علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد دوازدهم - حرف ر

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد دوازدهم - حرف ر/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

رؤيا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رؤيا

آثار رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 6

6 _ اطلاع يافتن پيامبر ( ص ) بر برخى امور از طريق خواب

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

اقسام رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 4

4_ تقسيم رؤيا ها به آشفته و منظم در دانش خواب گزارى

قالوا أضغ_ث أحل_م

{أحلام} جمع حُلُم و به معناى رؤياهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 10

10- برخى از رؤيا ها ، صادق بوده و با واقعيت تطبيق مى كند .

و ما جعلنا الرءيا التى أرين_ك

اهميت تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 16

16_ تعبير كردن رؤيا ، كارى نيك و احسان به صاحبان رؤيا است .

نبّئنا بتأويله إنا نري_ك من المحسنين

اهميت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 20

20_ دانش و تحليل رخداد ها و خبر ها و تأويل رؤياها ، دانشى گران قدر است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 7

7_ دانش تعبير رؤيا ، دانشى راهگشا به حوادث آينده و كارآمد براى پيشگيرى از ناگواريها

قال تزرعون . ..

عام فيه يغاث الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

بشارت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 7

7_ دستيابى به دانش تعبير رؤيا و تحليل صحيح رخدادها ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف

و كذلك . .. يعلمك من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. راغب در مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى _ چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حديث گفته مى شود. بنابراين مراد از {الأحاديث} هم مى تواند رؤياها باشد و هم اخبارِ حوادث و رويدادها. {تأويل رؤيا} ; يعنى، آن واقعيت خارجى كه در خواب به نحوى جلوه گر مى شود و خواب گوياى آن است. {تأويل اخبار} ; يعنى، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.

پيش بينى در تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 7

7_ دانش تعبير رؤيا ، دانشى راهگشا به حوادث آينده و كارآمد براى پيشگيرى از ناگواريها

قال تزرعون . .. عام فيه يغاث الناس

تاريخ تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 9

9_ خواب گزارى و تعبير رؤيا ، دانشى رايج در مصر باستان

أفتونى فى رءي_ى إن

كنتم للرءيا تعبرون

تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 8

8_ رؤياها ، داراى تعبير است و مى تواند بيانگر وقايعى باشد .

نبّئنا بتأويله

تعبير رؤياى آب انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 2

2_ يوسف ( ع ) ، رؤياى { آب گرفتن از انگور براى تهيه شراب } را به رهايى صاحب رؤيا و ساقى ارباب خويش شدن تعبير كرد .

أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

{سَقْى} (مصدر يسقى) به معناى نوشانيدن و يا اعطاى نوشيدنى است. بنابراين {أما أحدكما فيسقى ...} ; يعنى: يكى از شما به مالك و ارباب خود شراب خواهد نوشاند و ساقى او خواهد شد.

تعبير رؤياى حمل نان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، رؤياى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار كشيده شدن صاحب رؤيا و خوردن پرندگان از سر او تفسير كرد .

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

{صلب} (مصدر يصلب) يعنى ، كشتن به طريق بستن به چوبه دار

تعبير رؤياى خوردن پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، رؤياى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار كشيده شدن صاحب رؤيا و خوردن پرندگان از سر او تفسير كرد .

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

{صلب} (مصدر يصلب) يعنى ، كشتن به طريق

بستن به چوبه دار

تعبير رؤياى خوشه هاى خشك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 4،6

4_ خوشه هاى سبز و خشك در رؤياى ملك ، پيامدار لزوم زراعت محصولات خوشه دار در طى هفت سال آبادانى

فما حصدتم فذروه فى سنبله

جمله {تزرعون . ..} هر چند جمله اى خبرى است، ولى به قرينه {فذروه ...} در مقام انشا بوده و مراد از آن معناى دستورى است. بنابراين {تزرعون ...} ; يعنى، هفت سال با جديت تمام به زراعت بپردازيد. مراد يوسف(ع) از زراعت - به قرينه {فذروه فى سنبله} _ كشت حبوبات خوشه دار است و يوسف(ع) كشت آن را از {سبع سنبلات خضر ...} استفاده كرده بود.

6_ خوشه هاى خشك در رؤياى پادشاه ، پيامدار لزوم ذخيره سازى محصولات كشت و درو شده به همراه خوشه هاى آن

و أُخر يابس_ت . .. فما حصدتم فذروه فى سنبله

از آن جا كه دستور فوق (فذروه فى سنبله) با اين قسمت از رؤياى پادشاه كه خوشه هاى خشك را ديده بود ، تناسب دارد ; زيرا خوشه هاى خشك آماده براى ذخيره شدن است ، مى توان گفت: يوسف(ع) از عبارت {اُخر يابسات} دستور فوق را استنباط كرده بود.

تعبير رؤياى خوشه هاى سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 4

4_ خوشه هاى سبز و خشك در رؤياى ملك ، پيامدار لزوم زراعت محصولات خوشه دار در طى هفت سال آبادانى

فما حصدتم فذروه فى سنبله

جمله {تزرعون . ..} هر چند جمله اى خبرى است، ولى به قرينه {فذروه

...} در مقام انشا بوده و مراد از آن معناى دستورى است. بنابراين {تزرعون ...} ; يعنى، هفت سال با جديت تمام به زراعت بپردازيد. مراد يوسف(ع) از زراعت - به قرينه {فذروه فى سنبله} _ كشت حبوبات خوشه دار است و يوسف(ع) كشت آن را از {سبع سنبلات خضر ...} استفاده كرده بود.

تعبير رؤياى سجده خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 9

9_ خضوع و سجود ستارگان ، ماه و خورشيد براى انسان در رؤيا ، نشان برگزيده شدن و دستيابى او به علم و دانش است .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

تعبير رؤياى سجده ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 9

9_ خضوع و سجود ستارگان ، ماه و خورشيد براى انسان در رؤيا ، نشان برگزيده شدن و دستيابى او به علم و دانش است .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

تعبير رؤياى سجده ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 9

9_ خضوع و سجود ستارگان ، ماه و خورشيد براى انسان در رؤيا ، نشان برگزيده شدن و دستيابى او به علم و دانش است .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

تعبير رؤياى گاوهاى چاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 1

1_ هفت گاو چاق در رؤياى پادشاه ، نمودى از

هفت سال آبادانى مصر و فراوانى محصول بود .

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

{هفت سال با جديت زراعت كنيد} گوياى هفت سال آبادانى است و ظاهر اين است كه يوسف(ع) اين معنا را از {سبع بقرات سمان} استفاده كرده بود.

تعبير رؤياى گاوهاى لاغر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 1،6

1_ وقوع هفت سال قحطى و سختى پس از هفت سال آبادانى ، تعبير يوسف ( ع ) از هفت گاو لاغر در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

{شداد} (جمع شديد) از مصدر {شدة} (سختى و دشوارى) گرفته شده است و مراد از {سبع شداد} هفت سال قحطى و خشكسالى است و مشاراليه {ذلك} هفت سال آبادانى مى باشد.

6_ گاو هاى لاغر در رؤيا ، نشانه پيشامد سختى ها و دشواريهاست و تعداد آنها حاكى از تعداد سالهاست .

يأكلهنّ سبع عجاف . .. ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

تعليم تعبير رؤيا به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

حقيقت رؤيا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 8،9

8_ رؤياها ، داراى تعبير است و مى تواند بيانگر وقايعى باشد .

نبّئنا بتأويله

9_ بشر از ديرباز رؤيا ها را دريچه اى براى اطلاع از وقايع مى شمرد .

نبّئنا بتأويله

دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 11

11_ آگاهى به غيب و دانستن تعبير رؤياها ، دانشهايى والا و گران سنگ است .

ذلكما مما علمنى ربى

{ذلك} و {ذلكما} و نظاير آنها براى اشاره به دور است. استعمال آن براى مشاراليه نزديك ، گوياى اين نكته است كه: مشاراليه در نزد متكلم ، امرى با عظمت و بلند مرتبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 5

5_ تعبير خواب هاى چند رشته و درهم و برهم ، امرى مشكل و درخور دانشى ويژه است .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

دانش تعبير رؤيا در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 9

9_ خواب گزارى و تعبير رؤيا ، دانشى رايج در مصر باستان

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

رؤيا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 9

9_ بشر از ديرباز رؤيا ها را دريچه اى براى اطلاع از وقايع مى شمرد .

نبّئنا بتأويله

رؤيا و حوادث آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) پيش

از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤياهايى متعدد ، اندك ديد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

فعل مضارع {يُرى} دلالت بر تكرار رؤياى پيامبر(ص) در مورد اندك ديدن سپاه دشمن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 9

9_ رؤيا ها مى تواند بيانگر خبر ها و وقوع حوادثى از آينده باشد .

إنى رأيت أحد عشر . .. لاتقصص رءياك على إخوتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 8

8_ رؤيا ، مى تواند صورت و نمودى از حوادث و دريچه اى براى آگاهى به آينده باشد .

فيسقى ربه خمرًا . .. فيصلب فتأكل الطير من رأسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 5،6

5_ رؤياها ، مى تواند نمايانگر و بازگو كننده رخداد هاى آينده باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك عام

6_ رؤيا ها مى تواند دربردارنده الهامات و رموزى راهگشا براى انسان ها باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 10

10_ رؤيا ها مى توانند گوياى واقعيتهايى بوده و كاشف حقايقى از آينده باشند .

قال ي_أبت هذا تأويل رءي_ى من قبل

رؤياى آب انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 4

4_ آب گرفتن از انگور براى تهيه شراب ، رؤياى يكى از

دو زندانى هم بند يوسف ( ع )

قال أحدهما إنى أري_نى أعصر خمرًا

{عصر} (مصدر أعصر) به معناى گرفتن آب از چيزى (ميوه، لباس تر و. ..) است. {خمر} به شراب مست كننده اى كه از انگور به دست مى آيد، گفته مى شود و مراد از {خمر} در آيه شريفه _ به قرينه أعصر (آب مى گرفتم) _ انگور است. تعبير كردن از انگور به شراب، به اين لحاظ بوده كه آن زندانى از انگور، براى تهيه شراب آب مى گرفته است.

رؤياى آشفته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 1،4

1_ خواب گزاران دربار ، رؤياى شگفت پادشاه مصر را رؤيايى آشفته و داراى رشته هاى گوناگون و نامشخص ، قلمداد كردند .

قالوا أضغ_ث أحل_م

{ضغث} (مفرد أضغاث) به دسته و بافه اى از گياه گفته مى شود. خواب گزاران با تشبيه رؤياى پادشاه به دسته ها و بافه هاى متعدد، به اين معنا اشاره دارند كه: رؤياى وى داراى رشته ها و اجزايى چند است، به گونه اى كه كشف ارتباط آنها با يكديگر و تفسير مجموعه آن، دشوار و يا ناممكن است.

4_ تقسيم رؤيا ها به آشفته و منظم در دانش خواب گزارى

قالوا أضغ_ث أحل_م

{أحلام} جمع حُلُم و به معناى رؤياهاست.

رؤياى حمل نان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 5

5_ حمل نان بر بالاى سر و خوردن پرندگان از آن ، رؤياى يكى ديگر از هم بندان يوسف ( ع )

و قال الأخر إنى أري_نى أحمل فوق رأسى خبزًا تأكل الطير منه

{طير} جمع

طائر و به معناى پرندگان است.

رؤياى خوردن پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 5

5_ حمل نان بر بالاى سر و خوردن پرندگان از آن ، رؤياى يكى ديگر از هم بندان يوسف ( ع )

و قال الأخر إنى أري_نى أحمل فوق رأسى خبزًا تأكل الطير منه

{طير} جمع طائر و به معناى پرندگان است.

رؤياى خوشه هاى خشك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 2،5

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

5_ گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ، در يك رؤياى پادشاه بودند نه هر كدام در رؤيايى جداگانه .

إنى أرى سبع بقرت . .. و سبع سنبل_ت خضر

برداشت فوق، از تكرار نشدن {أرى} در بيان ديدن خوشه هاى سبز و خشك استفاده مى شود ; زيرا اگر پادشاه خوشه ها را در غير رؤيايى كه در آن گاوها را مشاهده كرده بود مى ديد، ظاهر آن بود كه فعل {أرى} در {سبع سنبلات. ..} تكرار مى شد. مفرد آوردن {رؤياى} در جمله {أفتونى فى رؤياى} نيز حكايت از اين معنا دارد.

رؤياى خوشه

هاى سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 2،5

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

5_ گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ، در يك رؤياى پادشاه بودند نه هر كدام در رؤيايى جداگانه .

إنى أرى سبع بقرت . .. و سبع سنبل_ت خضر

برداشت فوق، از تكرار نشدن {أرى} در بيان ديدن خوشه هاى سبز و خشك استفاده مى شود ; زيرا اگر پادشاه خوشه ها را در غير رؤيايى كه در آن گاوها را مشاهده كرده بود مى ديد، ظاهر آن بود كه فعل {أرى} در {سبع سنبلات. ..} تكرار مى شد. مفرد آوردن {رؤياى} در جمله {أفتونى فى رؤياى} نيز حكايت از اين معنا دارد.

رؤياى صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 9

9_ رؤيا ها مى تواند بيانگر خبر ها و وقوع حوادثى از آينده باشد .

إنى رأيت أحد عشر . .. لاتقصص رءياك على إخوتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 8

8_ رؤيا ، مى تواند صورت و نمودى از حوادث و

دريچه اى براى آگاهى به آينده باشد .

فيسقى ربه خمرًا . .. فيصلب فتأكل الطير من رأسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 5،6

5_ رؤياها ، مى تواند نمايانگر و بازگو كننده رخداد هاى آينده باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك عام

6_ رؤيا ها مى تواند دربردارنده الهامات و رموزى راهگشا براى انسان ها باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 10

10_ رؤيا ها مى توانند گوياى واقعيتهايى بوده و كاشف حقايقى از آينده باشند .

قال ي_أبت هذا تأويل رءي_ى من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 10

10- برخى از رؤيا ها ، صادق بوده و با واقعيت تطبيق مى كند .

و ما جعلنا الرءيا التى أرين_ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 3

3 - رؤياى ابراهيم ( ع ) مبنى بر ذبح فرزندش اسماعيل ( ع ) ، از رؤيا هاى صادقه بود .

قد صدّقت الرءيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 1

1- تأكيد خداوند ، بر درستى رؤياى پيامبر ( ص ) در ورود به مسجدالحرام

لقد صدق اللّه رسوله الرءيا

رؤياى گاوهاى چاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 -

2،5

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

5_ گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ، در يك رؤياى پادشاه بودند نه هر كدام در رؤيايى جداگانه .

إنى أرى سبع بقرت . .. و سبع سنبل_ت خضر

برداشت فوق، از تكرار نشدن {أرى} در بيان ديدن خوشه هاى سبز و خشك استفاده مى شود ; زيرا اگر پادشاه خوشه ها را در غير رؤيايى كه در آن گاوها را مشاهده كرده بود مى ديد، ظاهر آن بود كه فعل {أرى} در {سبع سنبلات. ..} تكرار مى شد. مفرد آوردن {رؤياى} در جمله {أفتونى فى رؤياى} نيز حكايت از اين معنا دارد.

رؤياى گاوهاى لاغر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 2،5

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى:

يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

5_ گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ، در يك رؤياى پادشاه بودند نه هر كدام در رؤيايى جداگانه .

إنى أرى سبع بقرت . .. و سبع سنبل_ت خضر

برداشت فوق، از تكرار نشدن {أرى} در بيان ديدن خوشه هاى سبز و خشك استفاده مى شود ; زيرا اگر پادشاه خوشه ها را در غير رؤيايى كه در آن گاوها را مشاهده كرده بود مى ديد، ظاهر آن بود كه فعل {أرى} در {سبع سنبلات. ..} تكرار مى شد. مفرد آوردن {رؤياى} در جمله {أفتونى فى رؤياى} نيز حكايت از اين معنا دارد.

رؤياى منظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 4

4_ تقسيم رؤيا ها به آشفته و منظم در دانش خواب گزارى

قالوا أضغ_ث أحل_م

{أحلام} جمع حُلُم و به معناى رؤياهاست.

سجده خورشيد در رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 4

4_ ستارگان ، ماه و خورشيد در رؤياى يوسف ، همگى يك جا و دسته جمعى بر او سجده كردند . *

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. رأيتهم لى س_جدين

برداشت فوق ، احتمالى است كه مى توان آن را از تكرار فعل {رأيت} به دست آورد.

سجده ستارگان در رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 4

4_ ستارگان ، ماه و خورشيد در رؤياى يوسف ، همگى يك جا و دسته جمعى بر او سجده كردند . *

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. رأيتهم لى

س_جدين

برداشت فوق ، احتمالى است كه مى توان آن را از تكرار فعل {رأيت} به دست آورد.

سجده ماه در رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 4

4_ ستارگان ، ماه و خورشيد در رؤياى يوسف ، همگى يك جا و دسته جمعى بر او سجده كردند . *

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. رأيتهم لى س_جدين

برداشت فوق ، احتمالى است كه مى توان آن را از تكرار فعل {رأيت} به دست آورد.

سختى تعبير رؤياى آشفته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 5

5_ تعبير خواب هاى چند رشته و درهم و برهم ، امرى مشكل و درخور دانشى ويژه است .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

كيفيت تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 14

14_ اظهار نظر نابجا درباره رؤيا ، زمينه تعبير و تفسير صحيح آن را از ميان نمى برد . *

قالوا أضغ_ث أحل_م . .. قال تزرعون سبع سنين دأبًا

تأويل و تعبير يوسف(ع) از رؤياى پادشاه ، على رغم اينكه خواب گزاران دربار رؤياى پادشاه را رؤياى درهم و برهم و چرند و پرند شمردند ، به حقيقت پيوست ; يعنى، اظهار نظر آنان تأثيرى نداشت.

محسنان و تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 15

15_ محسنان ، داراى ضميرى روشن و شايستگى كامل براى تعبير خواب .

نبّئنا بتأويله إنا نري_ك من المحسنين

مصريان باستان و تعبير رؤيا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 10

10_ مصريان باستان ، رؤيا ها را دريچه اى براى اطلاع از وقايع مى دانستند .

أفتونى فى رءي_ى

منشأ رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 7

7 _ دخالت خداوند در القاى رؤيا به انسانها

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

نعمت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 17

17_ علم تعبير خواب و دانش تحليل حوادث ، از نعمت هاى خداوند است .

كذلك . .. و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

نقش رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 9

9_ رؤيا ها مى تواند بيانگر خبر ها و وقوع حوادثى از آينده باشد .

إنى رأيت أحد عشر . .. لاتقصص رءياك على إخوتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 3

3_ رؤيا ، دريچه اى براى آگاهى به غيب و امور نهانى

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 8

8_ رؤيا ، مى تواند صورت و نمودى از حوادث و

دريچه اى براى آگاهى به آينده باشد .

فيسقى ربه خمرًا . .. فيصلب فتأكل الطير من رأسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 5،6

5_ رؤياها ، مى تواند نمايانگر و بازگو كننده رخداد هاى آينده باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك عام

6_ رؤيا ها مى تواند دربردارنده الهامات و رموزى راهگشا براى انسان ها باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 10

10_ رؤيا ها مى توانند گوياى واقعيتهايى بوده و كاشف حقايقى از آينده باشند .

قال ي_أبت هذا تأويل رءي_ى من قبل

يوسف(ع) و نقل رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 1

1_ يعقوب ( ع ) ، فرزندش يوسف ( ع ) را از نقل خواب خويش براى برادرانش برحذر داشت .

ي_بنىّ لاتقصص رءياك على إخوتك

راز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

راز

افشاى راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 4

4 - خداوند ، آگاه به اسرار انسان ها و توانا بر افشاى آنهاست .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 5

5 _ افشاى اسرار پليد منافقان اهل كتاب از سوى خداوند

و قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به

افشاى راز براى بيگانگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 8،9

8 _ هشدار تهديدآميز خداوند به عناصر سست ايمان ، نسبت به همراز شدن با بيگانگان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين . .. و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسو

9 _ حرمت برقرار كردن روابط پنهانى با بيگانگان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين . .. لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله

افشاى راز متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 _ تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

افشاى راز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 2،3،7،8،9

2 - يكى از همسران پيامبر ( ص ) ( حفصه ) ، سخن محرمانه و سرّى آن حضرت را [ براى عايشه ] فاش ساخت .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا فلمّا نبّأت به

مفسران، براساس شأن نزول ها، ماجراى نقل شده در آيه شريفه را مربوط به حفصه و عايشه دانسته اند.

3 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از افشا شدن رازش بهوسيله همسرش باخبر ساخت .

فلمّا نبّأت به و أظهره اللّه عليه

{إظهار} (مصدر {أظهر}) به معناى مطلع ساختن و باخبر كردن است; يعنى، خداوند، پيامبر(ص) را نسبت به افشاى سرّش، باخبر ساخت.

7 - پرسش همسر پيامبر ( ص ) ( حفصه

) ، از آن حضرت درباره منبع اطلاع ايشان از افشا شدن رازش

فلمّا نبّأها به قالت من أنباك ه_ذا

8 - پيامبر ( ص ) ، در پاسخ به پرسش همسرش ( حفصه ) ، خداى دانا و آگاه را منبع آگاهى خويش از افشا شدن رازش معرفى كرد .

قال نبّأنى العليم الخبير

9 - هيچ كس ، جز خداوند ، از افشا شدن راز پيامبر ( ص ) از سوى همسرش ( حفصه ) آگاه نبود .

قالت من أنباك ه_ذا قال نبّأنى العليم الخبير

از اين كه پيامبر(ص) آگاهى خود را از ناحيه خداوند دانسته است، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 2،9

2 - گناه كارى همسران پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به خاطر افشاى راز آن حضرت

إن تتوبا إلى اللّه

توصيه به توبه، نشانگر ارتكاب گناه است.

9 - افشاى سخنان محرمانه و راز پيامبر ( ص ) ، از سوى برخى از همسرانش ، نوعى توطئه و همدستى عليه آن حضرت بود .

و إن تظ_هرا عليه

مطلب ياد شده، از تعبير {إن تظاهرا عليه} (اگر عليه پيامبر(ص) هم پشتى كنيد)، استفاده مى شود. گفتنى است {تظاهر} (مصدر {تظاهرا}) به معناى تعاون و هم پشتى است.

افشاى راز مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 9،10

9 _ حرمت برقرار كردن روابط پنهانى با بيگانگان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين . .. لم يتخذوا من دون

اللّه و لا رسوله

10 _ سر باز زدن از شركت در ميدان هاى نبرد ، برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان ، از نشانه هاى ضعف ايمان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين جهدوا منكم و لم يتخذوا من دون اللّه و

افشاى راز منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 1،4،8،11

1 _ بيم و نگرانى منافقان صدر اسلام ، از افشاى اسرارشان توسط وحى

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

4 _ فاش شدن نيات قلبى منافقان ، توسط وحى و قرآن *

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

بيم منافقان، مى تواند نشانگر افشاگريهاى پيشين قرآن درباره آنان باشد.

8 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور موضع گيرى در برابر منافقان و تهديد ايشان به افشاى اسرارشان

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا إن اللّه مخرج ما تحذرون

11 _ تأكيد خداوند بر افشاى حتمى اسرار خائنانه منافقان ، على رغم خواست و تمايل آنان به كتمان آن

يحذر المنفقون . .. إن اللّه مخرج ما تحذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 4،8

4 _ خداوند از توجيه گرى هاى آينده منافقان نسبت به عملكرد خائنانه شان پرده برداشت .

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب

8 _ بى شرمى منافقان و اصرار آنان بر دروغ پردازى و تزوير ، حتى پس از افشاى اسرار درونى و توطئه هاى آنان

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته

و رسوله كنتم تستهزءو

جمله {قل أباللّه . .. } مى تواند رد ادعاى منافقان در مورد {نخوض و نلعب} باشد ; يعنى، آنان هنوز هم با اين سخنان در مقام تزويرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 1

1 _ عذرخواهى منافقان صدر اسلام از عملكرد ناشايست خود ، پس از افشاى اسرار خائنانه شان

لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 6

6 _ هشدار خداوند به منافقان ، در رابطه با امكان افشاى اسرار و سخنان پنهانى آنان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم

در توضيح اين برداشت مى توان گفت كه: تذكر خداوند به علم خويش بر اسرار و سخنان پنهانى منافقان، هشدارى است به امكان افشاى آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 _ تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

افشاى راز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 13

13 - قرار داشتن مادر موسى در آستانه افشا كردن راز فرزندش ، به خاطر شدت پريشانى و اضطراب

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

امانتدارى در راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 14

14 - گفتن برخى از مسائل به صورت امانت و سرّى به ديگران ، امرى جايز و روا است .

و إذ أسرّ

النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا

اهميت كتمان راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 15،16

15 - لزوم حفظ و نگهدارى اسرار خانوادگى و زناشويى از ديگران ، حتى از برخى از اعضاى خانواده

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا . .. نبّأنى العليم الخبير

16 - لزوم كتمان راز ها و خوددارى از افشاى سخنان محرمانه و سرّى

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا . .. قال نبّأنى العليم الخبير

بنى اسرائيل و افشاى راز انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 39

39 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) - و تلا هذه الآية - { ذلك بأنهم كانوا يكفرون بايات اللّه و يقتلون النبين بغير الحق ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون } قال : و اللّه ما قتلوهم بأيديهم و لاضربوهم باسيافهم و لكنهم سمعوا أحاديثهم فاذاعوها فاخذوا عليها فقتلوا فصار قتلا و اعتداء و معصية ;

از امام صادق (ع) روايت شده است كه در پى تلاوت آيه فوق، فرمودند: به خدا سوگند! بنى اسرائيل، پيامبران خود را با دستان خود نكشتند و آنان را با شمشيرهاى خود به قتل نرساندند و لكن احاديث آنان را شنيدند و اسرارشان را فاش كردند و در نتيجه پيامبران، دستگير و كشته مى شدند. از اين جهت افشاى سرّ، قتل و تجاوز و معصيت محسوب شده است}.

بيان راز عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 4،5

4- خضر موسى ( ع )

را از اين كه آنچه انجام خواهد داد ، بى دليل و حكمت نيست ، آگاه ساخت .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

5- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) وعده داد كه در نهايت ، بخشى از اسرار كار خود را براى او تبيين خواهد كرد .

أُحدث لك منه ذكرًا

{من} در {منه} براى تبعيض است و گوياى اين كه خضر، تنها، به بيان گوشه اى از ويژگى هاى كردار خويش وعده داد.

جايگاه راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 3

3 - سينه ها ، مخزن اسرار آدميان

ما تكنّ صدورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 4

4 - سينه مردمان ، صندوق اسرار آنان است .

و هو عليم بذات الصدور

جواز افشاى راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 14

14 - گفتن برخى از مسائل به صورت امانت و سرّى به ديگران ، امرى جايز و روا است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا

جواز كتمان راز همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 13

13 - پوشيده داشتن برخى از مسائل از نزديكان خود ( مانند همسر و . . . ) امرى جايز و روا است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا فلمّا نبّأت به

حتميت افشاى راز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 2

2 -

آشكار شدن اسرار درونى انسان در قيامت ، قهرى و بيرون از اختيار او است .

حصّل

مجهول بودن {حصّل}، دلالت بر نكته ياد شده دارد.

حسابرسى راز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 3

3 - قيامت ، روز حسابرسى نيت ها ، خصلت ها و اسرار درونى است .

و حصّل ما فى الصدور

تهديد به ظهور اسرار درونى در قيامت، كنايه از تأثير آنها در فرجام اخروى است. بنابراين انسان ها، براساس رازهاى سينه خود نيز، محاسبه و كيفر خواهند شد.

راز افعال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 7

7 - آدميان ، از وقوف بر همه اسرار و ملاك هاى افعال خداوند ناتوان اند .

و لايحيطون به علمًا

راز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 1

1 - خداوند ، آگاه به آنچه آدمى پنهان مى دارد يا آشكار مى كند .

أن اللّه يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 8

8 - علم و آگاهى خداوند به اسرار مردم و جهل آنان به اسرار يكديگر

و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه مفعول {يعلم} اسرار مردم و علايق آنان باشد; چنان كه تعبير {يحبّون} (دوست دارند)، تأييد كننده همين مطلب است.

راز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 8 - 4

4 - خداوند

آگاه به اسرار انسان ها و انديشه هاى آنان

و من الناس من يقول ءامنا . .. و ما هم بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 4

4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .

يخدعون اللّه

از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده اند، معلوم مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 4

4 - خداوند ، آگاه به اسرار انسان ها و توانا بر افشاى آنهاست .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 8

8 _ علم خداوند به اسرار درونى هر كس ، كاملتر از آگاهى خود اوست .

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 22،23

22 _ دانايى گسترده و دقيق به درون انسان ها ، تنها از آن خداست .

تعلم ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

23 _ درون و ذات مردمان و انديشه هاى ابراز نشده ايشان از جمله امور غيبى

تعلم ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 2

2 _ علم خداوند به كردار

و گفتار مخفيانه آدميان

يعلم سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 1

1- خداوند بر آنچه در باطن انسانهاست ، آگاهى كامل دارد .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 2،4،10

2 - اسرار و راز هاى بازگو نشده افراد و نيت هاى آنان ، براى خداوند آشكار است و بر آن آگاهى كامل دارد .

فإنّه يعلم السرّ

{سر}، يعنى آنچه از ديگران كتمان مى شود (لسان العرب).

4 - خداوند به راز هاى فراموش شده آدمى و نهفته ترين اسرار او آگاه است .

فإنّه يعلم . .. أخفى

10 - { محمدبن مسلم قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { يعلم السرّ و أخفى } قال : { السرّ } ما كتمته فى نفسك ، و { أخفى } ما خطر ببالك ثمّ أنسيته ;

محمدبن مسلم گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى عزّوجلّ: {يعلم السرّ و أخفى} سؤال كردم فرمود: {سرّ} آن است كه در درون خود، آن را پنهان كرده باشى و {أخفى} آن است كه به قلبت خطور كرده و سپس از خاطرت برده شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 8

8 - خداوند ، به نهان و اسرار درونى انسان آگاه است .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 54 - 1،4

1 - خداوند ، بر هر چه

كه انسان ها آن را آشكار كنند و يا پنهان كنند ، آگاه است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

4 - آگاهى خداوند به آنچه انسان ها آن را آشكار مى كنند و يا پوشيده مى دارند ، برخاسته از علم وسيع و گسترده الهى به كائنات است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

تكرار {شىء} در كلام كه، اوّلى مربوط به احوال انسان و دومى دال بر همه چيز است، اين نكته را مى رساند كه علم به آن اوّلى، جزيى از علم به همه كائنات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 5

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

راز اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 7

7 _ خداوند داناتر از خود اهل كتاب به اسرار پليد آنان در تظاهر به اسلام

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

{اعلم} به معناى داناتر است. و چون هيچكس جز اهل كتاب به نيات پليدشان آگاهى نداشت، بنابراين مفضل عليه كلمه {اعلم} خود اهل كتاب هستند ; يعنى {اللّه اعلم من انفسهم بما كانوا يكتمون}.

راز تفاوت رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد

از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

راز تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

راز سينه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 3

3 - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سينه ها

يعلم . .. ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 1

1 - اسرار سينه ها ( ملكات و صفات نفسانى ، علاقه ها ، نيت ها و افكار ) ، در قيامت بيرون ريخته و آشكار خواهد شد .

و حصّل ما فى الصدور

{تحصيل}، به معناى استخراج مغز از پوسته و پوشش آن است; مانند استخراج طلا از سنگ معدنى آن و اخراج گندم از كاه (مفردات). برخى آن را با تمييز، مرادف مى دانند و بر همين اساس آنچه را بيخته شود، {محصّل} مى گويند (كشاف). در اين صورت، مراد از آن، متمايز شدن اسرار نيك و بد خواهد بود.

راز عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 1،2

1- موسى ( ع ) از اسرار نهفته در زندگى و عملكرد خضر ( ع ) و زواياى آن ، اطلاع دقيقى نداشت .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

{إحاطة} (مصدر {لم تحط}) يعنى: {به چيزى احاطه و وقوف كامل يافتن} و در آيه مورد بحث، با توجه به كلمه {خبراً} _ كه به معناى {علماً} و تمييز براى نسبت احاطه است _ مراد، احاطه كامل علمى است.

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 4،6

4- خضر ، موسى ( ع ) را مطمئن ساخت كه اسرار كار هاى شگفت خويش را پيش از جدايى ، براى او بازگو خواهد كرد .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

6- كار هاى به ظاهر غير قابل توجيه خضر ( ع ) ، داراى باطن و حقيقتى درست بود .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

{تأويل} از ريشه {أوْل} و به معناى {بازگرداندن} است ودر آيه، به معناى {مآل} است و مراد، حقايق و مصالحى است كه كار خضر بر اساس آن انجام پذيرفته و بايد ظاهر ناخوشايند كار خضر(ع) را به آن مصالح بازگرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 21،22

21- موسى ( ع ) ، سرانجام ، به اسرار كار هاى شگفت

خضر آگاه شد و توجيه و تأويل برخى حوادث را از او آموخت .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

{لم تسطع} در اصل {لم تستطع} بوده و حرف {تاء} براى تخفيف حذف شده است.

22- رخداد هاى داستان خضر و موسى ( ع ) ، برخاسته از اراده خداوند و داراى تفسيرى پيچيده و نيازمند آگاهى هايى ويژه است كه از جانب او افاضه شود .

و ما فعلته عن أمرى ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

راز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، سخنى را به راز به يكى از همسران خود گفت .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا

راز ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 12

12 - خداوند ، آگاه به آشكار و نهان فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

راز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 21

21 _ همه موجودات هستى داراى رمز و رازند و اعتراض به وجود هر يك از آنها نشانه جهل به حكمت وجودى آنهاست .

أتجعل فيها من يفسد . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

زمينه افشاى راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 11

11 - ترس و نگرانى شديد ، زمينه ساز افشاى راز هاى درون

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

كتمان راز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 9

9 - تلاش خواهر موسى براى اطلاع نيافتن ديگران ، از پى جويى سرنوشت آن كودك به وسيله او

فبصرت به عن جُنُب

گناه افشاى راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 3

3 - افشاى راز ها و سخنان محرمانه ، گناه است .

إن تتوبا إلى اللّه

گناه افشاى راز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 12

12 - افشاى راز پيامبر ( ص ) از سوى برخى از همسرانش ، گناه و خطايى بزرگ بود .

فقد صغت قلوبكما و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهي

مطلب ياد شده، از آهنگ هشدارآميز آيه شريفه نسبت به همسران رسول خدا و لحن حمايت گونه آن، به دست مى آيد.

محدوده افشاى راز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 14

14 - گفتن برخى از مسائل به صورت امانت و سرّى به ديگران ، امرى جايز و روا است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا

ممانعت از افشاى راز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 3

3 - اقدام خداوند به محكم ساختن دل مادر موسى ، به منظور پيش گيرى از فاش شدن راز نوزادش توسط خود وى

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

{ربط} (مصدر {ربطنا}) به معناى بستن و محكم كردن است.

رازدارى

اهميت رازدارى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 3،5

3 _ لزوم پرده پوشى نياز نيازمندان و عفو و گذشت از خطاى آنان

قول معروف و مغفرة خير

كلمه {مغفرة} در اصل به معناى پوشاندن است و معناى آن به تناسب مورد، عفو و گذشت و پوشاندن نيازمندى نيازمندان است.

5 _ ارزشمندى سخن نيك با مردم و پرده پوشى اسرار آنان در برخورد هاى اجتماعى

قول معروف و مغفرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 1،2،28

1 _ لزوم پرهيز اهل ايمان ، از مَحْرم اسرار قرار دادن بيگانگان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

{بطانة} به معنى آستر لباس در مقابل {ظهارة}، كه رويه لباس است; كنايه است از كسى كه او را براى اطلاع از كار خود برگزينى (مفردات راغب).

2 _ ضرورت حفاظت اطلاعات و اسرار جامعه اسلامى ، از بيگانگان ( كافران ، منافقان و . . . )

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

28 _ ايجاد روابط دوستانه با بيگانگان و مَحرم اسرار خويش گرفتن آنان ، نشانه بى عقلى آدمى

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. ان كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 3،11

3 _ لزوم رازدارى و حفظ اخبار امنيّتى

و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به

11 _ كسانى كه راز هاى جامعه اسلامى را منتشر مى كنند ، شيطان هستند .

اذاعوا به . .. لاتبعتم الشيطان

ظاهراً مراد از {شيطان}، همان كسانى هستند كه اخبار امنيتى

را نسنجيده بين مردم منتشر مى كردند. يعنى منافقان و يا مسلمانان ضعيف الايمان كه خداوند آنان را به خاطر عملشان، شيطان ناميده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 35

35- رازدارى مؤمنان ، از اصول مهّم امنيّتى و حفاظتى در برابر دشمنان

و لايشعرنّ بكم أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 5

5 - { عن الحارث بن الدلهاث مولى الرّضا ( ع ) قال : سمعت أباالحسن ( ع ) يقول : لايكون المؤمنُ مؤمناً حتّى يكونَ فيه ثلاثُ خصال سنّة من ربّه و سنّةٌ من نبيّه و سنّة من وليّه ، فالسنّة من ربّه : كتمان سرّه ، قال اللّه عزّوجلّ : { عالم الغيب فلايظهر على غيبه أحداً إلاّ من ارتضى من رسول } . . . ;

حارث بن دلهاث گويد: از امام رضا(ع) شنيدم كه مى فرمود: مؤمن، مؤمن نيست مگر اين كه سه خصلت در او باشد: سنتى از پروردگارش و سنتى از پيامبرش و سنتى از ولىّ و امامش. اما سنّت پروردگارش، نهان داشتن سرّ خويش، خداى عزّوجلّ فرمود: {عالم الغيب فلايظهر على غيبه أحداً إلاّ من ارتضى من رسول}...}.

رازدارى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 8

8_ يوسف ( ع ) به رازدارى بنيامين ، اطمينان داشت .

إنى أنا أخوك

رازدارى خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسى ، دخترى زيرك و

راز نگه دار بود .

هل أدلّكم على من يكفله

رازدارى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 6

6 _ تلاش منافقان در مخفى نگاه داشتن باور ها و سخنانشان از مردم

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

رازدارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 35

35- رازدارى مؤمنان ، از اصول مهّم امنيّتى و حفاظتى در برابر دشمنان

و لايشعرنّ بكم أحدًا

رازها

افشاى رازها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 1،2

1 - اسرار سينه ها ( ملكات و صفات نفسانى ، علاقه ها ، نيت ها و افكار ) ، در قيامت بيرون ريخته و آشكار خواهد شد .

و حصّل ما فى الصدور

{تحصيل}، به معناى استخراج مغز از پوسته و پوشش آن است; مانند استخراج طلا از سنگ معدنى آن و اخراج گندم از كاه (مفردات). برخى آن را با تمييز، مرادف مى دانند و بر همين اساس آنچه را بيخته شود، {محصّل} مى گويند (كشاف). در اين صورت، مراد از آن، متمايز شدن اسرار نيك و بد خواهد بود.

2 - آشكار شدن اسرار درونى انسان در قيامت ، قهرى و بيرون از اختيار او است .

حصّل

مجهول بودن {حصّل}، دلالت بر نكته ياد شده دارد.

تذكر افشاى رازها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 4

4 - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قيامت ، بازدارنده

انسان از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به ثروت

لكنود . .. أفلايعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور

ترسناكى افشاى رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نيت هاى پنهان ، هول انگيز و تهديدى براى ناسپاسان و مال دوستان

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

زمينه افشاى رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 11

11- اعمال ، بازگو گننده سرّ درون و باور هاى راسخ انسان *

و نبلوا أخباركم

كلمه {أخبار} مى تواند به معناى اعمال باشد; از آن جهت كه عمل، خبر از اسرار نهفته باطن انسان مى دهد. از اطلاق خبر بر عمل به اين عنوان، مطلب بالا استفاده مى شود.

شگفتى وقت افشاى رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 6

6 - غفلت از فرجام اخروى و لحظه برملا شدن اسرار آدمى ، شگفت آور و حالتى نكوهيده است .

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

مفعول {أفلايعلم} يا محذوف است; يعنى: {أفلايعلم مآله؟} و يا كلمه {إذا} از ظرفية خارج شده و مفعول به قرار گرفته است; يعنى: {أفلايعلم وقت . .. تحصيل ما فى الصدور؟}. در اين صورت مراد، توبيخ بر غفلت از حوادث آن زمان است.

علم به رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 2

2_ خداوند ، به راز دل ها و سخنان ابراز

نشده داناست .

سواء منكم من أسرّ القول

{اسرار} به معناى پنهان ساختن است. پنهان كردن سخن مى تواند به معناى ابراز نكردن و تلفّظ نكردن باشد و مى تواند به معناى در ملأ عام نگفتن و در خفا بيان داشتن باشد. برداشت فوق ناظر به معناى اول است.

علم خدا به رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 5

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 3،4

3 - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سينه ها

يعلم . .. ما تخفى الصدور

4 - تمامى حركت هاى نهان و آشكار و اسرار و ضماير انسان ها ، در قلمرو علم خداوند است .

يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3،4

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

4 - خداوند ، به راز ها و اسرار نهفته در سينه ها آگاهى كامل دارد .

و اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 11

11 - خداوند ، به راز دل آدميان و سخنان درگوشى و پنهانى آنان آگاه و باخبر است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه . .. و أظهره اللّه عليه ... قال نبّأنى العليم

الخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 1،5

1 - خداوند ، به تمامى گفته هاى پنهانى و آشكار آدميان آگاهى كامل دارد .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

توصيف خداوند با صيغه مبالغه {عليم}، مى تواند بيانگر كثرت و كمال علم او باشد.

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 2،4

2 - قيامت ، روز پى بردن همگان به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى ايشان

يومئذ

تعبير {يومئذ} قيامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او

در دنيا، بيانى ندارد و از آن جا كه علم الهى ازلى و ابدى است، اختصاص يافتن آن به قيامت، ناظر به قابل انكار نبودن آن است; يعنى، گرچه در دنيا برخى به علم او معترف نيستند; ولى در قيامت، آنان نيز به اين حقيقت پى خواهند برد.

4 - توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

رأفت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رأفت

آثار رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 12

12 _ رأفت و رحمت گسترده الهى ، عامل پذيرش توبه مؤمنان

ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 12

12- تهديد به عذاب ، به جاى اقدام عملى ، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است .

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 17

17 - رأفت و رحمت گسترده خداوند ، پشتوانه اجابت دعا ها و استغفار هاى انسان

يقولون ربّنا اغفر لنا . .. ربّنا إنّك رءوف رحيم

جايگاه رأفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 11

11 - دل ، مركز رأفت و مهربانى است .

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 27

27 - خداوند با مردمان رئوف و مهربان است .

إن اللّه بالناس لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 8،9،11،12

8 _ وجود مؤمنان ايثارگر در جامعه براى مبارزه با فساد ، از نشانه هاى رأفت خداوند به بندگان

و اذا تولى سعى فى الأرض . .. و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه ... و ال

9 _ ايثار ، زمينه جلب رأفت الهى

و من الناس من يشرى . .. و اللّه رءوف بالعباد

11 _ خداوند ، نسبت به بندگان رؤوف است .

و اللّه رءوف بالعباد

12 _ رأفت الهى به مؤمنان ، با خريد جانشان در برابر رضايت خويش

و من الناس . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 10

10 _ تجلى رحمت و رأفت الهى ، در چگونگى بيان احكام

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا

بيان مصلحت واقعى حكم

جهاد، على رغم ظاهر ناخوشايند آن، و توجيه مؤمنان به آنچه خير واقعى آنان در آن است، حاكى از رحمت و رأفت الهى به مكلّفين، حتى در چگونگى بيان احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 15،16

15 _ رأفت گسترده الهى بر بندگان

و اللّه رءوف بالعباد

16 _ محبت و رأفت خداوند نسبت به بندگان ، علت هشدار هاى لازم به آنان

و يحذركم اللّه . .. و اللّه رءوف بالعباد

رأفت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

رأفت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 9

9 - عيسى ( ع ) ، پيام آور رأفت و رحمت

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

رأفت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 6

6 _ پيامبر ( ص ) نسبت به مؤمنان ، بسيار رؤوف و مهربان بود .

رسول من أنفسكم . .. بالمؤمنين رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 2

2 - پيامبر ( ص

) ، دوستدار هدايت همه مردمان حتى دشمنان بهانه جوى خويش

إنّك لاتهدى من أحببت

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين استفاده مى شود كه پيامبر(ص) با اين كه از سوى دشمنان در فشار بود و حتى به جادوگرى و دروغ گويى متهم شده بود; اما همچنان دوست داشت كه حتى آنان نيز متنبه شده و هدايت يابند.

رأفت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 10

10 - پيروان عيسى ( ع ) ، انسان هايى رؤوف و مهربان بودند .

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

زمينه رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 13

13 _ پايدارى در طريق ايمان ، زمينه جلب رأفت و رحمت الهى

اتبعوه فى ساعة العسرة . .. إنه بهم رءوف رحيم

مشمولان رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 14

14 - تمامى انسان ها ( مؤمن و كافر ) ، مشمول رأفت و رحمت گسترده خداوند

إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

{الناس} به قرينه صدر آيه (سخر لكم) شامل همه انسان ها _ اعم از مؤمن و كافر _ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى

رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

منشأ رأفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 12،13

12 - رأفت و رحمت دل ها ، منشأ الهى و آسمانى دارد .

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

13 - دل هاى مردمان ، در اختيار خداوند است و او دل ها را رؤوف و مهربان مى گرداند .

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

منشأ رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

نشانه هاى رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 7،8

7- تهديد توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم . .. أو يأتيهم العذاب ... فإن ربّكم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} خطاب به مؤمنان باشد و ذكر آن پس از تهديدهاى گوناگون عليه توطئه گران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت

خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 13

13 - رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد كرات آسمانى با آن ، جلوه هاى رأفت و رحمت گسترده خدا به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 16

16 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن ، جلوه اى از رأفت و رحمت خداوند بر خلق

هو الذى ينزّل . .. و إنّ اللّه بكم لرءوف رحيم

رأفت خدا

آثار رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 12

12 _ رأفت و رحمت گسترده الهى ، عامل پذيرش توبه مؤمنان

ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 12

12- تهديد به عذاب ، به جاى اقدام عملى ، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است .

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه

عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 17

17 - رأفت و رحمت گسترده خداوند ، پشتوانه اجابت دعا ها و استغفار هاى انسان

يقولون ربّنا اغفر لنا . .. ربّنا إنّك رءوف رحيم

رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 27

27 - خداوند با مردمان رئوف و مهربان است .

إن اللّه بالناس لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 8،9،11،12

8 _ وجود مؤمنان ايثارگر در جامعه براى مبارزه با فساد ، از نشانه هاى رأفت خداوند به بندگان

و اذا تولى سعى فى الأرض . .. و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه ... و ال

9 _ ايثار ، زمينه جلب رأفت الهى

و من الناس من يشرى . .. و اللّه رءوف بالعباد

11 _ خداوند ، نسبت به بندگان رؤوف است .

و اللّه رءوف بالعباد

12 _ رأفت الهى به مؤمنان ، با خريد جانشان در برابر رضايت خويش

و من الناس . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 10

10 _ تجلى رحمت و رأفت الهى ،

در چگونگى بيان احكام

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا

بيان مصلحت واقعى حكم جهاد، على رغم ظاهر ناخوشايند آن، و توجيه مؤمنان به آنچه خير واقعى آنان در آن است، حاكى از رحمت و رأفت الهى به مكلّفين، حتى در چگونگى بيان احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 15،16

15 _ رأفت گسترده الهى بر بندگان

و اللّه رءوف بالعباد

16 _ محبت و رأفت خداوند نسبت به بندگان ، علت هشدار هاى لازم به آنان

و يحذركم اللّه . .. و اللّه رءوف بالعباد

زمينه رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 13

13 _ پايدارى در طريق ايمان ، زمينه جلب رأفت و رحمت الهى

اتبعوه فى ساعة العسرة . .. إنه بهم رءوف رحيم

مشمولان رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 65 - 14

14 - تمامى انسان ها ( مؤمن و كافر ) ، مشمول رأفت و رحمت گسترده خداوند

إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

{الناس} به قرينه صدر آيه (سخر لكم) شامل همه انسان ها _ اعم از مؤمن و كافر _ مى شود.

منشأ رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

نشانه هاى رأفت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 7،8

7- تهديد توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم . .. أو يأتيهم العذاب ... فإن ربّكم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} خطاب به مؤمنان باشد و ذكر آن پس از تهديدهاى گوناگون عليه توطئه گران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 13

13 - رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد كرات آسمانى با آن

، جلوه هاى رأفت و رحمت گسترده خدا به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 16

16 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن ، جلوه اى از رأفت و رحمت خداوند بر خلق

هو الذى ينزّل . .. و إنّ اللّه بكم لرءوف رحيم

راه خدا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

راه خدا

{راه خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 23

23 _ ناپسندى حسرت و اندوه بر زوال منفعت هاى مادى و نيز حسرت بر كشته هاى راه خدا

لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

چون خداوند با مرحمت خويش غمى را بر آنان وارد كرد تا اندوه از دست دادن غنايم و كشته هاى جنگ را ناديده انگارند، بنابراين اگر چنين اندوهى پسنديده بود از ياد بردن آن، پاداش و مرحمت محسوب نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 29،31

29 _ شهادت در راه خدا ، از مقدّرات الهى است .

قل لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين كتب عليهم القتل الى مضاجعهم

31 _ مسلمانان آخرت طلب و خداخواه احد ، مشتاقان شهادت و رهسپار به سوى قتلگاه خويش

قل لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين كتب عليهم القتل الى مضاجعهم

على رغم اينكه آيه درباره توحيد افعالى است و بيان اين معنا كه امور به دست خداوند است، خروج براى شهادت را به خود مبارزان نسبت داد تا اشاره به اشتياق آنان به شهادت كند.

كاربرد كلمه {مَضجع} (خوابگاه) به جاى قتلگاه، مؤيّد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 16

16 _ توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 1،4،8،10،12

1 _ كشته شدن ( شهادت ) و مردن در راه خدا ، موجب آمرزش گناهان و بهره مندى از رحمت خداوند

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

مناسبت حكم و موضوع (مرگ و مغفرت) اقتضا مى كند كه {فى سبيل اللّه} پس از {متّم} مقدّر باشد.

4 _ شهادت در راه خدا ، داراى منزلتى والاتر از مرگ در راه او

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

تقدّم ذكرى شهادت، حاكى از تقدّم مرتبه آن است.

8 _ مرگ و يا شهادت در راه خدا ، داراى ارزشى برتر از ماندن در دنيا و ثروت اندوزى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم . .. خير ممّا يجمعون

10 _ بيان مقام والاى آنانكه در راه خدا مى ميرند و يا كشته مى شوند ، نشان دهنده بطلان ارزيابى كفرپيشگان درباره حيات و مرگ

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفرة من اللّه و رح

12 _ ايمان به ارزشمندى والاى شهادت و مرگ در راه خدا ، رهايى بخش آدمى

از وابستگى هاى دنيوى

و لئن قتلتم . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 1

1 _ مرگ و يا كشته شدن ، چه در راه خدا و چه در راه غيرِ او ، مسيرى است به سوى خداوند ، نه نابودى و فنا .

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

از اينكه قيد {فى سبيل اللّه} ذكر نشده، به دست مى آيد كه مراد، هر نوع مردن و كشته شدن است و مؤيّد اين معنا تقديم مردن بر كشته شدن است ; به خلاف آيه قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 4

4 _ شركت در پيكار و شهادت در راه خدا ، از موجبات جلب رضايت الهى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

به مقتضاى ارتباط اين آيه با مضامين آيات پيشين، مى توان نمونه ها و مصاديق مورد نظر را به دست آورد ; از جمله جهاد و شهادت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 5،15

5 _ جامعه ايمانى ، وظيفه دار پيكار در راه خدا و يا دست كم دفاع از وطن و كيان خويش

تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

15 _ سرباز زدن از پيكار در راه خدا ، موجب دورى از مرز ايمان و قرار گرفتن در آستانه كفر

هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 168 - 13

13 _ جهاد و شهادت در راه خدا ، حركتى بى ارزش در ديدگاه منافقان

لو اطاعونا ما قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 1،3،7،15

1 _ مرده پنداشتن كشته شدگان در راه خدا ( شهدا ) از سوى برخى ، و نهى خداوند از اين پندار

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا

3 _ شهيدان راه خدا ، زنده و برخوردار از روزى در پيشگاه پروردگار خويش

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

در برداشت فوق {عند ربّهم}، متعلق به {يرزقون} گرفته شده است.

7 _ عظمت و مقام والاى شهدا و كشته شدگان در راه خدا

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

از اينكه آنان در پيشگاه خداوند روزى داده مى شوند و در آن مقام حاضرند، عظمت مقام آنان به دست مى آيد.

15 _ تشويق و ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 1،2،15

1 _ سرور و شادمانى كشته شدگان راه خدا ، به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است .

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

2 _ لطف و عنايت خداوند به كشته شدگان در راه او ( شهيدان )

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

15 _ ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 172 - 19

19 _ شركت در جهاد ، حتّى در ركاب پيامبر ( ص ) ، به تنهايى دليل احسان و تقواى آدمى نيست .

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

چون خداوند اجابت كنندگان دعوت پيامبر (ص) براى شركت در جهاد را به دو طايفه تقسيم كرده است: دارندگان احسان و تقوا و فاقدان آن. البته بر اين مبنا كه {من} براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 10

10 _ اجابت دعوت خداوند و پيامبر ( ص ) براى شركت در جنگ ، موجب جلب رضايت الهى

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 22،24،28

22 _ مهاجر آواره و آزار ديده در راه خدا ، و جهادگر و جان باخته ، مصداق مؤمن خردمند

لايات لاولى الالباب . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم ... و قاتلوا و قتلوا

اجابت دعاى خردمندان به دليل اعمال آنان است. {انّى لا اضيع ... } و جمله {فالّذين} به دليل {فا}، بيانگر آن اعمال است.

24 _ آوارگى و هجرت برخى مسلمانان صدر اسلام و شكنجه و آزار آنان در راه خدا

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى

جمله {فالّذين . .. }، هر چند بيان يك ضابطه كلّى است، ولى به قرينه ماضى بودن فعلهاى {هاجروا و ... }، ناظر به تحقق هجرت، اخراج و آزار نيز هست.

28 _ تحمّل آزار ها و شكنجه ها آنگاه

ارزشمند است كه در راه خدا باشد .

اوذوا فى سبيلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 6

6 _ هجرت ، تحمّل آوارگى ، آزار در راه خدا ، جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا

فالّذين هاجروا و اخرجوا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

مراد از {الّذين اتّقوا}، يا خصوص كسانى هستند كه در آيه 195 توصيف شدند و يا آنان، از مصاديق مورد نظر براى تقواپيشگان هستند.

آثار تلاش در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 4

4- شمول نصرت و امداد هاى الهى به مؤمنان ، منوط به تلاش خود آنان در راه خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

آثار نهضت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 5

5- قيام براى خدا و در مسير توحيد ، در پى دارنده تأييدات الهى و موهبت هاى معنوى او

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

احسان تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 6

6 - تلاش كنندگان در راه خدا ، از زمره محسنان اند .

و الذين ج_هدوا فينا. .. و إنّ اللّه لمع المحسنين

اذيت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 2،7

2 - برخى از مدّعيان ايمان ، اذيّت و آزار در راه ايمان شان را ، در حدّ عذاب خدا تلقى

كرده و آن را تحمل ناپذير مى دانند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه

تشبيه {فتنه و آزار} به {عذاب خدا}، كنايه از سختى و تحمل ناپذيرى آن است. گفتنى است كه {أُوذى} قرينه اين است كه مراد از {فتنة}، سختى و ناگوارى و آزار است.

7 - مسلمانان صدراسلام ، به خاطر ايمان شان ، مورد آزار و اذيّت قرار مى گرفتند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه

ارزش تحمل سختى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 12

12 _ ارزشمندى تحمل رنج و سختى ، منوط به در راه خدا بودن آن است .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه

ارزش شهادت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 8

8 _ شهادت طلبى و حضور در عرصه پيكار با دشمنان دين ، امتيازى ارزشمند در ديدگاه اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة . .. و لقد كنتم تمنّون الموت

چون خداوند اعراض كنندگان از جهاد و مبارزه و فراريان از شهادت و مرگ در راه خدا را مذمت كرده و از سويى تمام سعادت (بهشت) را در گرو مبارزه دانسته، ارزش والاى جهاد و شهادت به دست مى آيد.

ارزش نهضت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 2

2- قيام در راه توحيد و اعلان

انديشه توحيدى ، داراى ارزشى والا و گرانْ سنگ است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

از جمله معانى {قيام}، {عزم و تصميم} است. لذا {قاموا} يعنى بر انديشه توحيدى خود مصمّم شدند. {فقالوا} نيز گوياى اعلان آن انديشه است.

ارزش هجرت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 8،9

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

9 - اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه ، عبادت ، روزه دارى [ و هجرت ] از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى در ديدگاه وحى

خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اوصاف پسنديده ياد شده، اختصاص به زنان ندارد; زيرا چنين اوصافى و مشابه آنها، در قرآن براى مردان نيز ياد شده است (مانند سوره احزاب، آيه 35).

اطاعت از سالكان راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 10،13،17

10 - بايد از كسانى پيروى كرد كه به سوى خدا حركت مى كنند .

ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من

أناب إلىّ

13 - انسان هاى خداجو ، الگويى شايسته براى تبعيت اند .

و اتّبع سبيل من أناب إلىّ

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

انفاق در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 34

34 - { انه قيل يا رسول اللّه ( ص ) ما { آتى المال على حبه } فكلنا نحبه ؟ قال رسول اللّه ( ص ) : تؤتيه حين تؤتيه و نفسك حين تحدثك بطول العمر و الفقر ;

از رسول خدا(ص) سؤال شد كه: مراد از {آتى المال على حبه} چيست؟ همه مال خود را دوست مى داريم. رسول خدا(ص) فرمود: مراد اين است كه مال خود را در راه خدا مى دهى، در حالى كه نفست تو را از عمر دراز و فقر مى ترساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 3،9،10

3 - ارزش انفاق و تأمين هزينه هاى جهاد ، به { در راه خدا بودن } آن است .

و أنفقوا فى سبيل اللّه

9 - انفاق در راه خدا و تأمين نياز هاى مالى جهاد ، نشانه تقواپيشگى و خداترسى است .

واتقوا اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه

بيان مسأله انفاق پس از امر به تقوا، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه از مصاديق تقوا، انفاق

كردن در راه خداست.

10 - انفاق در راه خدا و تأمين نياز هاى جهاد ، در پى دارنده حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقين. و أنفقوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 3،6،7،12،18

3- انفاق در راه خدا ، قرض شايسته بندگان به او

من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

مراد از {قرض} در آيه شريفه، انفاق در راه خداوند است. بنابراين انفاق در راه خدا، همان قرض دادن به اوست.

6 _ بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خداوند و كار هاى خير

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

7 _ ارزش والاى انفاق در راه خداوند

من ذا الّذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً

از اينكه انفاق به عنوان قرض شمرده شده و پاداش فراوانى در برابر آن وعده داده، ارزش والاى آن استفاده مى شود.

12 _ ايمان به { قبض } و { بسط } الهى ، برانگيزنده آدمى به انفاق

و اللّه يقبض و يبصط

18 _ پاداش انفاق در راه خداوند ، غير قابل شمارش است .

فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

امام صادق (ع): . .. ان الكثير من اللّه عزّ و جل لا يحصى و ليس له منتهى

_______________________________

معانى الاخبار، ص 397، ح 54 ; نورالثقلين، ج 1، ص 243، ح 965.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 3،6

3 _ تكامل معنوى و رشد وجودى انفاق كننده اموال

در راه خدا *

مثل الّذين . .. مائة حبّة

بنابر ظاهر تشبيه كه مُشبّه، همان شخص انفاق كننده (الّذين ينفقون) باشد; يعنى آنانكه انفاق مى كنند، همانند دانه اى هستند كه . .. .

6 _ پاداش الهى به انفاق كنندگانِ در راه خدا ، دست كم به هفتصد برابر

مثل الّذين ينفقون . .. مائة حبّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 1،8،9،10

1 _ ارزش انفاق در گروِ در راه خدا بودن آن است .

الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه

8 _ انفاق كنندگانِ در راه خدا ، نه ترسى از آينده و نادارى بر آنان مستولى مى گردد ، و نه اندوهى از گذشته خويش و آنچه داده اند ، دارند .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن}، مربوط به دنيا باشد.

9 _ آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه خدا

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

10 _ انفاق كنندگان در راه خدا ، ترس و اندوهى در روز رستاخيز ندارند .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن}، مربوط به آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 2

2 _ انفاق كنندگان در راه خداوند از اموالى مرغوب و بدون منّت و آزار و ريا ، برخورداران از حكمت

الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه . .. يؤتى الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد

به مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات سابق كه درباره انفاق و احكام آن بود، مى

توان گفت كه مراد از حكمت در اين آيه، همان انفاق كردن با شرايط ويژه است و يا اينكه انفاق كردن، مصداقى از حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 16،17

16 _ انفاق كننده در راه خدا ، بهره مند از پاداش كامل انفاق ، بى هيچ ستمى در حقّ وى

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

17 _ كم و كاست نشدن پاداش انفاق براى رضاى خدا ، هر چند به بينوايان غير مسلمان باشد .

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

با توجّه به شأن نزول كه در مورد انفاق به غير مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 7،8،9

7 _ آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه خداوند

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

8 _ انفاق كنندگان در راه خداوند ، ترس و اندوهى در رستاخيز نخواهند داشت .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن} تنها مربوط به آخرت باشد.

9 _ انفاق كنندگان در راه خدا ، نه ترسى ( از آينده و نادارى ) بر آنان مستولى خواهد گرديد و نه اندوهى ( از گذشته خويش و آنچه داده اند ) دارند .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه نفى {خوف} و {حزن} مربوط به دنيا باشد: خوف نسبت به آينده و حزن نسبت به گذشته. يعنى خداند زندگى آنان را به گونه اى تأمين مى كند كه بر داده هاى

خويش محزون نباشند و هيچ ترسى از فقر و نادارى نسبت به آينده، احساس نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 8،10،16،19،20،21،33

8 _ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

10 _ نصرت و يارى خدا به بنى اسرائيل ، مشروط به اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

انى معكم لئن اقمتم الصلوة . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

در برداشت فوق جمله {انى معكم} به منزله جواب شرط و قسم در {لئن اقمتم} گرفته شده است. يعنى در واقع، جمله {لئن اقمتم}، داراى دو جزء است: يكى {انى معكم} و ديگرى {لاكفرن ...}.

16 _ انفاق ، بايد در راه خدا باشد .

لئن . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

19 _ انفاق در راه خدا ، قرض دادن به اوست .

و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

20 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا ، موجب تكفير ( ناديده گرفتن ) قطعى گناهان و دخول حتمى در بهشت

لئن اقمتم . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

21 _ تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان بنى اسرائيل و دخول آنان به بهشت در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات

، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا

لئن اقمتم الصلوة . .. و لادخلنكم جنت

33 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و نصرت آنان ، انفاق در راه خدا و وفادارى به پيمان هاى او ، راه ميانه است .

لئن اقمتم الصلوة . .. سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 8

8 - لزوم بسنده كردن انسان به سهم خويش از امكانات دنيوى و خرج كردن ما زاد آن در راه خدا

و لاتنس نصيبك من الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 9

9 - صرف مال ، براى جلب رضاى خداوند ، عامل بركت معنوى آن در پيشگاه خداوند است .

و ما ءاتيتم من ربًا . .. فلا يربوا عند اللّه و ما ءاتيتم من زكوة ... المضعفون

به قرينه مقابله با فراز نخست آيه و نيز اين كه انفاق دهندگان، از پاداش مضاعف برخوردارند، استفاده مى شود كه انفاق، بركت معنوى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 1،5

1 - انفاق در راه خداوند ، قرض دادن به او است .

إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

5 - ارزش والاى انفاق و مقام عالى انفاق گران ، در پيشگاه خداوند

إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

از اين كه انفاق به عنوان قرض به خدا شمرده شده و پاداشى مضاعف، در برابر آن وعده داده شده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

ايثار در راه خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 3

3 _ بايد رضايت خداوند ، بالاترين هدف ايثارگران در راه خدا باشد .

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

از ستايش خداوند نسبت به گروهى كه با ايثار جان خويش در پى جلب رضايت او هستند، استفاده مى شود كه بايد رضايت خداوند بالاترين هدف باشد.

پاداش پيروزى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 24

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

پاداش تحمل سختى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،11،20،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

11 _ تحمل كمترين دشوارى در راه خدا ، داراى پاداشى نزد او

ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

از تنكير {ظمأ}، {نصب} و . .. تقليل استفاده مى شود.

20 _ جهاد و تحمل

رنج و سختى در راه خدا ، احسان و داراى پاداش از سوى خداست .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

تحمل سختى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 15،22

15 _ دفاع از جان پيامبر ( ص ) و تحمل سختى در راه اطاعت از آن حضرت ، حركت در راه خدا و عمل صالح است .

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا

22 _ جان فشانى و تحمل هر گونه سختى ( تشنگى ، گرسنگى و حرارت هاى جبهه جنگ ) در راه خدا ، از نشانه ها و اوصاف محسنان است .

لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ . .. فى سبيل اللّه ... إن اللّ

تلاش در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 1،3،6

1 - دستاورد تلاش و كوشش هركسى در راه خدا ، از آن خود او است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

{إنّ اللّه لغنىّ. ..} قرينه است بر

اين كه مراد از تلاش، در آيه، مطلق تلاش نيست و بلكه تلاش در راه خدا است.

3 - استفاده از گرايش هاى درونى انسان ها براى تحريك آنان به تلاش و كوشش در راه خدا ، از جمله روش هاى هدايتى قرآن است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

6 - خداوند ، انسان ها را ، به تلاش و كوشش هرچه بيشتر در راه او ، تشويق كرده و مى كند .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه إنّ اللّه لغنىّ عن الع_ملين

توجه دادن به بى نيازى خدا از حاصل تلاش انسان ها و نيز يادآورى اين نكته كه دستاورد تلاش هركسى، به خودش باز مى گردد، مى تواند تشويق و تحريض به تلاش و كوشش در راه خدا باشد.

جهاد در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 2

2 - ارزش جهاد و نبرد با دشمنان ، به { در راه خدا بودن } آن است .

و قتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 2،3

2 _ پيكار در راه خداوند ، شكر نعمت حيات

ثمّ احياهم . .. و لكن اكثر النّاس لا يشكرون. و قاتلوا فى سبيل اللّه

فرمان جهاد، پس از بيان ناسپاسى مردمان در برابر نعمت حيات، در واقع نشان دادن روشى است براى سپاس و شكر خداوند در برابر نعمت حيات.

3 _ وجوب پيكار در راه خداوند

و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 1

1 _

پيكار در راه خدا ، قرض شايسته بندگان به او *

و قاتلوا . .. من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 9،11،18،19،20

9 _ { فى سبيل اللّه } بودن ، ملاك ارزش پيكار

ابعث لنا ملكاً نقاتل فى سبيل اللّه . .. و ما لنا الاّ نقاتل فى سبيل اللّه

11 _ پيمان گرفتن بنى اسرائيلِ زمان طالوت ( اشموئيل ) از قوم خويش براى پيكار در راه خداوند

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال

جمله {هل عسيتم} كنايه از پيمان گرفتن از آنان است.

18 _ پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

19 _ مبارزه اهل ايمان با متجاوزان و كسب آزادى از اسارت و رفع ظلم و تجاوز ، از مصاديق پيكار در راه خدا

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

20 _ نافرمانى اكثر بنى اسرائيل زمان طالوت از دستور خداوند به پيكار در راه او ، على رغم پيشنهاد و درخواست آنان براى پيكار

اذ قالوا لنبى . .. فلما كُتب عليهم القتال تولّوا

ظاهراً فاعل محذوف از جمله {كتب عليهم}، اللّه است كه به جهت تعظيم حذف شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 11

11 _ صندوق معهود ، يادآور و موجب برانگيختن بنى اسرائيل به پيروى از آيين موسى ( پيكار در راه خدا و رهايى از اسارت متجاوزان )

*

و بقية ممّا ترك ال موسى و ال هرون

ذكر جمله {بقيّة ممّا ترك . .. } شايد از اين جهت باشد كه به بنى اسرائيل خاطرنشان سازد كه پيوند مذهبى خود را با موسى (ع) قطع ننمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 5

5 _ جهاد در راه خدا براى تصرف سرزمين مقدس ، سپاسگزارى قوم موسى ( ع ) در برابر نعمت هاى خداوند

اذكروا نعمة اللّه . .. يقوم ادخلوا الارض المقدسة

فرمان موسى(ع) به بنى اسرائيل (ادخلوا الارض) پس از بيان نعمتهاى الهى بر آنان، بيانگر آن است كه اجراى آن فرمان، سپاس نعمتهاى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 10

10 _ جهاد و مبارزه در راه خدا ، از وظايف مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا . . و جهدوا فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 19،31

19 _ جهاد در راه خدا و نهراسيدن از سرزنش دشمنان ملامتگر ، ويژگى مؤمنان واقعى

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

31 _ توفيق بر جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت هاى دشمنان ، عطيه و فضلى خدادادى است .

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 1

1 _ مؤمنانى كه به مدينه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا

. .. أولئك هم المؤمنون حقا

حق، به معناى ثابت بودن و حقيقت داشتن است و {حقا} هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، يعنى (هم المؤمنون إيمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدير بيانگر اين است كه دارندگان صفات ياد شده از ايمان حقيقى و راستين برخوردار هستند.

حركت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 2

2 _ الهى بودن هدف و مسير حركت ، ملاك ارزش اعمال آدمى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

مسلّماً انسانها يا مى ميرند و يا كشته مى شوند، بنابراين آنچه داراى ارزش است و سعادت آدمى را در پى دارد، معنايى است كه از {فى سبيل اللّه} به دست مى آيد كه از آن تعبير به الهى بودن هدف و مسير حركت شده است.

حصر در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 1،14

1 _ محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از كسب روزى كه خويشتن دار بوده و تنگدستيشان از چهره هايشان شناخته مى شود و نيز هرگز چيزى از ديگران نمى خواهند ، از بهترين مصارف انفاق

للفقراء . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

14 _ اصحاب صفّه ، تنگدستانِ خويشتن دار محصور شده در راه خدا

للفقراء الّذين احصروا

امام باقر(ع) نزلت الآيه في اصحاب الصفة.

گفتنى است كه اصحاب صفّه، تنگدستانى عفيف و خويشتن دار بودند كه انجام وظايف الهى (جهاد و نبرد و . .. ) آنان را

از كسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه اى بود كه ناآشنايان نه تنها به فقر آنان پى نمى بردند; بلكه آنان را غنى و مالدار مى پنداشتند.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 666.

سختى ها در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 4

4 _ مصيبت ها و مشكلات ، آنگاه كه در راه خدا باشد ، هرگز مردان الهى را به ضعف و ناتوانى و تسليم در برابر دشمنان نخواهد كشيد .

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

سختيهاى هجرت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 4

4- ترك وطن و مهاجرت در راه خدا ، داراى مشكلات و ناملايمات است .

و الذين هاجروا . .. الذين صبروا

ذكر وصف {صبروا} براى مهاجران در راه خدا و نيز پاداشى كه براى آن در نظر گرفته شده است، مى تواند مشعر به اين نكته باشد كه هجرت ناملايماتى را در پى داشته و مهاجران آن را بر خود هموار كردند.

شرايط نهضت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 3

3- قيام براى خدا و دفاع از ارزش ها ، نيازمند قدرت روحى و قلبى نيرومند است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

صبر در سلوك راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 9

9 - حركت در مسير خدا و احياى

ارزش ها ، درپى دارنده دشوارى ها و نيازمند شكيبايى است .

أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اصبر على ما أصابك

صدقات در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 2

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

قيام در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 1،18،21،23

1 _ مؤمنان بايد همواره براى خدا قيام كنند و بر اساس حق ، شهادت دهند .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

{قوّام} صيغه مبالغه است و دلالت بر دوام دارد، يعنى عادت شما بايد قيام براى خدا باشد. و {قسط} به معناى عدل و حق است.

18 _ قيام براى خدا ، شهادت به حق و برپا داشتن قسط ، نشانه و جلوه اى از تقوا

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه

21 _ هشدار و تهديد خداوند نسبت به كسانى كه به حق شهادت ندهند و براى خدا قيام نكنند .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

23 _ اعتقاد به آگاهى خدا از اعمال انسان ، زمينه قيام براى خدا ، شهادت به قسط ، اجراى عدالت و تحصيل تقواست .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 4

4 _ قيام براى خدا ، شهادت به قسط و اجراى عدالت ، از مصاديق عمل صالح

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 1

1 - رسول اكرم ( ص ) ، پيام بسيار مهمى براى مردم داشت و آن قيام مخلصانه براى خدا است .

قل إنّما أعظكم بوحدة أن تقوموا للّه

{واحدة} به صورت نكره آمده و دلالت بر اهميت و عظمت موعظه مى كند.

مبارزه در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 12

12 _ لزوم ايمان و احترام به رسولان الهى و جنگ و مبارزه در راه يارى آنان

ءامنتم برسلى و عزرتموهم

{عزّر} از ماده {عَزر} به معناى يارى كردن كسى و جنگيدن براى اوست. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 10

10 _ جهاد و مبارزه در راه خدا ، از وظايف مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا . . و جهدوا فى سبيله

مشكلات سلوك راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 9

9 - حركت در مسير خدا و احياى ارزش ها ، درپى دارنده دشوارى ها و نيازمند شكيبايى است .

أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اصبر على ما أصابك

وحدت راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد

- 57 - 9 - 13

13 - راه خداوند ، واحد و يگانه و راه كفر و ضلالت ، متعدد و گوناگون است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده، از استعمال {ظلمات} به صورت جمع و {نور} به صورت مفرد به دست مى آيد.

هجرت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 6

6 _ بسيارى از مردم آمادگى جانبازى و نبرد با خويشان و هجرت در راه خدا را ندارند . *

و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم او اخرجوا من دياركم ما فعلوه الّا قليل من

برخى برآنند كه مراد از {اقتلوا انفسكم}، جهاد و مراد از {اخرجوا من دياركم}، هجرت است و تعبير از جهاد به قتل نفس بدان جهت است كه در زمان نزول آيه غالباً مسلمانان بايد با خويشان خود نبرد مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 8،9،12،18

8 _ مهاجرت به سوى پيامبر ( ص ) ، هجرت در راه خداست .

و من يهاجر فى سبيل اللّه . .. و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

9 _ اهل ايمان ، وظيفه دار مهاجرت به سوى رسول خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

12 _ هجرت به سوى خدا و رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران

و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،8،10،11،14

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

8- در راه خدا بودن هجرت ، شرط ارزشمندى آن

هاجروا فى الله

{فى} احتمال دارد به همان معناى خودش باشد و بنابراين مراد از آن مى تواند {فى سبيل الله} باشد.

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

11- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، قابل توصيف نيست .

و الذين هاجروا فى الله . ..لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر

مفضل عليه افعل تفضيل (أكبر) حذف شده است و حذف آن به منظور عموميت دادن است. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: پاداش اخروى هجرت بزرگ تر از آن است كه كسى بتواند آن را درك كند.

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى

است و برداشت فوق بر اين اساس است.

هدايت تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 1

1 - تلاش كنندگان در راه خدا ، قطعاً ، مشمول هدايت خاص خداوندند .

و الذين ج_هدوا فينا لنهدينّهم سبلنا

راه رفتن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

راه رفتن

آداب راه رفتن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 2،14

2 _ مشى و راه رفتن بندگان خالص خدا ، در كمال وقار و آرامى ، و به دور از سرعت و شتابزدگى است .

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

14 _ { فى مجمع البيان فى قوله تعالى : { الذين يمشون على الأرض هوناً } . . . و قال أبوعبداللّه ( ع ) هو الرجال يمشى بسجيته التى جبل عليها لايتكلف و لايتبختر ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الذين يمشون على الأرض هوناً}. .. آمده است كه امام صادق(ع) فرمود: آن كسى است كه بر خلق و خوى فطرى خود _ كه خدا او را به آن گونه آفريده است _ بدون تكلف و تكبر راه ميرود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 4،14

4 - بايد از راه رفتن به صورت سرمست و شادمانه افراطى ، پرهيز كرد .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

{مرح} در لغت به معناى {شدت خوش حالى} است و نصب آن، به خاطر حال بودن اش است.

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و لاتمش فى الأرض مرحاً } أى

بالعظمة ;

از امام باقر(ع) درباره آيه {و لاتمش فى الأرض مرحاً} روايت شده كه: يعنى، با جلال و جبروت در زمين راه نرو}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 1،11

1 - سفارش لقمان به پسر خويش ، براى رعايت اعتدال در راه رفتن

ي_بنىّ . .. و اقصد فى مشيك

{قصد} به معناى، حد ميانى بين افراط و تفريط است (مفردات راغب) و نيز به معناى {اعتدال} است و {مشى}، انتقال از جايى به جايى است (مفردات راغب) كه از آن، به {راه رفتن} تعبير مى شود.

11 - تعاليم دين ، حتى ساده ترين رفتار اخلاقى را _ مانند كيفيت راه رفتن و سخن گفتن _ دربردارد .

ي_بنىّ . .. و لاتصعّر خدّك للناس ... و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك

اعتدال در راه رفتن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 1

1 - سفارش لقمان به پسر خويش ، براى رعايت اعتدال در راه رفتن

ي_بنىّ . .. و اقصد فى مشيك

{قصد} به معناى، حد ميانى بين افراط و تفريط است (مفردات راغب) و نيز به معناى {اعتدال} است و {مشى}، انتقال از جايى به جايى است (مفردات راغب) كه از آن، به {راه رفتن} تعبير مى شود.

راه رفتن ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 3

3 - شفا يافتن ايوب ( ع ) از مصيبت زمين گير بودن ، همراه با توصيه خداوند به راه رفتن او

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

برخى از

مفسران بر اين نظراند كه جمله {اركض برجلك} مرتبط با {ه_ذا مغتسل. ..} نيست; بلكه مستقل است و اين دو جمله بيانگر دو نشانه از بهبود يافتن ايوب(ع) و دو معجزه جداگانه است: 1_ بهبود يافتن او از زمين گير بودن; 2_ سالم شدن از امراض جسمى و پوستى او.

راه رفتن با سرمستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 4،14

4 - بايد از راه رفتن به صورت سرمست و شادمانه افراطى ، پرهيز كرد .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

{مرح} در لغت به معناى {شدت خوش حالى} است و نصب آن، به خاطر حال بودن اش است.

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و لاتمش فى الأرض مرحاً } أى بالعظمة ;

از امام باقر(ع) درباره آيه {و لاتمش فى الأرض مرحاً} روايت شده كه: يعنى، با جلال و جبروت در زمين راه نرو}.

راه رفتن بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 2،14

2 _ مشى و راه رفتن بندگان خالص خدا ، در كمال وقار و آرامى ، و به دور از سرعت و شتابزدگى است .

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

14 _ { فى مجمع البيان فى قوله تعالى : { الذين يمشون على الأرض هوناً } . . . و قال أبوعبداللّه ( ع ) هو الرجال يمشى بسجيته التى جبل عليها لايتكلف و لايتبختر ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الذين يمشون على الأرض هوناً}. .. آمده است كه امام صادق(ع) فرمود: آن

كسى است كه بر خلق و خوى فطرى خود _ كه خدا او را به آن گونه آفريده است _ بدون تكلف و تكبر راه ميرود.

كيفيت راه رفتن زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 26

26 - زنان مؤمن ، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه اى گام بردارند كه زيت هايشان ( چون خلخال ) بر نامحرمان آشكار نشود .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

راه معتدل

{راه معتدل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 11

11 - ايمان به آيات الهى و احكام دين ، طريق درست و راه اعتدال است .

و من يتبدل الكفر بالإيمن فقد ضل سواء السبيل

راه ها

استفاده از راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 4

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

اهميت راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 4

4- اهميت و نقش حياتى كوه ها و راه هاى طبيعى براى زندگى انسان ها

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم . .. سبلاً لعلّهم يهتدون

تعدد راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 1،2

1 - زمين ، داراى راه هاى روشن و گشاده ، براى آمد و

شد انسان ها

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

{فجّ} (مفرد {فجاج}) به معناى راه روشن و گشاده است. (مصباح المنير)

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه انسان بتواند در آن راه هاى وسيع براى خود بسازد .

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برخى از مفسران، بر آنند كه چون فعل {سلك} با {من} متعدى شده است، متضمن معناى اتخاذ است; يعنى، {لتتخذوا لأنفسكم منها سبلاً. ..}.

تنوع راه هاى كوهستانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها

و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود

راه هاى كوهستانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر

{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.

فلسفه خلقت راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

15 - 4،5،7

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

5- آفرينش نهر ها و راه هاى طبيعى ، علامتهايى است براى راهيابى آدميان

أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

احتمال دارد مراد از {لعلّكم تهتدون} به قرينه بيان منافع كوهها و نيز {علامات} در آيه بعدى، راهيابى باشد.

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

فوايد راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 3

3- آفرينش دره ها و راه هاى وسيع و فراخ ، به منظور راه يابى انسان است .

و جعلنا فيها فجاجًا سبلاً لعلّهم يهتدون

{فجّ} به معناى راه هاى وسيع ميان دو كوه است كه شامل دره ها و راه هاى كوهستانى مى شود و {سبل} به مطلق راه ها اطلاق مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 1،2

1 - زمين ، داراى راه هاى روشن و گشاده ، براى آمد و شد انسان ها

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

{فجّ} (مفرد {فجاج}) به معناى راه روشن و گشاده است. (مصباح المنير)

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه انسان بتواند در آن راه هاى وسيع براى خود بسازد .

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برخى از مفسران، بر آنند كه چون

فعل {سلك} با {من} متعدى شده است، متضمن معناى اتخاذ است; يعنى، {لتتخذوا لأنفسكم منها سبلاً. ..}.

نقش راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 4

4- اهميت و نقش حياتى كوه ها و راه هاى طبيعى براى زندگى انسان ها

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم . .. سبلاً لعلّهم يهتدون

راهبان

اقليت راهبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 20

20 - بيشتر راهبان ، عناصرى منحرف و فاسق و تنها اقليتى از آنان مؤمنان راستين بودند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم و كثير منهم ف_سقون

اكثريت راهبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 20

20 - بيشتر راهبان ، عناصرى منحرف و فاسق و تنها اقليتى از آنان مؤمنان راستين بودند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم و كثير منهم ف_سقون

پاداش راهبان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 21

21 - راهبان حقيقى در پيشگاه خدا مأجوراند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم

راهبان فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 19

19 - راهبان مسيحى دو دسته شدند : دسته اى مؤمن و به معناى حقيقى كلمه تارك دنيا و دسته اى فاسق و منحرف

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم و كثير منهم ف_سقون

مفسران گرچه در مرجع ضمير {هم} در جمله بالا اختلاف نظر دارند; ولى ظاهر اين است كه اين ضماير مربوط به راهبان است;

زيرا محط بحث اين بخش از آيه در رابطه با آنان مى باشد.

راهبان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 19

19 - راهبان مسيحى دو دسته شدند : دسته اى مؤمن و به معناى حقيقى كلمه تارك دنيا و دسته اى فاسق و منحرف

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم و كثير منهم ف_سقون

مفسران گرچه در مرجع ضمير {هم} در جمله بالا اختلاف نظر دارند; ولى ظاهر اين است كه اين ضماير مربوط به راهبان است; زيرا محط بحث اين بخش از آيه در رابطه با آنان مى باشد.

زيادى راهبان فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 20

20 - بيشتر راهبان ، عناصرى منحرف و فاسق و تنها اقليتى از آنان مؤمنان راستين بودند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم و كثير منهم ف_سقون

كمى راهبان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 20

20 - بيشتر راهبان ، عناصرى منحرف و فاسق و تنها اقليتى از آنان مؤمنان راستين بودند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم و كثير منهم ف_سقون

راهزنى

آثار راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 12

12 - شيوع عمل لواط و راهزنى و رواج گناه علنى ، عذاب الهى را در پى دارد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر فما كان جواب قومه

درخواست قوم لوط از حضرت لوط(ع) براى نزول عذاب، با جمله شرطى {إن كنت من الصادقين} نشان

دهنده وعده عذاب از جانب لوط(ع)، به آنها است. گفتنى است وعده عذاب از سوى پيامبرى به قومى، به خاطر اعمال ياد شده، حكايت مى كند كه آن اعمال مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 10

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 8

8 - رواج لواط و راهزنى و گناه علنى در جامعه ، درپى دارنده عذابى شكننده و سخت است .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا ... بما كانوا

راهزنى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 4،5،8،9

4 - قوم لوط ، راه ها را مى بستند و به غارت اموال مسافران مى پرداختند .

أئنّكم . .. و تقطعون السبيل

بنابراين احتمال كه {قطع سبيل} همان معناى حقيقى خود را داشته باشد، بستن راه ها از سوى قوم لوط، به منظور غصب و غارت انجام مى گرفته است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

احتمال دارد كه عطف {تقطعون. ..} بر {لتأتون} به منظور بيان يك واقعيت خارجى _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ باشد و آن، اين است كه

قوم لوط، راه را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بيابند و با آنان آميزش كنند.

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

ظلم راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، عملى ظالمانه است .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

فساد راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 3

3 - عمل لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، از موارد افساد است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. انصرنى على ال

فسق راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنى و ارتكاب گناه علنى ، از مظاهر فسق است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. بما كانوا يفس

راهيابى

ابزار راهيابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 5

5-

آفرينش نهر ها و راه هاى طبيعى ، علامتهايى است براى راهيابى آدميان

أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

احتمال دارد مراد از {لعلّكم تهتدون} به قرينه بيان منافع كوهها و نيز {علامات} در آيه بعدى، راهيابى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 16 - 2

2- ستارگان ، داراى نقشى بسيار مهم در راهيابى مسافران

و عل_م_ت و بالنجم هم يهتدون

ذكر خاص {نجم} پس از عام (علامات) با اينكه نجم بى شك از جمله آنهاست، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

ابزار راهيابى در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

اميدوارى راهيابى در صحراى سينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 10

10 - موسى ( ع ) ، اميدوار به يافتن كسى يا كسانى در كنار آتش و كسب اطلاع از آنان درباره راه

قال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بخبر

راهيابى با ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 16 - 2،3

2- ستارگان ، داراى نقشى بسيار مهم در راهيابى مسافران

و عل_م_ت و بالنجم هم يهتدون

ذكر خاص {نجم} پس از عام (علامات) با اينكه نجم بى شك از جمله آنهاست، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

3- { قال رسول الله ( ص ) : { و

بالنجم هم يهتدون } قال : هو الجدى لأنه نجم لاتزول و عليه بناء القبلة و به يهتدى أهل البر و البحر ;

از رسول خدا(ص) در باره سخن خدا {و بالنجم هم يهتدون} فرمود: آن ستاره جُدى است; زيرا آن ستاره اى است كه از بين نمى رود و قبله [شناسى]بر آن بنا شده و به وسيله آن اهل خشكى و دريا راهنمايى مى شوند. ..}.

راهيابى به آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 1

1 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر ساختن بنايى بلند براى رسيدن به راه هاى آسمان ها

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا لعلّى أبلغ الأسب_ب

{صرح} به معناى قصر و بناى بلند است. مقصود از آن در اين آيه، بناى بلند (مانند برج) و يا رصدخانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 19 - 1

1 - آسمان در نخستين مراحل برپايى قيامت ، به فضايى باز و خالى از موانع عبور تبديل خواهد شد .

و فتحت السماء فكانت أبوبًا

مبالغه موجود در تعبير {فكانت أبواباً} در تعبير {فكانت ذات أبواب} نيست; زيرا در تعبير اول، گويا آسمان _ به جهت فراوانى راه عبور _ چيزى جز همان درب ها نيست. جمله {فتحت السماء} عطف بر {ينفخ} و يا حال براى فاعل {تأتون} است. در هر دو صورت، حوادث آغازين قيامت را بيان مى كند.

راهيابى در بيابان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى

انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

راهيابى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

راهيابى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 5

5 - اميد بستن موسى ( ع ) به هدايت خداوند در يافتن راهى بى خطر و رساننده به مدين

قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

{سواء السبيل} (راه وسط) كنايه از راهى است كه خطر گم شدن در آن نباشد و به راحتى انسان را به مقصد برساند.

منشأ راهيابى در خشكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 1

1 - راهيابى انسان ، در ظلمات بيابان و دريا ، به هدايت و تدبير خداوند

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر

منشأ راهيابى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 1

1 - راهيابى انسان ، در ظلمات بيابان و دريا ، به هدايت و تدبير خداوند

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر

منشأ راهيابى در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 1

1 - راهيابى انسان ، در ظلمات بيابان و دريا ، به هدايت و تدبير خداوند

أمّن يهديكم

فى ظلم_ت البرّ و البحر

نشانه هاى راهيابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 16 - 1

1- خداوند براى راهيابى آدميان ، علامت ها و نشانه هايى در زمين قرار داده است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

{علامات} عطف به {رواسى و أنهار} است و مراد آن علامتها و نشانه هايى طبيعى است كه در زمين وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 3

3- آفرينش دره ها و راه هاى وسيع و فراخ ، به منظور راه يابى انسان است .

و جعلنا فيها فجاجًا سبلاً لعلّهم يهتدون

{فجّ} به معناى راه هاى وسيع ميان دو كوه است كه شامل دره ها و راه هاى كوهستانى مى شود و {سبل} به مطلق راه ها اطلاق مى گردد.

رب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ربّ

هدايتگرى ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 8،9

8 _ هدايتگرى از شؤون لازم براى {رب} است.

قال لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

9 _ ربوبيت هستى سزاوار كسى است كه هدايتگر باشد.

قال لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جمله {لئن لم يهدنى ربى} تعريضى بر ستاره پرستان مى تواند باشد، يعنى شما كه ستاره را رب مى پنداريد چه نشانى از هدايتگرى آنان داريد، و اگر رب نتواند هادى باشد، چگونه رب خواهد بود؟

رب العالمين

{رب العالمين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 10

10 - خدا ، ربّ العالمين (

پروردگار جهانيان ) است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 10

10 - خدا ، ربّ العالمين ( پروردگار جهانيان ) است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 10

10 - خداوند ، ربّ العالمين ( پروردگار جهانيان ) است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 10

10 - خداوند ، ربّ العالمين ( پروردگار جهانيان ) است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 10

10 - خداوند ، ربّ العالمين ( پروردگار جهانيان ) است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 10

10 - خداوند ، پروردگار جهانيان ( ربّ العالمين ) است .

ربّ الع_لمين

پرسش از رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1،4

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام { ربّ العالمين } ( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

4 -

{ عن أبى عبداللّه ( ع ) قال لمّا بعث اللّه موسى إلى فرعون . . . فقال فرعون { و ما ربّ العالمين } و إنّما سأله عن كيفية اللّه فقال موسى { ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين } فقال فرعون متعجباً لأصحابه { ألاتستمعون } أسأله عن الكيفية فيجيبنى عن الصفات . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه خداوند موسى را به سوى فرعون مبعوث كرد . .. فرعون به موسى(ع) گفت {و ما ربّ العالمين} و سؤال فرعون از موسى درباره كيفيت خداوند بود. موسى(ع) در جواب فرعون گفت: {ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما...}. فرعون در حالى كه تعجب كرده بود به اصحابش گفت: آيا نمى شنويد [چه ميگويد؟] من از كيفيت خدا مى پرسم و او در جواب من از صفات مى گويد...}.

جادوگران فرعون و رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 3

3 _ پيشگيرى از فريبكارى و خدعه گرى فرعون ، از اهداف ساحران در تفسير { رب العلمين } به { رب موسى و هرون }

رب موسى و هرون

ذكر الحمد للّه رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 9

9 _ ذكر { الحمد للّه رب العالمين } حسن ختام نيايش اهل بهشت است .

و ءاخر دعويهم أن الحمد للّه رب العلمين

ذكر الحمدلله رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 11

11 -

{ الحمد للّه ربّ العالمين } ، ثنا و آخرين سخن خلايق در قيامت است .

و قيل الحمد للّه ربّ الع_لمين

رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 8

8 - بى قيد و شرط بودن مشيّت خداوند ، لازمه ربوبيت او بر تمام هستى است .

إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

وجود قيد {إلاّ أن يشاء اللّه} در مورد مشيّت انسان ها و ذكر نشدن هيچ قيدى در مورد مشيّت الهى، گوياى آن است كه مشيت خداوند قيدى ندارد. توصيف خداوند به {ربّ العالمين}، در حقيقت بيان علت مطلق بودن مشيت او است.

فرعون و اصطلاح رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 2

2 - { ربّ العالمين } عنوانى ناشناخته در فرهنگ اعتقادى فرعون و فرعونيان

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

فرعونيان و اصطلاح رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 2

2 - { ربّ العالمين } عنوانى ناشناخته در فرهنگ اعتقادى فرعون و فرعونيان

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

مراد از رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال لمّا بعث اللّه موسى إلى فرعون . . . فقال فرعون { و ما ربّ العالمين } و إنّما سأله عن كيفية اللّه فقال موسى { ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين } فقال فرعون متعجباً لأصحابه {

ألاتستمعون } أسأله عن الكيفية فيجيبنى عن الصفات . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه خداوند موسى را به سوى فرعون مبعوث كرد . .. فرعون به موسى(ع) گفت {و ما ربّ العالمين} و سؤال فرعون از موسى درباره كيفيت خداوند بود. موسى(ع) در جواب فرعون گفت: {ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما...}. فرعون در حالى كه تعجب كرده بود به اصحابش گفت: آيا نمى شنويد [چه ميگويد؟] من از كيفيت خدا مى پرسم و او در جواب من از صفات مى گويد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 2

2 - پروردگار جهان ، همان مربّى و مدبّر آسمان ها و زمين و موجودات ميان آنها است .

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 3

3 - اهتمام موسى ( ع ) به تبيين { ربّ العالمين } على رغم روبه رو شدن با استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

موسى(ع) و رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 1

1 - اقدام موسى ( ع ) ، به معرفى پروردگار جهانيان براى فرعون وحاضران مجلس او

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

ربا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ربا

آثار ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 275 - 1،2،3،6

1 _ رباخواران ، همچون شيطان زدگان آشفته ، ديوانه و پريشان

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ

با توجّه به معناى لغوى {تخبّط} كه ديوانگى و پريشانى است. (التّخبط المس بالجنون و التخيل).

2 _ نظام اقتصاى ربوى ، موجب عدم تعادل مناسبات اجتماعى

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان

3 _ رباخوارى ، موجب انحراف و نابسامانى نظام اقتصادى جامعه مى گردد .

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان

6 _ جهت گيرى غلط رباخوار ، در برابر سعادت و خير خويش

الذين . .. كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ

همان گونه كه شخص شيطان زده جهت گيرى صحيحى در برابر مصالح خويش ندارد، رباخوار نيز چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 1،3

1 _ خداوند ، سوق دهنده دائمى سرمايه هاى ربوى ، به نقصان و نابودى

يمحق اللّهُ الرّبوا

رو به كاستى رفتن را {مَحق} گويند. (مجمع البيان).

3 _ حاكميّت ربا در اقتصاد جامعه ، نابودكننده نظام اقتصادى آن جامعه

يمحق اللّه الرّبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 3

3 _ ناسازگارى ربا ، با ايمان و تقوا

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 2،3،9

2 _ رباخواران در موضع جنگ با خداوند و پيامبر ( ص )

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

3 _

رباخواران ، محاربان با خداوند و رسول ( ص )

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

9 _ الغاى مالكيّت رباخواران حتّى نسبت به اصل سرمايه در صورتى كه از عمل ناپسند خود ( رباخوارى ) توبه نكنند . *

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم

از مفهوم جمله {و ان تبتم . .. } برداشت شده است; يعنى اگر توبه نكردند، با اعلام جنگ و برخورد نظامى، محارب قلمداد شده، و در اين صورت اصل سرمايه آنان نيز مصادره خواهد شد.

اجتناب از ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 9،10

9 _ پرهيز از رباخوارى و چشمپوشى از سود هاى ربوى ، از وظايف مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

10 _ پرهيز از رباخوارى و واگذارى سود هاى ربوى ، از مصاديق تقوا

اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

احكام ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 7،9،10،17،18

7 _ پندار نادرست رباخواران ، از همانندى بيع با ربا ، دليل رباخوارى آنان

الّذين يأكلون الرّبوا . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

بنابراينكه {ذلك} اشاره به {اكل ربا} باشد كه از {يأكلون الرّبوا} به دست مى آيد.

9 _ حكم به حليّت بيع ( معاملات غير ربوى ) و حُرمَت ربا ( معاملات ربوى ) ، از جانب خداوند

و احلّ اللّه البيع و حرّم الرّبوا

10 _ حليت سود ربوى براى رباخواران ، قبل از رسيدن حكم تحريم ربا به آنان

فمن جاءه موعظة من ربّه فانتهى فله ما سلف

{فله ما

اخذ و اكل من الرّبوا قبل النّهى. }

17 _ اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش

قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

در برداشت فوق متعلق {عاد}، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله {و من عاد . .. } به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت كافر است.

18 _ ربا فقط در مكيل و موزون است .

احلّ اللّه البيع و حرّم الرّبوا

امام صادق (ع): لا يكون الرّبا إلاّ فيما يكال او يوزن

_______________________________

كافى، ج 5، ص 146، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 291، ح 1159.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 11،12،13

11 _ الغاى مالكيّت رباخواران نسبت به سود هاى ربوى

ذروا ما بقى من الرّبوا

لزوم رهاسازى سودهاى ربوى، مجاز نبودن دخل و تصرّف در آنهاست; و لازمه اين معنا، به رسميّت نشناختن و مالك ندانستن رباخوار نسبت به بهره هاى ربوى است.

12 _ عدم جواز گرفتن سود هاى ربوى ، هر چند معامله ربوى قبل از تحريم ربا ، انجام گرفته باشد .

و ذروا ما بقى من الرّبوا

13 _ عدم لزوم بازگرداندن سود هاى ربوى به صاحبان آن ، در صورتى كه معامله ربوى قبل از تحريم ربا انجام گرفته باشد .

و ذروا ما بقى من الربوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 130 - 1،5

1 _ حرمت رباخوارى با سودى چند برابر ، نسبت به اصل سرمايه

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفة

كلمه {اضعاف}، جمع {ضِعف} است و {ضِعف}، به معناى يك برابر و {اضعاف} به معناى چند برابر. در آيه فوق، {اضعافاً}، حال براى {الرّبوا} است ; و ظاهراً چندين برابر شدن، در مقايسه با اصل سرمايه است.

5 _ حرمت هر گونه تصرف در اموال ربوى

لا تأكلوا الرّبوآ

مراد از {اكل} (خوردن) در آيه مورد بحث، مطلق تصرفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 3

3 _ حرمت رباخوارى

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه

بى بركتى ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 2

2 - اموال و هدايايى كه به قصد بازپرداخت افزون تر ، داده مى شود ، هيچ افزايشى در پيشگاه خداوند ندارد .

و ما ءاتيتم من ربًا ليربوا فى أمول الناس فلا يربوا عنداللّه

{ليربوا فى اموال الناس} احتمال دارد كه اشاره به مالى باشد كه به قصد باز پس گيرىِ هداياى بيشترى، هديه مى شود. در اين صورت، {فى} در {فى اموال الناس} به معناى {من} ابتدايى است; يعنى: {مالى را مى دهيد، به قصد اين كه از اموال مردم، زيادتى براى خود تحصيل كنيد.}.

حرمت ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 9

9 _ حكم به حليّت بيع ( معاملات غير ربوى ) و حُرمَت ربا ( معاملات ربوى ) ، از جانب خداوند

و احلّ اللّه البيع

و حرّم الرّبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 19

19 _ حرمت تصرف در اموال به دست آمده از راه ربا ، قمار ، كم فروشى و ظلم

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل

امام باقر(ع) در مورد {بالباطل} در آيه فوق فرمود: بالرّبا و القمار و البخس و الظلم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 178 ; مجمع البيان، ج 3، ص 59 ; تفسير برهان، ج 1، ص 363، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 198.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 1،2،3

1 _ حرمت رباخوارى بر يهود

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه

2 _ يهود مردمى رباخوار على رغم آگاهى به حرمت آن

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه

3 _ حرمت رباخوارى

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه

حرمت مال ربوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 5

5 _ حرمت هر گونه تصرف در اموال ربوى

لا تأكلوا الرّبوآ

مراد از {اكل} (خوردن) در آيه مورد بحث، مطلق تصرفات است.

ربا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 4

4 _ رباخوارى از عادات و رسوم جاهليّت

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

ربا در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 5

5 _ وجود مؤمنان رباخوار در صدر اسلام

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى

من الرّبوا

توصيه خداوند به مؤمنان در مورد رهاسازى بهره هاى ربوى، بيانگر وقوع ربا و رباخوارى در بين مسلمانان صدر اسلام است كه از بقاياى عادات عصر جاهلى بوده است.

رباى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 11،12

11 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) : الربا رباءان : أحدهما حلال و الآخر حرام . فأمّا الحلال فهو أن يقرض الرجل أخاه قرضاً طمعاً أن يزيده و يعوضه بأكثر ممّا يأخذه بلاشرط بينهما فإن أعطاه أكثر ممّا أخذه ، على غير شرط بينهما ، فهو مباح له و ليس له عنداللّه ثواب فيما أقرضه و هو قوله { فلايربوا عنداللّه } . . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: ربا، بر دو قسم است: يكى، حلال و ديگرى، حرام است; رباى حلال، آن است كه كسى، به برادرش قرض دهد در حالى كه اميد دارد بيشتر از آنچه قرض داده، به او برگرداند، ولى هيچ گونه شرط زياده نكرده باشد. در اين صورت اگر قرض گيرنده چيزى بيشتر از آنچه گرفته است، به قرض دهنده بدهد، مباح است، ولى هيچ گونه پاداشى نزد خداوند، در قرضى كه داده، براى او نيست. اين همان سخن خداوند است كه: فلايربوا عنداللّه...}.

12 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الربا رباءان : رباء يؤكل و رباء لايؤكل . فأما الذى يؤكل فهديتك إلى الرجل تطلب منه الثواب أفضل منها فذلك الربا الذى يؤكل و هو قوله عزّوجلّ { و ما ءاتيتم من رباً ليربوا فى أموال الناس فلايربوا عنداللّه } . . . ;

از امام

صادق(ع) روايت شده كه ربا، دو قسم است: ربايى كه خوردن آن جايز است، و ربايى كه خوردن اش جايز نيست. آن ربايى كه خوردن اش جايز است، هديه اى است كه به كسى مى دهى و انتظار دارى كه او بيشتر از آن را به تو بدهد. اين، اضافه اى كه دريافت مى كنى، ربايى است كه خوردن آن جايز است و اين است قول خداى عزّوجلّ كه مى فرمايد: و ما ءاتيتم من رباً ليربوا فى أموال الناس فلايربوا عنداللّه...}.

رباى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 11،12

11 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) : الربا رباءان : أحدهما حلال و الآخر حرام . فأمّا الحلال فهو أن يقرض الرجل أخاه قرضاً طمعاً أن يزيده و يعوضه بأكثر ممّا يأخذه بلاشرط بينهما فإن أعطاه أكثر ممّا أخذه ، على غير شرط بينهما ، فهو مباح له و ليس له عنداللّه ثواب فيما أقرضه و هو قوله { فلايربوا عنداللّه } . . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: ربا، بر دو قسم است: يكى، حلال و ديگرى، حرام است; رباى حلال، آن است كه كسى، به برادرش قرض دهد در حالى كه اميد دارد بيشتر از آنچه قرض داده، به او برگرداند، ولى هيچ گونه شرط زياده نكرده باشد. در اين صورت اگر قرض گيرنده چيزى بيشتر از آنچه گرفته است، به قرض دهنده بدهد، مباح است، ولى هيچ گونه پاداشى نزد خداوند، در قرضى كه داده، براى او نيست. اين همان سخن خداوند است كه: فلايربوا عنداللّه...}.

12 - { عن أبى

عبداللّه ( ع ) قال : الربا رباءان : رباء يؤكل و رباء لايؤكل . فأما الذى يؤكل فهديتك إلى الرجل تطلب منه الثواب أفضل منها فذلك الربا الذى يؤكل و هو قوله عزّوجلّ { و ما ءاتيتم من رباً ليربوا فى أموال الناس فلايربوا عنداللّه } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه ربا، دو قسم است: ربايى كه خوردن آن جايز است، و ربايى كه خوردن اش جايز نيست. آن ربايى كه خوردن اش جايز است، هديه اى است كه به كسى مى دهى و انتظار دارى كه او بيشتر از آن را به تو بدهد. اين، اضافه اى كه دريافت مى كنى، ربايى است كه خوردن آن جايز است و اين است قول خداى عزّوجلّ كه مى فرمايد: و ما ءاتيتم من رباً ليربوا فى أموال الناس فلايربوا عنداللّه...}.

ظلم ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 10

10 _ رباخوارى ، ستمگرى است .

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون

مفهوم جمله {فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون} (آنگاه كه فقط اصل سرمايه را بگيريد، ستمكار نيستيد) اين است كه در صورت گرفتن ربا، ستمكار هستيد.

كيفر ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 16،17

16 _ بازگشت به رباخوارى پس از آگاهى از حرمت آن ، موجب جاودانگى در آتش

فمن جاءه موعظة . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جمله {فمن جاءه موعظة} به اين معناست كه حكم الهى به او ابلاغ شود; يعنى پس از بيان حكم،

به آن آگاهى يابد. گفتنى است جمله {و من عاد} در برداشت فوق، بازگشت به رباخوارى تفسير شده است.

17 _ اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش

قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

در برداشت فوق متعلق {عاد}، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله {و من عاد . .. } به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت كافر است.

گناه ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 9

9 _ رباخوارى ، ناسپاسى شديد نعمت و گنهكارى است .

يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحب كلّ كفّار اثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 4

4 _ رباخوارى ، گناهى بس بزرگ

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب

اعلام جنگ خدا و رسول (ص) عليه رباخوار، حاكى از گناه بزرگ اوست.

محمد(ص) و ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 1،2،3

1 _ خداوند و پيامبر ( ص ) ، در جنگى بزرگ عليه رباخواران

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

بنابراينكه {من}، ابتدائيه باشد; يعنى جنگ از ناحيه خدا و رسول آغاز شده است. گفتنى است كه نكره بودن كلمه {حرب}، دلالت بر جنگى بزرگ دارد.

2 _ رباخواران در موضع جنگ با

خداوند و پيامبر ( ص )

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

3 _ رباخواران ، محاربان با خداوند و رسول ( ص )

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

موانع ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 13

13 _ ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 7

7 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز نفى نظام اقتصادى ربوى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

رباخوار

اختلال روانى رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 19

19 _ رباخوار در قيامت ، همچون ديوانگان محشور مى شود .

الذين يأكلون الرّبوا

رسول اللّه (ص): يأتى آكل الرّبا يوم القيامة مختبلا . ..

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 102.

توبه رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 12،14

12 _ عاقبت كار رباخواران توبه كننده از عمل خويش ، به خداوند واگذار شده است .

فمن جاءه . .. فانتهى ... و امره الى اللّه

14 _ خداوند ، پذيرنده توبه رباخواران ، از عمل ناپسند آنان

فمن جاءه موعظة من ربّه فانتهى فله ما سلف و امره الى اللّه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 6،7،11

6 _ راه توبه براى رباخواران از كردار ناشايست خويش باز است .

و ان تبتم

7 _ اصل سرمايه رباخوارانى كه از عمل ناپسند خويش توبه مى كنند ، متعلق به خود آنان است .

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم

11 _ باز پس ندادن اصل سرمايه رباخوارانى كه توبه كردند ، ستمى بر آنان است .

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلمون و لا تُظلمون

ولى اگر اصل سرمايه هم به شما باز پس داده نشود، مورد ستم واقع شده ايد.

رباخوار در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 19

19 _ رباخوار در قيامت ، همچون ديوانگان محشور مى شود .

الذين يأكلون الرّبوا

رسول اللّه (ص): يأتى آكل الرّبا يوم القيامة مختبلا . ..

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 102.

عقيده رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 7،8

7 _ پندار نادرست رباخواران ، از همانندى بيع با ربا ، دليل رباخوارى آنان

الّذين يأكلون الرّبوا . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

بنابراينكه {ذلك} اشاره به {اكل ربا} باشد كه از {يأكلون الرّبوا} به دست مى آيد.

8 _ پندار و باور غلط رباخواران از همگونى بيع و ربا ، نشانه عدم تعادل شخصيّت آنان

الّذين يأكلون . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

كلمه {ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به {اكل ربا} است، مى تواند اشاره به تخبّط وجنون زدگى باشد، البته در اين صورت جمله {ذلك بانّهم} تعليل در مقام اثبات است كه در اين برداشت

به نشانه تعبير شده است.

فرجام رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 12

12 _ عاقبت كار رباخواران توبه كننده از عمل خويش ، به خداوند واگذار شده است .

فمن جاءه . .. فانتهى ... و امره الى اللّه

قياس رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 7،8،17

7 _ پندار نادرست رباخواران ، از همانندى بيع با ربا ، دليل رباخوارى آنان

الّذين يأكلون الرّبوا . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

بنابراينكه {ذلك} اشاره به {اكل ربا} باشد كه از {يأكلون الرّبوا} به دست مى آيد.

8 _ پندار و باور غلط رباخواران از همگونى بيع و ربا ، نشانه عدم تعادل شخصيّت آنان

الّذين يأكلون . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

كلمه {ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به {اكل ربا} است، مى تواند اشاره به تخبّط وجنون زدگى باشد، البته در اين صورت جمله {ذلك بانّهم} تعليل در مقام اثبات است كه در اين برداشت به نشانه تعبير شده است.

17 _ اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش

قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

در برداشت فوق متعلق {عاد}، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله {و من عاد . .. } به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت

كافر است.

مالكيت رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 11،12،13

11 _ الغاى مالكيّت رباخواران نسبت به سود هاى ربوى

ذروا ما بقى من الرّبوا

لزوم رهاسازى سودهاى ربوى، مجاز نبودن دخل و تصرّف در آنهاست; و لازمه اين معنا، به رسميّت نشناختن و مالك ندانستن رباخوار نسبت به بهره هاى ربوى است.

12 _ عدم جواز گرفتن سود هاى ربوى ، هر چند معامله ربوى قبل از تحريم ربا ، انجام گرفته باشد .

و ذروا ما بقى من الرّبوا

13 _ عدم لزوم بازگرداندن سود هاى ربوى به صاحبان آن ، در صورتى كه معامله ربوى قبل از تحريم ربا انجام گرفته باشد .

و ذروا ما بقى من الربوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 11

11 _ باز پس ندادن اصل سرمايه رباخوارانى كه توبه كردند ، ستمى بر آنان است .

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلمون و لا تُظلمون

ولى اگر اصل سرمايه هم به شما باز پس داده نشود، مورد ستم واقع شده ايد.

مبارزه با رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 1،5

1 _ خداوند و پيامبر ( ص ) ، در جنگى بزرگ عليه رباخواران

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

بنابراينكه {من}، ابتدائيه باشد; يعنى جنگ از ناحيه خدا و رسول آغاز شده است. گفتنى است كه نكره بودن كلمه {حرب}، دلالت بر جنگى بزرگ دارد.

5 _ لزوم شدّت عمل و برخورد نظامى ، با رباخوارانى كه دست از عمل ناپسند خود برنمى دارند

.

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

رباخواران

كفر رباخواران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 4

4 _ رباخواران ، هر چند مدّعى ايمان باشند ، در حقيقت از زمره كفرپيشگان هستند .

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

مقتضاى جمع ميان خطاب {يا ايّها الّذين آمنوا لا تاكلوا الرّبوآ . .. } و تهديد اين گروه از رباخواران به آتش مهيا شده براى كافران، قرار دادن رباخواران مدّعى ايمان است به منزله كافران.

رباخوارى

آثار رباخوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 9،15

9 _ ناسازگارى رباخوارى با تقواپيشگى

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

15 _ رباخواران ، رستگار نخواهند شد .

لا تأكلوا الرّبوآ . .. لعلّكم تفلحون

آيه شريفه، فلاح و رستگارى را در گرو تقواپيشگى و پرهيز از ربا دانسته است. (چون {لعلّ}، علاوه بر اينكه متعلق به {اتقوا اللّه} است; متعلق به {لا تأكلوا الرّبوآ} نيز مى باشد.) بنابراين آنجا كه رباخوارى باشد، فلاح و رستگارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 2

2 _ رباخوارى ، از موجبات گرفتار شدن به آتش دوزخ

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 4

4 _ رباخوارى ، عصيان و طغيان بر خدا و رسول ( ص ) است .

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 9،10،18

9 _ رباخوارى و تصرف نابحق يهوديان در اموال مردم ، موجب تحريم برخى از حلال هاى پاكيزه بر ايشان

حرّمنا عليهم . .. و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه و أكلهم أمول الناس

10 _ رباخوارى و حرامخوارى يهوديان ، موجب محروميت آنان از برخى طيبات *

فبظلم من الذين هادوا و حرّمنا عليهم الطيبت . .. و أكلهم أمول الناس بالبطل

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد.

18 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، رباخوارى و به ناحق خوردن مال مردم ، موجب گرايش آدمى به كفر

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

مراد از {للكفرين منهم} همان يهوديانى هستند كه مرتكب گناهان ذكر شده در اين آيه و آيه قبل بودند، بنابراين صفات ياد شده كفر است و يا موجب كفر خواهد شد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 1،2،3

1 - مالى كه نه به قصد تقرب به خدا ، بلكه براى افزون شدن اموال داده مى شود ، در پيشگاه خداوند ، بى پاداش است .

و ما ءاتيتم من ربًا ليربوا فى أمول الناس فلايربوا عنداللّه

{ربا} در لغت، به معناى زيادى است و به قرينه مقابله با آيه قبل، مالى است كه براى جلب رضاى خدا داده نمى شود.

2 - اموال و هدايايى كه به قصد بازپرداخت افزون تر ، داده مى شود ، هيچ افزايشى در پيشگاه خداوند ندارد .

و ما

ءاتيتم من ربًا ليربوا فى أمول الناس فلا يربوا عنداللّه

{ليربوا فى اموال الناس} احتمال دارد كه اشاره به مالى باشد كه به قصد باز پس گيرىِ هداياى بيشترى، هديه مى شود. در اين صورت، {فى} در {فى اموال الناس} به معناى {من} ابتدايى است; يعنى: {مالى را مى دهيد، به قصد اين كه از اموال مردم، زيادتى براى خود تحصيل كنيد.}.

3 - اقتصاد متكى به ربا ، از بركات و مواهب معنوى خداوند ، بى بهره است .

ما ءاتيتم من ربًا ليربوا فى أمول الناس فلا يربوا عند اللّه

سوره روم، اگر چه مكى است و آيات مربوط به ربا، در مدينه نازل شده است، اما در عين حال، احتمال دارد _ چنان كه از ظاهر آيه برمى آيد _ {ربا} رباى اصطلاحى باشد.

اجتناب از رباخوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 9،10

9 _ پرهيز از رباخوارى و چشمپوشى از سود هاى ربوى ، از وظايف مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

10 _ پرهيز از رباخوارى و واگذارى سود هاى ربوى ، از مصاديق تقوا

اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 8،13

8 _ پرهيز از رباخوارى در جامعه ايمانى ، نشانه تقواپيشگى آن جامعه است .

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

13 _ پرهيز از رباخوارى و رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى ، زمينه فلاح و رستگارى جامعه

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 9

9 _ بيان احكام الهى ( لزوم پرهيز از رباخوارى ، پيروى از خدا و رسول و . . . ) ، روشنگر مردم و پندى براى تقواپيشگان و هدايت كننده آنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

برخى برآنند كه {هذا}، اشاره به كليه مسائل و معارفى است كه در آيات 130 تا 137 تبيين شده است.

حرمت رباخوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 1

1 _ حرمت رباخوارى با سودى چند برابر ، نسبت به اصل سرمايه

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفة

كلمه {اضعاف}، جمع {ضِعف} است و {ضِعف}، به معناى يك برابر و {اضعاف} به معناى چند برابر. در آيه فوق، {اضعافاً}، حال براى {الرّبوا} است ; و ظاهراً چندين برابر شدن، در مقايسه با اصل سرمايه است.

رباخوارى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 4

4 _ رواج رباخوارى در عصر بعثت و زمان جاهليت

لا تأكلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفة

برخى برآنند كه {اضعافاً مضاعفة} قيد حرمت است; يعنى در اين آيه، تنها از رباخوارى به چندين برابر نهى شده و در مرحله اى ديگر، اصل رباخوارى حرام شده است. و حرمت تدريجى، حكايت از رواج و شيوع فراگير رباخوارى دارد.

رباخوارى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 1،2،9،10

1 _ حرمت رباخوارى

بر يهود

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه

2 _ يهود مردمى رباخوار على رغم آگاهى به حرمت آن

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه

9 _ رباخوارى و تصرف نابحق يهوديان در اموال مردم ، موجب تحريم برخى از حلال هاى پاكيزه بر ايشان

حرّمنا عليهم . .. و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه و أكلهم أمول الناس

10 _ رباخوارى و حرامخوارى يهوديان ، موجب محروميت آنان از برخى طيبات *

فبظلم من الذين هادوا و حرّمنا عليهم الطيبت . .. و أكلهم أمول الناس بالبطل

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد.

كيفر رباخوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 3،8

3 _ آتش دوزخ ، در انتظار كافران و رباخواران ، و آماده براى آنان

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

8 _ همگونى عذاب رباخواران با عذاب كافران

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

محكوميت رباخوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 2

2 _ محكوميّت نظام هاى اقتصادى مبتنى بر ربا

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفة

موانع رباخوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 7

7 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز نفى نظام اقتصادى ربوى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت

و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

ربوبي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ربوبى

آثار ايمان به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 10

10 - كرامت انسانى ، در گرو گرايش به توحيد ربوبى و سجود و انقياد در برابر خدا

و كثير حقّ عليه العذاب و من يهن اللّه فما له من مكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 59 - 1

1 - پرهيز از شرك ، لازمه ايمان راستين به پروردگار يگانه

و الذين هم بربّهم لايشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 25

25 - باور به ربوبيت خداى يگانه ، مقتضى ايمان به همه كتاب هاى آسمانى است .

و قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب . .. اللّه ربّنا و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 8

8 - پذيرش توحيد ربوبى ، ناسازگار با بنيان حاكميت فرعون

أليس لى ملك مصر

فرعون، براى نفى پيام موسى(ع) _ كه توحيد ربوبى است _ تلاش مى كند تا با اقرار گرفتن از مردم، حاكميت خود را بر مصر تثبيت كند; زيرا با پذيرش توحيد، آن را در خطر مى ديد.

آثار توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 7

7 _ باور به توحيد ربوبى واداركننده آدمى به توكل بر خدا و عدم اتكا به غير او

و على ربهم يتوكلون

كلمه {ربهم} علاوه بر بيان اين معنا كه مؤمنان واقعى، تنها خداوند را رب خويش مى دانند، بيانگر علت توكل آنان نيز هست ; يعنى چون تنها خداوند را رب خويش مى دانند، فقط بر وى توكل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 9

9 _ ربوبيت مطلق الهى بر نظام هستى ، مقتضى اتكال انسان به خدا و پرهيز از اتكا بر غير او

حسبى اللّه . .. عليه توكلت و هو رب العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 11

11- توحيد در ربوبيّت ، مقتضى توحيد در عبادت و يك تاپرستى است .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه إل_هًا

در استدلال اصحاب كهف ميان وحدت {إل_ه} (معبود) با يگانگى {ربّ} تلازمى انفكاك ناپذير مشهود است. آنه، با آوردن حرف {لن} - كه براى نفى ابد است - إل_ه بودن هر چيزى به جز {ربّ السم_وات و الأرض} را منتفى دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 15

15- ربوبيت خداوند بر سرتاسر هستى و بى نظير بودن او ( توحيد ربوبى ) ، دليل لزوم يكتاپرستى و پايدارى در آن ( توحيد عبادى )

ربّ السموت . .. فاعبده واصطبر ... هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 5

5 - ربوبيت يگانه خدا بر هستى ، مستلزم بازگشت انسان ها به سوى او و پايان نيافتن حيات در زندگى دنيايى است .

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 2

2 - ربوبيت يگانه خدا بر جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) دليل اين است كه تنها او براى پرستش شايسته مى باشد .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {ربّ السماوات. ..} درصدد بيان دليل و شاهد بر وحدانيت معبود حقيقى (خداوند) است كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 2

2 - ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، نمايانگر الوهيت مطلق و فراگير او است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض . .. و هو الذى فى السماء إل_ه وفى الأرض إل_ه

تذكر به ربوبيت خداوند در آسمان ها و زمين _ كه در آيات پيشين مطرح گرديد _ زمينه ساز طرح وحدانيت الوهى حق نيز مى باشد; زيرا معبود واقعى كسى است كه ربّ، مدير و مدبر عالم هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 2

2- توحيد ربوبى در سراسر نظام هستى ، گواه توحيد ذاتى و يكتايى خداوند

ربّ السموت و . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 4

4 - ربوبيت يگانه و توانمندانه خداوند بر نظام هستى ، خود گواه تحقق پذيرى وعده هاى او است .

و ما توعدون . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

از ارتباط ميان حقانيتِ وعده هاى خداوند و سوگند به ربوبيت او، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم عاد *

و أنّه هو ربّ الشعرى . و أنّه أهلك عادًا الأُولى

بيان هلاكت قوم عاد _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم عاد و هلاكت آنان، بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم ثمود *

و أنّه هو ربّ الشعرى . .. و ثموداْ فما أبقى

بيان هلاكت قوم ثمود _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم ثمود و هلاكت آنان بوده است.

آثار عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

مؤمنون - 23 - 39 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او است .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم ايمان آوردن به نشانه ها و آيات او است .

و الذين هم بايت ربّهم يومنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت مطلق و يگانه خدا ، مستلزم نفى الوهيت از غير او

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأرض ... قال لئن اتّخذت إل_هًا

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه موسى(ع) از ربوبيت خدا سخن مى راند; ولى فرعون بر الوهيت خويش بيمناك شده بود و اين مى رساند كه حتى در فرهنگ مردم آن زمان ميان ربوبيت و الوهيت ملازمه اى تفكيك ناپذير وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

227 - 4

4 - ايمان و اعتقاد به پروردگار يگانه ، مايه رهايى انسان از وادى حيرت و سرگردانى در عقيده و عمل

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون . .. إلاّ الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 27

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 9

9- توحيد ربوبى و اعتقاد به حاكميت يگانه خدا بر هستى ، آرامش بخش روح و انديشه مؤمنان راستين

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى ديگر اوصاف الهى و نيز ارتباط {قالو ربّنا اللّه} با {فلا خوف. ..}، مى رساند كه اعتقاد به توحيد ربوبى و اين كه امور تنها در پرتو تدبير او صورت مى گيرد،

نقش اساسى در آرامش خاطر مؤمنان مقاوم دارد.

اجتناب از شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 5

5- توحيد ، مستلزم پرهيز از هرگونه شركورزى در ربوبيّت خدا است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

استهزاى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 3

3 - مشركان _ به رغم مشاهده عظمت آفرينش و آيات الهى در طبيعت _ تعاليم قرآن ( معاد و احياى مجدد انسان ها و توحيد ربوبى و . . . ) را به تمسخر مى گرفتند .

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت و يسخرون

اظهار توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 2

2 - به بزرگى ياد كردن خداوند و اظهار توحيد ربوبى او ، از نخستين برنامه هاى رسالت پيامبر ( ص )

و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {فكبر} به بزرگى ياد كردن خداوند در ميان مردم باشد; مثلاً بگويد: اللّه أكبر و. .. .

اقرار به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و ربوبيت يگانه خدا بر جهان هستى ، امرى غير قابل گريز براى هر انسان دانشور و خردورز

إن كنتم تعلمون. .. قل من ربّ السم_وت السبع... سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47

- 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانيان و ايمان به توحيد ربوبى ، پس از مشاهده معجزه موسى و بطلان سحر خويش

فألقى موسى عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 15

15 - اعتراف بلقيس به ربوبيت يگانه خدا بر جهانيان

و أسلمت مع سليم_ن للّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 15

15 - اعتقاد و اعتراف برخى از منكران قيامت به ربوبيت خداى يگانه

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 10

10 - اقرار به يگايگى پروردگار هستى و اعلام پيامبرى خويش ، نخستين سخن موسى ( ع ) در برابر فرعون و فرعونيان

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

اهميت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 3

3 _ پيامبر(ص)، مأمور احتجاج با كافران درباره توحيد ربوبى

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 9

9- توحيد ربوبى ، از مهم

ترين تعاليم قرآن كريم و مشركان داراى حساسيتى شديد نسبت به آن

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

ذكر صفت {ربّ} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به ضميمه قيد {وحده} (توحيد ربوبى) بيانگر اهميت آن در تعاليم دينى است و روى گردانى نفرت آلود مشركان از طرح آن، نشانگر حساسيت شديد آنان به آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 5

5 - رسالت اصلى پيامبران ، آشنا كردن انسان ها با پروردگار يگانه جهان

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 7

7 - توحيد ربوبى ، ميثاق تمامى انسان ها با خدا *

و الذين يحاجّون فى اللّه من بعد ما استجيب له

{ما} در {ما استجيب له} موصول حرفى است كه با مابعد خود به تأويل مصدر مى رود. ضمير {له} به {اللّه} باز مى گردد; يعنى، {من بعد استجابتهم اللّه}. اين قيد مى تواند به ميثاق بنى آدم با خدا در عالم ذر اشاره داشته باشد; يعنى، مشركان پس از آن كه خود در پيشگاه خدا به ربوبيت بى همتاى او اعتراف كرده اند، هر دليلى بر رد ربوبيت او بياورند، در پيشگاه او پوچ و بى اعتبار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 12

12 - دعوت به توحيد ربوبى ، برجسته ترين عنصر در رسالت حضرت موسى ( ع )

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در اولين

گام رسالت خويش، از ربوبيت خداوند سخن به ميان آورده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 6

6- بنياد هاى علمى و عقلى توحيد ربوبى ، شايسته اعتماد و اتكا است ; نه باور هاى موهوم فرهنگ شرك .

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، دلايل علمى و عقلى توحيد ربوبى مورد اشاره قرار گرفته است و از آن جا كه يكى از بهانه هاى مشركان در نفى توحيد، استناد به شيوه و باور پيشينيان بوده است; تعبير {ربّكم و ربّ آبائكم} _ در پى آن استدلال هاى عقلى و علمى _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

اهميت دعوت به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

ايمان به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3،4

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

4 _ توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت، آيين پيامبر(ص)

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

در آيه 161 بيان شد كه خداوند پيامبر(ص) را به راهى راست و دينى استوار هدايت كرد.

آيه مورد بحث بيان مى كند كه پيامبر(ص) به توحيد عبادى و ربوبى مأمور بود. بنابراين آيين پيامبر(ص)، توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 4

4 _ باور به توحيد ربوبى و پذيرش دعوت پيامبران ، امرى لازم بر عهده بندگان

لعلهم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 4

4 - توحيد ربوبى و انقياد در برابر خدا ، ملاك داورى خداوند ميان انسان ها در قيامت

إنّ اللّه يفصل بينهم يوم القي_مة . .. ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و م

ارتباط اين آيه با آيه پيشين، اين معنا را مى رساند كه ملاك ارزيابى خداوند در داورى ميان فرقه هاى گوناگون مردم در قيامت، اصل {توحيد ربوبى و خضوع و انقياد در برابر او} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانيان و ايمان به توحيد ربوبى ، پس از مشاهده معجزه موسى و بطلان سحر خويش

فألقى موسى عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 10

10 - ايمان مسلمانان به ربوبيت خداى يگانه ، علت اصلى اخراج ايشان از مكه به وسيله مشركان *

يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه ربّكم

بى منطقى شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 -

8

8 _ انديشه شرك در ربوبيت خداوند ، انديشه اى واهى و مبتنى بر ظن و گمان است .

و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء إن يتبعون إلا الظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 9

9 - توصيف مخلوقى ناتوان به ربوبيت ، در برابر خداوند خالق انسان ، كارى ناروا و فاقد دليل و برهان است .

لن نؤثرك . .. والذى فطرنا

عبارت {والذى فطرنا} عطف بر {ما جائنا} است; يعنى، {لن نؤثرك على الذى فطرنا} (ما تو را [اى فرعون كه مخلوقى بيش نيستى] بر خدايى كه ما را آفريده است بر نمى گزينيم). اين جمله، حاوى استدلالى متقن است; يعنى، چون خدا آفريدگار است و نيز ربوبيت خود را با بينات به ما ابلاغ نموده است، انتخاب غير او براى ربوبيت سزاوار نيست.

پرسش از توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 6

6 - يگانگى خداوند در تدبير جهان ، محور پرسش هاى ترديدآميز اهل مكّه در عصربعثت *

عمّ يتساءلون

گرچه بخش عظيمى از آيات اين سوره درباره حوادث قيامت است; ولى آيات آغازين آن _ كه درباره قدرت خدا و حاكميت خواست او بر جهان است _ مى تواند قرينه باشد كه مورد سؤال در {يتسائلون} وابستگى همه كارها به خداوند و بى نقش بودن بت ها در كار تدبير جهان است.

پوچى شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 15

15- معتقدان به شرك ربوبى ( شريك داشتن خدا

در روزى رسانى ) ، اعتقاد خود را بر دروغى ساختگى بنا كرده اند .

بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ... عمّا كنتم تفترون

{يفترون} (از مصدر ثلاثى فرى) به معناى دروغ است و تفاوتش با كذب (عدم مطابقت خبر با واقع) در اين است كه افترا، ساختگى و جعلى است (فرى فلان الكذب إذا اختلقه).

تبرى از شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 18

18_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، به او گوشزد كرد كه وى را رب و مالك خويش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

تبليغ توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 5

5 - بيان توحيد و يگانگى پروردگار ، مهم ترين پيام عقيدتى موسى ( ع ) براى فرعونيان

إنّا رسول ربّ الع_لمين . .. قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 3

3- تأكيد موسى ( ع ) ، بر توحيد و ربوبيت يگانه خداوند در قبال جامعه فرعونى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

تكرار {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد.

تذكر توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ

السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 8

8 - كفر ورزيدن به خداوند و انكار ربوبيت يگانه او ، خروج از فطرت و شكستن ميثاق است .

و ما لكم لاتؤمنون باللّه . .. و قد أخذ ميث_قكم

توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 5

5 - توحيد ربوبى و افعالى و تسليم بودن در برابر خدا و تصديق رسالت پيامبر اكرم ( ص ) و كتاب آن حضرت ( قرآن ) ، از اصول آيين ابراهيم است .

وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم

آيه مورد بحث انسانها را به گزينش آيين ابراهيم دعوت مى كند و آيه هاى گذشته، اشاره به اصول اين آيين دارد. جمله {ربنا تقبل ...} بيانگر اين است كه: ابراهيم(ع) به توحيد ربوبى و افعالى و ... معتقد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 4

4 - اعتقاد اهل كتاب و مسلمانان به ربوبيت خداى يكتا ، از دلايل نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خدا و شؤون او ( برانگيختن پيامبران )

أتحاجوننا فى اللّه و هو ربنا و ربكم

جمله {و هو ربنا . ..} حاليه است و بيانگر وجه توبيخ و اعتراض به اهل كتاب مى باشد; يعنى، معقول نيست كه درباره خدا و شؤون او با ما بحث كنيد; زيرا او همان گونه كه پروردگار شماست، پروردگار ما نيز

هست. اگر از نژاد شما پيامبرى مى فرستد، قادر است از نژاد عرب نيز پيامبرى را مبعوث كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 18

18 _ تفكّر در آفرينش آسمان و زمين ، موجب درك توحيد ربوبى ( جهان بينى توحيدى ) و اعتراف به آن

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

چون پس از تفكّر، خداوند را با ربّنا (پروردگار همه ما) ياد مى كنند، معلوم مى شود كه آدمى با انديشه در آفرينش، مى تواند به ربوبيت خداوند نسبت به همگان (توحيدى ربوبى) دست يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 8

8 _ اعتقاد خردمندان ، به توحيد ربوبى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

چون خردمندان تمامى افعال (خلقت، وارد ساختن ستمگران به دوزخ، ارسال رسولان و ميراندن انسانها و . .. ) را پرتوى از ربوبيّت خداوند مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 6

6 _ هابيل ، انسانى خداترس و مؤمن به توحيد ربوبى

انى اخاف اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1

1 _ تنها خداى

مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 6،8،11

6 _ خدا ، تنها محور اتكا و توكل مردان الهى

فقل حسبى اللّه لا إله إلا هو عليه توكلت

8 _ عرش ( مركز اداره هستى ) تنها تحت ربوبيت و مديريت خداوند يكتاست .

لا إله إلا هو . .. و هو رب العرش العظيم

11 _ خداوند ، داراى قدرتى بى چون و چرا و حاكميتى بى بديل ، بر مجموعه هستى

هو رب العرش العظيم

لزوم اتكا داشتن بر خدا _ به دليل ربوبيت او _ نشانگر اين است كه حكم و اراده اش، همواره بر كل هستى نافذ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 15،16،19

15 _ هر گونه دخل و تصرف در امور نظام هستى از سوى وسايط و عوامل ( شفيعان ) در گرو اذن خداوند است .

يدبر الأمر ما من شفيع إلا من بعد إذنه

16 _ خداى خالق ، مدبر و فرمانرواى جهان ، پروردگار حقيقى و مربى انسانهاست .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم استوى على العرش يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم

استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 12

12 _ خدا ، پروردگار بى همتاى همه هستى است .

أن الحمد للّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 3،13،15

3 _ تأمين بىوقفه رزق و روزى انسان ها از سوى خدا ، جلوه اى از ربوبيت بى همتاى اوست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

اين آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ در مقام رد پندار ربوبيت غير خدا و توجه دادن شرك پيشگان به ربوبيت بى همتاى خداست. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (يرزقكم) بيانگر استمرار روزى و بىوقفه بودن آن است.

13 _ وحدت تدبير در جهان آفرينش ، نشانه وحدت ربوبيت و بى اساس بودن انديشه شرك است .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

وحدت تدبير از وحدت مدبر _ كه جمله {و من يدبر الأمر} بر آن دلالت دارد _ استفاده مى شود.

15 _ تدبير امور جهان آفرينش ، تنها در دست خداست .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

{ال} در {الأمر} عوض از مضاف اليه محذوف است و به قرينه مقام _ كه در بيان ربوبيت خدا بر جهان و انسانهاست _ تقدير آن {و من يدبر أمر الخلق} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 10

10_ تدبير امور انسان هاى مؤمن و كافر ، تحولات جوامع بشرى و سرنوشت آنها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسل_م

منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 4

4_ حصر ربوبيت به خداوند و او را مدبر امور همگان دانستن ، از تعاليم هود ( ع ) به قوم خويش

استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 8

8_ همه موجودات زنده ، تحت فرمان و حاكميت خداوند هستند .

ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

{ناصية} به قسمت جلوى سر گفته مى شود و گاهى به موهاى جلوى سر نيز به اعتبار رستنگاهش ، اطلاق مى گردد. گرفتن جلوى سر و يا موهاى آن ، كنايه از تسلط و حاكميت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 6

6_ حصر ربوبيت به خداوند ، لزوم استغفار و تقرب به درگاه خدا از تعاليم شعيب ( ع )

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 10

10_ تنها خداوند رحمان ، مدبر و مربى پيامبر ( ص )

قل هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1،2

1_ موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى {قائم بودن بر كسى} در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف {باء} در

{بماكسبت} به معناى {مع} مى باشد و مراد از {من هو...} خداوند متعال است. بنابراين مفاد {من هو قائم...} اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

2_ هيچ كس و هيچ چيز ( معبود هاى اهل شرك و . . . ) هم پايه خداوند نبوده و به تدبير امور انسان ها و قوام بخشيدن به آنان توانا نيست .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

{من} در {أفمن هو . ..} مبتداست و خبر آن شبه جمله اى همانند {كمن ليس كذلك} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 5

5- همه انسان ها ، حتى كفار ، تحت ربوبيت خداوندند .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 10

10- ربوبيّت بر انسان ها و جهان آفرينش ، به هم پيوسته و تفكيك ناپذير است .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه

اصحاب كهف، با مفروض دانستن ربوبيّت خداوند بر آفرينش، ربّ خود را نيز با بيان {ربّنا. ..} همان {ربّ} آسمان ها و زمين دانسته و تفكيك بين اين دو را مردود شمرده و با جمله {لقد قلنا إذاً شططاً} بر آن تأكيد كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 4

4- اللّه ، يگانه مالك و مدبّر انسان و جهان هستى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 6

6- هستى ، تحت مشيّت و مديريت و نيروى خداوند يگانه است .

ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 6

6- خداوند ، در خلق و نيز تدبير و مديريت جهان ، يگانه است و شريكى ندارد .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض

با استفاده از ارتباط دو آيه، تعبير {أولياء من دونى} اشاره به توحيد در تدبير و ولايت دارد و ضمير مفرد متكلم در {ما أشهدتّهم} توحيد در آفرينش را تبيين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 13

13- جز خداوند ، هيچ موجودى شايسته نام مقدس { ربّ و پروردگار جهان } نيست .

ربّ السموت والأرض . .. هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 5

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 2

2- انسان و جهان ، ربّ واحدى دارند .

بل ربّكم ربّ السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 4

4- تنها خداوند ، پروردگار شايسته پرستش است .

أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 1

1 - تنها خداوند ، حق و پروردگار شايسته پرستش است .

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

{ذلك} در اين جا به دو چيز اشاره دارد: 1_ به قدرت نمايى هاى خدا در آفرينش انسان از خاك بى جان و مراحل رشد او در رحم و خارج از آن (فإنّا خلقناكم من تراب. ..) 2_ به جلوه هاى قدرت خدا در رويش و رشد انواع گياهان در زمين (و ترى الأرض هامدة...). {باء} در {بأنّ الله} سببيه است. {ال} در {الحق} جنسيه و مفيد حصر مى باشد و روى سخن با مردمى است كه گرفتار پندارهاى شرك آميز بودند و گمان مى كردند كه غير از خدا، خدايان ديگرى نيز در سرنوشت آنها تأثير مى گذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 1

1 - خدا ، پروردگارى بى شريك است .

حنفاء للّه غير مشركين به

{حنفاء} جمع {حنيف} و حال براى فاعل {فاجتنبوا}است. {حنف} نيز (مصدر {حنيف}) به معناى گرويدن است. {لام} در {للّه} به معناى {إلى} است. يعنى: {اجتنبوا التقرب من الأوثان حالكونكم مائلين منها إلى اللّه; از نزديك شدن به

بت ها پرهيز كنيد، در حالى كه گروندگان خالصى باشيد از آنها به خدا}. به هر حال آيه فوق، بيانگر ربوبيت يگانه خدا، نفى ربوبيت غير او، لزوم پرستش خدا، روى برتافتن از پرستش غير او و بالاخره ارزش يكتاپرستى و مقام والاى موحدان و زشتى بت پرستى و پيامدهاى شوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 3

3 - خدا ، پروردگار بى همتاى سراسر هستى

له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 4

4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 4،5

4 - خداوند ، به هيچ موجودى ، هيچ گونه اقتدارى براى تدبير امور جهان ، عطا نكرده است .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

5 - خدا ، پروردگار بى همتا و مدبر يگانه سراسر هستى

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 59 - 2

2 - خدا ، تنها مربى و پروردگار انسان ها است .

و الذين هم بربّهم لايشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

116 - 10

10 - جهان ، تحت تدبير و اداره خداى يگانه و بى همتا است .

فتع_لى اللّه الملك الحقّ لا إل_ه إلاّ هو ربّ العرش الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 2،6

2 - جهان هستى ، تنها تحت قدرت و تدبير خداوند است .

و للّه ملك السم_وت و الأرض

لازمه فرمان روايى انحصارى خداوند بر جهان، اين است كه جهان، تنها تحت قدرت و تدبير او باشد.

6 - انحصار فرمان روايى جهان به خداوند و مرجع و مقصد بودن او براى حركت تمامى موجودات ، فلسفه تسبيح همه آنها براى خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و للّه ملك السم_وت و الأرض و إلى ال

يادآورى فرمان روايى خداوند بر جهان آفرينش، پس از بيان تسبيح همه موجودات براى خداوند، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آنچه موجودات جهان را به تسبيح خدا برمى انگيزاند، مالكيت و فرمانروايى انحصارى خداوند بر جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 3

3 - تمامى جهان هستى ، تحت ربوبيت واحد خداوند

بربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با الف و لام و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 8

8 - مجموعه نظام هستى ، تحت تدبير و ربوبيت يگانه خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 8،12

8 - خلق و تدبير جهان ، نشأت يافته از مبدأ واحد است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

12 - يكتايى خدا در خلق و تدبير عالم ، دليل وجود نداشتن سرپرست و ياورى براى انسان ها جز خود او است .

اللّه الذى خلق . .. ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع

احتمال دارد ذكر {ما لكم من دونه. ..} پس از بيان يكتايى خداوند در آفرينندگى و تدبير، به اين منظور باشد كه چون همه چيز در دست اقتدار او است، كسى جز او نمى تواند ولىّ و شفيع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 1

1 - مجموعه امور هستى ( آسمان و زمين ) ، تحت تدبير خداى يكتا است .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض

{أمر} به معناى {فعل و شأن} است و {ال} در آن، براى جنس بوده و در نتيجه، دلالت بر همه

امور و كارها مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 10

10 - خداوند ، مالك مطلق عالم است و خود به تنهايى امور آن را تدبير مى كند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مشركان درباره منشأ روزيشان جهت هدايت آنان به توحيد ربوبى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 3

3 - خداوند ، در آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) و تدبير امور آن ، بى شريك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه امر {أرونى} تعجيزى است و مفاد آن چنين مى باشد: شما مشركان از آوردن نمونه اى از دخالت معبودهايتان در آفرينش ناتوانيد. بنابراين خداوند در آفرينش و تدبير جهان بى شريك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 6

6 - خداوند ، پروردگار حقيقى انسان ها است .

ءامنت بربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 1

1 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و پديده هاى ميان آنها )

، تحت ربوبيت خداى يگانه است .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 4

4 - خدا ، پروردگار جهانيان است .

بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 2

2 - خداوند ، ربّ و پروردگار همه انسان ها است .

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 180 - 2

2 - خداوند ، تنها پروردگار صاحب عزت

سبح_ن ربّك ربّ العزّة

اضافه {ربّ} به {عزّة}، اضافه اختصاصيه و مفيد معناى لامِ اختصاص است; مانند: {صاحب صدق} (كسى كه راستى به او اختصاص دارد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 18

18 - تمامى موجودات جهان هستى ، تحت ربوبيت خداوند هستند .

اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 1

1 - خداوند ، آيات و نشانه هاى قدرت و ربوبيت بى همتاى خود را به انسان ها نشان داده و شناسانده است .

و يريكم ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 10،14

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ الع_لمين ${ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ر

{ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ربّ العالمين} مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر

مبتدا مفيد حصر است.

14 - داشتن شريك ، دور از ساحت بلند ربوبيت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {ذلك} كه اشاره به دور است مى تواند بيان كننده رفعت مقام ربوبى از داشتن شريك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 2

2 - كشف و ظهور ربوبيت بى همتاى الهى در قيامت ، براى كافران

و قال الذين كفروا ربّنا

از اقرار كافران به ربوبيت الهى (ربّنا)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 2،3

2 - تنها خداوند ، پروردگار و مدبر امور انسان ها است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

با توجه به حصر مستفاد از {ربّنا اللّه}، مطلب بالا قابل برداشت است.

3 - توحيد در ربوبيت ، از محور هاى عمده اختلاف يكتاپرستان و مشركان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

خداوند پس از بيان حال كافران، به بيان ويژگى ها و سرنوشت مؤمنان پرداخته و در اين راستا شعار {توحيد ربوبى} را به عنوان اولين ويژگى آنان مطرح مى كند. از اين مطلب برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 3

3 - بى اعتنايى به دلايل توحيد ربوبى در جهان هستى ، نمود آشكار كژانديشى و الحاد است .

و من ءاي_ته . .. و من ءاي_ته ... إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 22

22 - خداوند ، پروردگار يگانه همه

انسان ها

اللّه ربّنا و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 5

5 - تنها خداوندى كه ربوبيت جهان هستى را عهده دار است ، شايسته عبادت و پرستش مى باشد .

إنّ الله هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 1

1- فرستنده قرآن و رسولان ، همان پروردگار يگانه آسمان ها و زمين و موجودات است .

إنّا أنزلنه . .. إنّا كنّا مرسلين ... ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 4،9

4 - خداوند ، يگانه پروردگار آسمان ها و زمين و تمامى جهانيان

ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

9 - حاكميت تدبير و مديريت خداوند يكتا ، بر كل نظام هستى

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

تكرار واژه {ربّ} در آيه شريفه، مى تواند در راستاى شرك زدايى و تثبيت باور به حاكميت مطلق ربوبيت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 3

3 - ربوبيت يگانه خداوند در جهان هستى ، نمودى از عظمت و كبريايى او است .

ربّ السموت و ربّ الأرض . .. و له الكبرياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و

زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره { شِعرى }

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به {شعرى}، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 5

5 - سامان زمين و نظام آسمان ، تحت ربوبيت يگانه خداوند

الرحم_ن . .. و السّماء رفعها ... و الأرض وضعها

آيه شريفه، همراه با همه پيام هايى كه دارد، ممكن است ردّى بر اين نظريه مشركان باشد كه قائل به وجود مدبرهايى غير از خدا در آسمان و زمين هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 5

5 - تدبير و اداره امور جهان در اختيار خداوند است .

خلق السم_وت . .. ثمّ استوى على العرش

{عرش}، به معناى تخت است و مراد از آن تخت حكومت و اداره امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو الملك

وصف {الملك} براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 13

13 - ربوبيت ( مالكيت و تدبير امور ) ، ويژه خالق موجودات است .

ربّك الذى خلق

توصيف خداوند به {الذى خلق} _ پس از بيان ربوبيت او _ بيانگر اين نكته است كه خالقيت او، دليل بر ربوبيت او است.

توحيد ربوبى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 6

6- اصحاب كهف ، گروهى يكتاپرست و داراى معرفت به ربوبيّت يگانه خدا

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 7

7- اعلام ربوبيّت يگانه خدا بر كلّ هستى و بيزارى از پرستش غير او ، شعار و محور قيام اصحاب كهف بود .

فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه إل_هًا

توحيد ربوبى اهل يقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 5

5- اهل يقين ، قادر به درك و شناخت ربوبيت يگانه خداوند بر نظام هستى

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

توحيد ربوبى در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

توحيد ربوبى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم

بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

حقانيت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

درك كنندگان توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

دعوت به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 3

3- دعوت همه مردم به پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 7

7 - مبارزه با شرك و دعوت مردم به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، پيام اصلى حضرت موسى ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از اعتراف ساحران در حضور موسى(ع)، به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 12

12 - دعوت به توحيد ربوبى ، برجسته ترين عنصر در رسالت حضرت موسى ( ع )

فقال إنّى رسول

ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در اولين گام رسالت خويش، از ربوبيت خداوند سخن به ميان آورده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 5

5 - ادعاى ربوبيت برتر ، موضع گيرى فرعون در برابر طرح توحيد ربوبى از سوى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك . .. أنا ربّكم الأعلى

جمله {و أهديك إلى ربّك} در آيات پيشين، سخنى بود كه موسى(ع)، آن را با توجه به انكار ربوبيت خداوند از سوى فرعون، مطرح ساخت. فرعون در واكنش به اين دعوت، برترين ربوبيت را براى خود قائل شد.

دلايل توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 8

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 6

6 _ هدايت آدمى به توحيد، خود گواه و برهانى بر يكتايى خداوند در ربوبيت است.

أتحجونى فى الله و قد هدين

از ظاهر آيه چنين بر مى آيد كه ابراهيم(ع) در برابر احتجاج مشركان به نفس هدايت شدن خود به توحيد ربوبى استدلال فرموده و اين راهيابى را دليل بر يگانگى او دانسته است. زيرا اگر چنين پروردگارى نمى بود، چنين راهى را نمى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 6

6 _ هر پديده اى در جهان آفرينش ، حاوى

دليل هاى روشن بر تدبير و ربوبيت بى همتاى خداوند است .

و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 6

6 _ جهان آفرينش ، سرشار از آيات و دلايل روشن توحيد ربوبى

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت ... و الذين هم عن ءايتنا غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 3

3 _ مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل توحيد در ربوبيت و توحيد در عبوديت اوست .

ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 2

2 _ پديده هاى گوناگون در آسمان ها و زمين ، آيات و نشانه هاى توحيد و ربوبيت مطلق خدا بر جهان هستى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 6

6_ زمين و بخش هاى متفاوت آن و درختان و كشتزارها ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 27

27_ موجودى كه خود مخلوق خداوند است نمى تواند شريك خدا در ربوبيت بوده و به خدايى پذيرفته شود .

أم جعلوا لله شركاء . .. قل الله خ_لق

كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 11

11- تأمين همه نياز ها و خواسته هاى وجودى انسان و برخوردار ساختن وى از نعمت هاى بيشمار ، دليل توحيد ربوبى خداوند

الله الذى خلق السموت و الأرض . .. و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 11

11- آفرينش موجودات و تأمين نيازمندى هاى جسمى و روحى آنان ، دليل بر توحيد ربوبى و خالقيت خداوند است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقهالكم ... إن

آوردن كلمه {ربّ} بعد از بيان آفرينش آسمانها و زمين و آفرينش انسان و حيوانات از سوى خداوند، بيانگر توحيد ربوبى است; كما اينكه اسناد آفرينش همه موجودات به خود بيان توحيد در خالقيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 10

10 - توحيد در خالقيت ، دليل و برهان توحيد در ربوبيت است .

لن نؤثرك . .. والذى فطرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 9

9- خالقيت خداوند نسبت به جهان ، دليل ربوبيت انحصارى او نسبت به انسان و جهان است .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از

طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 9

9 _ فرمان روايى مطلق و بى همتاى خداوند ، حكايت گر حاكميت نظم و مديريت واحد بر جهان

الذى له ملك السم_وت و الأرض . .. و لم يكن له شريك فى الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 4

4 - ارتباط و هماهنگى مظاهر و پديده هاى هستى ، نشان دهنده يگانگى مدبر آن

خلق السم_وت و الأرض و أنزل لكم من السماء. .. ذات بهجة

ذكر آفرينش آسمان ها و زمين و اشاره به ارتباط، هماهنگى و پيوستگى عناصر آن (بدين صورت كه باران از آسمان ببارد، گياهان از زمين برويد، طراوت و زيبايى از آن پديد آيد و انسان با ديدن آن شادمان گردد) نشانه اى از يگانگى خالق و مدبر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 1،2،4،6

1 - آرامش زمين و آمادگى آن براى زندگى بشر ، جلوه اى ديگر از تدبير خداوند

أمّن جعل الأرض قرارًا

{قرار} مصدر به معناى اسم فاعل است; يعنى، {جعل الأرض قارة مستقرة; زمين را آرام و برقرار ساخته است تا انسان بتواند در آن زندگى كند نه مضطرب

و لرزان}. گفتنى است كه برخى از مفسران {قرار} را به معناى اسم مكان (يعنى قرارگاه) گرفته اند.

2 - رود ها و نهر هاى جارى بر بستر شكاف هاى زمين و كوه هاى استوار بر پهنه آن ، نمودى ديگر از تدبير خداى يگانه

و جعل خل_لها أنه_رًا و جعل لها روسى

{خلال} (جمع {خلل}) به معناى شكاف ها است. {نهر} (مفرد {أنهار}) مشترك لفظى است ميان آب جارى و مكانى كه در آن آب روان باشد. بنابراين، عبارت {جعل خلالها أنهاراً} را مى توان به دو صورت زير معنا كرد: 1_ شكاف هاى زمين را مكانى براى جريان آب قرار داده است. 2_ در بستر شكاف هاى زمين آب هاى روان قرار داده است.

4 - عدم امتزاج آب هاى شور و شيرين رود ها و دريا ها ، از جلوه هاى تدبير خداى يگانه

و جعل بين البحرين حاجزًا

برداشت فوق براين احتمال است كه مقصود از {البحرين} رودها و درياها باشد.

6 - ارتباط ، هماهنگى و همسويى مظاهر و پديد هاى طبيعت ، نشانى گويا بر وحدت تدبير و يگانگى مدبر آن

أمّن جعل الأرض قرارًا و جعل . .. و جعل ... أءل_ه مع اللّه

واژه {جعل} _ كه به صورت مكرر در آيه به كار رفته است _ اشاره به جلوه اى از مظاهر مفيد طبيعت دارد. اين امور در مجموع، محيطى مساعد براى حيات بشر پديد آورده است. بنابراين تعبير {أءل_ه مع اللّه} بيانگر اين مطلب است كه ميان هماهنگى نظام طبيعت و يگانگى مدبر آن، ارتباطى روشن و تنگاتنگ هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64

- 7

7 - چرخه منظم حيات و ارتباط و هماهنگى كامل ميان عوامل جوى و زمينى ، نشانه يكتايى مدبر هستى

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

عبارت {من السماء و الأرض} مى تواند اشاره به وجود هماهنگى عوامل زمينى و آسمانى، در تدارك نيازمندى هاى انسان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 6

6 - نيايش خالصانه شرك پيشگان به درگاه خداوند ، هنگام گرفتارى و مصيبت ها ، دليلى روشن بر پوچى انديشه شرك و حقانيت توحيد ربوبى

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

روى سخن در اين سوره، با مشركان مكه است و آيه شريفه در مقام بيان يكى از دلايل روشن بر اثبات توحيد الهى و پوچى انديشه شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 2

2 - همه پديده هاى جهان هستى ، جلوه هاى خالقيت و توحيد ربوبى خداوند است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

آيه شريفه به قرينه آيه 64

_ كه به منزله نتيجه اين آيه بوده و در آن شرك محكوم گرديده است _ درصدد بيان نشانه هاى خالقيت خدا و اثبات توحيد ربوبى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 2

2 - جهان هستى ، جلوه اى از قدرت و توحيد ربوبى خداوند است .

له مقاليد السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 5،8،10

5 - ثبات زمين و قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . .. اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

8 - آفرينش انسان خوش اندام و سرشار از استعداد ها و كمالات ، جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند .

و صوّركم فأحسن صوركم

10 - فراهم ساختن تمامى نياز هاى بشر از نوع پاكيزه و دلپذير آن _ پس از آفرينش او _ جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 16

16 - آفرينشِ انسان و سير تطور و تحوّل وى از خاك تا پيرى و مرگ ، نشانه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند است .

هو الذى خلقكم من تراب . .. و لتبلغوا أجلاً مسمّىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها

و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 5

5 - تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند بر هستى

و فى السّماء رزقكم . .. فَوَربّ السّماء و الأرض

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل (و فى السّماء رزقكم) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 2

2 - بازگشت تمامى افعال انسان _ حتى خنده و گريه او _ به خداوند ، نمودى از تدبير مطلقه الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . و أنّه هو أضحك و أبكى

از ارتباط اين آيه با آيه

قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 2

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى چون { انسان } و شعله آتش به موجود زنده اى چون { جن } ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

دلايل حقانيت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 6

6 _ نيايش خالصانه شرك پيشگان به درگاه خداوند ، به هنگام گرفتارى ها و مصايب ، دليلى روشن بر پوچى انديشه شرك و حقانيت توحيد ربوبى

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

روى سخن در اين سوره با مشركان مكه است و آيه شريفه در مقام بيان يكى از دليلهاى روشن توحيد ربوبى و پوچى انديشه شرك است.

رد شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 7

7- استفاده و كمك گرفتن از عوامل گمراهى در كار تدبير عالم ، دور از ساحت خداوند است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

جمله {ما كنت} (من اين چنين نبوده و نيستم) بيان سنت و قاعده اى در كار خداوند است. {مضلّ}، يعنى {گمراه كننده} و مصداق آن، در آيه، شياطين هستند. {عضد} به معناى {بازو} است و مراد از آن، در اين جا، كمك كار و ياور است.

روز و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى

براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

زمينه تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 8

8 - شرك ، در بردارنده كفر و مستلزم انكار ربوبيت يگانه خداوند

و ويل للمشركين . .. قل أئنّكم لتكفرون ... و تجعلون له أندادًا

زمينه توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 10

10 _ توجه به آفرينش مجموعه جهان هستى به دست خداوند، زمينه ساز اعتقاد به توحيد ربوبى است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 10

10 _ توجه انسان به آفرينش و مرگ خويش، زمينه شناخت ربوبيت يگانه خداوند

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 _ رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك است .

قل من يرزقكم من السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع جمله {ذلكم اللّه ربكم} با {فا}ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار

و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 11

11_ تعقّل در پديده هاى طبيعى ، آدمى را به شناخت خدا و يكتايى او در تدبير امور هستى هدايت مى كند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 8

8- توحيد در ربوبيت ، لازمه توحيد در خالقيت است .

بل ربّكم . .. الذى فطرهنّ

آيه شريفه، براى اثبات توحيد خداوند در ربوبيت، او را به صفت خالق جهان بودن توصيف كرده است. اين توصيف بيانگر اين است كه ميان توحيد در ربوبيت و توحيد در خالقيت، پيوند ناگسستنى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 4

4 - ايمان به توانايى و عزّت مطلق خدا ، ره يابى به توحيد و ربوبيت يگانهءءاو است .

إنّ اللّه لقوىّ عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 7

7 - شناخت ربوبيت خدا در هستى ، نيازمند تعقل و پرهيز از غفلت و سطحى نگرى

قال ربّ المشرق و المغرب . .. إن كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 8

8 - مطالعه و تدبر در جهان آفرينش ( آفاق و انفس ) ، زمينه ساز ره يابى انسان به توحيد و

ربوبيت بى همتاى خداوند

سنريهم ءاي_تنا . .. أنّه الحق

بنابراين كه ضمير {أنّه} به {خدا} بازگردد، مطلب بالا قابل برداشت است.

زمينه شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 11

11 _ كفر به يگانگى خداوند در آفرينش، زمينه پندار شرك در ربوبيت و تدبير عالم هستى

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

بنابراينكه {بربهم} متعلق به {يعدلون} باشد. در اين صورت {يعدلون} از ماده {عدل} به معناى همسان دانستن است و {كفروا}، با توجه به صدر آيه، به معنى كفر به توحيد در خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 6،8

6- زوال ناپذير شمردن نعمت هاى دنيا و ناديده گرفتن نقش خدا در پيدايش و زوال آنها ، مستلزم شرك در ربوبيّت است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى ولاأشرك بربّى أحدًا

8- شرك و غفلت از ربوبيّت خدا ، مهم ترين خطر رفاه زدگى و سرمستى به امكانات دنيوى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مرد مؤمن، براى جدا كردن صف خويش از ثروت مند مغرور، به دو نكته اشاره كرده است: ربوبيّت خدا و عدم شرك و با اين تعبير، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرك، هشدار داده است.

زمينه شناخت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 8

8 _ تقوا و پارسايى ، زمينه اى لازم براى فهم و درك دلايل توحيد ربوبى موجود در جهان آفرينش

إن فى اختلف

الّيل و النهار و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض لأيت

زمينه عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 4

4 - اعتقاد به يگانگى خالق ، مستلزم اعتقاد به يگانگى معبود و { ربّ }

يدعون من دونه . .. و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

مشركان در ربوبيت الهى، قائل به شرك بودند و خداوند براى تبيين بطلان اعتقاد آنان، به ايشان يادآور شده كه شما معتقد به يگانگى خالق هستيد و پذيرش شرك در ربوبيت، با آن تناقض دارد.

شب و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 9

9 _ پندار ربوبيت براى غير آفريننده هستى، شگفت آور و مورد سرزنش خداوند

ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

حرف {ثم} در آيه معنى استبعاد و توبيخ افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 6

6_ مصريان باستان ، معتقد به خدايانى متعدد كه هر كدام تدبير كننده بخشى از امور جهان بودند .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 12

12 - برخى از مشركان

، به رغم رويكرد به خدا ، به هنگام ابتلا به ناملايمات و سختى ها ، به محض احساس رهايى از آن و دست يابى به اندك آسايش ، شرك ربوبى پيدا مى كنند .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم

تعبير {أذاق} _ كه به معناى {چشاند} است و معمولا، براى {خوردن كم} به كار مى رود _ به جاى {برخوردار كردن} و {عطا كردن} و امثال آنها و نيز تنوين تنكير {رحمة} _ كه دلالت بر قِلّت مى كند، حكايت از دست يابى به رفاه اندك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 14

14 - اعتقاد به جدايى خالقيت خدا از ربوبيت او و نسبت دادن ربوبيت و تدبير امور جهان به غيرخدا ، شرك است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه قل أفرءيتم ما تدعون من دون الل

شرك ربوبى در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 6

6 - جامعه فرعونى ، گرفتار شرك ربوبى و منكر { ربّ العالمين }

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

شرك ربوبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 13

13 - جامعه فرعونى ، گرفتار شرك در ربوبيت خداوند *

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

شرك ربوبى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 4

4- شرك قوم ابراهيم ، در ربوبيت و

تدبير جهان بود ; نه در خالقيت آن .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

شرك ربوبى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، فاقد هرگونه دليل و برهان در گرايش به شرك و انكار توحيد ربوبى

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

{ما} در {ما لكم} اسم استفهام و براى انكار است و اين استفهام متوجه سبب قبول نداشتن {وقار} براى خدا است. بر اين اساس، مفاد آيه شريفه چنين مى شود: {أىّ سبب حصل لكم حال كونكم غير خائفين و غير معتقدين للّه عظمة}.

شرك ربوبى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 14

14 _ مشركان معتقد به وجود شريك براى خدا در ربوبيت هستند.

و الذين لا يؤمنون بالأخرة و هم بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 5

5- مشركان ، در تدبير هستى ، كسانى را جايگزين خداوند قرار داده اند كه خود ، مخلوق خدا و فاقد كمترين نقش در خلقت خويش اند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء . .. ما أشهدتّهم ... خلق أنفسهم

شرك ربوبى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 8

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، معتقد به خدا و منكر يكتايى او در ربوبيت بودند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

شرك ربوبى يهود دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 3

3 - يهوديان در عصر عيسى ( ع ) ، گرفتار شرك در ربوبيت و دور ماندن از پرستش پروردگار يگانه

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از تأكيد عيسى(ع) بر ربوبيت الهى، مطلب بالا استفاده مى شود.

شك در توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 9،11

9 _ ترديد در خالقيت و ربوبيّت يگانه خداوند، شگفت انگيز و سزاوار سرزنش است.

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

حرف {ثم} در {ثم أنتم تمترون}، مفيد استبعاد و توبيخ است، چون تراخى زمانى در اينجا معنى ندارد. گفتنى است متعلق {تمترون}، مضامين اساسى مورد بحث در آيه قبل (توحيد در خالقيت و ربوبيت) است.

11 _ مطالعه در آفرينش انسان و مرگ و حيات وى، زداينده ترديد در يگانگى خداوند

هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا . .. ثم أنتم تمترون

از جمله {ثم أنتم تمترون}، كه بيان استبعاد هر گونه ترديد در يگانگى خداوند پس از توجه به مضامين صدر آيه است، چنين برمى آيد كه بعد از اين توجه، على القاعده نبايد ترديدى در توحيد و اعتقاد بدان وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 6

6 - يگانگى خداوند در تدبير جهان ، محور پرسش هاى ترديدآميز اهل مكّه در عصربعثت *

عمّ يتساءلون

گرچه بخش عظيمى از آيات اين سوره درباره حوادث قيامت است; ولى آيات آغازين آن _ كه درباره قدرت خدا و حاكميت خواست او بر

جهان است _ مى تواند قرينه باشد كه مورد سؤال در {يتسائلون} وابستگى همه كارها به خداوند و بى نقش بودن بت ها در كار تدبير جهان است.

شگفتى تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 2

2 - انكار توحيد ربوبى و احياى مجدد انسان ها _ به رغم مشاهده عظمت آفرينش و قدرت خدا در جهان _ امرى شگفت آور است .

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 25

25 - با وجود نشانه هاى مشهود و بى شمار توحيد ربوبى و يگانگى خدا در عالم ، انكار آن و روى آوردن به شرك ، امرى شگفت آور است .

فأنّى تصرفون

استفهام{أنّى} در آيه شريفه براى تعجب است.

شگفتى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 3

3 - وجود ربّ و پروردگارى واحد براى جهانيان ، امرى شگفت و باور نكردنى در نظر فرعون

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

شناخت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 7

7 - امكان شناخت ربوبيت بى همتاى خدا از مظاهر هستى

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

عقلانيت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 6

6- بنياد هاى علمى و عقلى توحيد ربوبى ، شايسته اعتماد و اتكا است ;

نه باور هاى موهوم فرهنگ شرك .

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، دلايل علمى و عقلى توحيد ربوبى مورد اشاره قرار گرفته است و از آن جا كه يكى از بهانه هاى مشركان در نفى توحيد، استناد به شيوه و باور پيشينيان بوده است; تعبير {ربّكم و ربّ آبائكم} _ در پى آن استدلال هاى عقلى و علمى _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 9

9- پرستش خداى يگانه و اعتقاد به توحيد ربوبى ، صراط مستقيم است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 7

7- اعتقاد به پروردگار يكتا ، محور وحدت انسان ها و تشكل امّت واحده است .

إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 4

4 - توجه و اعتقاد ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، نسبت به معاد هم پاى عقيده به پروردگار يگانه هستى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 15

15 - اعتقاد و اعتراف برخى از منكران قيامت به ربوبيت خداى يگانه

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 12

12 - توكل و انابه ، ره آورد اعتقاد و باور به ربوبيت بى همتاى الهى

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

عقيده به شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 13

13- افترا بستن به خدا ( مبنى بر شريك داشتن خداوند در امر روزى ) كار دائمى معتقدان به شرك ربوبى

بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_هم ... كنتم تفترون

احتمال دارد مراد از {تفترون} همان نكته اى باشد كه در آيه آمده است و آن دخالت دادن و سهيم دانستن معبودها و يا اسباب و عوامل در امر

روزى دهى و يا نجات است.

عوامل تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 8

8 - انكار ربوبيت يگانه خدا ، نشان سطحى نگرى و فقدان انديشه صحيح

ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

عوامل توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 11

11- توحيد در ربوبيّت ، مقتضى توحيد در عبادت و يك تاپرستى است .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه إل_هًا

در استدلال اصحاب كهف ميان وحدت {إل_ه} (معبود) با يگانگى {ربّ} تلازمى انفكاك ناپذير مشهود است. آنه، با آوردن حرف {لن} - كه براى نفى ابد است - إل_ه بودن هر چيزى به جز {ربّ السم_وات و الأرض} را منتفى دانسته اند.

عوامل شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 2

2 - شرك و اعتقاد به ربوبيت جز خداوند ، نتيجه سست انديشى و دور ماندن از حكمت

قد جئتكم بالحكمة . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم

غفلت از توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 21

21 _ شرك و بت پرستى ، برخاسته از غفلت و بى توجهى انسان نسبت به ربوبيت مطلق و بى همتاى خدا بر كران تا كران هستى است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

فطريت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس -

10 - 12 - 2

2 _ توحيد ربوبى ، باور فطرى و غريزى انسان

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

از اين كه انسانها در مواقع اضطرار و در هنگامه هاى سخت و دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند ; معلوم مى شود كه اين باور، باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 12

12 _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت بى شريك خدا ، باور فطرى و غريزى هر انسان

و جاءهم الموج من كل مكان و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باورى فطرى و غريزى انسان

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

از اين كه انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى سخت، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند; معلوم مى شود كه اين، باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باورى فطرى و غريزى انسان

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

از اين كه انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند، روشن مى شود كه اين باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باور فطرى تمامى انسان ها

من بعد ما استجيب له

بنابراين احتمال كه اجابت كننده (استجيب له) فطرت انسان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

قوم عاد و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 1

1_ قوم عاد ، برخوردار از آيات و نشانه هاى بسيار براى درك توحيد ربوبى

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

متقين و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

مشركان و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 9

9- توحيد ربوبى ، از مهم ترين تعاليم قرآن كريم و مشركان داراى حساسيتى شديد نسبت به آن

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

ذكر صفت {ربّ} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به ضميمه قيد {وحده} (توحيد ربوبى) بيانگر اهميت آن در تعاليم دينى است و روى گردانى نفرت آلود مشركان از طرح آن، نشانگر حساسيت شديد آنان به آن مى باشد.

مكذبان توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 8

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، معتقد به خدا و منكر يكتايى او در ربوبيت بودند .

و يعبدون من دون اللّه . ..

و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 7

7- نجات يافتگانِ از ناگوارى ها كه به شرك روى مى آورند _ با وجود التماس به درگاه خداوند به هنگام گرفتارى _ توحيد ربوبى را قبول نداشته و عوامل ديگرى را در نجات خود دخيل مى دانند .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

{بربّهم} متعلق به فعل {يشركون} است. ذكر {ربّ} به جاى مطلق آوردن كلام و يا ذكر ساير موارد توحيد، حكايت از شرك ربوبى آنان مى كند و خود همين مى تواند قرينه باشد كه روى آوردن به شرك ربوبى، احتمال دارد ناشى از عقيده به تأثير عوامل ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 8

8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.

موجبات توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 3

3 _ دقت نظر و مطالعه در پديده هاى آسمان ها و زمين ، مايه تحصيل ايمان و موجب پى بردن به

توحيد ربوبى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

نشانه هاى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 11

11 _ جهان آفرينش ، كتاب خداشناسى و پديده هاى آن ، جلوه گاه توحيد ربوبى است .

ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق يفصل الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8،9

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

9 _ قرار دادن شب براى آرامش انسان ها و روشنايى روز براى تلاش آنان ، از نشانه هاى توحيد ربوبى است .

هو الذى جعل لكم الّيل . .. إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 5

5 _ در آسمان ها و زمين ، نشانه هاى نهفته بسيارى بر توحيد ربوبى هست كه بشر با جست و جو و مطالعه ، بدان دست خواهد يافت .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جمله {ماذا فى السماوات و الأرض} استفهاميه است; يعنى، چه چيزهايى در آسمانها و زمين هست؟ و اينكه خداوند دستور مى دهد روى اين سؤال تفكر كنيد، معنايش اين است كه جواب اين سؤال را با تفكر و مطالعه پيدا كنيد كه نتيجه آن رسيدن به توحيد ربوبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد

- 13 - 2 - 11،12

11_ آفرينش آسمان هاى متعدد و رفيع ، تسخير خورشيد و ماه ، از نشانه هاى توان و اقتدار خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يفصّل الأيت

جمله هاى {الله الذى رفع السموت . ..} حاكى است كه متعلق {آيات} اقتدار خداوند ، سلطه او بر هستى و تدبير آفرينش است ; يعنى: {يفصل الأيات الدالة على قدرته و ...}.

12_ خداوند ، موجودات هستى را ممتاز و جدا از يكديگر قرار داد تا هر يك آيت و نشانى بر قدرت و يكتايى او در تدبير هستى باشد .

يفصّل الأيت

مراد از {الأيات} (نشانه ها) مى تواند موجودات هستى از قبيل آسمانها، زمين، گياهان و . .. باشد و مى تواند مراد از آن آيات قرآنى باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر اين مبنا {تفصيل} (مصدر يفصّل) به معناى جداسازى و ممتاز قراردادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 7،8

7_ گوناگون شدن ميوه هاى درختان و محصولات كشاورزى ، على رغم بهرهورى آنها از آب با طبيعتى واحد ، از نشانه هاى توحيد و يكتايى خدا در تدبير هستى

يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض

فى الأُكل إن فى ذلك الأي_ت لقوم يعقلون

8_ مشروب شدن گياهان و درختان گوناگون به وسيله آبى با طبيعت واحد ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يسقى بماء وحد . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 4

4 - آسمان هاى هفتگانه و عرش عظيم ، مظهر ربوبيت يگانه خداوند

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 4،5

4 - جلوه ربوبيت يگانه خدا در پهنه آفاق و انفس

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

5 - وجود انسان از مظاهر مهم و بارز ربوبيت خدا

ربّ السم_وت و الأرض . .. ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

برداشت ياد شده از آن جا است كه تعبير {و ما بينهما} (در آيه پيش) شامل انسان نيز مى شده ولى با اين حال اختصاص به ذكر يافته و به صورت جداگانه مورد توجه قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 6

6 - نظامِ طلوع و غروب خورشيد ، نيازمند تدبير و نشانگر وجود پروردگار يگانه

قال ربّ المشرق و المغرب

{مشرق} و {مغرب} مى تواند

مصدر ميمى و به معناى شروق (طلوع) و غروب باشد. بنابراين {ربّ المشرق و المغرب}; يعنى، پروردگار طلوع و غروب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 3

3 - نزول باران از سمت آسمان و رويش بوستان هاى پرطراوت در پرتو آن ، جلوه تدبير خداى يگانه

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 7

7 - اجابت دعاى انسان در شرايط اضطرار و حل مشكلات وى ، از سوى خداوند ، نشانى روشن از يگانگى او و پوچى و بطلان شرك

أمّن يجيب المضط_ّر . .. و يكشف السوء ... أءل_ه مع اللّه

{أءل_ه مع اللّه}; يعنى، با توجه به اين كه تنها خداوند در شرايط اضطرار مى تواند نجات دهنده انسان ها باشد، آيا مجالى براى روى آورى به غيرخدا هست؟ هرگز!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 6،9

6 - تغيير فصول سال ، جلوه اى ديگر از ربوبيت يگانه خدا

ربّ المش_رق

9 - جلوه زيباى طلوع پيوسته ستارگان در شب ، نشان ربوبيت يگانه خداوند است .

ربّ المش_رق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {مشارق} طلوع خورشيد و نيز طلوع ستارگان در شب باشد; نه خصوص طلوع خورشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 1

1 - جلوه زيباى آسمان ، نشان ديگرى از ربوبيت يگانه خدا

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت ... إنّا زيّنّا

السماء الدنيا بزينة الكواكب

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنا زيَّنّا السماء. ..} به منزله تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از معبود واحد و توحيد ربوبىِ خداوند، سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 8

8 - متنوع و رنگارنگ بودن كشت ها ، از جلوه هاى قدرت خدا و توحيد ربوبى او است .

ثمّ يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه

آيه شريفه، درصدد بيان جلوه هايى از قدرت و توحيد ربوبى خداوند (چون نزول باران، پيدايش چشمه ها و روييدن كشت ها) است. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن قيد تنوع و رنگارنگى كشت ها، مى تواند به منظور به نمايش گذاشتن جلوه ديگرى از قدرت خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 17

17 - سامان دادن آسمان هاى هفتگانه ، تدبير امور آنها و آفرينش ستارگان و نگهبانى از آسمان ها ، جلوه اى از ربوبيت خدا و نشانه يكتايى او در تدبير هستى است .

ذلك ربّ الع_لمين . .. فقض_هنّ سبع سم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت -

41 - 53 - 14

14 - آيات آفاقى و انفسى خداوند در هستى ، نشانى از ربوبيت و تدبير يگانه او است .

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَلم يكف بربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 15

15 - آفرينش جهان و ايجاد نظام زوجيت ، تجلى ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّى . .. جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 2

2- نظام تشريع و تكوين ، متكى به پروردگار يگانه هستى

إنّا أنزلنه فى ليلة . .. رحمة من ربّك ... ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

عبارت {ربّ السماوات. ..} بدين جهت بعد از {ربّك} آمده است تا بيان كند كه پروردگارِ نازل كننده شريعت بر پيامبراكرم(ص)، همان پروردگار آسمان ها و زمين است و جز او پروردگارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 2،6

2- توحيد ربوبى در سراسر نظام هستى ، گواه توحيد ذاتى و يكتايى خداوند

ربّ السموت و . .. لا إل_ه إلاّ هو

6- بنياد هاى علمى و عقلى توحيد ربوبى ، شايسته اعتماد و اتكا است ; نه باور هاى موهوم فرهنگ شرك .

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، دلايل علمى و عقلى توحيد ربوبى مورد اشاره قرار گرفته است و از آن جا كه يكى از بهانه هاى مشركان در نفى توحيد، استناد به شيوه و باور پيشينيان بوده است; تعبير {ربّكم و ربّ آبائكم} _ در پى آن استدلال هاى عقلى و علمى _

مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 44 - 2

2 - مرگ و حيات موجودات ، جلوه اى از ربوبيت يگانه خداوند بر هستى است .

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه هو أمات و أحيا

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى رب_ّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 2

2 - نظام { زوجيت } در حيات بشر ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از ارتباط بين اين آيه و آيه {و أنّ إلى ربّك . ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 2

2 - تدارك نياز هاى خلق در پى آفرينش ايشان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... و أنّه هو أغنى و أقنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 8

8 - مرگ و فناى موجودات زنده ، نشانى از اقتدار يگانه پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك

از اين كه خداوند پس از يادآورى فناى موجودات، خود را به وصف {ذوالجلال} توصيف كرده است; مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 4،6

4 -

تغيير فصل هاى سال ، جلوه اى ديگر از ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

6 - جلوه زيباى طلوع ستارگان در شب و غروب آنها ، نشانه ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {مشارق} و {مغارب}، اعم از طلوع و غروب خورشيد و همه ستارگان باشد; نه خصوص خورشيد.

نفى شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 1،2

1 _ خداوند حقيقتى منزه از داشتن شريك در ربوبيت بر هستى

رب العلمين. لا شريك له

2 _ نبودن شريك براى خدا در ربوبيت، دليل لزوم اخلاص در پرستش او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين. لا شريك له

توصيف {الله} به ربوبيتش بر هستى (رب العالمين) و نبودن شريك براى او (لا شريك له) تعليل براى {إن صلاتى . .. لله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 7

7 _ در ربوبيت و تدبير امور انسان ، براى خداوند شريكى نيست .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

ربوبيت

آثار ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 2

2_ اطمينان به ربوبيت خدا و زدودن دل از ترديد درباره آن ، از شرايط ورود به بهشت است .

إن الذين . .. أخبتوا إلى ربهم أُول_ئك أصح_ب الجنة

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه {إخبات} به معناى اطمينان باشد. بنابراين {أخبتوا إلى ربهم}; يعنى ، به ربوبيت خدا اطمينان دارند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 6

6 - اقتضاى ايمان و قبول پروردگارى خداوند ، بنده او شدن و دستورات او را بى چون و چرا و از سر تسليم انجام دادن است .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اعبدوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 12

12 - ايمان به پروردگارى و مقام ربوبيت خداوند ، مقتضى توكّل انسان بر او ، در همه امور خويش

و على ربّهم يتوكّلون

آثار تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 14،17

14_ نپذيرفتن ربوبيت خداوند و مخالفت با پيامبران و برنامه هاى ايشان ، زمينه ساز نظام استبدادى و حاكميت ستمگران *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه ترتيب ذكرى جمله {اتبعوا . ..} بر جمله هاى سابق ، حاكى از ترتب خارجى آن باشد.

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه مورد بحث ، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 3

3_ انكار ربوبيت خدا و نافرمانى از دستورات پيامبران ، موجب لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

و أُتبعوا فى

ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة ألا إن عادًا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 6 - 2

2 - انكار صفت ربوبيت خداوند ، مساوى با كفر و موجب دوزخى شدن است .

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم

آثار جهل به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، ناشى از درك نادرست از ربوبيت خدا بر جهان هستى است .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . فما ظنّكم بربّ الع_لمين

آثار درك ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

آثار ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 -

15 - 24

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 3

3_ توجه به ربوبيت خدا ، گرايش دهنده آدمى به خضوع و خشوع در برابر او

و أخبتوا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 5

5- توجه به نقش اصلى مشيت و تقدير خدا در روزى انسان ها ، زمينه ساز اجتناب از بخل و افراط در انفاق به بخشش همه اموال و داراييهاست .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك . .. إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء

جمله {إن ربّك. ..} در مقام تعليل براى جمله {و لاتجعل يدك...} است.

بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: خداوند روزى رسان است، پس نبايد از ترس تهيدستى، بخل ورزيد و انفاق نكرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 10

10- توجه به ربوبيّت خداوند ، سوق دهنده آدمى به استغاثه و دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 7

7- توجه به ربوبيّت الهى و نقش آفرينى آن بر در و ديوار وجود ، داراى نقشى مهم و گرايش به توحيد است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مؤمن به ربوبيّت خدا است و از اين تكرار استفاده مى شود كه توجه به صفت ربوبيّت در ميان ديگر صفات الهى، اثرى خاص در پرهيز از شرك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 20

20- توجه به ربوبيّت خداوند ، برانگيزاننده انسان به عبادت خالصانه او و پرهيز از شركورزى است .

و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 7

7 - توجه زكريا به ربوبيت خداوند ، مايه اطمينان او به امكان و سهولت باردارى همسر نازايش در صورت اراده و خواست خداوند

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جمله {هو علىّ هيّن} بدون {قال ربّك} نيز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفيد اين معنا است كه اين سخن، گفته شخص عادى نيست كه در باره نحوه آن به فكر فروروى، بلكه گفته پروردگار تو است و او كه تو را

از هيچ آفريد، در شيوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 9

9- توجه مريم ( س ) به ربوبيت خداوند ، را به آسانى و امكان بارداريش به عيسى ( ع ) مطمئن مى ساخت .

قال ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 7

7- توجه به فراگير بودن ربوبيتِ خداوند بر همه آدميان ، زمينه ساز ترك پرستش غير او است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فاعبدوه مى باشد، يعنى اعبدوا اللّه لأنّه ربّى و ربّكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 3

3 - توجه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز ترس از او است .

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

اضافه {ربّ} به ضمير {كم} مى تواند براى رساندن اين نكته باشد كه خداوند، چون پروردگار شما است، از او بترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 12

12 - توجه به مقام ربوبى پروردگار ، مايه تواضع و ستايش به درگاه وى و تنزيه او از هر كاستى و نقص است .

خرّوا سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 2

2 - توجه به ربوبيت خداوند ، موجب شيفتگى انسان نسبت به انجام دستورات او است .

و الذين استجابوا لربّهم

با توجه به توضيح برداشت قبل و به كار رفتن كلمه {ربّ}،

مى توان استفاده كرد كه در اثر توجه به ربوبيت الهى، فرمان هاى خداوند براى انسان، سهل و آسان گشته و انسان مشتاقانه به اجراى آن خواهد پرداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 4

4 - توجه به ربوبيت الهى بر وجود انسان ، زداينده هر شگفتى درباره قدرت او

قالوا كذلك قال ربّك

آوردن وصف {ربّك}، دربردارنده نوعى استدلال بر قدرت خدا مى باشد; يعنى، آن كه وجود تو را پروريده، قادر است كه پيرزنى نازا را نيز بارور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 1

1 - توجه به نمود هاى تدبير و ربوبيت عالى خداوند ، زداينده هر ترديد درباره نعمت بخشى هاى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

فاى تفريع در {فبأىّ. ..} مى رساند كه با توجه به آنچه در آيات پيشين گفته شده، انتظار نمى رود كسى در رابطه با خداوند و آثار رحمت خيز او گرفتار ترديد و شك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 5

5 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه هراس از فرجام مخالفت با او است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 15

15 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه خداترسى و پيدايش هول و هراس در دل عاقبت انديشان

ذلك لمن خشى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه

به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .

لربّه لكنود

تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 9

9 - توجّه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز تسبيح ، حمد و استغفار به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

آثار ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 6

6- انسان ها داراى زمينه هاى دستيابى به منزلتى فراتر از فرشتگان و شايستگى براى سجده ملائكه بر ايشان هستند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

آثار ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 5

5 _ فرستادن آيات و معجزات، مقتضاى ربوبيت خداوند و عنايت او به هدايت مردم

و ما تأتيهم

من ءاية من ءايت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 3

3 _ گرد آمدن آدميان در پيشگاه خداوند در قيامت، مقتضاى ربوبيت اوست.

أن يحشروا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 21

21 _ ربوبيت و غفران و رحمت الهى مقتضى آسان نمودن تكاليف در شرايط اضطرار است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 7

7 _ ربوبيت الهى، مقتضى اميدبخشى به همگان و امهال و هشدار به مجرمان

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 3

3 _ نبوت ، امرى ضرورى و لازم و از مقتضيات ربوبيت خدا نسبت به انسان است .

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 3،18

3 _ بعثت پيامبر اكرم ( ص ) و نزول قرآن ، از مقتضيات ربوبيت خدا بر انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم . .. إن ربكم اللّه

18 _ پرستش خدا ، مقتضاى پذيرش ربوبيت او بر انسان و جهان است .

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 7

7 _ ربوبيت خداوند

، مقتضى دستگيرى و هدايت پيوسته مؤمنان نيك كردار

إن الذين ءامنوا . .. يهديهم ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 11

11 _ امهال جوامع شرك پيشه در دنيا و تأخير انداختن كيفر آنان به جهان آخرت ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى خدا نسبت به انسانها

و لو لا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم فيما فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 4

4 _ حكم الهى به محروميت اهل فسق از گرايش به ايمان ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى اوست .

كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا أنهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 13

13 _ ربوبيت و پروردگارى خدا ، مقتضى نزول قرآن

من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 5

5 _ ربوبيت الهى ، مقتضى تحقق قطعى وعده هاى اوست .

قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 57 - 4

4 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى نزول كتابى پندآموز ، شفابخش ، هدايتگر و رحمت بخش است .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدًى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 9

9 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى نظارت همه جانبه او بر جهان هستى است .

و ما يعزب عن ربك

من مثقال ذرة فى الأرض و لا فى السماء . .. إلا فى كتب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 6

6 _ بهره مندى فرعون و اطرافيان او از ثروت هاى خدادادى ، مقتضاى ربوبيت الهى بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 15

15 _ ربوبيت الهى ، مقتضى داورى نسبت به اختلافات مردم در قيامت

إن ربك يقضى بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 9

9 _ ربوبيت الهى ، مقتضى نزول قرآن بر پيامبر اكرم ( ص ) بوده است .

لقد جاءك الحق من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 3،5

3 _ محكوم شدن مكذبان آيات الهى به عذاب استيصال ، از شؤون ربوبيت الهى و مقتضاى آن است .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

5 _ محروم ساختن تكذيب كنندگان آيات الهى از ايمان ، سنت خدا و مقتضاى ربوبيت اوست .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 8

8 _ مختار و آزاد بودن انسان در پذيرش و عدم پذيرش دين ، مقتضاى ربوبيت خداست .

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض كلهم جميعاً أفأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 108 - 5

5 _ ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن كتاب و راهنمايى مردم به وسيله آن است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 12

12_ حمايت خداوند از پيامبران در برابر دشمنان آنان ، مقتضاى ربوبيت او و پايه قرار دادن افعالش بر حكمت و صواب است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم . .. إن ربى على صرط مستقيم

{إنى توكلت . ..} متضمن حمايت خداوند از هود پيامبر مى باشد و جمله {إن ربى ...} تعليل براى اين معناست. بنابراين راستى و درستى كارهاى خداوند ، اقتضا مى كند كه هود(ع) را در برابر دشمنانش ، حمايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 3

3_ كيفر ستم كاران و گنه پيشگان ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت تدبير امور انسانهاست .

مسوّمة عند ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 2

2_ رحمت خدا بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

إلاّ من رحم ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 18

18_ روند حوادث و رخداد هاى تاريخ ، به تدبير و تقدير خدا و در اختيار اوست .

و قال الذى اشتريه . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 4

4_ بهره مندى يوسف ( ع ) از

برهان و حجت الهى ( مشاهده ربوبيت خدا و . . . ) عامل عصمت او از ارتكاب گناهان

لولا أن رءا بره_ن ربه كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 7

7_ ربوبيّت خدا بر انسانها ، مقتضى تشكيل دادن قيامت و آفرينش مجدد انسان ها پس از مرگ است .

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 14

14_ نويد به مغفرت گناه بندگان و تهديد آنان به عذاب شديد ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

و إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 15

15- ربوبيت الهى ، مقتضى بيرون آوردن بندگان خويش از گمراهى كفر ، و هدايت آنان به نور ايمان

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 3

3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 8

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 7

7- مؤمنان داراى عمل

صالح ، مورد عنايت پروردگار خويش بوده و ورود و جاودان ماندنشان در بهشت برخاسته از ربوبيت اوست .

أُدخل الذين ءامنوا . .. جنّ_ت ... خ_لدين فيها بإذن ربّهم

اضافه شدن {ربّ} به ضمير {هم}، كه مرجع آن {الذين آمنوا} است، مشعر به معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 4

4- ثمربخشى اعتقادات حق برخاسته از ربوبيت خداوند است .

تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 9

9- ربوبيت الهى ، مقتضى استجابت دعا و پذيرش درخواست هاى بندگان است .

ربّنا و تقبّل دعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 2

2- ربوبيت خداوند براى انسان ها ، مقتضى گردآورى آنها در روز قيامت

و إن ربّك هو يحشرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 4

4- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگويى قصه خلقت انسان براى پيامبر ( ص )

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 5

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش عالمانه جهان است .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 4

4- ربوبيت الهى ، مقتضى بازپرسى و كيفر و پاداش دادن در برابر اعمال و رفتار آدمى است .

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا

يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 5

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى فرو فرستادن قرآن ( تعاليم دين ) بر بندگان خويش

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 7

7- ربوبيت خداوند ، شايسته توكل همه جانبه به اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 2

2- الهام خداوند به زنبور هاى عسل و هدايت آنها به ساختن خانه هايى مناسب براى خود ، به مقتضاى ربوبيت اوست .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. و ممّا يعرشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7،8

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

8- ربوبيت خداوند ، مقتضى سلوك خاشعانه و منقادانه جهان و انسان در مسير تعيين شده از جانب او

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

آيه شريفه هر چند درباره زنبور عسل است، ولى ياد زندگى آنان براى انسان مى تواند گوياى اين پيام باشد كه: انسان نيز مانند ديگر موجودات طبيعت، بايد در مسير پروردگارش گام بردارد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 7

7- ربوبيت خداوند ، مقتضى توكل بر اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 9

9- ربوبيت خداوند ، مقتضى غفران و رحمت گسترده نسبت به گناهكاران توبه كننده است .

إن ربّك للذين . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 9

9- تبيين نهايى حق و باطل و فيصله دادن به اختلافات بشرى ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إن ربّك ليحكم . .. فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 2

2- رشد و كمال پيامبر ( ص ) در پرتو ربوبيت الهى ، مقتضى دعوت ديگران به راه خداست .

ادع إلى سبيل ربّك

واژه {ربّ} _ كه در لغت به معناى تربيت است (مفردات راغب) _ مى تواند اشاره به اين جهت داشته باشد كه: بهرهورى پيامبر(ص) از ربوبيت خدا، مقتضى آن است كه آن حضرت ديگران را نيز از ربوبيت خدا بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر

بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 5

5- مقام ربوبيت الهى ، مقتضى عطا و افاضه پياپى و مستمر به آدميان

كلاّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 2

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 11

11- امكانات مادى و نعمت هاى خداوند ، نشأت يافته از ربوبيت خدا و در جهت رشد و تكامل انسان است .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 3،4

3- ربوبيت خدا ، مقتضى مقدر كردن تفاوت روزى براى بندگان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

4- تفاوت روزى انسان ها ، تدبير الهى در جهت پرورش و رشد آنان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تأكيد بر ربوبيت الهى در مورد {يبسط} و {يقدر} مى رساند كه اين بسط و تقدير نشأت يافته از ربوبيت اوست (تا چرخ زندگى بچرخد و انسانها در پرتو اين تفاوت آزمايش شوند و تكامل يابند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 4

4- ارائه تعاليمى حكيمانه از سوى خداوند براى بشر ، مقتضاى ربوبيت اوست .

ذلك ممّا

أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 2،7

2- ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل به احوال انسانهاست .

ربّكم أعلم بكم

7- ربوبيت الهى ، مقتضى دادن پاداش و يا كيفر به انسانهاست .

ربّكم . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 3

3- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى او به همه موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 5،14

5- ربوبيت خداوند ، سزاوار تقرب به اوست .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

14- اميد به رحمت خداوند و ترس از عذابش ، مقتضاى ربوبيت اوست .

إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 8

8- ربوبيت خداوند ، مقتضى احاطه كامل به همه انسانهاست .

إن ربّك أحاط بالناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 10

10- ربوبيت خداوند ، مقتضى حمايت از بندگان خويش

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 9

9- ربوبيت الهى ، مقتضى آگاهى عميق او به هدايت پيشگان و تمايز آنان با ديگران

فربّكم أعلم بمن هو أهدى سبيلاً

ذكر صفت {ربّ} به جاى

اسم {الله} و يا صفات ديگر براى بيان آگاهى خداوند از گروههاى انسانى، مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 7

7- ربوبيت كامل خداوند نسبت به انسان ها ، مستلزم تخلف ناپذيرى وعده هاى او

سبح_ن ربّنا إن كان وعد ربّنا لمفعولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 3

3- ربوبيّت پروردگار ، مقتضى سلب نعمت از فخر فروشان و مشركان دل بسته به دنيا واعطاى نعمتى افزون تر به موحدان است ،

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك و يرسل عليها حسبانًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 4

4- ربوبيّت الهى ، مقتضى حشر آدميان و عرضه شدن آنان در پيش گاه پروردگار است .

و حشرن_هم . .. و عرضوا على ربّك صفًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 18،19

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بى عدالتى ، مقتضاى ربوبيّت او است .

و لايظلم ربّك أحدًا

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكت_ب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 11

11- ربوبيّت و پروردگارى خدا ، مقتضى التجاى انسان به درگاه وى براى طلب آمرزش است .

و يستغفروا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 57 - 4

4- ربوبيّت الهى ، مقتضى ارائه آيات ، براى رشد و تعالى بشر است .

ذكّر بأي_ت ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 16

16- خضر ( ع ) با توجّه دادن موسى ( ع ) به تدبير فراگير الهى ، حفاظت اموال يتيمان را ، برخاسته از گستردگى ربوبيّت خداوند دانست .

فأراد ربّك

خضر(ع) با اضافه {ربّ} به ضمير خطاب (ربّك) به موسى(ع) اين نكته را بيان داشته است كه گرچه ترميم ديوار، به تغذيه و تربيت جسم تو كمكى نكرد، ولى مالك و مدّبر تو، مالك و مدّبر يتيمان نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 3

3- ذوالقرنين ، خود را مملوك خداوند و عطيه هاى الهى را ، برخاسته از مقام ربوبيّت او مى دانست .

ما مكّنّى فيه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 3

3- ربوبيّت خداوند مقتضى ارائه آيات در جهت هدايت مردم است .

كفروا بأي_ت ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 6،7

6- ربوبيّت خداوند مايه پيدايش آفريده ها و ارائه رهنمود هاى او است .

لكلم_ت ربّى . .. كلم_ت ربّى

7- پيامبر ( ص ) متكى به مبدأ لايزال هستى و تحت ربوبيّت خاص او است .

لكلم_ت ربّى . .. كلم_ت ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 15

15- صالح و شايسته شدن فرزندان ، به دست

خداوند و از شؤون ربوبيت او است .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 11

11- قبول درخواست آمرزش ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 13

13- ربوبيت الهى ، مقتضى اجابت دعا هاى بندگان است .

و أدعوا ربّى . .. بدعاء ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 3

3- ربوبيت و تدبير كارآمد و دقيق خداوند بر سرتاسر هستى ، دليل منزّه بودن او از نسيان

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت والأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 71 - 4

4- ورود همه آدميان به جهنم ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

كان على ربّك حتمًا مقضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 11

11- ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى پاداش به اعمال صالح

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 5

5 - شرح صدر ، بخشش خداوند و برخاسته از مقام ربوبيت او است .

قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش موجودات و هدايت آفريده ها به كمال وجودى آنها است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء

خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 15

15 - خشم الهى بر مرتدان و بازگشت كنندگان به شرك و بت پرستى ، مقتضاى ربوبيت او است .

أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 19

19 - علم ، موهبتى از ناحيه خداوند و نشأت گرفته از ربوبيت او است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 14

14 - ارائه دلايل روشن از سوى خداوند بر رسالت پيامبران ، برخاسته از ربوبيت او است .

ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 9

9 - اتمام حجت و فرستادن پيامبران براى ابلاغ آيات الهى ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 4

4- وحى الهى ، يادآورى به مردمان و نجات آنان از غفلت و بى خبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 8

8- ربوبيت الهى ، مقتضى روى آورى انسان به درگاه او به هنگام رنج و نياز

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى روى آوردن به درگاه او به هنگام نياز

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 5

5- ربوبيت خدا نسبت به آدميان ، مستلزم پرستش او است .

أنا ربّكم فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع {اعبدون} به {أنا ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى رحمت بى كران و يارى بخشى بندگان است .

و ربّنا الرحم_ن المستعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 7

7 - وضع قوانين و مقرارت سعادتبخش از سوى خداوند ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى او است .

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 10

10 - ربوبيت الهى ، مقتضى پاداش به مبلغان دينى

فخراج ربّك خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 7

7 - ربوبيت خدا ، مقتضى حسابرسى اعمال و كيفر كافران

فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 -

5

5 _ تأمين خواسته هاى متقين در بهشت ، برخاسته از ربوبيت خداوند

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 14

14 _ آزمايش انسان ها براى توانمند ساختن روحيه آنها ، به اقتضاى ربوبيت خدا و ناشى از بصيرت و بينايى او به احوال آنان

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى راهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان و نصرت و يارى آنان

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى حركت انسان به سوى او و برگزيدن راه الهى ( دين )

إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 5،7

5 - فرستادن رسولان ، برخاسته از مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

7 - جهان آفرينش ، برخوردار از رشد و تكامل در پرتو ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

پروريدن، ايجاد حالتى است در شىء پس از حالت پيشين تا آن گاه كه به حدّ تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى جهان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 11

11 - ربوبيت الهى ، مقتضى آمرزش خطا ها و گناهان بندگان

مؤمن

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا أن كنّا أوّل المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 7

7 - ربوبيت الهى ، مقتضى هدايت خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 4

4 - ربوبيت خدا ، نشانگر قدرت او در رساندن فيض به خلق

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

آمدن {ربّ العالمين} در برابر ضمير {هم} _ كه به بت ها بازمى گردد _ مى تواند اشاره به عجز و بى خاصيتى بت ها داشته باشد; در حالى كه پروردگار جهانيان، به دليل پروردگارى اش، در يارى رساندن به انسان ها، توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دل بستن انسان ها به مغفرت و آمرزش او در روز قيامت

ربّ الع_لمين. .. الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حساب رسى از اعمال بندگان است .

إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 12

12 - ربوبيت خدا بر نظام عظيم و پهناور هستى ، گواه نامحدود و منزه بودن او از هرگونه نقص و كاستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

وصف {ربّ العالمين} مشعر به عليت است; يعنى، چون او پروردگار همه عوالم هستى است، از هر نقص و كاستى منزه

و از قرار گرفتن در مكان و محدود شدن در آن مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 24،25

24 - غنا ( بى نيازى ) و كرم ( بخشندگى ) لازمه پروردگارى خداوند

فإنّ ربّى غنىّ كريم

25 - ربوبيت آميخته به غنا و كرم خداوند ، مقتضى نعمت بخشى به خلق حتى با وجود ناسپاسى آنان

و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

ارتباط {فإنّ ربّى} با {من كفر} بيانگر اين نكته است كه گرچه ناسپاسان، مستحق دورى از رحمت و نعمت اند; اما چون خداوند در مقام ربوبيت است و غنى و كريم نيز مى باشد، باز بر آنان نعمت هايش را ارزانى مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى شمول و فراگير بودن فضل و رحمتش برتمامى مردمان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 3

3 - ربوبيت خدا ، مستلزم آگاهى كامل او از نهان و آشكار خلق

و إنّ ربّك ليعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 3

3 - داورى ميان حق پذيران و حق ناپذيران از شؤون ربوبيت خداوند

إنّ ربّك يقضى بينهم

تكيه بر وصف ربوبيت خداوند _ و نه هر اسم يا وصف ديگر _ بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 16

16 - ربوبيت الهى ،

مقتضى نظارت دائمى و همه جانبه او بر اعمال خلق

و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى هر اسم يا صفت ديگر، مى تواند از آن جهت باشد كه صفت ربوبيت، مستلزم داشتن نظارت دائمى و همه جانبه بر كار خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 6

6 - راهنمايى گمشدگان ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى خداوند

قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 8

8 - سرپرستى و تأمين روزى انسان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فقال ربّ إنّى لما أنزلت إلىّ من خير فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 3

3 - ربوبيت خدا ، مقتضى داورى ميان پيامبران و تكذيبگران رسالت ايشان

و قال موسى ربّى أعلم بمن جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 3

3 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن بر آن حضرت ، جلوه رحمت و مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ل_كن رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 6

6 - گزينش پيامبر و تبيين وظايف خلق ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 4

4 - آگاهى همه جانبه به نهان و آشكار مردم ،

از شؤون ربوبيت خداوند

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تكيه بر وصف ربوبيت به جاى هر اسم يا وصف ديگر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 13

13 - ربوبيت خدا بر مردمان ، مقتضى بعثت پيامبران براى هدايت و راهنمايى آنان

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 6

6 - بعثت پيامبران ، مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا به درگاه او و استمداد از او است .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اتّكا و توكّل همواره بر او در همه امور است .

على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 15

15 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حضور انسان ها در پيشگاه خداوند است .

و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون

ذكر وصف ربوبيت در مورد لقاءاللّه مى تواند ناظر به برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 5

5 - ربوبيّت خداوند ، متقضى پناه جستن به او در خطرات و سختى ها

است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 4،5

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى هدايت بندگان است .

هدًى من ربّهم

5 - هدايت شدن محسنان ، نشأت يافته از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك على هدًى من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 2 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، مقتضى فرستادن قرآنى خلل ناپذير و متقن است .

تنزيل الكت_ب لاريب فيه من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، منشأ نزول كتاب آسمانى ( قرآن و . . . ) است .

تنزيل الكت_ب . .. بل هو الحقّ من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 11

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگشت انسان ها به سوى او پس از اتمام حيات دنيوى است .

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 10

10 - درخواست از خدا براى نجات از گرفتارى ، مقتضاى ربوبيت او است .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، متقاضاى دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 3

3 - ربوبيت

و پروردگارى خدا مقتضى حلِّ نهايى اختلافات بشر است .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى ارسال وحى به پيامبر ( ص ) است .

و اتّبع ما يوحى إليك من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضاى اظهار تضرّع به درگاه او است .

ربّنا إنّا أطعنا سادتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، مقتضاى استدعا به درگاه او است .

ربّنا ءاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 7،14

7 - تحقق روز قيامت ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

و ربّى لتأتينّكم

14 - ربوبيت خداوند ، مقتضى داشتن علم غيب و احاطه علمى بر همه موجودات

و ربّى . .. ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة ... و لا أصغر من ذلك و لا أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى تحت اختيار درآوردن جنّيان براى سليمان ( ع )

و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 4،8

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى روزى به بندگان

من رزق ربّكم

8 - آمرزش گرى خداوند ، برخاسته از ربوبيت او

است .

و ربّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى نگهبانى بر هر چيز است .

و ربّك على كلّ شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 13

13 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اظهار حق براى بندگان

قالوا ماذا قال ربّكم قالوا الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 26 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى جمع انسان ها در قيامت و داورى نهايى بين جريان حق و باطل

قل يجمع بيننا ربّنا ثمّ يفتح بيننا بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 15

15 - ربوبيت الهى ، مقتضى مؤاخذه كافرانِ به قرآن

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند رب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 2

2 - ربوبيت الهى ، مقتضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، متقضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 3،9

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه او از غيب و نهان ها است

.

إنّ ربّى . .. علّ_م الغيوب

{علاّم الغيوب}، خبر مبتداى محذوفى مثل {هو} است كه مرجع آن {ربّى} است.

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى فرو فرستادن قرآن كريم

قل إنّ ربّى يقذف بالحقّ

{ال} در {الحقّ} مى تواند عهد بوده و به قرآن كريم (ذكر شده در آيات سابق) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ارسال وحى به منظور هدايت بندگان است .

و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 34 - 10

10 - آمرزندگى و قدردانى از بندگان ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

إنّ ربّنا لغفور شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن پيامبران براى انسان ها

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 58 - 5

5 - سلام و تحيت خداوند به بهشتيان ، برخاسته از ربوبيت و مهربانى او به خلق است .

سل_م قولاً من ربّ رحيم

برداشت ياد شده، از بيان دو صفتِ {ربّ} و {رحيم} براى خداوند (در اين آيه شريفه) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى توفيق دادن و نعمت بخشيدن به بندگان مخلَص خود

عباد اللّه المخلصين . .. و لولا نعمة ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

صافات - 37 - 99 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى هدايت و راهنمايى بندگان خالص خود در صحنه هاى دشوار زندگى

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 10

10 - ربوبيت الهى ، مقتضى استجابت دعاى بندگان خالص است .

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 11

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حمد و ستايش است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 5

5 - برگزيدن انسانى از ميان توده هاى مردم براى دريافت وحى و رسيدن به پيامبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 20

20 - ربوبيت خداوند ، مقتضى درخواست آمرزش از او است .

فاستغفر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آمرزش است .

قال ربّ اغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 21

21 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال بندگان

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 9

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اميدوارى

انسان به رحمت او است .

و يرجوا رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى و پرهيزكارى است .

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 8

8 - هدايت انسان هاى حق پذير و داراى شرح صدر ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 31 - 6

6 - داورى خداوند در روز رستاخيز ميان مردم ، مقتضاى ربوبيت او است .

ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 5

5 - تأمين تمامى خواسته هاى تقواپيشگان در آخرت ، مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى توبه و بازگشت گنه كاران به سوى او و تسليم شدنشان در برابر او است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى نزول وحى و كتاب آسمانى

أُنزل إليكم من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 21

21 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حمد و ستايش

است .

الحمد للّه ربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده

و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 11

11 - ربوبيت الهى ، مقتضى رحمت و علم گسترده به همه چيز است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پناهندگى به او در سختى ها است .

قال . .. عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 13

13 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن رسول و ارائه دين به بشر ، همراه با دليل و برهان روشن و اثباتگر

و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

برداشت ياد شده از آمدن قيد {من ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى انحصار دعا و درخواست از او است .

ادعوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 15

15 - ربوبيت خداوند ، مقتضى تسبيح و حمد پيوسته او است .

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64

- 15

15 - افاضه خير ها و بركت ها بر جهانيان ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 19

19 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حمد و ستايش است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 2

2 - مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم فراگير او نسبت به انسان ها و اعمال آنان

ظننتم أنّ اللّه لايعلم . .. ظننتم بربّكم

لحن انكارآميز آيه و تعبير {ظننتم} و نيز آمدن صفت {ربّ}، نشانگر برداشت يادشده است; يعنى، اين گونه گمان درباره {پروردگار} گمانى بى جا و ناروا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 10

10 - مقام پروردگار ، مقتضى جامعيت و برخوردارى از بخشايش و جزادهى

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 3،10

3 - آگاهى خداوند از زمان برپايى قيامت ، لازمه ربوبيت او است .

و ما ربّك بظلّ_م . .. إليه يردّ علم الساعة

با توجه به رجوع ضمير {إليه} به {ربّك} در آيه قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

10 - آگاهى به روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد

جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ بعلمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 4 - 2

2 - وحى و بعثت پيامبران ، مقتضاى مالكيت و ربوبيت بى شريك خدا بر جهان و انسان

كذلك يوحى إليك . .. له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 24

24 - ربوبيت الهى بر همگان ، مقتضى اجراى عدالت در ميان همه آنان

أُمرت لأعدل بينكم اللّه ربّنا و ربّكم

جمله {اللّه ربّنا} مى تواند تعليل براى {أمرت لأعدل} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، نسبت به انسان ها و تدبير امور آنان ، مقتضى پاسخ گويى انسان به دعوت او

استجيبوا لربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 3

3 - معاد و بازگشت به سوى خداوند ، لازمه ربوبيت مدبرانه او نسبت به انسان و جهان

و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

از آيه قبل استفاده شد كه هماهنگى طبيعت با نيازهاى انسان يك اتفاق نيست; بلكه براساس تدبير و ربوبيت خاص و عالمانه شكل يافته است. اكنون در اين آيه نتيجه مى گيرد كه وجود همان ربوبيت حسابگر و آگاه، مستلزم آن است كه حركت انسان در طبيعت، بى فرجام نباشد و از حيطه تدبير و ربوبيت خداوند خارج نشود; بلكه به سوى او بازگردد و در حلقه فرمان الهى تداوم يابد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 5

5 - فرزنددارى و دل مشغولى به فرزند ، ناسازگار با مقام ربوبيت عام الهى *

قل إن كان للرحمن ولد . .. سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

يادكرد {ربّ السماوات. ..} در پى نفى فرزند از خدا، ممكن است اشاره به اين نكته داشته باشد كه فرزند، براى پدر وابستگى آور است و خداوندى كه داراى ربوبيت عام مى باشد، نفس ربوبيت عامش گواه بى فرزندى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 1

1- ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، خود گواه الوهيت بى همتاى او است .

ربّ السموت و الأرض . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 6

6- ربوبيت الهى ، مقتضى التجا و روى آورى به درگاه او

فدعا ربّه

از اين كه موسى(ع) در دعاى خويش، به ربوبيت الهى توسل مى جويد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 3

3 - آيات الهى در نظام تكوين و تشريع ، نشأت يافته از مقام ربوبيت و در جهت تكامل خلق

و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم

با توجه به اين كه در آيات پيشين، هم سخن از نشانه هاى تكوينى خدا و هم سخن از قرآن به ميان آمده است; واژه {آيات} در اين آيه مى تواند به هر دو بخش اشاره داشته باشد. وصف {ربّ} نيز بيانگر جنبه ربوبيت و تكامل

بخشى اين آيات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 9

9 - ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها ، مقتضى بر پا ساختن قيامت و بازگرداندن آنان به سوى خويش

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

كاربرد وصف {ربّ} در آيه شريفه، گوياى اين نكته است كه ربوبيت الهى نقشى عمده در رجعت آدميان و حيات اخروى آنان دارد; يعنى، از آن جهت كه خداوند، پروردگار و رشددهنده خلق است، مى بايست حيات را در جهان آخرت تداوم بخشد تا خلق به كمال خويش برسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 3

3 - ربوبيت يگانه خداوند در جهان هستى ، نمودى از عظمت و كبريايى او است .

ربّ السموت و ربّ الأرض . .. و له الكبرياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 11

11- ربوبيت الهى ، مقتضى فرو فرستادن برنامه و قانون حق براى بشر

بما نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم

از ارتباط {ما نزّل}، {الحقّ} و {من ربّهم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 5

5- حقايق نازل شده از مقام ربوبيت الهى ، مايه رشد و تعالى و مصونيت از پوچى است .

