علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد هفدهم - حرف ض

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد هفدهم - حرف ض/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

ضرر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ضرر

آثار ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 18،19

18 _ وظيفه مريضى كه آب براى او ضرر داشته باشد ، تيمم است .

و ان كنتم مرضى . .. فتيمّموا

19 _ ضرر ، از عوامل رفع تكليف و يا تخفيف آن

و ان كنتم مرضى . .. فتيمّموا

تشخيص ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 4،5

4 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، ناتوان از شناسايى سود و زيان خويش هستند .

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا

با توجه به آيه قبل _ كه آگاهى پيامبر(ص) را از زمان قيامت نفى مى كرد _ و نيز جمله بعد _ كه درباره آگاهى نداشتن پيامبر(ص) از غيب است _ مى توان گفت جمله {لاأملك . .. } ناظر به تمكن علمى به نفع و ضرر نيز مى باشد. بنابراين {لاأملك} اشاره به اين معنا نيز دارد كه انسان ناتوان از شناسايى منافع و مضار خويش است.

5 _ آدمى تنها به خواست خداوند به سود و زيان خويش آگاه مى شود .

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

دفع ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 1،2

1 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، بجز در سايه مشيت خدا ، نه بر جلب منفعت توانايى دارند و نه بر دفع ضرر

قل

لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

{ملك} به معناى توانايى و تمكن داشتن است. كلمه {لنفسى} مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از توانايى بر منفعت، توان جلب منفعت، و مقصود از تمكن بر ضرر، توانايى بر دفع ضرر است.

2 _ انسان ها در صورت مشيت الهى ، توانا بر جلب منفعت و يا دفع ضرر از خويش خواهند شد .

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {ما} موصوله در {إلا ما شاء اللّه} تمكن بر نفع و ضرر باشد. بر اين مبنا استثنا، استثناى متصل است و معناى آيه چنين مى شود: من توانايى بر نفع و ضرر خويش ندارم، مگر خداوند به من توانايى بخشد.

دفع ضرر در ولىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 11

11_ تنها كسى شايسته ولايت و سرپرستى است كه بر نفع رسانى و دفع ضرر توانا باشد .

لايملكون لأنفسهم نفعًا و لا ضرًّا

ضرر خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 5

5 _ شراب و قمار ، داراى زيانى بزرگ و منافعى اندك

قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

كلمه {اثم}، به قرينه مقابل آن (منافع)، مى تواند به معناى زيان باشد.

ضرر قمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 5

5 _ شراب و قمار ، داراى زيانى بزرگ و منافعى اندك

قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

كلمه {اثم}، به قرينه مقابل

آن (منافع)، مى تواند به معناى زيان باشد.

ضرر و رفع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 14

14 _ ديون ميت در صورتى كه به ضرر وارث باشد ، پرداخت آن لازم نيست .

من بعد وصيّة يوصى بها او دين غير مضارّ

مراد از ديون معنايى است عام كه شامل معاملات نسيه اى نيز مى شود ; بنابراين اگر ميت معامله اى نسيه انجام داده، ولى اين معامله ضررى بوده است، وارثان مى توانند ديون را نپردازند. يعنى معامله را فسخ كنند.

عوامل دفع ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 11

11 _ علم ، زمينه ساز رفاه و آسايش و دور ماندن از ضرر ها و سختيها

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير و ما مسنى السوء

عوامل ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 8

8 _ نفع و ضرر انسان در گرو پذيرش و يا عدم پذيرش بينشهاى ارائه شده از جانب خداوند است.

فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها

منشأ ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 3

3 _ تنها سود و زيانى كه مشيت الهى بر انجام آن باشد ، تحقق مى يابد .

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {ما} در {إلا ما شاء اللّه} نفع و ضرر باشد، نه تمكن بر آن. بر اين مبنا آيه چنين

معنا مى شود من تمكنى بر نفع و ضرر خويش ندارم، ولى نفع و ضررى كه خداوند بخواهد به من خواهد رسيد.

ضعف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ضعف

آثار ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 34

34 _ ناتوانى ، عذر براى مكلف است ، نه رافع تكليف

و ان كنتم مرضى . .. فلم تجدوا ... انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

توصيف خداوند به {عفوّ} و {غفور} پس از مسأله تيمم به جاى غسل و وضو، بيانگر اين است كه اصل تكليف باقى است و خداوند به خاطر عذر مكلّف، وى را خواهد بخشيد.

آثار ضعف ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 3،4،5

3 _ بيمار دلى و ضعف ايمان ، زمينه تخلف از فرامين خداوند

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

4 _ سستى ايمان زمينه گرايش به يهود و نصارا و طرح دوستى با آنان

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

مراد از بيماردلان، كسانى هستند كه نسبت به حقانيت پيامبر(ص) و يا برخى از معارف دين در شك بوده و ايمانى ضعيف دارند.

5 _ بيمارى دل و سستى ايمان ، زمينه محروميت از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 5

5 _ ضعف ايمان در مسلمانان صدر اسلام موجب ضعف قدرت ايشان در ميدان هاى نبرد

علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

از علل توان بسيار برتر مسلمانان در برابر

كافران مفهومى است كه از {بأنهم قوم لايفقهون} به دست مى آيد ; يعنى ايمان راسخ به معارف دين. بنابراين مى توان گفت منشأ بروز ضعف نسبى مسلمانان پس از گذشت برهه اى از صدر اسلام، افت درجه ايمانى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 4

4 - دست يازيدن به آلودگى هاى جنسى ، برخاسته از ضعف ايمان و مايه محروم شدن از سعادت اخروى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

آثار ضعف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

آثار ضعف علمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 8

8 - آگاهى اندك و غيرجامع نسبت به مفاهيم دينى ، زمينه مواجهه منفى با آنها *

و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

آثار ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 6

6- جواز صلح با دشمن ، در صورت توان نداشتن سپاه اسلام براى مقاومت و ادامه جنگ

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

در صورتى كه {و أنتم الأعلون} بيانگر مورد نهى باشد; از مفهوم آيه شريفه مطلب بالا استفاده مى شود; يعنى، در صورت برترى قواى سپاه اسلام، صلح با دشمن جايز

نيست. اما در غير اين صورت كه عملاً انتظار پيروزى نمى رود، صلح بى مانع است.

آرزوى ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 39

39-كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان

كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار

آغاز ضعف جسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانى ، شروع تكامل و رشد قواى جسمى و عقلى ، و آغاز پيرى ، اول سستى و سير نزولى آن قوا است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، دوران پيرى را از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفوليت دانسته است. بنابراين لازمه اين سخن، مطلبى است كه در برداشت بالا آمده است.

اظهار ضعف در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 6

6- برشمردن ضعف ها و كاستى ها و بيان ناتوانى خود از انجام خواسته ها و رفع نيازمندى ها ، از آداب دعا و نيايش است .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

اظهار ضعف يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 8

8 - مأيوس كردن پيامبر ( ص ) ، انگيزه يهوديان در اظهار ناتوانى خويش از درك معارف اسلام

قالوا قلوبنا غلف

انسانها معمولا به قصور خويش در فهم و درك باور ندارند. بنابراين اعتراف يهوديان به درك نكردن و نفهميدن،

مى تواند به منظور مأيوس كردن پيامبر(ص) باشد تا از اصرار بر دعوت ايشان به اسلام منصرف شود.

اعتراف به ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 23

23 _ اعتراف خردمندان مؤمن ، به ناتوانى خويش از دستيابى به مقام رفيع ابرار

ربّنا فاغفرلنا . .. و توفّنا مع الابرار

از اينكه خردمندان خواستار مقام ابرار نشده اند، بلكه خواهان همراهى با آنان هستند; معلوم مى شود كه آنان خود را ناتوان از دستيابى به چنين مقام رفيعى مى دانند.

