرافيانش را عليه او تحريك و تهييج كرد .

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

برداشت ياد شده از آن جا است كه سخن فرعون مى تواند به هدف تحريك و تهييج اطرافيان ادا شده باشد.

تحقير فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل

با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

تحقيرهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 5

5 - قوم و نژاد بنى اسرائيل ، مردمى حقير در نظر فرعونيان

من ه_ذا الذى هو مهين

تعبير به {مهين}، ممكن است ناظر به شخصيت ظاهرى موسى(ع) و فاصله داشتن او از طبقات اشراف و ثروتمندان باشد و نيز ممكن است اشاره به نژاد موسى(ع) باشد كه از بنى اسرائيل بوده و فرعونيان خود را سرور ايشان مى پنداشتند.

تحليل غلط فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 5،8،9

5 _ تحليل غلط و جاهلانه فرعونيان از ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ، موجب بى تأثيرى بلا ها و مصيبت ها در هدايت شدن و تذكر يافتن آنان شد .

و لقد أخذنا . .. يطيروا بموسى و من معه

جمله {فإذا جاءتهم . .. } با توجه به ترتب آن بر آيه قبل، در حقيقت پاسخ به اين سؤال است كه چرا ايجاد زمينه هاى هدايت (لقد أخذنا ... لعلهم يذّكّرون) در فرعونيان تأثير نداشت. آيه مورد بحث _ در مقام پاسخ _ ، تحليل غلط آنان را از موانع هدايت و تذكريابى، بيان مى كند.

8 _ اكثر فرعونيان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحليل صحيح رخداد هاى نيك و بد

و لكن أكثرهم لايعلمون

9 _ تحليل فرعونيان در ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ( ميمنت خويش و نحوست موسويان ) ، تحليلى جاهلانه و نادرست بود .

و لكن أكثرهم لايعلمون

تحليل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

تداوم حق ستيزى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 2

2 - استمرار مواضع خصمانه و حق ستيزانه فرعونيان در مقابل موسى ( ع ) ، حتى پس از گرفتار آمدن آنان به عذاب الهى

إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب ... و قالوا ي_أيّه الساحر

فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب هاى متعدد، همچنان راه كج خويش را ادامه داده و موسى(ع) را ساحر مى ناميدند.

تداوم دشمنى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 2

2 - استمرار مواضع خصمانه و حق ستيزانه فرعونيان در مقابل موسى ( ع ) ، حتى پس از گرفتار آمدن آنان به عذاب الهى

إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب ... و قالوا ي_أيّه الساحر

فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب هاى متعدد، همچنان راه كج خويش را ادامه داده و موسى(ع) را ساحر مى ناميدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 1

1- تداوم اقدامات خصمانه فرعونيان عليه موسى ( ع )

فاعتزلون . فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء

فاء در {فدعا} فاء فصيحه است كه دلالت بر فعل محذوف (همچون {أصروا على آذاه}) دارد; يعنى، فرعونيان از اذيت و آزار موسى(ع)

دست بر نداشتند و بدين جهت آن حضرت به درگاه الهى شكايت كرد.

تدبير فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

تذكر به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

ترس از پيروزى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 6

6 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : لم يوجس موسى ( ع ) خيفة على نفسه بل أشفق من غلبه الجهّال و دُوَل الضلال ;

از اميرالمؤمن ين(ع): روايت شده است: موسى(ع) بر جان خويش نترسيد، بلكه ترسيد كه مبادا جاهلان و حكومت هاى گمراه غلبه يابند}.

ترس از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 1

1 - فرار موسى ( ع ) از مصر ، در پى كشتن مرد قبطى و ترس از انتقام فرعونيان

ففررت منكم لمّا خفتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص -

28 - 33 - 3

3 - ترس موسى از كشته شدن به دست فرعونيان به تقاص قتل مرد قبطى

إنّى قتلت منهم نفسًا فأخاف أن يقتلون

ترس فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 3

3 _ فرعونيان ، هراسان از قدرت يابى موسى ( ع ) و بنى اسرائيل و از دست دادن حكومت و سرزمين خويش

يريد أن يخرجكم من أرضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 4

4 _ فرعونيان ، مرعوب عظمت و شگفتى معجزات موسى ( ع ) شدند .

يأتوك بكل سحر عليم

احضار همه ساحران زبردست مصر براى مقابله و مبارزه با موسى(ع)، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

تضاد در رفتار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 7

7 - فرعونيان ، گرفتار تناقض فكرى و رفتارى در برابر دعوت موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

فرعونيان، از يك سو موسى(ع) را ساحر مى خوانند و از سوى ديگر براى رفع بلا دست به دامان او مى شوند و اين خود نمايانگر تشتت و تناقضى است كه بدان گرفتار آمده اند.

تضاد فكرى فرعونيان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 7

7 - فرعونيان ، گرفتار تناقض فكرى و رفتارى در برابر دعوت موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

فرعونيان، از يك سو موسى(ع) را ساحر مى خوانند و از سوى ديگر براى رفع بلا دست به دامان او مى شوند و اين خود نمايانگر تشتت و تناقضى است كه بدان گرفتار آمده اند.

تعجب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 32 - 3

3 - تبديل عصاى موسى ( ع ) به اژد ها ، پديده اى شگفت و دور از انتظار فرعونيان

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

برداشت ياد شده از {إذا} فجائيه استفاده مى شود; زيرا اين كلمه مى رساند كه مفاد جمله پس از آن، در يك حالت غير منتظره انجام شده است.

تعدد عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 1،2،3،4

1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .

فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است.

ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

3 _ هر يك از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيان به تنهايى آيت و نشانى بر حقانيت رسالت موسى بود .

فأرسلنا عليهم . .. ءايت مفصلت

جمع آوردن كلمه {ءايت} دلالت دارد كه هر كدام از عذابهاى ذكر شده به تنهايى آيت و نشان حقانيت موسى بوده است.

4 _ عذاب هاى نازل شده بر فرعونيان ( طوفان و . . . ) هر كدام پس از ديگرى و با فاصله تحقق مى يافت .

فأرسلنا عليهم . .. ءايت مفصلت

كلمه {مفصلت} مى تواند حال براى عذابهاى ذكر شده (طوفان و . .. ) و يا صفت براى آيات باشد. {فصل} به معناى جداسازى است و {تفصيل} (مصدر مفصلت} دلالت بر شدت جداسازى دارد. بنابراين مراد از {مفصلت} اين است كه آن عذابها و نشانه ها جداى از يكديگر با فاصله تحقق مى يافت و فاصله آنها نسبتاً طولانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 11

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

تفكر در قصه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 -

1

1 - سرگذشت موسى و فرعونيان ، آيتى بزرگ ، شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

تقليد كوركورانه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 1

1 - فرعونيان با اطاعت كوركورانه از فرعون ، خشم و عذاب الهى را براى خويش فراهم آوردند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

تكبر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 2

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 8

8 - مخالفان رسالت موسى ( ع ) ( فرعونيان ) ، گروهى متكبر و منكر قيامت و روز حساب بودند .

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 8

8 - غرور

و تبختر فرعونيان ، در اوج درماندگى و احساس نياز به موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

تكذيبگرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 1

1 - اتكال موسى ( ع ) به خداوند ، در برابر تكذيب گرى هاى فرعونيان

قالوا. .. و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين . و قال موسى ربّى أعلم

تعبير {ربّى أعلم} (خداى من بهتر مى داند) در پاسخ فرعون _ كه در برابر همه معجزات و براهين روشن و غير قابل انكار موسى(ع)، موضع تكذيب و انكار در پيش مى گيرد و آن حضرت را به سحر و جادوگرى متهم مى كند _ بيانگر اتكال به خدا و به داورى طلبيدن او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 1

1 - فرعونيان ، تمامى آيات و معجزات الهى را تكذيب كردند .

كذّبوا ب_اي_تنا كلّها

تلاش براى حق پذيرى

فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 3

3 - تلاش موسى ( ع ) براى زنده ساختن اشتياق شناخت حق در وجود فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت . .. إن كنتم موقنين

اقدام موسى(ع) به معلق كردن فهم گفته خويش بر شرط (إن كنتم موقنين) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تلاش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 5

5 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون در تلاش براى حفظ نظام فرعونى

قال الملأ . .. إن هذا لسحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 4

4 - تلاش فرعونيان ، براى ارتداد و مشرك شدن مؤمن آل فرعون

و تدعوننى إلى النار

فراخواندن به آتش، كنايه از دعوت به كفر و شرك است كه در آيه بعد به صراحت از آن ياد شده است (تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به. ..).

توجيه گرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 2

2 - فرعونيان براى جلب نظر و توجيه تمايل يافتگان به موسى ( ع ) ، دست به حركت تبليغاتى و توجيهى زدند .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى . قالوا إن هذن لسحرن

توصيه به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، قومش را از هرگونه غرور و خودكامگى ناشى از اقتدار و سلطه همه جانبه بر سرزمين مصر برحذر

داشت .

لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

تهديد به فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى نظير فرجام قوم فرعون

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

تهديد منافع فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 4

4 - گريز بنى اسرائيل از مصر ، تهديدى عليه منافع فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

چنانچه خشم فرعونيان به خاطر اين باشد كه با گريز بنى اسرائيل از مصر، نيروى كار عظيمى از دستشان خارج مى شد و زيان بسيارى بر آنان وارد مى گشت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تهديدهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 7

7 - مؤمن آل فرعون ، از سوى فرعونيان مورد تهديد سخت قرار گرفته بود .

و

أُفوّض أمرى إلى اللّه

گفتنى است كه واگذاركردن كار خود به خدا از سوى مؤمن آل فرعون (به قرينه جمله {فوقاه اللّه سي_ّئات ما مكروا} در آيه بعد) بيانگر وجود نوعى تهديد و ارعاب از جانب فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 2

2- موسى ( ع ) ، متكى به حمايت پروردگار در قبال هجوم و تهديد فرعونيان

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

تهمتهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 10

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 1

1 _ فرعونيان با سحر خواندن تمامى معجزات موسى ، به وى گفتند كه هرگز رسالتش را تصديق نخواهند كرد .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

{مهما} از أسماء شرط و به معناى {اى شىء} است. و {من} در {من آية} بيان {مهما} است. بنابراين جمله {مهما تأتنا ... } يعنى {هر چيزى را كه

به عنوان معجزه بياورى ... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 2

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهى موسى ، از سوى فرعونيان على رغم وضوح و روشنى آن

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 4

4 - انكار معجزات موسى از سوى فرعونيان ، به اتهام سحر و ساختگى بودن آنها

فلمّا جاءهم موسى ب_ئاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ سحر مفترًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 1

1 - متهم شدن موسى ( ع ) ، به سحر و افسون گرى از سوى فرعونيان

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 1

1- موسى ( ع ) ، مورد هجوم كينه ها و تهمت هاى فرعونيان در پى ابلاغ پيام

الهى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

برداشت بالا بر اين اساس است كه {رجم} (مصدر {ترجمون})، در اين آيه به معناى تهمت زدن باشد.

تهييج عواطف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 9

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 3

3 - فرعون با تحريك احساسات قومى و ميهنى اطرافيان خود ، درصدد تهييج آنان عليه موسى ( ع ) بود .

قال . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

جادو در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 7

7 - فرعونيان ، در سخنان و تبليغات خويش ، سِحر برتر و بى رقيب را ، نشانگر حقانيت مرام ساحر و عقايد او قلمداد مى كردند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

بسيج ساحران براى ابطال ادعاهاى موسى(ع)، حاكى از آن است كه در نظر فرعونيان، قدرت ساحر ميزان حق و باطل بود.

جادوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 3

3 - فرعونيان ، به حيله و مكر بودن سِحر و برنامه هاى خود براى مقابله با موسى ( ع ) و عارى بودن آن از حقيقت معترف بودند .

فأجمعوا كيدكم

به كاربردن {كيد} در باره كار و سحر خود از سوى فرعونيان،

حكايت از آن دارد كه آنان، خود به سحر و بى حقيقت بودن آن معترف بودند و آن را صرفا حيله اى در برابر موسى(ع) مى دانستند.

جرايم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 4،5،6،7،9،11،12

4 - فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را سر مى بريدند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

{ذبح} به معناى سربريدن است و {تذبيح} (مصدر يذبحون از باب تفعيل) از كثرت سربريدن حكايت دارد. {إستحياء} (مصدر يستحيون) به معناى باقى گذاردن بر حيات و زندگانى است.

5 - كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يذبحون . .. } مى تواند تفسير جمله قبل باشد; يعنى، منظور از {سوء العذاب} همان سربريدن پسران و باقى گذاشتن زنان است و نيز مى تواند بيان مصداق بارزى از آن باشد; يعنى، فرعونيان عذابهايى بر بنى اسرائيل تحميل مى كردند كه از آن جمله سربريدن فرزندان و ... مى باشد. بر اين مبنا ذكر به خصوص عذاب ياد شده، به خاطر شدت آن بوده است.

6 - زنان بنى اسرائيل در نهايت سختى و شكنجه و هم آغوش مرگ ، در سيطره فرعونيان

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

7 - زنان بنى اسرائيل به خاطر كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات از آنان سلب شده بود و از زنده ماندن خود در عذاب بودند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

زنده گذاشتن زنان، به عنوان يك عذاب براى بنى اسرائيل مطرح شده

است; در حالى كه مجرد نكشتن، عذاب و شكنجه تلقى نمى شود. بنابراين با توجه به اينكه جمله {يستحيون نساءكم} پس از {يذبحون ابناءكم} آمده، مى توان گفت: همان كشتن فرزندان موجب مى شده كه زنان از زنده ماندن خويش و ديدن قتل فجيع فرزندانشان، در رنج و عذاب باشند. آوردن زنان و نه دختران در مقابل پسران اين معنا را تأييد مى كند.

9 - در صورتى كه خداوند بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان نجات نمى داد ، آنان همچنان به شكنجه و كشتار فرزندانشان ادامه مى دادند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

برداشت فوق از فعلهاى مضارع {يسومون} و {يذبحون} و {يستحيون} استفاده شده است.

11 - خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمون بزرگى قرار داد .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب - كه از {نجيناكم} استفاده مى شود - باشد.

12 - نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق {بلاء} به معناى نعمت و {ذلكم} اشاره به رهاسازى از عذاب، گرفته شده است.

جهانبينى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 7

7 _ بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

جهل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

131 - 7،8،10

7 _ بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

8 _ اكثر فرعونيان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحليل صحيح رخداد هاى نيك و بد

و لكن أكثرهم لايعلمون

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

چشمه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 - 1

1- برجاى ماندن باغ ها و چشمه هاى فراوان ، از فرعونيان غرق شده در دريا

كم تركوا من جنّ_ت و عيون

حاكميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 1،3

1 _ بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون به شكنجه هايى سخت گرفتار بودند .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{سَوْم} مصدر {يسومون} به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است ; يعنى: العذاب السوء.

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله {كانوا قوماً عالين}

مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 3

3 - فرمان روايى و سلطه كامل فرعونيان و قبطيان بر سرزمين مصر در عصر حضرت موسى

لكم الملك اليوم ظ_هرين فى الأرض

حشر اخروى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 8

8- احضار دسته جمعى بنى اسرائيل همراه با فرعونيان در قيامت براى مؤاخذه

جئنا بكم لفيفًا

بنابر اينكه مراد از {كم} بنى اسرائيل و نيز فرعونيان هلاك شده باشند، اين برداشت به دست مى آيد.

حق ستيزى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 3

3- وجود نوعى مشابهت در عملكرد ، ميان مشركان مكه و فرعونيان در حق ستيزى و مقابله با رسول الهى

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون و جاءهم رسول كريم

تعبير {قبلهم}، نوعى ارتباط و همگونى ميان مشركان مكه و فرعونيان را مى رساند.

حق طلبان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 2

2 - حضور برخى از افراد حق طلب و نصيحت پذير در صفوف فرعونيان

فتن_زعوا أمرهم بينهم

اختلاف نظر فرعونيان در باره موسى(ع)، نشان از متمايل شدن برخى از فرعونيان به موسى(ع) در روز مقابله دارد.

حق ناپذيرى اكثريت فرعونيان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 4

4 - اكثريت فرعونيان ( قبطيان ) ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

حق ناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 4

4 _ فرعون و قوم او ، دعوت حضرت موسى و هارون ( ع ) را نپذيرفته و آيات و معجزات الهى را تكذيب كردند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 1،2

1 - موضع گيرى خصمانه فرعونيان در برابر آيات ( معجزات ) روشن الهى

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهى موسى ، از سوى فرعونيان على رغم وضوح و روشنى آن

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 3

3 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از تأثيرناپذيرى مردم از خيرخواهى ها و فراخوانى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونيان در عصر موسى ( ع ) ، مردمى اسراف گر و افراط كننده در گناه و حق ناپذيرى

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

از مصداق هاى بارز {مسرفان}، در آيه شريفه، فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

44 - 3

3 - هدايت ها و خير خواهى هاى مؤمن آل فرعون ، در قومش تأثير نگذاشت .

فستذكرون ما أقول لكم

حقارت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 1

1 - فرعون و سپاهيان وى ، عناصرى پست و حقير در پيشگاه خداوند

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

در تعبير آمده فرعون و سپاهيانش، به مشتى ريگ تشبيه شده اند كه كسى آنها را از زمين برمى گيرد و در آب مى اندازد. اين تشبيه هم بيانگر حقارت و پستى آنان در پيشگاه الهى و هم نشان دهنده ناچيز بودن قدرت آنان در برابر عظمت قدرت الهى است. برداشت ياد شده بر پايه بيان نخست مى باشد.

خانه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 26 - 1

1- برجاى ماندن مزارع بزرگ و خانه هاى بس مجلل ، از فرعونيان غرق شده در دريا

و زروع و مقام كريم

خداشناسى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 7

7 _ بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 7

7_ باور فرعونيان به وجود خدايى براى موسى ، مؤثر در جهان آفرينش و زندگى انسانها

ادع لنا ربك بما عهد عندك

خروج فرعونيان از شهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

57 - 1،2

1 - خارج شدن فرعون و فرعونيان از شهر براى تعقيب بنى اسرائيل

فأخرجن_هم

2 - حركت فرعونيان در پى بنى اسرائيل ، تدبير الهى براى جدا شدن آنان از نعمت هاى سرزمين مصر بود .

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

اسناد فعل {إخراج} به ضمير {نا} بيانگر مطلب ياد شده است.

خطاكارى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 1

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء فرعون و من قبله . .. بالخاطئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 5

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فعصوا رسول. ..} درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

خطر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 12

12 - موسى ( ع ) ، از برخورد با نيرو هاى فرعون و بروز مشكلات ديگر در مسير هجرت از مصر نگران بود .

أسر بعبادى . .. لاتخ_ف دركًا و لاتخشى

{درك} به معناى ملحق شدن و رسيدن و نيز به معناى پى آمد است (قاموس). نفى هرگونه پى گيرى و پى آمد و نيز اطمينان بخشيدن به موسى(ع) در مورد امنيت مسير هجرت، نشان از وجود زمينه تعقيب شدن و نيز نگرانى هاى ديگر

در اين مسير دارد.

خواسته هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 2،6،10

2 _ فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب شديد ، رو به موسى ( ع ) آورده از وى خواستند تا براى برطرف شدن آن دعا كند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

6 _ فرعونيان ، موسى ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست كند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

{باء} در {بما عهد} در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 1

1 _ موسى ( ع ) با پذيرش تقاضاى فرعونيان ( دعا براى رفع عذاب ) ، برطرف شدن عذاب را از خداوند درخواست كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز

سياق آيه نشان مى دهد كه جمله اى همانند {فدعا موسى فكشفنا عنهم الرجز} در تقدير است كه به سبب وضوحش در كلام آورده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 4،8

4 - حضور با تمام قوا و با آرايش منظم و با هيبت ، طرح پيشنهادى فرعونيان براى قدرت نمايى

در صحنه مقابله با موسى ( ع )

فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

8 - فرعونيان ، پذيرش دعوت هاى موسى ( ع ) را ، به توان مندى او در آوردن سِحرى بى نظير مشروط كرده بودند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 1

1 - پاسخ مثبت موسى ( ع ) به تقاضاى فرعونيان و دعاى او براى رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه در آيه شريفه ايجاز و حذفى صورت گرفته است. بدين صورت كه آنان از حضرت موسى(ع) درخواست دعا كردند و او خواسته آنها را اجابت نمود.

خواهر موسى(ع) و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 7

7 - خواهر موسى ، آمادگى خود را براى معرفى دايه به فرعونيان ، مكرر به آنان گوشزد مى كرد .

فتقول هل أدلّكم

فعل مضارع {تقول} بر استمرار كار در گذشته دلالت دارد.

خوشگذرانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 2،3

2- جامعه فرعونى ، جامعه اى خوشگذران و عشرت طلب

و نعمة كانوا فيها ف_كهين

3- حضور در محافل عشرت و خوش گذرانى ، از برنامه هاى فرعونيان

و نعمة كانوا فيها ف_كهين

{فاكهين} (از {فكاهة})

به معناى حديث انس مى باشد و تعبير {كانوا} مى رساند كه برنامه آنان چنين بوده است.

درخواست رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 1

1 - پاسخ مثبت موسى ( ع ) به تقاضاى فرعونيان و دعاى او براى رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه در آيه شريفه ايجاز و حذفى صورت گرفته است. بدين صورت كه آنان از حضرت موسى(ع) درخواست دعا كردند و او خواسته آنها را اجابت نمود.

درخواست نجات از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 2

2 - اعتراف صريح موسى ( ع ) در پيشگاه پروردگار ، به اشتباه خويش در قتل مرد قبطى و درخواست آمرزش از ساحت او و نجات از شرّ فرعونيان

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

مقصود موسى(ع) از آمرزش در {اغفرلى} زدوده شدن پى آمد كار وى و رهايى از انتقام فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 5

5 - نيايش موسى ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خويش از شر فرعونيان

قال ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 10

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

دشمن فرعونيان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 6

6 - دشمنى قبطيان با بنى اسرئيل در مصر

ه_ذا من شيعته و ه_ذا من عدوّه

دشمنى فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 2

2 - مرد قبطى ، دشمن مشترك موسى ( ع ) و مرد اسرائيلى بود .

أن يبطش بالذى هو عدوٌّ لهما

دشمنى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 4

4 - لجاجت و عناد شديد فرعونيان ، در مخالفت با پيام موسى ( ع )

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند براى هدايت فرعونيان، معجزاتى پياپى و يكى از ديگرى مهم تر نشان داد، لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 1،2

1 - فرعونيان و قوم ثمود ، لشكريانى درگير با راه خدا و دشمن مؤمنان بودند .

فرعون و ثمود

به قرينه بدل بودن فرعون براى {الجنود}، قوم فرعون و آل او نيز مورد نظر است و اكتفا به نام او، به جهت رياستش بر آنان است. ثمود، نام قوم حضرت صالح است كه در برابر او، به دشمنى برخاسته و ناقه الهى را پى كردند.

2 - فرعونيان

و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

دعوت از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1

1 - گفت وگوى فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات

و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 11

11 - مؤمن آل فرعون ، مردم مصر را به خداى عزيز و غفار خواند .

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

دعوتهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 1

1 - مردم مصر ( قبطيان و فرعونيان ) ، مؤمن آل فرعون را به كفر و شرك به خدا فراخواندند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

دنياطلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 9

9 - فرعون و قومش ( قبطيان ) ، برخوردار از متاع هاى فراوان دنيوى و دلبسته به آنها

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع

تذكر مؤمن آل فرعون به اندك و ناپايدارى بودن دنيا و متاع هاى آن به قوم خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

دين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 6

6 - ربوبيت مطلق الهى ، نقطه اصلى تضاد ميان

آيين موسى و آيين فرعونيان

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى و ليدع ربّه . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم

رفاه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 2

2 _ فرعونيان ، رفاه ها و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش ، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى ( ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 8،10

8 _ فرعونيان آگاه به تأثير دعاى موسى ( ع ) در رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربك بما عهد عندك

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 2،5،6،8

2 _ خداوند با اجابت درخواست موسى ، عذاب را از فرعونيان برطرف ساخت .

فلما كشفنا عنهم الرجز

5 _ خداوند پس از اجابت دعاى موسى ( ع ) و رفع عذاب از فرعونيان ، به آنان فهماند كه تا زمانى محدود به عذاب مبتلا نخواهند شد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل هم بلغوه

{إلى أجل} مى رساند كه خداوند عذاب را براى هميشه از فرعونيان برطرف نساخت و براى آن

زمان تعيين كرد و اگر اين حقيقت را به آنان ابلاغ نمى كرد، تعيين زمان اثر مطلوب نداشت.

6 _ خداوند با برطرف سازى عذاب از فرعونيان براى وفاى آنان به عهد هاى خويش مهلتى را تعيين كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل

{إلى أجل} متعلق به {كشفنا} است ; يعنى ما عذاب را برطرف كرديم، ولى نه براى هميشه، بلكه براى مدتى محدود. گفتنى است كه متعلق شدن {إلى أجل} به {كشفنا} به اعتبار استمرار كشف است نه تحقق آن ; زيرا تحقق كشف عذاب داراى مهلت نبوده است.

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 3

3 - اجابت دعاى موسى ( ع ) از سوى خداوند ، در زمينه رفع عذاب از فرعونيان

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

روش برخورد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 1

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب

ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 1

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى همسان با روش فرعونيان و كافران پيش از آنها

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 4

4 - حضور با تمام قوا و با آرايش منظم و با هيبت ، طرح پيشنهادى فرعونيان براى قدرت نمايى در صحنه مقابله با موسى ( ع )

فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 1

1 - موسى ( ع ) نگران مواجه شدن با تكذيب فرعونيان

قال ربّ إنّى أخاف أن يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 2

2 - تكيه فرعونيان بر عدم انسجام نيروى بنى اسرائيل ، به منظور آسان شمردن مقابله با آنان

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

{قليلون} (جمع قليل) به معناى چند دسته اندك است. آمدن تعبير {قليلون} به جاى {قليلة} مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه: گر چه بنى اسرائيل يك طايفه اند، اما همين يك طايفه با هم اتحاد ندارند; بلكه به چند دسته كوچك و غير منسجم تقسيم شده اند. بنابراين مقابله با آنان كارى بسيار ساده و بدون زحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 1

1 - موضع گيرى خصمانه فرعونيان در برابر آيات

( معجزات ) روشن الهى

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 2

2 - برخورد استهزاآميز فرعونيان با معجزات موسى ( ع )

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 7

7 - شيوه فرعونيان ، سنگسار كردن مخالفان عقيدتى و سياسى خود بوده است . *

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

از جمله معانى {رجم}، سنگسار كردن است. اين كه موسى(ع) مسأله {رجم} را به ميان كشيده، يا از آن جهت است كه زمزمه آن ميان فرعونيان آغاز شده بود و يا اين كه در قوانين عمومى آنان، چنين رايج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

روش تبليغ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5،9،11

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و

برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 7

7 - فرعونيان ، در سخنان و تبليغات خويش ، سِحر برتر و بى رقيب را ، نشانگر حقانيت مرام ساحر و عقايد او قلمداد مى كردند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

بسيج ساحران براى ابطال ادعاهاى موسى(ع)، حاكى از آن است كه در نظر فرعونيان، قدرت ساحر ميزان حق و باطل بود.

روش حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 17

17 - فرعونيان ، به صرف ترس و احساس از به خطر افتادن حكومت و اقتدارشان ، اقدام به كشتن و اعدام مخالفان مى كردند .

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

روش مبارزه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن

وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 4

4 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان از سوى فرعونيان ، براى جلوگيرى از گسترش دعوت موسى ( ع ) كافى و كارساز نبود .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

تصميم شخص فرعون مبنى بر كشتن موسى(ع)، پس از اقدام او و درباريانش به كشتن مؤمنان طرفدار موسى(ع)، گوياى حقيقت ياد شده است.

رياست طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 17

17 - فرعونيان ، به صرف ترس و احساس از به خطر افتادن حكومت و اقتدارشان ، اقدام به كشتن و اعدام مخالفان مى كردند .

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

زمان غرق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . .. حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

زمينه اختلاف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 1

1 - هشدار هاى موسى ( ع ) به فرعونيان در صحنه مقابله ، موجب بروز اختلاف و تنش در ميان آنان گرديد .

ويلكم لاتفتروا . .. فتن_زعوا أمرهم بينهم

{فاء} در

{فتنازعوا} دال بر اين نكته است كه بلافاصله پس از هشدارهاى موسى(ع) در صحنه مقابله، در بين فرعونيان نزاع و كشمكش به وجود آمد گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 1

1 - برخى از فرعونيان در پى سخنان موسى ( ع ) ، به آن حضرت گرايش پيداكرده ، و موجب بروز تنش در ميان فرعونيان گرديدند .

فتن_زعوا . .. قالوا إن هذن لسحرن

فاعل {قالوا} به قرينه {فأجمعوا كيدكم} (در آيه بعد) گروهى از فرعونيان بودند كه با گروهى ديگر از خودشان به گفت وگو پرداختند. آيه قبل نيز به اين معنا تصريح دارد كه در ميان فرعونيان مشاجره اى پديد آمد. اين مشاجره در باره موسى(ع) بوده و فاعل {قالوا} سعى در توجيه گروه دوم داشته است.

زمينه ايمان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 12

12 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى به موسى ( ع ) وعده دادند كه در صورت رفع عذاب ، ايمان خواهند آورد .

و قالوا ي_أيّه الس_حر ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 3

3 - پديد آمدن زمينه هاى گرايش قبطيان به موسى ( ع ) و ايمان آوردن به دعوت او *

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم أليس لى ملك مصر

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) مراد از {قوم} قبطيان است; زيرا مسلّماً فرعون بنى اسرائيل را قوم خويش خطاب نمى

كرد. ب) تبليغات فرعونى نشان دهنده آن است كه زمينه هاى گسترده براى پيوستن به موسى(ع) در ميان قبطيان به وجود آمده بود و بدين جهت فرعون احساس خطر كرده و با سفسطه بازى و به رخ كشيدن قدرت و مكنت خويش، مى خواست جلوى نفوذ موسى(ع) را در افكار مردم مصر بگيرد.

زمينه تقويت روحيه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 1

1 - دستور فرعون به مأموران جمع آورى سپاه ، مبنى بر اندك جلوه دادن نيروى بنى اسرائيل به منظور تقويت روحيه مردم و تشويق آنان به پيوستن به سپاه وى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جمله {إنّ ه_ؤلاء. ..} دستور فرعون به مأموران خويش است كه به مردم بگويند: گريزندگان، تعدادى اندك و ضعيف اند. گفتنى است كه كلمه {شرذمة} به عده اى از مردم گفته مى شود و {قليلون} صفت {شرذمة} است; يعنى، عده اى اندك.

زمينه تنبه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

زمينه حل اختلاف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 6

6 - نجوا هاى فرعونيان با يكديگر ، براى رفع اختلاف و تنش و ايجاد وحدت در صفوف خود بود .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى

زمينه شكست فرعونيان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 2

2 - اختلاف و تشتت فرعونيان پس از سخنان موسى ( ع ) ، خطرى جدى و زمينه ساز تضعيف جبهه آنان ، در ميدان مقابله بود .

ويلكم . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

آيات ياد شده، جملگى نشانگر تلاش جدى فرعونيان براى حفظ اتحاد خود در برابر موسى(ع) است و از زاويه ديگر، حكايت از خطرى دارد كه به خاطر بروز اختلاف، آنان را تهديد مى كرده است.

زمينه گمراهى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 10

10 - فسق ديرينه جامعه فرعونى ، زمينه ساز تأثيرپذيرى آنان از تبليغات غلط و گمراه كننده

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

{إنّهم} جنبه تعليل براى قسمت اول آيه شريفه دارد.

زمينه نجات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 6

6 - فرعونيان نجات و بقاى خود را در گرو غلبه ساحران بر موسى ( ع ) در صحنه مقابله مى دانستند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

زيورآلات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 4،5،6،9،11

4 - بنى اسرائيل بخشِ قابل توجهى از زيور آلات فرعونيان را با خود به همراه آورده بودند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

مراد از {القوم} بر حسب ظاهر فرعونيان هستند. و {وزر} به معناى {ثقل} است. از همين رو به گناه نيز {وزر و ثقل} اطلاق مى گردد; چرا كه بر دوش گنه كار سنگينى مى كند.

استعمال اين واژه احتمالاً اشاره به آن است كه بنى اسرائيل، همراه داشتن زيور آلات فرعونيان را بر خود جايز نمى شمردند.

5 - بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان نيز خود را بى اختيار قلمداد مى كردند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

آمدن {حُمّلنا} به صيغه مجهول، در ادامه توجيه بنى اسرائيل از عملكرد خويش است; يعنى، ما در حمل زينت هاى فرعونيان نيز ناخواسته آن را انجام داديم و به ما تحميل شد.

6 - اقدام بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان و مصادره آنها ، بدون صدور دستورى از جانب موسى ( ع ) صورت گرفته بود .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

تعبير {حمّلنا} و كلمه {وزر}، حكايت از آن دارد كه موسى(ع) در اين زمينه دستورى صادر نكرده بوده، و بنى اسرائيل، خودسرانه اين كار را انجام داده بودند.

9 - بنى اسرائيل ، شاهد دست زدن سامرى به اقدامى مشابه با حركت عمومى بنى اسرائيل در به دور افكندن غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان

فقذفنها فكذلك ألقى السامرىّ

{كذلك}; يعنى، مانند آنچه ما انجام داديم. اين توصيف گوياى آن است كه سامرى در حضور بنى اسرائيل و همانند آنان، عمل كرده و چيزهايى را دور انداخته بود.

11 - بنى اسرائيل ، غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان را ، تأمين كننده هزينه ساخت گوساله خوانده و خود را از هرگونه كمك مالى به آن تبرئه كردند .

ما أخلفنا موعدك بملكنا و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا

يكى از معانى ذكر شده براى {ملك}، {مملوك} است (قاموس). مفاد آيه با توجه به اين معنا چنين مى شود: ما

به وسيله اموال خودمان، خود را در اين انحراف سهيم نساختيم; بلكه سامرى از اموالى كه ما به دور ريخته بوديم، اين فتنه را به بار آورد.

سرزمين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 2،3،5،6

2 _ خداوند با نابودسازى فرعونيان ، تمام سرزمين آنان را ، از شرق تا غرب ، در اختيار بنى اسرائيل قرار داد .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشرق الأرض و مغربها

3 _ سرزمينى كه خداوند پس از هلاكت فرعونيان در اختيار بنى اسرائيل قرار داد ، سرزمينى پربركت و بسيار حاصلخيز بود .

مشرق الأرض و مغربها التى بركنا فيها

5 _ نويد هاى خداوند به قوم موسى با هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل به سرزمين آنان ، بى كم و كاست ، تحقق يافت .

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

{كلمه} به معناى سخن است و مراد از آن به قرينه صدر آيه و نيز آيات 128 و 129 نويد هلاك سازى فرعونيان و جانشينى بنى اسرائيل از آنان است. {تمت} يعنى به طور كامل و تمام تحقق يافت.

6 _ وعده هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل بر سرزمين آنان ، از وعده هاى نيكوى خداوند به قوم موسى

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

كلمه {الحسنى} (زيباتر) صفت براى {كلمت} است.

سرزنش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 9

9 - كشتن موسى ( ع ) به صرف اعتقاد او به ربوبيت خداوند ، كارى نكوهيده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون

أتقتلون

رجلاً أن يقول ربّى اللّه

از استفهام انكارى در جمله {أتقتلون رجلاً. ..} _ كه در مقام تقبيح عمل فرعون مى باشد _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

سطحى نگرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9،10

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

10 - فرعون و فرعونيان ، مردمى سطحى نگر و فاقد انديشه صحيح و ژرف در معارف الهى

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

سلطه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 2

2- بنى اسرائيل ، گرفتار سلطه فرعونيان و ناتوان از ر ها ساختن خويش

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

مصداق مورد نظر از {عباداللّه} ممكن است بنى اسرائيل باشد.

سنگسار مخالفان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 7

7 - شيوه فرعونيان ، سنگسار كردن مخالفان عقيدتى و سياسى خود بوده است . *

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

از جمله معانى {رجم}، سنگسار كردن است. اين كه موسى(ع) مسأله {رجم} را به ميان كشيده، يا از آن جهت است كه زمزمه آن ميان فرعونيان آغاز شده بود و يا اين كه در قوانين عمومى

آنان، چنين رايج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

سوگند فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 10

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

شدت تكذيبگرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 2

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

شرايط ايمان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 10،11

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . )

با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

شرايط رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 10

10 - وعده خداوند به موسى ( ع ) ، درباره رفع عذاب فرعونيان ، در صورت روى آوردن آنان به حق

ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

به قرينه ذيل اين آيه و آيه بعد، به دست مى آيد كه مراد از {ما عهد عندك}، وعده خداوند به رفع عذاب از فرعونيان در صورت پذيرش هدايت است.

شرك ربوبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 13

13 - جامعه فرعونى ، گرفتار شرك در ربوبيت خداوند *

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

شرك فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 9

9 - مردم مصر ( فرعونيان و قبطيان ) ، منكر يكتايى خدا و مشرك بودند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

شكست فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 119 - 1

1 _ فرعونيان با ناكامى ساحران خويش در حضور انبوه تماشاچيان مغلوب گشتند و با ذلت ، صحنه مبارزه را ترك كردند .

فغلبوا هنالك و انقلبوا صغرين

در برداشت

فوق ضمير در {فغلبوا} و {انقلبوا} به فرعونيان بازگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 96 - 4

4_ تسلط موسى ( ع ) بر فرعونيان و مغلوب ساختن آنان ، امرى تقدير شده از ناحيه خداوند

و لقد أرسلنا موسى بأيتنا و سلط_ن مبين

در برداشت فوق ، {سلطان} به معناى تسلط و غلبه ظاهرى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 7

7 - اقتدار و توان مادى فرعونيان ، مقهور در برابر اقتدار و شكست ناپذيرى خداوند

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

شكنجه گرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10

10- نقش تعيين كننده خداوند در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

شكنجه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 6،10،11،12

6 - زنان بنى اسرائيل در نهايت سختى و شكنجه و هم آغوش مرگ ، در سيطره فرعونيان

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

10 - خداوند با گرفتار سازى بنى اسرائيل به عذاب هاى سهمگين فرعونى ، آنان را به آزمونى بزرگ مبتلا ساخت .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

كلمه {بلاء} در لغت به معناى آزمون و نيز به معناى نعمت آمده است. مشاراليه {ذلكم} يا {عذاب} است، يا رهايى از عذاب (نجيناكم). برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به خود عذاب باشد.

11 - خداوند با رهاسازى

بنى اسرائيل از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمون بزرگى قرار داد .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب - كه از {نجيناكم} استفاده مى شود - باشد.

12 - نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق {بلاء} به معناى نعمت و {ذلكم} اشاره به رهاسازى از عذاب، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 1،2،3،4،7

1 _ بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون به شكنجه هايى سخت گرفتار بودند .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{سَوْم} مصدر {يسومون} به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است ; يعنى: العذاب السوء.

2 _ خداوند با بعثت موسى ، بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان و شكنجه هاى سهمگين آنان ر ها ساخت .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

در جمله {هو فضلكم} (او شما را برترى بخشيد)، برترى دادن تنها به خداوند نسبت داده شده است، ولى در جمله دوم {أنجيناكم} (ما شما را نجات داديم) نسبت نجات بخشى به ضمير {نا} (يعنى ما) داده شده است. از اين مقابله مى توان فهميد كه خداوند در نجات بخشى نظر به اسباب نيز دارد كه به مناسبت، سبب آن بعثت حضرت موسى است. بنابراين {أنجيناكم} يعنى ما با بعثت موسى شما را نجات داديم.

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى

ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

4 _ موسى ( ع ) با تكيه بر لطف خداوند به بنى اسرائيل در نجات بخشى آنان از شكنجه فرعونيان ، لزوم پرستش خداى يگانه و پرهيز از گرايش به شرك را به آنان گوشزد كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم من ءال فرعون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفاهيم ذكر شده در آيه مورد بحث برگرفته از سخنان موسى باشد و مخاطبان اصلى آن همان مردمى باشند كه پس از عبور از دريا به بت پرستى گرايش پيدا كردند.

7 _ كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم} مى تواند تفسير جمله قبل باشد ; يعنى منظور از {سوء العذاب} همان كشتار فرزندان و باقى گذاشتن زنان است. همچنين مى تواند بيان مصداقى از آن باشد ; يعنى فرعونيان عذابهايى بر شما تحميل كردند ; از جمله كشتار فرزندان و زنده گذاشتن زنان. بر اين مبنا ذكر ويژه دو عذاب ياد شده، به سبب شدت بيشتر آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 12،14،17

12- فرعونيان ، پسران قوم موسى ( بنى اسرائيل ) را به طور گسترده سر مى بريدند و زنان آنان را زنده نگه مى داشتند .

و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

كاربرد فعل {يذبّحون} از باب

تفعيل، كه به معناى تكثير هم آمده است، احتمالاً بيانگر منظور فوق است.

14- فزونى چشمگير زنان بر مردان در جامعه و بر هم خوردن اعتدال جمعيتى ، مايه پديد آمدن مشكلات اجتماعى آزار دهنده براى زنان

يستحيون نساءكم

اينكه خداوند براى شكنجه هاى آل فرعون، كشتن پسران و زنده نگه داشتن زنان را برشمرده است، امكان دارد بدين علت باشد كه چنين عملى، تعادل جمعيت را بر هم مى زند و در نتيجه جمعيت زنان افزونى پيدا مى كند و اين خود شكنجه اى آزار دهنده براى مردم است.

17- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، آزمايش بزرگ الهى از آنان بود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} نجات بنى اسرائيل به وسيله خداوند از اعمال ظالمانه فرعونيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 4،6

4 - نجات بنى اسرائيل از شكنجه و آزار فرعونيان و بيرون آوردن آنان از محدوده حكومت فرعون ، از اهداف مهم رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

فقولا إنّا رسولا ربّك فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

{فا} در {فأرسل} تفريع بر {إنّا رسولا ربّك} است و مى رساند كه كوچ دادن بنى اسرائيل، از رسالت هاى الهى موسى و هارون(ع) بود.

6 - نجات بنى اسرائيل از ستم فرعونيان ، بدون كوچ دادن آنان از مصر و بيرون آوردنشان از جامعه فرعونى ممكن نبود .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

عطف {لاتعذّبهم} بر {أرسل} گوياى اين نكته است كه درخواست {ارسال} به منظور

نجات از عذاب و شكنجه است بنابراين، بدون هجرت، امكان رهايى در كار نبوده است.

شگفتى نزاع فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 6

6 - نزاع مجدد مرد اسرائيلى _ آن هم با پيشامد حادثه روز پيش _ امرى غير مترقبه و دور از انتظار براى موسى ( ع )

فإذا الذى استنصره بالأمس يستصرخه

مطلب ياد شده با توجه به آمدن {إذا}ى فجائيه به دست مى آيد.

شوراى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 1،2

1 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از مشاهده معجزات موسى ، براى چاره انديشى و مبارزه با موسى جلسه مشورتى تشكيل دادند .

قال الملأ من قوم فرعون

در آيات پيشين روى سخن موسى با فرعون بود و در اين آيه عكس العمل اشراف دربار او مطرح شده است. اين تغيير سياق با توجه به جمله {فماذا تأمرون} در آيه بعد (چه نظرى داريد و چه دستورى پيشنهاد مى كنيد)، حاكى از تبادل نظر آنان درباره برخورد با موسى است كه از آن در برداشت فوق به {جلسه مشورتى} تعبير شد.

2 _ اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبناى ساحر بودن موسى و سحر بودن معجزات وى ، جلسه مشورتى خويش را آغاز كردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

جمله {إن هذا . .. } مى تواند از نتايج بحث و گفتگوى اشراف باشد. يعنى در ابتدا اين مسأله مطرح شد كه امور خارق العاده موسى از چه سنخى است. همچنين مى تواند بيانگر اين باشد كه

آنان ساحر بودن موسى را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وى تبادل نظر مى كردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

صبر بر ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

صفات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 3

3 - فرعونيان ، براى تصميم در باره امور مهم و اساسى ، روش مشورتى داشتند .

فتن_زعوا أمرهم بينهم

بروز تنازع در ميان فرعونيان، نشان از آن دارد كه آنان خود را تابع بى چون و چراى فرعون نمى دانستند; بلكه در امور مهم براى خود حق نظر و رأى، قائل بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونيان در عصر موسى ( ع ) ، مردمى اسراف گر و افراط كننده در گناه و حق ناپذيرى

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

از مصداق هاى بارز {مسرفان}، در آيه شريفه، فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 5

5- مشابهت پيكره نظام فرعونى با شخص فرعون در خصلت هاى منفى

إنّه كان عاليًا من المسرفين

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {المسرفين} نظر به اسراف گران جامعه فرعونى داشته باشد كه فرعون سركرده آنان بود.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 6

6 - فرعونيان ، داراى اقتدار و توان بالا

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

آورده شدن اوصاف {عزيز} و {مقتدر} براى خداوند در اين آيه، تعريض به قدرت ظاهرى فرعونيان دارد.

ضعف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 5

5 - خداوند ، به موسى ( ع ) اطمينان بخشيد كه توان او برتر از همه ساحران حاضر در صحنه مبارزه و مقام او رفيع تر از فرعون و فرعونيان است .

إنّك أنت الاعلى

ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 1

1 _ بنى اسرائيل در مدت زمانى طولانى تحت سيطره فرعونيان به ضعف و ناتوانى كشانه شده بودند .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

استعمال فعل مضارع همراه {كان} و أمثال آن دلالت بر استمرار آن فعل در گذشته دارد. بنابراين {كانوا يستضعفون} مى رساند كه استضعاف بنى اسرائيل به دست فرعونيان داراى سابقه طولانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 6

6 _ فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را مى كشتند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{تقتيل} (مصدر يقتلون) به معناى كثرت كشتار است و {استحياء} به معناى باقى گذاردن بر زندگانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 10

10 _ فرعونيان ، امت هاى پيش از آنان و كفرپيشگان مكه ، از زمره

ظالمان

و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10،12

10- نقش تعيين كننده خداوند در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

12- فرعونيان ، پسران قوم موسى ( بنى اسرائيل ) را به طور گسترده سر مى بريدند و زنان آنان را زنده نگه مى داشتند .

و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

كاربرد فعل {يذبّحون} از باب تفعيل، كه به معناى تكثير هم آمده است، احتمالاً بيانگر منظور فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 2

2 _ بنى اسرائيل در زمان بعثت موسى ( ع ) ، ساكن مصر و گرفتار ستم و آزار فرعونيان بودند .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

نهى شدن

فرعون از عذاب و شكنجه بنى اسرائيل، بيانگر رنج و سختى آنان در مصر آن زمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 4

4 - فرعونيان ، مردمى ستمگر و ظالم

أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 2

2 - خويشاوندان فرعون ، چونان خود وى اشخاصى ستم پيشه و بيدادگر

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 6

6 - فرعون و دار و دسته اش ، عناصرى بيدادگر و ستم پيشه

ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 11

11 - فرعون و دارودسته وى ، مردمى ظالم و بيدادگر بودند .

نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 8

8 - فرعونيان ، گروهى بيدادگر و ظالم بودند .

و قال موسى . .. إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 12

12 - قبطيان و كارگزاران فرعون ، مردمى ستمگر بودند .

و نجّنى من القوم الظ_لمين

عبرت از

آثارباستانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 5

5- امكانات دنيوى به جاى مانده از مستكبران فرعونى ، درس عبرت براى دنياخواهان عشرت طلب

كم تركوا من جنّ_ت . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

تعبير {كم تركوا. ..} در مقام درس آموزى و تأمل برانگيزى آدميان در سونوشت فرعونيان است.

عبرت از فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 8

8 - سرگذشت فرعونيان ، درس عبرتى براى همه بيدادگران است .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 2

2- مكيان ستيزه گر ، به سرنوشت عبرت آموز فرعونيان هشدار داده شدند .

بل هم فى شكّ يلعبون . .. كذلك

عبرت از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 1

1 - سرنوشت فرعونيان در تاريخ ، مايه عبرت براى آيندگان

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 2

2- قوم فرعون ، از جمله امت هاى آزموده شده از سوى خداوند و داراى سرنوشتى عبرت آموز

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون

{فتنة} (مصدر {فتنّا}) در اصل به معناى گداختن در آتش است و مقصود از آن در آيه بالا، آزمودن مى باشد.

عبرت از قصه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 1

1 - سرگذشت موسى و فرعونيان ، آيتى بزرگ ،

شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

عبرت ناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 4

4 _ هشدار هاى الهى با نزول بلا ها و مصيبت ها بر فرعونيان بى تأثير در هدايت و تذكريابى آنان

و لقد أخذنا . .. قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عجب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 8

8 - غرور و تبختر فرعونيان ، در اوج درماندگى و احساس نياز به موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

عجز فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 1

1 - اطمينان بخشيدن خداوند به موسى ( ع ) ; مبنى بر ناتوانى فرعونيان از قتل وى

فأخاف أن يقتلون

. قال كلاّ

بنابراين احتمال كه {كلاّ} پاسخ {أخاف أن يقتلون} است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 2

2 - ناتوانى فرعونيان در مبارزه با موسى ( ع ) و منحصر شدن تمام قدرت و تدبير نظام فرعونى در وجود ساحران

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

با اين كه در نظام فرعونى تلاش بر حذف همه نيروها و منحصر دانستن فرعون در جايگاه رهبرى بوده است; اما ناتوانى او از مقابله با موسى(ع) و نياز وى به كارآيى ساحران، سبب گشت تا به جاى فرعون، ساحران پيشواى مردم قلمداد شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 8

8 - غرور و تبختر فرعونيان ، در اوج درماندگى و احساس نياز به موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

عدم تعقل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 10

10 - فرعون و فرعونيان ، مردمى سطحى نگر و فاقد انديشه صحيح و ژرف در معارف الهى

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

عذاب استيصال فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3،7

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 1،2،4

1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به

عذابى شديدتر مبتلا شدند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

2 _ فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب شديد ، رو به موسى ( ع ) آورده از وى خواستند تا براى برطرف شدن آن دعا كند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

4 _ استجابت دعاى موسى در رفع عذاب از فرعونيان از وعده هاى خداوند به موسى ( ع )

ادع لنا ربك بما عهد عندك

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {عهد خدا با موسى} استجابت دعاى وى در خصوص برطرف شدن عذاب از فرعونيان باشد، نه مطلق دعاهاى وى. آنان با تجربه هاى گذشته و يا گفته خود موسى(ع) فهميده بودند كه خداوند به او وعده داده كه اگر براى رفع عذاب از فرعونيان دعا كند، دعايش پذيرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 6

6 - ابتلاى فرعونيان ، به عذابى سخت و دردناك ، در پى انكار لجاجت آميز دلايل و معجزات موسى ( ع ) از سوى آنان

و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

9 - اصرار و لجاجت فرعونيان ، در نپذيرفتن ربوبيت مطلقه الهى ، حتى پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّك

فرعونيان به جاى {ربّنا} {ربّك} گفته اند; با اين كه موسى(ع) خداوند را {ربّ العالمين} معرفى كرد. از اين مطلب اعتراف نكردن به ربوبيت مطلقه و در نتيجه لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

عصيان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عقيده فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 7

7_ باور فرعونيان به وجود خدايى براى موسى ، مؤثر در جهان آفرينش و زندگى انسانها

ادع لنا ربك بما عهد عندك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 8

8 - وجود فرشتگان ، مورد اعتقاد و پذيرش فرعونيان

أو جاء معه المل_ئكة

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه سخن فرعون، از روى اعتقاد و باور باشد، و نه از باب مماشات با موسى(ع).

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 1

1 - قوم فرعون ، معتقد به خدايانى متعدد

أنا ربّكم الأعلى

عقيده فرعونيان به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 12

12- { فى رواية أبى الجارود [ عن أبى جعفر ( ع ) ] فى قوله : { فأراد أن يستفزّهم من الأرض } : . . . و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلك الأيات إلاّ الله ;

از ابى الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا {فأراد أن يستفزّهم من الأرض} روايت شده است كه فرمود: . .. در حالى كه فرعون و قومش مى دانستند كه آن آيات را، كسى جز خداوند نازل نكرده است}.

علايق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 4

4 _ شيفتگى فرعونيان به حكومت و سلطنت و وابستگى شديدشان به موطن خويش ، از عوامل تكذيب موسى و جبهه گيرى آنان در برابر وى

يريد أن يخرجكم من أرضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 14

14 - فرعون و اطرافيان او ، به موسى ( ع ) بسيار علاقه مند بودند و او را دوست مى داشتند .

و ألقيت عليك محبّة منّى

عوامل استبداد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 7

7 - دنياطلبى فرعونيان و تصوير نادرست آنها از زندگى دنيايى و اخروى ، سبب انحراف و خودكامگى آنان شد .

ي_قوم .

.. و إنّ الأخرة هى دار القرار

با توجه به يادآورى حقيقت زندگى در دنيا و آخرت از سوى مؤمن آل فرعون براى فرعونيان، برداشت بالا به دست مى آيد.

عوامل استكبار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 10

10 _ گناه و تبهكارى فرعونيان ، مايه استكبار آنان در برابر آيات الهى شد .

ءايت مفصلت فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جمله {كانوا . .. } بيانگر ريشه كبرورزى فرعونيان در برابر آيات الهى است.

عوامل تفاخر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 6

6 - مايه افتخار و اقتدار فرعونيان ، عامل هلاكت و نابودى ايشان

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى . .. انتقمنا منهم فأغرقن_هم

عوامل حق ناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 3

3 - روحيه ستمگرى و جاه طلبى فرعونيان ، عامل موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى

و جحدوا بها. .. ظلمًا و علوًّا

عوامل زوال نعمتهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 2

2 - زوال نعمت هاى گسترده فرعونيان ، در نتيجه پافشارى آنان بر ظلم و استكبار

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تفريع {فأخرجناهم. ..} بر مطالب پيشين بيانگر مطلب ياد شده است.

عوامل ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 3

3 - غفلت از ياد

خدا و احساس ايمنى از كيفر او ، عامل رواج يافتن ظلم و ستم بر مردم در خاندان فرعون

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه تقوا (بيم داشتن از خشم خدا و كيفر كردار) مانع ظلم و تباهى است و خاندان فرعون به دليل بى بهره بودن از عنصر تقوا، گرفتار ظلم و تباهى گشته بودند.

عوامل عبرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 11

11 - موسى ( ع ) ، با يادآورى ناكامى اهل افترا در امت هاى پيشين ، آن را درس عبرتى براى فرعونيان خواند .

و قد خاب من افترى

جمله {قد خاب. ..} خبر از حال گذشتگان است و به منظور عبرت گيرى حاضران در صحنه مبارزه موسى و فرعون، بيان شده است.

عوامل عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 3

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عوامل غرق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 7

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

عوامل غضب فرعونيان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 1،2

1 - خشم فرعونيان از گريز شبانه بنى اسرائيل به منظور ترك ديار مصر

و إنّهم لنا لغائظون

2 - اعمال و رفتار بنى اسرائيل ، هميشه مايه خشم و نگرانى فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

تعبير{غائظون} (به صيغه وصف) مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه خشم فرعونيان، تنها به علت حركت اخير بنى اسرائيل نبود; بلكه معمولاً حركات بنى اسرائيل مايه خشم و غضب آنان مى شده است.

عوامل كفر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 7

7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت موسى

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

استكبار به معناى خود بزرگ بينى است و چون {استكبروا} با حرف {فا} بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.

عوامل گمراهى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 1

1 - فرعون ، نقش اساسى و تعيين كننده اى در گمراهى مردم خود داشت .

و أضلّ فرعون قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 7

7 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، درباره اين كه قتل موسى ( ع ) موجب گمراهى ابدى و علاج ناپذير آنان خواهد شد .

أتقتلون رجلاً . .. و

من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت يادشده به خاطر اين نكته است كه هشدار مؤمن آل فرعون نسبت به گمراه شدن آنان در مورد قتل موسى(ع) انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 7

7 - دنياطلبى فرعونيان و تصوير نادرست آنها از زندگى دنيايى و اخروى ، سبب انحراف و خودكامگى آنان شد .

ي_قوم . .. و إنّ الأخرة هى دار القرار

با توجه به يادآورى حقيقت زندگى در دنيا و آخرت از سوى مؤمن آل فرعون براى فرعونيان، برداشت بالا به دست مى آيد.

عوامل هلاكت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 5

5 - شكافته شدن دريا ، موجب غرق شدن و به هلاكت رسيدن فرعونيان شد .

و إذ فرقنا بكم البحر فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

تفريع جمله {أنجيناكم} بر {فرقنا} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه سبب نجات بنى اسرائيل شكافته شدن دريا بود و از آن جا كه {أغرقنا} بر {أنجيناكم} عطف شده، معلوم مى شود: زمينه غرق شدن فرعونيان نيز همان شكاف دريا بوده است; يعنى، فرعونيان با ديدن معبر در ميان دريا به تعقيب بنى اسرائيل پرداختند كه شكاف بسته شد و آنان به هلاكت رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 7

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است

و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 4

4 - نابودى فرعونيان و متلاشى شدن نظام حكومتى آنان ، از پى آمد هاى متابعت آنان از فرعون بود .

فغشيهم . .. و أضلّ فرعون قومه و ما هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 5

5 _ خداوند ، فرعون و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 6

6 - مايه افتخار و اقتدار فرعونيان ، عامل هلاكت و نابودى ايشان

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى . .. انتقمنا منهم فأغرقن_هم

عهد فرعونيان با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 -

10،11

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 8،9

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

9 _ پيمان شكنى فرعونيان و پايبند نبودن آنان به عهد هاى خويش با موسى ( ع )

إذا هم ينكثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 3

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله

{فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

عهدشكنى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 8،9،10

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

9 _ پيمان شكنى فرعونيان و پايبند نبودن آنان به عهد هاى خويش با موسى ( ع )

إذا هم ينكثون

10 _ امتناع فرعونيان از وفا كردن به پيمان مؤكد خويش ، به دور از انتظار و امرى شگفت آور

فلما كشفنا . .. إذا هم ينكثون

{إذا}ى فجائيه دلالت مى كند كه نقض پيمان از سوى فرعونيان امرى غيرمنتظره بوده است. گفتنى است كه غيرمنتظره بودن به لحاظ كسانى است كه شاهد ماجراى پيمان سپردن بوده و يا به طريقى به آن داستان آگاه شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 3

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 5،6

5 - پيمان شكنى سريع فرعونيان ، پس از برطرف شدن عذاب و بلا از ايشان

فلم_ّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

{نكث} (مصدر {ينكثون} ) در اصل به معناى نقض و شكستن است كه به صورت استعاره در مورد پيمان شكنى، به كار رفته است.

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

غرق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 3،5،10،13

3 - بنى اسرائيل ، با عبور از دريا نجات يافتند و فرعونيان در آب دريا غرق شدند .

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

5 - شكافته شدن دريا ، موجب غرق شدن و به هلاكت رسيدن فرعونيان شد .

و إذ فرقنا بكم البحر فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

تفريع جمله {أنجيناكم} بر {فرقنا} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه سبب نجات بنى اسرائيل شكافته شدن دريا بود و از آن جا كه {أغرقنا} بر {أنجيناكم} عطف شده، معلوم مى شود: زمينه غرق شدن فرعونيان نيز همان شكاف دريا بوده است; يعنى، فرعونيان با ديدن معبر در ميان دريا به تعقيب بنى اسرائيل پرداختند كه شكاف بسته شد و آنان به هلاكت رسيدند.

10 - بنى اسرائيل ، نظاره گر غرق شدن و به هلاكت رسيدن فرعونيان بودند .

و أغرقنا ءال فرعون و أنتم تنظرون

{نظر} به معناى ديدن و تماشا كردن است. مفعول {تنظرون} به قرينه جمله قبل غرق شدن فرعونيان مى باشد.

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ،

خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 2،3

2 _ عبور بنى اسرائيل ( قوم موسى ) از همان دريايى بود كه فرعونيان در آن غرق شدند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{ال} در {البحر} عهد ذكرى است و اشاره به

{اليم} در آيه 136 دارد. يعنى بنى اسرائيل را از همان دريا (دريايى كه فرعونيان را درآن غرق كرديم) عبور داديم.

3 _ زمان عبور قوم موسى از دريا ، مقارن با غرق شدن فرعونيان در آن دريا بود .

فأغرقنهم فى اليم . .. و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{جوزنا . .. } عطف است بر آيه 136 (فانتقمنا منهم ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 7

7 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان آنان را به هلاكت رساند .

و أغرقنا ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 6

6 - امواج بزرگ و سهمگين دريا ، فرعون و سپاهيانش را فرا گرفت و آنان را در كام خود فرو برد .

فغشيهم من اليمّ ما غشيهم

{يمّ} به معناى دريا است و نيز به رودخانه بزرگى كه آب آن شيرين باشد اطلاق مى گردد (لسان العرب). {غشاوة} (مصدر {غشى}) به معناى پوشاندن و فراگرفتن است. ابهامى كه در {ما غشيهم} وجود دارد، براى بيان عظمت امواجى است كه موجب غرق شدن فرعونيان گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 5

5 - غرق شدن و نابودى تمامى فرعونيان ، در پى انتقام الهى از ايشان

فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 3

3- اطمينان بخشى خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در به سلامت عبور كردن آنان از دريا و غرق شدن فرعونيان

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هر چند عبارت {واترك . ..} معناى فرمان را در خود نهفته دارد; اما قرين شدن {رهوًا} مى نماياند كه خداوند با بيان اين صفت، در صدد اطمينان بخشى و ايجاد آرامش در روح موسى(ع) و اطرافيان آن حضرت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 1

1- فرعونيان ، قبل از نابودى در رود نيل ، برخوردار از نعمت ها و امكانات گسترده

كم تركوا . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

{نعمة} (به فتح نون) به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت ها است.

غفلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 6

6 _ فرعونيان با غفلت از انتقام گيرى خداوند ، آيات او را تكذيب كردند .

بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {عنها} به {نقمت} (برگرفته شده از {انتقمنا}) برگردد و جمله {و كانوا . .. } حال براى ضمير {كذبوا} باشد. گفتنى است در اين صورت غفلت به معناى حقيقى آن (بى خبر بودن و توجه نداشتن) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 3

3 - غفلت از ياد خدا و احساس ايمنى از كيفر او ، عامل رواج يافتن ظلم و ستم بر مردم در

خاندان فرعون

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه تقوا (بيم داشتن از خشم خدا و كيفر كردار) مانع ظلم و تباهى است و خاندان فرعون به دليل بى بهره بودن از عنصر تقوا، گرفتار ظلم و تباهى گشته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 2

2 - فرعونيان ، سخن حكيمانه و خيرخواهانه مؤمن آل فرعون را ، به خوبى درك نكرده و در غفلت شديد به سر مى بردند .

فستذكرون ما أقول لكم

فرار از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 3

3- رعايت جوانب امنيتى و حفاظتى در گريز بنى اسرائيل از نظام فرعونى

فأسر . .. ليلاً

فرجام شوم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 5

5 - لزوم مطالعه در سرگذشت فرعونيان و فرجام شوم آنان

فأخذن_ه . .. فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى

هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 10

10 _ فرعون و بزرگان دربارش به عاقبتى شوم گرفتار شدند .

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 1،2

1 - سرنوشت فرعونيان در تاريخ ، مايه عبرت براى آيندگان

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

2 - بيان فرجام فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و اشراف مشرك مكه

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

فرصت طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 6

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

فرعون و خواسته فرعونيان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 11

11 _ فرعون با پذيرش پيشنهاد اشرافيان ( سركوبى موسى ( ع ) و قوم او ) بر كشتار وسيع پسران بنى اسرائيل و زنده نگاه داشتن زنانشان مصمم شد .

قال سنقتّل أبناءهم و نستحى نساءهم

تقتيل (مصدر تقتّل) به معناى كشتار وسيع است. {استحياء} از ماده {حيات} به معناى زنده نگاه داشتن است.

فرعون و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 13

13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .

إنا فوقهم قهرون

{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 2

2_ فرعون ، در روز قيامت پيروانش را به آتش دوزخ خواهد برد .

فأوردهم النار

ماضى آوردن فعل {أورد} _ با اينكه گزارشى از آينده است _ اشاره به حتمى بودن ورود آنان به آتش جهنم دارد.

فرعونيان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 1،2،3

1_ فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .

يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.

2_ فرعون ، در روز قيامت پيروانش را به آتش دوزخ خواهد برد .

فأوردهم

النار

ماضى آوردن فعل {أورد} _ با اينكه گزارشى از آينده است _ اشاره به حتمى بودن ورود آنان به آتش جهنم دارد.

3_ حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

جمله {يقدم قومه . ..} بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى {و ما أمر فرعون برشيد} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 8

8 - فرعونيان ، محكوم به دوزخ

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

فرعونيان در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3،7

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم

ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 2،3

2 _ عبور بنى اسرائيل ( قوم موسى ) از همان دريايى بود كه فرعونيان در آن غرق شدند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{ال} در {البحر} عهد ذكرى است و اشاره به {اليم} در آيه 136 دارد. يعنى بنى اسرائيل را از همان دريا (دريايى كه فرعونيان را درآن غرق كرديم) عبور داديم.

3 _ زمان عبور قوم موسى از دريا ، مقارن با غرق شدن فرعونيان در آن دريا بود .

فأغرقنهم فى اليم . .. و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{جوزنا . .. } عطف است بر آيه 136 (فانتقمنا منهم ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 5

5 - فرعونيان ، در تعقيب بنى اسرائيل ، به راه خشك شده دريا ، وارد شدند .

طريقًا فى البحر يبسًا . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

فرعونيان در رودنيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 7

7- ورود گسترده لشگر فرعون به رود نيل ، به منظور تعقيب بنى اسرائيل

إنّهم جند مغرقون

از اين كه

غرق شدن به لشگر نسبت داده شده است، فراوان بودن تعداد كشته شدگان استفاده مى شود.

فرعونيان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 1

1_ فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .

يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 8

8- احضار دسته جمعى بنى اسرائيل همراه با فرعونيان در قيامت براى مؤاخذه

جئنا بكم لفيفًا

بنابر اينكه مراد از {كم} بنى اسرائيل و نيز فرعونيان هلاك شده باشند، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 3

3 - فرعونيان ، از زمره مطرودان در روز رستاخيزاند .

و يوم القي_مة هم من المقبوحين

{قبح} (مصدر {مقبوحين}) به معناى طرد كردن است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، طرد شده.

فرعونيان و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 4

4 _ فرعونيان آيات الهى را تكذيب كرده و به آن بى اعتنا بودند .

بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

در برداشت فوق ضمير {عنها} به {ايتنا} برگردانده شده است. گفتنى است كه در اين صورت {غفلت} به معناى بى اعتنايى خواهد بود، نه به معناى بى خبرى ; زيرا جمله قبل (كذبوا ... ) دلالت مى كند كه فرعونيان از آيات الهى بى خبر نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 52 - 1

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 3

3 _ آل فرعون از مظاهر بارز تكذيب كنندگان آيات الهى

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم كذبوا بايت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 3

فرعونيان و احضار جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 3

3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون

يأتوك بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 2،3

2 _ مأموران بسيج شده براى جلب ساحران با موفقيت كامل مأموريت خويش را به انجام رساندند .

يأتوك بكل سحر عليم. و جاء السحرة فرعون

با توجه به اينكه ال در {السحرة} عهد ذكرى است و مراد از آن همان {كل سحر عليم} است كه در فرمان فرعون آمده بود، معلوم مى شود مأموران بدون هيچ كم و كاستى موفق به اجراى فرمان فرعون شدند.

3 _ ساحران بدون

هيچ اجبارى از سوى نيرو هاى فرعونى براى مبارزه با موسى ( ع ) به دربار فرعون حاضر شدند .

و جاء السحرة فرعون

بيان حضور ساحران به دربار فرعون با جمله {و جاء السحرة} (ساحران آمدند) و نه با جمله اى همانند {و اَتَوا بالسحرة} (ساحران را آوردند)، حكايت از اين دارد كه ساحران به دلخواه خويش، و نه از روى اجبار و اكراه، به دربار حاضر شدند.

فرعونيان و اصطلاح رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 2

2 - { ربّ العالمين } عنوانى ناشناخته در فرهنگ اعتقادى فرعون و فرعونيان

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

فرعونيان و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 2،4،5،9

2 - خداوند با بعثت موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان و شكنجه هاى سهمگين آنها ر ها ساخت .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

در جمله {أنعمت عليكم} و {أنى فضلتكم} نعمت دادن و برترى بخشيدن به خداوند نسبت داده شده; ولى در جمله {نجيناكم} (ما شما را نجات داديم) نجات بخشى به ضمير {نا} (ما) نسبت داده شده است. از اين مقابله مى توان فهميد كه خداوند در نجات بخشى، نظر به سببهايى نيز دارد كه به قرينه آيات بعد مى توان گفت: آن سبب بعثت حضرت موسى (ع) بوده است.

4 - فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را سر مى بريدند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

{ذبح} به معناى سربريدن است و {تذبيح} (مصدر

يذبحون از باب تفعيل) از كثرت سربريدن حكايت دارد. {إستحياء} (مصدر يستحيون) به معناى باقى گذاردن بر حيات و زندگانى است.

5 - كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يذبحون . .. } مى تواند تفسير جمله قبل باشد; يعنى، منظور از {سوء العذاب} همان سربريدن پسران و باقى گذاشتن زنان است و نيز مى تواند بيان مصداق بارزى از آن باشد; يعنى، فرعونيان عذابهايى بر بنى اسرائيل تحميل مى كردند كه از آن جمله سربريدن فرزندان و ... مى باشد. بر اين مبنا ذكر به خصوص عذاب ياد شده، به خاطر شدت آن بوده است.

9 - در صورتى كه خداوند بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان نجات نمى داد ، آنان همچنان به شكنجه و كشتار فرزندانشان ادامه مى دادند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

برداشت فوق از فعلهاى مضارع {يسومون} و {يذبحون} و {يستحيون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 1

1 - بنى اسرائيل ، در محاصره فرعونيان در كناره درياى سرخ

و إذ فرقنا بكم البحر

ال در {البحر} عهد ذهنى است و اشاره به دريايى معهود دارد كه بنا به گفته بسيارى از مفسران، مراد از آن درياى سرخ است. بيان نجات بنى اسرائيل و غرق شدن فرعونيان در پى شكافته شدن دريا، دلالت بر اين دارد كه: فرعونيان در كناره درياى سرخ در صدد هجوم به بنى اسرائيل بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

129 - 9

9 _ فرعون و اشراف دربار او ، دشمنان قوم موسى

عسى ربكم أن يهلك عدوكم

كلمه {عدو} هم مى تواند به معناى دشمن باشد كه در اين صورت مراد از آن فرعون است و هم مى تواند به معناى دشمنان باشد كه در اين صورت مراد از آن فرعون و اشراف دربار او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 1

1 _ بنى اسرائيل در مدت زمانى طولانى تحت سيطره فرعونيان به ضعف و ناتوانى كشانه شده بودند .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

استعمال فعل مضارع همراه {كان} و أمثال آن دلالت بر استمرار آن فعل در گذشته دارد. بنابراين {كانوا يستضعفون} مى رساند كه استضعاف بنى اسرائيل به دست فرعونيان داراى سابقه طولانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 1

1 _ بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون به شكنجه هايى سخت گرفتار بودند .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{سَوْم} مصدر {يسومون} به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است ; يعنى: العذاب السوء.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 7

7 - حضور بنى اسرائيل در مصر ، براى فرعونيان اهميت بسيارى داشت .

فأرسل معنا بنى إسرءيل

مطرح نمودن درخواست اجازه فرعون، براى خروج بنى اسرائيل از مصر، نشانه اهميت حضور بنى اسرائيل در مصر و بيانگر نقش آنان در انجام امور فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 78 - 2

2 - فرعون و لشكريانش ، در پى كوچ بنى اسرائيل از مصر ، به تعقيب آنان پرداختند .

فأتبعهم فرعون بجنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 6

6 - خبردادن خداوند به موسى ( ع ) مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل از سوى فرعونيان در صورت خروج از مصر

أسر بعبادى إنّكم متّبعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 7،8،9

7- ممانعت فرعونيان ، از مهاجرت بنى اسرائيل و خروج آنان از سرزمين مصر

فأسر . .. إنّكم متّبعون

8- هشدار خداوند به موسى ( ع ) ، در غافل نبودن از تعقيب فرعونيان نسبت به بنى اسرائيل

فأسر . .. إنّكم متّبعون

9- گريز علنى بنى اسرائيل از قلمرو فرعونيان ، امرى غيرقابل تحمل براى نظام فرعونى

إنّكم متّبعون

فرعونيان و پيروان موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 1،2

1 _ فرعونيان خويشتن را مبارك مى دانستند و موسى ( ع ) و مؤمنان به وى را مردمى بدشگون و نامبارك مى پنداشتند .

فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

{لام} در {لنا} تعليليه است و تقديم {لنا} دلالت بر حصر دارد. بنابراين {لنا هذه} يعنى اين رفاه و آسايش (الحسنة) تنها به سبب خود ما و ميمنت ماست. {تطير بكذا} يعنى چيزى را نامبارك دانست و به سبب آن فال بد زد.

2 _ فرعونيان ، رفاه ها و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش

، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى ( ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

فرعونيان و پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 8

8 _ آمادگى موسى ( ع ) و قومش براى شورش عليه نظام فرعونى و به انزوا كشاندن فرعون و خدايان او ، دليل اشراف دربار براى ضرورت مجازات و سركوبى آنان

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

فرعونيان و تخلف وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 7

7 - فرعون به موسى ( ع ) اطمينان داد كه او و يارانش ، از حضور در ميعادگاه تخلف نخواهند ورزيد .

موعدًا لانخلفه نحن

فرعونيان و تعقيب بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 2،3

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون

و جنوده بغياً و عدواً

فرعونيان و حفظ حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 5

5 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون در تلاش براى حفظ نظام فرعونى

قال الملأ . .. إن هذا لسحر عليم

فرعونيان و خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

فرعونيان و دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 7

7 - فرعونيان ، گرفتار تناقض فكرى و رفتارى در برابر دعوت موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

فرعونيان، از يك سو موسى(ع) را ساحر مى خوانند و از سوى ديگر براى رفع بلا دست به دامان او مى شوند و اين خود نمايانگر تشتت و تناقضى است كه بدان گرفتار آمده اند.

فرعونيان و زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 6

6 - زنان بنى اسرائيل در نهايت سختى و شكنجه و

هم آغوش مرگ ، در سيطره فرعونيان

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

فرعونيان و سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 6

6 _ فرعونيان ، موسى ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست كند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

{باء} در {بما عهد} در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

فرعونيان و عصاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 107 - 3

3 _ تبديل عصاى موسى ( ع ) به مارى بزرگ ، دور از انتظار فرعونيان

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

{إذا} در {فإذا هى . .. } براى مفاجات و بيانگر دو معناست: بين مفاد جمله قبل و بعد اقتران زمانى است، مفاد جمله پس از آن در يك حالت غير منتظره انجام شده است.

فرعونيان و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 1،2،5

1 _ اشراف قوم فرعون براى تحريك وى به سركوبى موسى ( ع ) و قوم او تلاشى پيگير داشتند .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

2 _ فرعون به سبب تعيين نكردن مجازات براى موسى ( ع ) و قوم او مورد انتقاد اشراف دربار قرار گرفت .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

گويا اشراف از اينكه ساحران تهديد به اعدام شدند، ولى سخنى از مجازات موسى و قوم او نرفت، چنين استنباط كردند كه فرعون تصميمى

براى مجازات او مردمش ندارد و لذا زبان به انتقاد گشودند و گفتند آيا موسى و قومش را رها مى سازى و مجازات نمى كنى.

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

فرعونيان و مربى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

فرعونيان و معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 1،2،3،4

1 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از مشاهده معجزات موسى ، براى چاره انديشى و مبارزه با موسى جلسه مشورتى تشكيل دادند .

قال الملأ من قوم فرعون

در آيات پيشين روى سخن موسى

با فرعون بود و در اين آيه عكس العمل اشراف دربار او مطرح شده است. اين تغيير سياق با توجه به جمله {فماذا تأمرون} در آيه بعد (چه نظرى داريد و چه دستورى پيشنهاد مى كنيد)، حاكى از تبادل نظر آنان درباره برخورد با موسى است كه از آن در برداشت فوق به {جلسه مشورتى} تعبير شد.

2 _ اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبناى ساحر بودن موسى و سحر بودن معجزات وى ، جلسه مشورتى خويش را آغاز كردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

جمله {إن هذا . .. } مى تواند از نتايج بحث و گفتگوى اشراف باشد. يعنى در ابتدا اين مسأله مطرح شد كه امور خارق العاده موسى از چه سنخى است. همچنين مى تواند بيانگر اين باشد كه آنان ساحر بودن موسى را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وى تبادل نظر مى كردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

3 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از تبادل نظر در جلسه مشورتى به اين نتيجه رسيدند كه موسى ( ع ) بدون هيچ ترديد ساحرى زبردست و معجزه وى سحر است .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

برداشت فوق بر اساس اولين احتمالى است كه در توضيح فيش قبل درباره جمله {إن هذا . .. } بيان شد.

4 _ معجزات موسى ( ع ) در ديدگاه اشراف قوم فرعون ، امورى با عظمت ، خارق العاده و شگفت آور

إن هذا لسحر عليم

توصي___ف موسى به {عليم} (بسيار دانا) و بيان جمله {ان هذا . .. } با چندين تأكيد (اسميه آوردن جمله،

مقرون ساختن آن به دو حرف تأكيد {إن} و {لام}) حكايت از آن دارد كه همگان به عظمت كار موسى پى برده بودند و بدان اقرار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 _ فرعونيان در عين اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسى ، با لحنى تمسخرآميز آيت بودن آنها را تكذيب مى كردند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها

{لتسحرنا بها} (يعنى تا ما را به وسيله آن آيه سحر كنى)، مى رساند كه مراد از كلمه {آية} در سخن فرعونيان {سحر} است و هدف آنان از اينكه آن را {آية} ناميدند، استهزاى موسى بوده است.

فرعونيان و منشأ سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 2

2 _ فرعونيان ، رفاه ها و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش ، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى ( ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

فرعونيان و موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 8

8 _ فرعون و بزرگان دربار او ، آيات و معجزات ارائه شده از سوى موسى را تكذيب كردند .

بئايتنا إلى فرعون و ملإيه فظلموا بها

ضمير در {بها} به {آياتنا} برمى گردد و چون {ظلم} به حرف باء متعدى شده (ظلموا بها) متضمن معناى تكذيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 7

7 _

فرعون و بزرگان دربارش در انتظار بينه اى از سوى موسى بر حقانيت ادعاى خويش

قد جئتكم ببينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جئتكم} براى توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 1

1 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از مشاهده معجزات موسى ، براى چاره انديشى و مبارزه با موسى جلسه مشورتى تشكيل دادند .

قال الملأ من قوم فرعون

در آيات پيشين روى سخن موسى با فرعون بود و در اين آيه عكس العمل اشراف دربار او مطرح شده است. اين تغيير سياق با توجه به جمله {فماذا تأمرون} در آيه بعد (چه نظرى داريد و چه دستورى پيشنهاد مى كنيد)، حاكى از تبادل نظر آنان درباره برخورد با موسى است كه از آن در برداشت فوق به {جلسه مشورتى} تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 2

2 _ فرعون و درباريان او آگاه به توان و اقتدار موسى ( ع ) براى برچيدن نظام حكومتى آنان

يريد أن يخرجكم من أرضكم

تشكيل جلسه مشورتى از سوى سران حكومت مصر براى ارزيابى روشهاى مبارزه با موسى بدين سبب كه وى در صدد برچيدن حكومت است، نشانگر اين نكته است كه فرعونيان به توانايى و اقتدار موسى پى برده و سخت بيمناك بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 1،3،5،6،8

1 _ اشراف قوم فرعون براى تحريك وى به سركوبى موسى ( ع ) و قوم او تلاشى پيگير داشتند .

و

قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

3 _ اشراف دربار فرعون بيمناك از برچيده شدن نظام فرعونى و به قدرت رسيدن موسى ( ع ) و قوم او

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

8 _ آمادگى موسى ( ع ) و قومش براى شورش عليه نظام فرعونى و به انزوا كشاندن فرعون و خدايان او ، دليل اشراف دربار براى ضرورت مجازات و سركوبى آنان

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 1

1 _ خداوند ، فرعونيان زمان موسى را براى پذيرش رسالت هاى او ، به قحطى هاى متعدد و كم محصولى فاحشى مبتلا ساخت .

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت لعلهم يذّكّرون

{سنة} به معناى قحطى و خشكسالى است و جمع آوردن آن (السنين) حكايت از تعدد قحطى و خشكسالى دارد. اين تعدد يا به اعتبار شهرهاى

زيادى است كه قحطى در آنجاها به وجود آمده و يا به لحاظ سالهاى متعدد است. نكرده آوردن {نقص} اشاره به كمبود فاحش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 1،2

1 _ فرعونيان خويشتن را مبارك مى دانستند و موسى ( ع ) و مؤمنان به وى را مردمى بدشگون و نامبارك مى پنداشتند .

فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

{لام} در {لنا} تعليليه است و تقديم {لنا} دلالت بر حصر دارد. بنابراين {لنا هذه} يعنى اين رفاه و آسايش (الحسنة) تنها به سبب خود ما و ميمنت ماست. {تطير بكذا} يعنى چيزى را نامبارك دانست و به سبب آن فال بد زد.

2 _ فرعونيان ، رفاه ها و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش ، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى ( ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 1،3

1 _ فرعونيان با سحر خواندن تمامى معجزات موسى ، به وى گفتند كه هرگز رسالتش را تصديق نخواهند كرد .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

{مهما} از أسماء شرط و به معناى {اى شىء} است. و {من} در {من آية} بيان {مهما} است. بنابراين جمله {مهما تأتنا ... } يعنى {هر چيزى را كه به عنوان معجزه بياورى ... .}

3 _ فرعونيان ايمان به رسالت موسى را سحرزدگى مى دانستند .

مهما

تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 6

6 _ فرعونيان على رغم مشاهده آياتى متعدد بر حقانيت رسالت موسى ، از پذيرش آن سرباز زدند .

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 2،5،6

2 _ فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب شديد ، رو به موسى ( ع ) آورده از وى خواستند تا براى برطرف شدن آن دعا كند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

5 _ فرعونيان به التزام پروردگار درباره استجابت دعاى موسى در رفع عذاب از ايشان آگاه بودند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

6 _ فرعونيان ، موسى ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست كند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

{باء} در {بما عهد} در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 3

3_ فرعون و قوم او و بزرگان دربارش ، رسالت موسى ( ع ) را نپذيرفتند .

فاتبعوا أمر فرعون

پيروى از دستور فرعون (فاتبعوا أمر فرعون) پس از رسالت موسى(ع) (أرسلنا موسى) گوياى مخالفت قوم فرعون و بزرگان دربارش با رسالت موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 10،20

10 - فرعونيان ، موسى ( ع ) را به مادرش سپردند

و او وى را به خانه خويش برد .

فرجعن_ك إلى أُمّك

بازگشت موسى نزد مادر، به اين است كه مادر، او را نزد خود برده باشد; نه اين كه براى پرستارى او به دربار رفته باشد.

20 - موسى ( ع ) به خاطر ارتكاب قتل ، نزد فرعونيان امنيت جانى نداشت .

فنجّينك من الغم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 11

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 3

3 - تكذيب موسى ( ع ) از سوى فرعونيان

و كذّب موسى

از اين كه تكذيب حضرت موسى(ع) به قومش نسبت داده نشده، استفاده مى شود كه تنها فرعونيان با او به مخالفت برخاستند و بنى اسرائيل به او ايمان آوردند و دعوتش را پذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 2

2 - فرعونيان ، منكر هر گونه امتياز براى موسى و هارون ( ع )

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 2

2 - استمرار مواضع خصمانه و حق ستيزانه فرعونيان در مقابل موسى ( ع ) ، حتى پس از گرفتار آمدن آنان به عذاب الهى

إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب ... و قالوا ي_أيّه الساحر

فرعونيان پس از گرفتار

شدن به عذاب هاى متعدد، همچنان راه كج خويش را ادامه داده و موسى(ع) را ساحر مى ناميدند.

فرعونيان و نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 6

6 _ فرعونيان و كفرپيشگان قبل از آنان در ابتداى تشكلشان امتهايى شايسته براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى بودند .

فأخذهم اللّه بذنوبهم . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

از نكاتى كه مى توان از ارتباط اين آيه و آيه قبل به دست آورد اين است كه فرعونيان و امتهاى پيش از آنها در ابتداى تشكلشان امتهاى كافر و منكر آيات الهى نبودند و اين حالت پس از گذشت زمان بر آنان عارض شد.

فرعونيان و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 2

2 - فرعونيان ، منكر هر گونه امتياز براى موسى و هارون ( ع )

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

فرعونيان و هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 5

5 - ممانعت جدى حكومت فرعون از مهاجرت بنى اسرائيل و ترك سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى مبنى بر خروج مخفيانه و حركت شبانه بنى اسرائيل و نيز تعبير {إنّكم متّبعون} نشانگر ممانعت شديد حكومت فرعون نسبت به خروج بنى اسرائيل از مصر است.

فساد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت

نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فسق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 5،6

5 - فرعون و فرعونيان ، مردمى گرفتار فسق و انحراف ديرپاى

إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

تعبير {كانوا قوماً فاسقين} بيانگر آن است كه فرعونيان از ديرباز گرفتار فسق و انحراف بوده اند.

6 - مبارزه با فسق و تجاوزگرى فرعون و فرعونيان ، در رأس برنامه ها و وظايف موسى

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

فلسفه بسيج فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 1

1 - دستور فرعون به مأموران جمع آورى سپاه ، مبنى بر اندك جلوه دادن نيروى بنى اسرائيل به منظور تقويت روحيه مردم و تشويق آنان به پيوستن به سپاه وى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جمله {إنّ ه_ؤلاء. ..} دستور فرعون به مأموران خويش است كه به مردم بگويند: گريزندگان، تعدادى اندك و ضعيف اند. گفتنى است كه كلمه {شرذمة} به عده اى از مردم گفته مى شود و {قليلون} صفت {شرذمة} است; يعنى، عده اى اندك.

فلسفه تلاش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 1

1 - دستور فرعون به مأموران جمع آورى سپاه ، مبنى بر اندك جلوه دادن نيروى بنى اسرائيل به منظور تقويت روحيه مردم و تشويق آنان به پيوستن به سپاه وى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جمله {إنّ ه_ؤلاء. ..} دستور فرعون به مأموران خويش است كه به مردم بگويند: گريزندگان، تعدادى اندك و ضعيف اند. گفتنى است كه كلمه {شرذمة} به عده اى از مردم گفته مى شود و {قليلون} صفت {شرذمة} است; يعنى، عده اى اندك.

فلسفه عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

فلسفه نجواى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 6

6 - نجوا هاى فرعونيان با يكديگر ، براى رفع اختلاف و تنش و ايجاد وحدت در صفوف خود بود .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى

قتل فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 10،12

10 - جان باختن فرد قبطى با ضربه مشت موسى

فوكزه موسى فقضى عليه

عبارت {قضى عليه} مرادف با {قتله} است.

12 - در ديدگاه موسى ( ع ) قتل ناخواسته مرد قبطى ، عملكرد شيطان بود .

قال ه_ذا من عمل الشيط_ن

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 1

1 - آگاهى يافتن موسى ( ع ) به قدرت بدنى فوق العاده خويش پس از قتل مرد قبطى

فوكزه موسى فقضى عليه . .. قال ربّ بما أنعمت علىّ

موسى(ع) وقتى ديد، مرد قبطى تنها با يك ضربه مشت او از پاى در آمد و جان باخت، دريافت كه داراى نيروى فوق العاده اى است و خداوند او را علاوه بر دانش و حكمت، از توان جسمى دشمن شكن نيز برخوردار ساخته است. از اين رو به سپاس اين نعمت، با خدا پيمان بست كه آن نيرو را هرگز در جهت تقويت مجرمان به كار نگيرد.

قتلهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 4،5،9

4 - فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را سر مى بريدند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

{ذبح} به معناى سربريدن است و {تذبيح} (مصدر يذبحون از باب تفعيل) از كثرت سربريدن حكايت دارد. {إستحياء} (مصدر يستحيون) به معناى باقى گذاردن بر حيات و زندگانى است.

5 - كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يذبحون . .. } مى تواند تفسير جمله قبل باشد; يعنى، منظور از {سوء العذاب} همان سربريدن پسران و باقى گذاشتن زنان است و نيز مى تواند بيان مصداق بارزى از آن باشد; يعنى، فرعونيان عذابهايى بر بنى اسرائيل تحميل مى كردند كه از آن جمله سربريدن فرزندان و ... مى باشد. بر اين مبنا ذكر به خصوص

عذاب ياد شده، به خاطر شدت آن بوده است.

9 - در صورتى كه خداوند بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان نجات نمى داد ، آنان همچنان به شكنجه و كشتار فرزندانشان ادامه مى دادند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

برداشت فوق از فعلهاى مضارع {يسومون} و {يذبحون} و {يستحيون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 13،14

13- سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان بنى اسرائيل ، بدترين نوع تحميل شكنجه و آزار از سوى فرعونيان به آنان

يسومونكم سوء العذاب و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

آوردن {يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم} پس از {يسومونكم} مى تواند جمله تفسيرى براى آن باشد. در اين صورت، اين دو مورد، شرح شكنجه ها و رفتارهاى ظالمانه آل فرعون است.

14- فزونى چشمگير زنان بر مردان در جامعه و بر هم خوردن اعتدال جمعيتى ، مايه پديد آمدن مشكلات اجتماعى آزار دهنده براى زنان

يستحيون نساءكم

اينكه خداوند براى شكنجه هاى آل فرعون، كشتن پسران و زنده نگه داشتن زنان را برشمرده است، امكان دارد بدين علت باشد كه چنين عملى، تعادل جمعيت را بر هم مى زند و در نتيجه جمعيت زنان افزونى پيدا مى كند و اين خود شكنجه اى آزار دهنده براى مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 17

17 - فرعونيان ، به صرف ترس و احساس از به خطر افتادن حكومت و اقتدارشان ، اقدام به كشتن و اعدام مخالفان مى كردند .

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو

أن يظهر فى الأرض الفساد

قحطى در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 2

2 _ كم محصولى فاحش ، بارزترين اثر خشكسالى ها و قحطى هاى تحميل شده به فرعونيان

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت

خشكسالى و قحطى در پى دارنده مشكلات فراوانى است كه از جمله آنها كم محصولى است. بنابراين ذكر بخصوص آن مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

قدرت طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 6

6 - قدرت و ثروت ، تنها ملاك ارزش در ديدگاه فرعون و فرعونيان

قال ي_قوم أليس لى ملك مصر . .. أم أنا خير من ه_ذا الذى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير است: الف) فرعون پس از يادآورى فرمانروايى و ثروت خويش، موسى(ع) را غير قابل قياس با خود مى داند و اين نشان دهنده بينش فرعون در زمينه ملاك ارزش است. ب) سخنرانى فرعون و تكيه وى بر قدرت و ثروت، نشان مى دهد كه در جامعه قبطى چنين ديدگاهى وجود داشته است.

قدرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 3

3 - فرعون ، طرفداران و كارگزاران حكومت خود را ، گروهى متحد ، نيرومند و آماده نبرد معرفى كرد .

و إنّا لجميع ح_ذرون

يكى از معانى {جميع} ضدّ {متفرق}; يعنى، متحد است (لسان العرب). برداشت ياد شده بر اساس همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، اقوامى قدرتمند و بى مانند در مخالفت با رسالت فرستادگان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود ...أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از تعريف مسند (أُول_ئك) و مسنداليه (أحزاب) كه بر حصر دلالت مى كند استفاده مى شود; يعنى، اين اقوام حقيقتاً گروه هاى متشكلى بودند كه اقوام ديگر در قوت و شدت مخالفت با پيامبران، مانند آنان نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 6

6 - فرعونيان ، داراى اقتدار و توان بالا

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

آورده شدن اوصاف {عزيز} و {مقتدر} براى خداوند در اين آيه، تعريض به قدرت ظاهرى فرعونيان دارد.

قدرت نمايى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 4

4 - حضور با تمام قوا و با آرايش منظم و با هيبت ، طرح پيشنهادى فرعونيان براى قدرت نمايى در صحنه مقابله با موسى ( ع )

فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

كاخ سازى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 15

15 _ فرعون و مردمانش در طول حكومتشان ، همواره در پى ساختن كاخ ها و خوش نشين هاى سايه افكن بودند .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{ما} در {ما كانوا} موصول است و مراد از آن به دليل {يعرشون}، عرش و عريش (سايبان) است. بنابراين {ما كانوا يعرشون} يعنى سايبانهايى

كه آنها را ساخته بودند. فعل {يصنع} و {يعرشون} كه به همراه {كان} و {كانوا} آمده، دلالت مى كند كه فرعونيان پيوسته كاخ و سايبان مى ساختند ; يعنى داراى كاخها و خوش نشينهاى فراوان بودند.

كشتارهاى جمعى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 7

7 - زنان بنى اسرائيل به خاطر كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات از آنان سلب شده بود و از زنده ماندن خود در عذاب بودند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

زنده گذاشتن زنان، به عنوان يك عذاب براى بنى اسرائيل مطرح شده است; در حالى كه مجرد نكشتن، عذاب و شكنجه تلقى نمى شود. بنابراين با توجه به اينكه جمله {يستحيون نساءكم} پس از {يذبحون ابناءكم} آمده، مى توان گفت: همان كشتن فرزندان موجب مى شده كه زنان از زنده ماندن خويش و ديدن قتل فجيع فرزندانشان، در رنج و عذاب باشند. آوردن زنان و نه دختران در مقابل پسران اين معنا را تأييد مى كند.

كشتزارهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 26 - 1

1- برجاى ماندن مزارع بزرگ و خانه هاى بس مجلل ، از فرعونيان غرق شده در دريا

و زروع و مقام كريم

كفر اكثريت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 4

4 - اكثريت فرعونيان ( قبطيان ) ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

كفر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 129 - 6

6 _ موسى ( ع ) از ايمان آوردن فرعونيان به خدا و پذيرش تعاليم وى نااميد شد .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 1،6

1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .

فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت

6 _ فرعونيان على رغم مشاهده آياتى متعدد بر حقانيت رسالت موسى ، از پذيرش آن سرباز زدند .

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 8

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 3

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 -

52 - 4

4 _ فرعونيان و امت هاى قبل از ايشان مردمى كفرپيشه و گنهكار

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

ضمير در {كفروا} به {آل فرعون} و {الذين من قبلهم} برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 9

9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .

كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 6

6 - فرعون و سپاهيان سركش وى ، عناصرى بى ايمان و بى اعتقاد به آخرت بودند .

و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 9

9 - مردم مصر ( فرعونيان و قبطيان ) ، منكر يكتايى خدا و مشرك بودند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

كيفر اخروى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 4

4_ جزايى كه در دنيا نصيب فرعونيان شد ، عطيه اى شوم و نيز سزايى كه در آخرت بدان خواهند رسيد ، سزايى ناميمون است .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة بئس الرفد المرفود

در آيه شريفه ، سزا و كيفر تحكماً و از روى استهزا به {رفد} (عطيه و بخشش) تشبيه شده است.

كيفر دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 4

4_ جزايى كه در دنيا نصيب فرعونيان شد ، عطيه اى شوم و نيز سزايى كه در آخرت بدان خواهند رسيد ، سزايى ناميمون است .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة بئس الرفد المرفود

در آيه شريفه ، سزا و كيفر تحكماً و از روى استهزا به {رفد} (عطيه و بخشش) تشبيه شده است.

كيفر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 5،10

5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .

فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب

10 _ گرفتارى فرعونيان و كافران پيش از آنها به كيفر هاى شديد الهى ، نمودى از توانمندى خداوند است .

فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 -

3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 1

1- اجابت دعاى موسى ( ع ) ، از سوى خداوند در مورد مجازات فرعونيان

فدعا ربّه . .. فأسر بعبادى ليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذن_ه و جنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 4،5

4 - مجازات فرعونيان از سوى خداوند ، از موضع عزت و اقتدار كامل بود .

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

5 - مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان

كذّبوا ب_اي_تنا كلّها فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

عطف {فأخذناهم} بر {كذّبوا}، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.

كيفيت عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 4

4 _ عذاب هاى نازل شده بر فرعونيان ( طوفان و . . . ) هر كدام پس از ديگرى و با فاصله تحقق مى

يافت .

فأرسلنا عليهم . .. ءايت مفصلت

كلمه {مفصلت} مى تواند حال براى عذابهاى ذكر شده (طوفان و . .. ) و يا صفت براى آيات باشد. {فصل} به معناى جداسازى است و {تفصيل} (مصدر مفصلت} دلالت بر شدت جداسازى دارد. بنابراين مراد از {مفصلت} اين است كه آن عذابها و نشانه ها جداى از يكديگر با فاصله تحقق مى يافت و فاصله آنها نسبتاً طولانى بوده است.

كينه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 1

1- موسى ( ع ) ، مورد هجوم كينه ها و تهمت هاى فرعونيان در پى ابلاغ پيام الهى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

برداشت بالا بر اين اساس است كه {رجم} (مصدر {ترجمون})، در اين آيه به معناى تهمت زدن باشد.

گفتگوى فرعون با فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 1،2

1 - فرعون براى مبارزه با موسى ( ع ) ، مردم را در اجتماعى گردآورد و با آنان در اين زمينه سخن گفت .

فحشر فنادى

{حشر}، به معناى جمع كردن همراه با سوق دادن است (مصباح).

2 - فرعون ، در جمع كسانى كه براى استماع سخن او گردآمده بودند ، با صدايى بلند سخن گفت .

فنادى

{ندا}، به معناى بلند كردن صدا و آشكار ساختن آن است. (مفردات راغب)

گمراهى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 4

4- جامعه فرعونى ، جرم پيشه و غوطهور در گناه و انحراف

أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

گناه فرعونيان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 4،5،7

4 _ فرعونيان و امت هاى قبل از ايشان مردمى كفرپيشه و گنهكار

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

ضمير در {كفروا} به {آل فرعون} و {الذين من قبلهم} برمى گردد.

5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .

فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب

7 _ انكار آيات الهى ، بارزترين گناه فرعونيان و كافران قبل از آنها

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

مراد از {ذنوبهم} گناهانى است كه كفر به آيات، بخشى از آن گناهان است، و گرنه به جاى {بذنوبهم} مى فرمود {بكفرهم}. بنابراين ذكر بخصوص انكار آيات دلالت بر اين دارد كه انكار آيات از بارزترين گناهان آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 2

2 _ فرعونيان و پيشينيان آنان مردمى گنهكار و تكذيب كننده آيات الهى

كذبوا بايت ربهم فأهلكنهم بذنوبهم

گناهكارى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونيان در عصر موسى ( ع ) ، مردمى اسراف گر و افراط كننده در گناه و حق ناپذيرى

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

از مصداق هاى بارز {مسرفان}، در آيه شريفه، فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 4

4- جامعه فرعونى ، جرم پيشه و غوطهور در گناه و انحراف

أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

لجاجت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 6

6 _ فرعونيان على رغم مشاهده آياتى متعدد بر حقانيت رسالت موسى ، از پذيرش آن سرباز زدند .

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 1

1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به عذابى شديدتر مبتلا شدند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 2

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهى موسى ، از سوى فرعونيان على رغم وضوح و روشنى آن

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 1

1 - انكار معجزات الهى ، از سوى فرعونيان با وجود يقين درونى به حقانيت آن

و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم

{جَحْد} (مصدر {جحدوا}) به معناى نفى و انكار كردن است. {استيقان} (مصدر {إستيقنت}) معادل {إيقان} و

جمله {استيقنتها أنفسهم} حال براى ضمير فاعل در {جحدوا} است; يعنى، در حالى كه جان هاى آنان به الهى بودن آيات يقين داشت باز آنها را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 4

4 - لجاجت و عناد شديد فرعونيان ، در مخالفت با پيام موسى ( ع )

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند براى هدايت فرعونيان، معجزاتى پياپى و يكى از ديگرى مهم تر نشان داد، لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

9 - اصرار و لجاجت فرعونيان ، در نپذيرفتن ربوبيت مطلقه الهى ، حتى پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّك

فرعونيان به جاى {ربّنا} {ربّك} گفته اند; با اين كه موسى(ع) خداوند را {ربّ العالمين} معرفى كرد. از اين مطلب اعتراف نكردن به ربوبيت مطلقه و در نتيجه لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

لعن بر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان

وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

مالكيت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 1

1 - فرعون مدعى مالكيت خود و پيروانش ( قبطيان ) بر سرزمين مصر

لتخرجنا من أرضنا

از اضافه شدن {أرض} به ضمير متكلم {نا} برمى آيد كه فرعونيان، سرزمين مصر را متعلق به خويش و از آنِ خود مى دانستند و براى ديگران حقى در آن قائل نبودند.

محافظت از دين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 9

9 - حفظ آيين مردم ( قبطيان ) ، بهانه فرعون براى كشتن موسى ( ع )

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم

محدوده حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 1

1 - سرزمين مصر ، تحت سلطه و حاكميت فرعون و خويشاوندان وى

أن ائت القوم الظ_لمين .

قوم فرعون

{قوم شخص} به كسانى گفته مى شود كه از نزديكان وى بوده و در يك جد با او مشترك باشند. بنابراين، از تعبير {قوم فرعون} استفاده مى شود كه حاكميت سرزمين مصر در اختيار فرعون و خاندان ظالم وى قرار داشته است.

محروميت اخروى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 8

8 - بى بهره بودن فرعون و سپاهيانش ، از نصرت الهى در روز قيامت

و يوم القي_مة لاينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

محروميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 24

24 - فرعونيان ، مردمى اسرافگر و دروغ گو و محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

مسير حركت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 5

5 - فرعونيان ، در تعقيب بنى اسرائيل ، به راه خشك شده دريا ، وارد شدند .

طريقًا فى البحر يبسًا . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

مشكلات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 5

5 - دربار فرعون در نگه دارى ، پرستارى و تغذيه موسى ( ع ) دچار مشكل شد .

هل أدلّكم على من يكفله

{هل أدلّكم} گوياى آن است كه دربار فرعون در طلب دايه و سرپرستى براى موسى(ع) بوده است. قبول پيشنهاد خواهر موسى، اين نكته را مى رساند كه هيچ يك از درباريان از عهده كار برنيامده بود و آنان براى نگه دارى و تغذيه موسى درمانده شده بودند.

مشورت در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 3

3 - فرعونيان ، براى تصميم در باره امور مهم و اساسى ، روش مشورتى داشتند .

فتن_زعوا أمرهم بينهم

بروز تنازع در ميان فرعونيان، نشان از آن دارد كه آنان خود را تابع بى چون و چراى فرعون نمى دانستند; بلكه در امور مهم براى خود حق نظر و رأى، قائل بودند.

مصيبتهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 3

3 _ بلا ها و مصيبت هاى فرعونيان در مقابل نعمت ها و آسايش هاى آنان اندك و ناچيز بود .

فإذا جاءتهم الحسنة . .. إن تصبهم سيئة

معرفه آوردن {الحسنة} مى تواند اشاره به اين

باشد كه زندگى فرعونيان همواره قرين رفاه و آسايش بوده و لذا {حسنة} براى آنان امرى شناخته شده بود، به خلاف مشكلات عمومى كه گويا در ميان آنها نبود و يا بندرت اتفاق افتاده بود ; به گونه اى كه {سيئة} براى آنان ناشناخته بود. آوردن {إذا} در مورد {حسنة} كه گوياى حصول اطمينان به شرط است و آوردن {إن} در مورد {سيئة} كه حاكى از مشكوك بودن شرط است، نيز دلالت بر برداشت فوق دارد.

مطالعه تاريخ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 5

5 - لزوم مطالعه در سرگذشت فرعونيان و فرجام شوم آنان

فأخذن_ه . .. فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

مطالعه فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 5

5 - توصيه الهى به تأمل در سرنوشت تباه فرعونيان

فانظر كيف كان ع_قبة المفسدين

مقهوريت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 11

11- اراده خداوند ، حاكم بر اراده فرعونيان و جبّاران تاريخ است .

فأراد أن يستفزّهم من الأرض فأغرقن_ه و من معه جميعًا

مكر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 3

3 - فرعونيان ، به حيله و مكر بودن سِحر و برنامه هاى خود براى مقابله با موسى ( ع ) و عارى بودن آن از حقيقت معترف بودند .

فأجمعوا كيدكم

به كاربردن {كيد} در باره كار و سحر خود از سوى فرعونيان، حكايت از آن دارد كه آنان، خود به سحر

و بى حقيقت بودن آن معترف بودند و آن را صرفا حيله اى در برابر موسى(ع) مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از اعلان مواضع اعتقادى خويش و مبارزه با عقيده شرك آلود ، با انواع مكر ها و نقشه هاى شوم فرعونيان روبه رو شد .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

جمع آمدن {سيّئات} نشانگر تعدد و گوناگونى مكرهاى فرعونيان است.

ملاقات فرعونيان با بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 1

1 - نزديك شدن سپاه فرعون به بنى اسرائيل تا حدّ مشاهده يكديگر

فلمّا ترءا الجمعان

{ترائى} (مصدر {ترءا}) به معناى همديگر را ديدن و {جمع} (مفرد {جمعان}) به معناى گروه است. بنابراين {لمّا ترءا الجمعان}; يعنى، چون دو گروه همديگر را ديدند.

ملى گرايى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 9

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

منافع فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 7

7 - وجود بنى اسرائيل در مصر ، در بردارنده منافعى مهم براى فرعونيان

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

اصرار فرعونيان بر نگه داشتن بنى اسرائيل در مصر، نشانگر مطلب ياد شده است.

منشأ ابتلاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 131 - 7

7 _ بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

منشأ تكذيبگرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 2

2_ نقش اساسى فرعون ، در گرايش قوم او به تكذيب پيام آوران وحى *

و عاد و فرعون و إخون لوط

برداشت بالا با توجّه به اين نكته است كه در مورد ديگر اقوام، نام {قوم} آمده; ولى در مورد تكذيب كنندگان موسى و هارون(ع) تنها نام {فرعون} آمده است و قوم او در حقيقت تحت الشعاع او قرار گرفته اند.

منشأ ذلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

منشأ شكست فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 3

3 - تعلق اراده الهى بر تسلّط بخشيدن به موسى و هارون ( ع ) ، در عرصه هاى مبارزه و ناكام گردانيدن فرعون و دارودسته وى

و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 116 - 2

2 - غلبه و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

منشأ عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 10

10 - ابتلاى فرعونيان به گرفتارى ها و عذاب هاى دنيايى ، نمودى از آيات و نشانه هاى خداوند در حق آنان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذن_هم بالعذاب

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

منشأ غرق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 1،3

1 - غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، پس از عبور كامل بنى اسرائيل از دريا

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ أغرقنا الأخرين

3 - ورود فرعون و سپاهيانش به دريا و غرق شدن آنان ، نمود اراده الهى

و أزلفنا ثَمّ الأخرين . .. ثمّ أغرقنا الأخرين

از اسناد فعل هاى {أزلفنا} و {أغرقنا} به خداوند، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

منشأ فرجام شوم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 7

7 - فرجام تلخ فرعونيان ، پى آمد ظلم و بيدادگرى آنان بود .

فانظر كيف كان

ع_قبة الظ_لمين

منشأ قدرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 4

4- پايه هاى اقتدار و شكوفايى نظام فرعونى ، متكى بر شانه هاى رنج كشيده بنى اسرائيل *

كم تركوا من جنّ_ت و عيون . .. من العذاب المهين

از ارتباط ميان اين آيه با آياتى كه سخن از امكانات گسترده اقتصادى فرعونيان به ميان آورده، به دست مى آيد كه احتمالاً بنى اسرائيل در استخدام باغدارى و كشاورزى نظام فرعونى بوده و از اين بابت مشقت ها و بردگى ها را تحمل مى كردند.

منشأ محروميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 1

1 - محروم گشتن فرعونيان از گنج ها و كاخ هاى باشكوه خويش ، به تدبير و طرح الهى

فأخرجن_هم من جنّ_ت و . .. و كنوز و مقام كريم

{كنوز} (جمع {كنز}) عبارت از اندوخته هاى مالى است. عبارت {مقام كريم} نيز اشاره به كاخ هاى باشكوه فرعونيان دارد.

منشأ مشكلات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 10

10 - ابتلاى فرعونيان به گرفتارى ها و عذاب هاى دنيايى ، نمودى از آيات و نشانه هاى خداوند در حق آنان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذن_هم بالعذاب

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

منشأ نابودى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 7

7 - تعلق اراده الهى بر نابودى فرعون و دستگاه استكبارى وى

و نرى فرعون

و ه_م_ن و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون

موارد خطاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 7

7 - كشتن پسران بنى اسرائيل از سويى و برگرفتن موسى ( ع ) از آب از سوى ديگر ، نمود خطاپيشگى و نابخردى فرعونيان

يذبّح أبناءهم . .. فالتقطه ءال فرعون

موانع ايمان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 11

11 - حاكميت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن ، مانع از پذيرش دعوت موسى و سرنهادن به دستور هاى او ، از سوى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

موجبات عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 1

1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .

فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت

موسى(ع) و شكست فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 7

7 _ موسى ( ع ) ، فرعون و اطرافيانش را گروهى مفسد و توطئه هاى آنان را محكوم به شكست دانست .

إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

موسى(ع) و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون

و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 6

6 _ دلايل و معجزات موسى ( ع ) ، موهبتى الهى پيشاروى فرعونيان و نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند

قد جئتكم ببينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 4

4 _ فرعونيان نيز همچون بنى اسرائيل در دايره رسالت موسى بودند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 12

12 _ ايمان به رسالت موسى و آزادى بنى اسرائيل ، از مهمترين خواسته هاى موسى ( ع ) از فرعونيان

لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 1

1 _ موسى ( ع ) با پذيرش تقاضاى فرعونيان ( دعا براى رفع عذاب ) ، برطرف شدن عذاب را از خداوند درخواست كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز

سياق آيه نشان مى دهد كه جمله اى همانند {فدعا موسى فكشفنا عنهم الرجز} در تقدير است كه به سبب وضوحش در كلام آورده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 2

2_ فرعون و قوم او

، در محدوده رسالت موسى ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

كلمه {ملإيه} به معناى گروه و جمعيت و نيز به معناى اَشراف و بزرگان مى باشد. بر اساس معناى اول، جمله {أرسلنا موسى... إلى فرعون و ملإيه} در اينكه قوم فرعون و جمعيت وابسته به او در محدوده رسالت موسى(ع) بودند، صراحت دارد و بر اساس دومين معنا، اين جمله به حقيقت ياد شده اشاره دارد; زيرا اگر فرعون و بزرگان دربارش در محدوده رسالت موسى(ع) باشند، طبعاً قوم او نيز چنين خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 4

4 - بيم موسى ( ع ) از اقدام فرعونيان مبنى بر قتل او به خاطر رفتار گذشته اش ( قتل مرد قبطى )

فأخاف أن يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 3

3 - موسى ( ع ) ، اعتقاد خود به ربوبيت مطلق خداوند و نيز اعتماد خويش بر او در انجام رسالت را به فرعونيان اعلام كرد .

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 22

22 - فرعونيان و قبطيان ، در قلمرو رسالت موسى

( ع )

قد جاءكم بالبيّن_ت . .. يصبكم بعض الذى يعدكم

برداشت يادشده به خاطر اين نكته است كه مخاطب {جائكم} و {يعدكم} فرعونيان و قبطيان مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 5

5 - رسالت موسى ( ع ) ، متوجه قبطيان نيز بوده است .

و نادى فرعون فى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 1

1- رهايى بنى اسرائيل از نظام فرعونى ، يكى از مهم ترين خواسته هاى موسى ( ع ) از فرعونيان

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

چنانچه مراد از {عباداللّه} بنى اسرائيل باشد از اين كه خداوند در رأس همه سخنان موسى درخواست آزادى بنى اسرائيل را مطرح ساخته اهميت آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 8

8- معجزات و دلايل نيرومند موسى ( ع ) ، پشتوانه آن حضرت در برخورد مقتدرانه با فرعونيان

أن أدّوا . .. و أن لاتعلوا ... إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

تعبير {إنّى. ..} در مقام تعليل است; يعنى، موسى(ع) به دليل بهره مندى از {سلطان مبين}، به فرعونيان فرمان {أن أدّوا} و {أن لاتعلوا} مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 3

3- تأكيد موسى ( ع ) ، بر توحيد

و ربوبيت يگانه خداوند در قبال جامعه فرعونى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

تكرار {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 1

1- درخواست آزادى بيان ، پيشنهاد موسى ( ع ) به فرعونيان پس از يأس از ايمان آوردن آنان

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

{فاعتزلون}، كنايه از اين است كه اگر خود اهل ايمان نيستيد، لااقل متعرض من نباشيد تا آزادانه پيامم را به مردم برسانم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 2

2- شكواى موسى ( ع ) ، به درگاه الهى ، از رفتار فرعونيان

و جاءهم رسول كريم . .. فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

موعظه پذيران فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 2

2 - حضور برخى از افراد حق طلب و نصيحت پذير در صفوف فرعونيان

فتن_زعوا أمرهم بينهم

اختلاف نظر فرعونيان در باره موسى(ع)، نشان از متمايل شدن برخى از فرعونيان به موسى(ع) در روز مقابله دارد.

مؤاخذه اخروى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 8

8- احضار دسته جمعى بنى اسرائيل همراه با فرعونيان در قيامت براى مؤاخذه

جئنا بكم لفيفًا

بنابر اينكه مراد از {كم} بنى اسرائيل و نيز فرعونيان هلاك شده باشند، اين برداشت به دست مى آيد.

مهلت به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 6،7

6 _ خداوند با برطرف سازى عذاب از فرعونيان براى

وفاى آنان به عهد هاى خويش مهلتى را تعيين كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل

{إلى أجل} متعلق به {كشفنا} است ; يعنى ما عذاب را برطرف كرديم، ولى نه براى هميشه، بلكه براى مدتى محدود. گفتنى است كه متعلق شدن {إلى أجل} به {كشفنا} به اعتبار استمرار كشف است نه تحقق آن ; زيرا تحقق كشف عذاب داراى مهلت نبوده است.

7 _ مهلت مقرر شده براى فرعونيان ، مهلتى محدود كه عموم آنان به پايان آن مهلت مى رسيدند .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل هم بلغوه

جمله {هم بلغوه} (آنان به پايان آن مهلت مى رسيدند)، توصيفى است براى {أجل} و دلالت مى كند كه آن مهلت تعيين شده آن مقدار بود كه فرعونيان (همه و يا عموم آنان) تا پايان آن مهلت زنده مى ماندند. يعنى آنقدر طولانى نبود كه نسل موجود با مرگ طبيعى بميرند.

نابودكننده روش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 8

8 - فرعونيان در تبليغات خود عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

نجات از شكنجه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6،7

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

7- نجات از نظام اجتماعى ظالمانه ، نعمتى الهى و شايسته

به خاطر سپردن است .

اذكروا نمعة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم

نجات از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1،9

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 9،18

9- اطرافيان و خاندان فرعون ، مردمى ظالم و شكنجه گر بودند .

إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

18- آزمايش بندگان ، جلوه ربوبيت الهى نسبت به آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 7

7- رهايى بنى اسرائيل از ظلم و ستم فرعونيان ، نعمتى بزرگ براى آنان و شايسته شكرگزارى

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم

عبارت {إذ تأذّن ربكم} ادامه كلام موسى(ع) است كه نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان را به آنان يادآورى كرد. با اين كلام، موسى(ع) به طور تلويحى به بنى اسرائيل متذكر شده كه نجات آنان، نعمت خدادادى و مستلزم شكرگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات

بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 9

9 - اقدام شعيب به دلدارى موسى ( ع ) رفع نگرانى و ترس از وى و اعلام نجات يافتنش از شر فرعونيان

قال لاتخف نجوت من القوم الظ_لمين

نزاع با فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 9

9 - برخورد و درگيرى با فرعونيان ، راهى نادرست و برخلاف مصالح اسرائيليان در ديدگاه موسى ( ع )

قال له موسى إنّك لغوىّ مبين

{غوى} به كسى گفته مى شود كه از راه درست و صواب منحرف شده باشد.

نزاع فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 3،4،8،9

3 - برخورد موسى ( ع ) در شهر مصر ، با زد و خورد دو مرد به قصد كشتن يكديگر

فوجد فيها رجلين يقتتلان

واژه {يقتتلان} نشان مى دهد كه نزاع ميان آن دو مرد، نزاعى عادى نبوده است; بلكه آن دو به قصد كشتن، همديگر را مى زدند.

4 - يكى از دو مرد در حال زد و خورد ، اسرائيلى و از پيروان موسى ( ع ) و ديگرى قبطى و از دشمنان او بود .

ه_ذا من شيعته و ه_ذا من عدوّه

8 - اقدام بى درنگ موسى ( ع ) براى

حمايت از مرد بنى اسرائيلى عليه فرد قبطى

فوكزه موسى

{فاء} در {فوكزه} فصيحه و عطف بر جمله محذوف است; يعنى، {فأقبل موسى على الذى من عدوّه فوكزه}. گفتنى است كه {اقدام بى درنگ} از به كارگيرى {فاء} _ كه بيانگر عدم وجود فاصله ميان يارى طلبى مرد اسرائيلى و پاسخ مثبت موسى(ع) به وى است _ استفاده مى شود.

9 - حمله موسى ( ع ) به فرد قبطى و وارد آوردن ضربه مشتى بر وى

فوكزه موسى

{وَكْز} (مصدر {وَكَزَ}) زدن با مشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 5،7

5 - درگيرى دوباره مرد اسرائيلى با فردى ديگر از قبطيان در روز بعد

فإذا الذى استنصره بالأمس يستصرخه

7 - برانگيخته شدن خشم موسى ( ع ) با مشاهده مرد اسرائيلى در حال درگيرى مجدد با يكى ديگر از قبطيان

قال له موسى إنّك لغوىّ مبين

نسب فرعونى مقتول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 33 - 2

2 - مرد قبطى كشته شده به دست موسى ، از وابستگان حكومت فرعون بود .

قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا

نشانه هاى بى عقلى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 7

7 - كشتن پسران بنى اسرائيل از سويى و برگرفتن موسى ( ع ) از آب از سوى ديگر ، نمود خطاپيشگى و نابخردى فرعونيان

يذبّح أبناءهم . .. فالتقطه ءال فرعون

نعمت نجات از حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 4

4

- نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از شر حكومت فرعونيان ، از احسان ها و نعمت هاى بزرگ الهى به آنان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نعمتهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 3

3 _ بلا ها و مصيبت هاى فرعونيان در مقابل نعمت ها و آسايش هاى آنان اندك و ناچيز بود .

فإذا جاءتهم الحسنة . .. إن تصبهم سيئة

معرفه آوردن {الحسنة} مى تواند اشاره به اين باشد كه زندگى فرعونيان همواره قرين رفاه و آسايش بوده و لذا {حسنة} براى آنان امرى شناخته شده بود، به خلاف مشكلات عمومى كه گويا در ميان آنها نبود و يا بندرت اتفاق افتاده بود ; به گونه اى كه {سيئة} براى آنان ناشناخته بود. آوردن {إذا} در مورد {حسنة} كه گوياى حصول اطمينان به شرط است و آوردن {إن} در مورد {سيئة} كه حاكى از مشكوك بودن شرط است، نيز دلالت بر برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 4

4 - ديار فرعونيان ، سرزمين باغ ها و چشمه ساران

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 1

1- فرعونيان ، قبل از نابودى در رود نيل ، برخوردار از نعمت ها و امكانات گسترده

كم تركوا . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

{نعمة} (به فتح نون) به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت ها است.

نقش فرعونيان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 3

3 - خط دادن فرعونيان به مردم ، در گرايش به جبهه مخالفان موسى

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون . لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 3

3 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار از سوى فرعونيان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

اندوهى كه موسى و هارون(عليهماالسلام) و قوم شان به آن گرفتار بودند، ناشى از مسائل و مشكلات شخصى نبود; بلكه بر اثر تبليغ رسالت شان در ميان فرعونيان به وجود آمده بود.

نگرانى از هجرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 5

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

وفور امكانات دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 9

9 - فرعون و قومش ( قبطيان ) ، برخوردار از متاع هاى فراوان دنيوى و دلبسته به آنها

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع

تذكر مؤمن آل فرعون به اندك و ناپايدارى بودن دنيا و متاع هاى آن به قوم خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

ويرانى كاخ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 16

16 _ خداوند پس از هلاكت فرعونيان ، كاخ ها

و خوش نشين هاى آنان را بكلى ويران كرد .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{تدمير} (مصدر دمرنا) به معناى نابودن كردن است.

ويژگيهاى حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 16

16 - حكومت فرعون ها در مصر ، آميخته با فساد ، تباهى و بدبختى مردم آن سرزمين بود .

إنّه كان من المفسدين

ويژگيهاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 12

12- فرعونيان ، پسران قوم موسى ( بنى اسرائيل ) را به طور گسترده سر مى بريدند و زنان آنان را زنده نگه مى داشتند .

و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

كاربرد فعل {يذبّحون} از باب تفعيل، كه به معناى تكثير هم آمده است، احتمالاً بيانگر منظور فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 24

24 - فرعونيان ، مردمى اسرافگر و دروغ گو و محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

هارون(ع) و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

هدايت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى

فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 2

2 - موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون ، خود را مواجه با گروهى از حاميان او مى ديد و براى ارشاد آنان چاره انديشى مى كرد .

اذهب إلى فرعون . .. يفقهوا قولى

با آن كه در فرمان رسالت فقط نام فرعون آمده بود، اما موسى(ع) براى گفتار خويش، شنوندگان بيشترى را پيش بينى مى كرد و {يفقهوا} را با صيغه جمع آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 2

2 _ هارون ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در امر رسالت و تبليغ فرعون و قوم او

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. أخاه ه_رون وزيرًا. فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 3

3 - ندا و فرمان الهى به موسى ( ع ) براى ارشاد فرعونيان

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطاى نه معجزه و نشانه از سوى خدا به موسى ( ع ) براى هدايت فرعون و فرعونيان

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 1

1 - بازگشتن موسى ( ع ) ، به مصر و ابلاغ رسالت الهى خويش به فرعونيان

فلمّا جاءهم موسى

هشدار به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 4،6

4 _ هشدار هاى الهى با نزول بلا ها و مصيبت ها بر فرعونيان بى تأثير در هدايت و تذكريابى آنان

و لقد أخذنا . .. قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

6 _ تنها اراده خداوند عامل نزول بلا ها و مصيبت هاى هشدار دهنده بر فرعونيان زمان موسى

ألا إنما طئرهم عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 4

4 - هشدار موسى ( ع ) به خاندان فرعون نسبت به فرجام شوم ستم كارى ، مأموريتى از سوى خداوند

أن ائت . .. قوم فرعون ألايتّقون

عبارت {ألايتّقون} مقول براى قول محذوف است; يعنى،{فقل لهم ألايتّقون}. گفتنى است كه مفعول {يتّقون} در اين آيه حذف شده و تقدير آن به قرينه آيه قبل چنين است: {ألايتّقون عاقبة ظلمهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 1

1- هشدار موسى ( ع ) به فرعونيان ، در برترى نجستن بر خداوند و روى برنتافتن از فرمان هاى او

و أن لاتعلوا على اللّه

هلاكت دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 5،7،11

5 _ خداوند ، فرعونيان و كافران پيش از آنان

را به سبب تكذيب آيات الهى و ارتكاب گناهان به هلاكت رساند .

فأهلكنهم بذنوبهم

7 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان آنان را به هلاكت رساند .

و أغرقنا ءال فرعون

11 _ هلاكت فرعونيان و امت هاى كافر پيشين ، نمودى از زوال نعمت ها در نتيجه ظلم و گناه

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا . .. و كل كانوا ظلمين

هلاكت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 4،11،13

4 - خداوند ، نجات بخش بنى اسرائيل و هلاك كننده فرعونيان

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

11 - تماشاى نابودى فرعونيان از نعمت هاى خداوند به بنى اسرائيل

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أغرقنا ءال فرعون و أنتم تنظرون

چون آيات مورد بحث در صدد بيان نعمتهايى است كه خداوند به بنى اسرائيل ارزانى داشته بود، مى توان گفت: مفاد جمله {و أنتم تنظرون} نيز به منظور بيان نعمت، آورده شده است.

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 4،8

4 _ موسى ( ع ) ، قوم خويش را به هلاكت فرعونيان و حاكميت بنى اسرائيل بر سرزمين مصر اميدوار ساخت .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

8 _ نابودى

فرعونيان و به حاكميت رسيدن بنى اسرائيل ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 2،3،6،16

2 _ خداوند با نابودسازى فرعونيان ، تمام سرزمين آنان را ، از شرق تا غرب ، در اختيار بنى اسرائيل قرار داد .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشرق الأرض و مغربها

3 _ سرزمينى كه خداوند پس از هلاكت فرعونيان در اختيار بنى اسرائيل قرار داد ، سرزمينى پربركت و بسيار حاصلخيز بود .

مشرق الأرض و مغربها التى بركنا فيها

6 _ وعده هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل بر سرزمين آنان ، از وعده هاى نيكوى خداوند به قوم موسى

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

كلمه {الحسنى} (زيباتر) صفت براى {كلمت} است.

16 _ خداوند پس از هلاكت فرعونيان ، كاخ ها و خوش نشين هاى آنان را بكلى ويران كرد .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{تدمير} (مصدر دمرنا) به معناى نابودن كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 1

1- دستور خداوند به بنى اسرائيل ، پس از هلاك فرعونيان مبنى بر انتخاب سرزمين مورد

نظرشان ( شام يا مصر ) براى سكنى گزيدن

و قلنا من بعده لبنى إسرءيل اسكنوا الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 6

6 - انتقام الهى از فرعونيان ، هشدارى جدّى به همه كفرپيشگان حق ستيز است .

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديد آميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از فرعونيان، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرفتن ايمان امتناع ورزيدند، برداشت ياد شده به

دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 4

4 - هلاكت فرعونيان ، نمود عزّت و قدرت پيروزمند خداوند

ثمّ أغرقنا الأخرين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 5

5 - غرق شدن و نابودى تمامى فرعونيان ، در پى انتقام الهى از ايشان

فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 1،7

1- هلاكت فرعونيان از پس روزگار رفاه و حق ستيزى ، نمودى از برنامه خداوند در انتقام از مجرمان

إنّا منتقمون . .. كذلك و أورثن_ها

تعبير {كذلك} از پى ترسيم فرجام شوم فرعونيان، تأكيدى بر مطلب و اشاره اى است به اين كه آنچه براى آنان اتفاق افتاده، نمودى از جريانى مستمر و سنتى الهى است.

7- بازگشت بنى اسرائيل به مصر و برخوردارى آنان از ثروت و امكانات آن سرزمين ، پس از هلاكت فرعونيان *

كذلك و أورثن_ها قومًا ءاخرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {قوماً آخرين} تمام بنى اسرائيل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 7

7- بيان هلاكت فرعونيان و نجات بنى اسرائيل از سوى خداوند ، پيامدار تهديد براى مشركان و نويدى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. بل_ؤا مبين

با توجه به اين كه آيات گذشته، در زمينه رويارويى مشركان و مؤمنان بود; طرح سرگذشت فرعونيان و بنى اسرائيل، پيامدار مطلب ياد شده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 6

6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .

بل الذين كفروا فى تكذيب

اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.

هلاكت ناگهانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 2

2- هلاكت و نابودى فرعونيان ، سريع و ناگهانى و بدون كمترين فرصت و مجال تدبير و بازنگرى

و ما كانوا منظرين

هماهنگى مشركان مكه و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 3

3- وجود نوعى مشابهت در عملكرد ، ميان مشركان مكه و فرعونيان در حق ستيزى و مقابله با رسول الهى

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون و جاءهم رسول كريم

تعبير {قبلهم}، نوعى ارتباط و همگونى ميان مشركان مكه و فرعونيان را مى رساند.

يأس از ايمان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 1

1- درخواست

آزادى بيان ، پيشنهاد موسى ( ع ) به فرعونيان پس از يأس از ايمان آوردن آنان

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

{فاعتزلون}، كنايه از اين است كه اگر خود اهل ايمان نيستيد، لااقل متعرض من نباشيد تا آزادانه پيامم را به مردم برسانم.

يأس از هدايت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 4

4 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده هدايتگرانه اش ، از تأثيرپذيرى قومش مأيوس شد .

فستذكرون ما أقول لكم

از تعبير و آهنگ {فستذكرون ما أقول لكم} (پس به زودى آنچه را به شمامى گويم به ياد خواهيد آورد) استفاده مى شود كه مؤمن آل فرعون، از هدايت پذيرى مردم مأيوس بود.

يقين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 1

1 - انكار معجزات الهى ، از سوى فرعونيان با وجود يقين درونى به حقانيت آن

و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم

{جَحْد} (مصدر {جحدوا}) به معناى نفى و انكار كردن است. {استيقان} (مصدر {إستيقنت}) معادل {إيقان} و جمله {استيقنتها أنفسهم} حال براى ضمير فاعل در {جحدوا} است; يعنى، در حالى كه جان هاى آنان به الهى بودن آيات يقين داشت باز آنها را انكار كردند.

فرقان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فرقان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 5،17

5 _ فرقان ، از اسامى قرآن

و انزل الفرقان

بنابر قول بسيارى از مفسّرين، منظور از {فرقان}، قرآن است.

17 _ فرقان ، آيات محكم ( غير متشابه ) و كتاب ، جملگى قرآن است .

و انزل الفرقان

امام

صادق (ع): الفرقان هو كل امر محكم و الكتاب هو جملة القرآن . ..

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 96 ; تفسير برهان، ج 1، ص 269، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 7

7 _ فرقان ، نامى از نام هاى قرآن كريم

نزّل الفرقان على عبده

فرقان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 3

3 - خداوند ، به جز تورات حقايق ديگرى را - كه وسيله تمييز حق از باطل بود - در اختيار موسى ( ع ) قرار داد .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

عطف {الفرقان} بر {الكتاب} مى تواند عطف صفتى بر صفت ديگر گرفته شود و هر كدام بيانگر بعدى از ابعاد تورات باشد; يعنى، ما به موسى (ع) چيزى را عطا كرديم كه هم كتاب بود و هم فرقان و مى تواند مراد از كتاب و فرقان دو چيز متفاوت باشد; يعنى، به موسى كتاب (تورات) داديم و نيز به او فرقان عطا كرديم. بر اين مبنا مراد از {فرقان} معجزات، براهين و مانند آن خواهد بود. (اقتباس از الكشاف)

مراد از فرقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 35

35 - راوى مى گويد : { سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن القرآن و الفرقان . . . فقال : القرآن جملة الكتاب و الفرقان المحكم الواجب العمل به ;

از امام صادق(ع) از معناى قرآن و فرقان پرسيدم، فرمود: {قرآن} همه كتاب است و فرقان، ]آيات [محكمى

است كه عمل به آن واجب مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 14

14 _ { عن ابن سنان أو غيره عمّن ذكره قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن القرآن و الفرقان أهما شيئان أو شىء واحد ؟ فقال ( ع ) : القرآن جملة الكتاب و الفرقان المحكم الواجب العمل به ;

راوى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: قرآن و فرقان دو چيزند يا يك چيز؟ فرمود: قرآن تمامى كتاب است و فرقان آيات محكمى است كه عمل به آن واجب است}.

مفهوم فرقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 13

13 _ { عن ابن عباس . . . قال عبداللّه بن سلام : . . . يا محمّد ( ص ) فاخبرنى هل أنزل عليك كتاباً ؟ قال : نعم قال : و أىّ كتاب هو ؟ قال : الفرقان ، قال : ولِمَ سمّاه ربّك فرقاناً ؟ قال : لأنّه متفرق الأيات و السور . . . ;

ابن عباس گويد: عبدالله بن سلام [به رسول خدا(ص). .. ]گفت: يا محمد(ص)! به من خبر ده كه آيا خدا كتابى بر تو نازل كرده است؟ فرمود: آرى. گفت: آن كتاب كدام است؟ فرمود: فرقان است. گفت: چرا پروردگارت آن را فرقان ناميده است؟ فرمود: براى اين كه، آيه ها و سوره هاى آن متفرق نازل شده است ...}.

نزول فرقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 7

7 _ نزول فرقان از

جانب خداوند ، براى پيگيرى اهداف كتب آسمانى پيشين

و انزل التّورية و الانجيل. من قبل ... و انزل الفرقان

فرقه گرايان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

كيفر فرقه گرايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 7

7 - مجازات الهى ، در انتظار فرقه گرايان حق ناپذير

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين

فرقه گرايى

آثار فرقه گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 5

5 - وابستگى هاى كور فرقه اى ، باعث استمرار يافتن تفرقه هاى مذهبى و انحراف از سيره پيامبران

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. كلّ حزب بما لديهم فرحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 3

3 - حق ناپذيرى ، تعصب و جمود بر فرقه گرايى ، گردابى است هلاكت بار .

فتقطّعوا أمرهم بينهم . .. فذرهم فى غمرتهم

اجتناب از فرقه گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 4

4 - لزوم اتحاد بر محور آيين الهى ( سيره پيامبران ) و پرهيز از فرقه گرايى

و إنّ ه_ذه أُمّتكم . .. فاتّقون ... كلّ حزب بما لديهم فرحون

فرقه هاى مذهبى

پيدايش فرقه هاى مذهبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 3،5،11

3 _ تفرقه در دين موجب از ميان رفتن وحدت جامعه و تشكيل گروههاى مختلف بر اساس مذاهب گوناگون است.

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا

5 _ گروههاى مذهبى كه بر اساس پذيرش بخشى از دين تشكيل يافته اند،

از امت پيامبر(ص) نيستند.

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم فى شىء

11 _ خداوند گروههاى تشكيل شده بر اساس پذيرش بخشى از دين را به عذاب گرفتار خواهد ساخت.

إن الذين فرقوا دينهم . .. إنما أمرهم إلى الله ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون

{آگاه سازى از اعمال ناپسند}، كنايه از گرفتار ساختن به عذاب است.

تهديد فرقه هاى مذهبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 7

7 _ پيروان مذاهب تشكيل شده بر اساس تفرقه دين، مورد تهديد خداوند

إنما أمرهم إلى الله

علايق فرقه هاى مذهبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 3

3 - دلبستگى شديد فرقه هاى مذهبى به طريقه خود ، على رغم يگانگى طريقه پيامبران

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. كلّ حزب بما لديهم فرحون

عوامل پيدايش فرقه هاى مذهبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 9

9 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، موجب پديد آمدن مذاهب مختلف دينى و مايه دشمنى و ستيز است .

إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {شقاق} دشمنى برخى با برخى ديگر باشد; يعنى: شقاق بعضهم بعضاً.

فرقه هاى مذهبى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 6

6 - مؤمنان جن ، پس از نزول قرآن و ايمان آوردن به آن ، به چند فرقه مذهبى

تقسيم شده و به مسلك هاى گوناگون روى آوردند .

كنّا طرائق قددًا

فرقه هاى مذهبى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 1

1 - خداوند ، تنها داورى كننده در قيامت ، در ميان مذاهب گوناگون در مسائل مورد اختلاف آنان است .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

{فصل} (مصدر فعل {يفصل}) به معناى جدا كردن دو چيز از هم است، به گونه اى كه ميان آنها فاصله بيفتد (مفردات راغب). و مراد از آن داورى و حل اختلاف كردن است. لازم به ذكر است كه ضمير جمع {بينهم} و {كانوا فيه يختلفون} بر اين دلالت مى كند كه داورى خداوند ميان افراد و گروه هاى متعدد است.

فرمانده از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فرمانده

فرمانده سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 3

3 - در تعقيب بنى اسرائيل ، فرعون خود رهبرى سپاهيانش را به عهده داشت .

فأتبعهم فرعون بجنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما

فرمانده غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) فرمانده و

تصميم گير اصلى در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

نقش فرمانده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 10

10 - لزوم در ميان گذاشتن مشكلات ، كاستى ها و پى آمد هاى آن با مقام فرماندهى ، به هنگام پذيرش مسؤوليت هاى داده شده

نودى . .. ي_موسى ... إلى فرعون و ملإيْه ... قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا ... إنّ

فرماندهان نظامى

مسؤوليت فرماندهان نظامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 8

8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .

و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 4

4 - سان ديدن از نيرو هاى مسلح ، امرى پسنديده و شايسته براى فرماندهان و رهبران

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 4

4 - رژه رفتن نيرو هاى مسلح و سان ديدن فرماندهان و رهبران از آنها ، امرى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

فرماندهى

{فرماندهى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 16،26

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ،

اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 9

9 _ تلاش پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله {و الرّسول يدعوكم . .. }، حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (ص) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (ص)) توجهى نداشتيد.

اهميت فرماندهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 13

13 _ لزوم توجيه افراد تحت فرماندهى ، نسبت به انتصاب حاكم و فرمانده و رفع شبهات در اين باره

قالوا انّى يكون له الملك . .. و زاده بسطة فى العلم و الجسم

تشويقهاى فرماندهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 6

6 - اظهار محبت و تشويق نيرو هاى مسلح ، پس از

رژه رفتن آنها ، از سوى فرماندهان و رهبران ، امرى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

عصيان از فرماندهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8،16،26

8 _ سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 9

9 _ تلاش پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله {و الرّسول يدعوكم . .. }، حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (ص) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (ص)) توجهى نداشتيد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

عفو خطاهاى فرماندهى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامى ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

فرماندهى جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 6

6 _ شركت جالوت در صف مقدّم لشكريان خود *

و لمّا برزوا الجالوت و جنوده

تقديم ذكرى {جالوت} نشانه اين است كه مؤمنان اوّل با او روبرو شدند و سپس با لشكريانش ; و لازمه آن، در صف مقدّم بودن جالوت است.

فرماندهى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 6

6 _ فرماندهى كل قوا ، از مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

و منهم من يقول ائذن لى

فرماندهى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8

8 _ سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 10،11

10 _ تلاش مستمر پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از

شكست مسلمانان در كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

11 _ بى اعتنايى به دعوت پيامبر ( ص ) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله {و لا تلون على احد و الرّسول ... }، كه حاكى از دعوت پيامبر (ص) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 2،7،14

2 _ درخواست بزرگان بنى اسرائيل پس از موسى از پيامبر خويش ، براى تعيين فرماندهى در جنگ با دشمنان

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل من بعد موسى اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملكاً

{ملأ}، كسانى هستند كه نظرها را به خود جلب مى كنند. (اشراف و بزرگان هر قوم)

7 _ ضرورت فرمانده در جنگ

ابعث لنا ملكاً نقاتل فى سبيل اللّه

مجزوم بودن {نقاتل} نشانه تقدير شرط است; يعنى اگر فرماندهى باشد، در راه خدا خواهيم جنگيد. پس اگر فرمانده ضرورت نداشت، نبايد جهاد فى سبيل اللّه را مشروط به وجود او كنند.

14 _ تعيين حاكمان و فرماندهان نظامى ، بر عهده رهبران الهى *

اذ قالوا لنبى لهم ابعث

لنا ملكاً

رجوع مردم به پيامبر و رهبر خويش براى تعيين فرماندهى در جهاد فى سبيل اللّه، بيانگر ذهنيّت دينى مردم است به اينكه تعيين فرماندهان در اختيار پيامبران و رهبران دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 8،9،10

8 _ ضرورت ارزيابى ، آزمايش و ميزان اطاعت و استقامت نيرو ها از جانب فرمانده ، پيش از ورود به كارزار

فلمّا فصل . .. قال انّ اللّه مبتليكم بنهر

9 _ اعلام طالوت به لشكريان ، در مورد عدم انتساب آنان به وى و جدايى آنان از او ، در صورتى كه از نهر بياشامند .

فمن شرب منه فليس منّى

10 _ اعلام طالوت به لشكريان ، در مورد انتساب آنان به وى ، اگر از نوشيدن آب نهر چشم پوشند .

و من لم يطعمه فانّه منّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 5،6،12

5 _ آگاهى پيامبر ( ص ) به فنون نظامى و قدرت مديريّت ايشان در عمليات مسلّحانه عليه دشمنان دين

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

6 _ رهبرى قواى نظامى ، بخشى ضرورى از مديريّت جامعه اسلامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

چون پيامبر (ص) به عنوان مدير جامعه اسلامى، امور مربوط به قواى نظامى را نيز رهبرى مى كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة

تريد حرب رسول اللّه (ص) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 9

9 _ لزوم تقويت روحيه رزمندگان از سوى رهبران و فرماندهان نظامى

اذ تقول الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة

از سوى پيامبر (ص)، درسى است براى تمام رهبران دينى و فرماندهان نظامى كه مؤمنان را در هنگامه هاى دشوار، به پيروزى و امدادهاى الهى، اميدوار سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 2

2 _ صلاحديد برگزارى نماز جماعت در ميدان نبرد ، بر عهده فرمانده نيروهاست .

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

اسناد اقامه نماز به پيامبر(ص) (فاقمت . ..)، اشاره به اين است كه اختيار تشكيل نماز جماعت بر عهده و صلاحديد پيامبر(ص) و يا فرماندهى نيروهاست.

فرماندهى در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 14

14 _ نيروى انسانى و فرماندهى ، دو شرط اساسى براى مبارزه با ستمگران

اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك

فرماندهى طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 1،2

1 _ گُزيدن و بسيج افراد و گروه هاى سپاه ، از جانب طالوت و خروج آنان با فرماندهى وى ، به سوى دشمن

فلمّا فصل طالوت بالجنود

2 _ اعلام قبلى طالوت به نيرو هاى بسيج شده در مورد آزمايش

آنان با رودخانه اى خروشان

قال ان اللّه مبتليكم بِنَهَر

فرماندهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما

فرماندهى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 5،12

5 _ آگاهى پيامبر ( ص ) به فنون نظامى و قدرت مديريّت ايشان در عمليات مسلّحانه عليه دشمنان دين

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

12 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة تريد حرب رسول اللّه (ص) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 3

3 _ بازسازى مجدد سپاه اسلام توسط پيامبر ( ص ) ، پس از پراكندگى و شكست در جنگ احد

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 16

16 _ به عهده گرفتن فرماندهى مستقيم جنگ ها توسط پيامبر اكرم

( ص ) پس از نزول { لا تكلّف الّا نفسك }

فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك

امام باقر (ع) درباره پيامبر (ص) فرمود: . .. و ما القى سرية مُذ نزلت {فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك} الّا وَلى بنفسه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 261، ح 212 ; تفسير برهان، ج 1، ص 398، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 4

4 _ فرماندهى جنگ و نيرو هاى رزمنده ، از مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

و منهم من يقول ائذن لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 11

11 _ پيامبر ( ص ) اداره كننده و سامان دهنده امور سپاه اسلام بود .

أتوك لتحملهم قلت لا أجد

از اينكه مؤمنان، براى مسايل مختلف جهاد، به آن حضرت مراجعه مى كردند، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) فرمانده و تصميم گير اصلى در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

فرماندهى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما

ويژگيهاى فرماندهى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 5،6

5 - نظارت دقيق سليمان بر سپاه و نيرو هاى تحت فرمان خويش

و تفقّد الطير . .. أم كان من الغائبين

6 - احتياط و خويشتن دارى سليمان در برخورد با نيرو هاى تحت امر خويش

فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

سليمان، بى درنگ هدهد را متهم به تخلّف نكرد; بلكه ابتدا ناپيدا بودن هدهد را مربوط به خطاى ديد خودش دانست. اين در حالى است كه قدرتمندان قبل از هر چيز خشم گرفته و نيروى تحت فرمان خود را متهم مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 5

5 - اهتمام شديد سليمان ( ع ) به برقرارى نظم و انضباط كامل در سپاه خويش

أم كان من الغائبين . .. أو لأاْذبحنّه

فرماندهى نظامى

{فرماندهى نظامى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 5

5 _ فرماندهى نظامى جامعه ايمانى بر عهده رهبران دينى است .

فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم

خطاب به شخص پيامبر(ص) در اين آيه و آيه بعد، على رغم تعميم حكم نسبت به ساير مؤمنين، حكايت از آن دارد كه فرماندهى نظامى در اختيار پيامبر(ص) و رهبران دينى است.

فرومايگان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فرومايگان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 3

3 _ ابليس از فرومايگان در پيشگاه خداوند است.

إنك من الصغرين

حرمت اطاعت از فرومايگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- قلم - 68 - 10 - 5

5 - اطاعت و اجابت خواسته هاى فرومايگان ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ. .. مهين

رد خواسته هاى فرومايگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى فرومايگان

و لاتطع كلّ. .. مهين

{مهانت} (از ماده {مهين}) به معناى حقارت و قلّت تدبير است.

ممنوعيت اطاعت از فرومايگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 5

5 - اطاعت و اجابت خواسته هاى فرومايگان ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ. .. مهين

فرومايگى

سرزنش فرومايگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 6

6 - فرومايگى و پستى ، صفتى مذموم و ناپسند

و لاتطع كلّ حلاّف مهين

فرومايگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 7

7 - بى مبالاتى در سوگند ياد كردن و فرومايگى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

فلاتطع المكذّبين . .. حلاّف مهين

صفت {حلاّف مهين} و ديگر اوصافى كه در آيات بعد ذكر مى شود، مربوط به كافرانى است كه رسالت پيامبراسلام(ص) را تكذيب مى كردند.

فرومايگى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 7

7 - بى مبالاتى در سوگند ياد كردن و فرومايگى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

فلاتطع المكذّبين . ..

حلاّف مهين

صفت {حلاّف مهين} و ديگر اوصافى كه در آيات بعد ذكر مى شود، مربوط به كافرانى است كه رسالت پيامبراسلام(ص) را تكذيب مى كردند.

فرهنگ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار بى فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 4

4 - فقر فرهنگى ، مايه ترويج و پايدارى حكومت هاى استبدادى

فاستخفّ قومه فأطاعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 5

5 - جامعه گريزى و سطح پايين فرهنگ اجتماعى ، عامل سستى در تعهدات اجتماعى و پايبندى به قوانين *

المخلّفون من الأعراب

وصف {الأعراب} ممكن است مشعر به عليت باشد; يعنى، باديه نشينى در تخلف آنان نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 11

11 - جامعه بى فرهنگ بدوى ، زاينده انسان هاى بى ارج و مسؤوليت گريز *

و كنتم قومًا بورًا

برداشت بالا با توجّه به اين نكته است كه در اين مجموعه آيات، به جاى هر عنوان ديگرى، تعبير {الأعراب} مطرح شده و اين تعبير مى تواند مشعر به عليت باشد. هم چنين واژه {كنتم} حكايت از ديرينه اى طولانى دارد و {قوماً} اشاره به حيثيت اجتماعى مى تواند داشته باشد و واژه {بوراً} نيز به معناى بى خاصيتى و بيهودگى است.

آثار توسعه فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 6

6 - توسعه اقتصادى ، فرهنگى و رشد دانش دينى ، به تنهايى نمى تواند تضمين كننده وحدت و همدلى اجتماعى باشد .

رزقن_هم من الطيّب_ت و فضّلن_هم

على الع_لمين . و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر فما اخت

در آيه قبل، سخن از اعطاى كتاب، حكومت، نبوت، روزى هاى پاكيزه و شرافت اجتماعى كه خداوند در پى رسالت موسى(ع) به بنى اسرائيل عطا فرمود; ولى اين آيه {بغى} و تجاوزگرى را از صفاتى شمرده است كه در چنين جامعه اى باعث پيدايش اختلاف گرديد و حتى آن فرهنگ و اقتصاد شكوفا و معارف روشن نيز نتوانست اين روحيه را از ميان ببرد.

آثار فرهنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 24

24- وضعيت اجتماعى فرهنگى ، تأثيرى چشمگير در بينش و عقيده نسل هاى آينده دارد .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

كفار، بى آنكه پذيرش آيين نياكان خويش را براساس عقل و منطق قلمداد كنند و يا از درستى آن دم بزنند، از آن متعصبانه سخن مى گفتند و اين حاكى از آن است كه فرهنگ و رسوم گذشتگان در نسلهاى آتى، تأثير زيادى دارد.

آسيب شناسى فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 4

4 - باديه نشينى ، از عوامل كندى نفوذ فرهنگ و معارف عميق دين در ميان اعراب *

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا

از اين كه خداوند وصف بدويت [اعراب] را مورد اشاره و موضوع سخن قرار داده است، احتمال معناى ياد شده مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 11

11 _ تأثيرپذيرى انسان از محيط هاى فاسد و فرهنگ هاى غلط

فأتوا على قوم . .. قالوا يموسى اجعل لنا

إلهاً كما لهم ءالهة

انبيا و فرهنگ مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 8،15

8- فهم مردم عصر نزول تعاليم دينى ، مرجع و منبعى براى فهم دقيق آن تعاليم است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

اينكه خداوند فرموده است: همه پيامبران به زبان قوم خودشان فرستاده شدند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه زبان و ادبيات مردم دوران نزول تعاليم آسمانى براى دريافت پيام آن تعاليم نقش مؤثرى دارد.

اولويتهاى فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 8

8 - مبارزه با بى سوادى و ترغيب به دانش آموزى و نوشتن و خواندن ، داراى اولويت نخست در برنامه هدايتى و تربيتى جامعه اسلامى

و القلم و ما يسطرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه اين آيه، در دوره نخستين بعثت در مكه نازل شده است.

اهميت فرهنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 14

14- حركت فرهنگى ، زيربناى تبليغ دين و گسترش اسلام

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

دعوت به راه خدا (دين) از راه حكمت، موعظه، جدال و مناظره خوب كارى است فرهنگى و چون اين آيه در مكه نازل شده بود و هنوز فرمان جنگ و مبارزه سياسى و نظامى صادر نشده بود، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

اهميت فرهنگ جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 9،11

9

_ اهتمام اسلام به تقويت مبانى فرهنگى _ دينى جامعه همپاى جنگ و جهاد

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند پس از ترغيب مكرر مؤمنان به شركت در جهاد و تحذير آنان از تخلف، در اين آيه طلب فقاهت را ضرورى شمرده و طالبان فقاهت را از شركت در جنگ معاف كرده است.

11 _ تحصيل كنندگان دانش دين ، معاف از شركت در جنگ در صورت نياز جامعه به دانش آنان و عدم نياز جدى به حضورشان در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليفقهوا فى الدين

بسترسازى فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 28

28 - عنايت خداوند ، به مؤمنان ، در هموار كردن و رفع دشوارى هاى فرهنگى ، براى رسيدن به خواسته هايشان

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

عوامل رشد فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 4

4 - نقش مهم كتاب هاى آسمانى و قوانين الهى ، در تعالى فرهنگ بشر *

و كت_ب مسطور

خداوند با سوگند خوردن به تورات و يا كتاب هاى آسمانى _ در صورتى كه مراد مطلق كتاب باشد _ در حقيقت بشر را به اهميت اين كتاب ها در فكر و فرهنگ بشر توجه داده است.

عوامل فرهنگ ساز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 15

15 - عالمان و نخبگان هر جامعه ، داراى نقشى بسزا در

گرايش هاى مردم آن جامعه

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم

عوامل مؤثر در ساختار فرهنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 3

3 - نقش حكومت ها و نظام اجتماعى در ساختار فرهنگى و عقيدتى جامعه

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

برداشت ياد شده از آن جا است كه فرعون با ادعاى خدايى خويش و مبارزه با پيام موسى(ع)، بر فرهنگ و عقيده مردم چنان تأثير گذاشته بود كه آنان را دوزخى و بدبخت ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 10

10 - تأثير عميق و سرنوشت ساز گروه هاى پرنفوذ و قدرتمند اجتماعى ، همچون صاحبان زر و زور ، در فرهنگ و باور هاى دينى جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

فرهنگ جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 9

9 _ لزوم مبارزه با فرهنگ جاهلى و ريشه كن ساختن آن

افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 _ شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله {انما حرم . .. } مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده

است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است،$باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

فرهنگ مردم در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 8

8- فهم مردم عصر نزول تعاليم دينى ، مرجع و منبعى براى فهم دقيق آن تعاليم است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

اينكه خداوند فرموده است: همه پيامبران به زبان قوم خودشان فرستاده شدند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه زبان و ادبيات مردم دوران نزول تعاليم آسمانى براى دريافت پيام آن تعاليم نقش مؤثرى دارد.

فرهنگ و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 24

24- وضعيت اجتماعى فرهنگى ، تأثيرى چشمگير در بينش و عقيده نسل هاى آينده دارد .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

كفار، بى آنكه پذيرش آيين نياكان خويش را براساس عقل و منطق قلمداد كنند و يا از درستى آن دم بزنند، از آن متعصبانه سخن مى گفتند و اين حاكى از آن است كه فرهنگ و رسوم گذشتگان در نسلهاى آتى، تأثير زيادى دارد.

موانع رشد فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 -

4

4 - باديه نشينى ، از عوامل كندى نفوذ فرهنگ و معارف عميق دين در ميان اعراب *

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا

از اين كه خداوند وصف بدويت [اعراب] را مورد اشاره و موضوع سخن قرار داده است، احتمال معناى ياد شده مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 11

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

فريب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فريب

امكان فريب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 3

3_ پيامبران الهى ، از فريب خوردن مصون نبوده و از اعتماد كردن بر نااهلان معصوم نيستند .

إنا له لح_فظون . .. فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

عوامل فريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 15

15 - خداوند ، درباره فريفته شدن انسان ها به وسيله جلوه هاى زندگى دنيا ، هشدار داده است .

فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

عوامل فريب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 9

9 - منافقان ، مغرور و فريفته آمال و آرزو هاى باطل خويش

و غرّتكم الأمانىّ

فريب آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 1،2،8

1 _ ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه

عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه {وسوسه} حرف {لام} آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

8 _ دروغ، اساس كار شيطان در وسوسه گرى و فريب دادن آدم و حوا

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 6

6 _ سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 1،4،8،9

1 _ شيطان همواره در صدد اغواى فرزندان آدم (انسانها) است.

يبنى ءادم لا يفتننكم الشيطن

4 _ سرگذشت آدم و حوا و فريب خوردنشان از شيطان، درس عبرتى براى همه انسانها

لا يفتننكم الشيطن كما أخرج أبويكم من الجنة

8 _ آدم و حوا داراى پوشش

عورت، قبل از فريفته شدن به وسوسه هاى شيطان

ينزع عنهما لباسهما

9 _ نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شيطان در فريفتن و برهنه كردن ايشان

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

فريب حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 1،2،8

1 _ ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه {وسوسه} حرف {لام} آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

8 _ دروغ، اساس كار شيطان در وسوسه گرى و فريب دادن آدم و حوا

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 6

6 _ سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان

را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

فريب در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 9

9 _ بهره گيرى از عمليّات فريب نيرويى ، عاملى مؤثر در پيروزى

يرونهم مثليهم رأىَ العين

برآورد نادرست مشركان از نيروهاى مسلمانان، موجب شكست آنها در جنگ بدر شد.

موانع فريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 17،21

17 - تقوا و ايمان به قيامت و وعده هاى خدا ، مانع فريفتگى انسان به زندگى دنيا است .

اتقوا ربّكم و اخشوا يومًا . .. إنّ وعد اللّه حقّ فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

21 - انسان ها ، براى فريفته نشدن ، نيازمند هشدار هاى خداوندند .

إنّ وعد اللّه حقّ فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا و لايغرّنّكم باللّه الغرور

فريبكارى

عوامل فريبكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 3

3 _ قدرت و شكوه ظاهرى كافران و برخوردارى آنان از بهره هاى مادى ، امرى فريبنده براى مسلمانان

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

فريبكارى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16،17،21

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

17 _ فريب در برابر بهره هاى دنيوى ، موجب محروميّت از سعادت و نجات اخروى

فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز و ما الحيوة

الدّنيآ الّا متاع الغرور

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 _ توجّه به مرگ و اجر اخروى و نيز فريبندگى دنيا ، زمينه ساز پيروزى انسان در آزمايش الهى

كلّ نفس ذائقة الموت . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

ظاهراً آيه قبل (كلّ نفس . .. ) رهنمودى براى پيروز شدن مؤمنان درامتحانهاى جانى و مالى است. چون بهترين راه براى از جان گذشتگى و جهاد اين است كه آدمى بداند چه جهاد كند و يا سستى نمايد، طعم مرگ را خواهد چشيد. و راه معقول براى صرفنظر كردن از اموال اين است كه آدمى بداند دنيا و آنچه در آن است، فريبنده و پوچ است.

فريبكارى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 2

2 _ غفلت اهل ايمان نسبت به توطئه هاى كافران ، موجب فريب خوردنشان و در نهايت محبت به آنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبّونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنا

مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث و آيه سابق.

فساد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فساد

آثار اجتماعى فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 4

4- جرم پيشگى و تبه كارى ، زمينه ساز هلاكت و نابودى جوامع بشرى

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 7،10

7- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرايش ديگر طبقات به فساد و تباهى ، تأثير و نقش مهمى دارد .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

اختصاص به ذكر يافتن مترفان از ميان ديگر طبقات، بيانگر اين است كه فسق و فساد اين طبقه تأثير بيشتر و نقش مهم ترى در مقايسه با ديگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

10- گسترش و فراگيرى فساد در سطح جامعه ، مايه نزول حتمى عذاب الهى است .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 7

7 - ظلم و فساد در ميان اقشار جامعه ، داراى تأثير در سرنوشت همگان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

از اين كه پيامبر(ص) از خدا مى خواهد كه به هنگام نزول عذاب بر ظالمان، در جمع آنان نباشد، رساننده به اين حقيقت است كه پيامبر(ص)، با اين كه هرگز ظالم نبوده است، اما ممكن بود با قرار داشتن در ميان جامعه ظالم، از عذاب آنان چيزى دامنگير آن حضرت نيز بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 5

5- فراگيرى فساد و غوطهورى مردم در جرم و گناه ، مانع نفوذ منطق مستدل وحى در ايشان

فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

دعاى موسى(ع)، شكوه اى از روى يأس و نااميدى از ايمان فرعونيان به درگاه خداوند بود. تعبير {أنّ ه_ؤلاء...} بيانگر علت نااميدى موسى(ع) از تأثير سخنانش در فرعونيان مى باشد.

آثار اجتناب از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- قصص - 28 - 83 - 4

4 - لزوم پرهيز از هر نوع برترى جويى و فسادگرى براى نيل به سعادت اخروى

تلك الدار الأخرة نجعلها للذين لايريدون علوًّا فى الأرض و لا فسادًا

واژه {علوًّا} و نيز {فساداً} در اصطلاح نكره در سياق نفى و مفيد عموم است.

آثار اشاعه فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 26

26 - رواج دادن فساد در جامعه ، موجب محروميت از لطف و محبت خداوند است .

و لاتبغ الفساد فى الأرض إنّ اللّه لايحبّ المفسدين

آثار پاكى از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 5

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ، موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

آثار شيوع فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 10

10- گسترش و فراگيرى فساد در سطح جامعه ، مايه نزول حتمى عذاب الهى است .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول

آثار فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 10

10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم

و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 19

19 _ گناه فتنه انگيزى ، بزرگتر از آدم

كشى در ماه هاى حرام است .

قل قتال فيه كبير . .. و الفتنة اكبر من القتل

الف و لام در {القتل}، عهد است ; يعنى قتل در ماههاى حرام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 7

7 _ اعتقاد به الوهيت حضرت مسيح ( ع ) و عدم پذيرش توحيد ، برخاسته از افساد و تباهيگرى *

فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

احتمال دارد كلمه {بالمفسدين}، اشاره به علت و زمينه شرك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 11

11 _ گناه و تبهكارى ، زمينه ساز پيدايش روحيه استكبارى و مايه انكار آيات الهى است .

فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 3،4،6

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است

، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 2،5

2_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاكت

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

عبارت {ممن أنجينا منهم} قرينه بر اين است كه مقصود از {القرون من قبلكم} امتهايى اند كه به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاكت رسيده اند.

5_ فساد ها و تباهيها ، آن گاه كه رواج يابد و فراگير شود ، امت ها را در خطر عذاب هاى الهى قرار مى دهد .

ينهون عن الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 9

9 - فسادگرى ، ريشه بلا ها و تباهى هاى جامعه فرعونى

فانظر كيف كان ع_قبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغيان ، سرمستى ، فسادانگيزى ، فخرفروشى و خودنمايى ، از عوامل هلاكت و نابودى

إنّ ق_رون . .. فبغى ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج على قومه فى زينته ...

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند پس از برشمردن تعدادى از اوصاف

ناپسند قارون، مسأله نابودى وى را مطرح فرمود. اين نكته مى رساند كه اوصاف ياد شده در نابودى وى مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 2

2 - فساد عمومى ، درپى دارنده تباهى محيط زيست است .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

{ال} در {الناس} براى جنس و دلالت بر عموم مردم مى كند و احتمال دارد تعبير به {الناس} به جاى {العاصين} و امثال آن، به خاطر اشاره به نكته بالا باشد.

آثار فساد اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 3

3 _ اهل ايمان موظف به مبارزه با فتنه هايى كه شعله هاى آن دامنگير كل جامعه است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين

عامل فتنه در مورد بحث _ چنانچه گذشت _ گناه و ستمكارى است و مرتكب اين گناه به دليل {ظلموا منكم} تنها برخى از افراد جامعه هستند. بنابراين امر به اتقا (اتقوا فتنة) نسبت به مخاطبان متفاوت خواهد بود. يعنى نسبت به گنهكاران و ستم پيشگان، پرهيز از خود گناه است و نسبت به آنان كه مرتكب نمى شوند، جلوگيرى از ارتكاب آن است.

آثار فساد ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 7

7- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرايش ديگر طبقات به فساد و تباهى ، تأثير و نقش مهمى دارد .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

اختصاص به ذكر يافتن مترفان از ميان ديگر طبقات، بيانگر اين است كه فسق و فساد اين طبقه تأثير

بيشتر و نقش مهم ترى در مقايسه با ديگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

آثار فساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرن_ها تدميراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 10

10 - دگرگونى ارزش ها ، در جامعه فساد زده و منحرف

قالوا أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس يتطهّرون

در جامعه فسادزده قوم لوط، پاكى و پارسايى مورد ريشخند واقع شده و پاكدامنان آن جامعه (لوط و خاندانش) به جرم طهارت، محاكمه و محكوم شدند.

آثار فساد رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 8

8 - فساد زمامداران ، داراى بازتابى گسترده و فراگير *

الذين يفسدون فى الأرض

تعبير {فى الأرض} گستره زمين را افاده مى كند.

آثار فساد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 10

10 _ گناه و تبهكارى فرعونيان ، مايه استكبار آنان در برابر آيات الهى شد .

ءايت مفصلت فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جمله {كانوا . .. } بيانگر ريشه كبرورزى فرعونيان در برابر آيات الهى است.

آثار گسترش فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 11

11- گسترش فساد در جامعه ، زمينه گسستن عواطف خويشاوندى *

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بدان

احتمال است كه تقدم {تفسدوا فى الأرض} بر {تقطّعوا أرحامكم}، اشاره به تقدم معنوى و تأثير فساد در قطع رحم، داشته باشد.

آثار ممانعت از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 10

10_ نهى از منكر و بازدارى مردمان از فساد ، مايه نجات و رهايى از عذاب هاى الهى است .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

ابزار فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 11

11_ حيله و مكر ، از ابزار هاى زنان براى ايجاد فساد و انحراف

إنه من كيدكنّ

اعراض از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 12

12 _ وسعت و گنجايش زمين براى هجرت و گريز از سرزمين فساد و كفر

و قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

امت هاى قبل از نوح(ع) و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 3

3- فسق و فساد عمومى و فراگير در ميان مردم و اقوام پيش از حضرت نوح ( ع ) وجود نداشت .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً. و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا

امكان فساد خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

اهميت مبارزه با عوامل فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

زخرف - 43 - 46 - 3

3 - جهت گيرى مبارزه با گمراهى و فساد ، نخست بايد متوجه كانون هاى اصلى آن باشد .

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

از اين كه موسى(ع)، فرعون و درباريان وى را مخاطب اوليه خويش قرار داد، مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت مبارزه با فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 3

3_ پيامبر ( ص ) و مؤمنان به آن حضرت ، موظف به پايدارى بر مواضع خويش ( ابلاغ رسالت الهى و مبارزه با شرك و فساد )

إنا ع_ملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 7

7 - لزوم كار بنيادى ، در ترويج دين و تشكيل امت اسلامى و ضرورت مبارزه با عوامل اصلى كفر و فساد اجتماعى

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

برخورد با فساد جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 36

36 _ لزوم عطوفت و چشمپوشى در برخورد با تخلّفات جنسى

ذلك لمن خشى العنت منكم . .. و اللّه غفور رحيم

يادآورى مغفرت و رحمت الهى پس از بيان احكام و مقررات ازدواج، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه متخلفان از مقررات ازدواج ممكن است مشمول مغفرت و رحمت الهى قرار گيرند و اين درسى است براى انسانها در برخورد با متخلفان.

بى توجهى به فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 _ ترك نهى از منكر و بى اعتنايى

به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون

پيروان موسى(ع) و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 6

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

جرم اشاعه فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 22

22 _ ترويج زشتى ها ، پيشگيرى از نيكى ها و امتناع از انفاق ، جرم و موجب عذاب حتمى

نعذب . .. مجرمين ... يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم

آيه شريفه، بيانگر خصوصيات مجرمانى است كه در آيه پيشين آمده است.

دفع فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 20

20 _ اولويّت دفع مفسده بر جلب منفعت *

اولئك يدعون الى النار و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة

در ازدواج مؤمن با مشرك اگر چه احتمال ايمان آوردن مشرك و به دست آوردن ثواب عظيم ارشاد و هدايت كافر هست (منفعت); امّا خطر ارتداد مؤمن نيز هست (مفسده). و خداوند با نهى از ازدواج با مشرك، دفع مفسده را بر جلب منفعت اولويّت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 16،17،18،20

16 _ خداوند ، بردارنده فساد از روى زمين ، به وسيله دفع تجاوز آدميان از يكديگر

و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض

لفسدت الارض

17 _ دفع تجاوز جالوتيان توسط طالوت و همراهانش ، جلوگير فساد در آن عصر

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت . .. و لو لا دفع اللّه النّاس ... لفسدت الار

18 _ دفع فساد از روى زمين ، از آثار پيكار حقّ عليه باطل

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الارض

20 _ دفع فساد و تجاوزطلبى انسان ها به وسيله يكديگر ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

و لو لا دفع اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 3

3 _ دفع تجاوز و ستمگرى و جلوگيرى از فساد آدميان در زمين به وسيله يكديگر ، از آيات الهى

و لو لا دفع اللّه الناس . .. تلك ايات اللّه

{تلك} مى تواند اشاره به سنّتى باشد كه خداوند با جمله {و لو لا دفع اللّه . .. } بيان فرموده است.

روش اصلاح فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 33

33 _ استفاده از عواطف زن ، زمينه اى مناسب براى اصلاح رفتار هاى ناهنجار وى

و اهجروهنّ فى المضاجع

ترك همخوابگى، يك مسأله عاطفى است كه در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

روش مبارزه با فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 7

7 _ مبارزه با علل و زمينه هاى گناه ، از روش هاى قرآن در مبارزه با مفاسد

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تتمنّوا

ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 28،31

28 _ ضرورت به كارگيرى روش ها و تدبير هاى لازم براى پيشگيرى از مفاسد و گناه ، قبل از تحقق آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ

اگر چه آيه در مورد نشوز زنان است، ولى مى توان از آن استنباط كرد كه اهل ايمان بايد قبل از وقوع مفاسد، چاره انديشى كنند.

31 _ پند و اندرز ، بى اعتنايى و تنبيه بدنى ، از روش هاى اصلاح رفتار هاى ناهنجار

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 2،3

2 - لزوم متوجه ساختن پيكان مبارزه به سمت كانون هاى اصلى فساد و ستم در جامعه .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه موسى و هارون(ع) در مرحله نخست، موظف شدند براى مبارزه با ستم، به سراغ فرعون بروند.

3 - مبارزه با عوامل فرعى ، با وجود ريشه هاى فساد ، كارى بى ثمر است .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون

از آن جايى كه نخستين وظيفه موسى(ع) ريشه كن ساختن ظلم از تمامى جامعه بود، اكنون در مرحله عمل موظف شد كه به سراغ فرعون (يعنى ريشه فساد) برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 3

3 - جهت گيرى مبارزه با گمراهى و فساد ، نخست بايد متوجه كانون هاى اصلى آن باشد .

و لقد

أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

از اين كه موسى(ع)، فرعون و درباريان وى را مخاطب اوليه خويش قرار داد، مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 22

22 _ ترك مبارزه با حاكمان ستمگر تا هزيمت آنان ، زمينه ساز فسادگرى در زمين

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت . .. و لو لا دفع اللّه ... لفسدت الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 39

39 _ مراعات نكردن عدالت در حقوق افراد جامعه و بى ثباتى در تعيين حدود روابط اقتصادى ، از عوامل مفسده انگيز در روابط اجتماعى

ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

چون {ذلكم اقسط . .. } بيان علّت احكام ذكر شده است، نشانگر يك قاعده كلّى است. يعنى عدالت اجتماعى و ثبات حدود و روابط اقتصادى، يك اصل و قانون است كه با عدم رعايت آن، جامعه رو به فساد خواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 11،12،13

11 _ افراد منحرف ( كج انديش ) ، دنبال كننده آيات متشابه ، به منظور ايجاد فتنه

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

12 _ قلب هاى منحرف ، منشأ فساد و فتنه هستند .

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

13 _ سوء استفاده منحرفين از قرآن ، در جهت ايجاد فتنه

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 2

2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين

و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة

ضمير مفعولى در {لاتفعلوه} به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله {الذين كفروا ... } استفاده شده، برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 21

21 - زراندوزى و انباشتگى ثروت در دست افراد ، از زمينه هاى پيدايش فساد و تباهى در جامعه

و لاتبغ الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 3

3 - برخى از تقاضا ها و دعا هاى انسان ، مايه فساد و انحطاط او است .

و يستجيب الذين ءامنوا . .. و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 1،3،4

1- ترك جهاد ، زمينه محو ارزش ها و به فساد كشيده شدن جامعه

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1_ {تولّيتم} به معناى روى گرداندن از جهاد باشد كه در آيه قبل مطرح شده است. 2_ تعبير {عسيتم ...أن تفسدوا فى الأرض} در معنا، جواب {إن

تولّيتم} به شمار آيد.

3- هشدار خداوند به مؤمنان روى گردان از جهاد ، نسبت به سقوط در دام فساد و بريدن از خويشاوندان

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مخاطب {إن تولّيتم}، بيماردلانى باشند كه در برابر فرمان جهاد سستى كرده و خداوند با تذكر و هشدار، آنان را به تسليم در برابر فرمان هاى خويش دعوت كرده است.

4- ترك رهنمود ها و قوانين الهى ، زمينه تبديل شدن انسان به عنصرى فسادگر و بى عاطفه و نه صرفاً بى ايمان

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

با توجه به متعدى آمدن واژه {تفسدوا}، استفاده مى شود كه روى گردانى از جهاد و ساير تكاليف دينى، صرفاً موجب فاسد شدن خود فرد نمى شود; بلكه او در نتيجه فساد شخصى، ناگزير فسادگر نيز مى گردد. جمله {تقطّعوا أرحامكم} بر بى عاطفه شدن متخلفان جهاد دلالت دارد.

زمينه فساد اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 6

6- جلوگيرى از نفوذ اديان الهى و رواج بى دينى ، زمينه ساز رواج فساد و تبه كارى در جامعه است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله . .. بما كانوا يفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 27

27 - دل بستگى به ماديات و دنيامدارى ، زمينه رواج فحشا و فساد جنسى در يك جامعه است .

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 3

3 - مردم گمراه و فاسد ، در پيدايش نظام اجتماعى فاسد و ظاهر شدن رهبران گمراه گر و انحراف ساز در جامعه ، مؤثر بوده و داراى نقش اند .

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

مشترك بودن عذاب مردم اغوا شده با رهبران اغواگر خود، مى رساند كه اغوا شدن مردم، هرچند به وسيله رهبران آنان است; ولى آنان نيز در اين گمراهى نقش داشته و مؤثر بوده اند. گفتنى است كه نقش آنان مى تواند در رابطه با پيدايش نظام فاسد و ظهور رهبران گمراه كننده در جامعه باشد.

زمينه فساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 7

7- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرايش ديگر طبقات به فساد و تباهى ، تأثير و نقش مهمى دارد .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

اختصاص به ذكر يافتن مترفان از ميان ديگر طبقات، بيانگر اين است كه فسق و فساد اين طبقه تأثير بيشتر و نقش مهم ترى در مقايسه با ديگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 5

5 - نادرستى روابط اقتصادى ، سبب فراگيرى فساد و تباهى در جامعه

أوفوا الكيل . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {و لاتعثوا. ..} عطف تفسيرى بر جمله پيشين باشد.

زمينه فساد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 4

4 - راه يابى صلاح و فساد

و خير و شر در ميان جن

و أنّا منّا الص_لحون و منّا دون ذلك

شعيب(ع) و مبارزه با فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 20،21

20_ هدف شعيب ( ع ) از مخالفت با آداب و رسوم مردم مدين و رفتار ناعادلانه آنان ، اصلاح ايشان و از ميان بردن فساد هاى اجتماعى بود .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

21_ شعيب ( ع ) تا حد توان و استطاعتش در اصلاح جامعه كوشيد و با فساد مبارزه كرد .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

حرف {ما} در {ما استطعت} ظرفيه مصدريه است; يعنى، به معناى مدت و زمان مى باشد و فعل پس از خود را به تأويل مصدر مى برد. بنابراين {إن اُريد ...}; يعنى: {مدة استطاعتى الإصلاح ما اُريد إلاّ الإصلاح}; من در مدت و زمانى كه توان اصلاح امور را دارم به جز اصلاح امور را نخواهم خواست}.

عوامل پيدايش فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

عوامل فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 8

8 - فسادگرى و نصيحت ناپذيرى ، از نشانه هاى

بيمارىِ دل و انديشه است .

فى قلوبهم مرض . .. و إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض قالوا إنما نحن مصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 1،13،15

1 _ تلاش منافقان براى فساد در زمين و نابودى حرث و نسل ، در صورت به حكومت رسيدن

و اذا تولّى سعى فى الأرض . .. الحرث و النسل

بنابراينكه {تولّى}، به معناى حكومت باشد.

13 _ از وظايف حكومت ، حفظ كشاورزى و نيروى انسانى و اصلاح آنهاست .

و اذا تولى سعى فى الأرض

15 _ هشدار الهى در مورد فريب نخوردن از شعار هاى هر داعيه دارِ اصلاح

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ليفسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 50

50 _ جبران نكردن خسارتهايى كه بر كاتب و شاهد از ناحيه كتابت و شهادت وارد مى شود ، موجب فسق و انحراف از حق

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم

بر مبناى مجهول بودن {لا يضارّ}، مقصود از {ضرر}، ضررهاى ناشى از {كتابت} است. يعنى اگر ضررى متوجه كاتب و شاهد گرديد و خسارتهاى ايشان را جبران ننموديد، از حق منحرف شده ايد و فاسق گشته ايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 6

6 _ توطئه و تلاش پيگير بيگانگان و غير مؤمنان ، براى ايجاد اخلال و فساد در ميان اهل ايمان و جامعه ايمانى

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 3،4

3 _ سر باز زدن مؤمنان از حمايت يكديگر ، موجب فتنه و فسادى بزرگ در زمين خواهد شد .

إن الذين ءامنوا . .. أولئك بعضهم ... إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

4 _ حمايت نكردن از مسلمانانى كه براى دينشان مورد هجوم كافران هستند ، موجب فتنه و فسادى بزرگ خواهد شد .

فعليكم النصر . .. إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 13

13_ گرايش شديد امت هاى پيشين به لذّت هاى مادى و تمتعات دنيوى ، آنان را به فساد و تباهى كشانيد .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه

{تُرفة} به معناى نعمت است و {مُترَف} به كسى گفته مى شود كه نعمت فراوان آن را سرمست و سركش كرده باشد. مراد از {ما} مالومنال و لذتهاى مادى است. بنابراين {ما أُترفوا فيه}; يعنى، مال و منال و لذايذى كه در آن سرمست و سركش شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 1

1 - اسراف گران ، مايه فساد در زمين و فاقد كمترين اصلاح گرى

المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 1،3،10

1 - عمل ناشايست انسان ها ، عامل رواج فساد و تباهى در پهنه گيتى است .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

{بَرّ} (خشكى) و

{بحر} (دريا)، كنايه از كره زمين است. لازم به ذكر است كه {باء} در {بما} سببى است.

3 - شرك ، فساد آفرين و عاملِ تباهى كره زمين است .

سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون . ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

ممكن است مراد از {ما كسبت . ..} شركى باشد كه در آيه قبل، از آن سخن گفته شده است.

10 - خداوند ، به منظور تنبّه انسان ها ، تنها بخشى از گناهان را كيفر مى هد .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 17

17 - شرك اكثريت مردم ، عامل فساد زمين و درپى دارنده عذاب استيصال

ظهر الفساد . .. بما كسبت أيدى الناس ... فانظرواكيف كان ع_قبة الذين من قبل كان أك

{كان أكثرهم} به منزله تعليل براى {كيف كان. ..} است و بنابراين، بيانگر اين حقيقت است كه شرك اكثريت، باعث فساد و در نتيجه عذاب هلاكت بار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 6

6- جهاد ، در نگاه بيماردلانِ سست ايمان ، عامل فساد ، فتنه و برادركشى *

الذين فى قلوبهم مرض . .. إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض

برداشت بالا بدان اختمال است كه مجموع آيه، پاسخى به بهانه جويى ها و دستاويزهاى منافقان و عناصر سست ايمان باشد; زيرا از اين پاسخ، استفاده مى شود كه بيماردلان براى توجيه فرار خويش از جهاد، آن را مايه فساد و برادركشى مى شمردند; ولى خداوند به

ايشان يادآور شده كه مفسد و برادركش واقعى شماييد كه به دنيا چسبيده و براى حفظ دنيايتان هر كارى خواهيد كرد.

عوامل فساد آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 2

2- تعدد خداوند در جهان هستى ، موجب فساد ، فروپاشى و متلاشى شدن نظام آن است .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

{فساد} در مقابل {صلاح} قرار دارد و معناى آن خروج از حد اعتدال است (مفردات راغب). گفتنى است فساد و صلاحِ هر چيزى متناسب با خود آن چيز خواهد بود و فساد آسمان ها و زمين، به معناى متلاشى شدن نظم كنونى و فروپاشى انسجام و پيوستگى آنها است.

عوامل فساد اجتماعى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 16

16 - حكومت فرعون ها در مصر ، آميخته با فساد ، تباهى و بدبختى مردم آن سرزمين بود .

إنّه كان من المفسدين

عوامل فساد اخلاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 6

6_ زنان در پيدايش روابط نامشروع جنسى و انحرافات اخلاقى ، نقشى عمده و بسزا دارند .

إنه من كيدكنّ

برداشت فوق ، با توجه به اين احتمال است كه ضمير در {إنه} به مراوده وصال _ كه از {هى رودتنى . ..} به دست مى آيد _ باز گردد.

عوامل فساد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 22

22 - زراندوزى قارون و خوددارى وى از پرداختن حقوق مالى ، باعث

پيدايش فساد و تباهى در ميان بنى اسرائيل بود .

و لاتبغ الفساد فى الأرض

عوامل فساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 1

1 - منافقان ، عناصرى فسادگر و تباه كننده جامعه

و إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

كلمه {فى الأرض} نشانگر اين است كه فسادگرى منافقان محدود به خود و اطرافيانشان نبوده، بلكه فسادى است فراگير و سرايت كننده به جامعه اى كه در آن به سر مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

عوامل فساد جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 2

2 - منافقان ، سرچشمه و منشأ فساد ها و تبهكارى ها در جوامع دينى هستند .

ألا إنهم هم المفسدون

در آياتى از قرآن غير منافقان نيز فسادگر خوانده شده اند بنابراين حصر در جمله {ألا إنهم . ..}(تنها منافقان فسادگرند) حصر ادعايى است و اشاره به اين معنا دارد كه: فسادگرى غير منافقان در قياس با منافقان چيزى به حساب نمى آيد; و يا اينكه فساد ديگران نيز به گونه اى به نفاق و منافقان باز مى گردد.

عوامل گسترش فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 8

8 - فساد زمامداران ، داراى بازتابى گسترده و فراگير *

الذين يفسدون فى الأرض

تعبير {فى الأرض} گستره زمين را

افاده مى كند.

عوامل مؤثر در فساد فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 17

17 - نقش بنيادين خانواده در صلاح و فساد فرزندان

إنّه كان من المفسدين

جمله {إنّه كان. ..} به منزله تعليل براى {علا فى الأرض...} است; يعنى، فرعون بدان جهت كه از خاندانى مفسد به وجود آمده و در ميان آنها رشد كرده بود، خوى برترى طلبى را از آنان به ارث برده بود.

فساد اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1،2،3،13

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

{قرن} (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

2_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاكت

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

عبارت {ممن أنجينا منهم} قرينه بر اين است كه مقصود از {القرون من قبلكم} امتهايى اند كه به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاكت رسيده اند.

3_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، فسادى فراگير و همه جانبه بود .

ينهون عن الفساد فى الأرض

قيد {فى الأرض} بيانگر گستردگى و فراگيرى فساد مى باشد.

13_ گرايش شديد امت هاى پيشين به لذّت هاى مادى و تمتعات دنيوى ، آنان را به فساد و تباهى كشانيد .

واتبع الذين ظلموا

ما أُترفوا فيه

{تُرفة} به معناى نعمت است و {مُترَف} به كسى گفته مى شود كه نعمت فراوان آن را سرمست و سركش كرده باشد. مراد از {ما} مالومنال و لذتهاى مادى است. بنابراين {ما أُترفوا فيه}; يعنى، مال و منال و لذايذى كه در آن سرمست و سركش شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فساد اكثريت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 5

5_ فساد ها و تباهيها ، آن گاه كه رواج يابد و فراگير شود ، امت ها را در خطر عذاب هاى الهى قرار مى دهد .

ينهون عن الفساد فى الأرض

فساد امت هاى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 4

4- پيدايش فسق و فساد عمومى و انحرافات عمده تاريخ انسانى ، پس از عصر نوح بود .

و كم أهلكنا . .. من بعد نوح

فساد اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فساد بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 1،3

1 _ بت پرستى آيينى فاسد و پرستش بت ها كردارى بيهوده و بى نتيجه است .

إن هؤلاء متبر ما هم فيه و بطل ما كانوا يعملون

مراد از {ما هم فيه} به قرينه آيه قبل، آيين بت پرستى است و منظور از {ما كانوا يعملون} پرستش بتها و اعتكاف بر آستان آنهاست. {متبر} اسم مفعول از مصدر {تتبير} و به معناى هلاك شده مى باشد و هلاكت آيين به فاسد بودن آن است.

3 _ موسى ( ع ) با تبيين فساد آيين بت پرستى ، بنى اسرائيل را كه آرزومند آن آيين بودند ، بر جهلشان واقف ساخت .

قال إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه و بطل ما كانوا يعملون

فساد حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 10،12

10 _ رهاسازى بنى اسرائيل از نظام فاسد فرعونى ، از وظايف الهى موسى (

ع )

فأرسل معى بنى إسراءيل

تفريع جمله {فأرسل . .. } بر {إنى رسول ... } حكايت از آن دارد كه رهايى بنى اسرائيل از رسالتهاى الهى موسى بوده است. يعنى به امر خداوند موظف به انجام اين كار بود، نه به تصميم شخصى خويش

12 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى ( ع ) در سيطره نظام فاسد فرعونى

فأرسل معى بنى إسراءيل

فساد در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 1،2

1 _ بى اعتنايى گروهى از بنى اسرائيل به وظيفه الهى نهى از منكر و بى تفاوتى آنان در برابر فساد جامعه خويش

كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

{لايتناهون} يعنى همديگر را باز نمى داشتند و نهى نمى كردند.

2 _ رواج فساد و منكرات در بين بنى اسرائيل

كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

استمرار ترك نهى از منكر كه از جمله {كانوا لايتناهون} به دست مى آيد، حكايت از استمرار و رواج كارهاى ناشايست در بين بنى اسرائيل دارد.

فساد در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 9

9 - فسق و فساد ، داراى ريشه مستحكم و ديرينه در جامعه فرعونى

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

واژه {كانوا} بيانگر آن است كه قوم فرعون، داراى پيشينه ديرين فسق بوده اند.

فساد دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 9

9_ سرقت ، فسادگرى در زمين است .

ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

كارگزاران يوسف فرزندان يعقوب را به فسادگرى متهم نكرده بودند ; ولى آنان قبل از نفى سرقت

از خويش ، مفسد بودن خود را انكار كردند ; زيرا سرقت را مصداق بارز فسادگرى مى دانستند.

فساد راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 3

3 - عمل لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، از موارد افساد است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. انصرنى على ال

فساد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فساد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

{قرن} (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فساد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

{قرن} (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فساد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

{قرن} (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

فساد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

{قرن} (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

فساد گناه آشكار

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 3

3 - عمل لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، از موارد افساد است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. انصرنى على ال

فساد لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 3

3 - عمل لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، از موارد افساد است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. انصرنى على ال

فساد مالى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

فساد مالى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

فساد مبارزه با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 8

8 _ مقابله با پيامبران ، عملى فسادانگيز است و مقابله كنندگان مردمى مفسدند

.

قال موسى ما جئتم به السحر . .. إن اللّه لايصلح عمل المفسدين

قلب و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 12

12 _ قلب هاى منحرف ، منشأ فساد و فتنه هستند .

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

كيفر اشاعه فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 4

4- رواج دادن فساد در جامعه ، داراى كيفرى فزون تر از آلودگى به فساد است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون

كيفر فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 4

4- رواج دادن فساد در جامعه ، داراى كيفرى فزون تر از آلودگى به فساد است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون

مبارزه با فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 2

2 - لزوم مبارزه با فتنه و فتنه انگيزان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 27،28

27 _ فراهم آوردن ازدواج هاى سهل و آسان در جامعه ، راه جلوگيرى از مفاسد جنسى

و من لم يستطع . .. فمن ما ملكت ايمانكم ... ذلك لمن خشى الْعنت منكم

چون ازدواج با كنيزان سهل است و خداوند براى جلوگيرى از زنا و مفاسد جنسى آن را پيشنهاد و تجويز كرده، معلوم مى شود

كه بهترين راه براى جلوگيرى از مفاسد جنسى، فراهم آوردن ازدواج سهل و آسان است.

28 _ لزوم فراهم كردن زمينه هاى ازدواج در جامعه ، جهت جلوگيرى از فحشا و فساد

و من لم يستطع منكم . .. فمن ما ملكت ايمانكم ... ذلك لمن خشى الْعنت منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 18

18 _ مبارزه با فساد و فسادانگيزى ، از اهداف مهم انبيا

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 21

21 _ مبارزه با فساد و به انزوا كشاندن مفسدان ، از برنامه هاى اساسى پيامبران بود .

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 1،2

1 _ نبرد با كافران تا بركنده شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

2 _ لزوم مبارزه با فتنه و فتنه انگيزان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 80 - 6

6_ آرزوى برخوردار بودن از نيرو و امكانات براى مبارزه با تباهى ها و تبه كاران ، آرزويى روا و پسنديده است .

لو أن لى بكم قوّة أو ءاوى إلى ركن شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 8

8 - اقدام هاى قاطع براى دفع فساد از جامعه ، با رعايت مراحل و شرايط ، روا و جايز است .