و أصلح بالهم . ذلك بأنّ ... اتّبعوا الحقّ من ربّهم

وصف {ربّ} در آيه شريفه، مشعر به علّيت است; يعنى، آنچه از سوى {ربّ} نازل شود، جز در جهت تكامل نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 6

6- ربوبيت الهى ، مقتضى تكامل بخشيدن به انسان ها ، با ارائه دلايل روشن به ايشان

كان على بيّنة من ربّه

وصف {ربّه} مشعر به عليت است; يعنى، خداوند از آن جهت كه {ربّ} و پرورش دهنده است، دلايل روشنى در اختيار خلق قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 4

4 - ربوبيت الهى ، مقتضى مجازات كافران و حق ستيزان

إنّ عذاب ربّك لوقع

از اضافه {عذاب} به {ربّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 6،11

6 - رهايى از عذاب دوزخ در پرتو ربوبيت خداوند ، خود نعمتى بزرگ براى تقواپيشگان

و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

11 - اعتراف متقين به نقش اصلى ربوبيت خداوند ، در هدايت آنان به بهشت و نجات از دروخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

قيد {بماآتاهم. ..} مى رساند كه پارسايان بهشتى، در عين برخوردارى از نعمت ها، گرفتار غفلت نشده و مغرور به تقواى خود نمى باشند; بلكه توجه دارند كه به هر نعمتى رسيده اند و از هر بلايى كه رهيده اند جز در پرتو امداد و رهنمودهاى رشد آفرين خداوند و الطاف او نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 3،7

3 _ پيامبر ( ص ) ، در پرتو ربوبيت ويژه الهى و در منظر عنايت و حمايت او

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

7 - موضع گيرى تكذيب گران در برابر

پيامبر ( ص ) و مهلت دهى خداوند به آنان و تأخير در مجازات آنان ، قضاى الهى و مقتضاى ربوبيت او است .

و اصبر لحكم ربّك

{حكم} به معناى قضا است. مفسران با توجه به ارتباط آيه با آيات پيشين، بر آنند كه مراد از {لحكم ربّك} قضاى الهى درباره تكذيب كنندگان و افعال آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 18 - 3

3 - مشاهده آثار بزرگ ربوبى خداوند ، آخرين دستاورد پيامبر ( ص ) در كنار { سدرة المنتهى }

لقد رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى التجاى بندگان به او ، در دشوارى ها

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط {ربّكما} با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 2

2 - ربوبيت الهى در حق خلق ، مستلزم مسدود ساختن راه هرگونه فرار از كيفر كردارشان در قيامت

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از به كار رفتن وصف {ربّكما} و ارتباط آن با مفاد آيه قبل _ كه بيانگر ناتوانى فرار از صحنه قيامت بود _ مطلب بالا استفاده

مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 6

6 - پايان پذيرى عمر زندگى دنيا ، در راستاى ربوبيت الهى براى خلق است ; نه زوال هميشگى آنان .

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه {انشقاق آسمان} زمينه ساز برپايى قيامت است، خداوند با تذكر ربوبيت خويش به خلق، يادآور شده است كه اين فروپاشى به معناى نابودى ابدى نيست; بلكه كارى در راستاى ربوبيت هميشگى خدا نسبت به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 5

5 - افاضه خير ها و بركت ها ، برخاسته از ربوبيت خداوند

تب_رك اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 8

8 - ربوبيت خداوند بر جهان هستى ، مقتضى تسبيح و تنزيه او است .

نحن خلقن_كم . .. نحن جعلن_ها تذكرة ... فسبّح باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 6

6 - بعثت پيامبران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در راستاى تربيت و رشد و كمال انسان ها

و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

{ربّ}; يعنى، تربيت كننده و تربيتْ ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يارى جستن از او و التجاى به درگاه وى

ربّنا عليك

توكلنا . .. ربّنا لاتجعلنا ... ربّنا إنّك أنت العزيزالحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه و برتر او نسبت به احوال انسان ها است .

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 19 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى كيفر و مجازات كافران تكذيب گر و ثروتمندان مغرور

فلاتطع المكذّبين . ..أن كان ذا مال و بنين ... فطاف عليها طائف من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 3

3 - برگزيدن افرادى از ميان مردم به رسالت و پيامبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

فاجتب_يه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى بعثت پيامبران و عقوبت دشمنان ايشان است .

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى كيفر دادن گناه كاران است .

إنّ عذاب ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 5

5 - ربوبيت خداوند نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دليل توانايى او بر احياى مجدد انسان ها است .

بربّ المش_رق و المغ_رب إنّا لق_درون . على أن نبدّل خيرًا منهم و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ارائه شكوائيه به درگاه او است .

قال ربّ إنّى دعوت قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آمرزش خواهى از او است .

ربّ اغفر لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ياد دائم او در دل ها است .

و من يعرض عن ذكر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 5

5 - ربوبيت بى همتاى خداوند ، مقتضى انحصار خواندن و عبادت به او است .

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يادكردن نام او در همه احوال

و اذكر اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، مقتضى توجه كامل خلق به او و ياد دائمى او در زندگى است .

و اذكر اسم ربّك . .. ربّ المشرق و المغرب

توصيف خداوند به {ربّ المشرق. ..} پس از توصيه به ياد دائمى او و توجه كامل به او در زندگى _ مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل -

73 - 19 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى در پيش گرفتن راه او ( راه دين ) است .

اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال

إنّا نخاف من ربّنا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ذكر و ياد هميشگى خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 2

2 - خداوند ، به اقتضاى ربوبيت خويش ، تقواپيشگان را از پاداش هاى اخروى بهره مند مى سازد .

جزاء من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 6،13

6 - پاداش رسانى به اهل تقوا در قيامت ، اقتضاى تدبير نظام هستى و لازمه ربوبيت خداوند بر جهان است .

جزاء من ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

13 - ناتوانى همگان ، از اعمال نظر و دخالت در تصميم گيرى هاى جهان آخرت ، برخاسته از فراگير بودن ربوبيت خداوند و گستردگى رحمت او است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن لايملكون منه خطابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 7

7 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن پيامبران است .

إذ ناديه ربّه

محتواى نداى خداوند _ به قرينه آيه بعد _ فرمان رسالت موسى(ع) بوده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 16

16 - ربوبيت خداوند ، مقتضى برخوردى سخت با هواپرستان

خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

در آيه شريفه ترس هر كس از ربوبيت خداوند، مقدمه نهى خود از هوا و هوس قرار داده شده است. بنابراين هواپرستان، بايد از خداوند به دليل ربوبيت او، هراس داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 2

2 - بهشت و پاداش هاى اخروى ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند است .

من خاف مقام ربّه . .. فإنّ الجنّة هى المأوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 3

3 - تصميم گيرى درباره امور قيامت و تعيين زمان آن ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

إلى ربّك منتهيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 7،9

7 - ربوبيت خداوند بر انسان ها و سلطه او بر تمام امور آنان ، علت مشروط بودن خواسته هاى آنان به خواست خداوند است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

توصيف {اللّه} به وصف {ربّ العالمين}، به منزله بيان علّت براى نكته مطرح شده در آيه شريفه است.

9 - مشيت هاى الهى ، در راستاى ربوبيت او بر عوالم هستى است .

إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات حرام خواران و كم فروشان

ويل للمطفّفين .

.. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 9

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى وجود يافتن قيامت و ملاقات انسان ها در آن ، با خداوند است .

إلى ربّك كدحًا فمل_قيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 9

9 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، مقتضى شناخت ذات و حالات آنان است .

إنّ ربّه كان به بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 5

5 - سخت گيرى بر كافران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت پيشبرد اهداف رسالت پيامبر ( ص ) است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 7

7 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، جلوه گر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن

و ربّك الاكرم . الذى علّم بالقلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 5

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ، جلوه گر در آگاهى بخشيدن به او است .

و ربّك الأكرم . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم

چه اين آيه خبر براى {ربّك} باشد و چه {الأكرم} خبر آن بوده و اين آيه بدل براى {علّم بالقلم} قرار داده شود، برداشت ياد شده، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 4

4 - الزام زمين به افشاى اخبار انسان ها در قيامت

، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنها است .

بأنّ ربّك أوحى لها

تعبير {ربّك}، گرچه خطاب به شخص پيامبر(ص) است; ولى در اين موارد مفاد آيه شريفه اختصاص به آن حضرت ندارد، بلكه خطاب به لحاظ جنبه هاى بشرى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حسابرسى و مؤاخذه خطاكاران است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 3

3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 4،10

4 - خداوند ، به دليل مدبّر و مالك بودن بر امور انسان ها ، سزاوار پرستش و نماز خالصانه بندگان به درگاه او است .

فصلّ لربّك

10 - مالك و مدبّر بودن خداوند ، دليل لزوم اخلاص و قصد قربت در قربانى كردن به درگاه او است .

فصلّ لربّك وانحر

آثار شناخت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 4

4_ شناخت خداوند و ربوبيت فراگيرش ، موجب توكل كردن بر او و نهراسيدن از دشمنان دين

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توصيف خداوند به ربوبيت (ربى و ربكم) ، پس از بيان توكل بر او ، مى رساند كه: خداوند رب همگان است ، شايسته و بايسته

اين است كه بر او توكل شود.

آثار عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 24

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 4

4- اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى او

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 6

6 - عقيده به ربوبيت خدا ، علت اصلى تهاجم و خصومت مشركان و كافران عليه مسلمانان در عصر بعثت

إلاّ ان يقولوا ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 _ اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

آمدن قيد {لربّهم} و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خداوند و مالكيت او بر تمامى

مظاهر هستى ، مقتضى پرستيدن يگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و له كلّ شىء

واژه {ربّ} و تعبير {و له كلّ شىء} در حقيقت بيانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; يعنى، چون او پروردگار و مالك يگانه هستى است، پس عبوديت انسان بايد تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 13

13 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى خشيت و خداترسى است .

الذين يخشون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى تقواپيشگى و پروا داشتن از او است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى است .

اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 8،9

8 - تصميم فرعونيان به قتل موسى ( ع ) ، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبيت مطلق خداوند بود .

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

9 - كشتن موسى ( ع ) به صرف اعتقاد او به ربوبيت خداوند ، كارى نكوهيده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

از استفهام انكارى در جمله {أتقتلون رجلاً. ..} _ كه در مقام تقبيح عمل فرعون مى باشد _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59

- 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى التجاى انسان به درگاه او ، براى آمرزش گناهان

يقولون ربّنا اغفر لنا

تعيين صفت ربوبيت (ربّنا) براى درخواست غفران از درگاه الهى، بيانگر معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت و غفّاريت خداوند ، مقتضى استغفار و طلب آمرزش از او است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده، از آمدن صفت {ربّ} و نيز از اين كه جمله {إنّه كان غفاراً} در مقام تعليل است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 8

8 - كم فروشى ، ناسازگار با اعتقاد به ربوبيت خداوند بر جهان هستى

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

آثار قبول ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 16

16_ پذيرش ولايت و ربوبيت غير خدا ، فرو رفتن در تاريكيهاست و پذيرش ولايت و ربوبيت خدا ، راهيابى به نور است .

قل من رب السموت . .. أم هل تستوى الظلم_ت والنور

اتكا به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 16

16 - مقام ربوبيت الهى ، تكيه گاه خلق براى طلب آمرزش و تعالى از درگاه او

يقولون ربّنا اغفر . .. ربّنا إنّك

با توجه به تكرار واژه ربّنا در آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

احاطه ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 4

4- آسمان ها و زمين ، تحت ربوبيت خداست .

ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 16

16 - احاطه ربوبيت خداوند بر هستى ، گواه حقانيت پيام او و هماهنگى آن با قوانين نظام هستى

سنريهم ءاي_تنا . .. حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء

اختلاف در ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 7

7 - ربوبيت الهى ، محور اصلى اختلافات يهوديان در عصر عيسى ( ع )

الذى تختلفون فيه . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، به دست مى آيد كه آنچه مورد اختلاف يهوديان بوده است، مسأله ربوبيت الهى مى باشد.

ادعاهاى ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 5

5 - ادعاى ربوبيت برتر ، موضع گيرى فرعون در برابر طرح توحيد ربوبى از سوى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك . .. أنا ربّكم الأعلى

جمله {و أهديك إلى ربّك} در آيات پيشين، سخنى بود كه موسى(ع)، آن را با توجه به انكار ربوبيت خداوند از سوى فرعون، مطرح ساخت. فرعون در واكنش به اين دعوت، برترين ربوبيت را براى خود قائل شد.

استهزاهاى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت

از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

اعتصام به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 6

6 _ توجه و تمسك به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا به درگاه اوست .

قال رب

اقرار به ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

اقرار به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 25

25 - امام رضا ( ع ) در جواب مسائل محمد بن سنان ( در بيان فلسفه احكام ) نوشته است : { . . . و حرم ما اهل لغير اللّه به . . . و لئلا يسوى بين ما تقرب به اليه و بين ما جعل عبادة للشياطين و الأوثان ، لأن فى تسمية اللّه عز و جل الأقرار بربوبيته و توحيده و ما فى الاهلال لغير اللّه من الشرك به و التقرب به إلى غيره

. . . ;

. .. خداوند، ذبيحه اى را كه هنگام ذبح، نام غير خدا بر آن برده شده، حرام كرده است تا اينكه يكسان نباشد آنچه براى خدا قربانى مى كنند و آنچه عبادت شياطين و بتها قرار مى گيرد; چون در نام بردن خداوند عز و جل در موقع ذبح، اعتراف به ربوبيت خدا و توحيد اوست و در نام بردن غير خدا شرك به خدا و نزديك شدن به غير اوست ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 86 - 3

3- مشركان ، در قيامت به ربوبيت خداى يگانه ، اقرار مى كنند .

قالوا ربّنا ه_ؤلاء شركاؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 17

17 - لزوم اعتراف به ربوبيت خداوند به هنگام سجده

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 6

6 - روى گردانان از ياد خدا ، با حضور در صحنه قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف خواهند كرد .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 10

10 - گرفتاران عذاب ، ربوبيت خداوند را دريافته و به آن اعتراف خواهند كرد .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 2

2 - اقرار ذليلانه مشركان در تنگناى دوزخ ، به ربوبيت و پروردگارى خداوند

قالوا ربّنا غلبت . .. قومًا

ضالّين

{غلبة} (مصدر {غلبت}) به معناى چيره شدن است. {شقوة} معادل {شقاوة} و در مقابل سعادت است. در اين جا مراد از شقاوت، عوامل و اسباب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 4

4 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت خداوند در قيامت

قال الذين حقّ عليهم القول ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 4

4 - كافران ، در قيامت ، با مشاهده آتش جهنم ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .

يوم تقلّب وجوههم فى النار . .. و قالوا ربّنا

ماضى آوردن عبارت {قالوا ربّنا} در مقابل {يقولون ياليتنا} احتمال دارد كه مربوط به زمانى باشد كه هنوز در عذاب واقع نشده اند و تنها، آن را مشاهده كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 2

2 - كافرانِ پيرو در قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .

و قالوا . .. ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 5

5 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت الهى در حضور مشركان در عرصه قيامت

فحقّ علينا قول ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 2

2 - اعتراف و توجه پيروان طاغيان در دوزخ ، به ربوبيت پروردگار در هنگام درخواست از او

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش

الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 6

6 - اعتراف كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت به ربوبيت خداوند

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 2

2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى ابتلا و عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 8

8 - اعتراف شيطان به ربوبيت خداوند بر هستى

كمثل الشيط_ن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 6

6 _ اعتراف انسان به ربوبيت خدا در نشئه شهود

ألست بربكم قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 3

3 _ در صورتى كه واقعه اشهاد و اقرار به ربوبيت خدا تحقق نمى يافت ، آدميان در حيات دنيا به ربوبيت و وحدانيت خدا آگاه نمى شدند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

التجا به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 2

2- التجا به ربوبيت خدا و خود را مربوب او دانستن ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 7،8

7- اصحاب كهف ، با التجا به ربوبيّت الهى ، خواهان جلب رحمت و حمايت او شدند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة و هيّئ لنا

8- التجا به ربوبيّت الهى ، از آداب دعا و نيايش

فقالوا ربّنا ءاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 2

2 - لزوم التجا به مقام ربوبيت و پروردگارى خدا به هنگام دعا و عرض نياز

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا

به كارگيرى كلمه {ربّ} در مقام عرض حاجت به جاى كلمات ديگر، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف {قال} محذوف است; يعنى، {قال بعد ما ايس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين {بما كذّبون} به تأويل {بتكذيبهم إيّاى} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 3

3 - التجا به ربوبيت الهى در دعا ، از آداب توصيه شده از سوى خدا

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 2

2 - التجاى دوزخيان به ربوبيت الهى ، براى اعطاى فرصتى دوباره به آنان

ربّنا أخرجنا منها

{إخراج} (مصدر {أخرجنا}) به معناى بيرون بردن و {عود} (مصدر {عدنا}) به معناى بازگشتن است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 9

9 - التجا به ربوبيت الهى و بر شمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش است .

يقولون ربّنا . .. و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 7

7 - التجا به ربوبيت الهى و برشمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ اغفر و ارحم و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 6

6 - ربوبيت الهى ، پناهگاه مردان خدا در تنگناها

ربّ نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 9

9 - مجرمان در قيامت ، براى بازگشت به دنيا ، به ربوبيت الهى متمسك مى شوند .

ربّنا أبصرنا و سمعنا فارجعنا

انذار مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور بيم دادن به كسانى كه آيات روشن توحيد و ربوبيت خداوند را نپذيرفته ، از آن اعراض مى كنند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم

آيات پيشين _ كه بيانگر دلايل توحيد و ربوبيت يگانه خداوند بود _ قرينه بر اين است كه متعلق {أعرضوا} دلايل روشن توحيد و ربوبيت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت

را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

اهميت ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، دعوت به پذيرش ربوبيت خداوند را سرلوحه دعوت هاى خويش قرار داده بودند .

بربّ هرون و موسى

اهميت ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 3،9

3 - توجّه به ربوبيت خداوند ، از آداب نماز

فصلّ لربّك

9 - لزوم توجّه به ربوبيت خداوند ، هنگام قربانى كردن حيوانات

فصلّ لربّك وانحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

اهميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 12

12 _ نظام هستى ، نيازمند تدبيرِ پيوسته و مستمر خداوند است .

يدبر الأمر

به كارگيرى فعل مضارع (يدبر) _ كه مفيد تجدد و استمرار است _ بيانگر اين حقيقت است

كه: جهان هستى هر لحظه نيازمند به خداوند بوده و با عنايت مستمر و بىوقفه او سر پا مانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 14

14 _ جهان آفرينش ، پيوسته نيازمند تدبير خداست .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

به كارگيرى فعل مضارع (يدبر) _ كه بيانگر استمرار است _ مفيد برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 6

6 _ مقام ربوبيت خداوند ، سزاوار درخواست يارى از او ، براى رهايى از چنگال ستمگران است .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 10

10 - طرح ربوبيت مطلق خداوند در برابر فرعون ، اولين گام مبارزه صريح موسى و هارون ( ع ) با وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

تصريح موسى و هارون(ع) به اين كه عوالم جهان آفرينش تحت ربوبيت خدا است، مى تواند اولين گام در مبارزه با فرعون و ردّ صريح ادعاى وى باشد كه مى گفت: {أنا ربّكم الأعلى}. (79/24).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 16

16 - مقام ربوبيت الهى ، تكيه گاه خلق براى طلب آمرزش و تعالى از درگاه او

يقولون ربّنا اغفر . .. ربّنا إنّك

با توجه به تكرار واژه ربّنا در آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 4

4 - فرمان دريافت

و قرائت قرآن به پيامبر ( ص ) ، برخاسته از مقام ربوبى خداوند و مايه رشد و تعالى آن حضرت

اقرأ و ربّك الأكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 8

8 - دارا بودن مقام ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت ، دليل توانايى خداوند بر حفاظت مردم از خطر وسوسه هاى جنيان و انسان ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس ... من الجنّة و الناس

اهميت عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 3

3- عقيده به ربوبيت خداوند داراى جايگاهى ويژه در ميان اعتقادات دينى

مثل الذين كفروا بربّهم

ذكر ربوبيت خدا از ميان ساير متعلقات ايمان، دلالت بر اهميت آن مى كند.

ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 3

3_ باور به ربوبيت خدا و توجه به آن ، زمينه ساز پذيرش دعوت اوست .

للذين استجابوا لربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 12،15

12_ باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

15_ باور به ربوبيّت خدا و يكتايى او ، گرايش دهنده آدمى به توحيد در توكّل

هو ربى لا إله إلاّ هو عليه توكلت

جمله {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او كه از {هو ربى} و {لا إله إلاّ هو} استفاده مى شود.

ايمان به ربوبيت خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 3

3 - باور به ربوبيت خدا ، رحمت آفرينى و مالكيتش بر روز جزا ، وادار كننده آدمى به پرستش او

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 6

6 - باور به خالقيت و ربوبيت خدا ، عامل گرايش انسان به بندگى اوست .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 8

8 - باور به ربوبيت خدا بر جهان آفرينش ، وادار كننده آدمى به تسليم و اطاعت خدا

أسلمت لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 9،10

9 _ ايمان پيامبر(ص) به ربوبيت خدا بر تمام هستى، علت اخلاص كامل و همه جانبه او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

توصيف {الله} به {رب العالمين} دليل برداشت فوق است.

10 _ باور به ربوبيت مطلق خداوند برانگيزنده انسان به اخلاص در عبادت و انجام همه امور براى او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 3

3 _ باور به ربوبيت خدا بر همه هستى، ايجاب كننده پذيرش ربوبيت او بر انسان

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء

جمله {و هو رب كل شىء} به منزله علت براى نفى پذيرش ربوبيت غير خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 62 - 4

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 3

3 _ ساحران به هنگام سجده به درگاه خداوند ، ايمانشان را به ربوبيت وى اعلام داشتند .

و ألقى السحرة سجدين. قالوا ءامنا برب العلمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {قالوا ءامنا . .. } حال براى {السحرة} و يا بدل اشتمال براى {القى السحرة ... } باشد. بر اين دو مبنا آيه مورد بحث دلالت مى كند كه ساحران به هنگام سجده به درگاه خدا براى اينكه توهم نشود به فرعون سجده مى كنند، ايمان خويش را به خداوند اظهار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1

1 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، به ربوبيت خداى موسى ( ع ) و هارون بر تمام هستى ايمان آورده و بدان اعتراف كردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 1

1 _ فرعون در پى گرايش ساحران به رسالت موسى ( ع ) و ايمانشان به ربوبيت خداوند ، بشدت برآشفت و آنان را به سبب ايمانشان

توبيخ كرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

ضمير در {به} هم مى تواند به موسى(ع) برگردانده شود و هم مى تواند به {رب} برگردانده شود. در هر صورت برداشت فوق از آيه استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 9

9 _ نجات از شرك و پذيرش ربوبيت خداوند ، عامل بى پروايى ساحران مؤمن در برابر مجازات ها و شكنجه هاى فرعونى

إنا إلى ربنا منقلبون

در برداشت فوق جمله {إنا إلى ربنا منقلبون} توصيف تحولات عقيدتى ساحران و انقلاب درونى آنان گرفته شده است. در اين صورت مراد از آن جمله، بازگشت به خدا با رها شدن از باورهاى باطل و پذيرش ربوبيت وى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 10

10 _ باور مصلحان يهود به ربوبيت خداوند بر بندگان ، واداركننده ايشان به تلاش براى اصلاح جامعه و بازدارى منحرفان از گناه و تجاوز

قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق از آوردن اسم {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 4

4_ اعمال صالح بدون ايمان و اطمينان به ربوبيت خدا ، كارساز نيست .

إن الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و أخبتوا إلى ربهم أُول_ئك أصح_ب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15_ پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم .

.. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 26

26_ باور به ربوبيت خدا و توجه به احسان ها و نعمت هاى او ، زمينه ساز پرهيز از گناهان است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 12

12_ بندگان خالص خدا ، از مشاهده برهان الهى ( باور به ربوبيت خدا و . . . ) بهره مند هستند .

همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه . .. إنه من عبادنا المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 8

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 8

8_ باور به ربوبيّت خدا بر انسان ها ، وادار كننده انسان به پذيرش قيامت و زنده شدن مردگان براى حضور در صحنه آخرت

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

رعد - 13 - 17 - 18

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 4

4_ باور به ربوبيت خداوند و توجه به آن ، زمينه ساز خشيّت آدمى از اوست .

يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 6

6 - ساحران با مشاهده بطلان سِحرشان ، ربوبيت خداوند بر همه موجودات را باور كرده و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 4

4 - هارون ، پايدارى بر توحيد و ايمان به ربوبيت خداوند را ، شرط پيروزى در آزمون الهى خواند .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 10

10 _ نگرش از سر تعقل و انديشه به تحولات طبيعت و پديده هاى آن ، شرط ره يافت به ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. جعل لكم الّيل ... أرسل الري_ح ... أنزلنا من ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 2

2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى

ابتلا و عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 3

3 - ايمان باغداران يمنى ، به ربوبيت خداوند

عسى ربّنا . .. إلى ربّنا رغبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 5

5 - ايمان و اعتراف گروهى از جن ، به ربوبيت و يكتايى خداوند پس از شنيدن آيات قرآن

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 9

9 - باور به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز پرهيز از همراه ساختن نام او با هرگونه وصف ناشايست .

سبّح اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 8

8 - رزمندگانِ مجاهد ، سپاسگزار خداوند و پذيراى ربوبيت او هستند .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

تمجيد مجاهدان از يك سو و نكوهش ناسپاسان از سويى ديگر، بيانگر آن است كه مجاهدان ناسپاس نيستند.

بطلان ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 9

9 _ قيامت ، روز ظهور مولويت و مالكيت به حق و پروردگارى بى همتاى خداوند و بر ملا شدن بطلان انديشه مولويت و ربوبيت غير او براى شرك پيشگان

و يوم نحشر هم جميعاً . .. و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

بى منطقى ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 72 - 9

9 - توصيف مخلوقى ناتوان به ربوبيت ، در برابر خداوند خالق انسان ، كارى ناروا و فاقد دليل و برهان است .

لن نؤثرك . .. والذى فطرنا

عبارت {والذى فطرنا} عطف بر {ما جائنا} است; يعنى، {لن نؤثرك على الذى فطرنا} (ما تو را [اى فرعون كه مخلوقى بيش نيستى] بر خدايى كه ما را آفريده است بر نمى گزينيم). اين جمله، حاوى استدلالى متقن است; يعنى، چون خدا آفريدگار است و نيز ربوبيت خود را با بينات به ما ابلاغ نموده است، انتخاب غير او براى ربوبيت سزاوار نيست.

تبيين ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 8

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

تداوم ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 12

12 - ربوبيت و تكامل بخشى خداوند ، داراى تداوم حتى درجهان آخرت

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

در صورتى كه اضافه {ربّ} به {هم}، بيانگر ربوبيت قبلى و فعلى خداوند نسبت به بهشتيان باشد _ و نه صرفاً به لحاظ گذشته _ معلوم مى گردد كه جريان تكامل بخشى در جهان آخرت نيز تداوم دارد. گفتنى است كه تربيت كردن _ كه در واژه {ربّ} هست _ عبارت

است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل، تا زمانى كه به حد تمام و كمال برسد. (مفردات راغب)

تذكر حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 6

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

ترس از ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 1،4

1- فرشتگان ، همواره ، از مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، در خوف و هراسند .

و المل_ئكة . .. يخافون ربّهم من فوقهم

{من فوقهم} حال براى {ربّ} است و دلالت بر علوّ و برترى خدا مى كند كه حاكى از قهّاريت اوست و فعل مضارع {يخافون} دلالت بر تداوم مى كند.

4- مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، شايسته ترس و هراس است .

يخافون ربّهم من فوقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 2

2 - توجه به وحدانيت خداوند ، زمينه ترس از ربوبيت او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه ... ألم تر أنّ اللّه يولج ... ألم تر أنّ

سفارش به تقوا، پس از آيات اثبات كننده توحيد، مى تواند نكته ياد شده را برساند.

تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 6 - 7

7 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { الكفر فى كتاب اللّه على خمسة أوجه . . . فمن ها كفر الجحود و الجحود على وجهين . . . فأما كفر الجحود فهو الجحود بالربوبية و هو قول من يقول لارب و لاجنة و لانار . . . قال اللّه عز و جل : . . . إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون . . . ;

كفر در كتاب خدابه پنج معنا آمده است . .. يكى از آنها كفر جحود است كه دو وجه دارد: يك وجه آن، انكار ربوبيت است و آن قول كسى است كه مى گويد: نه خدايى هست نه بهشتى و نه جهنمى ... خداوند فرمود: إن الذين كفروا سواء عليهم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 16

16 _ شرك پيشگى و انكار ربوبيت خدا _ على رغم اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير بىوقفه خدا نسبت به امور جهان _ نشانه اى از وجود روحيه بى پروايى در انسان است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 2

2_ آدمى ، به هنگام از دست دادن امكانات و موهبت هاى دنيوى ، از رحمت الهى مأيوس شده و تدبير خداوند در هستى را منكر مى شود .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور

{كفور} مى تواند از كفر _ كه به معناى

انكار است _ گرفته شده باشد. بر اين اساس جمله {إنه ... كفور} اشاره به اين دارد كه: انسان در پى برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وى چنين مى پندارد كه تبديلها و تغييرها در هستى به دست خداوند نيست و از اختيار او بيرون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 6

6_ انكار قيامت ، هم طراز و مساوق انكار ربوبيت خداست .

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 11

11_ انكار معاد ، انكار ربوبيت خدا و استهزاى عذاب هاى موعود الهى ، از مصاديق ظلم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

از مصداقهاى مورد نظر براى {ظلمهم} به قرينه {يستعجلونك} _ كه گوياى استهزاست _ و به قرينه آيه قبل _ كه درباره انكار معاد و ربوبيت خدا بود _ مواردى است كه در برداشت ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 4

4 - انكار ربوبيت و يكتايى خداوند ، در عين مشاهده آيات و جلوه هاى خالقيت مطلق او ، نشانه وجود روح لجاجت و ستيزه جويى است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. ذلكم اللّه ربّكم ... فأنّى تؤفكون . كذلك يؤفك الذي

تكذيب ناپذيرى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 2

2 - هر يك از نعمت هاى زمين ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى به {

جن و انس } و { مرد و زن }

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از { خاك } و جن از { آتش } ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنس_ن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 1

1 - قوانين طبيعى حاكم بر جريان آب هاى زمين ، نمودى از ربوبيت انكارناپذير الهى و غيرقابل تكذيب

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

التقاى آب هاى زمين و درياها با يكديگر و وجود حايل و مانع از هضم شدن آنها در يكديگر، اشاره به نوعى قوانين حاكم بر آب هاى (شور و شيرين) دارد خداوند متعال اين قوانين را، نمودى از ربوبيت انكار ناپذير خويش دانسته است.

توسل به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 3

3_

تمسك و توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعاست .

قال رب . .. إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 11

11- تمسك به ربوبيت الهى در مقام دعا و نيايش ، امرى پسنديده و نيكوست .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 2،3

2- زكريا ( ع ) ، در دعاى خود ، به ربوبيت الهى ، توسل جست .

قال ربّ إنّى وهن العظم . .. و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

3- توسل به ربوبيت الهى و تكرار آن ، از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 17

17- توسل به نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 4

4 - امكان فرزنددار شدن انسان با دعا و توسل به ربوبيت الهى

ربّ هب لى من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 3

3 - توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 5

5 - توسل ايوب ( ع ) به ربوبيت خدا ، در هنگام عرض حاجت و دعا براى رفع گرفتارى خود

إذ

نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن

جاودانگى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16_ توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل _ كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

جاهلان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 1

1 - ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، امرى ناشناخته براى قوم مشرك ابراهيم ( ع )

فما ظنّكم بربّ الع_لمين

فعل {ظن} هرگاه با حرف {با} متعدى شود، غالباً به ظن غيرصادق و بد إشعار دارد; يعنى، گمان شما به خدا، گمانى غيرصادق و نادرست است. گفتنى است {عالم} (مفرد {عالمين}) به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {عالمين}; يعنى، تمامى پديده هاى موجود در جهان از هر دسته و مجموعه اى.

حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است; بنابراين {ربّ العلمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 8

8 - همه عوالم

هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عوالم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد _ بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

حقانيت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16_ توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل _ كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

حكمت در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 12

12 _ حكمت و علم، دو شرط لازم در تدبير و مديريت است.

و تلك حجتنا . .. إن ربك حكيم عليم

{رب} در لغت به معناى مدير و مربى آمده است. توصيف رب در آيه به علم و حكمت، گذشته از دلالت آن بر علم و حكمت خداوند، اشاره اى به ضرورت وجود اين دو در تدبير و

مديريت مى تواند باشد.

خالقيت در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 6

6 - خالقيت و آفريدگارى ، شرط ربوبيت و خداوندگارى است .

ي_أيّها الناس . .. إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

خواسته هاى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 0

در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

4 _ مردم زمان ابراهيم ماه را {رب} و آن را مؤثر در امور خود مى پنداشتند.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جمله {هذا ربى}، كه در مقام مجادله حضرت ابراهيم(ع) با قومش بيان شده، اشاره به يكى از اعتقادات باطل آنان دارد كه همان پندار ربوبيت براى ماه است.

دلايل ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 8

8

_ قرآن دليلى روشن بر اثبات ربوبيت خدا بر انسانهاست.

فقد جاءكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 2

2 _ اختلاف شب و روز ( كوتاه و بلند شدن هر يك از آن دو در طول سال ) و تغيير فصل ها ، حاوى دليلهايى روشن بر تدبير و ربوبيت خدا نسبت به اهل زمين است .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 2

2 _ پديده هاى گوناگون در آسمان ها و زمين ، آيات و نشانه هاى توحيد و ربوبيت مطلق خدا بر جهان هستى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 3

3_ هود ( ع ) ، معجزات متعددى را براى اثبات ربوبيت خداوند در اختيار قوم عاد قرار داد . *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 29

29_ يكتايى خدا و غلبه و تسلط او بر هستى ، دليل ربوبيت و ولايت اوست .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. و هو الوحد القهّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 11

11 - خلقت همه موجودات هستى و هدايت آنها ، برهان ربوبيت خدا است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

تفصيل كلام موسى(ع)، به برهانى منطقى

و محكم بازگشت دارد كه صورت آن آن چنين است: {اللّه ربّ لأنّه خالق و هاد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 12

12 - قرآن ، نشانه و دليلى روشن بر ربوبيت خداوند بر انسان ها است .

ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 10

10 - موسى ( ع ) ، ارائه دهنده دلايل روشن و بى ابهام ، بر اثبات ربوبيت خداوند براى فرعونيان

و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 7

7 - آفرينش شب و روز براى تأمين نياز هاى بشر ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت

إنّ الساعة لأتية . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا

آيه شريفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه هاى درستى و راستى برپايى قيامت است كه در دو آيه قبل، با صراحت به آن تأكيد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

نجم - 53 - 18 - 5

5 - در جهان هستى ، نشانه هاى بزرگى از ربوبيت الهى وجود دارد كه جلوه گر شدن آنها براى انسان ها ، حتى پيامبر خاتم ( ص ) ، ممكن و مقدور نيست .

لقد رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 5،6

5 - انسان ، اگر تحت تديبر الهى قرار نداشته باشد ، بايد بتواند با مرگ مبارزه كند .

فلولا إن كنتم غير مدينين

6 - ناتوانى انسان براى گريز از مرگ ، نشانه آن است كه او تحت قيمومت و تدبير خداوند قرار دارد .

فلولا إن كنتم غير مدينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 3

3 - تكوين يافتن انسان ها از خون جامد به دست خداوند ، شاهد و دليل ربوبيت او بر آنان است .

ربّك الذى خلق . خلق الإنس_ن من علق

اين آيه، بدل براى جمله {خلق} در آيه قبل و توصيف {ربّك} است.

ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 14

14 _ توجه به ربوبيت خداوند از آداب دعا و نيايش

ربنا ءامنا فاكتبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 10

10 _ از آداب دعا توجه به ربوبيت خداوند در حال دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 6

6 _ توجه به ربوبيت خدا بر انسانها،

زمينه ساز پذيرش احكام اوست.

أتل ما حرم ربكم عليكم

از اهداف بيان ربوبيت خدا به عنوان خاستگاه تحريم شرك و . .. ، اين است كه انسانها بدانند محرمات الهى در راستاى تربيت ايشان بوده و در نتيجه زمينه پذيرش در آنان ايجاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7_ باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 17

17_ توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعاست .

قال رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 6

6_ توجه به ربوبيّت خدا از آداب دعا و استغفار است .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 2

2_ توجه به ربوبيّت خداوند از آداب دعا و نيايش است .

رب قد ءاتيتنى . .. توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 3

3_ باور به ربوبيت خدا و توجه به آن ، زمينه ساز پذيرش دعوت اوست .

للذين استجابوا لربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 4

4_ باور به ربوبيت خداوند و

توجه به آن ، زمينه ساز خشيّت آدمى از اوست .

يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 12

12_ باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 9

9- توجه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 4

4- زكريا ( ع ) ، هنگام دعا ، به ربوبيت خداوند توجه داشت .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 17

17- توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعا و استغفار است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 14

14- توجه به ربوبيت الهى و نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

و أدعوا ربّى . .. بدعاء ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

25 - 6

6 - ياد كرد ربوبيت الهى و به زبان آوردن نام مقدس { ربّ } ، از آداب دعاى به درگاه او است .

قال ربّ اشرح لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 27

27 - ذكر نام { ربّ } در دعا ، از آداب آن است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 7

7- لزوم يادكرد انسان از پروردگار و مربى خويش

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

توبيخ كافران، به دليل روى گردانى از ياد پروردگار، مشعر به اين معنا است كه انسان به حكم عقل بايد از ياد پروردگار و مربى خويش غفلت نورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 5

5- خواندن خداوند با نام { ربّ } ، از آداب دعا و نيايش است .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 11

11- توجه به ربوبيت خداوند و ذكر آن به هنگام دعا ، از آداب دعا و نيايش

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 20

20 _ توسل به اسم { ربّ } و ياد كرد ربوبيت خداوند ، از آداب دعا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا . .. و اجعلنا للمتّقين إمامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 -

79 - 7

7 - ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 3

3 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به او ، مايه اطمينان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است .

ما ودّعك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 2

2 - توجّه به ربوبيت خداوند ، برانگيزاننده انسان به ابتهال و تضرّع به درگاه او است .

و إلى ربّك فارغب

قيد {إلى ربّك} متعلق به {ارغب} است. تقديم آن و آوردن حرف {فاء} پس از آن، بيانگر نقش ربوبيت خداوند، در لزوم توجّه به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

ربوبيت

اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 12

12 _ اهل بابل به سبب پندار ربوبيت براى اجرام آسمانى و پرستش بتها، گمراه بودند.

أتتخذ أصناما . .. كوكبا ... القمر ... القوم الضالين

به گفته بسيارى از مفسران، احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در سرزمين بابل روى داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 10

10 _ الوهيت بتها در كنار ربوبيت اجرام آسمانى، پندار رايج مردم زمان ابراهيم(ع)

أتتخذ أصناما . .. كوكبا ... القمر ... الشمس

سخن ابراهيم(ع) با بت پرستان آن بود كه {أتتخذ أصناما ءالهة}، ولى در مورد اجرام آسمانى سخن از ربوبيت آنهاست. تفاوت اين دو تعبير محتملا اشاره اى به تفاوت بتها و اجرام آسمانى در پندار قوم ابراهيم است.

ربوبيت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 9

9 _ قيامت ، روز ظهور مولويت و مالكيت به حق و پروردگارى بى همتاى خداوند و بر ملا شدن بطلان انديشه مولويت و ربوبيت غير او براى شرك پيشگان

و يوم نحشر هم جميعاً . .. و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

ربوبيت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 5

5 _ امداد مؤمنان پيكارگر از سوى خداوند ، برخاسته از ربوبيّت اوست .

ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 -

5

5 _ امداد مؤمنان پيكارگر از سوى خدا ، برخاسته از ربوبيّت او

يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة مسوّمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 4

4 _ آمرزش گناه بندگان ، پرتويى از { ربوبيّت } خداوند

و سارعوا الى مغفرة من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 3

3 _ آمرزش گناه بندگان ، پرتويى از { ربوبيت } خداوند

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

ربوبيت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 3

3 _ پيامبر(ص) تحت عنايت و ربوبيت خاص خداوند است.

لم يكن ربك . .. و ما ربك ... و ربك الغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 9

9- ملائكه ، تحت ربوبيت خاص خداوندند .

و المل_ئكة . .. يخافون ربّهم

با توجه به اينكه خداوند {ربّ} همه موجودات است و اضافه {ربّ} به ضمير {هم} _ كه مرجع آن ملائكه است _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

ربوبيت خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 28

28_ ربوبيّت و ولايت تنها برازنده خالق هستى است .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. قل

الله خ_لق كل شىء

ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 4

4 - خداوند مالك و مدبر همه عالم هاى هستى است .

رب العلمين

عالم (مفرد عالمين) است و به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود، بنابراين {العالمين}، يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 4

4 - تدبير هستى بر اساس رحمت الهى است .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به رحمانيت و رحيميت، پس از بيان تدبير جهان هستى به دست او، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 2،17

2 - ربوبيت خدا بر هستى ، رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز قيامت ، دليل شايستگى او براى پرستش

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

17 _ شناخت ربوبيت خدا بر تمام هستى و باور به رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز جزا ، تنها با امداد الهى امكان پذير است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نستعين

شناخت ربوبيت خدا و . .. از تكاليفى است كه مى توان آن را از سوره حمد برداشت كرد. لذا آنها نيز متعلق {نستعين} مى باشند; يعنى: نستعينك على ان نعرف ربوبيتك و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 2،5

2 - خداوند ، پروردگار همه انسانهاست .

يأيها الناس اعبدوا ربكم

5 - ربوبيت خداوند بر انسان

ها ، دليل شايستگى او براى پرستش است .

اعبدوا ربكم

انتخاب {رب} به جاى {اللّه} در {اعبدوا ربكم} به علت لزوم پرستش اشاره دارد; يعنى، چون خداوند رب است، شايسته پرستش است و بايد عبادت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 14

14 - آزمون انسان ها با سختى ها و نيز نعمت ها و آسايش ها برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مربى و مدير است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 13

13 - قوم موسى معتقد به ربوبيت و حاكميت خداوند بر طبيعت

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 3

3 - خداوند ، پروردگار ابراهيم ( ع ) و تدبير كننده امور او

و إذ ابتلى إبرهيم ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 2

2 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا و درخواست نياز ها از درگاه اوست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 9

9 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا تقبل منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 131 - 3،7

3 - خداوند ، پروردگار ابراهيم و مدبر همه جهانهاست .

ربه . .. لرب العلمين

7 - ربوبيت خدا ، بر همه هستى ها و عوالم ، دليل ابراهيم ( ع ) براى تسليم شدنش در برابر خدا

أسلمت لرب العلمين

مقتضاى محاوره خداوند و ابراهيم(ع) آن بود كه او در پاسخ خداوند بگويد {أسلمت لك}. آوردن {لرب العالمين} به جاى {لك} اشاره به نكاتى دارد; از جمله بيان حقيقت با ارائه دليل آن; يعنى، چون ابراهيم دانست كه خداوند رب العالمين است، تسليم او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 3

3 - خداوند ، پروردگار همگان ( مسلمانان ، اهل كتاب و . . . ) است .

و هو ربنا و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 5

5 _ تفضل خدا بر بندگان ، پرتوى از ربوبيّت او

فضلا من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 3

3 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، از آداب دعا

من يقول ربّنا اتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 2

2 _ درخواست از مقام ربوبيّت خداوندى ، از آداب دعا

ربّنا اتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 1،5،7،10،11،14،17،23

1 _ محاجّه و ستيز نمرود ( شاه بابل ) با ابراهيم ( ع ) ، درباره ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه

ان اتيه اللّه الملك

كلمه {حاجّ} از مصدر محاجّه به معناى ارائه برهان و دليل است در مقابل حجّت و دليل خصم و خالى از معناى مخاصمه و مجادله نيست. بنابرآنچه مورّخين نوشته اند و نيز روايات دلالت دارد، پادشاه معاصر حضرت ابراهيم (ع)، نمرود (از سلاطين بابل) بوده است.

5 _ محاجّه درباره وحدانيّت و ربوبيّت الهى و انكار آن ، على رغم بهره مندى از داده هاى خداوندى ، شگفت آور و خلاف عقل سليم است .

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

مقصود از استفهام در {الم تر . .. }، بيان شگفتى از چنين محاجّه و انكارى است.

7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك

چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.

10 _ استدلال ابراهيم ( ع ) به اماته ( ميراندن ) و احياء ( زنده كردن ) پروردگار ، بر وحدانيّت و ربوبيّت وى

اذ قال ابرهيم ربّى الّذى يحيى و يميت

11 _ قانون حيات و مرگ ، نشانه و پرتوِ ربوبيّت الهى

ربّى الّذى يحيى و يميت

14 _ طلوع دائمى خورشيد از مشرق ، جلوه اى از قدرت الهى و نشانه ربوبيّت او

حاجّ ابرهيم فى ربّه . .. فان اللّه يأتى بالشمس من المشرق

17 _ ثابت شدن توحيد ربوبى خداوند بر نمرود ، پس از بيان دلايل روشن توسط ابراهيم ( ع )

اذ قال ابرهيم ربّى .

.. فبهت الّذى كفر

23 _ انسان هاى برخوردار از نعمت هاى بيشتر الهى ، سزاوارتر به درك و پذيرش ربوبيّت الهى

الم تر . .. ان اتيه اللّه الملك

گفته شده جمله {ان اتيه اللّه . .. } به قرينه سياق آيه به اين معناست كه نمرود به خاطر برخوردارى از نعمت خدادادى ملك و سلطنت، بايد بهتر از ديگران به ربوبيّت الهى اذعان كند. چرا كه ملك و سلطنت نيز پرتويى از ربوبيّت و الوهيّت خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 4

4 _ احياى مردگان ، از شؤون ربوبيّت خداوند

ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 3،17

3 _ نزول وحى و قرآن ، ناشى از مقام ربوبيّت الهى

امن الرّسول بما انزل اليه من ربّه

17 - غفران الهى ، مقتضاى ربوبيّت خداوند

غفرانك ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 8،11

8 _ عالمان ژرفنگر ، به ربوبيّت الهى و افاضه هدايت و رحمت از ناحيه او ، اذعان دارند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا ... من لدنك رحمة

11 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى هدايت و رحمت و حفظ بندگان از انحراف

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 9

9 _ وقوع قيامت ، پرتويى از ربوبيّت الهى است .

ربّنا انّك جامع الناس ليوم لا ريب فيه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 5

5 _ پاداش متّقين ، در پرتو ربوبيّت حق

للّذين اتقوا عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 6،9

6 _ بخشايش گناه بندگان ، جلوه ربوبيّت الهى است .

ربّنا . .. فاغفرلنا

از اسناد {غفران} به مقام ربوبيّت برداشت شده است.

9 _ درخواست از مقام ربوبيّت حق و عدم اتّكاى به عمل صالح خويش ، ادب دعا

ربّنا انّنا امنّا

همواره در قرآن، ايمان و عمل صالح با هم ذكر مى شود; ولى در اينجا چون مقام دعاست، گوينده على رغم دارا بودن عمل صالح {تقوا}، يادى از آن نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 5،6

5 _ پذيرش دعاى خالصانه بندگان ، جلوه اى از ربوبيّت خداوند است .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

6 _ رشد و شكوفايى استعداد هاى نهفته انسان ، در پرتو ربوبيّت خداوند

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 7

7 _ درخواست از مقام { ربوبيت } خدا ، ادب دعا

قال ربّ هب لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 2

2 _ توجّه زكريا به ربوبيّت خدا ، در هنگام دعا

قال ربّ اجعل لى اية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 4

4 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى خضوع در

برابر او

اقنتى لربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 3

3 _ ارسال رسول همراه با آيات روشنگر ( معجزه ) ، جلوه اى از ربوبيّت خداست .

و رسولا . .. انّى قد جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 9

9 _ ربوبيّت حق ، مقتضى فرستادن انبيا ، همراه با معجزات

و جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 2،3،4،5،7

2 _ عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيّت خدا مى دانست .

انّ اللّه ربّى و ربّكم

3 _ ربوبيّت خداوند ، جلوه اى از الوهيت او

انّ اللّه ربّى و ربّكم

4 _ اعتقاد به ربوبيّت خداوند ، مقتضى پرستش اوست .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

5 _ عبادت ، پذيرش عملىِ ربوبيّت خداوند است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

7 _ محور دعوت عيسى ( ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 1،3

1 _ ربوبيّت خداوند ، مقتضى ايمان به آنچه او فرءوف رستاده است .

ربّنا امنا بما انزلت

3 _ توجه به ربوبيت خدا ، برانگيزنده انسان به دعا

ربّنا امنا بما انزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 3

3 _ بيان حقايق ،

پرتويى از ربوبيّت خداوند

الحق من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 8

8 _ انحصار ربوبيّت به خداوند

و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 15

15 _ تسليم و اعتراف اصحاب يمين به ربوبيّت الهى از روى رغبت ; و اعتراف اصحاب شمال با كراهت ، در عالم ذرّ

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

قال اصحاب اليمين بلى طوعاً و قال اصحاب الشّمال بلى كرهاً . .. فذلك قوله تعالى {و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً}.

_______________________________

علل الشرايع، ص 425، ح 6، ب 161 ; تفسير برهان، ج 1، ص 295، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 9

9 _ نبوّت پيامبران و نزول كتب آسمانى بر آنان ، پرتويى از ربوبيّت الهى

و ما اُوتى . .. و النّبيّون من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 13،16

13 _ شهيدان ، پرورش يافتگان مقام ربوبى خداوند هستند .

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

16 _ ارتزاق شهيدان در پيشگاه خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 21

21 _ ناسازگارى ربوبيّت خدا با آفرينش بى هدف و باطل

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 4،6،7،8،12،13،14

4 _ ياد هميشگى خداوند و انديشه در آفرينش ، زمينه ايمان به ربوبيّت الهى

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون ... ربّنا ... فامنّا

6 _ ايمان نياوردن به ربوبيّت خداوند ، پس از شنيدن نداى قرآن و دعوت پيامبر به آن ، نشانه بى خردى است .

ربّنا انّنا سمعنا . .. فامنّا

7 _ پذيرش ربوبيّت خداوند ، حقيقت ايمان است .

سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

تفسير {ايمان} به پذيرش ربوبيّت خداوند، دلالت مى كند كه اعتقاد به ربوبيّت او حقيقت ايمان و يا ركن اساسى آن است.

8 _ ايمان به ربوبيّت خداوند ، از دعوت هاى اساسى انبيا

سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

12 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، زمينه درخواست و انتظار آمرزش گناهان از او

ربّنا فاغفرلنا

13 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا

ربّنا انّنا . .. ربّنا فاغفرلنا

14 _ بخشش گناهان و پوشاندن ناروايى ها ، پرتوى از ربوبيّت الهى

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 4،5،6

4 _ وفاى خداوند به وعده هاى خويش ، جلوه اى از ربوبيّت او

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

5 _ نويد پاداش به خردمندان مؤمن از سوى خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

6 _ توجّه و شيفتگى مؤمنان خردمند ، در دعا و مناجات نسبت به ربوبيّت خداوند

ربّنا ما خلقت هذا باطلا . .. ربّنا و اتنا

تكرار كلمه {ربّنا} از سوى خردمندان، نشانگر توجه خاص آنان به خداوند

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 2،8

2 _ استجابت دعا ، جلوه اى از ربوبيّت خداوند است .

فاستجاب لهم ربّهم

8 _ برقرارى نظام پاداش عمل و تباه نشدن اعمال خير ، پرتوى از ربوبيّت خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 4

4 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، زمينه گرايش به تقوا

لكن الّذين اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 22

22 _ نويد پاداش و تضمين آن ، پرتوى از ربوبيّت الهى نسبت به مؤمنان

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 5

5 _ آفرينش آدميان از شخص واحد و نبودن امتياز در خلقت آنان ، پرتويى از ربوبيّت الهى نسبت به آنان

اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم من نفس واحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 2،3،6

2 _ سوگند خداوند به ربوبيّت خويش نسبت به پيامبر ( ص )

فلا و ربّك

3 _ خداوند ، مربى و تربيت كننده پيامبر ( ص )

فلا و ربّك

6 _ ربوبيّت الهى ، منشأ تربيت پيامبر ( ص ) براى تصدّى مقام قضاوت و حكومت

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك

برداشت فوق از كاربرد كلمه {ربّ} و اضافه آن به ضمير خطاب استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء

- 4 - 75 - 17

17 _ توجه به ربوبيّت خدا ، از آداب دعا

ربّنا اخرجنا . .. و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 6

6 _ اعتراف شيطان به ربوبيت و مالكيت خداوند نسبت به تمامى مردمان

و قال . .. من عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 5

5 _ بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن پرتويى از ربوبيت الهى

قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 39

39 _ كفايت خداوند براى تدبير هستى ، دليل وحدانيت او و منزه بودنش از داشتن شريك و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان يكون له ولد . .. كفى باللّه وكيلا

جمله {كفى . ..} دليل ديگرى است براى مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 2،5

2 _ بعثت پيامبر ( ص ) پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به مردمان

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

5 _ خداوند ، پروردگار تمامى انسان ها و تدبير كننده امور آنها

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 17،22

17 _ دستيابى مردم به روزى و درآمد هاى مادى ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

يبتغون فضلا من ربهم

22 _ ربوبيت خداوند ، منشأ تفضل او به

بندگان خويش

يبتغون فضلا من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 13

13 _ ربوبيت خداوند ، زمينه دعا و درخواست از او

قال رب . .. فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 12،13،14،15،16

12 _ خداوند ، پروردگار تمام عوالم هستى و همه در پرتو ربوبيت او

انى اخاف اللّه رب العلمين

13 _ هستى ، داراى جريانى رو به كمال در پرتو ربوبيت خداوند

رب العلمين

{رب} به معناى تربيت كننده است و تربيت يعنى ايجاد تدريجى چيزى تا آنگاه كه به كمال خويش برسد.

14 _ ربوبيت الهى ، مقتضى كيفر متجاوزان

انى اخاف اللّه رب العلمين

ترس هابيل، به قرينه آيه بعد، از مجازات خداوند و عذاب دوزخ بوده است. بنابراين توصيف خداوند به {رب العلمين}، مى رساند كه چون او رب العالمين است، متجاوزان را كيفر مى دهد.

15 _ توجه به ربوبيت فراگير خداوند بر جهان هستى ، موجب ترس از او و پرهيز از گناه

انى اخاف اللّه رب العلمين

توصيف {اللّه} به {رب العلمين}، پس از بيان خداترسى هابيل، مى رساند كه وى بدان جهت از خدا هراسان بوده كه خداوند را پروردگار جهانيان مى دانسته است.

16 _ ناسازگارى قتل با اعتقاد به ربوبيت خداوند بر جهان هستى

ما إنّا . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

تعليل اقدام نكردن به قتل به ترس از خداى رب العالمين، مى رساند كه ربوبيت خداوند بر جهان هستى چنين اقتضا مى كند كه انسانها بايد در امنيت جانى بسر برند. بنابراين كسانى كه مرتكب قتل مى شوند، خود

را به نوعى رودرروى ربوبيت خداوند قرار داده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 17

17 _ نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

ما أنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 15

15 _ نزول كتب آسمانى و تعاليم الهى ، نمودى از ربوبيت خداوند نسبت به بندگان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

گزينش كلمه {رب}، مبين ارتباط نازل كردن كتب آسمانى با ربوبيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 3

3 _ رسالت الهى پيامبر ( ص ) براى ابلاغ وحى ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

يايها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك

گزينش اسم {رب} نشانه ارتباط رسالت و وحى با ربوبيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 10،17

10 _ فرمان ها و معارف نازل شده بر اهل كتاب ، در كنار تورات و انجيل ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

17 _ فرمان ها ، معارف و تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) برخاسته از ربوبيت خداوند

ما أنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 4

4 _ درخواست از مقام الوهيت و ربوبيت خداوند از آداب دعا و مؤثر در استجابت آن

قال

عيسى ابن مريم اللّهم ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 3،5

3 _ تنها خداوند پروردگار ، اختياردار عيسى ( ع ) و ساير مردمان

ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

5 _ بيان ربوبيت خداوند بر مسيح ( ع ) و تمامى انسان ها از برجسته ترين تعاليم حضرت مسيح ( ص )

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 8

8 _ توجه به ربوبيت خداوند، مقتضى پرهيز از عصيان او

قل إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 6

6 _ اعتراف مشركان در قيامت به الوهيت و ربوبيت خداوند

و اللّه ربنا ما كنا مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 14،15

14 _ همه جهانيان تحت ربوبيت خدا هستند.

و الحمد للّه رب العلمين

15 _ خداوند، مالك و مدبر جهانيان است.

رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 14

14 _ شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آيات، پرتويى از ربوبيت اوست.

يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 16

16 _ علم محيط خداوند بر تمامى موجودات، ضامن جريان مشيت و ربوبيت خداوند در پهنه هستى است.

إلا أن يشاء . .. و سع ربى كل شىء علما

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 8

8 _ توجه به انحصار ربوبيت و خالقيت خداوند برانگيزنده آدمى به پرستش اوست.

ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 2

2 _ ارائه آگاهى به انسان، پرتوى از ربوبيت و لطف الهى است.

قد جاءكم بصائر من ربكم

تكرار ضمير {كم} و اضافه رب به آن بيانگر لطف خداوند به بندگانش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 4

4 _ نزول وحى از شؤون ربوبيت الهى است.

ما أوحى اليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 17

17 _ بازگشت همگان به سوى خداوند و آگاهى يافتن آنان از حقيقت كرده هاى خويش در قيامت، پرتوى از ربوبيت الهى است.

ثم إلى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 20

20 _ جلوگيرى نكردن از ستيز دشمنان با پيامبر(ص) از مظاهر ربوبيت الهى و موجب رشد و تربيت است.

و لو شاء ربك ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 10

10 _ نزول قرآن بر اساس حق، جلوه ربوبيت الهى نسبت به پيامبر(ص) است.

أنه منزل من ربك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 7

7 _ اتمام دين،

با بعثت پيامبر(ص) جلوه اى از ربوبيت خداوند است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 19

19 _ آگاهى دقيق از اهل بدعت در دين و متجاوزان به حدود الهى، جلوه اى از ربوبيت خداوند

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 3،4

3 _ پيامبر(ص) مشمول ربوبيت و عنايت ويژه خداوند است.

و هذا صرط ربك مستقيما

4 _ هدايت و گمراهى از شؤون ربوبيت خداوند است.

و هذا صرط ربك مستقيما

ذكر نام مبارك {رب} پس از اشاره به هدايتگرى (أن يهديه) و اضلال الهى (يضله) بيانگر ارتباط اين نام و تجلى آن با گمراهى و هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 7

7 _ پاداش دادن به هدايت يافتگان هشيار و متذكر، از شؤون ربوبيت خداوند است.

لهم دارالسلم عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 1،2

1 _ تنها خداوند، {رب} (مالك و مدبر) انسانهاست.

أغير الله أبغى ربا

{بغى}، مصدر {أبغى}، به معناى جستجو و طلب كردن است. كلمه {ربا} مفعول براى {أبغى} و {غير الله} حال براى {ربا} است.

2 _ خداوند، مالك و مدبر همه هستى است.

و هو رب كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 4

4 _ برترى برخى از انسانها بر برخى ديگر و تفاوت آنان در برخوردار شدن از نعمتها، تدبيرى است از جانب

خدا در راستاى ربوبيت او بر جوامع بشرى

و هو رب كل شىء . .. رفع بعضكم فوق بعض درجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 6

6 _ قرآن، نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند است.

من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 3

3 _ فرمان به قسط، فرمانى برخاسته از ربوبيت خداوند

قل أمر ربى بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 9

9 _ تحريم كردارهاى زشت و ديگر محرمات، ناشى از ربوبيت خداوند است.

إنما حرم ربى الفوحش . .. ما لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 5

5 _ وعده ها و وعيد هاى خداوند ، برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تربيت انسانهاست .

قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقاً فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1،2،4،14،16

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

2 _ تنها آفريدگار نظام هستى ، شايسته ربوبيت و تدبير امور انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض

4 _ خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين ( نظام هستى ) با استيلا بر عرش ، به تدبير امور آنها پرداخت .

ثم استوى على العرش

14 _ افاضه خير ها و بركت ها بر جهانيان

، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

تبارك اللّه رب العلمين

16 _ تمامى موجودات جهان هستى ، تحت ربوبيت خداوند هستند .

اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2،9

2 _ شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

9 _ توجه به ربوبيت خداوند ، برانگيزنده آدمى به دعا به درگاه او

ادعوا ربكم

هدف از بيان ربوبيت خدا به انسانها، در ضمن دعوت آنان به دعا به درگاه او، ايجاد انگيزه دعا در ايشان است. يعنى باور به ربوبيت خدا همان و روى آورى به درگاه او همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا و دورى از رحمت او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 3

3 _ موجودات در پرتو ربوبيت خداوند به ثمر مى نشينند و بازدهى دارند

.

يخرج نباته بإذن ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 9،10

9 _ خداوند ، پروردگار و مدبر تمامى هستى است .

رب العلمين

10 _ رسالت پيامبران در راستاى ربوبيت خداوند بر تمام هستى است .

و لكنى رسول من رب العلمين

انتخاب {رب العالمين} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به عنوان ارسال كننده پيامبران، اشاره به اين نكته دارد كه رسالت پيامبران در ارتباط با ربوبيت خدا بر تمام جهان هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 6

6 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{من} در {ذكر من ربكم} براى ابتداى غايت است. يعنى معارف دين از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه {رب} به {كم} مى رساند كه نزول آن معارف در راستاى ربوبيت خدا بر انسانها و براى تربيت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 8،9

8 _ خداوند ، پروردگار و مدبّر تمام هستى است .

رب العلمين

9 _ رسالت پيامبران در راستاى ربوبيت خداوند بر تمامى هستى است .

و لكنى رسول من رب العلمين

انتخاب {رب العلمين} از ميان ديگر صفات خداوند به عنوان ارسال كننده پيامبران اشاره به اين نكته دارد كه رسالت پيامبران در ارتباط با ربوبيت او بر تمام هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 7

7 _ دين و معارف الهى ناشى

از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 4،5

4 _ كيفر حق ناپذيران ، در راستاى ربوبيت الهى بر جامعه انسانى است .

قد وقع عليكم من ربكم رجس

5 _ سوق دادن مردم به جايگاه بايسته آنان ، پرتويى از ربوبيت خداوند بر ايشان است .

قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 14

14 _ ارائه دليل براى هدايت مردم ، پرتوى از ربوبيت خداوند بر آنان

بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 3

3 _ فرمان هاى خداوند برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تعالى انسانهاست .

عن أمر ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 16

16 _ ارائه دليلى روشنگر از سوى خداوند ، برخاسته از ربوبيت اوست .

قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 17،23،27

17 _ شعيب ( ع ) ، علم مطلق خداوند را دليل پذيرش ربوبيت وى و تسليم در برابر مشيتهايش دانست .

قال . .. إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

27 _

داورى خداوند ميان انسان ها ، جلوه اى از ربوبيت او نسبت به ايشان است .

ربنا افتح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 104 - 2،4

2 _ رسالت انبيا در راستاى تدبر جهان و ربوبيت خداوند بر هستى است .

إنى رسول من رب العلمين

موسى با توصيف خداوند به پروردگار هستى به عنوان منشأ رسالت خويش، به اين نكته اشاره دارد كه رسالتش در راستاى ربوبيت خداوند بر جهان هستى است. يعنى رسالت انبيا با تدبير كل جهان پيوند دارد.

4 _ خداوند ، مالك و مدبر همه عالم هاى هستى

رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 6،8

6 _ دلايل و معجزات موسى ( ع ) ، موهبتى الهى پيشاروى فرعونيان و نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند

قد جئتكم ببينة من ربكم

8 _ ربوبيت خداوند بر تمام هستى و نيز بر فرعون و بزرگان دربارش ، مورد تأكيد موسى در محاوراتش با فرعون

إنى رسول من رب العلمين . .. قد جئتكم ببينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1،5،6

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ربوبيت خداوند را بر تما هستى باور كردند و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

5 _ خداوند ، تدبيركننده تمام هستى است .

ءامنا برب العلمين

6 _ ربوبيت مطلق خداوند ، مهمترين و بارزترين پيام موسى ( ع ) براى مردم كافر عصر خويش

قالوا ءامنا برب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 126 - 7،15

7 _ ربوبيت خداوند بر بندگان مايه هدايت آنان به وسيله آيات و نشانه هاى خويش

ءامنا بايت ربنا لما جاءتنا

15 _ توسل به ربوبيت خداوند از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 8

8 _ نابودى فرعونيان و به حاكميت رسيدن بنى اسرائيل ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 9

9 _ استجابت دعا ، از شؤون ربوبى خداوند است .

ادع لنا ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 5

5 _ شمول رحمت خدا بر بندگان و آمرزش گناه آنان جلوه اى از ربوبيت خداوند بر بندگان است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 9

9 _ موسى ( ع ) با توجه به ربوبيت خدا و توصيف او به { أرحم الراحمين } ، خواسته هاى خويش را از وى تقاضا كرد .

و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 4

4 _ كيفر هاى خداوند برخاسته از ربوبيت اوست .

سينالهم غضب من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 3

3 _ ذلت و خوارى يهوديان با مسلط

ساختن مردمى بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خدا بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تقويت و گسترش آيين وى

و إذ تأذن ربك

برداشت فوق از كلمه {رب} و اضافه شدن آن به ضميرى كه براى خطاب به پيامبر(ص) به كار رفته، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 2،4،7،14

2 _ خداوند پس از خلقت هر انسان ، حقيقت وى را در ارتباط با ربوبيت الهى بر او آشكار مى سازد .

و إذ أخذ ربك . .. و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

{أشهده على كذا} يعنى او را حاضر كرد تا وجود امرى يا تحقق فعلى را ببيند و بر آن آگاه شود تا به هنگام لزوم گواهى دهد. بنابراين {أشهدهم على أنفسهم}، يعنى خداوند انسانها را به وجود خودشان حاضر كرد تا خود را ببينند. جمله {ألست بربكم} (آيا پروردگار شما نيستم)، بيان مى دارد كه مراد از شهود خويش، ديدن خود در ارتباط با ربوبيت خداوند است. يعنى خود را ببينند و دريابند كه وجودشان وابسته به خداوند و ربوبيت اوست.

4 _ هر انسانى در نشئه شهود به گونه اى محسوس ربوبيت و وحدانيت خداوند را دريافته است .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى

7_ آگاهى انسان در نشئه حجاب به ربوبيت خداوند ، برخاسته از آگاهى او در نشئه شهود است .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

{أن تقولوا . .. } به تقدير {لام} و {لا}ى نافيه است. يعنى {لأن لا تقولوا} (ما مسأله اشهاد را عملى كرديم تا روز قيامت

نگوييد از ربوبيت خدا غافل بوديم.) اين تعليل مى رساند كه اگر مسأله اشهاد نبود، حجت بر انسانها تمام نبود و خداوند آنها را به خاطر غفلت از ربوبيتش مؤاخذه نمى كرد. از لوازم اين معنا آن است كه آگاهى بالفعل انسانها نسبت به خدا به خاطر مسأله اشهاد مى باشد.

14 _ آدمى در قيامت به علم حضورى درمى يابد كه خداوند پروردگار اوست .

إنا كنا هذا غفلين

اشاره به ربوبيت خدا با كلمه {هذا} گوياى آن است كه انسان در قيامت خود را در پيشگاه خداوند حاضر مى يابد. يعنى علم حضورى و شهودى به او پيدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 1

1 _ وجود نشئه شهود و آگاه شدن آدمى به ربوبيت و وحدانيت خدا در آن نشئه ، از ميان برنده هر گونه عذر و بهانه اى براى روى آورى به شرك

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 203 - 8،10

8 _ قرآن كتابى نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند

إنما أتبع ما يوحى إلىّ من ربى

10 _ قرآن و روشنگرى هاى آن پرتويى از ربوبيت خدا و در جهت تدبير امور انسانهاست .

هذا بصائر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 1،2

1 _ خداوند از پيامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خويش ياد كند .

و اذكر ربك فى نفسك

2 _ خشوع در

برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او ، از آداب توجه به خدا و ياد كردن اوست .

و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة

{تضرع} به معناى خشوع و اظهار كوچكى است و {خيفه} به معناى ترسيدن و هراس داشتن است. {تضرعا} و {خيفه} مصدر و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. يعنى: ياد كن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 3،4

3 _ تقدير خداوند بر وقوع جنگ بدر ، در جهت تدبير امور پيامبر ( ص ) و در راستاى پيشبرد رسالت وى

أخرجك ربك من بيتك بالحق

{رب} به معناى مدبر و مربى است و اضافه آن به {ك} در جمله {كما أخرجك ربك} مى رساند كه از اهداف تقدير الهى بر خروج پيامبر(ص)، تدبير امور وى بوده كه طبعاً براى تكميل رسالت او بوده است.

4 _ اقدام پيامبر ( ص ) به جنگ بدر ، اقدامى به حق و تحت تدبير و ربوبيت خداوند

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 12

12 _ خدا ، پروردگار و مربى آدميان است .

عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 1،11،14،19

1 _ خدا ، پروردگار و مربى انسانهاست .

إن ربكم اللّه

11 _ تدبير امور آسمان ها و زمين در دست خداوند است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. يدبر الأمر

14 _ وجود وسايط و عوامل ( شفيعان

) براى خدا در تدبير امور نظام هستى

يدبر الأمر ما من شفيع إلا من بعد إذنه

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 23

23 _ خدا پروردگار آدميان است .

إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 10

10 _ خدا ، پروردگار و مربى انسانهاست .

و لو لا كلمة سبقت من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 2

2 _ خدا ، رب و پروردگار حقيقى آدميان است .

فذلكم اللّه ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 12

12 _ خدا ، پروردگار جهانيان است .

من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 57 - 5

5 _ خداوند ، رب و پرورش دهنده همه انسانهاست .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 6

6 _ ربوبيت و تدبير امور انسان در دست خداوند است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 12

12_ خداوند ، نگهبان همه چيز و تدبير كننده آن است .

و الله على

كل شىء وكيل

{وكيل} به كسى گفته مى شود كه كار ديگرى را به عهده گرفته است و چون در آيه شريفه با {على} متعدى شده معناى حفاظت و نگهدارى نيز در آن اشراب شده است. بنابراين جمله {والله على ...} اشاره به اين معنا دارد كه: خداوند عهده دار، حافظ و نگهبان امور همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 5

5_ خداوند ، پروردگار همگان و مدبر امور ايشان است .

على ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 3

3_ خداوند ، مربى پيامبران و مدبر امور ايشان است .

إن كنت على بيّنة من ربى

برداشت فوق ، با توجه به گزينش اسم {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 11

11_ خداوند ، پروردگار انسان ها و تدبيركننده امور ايشان است .

هو ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 3،10،11

3_ خداوند ، پروردگار و مالك همه انسان ها و مدبر امور ايشان است .

على الله ربى و ربكم

10_ ربوبيت فراگير خداوند ، سيطره او بر همه جنبندگان و ضرورت توكل بر او ، از تعاليم حضرت هود ( ع )

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

11_ افعال خداوند و تدبيرات او ، به تمامى براساس حكمت و بر طريق صواب است .

إن ربى على صرط مستقيم

بر صراط

مستقيم بودن شخص ، به معناى راستى و درستى كارهاى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 13

13_ مالك و مربى بودن خداوند بر همه چيز ، مستلزم مراقبت و حفاظت كامل او ، از آنهاست .

إن ربى على كل شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 3

3_ خداوند ، مربى پيامبران و مدبر امور ايشان است .

إن كنت على بيّنة من ربى

برداشت فوق ، با توجه به گزينش اسم {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 13،14

13_ خداوند ، مربى پيامبر ( ص ) و مدبر امور اوست .

إن ربك

14_ قدرت شكست ناپذير خداوند ، پشتوانه پيشبرد هدف هاى رسالت و تدبير امور نبوّت رسول خداست .

إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 6

6_ لوط ( ع ) تحت تربيت خداوند و برخوردار از حمايت او بود .

إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از {ربك} (مدبر و مربى تو) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 3

3_ خداوند ، مربى پيامبران و تدبير كننده امور ايشان است .

إن كنت على بيّنة من ربى

{رب} به معناى مدبّر و مربى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 8

8_

مصالح جوامع بشرى و تدبير امور انسان ها ، مايه تقدير خداوند بر داورى نكردن او ميان حق گرايان و باطل انديشان ، در عرصه حيات دنياست .

لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم

برداشت فوق ، از كلمه {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده مى شود; يعنى ، تقدير ياد شده (لولا كلمة سبقت . ..) در راستاى تدبير امور انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 5

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 23،24

23_ حوادث و مراحل زندگانى يوسف ( ع ) ، به تدبير و فرمان خداوند تحقق مى يافت .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. والله غالب على أمره

از مصداقهاى مورد نظر براى {أمره} _ به قرينه {كذلك مكّنّا ليوسف} _ تدبير امور يوسف(ع) است. برخى برآنند كه ضمير در {أمره} به يوسف برمى گردد. بر اين اساس جمله {والله غالب على أمره} (خداوند بر امور يوسف(ع) غلبه دارد و تدبير امور او در اختيار خداست) در برداشت فوق صراحت بيشترى دارد.

24_ اكثريت مردم به جريان امور به تدبير خدا و توان او بر انجام مشيّتهايش و ناتوانى همگان در برابر او ، ناآگاهند .

و الله غالب على أمره و

ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 20

20_ يوسف ( ع ) در برابر زليخا تصريح كرد كه تنظيم جريان زندگى او ، به عنايت و تدبير خداوند بوده است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

ضمير در {إنه} به {الله} باز مى گردد و در برداشت فوق، جمله {إنه ربى} تعليل براى {معاذ الله} گرفته شده است. بر اين اساس مفاد جمله فوق، چنين مى شود: من [از اين امر فريبنده] به خدا پناه مى برم و او مرا يارى خواهد كرد ; زيرا او مدبر امور من و تربيت كننده من است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 13

13_ خداوند ، امور انسان ها را بر اساس رحمت خويش و مغفرت خطا هاى آنان تدبير مى كند .

إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 14

14_ خداوند ، رب و پروردگار همه انسانهاست .

لعلكم بلقاء ربكم توقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 12

12_ خارج پنداشتن تدبير امور هستى از اختيار خداوند ، نشانه جهل و كور فكرى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 15

15_ كفرپيشگان على رغم مشاهده نشانه هاى ربوبيت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبيت او به جدال و جرّ و بحث مى پردازند

.

هو الذى يريكم البرق . .. و هم يج_دلون فى الله

جمله حاليه {و هم يجادلون فى الله} قيد براى همه جمله هايى است كه در آيات پيشين آمده است ; يعنى، با آنكه آثار وجودى خدا و ربوبيت او نمايان است و اوست كه برق، رعد، ابر و صاعقه را پديد مى آورد و همه امور را تحقق مى بخشد، آنان درباره وى به جرّوبحث مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1

1_ موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى {قائم بودن بر كسى} در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف {باء} در {بماكسبت} به معناى {مع} مى باشد و مراد از {من هو...} خداوند متعال است. بنابراين مفاد {من هو قائم...} اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 9

9- انبيا ، برخوردار از عنايت و تربيت ويژه خداوند

فأوحى إليهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 5

5- همه انسان ها ، حتى كفار ، تحت ربوبيت خداوندند .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 6

6-

خواندن خداوند با اسم { ربّ } از آداب دعاست .

ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 9

9- نزول باران ، تحت تدبير خداوند و به ميزان مشخص و اندازه اى معين است .

و إن من شىء إلاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله إلاّ بقدر معلوم . .. فأنزلنا من السّما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 9

9- ربوبيت خداوند ، شايسته تسبيح ، حمد ، سجده و فروتنى انسان به پيشگاه او

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 8

8- ربوبيت خداوند ، شايسته عبادت به درگاه او

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، تحت توجه و پرورش ويژه خداوند قرار داشت .

و ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

با توجه به اينكه خداوند ربّ همه موجودات است و در آيه قبل نيز خود را {ربّ} همه انسانها معرفى كرد; ولى در اين آيه {ربّ} به ضمير مفرد مخاطب _ كه مقصود از آن پيامبر(ص) است _ اضافه شده و اين حكايت از آن دارد كه آن حضرت، تحت توجه و پرورش خاص خداوند قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 7

7- پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت و عنايت ويژه خداوند

إن

ربّك أحاط بالناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 12

12- پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت ويژه خداوند و مصون از سلطه و نفوذ شيطان

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ك} در {ربّك} چنانكه مفسّران نيز احتمال داده اند پيامبر(ص) باشد. بنابراين، با اينكه خداوند سلطه شيطان بر بندگان خود را منتفى دانسته است، اختصاص به ذكر پيامبر(ص) پس از آن، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 5

5- مطالعه در پديده هاى نهفته در طبيعت ، هدايت كننده انسان به ربوبيت خداى يگانه

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

از اينكه خداوند براى گرايش دادن انسانها به ربوبيت خويش، آنها را به مواهب طبيعت توجه داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 10

10- پيامبر ( ص ) ، تحت عنايت ويژه و ربوبيت خاص خداوند

من أمر ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 7

7- ربوبيت الهى نسبت به پيامبر ( ص ) ، ربوبيتى آميخته با رحمت است .

إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 8

8- شناخت ربوبيّت خداوند ، از عوامل ايمام اصحاب كهف بود .

ءامنوا بربّهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 13

13- تدبير امور آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، به دست خداوند است .

ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 1

1- بيدارى اصحاب كهف از خواب ، رخدادى شگفت و تحت تدبير و اراده خداوند بود .

و كذلك بعثن_هم

اسناد {بعث} و بيدارسازى به خداوند، گوياى نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 15

15- برترى آگاهى خداوند ، لازمه ربوبيّت او است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 4،8

4- اللّه ، يگانه مالك و مدبّر انسان و جهان هستى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

8- شرك و غفلت از ربوبيّت خدا ، مهم ترين خطر رفاه زدگى و سرمستى به امكانات دنيوى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مرد مؤمن، براى جدا كردن صف خويش از ثروت مند مغرور، به دو نكته اشاره كرده است: ربوبيّت خدا و عدم شرك و با اين تعبير، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرك، هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 7

7- مقام ربوبيت خدا ، مقام اجابت درخواست بندگان است .

إذ نادى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1،4

1- حضرت عيسى ( ع ) در

گهواره ، خداوند را پروردگار خود و ديگر انسان ها معرفى كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل شده، تأييد كننده اين نكته است.

4- خداوند ، تدبيركننده و پرورش دهنده همه انسان ها است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 11

11- اسماعيل صادق الوعد ، پرورش يافته تربيت هاى الهى و زندگى او تحت تدبير و ربوبيت خداوند بود .

عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 9

9- خداوند براى رشد آگاهى هاى پيامبر ( ص ) و تدبير رسالت او ، هيچ نكته اى از تعاليم ضرورى را فروگذارى نكرده و به دست فراموشى نسپرده است .

و ما كان ربّك نسيًّا

برداشت يادشده، با توجه به كلمه {ربّ} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 1،13

1- خداوند ، پروردگار آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

ربّ السموت والأرض و ما بينهما

13- جز خداوند ، هيچ موجودى شايسته نام مقدس { ربّ و پروردگار جهان } نيست .

ربّ السموت والأرض . .. هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41 - 1،5

1 - موسى ( ع ) پرورش يافته خداوند

اصطنعتك

{إصطناع}; يعنى، تربيت كردن و مؤدب ساختن (قاموس) و بر مبالغه در شايسته ساختن دلالت دارد (مفردات راغب).

5 - خداوند ، مربى پيامبران و پرورش دهنده آنان

واصطنعتك لنفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 9،13

9 - تأكيد موسى ( ع ) در برابر فرعون ، بر يگانگى خالق و ربّ جهان

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

13 - موسى ( ع ) ، رسالت خويش را پرتويى از هدايت گسترده ربوبى دانست .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

مناسبت بحث موسى(ع) با فرعون، چنين اقتضا كرده است كه آن حضرت، موضوع هدايت عام الهى را مطرح كند تاپاسخ سؤال مقدر فرعون را داده باشد; زيرا ممكن بود فرعون بگويد: بر فرض كه خداى خالق ربّ تو است، چه دليلى بر لزوم پذيرش سخن رسولان او وجود دارد؟ موسى(ع) با مطرح كردن هدايت عام الهى، علاوه بر پاسخ به سؤال احتمالى او، زمينه كلى اثبات رسالت خويش را نيز مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 7

7 - خداوند رحمان ( داراى رحمت گسترده ) ، پروردگار همه مردم است .

و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 21

21 - خداوند تعليم دهنده و تربيت كننده پيامبران است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 5

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 1

1- جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و انسان ها ) ، تحت ربوبيت خداوند است .

بل ربّكم ربّ السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 2

2- خدا ، پروردگار آدميان است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 3

3 - خدا ، پروردگار آدميان است .

فى ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 6

6 - خدا ، پروردگار انسان ها

عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 8

8 - خدا ، پروردگار انسان ها

ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 7

7 - خدا ، پروردگار آدميان

و

إنّ يومًا عند ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 9

9 - خدا ، پروردگار انسان ها

أنّه الحقّ من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 6

6 - خدا ، پروردگار انسان ها

و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اعبدوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 4

4 - خدا ، پروردگار آدميان

و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 3،4

3 - خدا ، پروردگار انسان ها

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

4 - وجود كيفر ، براى انسان هاى متخلف ، در نظام ربوبى خداوند

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 5

5 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 5،6

5 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

إلى ربّهم

6 - نظام ربوبى خداوند ، نظامى بر اساس كيفر و پاداش

إلى ربّهم رجعون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها

فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 1

1 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

ربّ فلاتجعلنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 5

5 - خدا ، پروردگار آدميان است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 4

4 - خدا ، پروردگار آدميان است .

و أعوذ بك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 2

2 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 1

1 - خدا ، پروردگار آدميان است .

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 1

1 - خدا ، پرودگار انسان ها است .

ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 2

2 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

يقولون ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 8

8 - خدا ، پرورش دهنده و اداره كننده مركز مديريت فيض بخش هستى ( عرش )

ربّ العرش الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117

- 6،11

6 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

فإنّما حسابه عند ربّه

11 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى خدا و ناسپاسى در برابر ربوبيت او است .

و من يدع مع اللّه . .. إنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، تحت تربيت خاص و حمايت ويژه خداوند

و إنّ ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 8

8 - سراسر هستى تحت تدبير و ربوبيت خدا است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، پروردگار و مدبر شرق و غرب عالم و هر آنچه ميان آن دو است .

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 2

2 - اشاره ابراهيم ( ع ) به آفريدگارى و هدايت گرى خدا ، براى معرفى پروردگار جهان براى بت پرستان

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 4

4 - ربوبيت گسترده خدا بر تمامى هستى ، دليل بى همتايى او

إن كنّا لفى ضل_ل مبين . إذ نسوّيكم بربّ الع_لمين

{عالمين} جمع {عالم} بوده

و همراه با {ال}، مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين} دلالت دارد بر اين كه سراسر هستى، تحت ربوبيت خدا بوده و هر چه غير خدا است، مربوب او مى باشد. نتيجه آن كه خدا در ربوبيت، همتا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 8

8 - همه عوالم هستى تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با{ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 9

9 - خدا ، پروردگار همه جهانيان

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

جمع با {الف و لام} مفيد عموم است. بنابراين {رب العالمين}; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 3

3 - خورشيد و تمام مظاهر آفرينش ، خود تحت تدبير و ربوبيت خداوند قرار دارند و سزاوار الوهيت و پرستش نيستند .

يسجدون للشمس . .. اللّه لا إل_ه إلاّ هو ربّ العرش العظيم

بيان توحيدى و استدلالى آيه ياد شده، تعريضى نسبت به عمل نارواى قوم سبا در پرستش خورشيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت خاص خداوند

و ما ربّك بغ_فل

اضافه {ربّ} به {كاف} _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ مطلب ياد شده را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 8

8 - خدا ، مربى و

مدبر جهان هستى

أنا اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 11

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى نصر و پيروزى بر مؤمنان است .

و لئن جاء نصر من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 7

7 - همه انسان ها ، تحت تربيت و ربوبيت خداوندند .

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 2 - 4،6

4 - قرآن ، از مقام ربوبيت خدا ، نشأت گرفته و دربردارنده معارفى در جهت رشد و كمال انسان است .

تنزيل الكت_ب . .. من ربّ الع_لمين

6 - همه جهان ها ، تحت ربوبيّت خداوند واحد است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 10

10 - كافران نيز تحت تدبير ربوبيت خداوندند .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 7

7 - خداوند ، پروردگارى بس آمرزنده و بخشايشگر براى مردم سبا

و ربّ غفور

خبر {ربّ} عبارتى محذوف است و آن _ به قرينه {هم} و {كم} در اين آيه _ {لكم} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 13

13 - پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت و عنايت خاص خداوند

و ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 7

7 - خدا

( اللّه ) ، پروردگار انسان ها

اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 10

10 - كيفر كافران ، از شؤون مقام ربوبى است .

و لايزيد الك_فرين كفرهم عند ربّهم إلاّ مقتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 2

2 - همه پديده هاى جهان هستى ، جلوه هاى خالقيت و توحيد ربوبى خداوند است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

آيه شريفه به قرينه آيه 64 _ كه به منزله نتيجه اين آيه بوده و در آن شرك محكوم گرديده است _ درصدد بيان نشانه هاى خالقيت خدا و اثبات توحيد ربوبى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 16

16 - مناجات با خداوند و ذكر صفت ربوبيت او ، از آداب دعا و حاجت خواهى از او

ربّنا وسعت . .. فاغفر للذين تابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 6

6 - ربوبيت مطلق الهى ، نقطه اصلى تضاد ميان آيين موسى و آيين فرعونيان

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى و ليدع ربّه . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا و حاجت خواهى بندگان از او است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 2،5

2 -

خداوند ، پروردگار انسان ها است .

ذلكم اللّه ربّكم

5 - ربوبيت ، خالقيت ، الوهيت و يكتايى ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 12

12 - خداوند ، پروردگار انسان ها است .

ذلكم اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 12

12 - ربوبيت و تدبير جهان از شؤون خالقيت خدا است .

بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

از اين كه خداوند براى ربوبيت خويش به خالقيتش استناد كرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 4

4 - نظام آسمان ها ، تحت هدايت وحى الهى ( امر و تدبير خداوند )

و أوحى فى كلّ سماء أمرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 9

9 - پيامبر ( ص ) تحت ولايت و تربيت ويژه الهى

ذلكم اللّه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 9

9 - ربوبيت خداوند بر هستى ، متكى بر حكمت و كاردانى او

ربّ الع_لمين . .. و هو العزيز الحكيم

از ارتباط واژه {حكيم} با {ربّ العالمين}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 4

4_ تمسّك شيطان به ربوبيت الهى در دادگاه اخروى ، براى مبرّا جلوه دادن خود از گناهان مشركان *

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 5

5 - كيفر تجاوزگران ، در راستاى ربوبيت الهى و هموار ساختن راه رشد براى بندگان است .

مسوّمة عند ربّك للمسرفين

تعبير {عند ربّك}، ممكن است اشاره به اين جهت داشته باشد كه مقام پروردگارى و تربيت خلق و رشد انسان ها، مقتضى آن است كه موانع تكامل و رشد از ميان برداشته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره { شِعرى }

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به {شعرى}، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 4

4 - خداوند ، پروردگارى بزرگ و بلند مرتبه

فسبّح باسم ربّك العظيم

{العظيم} مى تواند صفت براى {ربّ} و يا صفت براى {اسم} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 4

4 - خداوند ، پروردگار و تدبيركننده همه عوالم هستى است .

تنزيل

من ربّ الع_لمين

{عالَم} (مفرد {عالَمين}) به مجموعه و دسته اى از مخلوقات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 4

4 - انسان ، تحت تدبير و ربوبيت خداوند

فلولا إن كنتم غير مدينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 3

3 - خداوند ، پروردگارى بزرگ و بلند مرتبه

فسبّح باسم ربّك العظيم

واژه {العظيم} مى تواند صفت براى {ربّ} و يا صفت براى {اسم} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 3 - 5

5 _ { عن أبى الحسن الرضا ( ع ) . . . و أمّا الظاهر فليس من أجل أنّه علا الأشياء بركوب فوقها و قعود عليها و تسنم لذرأها و ل_كن لقهره و لغلبتة الأشياء و قدرته عليها . . . و أمّا الباطن فليس على معنى الإستبطان للأشياء بأن يغور فيها و ل_كن ذلك منه على استبطانه للأشياء علماً و حفظاً و تدبيراً . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است : . ..و اما ظاهر بودن خداوند نه از آن جهت است كه بر اشيا بالا رفته به اين كه بر آنها سوار گشته و بر فراز آنها نشسته است; بلكه اين ظهور از جهت قهر و غلبه و قدرت او بر اشيا است... اما خداوند باطن است، به اين معنا نيست كه او در درون اشيا قرار گرفته و در

بطن آنها پنهان است; بلكه به اين معنا است كه از لحاظ آگاهى به اشيا و حفظ و تدبير [و تنظيم امور] آنها در درون آنها است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 5

5 - تدبير و اداره امور جهان در اختيار خداوند است .

خلق السم_وت . .. ثمّ استوى على العرش

{عرش}، به معناى تخت است و مراد از آن تخت حكومت و اداره امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 5

5 - خداوند ، پروردگار و مربى انسان ها

و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر است و در آيه شريفه معناى وصفى آن (تربيت كننده، مربى و پروردگار) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 7

7 - اهل زمين ، تحت ربوبيت خداوند

أشرّ أُريد بمن فى الأرض . .. ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دليل يكتايى و بى بديلى او

ربّ المشرق و المغرب لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 1،2

1 - خداوند ، مالك و مدبّر آسمان ها و زمين و تمام موجودات بين آنها است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

2 - تدبير امور انسان ها ، در اختيار مالك و مدبّر جهان هستى است

.

ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

{ربّ السماوات} _ كه بيانگر {ربّك} در آيه قبل مى باشد _ گوياى اين است كه ربّ تو همان ربّ جهان هستى است و آنان كه به ارباب متعدد مى انديشند، بر خطايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 4

4$ - شناخت ربوبيت خداوند ، زمينه ساز پيدايش حالت ترس و خشيت در برابر او

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- شناخت ربوبيت خداوند، زمينه ساز پيدايش حالت ترس و خشيت در برابر او

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 5،8

5 - خداوند ، مالك ، مربّى و مدبّر تمام هستى است .

ربّ الع_لمين

{ربّ} مصدرى است كه در معناى فاعل (تربيت كننده) به كار مى رود (مفردات راغب). از جمله معانى {ربّ} مالك و مدبّر و مربّى است و {عالمين}; يعنى، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)

8 - بى قيد و شرط بودن مشيّت خداوند ، لازمه ربوبيت او بر تمام هستى است .

إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

وجود قيد {إلاّ أن يشاء اللّه} در مورد مشيّت انسان ها و ذكر نشدن هيچ قيدى در مورد مشيّت الهى، گوياى آن است كه مشيت خداوند قيدى ندارد. توصيف خداوند به {ربّ العالمين}، در حقيقت بيان علت مطلق بودن مشيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 8

8 - هر نام كه بر ربوبيت دلالت كند ، ويژه خداوند است و بر غير او روا نيست .

سبّح اسم ربّك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 2،6

2 - خداوند ، تدبيركننده امور پيامبر ( ص ) و مربّى او است .

ربّك

6 - با وجود ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، موردى براى خشم و بى مهرى به آن حضرت وجود نداشت .

ربّك و ما قلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 10

10 - خداوند ، مربى پيامبر ( ص ) و تدبيركننده شؤون رسالت آن حضرت است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 5

5 - ربوبيت و فرمان روايى خداوند بر مردم و شايستگى او براى الوهيت ، دليل توانايى او بر ناكام گذاشتن وسوسه گران

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

ربوبيت خدا در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 3

3 - بهشت برين ، جايگاه رشد و كمال در پرتو ربوبيت خداوند

ارجعى إلى ربّك . .. و ادخلى جنّتى

اين آيه، عطف بر آيه قبل و هر دو تفصيل رجوع به خداوند است. برگزيدن واژه {ربّك} در آيات پيشين، بيانگر مواجه شدن بهشتيان با ربوبيت خداوند است.

ربوبيت خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 7

7- ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب است .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

ربوبيت خدا در قصه يوسف(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 6

6_ تنها جويندگان حقيقت و پژوهشگران وادى معرفت ، به نشانه هاى ربوبيت خدا و علم و حكمت او در داستان يوسف پى خواهند برد .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

بديهى است كه داستان يوسف(ع) و برادرانش، حاوى آيات و نشانه هاست ، چه پرسشگرى باشد يا نباشد. بنابراين حرف لام در {للسائلين} لام انتفاع است و {للسائلين} گوياى اين است كه پرسشگران و محققان ، از آن داستان سود مى برند.

ربوبيت خدا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 13

13 _ قيامت ظرف ظهور و انكشاف ربوبيت مطلق خدا براى همگان

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء . .. فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون

از مصاديق مورد نظر براى {ما كنتم فيه تختلفون}، به دليل {أغير الله أبغى ربا}، ربوبيت خداوند بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 4

4 - ربوبيت خدا در قيامت ، براى مجرمان ، تجلى پيدا مى كند .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم . .. ربّنا أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 5

5_ ربوبيت انكارناپذير الهى ، متجلّى براى همگان در قيامت

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

التجاى قرين كافران به ربوبيت عام الهى در روز قيامت، مى رساند كه ربوبيت خداوند در آن روز، چنان آشكار است كه هيچ كس، قادر به ناديده گرفتن آن نيست.

ربوبيت در آفرينش

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 9

9 _ در جهان آفرينش هيچ مخلوقى ، مالك و رب مخلوقى ديگر ، و يا مملوك و مربوب مخلوقى ديگر نيست .

ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء

ربوبيت در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 3

3 _ قوم ابراهيم ستارگان را {رب} و مؤثر در تدبير هستى مى پنداشتند.

رءا كوكبا قال هذا ربى

ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 15

15 _ متعتقدان به الوهيت و ربوبيت غيرخدا ، كافر و مشركند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 11

11 _ پندار ربوبيت براى غير خداوند، گمراهى است.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 14

14 - اعتقاد به جدايى خالقيت خدا از ربوبيت او و نسبت دادن ربوبيت و تدبير امور جهان به غيرخدا ، شرك است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه قل أفرءيتم ما تدعون من دون الل

ربوبيت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 7

7 _ ربوبيت ، ملاك شايستگى براى پرستش

ان

اعبدوا اللّه ربى و ربكم

توصيف {اللّه} به {ربى و ربكم} اشاره به علت لزوم پرستش خداوند (اعبدوا) دارد يعنى چون خداوند رب است شايسته و بايسته پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 4

4_ قوام بخشى به بندگان و تدبير امور ايشان ، از ويژگى هاى معبود شايسته پرستش

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت و جعلوا لله شركاء

ربوبيت معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 14 - 3

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالك حقيقى جهان ( اللّه ) است .

ذلكم اللّه ربّكم له الملك و الذين تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 3

3 - تنها پروردگار جهان ، سزاوار عبوديت و پرستش است .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . فما ظنّكم بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 3

3 - عبوديت و پرستش ، تنها شايسته پروردگار انسان ها است .

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محكوم كردن پرستش بت ها، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 66 - 3

3 - تنها مالك و مدبر جهان هستى ، شايسته عبادت است .

و ما من إل_ه إلاّ اللّه

. .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

توصيف خداوند به، مالك و مدبر هستى بودن _ پس از بيان يكتايى او در معبوديت _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبيت ، از اوصاف خداى حقيقى ( اللّه ) است .

اللّه ربّكم

{ربّكم} صفت براى {اللّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانايى بر خلقت جهان و تدبير امور آن ، شرط شايستگى معبود براى پرستيده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

در اين آيه، به ناتوانى بت ها در امر خلقت و تدبير جهان اشاره شده است و اين خود مى نماياند كه توانايى بر خلقت و تدبير، ملاكى است كه براساس آن، مى توان معبود واقعى را از معبود دروغين، متمايز ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو الملك

وصف {الملك} براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

ربوبيت و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 4

4 _ اعتقاد به ربوبيّت انبيا و فرشتگان ( غير خدا ) ، كفر است .

و لا يأمركم . .. ايأمركم بالكفر

رحمانيت در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 -

9

9 - رحمانيت ، شرط ربوبيت است .

و إنّ ربّكم الرحم_ن

ردّ ربوبيت اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 5

5 _ استدلالهاى ابراهيم(ع) بر ابطال شرك و پرستش بتها و اجرام آسمانى به هدايت خداوند بود.

أتتخذ أصناما . .. قال لاأحب الأفلين ... و قد هدين

ردّ ربوبيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 6

6 _ افول پذيرى و پنهان گشتن خورشيد، گواه بر دخيل نبودن آن در {ربوبيت} هستى است.

قال هذا ربى هذا أكبر فلما أفلت

رد ربوبيت ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 6

6 _ ابراهيم(ع) در برابر ستاره پرستان، با توجه به پنهان شدن ستارگان، پذيرفتن ربوبيت براى آنها را نامعقول اعلام كرد.

قال هذا ربى فلما أفل قال لا أحب الأفلين

{افول} به معنى پنهان شدن است.

ردّ ربوبيت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 6

6 _ افول پذيرى و پنهان شدن ماه، برهانى بر دخيل نبودن آن در ربوبيت عالم است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل قال لئن لم يهدنى ربى

زمينه اقرار به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 6

6- تمسّك و توجه كافران به ربوبيت الهى ، در شرايط اضطرار و مشاهده عذاب

و يوم يعرض الذين كفروا على النار . .. قالوا بلى و ربّنا

به ميان آوردن نام پروردگار و

اضافه {ربّ} به {نا}، مى رساند كه كافران با اين كار در تلاشند تا در آن شرايط دشوار، رحمت الهى را به خود متوجه كنند.

زمينه ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 14

14 - توجه به عظمت خداوند ، مايه خضوع به درگاه او و وادارسازنده انسان به پذيرش ربوبيت او

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 4

4 - توجّه به قدرت خداوند ، در صورت نگارى و تركيب اجزاى بدن انسان مانع تأثير جاذبه هاى گناه در او و زمينه ساز پذيرش ربوبيت خداوند است .

ما غرّك . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

زمينه ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

زمينه ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 13

13- برترى آگاهى خداوند ، لازمه ربوبيّت او بر همه آگاهان است .

ربّكم أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او است .

ارجعى إلى ربّك . ..

فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان مى دارد.

زمينه قبول ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 4

4 - توجّه به خالقيت مدبّرانه خداوند ، زمينه ساز پذيرش ربوبيت او و مانع فريب خوردن انسان از جاذبه هاى گناه است .

ما غرّك بربّك . .. الذى خلقك فسوّيك فعدلك

سوگند به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤكد خداوند به ربوبيت خويش بر بازپرسى تمامى كافران و تجزيه گران دين

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين

ضمير جمع غايب {لنسئلنّهم} هم مى تواند به كافرانى برگردد كه در چند آيه قبل از آن سخن به ميان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم مى تواند به {المقتسمين} اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 8

8- خداوند با سوگند به ربوبيت خود ، بر تحقق حتمى طبقه بندى عاصيان در قيامت ، تأكيد كرده است .

فوربّك . .. ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة ... عتيّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 10

10- خداوند با سوگند به ربوبيت خويش ، بر آگاهى دقيق خود از ميزان عذاب مجرمان تأكيد كرده است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن

أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 1

1 - سوگند أكيد خداوند ، به ربوبيت خويش نسبت به مشرق ها ( خاور ها ) و مغرب ها ( باختر ها )

فلاأُقسم بربّ المش_رق و المغ_رب

درباره {لا} در {لا اُقسم} و امثال آن، مفسران توجيهات چندى ذكر كرده اند; از جمله اين كه {لا} زايد و براى تأكيد {اُقسم} مى باشد.

شرايط ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 7،8

7 _ آنچه پنهان گردد شايسته پروردگارى نيست.

قال هذا ربى فلما أفل قال لا أحب الأفلين

8 _ شايستگى ربوبيت جهان براى كسى كه ثبات داشته و از موجودات ديگر تأثير نپذيرد.

هذا ربى فلما أفل قال لا أحب الأفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 6،7،9

6 _ افول پذيرى و پنهان شدن ماه، برهانى بر دخيل نبودن آن در ربوبيت عالم است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل قال لئن لم يهدنى ربى

7 _ آنچه افول نپذيرد و تغيير نيابد، سزاوار ربوبيت است.

فلما أفل قال لئن لم يهدنى ربى

9 _ ربوبيت هستى سزاوار كسى است كه هدايتگر باشد.

قال لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جمله {لئن لم يهدنى ربى} تعريضى بر ستاره پرستان مى تواند باشد، يعنى شما كه ستاره را رب مى پنداريد چه نشانى از هدايتگرى آنان داريد، و اگر رب نتواند هادى باشد، چگونه رب خواهد بود؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78

- 6،7

6 _ افول پذيرى و پنهان گشتن خورشيد، گواه بر دخيل نبودن آن در {ربوبيت} هستى است.

قال هذا ربى هذا أكبر فلما أفلت

7 _ آنچه افول و تغييرناپذير باشد، سزاوار مقام ربوبيت است.

هذا أكبر فلما أفلت قال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 2،3

2 _ تفكر در طبيعت و افول و تغييرپذيرى آن، مايه درك ناتوانى پديده هاى آن براى ربوبيت است.

كوكبا . .. القمر ... الشمس بازغة ... وجهت وجهى للذى فطر السموت

3 _ پديدآورنده آسمانها و زمين شايسته ربوبيت و عبادت خالصانه است، نه پديده هاى جهان.

لا أحب الأفلين . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 17،19

17 _ علم و آگاهى، لازمه حتمى براى تدبير و مديريت است.

إلا أن يشاء ربى شيئا و سع ربى كل شىء علما

ابراهيم(ع) تدبير و جريان ربوبيت الهى را در جهان در پرتو علم محيط خداوند دانسته است. در اينجا بايد يك اصل كلى مورد نظر و مقبول باشد كه اساس تدبير صحيح در پرتو علم ميسر است.

19 _ ربوبيت تنها شأن موجودى است كه احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى داشته باشد.

و سع ربى كل شىء علما

بحث در آيات گذشته درباره توحيد ربوبى بود. جمله {وسع ربى ...} از زبان ابراهيم(ع) مى تواند به عنوان ملاك و معيارى براى {رب} بيان شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 12

12 _ حكمت و علم، دو شرط

لازم در تدبير و مديريت است.

و تلك حجتنا . .. إن ربك حكيم عليم

{رب} در لغت به معناى مدير و مربى آمده است. توصيف رب در آيه به علم و حكمت، گذشته از دلالت آن بر علم و حكمت خداوند، اشاره اى به ضرورت وجود اين دو در تدبير و مديريت مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 26

26 _ علم و حكمت شرط لازم براى ربوبيت است.

إن ربك حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 2

2 _ تنها آفريدگار نظام هستى ، شايسته ربوبيت و تدبير امور انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 11

11_ آگاهى به اعمال و رفتار انسانها ، از شرايط ربوبيت است .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 9

9 - رحمانيت ، شرط ربوبيت است .

و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 7

7- پروردگار ، داراى رحمت گسترده و كمك دهنده و مددكار است .

و ربّنا الرحم_ن المستعان

{الرحمان} (صيغه مبالغه) به معناى كسى است كه رحمت او بسيار است و {المستعان} اسم مفعول به معناى كسى است كه از او طلبِ كمك شود. گفتنى است كه هر دو خبر براى {ربّنا} مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 6

6 - بى نيازى و واجد بودن همه كمالات ، شرط شايستگى براى ربوبيت و تدبير امور عالم و آدم

و إنّ اللّه لهو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 6

6 - خالقيت و آفريدگارى ، شرط ربوبيت و خداوندگارى است .

ي_أيّها الناس . .. إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

شناخت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 7

7 - شناخت مظاهر طبيعت و انديشه در آن ، از راه هاى شناخت خداوند و ربوبيت و تدبير او بر هستى است .

الذى جعل لكم الأرض . .. لأُولى النهى ... تارة أُخرى

مجموعه اين آيات براى معرفى {ربّ} است. طريقه اى كه قرآن در اين آيات ارائه نموده، توجه دادن انسان به مظاهر طبيعت و تعقل در آن، براى شناخت خداوند و ربوبيت حاكم او بر صحنه هستى است.

شؤون ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 8

8 _

هدايتگرى از شؤون لازم براى {رب} است.

قال لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

شؤون ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 3

3 _ محكوم شدن مكذبان آيات الهى به عذاب استيصال ، از شؤون ربوبيت الهى و مقتضاى آن است .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 7

7- تقسيم گنه كاران در قيامت براساس مراتب عصيان گرى آنها ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 9

9- آگاهى از ميزان جرايم انسان ها و درجات عذاب آنان ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 5

5- عذاب كافران ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 4

4- داورى عادلانه و برحق خداوند ، از شؤون ربوبيت او است .

ربّ احكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 1

1 - هدايت و راهنمايى خلق ، از شؤون ربوبيت و خالقيت خداوند

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

تفريع جمله {فهو يهدين} بر {ربّ العالمين} و {الذى خلقنى}، بيانگر برداشت ياد

شده است; يعنى، چون او پروردگار جهانيان و نيز آفريننده من است; پس خود او هم مرا راهنمايى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 2

2 - تدارك نياز هاى زندگى انسان ( چون خوردنى ها و آشاميدنى ها ) در زمين ، از شؤون ربوبيت خداوند

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 6

6 - درخواست و دعا به درگاه خداوند ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 3

3 - رسيدگى به حال انسان ها در قيامت ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

كلاّ إذا . .. و جاء ربّك

عاقلان و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

عذاب دنيوى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

عقيده به ربوبيت اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 4

4 _ قوم ابراهيم علاوه بر عقيده و تأثير و نقش بتها و اجرام آسمانى در تدبير و ربوبيت جهان، به خداوند نيز معتقد بودند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در جمله {و لاتخافون . ..} در صورتى تام است كه آنها عقيده به {الله} داشته باشند.

عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 14

14 - يهوديان ، معتقد به ربوبيت خداوند

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

اعراف - 7 - 38 - 21

21 _ ربوبيت خداوند مورد پذيرش و اذعان دوزخيان قرار خواهد گرفت.

قالت . .. ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 12

12_ احساس ناتوانى يوسف ( ع ) از ترك گناه بدون امداد هاى الهى ، جلوه اى از اعتقاد او به ربوبيت خدا

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 17

17_ اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او ، زمينه ساز باور آدمى به اينكه به سوى خدا در حركت است و به او باز مى گردد .