تبيين ضعف دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 12

12 _ بيان ضعف هاى دشمن ، از شيوه هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان انّ كيد الشّيطان

يادآورى سستى مكرهاى شيطان پس از فرمان به جهاد، به جهت رفع نگرانى و تقويت روحيه مسلمانان در نبرد با كافران است.

خدا و ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 3

3 _ مهلت دهى خداوند به كافران ، ناشى از مشيت وى و نه ناتوانى و عجز او

ان يشأ يذهبكم . .. و كان اللّه على ذلك قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 _ راه نيافتن هيچگونه ضعف و كاستى، گزافه، جهل و اشتباه در حريم خداوند

و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير

از صفات {قاهر}، {حكيم} و {خبير}، كه براى خداوند بيان شده، برداشت فوق

استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله {لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

دقت در ضعف قواى ادراكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

سوء استفاده از ضعف مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 16

16 - سوء استفاده عالمان يهود ، از ضعف بينش هاى دينى و اعتقادى مردم خويش

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

شدت ضعف جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 7 - 1

1 - دوزخيان ، همواره ضعيف و لاغر مانده و در شدت گرسنگى به سر خواهند برد .

لايسمن و لايغنى من جوع

كلمه {جوع}، نكره است و چون كلام منفى است، بر عموم دلالت دارد. بنابراين هر گونه گرسنگى كه به تصور مى آيد، درباره دوزخيان مصداق خواهد داشت.

ضعف آورى باردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 4

4 - دوران باردارى

مادر ، دورانى سخت و مايه ضعف و ناتوانى براى وى است .

حملته أُمّه وهنًا على وهن

{وهناً} مفعول براى فعل محذوف و در موضع حال است. لازم به ذكر است كه {وَهْن } به معناى ضعف جسمانى است (مفردات راغب).

ضعف ابداعات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 11

11 - ابداعات و صناعت هاى غير الهى ، همراه با ضعف ها و كاستى ها و غير قابل مقايسه با صنع برتر خداوند

فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

ضعف ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 4

4 _ ابليس ناتوان از مسدود كردن تمامى راههاى نجات و سعادت آدميان *

ثم لأتينهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

نام نبردن از تمامى جهات، همانند فوق و تحت، مى تواند اشاره به اين باشد كه ابليس نمى تواند بر تمامى راههاى سعادت مسلط باشد و آنها را بر آدميان سد كند.

ضعف اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 6

6 - ستمكاران در قيامت ، تاب مشاهده مستقيم آتش دوزخ را ندارند .

ينظرون من طرف خفىّ

ضعف اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 1

1- اصحاب كهف ، از سوى جامعه كفر ، مورد تهديد بودند و نيروى كافى براى مقابله با آنان را نداشتند .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

كنارگيرى (اعتزال) اصحاب كهف از جامعه خويش، نشانگر در تنگنا قرار گرفتن آنان

از سوى جامعه و فشار مشركان بر ايشان است.

ضعف امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8 _ نجاتبخش نبودن قدرت و تمكن مادى از هلاكت و قهر الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

ضعف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 1،4

1 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، بجز در سايه مشيت خدا ، نه بر جلب منفعت توانايى دارند و نه بر دفع ضرر

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

{ملك} به معناى توانايى و تمكن داشتن است. كلمه {لنفسى} مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از توانايى بر منفعت، توان جلب منفعت، و مقصود از تمكن بر ضرر، توانايى بر دفع ضرر است.

4 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، ناتوان از شناسايى سود و زيان خويش هستند .

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا

با توجه به آيه قبل _ كه آگاهى پيامبر(ص) را از زمان قيامت نفى مى كرد _ و نيز جمله بعد _ كه درباره آگاهى نداشتن پيامبر(ص) از غيب است _ مى توان گفت جمله {لاأملك . .. } ناظر به تمكن علمى به نفع و ضرر نيز مى باشد. بنابراين {لاأملك} اشاره به اين معنا نيز دارد كه انسان ناتوان از شناسايى منافع و مضار خويش است.

ضعف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 8

8 _ عجز انسان از فراگيرى احكام الهى بدون

تعليم خداوند

كما علّمكم ما لم تكونوا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 23

23 _ ناتوانى و عجز انسان از دستيابى به علم مطلق الهى

و لا يحيطون بشىء من علمه الاّ بما شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 13

13 _ محدوديّت توانايى انسان ، در شناخت حقيقت و مصالح و مفاسد امور

خير لكم ان كنتم تعلمون

جمله شرطيه {ان كنتم تعلمون}، مى تواند كنايه از جهل و ناآگاهى انسان به صلاح و فساد خويش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 15

15 _ انسان ، ناتوان از جلوگيرى و دفع مرگ مقدّر خويش

فادرؤا عن انفسكم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 7،8،9،10،11،14

7 _ انسان ، ضعيف و ناتوان خلق شده است .

خلق الانسان ضعيفاً

8 _ انسان ، موجودى ضعيف در برابر غريزه جنسى

خلق الانسان ضعيفاً

به قرينه آيات گذشته، مراد از {ضعيفاً} مى تواند كم طاقتى انسان در برابر غريزه جنسى باشد.

9 _ ضعف و ناتوانى انسان در برابر غريزه جنسى ، ريشه تسهيل قوانين و مقررات ازدواج و روابط جنسى

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

10 _ ضعف و ناتوانى انسان ، منشأ تسهيل احكام دين از جانب خداوند

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

بر اين مبنا كه مراد از تخفيف، سهولت در نفس احكام الهى باشد.

11 _ انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهى در

روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلا عظيماً . .. خلق الانسان ضعيفاً

جمله {خلق الانسان ضعيفاً} مى تواند بيانگر علت لزوم پيروى از احكام الهى در ازدواج و اجتناب از پيروى هواپرستان باشد. يعنى قوانين الهى، جوامع را سبكبار خواهد كرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.

14 _ ناتوانى انسان در شناخت قوانين صحيح ، دليل جعل قوانين از سوى خداوند است . *

حرّمت . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

چون در آيات پيشين سخن از جعل احكام بود، مى توان گفت مراد از {ضعيفاً}، ناتوانى انسان براى جعل قوانين صحيح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 6

6 _ برخى از مردمان داراى ارزيابى نادرست از مشكلات و مصيبت هاى رسيده و ناتوان از تشخيص نعمت هاى الهى از غير آن

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 16

16 _ بشر ، ناتوان از ارائه مفاهيم و تعاليمى همچون قرآن است كه همگون و بدون اختلاف باشد .

و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 16

16 _ ناتوانى همه انسان ها و تمامى عوامل در برابر اراده خدا

اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 6 - 8

8 _ نجاتبخش نبودن قدرت و تمكن مادى از هلاكت و قهر الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 4،7

4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان

و لو جعلنه ملكا

7 _ مردم عادى از تحمل مشاهده چهره واقعى فرشتگان در دنيا ناتوان هستند.

و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر . .. و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا

در آيه قبل نزول فرشتگان را به صورت اصلى مشروط به قضاى امر و هلاكت كافران دانست و در اين آيه نزول فرضى فرشته را براى مردم به شكل مردان اعلام مى كند. از اين دو نكته مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 1

1 _ آدميان، مقهور در برابر اقتدار يگانه خداوند هستند.

و هو القاهر فوق عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 24

24 _ انسان بدون توكل بر خدا ، ناتوان از پايدارى بر ايمان خويش است .