لئن لم

ينته المن_فقون . .. أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 8،13

8 _ وجود مؤمنان ايثارگر در جامعه براى مبارزه با فساد ، از نشانه هاى رأفت خداوند به بندگان

و اذا تولى سعى فى الأرض . .. و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه ... و ال

13 _ لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن ، با فساد و حاكمان فاسد

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من يشرى نفسه

از اينكه پس از بيان خصلتهاى حاكمان مُفسد، بى درنگ ستايش از كسانى شده است كه جان خويش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 19،20

19 _ دفع تجاوز ها ، تنها راه جلوگيرى از فساد هاى فراگير در زمين

و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الارض

20 _ دفع فساد و تجاوزطلبى انسان ها به وسيله يكديگر ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

و لو لا دفع اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

مبارزه با فساد اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 10

10 _ اجراى حدود الهى ، روشى براى مبارزه با فساد اجتماعى و پاسدارى از امنيت جامعه

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال

- 8 - 25 - 3

3 _ اهل ايمان موظف به مبارزه با فتنه هايى كه شعله هاى آن دامنگير كل جامعه است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين

عامل فتنه در مورد بحث _ چنانچه گذشت _ گناه و ستمكارى است و مرتكب اين گناه به دليل {ظلموا منكم} تنها برخى از افراد جامعه هستند. بنابراين امر به اتقا (اتقوا فتنة) نسبت به مخاطبان متفاوت خواهد بود. يعنى نسبت به گنهكاران و ستم پيشگان، پرهيز از خود گناه است و نسبت به آنان كه مرتكب نمى شوند، جلوگيرى از ارتكاب آن است.

مبغوضيت فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 19

متقين و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 83 - 6

6 - انسان هاى متقى و خدا ترس ، مبرا از خوى برترى طلبى و فسادانگيزى

للذين لايريدون علوًّا فى الأرض و لافسادًا و الع_قبة للمتّقين

مجازات اشاعه فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 22

22 _ ترويج زشتى ها ، پيشگيرى از نيكى ها و امتناع از انفاق ، جرم و موجب عذاب حتمى

نعذب . .. مجرمين ... يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم

آيه شريفه، بيانگر خصوصيات مجرمانى است كه در آيه پيشين آمده است.

مشوّق فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 25

25_ خداوند ، منشأ نعمت ها و تحقق نيكى ها و شيطان ، ترغيب كننده به فساد ها و تباهيهاست

.

قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بي

ممانعت از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 24

24 _ ايجاد صلح و امنيت و جلوگيرى از فساد و ريختن خون بى گناهان ، از اهداف رسالت انبيا

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض . .. و لقد جاءتهم رسلنا بالبينت

اشاره به رسالت انبيا با دلايل روشن پس از بيان عقوبت قتل و پاداش حفظ حيات انسانها، بيانگر جايگاه اين تعاليم در رسالت انبياى الهى است.

منشأ فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 5

5 _ عملكرد غلط مسلمانان ، منشأ فتنه ها و مشكلات اجتماعى آنان

إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 4

4- عمل فاسد ، زاييده عقيده باطل است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

{افترا} عمل فاسدى است كه نشأت يافته از عقيده باطل كافران است.

موارد فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 4

4 _ نابود ساختن كشاورزى و نسل كشى ، از بارزترين نوع فساد در زمين است .

ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

بنابراينكه جمله {و يُهلك الحرث و . ..}، تفسير جمله {ليفسد فيها} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 25

25 _ كفر به خداوند و

جلوگيرى از راه او و مسجدالحرام و بيرون راندن اهل آن ، از مصاديق فتنه

و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اكبر عنداللّه و الف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 48،49

48 _ زيان رساندن به گواه و نويسنده مبادلات ، فسق و انحراف از حقّ است .

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم

بر مبناى مجهول بودن {لا يضار}

49 _ خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم

بر مبناى معلوم بودن {لا يضار}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 4

4 _ رويگردانى از توحيد ( شرك ) ، افساد است .

فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 3

3 _ هزينه كردن دارايى ها براى جلوگيرى از گسترش اسلام ، از مصاديق فتنه انگيزى است .

إن الذين كفروا ينفقون امولهم ليصدوا عن سبيل اللّه . .. و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

موانع فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 17،19،20

17 _ دفع تجاوز جالوتيان توسط طالوت و همراهانش ، جلوگير فساد در آن عصر

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت . .. و لو لا دفع اللّه النّاس ... لفسدت الار

19 _ دفع تجاوز ها ، تنها راه جلوگيرى از

فساد هاى فراگير در زمين

و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الارض

20 _ دفع فساد و تجاوزطلبى انسان ها به وسيله يكديگر ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

و لو لا دفع اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 16

16 _ نقش سازنده ايمان در اصلاح فرد و جامعه و زدودن فقر و فساد از سيماى جامعه بشرى

المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 4

4 - تقوا و ايمان به خداى يگانه ، بازدارنده انسان از فساد و روابط ناسالم اقتصادى است .

و لاتكونوا من المخسرين . .. و لاتبخسوا الناس أشياءهم و لاتعثوا فى الأرض مفسدين .

توصيه شعيب(ع) به رعايت تقواى الهى و توجه به خداى يگانه _ پس از نهى از كم فروشى، برقرارى روابط ناسالم اقتصادى و فسادانگيزى در جامعه _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 83 - 5

5 - تقوا ، عامل محافظت انسان ها از هر نوع برترى طلبى و فسادانگيزى

تلك الدار الأخرة . .. لايريدون علوًّا فى الأرض...و الع_قبة للمتّقين

موسى(ع) و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 6

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

نابودى فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 1

1 _ نبرد با كافران تا بركنده شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

نهى از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 6

6_ لزوم نهى از منكر و بازدارى مردمان از فساد ها و گناهان

فلولا كان . .. أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 3

3 - نهى شعيب ( ع ) از فسادانگيزى در جامعه و چپاول گرى اقتصادى

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{عُثُوّ} (مصدر {تعثوا}) به افساد و تخريب بيش از حد گفته مى شود. بنابراين قيد {مفسدين} حال تأكيدى براى فاعل{تعثوا} است.

فساد جنسى

برخورد با فساد جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 36

36 _ لزوم عطوفت و چشمپوشى در برخورد با تخلّفات جنسى

ذلك لمن خشى العنت منكم . .. و اللّه غفور رحيم

يادآورى مغفرت و رحمت الهى پس از بيان احكام و مقررات ازدواج، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه متخلفان از مقررات ازدواج ممكن است مشمول مغفرت و رحمت الهى قرار گيرند و اين درسى است براى انسانها در برخورد با متخلفان.

فسق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فسق}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 82 - 1،3،4

1 _ ايمان نياوردن به پيامبران و يارى نكردن آنان ، فسق است .

لتؤمننّ به

و لتنصرنّه . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون

3 _ خروج از محور دين و مخالفت با رسولان الهى در هر زمان و گرويدن به ديگر اديان ، فسق است .

و اذ اخذ اللّه . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون

4 _ نقض ميثاق هاى الهى ، فسق است و نقض كنندگان ، فاسق هستند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون

آثار اجتماعى فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 7

7- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرايش ديگر طبقات به فساد و تباهى ، تأثير و نقش مهمى دارد .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

اختصاص به ذكر يافتن مترفان از ميان ديگر طبقات، بيانگر اين است كه فسق و فساد اين طبقه تأثير بيشتر و نقش مهم ترى در مقايسه با ديگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

آثار تداوم بر فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 3

3 _ مداومت بر فسق (عصيان و خروج از مسير حق) موجب عذاب الهى مى شود.

يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون

جمله {كانوا يفسقون} ماضى استمرارى است; يعنى آنان پيوسته در فسق و فجور بسر مى بردند. (الفسق: العصيان و الترك لأمر اللّه عز و جل و الخروج عن طريق الحق. لسان العرب.)

آثار فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 12

12 - فسق و تبهكارى آدمى ، مايه اراده خداوند بر گمراه سازى اوست

.

و ما يضل به إلا الفسقين

{باء} در {به} سببيه و يا استعانت است. فاعل {يضل} ضميرى است كه به {اللّه} بر مى گردد و مفعولش {الفاسقين} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 6،7

6 - فسق و انحراف ، مايه انكار آيات خدا و از دست دادن زمينه هاى ايمان است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

7 - فسق و انحراف يهوديان ، موجب كفرشان به قرآن و آيات الهى است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

مصداق روشن براى {الفاسقون} - به قرينه آيات قبل و بعد - يهوديان هستند. آيات پيشين برخى از بهانه هاى يهود را براى اعراض از ايمان يادآور شده و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه ريشه اصلى اعراض يهود از ايمان انحراف و فسق پيشگى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 5

5 - يهوديان عصر بعثت ، به دليل وابستگى به دنيا و فسق پيشگى زمينه هاى ايمان و تقوا را از دست داده بودند .

لبئس ما شروا به أنفسهم . .. و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

به كارگيرى {لو} امتناعيه در جمله {لو أنهم . ...} مى نماياند كه: ايمان آوردن يهود و پرهيز از گناهانى همانند سحر، امرى مشكل يا ممتنع بوده است. آيات پيشين - كه سخن از دلبستگى شديد يهود به دنيا و فاسق بودن آنان داشت - مى تواند بيانگر علت به وجود آمدن اين روحيه در ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 8

8 _ خيانت در امانت و بدعتگذارى در دين از سوى اهل كتاب ، برخاسته از بى تقوايى آنان

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. و يقولون على اللّه الكذب ... بلى من اوفى بعهده و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 21

21 _ فِسْق ، عامل بازدارنده جامعه از رشد و تكامل

و لو أمن . .. و اكثرهم الفسقون

{خير} نتيجه ايمان است و واژه {فسق} در آيه شريفه، مقابل ايمان قرار گرفته است. در نتيجه، اهل فسق، محروم از خير و تكامل هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 9

9 _ فِسْق ، زمينه ساز ضعف روحيه و فرار از جنگ

و اكثرهم الفسقون . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

توصيف يهود به فسق و سپس بيان شكست آنان، حاكى از ارتباط اين دو مسأله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4

2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم

جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى

آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 27،28

27 _ فسق ، زمينه ساز محروميت آدمى از هدايت پذيرى

فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ان يصيبهم} گرفتار ساختن گنهكاران به رويگردانى از حق باشد.

28 _ گرفتارى به عذاب الهى ، پيامد فسق و شكستن حريم دين

فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

جمله {و ان كثيراً . ..} به منزله تعليل براى {يريد اللّه ان يصيبهم} است، يعنى چون بسيارى از مردم بر اثر گناه در زمره فاسقان در آمده اند، خداوند آنان را گرفتار عذاب خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 7

7 _ فسق ، سوق دهنده آدمى به فرهنگ و قوانين جاهلى

و إن كثيراً من الناس لفسقون. افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 11،12

11 _ فسق و تبهكارى اهل كتاب ، از عوامل وادار كننده آنان به انتقاد از مسلمانان

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا . .. و إن اكثركم فسقون

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ان اكثركم . ..} به تقدير لام، مفعول له براى {هل تنقمون} باشد. در اين صورت {ان اكثركم ...} عطف بر محذوف است. يعنى {انما تنقمون ما ايماننا باللّه ... لكذا و كذا و لان اكثركم فاسقون} و

يا عطف گرفته شود بر {ان ءامنا} در صورتى كه {ان ءامنا} خود بيانگر علت باشد ; يعنى: ما تنقمون منا ديننا و صلاتنا الا لايماننا و لان اكثركم فاسقون.

12 _ فسق ( ناديده گرفتن دستورات خداوند ) ، ريشه استهزاى دين و شعاير الهى

اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إن اكثركم فسقون

مصداق جمله {هل تنقمون . ..} همان استهزاى نماز و احكام دين است. بنابراين {فسق} كه علت براى {تنقمون} گرفته شده است، در حقيقت علت استهزاى دين نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 15

15 _ فسق و تبهكارى انسان ها فراهم آورنده زمينه هاى تعدى از دستورات الهى و عدم موفقيّت در آزمون هاى الهى است .

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 7

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 17،19

17 _ پيمان شكنى ، كردارى برخاسته از روحيه فسق و حق گريزى است .

لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة . .. و أكثرهم فسقون

19 _ عدم رعايت حقوق خويشاوندى ، برخاسته از روحيه فسق و حق گريزى است .

لايرقبوا فيكم إلّاً . .. و أكثرهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 10

10 _ فسق ، مايه محروم شدن انسان از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 6

6 _ فسق و انحراف از حق ، موجب بى ارزش شدن اعمال در پيشگاه خداوند

أنفقوا . .. لن يتقبل منكم إنكم كنتم قوماً فسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 10

10 _ فسق ( خروج از اطاعت خدا ) مانع برخوردارى انسان از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 13

13 _ نفاق و كفر و مرگ در حال فسق ، مايه محروميت از فيض نماز و دعاى اهل ايمان

و لاتصل . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله و ماتوا و هم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 8

8 _ فسق ( تخلف از فرمان هاى الهى ) مانع رضا و خشنودى خداوند از انسان است .

فإن اللّه لا يرضى عن

القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 11

11- فسق و انحراف مستمر ، موجب آلوده شدن انسان به گناهان بزرگ تر و بيش تراست .

كانت تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 3

3 - روحيه فسق و تجاوزگرى ، زمينه ساز مقاومت انسان در برابر آيات روشن الهى و حقايق آشكار

إنّهم كانوا قومًا فسقين . فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 6

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 2

2 - فسق ، عامل گرفتار شدن به آتش است .

و أمّا الذين فسقوا فمأويهم النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 11،13

11 - گناه و فسق انسان ها ، موجب گرفتار آمدن آنان به مخالفت با پيامبران و فرورفتن در منجلاب حكومت هاى طاغوتى

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

13 - فسق پيشگى ، زمينه ساز از بين رفتن توان تفكر و انديشه در انسان

فاستخفّ قومه . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

چنانچه جمله {إن_ّهم كانوا قوماً فاسقين} تعليل براى {فاستخفّ} باشد، به دست مى آيد كه فسق و فجور در انسان، مايه خفت و سبك مغزى مى گردد و

توان تفكر و انديشه را از او سلب مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 18

18- فسق و استكبار ، نمودار هدر رفتن امكانات ارزنده انسان

أذهبتم طيّب_تكم . .. فاليوم تجزون ... بما كنتم

كيفر كافران، از يك سو متفرع بر {إذهاب طيّبات} شده و از سوى ديگر به استكبار و فسق اسناد داده شده است. اين مطلب بيانگر آن است كه فسق و استكبار، نمودى از هدر دادن امكانات پاكيزه انسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 17

17- فسق و خروج از طاعت خداوند و شكستن قوانين الهى ، عامل هلاكت حتمى

فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

{فسق}، در لغت به معناى شكافتن و خروج از حريم است و در اين جا به معناى قانون شكنى و شكستن حريم بندگى است. از آن جا كه وصف مشعر به عليت است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 5

5 - روحيه فسق ، داراى تأثير منفى در تشخيص ها و گزارش هاى فرد فاسق *

إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

وصف {فاسق}، مى رساند كه عنوان فسق و روحيه بى پروايى فاسق، در ابعاد گفتارى و ادراكى وى تأثير گذاشته و مانع از تشخيص درست و گزارش صحيح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 25

25 - كفر ، فسق و عصيان ، مانع رشد اجتماعى بشر

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه

إليكم الكفر و الفسوق و العصيان أول_ئك هم الرشدون

اختصاص و تأكيدى كه از تعبير {أول_ئك. ..} استفاده مى شود; نشانگر اين معنا است كه ديگران (آنان كه از ايمان محروم و در كفر و فسق گرفتاراند) به رشد نخواهند رسيد. جمع آمدن ضمير و فعل، حيثيت اجتماعى را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 4

4 - جامعه فرو رفته در فسق و گناه ، در معرض عذاب الهى قرار دارد .

و قوم نوح . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

بيان سرنوشت قوم نوح و علت نابودى آنان، در مقام هشدار به همه امت ها است كه بدانند، هرگاه علت نزول عذاب در قومى فراهم آيد، آنها نيز چون قوم نوح مبتلا خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 7

7 - فسق و انحراف از حق ، موجب محروميت از هدايت و غفران الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

آثار فسق امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

{قرن} (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

آثار فسق ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 1

1- فسق و گناهِ

برخورداران از مكنت و ثروتمندان هر جامعه ، عامل هلاكت و نابودى آن جامعه است .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

{مترف} از واژه {ترفه} گرفته شده و {ترفه} هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).

آثار فسق رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 10

10 - فسق و تبه كارى رهبران كارگزاران جامعه ، از زمينه هاى فرستادن رسولان و بعثت پيامبران براى آن جامعه از سوى خداوند

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

برداشت ياد شده از تعليليه بودن جمله {إنّهم كانوا قوماً فاسقين} استفاده مى شود; يعنى، چون فرعون و كارگزارانش مردمى تبه كاراند، پس با اين معجزه به سوى آنان روان شو.

آثار فسق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 10

10 - فسق ديرينه جامعه فرعونى ، زمينه ساز تأثيرپذيرى آنان از تبليغات غلط و گمراه كننده

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

{إنّهم} جنبه تعليل براى قسمت اول آيه شريفه دارد.

آثار فسق قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله {إنّهم كانوا. ..} به منزله تعليل براى جمله {تعمل الخبائث} مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل

{كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

آثار فسق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

آثار فسق يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 7

7 - فسق و انحراف يهوديان ، موجب كفرشان به قرآن و آيات الهى است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

مصداق روشن براى {الفاسقون} - به قرينه آيات قبل و بعد - يهوديان هستند. آيات پيشين برخى از بهانه هاى يهود را براى اعراض از ايمان يادآور شده و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه ريشه اصلى اعراض يهود از ايمان انحراف و فسق پيشگى آنان است.

آثار گرايش به فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 6 - 3

3 - گرايش طبيعى انسان به فسق و فجور ، زمينه پرسش هاى انكارآميز او درباره قيامت .

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القي_مة

جمله {يسئل أيّان. ..} استيناف بيانى و در مقام تعليل و تفسير {بل يريد الإنسان ليفجر...} است; يعنى، پرسش انكارآميز انسان، برخاسته از گرايش او به فسق و فجور است; چرا كه اگر قيامت را بپذيرد، نمى تواند به فسق و فجور متمايل گردد. ازاين رو براى ادامه راه فسق و فجور خويش، قيامت را انكار كرده و به

تمسخر مى گيرد.

امت هاى قبل از نوح(ع) و فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 3

3- فسق و فساد عمومى و فراگير در ميان مردم و اقوام پيش از حضرت نوح ( ع ) وجود نداشت .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً. و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا

اهميت فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 3

3 - ايمان و فسق دنيوى ، ملاك پاداش و كيفر اخروى است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

اهميت مبارزه با فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 7

7 - لزوم مبارزه با سردمداران فسق و انحرافات جامعه

إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

{إنّهم كانوا. ..} در مقام تعليل است و هر كجا علت پيدا شد، احكام و پى آمدهاى آن نيز جارى خواهد گشت.

بدترين فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 8

8 - اتهام بى دليل زنا به زنان پاكدامن ، بدترين نوع فسق است و نسبت دهندگان آن ، سرآمد فاسقان اند .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء . .. و أُول_ئك هم الف_سقون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الفاسقون} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است. منحصر كردن اهل فسق به نسبت دهندگان زناى بى دليل به زنان پاكدامن، بيانگر برداشت ياد شده است.

تداوم فسق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 3

3 - قوم نوح ، داراى فسقى مستمر و فراگير

و قوم نوح . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

{كانوا} دلالت بر ديرينه داشتن فسق قوم نوح دارد و واژه {قوماً} مى رساند كه فسق آنان، مخصوص گروهى از ايشان نبوده; بلكه تمامى آنان را دربرگرفته بود.

تضاد فسق و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 1

1 _ { فسق } و { ايمان } دو صفت متضاد و ناسازگار هستند .

كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا أنهم لايؤمنون

زمينه فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 3

3- برخوردارى از رفاه و ثروت ، زمينه ساز گرايش به فسق و گناه

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

ذكر مترفان جامعه از ميان ساير قشرها براى فاسق شدن، در حالى كه فسق و گناه از عهده همه مردم برمى آيد و اختصاص به گروه خاصّى ندارد، ممكن است به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 8

8 - فسق و گناه پيشگى ، داراى پيوندى عميق با غفلت از خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 17

17 - ترك انفاق ، باعث خارج شدن از زمره صالحان

فأصّدّق و أكن من الص_لحين

زمينه فسق اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

حديد - 57 - 16 - 21

21 - فسق پيشگى اهل كتاب و نافرمانى آنان از حق ، نتيجه بى تفاوتى دراز مدت آنان نسبت به تعاليم الهى و گرفتار شدن به قساوت قلب

فطال عليهم الأمد فقست قلوبهم و كثير منهم ف_سقون

زمينه فسق كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 5 - 1

1 - انكار و زير سؤال بردن برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انجام هرگونه فسق و فجور

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه

{فجور} (مصدر {يفجر}) به معناى فسق (صحاح اللغة) و لام در {ليفجر} براى تعليل است. {أمام} اسم مكان و در اين آيه مجازاً در زمان مستقبل _ كه مفيد استمرار است _ استعمال شده است. بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: {بلكه انسان مى خواهد تا راه فسق و فجور، براى هميشه به روى او باز باشد و آن را ادامه دهد و همين سبب انكار معاد از جانب او است}.

عوامل رفع فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 7

7 - توبه فاسقان و اصلاح رفتارشان ، از بين برنده آثار سوء فسق گذشته آنان است .

أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أصلحوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جمله {فإنّ اللّه غفور رحيم} در مقام تعليل براى رفع مجازات هاى فاسقان است و علت هر حكمى، موجب تعميم و سرايت آن حكم خواهد شد. بنابراين فاسقان توبه كار، مشمول رحمت الهى اند; چه فسق آنان مربوط به تهمت زدن ها باشد و

چه غير آن.

عوامل رفع فسق قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 3

3 - توبه نسبت دهندگان بى دليل زنا به زنان پاكدامن _ در صورت اصلاح رفتار خويش و جبران ضرر و زيان وارده بر متهمان _ موجب رفع مجازات فسق و عدم پذيرش شهادت از آنان مى شود .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

برداشت فوق، مبتنى براين نكته است كه پذيرش توبه، شامل تمامى مجازات هاى مطرح شده در آيه قبل براى تهمت زنندگان شود; ولى حدّ قذف (صد تازيانه) را به خاطر وجود دليل خاص قطعى شامل نخواهد شد.

عوامل فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 13

13 _ قمار ، حرم و ارتكاب آن ، موجب فسق است .

حرمت عليكم . .. و إن تستقسموا بالازلم ذلكم فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 47 - 7،13

7 _ قانونگذارى ، جز بر پايه تعاليم و مقررات الهى ، در پى دارنده فسق و تباهى

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الفسقون

جمله {من لم يحكم . ..} علاوه بر مسأله قضاوت، مى تواند شامل هر نوع دستور و قانونى باشد.

13 _ مسيحيان ، در صورت پيروى نكردن از احكام انجيل ، فاسق هستند .

و ليحكم أهل الانجيل بما أنزل اللّه فيه و من لم يحكم . .. هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات

- 49 - 11 - 17

17 - نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، موجب فسق است .

بئس الاسم الفسوق بعد الإيم_ن

برداشت بالا بنا براين نكته است كه تعبير {بئس الاسم} نظر به شخصى داشته باشد كه ديگران را با القاب زشت ياد مى كند; يعنى، اين خصلت (تنابز به القاب)، سبب مى شود كه انسان بد نام گردد و با نام {فاسق} از او ياد شود.

فسق اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 8

8 - فرعون و سران حكومت وى ، عناصرى فاسق و متجاوز بودند .

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

فسق اكثريت اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 9

9 _ باور و اعتقاد مسلمانان به فسق اكثريت اهل كتاب ، عامل انتقاد نابجا و ناخرسندى بى دليل آنان از اهل ايمان

هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و إن اكثركم فسقون

بدان احتمال كه {ان اكثركم} عطف بر {اللّه} باشد، يعنى {امنا بان اكثركم فاسقون}.

فسق اكثريت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 20

20 - بسيارى از اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و كثير منهم ف_سقون

فسق اكثريت مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 16

16 _ اكثريت مشركان صدر اسلام ، مردمى فاسق و بيرون از مسير حق بودند .

و أكثرهم فسقون

فسق اكثريت يهود

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 20

20 - بسيارى از اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و كثير منهم ف_سقون

فسق امت هاى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 4

4- پيدايش فسق و فساد عمومى و انحرافات عمده تاريخ انسانى ، پس از عصر نوح بود .

و كم أهلكنا . .. من بعد نوح

فسق امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

فسق امر به منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 21

21 _ ترويج زشتى ها ( منكر ) ، پيشگيرى از كار هاى نيك ، امتناع از انفاق و غفلت از ياد خدا ، فسق واقعى است .

يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه . .. إن المنفقين هم

فسق اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 8

8 _ خيانت در امانت و بدعتگذارى در دين از سوى اهل كتاب

، برخاسته از بى تقوايى آنان

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. و يقولون على اللّه الكذب ... بلى من اوفى بعهده و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 11

11 _ فسق و تبهكارى اهل كتاب ، از عوامل وادار كننده آنان به انتقاد از مسلمانان

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا . .. و إن اكثركم فسقون

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ان اكثركم . ..} به تقدير لام، مفعول له براى {هل تنقمون} باشد. در اين صورت {ان اكثركم ...} عطف بر محذوف است. يعنى {انما تنقمون ما ايماننا باللّه ... لكذا و كذا و لان اكثركم فاسقون} و يا عطف گرفته شود بر {ان ءامنا} در صورتى كه {ان ءامنا} خود بيانگر علت باشد ; يعنى: ما تنقمون منا ديننا و صلاتنا الا لايماننا و لان اكثركم فاسقون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 3

3 _ اهل كتاب داراى سوابقى ننگينتر و ناپسندتر از فسق و تبهكارى آنان

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه ذلك اشاره باشد به {فسقى} كه از {ان اكثركم فسقون}، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 7

7 _ رواج گناه و تجاوز و حرام خوارى در بين اهل كتاب ، نمودى از فسق آنان

و إن اكثركم فسقون . .. و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون

به مقتضاى ارتباط بين آيات اين بخش از سوره مى

توان گفت: آيه مورد بحث با بيان مصداق و نمونه هايى از فسق اهل كتاب براى اثبات {ان اكثركم فسقون} استدلال كرده است.

فسق بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 7،11

7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.

11 - گروهى از قوم موسى ، از ديرباز مردمى فاسق و تبهكار بودند .

بما كانوا يفسقون

{باء} در {بما كانوا . ..} سببيه و {ما} مصدريه است. فعل مضارع آن گاه كه همراه {كان} و مانند آن آورده شود، دلالت بر استمرار در زمان گذشته دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 10

10 _ بنى اسرائيل ، قومى فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامين موسى ( ع )

و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 14،15

14 _ قوم موسى ، مردمانى فاسق و نافرمان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

15 _ لجاجت قوم موسى در برابر فرمان هاى

وى ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 9،10

9 _ بسيارى از بنى اسرائيل در زمان پيامبر ( ص ) فاسق و شكننده حدود و حريم دين خويش بودند .

و لكن كثيراً منهم فسقون

10 _ فسق بنى اسرائيل عامل ايمان نياوردن به خدا ، پيامبر ( ص ) و وحى الهى

و لو كانوا يؤمنون . .. و لكن كثيراً منهم فسقون

جمله {و لكن . ..} بيانگر علت عدم ايمان بنى اسرائيل است.

فسق تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

فسق حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

فسق در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 2،3

2 _ حرمت هر گونه سخن ناشايست ( رفث ) در حج

فمن فرض فيهن الحج فلا رفث . .. فى الحج

3 _ حرمت هر گونه نافرمانى ( فسوق ) در حج

فمن فرض فيهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق . .. فى الحج

فسق

در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 9

9 - فسق و فساد ، داراى ريشه مستحكم و ديرينه در جامعه فرعونى

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

واژه {كانوا} بيانگر آن است كه قوم فرعون، داراى پيشينه ديرين فسق بوده اند.

فسق دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 9

9 - دنيا پرستى ، دشمنى با فرشتگان ، ارتكاب گناهانى همچون كشتن انبيا و رهبران دينى و شكستن پيمان هاى الهى ، از مصداق هاى فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

آيات گذشته (از آيه 74 - 98) موانعى را براى ايمان آوردن يهود به قرآن و پيامبر ذكر كرده و در آيه مورد بحث ريشه انكار قرآن و پيامبر(ص) را فسق پيشگى دانسته است. بنابراين آنچه در آن آيات از موانع ايمان آوردن شمرده شده، از نظر قرآن مصداق فسق و بيانگر معناى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 5

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

فسق راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنى و ارتكاب گناه علنى ، از مظاهر فسق است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. بما

كانوا يفس

فسق غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 7

7 - غافلان از خدا و خويش ، همان فاسقان واقعى و پرده دران حريم ارزش هايند .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

فسق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 5،6

5 - فرعون و فرعونيان ، مردمى گرفتار فسق و انحراف ديرپاى

إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

تعبير {كانوا قوماً فاسقين} بيانگر آن است كه فرعونيان از ديرباز گرفتار فسق و انحراف بوده اند.

6 - مبارزه با فسق و تجاوزگرى فرعون و فرعونيان ، در رأس برنامه ها و وظايف موسى

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 8

8 - فرعون و سران حكومت وى ، عناصرى فاسق و متجاوز بودند .

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

فسق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 5،6

5 - فرعون و فرعونيان ، مردمى گرفتار فسق و انحراف ديرپاى

إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

تعبير {كانوا قوماً فاسقين} بيانگر آن است كه فرعونيان از ديرباز گرفتار فسق و انحراف بوده اند.

6 - مبارزه با فسق و تجاوزگرى فرعون و فرعونيان ، در رأس برنامه ها و وظايف موسى

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

فسق قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- نور - 24 - 4 - 8

8 - اتهام بى دليل زنا به زنان پاكدامن ، بدترين نوع فسق است و نسبت دهندگان آن ، سرآمد فاسقان اند .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء . .. و أُول_ئك هم الف_سقون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الفاسقون} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است. منحصر كردن اهل فسق به نسبت دهندگان زناى بى دليل به زنان پاكدامن، بيانگر برداشت ياد شده است.

فسق قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 5،6

5 - قوم لوط ، مردمى همواره فاسق و تبهكار بودند .

بما كانوا يفسقون

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

فسق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

فسق كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 7

7 _ كفرپيشگان ، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

80 - 8

8 _ كفر به خدا و رسول او ، فسق و كافران ، مردمانى فاسقند .

ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 5

5 - كافران ، مردمانى فاسق و تبه كارند .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

به قرينه مقابله {مؤمناً} و {فاسقاً} و به قرينه آيات پيش كه در آنها، مردم به دو دسته كافر و مؤمن تقسيم شده اند، مراد از {فاسقاً} مى تواند كافران باشد. بنابراين، اطلاق {فاسق} بر كافر به خاطر فسق و تبه كارى او است.

فسق گناه آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنى و ارتكاب گناه علنى ، از مظاهر فسق است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. بما كانوا يفس

فسق گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 25

25 _ گنهكاران ، فاسقند .

ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 6

6 - مجرمان ، مردمانى فاسق و تبه كارند .

المجرمون . .. أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

فسق لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنى و ارتكاب گناه علنى ، از مظاهر فسق است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون

السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. بما كانوا يفس

فسق متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 4

4 _ متخلفان از جنگ ، فاسق و اعمالشان در نزد خداوند بى ارزش است .

إنكم كنتم قوماً فسقين

روى سخن در اين بخش از آيات با منافقانى است كه از شركت در جنگ تبوك خوددارى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 _ منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

فسق مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 5

5 _ مشركان ، مردمانى فسق پيشه اند .

فذلكم اللّه ربكم . .. كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا

فسق مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 8

8 - آنان كه در زمين فسادانگيز هستند ، فاسقند .

إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

فسق مكذّبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 5

5 _ تكذيب كنندگان آيات الهى، فاسقند.

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون

فسق مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 8

8 - انكار قرآن و دلايل رسالت پيامبر ( ص ) ، نشانه فسق و انحراف انكار كننده است .

و ما يكفر

بها إلا الفسقون

فسق مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 8

8 - انكار قرآن و دلايل رسالت پيامبر ( ص ) ، نشانه فسق و انحراف انكار كننده است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

فسق منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 5

5 _ منافقان ، گروهى فاسق و تجاوزپيشه

إنكم كنتم قوماً فسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 20

20 _ منافقان ، مشخص ترين نمونه فاسقان

إن المنفقين هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 9

9 _ منافقان ، مردمانى فاسقند .

ذلك بأنهم كفروا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 14

14 _ منافقان ، مردمى فاسق و منحرف از مسير حق

إنهم كفروا . .. فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 _ منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 9

9 - منافقان ، عناصرى فاسق و منحرف

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

فسق ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 18

18 _ پيمان

شكنان ، مردمانى فاسق و منحرف از مسير حق

لايرقبوا فيكم . .. ذمة ... و أكثرهم فسقون

فسق نهى از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 21

21 _ ترويج زشتى ها ( منكر ) ، پيشگيرى از كار هاى نيك ، امتناع از انفاق و غفلت از ياد خدا ، فسق واقعى است .

يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه . .. إن المنفقين هم

فسق وليد بن عتبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 11

11_ { من إحتجاج الحسن ( ع ) لمخالفيه . . . و أمّا أنت يا وليد بن عقبه فواللّه ما ألومك أن تبغض عليّاً . . . و قد سمّاه اللّه مؤمناً . . . و سمّاك فاسقاً و هو قول اللّه عزّوجلّ . . . { إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا أن تصيبوا قوماً بجهالة . . . } ;

از احتجاجات امام حسن(ع) با مخالفان خود است كه فرمود: اما تو اى وليدبن عقبه! سوگند به خدا من تو را در دشمنى ات با حضرت على(ع) ملامت نمى كنم. ..; زيرا خداوند على(ع) را مؤمن ... و تو را فاسق خوانده است. ...و اين سخن خداوند عزّوجلّ است: إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا...}.

فسق هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از

مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

فسق يهود ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 13،14

13 _ يهوديانِ ساكن ايله داراى پيشينه فسق و تبهكارى

بما كانوا يفسقون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ما} در {بما كانوا} مصدريه باشد ; يعنى: به سبب فسق و تبهكارى سابقشان آنان را اين گونه آزموديم.

14 _ فسق و تبهكارى ديرينه مردم ايله ، موجب آزمون آنان با فراهم آوردن زمينه اى مساعد ( تسهيل ماهيگيرى در شنبه و ناياب شدن ماهى در غير آن روز ) براى سرپيچى از حكم تحريم صيد

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

{كذلك} اشاره است به معنايى كه از {إذ تأتيهم حيتانهم . .. } به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 7

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

فسق يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 5

5 - يهوديان عصر بعثت ، به دليل وابستگى به دنيا و فسق پيشگى زمينه هاى ايمان و تقوا را از دست داده بودند .

لبئس ما شروا به أنفسهم . .. و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

به كارگيرى {لو} امتناعيه در جمله {لو أنهم . ...} مى نماياند كه: ايمان آوردن يهود و پرهيز از گناهانى همانند

سحر، امرى مشكل يا ممتنع بوده است. آيات پيشين - كه سخن از دلبستگى شديد يهود به دنيا و فاسق بودن آنان داشت - مى تواند بيانگر علت به وجود آمدن اين روحيه در ايشان باشد.

فطريت تبرى از فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

فطريت نفرت از فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

كفر و فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 16

16 _ پيوند تنگاتنگ ميان كفر ، نفاق و فسق

إنهم كفروا . .. فسقون

كيفر فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 -

7

7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4

2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم

جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 9

9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

گرايش به فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- قيامه - 75 - 5 - 3،5

3 - منشأ انكار معاد ، تمايل انسان به فسق و فجور است ; نه وجود شبهه اى علمى .

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. بل يريد ألإنس_ن ليفجر أمامه

5 - گرايش به فسق و فجور ، از تمايلات طبيعى انسان ها است .

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه

مبارزه با فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 6

6 - مبارزه با فسق و تجاوزگرى فرعون و فرعونيان ، در رأس برنامه ها و وظايف موسى

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

متقين و فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 3

3- تقواپيشگان ، انسانهايى پاك و مبرّاى از جهالت و فسق

المتّقين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين

واژه {طيّب} وقتى به انسان نسبت داده شود، به معناى دور بودن او از آلودگى، جهل، فسق و كارهاى زشت است.

مرگ با فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 13،15

13 _ نفاق و كفر و مرگ در حال فسق ، مايه محروميت از فيض نماز و دعاى اهل ايمان

و لاتصل . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله و ماتوا و هم فسقون

15 _ انحراف از مسير حق و مردن در حال فسق ، فرجام شوم منافقان

و ماتوا و هم فسقون

مظاهر فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 5

5 _ حيوانى كه با نام خدا ذبح نشود،

مظهر فسق است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه} مى تواند {ما} در {مما لم يذكر} باشد در نتيجه حيوان ذبح شده بدون نام خدا، خود فسق است.

مفهوم فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 12

12 _ فسق ( ناديده گرفتن دستورات خداوند ) ، ريشه استهزاى دين و شعاير الهى

اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إن اكثركم فسقون

مصداق جمله {هل تنقمون . ..} همان استهزاى نماز و احكام دين است. بنابراين {فسق} كه علت براى {تنقمون} گرفته شده است، در حقيقت علت استهزاى دين نيز مى باشد.

منشأ رفع فسق قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 6

6 - پذيرش توبه قذف كنندگان و پاك شدن آنان از آثار فسق ، ناشى از غفران و رحمت خداوند است .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون 0 إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

منشأ فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 3

3 - دلبستگى به دنيا و نقدطلبى ، منشأ تمايل انسان به فسق و فجور

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . .. كلاّ بل تحبّون العاجلة

مطلب ياد شده، از ارتباط ميان اين آيه و آيه 5 استفاده مى شود.

منشأ فسق ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 13

13- فسق ابليس و سرپيچى او از امر پروردگار ، داراى ريشه در سرشت

وى بود .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

فاء تفريع، بيانگر اين معنا است كه {جن} بودن، زمينه فسق ابليس شد و ممكن است مراد اين باشد كه در سرشت جن، حق انتخاب قرار داده شده و مجبور به اطاعت نيست، از اين جهت، ابليس، به انتخاب خود، راهِ فسق در پيش گرفت.

منشأ نفرت از فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 17

17 - خداوند ، پديد آورنده زمينه بيزارى مؤمنان از كفر ، فسوق و عصيان

و ل_كنّ اللّه . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

موارد فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 7،8

7 - كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند و پيوندهايى را كه خدا به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده بگيرند ، فاسق هستند .

إلا الفسقين. الذين ... يقطعون ما أمراللّه به أن يوصل

{الذين}، صفت توضيحى براى {الفاسقين} مى باشد.

8 - آنان كه در زمين فسادانگيز هستند ، فاسقند .

إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 9،10

9 - دنيا پرستى ، دشمنى با فرشتگان ، ارتكاب گناهانى همچون كشتن انبيا و رهبران دينى و شكستن پيمان هاى الهى ، از مصداق هاى فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

آيات گذشته (از آيه 74 - 98) موانعى را براى ايمان آوردن يهود به قرآن و پيامبر ذكر كرده و در آيه مورد بحث ريشه انكار قرآن و پيامبر(ص) را

فسق پيشگى دانسته است. بنابراين آنچه در آن آيات از موانع ايمان آوردن شمرده شده، از نظر قرآن مصداق فسق و بيانگر معناى آن مى باشد.

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 11،12

11 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، حيوان خفه شده ، زده شده ، پرت شده ، شاخ خورده ، دريده شده و بدون تذكيه ، فسق و خروج از طاعت خداوند است .

حرمت عليكم . .. ذلكم فسق

بنابر اينكه {ذلكم} اشاره باشد به جميع عناوين ياد شده در آيه، نه خصوص آخرين عنوان.

12 _ قسمت بندى گوشت به حكم قمار و استفاده از آن و خوردن گوشت حيوانى كه به نام غير خدا و يا بر آستان بت ها ذبح شود ، فسق است .

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم ذلكم فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 47 - 10،11

10 _ خوددارى از قضاوت بر اساس احكام و قوانين الهى ، فسق است . *

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الفسقون

جمله {و من لم يحكم . ..} داراى دو مصداق است: يكى حكم كردن بر اساس احكام غير الهى و ديگرى خوددارى از حكم كردن و قضاوت نمودن بر پايه مقررات الهى. برداشت فوق ناظر به مصداق دوم است.

11

_ خوددارى از قانونگذارى بر اساس تعاليم الهى ، فسق است . *

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 10،11

10 _ خيانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

فان عثر على انهما استحقا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

11 _ رعايت نكردن تقوا و بى اعتنايى به دستورات خداوند ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 4

4 _ تكذيب رسالت انبيا، فسق است.

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين . .. و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب بم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 2،3

2 _ خوردن از ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {أكل} مى تواند باشد كه از جمله {لا تأكلوا} گرفته شده است.

3 _ ياد نكردن عمدى نام خداوند در هنگام ذبح حيوان، فسق است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {ترك التسمية} مى تواند باشد كه از مضمون جمله {مما لم يذكر} انتزاع شده و نتيجه آن برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 -

12،13

12 _ بردن نامى جز نام خدا بر حيوان به هنگام ذبح، فسق و خروج از طاعت خداست.

أو فسقا أهل لغير الله به

13 _ حيوان ذبح شده با نام غير خدا، فسق است، گر چه ذاتاً پليد نباشد.

أو فسقا أهل لغير الله به

خداوند از چنين حيوانى تفسير به رجس نكرده بلكه فقط بر او اطلاق فسق كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 5

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 21

21 _ ترويج زشتى ها ( منكر ) ، پيشگيرى از كار هاى نيك ، امتناع از انفاق و غفلت از ياد خدا ، فسق واقعى است .

يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه . .. إن المنفقين هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 8

8 _ كفر به خدا و رسول او ، فسق و كافران ، مردمانى فاسقند .

ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله و

اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنى و ارتكاب گناه علنى ، از مظاهر فسق است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. بما كانوا يفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 4

4 - خروج از ايمان ، فسق است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

به قرينه مقابله {مؤمناً} با {فاسقاً} مراد از {فاسقاً} كسانى اند كه ايمان ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 12

12 - پيروى از طاغوت ، گناه و فسق است .

فأطاعوه . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

موانع فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 5 - 2

2 - ايمان به قيامت ، بازدارنده انسان از فسق و فجور

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه

موجبات فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 5

5 _ وفا نكردن به عهد ها و پيمان هاى الهى گناه و موجب فسق است .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

در چگونگى ارتباط جمله {ما وجدنا . .. } با جمله {إن وجدنا ... } از جهت تقدم و تأخر رتبى دو نظر ابراز شده است: وفا نكردن به عهدهاى الهى موجب فسق است ; فسق پيشين زمينه ساز پايدار نماندن به عهدهاى الهى است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول

است.

نشانه فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 5

5 - كم فروشى ، ازبين برنده ديانت انسان و نمونه اى از فسق و سركشى در برابر خداوند است .

ويل للمطفّفين . .. كلاّ إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب) و به معناى فسق و عصيان نيز آمده است (قاموس). ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر اين است كه از {فجّار}، همان {مطفّفين} اراده شده است.

نشانه هاى فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 8

8 - انكار قرآن و دلايل رسالت پيامبر ( ص ) ، نشانه فسق و انحراف انكار كننده است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 15

15 _ لجاجت قوم موسى در برابر فرمان هاى وى ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 11

11 _ پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .

ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 25،26

25 - كفر و ارتداد ، پس از ديدن حاكميت دين و دين داران و امنيت و آرامش زير سايه آن ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است

.

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

در اين كه مقصود از {كفر} در آيه شريفه چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود ارتداد است; يعنى، چنانچه هر كس پس از ديدن حاكميت و امنيت زير سايه دين و نيز اتمام حجت الهى، مجدداً راه كفر را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. 2- مراد كفران نعمت است; يعنى، آن كس كه نعمت حاكميت و امنيت تحت لواى دين را مشاهده كند و در عين حال به جاى شكرگزارى، راه ناسپاسى را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. برداشت ياد شده، بنابر ديدگاه نخست است.

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 9

9 - جبهه گيرى در برابر خدا و پيامبر و حاكميت دين ، از نمود هاى بارز فسق

ذلك بأنّهم شاقّوا اللّه و رسوله . .. و ليخزى الف_سقين

از تطبيق عنوان {فاسق} بر كسانى كه در برابر خدا و پيامبر(ص) جبهه گيرى كردند (شاقّوا اللّه و رسوله)، مطلب بالا برداشت مى شود.

نفاق و فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 16

16 _ پيوند

تنگاتنگ ميان كفر ، نفاق و فسق

إنهم كفروا . .. فسقون

نفرت از فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 18

18 - نفرت درونى مؤمنان ، از كفر ، فسق و عصيان

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

هماهنگى فسق با عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 21

21 - كفر ، فسق و عصيان ، سه حلقه پيوسته به يكديگر

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

هماهنگى كفر با فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 21

21 - كفر ، فسق و عصيان ، سه حلقه پيوسته به يكديگر

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

فصاحت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار فصاحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 3

3 - موسى ( ع ) ، پيدايش شرح صدر و خوش بيانى را ، مايه فراهم آمدن زمينه ياد فراوان خداوند مى دانست .

قال ربّ اشرح لى صدرى . .. و نذكرك كثيرًا

تعليل {و نذكرك} مى تواند به تمامى خواسته هاى موسى(ع) _ از جمله درخواست شرح صدر و روان گويى _ مربوط باشد. موسى(ع) هدف خود را از آن خواسته ها، توفيق افزون تر براى ياد خدا در هر كوى و برزن و هنگام موعظه هر فرد و گروه، اعلام كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 6

6 - نقش تعيين كننده فصاحت و بلاغت

و شفافيت بيان ، در هدايت و تربيت انسان ها

قرءانًا عربيًّا غير ذى عوج

آثار فصاحت سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 5

5 - تأثير شگرف قيافه زيبا و كلام شيوا ، در جذب و جلب افراد

و إذا رأيتهم تعجبك أجسامهم و إن يقولوا تسمع لقولهم

آثار فصاحت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 14

14 - فصاحت قرآن ، عاملى مؤثر در اسلام مردم مكه و نواحى آن

أوحينا إليك قرءانًا عربيًّا لتنذر أُمّ القرى

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه {عربيّاً} به معناى فصاحت و روشنى قرآن بوده و {لتنذر} تعليل براى نزول قرآن با وصف فصاحت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 6

6 - فصاحت قرآن ، موجب جلب توجه اعراب عصر پيامبر ( ص ) و واداشتن آنان به انديشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيّا لعلّكم تعقلون

آثار فصاحت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 2

2 - موسى ( ع ) ، تسبيح و تنزيه خداوند در برابر مشركان ، خود را نيازمند شرح صدر و داشتن بيان واضح مى دانست .

ربّ اشرح لى . .. كى نسبّحك كثيرًا

{كى نسبّحك} مى تواند تعليل براى تمام خواسته هاى موسى(ع)، از جمله درخواست شرح صدر و كاهش لكنت زبان باشد. موسى(ع) مى خواست براى رد آنچه گمراهان در باره خداوند توهم كرده اند، توان لازم را داشته باشد.

آثار فصاحت

هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از منطق فصيح و برتر هارون ، انگيزه موسى ( ع ) در بودن او با وى

فأرسله معى ردءًا يصدّقنى إنّى أخاف أن يكذّبون

ارزش فصاحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 10

10 - به كارگيرى بيان روشن و رسا ، امرى ارزشمند در تبليغ معارف دينى

و رسول مبين

اهميت فصاحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 3

3 - اهميت فصاحت و شيوايى بيان ، در كار هدايت و رهبرى جامعه

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 6

6_ سخن روشن و به دور از ابهام ، داراى اهميتى ويژه در انجام رسالت تبليغى و دينى

و الكت_ب المبين

توصيف قرآن _ كه پيام تبليغى است _ به وصف {مبين}، اِشعار به مطلب ياد شده دارد.

اهميت فصاحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 16

16- لزوم برخوردارى مبلغان دينى ، از بيان و پيامى روشن و خالى از پيچيدگى و ابهام

و ما أنا إلاّ نذير مبين

وصف {مبين} تأكيد بر اهميت روشنى بيان در مقام انذار خلق است. در حقيقت اين آيه گزارشى است از شيوه تبليغ و انذار پيامبر(ص)، تا رهنمودى براى تمامى مبلغان دينى باشد.

اهميت فصاحت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 3

3 - مبلغان ، نيازمند فصاحت و شيوايى در تبليغ مفاهيم دينى

أوحينا إليك قرءانًا عربيًّا

بنابراين كه مراد از {عربيّاً} فصاحت و رسايى قرآن باشد و قرآن نيز كتاب هدايت و تبليغ معارف دين است، مطلب بالا استفاده مى شود.

فصاحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 2

2 - روشنى بيان در ارائه حقايق و معارف ، از ويژگى هاى لازم براى تبليغ

قرءانًا عربيًّا و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 6

6 - لزوم به كارگيرى صراحت ، روشنى و گويايى سخن ، در تبليغ و هدايت خلق

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 6

6 - لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن ، رسا و بى ابهام در تبليغ دين

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

فصاحت رهبران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 2

2 - اهميت سعه صدر و فصاحت بيان ، در كار رهبرى و هدايت جامعه

و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 3

3 - اهميت فصاحت و شيوايى بيان ، در كار هدايت و رهبرى جامعه

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

فصاحت زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابليت و گنجايش زبان عربى ، براى ارائه مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

كت_ب فصّلت ءاي_ته قرءانًا عربيًّا

خداوند پس از بيان اين حقيقت كه قرآن به روشنى بيان گشته (فصّلت آياته) آن را به عربى بودن توصيف كرده تا به اين معنا اشاره كند كه لغت عرب آن قابليت را داشت كه بتواند زبان وحى باشد و معارف الهى را در خود جاى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن ، زبانى گويا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفيت زبان عربى ، براى رساندن پيام خدا و ابلاغ بيم ها و بشارت هاى الهى به خلق *

و ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

از ارتباط ميان {لساناً عربيّاً} و {لينذر}، استفاده مى شود كه عربى بودن قرآن، داراى تأثيرى مهم در

ابلاغ انذار و تبشير الهى به خلق است.

فصاحت عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 5،6

5_ قابليت و گنجايش زبان عرب ، براى مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

فهميدن حقايق وحى به عنوان غايتى براى نزول قرآن به لغت عرب ، مى رساند كه عربى بودن قرآن ، در فهم معارف و حقايق وحى دخيل است و اين از قابليت لغت عرب براى ارائه مفاهيم وحى حكايت دارد.

6_ گويايى و رسا$ بودن زبان عرب ، فلسفه نزول قرآن به آن لغت

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

{عربى} به معناى فصيح و روشن است و لغت عرب را به اين سبب عربى مى گويند. بنابراين {قرآناً عربيّاً} ; يعنى ، قرآن به لغت عرب است ، همان لغتى كه گويا و رساست.

فصاحت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 7،8

7- قرآن ، در قالب زبان عربى فصيح و روشن نازل شده است .

لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ و ه_ذا لسان عربىّ مبين

8- بيان فصيح و روشن قرآن در قالب زبان عربى ، گوياترين دليل بر القا نشدن آن توسط فردى عجمى ( غير عرب ) بر پيامبر ( ص ) است .

لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ و ه_ذا لسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 1

1 - قرآن ، كتابى نازل شده از جانب خداوند ، با بيانى فصيح و روشن

و كذلك أنزلن_ه قرءانًا عربيًّا

{عربيّاً} يا

به معناى فصيح و روشن مى باشد (مفردات راغب) و يا گوياى انتساب به عرب زبانان است (لسان العرب). برداشت ياد شده، ناظر به معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 4

4 - قرآن ، بهترين ، گوياترين و شفاف ترين سخن براى پنددهى و درس آموزى

اللّه نزّل أحسن الحديث . .. لعلّهم يتذكّرون . قرءانًا عربيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 6

6 - آيات قرآن ، برخوردار از فصاحت و شيوايى *

قرءانًا عربيًّا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {عربيّاً} به معناى سخن فصيح و شيوا باشد. در برابر اعجمى كه به معناى غير فصيح مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5،6

5 - زبان قرآن ، زبانى گويا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

6 - مجموعه آيات قرآنى ، به دور از هرگونه ابهام و برخوردار از فصاحت

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

{أعجمى} منسوب به {أعجم} است و {أعجم} به كسى گفته مى شود كه كلام او داراى ابهام بوده و گويا نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 2

2 - فصاحت و شيوايى والا و بى مانند قرآن

أوحينا إليك قرءانًا عربيًّا

{عربى} به سخنى گفته مى شود كه فصيح و شيوا باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 3 - 4

4 - قرآن ، كتابى فصيح و داراى پيامى روشن و بدون ابهام

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا

برداشت ياد شده با توجه به معناى ديگر {عربيّاً} _ كه فصاحت است _ به دست مى آيد. در مفردات راغب آمده: {العربى: الفصيح البين من الكلام}; يعنى، عربى به سخنى گفته مى شود كه شيوا، روشن و بدون ابهام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 4

4_ رسايى و بلاغت بيان ، از ابعاد عظمت قرآن

و الكت_ب المبين

از اين كه قرآن با وصف {كتاب مبين} مورد سوگند الهى قرار گرفته است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

فصاحت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 9

9 - روشنى بيان و صراحت كامل پيامبر ( ص ) ، در تبليغ آيين توحيدى

و رسول مبين

در صورتى كه {مبين} به معناى روشنگر باشد، وضوح و صراحت بيان پيامبر(ص) استفاده مى شود.

فصاحت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 3،4

3 - منافقان ، داراى زبانى شيوا و كلامى جذاب

و إن يقولوا تسمع لقولهم

4 - سخنان زيبا و جذاب منافقان ، هر شنونده اى را به شنيدن آن وا مى داشت .

و إن يقولوا تسمع لقولهم

خطاب در {تسمع}، عام است و اختصاص به شنونده خاصى ندارد.

فصاحت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 1،5

1 - خداوند تمامى خواسته هاى موسى ( ع ) را پذيرفت و به

او شرح صدر و بيان روان عطا كرد و هارون را وزير او قرار داد .

قال ربّ . .. قال قد أُوتيت سؤلك ي_موسى

{سؤل}; يعنى احتياجى كه نفس انسان بر تحصيل آن حرص مىورزد و فرق آن با آرزو اين است كه آرزو در فكر انسان مى گذرد، ولى {سؤل} پى گيرى مى شود. گويا همواره رتبه {سول} بعد از آرزو است.

5 - وادى طوى در كوه طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك

فصاحت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 5

5 - روشن و بى ابهام بودن بيان و انذار پيامبران ، ويژگى بارز آنان در تبليغ

إن أنا إلاّ نذير مبين

فصاحت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 2

2 - هارون ، برخوردار از فصاحتى برتر در مقايسه با موسى ( ع )

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

كافران و فصاحت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 9

9- فصاحت عالى قرآن و بيان روشن آن ، مورد قبول همگان حتى كافران و مشركان

و ه_ذا لسان عربىّ مبين

استدلال خداوند در ردّ ادعاى كافران، مبتنى است بر آنكه فصاحت قرآن مورد قبول آنها باشد.

مشركان و فصاحت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 9

9- فصاحت

عالى قرآن و بيان روشن آن ، مورد قبول همگان حتى كافران و مشركان

و ه_ذا لسان عربىّ مبين

استدلال خداوند در ردّ ادعاى كافران، مبتنى است بر آنكه فصاحت قرآن مورد قبول آنها باشد.

نقش فصاحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 4

4 - گويابودن زبان و روان بودن سخن ، داراى نقشى مؤثر در ارشاد و تبلغ دين است .

واحلل عقدة من لسانى

فصول از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فصول

آثار پيدايش فصول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7

7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل هاى مختلف ، عامل پيدايش موجودات زنده و جريان مستمر مرگ و حيات در زمين

يحى و يميت و له اختل_ف الّيل و النهار

ذكر {اختلاف شب و روز} پس از بيان مرگ و حيات مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

پيدايش فصول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 8

8 - گردش شب و روز و پيدايش فصل هاى مختلف ، يكى ديگر از جلوه هاى تدبير و ربوبيت بى شريك خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

منشأ پيدايش فصول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 6

6 - تفاوت ساعات شب و روز در طول سال و پيدايش فصل ها ، تنها در اختيار و تحت اراده خداوند است .

و له اختل_ف الّيل و النهار

برداشت فوق، با توجه به معناى ديگر {إختلاف} _ كه مقابل توافق و اتفاق است

_ مى باشد. بنابراين مراد از {اختلاف الليل و النهار} تفاوت و نوسان هاى موجود در هر يك، از شب و روز در طول سال خواهد بود كه لازمه آن پيدايش فصل هاى چهارگانه است.

منشأ تغيير فصول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 6

6 - تغيير فصول سال ، جلوه اى ديگر از ربوبيت يگانه خدا

ربّ المش_رق

فصل هاى سال

{فصل هاى سال}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 5

5 - تنظيم و تقدير روزى موجودات زمين ، به اراده خداوند در فصل هاى چهارگانه

و قدّر فيها أقوتها فى أربعة أيّام

برداشت بالا بنابر اين احتمال است كه {فى أربعة أيّام} فقط ظرف براى {قدّر فيها أقواتها} باشد و {أيّام} نظر به فصول چهارگانه داشته باشد.

آثار تغيير فصل هاى سال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 6

6 - نقش مهم تغيير فصل ها ، در تأمين روزى موجودات زمين

و قدّر فيها أقوتها فى أربعة أيّام

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {أربعة أيّام} اشاره به فصل هاى چهارگانه داشته باشد.

تغيير فصل هاى سال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى

أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 4

4 - تغيير فصل هاى سال ، جلوه اى ديگر از ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

منشأ پيدايش فصل هاى سال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 2

2 - نقش اساسى نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در پيدايش فصول و تأمين نياز هاى بشر *

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

با توجه به اين كه پيدايش فصول هم زمان با تغيير ميل خورشيد در طلوع و غروب صورت مى گيرد احتمال مى رود ياد كرد {مشرقين و مغربين}، اشاره به پيامدهاى مهم آن (پيدايش فصول) داشته باشد كه بشر از اين رهگذر، به امكانات زندگى دست مى يابد.

منشأ تغيير فصل هاى سال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 1

1 - نظام تغيير فصول و كم و زياد شدن ساعات شب و روز در طول سال ، تحت حاكميت اراده خداوند

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{إيلاج} (مصدر {يولج}) به معناى داخل كردن است. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از {يولج الليل فى النهار} (شب را در روز داخل مى كند)، اين باشد كه او از مقدار شب مى كاهد و بر مقدار روز مى افزايد و مقصود از {يولج النهار فى الليل} (روز را در شب داخل مى كند) اين باشد كه او از مقدار روز مى كاهد و بر مقدار شب مى افزايد.

فضا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فضا

تدبير موجودات فضا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 1

1 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و پديده هاى ميان آنها ) ، تحت ربوبيت خداى يگانه است .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

تشويق به تسخير فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 7

7 - ترغيب ضمنى خداوند ، به ايجاد آمادگى لازم براى تسخير فضا و كرات *

إن استطعتم أن تنفذوا . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

بنابراين كه آيه شريفه مربوط به دنيا باشد، جمله {لاتنفذون إلاّ بسلطان} را مى توان ترغيبى از سوى خداوند براى كسب آمادگى و قدرت تسخير فضا دانست.

حاكم موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 1

1 - فرمانروايى جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و موجودات ميان آن دو ) تنها در اختيار خداوند است .

أم لهم ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

خالق موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ، زمين و پديده هاى ميان آن دو است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پديده هاى ميان آنها است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- سجده - 32 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

سقوط موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 32 - 2

2- خداوند ، اجرام آسمانى و موجودات فضا را ، از سقوط بر اهل زمين محفوظ داشته است . *

و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از آسمان، فضا و جوّ باشد كه نسبت به زمين چون سقف است و محفوظ بودن آن، به اعتبار سقوط اجرام آسمانى و فضايى و يا نفوذ اشعه كشنده كيهانى از جوّ به سوى زمين باشد.

قانونمندى خلقت موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 1

1- آفرينش آسمان و زمين و موجودات فضا ( جهان هستى ) ، بيهوده و بازيچه نيست ; بلكه جهت دار و هدفمند است .

و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

{لعب} به معناى كارى است بى فايده كه مقصود صحيح و مصلحتى در آن نباشد. {لاعبين} نيز حال براى ضمير {خلقنا} است; يعنى، ما جهان را به قصد بازيچه و سرگرمى نيافريديم.

مالك موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 3

3 - تنها خداوند مالك تمامى موجودات مستقر در فاصله زمين و آسمان ها است .

له . .. ما بينهما

محافظت از موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 32 - 2

2- خداوند ، اجرام آسمانى و موجودات فضا را ، از سقوط بر اهل زمين محفوظ داشته است . *

و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از آسمان، فضا و جوّ باشد كه نسبت به زمين چون سقف است و محفوظ بودن آن، به اعتبار سقوط اجرام آسمانى و فضايى و يا نفوذ اشعه كشنده كيهانى از جوّ به سوى زمين باشد.

مدبر موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 2

2 - پروردگار جهان ، همان مربّى و مدبّر آسمان ها و زمين و موجودات ميان آنها است .

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 1

1 - خداوند ، مالك و مدبّر آسمان ها و زمين و تمام موجودات بين آنها است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

مدت خلقت موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو ، در شش روز ( شش مرحله و دوره ) انجام گرفته است .

خلق . .. فى ستّة أيّام

موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 4

4 - وجود موجوداتى ميان آسمان ها و زمين

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 5

5 - وجود پديده هايى در فضا و فاصله ميان آسمان ها و زمين

السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 4

4 - وجود پديده هايى ميان آسمان و زمين

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 66 - 5

5 - وجود پديده هايى در فاصله ميان آسمان ها و زمين

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 4

4 - وجود موجوداتى بين آسمان ها و زمين

و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 2

2 - وجود موجوداتى بين آسمان ها و زمين

و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 2

2- فضاى ميان آسمان و زمين ، پديده ها و موجوداتى را در خود دارد .

و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 8

8 - موجوداتى ميان آسمان ها و زمين وجود دارد .

خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما

نيازهاى موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 9

9 - نياز آسمان ها و زمين و همه موجودات ميان

آن دو به مربّى و مدبّر

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

فضل خدا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فضل خدا

آثار عقيده به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 6

6 - اعتقاد به تضمين پاداش كامل و بيش از استحقاق از سوى خداوند ، موجب برانگيخته شدن انسان به انجام خالصانه اعمال نيك ( همچون انفاق )

الذين يتلون كت_ب اللّه . .. و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية ... ليوفّيهم أُ

آثار فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 7

7 - فضل و رحمت الهى بر بنى اسرائيل ، نجات دهنده آنان از زيان و خسران شد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 6

6- نعمت هاى خداوند براى بشر ، نشأت يافته از فضل و بخشش خداوند است .

ربّكم الذى يزجى . .. لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 5

5 - رحمت ، فضل ، توبه پذيرى و حكمت خداوند ، جلوگير مؤمنان از سقوط بر اثر لغزش ها و نادانى هايشان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند محذوف باشد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 21 همان مضمونى است كه در برداشت ياد شده آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور

- 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4،6

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 17

17 - هيچ كس بيرون از مشيت خدا و بدون برخوردارى از فضل و رحمت او ، قادر بر مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات نيست .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن

. .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 14

14 - كمك و امداد خداوند به نيازمندان ، نشأت گرفته از فضل او است .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 9

9 - فضل خداوند ، منشأ امداد او به زنان و مردان عفيف است .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 18

18 - خداوند ، پاداش عمل مؤمنان را بر اساس تفضل خويش و كيفر كافران را بر پايه عدل مى دهد .

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله ... و الذين كفروا ... فوف

برداشت ياد شده، از مقايسه ميان دو گونه برخورد خداوند با مؤمنان و كافران به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 2

2 - تأخير عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

اين آيه در ادامه آيات قبل و بيانگر حكمت تأخير انداخته شدن عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 2

2 - تأخير كيفر مجرمان و اعطاى مهلت به

آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى است نه معلول نا آگاهى او به اسرار و اعمال زشت آنها .

و يقولون متى ه_ذا الوعد. .. و إنّ ربّك لذو فضل... و إنّ ربّك ليعلم

از ارتباط اين آيه با دو آيه پيشين، استفاده مى شود كه نازل نشدن عذاب بر كافران، نتيجه فضل خدا است; نه اين كه او از سخنان گستاخانه و تعجيل آنان در عذاب بى اطلاع بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 7

7 - پاداش دهى خداوند براساس فضل و بخشش و مجازات او بر پايه عدل و داد

من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة... هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملو

خداوند در مورد حسنه مى فرمايد: {فله خير منها} و اين بيانگر تفضل است; ولى درباره سيئه مى فرمايد {هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون} و اين بيانگر عدل و تطابق و تناسب كيفر با عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 18

18 - برخوردارى مؤمنان ، از نعمت هاى فراوان و نامحدود بهشت ، رهين فضل الهى و فراتر از استحقاق ايشان است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم ذلك هو الفضل الكبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 57 - 1

1- بهرهورى متقين از نعمت هاى گسترده بهشت ، ناشى از فضل پروردگار است ; نه صرفاً استحقاق خود ايشان .

فضلاً من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48

- 29 - 24

24- نعمت هاى الهى بر بندگان ، ناشى از فضل و بخشش او است ; نه استحقاق و طلب مندى آنان .

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

تعبير {فضلاً} مى تواند شامل تمامى درخواست ها و تمايلات مؤمنان باشد. در اين صورت هر نعمتى {فضل} الهى است; نه اجر براساس استحقاق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 7

7 - هدايت انسان به سوى ايمان ، براساس تفضل الهى نسبت به او است ; نه استحقاق وى

بل اللّه يمنّ عليكم أن هدي_كم للإيم_ن

امتنان در جايى صورت مى گيرد كه فرد حقى نداشته باشد; بلكه فعل در حق او صرفاً از روى تفضل صادر شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 7

7 - تفضل الهى ، نمايان و متبلور در پاداش به نيك كرداران

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

صيغه تفضيلى {الحسنى}، نشانگر آن است كه نيك كرداران، بيشتر از شايستگى و استحقاق خويش، از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 36

36 - پاداش كار هاى خير از سوى خداوند ، افزون تر از استحقاق و بر پايه تفضل و لطف او است .

تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

مطلب ياد شده، از مقرر شدن پاداش بهتر و افزون تر، استفاده مى شود.

استفاده از فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 10

10 - بهرهورى از فضل

و رحمت الهى ، نيازمند به كار و تلاش است .

و لتبتغوا من فضله

{إبتغاء} مصدر {لتبتغوا} به معناى {خواستن همراه با جد و جهد} است.

اميدوارى به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 18

18 _ لزوم اميد بستن مؤمنان به فضل الهى و قطع دلبستگى از غير خدا

فسوف يغنيكم اللّه من فضله إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 7،11

7 _ مؤمنان راستين ، اميدوار به فضل و عطاياى خدا و رسولش

سيؤتينا اللّه من فضله و رسوله

11 _ راضى بودن به عطاياى خداوند و اميد داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از ميل و رغبت واقعى انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إنا إلى اللّه راغبون}، تعليل براى جمله پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 10

10 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، به بهترين پاداش و فضل او اميدواراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

انبيا و فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 21

21_ پيامبران ، واسطه جريان فضل الهى بر مردمان

ذلك من فضل الله علينا و على الناس

اهميت فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58

- 5

5 _ بهره مندى از فضل و رحمت الهى ، از تمام اندوخته هاى مادى بهتر است .

قل بفضل اللّه و برحمته . .. هو خير مما يجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 8

8 - لزوم شكر و سپاس در برابر رحمت و فضل الهى

و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

ملامت ناسپاسان از سوى خداوند، نشانگر آن است كه پروردگار، از انسان ها خواهان شكر و سپاس است.

تداوم فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 5

5 _ فضل خداوند ، دايمى و لاينقطع و شامل و فراگير همه مردم ( كافر و مؤمن ) است .

إن اللّه لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 4

4 - فضل و امتنان الهى بر مردم ، استمرار داشته و هيچ گاه قطع نمى شود .

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

به كارگيرى فعل مضارع {يؤتيه}، بيانگر برداشت ياد شده است.

تقدم فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 7

7 - سبقت رحمت و فضل خداوند ، بر غضب و عقوبت او

غافر الذنب و قابل التوب شديد العقاب ذى الطول

از تقدم دو صفت {غافرالذنب} و {قابل التوب}، بر {شديدالعقاب} و {ذى الطول}، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

زمينه فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

59 - 8

8 _ توكل بر خداوند و كافى دانستن او براى رفع نياز هاى انسان ، زمينه ساز جلب فضل و عطاياى الهى

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

از اينكه خداوند قبل از بيان اميدوارى به فضل خويش، موضوع توكل (حسبنا اللّه) را مطرح كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 1

1 _ پيمان بستن برخى از منافقان صدر اسلام با خدا مبنى بر پرداخت زكات و صدقه و قرار گرفتن در صف صالحان ، در صورت برخوردارى از مال و فضل الهى

و منهم من عهد اللّه . .. و لنكوننّ من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 10

10- عمل مستمر خود انسان ، منشأ برخوردارى وى از فضل الهى و نيل به مقام معنوى و سعادت اخروى

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 5

5- انسان ، در پرتو روشنى روز _ در پى تاريكى شب _ از روزى و فضل خداوند بهره مند مى شود .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 13

13 - فراهم كردن تسهيلات ازدواج براى فقيران غير متأهل ، در پى دارنده فضل و امداد خداوندى براى اقدام كنندگان آن است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه

من فضله

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه مقصود از ضمير فاعلى {يكونوا}، كسانى باشند كه مخاطبان جمله {و أنكحوا الأيامى منكم} هستند; يعنى، اگر جامعه اسلامى و اولياى افراد غير متأهل، تهى دست باشند، باز هم بايد براى ازدواج فرزندانشان، آستين همت بالا بزنند و اقدام كنند; زيرا خدا آنان را از فضل خود بى نياز و توانگر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 7

7 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب غفران رحمت و فضل خداوند است .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان ا

تبديل {حسنات} افرادى كه داراى سه خصوصيت توبه، ايمان و عمل صالح باشند، حاكى از تفضل و رحمت خدا به چنين افرادى است و نيز گوياى اين حقيقت است كه آنچه موجب اين تفضل و رحمت شده است، سه خصوصيت ياد شده مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى شمول و فراگير بودن فضل و رحمتش برتمامى مردمان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 13

13 - رزق و فضل الهى ، در سايه تلاش و كوشش خود انسان به دست مى آيد .

لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 4

4 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب جلب فضل او و بهره

مندى از پاداش برتر در برابر اعمال و رفتار خويش

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 5

5 - ايمان و عمل نيك ، زمينه بهرهورى از فضل و عنايات فزون تر خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 20،21

20- صلابت در برابر كافران ، مهرورزى با مؤمنان و استمرار بر عبادت ، زمينه برخوردارى جامعه اسلامى از فضل و رضاى الهى

أشدّاء . .. رحماء ... ركّعًا سجّدًا يبتغون

مى توان گفت: {يبتغون. ..} نتيجه و حاصل سه برنامه مؤمنان (1_ أشدّاء، 2_ رحماء، 3_ ركعّاً سجّداً) است.

21- دستيابى به فضل و خشنودى خداوند ، نيازمند تلاش و عمل

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونً

در واژه {إبتغاء}، تلاش و كوشش نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 9

9 - برخوردار شدن از فضل و رحمت الهى ، انگيزه مهاجران مسلمان

للفقراء المه_جرين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

عظمت فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 9

9 - خداوند ، داراى فضل و بخششى بزرگ است .

و اللّه ذوالفضل العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 19

19 - فضل و فزون بخشى خداوند نسبت به بندگان ، بس

بزرگ و شكوهمند است .

و اللّه ذو الفضل العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 2

2 - فضل الهى به پيامبر ( ص ) ( فضل نبوت ) ، بس بزرگ و ارجمند

ذلك فضل اللّه

به كارگيرى {ذلك} (اشاره بعيد) مى تواند به خاطر بلندى درجه و فضلى باشد كه خداوند به پيامبر(ص) عطا كرده است (فضل نبوت و رسالات).

عموميت فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 5

5 _ فضل خداوند ، دايمى و لاينقطع و شامل و فراگير همه مردم ( كافر و مؤمن ) است .

إن اللّه لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 9

9 - تمامى انسان ها _ چه خوب و چه بد _ از فضل و احسان خداوند برخوردارند .

إنّ اللّه لذو فضل على الناس

از اين كه خداوند فرموده بيشتر مردم شكرگزار فضل و احسان الهى نيستند، به دست مى آيد كه فضل و احسان او عام و فراگير همه انسان ها _ چه خوب و چه بد _ مى باشد.

عوامل اميدوارى به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 10

10 - آمرزندگى و سپاس گزارى خداوند نسبت به بندگانش ، مقتضى اميدوارى به فضل و احسان او است .

يرجون تج_رة لن تبور . ليوفّيهم أُجورهم ... إنّه غفور شكور

عوامل محروميت از فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- قصص - 28 - 77 - 26

26 - رواج دادن فساد در جامعه ، موجب محروميت از لطف و محبت خداوند است .

و لاتبغ الفساد فى الأرض إنّ اللّه لايحبّ المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 7

7 - كفر ، موجب محروميت از تفضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين . .. من فضله إنّه لايحبّ الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 8

8 - كفر ، مانع بهره مندى از نتايج دعا و موجب محروميت از تفضل الهى است .

الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله و الك_فرون لهم عذاب شديد

به قرينه مقابله بين دو فراز آيه، مى توان استفاده كرد كه كافران از تفضل خداوند بى بهره اند.

فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 7

7 - پيامبرى ، فضل و بخششى است از جانب خدا براى گزينش شدگان به نبوت

أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

مراد از {فضله} وحى و در نتيجه پيامبر شدن كسى است كه به وى وحى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 5

5 _ تفضل خدا بر بندگان ، پرتوى از ربوبيّت او

فضلا من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 11،12،13،14،15

11 _ خداوند ، داراى { فضل } بر همه آدميان است .

انّ اللّه لذوفضل على النّاس

12

_ آگاهى ساختن انسان ها از تاريخ گذشتگان ، تفضّل خداوند بر آنان

الم تر الى الّذين . .. ان اللّه لذوفضل على النّاس

{انّ اللّه} مى تواند تعليل براى نقل داستان و تاريخ باشد كه در آيه بيان شده است.

13 _ حيات انسان ها ، تفضّل الهى بر آنان

ثمّ احياهم انّ اللّه لذوفضل على النّاس

{انّ اللّه} همان گونه كه مى تواند تعليل نقل داستان باشد، مى تواند تعليل جمله {ثمّ احياهم} نيز باشد.

14 _ ناسپاسى بيشتر مردم در برابر تفضّلات الهى

لذو فضل . .. و لكنّ اكثر النّاس لا يشكرون

15 _ شكر و سپاسگزارى ، وظيفه انسان ها در برابر تفضّلات الهى

انّ اللّه لذو فضل على النّاس و لكنّ اكثر النّاس لا يشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 20،21،24

20 _ دفع فساد و تجاوزطلبى انسان ها به وسيله يكديگر ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

و لو لا دفع اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

21 _ خداوند ، داراى تفضّلِ جهانشمول

و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

24 _ چيرگى سپاه طالوت بر جالوتيان ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

فهزموهم باذن اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 14

14 _ توجّه به گستردگى بخشش هاى الهى و دانايى گسترده او ، زمينه ساز انفاق و كار هاى نيك

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

كلمه {واسع} در برداشت فوق به معناى {واسع فضله} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 12

12 _ عنايت پروردگار ، تربيت شايسته ، پرستش خدا و تغذيه صحيح ، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريّا . .. المحراب و جد عندها رزقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 3

3 _ برخوردارى از نعمت ها و تفضّلات الهى ، مسؤوليت آور است .

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك . .. يا مريم اقنتى لربّك

چون خداوند پس از آنكه مريم را برگزيد و تطهير كرد و . .. وى را مأمور به اطاعت و خضوع نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 13،14،15

13 _ تمام فضل ها در دست خداست .

قل انّ الفضل بيد اللّه

14 _ خداوند ، هر كه را بخواهد ، مشمول فضل خويش قرار خواهد داد .

قل انّ الفضل بيد اللّه يؤتيه من يشاء

15 _ پيامبرى و هدايت ، تفضّلى است از خداوند كه به هر كس بخواهد اعطا مى كند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. قل انّ الفضل بيد اللّه يؤتيه من يشاء

ظاهراً {قل ان الفضل . .. }، ردّ پندار يهوديان است كه مى گفتند پيامبر فقط از ميان آنان بايد برگزيده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 4،5

4 _ رحمت خاص خداوند ، برخاسته از فضل عظيم اوست .

يختص برحمته من يشاء و الله ذو الفضل العظيم

جمله {و الله ذوالفضل} علت براى

جمله {يختص برحمته} است.

5 _ خداوند ، داراى { فضل عظيم } است .

و الله ذوالفضل العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 27،28،29،30

27 _ خداوند داراى فضل و رحمتى خاص ، نسبت به مؤمنان

و اللّه ذو فضل على المؤمنين

28 _ ايمان ، زمينه جلب فضل خاصّ الهى

و اللّه ذو فضل على المؤمنين

29 _ عفو از گناهكاران مؤمن ، جلوه اى از فضل خداوند

و لقد عفا عنكم و اللّه ذو فضل على المؤمنين

جمله {و اللّه ذو فضل . .. }، به منزله علّتى براى عفو است ; يعنى چون خداوند صاحب فضل است از گناه شما صرفنظر كرد.

30 _ آزمايش و جداسازى صفوف مؤمنان حقيقى از غير آنان ، پرتوى از فضل الهى است . *

ليبتليكم و لقد عفا عنكم و اللّه ذو فضل على المؤمنين

بنابراين احتمال كه جمله {و اللّه ذو فضل على المؤمنين}، به منزله علّتى براى {ليبتليكم} باشد. يعنى به وجود آوردن صحنه هاى آزمايش براى مشخص شدن صفوف، از جمله تفضّلات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 1،3،4

1 _ سرور و شادمانى كشته شدگان راه خدا ، به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است .

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

3 _ حيات ويژه و مقام والاى شهيدان و ارتزاق آنها نزد خداوند ، از تفضّلات الهى به آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

بنابر اينكه مراد از {ما اتيهم اللّه}، همان باشد كه در آيه قبل بيان شد ; يعنى حيات ويژه و .

.. .

4 _ فضل الهى و عطاياى بيش از استحقاق به شهيدان ، موجب شادمانى آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

با توجّه به معناى {فضل} (بخشش بيش از حد استحقاق و از روى عنايت)، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 1

1 _ شادمانى شهيدان از نعمت و فضل خاص الهى

يستبشرون بنعمة من اللّه و فضل

نكره بودن كلمه {بنعمة} و {فضل}، دلالت بر نعمت و فضلى ناشناخته براى انسانها دارد. بنابراين نعمت و فضلى خاصّ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 1،2،5،6،13،14

1 _ بازگشت بدون آسيب مؤمنان از غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا با برخوردارى از نعمت و فضل الهى

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

بنابر اينكه {باء} در {بنعمة}، به معناى مصاحبت، متعلق به محذوف و حال براى فاعل {انقلبوا} باشد. گفتنى است كه اكثر مفسران آيات مورد بحث را درباره غزوه حمراءالاسد، و برخى آن آيات را درباره بدر صغرا مى دانند.

2 _ شمول نعمت و فضل بزرگ الهى بر مؤمنان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ، عامل آسيب نديدن آنان

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

در برداشت فوق {باء} در {بنعمة}، سببيّه و متعلق به {انقلبوا}، گرفته شده است.

5 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، زمينه جلب نعمت و فضل الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

6 _ توكّل همراه با عمل ، موجب تبديل مشكلات سخت به نعمت و فضل

الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

13 _ خداوند ، داراى فضلى بزرگ

و اللّه ذو فضل عظيم

14 _ ايمان به خدا و پيامبر ( ص ) و اطاعت از آنان ، صبر و جهاد ، تقوا و احسان و توكّل ، موجب رضايت كامل الهى و برخوردارى از فضل بزرگ وى

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذو فضل عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 4

4 _ داده هاى الهى ( امكانات مادى و معنوى ) به انسان ها ، فضل خداوند و از ملك اوست .

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 1،18،19،20،21

1 _ خداوند ، برخى از مردم را با برخوردار نمودن بيشتر از نعمت هاى خويش ، بر برخى ديگر برترى داده است .

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

18 _ لزوم اميدوارى به فضل خداوند در دعا و تقاضا از او

و سئلوا اللّه من فضله

19 _ نقش دعا در جلب فضل الهى

و سئلوا اللّه من فضله

20 _ اميدوارى به فضل الهى ، زمينه ساز پرهيز از طمعورزى نسبت به دارايى هاى ديگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. و سئلوا اللّه من فضله

نهى از تمنى و طمعورزى، و آنگاه امر به تقاضا از خدا، كه نتيجه آن اميدبخشى به فضل الهى است، در حقيقت ارائه راهى است براى اجتناب از حسرت و دست اندازى

به نعمتهاى ديگران.

21 _ ضرورت اميدوارى به فضل خدا ، در كنار كار و كوشش

للرّجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب . .. و سئلوا اللّه من فضله

جمله {للرجال . .. } تعليل جمله سابق است ; يعنى آرزوى نعمت ديگران نكنيد، بكله خود در به دست آوردن مال و منال تلاش كرده و به فضل خدا نيز اميدوار باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 39

39 _ توجه به علوّ و عظمت خداوند ، زمينه پرهيز مردان از ستم بر همسران خويش

فلا تبغوا . .. انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 6،7

6 _ فضل الهى ، سرچشمه دارايى هاى انسان

ما اتيهم اللّه من فضله

7 _ توجه به نقش فضل الهى در بهره مندى انسان از نعمت ها ، بيانگر زشتى بخل و پنهان ساختن داراييها

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 8

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 5،8،9،10،12

5 _ بعثت انبيا و رهبران الهى ، ناشى از فضل خداوند است .

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

8

_ اعطاى كتاب و حكمت ( پيامبرى ) و ملك عظيم به آل ابراهيم ( ع ) ، از تفضّلات الهى

فقد اتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً

برخى از مفسران برآنند كه مراد از حكمت، نبوت و پيامبرى است.

9 _ بى نتيجه بودن حسادت اهل كتاب ( يهود ) نسبت به تفضّلات الهى به پيامبر ( ص )

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

{فقد آتينا} به اين معناست كه همان گونه كه حسدورزان به آل ابراهيم طرفى نبستند و به آنان ضررى نرساندند، حسودان به پيامبر (ص) نيز نتيجه اى نخواهند برد و ضررى را متوجّه آن حضرت نخواهند كرد.

10 _ خاندان رسالت به علت بهره مندى از داده ها و فضل خداوند ، مورد حسادت

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

امام صادق (ع) فرمود: . .. نحن النّاس المحسودون الّذين قال اللّه: ام يحسدون النّاس ... .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 186، ح 6 ; و ص 205، ح 1، ص 206، ح 2، 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 491، ح 301 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 246، ح 153.

12 _ مقام امامت ، فضل و داده خداوند به خاندان ابراهيم ( ع )

و اتيناهم ملكاً عظيماً

امام باقر (ع) در معناى {ملك عظيم} در آيه فوق فرمود: . .. ان جعل فيهم ائمّة.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 206، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 248، ح 158.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 2،3،4،7

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ،

صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

3 _ پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، بهره مند از تفضّل خاص الهى

من النبيّين و الصديقين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به انعام مستفاد از جمله {الذين انعم اللّه عليهم} باشد.

4 _ نبوت ، صداقت كامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهى

فاولئك . .. ذلك الفضل من اللّه

7 _ تفضّلات خداوند به افراد ، بر اساس علم او به شايستگى و لياقت آنان

ذلك الفضل من اللّه و كفى باللّه عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 1

1 _ غنيمت و پيروزى در جهاد ، فضل الهى است .

خذوا حذركم فانفروا . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

مصداق مورد نظر از {فضل} در اين آيه، غنيمت و پيروزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 15،17،19،22

15 _ فضل و رحمت الهى ، مانع از تأثير اخبار و شايعات گمراه كننده در ميان مسلمانان

لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الّا قليلا

17 _ رهايى اكثريّت مسلمانان از پيروى شيطان ، مرهون فضل و رحمت خاص الهى است .

لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الّا قليلا

با توجه به زمينه آيات اين بخش از سوره، كه درباره غزوه بدر صغراست، معناى آيه با عنايت به استثنا، چنين است: تنها گروهى اندك از مسلمانان بدون

هدايت ويژه خداوند به حكم ضرورت دفاع از اسلام، راهى نبرد شدند و شايعات توانمندى دشمن، آنان را از انجام وظيفه بازنداشت، بر خلاف بسيارى از آنان كه به سبب آن شايعات تصميمى بر شركت در نبرد نداشتند، ولى ارشادات پيامبر (ص) عامل حركت آنان شد.

19 _ پيامبر ( ص ) و اولواالامر ، جلوه فضل و رحمت الهى

و لو ردّوه الى الرّسول و الى اولى الامر منهم . .. و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمت

برخى برآنند كه مصداق مورد نظر براى فضل و رحمت خدا در آيه مورد بحث، رسول خدا و ولى امر مى باشد. غزوه بدر صغرا، كه زمينه نزول اين آيات است، مؤيد اين معنا مى باشد ; زيرا رسول خدا با تصميم قاطع خويش براى حضور در آن پيكار، مانع تخلف بسيارى از مسلمانان از آن نبرد شد.

22 _ رهايى مسلمانان از پيروى شيطان در اكثر امور ، مرهون فضل و رحمت خاص الهى

و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتّبعتم الشّيطان الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} صفت براى مصدر محذوف {اتّباعاً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 2،6،10،15

2 _ فضل و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) ، موجب مصونيت وى از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

10 _ قرآن و حكمت

فرو فرستاده شده بر رسول خدا ( ص ) و الهامات مستقيم به او ، رحمت و فضل عظيم الهى بر آن حضرت

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته . .. و كان فضل اللّه عليك عظيماً

ظاهراً كتاب و حكمت و علوم پيامبر(ص) كه در جمله {و انزل اللّه عليك . ..} آمده، مصداقى از فضل و رحمت خاص خداوند است كه در جمله {لولا فضل اللّه ...} بيان شده است.

15 _ پيامبر ( ص ) برخوردار از فضل عظيم الهى

و كان فضل اللّه عليك عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 8،9،13

8 _ خداوند ، داراى فضل و رحمت بى كران

يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

در برداشت فوق، متعلق {واسعا}، رحمت و فضل گرفته شده است. يعنى {واسعا رحمته و فضله}.

9 _ اعتقاد به فضل و رحمت الهى ، زمينه ساز اقدام به طلاق ، براى رهايى از بن بست زندگى اصلاح ناپذير

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

13 _ گستردگى فضل خداوند و حكمت او ، مقتضى رفع نياز هاى زن و شوهر پس از طلاق

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 1،4،6

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از اجر كامل و فضل خداوند در قيامت

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

4 _ همراهى ايمان با عمل صالح ، موجب برخوردارى از پاداش و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا و

عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

6 _ فضل الهى ، منشأ افزايش پاداش اهل ايمان

فاما الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله

{من} در {من فضله} نشويه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 1،2،3،8،13

1 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به وى را از رحمت ويژه و فضل و هدايت خاص خويش ، بهره مند خواهد كرد .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

هدايت، فضل و رحمت خداوند، شامل همه بندگان مى شود. بنابراين ذكر آنها به عنوان پاداش بيانگر رحمت، فضل و هدايت خاص است ; گفتنى است در برداشت فوق ضمير {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

2 _ ايمان به خداوند و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص ) موجب برخوردارى از رحمت و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل

بدان احتمال كه ضمير در {به} به {برهن} (پيامبر(ص)) و {نور} (قرآن)در آيه قبل برگردد.

3 _ نيل به مقام قرب الهى ، بهره مندى كامل از بهشت و نعمت هاى آن و برخوردارى از فضل الهى ، پاداش مؤمنان متمسك به خداوند

فاما الذين ءامنوا . .. فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل و يهديهم إليه

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم

از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً

معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14،16،20

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

16 _ روزى ها و بهره هاى مادى ، از تفضلات الهى بر مردم

يبتغون فضلا من ربهم

20 _ روزى و سود در تجارت ، به دست خداوند است . *

يبتغون فضلا من ربهم

{من} نشويه در {من ربهم} بيانگر آن است كه روزيها از جانب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 29،30،31،35،37

29 _ عشق به خدا و محبوب وى شدن ، عطيه و فضلى خدادادى است .

يحبهم و يحبونه . .. ذلك فضل اللّه

30 _ حالت فروتنى در برابر مؤمنان و سرفرازى در قبال كافران ، عطيه و فضلى خداداى است .

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين . .. ذلك فضل اللّه

31 _ توفيق بر جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت هاى دشمنان ، عطيه و فضلى خدادادى است .

يجهدون فى سبيل

اللّه و لايخافون لومة لائم ذلك فضل اللّه

35 _ خداوند ، داراى فضل و احسانى گسترده

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

متعلق {واسع} به قرينه {ذلك فضل اللّه}، تفضل و احسان گرفته شده است ; يعنى {واسع فضله و احسانه}.

37 _ خداوند آگاه به بندگان لايق و سزاوار تفضل و احسان خاص خويش

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

متعلق {عليم} به مناسبت مورد، لياقت افراد براى اعطاى فضل و احسان خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 2

2 _ تفضل الهى بر اهل ايمان با برداشتن مؤاخذه و بازخواست از سوگند هاى لغو و بى هدف .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

لحن امتنانى جمله {لايؤاخذكم} مى رساند كه عدم مؤاخذه نسبت به سوگندهاى لغو و بى هدف، برخاسته از تفضل و لطف خدا به مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 3

3 _ تفضل خداوند بر حواريون با تكرار نزول مائده آسمانى بر ايشان *

قال اللّه انى منزلها عليكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه استعمال {منزّل} از باب تفعيل براى اشاره به كثرت نزول مائده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 5

5 _ خداوند، مؤمنان به آيات خود را در سلامت و امنيت واقعى قرار مى دهد.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

سلام خداوند لفظ و كلام نيست، بلكه فعلى از افعال اوست كه همان نزول سلامتى و امنيت از جانب اوست. راغب

اصفهانى در اين مورد گويد: {السلامة التعرى من الأفات الظاهرة و الباطنة ... كل ذلك من الناس بالقول، و من اللّه تعالى بالفعل}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 3

3 _ عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 16

16 _ بهشت تفضلى است از جانب خداوند به مؤمنان نيك كردار ، نه پاداشى همپايه عملكرد آنان

تلكم الجنة اورثتموها بما كنتم تعملون

خداوند از يك سو بهشت را پاداش عملكرد اهل ايمان دانسته (بما كنتم تعملون) و از سوى ديگر آن را ميراث (دستيابى به چيزى بدون عوض) خوانده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه اعطاى بهشت همپايه اعمال مؤمنان نيست، بلكه تفضلى است از جانب خداوند به ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 16

16 _ استدلال ها و براهين ، افاضاتى از ناحيه خدا بر قلب و انديشه انسانها

ما نزل اللّه بها من سلطن

مراد از {تنزيل} مى تواند {ايجاد كردن} باشد. بنابراين {ما نزل ... } يعنى خداوند هيچ دليل و برهانى براى شرك نيافريده است. در اين صورت مقصود از {سلطن} اعم از براهين عقلى و نقلى خواهد بود. و نيز مى تواند مراد از {تنزيل} نازل كردن معارف دين و احكام الهى باشد. بر اين مبنا مقصود از {سلطن} برهان نقلى خواهد بود. برداشت فوق مبتنى بر معناى

اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 4

4 _ موسى ( ع ) با بيان احسان و تفضل ويژه خداوند بر بنى اسرائيل ، تنها او را شايسته پرستش براى آنان معرفى كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جمله {و هو فضلكم} حاليه و به منزله تعليلى است براى جمله {أغير اللّه . .. .} يعنى چگونه امكان دارد غير خدا را براى پرستش شما بجويم در حالى كه نعمتها، از جمله برترى شما بر ديگر اقوام و ملل، عطاى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 8،9،10

8 _ خداوند داراى فضل و بخشش بيكران

و اللّه ذوالفضل العظيم

9 _ شمول غفران الهى بر مؤمنان تقواپيشه ، نمود فضل عظيم خداوند

و يغفر لكم و اللّه ذوالفضل العظيم

جمله {و اللّه . .. } مى تواند به منزله تعليلى بر اعطاى پاداشهاى بيان شده باشد.

10 _ اعطاى بصيرت ويژه به تقواپيشگان و بخشش گناه آنان ، تفضلى از جانب خداست ، نه پاداش استحقاقى آنان .

يجعل لكم فرقانا . .. و اللّه ذوالفضل العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 17

17 _ فضل الهى به مؤمنان ، به مشيت و اراده او بستگى دارد .

فسوف يغنيكم اللّه من فضله إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 9،13

9 _ توبيخ منافقان ، به خاطر حركت هاى خيانت آميز عليه اسلام و پيامبر (

ص ) با وجود برخوردارى از تفضلات خدا و رسولش

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

13 _ توطئه هاى منافقان عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، انتقام جويى آنان از مسلمانان دست يافته به امكانات مادى ، در پرتو تفضلات خدا و رسول

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أغناهم} به مسلمانان برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 8

8 _ پذيرش توبه ، تفضلى از جانب خدا بر بندگان است نه امرى لازم و ضرورى بر او .

عسى اللّه يتوب عليهم

احتمال مى رود كه به كار رفتن واژه {عسى} به منظور افاده نكته فوق باشد; يعنى، توبه كننده هيچ گونه حقى بر خدا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 2

2 _ سنت الهى ، بر استمرار هدايت و ادامه فيض و نعمت هاى خويش بر جوامع انسانى قرار گرفته است .

ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم

واژه {قوماً} ممكن است اشاره به اين مطلب باشد كه سنت ياد شده، مربوط به جامعه بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 6،9

6 _ خيرات و نعمت هاى خداوند بر پايه تفضل اوست نه بر اساس لياقت و استحقاق انسان .

و إن يردك بخير فلا راد لفضله

9 _ تفضل خداوند بر بندگان موحد خود ، جلوه غفاريت و رحيميت اوست .

فلا راد لفضله يصيب به من

يشاء من عباده و هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 9

9_ عنايت خاص خداوند به يوسف ( ع ) با وحى كردن به او در چاه كنعان

أن يجعلوه فى غي_بت الجب و أوحينا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16،17

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

17_ بعثت پيامبران براى آموزش توحيد و نفى شرك ، از تفضّلات الهى بر مردم است .

ما كان لنا أن نشرك . .. ذلك من فضل الله ... على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 12

12_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) و وصال او ، دانشى بود كه از ناحيه خداوند به آن حضرت افاضه شده بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 7

7- روزى ها ، منافع و ذخاير الهى ، فضل خداوند و براى بهرهورى انسان است .

لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 4

4- موهبت هاى طبيعى نهفته در درون دريا ها ، فضل الهى براى آدميان است

.

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 18

18 - پاداش برتر و مازاد بر استحقاق بندگان ، پرتوى از مشيت خدا بر اعطاى روزى بى شمار او

ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

جمله {و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب} در مقام تعليل براى جمله {ليجزيهم اللّه. ..} و {يزيدهم...} است; چون خداوند به هر كس كه بخواهد روزى بى حساب و فراون مى دهد. از اين رو به مردان الهى پاداش افزون بر استحقاقشان، عنايت مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 4

4 - بهشت پر از نعمت ، فضل و ارزانى خدا به انسان است ; نه مزدى هم پاى عمل وى .

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم

راغب در {مفردات} آورده است: {و يقال لكلّ من حصل له شىء من غير تعب قد ورث كذا; هر كس مالى را به رايگان به دست آورد، گفته مى شود به ارث برد}. بنابراين، اعمال ما هرگز نمى تواند بهاى واقعى بهشت باشد; بلكه بهشت فضل ارزانى خدا به مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 6،10

6 - بيشتر مردم گرفتار ناسپاسى نسبت به خدا ، على رغم فضل و رحمت او بر آنان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى

هاى مردم زمينه ساز عذاب

و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 7،9

7 - برخوردارى آدمى از امكانات دنيوى ، تفضل الهى است .

و ابتغاؤكم من فضله

9 - شايسته است كه انسان ها ، امكانات خويش را تفضلى الهى بدانند .

و ابتغاؤكم من فضله

از اين كه آيه، براى بيان نشان خدا بودن امكانات معيشتى انسان ها، از آن امكانات به {فضل خدا} تعبير كرده است، مى توان نكته ياد شده را فهميد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 7

7 - امكانات زندگى ، تفضلى از ناحيه خداوند به انسان ها است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

از اسناد رحمت به خداوند، استفاده مى شود كه امكانات اعطا شده به بشر، خدادادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45

- 4،5

4 - پاداش دهى خداوند به مؤمنانِ داراى عمل صالح ، فراتر از استحقاق عمل آنها است .

ليجزى الذين ءامنوا . .. من فضله

ذكر {من فضله} براى بيان اين نكته است كه پاداش در نظر گرفته شده براى مؤمنان، براساس استحقاق نيست، بلكه فزون تر از آن است.

5 - پاداش هاى اخروى خداوند به مؤمنان ( بهشت و نعمت هاى آن ) ، تفضل او است .

ليجزى الذين . .. من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 12

12 - امكانات مادى ، تفضل خداوند بر بندگان است .

يرسل الرياح . .. و ليذيقكم ... و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 47 - 2،4

2 - پاداش ايمان مؤمنان ، از فضل خداوندى است .

و بشّر المؤمنين بأنّ لهم من اللّه فضلاً كبيرًا

4 - ايمان ، موجب دريافت مژده اى ويژه براى برخوردارى از تفضل خداوندى است .

و بشّر المؤمنين بأنّ لهم من اللّه فضلاً كبيرًا

چون بشارت دهى طبق آيه چهل و پنج از نقش ها و مسؤوليت هاى عمومى پيامبر(ص) است، اين بشارت، مژده خاص و ويژه اى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 12

12 - رزق الهى ، فضل خدا بر انسان

لتبتغوا من فضله

{إبتغاء} (مصدر {تبتغوا}) به معناى تلاش براى دست يافتن به خواسته است و مقصود از {لتبتغوا من فضله} تلاش براى به دست آوردن روزى است. بر اين اساس اطلاق فضل بر روزى، بيانگر آن است كه همه

روزى هاى انسان فضل الهى به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 5

5 - خداوند ، صاحب فضل و عطا است .

ذى الطول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 3

3 - نعمت هاى بهشتى ، تفضل الهى و افزون بر استحقاق آدمى است . *

تلك الجنّة الّتى أُورثتموها

واژه {اُورثتموه} از ماده {ارث}) به معناى رسيدن مال بدون عوض و زحمت است. عبارت {بما كنتم تعملون} نيز نقش عمل را در رسيدن به بهشت بيان مى كند. اين مطلب نشانگر آن است كه عمل تنها زمينه اى براى دستيابى به بهشت است و نعمت هاى بى كران الهى در آن، تفضل الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 10

10- پاداش الهى به مؤمنان متقى ، به گونه اى رايگان و نه در قبال درخواست مال از ايشان

يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} در رابطه با جمله {يؤتكم أجوركم} است و دفع دخل مقدّر مى كند; يعنى، خداوند در قبال پاداش هاى خود، چيزى جز ايمان و تقوا از شما انتظار ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 3

3 - ره يابى انسان و جامعه به رشد و تعالى دينى ، فضل و نعمت خداوندى است .

أول_ئك هم الرشدون . فضلاً من اللّه و نعمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 29 - 4،5

4 - فضل

و فزون بخشى ، تنها در دست خداوند و در اختيار او است .

و أنّ الفضل بيد اللّه

5 - خداوند ، از فضل و فزون بخشى خود ، هر كس را كه بخواهد ، بهره مند مى سازد .

و أنّ الفضل بيد اللّه يؤتيه من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 2

2 - رزق و روزى مردم ، عطاى خداوند و فضل او است .

و ابتغوا من فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 21

21 - امكانات زندگى ، فضل الهى است ; هر چند با تلاش انسان به دست آمده باشد .

يبتغون من فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 8 - 2

2 - خداوند ، تنگدستى پيامبر ( ص ) را به ثروتمندى و بى نيازى از ديگران مبدّل ساخت .

فأغنى

{غِنى}، به معناى توانگر بودن (صحاح اللغة) و {غَناء} (بر وزن كلام) به معناى اكتفاكردن است (مصباح). فعل {أغنى} به دليل حذف متعلقات آن، مى تواند هر دو معنا را برساند.

قانونمندى فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 40

40 _ احسان و تفضل خداوند به بندگان ، داراى نظامى قانونمند

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

بيان آگاهى خداوند پس از ذكر مشيت او، بيانگر اين است كه خواست خداوند بر احسان و تفضل به بندگان بدون دليل نبوده و برخاسته از آگاهى او به لياقت آنان است.

گناهكاران و فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 10

10 - گنهكاران نبايد از شمول فضل و رحمت خداوند ، نااميد باشند .

ثم توليتم . .. فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

محرومان از فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 10

10 _ خداوند ، مشركان را از فضل خود بهره مند نخواهد كرد .

فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عباده

با توجه به اينكه مشركان، از يكتا پرستى و عبادت خداوند سرباز مى زدند، ذكر {من عباده} مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 5،6

5 - دست اندركاران اصلى توطئه { افك } عليه پيامبر ( ص ) و خاندان آن حضرت ، از فضل و رحمت خداوند محروم شدند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خداوند در آيه 11، به شايعه سازان اصلى وعده عذاب بزرگ (و الذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم) مى دهد. واژه {افاضه} نيز به معناى سخن گفتن بسيار در باره موضوعى و انتشار آن است و اين، كار توده مردم بود نه منافقان كه سازنده اصلى تهمت و شايعه بودند. بنابراين فضل و رحمت خدا، شامل كسانى است كه كارگزار اصلى تهمت نبودند; بلكه بر اثر جهل و غفلت سخنى در اين زمينه به ميان آوردند در آيه بعد نيز خداوند، جهل و ناآگاهى آنان را يادآور شده، مى فرمايد:

{و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم}.

6 - ترويج كنندگان شايعات و تهمت پردازى هاى ناروا _ جدا از فضل و رحمت خداوند _ مستحق عذاب الهى اند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 18

18 - جامعه هاى آلوده به فحشا و منكرات ، از فضل و رحمت خدا محروم اند .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 32

32 _ بيماردلان سست ايمان و پذيراى ولايت و دوستى كافران ، محروم از فضل خاص خداوند

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم . .. ذلك فضل اللّه

محروميت از فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 36

36 _ محروميت آدمى از تفضلات الهى برخاسته از بى لياقتى خود اوست نه نقصان فيض و بخشش خداوند

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

ذكر گستردگى فضل الهى كه وصف {واسع} بيانگر آن است، اشاره به اين معنا دارد كه اگر آدمى مشمول فضل خاص خداوند نشود، خود مقصر است ; چرا كه فضل الهى بى نهايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 9

9 - محروميت از فضل الهى ، نمودى از عذاب خداوند براى كافران

و يستجيب الذين ءامنوا

. .. و يزيدهم من فضله و الك_فرون لهم عذاب شديد

از ارتباط صدر و ذيل آيه، برداشت بالا صورت گرفته است.

مراتب فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 9

9 - خداوند ، داراى فضل و بخششى بزرگ است .

و اللّه ذوالفضل العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 3

3 _ نعمت ها و فضل الهى ، داراى درجات و مراتب

يستبشرون بنعمة من اللّه و فضل

نكره آوردن كلمه {نعمة} و {فضل}، كه حاكى از ناشناخته بودن آن است، مى تواند به جهت بزرگى و عظمت آن فضل باشد، كه در نتيجه حكايت از تنوّع و مراتب فضل و نعمت الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 13

13 _ فضل و نعمت الهى بر بندگان ، داراى درجات متفاوت

و كان فضل اللّه عليك عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 47 - 3

3 - تفضل هاى خداوند به بندگان اش ، مراتب دارد .

فضلاً كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 13،14،15

13 - انتخاب مسلمانان براى وراثت قرآن و بهره مند شدن از آموزه هاى آن ، فضل بزرگ خداوند به آنان است .

ثمّ أورثنا الكت_ب الذين اصطفينا . .. ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {ذلك} به {اصطفاء} و {ايراث كتاب} (مستفاد از جمله {أورثنا الكتاب الذين اصطفينا})

اشاره داشته باشد.

14 - توفيق پيشتازى در انجام كار هاى خير ، فضل بزرگ الهى است .

و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به {سبق} در {سابق بالخيرات} باشد.

15 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .يقول اللّه عزّوجلّ { ذلك هو الفضل الكبير } يعنى القرآن . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..[اين كه] خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: {ذلك هو الفضل الكبير} مقصود قرآن است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 1

1 - بهشت پاينده ، فضل بزرگ الهى

ذلك هو الفضل الكبير . جنّ_ت عدن يدخلونها

{جنّات} بدل از {الفضل الكبير} و {عدن} به معناى اسقرار و پايندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 2

2 - فضل الهى به پيامبر ( ص ) ( فضل نبوت ) ، بس بزرگ و ارجمند

ذلك فضل اللّه

به كارگيرى {ذلك} (اشاره بعيد) مى تواند به خاطر بلندى درجه و فضلى باشد كه خداوند به پيامبر(ص) عطا كرده است (فضل نبوت و رسالات).

مشمولان فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 5

5 - خداوند ، بنى اسرائيل را - على رغم پيمان شكنى و اعراضشان از فرامين تورات - مورد تفضل و رحمت خويش قرار داد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 59 - 9

9 _ وعده خداوند به برخوردارى متوكلان از عطا و تفضلش

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

آيه فوق در مقام تعليم به انسان است و بى ترديد آنچه خداوند تعليم دهد، منطبق با واقعيت مى باشد در نتيجه جمله {سيؤتينا} حاكى از عطاى الهى به متوكلان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 8

8 _ فضل خداوند ، شامل حال كسانى است كه يكتا پرست و موحدند .

يصيب به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 4

4- پيامبراكرم ( ص ) ، مورد فضل و رحمت عظيم و گسترده الهى

إن فضله كان عليك كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 5

5- اعطاى يعقوب به ابراهيم ( ع ) تفضل و موهبت ويژه و افزون بر استحقاق آن حضرت بود .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب نافلة

اين برداشت به خاطر دو نكته است: 1_ {نافلة} حال براى يعقوب است. 2_يكى از معانى {نافلة} عطيه افزون بر استحقاق و لزوم است. كاربرد اين واژه در مورد اعطاى يعقوب به ابراهيم(ع)، به خاطر اين نكته است كه ابراهيم(ع) از خداوند تنها درخواست فرزند كرده بود، نه نوه; ولى خداوند از روى تفضل و موهبت ويژه خود، به او نوه هم عطا كرد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 20

20- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : ردّ

اللّه سبحانه عليه [ أيوب ( ع ) ] أهله الذين هلكوا بأعيانهم و أعطاه مثلهم معهم و كذلك ردّ اللّه عليه أمواله و مواشيه بأعيانها و أعطاه مثلها معها ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه: خداوند سبحان خانواده ايوب(ع) را كه هلاك شده بودند، به او برگرداند و مانند آنان را نيز به وى عطا كرد. و هم چنين خداوند، عين اموال و چهارپايان او را به او برگرداند و مانند آنها را نيز به همان مقدار به او عطا كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 2

2 - فضل و رحمت خداوند ، شامل همه افراد امت اسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 1

1 - امت اسلامى ، در دو عرصه دنيا و آخرت ، از فضل و رحمت خداوند برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته فى الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 1،5

1 - مؤمنان ، از فضل و رحمت خدا برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا

دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 13،14

13 - مؤمنان ، از فضل و رحمت خدا برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده است: 1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 10،18

10 - ازدواج كنندگان ، مورد عنايت خاص خداوند و بهره مند از فضل او

وأنكحوا الأي_مى منكم و الص_لحين من عبادكم و إمائكم إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه م

18 - گشايش در كار مؤمنان و تفضل به آنان از جانب خداوند ، بر پايه علم گسترده او به مصالح و نياز هاى آنان است .

يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غير متأهل عفيف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امكانات ازدواج ، برخوردارند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 8،15

8 - مردانى كه همواره در ياد خدا هستند ، علاوه بر دريافت بهترين پاداش اعمال خود ، از فضل مخصوص الهى نيز برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه .

.. و يزيدهم من فضله

15 - مردان الهى ، از روزى و فضل بدون حسابرسى خداوند برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

معناى {بغير حساب} _ به قرينه {و يزيدهم من فضله} _ مى تواند بدون حسابرسى باشد; زيرا اعطاى مازاد بر استحقاق (من فضله) دليل بر اين است كه حسابرسى در كار نيست، وگرنه مى بايست تنها به مقدار استحقاق شخص، پاداش داده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 10،12

10 - وجود قدرت هاى فوق العاده در دربار سليمان ، فضلى از جانب پروردگار براى او

فلمّا رءاه. .. قال ه_ذا من فضل ربّى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به توان موجود در دستگاه حكومتى سليمان باشد; يعنى، وجود چنين نيرويى در دستگاه من _ كه توانست تخت عظيم بلقيس را در كمتر از يك نگاه حاضر سازد _ تفضل پروردگار به من است.

12 - علم و قدرت ، دو نمود بارز فضل الهى براى سليمان ( ع ) و در خدمت او

قال الذى عنده علم من الكت_ب. .. فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال ه_ذا من فضل ربّى

گرچه علم و قدرت مطرح شده در آيه مربوط به آصف بن برخيا است; ولى وى از اعضاى دربار سليمان بود و دانش ويژه و توان فوق العاده او در خدمت حكومت آن حضرت قرار داشت. بر اين اساس است كه سليمان(ع) خدا را بر اين علم و قدرت سپاس مى گزارد. بعلاوه برخى از مفسران مراد از {الذى عنده...} را خود

سليمان(ع) دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 47 - 1

1 - پيامبر ( ص ) موظف بود كه مؤمنان را بشارت دهد به اين كه آنها از فضل بزرگ خدا ، برخوردار خواهند بود .

و بشّر المؤمنين بأنّ لهم من اللّه فضلاً كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 4

4 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 13،14

13 - انتخاب مسلمانان براى وراثت قرآن و بهره مند شدن از آموزه هاى آن ، فضل بزرگ خداوند به آنان است .

ثمّ أورثنا الكت_ب الذين اصطفينا . .. ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {ذلك} به {اصطفاء} و {ايراث كتاب} (مستفاد از جمله {أورثنا الكتاب الذين اصطفينا}) اشاره داشته باشد.

14 - توفيق پيشتازى در انجام كار هاى خير ، فضل بزرگ الهى است .

و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به {سبق} در {سابق بالخيرات} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 35 - 4،5

4 - اعطاى بهشت و سراى پايدار و بى رنج و افسردگى ، فضل و

لطف خداوند به بندگان

لايمسّنا فيها نصب و لايمسّنا فيها لغوب

5 - اعتراف بهشتيان به لطف و تفضل خدا در وارد كردن آنان به بهشت و مستحق نبود آنها به اين نعمت

الذى أحلّنا دارالمقامة من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 10

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 15

15 - تمامى اعمال نيك آدمى حتى كوچك ترين آنها ، برخوردار از پاداش افزون الهى

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

تنكير {حسنة} براى تنويع است و شامل تمامى اعمال مؤمنان _ از كوچك ترين تا بزرگ ترين آنها _ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 3،4

3 - خداوند ، بيش از خواسته ها و دعا هاى مؤمنان نيك كردار ، به آنان عطا خواهد كرد .

و يزيدهم من فضله

4 - پاداش افزون و اعطاى نعمت ها بيش از انتظار مؤمنان به ايشان ، نمودى از فضل الهى است .

و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 6

6 - انسان ها ، با وجود گناه كارى و ناسپاسى ، برخوردار از فضل و عنايت بى كران الهى

و يعف عن كثير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 57 - 2

2- نقش پيامبر ( ص ) ، در برخوردارى تقواپيشگان از فضل و بخشش الهى *

فضلاً من ربّك

تعبير {ربّك} _ به جاى {ربّهم} _ مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه پيامبر(ص)، در رسيدن فضل الهى به بهشتيان مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دريا ، نمود لطف و فضل الهى براى آدميان

سخّر لكم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از اين كه بر منافع نهفته در دريا {فضل الهى} اطلاق شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهى و گذشت او از لغزش هاى آنان

ليدخل المؤمنين . .. جنّ_ت ... و يكفّر عنهم سيّئاتهم

نفس تكفير سيّئات، خود بيانگر تفضّل است و در عين حال تعبير {يدخل} ممكن است بيانگر همين حقيقت باشد كه همه مؤمنان، در آن حدى نيستند كه به اقتضاى اعمالشان، بهشتى باشند; بلكه بايد فضل الهى، كاستى هاى آنان را جبران كند و آنان را وارد بهشت گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 3

3 -

شادمانى و عيشِ بهشتيان ، فضل الهى در قبال تعهد و تقواى ايشان

إنّ المتّقين . .. ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 7،9

7 - الحاق اعضاى مؤمن خانواده بهشتيان به ايشان ، تبلور لطف و فضل الهى در حق آنان

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

9 - پيوستن مؤمنان ، به درجه عالى پدران بهشتى خود ، تفضل الهى و نه مايه كم شدن از مقام پدر آنان و كاسته شدن از عمل آنان

ألحقنا بهم ذرّيّتهم و ما ألتن_هم من عملهم من شىء

جمله {ما ألتناهم. ..} معادل {ما نقصناهم} است و ضميرهاى {هم} به {الذين آمنوا} بازمى گردد. مقصود اين است كه خداوند، در ملحق كردن ذريه بهشتيان به آنان، از منزلت و درجه پدران چيزى نمى كاهد; بلكه بر درجه ذريه مى افزايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 5

5 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى در قبال عمل و بهشتى ديگر از فضل الهى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

طبق نظر برخى از مفسران، تثنيه آمدن {جنّتان} نظر به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 17

17 - خداوند ، هر كس را كه مشيتش تعلق بگيرد ، از فضل و عطاى خويش بهره مند مى سازد .

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 1،2،3

1 -

بعثت پيامبراكرم ( ص ) و برگزيده شدن آن حضرت از جانب خداوند به نبوت و رسالت ، فضل الهى به ايشان

ذلك فضل اللّه

در مشاراليه {ذلك} چند احتمال وجود دارد برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذلك} اشاره به بعثت پيامبراكرم(ص) داشته باشد.

2 - فضل الهى به پيامبر ( ص ) ( فضل نبوت ) ، بس بزرگ و ارجمند

ذلك فضل اللّه

به كارگيرى {ذلك} (اشاره بعيد) مى تواند به خاطر بلندى درجه و فضلى باشد كه خداوند به پيامبر(ص) عطا كرده است (فضل نبوت و رسالات).

3 - امتنان و فضل الهى به امت محمد ( ص ) ، به خاطر برگزيدن آن حضرت از ميان آنها و قرار دادن ايشان به عنوان راهنما و نجات بخش آنان از ضلالت و گمراهى

هو الذى بعث . .. و إن كانوا ... فى ضل_ل مبين ... ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 12

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه الهى به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 6

6 _ كفايت علم خداوند براى تشخيص مطيعان و شايستگان تفضّل او

ذلك الفضل من اللّه و كفى باللّه عليماً

مظاهر فضل خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 11

11 - نسخ اديان گذشته و ارائه آيينى بهتر و يا همانند آن ، رحمت و فضلى است از جانب خدا بر بندگان .

و اللّه ذوالفضل العظيم. ما ننسخ من ءاية ... نأت بخير منها أو مثلها

بيان فضل و رحمت الهى در آيه قبل و سپس بيان نسخ دينى و جايگزين كردن شريعتى ديگر، حاكى از آن است كه: نسخ دينى و ارائه آيينى جديد، از مصاديق رحمت و فضل خداوند است.

منشأ فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 22

22 _ ربوبيت خداوند ، منشأ تفضل او به بندگان خويش

يبتغون فضلا من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 9

9 - اعطاى اجر كامل و بيش از استحقاق به عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخاسته از صفت آمرزندگى و سپاس گزارى خداوند است .

ليوفّيهم أجورهم و يزيدهم من فضله إنّه غفور شكور

جمله {إنّه غفور شكور} در مقام تعليل براى {ليوفّيهم. ..} است; يعنى، چون خداوند نسبت به بندگانش غفور و شكور است، به آنان پاداش كامل و بيش از استحقاق مى هد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 5

5 - خداوند ، هر كس و هر جامعه اى را كه خود بخواهد ، از فضل و فزون بخشى خود بهره مند مى سازد .

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

موارد فضل خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 2

2 _ مال ، ثروت و امكانات مادى ، فضل الهى است .

لئن ءاتينا من فضله لنصدقنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 3

3 _ مال و ثروت ، فضل الهى است .

فلما ءاتيهم من فضله

موجبات جلب فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 11

11 - باد ها وسيله اى براى برخوردار شدن انسان ها از مواهب مادى طبيعت است .

يرسل الرياح . .. و لتبتغوا من فضله

موجبات فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 3

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 19

19- نقش اساسى ركوع و سجود ( نماز ) ، در جلب فضل و خشنودى خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{يبتغون. ..} مترتب بر {ركعّاً سجداً} است; يعنى، مؤمنان با ركوع و سجود خويش، جوياى فضل و خشنودى خدايند.

نشانه هاى فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 16

16 _ غنا و بى نيازى مؤمنان ، پرتوى از فضل الهى نسبت به آنان

فسوف يغنيكم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 7

7 _ جلوه فضل الهى ، در پاداش به مؤمنان مجاهد و انفاقگر

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا در پاداش دهى به مؤمنان است. قابل ذكر است در برداشت فوق مفروض اين است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 1

1 _ قرآن ، مظهر فضل خداوند و جلوه رحمت اوست .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل بفضل اللّه و برحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 6

6 _ نزول رزق و مباح بودن بهره مندى از آن ، از نشانه هاى تفضل خداوند بر مردم است .

ما أنزل اللّه لكم من رزق . .. إن اللّه لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 6

6- اعطاى كتابى بى مانند چون قرآن به پيامبر ( ص ) نشان فضل عظيم الهى به آن حضرت است .

إن فضله كان عليك كبيرًا . قل لئن اجتمعت ... لايأتون بمثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و

هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2،5

2 - وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و فحشا ، جلوه اى از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 14

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده است:

1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 5،9

5 - جلوه فضل الهى ، در پاداش دادن به مردمانى كه پيوسته به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا، در پاداش دهى به مردمان الهى است.

9 - اعطاى پاداشى افزون بر استحقاق شخص ، نمودى از فضل خداوند است .

ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 12

12 - علم و قدرت ، دو نمود بارز فضل الهى براى سليمان ( ع ) و در خدمت او

قال الذى عنده علم من الكت_ب. .. فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال ه_ذا من فضل ربّى

گرچه علم و قدرت مطرح شده در آيه مربوط به آصف بن برخيا است; ولى وى از اعضاى دربار سليمان بود و دانش ويژه و توان فوق العاده او در خدمت حكومت آن حضرت قرار داشت. بر اين اساس است كه سليمان(ع) خدا را بر اين علم و قدرت سپاس مى گزارد. بعلاوه برخى از مفسران مراد از {الذى عنده...} را خود سليمان(ع) دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) ، جلوه اى از فضل و رحمت بى كران خدا بر مردم

و إنّ ربّك لذو

فضل على الناس

به كار رفتن واژه {ربّ} _ به جاى هر اسم و صفتى ديگر _ و اضافه شدن آن به كاف _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ مى تواند از آن جهت باشد كه تربيت و پرورش شخصيتى چون پيامبر(ص) از سوى خدا، خود نمود بارزى از فضل گسترده او بر مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 6

6 - توشه زندگى ، نمودى از فضل خدا بر بندگان است .

و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 11

11 - جلوه فضل و لطف الهى در پاداش دادن به محسنان

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

ملاك قرار گرفتن پاداش بهترين اعمال در وقت جزا و پاداش، و بدترين اعمال در وقت عفو و چشم پوشى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 10

10 - آفرينش شب و روز در راستاى تأمين نياز ها و منافع بشر ، جلوه اى از فضل و احسان خداوند به او است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. إنّ اللّه لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 19،20

19 - تحقق همه خواسته هاى انسان در بهشت ، نمود فضل بزرگ خداوند است .

لهم ما يشاءون . .. ذلك هو الفضل الكبير

20 - برخوردارى ها و نعمت هاى بى پايان

بهشت ، نشانگر فضل و رحمت خدا است و نه رفاه و خوشى محدود كافران در دنيا .

يرزق من يشاء . .. و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها ... لهم ما يشاءون ... ذلك ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 4

4 - پاداش افزون و اعطاى نعمت ها بيش از انتظار مؤمنان به ايشان ، نمودى از فضل الهى است .

و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دريا ، نمود لطف و فضل الهى براى آدميان

سخّر لكم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از اين كه بر منافع نهفته در دريا {فضل الهى} اطلاق شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1،6

1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

6 - وجود رهبرى دينى و شريعت آسمانى ، تبلور فضل و نعمت الهى بر خلق *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه . .. فضلاً من اللّه و نعمة

برداشت بالا بدان احتمال است كه جمله {فضلاً من اللّه و نعمة} در رابطه با صدر آيه قبل (فيكم رسول اللّه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 7

7 - الحاق اعضاى

مؤمن خانواده بهشتيان به ايشان ، تبلور لطف و فضل الهى در حق آنان

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 16

16 - آمرزش گناه بندگان و اعطاى بهشت پهناور به آنان ، جلوه فضل و فزون بخشى خداوند به آنان است ; نه استحقاق ايشان .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة . .. ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 29 - 3

3 - نبوت ، نمود فضل و فزون بخشى خداوند است .

ألاّيقدرون على شىء من فضل اللّه

مراد از {شىء من فضل اللّه} فضل نبوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 6

6 - فروزان نگه داشتن هميشگى مشعل هدايت و برانگيختن مردان الهى براى هدايت خلق ، نمود فضل و فزون بخشى مستمر خداوند

و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم . .. ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {ذلك فضل اللّه} اشاره به {آخرين} داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 12

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه

الهى به انفاق گران است.

نياز به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 5

5 - همه انسان ها حتى پيامبران بزرگ ، نيازمند فضل خدا

و اجعلنى من ورثة جنّه النعيم

واسطه فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 21

21_ پيامبران ، واسطه جريان فضل الهى بر مردمان

ذلك من فضل الله علينا و على الناس

وسعت فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 2

2 - فضل و رحمت خداوند ، شامل همه افراد امت اسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 1،4

1 - خداوند ، داراى فضل و رحمت بى كران بر عموم انسان ها

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

تعبير {فضل} به صورت نكره، بيانگر عظمت و گستردگى آن است و واژه {ناس} _ به قرينه مقام _ دربرگيرنده همه انسان ها (مؤمن و كافر) است.

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى شمول و فراگير بودن فضل و رحمتش برتمامى مردمان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

ويژگيهاى فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 5

5 _ فضل خداوند ، دايمى و لاينقطع و شامل و فراگير همه مردم ( كافر و مؤمن ) است .

إن اللّه لذو فضل على الناس

فضيلت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فضيلت

تداوم فضيلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- قدر - 97 - 5 - 4

4 - شب قدر ، تا سپيده دم به فضيلت خود باقى است .

سل_م هى حتّى مطلع الفجر

تفاوت فضيلت شب ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 2 - 2

2 - تفاوت شب ها در فضيلت

و ليال عشر

نكره آمدن {ليال} و سوگند به آن ده شب خاص، بيانگر عظمت آنها در بين شب هاى سال است.

فضيلت احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 14

14 _ طلاق و مشكلات خانوادگى ، نبايد موجب فراموشى ارزش ها و فضيلت ها ( همانند عفو و احسان ) گردد .

و ان طلّقتموهنّ . .. و ان تعفوا اقرب للتّقوى و لا تنسوا الفضل بينكم

فضيلت اداى گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 33 - 2

2 - اداى شهادت و گواهى ، اقدامى شايسته و بايسته

و الذين هم بشه_دتهم قائمون

فضيلت اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 7

7 - قرآن و اديان الهى ، سراسر راست و مطابق با واقع و حق و حقيقت

و الذى جاء بالصدق

فضيلت استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 11

11 _ ارزش و اهميّت دعا و استغفار به درگاه خداوند

ربّنا فاغفرلنا . .. و كفّر عنّا ... و توفّنا

چون خداوند در مقام ستايش از خردمندان، اين دو ويژگى را براى آنان، ذكر كرده است.

فضيلت

اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 3

3- مجموعه تعاليم اسلام ، براساس رحمت و مهربانى ويژه خداوند به انسان است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 12

12 - اسلام ، تنها دين مورد پسند خدا و متناسب و سودمند براى انسان ها

و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم

گفتنى است سودمند بودن دين اسلام براى بشر، از لام {لهم} _ كه براى انتفاع است _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 9

9 - اسلام ، برترين عقيده و بهترين سخن در باب دين

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

مقصود از سخن در آيه شريفه و گزينش بهترين سخنان، آن سخنى است كه درباره مسائل دينى است. بنابراين مصداق اصلى و مورد نظر بهترين سخن، مكتب اسلام خواهد بود كه دين منتخب قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 9

9 - اسلام علاوه بر معارف و احكام شريعت هاى پيشين ، دربردارنده آموزه هايى فزون تر

شرع لكم . .. و الذى أوحينا إليك و ما وصّينا به إبرهيم

توصيه در جايى به كار مى رود كه امور بسيار مهم و اساسى مورد نظر باشد. بنابراين تغيير تعبير از توصيه به وحى در مورد اسلام، نشان دهنده آن است كه اسلام علاوه بر امور توصيه شده، امور ديگرى را نيز در بر دارد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 3

3- { قرآن } كتاب معرفت و شناخت ، و { اسلام } دين عقل و انديشه

أفلايتدبّرون القرءان

فضيلت اماكن مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 14

14 _ نقش مسجد و محراب _ مكان هاى مقدس _ در استجابت دعا *

دخل عليها زكريّا المحراب . .. هنا لك دعا زكريّا ربّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مشاراليه {هنالك}، {المحراب} باشد; و جمله {و هو قائم يصلى فى المحراب}، در آيه بعد مؤيد اين معناست.

فضيلت امانتدارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 2

2 - امانت دارى و پايبندى به عهد و پيمان ، از خصلت هاى شايسته و بايسته

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

فضيلت انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 19

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

فضيلت انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 2

2 _ ارزش

انفاق ، در گروِ در راه خدا بودن آن

ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 1،2

1 _ ارزش انفاق در گروِ در راه خدا بودن آن است .

الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه

2 _ عارى بودن انفاق از هر گونه منّت و آزار _ چه هنگام پرداخت و چه پس از آن _ ، از شرايط ارزشمندى ، قبولى و پاداش در مقابل آن

الّذين ينفقون . .. ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 1

1 _ ارزش و برترى گفتار پسنديده و عفو و گذشت ، نسبت به بخششى كه آزار به دنبال دارد .

قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 11

11 _ خداوند ، ستايشگر انفاق كنندگان ، در عين بى نيازى از انفاق آنان

اَنّ اللّه غنىّ حميد

{حميد} در برداشت فوق به معناى حامد (ستايش كننده) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 3

3 _ ارزش برتر صدقه پنهانى ، نسبت به صدقه آشكار

ان تبدوا . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

بنابراينكه كلمه {لكم} قرينه براى ارزشمندتر بودن صدقه پنهانى براى شخص صدقه دهنده نباشد و به اطلاق آيه نظر شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 2

2

_ ارجمندى و برترى انفاق هاى پنهانى و شبانه ، بر انفاق هاى آشكار و در روز *

الّذين ينفقون . .. سِراً و علانيّةً

چنانچه تقدم در ذكر دلالت بر تقدم در رتبه و فضيلت كند، انفاق از نظر وقت و حالت چهار قسم مى شود. چون از يك سو وقت (شب و روز) مقدّم بر حالت (پنهان و آشكار) شده و از سوى ديگر شب مقدّم بر روز و در حالت پنهانى مقدّم بر آشكار شده است، لذا اين چهار قسم به ترتيب فضيلت عبارتند از: 1 _ شب و به صورت پنهانى 2 _ روز و به صورت پنهانى 3 _ شب به صورت آشكار 4 _ روز به صورت آشكار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 7

7 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا داراى ويژگى و امتياز در ميان ساير عبادات و تكاليف الهى

يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

بديهى است ايمان علاه بر اقامه نماز و انفاق داراى نمودهاى عملى ديگر نيز هست ; بنابراين ذكر اين دو براى رساندن اهميت ويژه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 10

10_ انفاق كردن خصلتى نيكوست چه پنهانى انجام گيرد و چه آشكارا .

أنفقوا مما رزقن_هم سرًّا و علانية

فضيلت اوراق قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 14 - 1

1 - صفحه هاى قرآن در پيشگاه خداوند ، داراى جايگاهى بلند و ارزشى والا است .

مرفوعة

فضيلت ايثار

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 8

8 _ ارزشمندى و استحباب گذشت انسان از حقّ خويش

و ان تعفوا اقرب للتقوى

فضيلت ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 2

2 _ ارزشمندى ايمان و مؤمن ، در پيشگاه خداوند

يا ايّها الّذين امنوا

در خطاب مستقيم خداوند، نوعى تشريف و تفخيم نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 4

4 _ تقوا ، مرتبه اى بالاتر از ايمان

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 5

5 - جايگاه والاى ايمان و عمل صالح در پيشگاه خدا

و الذين ءامنوا و . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

با توجه به تأكيد خدا در اين آيه و آيه قبل درباره ايمان و عمل صالح، ارزش و اهميت آن استفاده مى شود.

فضيلت برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 7

7 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا داراى ويژگى و امتياز در ميان ساير عبادات و تكاليف الهى

يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

بديهى است ايمان علاه بر اقامه نماز و انفاق داراى نمودهاى عملى ديگر نيز هست ; بنابراين ذكر اين دو براى رساندن اهميت ويژه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 13

13- برپاداشتن نماز و پرداخت زكات ، در مقايسه با ديگر كار هاى نيك ، از جايگاهى ويژه

و والا برخوردار است .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

با آن كه نماز و زكات خود از مصاديق كارهاى نيك است; اما خداوند آن دو فريضه را به طور جداگانه ذكر فرمود. بيان اختصاصى آن دو، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فضيلت بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 11،12

11 - اسماعيل بن مهران گويد : امام رضا ( ع ) فرمود : { ان بسم اللّه الرحمن الرحيم أقرب إلى إسم اللّه الأعظم من سواد العين إلى بياضها ;

12 _ حسن بن فضال گويد : { سألت الرضا ( ع ) على بن موسى ( ع ) عن { بسم اللّه } ، فقال : معنى قول القائل { بسم اللّه } اسم على نفسى سمة من سمات اللّه عز و جل و هى العبادة

. . . ;

امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از معناى {بسم اللّه} فرمود: معناى سخن كسى كه مى گويد {بسم اللّه} اين است كه يكى از نشانه هاى بندگى خداى عز و جل را بر خود مى نهم . ..}.

فضيلت بصيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 2

2 - علم و روشن بينى ، از فضايل و ارزش هاى انسانى و الهى

و ما يستوى الأعمى و البصير

فضيلت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 24 - 3

3 _ بهشت ، برترين جايگاه و نيكوترين آسايشگاه

أصح_ب الجنّة يومئذ خير مستقرًّا و أحسن مقيلاً

فضيلت بهشت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 16

16 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { عدن ، داراللّه التى لم تر ها عين و لم تخطر على قلب بشر لا يسكن ها غير ثلاثة النبيين و الصديقين و الشهدا . . . ;

{عدن} خانه [ويژه] خداست كه هيچ چشمى آن را نديده و به قلب هيچ بشرى خطور نكرده است. در آن خانه ساكن نمى شود مگر سه دسته: پيامبران، صديقان و شهيدان ... }.

فضيلت بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 7

7 _ اظهار خشوع و خضوع در برابر خدا به هنگام تصرف بيت المقدس از دستورات خدا به بنى اسرائيل

و ادخلوا الباب سجداً

كلمه {سجداً} جمع {ساجد} و حال براى فاعل {ادخلوا}

است. از آن رو كه سجده در حال ورود با معناى اصطلاحى آن (پيشانى بر خاك ساييدن) سازگار نيست، مى توان گفت در اينجا معناى لغوى آن (خضوع و خشوع) اراده شده است.

فضيلت پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 13

13- برپاداشتن نماز و پرداخت زكات ، در مقايسه با ديگر كار هاى نيك ، از جايگاهى ويژه و والا برخوردار است .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

با آن كه نماز و زكات خود از مصاديق كارهاى نيك است; اما خداوند آن دو فريضه را به طور جداگانه ذكر فرمود. بيان اختصاصى آن دو، گوياى برداشت ياد شده است.

فضيلت پيشگامى در سلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 25 - 2

2 - ارزش مبادرت به سلام ، هنگام ورود بر ديگران

إذ دخلوا عليه فقالوا سل_مًا

مطلب بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، ابتدا وصف {مكرم} را براى ميهمانان ابراهيم(ع) آورده و سپس نخستين عمل آن ميهمانان شريف (سلام به هنگام ورود) را ياد كرده است.

فضيلت تأمين خويشاوندان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 4

4 - فضيلتِ تغذيه خويشاوندان يتيم خود ، برتر از رساندن غذا به ديگر اقشار محروم جامعه است .

يتيمًا ذا مقربة . أو مسكينًا ذا متربة

فضيلت تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 4

4 - فضيلتِ تغذيه خويشاوندان يتيم خود

، برتر از رساندن غذا به ديگر اقشار محروم جامعه است .

يتيمًا ذا مقربة . أو مسكينًا ذا متربة

فضيلت تأمين مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14 - 5

5 - فضيلت آزادسازى بردگان ، برتر از تغذيه گرسنگان جامعه است . *

فكّ رقبة . أو إطع_م

تقديم {فكّ رقبة}، بيانگر برداشت ياد شده است.

فضيلت تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 4

4 - تسبيح بسيار خداوند و منزه دانستن او از هر كاستى و شرك ، داراى فضيلتى بسيار است .

كى نسبّحك كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 12

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند

پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فضيلت تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 1

1 _ تسليم خدا بودن با تمام وجود به همراه انجام كار هاى نيك و شايسته ، بهترين آيين است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

مراد از {وجه}، ذات و نفس آدمى است كه از آن به تمام وجود تعبير شده است; {محسن} در برداشت فوق به معناى انجام دهنده كار نيك گرفته شده است.

فضيلت تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 1

1 - تلاوت آيات قرآن و آموختن معارف آن به مردم ، حركتى مطلوب و شايسته پى گيرى است .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تداوم، از فعل مضارع {تتلى} استفاده مى شود; زيرا در مواردى كه سخن درباره كارهاى گذشته افراد و يا بيان حالت آنان است، فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.

فضيلت تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 2

2 _ تقواى الهى ، مرتبه اى بالاتر از ايمان

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه

از اينكه

به مؤمنان امر به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 3

3 _ تقواى كامل و شايسته ، مرتبه اى برتر از ايمان

يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه حق تقاته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 18

18 _ ارزشمندى تقوا و نيكوكارى و مقام والاى پرهيزكاران و نيكوكاران

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 4

4 _ تقوا ، مرتبه اى بالاتر از ايمان

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

فضيلت تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 4

4 _ قرآن ، كتابى است باعظمت و تلاوت آن بسيار ارزشمند مى باشد .

و ما تكون فى شأن و ما تتلوا منه من قرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 3 - 5

5 - تلاوت وحى و قرآن كريم ، كارى ارزشمند است و قرائت كنندگان از جايگاهى بلند در پيشگاه خداوند برخوردارند .

فالتّلي_ت ذكرًا

از سوگند خداوند به تلاوت كنندگان وحى و قرآن كريم، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 1

1 - تلاوت آيات قرآن و آموختن معارف آن به مردم ، حركتى مطلوب و شايسته پى گيرى است .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تداوم، از فعل مضارع

{تتلى} استفاده مى شود; زيرا در مواردى كه سخن درباره كارهاى گذشته افراد و يا بيان حالت آنان است، فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.

فضيلت تنزيه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 4

4 - تسبيح بسيار خداوند و منزه دانستن او از هر كاستى و شرك ، داراى فضيلتى بسيار است .

كى نسبّحك كثيرًا

فضيلت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 19

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 4

4- برترى و برجستگى قرآن نسبت به تورات

ءاتينا موسى . .. ذكرًا ... و ه_ذا ذكر مبارك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مورد {تورات} فقط {ذكر} به كار برده است; در صورتى كه براى قرآن صفت {مبارك} را اضافه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 5

5 - عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من

عند اللّه هو أهدى منهما

فضيلت جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 20

20 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { يوم الجمعة سيد الأيام . . . خلق اللّه فيه آدم واهبط فيه آدم إلى الأرض ;

روز جمعه شريف ترين روزهاست . .. در آن روز خداوند آدم را آفريد و در همين روز او را به زمين فرستاد}.

فضيلت جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 3

3 _ نبرد مجاهدان بدر در راه خدا و مورد ستايش او

فئة . .. تقاتل فى سبيل اللّه

از تأييد خداوند به اينكه جنگشان فى سبيل اللّه بوده، ستايش خداوند استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 13

13 _ جهاد و شهادت در راه خدا ، حركتى بى ارزش در ديدگاه منافقان

لو اطاعونا ما قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 3

3 _ ارزشمندى تشويق مردم به جهاد در راه خدا

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

چون تحريك مردم به جهاد، {شفاعة حسنة} ناميده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 12

12 _ جهاد با مال و جان ، از برترين ارزش ها در نظام ارزشى اسلام

لايستوى القاعدون . .. و المجاهدون ... باموالهم و انفسهم فضّل اللّه المجاهدين بام

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 12

12 - جهاد در راه خدا ، داراى اجرى بزرگ و ارجمند

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

فضيلت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 1

1 - حج و مناسك آن ، داراى ارج و منزلتى و الا در نزد خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. و ليطّوّفوا بالبيت العتيق ذلك

{ذلك} اشاره به مجموع مطالبى است كه تا اين جا درباره حج و مناسك آن بيان شده است. مقصود از استعمال {ذلك} در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام پيشين و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى، كلمه {ه_ذا} را به كار مى برند مانند: {ه_ذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب}. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ مى تواند براى بيان بُعد منزلت حج و مناسك آن و ارج و ارزش والاى آن در پيشگاه خداوند باشد.

فضيلت حج پياده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 11

11 - فضيلت و ارزش والاى حج پياده در پيشگاه خداوند

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

تقديم پيادگان (رجال) بر سواركاران (و على كلّ ضامر) مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

فضيلت حلق(سرتراشى)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 19

19- عن علىّ ( ع ) . . . قال اللّه تعالى

{ . . .محلّقين رءوسكم و مقصّرين } فبدأ بالحلق و هو أفضل ;

از على(ع) روايت شده كه خداى تعالى فرمود: {. .. محلّقين رءوسكم و مقصّرين} سر تراشيدن را اول ذكر كرد [و تقصير را بعد] و سرتراشيدن، [از تقصير ]افضل است}.

فضيلت حمد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 11،12

11 - تسبيح و ستايش پروردگار ، پيش از طلوع و غروب آفتاب ، داراى ارزش و آثارى ويژه است .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

فضيلت خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 4

4 - ترس از خدا و نگرانى از دست نيافتن به تزكيه نفس ، ترسى به سزا و حالتى مطلوب در پيشگاه خداوند

و هو يخشى

فضيلت دره طوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 1

1 - دره طوى _ در صحراى سينا _ سرزمين

تكلم خداوند با موسى ( ع )

ي_موسى . إنّى أنا ربّك ... إنّك بالواد المقدّس طوًى

{واد} مخفف {وادى}، يعنى حد فاصل بين كوه ها كه راه عبور سيلاب باشد (مصباح). {طُوى} ممكن است نام دره اى پايين كوه طور باشد (لسان العرب). در اين صورت بدل يا عطف بيان براى {الواد المقدس} خواهد بود و ممكن است به معناى {ساعة} و {لحظة} باشد (لسان العرب). كه ظرف براى {المقدس} مى شود; يعنى دره اى كه در برهه اى از زمان (اشاره به لحظه تكلم خداوند با موسى(ع)) تقدس يافته است.

فضيلت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 12

12 _ ارجمندى دعا در حال قيام به هنگام نماز

و قوموا للّه قانتين

امام باقر (ع): {و القنوت} هو الدعاء فى الصلوة فى حال القيام

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 600 ; نورالثقلين، ج 1، ص 237، ح 940.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 11

11 _ ارزش و اهميّت دعا و استغفار به درگاه خداوند

ربّنا فاغفرلنا . .. و كفّر عنّا ... و توفّنا

چون خداوند در مقام ستايش از خردمندان، اين دو ويژگى را براى آنان، ذكر كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 5

5 - دعا به درگاه خداوند و درخواست از او در عين آگاهى و بصيرت او بر حال بندگان ، مطلوب و پسنديده است .

و أشركه فى أمرى . .. إنّك كنت بنا بصيرًا

موسى(ع) در عين سخن از آگاهى خداوند بر احوال

خود و هارون به درگاه او دعا كرده و خواسته هاى خود را مطرح كرده است. اين رويه موسى(ع) نشان آن است كه در عين آگاهى خداوند از همه چيز، دعا به درگاه او مطلوب و كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 11

11 _ { عن يزيدبن معاوية العجلى . قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) كثرة القرائة أفضل أم كثرة الدعاء أفضل ، قال كثرة الدعاء أفضل ، و قرء ه_ذه الآية ;

يزيدبن معاويه عجلى گويد: به امام باقر(ع) گفتم: زياد خواندن قرآن بهتر است يا زياد دعا كردن؟ فرمود: زياد دعا كردن با فضيلت تر است و اين آيه را قرائت فرمود: {قل مايعبؤا ربّى لولا دعاؤكم. ..}.

فضيلت دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 6

6 - دين نوح ، اولين شريعت آسمانى است . *

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا

آيه شريفه در مقام بيان اديان پيشين است. تعبير {شرع لكم... أوحينا إليك} مى تواند ناظر به اولين و آخرين شرايع آسمانى باشد.

فضيلت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 2،3

2 _ ارزش ياد خداوند همواره و در هر حال

الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

3 _ اهميّت و ارزش برتر ياد خدا در حال قيام بر حال نشسته و در حال نشسته بر حال خوابيده *

الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

در برداشت فوق، كلمات {قيام} و

{قعود} و {على جنوبهم} به معناى حقيقى آن گرفته شده، نه به معناى كنايى آن (همه حالات)، و ترتيب ذكرى اين حالات مى تواند اشاره به ترتيب آن در اهميّت و ارزش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فضيلت راستگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 6

6 - صداقت و راست گويى ، فضيلتى است كه غير معتقدان به خدا نيز آن را باور دارند .

إن كنتم ص_دقين

فضيلت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 2

2 - روح انسان ، دريافت كننده الهام از جانب خداوند

فألهمها

{إلهام}; يعنى، القا كردن به قلب و ذهن و عقل. اين واژه تنها در مواردى به كار مى رود كه از جانب خداوند و عالم بالا باشد. اصل اين كلمه، از {التهام} (بلعيدن) است. (مفردات راغب)

فضيلت زكات

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 8

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 12

12 _ اهميّت و ارزش برتر نماز ، نسبت به زكات *

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

تقديم ذكرى نماز بر زكات، مى تواند اشاره به اهميّت بيشتر نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 2

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا

الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى باشد _ قابل استفاده است.

فضيلت زمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 2

2 - اختلاف زمان ها ، در فضيلت

ليلة القدر خير من ألف شهر

فضيلت زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 4

4 - جهان آخرت ، زندگى حقيقى انسان است و دنيا در مقايسه با آن ، فاقد ويژگى هاى زندگانى است .

لحياتى

تعبير {حياتى}، بيانگر آن است كه گوينده آن، حيات را به آخرت اختصاص داده، آن گونه كه گويا حيات او در دنيا، حيات نبوده است.

فضيلت زيارت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 10

10 _ درك محضر و زيارت پيامبر(ص) داراى خير و فضيلت است. *

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

فضيلت سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 20

20- سجده و گريه در حال سجود ، حالتى مطلوب و داراى فضيلت است .

إذا تتلى عليهم . .. خرّوا سجّدًا و بكيًّا

{بكيّاً} جمع است و مانند {سجّداً} حال مقدّره است; يعنى افراد ياد شده با شنيدن آيات الهى، خود را براى سجود و گريه به زمين مى افكنند.

فضيلت سرعت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 -

3 - 4

4 - تسريع در انجام فرمان هاى الهى ، فضيلتى درخور تحسين است .

و الس_بح_ت سبحًا

سوگند خداوند به {سابحات}، حاكى از فضل شتابگران و نيكو شمردن كار آنان است.

فضيلت سقايت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 10

10 _ ابوبصير از امام باقر يا امام صادق _ عليهما السلام _ درباره قول خداى عز و جل { أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر } روايت كرده است : { نزلت فى حمزة و على و جعفر و العباس و شيبة . . . و كان على ( ع ) و حمزة و جعفر الذين آمنوا باللّه و اليوم الآخر و جاهدوا فى سبيل اللّه لايستوون عند اللّه ;

اين آيه شريفه درباره حمزه، على، جعفر، عباس و شيبه نازل شده كه آنان (عباس و شيبه) به منصب آب رسانى به حاجيان و پرده دارى كعبه افتخار مى كردند، پس خداوند عز جل اين آيه را نازل فرمود: آيا منصب آب رسانى به حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام را با [عمل ]كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد و در راه خدا جهاد كرد. همانند قرار داده ايد؟ آنان نزد خدا مساوى نيستند!}.

فضيلت سگ اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 18 - 10

10- سگ اصحاب كهف ، بر جامعه مشرك و گمراه ، شرافت داشت .

و كلبهم ب_سط ذراعيه بالوصيد

ياد كردن از سگ اصحاب كهف و تصوير حالت اش، بلكه برشمردن آن در جمع اصحاب

كهف، در آيات بعد (رابعهم كلبهم. ..)، تعريضى است به آنان كه اصحاب كهف را يارى نكردند و با آنان همگام نشده و به پاى سگ آنان نيز نرسيدند.

فضيلت سوره حمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 1،2،6

1- { سوره حمد } از عطاياى خداوند بر پيامبر ( ص )

و لقد ءاتينك سبعًا من المثانى

نوع مفسّران بر آنند كه مراد از {سبعاً} سوره حمد است كه هفت آيه دارد و {المثانى} (جمع مثنى) صفت براى قرآن كريم است; چنان كه در سوره {زمر} (آيه 23) اين كلمه به عنوان صفت قرآن ذكر شده است. گفتنى است: روايات نيز مؤيد همين مطلب است.

2- سوره حمد ، داراى جايگاه ويژه و ارزشى والا در ميان مجموعه سوره هاى قرآن

و لقد ءاتينك سبعًا من المثانى و القرءان العظيم

برداشت فوق از اختصاص به ذكر يافتن سوره حمد پيش از بيان قرآن به عنوان {كتاب عظيم} استفاده مى شود.

6- { عن يونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) { و لقد آتيناك سبعاً من المثانى و القرآن العظيم } قال : هى سورة الحمد و هى سبع آيات منها بسم الله الرّحمن الرّحيم و إنما سميت المثانى لأنها يثنى فى الركعتين ;

يونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند {ولقد آتيناك سبعاً من المثانى و القرآن العظيم} سؤال كردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است كه هفت آيه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحيم است و همانا مثانى ناميده شده است; زيرا در

دو ركعت نماز دو بار خوانده مى شود}.

فضيلت شب جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 18

18_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : فى قول يعقوب لبنيه { سوف أستغفر لكم ربى } قال : أخّرها إلى السحر ليلة الجمعة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا از قول يعقوب كه گفت: {سوف أستغفر لكم ربى} روايت شده است كه فرمود: يعقوب استغفار را تا سحر شب جمعه به تأخير انداخت}.

فضيلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،11

1- نزول قرآن از سوى خداوند ، در شبى مبارك و ارجمند ( شب قدر )

إنّا أنزلن_ه فى ليلة مب_ركة

11- { عن حُمران انّه سأل أبا جعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { إنّا أنزلناه فى ليلة مباركة } قال : نعم هى ليلة القدر و هى فى كلّ سنة فى شهر رمضان فى العشر الأواخر فلم ينزل القرآن إلاّ فى ليلة القدر . . . ;

از حمران روايت شده است كه از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {إنّا أنزلناه فى ليلة مباركة} سؤال كرد; حضرت فرمود: آرى آن شب مبارك، همان شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان، در ده روز آخر آن است، و قرآن نازل نگشته مگر در شب قدر. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 6

6 - شب قدر ، شبى با عظمت در پيشگاه خداوند

إنّا أنزلن_ه فى ليلة القدر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 1،4

1 - فضيلت شب قدر ، از هزار ماه خالى از آن ، افزون تر است .

ليلة القدر خير من ألف شهر

4 - { عن ابن عباس قال : ذُكِر لرسول اللّه ( ص ) رجل من بنى اسرائيل أنّه حمل السلاح على عاتقه فى سبيل اللّه تعالى ألف شهر فعَجِب من ذلك رسول اللّه ( ص ) عجباً شديداً و تمنى أن يكون ذلك فى أمّته . . . فأعطاه اللّه ليلة القدر و قال : ليلة القدر خير من ألف شهر الذى حمل الإسرائيلى السلاح فى سبيل اللّه لك و لاُمّتك من بعدك إلى يوم القيامة فى كلّ رمضان ;

از ابن عباس روايت شده كه براى رسول خدا(ص) ذكر مردى از بنى اسرائيل به ميان آمد كه او در راه خدا هزار ماه شمشير خود را بر شانه اش حمل نموده [و آماده جهاد در راه خدا بود]. رسول خدا(ص) از اين جريان سخت تعجب نمود و آرزو كرد كه اين فضيلت در امتش باشد ... پس خداوند[ در مقابل] به آن حضرت شب قدر را عطا كرد و فرمود: شب قدر، بهتر از هزار ماهى است كه آن مرد بنى اسرائيلى در راه خدا سلاح حمل كرد [اين شب قدر] براى تو و امّتت بعد از تو، تا روز قيامت در هر ماه رمضان خواهد بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 5 - 5

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتى ، تا پايان سپيده دم ادامه

دارد .

سل_م هى حتّى مطلع الفجر

حرف {حتّى} _ كه براى بيان انتهاى غايت است _ دلالت دارد كه نكته قبل، شامل زمان طلوع فجر نيز مى شود.

فضيلت شب معراج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 6

6- شب سير پيامبر ( ص ) از مسجدالحرام به مسجدالاقصى ، شبى با عظمت و بزرگ بود .

أسرى بعبده ليلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه تنكير {ليلاً} براى تفخيم و تعظيم باشد.

فضيلت شب هاى دهگانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 2 - 3

3 - وجود ده شب با فضيلت ، به صورت پياپى در بين شب هاى هر سال

و ليال عشر

درباره مراد از شب هاى ده گانه، اقوال و روايات گوناگونى وجود دارد. مشهورترين آنها اين است كه مراد، شب هاى دهه اول ذى الحجه است. برخى آن را بر دهه آخر ماه رمضان و يا دهه اول ماه محرم تطبيق داده اند.

فضيلت شهادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 4،8،11،12

4 _ شهادت در راه خدا ، داراى منزلتى والاتر از مرگ در راه او

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

تقدّم ذكرى شهادت، حاكى از تقدّم مرتبه آن است.

8 _ مرگ و يا شهادت در راه خدا ، داراى ارزشى برتر از ماندن در دنيا و ثروت اندوزى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم . .. خير ممّا يجمعون

11 _ ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات

، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 _ مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين كننده نيست. 2 _ جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

12 _ ايمان به ارزشمندى والاى شهادت و مرگ در راه خدا ، رهايى بخش آدمى از وابستگى هاى دنيوى

و لئن قتلتم . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 13

13 _ جهاد و شهادت در راه خدا ، حركتى بى ارزش در ديدگاه منافقان

لو اطاعونا ما قتلوا

فضيلت صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 5

5- صبر و شكيبايى ، مفيدتر و ارزشمندتر از قصاص و مقابله به مثل است .

و إن عاقتبم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 4

4- ارزش مندى صبر و جايگاه والاى صابران ، در پيشگاه خداوند

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

فضيلت صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 4

4 _

نبوت ، صداقت كامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهى

فاولئك . .. ذلك الفضل من اللّه

فضيلت صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 1،3،10

1 _ صدقه آشكار ، عملى نيك و ارزشمند

ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هى

3 _ ارزش برتر صدقه پنهانى ، نسبت به صدقه آشكار

ان تبدوا . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

بنابراينكه كلمه {لكم} قرينه براى ارزشمندتر بودن صدقه پنهانى براى شخص صدقه دهنده نباشد و به اطلاق آيه نظر شود.

10 _ پرهيز از ريا و منّت و آزار ، از حكمت هاى ارزش برتر صدقه پنهانى

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس . .. و ان تخفوها

در آيات سابق، پاداش انفاق را در گرو {فى سبيل اللّه} بودن و پرهيز از ريا و منّت و آزار شمرد; چون صدقه پنهانى تأمين كننده اين معيار است، لذا داراى ارزش برتر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 1

1 - صدقه دادن ، امرى بس پسنديده در بينش الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة

واجب شدن صدقه _ و نه هر عمل پسنديده ديگر _ بر كسانى كه مى خواستند با پيامبر(ص) نجوا كنند و با آن حضرت گفت وگوى محرمانه داشته باشند; بيانگر مطلب بالا است.

فضيلت طول ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 47

47 - { عن بُرَيد العجلىّ قال :

قلت لأبى جعفر ( ع ) أيّهما أفضل فى الصلاة كثرةُ القراءة أو طول اللَّبث فى الرّكوع و السجود ؟ قال : فقال : كثرةُ اللَّبث فى الرّكوع و السجود فى الصلاة أفضل أما تسمع لقول اللّه تعالى : { فاقرءوا ما تيسّر منه و أقيموا الصلاة } إنّما عنى بإقامة الصلاة طول اللَّبث فى الرّكوع و السّجود . . . ;

بُرَيد عجلى گويد: به امام باقر(ع) گفتم: آيا كثرت قرائت (قرآن) در نماز برتر است يا كثرت درنگ در ركوع و سجود؟ فرمود: طولانى كردن ركوع و سجود در نماز، برتر است. آيا سخن خداى تعالى را نشينده اى كه مى فرمايد: {فاقرءوا ما تيسّر منه و أقيموا الصلاة}؟ همانا خدا از اقامه نماز، طولانى كردن ركوع و سجود آن را قصد كرده است}.

فضيلت طول سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 47

47 - { عن بُرَيد العجلىّ قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) أيّهما أفضل فى الصلاة كثرةُ القراءة أو طول اللَّبث فى الرّكوع و السجود ؟ قال : فقال : كثرةُ اللَّبث فى الرّكوع و السجود فى الصلاة أفضل أما تسمع لقول اللّه تعالى : { فاقرءوا ما تيسّر منه و أقيموا الصلاة } إنّما عنى بإقامة الصلاة طول اللَّبث فى الرّكوع و السّجود . . . ;

بُرَيد عجلى گويد: به امام باقر(ع) گفتم: آيا كثرت قرائت (قرآن) در نماز برتر است يا كثرت درنگ در ركوع و سجود؟ فرمود: طولانى كردن ركوع و سجود در نماز، برتر است. آيا سخن خداى تعالى را نشينده اى كه مى فرمايد:

{فاقرءوا ما تيسّر منه و أقيموا الصلاة}؟ همانا خدا از اقامه نماز، طولانى كردن ركوع و سجود آن را قصد كرده است}.

فضيلت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 7

7 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا داراى ويژگى و امتياز در ميان ساير عبادات و تكاليف الهى

يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

بديهى است ايمان علاه بر اقامه نماز و انفاق داراى نمودهاى عملى ديگر نيز هست ; بنابراين ذكر اين دو براى رساندن اهميت ويژه آنهاست.

فضيلت عبادت در مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 6

6 _ مسجد قبا ، بنيان نهاده شده بر اساس تقوا و مكانى شايسته براى عبادت

لمسجد أسّس على التقوى . .. أحق أن تقوم فيه

با توجه به شأن نزول و به قرينه مسجد ضرار، منظور از {لمسجد أسّس على التقوى} مسجد قبا مى باشد.

فضيلت عبادت كنار كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 9

9- عبادت و نماز در كنار خانه خدا ، برخوردار از فضيلت و ارزش بيشترى در مقايسه با ساير سرزمينها

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه اقامه نماز در غير مكه براى فرزندان حضرت ابراهيم(ع) ممكن بود; ولى حضرت ابراهيم(ع) براى فضيلت عبادت در جوار خانه خدا آن مكان را براى فرزندانش برگزيد.

فضيلت عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 13 - 5

5 - فضيلت آزادسازى بردگان ، ويژه نوع خاصى از آنان نيست .

فكّ رقبة

واژه {رقبة}، نكره اى است كه به هيچ خصوصيتى مقيد نشده است. بنابراين بر هر برده اى قابل تطبيق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14 - 5

5 - فضيلت آزادسازى بردگان ، برتر از تغذيه گرسنگان جامعه است . *

فكّ رقبة . أو إطع_م

تقديم {فكّ رقبة}، بيانگر برداشت ياد شده است.

فضيلت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 6

6 _ ارجمندى عفّت نفس ، خويشتن دارى و تظاهر به بى نيازى ، على رغم نيازمندى شديد

يحسبهم الجاهل اغنياء من التّعفّف . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

چون آيه در مقام مدح چنين افرادى است، صفات شمرده شده به عنوان ارزش تلقى مى شود. گفتنى است كه {الحاف} به معناى اصرار است و جمله {لا يسئلون} به قرينه {يحسبهم الجاهل اغنياء} و نيز به قرينه {تعفّف} بايد به اين معنا باشد كه تقاضا نمى كنند تا به اصرار منجر شود; نه اينكه تقاضا مى كنند ولى اصرار نمىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 3

3 - عفّت و پاكدامنى ، خصلتى شايسته و عملى بايسته

و الذين هم لفروجهم ح_فظون

فضيلت عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 1

1 _ ارزش و برترى گفتار پسنديده و عفو و گذشت ، نسبت به بخششى كه آزار به دنبال دارد .

قول معروف

و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،14

7 _ ارجمندى والاتر گذشت طلبكار از بدهى وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خير لكم

بنابراين احتمال كه بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; يعنى ثواب گذشت بيشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والاى گذشت طلبكار از بدهى وامدار تنگدست ، به جاى بازپس گيرى وام از وى

و ان تصدّقوا خير لكم

بنابراينكه بهتر بودن گذشت، در مقايسه با بازپس گيرى وام باشد; يعنى گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولى مال به دست آمده بقايى ندارد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهى به تنگدستى آنان

خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون

امام صادق (ع): {و ان كان ذو عسرة . .. }، ان كنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا عليه بما لكم عليه فهو خيرٌ لكم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 295، ح 1182.

فضيلت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 13

13 _ توجّه به علم خداوند نسبت به انفاق ها و اعمال خير ، برانگيزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 2

2 - علم و روشن بينى ، از فضايل و ارزش هاى انسانى و الهى

و

ما يستوى الأعمى و البصير

فضيلت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 5

5 - جايگاه والاى ايمان و عمل صالح در پيشگاه خدا

و الذين ءامنوا و . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

با توجه به تأكيد خدا در اين آيه و آيه قبل درباره ايمان و عمل صالح، ارزش و اهميت آن استفاده مى شود.

فضيلت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 15

15 - { عن رسول اللّه ( ص ) و عن على ( ع ) فى معنى { صراط المستقيم } انه كتاب اللّه ;

از رسول خدا (ص) و على (ع) روايت شده كه مراد از {صراط المستقيم} كتاب خداست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 166 - 4

4 _ قرآن پرتوى از علم و دانش خداوند

أنزله بعلمه

در برداشت فوق {بعلمه} حال براى ضمير مفعولى و {باء} در آن به معناى مصاحبت و ملابست گرفته شده است ; يعنى قرآن نازل شده بر پيامبر(ص) علم الهى را به همراه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 7

7 _ شرافت و برترى قرآن ، بر ديگر كتب آسمانى *

ءامنا باللّه و ما أنزل الينا و ما أنزل من قبل

تقديم {ما انزل الينا} بر {ما انزل من قبل} _ على رغم تقدم زمانى كتب آسمانى گذشته _ مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 52 - 1،2،9،10

1 _ قرآن ، كتابى از جانب خداوند و ارجمند و گرانقدر

و لقد جئنهم بكتب

مراد از {كتاب} قرآن كريم است كه به صورت نكرده آورده شده تا اشاره به عظمت و والايى آن باشد.

2 _ خداوند قرآن را بر اساس علم خويش تبيين كرده و معارف آن را به روشنى بيان داشته است .

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم

{على علم} مى تواند متعلق به {فصلنه} باشد و نيز مى تواند متعلق به {جئنهم} گرفته شود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

9 _ قرآن ، گنجينه اى از رحمت هاى ويژه الهى براى مؤمنان به آن

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

10 _ قرآن ، جلوه اى از علم و هدايت و رحمت بيكران خداوند

فصلنه على علم هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 5

5 _ قرآن ، نور خداست .

يريدون أن يطفئوا نور اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 1 - 1

1 _ قرآن ، داراى مرتبتى والا و جايگاهى بلند در نزد خداوند

تلك ءايت الكتب

{تلك} كلمه اى است كه براى اشاره به مشاراليه دور وضع شده است. به كارگيرى آن، جهت اشاره به مشاراليه نزديك (آياتى كه پيش روى ماست) نشان دهنده عظمت شأن و جايگاه رفيع قرآن در پيشگاه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 2،3

2 _ تنها نعمتى كه برخوردارى از آن ، بايد مايه خوشحالى و شادمانى مؤمنان باشد ، قرآن است

.

قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا

3 _ نعمت بهره مندى مؤمنان از قرآن ، نعمتى است بهتر و با ارزشتر از تمام دارايى ها و مال و منال ديگران .

قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يج

در عود ضميرهاى فاعلى در {يفرحوا} و {يجمعون} سه احتمال است: الف) هر دو ضمير به {الناس} برگردد. ب) هر دو ضمير، عايد به {المؤمنين} باشد. ج) ضمير اول راجع به {المؤمنين} و ضمير دوم به {الناس} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال سوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 1

1 _ قرآن ، كتابى است كه از جانب خداوند نازل شده است .

مما أنزلنا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 6

6_ قرآن ، بسى فراتر از آن است كه بافته شده و ساخته بشر باشد .

ما كان حديثًا يفترى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 19 - 3

3_ قرآن جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

أنما أُنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 11،12

11- قرآن ، كتابى است كه نقش بينات و معجزات انبياى پيشين را به تنهايى ايفا مى كند .

و ما أرسلنا . .. بالبيّن_ت و الزبر و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس ما نزّل إليه

از اينكه خداوند در كنار ذكر اعطاى بينات و كتاب

به انبياى پيشين، براى پيامبر(ص) جداگانه كتابى خاص را ذكر مى كند، مى تواند به خاطر نكته فوق باشد.

12- خداوند ، به انبياى پيشين معجزات حسى عطا فرمود و در قبال آن به پيامبر ( ص ) ، كتاب آسمانى جهان شمول عطا كرد . *

و ما أرسلنا . .. بالبيّن_ت و الزبر و أنزلنا إليك الذكر

{بيّنة} به معناى دليل واضح و روشن _ اعم از عقلى و حسى _ است. طبق شواهد تاريخى مراد از {بينات} در آيه، ممكن است معجزات حسى باشد. جدا ذكر كردن پيامبر(ص) براى اعطاى قرآن، مشعر به برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 14

14- پيامبر ( ص ) ، شايسته ترين انسان و قرآن كامل ترين برنامه براى رشد و هدايت آدميان است .

و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

با توجه به ارتباط دو بخش آيه; يعنى، {و جئنا بك شهيدا . ..} با {و نزّلنا عليك ...} و نيز بنابر اينكه {شهيداً} را به معناى الگو بدانيم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوريم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 5

5- قرآن ، داراى حقيقتى والا و متعالى است .

قالوا إنما أنت مفتر . .. قل نزّله روح القدس من ربّك

تعبير {نزّل} _ كه به معناى فرود آمدن از بالا به پايين است _ درباره القاى قرآن به پيامبر(ص) توسط جبرئيل، مى تواند حاكى از نكته ياد شده

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 4

4 - قرآن ، عطيه بزرگ الهى به پيامبر ( ص ) و مايه تذكر و بيدارباش است .

و قد ءاتين_ك من لدنّا ذكرًا

نكره بودن {ذكراً} دلالت بر عظمت آن دارد و مراد از {ذكر} به قرينه {من أعرض عنه} (درآيه بعد) قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 2

2- قرآن ، كتابى با عظمت و بلند مرتبه

لقد أنزلنا إليكم كت_بًا

تنوين {كتاباً} دال بر تفخيم و تعظيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 1،4،6

1- قرآن ، منشأ بركات و خيرات فراوان و منافع بسيار و دائمى براى بشر

و ه_ذا ذكر مبارك أنزلن_ه

مشاراليه {ه_ذا} قرآن است كه در اذهان حضور دارد و {البركة} به معناى خير بسيار و ثابت و سود فراوان است. توصيف قرآن به {مبارك} گوياى اين معنا است كه قرآن منشأ خيرات و منافع بسيار براى بشر است.

4- برترى و برجستگى قرآن نسبت به تورات

ءاتينا موسى . .. ذكرًا ... و ه_ذا ذكر مبارك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مورد {تورات} فقط {ذكر} به كار برده است; در صورتى كه براى قرآن صفت {مبارك} را اضافه كرده است.

6- قرآن ، به عنوان كتاب بيدارگر و منشأ خير و بركت ، قابل انكار و ترديد نيست .

ه_ذا ذكر مبارك أنزلن_ه أفأنتم له منكرون

خداوند، قرآن را به عنوان كتاب بيدارگر (ذكر) و مايه خير و بركت (مبارك) معرفى كرده و سپس

انكار اين حقيقت از سوى مشركان را مورد سرزنش قرار داده است. اين سرزنش مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 18 - 5

5 - قرآن ، كتابى روشن و به دور از هرگونه ابهام و جلوه اى از علم و حكمت خداوند

و يبيّن اللّه لكم الأي_ت و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 4،6

4 _ قرآن ، جلوه اى از بركات و خيرات خداوند

تبارك الذى نزّل الفرقان

6 _ قرآن ، تبيين گر حق و باطل و جدا كننده سره از ناسره است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده

{فرقان} اسم است براى آنچه فارق و جدا كننده حق از باطل باشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 2

2 _ قرآن ، جلوه اى از علم مطلق و گسترده خداوند است .

قل أنزله الذى يعلم السرّ فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 2 - 1

1 - قرآن ، كتابى ارجمند و داراى جايگاهى والا نزد خداوند

تلك ءاي_ت الكتب

اشاره به آيات پيش رو با لفظ {تلك} _ كه براى مشاراليه بعيد است _ بيانگر بُعد منزلت و بلندى جايگاه قرآن در پيشگاه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 1

1 - قرآن ، كتابى نازل شده از جانب خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

مراد از ضمير

در {إنّه}، مى تواند قرآن باشد و يا بيان سرگذشت امت هاى كفرپيشه تاريخ باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 5

5 - عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 15

15 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .يقول اللّه عزّوجلّ { ذلك هو الفضل الكبير } يعنى القرآن . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..[اين كه] خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: {ذلك هو الفضل الكبير} مقصود قرآن است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 1 - 2

2 - قرآن ، كتابى با عظمت و بلند مرتبه در پيشگاه خداوند

و القرءان

سوگند خداوند به قرآن، حاكى از عظمت و بلند مرتبه بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 7

7 - نزول كتاب آسمانى ( قرآن ) ، نعمتى است درخور شكر و شايسته عبادت خالصانه خدا و اطاعت محض از او .

إنّا أنزلنا إليك الكت_ب بالحقّ فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاعبد اللّه مخلصاً له الدين}، بر جمله {إنّا أنزلنا إليك الكتاب} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 3

3 - قرآن ، بهترين كتاب آسمانى در مقايسه

با ديگر كتاب هاى آسمانى

اللّه نزّل أحسن الحديث

بهترين بودن قرآن، ممكن است در مقايسه با ديگر كتاب هاى آسمانى سنجيده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 4

4 - قرآن ، بهترين ، گوياترين و شفاف ترين سخن براى پنددهى و درس آموزى

اللّه نزّل أحسن الحديث . .. لعلّهم يتذكّرون . قرءانًا عربيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 7

7 - قرآن و اديان الهى ، سراسر راست و مطابق با واقع و حق و حقيقت

و الذى جاء بالصدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 4

4 - قرآن ، نيكوترين نازله هاى خداوند براى بشر

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل إليكم من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 4،5

4 - قرآن ، جلوه عزت و علم خداوند

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

آمدن دو صفت عزيز و عليم براى خداوند، پس از يادآورى الهى بودن قرآن، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

5 - قرآن ، در عرصه فكر و انديشه ، پيروز شكست ناپذير و كتابى عالمانه است .

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

از آن جايى كه خداوند عزيز و عليم است، سخن او هم در عرصه خود (فكر، انديشه و . ..) چنين خواهدبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 6

6 - قرآن ، جلوه اى از رحمانيت و رحيم بودن خداوند

تنزيل من

الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 42 - 8،9

8 - قرآن ، مظهر حكمت و كاردانى خداوند است .

تنزيل من حكيم حميد

9 - قرآن ، نعمتى بزرگ و فرو فرستنده آن شايسته ستايش و قدردانى است .

تنزيل من حكيم حميد

به كارگيرى وصف {حميد} براى خداوند _ پس از بيان نزول قرآن _ مى تواند از يكسو عظمت قرآن و نعمت بودن آن را بفهماند و از سوى ديگر كرنش و فروتنى انسان در برابر خدا را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 5

5 - قرآن ، داراى حقيقتى ملكوتى و متعالى

اللّه الذى أنزل الكت_ب

به كارگيرى ماده {نزول} (فرود آمدن از فراز) مى تواند اشاره به برداشت بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 13

13 - قرآن ، كلمه الهى است .

و يحقّ الحقّ بكلم_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 4

4 - قرآن ، حيات بخش جان انسان ها است .

كذلك أوحينا إليك روحًا

به كارگيرى واژه {روح} به جاى {قرآن} يا {كتاب}، اشاره به جنبه حيات بخشى قرآن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 2 - 3

3 - قرآن ، كتابى مقدس و ارجمند نزد خداوند

و الكت_ب المبين

واو در {و الكتاب} واو قسم است. سوگند خوردن خداوند به قرآن، نشان از ارجمندى و قداست قرآن در پيشگاه او دارد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 3 - 6

6- قرآن ، حقيقتى نازل شده از مرتبتى والا و رفيع

إنّا أنزلن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 8

8- برنامه ها و پيام هاى قرآن ، حكيمانه و منطبق با واقعيت هاى هستى است .

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

توصيف خداوند به حكمت _ در پى سخن گفتن از نزول قرآن _ مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 3

3- { قرآن } كتاب معرفت و شناخت ، و { اسلام } دين عقل و انديشه

أفلايتدبّرون القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 3

3 - قرآن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

تنزيل من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 82 - 3

3 - قرآن ، رزق معنوى و عطاى الهى به انسان ها

و تجعلون رزقكم أنّكم تكذّبون

تعبير {رزق} درباره قرآن، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 21 - 3

3 - قرآن ، كتابى شريف و پرفايده است .

قرءان مجيد

{مجيد}، به معناى رفيع (قاموس) و مجد به معناى عزّت و شرف است. (مصباح). اصل اين كلمه از {مَجَدَتِ الابل} گرفته شده است; يعنى، شتران به چراگاهى وسيع و پر علف دست يافتند. (مفردات راغب)

فضيلت كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 18

18 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . ما خلق اللّه بقعة فى الأرض أحب إليه من ها _ ثم أومىء بيده نحو الكعبة _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فى كتابه . . . ثلاثة متوالية للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجة و شهر مفرد للعمرة و هو رجب ;

. .. خداوند هيچ بقعه اى را خلق نفرموده كه براى او محبوب تر از اين باشد _ و با دست خويش به كعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام اين كعبه، خداوند در قرآن ماههاى حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالى براى حج: شوال، ذى قعده و ذى حجه و يك ماه رجب، جدا براى عمره [مفرده]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 4

4 - كعبه ، داراى حرمت و قداستى والا در پيشگاه خداوند

و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام

تهديد شدن كافران به عذاب دوزخ، به خاطر ممانعت كردن مردم از زيارت مسجدالحرام، بيانگر مطلب فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 5،9

5 - كعبه ، جلوه گاه توحيد و يكتاپرستى

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت أن لاتشرك بى شيئًا

9 - كعبه ، خانه اى بسيار مقدس و داراى حرمتى بس والا در پيشگاه خداوند

و طهّر بيتى

اضافه {بيت} به {ياى} متكلم، اضافه تشريفيه و بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 8

8 - كعبه ، بيتى شرافت مند و وابسته به خداوند

ربّ ه_ذا البيت

اسم اشاره (ه_ذا)، به قرينه سياق براى تعظيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 15

15 - رفع گرسنگى و ناامنى از ساكنان مكه ، در راستاى اعتلا و شكوفايى كعبه و از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

{الذى}، وصف {ربّ} و بيانگر جلوه هاى آن است.

فضيلت گريه در سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 20

20- سجده و گريه در حال سجود ، حالتى مطلوب و داراى فضيلت است .

إذا تتلى عليهم . .. خرّوا سجّدًا و بكيًّا

{بكيّاً} جمع است و مانند {سجّداً} حال مقدّره است; يعنى افراد ياد شده با شنيدن آيات الهى، خود را براى سجود و گريه به زمين مى افكنند.

فضيلت گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 7

7 _ پيامبرى ، صدّيق ، شاهد و صالح بودن ، مقامى رفيع و نعمتى بزرگ *

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

بنابراين احتمال كه مراد از نعمت در {انعم اللّه عليهم}، همان مقام نبوّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 4

4 _ نبوت ، صداقت كامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهى

فاولئك .

.. ذلك الفضل من اللّه

فضيلت محافظت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 18

18_ شرافت پاسدارى از دين ، شايسته ملت هاى مجاهد و انفاقگر و نه بخلورزان دنياگرا

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم ثمّ لايكونوا أمث_لكم

با توجه به اين كه آيات پيشين در زمينه جهاد و انفاق و نيز روى گردانان از جهاد و انفاق بود; اين آيه مى تواند خطاب به جامعه مسلمين عصر پيامبر(ص) باشد كه اگر آنان از جهاد و انفاق روى گردانند، خداوند شرافت پاسدارى از دين را از آنان سلب كرده و به امتى خواهد داد كه اين چنين نباشند.

فضيلت مراقبت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 2

2 - اهميت دادن به نماز و مراقبت بر به جاى آوردن به موقع آن ، امرى شايسته و بايسته

و الذين هم على صلاتهم يحافظون

فضيلت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 17

17 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله تعالى: { و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد} قال: مساجد محدثة فامروا أن يقيموا وجوهكم شطر المسجد الحرام.

از امام صادق(ع) روايت شده است: مراد از آيه {و أقيموا وجوهكم . ..}، مساجد نوبنياد است كه مردم مأمورند (هنگام عبادت) در آنها رو به مسجدالحرام بايستند.

فضيلت مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 10،18،19

10 _ مسجد قبا ، مسجدى بنا شده بر اساس تقوا و

مأواى جويندگان پاكى و طهارت

لمسجد أسّس على التقوى . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

18 _ { عن الحلبى عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن المسجد الذى أسس على التقوى قال : مسجد قبا ;

حلبى گويد از امام صادق (ع) پرسيدم: مسجدى كه بر اساس تقوا بنيان نهاده شده كدام است؟ فرمود: مسجد قبا}.

19 _ ابىّ بن كعب گويد : { سئلت النبى ( ص ) عن المسجد الذى أسس على التقوى فقال : هو مسجدى هذا ;

از پيغمبر (ص) پرسيدم: مسجدى كه بر اساس تقوا بنيان نهاده شده كدام است؟ فرمود: آن همين مسجد من است}.

فضيلت مقام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 27،28

27 - از امام باقر ( ع ) روايت شده : { نزلت ثلاثة أحجار من الجنة . . . و مقام إبراهيم . . . ;

سه سنگ از بهشت فرود آمده . .. و از جمله آنها مقام ابراهيم است ... }.

28 - از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . لقد وضع عبد من عباد اللّه قدمه على حجر فأمرنا اللّه تبارك و تعالى أن نتخذ ها مصلًّى . . . ;

. .. بنده اى از بندگان خدا (ابراهيم (ع)) پايش را بر سنگى نهاد، پس خداوند (براى تجديد خاطره) به ما دستور داد كه آن سنگ را جايگاه نماز خويش كنيم ... }.

فضيلت مقام رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 2

2 - فضيلت و

برترى مقام رسالت بر نبوت

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ

با توجه به تقديم {رسول} بر {نبى}، مطلب فوق را به دست مى آيد.

فضيلت مقام نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 2

2 - فضيلت و برترى مقام رسالت بر نبوت

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ

با توجه به تقديم {رسول} بر {نبى}، مطلب فوق را به دست مى آيد.

فضيلت مكان ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 6

6 - كانون هاى ذكر خدا ، داراى عظمت و رفعت مقام

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

فضيلت مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 26

26 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : . . . { ان اللّه فضل مكة و جعل بعض ها أفضل من بعض . فقال تعالى { واتخذوا من مقام إبراهيم مصلًّى } . . . ;

خداوند، مكه را فضيلت و برترى داده و بعضى از قسمتهاى آن را بر قسمتهاى ديگر برترى داده و فرموده است: از مقام ابراهيم جايگاهى براى نماز خود قرار دهيد . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 4

4- مكه ، حرم امن الهى است .

ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

نقل دعاى حضرت ابراهيم(ع) با لسان تمجيد، گوياى استجابت آن دعا از جانب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 7

7- سرزمين مكه از ديرباز ، از نعمت هاى دنيوى برخوردار و از حوادث هلاكت بار و عذاب هاى الهى محفوظ بود .

بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

اين كه خداوند مردم مكه و اجدادشان را از بهره هاى دنيوى به مدت طولانى، برخوردار كرد، حكايت از امنيت و مصونيت دير پاى سرزمين مكه از حوادث هلاكت بار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 5،6

5 - شهر مكه ، داراى اهميت ، كرامت و حرمت در پيشگاه خداوند

ربّ ه_ذه البلدة الذى حرّمها

{ه_ذه} اشاره به مكه دارد كه به دليل اهميتش نزد خداوند، اختصاص به ذكر يافته است.

6 - مكه مكرّمه ، شهر خدا و خدا صاحب آن است .

أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 11

11 - مكه ، محور و مركز عمده شهر ها و قراى جزيرة العرب در صدراسلام

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 11

11 - مكه ، داراى قداست و مرتبه اى والا در ميان شهر ها و آبادى ها

لتنذر أُمّ القرى و من حولها

از اين كه مكه به عنوان أُمّ القرى ياد شده است، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 1 - 2

2 - شهر مكه ، سرزمينى باعظمت در پيشگاه خداوند

لا أُقسم به_ذا

البلد

تعبير {لا أُقسم} _ چه سوگند باشد و يا نفى سوگند _ بيانگر عظمت شهر مكه است; زيرا در هر دو صورت، حاكى از شايستگى مكه براى سوگند است. جز اين كه در صورت نفى قسم، علاوه بر آن مى رساند كه محتواى {لقد خلقنا الإنسان فى كبد} واضح و بى نياز از سوگند است.

فضيلت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 7

7 _ پيامبرى ، صدّيق ، شاهد و صالح بودن ، مقامى رفيع و نعمتى بزرگ *

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

بنابراين احتمال كه مراد از نعمت در {انعم اللّه عليهم}، همان مقام نبوّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 4

4 _ نبوت ، صداقت كامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهى

فاولئك . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 5

5 - نبوت ، مرتبتى والا و از نعمت هاى ارجمند خدادادى است .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

مراد از نعمت در {أنعمنا} ممكن است خصوص نبوت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 29 - 3

3 - نبوت ، نمود فضل و فزون بخشى خداوند است .

ألاّيقدرون على شىء من فضل اللّه

مراد از {شىء من فضل اللّه} فضل نبوت است.

فضيلت نجات مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 47 - 10

10 - نجات مظلومان از يوغ ستم و بردگى و رهايى آنان از سلطه نظام هاى غير توحيدى ، مطلوب خداوند و همسو با اهداف رسولان الهى است .

اذهبا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

فضيلت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 8

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 36

36 _ نماز ، مصداق ذكر و ياد خداوند است .

الّذين يذكرون اللّه . .. و على جنوبهم

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: الصحيح يصلى قائماً . .. .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 411، ح 11 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 174.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 24

24 _ مطلوبيت انتظار نماز بعدى ، پس از هر نماز

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا

على (ع) درباره {رابطوا}، در آيه فوق فرمود: رابطوا الصلوات اى انتظروها واحدة بعد واحدة.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 95 ; مجمع البيان، ج 2، ص 918.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 12

12 _ اهميّت و ارزش برتر نماز ، نسبت به زكات *

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

تقديم ذكرى نماز

بر زكات، مى تواند اشاره به اهميّت بيشتر نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 2

2 _ نماز داراى جايگاه و اهميتى ويژه در بين عبادات

و أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

يادآور شدن نماز در اين سلسله آيات از بين عبادات ديگر، گوياى نقش و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 15

15- { معاوية بن وهب قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن أفضل ما يتقرّب به العباد إلى ربّهم و أحب ذلك إلى اللّه _عزّوجلّ_ ما هو ؟ فقال : ما أعلم شيئاً بعد المعرفة أفضل من ه_ذه الصلاة ، ألا ترى أنّ العبد الصالح عيسى بن مريم ( ع ) قال : { و أوصانى بالصلاة و الزكاة مادمت حيّاً } ;

معاوية بن وهب گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: بهترين چيزى كه موجب تقرب بندگان به پروردگارشان مى شود و محبوب ترين آن نزد خداى عزّوجلّ چيست؟ فرمود: من پس از معرفت چيزى را بهتر از اين نماز نمى دانم، آيا نمى بينى كه بنده صالح (خدا) عيسى بن مريم گفت: و أوصانى بالصلاة. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 2،3

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز

و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى باشد _ قابل استفاده است.

3 - فريضه نماز ، در مقايسه با ديگر فريضه ها و احكام الهى ، از ارزش و اهميت ويژه اى برخوردار است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت ياد شده، از تقدم فريضه نماز بر زكات استفاده شده است.

فضيلت نماز اول وقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 9

9- نماز صبح در اول فجر ، مورد شهود و نظاره اى ويژه

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

چنان كه از روايات استفاده مى شود {شهود ويژه} عبارت است از شهود ملائكه شب و ملائكه روز كه هر دوى آنان، شاهد نماز صبح نمازگزارند.

فضيلت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2،3

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

3 - نماز شب ، پديده اى بس ارزشمند و والا در پيشگاه

خداوند

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ

در صورتى كه اضافه {ناشئة الليل} ظرفيه باشد; مقصود از پديده، عبادت شبانه بوده و معناى {إنّ ناشئة الليل} چنين خواهد بود: {به راستى پديده اى (عبادتى) كه در شب واقع مى شود. ..}. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام تمجيد و ستايش از عبادت شبانه است.

فضيلت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 27

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز عصر است}.

فضيلت نماز عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 27

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز عصر است}.

فضيلت نماز كنار كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14

- 37 - 9

9- عبادت و نماز در كنار خانه خدا ، برخوردار از فضيلت و ارزش بيشترى در مقايسه با ساير سرزمينها

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه اقامه نماز در غير مكه براى فرزندان حضرت ابراهيم(ع) ممكن بود; ولى حضرت ابراهيم(ع) براى فضيلت عبادت در جوار خانه خدا آن مكان را براى فرزندانش برگزيد.

فضيلت نماز يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 7

7_ نماز هاى شبانه روزى ، از بارزترين كار هاى نيك است .

و أقم الصلوة . .. إن الحسن_ت يذهبن السيئات

فضيلت وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 2

2 - امانت دارى و پايبندى به عهد و پيمان ، از خصلت هاى شايسته و بايسته

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

فضيلت هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 6

6 _ ارزش هجرت ، در گرو خدايى بودن آن

و من يهاجر فى سبيل اللّه . .. و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 1

1 - ترك شهر و ديار خود و هجرت به ديار غربت به منظور حفظ دين ، عملى شايسته و محبوب خداوند

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . .. ليرزقنّهم اللّه

منشأ فضيلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 54 - 33

33 _ مشيت الهى ، سرچشمه فضيلت ها و ويژگى هاى محبوبان خداوند

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

منشأ فضيلت مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 10

10 _ ارزشمندى ساختن مسجد ، در گرو حسن نيت و انگيزه الهى داشتن آن است .

و الذين اتخذوا مسجداً . .. و ليحلفن إن أردنا إلا الحسنى و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 7

7 _ منزلت معنوى مسجد ، منوط به نيت بنيانگذار آن است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فيه أبداًلمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق

نشانه هاى فضيلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 9

9 - دستگيرى از بينوايان و خويشاوندان و مهاجران نيازمند ، نشانگر فضيلت و كرامت آدمى است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

برداشت براساس اين است كه مقصود از فضل در {أُوْلوا الفضل} فضيلت معنوى و انسانى باشد.

نشانه هاى فضيلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائكه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خير من ألف شهر . تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 5 - 2

2 - سلامتى كامل شب قدر از

هر امر ناپسند ، نشان شرافت آن بر هزار ماه

خير من ألف شهر . .. سل_م هى

وقت فضيلت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 8،15

8- مطلوبيت و فضيلت اقامه نماز صبح در اول وقت ( طلوع فجر )

و قرءان الفجر

با اينكه وقت نماز صبح نيز موسع است و از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مجال دارد، اضافه شدن نماز به {فجر} اهميت و فضيلت اول وقت را مى رساند.

15- { عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : أخبرنى بأفضل المواقيت فى صلاة الفجر ؟ فقال : مع طلوع الفجر ان الله عزّوجلّ يقول : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } يعنى صلاة الفجر تشهده ملائكة الليل و ملائكة النهار فإذا صلّى العبد الصبح مع طلوع الفجر ثبتت له مرّتين اثبت ها ملائكة الليل و ملائكة النهار ;

اسحاق بن عمار گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از با فضيلت ترين اوقات نماز صبح خبر ده، حضرت فرمود: نمازى است كه همگام با طلوع فجر باشد. همانا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد:{ و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} مقصود نماز طلوع فجر است كه فرشتگان مأمور شب و فرشتگان مأمور روز همگى با هم در آن هنگام حضور دارند و بر آن شهادت مى دهند. پس زمانى كه بنده نماز صبح را همگام با طلوع فجر به جا مى آورد، نماز صبح او دو بار ثبت مى شود: يك بار [توسط] فرشتگان مأمور شب و بار ديگر [به وسيله ]فرشتگان

مأمور روز}.

فطرت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فطرت

احياى فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 2

2 _ پيامبر(ص)، مأمور توجه دادن مردم به فطرت توحيدى و بيدار ساختن سرشت خفته آنان

قل أرءيتكم إن أتيكم . .. أغير اللّه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 3

3 _ بيدار ساختن فطرت توحيدى آدمى و يادآورى تجربه هاى توحيدى دينى، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أرءيتكم . .. بل إياه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 10

10 _ تضرع نكردن و شكوفا نشدن فطرت توحيدى برخى مردم، حتى با قرار گرفتن در تنگنا و سختى

لعلهم يتضرعون

آوردن كلمه ترجى {لعل} بيانگر اين نكته مى توان باشد كه آدميان همواره و در همه موارد در پى سختيها رو به خدا نياورده و تضرع نمى كنند.