هو ربى . .. إليه متاب

{إليه متاب} نيز مانند {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 4

4- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 2

2- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 31

31- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، به ربوبيّت خداوند و برترى علم او بر همگان ، معتقد بودند .

فقالوا . .. ربّهم أعلم بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 12

12- ابراهيم ( ع ) ، خداوند را مربى و پرورش دهنده خود مى دانست و به ربوبيت او دل بسته بود .

سأستغفر لك ربّى . .. و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

تكرار {ربّى} در كلام حضرت ابراهيم، گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 2

2 - مردم سبا ، به ربوبيت خداوند معتقد بودند .

فقالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 7

7 - عقيده به وجود دختر براى خدا ، ناسازگار با عقيده به ربوبيت او است .

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده از تصريح به اسم {ربّ} در آيه شريفه، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 4

4 - ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 3

3 - موسى ( ع ) ، اعتقاد خود به ربوبيت مطلق خداوند و نيز اعتماد خويش بر او در انجام رسالت را به فرعونيان اعلام كرد .

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من

كلّ متكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 28

28 - اعتقاد به ربوبيت خداوند مقتضى توكل انسان بر او

ربّنا عليك توكّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 3

3 - باغداران يمنى ، گروهى خداپرست و معتقد به ربوبيت الهى بودند .

قالوا سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 7

7 - اعتقاد جنيان استماع كننده قرآن ، به ربوبيت يگانه خدا و دورى آنان از شركورزى به او

و لن نشرك بربّنا أحدًا

عقيده به ربوبيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 4

4 _ مردم سرزمين ابراهيم (بابل) خورشيد را در تدبير امور خويش مؤثر مى دانستند.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

عقيده به ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 10

10 _ شرك ( اعتقاد به وجود مولويت و ربوبيت براى غير خدا ) پندارى باطل و افترا بر خداوند است .

و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 15

15- اعتقاد به ربوبيّت و الوهيت براى غيرخدا ، پندارى بسيار دور از حقّ و واقعيت

لن ندعوا من دونه إل_هًا لقد قلنا إذًا شططًا

{شطط} به معناى دورى از حق و افراط و زياده روى است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 4

4 - عقيده به شريك بودن غير خدا با او در خلق و تدبير عالم ، شرك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

علاقه به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب} آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

علم در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 17،19

17 _ علم و آگاهى، لازمه حتمى براى تدبير و مديريت است.

إلا أن يشاء ربى شيئا و سع ربى كل شىء علما

ابراهيم(ع) تدبير و جريان ربوبيت الهى را در جهان در پرتو علم محيط خداوند دانسته است. در اينجا بايد يك اصل كلى مورد نظر و مقبول باشد كه اساس تدبير صحيح در پرتو علم ميسر است.

19 _ ربوبيت

تنها شأن موجودى است كه احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى داشته باشد.

و سع ربى كل شىء علما

بحث در آيات گذشته درباره توحيد ربوبى بود. جمله {وسع ربى ...} از زبان ابراهيم(ع) مى تواند به عنوان ملاك و معيارى براى {رب} بيان شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 12

12 _ حكمت و علم، دو شرط لازم در تدبير و مديريت است.

و تلك حجتنا . .. إن ربك حكيم عليم

{رب} در لغت به معناى مدير و مربى آمده است. توصيف رب در آيه به علم و حكمت، گذشته از دلالت آن بر علم و حكمت خداوند، اشاره اى به ضرورت وجود اين دو در تدبير و مديريت مى تواند باشد.

عموميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 9

9_ ربوبيّت خداوند فراگيرِ همگان حتى كافران

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 5

5- ربوبيت خداوند ، در برگيرنده همه افراد حتى كسانى كه معتقد به آن نيستند .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين

اضافه {ربّ} به ضمير مخاطب {كم} _ كه منظور مشركان هستند و ربوبيت خداوند را قبول نداشتند _ مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، عام و فراگير همه انسان ها حتى كافران ، است .

ربّهم

عوامل تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 7 - 5

5 _ شرك و انكار ربوبيت خدا ، اعتقادى است برخاسته از جهل و غفلت .

و الذين هم عن ءايتنا غفلون

غفلت از ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 9،10

9 _ غفلت آدمى از ربوبيت خدا در نشئه حجاب و حيات دنيوى ، با سابقه نشئه شهود ، عذرى غير قابل پذيرش

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

10 _ هيچ انسانى در روز قيامت نمى تواند مدعى غفلت از ربوبيت خدا در حيات دنيوى خويش باشد .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 3

3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 4

4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ

ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 5

5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 4

4 _ سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء

ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 3

3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى

خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

فرجام تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 2

2 - ناديده گرفتن مقام ربوبيت خداوند و زياده روى در هواپرستى ، فرجامى جز آتش دوزخ ندارد .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

از آن جا كه مراد از طغيان در {من طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است، تهديد به جحيم نيز، درباره كسانى است كه اين گونه باشند.

قبول ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 3

3 _ باور به ربوبيت خدا بر همه هستى، ايجاب كننده پذيرش ربوبيت او بر انسان

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء

جمله {و هو رب كل شىء} به منزله علت براى نفى پذيرش ربوبيت غير خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 12

12_ باور و توجه به قدرت و حاكميت مطلق خداوند ، موجب پذيرش ربوبيت او بر انسان و ساير هستى است .

إلاّ ما شاء ربك إن ربك

فعال لما يريد

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 3

3_ باور به نقش خدا در جهان آفرينش و علم همه جانبه او و فرمانبرى همگان از وى ، آدمى را به پذيرش ربوبيت مطلق او بر جهان هستى هدايت مى كند .

الله يعلم . .. هو الذى يريكم البرق ... لله يسجد ... قل من رب السموت و الأرض

بيان ربوبيّت خدا بر هستى با طرح سؤال از مشركان، پس از آياتى كه صفات و ويژگيهاى خداوند را مطرح كرد، مى رساند كه مضمون آيه مورد بحث به منزله نتيجه اى براى آيات گذشته است ; يعنى، آگاهى همه جانبه خدا (الله يعلم . ..)، دخل و تصرف او در هستى (هو الذى يريكم ...) و خضوع همگان در برابر او (لله يسجد ...) هر انديشمندى را به اين نتيجه مى رساند كه: اوست رب و مالك همه هستى و غير او ربوبيتى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 8

8- عبادت ، پذيرش عملى ربوبيت خداوند است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

قبول ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 4

4 _ جستجوى ربى غير از خدا، امرى شگفت و برخاسته از كم خردى است.

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء

استفهام در جمله {أغير الله . ..} انكار تعجبى است.

قدرت در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 192 - 3،4

3 _ توانا بودن بر يارى رسانى به بندگان و دفاع كردن از خويش ، از ملاك هاى ربوبيت و معبود راستين است .

لايستطيعون لهم نصرا و لا أنفسهم ينصرون

4 _ عاجز بودن معبودان اهل شرك بر دفاع از خود و پرستشگران خويش ، دليل عدم لياقت آنها براى ربوبيت و پرستش

أيشركون ما . .. لايستطيعون لهم نصرا و لا أنفسهم ينصرون

قوم ابراهيم و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 1

1 - ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، امرى ناشناخته براى قوم مشرك ابراهيم ( ع )

فما ظنّكم بربّ الع_لمين

فعل {ظن} هرگاه با حرف {با} متعدى شود، غالباً به ظن غيرصادق و بد إشعار دارد; يعنى، گمان شما به خدا، گمانى غيرصادق و نادرست است. گفتنى است {عالم} (مفرد {عالمين}) به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {عالمين}; يعنى، تمامى پديده هاى موجود در جهان از هر دسته و مجموعه اى.

قوم عاد و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 2

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با

آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل {جحد} به وسيله حرف {با} متعدى شده، معناى {كفر} در آن اشراب شده است.

كافران و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 8

8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 2

2 - كشف و ظهور ربوبيت بى همتاى الهى در قيامت ، براى كافران

و قال الذين كفروا ربّنا

از اقرار كافران به ربوبيت الهى (ربّنا)، مطلب بالا استفاده مى شود.

كفر به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 11

11- كفر به ربوبيت خداوند ، گمراهى است و از صراط مستقيم فاصله بسيارى دارد .

الذين كفروا بربّهم . .. ذلك هو الضل_ل البعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 9

9$ - فرعون ، به ربوبيت خداوند ، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود .

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- فرعون،

به ربوبيت خداوند، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود.

كيفر اخروى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 11

11_ منكران معاد و ربوبيت خدا در روز قيامت به غل ها و زنجيرهايى كه بر گردنشان آويخته مى شود ، گرفتار خواهند شد .

أُول_ئك الأغل_ل فى أعناقهم

كيفر ادعاى ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1،6

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

كيفر مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 14

14 _ منكران ربوبيت خداوند در قيامت مجازات خواهند شد.

فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {خبر دادن} (فينبئكم)، كنايه از كيفر دهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 2

2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى

آهنين در دوزخ

و لهم مق_مع من حديد

{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 6 - 1

1 - آتش جهنم ، كيفر منكران ربوبيت خداوند

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم

گواهى بر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 5

5 _ خداوند پس از شناساندن خود به انسان ها از آنان خواست تا بر ربوبيت خدا و عبوديت خويش گواه باشند .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

لجاجت مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

مدعيان ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 3

3 - فرعون ، در حضور مردم و با صداى بلند ، خود را برترين تصميم گيرنده درباره اداره زندگانى و تدبير امور آنان معرفى كرد .

فنادى . فقال أنا ربّكم الأعلى

فرعون _ براساس ديگر آيات قرآن _ هم خود را {اله} مى خواند و هم براى خود {الهى} غير

خدا مدعى بود. بنابراين برگزيدن تعبير {ربّ اعلى} درباره خود، براى تصريح به اين نكته است كه در رشد و تربيت مردم نيز، تصميم اصلى را او مى گيرد.

مركز ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 11

11- ربوبيت و تدبير خداوند بر عرش ( مركز اداره جهان ) ، دليل يگانگى او و نبودن شريك و معبود ديگرى در عالم هستى است .

لو كان فيهما ءالهة . .. فسبح_ن اللّه ربّ العرش عمّا يصفون

{ربّ العرش} صفت براى اسم جلاله (اللّه) است. توصيف خداوند به اين صفت _ پس از نفى معبودها و خدايان ديگر در عالم مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه صفت {ربّ} و تدبير امور، تنها در انحصار خداوند است و شريكى براى او نيست.

مستحق ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 2

2 _ تنها آفريدگار نظام هستى ، شايسته ربوبيت و تدبير امور انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض

مسيحيان و ربوبيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 4

4 _ مسيح ( ع ) ، برخوردار از ربوبيت و پروردگارى ، در بينش نادرست نصارا

اتخذوا . .. أرباباً من دون اللّه و المسيح ابن مريم

مشركان صدر اسلام و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 2

2 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، منكر ربوبيت خدا بودند .

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين.

إن ربكم اللّه

به كارگيرى حرف تأكيد (إن) و اسميه بودن جمله {إن ربكم اللّه} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 4،12

4 _ شرك پيشگان عصر بعثت با وجود اعتقادشان به رازقيت و روزى بخشى خدا ، ربوبيت بى شريك او را باور نداشتند .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه

ضمير فاعلى در {سيقولون} به مشركان بر مى گردد.

12 _ مشركان عرب جاهلى با وجود اعتقادشان به اينكه تدبير امور جهان در دست خداست ، منكر ربوبيت و پروردگارى بى همتاى او بودند .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 4

4_ امتناع مشركان عصر بعثت از اقرار به ربوبيت خدا بر تمام هستى على رغم مشاهده نقش او در جهان آفرينش

قل من رب السموت و الأرض قل الله

از اينكه خداوند خود به پرسشى كه از مشركان كرده (من رب السموت) پاسخ مى دهد (قل الله) معلوم مى شود آنان از اعتراف و اقرار به ربوبيّت خداوند خوددارى مى كردند.

مشركان و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 8

8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل

به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.

مظاهر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 4

4 - بر پايى قيامت پرتوى از ربوبيت خدا بر جهان هستى است .

رب العلمين . .. ملك يوم الدين

برداشت فوق از ارتباط {مالك يوم الدين} با {رب العالمين}، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 7

7 - هدايت يافتگى اهل تقوا ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 2،12

2 - آفرينش زمين به گونه اى مناسب براى زندگانى ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم الأرض فرشاً

{الذى جعل . ..} صفت دوم براى {ربكم} در آيه قبل است.

12 - آفرينش آسمان ، نزول باران ، به ثمر رسيدن ميوه ها و پيدايش روزى براى انسان ها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم ... رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 4

4 - نزول خير ها و بركت ها از ناحيه خدا ، پرتوى از ربوبيت او بر انسانهاست .

أن ينزل عليكم من خير من ربكم

برداشت فوق، با توجه به اسم {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 3

3 - پاداش دهى خداوند پرتوى از ربوبيت اوست .

فله أجره عند ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 11

11 - امنيت و رزق و روزى بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 7

7 - اعطاى كتاب هاى آسمانى به پيامبران و نازل كردن احكام و معارف دين بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

و ما أوتى النبيّون من ربهم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 4

4 - احكام و معارف اسلام ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

الحق من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 5

5 - تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله ، پرتوى از ربوبيت خدا بر پيامبر ( ص ) و در جهت پيشبرد اهداف وى بود .

و إنه للحق من ربك

اضافه {رب} (تربيت كننده و مدبر) به ضمير {ك} كه خطاب به پيامبر است، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه: تغيير قبله در جهت تدبير امور پيامبر; يعنى، اهداف رسالت، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 2

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهى بر مؤمنان صبور ، پرتوى از ربوبيت خداوند است

.

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 9

9 _ ارتقاى درجه معنوى مؤمنان پرتوى از ربوبيت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 7

7 _ محاكمه و مجازات منكران معاد، جلوه اى از ربوبيت خداوند است.

و لو ترى إذ وقفوا على ربهم . .. قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 10

10 _ برانگيخته شدن تمامى حيوانات جلوه اى از ربوبيت الهى است.

ثم إلى ربهم يحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 17،20

17 _ جهان آفرينش مظهر ربوبيت خداوند است.

رب العلمين

چون خداوند پرورش دهنده و تربيت كننده جهان آفرينش است پس جهان آفرينش جلوه و مظهر ربوبيت او است.

20 _ نابود ساختن ملتهاى ستمگر، جلوه اى از ربوبيت الهى بر جهانيان

فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد للّه رب العلمين

سخن از ربوبيت خداوند (رب العالمين) پس از بيان نابودى ستمكاران (فقطع دابر القوم الذين ظلموا) حكايت از آن دارد كه نابودى ستمكاران نيز پرتوى از ربوبيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 2

2 _ اعطاى بينات (دلايل روشن) به پيامبر(ص)، پرتويى از ربوبيت خداوند

قل إنى على بينة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 4

4 _ خداوند،

پروردگار انسانها و تشريع احكام پرتوى از ربوبيت او بر ايشان است.

قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم

انتخاب {رب} به عنوان فاعل {حرم} بيانگر برداشت فوق است. يعنى چون خدا، پروردگار شما و مدبر امورتان است، احكام ياد شده را براى شما تشريع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 6

6 _ قرآن پرتوى از ربوبيت خداوند بر انسانهاست.

فقد جاءكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 3

3 _ هدايت يافتگى پيامبر(ص)، جلوه اى از ربوبيت خدا به اوست.

هدينى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 9

9 _ برپايى قيامت و بازگشت انسانها به خدا، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانها و براى تدبير امور آنان است.

ثم إلى ربكم مرجعكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 2

2 _ آمدن هر نسلى به جاى نسل پيشين، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانهاست.

و هو رب كل شىء . .. و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 6

6 _ رسالت پيامبران جلوه اى از ربوبيت خداوند بر انسانهاست .

قد جاءت رسل ربنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 14

14 _ آزمون انسان ها با سختى ها ، برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان

و

فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 4،8،9،12

4 _ شرك پيشگان عصر بعثت با وجود اعتقادشان به رازقيت و روزى بخشى خدا ، ربوبيت بى شريك او را باور نداشتند .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه

ضمير فاعلى در {سيقولون} به مشركان بر مى گردد.

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، در عين اينكه به مالكيت و حاكميت خدا بر قوا و حواس آدمى اعتقاد داشتند ، منكر ربوبيت او بودند .

أمن يملك السمع و الأبصر. .. فسيقولون اللّه

9 _ شرك پيشگان عرب جاهلى با وجود اينكه خدا را پديد آورنده جانداران از موجودات بى جان و موجودات بى جان را از جانداران مى دانستند ، منكر ربوبيت و پروردگارى او بودند .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

12 _ مشركان عرب جاهلى با وجود اعتقادشان به اينكه تدبير امور جهان در دست خداست ، منكر ربوبيت و پروردگارى بى همتاى او بودند .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 13

13 _ قيامت روز مؤاخذه منكران ربوبيت خداست .

أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 8

8 - فرعون و پيروان او ، به خداى آفريننده هستى معترف بودند و ربوبيت او را انكار مى كردند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ

شىءء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 5

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ها مورد انكار كافران عصر بعثت قرار داشت .

من ربّه

چنانچه كافران به ربوبيت خداوند معترف بودند، مى گفتند: {ربّنا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 3

3 - مشركان مكه ، ربوبيت خداوند را بر همه قبول نداشتند .

لولا أنزل عليه ءاي_ت من ربّه

تعبير {ربّه} و اضافه {ربّ} به ضمير مفرد مذكر غايب _ كه مرجع اش پيامبر است _ حكايت از نكته فوق مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 1

1 - قوم الياس ، منكر ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، گوياى اين مطلب است كه قوم الياس، منكر اين حقيقت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 8،15

8 - فرعون ، منكر ربوبيت خداوند

و ليدع ربّه

15 - اعتقاد به ربوبيت خداوند ، در آيين مردم عصر فرعون مردود بود .

و ليدع ربّه . .. أن يبدّل دينكم

دين حضرت موسى بر

ربوبيت خداوند استوار بود. بنابراين دين مردم مصر _ كه مطابق اعتقادات موسى(ع) در حال تغيير بود _ در تضاد با اعتقاد به ربوبيت خداوند قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 13

13 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به خالقيت خدا و منكر ربوبيت مطلقه وى بودند .

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {تجعلون له أنداداً} نشان مى دهد كه مشركان اصل وجود خدا و خالقيت او را قبول داشته اند ولى براى او شريك در آفرينش و ربوبيت قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

9 - اصرار و لجاجت فرعونيان ، در نپذيرفتن ربوبيت مطلقه الهى ، حتى پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّك

فرعونيان به جاى {ربّنا} {ربّك} گفته اند; با اين كه موسى(ع) خداوند را {ربّ العالمين} معرفى كرد. از اين مطلب اعتراف نكردن به ربوبيت مطلقه و در نتيجه لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 5

5 - بخش عظيمى از انسان ها _ با وجود دلايل فراوان بر ربوبيت خداوند _ همچنان بر انكار آن اصرار مىورزند .

قتل الإنس_ن ما أكفره

نفرين {قتل الإنسان} عموم انسان ها و افراد را مى گيرد زيرا حرف {ال} در آن يا براى استغراق است و يا بر ماهيت دلالت دارد و جنس انسان مورد نفرين قرار گرفته است. از آنجا كه در اين موارد عموم حقيقى مراد نيست، چنين تعبيرى

بيانگر كثرت چشمگير افراد مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 2

2 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، منكر ربوبيت خدا بودند .

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين. إن ربكم اللّه

به كارگيرى حرف تأكيد (إن) و اسميه بودن جمله {إن ربكم اللّه} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 1

1 _ عرب جاهلى ، مردمانى شرك پيشه و منكر ربوبيت خداوند

و يعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 2

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل {جحد} به وسيله حرف {با} متعدى شده، معناى {كفر} در آن اشراب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 2

2_ قوم عاد ، ربوبيت خدا را انكار كرده و از فرمانش سرپيچى كردند .

ألا إن عادًا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است ، مى توان گفت: در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب

شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است، مى توان گفت در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

مكذبان ربوبيت خدا در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 6

6 - براى شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، در دوزخ جامه هايى از آتشى ويژه مى برند و بر آنان مى پوشانند .

فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار

تنكير {نار} نشانگر اين نكته است كه جامه هايى كه براى اهل شرك خواهند بريد از جنس آتشى به خصوص خواهد بود نه از هر آتشى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 2

2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ

و لهم مق_مع من حديد

{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.

ملاك ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 11

11 _ عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف، صنف يعبد الزهرة . .. {فلما جن عليه الليل} فرأى الزهرة، قال {هذا ربى} على الانكار و الاستخبار {فلما افل} الكوكب {قال لا احب الآفلين} لأن الافول من صفات المحدث لا من صفات القدم

... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخود كرد ; گروهى كه ستاره زهره را مى پرستيدند ... {چون شب، ابراهيم(ع) را فروگرفت} و ستاره زهره را ديد، به عنوان استفهام انكارى گفت: {اين پروردگار من است} و چون ستاره غروب كرد گفت: {غروب كنندگان را دوست ندارم} ; زيرا غروب كردن از صفات موجود حادث است نه قديم ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 27،28

27_ موجودى كه خود مخلوق خداوند است نمى تواند شريك خدا در ربوبيت بوده و به خدايى پذيرفته شود .

أم جعلوا لله شركاء . .. قل الله خ_لق كل شىء

28_ ربوبيّت و ولايت تنها برازنده خالق هستى است .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. قل الله خ_لق كل شىء

ملاك ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 5

5 - علم و قدرت بى كران خدا ، اساس ربوبيت و تدبير او بر نظام هستى

الذى يخرج الخبء . .. و يعلم ماتخفون و ما تعلنون... ربّ العرش العظيم

{يخرج الخبء} _ در آيه پيش_ بيانگر قدرت بى كران و {يعلم ما تخفون. ..} بيانگر علم همه جانبه خداوند است. ارتباط اين آيه با آيه قبل مى رساند كه ربوبيت و تدبير خدا، بر پايه قدرت و علم همه جانبه است.

ملاكهاى ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 191 - 2،4

2 _ توانايى بر آفرينش ، از ملاك هاى معبود راستين و از ملاك هاى

شايسته بودن براى ربوبيت و تدبير هستى است .

أيشركون ما لايخلق شيئا

با توجه به آيات قبل و بعد معلوم مى شود كه مراد از شرك، شرك در ربوبيت و پرستش است.

4 _ مخلوق نبودن و وجود ذاتى داشتن ، از ملاك هاى شايستگى براى تدبير امور هستى است .

أيشركون ما . .. و هم يخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 192 - 3،4

3 _ توانا بودن بر يارى رسانى به بندگان و دفاع كردن از خويش ، از ملاك هاى ربوبيت و معبود راستين است .

لايستطيعون لهم نصرا و لا أنفسهم ينصرون

4 _ عاجز بودن معبودان اهل شرك بر دفاع از خود و پرستشگران خويش ، دليل عدم لياقت آنها براى ربوبيت و پرستش

أيشركون ما . .. لايستطيعون لهم نصرا و لا أنفسهم ينصرون

منشأ مبارزه با ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 5 - 3

3 - ايجاد انگيزه هاى درونى در مردم ، براى مقابله با ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت خداوند ، هدف شيطان از القاى وسوسه به قلب ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس . الذى يوسوس فى صدو

مؤمنان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه

فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

نشانه ها ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

نشانه هاى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 4

4 _ خداوند در طول تاريخ آيات و نشانه هاى الوهيت و ربوبيت خويش را به آدميان ارائه كرده است .

كفروا بايت اللّه . .. كذبوا بايت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 2،4،8،9

2 _ فروزندگى خورشيد و تابندگى ماه ، جلوه هايى از ربوبيت و تدبير خدا نسبت به اهل زمين

إن ربكم اللّه . .. هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

4 _ حركت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربيع ، بدر و . . . ) آيت و نشانه ربوبيت خداست .

و القمر نوراً و قدره منازل

8 _ جهان آفرينش ، آيات و نشانه هاى ربوبيت خداوند

اللّه الذى خلق السموت . ..

هو الذى جعل الشمس ... يفصل الأيت

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات} آيات تكوين باشد نه آيات تدوين.

9 _ قرآن ، تبيين گر آيات و جلوه هاى ربوبيت الهى در پديده هاى جهان آفرينش

ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق يفصل الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 1

1 _ آمد و رفت شب و روز ، از آيات و نشانه هاى روشن ربوبيت خداست .

إن ربكم اللّه . .. إن فى اختلف الّيل و النهار ... لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 1،2

1 _ وجود مركب هاى راهوار و چهارپايان باربر در خدمت انسان _ براى طى مسافت هاى طولانى بيابان ها _ نشانه ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر

روى سخن در اين آيات با مشركان و آن دسته از مردمان است كه از ربوبيت خدا _ كه در تار و پود جهان آفرينش جلوه گر است _ غافل و بى توجه هستند.

2 _ حركت كشتى ها بر سطح دريا ، در سايه وزش باد هاى ملايم و موافق ، از جلوه هاى ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر و البحر حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 15

15 _ طبيعت ( نزول باران ، رويش گياهان و . . . ) از منابع تفكر و نشانه هاى ربوبيت خداوند است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط به

نبات الأرض . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 3،7،10،13

3 _ تأمين بىوقفه رزق و روزى انسان ها از سوى خدا ، جلوه اى از ربوبيت بى همتاى اوست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

اين آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ در مقام رد پندار ربوبيت غير خدا و توجه دادن شرك پيشگان به ربوبيت بى همتاى خداست. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (يرزقكم) بيانگر استمرار روزى و بىوقفه بودن آن است.

7 _ شنوايى و بينايى و ديگر حواس ، از جلوه هاى ربوبيت خدا بر انسانها

أمن يملك السمع و الأبصر

10 _ پيدايش مستمر و بىوقفه موجودات جاندار از پديده هاى بى جان و موجودات بى جان از پديده هاى جاندار ، از نشانه هاى ربوبيت خدا

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

13 _ وحدت تدبير در جهان آفرينش ، نشانه وحدت ربوبيت و بى اساس بودن انديشه شرك است .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

وحدت تدبير از وحدت مدبر _ كه جمله {و من يدبر الأمر} بر آن دلالت دارد _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 _ رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك است .

قل من يرزقكم من السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع

جمله {ذلكم اللّه ربكم} با {فا}ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 3

3_ بخشايش گناهان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 4،20

4_ بصيرت و روشن ضميرى انسان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أفمن كان على بيّنة من ربه

20_ قرآن ، كتابى از ناحيه خداوند و پرتوى از ربوبيت اوست .

إنه الحق من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 6

6_ كيفر و مجازات ستمگران ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك يعرضون على ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 12،14

12_ اغواى گمراهان پس از اتمام حجت بر آنان و عنادورزى ايشان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم

14_ بازگشت انسان ها به خدا ، پرتوى از ربوبيت اوست .

هو ربكم و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 8

8_ بخشش گناهان بندگان وگسترش رحمت بر آنان ، جلوه اى از

ربوبيت خداوند

إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 11

11_ مغفرت و رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيت اوست .

قال رب . .. و إلاّ تغفر لى و ترحمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 3

3_ بخشايش گناهان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 7

7_ پديدآوردن اقوامى صالح و موحد ، درپى نابود سازى كفرپيشگان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

و يستخلف ربى قومًا غيركم

روشن است كه قوم جانشين ، همواره غير از قوم نابود شده است. بنابراين كلمه {غيركم} ناظر به مغايرت در عقيده و مرام مى باشد و لذا {غيركم} به صالح و موحد بودن تفسير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 8

8_ نزول عذاب بر اقوام تبه كار ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

إنه قد جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 5

5_ بخشايش گناه بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

واستغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 11

11_ نزول عذاب بر مشركان و گنه پيشگان ، جلوه اى از ربوبيت خدا و در جهت تدبير امور انسانهاست .

لما جاء أمر ربك

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} (مدبر و مربى) استفاده شده

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 4

4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 6

6_ كيفررسانى و پاداش دهى خداوند ، پرتوى از ربوبيت اوست .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 6،21

6_ گزينش انسان هاى لايق از ناحيه خداوند ، پرتوى از ربوبيت اوست .

كذلك يجتبيك ربك

21_ فضيلت هاى يوسف ( ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 1

1_ داستان يوسف و برادرانش ، حاوى نشانه ها و آياتى فراوان از ربوبيت خدا و علم و حكمت او

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

{آيات} به معناى نشانه هاست و چون در جمله {لقد كان . ..} بيان نشده است كه داستان يوسف و برادرانش نشانه چه حقيقت و يا حقايقى مى تواند باشد و به عبارت ديگر، متعلق {آيات} ذكر نشده است، مى توان گفت متعلق آن، حقايق مطرح شده در آيه قبل است كه از جمله

آنها ربوبيت، علم و حكمت خداوند است (إن ربك عليم حكيم).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 25

25_ پذيرش درخواست آدمى از جانب خدا و حفظ او از ارتكاب گناه ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

معاذ الله إنه ربى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 6،7

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

7_ اجابت دعاى بندگان ، پرتوى از ربوبيت الهى است .

فاستجاب له ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 12

12_ بهره مندى پيامبران از دانش هاى ويژه ، جلوه اى از ربوبيت خداوند بر آنان

ذلكما مما علمنى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 12

12_ مغفرت و رحمت خداوند بر بندگان ، پرتوى از ربوبيت او بر ايشان است .

إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 4

4_ آمرزش گناه بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداست .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 8

8_ قرآن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

و الذى أُنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 19

- 3

3_ قرآن جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

أنما أُنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 19

19- نعمت رهايى از نظام هاى ظالمانه اجتماعى ، از وسيله هاى آزمايش الهى

اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و فى ذلكم بلاء من ربكّم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند ، جلوه اى از مقام ربوبيت اوست .

إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 8

8- در فرآورده هاى خرما و انگور براى خردورزان ، آيت و نشانه اى از قدرت و ربوبيت خداوند است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا إن فى ذلك لأية لقوم ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 5

5- رحمت خداوند ، جلوه ربوبيت اوست .

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 6

6- روزى ها ، منافع و ذخاير الهى براى انسان ، جلوه ربوبيت خداوند براى اوست .

لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 2

2- روزى خداوند به انسان ها ، جلوه ربوبيت و پروردگارى اوست .

إن ربّك يبسط الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 39 - 3

3- وحى پيام هاى حكيمانه به پيامبر ( ص ) ، جلوه ربوبيت خاص خداوند براى آن حضرت است .

أوحى إليك ربّك من الحكمة

اضافه {ربّ} به {ك} _ كه مرجع آن پيامبر(ص) است _ مى تواند مشعر به معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 1

1- حركت پيوسته كشتى ها و قوانين حاكم بر آن ، در جهت منافع انسان و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 14

14- راهنمايى پيامبر ( ص ) به كسب مقامات برتر معنوى ، جلوه اى از ربوبيت الهى براى آن حضرت

فتهجّد به . .. يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 6

6- روح ، حقيقتى است كه دانش آن مختص به خداوند و جلوه اى از ربوبيت اوست .

قل الروح من أمر ربّى

اضافه {أمر} به {ربّ} به معناى اضافه لام اختصاص است و به قرينه سؤال پرسش كنندگان، مقصود اختصاص در علم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 2

2- تثبيت مفاهيم وحى و جاودانگى آنها در قلب پيامبر ( ص ) ، جلوه ربوبيت خاص الهى نسبت به آن حضرت

لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا . .. إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 108 - 6

6- آيه هاى قرآن ، تبلور ربوبيت كامل و بى نقص خداوند نسبت به انسان ها ، در نظر آگاهان

إن الذين أُوتوا العلم . .. إذا يتلى عليهم ... يقولون سبح_ن ربّنا إن كان وعد ربّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 15

15- هدايت هاى الهى ، پرتوى از ربوبيّت او است .

أن يهدين ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 4

4- قرآن ، جلوه ربوبيّت خداوند و براى پيشبرد رسالت پيامبر ( ص ) است .

كتاب ربّك

كلمه {ربّ} در {ربّك}، گوياى اين است كه قرآن، مايه تربيت و رشد آن حضرت در مسير ابلاغ پيام الهى است و چون خداوند، مربى پيامبر(ص) است، آن را به وى عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 8

8- پاداش خداوند به كردار نيك ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 2،7

2- غفران و رحمت خداوند ، جلوه هايى از مقام ربوبيّت او است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة

{الغفور} مى تواند خبر و يا صفت براى {ربّك} باشد.

7- اِعطاى مهلت از سوى خداوند به گنه كاران ، براى روى آورى به توبه ، جلوه ربوبيّت الهى است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب بل لهم موعد

يادآورى رحمت و غفران خداوند، در ضمن آياتى كه نشان دهنده

حال هدايت ناپذيران و عذاب حتمى آنان است، دربردارنده اين پيام نيز هست كه در هر صورت، راه بازگشت، مسدود نشده و مجرم، مى تواند به سوى او بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 3

3- از ميان رفتن فرزند ناصالح و جاى گزينى آن به وسيله فرزندى صالح ، جلوه اى از ربوبيّت خدا براى پدر و مادر مؤمن است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 13،15

13- حمايت خداوند از فرزندانِ يتيم پدرى صالح و حفظ مال آنها ، جلوه اى از رحمت و ربوبيّت او بوده است .

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعولٌ له براى فعل {أراد} است ; يعنى، اراده پروردگار به باقى ماندن گنج يتيمان، به خاطر رحمت او بوده است.

15- رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 11

11- كيفر اخروى ستم كاران ، جلوه اى از ربوبيّت الهى است .

يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 5

5- رحمت خداوند جلوه اى از ربوبيت او است .

رحمت ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 3

3- زكريا ( ع ) ، موهبت فرزند را از جلوه هاى ربوبيت خداوند براى خويش مى دانست .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 3

3- اعطاى فرزندى شايسته و پاك به مريم ( س ) ، مايه رشد و تكامل او و جلوه اى از ربوبيت خداوند

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا . .. قال ربّك هو

كلمه {ربّ} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 8

8- امدادرسانى به انسان هاى شايسته و پاكدامن _ به ويژه در شرايط سخت _ از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

قد جعل ربّك تحتك سريًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 5

5- نزول ملائكه بر پيامبر ( ص ) و آوردن وحى ، جلوه اى از ربوبيت خداوند بر آن حضرت بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 5

5- برانگيختن منكران معاد و مجازات آنها ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

فوربّك لنحشرنّهم . .. حول جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 3

3 - مكالمه خداوند با موسى ( ع ) در وادى طوى ، جلوه اى از ربوبيت او نسبت به آن حضر بود .

ي_موسى . إنّى أنا ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 4

4 - آسان ساختن برنامه هاى تبليغى پيامبران ، جلوه ربوبيت خداوند و عنايت ويژه او به

پيشبرد اهداف رسالت است .

ربّ . .. يسر لى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 15

15 - فرستادن رسولان الهى همراه با معجزات ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1،6،7،9،13

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

6 - وجود راه ها و امكان سير و انتقال ، بر اثر همواربودن زمين ، از موهبت هاى الهى براى انسان و پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. سلك لكم فيها سبلاً

7 - فراهم آمدن زمينه هاى گوناگون و متنوع براى بهره بردارى انسان در روى زمين ، پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. و سلك لكم فيها سبلاً

{سبل} جمع {سبيل} مى باشد. محتمل است مراد از آن {راه} باشد و ممكن است به معناى طريقه هايى باشد كه جهت امرار معاش و ديگر امور انسان بر روى زمين وجود دارد.

9 - نزول باران از آسمان و رويش گياهان مختلف به وسيله آن ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى . .. و أنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزوجًا من نبات

13 - وجود تفاوت چشمگير در بين انواع گوناگون نباتات ، از جلوه هاى ربوبيت الهى است .

فأخرجنا به أزوجًا

من نبات شتّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 12

12 - اعطاى معجزه به پيامبران ، پرتوى از ربوبيت خداوند

ربّ موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 14

14 - بخشش گناهان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إنّا ءامنّا بربّنا ليغفر لنا خطي_نا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 6

6 - جزاى اعمال ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 5

5 - متلاشى شدن كوه ها در قيامت ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و به فرمان او است .

فقل ينسفها ربّى نسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 4،10

4 - برگزيدن آدم از سوى خداوند ، پرتويى از ربوبيت او است .

ثمّ اجتب_ه ربّه

10 - پذيرش توبه آدم و راهنمايى او براى حركت به سوى خدا ، پرورشى الهى براى آدم و جلوه اى از ربوبيت خداوند بود .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه و هدى

ارتباط واژه {ربّه}

به فعل هاى {تاب} و {هدى}، گوياى برداشت ياد شده است و مراد از هدايت _ به قرينه {اجتباه ربّه} _ هدايت به سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 7

7 - اعطاى بصيرت و بينايى و سلب آن ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 4

4 - ارائه آيات براى هدايت بشر ، پرتواى از ربوبيت الهى

ب_َاي_ت ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 20

20 - رزق ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، پرتويى از ربوبيت و عنايت او به آن حضرت است .

و رزق ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 11

11 - نزول قرآن ، پرتو ربوبيت خداوند و وسيله پيشرفت اهداف رسالت است .

لولا يأتينا ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم

جمله {أوَلم تأتهم. ..} قرآن را مصداق معجزه اى قرار داده كه خداوند بايد بر پيامبر(ص) نازل مى كرد. شمول ربوبيت خداوند بر پيامبر(ص) (ربّه)، به معناى تربيت و رشد پايه ها و ساختار رسالت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 1

1 - جابه جايى مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا ، نشانه اى گويا از تدبير و ربوبيت او است .

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. ذلك بأنّ اللّه

هو الحقّ

آيه پيش در بيان يكى از جلوه هاى قدرت و توانايى مطلق خدا بود; يعنى، جابه جا كردن شب و روز كه با آن نظام زندگى انسان ها سامان مى يابد. در اين آيه مى فرمايد: اين كه خداوند خود تدبير نظام جهان را در اختيار گرفت، بدان سبب است كه در تمام هستى، تنها او است كه ال_ه و معبود به حق است و هرچه غير او _ كه معبود پنداشته مى شوند _ پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگى و بزرگى، تنها برازنده او است و نه غير او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 1

1 - نزول باران از آسمان ، يكى ديگر از جلوه هاى ربوبيت و تدبير خداوند

ألم تر . .. فتصبح الأرض مخضرّة

استفهام در {ألم تر. ..} براى تقرير است. در اين جا روى سخن با مردمى است كه باور داشتند: نزول باران از آسمان و سبز و خرم شدن زمين توسط آن و به گردش درآمدن چرخه حيات و سامان يافتن زندگى آدميان، همه تنها در پرتو قدرت و در سايه تدبير خداوند ميسر شده است; اما در عين حال مى پنداشتند كه سرنوشت آنان در دست خدايان ديگرى رقم مى خورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 3

3 - زمين ، سرشار از جلوه هاى ربوبيت خدا نسبت به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 66 -

4

4 - تجلى ربوبيت خدا در آفرينش و در مرگ و حيات مجدد انسان ها

و هو الذى أحياكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 6

6 - پيدايش گياهان مختلف با ميوه هاى متفاوت به وسيله ريزش باران ، يكى از جلوه هاى تدبير و ربوبيت خداوند است .

فأنشأنا لكم به جنّت . .. لكم فيها فوكه كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 4

4 - ارسال رسولان به سوى مردم ، نعمتى معنوى در كنار ساير نعمت هاى الهى براى بشر و نمودى ديگر از ربوبيت ، تدبير و نظارت دقيق او بر احوال خلق است .

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين . .. و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

در آيات پيشين، آوردن تعبيرهايى چون: {أنزلنا}، {أسكنّا}، {أنشأنا} و {نسقيكم}، براى بيان نمونه هايى از نعمت هاى مادى خداوند براى بشر و نمودهايى از تدبير او بود. اكنون تعبير {و لقد أرسلنا...} در كنار آن نعمت ها، بيانگر نعمت معنوى خدا و يادآور نمودى ديگراز ربوبيتو تدبيرونظارت اوبر كاربندگانش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 2

2 - نظام آفرينش ، نشانه خدا و جلوه پروردگارى او است .

و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون

مراد از {آيات}، مى تواند نشانه هاى خداوندگارى او در جهان آفرينش باشد. هم چنين مى تواند دلايل ربوبيت او در كتاب آسمانى (قرآن) باشد. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 5

5 - بلا هاى دنيوى جلوه ربوبيت خداوند

فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 1

1 - دستگاه شنوايى ، بينايى و قوه تعقل در انسان ، جلوه هايى از تدبير و ربوبيت خداوند

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

{فواد} (جمع {أفئدة}) به معناى دل ( قوه ادراك و تعقل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 3،8

3 - جريان مستمر مرگ و حيات از جلوه هاى توحيد ، ربوبيت و تدبير خداوند

و هو الذى يحى و يميت

اين بخش از آيات، در مقام بيان جلوه هاى ربوبيت و تدبير خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر اين انديشه شرك آميز مردم صدراسلام بود كه معتقد به ربوبيت غير خدا بودند.

8 - گردش شب و روز و پيدايش فصل هاى مختلف ، يكى ديگر از جلوه هاى تدبير و ربوبيت بى شريك خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 1

1 _ امتداد و گسترانيدن سايه ها ، نمودى روشن از ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 6

6 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 9

9 _ جريان باد ها ، نزول باران ، احياى سرزمين هاى مرده و سيراب كردن دام ها و انسان ها از نعمت هاى الهى و از نشانه هاى ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى أرسل ... أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به ب

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه اين آيه، مانند آيات گذشته، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى و اثبات ربوبيت مطلق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 2

2 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت خداوند

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

ممكن است مراد از دو دريا، دو درياى معينى باشد (مثل اقيانوس هند و بحر احمر) و يا از آن رو كه عرب رودخانه بزرگ را {بحر} مى نامد، مراد ريزش آب رودخانه _ كه شيرين و گوارا است _ به درياى شور و تلخ باشد و ميان اين دو مانعى است كه نه دريا، آب هاى شيرين رودخانه ها را تلخ مى كند و نه آب هاى شيرين رودخانه، آب شور و تلخ دريا را شيرين و گوارا مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 6

6 _

آفرينش انسان ها از عنصرى مايع ( نطفه يا آب ) و ايجاد دو نوع پيوند خويشاوندى نسبى و سببى ميان آنان ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت بى انت هاى خداوند است .

و هو الذى خلق من الماء بشرًا . .. فجعله نسبًا و صهرًا و كان ربّك قديرًا

يادآورى ربوبيت خداوند در پايان آيه شريفه و نيز در آغاز نخستين آيات مربوط به بحث از آفرينش پديده هاى جهان (ألم تر إلى ربّك. ..) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 6

6 _ آيات قرآن ، جلوه ربوبيت خداوند

ذكّروا بأي_ت ربّهم

برداشت فوق از اضافه شدن {آيات} به {ربّهم} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 5

5 - شفايابى انسان پس از بيمارى و حيات مجدد وى پس از مرگ ، نمود هاى ربوبيت الهى

إلاّ ربّ الع_لمين . .. و إذا مرضت ... و الذى يميتنى ثمّ يحيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 5

5 - همسرى و زوجيت مرد با زن ، به تدبير الهى و جلوه اى از ربوبيت او است .

خلق لكم ربّكم من أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 3

3 - قرآن ، مظهر ربوبيت خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 2

2 - بازگشت موسى به

دامان مادر ، نمودى از تدبير و اراده الهى است .

فرددن_ه إلى أُمّه

اسناد فعل {ردد} به ضمير {نا} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 8

8 - بعثت پيامبران ، نمود ربوبيت خدا

فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 5

5 - قرآن ، كتابى نازل شده از جانب خداوند و جلوه ربوبيت او

إنّه الحقّ من ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 8

8 - بازگشت به سوى پروردگار و ملاقات با او ، جلوه ربوبيت وى در مسير تكامل انسان است .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 3

3 - نزول كتاب آسمانى قرآن بر پيامبر ( ص ) ، پرتوى از ربوبيت خدا است .

الذى أُنزل إليك من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 8

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 4

4 - نابودى امت ها و نسل هاى انسان ها ، و وراثت و جانشينى ديگران ، با اراده خداوند و

نشانه ربوبيت او است .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 46 - 3

3 - آيات قرآن ، از نشانه ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار است .

و ما تأتيهم من ءاية من ءاي_ت ربّهم

برداشت ياد شده بر اين پايه استوار است كه مقصود از {آيات}، آيه هاى قرآن مى باشد و اضافه آن به صفت {ربّ}، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 10

10 - جهان آفرينش ، مظهر ربوبيت خداوند است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 18

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 6

6 - اعطاى پاداش به تقواپيشگان ، جلوه اى از ربوبيت الهى

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 13

13 - طبيعت ( جريان نزول باران ، پيدايش چشمه سار ها ، رويش كشت هاى رنگارنگ و خشك و خرد شدن آنها ) ، از جلوه هاى قدرت و ربوبيت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يجعله حط_مًا إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 8

8 - وجود آيات و نشانه هاى فراوان و گوناگون قدرت خداوند و ربوبيت او ، در چگونگى رسيدن روزى انسان ها و فراخى و تنگى آن

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 4

4 - روشن شدن زمين و حقايق مربوط به اهل آن در قيامت ، جلوه ربوبيت الهى است .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 2

2 - جهان ، سرشار از نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و من ءاي_ته أنّك

ترى الأرض

كلمه {من} در {و من آياته} براى تبعيض است و از اين كه حيات و سرسبزى زمين، تنها بخشى از آيات معرفى شده، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 14

14 - آيات آفاقى و انفسى خداوند در هستى ، نشانى از ربوبيت و تدبير يگانه او است .

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَلم يكف بربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 3

3 - حضور انسان ها در قيامت ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم

اضافه {لقاء} به وصف ربوبيت _ و نه ديگر اوصاف و اسماى الهى _ معناى بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 14

14 - سنت امهال به كافران ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 4،5

4 - نعمت هاى گسترده الهى در پهنه زمين ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به انسان

و الذى خلق الأزوج كلّها . .. ثمّ تذكروا نعمة ربّكم

5 - هماهنگى نعمت هاى الهى و ذخاير و امكانات زمين با نياز هاى انسان ، نشانى از ربوبيت خداوند است .

و الذى خلق . .. ثمّ تذكروا نعمة ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 17

17 - دستيابى پيامبر ( ص

) ، به منصب رسالت در پرتو برخوردارى آن حضرت از ربوبيت ويژه الهى

و رحمت ربّك خير ممّا يجمعون

اضافه {ربّ} به كاف خطاب گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 15

15 - فرستادن رسولان از سوى خداوند ، جلوه اى از ربوبيت او بر جهان هستى است .

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اضافه {رسول} به {ربّ العالمين}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 5

5- هشدار ها و انذار هاى خداوند بر خلق ، جلوه رحمت و ربوبيت او نسبت به آنان

إنّا كنّا منذرين . .. رحمة من ربّك

با توجه به اين كه در آيات پيشين، پس از بيان نزول قرآن به وصف انذارگرى حق تصريح شده است; عبارت {رحمة من ربّك}، مى تواند فلسفه و خاستگاه اين انذارگرى را تبيين كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 3

3- آسمان ها و زمين و سراسر نظام هستى ، نمودار ربوبيت عالى و خدشه ناپذير خداوند است .

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 10

10 - داورى پروردگار ميان انسان ها و فيصله دادن به همه خصومت هاى آنان ، جلوه اى از ربوبيت او است .

إنّ ربّك يقضى بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45

- 30 - 8

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 18

18- مغفرت و محو كاستى هاى اعمال و لغزش هاى صالحان ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

و مغفرة من ربّهم

از ارتباط غفران با وصف ربوبيت خدا، مى توان نتيجه گرفت كه خطاپوشى خداوند نسبت به مؤمنان نيك كردار متقى، ناشى از مقام ربوبيت و پروردگارى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 2

2 - عطاياى خداوند به اهل بهشت ، جلوه اى از ربوبيت و پروردگارى او

ءاتيهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 4

4 - بهشت ، جلوه ربوبيت خداوند ، در حق تقواپيشگان

إنّ المتّقين فى جنّ_ت . .. ءاتيهم ربّهم

مطرح ساختن ربوبيت خداوند، در مقام اعطاى بهشت به پرهيزكاران و نيز اضافه {رب} به {هم}، مطلب بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 4،11

4 - فرمان هاى الهى ، جلوه اى از ربوبيت او در راه رشد و تعالى پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت

و اصبر لحكم ربّك

اضافه {حكم} به {ربّ}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

11 - لزوم تنزيه خداوند از كاستى ها ،

همراه با ستايش او بر جلوه هاى عالى پروردگارى اش

و سبّح بحمد ربّك

{باء} در {بحمد} براى مصاحبت است. از ارتباط {سبّح بحمد} با {ربّ} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 18 - 2

2 - آيات و نشانه هاى ربوبى ، در عظمت و بزرگى مختلف است ( برخى بزرگ تر از برخى ديگر است ) .

رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

در صورتى كه {الكبرى} صفت تخصيصى {آيات} باشد، به دست مى آيد كه آيات ربوبى، بر دو دسته بزرگ و بزرگ تر تقسيم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 8

8 - مكلف نبودن پيامبر ( ص ) به هدايت گمراهان حق ناپذير ، نمودى از ربوبيت خداوند در حق آن حضرت

فأعرض عن من تولّى . .. إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

ذكر {ربّك} پس از تعيين محدوده تبليغ براى پيامبر(ص)، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 3

3 - پيدايش انسان از آبى اندك ( نطفه ) ، نمودى از قدرت و ربوبيت الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... من نطفة

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى ربّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 5

5 - تمامى جلوه هاى ربوبيت خداوند ، نعمت هايى ترديدناپذير

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از اين كه

{آلاء} به {ربّ} اضافه شده است، مى توان نتيجه گرفت كه آنچه از ناحيه {ربّ} صادر مى شود، بى شك خير، كمال و نعمت است و در نتيجه تمامى افعال و تدابير الهى، نعمت بر خلق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 2

2 - هر يك از نعمت هاى زمين ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى به { جن و انس } و { مرد و زن }

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 3

3 - وجود نظم و برنامه در طلوع و غروب خورشيد ، نشانى از پروردگار جهان

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 1

1 - تجلى ربوبيت الهى ، در تدبير و طرح ريزى نظام گردش خورشيد

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 1

1 - قوانين طبيعى حاكم بر جريان آب هاى زمين ، نمودى از ربوبيت انكارناپذير الهى و غيرقابل تكذيب

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

التقاى آب هاى زمين و درياها با يكديگر و وجود حايل و مانع از هضم شدن آنها در يكديگر، اشاره به نوعى قوانين

حاكم بر آب هاى (شور و شيرين) دارد خداوند متعال اين قوانين را، نمودى از ربوبيت انكار ناپذير خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 2

2 - تأمين نياز هاى روحى و تجملى انسان در طبيعت ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى در حق وى

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه نقش مرواريد و مرجان در بعد تجملى زندگى انسان آشكار مى باشد، نعمت شمرده شدن آن براى انسان، مى رساند كه خداوند _ در كنار همه نيازهاى اوليه بشر _ نيازهاى ثانوى آنان را نيز در نظر داشته و تأمين كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 4

4 - نعمت هاى متنوع بهشت ، جلوه ربوبيت الهى به جن و انس

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ} بيانگر مطلب بالا است. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 4

4 - وجود چشمه هاى هميشه جارى در بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 2

2 - ميوه هاى متنوع بهشت ، نمود ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما من كلّ ف_كهة

زوجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 2

2 - آسايش ، تنعم و بهرهورى هاى خائفان مقام پروردگار در بهشت ، جلوه اى از ربوبيت عالى خداوند و نعمتى غير قابل انكار و تكذيب

متّك_ين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 4

4 - بهشت هاى متنوع و متعدد ، جلوه اى از ربوبيت الهى به جن و انس

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 2

2 - برگ هاى سبز و پرطراوت باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

مدهامّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 2

2 - وجود چشمه هاى جوشان در باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 2

2 - ميوه هاى متنوع _ به ويژه خرما و انار _ در بهشت ، نمود ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما ف_كهة و نخل و رمّان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 2

2 - خلق حوريان نيك سيرت و زيباصورت بهشتى ، جلوه اى از

ربوبيت پروردگار نسبت به جن و انس

فيهنّ خيرت حسان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 2

2 - حوريان جذاب و مستور در خيمه هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

حور مقصورت فى الخيام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 2

2 - حوريان باطراوت و پاكدامن بهشتى ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 6

6 - تمامى مظاهر آفرينش _ در دنيا و آخرت _ نمودهايى از ربوبيت خداوند

تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام

اين آيه، نتيجه تمامى آيات پيشين و فشرده كلام را بيان داشته است و به كل سوره نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 3

3 - قرآن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

تنزيل من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 8

8 - آمرزش و چشم پوشى از گناه بندگان در قيامت ، جلوه ربوبيت و پروردگارى خداوند

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 2

2 - جلوه زيباى آسمان ، نشان ديگرى از ربوبيت يگانه خداوند

تب_رك الذى بيده الملك . .. و لقد

زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اين آيه، در توضيح و تبيين آيات گذشته است. گفتنى است كه در آن آيات درباره فرمان روايى و قدرت بى همتاى خداوند سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 43 - 2

2 - قرآن ، جلوه ربوبيت خداوند است .

تنزيل من ربّ الع_لمين

مطلب ياد شده، از نسبت تنزيل به {ربّ العالمين} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 4

4 - آسمان هفت گانه ، جلوه عظمت ربوبى خداوند و قدرت او

مالكم لاترجون للّه وقارًا . .. ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 4

4 - بهره مند ساختن تقواپيشگان از پاداش هاى آخرت ، جلوه تدبير خداوند در ترفيع بخشيدن به مقام پيامبر ( ص ) است .

ربّك

{ربّ} مصدر و به معناى تربيت است و مجازاً در معناى {تربيت كننده} استعمال مى شود (مفردات راغب). تأكيد بر واژه {ربّك}، گوياى آن است كه اعطاى پاداش به متقين، در راستاى تربيت پيامبر(ص) و افزودن رشد آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 2

2 - وحى به موسى ( ع ) ، جلوه ربوبيت خداوند بر او و از عوامل رشد و تربيت آن حضرت براى انجام رسالت خويش بود .

إذ ناديه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- انفطار - 82 - 8 - 5

5 - هيئت و سيماى هر انسان ، جلوه گاه كرم و ربوبيت الهى است .

بربّك الكريم . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 2 - 4

4 - شكافته شدن آسمان در آستانه قيامت ، در جهت كمال آن و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

و أذنت لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 3

3 - گسترش و افزايش مساحت زمين در آستانه قيامت و خالى شدن درون آن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و در راستاى تكامل يافتن زمين است .

و أذنت لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 10

10 - معادِ انسان ها ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

بلى إنّ ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 6

6 - آفريدن و نظام دادن به جهان هستى ، اقتضاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى خلق فسوّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 3 - 6

6 - وجود حد و مرز مشخّص در استعداد هاى هر يك از موجودات و فراهم بودن زمينه ظهور آنها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

ربّك الأعلى . .. الذى قدّر فهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 3

3 - آفرينش چراگاه

ها ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 3

3 - توانمند ساختن پيامبر ( ص ) بر قرائت قرآن و فراموش نكردن آن ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند بر آن حضرت است .

سنقرئك فلاتنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 5

5 - فراهم ساختن شريعتى ساده براى پيامبر ( ص ) ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

سبّح اسم ربّك . .. و نيسّرك لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 3

3 - نابود ساختن سركشان ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى رشد و تعالى راه پيامبران است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 3

3 - عذاب طغيان گرانِ مفسد ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى پيشبرد راه پيامبران است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 4،9

4 - زير نظر داشتن كار هاى بندگان ، لازمه ربوبيت خداوند بر آنان است .

إنّ ربّك لبالمرصاد

9 - تهديد مخالفان پيامبر ( ص ) و سركوب آنان از سوى خداوند ، جلوه ربوبيت او بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت است .

ربّك

فعل {رَبَّ}، زمانى به كار مى رود كه شخص اداره كارى را به دست گيرد و به تدبير آن برخيزد (مصباح). بر

اين اساس كلمه {ربّ}، به معناى مدبّر است و اضافه آن به ضميرى كه خطاب به رسول اكرم(ص) مى باشد، بيانگر تأثير كار خداوند در شؤون پيامبرى آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 2

2 - امتحان بندگان ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنان است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 4

4 - آزمايش انسان با فقر و تنگدستى ، در راستاى تربيت او و جلوه ربوبيت خداوند است .

ابتليه فقدر عليه رزقه

ضمير فاعلى در {إبتلاه}، به {ربّه} در آيه قبل برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 2

2 - خداوند با فراخواندن صاحبان قلب آرام در قيامت به سوى خويش ، جلوه هاى ربوبيت خود را بر آنان مى گستراند .

ارجعى إلى ربّك

ذكر هر يك از اسماى خداوند در اين موارد، بيانگر نوع مواجه شدن افراد با او است و تعبير {ربّك}، بيانگر اين نكته است كه صاحبان نفس مطمئن، مشمول ربوبيت خداوند و كمال افزون تر خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او است .

ارجعى إلى ربّك . .. فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان

مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 13

13 - عذاب جامعه هاى گنه كار ، به تدبير خداوند و جلوه ربوبيت او بر آنان است .

ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 8

8 - پيدايش وقفه اى كوتاه در نزول وحى بر پيامبر ( ص ) ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت بود .

ربّك

در شأن نزول هاى متعدد و ناهماهنگ درباره اين سوره، اين نكته مورد اتفاق است كه در نزول پياپى آيات قرآن، درنگى پديد آمد كه پيامبر(ص) را غمگين و مورد شماتت دشمن قرار داد و آيات اين سوره، براى آن حضرت مايه تسلاى خاطر گرديد. تعبير {ربّك} بيانگر آن است كه همين وقفه نيز، جلوه ربوبيت و تدبير خداوند بوده و آن حضرت را در مسير دريافت و ابلاغ پيام هاى الهى، تقويت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 3

3 - عطيه هاى خداوند به پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، جلوه ربوبيت او و در راستاى رشد و كمال آن حضرت است .

يعطيك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 2

2 - نعمت هاى خداوند به پيامبر ( ص ) ، جلوه هاى ربوبيت او بوده و رشد و تربيت آن حضرت را به دنبال داشته است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

علق - 96 - 1 - 11

11 - الزام پيامبر ( ص ) به قرائت قرآن در آغاز رسالت ، مايه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبيت خداوند بود .

اقرأ باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 5

5 - بازگشت انسان ها به خداوند و به كيفر رسيدن طغيان گران ، جلوه هاى ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور انسان ها است .

ربّك

ضمير خطاب در {ربك}، ممكن است خطاب به هر كس باشد كه سخن را مى شنود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 2

2 - پاداشِ مؤمنان شايسته كردار ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 3

3 - آگاهى دقيق خداوند از بندگان ، نشانه و جلوه ربوبيت او است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 4

4 - برخورد شديد خداوند با فيل داران مهاجم ، جلوه ربوبيت او و فراهم آورنده زمينه رشد براى آيين اسلام بود .

ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير در خطاب به رسول اكرم(ص)، بيانگر اين است كه نابودى اصحاب فيل، آن حضرت را در مسير رسالت الهى اش، از تربيت و تدبير الهى برخوردار كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 7

7 - { كعبه } ، مظهر ربوبيت خداوند

و نشانى گويا بر لزوم عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 15

15 - رفع گرسنگى و ناامنى از ساكنان مكه ، در راستاى اعتلا و شكوفايى كعبه و از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

{الذى}، وصف {ربّ} و بيانگر جلوه هاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 6

6 - مقام ربوبى خداوند ، جلوه گر در اعطاى فاطمه ( س ) به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 8

8 - امداد هاى الهى در فتح مكه ، جلوه ربوبيت خداوند بر پيامبر ( ص ) و مايه پيشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 4

4 - اشتقاق مخلوقات از يكديگر ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

بربّ الفلق

از جمله معانى {فَلَق}، تمام مخلوقات است (لسان العرب). اطلاق اين وصف بر آنها، به خاطر اين است كه {شقّه شدن} و {شكافتن}، در پيدايش آنها نقشى اساسى دارد.

نعمت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 3،4

3 - دشمنان اسلام ، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبيت خداوند

إنّ

الإنس_ن لربّه لكنود

4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

نفى ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 5

5 _ غير خدا، فاقد هر گونه نقش در ربوبيت و تدبير انسانهاست.

و جعلوا لله شركاء الجن . .. سبحنه ... ذلكم الله ربكم

توصيف خداوند به يگانگى در ربوبيت، در پى سخن از شرك، در حقيقت رد پندار ربوبيت غير خداوند است.

نقش ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 8

8 - فرود فرشتگان و روح به زمين در شب قدر ، تدبيرى الهى برخاسته از ربوبيت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه {ربّ}، بيانگر برداشت ياد شده است.

نياز به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 2

2- عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيت خدا دانست و آن را به همگان اعلام كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

وسعت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 6

6 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند است .

ربّ

الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با{ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 8

8 - مجموعه نظام هستى ، تحت تدبير و ربوبيت يگانه خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 14

14 - ربوبيت خدا گسترده در سراسر عوالم هستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با الف و لام و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 20

20 - ربوبيت خدا گسترده در سراسر هستى

للّه ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با الف و لام است و افاده عموم مى كند. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 5

5 - ربوبيت خدا ، گسترده در سراسر زمين

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت ... و ربّ

المش_رق

{مشرق} (مفرد {مشارق}) به دو معنا آمده است: الف) مكان طلوع، ب) جهت طلوع. در معناى اولِ {المشارق} شامل همه مكان هايى است كه خورشيد از آن طلوع مى كند و مقصود از آن مى تواند بيان گستردگى ربوبيت خداوند در سراسر زمين باشد. در صورت دوم، مشارق مى تواند اشاره به تغيير فصول باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3،7

3 - آسمان ها و زمين ( مجموعه هستى ) ، عرش خداوند و تحت ربوبيت عالى و بى نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراين كه {ربّ العرش} عطف بيان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

7 - پروردگار گستره هستى ، فراتر از دسترسى انديشه بشر و منزّه از توصيف هاى خلق

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش عمّا يصفون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {سبحان . .. عمّا يصفون} نظر به همه خلق داشته باشد و از آن جهت كه عام است، شامل مشركان نيز بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، گسترده در سراسر زمين

بربّ المش_رق و المغ_رب

{مشرق} (مفرد {مشارق}) و {مغرب} (مفرد {مغارب}) به دو معنا آمده است: الف) مكان طلوع و غروب، ب) جهت طلوع و غروب. در معناى اول، شامل همه مكان هايى است كه خورشيد از آن طلوع و يا غروب مى كند و مقصود از آن مى تواند بيان گستردگى ربوبيت خداوند در سراسر زمين باشد. در صورت دوم، مى تواند

اشاره به تغيير فصول باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 1

1 - خداوند ، پروردگار مشرق و مغرب عالم است .

ربّ المشرق و المغرب

ويژگيهاى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 9

9_ ربوبيّت خداوند فراگيرِ همگان حتى كافران

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 5

5- ربوبيت خداوند ، در برگيرنده همه افراد حتى كسانى كه معتقد به آن نيستند .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين

اضافه {ربّ} به ضمير مخاطب {كم} _ كه منظور مشركان هستند و ربوبيت خداوند را قبول نداشتند _ مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 11

11- ربوبيت خداوند به انسان ها ، آميخته با رحمتى گسترده و فراگير است .

ربّكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 8

8- ربوبيت الهى ، آميخته به رحمت است .

رحمة ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 5

5- ربوبيّت الهى ، آميخته به رحمت او است .

رحمة من ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 8

8 - ربوبيت خداوند بر هستى ، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است .

لايضلّ ربّى و

لاينسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 12

12 - ربوبيت الهى ، آميخته با قدرت و آگاهى عميق

إنّ ربّك . .. و هو العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 6

6 - ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، همراه با اقتدار و دانايى

ربّ الع_لمين . و له الكبرياء ... و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 7

7 - خداوند ، مرّبى و مدبّرى شايسته و بى عيب ، براى پيامبر ( ص ) و ديگران است .

فسبّح بحمد ربّك

مخاطب در {ربّك}، گرچه پيامبراكرم(ص) است; ولى سياق سوره، بر تمام انسان ها منطبق است. در اين موارد آن حضرت به عنوان رسول و نيز فردى از افراد بشر، مورد خطاب قرار گرفته است.

يوسف(ع) و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 17

17_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه مصر ، خداوند را رب و مدبر خويش معرفى كرد .

فسئله ما بال النسوة . .. إن ربى بكيدهنّ عليم

يهود و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 14

14 - يهوديان ، معتقد به ربوبيت خداوند

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

ربوبيت خدا

آثار ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 2

2_ اطمينان

به ربوبيت خدا و زدودن دل از ترديد درباره آن ، از شرايط ورود به بهشت است .

إن الذين . .. أخبتوا إلى ربهم أُول_ئك أصح_ب الجنة

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه {إخبات} به معناى اطمينان باشد. بنابراين {أخبتوا إلى ربهم}; يعنى ، به ربوبيت خدا اطمينان دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 6

6 - اقتضاى ايمان و قبول پروردگارى خداوند ، بنده او شدن و دستورات او را بى چون و چرا و از سر تسليم انجام دادن است .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اعبدوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 12

12 - ايمان به پروردگارى و مقام ربوبيت خداوند ، مقتضى توكّل انسان بر او ، در همه امور خويش

و على ربّهم يتوكّلون

آثار تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 14،17

14_ نپذيرفتن ربوبيت خداوند و مخالفت با پيامبران و برنامه هاى ايشان ، زمينه ساز نظام استبدادى و حاكميت ستمگران *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه ترتيب ذكرى جمله {اتبعوا . ..} بر جمله هاى سابق ، حاكى از ترتب خارجى آن باشد.

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه مورد بحث

، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 3

3_ انكار ربوبيت خدا و نافرمانى از دستورات پيامبران ، موجب لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة ألا إن عادًا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 6 - 2

2 - انكار صفت ربوبيت خداوند ، مساوى با كفر و موجب دوزخى شدن است .

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم

آثار جهل به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، ناشى از درك نادرست از ربوبيت خدا بر جهان هستى است .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . فما ظنّكم بربّ الع_لمين

آثار درك ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

آثار ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى

... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 24

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 3

3_ توجه به ربوبيت خدا ، گرايش دهنده آدمى به خضوع و خشوع در برابر او

و أخبتوا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 5

5- توجه به

نقش اصلى مشيت و تقدير خدا در روزى انسان ها ، زمينه ساز اجتناب از بخل و افراط در انفاق به بخشش همه اموال و داراييهاست .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك . .. إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء

جمله {إن ربّك. ..} در مقام تعليل براى جمله {و لاتجعل يدك...} است. بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: خداوند روزى رسان است، پس نبايد از ترس تهيدستى، بخل ورزيد و انفاق نكرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 10

10- توجه به ربوبيّت خداوند ، سوق دهنده آدمى به استغاثه و دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 7

7- توجه به ربوبيّت الهى و نقش آفرينى آن بر در و ديوار وجود ، داراى نقشى مهم و گرايش به توحيد است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مؤمن به ربوبيّت خدا است و از اين تكرار استفاده مى شود كه توجه به صفت ربوبيّت در ميان ديگر صفات الهى، اثرى خاص در پرهيز از شرك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 20

20- توجه به ربوبيّت خداوند ، برانگيزاننده انسان به عبادت خالصانه او و پرهيز از شركورزى است .

و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 7

7 - توجه زكريا به ربوبيت خداوند ، مايه اطمينان او به امكان و سهولت باردارى همسر نازايش در

صورت اراده و خواست خداوند

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جمله {هو علىّ هيّن} بدون {قال ربّك} نيز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفيد اين معنا است كه اين سخن، گفته شخص عادى نيست كه در باره نحوه آن به فكر فروروى، بلكه گفته پروردگار تو است و او كه تو را از هيچ آفريد، در شيوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 9

9- توجه مريم ( س ) به ربوبيت خداوند ، را به آسانى و امكان بارداريش به عيسى ( ع ) مطمئن مى ساخت .

قال ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 7

7- توجه به فراگير بودن ربوبيتِ خداوند بر همه آدميان ، زمينه ساز ترك پرستش غير او است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فاعبدوه مى باشد، يعنى اعبدوا اللّه لأنّه ربّى و ربّكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 3

3 - توجه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز ترس از او است .

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

اضافه {ربّ} به ضمير {كم} مى تواند براى رساندن اين نكته باشد كه خداوند، چون پروردگار شما است، از او بترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 12

12 - توجه به مقام ربوبى پروردگار ، مايه تواضع و ستايش به درگاه وى و تنزيه او از هر كاستى و نقص است .

خرّوا

سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 2

2 - توجه به ربوبيت خداوند ، موجب شيفتگى انسان نسبت به انجام دستورات او است .

و الذين استجابوا لربّهم

با توجه به توضيح برداشت قبل و به كار رفتن كلمه {ربّ}، مى توان استفاده كرد كه در اثر توجه به ربوبيت الهى، فرمان هاى خداوند براى انسان، سهل و آسان گشته و انسان مشتاقانه به اجراى آن خواهد پرداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 4

4 - توجه به ربوبيت الهى بر وجود انسان ، زداينده هر شگفتى درباره قدرت او

قالوا كذلك قال ربّك

آوردن وصف {ربّك}، دربردارنده نوعى استدلال بر قدرت خدا مى باشد; يعنى، آن كه وجود تو را پروريده، قادر است كه پيرزنى نازا را نيز بارور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 1

1 - توجه به نمود هاى تدبير و ربوبيت عالى خداوند ، زداينده هر ترديد درباره نعمت بخشى هاى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

فاى تفريع در {فبأىّ. ..} مى رساند كه با توجه به آنچه در آيات پيشين گفته شده، انتظار نمى رود كسى در رابطه با خداوند و آثار رحمت خيز او گرفتار ترديد و شك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 5

5 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه هراس از فرجام مخالفت با او است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 15

15 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه خداترسى و پيدايش هول و هراس در دل عاقبت انديشان

ذلك لمن خشى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .

لربّه لكنود

تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 9

9 - توجّه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز تسبيح ، حمد و استغفار به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

آثار ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 5

5 _ فرستادن آيات و معجزات، مقتضاى ربوبيت خداوند

و عنايت او به هدايت مردم

و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 3

3 _ گرد آمدن آدميان در پيشگاه خداوند در قيامت، مقتضاى ربوبيت اوست.

أن يحشروا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 21

21 _ ربوبيت و غفران و رحمت الهى مقتضى آسان نمودن تكاليف در شرايط اضطرار است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 7

7 _ ربوبيت الهى، مقتضى اميدبخشى به همگان و امهال و هشدار به مجرمان

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 3

3 _ نبوت ، امرى ضرورى و لازم و از مقتضيات ربوبيت خدا نسبت به انسان است .

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 3،18

3 _ بعثت پيامبر اكرم ( ص ) و نزول قرآن ، از مقتضيات ربوبيت خدا بر انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم . .. إن ربكم اللّه

18 _ پرستش خدا ، مقتضاى پذيرش ربوبيت او بر انسان و جهان است .

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس -

10 - 9 - 7

7 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى دستگيرى و هدايت پيوسته مؤمنان نيك كردار

إن الذين ءامنوا . .. يهديهم ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 11

11 _ امهال جوامع شرك پيشه در دنيا و تأخير انداختن كيفر آنان به جهان آخرت ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى خدا نسبت به انسانها

و لو لا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم فيما فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 33 - 4

4 _ حكم الهى به محروميت اهل فسق از گرايش به ايمان ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى اوست .

كذلك حقت كلمت ربك على الذين فسقوا أنهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 13

13 _ ربوبيت و پروردگارى خدا ، مقتضى نزول قرآن

من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 5

5 _ ربوبيت الهى ، مقتضى تحقق قطعى وعده هاى اوست .

قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 57 - 4

4 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى نزول كتابى پندآموز ، شفابخش ، هدايتگر و رحمت بخش است .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدًى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 9

9 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى نظارت همه جانبه او بر

جهان هستى است .

و ما يعزب عن ربك من مثقال ذرة فى الأرض و لا فى السماء . .. إلا فى كتب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 6

6 _ بهره مندى فرعون و اطرافيان او از ثروت هاى خدادادى ، مقتضاى ربوبيت الهى بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 15

15 _ ربوبيت الهى ، مقتضى داورى نسبت به اختلافات مردم در قيامت

إن ربك يقضى بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 9

9 _ ربوبيت الهى ، مقتضى نزول قرآن بر پيامبر اكرم ( ص ) بوده است .

لقد جاءك الحق من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 3،5

3 _ محكوم شدن مكذبان آيات الهى به عذاب استيصال ، از شؤون ربوبيت الهى و مقتضاى آن است .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

5 _ محروم ساختن تكذيب كنندگان آيات الهى از ايمان ، سنت خدا و مقتضاى ربوبيت اوست .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 8

8 _ مختار و آزاد بودن انسان در پذيرش و عدم پذيرش دين ، مقتضاى ربوبيت خداست .

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض كلهم جميعاً أفأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 5

5 _ ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن كتاب و راهنمايى مردم به وسيله آن است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 12

12_ حمايت خداوند از پيامبران در برابر دشمنان آنان ، مقتضاى ربوبيت او و پايه قرار دادن افعالش بر حكمت و صواب است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم . .. إن ربى على صرط مستقيم

{إنى توكلت . ..} متضمن حمايت خداوند از هود پيامبر مى باشد و جمله {إن ربى ...} تعليل براى اين معناست. بنابراين راستى و درستى كارهاى خداوند ، اقتضا مى كند كه هود(ع) را در برابر دشمنانش ، حمايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 3

3_ كيفر ستم كاران و گنه پيشگان ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت تدبير امور انسانهاست .

مسوّمة عند ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 2

2_ رحمت خدا بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

إلاّ من رحم ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 18

18_ روند حوادث و رخداد هاى تاريخ ، به تدبير و تقدير خدا و در اختيار اوست .

و قال الذى اشتريه . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 -

4

4_ بهره مندى يوسف ( ع ) از برهان و حجت الهى ( مشاهده ربوبيت خدا و . . . ) عامل عصمت او از ارتكاب گناهان

لولا أن رءا بره_ن ربه كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 7

7_ ربوبيّت خدا بر انسانها ، مقتضى تشكيل دادن قيامت و آفرينش مجدد انسان ها پس از مرگ است .

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 14

14_ نويد به مغفرت گناه بندگان و تهديد آنان به عذاب شديد ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

و إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 15

15- ربوبيت الهى ، مقتضى بيرون آوردن بندگان خويش از گمراهى كفر ، و هدايت آنان به نور ايمان

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 3

3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 8

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم -

14 - 23 - 7

7- مؤمنان داراى عمل صالح ، مورد عنايت پروردگار خويش بوده و ورود و جاودان ماندنشان در بهشت برخاسته از ربوبيت اوست .

أُدخل الذين ءامنوا . .. جنّ_ت ... خ_لدين فيها بإذن ربّهم

اضافه شدن {ربّ} به ضمير {هم}، كه مرجع آن {الذين آمنوا} است، مشعر به معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 4

4- ثمربخشى اعتقادات حق برخاسته از ربوبيت خداوند است .

تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 9

9- ربوبيت الهى ، مقتضى استجابت دعا و پذيرش درخواست هاى بندگان است .

ربّنا و تقبّل دعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 2

2- ربوبيت خداوند براى انسان ها ، مقتضى گردآورى آنها در روز قيامت

و إن ربّك هو يحشرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 4

4- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگويى قصه خلقت انسان براى پيامبر ( ص )

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 5

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش عالمانه جهان است .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 4

4- ربوبيت الهى ، مقتضى بازپرسى و كيفر و پاداش دادن در برابر اعمال و رفتار

آدمى است .

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 5

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى فرو فرستادن قرآن ( تعاليم دين ) بر بندگان خويش

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 7

7- ربوبيت خداوند ، شايسته توكل همه جانبه به اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 2

2- الهام خداوند به زنبور هاى عسل و هدايت آنها به ساختن خانه هايى مناسب براى خود ، به مقتضاى ربوبيت اوست .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. و ممّا يعرشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7،8

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

8- ربوبيت خداوند ، مقتضى سلوك خاشعانه و منقادانه جهان و انسان در مسير تعيين شده از جانب او

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

آيه شريفه هر چند درباره زنبور عسل است، ولى ياد زندگى آنان براى انسان مى تواند گوياى اين پيام باشد كه: انسان نيز مانند ديگر موجودات طبيعت،

بايد در مسير پروردگارش گام بردارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 7

7- ربوبيت خداوند ، مقتضى توكل بر اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 9

9- ربوبيت خداوند ، مقتضى غفران و رحمت گسترده نسبت به گناهكاران توبه كننده است .

إن ربّك للذين . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 9

9- تبيين نهايى حق و باطل و فيصله دادن به اختلافات بشرى ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إن ربّك ليحكم . .. فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 2

2- رشد و كمال پيامبر ( ص ) در پرتو ربوبيت الهى ، مقتضى دعوت ديگران به راه خداست .

ادع إلى سبيل ربّك

واژه {ربّ} _ كه در لغت به معناى تربيت است (مفردات راغب) _ مى تواند اشاره به اين جهت داشته باشد كه: بهرهورى پيامبر(ص) از ربوبيت خدا، مقتضى آن است كه آن حضرت ديگران را نيز از ربوبيت خدا بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت

خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 5

5- مقام ربوبيت الهى ، مقتضى عطا و افاضه پياپى و مستمر به آدميان

كلاّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 2

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 11

11- امكانات مادى و نعمت هاى خداوند ، نشأت يافته از ربوبيت خدا و در جهت رشد و تكامل انسان است .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 3،4

3- ربوبيت خدا ، مقتضى مقدر كردن تفاوت روزى براى بندگان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

4- تفاوت روزى انسان ها ، تدبير الهى در جهت پرورش و رشد آنان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تأكيد بر ربوبيت الهى در مورد {يبسط} و {يقدر} مى رساند كه اين بسط و تقدير نشأت يافته از ربوبيت اوست (تا چرخ زندگى بچرخد و انسانها در پرتو اين تفاوت آزمايش شوند و تكامل يابند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 4

4- ارائه تعاليمى حكيمانه از سوى خداوند

براى بشر ، مقتضاى ربوبيت اوست .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 2،7

2- ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل به احوال انسانهاست .

ربّكم أعلم بكم

7- ربوبيت الهى ، مقتضى دادن پاداش و يا كيفر به انسانهاست .

ربّكم . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 3

3- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى او به همه موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 5،14

5- ربوبيت خداوند ، سزاوار تقرب به اوست .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

14- اميد به رحمت خداوند و ترس از عذابش ، مقتضاى ربوبيت اوست .

إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 8

8- ربوبيت خداوند ، مقتضى احاطه كامل به همه انسانهاست .

إن ربّك أحاط بالناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 10

10- ربوبيت خداوند ، مقتضى حمايت از بندگان خويش

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 9

9- ربوبيت الهى ، مقتضى آگاهى عميق او به هدايت پيشگان و تمايز آنان با ديگران

فربّكم أعلم

بمن هو أهدى سبيلاً

ذكر صفت {ربّ} به جاى اسم {الله} و يا صفات ديگر براى بيان آگاهى خداوند از گروههاى انسانى، مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 7

7- ربوبيت كامل خداوند نسبت به انسان ها ، مستلزم تخلف ناپذيرى وعده هاى او

سبح_ن ربّنا إن كان وعد ربّنا لمفعولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 3

3- ربوبيّت پروردگار ، مقتضى سلب نعمت از فخر فروشان و مشركان دل بسته به دنيا واعطاى نعمتى افزون تر به موحدان است ،

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك و يرسل عليها حسبانًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 4

4- ربوبيّت الهى ، مقتضى حشر آدميان و عرضه شدن آنان در پيش گاه پروردگار است .

و حشرن_هم . .. و عرضوا على ربّك صفًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 18،19

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بى عدالتى ، مقتضاى ربوبيّت او است .

و لايظلم ربّك أحدًا

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكت_ب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 11

11- ربوبيّت و پروردگارى خدا ، مقتضى التجاى انسان به درگاه وى براى طلب آمرزش است .

و يستغفروا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 4

4- ربوبيّت الهى ، مقتضى ارائه آيات ، براى رشد و تعالى بشر است .

ذكّر بأي_ت ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 16

16- خضر ( ع ) با توجّه دادن موسى ( ع ) به تدبير فراگير الهى ، حفاظت اموال يتيمان را ، برخاسته از گستردگى ربوبيّت خداوند دانست .

فأراد ربّك

خضر(ع) با اضافه {ربّ} به ضمير خطاب (ربّك) به موسى(ع) اين نكته را بيان داشته است كه گرچه ترميم ديوار، به تغذيه و تربيت جسم تو كمكى نكرد، ولى مالك و مدّبر تو، مالك و مدّبر يتيمان نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 3

3- ذوالقرنين ، خود را مملوك خداوند و عطيه هاى الهى را ، برخاسته از مقام ربوبيّت او مى دانست .

ما مكّنّى فيه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 3

3- ربوبيّت خداوند مقتضى ارائه آيات در جهت هدايت مردم است .

كفروا بأي_ت ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 6،7

6- ربوبيّت خداوند مايه پيدايش آفريده ها و ارائه رهنمود هاى او است .

لكلم_ت ربّى . .. كلم_ت ربّى

7- پيامبر ( ص ) متكى به مبدأ لايزال هستى و تحت ربوبيّت خاص او است .

لكلم_ت ربّى . .. كلم_ت ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 15

15-

صالح و شايسته شدن فرزندان ، به دست خداوند و از شؤون ربوبيت او است .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 11

11- قبول درخواست آمرزش ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 13

13- ربوبيت الهى ، مقتضى اجابت دعا هاى بندگان است .

و أدعوا ربّى . .. بدعاء ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 3

3- ربوبيت و تدبير كارآمد و دقيق خداوند بر سرتاسر هستى ، دليل منزّه بودن او از نسيان

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت والأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 71 - 4

4- ورود همه آدميان به جهنم ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

كان على ربّك حتمًا مقضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 11

11- ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى پاداش به اعمال صالح

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 5

5 - شرح صدر ، بخشش خداوند و برخاسته از مقام ربوبيت او است .

قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش موجودات و هدايت آفريده ها به كمال

وجودى آنها است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 15

15 - خشم الهى بر مرتدان و بازگشت كنندگان به شرك و بت پرستى ، مقتضاى ربوبيت او است .

أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 19

19 - علم ، موهبتى از ناحيه خداوند و نشأت گرفته از ربوبيت او است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 14

14 - ارائه دلايل روشن از سوى خداوند بر رسالت پيامبران ، برخاسته از ربوبيت او است .

ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 9

9 - اتمام حجت و فرستادن پيامبران براى ابلاغ آيات الهى ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 4

4- وحى الهى ، يادآورى به مردمان و نجات آنان از غفلت و بى خبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 8

8- ربوبيت الهى ، مقتضى روى آورى انسان به درگاه او به هنگام رنج و نياز

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى روى آوردن به درگاه او به هنگام نياز

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 5

5- ربوبيت خدا نسبت به آدميان ، مستلزم پرستش او است .

أنا ربّكم فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع {اعبدون} به {أنا ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى رحمت بى كران و يارى بخشى بندگان است .

و ربّنا الرحم_ن المستعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 7

7 - وضع قوانين و مقرارت سعادتبخش از سوى خداوند ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى او است .

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 10

10 - ربوبيت الهى ، مقتضى پاداش به مبلغان دينى

فخراج ربّك خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 7

7 - ربوبيت خدا ، مقتضى حسابرسى اعمال و كيفر كافران

فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 5

5 _ تأمين خواسته هاى متقين در بهشت ، برخاسته از ربوبيت خداوند

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 14

14 _ آزمايش انسان ها براى توانمند ساختن روحيه آنها ، به اقتضاى ربوبيت خدا و ناشى از بصيرت و بينايى او به احوال آنان

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى راهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان و نصرت و يارى آنان

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى حركت انسان به سوى او و برگزيدن راه الهى ( دين )

إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 5،7

5 - فرستادن رسولان ، برخاسته از مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

7 - جهان آفرينش ، برخوردار از رشد و تكامل در پرتو ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

پروريدن، ايجاد حالتى است در شىء پس از حالت پيشين تا آن گاه كه به حدّ تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى جهان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 11

11 - ربوبيت الهى

، مقتضى آمرزش خطا ها و گناهان بندگان مؤمن

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا أن كنّا أوّل المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 7

7 - ربوبيت الهى ، مقتضى هدايت خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 4

4 - ربوبيت خدا ، نشانگر قدرت او در رساندن فيض به خلق

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

آمدن {ربّ العالمين} در برابر ضمير {هم} _ كه به بت ها بازمى گردد _ مى تواند اشاره به عجز و بى خاصيتى بت ها داشته باشد; در حالى كه پروردگار جهانيان، به دليل پروردگارى اش، در يارى رساندن به انسان ها، توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دل بستن انسان ها به مغفرت و آمرزش او در روز قيامت

ربّ الع_لمين. .. الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حساب رسى از اعمال بندگان است .

إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 12

12 - ربوبيت خدا بر نظام عظيم و پهناور هستى ، گواه نامحدود و منزه بودن او از هرگونه نقص و كاستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

وصف {ربّ العالمين} مشعر به عليت است; يعنى، چون او پروردگار همه عوالم

هستى است، از هر نقص و كاستى منزه و از قرار گرفتن در مكان و محدود شدن در آن مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 24،25

24 - غنا ( بى نيازى ) و كرم ( بخشندگى ) لازمه پروردگارى خداوند

فإنّ ربّى غنىّ كريم

25 - ربوبيت آميخته به غنا و كرم خداوند ، مقتضى نعمت بخشى به خلق حتى با وجود ناسپاسى آنان

و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

ارتباط {فإنّ ربّى} با {من كفر} بيانگر اين نكته است كه گرچه ناسپاسان، مستحق دورى از رحمت و نعمت اند; اما چون خداوند در مقام ربوبيت است و غنى و كريم نيز مى باشد، باز بر آنان نعمت هايش را ارزانى مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى شمول و فراگير بودن فضل و رحمتش برتمامى مردمان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 3

3 - ربوبيت خدا ، مستلزم آگاهى كامل او از نهان و آشكار خلق

و إنّ ربّك ليعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 3

3 - داورى ميان حق پذيران و حق ناپذيران از شؤون ربوبيت خداوند

إنّ ربّك يقضى بينهم

تكيه بر وصف ربوبيت خداوند _ و نه هر اسم يا وصف ديگر _ بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27

- 93 - 16

16 - ربوبيت الهى ، مقتضى نظارت دائمى و همه جانبه او بر اعمال خلق

و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى هر اسم يا صفت ديگر، مى تواند از آن جهت باشد كه صفت ربوبيت، مستلزم داشتن نظارت دائمى و همه جانبه بر كار خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 6

6 - راهنمايى گمشدگان ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى خداوند

قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 8

8 - سرپرستى و تأمين روزى انسان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فقال ربّ إنّى لما أنزلت إلىّ من خير فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 3

3 - ربوبيت خدا ، مقتضى داورى ميان پيامبران و تكذيبگران رسالت ايشان

و قال موسى ربّى أعلم بمن جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 3

3 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن بر آن حضرت ، جلوه رحمت و مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ل_كن رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 6

6 - گزينش پيامبر و تبيين وظايف خلق ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 4

4 - آگاهى

همه جانبه به نهان و آشكار مردم ، از شؤون ربوبيت خداوند

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تكيه بر وصف ربوبيت به جاى هر اسم يا وصف ديگر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 13

13 - ربوبيت خدا بر مردمان ، مقتضى بعثت پيامبران براى هدايت و راهنمايى آنان

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 6

6 - بعثت پيامبران ، مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا به درگاه او و استمداد از او است .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اتّكا و توكّل همواره بر او در همه امور است .

على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 15

15 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حضور انسان ها در پيشگاه خداوند است .

و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون

ذكر وصف ربوبيت در مورد لقاءاللّه مى تواند ناظر به برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 5

5 - ربوبيّت خداوند ، متقضى پناه

جستن به او در خطرات و سختى ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 4،5

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى هدايت بندگان است .

هدًى من ربّهم

5 - هدايت شدن محسنان ، نشأت يافته از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك على هدًى من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 2 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، مقتضى فرستادن قرآنى خلل ناپذير و متقن است .

تنزيل الكت_ب لاريب فيه من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، منشأ نزول كتاب آسمانى ( قرآن و . . . ) است .

تنزيل الكت_ب . .. بل هو الحقّ من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 11

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگشت انسان ها به سوى او پس از اتمام حيات دنيوى است .

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 10

10 - درخواست از خدا براى نجات از گرفتارى ، مقتضاى ربوبيت او است .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، متقاضاى دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده

- 32 - 25 - 3

3 - ربوبيت و پروردگارى خدا مقتضى حلِّ نهايى اختلافات بشر است .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى ارسال وحى به پيامبر ( ص ) است .

و اتّبع ما يوحى إليك من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضاى اظهار تضرّع به درگاه او است .

ربّنا إنّا أطعنا سادتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، مقتضاى استدعا به درگاه او است .

ربّنا ءاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 7،14

7 - تحقق روز قيامت ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

و ربّى لتأتينّكم

14 - ربوبيت خداوند ، مقتضى داشتن علم غيب و احاطه علمى بر همه موجودات

و ربّى . .. ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة ... و لا أصغر من ذلك و لا أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى تحت اختيار درآوردن جنّيان براى سليمان ( ع )

و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 4،8

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى روزى به بندگان

من رزق ربّكم

8 -

آمرزش گرى خداوند ، برخاسته از ربوبيت او است .

و ربّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى نگهبانى بر هر چيز است .

و ربّك على كلّ شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 13

13 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اظهار حق براى بندگان

قالوا ماذا قال ربّكم قالوا الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 26 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى جمع انسان ها در قيامت و داورى نهايى بين جريان حق و باطل

قل يجمع بيننا ربّنا ثمّ يفتح بيننا بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 15

15 - ربوبيت الهى ، مقتضى مؤاخذه كافرانِ به قرآن

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند رب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 2

2 - ربوبيت الهى ، مقتضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، متقضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 3،9

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه

جانبه او از غيب و نهان ها است .

إنّ ربّى . .. علّ_م الغيوب

{علاّم الغيوب}، خبر مبتداى محذوفى مثل {هو} است كه مرجع آن {ربّى} است.

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى فرو فرستادن قرآن كريم

قل إنّ ربّى يقذف بالحقّ

{ال} در {الحقّ} مى تواند عهد بوده و به قرآن كريم (ذكر شده در آيات سابق) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ارسال وحى به منظور هدايت بندگان است .

و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 34 - 10

10 - آمرزندگى و قدردانى از بندگان ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

إنّ ربّنا لغفور شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن پيامبران براى انسان ها

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 58 - 5

5 - سلام و تحيت خداوند به بهشتيان ، برخاسته از ربوبيت و مهربانى او به خلق است .

سل_م قولاً من ربّ رحيم

برداشت ياد شده، از بيان دو صفتِ {ربّ} و {رحيم} براى خداوند (در اين آيه شريفه) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى توفيق دادن و نعمت بخشيدن به بندگان مخلَص خود

عباد اللّه المخلصين . .. و لولا نعمة ربّى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى هدايت و راهنمايى بندگان خالص خود در صحنه هاى دشوار زندگى

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 10

10 - ربوبيت الهى ، مقتضى استجابت دعاى بندگان خالص است .

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 11

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حمد و ستايش است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 5

5 - برگزيدن انسانى از ميان توده هاى مردم براى دريافت وحى و رسيدن به پيامبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 20

20 - ربوبيت خداوند ، مقتضى درخواست آمرزش از او است .

فاستغفر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آمرزش است .

قال ربّ اغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 21

21 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال بندگان

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9

- 9

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اميدوارى انسان به رحمت او است .

و يرجوا رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى و پرهيزكارى است .

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 8

8 - هدايت انسان هاى حق پذير و داراى شرح صدر ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 31 - 6

6 - داورى خداوند در روز رستاخيز ميان مردم ، مقتضاى ربوبيت او است .

ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 5

5 - تأمين تمامى خواسته هاى تقواپيشگان در آخرت ، مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى توبه و بازگشت گنه كاران به سوى او و تسليم شدنشان در برابر او است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى نزول وحى و كتاب آسمانى

أُنزل إليكم من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 21

21

- ربوبيت خداوند ، مقتضى حمد و ستايش است .

الحمد للّه ربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده

و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 11

11 - ربوبيت الهى ، مقتضى رحمت و علم گسترده به همه چيز است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پناهندگى به او در سختى ها است .

قال . .. عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 13

13 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن رسول و ارائه دين به بشر ، همراه با دليل و برهان روشن و اثباتگر

و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

برداشت ياد شده از آمدن قيد {من ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى انحصار دعا و درخواست از او است .

ادعوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 15

15 - ربوبيت خداوند ، مقتضى تسبيح و حمد پيوسته او است .

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 15

15 - افاضه خير ها و بركت ها بر جهانيان ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 19

19 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حمد و ستايش است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 2

2 - مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم فراگير او نسبت به انسان ها و اعمال آنان

ظننتم أنّ اللّه لايعلم . .. ظننتم بربّكم

لحن انكارآميز آيه و تعبير {ظننتم} و نيز آمدن صفت {ربّ}، نشانگر برداشت يادشده است; يعنى، اين گونه گمان درباره {پروردگار} گمانى بى جا و ناروا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 10

10 - مقام پروردگار ، مقتضى جامعيت و برخوردارى از بخشايش و جزادهى

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 3،10

3 - آگاهى خداوند از زمان برپايى قيامت ، لازمه ربوبيت او است .

و ما ربّك بظلّ_م . .. إليه يردّ علم الساعة

با توجه به رجوع ضمير {إليه} به {ربّك} در آيه قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

10 - آگاهى به

روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ بعلمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 4 - 2

2 - وحى و بعثت پيامبران ، مقتضاى مالكيت و ربوبيت بى شريك خدا بر جهان و انسان

كذلك يوحى إليك . .. له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 24

24 - ربوبيت الهى بر همگان ، مقتضى اجراى عدالت در ميان همه آنان

أُمرت لأعدل بينكم اللّه ربّنا و ربّكم

جمله {اللّه ربّنا} مى تواند تعليل براى {أمرت لأعدل} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، نسبت به انسان ها و تدبير امور آنان ، مقتضى پاسخ گويى انسان به دعوت او

استجيبوا لربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 3

3 - معاد و بازگشت به سوى خداوند ، لازمه ربوبيت مدبرانه او نسبت به انسان و جهان

و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

از آيه قبل استفاده شد كه هماهنگى طبيعت با نيازهاى انسان يك اتفاق نيست; بلكه براساس تدبير و ربوبيت خاص و عالمانه شكل يافته است. اكنون در اين آيه نتيجه مى گيرد كه وجود همان ربوبيت حسابگر و آگاه، مستلزم آن است كه حركت انسان در طبيعت، بى فرجام نباشد و از حيطه تدبير و ربوبيت خداوند خارج نشود; بلكه به سوى او بازگردد

و در حلقه فرمان الهى تداوم يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 5

5 - فرزنددارى و دل مشغولى به فرزند ، ناسازگار با مقام ربوبيت عام الهى *

قل إن كان للرحمن ولد . .. سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

يادكرد {ربّ السماوات. ..} در پى نفى فرزند از خدا، ممكن است اشاره به اين نكته داشته باشد كه فرزند، براى پدر وابستگى آور است و خداوندى كه داراى ربوبيت عام مى باشد، نفس ربوبيت عامش گواه بى فرزندى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 1

1- ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، خود گواه الوهيت بى همتاى او است .

ربّ السموت و الأرض . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 6

6- ربوبيت الهى ، مقتضى التجا و روى آورى به درگاه او

فدعا ربّه

از اين كه موسى(ع) در دعاى خويش، به ربوبيت الهى توسل مى جويد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 3

3 - آيات الهى در نظام تكوين و تشريع ، نشأت يافته از مقام ربوبيت و در جهت تكامل خلق

و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم

با توجه به اين كه در آيات پيشين، هم سخن از نشانه هاى تكوينى خدا و هم سخن از قرآن به ميان آمده است; واژه {آيات} در اين آيه مى تواند به هر دو بخش اشاره داشته باشد.

وصف {ربّ} نيز بيانگر جنبه ربوبيت و تكامل بخشى اين آيات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 9

9 - ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها ، مقتضى بر پا ساختن قيامت و بازگرداندن آنان به سوى خويش

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

كاربرد وصف {ربّ} در آيه شريفه، گوياى اين نكته است كه ربوبيت الهى نقشى عمده در رجعت آدميان و حيات اخروى آنان دارد; يعنى، از آن جهت كه خداوند، پروردگار و رشددهنده خلق است، مى بايست حيات را در جهان آخرت تداوم بخشد تا خلق به كمال خويش برسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 3

3 - ربوبيت يگانه خداوند در جهان هستى ، نمودى از عظمت و كبريايى او است .

ربّ السموت و ربّ الأرض . .. و له الكبرياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 11

11- ربوبيت الهى ، مقتضى فرو فرستادن برنامه و قانون حق براى بشر

بما نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم

از ارتباط {ما نزّل}، {الحقّ} و {من ربّهم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 5

5- حقايق نازل شده از مقام ربوبيت الهى ، مايه رشد و تعالى و مصونيت از پوچى است .

و أصلح بالهم . ذلك بأنّ ... اتّبعوا الحقّ من ربّهم

وصف {ربّ} در آيه شريفه، مشعر به علّيت است; يعنى، آنچه از سوى {ربّ} نازل شود، جز در جهت تكامل نخواهد

بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 6

6- ربوبيت الهى ، مقتضى تكامل بخشيدن به انسان ها ، با ارائه دلايل روشن به ايشان

كان على بيّنة من ربّه

وصف {ربّه} مشعر به عليت است; يعنى، خداوند از آن جهت كه {ربّ} و پرورش دهنده است، دلايل روشنى در اختيار خلق قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 4

4 - ربوبيت الهى ، مقتضى مجازات كافران و حق ستيزان

إنّ عذاب ربّك لوقع

از اضافه {عذاب} به {ربّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 6،11

6 - رهايى از عذاب دوزخ در پرتو ربوبيت خداوند ، خود نعمتى بزرگ براى تقواپيشگان

و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

11 - اعتراف متقين به نقش اصلى ربوبيت خداوند ، در هدايت آنان به بهشت و نجات از دروخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

قيد {بماآتاهم. ..} مى رساند كه پارسايان بهشتى، در عين برخوردارى از نعمت ها، گرفتار غفلت نشده و مغرور به تقواى خود نمى باشند; بلكه توجه دارند كه به هر نعمتى رسيده اند و از هر بلايى كه رهيده اند جز در پرتو امداد و رهنمودهاى رشد آفرين خداوند و الطاف او نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 3،7

3 _ پيامبر ( ص ) ، در پرتو ربوبيت ويژه الهى و در منظر عنايت و حمايت او

و اصبر لحكم ربّك فإنّك

بأعيننا

7 - موضع گيرى تكذيب گران در برابر پيامبر ( ص ) و مهلت دهى خداوند به آنان و تأخير در مجازات آنان ، قضاى الهى و مقتضاى ربوبيت او است .

و اصبر لحكم ربّك

{حكم} به معناى قضا است. مفسران با توجه به ارتباط آيه با آيات پيشين، بر آنند كه مراد از {لحكم ربّك} قضاى الهى درباره تكذيب كنندگان و افعال آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 18 - 3

3 - مشاهده آثار بزرگ ربوبى خداوند ، آخرين دستاورد پيامبر ( ص ) در كنار { سدرة المنتهى }

لقد رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى التجاى بندگان به او ، در دشوارى ها

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط {ربّكما} با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 2

2 - ربوبيت الهى در حق خلق ، مستلزم مسدود ساختن راه هرگونه فرار از كيفر كردارشان در قيامت

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از به كار رفتن وصف {ربّكما} و ارتباط آن با مفاد آيه قبل _ كه بيانگر ناتوانى فرار

از صحنه قيامت بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 6

6 - پايان پذيرى عمر زندگى دنيا ، در راستاى ربوبيت الهى براى خلق است ; نه زوال هميشگى آنان .

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه {انشقاق آسمان} زمينه ساز برپايى قيامت است، خداوند با تذكر ربوبيت خويش به خلق، يادآور شده است كه اين فروپاشى به معناى نابودى ابدى نيست; بلكه كارى در راستاى ربوبيت هميشگى خدا نسبت به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 5

5 - افاضه خير ها و بركت ها ، برخاسته از ربوبيت خداوند

تب_رك اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 8

8 - ربوبيت خداوند بر جهان هستى ، مقتضى تسبيح و تنزيه او است .

نحن خلقن_كم . .. نحن جعلن_ها تذكرة ... فسبّح باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 6

6 - بعثت پيامبران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در راستاى تربيت و رشد و كمال انسان ها

و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

{ربّ}; يعنى، تربيت كننده و تربيتْ ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يارى جستن

از او و التجاى به درگاه وى

ربّنا عليك توكلنا . .. ربّنا لاتجعلنا ... ربّنا إنّك أنت العزيزالحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه و برتر او نسبت به احوال انسان ها است .

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 19 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى كيفر و مجازات كافران تكذيب گر و ثروتمندان مغرور

فلاتطع المكذّبين . ..أن كان ذا مال و بنين ... فطاف عليها طائف من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 3

3 - برگزيدن افرادى از ميان مردم به رسالت و پيامبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

فاجتب_يه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى بعثت پيامبران و عقوبت دشمنان ايشان است .

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى كيفر دادن گناه كاران است .

إنّ عذاب ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 5

5 - ربوبيت خداوند نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دليل توانايى او بر احياى مجدد انسان ها است .

بربّ المش_رق و المغ_رب إنّا لق_درون . على أن نبدّل خيرًا

منهم و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ارائه شكوائيه به درگاه او است .

قال ربّ إنّى دعوت قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آمرزش خواهى از او است .

ربّ اغفر لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ياد دائم او در دل ها است .

و من يعرض عن ذكر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 5

5 - ربوبيت بى همتاى خداوند ، مقتضى انحصار خواندن و عبادت به او است .

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يادكردن نام او در همه احوال

و اذكر اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، مقتضى توجه كامل خلق به او و ياد دائمى او در زندگى است .

و اذكر اسم ربّك . .. ربّ المشرق و المغرب

توصيف خداوند به {ربّ المشرق. ..} پس از توصيه به ياد دائمى او و توجه كامل به او در زندگى _ مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى در پيش گرفتن راه او ( راه دين ) است .

اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال

إنّا نخاف من ربّنا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ذكر و ياد هميشگى خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 2

2 - خداوند ، به اقتضاى ربوبيت خويش ، تقواپيشگان را از پاداش هاى اخروى بهره مند مى سازد .

جزاء من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 6،13

6 - پاداش رسانى به اهل تقوا در قيامت ، اقتضاى تدبير نظام هستى و لازمه ربوبيت خداوند بر جهان است .

جزاء من ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

13 - ناتوانى همگان ، از اعمال نظر و دخالت در تصميم گيرى هاى جهان آخرت ، برخاسته از فراگير بودن ربوبيت خداوند و گستردگى رحمت او است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن لايملكون منه خطابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 7

7 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن پيامبران است .

إذ ناديه ربّه

محتواى نداى خداوند _ به قرينه آيه

بعد _ فرمان رسالت موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 16

16 - ربوبيت خداوند ، مقتضى برخوردى سخت با هواپرستان

خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

در آيه شريفه ترس هر كس از ربوبيت خداوند، مقدمه نهى خود از هوا و هوس قرار داده شده است. بنابراين هواپرستان، بايد از خداوند به دليل ربوبيت او، هراس داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 2

2 - بهشت و پاداش هاى اخروى ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند است .

من خاف مقام ربّه . .. فإنّ الجنّة هى المأوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 3

3 - تصميم گيرى درباره امور قيامت و تعيين زمان آن ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

إلى ربّك منتهيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 7،9

7 - ربوبيت خداوند بر انسان ها و سلطه او بر تمام امور آنان ، علت مشروط بودن خواسته هاى آنان به خواست خداوند است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

توصيف {اللّه} به وصف {ربّ العالمين}، به منزله بيان علّت براى نكته مطرح شده در آيه شريفه است.

9 - مشيت هاى الهى ، در راستاى ربوبيت او بر عوالم هستى است .

إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى

مجازات حرام خواران و كم فروشان

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 9

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى وجود يافتن قيامت و ملاقات انسان ها در آن ، با خداوند است .

إلى ربّك كدحًا فمل_قيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 9

9 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، مقتضى شناخت ذات و حالات آنان است .

إنّ ربّه كان به بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 5

5 - سخت گيرى بر كافران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت پيشبرد اهداف رسالت پيامبر ( ص ) است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 7

7 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، جلوه گر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن

و ربّك الاكرم . الذى علّم بالقلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 5

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ، جلوه گر در آگاهى بخشيدن به او است .

و ربّك الأكرم . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم

چه اين آيه خبر براى {ربّك} باشد و چه {الأكرم} خبر آن بوده و اين آيه بدل براى {علّم بالقلم} قرار داده شود، برداشت ياد شده، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 4

4 - الزام

زمين به افشاى اخبار انسان ها در قيامت ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنها است .

بأنّ ربّك أوحى لها

تعبير {ربّك}، گرچه خطاب به شخص پيامبر(ص) است; ولى در اين موارد مفاد آيه شريفه اختصاص به آن حضرت ندارد، بلكه خطاب به لحاظ جنبه هاى بشرى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حسابرسى و مؤاخذه خطاكاران است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 3

3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 4،10

4 - خداوند ، به دليل مدبّر و مالك بودن بر امور انسان ها ، سزاوار پرستش و نماز خالصانه بندگان به درگاه او است .

فصلّ لربّك

10 - مالك و مدبّر بودن خداوند ، دليل لزوم اخلاص و قصد قربت در قربانى كردن به درگاه او است .