إلا أن يشاء اللّه . .. على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 1،4

1 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، بجز در سايه مشيت خدا ، نه بر جلب منفعت توانايى دارند و نه بر دفع ضرر

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

{ملك} به معناى توانايى

و تمكن داشتن است. كلمه {لنفسى} مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از توانايى بر منفعت، توان جلب منفعت، و مقصود از تمكن بر ضرر، توانايى بر دفع ضرر است.

4 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، ناتوان از شناسايى سود و زيان خويش هستند .

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا

با توجه به آيه قبل _ كه آگاهى پيامبر(ص) را از زمان قيامت نفى مى كرد _ و نيز جمله بعد _ كه درباره آگاهى نداشتن پيامبر(ص) از غيب است _ مى توان گفت جمله {لاأملك . .. } ناظر به تمكن علمى به نفع و ضرر نيز مى باشد. بنابراين {لاأملك} اشاره به اين معنا نيز دارد كه انسان ناتوان از شناسايى منافع و مضار خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 4

4 _ همگان در برابر خدا ، ناتوان و نيازمند و ناچيزند .

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

{مثل}، جمع أمثال، به معناى همانند و همسان است. كلمه {عباد}، كه حاكى از ناتوانى و نيازمندى است ; وجه شبه بين معبودان و عبادت كنندگان ايشان است. يعنى معبودان شما نيز همانند خود شما نيازمند و ناتوان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 6

6_ انسان از نظر روحى و روانى ، موجودى ضعيف و ناتوان است .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور

ذوق (ريشه لغوى أذقنا) به معناى چشيدن غذا براى درك مزه آن است. قرآن، اعطاى نعمت را به چشانيدن غذا

تشبيه كرده است تا به اين نكته اشاره كند كه: انسان از نظر روحى و روانى، ضعيف است به گونه اى كه حتى با دستيابى به اندكى از موهبتهاى دنيوى و از دست دادن آن، نمى تواند خويشتن دارى كند و سرانجام به كفر و نااميدى كشيده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 6

6- برخى از انسان ها ، از حفظ دستاورد هاى علمى خويش در همه مراحل زندگى ناتوانند .

و منكم من يردّ إلى . .. لكى لايعلم بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 1،5،10،12

1 - انسان ، در مرحله آغازين آفرينش ، آكنده از ضعف و ناتوانى است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف

{من} در {من ضعف} ابتداييه است و ضَعْف در مقابل {قوّه} معناى شناخته شده اى دارد. آورده شدن {من ضعف} (از ضعف آفريده است) به جاى عبارت ها و يا واژه گانى مانند {ضعيفاً} براى توجه دادن به اين نكته است كه انسان ها، در آغاز خلقت، آكنده از ضعف اند.

5 - بيرون آورنده انسان ها از ناتوانى دوران جنينى و نوزادى و رساننده آنها به كمال جسمانى ، خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة

10 - دوران پيرى انسان ها ، دوران ناتوانى و ضعفى ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

{شيبة} به معناى پيرى است و آورده شدن آن پس از {ضعفاً} به عنوان عطف بيان، با اين كه {ضعفاً} مقصود را مى رساند،

به خاطر يادآورى اين نكته است كه در اين دوران، ضعف، قابل جبران نيست و تا مرگ ادامه دارد.

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *

اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء

عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 15

15 - انسان ، موجودى كم ظرفيت ، كوته بين و ناسپاس است .

و إنّا إذا أذقنا . .. و إن تصبهم ... الإنس_ن كفور

اين كه انسان در برخورد با اندك نعمت و يا سختى، تغيير روحيه مى دهد، نشانه كم ظرفيتى او است و اين كه به امكان تغيير و تحول شرايط رفاه نمى انديشد و به آن دلخوش است، نشانگر كوته نظرى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 1

1- تذكر خداوند ، به ضعف شديد انسان در آزمون هاى مالى و دست كشيدن از اموال

إن يسئلكموها فيحفكم تبخلوا و يخرج أضغ_نكم

ضعف انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 5

5 - ضعف و ناتوانى آدمى در

برخورد با مشكلات

و إن مسّه الشرّ فيئوس قنوط

از كاربرد واژه {مسّ} و آمدن صيغه مبالغه {يؤُس} و {قنوط} استفاده مى شود كه انسان با اندك گرفتارى، احساس ضعف و ناتوانى كرده و دچار يأس و نااميدى مى شود.

ضعف ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 32

32 _ انكار جواز ازدواج با زنان اهل كتاب ، كفر و موجب حبط عمل است .

و المحصنت من الذين اوتوا الكتب . .. و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 18

18 _ تخطئه پندار بيماردلان سست ايمان درباره بى ثباتى و شكست اسلام از سوى خداوند

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او امر من عنده

ضعف ايمان در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 6

6 _ جامعه اسلامى صدر اسلام پس از نايل شدن به مراحل عالى ايمان ، به تنزّل در درجات ايمانى گراييد .

علم أن فيكم ضعفا

ضعف باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 9

9 _ منافقان باديه نشين و از انفاق گريز ، داراى موضع ضعيف در قبال مؤمنان صدر اسلام

و من الأعراب . .. و يتربّص بكم الدوائر

آرزوى بلا و بدبختى كردن براى مؤمنان (يتربص بكم الدوائر) بيانگر ضعف آنان است زيرا اگر داراى قدرت بودند با شمشير و زور، عليه قوانين اسلامى مى شوريدند.

ضعف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 17،32

17 _ اظهار عجز برخى همراهان طالوت از پيكار با دشمن ، پس از عبور از نهر و ديدن سپاه عظيم جالوت

فلمّا جاوزه هو و الّذين امنوا معه قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت و جنوده

32 _ ناتوانان از همراهى با طالوت پس از گذشتن از نهر ، همانهايى بودند كه يك كف ، آب نوشيدند .

الاّ من اغترف غرفة بيده . .. قالوا لا طاقة لنا

امام باقر (ع) درباره آيه مزبور فرمود: . .. قال الذين اغترفوا: {لا طاقة لنا اليوم بجالوت} ... .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 6

6 _ ضعف و ذلت بنى اسرائيل در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) تا درجه اى بود كه حتى از داشتن خيمه يا كومه اى ، كه آنان را از سرما و گرما حفظ كند ، محروم بودند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 4

4 - سامرى ، فردى ماهر در فن مجسمه سازى و آشنا به نقاط ضعف فكرى بنى اسرائيل بود .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

تعبير {گوساله اى درآورد} حاكى از شدت شباهت مجسمه گوساله، به شكل حقيقى آن است.

ضعف تاركان انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 9

9 _ منافقان باديه نشين و از انفاق

گريز ، داراى موضع ضعيف در قبال مؤمنان صدر اسلام

و من الأعراب . .. و يتربّص بكم الدوائر

آرزوى بلا و بدبختى كردن براى مؤمنان (يتربص بكم الدوائر) بيانگر ضعف آنان است زيرا اگر داراى قدرت بودند با شمشير و زور، عليه قوانين اسلامى مى شوريدند.

ضعف تدبير انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 2،3

2 - انسان ها ، ناتوان از سلطه همه جانبه بر زمين و به كنترل در آوردن همه عوامل طبيعت

و ما أنتم بمعجزين فى الأرض

به عجز درآوردن، ملازم با سلطه يافتن و كتنرل داشتن بر شىء است.

3 - تدبير هاى بشرى براى جلوگيرى از بازتاب هاى گناهان خود ، فاقد تأثير و كارايى است .

و ما أص_بكم . .. و ما أنتم بمعجزين فى الأرض

برداشت ياد شده برپايه ارتباط اين قسمت از آيه، با آيه قبل است.

ضعف جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 45 - 6

6 - ظهور ناتوانى سحر هر چند بزرگ ، در برابر معجزه

فإذا هى تلقف ما يأفكون

به كارگيرى {ما} _ كه واژه ابهام است _ نشانگر عظمت سحر ساحران مى باشد.