احياى فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 1،2

1 _ پيامبر(ص)، مأمور احتجاج با مشركان و بيدار ساختن فطرت توحيدى آنان

قل أرءيتم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

2 _ بيدار ساختن و برانگيختن فطرت توحيدى، از روشهاى تبليغى انبيا

قل أرءيتم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

اختفاى فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 10

10 _ تضرع نكردن و شكوفا نشدن فطرت توحيدى برخى مردم، حتى با قرار گرفتن در تنگنا و سختى

لعلهم يتضرعون

آوردن كلمه ترجى {لعل} بيانگر اين نكته مى توان باشد

كه آدميان همواره و در همه موارد در پى سختيها رو به خدا نياورده و تضرع نمى كنند.

اعراض از فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 20

20- انسان ، در معرض غفلت و روى گردانى از تمايلات فطرى و دريافت هاى عقلى خويش و نيازمند به تذكر و بيدار باش

إن الله يأمر . .. و ينهى ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

اهميت تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 17

17- موعظه هاى خداوند ، به منظور بيدار ساختن عقل و فطرت انسانهاست .

إن الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

{تذكّر} (از ماده تذكّرون) به معناى يادآورى چيزى است كه فراموش شده باشد. بنابراين تذكر به مواعظ الهى، حاكى است كه اين موعظه ها از امورى است كه بشر بدون تعليم وحى به آن رسيده است و در واقع امرى است فطرى و عقلانى; ولى انسانها آنها را به فراموشى سپرده اند كه توسط وحى به آنان يادآورى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 2

2 - محور نبوت پيامبران ، يادآورى ارزش ها به خلق و بيدارسازى فطرت خفته آنان است .

أءلقى الذكر عليه من بيننا

از آيه شريفه استفاده مى شود كه قوم ثمود، واژه {ذكر} را بر محتواى پيام صالح(ع) اطلاق كرده اند و چه بسا اين تعبير را از خود آن حضرت گرفته باشند. به هر حال خداوند اين وصف را رد نكرده است.

اهميت

فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 17

17 - عزت و پيروزى در عرصه جدال و ستيزش انديشه ها و عقايد ، از آن انديشه و عقيده اى است كه بر عقل ، فطرت و طبع آدمى استوار باشد .

فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب . .. و مكر أُول_ئك هو يبور

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه مكر شكست خورده كافران، در مقابل كلام طيب خداوند و صعود و موفقيت آن قرار گرفته است.

بيدارى فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 10

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

بيگانگى شرك با فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 13

13 _ شرك، بيگانگى با فطرت، و توحيد، آشنايى با فطرت است.

بل إياه تدعون . .. و تنسون ما تشركون

تذكر فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

تغييرناپذيرى فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 9،10،14

9 - فطرت ، امرى همگانى و تغيير ناپذير است .

فطرت اللّه الّتى فطر

الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه

10 - فطرت انسان ها ، ثابت و پايدار در نهاد آنان و تبديل ناپذير است .

فطرت اللّه . .. لاتبديل لخلق اللّه

14 - سنت خداوند درباره فطرت انسان ها ، تغييرناپذير است .

فطرت اللّه الّتى . .. لا تبديل لخلق اللّه

احتمال دارد {خلق} حاصل مصدر و به معناى {مخلوق} باشد و احتمال دارد مصدر و به معناى {آفريدن} باشد. بنابر احتمال دوم، مراد از اين كه {در آفريدن خداوند، تغييرى نيست}، نكته ياد شده است.

تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 4

4- انسان ها ، نيازمند تذكر و بيدار باش ، حتى نسبت به گرايش هاى فطرى خويش

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

در ماده {يذكروا} (متذكر شوند) اين نكته نهفته است كه موضوعات مورد تذكر، به نحوى در معرض فهم، ادراك و دريافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.

حنيفيت فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 12

12 - فطرت انسان ها ، از انحراف و كجى به دور است .

للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

در صورتى كه {حنيفاً} حال براى {الدين} و نصب {فطرت} به خاطر بدل بودن براى {حنيف} باشد، معلوم

مى شود همان طور كه دين الهى، دور از انحراف و كجى است، فطرت انسان نيز چنين است.

دلايل فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 3

3 - توجّه و رويكرد به خدا ، به هنگام مواجه شدن با سختى ها و دشوارى ها ، دليل سرشت توحيدى آدميان است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها . .. و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

زمينه احياى فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 8

8 _ سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها

بل إياه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

زمينه اختفاى فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 6

6 _ آسايش و رفاه از زمينه هاى پوشيده شدن فطرت توحيدى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة

چون در آيه شريفه سختى و تنگناها را عامل بيدارى فطرت توحيدى دانسته است، بنابراين حالت مقابل آن _ كه رفاه و آسايش است _ مى تواند به عنوان سببى براى پرده پوشى فطرت مطرح باشد.

زمينه بى اعتنايى به ملاكهاى فطرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 6

6 - ترديد جدى نسبت به قيامت و حيات اخروى ، زمينه ساز بى اعتنايى انسان به اصول عقلى و ملاك هاى عقلايى و فطرى

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه . .. فى شقاق بعيد... ألا إنّهم فى مرية

ارتباط اين آيه با آيات

پيشين _ كه در يك سياق قرار دارند _ نشان مى دهد كه اگر آيات علمى و داورى هاى عقلى و فطرى نتواند كسى را در برابر حقانيت خدا و وحى متقاعد كند، ريشه آن را بايد در ناباورى او به استمرار حيات و مسؤوليت انسان جستوجو كرد.

زمينه تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 8

8 _ شدايد و سختيها زمينه اى براى بيدارى فطرت توحيدى انسان و توجه او به خداوند

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 2،3

2- تنگنا هاى زندگى و لحظه هاى خطرآفرين كه هيچ اميدى به رهايى از آنها نيست ، بيدارگر فطرت خداجويى در نهاد انسان

و إذا مسّكم الضرّ . .. ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

ذكر گرفتارى در دريا در ميان ابتلاهاى فراوانى كه ممكن است انسانها را گرفتار كند، به اين جهت است كه در تلاطم دريا اميدى براى نجات و رهايى نيست.

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 4

4 - احساس خطر ، زمينه بيدار شدن فطرت خداجوى آدمى است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 2

2 - شديد شدن مشكلات و گرفتارى ها ، زمينه بروز فطرت گرايش به خدا در انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 3

3 - گرفتارى ها و مصيبت ها ، مايه بيدارى و تجلى فطرت توحيدى انسان

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 3

3 - گرفتارى ها و مصيبت ها ، مايه بيدارى و تجلى فطرت توحيدى انسان

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

زمينه غفلت از فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 15

15 - رفاه و آسايش ، زمينه ساز غفلت از فطرت توحيدى است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

عموميت فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 9،11

9 - فطرت ، امرى همگانى و تغيير ناپذير است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه

11 - خداوند ، انسان ها را با آفرينشى خاص و فطرتى واحد ، آفريده است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

{فطرت}، مصدرى است كه دلالت بر هيئت خاصى مى كند. از آن جا كه {فطر} به معناى {ايجاد و آفريدن} آمده است، مصدر آن دلالت بر نوع خاصى از آفرينش او مى كند.

عوامل احياى فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 40 - 3،4،5

3 _ بيدارى و بروز فطرت خداجو و توحيدى انسان به هنگام رويارويى با عذاب الهى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه

4 _ بيدارى فطرت توحيدى انسان به هنگام روبرو شدن با مرگ

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة أغير اللّه تدعون

5 _ بيدارى فطرت توحيدى انسان در تنگناها و سختيها

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه . .. أغير اللّه تدعون

گر چه در آيه دو مورد عذاب و مرگ ذكر گرديده، ولى روشن است كه اينها نمونه هايى از شدايد و سختيهاست كه آدمى با آن روبرو مى شود.

عوامل انحراف از فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 11

11 _ شيطان ، عامل انحراف انسان از فطرت خويش

و لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 8

8 - نزول قرآن از جانب خداوند ، احتمالى شايان توجه و بى اعتنايى به آن كج روى از فطرت و منش انسانى است .

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه ثمّ كفرتم به من أضلّ ممّن هو فى شقاق بعيد

عوامل تجلى فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 3

3 _ گرفتارى ها و مصايب ، مايه بيدارى و تجلى فطرت توحيدى انسان

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

عوامل تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 16

16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و

بيدار ساختن فطرت آدمى است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود كه موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 7

7- گرفتار شدن به مشكلات و ناگوارى ها ، بيدار كننده فطرت توحيدى انسانهاست .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 7

7- پيام قرآن ، هماهنگ با فطرت آدمى و بيدارگر آن است .

إلاّ تذكرة لمن يخشى

{تذكرة} _ آن گونه كه از {لسان العرب} برمى آيد _ به معناى به يادانداختن فراموش شده ها است. يادآوربودن قرآن به اين است كه انسان را به آنچه در فطرت او نهفته است و از آن غفلت دارد متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 3

3- وحى الهى ( قرآن و . . . ) ، در راستاى غفلت زدايى و احياى فطرت خفته انسان و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده او است .

و هم فى غفلة معرضون . ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه {حفظ شىء} به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و {ذكر شىء} به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و وحى الهى به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن، يادآور دانستنى هاى فراموش

شده آدمى و بيدارگر فطرتِ انسانِ غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 10

10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 2

2- قرآن ، عامل بيدارى و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده انسان ها و احياگر فطرت خفته آنان

و ه_ذا ذكر

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن است و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافلى است كه از امور فطرى و دانستنى هاى خدادادى خويش، غافل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 6

6 - سختى ها و ناملايمات ، بروزدهنده هويّت اصلى نهاد انسان است .

و إذا مسّ الناس ضرّ

دعوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 5

5 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها است .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند بدين جهت باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هاى فراموش شده است و يا بيدارگر فطرت خفته انسان هايى است كه از دانسته هاى فطرى خود غافل اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 1 - 4

4 - قرآن ، يادآور دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

و القرءان ذى الذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده و يا بيدارگر فطرت خفته انسانى است كه از دانستنى هاى فطرى خود غفلت ورزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 7

7 - قرآن ، يادآور دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شك من ذكرى

برداشت ياد شده از نام گذارى قرآن به {ذكر} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 2

2 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

ه_ذا ذكر

{ذكر} به معناى استحضار و

يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر}، مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده است. و يا بيدارگر فطرت خفته انسان هايى است كه از دانستنى هاى فطرى خود، غفلت ورزيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 1

1 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر

ضمير {هو} به قرآن بازمى گردد و {ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده است و يا بيدارگر فطرت خفته انسانى مى باشد كه از دانستنى هاى فطرى خود غفلت ورزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 41 - 4

4 - قرآن ، يادآور فطريات فراموش شده انسان به او

إنّ الذين كفروا بالذكر

انتخاب واژه {ذكر} (يادآورى) در نام گذارى قرآن، مفيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 3

3 - قرآن ، بيدارگر فطرت و يادآور باور ها و شناخت هاى فطرى انسان ها است .

و إنّه لذكر

عوامل مؤثر در فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 13

13 - عمل آدمى ، موجب بروز تغييرات در قلب و فطرت او است .

فلمّا زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم

جمله

{أزاغ اللّه قلوبهم} جواب {لمّا زاغوا} است; يعنى، تا كسانى خود منحرف نشوند، خداوند دل هاى آنان را منحرف نمى كند.

فطرت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 45

45 _ مردم ، قبل از حضرت نوح ، امت واحده اى بودند كه بر فطرت ( بدون هدايت انبيا ) مى زيستند .

كان الناس امة واحدة

امام باقر (ع): كانوا قبل نوح امة واحدة على فطرة اللّه لا مهتدين و لا ضلّالا {فبعث اللّه النبيّن}

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 543 ; نورالثقلين، ج 1، ص 209، ح 783 و 784.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 4

4 _ انسان ، بر فطرت خداجويى و مسير حق پويى است .

لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً. و لاضلنهم

گمراه كردن، كه از جمله {لاضلنهم} استفاده مى شود، بايد مسبوق به هدايت باشد تا گمراه كردن صدق كند و هدايت مسبوق به گمراهى نسبت به تمامى انسانها هدايت فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 1،3،4،5

1 _ توجه به خداى يگانه، نداى فطرت همه انسانها

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

استفهام در جمله {أرءيتكم}، استفهام تقريرى و بيانى بر اين مضمون است كه آدمى را چاره اى جز اعتراف به يگانگى خداوند در خلق و امر نيست.

3 _ بيدارى و بروز فطرت خداجو و توحيدى انسان به هنگام رويارويى با عذاب الهى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه

4 _ بيدارى فطرت توحيدى انسان به هنگام روبرو شدن با مرگ

قل أرءيتكم إن

أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة أغير اللّه تدعون

5 _ بيدارى فطرت توحيدى انسان در تنگناها و سختيها

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه . .. أغير اللّه تدعون

گر چه در آيه دو مورد عذاب و مرگ ذكر گرديده، ولى روشن است كه اينها نمونه هايى از شدايد و سختيهاست كه آدمى با آن روبرو مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 1،2،3

1 _ گرايش همه انسانها، حتى مشركان، در سختيها و شدايد به خداى يگانه

بل إياه تدعون

2 _ آدمى به هنگام روبرو شدن با شدايد، خداوند يگانه را خالصانه به يارى مى طلبد.

إن أتيكم عذاب اللّه . .. بل إياه تدعون

خلوص در دعا مستفاد از اضراب {بل} و ضمير مفعولى {اياه} است كه بر عامل خويش مقدم شده است و در نتيجه معناى حصر دارد. يعنى فقط او را مى خوانيد، كه تعبير مصطلح آن {خلوص} است.

3 _ بيدار ساختن فطرت توحيدى آدمى و يادآورى تجربه هاى توحيدى دينى، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أرءيتكم . .. بل إياه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 8

8 _ سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها

بل إياه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 9

9 _ انسان داراى گرايش فطرى به سوى نيكيها و زيباييهاست.

و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

حركت انسان به دنبال شيطان، پس از زينت و زيبا جلوه دادن اعمال، بيانگر اين نكته است

كه آدمى زيباييها را مى طلبد و خواهان حركت به دنبال آن است. از اين روست كه شيطان همان زشتيها را زيبا جلوه مى دهد و آدمى را مى فريبد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 9

9 _ گرايش فطرى انسان به تحصيل امنيت خاطر و آسايش روان

فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

تكيه بر دستاورد امنيت خاطر در رسالت پيامبران، گوياى ريشه دار بودن چنين خواسته اى در آدميان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 7

7 _ گرايش به خداوند با فطرت آدمى عجين است.

قل من ينجيكم . .. تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 9

9 _ گرايش و محبت فطرى انسان به خداوند افول ناپذير و جاويد است.

فلما أفل قال لا أحب الأفلين

جمله {لا أحب . .. } _ كه بيشتر جنبه عاطفى و روانى دارد تا جنبه استدلالى _ مى تواند عنايت به موضوع فطرى بودن گرايش به موجود زوال ناپذير و همچنين گريز از زوال پذير به عنوان {رب} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 10

10 _ انسانها بر اساس طينت اولى خويش سالكان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 4

4 _ انسانها در آغاز خلقتشان نه گرفتار گمراهيند و نه هدايتيابى آنان محقق

است.

كما بدأكم تعودون. فريقا هدى و فريقا حق عليهم الضللة

قرآن ريشه گرايش به گمراهى و توفيق هدايتيابى انسانها را با جمله {انهم اتخذوا الشياطين اولياء من دون الله} به خود آنان نسبت داده و بديهى است كه آدمى در آغاز پيدايشش نه قدرت انتخاب دارد و نه مى توان فعلى را _ كه بر آن مؤاخذه صحيح باشد _ به وى نسبت داد. بنابراين تحقق هدايت يافتن و يا گمراه گشتن پس از اين مرحله، يعنى مرحله قدرت انتخاب، تحقق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 8

8 _ انسان از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بود .

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 3

3 _ نفس آدميان بر فطرت ايمان است .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

در آيه قبل تصريح شد كه فرعونيان پس از انكار آيات الهى به هلاكت رسيدند و نعمتها از آنان سلب شد. از ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل مى توان استفاده كرد كه مصداق روشن {ما بأنفسهم} نداشتن حالت انكار نسبت به آيات الهى است، كه از آن مى توان به ايمان فطرى ياد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 6،8،11،12،14،16،18،19،23،24،26

6 - اسلام ، دينى هماهنگ با فطرت و سرشت انسان ها است .

للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

بنابراين كه نصب {فطرت} به خاطر بدليت آن از {حنيف}

و {حنيفاً} حال براى {الدين} باشند، نكته بالا قابل استفاده است.

8 - انسان ها ، در گرايش به دين توحيدى ، سرشتى همگون دارند .

للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

11 - خداوند ، انسان ها را با آفرينشى خاص و فطرتى واحد ، آفريده است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

{فطرت}، مصدرى است كه دلالت بر هيئت خاصى مى كند. از آن جا كه {فطر} به معناى {ايجاد و آفريدن} آمده است، مصدر آن دلالت بر نوع خاصى از آفرينش او مى كند.

12 - فطرت انسان ها ، از انحراف و كجى به دور است .

للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

در صورتى كه {حنيفاً} حال براى {الدين} و نصب {فطرت} به خاطر بدل بودن براى {حنيف} باشد، معلوم مى شود همان طور كه دين الهى، دور از انحراف و كجى است، فطرت انسان نيز چنين است.

14 - سنت خداوند درباره فطرت انسان ها ، تغييرناپذير است .

فطرت اللّه الّتى . .. لا تبديل لخلق اللّه

احتمال دارد {خلق} حاصل مصدر و به معناى {مخلوق} باشد و احتمال دارد مصدر و به معناى {آفريدن} باشد. بنابر احتمال دوم، مراد از اين كه {در آفريدن خداوند، تغييرى نيست}، نكته ياد شده است.

16 - ثبات و بقاى دين توحيدى ، به خاطر هماهنگى آن با فطرت انسانى است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها . .. ذلك الدين القيّم

{ذلك} اشاره به دينى است كه از هرگونه انحراف و كجى به دور بوده و مطابق با فطرت انسان ها است و خداوند، آنان را مأمور به رويگرد تمام عيار به سمت آن كرده است.

18 - اكثريت

مردم ، به دين حقى كه فطرت انسان ها با آن هماهنگ است ، جاهل اند .

فطرت اللّه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

متعلق {لايعلمون} در آيه نيامده است. احتمال دارد به قرينه ذكر دين فطرى (اسلام)، متعلق آن نكته اى باشد كه در بالا آمده است.

19 - صرف داشتن فطرت ، براى يافتن دين حق و باور به آن ، كافى نيست .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

گويا {و ل_كنّ} براى دفع توهم است. آن توهّم، اين است كه {اگر دين حق، فطرى و مطابق با سرشت انسان ها است چرا برخى، از آن اعراض مى كنند؟}. آيه، به آن توهّم اينگونه جواب مى دهد كه براى پذيرش دين حق، آگاهى لازم است.

23 - { عن زرارة ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها } قال : فطرهم جميعاً على التوحيد ;

از زراره روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى عزّوجلّ {فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها} سؤال كردم. فرمود: خدا، انسان ها را بر فطرت توحيد آفريده است}.

24 - { عن زرارة ، قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) أصلحك اللّه ! قول اللّه عزّوجلّ فى كتابه { فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها } قال : فطرهم على التوحيد عندالميثاق على معرفته أنّه ربّهم . . . ;

زراره گويد: به امام باقر(ع) گفتم: أصلحك الله! معناى اين سخن خداى عزّوجلّ {فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها} چيست؟ فرمود: خدا، مردم را بر عقيده توحيد آفريد، آنگاه

كه با آنان، پيمان بست كه او را به پروردگارى خود بشناسند. ..}.

26 - { عن مسعدة ، قال : . . .قلت لأبى عبداللّه ( ع ) أفَضَلالاً كانوا قبل النبيين أم على هدًى ؟ قال : لم يكونوا على هدًى كانوا على فطرة اللّه الّتى فطرهم عليها . . . و لم يكونوا ليهتدوا حتّى يهديهم اللّه . . . ;

مسعده گويد: . .. به امام صادق(ع) گفتم: آيا قبل از آمدن پيامبران، مردم، بر طريق ضلالت بودند يا هدايت؟ فرمود: بر طريق هدايت نبودند. بلكه بر فطرتى بودند كه خداوند، آنها را بر آن آفريده بود ... آنان، چنان نبودند كه خودشان به هدايت دست يابند، مگر آنكه خدا هدايت شان مى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 3،7

3 - رويكرد به شرك ، با سرشت و فطرت انسان ها ، ناسازگار است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها . .. و لاتكونوا من المشركين

7 - تقواپيشگى و عبادت ، همسوى با فطرت انسان ها است .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطرالناس عليها . .. و اتّقوه و أقيموا ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 3

3 - زمينه هاى ادراك توحيد ، در سرشت بشر نهفته است و تنها ، نيازمند تذكّر و زُدايش غفلت است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

احتمال دارد كه پاسخ داده شده از سوى كافران به پرسش {خالق عالم كيست؟} از ناحيه عقل نظرى باشد و احتمال دارد كه

برخاسته از فطرت توحيدى آنان باشد كه در همه انسان ها هست. برداشت بالا، بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 2،5

2 - شديد شدن مشكلات و گرفتارى ها ، زمينه بروز فطرت گرايش به خدا در انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين

5 - عقيده به توحيد و نجات بخشى خداوند ، باورى فطرى براى انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 3،12

3 - خداوند ، خالق و آفريدگار ذات و سرشت انسان

إلاّ الذى فطرنى

12 - شأن هدايت گرى ، شايسته آفريدگارى كه سرشت انسان را پديد آورده و از خواست ها و نياز هاى او آگاه است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

تفريع هدايت بر جنبه آفريدگارى و سرشت آفرينى خداوند، حكايت از مطلب ياد شده دارد.

فطرت تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 10

10- معارف قرآن ، معارفى فطرى و تنها نيازمند تذكر و توجه است .

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم تذكّرون

فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 1،2،3،4،5،6

1 _ توجه به خداى يگانه، نداى فطرت همه انسانها

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

استفهام در جمله {أرءيتكم}، استفهام تقريرى و بيانى بر اين مضمون است كه آدمى را چاره اى جز اعتراف به يگانگى خداوند در خلق

و امر نيست.

2 _ پيامبر(ص)، مأمور توجه دادن مردم به فطرت توحيدى و بيدار ساختن سرشت خفته آنان

قل أرءيتكم إن أتيكم . .. أغير اللّه تدعون

3 _ بيدارى و بروز فطرت خداجو و توحيدى انسان به هنگام رويارويى با عذاب الهى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه

4 _ بيدارى فطرت توحيدى انسان به هنگام روبرو شدن با مرگ

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة أغير اللّه تدعون

5 _ بيدارى فطرت توحيدى انسان در تنگناها و سختيها

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه . .. أغير اللّه تدعون

گر چه در آيه دو مورد عذاب و مرگ ذكر گرديده، ولى روشن است كه اينها نمونه هايى از شدايد و سختيهاست كه آدمى با آن روبرو مى شود.

6 _ آسايش و رفاه از زمينه هاى پوشيده شدن فطرت توحيدى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة

چون در آيه شريفه سختى و تنگناها را عامل بيدارى فطرت توحيدى دانسته است، بنابراين حالت مقابل آن _ كه رفاه و آسايش است _ مى تواند به عنوان سببى براى پرده پوشى فطرت مطرح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 1،2،3

1 _ گرايش همه انسانها، حتى مشركان، در سختيها و شدايد به خداى يگانه

بل إياه تدعون

2 _ آدمى به هنگام روبرو شدن با شدايد، خداوند يگانه را خالصانه به يارى مى طلبد.

إن أتيكم عذاب اللّه . .. بل إياه تدعون

خلوص در دعا مستفاد از اضراب {بل} و ضمير مفعولى {اياه} است كه بر عامل خويش مقدم شده است و در نتيجه معناى حصر دارد. يعنى فقط او را مى خوانيد،

كه تعبير مصطلح آن {خلوص} است.

3 _ بيدار ساختن فطرت توحيدى آدمى و يادآورى تجربه هاى توحيدى دينى، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أرءيتكم . .. بل إياه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 8،10

8 _ سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها

بل إياه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

10 _ تضرع نكردن و شكوفا نشدن فطرت توحيدى برخى مردم، حتى با قرار گرفتن در تنگنا و سختى

لعلهم يتضرعون

آوردن كلمه ترجى {لعل} بيانگر اين نكته مى توان باشد كه آدميان همواره و در همه موارد در پى سختيها رو به خدا نياورده و تضرع نمى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 7،8

7 _ گرايش به خداوند با فطرت آدمى عجين است.

قل من ينجيكم . .. تدعونه تضرعا و خفية

8 _ شدايد و سختيها زمينه اى براى بيدارى فطرت توحيدى انسان و توجه او به خداوند

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 7

7- گرفتار شدن به مشكلات و ناگوارى ها ، بيدار كننده فطرت توحيدى انسانهاست .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 3

3 - گرفتارى ها و مصيبت ها ، مايه بيدارى و تجلى فطرت توحيدى انسان

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 47 - 18،19

18 - تمامى انسان ها ، حتى مشركان ، برخوردار از فطرت توحيدى اند .

قالوا ءاذنّ_ك

از ماضى آوردن فعل {آذنّاك} مى توان استفاده كرد كه مشركان قبل از قيامت، به زبان حال اعتراف به توحيد داشته و منكر شرك بوده اند. با توجه به اين نكته مطلب ياد شده قابل برداشت است.

19 - اعتراف پيشين تمامى آدميان به توحيد ; قبل از پيدايش در صحنه گيتى *

قالوا ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

از اين كه مشركان در قيامت مى گويند كه ما قبلاً به توحيد گواهى داده ايم _ با آن كه در دنيا مشرك بوده اند _ مى توان برداشت نمود كه آنان قبل از پيدايش در دنيا (عالم ذر) بدان گواهى داده اند.

فطرت توحيدى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 3

3 _ آدمى به هنگام گرفتارى و دشواريها و بن بستها، ناخودآگاه خداوند يگانه را به استمداد مى طلبد.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

در آيه شريفه روى سخن با مشركان است و زمانى كه مشرك در آن شرايط ويژه فقط خداوند را مى خواند، روشن است كه معبودهاى خيالى از ذهن او دور شده و فطرت توحيدى بر همه پندارهاى موهوم غلبه يافته است.

فطرت توحيدى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 10

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

فطرت توحيدى مشركان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 5

5 _ مشركان نيز در مخاطرات سخت زندگى، فروتنانه و پنهانى از خداوند يگانه استمداد مى طلبند.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

خطاب آيه متوجه مشركان است و صحت احتجاج متوقف بر آن است كه چنين حالتى براى آنان نيز در شرايط سخت پديدار گردد.

فطرت حق طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 4

4 _ انسان ، بر فطرت خداجويى و مسير حق پويى است .

لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً. و لاضلنهم

گمراه كردن، كه از جمله {لاضلنهم} استفاده مى شود، بايد مسبوق به هدايت باشد تا گمراه كردن صدق كند و هدايت مسبوق به گمراهى نسبت به تمامى انسانها هدايت فطرى است.

فطرت خداپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 7

7 - گرايش به پرستش آفريدگار هستى ، گرايشى فطرى و طبيعى

فصدّهم عن السبيل

{السبيل} (آن راه) اشاره به همان راه طبيعى و فطرى دارد كه راهى يگانه است و در صورت نبود مانعى در آن، انسان ها به خداى يگانه ره مى برند و هدايت مى يابند. همه انحراف ها نيز ناشى از موانعى است كه شيطان در اين طريق پديد مى آورد.

فطرت خداجويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 4

4 _ انسان ، بر فطرت خداجويى و مسير حق پويى است .

لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً. و لاضلنهم

گمراه كردن، كه از جمله

{لاضلنهم} استفاده مى شود، بايد مسبوق به هدايت باشد تا گمراه كردن صدق كند و هدايت مسبوق به گمراهى نسبت به تمامى انسانها هدايت فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 2

2- تنگنا هاى زندگى و لحظه هاى خطرآفرين كه هيچ اميدى به رهايى از آنها نيست ، بيدارگر فطرت خداجويى در نهاد انسان

و إذا مسّكم الضرّ . .. ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

ذكر گرفتارى در دريا در ميان ابتلاهاى فراوانى كه ممكن است انسانها را گرفتار كند، به اين جهت است كه در تلاطم دريا اميدى براى نجات و رهايى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 4

4 - احساس خطر ، زمينه بيدار شدن فطرت خداجوى آدمى است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 7

7 - فطرت خداجويى ، قوى ترين گرايش در وجود انسان ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

از اين كه انسان ها، در تماس با دشوارى هاو مشكل ها، به خدا روى مى آورند، نشان دهنده اين گرايش قوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 13

13 - خداجويى ، امرى نهفته در دل هاى مشركان

أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

از اين كه مشركان هدف از پرستش معبودهايشان را، تقرب به خدا دانسته اند، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 10

10 - خداجويى ، گرايش فطرى انسان ها است .

سنريهم . .. و فى أنفسهم حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير {أنّه} به خدا بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 4

4 - خداجويى ، گرايش فطرى در نهاد هر انسان است .

و إنّهم ليصدّونهم عن السبيل

از اين مطلب كه شياطين مانع بازگشت اعراض كنندگان از ياد خدا هستند، استفاده مى شود كه انسان ها _ حتى غافلان و حق گريزان _ زمينه و تمايل به روى آوردن به سوى خدا را دارند.

فطرت خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 10

10 - { من زرارة قال سألت أباجعفر ( ع ) من قول اللّه { حنفاء للّه غير مشركين به } ما الحنفية قال : هى الفطرة التى فطر الناس عليها ، فطر اللّه الخلق على معرفته ;

زراره گويد: از امام باقر(ع) پرسيدم كه[منظور از ]{حنفيت} در قول خداوند {حنفاء للّه غير مشركين به} چيست؟ فرمود: همان فطرتى است كه خدا مردم را بر آن خلق كرده است. خدا خلق را بر معرفت خود، آفريده است}.

فطرت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 1

1 - پابندى به فطرت دينى ، همراه با اِنابه و بازگشت همواره به سوى خداوند ، امرى لازم است .

فطرت اللّه الّتى . .. منيبين إليه

{منيبين} حال

براى ضمير فاعلى فعل امر محذوف، يعنى {ألزموا} است. لازم به ذكر است كه انابه، به معناى {رجوع مكرر در مكرر و مداوم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 7

7 - فطرت خداجويى ، قوى ترين گرايش در وجود انسان ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

از اين كه انسان ها، در تماس با دشوارى هاو مشكل ها، به خدا روى مى آورند، نشان دهنده اين گرايش قوى است.

فطرت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 6

6 - گفتار و روش كافران ، با ادراك هاى عقلى و فطرى آنان همساز نيست .

و كم أرسلنا . .. و لئن سألتهم من خلق ... ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

خداوند در اين آيه مى فرمايد: اگر از مشركان و دين ناباوران سؤال شود كه آفريدگار هستى كيست؟ آنان به دليل عقل يا اعتقاد خود مى گويند: {آفريدگارى عزيز و دانا}. در حالى كه اگر آنان به راستى لوازم اين باور را مى فهميدند، جا نداشت كه وحى قرآنى را مورد خدشه قرار دهند.

فطرت و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 3

3 - رويكرد به شرك ، با سرشت و فطرت انسان ها ، ناسازگار است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها . .. و لاتكونوا من المشركين

فطرت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 3

3 - يهوديان ، ناتوانى

خويش را از پذيرش اسلام ، برخاسته از فطرت و خلقت خويش پنداشته ، خود را معذور مى دانستند .

و قالوا قلوبنا غلف

جمله {لعنهم اللّه يكفرهم} (خدا يهوديان را بسزاى كفرشان لعنتشان كرده است) با جمله تفريع شده بر آن (فقليلا ما يؤمنون; و لذا كمتر ايمان مى آورند) به خوبى مى رساند كه: ادعاى يهود مبنى بر ناتوانى از درك معارف اسلام ادعاى صحيحى است. بنابراين كلمه {بل} رد معناى مطابقى {قلوبنا غلف} نيست; بلكه نفى معنايى است كه مى توان گفت مقصود اصلى يهوديان بوده و آن معذور بودن به خاطر درك نكردن است.

گواه فطرت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، شهادت دهنده و تأكيدكننده بر درستى ادراكات عقلى و گرايش فطرى انسان *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه منظور از {شاهداً}، شهادت دادن به درستى ازرش هايى باشد كه انسان با عقل و فطرت آن را درك كرده يا مى تواند درك كند. قرينه بر درستى اين احتمال، تقدم {شاهداً} بر {مبشّراً و نذيراً} است; چه اين كه اول بايد ارزش تبيين گردد; سپس بر اجراى آن تأكيد شود.

ملازمت با فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 7

7 - لازم است كه انسان ها ، همواره به فطرت خويش پاى بند باشند .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

نصب {فطرت} مى تواند به خاطر اغراء و تقدير فعل {ألزموا} باشد; يعنى : {همواره ملازم فطرت باشيد!}.

نشانه هاى فطرت

توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 13

13 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه ظهور فطرت توحيدى انسان و روى برتافتن از شرك

و جاءهم الموج من كل مكان . .. دعوا اللّه مخلصين له الدين

نقش فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 19

19 - صرف داشتن فطرت ، براى يافتن دين حق و باور به آن ، كافى نيست .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

گويا {و ل_كنّ} براى دفع توهم است. آن توهّم، اين است كه {اگر دين حق، فطرى و مطابق با سرشت انسان ها است چرا برخى، از آن اعراض مى كنند؟}. آيه، به آن توهّم اينگونه جواب مى دهد كه براى پذيرش دين حق، آگاهى لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 4

4 - باور هاى ناسازگار با فطرت آدمى ، متزلزل و ناپايدار است .

من بعد ما استجيب له حجّتهم داحضة عند ربّهم

{دحض} (مصدر {داحضة}) به معناى لغزيدن و متزلزل بودن است و {داحضة} كنايه از بطلان و ناپايدارى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 13

13 - ادراك فطرى انسان از خداوند ، نيازمند تكميل و تقويت به وسيله هدايت وحيانى *

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

از سخن ابراهيم(ع)، استفاده مى شود كه آن حضرت قبل از برخوردارى از هدايت هاى ويژه و فزون تر، با دلايل

عقلى و فطرى ره به خدا برده بود; اما آن را كافى نمى دانست و منتظر هدايتى فزون تر بود. اين هدايت مى توانست از ناحيه وحى يا به صورت ديگر در اختيار او قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 62 - 5

5 - راه شيطان ، در تضاد با درك فطرى انسان

إنّه لكم عدوّ مبين

واژه {مبين} مى رساند كه انسان، براى درك دشمنى شيطان و نادرستى وسوسه ها و القائات وى، نياز به تأمل فراوان ندارد; بلكه به آسانى با ذخاير فطرى و عقلى خود آن را در مى يابد.

هماهنگى قرآن با فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 3

3 - قرآن ، كتابى هماهنگ و سازگار با فطرت ، نياز ها و خواسته هاى گوناگون بشر

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

با توجه به جهانى و فرامليتى بودن قرآن، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 6

6 - معارف قرآنى ، هماهنگ با قوانين هستى و فطرت انسانى

سنريهم ءاي_تنا . .. و فى أنفسهم حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير {أنّه} به قرآن باز گردد.

فطريات

فطريات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 11

11- آبرودارى و پاسدارى از حيثيت ، شرافت و عزت خويش ، خصلت و فطرى بشرى

قال . .. فلاتفضحون ... و لاتخزون

از اينكه لوط(ع) براى دفع

تجاوز مردم به مهمانانش از آنان درخواست مى كند كه او را با آن عمل، شرمسار و خوار نكنند (فلاتفضحون . .. و لاتخزون) حاكى است كه: متجاوزان نيز براى حفظ آبرو و حيثيت شخصى، جايگاهى ويژه قائل بودند و گرنه تمسك آن حضرت به آن چندان عقلايى نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 4

4- انسان ها ، فطرتاً خداوند را تنها پناهگاه و ملجأ خويش مى دانند .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 6

6- ازدواج و همسردارى و برخوردار شدن از فرزند ، از سنت هاى الهى و نهفته در سرشت انسان

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه ماده {جعل} بيانگر سنت خداست و آنچه به عنوان سنت معرفى شود، روند طبيعى خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 18،19

18- عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، از تمايلات فطرى انسان

يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى . .. لعلّكم تذكّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند امر به عدل و . .. را مواعظى در جهت تذكر آدميان مى شمارد و در واژه {تذكّر} اين معنا نهفته است كه: اصل گرايش به ارزشهاى مذكور، در نهاد همگان موجود است و در صورت غفلت نيازمند يادآورى مى باشد.

19- بيزارى از فحشا ، زشتى و ستم ، نهفته

در نهاد آدميان

و ينهى عن . .. لعلّكم تذكّرون

{تذكّر} ياد آوردن چيزى است كه قبلاً انسان به نوعى از آن آگاه بوده و يا بدان تمايل داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 6

6- زشتى و پليدى زنا ، امرى نهفته در وجدان همه انسان هاى طول تاريخ

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله اسميه {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} دلالت بر ثبوت و استمرار دارد و در ضمن تعليلى است براى نهى {لاتقربوا الزنى}. افزودن اين تعليل، براى برانگيختن مردم و مخاطبان جهت عمل به {لاتقربوا} است. چنين امرى هم، وقتى تأثيربخش خواهد بود كه خود مردم بدى آن را بفهمند و اطلاق تعليل، بد بودن آن را در نزد مردم مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 17

17- حمايت از كشته شده به ظلم ، امرى عقلى و فطرى در ميان جوامع بشرى

و من قتل مظلومًا . .. إنه كان منصورًا

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه {يارى شدن مقتول} (منصوراً) از سوى خداوند نباشد; بلكه اصلى باشد كه در نزد همه مردم رايج است. و جمله {إنه كان منصوراً}، خبر از يك واقعيت عينى و اجتماعى مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 2،5

2- تنگنا هاى زندگى و لحظه هاى خطرآفرين كه هيچ اميدى به رهايى از آنها نيست ، بيدارگر فطرت خداجويى در نهاد انسان

و إذا مسّكم الضرّ . .. ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

ذكر گرفتارى در دريا در

ميان ابتلاهاى فراوانى كه ممكن است انسانها را گرفتار كند، به اين جهت است كه در تلاطم دريا اميدى براى نجات و رهايى نيست.

5- انسان ها ، فطرتاً از مرگ و نيستى گريزان بوده و علاقه مند به بقا هستند .

و إذا مسّكم الضرّ ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

از اينكه خداوند فرموده است: {وقتى انسانها احساس خطر جدّى مى كنند، تنها رو به سوى او مى آورند تا آنها را از مرگ نجات دهد} حكايت از آن دارد كه آنان علاقه مند به بقا و گريزان از مرگ هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 13

13- گرايش به زيبايى ها ، در سرشت انسان نهفته است .

جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

آفرينش زيبايى ها به منظور آزمايش انسان، در صورتى معنا خواهد داشت كه گرايش به زيبايى در وجود انسان نهفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 4

4- حق جويى و حقيقت پذيرى ، طبيعت و فطرت انسانى است .

أجئتنا بالحقّ

از اين كه مشركان و بت پرستان، پذيرش {حق} را اصلى مفروض مى دانستند و ترديد آنان تنها در حقانيت دعوت ابراهيم(ع) بود، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 5

5- بت پرستى و شرك ، از ديد فطرت انسانى ، ظلم و ستم است .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {أنفسهم} به خود آمدن و ضمير و

وجدان آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 7

7 - رشد و طهارت ، امورى فطرى و مطلوب همه انسان ها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد يافته تر و پاكيزه تر بودن) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت: رشد، بالندگى، طهارت و پاكى، امرى مورد پذيرش و مطلوب همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 12

12 - رشد و طهارت ، مطلوب و فطرى همه انسان ها است .

ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد و پاكى) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت كه پاكى و رشد، مورد پذيرش و مطلوب همگان است و اين به سبب امرى فطرى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 7

7 - گرايش به پرستش آفريدگار هستى ، گرايشى فطرى و طبيعى

فصدّهم عن السبيل

{السبيل} (آن راه) اشاره به همان راه طبيعى و فطرى دارد كه راهى يگانه است و در صورت نبود مانعى در آن، انسان ها به خداى يگانه ره مى برند و هدايت مى يابند. همه انحراف ها نيز ناشى از موانعى است كه شيطان در اين طريق پديد مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم -

30 - 30 - 25

25 - { عن عبداللّه بن سنان ، عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن قول اللّه عزّوجلّ : { فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها } ما تلك الفطرة ؟ قال : هى الإسلام . . . ;

عبداللّه بن سنان گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: {فطرتى را كه خدا مى فرمايد: {فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها} چيست؟ فرمود: آن فطرت، همان اسلام است (يعنى، تسليم در برابر خدا). ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 7

7 - فطرت خداجويى ، قوى ترين گرايش در وجود انسان ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

از اين كه انسان ها، در تماس با دشوارى هاو مشكل ها، به خدا روى مى آورند، نشان دهنده اين گرايش قوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 16

16 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : قال رسول اللّه : كلّ مولود يولد على الفطرة يعنى على المعرفة بأنّ اللّه عزّوجلّ خالقه ، فذلك قوله { و لئن سألتهم من خلق السماوات و الأرض ليقولنّ اللّه } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه . .. گفت: رسول خدا(ص) فرمود: هر مولودى بر فطرت آفريده شده است يعنى بر معرفت اين كه خداى عزّوجلّ خالق او است و اين است قول خدا: و لئن سألتهم من خلق السماوات و الأرض ليقولنّ اللّه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر

- 35 - 10 - 9

9 - سخنان ، انديشه ها و عقايد اسلامى و قرآنى ، سازگار با طبع آدمى و موافق با عقل و فطرت او است .

إليه يصعد الكلم الطيّب

{طيّب} به معناى چيزى است كه مطابق با طبع انسان و لذت بخش باشد; مثل غذاى مطلوب و لذيذ. بنابراين كلام طيّب ; يعنى، سخنى كه عقل و فطرت آدمى آن را پسنديده و براى او لذت بخش و دل نشين باشد. گفتنى است كه مقصود از آن در اين آيه، تعاليم آسمانى و وحى الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 7

7 - همسرگزينى و ازدواج زن و مرد ، مطابق با سرشت آدمى و در راستاى اصل آفرينش است .

و اللّه خلقكم . .. ثمّ جعلكم أزوجًا

تأكيد خداوند بر اين حقيقت كه انسان ها را جفت جفت و به صورت زن و مرد آفريد، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باورى فطرى و غريزى انسان

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

از اين كه انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى سخت، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند; معلوم مى شود كه اين، باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باورى فطرى و غريزى انسان

فإذا مسّ الإنس_ن

ضرّ دعانا

از اين كه انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند، روشن مى شود كه اين باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 18

18 - تمامى انسان ها ، حتى مشركان ، برخوردار از فطرت توحيدى اند .

قالوا ءاذنّ_ك

از ماضى آوردن فعل {آذنّاك} مى توان استفاده كرد كه مشركان قبل از قيامت، به زبان حال اعتراف به توحيد داشته و منكر شرك بوده اند. با توجه به اين نكته مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 3

3 - افزون خواهى و زياده طلبى ، جزء سرشت آدمى است .

لايسئم الإنس_ن من دعاء الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 10

10 - خداجويى ، گرايش فطرى انسان ها است .

سنريهم . .. و فى أنفسهم حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير {أنّه} به خدا بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 2،8

2 - توحيد ربوبى ، باور فطرى تمامى انسان ها

من بعد ما استجيب له

بنابراين احتمال كه اجابت كننده (استجيب له) فطرت انسان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

8 - معارف دين ، داراى ريشه در فطرت و سرشت انسان

فى اللّه من بعد ما استجيب له

برداشت ياد شده بدين احتمال است

كه مراد از {فى اللّه} دين خدا و اجابت كننده فطرت انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 2

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 4

4 - خداجويى ، گرايش فطرى در نهاد هر انسان است .

و إنّهم ليصدّونهم عن السبيل

از اين مطلب كه شياطين مانع بازگشت اعراض كنندگان از ياد خدا هستند، استفاده مى شود كه انسان ها _ حتى غافلان و حق گريزان _ زمينه و تمايل به روى آوردن به سوى خدا را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 12

12 - فطرت اوليه انسان ها ، توحيد ، خداپرستى و حق پذيرى است .

لعلّهم يرجعون

از سياق آيات پيشين _ كه درباره توحيد و شرك است _ و نيز از واژه {رجوع} استفاده مى شود كه انسان ها به توحيد گرايش فطرى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 12

12 - انسان به سرشت خويش جستجوگر راه راست است . *

و اتّبعون ه_ذا صرط مستقيم

برداشت بالا بدين احتمال است كه تعبير {ه_ذا صراط مستقيم} پاسخى به روح جستجوگر آدمى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 62 - 5

5 - راه شيطان ، در تضاد

با درك فطرى انسان

إنّه لكم عدوّ مبين

واژه {مبين} مى رساند كه انسان، براى درك دشمنى شيطان و نادرستى وسوسه ها و القائات وى، نياز به تأمل فراوان ندارد; بلكه به آسانى با ذخاير فطرى و عقلى خود آن را در مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 3

3 - توحيد ، امرى فطرى و شرك انحراف از فطرت انسانى است .

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

در صورتى كه آيه شريفه را مستقل از قبل بدانيم و ضمير {هم} به مطلق بشر بازگردد، استفاده مى شود كه توحيد در فطرى بودن انسان نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 9

9- گرايش به خير و خوبى ، امرى فطرى براى انسان ها

لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

از اين كه حتى كافران خود را خيرجو دانسته اند، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 6

6- انسان در سرشت و نماد خويش ، موجودى حق طلب و حق پذير

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تعبير {يرجعون} مى تواند بدان معنا باشد كه انسان داراى فطرت حق پذير است و نماياندن آيات الهى به او، وسيله اى براى بازگشت به فطرت اوليه خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 10

10- فرمان هاى خدا و دستور او به جهاد ، در جهت منافع خود انسان ها است .

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا

اللّه لكان خيرًا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 6

6- عشق به مال و ثروت ، ريشه دار در عمق وجود و جان انسان ها

إن يسئلكموها . .. و يخرج أضغ_نكم

اين كه حتى تأكيد خداوند به انفاق اموال، كينه ها را برمى انگيزد; نشانگر آن است كه دلبستگى انسان هابه اموال، بسيار نيرومند و عميق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 14

14 - عشق به ايمان و زيبايى آن در قلب انسان ، امرى فطرى و الهى است . *

حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه تحبيب ايمان و تزيين آن _ به قرينه {فى قلوبكم} _ بيانگر برنامه اى تكوينى باشد; يعنى، سرشت انسان متمايل به ايمان و مجذوب آن آفريده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 8

8 - گرايش انسان به جمع و اجتماع ، امرى فطرى و تكوينى است . *

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل

تعبير {جعلنا}، بيانگر قانون تكوينى است و چون در مورد انسان و قرار گرفتن او در ميان قوم و قبيله است، فطرى بودن گرايش به جمع را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 7

7 - حقايق دين ، نهفته در نهاد آدميان ; اما نيازمند تذكر و يادآورى با پيام

فذكّر بالقرءان

واژه {ذك_ّر} به معناى تذكّر است. يادآورى كردن در جايى كاربرد دارد كه قبلاً

مورد توجه بوده; اما به دلايلى مغفول واقع شده است. در مورد آدميان توجه قبلى آنان به حقايق دين، توجّه فطرى و غريزى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 2

2 - انسان ، فطرتاً مجذوب زيبايى صورت و سيرت

فيهنّ خيرت حسان

از اين كه خداوند به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت به زيبايى صورت و سيرت حوريان بهشتى مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به زيبايى ظاهرى و باطنى، خواسته اى اصيل و نهاده شده در فطرت بشر است; نه گرايشى تلقينى و زاييده فرهنگ و محيط.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 2

2 - تمايل به عفت و پاكدامنى ، ارزشى نهفته در نهاد خلق

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

از اين كه خداوند به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت عفت و پاكدامنى همسران بهشتى شان را مى دهد; استفاده مى شود كه تمايل به آن خواسته اى است اصيل كه خداوند آن را برآورده ساخته است; نه تمايلى تلقينى و زاييده فرهنگ و محيط.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 7

7 - ايمان آوردن به خدا و سرنهادن در پيشگاه ربوبيت يگانه او ، ميثاق فطرى انسان ها با خداوند

لتؤمنوا بربّكم و قد أخذ ميث_قكم

ضمير فاعل در {أخذ} به خدا بازمى گردد و مراد از ميثاق، ظاهراً همان ميثاق فطرت است كه در روايات از آن به {عالم ذر} تعبير شده است. براى اطلاع بيشتر به آيه 172 سوره {اعراف}

مراجعه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 12

12 - قلب آدمى ، داراى تمايل فطرى به حق و حركت در راه مستقيم است .

فلمّا زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم

منحرف شدن قلب بر اثر گناه، موقوف بر آن است كه پيش از آن متمايل به حق بوده و _ به اصطلاح _ مصداق {قلب سليم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 4،5

4 - طبيعت انسان ، با ايستادگى در برابر خداوند و مخالفت با او ، ناسازگار است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك

توبيخ گنه كاران، همراه با به رخ كشيدن انسان بودن آنان، بيانگر نكته ياد شده است.

5 - مخالفتِ انسان با احسان كنندگان و پرورش دهندگانش ، خلاف طبيعت او و شگفت آور است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

فطريات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 13

13 - خداجويى ، امرى نهفته در دل هاى مشركان

أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

از اين كه مشركان هدف از پرستش معبودهايشان را، تقرب به خدا دانسته اند، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

نقش فطريات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 7

7- بهره گيرى از انگيزه ها و تمايلات فطرى و غريزى انسان ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته زير است: 1_ {ذكر} به معناى {ثنا} و {صيت} (آوازه) باشد. 2_ اشتياق به

جاودانگى نام و بلندآوازه و آوازه گى، امرى غريزى و طبيعى براى همه انسان ها است.

فقر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{فقر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 14

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

آثار ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 11

11 _ بيم از فقر و تنگدستى ، زمينه ابتلاى انسان به نافرمانى خدا

يأيها الذين ءامنوا . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،2

1- كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

2- ترس از فقر و نادارى ، عامل روى آوردن اعراب جاهلى به كشتن فرزندان خود

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 3،9

3- مشركان از ترس گرفتار شدن به فقر و فلاكت ، هر چند ثروت اختصاصى انبوه هم داشته باشند ، از آن انفاق نمى كنند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

9- ترس

از تهى دستى ، ريشه بخل و خست است .

إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

آثار ذكر فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 5

5 - توجه انسان به فقر و مقهور بودن خويش در برابر خداوند ، مقتضى سرنهادن به فرمان او

أم عندهم خزائن ربّك أم هم المصيطرون

پرسش هاى انكارى، درصدد به رخ كشيدن فقر و مقهوريت انسان در برابر خداوند است.

آثار فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 13،14

13 _ كشتن فرزند، حتى به سبب فقر و تهيدستى، از محرمات الهى است.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

{إملاق} به معناى نيازمند شدن و {من} تعليليه است.

14 _ بالاترين حد فقر نيز مجوز كشتن فرزند نخواهد بود.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

برداشت فوق با توجه به نكره آوردن {إملاق} استفاده شده است; يعنى حتى آن فقرى كه به سبب ندرتش گويا براى مردم ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 5

5 _ افراد تهيدست ، معاف از جهاد مالى

و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

در آيات قبل، سخن از جهاد با مال و جان بود و در اين آيه، ممكن است استثناى ضعيفان و مريضان از جهاد جانى و استثناى تهيدستان، از جهاد مالى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 9

9 _ فقر و تنگدستى ، زمينه ساز ترك ايمان و وارد شدن در جبهه كفر است .

ربنا ليضلوا عن سبيلك ربنا اطمس على

أمولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 15

15- فقر و گرسنگى مردم ، زمينه ساز ناامنى اجتماعى است . *

فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از اينكه خداوند در كيفر كفران نعمت، ابتدا فقر و گرسنگى و سپس ترس و ناامنى را مطرح ساخته است، مى توان به دست آورد كه فقر و گرسنگى زمينه ناامنى اجتماعى، همچون دزدى و . .. را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 7

7- فقر و در راه ماندگى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه براى فقرا و در راه ماندگان

و ءات . .. و المسكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 7

7- ناتوانى مالى و عدم امكانات مناسب ، عذرى پذيرفته شده و بجا در ترك انفاق و اداى حق خويشاوندان و مستمندان

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 3،5

3- فقر و تهى دستى ، در تضعيف وجدان آدمى و از ميان بردن حتى قوى ترين عواطف انسانى ، چون مهر به فرزند ، تأثير دارد .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

5- ترس از فقر و تهى دستى ، مجوز ارتكاب قتل فرزند نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 5

5- ياران

دوران رفاه و توان مندى ، به وقت گران بارى و تهيدستى ، ناپيدايند .

و أُحيط بثمره . .. و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

در آيه، سخنى درباره نابودى نفرات مرد ثروت مند به ميان نيامده است، لذا ممكن است كه عبارت {لم تكن له فئة} بدان معنا باشد كه افرادِ وى، با مشاهده نابودى اموال ارباب خود، از اطراف او متفرق شدند و او را مدد نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 4

4 - فقر ، تنگدستى ، بيچارگى و درماندگى زمينه ساز يأس و نوميدى از خدا ( كفر ) و پناهنده شدن به غير او ( شرك )

من كان يظنّ . .. هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

روى سخن در اين بخش، با آن اشخاصى است كه به خداپرستى گرويده بودند و همين كه با برخى از ناملايمات زندگى روبه رو شدند از عبادت او روى برتافتند و به گمان آن كه در هستى جز خدا، نيروهاى ديگرى نيز دخالت دارند، به شرك (آيين سابقشان) بازگشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 12

12 - فقر ، عذرى ناپذيرفتنى براى خوددارى افراد غير متأهل از اقدام به ازدواج

و أنكحوا الأي_مى . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 7،10

7 - نقش مؤثر مسائل اقتصادى ( فقر و غنا ) در آلودگى به فحشا و فساد جنسى و يا اجتناب از آنها

و ليستعفف الذين

لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

10 - زنان و مردان غير متأهل فقير و فاقد امكانات ازدواج ، بيش از ديگران در معرض آلودگى به فساد جنسى اند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

توصيه خداوند به افراد غير متأهل فقير و فاقد امكانات ازدواج مبنى بر عفت و پاكدامنى، مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 9

9 - مسكنت و در راه ماندن ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه براى مساكين و در راه ماندگان است .

فأَت . .. و المسكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 3

3 - فقر و تنگدستى ، شرط برخوردارى { ذوى القربى } از فىء *

و لذى القربى . .. للفقراء المه_جرين

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {للفقراء} بدل براى {و لذى القربى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 6،8

6 - تهى دستى ، حتى براى مؤمنان ، زمينه ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلايه از او است .

فيقول ربّى أه_نن

8 - تهى دستى ، نشانه تحقير شدن از سوى خداوند نيست .

و أمّا إذا . .. قدر عليه رزقه فيقول ربّى أه_نن

در آيه قبل، پيش از جمله {نعّمه}، خداوند با جمله {أكرمه} بر گفته {ربّى أكرمن} صحّه گذاشته است; ولى در اين آيه پيش از {قدر عليه رزقه} نفرمود: {أهانه} و در نتيجه گفته {ربّى أهانن} را مردود

شمرده است. اين نكته به ضميمه لحن ملامت بار آيه شريفه _ كه گوينده {ربّى أهانن} را نكوهش كرده _ بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 1

1 - رفاه و فقر ، نشان ارجمندى يا سقوط نزد خداوند نيست .

أكرمن . .. أه_نن ... كلاّ

حرف {كلاّ}، براى بازداشتن مخاطب از انديشه يا گفتارى است كه در جمله هاى قبل مطرح بوده است.

اجتناب از تحليل غلط در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 2

2 - لزوم پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست ، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها

يقول . .. يقول ... كلاّ

ارزيابى با فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 17

17 _ پيامبر(ص) نبايد در برخورد با مردم، فقر و غنا و گرسنگى و سيرى را ملاك قرار دهد.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء

اعراض از تحليل غلط درباره فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 9

9 - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط ، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست از فقر

فيقول ربّى أه_نن

امتحان با فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 5

5 - فقر و ناملايمات ، ابزار آزمون الهى

و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه

{فتنة}

از {فَتْن} مشتق است و {فتن} به معناى ذوب كردن طلا و نقره به منظور سنجش ايار آن است. {فتنة} نيز به هر چيزى كه ابزارى براى آزمون باشد، گفته مى شود. بنابراين تسميه ناملايمات، فقر و تنگدستى به {فتنة}، مى تواند بياگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 2،4،7،12

2 - خداوند با فشار هاى اقتصادى و كاهش درآمد ها ، انسان را مى آزمايد .

ابتليه فقدر عليه رزقه

{قَدَر} با {ضَيَّق} (تنگ گرفت)، به يك معنا است. (مصباح)

4 - آزمايش انسان با فقر و تنگدستى ، در راستاى تربيت او و جلوه ربوبيت خداوند است .

ابتليه فقدر عليه رزقه

ضمير فاعلى در {إبتلاه}، به {ربّه} در آيه قبل برمى گردد.

7 - غفلت از آزمايش بودن فقر ، زمينه ساز پيدايش تحليل هاى نادرست درباره عوامل آن

و أمّا إذا ما ابتليه . .. فيقول ربّى أه_نن

12 - آزمايش با نعمت ، سخت تر از امتحان با فقر است . *

نعّمه . .. فقدر عليه رزقه

تقديم امتحان با نعمت بر آزمايش با فقر، ممكن است بيانگر اهميت آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 4

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، سير كردن گرسنگان ، تصرف نكردن ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، زمينه ساز اعتماد به رهايى از صحنه هاى وحشت بار قيامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس مطمئن} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده

در آن آيات، مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

اميدوارى در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 8

8_ ضرورت اميد داشتن به رحمت خدا ، در پى بروز مشكلات و از دست رفتن امكانات

ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 1

1 - لزوم اميد بستن به خداوند ، در دشوارى ها ، تنگدستى ها و ناملايمات زندگى

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه فى الدنيا و الأخرة فليمدد بسبب إلى السماء

{من} در اين آيه شرطيه و متضمن معناى {إن} است و ضمير در {لن ينصره اللّه} به {من} بازمى گردد. از آيات پيشين (آيه 11 _ 14) دانسته شد كه سود و زيان و كاميابى و ناكامى و بالاخره دنيا و آخرت افراد، تنها در دست خدا مى باشد او است كه به يكى عطا مى كند و از ديگرى بازمى ستاند. آيه ياد شده ادامه همان آيات است. در اين آيه خداوند مى فرمايد: اگر فردى (كسى

كه از شدت گرفتارى سينه اش از خشم لبريز است) گمان كند كه خدا در دنيا و آخرت دست كسى را نخواهد گرفت، اين كس بايد طنابى به آسمان بكشد و به آن جا صعود كند. آن گاه همه آسمان را بپيمايد تا ببيند آيا كسى پيدا مى شود كه گره از كار او بگشايد و خشم ناشى از محروميتش را فرو نشاند؟ و يا اين كه اين شخص ريسمانى به بالا بكشد و خود را حلق آويز كند و آن گاه بنگرد كه آيا اين ترفند و نيرنگش، آنچه را كه موجب خشم او شده، از بين مى برد؟ مقصود از اين مطلب اين است كه: هر كس اميدش را از خدا قطع كند، بايد از غير خدا نيز مأيوس باشد; زيرا در همه هستى به جز او موجودى نيست كه بى اذن او گره از كار كسى باز كند.

انفاق در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 3

3 _ انفاق در حال تهيدستى ، داراى ارزشى برتر نسبت به انفاق در حال غنا و توانگرى

الذين يلمزون المطوّعين . . و الذين لايجدون إلا جهدهم

عنوان {مطّوّع} هم شامل توانگران و هم شامل تهيدستان مى شود. بنابراين ذكر دوباره تهيدستان مى تواند به اهميت برتر انفاق آنان اشاره داشته باشد.

ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 34

34 - { انه قيل يا رسول اللّه ( ص ) ما { آتى المال على حبه } فكلنا نحبه ؟ قال رسول اللّه (

ص ) : تؤتيه حين تؤتيه و نفسك حين تحدثك بطول العمر و الفقر ;

از رسول خدا(ص) سؤال شد كه: مراد از {آتى المال على حبه} چيست؟ همه مال خود را دوست مى داريم. رسول خدا(ص) فرمود: مراد اين است كه مال خود را در راه خدا مى دهى، در حالى كه نفست تو را از عمر دراز و فقر مى ترساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 1،3

1 _ شيطان ، انسان را از فقر مى ترساند و مانع انفاق مى شود .

الشّيطان يعدكم الفقر

3 _ ترس از فقر ، مانعى شيطانى براى انفاق

الشّيطان يعدكم الفقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 14

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 5

5- ترس از فقر و تهى دستى ، مجوز ارتكاب قتل فرزند نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

تعقل در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 5

5 - انديشه صحيح نسبت به فقر و غنا ، برخورد شايسته

با يتيمان و مسكينان ، قطع حرام خوارى و دل نبستن به ثروت ، زمينه ساز ورود به بهشت برين

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتل_يه . .. و ادخلى جنّتى

حفظ ايمان در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 30

30 - كسانى كه على رغم فقر و تنگدستى و گرفتار بودن به مشكلات ، بر ايمان خويش استوارند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و الصبرين فى البأساء و الضراء . .. أولئك هم المتقون

خطر فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 4

4 _ خطر فقر و بيچارگى براى مردم ، در صورت حاكميت يهود بر آنان

ام لهم نصيب من الملك فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه در معناى {الملك} در آيه فوق فرمود: يعنى الامامة و الخلافة . .. .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 205، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 490، ح 299.

درخواست نجات از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 3

3- ايوب ( ع ) با صداى بلند و رسا ، براى خود دعا كرد و از خداوند خواستار نجات و بهبود خود از انواع ناگوارى ها ، ناراحتى هاى جسمانى و فقر شد .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

{ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب).

رضايت در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 11

11 -

لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسليم در برابر اراده او در تنگدستى

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

زمينه نجات از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 4

4 - شكست اصحاب فيل ، زمينه ساز گرفتار نشدن قريش ، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگير و جان فرسا

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل . .. لإيل_ف قريش ... الذى أطعمهم من جوع

نكره بودن {جوع}، بر شدّت آن دلالت دارد.

سرزنش ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 11

11- بخل از انفاق ، به خاطر ترس از فقر و تهى دستى ، امرى مذموم و نكوهيده است .

لو أنتم تملكون . .. لأمسكتم خشية الإنفاق

از اينكه آيه در مقام مذمت و توبيخ انسانها و يا مشركان به خاطر داشتن روحيه خست و بخل است; نكته فوق قابل استفاده است.

شكر در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 7

7_ انسان ، بايد همواره و در همه حال ( فقر ، غنا و . . . ) سپاسگزار خداوند باشد .

و لئن أذقنا الإنسن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور

صابران در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى

كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صبر بر فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 8

8_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] { سلام عليكم بما صبرتم } على الفقر فى الدنيا . . . ;

از امام صادق(ع) درباره [سخن خداوند متعال:] {سلام عليكم بما صبرتم} روايت شده است كه: [مراد شكيبايى ورزيدن است] بر تنگدستى در دنيا}.

صبر در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 14

14 - اهل ايمان به هنگام گرفتار شدن به فقر و تنگدستى و نيز روى آورى مشكلات و ناهنجارى ها ، بايد صبور و پايدار باشند .

و الصبرين فى البأساء و الضراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جزاهم بما صبروا جنّة و حريراً } قال : بما صبروا على الفقر و مصائب الدنيا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و جزاهم بما صبروا جنّة و حريرًا} روايت

شده كه فرمود: [اين پاداش] براى اين است كه بر فقر و مصيبت هاى دنيا صبر كرده اند}.

عبوديت در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 2

2 - پايبندى بر بندگى خدا در حال غنا ، تنگدستى ، كاميابى و ناكامى ، نشانه قوت ، ثبات و استحكام ايمان است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. انقلب على وجهه

علم به فلسفه فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحيح با يتيمان ، مسكينان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونى و مايه اطمينان نفس انسان

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

توصيف {نفس} به {مطمئن} _ در قيامت _ ممكن است به اعتبار اطمينانى باشد كه در دنيا، براى او حاصل شده بود.

عوامل فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 35

35 - كشتن رهبران الهى ، موجب ذلت و فقر و در پى دارنده غضب خداوند است .

ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 6،7،9،16

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ،

پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {اذاق} اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و {لباس} اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.

9- ابداع روش هاى جديد براى گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسى در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى اجتماعى

فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون

برداشت فوق، با توجه به واژه {يصنعون} كه دربردارنده معناى ابداع و ايجاد مسبوق به عدم است، استفاده گرديد.

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 7

7- فقر ، ناامنى و عذاب دنيوى ، دستاورد تكذيب كنندگان انبيا و رسولان الهى

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف . .. رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 10

10- فرزنددارى ، عامل فقر و تهى دستى نيست .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق نحن نرزقهم و إيّاكم

از آيه استفاده مى شود: هر انسانى، روزى خاص خود را دارد و اين گونه نيست كه آمدن يكى، باعث نقصان روزى ديگرى شود. بنابراين، اگر فقرى هست، معلول عاملهاى ديگرى است نه وجود فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 12

12- انفاق ، هيچ گاه موجب فقر انسان نمى شود .

لو أنتم تملكون . .. لأمسكتم خشية الإنفاق و كان الإنس_ن قتورًا

از اينكه خداوند، انفاق نكردن به خاطر ترس از فقر را محكوم كرده است، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين ترس، به جا نبوده و انفاق موجب فقر نخواهد بود.

عوامل فقر در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 14

14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ك

برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.

عوامل فقر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 15

15 - { [ عن ] أبى عبداللّه ( ع ) قال : ما كان ولد آدم مؤمن إلاّ فقيراً و لا كافر إلاّ غنيّاً ، حتّى جاء إبراهيم ( ع ) فقال : { ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا } فصيّراللّه فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة و فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هيچ مؤمنى از فرزندان آدم نبود، مگر اين كه فقير بود، و هيچ كافر نبود مگر اين كه غنى بود; تا اين كه زمان ابراهيم(ع) فرا رسيد. آن حضرت به خداوند عرض كرد:

{پروردگارا ما را مايه فتنه كافران قرار مده}. پس خداوند در كافران هم مال و هم نياز و در مؤمنان نيز هم مال و هم نياز قرار داد}.

عوامل فقر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 15

15 - { [ عن ] أبى عبداللّه ( ع ) قال : ما كان ولد آدم مؤمن إلاّ فقيراً و لا كافر إلاّ غنيّاً ، حتّى جاء إبراهيم ( ع ) فقال : { ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا } فصيّراللّه فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة و فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هيچ مؤمنى از فرزندان آدم نبود، مگر اين كه فقير بود، و هيچ كافر نبود مگر اين كه غنى بود; تا اين كه زمان ابراهيم(ع) فرا رسيد. آن حضرت به خداوند عرض كرد: {پروردگارا ما را مايه فتنه كافران قرار مده}. پس خداوند در كافران هم مال و هم نياز و در مؤمنان نيز هم مال و هم نياز قرار داد}.

عوامل نجات از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 2

2 _ رهايى از تنگنا ها و دستيابى به توسعه در ابعاد مختلف زندگى ، ثمره اى براى هجرت در راه خدا

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

فرزند كشى در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،4،5

1- كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و

لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

4- كشتن فرزند ، به گمان ر ها ساختن وى از مبتلا شدن به فقر و سرنوشتى سخت و فلاكت بار ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

برداشت فوق، بنابراين است كه مراد از {إملاق} بيم پدر و مادر، از تهى دست شدن خود و فرزندانشان باشد.

5- ترس از فقر و تهى دستى ، مجوز ارتكاب قتل فرزند نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

فرزند كشى و فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 16

16 _ كشتن فرزندان برطرف كننده فقر نيست.

و لاتقتلوا أولدكم من إملق نحن نرزقكم و إياهم

جمله {نحن نرزقكم . ..} را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1 _ وعده به روزيرسانى و برطرف كردن فقر. بر اين مبنا هدف از آن، دعوت به استقامت تا برطرف شدن فقر است. 2 _ بيان اين معنا كه روزى شما به دست خداست و او بنابر شرايط و يا مصالحى خواسته است شما فقير باشيد. لذا بود و نبود فرزندان نقشى در فقر و غناى شما ندارد. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است. گفتنى است تحقق فقر، كه از {من املاق} به دست مى آيد، مؤيد اين احتمال است.

فقر آل يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 2،3

2_ خاندان يعقوب در دوران قحطى به تنگدستى و رنج بسيار گرفتار شدند .

قالوا . .. مسّنا و أهلنا الضر

{مسّ} به معناى لمس كردن و تماس گرفتن است. {ضرّ} به معناى فقر سختى و كمبود مى

باشد.

3_ فرزندان يعقوب سختى معيشت و نابسامان بودن وضع مادى خاندان يعقوب را به يوسف گزارش كردند .

قالوا ي_أيها العزيز مسّنا و أهلنا الضر و جئنا ببض_عة مزجي_ة

فقر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 2

2- ايوب ( ع ) به انواع ناگوارى ها ، ناراحتى ها ، فقر و مرض مبتلا بود .

أنّى مسّنى الضرّ

{الضرّ} اسم مصدر و به معناى سوء حال، فقر و ناراحتى بدنى مى باشد و نيز هر آن چه كه ضد نفع است (لسان العرب).

فقر برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 10

10_ يعقوب ( ع ) و فرزندانش از مال و منال كافى برخوردار نبودند و از جهت امكانات مالى در محدوديت بودند .

اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم . .. لعلهم يرجعون

از جمله احتمالاتى كه مى توان آن را دليل يوسف در باز گرداندن سرمايه برادرانش دانست ، محدوديت مالى خاندان يعقوب است. جمله {ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ... نمير أهلنا} در آيه 65 مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 7،8،14،19

7_ فرزندان يعقوب در نوبت سوم سفرشان به مصر ، بهاى كامل براى خريد سهميه خويش را نداشتند .

و جئنا ببض_عة مزجية فأوف لنا الكيل

{مزجاة} به معناى ناچيز و حقير است.

8_ فرزندان يعقوب با بيان تنگدستى و نداشتن بهاى لازم براى خريد سهميه خويش ، از يوسف ( ع ) خواستند جيره آنان را به طور كامل پرداخت كند .

مسّنا و أهلنا الضر

و جئنا ببض_عة مزجية فأوف لنا الكيل

14_ برادران يوسف به دليل سخت شدن معيشت بر خاندان يعقوب ( ع ) از او تقاضا كردند بيش از سهميه سرانه ، آذوقه و غلات به آنان ببخشد .

مسّنا و أهلنا الضر . .. فأوف لنا الكيل و تصدق علينا

19_ اظهار مسكنت و ذلت برادران يوسف به پيشگاه او و شكايت آنان از فقر و تنگدستى ، در سومين سفر آنان به مصر

مسّنا و أهلنا الضر . .. و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

فقر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 _ رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

فقر مالكان كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 2

2- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) ، در مالكيت گروهى از محرومان بود و تنها وسيله ارتزاق آنان به شمار مى آمد .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

فقر متجاوزان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 23

23 - خوارى ، فقر و درماندگى ، سرنوشت محتوم متجاوزان بنى اسرائيل است .

و ضربت عليهم الذلة و المسكنة

{مسكنة} به معناى فقر و سستى است. {ذلة} و {مسكنة} به قبّه و مانند آن تشبيه شده و لذا كلمه {ضربت} (زده شد) براى آن به كار رفته است; يعنى، خوارى و درماندگى همچون قبه اى آنان را احاطه كرده و بر آنان خيمه زده است.

فقر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 8 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، در برهه اى از عمر خويش ، تنگدست بود .

و وجدك عائلاً فأغنى

فعل {عال} از مصدر {عول}; يعنى، كفالت كرد و قيّم شد (مصباح) و از مصدر {عَيْلَة}; يعنى، فقير شد (مفردات راغب). در آيه شريفه، مراد دومين معنا است; زيرا معناى اول (خداوند تو را عائله مند يافت)، با آنچه از تاريخ زندگانى پيامبر(ص) رسيده است، تطبيق نمى كند.

فقر مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 5

5 _ توان مالى بسيار پايين مسلمانان در صدر اسلام

و لا على الذين إذا أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

فقر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 10

10 _ فقر مؤمنان صدر اسلام ، و تمركز ثروت ها در جبهه كفر *

زين للذين كفروا . .. و يسخرون ... و اللّه يرزق

تزين دنيا نزد كافران، تمسخر مؤمنان توسّط آنان، وعده الهى به برترى مؤمنان در قيامت و برخوردارى آنان از نعمتهاى بى حساب، دلايل استناد اين برداشت است.

فقر همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 11

11- خودباختگى و خودكم بينى ، به خاطر كمى مال و فرزند ، در مرد مؤمن راه نيافت .

إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

جمله {فعسى ربّى. ..} _ در آيه بعد _ جواب شرط و حاكى از

اميدوارى مرد مؤمن به عنايت خداوند است.

فقر يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 10

10_ يعقوب ( ع ) و فرزندانش از مال و منال كافى برخوردار نبودند و از جهت امكانات مالى در محدوديت بودند .

اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم . .. لعلهم يرجعون

از جمله احتمالاتى كه مى توان آن را دليل يوسف در باز گرداندن سرمايه برادرانش دانست ، محدوديت مالى خاندان يعقوب است. جمله {ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ... نمير أهلنا} در آيه 65 مؤيد اين احتمال است.

فلسفه فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 2

2 - خداوند با فشار هاى اقتصادى و كاهش درآمد ها ، انسان را مى آزمايد .

ابتليه فقدر عليه رزقه

{قَدَر} با {ضَيَّق} (تنگ گرفت)، به يك معنا است. (مصباح)

فلسفه فقر صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 13،14

13 - تنگدستى ياران پيامبر ( ص ) ، ناشى از حكمت الهى بود .

لاتنفقوا . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

14 - منافقان ، ناتوان از درك حكمت تنگدستى ياران پيامبر ( ص )

و للّه خزائن السم_وت . .. و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

فلسفه فقر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 11

11 - { قال [ اسحاق بن غالب ] : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : فى ه_ذه الآية : { و لولا أن يكون الناس اُمّة واحدة جعلنا

لمن يكفر بالرحم_ن لبيوتهم سقفاً من فض_ّة و معارج عليها يظهرون } قال : لو فعل لكفر الناس جميعاً ;

اسحاق بن غالب مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه درباره آيه {و لولا أن يكون الناس اُمّة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن لبيوتهم سقفاً من فضّة و معارج عليها يظهرون} فرمود: اگر چنين مى كرد (يعنى اگر خدا به كافران آن قدر ثروت مى داد كه آنان حتى سقف خانه هايشان را از نقره بسازند)، در آن صورت همه مردم به كفر روى مى آوردند}.

منشأ فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 9،10

9 _ تنگدستى و فراخ روزى آدميان ، به دست خداوند است .

و اللّه يقبض و يبصط

10 _ حاكميّت خداوند بر وُسعت ها و محدوديّت هاى امكانات مادى انسانها

و اللّه يقبض و يبصط

منشأ فقر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 2

2 - خداوند ، به منظور جلوگيرى از گرايش عمومى انسان ها به كفر ، زندگى تمامى كافران را سرشار از امكانات رفاهى و تجملى نساخت ; بلكه فقر و غنا را نيز در ميان ايشان تقسيم كرد .

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة

موانع ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 8

8- توجه به تضمين روزى همگان از سوى خداوند ، مانع بيمناك شدن از تهى دستى آينده خويش يا فرزندان

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق نحن نرزقهم و إيّاكم

موجبات

فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 6

6 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { من هداه اللّه للاسلام و علّمه القرآن ، ثم شكا الفاقة كتب اللّه الفقر بين عينيه إلى يوم يلقاه ثم تلا النبى ( ص ) : { قل بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون } من عرض الدنيا من الأموال ;

كسى را كه خداوند به اسلام هدايت كرده و قرآن را به او آموخته و پس از آن [آن شخص ]از تنگ دستى شكوه كند، خداوند فقر را تا قيامت در پيشانى او مى نويسد. سپس رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت فرمود: {بگو به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال باشند كه اين از تمام آنچه جمع مى كنند، بهتر است} و مراد از {آنچه جمع مى كنند} اموال و بهره زيباست}.

ناپسندى فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 8 - 3

3 - فقر ، حالتى نامطلوب و تبديل آن به توانگرى ، امرى ستوده است .

و وجدك عائلاً فأغنى

لحن آيه شريفه _ كه در مقام امتنان بر پيامبر(ص) است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

نقش فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 10

10 - رفاه و فقر ، دو كمين گاه خداوند براى مراقبت از رفتار انسان ها است .

إنّ ربّك لبالمرصاد . فأمّا الإنس_ن إذا ... نعّمه ... قدر عليه رزقه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 9

9 - ذلّت و خوارى در پيشگاه خداوند ، نتيجه بى احترامى به يتيمان است ; نه كاهش ثروت .

ربّى أه_نن . كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 5

5 - خوارى در پيشگاه خداوند ، پيامد تجاوز به ارث ديگران است ; نه تهى دستى و فقر .

فقدر عليه رزقه فيقول ربّى أه_نن . كلاّ ... و تأكلون التراث أكلاً لمّا

نگرانى از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 4

4- انسان ها ، حتى با مالك بودن تمامى خزاين رحمت پروردگار ، باز هم گرفتار بخل و نگران تهى دستى خويشند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

با توجه به اينكه خداوند، خصلت بخل را براى تمامى انسانها دانسته است (و كان الإنسان قتوراً) احتمال دارد كه مخاطب (لو أنتم تملكون) تمامى انسانها باشند.

فقرا

آثار ازدواج فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 13

13 - فراهم كردن تسهيلات ازدواج براى فقيران غير متأهل ، در پى دارنده فضل و امداد خداوندى براى اقدام كنندگان آن است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه مقصود از ضمير فاعلى {يكونوا}، كسانى باشند كه مخاطبان جمله {و أنكحوا الأيامى منكم} هستند; يعنى، اگر جامعه اسلامى و اولياى افراد غير متأهل، تهى دست باشند، باز هم بايد براى

ازدواج فرزندانشان، آستين همت بالا بزنند و اقدام كنند; زيرا خدا آنان را از فضل خود بى نياز و توانگر خواهد ساخت.

آثار اطعام به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 8

8 - تغذيه تهى دستان و دعوت مردم به فقرزدايى از جامعه ، لازمه پذيرش روز جزا و نشانه كام يابى در آن روز است .

يكذّب بالدين . .. و لايحضّ على طعام المسكين

آثار امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 13

13 - فراهم كردن تسهيلات ازدواج براى فقيران غير متأهل ، در پى دارنده فضل و امداد خداوندى براى اقدام كنندگان آن است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه مقصود از ضمير فاعلى {يكونوا}، كسانى باشند كه مخاطبان جمله {و أنكحوا الأيامى منكم} هستند; يعنى، اگر جامعه اسلامى و اولياى افراد غير متأهل، تهى دست باشند، باز هم بايد براى ازدواج فرزندانشان، آستين همت بالا بزنند و اقدام كنند; زيرا خدا آنان را از فضل خود بى نياز و توانگر خواهد ساخت.

آثار انفاق به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 6

6 - انفاق به سائلان و محرومان ، از عوامل دستيابى به بهشت و نعمت هاى آن

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون . .. و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

آثار ايمان فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

احقاف - 46 - 11 - 3

3- گرايش محرومان به قرآن ، بهانه مستكبران براى ترديد در حقانيت آن

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

تعبير {لو كان خيراً. ..}، بيان دليل است و از محتواى آيه استفاده مى شود كه كافران، از طايفه اشراف مستكبر و مؤمنان از طبقه محروم بودند. بدين جهت مستكبران، ابراز مى داشتند اگر قرآن خيرى در برداشت، تهى دستان بى هويت بدان روى نمى آوردند.

آثار بى اعتنايى به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 4

4 - سرنوشت افراد و جوامع بى اعتنا به امور نيازمندان ، سرنوشتى بسيار سخت و ناگوار

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 3

3 - حمايت نكردن از بينوايان ، موجب محروميت انسان از حمايت ديگران در آخرت

و لايحضّ على طعام المسكين . فليس له اليوم ه_هنا حميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 37 - 2

2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ و بى تفاوتى در برابر گرسنگى بينوايان ، خطايى بزرگ و نابخشودنى

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين ... لايأكله إلاّ الخ_ط

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از كسانى كه ايمان نمى آوردند و. ..، تعبير به {خاطئون} كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 6

6 - ذلّت و خوارى در پيشگاه

خداوند ، نتيجه بى توجّهى به نيازمندان است ; نه كمبود ثروت .

ربّى أه_نن . كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

آثار تبليغ امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 8

8 - تغذيه تهى دستان و دعوت مردم به فقرزدايى از جامعه ، لازمه پذيرش روز جزا و نشانه كام يابى در آن روز است .

يكذّب بالدين . .. و لايحضّ على طعام المسكين

آثار تحقير فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 6

6- تحقير تهيدستان و افراد بى مال و منال ، و غرور و سرمستى به اموال و امكانات ، در حقيقت ، تباه ساختن و سقوط دادن خويش است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

آثار معاشرت با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ايمانى ، در پى دارنده مشكلات و نيازمند صبر و شكيبايى است .

و اصبر نفسك

اجتناب از امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 7

7 - بى توجّهى ثروتمندان به مستمندان و پرهيز آنان از كمك رسانى به بينوايان ، به دور از انتظار و نشانه رد شدن در امتحان الهى است .

إذا ما ابتليه ربّه فأكرمه و نعّمه . .. كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

احترام فقرا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 5

5 - روشندلان مسلمان _ هرچند فقير باشند _ شايسته احترام اند و اهانت يا اظهار كدورت از همنشينى با آنان ، مجاز نيست .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

توصيف ابن ام مكتوم به {الأعمى} _ با آن كه اگر ثروتمند بود كورى او مايه خشم و قهر ديگران نمى شد _ بيانگر اين است كه در نظام حاكم بر مردم آن زمان، افراد كور به رفاه و ثروت نمى رسيدند; به گونه اى كه توصيف آنان به {كور}، براى بيان فقر آنها كافى بود. تقابل {الأعمى} با {من استغنى} در آيات بعد، گفته ياد شده را تأييد مى كند. سرزنش كسى كه ديگران را بر شخص كور ترجيح داده بود، گوياى لزوم احترام نابينايان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 11

11 - كسانى كه در تنگناى اقتصادى به سر مى برند ، در صورت احترام به يتيمان و ترغيب ديگران به فقرزدايى از جامعه ، نزد خداوند گرامى بوده و از حقارت و خوارى مبرّا خواهند بود .

فيقول ربّى أه_نن . كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون على طعام المسكين

اداى حقوق فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 2

2- مؤمنان ، وظيفه دار پرهيز از بخل و خوددارى از اداى حق خويشان و مستمندان

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج -

70 - 35 - 4

4 - انجام دادن دائم نماز ، اداى حق سائلان و محرومان جامعه ، تصديق روز جزا و هراس از عذاب الهى ، از موجبات ورود به بهشت

إلاّ المصلّين . .. و الذين فى أمولهم حقّ ... و الذين يصدّقون بيوم الدين ... أُول

ارزش تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 3

3 - سير كردن گرسنگان _ كه در سال هاى قحطى ، دستشان از هر آذوقه اى كوتاه است _ وظيفه اى سنگين ، پرارزش و نيازمند همتى والا است .

و ما أدريك ما العقبة . .. أو مسكينًا ذا متربة

ازدواج فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 16

16 - رحمت وسيع و علم گسترده خداوند ، تضمين كننده تحقق وعده او ، مبنى بر تأمين نيازمندى هاى فقيرانى كه در صدد ازدواج اند .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} استينافيه تعليليه است و بيانگر علت و چگونگى بى نياز كردن فقيران و تهى دستان به وسيله خدا است; يعنى، چون خداوند گشايش گر و داناى مطلق به همه حقايق و نيازمندى هاى انسان است، پس بر انجام وعده خود نيز، توانا خواهد بود.

اسلام و فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 11

11 _ تشريع قوانين و احكام اسلامى در راستاى فقرزدايى

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم

اشراف قوم نوح و فقرا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 9،10

9_ تهى دستان و مستضعفان جامعه ، در نظر ظاهر بين اشراف قوم نوح ، مردمى پست و حقير

و لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

إزدراء (مصدر تزدرى) به معناى حقير شمردن و ناقص و معيوب دانستن است (لسان العرب). مفعول {تزدرى} ضمير محذوفى است كه به {الذين} برمى گردد و مراد از آن، پيروان حضرت نوح مى باشد. يعنى {الذين تزدريهم أعينكم} (آنان كه چشمان شما ايشان را حقير و ناقص و معيوب مى بيند.) اسناد {تزدرى} به {أعينكم} اشاره به ظاهربينى اشراف و سران دارد.

10_ سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

جمله {لن يؤتيهم الله خيراً} بيان انديشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. اين جمله با توجه به كلمه {لن} حكايت از آن دارد كه: اشراف دستيابى محرومان را به خير و نيكى ، نامحتمل مى دانستند.

اطعام فقرا از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 17

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

اعراض از

تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 1،2،5،7

1- پيامبر ( ص ) موظف به برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير در صورت خوددارى از كمك به آنها به خاطر ناتوانى مالى

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

عبارت {ابتغاء رحمة من ربّك} (جوياى رحمت پروردگارت هستى) و شواهد تاريخى حكايت از آن دارد كه: خوددارى پيامبر(ص) از كمك به افراد ياد شده، به دليل ضعف مالى بوده است.

2- امتناع و اعراض از كمك و دستگيرى نيازمندان به دليل ناتوانى مالى ، بايد همراه با نرمى و عذرخواهى شايسته اى باشد .

و إمّا تعرضنّ عنهم . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

7- ناتوانى مالى و عدم امكانات مناسب ، عذرى پذيرفته شده و بجا در ترك انفاق و اداى حق خويشاوندان و مستمندان

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 6

6- مؤمن ، آرزومند داشتن امكانات ، براى رسيدگى به خويشاوندان و محرومان جامعه

و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7

- 13

13 - عنايت و لطف ويژه خداوند ، نسبت به قشر آسيب پذير و محروم جامعه در تعاليم و تكاليف خويش

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه . .. سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {سيجعل اللّه . ..} ناظر به تنگدستان (من قدر عليه رزقه) باشد.

انفاق به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 5

5_ لزوم انفاق و دستگيرى از مستمندان

والذين . .. أنفقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 14

14- كسانى كه به خاطر ناتوانى مالى ، از دستگيرى خويشاوندان ، مساكين و در راه ماندگان خوددارى مى كنند ، نبايد به گونه اى به آنان وعده و نويد بدهند كه دچار مشكل شوند .

و إمّا تعرضنّ . .. ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {قل لهم قولاً ميسوراً} به اين معنا باشد كه اكنون كه ناتوان از كمك به نيازمندان هستيد، به آنان قول و وعده اى بدهيد كه براى شما عسر و حرج آفرين نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 6

6 - انفاق مال و دستگيرى از نيازمندان ، از برنامه هاى زندگى مؤمنان راستين

و بشّر المخبتين . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

به كارگيرى فعل مضارع (ينفقون) بيانگر اين حقيقت است كه انفاق و رسيدگى به كار نيازمندان، كار يك روز و يا چند روز مؤمنان راستين نيست; بلكه

برنامه اى است كه آنان در طول زندگى، خود را موظف به انجام آن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 10

10 - در انفاق ، خويشاوندان نيازمند بر ديگر نيازمندان ، اولويت و تقدم دارند .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين اساس است كه تقدم ذكرى {أُوْلى القربى} بر {مساكين} و {مهاجرين} حاكى از تقدم رتبى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 1

1 - بخشى از اموال محسنان تقواپيشه ، اختصاص به سائلان و محرومان دارد .

و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 1،3

1 - اختصاص دادن مقدار معيّنى از اموال خود به سائلان و محرومان جامعه ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين است .

و الذين فى أمولهم . .. للسائل و المحروم

3 - اولويت داشتن كمك به استمداد و درخواست كنندگان ، بر ديگر محرومان جامعه

للسائل و المحروم

تقديم ذكرى {سائل} بر {محروم}، مى تواند بيانگر تقديم رتبى آن باشد.

اولويت اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 7

7 - رسيدگى به امور تغذيه گرسنگان و بينوايان ، برخوردار از اولويت نخستين در مقايسه با ديگر تكاليف حمايتى از آنان

و لايحضّ على طعام المسكين

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن مسأله تغذيه گرسنگان و بينوايان _ از ميان

مجموعه نيازمندى هاى اين قشر _ به دست مى آيد.

اهتمام اسلام به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 6

6 - اهتمام شديد اسلام ، به رفع گرسنگى در جامعه و تغذيه بينوايان

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين

از اين كه تكليف تغذيه بينوايان و گرسنگان، در رديف ايمان به خدا و به عنوان عامل عذاب الهى قرار گرفته است; مى توان به حقيقت ياد شده پى برد.

اهتمام به اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 6

6 - اهتمام شديد اسلام ، به رفع گرسنگى در جامعه و تغذيه بينوايان

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين

از اين كه تكليف تغذيه بينوايان و گرسنگان، در رديف ايمان به خدا و به عنوان عامل عذاب الهى قرار گرفته است; مى توان به حقيقت ياد شده پى برد.

اهميت اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 8

8 - مال دوستان و حرام خواران ، در آخرت به ارزش حقيقى ثروت و لزوم مصرف آن در اطعام گرسنگان و فوايد بزرگداشت يتيمان ، پى خواهند برد .

لاتكرمون . .. و لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... كلاّ ... يومئذ يتذكّر الإنس_

اهميت انفاق به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 49 - 7

7 - { عن حمادبن عثمان قال : اُولِم اسماعيل فقال له أبوعبداللّه ( ع )

عليك بالمساكين فأشبعهم . فإنّ اللّه عزّوجلّ يقول : { و ما يبدئ الباطل و ما يعيد } ;

حمادبن عثمان روايت مى كند كه اسماعيل (فرزند امام صادق(ع)) وليمه اى ترتيب داده بود. امام صادق(ع) به او فرمودند: بر تو باد توجه به مساكين، پس آنان را سير كن; زيرا خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: (و ما يبدئ الباطل و ما يعيد)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 4

4 - لزوم انفاق و كمك به سائلان و محرومان جامعه ، افزون بر پرداخت زكات و خمس

للسائل و المحروم

انفاق به سائلان و محرومان جامعه _ همان گونه كه مفسران يادآور شده اند _ پيش از واجب شدن زكات و خمس مقرر شده است. از آن جايى كه دليل قاطعى بر نفى اين فريضه و يا تبديل آن به زكات و خمس به دست نيامده است; مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

اهميت انفاق به فقراى عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 5

5 - لزوم توجه به محرومان عفيف و ناشناخته جامعه و اكتفا نكردن به انفاق بر سائلان و درخواست كنندگان

و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

از مقابله {محروم} با {سائل}، استفاده مى شود كه در جامعه برخى از نيازمندان، روى سؤال ندارند و در نتيجه ناشناخته مى مانند. اهل تقوا از اين گروه غافل نيستند.

اهميت تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 19

19 - يارى مردمان و دستگيرى از تنگدستان و

نيازمندان ، از حكمت هاى تشريع حج و از آموزه هاى آن

و أطعموا البائس الفقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 12

12 - لزوم اطعام مستمندان از گوشت قربانى در حج ; چه خودشان درخواست كنند و چه روى درخواست كردن نداشته باشند .

فكلوا منها و أطعموا القانع و المعترّ

{قانع} به كسى گفته مى شود كه درخواست كمك مى كند (سائل و گدا) و {معتر}; يعنى، نيازمندى كه طالب كمك است; لكن روى سؤال كردن ندارد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بخشى از گوشت قربانى را خودتان بخوريد و بقيه آن را به نيازمندان بخورانيد; چه نيازشان را بر زبان جارى كنند و چه بر زبان نياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 3

3 - تلاش براى رفع احتياج نيازمندان ، وظيفه اى بر عهده زنان و مردان مؤمن

إنّ المصّدّقين و المصّدّق_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 5

5 - توجه اسلام ، به رعايت حال محرومان جامعه و استحقاق هاى مادى و معنوى ، دربخشش هاى مالى

للفقراء المه_جرين الذين أُخرجوا من دي_رهم

برداشت يادشده با توجه به اين نكته است كه خداوند، فقراى مهاجر رااختصاص به ذكر كرده و در فلسفه سهم براى آنان از {فىء}، تهى دستى آنان و نيز انگيزه هاى معنوى ايشان را متذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 9

9 - رفع نياز غذايى فقيران ، مهم

تر از حمايت هاى ديگر و برترين مساعدت به آنان است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

ذكر خصوص {طعام}، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 1،5،6

1 - تأمين مواد غذايى براى تهى دستان و پابرهنگان ، به ويژه در دوران خشكسالى ، خواسته خداوند از ثروتمندان

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. أو إطعام فى يوم ... أو مسكينًا ذا متربة

{متربة} به معناى زمين گير و نيازمند بودن است (صحاح). اين كلمه مصدر {تَرِبَ} است; يعنى، داراى خاك فراوان شد، خاك به دست او رسيد، به خاك چسبيد، زيان ديد و فقير شد (قاموس). {ذا متربة} كنايه از شدّت فقر است، به حدى كه نه فرش و پوشاكى دارد كه او را از خاك جدا سازد و نه در خانه او جز خاك، آذوقه اى فراهم مى آيد.

5 - تنگدستانى كه از هرگونه خوراك و پوشاكى محروم اند ، در بين اقشار كم درآمد ، سزاوارترين طبقه براى كمك هاى اقتصادى اند .

أو مسكينًا ذا متربة

6 - سرمايه داران ، بايد تغذيه تهى دستان را بر ديگر كمك هاى خويش ترجيح دهند .

أو إطع_م . .. مسكينًا ذا متربة

اهميت حمايت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 9

9 - رفع نياز غذايى فقيران ، مهم تر از حمايت هاى ديگر و برترين مساعدت به آنان است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

ذكر خصوص {طعام}، بيانگر برداشت ياد شده است.