فصلّ لربّك وانحر

آثار شناخت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 4

4_ شناخت خداوند و ربوبيت فراگيرش ، موجب توكل كردن بر او و نهراسيدن از دشمنان دين

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توصيف خداوند به ربوبيت (ربى و ربكم) ، پس از بيان توكل بر او ، مى رساند كه:

خداوند رب همگان است ، شايسته و بايسته اين است كه بر او توكل شود.

آثار عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 24

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 4

4- اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى او

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 6

6 - عقيده به ربوبيت خدا ، علت اصلى تهاجم و خصومت مشركان و كافران عليه مسلمانان در عصر بعثت

إلاّ ان يقولوا ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 _ اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

آمدن قيد {لربّهم} و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد

به ربوبيت خداوند و مالكيت او بر تمامى مظاهر هستى ، مقتضى پرستيدن يگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و له كلّ شىء

واژه {ربّ} و تعبير {و له كلّ شىء} در حقيقت بيانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; يعنى، چون او پروردگار و مالك يگانه هستى است، پس عبوديت انسان بايد تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 13

13 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى خشيت و خداترسى است .

الذين يخشون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى تقواپيشگى و پروا داشتن از او است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى است .

اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 8،9

8 - تصميم فرعونيان به قتل موسى ( ع ) ، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبيت مطلق خداوند بود .

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

9 - كشتن موسى ( ع ) به صرف اعتقاد او به ربوبيت خداوند ، كارى نكوهيده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

از استفهام انكارى در جمله {أتقتلون رجلاً. ..} _ كه در مقام تقبيح عمل فرعون مى باشد _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى التجاى انسان به درگاه او ، براى آمرزش گناهان

يقولون ربّنا اغفر لنا

تعيين صفت ربوبيت (ربّنا) براى درخواست غفران از درگاه الهى، بيانگر معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت و غفّاريت خداوند ، مقتضى استغفار و طلب آمرزش از او است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده، از آمدن صفت {ربّ} و نيز از اين كه جمله {إنّه كان غفاراً} در مقام تعليل است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 8

8 - كم فروشى ، ناسازگار با اعتقاد به ربوبيت خداوند بر جهان هستى

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

آثار قبول ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 16

16_ پذيرش ولايت و ربوبيت غير خدا ، فرو رفتن در تاريكيهاست و پذيرش ولايت و ربوبيت خدا ، راهيابى به نور است .

قل من رب السموت . .. أم هل تستوى الظلم_ت والنور

اتكا به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 16

16 - مقام ربوبيت الهى ، تكيه گاه خلق براى طلب آمرزش و تعالى از درگاه او

يقولون ربّنا اغفر . .. ربّنا إنّك

با توجه به تكرار واژه ربّنا در آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

احاطه ربوبيت

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 4

4- آسمان ها و زمين ، تحت ربوبيت خداست .

ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 16

16 - احاطه ربوبيت خداوند بر هستى ، گواه حقانيت پيام او و هماهنگى آن با قوانين نظام هستى

سنريهم ءاي_تنا . .. حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء

اختلاف در ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 7

7 - ربوبيت الهى ، محور اصلى اختلافات يهوديان در عصر عيسى ( ع )

الذى تختلفون فيه . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، به دست مى آيد كه آنچه مورد اختلاف يهوديان بوده است، مسأله ربوبيت الهى مى باشد.

استهزاهاى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

اعتصام به ربوبيت خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 6

6 _ توجه و تمسك به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا به درگاه اوست .

قال رب

اقرار به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 25

25 - امام رضا ( ع ) در جواب مسائل محمد بن سنان ( در بيان فلسفه احكام ) نوشته است : { . . . و حرم ما اهل لغير اللّه به . . . و لئلا يسوى بين ما تقرب به اليه و بين ما جعل عبادة للشياطين و الأوثان ، لأن فى تسمية اللّه عز و جل الأقرار بربوبيته و توحيده و ما فى الاهلال لغير اللّه من الشرك به و التقرب به إلى غيره . . . ;

. .. خداوند، ذبيحه اى را كه هنگام ذبح، نام غير خدا بر آن برده شده، حرام كرده است تا اينكه يكسان نباشد آنچه براى خدا قربانى مى كنند و آنچه عبادت شياطين و بتها قرار مى گيرد; چون در نام بردن خداوند عز و جل در موقع ذبح، اعتراف به ربوبيت خدا و توحيد اوست و در نام بردن غير خدا شرك به خدا و نزديك شدن به غير اوست ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 86 - 3

3- مشركان ، در قيامت به ربوبيت خداى يگانه ، اقرار مى كنند .

قالوا ربّنا ه_ؤلاء شركاؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 -

17

17 - لزوم اعتراف به ربوبيت خداوند به هنگام سجده

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 6

6 - روى گردانان از ياد خدا ، با حضور در صحنه قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف خواهند كرد .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 10

10 - گرفتاران عذاب ، ربوبيت خداوند را دريافته و به آن اعتراف خواهند كرد .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 2

2 - اقرار ذليلانه مشركان در تنگناى دوزخ ، به ربوبيت و پروردگارى خداوند

قالوا ربّنا غلبت . .. قومًا ضالّين

{غلبة} (مصدر {غلبت}) به معناى چيره شدن است. {شقوة} معادل {شقاوة} و در مقابل سعادت است. در اين جا مراد از شقاوت، عوامل و اسباب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 4

4 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت خداوند در قيامت

قال الذين حقّ عليهم القول ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 4

4 - كافران ، در قيامت ، با مشاهده آتش جهنم ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .

يوم تقلّب وجوههم فى النار . .. و قالوا ربّنا

ماضى آوردن عبارت {قالوا ربّنا} در مقابل {يقولون ياليتنا} احتمال دارد كه مربوط به زمانى باشد كه هنوز در عذاب واقع نشده اند و

تنها، آن را مشاهده كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 2

2 - كافرانِ پيرو در قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .

و قالوا . .. ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 5

5 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت الهى در حضور مشركان در عرصه قيامت

فحقّ علينا قول ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 2

2 - اعتراف و توجه پيروان طاغيان در دوزخ ، به ربوبيت پروردگار در هنگام درخواست از او

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 6

6 - اعتراف كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت به ربوبيت خداوند

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 2

2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى ابتلا و عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 8

8 - اعتراف شيطان به ربوبيت خداوند بر هستى

كمثل الشيط_ن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 6

6 _ اعتراف انسان به ربوبيت خدا در نشئه شهود

ألست بربكم قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 3

3 _ در صورتى كه واقعه اشهاد و اقرار به ربوبيت خدا تحقق نمى يافت ، آدميان در حيات دنيا به ربوبيت و وحدانيت خدا آگاه نمى شدند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

التجا به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 2

2- التجا به ربوبيت خدا و خود را مربوب او دانستن ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 7،8

7- اصحاب كهف ، با التجا به ربوبيّت الهى ، خواهان جلب رحمت و حمايت او شدند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة و هيّئ لنا

8- التجا به ربوبيّت الهى ، از آداب دعا و نيايش

فقالوا ربّنا ءاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 2

2 - لزوم التجا به مقام ربوبيت و پروردگارى خدا به هنگام دعا و عرض نياز

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا

به كارگيرى كلمه {ربّ} در مقام عرض حاجت به جاى كلمات ديگر، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1

1 - التجاى پيامبرِ پس از

نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف {قال} محذوف است; يعنى، {قال بعد ما ايس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين {بما كذّبون} به تأويل {بتكذيبهم إيّاى} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 3

3 - التجا به ربوبيت الهى در دعا ، از آداب توصيه شده از سوى خدا

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 2

2 - التجاى دوزخيان به ربوبيت الهى ، براى اعطاى فرصتى دوباره به آنان

ربّنا أخرجنا منها

{إخراج} (مصدر {أخرجنا}) به معناى بيرون بردن و {عود} (مصدر {عدنا}) به معناى بازگشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 9

9 - التجا به ربوبيت الهى و بر شمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش است .

يقولون ربّنا . .. و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 7

7 - التجا به ربوبيت الهى و برشمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ اغفر و ارحم و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 6

6 - ربوبيت الهى ، پناهگاه مردان خدا در تنگناها

ربّ نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32

- 12 - 9

9 - مجرمان در قيامت ، براى بازگشت به دنيا ، به ربوبيت الهى متمسك مى شوند .

ربّنا أبصرنا و سمعنا فارجعنا

انذار مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور بيم دادن به كسانى كه آيات روشن توحيد و ربوبيت خداوند را نپذيرفته ، از آن اعراض مى كنند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم

آيات پيشين _ كه بيانگر دلايل توحيد و ربوبيت يگانه خداوند بود _ قرينه بر اين است كه متعلق {أعرضوا} دلايل روشن توحيد و ربوبيت مى باشد.

اهميت ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، دعوت به پذيرش ربوبيت خداوند را سرلوحه دعوت هاى خويش قرار داده بودند .

بربّ هرون و موسى

اهميت ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 3،9

3 - توجّه به ربوبيت خداوند ،

از آداب نماز

فصلّ لربّك

9 - لزوم توجّه به ربوبيت خداوند ، هنگام قربانى كردن حيوانات

فصلّ لربّك وانحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

اهميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 12

12 _ نظام هستى ، نيازمند تدبيرِ پيوسته و مستمر خداوند است .

يدبر الأمر

به كارگيرى فعل مضارع (يدبر) _ كه مفيد تجدد و استمرار است _ بيانگر اين حقيقت است كه: جهان هستى هر لحظه نيازمند به خداوند بوده و با عنايت مستمر و بىوقفه او سر پا مانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 14

14 _ جهان آفرينش ، پيوسته نيازمند تدبير خداست .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

به كارگيرى فعل مضارع (يدبر) _ كه بيانگر استمرار است _ مفيد برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 6

6 _ مقام ربوبيت خداوند ، سزاوار درخواست يارى از او ، براى رهايى از چنگال ستمگران است .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 10

10 - طرح

ربوبيت مطلق خداوند در برابر فرعون ، اولين گام مبارزه صريح موسى و هارون ( ع ) با وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

تصريح موسى و هارون(ع) به اين كه عوالم جهان آفرينش تحت ربوبيت خدا است، مى تواند اولين گام در مبارزه با فرعون و ردّ صريح ادعاى وى باشد كه مى گفت: {أنا ربّكم الأعلى}. (79/24).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 16

16 - مقام ربوبيت الهى ، تكيه گاه خلق براى طلب آمرزش و تعالى از درگاه او

يقولون ربّنا اغفر . .. ربّنا إنّك

با توجه به تكرار واژه ربّنا در آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 4

4 - فرمان دريافت و قرائت قرآن به پيامبر ( ص ) ، برخاسته از مقام ربوبى خداوند و مايه رشد و تعالى آن حضرت

اقرأ و ربّك الأكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 8

8 - دارا بودن مقام ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت ، دليل توانايى خداوند بر حفاظت مردم از خطر وسوسه هاى جنيان و انسان ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس ... من الجنّة و الناس

اهميت عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 3

3- عقيده به ربوبيت خداوند داراى جايگاهى ويژه در ميان اعتقادات دينى

مثل الذين كفروا بربّهم

ذكر ربوبيت خدا از ميان ساير متعلقات ايمان، دلالت بر

اهميت آن مى كند.

ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 3

3_ باور به ربوبيت خدا و توجه به آن ، زمينه ساز پذيرش دعوت اوست .

للذين استجابوا لربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 12،15

12_ باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

15_ باور به ربوبيّت خدا و يكتايى او ، گرايش دهنده آدمى به توحيد در توكّل

هو ربى لا إله إلاّ هو عليه توكلت

جمله {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او كه از {هو ربى} و {لا إله إلاّ هو} استفاده مى شود.

ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 3

3 - باور به ربوبيت خدا ، رحمت آفرينى و مالكيتش بر روز جزا ، وادار كننده آدمى به پرستش او

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 6

6 - باور به خالقيت و ربوبيت خدا ، عامل گرايش انسان به بندگى اوست .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 8

8 - باور به ربوبيت خدا بر جهان آفرينش ، وادار كننده آدمى به تسليم و اطاعت خدا

أسلمت لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 162 - 9،10

9 _ ايمان پيامبر(ص) به ربوبيت خدا بر تمام هستى، علت اخلاص كامل و همه جانبه او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

توصيف {الله} به {رب العالمين} دليل برداشت فوق است.

10 _ باور به ربوبيت مطلق خداوند برانگيزنده انسان به اخلاص در عبادت و انجام همه امور براى او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 3

3 _ باور به ربوبيت خدا بر همه هستى، ايجاب كننده پذيرش ربوبيت او بر انسان

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء

جمله {و هو رب كل شىء} به منزله علت براى نفى پذيرش ربوبيت غير خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 4

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 3

3 _ ساحران به هنگام سجده به درگاه خداوند ، ايمانشان را به ربوبيت وى اعلام داشتند .

و ألقى السحرة سجدين. قالوا ءامنا برب العلمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {قالوا ءامنا . .. } حال براى {السحرة} و يا بدل اشتمال براى {القى السحرة ... } باشد. بر اين

دو مبنا آيه مورد بحث دلالت مى كند كه ساحران به هنگام سجده به درگاه خدا براى اينكه توهم نشود به فرعون سجده مى كنند، ايمان خويش را به خداوند اظهار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1

1 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، به ربوبيت خداى موسى ( ع ) و هارون بر تمام هستى ايمان آورده و بدان اعتراف كردند .

ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 1

1 _ فرعون در پى گرايش ساحران به رسالت موسى ( ع ) و ايمانشان به ربوبيت خداوند ، بشدت برآشفت و آنان را به سبب ايمانشان توبيخ كرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

ضمير در {به} هم مى تواند به موسى(ع) برگردانده شود و هم مى تواند به {رب} برگردانده شود. در هر صورت برداشت فوق از آيه استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 9

9 _ نجات از شرك و پذيرش ربوبيت خداوند ، عامل بى پروايى ساحران مؤمن در برابر مجازات ها و شكنجه هاى فرعونى

إنا إلى ربنا منقلبون

در برداشت فوق جمله {إنا إلى ربنا منقلبون} توصيف تحولات عقيدتى ساحران و انقلاب درونى آنان گرفته شده است. در اين صورت مراد از آن جمله، بازگشت به خدا با رها شدن از باورهاى باطل و پذيرش ربوبيت وى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 10

10 _ باور مصلحان يهود به ربوبيت خداوند بر بندگان ، واداركننده ايشان به تلاش براى اصلاح جامعه و بازدارى منحرفان از گناه و تجاوز

قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق از آوردن اسم {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 4

4_ اعمال صالح بدون ايمان و اطمينان به ربوبيت خدا ، كارساز نيست .

إن الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و أخبتوا إلى ربهم أُول_ئك أصح_ب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15_ پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 26

26_ باور به ربوبيت خدا و توجه به احسان ها و نعمت هاى او ، زمينه ساز پرهيز از گناهان است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 12

12_ بندگان خالص خدا ، از مشاهده برهان الهى ( باور به ربوبيت خدا و . . . ) بهره مند هستند .

همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه . .. إنه من عبادنا المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 8

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به

ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 8

8_ باور به ربوبيّت خدا بر انسان ها ، وادار كننده انسان به پذيرش قيامت و زنده شدن مردگان براى حضور در صحنه آخرت

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 18

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 4

4_ باور به ربوبيت خداوند و توجه به آن ، زمينه ساز خشيّت آدمى از اوست .

يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 6

6 - ساحران با مشاهده بطلان سِحرشان ، ربوبيت خداوند بر همه موجودات را باور كرده و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 4

4 - هارون ، پايدارى بر توحيد و ايمان به ربوبيت خداوند را ، شرط پيروزى در آزمون الهى خواند .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 10

10 _ نگرش از سر تعقل و انديشه به تحولات طبيعت و پديده هاى آن ، شرط ره يافت به ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. جعل لكم الّيل ... أرسل الري_ح ... أنزلنا من ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 2

2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى ابتلا و عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 3

3 - ايمان باغداران يمنى ، به ربوبيت خداوند

عسى ربّنا . .. إلى ربّنا رغبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 5

5 - ايمان و اعتراف گروهى از جن ، به ربوبيت و يكتايى خداوند پس از شنيدن آيات قرآن

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 9

9 - باور به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز پرهيز از همراه ساختن نام او با هرگونه وصف ناشايست .

سبّح اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 8

8 - رزمندگانِ مجاهد ، سپاسگزار خداوند و پذيراى ربوبيت او هستند .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

تمجيد مجاهدان از يك سو و نكوهش ناسپاسان از سويى ديگر، بيانگر آن است كه مجاهدان ناسپاس نيستند.

تبيين ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 8

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

تداوم ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 12

12 - ربوبيت و تكامل بخشى خداوند ، داراى تداوم حتى درجهان آخرت

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

در صورتى كه اضافه {ربّ} به {هم}، بيانگر ربوبيت قبلى و فعلى خداوند نسبت به بهشتيان باشد _ و نه صرفاً به لحاظ گذشته _ معلوم مى گردد كه جريان تكامل بخشى در جهان آخرت نيز تداوم دارد. گفتنى است كه تربيت كردن _ كه در واژه {ربّ} هست _ عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل، تا زمانى كه به حد تمام و كمال برسد. (مفردات راغب)

تذكر حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 6

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت

خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

ترس از ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 1،4

1- فرشتگان ، همواره ، از مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، در خوف و هراسند .

و المل_ئكة . .. يخافون ربّهم من فوقهم

{من فوقهم} حال براى {ربّ} است و دلالت بر علوّ و برترى خدا مى كند كه حاكى از قهّاريت اوست و فعل مضارع {يخافون} دلالت بر تداوم مى كند.

4- مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، شايسته ترس و هراس است .

يخافون ربّهم من فوقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 2

2 - توجه به وحدانيت خداوند ، زمينه ترس از ربوبيت او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه ... ألم تر أنّ اللّه يولج ... ألم تر أنّ

سفارش به تقوا، پس از آيات اثبات كننده توحيد، مى تواند نكته ياد شده را برساند.

تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 7

7 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { الكفر فى كتاب اللّه على خمسة أوجه . . . فمن ها كفر الجحود و الجحود على وجهين . . . فأما كفر الجحود فهو الجحود بالربوبية و هو قول من

يقول لارب و لاجنة و لانار . . . قال اللّه عز و جل : . . . إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون . . . ;

كفر در كتاب خدابه پنج معنا آمده است . .. يكى از آنها كفر جحود است كه دو وجه دارد: يك وجه آن، انكار ربوبيت است و آن قول كسى است كه مى گويد: نه خدايى هست نه بهشتى و نه جهنمى ... خداوند فرمود: إن الذين كفروا سواء عليهم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 16

16 _ شرك پيشگى و انكار ربوبيت خدا _ على رغم اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير بىوقفه خدا نسبت به امور جهان _ نشانه اى از وجود روحيه بى پروايى در انسان است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 2

2_ آدمى ، به هنگام از دست دادن امكانات و موهبت هاى دنيوى ، از رحمت الهى مأيوس شده و تدبير خداوند در هستى را منكر مى شود .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور

{كفور} مى تواند از كفر _ كه به معناى انكار است _ گرفته شده باشد. بر اين اساس جمله {إنه ... كفور} اشاره به اين دارد كه: انسان در پى برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وى چنين مى پندارد كه تبديلها و تغييرها در هستى به دست خداوند نيست و از اختيار او بيرون

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 6

6_ انكار قيامت ، هم طراز و مساوق انكار ربوبيت خداست .

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 11

11_ انكار معاد ، انكار ربوبيت خدا و استهزاى عذاب هاى موعود الهى ، از مصاديق ظلم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

از مصداقهاى مورد نظر براى {ظلمهم} به قرينه {يستعجلونك} _ كه گوياى استهزاست _ و به قرينه آيه قبل _ كه درباره انكار معاد و ربوبيت خدا بود _ مواردى است كه در برداشت ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 4

4 - انكار ربوبيت و يكتايى خداوند ، در عين مشاهده آيات و جلوه هاى خالقيت مطلق او ، نشانه وجود روح لجاجت و ستيزه جويى است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. ذلكم اللّه ربّكم ... فأنّى تؤفكون . كذلك يؤفك الذي

تكذيب ناپذيرى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 2

2 - هر يك از نعمت هاى زمين ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى به { جن و انس } و { مرد و زن }

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از { خاك } و جن از { آتش } ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنس_ن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 1

1 - قوانين طبيعى حاكم بر جريان آب هاى زمين ، نمودى از ربوبيت انكارناپذير الهى و غيرقابل تكذيب

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

التقاى آب هاى زمين و درياها با يكديگر و وجود حايل و مانع از هضم شدن آنها در يكديگر، اشاره به نوعى قوانين حاكم بر آب هاى (شور و شيرين) دارد خداوند متعال اين قوانين را، نمودى از ربوبيت انكار ناپذير خويش دانسته است.

توسل به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 3

3_ تمسك و توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعاست .

قال رب . .. إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 11

11- تمسك به ربوبيت الهى در مقام دعا و نيايش ،

امرى پسنديده و نيكوست .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 2،3

2- زكريا ( ع ) ، در دعاى خود ، به ربوبيت الهى ، توسل جست .

قال ربّ إنّى وهن العظم . .. و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

3- توسل به ربوبيت الهى و تكرار آن ، از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 17

17- توسل به نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 4

4 - امكان فرزنددار شدن انسان با دعا و توسل به ربوبيت الهى

ربّ هب لى من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 3

3 - توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 5

5 - توسل ايوب ( ع ) به ربوبيت خدا ، در هنگام عرض حاجت و دعا براى رفع گرفتارى خود

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن

جاودانگى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16_ توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب

جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل _ كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

جاهلان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 1

1 - ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، امرى ناشناخته براى قوم مشرك ابراهيم ( ع )

فما ظنّكم بربّ الع_لمين

فعل {ظن} هرگاه با حرف {با} متعدى شود، غالباً به ظن غيرصادق و بد إشعار دارد; يعنى، گمان شما به خدا، گمانى غيرصادق و نادرست است. گفتنى است {عالم} (مفرد {عالمين}) به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {عالمين}; يعنى، تمامى پديده هاى موجود در جهان از هر دسته و مجموعه اى.

حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است; بنابراين {ربّ العلمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عوالم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل

، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد _ بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

حقانيت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16_ توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل _ كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

خواسته هاى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

دلايل ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 8

8 _ قرآن دليلى روشن بر اثبات

ربوبيت خدا بر انسانهاست.

فقد جاءكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 2

2 _ اختلاف شب و روز ( كوتاه و بلند شدن هر يك از آن دو در طول سال ) و تغيير فصل ها ، حاوى دليلهايى روشن بر تدبير و ربوبيت خدا نسبت به اهل زمين است .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 2

2 _ پديده هاى گوناگون در آسمان ها و زمين ، آيات و نشانه هاى توحيد و ربوبيت مطلق خدا بر جهان هستى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 3

3_ هود ( ع ) ، معجزات متعددى را براى اثبات ربوبيت خداوند در اختيار قوم عاد قرار داد . *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 29

29_ يكتايى خدا و غلبه و تسلط او بر هستى ، دليل ربوبيت و ولايت اوست .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. و هو الوحد القهّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 11

11 - خلقت همه موجودات هستى و هدايت آنها ، برهان ربوبيت خدا است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

تفصيل كلام موسى(ع)، به برهانى منطقى و محكم بازگشت دارد كه صورت

آن آن چنين است: {اللّه ربّ لأنّه خالق و هاد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 12

12 - قرآن ، نشانه و دليلى روشن بر ربوبيت خداوند بر انسان ها است .

ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 10

10 - موسى ( ع ) ، ارائه دهنده دلايل روشن و بى ابهام ، بر اثبات ربوبيت خداوند براى فرعونيان

و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 7

7 - آفرينش شب و روز براى تأمين نياز هاى بشر ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت

إنّ الساعة لأتية . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا

آيه شريفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه هاى درستى و راستى برپايى قيامت است كه در دو آيه قبل، با صراحت به آن تأكيد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 18 -

5

5 - در جهان هستى ، نشانه هاى بزرگى از ربوبيت الهى وجود دارد كه جلوه گر شدن آنها براى انسان ها ، حتى پيامبر خاتم ( ص ) ، ممكن و مقدور نيست .

لقد رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 5،6

5 - انسان ، اگر تحت تديبر الهى قرار نداشته باشد ، بايد بتواند با مرگ مبارزه كند .

فلولا إن كنتم غير مدينين

6 - ناتوانى انسان براى گريز از مرگ ، نشانه آن است كه او تحت قيمومت و تدبير خداوند قرار دارد .

فلولا إن كنتم غير مدينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 3

3 - تكوين يافتن انسان ها از خون جامد به دست خداوند ، شاهد و دليل ربوبيت او بر آنان است .

ربّك الذى خلق . خلق الإنس_ن من علق

اين آيه، بدل براى جمله {خلق} در آيه قبل و توصيف {ربّك} است.

ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 14

14 _ توجه به ربوبيت خداوند از آداب دعا و نيايش

ربنا ءامنا فاكتبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 10

10 _ از آداب دعا توجه به ربوبيت خداوند در حال دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 6

6 _ توجه به ربوبيت خدا بر انسانها، زمينه ساز پذيرش احكام اوست.

أتل ما

حرم ربكم عليكم

از اهداف بيان ربوبيت خدا به عنوان خاستگاه تحريم شرك و . .. ، اين است كه انسانها بدانند محرمات الهى در راستاى تربيت ايشان بوده و در نتيجه زمينه پذيرش در آنان ايجاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7_ باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 17

17_ توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعاست .

قال رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 6

6_ توجه به ربوبيّت خدا از آداب دعا و استغفار است .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 2

2_ توجه به ربوبيّت خداوند از آداب دعا و نيايش است .

رب قد ءاتيتنى . .. توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 3

3_ باور به ربوبيت خدا و توجه به آن ، زمينه ساز پذيرش دعوت اوست .

للذين استجابوا لربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 4

4_ باور به ربوبيت خداوند و توجه به آن ، زمينه ساز

خشيّت آدمى از اوست .

يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 12

12_ باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 9

9- توجه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 4

4- زكريا ( ع ) ، هنگام دعا ، به ربوبيت خداوند توجه داشت .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 17

17- توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعا و استغفار است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 14

14- توجه به ربوبيت الهى و نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

و أدعوا ربّى . .. بدعاء ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 6

6 - ياد كرد

ربوبيت الهى و به زبان آوردن نام مقدس { ربّ } ، از آداب دعاى به درگاه او است .

قال ربّ اشرح لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 27

27 - ذكر نام { ربّ } در دعا ، از آداب آن است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 7

7- لزوم يادكرد انسان از پروردگار و مربى خويش

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

توبيخ كافران، به دليل روى گردانى از ياد پروردگار، مشعر به اين معنا است كه انسان به حكم عقل بايد از ياد پروردگار و مربى خويش غفلت نورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 5

5- خواندن خداوند با نام { ربّ } ، از آداب دعا و نيايش است .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 11

11- توجه به ربوبيت خداوند و ذكر آن به هنگام دعا ، از آداب دعا و نيايش

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 20

20 _ توسل به اسم { ربّ } و ياد كرد ربوبيت خداوند ، از آداب دعا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا . .. و اجعلنا للمتّقين إمامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 7

7 - ذكر صفت

ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 3

3 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به او ، مايه اطمينان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است .

ما ودّعك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 2

2 - توجّه به ربوبيت خداوند ، برانگيزاننده انسان به ابتهال و تضرّع به درگاه او است .

و إلى ربّك فارغب

قيد {إلى ربّك} متعلق به {ارغب} است. تقديم آن و آوردن حرف {فاء} پس از آن، بيانگر نقش ربوبيت خداوند، در لزوم توجّه به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 4

4 - خداوند مالك و مدبر همه عالم هاى هستى است .

رب العلمين

عالم (مفرد عالمين) است و به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود، بنابراين {العالمين}، يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 4

4 - تدبير هستى بر اساس رحمت الهى است .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به رحمانيت و رحيميت، پس از بيان تدبير جهان هستى به دست او، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 2،17

2 - ربوبيت خدا بر هستى ، رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز قيامت ، دليل شايستگى او براى پرستش

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

17 _ شناخت ربوبيت خدا بر تمام هستى و باور به رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز جزا ، تنها با امداد الهى امكان پذير است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نستعين

شناخت ربوبيت خدا و . .. از تكاليفى است كه مى توان آن را از سوره حمد برداشت كرد. لذا آنها نيز متعلق {نستعين} مى باشند; يعنى: نستعينك على ان نعرف ربوبيتك و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 2،5

2 - خداوند ، پروردگار همه انسانهاست .

يأيها الناس اعبدوا ربكم

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، دليل شايستگى او براى پرستش است .

اعبدوا ربكم

انتخاب {رب}

به جاى {اللّه} در {اعبدوا ربكم} به علت لزوم پرستش اشاره دارد; يعنى، چون خداوند رب است، شايسته پرستش است و بايد عبادت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 14

14 - آزمون انسان ها با سختى ها و نيز نعمت ها و آسايش ها برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مربى و مدير است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 13

13 - قوم موسى معتقد به ربوبيت و حاكميت خداوند بر طبيعت

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 3

3 - خداوند ، پروردگار ابراهيم ( ع ) و تدبير كننده امور او

و إذ ابتلى إبرهيم ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 2

2 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا و درخواست نياز ها از درگاه اوست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 9

9 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا تقبل منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 3،7

3 - خداوند ، پروردگار

ابراهيم و مدبر همه جهانهاست .

ربه . .. لرب العلمين

7 - ربوبيت خدا ، بر همه هستى ها و عوالم ، دليل ابراهيم ( ع ) براى تسليم شدنش در برابر خدا

أسلمت لرب العلمين

مقتضاى محاوره خداوند و ابراهيم(ع) آن بود كه او در پاسخ خداوند بگويد {أسلمت لك}. آوردن {لرب العالمين} به جاى {لك} اشاره به نكاتى دارد; از جمله بيان حقيقت با ارائه دليل آن; يعنى، چون ابراهيم دانست كه خداوند رب العالمين است، تسليم او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 3

3 - خداوند ، پروردگار همگان ( مسلمانان ، اهل كتاب و . . . ) است .

و هو ربنا و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 5

5 _ تفضل خدا بر بندگان ، پرتوى از ربوبيّت او

فضلا من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 3

3 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، از آداب دعا

من يقول ربّنا اتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 2

2 _ درخواست از مقام ربوبيّت خداوندى ، از آداب دعا

ربّنا اتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 1،5،7،10،11،14،17،23

1 _ محاجّه و ستيز نمرود ( شاه بابل ) با ابراهيم ( ع ) ، درباره ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

كلمه {حاجّ} از مصدر محاجّه به معناى ارائه

برهان و دليل است در مقابل حجّت و دليل خصم و خالى از معناى مخاصمه و مجادله نيست. بنابرآنچه مورّخين نوشته اند و نيز روايات دلالت دارد، پادشاه معاصر حضرت ابراهيم (ع)، نمرود (از سلاطين بابل) بوده است.

5 _ محاجّه درباره وحدانيّت و ربوبيّت الهى و انكار آن ، على رغم بهره مندى از داده هاى خداوندى ، شگفت آور و خلاف عقل سليم است .

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

مقصود از استفهام در {الم تر . .. }، بيان شگفتى از چنين محاجّه و انكارى است.

7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك

چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.

10 _ استدلال ابراهيم ( ع ) به اماته ( ميراندن ) و احياء ( زنده كردن ) پروردگار ، بر وحدانيّت و ربوبيّت وى

اذ قال ابرهيم ربّى الّذى يحيى و يميت

11 _ قانون حيات و مرگ ، نشانه و پرتوِ ربوبيّت الهى

ربّى الّذى يحيى و يميت

14 _ طلوع دائمى خورشيد از مشرق ، جلوه اى از قدرت الهى و نشانه ربوبيّت او

حاجّ ابرهيم فى ربّه . .. فان اللّه يأتى بالشمس من المشرق

17 _ ثابت شدن توحيد ربوبى خداوند بر نمرود ، پس از بيان دلايل روشن توسط ابراهيم ( ع )

اذ قال ابرهيم ربّى . .. فبهت الّذى كفر

23 _ انسان هاى برخوردار از نعمت هاى

بيشتر الهى ، سزاوارتر به درك و پذيرش ربوبيّت الهى

الم تر . .. ان اتيه اللّه الملك

گفته شده جمله {ان اتيه اللّه . .. } به قرينه سياق آيه به اين معناست كه نمرود به خاطر برخوردارى از نعمت خدادادى ملك و سلطنت، بايد بهتر از ديگران به ربوبيّت الهى اذعان كند. چرا كه ملك و سلطنت نيز پرتويى از ربوبيّت و الوهيّت خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 4

4 _ احياى مردگان ، از شؤون ربوبيّت خداوند

ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 3،17

3 _ نزول وحى و قرآن ، ناشى از مقام ربوبيّت الهى

امن الرّسول بما انزل اليه من ربّه

17 - غفران الهى ، مقتضاى ربوبيّت خداوند

غفرانك ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 8،11

8 _ عالمان ژرفنگر ، به ربوبيّت الهى و افاضه هدايت و رحمت از ناحيه او ، اذعان دارند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا ... من لدنك رحمة

11 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى هدايت و رحمت و حفظ بندگان از انحراف

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 9

9 _ وقوع قيامت ، پرتويى از ربوبيّت الهى است .

ربّنا انّك جامع الناس ليوم لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 -

15 - 5

5 _ پاداش متّقين ، در پرتو ربوبيّت حق

للّذين اتقوا عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 6،9

6 _ بخشايش گناه بندگان ، جلوه ربوبيّت الهى است .

ربّنا . .. فاغفرلنا

از اسناد {غفران} به مقام ربوبيّت برداشت شده است.

9 _ درخواست از مقام ربوبيّت حق و عدم اتّكاى به عمل صالح خويش ، ادب دعا

ربّنا انّنا امنّا

همواره در قرآن، ايمان و عمل صالح با هم ذكر مى شود; ولى در اينجا چون مقام دعاست، گوينده على رغم دارا بودن عمل صالح {تقوا}، يادى از آن نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 5،6

5 _ پذيرش دعاى خالصانه بندگان ، جلوه اى از ربوبيّت خداوند است .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

6 _ رشد و شكوفايى استعداد هاى نهفته انسان ، در پرتو ربوبيّت خداوند

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 7

7 _ درخواست از مقام { ربوبيت } خدا ، ادب دعا

قال ربّ هب لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 2

2 _ توجّه زكريا به ربوبيّت خدا ، در هنگام دعا

قال ربّ اجعل لى اية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 4

4 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى خضوع در برابر او

اقنتى لربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 3

3 _ ارسال رسول همراه با آيات روشنگر ( معجزه ) ، جلوه اى از ربوبيّت خداست .

و رسولا . .. انّى قد جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 9

9 _ ربوبيّت حق ، مقتضى فرستادن انبيا ، همراه با معجزات

و جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 2،3،4،5،7

2 _ عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيّت خدا مى دانست .

انّ اللّه ربّى و ربّكم

3 _ ربوبيّت خداوند ، جلوه اى از الوهيت او

انّ اللّه ربّى و ربّكم

4 _ اعتقاد به ربوبيّت خداوند ، مقتضى پرستش اوست .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

5 _ عبادت ، پذيرش عملىِ ربوبيّت خداوند است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

7 _ محور دعوت عيسى ( ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 1،3

1 _ ربوبيّت خداوند ، مقتضى ايمان به آنچه او فرءوف رستاده است .

ربّنا امنا بما انزلت

3 _ توجه به ربوبيت خدا ، برانگيزنده انسان به دعا

ربّنا امنا بما انزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 3

3 _ بيان حقايق ، پرتويى از ربوبيّت خداوند

الحق من ربّك

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 8

8 _ انحصار ربوبيّت به خداوند

و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 15

15 _ تسليم و اعتراف اصحاب يمين به ربوبيّت الهى از روى رغبت ; و اعتراف اصحاب شمال با كراهت ، در عالم ذرّ

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

قال اصحاب اليمين بلى طوعاً و قال اصحاب الشّمال بلى كرهاً . .. فذلك قوله تعالى {و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً}.

_______________________________

علل الشرايع، ص 425، ح 6، ب 161 ; تفسير برهان، ج 1، ص 295، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 9

9 _ نبوّت پيامبران و نزول كتب آسمانى بر آنان ، پرتويى از ربوبيّت الهى

و ما اُوتى . .. و النّبيّون من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 13،16

13 _ شهيدان ، پرورش يافتگان مقام ربوبى خداوند هستند .

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

16 _ ارتزاق شهيدان در پيشگاه خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 21

21 _ ناسازگارى ربوبيّت خدا با آفرينش بى هدف و باطل

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 4،6،7،8،12،13،14

4 _

ياد هميشگى خداوند و انديشه در آفرينش ، زمينه ايمان به ربوبيّت الهى

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون ... ربّنا ... فامنّا

6 _ ايمان نياوردن به ربوبيّت خداوند ، پس از شنيدن نداى قرآن و دعوت پيامبر به آن ، نشانه بى خردى است .

ربّنا انّنا سمعنا . .. فامنّا

7 _ پذيرش ربوبيّت خداوند ، حقيقت ايمان است .

سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

تفسير {ايمان} به پذيرش ربوبيّت خداوند، دلالت مى كند كه اعتقاد به ربوبيّت او حقيقت ايمان و يا ركن اساسى آن است.

8 _ ايمان به ربوبيّت خداوند ، از دعوت هاى اساسى انبيا

سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

12 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، زمينه درخواست و انتظار آمرزش گناهان از او

ربّنا فاغفرلنا

13 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا

ربّنا انّنا . .. ربّنا فاغفرلنا

14 _ بخشش گناهان و پوشاندن ناروايى ها ، پرتوى از ربوبيّت الهى

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 4،5،6

4 _ وفاى خداوند به وعده هاى خويش ، جلوه اى از ربوبيّت او

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

5 _ نويد پاداش به خردمندان مؤمن از سوى خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

6 _ توجّه و شيفتگى مؤمنان خردمند ، در دعا و مناجات نسبت به ربوبيّت خداوند

ربّنا ما خلقت هذا باطلا . .. ربّنا و اتنا

تكرار كلمه {ربّنا} از سوى خردمندان، نشانگر توجه خاص آنان به خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 195 - 2،8

2 _ استجابت دعا ، جلوه اى از ربوبيّت خداوند است .

فاستجاب لهم ربّهم

8 _ برقرارى نظام پاداش عمل و تباه نشدن اعمال خير ، پرتوى از ربوبيّت خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 4

4 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، زمينه گرايش به تقوا

لكن الّذين اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 22

22 _ نويد پاداش و تضمين آن ، پرتوى از ربوبيّت الهى نسبت به مؤمنان

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 5

5 _ آفرينش آدميان از شخص واحد و نبودن امتياز در خلقت آنان ، پرتويى از ربوبيّت الهى نسبت به آنان

اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم من نفس واحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 2،3،6

2 _ سوگند خداوند به ربوبيّت خويش نسبت به پيامبر ( ص )

فلا و ربّك

3 _ خداوند ، مربى و تربيت كننده پيامبر ( ص )

فلا و ربّك

6 _ ربوبيّت الهى ، منشأ تربيت پيامبر ( ص ) براى تصدّى مقام قضاوت و حكومت

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك

برداشت فوق از كاربرد كلمه {ربّ} و اضافه آن به ضمير خطاب استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 17

17 _ توجه به ربوبيّت خدا

، از آداب دعا

ربّنا اخرجنا . .. و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 6

6 _ اعتراف شيطان به ربوبيت و مالكيت خداوند نسبت به تمامى مردمان

و قال . .. من عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 5

5 _ بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن پرتويى از ربوبيت الهى

قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 39

39 _ كفايت خداوند براى تدبير هستى ، دليل وحدانيت او و منزه بودنش از داشتن شريك و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان يكون له ولد . .. كفى باللّه وكيلا

جمله {كفى . ..} دليل ديگرى است براى مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 2،5

2 _ بعثت پيامبر ( ص ) پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به مردمان

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

5 _ خداوند ، پروردگار تمامى انسان ها و تدبير كننده امور آنها

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 17،22

17 _ دستيابى مردم به روزى و درآمد هاى مادى ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

يبتغون فضلا من ربهم

22 _ ربوبيت خداوند ، منشأ تفضل او به بندگان خويش

يبتغون فضلا من ربهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 13

13 _ ربوبيت خداوند ، زمينه دعا و درخواست از او

قال رب . .. فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 12،13،14،15،16

12 _ خداوند ، پروردگار تمام عوالم هستى و همه در پرتو ربوبيت او

انى اخاف اللّه رب العلمين

13 _ هستى ، داراى جريانى رو به كمال در پرتو ربوبيت خداوند

رب العلمين

{رب} به معناى تربيت كننده است و تربيت يعنى ايجاد تدريجى چيزى تا آنگاه كه به كمال خويش برسد.

14 _ ربوبيت الهى ، مقتضى كيفر متجاوزان

انى اخاف اللّه رب العلمين

ترس هابيل، به قرينه آيه بعد، از مجازات خداوند و عذاب دوزخ بوده است. بنابراين توصيف خداوند به {رب العلمين}، مى رساند كه چون او رب العالمين است، متجاوزان را كيفر مى دهد.

15 _ توجه به ربوبيت فراگير خداوند بر جهان هستى ، موجب ترس از او و پرهيز از گناه

انى اخاف اللّه رب العلمين

توصيف {اللّه} به {رب العلمين}، پس از بيان خداترسى هابيل، مى رساند كه وى بدان جهت از خدا هراسان بوده كه خداوند را پروردگار جهانيان مى دانسته است.

16 _ ناسازگارى قتل با اعتقاد به ربوبيت خداوند بر جهان هستى

ما إنّا . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

تعليل اقدام نكردن به قتل به ترس از خداى رب العالمين، مى رساند كه ربوبيت خداوند بر جهان هستى چنين اقتضا مى كند كه انسانها بايد در امنيت جانى بسر برند. بنابراين كسانى كه مرتكب قتل مى شوند، خود را به نوعى رودرروى ربوبيت خداوند قرار داده اند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 17

17 _ نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

ما أنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 15

15 _ نزول كتب آسمانى و تعاليم الهى ، نمودى از ربوبيت خداوند نسبت به بندگان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

گزينش كلمه {رب}، مبين ارتباط نازل كردن كتب آسمانى با ربوبيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 3

3 _ رسالت الهى پيامبر ( ص ) براى ابلاغ وحى ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

يايها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك

گزينش اسم {رب} نشانه ارتباط رسالت و وحى با ربوبيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 10،17

10 _ فرمان ها و معارف نازل شده بر اهل كتاب ، در كنار تورات و انجيل ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

17 _ فرمان ها ، معارف و تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) برخاسته از ربوبيت خداوند

ما أنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 4

4 _ درخواست از مقام الوهيت و ربوبيت خداوند از آداب دعا و مؤثر در استجابت آن

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 3،5

3 _ تنها خداوند پروردگار ، اختياردار عيسى ( ع ) و ساير مردمان

ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

5 _ بيان ربوبيت خداوند بر مسيح ( ع ) و تمامى انسان ها از برجسته ترين تعاليم حضرت مسيح ( ص )

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 8

8 _ توجه به ربوبيت خداوند، مقتضى پرهيز از عصيان او

قل إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 6

6 _ اعتراف مشركان در قيامت به الوهيت و ربوبيت خداوند

و اللّه ربنا ما كنا مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 14،15

14 _ همه جهانيان تحت ربوبيت خدا هستند.

و الحمد للّه رب العلمين

15 _ خداوند، مالك و مدبر جهانيان است.

رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 14

14 _ شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آيات، پرتويى از ربوبيت اوست.

يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 16

16 _ علم محيط خداوند بر تمامى موجودات، ضامن جريان مشيت و ربوبيت خداوند در پهنه هستى است.

إلا أن يشاء . .. و سع ربى كل شىء علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 102 - 8

8 _ توجه به انحصار ربوبيت و خالقيت خداوند برانگيزنده آدمى به پرستش اوست.

ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 2

2 _ ارائه آگاهى به انسان، پرتوى از ربوبيت و لطف الهى است.

قد جاءكم بصائر من ربكم

تكرار ضمير {كم} و اضافه رب به آن بيانگر لطف خداوند به بندگانش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 4

4 _ نزول وحى از شؤون ربوبيت الهى است.

ما أوحى اليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 17

17 _ بازگشت همگان به سوى خداوند و آگاهى يافتن آنان از حقيقت كرده هاى خويش در قيامت، پرتوى از ربوبيت الهى است.

ثم إلى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 20

20 _ جلوگيرى نكردن از ستيز دشمنان با پيامبر(ص) از مظاهر ربوبيت الهى و موجب رشد و تربيت است.

و لو شاء ربك ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 10

10 _ نزول قرآن بر اساس حق، جلوه ربوبيت الهى نسبت به پيامبر(ص) است.

أنه منزل من ربك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 7

7 _ اتمام دين، با بعثت پيامبر(ص) جلوه اى از ربوبيت خداوند است.

و تمت كلمت

ربك صدقا و عدلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 19

19 _ آگاهى دقيق از اهل بدعت در دين و متجاوزان به حدود الهى، جلوه اى از ربوبيت خداوند

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 3،4

3 _ پيامبر(ص) مشمول ربوبيت و عنايت ويژه خداوند است.

و هذا صرط ربك مستقيما

4 _ هدايت و گمراهى از شؤون ربوبيت خداوند است.

و هذا صرط ربك مستقيما

ذكر نام مبارك {رب} پس از اشاره به هدايتگرى (أن يهديه) و اضلال الهى (يضله) بيانگر ارتباط اين نام و تجلى آن با گمراهى و هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 7

7 _ پاداش دادن به هدايت يافتگان هشيار و متذكر، از شؤون ربوبيت خداوند است.

لهم دارالسلم عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 1،2

1 _ تنها خداوند، {رب} (مالك و مدبر) انسانهاست.

أغير الله أبغى ربا

{بغى}، مصدر {أبغى}، به معناى جستجو و طلب كردن است. كلمه {ربا} مفعول براى {أبغى} و {غير الله} حال براى {ربا} است.

2 _ خداوند، مالك و مدبر همه هستى است.

و هو رب كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 4

4 _ برترى برخى از انسانها بر برخى ديگر و تفاوت آنان در برخوردار شدن از نعمتها، تدبيرى است از جانب خدا در راستاى ربوبيت او بر جوامع بشرى

و هو رب كل

شىء . .. رفع بعضكم فوق بعض درجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 6

6 _ قرآن، نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند است.

من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 3

3 _ فرمان به قسط، فرمانى برخاسته از ربوبيت خداوند

قل أمر ربى بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 9

9 _ تحريم كردارهاى زشت و ديگر محرمات، ناشى از ربوبيت خداوند است.

إنما حرم ربى الفوحش . .. ما لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 5

5 _ وعده ها و وعيد هاى خداوند ، برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تربيت انسانهاست .

قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقاً فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1،2،4،14،16

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

2 _ تنها آفريدگار نظام هستى ، شايسته ربوبيت و تدبير امور انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض

4 _ خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين ( نظام هستى ) با استيلا بر عرش ، به تدبير امور آنها پرداخت .

ثم استوى على العرش

14 _ افاضه خير ها و بركت ها بر جهانيان ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

تبارك اللّه رب العلمين

16 _

تمامى موجودات جهان هستى ، تحت ربوبيت خداوند هستند .

اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2،9

2 _ شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

9 _ توجه به ربوبيت خداوند ، برانگيزنده آدمى به دعا به درگاه او

ادعوا ربكم

هدف از بيان ربوبيت خدا به انسانها، در ضمن دعوت آنان به دعا به درگاه او، ايجاد انگيزه دعا در ايشان است. يعنى باور به ربوبيت خدا همان و روى آورى به درگاه او همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا و دورى از رحمت او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 3

3 _ موجودات در پرتو ربوبيت خداوند به ثمر مى نشينند و بازدهى دارند .

يخرج نباته بإذن ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 9،10

9 _ خداوند ، پروردگار و مدبر تمامى هستى است .

رب العلمين

10 _ رسالت پيامبران در راستاى ربوبيت خداوند بر تمام هستى است .

و لكنى رسول من رب العلمين

انتخاب {رب العالمين} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به عنوان ارسال كننده پيامبران، اشاره به اين نكته دارد كه رسالت پيامبران در ارتباط با ربوبيت خدا بر تمام جهان هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 6

6 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{من} در {ذكر من ربكم} براى ابتداى غايت است. يعنى معارف دين از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه {رب} به {كم} مى رساند كه نزول آن معارف در راستاى ربوبيت خدا بر انسانها و براى تربيت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 8،9

8 _ خداوند ، پروردگار و مدبّر تمام هستى است .

رب العلمين

9 _ رسالت پيامبران در راستاى ربوبيت خداوند بر تمامى هستى است .

و لكنى رسول من رب العلمين

انتخاب {رب العلمين} از ميان ديگر صفات خداوند به عنوان ارسال كننده پيامبران اشاره به اين نكته دارد كه رسالت پيامبران در ارتباط با ربوبيت او بر تمام هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 7

7 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن

جاءكم ذكر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 4،5

4 _ كيفر حق ناپذيران ، در راستاى ربوبيت الهى بر جامعه انسانى است .

قد وقع عليكم من ربكم رجس

5 _ سوق دادن مردم به جايگاه بايسته آنان ، پرتويى از ربوبيت خداوند بر ايشان است .

قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 14

14 _ ارائه دليل براى هدايت مردم ، پرتوى از ربوبيت خداوند بر آنان

بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 3

3 _ فرمان هاى خداوند برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تعالى انسانهاست .

عن أمر ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 16

16 _ ارائه دليلى روشنگر از سوى خداوند ، برخاسته از ربوبيت اوست .

قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 17،23،27

17 _ شعيب ( ع ) ، علم مطلق خداوند را دليل پذيرش ربوبيت وى و تسليم در برابر مشيتهايش دانست .

قال . .. إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

27 _ داورى خداوند ميان انسان ها ، جلوه اى از ربوبيت او

نسبت به ايشان است .

ربنا افتح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 104 - 2،4

2 _ رسالت انبيا در راستاى تدبر جهان و ربوبيت خداوند بر هستى است .

إنى رسول من رب العلمين

موسى با توصيف خداوند به پروردگار هستى به عنوان منشأ رسالت خويش، به اين نكته اشاره دارد كه رسالتش در راستاى ربوبيت خداوند بر جهان هستى است. يعنى رسالت انبيا با تدبير كل جهان پيوند دارد.

4 _ خداوند ، مالك و مدبر همه عالم هاى هستى

رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 6،8

6 _ دلايل و معجزات موسى ( ع ) ، موهبتى الهى پيشاروى فرعونيان و نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند

قد جئتكم ببينة من ربكم

8 _ ربوبيت خداوند بر تمام هستى و نيز بر فرعون و بزرگان دربارش ، مورد تأكيد موسى در محاوراتش با فرعون

إنى رسول من رب العلمين . .. قد جئتكم ببينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1،5،6

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ربوبيت خداوند را بر تما هستى باور كردند و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

5 _ خداوند ، تدبيركننده تمام هستى است .

ءامنا برب العلمين

6 _ ربوبيت مطلق خداوند ، مهمترين و بارزترين پيام موسى ( ع ) براى مردم كافر عصر خويش

قالوا ءامنا برب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 7،15

7 _ ربوبيت خداوند بر

بندگان مايه هدايت آنان به وسيله آيات و نشانه هاى خويش

ءامنا بايت ربنا لما جاءتنا

15 _ توسل به ربوبيت خداوند از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 8

8 _ نابودى فرعونيان و به حاكميت رسيدن بنى اسرائيل ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 9

9 _ استجابت دعا ، از شؤون ربوبى خداوند است .

ادع لنا ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 5

5 _ شمول رحمت خدا بر بندگان و آمرزش گناه آنان جلوه اى از ربوبيت خداوند بر بندگان است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 9

9 _ موسى ( ع ) با توجه به ربوبيت خدا و توصيف او به { أرحم الراحمين } ، خواسته هاى خويش را از وى تقاضا كرد .

و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 4

4 _ كيفر هاى خداوند برخاسته از ربوبيت اوست .

سينالهم غضب من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 3

3 _ ذلت و خوارى يهوديان با مسلط ساختن مردمى بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خدا بر پيامبر

( ص ) و در راستاى تقويت و گسترش آيين وى

و إذ تأذن ربك

برداشت فوق از كلمه {رب} و اضافه شدن آن به ضميرى كه براى خطاب به پيامبر(ص) به كار رفته، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 2،4،7،14

2 _ خداوند پس از خلقت هر انسان ، حقيقت وى را در ارتباط با ربوبيت الهى بر او آشكار مى سازد .

و إذ أخذ ربك . .. و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

{أشهده على كذا} يعنى او را حاضر كرد تا وجود امرى يا تحقق فعلى را ببيند و بر آن آگاه شود تا به هنگام لزوم گواهى دهد. بنابراين {أشهدهم على أنفسهم}، يعنى خداوند انسانها را به وجود خودشان حاضر كرد تا خود را ببينند. جمله {ألست بربكم} (آيا پروردگار شما نيستم)، بيان مى دارد كه مراد از شهود خويش، ديدن خود در ارتباط با ربوبيت خداوند است. يعنى خود را ببينند و دريابند كه وجودشان وابسته به خداوند و ربوبيت اوست.

4 _ هر انسانى در نشئه شهود به گونه اى محسوس ربوبيت و وحدانيت خداوند را دريافته است .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى

7_ آگاهى انسان در نشئه حجاب به ربوبيت خداوند ، برخاسته از آگاهى او در نشئه شهود است .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

{أن تقولوا . .. } به تقدير {لام} و {لا}ى نافيه است. يعنى {لأن لا تقولوا} (ما مسأله اشهاد را عملى كرديم تا روز قيامت نگوييد از ربوبيت خدا غافل بوديم.) اين تعليل مى رساند كه

اگر مسأله اشهاد نبود، حجت بر انسانها تمام نبود و خداوند آنها را به خاطر غفلت از ربوبيتش مؤاخذه نمى كرد. از لوازم اين معنا آن است كه آگاهى بالفعل انسانها نسبت به خدا به خاطر مسأله اشهاد مى باشد.

14 _ آدمى در قيامت به علم حضورى درمى يابد كه خداوند پروردگار اوست .

إنا كنا هذا غفلين

اشاره به ربوبيت خدا با كلمه {هذا} گوياى آن است كه انسان در قيامت خود را در پيشگاه خداوند حاضر مى يابد. يعنى علم حضورى و شهودى به او پيدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 1

1 _ وجود نشئه شهود و آگاه شدن آدمى به ربوبيت و وحدانيت خدا در آن نشئه ، از ميان برنده هر گونه عذر و بهانه اى براى روى آورى به شرك

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 203 - 8،10

8 _ قرآن كتابى نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند

إنما أتبع ما يوحى إلىّ من ربى

10 _ قرآن و روشنگرى هاى آن پرتويى از ربوبيت خدا و در جهت تدبير امور انسانهاست .

هذا بصائر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 1،2

1 _ خداوند از پيامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خويش ياد كند .

و اذكر ربك فى نفسك

2 _ خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او ، از آداب

توجه به خدا و ياد كردن اوست .

و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة

{تضرع} به معناى خشوع و اظهار كوچكى است و {خيفه} به معناى ترسيدن و هراس داشتن است. {تضرعا} و {خيفه} مصدر و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. يعنى: ياد كن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 3،4

3 _ تقدير خداوند بر وقوع جنگ بدر ، در جهت تدبير امور پيامبر ( ص ) و در راستاى پيشبرد رسالت وى

أخرجك ربك من بيتك بالحق

{رب} به معناى مدبر و مربى است و اضافه آن به {ك} در جمله {كما أخرجك ربك} مى رساند كه از اهداف تقدير الهى بر خروج پيامبر(ص)، تدبير امور وى بوده كه طبعاً براى تكميل رسالت او بوده است.

4 _ اقدام پيامبر ( ص ) به جنگ بدر ، اقدامى به حق و تحت تدبير و ربوبيت خداوند

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 12

12 _ خدا ، پروردگار و مربى آدميان است .

عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 1،11،14،19

1 _ خدا ، پروردگار و مربى انسانهاست .

إن ربكم اللّه

11 _ تدبير امور آسمان ها و زمين در دست خداوند است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. يدبر الأمر

14 _ وجود وسايط و عوامل ( شفيعان ) براى خدا در تدبير امور نظام هستى

يدبر الأمر ما من

شفيع إلا من بعد إذنه

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 23

23 _ خدا پروردگار آدميان است .

إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 10

10 _ خدا ، پروردگار و مربى انسانهاست .

و لو لا كلمة سبقت من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 2

2 _ خدا ، رب و پروردگار حقيقى آدميان است .

فذلكم اللّه ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 12

12 _ خدا ، پروردگار جهانيان است .

من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 57 - 5

5 _ خداوند ، رب و پرورش دهنده همه انسانهاست .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 6

6 _ ربوبيت و تدبير امور انسان در دست خداوند است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 12

12_ خداوند ، نگهبان همه چيز و تدبير كننده آن است .

و الله على كل شىء وكيل

{وكيل} به كسى گفته مى شود كه كار ديگرى

را به عهده گرفته است و چون در آيه شريفه با {على} متعدى شده معناى حفاظت و نگهدارى نيز در آن اشراب شده است. بنابراين جمله {والله على ...} اشاره به اين معنا دارد كه: خداوند عهده دار، حافظ و نگهبان امور همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 5

5_ خداوند ، پروردگار همگان و مدبر امور ايشان است .

على ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 3

3_ خداوند ، مربى پيامبران و مدبر امور ايشان است .

إن كنت على بيّنة من ربى

برداشت فوق ، با توجه به گزينش اسم {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 11

11_ خداوند ، پروردگار انسان ها و تدبيركننده امور ايشان است .

هو ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 3،10،11

3_ خداوند ، پروردگار و مالك همه انسان ها و مدبر امور ايشان است .

على الله ربى و ربكم

10_ ربوبيت فراگير خداوند ، سيطره او بر همه جنبندگان و ضرورت توكل بر او ، از تعاليم حضرت هود ( ع )

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

11_ افعال خداوند و تدبيرات او ، به تمامى براساس حكمت و بر طريق صواب است .

إن ربى على صرط مستقيم

بر صراط مستقيم بودن شخص ، به معناى راستى و درستى كارهاى اوست.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 13

13_ مالك و مربى بودن خداوند بر همه چيز ، مستلزم مراقبت و حفاظت كامل او ، از آنهاست .

إن ربى على كل شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 3

3_ خداوند ، مربى پيامبران و مدبر امور ايشان است .

إن كنت على بيّنة من ربى

برداشت فوق ، با توجه به گزينش اسم {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 13،14

13_ خداوند ، مربى پيامبر ( ص ) و مدبر امور اوست .

إن ربك

14_ قدرت شكست ناپذير خداوند ، پشتوانه پيشبرد هدف هاى رسالت و تدبير امور نبوّت رسول خداست .

إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 6

6_ لوط ( ع ) تحت تربيت خداوند و برخوردار از حمايت او بود .

إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از {ربك} (مدبر و مربى تو) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 3

3_ خداوند ، مربى پيامبران و تدبير كننده امور ايشان است .

إن كنت على بيّنة من ربى

{رب} به معناى مدبّر و مربى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 8

8_ مصالح جوامع بشرى و تدبير امور انسان ها ، مايه تقدير

خداوند بر داورى نكردن او ميان حق گرايان و باطل انديشان ، در عرصه حيات دنياست .

لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم

برداشت فوق ، از كلمه {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده مى شود; يعنى ، تقدير ياد شده (لولا كلمة سبقت . ..) در راستاى تدبير امور انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 5

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 23،24

23_ حوادث و مراحل زندگانى يوسف ( ع ) ، به تدبير و فرمان خداوند تحقق مى يافت .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. والله غالب على أمره

از مصداقهاى مورد نظر براى {أمره} _ به قرينه {كذلك مكّنّا ليوسف} _ تدبير امور يوسف(ع) است. برخى برآنند كه ضمير در {أمره} به يوسف برمى گردد. بر اين اساس جمله {والله غالب على أمره} (خداوند بر امور يوسف(ع) غلبه دارد و تدبير امور او در اختيار خداست) در برداشت فوق صراحت بيشترى دارد.

24_ اكثريت مردم به جريان امور به تدبير خدا و توان او بر انجام مشيّتهايش و ناتوانى همگان در برابر او ، ناآگاهند .

و الله غالب على أمره و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 20

20_ يوسف ( ع ) در برابر زليخا تصريح كرد كه تنظيم جريان زندگى او ، به عنايت و تدبير خداوند بوده است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

ضمير در {إنه} به {الله} باز مى گردد و در برداشت فوق، جمله {إنه ربى} تعليل براى {معاذ الله} گرفته شده است. بر اين اساس مفاد جمله فوق، چنين مى شود: من [از اين امر فريبنده] به خدا پناه مى برم و او مرا يارى خواهد كرد ; زيرا او مدبر امور من و تربيت كننده من است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 13

13_ خداوند ، امور انسان ها را بر اساس رحمت خويش و مغفرت خطا هاى آنان تدبير مى كند .

إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 14

14_ خداوند ، رب و پروردگار همه انسانهاست .

لعلكم بلقاء ربكم توقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 12

12_ خارج پنداشتن تدبير امور هستى از اختيار خداوند ، نشانه جهل و كور فكرى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 15

15_ كفرپيشگان على رغم مشاهده نشانه هاى ربوبيت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبيت او به جدال و جرّ و بحث مى پردازند .

هو الذى يريكم البرق . .. و هم يج_دلون فى الله

جمله

حاليه {و هم يجادلون فى الله} قيد براى همه جمله هايى است كه در آيات پيشين آمده است ; يعنى، با آنكه آثار وجودى خدا و ربوبيت او نمايان است و اوست كه برق، رعد، ابر و صاعقه را پديد مى آورد و همه امور را تحقق مى بخشد، آنان درباره وى به جرّوبحث مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1

1_ موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى {قائم بودن بر كسى} در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف {باء} در {بماكسبت} به معناى {مع} مى باشد و مراد از {من هو...} خداوند متعال است. بنابراين مفاد {من هو قائم...} اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 9

9- انبيا ، برخوردار از عنايت و تربيت ويژه خداوند

فأوحى إليهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 5

5- همه انسان ها ، حتى كفار ، تحت ربوبيت خداوندند .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 6

6- خواندن خداوند با اسم { ربّ } از آداب دعاست .

ربّ

اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 9

9- نزول باران ، تحت تدبير خداوند و به ميزان مشخص و اندازه اى معين است .

و إن من شىء إلاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله إلاّ بقدر معلوم . .. فأنزلنا من السّما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 9

9- ربوبيت خداوند ، شايسته تسبيح ، حمد ، سجده و فروتنى انسان به پيشگاه او

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 8

8- ربوبيت خداوند ، شايسته عبادت به درگاه او

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، تحت توجه و پرورش ويژه خداوند قرار داشت .

و ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

با توجه به اينكه خداوند ربّ همه موجودات است و در آيه قبل نيز خود را {ربّ} همه انسانها معرفى كرد; ولى در اين آيه {ربّ} به ضمير مفرد مخاطب _ كه مقصود از آن پيامبر(ص) است _ اضافه شده و اين حكايت از آن دارد كه آن حضرت، تحت توجه و پرورش خاص خداوند قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 7

7- پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت و عنايت ويژه خداوند

إن ربّك أحاط بالناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 12

12- پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت ويژه خداوند و مصون از سلطه و نفوذ شيطان

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ك} در {ربّك} چنانكه مفسّران نيز احتمال داده اند پيامبر(ص) باشد. بنابراين، با اينكه خداوند سلطه شيطان بر بندگان خود را منتفى دانسته است، اختصاص به ذكر پيامبر(ص) پس از آن، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 5

5- مطالعه در پديده هاى نهفته در طبيعت ، هدايت كننده انسان به ربوبيت خداى يگانه

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

از اينكه خداوند براى گرايش دادن انسانها به ربوبيت خويش، آنها را به مواهب طبيعت توجه داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 10

10- پيامبر ( ص ) ، تحت عنايت ويژه و ربوبيت خاص خداوند

من أمر ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 7

7- ربوبيت الهى نسبت به پيامبر ( ص ) ، ربوبيتى آميخته با رحمت است .

إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 8

8- شناخت ربوبيّت خداوند ، از عوامل ايمام اصحاب كهف بود .

ءامنوا بربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14

- 13

13- تدبير امور آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، به دست خداوند است .

ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 1

1- بيدارى اصحاب كهف از خواب ، رخدادى شگفت و تحت تدبير و اراده خداوند بود .

و كذلك بعثن_هم

اسناد {بعث} و بيدارسازى به خداوند، گوياى نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 15

15- برترى آگاهى خداوند ، لازمه ربوبيّت او است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 4،8

4- اللّه ، يگانه مالك و مدبّر انسان و جهان هستى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

8- شرك و غفلت از ربوبيّت خدا ، مهم ترين خطر رفاه زدگى و سرمستى به امكانات دنيوى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مرد مؤمن، براى جدا كردن صف خويش از ثروت مند مغرور، به دو نكته اشاره كرده است: ربوبيّت خدا و عدم شرك و با اين تعبير، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرك، هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 7

7- مقام ربوبيت خدا ، مقام اجابت درخواست بندگان است .

إذ نادى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1،4

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، خداوند را پروردگار خود و ديگر انسان ها معرفى

كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل شده، تأييد كننده اين نكته است.

4- خداوند ، تدبيركننده و پرورش دهنده همه انسان ها است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 11

11- اسماعيل صادق الوعد ، پرورش يافته تربيت هاى الهى و زندگى او تحت تدبير و ربوبيت خداوند بود .

عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 9

9- خداوند براى رشد آگاهى هاى پيامبر ( ص ) و تدبير رسالت او ، هيچ نكته اى از تعاليم ضرورى را فروگذارى نكرده و به دست فراموشى نسپرده است .

و ما كان ربّك نسيًّا

برداشت يادشده، با توجه به كلمه {ربّ} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 1،13

1- خداوند ، پروردگار آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

ربّ السموت والأرض و ما بينهما

13- جز خداوند ، هيچ موجودى شايسته نام مقدس { ربّ و پروردگار جهان } نيست .

ربّ السموت والأرض . .. هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41

- 1،5

1 - موسى ( ع ) پرورش يافته خداوند

اصطنعتك

{إصطناع}; يعنى، تربيت كردن و مؤدب ساختن (قاموس) و بر مبالغه در شايسته ساختن دلالت دارد (مفردات راغب).

5 - خداوند ، مربى پيامبران و پرورش دهنده آنان

واصطنعتك لنفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 9،13

9 - تأكيد موسى ( ع ) در برابر فرعون ، بر يگانگى خالق و ربّ جهان

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

13 - موسى ( ع ) ، رسالت خويش را پرتويى از هدايت گسترده ربوبى دانست .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

مناسبت بحث موسى(ع) با فرعون، چنين اقتضا كرده است كه آن حضرت، موضوع هدايت عام الهى را مطرح كند تاپاسخ سؤال مقدر فرعون را داده باشد; زيرا ممكن بود فرعون بگويد: بر فرض كه خداى خالق ربّ تو است، چه دليلى بر لزوم پذيرش سخن رسولان او وجود دارد؟ موسى(ع) با مطرح كردن هدايت عام الهى، علاوه بر پاسخ به سؤال احتمالى او، زمينه كلى اثبات رسالت خويش را نيز مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 7

7 - خداوند رحمان ( داراى رحمت گسترده ) ، پروردگار همه مردم است .

و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 21

21 - خداوند تعليم دهنده و تربيت كننده پيامبران است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 33 - 5

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 1

1- جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و انسان ها ) ، تحت ربوبيت خداوند است .

بل ربّكم ربّ السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 2

2- خدا ، پروردگار آدميان است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 3

3 - خدا ، پروردگار آدميان است .

فى ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 6

6 - خدا ، پروردگار انسان ها

عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 8

8 - خدا ، پروردگار انسان ها

ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 7

7 - خدا ، پروردگار آدميان

و إنّ يومًا عند ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 54 - 9

9 - خدا ، پروردگار انسان ها

أنّه الحقّ من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 6

6 - خدا ، پروردگار انسان ها

و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اعبدوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 4

4 - خدا ، پروردگار آدميان

و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 3،4

3 - خدا ، پروردگار انسان ها

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

4 - وجود كيفر ، براى انسان هاى متخلف ، در نظام ربوبى خداوند

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 5

5 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 5،6

5 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

إلى ربّهم

6 - نظام ربوبى خداوند ، نظامى بر اساس كيفر و پاداش

إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 76 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها

فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 1

1 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

ربّ فلاتجعلنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 5

5 - خدا ، پروردگار آدميان است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 4

4 - خدا ، پروردگار آدميان است .

و أعوذ بك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 2

2 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 1

1 - خدا ، پروردگار آدميان است .

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 1

1 - خدا ، پرودگار انسان ها است .

ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 2

2 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

يقولون ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 8

8 - خدا ، پرورش دهنده و اداره كننده مركز مديريت فيض بخش هستى ( عرش )

ربّ العرش الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 6،11

6 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

فإنّما حسابه

عند ربّه

11 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى خدا و ناسپاسى در برابر ربوبيت او است .

و من يدع مع اللّه . .. إنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، تحت تربيت خاص و حمايت ويژه خداوند

و إنّ ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 8

8 - سراسر هستى تحت تدبير و ربوبيت خدا است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، پروردگار و مدبر شرق و غرب عالم و هر آنچه ميان آن دو است .

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 2

2 - اشاره ابراهيم ( ع ) به آفريدگارى و هدايت گرى خدا ، براى معرفى پروردگار جهان براى بت پرستان

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 4

4 - ربوبيت گسترده خدا بر تمامى هستى ، دليل بى همتايى او

إن كنّا لفى ضل_ل مبين . إذ نسوّيكم بربّ الع_لمين

{عالمين} جمع {عالم} بوده و همراه با {ال}، مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين} دلالت

دارد بر اين كه سراسر هستى، تحت ربوبيت خدا بوده و هر چه غير خدا است، مربوب او مى باشد. نتيجه آن كه خدا در ربوبيت، همتا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 8

8 - همه عوالم هستى تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با{ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 9

9 - خدا ، پروردگار همه جهانيان

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

جمع با {الف و لام} مفيد عموم است. بنابراين {رب العالمين}; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 3

3 - خورشيد و تمام مظاهر آفرينش ، خود تحت تدبير و ربوبيت خداوند قرار دارند و سزاوار الوهيت و پرستش نيستند .

يسجدون للشمس . .. اللّه لا إل_ه إلاّ هو ربّ العرش العظيم

بيان توحيدى و استدلالى آيه ياد شده، تعريضى نسبت به عمل نارواى قوم سبا در پرستش خورشيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت خاص خداوند

و ما ربّك بغ_فل

اضافه {ربّ} به {كاف} _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ مطلب ياد شده را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 8

8 - خدا ، مربى و مدبر جهان هستى

أنا اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 11

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى نصر و پيروزى بر مؤمنان است .

و لئن جاء نصر من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 7

7 - همه انسان ها ، تحت تربيت و ربوبيت خداوندند .

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 2 - 4،6

4 - قرآن ، از مقام ربوبيت خدا ، نشأت گرفته و دربردارنده معارفى در جهت رشد و كمال انسان است .

تنزيل الكت_ب . .. من ربّ الع_لمين

6 - همه جهان ها ، تحت ربوبيّت خداوند واحد است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 10

10 - كافران نيز تحت تدبير ربوبيت خداوندند .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 7

7 - خداوند ، پروردگارى بس آمرزنده و بخشايشگر براى مردم سبا

و ربّ غفور

خبر {ربّ} عبارتى محذوف است و آن _ به قرينه {هم} و {كم} در اين آيه _ {لكم} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 13

13 - پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت و عنايت خاص خداوند

و ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 7

7 - خدا ( اللّه ) ، پروردگار انسان ها

اللّه ربّكم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 10

10 - كيفر كافران ، از شؤون مقام ربوبى است .

و لايزيد الك_فرين كفرهم عند ربّهم إلاّ مقتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 2

2 - همه پديده هاى جهان هستى ، جلوه هاى خالقيت و توحيد ربوبى خداوند است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

آيه شريفه به قرينه آيه 64 _ كه به منزله نتيجه اين آيه بوده و در آن شرك محكوم گرديده است _ درصدد بيان نشانه هاى خالقيت خدا و اثبات توحيد ربوبى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 16

16 - مناجات با خداوند و ذكر صفت ربوبيت او ، از آداب دعا و حاجت خواهى از او

ربّنا وسعت . .. فاغفر للذين تابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 6

6 - ربوبيت مطلق الهى ، نقطه اصلى تضاد ميان آيين موسى و آيين فرعونيان

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى و ليدع ربّه . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا و حاجت خواهى بندگان از او است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 2،5

2 - خداوند ، پروردگار انسان ها است .

ذلكم اللّه ربّكم

5 - ربوبيت

، خالقيت ، الوهيت و يكتايى ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 12

12 - خداوند ، پروردگار انسان ها است .

ذلكم اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 12

12 - ربوبيت و تدبير جهان از شؤون خالقيت خدا است .

بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

از اين كه خداوند براى ربوبيت خويش به خالقيتش استناد كرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 4

4 - نظام آسمان ها ، تحت هدايت وحى الهى ( امر و تدبير خداوند )

و أوحى فى كلّ سماء أمرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 9

9 - پيامبر ( ص ) تحت ولايت و تربيت ويژه الهى

ذلكم اللّه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 9

9 - ربوبيت خداوند بر هستى ، متكى بر حكمت و كاردانى او

ربّ الع_لمين . .. و هو العزيز الحكيم

از ارتباط واژه {حكيم} با {ربّ العالمين}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 -

27 - 4

4_ تمسّك شيطان به ربوبيت الهى در دادگاه اخروى ، براى مبرّا جلوه دادن خود از گناهان مشركان *

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 5

5 - كيفر تجاوزگران ، در راستاى ربوبيت الهى و هموار ساختن راه رشد براى بندگان است .

مسوّمة عند ربّك للمسرفين

تعبير {عند ربّك}، ممكن است اشاره به اين جهت داشته باشد كه مقام پروردگارى و تربيت خلق و رشد انسان ها، مقتضى آن است كه موانع تكامل و رشد از ميان برداشته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره { شِعرى }

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به {شعرى}، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 4

4 - خداوند ، پروردگارى بزرگ و بلند مرتبه

فسبّح باسم ربّك العظيم

{العظيم} مى تواند صفت براى {ربّ} و يا صفت براى {اسم} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 4

4 - خداوند ، پروردگار و تدبيركننده همه عوالم هستى است .

تنزيل من ربّ الع_لمين

{عالَم} (مفرد {عالَمين}) به مجموعه و دسته اى از

مخلوقات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 4

4 - انسان ، تحت تدبير و ربوبيت خداوند

فلولا إن كنتم غير مدينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 3

3 - خداوند ، پروردگارى بزرگ و بلند مرتبه

فسبّح باسم ربّك العظيم

واژه {العظيم} مى تواند صفت براى {ربّ} و يا صفت براى {اسم} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 3 - 5

5 _ { عن أبى الحسن الرضا ( ع ) . . . و أمّا الظاهر فليس من أجل أنّه علا الأشياء بركوب فوقها و قعود عليها و تسنم لذرأها و ل_كن لقهره و لغلبتة الأشياء و قدرته عليها . . . و أمّا الباطن فليس على معنى الإستبطان للأشياء بأن يغور فيها و ل_كن ذلك منه على استبطانه للأشياء علماً و حفظاً و تدبيراً . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است : . ..و اما ظاهر بودن خداوند نه از آن جهت است كه بر اشيا بالا رفته به اين كه بر آنها سوار گشته و بر فراز آنها نشسته است; بلكه اين ظهور از جهت قهر و غلبه و قدرت او بر اشيا است... اما خداوند باطن است، به اين معنا نيست كه او در درون اشيا قرار گرفته و در بطن آنها پنهان است; بلكه به اين معنا است كه از

لحاظ آگاهى به اشيا و حفظ و تدبير [و تنظيم امور] آنها در درون آنها است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 5

5 - تدبير و اداره امور جهان در اختيار خداوند است .

خلق السم_وت . .. ثمّ استوى على العرش

{عرش}، به معناى تخت است و مراد از آن تخت حكومت و اداره امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 5

5 - خداوند ، پروردگار و مربى انسان ها

و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر است و در آيه شريفه معناى وصفى آن (تربيت كننده، مربى و پروردگار) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 7

7 - اهل زمين ، تحت ربوبيت خداوند

أشرّ أُريد بمن فى الأرض . .. ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دليل يكتايى و بى بديلى او

ربّ المشرق و المغرب لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 1،2

1 - خداوند ، مالك و مدبّر آسمان ها و زمين و تمام موجودات بين آنها است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

2 - تدبير امور انسان ها ، در اختيار مالك و مدبّر جهان هستى است .

ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

{ربّ السماوات}

_ كه بيانگر {ربّك} در آيه قبل مى باشد _ گوياى اين است كه ربّ تو همان ربّ جهان هستى است و آنان كه به ارباب متعدد مى انديشند، بر خطايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 4

4$ - شناخت ربوبيت خداوند ، زمينه ساز پيدايش حالت ترس و خشيت در برابر او

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- شناخت ربوبيت خداوند، زمينه ساز پيدايش حالت ترس و خشيت در برابر او

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 5،8

5 - خداوند ، مالك ، مربّى و مدبّر تمام هستى است .

ربّ الع_لمين

{ربّ} مصدرى است كه در معناى فاعل (تربيت كننده) به كار مى رود (مفردات راغب). از جمله معانى {ربّ} مالك و مدبّر و مربّى است و {عالمين}; يعنى، اصناف مخلوقات. (لسان العرب)

8 - بى قيد و شرط بودن مشيّت خداوند ، لازمه ربوبيت او بر تمام هستى است .

إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

وجود قيد {إلاّ أن يشاء اللّه} در مورد مشيّت انسان ها و ذكر نشدن هيچ قيدى در مورد مشيّت الهى، گوياى آن است كه مشيت خداوند قيدى ندارد. توصيف خداوند به {ربّ العالمين}، در حقيقت بيان علت مطلق بودن مشيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 8

8 - هر نام كه بر ربوبيت دلالت كند ، ويژه خداوند است و بر غير او روا نيست .

سبّح اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93

- 3 - 2،6

2 - خداوند ، تدبيركننده امور پيامبر ( ص ) و مربّى او است .

ربّك

6 - با وجود ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، موردى براى خشم و بى مهرى به آن حضرت وجود نداشت .

ربّك و ما قلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 10

10 - خداوند ، مربى پيامبر ( ص ) و تدبيركننده شؤون رسالت آن حضرت است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 5

5 - ربوبيت و فرمان روايى خداوند بر مردم و شايستگى او براى الوهيت ، دليل توانايى او بر ناكام گذاشتن وسوسه گران

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

ربوبيت خدا در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 3

3 - بهشت برين ، جايگاه رشد و كمال در پرتو ربوبيت خداوند

ارجعى إلى ربّك . .. و ادخلى جنّتى

اين آيه، عطف بر آيه قبل و هر دو تفصيل رجوع به خداوند است. برگزيدن واژه {ربّك} در آيات پيشين، بيانگر مواجه شدن بهشتيان با ربوبيت خداوند است.

ربوبيت خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 7

7- ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب است .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

ربوبيت خدا در قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 7 - 6

6_ تنها جويندگان حقيقت و پژوهشگران وادى معرفت ، به نشانه هاى ربوبيت خدا و علم و حكمت او در داستان يوسف پى خواهند برد .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

بديهى است كه داستان يوسف(ع) و برادرانش، حاوى آيات و نشانه هاست ، چه پرسشگرى باشد يا نباشد. بنابراين حرف لام در {للسائلين} لام انتفاع است و {للسائلين} گوياى اين است كه پرسشگران و محققان ، از آن داستان سود مى برند.

ربوبيت خدا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 13

13 _ قيامت ظرف ظهور و انكشاف ربوبيت مطلق خدا براى همگان

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء . .. فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون

از مصاديق مورد نظر براى {ما كنتم فيه تختلفون}، به دليل {أغير الله أبغى ربا}، ربوبيت خداوند بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 4

4 - ربوبيت خدا در قيامت ، براى مجرمان ، تجلى پيدا مى كند .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم . .. ربّنا أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 5

5_ ربوبيت انكارناپذير الهى ، متجلّى براى همگان در قيامت

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

التجاى قرين كافران به ربوبيت عام الهى در روز قيامت، مى رساند كه ربوبيت خداوند در آن روز، چنان آشكار است كه هيچ كس، قادر به ناديده گرفتن آن نيست.

زمينه اقرار به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

احقاف - 46 - 34 - 6

6- تمسّك و توجه كافران به ربوبيت الهى ، در شرايط اضطرار و مشاهده عذاب

و يوم يعرض الذين كفروا على النار . .. قالوا بلى و ربّنا

به ميان آوردن نام پروردگار و اضافه {ربّ} به {نا}، مى رساند كه كافران با اين كار در تلاشند تا در آن شرايط دشوار، رحمت الهى را به خود متوجه كنند.

زمينه ايمان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 14

14 - توجه به عظمت خداوند ، مايه خضوع به درگاه او و وادارسازنده انسان به پذيرش ربوبيت او

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 4

4 - توجّه به قدرت خداوند ، در صورت نگارى و تركيب اجزاى بدن انسان مانع تأثير جاذبه هاى گناه در او و زمينه ساز پذيرش ربوبيت خداوند است .

ما غرّك . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

زمينه ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

زمينه ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 13

13- برترى آگاهى خداوند ، لازمه ربوبيّت او بر همه آگاهان است .

ربّكم أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او است .

ارجعى إلى ربّك . .. فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان مى دارد.

زمينه قبول ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 4

4 - توجّه به خالقيت مدبّرانه خداوند ، زمينه ساز پذيرش ربوبيت او و مانع فريب خوردن انسان از جاذبه هاى گناه است .

ما غرّك بربّك . .. الذى خلقك فسوّيك فعدلك

سوگند به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤكد خداوند به ربوبيت خويش بر بازپرسى تمامى كافران و تجزيه گران دين

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين

ضمير جمع غايب {لنسئلنّهم} هم مى تواند به كافرانى برگردد كه در چند آيه قبل از آن سخن به ميان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم مى تواند به {المقتسمين} اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 8

8- خداوند با سوگند به ربوبيت خود ، بر تحقق حتمى طبقه بندى عاصيان در قيامت ، تأكيد كرده است .

فوربّك . .. ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة ... عتيّا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 10

10- خداوند با سوگند به ربوبيت خويش ، بر آگاهى دقيق خود از ميزان عذاب مجرمان تأكيد كرده است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 1

1 - سوگند أكيد خداوند ، به ربوبيت خويش نسبت به مشرق ها ( خاور ها ) و مغرب ها ( باختر ها )

فلاأُقسم بربّ المش_رق و المغ_رب

درباره {لا} در {لا اُقسم} و امثال آن، مفسران توجيهات چندى ذكر كرده اند; از جمله اين كه {لا} زايد و براى تأكيد {اُقسم} مى باشد.

شناخت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 7

7 - شناخت مظاهر طبيعت و انديشه در آن ، از راه هاى شناخت خداوند و ربوبيت و تدبير او بر هستى است .

الذى جعل لكم الأرض . .. لأُولى النهى ... تارة أُخرى

مجموعه اين آيات براى معرفى {ربّ} است. طريقه اى كه قرآن در اين آيات ارائه نموده، توجه دادن انسان به مظاهر طبيعت و تعقل در آن، براى شناخت خداوند و ربوبيت حاكم او بر صحنه هستى است.

شؤون ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 3

3 _ محكوم شدن مكذبان آيات الهى به عذاب استيصال ، از شؤون ربوبيت الهى و مقتضاى آن است .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

69 - 7

7- تقسيم گنه كاران در قيامت براساس مراتب عصيان گرى آنها ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 9

9- آگاهى از ميزان جرايم انسان ها و درجات عذاب آنان ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 5

5- عذاب كافران ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 4

4- داورى عادلانه و برحق خداوند ، از شؤون ربوبيت او است .

ربّ احكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 1

1 - هدايت و راهنمايى خلق ، از شؤون ربوبيت و خالقيت خداوند

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

تفريع جمله {فهو يهدين} بر {ربّ العالمين} و {الذى خلقنى}، بيانگر برداشت ياد شده است; يعنى، چون او پروردگار جهانيان و نيز آفريننده من است; پس خود او هم مرا راهنمايى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 2

2 - تدارك نياز هاى زندگى انسان ( چون خوردنى ها و آشاميدنى ها ) در زمين ، از شؤون ربوبيت خداوند

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 6

6 - درخواست و دعا به درگاه خداوند ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 3

3 - رسيدگى به حال انسان ها در قيامت ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

كلاّ إذا . .. و جاء ربّك

عاقلان و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

عذاب دنيوى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى

آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 14

14 - يهوديان ، معتقد به ربوبيت خداوند

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 21

21 _ ربوبيت خداوند مورد پذيرش و اذعان دوزخيان قرار خواهد گرفت.

قالت . .. ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 12

12_ احساس ناتوانى يوسف ( ع ) از ترك گناه بدون امداد هاى الهى ، جلوه اى از اعتقاد او به ربوبيت خدا

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 17

17_ اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او ، زمينه ساز باور آدمى به اينكه به

سوى خدا در حركت است و به او باز مى گردد .

هو ربى . .. إليه متاب

{إليه متاب} نيز مانند {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 4

4- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 2

2- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 31

31- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، به ربوبيّت خداوند و برترى علم او بر همگان ، معتقد بودند .

فقالوا . .. ربّهم أعلم بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 12

12- ابراهيم ( ع ) ، خداوند را مربى و پرورش دهنده خود مى دانست و به ربوبيت او دل بسته بود .

سأستغفر لك ربّى . .. و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

تكرار {ربّى} در كلام حضرت ابراهيم، گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 2

2 - مردم سبا ، به ربوبيت خداوند معتقد بودند .

فقالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 7

7

- عقيده به وجود دختر براى خدا ، ناسازگار با عقيده به ربوبيت او است .

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده از تصريح به اسم {ربّ} در آيه شريفه، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 4

4 - ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 3

3 - موسى ( ع ) ، اعتقاد خود به ربوبيت مطلق خداوند و نيز اعتماد خويش بر او در انجام رسالت را به فرعونيان اعلام كرد .

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 28

28 - اعتقاد به ربوبيت خداوند مقتضى توكل انسان بر او

ربّنا عليك توكّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 3

3 - باغداران يمنى ، گروهى خداپرست و معتقد به ربوبيت الهى بودند .

قالوا سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 7

7 - اعتقاد جنيان استماع كننده قرآن ، به ربوبيت يگانه خدا و دورى آنان از شركورزى به او

و لن نشرك بربّنا أحدًا

علاقه به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك

فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب} آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

عموميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 9

9_ ربوبيّت خداوند فراگيرِ همگان حتى كافران

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 5

5- ربوبيت خداوند ، در برگيرنده همه افراد حتى كسانى كه معتقد به آن نيستند .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين

اضافه {ربّ} به ضمير مخاطب {كم} _ كه منظور مشركان هستند و ربوبيت خداوند را قبول نداشتند _ مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، عام و فراگير همه انسان ها حتى كافران ، است .

ربّهم

عوامل تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 5

5 _ شرك و انكار ربوبيت خدا ، اعتقادى است برخاسته از جهل و غفلت .

و الذين هم عن ءايتنا غفلون

غفلت از ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 9،10

9 _ غفلت آدمى از ربوبيت خدا در نشئه حجاب و حيات دنيوى ، با سابقه نشئه شهود ، عذرى غير قابل پذيرش

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

10 _ هيچ

انسانى در روز قيامت نمى تواند مدعى غفلت از ربوبيت خدا در حيات دنيوى خويش باشد .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 3

3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 4

4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 5

5 - سرزنش كافران و تكذيب گران

جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 4

4 _ سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها

و جلوه هاى ربوبيت الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 3

3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

فرجام تكذيب ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 2

2 -

ناديده گرفتن مقام ربوبيت خداوند و زياده روى در هواپرستى ، فرجامى جز آتش دوزخ ندارد .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

از آن جا كه مراد از طغيان در {من طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است، تهديد به جحيم نيز، درباره كسانى است كه اين گونه باشند.

قبول ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 3

3 _ باور به ربوبيت خدا بر همه هستى، ايجاب كننده پذيرش ربوبيت او بر انسان

أغير الله أبغى ربا و هو رب كل شىء

جمله {و هو رب كل شىء} به منزله علت براى نفى پذيرش ربوبيت غير خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 12

12_ باور و توجه به قدرت و حاكميت مطلق خداوند ، موجب پذيرش ربوبيت او بر انسان و ساير هستى است .

إلاّ ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 3

3_ باور به نقش خدا در جهان آفرينش و علم همه جانبه او و فرمانبرى همگان از وى ، آدمى را به پذيرش ربوبيت مطلق او بر جهان هستى هدايت مى كند .

الله يعلم . .. هو الذى يريكم البرق ... لله يسجد ... قل من رب السموت و الأرض

بيان ربوبيّت خدا بر هستى با

طرح سؤال از مشركان، پس از آياتى كه صفات و ويژگيهاى خداوند را مطرح كرد، مى رساند كه مضمون آيه مورد بحث به منزله نتيجه اى براى آيات گذشته است ; يعنى، آگاهى همه جانبه خدا (الله يعلم . ..)، دخل و تصرف او در هستى (هو الذى يريكم ...) و خضوع همگان در برابر او (لله يسجد ...) هر انديشمندى را به اين نتيجه مى رساند كه: اوست رب و مالك همه هستى و غير او ربوبيتى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 8

8- عبادت ، پذيرش عملى ربوبيت خداوند است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

قوم ابراهيم و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 1

1 - ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، امرى ناشناخته براى قوم مشرك ابراهيم ( ع )

فما ظنّكم بربّ الع_لمين

فعل {ظن} هرگاه با حرف {با} متعدى شود، غالباً به ظن غيرصادق و بد إشعار دارد; يعنى، گمان شما به خدا، گمانى غيرصادق و نادرست است. گفتنى است {عالم} (مفرد {عالمين}) به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {عالمين}; يعنى، تمامى پديده هاى موجود در جهان از هر دسته و مجموعه اى.

قوم عاد و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 2

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم

عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل {جحد} به وسيله حرف {با} متعدى شده، معناى {كفر} در آن اشراب شده است.

كافران و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 8

8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 2

2 - كشف و ظهور ربوبيت بى همتاى الهى در قيامت ، براى كافران

و قال الذين كفروا ربّنا

از اقرار كافران به ربوبيت الهى (ربّنا)، مطلب بالا استفاده مى شود.

كفر به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 11

11- كفر به ربوبيت خداوند ، گمراهى است و از صراط مستقيم فاصله بسيارى دارد .

الذين كفروا بربّهم . .. ذلك هو الضل_ل البعيد

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 9

9$ - فرعون ، به ربوبيت خداوند ، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود .

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- فرعون، به ربوبيت خداوند، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود.

كيفر اخروى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 11

11_ منكران معاد و ربوبيت خدا در روز قيامت به غل ها و زنجيرهايى كه بر گردنشان آويخته مى شود ، گرفتار خواهند شد .

أُول_ئك الأغل_ل فى أعناقهم

كيفر مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 14

14 _ منكران ربوبيت خداوند در قيامت مجازات خواهند شد.

فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {خبر دادن} (فينبئكم)، كنايه از كيفر دهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 2

2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ

و لهم مق_مع من حديد

{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 6 - 1

1 - آتش جهنم ، كيفر منكران ربوبيت خداوند

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم

گواهى بر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 5

5 _ خداوند پس از شناساندن خود به انسان ها

از آنان خواست تا بر ربوبيت خدا و عبوديت خويش گواه باشند .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

لجاجت مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

مركز ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 11

11- ربوبيت و تدبير خداوند بر عرش ( مركز اداره جهان ) ، دليل يگانگى او و نبودن شريك و معبود ديگرى در عالم هستى است .

لو كان فيهما ءالهة . .. فسبح_ن اللّه ربّ العرش عمّا يصفون

{ربّ العرش} صفت براى اسم جلاله (اللّه) است. توصيف خداوند به اين صفت _ پس از نفى معبودها و خدايان ديگر در عالم مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه صفت {ربّ} و تدبير امور، تنها در انحصار خداوند است و شريكى براى او نيست.

مشركان صدر اسلام و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 2

2 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، منكر ربوبيت خدا بودند .

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين. إن ربكم اللّه

به كارگيرى حرف تأكيد (إن) و

اسميه بودن جمله {إن ربكم اللّه} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 4،12

4 _ شرك پيشگان عصر بعثت با وجود اعتقادشان به رازقيت و روزى بخشى خدا ، ربوبيت بى شريك او را باور نداشتند .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه

ضمير فاعلى در {سيقولون} به مشركان بر مى گردد.

12 _ مشركان عرب جاهلى با وجود اعتقادشان به اينكه تدبير امور جهان در دست خداست ، منكر ربوبيت و پروردگارى بى همتاى او بودند .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 4

4_ امتناع مشركان عصر بعثت از اقرار به ربوبيت خدا بر تمام هستى على رغم مشاهده نقش او در جهان آفرينش

قل من رب السموت و الأرض قل الله

از اينكه خداوند خود به پرسشى كه از مشركان كرده (من رب السموت) پاسخ مى دهد (قل الله) معلوم مى شود آنان از اعتراف و اقرار به ربوبيّت خداوند خوددارى مى كردند.

مشركان و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 8

8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و

پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.

مظاهر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 4

4 - بر پايى قيامت پرتوى از ربوبيت خدا بر جهان هستى است .

رب العلمين . .. ملك يوم الدين

برداشت فوق از ارتباط {مالك يوم الدين} با {رب العالمين}، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 7

7 - هدايت يافتگى اهل تقوا ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 2،12

2 - آفرينش زمين به گونه اى مناسب براى زندگانى ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم الأرض فرشاً

{الذى جعل . ..} صفت دوم براى {ربكم} در آيه قبل است.

12 - آفرينش آسمان ، نزول باران ، به ثمر رسيدن ميوه ها و پيدايش روزى براى انسان ها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم ... رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 4

4 - نزول خير ها و بركت ها از ناحيه خدا ، پرتوى از ربوبيت او بر انسانهاست .

أن ينزل عليكم من خير من ربكم

برداشت فوق، با توجه به اسم {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 -

3

3 - پاداش دهى خداوند پرتوى از ربوبيت اوست .

فله أجره عند ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 11

11 - امنيت و رزق و روزى بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 7

7 - اعطاى كتاب هاى آسمانى به پيامبران و نازل كردن احكام و معارف دين بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

و ما أوتى النبيّون من ربهم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 4

4 - احكام و معارف اسلام ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

الحق من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 5

5 - تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله ، پرتوى از ربوبيت خدا بر پيامبر ( ص ) و در جهت پيشبرد اهداف وى بود .

و إنه للحق من ربك

اضافه {رب} (تربيت كننده و مدبر) به ضمير {ك} كه خطاب به پيامبر است، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه: تغيير قبله در جهت تدبير امور پيامبر; يعنى، اهداف رسالت، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 2

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهى بر مؤمنان صبور ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 9

9 _ ارتقاى درجه معنوى مؤمنان پرتوى از ربوبيت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 7

7 _ محاكمه و مجازات منكران معاد، جلوه اى از ربوبيت خداوند است.

و لو ترى إذ وقفوا على ربهم . .. قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 10

10 _ برانگيخته شدن تمامى حيوانات جلوه اى از ربوبيت الهى است.

ثم إلى ربهم يحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 17،20

17 _ جهان آفرينش مظهر ربوبيت خداوند است.

رب العلمين

چون خداوند پرورش دهنده و تربيت كننده جهان آفرينش است پس جهان آفرينش جلوه و مظهر ربوبيت او است.

20 _ نابود ساختن ملتهاى ستمگر، جلوه اى از ربوبيت الهى بر جهانيان

فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد للّه رب العلمين

سخن از ربوبيت خداوند (رب العالمين) پس از بيان نابودى ستمكاران (فقطع دابر القوم الذين ظلموا) حكايت از آن دارد كه نابودى ستمكاران نيز پرتوى از ربوبيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 2

2 _ اعطاى بينات (دلايل روشن) به پيامبر(ص)، پرتويى از ربوبيت خداوند

قل إنى على بينة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 4

4 _ خداوند، پروردگار انسانها و تشريع احكام پرتوى از ربوبيت

او بر ايشان است.

قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم

انتخاب {رب} به عنوان فاعل {حرم} بيانگر برداشت فوق است. يعنى چون خدا، پروردگار شما و مدبر امورتان است، احكام ياد شده را براى شما تشريع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 6

6 _ قرآن پرتوى از ربوبيت خداوند بر انسانهاست.

فقد جاءكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 3

3 _ هدايت يافتگى پيامبر(ص)، جلوه اى از ربوبيت خدا به اوست.

هدينى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 9

9 _ برپايى قيامت و بازگشت انسانها به خدا، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانها و براى تدبير امور آنان است.

ثم إلى ربكم مرجعكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 2

2 _ آمدن هر نسلى به جاى نسل پيشين، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانهاست.

و هو رب كل شىء . .. و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 6

6 _ رسالت پيامبران جلوه اى از ربوبيت خداوند بر انسانهاست .

قد جاءت رسل ربنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 14

14 _ آزمون انسان ها با سختى ها ، برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

مكذبان ربوبيت

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 2

2 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، منكر ربوبيت خدا بودند .

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين. إن ربكم اللّه

به كارگيرى حرف تأكيد (إن) و اسميه بودن جمله {إن ربكم اللّه} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 1

1 _ عرب جاهلى ، مردمانى شرك پيشه و منكر ربوبيت خداوند

و يعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 2

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل {جحد} به وسيله حرف {با} متعدى شده، معناى {كفر} در آن اشراب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 2

2_ قوم عاد ، ربوبيت خدا را انكار كرده و از فرمانش سرپيچى كردند .

ألا إن عادًا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است ، مى توان گفت: در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است، مى توان گفت در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 13

13 _ قيامت روز مؤاخذه منكران ربوبيت خداست .

أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 8

8 - فرعون و پيروان او ، به خداى آفريننده هستى معترف بودند و ربوبيت او را انكار مى كردند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 5

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ها مورد انكار كافران عصر بعثت قرار داشت .

من ربّه

چنانچه كافران به ربوبيت خداوند معترف بودند، مى گفتند: {ربّنا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 3

3 - مشركان مكه

، ربوبيت خداوند را بر همه قبول نداشتند .

لولا أنزل عليه ءاي_ت من ربّه

تعبير {ربّه} و اضافه {ربّ} به ضمير مفرد مذكر غايب _ كه مرجع اش پيامبر است _ حكايت از نكته فوق مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 1

1 - قوم الياس ، منكر ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، گوياى اين مطلب است كه قوم الياس، منكر اين حقيقت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 8،15

8 - فرعون ، منكر ربوبيت خداوند

و ليدع ربّه

15 - اعتقاد به ربوبيت خداوند ، در آيين مردم عصر فرعون مردود بود .

و ليدع ربّه . .. أن يبدّل دينكم

دين حضرت موسى بر ربوبيت خداوند استوار بود. بنابراين دين مردم مصر _ كه مطابق اعتقادات موسى(ع) در حال تغيير بود _ در تضاد با اعتقاد به ربوبيت خداوند قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 13

13 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به خالقيت خدا و منكر ربوبيت مطلقه وى بودند .

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {تجعلون له أنداداً} نشان مى دهد كه مشركان اصل وجود خدا و خالقيت او را قبول داشته اند ولى براى او شريك در آفرينش و ربوبيت قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

9 -

اصرار و لجاجت فرعونيان ، در نپذيرفتن ربوبيت مطلقه الهى ، حتى پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّك

فرعونيان به جاى {ربّنا} {ربّك} گفته اند; با اين كه موسى(ع) خداوند را {ربّ العالمين} معرفى كرد. از اين مطلب اعتراف نكردن به ربوبيت مطلقه و در نتيجه لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 5

5 - بخش عظيمى از انسان ها _ با وجود دلايل فراوان بر ربوبيت خداوند _ همچنان بر انكار آن اصرار مىورزند .

قتل الإنس_ن ما أكفره

نفرين {قتل الإنسان} عموم انسان ها و افراد را مى گيرد زيرا حرف {ال} در آن يا براى استغراق است و يا بر ماهيت دلالت دارد و جنس انسان مورد نفرين قرار گرفته است. از آنجا كه در اين موارد عموم حقيقى مراد نيست، چنين تعبيرى بيانگر كثرت چشمگير افراد مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 4،8،9،12

4 _ شرك پيشگان عصر بعثت با وجود اعتقادشان به رازقيت و روزى بخشى خدا ، ربوبيت بى شريك او را باور نداشتند .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه

ضمير فاعلى در {سيقولون} به مشركان بر مى گردد.

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، در عين اينكه به مالكيت و حاكميت خدا بر قوا و حواس آدمى اعتقاد داشتند ، منكر ربوبيت او بودند .

أمن يملك السمع و الأبصر. .. فسيقولون اللّه

9 _ شرك پيشگان عرب جاهلى با وجود اينكه خدا را پديد آورنده جانداران از موجودات بى

جان و موجودات بى جان را از جانداران مى دانستند ، منكر ربوبيت و پروردگارى او بودند .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

12 _ مشركان عرب جاهلى با وجود اعتقادشان به اينكه تدبير امور جهان در دست خداست ، منكر ربوبيت و پروردگارى بى همتاى او بودند .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

مكذبان ربوبيت خدا در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 6

6 - براى شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، در دوزخ جامه هايى از آتشى ويژه مى برند و بر آنان مى پوشانند .

فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار

تنكير {نار} نشانگر اين نكته است كه جامه هايى كه براى اهل شرك خواهند بريد از جنس آتشى به خصوص خواهد بود نه از هر آتشى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 2

2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ

و لهم مق_مع من حديد

{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.

ملاك ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 5

5 - علم و قدرت بى كران خدا ، اساس ربوبيت و تدبير او بر نظام هستى

الذى يخرج الخبء . .. و يعلم ماتخفون و ما تعلنون... ربّ العرش العظيم

{يخرج الخبء} _ در آيه پيش_ بيانگر قدرت بى كران و {يعلم ما تخفون. ..} بيانگر علم همه جانبه خداوند است. ارتباط

اين آيه با آيه قبل مى رساند كه ربوبيت و تدبير خدا، بر پايه قدرت و علم همه جانبه است.

منشأ مبارزه با ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 5 - 3

3 - ايجاد انگيزه هاى درونى در مردم ، براى مقابله با ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت خداوند ، هدف شيطان از القاى وسوسه به قلب ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس . الذى يوسوس فى صدو

مؤمنان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

نشانه ها ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

نشانه هاى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 4

4 _ خداوند در طول تاريخ آيات و نشانه هاى الوهيت و ربوبيت خويش را به آدميان ارائه كرده است .

كفروا بايت اللّه . .. كذبوا بايت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 2،4،8،9

2 _ فروزندگى خورشيد و تابندگى ماه ، جلوه هايى از ربوبيت و تدبير خدا نسبت به اهل زمين

إن ربكم اللّه . .. هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

4 _ حركت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربيع ، بدر و . . . ) آيت و نشانه ربوبيت خداست .

و القمر نوراً و قدره منازل

8 _ جهان آفرينش ، آيات و نشانه هاى ربوبيت خداوند

اللّه الذى خلق السموت . .. هو الذى جعل الشمس ... يفصل الأيت

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات} آيات تكوين باشد نه آيات تدوين.

9 _ قرآن ، تبيين گر آيات و جلوه هاى ربوبيت الهى در پديده هاى جهان آفرينش

ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق يفصل الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 1

1 _ آمد و رفت شب و روز ، از آيات و نشانه هاى روشن ربوبيت خداست .

إن ربكم اللّه . .. إن فى اختلف الّيل و النهار ... لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 1،2

1 _ وجود مركب هاى راهوار

و چهارپايان باربر در خدمت انسان _ براى طى مسافت هاى طولانى بيابان ها _ نشانه ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر

روى سخن در اين آيات با مشركان و آن دسته از مردمان است كه از ربوبيت خدا _ كه در تار و پود جهان آفرينش جلوه گر است _ غافل و بى توجه هستند.

2 _ حركت كشتى ها بر سطح دريا ، در سايه وزش باد هاى ملايم و موافق ، از جلوه هاى ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر و البحر حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 15

15 _ طبيعت ( نزول باران ، رويش گياهان و . . . ) از منابع تفكر و نشانه هاى ربوبيت خداوند است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 3،7،10،13

3 _ تأمين بىوقفه رزق و روزى انسان ها از سوى خدا ، جلوه اى از ربوبيت بى همتاى اوست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

اين آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ در مقام رد پندار ربوبيت غير خدا و توجه دادن شرك پيشگان به ربوبيت بى همتاى خداست. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (يرزقكم) بيانگر استمرار روزى و بىوقفه بودن آن است.

7 _ شنوايى و بينايى و ديگر حواس ، از جلوه هاى ربوبيت خدا بر انسانها

أمن يملك السمع و الأبصر

10 _

پيدايش مستمر و بىوقفه موجودات جاندار از پديده هاى بى جان و موجودات بى جان از پديده هاى جاندار ، از نشانه هاى ربوبيت خدا

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

13 _ وحدت تدبير در جهان آفرينش ، نشانه وحدت ربوبيت و بى اساس بودن انديشه شرك است .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

وحدت تدبير از وحدت مدبر _ كه جمله {و من يدبر الأمر} بر آن دلالت دارد _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 _ رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك است .

قل من يرزقكم من السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع جمله {ذلكم اللّه ربكم} با {فا}ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 3

3_ بخشايش گناهان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 4،20

4_ بصيرت و روشن ضميرى انسان ،

پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أفمن كان على بيّنة من ربه

20_ قرآن ، كتابى از ناحيه خداوند و پرتوى از ربوبيت اوست .

إنه الحق من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 6

6_ كيفر و مجازات ستمگران ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك يعرضون على ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 12،14

12_ اغواى گمراهان پس از اتمام حجت بر آنان و عنادورزى ايشان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم

14_ بازگشت انسان ها به خدا ، پرتوى از ربوبيت اوست .