ضعف جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 4

4 _ بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

ضعف جسمانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 -

19

19- منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّكم. .. منكم من يردّ إلى أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 7،9،15

7 - از ضَعف به كمال جسمانى رسيدنِ انسان ها و سپس فرتوت و ناتوان شدن آنان ، از آيه هاى خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و شيبة

9 - رسيدن انسان از مرحله ضعف و ناتوانى به توان مندى ، نشانه علم و قدرت خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و هو العليم القدير

15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندى به دوران ضعف و ناتوانى ، خداوند است .

اللّه الذى . .. جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 9

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

ضعف جهان بينى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 20

20 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، نشانه ضعف شناخت مسيحيان از خدا و قدرت مطلق اوست .

الذين قالوا . .. و للّه ملك السموت

ضعف حواس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 3

3 - نارسايى حس

از دريافت همه واقعيت هاى نظام طبيعت

تحسبها جامدة و هى تمرّ

آيه بالا بيانگر اين نكته است كه حقايقى در جهان طبيعت وجود دارد كه حس معمولى بشر از دريافت آن عاجز است; همانند حركت كوه ها همراه حركت زمين.

ضعف در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 5

5- ضعف قواى جسمى و فكرى انسان در كهنسالى ، نمودار مقهور بودن او در برابر تدبير الهى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

تذكر خداوند به ناتوانى انسان پس از دوران توانايى، مى تواند اشاره به مقهوريت انسان در برابر تدبير الهى داشته باشد; زيرا واژه {يُردّ} كه به صورت مجهول آمده، اختيار را از انسان نفى مى كند و تعبير {الله خلقكم} در صدر آيه مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه آن بازگشت در اختيار كسى است كه حيات و مرگ به دست اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و

نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 10،12

10 - دوران پيرى انسان ها ، دوران ناتوانى و ضعفى ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

{شيبة} به معناى پيرى است و آورده شدن آن پس از {ضعفاً} به عنوان عطف بيان، با اين كه {ضعفاً} مقصود را مى رساند، به خاطر يادآورى اين نكته است كه در اين دوران، ضعف، قابل جبران نيست و تا مرگ ادامه دارد.

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *

اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء

عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 1

1 - بازگشت انسان به حالت طفوليت پس از عمر طولانى و دوران پيرى از نظر قواى جسمى و عقلى

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

{تعمير} (مصدر {نعمّر} و از ماده

{عمر}) به معناى طولانى كردن عمر و {تنكيس} (مصدر {ننكّسه}) به معناى واژگون ساختن است. مقصود از جمله {و من نعمّره ننكّسه فى الخلق} واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قواى جسمى و عقلى در دوران پيرى، به دوران ضعف و سستى طفوليت خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 8،9

8 - پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پيرى ، نقطه پايان اين منحنى در زندگى انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّىً

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

ضعف در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 1

1 _ مسلمانان تا قبل از هجرت به مدينه مواجه با كمى نيرو و نفرات ، ناتوان و در سلطه دشمنان بودند .

و اذكروا إذ أنتم قليل مستضعفون فى الأرض

مفرد آوردن كلمه {قليل}، به جاى قليلون، تأكيدى است بر كمى افراد و نيروهاى اهل ايمان. قابل ذكر است كه مفسران، آيه مورد بحث را درباره مقايسه موقعيت و وضعيت مسلمانان در مكه و مهاجرت آنان به مدينه دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 10

10 _ توان رزمى و نيروى مقاومت هر مسلمان ، حتى پس از گراييدن جامعه ايمانى به ضعف ، بيش از

دو چندان هر كافر است .

و علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين

ضعف در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 5،12

5 - بيرون آورنده انسان ها از ناتوانى دوران جنينى و نوزادى و رساننده آنها به كمال جسمانى ، خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *

اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء

عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.

ضعف دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 7،11

7 _ ضعف روحيه دشمنان و ناتوانى آنان از رويارويى با مسلمانان ، از عنايات خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

تقديم {سلطهم} بر {قاتلوكم} مى رساند كه مراد از سلطه، جرأت و بيباكى است ; يعنى اگر خدا مى خواست ترس را از آنان زايل مى كرد و در نتيجه با شما مى جنگيدند.

11 _ هشدار خداوند به مؤمنان از غرور و خودبينى ، با مشاهده ضعف و ناتوانى دشمنان

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

هدف از بيان اين

حقيقت كه تنها مشيت الهى كارساز است، مى تواند اين باشد كه مسلمانان نبايد ضعف دشمن را برخاسته از توانمندى خويش بدانند و اين، مايه غرور و خودبينى آنان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 10

10 _ دشمنان ناشناخته مسلمانان در عصر پيامبر ( ص ) ، داراى نيروى ضعيفتر نسبت به دشمنان شناخته شده

و ءاخرين من دونهم

برداشت فوق با توجه به كلمه {دون} كه به معناى پايين و پست است، استفاده شده. گفتنى است {من} در {من دونهم} بيانيه است. بنابراين {ءاخرين من دونهم} يعنى دشمنان ديگرى كه از نيرو و توان كمترى برخوردارند.

ضعف دشمنان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) رؤياى خويش ( كمى نفرات دشمن در جنگ بدر ) را براى مسلمانان بيان كرد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

ضعف دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 1

1 _ دنيامداران و خودمحوران ، لياقت و توانايى نبرد در راه خدا را ندارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين

اينكه خداوند تنها از مسلمانان آخرت طلب خواسته در راه او جهاد كنند، با وجود اينكه جهاد بر تمامى مسلمانان واجب است، اشاره به اين است كه دنياطلبان نه لياقت جهاد در راه خدا را دارند و نه توان آن را. كلمه {فاء} در {فليقاتل}، دلالت روشن بر اين معنا دارد.

ضعف

شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 4

4_ شعيب ( ع ) در نظر مردم مدين ، به خاطر نداشتن پشتيبان و ياور ، ضعيف و ناتوان بود .

و إنا لنري_ك فينا ضعيفًا

كلمه {فينا} (در ميان ما) گوياى اين است كه مردم مدين حضرت شعيب(ع) را در قياس با مخالفانش ناتوان مى شمردند; نه اينكه او را شخصى ضعيف و ناتوان بدانند و لذا در برداشت {به خاطر نداشتن ياور} آورده شد.

ضعف شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 12

12 _ شيطان ناتوان از گمراه كردن كسانى كه معارف و آيات الهى را بخوبى بشناسند و به آنها پايبند باشند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن

از اينكه شيطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقيب او مى پرازد، معلوم مى شود پيش از آن به وى دسترسى نداشته و از گمراه كردن او ناتوان بوده است.

ضعف علمى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 67 - 2

2 _ كافران ، ناتوان از رد علمى و يقينى معاد و تنها بعيد شمارنده آن

بل ادّرك علمهم فى الأخرة. .. و قال الذين كفروا... أئنّا لمخرجون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و بسنده كردن كافران به اظهار شگفتى و ناباورى (به جاى اقامه دليل و برهان) مطلب ياد شده به دست مى آيد.

ضعف علمى مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 9

9 - ناتوانى

فكرى و علمى مخالفان تعاليم پيامبران در برابر منطق ايشان

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه كافران، به جاى برخورد منطقى با پيامبران، هميشه به تمسخر تعاليم روشن و بى ابهام آنان (بيّنات) مى پرداختند.

ضعف علمى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 66 - 3

3 - منكران معاد ، ناتوان از رد علمى و يقينى آن

بل ادّرك علمهم فى الأخرة

ضمير {عليهم} به منكران معاد بازمى گردد. بنابراين خداوند در رد آنان مى فرمايد: انكار آنها، انكار علمى و مبتنى برپايه برهان نيست و با همه دلايلى كه به خيال خود مى آورند، باز هم يقين به عدم قيامت پيدا نخواهند كرد.