اهميت رعايت عواطف فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 13

13- توجه به عواطف خويشاوندان و مستمندان و پرهيز از رنجيده ساختن آنان ، امرى لازم و شايسته است .

و إمّا تعرضنّ . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

اهميت رفع مشكلات اقتصادى فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 7

7 - تقدم رسيدگى به حال سائلان و محرومان و رفع محروميت از آنان ، بر ديگر محرومان جامعه

و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه تقدم سائلان بر محرومان، ممكن است به اين خاطر باشد كه سائلان، آبروى خود را در كف نهاده و به پرسش مى پردازند و اين كار معمولاً از سر استيصال و درماندگى انجام مى گيرد. ازاين رو لازم است در انفاق و امداد، آنان را در اولويت قرار داد.

ايمان فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 14

14 _ تهيدستان و طبقات پايين جامعه، داراى زمينه بيشتر براى پذيرش ايمان و دعوت پيامبرند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. أليس اللّه بأعلم بالشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 6

6- محرومان ، نخستين گروندگان به قرآن و پيامبر ( ص )

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

از لحن تحقيرآميز {ماسبقونا} استفاده مى شود كه كافران، از طبقه اشراف و توده مؤمنان، از طبقات محروم و پايين جامعه بودند.

بى اعتنايى به فقرا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 7

7 - بى توجّهى ثروتمندان به مستمندان و پرهيز آنان از كمك رسانى به بينوايان ، به دور از انتظار و نشانه رد شدن در امتحان الهى است .

إذا ما ابتليه ربّه فأكرمه و نعّمه . .. كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترك يتيم نوازى ، بى توجّهى به تغذيه فقيران ، تصاحب ارث ديگران و دلبستگى شديد به ثروت ، مايه گرفتارى به عذابى بى نظير در قيامت

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه}، ممكن است به انسان برگردد كه در آيات پيشين ويژگى هاى او بيان شده بود. در اين صورت عذاب _ كه اسم مصدر و به معناى تعذيب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آيه شريفه اين است كه عذاب كردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گيرد كه كسى _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمى كند.

بينش فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 5

5 - انسان ها ، تنگدستى و كاهش روزى را ، اهانتى از جانب خداوند قلمداد كرده ، اظهار شكوه مى كنند .

و أما إذا . .. فقدر عليه رزقه فيقول ربّى أه_نن

{اهانة} از ريشه {هَوان} (ذلّت و حقارت) به معناى استهزا و استخفاف است. (مصباح)

تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1

1 _ لزوم پرداخت صدقات و

زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 4

4 _ تلاش عملى و قرار دادن تمامى توان جسمى خود براى رفع نياز حاجتمندان جامعه _ در صورت نبود امكانات مالى _ از اوصاف مؤمنان راستين است .

و الذين لايجدون إلا جهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 11

11_ اقامه نماز و تلاش براى رفع نياز نيازمندان از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. والذين صبروا ... وأقاموا الصلوة و أنفقوا مما رز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 5

5 - ارتباط با خدا ، رسيدگى به محرومان جامعه و فرامان برى از رهبرى جامعه اسلامى ، از مصداق هاى مهم و بارز اعمال صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه فريضه نماز، زكات و اطاعت از رسول خدا(ص) كه جزو اعمال صالح مى باشد، اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 8

8 - ارج نهادن به يتيمان ، تغذيه نيازمندان ، پرهيز از غصب ارث ديگران و دل نبستن به ثروت ، توشه هايى سودمند براى آخرت

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

تأمين فقرا هنگام قحطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 3

3 - سير كردن گرسنگان _ كه در سال هاى قحطى ، دستشان از هر آذوقه اى كوتاه است _ وظيفه اى سنگين ، پرارزش و نيازمند همتى والا است .

و ما أدريك ما العقبة . .. أو مسكينًا ذا متربة

تأمين معاش فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمين نياز هاى غذايى گرسنگان و بينوايان و ترغيب كردن ديگران به آن ، تكليفى است همگانى .

و لايحضّ على طعام المسكين

تأمين منافع فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 5

5 - تعديل اقتصادى به نفع سائلان و محرومان جامعه و مخالفت با زراندوزى ، سياست اقتصادى اسلام

و جمع فأوعى . .. إلاّ المصلّين ... و الذين فى أمولهم حقّ معلوم . للسائل و المحرو

دو آيه مورد بحث _ كه در توصيف مؤمنان است _ در مقابل جمله {و

جمع فأوعى} _ كه در وصف كافران توانگر بود _ قرار دارد. از مجموع اين توصيف ها، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

تأمين نيازهاى فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 5،9

5 - تأمين نيازمند هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجران ، بر اغنيا و ثروتمندان واجب است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

9 - دستگيرى از بينوايان و خويشاوندان و مهاجران نيازمند ، نشانگر فضيلت و كرامت آدمى است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

برداشت براساس اين است كه مقصود از فضل در {أُوْلوا الفضل} فضيلت معنوى و انسانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 9

9 - وعده خداوند به تأمين نيازمندى هاى فقيران غير متأهل ، در صورت اقدام آنان به ازدواج

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 10

10 - تلاش براى رفع احتياج نيازمندان ، نشانه قوّت ايمان

ءامنوا باللّه و رسوله و أنفقوا

در صورتى كه خطاب در {آمنوا} متوجه مؤمنان باشد; مراد از ايمان مورد دستور، درجه اى بالاتر از ايمان خواهد بود كه مؤمنان مورد خطاب بالفعل دارند. بنابراين دستور انفاق به اين دسته از مؤمنان، نشان مى دهد كه گذشتن از مال و خرج كردن آن، براى رفع احتياج نيازمندان، نياز به ايمانى قوى دارد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 5

5 - رفع نياز غذايى فقيران ، مهم ترين حمايت از آنها است .

و لايحضّ على طعام المسكين

ذكر خصوص {طعام}، بيانگر برداشت ياد شده است.

تأمين نيازهاى مادى فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 8 - 3

3 - ستايش و تمجيد خداوند از ايثارگران و تأمين كنندگان نياز هاى غذايى قشر نيازمند ( مستمندان ، يتيمان و اسيران )

و يطعمون الطعام على حبّه مسكينًا و يتيمًا و أسيرًا

تبليغ امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 6

6 - خوددارى از ترويج فرهنگ يارى رسانى به نيازمندان ، نكوهيده و مايه دورى انسان از خداوند است .

فذلك الذى . .. و لايحضّ على طعام المسكين

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود.

تحقير فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 36

36- ناديده انگاشتن شخصيّت انسانىِ تهيدستان و به خود بستن امتيازات موهوم ، نشانه غفلت از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا . .. و كان أمره فرطًا

جمله {كان. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أغفلنا...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 2

2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان

ترحّم به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 14

14 _ ترحم به فقيران و بيزارى از ثروتمندان و يا بى اعتنايى به فقيران و طمع به ثروتمندان ، نبايد مؤمنان را از شهادت به حق بازدارد .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. ان يكن غنياً او فقيراً فاللّه اولى بهما

شهادت درباره فقير و ثروتمند چهار صورت دارد: يا شهادت عليه ثروتمند است به خاطر گرايش ضد استكبارى، يا به نفع اوست به خاطر طمع يا ترس، يا عليه فقير است به خاطر بى اعتنايى به او، و يا به نفع اوست به خاطر ترحم و گرايش به مستضعفان، خداوند دخالت دادن اين موارد را در اداى شهادت ممنوع دانسته است.

ترك اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 36 - 2

2 - ايمان نياوردن به خدا و تغذيه نكردن بينوايان ، موجب عذاب شدن انسان به وسيله غذا هاى بسيار ناگوار و نفرت آور در قيامت

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . .. و لا طعام إلاّ من غسلين

ترك تشويق به اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 1،2

1 - ترغيب نكردن ديگران به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از علّت هاى عذاب شدن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال )

و لايحضّ على طعام المسكين

2 - ترغيب نكردن به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از موجبات عذاب الهى در قيامت

و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 2

2 - ايمان نياوردن و ترغيب نكردن ديگران به تغذيه گرسنگان و بينوايان ، سبب محروميت از حمايت نزديكان و دوستان صميمى در قيامت

إنّه كان لايؤمن . .. فليس له اليوم ه_هنا حميم

ترك همنشينى با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 3،18

3- رفاه مندان عصر بعثت ، براى منصرف ساختن پيامبر ( ص ) از معاشرت با تهيدستان مؤمن ، تلاش مى كردند .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

18- قطع ارتباط با خداخواهان تهيدست ، زمينه ساز تمايل آدمى به مظاهر ماّدى و جلوه هاى ظاهرى دنيامداران است .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

تشويق به تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمين نياز هاى غذايى گرسنگان و بينوايان و ترغيب كردن ديگران به آن ، تكليفى است همگانى .

و لايحضّ على طعام المسكين

ثروتمندان و فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 7

7 - بى توجّهى ثروتمندان به مستمندان و پرهيز آنان از كمك رسانى به بينوايان ، به دور از انتظار و نشانه رد شدن در امتحان الهى است .

إذا ما ابتليه ربّه فأكرمه و نعّمه . .. كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

حقوق فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 15

15 _ قوانين الهى

، حامى و تأمين كننده حقوق فقيران و ثروتمندان

ان يكن غنياً او فقيراً فاللّه اولى بهما

هدف از ايراد جمله {فاللّه اولى بهما} (خداوند به رعايت حال آنان سزاوارتر است) پس از الزام اهل ايمان به اقامه قسط و شهادت به حق، مى تواند اين معنا باشد كه تنها با رعايت قوانين الهى، حقوق انسانها _ چه غنى و چه فقير _ تأمين خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 17

17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . و ل_كنّ الله عزّوحلّ فرض فى أموال الأغنياء حقوقاً غير الزكاة . . . و قد قال الله عزّوحلّ : { ينفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانية } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. ولى خداوند _ عزّوحلّ _ در اموال ثروتمندان، حقوقى را به غير از زكات واجب كرده است ... و خداوند _ عزّوحلّ _ فرموده: ينفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانية ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 3

3 - نيازمندان سائل و محرومان ، داراى حق در مال ثروتمندان جامعه

و فى أمولهم حق للسّائل و المحروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 12

12 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال إنّ اللّه عزّوجلّ . . .فرض فى أموال الأغنياء حقوقاً غير الزكاة فقال عزّوجلّ : { . . .أقرضوا اللّه قرضاً حسناً } و ه_ذا غير الزكاة . .

. ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه خداى عزّوجلّ . ..در اموال صاحبان ثروت، حقى غير زكات واجب نموده... و فرموده است: {...أقرضوا اللّه قرضاً حسناً} و اين {قرض حسن} غير از زكات است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 8

8 - گرسنگان و بينوايان ، داراى حق تغذيه از اموال توانمندان

و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 24 - 2،5

2 - نيازمندان ، داراى حق در اموال توانگران و شريك ثروت آنان

و الذين فى أمولهم حقّ معلوم

تعبير {حق}، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

5 - { عن محمّد بن مروان عن جعفر بن محمّد ( ع ) قال : إنّى لأطوفُ بالبيت مع أبى ( ع ) إذ أقبل رجلٌ . . . فقال : . . .فأخبرنى عن قوله : { و فى أموالهم حق معلوم } ما ه_ذا الحقّ المعلوم ؟ قال : هو الشىء يخرجه الرجلُ من ماله ليس من الزّكاة فيكون للنّائبة و الصّلة . . . ;

محمدبن مروان از امام صادق(ع) روايت نموده است كه فرمود: با پدرم در حال طواف خانه خدا بوديم كه مردى به طرف ما آمد . .. و گفت: ... مرا از سخن خداوند: {و فى أموالهم حقّ معلوم} آگاه كن كه اين {حق معلوم} چيست؟ فرمود: آن حق چيزى است كه شخص از مال خود، خارج مى كند و جزء زكات نيست; بلكه آن را براى رفع گرفتارى ها و پيشامدها و بخشش و احسان، از مال خود جدا مى

كند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 2

2 - سائلان و محرومان جامعه ، داراى حق در اموال توانگران و شريك ثروت آنان

و الذين فى أمولهم حقّ معلوم . للسائل و المحروم

حمايت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 15

15 _ قوانين الهى ، حامى و تأمين كننده حقوق فقيران و ثروتمندان

ان يكن غنياً او فقيراً فاللّه اولى بهما

هدف از ايراد جمله {فاللّه اولى بهما} (خداوند به رعايت حال آنان سزاوارتر است) پس از الزام اهل ايمان به اقامه قسط و شهادت به حق، مى تواند اين معنا باشد كه تنها با رعايت قوانين الهى، حقوق انسانها _ چه غنى و چه فقير _ تأمين خواهد شد.

روش برخورد با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 6

6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28

- 2،3،5

2- امتناع و اعراض از كمك و دستگيرى نيازمندان به دليل ناتوانى مالى ، بايد همراه با نرمى و عذرخواهى شايسته اى باشد .

و إمّا تعرضنّ عنهم . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

3- كسانى كه به خاطر پرداختن به امر مهمى چون عبادت ، از كمك به نيازمندان اعراض مى كنند ، بايد با بيانى نرم و دلپذير با آنان سخن گفته و عذرخواهى كنند .

و إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از طلب رحمت پروردگار، عبادت به درگاه او باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين مى شود: اگر از اعانه به نيازمندان به خاطر عبادت خوددارى مى كنى، پس از آنها عذرخواهى نموده و به آنان پاسخى مناسب بده.

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

زمينه انفاق به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 8

8 - توجّه به رسيدن عطاى خداوند ، پيش از كمك خواستن از او ، زمينه پرهيز از دريغ داشتن كمك ، به كسانى است كه دست نياز به سوى انسان دراز مى كنند .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

خداوند در آيات پيشين، پيامبر(ص) را متوجّه ساخت كه به مجرد فقير يافتن آن حضرت، وى را غنى ساخت و اكنون از او مى خواهد كه از رد حاجتمندان

_ آن هم پس از اظهار نياز كردن آنان _ بپرهيزد. مقايسه آن عطا و اين فرمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

زمينه تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 6

6 - مراقبت از نماز ، زمينه ساز يتيم نوازى و رسيدگى به درماندگان

يدعّ اليتيم . و لايحضّ ... فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

حرف {فاء} در {فويل}، نكوهش غافلان از نماز را بر نكوهش دو دسته قبل (آزار دهندگان يتيمان و بى تفاوتان در برابر فقر ديگران)، تفريع كرده است; يعنى، چون آن دو حالت نكوهيده است، پس واى به حال اين نمازگزاران! كنايه از اين كه اگر آنان نمازگزار حقيقى بودند، چنين رفتارى نمى داشتند.

سرزنش اعراض از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 23

23- خداوند پيامبر ( ص ) را از پذيرش پيشنهاد رفاه مندان در خصوص گسستن از طبقه محروم و عطف توجه به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و لاتطع من أغفلنا قلبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 8

8 - رياكارى شخص نمازگزار ، نكوهيده تر از يتيم آزارى و رسيدگى نكردن به مستمندان است .

الذى يدعّ اليتيم . و لايحضّ ... فويل للمصلّين ... الذين هم يراءون

آوردن حرف {فاء} در خصلت سومى كه براى مكذبان جزا شمرده شده است، بيانگر آن است كه آن خصلت، با تمام ويژگى هايش، نكوهيده تر از دو خصلت نخست است.

سرزنش تحقير فقرا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 37

37- پندار مزيّت هاى بى جا براى خود و ناهنجار ديدن سيماى بى نوايان ، از ويژگى هاى رهبران نالايق و مايه بى ارزشى رهنمود هاى آنان است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

سرزنش ترك امداد بهفقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 6

6 - خوددارى از ترويج فرهنگ يارى رسانى به نيازمندان ، نكوهيده و مايه دورى انسان از خداوند است .

فذلك الذى . .. و لايحضّ على طعام المسكين

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود.

سرزنش غفلت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 2

2 - مدعيان دروغين انفاق ، خاك نشينان را در سال هاى قحطى ، گرسنه ر ها كرده ، از مصرف ثروت خود براى سير كردن آنان دريغ مىورزند .

يقول أهلكت مالاً . .. فلااقتحم العقبة ... أو مسكينًا ذا متربة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 6

6 - مضايقه كردن نمازگزاران غافل و رياكار ، از عاريه دادن لوازم زندگى خود به نيازمندان ، نكوهيده تر از يتيم آزارى و بى توجّهى به فقيران است .

الذى يدعّ اليتيم . .. و لايحضّ ... فويل للمصلّين . الذين ... و يمنعون الماعون

با آن كه تعبير {فويل للمصلّين}، ادامه بيان اوصاف كسانى است كه جزاى الهى را تكذيب كردند; ولى حرف {فاء} و تغيير سياق، نشانگر تفاوت درجه آن با

دو وصف قبل است. بنابراين وصفى كه در اين آيه، از ويژگى هاى همان {مصلّين} شمرده شده است، نارواتر از اوصافى است كه در آيه دوم و سوم آمده بود.

سهم فقرا از صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد _ استفاده شده است.

صبر در معاشرت با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ايمانى ، در پى دارنده مشكلات و نيازمند صبر و شكيبايى است .

و اصبر نفسك

صدقه به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 16

16_ استحباب پرداخت صدقه به مستحقان و نيازمندان

مسّنا و أهلنا الضر . .. إن الله يجزى المتصدقين

عذرخواهى از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 2،3،5

2- امتناع و اعراض از كمك و دستگيرى نيازمندان به دليل ناتوانى مالى ،

بايد همراه با نرمى و عذرخواهى شايسته اى باشد .

و إمّا تعرضنّ عنهم . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

3- كسانى كه به خاطر پرداختن به امر مهمى چون عبادت ، از كمك به نيازمندان اعراض مى كنند ، بايد با بيانى نرم و دلپذير با آنان سخن گفته و عذرخواهى كنند .

و إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از طلب رحمت پروردگار، عبادت به درگاه او باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين مى شود: اگر از اعانه به نيازمندان به خاطر عبادت خوددارى مى كنى، پس از آنها عذرخواهى نموده و به آنان پاسخى مناسب بده.

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

عوامل بى اعتنايى به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 4

4 - علاقه به ثروت ، از عوامل بى توجّهى به بينوايان و ترك تلاش در رفع گرسنگى آنان است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

ارتباط اين آيه و آيه قبل با دو آيه پيش از آنها، بيانگر برداشت ياد شده است.

عيب جوى از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . ..

فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

فضيلت تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 4

4 - فضيلتِ تغذيه خويشاوندان يتيم خود ، برتر از رساندن غذا به ديگر اقشار محروم جامعه است .

يتيمًا ذا مقربة . أو مسكينًا ذا متربة

فقرا و خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 10،11،16

10_ سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

جمله {لن يؤتيهم الله خيراً} بيان انديشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. اين جمله با توجه به كلمه {لن} حكايت از آن دارد كه: اشراف دستيابى محرومان را به خير و نيكى ، نامحتمل مى دانستند.

11_ محروم بودن انسان از مال و منال ( ماديات ) ، نشانه ناشايستگى او براى دستيابى به خير هاى معنوى و الهى نيست .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

16_ ناشايست شمردن تهى دستان ، براى كسب خير و مقام هاى معنوى ، گناه و پندارى است به دور از واقعيت .

لا أقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

فقرا و مقامات معنوى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 16

16_ ناشايست شمردن تهى دستان ، براى كسب خير و مقام هاى معنوى ، گناه و پندارى است به دور از واقعيت .

لا أقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

فىء به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 1

1 - نيازمندان و فقراى اهل ايمان ، در هر عصر داراى سهمى از { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين جاءو من بعدهم

{والذين جاءو. ..} عطف بر {المهاجرين} و به تقدير {للفقراء الذين جاءو من بعدهم} مى باشد. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مراد از {الذين جاءو} همه كسانى باشد كه در هر عصرى به جرگه مسلمين مى پيوندند.

گلايه فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 5

5 - انسان ها ، تنگدستى و كاهش روزى را ، اهانتى از جانب خداوند قلمداد كرده ، اظهار شكوه مى كنند .

و أما إذا . .. فقدر عليه رزقه فيقول ربّى أه_نن

{اهانة} از ريشه {هَوان} (ذلّت و حقارت) به معناى استهزا و استخفاف است. (مصباح)

مالكيت فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد

_ استفاده شده است.

مراد از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 21

21 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { الفقراء هم الذين لا يسألون و عليهم مؤنات من عيالهم . . . و المساكين هم اهل الزمانة من العميان العرجان و المجذومين و جميع الاصناف الزمنى . . . ;

فقرا كسانى هستند كه درخواست كمك نمى كنند با اينكه هزينه زندگى عائله بر عهده آنان است و مساكين، افراد معلول، مانند كورها و شلها و جذاميها و ساير اصناف آفت زده هستند}.

مسؤوليت اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 7

7 - رسيدگى به امور تغذيه گرسنگان و بينوايان ، برخوردار از اولويت نخستين در مقايسه با ديگر تكاليف حمايتى از آنان

و لايحضّ على طعام المسكين

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن مسأله تغذيه گرسنگان و بينوايان _ از ميان مجموعه نيازمندى هاى اين قشر _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 4

4 - تأمين غذاى نيازمندان و ترويج فرهنگ يارى رسانى به تهى دستان ، تكليفى الهى است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

مسؤوليت امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 4

4 - تأمين غذاى نيازمندان و ترويج فرهنگ يارى رسانى به تهى دستان ، تكليفى الهى است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

مشكلات معاشرت با فقرا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ايمانى ، در پى دارنده مشكلات و نيازمند صبر و شكيبايى است .

و اصبر نفسك

مصالح فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 12،13

12 _ سود مصلحت واقعى فقرا و يا اغنيا ، از طريق شهادت نابحق تأمين نخواهد شد .

ان يكن غنياً او فقيراً فاللّه اولى بهما

13 _ منافع شخصى و رعايت مصالح والدين ، بستگان ، فقيران و ثروتمندان ، بايد تحت الشعاع حق و رضايت خدا باشد .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين ان يكن

معذوريت فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 1

1 _ افراد ضعيف و مريض و فاقد هزينه و امكانات جنگى ، از شركت در جنگ معافند و گناهى بر آنان نيست .

ليس على الضعفاء . .. حرج

منشأ حقوق فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 7

7- فقر و در راه ماندگى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه براى فقرا و در راه ماندگان

و ءات . .. و المسكين و ابن السبيل

مهمترين حمايت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 5

5 - رفع نياز غذايى فقيران ، مهم ترين حمايت از آنها است .

و لايحضّ على طعام المسكين

ذكر خصوص {طعام}، بيانگر برداشت ياد شده است.

ناپسندى

غفلت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 4

4 - بى توجّهى نمازگزاران به نماز خويش ، نكوهيده تر از آزار يتيمان و فراموش كردن بينوايان است .

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

اين آيه، مانند آيات ديگر اين سوره، بيانگر خصلت هاى تكذيب گران كيفر الهى است. آوردن حرف {فاء} در خصلت سوم به بعد و تغيير سياق كلام، بيانگر ترتيب رتبى و نكوهيده تر بودن آنها است.

نهى از ترك همنشينى با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 16

16- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از ترك همنشينى با خداجويان تهيدست و عطف توجه از آنان به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم

نهى در {لاتعد عيناك} گرچه متوجه چشمان است (چشمان ات از آن گروه نگذرد) ولى مراد، نهى پيامبر(ص) از برگرداندن نظر و توجه خود از تهيدستان به ثروت مندان است.

وجوب اطعام به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 44 - 3

3 - وجوب سير كردن و تأمين نمودن مواد خوراكى بينوايان

و لم نك نطعم المسكين

وعده به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 9

9 - وعده خداوند به تأمين نيازمندى هاى فقيران غير متأهل ، در صورت اقدام آنان به ازدواج

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

وعده تأمين فقرا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 16

16 - رحمت وسيع و علم گسترده خداوند ، تضمين كننده تحقق وعده او ، مبنى بر تأمين نيازمندى هاى فقيرانى كه در صدد ازدواج اند .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} استينافيه تعليليه است و بيانگر علت و چگونگى بى نياز كردن فقيران و تهى دستان به وسيله خدا است; يعنى، چون خداوند گشايش گر و داناى مطلق به همه حقايق و نيازمندى هاى انسان است، پس بر انجام وعده خود نيز، توانا خواهد بود.

همنشينى محمد(ص) با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

يوسف(ع) و فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 10

10_ يوسف ( ع ) از فقيران و تهيدستان براى پرداخت سهميه شان ، بهايى دريافت نمى كرد .

مسنّا و أهلنا الضر و جئنا ببض_عة مزجية فأوف لنا الكيل

برداشت فوق ، مقتضاى تفريع {أوف لنا الكيل} به وسيله {فاء} بر {مسنا و أهلنا الضر . ..} است.

فقير

آثار اعراض از مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 19

19- پيامبر ( ص ) ، در صورت نزديك شدن به رفاه مندان و بريدن از مؤمنان تهيدست ، در خطر گرايش به

جلوه هاى دنيا بود .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

احسان به فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 20

20 _ احسان به ايتام ، نيازمندان و درماندگان ، زمينه جلب محبت الهى

و اليتامى و المساكين و ابن السبيل . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

ارزش مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 4

4 _ كرامت و ارزشمندى مؤمنان مستمند و ضعيف در پيشگاه خداوند، مورد انكار و استهزاى اشراف و قدرتمندان

ليقولوا أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

استهزاى مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 4

4 _ كرامت و ارزشمندى مؤمنان مستمند و ضعيف در پيشگاه خداوند، مورد انكار و استهزاى اشراف و قدرتمندان

ليقولوا أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

اعراض از مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 22

22- امكان بهره گيرى از ثروت توانگران در صورت گرايش آنان به اسلام ، نبايد دستاويزى براى كنارگيرى از تهيدستان مؤمن قرار گيرد .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

اميدوارى مهاجران فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 11

11 - مهاجران تهى دست ، چشم انتظار بهبود وضع اقتصادى خويش همراه با رضايت خداوند

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{فضلاً من اللّه}، مى تواند اشاره به مسائل مادى و اقتصادى داشته باشد.

انفاق به فقير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 7

7 _ والدين ، خويشاوندان ، يتيمان ، فقرا و در راه ماندگان ، به ترتيب از موارد مصرف انفاق هستند .

فللوالدين و الاقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 1

1 _ انفاق در حال توانمندى و تنگدستى ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون فى السّرّآء و الضّرّاء

مراد از {فى السّرّآء و الضّرّاء}، حالت تنگدستى و توانمندى است، و در برداشت فوق، توصيف انفاق كننده گرفته شده است، نه وصف براى مورد انفاق.

اهتمام به مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 20

20- رهبران الهى ، بايد از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان و غفلت از تهيدستان با ايمان ، پرهيز كنند .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

برخورد با فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 13

13 _ لزوم بُردبارى توانگرانِ انفاق كننده ، در صورت برخورد ناصواب نيازمندان با آنان *

قول معروف و مغفرة . .. و اللّه غنىّ حليم

بكارگيرى صفت {حليم} ظاهراً براى توصيه به انفاق كنندگان است كه مانند خداوند بُردبار باشند تا خطاى نيازمندان آنان را خشمگين نسازد.

تأمين فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 4،7

4 _ اولويت تأمين زندگى نيازمندان به وسيله صدقات ، نسبت به ساير مصارف

ان تبدوا

الصّدقات . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

از تخصيص به ذكر {فقراء} در بين تمام مصارف _ كه قطعاً صدقات مصارف ديگرى نيز دارند _ اولويّت آنان استفاده مى گردد.

7 _ صدقه پنهانى به فقرا ، كفاره برخى گناهان

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء . .. و يكفّر عنكم من سيّئاتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 9

9 _ رفع نيازمندى هاى بينوايان _ بدون در نظر گرفتن آيين و مذهب آنان _ ، اصلى اساسى در اسلام

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير

اين برداشت با توجّه به شأن نزول آيه كه به گفته برخى از مفسران امتناع و پرهيز مسلمانان از انفاق به غير مسلمانان بوده صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 1،3،9

1 _ محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از كسب روزى كه خويشتن دار بوده و تنگدستيشان از چهره هايشان شناخته مى شود و نيز هرگز چيزى از ديگران نمى خواهند ، از بهترين مصارف انفاق

للفقراء . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

3 _ انفاق ، از آن بينوايان و تنگدستان ناتوان از تأمين هزينه زندگى ، نه آنان كه بر تأمين مخارج خويش توانمندند .

للفقراء الّذين احصروا فى سبيل اللّه لا يستطيعون ضرباً فى الارض

9 _ جواز درخواست كمك هاى اقتصادى از سوى فقيران ، بدون تأكيد و اصرار

لا يسئلون النّاس الحافاً

با استفاده از مفهوم جمله {لا يسئلون النّاس الحافاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 280 - 10،11،14

10 _ گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، نمونه اى از صدقه

و ان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

گذشتِ از بدهى وامداران به صدقه تعبير شده است.

11 _ وامداران تهيدست و ناتوان از پرداخت بدهى خويش ، يكى از مصارف صدقه

و ان كان ذو عسرة . .. و ان تصدّقوا خيرٌ لكم

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهى به تنگدستى آنان

خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون

امام صادق (ع): {و ان كان ذو عسرة . .. }، ان كنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا عليه بما لكم عليه فهو خيرٌ لكم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 295، ح 1182.

تأمين نياز فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 9

9 _ لزوم توجّه به نيازمندان و رفع نياز افراد جامعه

قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الأقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 8

8 _ مسؤوليت سنگين ثروتمندان در تأمين هزينه جهاد و دستگيرى از مستمندان

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

چنانچه {فضل} به معناى زايد بر نياز باشد، ثروتمندان هستند كه دارايى آنان افزون بر نيازشان است.

تأمين نيازهاى مهاجران فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 9

9 - دستگيرى از بينوايان و خويشاوندان و مهاجران نيازمند ، نشانگر فضيلت و كرامت آدمى است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم

و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

برداشت براساس اين است كه مقصود از فضل در {أُوْلوا الفضل} فضيلت معنوى و انسانى باشد.

تحقير مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 5

5 _ اشراف مكه در صدر اسلام مؤمنان تهيدست را تحقير مى كردند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

تكليف شوهران فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 3،4

3 - مردان تنگ دست ، بايد به مقدار توانايى خويش هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

4 - مردان تنگ دست ، بايد به ميزان توانايى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه را در ايّام عدّه بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

توجه به مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 17

17- نظر به تهيدستان خداجوى و افكندن نگاه رفاقت و دوستى به چهره آنان ، امرى پسنديده و مطلوب خداوند است .

و لاتعد عيناك عنهم

توصيه به همنشينى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

چهره فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 273 - 1،7

1 _ محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از كسب روزى كه خويشتن دار بوده و تنگدستيشان از چهره هايشان شناخته مى شود و نيز هرگز چيزى از ديگران نمى خواهند ، از بهترين مصارف انفاق

للفقراء . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

7 _ سيماى فقيران و تنگدستان ، بيانگرِ وضعيّت اقتصادى نابهنجار آنان ، هر چند خويشتن دارى كرده و تظاهر به فقر ننمايند .

يحسبهم الجاهل اغنياء من التّعفّف تعرفهم بسيمهم

حقوق فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 2

2 _ حمايت اسلام از حقوق طبقات ضعيف اجتماع

و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة

دعاى مؤمنان فقير صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 7

7- گروهى از مؤمنان عصر بعثت ، با وجود محروميّت هاى مادّى ، همواره و در صبح و پسين ، بر دعا و نيايش خود به درگاه خداوند مراقبت داشتند .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

{غداة} _ براساس يكى از معانى ذكر شده در {قاموس} _ به فاصله زمانى بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود و {عشىّ} را، برخى، {ميان ظهر تا غروب} و برخى، {فاصله ظهر تا صبح فردا} معنى كرده اند. ( ر.ك: المصباح المنير).

دلجويى از مجاهدان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 9

9 _ دلجويى خداوند از تهيدستان مشتاق جهاد و ناتوان از تأمين مقدمات آن

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم

اختصاص به ذكر يافتن اين گروه

_ پس از اينكه در آيه قبل به صورت كلى تر بدان اشاره شده _ ويژگى اين گروه و دلجويى خداوند از آنان را افاده مى كند.

دلجويى از مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 6

6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

دوستى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 17

17- نظر به تهيدستان خداجوى و افكندن نگاه رفاقت و دوستى به چهره آنان ، امرى پسنديده و مطلوب خداوند است .

و لاتعد عيناك عنهم

روش برخورد با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 4

4- تنها راه شناخت شيوه برخورد با مؤمنان تهيدست ، وحى الهى است نه آراى هواپرستان غافل از خداوند

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّكم

سرزنش تحقير مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 35

35- تحقير تهيدستان

خداخواه و فرومايه ديدن موضع طبقاتى آنان ، بينشى ضد الهى و بيرون از حدِّ اعتدال است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

سرزنش طرد مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10_ گرايش دادن اشراف به توحيد و معارف دين ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهى دست نيست .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

شخصيت فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 3

3 _ توجّه اسلام به حفظ شخصيّت نيازمندان و دريافت كنندگان انفاق

الّذين ينفقون . .. لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

صحابه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 15

15 _ خداوند حضور مسلمانان فقير و ضعيف را در اطراف پيامبر اكرم(ص) براى پيامبر(ص) و اسلام زيانبار نمى داند.

ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در {حسابهم} مى تواند معنوى باشد ; يعنى كسانى كه خواهان طرد مؤمنان فقير از اطراف پيامبر(ص) بودند. و مقصود از {ما عليك} يعنى چيزى به ضرر تو از ناحيه محاسبات كافران اتفاق نخواهد افتاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 2

2 _ حضور مؤمنان ضعيف در كنار پيامبر(ص)، وسيله اى براى آزمايش ديگران است.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. و كذلك فتنا بعضهم ببعض

طرد صحابه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 13،20

13 _ خيرخواهيهاى مشركان

مبنى بر زيانبار بودن حضور مؤمنان ضعيف در كنار پيامبر(ص) نبايد موجب طرد و محروميت آنان از محضر پيامبر(ص) گردد.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء فتطردهم

{حسابهم} مى تواند اضافه مصدر به فاعل خود (هم) باشد ; يعنى حسابگريهاى مشركان درباره مؤمنان و فقر و محروميت آنها.

20 _ پيامبر اكرم(ص) نبايد با طرد مؤمنان مستمند و فقير از اطراف خويش، خود را در جرگه ظالمان قرار دهد.

فتطردهم فتكون من الظلمين

طرد مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 23

23 _ كسانى كه از پيامبر(ص) خواهان طرد مؤمنان مستمند و ضعيف بودند، ستمگرند.

فتطردهم فتكون من الظلمين

در صورتى كه ال در {الظالمين} عهد باشد، گزينش عنوان ستمگر براى مذكورين در آيه (درخواست كنندگان طرد) تصريح به ستمگر بودن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8،9

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

9_ مخالفت شديد و قاطعانه نوح ( ع ) با درخواست نابه جاى سران و اشراف ( طرد مؤمنان تهى دست )

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

آوردن جمله اسميه و {با} ى زايده ، حكايت از تأكيد فراوان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 114 - 1،2

1 - پاسخ منفى نوح ( ع ) به درخواست اشراف مبنى بر طرد محرومان از پيرامون خويش

أنؤمن لك

و اتبعك الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنين

2 - اعلام قطعى نوح ( ع ) به طرد نكردن مؤمنان از اطراف خويش در هيچ شرايطى

و ما أنا بطارد المؤمنين

طعن به مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 6

6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

فقير عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 1،7،8،14

1 _ محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از كسب روزى كه خويشتن دار بوده و تنگدستيشان از چهره هايشان شناخته مى شود و نيز هرگز چيزى از ديگران نمى خواهند ، از بهترين مصارف انفاق

للفقراء . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

7 _ سيماى فقيران و تنگدستان ، بيانگرِ وضعيّت اقتصادى نابهنجار آنان ، هر چند خويشتن دارى كرده و تظاهر به فقر ننمايند .

يحسبهم الجاهل اغنياء من التّعفّف تعرفهم بسيمهم

8 _ تنگدستان خويشتن دار ، هرگز با اصرار از مردم چيزى نخواهند .

لا يسئلون الناس الحافاً

در برداشت فوق جمله {لا يسئلون النّاس الحافاً} به

همان معناى ظاهريش گرفته شده است; يعنى براى درخواست خويش اصرار نمىورزند. بر اين مبنا جمله {يحسبهم الجاهل} به اين معناست كه رفتار و منش آنان به گونه اى است كه به هنگام تقاضا، معلوم مى شود كه آنان از تهيدستانند.

14 _ اصحاب صفّه ، تنگدستانِ خويشتن دار محصور شده در راه خدا

للفقراء الّذين احصروا

امام باقر(ع) نزلت الآيه في اصحاب الصفة.

گفتنى است كه اصحاب صفّه، تنگدستانى عفيف و خويشتن دار بودند كه انجام وظايف الهى (جهاد و نبرد و . .. ) آنان را از كسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه اى بود كه ناآشنايان نه تنها به فقر آنان پى نمى بردند; بلكه آنان را غنى و مالدار مى پنداشتند.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 666.

فىء به انصار فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 1

1 - فقراى انصار نيز مانند مهاجرانِ نيازمند ، از جمله سهم بران { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن

{والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} است; يعنى، {و للفقراء الذين تبوّءو الدار}.

فىء به مهاجران فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 1،2

1 - مهاجرانِ نيازمند و تنگدست ، از جمله سهم بران { فىء }

للفقراء المه_جرين

در مورد كلمه {للفقراء} دو احتمال وجود دارد: 1_ بدل از {للّه} كه مقصود فى سبيل اللّه است; 2_ بدل از {ذى القربى} و ما بعد آن. در هر دو صورت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

2 - مهاجرانِ فقير ، از موارد

مصرف سهم خدا در فىء *

ما أفاء اللّه . .. فللّه ... للفقراء المه_جرين

عبارت {للفقراء المهاجرين} مى تواند بيان مصداقى از سهم خداوند در {فىء} باشد; زيرا روشن است كه سهم رسول و ذى القربى، مصرف خاص دارد. اما {سهم اللّه} مصارف عامى دارد كه خداوند در اين آيه، به مصداقى از آن اشاره كرده است.

مجاهدان فقير و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

محمد(ص) و صحابه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 14

14 _ محاسبه اعمال و برآورد تأثير حضور و يا عدم حضور مؤمنان فقير و ضعيف در كنار پيامبر(ص)، در محدوده وظايف آن حضرت نيست.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة . .. ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در {من حسابهم} موصول در صدر آيه و مراد از آن همان مؤمنان فقيرند. و {من} بنابر گفته اهل ادب، زايد و مفيد استغراق است. يعنى حساب هيچ عمل و كارى از آنان با تو نيست، كه از جمله آنها برآورد نقش حضور و يا عدم حضور آنان در نزد پيامبر(ص) است.

محمد(ص) و مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 2،3

2- پيامبر

( ص ) با تهيدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

واژه {اصبر} چنان چه داراى مفعول باشد، امر به حبس كردن و تثبيت است. اين تعبير و نيز جمله {لاتعد عيناك عنهم} اين نكته را مى رساند كه شيوه پيامبر(ص) در برخورد با تهيدستان، شيوه اى مطلوب بوده و خداوند، او را به پايدارى بر آن و ترك انصراف از ديدار آنان ترغيب مى كند.

3- رفاه مندان عصر بعثت ، براى منصرف ساختن پيامبر ( ص ) از معاشرت با تهيدستان مؤمن ، تلاش مى كردند .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

معاشرت با فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 2

2 _ لزوم رعايت برخورد نيكو با نيازمندان در گفتار و رفتار

قول معروف و مغفرة خير

معاشرت با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 2

2- پيامبر ( ص ) با تهيدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

واژه {اصبر} چنان چه داراى مفعول باشد، امر به حبس كردن و تثبيت است. اين تعبير و نيز جمله {لاتعد عيناك عنهم} اين نكته را مى رساند كه شيوه پيامبر(ص) در برخورد با تهيدستان، شيوه اى مطلوب بوده و خداوند، او را به پايدارى بر آن و ترك انصراف از ديدار آنان ترغيب مى كند.

منافقان و مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه

دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 3،7،8

3 _ مؤمنان مستمند و محروم از پايگاه اجتماعى، وسيله آزمايش ديگر مردم هستند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. و كذلك فتنا بعضهم ببعض

7 _ مؤمنان در پيشگاه خداوند ارزشمندند ; هر چند كه فقير و فاقد موقعيت اجتماعى باشند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

8 _ انكار ارزشمندى مؤمنان مستمند، پيامد آزمون الهى از دولتمندان مشرك

و كذلك فتنا بعضهم ببعض ليقولوا أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

{ل} در {ليقولوا}، بنابر يك ديدگاه، {لام عاقبت} و بيان نتيجه {فتنا} است. برداشت فوق بر اين اساس است.

مؤمنان فقير صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 1

1- پيامبر ( ص ) در ابلاغ پيام الهى به مردم ، با مؤمنانى تهيدست و دنياگرايانى رفاه مند ، مواجه بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

از تعبير {تريد زينة الحياة الدنيا} استفاده مى شود كه در آيه، دو گروه، با دو مشخصه، ياد شده اند: نخست، مؤمنان خالصى كه از زينت دنيا بى بهره بودند و گروه دوم، كسانى

كه زينت دنيايى داشتند.

مؤمنان فقير و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 1

1 _ مؤمنان تهيدست و ناتوان از تدارك ساز و برگ نبرد ، معذور و معاف از جنگند .

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم

مؤمنان فقير و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 3

3 _ آمدن گروهى از مؤمنان تهيدست ، نزد پيامبر ( ص ) براى دريافت ساز و برگ جنگ و شركت در جهاد

الذين إذا أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 11

11 - مؤمنانى كه از توانايى مالى برخوردار نبودند ، مى توانستند بدون دادن { صدقه نجوا } ، با پيامبراكرم ( ص ) گفتوگوى محرمانه كنند .

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

مهتدين فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 1

1 - مقايسه انسان هدايت شده ( هر چند بى بهره از موهبت هاى دنيوى ) با انسان هدايت ناپذير ( اما برخوردار از متاع مادى ) قياسى نسنجيده و باطل در بينش الهى

أفمن وعدن_ه وعدًا حسنًا . .. كمن متّعن_ه

آيه بالا ادامه آيات پيشين و مربوط به كسانى است كه به دعوت پيامبر(ص) پاسخ مثبت داده و به هدايت الهى دست يافتند و نيز در رابطه با كسانى است كه از پذيرش دعوت آن حضرت سر باز زدند و به بهانه هاى مختلف از

پيروى هدايت هاى الهى امتناع ورزيدند.

نوح(ع) و مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 9

9_ مخالفت شديد و قاطعانه نوح ( ع ) با درخواست نابه جاى سران و اشراف ( طرد مؤمنان تهى دست )

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

آوردن جمله اسميه و {با} ى زايده ، حكايت از تأكيد فراوان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 114 - 1،2

1 - پاسخ منفى نوح ( ع ) به درخواست اشراف مبنى بر طرد محرومان از پيرامون خويش

أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنين

2 - اعلام قطعى نوح ( ع ) به طرد نكردن مؤمنان از اطراف خويش در هيچ شرايطى

و ما أنا بطارد المؤمنين

نياز فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 3،10،12

3 _ لزوم پرده پوشى نياز نيازمندان و عفو و گذشت از خطاى آنان

قول معروف و مغفرة خير

كلمه {مغفرة} در اصل به معناى پوشاندن است و معناى آن به تناسب مورد، عفو و گذشت و پوشاندن نيازمندى نيازمندان است.

10 _ نبايد پس از انفاق ، با گفتارى ناصواب و يا آشكار ساختن فقر نيازمندان ، آنان را آزُرد .

قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذىً

12 _ غناى الهى ، كفايت كننده نياز محرومان از انفاق هاى همراه با آزار و اذيّت

و اللّه غنىّ حليم

بكارگيرى صفت {غنى} بيانگر اين است كه نيازى به انفاق همراه با آزار محرومان نيست و خداوند با غناى خود روزى

آنان را خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 4

4 _ اولويت تأمين زندگى نيازمندان به وسيله صدقات ، نسبت به ساير مصارف

ان تبدوا الصّدقات . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

از تخصيص به ذكر {فقراء} در بين تمام مصارف _ كه قطعاً صدقات مصارف ديگرى نيز دارند _ اولويّت آنان استفاده مى گردد.

همنشينى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 2

2- پيامبر ( ص ) با تهيدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

واژه {اصبر} چنان چه داراى مفعول باشد، امر به حبس كردن و تثبيت است. اين تعبير و نيز جمله {لاتعد عيناك عنهم} اين نكته را مى رساند كه شيوه پيامبر(ص) در برخورد با تهيدستان، شيوه اى مطلوب بوده و خداوند، او را به پايدارى بر آن و ترك انصراف از ديدار آنان ترغيب مى كند.

فقيهان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فقيهان

اضلالگرى فقيهان دنياطلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ الشعرا يتّبعهم الغاوون } قال : . . .هم قوم تفقهوا لغير الدين فضلّوا و أضلوا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {الشعراء يتّبعهم الغاوون} روايت شده كه فرمود: . ..آنان گروهى هستند كه فقه را براى غير دين آموخته اند; هم خود گمراه گشته اند و هم ديگران را گمراه كرده اند}.

اضلالگرى فقيهان سطحى نگر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) [ فى قوله ] { و الشعراء يتّبعهم الغاوون } قال هم قوم تعلّموا و تفقّهوا بغير علم فضلّوا و أضلوا ;

از امام صادق(ع) [درباره قول خدا] {و الشعراء يتّبعهم الغاوون} روايت شده كه فرمود: آنان گروهى اند كه علم و فقه را [به طور سطحى] آموخته اند، بدون اين كه دانش و بصيرت لازم را داشته باشند. پس خود گمراه شده و ديگران را هم گمراه كرده اند}.

گمراهى فقيهان دنياطلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ الشعرا يتّبعهم الغاوون } قال : . . .هم قوم تفقهوا لغير الدين فضلّوا و أضلوا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {الشعراء يتّبعهم الغاوون} روايت شده كه فرمود: . ..آنان گروهى هستند كه فقه را براى غير دين آموخته اند; هم خود گمراه گشته اند و هم ديگران را گمراه كرده اند}.

گمراهى فقيهان سطحى نگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) [ فى قوله ] { و الشعراء يتّبعهم الغاوون } قال هم قوم تعلّموا و تفقّهوا بغير علم فضلّوا و أضلوا ;

از امام صادق(ع) [درباره قول خدا] {و الشعراء يتّبعهم الغاوون} روايت شده كه فرمود: آنان گروهى اند كه علم و فقه را [به طور سطحى] آموخته اند، بدون

اين كه دانش و بصيرت لازم را داشته باشند. پس خود گمراه شده و ديگران را هم گمراه كرده اند}.

فقها

حجيت قول فقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 6

6 _ حجيت قول صاحب نظر و آگاه از كتاب هاى آسمانى ، درباره مسايل دين

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

فضايل فقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله : { أوَلم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها } ] : ننقص ها بذهاب علمائها و فقهائها و خيار أهلها ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: [مراد از{ننقصها} در سخن خدا: {أو لم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها . ..} اين است كه]: با رفتن علما، فقها و خوبان اهل زمين، از زمين مى كاهيم}.

مسؤوليت فقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 10

10 _ فقيهان و عالمان ، مسؤول ارشاد و هدايت جامعه خويش

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

نقش اجتماعى فقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 8

8 _ هر جامعه و قومى نياز به اسلام شناس و فقيه و مبلغى برخاسته از ميان خودشان دارد .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

فكر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فكر

آثار سلامت فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 40 - 6

6 - انسان ، در پرتو سلامت روح و انديشه ، قادر به دريافت و پذيرش پيام وحى

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. أفأنت تسمع الصمّ ... و من كان فى ضل_ل مبين

در آيه شريفه قابليت نداشتن براى هدايت، گمراهى آشكار شمرده شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه وجود قابليت روحى و فكرى براى هدايت، مى تواند راه رسيدن به حق را هموار سازد.

آثار محدويت فكر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 3

3 - انديشه محدود مشركان ، مانع از تأثير پيام وحى در آنان

فأعرض عن من . .. ذلك مبلغهم من العلم

در صورتى كه {ذلك مبلغهم. ..} بيانگر فلسفه تكليف اعراض براى پيامبر(ص) باشد، مفاد آن چنين مى شود: چون محدوده دانش مشركان از دنيا فراتر نمى رود، بنابراين از درك معارف معنوى عاجزاند. پس از آنان روى بگردان; زيرا پيام هاى الهى در عناصرى مانند آنان تأثير ندارد.

انعطاف پذيرى فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 3

3 _ نيكو پنداشتن اعمال ناهنجار ، نشانى از نفوذ شيطان در افكار آدمى

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

تغيير فكر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 17

17 _ افكار آدمى ، همواره در حال تغيير و تحوّل است .

و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

تناسب فكر و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 11

11 - التزام آدمى به عمل و پايدارى بر آن ، در گرو تطابق آن با انديشه و افكار اوست .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

ارائه انديشه براى فراهم كردن زمينه هاى عمل - كه آيه فوق گوياى آن است - بيانگر برداشت فوق مى باشد.

روش برخورد با فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 12

12- جدال به باطل و استهزا و تمسخر ، از روش هاى ناپسند در برخورد با مسائل فكرى و عقيدتى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

روش تصحيح فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 8

8 _ سنجش و مقايسه بين فرجام دو انديشه و رفتار ، بهترين روش براى گزينش انديشه و رفتارى درست و برتر

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

زمينه تمركز فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 12

12- تأثير قطع ارتباط با مردم و تمركز فكرى در تقويت قواى جنسى *

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه براى زكريا قرار داده شد، بدون مناسبت و ارتباط با عوامل منتهى به انعقاد نطفه يحيى نيست، چرا كه زكريا فرتوت گشته و براى انجام چنين كارى آمادگى لازم را ندارد. ترك سخن سه روزه او علاوه بر نشانه بودن ممكن است موجب تمركز فكرى و آمادگى جسمى او براى انعقاد نطفه نيز

بوده است.

عوامل تقويت مبانى فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 13

13 - يادآورى مبادى انديشه جهت نتيجه بخش كردن آن ، از شيوه هاى تعليمى قرآن كريم

أن تقوموا للّه مثنى و فردى ثمّ تتفكّروا

سفارش به تفكر با حرف عطف {ثمّ} _ كه براى تراخى است _ پس از توصيه به اقدام خالصانه فردى و دو نفره براى خدا، نشان مى دهد كه به دور بودن از هياهو و انجام كار براى خدا، فكر را داراى ثمر بهتر و بيشترى مى كند.

عوامل مؤثر در فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 11

11- اراده و تدبير الهى ، حاكم بر تأثير ها و تأثّر هاى طبيعى روح و انديشه بشر *

فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

انسانِ بيماردل، در نتيجه عملكرد نادرست خويش، مورد لعن الهى قرار مى گيرد و از دريافت حقايق معنوى و انسانى كر و كور مى شود. اين روند، به ظاهر طبيعى مى نمايد و در مقوله دانش روان شناسى قابل تحليل است; با اين حال خداوند كر و كورى آنان را به خود نسبت مى دهد و اين نيست مگر به خاطر اين كه تأثيرها و تأثرهاى طبيعى نيز، به جعل و اراده اويند.

مبانى فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 7

7- تأثيرگذارى نياز هاى محيطى و مادى انسان بر آرا و نظريات وى حتى در زمينه مسائل فكرى و معنوى *

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض

ينبوعًا

با اين احتمال كه پيشنهاد ايجاد چشمه به عنوان معجزه از سوى مشركان، متأثر از شدت نياز آنان به منابع آبى بوده باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

محدوديت فكر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 1 - 5

5 - قرآن ، در عرصه فكر ، انديشه و . . . پيروزِ شكست ناپذير و كتابى حكيمانه است .

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه چون خداوند، عزيز (پيروز شكست ناپذير) و حكيم است; بنابراين سخن او نيز در عرصه خاصِ خود (فكر، انديشه و. ..) چنين خواهد بود.

ملاكهاى تصحيح فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 6،10،13

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

13 - فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اعمال بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه

موانع تكامل فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 6

6 - زبون ساختن انسان ها و ممانعت از رشد و تكامل انديشه آنان ، روش جباران و حكومت هاى فاسد در طول تاريخ

فاستخفّ قومه فأطاعوه

فلز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فلز

بخش

مفيد فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 12

12_ كف هاى سيلاب ها و فلزات گداخته شده دور ريخته و نيست مى شوند و آب ها و فلزات سودمند باقى مى مانند .

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس فيمكث فى الأرض

{جَفاء} به معناى دور شدن از چيزى است و {جُفاء} به چيزى كه دور ريخته مى شود اطلاق مى گردد، در لسان العرب آمده است {جفاء السيل يعنى كفها و چيزهاى پليد و مانند اينها كه سيلاب آنها را به كنارى مى اندازد}.

تشبيه به فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 8،22

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه به كف فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 8،22

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق

و الب_طل

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه كف فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 4

4_ فلزات گداخته شده در كوره هاى آتش ، كفهايى همانند كف هاى سيلاب از خود ايجاد مى كنند .

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله

{من} در {مما يوقدون} نشويه است. {ايقاد} (مصدر يوقدون) به معناى شعلهور ساختن آتش مى باشد. مراد از {ما} به قرينه {حلية} و {متاع} فلزاتى نظير طلا، نقره، مس و ... است. {فى النار} حال مؤكّده مى باشد. بنابراين {يوقدون ...} ; يعنى، و حاصل مى شود از فلزاتى كه آتش بر آن برافروزند (آن را ذوب كنند) كفى مانند كف سيلاب.

ذوب فلز در دوران بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 6

6_ مردم عصر بعثت آشنا با گداختن و ذوب فلزات در كوره هاى آتش ، براى تهيه زيورآلات و اسباب زندگى

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

ذوب فلز در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 8،10

8- ذوالقرنين ، از نحوه ساختن و بناى سد و كيفيت ذوب فلزات و تركيب آن ، آگاهى دقيق داشت .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ

عليه قطرًا

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

صنعت ذوب فلز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 10

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

فوايد ذوب فلز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 5

5_ تهيه زيورآلات و وسايل زندگى از اهداف گداختن فلزات در كوره هاى آتش است .

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

{ابتغاء} به معناى طلب كردن است و اين كلمه مفعول له براى {يوقدون} مى باشد. {حلية} چيزى است كه وسيله زينت قرار مى گيرد و {متاع} به چيزى گفته مى شود كه در زندگى مورد بهره بردارى است.

كف فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 12

12_ كف هاى سيلاب ها و فلزات گداخته شده دور ريخته و نيست مى شوند و آب ها و فلزات سودمند باقى مى مانند .

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس فيمكث فى الأرض

{جَفاء} به معناى دور شدن از چيزى است و {جُفاء} به چيزى كه دور ريخته مى شود اطلاق مى گردد، در لسان العرب آمده است {جفاء السيل يعنى كفها و چيزهاى پليد و مانند اينها كه سيلاب آنها را به كنارى مى اندازد}.

فوايد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فوايد

آثار تبيين فوايد ايمان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 4

4 - تأثير مثبت بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى در گرايش بيشتر مردم به دين

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

مأموريت پيامبر(ص) به بيان فوايد دين، بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار تبيين فوايد ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 4

4 - تأثير مثبت بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى در گرايش بيشتر مردم به دين

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

مأموريت پيامبر(ص) به بيان فوايد دين، بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار ذكر فوايد آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 32 - 3

3- توجه به آفرينش آسمان و نقش آن براى اهل زمين ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

أنّ السموت والأرض . .. و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

آگاهى از فوايد دنيوى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 14،15

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

15- آگاهى از ثمرات دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، امرى در حد ناممكن است .

و الذين هاجروا فى الله . .. و لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

برداشت فوق، بنابر امتناعى بودن {لو} و يا تمنى بودن آن است و {لو تمنى} در

جايى استعمال مى شود كه مورد، محال و يا در حكم محال باشد.

تبيين فوايد ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 5

5 - بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى ، از روش هاى هدايتى و تبليغى قرآن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

تبيين فوايد ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 5

5 - بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى ، از روش هاى هدايتى و تبليغى قرآن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

تبيين فوايد قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 10

10 - پيامبر ( ص ) ، موظف به بيان فوايد و آثار قرآن ، در پاسخ به بهانه جويى هاى كافران

و لو جعلنه . .. ءاْعجمىّ و عربىّ قل هو للذين ءامنوا هدًى و شفاء

فوايد آب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 24

24 _ استنجاى به آب ، از مصاديق تطهير است .

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

فردى به پيامبر گرامى اسلام (ص) گفت كه من استنجاى به آب مى كنم; پس آن حضرت فرمود: هنيئاً لك فان اللّه عز و جل قد انزل فيك آية: {ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين}

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 109، ح 328; تفسير برهان، ج 1، ص 216، ح 11.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 11،12

11 _ نقش ريزش فراوان و مداوم باران و جريان رودها در پيدايش تمدنهاى قدرتمند

قرن مكنهم فى الأرض . .. و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر

{مدرارا} يعنى داراى ريزش فراوان، پى در پى و به مقدار نياز (مجمع البيان، ذيل آيه 52 سوره هود)

12 _ آب فراوان و رونق كشاورزى از شاخصه هاى توانمندى و قدرت اقوام و تمدنها

و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر تجرى من تحتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 5

5_ آب ماده اصلى براى آفرينش آسمان ها و زمين *

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام و كان عرشه على الماء

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط ميان دو جمله {خلق السموات . ..} و {كان عرشه على الماء} است; يعنى، بيان اين معنا كه: پيش از آفرينش آسمانها و زمين، هستى منحصر به آب بود و خداوند بر آنها حاكميت داشت، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند، آن آبهاى پيشين يا

قسمتى از آنها را به آسمان و زمين تبديل كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 4

4- آب ، عامل حيات و رويش گياهان ، ميوه ها و نباتات است .

و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 3،7

3- آب ، مايه رويش گياهان و درختان ميوه است .

أنزل من السّماء ماء . .. ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب

حرف جر {ب} در {به الزرع} سببيه است و مرجع ضمير آن {ماء} در آيه قبل است. از اين رو معناى جمله چنين مى شود: خداوند به وسيله آب، كشتها و ... را براى شما مى روياند.

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 4،5

4- خداوند ، آب را مايه حيات موجودات زنده قرار داده است .

فأحيا به الأرض بعد موتها

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {الأرض} اهل زمين; يعنى، موجودات داراى حيات باشد كه شايسته مرگ و حياتند.

5- زمين ، پيش از برخوردارى از آب ، فاقد حيات بود .

فأحيا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 3

3- جريان آب هاى سطحى زمين و در

دسترس بودن آن ، از نعمت هاى خداوند و از عوامل مهم آبادانى است .

أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 4،8

4- پيدايش موجودات زنده ، پس از گذشت دوره انباشتگى و تراكم آسمان ها و زمين بوده است .

أنّ السموت والأرض كانتا رتقًا ففتقن_هما و جعلنا من الماء كلّ شىء حىّ

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 31

31 - آب ، مايه رويش و رشد گياهان

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت وربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 2

2 - تأثير مهم و محورى آب در رويش گياهان

فأنشأنا لكم به جنّت من نخيل و أعن_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 1،2

1 - خداوند ، [ در آغاز ] هر جاندارى را از آب آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

به حيوانات و جانداران روى زمين _ چه بزرگ و قابل رؤيت باشند و چه كوچك و غير قابل ديدن _ {دابّة} گويند (لسان العرب).

2 - آب ، از عناصر نخستين پيدايش حيات حيوانى است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 1

1 _ آب ،

خمير مايه و عنصر نخستين آفرينش آدم ( ع )

و هو الذى خلق من الماء بشرًا

درباره كلمه {الماء} در آيه شريفه دو احتمال وجود دارد: 1_ مقصود آب است كه جزئى از ماده اوليه خلقت آدم مى باشد. در اين صورت مقصود از {بشراً} حضرت آدم خواهد بود. 2- مراد منى و نطفه است كه در اين صورت، مقصود از {بشراً} فرزندان آدم; يعنى، نوع انسان ها خواهد بود. برداشت برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 7

7 - از جمله فوائد آب ، حيات بخشى به زمين است .

نزّل . .. ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 5

5 - زمين بدون آب ، مرده و موات است .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 1،6

1 - خداوند ، روانه كننده آب به سرزمين هاى خشك جهت روياندن گياهان است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا

{جرز} به جايى كوير مانند گفته مى شود كه ريشه گياه، در آن قطع شده و از بين رفته باشد (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه {زرع } مصدر به معناى مفعول است.

6 - آب ، داراى نقش اساسى ، در حيات و تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

و نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه

أنع_مهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 5

5 - زمين ، بدون آب مرده است .

فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 4

4 - آب ، عامل پديد آمدن انواع ميوه ها با رنگ هاى گوناگون

ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 7

7 - آب ، مايه حيات و رويش كشت هاى متنوع و رنگارنگ

يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 3

3 - نقش اساسى آب و باران در تغذيه انسان

إلى طعامه . أنّا صببنا الماء صبًّا

عبارت {أنّا صببنا. ..}، بدل اشتمال براى {طعامه} و گوياى ارتباط تنگاتنگ آب و طعام است.

فوايد آب پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 6

6 _ پاكى

و زلال بودن آب ، تأثيرگذار در احياى زمين ( رويش گياهان و نباتات )

ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا

برداشت فوق، از قيد {طهوراً} براى {ماء} به دست مى آيد.

فوايد آب سرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 6

6 - نقش آب سرد جوشيده از زمين ، در سلامتى انسان و برطرف كردن برخى از بيمارى هاى جسمى

ه_ذا مغتسل بارد و شراب

فوايد آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 3

3_ جام شاهى ، وسيله پيمانه كردن غلات براى تعيين سهميه افراد در دوران قحطى هفت ساله مصر

جعل السقاية فى رحل أخيه . .. نفقد صواع الملك

تعبير كردن از جام گمشده به {سقاية} (جام) و {صواع} (پيمانه) گوياى اين است كه پيمانه مورد استفاده براى تعيين سهميه افراد، همان ظرفى بود كه پيش از سپردن آن به يوسف(ع) براى نوشيدن آب و مانند آن مورد استفاده پادشاه قرار مى گرفته بود.

فوايد آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 80 - 4

4 - آتش ، نعمت بزرگ الهى و داراى نقش حياتى در زندگى بشر

الذى جعل لكم من الشجر الأخضر نارًا فإذا أنتم منه توقدون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه _ ضمن آن كه بيانگر جلوه هاى قدرت خدا است _ درصدد بيان نعمت هاى الهى و امتنان بر انسان نيز مى باشد. گفتنى است كه آمدن لام انتفاع (لكم) مؤيد اين مطلب است.

فوايد آسمان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 6

6 - خداوند ، آسمان در جهت منافع انسان ها برافراشته ساخت .

الذى جعل لكم . .. السماء بناء

كلمه {بناء} در لغت عرب معنايى دارد كه شامل: ساختمان، خيمه، چادر و مانند اينها مى شود. اطلاق {بناء} بر آسمان از باب تشبيه است; يعنى: جعل لكم السماء كالبناء.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 9

9 - آسمان مبدأ پيدايش آب هاى موجود در زمين است .

و ما أنزل من السماء من ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 2

2 _ آسمان و زمين ، دو منبع روزى براى انسانها

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 5

5- آسمان ، منبع اصلى آبها

و أنزل من السّماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 11

11- منبع اصلى آب ها ، آسمان ( ابر ها ) است .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

از اينكه خداوند، در مقام امتنان به بندگان مى فرمايد: {ما از آسمان آب فرستاديم و با آن شما را سيراب كرديم} _ با اينكه در زمين هم آب براى سيراب كردن هست _ حكايت از آن دارد كه منابع زمينى آبها هم، از آسمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 1

1- نزول آب ( باران )

از آسمان ، تنها به دست خداست .

هو الذى أنزل من السّماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 4

4- آسمان و زمين ، در تأمين روزى انسان نقش دارند .

ما لايملك لهم رزقًا من السموت و الأرض شيئًا

از اينكه خداوند فرمود: معبودها قادر به روزى رسانى به انسان از آسمان و زمين نيستند، استفاده مى شود كه زمينه روزى رسانى در آسمانها همچون زمين، وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 3

3 - آسمان ( فضا و ابر ها ) ، منشأ نزول باران و منبع آب ها

أنزل من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 3

3 - آسمان و زمين ، گنجينه هاى خيرات و روزى موجودات

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق

از كلمه {مقاليد} (كليدها) و نيز جمله {يبسط الرزق}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 11 -

1،2

1 - آسمان ، داراى باران هاى پياپى و فائده هاى مداوم و جايگاه ظهور مكرر ستارگان

و السماء ذات الرجع

{رَجْع} به معناى بازگرداندن و {رجوع} به معناى بازگشتن است (مفردات راغب). {ذات الرجع} وصفى است كه بر ثبوت و تداوم دلالت دارد و مراد از آن مى تواند بازگشت دادن بخارهاى متصاعد به صورت باران باشد. گفته {مقاييس اللغة} _ كه {رَجْع} را به معناى {باران} دانسته است _ اين احتمال را تأييد مى كند. برخى از مفسران، آن را بر تمام فايده هاى آسمانى، ظهور مكرر ستارگان در شب ها، تأثير حوادث آسمانى در پيدايش مكرر فصول سال، تطبيق داده اند.

2 - توجّه به تأثير آسمان در تداوم بازگشت بعضى از پديده ها ، زمينه ساز باور به معاد

و السماء ذات الرجع

ارتباط اين سوگند با قبل و بعد آن _ به ويژه آيه {إنّه على رجعه لقادر} كه كلمه {رجع} در آن نيز آمده است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

فوايد آهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 2،11

2- آهن ، نقشى اصلى و مهم ، در بناى سد ذوالقرنين داشت .

ءاتونى زبر الحديد حتّى إذا ساوى بين الصدفين

گرچه در مصالح ساختمانى سدّ، از مس نيز استفاده شده، ولى از {حتى إذا ساوى . ..} دانسته مى شود كه تمام فضاى بين دو كوه، ابتدا، از آهن پاره ها آكنده شد و مس ذوب شده، تنها، براى پيوند آن قطعات به كار رفت.

11- تركيب آهن و مسّ ، فلزى بسيار مستحكم و غير قابل نفوذ به دست مى دهد .

ءاتونى زبر الحديد .

.. أُفرغ عليه قطرًا

ريختن مس گداخته بر آهن هاى نزديك به ذوب، گوياى آن است كه جنس تركبى، به فلزى بسيار مستحكم تبديل خواهد شد.

فوايد ابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 7،9

7 - خداوند ، نازل كننده باران از ابرها

و أنزل من السماء ماء

{سماء} به هر چيزى كه در جهت بالا قرار گرفته باشد گفته مى شود. تكرار كلمه {السماء} در آيه، حكايت از آن دارد كه مراد از آن در هر فراز، مصداقى خاص از معناى ذكر شده است; در جمله نخست چون در مقابل {الأرض} قرار گرفته به معناى آسمان است و در جمله دوم به قرينه {ماء} مى توان گفت كه مقصود از آن {ابر} مى باشد.

9 - آب هاى نازل شده از ابر ها ، سببى اساسى براى پيدايش روزى انسان ها

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

فوايد ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 11

11- منبع اصلى آب ها ، آسمان ( ابر ها ) است .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

از اينكه خداوند، در مقام امتنان به بندگان مى فرمايد: {ما از آسمان آب فرستاديم و با آن شما را سيراب كرديم} _ با اينكه در زمين هم آب براى سيراب كردن هست _ حكايت از آن دارد كه منابع زمينى آبها هم، از آسمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 4،10

4 - دانه هاى باران ، از لابه لاى اجزاى متراكم ابر ها بيرون مى

آيد .

فترى الودق يخرج من خل_له

{ودق} به معناى باران است; چه كم باشد و چه زياد; چه شديد باشد و چه ضعيف (لسان العرب).

10 - ابر هاى متراكم ، داراى بار الكتريكى مثبت و منفى

أنّ اللّه يزجى سحابًا . .. ركامًا ... يكاد سنا برقه يذهب بالأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 3

3 - ابر ها ، عامل نزول باران

فتثير سحابًا فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 2،3

2 - خداوند ، نازل كننده باران از آسمان ( فضا و ابر ها )

أنّ اللّه أنزل من السماء ماء

{سماء} به هر چيزى گفته مى شود كه در جهت بالا قرار گرفته باشد و مقصود از آن در آيه شريفه، فضا و ابرهاى موجود در بالاى سر موجودات زمينى مى باشد.

3 - آسمان ( فضا و ابر ها ) ، منشأ نزول باران و منبع آب ها

أنزل من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 69 - 2

2 - ابر ، سرچشمه آب هاى شرب در زمين

الماء الذى تشربون . ءأنتم أنزلتموه من المزن

فوايد اخبار از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 2 - 3

3 - گزارش حوادث جهان آخرت ، سودمند و اطمينان بخش است .

عن النبأ العظيم

{نبأ}، به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگى باشد و به آن يقين يا گمان قوى پيدا شود. (مفردات راغب)

فوايد

اخروى توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 6

6- توكل بر خداوند در همه امور ، امرى بس شايسته و پسنديده و داراى ثمرات دنيوى و اخروى

الذين هاجروا . .. و على ربّهم يتوكّلون

فوايد اخروى صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 2

2- صبر در برابر ناملايمات ، داراى ثمرات دنيوى و اخروى است .

لنبوّئنّهم فى الدنيا . .. و لأجر الأخرة أكبر ... الذين صبروا

فوايد اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 3

3 - كردارى كه ذخيره آخرت باشد ، در قيامت اطمينان آور و مايه آرامش خاطر انسان خواهد بود .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

تقابل دو دسته اى كه در اين مجموعه آيات از آنان ياد شده است، بيانگر برداشت ياد شده است.

فوايد ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 2،3

2 - همسرى مردان با زنان ، راهى طبيعى و خداپسند براى ارضاى غريزه جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

3 - نكاح و ارضاى غريزه جنسى از طريق طبيعى و خداپسند ، در جهت منافع و مصالح انسان ها است .

و تذرون ما خلق لكم ربّكم

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 7

7 - زوجيت و همسرى ميان انسان ها ، پديده

اى در جهت منافع آنان است .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

فوايد اقتصادى مشركان در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 9

9 _ آمدن مشركان به مكه در مراسم سالانه حج ، داراى ثمرات اقتصادى براى مكيان ( از جمله مسلمانان ) بود .

و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

فوايد انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 1،7

1- خداوند ، از ميوه هاى درختان خرما و انگور ، نوشيدنيهايى براى انسان ، قرار داد .

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب

{من ثمرات} جار و مجرور و _ به قرينه {نسقيكم} مذكور در آيه قبل _ متعلق به {نسقيكم} در تقدير است. هم چنين بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} عطف شده است.

7- فرآورده هاى درختان خرما و انگور ، از بهترين و سالم ترين فرآورده هاى خوراكى و نوشيدنى براى انسان

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

اختصاص به ذكر يافتن فرآورده هاى درختان خرما و انگور، از ميان مجموعه خوراكيها و نوشيدنيها، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 4،5،7

4 - نقش اساسى خرما و انگور و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أع_نب . .. ليأكلوا من ثمره

از اختصاص به ذكر يافتن خرما و انگور براى تغذيه انسان ها (از ميان

مجموعه ميوه ها و محصولات باغ ها) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

5 - هدف و فلسفه آفرينش خرما و انگور از سوى خداوند ، تغذيه انسان از فراورده هاى دست ساخته خود از آن درختان ( مانند شيره ، عصاره ، كشمش و . . . ) است .

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {ما} در {ما عملته} موصوله (به معناى الذى) باشد; يعنى، {و الذى عملته أيديهم} (و آنچه دست هاى شان به عمل مى آورد).

7 - خرما و انگور ، از غذا هاى آماده براى انسان ، بدون دخالت وى در آماده سازى آنها

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

اين برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {عملته} به {ثمر} بازگردد.

فوايد اول شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب براى عبادت و نماز

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

يكى از معانى {ناشئة الليل}، ساعات اول شب است (قاموس المحيط).

فوايد ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 11

11- فايده ايمان به خود انسان بازمى گردد .

يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 7

7 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از سوى نوح ( ع ) براى مردم

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ...

و يجعل

فوايد باد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 4،9،11

4 - فلسفه وزش باد هاى نويدبخش باران ، قبل از نزول آن ، احساس لذت بيشتر از رحمت الهى است .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم من رحمته

{بشر} ريشه {مبشّرات} است و به خبرى گفته مى شود كه خوشحالى آور است و چهره شنونده، با آن، باز و شكفته مى شود. در ضمن، {مبشّرات} در مقام تعليل براى فعل {يرسل} و {ليذيقكم} عطف بر {مبشّرات} است.

9 - از جمله فوايد باد ها ، به حركت در آوردن كشتى ها در دريا ها است .

أن يرسل الرياح . .. و لتجرى الفلك بأمره

{لام} در {لتجرى} تعليل براى فعل {يرسل} است.

11 - باد ها وسيله اى براى برخوردار شدن انسان ها از مواهب مادى طبيعت است .

يرسل الرياح . .. و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 1،6،10

1 - جريان باد ها و پراكنده شدن ابر ها در آسمان به وسيله آن ، تنها ، با مشيّت خداوند است .

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. كيف يشاء

مصدر ثلاثى {تثير}، {ثور} و به معناى {به حركت درآوردن و پراكندن} است. فعل مضارع {يرسل} مى تواند اشاره به استمرار و هميشگى جريان باد داشته باشد.

6 - باد هاى متعددى در پيدايش ابر هاى باران زا نقش دارند .

يرسل الرياح فتثير سحابًا

جمع آورده شدن {رياح} ممكن است به خاطر اشاره به واقعيّتى خارجى باشد و آن، اين است كه در تشكيل ابرها، بادهاى متعددى

از جناح هاى گرم و سرد نقش دارند.

10 - باران ، از فوايد مهم جريان باد است .

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. و يجعله كسفًا فترى الودق يخرج من خل_له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 2

2 - باد ، عامل حركت و تشكيل ابرها

و اللّه الذى أرسل الري_ح فتثير سحابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 3

3 - باد ها ، از منابع انرژى در زندگى انسان

إن يشأ يسكن الريح فيظللن رواكد على ظهره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 7

7 - { قال رسول اللّه ( ص ) : الرياح ثمان : أربع منها عذاب و أربع منها رحمة . . . و الرحمة منها . . . المرسلات . . . فيُرسل اللّه المرسلات فتُثِيرُ السَّحاب . . . ;

رسول خدا(ص) فرمود: بادها هشت گونه اند; چهارگونه از آنها بادهاى عذاب و چهارگونه ديگر رحمت اند. .. و از جمله بادهاى رحمت... {مرسلات} است... پس خداوند {مرسلات} را مى فرستد تا ابرها را به حركت درآورد}.

فوايد باد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 1،2،5،13،15

1- خداوند ، فرستنده باد ها براى بارورى ابرها

و أرسلنا الري_ح لوقح

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه بارورسازى بادها _ به قرينه جمله {فأنزلنا من السّماء ماء} _ بارور كردن ابرها براى نزول باران باشد.

2- باد ها ، وسيله جا به جا

كردن گرده هاى نر ، براى بارور ساختن گياهان و درختان است .

و أرسلنا الري_ح لوقح

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {الرياح لواقح} (بادهاى باروركننده) بادهايى است كه مواد بارداركننده را از گياهان نر، به گياهان ماده منتقل مى كنند.

5- باد ها ، داراى نقشى تعيين كننده در پديد آمدن و نزول باران از ابرها

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء

{فا} در {فأنزلنا} عاطفه و براى ترتيب است و اين مى تواند مفيد معناى ياد شده باشد.

13- به حركت درآوردن باد ها براى تلقيح ابر ها ، نزول باران و سيراب كردن انسان ها به وسيله آن ، از آيات الهى است .

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

15- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لله رياح رحمة لواقح ينشرها بين يدى رحمته ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خدا بادهاى رحمتى دارد باردار كه پيشاپيش رحمت خود (باران) آنها را منتشر مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 - 1،3

1 _ باد ها ، پيام آورانى نويد بخش براى نزول باران

و هو الذى أرسل الري_ح بشرًا بين يدى رحمته

{بشراً} (مخفف {بُشُر} و جمع {بُشور}) حال براى {الرياح} است و {رياح} (جمع {ريح}) به معناى بادها است.

3 _ باد ها ، داراى نقش تعيين كننده در شكل گيرى و نزول باران

و هو الذى أرسل الري_ح بشرًا بين يدى رحمته و أنزلنا من السماء ماء طهورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 7

7 - نقش سازنده

حركت باد ها در شرايط زيستى زمين ، نشانه اى از خداوند براى اهل انديشه

و تصريف الري_ح ءاي_ت لقوم يعقلون

فوايد باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 9،10

9 - آب هاى نازل شده از ابر ها ، سببى اساسى براى پيدايش روزى انسان ها

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

10 - خداوند ، به وسيله آب هاى نازل شده از آسمان ، درختان رابه ثمر مى رساند .

و أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

{ثمرة} - كه مفرد {ثمرات} است - به ميوه درختان گفته مى شود. {من} در {من الثمرات} مى تواند به معناى بعض باشد، در اين صورت {من الثمرات} مفعول براى {اخرج} است; يعنى: فأخرج به بعض الثمرات ليكون رزقاً لكم. همچنين مى تواند {من} بيانيه باشد دراين صورت {رزقاً} مفعول براى {اخرج} خواهد بود; يعنى: اخرج به رزقاً لكم و هى الثمرات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 10،12

10 - فرو فرستادن آب از آسمان و زنده كردن زمين به وسيله آن ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا به الأرض ... لأيت

12 - باران ، منشأ حيات در زمين و موجب پيدايش جنبندگان در آن است .

فأحيا به الأرض بعد موتها و بث فيها من كل دابة

{بث} به معناى پراكنده ساختن است و مراد از آن در آيه شريفه ايجاد انواع جنبندگان و ازدياد آنها با توالد و تناسل و پراكنده ساختنشان

در زمين است. {بث فيها} مى تواند عطف بر {أحيا ...} باشد كه در اين صورت متفرع بر {أنزل من السماء من ماء} خواهد بود و گوياى اين است كه: منشأ به وجود آمدن حيوانات آبهاى فرود آمده از آسمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 11

11 _ نقش ريزش فراوان و مداوم باران و جريان رودها در پيدايش تمدنهاى قدرتمند

قرن مكنهم فى الأرض . .. و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر

{مدرارا} يعنى داراى ريزش فراوان، پى در پى و به مقدار نياز (مجمع البيان، ذيل آيه 52 سوره هود)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 2،4،7،8

2 _ خداوند با آب باران گياهان را از زمين مى روياند.

أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شىء

4 _ سرسبزى زمين و رشد نباتات مرهون ريزش باران است.

أنزل من السماء ماء . .. فأخرجنا منه خضرا

7 _ خداوند با باران از شكوفه هاى نخل، خوشه هايى سر فروهشته و در دسترس را مى روياند.

فأخرجنا . .. و من النخل من طلعها قنوان دانية

{طلع} به معناى شكوفه خرما و {قنوان} نيز به معناى خوشه است و {قنوان دانية} يعنى خوشه هاى نزديك كه در دسترش باشد.

8 _ خداوند با آب باران تاكستانهاى انگور و باغهاى زيتون و انار را پديدار مى سازد.

و جنت من أعناب و الزيتون و الرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 8،10،12

8- خداوند ، آب باران را وسيله سيرابى انسان

ها قرار داد .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

10- آب باران ، از وسايل معيشت خدادادى براى انسانها

و جعلنا لكم فيها مع_يش . .. فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

12- آب باران ، بهترين و مناسب ترين آب ها براى نوشيدن و سيراب شدن انسان

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

از اينكه خداوند، براى سيراب شدن انسان از ميان انواع آبها، تنها آب باران را به عنوان وسيله نوشيدنى معرفى كرد، مى تواند بيانگر حقيقت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 3

3- رويش گياهان و به وجود آمدن مراتع و جنگل ها ، در اثر نزول باران است .

أنزل من السّماء ماء . .. و منه شجر

{شجر} شامل گياه بدون ساقه و با ساقه مى شود كه از آنها به مراتع و جنگلها تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 3

3- خداوند ، احياگر زمين هاى موات به وسيله آب باران

و الله أنزل من السّماء ماء فأحيا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 4،7

4- باران ، از عناصر اصلى حيات گياهى در زمين است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض

چنان چه {باء} در {فاختلط به} براى تعديه باشد، جمله {فاختلط به نبات الأرض} معنايى مبالغه آميز خواهد داشت; يعنى، نقش آب، به قدرى برجسته است كه بايد گفت گياه زمين، با آب، مخلوط شده است.

7- رشد انبوه گياهان با نزول باران و زوال سريع آن با خزان ، نمودى از

سرخوشى هاى ناپايدار زندگى دنيا است .

الحيوة الدنيا كما أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشيمًا تذروه الري

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 8،9

8 - باران ، از عوامل اصلى رويش گياهان

أنزل . .. فأخرجنا

9 - نزول باران از آسمان و رويش گياهان مختلف به وسيله آن ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى . .. و أنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزوجًا من نبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 2،11

2- جهان طبيعت ، داراى آسمان هاى متعدد

السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 2

2 - باران ، عامل سرسبزى زمين ، رويش حبوبات و مايه گردش چرخه حيات

أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 1،6

1 - پيدايش باغ هاى خرما و انگور بر اثر ريزش باران ، به اراده خداوند است .

فأنشأنا لكم به جن_ّت من نخيل و أعن_ب

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن و پروراندن {جنّات} (جمع {جنّة}) به معناى باغات است. {نخيل} نيز جمع {نخيلة} (خرما) و {أعناب} جمع {عنب} (انگور) است.

6 - پيدايش گياهان مختلف با ميوه هاى متفاوت به وسيله ريزش باران ، يكى از جلوه هاى تدبير و ربوبيت خداوند است .

فأنشأنا لكم به جنّت . .. لكم فيها فوكه كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 -

5

5 _ آب باران ، وسيله اى براى نظافت و پاكيزكى

و أنزلنا من السماء ماء طهورًا

{طهور} صيغه مبالغه از مصدر {طهارت} است و آمدن اين واژه به صيغيه، مبالغه نه بر وزن فاعل (طاهر)، مى تواند حاكى از اين حقيقت باشد كه آب ضمن آن كه خود پاك و پاكيزه است، عنصرى پاك كننده نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 1،2،3،4،5

1 _ آب باران ، منشأ پيدايش حيات و رويش گياهان و نباتات در بستر زمين

ماء طهورًا . لنحيى به بلدة ميتًا

2 _ زمين ، بدون نزول باران ، مرده و فاقد حيات نباتى خواهد بود .

لنحيى به بلدة ميتًا

3 _ آب باران ، مناسب ترين آب براى كشاورزى و احياى زمين هاى مرده

و أنزلنا من السماء ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا

از اين كه خداوند از ميان انواع آب ها، آب باران را عامل احياى زمين برشمرده و قيد {طهور} (پاك و پاك كننده) را بر آن افزوده است، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

4 _ آب باران ، وسيله سيراب شدن بسيارى از انسان ها و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

و نسقيه ممّا خلقنا أنع_مًا و أناسىّ كثيرًا

{أنعام} واژه اى است كه بر شتر، گاو و گوسفند اطلاق مى شود و {أناسىّ} (جمع {انسى}) مرادف معناى انسان ها است.

5 _ آب باران ، مناسب ترين آب براى نوشيدن و سيراب شدن انسان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

أنزلنا من السماء ماء طهورًا . .. و نسقيه ممّا خلقنا أنع_مًا و

أناسىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 3

3 - نزول باران از سمت آسمان و رويش بوستان هاى پرطراوت در پرتو آن ، جلوه تدبير خداى يگانه

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 2،3

2 - مشركان ، به اين كه حيات بخش زمين مرده ، با آب باران ، خداوند است ، اعتقاد داشتند .

و لئن سألتهم من نزّل . .. فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه

3 - خداوند ، نازل كننده آب از آسمان ، و حيات بخش زمين مرده ، با باران است .

من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 2،3

2 - نزول باران و سرسبز و با طراوت شدن زمين به وسيله آن ، ازآيه هاى خداوند است .

و من ءاي_ته . .. و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

3 - باران ، مايه حيات زمين و طبيعت است .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 9

9 - احياى زمين موات با نزول باران ، دليل قدرت خداوند بر احياى مجددانسان ها در قيامت است .

و من ءاي_ته . .. و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها ... ثمّ إذا دعاك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 3،7،8،10،16

3 - باران ، داراى نقشى اساسى در حيات و آبادانى زمين است

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتها

مراد از {آثار رحمت اللّه} در آيه، به قرينه {يحى الأرض} و نيز آيه چهل و هشت، باران است.

7 - زمين ، بدون بارش باران و رويش گياهان ، مرده و موات است .

يحى الأرض بعد موتها

8 - احياى مجدد زمين مرده با باران ، نشانه اى گويا بر توان مندى خداوند در بازآفرينى انسان ها ، در قيامت است .

يحى الأرض بعد موتها إنّ ذلك لمحى الموتى

10 - رويش گياهان و حيات يافتن زمين ، با باران ، به دست خداوند است .

كيف يحى الأرض

16 - قدرت مطلق خداوند ، منشأ ريزش باران ، و احياى زمين به وسيله آن است .

فترى الودق يخرج من خل_له . .. يحى الأرض بعد موتها ... و هو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 13

13 - پوشش گياهى بر سطح زمين ، مرهون بارش باران است .

و أنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فيهامن كلّ زوج كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 4

4 - باران ، منشأ حيات در زمين

فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 3

3 - باران ، منشأ پيدايش چشمه سار ها در زمين

أنزل من السماء ماء

فسلكه ين_بيع فى الأرض

{ينبوع} (مفرد {ينابيع}) به معناى مكان جوشش آب (چشمه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 6

6 - نزول باران ، در جهت منافع انسان ها است .

و ينزّل لكم من السماء رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 1،3،6،10

1 - حيات و خرمى زمين پژمرده با نزول باران ، از آيات و نشانه هاى قدرت خداوند است .

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

{خشوع} (مصدر {خاشعة}) در اصل به معناى تضرع و تواضع است و در مورد زمين كنايه از خشكى و فسردگى مى باشد. {اهتزاز} (مصدر {اهتزّت}) به معناى تحرك و جنبش است كه نشانه شادابى و خرمى مى باشد. {ربو} (مصدر {ربت}) به معناى افزايش و نموّ است و در اين جا مقصود رويش گياهان مى باشد.

3 - حيات و سرسبزى پهنه زمين ، در گرو نزول باران به اراده الهى

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

6 - نزول باران ، زمينه تحول عناصر خاك و مهيّا شدن زمين براى رويش گياهان

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

10 - شباهت رستاخيز انسان ها در قيامت ، به رويش گياهان پس از ريزش باران

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة . .. إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 3

3 - نقش اساسى باران در تأمين روزى انسان ها

ينزّل بقدر ما يشاء . .. ينزّل الغيث من بعد ما

قنطوا

از اين كه در آيه قبل، سخن از تنظيم به اندازه معيشت به ميان آمده و در اين آيه مسأله نزول باران مطرح شده است، مى توان تأثير باران را در تأمين معيشت استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 4

4 - خرّمى و حيات زمين ، وابسته به نزول باران است .

نزّل من السماء ماء بقدر فأنشرنا به بلدة ميتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 3،4،5

3 - فروفرستادن باران بهوسيله خداوند ، جلوه اى از روزى رسانى او به مخلوقات

و ما أنزل اللّه من السماء من رزق

{من} در {من رزق} بيانيه است.

4 - نزول باران ، تدبيرى الهى در گسترش بخشيدن به پوشش گياهى و زندگى جانداران در پهنه زمين

و ما أنزل اللّه من السماء من رزق فأحيا به الأرض بعد موتها

تفريع حيات زمين بر نزول باران از آسمان، مى تواند بيانگر اهميت محورى و اساسى آن در حيات تمامى پهنه زمين و بهره مندى تمام عرصه حيات نباتى و حيوانى از آن باشد.

5 - باران ، مايه حيات زمين

و ما أنزل اللّه من السماء . .. فأحيا به الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 3،4

3_ قطره هاى بركت آفرين باران ، پيامدار بصيرت و بيدارى براى حق جويان

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب . و نزّلنا من السماء ماء مب_ركًا

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا قابل برداشت است.

4_ پيدايش بوستان ها و كشتزار ها در پى نزول

باران ، درسى براى خداجويان

و نزّلنا من السماء ماء مبركًا فأنبتنا به جنّت و حبّ الحصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 5

5 - نقش باران ، در تبديل شدن زمين هاى خشك و مرده به زمين هاى زنده ، سرسبز و خرّم

أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 12

12 - نقش اصلى و تعيين كننده باران ، در رويش و بالندگى گياهان

كمثل غيث أعجب الكفّار نباته

{غيث} به معناى باران است و ضمير {نباته} به {غيث} بازمى گردد. اضافه {نبات} به ضمير {ه} لاميه است; يعنى، {نبات له} (گياهى كه از آن باران است). انتساب گياه به باران، با اين كه نور خورشيد و عناصر خاك نيز در رشد آن دخالت دارد، حكايت از نقش اصلى باران در رشد آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 10

10 - تأثير نزول باران فراوان و پى درپى ، در آبادانى ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

يرسل السماء عليكم مدرارًا . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز

ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 3

3 - نقش اساسى آب و باران در تغذيه انسان

إلى طعامه . أنّا صببنا الماء صبًّا

عبارت {أنّا صببنا. ..}، بدل اشتمال براى {طعامه} و گوياى ارتباط تنگاتنگ آب و طعام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 2

2 - بارش آب هاى آسمانى بر زمين ، به مرور زمان ، آن را نرم و حاصل خيز مى كند .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا الأرض شقًّا

حرف {ثمّ}، دلالت بر مرور زمان دارد. عطف اين آيه بر آيه قبل، اشاره دارد كه بارش باران در نرم شدن و شكافته شدن زمين، تأثير به سزايى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 2

2 - بارش باران و نرم شدن خاك زمين و شيار خوردن آن ، زمينه ساز حصول غله جات و تأمين غذاى انسان ها

صببنا الماء . .. شققنا الأرض .... فأنبتنا فيها حبًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 1

1 - خداوند ، روياننده انگور بهوسيله بارش باران و آماده سازى زمين

فأنبتنا فيها. .. عنبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 2

2 - ايجاد باغ هاى پردرخت با نزول باران بر زمين مساعد ، نعمت خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

صببنا . ..

شققنا ... فأنبتنا ... و حدائق غلبًا

چنانچه {غلبا} توصيف ذات {حدائق} باشد _ نه درختان آن _ ضخامت بستان كنايه از انبوه و متراكم بودن درختان آن خواهد بود. برداشت ياد شده، براساس ارتباط اين آيه با {ما أكفره} در آيات پيشين است. با توجّه به اين احتمال كه {كفر} در آن آيه، به معناى كفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 1

1 - خداوند ، باران و زمين مساعد را وسيله فراهم آمدن ميوه مصرفى انسان و علوفه حيوانات قرار داده است .

صببنا الماء . .. شققنا الأرض ... و ف_كهة و أبًّا

{أبّ}; يعنى، علوفه چرندگان، چه براى آنها چيده شود و چه خود به چرا مشغول شوند. (لسان العرب)

فوايد برنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

فوايد بز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8،9

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنع_م

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) داراى اهميت و نقش ويژه در تغذيه و بهرهورى انسان ها

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها از ميان ديگر حيوانات و نعمت هاى

خدادادى، به وقت سخن گفتن از آفرينش انسان ها، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

فوايد پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 14

14 - پاكى و دورى از گناه و آلودگى ها ، به سود بشر

و من تزّكى فإنّما يتزّكى لنفسه

فوايد پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 7

7- سؤال از وجدان و برانگيختن حس حق جويى ، وسيله اى براى هوشيارى و روشى در اثبات حقايق

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 14

14- پرسش ، از ابزار شناخت است .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 6

6- طرح كردن پرسش هاى برانگيزاننده و ايجاد زمينه براى ارائه معارف ، از روش هاى مورد استفاده در قرآن است .

قل

هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 10

10 _ طرح سؤال و پرسش ، روشى براى برانگيختن انديشه و تفكر ، در شناخت بهتر حقايق الهى و گزينش بهترين عقيده ها و رفتارها

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و

قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه بخش و بيدار كننده ، شيوه اى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) در محاجه با مشركان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه آفرين و بيدارگر ، از شيوه هاى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر در احتجاج با اهل شرك

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 8

8 - طرح پرسش در احتجاج ، براى واداشتن طرف مقابل به اقرار به حق ، از روش هاى قرآن براى تبيين حقايق است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 7

7 - استفاده از پرسش براى ايجاد ذهنيت مساعد جهت تفهيم حقيقت به مخاطب ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 -

4 - 3

3- پرسش از حقايق مورد غفلت و واداشتن انديشه ها به تأمل درباره آن ، روشى قرآنى براى هدايت آدميان

قل أرءيتم ما تدعون . .. أرونى ماذا خلقوا

طرح پرسش از سوى قرآن، براى وادار كردن مشركان به تأمل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 4

4 - طرح سؤال و برانگيختن به انديشه و خردورزى ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

أفرءيتم ما تمنون . ءأنتم تخلقونه أم نحن الخ_لقون... أفرءيتم النار ... ءأنتم أنشأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 2

2 - ايجاد انگيزه در مخاطب ، با طرح پرسش و آن گاه بيان پاسخ آن ، از روش هاى هدايتى قرآن

هل أدلّكم على تج_رة

جمله {هل أدلّكم . ..} طرح پرسش و {تؤمنون باللّه} در آيه بعد بيان پاسخ آن است.