هو ربكم و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 8

8_ بخشش گناهان بندگان وگسترش رحمت بر آنان ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 11

11_ مغفرت و رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيت اوست .

قال رب . .. و إلاّ تغفر لى و ترحمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 3

3_ بخشايش گناهان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 7

7_ پديدآوردن اقوامى صالح و موحد ، درپى نابود سازى كفرپيشگان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

و يستخلف ربى قومًا غيركم

روشن است كه قوم جانشين ، همواره

غير از قوم نابود شده است. بنابراين كلمه {غيركم} ناظر به مغايرت در عقيده و مرام مى باشد و لذا {غيركم} به صالح و موحد بودن تفسير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 8

8_ نزول عذاب بر اقوام تبه كار ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

إنه قد جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 5

5_ بخشايش گناه بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

واستغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 11

11_ نزول عذاب بر مشركان و گنه پيشگان ، جلوه اى از ربوبيت خدا و در جهت تدبير امور انسانهاست .

لما جاء أمر ربك

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} (مدبر و مربى) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 4

4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 6

6_ كيفررسانى و پاداش دهى خداوند ، پرتوى از ربوبيت اوست .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 6،21

6_ گزينش انسان هاى لايق از ناحيه خداوند ، پرتوى از ربوبيت اوست .

كذلك يجتبيك ربك

21_ فضيلت هاى يوسف (

ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 1

1_ داستان يوسف و برادرانش ، حاوى نشانه ها و آياتى فراوان از ربوبيت خدا و علم و حكمت او

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

{آيات} به معناى نشانه هاست و چون در جمله {لقد كان . ..} بيان نشده است كه داستان يوسف و برادرانش نشانه چه حقيقت و يا حقايقى مى تواند باشد و به عبارت ديگر، متعلق {آيات} ذكر نشده است، مى توان گفت متعلق آن، حقايق مطرح شده در آيه قبل است كه از جمله آنها ربوبيت، علم و حكمت خداوند است (إن ربك عليم حكيم).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 25

25_ پذيرش درخواست آدمى از جانب خدا و حفظ او از ارتكاب گناه ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

معاذ الله إنه ربى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 6،7

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

7_ اجابت دعاى بندگان ، پرتوى از ربوبيت الهى است .

فاستجاب له ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 12

12_ بهره مندى پيامبران از دانش هاى ويژه ، جلوه اى از ربوبيت خداوند بر آنان

ذلكما مما علمنى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 12

12_ مغفرت و رحمت خداوند بر بندگان ، پرتوى از ربوبيت او بر ايشان است .

إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 4

4_ آمرزش گناه بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداست .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 8

8_ قرآن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

و الذى أُنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 19 - 3

3_ قرآن جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

أنما أُنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 19

19- نعمت رهايى از نظام هاى ظالمانه اجتماعى ، از وسيله هاى آزمايش الهى

اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و فى ذلكم بلاء من ربكّم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند ، جلوه اى از مقام ربوبيت اوست .

إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 8

8- در فرآورده هاى

خرما و انگور براى خردورزان ، آيت و نشانه اى از قدرت و ربوبيت خداوند است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا إن فى ذلك لأية لقوم ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 5

5- رحمت خداوند ، جلوه ربوبيت اوست .

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 6

6- روزى ها ، منافع و ذخاير الهى براى انسان ، جلوه ربوبيت خداوند براى اوست .

لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 2

2- روزى خداوند به انسان ها ، جلوه ربوبيت و پروردگارى اوست .

إن ربّك يبسط الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 3

3- وحى پيام هاى حكيمانه به پيامبر ( ص ) ، جلوه ربوبيت خاص خداوند براى آن حضرت است .

أوحى إليك ربّك من الحكمة

اضافه {ربّ} به {ك} _ كه مرجع آن پيامبر(ص) است _ مى تواند مشعر به معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 1

1- حركت پيوسته كشتى ها و قوانين حاكم بر آن ، در جهت منافع انسان و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 14

14- راهنمايى پيامبر (

ص ) به كسب مقامات برتر معنوى ، جلوه اى از ربوبيت الهى براى آن حضرت

فتهجّد به . .. يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 6

6- روح ، حقيقتى است كه دانش آن مختص به خداوند و جلوه اى از ربوبيت اوست .

قل الروح من أمر ربّى

اضافه {أمر} به {ربّ} به معناى اضافه لام اختصاص است و به قرينه سؤال پرسش كنندگان، مقصود اختصاص در علم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 2

2- تثبيت مفاهيم وحى و جاودانگى آنها در قلب پيامبر ( ص ) ، جلوه ربوبيت خاص الهى نسبت به آن حضرت

لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا . .. إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 6

6- آيه هاى قرآن ، تبلور ربوبيت كامل و بى نقص خداوند نسبت به انسان ها ، در نظر آگاهان

إن الذين أُوتوا العلم . .. إذا يتلى عليهم ... يقولون سبح_ن ربّنا إن كان وعد ربّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 15

15- هدايت هاى الهى ، پرتوى از ربوبيّت او است .

أن يهدين ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 4

4- قرآن ، جلوه ربوبيّت خداوند و براى پيشبرد رسالت پيامبر ( ص ) است .

كتاب ربّك

كلمه {ربّ} در {ربّك}، گوياى اين است كه قرآن، مايه تربيت و رشد

آن حضرت در مسير ابلاغ پيام الهى است و چون خداوند، مربى پيامبر(ص) است، آن را به وى عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 8

8- پاداش خداوند به كردار نيك ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 2،7

2- غفران و رحمت خداوند ، جلوه هايى از مقام ربوبيّت او است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة

{الغفور} مى تواند خبر و يا صفت براى {ربّك} باشد.

7- اِعطاى مهلت از سوى خداوند به گنه كاران ، براى روى آورى به توبه ، جلوه ربوبيّت الهى است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب بل لهم موعد

يادآورى رحمت و غفران خداوند، در ضمن آياتى كه نشان دهنده حال هدايت ناپذيران و عذاب حتمى آنان است، دربردارنده اين پيام نيز هست كه در هر صورت، راه بازگشت، مسدود نشده و مجرم، مى تواند به سوى او بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 3

3- از ميان رفتن فرزند ناصالح و جاى گزينى آن به وسيله فرزندى صالح ، جلوه اى از ربوبيّت خدا براى پدر و مادر مؤمن است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 13،15

13- حمايت خداوند از فرزندانِ يتيم پدرى صالح و حفظ مال آنها ، جلوه اى از رحمت و ربوبيّت او بوده است

.

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعولٌ له براى فعل {أراد} است ; يعنى، اراده پروردگار به باقى ماندن گنج يتيمان، به خاطر رحمت او بوده است.

15- رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 11

11- كيفر اخروى ستم كاران ، جلوه اى از ربوبيّت الهى است .

يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 5

5- رحمت خداوند جلوه اى از ربوبيت او است .

رحمت ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 3

3- زكريا ( ع ) ، موهبت فرزند را از جلوه هاى ربوبيت خداوند براى خويش مى دانست .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 3

3- اعطاى فرزندى شايسته و پاك به مريم ( س ) ، مايه رشد و تكامل او و جلوه اى از ربوبيت خداوند

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا . .. قال ربّك هو

كلمه {ربّ} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 8

8- امدادرسانى به انسان هاى شايسته و پاكدامن _ به ويژه در شرايط سخت _ از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

قد جعل ربّك تحتك سريًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19

- 64 - 5

5- نزول ملائكه بر پيامبر ( ص ) و آوردن وحى ، جلوه اى از ربوبيت خداوند بر آن حضرت بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 5

5- برانگيختن منكران معاد و مجازات آنها ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

فوربّك لنحشرنّهم . .. حول جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 3

3 - مكالمه خداوند با موسى ( ع ) در وادى طوى ، جلوه اى از ربوبيت او نسبت به آن حضر بود .

ي_موسى . إنّى أنا ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 4

4 - آسان ساختن برنامه هاى تبليغى پيامبران ، جلوه ربوبيت خداوند و عنايت ويژه او به پيشبرد اهداف رسالت است .

ربّ . .. يسر لى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 15

15 - فرستادن رسولان الهى همراه با معجزات ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1،6،7،9،13

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده

است.

6 - وجود راه ها و امكان سير و انتقال ، بر اثر همواربودن زمين ، از موهبت هاى الهى براى انسان و پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. سلك لكم فيها سبلاً

7 - فراهم آمدن زمينه هاى گوناگون و متنوع براى بهره بردارى انسان در روى زمين ، پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. و سلك لكم فيها سبلاً

{سبل} جمع {سبيل} مى باشد. محتمل است مراد از آن {راه} باشد و ممكن است به معناى طريقه هايى باشد كه جهت امرار معاش و ديگر امور انسان بر روى زمين وجود دارد.

9 - نزول باران از آسمان و رويش گياهان مختلف به وسيله آن ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى . .. و أنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزوجًا من نبات

13 - وجود تفاوت چشمگير در بين انواع گوناگون نباتات ، از جلوه هاى ربوبيت الهى است .

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 12

12 - اعطاى معجزه به پيامبران ، پرتوى از ربوبيت خداوند

ربّ موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 14

14 - بخشش گناهان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إنّا ءامنّا

بربّنا ليغفر لنا خطي_نا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 6

6 - جزاى اعمال ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 5

5 - متلاشى شدن كوه ها در قيامت ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و به فرمان او است .

فقل ينسفها ربّى نسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 4،10

4 - برگزيدن آدم از سوى خداوند ، پرتويى از ربوبيت او است .

ثمّ اجتب_ه ربّه

10 - پذيرش توبه آدم و راهنمايى او براى حركت به سوى خدا ، پرورشى الهى براى آدم و جلوه اى از ربوبيت خداوند بود .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه و هدى

ارتباط واژه {ربّه} به فعل هاى {تاب} و {هدى}، گوياى برداشت ياد شده است و مراد از هدايت _ به قرينه {اجتباه ربّه} _ هدايت به سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 7

7 - اعطاى بصيرت و بينايى و سلب آن ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 4

4 - ارائه آيات براى هدايت بشر ، پرتواى از ربوبيت الهى

ب_َاي_ت ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 20

20 - رزق ويژه خداوند

به پيامبر ( ص ) ، پرتويى از ربوبيت و عنايت او به آن حضرت است .

و رزق ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 11

11 - نزول قرآن ، پرتو ربوبيت خداوند و وسيله پيشرفت اهداف رسالت است .

لولا يأتينا ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم

جمله {أوَلم تأتهم. ..} قرآن را مصداق معجزه اى قرار داده كه خداوند بايد بر پيامبر(ص) نازل مى كرد. شمول ربوبيت خداوند بر پيامبر(ص) (ربّه)، به معناى تربيت و رشد پايه ها و ساختار رسالت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 1

1 - جابه جايى مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا ، نشانه اى گويا از تدبير و ربوبيت او است .

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

آيه پيش در بيان يكى از جلوه هاى قدرت و توانايى مطلق خدا بود; يعنى، جابه جا كردن شب و روز كه با آن نظام زندگى انسان ها سامان مى يابد. در اين آيه مى فرمايد: اين كه خداوند خود تدبير نظام جهان را در اختيار گرفت، بدان سبب است كه در تمام هستى، تنها او است كه ال_ه و معبود به حق است و هرچه غير او _ كه معبود پنداشته مى شوند _ پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگى و بزرگى، تنها برازنده او است و نه غير او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 1

1 - نزول

باران از آسمان ، يكى ديگر از جلوه هاى ربوبيت و تدبير خداوند

ألم تر . .. فتصبح الأرض مخضرّة

استفهام در {ألم تر. ..} براى تقرير است. در اين جا روى سخن با مردمى است كه باور داشتند: نزول باران از آسمان و سبز و خرم شدن زمين توسط آن و به گردش درآمدن چرخه حيات و سامان يافتن زندگى آدميان، همه تنها در پرتو قدرت و در سايه تدبير خداوند ميسر شده است; اما در عين حال مى پنداشتند كه سرنوشت آنان در دست خدايان ديگرى رقم مى خورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 3

3 - زمين ، سرشار از جلوه هاى ربوبيت خدا نسبت به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 66 - 4

4 - تجلى ربوبيت خدا در آفرينش و در مرگ و حيات مجدد انسان ها

و هو الذى أحياكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 6

6 - پيدايش گياهان مختلف با ميوه هاى متفاوت به وسيله ريزش باران ، يكى از جلوه هاى تدبير و ربوبيت خداوند است .

فأنشأنا لكم به جنّت . .. لكم فيها فوكه كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 4

4 - ارسال رسولان به سوى مردم ، نعمتى معنوى در كنار ساير نعمت هاى الهى براى بشر و نمودى ديگر از ربوبيت ، تدبير و

نظارت دقيق او بر احوال خلق است .

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين . .. و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

در آيات پيشين، آوردن تعبيرهايى چون: {أنزلنا}، {أسكنّا}، {أنشأنا} و {نسقيكم}، براى بيان نمونه هايى از نعمت هاى مادى خداوند براى بشر و نمودهايى از تدبير او بود. اكنون تعبير {و لقد أرسلنا...} در كنار آن نعمت ها، بيانگر نعمت معنوى خدا و يادآور نمودى ديگراز ربوبيتو تدبيرونظارت اوبر كاربندگانش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 2

2 - نظام آفرينش ، نشانه خدا و جلوه پروردگارى او است .

و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون

مراد از {آيات}، مى تواند نشانه هاى خداوندگارى او در جهان آفرينش باشد. هم چنين مى تواند دلايل ربوبيت او در كتاب آسمانى (قرآن) باشد. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 5

5 - بلا هاى دنيوى جلوه ربوبيت خداوند

فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 1

1 - دستگاه شنوايى ، بينايى و قوه تعقل در انسان ، جلوه هايى از تدبير و ربوبيت خداوند

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

{فواد} (جمع {أفئدة}) به معناى دل ( قوه ادراك و تعقل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 3،8

3 - جريان مستمر مرگ و حيات از جلوه هاى توحيد ، ربوبيت و تدبير خداوند

و هو الذى يحى و يميت

اين

بخش از آيات، در مقام بيان جلوه هاى ربوبيت و تدبير خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر اين انديشه شرك آميز مردم صدراسلام بود كه معتقد به ربوبيت غير خدا بودند.

8 - گردش شب و روز و پيدايش فصل هاى مختلف ، يكى ديگر از جلوه هاى تدبير و ربوبيت بى شريك خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 1

1 _ امتداد و گسترانيدن سايه ها ، نمودى روشن از ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 6

6 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 9

9 _ جريان باد ها ، نزول باران ، احياى سرزمين هاى مرده و سيراب كردن دام ها و انسان ها از نعمت هاى الهى و از نشانه هاى ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى أرسل ... أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به ب

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه اين آيه، مانند آيات گذشته، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى و اثبات ربوبيت مطلق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 2

2 _

وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت خداوند

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

ممكن است مراد از دو دريا، دو درياى معينى باشد (مثل اقيانوس هند و بحر احمر) و يا از آن رو كه عرب رودخانه بزرگ را {بحر} مى نامد، مراد ريزش آب رودخانه _ كه شيرين و گوارا است _ به درياى شور و تلخ باشد و ميان اين دو مانعى است كه نه دريا، آب هاى شيرين رودخانه ها را تلخ مى كند و نه آب هاى شيرين رودخانه، آب شور و تلخ دريا را شيرين و گوارا مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 6

6 _ آفرينش انسان ها از عنصرى مايع ( نطفه يا آب ) و ايجاد دو نوع پيوند خويشاوندى نسبى و سببى ميان آنان ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت بى انت هاى خداوند است .

و هو الذى خلق من الماء بشرًا . .. فجعله نسبًا و صهرًا و كان ربّك قديرًا

يادآورى ربوبيت خداوند در پايان آيه شريفه و نيز در آغاز نخستين آيات مربوط به بحث از آفرينش پديده هاى جهان (ألم تر إلى ربّك. ..) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 6

6 _ آيات قرآن ، جلوه ربوبيت خداوند

ذكّروا بأي_ت ربّهم

برداشت فوق از اضافه شدن

{آيات} به {ربّهم} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 5

5 - شفايابى انسان پس از بيمارى و حيات مجدد وى پس از مرگ ، نمود هاى ربوبيت الهى

إلاّ ربّ الع_لمين . .. و إذا مرضت ... و الذى يميتنى ثمّ يحيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 5

5 - همسرى و زوجيت مرد با زن ، به تدبير الهى و جلوه اى از ربوبيت او است .

خلق لكم ربّكم من أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 3

3 - قرآن ، مظهر ربوبيت خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 2

2 - بازگشت موسى به دامان مادر ، نمودى از تدبير و اراده الهى است .

فرددن_ه إلى أُمّه

اسناد فعل {ردد} به ضمير {نا} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 8

8 - بعثت پيامبران ، نمود ربوبيت خدا

فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 5

5 - قرآن ، كتابى نازل شده از جانب خداوند و جلوه ربوبيت او

إنّه الحقّ من ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 8

8 - بازگشت به سوى پروردگار و ملاقات با او ، جلوه

ربوبيت وى در مسير تكامل انسان است .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 3

3 - نزول كتاب آسمانى قرآن بر پيامبر ( ص ) ، پرتوى از ربوبيت خدا است .

الذى أُنزل إليك من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 8

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 4

4 - نابودى امت ها و نسل هاى انسان ها ، و وراثت و جانشينى ديگران ، با اراده خداوند و نشانه ربوبيت او است .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 46 - 3

3 - آيات قرآن ، از نشانه ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار است .

و ما تأتيهم من ءاية من ءاي_ت ربّهم

برداشت ياد شده بر اين پايه استوار است كه مقصود از {آيات}، آيه هاى قرآن مى باشد و اضافه آن به صفت {ربّ}، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 10

10 - جهان آفرينش ، مظهر ربوبيت خداوند است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 6 - 18

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 6

6 - اعطاى پاداش به تقواپيشگان ، جلوه اى از ربوبيت الهى

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 13

13 - طبيعت ( جريان نزول باران ، پيدايش چشمه سار ها ، رويش كشت هاى رنگارنگ و خشك و خرد شدن آنها ) ، از جلوه هاى قدرت و ربوبيت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يجعله حط_مًا إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 8

8 - وجود آيات و نشانه هاى فراوان و گوناگون قدرت خداوند و ربوبيت او ، در چگونگى رسيدن روزى انسان ها و فراخى و تنگى آن

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 4

4 - روشن شدن زمين و حقايق مربوط به اهل آن در قيامت ، جلوه ربوبيت الهى است .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى

ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 2

2 - جهان ، سرشار از نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض

كلمه {من} در {و من آياته} براى تبعيض است و از اين كه حيات و سرسبزى زمين، تنها بخشى از آيات معرفى شده، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 14

14 - آيات آفاقى و انفسى خداوند در هستى ، نشانى از ربوبيت و تدبير يگانه او است .

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَلم يكف بربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 3

3 - حضور انسان ها در قيامت ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم

اضافه {لقاء} به وصف ربوبيت _ و

نه ديگر اوصاف و اسماى الهى _ معناى بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 14

14 - سنت امهال به كافران ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 4،5

4 - نعمت هاى گسترده الهى در پهنه زمين ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به انسان

و الذى خلق الأزوج كلّها . .. ثمّ تذكروا نعمة ربّكم

5 - هماهنگى نعمت هاى الهى و ذخاير و امكانات زمين با نياز هاى انسان ، نشانى از ربوبيت خداوند است .

و الذى خلق . .. ثمّ تذكروا نعمة ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 17

17 - دستيابى پيامبر ( ص ) ، به منصب رسالت در پرتو برخوردارى آن حضرت از ربوبيت ويژه الهى

و رحمت ربّك خير ممّا يجمعون

اضافه {ربّ} به كاف خطاب گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 15

15 - فرستادن رسولان از سوى خداوند ، جلوه اى از ربوبيت او بر جهان هستى است .

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اضافه {رسول} به {ربّ العالمين}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 5

5- هشدار ها و انذار هاى خداوند بر خلق ، جلوه رحمت و ربوبيت او نسبت به آنان

إنّا كنّا منذرين .

.. رحمة من ربّك

با توجه به اين كه در آيات پيشين، پس از بيان نزول قرآن به وصف انذارگرى حق تصريح شده است; عبارت {رحمة من ربّك}، مى تواند فلسفه و خاستگاه اين انذارگرى را تبيين كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 3

3- آسمان ها و زمين و سراسر نظام هستى ، نمودار ربوبيت عالى و خدشه ناپذير خداوند است .

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 10

10 - داورى پروردگار ميان انسان ها و فيصله دادن به همه خصومت هاى آنان ، جلوه اى از ربوبيت او است .

إنّ ربّك يقضى بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 8

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 18

18- مغفرت و محو كاستى هاى اعمال و لغزش هاى صالحان ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

و مغفرة من ربّهم

از ارتباط غفران با وصف ربوبيت خدا، مى توان نتيجه گرفت كه خطاپوشى خداوند نسبت به مؤمنان نيك كردار متقى، ناشى از مقام ربوبيت و پروردگارى او است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 2

2 - عطاياى خداوند به اهل بهشت ، جلوه اى از ربوبيت و پروردگارى او

ءاتيهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 4

4 - بهشت ، جلوه ربوبيت خداوند ، در حق تقواپيشگان

إنّ المتّقين فى جنّ_ت . .. ءاتيهم ربّهم

مطرح ساختن ربوبيت خداوند، در مقام اعطاى بهشت به پرهيزكاران و نيز اضافه {رب} به {هم}، مطلب بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 4،11

4 - فرمان هاى الهى ، جلوه اى از ربوبيت او در راه رشد و تعالى پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت

و اصبر لحكم ربّك

اضافه {حكم} به {ربّ}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

11 - لزوم تنزيه خداوند از كاستى ها ، همراه با ستايش او بر جلوه هاى عالى پروردگارى اش

و سبّح بحمد ربّك

{باء} در {بحمد} براى مصاحبت است. از ارتباط {سبّح بحمد} با {ربّ} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 18 - 2

2 - آيات و نشانه هاى ربوبى ، در عظمت و بزرگى مختلف است ( برخى بزرگ تر از برخى ديگر است ) .

رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

در صورتى كه {الكبرى} صفت تخصيصى {آيات} باشد، به دست مى آيد كه آيات ربوبى، بر دو دسته بزرگ و بزرگ تر تقسيم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 -

8

8 - مكلف نبودن پيامبر ( ص ) به هدايت گمراهان حق ناپذير ، نمودى از ربوبيت خداوند در حق آن حضرت

فأعرض عن من تولّى . .. إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

ذكر {ربّك} پس از تعيين محدوده تبليغ براى پيامبر(ص)، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 3

3 - پيدايش انسان از آبى اندك ( نطفه ) ، نمودى از قدرت و ربوبيت الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... من نطفة

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى ربّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 5

5 - تمامى جلوه هاى ربوبيت خداوند ، نعمت هايى ترديدناپذير

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از اين كه {آلاء} به {ربّ} اضافه شده است، مى توان نتيجه گرفت كه آنچه از ناحيه {ربّ} صادر مى شود، بى شك خير، كمال و نعمت است و در نتيجه تمامى افعال و تدابير الهى، نعمت بر خلق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 2

2 - هر يك از نعمت هاى زمين ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى به { جن و انس } و { مرد و زن }

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و

زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 3

3 - وجود نظم و برنامه در طلوع و غروب خورشيد ، نشانى از پروردگار جهان

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 1

1 - تجلى ربوبيت الهى ، در تدبير و طرح ريزى نظام گردش خورشيد

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 1

1 - قوانين طبيعى حاكم بر جريان آب هاى زمين ، نمودى از ربوبيت انكارناپذير الهى و غيرقابل تكذيب

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

التقاى آب هاى زمين و درياها با يكديگر و وجود حايل و مانع از هضم شدن آنها در يكديگر، اشاره به نوعى قوانين حاكم بر آب هاى (شور و شيرين) دارد خداوند متعال اين قوانين را، نمودى از ربوبيت انكار ناپذير خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 2

2 - تأمين نياز هاى روحى و تجملى انسان در طبيعت ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى در حق وى

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه نقش مرواريد و مرجان در بعد تجملى زندگى انسان آشكار مى باشد، نعمت شمرده شدن آن براى انسان، مى رساند كه خداوند _ در كنار همه نيازهاى اوليه بشر _ نيازهاى ثانوى آنان را نيز در نظر داشته و تأمين كرده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 4

4 - نعمت هاى متنوع بهشت ، جلوه ربوبيت الهى به جن و انس

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ} بيانگر مطلب بالا است. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 4

4 - وجود چشمه هاى هميشه جارى در بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 2

2 - ميوه هاى متنوع بهشت ، نمود ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما من كلّ ف_كهة زوجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 2

2 - آسايش ، تنعم و بهرهورى هاى خائفان مقام پروردگار در بهشت ، جلوه اى از ربوبيت عالى خداوند و نعمتى غير قابل انكار و تكذيب

متّك_ين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 4

4 - بهشت هاى متنوع و متعدد ، جلوه اى از ربوبيت الهى به جن و انس

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 2

2

- برگ هاى سبز و پرطراوت باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

مدهامّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 2

2 - وجود چشمه هاى جوشان در باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 2

2 - ميوه هاى متنوع _ به ويژه خرما و انار _ در بهشت ، نمود ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما ف_كهة و نخل و رمّان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 2

2 - خلق حوريان نيك سيرت و زيباصورت بهشتى ، جلوه اى از ربوبيت پروردگار نسبت به جن و انس

فيهنّ خيرت حسان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 2

2 - حوريان جذاب و مستور در خيمه هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

حور مقصورت فى الخيام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 2

2 - حوريان باطراوت و پاكدامن بهشتى ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55

- 78 - 6

6 - تمامى مظاهر آفرينش _ در دنيا و آخرت _ نمودهايى از ربوبيت خداوند

تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام

اين آيه، نتيجه تمامى آيات پيشين و فشرده كلام را بيان داشته است و به كل سوره نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 3

3 - قرآن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

تنزيل من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 8

8 - آمرزش و چشم پوشى از گناه بندگان در قيامت ، جلوه ربوبيت و پروردگارى خداوند

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 2

2 - جلوه زيباى آسمان ، نشان ديگرى از ربوبيت يگانه خداوند

تب_رك الذى بيده الملك . .. و لقد زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اين آيه، در توضيح و تبيين آيات گذشته است. گفتنى است كه در آن آيات درباره فرمان روايى و قدرت بى همتاى خداوند سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 43 - 2

2 - قرآن ، جلوه ربوبيت خداوند است .

تنزيل من ربّ الع_لمين

مطلب ياد شده، از نسبت تنزيل به {ربّ العالمين} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 4

4 - آسمان هفت گانه ، جلوه عظمت ربوبى خداوند و قدرت او

مالكم لاترجون للّه وقارًا . .. ألم

تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 4

4 - بهره مند ساختن تقواپيشگان از پاداش هاى آخرت ، جلوه تدبير خداوند در ترفيع بخشيدن به مقام پيامبر ( ص ) است .

ربّك

{ربّ} مصدر و به معناى تربيت است و مجازاً در معناى {تربيت كننده} استعمال مى شود (مفردات راغب). تأكيد بر واژه {ربّك}، گوياى آن است كه اعطاى پاداش به متقين، در راستاى تربيت پيامبر(ص) و افزودن رشد آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 2

2 - وحى به موسى ( ع ) ، جلوه ربوبيت خداوند بر او و از عوامل رشد و تربيت آن حضرت براى انجام رسالت خويش بود .

إذ ناديه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 5

5 - هيئت و سيماى هر انسان ، جلوه گاه كرم و ربوبيت الهى است .

بربّك الكريم . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 2 - 4

4 - شكافته شدن آسمان در آستانه قيامت ، در جهت كمال آن و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

و أذنت لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 3

3 - گسترش و افزايش مساحت زمين در آستانه قيامت و خالى شدن درون آن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و در راستاى تكامل يافتن

زمين است .

و أذنت لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 10

10 - معادِ انسان ها ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

بلى إنّ ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 6

6 - آفريدن و نظام دادن به جهان هستى ، اقتضاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى خلق فسوّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 3 - 6

6 - وجود حد و مرز مشخّص در استعداد هاى هر يك از موجودات و فراهم بودن زمينه ظهور آنها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

ربّك الأعلى . .. الذى قدّر فهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 3

3 - آفرينش چراگاه ها ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 3

3 - توانمند ساختن پيامبر ( ص ) بر قرائت قرآن و فراموش نكردن آن ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند بر آن حضرت است .

سنقرئك فلاتنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 5

5 - فراهم ساختن شريعتى ساده براى پيامبر ( ص ) ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

سبّح اسم ربّك . .. و نيسّرك لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 -

6 - 3

3 - نابود ساختن سركشان ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى رشد و تعالى راه پيامبران است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 3

3 - عذاب طغيان گرانِ مفسد ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى پيشبرد راه پيامبران است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 4،9

4 - زير نظر داشتن كار هاى بندگان ، لازمه ربوبيت خداوند بر آنان است .

إنّ ربّك لبالمرصاد

9 - تهديد مخالفان پيامبر ( ص ) و سركوب آنان از سوى خداوند ، جلوه ربوبيت او بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت است .

ربّك

فعل {رَبَّ}، زمانى به كار مى رود كه شخص اداره كارى را به دست گيرد و به تدبير آن برخيزد (مصباح). بر اين اساس كلمه {ربّ}، به معناى مدبّر است و اضافه آن به ضميرى كه خطاب به رسول اكرم(ص) مى باشد، بيانگر تأثير كار خداوند در شؤون پيامبرى آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 2

2 - امتحان بندگان ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنان است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 4

4 - آزمايش انسان با فقر و تنگدستى ، در راستاى تربيت او و جلوه ربوبيت خداوند است .

ابتليه فقدر عليه رزقه

ضمير فاعلى در {إبتلاه}، به {ربّه} در آيه قبل برمى گردد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 2

2 - خداوند با فراخواندن صاحبان قلب آرام در قيامت به سوى خويش ، جلوه هاى ربوبيت خود را بر آنان مى گستراند .

ارجعى إلى ربّك

ذكر هر يك از اسماى خداوند در اين موارد، بيانگر نوع مواجه شدن افراد با او است و تعبير {ربّك}، بيانگر اين نكته است كه صاحبان نفس مطمئن، مشمول ربوبيت خداوند و كمال افزون تر خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او است .

ارجعى إلى ربّك . .. فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 13

13 - عذاب جامعه هاى گنه كار ، به تدبير خداوند و جلوه ربوبيت او بر آنان است .

ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 8

8 - پيدايش وقفه اى كوتاه در نزول وحى بر پيامبر ( ص ) ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت بود .

ربّك

در شأن نزول هاى متعدد و ناهماهنگ درباره اين سوره، اين نكته مورد اتفاق است كه در نزول پياپى آيات قرآن، درنگى پديد آمد كه پيامبر(ص) را غمگين و مورد شماتت

دشمن قرار داد و آيات اين سوره، براى آن حضرت مايه تسلاى خاطر گرديد. تعبير {ربّك} بيانگر آن است كه همين وقفه نيز، جلوه ربوبيت و تدبير خداوند بوده و آن حضرت را در مسير دريافت و ابلاغ پيام هاى الهى، تقويت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 3

3 - عطيه هاى خداوند به پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، جلوه ربوبيت او و در راستاى رشد و كمال آن حضرت است .

يعطيك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 2

2 - نعمت هاى خداوند به پيامبر ( ص ) ، جلوه هاى ربوبيت او بوده و رشد و تربيت آن حضرت را به دنبال داشته است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 11

11 - الزام پيامبر ( ص ) به قرائت قرآن در آغاز رسالت ، مايه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبيت خداوند بود .

اقرأ باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 5

5 - بازگشت انسان ها به خداوند و به كيفر رسيدن طغيان گران ، جلوه هاى ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور انسان ها است .

ربّك

ضمير خطاب در {ربك}، ممكن است خطاب به هر كس باشد كه سخن را مى شنود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 2

2 - پاداشِ

مؤمنان شايسته كردار ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 3

3 - آگاهى دقيق خداوند از بندگان ، نشانه و جلوه ربوبيت او است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 4

4 - برخورد شديد خداوند با فيل داران مهاجم ، جلوه ربوبيت او و فراهم آورنده زمينه رشد براى آيين اسلام بود .

ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير در خطاب به رسول اكرم(ص)، بيانگر اين است كه نابودى اصحاب فيل، آن حضرت را در مسير رسالت الهى اش، از تربيت و تدبير الهى برخوردار كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 7

7 - { كعبه } ، مظهر ربوبيت خداوند و نشانى گويا بر لزوم عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 15

15 - رفع گرسنگى و ناامنى از ساكنان مكه ، در راستاى اعتلا و شكوفايى كعبه و از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

{الذى}، وصف {ربّ} و بيانگر جلوه هاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 6

6 - مقام ربوبى خداوند ، جلوه گر در اعطاى فاطمه ( س ) به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 8

8 - امداد هاى الهى در فتح مكه ، جلوه ربوبيت خداوند بر پيامبر ( ص ) و مايه پيشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 4

4 - اشتقاق مخلوقات از يكديگر ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

بربّ الفلق

از جمله معانى {فَلَق}، تمام مخلوقات است (لسان العرب). اطلاق اين وصف بر آنها، به خاطر اين است كه {شقّه شدن} و {شكافتن}، در پيدايش آنها نقشى اساسى دارد.

نعمت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 3،4

3 - دشمنان اسلام ، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبيت خداوند

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

نقش ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 8

8 - فرود فرشتگان و روح به زمين در شب قدر ، تدبيرى الهى برخاسته از ربوبيت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه {ربّ}، بيانگر برداشت ياد شده است.

نياز

به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 2

2- عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيت خدا دانست و آن را به همگان اعلام كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

وسعت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 6

6 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با{ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 8

8 - مجموعه نظام هستى ، تحت تدبير و ربوبيت يگانه خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 14

14 - ربوبيت خدا گسترده در سراسر عوالم هستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با الف و لام و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار

همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 20

20 - ربوبيت خدا گسترده در سراسر هستى

للّه ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با الف و لام است و افاده عموم مى كند. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 5

5 - ربوبيت خدا ، گسترده در سراسر زمين

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت ... و ربّ المش_رق

{مشرق} (مفرد {مشارق}) به دو معنا آمده است: الف) مكان طلوع، ب) جهت طلوع. در معناى اولِ {المشارق} شامل همه مكان هايى است كه خورشيد از آن طلوع مى كند و مقصود از آن مى تواند بيان گستردگى ربوبيت خداوند در سراسر زمين باشد. در صورت دوم، مشارق مى تواند اشاره به تغيير فصول باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3،7

3 - آسمان ها و زمين ( مجموعه هستى ) ، عرش خداوند و تحت ربوبيت عالى و بى نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراين كه {ربّ العرش} عطف بيان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

7 - پروردگار گستره هستى ، فراتر از دسترسى انديشه بشر و منزّه از توصيف هاى خلق

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش عمّا يصفون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {سبحان . .. عمّا يصفون} نظر به همه خلق داشته باشد و از آن جهت كه عام است، شامل مشركان نيز بشود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، گسترده در سراسر زمين

بربّ المش_رق و المغ_رب

{مشرق} (مفرد {مشارق}) و {مغرب} (مفرد {مغارب}) به دو معنا آمده است: الف) مكان طلوع و غروب، ب) جهت طلوع و غروب. در معناى اول، شامل همه مكان هايى است كه خورشيد از آن طلوع و يا غروب مى كند و مقصود از آن مى تواند بيان گستردگى ربوبيت خداوند در سراسر زمين باشد. در صورت دوم، مى تواند اشاره به تغيير فصول باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 1

1 - خداوند ، پروردگار مشرق و مغرب عالم است .

ربّ المشرق و المغرب

ويژگيهاى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 9

9_ ربوبيّت خداوند فراگيرِ همگان حتى كافران

أُول_ئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 5

5- ربوبيت خداوند ، در برگيرنده همه افراد حتى كسانى كه معتقد به آن نيستند .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين

اضافه {ربّ} به ضمير مخاطب {كم} _ كه منظور مشركان هستند و ربوبيت خداوند را قبول نداشتند _ مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 11

11- ربوبيت خداوند به انسان ها ، آميخته با رحمتى گسترده و فراگير است .

ربّكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 8

8- ربوبيت الهى ، آميخته به رحمت است .

رحمة ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 5

5- ربوبيّت الهى ، آميخته به رحمت او است .

رحمة من ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 8

8 - ربوبيت خداوند بر هستى ، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 12

12 - ربوبيت الهى ، آميخته با قدرت و آگاهى عميق

إنّ ربّك . .. و هو العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 6

6 - ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، همراه با اقتدار و دانايى

ربّ الع_لمين . و له الكبرياء ... و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 7

7 - خداوند ، مرّبى و مدبّرى شايسته و بى عيب ، براى پيامبر ( ص ) و ديگران است .

فسبّح بحمد ربّك

مخاطب در {ربّك}، گرچه پيامبراكرم(ص) است; ولى سياق سوره، بر تمام انسان ها منطبق است. در اين موارد آن حضرت به عنوان رسول و نيز فردى از افراد بشر، مورد خطاب قرار گرفته است.

يوسف(ع) و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 17

17_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه

مصر ، خداوند را رب و مدبر خويش معرفى كرد .

فسئله ما بال النسوة . .. إن ربى بكيدهنّ عليم

يهود و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 14

14 - يهوديان ، معتقد به ربوبيت خداوند

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

رجعت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رجعت

{رجعت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 5،6،15،19،20،22

5 _ خداوند ، عزير را ميراند و پس از صد سال وى را زنده كرد تا پاسخى باشد به پرسش وى از چگونگى زنده شدن مردگان

قال انّى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

6 _ امكانِ زنده شدن مردگان در دنيا

فاماته اللّه مائة عام ثم بعثه

15 _ مرگ صد ساله عزير و حيات وى پس از آن ، شاهد و نشانه اى است براى همگان بر زنده شدن مردگان در رستاخيز

قال انّى يحيى هذه اللّه . .. و لنجعلك ايةً للنّاس

19 _ عزير پس از زنده شدن ، بر همان صورت و شكل قبل از مرگ بود .

و لنجعلك ايةً للنّاس

اگر شكل عزير عوض شده بود، نمى توانست آيه اى براى مردم باشد; زيرا قابل شناخت نبود.

20 _ درك عزير از چگونگى معاد و توانايى خدا بر احياى مردگان ، پس از مشاهده زنده شدن خويش و عدم فساد طعام و نوشيدنى ها و زنده شدن الاغ

قال انّى يحيى . .. قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

22 _ ميرانده شدن عزير و زنده شدن وى پس از صد سال و سالم ماندن خوردنى و آشاميدنى او

از فساد و حيات مجدد الاغش ، پرتويى از قدرت مطلق الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 19

19 _ امكان زنده شدن مردگان در دنيا

فخذ اربعة من الطير . .. ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

امكان رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 2

2 - امكان زنده شدن مردگان در دنيا و رجعت دوباره آنان به زندگى دنيوى

ثم بعثنكم من بعد موتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 10

10 - امكان زنده شدن مردگان در دنيا

فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

اهل رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 5

5 - رجعت داده شدگان هر امت ، متشكل از سردمداران كفر

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

با توجه به اين كه {من} در عبارت {من كلّ أُمّة} براى تبعيض است، به مناسبت مورد احتمال مى رود كه آن بعض، پيشوايان كفر باشند.

جبر در رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 4

4 - عدم وجود آزادى و اختيار براى كافران در صحنه { رجعت }

فهم يوزعون

رجعت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 7

7 - احياى مردگان و بازگرداندن آنان به دنيا ، آيتى ديگر براى اتمام حجت با كافران زمين

است .

أخرجنا لهم دابّة من الأرض. .. و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

رجعت حق ستيزان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 12

12 - تهديد حق ستيزان عصر بعثت به محاكمه و مجازات در روز رجعت

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا

ظاهراً آيه ياد شده، تعريض به رجعت كافران عصر بعثت نيز دارد.

رجعت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 1،4،18

1 _ فرار هزاران تن از اقوام گذشته از ديار خويش به خاطر ترس از مرگ ، و ميرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتى از سوى خداوند

الم تر الى الّذين . .. ثمّ احياهم

4 _ امكان زنده شدن مردگان در دنيا ( رجعت )

فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احياهم

18 _ خداوند به درخواست حضرتِ حِزقيل ، چندين هزار نفر از مُردگان را زنده ساخت .

و هم الوف حذر الموت فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احياهم

امام باقر (ع): . .. فمربهم نبىّ ... يقال له حزقيل ... قال ربّ لو شئت لاحييتهم ... فاوحى اللّه تعالى اليه افتحبّ ذلك قال نعم يا ربّ ... فعادوا احياء ...

_______________________________

كافى، ج 8، ص 198، ح 237 ; عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 160، ح 1.

رجعت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 5

5 - رجعت داده شدگان هر امت ، متشكل از سردمداران كفر

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

با توجه به اين كه {من}

در عبارت {من كلّ أُمّة} براى تبعيض است، به مناسبت مورد احتمال مى رود كه آن بعض، پيشوايان كفر باشند.

رجعت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 1،4

1 - تعلق اراده الهى بر بازگرداندن دسته اى از كافران هر امت به دنيا ، قبل از قيامت

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

دلالت آيه بالا بر رجعت از آن جهت است كه مسأله نفخ صور، در آيات بعدى مطرح شده است و اين قرينه اى است بر اين كه مراد از اين حشر، حشر روز قيامت نيست; بلكه حشرى است كه در دنيا صورت مى گيرد و با خروج {دابّة الأرض} ارتباط دارد. علاوه بر اين، در قيامت همه كافران بدون استثنا، محشور مى شوند; ولى حشر در اين آيه، مربوط به دسته اى از كافران هر امت است، اين نيز قرينه ديگرى است بر اين كه مراد از حشر در اين جا، {رجعت} پيش از قيامت است.

4 - عدم وجود آزادى و اختيار براى كافران در صحنه { رجعت }

فهم يوزعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 1

1 - قرار گرفتن كافران در جايگاه محاكمه پس از برانگيختن آنان در روز رجعت

و يوم نحشر. .. حتّى إذا جاءو

رجعت مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 6

6 - تكذيب آيات الهى ، بارزترين و محورى ترين جرم رجعت شوندگان

فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا

روز رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 19

19- عن مثنّى الحنّاط قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : أيام الله عزّوحلّ ثلاثة : يوم يقوم القائم ( ع ) و يوم الكرّة و يوم القيامة ;

مثنّى حنّاط گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود: ايام الله سه روز است روز قيام حضرت قائم(ع) و روز رجعت و روز قيامت.

گناه اهل رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 6

6 - تكذيب آيات الهى ، بارزترين و محورى ترين جرم رجعت شوندگان

فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا

محاكمه اهل رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 3

3 - حركت سريع دسته هاى رجعت داده شده به سوى جايگاه محاكمه

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

{فوج} به گروهى گفته مى شود كه شتابان در حركت اند. از آيه بعد استفاده مى شود كه گروه هاى محشور شده، به سوى جايگاه محاكمه مى روند.

نظارت بر اهل رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 2

2 - دسته هاى بازگردانده شده به دنيا ، تحت نظارت و كنترل مأموران الهى

و يوم نحشر. .. فهم يوزعون

{وزع} (مصدر مجهول {يوزعون}) به معناى ممنوع شدن است. بنابراين عبارت {فهم يوزعون} اشاره دارد به اين كه: گروه هاى محشور شده، نمى توانند به ميل خود هر طور خواستند عمل كنند. مأموران آنان را از متفرق شدن بازمى دارند.

ويژگيهاى رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل -

27 - 83 - 3

3 - حركت سريع دسته هاى رجعت داده شده به سوى جايگاه محاكمه

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

{فوج} به گروهى گفته مى شود كه شتابان در حركت اند. از آيه بعد استفاده مى شود كه گروه هاى محشور شده، به سوى جايگاه محاكمه مى روند.

رحم و زهدان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رحم

آثار قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 11

11- رعايت نكردن عدالت در جامعه ، خوددارى از احسان و قطع رابطه با خويشاوندان ، زمينه ساز رواج فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى در جامعه است . *

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

برداشت فوق، از مقابله عدل و . .. با فحشا و ... استفاده گرديد; يعنى، اگر عدل و ... در جامعه باشد، زمينه رواج فحشا و ... از بين مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 2

2- فسادگرى در زمين و گسستن از خويشاوندان ، موجب خشم و نفرين الهى

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم . أول_ئك الذين لعنهم اللّه

استقرار جنين در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 35

35 - { عن أبى جعفر ( ع ) : { ولنبيّن لكم } كذلك كنتم فى الأرحام { و نقرّ فى الأرحام ما نشاء } فلايخرج سقطاً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه در[باره معناى {و لنبيّن لكم} در آيه ياد شده فرمود:] تا براى

شما روشن كند كه در ارحام مادران اين گونه بوده ايد] [و اين مراحل را طى كرده ايد] و[در باره معناى {و نقرّ فى الأرحام ما نشاء} نيز فرمود:] و آنچه را مى خواهيم در ارحام مستقر مى كنيم و[ آن] به صورت سقط بيرون نمى آيد}.

امنيت در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 6

6- رحم مادر براى جنين ، جايى به غايت أمن مى باشد و جنين در آن از آسيب پذيرى در برابر بسيارى از اضطراب هاى عصبى و روانى مادر در امان است .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

ذكر {سقط شدن جنين ها از رحم زنان باردار} در به تصوير كشاندن شدت و عظمت بى اندازه زلزله زمين در آستانه رستاخيز، اشعار به اين حقيقت دارد كه: رحم زنان براى جنين، با اين كه مكانى أمن مى باشد و در شرايط سخت و اضطراب آور مقاوم و آسيب ناپذير است; لكن اضطراب ناشى از آن رويداد بى مانند، چنان است كه تمامى زنان باردار از شدت ترس و اضطراب، سقط جنين خواهند كرد.

اهميت رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 6

6- رحم مادر براى جنين ، جايى به غايت أمن مى باشد و جنين در آن از آسيب پذيرى در برابر بسيارى از اضطراب هاى عصبى و روانى مادر در امان است .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

ذكر {سقط شدن جنين ها از رحم زنان باردار} در به تصوير كشاندن شدت و عظمت

بى اندازه زلزله زمين در آستانه رستاخيز، اشعار به اين حقيقت دارد كه: رحم زنان براى جنين، با اين كه مكانى أمن مى باشد و در شرايط سخت و اضطراب آور مقاوم و آسيب ناپذير است; لكن اضطراب ناشى از آن رويداد بى مانند، چنان است كه تمامى زنان باردار از شدت ترس و اضطراب، سقط جنين خواهند كرد.

اهميت صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 16،20

16 _ لزوم اهتمام و توجه به خويشاوندان ( صله رحم )

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هى ارحام النّاس، انّ اللّه عز و جل امر بصلتها و عظّمها الا ترى انّه جعلها معه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 150، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 437، ح 25.

20 _ هشدار خداوند به مردمان بى تقوا

و قاطع رحم

و اتّقوا اللّه . .. و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 2،5

2- عدل ، احسان و صله رحم ، از مهم ترين دستورات هدايتى قرآن است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

خداوند، پس از معرفى قرآن به مسأله عدل، احسان و بخشش به خويشاوندان پرداخته است. ارتباط اين دو موضوع، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

5- سياست اسلام بر تحكيم پيوند خويشاوندى و رفع مشكلات موجود ميان خويشاوندان است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

جنين در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 7

7 _ شكل گيرى شخصيت انسان در رَحِم *

هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء

چون در آيات قبل سخن از هدايت و كفربوده است، به نظر مى رسد كه شكل گرفتن انسان در رحم شامل شكل گيرى شخصيّت (هدايت يافتن، كافر شدن و . .. ) نيز بشود.

زمينه قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 3

3- هشدار خداوند به مؤمنان روى گردان از جهاد ، نسبت به سقوط در دام فساد و بريدن از خويشاوندان

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مخاطب {إن تولّيتم}، بيماردلانى باشند كه در برابر فرمان جهاد سستى كرده و خداوند با تذكر و هشدار، آنان را به تسليم در برابر فرمان

هاى خويش دعوت كرده است.

زيان قطع صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

سرزنش قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 24

24_ ايجاد فساد ميان خويشاوندان و واداشتن آدميان به قطع رحم ، كارى شيطانى است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

عوامل قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ، در مكاتب الهى

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

فوايد رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 6

6- رحم مادر براى جنين ، جايى به غايت أمن مى باشد و جنين در آن از آسيب پذيرى در برابر بسيارى از اضطراب هاى عصبى و روانى مادر در

امان است .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

ذكر {سقط شدن جنين ها از رحم زنان باردار} در به تصوير كشاندن شدت و عظمت بى اندازه زلزله زمين در آستانه رستاخيز، اشعار به اين حقيقت دارد كه: رحم زنان براى جنين، با اين كه مكانى أمن مى باشد و در شرايط سخت و اضطراب آور مقاوم و آسيب ناپذير است; لكن اضطراب ناشى از آن رويداد بى مانند، چنان است كه تمامى زنان باردار از شدت ترس و اضطراب، سقط جنين خواهند كرد.

قطع رحم در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ، در مكاتب الهى

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

گناه قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 13

13_ { دخل عمرو بن عبيد على أبى عبدالله ( ع ) فلما سلّم و جلس . . . قال : اُحبّ أن أعرف الكبائر من كتاب الله عزوجل ، فقال : . . . منها : . . . نقض العهد و قطيعة الرحم لأن الله عزوجل يقول : { اُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار } . . . ;

عمرو بن عبيد بر امام صادق(ع) وارد شد و بعد از سلام نشست . .. و گفت: دوست دارم گناهان كبيره را از كتاب خدا بشناسم، پس حضرت فرمود:... يكى از آن گناهان ... عهدشكنى و قطع رحم است ; چون خداوند عزوجل مى فرمايد: أُول_ئك لهم

اللعنة و لهم سوء الدار ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 10

10_ { قطع رحم } ، گناهى بزرگ و در رديف فسادانگيزى در زمين

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

از اين كه {تقطّعوا أرحامكم} در كنار {تفسدوا فى الأرض} قرار گرفته و از ميان همه گناهان اختصاص به ذكر يافته است; بزرگى گناه آن استفاده مى شود.

لعن بر قاطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

مدت استقرار جنين در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 13،14،15

13- زمان استقرار هر جنين در رحم ، مدتى مشخص و از پيش تعيين شده است .

و نقرّ فى الأرحام. .. إلى أجل مسمَّى

14- سقط شدن برخى از جنين ها و استقرار برخى ديگر در رحم و نيز مشخص بودن مدت هر جنين در آن ، جلوه هايى از مشيت مطلق و اراده بلامنازع خدا

و نقرّ فى الأرحام. .. إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجكم

15- وجود فاصله زمانى ميان پايان يافتن مراحل رشد جنين در رحم و فرا رسيدن زمان زايمان

و نقرّ فى الأرحام . .. إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجكم

عطف {نخرج} بر {نقرّ. .. إلى أجل مسمًّى}به وسيله {ثمّ} كه براى تراخى در زمان است _ مى رساند كه

جنين پس از اين كه مراحل رشد خود را در رحم به پايان رساند، بايد مدتى ديگر در رحم بماند تا زمان زايمان فرا برسد.

نطفه در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 1

1 - ورود و قرار گرفتن نطفه در داخل رحم ، جلوه اى از قدرت و توانايى عظيم خداوند .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

{قرار} كنايه از رحم و به معناى مستقر مى باشد. {مكين} نيز به معناى محكم و استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 1،2

1 - نطفه ، پس از استقرار در رحم ، تبديل به علقه ( خون بسته ) مى شود .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين . ثمّ خلقنا النطفة علقة

{خلق} (مصدر خلقنا) در اينجا به معناى تصيير (از حالى به حالى ديگر در آوردن) است. و بدين جهت متعدى به دو مفعول، به كار رفته است. {علقة} نيز به خون غليظ و بسته گفته مى شود.

2 - پس از آن كه نطفه در رحم به صورت علقه ( خون بسته ) در آمد ، علقه به تدريج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه ( پاره گوشتى بدون استخوان ) در مى آيد .

فخلقنا العلقة مضغة

{مضغة} به پاره گوشت بدون استخوان گفته مى شود.

نفرين بر قاطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام

خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

رحم(زهدان)

{رحم(زهدان)}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 1،2،3،4

1 _ خداوند بر طبق مشيّت خود ، انسان ها را در رَحِم ها شكل مى دهد .

هو الذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء

2 _ شكل گيرى جنين ها در رَحم ها ، جلوه اى از قيّوميّت ( قوام دهنده هستى بودن ) خداوند

لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم . .. هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء

3 _ انحصار صورتگرى جنين در رَحم به خداوند ، دليل وحدانيّت او

هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

4 _ شكل گيرى انسان در رَحِم ، نشانه اقتدار و حكمت خداوند است .

هو الّذى يصوركم . .. لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

امنيت در رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 21 - 2،3

2 - رحم ، جايگاهى استوار و قرارگاهى امن براى پرورش نطفه

فجعلن_ه فى قرار مكين

3 - رحم ، مناسب ترين و آسيب ناپذيرترين جا ، براى نطفه و تبديل آن به فرزندى سالم

فجعلن_ه فى قرار مكين

وصف {مكين}، ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.

اهميت رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 21 - 2،3

2 - رحم ، جايگاهى استوار و قرارگاهى امن براى پرورش نطفه

فجعلن_ه فى قرار مكين

3 - رحم ، مناسب ترين و آسيب ناپذيرترين جا ،

براى نطفه و تبديل آن به فرزندى سالم

فجعلن_ه فى قرار مكين

وصف {مكين}، ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.

تاريكى رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 10،11،26

10 - تطور و تكامل تدريجى انسان در تاريكى شكم مادر

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد خلق

جمله {خلقاً من بعد خلق} (آفرينشى پس از آفرينش)، به تطور و تكامل تدريجى نطفه در رحم مادران اشاره دارد.

11 - جنين ، پوشيده از سه ظلمت ( بچه دان ، رحم و شكم )

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

مفسران يادآور شدند كه مقصود از {ظلمات ثلاث} ظلمت هاى بچه دان، رحم و شكم مادران است و روايت امام باقر(ع) مؤيد همين برداشت است (مجمع البيان، ذيل آيه و نورالثقلين، ج 4، ص 477، ح 11).

26 - { فى مجمع البيان : { فى ظلمات ثلاث } ظلمة البطن و ظلمة الرحم و ظلمة المشيمة . . . و هو المروى عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه مراد از {ظلمات ثلاث} (تاريكى هاى سه گانه)، تاريكى شكم، تاريكى رحم و تاريكى كيسه جنين مى باشد و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

تقدير مجذوبات رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 8

8_ آنچه رحم ها جذب مى كنند يا بر آن مى افزايند و يا از خود دفع مى كنند ، داراى اندازه و مقدارى مشخص است .

الله يعلم . .. و كل شىء عنده بمقدار

تقدير مدفوعات

رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 8

8_ آنچه رحم ها جذب مى كنند يا بر آن مى افزايند و يا از خود دفع مى كنند ، داراى اندازه و مقدارى مشخص است .

الله يعلم . .. و كل شىء عنده بمقدار

خروج جنين از رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 5

5 - خروج جنين از رحم ، امرى شگفت و نشانه امكان معاد است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

ضمير فاعلى {يخرج}، ممكن است به {الانسان} در دو آيه قبل برگردد، در اين احتمال مراد از {ماء دافق} نطفه مرد و مراد از جمله {يخرج. ..}، تولّد نوزاد خواهد بود و {من بين الصلب و الترائب}، اشاره به جايگاه رحم است كه بين قسمت هاى جلو و پشت مادر مى باشد.

علم به ويژگيهاى رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 2،3،4،5

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

3_ خداوند ، از

آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب نكرده و از خود دفع مى كنند آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

{ازدياد} (مصدر تزداد) به معناى افزودن است و ضمير در {تزداد} به ارحام باز مى گردد. آنچه را رحمها مى افزايند _ كه معناى عبارت {ما تزداد} است_ مى تواند ناظر به چيزهايى باشد كه رحمها افزون بر نياز جنين از خود تراوش مى كنند كه دفع مى شود و مى تواند ناظر به افزودن بر جنين باشد كه مايه رشد و نمو او مى شود.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

5_ خداوند به آنچه رحم زنان و مادينه ها_ پس از جذب نطفه _ بر آن مى افزايند داناست .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

مجذوبات رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 2،4

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد

و نمو جنين مى باشد.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

مدت استقرار نطفه در رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 22 - 1

1 - ماندن نطفه در رحم و سير تكوين آن ، داراى مدتى معين

فجعلن_ه فى قرار مكين . إلى قدر معلوم

مدفوعات رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 3

3_ خداوند ، از آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب نكرده و از خود دفع مى كنند آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

{ازدياد} (مصدر تزداد) به معناى افزودن است و ضمير در {تزداد} به ارحام باز مى گردد. آنچه را رحمها مى افزايند _ كه معناى عبارت {ما تزداد} است_ مى تواند ناظر به چيزهايى باشد كه رحمها افزون بر نياز جنين از خود تراوش مى كنند كه دفع مى شود و مى تواند ناظر به افزودن بر جنين باشد كه مايه رشد و نمو او مى شود.

نطفه در رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 4

4 - نحوه جريان نطفه و فرو افتادن آن [ در رحم ] ، نمودى از تدبير الهى در تداوم حيات

و أنّه خلق . .. من نطفة إذا تمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76

- 2 - 6

6 - آفرينش انسان در رحم ، همراه با تحولات و دگرگونى هاى پى درپى

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة . .. نبتليه

{إبتلا}، مى تواند استعاره از انتقال از حالتى به حالت ديگر باشد. در اين صورت آيه شريفه، به تبديل نطفه به علقه، علقه به مضغه و... اشاره دارد.

نقش تاريكى رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 14

14 - تأثير تاريكى شكم مادران ، در رشد جنين و نطفه انسان

يخلقكم فى بطون أمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

تعبير ظلمات از بچه دان، رحم و شكم، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

نقش رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 11

11- رحم زنان ، قرارگاه جنين

و نقرّ فى الأرحام مانشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 2

2 - رحم ، جايگاهى استوار و قرارگاهى امن براى پرورش نطفه

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 13

13 - شكم مادران ، بستر مناسب رشد جنين و تكامل نطفه انسان .

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد خلق فى ظلم_ت ثل_ث

تصريح به آفرينش انسان در شكم مادران، مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 1

1 - تقسيم شدن انسان ها به هنگام شكل گيرى در رحم به دو صنف مرد و زن ، از

نشانه هاى قدرت خداوند است .

فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

رحمت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رحمت

آثار اميدوارى به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 15

15- اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او ، برانگيزاننده مقربان الهى به يافتن وسيله و راهى براى تقرب بيشتر

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه {أُول_ئك} مبتدا و {الذين يدعون} خبر آن و {يرجون رحمته و يخافون عذابه} حال براى {الذين} باشد; يعنى، آنان در حالى كه اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او دارند، خدا را مى خوانند و در جست و جوى وسيله تقرب به اويند و همين اميد و ترس، انگيزه وسيله خواهى آنان است.

آثار اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 12

12 - اميد به رحمت و لطف خداوند ، زمينه آمرزش تمامى گناهان از سوى او است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

توصيه به مأيوس نشدن از رحمت خداوند، در حقيقت سفارش به اميد داشتن به لطف و رحمت او است; تا از اين رهگذر بتوان به آمرزش او دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 6

6 - اميدوارى به رحمت خدا و باورمندى به قيامت ، زمينه ساز روآورى انسان به توكل ، انابه و نيايش

ربّنا عليك توكلنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم ال

در

صورتى كه الگو بودن، نظر به محتواى آيات پيشين داشته باشد _ كه درباره توكل، توبه و نيايش بود _ تعبير {لمن كان. ..} افاده مطلب بالا مى كند.

آثار ايمان به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 10

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد {انّ} و ضمير فصل {هو} و به كارگيرى صيغه مبالغه {تواب} به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

آثار برخوردارى از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 1

1 - انسان ها ، به هنگام برخوردارى از اندك رحمتى ، شادمان ، به هنگام مواجهه با كمى ناگوارى ، مأيوس و نااميد مى شوند .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. يقنطون

{قنوط} در لغت، به معناى {يأس از خير} است (مفردات راغب). {ذوق} به معناى {چشيدن و خوردن بسيار كم} استعمال مى شود. كاربرد {أذقنا} به جاى هر واژه ديگر، مى تواند به منظور ياد شده باشد. لازم به ذكر است كه تنوين {رحمة} و{ سيّئة} تنكير و براى قِلّت است.

آثار ذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 10

10- توجه به رحمت گسترده الهى ، پرهيزدهنده بندگان از نافرمانى او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 6

6 - توجّه به شكست ناپذيرى خداوند و مهربانى او ، برانگيزاننده اميد به امداد هاى الهى در دل مؤمنان است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

آوردن دو وصف {عزّت} و {رحمت} _ پس از بيان امداد الهى و اين كه خداوند، هر كس را كه بخواهد يارى خواهد كرد _ مى تواند به منظور ايجاد اميد در دل مسلمانان صدر اسلام باشد كه درباره خود نيز انتظار چنين امدادهايى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 16

16 - توجه به رحمت گسترده و عقاب شديد خداوند ، زمينه ساز بازگشت انسان از مخالفت با حق

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

چنانچه جمله {إنّ ربك . ..} مربوط به مخالفان پيامبران باشد، از توجه دادن خداوند به مغفرت و عقاب خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 3،5

3 - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى ، عامل عبادت هميشگى آنان به درگاه حق *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

ذكر {عباد الرحمان} به جاى {عباد اللّه} و امثال آن، مى تواند نشانگر اين نكته باشد كه ملائكه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

5 - توجه به رحمت گسترده الهى ، زمينه ساز گرايش به عبوديت و بندگى او *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

با الغاى خصوصيت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 6

6 - توجه انسان به نيكى و رحمت گسترده خداوند ، مايه گرايش به پرستش او و التجا به درگاهش

ندعوه إنّه هو البرّ الرحيم

از ارتباط {ندعوه} با {إنّه هو البرّ الرحيم} و بيان تعليلى {إنّه هو. ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 15

15- بهره مندى انسان از هدايت ، در پرتو رحمت الهى ميسّر است .

ءاتنا . .. رحمة و هيّىء لنا من أمرنا رشدًا

عطف جمله {و هيّىء. ..} بر جمله قبل را مى توان عطف مسبب بر سبب دانست; يعنى، اتيان رحمت، سبب و زمينه براى فراهم آمدن رشد و هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 3

3 - پيدايش گشايش و رحمت در كوران مشكلات ، امدادى خداوندى براى انسان

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 6

6 - رحمت گسترده و پايدار ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى . .. هو الرحم_ن الرحيم

آثار رحمت بر انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 7

7- رحمت خداوند به پيامبران ، پديدآورنده زمينه هاى موفقيت آنان در اهداف رسالت

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

آثار رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1

- 1 - 5،7

5 - همه موجودات و مخلوقات ، بهره مند از رحمت گسترده الهى هستند .

بسم اللّه الرحمن

كلمه {رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت رحمت و گستردگى آن دارد.

7 - رحمت گسترده خداوند و مهربانى او به بندگان ، دليل لزوم انجام كار ها با نام او

بسم اللّه الرحمن الرحيم

توصيف {اللّه} به رحمان و رحيم پس از اشاره به لزوم انجام كارها با نام خدا، گوياى حكمت اين دستور است ; يعنى، چون خدا رحمان و رحيم است، كارها را با نام او آغاز كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 4

4 - تدبير هستى بر اساس رحمت الهى است .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به رحمانيت و رحيميت، پس از بيان تدبير جهان هستى به دست او، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 7

7 - فضل و رحمت الهى بر بنى اسرائيل ، نجات دهنده آنان از زيان و خسران شد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 6

6 - دستيابى به هدايت در گرو الطاف خدا و رحمت اوست .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة و أولئك هم المهتدون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أولئك} (در ذيل آيه) اشاره به مشمولين صلوات و رحمت - كه از {أولئك عليهم} به دست مى آيد - داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 34 - 14،15

14 _ توبه انسان ها و پذيرش آن از سوى خداوند ، جلوه اى از مغفرت و رحمت اوست .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جمله { فاعلموا ان اللّه غفور رحيم} پس از {الذين تابوا} مى تواند به دو معنا اشاره داشته باشد: اول اينكه موفق شدن انسانها به توبه با توفيق خداوند و برخاسته از مغفرت و رحمت اوست. دوم اينكه پذيرش توبه نيز برخاسته از مغفرت و رحمت اوست.

15 _ سقوط حد از محاربان مفسد در صورت توبه ، پرتويى از رحمت و مغفرت الهى است .

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 11

11 _ بى نيازى و رحمت خداوند موجب امهال به جوامع كفر و ستم پيشه و نابود ساختن آنان است.

و ربك الغنى ذو الرحمة إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 21،23

21 _ ربوبيت و غفران و رحمت الهى مقتضى آسان نمودن تكاليف در شرايط اضطرار است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

23 _ رحمت و غفران خداوند برطرف كننده آثار و تبعات بد استفاده كردن از محرمات در حال اضطرار است. *

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

{غفور} صيغه مبالغه به معناى بسيار پوشاننده است. غفران خداوند در مورد مضطر به خوردن محرمات، ممكن است پوشاندن گناه و تبعات آن باشد و محتمل است

برخى آثار نامطلوب و وضعى استفاده از آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 9

9 _ گستردگى رحمت خدا، مانع كيفر مجرمان نخواهد بود.

ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 3،10

3 _ بنى اسرائيل پس از اذعان به گمراهى خويش ، به اين حقيقت رسيدند كه نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستى در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

10 _ شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زيان گناه و گرايش هاى شرك آلود است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 11

11 _ غفران خداوند ، نشأت گرفته از رحمت و مهربرترين اوست .

رب اغفر لى و لأخى . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 15

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به درگاه خدا و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 12

12 _ رأفت و رحمت گسترده الهى ، عامل پذيرش توبه مؤمنان

ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 12 - 8

8 _ رهايى انسان از گرفتارى ها و مصايب ، در گرو مشيت خدا و بسته به لطف و رحمت اوست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 8

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 6،8،13،14

6_ نفس آدمى در صورت شمول رحمت خدا بر او ، به انجام بدى ها فرمان نمى دهد و به ارتكاب گناهان ترغيب نمى كند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

13_ خداوند ، امور انسان ها را بر اساس رحمت خويش و مغفرت خطا هاى آنان تدبير مى كند .

إن ربى غفور رحيم

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ،

برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 13

13_ حفاظت و حراست خداوند از بندگان ، برخاسته از رحمت گسترده اوست .

فالله خير ح_فظًا و هو أرحم الرحمين

توصيف خداوند به {أرحم الراحمين} ، پس از ياد كردن از او به عنوان بهترين حافظ ، گوياى ارتباط ميان مضمون دو صفت ياد شده است ; يعنى ، چون أرحم الراحمين است بهترين حافظ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 15

15_ گذشت مظلوم از ظالم كافى در آمرزش او نيست و به مغفرت و رحمت الهى نيز منوط است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

از اينكه يوسف(ع) پس از گذشتن از حق خويش و بخشودن برادرانش از خداوند مى خواهد گناه آنان را بيامرزد ، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 4

4- ابراهيم ( ع ) اميدوار به فرزنددار شدن در كهنسالى ، در پرتو لطف و رحمت الهى

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 10

10- آفرينش جهان و انسان و برآوردن نياز هاى او ، مقتضاى رأفت و رحمت پروردگار است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق

الإنس_ن ... إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 5

5- اعطاى نعمت هاى غير قابل شمارش به بندگان ، برخاسته از رحمت خداوند است .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 12

12- تهديد به عذاب ، به جاى اقدام عملى ، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است .

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 19

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى، هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 10

10- آماده شدن موهبت هاى طبيعى به منظور تأمين نياز هاى انسان ها ، برخاسته از رحمت گسترده خداوند به آنان است .

ربّكم الذى يزجى لكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 1

1- لطف و رحمت خداوند ، مانع بازپس گيرى وحى ( حقايق و معارف وحيانى ) از پيامبر ( ص )

لئن شئنا لنذهبنّ . .. إلاّ رحمة من ربّك

استثنا

ممكن است از كلمه و يا كلامى محذوف صورت گرفته باشد: مثلاً عبارت چنين باشد آنچه را به تو داديم، جز از سر رحمت نداديم و بنابراين، محو نخواهيم كرد. و يا استدراك از {لئن شئنا} باشد و عبارت چنين فرض شود: {و لكن لانشاء ذلك رحمة} (ولى زايل كردن معارف عطا شده را نمى خواهيم به خاطر رحمت به تو)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 4

4- غفران و رحمت گسترده الهى ، مانع مؤاخذه و مجازات سريع كافران هدايت ناپذير است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

مرجع ضمير {هم} در {يؤاخذهم} واژه {مَن ذُكِّرَ. ..} در آيه قبل است; يعنى، آنان كه از آيات الهى، اِعراض كرده و به مهلكه هدايت ناپذيرى درافتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 6

6- امنيت اجتماعى ، تبلور رحمت الهى است . *

ه_ذا رحمة من ربّى

{ه_ذا} اشاره به {سد و تمام جهات آن} است. از جمله آن، مى تواند آثار بناى سد باشد كه مهم ترين آن، ايجاد امنيت براى مردم آن سامان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 5،6

5- رحمت خداوند جلوه اى از ربوبيت او است .

رحمت ربّك

6- بنده نوازى و مهرورزى خداوند ، مايه برخوردارى پيامبر ( ص ) از تربيت ها و الطاف او است .

ذكر رحمت ربّك عبده

اين كه خداوند، رحمت بر بنده اش زكريا را با تعبير {ربّك} _ خطاب به پيامبر(ص) _ بيان

كرد، اشاره به اين نكته دارد كه او در راستاى تربيت آن حضرت نيز از رحمت بر بنده خود دريغ نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 4

4- رحمت وافر خداوند ، مقتضى پناه دادن او به گرفتاران و بى پناهان است .

إنّى أعوذ بالرحم_ن منك

{رحمان} صيغه مبالغه و به معناى بسيار مهربان است. تكيه حضرت مريم براين نام از بين نام هاى ديگر خداوند نشانه ويژگى اين وصف در بين اوصاف خداوند و تناسب بيشتر آن با مقام استعاذه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 7

7- رحمت خداوند به پيامبران ، پديدآورنده زمينه هاى موفقيت آنان در اهداف رسالت

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 7

7- رحمت خداوند ، سرچشمه اعطاى مال و اولاد به انسان ها است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 6

6- رحمت گسترده الهى ، ناسازگار با داشتن فرزند

قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت و گستردگى رحمت دارد. ذكر اين صفت از ميان ديگر اوصاف خداوند، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 13

13- رحمت گسترده و مهربانى بى مانند خداوند ، مقتضى استجابت دعاى بندگان از جانب او است .

و أيّوب إذ نادى

. .. و أنت أرحم الرحمين

از اين كه ايوب(ع) پس از بيان مشكلات خود، خدا را به صفت {أرحم الراحمين} ياد كرد، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 2

2- مورد لطف و مرحمت قرار گرفتن انسان ، فلسفه دين و حكمت فرستاده رسولان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 6

6 - پذيرش توبه قذف كنندگان و پاك شدن آنان از آثار فسق ، ناشى از غفران و رحمت خداوند است .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون 0 إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 5

5 - رحمت ، فضل ، توبه پذيرى و حكمت خداوند ، جلوگير مؤمنان از سقوط بر اثر لغزش ها و نادانى هايشان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند محذوف باشد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 21 همان مضمونى است كه در برداشت ياد شده آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم

فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4،6

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 17

17 - هيچ كس بيرون از مشيت خدا و بدون برخوردارى از فضل و رحمت او ، قادر بر مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات نيست .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 16

16 - رحمت وسيع و علم گسترده خداوند ، تضمين كننده تحقق وعده او

، مبنى بر تأمين نيازمندى هاى فقيرانى كه در صدد ازدواج اند .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} استينافيه تعليليه است و بيانگر علت و چگونگى بى نياز كردن فقيران و تهى دستان به وسيله خدا است; يعنى، چون خداوند گشايش گر و داناى مطلق به همه حقايق و نيازمندى هاى انسان است، پس بر انجام وعده خود نيز، توانا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 9

9 _ غفران و رحمت خداوند ، دليل و فلسفه تأخير و يا انصراف از نزول عذاب بر برخى از بندگان گنه كار

انّه كان غفورًا رحيمًا

جمله {إنّه كان غفوراً رحيماً} تعليل براى جمله اى مقدر و مناسب آن (مانند {أخر عقوبته} و {انصرف عن عذابه}) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 10

10 _ تبديل بدى هاى مردم توبه كار ، مؤمن و نيكوكار به خوبى ها و جايگزين كردن ثواب به جاى عقاب آنان ، برخاسته از غفران و مهربانى خداوند

إلاّ من تاب . .. فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان اللّه غفورًا رحيمًا

يادآورى دو صفت غفران و رحمت خداوند، پس از وعده تبديل بدى هاى مؤمنان به خوبى ها، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 1،5

1 - قرآن ، نشأت يافته از رحمت و لطف الهى به انسان ها است .

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن

5 -

رحمت گسترده خداوند ، مقتضى نزول وحى و پيام نو به نو براى انسان ها

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث

برداشت ياد شده از ارتباط ميان آمدن صفت {رحمان} براى خداوند و صفت {ذكر} براى وحى،استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 6

6 - مهلت يافتن كافران در دنيا ، ناشى از رحمت خدا است و نه معلول عجز او از مكافات .

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

تأكيد بر شكست ناپذيرى و رحمت خدا، پس از تهديد كافران به عذاب اخروى (فسيأتيهم أنباؤا ما كانوا به يستهزءون) مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه تأخير عذاب كافران در دنيا، به خاطر ناتوانى خدا نيست; بلكه رحمت و مهر او سبب شده است تا آنان را مهلت دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، به خاطر رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت موسى و فرعون تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) و نيز هشدارى است به كافران مكه كه نازل نشدن عذاب بر آنان، نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

104 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، ناشى از رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى وى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و فرجام اخروى مشركان، هشدارى است به شرك پيشگان صدراسلام كه اگر بر آنان عذاب نازل نمى شود، نه از ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمت او بر مردمان است و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريز ناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 5

5 - مهلت دادن خدا به كافران و حق ستيزان ، معلول رحمت و لطف او است ; نه از روى ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت قوم عاد از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى است به مشركان مكه كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، از باب ناتوانى حق تعالى نيست; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول لطف و رحمت او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادآورى سرگذشت ثموديان، از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص)

است و از سوى ديگر هشدارى به اكثريت مشركان لجوج و مصمم بر كفر است كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 4

4 - مهلت خدا به كافران و حق ستيزان صدراسلام و تأخير در مجازات آنان ، معلول رحمت او بود ; نه برخاسته از ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ياد آورى سرگذشت قوم لوط، از يك سو تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) است و از سوى ديگر هشدارى به شرك پيشگان صدر اسلام است كه اگر بر آنان عذاب نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 4

4 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام و تأخير در مجازات آنان ، معلول رحمت او است ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت شعيب(ع) و مردم ايكه، از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) مى باشد و از سوى ديگر هشدارى به شرك پيشگان حق ستيز مكه است كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب

رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 4

4 - قدرت شكست ناپذير و رحمت گسترده الهى ، مقتضى توكل و اعتماد مؤمنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 20

20 - قرار گرفتن در زمره صالحان ، منوط به عمل نيك و رحمت ويژه الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه وأدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 2

2 - تأخير كيفر مجرمان و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى است نه معلول نا آگاهى او به اسرار و اعمال زشت آنها .

و يقولون متى ه_ذا الوعد. .. و إنّ ربّك لذو فضل... و إنّ ربّك ليعلم

از ارتباط اين آيه با دو آيه پيشين، استفاده مى شود كه نازل نشدن عذاب بر كافران، نتيجه فضل خدا است; نه اين كه او از سخنان گستاخانه و تعجيل آنان در عذاب بى اطلاع بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 90 - 7

7 - پاداش دهى خداوند براساس فضل و بخشش و مجازات او بر پايه عدل و داد

من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة... هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملو

خداوند در مورد حسنه مى فرمايد: {فله خير منها} و اين بيانگر تفضل است; ولى درباره سيئه مى فرمايد {هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون} و اين بيانگر عدل و تطابق و تناسب كيفر با عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 5

5 - بخشودن گناه گنه كاران ، مقتضاى آمرزش گرى و مهرورزى خدا نسبت به بندگان

فغفر له إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 5

5 - مشيّت خداوند در يارى انسان ها ، برخاسته از عزّت و رحمت او است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 7

7 - اداره و تدبير امور جهان ، برخاسته از علم و عزت و رحمت الهى است .

يدبّر الأمر . .. ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 17

17 - گناه و جرم به حساب نياوردن گناهِ خطايى ، برخاسته از آمرزندگى و مهربانى خداوند است .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب -

33 - 24 - 11،12،13

11 - آمرزگارى خداوند ، برخاسته از رحمت و مهربانى او است .

إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه {رحيماً} صفت براى {غفوراً} باشد.

12 - توفيق دادن خداوند به منافقان ، براى توبه ، از آمرزگارى و رحمت او است .

المن_فقين . .. أو يتوب عليهم إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

13 - اعطاى پاداش از ناحيه خداوند به راستگويان ، از آمرزگارى و رحمت او است .

ليجزى اللّه الص_دقين . .. إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 12

12 - برخوردار كردن مؤمنان از رحمت ويژه ، برخاسته از عنايت و مهربانى خداوند به آنان است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. و كان بالمؤمنين رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 34

34 - تشريع احكامى اختصاصى براى پيامبر ( ص ) به منظور رفع حرج از آن حضرت ، برخاسته از آمرزندگى و رحمت خداوند است .

لكيلا يكون عليك حرج و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 14

14 - گذشت از لغزش مؤمنان ، برخاسته از آمرزشگرى و رحمت خداوند است .

و يتوب اللّه على المؤمنين . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 8

8 - رحمت خداوند ، منشأ آمرزش گرى او است .

و هو الرحيم الغفور

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته

است كه {الغفور} صفت براى {الرحيم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 3

3 - هرگونه افاضه حق تعالى به خلق ، ناشى از رحمت او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة

برداشت ياد شده، از تعبير {رحمة} _ كه درباره هر نوع داده الهى به بندگان است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 44 - 1،2

1 - جز رحمت خدا ، هيچ چيز موجب نجات كسانى نمى شود كه به مشيت خدا در آستانه غرق شدن قرار دارند .

و إن نشأ نغرقهم . .. إلاّ رحمة منّا

استثنا در {إلاّ رحمة. ..} استثناى مفرغ (به حذف مستثنامنه) و به تقدير {لاينقذون لأىّ شىء من الأشياء إلاّ لرحمة...} مى باشد.

2 - رحمت خدا و تقدير زندگى محدود و موقت دنيا ، فلسفه استمرار حيات بشر و نجات او از عوامل مرگ و نابودى است .

و لا هم ينقذون . إلاّ رحمة منّا و مت_عًا إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 15

15 - گستردگى و انحصار غفران و رحمت خداوند ، مقتضى آمرزش تمامى گناهان خرد و كلان بندگان است

.

إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا إنّه هو الغفور الرحيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إن_ّه هو الغفور. ..} در مقام تعليل براى جمله پيشين {إنّ اللّه يغفر...} مى باشد; يعنى، چون تنها خداوند غفور و رحيم است، تمامى گناهان را مى آمرزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 14

14 - رحمت و علم همه جانبه و گسترده خداوند ، مقتضىِ طلب آمرزش از او و اميد بستن به اجابت او است .

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا فاغفر للذين تابوا

برداشت ياد شده از تفريع {فاغفر للذين تابوا. ..} بر {ربّنا وسعت...} استفاده مى شود; يعنى، اى پروردگار ما! چون رحمت و علم تو گسترده و جهان شمول است، پس بيامرز مؤمنان توبه كننده را... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 3،4

3 - رحمت الهى ، مايه نجات انسان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

4 - نجات مؤمنان و صالحان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، برخاسته از رحمت و لطف الهى است ; نه از استحقاق آنان .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

يادآورى و تصريح فرشتگان به اين كه حفظ مؤمنان از ناراحتى هاى قيامت نشانگر اين است كه آنان مورد رحمت و لطف الهى قرار گرفته اند; مى تواند حكايت از حقيقت ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5

- 21

21 - دوام جهان هستى ، برخاسته از غفران و رحمت بى كران حق ، با وجود شرك و ناسپاسى آدميان

له ما فى السم_وت . .. تكاد السم_وت يتفطّرن ... ألا إنّ اللّه هو الغفور الرحيم

چنانچه اين آيات در مقام توحيد و نفى شرك باشد، ارتباط آخرين عبارت آيه (ألا إنّ اللّه. ..) با بخش اول آيه، مى تواند از جهت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 8

8 - لطف ، رحمت ، قدرت و عزت خداوند ، مقتضى مصون داشتن حريم وحى از نفوذ و تصرف دروغ پردازان

اللّه لطيف بعباده . .. و هو القوىّ العزيز ... و يمح اللّه الب_طل

ارتباط مجموعه آيات و سياق واحد آنها، مى تواند بيانگر معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 14

14 - { نعمت ها } برخاسته از لطف و رحمت الهى و { مصائب و سختى ها } نتيجه عملكرد خود آدمى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 4

4 - آفرينش فرشتگان ، براساس رحمت الهى است .

هم عب_د الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 6

6- تقدير و تثبيت امور در شب قدر ، براساس رحمت پروردگار به خلق

فيها يفرق كلّ أمر حكيم . .. رحمة من ربّك

برداشت ياد شده بنابراين

نكته است كه {رحمة. ..} در مقام بيان دليل {يفرق...} باشد; يعنى، تقدير و تثبيت امور مهم، براى رحمت رسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 3

3- تكيه بر هر چيز و هر كس _ جز رحمت الهى _ در قيامت ، بى ثمر به حال انسان

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 15

15- مهلت خداوند به كافران ، ناشى از غفران و رحمت او است ; نه جهل و ناتوانى او .

فلا تملكون . .. هو أعلم ... و هو الغفور الرحيم

تعبير {و هو الغفور الرحيم} در پى تهديد كافران، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد. بدين معنا كه خداوند، قادر است كافران را كيفر دهد; اما آن را به تأخير انداخته، تا مگر بنده اى استغفار نموده و رو به سوى حق آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 5

5 - انسان ها ، بدون لطف و رحمت خداوند ، در معرض ابتلا به عذاب دوزخ اند .

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 7

7 - نيكى هاى گسترده خداوند به خلق ، نشأت يافته از رحمت بى كران او است ; و نه معلول نياز و چشمداشت .

هو البرّ الرحيم

توصيف {البرّ} به صفت {الرحيم}، مى رساند كه نيكى هاى خداوند از سر رحمت

است; نه مانند نيكى خلق كه براى جلب منافع مادى يا معنوى است و يا دستكم رهانيدن خود از شكنجه وجدان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 65 - 4

4 - رونق كشاورزى ، نشانه لطف و رحمت الهى به انسان ها است .

لو نشاء لجعلن_ه حطمًا . فظلتم تفكّهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 12

12 - اجازه گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) ، بدون دادن { صدقه نجوا } براى افراد ناتوان ، برخاسته از غفران و رحمت خداوند

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 17

17 - رأفت و رحمت گسترده خداوند ، پشتوانه اجابت دعا ها و استغفار هاى انسان

يقولون ربّنا اغفر لنا . .. ربّنا إنّك رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 10

10 - رحمت و غفران گسترده الهى ، پشتوانه بخشايش گناه اهل مكه و پيدايش مودّت ميان آنان و مؤمنان

عسى اللّه أن يجعل بينكم . .. و اللّه غفور رحيم

از ارتباط ميان {واللّه غفور رحيم} با صدر آيه _ كه نويد به اصلاح روابط مؤمنان مدينه و مكيان ستيزه جو را دربردارد _ استفاده مى شود كه آن عداوت ها، پايان خواهد يافت و معاندان به سوى توبه روى خواهند آورد و رحمت و غفران گسترده الهى آنان را دربرخواهد گرفت و در پرتو اين رحمت و آمرزش، مودّت حاصل خواهد

شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 25

25 - غفران و رحمت الهى ، پشتوانه اجابت دعاى پيامبر ( ص ) و آمرزش خواهى آن حضرت براى امت

و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 44

44 - غفران و رحمت خداوند ، مقتضى استغفار و آمرزش خواهى بندگان از درگاه او است .

و استغفروا اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فرمان {استغفروا...} است; يعنى، چون غفران و رحمت خداوند بسيار است، پس مقتضى است كه از او آمرزش بطلبيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 13

13 - ناتوانى همگان ، از اعمال نظر و دخالت در تصميم گيرى هاى جهان آخرت ، برخاسته از فراگير بودن ربوبيت خداوند و گستردگى رحمت او است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن لايملكون منه خطابًا

آثار محروميت از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 12

12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان

و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 10

10_ زيان كارى و خسارت واقعى انسان ، در عدم آمرزش گناهان و شامل نشدن

رحمت خداوند بر اوست .

و إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 13

13- محروميت از رحمت الهى ، زمينه ساز همراهى با شيطان و دنباله روى كردن از او است .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

{فاء} در {فتكون} براى تفريع است و مراد از {عذاب} به قرينه {من الرحم_ن} مى تواند قطع رحمت باشد كه از آن به خذلان تعبير مى شود.

ابعاد رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 1

1 - لزوم نگرش دقيق به آفاق رحمت خداوند در گستره هستى

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه

{نظر} به معناى {گرداندن چشم به اين و آن سو، به منظور ديدن و درك چيزى} است و گاهى هم مراد از آن، تأمل و كنكاش است (مفردات راغب).

ابلاغ رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 13

13 _ ابلاغ رحمت خداوند به تكذيب كنندگان وحى و بيم دادن آنان از عذاب خداوند، روشهاى كلى مقابله با آنان است.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

استمرار رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 1

1 - لطف و رحمت پيوسته خداوند نسبت به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده

اطمينان به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 6

6_ يعقوب (

ع ) مطمئن به يارى و رحمت خداوند در يافتن يوسف و بنيامين

فتحسسوا من يوسف و أخيه و لاتاْيئسوا من روح الله

جلوه و نمود رحمت خداوند در آيه شريفه ، يارى و كمك او در يافتن يوسف و دستيابى به بنيامين است.

اعراض از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 7

7 - روى گردانى از پيام هاى الهى ، اعراض از رحمت او و روى برتافتن از منافع خويش است .

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن . .. معرضين

با توجه به اين كه پيام هاى الهى تبلور رحمت او است، روى گردانى از آن در حقيقت اعراض از رحمت خدا و محروم ساختن خود از لطف او مى باشد.

اعلام رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 1

1- پيامبر ( ص ) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از غفران ، آمرزش ، رحمت و مهربانى خداوند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

اقرار به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 13

13 - اعتراف آرزوكنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ايشان ، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون ( فرو نبردن آنان در زمين )

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره

همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

اقسام رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 4

4 _ رحمت ويژه الهى داراى اقسام و انواع گوناگون

لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه گشوده بودن درهاى آسمان كنايه از رحمت ويژه الهى باشد، جمع آوردن كلمه {ابواب} حكايت از تنوع رحمتهاى ويژه دارد.

الوهيت مشمولان رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 3

3- مخلوقات _ كه جملگى رهين نعمت و رحمت خداوند هستند _ نمى توانند در رتبه الوهيت قرار گرفته و فرزند او به شمار آيند .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

ذكر نام {رحمان} در اين آيه، دربردارنده نوعى استدلال بر بطلان پندار فرزندگزينى خداوند است. يكى از وجوه اين استدلال آن است كه رابطه خداوند با موجودات، رابطه رحمت گستر و رحمت شده است و رحمت شده نمى تواند در رتبه رحمت گستر قرار گيرد; در نتيجه نمى تواند به عنوان {ولد} هم جنس والد بوده شأنى از الوهيت را دارا شود.

اميدواران به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 16

16- شدت اميدوارى حضرت ابراهيم ( ع ) به غفران و رحمت الهى ، حتى نسبت به مردم هدايت ناپذير و مخالفان خود

و من عصانى فإنك غفور رحيم

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) امر مخالفان خود را به خدا واگذاشته و صفت غفران و رحمت او را بر زبان جارى كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 9،13

9- معبود هاى مشركان ، خود ترسان از عذاب خدا و اميدوار به رحمت او هستند .

يرجون رحمته و يخافون عذابه

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 12

12- اصحاب كهف ، يكتاپرستانى بودند كه از غير خدا ، قطع اميد كرده ، نياز به درگاه او بردند و چشم به رحمت وى داشتند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

واژه {من لدنك} مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه آنان، از غير خدا، قطع اميد كرده و تنها چشم به رحمتى از سوى او داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 8

8- اطمينان اصحاب كهف به برخوردارى از رحمت الهى در صورت هجرت كردن از حاكميّت شرك و جامعه مشرك

فأوُواْ إلى الكهف ينشر لكم ربّكم من رحمته

فعل {ينشر} در جواب امر قرار گرفته و جزا براى شرط مقدر است; يعنى {إنْ تأووا إلى الكهف ينشر. ..} و مفاد آن، حتمى بودن نشرِ رحمت الهى در صورت هجرت است.

اميدوارى به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 1،2،3،13

1 _ اميدوارى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهدِ در راه خداوند ، به رحمت او

ان الذين امنوا و الذين هاجروا

و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

2 _ اميد داشتن به رحمت الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ ، از ويژگى هاى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد

انّ الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

3 _ ايمان و هجرت و جهادِ در راه خدا ، از عوامل اميدوارى به رحمت وى

ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

13 _ مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد ، اميدواران واقعى به رحمت خداوند هستند .

الذين امنوا . .. اولئك يرجون رحمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 10

10 _ لزوم ايجاد اميد به مغفرت و رحمت الهى در دل گمراهان براى گرايش دادن آنان به دين و ديندارى

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 5،8،10

5_ مأيوس نشدن از رحمت خدا و اميد داشتن به يارى او ، توصيه يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

و لاتاْيئسوا من روح الله

{روح} به معناى سرور ، فرح ، استراحت و رحمت مى باشد. اضافه آن كلمه به {الله} و متعلق قرار گرفتن {من روح الله} براى {لاتاْيئسوا} گوياى اين است كه مراد از آن {رحمت} مى باشد.

8_ ضرورت دل بستن به يارى خدا و رحمت او براى رفع مشكلات و تحقق خواسته ها

و لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

10_ شناخت خداوند و صفات او ، مايه اميدواربودن به رحمت و يارى اوست

.

و أعلم من الله ما لاتعلمون . .. و لاتاْيئسوا من روح الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 16،17

16_ يعقوب ( ع ) با توجه دادن فرزندانش به آمرزگارى و مهربانى خداوند ، آنان را به آمرزش گناهانشان اميدوار ساخت .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

17_ اميدوار ساختن مردم به مغفرت و رحمت الهى و بخشوده شدن گناهانشان ، شيوه اى پسنديده و از خصلت هاى پيامبران است .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 9

9- لزوم اميد داشتن به لطف الهى و متكى نبودن به صِرف تلاش و كوشش خويش

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

همراه آمدن {ابتغاء} و {ترجوها} بيانگر لزوم هر دو عنصر در رسيدن انسان به امكانات مورد نياز است نه تلاش بى اميد و نه اميد بى تلاش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 12

12- اصحاب كهف ، يكتاپرستانى بودند كه از غير خدا ، قطع اميد كرده ، نياز به درگاه او بردند و چشم به رحمت وى داشتند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

واژه {من لدنك} مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه آنان، از غير خدا، قطع اميد كرده و تنها چشم به رحمتى از سوى او داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 8

8 - اميد به برخوردارى از رحمت خدا در پرتو اقامه نماز ، پرداخت

زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) اميدى به جا و شايسته

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

از اين كه خداوند پس از توصيه مؤمنان به اقامه نماز، پرداخت زكات و فرمان برى از پيامبر(ص)، آنان را به رحمت خويش اميدوار ساخته است به دست مى آيد كه اميد داشتن به رحمت خدا، پس از عمل به توصيه هاى الهى، اميدى به جا و شايسته است.

اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 9

9 - شايسته دانستن خدا براى عبادت و اميد به رحمت هاى او ، از انگيزه هاى پرستش خداست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم ... إياك نعبد

مطرح ساختن عبادت خدا پس از توصيف او به ربوبيت، رحمانيت، رحيميت و مالكيت روز جزا، بيانگر انگيزه هاى پرستش است; يعنى، چون خدا رب است، شايسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نيازمندند، بايد عبادتش كنند وبدان جهت كه از عذاب آخرت مى هراسند، بايد او را بپرستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 15،21،25

15 _ كسانى را كه داراى زمينه مساعدى براى گرايش به ايمان هستند، بايد به رحمت و امنيت خداوندى اميدوار كرد.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

گزينش جمله توصيفى {الذين يؤمنون} به جاى {المؤمنون} و يا {ءامنوا}، با توجه به معناى فعل مضارع، اشاره به مطلب فوق مى تواند باشد.

21 _ لزوم اميدوار ساختن گنهكاران به آمرزش و رحمت خداوند و جذب آنان

به محيط صلاح

فقل . .. من عمل منكم سوءاً

25 _ گنهكار نبايد از آمرزش و رحمت خداوند مأيوس باشد.

من عمل منكم سوءاً . .. فأنه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 13

13 _ آدمى در هر حال بايد از عقوبتهاى الهى ترسان و به رحمت او اميدوار باشد.

إن ربك سريع العقاب و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 5،10

5 _ آدم و حوا اميدوار به مغفرت و رحمت الهى

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

10 _ مغفرت و رحمت الهى تنها اميد و وسيله رهايى گنهكاران از خسران گناه است.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 8

8_ ضرورت اميد داشتن به رحمت خدا ، در پى بروز مشكلات و از دست رفتن امكانات

ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 4

4- هيچ كس ، حتى مطرودين درگاه الهى و لعن شدگان ، نبايد از رحمت خداوند مأيوس شوند ; بلكه بايد خواسته هاى خويش را از او طلب كنند .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين . قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 1،4

1- ايجاد اميدوارى به رحمت در بنى اسرائيل ، على رغم دو بار

فسادانگيزى و شكست تلخشان به وسيله خداوند

عسى ربّكم أن يرحمكم

مخاطبان آيه با توجه به آيات قبل، بنى اسرائيل است.

4- شكست امت هاى فسادگر به معناى قطع هميشگى رحمت الهى از آنان نيست .

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 10

10- لطف و رحمت خاص الهى ، تنها نقطه اميد زكريا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 6

6 - لزوم اميدوار ساختن منحرفان و خطاكاران ، به رحمت و مغفرت الهى

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 13

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 5

5 - تنها در سايه پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، مى توان به رحمت و لطف خدا اميدوار بود .

و إذا قيل لهم اتّقوا . .. لعلّكم ترحمون

به كار رفتن كلمه {لعلّ} كه براى ترجّى و اميدوارى است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43

- 10

10 - به هنگام گرفتارى و مشكلات _ هر چند شديد و طاقت فرسا باشد _ نبايد از رحمت الهى مأيوس شد .

إذ نادى ربّه . .. و وهبنا له أهله ... رحمة منّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2،9

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اميدوارى انسان به رحمت او است .

و يرجوا رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام اميدبخش رحمت و آمرزش خداوند به بندگان گنه كار

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 2

2- رحمت خداوند ، تنها تكيه گاه و نقطه اميد براى انسان در قيامت

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 1

1 - منافقان ، بدان پندار كه در دنيا با مؤمنان بوده اند و در انجام اعمال و تكاليف دينى ( نماز ،

روزه و . . . ) با آنان همراهى داشته اند ، خود را همچون مؤمنان سزاوار رحمت الهى مى دانند .

فضرب بينهم بسور له باب باطنه فيه الرحمة . .. ينادونهم ألم نكن معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا و دورى از رحمت او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 8،9

8 _ قوم موسى على رغم پيشينه گوساله پرستى به رحمت و مغفرت الهى اميدوار بودند .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

9 _ ضرورت اميدوار بودن به رحمت و مغفرت خدا ، حتى با داشتن پيشينه گناهى چون شرك و ارتداد

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 17

17 _ ترس از عقوبت هاى خدا ، در عين اميد به مغفرت و رحمت او ، مايه تربيت انسان و رشد و تعالى اوست .

إن ربك لسريع العقاب و إنه لغفور رحيم

توصيف خداوند به {عقوبت كننده اى سريع} و {بخشايشگرى مهربان}، پس از به

كارگيرى عنوان {رب}، مى تواند بيانگر اين باشد كه توجه به اين دو صفت در انسان ترس و اميدى ايجاد مى كند كه مايه تربيت و كمال او خواهد شد.

انتظار رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 108 - 6

6 - عظمت رخداد قيامت و چشم دوختن به رحمت خداوند در آن روز ، صدا ها را در سينه ها حبس و طنين آن را خواهد گرفت .

يومئذ . .. و خشعت الأصوات للرحم_ن

پايين آوردن صدا در قيامت، برخاسته از خشوع قلب است كه نتيجه مشاهدات انسان از صحنه هاى آن روز مى باشد.

انتفاع از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 2

2 - همه موجودات برخوردار از رحمت گسترده خداوند هستند .

الرحمن

اهميت اعلام رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 1،5

1- پيامبر ( ص ) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از غفران ، آمرزش ، رحمت و مهربانى خداوند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

5- آگاه ساختن بندگان از آمرزندگى و رحمت خداوند و آگاهى از آن ، امرى داراى اهميت

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

طبق آنچه در كتابهاى لغت آمده است {نبأ} اسم مصدر فعل {نبى} و به معناى خبر است و در خبرهايى استعمال مى شود كه داراى اهميت و فايده عظيمى باشد.

اهميت اميدوارى به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 11

11- لزوم اميدوارى به رحمت خدا

در عين بيم داشتن از عذاب و كيفر او

أُول_ئك . .. يرجون رحمته و يخافون عذابه

اهميت اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 2

2- پيامبر ( ص ) عهده دار اميدوار ساختن بندگان خطاكار و گنهكار به غفران و رحمت خداوند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

{غفران} و {آمرزش} اصولاً در جايى به كار مى روند كه در كنار آن، خطا و لغزشى وجود داشته باشد. از اين رو ممكن است مراد از {عبادى} آن دسته از بندگانى باشند كه لغزش و گناهى مرتكب شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 2

2- توصيه فرشتگان به ابراهيم ( ع ) بر مأيوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگى

قالوا . .. فلاتكن من الق_نطين

{قنوط} به معناى نااميد شدن از خير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 3

3- راه اميدوارى به رحمت الهى براى انسان هاى گنهكار ، حتى در بدترين شرايط ، بسته نيست .

ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا. عسى ربّكم أن يرحمكم

اهميت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 5

5 _ بهره مندى از فضل و رحمت الهى ، از تمام اندوخته هاى مادى بهتر است .

قل بفضل اللّه و برحمته . .. هو خير مما يجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 5

5- اعراض از اعانه به

مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 2

2- رحمت خداوند ، تنها تكيه گاه و نقطه اميد براى انسان در قيامت

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 9

9 - بخشايش و رحمت ، اساس و محور مشيت الهى است .

يغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء و كان اللّه غفورًا رحيمًا

خداوند، گر چه متعلق مشيت را هم غفران و هم مجازات دانسته; ولى در نهايت بر مغفرت و رحمت ازلى خود تأكيد ورزيده است. البته اين برداشت، منوط به اين است كه فاعل {يشاء} همان فاعل {يغفر} و {يعذّب} باشد و ضمير فاعل به خداوند باز گردد.

ايمان به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 3

3 - باور به ربوبيت خدا ، رحمت آفرينى و مالكيتش بر روز جزا ، وادار كننده آدمى به پرستش او

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 12

12 _ ضرورت توجه و باور به آمرزندگى و رحمت بيكران خداوند

فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

باد رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات -

77 - 1 - 7

7 - { قال رسول اللّه ( ص ) : الرياح ثمان : أربع منها عذاب و أربع منها رحمة . . . و الرحمة منها . . . المرسلات . . . فيُرسل اللّه المرسلات فتُثِيرُ السَّحاب . . . ;

رسول خدا(ص) فرمود: بادها هشت گونه اند; چهارگونه از آنها بادهاى عذاب و چهارگونه ديگر رحمت اند. .. و از جمله بادهاى رحمت... {مرسلات} است... پس خداوند {مرسلات} را مى فرستد تا ابرها را به حركت درآورد}.

باران رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 4

4 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى نامستعد ، هر چند باران رحمت بر آن ببارد ، تهى از خير و بركتند و بازدهيشان اندك است .

و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

{نكد} به معناى چيزى است كه خير در آن نباشد و بى خير بودن گياهان به اين است كه بازدهى آن اندك باشد.

بشارت به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 14

14 - رهبران دينى بايد صبرپيشگان را به بهره مند شدن از رحمت هاى الهى بشارت دهند .

و بشر الصبرين

بشارت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 13

13_ يوسف ( ع ) برادرانش را به آمرزش خدا و شمول رحمتش بر آنان نويد داد .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يغفر الله . ..} جمله اى خبرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 7

7 - تشويق شدن گنه كاران به آمرزش خواهى از ساحت پروردگار و نويد غفران و رحمت به آنان

إنّه هو الغفور الرحيم

بى نظيرى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 11

11- رحمت گسترده الهى ، رحمتى بى بديل و بى مانند است .

و أنت أرحم الرحمين

توصيف شدن خداوند به {أرحم الراحمين} (مهربان ترين مهربانان) دليل بى مانند بودن او در مهربانى است; زيرا {برترين} در هر وصفى تنها يكى خواهد بود.

تبديل رحمت به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 4

4 - تبديل مظاهر رحمت آفرين طبيعت ، به عوامل عذاب و نقمت ، در نتيجه عصيان گرى انسان

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

با توجه به نقش سازنده باد در سيستم حيات زمين; به كار گرفته شدن آن در راستاى عذاب قوم عاد، بيانگر مطلب ياد شده است.

تحصيل رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 7

7 - نيل به هدايت و دستيابى به رحمت و الطاف الهى ، بشارت و مژده خداوند به صبرپيشگان راه ايمان

و بشر الصبرين . .. أولئك ... هم المهتدون

جمله {أولئك عليهم . ..} مى تواند بيانگر بشارت و مژده اى باشد كه {و بشر الصابرين} بدان اشاره داشت; يعنى: بشرهم بأن عليهم صلوات و ...

تداوم رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 8

8-

رحمت الهى ، امرى اصيل و مستمر ، و محروميت از آن نتيجه عملكرد خود انسان است .

عسى ربّكم أن يرحمكم و إن عدتم عدنا

در اين آيه خداوند همه انسانها حتى گنهكاران را به رحمت خود اميدوار ساخته است: {اگر شما به گناه و فساد باز گرديد، كيفر و عذاب ما هم مجدداً به سراغ شما خواهد آمد}. از اين سخن، نتيجه گرفته مى شود كه گرفتار شدن به عذاب خداوند و محروميت از رحمت او، حاصل عملكرد خود انسان است و رحمت خداوند همواره، اصيل و مستمر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 4

4- روى گردانى كافران از پروردگار خويش ، على رغم برخوردارى از رحمت مداوم او

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است; يعنى، خداوند پس از بيان نياز بشر به خداى رحمان و ذكر عذاب او، به علت اصلى كفر كافران ( اعراض از ياد پروردگار و بى توجهى به ربوبيت الهى) پرداخته است.

تذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 1

1 _ پيامبر(ص) مأمور توجه دادن تكذيب كنندگان وحى به رحمت واسعه خداوند و بيم دادن آنان از عذاب حتمى اوست.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز

بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

تعدد خزاين رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 4

4 - گنجينه هاى رحمت الهى متعدد و بسيار است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

تقدم رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 8

8 _ رحمت خدا بر غضب وى پيشى دارد.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 12

12 _ سبقت رحمت خدا بر غضب او

عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى وسعت كل شىء

خداوند در بيان رحمت، فعل ماضى (وسعت) آورده و همگان را مشمول آن قرار داده است، ولى در بيان غضب، فعل مضارع (أصيب) به كار برده و با مترتب ساختن آن بر مشيت خويش، {من أشاء}، آن را امرى مقدر و قطعى قلمداد نكرده است. از مقايسه اين دو بيان به دست مى آيد كه رحمت خدا اصل و غضب او عارضى و محدود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 10

10 _ سبقت رحمت و نعمت خدا بر نقمت او

لم يك مغيرا نعمة أنعمها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 27

27 _ سبقت رحمت الهى بر كيفر و غضبش

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 4

4- تقدم و سبقت لطف و رحمت خداوند بر غضب و عذاب او

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

از اينكه خداوند در توصيه به پيامبراسلام(ص) ابتدا غفران و رحمت خود و سپس عذاب خويش را ذكر كرده است مى تواند بيانگر اين باشد كه: غفران و رحمت خداوند همواره بر غضب و عذاب او مقدم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 12

12- تقدم و سبقت رحمت خدا بر عذاب و كيفرش *

يرجون رحمته و يخافون عذابه

تقدم {يرجون رحمته} بر {يخافون عذابه} مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 5

5- لطف و رحمت الهى بر آدميان ، همواره ، مقدّم بر غضب او است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

جمله {و ربّك الغفور. ..} به منزله تعليلى براى امتناع در {لو يؤاخذهم} است; يعنى، اگر تعجيلى در مؤاخذه و عذاب برخى از كافران صورت نمى گيرد، به دليل غفران و رحمت گسترده پروردگار است. بر اين اساس، شمول غفران و رحمت خداوند، سابق بر شمول غضب و عقوبت او است; يعنى، اصل اوّلى، شمول رحمت است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 7

7 - سبقت رحمت و فضل خداوند ، بر غضب و عقوبت او

غافر الذنب و قابل التوب شديد العقاب ذى الطول

از تقدم دو صفت {غافرالذنب} و {قابل التوب}، بر {شديدالعقاب} و {ذى الطول}، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

توبه و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 15

15 _ توبه انسان به درگاه الهى ، محفوف به دو رحمت از سوى خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

توبه خداوند بر خطاكاران، (لطف و رحمت خدا به آنان) زمينه آن شد كه آنان به سوى خدا توبه كنند و سپس خداوند هم رحمت خويش را بر آنان نازل كرده و خطايشان را ببخشيد.