ضعف عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 11

11 _ ناتوانى مسيح ( ع ) و مادرش و تمامى اهل زمين در برابر اراده الهى ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

لقد كفر الذين . .. ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

ضعف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 5

5 - خداوند ، به موسى ( ع ) اطمينان بخشيد كه توان او برتر از همه ساحران حاضر در صحنه مبارزه و مقام او رفيع تر از فرعون و فرعونيان است .

إنّك أنت الاعلى

ضعف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 68 - 5

5 - خداوند ، به موسى ( ع ) اطمينان بخشيد كه توان او برتر از همه ساحران حاضر در صحنه مبارزه و مقام او رفيع تر از فرعون و فرعونيان است .

إنّك أنت الاعلى

ضعف فكرى مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 9

9 - ناتوانى فكرى و علمى مخالفان تعاليم پيامبران در برابر منطق ايشان

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه كافران، به جاى برخورد منطقى با پيامبران، هميشه به تمسخر تعاليم روشن و بى ابهام آنان (بيّنات) مى پرداختند.

ضعف فهم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 1

1 _ برخى مشركان، على رغم گوش فرادادن به كلام پيامبر(ص)، از فهم آن عاجزند.

و منهم من يستمع اليك و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا

مرجع ضمير {منهم}، به قرينه آيات گذشته، مشركان است.

ضعف فهم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 1،2

1 - دل و قلب يهوديان عصر بعثت ، ناتوان از درك معارف اسلام بود .

و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

{غلف} جمع اغلف است و {اغلف} به چيزى گفته مى شود كه داراى پوشش باشد. بنابراين {قلوبنا غلف}; يعنى، قلبهاى ما داراى پوشش و حجاب است. منظور يهوديان را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ قلب ما حجاب دارد و لذا

توان درك معارف اسلام را ندارد پس اى پيامبر! چه انتظار دارى كه پيامهاى تو را پذيرا باشيم پيش از آنكه آنها را دريابيم. 2_ قلب ما حجاب دارد و به گونه اى نيست كه هر سخنى را بپذيرد; بلكه فقط آنچه كه حقيقت دارد در مى يابد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 - يهوديان عصر بعثت ، بر ناتوانى خويش از درك معارف اسلام معترف بودند .

و قالوا قلوبنا غلف

كلمه {قالوا} دلالت بر اعتراف دارد.

ضعف قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 20،21،25

20 _ تأسف قابيل بر نادانى خويش و ناتوانى از برابرى با حيوانى همچون كلاغ

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب

21 _ قابيل ، ملامتگر خويش ، به سبب ناتوانى از كيفيت پنهان ساختن جسد هابيل

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب

25 _ قابيل ، پس از آگاهى به شيوه خاكسپارى ، ناتوان از دسترسى به جسد برادرش هابيل *

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب . ..

تفريع ندامت قابيل بر ناتوانيش بر دفن برادر، مى رساند كه وى پس از آگاهى بر كيفيت دفن، ديگر نمى توانسته است جثه او را به خاك بسپارد. بنابراين جثه برادر را پس از كشتن سر به نيست كرده بود. ماضى آوردن فعل {اعجزت} اين معنا را تأييد مى كند.

ضعف قدرت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 10

10 _ ناتوانى همه قدرت ها ، در برابر قدرت و اراده خداوند

و ما لكم من دون اللّه من

ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 8

8 _ ناتوانى همه قدرت ها و نيرو ها در ايمن ساختن انسان از كيفر الهى

لا ملجأ من اللّه إلا إليه

ضعف قواى ادراكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 9

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّكم. .. منكم من يردّ إلى أرذل العمر

ضعف كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 15

15 _ كافران پيكارگر در جبهه طاغوت ، ضعيف و ناتوان

و الذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت . .. انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 8،9

8 _ بازماندن منافقان و كافران از رويارويى و نبرد با مسلمانان ، برخاسته از مشيّت خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه دشمنان ( منافقان و كافران ) ، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 3

3 _ كافران ، ناتوان از مقابله با كيفر هاى الهى

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 15

15- ضعف و زبونى كافران و خدايان آنان در برابر اراده خداوند

أفهم الغ_لبون

همزه در {أفَهُمْ} براى استفهام انكارى است.

ضعف كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 4

4 _ ضعف و ناتوانى سپاه كفر در جنگ بدر ، تأويل و تعبير رؤياى پيامبر ( ص ) ( كم ديدن نفرات دشمن )

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

از منابع تاريخى مربوط به جنگ بدر و نيز اينكه هر فرماندهى پيش از اقدام به جنگ همواره در تلاش براى آگاهى به كم و كيف لشكر مقابل است، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) و ديگر مسلمانان از تعداد تقريبى نفرات دشمن آگاه بودند. بنابراين رؤياى پيامبر(ص) حاكى از سستى و ضعف نيروى دشمن بوده است، نه بيانگر تعداد آنان.

ضعف كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختيها

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا

ضعف لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعيت حضرت لوط ( ع ) در ميان قومش ضعيف بود و آنان نسبت به او گستاخ

بودند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

از اينكه قوم لوط آن حضرت را از تماس با ديگران نهى كردند و در موردى كه او از اين نهى تخلف ورزيد، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

ضعف مادر در باردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 8

8 - تحمل ضعف متزايدِ دوران باردارى از سوى مادر ، براى سالم رساندن كودك به دوره زايمان ، عاملِ لزوم رعايت حق مادر از سوى فرزند است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. حملته أُمّه وهنًا على وهن ... أن اشكر لى و لولديك

ضعف مالى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 1

1- پيامبر ( ص ) موظف به برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير در صورت خوددارى از كمك به آنها به خاطر ناتوانى مالى

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

عبارت {ابتغاء رحمة من ربّك} (جوياى رحمت پروردگارت هستى) و شواهد تاريخى حكايت از آن دارد كه: خوددارى پيامبر(ص) از كمك به افراد ياد شده، به دليل ضعف مالى بوده است.

ضعف مالى مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 7

7 _ ضعف مالى و امكانات اجتماعى مؤمنان عصر پيامبر ( ص ) در مقايسه با منافقان

و لاتعجبك أمولهم و أولدهم

تعجب از امكانات رفاهى و مفاخر اجتماعى منافقان، نشان از

ضعف مالى و امكانات مؤمنان در مقايسه با آنان دارد.

ضعف مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

ضعف مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 3

3 - مخالفان نوح ، بهانه جويانى فاقد خرد و توان كافى ، براى فهم رسالت تبليغى او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

ضعف مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 1،2

1 _ مردان ، ناتوان از رعايت عدالت كامل ميان همسران متعدد خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء

2 _ مراعات عدالت در محبت قلبى به همسران متعدد ، خارج از توان و اختيار مردان

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

جمله {و لو حرصتم} (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد)، مى رساند كه مراد از عدالت در جمله {و لن تستطيعوا ان تعدلوا} عدالتى است كه از اختيار و توان آدمى خارج است، بنابراين مى توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظاير آن مى باشد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در توضيح آيه فوق فرمود: يعنى فى المودة ... .

_______________________________

كافى،

ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 601.

ضعف مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختيها

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا

ضعف مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 11،22

11 _ ناتوانى مسيح ( ع ) و مادرش و تمامى اهل زمين در برابر اراده الهى ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

لقد كفر الذين . .. ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

22 _ مالكيت خداوند بر هستى ، دليل توانايى وى بر نابود ساختن مسيح ( ع ) ، مريم ( ع ) و تمامى اهل زمين و نفى هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .

فمن يملك من اللّه شيئاً ان اراد ان يهلك . .. و للّه ملك السموت و الارض

ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 3

3 _ سپاه مشركان مكه مجهز به سلاح هاى جنگى و داراى برترى نظامى نسبت به مسلمانان

و تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم

عدم تمايل مسلمانان به رويارويى با سپاه شرك و نيز جمله {كانما يساقون إلى الموت} در آيه قبل دلالت بر اين دارد كه مشركان در جنگ بدر از نيروى نظامى برترى برخوردار بودند.

ضعف مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 4

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

ضعف مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 2

2 _ ناتوانى يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

لحن ملامت بار جمله {اهولاء . ..} حكايت از آن دارد كه يهود و نصارا در عصر پيامبر(ص)، رسوا شده و به ذلت افتادند ; بگونه اى كه نتوانستند به تعهد خويش با مسلمانان سست ايمان پايبند بمانند.

ضعف مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 13

13 - آيين تحريف شده يهوديت و نصرانيت ، آيينى جاهلانه و ناتوان از هدايت انسانهاست .

ان هدى اللّه هو الهدى و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم

حصرى كه از {إن هدى اللّه . ..} به دست مى آيد، ناظر به آيين يهود و نصاراست; يعنى، آيين تحريف شده آنان، هدايت آفرين نيست. تعبير كردن از آيين اسلام به {علم} اشاره به اين معنا دارد كه: آيين يهود و نصارا بر پايه علم نيست.

ضعف مشركان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 3

3 - مشركان ، تنها تسليم و متواضع در برابر قدرت سياسى و نظامى و نه منطق و برهان *

إنّا فتحنا . .. ليغفر لك اللّه

مراد از {غفران ذنب}، مى تواند زدايش بدگمانى ها و بدخواهى ها از سينه دشمنان باشد. با توجه به اين نكته، از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه دل هاى سخت مشركان با منطق وحى، رام نگشته ولى با پيروزى سياسى پيامبر(ص) در صلح حديبيه، به تسليم و تواضع واداشته شده است.

ضعف مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 13

13 _ خداوند به دليل آگاهيش بر عوامل اطمينان بخش قلب ها و علمش به زمينه هاى سستى آفرين ، مشركان بدر را در رؤياى پيامبر ( ص ) اندك نمايان ساخت .

و لكن اللّه سلم إنه عليم بذات الصدور

ضعف مشركان قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 2

2 _ كاروان تجارى قريش ، فاقد نيروى دفاعى مقاوم

غير ذات الشوكة

{شوكة} به معناى خار درخت و بوته است و در آيه كنايه از سلاحهاى جنگى است. بنابراين {غير ذات الشوكة} يعنى گروهى نامسلح. و مقصود از آن كاروان تجارى قريش است كه به سركردگى ابوسفيان و همراه با چهل نفر از شام به سوى مكه در حركت بودند.

ضعف معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 117 - 1

1 _ هر معبودى _

جز خداوند _ موجودى ضعيف و مقهور حوادث

ان يدعون من دونه الا انثاً

{اناث} جمع {انثى}، به معناى موجود ضعيف و تأثيرپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 13

13 _ پذيرش ولايت معبودانى نيازمند و ناتوان از رفع نياز ديگران، نشانه بى خردى است.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

استفهام انكارى همراه با توبيخ و تعجب در {قل أغير اللّه} حكايت از آن دارد كه پذيرش ولايت غير خدا توجيه صحيحى ندارد و كارى ست دور از منطق و خرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 9

9 _ توانايى بتها و معبودهاى خيالى در دفع شر و رساندن خير، پندار نارواى مشركان

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 7

7 _ قيامت، روز استهزاى مشركان و نماياندن ناتوانى و بطلان خدايان دروغين آنهاست.

و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 2

2 _ بى پناهى مشركان در قيامت و ناتوانى معبودهاى آنان از كمك رساندن به آنها

أين شركاؤكم . .. ثم لم تكن فتنتهم إلا أن قالوا و اللّه ربنا ما كنا مشركين

اين آيه و آيه پيش ترسيمى از چهره مشركان در قيامت است. در آيه پيش خطاب به مشركان شده

كه: {أين شركاؤكم} ؟ و در اين آيه درماندگى و بيچارگى و عجز آنان از پاسخ و دفاع را بيان داشته است.

ضعف منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 18

18 _ ناتوانى منافقان از جلوگيرى مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحليل عوامل به شهادت رسيدن پيكارگران احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 8،9

8 _ بازماندن منافقان و كافران از رويارويى و نبرد با مسلمانان ، برخاسته از مشيّت خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه دشمنان ( منافقان و كافران ) ، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

ضعف منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 3

3 _ موقعيت ضعيف منافقان توطئه گر صدر اسلام ، در مقايسه با قدرت مسلمانان

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب

توجيه گرى منافقان _ كه نوعى عقب نشينى است _ بيانگر ضعف توان آنان در مقايسه با قدرت مسلمانان است.

ضعف منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 6

6 _ منحرفان ، ناتوان از گمراه سازى مسلمانانى كه به تعاليم قرآن پايبند بوده و از دستورات پيامبر ( ص ) پيروى كنند .

لايضركم من ضل إذا اهتديتم

برداشت فوق بر اين اساس است

كه حرف {لا} در {لايضركم} نافيه باشد.

ضعف موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 19

19 _ نفى هرگونه قدرت در مقابل قدرت خدا

فلاتخشوهم و اخشون

ضعف نظامى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 5

5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه

بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است كه منافقان اظهار مى دارند.

ضعف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 20

20 _ هارون با بيان مبارزه خويش با گوساله پرستان و ناتوانيش از بازدارى آنان ، در تلاش جهت اثبات بى گناهى خويش براى موسى ( ع )

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از مشاجره خويش با هارون و پى بردن به ناتوانى او در برابر منحرفان ، رو به درگاه خدا آورد و به مناجات با او پرداخت .

قال رب

اغفر لى و لأخى

ضعف ياوران گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 18

18- گمراهان ، هنگام نزول عذاب دنيوى و يا لحظه فرا رسيدن مرگ ، ضعف و ناتوانى ياران خود را خواهند ديد .

فسيعلمون من هو . .. أضعف جندًا

ضعف يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 2

2 _ ناتوانى يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

لحن ملامت بار جمله {اهولاء . ..} حكايت از آن دارد كه يهود و نصارا در عصر پيامبر(ص)، رسوا شده و به ذلت افتادند ; بگونه اى كه نتوانستند به تعهد خويش با مسلمانان سست ايمان پايبند بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 4،6

4 _ درماندگى و ناتوانى هميشگى يهود ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

6 _ يهود ، مردمى ناتوان ، درمانده و بخيل

غلت ايديهم

جمله {غلت ايديهم} چه اخبار باشد و چه نفرين، در هر صورت دلالت بر تحقق ناتوانى و يا بخل ورزى يهوديان دارد.

ضعف يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 13

13 - آيين تحريف شده يهوديت و نصرانيت ، آيينى جاهلانه و ناتوان از هدايت انسانهاست .

ان هدى اللّه هو الهدى و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم

حصرى كه از {إن هدى اللّه . ..} به دست مى آيد، ناظر به آيين يهود و نصاراست;

يعنى، آيين تحريف شده آنان، هدايت آفرين نيست. تعبير كردن از آيين اسلام به {علم} اشاره به اين معنا دارد كه: آيين يهود و نصارا بر پايه علم نيست.

عوامل ضعف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 15

15_ فرو بردن غم ها و اندوه ها و خوددارى كردن از اظهار و ابراز آنها ، داراى تأثيرى منفى بر جسم و توان آدمى است .