فوايد پشم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است

. *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

براى {إلى حين} چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد پشم شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد پشم گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه

اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد پشم گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد پوست چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از

شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد پوست شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

فوايد پوست گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

فوايد پوست گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 -

5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

فوايد تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 26

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 17

17 _ آگاهى هاى تاريخى ، مى تواند داراى نقشى سازنده براى آدمى باشد .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

به ياد آوردن نعمتهاى گذشته - كه نوعى آگاهى

تاريخى است - مورد سفارش و توصيه خداوند قرار گرفته است و از آنجا كه سفارشهاى خداوند همواره در راستاى سازندگى انسان و هدايت اوست، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1،8

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از {ما خلفها} (آنچه پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

8 - تاريخ و سرگذشت امت ها ، منبعى براى موعظه و عبرت گيرى و درس آموزى

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 2

2 _ يادآورى ماجراى ابراهيم ( ع ) و زنده شدن مرغان ، باعث اطمينان به قدرت الهى ، بر احياى مردگان

و اذ قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند

كه آنان، عبرت آيندگانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 8

8 _ لزوم عبرت گيرى از سرگذشت پيشينيان

قد سألها قوم . .. ثم اصبحوا بها كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 2،4

2 _ تاريخ گذشتگان، درس عبرات براى آيندگان

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5،11

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 9

9 _ تاريخ منبعى باارزش براى شناخت حوادث و عبرت گرفتن

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 67 - 6

6 _ گذر زمان و حوادث تاريخ همواره تأييد بر حقانيت وعده هاى قرآن خواهد بود.

لكل نبإ مستقر و سوف

تعلمون

جمله {سوف تعلمون} تصريح به اين نكته است كه همواره در آينده حقانيت وعده هاى قرآن را نشان خواهد داد. و چون اين جمله همواره صادق است، پس حوادث هر زمان، تأييدى بر حقانيت قرآن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 3

3 _ بينش و آگاهيهاى تاريخى داراى نقشى سازنده و كارساز در راهيابى و هدايت انسان است.

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

تذكر به اين نكته تاريخى كه تمامى انبياى الهى دشمن داشته اند، مى تواند گوياى نقش آگاهيهاى تاريخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 7

7- استفاده از رخداد هاى مهم تاريخى ، روشى براى تربيت مردم و ابزارى جهت نجات آنان از ظلمتها

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

74 - 13

13- تاريخ جوامع و امت ها ، منبعى براى شناخت و عبرت است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 5

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموزى و عبرت گيرى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 6

6 - تاريخ گذشتگان و سرگذشت مبارزه رسولان الهى ، تسكينى براى رهبران دينى و هشدارى به حق ستيزان

لعلّك ب_خع نفسك . .. و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

پرداختن به سرگذشت موسى و فرعون و فرجام بدِ فرعونيان، پس از بيان موضع گيرى حق ستيزانه مشركان با پيامبراكرم(ص)، دربردارنده دلدارى به پيامبر(ص)است و نيز هشدارى به كافران است كه از عاقبت بدِ فرعونيان درس بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 7

7 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 5

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت

گرفتن

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 9

9 - استفاده از تاريخ ، براى تنبه و هشدار ، روشى قرآنى است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 8

8 - تاريخ ، از منابع شناخت است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 7

7 - تاريخ ، از منابع شناخت

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم و كانوا أشدّ منهم قوّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 3

3 - تاريخ ، از منابع معرفت و شناخت حقايق

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 3

3 - تاريخ ، از منابع معرفت و شناخت حقايق

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

فصلت - 41 - 13 - 7

7 - تاريخ پيشينيان ، در بر دارنده درس عبرت براى آيندگان

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 4

4 - تاريخ ، راهنماى آدمى به سنت هاى تخلف ناپذير الهى است .

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 10

10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 1

1 - تاريخ ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر

إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 4

4 - مطالعه تاريخ امت ها و پيامبران گذشته ، مايه صبر و مقاومت مبلغان الهى در برابر دشمنان دين

كذّبت قبلهم قوم نوح فكذّبوا عبدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 3

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به

اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 4

4 - ضرورت مطالعه تاريخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

فوايد تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 3

3 - نقش سازنده تاريكى شب ، در آرامش يافتن انسان ها

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه

در جمله {اللّه الذى جعل لكم الليل . ..} _ به قرينه آمدن {مبصراً} در {والنهار مبصراً} _ كلمه {مظلماً} محذوف است; يعنى، {جعل الليل مظلماً لتسكنوا}. براين اساس گفتن اين نكته كه شب را تاريك قرار داديم _ با آن كه اين نكته اى روشن است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 3

3 - فراهم شدن زمينه استراحت براى انسان ، در اثر ناپيدا بودن موجودات در تاريكى شب ، از نعمت هاى خداوند به او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

فوايد تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 1

1 - هدف و فلسفه آفرينش نخلستان ها و تاكستان ها از سوى خداوند ، تغذيه و بهره مندى انسان ها از ميوه ها و محصولات آنها است .

و جعلنا فيها من نخيل و أعنب . .. ليأكلوا من ثمره

فوايد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 5

5 -

لزوم موعظه و ارشاد مردم ، مشروط به سودمند بودن آن است .

فذكّر إن نفعت الذكرى

{ذكرى} اسم مصدر براى {تذكير} است (قاموس)، اين كلمه نسبت به كلمه {ذكر}، مبالغه بيشترى دارد. (مفردات) حرف {ان} يا براى اشتراط حقيقى به كار رفته است و يا مراد از آن تشكيك است. برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {نفع} در آيه شريفه، اعم از اتمام حجت است; بنابراين تذكرى كه اتمام حجت باشد داراى نفع بوده و فرمان {ذكّر} شامل آن مى شود; ولى در مورد كسانى كه بر آنان اتمام حجت شده، شرط وجوب موعظه، تأثيرگذار بودن آن است.

فوايد ترك گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 14

14 - پاكى و دورى از گناه و آلودگى ها ، به سود بشر

و من تزّكى فإنّما يتزّكى لنفسه

فوايد تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

فوايد تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 6

6 - استفاده از تشبيه ، براى بيان كردن حقايق ، از روش هاى بيانى قرآن است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. إذا جاءه لم يجده شيئًا

فوايد تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 11

11 _ تعاليم آسمانى ، منبعى براى شناخت خير و شرّ

و لا يحسبنّ . .. هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

فوايد تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 7

7 - تعاليم قرآن ، براى انسان هاى پندپذير سودمند است .

إن نفعت الذكرى . سيذّكّر من يخشى

مراد از جمله {سيذكّر. ..} _ به قرينه {إن نفعت الذكرى} (در آيه قبل) _ {سيذكّر و ينتفع} است; يعنى، پذيرش پند قرآن، ملازم با سود بردن از آن است.

فوايد تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 3،4

3 _ تلاوت قرآن بر مؤمنان راستين ، فزاينده ايمان در نهاد آنان

و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

{تليت} به قرينه كلمه {على} از تلاوت، كه به معناى قرائت است، گرفته شده است. بنابراين مراد از {ءايته}، آيات قرآن است.

4 _ دل هاى بيمناك و لرزان از ياد خدا ، داراى زمينه اى مناسب براى تأثيرپذيرى از تلاوت آيات قرآن

إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

فوايد تنوع رنگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 3

3- تنوع رنگ هاى مخلوقات ، داراى نقش سودمند در زندگى انسانهاست .

و ما ذرأ لكم فى الأرض مختلفًا ألونه

{مختلفا ألوانه} حال از براى {ما ذرأ} است و معنا چنين مى شود: مخلوقات در حالى كه داراى رنگهاى گوناگون است، براى شما آفريده شده است.

فوايد تهليل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

فوايد جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چراى دام ها از جمله فوايد مرتع ها و گياهان است .

و منه شجر فيه تسيمون

{تسيمون} (از اسامة) به معناى چرانيدن گوسفندان است.

فوايد جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

فوايد چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 3

3 - قلب ( دل و انديشه ) ، گوش و چشم از ابزار شناخت

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 6

6- قواى شنوايى و بينايى و قلب ، ابزار شناخت است .

و لاتقف . .. إن السمع و البصر و الفؤاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 7

7 - شنوايى و بينايى از جمله ابزار فهم و دريافت هدايت است .

و ما أنت

به_د العمى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 4

4 - بينايى ، از ابزار شناخت و هدايت است .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 8

8 - گوش و چشم ، از ابزار شناخت حق

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 11

11- ابزار حسى چشم و گوش ، وسيله رهيافت حقايق به محدوده ادراك بشر *

جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبص_رهم و لا أفئدتهم

تقدم لفظى {سمع} و {بصر} بر {أفئدة} ممكن است بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

فوايد چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 2،3

2 - خداوند ، چشمه ساران را به منظور بهره بردن انسان ها از آثار و فوايد آنها آفريده است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {ثمره} به {تفجير}; يعنى، مصدر {فجّرنا} بازگردد. گفتنى است براساس اين احتمال، معناى {ثمر} ميوه نيست; بلكه به معناى آثار و فوايد است; چنان كه به فايده و سود حاصل از تجارت، ثمره تجارت گفته مى شود.

3 - روان شدن چشمه ها ، از عوامل پيدايش باغ ها و به ثمر نشستن درختان نخل ، انگور و . . . است

.

و جعلنا فيها جنّ_ت . .. و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

جمله {ليأكلوا من ثمره} متعلق به {جعلنا} است و قرار گرفتن آن پس از جمله {فجّرنا فيها من العيون}، مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه روان شدن چشمه ها، نقش اساسى در به ثمر نشستن باغ ها و درختان نخل و انگور دارد.

فوايد چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 _ خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

{فرشا} در قبال {حمولة} قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3،4،5

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ

{دفىء} اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، داراى فوايد و منافع گوناگون براى انسان

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م

خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد {إلى حين} مربوط به محدوديت بهره مندى از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى {سرابيل} _ كه ذكر عام بعد از خاص است _ چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 2،4،5

2 - شير دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از منابع مهم تغذيه انسان

نسقيكم ممّا فى بطونها

4 - دام ها ، تأمين كننده بخش عظيمى از نيازمندى هاى انسان

و لكم فيها من_فع كثيرة

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، يكى ديگر از منابع تغذيه انسان

و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 7

7 _ زندگى بشر ، مرهون حيات زمين ( وجود گياهان و نباتات ) و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) است .

و أنزلنا . .. لنحيى به بلدة ميتًا و نسقيه ممّا خلقنا أنع_مًا و أناسىّ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه تقدم {بلدة

ميتاً} و {أنعاماً} بر {أناسىّ} از نوع تقدم علت بر معلول و سبب بر مسبب باشد. گفتنى است برخى از مفسران (مانند زمخشرى در كتاب الكشاف) نكته ياد شده را يادآور شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 3

3 - نقش سازنده دام ها براى حيات بشر

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها _ با آن كه جزء جنبندگان هستند _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،6

3 - خداوند برخى از دام ها

( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {منها} براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1،2،3،4

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، داراى نوشيدنى هاى بسيار براى انسان

و مشارب

3 - اهميت و نقش بسيار شير شتر ، گاو و گوسفند و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان ها

و مشارب

برداشت ياد شده از آن جا است كه شير _ با آن كه از منافع أنعام به شمار مى رود _ اختصاص به ذكر يافته است.

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست

و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

فوايد حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6،8

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

8 - تنها بعضى از دانه هاى روييده از زمين ، قابل تغذيه براى انسان ها است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {من} در {فمنه} تبعيضيه باشد.

فوايد حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 15

15 _ حجّ ، داراى منافعى براى حج گزار

و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

اشاره به غنىّ بودن خدا، نشانگر اين است كه حج گزار، خود از منافع آن بهره مند مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 5

5 - موسم حج ، مبدأ سال در خانواده شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

فوايد حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فوايد گردش شب و روز ، محاسبه زمان و

سال شمارى و آشنايى انسان با تاريخ است .

جعلنا ءاية النهار . .. لتعلموا عدد السنين و الحساب

فوايد حركت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فوايد گردش شب و روز ، محاسبه زمان و سال شمارى و آشنايى انسان با تاريخ است .

جعلنا ءاية النهار . .. لتعلموا عدد السنين و الحساب

فوايد حس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 13

13 _ حس ، از ابزار شناخت

فانظر الى طعامك . .. و انظر الى حمارك ... و انظر الى العظام

فوايد حمل و نقل دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 3

3 - تأثير حمل و نقل دريايى و كشتيرانى ، در زندگى اقتصادى جامعه عصر بعثت *

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

فوايد خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 6

6- قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

فإنّا خلقن_كم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 3

3 - قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

خلقكم من تراب

فوايد خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 1،7

1- خداوند ، از ميوه هاى درختان خرما و انگور ، نوشيدنيهايى براى انسان ، قرار داد .

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب

{من ثمرات} جار و مجرور

و _ به قرينه {نسقيكم} مذكور در آيه قبل _ متعلق به {نسقيكم} در تقدير است. هم چنين بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} عطف شده است.

7- فرآورده هاى درختان خرما و انگور ، از بهترين و سالم ترين فرآورده هاى خوراكى و نوشيدنى براى انسان

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

اختصاص به ذكر يافتن فرآورده هاى درختان خرما و انگور، از ميان مجموعه خوراكيها و نوشيدنيها، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 5،8،9

5- خرماى تازه ( رطب ) غذاى مناسب براى زن ، پس از وضع حمل است .

و هزّى . .. تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

توصيه شدن مريم به تكان دادن درخت و استفاده از {رطب}، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زايمان دلالت دارد.

8- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . ما تأكل الحامل من شىء و لاتتداوى به أفضل من الرطب قال اللّه _ عزّوجلّ_ لمريم ( ع ) { و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى و اشربى و قرّى عيناً } . . . ;

از اميرالمؤمنان(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. زن باردار، بهتر از خرماى تازه، چيزى نمى خورد و خود را با چيزى بهتر از آن، مداوا نمى كند. خداوند _ عزّوجلّ_ به مريم فرمود: {و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى ...}...}.

9- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : قال رسول

اللّه ( ص ) : ليكن أول ما تأكل النفساء الرطب ، لأنّ اللّه تعالى قال لمريم : { و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: شايسته است اولين چيزى كه زن بعد از زايمان مى خورد خرما باشد، زيرا خداى تعالى به مريم فرمود: {و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً. فكلى}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 2

2- خرماى تازه ( رطب ) ، غذاى مناسب براى زن ، پس از وضع حمل است .

فكلى

توصيه شدن مريم به خوردن خرماى تازه، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زايمان دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 3

3 - خرما ، بزرگ ترين منبع تغذيه و درآمد ثموديان

و نخل طلعها هضيم

ذكر جداگانه نخل، با اين كه واژه {جنّات} (در آيه قبل) شامل آن نيز مى شود، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 4،5،7

4 - نقش اساسى خرما و انگور و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أع_نب . .. ليأكلوا من ثمره

از اختصاص به ذكر يافتن خرما و انگور براى تغذيه انسان ها (از ميان مجموعه ميوه ها و محصولات باغ ها) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

5 - هدف و فلسفه آفرينش خرما و انگور از سوى خداوند ، تغذيه

انسان از فراورده هاى دست ساخته خود از آن درختان ( مانند شيره ، عصاره ، كشمش و . . . ) است .

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {ما} در {ما عملته} موصوله (به معناى الذى) باشد; يعنى، {و الذى عملته أيديهم} (و آنچه دست هاى شان به عمل مى آورد).

7 - خرما و انگور ، از غذا هاى آماده براى انسان ، بدون دخالت وى در آماده سازى آنها

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

اين برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {عملته} به {ثمر} بازگردد.

فوايد خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 5،8

5 _ شراب و قمار ، داراى زيانى بزرگ و منافعى اندك

قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

كلمه {اثم}، به قرينه مقابل آن (منافع)، مى تواند به معناى زيان باشد.

8 _ گناه شرابخوارى و قماربازى ، از منفعت آنها بيشتر است .

يسئلونك عن الخمر و الميسر . .. اثمهما اكبر من نفعهما

فوايد خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 3

3 _ خواب ، مايه آرامش جسم و جان و تعادل يافتن روان آدمى است .

و النوم سباتًا

برخى از اهل لغت {سبت} (ريشه {سباتاً}) را به معناى {راحت} دانسته اند (لسان العرب). برخى نيز آن را به معناى {قطع} گرفته اند (مفردات راغب). و بر مبناى معناى دوم، شب به اين خاطر به قطع توصيف شد كه چون در شب هنگام، تمامى فعاليت ها و تلاش هاى روزانه

قطع مى شود و در نتيجه جسم و جان آدمى آرامش مى يابد.

فوايد خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 12

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . دلالة الصلاة . . . الشمس يقول الله جلّوعزّ { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل و قرآن الفجر . . . } فلاتعرف مواقيت الصلاة إلاّ بالشمس . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: راهنماى [وقت] نماز . .. خورشيد است. خداى _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل و قرآن الفجر...} پس اوقات نماز شناخته نمى شود مگر به وسيله خورشيد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 10،11

10 - درخت زيتون ، در صورت تابش مستقيم نور خورشيد بر آن در طول روز ، پربارتر و مرغوب تر خواهد شد .

من شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {لا شرقيّه و لا غربيّه} اين گونه تفسير شود كه: درخت زيتون نه فقط در ناحيه شرق است _ كه تنها به وقت عصر از شعاع خورشيد بهره گيرد _ و نه فقط در ناحيه غرب است _ كه تنها در صبح از شعاع خورشيد بهره مند باشد; بلكه از مزاياى هر دو جهت و از تابش نور مستقيم خورشيد از صبح تا به غروب استفاده مى كند و روشن است كه چنين درختى، از ثمره اى فراوان

تر و مرغوب تر برخوردار خواهد بود.

11 - تابش مستقيم نور خورشيد به درختان از همه جوانب ، موجب بركت و مرغوبيت ميوه آنها خواهد شد .

شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 6

6 _ خورشيد ، دليل و راهنماى انسان ها بر حركت سايه ها و مقدار امتداد و گسترده شدن آنها

كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ جعلنا الشمس عليه دليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 8

8 - اهميت و نقش حياتى طلوع و غروب خورشيد در زندگى بشر

ربّ المش_رق

از اختصاص به ذكر يافتن ربوبيت خدا نسبت به مشرق هاى خورشيد _ با آن كه خورشيد جزئى از آسمان ها است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 1

1 - خداوند خورشيد را چراغ فروزان و منبع نور و حرارت قرار داده است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

{وَهَج} (ريشه {وهّاج})، به معناى آتش و روشنايى آن است. (مقاييس اللغة)

فوايد خوشه غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 9

9_ غلات با نگهدارى در خوشه ها و غلاف هاى آن ، مصونيت بيشترى را در مقابل آفات خواهند يافت .

فما حصدتم فذروه فى سنبله

فوايد درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 5

5

- بهره گيرى مسافران و بيابان گردان ، از درخت آتش زنه براى روشن كردن آتش ، حكمت ديگر ايجاد آن از سوى خداوند

و مت_عًا للمقوين

{مقوين} مشتق از {قواية} (زمين بى آب و گياه، بيابان) است; يعنى، مسافران و بيابان گردان.

فوايد درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 3

3- درختان خرما و انگور ، داراى محصولات و فرآورده هاى گوناگون

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

فوايد درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 1

1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها ، آفريده هاى خداوند و از منابع تغذيه انسان ها

و حدائق غلبًا

{غُلْب} جمع {غَلْباء} است. به كسى كه داراى گردنى كلفت باشد {اغلب} و {غلباء} گفته مى شود (لسان العرب). در آيه شريفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصيف شده اند; ولى اين وصف _ به قرينه {أنبتنا} در آيات پيشين _ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

فوايد دره ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 3

3- آفرينش دره ها و راه هاى وسيع و فراخ ، به منظور راه يابى انسان است .

و جعلنا فيها فجاجًا سبلاً لعلّهم يهتدون

{فجّ} به معناى راه هاى وسيع ميان دو كوه است كه شامل دره ها و راه هاى كوهستانى مى شود و {سبل} به مطلق راه ها اطلاق مى گردد.

فوايد دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 96 - 6

6 _ دريا ها در بردارنده امكانات قابل استفاده براى انسانها

متعاً لكم و للسيارة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 13

13- اهميت و نقش حياتى دريا و كشتى رانى براى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 3،9

3- تغذيه با گوشت هاى تازه ، استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد درياست .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك

{طرى} به معناى جديد و تازه و {حلية} به معناى زيور است.

9- فوايد دريا منحصر به گوشت تازه ، اشياى زينتى و كشتيرانى نيست .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية . .. و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 4،5،8،10،15

4 - دريا ها ، از منابع تغذيه انسان با گوشت هاى تازه

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًا

{طرىّ} به معناى جديد و تازه است.

5 - وجود جواهر و زيور آلات قابل استخراج در درياها

و تستخرجون حلية تلبسونها

{حلية} به معناى زيور است.

8 - دريا ها ، بستر تحرك كشتى ها براى تجارت و سفر

و ترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله

{ماخرة} (مفرد {مواخر}) از ماده {مخر} و به معناى شكافنده آب ها است.

10 - تغذيه با گوشت هاى تازه و استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد دريا ها است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا

. .. و ترى الفلك فيه مواخر

15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 7

7 - دريا ، يكى از منابع ثروت و قدرت

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، در پاسخ به درخواست سليمان(ع) مبنى بر داشتن حكومت مقتدر، مسأله به خدمت درآوردن شياطين براى غواصى و استخراج منابع و ذخاير آن را مطرح ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 7

7 - بهرهورى انسان از منافع غذايى ، اقتصادى و تجارى دريا ، در پرتو تدارك امكانات و زمينه هاى آن از سوى خداوند

اللّه الذى سخّر . .. لتبتغوا من فضله

فوايد دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 3

3- دريا ها و كشتى ها ، در دستيابى انسان به موهبت هاى طبيعت و نعمت هاى خداوندى ، نقش بس مهم و مؤثر دارند .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

فوايد دنيوى توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 42 - 6

6- توكل بر خداوند در همه امور ، امرى بس شايسته و پسنديده و داراى ثمرات دنيوى و اخروى

الذين هاجروا . .. و على ربّهم يتوكّلون

فوايد دنيوى صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 2

2- صبر در برابر ناملايمات ، داراى ثمرات دنيوى و اخروى است .

لنبوّئنّهم فى الدنيا . .. و لأجر الأخرة أكبر ... الذين صبروا

فوايد ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 7

7 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از سوى نوح ( ع ) براى مردم

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

فوايد ذوب فلز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 5

5_ تهيه زيورآلات و وسايل زندگى از اهداف گداختن فلزات در كوره هاى آتش است .

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

{ابتغاء} به معناى طلب كردن است و اين كلمه مفعول له براى {يوقدون} مى باشد. {حلية} چيزى است كه وسيله زينت قرار مى گيرد و {متاع} به چيزى گفته مى شود كه در زندگى مورد بهره بردارى است.

فوايد راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 3

3- آفرينش دره ها و راه هاى وسيع و فراخ ، به منظور راه يابى انسان است .

و جعلنا فيها فجاجًا سبلاً لعلّهم يهتدون

{فجّ} به معناى راه هاى وسيع

ميان دو كوه است كه شامل دره ها و راه هاى كوهستانى مى شود و {سبل} به مطلق راه ها اطلاق مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 1،2

1 - زمين ، داراى راه هاى روشن و گشاده ، براى آمد و شد انسان ها

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

{فجّ} (مفرد {فجاج}) به معناى راه روشن و گشاده است. (مصباح المنير)

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه انسان بتواند در آن راه هاى وسيع براى خود بسازد .

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برخى از مفسران، بر آنند كه چون فعل {سلك} با {من} متعدى شده است، متضمن معناى اتخاذ است; يعنى، {لتتخذوا لأنفسكم منها سبلاً. ..}.

فوايد رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 6

6- رحم مادر براى جنين ، جايى به غايت أمن مى باشد و جنين در آن از آسيب پذيرى در برابر بسيارى از اضطراب هاى عصبى و روانى مادر در امان است .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

ذكر {سقط شدن جنين ها از رحم زنان باردار} در به تصوير كشاندن شدت و عظمت بى اندازه زلزله زمين در آستانه رستاخيز، اشعار به اين حقيقت دارد كه: رحم زنان براى جنين، با اين كه مكانى أمن مى باشد و در شرايط سخت و اضطراب آور مقاوم و آسيب ناپذير است; لكن اضطراب ناشى از آن رويداد بى مانند، چنان است كه تمامى زنان باردار از شدت ترس و اضطراب، سقط جنين خواهند كرد.

فوايد رنگ سبز

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 4

4 - تأثير رنگ سبز ، در شادابى و سرزندگى انسان ها

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

فوايد رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 11

11 _ نقش ريزش فراوان و مداوم باران و جريان رودها در پيدايش تمدنهاى قدرتمند

قرن مكنهم فى الأرض . .. و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر

{مدرارا} يعنى داراى ريزش فراوان، پى در پى و به مقدار نياز (مجمع البيان، ذيل آيه 52 سوره هود)

فوايد روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 4

4 _ خداوند ، روز را بسترى مناسب براى كار و تلاش و جنب و جوش آدميان قرار داد .

و جعل النهار نشورًا

طبق نظر بيشتر مفسران، {نشوراً} در جمله {جعل النهار نشوراً} مى تواند از ماده {نشر} به معناى {انتشار} باشد. از اين رو مقصود از آن _ به قرينه مقابله اين جمله با صدر آيه (جعل الليل لباساً) _ پخش شدن انسان ها در روز براى كار و تلاش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 7

7 - بينايى انسان در پرتو وجود روز ، نشانه اى از تدبير خداى جهان

و النهار مبصرًا إنّ فى ذلك لأي_ت

وصف {مبصراً} گرچه از نظر لفظ براى {نهار} آمده است; اما در حقيقت وصفى است براى انسان كه در پرتو روشنى روز، قادر به ديدن اشيا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - يس - 36 - 37 - 2

2 - با رفتن روشنايى روز ، اهل زمين ناگهان در تاريكى فرو مى روند .

الّيل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 5

5 - روز هنگام ، زمان مناسب جهت تلاش و تكاپو براى به دست آوردن رزق و روزى

و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} _ به قرينه آيات مشابه مانند آيه 73 سوره {قصص} _ مى توان جمله {لتبتغوا من فضله} را در تقدير گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتى مناسب براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى و روز ، زمانى شايسته براى تلاش و رسيدگى به امور زندگى

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً

{سبح} در معانى متعددى به كار مى رود; از جمله سعى و تلاش براى معاش (قاموس المحيط). جمله {إنّ لك فى النهار}، تعليل ديگرى براى {قم الليل}است; يعنى، چون در روز به خاطر تلاش طولانى براى معاش، فرصت و فراغت براى مناجات و عبادت نيست، شب را براى اين كار اختصاص بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 22

22 - روز ، زمان مناسب براى تلاش اقتصادى و تأمين زندگى

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. يبتغون من فضل اللّه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه تلاش روزانه (يبتغون. ..) در برابر شب زنده دارى (تقوم...الليل) واقع شده است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 1،2،5

1 - روز ، زمان زندگى و حياتى مجدد براى انسان ، پس از فرو نشستن آثار حيات او در خواب

و جعلنا النهار معاشًا

{معاش} مصدر ميمى و به معناى حيات و زندگى است (لسان العرب). اطلاق حيات بر روز، به اين اعتبار است كه انسان از خواب شب _ كه به قرينه تقارن اين آيه با دو آيه قبل به مرگ تشبيه شده است _ برمى خيزد و حياتى دوباره آغاز مى كند. كسانى كه اين كلمه را اسم زمان و به معناى زمان عيش (زمان زندگى) دانسته اند، همين مفاد را در نظر گرفته اند.

2 - روز ، زمانى مناسب براى فعاليت و فراهم سازى آذوقه زندگانى

و جعلنا النهار معاشًا

از جمله معانى {معاش، {معيشت} است; يعنى، آنچه زندگى به آن تداوم يابد (لسان العرب). مفاد آيه شريفه با توجّه به اين معنا، مبالغه در سبب بودن روز براى معيشت و زندگانى است.

5 - توجّه به آسان سازى امور زندگانى انسان با آفرينش روز و ويژگى هاى آن ، زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و جعلنا النهار معاشًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى

هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

فوايد روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 5

5- انسان ، در پرتو روشنى روز _ در پى تاريكى شب _ از روزى و فضل خداوند بهره مند مى شود .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 6

6 - نقش تعيين كننده روشنايى روز در زندگى بشر

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

از اهداف مورد نظر در اين آيه، بيان اهميت روشنايى روز و وابستگى زندگى بشر به آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 6

6 - نقش سازنده روشنايى روز ، در تلاش روزانه انسان ها و نشاط و شادابى آنان

و النهار مبصرًا

فوايد زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 1،2

1 - زمين همانند بسترى گسترده ، شايسته براى زندگانى انسانهاست .

جعل لكم الأرض فرشاً

كلمه {جعل} مى تواند به معناى {صير} (تبديل كرد) باشد و مى تواند به معناى {خلق} (آفريد) هم باشد. كلمه {فراشاً} به معناى بستر گسترده است و اطلاق آن بر زمين از باب تشبيه مى باشد; يعنى: جعل الأرض كالفراش.

2 - آفرينش زمين به گونه اى مناسب براى زندگانى ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم الأرض فرشاً

{الذى جعل . ..} صفت

دوم براى {ربكم} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 17

17 _ زمين در بردارنده وسيله زندگانى و معيشت انسان ها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

{متاع} به چيزى گفته مى شود كه مايه منفعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 3

3 _ خداوند برآورنده ثمرات و محصولات از زمين ، براى بهره گيرى انسان از آن نعمتهاست .

و ممّا اخرجنا لكم من الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 3،7

3 _ زمين در بردارنده تمام نيازمنديهاى انسان براى ادامه حيات است.

و جعلنا لكم فيها معيش قليلا ما تشكرون

7 _ وجود وسائل معيشت در زمين، نعمتى بزرگ براى انسانها و بايسته سپاسگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 9

9 _ زمين در بر دارنده وسيله زندگانى و معيشت انسانها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 2

2 _ آسمان و زمين ، دو منبع روزى براى انسانها

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 2،5

2- زمين و امكانات آن در خدمت بشر

و الأرض مددن_ها . .. و

أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون . و جعلنا لكم فيها مع_يش

5- زمين ، مركز تأمين امكانات و وسايل معيشت انسان

و الأرض مددنها . .. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 4

4- آسمان و زمين ، در تأمين روزى انسان نقش دارند .

ما لايملك لهم رزقًا من السموت و الأرض شيئًا

از اينكه خداوند فرمود: معبودها قادر به روزى رسانى به انسان از آسمان و زمين نيستند، استفاده مى شود كه زمينه روزى رسانى در آسمانها همچون زمين، وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 1

1 - ماده خلقت انسان ها ، فراهم آمده از زمين و عناصر آن

جعل لكم الأرض . .. منها خلقنكم

مرجع ضمير در {منها} {الأرض} در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 8

8 - زمين ، منبع تغذيه انسان ها

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها . .. فمنه يأكلون ... و فجّرنا فيها من العيون .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 3

3 - آسمان و زمين ، گنجينه هاى خيرات و روزى موجودات

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق

از كلمه {مقاليد} (كليدها) و نيز جمله {يبسط الرزق}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 1

1 - دانه هاى حبوبات نهفته در پوسته

ها ، نمونه اى مهم از منافع زمين براى آدميان

و الأرض وضعها للأنام فيها . .. و الحبّ ذوالعصف

{ال} در {الحبّ}، براى جنس است و افاده عموم مى كند. بنابراين {الحبّ} مساوى با مطلق حبوبات است و {عصف} بر پوسته حبوبات _ كه دانه ها در آن رشد مى كند _ اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 1،2،4،5،6

1 - خداوند ، زمين را براى انسان رام و قابل بهره بردارى قرار داد .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه در جهت مصالح و منافع انسان ها باشد .

جعل لكم الأرض ذلولاً

4 - زمين ، بستر و منبعى مناسب براى تغذيه و تأمين نيازمندى هاى بشر

و كلوا من رزقه

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 -

4

4 - انسان ، موجودى زمينى و زمين بستر مناسب و طبيعى براى تكثير نسل او

ذرأكم فى الأرض

مطلب ياد شده، از قيد {فى الأرض} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،2

1 - زمين ، محل و جايگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسيار

كفاتًا . أحياءً و أموتًا

تنوين {أحياءً و أمواتاً}، براى تعظيم است و مراد از آن تكثير مى باشد.

2 - گنجايش زمين ، براى تأمين نياز هاى بشر در حال حيات و مرگ *

أحياءً و أموتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 1

1 - خداوند ، زمين را جايگاه مناسب و بسترى آرام براى زندگانى بشر ، قرار داده است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مهاد} به هرگونه زيرانداز گفته مى شود (مقاييس اللغة). زيرانداز بودن زمين، كنايه از مناسب بودن آن براى استقرار و زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 4

4 - زمين ، از منابع غذايى انسان

طعامه . ..

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 1

1 - خداوند ، باران و زمين مساعد را وسيله فراهم آمدن ميوه مصرفى انسان و علوفه حيوانات قرار داده است .

صببنا الماء . .. شققنا الأرض ... و ف_كهة و أبًّا

{أبّ}; يعنى، علوفه چرندگان، چه براى آنها چيده شود و چه خود به چرا مشغول شوند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 2

2 - آمادگى زمين ، براى رويش گياهان و پيدايش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه {ذات الرجع} در آيه قبل به باران نظر داشته باشد; {ذات الصدع} در اين آيه به نتايج باران در زمين اشاره خواهد داشت.

فوايد زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 22

22- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . لعق العسل شفاء من كلّ داء قال الله تبارك و تعالى : { يخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فيه شفاء للناس } و هو مع قراءة القرآن . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود:. ..يك انگشت عسل، شفاى همه دردهاست. خداوند تبارك و تعالى فرموده است: {يخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فيه شفاء للناس} و اين در صورتى است كه همراه با قراءت قرآن باشد...}.

فوايد زوجيت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 15

15 - خداوند ، از هر گياهى ، زوج سودمند و داراى فايده

آفريده است .

فأنبتنا فيها من كلّ زوج كريم

صفت {كريم}، درباره اشيا و مفاهيم به معناى {سودمندى و داراى نفع بودن} است (مفردات راغب).

فوايد زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 3

3 - درختان زيتون ، با ميوه هاى روغنى و نان خورش سفره آدميان ، نمودى ديگر از تدبير الهى

تنبت بالدهن و صبغ للأكلين

{صبغ} به معناى خورشت عطف بر {الدهن} و تنوين آن براى تنويع است يعنى {درختى كه ميوه آميخته به روغن و نوعى خورشت براى خورندگان مى روياند}

فوايد ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 16 - 6

6- { فى المجمع فى قوله : { زينّاها للناظرين } بالكواكب النيرة عن أبى عبدالله ( ع ) ;

در مجمع البيان درباره آيه: {زينّاها للناظرين} از امام صادق(ع) چنين روايت شده است: به وسيله ستارگان نورانى [زينت مى دهيم]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 16 - 2،3

2- ستارگان ، داراى نقشى بسيار مهم در راهيابى مسافران

و عل_م_ت و بالنجم هم يهتدون

ذكر خاص {نجم} پس از عام (علامات) با اينكه نجم بى شك از جمله آنهاست، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

3- { قال رسول الله ( ص ) : { و بالنجم هم يهتدون } قال : هو الجدى لأنه نجم لاتزول و عليه بناء القبلة و به يهتدى أهل البر و البحر ;

از رسول خدا(ص) در باره سخن خدا {و بالنجم هم يهتدون} فرمود: آن ستاره جُدى است; زيرا آن ستاره اى است كه

از بين نمى رود و قبله [شناسى]بر آن بنا شده و به وسيله آن اهل خشكى و دريا راهنمايى مى شوند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 7 - 1

1 - سوگند خداوند ، به آسمان تزيين يافته با ستارگان

و السّماء ذات الحبك

{حبيكة} و {حباك} (مفردهاى {حُبُك}) در معانى استحكام، راه و زيبايى به كار مى رود. برداشت ياد شده براساس معناى اخير است.

فوايد شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 10

10- لحظات آرام و تيره شب ، لحظاتى مناسب براى ارتباط با خدا و اوج گرفتن در مقامات معنوى

و من الّيل فتهجّد به . .. عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

هر چند عبادت در همه حالات مناسب است، اما اختصاص به ذكر شب از ميان ساير اوقات بخصوص با لفظ {تهجّد} _ كه بيدار شدن از خواب را دربردارد _ مى تواند بر نكته فوق دلالت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 2

2 _ شب ، وسيله اى است براى پوشش هر آنچه بشر به مخفى بودنش نياز دارد .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

در تشبيه شب به لباس، همان گونه كه لباس بدن انسان را مى پوشاند، شب نيز بسيارى از چيزهايى كه بشر به مخفى بودنش نياز و علاقه دارد، مى پوشاند و چون آيه شريفه در مقام بر شمردن نعمت هاى الهى و امتنان بر بندگان است، مى تواند مؤيد همين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 5

5 - آرامش بخشى شب به تن خسته آدميان ، از حكمت هاى الهى در پديد آوردن آن

جعلنا الّيل ليسكنوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 2

2 - شب ، بسترى مناسب براى سكون و آرامش انسان

جعل لكم الّيل . .. لتسكنوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 2

2 - شب ، زمانى مناسب براى آرميدن و آرامش يافتن

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 6

6 - شب هنگام ، وقت مناسب و شايسته براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى$

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 1

1 - شب ، بهترين زمان براى برگزارى نماز و انجام دادن عبادت

قم الّيل . .. إنّ ناشئة الّيل ... و أقوم قيلاً

{ناشئة} مشتق از {نَشْأ} (حادث شدن، پديد آمدن) و به معناى حادثه و پديده است (مصباح المنير). اضافه {ناشئة} به {الليل}، مى تواند اضافه بيانيه و يا اضافه ظرفيه باشد. گفتنى است كه آيه ياد شده تعليل براى {قم الليل...} مى باشد; يعنى، شب را به پاخيز چون شب... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتى مناسب براى عبادت و راز و نياز به درگاه

الهى و روز ، زمانى شايسته براى تلاش و رسيدگى به امور زندگى

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً

{سبح} در معانى متعددى به كار مى رود; از جمله سعى و تلاش براى معاش (قاموس المحيط). جمله {إنّ لك فى النهار}، تعليل ديگرى براى {قم الليل}است; يعنى، چون در روز به خاطر تلاش طولانى براى معاش، فرصت و فراغت براى مناجات و عبادت نيست، شب را براى اين كار اختصاص بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 13

13 - شب هنگام ، زمان مناسب براى نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

فوايد شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 _ خداوند شتر و گاو نر و ماده را براى بهره بردارى انسان آفريده است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الإبل اثنين و من البقر اثنين قل ءالذكرين حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 16

16_ شتر وسيله

متعارف حمل كالا ، در مصر و كنعان باستان

و نزداد كيل بعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 4

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، داراى فوايد و منافع گوناگون براى انسان

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 1،2

1- حمل بار هاى سنگين و طاقت فرساى انسان به شهر ها و مناطق بسيار دوردست ، از فوايد خلقت شتر است

و الأنع_م خلقها لكم . .. و تحمل أثقالكم إلى بلد لم تكونوا ب_لغيه إلاّ بشقّ الأنف

مراد از {بلد لم تكونوا بالغيه} جاهاى بسيار دوردست و سختى است كه انسان بدون مشقت و سختى نمى تواند به آن جا برسد و {أنعام} اگرچه به معناى {گاو، شتر و گوسفند} است; ولى چون در بين دامها تنها شتر اوصاف مذكور در آيه (باربرى به نقاط دوردست) را دارد، ضمير {تحمل} به صورت {استخدام} به {شتر} _ كه از جمله انعام مذكور در آيه قبل است _ باز مى گردد.

2- شتر وسيله حمل و نقل و تبادل كالا هاى تجارتى در عصر بعثت بوده است .

و تحمل أثقالكم إلى بلد لم تكونوا ب_لغيه إلى بشقّ الأنفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1،6

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م

لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأكلون

جمله {و منها تأكلون} (از آنها مى خوريد) مى تواند تعبير كنايى از ارتزاق و كسب درآمد باشد; چنان كه گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} كه مقصود اين است كه فلانى از حرفه اش زندگى كرده كسب درآمد مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 1

1 - امكان بهرهورى بشر از شتران و كشتى ها در جهت سوارى و حمل و نقل ، نمونه اى ديگر از تدبير الهى

و عليها و على الفلك تحملون

ضمير در {عليها} به أنعام بازمى گردد و مراد از آن _ به قرينه {تحملون} _ تنها شتران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها}

براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8،9

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنع_م

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) داراى اهميت و نقش ويژه در تغذيه و بهرهورى انسان ها

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها از ميان ديگر حيوانات و نعمت هاى خدادادى، به وقت سخن گفتن از آفرينش انسان ها، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 4

4 - خداوند ، برخى از دام ها ( چون شتر ) را براى سوار شدن و برخى ديگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفريده است .

الأنع_م لتركبوا منها و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 2،3،4،5

2 - تأمين خواسته ها و نياز هاى بشر در سير و سفر خويش ، از حكمت هاى آفرينش شتران

و

لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

3 - سوار شدن و تأمين خواسته ها و نياز هاى بشر در سير و سفر خويش ، حكمت اصلى آفرينش شتران

لتركبوا منها . .. و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لام تعليل تنها بر سر {لتركبوا} و {لتبلغوا. ..} آمده است; نه براى منافع ديگر و حمل و نقل.

4 - دست يابى به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، كسب دانش و . . . ) از حكمت هاى آفرينش شتران *

و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

تنوين {حاجة} براى تفخيم است و مقيد شدن حاجت به {فى صدوركم} (حاجتى كه در دل داريد) نشانگر اين نكته است كه شتران افزون بر تأمين نيازهاى مادى و خوراكى بشر، وسيله اى مناسب براى دست يابى بشر (به ويژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، كسب دانش و . ..) مى باشند.

5 - شتران و كشتى ها ، از وسايل فراهم شده از سوى خداوند ، براى حمل و نقل انسان ها در دريا و خشكى

و عليها و على الفلك تحملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 6

6 - شتر ، حيوانى سودمند براى انسان و نعمتى الهى است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

ياد كردن از مخلوقى خاص، براى ترغيب انسان به تفكّر نشان تأثير مثبت اين مخلوق، در زندگانى انسان ها است.

فوايد شخم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 2

2 - بارش

باران و نرم شدن خاك زمين و شيار خوردن آن ، زمينه ساز حصول غله جات و تأمين غذاى انسان ها

صببنا الماء . .. شققنا الأرض .... فأنبتنا فيها حبًّا

فوايد شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

فوايد شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد شير شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 5

5- شير شتر ، گاو و گوسفند نوشيدنى ، سالم و سهل التناول است .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

{خالصاً} (پالوده از هر چيز) حكايت از سلامت آن و {سائغاً} (آسان جريان يابنده) حكايت از سهل التناول بودن آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، داراى نوشيدنى هاى بسيار براى انسان

و مشارب

فوايد شير گاو

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 5

5- شير شتر ، گاو و گوسفند نوشيدنى ، سالم و سهل التناول است .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

{خالصاً} (پالوده از هر چيز) حكايت از سلامت آن و {سائغاً} (آسان جريان يابنده) حكايت از سهل التناول بودن آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، داراى نوشيدنى هاى بسيار براى انسان

و مشارب

فوايد شير گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 5

5- شير شتر ، گاو و گوسفند نوشيدنى ، سالم و سهل التناول است .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

{خالصاً} (پالوده از هر چيز) حكايت از سلامت آن و {سائغاً} (آسان جريان يابنده) حكايت از سهل التناول بودن آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، داراى نوشيدنى هاى بسيار براى انسان

و مشارب

فوايد شيشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 13

13 - شيشه ، موجب انعكاس بيشتر و بهتر نور است .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

تشبيه در مقام، اين است كه نور را پر فروغ نشان دهد و از اين روى مصباحى را مثل مى زند كه

در شيشه است و شيشه نيز همانند ستاره درخشان است.

فوايد طلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 5

5 - طلا ، مرواريد ، بهترين وسايل زينت در بهشت

يحلّون فيها من أساور من ذهب و لؤلؤًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه در مقام بر شمردن وسايل زينت بهشتيان مى باشد. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن اين وسايل، گوياى برداشت ياد شده است.

فوايد عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 13

13- عسل ، دارويى شفابخش براى تمامى انسانها

فيه شفاء للناس

فوايد عصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 4

4 - عصا در دست گرفتن و تكيه بر آن در راه رفتن و ايستادن ، كارى مطلوب و مفيد است .

هى عصاى أتوكّؤا عليها

تقديم تكيه دادن بر ديگر فوايد عصا _ در سخن نقل شده از موسى(ع) _ نشانِ اهميت اين استفاده در مجموع فوايد ديگر است. اين اهميت با توجه به سلامت جسمانى، بلكه نيرومندى موسى(ع) وضوح بيشترى مى يابد.

فوايد عصاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 2،3

2 - موسى ( ع ) تكيه زدن بر عصا و زدن و ريختن برگ هاى سست درختان را براى گوسفندان خويش ، از فوايد عصا برشمرد .

هى عصاى أتوكوا عليها و أهشّ بها على غنمى

{هشّ} به معناى ضربه زدن به درخت خشك براى ريختن برگ هاى آن است (لسان العرب).

اين كلمه در مورد چيزهاى ملايم و بدون صلابت به كار مى رود (مفردات راغب). حرف {على} در {على غنمى} به حضور گوسفندان در پاى درخت براى استفاده از برگ ها است.

3 - موسى ( ع ) غير از تكيه دادن و ريختن برگ درختان ، عصاى خويش را در رفع چندين نياز ديگر كارساز خواند .

ولى فيها مَ__َاربّ أُخرى

{مأربة} مفرد {مأرب} به معناى حاجت و نياز است (مصباح).

فوايد عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 2،3

2- اعتقادات حق با اذن پروردگار ، داراى ثمردهى مداوم بوده و محدود به زمانى نيست .

مثلاً كلمة طيّبة . .. تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

احتمال دارد كه {تؤتى أكلها كلّ حين} ادامه مشبه باشد كه به تناسب موضوع همواره بار و ثمر مى دهد و منوط به زمان خاصى نيست.

3- اعتقادات حق ، داراى ثمر هاى فراوان بوده و همه آنها مفيد است .

مثلاً كلمة طيّبة . .. تؤتى أكلها كلّ حين

آوردن جمع مضاف {أكل} (خوردنيها)، كه مفيد عموم است، براى توصيف مشبه (كلمة طيبة)، به جاى {فواكه} و {ثمرات}، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

فوايد قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 2

2- بهره بردن از تمثيل در تبليغ و محسوس ساختن مفاهيم ارزشى براى توده ها ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 7

7 - قرآن ،

كتابى سودمند براى بشر و در جهت منافع و مصالح او است .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب للناس

برداشت ياد شده با توجه به لام در {للناس} است كه متضمن معناى انتفاع مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 21 - 3

3 - قرآن ، كتابى شريف و پرفايده است .

قرءان مجيد

{مجيد}، به معناى رفيع (قاموس) و مجد به معناى عزّت و شرف است. (مصباح). اصل اين كلمه از {مَجَدَتِ الابل} گرفته شده است; يعنى، شتران به چراگاهى وسيع و پر علف دست يافتند. (مفردات راغب)

فوايد قربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 9

9 _ قربانى كردن و عمل به احكام آن موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

و الهدى و القلئد . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

فوايد قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 7،10،11

7 _ ماه هاى حرام و قربانى هاى بى نشان و بانشان حج ، داراى نقشى خاص در قوام و برپايى جوامع

جعل اللّه الكعبة . ... قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر {الكعبة} و در حقيقت آنها نيز مفعول اول براى {جعل} مى باشند و مفعول دوم آن يعنى {قيماً للناس} به قرينه ماقبل حذف شده است.

10 _ نقش اساسى تر كعبه در قوام جامعه نسبت به ماه هاى حرام و قربانى حج

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

تقديم ذكرى كعبه

و نيز حذف {قيماً للناس} نسبت به {الشهر الحرام . ..} اشاره به اين دارد كه نقش ماههاى حرام و قربانى حج و ... در قوام جوامع بواسطه كعبه مى باشد.

11 _ آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

{ذلك} مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

فوايد قصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 2

2 - لزوم استفاده از شيوه هاى مختلف تمثيلى و داستانى ، براى تفهيم حقايق به مردمان

إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون . هل أتيك حديث ضيف إبرهيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيه قبل، از تمثيل و در اين آيه از بيان سرگذشت ميهمانان گرامى ابراهيم(ع) در جهت حقانيت وعده هاى خويش بهره جسته است.

فوايد قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 2

2- ماجراى مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) و اطلاع از آن ، امرى مهم و بسيار سودمند

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

{نبأ} به خبر مهم و بسيار سودمند گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران

ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن

جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قصه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 6

6 - داستان موسى و فرعون ، از فراز هاى بسيار مفيد و شايان توجه تاريخ

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون

واژه {نبأ} در خبرهايى به كار مى رود كه دربردارنده فائده اى بزرگ و قابل

توجّه باشد.

فوايد قصه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 6

6 - داستان موسى و فرعون ، از فراز هاى بسيار مفيد و شايان توجه تاريخ

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون

واژه {نبأ} در خبرهايى به كار مى رود كه دربردارنده فائده اى بزرگ و قابل توجّه باشد.

فوايد قصه يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

فوايد قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 3

3 - قلب ( دل و انديشه ) ، گوش و چشم از ابزار شناخت

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 6

6- قواى شنوايى و بينايى و قلب ، ابزار شناخت است .

و لاتقف . .. إن السمع و البصر و الفؤاد

فوايد قمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 5،8

5 _ شراب و قمار ، داراى زيانى

بزرگ و منافعى اندك

قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

كلمه {اثم}، به قرينه مقابل آن (منافع)، مى تواند به معناى زيان باشد.

8 _ گناه شرابخوارى و قماربازى ، از منفعت آنها بيشتر است .

يسئلونك عن الخمر و الميسر . .. اثمهما اكبر من نفعهما

فوايد كرك چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

براى {إلى حين} چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

فوايد كرك شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت

تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد كرك گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد كرك گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 12

12 _ آب فراوان و رونق كشاورزى از شاخصه هاى توانمندى و قدرت اقوام و تمدنها

و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر تجرى من تحتهم

فوايد كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 1

1 - امكان بهرهورى بشر از شتران و كشتى ها در جهت سوارى و حمل و نقل ، نمونه اى ديگر از تدبير الهى

و عليها و على الفلك تحملون

ضمير در {عليها} به أنعام بازمى گردد و مراد از آن _ به قرينه {تحملون} _ تنها شتران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 3

3 - سفر دريايى و استفاده از كشتى ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 3

3 - امكان بهره بردارى انسان ها از دريا به وسيله كشتى در سير و سفر و حمل و نقل ، از نعمت هاى الهى است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 5

5 - شتران و كشتى ها ، از وسايل فراهم شده از سوى خداوند ، براى

حمل و نقل انسان ها در دريا و خشكى

و عليها و على الفلك تحملون

فوايد كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 3

3- دريا ها و كشتى ها ، در دستيابى انسان به موهبت هاى طبيعت و نعمت هاى خداوندى ، نقش بس مهم و مؤثر دارند .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

فوايد كشتيرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 6

6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت

كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.

فوايد كوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 94 - 5

5- قوم درگير با يأجوج و مأجوج از كوه هاى مرتفع به عنوان سدّ دفاعى در برابر هجوم آنان بهره مى بردند .

حتّى إذا بلغ بين السدّين . .. إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون

فوايد كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 8

8- كوه ها ، محل پيدايش معادن

و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {فيها}، {رواسى} باشد. در اين صورت مراد آيه، پيدايش معدنها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 1،2،3

1- خداوند ، كوه ها را ثابت و استوار در زمين قرار داده است تا آن را چونان بسترى آرام براى انسان مهيا سازد .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم

{رواسى} (جمع راسية) از ماده {رسو} بوده و به معناى ثبوت و استوارى است و مراد از آن كوههاست كه به خاطر وصف غالبشان به اين نام، نام گذارى شده اند و {القاء} وقتى با {فى} همراه باشد به معناى قرار دادن است.

2- كوه ها ، از جنبش ها و لرزش هاى زمين جلوگيرى مى كند .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم

{ميد} در لغت اضطراب و لغزش چيزهاى بزرگ را گويند و چون اين آيه در مقام بيان نعمتهاى خداست و اضطراب و لرزش زمين نعمت نيست، معلوم مى شود كه {أن تميدبكم} در اصل {لأن لاتميدبكم} يا {كراهية أن تميدبكم} بوده است; يعنى، كوهها را در زمين قرار داد تا زمين شما را نلرزاند.

3- زمين بدون

وجود كوه ها ، داراى جنبش و لرزش بوده و براى زندگى انسان مناسب نيست .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 1

1- آفرينش كوه هاى استوار براى جلوگيرى زمين از لرزاندن و جنباندن انسان ها است .

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم

{رسا} به معناى {ثَبَت} و {رَسَخ} است و به كوه ها از آن جهت كه خود راسخ و استواراند و مانع اضطراب و لرزش زمين مى شوند، {رواسى} گفته مى شود. {ميد} (مصدر {تميد}) به معناى اضطراب و حركت به سمت هاى گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 5،6

5 - زمين ، بدون وجود كوه ها ، در معرض لرزش هاى مداوم بوده و مناسب زندگى نيست .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

6 - كوه ها ، از جنبش و لرزش زمين جلوگيرى مى كنند و براى آماده كردن آن براى زيستن بشر ، نقش دارند .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

{ميد} در لغت، {اضطراب و لرزش چيزهاى بزرگ} را گويند. چون آيه درصدد بيان نعمت هاى خداوند است و لرزش، نمى تواند نعمت باشد، معلوم مى شود كه {أن تميد}، {أن لاتميد} و يا {كراهيه تميد بكم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 3

3_ سطح زمين ، بدون وجود كوه ها فاقد ثبات و استقرار *

و ألقينا فيها روسى

خداوند، پس از مسأله امتداد و گسترش سطح زمين،

از وجود كوه ها به عنوان عناصرى استوار (رواسى) ياد كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه ثبات و استقرار سطح رويين زمين، مديون استوارى كوه ها است و بدون وجود كوه ها، فاقد ثبات و استوارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 2،4،5

2 - وجود كوه هاى استوار و بلند ، از نعمت هاى الهى براى بشر و تأثيرگذار در زندگى انسان ها

و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين دسته از آيات، ضمن آن كه در بيان نشانه هاى قدرت عظيم خداوند است; مى تواند درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر نيز باشد.

4 - كوه ها ، از منابع تأمين آب براى بشر

و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت و أسقين_كم ماء

يادآورى سيراب شدن بشر از آب هاى گوارا _ پس از بيان آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين _ مى تواند بيانگر مطلب ياده شده باشد.

5 - آب سارى و جوشيده از كوه ها ، آبى گوارا و مناسب براى نوشيدن انسان ها

و أسقين_كم ماء فراتًا

{فرات}، به معناى گوارا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 1

1 - كوه ها مانند ميخ هاى مستحكم ، با رسوخ در زمين مانع لرزش آن شده و اجزاى$ آن را به هم پيوند داده است .

و الجبال أوتادًا

{أوتاد} (جمع {وتد}); يعنى، ميخ ها. تشبيه كوه ها به {ميخ}، به اين لحاظ است كه آرامش و استحكام زمين و از هم نپاشيدن آن، وابسته به

وجود كوه ها است; زيرا بدون وجود كوه ها، حركت لايه هاى زمين به روى يكديگر و پيدايش زلزله هاى فراگير، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

فوايد گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 _ خداوند شتر و گاو نر و ماده را براى بهره بردارى انسان آفريده است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الإبل اثنين و من البقر اثنين قل ءالذكرين حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 4

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، داراى فوايد و منافع گوناگون براى انسان

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1،6

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر،

گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأكلون

جمله {و منها تأكلون} (از آنها مى خوريد) مى تواند تعبير كنايى از ارتزاق و كسب درآمد باشد; چنان كه گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} كه مقصود اين است كه فلانى از حرفه اش زندگى كرده كسب درآمد مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8،9

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنع_م

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) داراى اهميت و نقش ويژه در تغذيه و بهرهورى انسان ها

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها از ميان ديگر حيوانات و نعمت هاى خدادادى، به وقت سخن گفتن از آفرينش انسان ها، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

فوايد گندم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

فوايد گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 4

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، داراى فوايد و منافع گوناگون براى انسان

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1،6

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن

و اندرز يافتن است.

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأكلون

جمله {و منها تأكلون} (از آنها مى خوريد) مى تواند تعبير كنايى از ارتزاق و كسب درآمد باشد; چنان كه گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} كه مقصود اين است كه فلانى از حرفه اش زندگى كرده كسب درآمد مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8،9

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنع_م

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) داراى اهميت و نقش ويژه در تغذيه و بهرهورى انسان ها

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

از اختصاص

به ذكر يافتن دام ها از ميان ديگر حيوانات و نعمت هاى خدادادى، به وقت سخن گفتن از آفرينش انسان ها، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 4

4 - خداوند ، برخى از دام ها ( چون شتر ) را براى سوار شدن و برخى ديگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفريده است .

الأنع_م لتركبوا منها و منها تأكلون

فوايد گوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 3

3 - قلب ( دل و انديشه ) ، گوش و چشم از ابزار شناخت

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 6

6- قواى شنوايى و بينايى و قلب ، ابزار شناخت است .

و لاتقف . .. إن السمع و البصر و الفؤاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 5

5- حس شنوايى ، وسيله دستيابى به حقايق و قلب مركز درك و فهم آنهاست .

على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 6

6 - حواس ظاهرى ، همانند شنوايى ، از ابزار شناخت است .

لاتسمع الصمّ الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 7

7 - شنوايى و بينايى

از جمله ابزار فهم و دريافت هدايت است .

و ما أنت به_د العمى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 6

6 - گوش ، از ابزار كسب اطلاعات و شناخت است .

كأن لم يسمعها كأنّ فى أُذنيه وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 8

8 - گوش و چشم ، از ابزار شناخت حق

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 11

11- ابزار حسى چشم و گوش ، وسيله رهيافت حقايق به محدوده ادراك بشر *

جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبص_رهم و لا أفئدتهم

تقدم لفظى {سمع} و {بصر} بر {أفئدة} ممكن است بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

فوايد گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 8

8 _ گياهان ، زينت بخش زمينند .

فاختلط به نبات الأرض . .. حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چراى دام ها از جمله فوايد مرتع ها و گياهان است .

و منه شجر فيه تسيمون

{تسيمون} (از اسامة) به معناى چرانيدن گوسفندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 5،7

5 - منابع گياهى زمين ، تأمين كننده بخش بزرگى از نيازمندى هاى انسان

لكم فيها فوكه

كثيرة

ضمير {فيها} به {جنّات} بازمى گردد. {فواكه} جمع {فاكهه} است و {فاكهه} به هر نوع ميوه گفته مى شود.

7 - تغذيه و امرار معاش از منابع گياهى ، يكى از مهم ترين فوايد رويش گياهان براى انسان

و منها تأكلون

ضمير {منها} به {جنّات} بازمى گردد; يعنى: و از آن [باغ ها] مى خوريد. گفتنى است كه جمله {منها تأكلون} (از باغ ها مى خوريد) مى تواند كنايه از اين باشد كه شما با آن باغ ها، امرار معاش و گذران زندگى مى كنيد ;مثلاً وقتى گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} مقصود اين است كه در سايه حرفه اش زندگى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 5

5 - زيبايى ، طراوت و نشاط آفرينى گياهان براى انسان ، امرى مهم و براساس تقدير و برنامه الهى

فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

تذكر خداوند به بهجت آفرينى بوستان ها براى آدميان، نشانگر اهميت آن و تدبير و تقدير الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 7

7 - زمين ، بدون بارش باران و رويش گياهان ، مرده و موات است .

يحى الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 8

8 - نباتات ، منبع اصلى تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 4،6

4_ رويش گياهان بهجت آفرين در

زمين ، به تدبير الهى و آيتى خداوندى است .

و أنبتنا فيها من كلّ زوج بهيج

6_ سرورآفرينى گياهان در روح انسان ، زمينه انديشيدن وى به پديدآورنده آن

أفلم ينظروا . .. و أنبتنا فيها من كلّ زوج بهيج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

فوايد مادى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

فوايد ماه هاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 5،7،10،11

5 _ نقش كعبه و ماه هاى حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوى انسان ها است .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً

للناس

7 _ ماه هاى حرام و قربانى هاى بى نشان و بانشان حج ، داراى نقشى خاص در قوام و برپايى جوامع

جعل اللّه الكعبة . ... قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر {الكعبة} و در حقيقت آنها نيز مفعول اول براى {جعل} مى باشند و مفعول دوم آن يعنى {قيماً للناس} به قرينه ماقبل حذف شده است.

10 _ نقش اساسى تر كعبه در قوام جامعه نسبت به ماه هاى حرام و قربانى حج

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

تقديم ذكرى كعبه و نيز حذف {قيماً للناس} نسبت به {الشهر الحرام . ..} اشاره به اين دارد كه نقش ماههاى حرام و قربانى حج و ... در قوام جوامع بواسطه كعبه مى باشد.

11 _ آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

{ذلك} مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

فوايد مثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا

لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 2

2- استفاده خداوند از مَثَل و مانند ، براى تقريب مفاهيم وحى به ذهن توده مردم

و ضرب الله مثلاً رجلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 1

1- پيامبر ( ص ) موظّف به استفاده از تمثيل و ترسيم نماى كفر و ايمان در غالب گفتوگوى كشاورزى رفاه مند با هم صحبتى كم ثروت شد .

و اضرب لهم مثلاً رجلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 1

1- پيامبر ، وظيفه دار استفاده از تمثيل براى بيان حقيقت زندگى دنيا و ناپايدارى آن است .

و اضرب لهم مثل الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 22

22 - امكان شناخت اوصاف خداوند ( نور و . . . ) ، از طريق تشبيه و تمثيل

اللّه نور السم_وت و الأرض مثل نوره كمشكوة . .. و يضرب اللّه الأمث_ل للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 1

1 - استفاده خداوند ، از مثل براى تبيين دقايق معارف آسمانى

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. و تلك الأم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 5،6،20

5 - استفاده از تمثيل ، جهت تفهيم معارف والاى دينى ، از روش هاى تبليغى قرآن

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم

. .. كذلك نفصّل الأي_ت

لام {لكم} براى تعليل و در نتيجه، بيان كننده اين نكته است كه بيان مَثَل ها، به خاطر تفهيم دقيق است. {من} در {من أنفسكم} براى ابتدا و به منظور بيان اين است كه مَثَل از خود شما زده مى شود كه دقيقاً برايتان قابل فهم است.

6 - به كارگيرى تمثيل و تشبيه ، براى بيان دقيق مبانى دينى ، امرى سودمند و مفيد

ضرب لكم مثلاً

20 - خداوند ، به تشريح و تبيين آيات خود براى مردم ، با استفاده از تمثيل هاى روشن ، اهتمام دارد .

ضرب لكم مثلاً . .. كذلك نفصّل الأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 2،5

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مثل زدن و نمونه آوردن از مردم گذشته ، براى پندگيرى و درس آموزى مردم

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 4

4_ حسن استفاده از ملموس ترين نماد ها ، براى هدايت و درس آموزى خلق *

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن {نخل} از ميان همه درختان و {خرما} از ميان همه ميوه ها، از آن جهت باشد كه نخل و خرما، اساسى ترين نقش را در زندگى عرب عصر نزول داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

ذاريات - 51 - 24 - 2

2 - لزوم استفاده از شيوه هاى مختلف تمثيلى و داستانى ، براى تفهيم حقايق به مردمان

إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون . هل أتيك حديث ضيف إبرهيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيه قبل، از تمثيل و در اين آيه از بيان سرگذشت ميهمانان گرامى ابراهيم(ع) در جهت حقانيت وعده هاى خويش بهره جسته است.

فوايد مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 1

1 - به كارگيرى مَثَل از روش هاى قرآن براى هدايت مردم

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا . .. يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 6

6- همه مثالهايى كه خداوند براى مردم به كار مى برد ، جهت تنبه و تذكر به آنان است .

و يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 4

4- بهره بردن از تمثيل در تبيين حقايق معنوى ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

و اضرب لهم مثلاً رجلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 1،2

1- خداوند ، در قرآن ، به بيان هاى گوناگون ، مثال ها و نمونه هاى فراوانى را براى هدايت بشر ، طرح كرده است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

{صرّفنا} به معناى {بيّنا} است; يعنى {بيان كرديم} (لسان العرب)، ولى از آن جهت كه باب

تفعيل، براى تكثير است، مراد، بيان هاى متعدد است. ريشهء كلمه {صرّفنا} كه تصريف و تغيير از حالتى به حالتى است، گوياى آن است كه اين بيانات، گوناگون و متنوع هستند.

2- آوردن مثال و نمونه ، از شيوه هاى بيانى قرآن و از روش هاى مناسب در تبليغ و بيان حقايق است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

براى {مَثَل} معانى متعددى از جمله: {شبيه و نظير} و {حديث (كلام تازه)} و {ضرب المثل} و {صفت} ذكر شده است. در آيه مورد بحث، به مناسبت {و اضرب لهم مثلاً رجلين} _ در آيات قبل _ ظاهراً، مقصود، ذكرِ شبيه و نظير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 11

11 - برملا شدن ضعف و ناتوانى معبود ها ( اصنام ) و جهل و نادانى پرستندگان آنها با ضرب المثل خداوند ، براى همگان

ضعف الطالب و المطلوب

{ضَعافة} (مصدر {ضعف}) به معناى ناتوان شدن است; يعنى، طالب و مطلوب هر دو ناتوان شدند. ظاهراً مقصود اين است كه با دلايل قاطع و غيرقابل انكارى كه ارائه شد، نه تنها ضعف و ناتوانى بت ها; بلكه جهل و نادانى پرستندگان آنها نيز بر همگان آشكار شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 20

20 - استفاده از تمثيل و تشبيه معقول به محسوس و ارائه نمونه عينى ، از روش هاى هدايتى قرآن براى تفهيم معارف بلند الهى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح . .. و يضرب اللّه الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 41 - 14

14 - انتخاب ملموس ترين مثال ، براى تبيين حقايق پيچيده و بلند آسمانى ، شيوه بيانى قرآن كريم است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له . .. و الطير ص_فّ_ت

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه، پرندگان از حيث قابل دسترس بودن و نوع پرواز و اندامشان، مورد تمثيل قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 2

2 _ ارائه مثل ها ( الگو ها و نمونه هاى عينى ) ، روش كاربردى قرآن در تبيين حقايق و هدايت مردمان

و كلاًّ ضربنا له الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 6

6 - استفاده از مثال هاى متنوع ، از روش هاى قرآن كريم ، براى تبيين معارف و حقايق است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 2

2 - مثل هاى قرآن ، بهترين و سودمندترين مثل ها است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

تنكير {مثل} دلالت بر تعظيم و شرافت دارد; يعنى، يعنى مثل هاى قرآن بهترين وسودمندترين مثل ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 9

9- بيان هاى تمثيلى و توصيفى قرآن ، براى توده هاى بشر و در جهت منافع آنان

كذلك يضرب اللّه للناس أمث_لهم

لام در {للناس} بيانگر منفعت است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 6

6 - استفاده قرآن از مثال ها ، براى به فكر واداشتن توده مردم

و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون

فوايد محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 12

12 _ امكان وجود نفع ، در محرّمات الهى

عن الخمر و الميسر . .. و منافع للناس

فوايد مرواريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 5

5 - طلا ، مرواريد ، بهترين وسايل زينت در بهشت

يحلّون فيها من أساور من ذهب و لؤلؤًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه در مقام بر شمردن وسايل زينت بهشتيان مى باشد. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن اين وسايل، گوياى برداشت ياد شده است.

فوايد مس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 7،11

7- ذوالفرنين ، از مسّ مذاب ، براى پر كردن ميان پاره هاى آهن اسكلت سد ، استفاده كرد .

ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

{افراغ} به معناى {خالى كردن ظرف و ريختن محتويات آن} است و {قطرًا} (مسّ مذاب) مفعول براى {أُفرغ} است و مفعول {آتونى} به قرينه {قطرًا} محذوف است.

11- تركيب آهن و مسّ ، فلزى بسيار مستحكم و غير قابل نفوذ به دست مى دهد .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ عليه قطرًا

ريختن مس گداخته بر آهن هاى نزديك به ذوب، گوياى آن است كه جنس تركبى، به فلزى بسيار مستحكم تبديل خواهد شد.

فوايد معنوى حج

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

فوايد موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 5

5 - لزوم موعظه و ارشاد مردم ، مشروط به سودمند بودن آن است .

فذكّر إن نفعت الذكرى

{ذكرى} اسم مصدر براى {تذكير} است (قاموس)، اين كلمه نسبت به كلمه {ذكر}، مبالغه بيشترى دارد. (مفردات) حرف {ان} يا براى اشتراط حقيقى به كار رفته است و يا مراد از آن تشكيك است. برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {نفع} در آيه شريفه، اعم از اتمام حجت است; بنابراين تذكرى كه اتمام حجت باشد داراى نفع بوده و فرمان {ذكّر} شامل آن مى شود; ولى در مورد كسانى كه بر آنان اتمام حجت شده، شرط وجوب موعظه، تأثيرگذار بودن آن است.

فوايد موى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل

لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

براى {إلى حين} چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

فوايد موى شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد موى گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه

و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد موى گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

فوايد ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 57 - 3

3 - نقش مفيد و مؤثر ميوه ها در تغذيه انسان

لهم فيها ف_كهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 51 - 6

6 - نقش مفيد و مؤثر ميوه ها در تغذيه انسان

يدعون فيها بف_كهة كثيرة و شراب

فوايد ناهمواريهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 6

6- پستى و بلندى هاى زمين ، داراى منافعى حياتى و در خدمت بشر

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

فوايد نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 3

3- درختان خرما و انگور ، داراى محصولات و فرآورده هاى گوناگون

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه

سكرًا و رزقًا حسنًا

فوايد نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 1

1 - هدف و فلسفه آفرينش نخلستان ها و تاكستان ها از سوى خداوند ، تغذيه و بهره مندى انسان ها از ميوه ها و محصولات آنها است .

و جعلنا فيها من نخيل و أعنب . .. ليأكلوا من ثمره

فوايد نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 12

12 _ تاريخ پيشينيان و فرجام آنان ، عبرتى براى آيندگان

قد خلت من قبلكم . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1

1 _ داستان قربانى پسران حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 5

5 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، از حوادث مهم و اخبار سازنده و پرفايده است .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

{نبأ} به معناى خبر مهم و بسيار سودمند است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 7

7 - استفاده از حوادث تاريخى گذشته براى هدايت مردمان ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم

أفلم يروا . .. و لسليم_ن الريح ... اعملوا ءال داود شكرًا ... لقد كان لسبإ فى مسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 5

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 9

9 - ياد كردن از نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

فوايد نهر

ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 16

16- اهميت و نقش حياتى نهر ها و رود ها براى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

فوايد هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 12

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

فوايد هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 1،2

1- نفع هدايت و ضررِ گمراهى هر كسى متوجه خود اوست .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

2- هدايت ، دربردارنده سود و منافع و گمراهى در پى دارنده زيان و ضرر

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

فوايد هلال ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 4

4 - از فايده هاى ظهور ماه به شكل هاى مختلف ، شناخت موسم و زمان حج است .

قل هى موقيت للناس و الحج

مطالعه فوايد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 8

8- لزوم انديشيدن انسان در خواصّ اشياى مورد استفاده خود ، براى خداشناسى

ممّا خلق ظل_لاً . .. من الجبال أكن_نًا ... سربيل تقيكم الحرّ ... تقيكم بأسكم

منشأ فوايد عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 4

4- ثمربخشى اعتقادات حق برخاسته از

ربوبيت خداوند است .

تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

فهم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فهم

آثار عجز از فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 3

3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .

قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم

آثار عدم فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 11

11 _ كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان

بأنهم قوم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 12

12_ درك نكردن معارف و حقايق دين ، ريشه گرايش به كفر و شرك است .

أُول_ئك . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون

جمله {ما كانوا . ..} بيانگر دليل و ريشه كفرورزى كافران است.

آثار فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 10

10 _ درك معارف الهى ( توحيد ، معاد و . . . ) و ايمان به آنها ، عاملى اساسى در ايجاد توان فوق العاده در رزمندگان مؤمن

بأنهم قوم لايفقهون

آثار فهم معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 10

10 _ درك معارف الهى ( توحيد ، معاد و . . . ) و ايمان به آنها ، عاملى اساسى در

ايجاد توان فوق العاده در رزمندگان مؤمن

بأنهم قوم لايفقهون

ابزار فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 6

6 - علم و آگاهى ، داراى نقشى اساسى در شناخت و تشخيص آيات الهى است .

إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

موارد ياد شده، براى همه، آيه است. اين كه از بين همه انسان ها، عالمان را ذكر كرده، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 7

7 - آيه بودن رخداد هاى طبيعى ، براى كسانى قابل درك است كه قوه عقلانى خويش را به كار مى گيرند .

و من ءاي_ته يريكم البرق . .. و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض ... إنّ فى ذلك

اهميت فهم تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 7

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت به داوود و سليمان است.

اهميت فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 11

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 3

3- تعاليم انبيا براى مردم قابل درك است .

و ما أرسلنا من رسول . .. ليبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، پيشتاز در درك معارف دينى و داراى نقش الگويى در آن

ألم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة

استفهام {ألم تر} تقريرى است. يعنى تو مى بينى ... از اينكه خداوند، به جاى عموم مردم پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده است مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه وقتى پيامبر(ص) در مثالهاى خداوند دقت مى كند، مردم بايد آن حضرت را سرمشق خود قرار دهند.

اهميت فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 30 - 5

5 _ مسلمانان ، وظيفه دار به صحنه آوردن و فهم صحيح قرآن و عمل به تعاليم آن .

ي_ربّ إنّ قومى اتّخذوا ه_ذا القرءان مهجورًا

ترديدى نيست كه مهجور و متروك ساختن قرآن، مربوط به ظاهر آن نيست; بلكه مقصود، تأمل نكردن در معارف آن و نشناختن و عمل نكردن به تعاليم آن است. از اين رو آيات بسيارى از قرآن، انسان ها را به تفكر در قرآن و عمل به آموزه هاى آن، فرا خوانده است.

تفاوت فهم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 13

13- بهره مندى افراد از قرآن ، متفاوت و داراى مراتب است .

قل نزّله روح القدس

من ربّك بالحقّ ليثبّت الذين ءامنوا و هدًى و بشرى للمسلمين

از اينكه قرآن هدف خود را ايجاد ثبات قدم براى مؤمنان و رهنمود و بشارت براى مسلمانان مى داند و اين دو گروه باهم متفاوتند، استفاده مى شود كه بهره مندى از قرآن براى افراد مختلف يكسان نيست.

جايگاه فهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 5

5 _ گوش، ابزار شناخت و قلب و دل، جايگاه فهم

و منهم من يستمع اليك و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 15

15- گوش ، ابزار شناخت ، و قلب و دل ، جايگاه فهم است .

إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا

درخواست فهم تعاليم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 7

7 - موسى ( ع ) در وادى طوى از خداوند خواست او را پذيراى حقيقت قرار دهدو توان مندى هاى او را براى دريافت پيام هاى الهى افزايش دهد .

ربّ اشرح لى صدرى

شرح صدر، گنجايش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). صدر و قلب، كنايه از نفس انسان است كه داراى وصف فهم و درك است و گفته شده است كه صدر اعم از قلب است، زيرا علاوه بر عقل و علم، شامل قواى شهوت و غضب و هوس و غير آن نيز مى شود (مفردات راغب).

روش فهم حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 171 - 7

7 - پرسش و جستجو از حقيقت ، راهى براى درك آن است .

بكم . .. فهم لايعقلون

روش فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 19

19_ ضرورت به كارگيرى انديشه براى فهم معارف دينى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 4

4 - لزوم مراجعه به عالمان دينى ، براى فهم صحيح حقايق شريعت

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 13

13 - استفاده از امور محسوس ، براى تفهيم معارف ظريف و غامض ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

روش فهم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 9

9 - حدس و گمان در شناخت محتواى كتاب هاى آسمانى ، طريقى است نادرست و بى اعتبار .

لايعلمون الكتب إلا امانى و إن هم إلا يظنون

زمينه فهم آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 10

10 - خردورزى ، زمينه دستيابى انسان به جهان بينى الهى و فهم و شناخت نشانه هاى خداوند در پهنه گيتى

ءاي_ت لقوم يعقلون

زمينه فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل -

27 - 52 - 5

5 - علم و دانش ، زمينه ساز درك آيات و نشانه هاى خدا و موجب پندآموزى از درس هاى نهفته در سرگذشت اقوام هلاك شده پيشين

إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

قيد {لقوم يعلمون} نشانگر آن است كه جهل و نادانى، مانع از شناخت درس ها و آيات الهى است و تنها با داشتن درك و پيش فرض هاى معرفتى، مى توان از آيات الهى پند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 9

9 - حالت انابه و خداخواهى ، زمينه ساز درك آيات الهى و تأثيرپذيرى از آنها است .

و ما يتذكّر إلاّ من ينيب

زمينه فهم توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 6

6 - به يادآوردن نعمت هاى خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

زمينه فهم حقانيت انذارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 3

3 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راهگشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 5

5 - انديشه در تاريخ پيامبران و امت

هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

زمينه فهم حقانيت وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 5

5 - دانش بشر و دريافت هاى علمى او ، در پهنه طبيعت و وجود انسان ، همواركننده راه درك حقانيت پيام وحى

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

خداوند حقايقى را در قرآن در مورد انسان مطرح نموده است. از انطباق آن با واقعيت وجودى انسان، حقانيت قرآن آشكار مى گردد.اين برداشت در صورتى است كه ضمير در {أنّه}، به قرآن باز گردد.

زمينه فهم حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 2

2- بيداردلى و هوشمندى ، زمينه لازم براى فهم صحيح حقايق الهى و اثرپذيرى از وحى و كتاب هاى آسمانى

ما يأتيهم . .. لاهية قلوبهم

زمينه فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 13

13 _ درك نكردن توحيد ، ملازم با درك نكردن هيچيك از معارف الهى

قل كلّ من عند اللّه فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

2 . خداوند به آن دسته از مردم كه منشأ واحد را در حوادث عالم نمى فهمند، نسبت عدم درك ديگر معارف را داده

است. بنابراين ملازمه اى بين درك توحيد و درك ديگر معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 6

6_ مطالعه و دقت در داستان يوسف ، مايه دريافت حقايق و معارف الهى است .

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون. نحن نقصّ عليك أحسن القصص

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط ميان جمله {لعلكم تعقلون} با {نحن نقصّ عليك} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 6

6 - نقش تعيين كننده انسان شناسى ، در درك معارف الهى ( معاد و . . . )

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، براى اثبات توانايى خويش بر احياى مردگان و برپايى قيامت، مسأله هدفمند بودن زندگى انسان و سير آفرينش او را مطرح ساخته است.

زمينه فهم رازهاى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 9

9 - مطالعه در اسرار آفرينش ، نيازمند صبر و شكيبايى و برخوردارى از روحيه سپاس و قدردانى

و من ءاي_ته . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

زمينه فهم سخن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 12

12 - تنها صبرپيشگان ، زمينه دار فهم و دريافت سخنان اهل معرفت اند .

و قال الذين أُوتوا العلم . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

ضمير {يلقّاها} به سخنان فرزانگان بازمى گردد; يعنى، {و لايلقّى ه_ذه

المقالة إلاّالصابرون}.

زمينه فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 14

14- تأثير سطح دانش مردم ، در مقدار بهرهورى آنان از معارف قرآنى

إن الذين أُوتوا العلم . .. يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 16 - 7

7 - دستيابى به رهنمود هاى قرآن ، منوط به اراده و خواست خداوند است .

و كذلك أنزلن_ه ءاي_ت بيّن_ت و أنّ اللّه يهدى من يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 6

6 - فهم و درك صحيح قرآن ، نيازمند به تدبر و انديشيدن است .

كت_ب . .. ليدّبّروا ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 8

8 - تأثيرپذيرى از قرآن و پديد آوردن روح تقواپيشگى در سايه تعليم آن ، در گرو وجود زمينه هاى لازم و شايستگى هاى بايسته است .

قرءانًا . .. لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 10

10 - فهم تفصيلى و روشن آيات قرآن ، نيازمند آشنايى با زبان عربى و ظرافت هاى آن

كت_ب . .. عربيًا لقوم يعلمون

برخى از مفسران فعل {يعلمون} را در آيه شريفه را، به منزله فعل لازم مى دانند و لذا مفعولى براى آن نمى گيرند. بر اين اساس {لقوم يعلمون}; يعنى، براى مردمى كه دانا هستند. برخى ديگر بر آنند كه {يعلمون} متعدى است و مفعول آن به قرينه {عربيّاً} زبان و لغت عربى

است; يعنى، {يعلمون هذه اللغة و اللسان}. برداشت بالا با توجه به مبناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 2

2 - نزول قرآن به زبان عربى ، زمينه سهولت فهم آن براى مردم عصر پيامبر ( ص ) و جامعه هاى عرب زبان

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

{عربيّاً} اگر به معناى زبان عربى باشد، خطاب در {لعلّكم تعقلون} خاص بوده و تنها شامل مردم عرب زبان مى شود; يعنى، ما قرآن را به زبان عربى قرار داديم به آن اميد كه شما مردم عرب در آن بينديشيد. و اگر {عربيّاً} به معناى فصيح و شيوا باشد، خطاب در {لعلّكم تعقلون} عام بوده و فراگيرنده همه انسان ها مى شود; يعنى، ما قرآن را شيوا و گيرا قرار داديم، بدان اميد كه شما انسان ها بدان جذب شده و در آن تعقل و انديشه نماييد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 8

8 - بهره گيرى از رهنمود هاى قرآن ، در گرو هشيارى و به دور بودن از غفلت

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

اين كه خداوند اهل ذكر و هشياران را به تأمل در قرآن فرامى خواند، روشن مى شود كه اهل غفلت، شايستگى درك معارف آن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 8

8 - بهره گيرى از رهنمود هاى قرآن ، در گرو هشيارى و به دور بودن از غفلت

و

لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

از اين كه خداوند متذكران و هشياران را به تأمل در قرآن فراخوانده است; روشن مى شود كه اهل غفلت، شايستگى درك معارف آن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 8

8 - پاكى و منزه بودن از گناه و آلودگى ، از زمينه هاى لازم براى درك حقايق قرآنى

لايمسّه إلاّ المطهّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 14 - 2

2 - درك مفاهيم قرآنى ، در گرو رشد ، تعالى و ارتقاى انسان است .

مرفوعة

رفعت صفحات قرآن، بيانگر والا مرتبه بودن محتواى آن است و به قرينه مقام، كنايه از اين است كه پندگيرى از تذكرات آن، تنها براى افرادى برجسته ميسّر است.

زمينه فهم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 2

2- بيداردلى و هوشمندى ، زمينه لازم براى فهم صحيح حقايق الهى و اثرپذيرى از وحى و كتاب هاى آسمانى

ما يأتيهم . .. لاهية قلوبهم

زمينه فهم مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 18

18 - تنها در سايه علم و آگاهى ، مى توان به عمق مثل هاى قرآن پى برد و از آن درس آموخت .

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

زمينه فهم وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 2

2- بيداردلى و هوشمندى ، زمينه لازم براى فهم صحيح

حقايق الهى و اثرپذيرى از وحى و كتاب هاى آسمانى

ما يأتيهم . .. لاهية قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 7

7- بهرهورى از مفاهيم عالى وحى ، منوط به داشتن قلب سليم و زمينه ساز تدبر

أفلايتدبّرون . .. أم على قلوب أقفالها

در صورتى كه {أم} به معناى {بل} باشد، مفاد آيه چنين مى شود: اگر در قرآن تدبر شود، حقيقت بر انسان آشكار مى گردد; ولى حق گريزان در نتيجه اعمال خودشان، قلبى بسته و ناتوان از تدبر دارند. در حالى كه تدبر در قرآن، براى قلب سليم و تأثيرپذير، ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 1

1 - دستيابى به حقايق وحى جز از طريق پيامبران ، امرى ناممكن براى بشر

أم لهم سلّم يستمعون فيه

زمينه فهم هشدارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان ها ، در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

سختى فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 15

15 - بهرهورى از آيات الهى براى كسانى ميسر است كه در سختى فهم آنها ، صبر پيشه كنند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار

اين كه در اين آيه، آيات متعدد ماجراى اهل سبأ، براى صبرپيشگان و شكرگزاران دانسته شده است; مى تواند بيانگر اين نكته

باشد كه قبول آيت بودن آنها، نياز به فهم و معرفتى درخور دارد. به تناسب ذكر صفت صبر، استفاده مى شود كه فهم و قبول آيات خداوندى، احتياج به صبر دارد.

سختى فهم قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 3 - 2

2 - شناخت ژرفاى حقيقت و عظمت قيامت ، بس دشوار و دست نايافتنى براى بشر

و ما أدريك ما الحاقّة

سهولت فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 2

2 - آيات الهى ، روشن و قابل درك براى همه جان ها و وجدان ها ، حتى حق ستيزترين انسان ها

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة . .. و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم

سهولت فهم تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 5

5 - پيام ها و تعاليم پيامبران ، روشن ، رسا و قابل فهم براى انسان ها بود .

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 23 - 5

5 - تعاليم فرستادگان الهى ، قابل فهم و شناخت براى همگان

لقد أرسلنا موسى بأي_تنا و سلط_ن مبين

سهولت فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 4

4 - خداوند و تعاليم آسمانى او ، قابل شناخت براى بشر

و يريكم ءاي_ته

برداشت ياد شده از آن جا است كه لازمه نشان دادن آيات و نشانه هاى الهى به عموم مردم (يريكم) و توبيخ

كسانى كه به آنها ايمان نمى آورند، قابل شناخت بودن آنها مى باشد.

سهولت فهم سنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 12

12 - كلام و سنت پيامبراسلام ( ص ) رسا و قابل فهم براى همگان

و أطيعوا الرسول . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

سهولت فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 3

3 _ قرآن ، كتابى روشن و به دور از هر گونه ابهام و قابل درك براى همگان

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا بيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 9

9_ قرآن ، كتابى است قابل فهم براى تمامى انسان ها .

إنا أنزلن_ه . .. لعلكم تعقلون

مخاطب در جمله {لعلكم تعقلون} (باشد كه انديشه كنيد و بفهميد) گروه و طايفه خاصى نيست ; بنابراين همگان بر درك آن توانا هستند. آرى كلمه {عربيّاً} دلالت مى كند كه عربى دانستن از شرايط آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 4

4_ احكام و قوانين قرآن ، گويا ، رسا و قابل فهم براى مردم

و كذلك أنزلن_ه حكمًا عربيًّا

{عربى} به معناى فصيح و روشن است و لغت عرب را به همين لحاظ عربى مى گويند. بنابراين {أنزلناه ... عربيّاً} ; يعنى ، قرآن را به لغت عرب، _ همان لغتى كه گويا و رساست _ نازل كرديم. و لازمه گويا بودن ، قابل فهم بودن آن است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 8

8- آيات قرآن كريم ، آياتى روشن و قابل فهم

و قرءان مبين

برداشت فوق، مبتنى بر لازم بودن {مبين} است كه به معناى آشكار و روشن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 89 - 3

3- گوناگونى بيان ها و مثال هاى قرآن ، متناسب با فهم توده هاى بشرى و در جهت هدايت آنان

و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

{تصريف} در لغت به معناى گرداندن چيزى به جهات گوناگون است و {تصريف كلام} آوردن آن به معانى مختلف مى باشد. از اينكه قرآن كتاب هدايت است و مى فرمايد: {ما در قرآن جهات گوناگون معانى را لحاظ كرديم} استفاده مى شود كه رعايت چنين جهاتى مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 6،8

6- تعاليم قرآن ، جهانى است و همه انسان ها توان فهم آن را دارند .

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث و نزّلن_ه تنزيلاً

8- قرآن ، حقايقى عالى و تنزل يافته در حد فهم و درك بشر *

نزّلن_ه تنزيلاً

در معناى {نزول} فرود از مرتبه عالى نهفته است (مفردات راغب) و چون نزول فيزيكى قرآن قابل تصور نيست، ممكن است مقصود نزول معنوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 1،2،3،5

1- معارف و حقايق مطرح شده در قرآن ، مطالبى سنگين و بسيار عالى ; كه در سطح فهم بشر تنزل

يافته و آسان شده است .

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

{تيسير} (مصدر {يسّرنا}) به معناى آسان ساختن است. آسان سازى در موردى متصور است كه قبل، از آن به نحوى دشوارى و سنگينى وجود داشته باشد. دشوارى محتواى قرآن قبل از تسهيل (يسّرناه)، ظاهراً به اعتبار مفاهيم بلند و متعالى آن و به دور از دسترس بودن آنها براى افراد بشر است.

2- تسهيل آسان سازى فهم مطالب متعالى قرآن براى بشر ، موهبتى از جانب خداوند است .

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

3- قرآن و معارف آن قابل درك براى بشر

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لتبشّر به

5- پيامبر ( ص ) و زبان گوياى آن حضرت ، واسطه آسان شدن محتواى بسيار عالى قرآن براى درك همگان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

مراد از {لسانك} علاوه بر عربى بودن قرآن، جارى شدن آن بر زبان مبارك پيامبر(ص) نيز مى باشد; كه در تأثير گذاردى بر شنوندگان، نقش بسزايى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 12

12 - معارف قرآن ، قابل درك براى مردم

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 16 - 3

3 - قرآن ، كتابى است روشن و قابل فهم براى همگان .

أنزلن_ه ءاي_ت بيّن_ت

توصيف آيه هاى قرآن به {بيّن}، بيانگر قابل فهم بودن آن است. حذف متعلق {بيّن} حاكى از آن است كه: فهم قرآن اختصاص به قشر خاصى ندارد; بلكه همگان توانايى بهره مند شدن از آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 2

2 - آيات

قرآن ، روشن ، قابل فهم و به دور از هرگونه ابهام

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت

{بينات} (جمع {بينة}) حال براى {آياتنا} و {بينة} (مؤنث {بيّن}) به معناى روشن و واضح الدلاله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 6

6- قرآن ، داراى معارف و رهنمودهايى روشن و قابل فهم براى همگان

سورة . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت

{بيّنة} (مفرد {بيّنات}) به معناى دلالت واضح و برهان روشن است. توصيف آيات قرآن به {بيّنات} به اعتبار اين است كه دلالت آنها بر معانى واضح و روشن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 2

2 - قرآن ، قابل فهم براى همه مردم

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت

{مبيّنات} (جمع {مبينة} و مؤنث {مبيّن}) است و {مبيّن} به معناى بيانگر و روشن كننده است. بنابراين توصيف آيات الهى (قرآن) به {مبيّنات}، حكايت از روشن بودن و قابل فهم بودن خود آيات براى مردم است; زيرا سخنى كه خود روشن نباشد، نمى تواند روشنگر چيز ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 2

2 - آيات الهى ( قرآن ) ، روشن و قابل شناخت براى انسان است .

لقد أنزلنا ءاي_ت مبيّن_ت

برداشت ياد شده، از توصيف آيات الهى به {مبيّنات} (روشنگر) به دست مى آيد; زيرا چيزى كه صفت روشنگرى داشته باشد، بى گمان خود روشن و قابل درك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 2 - 4

4 - قرآن ،

كتابى روشن و قابل فهم براى همگان

الكتب المبين

{إبانة} به معناى وضوح و روشنى نيز مى آيد. بنابراين {كتاب مبين}; يعنى، كتاب روشن و واضح الدلالة. گفتنى است كه در اين صورت، حذف متعلق {مبين} بيانگر اين حقيقت است كه فهم معانى قرآن اختصاص به قشر و طبقه اى خاص ندارد; بلكه اين كتاب، براى همه مردم واضح الدلاله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 5

5 - قرآن ، قابل فهم و استفاده براى عموم مردمان

بلسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 1 - 3

3 - قرآن ، كتابى روشن و قابل فهم براى همگان

تلك ءاي_ت القرءان و ك_تاب مبين

{إبانة} (مصدر {مبين})، گاهى لازم و به معناى وضوح و روشنى به كار مى رود و گاهى متعدى و به معناى ايضاح و روشنگرى. بنابراين، {مبين} هم مى تواند به معناى واضح و روشن باشد و هم به معناى ايضاح كننده و روشنگر. برداشت ياد شده بر پايه معناى اول است. گفتنى است كه حذف متعلق {مبين} _ برپايه معناى اول _ بيانگر آن است كه فهم قرآن، اختصاص به قشر خاصى ندارد; بلكه همگان مى توانند از اين سفره الهى بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 2 - 3

3 - قرآن ، كتابى روشن و قابل فهم براى همگان

الكت_ب المبين

{مبين} به معناى {روشن} و نيز {روشنگر} است برداشت ياد شده براساس معناى اول است. گفتنى است كه در آيه بالا بيان نشده است كه

اين كتاب براى چه كسانى روشن است و اين نشان مى دهد كه فهم قرآن، اختصاص به دسته اى خاص ندارد; بلكه همگان مى توانند آن را بفهمند و از آن بهره گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 3

3 - قرآن كريم ، براى توده هاى مردم ، قابل فهم است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 3

3 - قرآن ، حاوى آيه هاى روشن و قابل فهم براى مردم

تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 69 - 10

10 - قرآن ، كتابى روشن و قابل فهم براى همگان

و قرءان مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 4

4 - گوناگونى مثل هاى قرآن ، متناسب با فهم توده هاى بشرى و قابل استفاده و سودمند براى طبقات مختلف فكرى و اجتماعى است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

برداشت ياد شده با توجه به آمدن سه واژه در آيه شريفه است: 1_ لام در {للناس} كه براى انتفاع است; 2_ {الناس} كه بر عموم مردم دلالت دارد; 3_ آمدن واژه {كل} با {مَثَل} كه بر تنوع مثل ها اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 3

3 - آموزه هاى قرآن ، گويا ، رسا و قابل فهم براى همه

انسان ها است .