توكل به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

جاودانگى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير

) است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

{رحمان} صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. {رحيم} كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 10

10- اقتدار و عزت خداوند ، آميخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 10

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

{أسخط} (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى {رضوان} (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

جلب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 5

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 2

2 - هيچ موجودى ، توانايى جلب رحمت منع شده خداوند از مردم

را ندارد .

و ما يمسك فلامرسل له من بعده

حتميت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 5

5 - برخوردارى از رحمت الهى ، قطعى و مبتلا شدن به ناگوارى ، غير قطعى است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا . .. و إن تصبهم سيّئة

هرگاه ادات جمله شرطيه {إذا} باشد، دلالت بر حتمىّ الوقوع بودن شرط مى كند.

حرمت يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 10

10 - مأيوس شدن بندگان از رحمت خداوند _ هرچند گناهانشان بسيار باشد _ حرام است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

حق طلبى مشمولان رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 1

1_ تنها مشمولان رحمت الهى ، در گير و دار اختلافات دينى و مذهبى راه درست را مى يابند و بر طريق حق گام مى نهند .

و لايزالون مختلفين. إلاّ من رحم ربك

خزاين رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 1

1 - گنجينه هاى رحمت پروردگار نزد احدى نيست .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

{خزانة} (مفرد {خزائن}) به معناى گنجينه است. {أم} نيز منقطعه بوده و به معناى {بل} و متضمن معناى همزه استفهام (از نوع استفهام انكارى) است.

درخواست رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 4

4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خويش از

خداوند خواستند تا گناهشان را بيامرزد و بر آنان ترحم كند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 7،10

7 _ فراگيرى رحمت الهى بر موسى ( ع ) و هارون ، از دعا ها و درخواست هاى موسى ( ع ) از خداوند .

و أدخلنا فى رحمتك

10 _ بيان { أرحم الراحمين } بودن خدا پس از درخواست آمرزش و رحمت ، از آداب دعا به درگاه ربوبى است .

و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 7

7 - استغفار و دعا براى جلب رحمت الهى ، از مشخصات عبوديت و ايمان

إنّه كان فريق من عبادى يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

درخواست رحمت براى مربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 10

10- انسان بايد از مربى خويش قدردانى و براى او از خداوند طلب رحمت كند .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

درخواست رحمت براى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 5،9

5- دعا و طلب رحمت بى دريغ از پروردگار براى پدر و مادر ، از وظايف فرزند است .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما} مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه چون رحمت پدر و مادر به فرزند بى دريغ بوده، پس فرزند نيز متقابلاً بايد چنين رحمتى را براى پدر و مادرش درخواست كند.

9- درخواست رحمت از پروردگار

براى پدر و مادر ، اداى گوشه اى از زحمت هاى بى دريغ آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما} حرف تشبيه مجازى و به معناى {لما} است; يعنى، خداوندا به آنان ترحم كن به خاطر آنكه آنان مرا با زحمتهاى خود پرورش داده اند.

درخواست رحمت براى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 7

7 _ فراگيرى رحمت الهى بر موسى ( ع ) و هارون ، از دعا ها و درخواست هاى موسى ( ع ) از خداوند .

و أدخلنا فى رحمتك

درخواست رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 7

7- اصحاب كهف ، با التجا به ربوبيّت الهى ، خواهان جلب رحمت و حمايت او شدند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة و هيّئ لنا

دعا براى رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 2

2 - همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) ، نيازمند دعا و نيايش براى جلب رحمت خداوند

و قل ربّ اغفر و ارحم

دعوت به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 3

3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از

عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.

دورى از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 4

4 _ خردمندان ، رنج دورى از رحمت خداوند و خوارى از سوى او را سخت تر از آتش دوزخ مى دانند .

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

جمله شرطيه {من تدخل النّار فقد اخزيته}، علّت براى جمله {فقنا عذاب النّار} است، و بيانگر اين معناست كه آنچه به نظر {اولى الالباب} دردآور است و قابل تحمّل نيست، خوارى و خذلان دوزخيان به دست خداوند است ; نه سوختن در آتش جهنّم.

دوستى با مأيوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

ذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 10

10 _ لزوم توجه انسان به توبه پذيرى و رحمت گسترده خداوند

ألم يعلموا أن اللّه هو يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 14

14_ يوسف ( ع ) با توجه دادن برادرانش به رحمت گسترده الهى ، آنان را به آمرزش گناهانشان اميدوار ساخت .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جمله {و هو . ..} حاليه است و به منزله تعليل براى {يغفر الله} مى باشد ; يعنى، چون {ارحم الراحمين} است، گناه شما را مى بخشايد. قابل ذكر است كه يوسف با يادآورى اين صفت خداوند، پس از گذشت از گناه برادرانش، به اين نكته اشاره مى كند كه: من از شما درگذشتم پس او كه از همه _ از من و غير من _ مهربان تر است، بى هيچ ترديد از شما خواهد گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 3

3- لطف و رحمت خداوند به بندگان ، سزاوار ذكر و يادآورى است .

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

ذكر رحمت عام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 1 - 2

2 - خداوند ، توجه دهنده خلق به رحمت بى كران خويش

الرحم_ن

آغاز شدن سوره با وصف {الرحمان} بيانگر مطلب ياد شده است.

رحمت آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 21

21- آيات الهى

در قرآن و ديگر كتب آسمانى ، جلوه رحمت واسعه او است .

إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن

استناد {آيات} به {رحمن} گوياى برداشت ياد شده است. مضارع بودن {تتلى} دلالت دارد كه وصف {النبيّن} و {من هدينا واجتبينا} در هر زمان، چنين اقتضايى دارد; بنابراين {آيات الرحمن} شامل قرآن نيز مى شود.

رحمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 3

3 - عالم آخرت ، عالم كيفر و رحمت است .

ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة . .. يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

رحمت اخروى بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 17

17 - درون حصار كشيده شده ميان مؤمنان و منافقان در قيامت ، محل رحمت خدا و خارج آن در احاطه عذاب الهى است .

باطنه فيه الرحمة و ظ_هره من قبله العذاب

رحمت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 9

9 - خداوند در قيامت نظر رحمتى بر كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، نخواهد داشت .

و لاهم ينظرون

در برداشت فوق فعل مجهول {ينظرون} از (نظر) به معناى رؤيت گرفته شده است. بر اين مبنا {ولاهم ينظرون}; يعنى، نظر رحمتى به آنان نخواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 7

7 _ اعراض كنندگان از راه خدا ، بازدارندگان مردم از پيوستن به آيين الهى و آنان كه راه خدا را منحرف جلوه مى دهند ، از رحمت الهى در

قيامت بدور خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 11

11 _ دنيا ظرف رحمت عام و گسترده خداوند و آخرت جايگاه تحقق رحمت خاص اوست . *

رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

جمله {رحمتى وسعت . .. } جواب موسى(ع) است كه براى خود و پيروانش سعادت دنيا و آخرت را درخواست كرد. بنابراين به قرينه {سين} در {سأكتب} مى توان گفت {سأكتبها} براى آخرت و {رحمتى} براى دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 20

20 _ وعده خداوند به بهره مند ساختن مؤمنان راستين ، از رحمت خاص خويش در قيامت

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

تعبير {سيرحمهم} كه اختصاص به آينده دارد به جاى {يرحم} مى تواند اشاره به قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 1

1 - امت اسلامى ، در دو عرصه دنيا و آخرت ، از فضل و رحمت خداوند برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته فى الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 7

7 - بهشت ، تجلى رحمت الهى در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته

بنابراين كه مراد از {رحمت} بهشت باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

رحمت اخروى خلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 1،3

1

_ كفرپيشگان مستكبر در دنيا سوگند ياد مى كنند كه خداوند مؤمنان را در آخرت مشمول هيچ رحمتى نخواهد كرد .

أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة

كلمه {رحمة} نكره است و چون پس از نفى واقع شده، معناى عموم از آن استفاده مى شود. قابل ذكر است كه مراد كافران از {رحمت}، رحمتهاى اخروى است. يعنى بر فرض اينكه آخرتى باشد، خداوند رحمتش را شامل حال مؤمنان نخواهد كرد. فعل مضارع {لا ينال} و نيز معقول نبودن نفى تمامى رحمتها در دنيا اين معنا را تأييد مى كند.

3 _ مستكبران كفرپيشه مدعى برخوردارى خويش از رحمت هاى الهى در آخرت

أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة

زيرا سوگند مستكبران به محروميت مؤمنان از رحمت الهى، از موضع كسى است كه تنها خود را بهره مند از مواهب الهى مى داند.

رحمت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 9

9 _ خداوند ، بسيار آمرزنده و همواره مهربان با بندگان

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 1،5

1 _ نيل به رحمت الهى ، در گرو اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و اطيعوا اللّه و الرّسول لعلّكم ترحمون

5 _ اميد برخوردارى از رحمت الهى ، برانگيزاننده مردم براى پيروى خدا و رسول ( ص )

و اطيعوا اللّه و الرّسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 15

15 _ اطاعت خدا و رسول ( ص ) ، جلب رحمت الهى و آمرزش

گناهان ، مراحلى در طول هم براى ورود به بهشت متّقين

و اطيعوا اللّه و الرّسول لعلّكم ترحمون. و سارعوا الى مغفرة من ربّكم و جنّة عرضها

رحمت باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 3

3 _ باران ، رحمتى از جانب خداوند است .

بشراً بين يدى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 - 2

2 _ باران ، جلوه رحمت الهى براى آدميان

أرسل الري_ح بشرًا بين يدى رحمته و أنزلنا من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 5

5 - باران ، رحمت الهى براى بندگان است .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم من رحمته

مراد از {رحمت} به قرينه {يرسل} و {مبشّرات} و {يذيق} باران است.

رحمت بر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 4،5،11

4_ ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، همواره مشمول رحمت و بركات خاص خداوند بودند .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

11_ نزول رحمت و بركت خاص از ناحيه خداوند بر ابراهيم ( ع ) و ساير شايستگان رحمت ، نمودى از ستايش خدا از آنان و جلوه اى از والامقامى اوست .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد

{إنه حميد مجيد} به منزله تعليل براى شمول رحمت

و بركت بر خاندان ابراهيم است; يعنى، چون خداوند از كار نيك بندگان ستايش مى كند و شما اهل بيت نيز كارهاى نيك انجام داديد و سزاوار ستايشيد، خداوند رحمت و بركات خويش را بر شما ارزانى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

{من} براى تبعيض است; يعنى {وهبنا لهم بعض رحمتنا} عنوان {هبه} و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

رحمت بر اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

{من} براى تبعيض است; يعنى {وهبنا لهم بعض رحمتنا} عنوان {هبه} و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

رحمت بر اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 7

7- ره يابى اصحاب كهف به پناهگاهى امن و وسيع ، نمودى از رحمت و هدايت الهى براى آنان بود .

ينشر لكم ربّكم من رحمته . .. و هم فى فجوة منه

رحمت بر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 6

6- رفع بيمارى ، غم و گرفتارى ايوب ( ع ) و بازگشت خانواده اش به آن ، رحمتى از جانب خدا بر او

بود .

فكشفنا ما به . .. رحمة من عندنا

رحمت بر بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 6

6 _ بندگان خالص خدا ، مشمول رحمت ويژه خدا هستند .

و عباد الرحم_ن

آمدن صفت {رحمن} به جاى ديگر اوصاف خداوند و اضافه شدن {عباد} به آن، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

رحمت بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 4

4- كتاب آسمانى موسى ( تورات ) ، سرمشق زندگى و تبلور رحمت الهى براى بنى اسرائيل

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

با توجه به اين كه كتاب موسى براى بنى اسرائيل و هدايت آنان نازل شده است، قيد {إماماً و رحمة} نيز نظر به پيشوايى و رحمت در مورد آنان دارد.

رحمت بر پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

رحمت بر توابين اهل مدين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 11

11_ شعيب ( ع ) ، واسطه شمول رحمت خداوند بر توبه كنندگان قومش

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

چون خطاب در {استغفروا ربكم} متوجه مردم است، ظاهر آن بود كه به جاى {إن ربى} گفته مى شد {إن ربكم . ..}. اين جابه جايى مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه: خداوند به واسطه پيامبرانش، مردمان را مشمول رحمت و محبت خويش قرار مى دهد و آنان، مجراى فيض الهى بر بندگانند.

رحمت بر توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

رحمت بر حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 7

7- تنها اهل ايمان و حق پذيران ، برخوردار از شفا و رحمت قرآنند .

و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين

رحمت بر خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 4،5

4_ ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، همواره مشمول رحمت و بركات خاص خداوند بودند .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

رحمت بر صالحان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 1،4،8

1 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت پروردگار در قيامت

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

4 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت حق در پى مشاهده نگرانى هاى همگانى قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فأمّا الذين. ..} تفريع بر {ترى كلّ أمّة جاثية} باشد.

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

رحمت بر فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

{من} براى تبعيض است; يعنى {وهبنا لهم بعض رحمتنا} عنوان {هبه} و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

رحمت بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 6

6_ رحمت خدا حتى كافران و گمراهان را نيز فرا مى گيرد .

فليمدد له الرحمن مدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 10

10- رحمت خداوند حتى كافران را نيز فرامى گيرد .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

ذكر نام {رحمان} در نفى مدعاى كافران به جهت بيان اين نكته

است كه تفضلى خداوند به كافران نيز پرتويى از رحمانيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 4

4- روى گردانى كافران از پروردگار خويش ، على رغم برخوردارى از رحمت مداوم او

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است; يعنى، خداوند پس از بيان نياز بشر به خداى رحمان و ذكر عذاب او، به علت اصلى كفر كافران ( اعراض از ياد پروردگار و بى توجهى به ربوبيت الهى) پرداخته است.

رحمت بر گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 6

6_ رحمت خدا حتى كافران و گمراهان را نيز فرا مى گيرد .

فليمدد له الرحمن مدًّا

رحمت بر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 7

7 - تشويق شدن گنه كاران به آمرزش خواهى از ساحت پروردگار و نويد غفران و رحمت به آنان

إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام اميدبخش رحمت و آمرزش خداوند به بندگان گنه كار

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه

رحمت بر محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 20

20_ برخوردارى محسنان از رحمت خاص خداوند در دنيا ، مشيّت و خواست اوست .

نصيب برحمتنا من نشاء و لانضيع أجر المحسنين

رحمت بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 4،7

4- پيامبراكرم ( ص ) ، مورد فضل و رحمت عظيم و گسترده الهى

إن فضله كان عليك كبيرًا

7- ربوبيت الهى نسبت به پيامبر ( ص ) ، ربوبيتى آميخته با رحمت است .

إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 3،12

3 - پيامبر ( ص ) همواره ، مشمول رحمت خداوند است .

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ

با توجه به معناى {صلاة} كه دعا است، دعاى خداوند بر پيامبر(ص) طبق نظر مفسران بسيارى، رحمت فرستادن بر او است.

12 - { عن ابن أبى حمزة عن أبيه قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { إنّ اللّه و ملائكته يصلّون على النبىّ يا أيّها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً } فقال : الصلاة من اللّه عزّوجلّ رحمة و من الملائكة تزكية و من الناس دعاء . . . ;

على بن ابوحمزه، از پدرش، روايت كرده كه: از امام صادق(ع) از اين سخن خداوند عزّوجلّ {إنّ اللّه و ملائكته يصلّون. ..} پرسيدم، فرمود: صلوات خداوند، همان رحمت و صلوات ملائكه به پاكى ياد كردن و صلوات مردم دعا است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 10

10 - پيامبر ( ص ) بهره مند از غفران و رحمت خداوند

ي_أيّها النبىّ . .. و اللّه غفور رحيم

رحمت بر مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور -

24 - 10 - 2

2 - فضل و رحمت خداوند ، شامل همه افراد امت اسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

رحمت بر مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 20

20- مصونيت مؤمنان مكه و بهره مندى آنان از رحمت الهى ، از اهداف برقرارى صلح حديبيه

ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

از ارتباط جمله {ليدخل . ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا {ليدخل ...} غايت براى جواب محذوف است; يعنى، ما بدين سبب اجازه جنگ نداديم تا مؤمنان مكه آسيب نبينند و از رحمت الهى بهره مند گردند.

رحمت بر معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 6

6- همه انسان ها ، حتى روى گردانان از پروردگار ، مشمول رحمت الهى اند .

قل من يكلؤكم . .. بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

رحمت بر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 1،3

1- برانگيخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوى از رحمت او به موسى ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

3- حضرت موسى ( ع ) مشمول رحمت الهى

و وهبنا له من رحمتنا

رحمت بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 9

9 _ قرآن ، گنجينه اى از رحمت هاى ويژه الهى براى مؤمنان به آن

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7،8

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

8_ بخشش گناهان بندگان وگسترش رحمت بر آنان ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 7

7- تهديد توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم . .. أو يأتيهم العذاب ... فإن ربّكم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} خطاب به مؤمنان باشد و ذكر آن پس از تهديدهاى گوناگون عليه توطئه گران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 9

9- قرآن ، كتاب هدايت و رحمت براى مؤمنان است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 6،7

6-

آيات قرآن ، رحمتى بزرگ از جانب خدا براى اهل ايمان است .

و ننزّل . .. رحمة للمؤمنين

7- تنها اهل ايمان و حق پذيران ، برخوردار از شفا و رحمت قرآنند .

و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 1،2،3،9،12

1 - خداوند ، اعطا كننده رحمت ويژه خويش ، بر مؤمنان است .

هو الذى يصلّى عليكم

به قرينه {و كان بالمؤمنين رحيماً} مراد از صلوات خدا بر مؤمنان، اعطاى رحمت است.

2 - اعطاى رحمت ويژه خداوند به مؤمنان ، به منظور بيرون بردن آنان از ظلمت هاو رساندن شان به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

3 - رحمت ويژه خداوند براى مؤمنان ، مقتضى ذكر و تسبيح فراوان او از سوى آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا . و سبّحوه... هو الذى يصلّى عليكم

9 - خداوند ، بر مؤمنان رحيم ( مهربان ) است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا

12 - برخوردار كردن مؤمنان از رحمت ويژه ، برخاسته از عنايت و مهربانى خداوند به آنان است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. و كان بالمؤمنين رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب -

33 - 44 - 6

6 - تدارك پاداش كريمانه براى مؤمنان از سوى خداوند ، ناشى از رحمت او به آنها است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا . .. و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 1،4،8،9

1 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت پروردگار در قيامت

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

4 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت حق در پى مشاهده نگرانى هاى همگانى قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فأمّا الذين. ..} تفريع بر {ترى كلّ أمّة جاثية} باشد.

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

9 - احاطه و فراگيرى رحمت الهى ، نسبت به مؤمنان در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته

تعبير {يدخلهم. ..} مى رساند كه شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان نيك كردار، محدوديتى ندارد و آنان داخل در رحمت او و مستغرق در آن مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض

مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

رحمت بر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 9

9_ نوح ( ع ) و همراهان او در كشتى ، بهره مندان از رحمت خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

رحمت بر همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 9

9_ نوح ( ع ) و همراهان او در كشتى ، بهره مندان از رحمت خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

رحمت بر يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

{من} براى تبعيض است; يعنى {وهبنا لهم بعض رحمتنا} عنوان {هبه} و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

رحمت بر يوسف(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 7

7_ يوسف ( ع ) مصونيت خويش از گناه و خيانت را پرتوى از رحمت الهى بر خويش مى دانست .

ما أُبرّءُ نفسى . .. إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 17

17_ دستيابى يوسف ( ع ) به قدرت در سرزمين مصر و بهره مندى او از رحمت خاص الهى ، پاداش كار هاى نيك او بود .

كذلك مكّنّا . .. نصيب برحمتنا ... و لانضيع أجر المحسنين

رحمت بودن اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

رحمت بودن تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 8

8 _ تورات كتابى هدايتگر و موجب رحمت است.

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

رحمت بودن فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 6

6_ فرزند صالح ، رحمت و بركت خداوند است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

رحمت بودن قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 2

2 - قرآن ، كتابى است آغاز شده با نام خدا و همراه با اعلام رحمت بر بندگان .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 14

14_ قرآن ، براى مردم رحمت آفرين است .

و ل_كن . .. هدًى و رحمة

رحمت بودن يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

رحمت به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 6

6_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران

و ءات_نى رحمة من عنده

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت دارد و توصيفش به {من عنده} حاكى از ارجمندى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 7

7_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران است .

و ءات_نى منه رحمة

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت آن دارد كه در برداشت از آن به رحمت خاص تعبير شد.

رحمت به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و

ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

رحمت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 6

6- بهشت هاى عدن ، جلوه اى از رحمت بى كران الهى است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن

كلمه {الرحمن} بيانگر نكته فوق است.

رحمت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 3

3 _ نوشته ها و حقايق موجود در الواح عطا شده به موسى ، هدايتگر انسان ها و رحمت آفرين براى آنها

و فى نسختها هدى و رحمة

كلمه {نسخة} به نوشته اصلى و نيز به رونوشت آن به اعتبار اينكه جانشين نوشته اصلى است، اطلاق مى گردد. (لسان العرب). ظاهراً مراد از {نسخة} در آيه شريفه همان نوشته اصلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 5

5 - تعليمات تورات ، بصيرت بخش ، هدايتگر و رحمت آفرين براى مردم

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. بصائر للناس و هدًى و رحمة

رحمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1،2،3،4

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

2 _ برخوردارى از رحمت خداوند ، در گرو مشيت اوست

.

يختص برحمته من يشاء

3 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، مشمول رحمت خاص الهى

قل ان الفضل بيد الله . .. يختص برحمته من يشاء

بنابراينكه مراد از فضل الهى، نبوت و برگزيدن پيامبر (ص) باشد.

4 _ رحمت خاص خداوند ، برخاسته از فضل عظيم اوست .

يختص برحمته من يشاء و الله ذو الفضل العظيم

جمله {و الله ذوالفضل} علت براى جمله {يختص برحمته} است.

رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 6،7،10

6 - خداوند ، بر اساس مشيت خويش رحمتش را به گروهى از انسان ها اختصاص مى دهد .

و اللّه يختص برحمته من يشاء

7 - خداوند ، داراى رحمتى خاص است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء

10 - نزول رحمت خاص الهى بر بندگان ، مسبوق به وجود زمينه ها و شايستگيهايى در آنان است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء و اللّه ذوالفضل العظيم

هدف از توصيف خداوند به دارنده فضل و بخشش بى كران، پس از {و اللّه يختص برحمته من يشاء}، بيان اين حقيقت است كه: اگر خداوند رحمت ويژه خود رابه همگان عطا نمى كند و به فرد و يا گروهى اختصاص مى دهد، نه از جهت كمبود رحمت است; بلكه وجود زمينه در انسانها، دخيل در جلب رحمت ويژه الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 1،2

1 - الطاف و عنايت هاى خداوند ، ثناء و درود او و رحمت خاصش همواره بر مؤمنان صبرپيشه ، سايه گستر است .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة

صلاة به معناى

توجه كردن و مورد مهر قرار دادن است. (الكشاف)

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهى بر مؤمنان صبور ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 3،4،12

3 _ عنايت ويژه خداوند به رشد و تربيت معنوى مريم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً

4 _ عنايت خاص خداوند نسبت به برخى از انسان ها ، موجب رشد و تعالى ويژه آنان

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

12 _ عنايت پروردگار ، تربيت شايسته ، پرستش خدا و تغذيه صحيح ، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريّا . .. المحراب و جد عندها رزقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 27

27 _ خداوند داراى فضل و رحمتى خاص ، نسبت به مؤمنان

و اللّه ذو فضل على المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 17،22

17 _ رهايى اكثريّت مسلمانان از پيروى شيطان ، مرهون فضل و رحمت خاص الهى است .

لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الّا قليلا

با توجه به زمينه آيات اين بخش از سوره، كه درباره غزوه بدر صغراست، معناى آيه با عنايت به استثنا، چنين است: تنها گروهى اندك از مسلمانان بدون هدايت ويژه خداوند به حكم ضرورت دفاع از اسلام، راهى نبرد شدند و شايعات توانمندى دشمن، آنان را از انجام وظيفه بازنداشت، بر خلاف بسيارى از آنان كه به سبب آن شايعات تصميمى

بر شركت در نبرد نداشتند، ولى ارشادات پيامبر (ص) عامل حركت آنان شد.

22 _ رهايى مسلمانان از پيروى شيطان در اكثر امور ، مرهون فضل و رحمت خاص الهى

و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتّبعتم الشّيطان الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} صفت براى مصدر محذوف {اتّباعاً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 16

16 _ پذيرش قرآن و معارف آن در گرو رحمتى خاص از جانب خداوند

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 2،3،4

2 _ دستيابى به رحمتهاى ويژه الهى در گرو راهيابى به عالمى برتر از عالم دنياست.

لاتفتح لهم أبوب السماء

بنابراين كه مراد از {لاتفتح . ..} محروميت كافران از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا باشد، كلمه {سماء}، اشاره به آن دارد كه گنجينه آن رحمتها در جايگاهى فراتر از عالم ماده است.

3 _ كفر و شرك مانع راهيابى به عالم برتر براى كسب رحمتهاى ويژه الهى است.

إن الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

4 _ رحمت ويژه الهى داراى اقسام و انواع گوناگون

لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه گشوده بودن درهاى آسمان كنايه از رحمت ويژه الهى باشد، جمع آوردن كلمه {ابواب} حكايت از تنوع رحمتهاى ويژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 13،14

13 _ دستيابى قوم نوح ( ع ) به رحمت هاى ويژه خداوند ، از اهداف بعثت آن حضرت بود .

جاءكم ذكر من ربكم

على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

14 _ شمول رحمت خاص الهى بر بندگان ، از اهداف نزول دين و بعثت پيامبران

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 4

4 _ نجات هود و همراهانش ، جلوه اى از رحمت خاص خداوند

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 10،11،14

10 _ خداوند داراى رحمتى عام و فراگيرِ همه موجودات و داراى رحمتى خاص و فراگيرِ گروهى از انسانها

و رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

خداوند از يك سو رحمت خويش را با جمله {وسعت كل شىء} فراگيرِ همه موجودات معرفى كرده و از سويى ديگر با جمله {سأكتبها} آن را مخصوص گروهى از انسانها دانسته است. از مقايسه بين اين دو معنا مى توان استفاده كرد كه مراد از رحمت در {سأكتبها}، رحمتى خاص است. گفتنى است بر اين مبنا ضمير در {سأكتبها} به طريقه استخدام، به {رحمتى} برگردانده مى شود.

11 _ دنيا ظرف رحمت عام و گسترده خداوند و آخرت جايگاه تحقق رحمت خاص اوست . *

رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

جمله {رحمتى وسعت . .. } جواب موسى(ع) است كه براى خود و پيروانش سعادت دنيا و آخرت را درخواست كرد. بنابراين به قرينه {سين} در {سأكتب} مى توان گفت {سأكتبها} براى آخرت و {رحمتى} براى دنياست.

14 _ برخوردار شدن از رحمت خاص الهى در گرو ايمان به تمامى آيات خداست .

فسأكتبها للذين يتقون . .. و الذين

هم بايتنا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 2،3،6

2 _ مهاجران و مجاهدان راه خدا ، مشمول رحمت ويژه الهى اند .

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم برحمة منه

نكره آوردن كلمه {رحمة} حاكى از اين است كه: مؤمنان مهاجر و مجاهد راه خدا، برخوردار از رحمتى خاص و ويژه خواهند بود.

3 _ برخوردارى از مقام رضوان ( رضايت كامل خدا از انسان ) از موهبت هاى خاص خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و رضون

6 _ برخوردارى مؤمنان مهاجر ومجاهد از رحمت ويژه خدا و مقام رضوان ، نعمتى است بسيار ارجمندتر از دستيابى آنان به باغ ها و بوستان هاى بهشت .

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت

تقديم {رحمة} و {رضوان} بر {جنات} رساننده برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 20

20 _ وعده خداوند به بهره مند ساختن مؤمنان راستين ، از رحمت خاص خويش در قيامت

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

تعبير {سيرحمهم} كه اختصاص به آينده دارد به جاى {يرحم} مى تواند اشاره به قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5،6

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام

نبوت و پيامبرى است.

6_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران

و ءات_نى رحمة من عنده

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت دارد و توصيفش به {من عنده} حاكى از ارجمندى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

7_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران است .

و ءات_نى منه رحمة

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت آن دارد كه در برداشت از آن به رحمت خاص تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 1

1- زكريا ، بنده شايسته خدا و برخوردار از رحمت خاص او

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 1،2،3،12

1 - خداوند ، اعطا كننده رحمت ويژه خويش ، بر مؤمنان است .

هو الذى يصلّى عليكم

به قرينه {و كان

بالمؤمنين رحيماً} مراد از صلوات خدا بر مؤمنان، اعطاى رحمت است.

2 - اعطاى رحمت ويژه خداوند به مؤمنان ، به منظور بيرون بردن آنان از ظلمت هاو رساندن شان به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

3 - رحمت ويژه خداوند براى مؤمنان ، مقتضى ذكر و تسبيح فراوان او از سوى آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا . و سبّحوه... هو الذى يصلّى عليكم

12 - برخوردار كردن مؤمنان از رحمت ويژه ، برخاسته از عنايت و مهربانى خداوند به آنان است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. و كان بالمؤمنين رحيمًا

رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 4،10

4 - خداوند توبه آدم ( ع ) را پذيرفت ، گناهش را آمرزيد و او را مشمول رحمت خويش قرار داد .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد {انّ} و ضمير فصل {هو} و به كارگيرى صيغه مبالغه {تواب} به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 8

8 - ناخشنودى كفرپيشگان از نايل شدن مؤمنان به خير و بركت ، بازدارنده رحمت الهى بر اهل ايمان نخواهد شد .

ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من

خير و اللّه يختص برحمته من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 11

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 8،10،11

8 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون . .. أولئك يلعنهم اللّه

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

11 - نقش نفرين و لعنتِ نفرين كنندگان ، در دور شدن رحمت الهى از لعنت شوندگان

و يلعنهم اللعنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خويش بر متخلفان از حكم الهى ( حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب عليكم و عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 10،13

10 _ وعده الهى به آمرزش و رحمت استغفاركنندگان

و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

گر چه آيه مزبور درباره كوچ از مَشعر و عرفات است ; ولى تعليل {ان اللّه غفور رحيم}، عام است. بنابراين وعده رحمت و آمرزش، به مطلق استغفاركنندگان است.

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 10

10 _ تجلى رحمت و رأفت الهى ، در چگونگى بيان احكام

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا

بيان مصلحت واقعى حكم جهاد، على رغم ظاهر ناخوشايند آن، و توجيه مؤمنان به آنچه خير واقعى آنان در آن است، حاكى از رحمت و رأفت الهى به مكلّفين، حتى در چگونگى بيان احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 8،9

8 _ همراهى رحمت الهى با غفران او

و اللّه غفور رحيم

بنابراينكه {رحيم}، صفتِ {غفور} باشد; يعنى خداوند، بخشايشگرى رحيم است.

9 _ مؤمنان و مهاجران مجاهد در راه خدا نيز ، نيازمند غفران و رحمت حق هستند .

ان الّذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 226 - 9

9 _ كسانى كه با شكستن سوگند بر ترك آميزش جنسى به زندگى زناشويى بازگردند ، مشمول رحمت

و غفران الهى هستند .

للذين يؤلون . .. فان فاءو فانّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 11

11 _ تقدم غفران و رحمت الهى ، بر قهر و عذاب وى *

فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

از تقديم ذكرى غفران بر عذاب استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 17،18

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خويش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

18 _ عفو و غفران ، زمينه و مقدّمه رحمت خاصّ الهى *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه اى از رحمت الهى است، بنابراين مراد از {و ارحمنا} طلب رحمتى خاص خواهد بود. گفتنى است كه تقدّم ذكرى عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو براى رحمت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 2،8،9،11،15،18

2 _ عالمان ژرفنگر ، خواهان رحمتى ويژه از پروردگار هستند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا ... وهب لنا من لدنك رحمة

8 _ عالمان ژرفنگر ، به ربوبيّت الهى و افاضه هدايت و رحمت از ناحيه او ، اذعان دارند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا ... من لدنك رحمة

9 _ عالمان ژرفنگر بيمناك از ابتلاى به انحراف ، و اميدوار به رحمت و حفظ هدايت از جانب پروردگار

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا

لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من ل

11 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى هدايت و رحمت و حفظ بندگان از انحراف

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

15 _ دوام هدايت ، رحمت خاص خداوند است . *

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة

بنابراينكه جمله {و هب لنا . .. }، تفسير جمله {لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا} باشد.

18 _ عالمان ژرفنگر خواستار رحمتى از خداوند ، كه فراتر از هدايت و استمرار آن است .

ربّنا لا تزغ قلوبنا . .. و هب لنا من لدنك رحمة

بنابراينكه جمله {وهب لنا . .. }، تفسير جمله سابق نباشد; و چون پس از نعمت هدايت درخواست شده، نشانه برترى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 2،3

2 _ محروميّت از رحمت و هدايت خداوند ، موجب گرفتارى در آخرت

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب . .. رحمة ... ربّنا انّك جامع النّاس

جمله {ربّنا انّك جامع النّاس} كه اقرار به قيامت است، به منزله علت درخواستى است كه در آيه قبل بيان شده.

3 _ اعتقاد به قيامت ، زمينه احساس نياز انسان به رحمت و هدايت الهى

ربّنا لا تزغ قلوبنا . .. ربّنا انّك جامع الناس

بنابراينكه {ربّنا انك جامع الناس}، بيانگر علّت طلب رحمت و استمرار هدايت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 1

1 _ كافران به جاى تكيه بر رحمت الهى ، بر مال و اولاد خويش متّكى هستند .

ربّنا

. .. هب لنا من لدنك رحمة ... انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1،2،3،4

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

2 _ برخوردارى از رحمت خداوند ، در گرو مشيت اوست .

يختص برحمته من يشاء

3 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، مشمول رحمت خاص الهى

قل ان الفضل بيد الله . .. يختص برحمته من يشاء

بنابراينكه مراد از فضل الهى، نبوت و برگزيدن پيامبر (ص) باشد.

4 _ رحمت خاص خداوند ، برخاسته از فضل عظيم اوست .

يختص برحمته من يشاء و الله ذو الفضل العظيم

جمله {و الله ذوالفضل} علت براى جمله {يختص برحمته} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 23

23 _ نظر خداوند به مردم در قيامت ، رحمت او به آنان است .

و لا ينظر اليهم

اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه {و لا ينظر اليهم يوم القيمة}، فرمود: فنظره اليهم رحمة منه لهم.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 265، ح 5 ; تفسير برهان، ج 1، ص 293، ح 13.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 8

8 _ غفران و رحمت الهى ، دليل پذيرش توبه مرتدّ و آمرزش

گناه او

الا الذين تابوا . .. فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 1،2،4،5

1 _ روسفيدان در قيامت ، غرق در رحمت جاودانه الهى

و اما الذين ابيضّت وجوهُهم ففى رحمة اللّه هم فيها خالدون

2 _ اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ...

به مقتضاى ارتباط اين آيه و آيات پيشين، روسفيدى مى تواند نتيجه اعمال نيك ياد شده در آيات قبل باشد.

4 _ تمسك كنندگان به ريسمان الهى و دعوت گران به خير ، امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، روسفيدان در قيامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ... اما الذين ابيضّت

مستفاد از ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل.

5 _ تداوم بر ايمان ، موجب روسفيدى و جاودانگى در رحمت الهى

اكفرتم بعد ايمانكم . .. اما الذين ابيضّت وجوههم

علت سيه رويى به مقتضاى {اكفرتم بعد ايمانكم}، ارتداد است. و به قرينه مقابله، علت روسفيدى، تداوم بر ايمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 5

5 _ عذاب سيه رويان ( اهل كفر ) و استغراق سفيدرويان در رحمت الهى ، از آيات بحق خداوند

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون . .. ففى رحمة اللّه ... تلك ايات اللّه

بنابراينكه مشاراليه {تلك}، مطالب مذكور

در دو آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 5،6،7،9

5 _ خداوند ، آمرزنده پيكارگران شهيد كارزار احد و بخشاينده رحمت هاى خويش به آنان

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

چون آيه مورد بحث در ضمن آياتى آمده كه مسائل نبرد احد را مطرح مى كرد، مى تواند اشاره مستقيم به شهيدان جنگ احد داشته باشد.

6 _ آمرزش گناهان آدمى از سوى خداوند ، زمينه بهره مندى او از رحمت خاصّ الهى

لمغفرة من اللّه و رحمة

چون در آيه شريفه {مغفرة} مقدّم بر {رحمة} شده، مى توان نتيجه گرفت كه آمرزش گناهان مقدّمه اى براى دريافت رحمت خاص الهى است.

7 _ آمرزش و رحمت الهى ، داراى ارزش برتر از تمامى ثروت هاى به دست آمده و امكانات دنيوى

لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

9 _ ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 2،5

2 _ رحمت الهى ، تنها سرچشمه نرمى و مداراى پيامبر ( ص ) با مردم

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

تقديم {بما رحمة} بر متعلقش (لنتَ)، دلالت بر حصر دارد.

5 _ خُلق و خوى خوش و مداراى با مردم ، برخاسته از رحمت الهى

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 4

4 _ خردمندان ، رنج دورى از رحمت خداوند و خوارى از سوى او را سخت تر از آتش دوزخ مى دانند .

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

جمله شرطيه {من تدخل النّار فقد اخزيته}، علّت براى جمله {فقنا عذاب النّار} است، و بيانگر اين معناست كه آنچه به نظر {اولى الالباب} دردآور است و قابل تحمّل نيست، خوارى و خذلان دوزخيان به دست خداوند است ; نه سوختن در آتش جهنّم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 12،13

12 _ سقوط كيفر و پذيرش توبه گناهكاران و مرتكبين فحشا از سوى خداوند ، جلوه توبه پذيرى و رحمت او

و الّذان يأتيانها منكم . .. اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

13 _ توبه پذيرى خداوند ، پرتوى از رحمت او

اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

وصف {رحيماً} مى تواند تعليل براى {توّاباً} باشد ; يعنى چون رحيم است، توبه پذير مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 18

18 _ حكم خداوند

به صحت ازدواج با دو خواهر و نيز با محارم تا پيش از بيان حرمت آن ، جلوه اى از رحمت او نسبت به بندگان

و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف انّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 35،37

35 _ تجويز ازدواج با كنيزان ، مظهرى از غفران و رحمت الهى

و من لم يستطع منكم . .. فمن منا ملكت ايمانكم ... و اللّه غفور رحيم

37 _ رحمت الهى ، منشأ غفران وى *

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 7

7 _ خداوند ، خواهان بازگشت به بندگان خود ، با رحمت خويش

و يريد اللّه ليبيّن لكم . .. و يتوب عليكم

ظاهراً مراد از بازگشت خداوند به بندگان، افاضه رحمت و مغفرت بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 1

1 _ خداوند خواهان بازگشت بندگان خود با رحمت خويش

و اللّه يريد ان يتوب عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 15،16

15 _ احكام و مقررات اقتصادى و اجتماعى اسلام ، پرتويى از رحمت خداوند

لا تاكلوا . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

16 _ نبود مفاسد اقتصادى و اجتماعى در يك جامعه ، نشانه برخوردارى آن جامعه از رحمت خداوند *

لا تاكلوا اموالكم . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 30 - 9

9 _ عذاب ستمگران و تجاوزكاران ، در راستاى رحمت الهى *

انّ اللّه كان بكم رحيماً. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

عذاب ستمگران پس از بيان رحمت مطلق الهى، اشاره به اين است كه عذابهاى الهى، جلوه اى از رحمت او بر انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 20

20 _ توبه و استغفار ، زمينه درك و احساس توّابيت و رحيميّت خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله {لوجدوا اللّه} به اين معناست كه آدمى پس از توبه خود، متوجّه مى شود كه خداوند گناهانش را آمرزيده و گويا در خود احساس سبك شدن از گناه را مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 15،19

15 _ فضل و رحمت الهى ، مانع از تأثير اخبار و شايعات گمراه كننده در ميان مسلمانان

لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الّا قليلا

19 _ پيامبر ( ص ) و اولواالامر ، جلوه فضل و رحمت الهى

و لو ردّوه الى الرّسول و الى اولى الامر منهم . .. و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمت

برخى برآنند كه مصداق مورد نظر براى فضل و رحمت خدا در آيه مورد بحث، رسول خدا و ولى امر مى باشد. غزوه بدر صغرا، كه زمينه نزول اين آيات است، مؤيد اين معنا مى باشد ; زيرا رسول خدا با تصميم قاطع خويش براى حضور در آن پيكار، مانع تخلف بسيارى از مسلمانان از آن

نبرد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 3

3 _ آمرزش و رحمت خاص خداوند نسبت به مجاهدان ، اجر بزرگ آنان

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه و مغفرة و رحمة

{مغفرة} و {رحمة}، عطف بيان براى {اجراً عظيماً} است. و نكره آوردن كلمه {مغفرة} و {رحمة} دلالت بر مغفرت و رحمتى خاص دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 18

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 6،8

6 _ توجه به غفران و رحمت الهى ، زمينه و انگيزه اى براى توبه و بازگشت گناهكاران به سوى خدا

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

8 _ گناهكار ، با توبه و استغفار ، آمرزش و رحمت الهى را درك و احساس مى كند .

و من يعمل سوءاً . .. ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

كلمه {يجد}، از مصدر وجدان به معناى دريافتن و احساس كردن است; يعنى در وجود خود رحمت و مغفرت الهى را درك مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 2،6،10

2 _ فضل و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) ، موجب مصونيت وى از خطا و لغزش

و لولا

فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

10 _ قرآن و حكمت فرو فرستاده شده بر رسول خدا ( ص ) و الهامات مستقيم به او ، رحمت و فضل عظيم الهى بر آن حضرت

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته . .. و كان فضل اللّه عليك عظيماً

ظاهراً كتاب و حكمت و علوم پيامبر(ص) كه در جمله {و انزل اللّه عليك . ..} آمده، مصداقى از فضل و رحمت خاص خداوند است كه در جمله {لولا فضل اللّه ...} بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 1،4

1 _ شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

4 _ دورى شيطان از رحمت الهى ، خاستگاه تصميم او بر اغواى بندگان خدا

لعنه اللّه و قال لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 14

14 _ رحمت خداوند ، سرچشمه غفران اوست .

فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 8،9

8 _ خداوند ، داراى فضل و رحمت بى كران

يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

در برداشت فوق، متعلق {واسعا}، رحمت و فضل گرفته شده است. يعنى {واسعا رحمته و فضله}.

9 _ اعتقاد به فضل و

رحمت الهى ، زمينه ساز اقدام به طلاق ، براى رهايى از بن بست زندگى اصلاح ناپذير

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 8،9

8 _ پاداش دهى خداوند به بندگان خويش ، پرتويى از غفران و رحمت اوست .

أولئك سوف يؤتيهم أجورهم و كان اللّه غفوراً رحيماً

9 _ غفران و آمرزش خداوند نسبت به مؤمنان ، تجلى رحمت اوست . *

و الذين ءامنوا باللّه و رسله . .. و كان اللّه غفوراً رحيماً

وصف {رحيماً}، مى تواند اشاره به منشأ غفران الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 2،4،13

2 _ ايمان به خداوند و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص ) موجب برخوردارى از رحمت و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل

بدان احتمال كه ضمير در {به} به {برهن} (پيامبر(ص)) و {نور} (قرآن)در آيه قبل برگردد.

4 _ بهشت ، مظهر رحمت الهى

فسيدخلهم فى رحمة منه

بنابر اينكه پاداشهاى ذكر شده، پاداشهاى اخروى باشد ; بر اين مبنا {رحمت}، به قرينه واژه {دخول} و {فى} بهشت خواهد بود.

13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً

معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 49،50

49 _

تسهيل تكاليف بر بندگان از سوى خداوند ، برخاسته از مغفرت و رحمت واسعه اوست .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

50 _ حليت محرمات در حال اضطرار ، پرتويى از رحمت خداوند بر بندگان

فمن اضطر . .. فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 11

11 _ مغفرت و آمرزندگى خداوند همواره قرين رحمت و مهر اوست .

إنّ اللّه غفور رحيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {رحيم} صفت براى {غفور} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 10

10 _ پذيرش توبه ستمكاران ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 10

10 _ عذاب گنهكاران ، مظهر عزت و حكمت خداوند و آمرزش توبه كاران ، جلوه غفران و رحمت او

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

چنانچه {يعذب . .. و يغفر} اشاره به آيات پيشين داشته باشد. بيان عزت و حكمت خداوند پس از {فاقطعوا} و ذكر غفران و رحمت او پس از {فان اللّه يتوب عليه} در آن آيات، حاكى از برداشت مذكور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 23

23 _ دشمنى و كينه توزى يهود با يكديگر از پيامد هاى گرفتارى آنان به لعنت خدا و دورى از رحمت او

و لعنوا بما قالوا

. .. و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

جمله {و القينا . ..} مى تواند بيان پيامدى ديگر براى {لعنوا بما قالوا} باشد ; يعنى گرفتارى به لعنت الهى علاوه بر افزايش كفر و طغيان يهوديان، مايه گرفتارى آنان به دشمنى و كينه توزى با يكديگر نيز گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 15

15 _ تفكر و بينش صحيح پرتويى از رحمت الهى

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

در برداشت فوق توبه خداوند بر بنى اسرائيل به معناى گسترش رحمت الهى بر آنان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6،8

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 6،8،11،12

6 _ نجات از عقاب شديد الهى تنها در پرتو مغفرت و رحمت الهى ميسر است .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

8 _ پاسدارى از حرمت كعبه و ماه هاى حرام عامل بهره

مندى از مغفرت و رحمت الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

آيه قبل نشان دهنده مصاديقى است كه از مغفرت و رحمت الهى بهره مند مى شوند و ازجمله آنان كسانى هستند كه حرمت كعبه و ماههاى حرام را پاس مى دارند. در برداشتهاى بعدى ديگر مصاديق آن منعكس خواهد شد.

11 _ انسان بايد همواره بيمناك از گناهان خويش و اميدوار به رحمت و مغفرت الهى باشد .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

12 _ شكنندگان حرمت كعبه و ماه هاى حرام و اعراض كنندگان از حكم قربانى نبايد از رحمت و مغفرت الهى مأيوس باشند .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 7،8،9،14

7 _ خداوند افاضه رحمت بر تمامى موجودات را بر خويش فرض و لازم كرده است.

كتب على نفسه الرحمة

از معانى {كتب}، ثبوت و وجوب و قضاى حتمى است. در آيه مورد بحث نيز ظاهراً همين معنى مورد نظر است.

8 _ آفرينش هستى و ديگر افعال خداوند بر پايه رحمت جهانشمول اوست.

لمن ما فى السموت . .. كتب على نفسه الرحمة

چون خداوند رحمت را بر خود واجب كرده، هر كارى از او صادر گردد جز رحمت نخواهد بود.

9 _ آفرينش موجودات در جهت برخوردارى آنها از رحمت خداوند

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه كتب على نفسه الرحمة

14 _ برخوردارى مردم از رحمت خداوند، از فلسفه هاى برپايى قيامت

كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم إلى يوم القيمة

لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 6،9،12،14

6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

9 _ مؤمنان با درك محضر و زيارت پيامبر(ص) سلام آن حضرت و پيام و رحمت خداوند را دريافت خواهند نمود. *

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

آمدن نزد پيامبر(ص)، كه مضمون جمله {إذا جاءك} است، ظاهراً اختصاصى به زمان حيات ظاهرى آن حضرت ندارد و شامل پس از آن نيز مى گردد. كلمه {زيارت} در برداشت فوق براى اشاره بدين نكته آورده شده است.

12 _ ابلاغ سلام و رحمت خداوند به مؤمنان به آيات او، از وظايف پيامبر(ص)

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

جمله {فقل سلام عليكم} داراى دو احتمال است: يكى اينكه {به آنان سلام كن} و دوم اينكه {سلام خداوند را به آنان برسان}. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

14 _ شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آيات، پرتويى از ربوبيت اوست.

يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 1،2،4

1 _ تنها پروردگار، بى نياز مطلق و داراى رحمت گسترده است.

و ربك الغنى ذو الرحمة

معرفه بودن مبتدا و خبر و داراى {ال} بودن {الغنى} مفيد حصر است.

2 _ رحمت فراگير خداوند به بندگان در اوج بى نيازى او از ايشان است.

و ربك الغنى ذو الرحمة

4 _ فرستادن پيامبران و استقرار نظام عمل و جزا، در عين بى نيازى خداوند، جلوه اى از رحمت گسترده اوست.

لكل درجت ما عملوا . .. و ربك الغنى ذو الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 19

19 _ جعل احكام ثانوى (رفع حرمت در حال اضطرار) جلوه اى از مغفرت و رحمت الهى است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 9

9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وى را تنها عامل نجات خويش از زيانكارى دانستند.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 9،10

9 _ قرآن ، گنجينه اى از رحمت هاى ويژه الهى براى مؤمنان به آن

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

10 _ قرآن ، جلوه اى از علم و هدايت و رحمت بيكران خداوند

فصلنه على علم هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 6،7

6 _ رحمت خدا همواره به نيكوكاران نزديك است .

إن رحمت

اللّه قريب من المحسنين

7 _ نيكوكاران مستعد دريافت رحمت الهى هستند .

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 3

3 _ باران ، رحمتى از جانب خداوند است .

بشراً بين يدى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 6

6 _ موجودات ، داراى قابليت هاى متفاوت در بهره گيرى از رحمت الهى

بين يدى رحمته . .. و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 5

5 _ شمول رحمت خدا بر بندگان و آمرزش گناه آنان جلوه اى از ربوبيت خداوند بر بندگان است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 22

22 _ آمرزش گناه خطاكاران و گسترانيدن رحمت بر ايشان ، از شؤون ولايت و سرپرستى خداوند بر بندگان خويش است .

أنت ولينا فاغفرلنا و ارحمنا

تفريع جمله {اغفر لنا و . .. } بر {أنت ولينا} به وسيله حرف فاء، حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 16

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 9

9 _ پيامبر

( ص ) ، مأمور ابلاغ رحمت و مغفرت الهى نسبت به كافران تنبّه يافته

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {إن ينتهوا} كفر باشد يعنى اگر از كفر دست كشيدند . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 12

12 _ مغفرت الهى پرتوى از رحمت اوست .

إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 12

12 _ آمرزش گناه ستيزه جويان عليه دين ، پس از گرايش آنان به اسلام ، جلوه اى از مغفرت و رحمت خدا نسبت به انسانهاست .

و يغفر لكم و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 19

19 _ آمرزش الهى ، آميخته با رحمت و مهربانى است .

إن اللّه غفور رحيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {رحيم} صفت {غفور} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 9

9 _ برخوردارى از رحمت و رضوان الهى و بهشت سرشار از نعمتِ زوال ناپذير ، نمودى از رستگارى انسان است .

و أولئك هم الفائزون. يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت لهم فيها نعيم مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 16

16 _ توبه پذيرىِ آميخته به رحمت گسترده ، تنها از آن خداست .

إن اللّه هو التواب الرحيم

خبر محلى به الف و لام جنس (التواب الرحيم) مفيد

حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 6

6 _ بنى اسرائيل ، خواهان هجرت از سرزمين مصر به سرزمين ديگر بودند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 5

5_ هيچ چيز و هيچ كس ، جز خداوند رحمان ، توانا بر نجات افراد از حادثه طوفان نوح نبود .

قال لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ظاهر جمله {لاعاصم . ..} اين است كه {من رحم} استثنا از {لاعاصم} باشد. در اين صورت بايد گفت: مراد از {من رحم} رحم كننده ، يعنى خداوند است نه كسى كه مورد رحمت قرار مى گيرد; يعنى: لاعاصم ... الا الراحم و هو الله.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 11

11_ مغفرت و رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيت اوست .

قال رب . .. و إلاّ تغفر لى و ترحمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 7

7_ اهل ايمان ، شايسته برخوردارشدن از رحمت الهى اند .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 5،6

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

6_ فرزند صالح ، رحمت و بركت خداوند است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت

الله و برك_ته عليكم أهل البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 12

12_ مغفرت و رحمت خداوند بر بندگان ، پرتوى از ربوبيت او بر ايشان است .

إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 4

4- غفران خداوند ، آميخته با رحمت و مهربانى اوست .

أنا الغفور الرحيم

برداشت فوق بنابراين نكته است كه {الرحيم} صفت براى {الغفور} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 5

5- فرزنددار شدن ، رحمتى است الهى .

نبشرك بغل_م . .. و من يقنط من رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند ، جلوه اى از مقام ربوبيت اوست .

إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 18

18- خداوند ، داراى غفران و رحمت گسترده است .

فإن الله غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 10

10- خداوند ، داراى بخشش و رحمت گسترده است .

إن ربّك . .. لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 5

5- رحمت خداوند ، جلوه ربوبيت اوست .

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 12

12- مؤمنان ،

بايد امكانات و نعمت هاى دنيوى را رحمتى از جانب خدا بدانند .

و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

توصيه به پيامبر(ص) (و يا مؤمنان) براى برخورد شايسته با مستمندان در صورت عدم امكان كمك به آنها با تعبير {ابتغاء رحمة من ربك ترجوها} مى تواند إشعار به اين نكته داشته باشد كه مؤمنان بايد به خدادادى بودن امكانات توجه داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 9،11

9- خداوند ، به انسان ها مهرورز و رحيم است .

إنه كان بكم رحيمًا

11- ربوبيت خداوند به انسان ها ، آميخته با رحمتى گسترده و فراگير است .

ربّكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 7

7- ربوبيت الهى نسبت به پيامبر ( ص ) ، ربوبيتى آميخته با رحمت است .

إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 7،8

7- رحمت پروردگار ، داراى خزاينى عظيم و گسترده

خزائن رحمة ربّى

8- ربوبيت الهى ، آميخته به رحمت است .

رحمة ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 1،2

1- خداوند ، بسيار آمرزنده و داراى رحمت گسترده است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة

{غفور} صيغه مبالغه است و حرف {ال} در {الرحمة} بر كمال (استغراق صفات) دلالت دارد، بنابراين، {ذوالرحمة} يعنى {مالكِ رحمتِ كامل} و اين، حاكى از گستردگى رحمت الهى است.

2- غفران و رحمت خداوند ، جلوه هايى از مقام ربوبيّت او است .

و

ربّك الغفور ذوالرحمة

{الغفور} مى تواند خبر و يا صفت براى {ربّك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 15

15- رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 5

5- ربوبيّت الهى ، آميخته به رحمت او است .

رحمة من ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 6

6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 4

4 - حاكميت و اصالت رحمت الهى در نظام آفرينش

الرحم_ن على العرش استوى

گزينش عنوان رحمن، هنگام توصيف خداوند به فرمان رواى جهان، گوياى اين نكته است كه تدبير امور جهان براساس رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 12

12- التجاى انسان به صفت رحمت الهى ، به هنگام درخواست نياز و نيايش از آداب دعا است .

و أيّوب إذ نادى . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 1،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، از رحمت خاص الهى برخوردار بودند .

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا

از اختصاص به ذكر

يافتن اسماعيل، ادريس و ذاالكفل(ع) به بهره مند شدن از رحمت الهى، برداشت يادشده به دست مى آيد; زيرا رحمت خداوند شامل همه موجودات است و همه به نحوى از رحمت خداوند بهره مندند.

3- صبر ، زمينه بهره مندى انسان از رحمت خاص الهى است .

من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 3

3- مجموعه تعاليم اسلام ، براساس رحمت و مهربانى ويژه خداوند به انسان است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 9

9 - التجا به ربوبيت الهى و بر شمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش است .

يقولون ربّنا . .. و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 8

8 - خدا ، بهترين رحمت كنندگان و مهربانان است .

و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 18

18 - غفران و رحمت الهى ، محبوب و مطلوب همه اهل ايمان

ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

برداشت ياد شده، بر اين اساس است

كه استفهام در {ألا تحبّون} تقريرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6،7

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 5

5 - عزت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

در كلمه {الرحيم} دو تركيب احتمال مى رود 1_ خبر دوّم 2_ صفت براى {العزيز} برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 6

6 - پيامبران ، واسطه وصول فيض و رحمت خدا به خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 3

3 - پيامبران الهى ، واسطه وصول فيض و رحمت خاص خداوند به پيروانشان

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

تصريح به نام موسى(ع) و ذكر آن پيش از پيروان وى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 3

3 -

عزّت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد، نه خبر دوم آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 3

3 - عزّت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رحيم} صفت {عزيز} باشد; نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 3،4

3 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

از اين كه نوح(ع)، مستقل از پيروانش و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

4 - ايمان به خدا و همراهى با پيامبران ، مايه نجات و بهره مندى از لطف و رحمت الهى

و نجّنى و من معى من المؤمنين . فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 3،5

3 - عزت خدا ( قدرت شكست ناپذير او ) ، آميخته با رحمت و مهربانى

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رحيم} صفت {عزيز} باشد و نه خبر دوم.

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول رحمت و لطف وى بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى او .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز

الرحيم

يادكرد سرگذشت قوم نوح، از يكسو تسلى خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى بود به مشركان كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده; نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 3

3 - عزت خدا ( قدرت قاهر و شكست ناپذير او ) ، آميخته به رحمت و مهربانى او با مردمان است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد و نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 3

3 - عزت خداوند ، آميخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت براى {العزيز} باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 4

4 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

ربّ نجّنى و أهلى . .. فنجّين_ه و أهله أجمعين

از اين كه لوط(ع)، مستقل از كسان خود و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 3

3 - عزت خداوند ( قدرت قاهر و شكست ناپذير الهى ) ، آميخته با رحمت و مهر

او به مردمان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 3

3 - عزت ( قدرت قاهر و شكست ناپذير ) خدا ، آميخته با رحمت و مهربانى است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت براى {العزيز} باشد; نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 7،8

7 - توبه و نيكى پس از گناه و ظلم ، موجب بهره مندى از رحمت و غفران الهى

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

8 - ظالمان و گنه كارانِ غافل از جبران بدى هاى خويش ، از بخشش و رحمت خداوند محروم اند .

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

از اين كه خداوند، تنها به توبه كنندگان و جبران كنندگان بدى هاى خويش، نويد غفران و رحمت داده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 6

6 - نقش مؤثر توبه و استغفار در جلب رحمت الهى

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 3،6،10

3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى براى هدايت آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل

على الناس

همان طور كه در آيه پيش گفته شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.

6 - بيشتر مردم گرفتار ناسپاسى نسبت به خدا ، على رغم فضل و رحمت او بر آنان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى هاى مردم زمينه ساز عذاب

و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان

و إنّه لهدًى و رحمة

از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - روم - 30 - 33 - 10

10 - دعاى خالصانه ، زمينه ساز برخوردارى انسان از رحمت الهى است .

دعوا ربّهم منيبين إليه ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 2،13

2 - خداوند ، سرمنشأ نعمت هايى است كه انسان ها دارند .

و إذا أذقنا الناس رحمة

13 - نااميد شدن از رحمت خدا ، به هنگام ابتلا به سختى ها ، به رغم مشاهده رحمت او ، امرى غير منتظره است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة ... إذا هم يقنطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 5

5 - باران ، رحمت الهى براى بندگان است .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم من رحمته

مراد از {رحمت} به قرينه {يرسل} و {مبشّرات} و {يذيق} باران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 12

12 - بازآفرينى انسان ها در قيامت ، ناشى از رحمت خداوند است .

إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتهاإنّ ذلك لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 8

8 - عزت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت او است .

العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 18

18 - غفران و آمرزندگى خداوند ، آميخته با مهربانى و شفقت او است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

{رحيماً} در صورتى

كه صفت براى {غفوراً} باشد، بيان كننده نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 17 - 4

4 - در صورت تصميم خداوند به اعطاى رحمت به كسى ، هيچ قدرتى توان جلوگيرى از آن را ندارد .

من ذا الذى يعصمكم من اللّه . .. أو أراد بكم رحمة

براى اين كه {أراد بكم رحمة} با {من ذا الذى يعصمكم من اللّه} قابل جمع گردد، بايد كلامى در تقدير باشد و آن مى تواند چنين باشد: {من ذا الذى يصيبكم سوءاً إن أراد اللّه بكم رحمة}; يعنى: {چه كسى مى تواند به شما بدى برساند، اگر خداوند براى شما رحمت بخواهد؟}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 33

33 - آمرزندگى خداوند ، همراه مهر و شفقت است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 3،12

3 - پيامبر ( ص ) همواره ، مشمول رحمت خداوند است .

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ

با توجه به معناى {صلاة} كه دعا است، دعاى خداوند بر پيامبر(ص) طبق نظر مفسران بسيارى، رحمت فرستادن بر او است.

12 - { عن ابن أبى حمزة عن أبيه قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { إنّ اللّه و ملائكته يصلّون على النبىّ يا أيّها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً } فقال : الصلاة من اللّه عزّوجلّ رحمة و من الملائكة تزكية و من الناس دعاء . . . ;

على بن ابوحمزه، از پدرش،

روايت كرده كه: از امام صادق(ع) از اين سخن خداوند عزّوجلّ {إنّ اللّه و ملائكته يصلّون. ..} پرسيدم، فرمود: صلوات خداوند، همان رحمت و صلوات ملائكه به پاكى ياد كردن و صلوات مردم دعا است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 3

3 - آزار دادن پيامبر ( ص ) ، درپى دارنده محروميت از رحمت خداوند است .

إنّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الأخرة

{لعن} در لغت، به معناى {طرد و دور كردن از روى غضب و ناراحتى} است. لعن خدا در دنيا، به معناى بريده شدن از قبول رحمت الهى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 17

17 - آمرزگارى خداوند ، با رحمت و شفقت همراه است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 13

13 - آمرزشگرى خداوند با مهربانى و رحمت همراه است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 1

1 - گنجينه هاى رحمت پروردگار نزد احدى نيست .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

{خزانة} (مفرد {خزائن}) به معناى گنجينه است. {أم} نيز منقطعه بوده و به معناى {بل} و متضمن معناى همزه استفهام (از نوع استفهام انكارى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 7

7 - قدرت گسترده و اراده مطلق خداوند ، در رساندن سود و زيان

و رحمت و نعمت به انسان ها

قل أفرءيتم . .. إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خدا و بسته به لطف و رحمت او است .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 11

11 - ربوبيت الهى ، مقتضى رحمت و علم گسترده به همه چيز است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 5

5 - رهايى از ناراحتى هاى روز قيامت و بهره مندى از رحمت خداوند ، نشانه رستگارى و كاميابى است .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته و ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 4

4- كتاب آسمانى موسى ( تورات ) ، سرمشق زندگى و تبلور رحمت الهى براى بنى اسرائيل

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

با توجه به اين كه كتاب موسى براى بنى اسرائيل و هدايت آنان نازل شده است، قيد {إماماً و رحمة} نيز نظر به پيشوايى و رحمت در مورد آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 8،9

8 - قدرت خداوند ، همراه با غفران و رحمت است .

و

اللّه قدير و اللّه غفور رحيم

9 - بخشايش و رحمت الهى نسبت به خلق ، در اوج قدرت و توانمندى او بر مجازات گنه كاران و عنادورزان

و اللّه قدير و اللّه غفور رحيم

تقدم {قدير} بر صفت {غفور رحيم}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 20

20 - عزت و اقتدار خداوند ، توأم با رحمت و لطف او است .

و هو العزيز الغفور

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {غفور} صفت براى عزيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 2

2 - دين و تعاليم قرآن ، رحمت الهى براى انسان ها

يدخل من يشاء فى رحمته

مفسران براى {رحمت} در اين آيه، دو مصداق ذكر كرده اند: 1. دين و پيمودن راه خدا (به قرينه {من اتّخذ إلى ربّه سبيلاً}); 2. بهشت (به قرينه بخش آخر اين آيه كه عذاب دوزخ در آن مطرح شده است). گفتنى است، برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

رحمت خدا بر انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _

كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

رحمت خدا بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

رحمت خدا بر مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

رحمت خدا در قيامت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 4

4- جلوه و ظهور غفران و رحمت گسترده الهى در قيامت

إن ربّك . .. لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {يوم} ظرف براى {لغفور رحيم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 2

2- رحمت خداوند ، تنها تكيه گاه و نقطه اميد براى انسان در قيامت

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

رحمت خلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 8

8 _ بهشت و مواهب آن از برترين جلوه هاى رحمت خداوند

لاينالهم اللّه برحمة ادخلوا الجنة

رحمت در تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 9

9 - تدبير امور آسمان ها و زمين و موجودات بين آنها از سوى خداوند ، بر پايه رحمت و عطوفت است .

لايملكون منه خطابًا

توصيف {ربّ} به {رحمان}، حاكى از نقش رحمت در تدبير نظام هستى است.

رحمت در شفابخشى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 8

8- شفابخشى قرآن نسبت به بيمارى هاى روحى ، فكرى و اخلاقى توأم با رحمت ، شفقت و مهربانى است .

و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين

ذكر دو صفت {شفاء} و {رحمت} براى قرآن، در كنار يكديگر، مى تواند مشعر به معناى ياد شده باشد.

رحمت دنيوى خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 11

11 _ دنيا ظرف رحمت عام و گسترده خداوند و آخرت جايگاه تحقق رحمت خاص اوست . *

رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

جمله {رحمتى وسعت . .. } جواب موسى(ع) است كه براى خود و پيروانش سعادت دنيا و آخرت را درخواست كرد. بنابراين به قرينه {سين} در {سأكتب} مى توان گفت {سأكتبها} براى آخرت و {رحمتى} براى دنياست.

رحمت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 3

3 - نامه سليمان ، پيامدار رحمت و مهر و نشانگر قدرت و قهر

بسم اللّه الرحم_ن الرحيم . ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

آوردن اوصاف {رحمان} و {رحيم} در سرآغاز نامه، پيامدار رحمت و لحن قاطع و آمرانه متن آن، بيانگر قدرت است.

رحمت عام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 5،7

5 - همه موجودات و مخلوقات ، بهره مند از رحمت گسترده الهى هستند .

بسم اللّه الرحمن

كلمه {رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت رحمت و گستردگى آن دارد.

7 - رحمت گسترده خداوند و مهربانى او به بندگان ، دليل لزوم انجام كار ها با نام او

بسم اللّه الرحمن الرحيم

توصيف {اللّه} به رحمان و رحيم پس از اشاره به لزوم انجام كارها با نام خدا، گوياى حكمت اين دستور است ; يعنى، چون خدا رحمان و رحيم است، كارها را با نام او آغاز كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 -

3 - 1،2

1 - خداوند رحمان ( داراى رحمت گسترده ) و رحيم ( مهربان ) است .

الرحمن الرحيم

2 - همه موجودات برخوردار از رحمت گسترده خداوند هستند .

الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 6

6- همه انسان ها ، حتى روى گردانان از پروردگار ، مشمول رحمت الهى اند .

قل من يكلؤكم . .. بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

رحمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 12،13

12- حضرت عيسى ( ع ) ، تبلور رحمتى بزرگ از جانب خداوند براى مردم

و لنجعله . .. و رحمة منّا

به قرينه عطف {رحمة} بر {آية للناس} مراد رحمت بر مردم است.

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 9

9 - عيسى ( ع ) ، پيام آور رأفت و رحمت

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و

رحمة

رحمت فرزنددارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 5

5- فرزنددار شدن ، رحمتى است الهى .

نبشرك بغل_م . .. و من يقنط من رحمة ربّه

رحمت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 11

11 _ تنها مؤمنان به قرآن بهره مند از هدايت ها و رحمت هاى بيكران آن هستند .

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

با توجه به اينكه هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى همگان به رحمت ويژه الهى است، به نظر مى رسد {لقوم يؤمنون} اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه تنها مؤمنان از هدايتها و رحمتهاى ويژه بهره مند خواهند شد. گفتنى است مراد از {لقوم يؤمنون} به دليل فراز قبل، مؤمنان به قرآن مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 203 - 12،13

12 _ قرآن كتاب هدايت و مايه رحمت است .

هذا . .. هدى و رحمة

13 _ تنها اهل ايمان از هدايتگرى و رحمت آفرينى قرآن بهره مند مى شوند .

هذا . .. هدى و رحمة لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 57 - 4،6،7

4 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى نزول كتابى پندآموز ، شفابخش ، هدايتگر و رحمت بخش است .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدًى و رحمة

6 _ قرآن براى مؤمنان ، هدايت و رحمت است .

و هدًى و رحمة للمؤمنين

7 _ موضوعات مطرح شده در قرآن ،

در راستاى پندآموزى ، شفابخشى ، هدايتگرى و رحمت بخشى است .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. و رحمة للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 9

9- قرآن ، كتاب هدايت و رحمت براى مؤمنان است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 17

17- قرآن ، مايه هدايت ، رحمت و بشارت براى تسليم شوندگان در برابر حق است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 6

6- آيات قرآن ، رحمتى بزرگ از جانب خدا براى اهل ايمان است .

و ننزّل . .. رحمة للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 1،4،5

1 - قرآن ، كتاب هدايت و رحمت

و إنّه لهدًى و رحمة

4 - تنها مؤمنان و حق جويان ، زمينه دار بهره مندى از هدايتگرى ها و رحمت آفرينى هاى قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قيد {للمؤمنين} مى رساند كه ديگران شايستگى بهرهورى از قرآن را ندارند.

5 - روحيه لجاج و عناد ، مانع بهرهورى از هدايت و رحمت قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قرآن براى هدايت كافران و ساير اهل كتاب است و بى ترديد هدايتگرى هاى آن در بسيارى از آنان تأثير دارد. با توجه به اين نكته گفتنى است كه مراد از {مؤمنين} كسانى اند كه در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسليم اند و در يك كلمه روح حق پذيرى در آنان نمرده است و در مقابل آنان كسانى هستند كه در موضع لجاج و عناد قرار دارند و از حق مى گريزند و چه بسا با آن مى ستيزند. آيات بعد مؤيد همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 3

3 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن بر آن حضرت ، جلوه رحمت و مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ل_كن رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 11

11 - مؤمنان ، از رحمت و پندآموز بودن قرآن ، بهره مى برند .

إنّ فى ذلك لرحمة و ذكرى لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان

- 31 - 3 - 1،2،6

1 - قرآن كريم ، كتابى دربردارنده هدايت و رحمت است .

هدًى و رحمة للمحسنين

{هدًى} و{رحمة} حال براى {الكتاب} در آيه قبل است.

2 - قرآن ، كتاب هدايت و رحمت براى محسنان ( كسانى كه اعمال شايسته انجام مى دهند ) است .

هدًى و رحمة للمحسنين

از اين كه مراد از {محسنين} چه كسانى اند، چندين احتمال داده شده است: يكى از آن احتمال ها _ كه با لفظ هم سازگار است _ اين است: {كسانى كه اعمال شايسته انجام مى دهند}.

6 - بهره مندى محسنان از هدايت و رحمت قرآن ، افزون از ديگران است .

هدًى . .. للمحسنين

{محسنين} به قرينه آيه بعد _ كه در آن برپايى نماز و پرداخت صدقه و ايمان به آخرت، به عنوان اوصاف محسنان ذكر شده است _ كسانى اند كه ايمان دارند. بنابراين، هدايت قرآن نسبت به آنان، مى تواند ابتدايى نبوده و بلكه افزايشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 5 - 4

4 - قرآن ، كتابى پيروزمند ، شكست ناپذير و رحمت آفرين براى بشر

و القرءان . .. تنزيل العزيز الرحيم

نسبت دادن نزول قرآن به مقام عزت و رحمت خداوند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اين كتاب نيز عزّتمند و رحمت آفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 7

7 - سست باوران در حقانيت وحى و معارف دينى ، محروم از هدايت و رحمت قرآن

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

در صورتى كه {قوم يوقنون} نظر به كسانى داشته باشد

كه داراى يقين بالفعل هستند; از مفهوم آيه شريفه مطلب ياد شده استفاده مى شود.

رحمت كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 21

21- آيات الهى در قرآن و ديگر كتب آسمانى ، جلوه رحمت واسعه او است .

إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن

استناد {آيات} به {رحمن} گوياى برداشت ياد شده است. مضارع بودن {تتلى} دلالت دارد كه وصف {النبيّن} و {من هدينا واجتبينا} در هر زمان، چنين اقتضايى دارد; بنابراين {آيات الرحمن} شامل قرآن نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 6

6- كتاب هاى آسمانى ، پيامدار رحمت براى خلق و دربردارنده منافع حقيقى آنان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه قرآن نيز مانند تورات، امام و رحمت است و اين دو بعد، مخصوص به كتاب موسى نيست; بلكه ويژگى تمامى كتاب هاى آسمانى است.

رحمت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) ، جلوه اى از فضل و رحمت بى كران خدا بر مردم

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

به كار رفتن واژه {ربّ} _ به جاى هر اسم و صفتى ديگر _ و اضافه شدن آن به كاف _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ مى تواند از آن جهت باشد كه تربيت و پرورش شخصيتى چون پيامبر(ص) از سوى خدا، خود نمود بارزى از فضل گسترده او بر مردم است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 3

3 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن بر آن حضرت ، جلوه رحمت و مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ل_كن رحمة من ربّك

رحمت معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 6

6 - رحمت گسترده و پايدار ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى . .. هو الرحم_ن الرحيم

رحمت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 6

6 - مشركان عصر بعثت ، فرشتگان را موجوداتى شبيه خداوند در رحمت مى دانستند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به كلمه {رحمان} و {مثلاً}، مطلب بالا قابل برداشت است.

رحمت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 12

12 - { روى عن أميرالمؤمنين ( ع ) و عن ابى جعفر الباقر ( ع ) ان المراد برحمته هنا النبوة . . . ;

از اميرالمؤمنين و امام باقر(ع) درباره {رحمت} در آيه فوق روايت شده كه مراد نبوت است .

..}.

رحمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

زمينه اميدوارى به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 14

14- اميد به رحمت خداوند و ترس از عذابش ، مقتضاى ربوبيت اوست .

إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

زمينه جلب رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 10

10 - دعاى خالصانه ، زمينه ساز برخوردارى انسان از رحمت الهى است .

دعوا ربّهم منيبين إليه ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة

زمينه جلب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 14

14 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى ديگران ، زمينه ساز جلب غفران و رحمت الهى است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

زمينه رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 13

13 _ التجا به خداوند و پناه بردن به درگاه او ، زمينه جلب رحمت او و توفيق يافتن براى توبه

و ظنوا أن لا

ملجأ من اللّه إلا إليه ثم تاب عليهم ليتوبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 12

12_ آمرزيده شدن گناهان ، زمينه ساز شمول رحمت الهى است . *

إلاّ تغفر لى و ترحمنى

برداشت فوق، از تقديم مغفرت بر رحمت، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 13

13- برخوردارى از مغفرت و رحمت الهى ، نيازمند تلاش و مجاهدت خود انسانهاست .

للذين هاجروا . .. و صبروا إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 9

9- ربوبيت خداوند ، مقتضى غفران و رحمت گسترده نسبت به گناهكاران توبه كننده است .

إن ربّك للذين . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 5

5- مشيت خداوند در نزول رحمت يا عذاب بر بندگان ، مبتنى بر علم و آگاهى گسترده او بر احوال آنان است .

ربّكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 11

11- اقدام و حركت براى حفظ ايمان ، از زمينه هاى جلب رحمت الهى است .

إذ

أوى الفتية إلى الكهف فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 6

6- تقوا ( پرهيز از شرك در عقيده و عبادت ) ، عامل نزديكى انسان به خداوند و بهره بردن از رحمت گسترده او است .

يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 5

5- پاكى و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگى هاى قومش ، زمينه ساز برخوردارى او از رحمت خاص الهى

و لوطًا . .. نجّين_ه ... و أدخلن_ه فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 2،3،5،6،8

2- مقام صبر در اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، زمينه ساز بهره مندى آنان از رحمت ويژه الهى

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

3- صبر ، زمينه بهره مندى انسان از رحمت خاص الهى است .

من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

5- صالح و شايسته بودن اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهى

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم من الصالحين} تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بى كران خود قرارشان داديم.

6- عمل صالح ، وسيله جلب رحمت خاص الهى است .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

8- تأثير عمل صالح و رفتار شايسته پيامبران

در دستيابى آنان به رحمت خاص خداوندى و مقامات برتر

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 6

6 - ايمان در ميدان زندگى دنيوى ، زمينه ساز برخوردارى انسان از آمرزش و رحمت پروردگار

يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

تفريع جمله {اغفرلنا} بر {آمنّا} به وسيله {فاء}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 5

5 - پاكسازى روح از آلايش گناه ، زمينه ساز بهرهورى از رحمت خداوند

و قل ربّ اغفر و ارحم

تقديم لفظى {اغفر} بر {ارحم}، مى تواند اشاره به تقديم رتبى و معنوى آن نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 7

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 19

19 - دعا و استغفار پيامبر ( ص ) براى مردم ، در جلب غفران و رحمت الهى براى آنان و مورد عفو و آمرزش قرار گرفتن ايشان

و استغفر لهم اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

از توصيه خداوند به پيامبر(ص) كه براى مردم طلب مغفرت كند به دست مى آيد كه دعا و استغفار آن حضرت در آمرزش آنان نقش ويژه دارد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 7

7 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب غفران رحمت و فضل خداوند است .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان ا

تبديل {حسنات} افرادى كه داراى سه خصوصيت توبه، ايمان و عمل صالح باشند، حاكى از تفضل و رحمت خدا به چنين افرادى است و نيز گوياى اين حقيقت است كه آنچه موجب اين تفضل و رحمت شده است، سه خصوصيت ياد شده مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 6

6 - پيامبران ، واسطه وصول فيض و رحمت خدا به خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 3

3 - پيامبران الهى ، واسطه وصول فيض و رحمت خاص خداوند به پيروانشان

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

تصريح به نام موسى(ع) و ذكر آن پيش از پيروان وى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 4

4 - ايمان به خدا و همراهى با پيامبران ، مايه نجات و بهره مندى از لطف و رحمت الهى

و نجّنى و من معى من المؤمنين . فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 6

6 - نقش مؤثر توبه و استغفار در جلب رحمت الهى

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 4

4 - ايمان به خدا ، مايه جلب لطف و رحمت او

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما ... إنّهما من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 9

9 - دعا ، عامل رفع مشكلات و رنج هاى طاقت فرسا و باعث جلب رحمت و لطف الهى

إذ نادى ربّه . .. ه_ذا مغتسل بارد و شراب . و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 7

7 - نيايش به درگاه خداوند ، عامل جلب رحمت او و برطرف كننده گرفتارى ها است .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا

{تخويل} (مصدر {خول}) به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله {ثمّ إذا خوّلناه نعمة من_ّا} رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است كه پس از دعا و نيايش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 4

4 - انديشه در پديده هاى زمين ، عامل راه يابى انسان به توحيد و جلوه هاى رحمت حق

الرحم_ن . .. و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الحبّ ذوالعصف و الريحان

با توجه به اين كه اين آيات با صفت رحمانيت خداوند آغاز گرديده و در هر بخش جلوه اى از رحمت حق به انسان يادآورى شده، مى توان استفاده كرد كه برشمردن اين نمونه ها، براى

اين است كه آدمى با تأمل در آنها، به توحيد و رحمانيت خداوند پى ببرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 6

6 - تقرب به خداوند ، عامل بهره مندى از رحمت بى كران الهى و بهشت سرشار از نعمت

فأمّا إن كان من المقرّبين . فروح و ريحان و جنّت نعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 6

6 - دستيابى به دو بهره كافى از رحمت الهى ، وعده خدا به مؤمنانى است كه تقواپيشه كنند و از پيامبراكرم ( ص ) پيروى كامل نمايند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا . .. يؤتكم كفلين من رحمته

{كفل} (مفرد {كفلين}) به معناى حظ و بهره اى است كه كفايت مى كند (مفردات راغب). گفتنى است كه {يؤتكم...} جواب براى شرط مقدر مى باشد و تقدير آن چنين است: {إن تتّقوا و تؤمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته} (اگر تقوا پيشه كنيد و از رسول او تبعيت كامل نماييد، از رحمت خود به شما دو بهره كافى خواهد داد).

زمينه رحمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 7

7 - رعايت تقواى الهى و ايمان راستين به پيامبراكرم ( ص ) ( تبعيت كامل از آن حضرت ) ، موجب دسيابى انسان به رحمت گسترده الهى ; هم در دنيا و هم در آخرت

اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از دو بهره (كفلين) يكى بهره دنيوى و ديگرى بهره

اخروى باشد. ذكر اين نكته ضرورى است كه اضافه در {رحمته} تشريفيّه و بيانگر آن است كه رحمتى كه مؤمنان راستين در دنيا و آخرت از آن بهره مند مى شوند، رحمتى ويژه و گسترده است.

زمينه رحمت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 6

6 - همراهى ايمان با عمل صالح ، مايه برخوردارى از رحمت خداوند ، در آخرت

فأم_ّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 34 - 5

5 - توجه انسان به روز جزا ، زمينه ساز برخوردارى او در قيامت از رحمت خدا

و قيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

از مفهوم {ننساكم كما نسيتم} استفاده مى شود كه اگر انسان، قيامت را از ياد نبرد، مورد بى اعتنايى حق در آخرت قرار نخواهد گرفت.

زمينه رحمت بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 8

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

زمينه رحمت بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 3

3 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

از اين كه نوح(ع)، مستقل از پيروانش و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا

به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 4

4 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

ربّ نجّنى و أهلى . .. فنجّين_ه و أهله أجمعين

از اين كه لوط(ع)، مستقل از كسان خود و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

زمينه رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 106 - 7

7 _ استغفار ، زمينه اى براى جلب غفران و رحمت الهى

و استغفر اللّه إنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 11

11 _ آمرزش گناهان آدمى ، زمينه ساز شمول و جريان رحمت الهى بر وى

يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 3،5

3 _ تسليم شدن در برابر خداوند و دورى از شرك، زمينه برخوردارى از رحمت الهى است.

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

5 _ گزينش خداوند يگانه به ولايت و سرپرستى، زمينه شمول رحمت الهى بر آدمى است.

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 16

16 _ دعا به درگاه خدا نقش مؤثر براى جلب رحمت او دارد .

و اكتب لنا . .. فسأكتبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 99 - 10،12،17

10 _ انفاق ، از عوامل تقرب به خدا و جلب دعاى رسول ( ص ) و رحمت و غفران الهى

و يتخذ ما ينفق قربت . .. ألا إنها قربة لهم سيدخلهم ... غفور رحيم

12 _ دعاى پيامبر ( ص ) مايه تقرب انسان به خدا و زمينه ساز جلب رحمت و غفران الهى

و صلوت الرسول ألا إنها قربة . .. غفور رحيم

با توجه به اينكه ضمير {إنها} مى تواند به {صلوات} بازگردد، برداشت فوق به دست مى آيد.

17 _ انفاق هاى خالصانه مؤمنان ، زمينه آمرزش لغزش هاى گذشته شان و شمول رحمت گسترده الهى بر ايشان

سيدخلهم اللّه فى رحمته إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 2

2 _ اعتراف به گناه و انتقاد از خويش ، وسيله جلبِ غفران و رحمت الهى و از اركان توبه است .

و ءاخرون اعترفوا . .. عسى اللّه يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 13

13 _ پايدارى در طريق ايمان ، زمينه جلب رأفت و رحمت الهى

اتبعوه فى ساعة العسرة . .. إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 8

8_ وساطت و شفاعت پيامبران در نزد خداوند ، مؤثر در آمرزش بندگان و جلب رحمت او بر ايشان

سوف أستغفر لكم ربى

برداشت فوق بر اساس دومين احتمالى است كه در توضيح برداشت قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 19

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى، هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 9

9- تلاش گران در راه ايمان و توحيد و حفظ ارزش ها ، مشمول رحمت خاص خداوند ، خواهند شد .

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ ... ينشر لكم ربّكم من رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 7

7- عبوديّت و بندگى ويژه به درگاه خداوند ، زمينه برخوردارى از رحمت خاص وى است .

عبدًا من عبادنا ءاتينه رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 4

4- عبادت و بندگى به درگاه خدا وسيله جلب رحمت او است .

رحمت ربّك عبده

{عبده} مفعول است براى {رحمت}. تقديم آن بر نام زكريا و توصيف آن حضرت به عبوديت، اشاره به نقش آن در جلب رحمت هاى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى

ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنايت هاى مكرر خداوند درگذشته عمر ، زمينه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 2

2- هجرت از محيط شرك و استقامت در توحيد ، زمينه ساز بهره مندى انسان از رحمت و عنايت هاى ويژه خداوند

فلمّا أعتزلهم . .. و وهبنا لهم من رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 3

3- صالح و شايسته بودن حضرت لوط ( ع ) ، موجب بهره مندى او از رحمت ويژه خداوند

و أدخلن_ه فى رحمتنا إنّه من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه جمله {إنّه من الصالحين} تعليل براى جمله {و أدخلناه فى رحمتنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى رحمت بى كران و يارى بخشى بندگان است .

و ربّنا الرحم_ن المستعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 10

10 - ايمان مؤمنان ، زمينه ساز برخوردارى آنان از رحمت خداوندى است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا

قرار دادن اسم ظاهر {المؤمنين} به جاى

ضمير، مى تواند به نكته بالا اشعار داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 4

4 - ايمان به خداوند ، مايه جلب لطف و رحمت او

و نجّين_ه و أهله . .. إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 4

4 - ايمان به خدا ، مايه جلب لطف و رحمت او

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 4

4 - ايمان به خدا ، موجب لطف و رحمت او

و تركنا عليه فى الأخرين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 7

7 - نيايش خالصانه به درگاه خدا ، عامل جلب رحمت او و بر طرف كننده گرفتارى ها است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

{تخويل} (مصدر {خول}) به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله {إذا خوّله نعمة منه}، رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است كه پس از دعا و نيايش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 11

11 - شمول لطف و رحمت الهى ، نسبت به گنه كاران ، در صورت اقدام عملى آنان به جبران گناهان

قل للمخلّفين من الأعراب . ..

فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 25

25- برخوردارى جامعه از رحمت الهى ، در پرتو وجود مؤمنان راستين

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

خداوند، به سبب وجود مؤمنانى ناشناخته ميان مكيان، رحمت صلح را نصيب آنان گردانيد و عذاب جنگ را از آنان دور داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 11،12،14

11 - رعايت تقواى الهى ، هموار كننده راه بهره مندى از رحمت خداوند

و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

12 - برخوردارى از رحمت خدا ، در پرتو خدمت و رحمت انسان به بندگان مؤمن او *

فأصلحوا . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

از ارتباط {فأصلحوا. ..} با {لعلّكم ترحمون} مى توان اين تأثير متقابل را استفاده كرد; يعنى، رحمت بر مؤمنان و تلاش براى رفع اختلافات آنان، موجب جلب رحمت الهى نسبت به انسان است.

14 - حاكميت رحمت الهى بر جامعه ، منوط به خير خواهى آحاد مردم نسبت به يكديگر *

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

خطاب {لعلّكم ترحمون} عام است و به حاكميت رحمت الهى بر عموم جامعه نظر دارد و صدر آيه، حركت اصلاح آفرين افراد جامعه را شرط اين رحمت فراگير قلمداد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 2،3

2 - توجه تقواپيشگان به خدا و مسؤوليت هاى خود ، زمينه ساز جلب رحمت الهى

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

3 - بهره مندى از لطف

و رحمت خداوند ، منوط به شايستگى اعمال خود انسان

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

از ارتباط {فمنّ اللّه. ..} با {كنّا قبل...}، استفاده مى شود كه عمل خود انسان زمينه ساز بهرهورى او از رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 4

4 - اهميت عدالت اقتصادى ، در قوام جامعه و برخوردارى از رحمت الهى *

الرحم_ن . .. و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه قانون مندى نظام جهان و نيز رحمانيت خداوند بود _ بيانگر مطلب بالا باشد; يعنى، اگر قانون مندى شرط قوام هستى است و در پرتو اين قوانين، رحمت الهى شامل بشر شده، رعايت قوانين اقتصادى نيز شرط استوارى جامعه است و آنان در پرتو همين اصل از رحمت عام الهى (شكوفايى اقتصادى و رابطه صحيح اجتماعى) برخوردار خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 9

9 - برخوردار شدن از فضل و رحمت الهى ، انگيزه مهاجران مسلمان

للفقراء المه_جرين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 26

26 - روى آوردن به ايمان ، زمينه ساز آمرزش و رحمت الهى ، حتى نسبت به گناهان بزرگ

على أن لايشركن. .. و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

از صدر آيه شريفه استفاده مى شود كه چه بسا، برخى از روى آورندگان به ايمان،

در گذشته كفرآلود خويش مرتكب گناهان بزرگى شده بودند. از ذيل آن (إنّ اللّه غفور رحيم) نيز استفاده مى شود كه، آنان هم مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 9

9 - نقش اراده و خواست انسان ، در بهره مندى از رحمت خداوند و يا گرفتار شدن به عذاب الهى

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

از جمله {فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً} و عبارت {يدخل من يشاء. ..} استفاده مى شود كه بشر، داراى نوعى اراده و مشيت است. بر اين اساس مى توان گفت: همين امر در بهره مندى او از رحمت خداوند و يا گرفتار شدنش به عذاب الهى، تأثير خواهد گذاشت.

زمينه رحمت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 7

7 - رعايت تقواى الهى و ايمان راستين به پيامبراكرم ( ص ) ( تبعيت كامل از آن حضرت ) ، موجب دسيابى انسان به رحمت گسترده الهى ; هم در دنيا و هم در آخرت

اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از دو بهره (كفلين) يكى بهره دنيوى و ديگرى بهره اخروى باشد. ذكر اين نكته ضرورى است كه اضافه در {رحمته} تشريفيّه و بيانگر آن است كه رحمتى كه مؤمنان راستين در دنيا و آخرت از آن بهره مند مى شوند، رحمتى ويژه و گسترده است.

زمينه سازى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 10

10_ ضرورت هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى و لزوم فراهم آوردن زمينه هاى جلب رحمت الهى براى مصون ماندن از خطرات آن

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

زمينه محروميت از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 14

14- روى گردانى از پرستش خداوند ، زمينه ساز محروميت از رحمت واسعه او است .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

سرزنش يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 3

3- يأس از لطف و رحمت خداوند ، نكوهيده و ناپسند است .

فلاتكن من الق_نطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 6

6- يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، از گناهان بزرگ و امرى بس نكوهيده

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

اينكه خداوند يأس از رحمت خويش را عمل گمراهان قرار داد و مأيوسان را برابر گمراهان شمرده است، بيانگر بزرگى اين عمل است.

سوء استفاده از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 6

6 - سوء استفاده كافران ، از لطف و رحمت الهى در برطرف كردن گرفتارى هاى ايشان

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

شرايط استفاده از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 18

18- روحيه حق پذيرى ، شرط بهرهورى از هدايت ، رحمت و بشارت

قرآنى

و نزلنا عليك الكت_ب . .. و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين

شرايط اميدوارى به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 8

8- اميدوارى به رحمت خداوند ، بايد همراه با تلاش و كوشش باشد .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

{ابتغاء} به معناى داشتن تلاش و كوشش در راه رسيدن به خواسته هاست (مفردات راغب).

شرايط رحمت بر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 18

18- برخوردارى گناهكاران از رحمت و بخشش خداوند ، مشروط به توبه عملى و تدارك گذشته هاست .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا إن ربّك من بعدها لغف

شرايط رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 19

19 _ تقواپيشگى ، پرداخت زكات و ايمان به آيات الهى ، شرط برخوردار شدن همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، از مغفرت و رحمت خاص الهى بود .

فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خير الغفرين . .. فسأكتبها للذين يتقون

جمله {فسأكتبها . .. } پاسخى است به درخواستهاى موسى(ع) و از جمله آنهاست تقاضاى رحمت و مغفرت براى همراهان خويش در ميعادگاه مناجات

شرايط رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 15

15_ آمرزيده شدن گناهان و خطا هاى آدمى ، شرط شمول رحمت خدا بر ايشان است .

إن ربى غفور رحيم

برداشت فوق، از تقدم {غفور} بر {رحيم} استفاده شده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 1

1 - بهره مندى از رحمت خداوند ، منوط به مشيت و خواست او است .

يدخل من يشاء فى رحمته

شرايط نزول رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 10

10 - نزول رحمت خاص الهى بر بندگان ، مسبوق به وجود زمينه ها و شايستگيهايى در آنان است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء و اللّه ذوالفضل العظيم

هدف از توصيف خداوند به دارنده فضل و بخشش بى كران، پس از {و اللّه يختص برحمته من يشاء}، بيان اين حقيقت است كه: اگر خداوند رحمت ويژه خود رابه همگان عطا نمى كند و به فرد و يا گروهى اختصاص مى دهد، نه از جهت كمبود رحمت است; بلكه وجود زمينه در انسانها، دخيل در جلب رحمت ويژه الهى است.

شعيب(ع) و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 11

11_ شعيب ( ع ) ، واسطه شمول رحمت خداوند بر توبه كنندگان قومش

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

چون خطاب در {استغفروا ربكم} متوجه مردم است، ظاهر آن بود كه به جاى {إن ربى} گفته مى شد {إن ربكم . ..}. اين جابه جايى مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه: خداوند به واسطه پيامبرانش، مردمان را مشمول رحمت و محبت خويش قرار مى دهد و آنان، مجراى فيض الهى بر بندگانند.

شگفتى يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم -

30 - 36 - 9،13

9 - دل خوش شدن به مظاهر مادى دنيا ، به هنگام برخوردارى از آنها ، و مأيوس شدن از رحمت خدا ، با از دست دادن امكانات ، ناپسند و مذموم است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

آيه، درصدد توبيخ و سرزنش چنين روحيه اى است و {إذا} كه فجاييه است، مى تواند مؤيد اين نكته باشد.

13 - نااميد شدن از رحمت خدا ، به هنگام ابتلا به سختى ها ، به رغم مشاهده رحمت او ، امرى غير منتظره است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة ... إذا هم يقنطون

عذاب با رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 4

4 _ عذاب الهى بر متمرّدان ، با پوشش رحمت

هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

با توجّه به اينكه ابر، مظهر رحمت خداوند است ; امّا در آيه مزبور، به عنوان وسيله اى براى عذاب الهى معرّفى شده است.

عظمت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 5

5- لطف و قهر الهى ، فوق همه لطف ها و قهرهاست .

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

از جمله هاى اسمى {أنى أنا. ..} و {أن عذابى ...} با آوردن حرف تأكيد {أنّ} و ذكر ضمير فصل و آوردن لام در خبر، بالاترين تأكيد را دارد و حامل اين نكته است كه غفران و رحمت (لطف) خداوند

و عذاب (قهر) او به گونه اى است كه هيچ رادع و مانعى براى تحقق آنها وجود ندارد و نيز هر لطف و قهرى كه تصور شود، با لطف و قهر او قابل مقايسه نيست.

علم اميدواران به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 15

15 - شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى ، عالمان راستين و آگاهان به حقايق هستى اند .

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل. .. و يرجوا رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين يعلمون}، اشاره به كسانى داشته باشد كه در صدر آيه شريفه از آنان سخن به ميان آمده است.

عموميت رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 9

9_ ظلم و ستم كارى مردم ، مانع رحمت گسترى خداوند نخواهد شد .

إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

عموميت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 18

18 _ اميد پذيرش توبه و نزول رحمت الهى براى همگان ، حتّى منافقان

رايت المنافقين يصدّون . .. فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 16

16 _ امكان شمول رحمت و مغفرت الهى حتى بر جوامع منحط و آلوده به خون انبيا

فريقاً يقتلون . .. فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - روم - 30 - 34 - 7

7 - تمامى انسان ها ، حتّى مشركان ناسپاس از رحمت خداوند ، برخوردارند .

إذا أذاقهم منه رحمة . .. ليكفروا بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 8

8 - هدف از نزول قرآن ، دستيابى همگان به رحمت الهى است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

از آن جاكه نزول قرآن از رحمت الهى سرچشمه گرفته، به دست مى آيد كه هدف از نزول، ايجاد زمينه براى دستيابى همگان به رحمت الهى مى باشد.

عوامل اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 7

7- هدايت و شناخت پروردگار ، موجب اميدوارى به رحمت او و زداينده هرگونه يأس و نااميدى

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

حضرت ابراهيم(ع) يأس از رحمت پروردگار را معلول گمراهى و نشناختن پروردگار دانست. بنابراين هدايت و شناخت پروردگار، مى تواند موجب اميدوارى به رحمت خدا و عامل از بين رفتن يأس شود.

عوامل جلب رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 155 - 5

5 _ پيروى از قرآن و پرهيز از مخالفت با آن، زمينه ساز جلب رحمت الهى است.

فاتبعوه و اتقوا لعلكم ترحمون

عوامل جلب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 3

3 - باد ها ، داراى نقشى بس مهم در بهره مندى انسان ها از رحمت ها و مواهب الهى اند .

و من ءاي_ته أن يرسل الرياح

. .. و ليذيقكم من رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

عوامل رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 7

7 _ نيايش خالصانه به درگاه خدا ، عامل جلب رحمت او و مايه رفع گرفتاريهاست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

تفريع جمله {لما كشفنا} بر {دعانا} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 2

2 - التجا به ربوبيت خدا در دعا ، مؤثر در جلب رحمت او

قل ربّ. .. ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 4

4 - ياد خدا ، مايه ره يابى انسان به صلاح و رحمت الهى

قال اخسئوا فيها . .. حتّى أنسوكم ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 7

7 - توبه و نيكى پس از گناه و ظلم ، موجب بهره مندى از رحمت و غفران الهى

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

عوامل رحمت بر اهل يقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 6

6 - روشنگرى

هاى قرآن ، مايه هدايت و رحمت براى جويندگان يقين

بصائر . .. و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

عوامل رحمت بر حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 17

17- قرآن ، مايه هدايت ، رحمت و بشارت براى تسليم شوندگان در برابر حق است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

عوامل رحمت بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 13

13 _ سعه صدر پيامبر ( ص ) در گوش دادن به سخنان مردم ، مايه رحمت براى مؤمنان

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم . .. و رحمة للذين ءامنوا منكم

عوامل رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 21

21 _ امر به معروف ، نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسولش ، عامل جلب رحمت ويژه الهى

يأمرون بالمعروف . .. أولئك سيرحمهم اللّه

عوامل رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 8

8- اطمينان اصحاب كهف به برخوردارى از رحمت الهى در صورت هجرت كردن از حاكميّت شرك و جامعه مشرك

فأوُواْ إلى الكهف ينشر لكم ربّكم من رحمته

فعل {ينشر} در جواب امر قرار گرفته و جزا براى شرط مقدر است; يعنى {إنْ تأووا إلى الكهف ينشر. ..} و مفاد آن، حتمى بودن نشرِ رحمت الهى در صورت هجرت است.

عوامل محروميت از رحمت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 3،4

3_ انكار ربوبيت خدا و نافرمانى از دستورات پيامبران ، موجب لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة ألا إن عادًا كفروا ربهم

4_ پيروى از طاغوت ها و سركشان ، موجب دورى از رحمت خدا در دنيا و آخرت است .

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد. و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 3

3_ شركورزى ، ستمگرى ، كم فروشى و بى عدالتى در مبادلات ، عامل هاى دورى از رحمت خدا و زمينه ساز هلاكت است .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. ألا بُعدًا لمدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 8

8- رحمت الهى ، امرى اصيل و مستمر ، و محروميت از آن نتيجه عملكرد خود انسان است .

عسى ربّكم أن يرحمكم و إن عدتم عدنا

در اين آيه خداوند همه انسانها حتى گنهكاران را به رحمت خود اميدوار ساخته است: {اگر شما به گناه و فساد باز گرديد، كيفر و عذاب ما هم مجدداً به سراغ شما خواهد آمد}. از اين سخن، نتيجه گرفته مى شود كه گرفتار شدن به عذاب خداوند و محروميت از رحمت او، حاصل عملكرد خود انسان است و رحمت خداوند همواره، اصيل و مستمر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 7

7 - ظلم

و بيدادگرى ، مايه دور شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او

فبعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 5

5 - به تمسخر گرفتن مؤمنان و مضحكه قرار دادن آنان ، مايه محروميت از لطف و رحمت الهى

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 2

2 - قذف زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ( نسبت دادن زنا به آنان ) ، در پى دارنده خشم الهى و محروميت از رحمت او

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{لعن} (مصدر {لعنوا})، به معناى طرد كردن و دور ساختن فرد از خير و نيكى است (لسان العرب). و هم چنين طرد برخاسته از خشم و غضب مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 9

9 _ جرم پيشگى و تبه كارى ، موجب محروميت از غفران و رحمت الهى

لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 3

3 - آزار دادن پيامبر ( ص ) ، درپى دارنده محروميت از رحمت خداوند است .

إنّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الأخرة

{لعن} در لغت، به معناى {طرد و دور كردن از روى غضب و ناراحتى} است. لعن خدا در دنيا، به معناى بريده شدن از قبول رحمت الهى است (مفردات راغب).

عوامل

محروميت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - كفر و عصيان ، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 9

9 - ستم پيشگى ، موجب پذيرفته نشدن عذر آدمى از گناه ، محروميت از رحمت خدا و جاى گرفتن در سراى بد

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 4

4 - شرك ، گناهى بس بزرگ و موجب محروميت از رحمت الهى در قيامت

و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته والظ_لمون. .. أم اتّخذوا من دونه أولياء

از آيه قبل استفاده مى شود كه ظالمان از رحمت الهى به دوراند (يدخل من يشاء فى رحمته و الظالمون ما لهم. ..) و از آن جا كه شرك مصداق بارز ظلم به شمار مى آيد، مى توان مطلب بالا را برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 8

8 - جرم پيشگى و استمرار ارتكاب گناه ، عامل محروميت از رحمت الهى در قيامت

و كنتم قومًا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 1،6

1- مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر ، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى

إنّ الذين كفروا و . .. فلن يغفر

اللّه لهم

مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى

6- نقش اعمال خود انسان ، در محروميت او از رحمت و غفران بى كران الهى

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

{فا} در {فلن يغفر اللّه} مى رساند كه عدم غفران، نتيجه فعل خود كافران است (كفروا و صدّوا)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 13

13 - تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامى به بى تفاوتى در قبال آن ، مايه محروميت از رحمت الهى

فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

فرمان {اتّقوا اللّه} هم نظر به كسانى دارد كه با يكديگر اختلاف دارند و هم كسانى كه موظف به رفع اختلاف اند. از اين نكته، استفاده مى شود كه اگر مسلمانان به وظيفه خود عمل نكنند و به اختلاف ها پايان ندهند، نبايد دل به رحمت الهى ببندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 7

7 - ظلم ، موجب محروميت از رحمت خداوند و گرفتار آمدن به عذاب دردناك الهى است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

عوامل نزول رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 14

14 _ شمول رحمت خاص الهى بر بندگان ، از اهداف نزول دين و بعثت پيامبران

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

فرجام محرومان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين

- 83 - 16 - 4

4 - كسانى كه در قيامت از رحمت خداوند و درك ربوبيت او محروم باشند ، سرنوشتى جز دوزخ نخواهند داشت .

عن ربّهم يومئذ لمحجوبون . ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

قانونمندى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

قوم نوح و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 13

13 _ دستيابى قوم نوح ( ع ) به رحمت هاى ويژه خداوند ، از اهداف بعثت آن حضرت بود .

جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

كفر يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 2

2 - مأيوس بودن از رحمت خدا ، روحيه اى ناپسند و كافرانه است .

و الذين كفروا . .. يئسوا من رحمتى

گرايش به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - رحمن - 55 - 1 - 3

3 - انسان ، مجذوب رحمت است .

الرحم_ن

با توجه به اين كه خداوند در مقام جلب توجه انسان ها رحمت خود را به آنان يادآور شده است، استفاده مى شود كه انسان بيش از هر چيز، مفتون لطف و رحمت است.

گناه يأس از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 14

14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . [ من الكبائر ] الإياس من روح الله ، لأن الله عزوجل يقول : { إنه لاييأس من روح الله إلاّ القوم الكافرون } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: [يكى از گناهان كبيره] نااميدى از رحمت خداست ; زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: {إنه لاييأس من روح الله إلاّ القوم الكافرون}. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 7

7 - يأس از رحمت خدا و ثواب اخروى ، گناهى است بزرگ .

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {قد يئسوا. ..}، به عنوان بارزترين ويژگى مغضوبين ياد شده است.

گناهكاران و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 10

10 - گنهكاران نبايد از شمول فضل و رحمت خداوند ، نااميد باشند .

ثم توليتم . .. فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

لذت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 -

46 - 4

4 - فلسفه وزش باد هاى نويدبخش باران ، قبل از نزول آن ، احساس لذت بيشتر از رحمت الهى است .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم من رحمته

{بشر} ريشه {مبشّرات} است و به خبرى گفته مى شود كه خوشحالى آور است و چهره شنونده، با آن، باز و شكفته مى شود. در ضمن، {مبشّرات} در مقام تعليل براى فعل {يرسل} و {ليذيقكم} عطف بر {مبشّرات} است.

مأيوسان از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 11

11_ تنها كفرپيشگان به يارى خدا اميد ندارند و از رحمت او مأيوسند .

لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

مراد از {كافرون} در آيه شريفه ، منكران قدرت خدا و رحمت آفرينى او و آگاهيش به نياز بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 1

1- در پى توصيه ملائكه به ابراهيم ( ع ) براى اجتناب از يأس ، او تنها گمراهان را مأيوس از رحمت خداوند خواند .