وابيضت عيناه من الحزن فهو كظيم

برداشت فوق، از تفريع {هو كظيم} به وسيله حرف {فاء} بر {ابيضت عيناه من الحزن} استفاده مى شود ; يعنى، اينكه چشمان يعقوب(ع) از حزن و اندوه بى فروغ شد. اين نشانه آن است كه او غمها و اندوه ها را در درون خويش محبوس مى داشت و از اظهار آن خوددارى مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 7

7_ رنج ها و غصه هاى شديد ، فرساينده توان جسمى آدمى و هلاك سازنده وى

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

عوامل ضعف جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 _ سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

عوامل ضعف كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 4

4 - بى پناهى كافران و ضعف ايشان در برابر مؤمنان برخاسته از كفر آنها

است . *

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لانصيرًا

بنابراين كه تعبير {كفروا} و وصف كفر، مشعر به عليت باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.

عوامل ضعف مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 4

4 - دوران باردارى مادر ، دورانى سخت و مايه ضعف و ناتوانى براى وى است .

حملته أُمّه وهنًا على وهن

{وهناً} مفعول براى فعل محذوف و در موضع حال است. لازم به ذكر است كه {وَهْن } به معناى ضعف جسمانى است (مفردات راغب).

عوامل ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 7

7 _ گسترش جامعه ايمانى در صدر اسلام و فزونى افراد آن ، باعث ضعف نسبى آنان شد . *

علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

از مقايسه ميان مثالهاى مرحله نخست (بيست و صد) با مثالهاى بعد (صد و هزار) اين نكته معلوم مى شود كه در زمان حكم اول (لزوم مقاومت يك بر ده) جمعيت مسلمانان فراوان نبوده است. ولى در مرحله بعد و زمان تخفيف حكم جمعيت مسلمانان، افزايش فراوانى داشته است. اشاره به افزايش مسلمانان پس از بيان ضعف نسبى آنان حكايت از آن دارد كه افزايش جمعيت از علل بروز ضعف نسبى در جامعه ايمانى شده است.

موانع احساس ضعف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه

عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

موانع ضعف در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

موجبات ضعف قدرت نظامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 5

5 _ ضعف ايمان در مسلمانان صدر اسلام موجب ضعف قدرت ايشان در ميدان هاى نبرد

علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

از علل توان بسيار برتر مسلمانان در برابر كافران مفهومى است كه از {بأنهم قوم لايفقهون} به دست مى آيد ; يعنى ايمان راسخ به معارف دين. بنابراين مى توان گفت منشأ بروز ضعف نسبى مسلمانان پس از گذشت برهه اى از صدر اسلام، افت درجه ايمانى آنان بوده است.

نشانه هاى ضعف ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 15

15 _ گسستن سرنوشت خويش از سرنوشت اسلام و مسلمين ، على رغم اظهار ديانت ، نشانه بيمارى دل و سستى ايمان

فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54

- 16،25

16 _ تهى بودن دل از محبت خدا ، بى مهرى نسبت به اهل ايمان ، احساس كوچكى در برابر كافران ، از نشانه هاى بيمارى دل و ضعف ايمان

فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيش گوياى اين است كه بيماردلان (الذين فى قلوبهم مرض) از مصاديق مرتدان مى باشند و چون صفات شمرده شده براى مؤمنان واقعى نقطه مقابل مرتدان قرار گرفته ; است معلوم مى شود نبود اين صفات در مدعيان اسلام، نشانه بيماردلى آنان است.

25 _ گريز از جهاد و ترس از ملامت دشمنان دين ، از نشانه هاى بيمارى دل و ضعف ايمان

فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 11

11 _ ناباورى به حمايت خدا از متوكلان ، نشانه بيماردلى و ضعف ايمان است .

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 10

10 _ سر باز زدن از شركت در ميدان هاى نبرد ، برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان ، از نشانه هاى ضعف ايمان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين جهدوا منكم و لم يتخذوا من دون اللّه و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 3 - 4

4 - آميختن زندگى به لغو و بيهودگى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از رستگارى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 4

4 - امتناع از پرداخت زكات ، نشانه ضعف ايمان و مايه حرمان از رستگارى اخروى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 4

4 - خيانت كارى و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از سعادت اخروى

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 5

5 - اهميت ندادن به نماز و عدم مراقبت بر انجام به موقع آن ، نشانه ضعف ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در حقيقت تعريضى است به آنان.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 4

4 - بى عفّتى و آلودگى جنسى ، نشانه ضعف ايمان

و الذين هم لفروجهم ح_فظون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه آلوده نبودن به فحشا را نشانه ايمان راستين دانسته است. بنابراين آلودگى به چنين گناهانى، نشانه ضعف ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 3

3 - خيانت در امانت و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 33 - 3

3 - خوددارى از اداى شهادت و گواهى ، نشانه ضعف ايمان

و الذين هم بشه_دتهم قائمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 4

4 - سهل انگارى در نماز ، نشانه ضعف ايمان

الذين هم على صلاتهم دائمون . .. و الذين هم على صلاتهم يحافظون

نشانه هاى ضعف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 _ تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحى و به دور از روحيه مردانگى است .

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

آيه دربردارنده توبيخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشينى زنان و خانه نشينان، مذمت كرده است.

ضعف جسمانى

آغاز ضعف جسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانى ، شروع تكامل و رشد قواى جسمى

و عقلى ، و آغاز پيرى ، اول سستى و سير نزولى آن قوا است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، دوران پيرى را از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفوليت دانسته است. بنابراين لازمه اين سخن، مطلبى است كه در برداشت بالا آمده است.

ضعف جسمانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّكم. .. منكم من يردّ إلى أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 7،9،15

7 - از ضَعف به كمال جسمانى رسيدنِ انسان ها و سپس فرتوت و ناتوان شدن آنان ، از آيه هاى خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و شيبة

9 - رسيدن انسان از مرحله ضعف و ناتوانى به توان مندى ، نشانه علم و قدرت خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و هو العليم القدير

15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندى به دوران ضعف و ناتوانى ، خداوند است .

اللّه الذى . .. جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 9

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ

لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

ضعف روحيه

آثار ضعف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

نشانه هاى ضعف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 _ تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحى و به دور از روحيه مردانگى است .

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

آيه دربردارنده توبيخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشينى زنان و خانه نشينان، مذمت كرده است.

ضعفا

احسان به ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 14،19

14 _ لزوم احسان به در راه ماندگان ، غلامان ، كنيزان و زيردستان

احساناً . .. و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم

ابن سبيل (پسر راه)، در اصطلاح به مسافرى گفته مى شود كه زاد و توشه خويش را از دست داده و درمانده شده است.

19 _ احسان به پدر ، مادر ، خويشان ، همسايگان و زيردستان ، زمينه جلب محبّت الهى

و بالوالدين احساناً . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

از مصاديق مورد نظر براى {مختالا فخوراً}، ترك احسان به پدر، مادر و . .. مى باشد. در نتيجه ترك احسان مانع محبّت الهى و احسان عامل جلب آن خواهد شد.

امداد به ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 2

2 - موسى ( ع ) ، شخصيتى ضعيف نواز و ياور محرومان

قالتا لانسقى . .. و أبونا شيخ كبير . فسقى لهما

اهميت حفظ مال ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 4

4- اهتمام اسلام به حمايت از مال و منافع يتيمان و عناصر ضعيف و بى پشتيبان جامعه

و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن

اهميت رعايت مصالح ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 4

4- اهتمام اسلام به حمايت از مال و منافع يتيمان و عناصر ضعيف و بى پشتيبان جامعه

و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن

حقوق ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 17

17 _ تدوين قانون بايد به گونه اى باشد كه راه اجحاف بر سفيهان و ناتوانان را مسدود نمايد .