قرءانًا عربيًّا

{عربىّ} به معناى سخن فصيح و روشن است. بنابراين لازمه عربى بودن قرآن،گويايى و رسا و قابل فهم بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 2 - 2

2 - قرآن ، كتابى قابل فهم و مفاهيم آن قابل دستيابى براى بشر

و الكت_ب المبين

از توصيف قرآن به {مبين} (روشن)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 5

5_ آسانى فهم و معارف قرآن براى انسان

و الكت_ب المبين

وصف {مبين} براى قرآن، نشانگر آن است كه درك ظاهر معارف قرآن، چندان دشوار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 2

2- قرآن ، كتابى آسان و در دسترس فهم و درك بشر

فإنّما يسّرن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 1

1_ تهديد منكرانِ پيام هاى روشن و قابل درك قرآن ، به فرجامى سخت از سوى خداوند

فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب إنّهم مرتقبون

عبارت {إنّهم مرتقبون}، كنايه از اين است كه كافران به بيان هاى روشن وحى ايمان نمى آورند تا سرانجام وعيدهاى ما تحقق يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 5

5- معارف والاى قرآن ، نمود قدرت خداوند و نزول آن در سطح فهم و درك بشر ، نشانگر حكمت او است . *

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

{تنزيل} مى تواند اشاره به تنزّل يافتن معارف بلند وحى، در مرتبه فهم بشر

باشد و نه تنزّل فيزيكى و مكانى. از ارتباط {تنزيل الكتاب} با {العزيز الحكيم} ممكن است استفاده شود كه اصل محتواى كتاب، دليل عزت خداوند و تنزّل آن دليل حكمت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 5

5- كلمات و مفاهيم قرآن ، قابل فهم براى جنيان

يستمعون القرءان فلمّا حضروه قالوا أنصتوا

كلمات {يستمعون}، {أنصتوا} و {ولّوا . .. منذرين} نشانگر فهم و درك جنيان نسبت به مفاهيم قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 5

5- مفاهيم عالى قرآن ، قابل درك و تدبّر براى انسان

أفلايتدبّرون القرءان

تعبير {أفلايتدبّرون}، همگان را به تدبّر در قرآن برمى انگيزاند. اين انگيزش از سوى خداوند، مبتنى بر اين است كه حقايق قرآن براى بشر، قابل درك و استفاده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 1،4

1 - قرآن ، كتابى آسان و قابل فهم براى همگان

و لقد يسّرنا القرءان

4 - آسان سازى مفاهيم عالى قرآن در سطح فهم همگان ، جلوه اى از عظمت و قدرت خداوند *

و لقد يسّرنا القرءان

جمع آمدن ضمير متكلم {يسّرنا}، در صورتى كه براى تفخيم باشد، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 1،4

1 - قرآن ، كتابى آسان و قابل فهم براى همگان

و لقد يسّرنا القرءان

4 - آسان سازى مفاهيم عالى قرآن در سطح فهم همگان ، جلوه اى از عظمت قدرت خداوند *

و لقد يسّرنا

القرءان

جمع آمدن ضمير متكلم در {يسّرنا} در صورتى كه براى تفخيم باشد; مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 1،4

1 - قرآن ، كتابى آسان و قابل فهم براى همگان

و لقد يسّرنا القرءان

4 - آسان سازى مفاهيم عالى قرآن در سطح فهم همگان ، جلوه اى از عظمت و قدرت خداوند

و لقد يسّرنا القرءان

جمع آمدن ضمير متكلم در {يسّرنا} _ در صورتى كه براى تفخيم باشد _ مى تواند مطلب بالا را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 1،4

1 - قرآن ، كتابى آسان و قابل فهم براى همگان

و لقد يسّرنا القرءان

4 - آسان سازى مفاهيم قرآنى ، در سطح فهم همگان ، جلوه اى از عظمت قدرت خداوند

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

جمع آمدن ضمير متكلم {يسّرنا} _ در صورتى كه براى تفخيم باشد _ مى تواند مطلب ياد شده را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 27 - 4

4 - قرآن ، قابل درك و بهره بردن براى تمام مردم

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 12

12 - مفاد آيات قرآن ، قابل فهم حتى براى غير مؤمنان

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

توبيخ در موردى صحيح است كه مخاطب در برابر آنچه درك كرده است، خضوع نكند.

سهولت فهم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر -

35 - 25 - 9

9 - كتاب هاى آسمانى و تعاليم الهى ، داراى حقايقى روشن و قابل فهم براى انسان ها

جاءتهم رسلهم . .. بالكت_ب المنير

از توصيف كتاب به {منير} (روشن و روشنگر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

سهولت فهم نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 3

3 - نظارت خداوند بر انسان ها ، حقيقتى آشكار و قابل فهم براى همگان حتى مشركان

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

استفهام در {ألم يعلم}، بيانگر وجود علم و ظهور حقيقت است. از شأن نزول آيه شريفه، دانسته مى شود كه روى سخن با ابوجهل است كه با وجود شرك به خداوند، از نظارت او بر كردار ناروايش غافل نبود.

سهولت فهم وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 8

8- مفاهيم عالى وحى ، تنزل يافته از سوى خداوند ، در سطح فهم بشر *

و ءامنوا بما نزّل على محمّد

بدان احتمال كه واژه {نزّل} اشاره به تنزل و پايين آمدن سطح مفاهيم در حد درك بشر داشته باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه اين تنزل از سوى خداوند صورت گرفته است; نه اين كه مفاهيم كلى بر پيامبر(ص) وحى شده و آن حضرت خود آنها را در سطح فهم مردم بيان كرده باشد.

شرائط فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 7

7_ دانستن زبان عرب ، شرط درك و فهم معارف و حقايق قرآن

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

صبر در

فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 15

15 - بهرهورى از آيات الهى براى كسانى ميسر است كه در سختى فهم آنها ، صبر پيشه كنند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار

اين كه در اين آيه، آيات متعدد ماجراى اهل سبأ، براى صبرپيشگان و شكرگزاران دانسته شده است; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه قبول آيت بودن آنها، نياز به فهم و معرفتى درخور دارد. به تناسب ذكر صفت صبر، استفاده مى شود كه فهم و قبول آيات خداوندى، احتياج به صبر دارد.

ضعف فهم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 1

1 _ برخى مشركان، على رغم گوش فرادادن به كلام پيامبر(ص)، از فهم آن عاجزند.

و منهم من يستمع اليك و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا

مرجع ضمير {منهم}، به قرينه آيات گذشته، مشركان است.

ضعف فهم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 1،2

1 - دل و قلب يهوديان عصر بعثت ، ناتوان از درك معارف اسلام بود .

و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

{غلف} جمع اغلف است و {اغلف} به چيزى گفته مى شود كه داراى پوشش باشد. بنابراين {قلوبنا غلف}; يعنى، قلبهاى ما داراى پوشش و حجاب است. منظور يهوديان را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ قلب ما حجاب دارد و لذا توان درك معارف اسلام را ندارد پس اى پيامبر! چه انتظار دارى كه پيامهاى تو را

پذيرا باشيم پيش از آنكه آنها را دريابيم. 2_ قلب ما حجاب دارد و به گونه اى نيست كه هر سخنى را بپذيرد; بلكه فقط آنچه كه حقيقت دارد در مى يابد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 - يهوديان عصر بعثت ، بر ناتوانى خويش از درك معارف اسلام معترف بودند .

و قالوا قلوبنا غلف

كلمه {قالوا} دلالت بر اعتراف دارد.

عجز از فهم اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 1،2

1 - دل و قلب يهوديان عصر بعثت ، ناتوان از درك معارف اسلام بود .

و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

{غلف} جمع اغلف است و {اغلف} به چيزى گفته مى شود كه داراى پوشش باشد. بنابراين {قلوبنا غلف}; يعنى، قلبهاى ما داراى پوشش و حجاب است. منظور يهوديان را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ قلب ما حجاب دارد و لذا توان درك معارف اسلام را ندارد پس اى پيامبر! چه انتظار دارى كه پيامهاى تو را پذيرا باشيم پيش از آنكه آنها را دريابيم. 2_ قلب ما حجاب دارد و به گونه اى نيست كه هر سخنى را بپذيرد; بلكه فقط آنچه كه حقيقت دارد در مى يابد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 - يهوديان عصر بعثت ، بر ناتوانى خويش از درك معارف اسلام معترف بودند .

و قالوا قلوبنا غلف

كلمه {قالوا} دلالت بر اعتراف دارد.

عجز از فهم تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 12،13

12- آدميان ، از درك عميق و

فهم كامل تسبيح همه موجودات هستى براى خداوند ، ناتوانند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه مخاطب آيه، همان گونه كه از ظاهر آن برمى آيد، انسانها باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

13- مشركان تسبيح و ثناگويى موجودات براى خداوند را درك نمى كنند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه اين آيه، ادامه قول پيامبر(ص) باشد كه خداوند خطاب به آن حضرت فرمود: {به مشركان بگو. ...}، برداشت فوق استفاده مى شود.

عجز از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 2

2 - دل هاى گرفتار غفلت ، ناتوان از درك و پذيرش پيام پيام آوران الهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

عجز از فهم قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 8

8 - انكار قيامت ، برخاسته از قلب سياه و درك ناتوان است .

الذين يكذّبون بيوم الدين . .. كلاّ بل ران على قلوبهم

عوامل سهولت فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 1،3

1- تسهيل معارف والاى قرآن از سوى خداوند براى خلق ، در پرتو ويژگى هاى خاص زبان عربى

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

مراد از {لسانك}، مى تواند زبان عربى باشد كه زبان پيامبر(ص) بوده است.

3- نقش مهم توضيحات و تفسير هاى پيامبر ( ص ) ، در فهم آسان حقايق عالى قرآن

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {لسانك}، كنايه از تفسيرها و توضحياتى باشد كه پيامبر(ص) درباره آيات قرآن، براى فهماندن آنها به مردم ارائه داده است.

عوامل فهم ارزش

ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 12

12- بالا بردن سطح آگاهى ها و دانش ها ، وسيله فهم بهتر ارزش هاى برتر الهى و سود و زيان حقيقى

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

عوامل فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 7

7 _ علم و دانش ، زمينه و ابزار فهم معارف قرآن

و نفصل الأيت لقوم يعلمون

عوامل محروميت از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذيرى ، موجب محروميت از فهم صحيح حقايق الهى

فهم لايؤمنون . إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً ... فهم مقمحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 3

3 - لجاجت ، حق ناپذيرى و دورى از ايمان ، موجب محروميت از شناخت درست حقايق الهى و از دست دادن بصيرت و بينايى

فهم لايؤمنون . .. فأغشين_هم فهم لايبصرون

عوامل محروميت از فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 8

8- افتادن حجاب نامرئى بر ديدگان كافران و محروم شدن آنان از شنيدن و درك وحى ، معلول تصميم آنها مبنى بر عدم ايمان به آخرت است .

بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا

تعبير {الذين لايؤمنون بالأخرة} - به صورت جمله وصفيه - و فعل مضارع به جاى {الكافرين} مى تواند به اين معنا باشد

كه جعل حجاب از سوى خدا، به خاطر اين خصلت و گزينش از سوى كافران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 3

3- محروميت از درك صحيح حقايق قرآن ، پيامد حق ناپذيرى و كفرپيشگى كافران

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 12

12- محروم شدن از درك پيام هاى قرآن ، كيفر بى اعتنايى به آيات خدا و فرو رفتن در غفلت از گناهان است .

ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 8

8 - اعراض از قرآن ، عامل محروميت از فهم آيات و معارف آن

فأعرض أكثرهم فهم لايسمعون

برداشت بالا بر اين اساس است كه {لايسمعون} به معناى {لا يفهمون} باشد; چنانكه {مفردات} در مفهوم {سمع} اين معنا را آورده است.

عوامل مؤثر در فهم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 7

7 - شناخت ها و كردار انسان ، سرمايه و دستاورد او و مؤثر در گرايش ها و ضعف و قوّت فهم او است .

ما كانوا يكسبون

تعبير {يكسبون} _ كه ناظر به تكذيب اعتدا و گناه كافران است _ بيانگر اين است كه انديشه ها و كردار، سرمايه اى است كه آن را به دست آورده اند; گرچه براى آنان چيزى جز زيان دربرندارد.

عوامل مؤثر در فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 7

7 - ويژگى ها و خصايل اخلاقى ( چون صبر و شكر ) ، مؤثر در فهم معارف توحيدى

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه صبر و شكر از فضايل اخلاقى مى باشد، از تعليق فهم آيات الهى بر صبر و شكر استفاده مى شود كه ويژگى هاى اخلاقى، داراى نقشى مهم و اساسى براى درك معارف است.

عوامل مؤثر در فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 4

4- عزم و اراده آدمى ، در درك و عدم درك حقايق قرآنى و پذيرش آنها نقشى تعيين كننده دارد .

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه

ذكر جمله {الذين لايؤمنون} (آنان كه ايمان نمى آورند) براى معرفى انديشه هاى كافران به جاى {الكافرين} مى تواند حاكى از نقش تصميم و قصد آنان باشد.

فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 2

2 - آيات الهى ( قرآن ) ، روشن و قابل شناخت براى انسان است .

لقد أنزلنا ءاي_ت مبيّن_ت

برداشت ياد شده، از توصيف آيات الهى به {مبيّنات} (روشنگر) به دست مى آيد; زيرا چيزى كه صفت روشنگرى داشته باشد، بى گمان خود روشن و قابل درك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 5

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت

زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 11،12

11 - آيه بودن خواب در شب و تلاش در روز براى كسب روزى ، براى دارندگان گوش شنوا ، قابل درك است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

12 - گوش شنوا ، وسيله اى براى شناخت آيات الهى است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 22

22 - آيات خدا و معارف دينى ، به وسيله عقل ، قابل درك و فهم است .

نفصّل الأي_ت لقوم يعقلون

فهم اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 6

6 - مردم در صحنه قيامت نيز ، داراى درك و فهم هاى متفاوت خواهند بود .

إذ يقول أمثلهم طريقة إن لبثتم

حضور كسانى كه صحيح تر مى انديشند و قضاوت واقعى ترى نسبت به ديگران، دارند; گواه تفاوتى است كه از اين نظر در بين انسان ها در قيامت وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 3

3 - حاضران صحنه قيامت ، داراى قدرت درك و شناخت

علمت نفس

فهم انذارهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 2

2 - پيام هاى انذارگر قرآن ، پيام هايى

معقول و شناختنى است ; نه دور از حيطه درك بشر .

حكمة ب_لغة

در معناى {حكمت}، اتقان فهم و مطابقت با عقل نهفته است و وصف {بالغة} اين معنا را تأكيد مى كند.

فهم اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 11

11 - فهميدن فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) و به كار بستن آن فرمان ها ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. واسمعوا

چون جمله {سمعنا و عصينا} (گوش سپرديم و سرپيچى كرديم) در جواب {اسمعوا} (گوش بسپاريد) قرار گرفته است، معلوم مى شود مراد از گوش سپارى (اسمعوا) فهميدن و اطاعت كردن است. متعلق {اسمعوا} به قرينه مقام، فرمانهاى خدا و دستورات موسى(ع) مى باشد.

فهم اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 21

21_ قوم شعيب ، مردمى برخوردار از نعمتِ فهم و درايت

إنى أري_كم بخير

جمله {إنى أراكم بخير} را مى توان تعليل براى {اعبدوا الله . ..} نيز دانست. بر اين مبنا، مراد از {خير} عقل و درايت است; زيرا تعليل گرايش به يكتاپرستى با داشتن عقل و درايت، سازگار است. در نتيجه حاصل معناى {اعبدوا الله ... إنى أراكم بخير} چنين مى شود: شما برخوردار از عقل و خرد هستيد، پس به يكتاپرستى روى آوريد. از شما به دور است كه مشرك باشيد.

فهم بهتر درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 8

8 - رشد علوم و آگاهى هاى بشرى ،

زمينه ساز به دست آوردن فهم بهتر درباره خداوند است .

إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

فهم پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 7

7 - هيچ كس _ جز افراد پاك _ حقايق قرآن را به خوبى درك نخواهند كرد .

لايمسّه إلاّ المطهّرون

فهم تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 19

19- انسان ، موظف به تلاش براى فهم حقايق هستى چون تسبيح و حمد موجودات براى خدا

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إنه كان حليماً غفوراً} تهديد مشركان به خاطر نينديشيدن درباره تسبيح موجودات باشد. بنابراين، عبارت، اِشعار دارد بر اينكه تلاش براى فهم حقايق عالم لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 2

2 - تسبيح خداوند به وسيله موجودات با شعور آسمان ها و زمين ، قابل درك و فهم براى انسان است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده، از استفهام در {ألم تر} _ كه از نوع تقريرى است _ استفاده مى شود; زيرا استفهام تقريرى در جايى به كار مى رود كه مورد آن، براى مخاطب روشن و شناخته است.

فهم تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 14

14 _ ناتوانى و توانمندى دل ها ، براى درك تعاليم انبيا ، در اختيار خداست .

بل طبع اللّه عليها بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 4

4- تبيين دقيق معارف الهى براى مردم از وظايف و مسؤوليت هاى انبياست .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

فهم تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 3

3 _ انسانها قادر به فراگيرى قرآن و شايسته براى فهم معارف آن هستند.

اتبعوا ما أنزل إليكم من ربكم

با توجه به اينكه پيروى از قرآن بدون فهم محتواى آن امكان پذير نيست و تصريح شده كه قرآن به سوى انسانها آمده است، معلوم مى شود كه آنان قادر به درك مفاهيم قرآن هستند.

فهم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 7

7 _ احكام تورات در دسترس يهود عصر پيامبر ( ص ) و قابل فهم براى آنان

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 3

3- خداوند ، فهم كامل و همه جانبه كتاب آسمانى ( تورات ) و عمل قاطعانه بر طبق آن را ، به يحيى ( ع ) فرمان داد .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

{ال} در {الكتاب} عهد است و ممكن است مراد همان تورات باشد; زيرا كتاب ديگرى كه بر يحيى(ع) نازل شده باشد شناخته شده نيست. فرمان {خذ} كنايه از فهم و تدبر كامل است و {بقوّة} كه حال براى فاعل {خذ} مى باشد، به معناى نيرومندى هم در مقام علم و فراگيرى و هم در مقام عمل است.

فهم جامعه كافر

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 9

9 _ جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى

بأنهم قوم لايفقهون

با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از {لايفقهون} همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.

فهم حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 30

30 _ تنها حق پذيران قادر به درك سعادت آفرينى پيام هاى الهى هستند .

ذلكم خير لكم إن كنتم مؤمنين

چنانچه مشاراليه {ذلكم} تمام مسائلى باشد كه در آيه مطرح شده، و از جمله اعتقاد به يگانگى خدا و لزوم پرستش او، بايد گفت مراد از ايمان در {ان كنتم مؤمنين} داشتن روحيه حق پذيرى و اهل باور بودن است، نه ايمان به يگانگى خدا. و چون خير بودن يكتاپرستى و عدالت پيشگى منوط به حق پذيرى نيست، يعنى چه انسانها حق پذير باشند و چه نباشند مسائل مطرح شده داراى خير است، معلوم مى شود شرط {ان كنتم ... } ناظر به درك خير بودن است. يعنى اگر حق پذير باشيد مى فهميد كه پيامهاى مطرح شده به خير و صلاح شماست.

فهم حمد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 19

19- انسان ، موظف به تلاش براى فهم حقايق هستى چون تسبيح و حمد موجودات براى خدا

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إنه كان حليماً

غفوراً} تهديد مشركان به خاطر نينديشيدن درباره تسبيح موجودات باشد. بنابراين، عبارت، اِشعار دارد بر اينكه تلاش براى فهم حقايق عالم لازم است.

فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 15

15 - تنها اهل يقين ( كسانى كه از عنادورزى و لجاجت پيراسته اند ) ، از آيات الهى بهره مند شده و در پرتو آن ، حقايق و معارف دينى را در مى يابند .

قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

چون آيات و نشانه هاى صداقت پيامبر به همگان ارائه شده است، لام در {لقوم} لام انتفاع مى باشد و جمله فوق چنين معنا مى شود: ما آيات و نشانه ها را براى همگان بيان داشته ايم، ولى اهل يقين از آنها بهره مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 22

22 - آيات خدا و معارف دينى ، به وسيله عقل ، قابل درك و فهم است .

نفصّل الأي_ت لقوم يعقلون

فهم سخنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 1،2

1 _ تنها كسانى به دعوت خدا و رسول او پاسخ مى دهند كه به سخنان پيامبر(ص) گوش فرادهند و آن را دريابند.

إنما يستجيب الذين يسمعون

2 _ لزوم گوش فرادادن به سخن پيامبر(ص) و درك آن، براى هدايت يافتن

إنما يستجيب الذين يسمعون

فهم صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 12

12 - تنها صبرپيشگان ، زمينه دار فهم و دريافت سخنان اهل معرفت اند

.

و قال الذين أُوتوا العلم . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

ضمير {يلقّاها} به سخنان فرزانگان بازمى گردد; يعنى، {و لايلقّى ه_ذه المقالة إلاّالصابرون}.

فهم عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 3

3 - عظمت سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، قابل درك براى بهره مندان از اندكى عقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

تقليل، از نكره بودن {حجر} استفاده شده است.

فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 14

14 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته } روايت شده كه فرمود : { يرتلون آياته و يتفقهون به و يعملون باحكامه و يرجون وعده و يخافون وعيده و يعتبرون بقصصه و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه . . . ;

آنان قرآن را با ترتيل مى خوانند و تلاش مى كنند

تا آيات آن را بفهمند و به احكام آن عمل مى كنند و اميدوار به وعده ها و از وعيد آن ترسان مى باشند، و از قصه هاى آن پند و عبرت مى گيرند و به اوامر آن تن مى دهند و از نواهى آن دورى مى گزينند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 25

25 _ آيات قرآن ( آيات الاحكام ) قابل فهم و بهره بردارى مردم

يسئلونك . .. كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 27

27 _ آيات قرآن ، قابل فهم و بهره بردارى براى همه مردم

و يبيّن اياته للناس لعلّهم يتذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 17،20،34

17 _ اعتدال و سلامت قلب و انديشه ، زمينه فهم صحيح قرآن

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ . .. و ابتغاء تأويله

انحراف قلب، منتهى به تأويل نادرست قرآن مى شود; بنابراين سلامت قلب، فهم صحيح آيات قرآن را در پى دارد.

20 _ فهم و برداشت صحيح از قرآن ، بدون شناخت محكم و متشابه آن ، امرى ناممكن است .

هنّ ام الكتاب . .. فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ

فهم متشابه در گرو ارجاعش به محكم است ; چون محكم، {امّ} و مرجع است. بنابراين اول بايد آيات محكم از متشابه تشخيص داده شود، تا بتوان قرآن را فهميد.

34 _ جز خردمندان ، كسى قدرت درك ويژگى هاى آيات محكم و متشابه را ندارد .

و

ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

ظاهراً مراد از متعلّق {ما يذّكّر}، مطالب عنوان شده در همين آيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 4

4 _ قرآن ، قابل فهم براى همه مردم در هر عصر و دوره اى

هذا بيان للنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 3

3 _ قرآن ، كتابى قابل فهم براى همه

افلا يتدبّرون القران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 9

9 _ تمامى مردمان ، توانمند بر درك مفاهيم قرآن

يأيها الناس . .. و انزلنا اليكم نوراً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 12

12 _ دريافت و فهم مقاصد قرآن، هدف از بيان آيات به شكلهاى متنوع و گوناگون است.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 4

4 _ قرآن ، كتابى قابل درك براى مردم و همگان توانا بر بهره گيرى از هدايت هاى آن

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 8

8_ قرآن ، كتابى براى خواندن و فهميدن

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 2

2- قرآن ، كتاب جهانى و قابل فهم براى همه مردم

ه_ذا بل_غ للناس

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 10

10- قرآن ، حاوى تعاليم و حقايقى است كه كليد فهم آنها در دست پيامبر ( ص ) بود .

و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس ما نزّل إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 5

5- قرآن ، كتاب مردم و قابل فهم و استفاده براى همگان است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

{ل} در {للناس} براى انتفاع است; يعنى: {ما، مثال هاى فراوانى را در قرآن براى منفعت مردم بيان كرديم. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 5

5 - قرآن ، كتابى است روشن و قابل فهم .

أفلم يدّبّروا القول

با توجه به توصيه خداوند به تدبر در قرآن، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 5

5 - قرآن ، قابل فهم و شناخت است .

كت_ب . .. ليدّبّروا ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 11،15

11 - عجز كافران ، از درك معارف و مفاهيم بلند قرآن

و الذين لايؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو عليهم عمىً

جمله {فى آذانهم وقر} (در گوش هاى كافران سنگينى است) و نيز جمله {هو عليهم عمىً} (كورى كافران نسبت به قرآن است) كنايه از ناتوانى كافران نسبت به درك مفاهيم قرآن مى باشد.

15 - پيام روشن قرآن ، دور از شنود و فهم كافران لجوج

أُول_ئك ينادون

من مكان بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 8 - 3

3 - عن أبى إبراهيم ( ع ) . . . قال : . . . إنّ ه_ذه لغة فى قريش إذا أراد الرجل منهم أن يقول قد سمعت يقول قد تدلّيت و إنّما التدلّى الفهم ;

از امام كاظم(ع) روايت شده. .. كه فرمود: ...تدلّى واژه اى است در قريش هرگاه مردى از آنان خواست بگويد: شنيدم، مى گويد {تدلّيت} و تدلّى به معناى فهميدن است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 5

5 - حقيقت ملكوتى قرآن ، دور از درك و انديشه توده ها *

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

مفهوم {لقد يسّرنا. ..} اين است كه حقايق قرآنى در مرحله نخست و قبل از آسان شدن آن، سنگين بوده است; به گونه اى كه چه بسا بيشتر انسان ها از درك آن ناتوان بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 5

5 - حقيقت ملكوتى قرآن ، دور از درك و انديشه توده ها *

و لقد يسّرنا القرءان

مفهوم {و لقد يس_ّرنا} اين است كه حقايق قرآنى، در مرحله اول و قبل از آسان شدن، سنگين بوده است; به گونه اى كه چه بسا بيشتر انسان ها از درك آن ناتوان بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 5

5 - معارف و آموزه هاى قرآن ، قابل شناخت و درك براى بشر

علّم القرءان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 7

7 - هيچ كس _ جز افراد پاك _ حقايق قرآن را به خوبى درك نخواهند كرد .

لايمسّه إلاّ المطهّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 10

10 - قرآن ، كتابى قابل فهم براى اهل فكر و انديشه

لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. لعلّهم يتفكّرون

در دسترس بودن قرآن _ كه از اسم اشاره قريب (ه_ذا) فهميده مى شود _ و نيز ترغيب به انديشيدن و تفكر در آن، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 5

5 - قرآن ، قابل درك و فهم براى جن

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

فهم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 8

8 - دستيابى به محتواى كتاب هاى آسمانى وظيفه اى بر عهده همگان

منهم أميون لايعلمون الكتب

لحن آيه، گوياى سرزنش كسانى است كه از محتواى كتاب آسمانى خويش اطلاعى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 184 - 11

11 _ قابل فهم بودن كتب آسمانى و حجيّت ظواهر آن

جاءو بالبيّنات و الزّبر و الكتب المنير

اگر كتب آسمانى قابل فهم نباشد، نه روشن خواهد بود و نه روشنگر، و آنگاه كه قابل فهم باشد، ظاهر آن براى مكلّفين حجت است.

فهم گواهى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 7

7_ برخورداران از بصيرت الهى

، دلالت تورات بر حقانيت قرآن را ، به خوبى درمى يابند .

أفمن كان على بيّنة من ربه. ..ومن قبله كتب موسى

فهم لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - { عن هشام بن الحكم قال : قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . يا هشام ! إنّ اللّه يقول فى كتابه . . . { و لقد آتينا لقمان الحكمة } قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حكم گويد: امام كاظم (ع) به من گفت: . ..اى هشام! خداوند كه در كتاب اش مى گويد:... {و لقد آتينا لقمان الحكمة} مى گويد: فهم و عقل به [او داديم]...}.

فهم مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 7

7 - اهل ايمان حقانيت مثل هاى قرآن و آسمانى بودن آنها را در مى يابند و به خوبى مى فهمند .

فأما الذين ءامنوا فيعلمون أنه الحق من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 1

1- خداوند ، فراخوان مردم به مطالعه و تيزبينى در چگونگى مثالهايش براى دريافت حقايق

ألم تر كيف ضرب الله مثلاً

فهم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 8

8- پيامبر ( ص ) ، داراى فهمى فراتر از فهم ساير انسانها

و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس

فهم معارف آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان

- 31 - 29 - 8

8 - پيامبر ( ص ) ، پيش گام فهمِ معارف عميق عالَم است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار

خطاب {ألم تر} اگر چه به پيامبر(ص) است، اما به قرينه {بما تعملون} حكم اختصاص به او ندارد. مخاطب قرار دادن آن حضرت، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، پيش گام فهمِ معارف عميق عالم است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى

خطاب {ألم تر} اگرچه به پيامبر(ص) است، اما به قرينه {ليريكم} حكم اختصاص به آن حضرت ندارد. مخاطب قرار دادن او، مى تواند به خاطر يادآورى نكته ياد شده باشد.

فهم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 42 - 4

4 - درك سريع بلقيس نسبت به هدف سليمان ( ع ) در احضار اعجازگونه تخت وى

قالت كأنّه هو و أُوتينا العلم من قبلها

بلقيس پس از شناخت اريكه خويش، بدون تأمل گفت: آنچه را كه سليمان(ع) با اين كار مى خواهد به ما بفهماند، ما خود از قبل فهميده ايم.

فهم وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 15 - 4

4 - كافران به دروغ ، مدعى قابل درك نبودن حقايق وحى *

أفسحر ه_ذه أم أنتم لاتبصرون

عبارت {أم أنتم لاتبصرون} در حقيقت تكرار همان سخن كافران است كه در دنيا نسبت به حقايق دين مى گفتند و مدعى بودند كه ما در سخنان وحى حقيقتى نمى يابيم.

فهم يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 15

15- { عن النبى ( ص ) فى قوله { و آتيناه الحكم صبيّاً } قال : أعطى الفهم و العبادة و هو ابن سبع سنين ;

1 . الدرالمنثور، ج 5، ص 484.

قوه فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 9

9 _ از دست دادن نيروى درك معارف و حقايق بيان شده از سوى سفيران الهى ، پيامدى براى مهرشدن قلبهاست .

و نطبع على قلوبهم فهم لايسمعون

برداشت فوق از {فاء} تفريع استفاده شده است.

كافران و فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 4،6

4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .

صم بكم عمى فهم لايعقلون

مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.

6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .

بكم . .. فهم لايعقلون

تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 9

9 _ جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق

دين و معارف الهى

بأنهم قوم لايفقهون

با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از {لايفقهون} همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.

محدوده فهم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 4 - 4

4 - حقيقت ملكوتى قرآن ، فراتر از حد درك و دريافت عادى بشر

و إنّه فى أُمّ الكت_ب لدينا لعلىّ

جمله {إنّه فى اُمّ الكتاب لدينا لعلىّ} تأكيدى براى عبارت پيشين است; يعنى، قرآن داراى چنان مرتبه بلندى است كه اگر ما آن را از {اُم الكتاب } به زبان عربى بر نمى گردانديم و براى زمينيان نازل نمى كرديم، دستيابى به معارف آن براى هيچ انسانى مقدور نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 5

5 - حقيقت ملكوتى قرآن ، دور از درك و انديشه توده ها *

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

مفهوم {لقد يسّرنا. ..} اين است كه حقايق قرآنى در مرحله نخست و قبل از آسان شدن آن، سنگين بوده است; به گونه اى كه چه بسا بيشتر انسان ها از درك آن ناتوان بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 5

5 - حقيقت ملكوتى قرآن ، دور از درك و انديشه توده ها *

و لقد يسّرنا القرءان

مفهوم {و لقد يسّرنا القرآن. ..} اين است كه حقايق قرآنى، در مرحله نخست و قبل از آسان شدن آن، سنگين بوده است; به گونه اى كه چه بسا

بيشتر انسان ها از درك آن ناتوان بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 5

5 - حقيقت ملكوتى قرآن ، دور از درك و انديشه توده ها *

و لقد يسّرنا القرءان

مفهوم {و لقد يسّرنا القرآن . ..} اين است كه حقايق قرآنى، در مرحله نخست و قبل از آسان شدن، سنگين بوده است; به گونه اى كه چه بسا بيشتر انسان ها در درك آن ناتوان مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 5

5 - حقيقت ملكوتى قرآن ، دور از درك و انديشه توده ها *

و لقد يسّرنا القرءان

مفهوم {و لقد يس_ّرنا} اين است كه حقايق قرآنى، در مرحله اول و قبل از آسان شدن، سنگين بوده است; به گونه اى كه چه بسا بيشتر انسان ها از درك آن ناتوان بوده اند.

محدوده فهم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 11

11- حقيقت بهشت و دوزخ ، فراتر از سطح درك بشر

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در ترسيم دوزخ و بهشت بود _ استفاده مى شود كه آنچه در آن آيات آمده، شكل آسان شده و تنزل يافته مطلب است; نه ماهيت عالى آن.

محرومان از فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 5،7،10

5 _ خداوند دارندگان روحيه ناباورى به آيات الهى را از درك آيات و معارف

خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون . .. و إن يروا كل ءاية لا يؤمنوا بها

جمله {إن يروا . .. } عطف بر {يتكبرون ... } و صله ديگرى براى {الذين} است. يعنى: {سأصرف عن ءايتى الذين إن يروا ... }. بنابراين {إن يروا} اشاره به گروهى ديگر دارد كه خداوند آنان را از درك آيات و معارف بازمى دارد.

7 _ خداوند بى اعتنايان به راه رشد و هدايت را از درك معارف دين و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

جمله {و إن يروا سبيل الرشد} عطف بر {يتكبرون} و در حقيقت صله ديگرى براى {الذين} است ; يعنى: {سأصرف عن ءايتى الذين إن يروا سبيل الرشد . .. .} بنابراين جمله {و إن يروا سبيل الرشد} اشاره به گروه سومى دارد كه خداوند آنان را از درك معارف دين بازمى دارد.

10 _ خداوند انسانهايى را كه با برخورد به راه ضلالت آن را روش زندگانى خويش قرار مى دهند ، از درك معارف و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 8،11،12

8 _ بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

11 _ جهنم فرجام انسان ها و جنيانى است كه خود

را از درك معارف و حقايق دين محروم ساخته اند .

و لقد ذرأنا لجهنم . .. لهم قلوب لايفقهون بها

12 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در محروم بودن از درك معارف الهى مانند چارپايانند .

أولئك كالأنعم

همسانى گمراهان تكذيب كننده آيات با چهارپايان و به اصطلاح {وجه شبه}، به دليل جمله {لايفقهون بها و . .. } (محروميت از درك معارف الهى) است.

محرومان از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 5

5 - منافقان ، سزاوار محروم شدن از توانايى شناخت معارف الهى هستند .

و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 6

6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .

بكم . .. فهم لايعقلون

تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 7،10

7 _ خداوند بى اعتنايان به راه رشد و هدايت را از درك معارف دين و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

جمله {و إن يروا سبيل الرشد} عطف بر {يتكبرون} و در حقيقت صله ديگرى براى {الذين} است ; يعنى: {سأصرف عن ءايتى

الذين إن يروا سبيل الرشد . .. .} بنابراين جمله {و إن يروا سبيل الرشد} اشاره به گروه سومى دارد كه خداوند آنان را از درك معارف دين بازمى دارد.

10 _ خداوند انسانهايى را كه با برخورد به راه ضلالت آن را روش زندگانى خويش قرار مى دهند ، از درك معارف و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 19

19_ گروهى از انسان ها حتى اندكى از حقايق و معارف الهى را درنمى يابند و از آن بهره مند نمى شوند .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

نكره آوردن {أودية} (دره هايى) نه {دره ها} مى رساند كه باران بر همه دره ها و رودها نمى بارد و آب در آن جارى نمى شود و اين معنا در جانب ممثل گوياى آن است كه معارف الهى بر همه قلبها فرو نمى ريزد و تنها قلبهايى _ نه همه قلبها _ لياقت دريافت آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 2

2 - كافران و مشركان لجوج و حق ناپذير ، محروم از فهم صحيح حقايق الهى

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً. .. فهم مقمحون

از تشبيه كافران لجوج و حق ناپذير به انسان هايى كه چون اسيران، غل و زنجير بر گردن دارند و سرهايشان بالا مانده و از ديدن اطراف خويش محروم اند، برداشت ياد شده به دست مى

آيد.

محرومان از فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 10

10 _ محروميت منافقان از درك و فهم صحيح ، عامل اعراض آنان از قرآن

و إذا ما أنزلت سورة . .. ثم انصرفوا ... بأنهم قوم لا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 5

5- كافران به آخرت ، از درك پيام هاى وحى محرومند .

و إذا قرأت القرءان جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا

احتمال دارد مراد از جعل حجاب بين پيامبر(ص) و كافران، اين باشد كه آنان در نتيجه ايمان نياوردن به آخرت از درك و فهم آيات قرآن محروم شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 1

1- كسانى كه از موضع حق ناپذيرى ، به آخرت ايمان نمى آورند ، خداوند بر قلبهايشان پوششى قرار مى دهد كه قادر به فهم قرآن نباشند .

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 200 - 3

3 - قلب مجرمان ، محروم از درك حقايق قرآن

كذلك سلكن_ه فى قلوب المجرمين

محروميت از فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 5،11

5 _ خداوند دارندگان روحيه ناباورى به آيات الهى را از درك آيات و معارف خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون . .. و إن يروا كل ءاية لا يؤمنوا

بها

جمله {إن يروا . .. } عطف بر {يتكبرون ... } و صله ديگرى براى {الذين} است. يعنى: {سأصرف عن ءايتى الذين إن يروا ... }. بنابراين {إن يروا} اشاره به گروهى ديگر دارد كه خداوند آنان را از درك آيات و معارف بازمى دارد.

11 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها موجب محروم شدن از درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن ءايتى . .. ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره باشد به {صرف} كه از {سأصرف} استفاده مى شود. يعنى به اين دليل متكبران را از درك آيات خويش محروم مى كنيم كه آنها را تكذيب كردند و به آن بى اعتنا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 6،8،11

6 _ بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم داشتن قلب و ابزار درك ، خويشتن را از فهم حقايق و معارف الهى محروم مى سازند .

لهم قلوب لايفقهون بها

جمله {لهم قلوب} (آنها قلب دارند) مى رساند كه انسانها و جنيان گمراه ابزار درك دارند و جمله {لايفقهون بها} توضيح مى دهد كه آنان از ابزار شناختى كه در اختيار دارند بهره نمى گيرند.

8 _ بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

11 _ جهنم فرجام انسان ها و جنيانى است كه خود را از درك معارف و حقايق

دين محروم ساخته اند .

و لقد ذرأنا لجهنم . .. لهم قلوب لايفقهون بها

محروميت از فهم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 17

17 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه متكبران و ناباروان ايشان را از درك تورات و معارف آن باز خواهد داشت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

مصداق مورد نظر براى آيه مورد بحث، با توجه به آيات پيشين، متكبران و متمردان قوم موسى هستند.

محروميت از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 4

4 _ محروميت مشركان حق ناپذير از فهم حقايق و معارف الهى نتيجه عملكرد خود آنهاست.

و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا

توصيف مشركان به {فى ءاذانهم وقرا و إن يروا . .. يجادلونك ... } گوياى نقش و تأثير اين عوامل در مهر خوردن به دلهاى آنان است. چنانكه موصول {يقول الذين كفروا} به جاى ضمير براى اشاره به همين جهت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 10

10 _ خداوند قلب هاى كفرپيشگان و تكذيب كنندگان انبيا را از دريافت حقايق دين و معارف الهى محروم مى سازد .

كذلك يطبع اللّه على قلوب الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 11،17

11 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها موجب محروم شدن از درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن

ءايتى . .. ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره باشد به {صرف} كه از {سأصرف} استفاده مى شود. يعنى به اين دليل متكبران را از درك آيات خويش محروم مى كنيم كه آنها را تكذيب كردند و به آن بى اعتنا بودند.

17 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه متكبران و ناباروان ايشان را از درك تورات و معارف آن باز خواهد داشت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

مصداق مورد نظر براى آيه مورد بحث، با توجه به آيات پيشين، متكبران و متمردان قوم موسى هستند.

ملاك فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 9

9- هدايت و گمراهى مردم براساس مشيت خداوند است .

فيضلّ الله من يشاء و يهدى من يشاء

ممانعت از فهم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 5

5 - بازدارى مردم از درك معارف و حقايق كتاب هاى آسمانى و ايمان به آنها ، فسادانگيزى است .

إلا الذين تابوا و أصلحوا

منشأ فهم قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 3 - 3

3 - حقيقت قيامت و ژرفاى عظمت آن ، تنها از راه وحى قابل شناخت و دستيابى است .

و ما أدريك ما الحاقّة

آيات 13 تا 17 اين سوره، در جهت بيان بخشى از حقايق مربوط به قيامت است. از مجموع آنها مى توان استفاده كرد كه حقايق عميق قيامت، از

طريق خود وحى براى انسان ها قابل شناخت است.

منشأ فهم يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 8

8- اعطاى قدرت درست انديشى و شناخت حق از سوى خدا ، به يحيى ( ع ) در كودكى او بود .

و ءاتين_ه الحكم صبيًّا

براى {حكم} معانى مختلفى ذكر شده است ; يكى از آن معانى _ كه مبناى برداشت ياد شده است _ {علم و فهم} مى باشد (لسان العرب ).

موانع فهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 6

6 _ اعمال نارواى منافقان ، عامل واژگونه شدن فهم و درك آنان

و اللّه اركسهم بما كسبوا

{اركاس} به معناى برگرداندن و وارونه كردن است كه به قرينه {اتريدون . .. }، مراد از آن وارونه شدن درك آنان براى هدايت يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 9

9 - طغيان گرى و گناه ، سياه كننده قلب و مسدودسازنده راه درك و اعتقاد است .

كلّ معتد أثيم . .. بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون

موانع فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 1،2

1 _ خداوند ، متكبران و خودبزرگ بينان را از درك آيات و معارف خويش بازمى دارد .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

كلمه {صرف} آنگاه كه با {عن} متعدى شود، به معناى بازداشتن و مانع شدن است. و بازداشتن از آيات الهى يا به معناى مانع شدن از فهم

آيات است و يا به معناى بازدارى از ايمان به آيات و يا جلوگيرى از ابطال و از ميان بردن آنهاست. تنها معناى اول با همه فرازهاى آيه متناسب است.

2 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، زمينه از دست دادن توان درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 5

5 - روحيه استكبارى و خودبزرگ بينى ، مانع از درك و پذيرش آيات الهى است .

ولّى مستكبرًا كأن لم يسمعها

موانع فهم اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 3

3 - دنياطلبى و فسادانگيزى مردم اَيكه ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند وآسمانى پيام شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

بيان تقلب مردم {ايكه} در معاملات و روحيه فسادانگيزى آنان (پيش از ذكر موضع گيرى آنها در مقابل شعيب(ع) مى تواند نشانگراين باشد كه آنچه سبب شد تا مردم ايكه مفاهيم مهم معرفتى آن حضرت را جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آورده و او را فردى افسون شده بخوانند، اين بود كه آنان گرفتار دنياطلبى و فسادانگيزى شده بودند.

موانع فهم تعاليم شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 3

3 - دنياطلبى و فسادانگيزى مردم اَيكه ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند وآسمانى پيام شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

بيان تقلب مردم {ايكه} در معاملات و روحيه فسادانگيزى آنان (پيش از ذكر موضع گيرى آنها در

مقابل شعيب(ع) مى تواند نشانگراين باشد كه آنچه سبب شد تا مردم ايكه مفاهيم مهم معرفتى آن حضرت را جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آورده و او را فردى افسون شده بخوانند، اين بود كه آنان گرفتار دنياطلبى و فسادانگيزى شده بودند.

موانع فهم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 18

18 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه در صورت ادامه مخالفت با راه رشد و تعالى و پيمودن راه ضلالت ، ايشان را از درك معارف تورات محروم خواهد ساخت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. إن يروا كل ءاية لايؤمنوا بها ... سبيلا

موانع فهم حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 13

13 _ قساوت قلب و نفهميدن حق ، آنگاه كه پيامد گناه و كيفر آن باشد ، عذر نيست .

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

بنى اسرائيل گر چه به سبب ناتوانى از درك حقايق مرتكب تحريف شدند، ولى چون اين ناتوانى ناشى از گناه خود آنان بوده است، مورد مذمت خداوند قرار گرفتند. بنابراين عجز از فهميدن حق، اگر پيامد گناه باشد، نمى تواند عذر شمرده شود.

موانع فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 1،2

1 - خداوند قلب منكران قرآن را از فهميدن معارف دين و گوش آنان را از شنيدن حقايق دينى ، بازداشته است .

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم

{ختم} به معناى بستن درب چيزى با گل و مانند آن و به

اصطلاح لاك و مهر كردن، است. بسته شدن قلب، كنايه از درك نكردن و نفهميدن است. و {على سمعهم} مى تواند عطف بر {على قلوبهم} باشد و نيز مى تواند خبر براى {غشاوة} باشد. در برداشت فوق، احتمال اول لحاظ شده است.

2 - بر گوش و چشم منكران آن ، حجابى است كه آنان را از شنيدن و ديدن حقايق دين ، ناتوان ساخته است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

{غشاوة} به معناى پرده و مانند آن است. در برداشت فوق {على سمعهم} خبر براى {غشاوة} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 1،6،7

1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم

6 _ گنهكاران و كفرپيشگان ، در خطر از دست دادن نيروى فهم و درك معارف دينى

أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم

جمله {نطبع على قلوبهم} عطف بر جمله {أصبنهم} است و فعل ماضى {اصبنا} به معناى مضارع مى باشد. قابل ذكر است كه حرف {لو} در اين آيه بيانگر وقوع جزا براى شرط در آينده است، نه گذشته.

7 _ مهر شدن قلب ها و از دست دادن توان درك معارف دين ، از كيفر هاى الهى است .

و نطبع على قلوبهم فهم لايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 1،2

1 _ خداوند ، متكبران و

خودبزرگ بينان را از درك آيات و معارف خويش بازمى دارد .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

كلمه {صرف} آنگاه كه با {عن} متعدى شود، به معناى بازداشتن و مانع شدن است. و بازداشتن از آيات الهى يا به معناى مانع شدن از فهم آيات است و يا به معناى بازدارى از ايمان به آيات و يا جلوگيرى از ابطال و از ميان بردن آنهاست. تنها معناى اول با همه فرازهاى آيه متناسب است.

2 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، زمينه از دست دادن توان درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 6

6 _ كفرپيشگان به خاطر تفكر نكردن در جنبه ملكوتى موجودات براى پى بردن به معارف الهى ( ت__وحيد ، قيامت و . . . ) سزاوار سرزنش هستند .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

استفهام در جمله {أو لم ينظروا . .. } انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 9

9 - منافقان ، بر اثر مُهر شدن دل هايشان از درك معارف دين ناتوان اند .

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

موانع فهم وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 4

4- سرگرمى در ميدان ترديد و توقف در وادى شك و مصمم نبودن براى رسيدن به يقين ، مايه محروميت انسان از درك پيام مستدل وحى

إن كنتم موقنين . .. بل

هم فى شكّ يلعبون

تعبير {فى شكّ} استقرار در شك را مى رساند; به علاوه آن كه {يلعبون} آن را تأكيد مى كند. از مقابله اين آيه با {إن كنتم موقنين}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 8،11

8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان

قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.

11- هواپرستى ، مانع درك حقايق وحى و عامل مهر شدن قلب انسان به اراده خداوند *

أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم

جمله {واتّبعوا أهوائهم} مى تواند بيانگر علت {طبع اللّه . ..} باشد; چه اين كه {طبع اللّه} مى تواند بيانگر علت ناتوانى كافران و منافقان از درك پيام وحى به شمار آيد.

في ء از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فىء

احكام فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 12،13

12 - پيامبر ( ص ) ، از اموال به دست آمده از دشمنان ، سهمى داشته است . اين سهم را خداوند تعيين كرده است .

ممّا أفاء اللّه عليك

{فىء} در اصطلاح، به مالى گفته مى شود كه بدون جنگ از دشمن گرفته شود.

13 - اموالى كه از دشمنان به دست مسلمانان مى افتد ، فىء است و تصرف در آن ( با

رعايت ضوابط ) جايز است .

إنّا أحللنا . .. و ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 5،7

5 - غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ( فىء ) ، ويژه پيامبر ( ص ) و خارج از قلمرو مالكيت شخصى مسلمانان است .

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

مفهوم اختصاص يافتن غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد به پيامبر(ص)، اين است كه ساير مسلمانان، ابتدا مالكيت شخصى نسبت به آن ندارند.

7 - { فىء } حق منصب رسالت است ; نه ملك شخصى پيامبر ( ص ) . *

و ما أفاء اللّه على رسوله

ذكر عنوان رسالت براى پيامبر(ص)، مى تواند بدان منظور باشد كه پيامبر(ص) از آن جهت كه عهده دار منصب رسالت است، {فىء} به آن حضرت تعلق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 2،3

2 - حكم { فىء } شامل همه غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ، و غير مختص به غنيمت هاى بنى نضير

ما أفاء اللّه على رسوله من أهل القرى

جمع آمدن واژه {قرى}، مى رساند كه حكم {فىء} اختصاص به غنايم بنى نضير ندارد.

3 - به كارگيرى { فىء } در احياى دين و راه خدا ، از جمله مصارف آن است .

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه

برداشت ياد شده، بر اين مبنا است كه ذكر {فللّه} براى بيان موارد مصرف {فئ} باشد و نه تيمن و تبرك (چنان كه برخى برآنند).

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 3

3 - فقر و تنگدستى ، شرط برخوردارى { ذوى القربى } از فىء *

و لذى القربى . .. للفقراء المه_جرين

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {للفقراء} بدل براى {و لذى القربى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 1،2

1 - نيازمندان و فقراى اهل ايمان ، در هر عصر داراى سهمى از { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين جاءو من بعدهم

{والذين جاءو. ..} عطف بر {المهاجرين} و به تقدير {للفقراء الذين جاءو من بعدهم} مى باشد. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مراد از {الذين جاءو} همه كسانى باشد كه در هر عصرى به جرگه مسلمين مى پيوندند.

2 - مهاجران پس از غزوه بنى نضير ، داراى سهم از { فىء } *

و الذين جاءو من بعدهم

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {الذين جاءو} خصوص مهاجرانى باشد كه پس از مهاجران نخستين، به مدينه هجرت كردند.

تصرف در فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 13

13 - اموالى كه از دشمنان به دست مسلمانان مى افتد ، فىء است و تصرف در آن ( با رعايت ضوابط ) جايز است .

إنّا أحللنا . .. و ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

تقسيم فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 9،11،12

9 - فرمان الهى ، به تسليم بودن مؤمنان در

برابر صلاحديد پيامبر ( ص ) در چگونگى تقسيم { فئ }

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا

با توجه به نزول آيه در مورد تقسيم فىء مطلب بالا قابل برداشت است.

11 - رأى و تشخيص پيامبر ( ص ) ، ملاك تعيين سهم مستحقان فىء

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا

با توجه به اين كه آيه شريفه، در مورد تقسيم {فىء} است، مطلب بالا استفاده مى شود.

12 - { فىء } ، در اختيار حكومت اسلامى ، براى به كارگيرى در مصارف تعيين شده آن *

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه پيامبر(ص)، در اين آيه به عنوان رهبر جامعه اسلامى، صاحب اختيار {فىء} شناخته شده باشد; زيرا عمر شخص پيامبر(ص) محدود است; ولى مسأله {فىء} همچنان استمرار دارد. پس بايد تفويض اختيار به منصب باشد (كسانى كه اهليت حكومت را دارند).

حقيقت فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 4،14

4 - غنايم و امكانات به دست آمده از كافران بدون جنگ و نبرد { فىء } نام دارد .

و ما أفاء اللّه . .. فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

از مقابله {ما أفاء اللّه} با {فما أوجفتم. ..}، استفاده مى شود كه {فىء} غنايمى است كه بدون تاخت و تاز و درگيرى به دست مى آيد.

14 - { عن محمدبن مسلم عن أبى جعفر ( ع ) قال : سمعته يقول الفىء و الأنفال ما كان من أرض لم يكن فيها هراقة من الدماء و قوم صولحوا

و اُعطوا بأيديهم . . . و قوله : { ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لاركاب } قال ألا ترى هو ه_ذا . . . ;

محمدبن مسلم از امام باقر(ع) روايت نموده است: از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: {فىء} و انفال از زمين هايى است كه در آن خونريزى نشده [و با جنگ به دست نيامده است]; بلكه قومى با مصالحه و با دست خود زمين را واگذار كرده اند . .. امام(ع) فرمود: ... و سخن خدا است كه مى فرمايد: {...فما أوجفتم عليه من خيل و لاركاب} آيا نظر ندارى كه اين همان قسم از {فىء} است؟...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 19

19 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . ان جميع ما بين السماء و الأرض للّه عزّوجلّ و لرسوله و لأتباعهما من المؤمنين فما كان من الدنيا فى أيدى المشركين و الكفار . . . ظلموا فيه المؤمنين و غلبوهم عليه فما أفاء اللّه على رسوله ، فهو حقّهم أفاء اللّه عليهم و ردّه إليهم . . . فما رجع إلى مكانه . . . فقد فاء ;

از امام صادق(ع) روايت شده . .. تمام آنچه بين آسمان و زمين هست، از آنِ خداى عزّوجلّ و رسول او و پيروان مؤمنشان است ... پس هر چه از [اموال] دنيا در دست مشركان و كافران هست ... ظلمى است كه آنان بر مؤمنان روا داشته و [در استيلا بر آن اموال] بر مؤمنان غلبه كرده اند ... پس

آنچه را خداوند به رسول خود برگردانده، حق آنها بوده كه او به آنها رد كرده است ... چيزى را كه به مكان خود برگردد [مى گويند] {قد فاء}».

شرايط استفاده از فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 3

3 - فقر و تنگدستى ، شرط برخوردارى { ذوى القربى } از فىء *

و لذى القربى . .. للفقراء المه_جرين

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {للفقراء} بدل براى {و لذى القربى} باشد.

فلسفه مصارف فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 6

6 - تعيين مصارف ششگانه براى { فىء } ، به منظور تعديل ثروت و تمركز نيافتن آن در ميان ثروتمندان

و ما أفاء اللّه . .. فللّه ... كى لايكون دولة بين الأغنياء

فىء به ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 5

5 - يتيمان ، بينوايان و در راه ماندگان ( ابن السبيل ) از جمله سهم بران { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه ... و اليت_مى و المس_كين وابن السبيل

فىء به انصار فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 1

1 - فقراى انصار نيز مانند مهاجرانِ نيازمند ، از جمله سهم بران { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن

{والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} است; يعنى، {و للفقراء الذين تبوّءو الدار}.

فىء به ذوى القربى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 4

4 - پيامبر خدا و { ذى القربى } ، هر يك داراى سهمى جداگانه از سهام { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. و للرسول و لذى القربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 3

3 - فقر و تنگدستى ، شرط برخوردارى { ذوى القربى } از فىء *

و لذى القربى . .. للفقراء المه_جرين

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {للفقراء} بدل براى {و لذى القربى} باشد.

فىء به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 1

1 - نيازمندان و فقراى اهل ايمان ، در هر عصر داراى سهمى از { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين جاءو من بعدهم

{والذين جاءو. ..} عطف بر {المهاجرين} و به تقدير {للفقراء الذين جاءو من بعدهم} مى باشد. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مراد از {الذين جاءو} همه كسانى باشد كه در هر عصرى به جرگه مسلمين مى پيوندند.

فىء به قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 16

16 - { عن الصادق ( ع ) : . . .ثمّ قال [ اللّه تعالى ] : { للفقراء المهاجرين الذين اُخرجوا . . . } فجعلها اللّه لمن هاجر من قريش مع النبى ( ص ) . . . و أخرج . . . عنهم المهاجرين مع رسول اللّه من العرب لقوله { الذين اُخرجوا من

ديارهم و أموالهم } لأنّ قريشاً كانت تأخذ ديار من هاجر منها و أموالهم و لم تكن العرب تفعل ذلك بمن هاجر منها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . ..خدا فرموده [اموالى كه بدون جنگ به دست آمده ]از آنِ فقراى مهاجر است كه از خانه ها و اموال خود اخراج شده اند.[بااين دستور ]خدا آن اموال را براى مهاجران قريش _ كه در معيّت پيامبر(ص) بوده اند _ قرار داده و مهاجران عرب را كه _ همراه آن حضرت بوده اند _ از [شمول حكم] آنان خارج كرده است; زيرا فرموده :{الذين اُخرجوا من ديارهم و أموالهم} قريش خانه ها و اموال مهاجران خود را تصاحب مى كرده; ولى عرب با مهاجران خود اين كار را نمى كرده [و اموال را براى خود آنان باقى مى گذاشته است]}.

فىء به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 9،12

9 - كنيزهايى كه از طريق فىء عايد پيامبر ( ص ) شده بود ، براى آن حضرت حلال بود .

إنّا أحللنا لك . .. ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

12 - پيامبر ( ص ) ، از اموال به دست آمده از دشمنان ، سهمى داشته است . اين سهم را خداوند تعيين كرده است .

ممّا أفاء اللّه عليك

{فىء} در اصطلاح، به مالى گفته مى شود كه بدون جنگ از دشمن گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 4

4 - پيامبر خدا و { ذى القربى } ، هر يك داراى

سهمى جداگانه از سهام { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. و للرسول و لذى القربى

فىء به مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 5

5 - يتيمان ، بينوايان و در راه ماندگان ( ابن السبيل ) از جمله سهم بران { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه ... و اليت_مى و المس_كين وابن السبيل

فىء به مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 16

16 - { عن الصادق ( ع ) : . . .ثمّ قال [ اللّه تعالى ] : { للفقراء المهاجرين الذين اُخرجوا . . . } فجعلها اللّه لمن هاجر من قريش مع النبى ( ص ) . . . و أخرج . . . عنهم المهاجرين مع رسول اللّه من العرب لقوله { الذين اُخرجوا من ديارهم و أموالهم } لأنّ قريشاً كانت تأخذ ديار من هاجر منها و أموالهم و لم تكن العرب تفعل ذلك بمن هاجر منها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . ..خدا فرموده [اموالى كه بدون جنگ به دست آمده ]از آنِ فقراى مهاجر است كه از خانه ها و اموال خود اخراج شده اند.[بااين دستور ]خدا آن اموال را براى مهاجران قريش _ كه در معيّت پيامبر(ص) بوده اند _ قرار داده و مهاجران عرب را كه _ همراه آن حضرت بوده اند _ از [شمول حكم] آنان خارج كرده است; زيرا فرموده :{الذين اُخرجوا من ديارهم و أموالهم} قريش خانه ها و اموال

مهاجران خود را تصاحب مى كرده; ولى عرب با مهاجران خود اين كار را نمى كرده [و اموال را براى خود آنان باقى مى گذاشته است]}.

فىء به مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 7

7 - انصار ، به دور از كمترين حسد و چشمداشت نسبت به اموال عطا شده به مهاجران از { فىء }

و لايجدون فى صدورهم حاجة ممّا أُوتوا

با توجه به اين كه حسد مسبوق به چشمداشت است و انصار هيچ گونه چشمداشتى نسبت به اموال عطا شده به مهاجران نداشتند; از آيه شريفه نفى هرگونه حسادت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 2

2 - مهاجران پس از غزوه بنى نضير ، داراى سهم از { فىء } *

و الذين جاءو من بعدهم

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {الذين جاءو} خصوص مهاجرانى باشد كه پس از مهاجران نخستين، به مدينه هجرت كردند.

فىء به مهاجران فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 1،2

1 - مهاجرانِ نيازمند و تنگدست ، از جمله سهم بران { فىء }

للفقراء المه_جرين

در مورد كلمه {للفقراء} دو احتمال وجود دارد: 1_ بدل از {للّه} كه مقصود فى سبيل اللّه است; 2_ بدل از {ذى القربى} و ما بعد آن. در هر دو صورت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

2 - مهاجرانِ فقير ، از موارد مصرف سهم خدا در فىء *

ما أفاء اللّه . .. فللّه ... للفقراء المه_جرين

عبارت

{للفقراء المهاجرين} مى تواند بيان مصداقى از سهم خداوند در {فىء} باشد; زيرا روشن است كه سهم رسول و ذى القربى، مصرف خاص دارد. اما {سهم اللّه} مصارف عامى دارد كه خداوند در اين آيه، به مصداقى از آن اشاره كرده است.

فىء به يتيمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 5

5 - يتيمان ، بينوايان و در راه ماندگان ( ابن السبيل ) از جمله سهم بران { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه ... و اليت_مى و المس_كين وابن السبيل

مالك فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 5،7

5 - غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ( فىء ) ، ويژه پيامبر ( ص ) و خارج از قلمرو مالكيت شخصى مسلمانان است .

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

مفهوم اختصاص يافتن غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد به پيامبر(ص)، اين است كه ساير مسلمانان، ابتدا مالكيت شخصى نسبت به آن ندارند.

7 - { فىء } حق منصب رسالت است ; نه ملك شخصى پيامبر ( ص ) . *

و ما أفاء اللّه على رسوله

ذكر عنوان رسالت براى پيامبر(ص)، مى تواند بدان منظور باشد كه پيامبر(ص) از آن جهت كه عهده دار منصب رسالت است، {فىء} به آن حضرت تعلق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 1،4،5،10،12

1 - { فىء } غنيمتى قرار داده شده از سوى خداوند در اختيار پيامبر ( ص ) ،

براى مصارف ششگانه

ما أفاء اللّه على رسوله من أهل القرى فللّه و للرسول

4 - پيامبر خدا و { ذى القربى } ، هر يك داراى سهمى جداگانه از سهام { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. و للرسول و لذى القربى

5 - يتيمان ، بينوايان و در راه ماندگان ( ابن السبيل ) از جمله سهم بران { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه ... و اليت_مى و المس_كين وابن السبيل

10 - پيامبر ( ص ) صاحب اختيار مصرف فىء در موارد تعيين شده از جانب خدا

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا

از تعبير {و ما آتاكم. ..} استفاده مى شود كه {فىء} نخست در اختيار پيامبر قرار مى گيرد و او است كه بر اساس موازين عطا مى كند و يا دريغ مى دارد.

12 - { فىء } ، در اختيار حكومت اسلامى ، براى به كارگيرى در مصارف تعيين شده آن *

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه پيامبر(ص)، در اين آيه به عنوان رهبر جامعه اسلامى، صاحب اختيار {فىء} شناخته شده باشد; زيرا عمر شخص پيامبر(ص) محدود است; ولى مسأله {فىء} همچنان استمرار دارد. پس بايد تفويض اختيار به منصب باشد (كسانى كه اهليت حكومت را دارند).

مصارف فىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 3،4،5

3 - به كارگيرى { فىء } در احياى دين و راه خدا ، از جمله مصارف آن است .

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه

برداشت ياد شده، بر

اين مبنا است كه ذكر {فللّه} براى بيان موارد مصرف {فئ} باشد و نه تيمن و تبرك (چنان كه برخى برآنند).

4 - پيامبر خدا و { ذى القربى } ، هر يك داراى سهمى جداگانه از سهام { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. و للرسول و لذى القربى

5 - يتيمان ، بينوايان و در راه ماندگان ( ابن السبيل ) از جمله سهم بران { فىء }

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه ... و اليت_مى و المس_كين وابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 1،2،16

1 - مهاجرانِ نيازمند و تنگدست ، از جمله سهم بران { فىء }

للفقراء المه_جرين

در مورد كلمه {للفقراء} دو احتمال وجود دارد: 1_ بدل از {للّه} كه مقصود فى سبيل اللّه است; 2_ بدل از {ذى القربى} و ما بعد آن. در هر دو صورت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

2 - مهاجرانِ فقير ، از موارد مصرف سهم خدا در فىء *

ما أفاء اللّه . .. فللّه ... للفقراء المه_جرين

عبارت {للفقراء المهاجرين} مى تواند بيان مصداقى از سهم خداوند در {فىء} باشد; زيرا روشن است كه سهم رسول و ذى القربى، مصرف خاص دارد. اما {سهم اللّه} مصارف عامى دارد كه خداوند در اين آيه، به مصداقى از آن اشاره كرده است.

16 - { عن الصادق ( ع ) : . . .ثمّ قال [ اللّه تعالى ] : { للفقراء المهاجرين الذين اُخرجوا . . . } فجعلها اللّه لمن هاجر من قريش مع النبى ( ص ) . . . و

أخرج . . . عنهم المهاجرين مع رسول اللّه من العرب لقوله { الذين اُخرجوا من ديارهم و أموالهم } لأنّ قريشاً كانت تأخذ ديار من هاجر منها و أموالهم و لم تكن العرب تفعل ذلك بمن هاجر منها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . ..خدا فرموده [اموالى كه بدون جنگ به دست آمده ]از آنِ فقراى مهاجر است كه از خانه ها و اموال خود اخراج شده اند.[بااين دستور ]خدا آن اموال را براى مهاجران قريش _ كه در معيّت پيامبر(ص) بوده اند _ قرار داده و مهاجران عرب را كه _ همراه آن حضرت بوده اند _ از [شمول حكم] آنان خارج كرده است; زيرا فرموده :{الذين اُخرجوا من ديارهم و أموالهم} قريش خانه ها و اموال مهاجران خود را تصاحب مى كرده; ولى عرب با مهاجران خود اين كار را نمى كرده [و اموال را براى خود آنان باقى مى گذاشته است]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 1

1 - فقراى انصار نيز مانند مهاجرانِ نيازمند ، از جمله سهم بران { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن

{والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} است; يعنى، {و للفقراء الذين تبوّءو الدار}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 1،2

1 - نيازمندان و فقراى اهل ايمان ، در هر عصر داراى سهمى از { فىء }

للفقراء المه_جرين . .. و الذين جاءو من بعدهم

{والذين جاءو. ..} عطف بر {المهاجرين} و به تقدير {للفقراء الذين جاءو من

بعدهم} مى باشد. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مراد از {الذين جاءو} همه كسانى باشد كه در هر عصرى به جرگه مسلمين مى پيوندند.

2 - مهاجران پس از غزوه بنى نضير ، داراى سهم از { فىء } *

و الذين جاءو من بعدهم

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {الذين جاءو} خصوص مهاجرانى باشد كه پس از مهاجران نخستين، به مدينه هجرت كردند.

فيض از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

فيض

آثار فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 7

7- اعطاى نعمت از سوى خداوند و برخوردار ساختن همه انسان هاى خوب و بد و مؤمن و كافر از امكانات دنيايى ، برخاسته از فيض بى دريغ ازلى خداست .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك و ما كان عطاء ربّك محظورًا

جمله {و ما كان عطاء ربّك محظوراً} (در ذيل آيه) به منزله تعليل براى مضمون فراز قبل است; يعنى، چون خداوند عطايش را از هيچ كس دريغ نمى دارد، لذا خوبان و بدان و مؤمن و كافر از آن بهره مند مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 6

6 - فيض پيوسته حق ، پشتوانه اجابت نياز ها و خواسته هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان دو بخش آيه، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

آثار وسعت فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 7

7 - جود و فيض گسترده خداوند ، مايه آمرزش

گناه مؤمنان و دوست داشتن آنان است .

هو الغفور الودود . .. المجيد

تداوم فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 11

11 - خداوند ، همواره در حال آفرينش و فيض مداوم در پهنه هستى است .

يخلق ما يشاء يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

با توجه به افعال مضارع ({يخلق}، {يهب} و {يشاء}) كه بيانگر تجدد و تكرار فعل است، مى توان برداشت بالا را استفاده نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 4

4 - خداوند ، همواره در حال افاضه فيض و آفرينش جديد

ممّا يخلق بنات

آمدن تعبير {يخلق} _ به جاى {خلق} _ مى رساند كه كار آفرينش همواره ادامه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 5

5 - خداوند در هر لحظه ، داراى شأنى كارآمد و فيضى جديد و مستمر براى خلق

كلّ يوم هو فى شأن

جاودانگى فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خ_لدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلم_ت ربّى لنفد البحر

زمينه فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 5،6،8

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى

ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از نظر دريافت معارف به انواع زمينها و دريافت باران رحمت.

6 _ موجودات ، داراى قابليت هاى متفاوت در بهره گيرى از رحمت الهى

بين يدى رحمته . .. و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج

8 _ نيكوكاران ، مانند سرزمين طيب ، سودمند و برخوردار از فيض فراوان خداوند

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين. و هو الذى يرسل الريح ... و البلد الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 10

10 _ عبوديت و بندگى ، مقامى بس ستوده و ارزشمند و زمينه ساز برخوردارى از فيوضات الهى

على عبده

اختصاص به ذكر يافتن صفت {عبد} براى پيامبر(ص)، مى تواند گوياى دو نكته باشد: 1_ صفت {عبوديت} از جايگاه و ارزش ويژه اى برخوردار است. 2_ همين صفت، موجب شايستگى پيامبر اسلام(ص) براى دريافت وحى گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 8

8 - نياز بردن به درگاه خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از فيض او

يس_له من . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان {يسئله} با{كلّ يوم. ..} و تقدم {يسئله}، مى توان مطلب بالا

را برداشت كرد.

عوامل محروميت از فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 9

9 _ نقش عمل خود انسان ، در محروميت از فيض و هدايت الهى

ما كان اللّه ليضل قوماً . .. حتى يبين لهم ما يتقون

از اينكه خداوند هيچ كس را قبل از بيان حكم، در گمراهى رها نمى سازد، استفاده مى شود كه اگر حكمى بيان شد و انسان، على رغم معرفت و شناخت، از گناه پرهيز نكرد، خداوند وى را در گمراهى رها خواهد كرد.

فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 9

9 _ انفاق كنندگان ، داراى زمينه و قابليّت والاى بهره مندى از فيوضات الهى

اصابها وابل . .. فان لم يصبها وابل فطلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 9

9 _ خداوند ، داراى خزائن فيض پايان ناپذير

و ترزق من تشاء بغير حساب

روزى دادن بى حساب، مبتنى بر داشتن روزيها و فيوضاتى است بى حساب و پايان ناپذير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 5

5 _ خضوع در برابر خدا ، زمينه كسب فيض ربوبى او

اقنتى لربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 36

36 _ محروميت آدمى از تفضلات الهى برخاسته از بى لياقتى خود اوست نه نقصان فيض و بخشش خداوند

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

ذكر گستردگى فضل الهى كه

وصف {واسع} بيانگر آن است، اشاره به اين معنا دارد كه اگر آدمى مشمول فضل خاص خداوند نشود، خود مقصر است ; چرا كه فضل الهى بى نهايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 3

3 _ دريغ نشدن فيض الهى از هر موجود مستعد ، سنت خداوند

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 22

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {و كان اللّه. ..} در رابطه با {و كانوا أحقّ...} مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

مركز فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 6

6 - جهان آفرينش ، داراى مركزيت فيض الهى به نام عرش

ثمّ استوى على العرش

با توجه به اين كه نظام خلقت، نظام اسباب و مسببات است و پديده هاى اين عالم، نمى توانند فيض الهى را به طور مستقيم و بدون وسايط فيض دريافت كنند; {عرش} مى تواند اشاره به مركزيتى داشته باشد كه سرچشمه فيض الهى است و وسايط فيض، آن را از آن مركز دريافت كرده و به ترتيب به اشيا و امور عالم مى رسانند.

مشمولان فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 2

2 - برخوردارى خلق از فيض هميشه در جوشش پروردگار خويش ، نعمتى انكارناپذير و شايان توجه براى جن و انس

كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عنوان {ءالآء}، بر محتواى آيه قبل _ كه همان نيازمندى خلق و نيازبرآورى خالق مى باشد _ اطلاق شده است.

منشأ فيض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 17

17 _ خداوند ، يگانه منبع و منشأ فيض ، رحمت و غنا

أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

گرچه خداوند نام پيامبر (ص) را در كنار نام خود آورده است، اما فضل را تنها به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 7

7 - عرش الهى ، سرچشمه فيض بخش جهان هستى

ربّ العرش الكريم

از معانى {كريم} عطابخشى بسيار است. بنابراين توصيف عرش به كريم، بيانگر برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 3

3 - هرگونه افاضه حق تعالى به خلق ، ناشى از رحمت او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة

برداشت ياد شده، از تعبير {رحمة} _ كه درباره هر نوع داده الهى به بندگان است _ استفاده مى شود.

منشأ فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 4

4 - ربوبيت خدا ، نشانگر قدرت او در رساندن فيض به خلق

فإنّهم

عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

آمدن {ربّ العالمين} در برابر ضمير {هم} _ كه به بت ها بازمى گردد _ مى تواند اشاره به عجز و بى خاصيتى بت ها داشته باشد; در حالى كه پروردگار جهانيان، به دليل پروردگارى اش، در يارى رساندن به انسان ها، توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 22

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {و كان اللّه. ..} در رابطه با {و كانوا أحقّ...} مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

موانع فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 5،9

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از نظر دريافت معارف به انواع زمينها و دريافت باران رحمت.

9 _ متجاوزان و فسادگران ، مانند سرزمين

خبيث كم بهره از فيض الهى و انسانهايى بى ثمرند .

إنه لايحب المعتدين. و لاتفسدوا ... و الذى خبث

نظام فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 7

7 _ فيض رسانى خداوند به انسان ها متناسب با استعداد و پذيرش آنان است .

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

خداوند در آيه افاضه هدايتها و توفيقات خويش را مبتنى بر وجود استعداد و پذيرش انسانها كرده است و طبعاً مقدار آن نيز بستگى به استعداد و پذيرش آنان دارد.

واسطه فيض بر ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 4

4 - آدم ( ع ) ، خليفه خداوند ، واسطه اى براى رسيدن فيض الهى به فرشتگان

يأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

واسطه فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 4

4 - آدم ( ع ) ، خليفه خداوند ، واسطه اى براى رسيدن فيض الهى به فرشتگان

يأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 16

16 _ پيامبر اكرم ( ص ) واسطه رسيدن فيض الهى به جامعه اسلامى

أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

ذكر {رسوله} بعد از {اللّه} و ارجاع ضمير {من فضله} تنها به خدا، بيانگر اين نكته مى تواند باشد كه: فضل و فيض از آن خداست و رسولش، واسطه رساندن فيض خدا به خلق اوست.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 6

6 - پيامبران ، واسطه وصول فيض و رحمت خدا به خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 3

3 - پيامبران الهى ، واسطه وصول فيض و رحمت خاص خداوند به پيروانشان

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

تصريح به نام موسى(ع) و ذكر آن پيش از پيروان وى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 2

2- پيامبر ، واسطه در فيض ربوبى خداوند براى خلق

رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 7

7 - تمام قدرت ها و واسطه هاى فيض در نظام هستى ، در مالكيت و سيطره يگانه خداوند

إنّ اللّه هو . .. ذوالقوّة المتين

تعبير {ذوالقوّة} _ به جاى {القوى} _ مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه خداوند، نه تنها قوى است; بلكه هر نوع توان و قدرتى كه در نظام وجود يافت شود، مملوك و مقهور او است.

فيض خدا

آثار فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 7

7- اعطاى نعمت از سوى خداوند و برخوردار ساختن همه انسان هاى خوب و بد و مؤمن و كافر از امكانات دنيايى ، برخاسته از فيض بى دريغ ازلى خداست .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك و ما كان عطاء ربّك محظورًا

جمله {و ما كان عطاء

ربّك محظوراً} (در ذيل آيه) به منزله تعليل براى مضمون فراز قبل است; يعنى، چون خداوند عطايش را از هيچ كس دريغ نمى دارد، لذا خوبان و بدان و مؤمن و كافر از آن بهره مند مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 6

6 - فيض پيوسته حق ، پشتوانه اجابت نياز ها و خواسته هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان دو بخش آيه، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

آثار وسعت فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 7

7 - جود و فيض گسترده خداوند ، مايه آمرزش گناه مؤمنان و دوست داشتن آنان است .

هو الغفور الودود . .. المجيد

تداوم فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 11

11 - خداوند ، همواره در حال آفرينش و فيض مداوم در پهنه هستى است .

يخلق ما يشاء يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

با توجه به افعال مضارع ({يخلق}، {يهب} و {يشاء}) كه بيانگر تجدد و تكرار فعل است، مى توان برداشت بالا را استفاده نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 4

4 - خداوند ، همواره در حال افاضه فيض و آفرينش جديد

ممّا يخلق بنات

آمدن تعبير {يخلق} _ به جاى {خلق} _ مى رساند كه كار آفرينش همواره ادامه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55

- 29 - 5

5 - خداوند در هر لحظه ، داراى شأنى كارآمد و فيضى جديد و مستمر براى خلق

كلّ يوم هو فى شأن

جاودانگى فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خ_لدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلم_ت ربّى لنفد البحر

زمينه فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 5،6،8

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از نظر دريافت معارف به انواع زمينها و دريافت باران رحمت.

6 _ موجودات ، داراى قابليت هاى متفاوت در بهره گيرى از رحمت الهى

بين يدى رحمته . .. و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج

8 _ نيكوكاران ، مانند سرزمين طيب ، سودمند و برخوردار از فيض فراوان خداوند

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين. و هو الذى يرسل الريح ... و البلد الطيب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 10

10 _ عبوديت و بندگى ، مقامى بس ستوده و ارزشمند و زمينه ساز برخوردارى از فيوضات الهى

على عبده

اختصاص به ذكر يافتن صفت {عبد} براى پيامبر(ص)، مى تواند گوياى دو نكته باشد: 1_ صفت {عبوديت} از جايگاه و ارزش ويژه اى برخوردار است. 2_ همين صفت، موجب شايستگى پيامبر اسلام(ص) براى دريافت وحى گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 8

8 - نياز بردن به درگاه خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از فيض او

يس_له من . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان {يسئله} با{كلّ يوم. ..} و تقدم {يسئله}، مى توان مطلب بالا را برداشت كرد.

عوامل محروميت از فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 9

9 _ نقش عمل خود انسان ، در محروميت از فيض و هدايت الهى

ما كان اللّه ليضل قوماً . .. حتى يبين لهم ما يتقون

از اينكه خداوند هيچ كس را قبل از بيان حكم، در گمراهى رها نمى سازد، استفاده مى شود كه اگر حكمى بيان شد و انسان، على رغم معرفت و شناخت، از گناه پرهيز نكرد، خداوند وى را در گمراهى رها خواهد كرد.

فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 9

9 _ انفاق كنندگان ، داراى زمينه و قابليّت والاى بهره مندى از فيوضات الهى

اصابها وابل . .. فان لم يصبها وابل فطلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 9

9 _ خداوند ، داراى خزائن فيض پايان ناپذير

و ترزق من تشاء بغير حساب

روزى دادن بى حساب، مبتنى بر داشتن روزيها و فيوضاتى است بى حساب و پايان ناپذير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 5

5 _ خضوع در برابر خدا ، زمينه كسب فيض ربوبى او

اقنتى لربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 36

36 _ محروميت آدمى از تفضلات الهى برخاسته از بى لياقتى خود اوست نه نقصان فيض و بخشش خداوند

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

ذكر گستردگى فضل الهى كه وصف {واسع} بيانگر آن است، اشاره به اين معنا دارد كه اگر آدمى مشمول فضل خاص خداوند نشود، خود مقصر است ; چرا كه فضل الهى بى نهايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 3

3 _ دريغ نشدن فيض الهى از هر موجود مستعد ، سنت خداوند

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 22

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {و كان اللّه. ..} در رابطه با {و كانوا أحقّ...} مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به

وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

مركز فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 6

6 - جهان آفرينش ، داراى مركزيت فيض الهى به نام عرش

ثمّ استوى على العرش

با توجه به اين كه نظام خلقت، نظام اسباب و مسببات است و پديده هاى اين عالم، نمى توانند فيض الهى را به طور مستقيم و بدون وسايط فيض دريافت كنند; {عرش} مى تواند اشاره به مركزيتى داشته باشد كه سرچشمه فيض الهى است و وسايط فيض، آن را از آن مركز دريافت كرده و به ترتيب به اشيا و امور عالم مى رسانند.

مشمولان فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 2

2 - برخوردارى خلق از فيض هميشه در جوشش پروردگار خويش ، نعمتى انكارناپذير و شايان توجه براى جن و انس

كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عنوان {ءالآء}، بر محتواى آيه قبل _ كه همان نيازمندى خلق و نيازبرآورى خالق مى باشد _ اطلاق شده است.

منشأ فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 4

4 - ربوبيت خدا ، نشانگر قدرت او در رساندن فيض به خلق

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

آمدن {ربّ العالمين} در برابر ضمير {هم} _ كه به بت ها بازمى گردد _ مى تواند اشاره به عجز و بى خاصيتى بت ها داشته باشد; در حالى كه پروردگار جهانيان، به دليل پروردگارى

اش، در يارى رساندن به انسان ها، توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 22

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {و كان اللّه. ..} در رابطه با {و كانوا أحقّ...} مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

موانع فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 5،9

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از نظر دريافت معارف به انواع زمينها و دريافت باران رحمت.

9 _ متجاوزان و فسادگران ، مانند سرزمين خبيث كم بهره از فيض الهى و انسانهايى بى ثمرند .

إنه لايحب المعتدين. و لاتفسدوا ... و الذى خبث

نظام فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 7

7

_ فيض رسانى خداوند به انسان ها متناسب با استعداد و پذيرش آنان است .

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

خداوند در آيه افاضه هدايتها و توفيقات خويش را مبتنى بر وجود استعداد و پذيرش انسانها كرده است و طبعاً مقدار آن نيز بستگى به استعداد و پذيرش آنان دارد.

واسطه فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 4

4 - آدم ( ع ) ، خليفه خداوند ، واسطه اى براى رسيدن فيض الهى به فرشتگان

يأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 16

16 _ پيامبر اكرم ( ص ) واسطه رسيدن فيض الهى به جامعه اسلامى

أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

ذكر {رسوله} بعد از {اللّه} و ارجاع ضمير {من فضله} تنها به خدا، بيانگر اين نكته مى تواند باشد كه: فضل و فيض از آن خداست و رسولش، واسطه رساندن فيض خدا به خلق اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 6

6 - پيامبران ، واسطه وصول فيض و رحمت خدا به خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 3

3 - پيامبران الهى ، واسطه وصول فيض و رحمت خاص خداوند به پيروانشان

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

تصريح به نام موسى(ع) و ذكر آن پيش از پيروان وى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 2

2- پيامبر ، واسطه در فيض ربوبى خداوند براى خلق

رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 7

7 - تمام قدرت ها و واسطه هاى فيض در نظام هستى ، در مالكيت و سيطره يگانه خداوند

إنّ اللّه هو . .. ذوالقوّة المتين

تعبير {ذوالقوّة} _ به جاى {القوى} _ مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه خداوند، نه تنها قوى است; بلكه هر نوع توان و قدرتى كه در نظام وجود يافت شود، مملوك و مقهور او است.

قواعد فقهى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{قواعد فقهى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 9

9 _ مرض ، موجب تخفيف در تكليف

فمن كان منكم مريضاً او به اذىً من رأسه ففدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 9

9 _ مقتضاى حكمت الهى ، عقابِ خطاكاران پس از بيان احكام و ارائه ادلّه روشن است .

فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات . .. ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 11

11 _ لزوم ترجيح اهمّ در تزاحم ملاكها

و اثمهما اكبر من نفعهما

در صورتى كه ملاكِ حرمت شراب و قمار، زيان آنها باشد; با وجود تصريح به منفعت در آنها، جانب ملاك اقوى (زيان) ترجيح داده شده و حرمت آنها، جعل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- بقره - 2 - 280 - 1

1 _ لزوم مهلت دادن به بدهكارِ تنگدست ، تا هنگام پرداخت بدهى خويش به سهولت

و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 14

14 _ اقرار فرد عليه خود ، نافذ و مسموع است .

و ليملل الّذى عليه الحقّ

واگذارى املاى سند دين بر مديون، ظاهراً حاكى از نفوذ اقرار وى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 28

28 _ رفع مؤاخذه خطا و نسيان از امّت اسلامى

ربّنا لا تؤاخذنا ان نسينا أو اخطأنا

پيامبر گرامى اسلام (ص): رفع عن امّتى اربع خصال: خطاؤها و نسيانها . .. و ذلك قول اللّه تعالى: {ربنا لا تؤاخذنا ... }

_______________________________

كافى، ج 2، ص 462، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 305، ح 1226.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 5،6

5 _ رضايت طرفين مبادله ، شرط صحت و مشروعيت آن مبادله

الّا ان تكون تجارة عن تراض منكم

6 _ مبادله بدون رضايت طرفين ، باطل است .

الّا ان تكون تجارة عن تراض منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 6

6 _ خداوند ، بدون بيان ، كسى را عقاب نخواهد كرد .

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى . .. نصله جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 9

9 _ اقرار انسان

عليه خويش ، نافذ و داراى اعتبار قانونى است .

شهداء للّه و لو على أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 8

8 _ خداوند كسى را بدون اتمام حجت عقاب نمى كند .

رسلا . .. لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 20

20 _ حليت جنين در شكم حيوان تذكيه شده ، مشروط به اينكه داراى مو و كرك باشد .

أحلت لكم بهيمة الانعم

امام باقر يا امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمودند: الجنين فى بطن امه اذا اشعر و اوبر فذكاته ذكاة امه . .. .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 234، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 583، ح 10.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 27،28

27 _ خداوند حكم حرجى ( مشقت بار ) ، تشريع نكرده است .

ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج

28 _ تكاليف خداوند ، آنگاه كه انسان را به هنگام عمل در تنگنا و مشقت قرار دهد ، لازم الاجرا نيست .

ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 3

3 _ اصل اولى در تمامى رزق ها ، اباحه و حليت است .

ما أنزل اللّه لكم من رزق فجعلتم منه حراماً و حللا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 5

5- اصل و قاعده اوليه

در تمام خوراكى ها ، حلال بودن آنهاست .

فكلوا . .. حل_لاً طيبًا ... إنما حرّم عليكم الميتة ... و ما أهلّ لغير الله به

اطلاق {كلوا} و حصر مستفاد از {إنما حرم} مفيد مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 10

10 - اصل و قاعده اوليه در خوراكى هاى مطبوع ، حليت است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 3

3 - خداوند ، بدون بيان وظايف و ابلاغ آن به بندگان خود ، آنان را عقوبت نمى كند .

قال كذلك أتتك ءاي_تنا

روز قيامت به غافلان گفته مى شود: {أتتك آياتنا}; يعنى، آيات ما نزد تو آمد [نه اين كه ما آيات را فرستاديم، به تو رسيده باشد يا نرسيده باشد]. بنابراين خداوند، ملاك مؤاخذه را، ابلاغ آيات قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 3

3 - كيفردادن قبل از بيان و اتمام حجت ، كارى ناروا است .

و لو أنّا . .. لولا أرسلت إلينا رسولاً

گرچه {لولا أرسلت} در اين آيه، اعتراضى است كه از زبان كافران نقل شده; ولى از آن جهت كه بر اين اعتراض فرضى، ترتيب اثر داده شده است، برمى آيد كه اين اعتراض، قابل قبول بوده و فرستادن رسولان براى اتمام حجت، ضرورت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 7

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام

حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين

مفاد مطلب ياد شده، همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

قاعده احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 17

17 _ رفع تكليف حرجى ( مشقت بار ) و نيز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان

ما على المحسنين من سبيل و اللّه غفور رحيم

قاعده عقاب بلا بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 18

18 _ خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبيخ نخواهد كرد.

ألم أنهكما عن تلكما الشجرة و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

قاعده قبح كيفر بى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 4

4 _ مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .

و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

قاعده قبح كيفربى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 6

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر {قد

قدّمت. ..} باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

قاعده كيفر بى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 10

10- عقاب و كيفر دادن بر هر عملى بدون بيان زشتى و خلاف بودن آن عمل ، زشت و ناپسند است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

اينكه خداوند فرمود: {ما بدون اينكه رسولى براى تبيين حقايق براى مردم بفرستيم، عذاب و كيفرشان نمى كنيم} احتمال دارد به جهت اين داورى عقل باشد كه: {عقاب بدون بيان زشت و قبيح است}.

قاعده نفى عسر و حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 9

9 - تكاليف شرعى در صورتى كه براى انسان طاقت فرسا باشد ، لازم الاجرا نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختى و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 4،17،21

4 _ در ميان مجموعه احكام اسلام ، حكم حرجى ( مشقت آفرين ) وجود ندارد .

ليس على الضعفاء . .. حرج

17 _ رفع تكليف حرجى ( مشقت بار ) و نيز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان

ما على المحسنين من سبيل و اللّه غفور رحيم

21 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . إن اللّه يحتج على العباد بما آتاهم و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و كل شيئى لا يسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا { ليس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج } . . . ;

. .. به تحقيق خداوند بر بندگان احتجاج مى كند به چيزى كه به آنها عطا فرموده و شناختى كه به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تكليفى كه پايين تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تكليفى كه در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آيه شريفه را تلاوت فرمود: {بر ضعيفان و بيماران و آنان كه چيزى نمى يابند كه (در راه جهاد) هزينه كنند، باكى نيست} ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 7

7- تحمل حرج و مشقت ، در انجام تكاليف دينى ، لازم نيست .

ما أنزّلنا عليك القران

لتشقى

اطلاق {لتشقى} شامل مشقت در انجام تكاليف نيز مى گردد، گرچه مورد آيه، مشقت در راه ابلاغ معارف قرآن به ديگران است.

قاعده نفى عسروحرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 6،31

6 - احكام الهى در شريعت اسلام ، احكامى انعطاف پذير است و در صورت مواجه شدن مكلف با عسر و حرج ، جاى خود را به حكمى ديگر ( احكام ثانوى ) _ كه مايه عسر و حرج نباشد _ مى دهد .

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج

لازمه نفى حرج از دين، اين است كه اگر مكلف در انجام تكليفى مواجه با حرج شد، آن تكليف ساقط گشته و جاى خود را به حكم ديگرى كه مايه حرج نباشد بدهد.

31 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن الجنب يجعل الركوة أو التوّر فيدخل إصبعه فيه قال : إن كانت يده قذرة فأهرقه و إن كانت لم يصبها قذر فليغتسل منه ه_ذا ممّا قال اللّه تعالى : { ما جعل عليكم فى الدين من حرج } ;

ابوبصير مى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: شخص جُنُب ظرف آب كوچكى مى گذارد و انگشت خود را در آن مى زند [حكمش چيست؟ ]فرمود: اگر دستش آلوده به نجاست باشد، بايد آن آب را بريزد و اگر آلوده به نجاست نباشد، مى تواند با آن آب غسل كند. اين از مصاديق قول خدا است كه فرمود: {ما جعل عليكم فى الدين من حرج} خدا در دين حرج و سختى قرار نداده است}.(1) (1) شايد مقصود اين باشد كه اگر

بدن جنب به علت جنابت نجس مى شد، لازم مى آمد جُنُب هيچ وقت نتواند با آب قليل غسل كند و اين حرج است. پس به مقتضاى آيه، بدن جنب نجس نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 3

3 - اسلام ، دينى سهل و آسان و به دور از تكاليف طاقت فرسا و حرج آفرين

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

محدوده قاعده نفى عسروحرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 7

7 - جهاد در راه خدا ، حكمى بيرون از قاعده نفى حرج

و ج_هدوا فى اللّه حقّ جهاده . .. و ما جعل عليكم فى الدين من حرج

جمله هاى {هو اجتباكم} و {و ما جعل عليكم فى الدين من حرج} ظاهراً تعليل براى جمله {و جاهدوا فى اللّه حقّ جهاده} است; يعنى، بدان حهت كه شريعت اسلام، شريعتى سهل و آسان و پيراسته از هرگونه عسر و حرج است، پس بايد در راه عمل به آن نهايت كوشش را نمود و در راه حفظ آن، تمام توان خود را به كار بست و از ايثار جان و مال در پاسدارى از آن دريغ نكرد. لازمه اين معنا اين است كه حكم جهاد همه جانبه _ كه قطعاً عسر و حرج آفرين است _ از قانون نفى حرج بيرون باشد.

قاعده حليت

{قاعده حليت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 10

10 - اصل و قاعده اوليه در خوراكى هاى مطبوع ، حليت است .

كلوا من طيّب_ت

ما رزقن_كم

قاعده فقهى

{قاعده فقهى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 23

23 _ لزوم توقف به هنگام تحيّر در برابر موضوعات ناشناخته و پى جويى پاسخ آن از دانايان و دانشوران اهل استنباط

و لو ردّوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

امام رضا (ع) فرمود: . .. بل كان الفرض عليهم و الواجب لهم من ذلك الوقوف عند التحيّر و ردّ ما جهلوه من ذلك الى عالمه و مستنبطه لانّ اللّه يقول فى محكم كتابه {و لو ردّوه الى الرسول و اولى الامر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 260، ح 206 ; نورالثقلين، ج 1، ص 522، ح 429.

قاعده كيفر بى بيان

{قاعده كيفر بى بيان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 3

3 - خداوند ، بدون بيان وظايف و ابلاغ آن به بندگان خود ، آنان را عقوبت نمى كند .

قال كذلك أتتك ءاي_تنا

روز قيامت به غافلان گفته مى شود: {أتتك آياتنا}; يعنى، آيات ما نزد تو آمد [نه اين كه ما آيات را فرستاديم، به تو رسيده باشد يا نرسيده باشد]. بنابراين خداوند، ملاك مؤاخذه را، ابلاغ آيات قرار داده است.

قاعده كيفر بى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 10

10- عقاب و كيفر دادن بر هر عملى بدون بيان زشتى و خلاف بودن آن عمل ، زشت و ناپسند است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

اينكه خداوند فرمود: {ما بدون

اينكه رسولى براى تبيين حقايق براى مردم بفرستيم، عذاب و كيفرشان نمى كنيم} احتمال دارد به جهت اين داورى عقل باشد كه: {عقاب بدون بيان زشت و قبيح است}.

قاعده نفى حرج

{قاعده نفى حرج}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 27،28

27 _ خداوند حكم حرجى ( مشقت بار ) ، تشريع نكرده است .

ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج

28 _ تكاليف خداوند ، آنگاه كه انسان را به هنگام عمل در تنگنا و مشقت قرار دهد ، لازم الاجرا نيست .

ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109