فان كان الّذى عليه الحقّ . .. فليملل وليّه بالعدل

كفالت بر ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 18

18 _ سفيهان و ناتوانان ، نيازمند ولىّ و سرپرست در مناسبات اجتماعى خويش هستند .

فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً . .. فليملل وليّه بالعدل

كفيل ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 16

16 _ وجوب املاى اسناد دين و مبادلات نسيه اى با رعايت عدالت ، از سوى ولىّ مديونِ سفيه يا ضعيف و يا ناتوان

از املاى اسناد

فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً او لا يستطيع ان يملّ هو فليملل وليّه ب

ضعيفان

معذوريت ضعيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 1

1 _ افراد ضعيف و مريض و فاقد هزينه و امكانات جنگى ، از شركت در جنگ معافند و گناهى بر آنان نيست .

ليس على الضعفاء . .. حرج

ضمان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ضمان

احكام ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 14،15،16،17،18

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

15_ ضمانت براى جُعل ( اجرت در جعاله ) حتى پيش از انجام كار مورد جعاله ، جايز است و اعتبار قانونى دارد .

و أنا به زعيم

گوينده جمله {و أنا به زعيم} _ كه براى پرداخت اجرت (حمل بعير) ضامن شده است _ پيش از آن كه عامل ، پيمانه را بيابد اجرت را ضمانت كرده است.

16_ ضمانت مال

هر چند بر عهده بدهكار استقرار نيافته و لزوم پيدا نكرده باشد ، جايز است و اعتبار قانونى دارد .

و أنا به زعيم

17_ شناخت طلبكار در صحت ضمان و معتبر بودن آن ، شرط نيست .

و أنا به زعيم

چنان چه گذشت جمله {أنا به زعيم} حاكى از قرارداد و ضمانت است و {مضمون له} در آن قرارداد (يعنى كسى كه جام شاهى را خواهد يافت) معلوم نيست كه چه كسى باشد. بنابراين لازم نيست ضامن بداند براى چه كسى (مضمون له) ضمان مى سپارد.

18_ رضايت طلبكار ، در صحت ضمانت شرط نيست .

و أنا به زعيم

هنگام تعهدسپارى ضامن (أنا به زعيم) هنوز كسى جام شاهى را نيافته بود. بنابراين رضايت يابنده جام در صحت ضمانت دخيل نيست.

تاريخ ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

تعيين طلبكار در ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 17

17_ شناخت طلبكار در صحت ضمان و معتبر بودن آن ، شرط نيست .

و أنا به زعيم

چنان چه گذشت جمله {أنا به زعيم} حاكى از قرارداد و ضمانت است و {مضمون له} در آن قرارداد (يعنى كسى كه جام شاهى را خواهد يافت) معلوم نيست كه چه كسى باشد. بنابراين لازم نيست ضامن بداند براى چه كسى (مضمون له) ضمان مى سپارد.

رضايت طلبكار در ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 72 - 18

18_ رضايت طلبكار ، در صحت ضمانت شرط نيست .

و أنا به زعيم

هنگام تعهدسپارى ضامن (أنا به زعيم) هنوز كسى جام شاهى را نيافته بود. بنابراين رضايت يابنده جام در صحت ضمانت دخيل نيست.

شرايط صحت ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 16،17،18

16_ ضمانت مال هر چند بر عهده بدهكار استقرار نيافته و لزوم پيدا نكرده باشد ، جايز است و اعتبار قانونى دارد .

و أنا به زعيم

17_ شناخت طلبكار در صحت ضمان و معتبر بودن آن ، شرط نيست .

و أنا به زعيم

چنان چه گذشت جمله {أنا به زعيم} حاكى از قرارداد و ضمانت است و {مضمون له} در آن قرارداد (يعنى كسى كه جام شاهى را خواهد يافت) معلوم نيست كه چه كسى باشد. بنابراين لازم نيست ضامن بداند براى چه كسى (مضمون له) ضمان مى سپارد.

18_ رضايت طلبكار ، در صحت ضمانت شرط نيست .

و أنا به زعيم

هنگام تعهدسپارى ضامن (أنا به زعيم) هنوز كسى جام شاهى را نيافته بود. بنابراين رضايت يابنده جام در صحت ضمانت دخيل نيست.

ضمان در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

عقد ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 14

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است

.

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

مشروعيت ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 14

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

ضيق صدر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ضيق صدر

آثار ضيق صدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 6،11،12

6 _ ضيق صدر و قرار

گرفتن صدر در تنگناى شديد (روحيه حق ناپذيرى) زمينه گمراهى انسان است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا

حرج به معناى تنگناى شديد است. در مجمع البيان آمده است: {الحرج أضيق الضيق}.

11 _ ضيق صدر، زمينه و قرين گمراهى انسان است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا

12 _ ضيق صدر (تنگ دلى و حق ناپذيرى) نشانه تسلط پليدى بر آدمى است.

و من يرد أن يضله . .. كذلك يجعل الله الرجس

ضيق صدر حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 7

7 _ ضيق صدر و سختى دل در پذيرش حق، كيفرى از جانب خداوند براى حق ناپذيران است.

يجعل صدره ضيقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 2

2 _ گمراه كردن حقگريزان با ضيق صدر و هدايت حقپويان با شرح صدر، صراط مستقيم پروردگار و سنت استوار اوست.

فمن يرد الله ان يهديه . .. هذا صرط ربك مستقيما

ظاهراً مشاراليه {هذا} مفاد آيه قبل است كه به منزله نتيجه اى بر آيات گذشته بود. بنابراين {هذا} اشاره به شرح صدر و ضيق صدر و ... است.

ضيق صدر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 13

13 _ گرفتار شدن اباكنندگان از ايمان به ضيق صدر، سنت خداوندى است.

و من يرد أن يضله . .. كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون

ضيق صدر كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 11

ضيق صدر مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 11

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 11

11- كافران و مشركان مكه مردمى تنگ نظر ، متعصب و ناتوان در تحمل افكار مخالفان بودند .

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه كافران مكه، حتى تحمّل شنيدن نام خداى رحمان را نداشتند، و با پيامبر اسلام، همواره با تمسخر و استهزا برخورد مى كردند.

ضيق صدر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 1

1 - ترديد موسى ( ع ) در توانايى خويش براى رسالت ، از ناحيه كمى سعه صدر و گويا نبودن زبانش

و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى

{ضيق صدر} مقابل {سعه صدر} و {انطلاق لسان} (رها بودن زبان) كنايه از فصاحت بيان است.

عوامل ضيق صدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 9،13،14،20

9 _ در تنگنا قرار گرفتن سينه و قلب آدمى به هنگام صعود به آسمان

يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد فى السماء

13 _ گرفتار شدن اباكنندگان از ايمان به ضيق صدر، سنت خداوندى است.

و من يرد أن يضله . .. كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون

14 _ ضيق صدر و تهى بودن قلب از ايمان، نشانه غلبه پليدى بر آن است.

كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون

20 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله عز و جل:

{و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا} فقال: قد يكون ضيقا و له منفذ يسمع منها و يبصر و {الحرج} الملتئم الذى لا منفذ له يسمع به و لا يبصر به.

از امام صادق(ع) درباره آيه {و من يرد أن يضله . .. } روايت شده است: گاهى سينه انسان تنگ مى شود اما هنوز راه نفوذى براى آن باقى مانده كه از طريق آن مى شنود و مى بيند و {حرج}، آن سينه اى است كه فشرده شده و هيچ راه نفوذى به آن وجود ندارد كه از آن راه بشنود و يا ببيند.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109