فلاتكن من الق_نطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

مأيوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 1،3

1 - كافرانِ به آيات الهى و لقاءاللّه ، از رحمت خداوند ، مأيوس اند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه أول_ئك يئسوا من رحمتى

3 - كافرانِ به قرآن ، مأيوس از رحمت خداوندند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه . .. أول_ئك يئسوا من رحمتى

محرومان از رحمت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 4،5

4 - خداوند ، يهوديان حق ناپذير را از رحمت خويش محروم و به لعنت ، گرفتارشان كرد .

بل لعنهم اللّه بكفرهم

5 - كفر ورزى يهود ، موجب محروم شدن آنان از رحمت الهى است .

لعنهم اللّه بكفر هم

{باء} در {بكفر} سببيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 12

12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنة اللّه على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 8،10

8 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون . .. أولئك يلعنهم اللّه

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 9

9 - خداوند در قيامت نظر رحمتى بر كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، نخواهد داشت .

و لاهم ينظرون

در برداشت فوق فعل مجهول {ينظرون} از (نظر) به معناى رؤيت گرفته شده است. بر اين مبنا {ولاهم ينظرون}; يعنى، نظر رحمتى به آنان نخواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 68 - 10،12

10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان

و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 10،11،12

10_ ستمگران در قيامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

11_ كسانى كه به خداوند دروغ مى بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربهم ألا لعنة الله على الظ_لمين

12_ گواهان اعمال در قيامت ، دورى ستمگران از رحمت الهى را به همگان اعلام مى كنند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 4

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه {بُعداً} در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 2،4

2_ مردم مدين ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى بودند .

ألا بُعدًا لمدين

براى توضيح برداشت فوق، به ذيل برداشت شماره 5 از آيه 60 در همين سوره رجوع شود.

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و

با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 9

9- دنياطلبان در آخرت ، مورد نكوهش واقع شده و از رحمت خداوند محروم و مطرود خواهند شد .

من كان يريد العاجلة . .. ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 16

16- شيطان ، مطرودترين گنه كاران از رحمت خداوند و گرفتارترين آنان به عذاب الهى است .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

تهديد بت پرستان به اين كه ممكن است خداى رحمان بر شما خشم گيرد و با شيطان هم دم شويد، نشانه عمق مطرود بودن شيطان و گرفتارى او به عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 6

6- كافران دوزخى ، از هر گونه لطف و رحمت خداوند محروم اند .

و لا هم ينظرون

برداشت ياد شده مبتنى بر

اين است كه {ينظرون} فعل مضارع مجهول از ثلاثى مجرد و از ماده {نظرة} باشد كه به معناى رحمت است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 5،6

5 - دست اندركاران اصلى توطئه { افك } عليه پيامبر ( ص ) و خاندان آن حضرت ، از فضل و رحمت خداوند محروم شدند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خداوند در آيه 11، به شايعه سازان اصلى وعده عذاب بزرگ (و الذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم) مى دهد. واژه {افاضه} نيز به معناى سخن گفتن بسيار در باره موضوعى و انتشار آن است و اين، كار توده مردم بود نه منافقان كه سازنده اصلى تهمت و شايعه بودند. بنابراين فضل و رحمت خدا، شامل كسانى است كه كارگزار اصلى تهمت نبودند; بلكه بر اثر جهل و غفلت سخنى در اين زمينه به ميان آوردند در آيه بعد نيز خداوند، جهل و ناآگاهى آنان را يادآور شده، مى فرمايد: {و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم}.

6 - ترويج كنندگان شايعات و تهمت پردازى هاى ناروا _ جدا از فضل و رحمت خداوند _ مستحق عذاب الهى اند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 18

18 - جامعه هاى آلوده به فحشا و منكرات ، از فضل و رحمت خدا محروم اند .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا

فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 26 - 7

7 _ كافران در قيامت ، محروم از رحمت خداوند

الملك . .. للرحم_ن و كان يومًا على الك_فرين عسيرًا

يادآورى سختى قيامت براى كافران، با آن كه پيش از آن رحمانيت خداوند مطرح گرديده است، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 8

8 - ظالمان و گنه كارانِ غافل از جبران بدى هاى خويش ، از بخشش و رحمت خداوند محروم اند .

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

از اين كه خداوند، تنها به توبه كنندگان و جبران كنندگان بدى هاى خويش، نويد غفران و رحمت داده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 4

4 - ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و رحمت او

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

{لعن}; يعنى، طرد شخصى از روى غضب و لعن خداوند به معناى عقوبت اخروى و قطع توفيق و رحمت الهى در دنيا است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه

- 45 - 21 - 8

8 - مؤمنان نيك كردار ، بهره مند از رحمت و هدايت الهى در دنيا و گناه پيشگان محروم از آنند .

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون . .. أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

منظور از تفاوت مؤمنان صالح با گناه پيشگان در دنيا _ به قرينه آيه قبل _ ممكن است تمايزشان در بهرهورى از رحمت و هدايت الهى باشد.

محرومان از رحمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3،7

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

7_ منكران آخرت از ستمكارانند و در قيامت از رحمت خداوند ، محروم خواهند بود .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 6

6_ دورى از رحمت خدا در سراى آخرت ، امرى تقدير شده براى كفرپيشگان و ستمگران قوم نوح

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

{بُعداً} مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) مى باشد و جمله در اصل چنين بوده: و قيل ليبعد بُعداً القوم الظالمون; يعنى، و گفته شد كه ستمگران قوم نوح بايد از رحمت خدا دور باشند و از آن جا كه آنان در دنيا عذاب شدند، معلوم مى شود مراد از جمله {و قيل . ..} دورى از رحمت خدا در آخرت

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 1،5،6

1_ قوم عاد ، در دنيا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نيز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند . *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{قوم هود} عطف بيان براى {عاد} است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح {عاد} به {قوم هود} بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 7،8،9

7_ كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند

، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة

8_ آنان كه به برقرارى پيوندهايى كه خداوند به برقرار ساختن آنها فرمان داده ، ملتزم نباشند ، به لعنت و دورى از رحمت گرفتار خواهند شد .

والذين . .. يقطعون ما أمر الله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم اللعنة

9_ فسادگران در زمين به لعنت خداوند و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

و ال_ذين . .. يف_سدون فى الأرض أُول_ئك لهم اللعنة

محرومان از رحمت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 5

5- مشركان و دنياگرايان ، از منظر لطف و رحمت الهى ، در قيامت ، ساقط اند .

و عرضوا على ربّك صفًّا

در صورتى كه نايب فاعل {عرضوا} مشركان و دنياگرايان باشند _ كه در آيات قبل، ياد آنان به ميان آمد _ مجهول آمدن فعل و نيز به كار رفتن {ربّك} _ كه خطاب پيامبر(ص) است _ به جاى {ربّهم} دال بر تحقير ايشان است.

محرومان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 22

22 _ ستمگران و متجاوزان، محروم از رحمت و مغفرت الهى

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 12

12 _ جامعه مجرم خود را از شمول رحمت خداوند محروم و سزاوار عذاب او مى گرداند.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

{بأس} در لغت به معناى شدت

است و در اين آيه كنايه از عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 3

3 _ گمراهان، در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود.

فاتبعوه و اتقوا لعلكم ترحمون. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 33

33 - برده دارانِ وادار كننده كنيزان خويش به فحشا و فساد جنسى ، محروم از آمرزش و رحمت خدا هستند .

و من يكرههنّ فإنّ اللّه من بعد إكرههنّ غفور رحيم

در آيه ياد شده متعلق {غفور} و {رحيم} ذكر نشده است. با توجه به اين كه بعيد است خداوند به برده داران، به خاطر گناه اكراهشان و نيز مورد هشدار قرار گرفتن آنان وعده غفران و رحمت بدهد، به نظر مى رسد مقصود كنيزانى خواهد بود كه مجبور به فحشا شده اند. بر اين اساس اختصاص يافتن اين وعده به كنيزان، حاكى از محروميت برده داران از اين موهبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 4

4 - كافرانِ به آيات خدا و معاد ، حظّى از رحمت خداوند ، نخواهند داشت .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه أول_ئك يئسوا من رحمتى

{يئسوا من رحمتى} مى تواند جمله خبرى باشد و مى تواند كنايه از قضاى الهى مبنى بر مشمول رحمت قرار نگرفتن افراد ياد شده باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 7،10

7 - ستمگران

، گروهى مطرود و محروم از رحمت خداوند در قيامت

و لهم اللعنة

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 6

6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى

و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 6

6 - ظالمان ، از رحمت الهى محروم اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

برداشت ياد شده، به قرينه مقابله {الظالمين. ..} با {يدخل من يشاء فى رحمته} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 4 - 6

6 - كم فروشان ، از رحمت خداوند دور و محروم اند .

أُول_ئك

اسم اشاره {اُول_ئك}، براى مشاراليه بعيد به كار مى رود كه در آيه

شريفه، گوياى دورى كم فروشان از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 5

5 - تكذيب كنندگان قيامت و منكران قرآن ، از ملاقات خداوند و ديدار رحمت او در قيامت محروم اند .

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از خداوند، نمى تواند به معناى نديدن با چشم باشد; زيرا اين امر به كافران اختصاص ندارد. بنابراين مراد، رانده شدن از درگاه الهى و محروميت از ديدار جلوه هاى خداوند (از قبيل رحمت و ثواب الهى و يا نظاير آن) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 6

6 _ ظالمان از رحمت خداوند دور هستند .

أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 3

3 - كافران ، محروم از رحمت خداوند و رستگارى در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته . .. وأمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم

از تقابل وضع كافران با مؤمنان در اين آيه و آيه پيشين، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 34 - 1

1 - منكران معاد ، محروم از رحمت حق و وانهاده به خويش در اوج گرفتارى هاى قيامت

و قيل اليوم ننسيكم

نسيان در آيه شريفه، كنايه از روى گردانى خداوند از كافران و وانهادن آنان به حال خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 3

3 - كافران دوزخى ، مورد

نفرين خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح_ب السعير

{سحق} به معناى {بُعد} است و در اين آيه، به جاى لعن و نفرين به كار رفته است و مراد از آن، دورى از رحمت و لطف الهى مى باشد.

محرومان از رحمت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 10،11

10- ظالمان نه تنها از رحمت و شفاى قرآن بهره اى نمى گيرند ; بلكه تنها ، مايه خسران و زيان آنان مى شود .

و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .

شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 7

7 - سست باوران در حقانيت وحى و معارف دينى ، محروم از هدايت و رحمت قرآن

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

در صورتى كه {قوم يوقنون} نظر به كسانى داشته باشد كه داراى يقين بالفعل هستند; از مفهوم آيه شريفه مطلب ياد شده استفاده مى شود.

محرومان رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 6،7

6 _ منكران قيامت از زمره ستمكارانند و در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... و هم بالأخرة كفرون

7 _ اعراض كنندگان از راه خدا ،

بازدارندگان مردم از پيوستن به آيين الهى و آنان كه راه خدا را منحرف جلوه مى دهند ، از رحمت الهى در قيامت بدور خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً

محروميت از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 13

13 - دور شدن از رحمت خدا و گرفتار آمدن به لعنت او ، مستلزم جبر به عدم ايمان نخواهد شد .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 11

11 - نقش نفرين و لعنتِ نفرين كنندگان ، در دور شدن رحمت الهى از لعنت شوندگان

و يلعنهم اللعنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 7

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 6

6 - عذاب اخروى ، جلوه اى از لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جمله {لايخفف عنهم العذاب} پس از {خالدين فيها} بيانگر آن است كه: اثر لعنت الهى در قيامت، عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 13

13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت

و فضل و هدايت خاص خداوند

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً

معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 3

3_ لعنت الهى و دور شدن از رحمت او ، عطايى شوم و سزايى ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

كلمه {الرفد} (عطيه و بخشش) فاعل براى {بئس} است و {ال} در آن {ال} جنسيه مى باشد و {المرفود} (عطيه و بخشش) مخصوص به ذم است و {ال} در آن عهد ذكرى بوده و اشاره به لعنت و دورى از رحمت خداست. بنابراين {بئس الرفد المرفود}; يعنى، آن عطيه (گرفتارى به لعنت خدا) بد عطيه و بخششى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 6

6- گرفتارى به عذاب الهى با توجه به رحمانيت خداوند ، نشانه كمال بى لياقتى و محروميت از تمام زمينه هاى رحمت الهى است .

أن يمسّك عذاب من الرحمن

محروميت از رحمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 4

4_ پيروى از طاغوت ها و سركشان ، موجب دورى از رحمت خدا در دنيا و آخرت است .

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد. و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 2

2_ نپذيرفتن رسالت پيامبران ، مايه گرفتار شدن به لعنت خدا و دورى از رحمت او در دنيا

و آخرت است .

و لقد أرسلنا موسى . .. و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

محروميت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 7،9

7 _ پيروى از آراء و انديشه هاى هواپرستان ، مايه دورى از رحمت الهى

و اللّه يريد ان يتوب عليكم و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

از تقابل اراده الهى به رحمت با اراده هواپرستان به انحراف، استفاده مى شود كه پيروى از هواپرستان عامل دورى از رحمت خداوند است.

9 _ هواپرستى و شهوترانى ، مايه دورى از رحمت الهى

و اللّه يريد ان يتوب عليكم و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 24

24 _ قتل خطائى ، موجب دورى قاتل از رحمت خدا خواهد شد .

و ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمناً الّا خطا . .. توبة من اللّه

توبه به معناى بازگشت است و توبه خدا بر بنده به معناى بازگشت رحمت و لطف خداوند به بنده خويش است. بنابراين معلوم مى شود در قتل خطائى نيز خداوند آدمى را از رحمت و لطف خويش دور مى سازد تا اينكه كفّاره آن را بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 17

17 _ دورى شيطان از رحمت الهى ، زمينه اغواگرى و ترويج خرافه پرستى و فساد از ناحيه او

لعنه اللّه و قال . .. لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن ءإذان الأنعم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 3،5

3 _ خداوند ، پيمان شكنان بنى اسرائيل را از رحمت خويش دور ساخت و دل هاى آنان را از پذيرش حق بازداشت .

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

5 _ لعن الهى ( دورى از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، كيفر شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 7

7 _ گناه ، موجب دورى از رحمت خداوند

فإنّ اللّه يتوب عليه

توبه خداوند بر بندگان به معناى بازگشت رحمت او به آنان است. بنابراين گناهكار قبل از توبه از رحمت خداوند به دور بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،8،9

7 _ يهود ، مردمى به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

{لعنت} به معناى دورى از رحمت است.

8 _ سخن نارواى يهود درباره خداوند ( نافذ نبودن قدرت او ) موجب دورى آنان از رحمت الهى

و لعنوا بما قالوا

9 _ ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبير جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وى

و قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،5

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل

محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

5 _ كافران مستحق لعن و نفرين و دورى از رحمت خداوند

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 7

7 _ اعراض كنندگان از راه خدا ، بازدارندگان مردم از پيوستن به آيين الهى و آنان كه راه خدا را منحرف جلوه مى دهند ، از رحمت الهى در قيامت بدور خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 19

19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى

و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 1،11

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و آنان كه از سر تكبّر و خودبرتربينى معارف الهى را نپذيرند، از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا محرومند.

ان الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه جمله {لاتفتح .

..} بيان محروميتى باشد كه در دنيا دامنگير تكذيب كنندگان مى شود، گشوده نشدن درهاى آسمان براى آنان، كنايه از شامل نشدن رحمتهاى خاص الهى بر آنان است.

11 _ محروميت ابدى از رحمت، سنت خداوند در كيفر مجرمان

و كذلك نجزى المجرمين

محروميت از رحمت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 4

4_ پيروى از طاغوت ها و سركشان ، موجب دورى از رحمت خدا در دنيا و آخرت است .

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد. و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 2

2_ نپذيرفتن رسالت پيامبران ، مايه گرفتار شدن به لعنت خدا و دورى از رحمت او در دنيا و آخرت است .

و لقد أرسلنا موسى . .. و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

مدح مشمولان رحمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 11

11_ نزول رحمت و بركت خاص از ناحيه خداوند بر ابراهيم ( ع ) و ساير شايستگان رحمت ، نمودى از ستايش خدا از آنان و جلوه اى از والامقامى اوست .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد

{إنه حميد مجيد} به منزله تعليل براى شمول رحمت و بركت بر خاندان ابراهيم است; يعنى، چون خداوند از كار نيك بندگان ستايش مى كند و شما اهل بيت نيز كارهاى نيك انجام داديد و سزاوار ستايشيد، خداوند رحمت و بركات خويش را بر شما ارزانى داشته است.

مراتب رحمت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 3

3 - بيان حق از سوى خدا براى رفع اختلافات فكرى و سرگردانى هاى عقيدتى ، هدايت و رحمتى است بزرگ .

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ . .. و إنّه لهدًى و رحمة

با توجه به ارتباط اين آيه به آيه قبل كه در زمينه رفع اختلافات بنى اسرائيل است _ و نيز با توجه به اين كه نكره آمدن {هدًى} و {رحمة} عظمت و بزرگى آن دو را مى رساند، مطلب ياد شده را مى توان استفاده كرد.

مراتب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 9

9 _ اسلام و ايمان، نعمت و رحمتى بزرگ از جانب خداوند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

{منّ} در لغت به معناى {أنعم} آمده است. {منّ عليه مناً ... أنعم}. (قاموس اللغة). اگر چه اين جمله نقل گفتار مشركان است، ولى مطلبى است كه قرآن آن را نقل كرده و آن را رد نكرده است. بنابراين اسلام و ايمان نعمتى ويژه و برجسته است كه خداوند به مؤمنان عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 10

10 _ خداوند داراى رحمتى عام و فراگيرِ همه موجودات و داراى رحمتى خاص و فراگيرِ گروهى از انسانها

و رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

خداوند از يك سو رحمت خويش را با جمله {وسعت كل شىء} فراگيرِ همه موجودات معرفى كرده و از سويى ديگر با جمله {سأكتبها} آن را مخصوص گروهى از انسانها دانسته است.

از مقايسه بين اين دو معنا مى توان استفاده كرد كه مراد از رحمت در {سأكتبها}، رحمتى خاص است. گفتنى است بر اين مبنا ضمير در {سأكتبها} به طريقه استخدام، به {رحمتى} برگردانده مى شود.

مسؤوليت مشمولان رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 14

14_ روزه ، واكنشى شايسته در برابر بهره مندى از رحمت گسترده خداوند است .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

مشمولان رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 5

5 - خداوند ، بنى اسرائيل را - على رغم پيمان شكنى و اعراضشان از فرامين تورات - مورد تفضل و رحمت خويش قرار داد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 6،8،10

6 - خداوند ، بر اساس مشيت خويش رحمتش را به گروهى از انسان ها اختصاص مى دهد .

و اللّه يختص برحمته من يشاء

8 - ناخشنودى كفرپيشگان از نايل شدن مؤمنان به خير و بركت ، بازدارنده رحمت الهى بر اهل ايمان نخواهد شد .

ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير و اللّه يختص برحمته من يشاء

10 - نزول رحمت خاص الهى بر بندگان ، مسبوق به وجود زمينه ها و شايستگيهايى در آنان است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء و اللّه ذوالفضل العظيم

هدف از توصيف خداوند به دارنده فضل و بخشش بى كران، پس از {و اللّه يختص برحمته من يشاء}، بيان اين حقيقت است كه: اگر خداوند رحمت

ويژه خود رابه همگان عطا نمى كند و به فرد و يا گروهى اختصاص مى دهد، نه از جهت كمبود رحمت است; بلكه وجود زمينه در انسانها، دخيل در جلب رحمت ويژه الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 14

14 - رهبران دينى بايد صبرپيشگان را به بهره مند شدن از رحمت هاى الهى بشارت دهند .

و بشر الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 1،2

1 - الطاف و عنايت هاى خداوند ، ثناء و درود او و رحمت خاصش همواره بر مؤمنان صبرپيشه ، سايه گستر است .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة

صلاة به معناى توجه كردن و مورد مهر قرار دادن است. (الكشاف)

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهى بر مؤمنان صبور ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 13

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 6

6 _

مؤمنان و مهاجران مجاهد ، مشمول آمرزش الهى و رحمت او

الذين امنوا و الذين هاجروا . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 226 - 9

9 _ كسانى كه با شكستن سوگند بر ترك آميزش جنسى به زندگى زناشويى بازگردند ، مشمول رحمت و غفران الهى هستند .

للذين يؤلون . .. فان فاءو فانّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 9

9 _ انفاق كنندگان ، داراى زمينه و قابليّت والاى بهره مندى از فيوضات الهى

اصابها وابل . .. فان لم يصبها وابل فطلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 20

20 _ عفو ، غفران و رحمت نسبت به مؤمنان ، از شؤون ولايت الهى

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا انت مولينا

جمله {انت مولينا} به منزله دليل براى درخواست مطالب قبلى است; يعنى خدايا چون تو مولاى ما هستى عفو كن و . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 3

3 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، مشمول رحمت خاص الهى

قل ان الفضل بيد الله . .. يختص برحمته من يشاء

بنابراينكه مراد از فضل الهى، نبوت و برگزيدن پيامبر (ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 9

9 _ توبه كنندگان ، مشمول مغفرت و رحمت الهى

الا الذين تابوا . .. فان اللّه غفور رحيم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 18

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 1،3

1 _ كفرپيشگان مستكبر در دنيا سوگند ياد مى كنند كه خداوند مؤمنان را در آخرت مشمول هيچ رحمتى نخواهد كرد .

أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة

كلمه {رحمة} نكره است و چون پس از نفى واقع شده، معناى عموم از آن استفاده مى شود. قابل ذكر است كه مراد كافران از {رحمت}، رحمتهاى اخروى است. يعنى بر فرض اينكه آخرتى باشد، خداوند رحمتش را شامل حال مؤمنان نخواهد كرد. فعل مضارع {لا ينال} و نيز معقول نبودن نفى تمامى رحمتها در دنيا اين معنا را تأييد مى كند.

3 _ مستكبران كفرپيشه مدعى برخوردارى خويش از رحمت هاى الهى در آخرت

أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة

زيرا سوگند مستكبران به محروميت مؤمنان از رحمت الهى، از موضع كسى است كه تنها خود را بهره مند از مواهب الهى مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 9،11

9 _ قرآن ، گنجينه اى از رحمت هاى ويژه الهى براى مؤمنان به آن

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

11 _ تنها مؤمنان به قرآن بهره مند از هدايت ها و رحمت هاى بيكران آن هستند .

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

با توجه به اينكه هدف از نزول

قرآن هدايت مردم و دستيابى همگان به رحمت ويژه الهى است، به نظر مى رسد {لقوم يؤمنون} اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه تنها مؤمنان از هدايتها و رحمتهاى ويژه بهره مند خواهند شد. گفتنى است مراد از {لقوم يؤمنون} به دليل فراز قبل، مؤمنان به قرآن مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 7

7 _ فراگيرى رحمت الهى بر موسى ( ع ) و هارون ، از دعا ها و درخواست هاى موسى ( ع ) از خداوند .

و أدخلنا فى رحمتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 2،4

2 _ گنهكاران تائب مشمول رحمت خداوند خواهند شد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا . .. إن ربك من بعدها لغفور رحيم

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 5

5 _ خداترسان با به كار بستن پيام هاى آسمانى ، مشمول رحمت خدا خواهند شد .

و فى نسختها هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 70 - 11

11 _ كفرپيشگان اگر ايمان آورند ، حتى در صورتى كه عليه پيامبر ( ص ) جنگيده باشند ، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند شد .

إن يعلم اللّه . .. يغفر لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 2،6

2 _ مهاجران و مجاهدان راه خدا ، مشمول رحمت ويژه الهى اند .

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم برحمة منه

نكره آوردن كلمه {رحمة} حاكى از اين است كه: مؤمنان مهاجر و مجاهد راه خدا، برخوردار از رحمتى خاص و ويژه خواهند بود.

6 _ برخوردارى مؤمنان مهاجر ومجاهد از رحمت ويژه خدا و مقام رضوان ، نعمتى است بسيار ارجمندتر از دستيابى آنان به باغ ها و بوستان هاى بهشت .

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت

تقديم {رحمة} و {رضوان} بر {جنات} رساننده برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 6

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 71 - 20،25

20 _ وعده خداوند به بهره مند ساختن مؤمنان راستين ، از رحمت خاص خويش در قيامت

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

تعبير {سيرحمهم} كه اختصاص به آينده دارد به جاى {يرحم} مى تواند اشاره به قيامت داشته باشد.

25 _ وعده الهى به شمول رحمتش بر مؤمنان ، نشأت يافته از حكمت اوست نه عجز از افاضه رحمت فعلى .

أولئك سيرحمهم اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه . .. } مى تواند تعليلى براى پرسش مقدر باشد، كه چرا خداوند نزول رحمت به مؤمنان را موكول به آينده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 16،18

16 _ وعده خداوند به غوطه ور ساختن مؤمنان انفاقگر ، در درياى رحمت خويش

سيدخلهم اللّه فى رحمته

18 _ برخوردارى مؤمنان انفاقگر از رحمت خداوند ، مقتضاى غفران و مهر بى پايان اوست .

و من الأعراب من يؤمن . .. و يتخذ ما ينفق قربت ... سيدخلهم اللّه فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن

به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 13

13 _ التجا به خداوند و پناه بردن به درگاه او ، زمينه جلب رحمت او و توفيق يافتن براى توبه

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه ثم تاب عليهم ليتوبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 11

11 _ مشركان در صورت ترك آيين شرك و گرويدن به توحيد و يكتاپرستى ، مورد غفران و رحمت خداوند قرار خواهند گرفت .

لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك . .. فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عبا

ذكر {غفران و رحمت} پس از بيان اختصاص فضل خدا به يكتاپرستان، بيانگر ترغيب مشركان به ترك جبهه شرك و دخول در جرگه موحدان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 9

9_ نوح ( ع ) و همراهان او در كشتى ، بهره مندان از رحمت خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 6،7

6_

نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

7_ اهل ايمان ، شايسته برخوردارشدن از رحمت الهى اند .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

7_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران است .

و ءات_نى منه رحمة

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت آن دارد كه در برداشت از آن به رحمت خاص تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 8

8_ اهل ايمان ، شايسته برخوردار شدن از رحمت الهى اند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 4،5

4_ ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، همواره مشمول رحمت و بركات خاص خداوند بودند .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 6

6_ اهل ايمان ، شايسته برخوردار شدن از رحمت

الهى اند .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 11

11_ { عن أبى بصير عن أبى عبدالله ( ع ) قال : سألته عن قول الله عزوجل : . . . { إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم } قال : خلقهم ليفعلوا ما يستوجبوا به رحمته فيرحمهم ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم} سؤال كردم، فرمود: آنان را آفريد تا كارهايى را انجام دهند كه مستحق رحمت الهى شوند و در نتيجه خداوند ايشان را مورد رحمت قرار دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 7،9،14

7_ يوسف ( ع ) مصونيت خويش از گناه و خيانت را پرتوى از رحمت الهى بر خويش مى دانست .

ما أُبرّءُ نفسى . .. إلاّ ما رحم ربى

9_ پيامبران با توفيق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتكاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهايى مى يابند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 9،10،13،17

9_ خداوند ، هر كس را بخواهد از رحمت خاص خويش برخوردار مى كند .

نصيب برحمتنا من نشاء

10_ اقتدار كامل و بدون منازع يوسف (

ع ) در مصر ، پرتوى از رحمت خاص خداوند بر او بود .

كذلك مكّنّا ليوسف . .. نصيب برحمتنا من نشاء

13_ قدرت و مكنت دانشمندان نيكوكار ، نعمت و رحمت الهى بر آنان است .

إنى حفيظ عليم. و كذلك مكّنّا ليوسف ... نصيب برحمتنا من نشاء

از مصداقهاى رحمت الهى (رحمتنا) به قرينه {مكّنّا ليوسف فى الأرض} دستيابى انسانهايى چون يوسف(ع) به قدرت و مكنت است.

17_ دستيابى يوسف ( ع ) به قدرت در سرزمين مصر و بهره مندى او از رحمت خاص الهى ، پاداش كار هاى نيك او بود .

كذلك مكّنّا . .. نصيب برحمتنا ... و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 2،10،15

2- خداوند ، نسبت به مهاجرانى كه با هجرت ، جهاد و صبر ، دين خود را حفظ كردند ، بسيار بخشنده و مهربان است .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

خبر {إن ربّك للذين . ..} محذوف است كه {لغفور رحيم} بر آن دلالت دارد.

10- هجرت كنندگان مجاهد و صابر ، بشارت داده شده به مغفرت و رحمت گسترده الهى

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

15- مرتدان ، در صورت توبه ، هجرت و جهاد در راه خدا و صبر و مقاومت در برابر كافران ، مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ثمّ ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 -

8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 4،7

4- پيامبراكرم ( ص ) ، مورد فضل و رحمت عظيم و گسترده الهى

إن فضله كان عليك كبيرًا

7- ربوبيت الهى نسبت به پيامبر ( ص ) ، ربوبيتى آميخته با رحمت است .

إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 9

9- تلاش گران در راه ايمان و توحيد و حفظ ارزش ها ، مشمول رحمت خاص خداوند ، خواهند شد .

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ ... ينشر لكم ربّكم من رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 3،9

3- حضرت { خضر } ( ع ) بنده خاص خداوند و برخوردار از رحمت و عنايت ويژه الهى بود .

ءاتينه رحمة من عندنا

9- علم لدنى حضرت خضر ( ع ) ، نمودى از رحمت خاص الهى به او است .

ءاتينه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 1،2

1- زكريا ، بنده شايسته خدا و برخوردار از رحمت خاص او

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

2- سوره مريم ، بازگوكننده رحمت و الطاف خداوند به زكريا است .

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

{ذكر} يا خبر است و مبتداى آن اسم اشاره محذوف است; يعنى، {ه_ذا المتلوّ ذكر} كه مراد

از آن، سوره مريم است. و يا اين كه مبتدا بوده و خبر آن محذوف است; يعنى، {ذكر رحمت ... فيما يتلى عليك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 13

13- مريم ( س ) با راهنمايى فرزندش عيسى ( ع ) ، روزه خود را در ارتباط با برخوردارى از رحمت گسترده خداوند ، اعلام كرد .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

{من} براى تبعيض است; يعنى {وهبنا لهم بعض رحمتنا} عنوان {هبه} و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 1،3

1- برانگيخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوى از رحمت او به موسى ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

3- حضرت موسى ( ع

) مشمول رحمت الهى

و وهبنا له من رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 6

6_ رحمت خدا حتى كافران و گمراهان را نيز فرا مى گيرد .

فليمدد له الرحمن مدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 10

10- رحمت خداوند حتى كافران را نيز فرامى گيرد .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

ذكر نام {رحمان} در نفى مدعاى كافران به جهت بيان اين نكته است كه تفضلى خداوند به كافران نيز پرتويى از رحمانيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 4

4- روى گردانى كافران از پروردگار خويش ، على رغم برخوردارى از رحمت مداوم او

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است; يعنى، خداوند پس از بيان نياز بشر به خداى رحمان و ذكر عذاب او، به علت اصلى كفر كافران ( اعراض از ياد پروردگار و بى توجهى به ربوبيت الهى) پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 1،4،5

1- حضرت لوط ( ع ) ، مشمول رحمت خاص الهى بود .

و أدخلن_ه فى رحمتنا

4- صالحان ، از رحمت خاص الهى ، بهره منداند .

و أدخلن_ه فى رحمتنا إنّه من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من الصالحين} تعليل براى {أدخلناه. ..} است و تعليل، موجب تعميم حكم و شمول ديگر افراد مورد بحث مى شود; يعنى، هركس

صالح باشد، در رحمت الهى وارد خواهد شد.

5- پاكى و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگى هاى قومش ، زمينه ساز برخوردارى او از رحمت خاص الهى

و لوطًا . .. نجّين_ه ... و أدخلن_ه فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 6

6- رفع بيمارى ، غم و گرفتارى ايوب ( ع ) و بازگشت خانواده اش به آن ، رحمتى از جانب خدا بر او بود .

فكشفنا ما به . .. رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 1،2،5،8

1- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، از رحمت خاص الهى برخوردار بودند .

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا

از اختصاص به ذكر يافتن اسماعيل، ادريس و ذاالكفل(ع) به بهره مند شدن از رحمت الهى، برداشت يادشده به دست مى آيد; زيرا رحمت خداوند شامل همه موجودات است و همه به نحوى از رحمت خداوند بهره مندند.

2- مقام صبر در اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، زمينه ساز بهره مندى آنان از رحمت ويژه الهى

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

5- صالح و شايسته بودن اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهى

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم من الصالحين} تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بى كران

خود قرارشان داديم.

8- تأثير عمل صالح و رفتار شايسته پيامبران در دستيابى آنان به رحمت خاص خداوندى و مقامات برتر

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 14

14 - تمامى انسان ها ( مؤمن و كافر ) ، مشمول رأفت و رحمت گسترده خداوند

إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

{الناس} به قرينه صدر آيه (سخر لكم) شامل همه انسان ها _ اعم از مؤمن و كافر _ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 2

2 - فضل و رحمت خداوند ، شامل همه افراد امت اسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 1

1 - امت اسلامى ، در دو عرصه دنيا و آخرت ، از فضل و رحمت خداوند برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته فى الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 1،5

1 - مؤمنان ، از فضل و رحمت خدا برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل

گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 13،14

13 - مؤمنان ، از فضل و رحمت خدا برخورداراند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده است: 1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 32

32 - كنيزان وادار شده به فحشا از سوى مالكان ، مورد آمرزش و مشمول رحمت خدا هستند .

و من يكرههنّ فإنّ اللّه من بعد إكرههنّ غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 6

6 _ بندگان خالص خدا ، مشمول رحمت ويژه خدا هستند .

و عباد الرحم_ن

آمدن صفت {رحمن} به جاى ديگر اوصاف خداوند و اضافه شدن {عباد} به آن، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 3

3 - شمول

رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

از اين كه نوح(ع)، مستقل از پيروانش و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 4

4 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

ربّ نجّنى و أهلى . .. فنجّين_ه و أهله أجمعين

از اين كه لوط(ع)، مستقل از كسان خود و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 4

4 - تنها مؤمنان و حق جويان ، زمينه دار بهره مندى از هدايتگرى ها و رحمت آفرينى هاى قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قيد {للمؤمنين} مى رساند كه ديگران شايستگى بهرهورى از قرآن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 6

6 - زندگى هدايت يافتگان در جهان آخرت ، زندگى در جوار لطف و رحمت بيكران خداوند است .

و ما عند اللّه خير و أبقى

با توجه به قيد {عنداللّه} (نزد خدا) _ كه مى تواند كنايه از لطف و رحمت واسعه او باشد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 7

7 - تمامى انسان ها ، حتّى مشركان ناسپاس از رحمت خداوند ، برخوردارند .

إذا أذاقهم منه رحمة . .. ليكفروا بما ءاتين_هم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 9

9 - خداوند ، بر مؤمنان رحيم ( مهربان ) است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 3

3 - پيامبر ( ص ) همواره ، مشمول رحمت خداوند است .

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ

با توجه به معناى {صلاة} كه دعا است، دعاى خداوند بر پيامبر(ص) طبق نظر مفسران بسيارى، رحمت فرستادن بر او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 6،7

6 - بازگشت و ازدياد خانواده ايوب ( ع ) ، تبلور رحمت خدا به ايشان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

7 - بازگشت خانواده ( زن و فرزند ) ، تبلور رحمت الهى براى مردان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 2

2 - مؤمنان تائب و صالحان ، مشمول رحمت الهى در قيامت در سايه دعا و درخواست فرشتگان

و قهم السيّئات و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 8

8 - مؤمنان نيك كردار ، بهره مند از رحمت و هدايت الهى در دنيا و گناه پيشگان محروم از آنند .

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون . .. أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

منظور از تفاوت مؤمنان صالح با گناه پيشگان در دنيا _ به قرينه آيه قبل _

ممكن است تمايزشان در بهرهورى از رحمت و هدايت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 2

2 - كسانى كه در دنيا در انجام امور خير از ديگران سبقت مى گيرند ، در آخرت نيز پيش از ديگران مشمول رحمت ، پاداش و غفران الهى خواهند بود .

و الس_بقون الس_بقون

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از سبقت در {السابقون} اول، سبقت در انجام امور خير در دنيا و مراد از سبقت در {السابقون} دوم، پيشى گرفتن از ديگران در آخرت در دريافت رحمت و پاداش الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 2

2 - مقربان ( پيشتازان ) ، بهره مند از رحمت بى كران و فراگير الهى در جهان آخرت

فأمّا إن كان من المقرّبين . فروح

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {روح} به معناى رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 18

18 - مؤمنان در قيامت ، مشمول رحمت خداوند و منافقان محكوم به عذاب الهى اند .

يوم يقول المن_فقون . .. باطنه فيه الرحمة و ظ_هره من قبله العذاب

مشمولان رحمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 1

1 - مردم در عالَم آخرت ، دو گروه اند : گروهى مشمول عذاب اند و گروهى مشمول رحمت .

ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة إنّ اللّه على كلّ شىء قدير . يعذّب من يشاء و يرحم م

مشمولان رحمت اخروى

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 4،10

4 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت حق در پى مشاهده نگرانى هاى همگانى قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فأمّا الذين. ..} تفريع بر {ترى كلّ أمّة جاثية} باشد.

10 - برخوردارى انسان از رحمت گسترده الهى در قيامت ، رستگارى واقعى و آشكار

فيدخلهم ربّهم فى رحمته ذلك هو الفوز المبين

برداشت بالا با توجه به ضمير فصل {هو} است كه تأكيد را افاده كرده و رستگارى واقعى را مى نماياند.

مشمولان رحمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 20

20_ برخوردارى محسنان از رحمت خاص خداوند در دنيا ، مشيّت و خواست اوست .

نصيب برحمتنا من نشاء و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از لطف و رحمت ويژه خداوند

و ل_كن رحمة من ربّك

نكره آمدن {رحمة} نشانگر ويژه بودن آن است.

مشمولان رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 13

13 _ رحمت خاص الهى تنها از آن تقواپيشگان ( پرهيزكنندگان از شرك و . . . ) و پرداخت كنندگان زكات است .

فسأكتبها للذين يتقون و يؤتون الزكوة

متعلق {يتقون} تخلف از فرمانهاى خداوند است و مصداق مورد نظر آن، با توجه به آيات گذشته كه درباره گرايشهاى شرك آلود بنى

اسرائيل بود، شركورزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 1،2

1 _ پيروان رسول اكرم ( ص ) ، از رحمت خاص الهى بهره مند هستند .

فسأكتبها . .. و الذين هم بايتنا يؤمنون. الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون} عطف بيان و يا بدل براى {الذين هم . .. } در آيه قبل است. بنابراين رحمت نويد داده شده با جمله {سأكتبها}، از آن پيروانِ پيامبر پس از بعثت او خواهد بود.

2 _ رحمت خاص الهى در قيامت از آن پيروان پيامبر اسلام خواهد بود .

فسأكتبها . .. الذين يتبعون الرسول

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فسأكتبها} بيان تحقق رحمت الهى در سراى آخرت باشد.

مشمولان رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 12

12 _ كسانى كه در آزمونهاى الهى موفق باشند، از مغفرت الهى برخوردار و از رحمت او بهره مند خواهند شد.

ليبلوكم فى ما ءاتيكم . .. إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 1،3،8،9

1 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت پروردگار در قيامت

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

3 - شمول رحمت و حمايت خداوند ، نسبت به اهل ايمان و عمل صالح ، پس از حسابرسى آنان

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت فيدخلهم ربّهم ف

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم

فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

9 - احاطه و فراگيرى رحمت الهى ، نسبت به مؤمنان در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته

تعبير {يدخلهم. ..} مى رساند كه شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان نيك كردار، محدوديتى ندارد و آنان داخل در رحمت او و مستغرق در آن مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 4،7

4 - خداوند توبه آدم ( ع ) را پذيرفت ، گناهش را آمرزيد و او را مشمول رحمت خويش قرار داد .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم} در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به وى را از رحمت ويژه و فضل و هدايت خاص خويش ، بهره مند خواهد كرد .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

هدايت، فضل و رحمت خداوند، شامل همه بندگان مى شود. بنابراين ذكر آنها به عنوان پاداش بيانگر رحمت، فضل و هدايت خاص است ; گفتنى است در برداشت فوق ضمير {به} به {اللّه}

برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 7

7 _ توبه و استغفار ، شرط برخوردارى از مغفرت خداوند و رحمت خاص او

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 9،11،12،14،26

9 _ مؤمنان با درك محضر و زيارت پيامبر(ص) سلام آن حضرت و پيام و رحمت خداوند را دريافت خواهند نمود. *

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

آمدن نزد پيامبر(ص)، كه مضمون جمله {إذا جاءك} است، ظاهراً اختصاصى به زمان حيات ظاهرى آن حضرت ندارد و شامل پس از آن نيز مى گردد. كلمه {زيارت} در برداشت فوق براى اشاره بدين نكته آورده شده است.

11 _ پروردگار عالم بر خود واجب كرده كه مؤمنان به آياتش را مشمول رحمت خويش گرداند.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

12 _ ابلاغ سلام و رحمت خداوند به مؤمنان به آيات او، از وظايف پيامبر(ص)

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

جمله {فقل سلام عليكم} داراى دو احتمال است: يكى اينكه {به آنان سلام كن} و دوم اينكه {سلام خداوند را به آنان برسان}. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

14 _ شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آيات، پرتويى از ربوبيت اوست.

يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

26 _ مؤمنى كه از سر جهل گناه كند، در صورت توبه و اصلاح حتماً مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.

كتب ربكم على نفسه الرحمة

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح فأنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 4

4- بهرهورى پيامبر ( ص ) از رحمت و ربوبيت الهى ، بيش از همه خلق *

إنّا أنزلن_ه . .. رحمة من ربّك

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اضافه {ربّ} به {ك} _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ از آن جهت باشد كه پيامبر(ص)، عالى ترين بهره را از قرآن و ربوبيت الهى برده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 1،4،5

1- جز برخورداران از رحمت الهى ، همه انسان ها ، در قيامت بى پناه و بى ياوراند .

و لا هم ينصرون . إلاّ من رحم اللّه

4- تنها برخورداران از رحمت الهى ، بهره مند از شفاعت در قيامت

و لا هم ينصرون . .. إلاّ من رحم اللّه

{إلاّ من رحم اللّه} مى تواند استثناى از {و لا هم ينصرون} باشد.

5- مقام شفاعت و شفاعت گرى ، تنها از آنِ برخورداران از رحمت الهى *

إلاّ من رحم اللّه

چنانچه {إلاّ من رحم} استثناى از {مولى} {لايغنى مولًى} باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 51 - 5

5- تقواپيشگان ، برخوردار از رحمت الهى و شفاعت شفيعان در قيامت

و لا هم ينصرون . .. إلاّ من رحم اللّه ... إنّ المتّقين فى مقام أمين

در آيات پيشين، محرومان و نيز برخورداران از شفاعت، نخست به اجمال ياد شده اند. سپس {إنّ شجرت

الزقّوم...} به تفصيل در باره محرومان از شفاعت سخن گفته و {إنّ المتّقين...} توضيحى در باره برخورداران از رحمت و شفاعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 16

16- غفران و رحمت الهى ، گسترده و فراگير نسبت به تمامى توبه كنندگان

أم يقولون افتري_ه قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور ال

با توجه به اين كه مخاطبان تهديد الهى در صدر آيه شريفه، كسانى اند كه رسالت پيامبر(ص) و قرآن را انكار مى كردند; تذكر {هو الغفور الرحيم} در پايان چنين آيه اى، بدان معنا است كه در صورت توبه، حتى منكران رسالت هم مورد غفران قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 20

20- مصونيت مؤمنان مكه و بهره مندى آنان از رحمت الهى ، از اهداف برقرارى صلح حديبيه

ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

از ارتباط جمله {ليدخل . ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا {ليدخل ...} غايت براى جواب محذوف است; يعنى، ما بدين سبب اجازه جنگ نداديم تا مؤمنان مكه آسيب نبينند و از رحمت الهى بهره مند گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19،20

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

20 - غفران و چشم پوشى از لغزش هاى اهل ايمان ، جلوه رحمت خاص الهى به مؤمنان

إنّ اللّه غفور رحيم

با توجه به اين

كه واژه {رحيم} به معناى رحمت خاصه الهى در حق مؤمنان است; از ارتباط {غفور} و {رحيم} مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 10

10 - پيامبر ( ص ) بهره مند از غفران و رحمت خداوند

ي_أيّها النبىّ . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 4،10

4 - ره پويان راه خدا ، بهره مند از رحمت او

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً. .. يدخل من يشاء فى رحمته

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 5

5 - خداوند ، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن

{رحمان} صيغه مبالغه است و به قرينه {ربّك} و {ربّ السماوات}، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان

ربوبيت او است.

مشمولان رحمت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 15

15_ تنها مؤمنان به قرآن ، از هدايت ها و رحمت آفرينى هاى آن بهره مند مى شوند .

و ل_كن . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

دليل اين برداشت نظير سخنى است كه در توضيح برداشت شماره 2 از همين آيه آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 7

7- تنها اهل ايمان و حق پذيران ، برخوردار از شفا و رحمت قرآنند .

و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين

مشمولان رحمت و اختلاف دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 1

1_ تنها مشمولان رحمت الهى ، در گير و دار اختلافات دينى و مذهبى راه درست را مى يابند و بر طريق حق گام مى نهند .

و لايزالون مختلفين. إلاّ من رحم ربك

مظاهر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 9

9 - قرآن جلوه اى از رحمانيت و رحيميت خداست .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

از آنجا كه غالباً گوينده در آغاز سخن به اهداف كلى برنامه خويش اشاره مى كند، مى توان گفت كه از اهداف انتخاب دو صفت رحمانيت و رحيميت خدا در آغاز قرآن، رساندن اين حقيقت است كه قرآن جلوه اى از رحمت الهى براى بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 3

3 -

برپايى قيامت و قرار دادن روز جزا براى جهانيان ، جلوه اى از رحمت خداوند است .

الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين

مطرح كردن مسأله قيامت پس از بيان رحمت الهى، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 6،7

6 -پذيرش توبه گنهكاران از سوى خداوند ، پرتوى از رحمت اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

بيان رحيميت خداوند را مى توان در ارتباط با تواب بودن خداوند ملاحظه كرد; يعنى، توبه پذيرى خداوند ريشه در رحيميت او دارد و مى توان آن را با تلقين كلمات به آدم(ع) لحاظ كرد. برداشت فوق بر اساس لحاظ اول است.

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم} در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 13

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 10

10 - توبه پذيرى خداوند

، جلوه اى از رحمت اوست .

فأولئك أتوب عليهم و أنا التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 6،7،10،14،15،16

6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت

كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.

7 - همه فعل و انفعالات هستى حتى اختراعات بشرى ، از خداست و علامت توحيد و رحمت گسترى اوست .

إن فى . .. الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس

قرآن كشتيها را - كه ساخته دست بشر است - به عنوان آيتى بر توحيد و رحمت خداوند مطرح كرده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه: همه چيز حتى مصنوعات بشرى از خداوند سرچشمه گرفته اند. در صورتى كه كلمه {الفلك} عطف بر {السماوات} باشد، كلمه {خلق} به {الفلك} نيز اضافه مى شود و معناى ياد شده وضوح بيشترى خواهد داشت.

10 - فرو فرستادن آب از آسمان و زنده كردن زمين به وسيله آن ، از نشانه هاى توحيد و رحمت

گسترى خداوند است .

إن فى . .. ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا به الأرض ... لأيت

14 - وجود جنبندگان متنوع و مختلف در هر كجاى زمين ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

و بث فيها من كل دابة . .. لأيت

15 - وزش باد ها و چرخش آنها از سويى به سوى ديگر ، از نشانه هاى توحيد و رحمت آفرينى خداوند است .

إن فى . .. و تصريف الريح ... لأيت

{تصريف} به معناى برگرداندن از جهتى به جهت ديگر است.

16 - ابر هاى باران زا ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. السحاب المسخر بين السماء و الأرض لأيت

{سحاب} جمع سحابة و به معناى ابرهاى باران زا است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 11،15

11 - تجويز ارتكاب محرمات در حال اضطرار ، برخاسته از رحمت خداوند است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه إن اللّه غفور رحيم

15 - انعطاف پذيرى احكام و تكاليف دين پرتوى از رحمت الهى است .

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا إثم عليه إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 20،22

20 - تجويز عفو از قصاص و تبديل آن به ديه ، حكمى است رحمت آفرين براى جامعه اسلامى

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

22 - انعطاف پذيرى احكام الهى و تخفيف در تكاليف ، پرتوى از رحمت الهى است .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. ذلك

تخفيف من ربكم و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 192 - 6،7

6 - فرمان خداوند ، مبنى بر ترك جنگ با كافرانى كه دست از جنگ و فتنه برداشته اند ، پرتوى از مغفرت و رحمت اوست .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

7 - آمرزش گناهان كافران محارب ، پس از ايمان آوردن آنان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى است .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 15

15 _ برپايى قيامت جلوه اى از رحمت الهى است.

كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم إلى يوم القيمة لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 16

16 _ آرامش و امنيت يافتن مؤمنان به آيات خداوند، پرتويى از رحمت اوست.

فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

جمله {كتب ربكم} به منزله تعليل براى {سلام عليكم} مى باشد. يعنى رحمت الهى عامل سلامت يافتن مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 4،15

4 _ مهلت الهى به تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و هلاك نساختن آنان جلوه رحمت گسترده پروردگار است.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة

15 _ عذاب اقوام مجرم نيز جلوه اى از رحمت خداوند است. *

فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

آمدن جمله {و لا يرد بأسه} پس از {ذو رحمة واسعة} چنين مى نماياند كه عذاب اقوام مجرم نيز جلوه اى از رحمت واسعه خداوند

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 4

4 _ عفو و مغفرت خداوند جلوه اى از رحمت اوست .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 11

11 _ حكم الهى بر حليت غنايم و فديه ها ، جلوه اى از مغفرت و رحمت خداوند است .

فكلوا . .. إن اللّه غفور رحيم

ممانعت از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 5،6

5 - توانايى مطلق خداوند بر اعطاى رحمت به بندگان و يا منع آن از ايشان ، دليل عزّتمندى او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها . .. و هو العزيز

از توصيف خداوند به عزّتمندى در پايان آيه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

6 - گشايش رحمت و امساك آن از سوى خداوند ، ناشى از حكمت او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها . .. و هو ... الحكيم

ممانعت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 1

1 - هيچ نيرويى ، توانايى جلوگيرى از رحمت آفرينى خداوند به بندگانش را ندارد .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها

ممنوعيت يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 4

4- هيچ كس ، حتى مطرودين درگاه الهى و لعن شدگان ، نبايد از رحمت خداوند مأيوس شوند

; بلكه بايد خواسته هاى خويش را از او طلب كنند .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين . قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من ال

منشأ رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 17

17 _ خداوند ، يگانه منبع و منشأ فيض ، رحمت و غنا

أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

گرچه خداوند نام پيامبر (ص) را در كنار نام خود آورده است، اما فضل را تنها به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 2

2_ رحمت خدا بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

إلاّ من رحم ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 6

6- رحمت بر بندگان يا عذاب ايشان ، بر اساس مشيت الهى است .

إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 4

4 - نسبت ندادن شرور ، به خداوند و انتساب رحمت ها و نعمت ها ، به او ادب حضرت ابراهيم نسبت به خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ابراهيم(ع) مريضى را به خود و شفا را به خدا نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 2

2 - مشمول عذاب و رحمت شدن ، بستگى به مشيت خدا دارد .

يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 2،4

2 - خداوند ، سرمنشأ نعمت هايى است كه انسان ها دارند .

و إذا أذقنا الناس رحمة

4 - دشوارى ها و ناملايمات زندگى ، پيامد عمل خود انسان ، و برخوردارى از رحمت ، از ناحيه خداوند است .

أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 5،6

5 - توانايى مطلق خداوند بر اعطاى رحمت به بندگان و يا منع آن از ايشان ، دليل عزّتمندى او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها . .. و هو العزيز

از توصيف خداوند به عزّتمندى در پايان آيه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

6 - گشايش رحمت و امساك آن از سوى خداوند ، ناشى از حكمت او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها . .. و هو ... الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 1

1 - گنجينه هاى رحمت پروردگار نزد احدى نيست .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

{خزانة} (مفرد {خزائن}) به معناى گنجينه است. {أم} نيز منقطعه بوده و به معناى {بل} و متضمن معناى همزه استفهام (از نوع استفهام انكارى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 10

10 - مصيبت هاى بزرگ زندگى انسان ، ميدان بروز ناتوانى عوامل مادى و زمينه ساز توجه انسان به مبدأ يگانه فيض و رحمت ( خدا

)

و ما أص_بكم من مصيبة . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

برداشت بالا بنابراين نكته است كه نكره آمدن {مصيبة} اشاره به مشكلات خاص و بزرگ داشته باشد كه رفع آنها از عوامل بشرى و مادى ميسر نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 1

1 - گنجينه هاى نعمت و رحمت ، در انحصار خداوند جهان

أم عندهم خزائن ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 12

12 - رأفت و رحمت دل ها ، منشأ الهى و آسمانى دارد .

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

منشأ رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 17

17 _ ذات خداوند فيضان رحمت را بر خود ايجاب كرده است.

كتب ربكم على نفسه الرحمة

معنى واجب ساختن رحمت بر خود اين است كه چيزى وراى ذات، او را بدين كار نگماشته، بلكه اقتضاى ذات چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان ، برخاسته از ربوبيت اوست .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 8

8 - برخوردارى انسان از رحمت الهى ، منوط به مشيت خداوند است .

و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 6

6- قدرت

مطلقه و رحمت گسترده ، در انحصار خداوند است .

إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 11

11 - غفران و رحمت الهى ، برخاسته از مقام الوهيت او

و اللّه غفور رحيم

منشأ وسعت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 8

8 - پرتوافكنى رحمت الهى بر خلق ، متكى به آگاهى او از غيب و شهود *

ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

وصف {عالم الغيب . ..} قبل از {الرحمان الرحيم}، مى تواند نظر به پشتوانه رحمت الهى داشته باشد; زيرا در صورت جهل، چه بسا به جاى رحمت، نقمت صورت گيرد.

موارد رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 15

15 _ توبه انسان به درگاه الهى ، محفوف به دو رحمت از سوى خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

توبه خداوند بر خطاكاران، (لطف و رحمت خدا به آنان) زمينه آن شد كه آنان به سوى خدا توبه كنند و سپس خداوند هم رحمت خويش را بر آنان نازل كرده و خطايشان را ببخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 10

10- امكانات مادى ، رحمت الهى است .

و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك

موانع رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 9

9_ ظلم و ستم كارى مردم ، مانع رحمت گسترى خداوند نخواهد شد .

إن ربك

لذو مغفرة للناس على ظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 11

11- ظلم و گناه ، مانع از برخوردارى انسان از غفران و رحمت گسترده خدا

كانوا أنفسهم يظلمون . .. ثمّ تابوا ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

تعبير و قيد {من بعدها} مى رساند كه قبل از توبه واقعى، انسان نمى تواند از بخشش و رحمت الهى با همه گستردگى آن سود جويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 8

8 - گناه ، مانع برخوردارى انسان از رحمت الهى

فاغفر لنا و ارحمنا

تقدم طلب غفران بر رحمت، مى تواند اشاره به اين مطلب باشد كه با وجود گناه و آثار آن، نمى توان به رحمت الهى دل بست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 6

6 - گناه ، مانع برخوردارشدن انسان از رحمت الهى

و قل ربّ اغفر و ارحم

تقديم {طلب غفران} بر {طلب رحمت}، مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه با وجود گناه و آثار آن به رحمت الهى نمى توان دل بست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 5

5 - روحيه لجاج و عناد ، مانع بهرهورى از هدايت و رحمت قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قرآن براى هدايت كافران و ساير اهل كتاب است و بى ترديد هدايتگرى هاى آن در بسيارى از آنان تأثير دارد. با توجه به اين نكته گفتنى است كه مراد از {مؤمنين} كسانى اند كه در

صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسليم اند و در يك كلمه روح حق پذيرى در آنان نمرده است و در مقابل آنان كسانى هستند كه در موضع لجاج و عناد قرار دارند و از حق مى گريزند و چه بسا با آن مى ستيزند. آيات بعد مؤيد همين مطلب است.

موانع رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 7

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 29

29 - تجاوز از احكام و قوانين الهى ، مانع بهره مندى از رحمت خداوند است .

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 25

25 _ گناه ، حجابى بين انسان و بهره گيرى او از جلوه رحمت الهى

و لو انّهم اذ ظلموا . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 3

3 _ كفر و شرك مانع راهيابى به عالم برتر براى كسب رحمتهاى ويژه الهى است.

إن الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 17

17 - ظلم و ستم پيشگى ، انسان را از رحمت الهى و

ورود به بهشت ، محروم مى سازد .

فريق فى الجنّة و فريق فى السعير . .. و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون ما

از مقابله دو گروه (فريق فى الجنّة و فريق فى السعير) استفاده مى شود كه ستم پيشگان محروم از بهشت و رحمت الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 18

18- گناه ، مانع برخوردارى انسان از رحمت گسترده خداوند *

و هو الغفور الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم {الغفور} بر {الرحيم}، اشاره به اين جهت داشته باشد كه تا غفران الهى شامل انسان نشود; زمينه براى بهرهورى وى از رحمت گسترده خداوند مهيا نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 10

10 - گناه ، مانع برخوردارى انسان از رحمت گسترده حق *

و اللّه غفور رحيم

تقدم {غفور} بر {رحيم}، ممكن است از اين جهت باشد كه گناه، مانع برخوردارى از رحمت حق است. ازاين رو بخشش آن گناهان، زمينه شمول رحمت گسترده حق نسبت به انسان مى شود.

موجبات رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1،2

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

2 - توبه از گناهان و اصلاح مفاسد آنها ، موجب برقرارى مجدد رحمت قطع شده است .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا و أصلحوا ... فأولئك أتوب عليهم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 18

18 _ عفو و غفران ، زمينه و مقدّمه رحمت خاصّ الهى *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه اى از رحمت الهى است، بنابراين مراد از {و ارحمنا} طلب رحمتى خاص خواهد بود. گفتنى است كه تقدّم ذكرى عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو براى رحمت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 2،4،5

2 _ اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ...

به مقتضاى ارتباط اين آيه و آيات پيشين، روسفيدى مى تواند نتيجه اعمال نيك ياد شده در آيات قبل باشد.

4 _ تمسك كنندگان به ريسمان الهى و دعوت گران به خير ، امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، روسفيدان در قيامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ... اما الذين ابيضّت

مستفاد از ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل.

5 _ تداوم بر ايمان ، موجب روسفيدى و جاودانگى در رحمت الهى

اكفرتم بعد ايمانكم . .. اما الذين ابيضّت وجوههم

علت سيه رويى به مقتضاى {اكفرتم بعد ايمانكم}، ارتداد است. و به قرينه مقابله، علت روسفيدى، تداوم بر ايمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 132 - 1

1 _ نيل به رحمت الهى ، در گرو اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و اطيعوا اللّه و الرّسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 1،6

1 _ كشته شدن ( شهادت ) و مردن در راه خدا ، موجب آمرزش گناهان و بهره مندى از رحمت خداوند

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

مناسبت حكم و موضوع (مرگ و مغفرت) اقتضا مى كند كه {فى سبيل اللّه} پس از {متّم} مقدّر باشد.

6 _ آمرزش گناهان آدمى از سوى خداوند ، زمينه بهره مندى او از رحمت خاصّ الهى

لمغفرة من اللّه و رحمة

چون در آيه شريفه {مغفرة} مقدّم بر {رحمة} شده، مى توان نتيجه گرفت كه آمرزش گناهان مقدّمه اى براى دريافت رحمت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 2

2 _ ايمان به خداوند و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص ) موجب برخوردارى از رحمت و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل

بدان احتمال كه ضمير در {به} به {برهن} (پيامبر(ص)) و {نور} (قرآن)در آيه قبل برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 11

11-

هجرت ، جهاد و صبر ، موجب جلب بخشش و رحمت گسترده الهى

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

موجبات رحمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 8

8_ دستيابى به رحمت خداوند در آخرت ، در گرو گام نهادن در راه خدا و پيروى از دين او و ايمان به آخرت است .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله ... و هم بالأخرة هم ك_فرون

موجبات رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 8

8 - انجام كار ها با نام خدا ، مايه جلب رحمت اوست .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

توصيه به انجام دادن كارها با نام خدا و تذكر به رحمانيت و رحيميت او به عنوان حكمت اين توصيه، گوياى اين است كه نام خدا در كارها، موجب جلب رحمت الهى و در نتيجه به كمال رسيدن آن كارهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 16،21

16 _ استغفار ( طلب آمرزش گناه ) ، موجب جلب رحمت الهى و پذيرش توبه و بخشش گناه

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

21 _ نقش وساطت و شفاعت پيامبر ( ص ) در جلب رحمت الهى بر بندگان

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 4،5

4 _ جهاد در راه خداوند

، موجب دستيابى به منزلتهايى والا و آمرزش گناهان و جلب رحمت خاص او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين . .. درجات منه و مغفرة و رحمة

5 _ بهره مندى انسان از رحمت خاص الهى ، در گرو آمرزش گناهان اوست .

مغفرة و رحمة

تقديم {مغفرة} بر {رحمة}، دلالت بر اين معنا دارد كه تا مغفرت حاصل نشود، آن رحمت خاص شامل آدمى نمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 17

17 _ آمرزش گناهان ، زمينه ساز برخوردار شدن از رحمت خاصّ خداوند *

و كان اللّه غفوراً رحيماً

تقديم {غفورا} بر {رحيما}، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 10

10 _ توبه و استغفار ، افزون بر آمرزش گناهان ، موجب جلب رحمت الهى خواهد شد .

ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 9،15،17

9 _ صلح و سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده بويژه با داشتن چند همسر ، موجب غفران و رحمت الهى

فلاتميلوا كل الميل . .. و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

15 _ تلاش براى اصلاح بين مسلمانان و رعايت تقوا ، زمينه برخوردارى از غفران و رحمت الهى

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

17 _ جبران خطا هاى گذشته و پرهيز از ارتكاب گناه ، موجب آمرزش و جلب رحمت الهى *

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جمله {ان تصلحوا} مى تواند

اشاره به جبران و اصلاح گذشته ها و جمله {تتقوا} بيانگر رعايت تقوا و پرهيز از آن گناهان در آينده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 7

7 _ اعتقاد به خدا و تمامى پيامبران ، موجب جلب غفران و رحمت الهى است .

و الذين ءامنوا باللّه و رسله . .. و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 9،10

9 _ قربانى كردن و عمل به احكام آن موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

و الهدى و القلئد . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

10 _ به جاى آورى حج با ويژگى هاى سزاوار آن ، موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 13

13 _ ايمان به آيات خداوند موجب جلب رحمت او مى شود.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 2

2 _ دستيابى به رحمتهاى ويژه الهى در گرو راهيابى به عالمى برتر از عالم دنياست.

لاتفتح لهم أبوب السماء

بنابراين كه مراد از {لاتفتح . ..} محروميت كافران از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا باشد، كلمه {سماء}، اشاره به آن دارد كه گنجينه آن رحمتها در جايگاهى فراتر از عالم ماده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 8

8 _ هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى به رحمت بيكران خداوند است .

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى و رحمة

با توجه به اينكه همگان دعوت به ايمان شده اند و نيز اينكه آيه در مقام احتجاج عليه كافران است، معلوم مى شود متعلَّق {هدى} و {رحمة} كلمه اى همانند {للناس} مى باشد. يعنى: جئنهم بكتب هدى للناس و رحمة لهم. قابل ذكر است كه {هدى} و {رحمة} معفولٌ له براى {جئنهم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 8،11

8 _ دعا و نيايش محسنان به درگاه خدا مايه به فعليت رسيدن استعداد آنان براى دستيابى به رحمت خاص الهى است .

و ادعوه . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

11 _ پرهيز از فسادگرى در زمين سيره و روش محسنان و زمينه ساز دستيابى به رحمت الهى است .

و لاتفسدوا فى الأرض . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 4

4 _ دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در جلب رحمت او و رفع دشوارى ها و بلاها

فلما كشفنا عنهم الرجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و

الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 14

14 _ برخوردار شدن از رحمت خاص الهى در گرو ايمان به تمامى آيات خداست .

فسأكتبها للذين يتقون . .. و الذين هم بايتنا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 2،5

2 _ گوش فرادادن به قرآن و سكوت كردن به هنگام شنيدن آن ، زمينه ساز دستيابى به رحمت خداوند است .

فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

5 _ گوش سپارى كافران به آواى قرآن ، زمينه ساز دستيابى آنان به هدايت و رحمت الهى خواهد شد .

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

چنانچه خطاب در آيه شامل كافران باشد، مصداق مورد نظر از رحمت در {ترحمون} هدايت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 3،4،6

3 - كافران صدراسلام ، به بهره مند شدن از رحمت و لطف خدا در سايه پرهيز از گناهان فراخوانده شدند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

4 - پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، موجب جلب رحمت و لطف خداوند است .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

6 - لزوم پرهيز از گناهان و توبه از خطا هاى گذشته ،

به منظور جلب رحمت و لطف خداوند

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

لزوم پرهيز از گناهان و توبه . .. از فعل امرِ {اتّقوا} به دست مى آيد.

موجبات محروميت از رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغين زنا به زنان پاكدامن ، در پى دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

ناپسندى يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 2

2 - مأيوس بودن از رحمت خدا ، روحيه اى ناپسند و كافرانه است .

و الذين كفروا . .. يئسوا من رحمتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 9

9 - يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، در عين وعده او به آمرزش تمامى گناهان بندگان ، امرى بى جا و نامعقول است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

جمله {إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعاً} به منزله تعليل براى جمله {لاتقنطوا. ..} مى باشد;

يعنى، از رحمت خدا مأيوس نشويد; چون او همه گناهان را مى آمرزد. با اين حساب يأس از رحمت خدا، امرى بى جا و نامعقول است.

نزول رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 4

4_ هدف از خلقت انسانها ، هدايت كردن ايشان به طريق حق و نزول رحمت بر آنان است .

إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم

مشاراليه {ذلك} رحمتى است كه از جمله {رحم ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 6

6 - تحقق وعده هاى الهى به نزول رحمت يا عذاب ، از سمت آسمان

فى السّماء رزقكم و ماتوعدون

برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {ما توعدون}، همه وعد و وعيدهاى الهى باشد و نه خصوص بهشت.

نشانه هاى رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 6

6- نجات از جامعه فاسد و آلوده ، نشانگر رحمت خاص الهى است . *

و نجّين_ه . .. و أدخلن_ه فى رحمتنا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه عطف جمله {أدخلناه. ..} بر جمله {آتيناه}، از نوع عطف تفسيرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 13

13 - رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد كرات آسمانى با آن ، جلوه هاى رأفت و رحمت گسترده خدا به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 3،5

3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى براى هدايت آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

همان طور كه در آيه پيش گفته شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.

5 - پيامبراكرم ( ص ) ، جلوه اى از فضل و رحمت بى كران خدا بر مردم

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

به كار رفتن واژه {ربّ} _ به جاى هر اسم و صفتى ديگر _ و اضافه شدن آن به كاف _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ مى تواند از آن جهت باشد كه تربيت و پرورش شخصيتى چون پيامبر(ص) از سوى خدا، خود نمود بارزى از فضل گسترده او بر مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان

و إنّه لهدًى و رحمة

از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك

صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

نشانه هاى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 1

1 _ رهايى آدمى از عذاب قيامت، نشانه برخوردارى او از رحمت الهى است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 17

17 _ پذيرش توبه مشركان ، برخاسته از غفران و رحمت گسترده الهى است .

فإن تابوا . .. فخلّوا سبيلهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 7

7 _ كثرت بهرهورى هاى كافران ، به مقتضاى خُلق و خو و تلاش مادى آنان و طبق جريان طبيعى است و نه نشانه رحمت و لطف الهى به آنان *

فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقكم

با توجه به اينكه {خلاق}، مى تواند به معناى دستاوردهاى انسان به مقتضاى خلق و خوى خويش باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 16،17

16 _ پذيرش عذر مؤمنان براى معافيت از جهاد ، تبلور غفران و رحمت الهى

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

17 _ رفع تكليف حرجى ( مشقت بار ) و نيز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان

ما على المحسنين من سبيل و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 9

9 _

پذيرفته شدن توبه گنهكاران معترف و نادم ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

عسى اللّه أن يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 12

12 _ توبه پذيرى خداوند ، جلوه اى از رحمت گسترده اوست .

يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 17

17 _ فراهم آوردن زمينه توبه براى خطاكاران و پذيرش توبه آنان ، تبلور رحمت گسترده خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 1،7

1 _ رفاه و آسايش ، جلوه اى از رحمت خدا نسبت به مردم

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم

كلمه {رحمت} به قرينه {ضراء} (سختى) كنايه از رفاه و آسايش است.

7 _ اديان آسمانى و پيامبران الهى ، جلوه هاى رحمت خدا بر مردم

و إذا أذقنا الناس رحمة

{رحمة} در {و إذا أذقنا الناس رحمة} _ به قرينه فرازهاى پيشين _ مى تواند كنايه از اديان آسمانى باشد كه توسط پيامبران براى نجات بشر از مشكلات و مصايب آورده شده اند. گفتنى است كه جمله {إذا لهم مكر فى آياتنا} نيز مؤيد اين برداشت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 1

1 _ قرآن ، مظهر فضل خداوند و جلوه رحمت اوست .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل بفضل اللّه و

برحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 9

9 _ تفضل خداوند بر بندگان موحد خود ، جلوه غفاريت و رحيميت اوست .

فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عباده و هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 4

4_ نعمت هاى خداوند ، جلوه هايى از رحمت او به مردم است .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة

تعبير كردن از نعمت به {رحمة} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 6

6_ نجات پيروان نوح از حادثه طوفان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى بود .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 6

6_ نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 7

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 9

9_ آمرزش گناه استغفاركنندگان و باريافتن سالكان به درگاه الهى ، پرتوى از رحمت ، مهربانى و محبت خداوند

به بندگان است .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 5

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 10

10_ اقتدار كامل و بدون منازع يوسف ( ع ) در مصر ، پرتوى از رحمت خاص خداوند بر او بود .

كذلك مكّنّا ليوسف . .. نصيب برحمتنا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 4

4_ پاداش هاى اخروى ، نمودى از رحمت الهى است .

نصيب برحمتنا من نشاء . .. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 12

12_ مغفرت و آمرزش بندگان خطاكار ، پرتوى از رحمت و مهربانى خداوند است .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 13،14

13_ آمرزگارى خداوند ، برخاسته و نمودى از رحمت اوست .

إنه هو الغفور الرحيم

14_ پذيرش توبه بندگان جلوه اى از { غفور } و { رحيم } بودن خداوند است .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 8

8_ قرآن و وحى نازل شده بر پيامبر ( ص

) پرتوى از رحمت گسترده خداوند است .

و هم يكفرون بالرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 7

7- آفرينش دام ها ، در جهت منافع و بهرهورى انسان ، نشانه اى از رأفت و رحمت خداست .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و لكم فيها جمال ... و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 7،8

7- تهديد توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم . .. أو يأتيهم العذاب ... فإن ربّكم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} خطاب به مؤمنان باشد و ذكر آن پس از تهديدهاى گوناگون عليه توطئه گران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 14

14- رفع حرمت از مضطر ، جلوه بخشش و رحمت گسترده الهى است .

إنما حرّم . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 3

3- تثبيت وحى و

بقاى مفاهيم قرآنى ، جلوه رحمت الهى بر بندگان

لئن شئنا لنذهبنّ . .. إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 7

7- ره يابى اصحاب كهف به پناهگاهى امن و وسيع ، نمودى از رحمت و هدايت الهى براى آنان بود .

ينشر لكم ربّكم من رحمته . .. و هم فى فجوة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 9

9- علم لدنى حضرت خضر ( ع ) ، نمودى از رحمت خاص الهى به او است .

ءاتينه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 13

13- حمايت خداوند از فرزندانِ يتيم پدرى صالح و حفظ مال آنها ، جلوه اى از رحمت و ربوبيّت او بوده است .

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعولٌ له براى فعل {أراد} است ; يعنى، اراده پروردگار به باقى ماندن گنج يتيمان، به خاطر رحمت او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 1،2

1- در بينش ذوالقرنين ، توانايى برساختن سدّ پولادين و نفوذناپذير ، جلوه اى از رحمت پروردگار بود .

قال ه_ذا رحمة من ربّى

مشاراليه {ه_ذا}، {سد ساخته شده به دست ذوالقرنين} است.

2- برخوردارى انسان از قدرت و دانش و به كارگيرى آن در جهت مصالح انسانى ، نمودى از رحمت پروردگار است .

. .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

ذوالقرنين، سد _ و به عبارت ديگر، تمام امكانات

و دانشى كه براى ساخته شدن آن به كار رفته بود _ را رحمت پروردگار دانست اين منطق، منطقى عام است و اختصاصى به سد و يا شخص ذوالقرنين ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 12،13

12- حضرت عيسى ( ع ) ، تبلور رحمتى بزرگ از جانب خداوند براى مردم

و لنجعله . .. و رحمة منّا

به قرينه عطف {رحمة} بر {آية للناس} مراد رحمت بر مردم است.

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 6

6- نام نيك و بلندآوازگى ، مزيّتى شايسته و پرتويى از رحمت الهى است .

و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 21

21- آيات الهى در قرآن و ديگر كتب آسمانى ، جلوه رحمت واسعه او است .

إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن

استناد {آيات}

به {رحمن} گوياى برداشت ياد شده است. مضارع بودن {تتلى} دلالت دارد كه وصف {النبيّن} و {من هدينا واجتبينا} در هر زمان، چنين اقتضايى دارد; بنابراين {آيات الرحمن} شامل قرآن نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 6

6- بهشت هاى عدن ، جلوه اى از رحمت بى كران الهى است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن

كلمه {الرحمن} بيانگر نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 4

4- مهلت خداوند به كافران و گمراهان ، جلوه اى از رحمت گسترده او است .

فليمدد له الرحمن مدًّا

{رحمان}; يعنى، داراى رحمت گسترده و فراگير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 6

6- وفاى خداوند به عهد هاى خويش ، جلوه اى از رحمانيت او است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 7

7- محبوبيت يافتن مؤمنان نيك كردار در دل ها ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند است .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 12،13

12- اجابت دعا و رفع گرفتارى ها ، جلوه اى از رحمت بى كران الهى است .

و أنت أرحم الرحمين . فاستجبنا له ... رحمة من عندنا

13- عطاى الهى به انسان ، افزون تر از آن چه او آرزو كرده ، نمودى از رحمت خاص خداوند به وى است

.

و أنت أرحم الرحمين . .. و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 1

1- رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، جلوه اى از رحمت و مهربانى خالص و محض الهى براى جهانيان است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 7

7- انذار پيامبر ( ص ) ، جلوه اى از رحمت گسترده الهى بر جهانيان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة . .. فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 2

2 - رفاه و آسايش ، جلوه رحمت خداوند

و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2،5

2 - وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و فحشا ، جلوه اى از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 14

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده است: 1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 - 2

2 _ باران ، جلوه رحمت الهى براى آدميان

أرسل الري_ح بشرًا بين يدى رحمته و أنزلنا من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 7

7 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . .

) جلوه اى از رحمانيت خداوند

الذى خلق السم_وت و الأرض . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} مبتدا و {الرحمان} خبر آن باشد; يعنى، آن كسى كه جهان را آفريد، رحمان است و قهراً جهان، جلوه اى از رحمانيتش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 5

5 - ريزش باران بر گستره زمين ، از نمود هاى بارز رحمت الهى بر خلق

و من يرسل الريح بشرًا بين يدى رحمته

در اين آيه واژه {رحمة} بدون قرينه لفظى در مورد باران به كار رفته است و اين نشان مى دهد كه باران مادر رحمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 3،7

3 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن بر آن حضرت ، جلوه رحمت و مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ل_كن رحمة من ربّك

7 - انذار خلق از سوى پيامبران ، جلوه رحمت خدا بر آنان

و ل_كن رحمة من ربّك لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 1

1 - نظام توالى شب و روز ، جلوه اى از رحمت خدا بر خلق است .

و من رحمته جعل لكم الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 5

5 - نزول كتاب از سوى خدا براى مردم ، نمود رحمت الهى بر آنان است .

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك

الكت_ب إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 9

9 - نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، مظهر رحمت ويژه خداوند است .

أنا أنزلنا عليك الكت_ب . .. إنّ فى ذلك لرحمة

{ذالك} اشاره به نزول قرآن دارد و نكره بودن واژه {رحمت} (لرحمة) بر عظمت و خصوصيت آن دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 3

3 - گشايش روزى ، از مظاهر رحمت الهى بر آدمى است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. أَوَلم يروا أنّ اللّه يبسط الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 4،5

4 - باد و باران ، جلوه اى از رحمت خداوند براى انسان ها است .

يرسل الرياح . .. فترى الودق يخرج من خل_له ... فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه

5 - رويش گياهان و آباد شدن زمين ، پرتويى از رحمت خداوند بر آدميان است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتها

مراد از {آثار}، مى تواند هر چيزى باشد كه بر اثر باران، به دست مى آيد كه غالب آنها گياهان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 7

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه

پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 5 - 3

3 - قرآن ، جلوه عزت و رحمت خداوند

و القرءان . .. تنزيل العزيز الرحيم

يادكرد دو صفت {عزت} و {رحمت} خداوند به هنگام نسبت دادن نزول قرآن به او، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 2

2 - مقام نبوت ، موهبت خداوند و جلوه اى از رحمت او است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، درصدد پاسخ گفتن به كافران معترض به انتخاب پيامبراسلام براى رسالت است. ازاين رو مقصود از {رحمت} مى تواند مقام نبوت و رسالت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 6،7

6 - بازگشت و ازدياد خانواده ايوب ( ع ) ، تبلور رحمت خدا به ايشان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

7 - بازگشت خانواده ( زن و فرزند ) ، تبلور رحمت الهى براى مردان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 13

13 - تجلى رحمت خداوند در آمرزش بندگان گنه كار

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 7

7 - نزول تدريجى قرآن ، جلوه اى از رحمت خداوندى

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 4

4 - نعمت هاى بى كران و توصيف ناپذير بهشتى ، جلوه اى از غفران و رحمت گسترده الهى است .

نزلاً من غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 2

2 - نعمت ، وسعت و آسايش ، از مظاهر رحمت الهى است .

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 12

12 - وحى ، تجلى رحمت و غفران بى پايان الهى است .

كذلك يوحى . .. ألا إنّ اللّه هوالغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 9،18

9 - بهشت ، تجلى و نمود والاى رحمت الهى است .

فريق فى الجنّة . .. ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته

18 - ولايت و نصرت الهى ، جلوه اى از رحمت او است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

از مقابله دو بخش از آيه شريقه (يدخل من يشاء فى رحمته} و {والظالمون. ..) مطلب بالا استفاده مى

شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 4

4 - اعطاى روزى به خلق ، نمودى از لطف و رحمت و آگاهى خداوند به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 20

20 - برخوردارى ها و نعمت هاى بى پايان بهشت ، نشانگر فضل و رحمت خدا است و نه رفاه و خوشى محدود كافران در دنيا .

يرزق من يشاء . .. و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها ... لهم ما يشاءون ... ذلك ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 4

4 - باران هاى مفيد و نافع ، جلوه اى از رحمت عام و گسترده الهى در عرصه هستى

ينزّل الغيث . .. و ينشر رحمته

{غيث} به معناى باران مفيد و سودمند آمده است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 11

11 - تمامى امكانات دنيايى ، نمودى از رحمت الهى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه از ثروت و امكانات دنيوى، تعبير به {رحمت} شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 15

15 - نبوت و رسالت ، تبلور رحمت الهى بر انسان ها

لولا نزّل . .. أهم يقسمون رحمت ربّك ... و رحمت ربّك خير ممّايجمعون

از آن جا كه آيات پيشين در

مورد رسالت پيامبر(ص) بوده است، معلوم مى شود كه مراد از {رحمت ربّك} نبوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 1،3،5

1- نزول قرآن ، جلوه اى از رحمت الهى و در جهت رشد ، تعالى و تكامل خلق

إنّا أنزلن_ه . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعول لأجله و علت براى {إنّا أنزلناه} است. وصف {ربّ} مى رساند كه آن نزول و اين رحمت، در جهت ربوبيت خلق است.

3- فرستادن رسولان ، رحمتى از جانب خداوند بر خلق

إنّا كنّا مرسلين . رحمة من ربّك

5- هشدار ها و انذار هاى خداوند بر خلق ، جلوه رحمت و ربوبيت او نسبت به آنان

إنّا كنّا منذرين . .. رحمة من ربّك

با توجه به اين كه در آيات پيشين، پس از بيان نزول قرآن به وصف انذارگرى حق تصريح شده است; عبارت {رحمة من ربّك}، مى تواند فلسفه و خاستگاه اين انذارگرى را تبيين كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 9

9- وجود اصل شفاعت در قيامت ، نمود رحمت گسترده خداوند است .

يوم لايغنى . .. إلاّ من رحم اللّه إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 7

7 - بهشت ، تجلى رحمت الهى در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته

بنابراين كه مراد از {رحمت} بهشت باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 7

7- واننهادن خلق به حال خويش و تبيين قوانين

هدايت و راه يابى براى ايشان ، جلوه اى از رحمت عظيم الهى

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

از ارتباط {إماماً} با {رحمة} مى توان مطلب يادشده را استفاده كرد; زيرا تنوين {رحمةً}، بيانگر عظمت و اهميت است و اطلاق {امام} بر كتابى كه مجموعه قوانين است، از آن جهت است كه با قوانين خويش راه سعادت را به خلق مى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 25

25 - پذيرش توبه مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى ، نسبت به ايشان *

إنّ اللّه توّاب رحيم

از ارتباط {توّاب} با {رحيم}، مطلب بالا به دست مى آيد با توجه به اين كه گفته شده است: {رحيم} رحمت الهى در خصوص مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19،20

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

20 - غفران و چشم پوشى از لغزش هاى اهل ايمان ، جلوه رحمت خاص الهى به مؤمنان

إنّ اللّه غفور رحيم

با توجه به اين كه واژه {رحيم} به معناى رحمت خاصه الهى در حق مؤمنان است; از ارتباط {غفور} و {رحيم} مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 8

8 - راهيابى متقين به بهشت ، جلوه اى از نيكى و رحمت گسترده خداوند

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم . .. إنّه هو البرّ الرحيم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 2

2 - نزول قرآن و تعليم آن به انسان ، تبلور رحمت گسترده خداوند به خلق

الرحم_ن . علّم القرءان

اسناد تعليم به اسم {رحمان}، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 4

4 - ساختار وجودى انسان ، متناسب با نياز هاى وى و نمودار رحمت آفريدگار

الرحم_ن . .. خلق الإنس_ن

ارتباط خلقت انسان با رحمانيت خداوند، مى تواند در اين جهت باشد كه كيفيت آفرينش انسان، خود به گونه اى است كه رحمت الهى را نسبت به اين موجود مى نماياند; چه اين كه هر بعدى از ابعاد وجودى او، كامل و متناسب با نيازهاى وى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 2

2 - حركت قانون مند خورشيد و ماه ، نمودى از رحمت و نعمت الهى

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 2

2 - نظام گياهان با تنوع و قانون مدارى خاص خويش ، نشانى از خداوند و رحمت او

و النجم و الشجر يسجدان

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير به دست مى آيد: الف) تعبير {يسجدان} اشاره به انقياد تكوينى و قانون مدارى دارد; ب) آيات شريفه در مقام ارائه نمودهاى آفرينش و رحمانيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 7 - 2

2 - برافراشتگى آسمان ، جلوه ديگرى از رحمت عام و

گسترده خداوند

الرحم_ن . .. و السّماء رفعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 5

5 - پوشش زيباى خوشه هاى خرما توسط غلاف ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند

الرحم_ن . .. فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 16

16 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن ، جلوه اى از رأفت و رحمت خداوند بر خلق

هو الذى ينزّل . .. و إنّ اللّه بكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 4،5

4 - زندگى پيروزمندانه مسلمانان ، جلوه رحمت خداوند بر آنان

إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه عبارت {أو رحمنا} در برابر {أهلكنى اللّه. ..} (هلاكت و شكست) قرار دارد.

5 - حيات مؤمنان ، جلوه رحمت خداوند

أو رحمنا

مطلب ياد شده، از تعبير حيات مؤمنان به رحمت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 3

3 - بهشت ، مظهر رحمت الهى به انسان ها است .

يدخل من يشاء فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 9

9 - رخصت يافتن از جانب خداوند براى سخن گفتن در قيامت ، نشانگر برخوردارى از رحمت گسترده او است .

من أذن له الرحم_ن

نشانه هاى رحمت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 36 - 7

7 - قرآن ، مظهر و نمود كامل رحمت الهى براى انسان ها است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن

تعبير {ذكر رحمان} براى قرآن اشاره به آن دارد كه آن، از سرچشمه نامتناهى رحمت الهى، نازل شده و در اختيار بشر قرار گرفته است.

نشانه هاى وسعت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 8

8 - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپيشگان در آن ، جلوه رحمت گسترده خداوند است .

جزاء من ربّك . .. الرحم_ن

نوح(ع) و درخواست رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نياز به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 18

18 _ معاف شدگان از جهاد ، در عين معذور بودن ، نيازمند غفران و رحمت خدايند .

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 9

9_ همگان ، حتى پيامبران الهى براى نيل به سعادت ، نيازمند مغفرت و رحمت الهى اند .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 5

5- نياز شديد همه انسان ها در قيامت ، به

غفران و رحمت الهى

إن ربّك من بعدها لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، با توجه به اين مطلب است كه آيه قبل، دربردارنده بشارت غفران و رحمت الهى باشد و بشارت بودن وعده غفران، در صورتى است كه انسان نياز مبرم به آن داشته باشد; زيرا مجادله و دفاع كردن از خود، بيانگر نوعى نياز به عنايت خداوند است.

نياز به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 2،4

2 _ آدمى، در هر مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهايى از عذاب قيامت نيازمند رحمت خداوند است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

{من} اسم موصول و از ادات عموم است، يعنى (هر كس) بنابراين مفاد صله آن {يصرف . .. } عموميت داشته و شامل همه مردم مى شود.

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

واسطه هاى رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به

واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

وسعت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 2

2 _ رحمت خدا ، در دنيا فراگير همه انسانهاست .

و إذا أذقنا الناس رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 3

3 - خداوند ، داراى رحمت گسترده و فراگير است .

الرحم_ن

{رحمان} بر مبالغه در رحمت دلالت داراد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 2

2 - فضل و رحمت خداوند ، شامل همه افراد امت اسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 4

4 - رحمت خداوند نسبت به عذاب وى ، بسى وسيع و گسترده است .

عذاب أليم . .. جن_ّ_ت النعيم

مفرد آورده شدن {عذاب} در آيه پيش و جمع آوردن {جنّات} در اين آيه _ كه مظهر رحمت خداوند است _ مى توان اشعار به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 10

10 - رحمت و علم خداوند ، گسترده و فراگير همه پديده هاى عالم است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

{رحمان} صيغه

مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. {رحيم} كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 4

4 - باران هاى مفيد و نافع ، جلوه اى از رحمت عام و گسترده الهى در عرصه هستى

ينزّل الغيث . .. و ينشر رحمته

{غيث} به معناى باران مفيد و سودمند آمده است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 12

12 - رحمت الهى ، عام و فراگير نسبت به تمامى انسان ها است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 5

5 - اعتقاد به فرزند داشتن خداوند ، ناسازگار با رحمت مطلقه الهى است . *

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

ذكر {رحمان} در آيه شريفه، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه خداوندى كه رحمتش عام و گسترده است، چگونه مى تواند براى خويش فرزندانى برگزيند و طبعاً عمده رحمت خويش را متوجه آنان سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 3،5

3 - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى ، عامل عبادت هميشگى آنان به درگاه حق *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

ذكر {عباد الرحمان} به جاى {عباد اللّه} و امثال آن، مى تواند نشانگر اين نكته باشد كه ملائكه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

5

- توجه به رحمت گسترده الهى ، زمينه ساز گرايش به عبوديت و بندگى او *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

با الغاى خصوصيت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 9،10

9- وجود اصل شفاعت در قيامت ، نمود رحمت گسترده خداوند است .

يوم لايغنى . .. إلاّ من رحم اللّه إنّه هو العزيز الرحيم

10- اقتدار و عزت خداوند ، آميخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 16

16- غفران و رحمت الهى ، گسترده و فراگير نسبت به تمامى توبه كنندگان

أم يقولون افتري_ه قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور ال

با توجه به اين كه مخاطبان تهديد الهى در صدر آيه شريفه، كسانى اند كه رسالت پيامبر(ص) و قرآن را انكار مى كردند; تذكر {هو الغفور الرحيم} در پايان چنين آيه اى، بدان معنا است كه در صورت توبه، حتى منكران رسالت هم مورد غفران قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 8،11،12

8 - سنت اصيل و ازلى خداوند ، غفران و رحمتى گسترده و فراگير

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

11 - حاكميت يگانه خداوند بر هستى ، آميخته با رحمت گسترده و ازلى او

و للّه ملك السم_وت و الأرض . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

12 - غفران الهى ، از

رحمت گسترده او نشأت يافته است ; نه نياز و چشمداشت

و للّه ملك . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه {رحيماً} صفت {غفوراً} باشد; يعنى، خدا بخشاينده اى است كه از سر رحمت مى بخشايد; ونه مانند آدميان كه اگر مى بخشند، در مقابل چشمداشتى از خلق يا خالق دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 7

7 - هر موجودى جز خداى يگانه ، فاقد علم و رحمت گسترده و شايستگى براى پرستش

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 5

5 - خداوند ، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن

{رحمان} صيغه مبالغه است و به قرينه {ربّك} و {ربّ السماوات}، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان ربوبيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 7

7 - خداوند ، داراى رحمت گسترده است .

الرحم_ن

وعده رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 16

16 _ وعده خداوند به غوطه ور ساختن مؤمنان انفاقگر ، در درياى رحمت خويش

سيدخلهم اللّه فى رحمته

ويژگيهاى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 2

2 _ رحمت خدا ، در دنيا

فراگير همه انسانهاست .

و إذا أذقنا الناس رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 12

12 - رحمت الهى ، عام و فراگير نسبت به تمامى انسان ها است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة

ويژگيهاى مشمولان رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 1

1_ تنها مشمولان رحمت الهى ، در گير و دار اختلافات دينى و مذهبى راه درست را مى يابند و بر طريق حق گام مى نهند .

و لايزالون مختلفين. إلاّ من رحم ربك

يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 8

8 _ انسان ها نبايد على رغم ارتكاب گناهان بسيار و يا گرفتار شدن به ارتداد ، از پذيرش توبه خويش و مغفرت و رحمت الهى مأيوس باشند .

و الذين عملوا السيئات . .. إن ربك من بعدها لغفور رحيم

كلمه {السيئات} جمع {سيئة} است و {ال} در آن مفيد استغراق و شمول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 10

10 - گنهكاران نبايد از شمول فضل و رحمت خداوند ، نااميد باشند .

ثم توليتم . .. فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 2

2_ آدمى ، به هنگام از دست دادن امكانات و موهبت هاى دنيوى ، از رحمت الهى مأيوس شده و تدبير خداوند در هستى را منكر مى شود .

و

ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور

{كفور} مى تواند از كفر _ كه به معناى انكار است _ گرفته شده باشد. بر اين اساس جمله {إنه ... كفور} اشاره به اين دارد كه: انسان در پى برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وى چنين مى پندارد كه تبديلها و تغييرها در هستى به دست خداوند نيست و از اختيار او بيرون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 6

6- يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، از گناهان بزرگ و امرى بس نكوهيده

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

اينكه خداوند يأس از رحمت خويش را عمل گمراهان قرار داد و مأيوسان را برابر گمراهان شمرده است، بيانگر بزرگى اين عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 9

9 - دل خوش شدن به مظاهر مادى دنيا ، به هنگام برخوردارى از آنها ، و مأيوس شدن از رحمت خدا ، با از دست دادن امكانات ، ناپسند و مذموم است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

آيه، درصدد توبيخ و سرزنش چنين روحيه اى است و {إذا} كه فجاييه است، مى تواند مؤيد اين نكته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - يأس از رحمت الهى و ثواب اخروى ، نشانه انسان هاى مورد غضب خداوند ( يهوديان )

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

شايد منظور از {يأس

از آخرت} ايمان نداشتن به قيامت نباشد; بلكه مقصود يأس از رحمت الهى در آخرت است. چه اين كه يهود به عنوان مصداق {مغضوب عليهم} اصل قيامت را قبول داشتند; ولى در ويژگى هاى آن مردد بودند.

رحمت خاص

رحمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1،2،3،4

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

2 _ برخوردارى از رحمت خداوند ، در گرو مشيت اوست .

يختص برحمته من يشاء

3 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، مشمول رحمت خاص الهى

قل ان الفضل بيد الله . .. يختص برحمته من يشاء

بنابراينكه مراد از فضل الهى، نبوت و برگزيدن پيامبر (ص) باشد.

4 _ رحمت خاص خداوند ، برخاسته از فضل عظيم اوست .

يختص برحمته من يشاء و الله ذو الفضل العظيم

جمله {و الله ذوالفضل} علت براى جمله {يختص برحمته} است.

رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 6،7،10

6 - خداوند ، بر اساس مشيت خويش رحمتش را به گروهى از انسان ها اختصاص مى دهد .

و اللّه يختص برحمته من يشاء

7 - خداوند ، داراى رحمتى خاص است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء

10 - نزول رحمت خاص الهى بر بندگان ، مسبوق به وجود زمينه ها و شايستگيهايى در

آنان است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء و اللّه ذوالفضل العظيم

هدف از توصيف خداوند به دارنده فضل و بخشش بى كران، پس از {و اللّه يختص برحمته من يشاء}، بيان اين حقيقت است كه: اگر خداوند رحمت ويژه خود رابه همگان عطا نمى كند و به فرد و يا گروهى اختصاص مى دهد، نه از جهت كمبود رحمت است; بلكه وجود زمينه در انسانها، دخيل در جلب رحمت ويژه الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 1،2

1 - الطاف و عنايت هاى خداوند ، ثناء و درود او و رحمت خاصش همواره بر مؤمنان صبرپيشه ، سايه گستر است .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة

صلاة به معناى توجه كردن و مورد مهر قرار دادن است. (الكشاف)

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهى بر مؤمنان صبور ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 3،4،12

3 _ عنايت ويژه خداوند به رشد و تربيت معنوى مريم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً

4 _ عنايت خاص خداوند نسبت به برخى از انسان ها ، موجب رشد و تعالى ويژه آنان

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

12 _ عنايت پروردگار ، تربيت شايسته ، پرستش خدا و تغذيه صحيح ، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريّا . .. المحراب و جد عندها رزقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 -

27

27 _ خداوند داراى فضل و رحمتى خاص ، نسبت به مؤمنان

و اللّه ذو فضل على المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 17،22

17 _ رهايى اكثريّت مسلمانان از پيروى شيطان ، مرهون فضل و رحمت خاص الهى است .

لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الّا قليلا

با توجه به زمينه آيات اين بخش از سوره، كه درباره غزوه بدر صغراست، معناى آيه با عنايت به استثنا، چنين است: تنها گروهى اندك از مسلمانان بدون هدايت ويژه خداوند به حكم ضرورت دفاع از اسلام، راهى نبرد شدند و شايعات توانمندى دشمن، آنان را از انجام وظيفه بازنداشت، بر خلاف بسيارى از آنان كه به سبب آن شايعات تصميمى بر شركت در نبرد نداشتند، ولى ارشادات پيامبر (ص) عامل حركت آنان شد.

22 _ رهايى مسلمانان از پيروى شيطان در اكثر امور ، مرهون فضل و رحمت خاص الهى

و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتّبعتم الشّيطان الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} صفت براى مصدر محذوف {اتّباعاً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 16

16 _ پذيرش قرآن و معارف آن در گرو رحمتى خاص از جانب خداوند

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 2،3،4

2 _ دستيابى به رحمتهاى ويژه الهى در گرو راهيابى به عالمى برتر از عالم دنياست.

لاتفتح لهم أبوب السماء

بنابراين كه مراد از {لاتفتح . ..} محروميت كافران از

رحمتهاى ويژه الهى در دنيا باشد، كلمه {سماء}، اشاره به آن دارد كه گنجينه آن رحمتها در جايگاهى فراتر از عالم ماده است.

3 _ كفر و شرك مانع راهيابى به عالم برتر براى كسب رحمتهاى ويژه الهى است.

إن الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

4 _ رحمت ويژه الهى داراى اقسام و انواع گوناگون

لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه گشوده بودن درهاى آسمان كنايه از رحمت ويژه الهى باشد، جمع آوردن كلمه {ابواب} حكايت از تنوع رحمتهاى ويژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 13،14

13 _ دستيابى قوم نوح ( ع ) به رحمت هاى ويژه خداوند ، از اهداف بعثت آن حضرت بود .

جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

14 _ شمول رحمت خاص الهى بر بندگان ، از اهداف نزول دين و بعثت پيامبران

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 4

4 _ نجات هود و همراهانش ، جلوه اى از رحمت خاص خداوند

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 10،11،14

10 _ خداوند داراى رحمتى عام و فراگيرِ همه موجودات و داراى رحمتى خاص و فراگيرِ گروهى از انسانها

و رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

خداوند از يك سو رحمت خويش را با جمله {وسعت كل شىء} فراگيرِ همه موجودات معرفى كرده و از سويى ديگر با جمله {سأكتبها} آن را مخصوص

گروهى از انسانها دانسته است. از مقايسه بين اين دو معنا مى توان استفاده كرد كه مراد از رحمت در {سأكتبها}، رحمتى خاص است. گفتنى است بر اين مبنا ضمير در {سأكتبها} به طريقه استخدام، به {رحمتى} برگردانده مى شود.

11 _ دنيا ظرف رحمت عام و گسترده خداوند و آخرت جايگاه تحقق رحمت خاص اوست . *

رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

جمله {رحمتى وسعت . .. } جواب موسى(ع) است كه براى خود و پيروانش سعادت دنيا و آخرت را درخواست كرد. بنابراين به قرينه {سين} در {سأكتب} مى توان گفت {سأكتبها} براى آخرت و {رحمتى} براى دنياست.

14 _ برخوردار شدن از رحمت خاص الهى در گرو ايمان به تمامى آيات خداست .

فسأكتبها للذين يتقون . .. و الذين هم بايتنا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 2،3،6

2 _ مهاجران و مجاهدان راه خدا ، مشمول رحمت ويژه الهى اند .

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم برحمة منه

نكره آوردن كلمه {رحمة} حاكى از اين است كه: مؤمنان مهاجر و مجاهد راه خدا، برخوردار از رحمتى خاص و ويژه خواهند بود.

3 _ برخوردارى از مقام رضوان ( رضايت كامل خدا از انسان ) از موهبت هاى خاص خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و رضون

6 _ برخوردارى مؤمنان مهاجر ومجاهد از رحمت ويژه خدا و مقام رضوان ، نعمتى است بسيار ارجمندتر از دستيابى آنان به باغ ها و بوستان هاى بهشت .

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . ..

يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت

تقديم {رحمة} و {رضوان} بر {جنات} رساننده برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 20

20 _ وعده خداوند به بهره مند ساختن مؤمنان راستين ، از رحمت خاص خويش در قيامت

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

تعبير {سيرحمهم} كه اختصاص به آينده دارد به جاى {يرحم} مى تواند اشاره به قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5،6

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

6_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران

و ءات_نى رحمة من عنده

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت دارد و توصيفش به {من عنده} حاكى از ارجمندى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

7_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران است .

و ءات_نى منه رحمة

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت آن دارد كه در برداشت از آن به رحمت خاص تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 1

1- زكريا ، بنده شايسته خدا و

برخوردار از رحمت خاص او

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 1،2،3،12

1 - خداوند ، اعطا كننده رحمت ويژه خويش ، بر مؤمنان است .

هو الذى يصلّى عليكم

به قرينه {و كان بالمؤمنين رحيماً} مراد از صلوات خدا بر مؤمنان، اعطاى رحمت است.

2 - اعطاى رحمت ويژه خداوند به مؤمنان ، به منظور بيرون بردن آنان از ظلمت هاو رساندن شان به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

3 - رحمت ويژه خداوند براى مؤمنان ، مقتضى ذكر و تسبيح فراوان او از سوى آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا . و سبّحوه... هو الذى يصلّى عليكم

12 - برخوردار كردن مؤمنان از رحمت ويژه ، برخاسته از عنايت و مهربانى خداوند به آنان است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. و كان بالمؤمنين رحيمًا

شرايط رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 19

19 _ تقواپيشگى ، پرداخت زكات و ايمان به آيات الهى ، شرط برخوردار شدن همراهان

موسى در ميعادگاه مناجات ، از مغفرت و رحمت خاص الهى بود .

فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خير الغفرين . .. فسأكتبها للذين يتقون

جمله {فسأكتبها . .. } پاسخى است به درخواستهاى موسى(ع) و از جمله آنهاست تقاضاى رحمت و مغفرت براى همراهان خويش در ميعادگاه مناجات

عوامل رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 21

21 _ امر به معروف ، نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسولش ، عامل جلب رحمت ويژه الهى

يأمرون بالمعروف . .. أولئك سيرحمهم اللّه

مدح مشمولان رحمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 11

11_ نزول رحمت و بركت خاص از ناحيه خداوند بر ابراهيم ( ع ) و ساير شايستگان رحمت ، نمودى از ستايش خدا از آنان و جلوه اى از والامقامى اوست .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد

{إنه حميد مجيد} به منزله تعليل براى شمول رحمت و بركت بر خاندان ابراهيم است; يعنى، چون خداوند از كار نيك بندگان ستايش مى كند و شما اهل بيت نيز كارهاى نيك انجام داديد و سزاوار ستايشيد، خداوند رحمت و بركات خويش را بر شما ارزانى داشته است.

مشمولان رحمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از لطف و رحمت ويژه خداوند

و ل_كن رحمة من ربّك

نكره آمدن {رحمة} نشانگر ويژه بودن آن است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 20

20_ برخوردارى محسنان از رحمت خاص خداوند در دنيا ، مشيّت و خواست اوست .

نصيب برحمتنا من نشاء و لانضيع أجر المحسنين

مشمولان رحمت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 13

13 _ رحمت خاص الهى تنها از آن تقواپيشگان ( پرهيزكنندگان از شرك و . . . ) و پرداخت كنندگان زكات است .

فسأكتبها للذين يتقون و يؤتون الزكوة

متعلق {يتقون} تخلف از فرمانهاى خداوند است و مصداق مورد نظر آن، با توجه به آيات گذشته كه درباره گرايشهاى شرك آلود بنى اسرائيل بود، شركورزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 1،2

1 _ پيروان رسول اكرم ( ص ) ، از رحمت خاص الهى بهره مند هستند .

فسأكتبها . .. و الذين هم بايتنا يؤمنون. الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون} عطف بيان و يا بدل براى {الذين هم . .. } در آيه قبل است. بنابراين رحمت نويد داده شده با جمله {سأكتبها}، از آن پيروانِ پيامبر پس از بعثت او خواهد بود.

2 _ رحمت خاص الهى در قيامت از آن پيروان پيامبر اسلام خواهد بود .

فسأكتبها . .. الذين يتبعون الرسول

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فسأكتبها} بيان تحقق رحمت الهى در سراى آخرت باشد.

رحمت خدا

{رحمت خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 7،8،9،14

7 _ خداوند افاضه رحمت بر تمامى موجودات را بر خويش فرض و لازم

كرده است.

كتب على نفسه الرحمة

از معانى {كتب}، ثبوت و وجوب و قضاى حتمى است. در آيه مورد بحث نيز ظاهراً همين معنى مورد نظر است.

8 _ آفرينش هستى و ديگر افعال خداوند بر پايه رحمت جهانشمول اوست.

لمن ما فى السموت . .. كتب على نفسه الرحمة

چون خداوند رحمت را بر خود واجب كرده، هر كارى از او صادر گردد جز رحمت نخواهد بود.

9 _ آفرينش موجودات در جهت برخوردارى آنها از رحمت خداوند

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه كتب على نفسه الرحمة

14 _ برخوردارى مردم از رحمت خداوند، از فلسفه هاى برپايى قيامت

كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم إلى يوم القيمة لا ريب فيه

آثار اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 12

12 - اميد به رحمت و لطف خداوند ، زمينه آمرزش تمامى گناهان از سوى او است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

توصيه به مأيوس نشدن از رحمت خداوند، در حقيقت سفارش به اميد داشتن به لطف و رحمت او است; تا از اين رهگذر بتوان به آمرزش او دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 6

6 - اميدوارى به رحمت خدا و باورمندى به قيامت ، زمينه ساز روآورى انسان به توكل ، انابه و نيايش

ربّنا عليك توكلنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم ال

در صورتى كه الگو بودن، نظر به محتواى آيات پيشين داشته باشد _ كه درباره توكل، توبه و نيايش بود _

تعبير {لمن كان. ..} افاده مطلب بالا مى كند.

آثار ايمان به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 10

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد {انّ} و ضمير فصل {هو} و به كارگيرى صيغه مبالغه {تواب} به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

آثار ذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 10

10- توجه به رحمت گسترده الهى ، پرهيزدهنده بندگان از نافرمانى او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 6

6 - توجّه به شكست ناپذيرى خداوند و مهربانى او ، برانگيزاننده اميد به امداد هاى الهى در دل مؤمنان است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

آوردن دو وصف {عزّت} و {رحمت} _ پس از بيان امداد الهى و اين كه خداوند، هر كس را كه بخواهد يارى خواهد كرد _ مى تواند به منظور ايجاد اميد در دل مسلمانان صدر اسلام باشد كه درباره خود نيز انتظار چنين امدادهايى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 16

16 - توجه به رحمت گسترده و عقاب شديد خداوند ، زمينه ساز بازگشت انسان از مخالفت

با حق

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

چنانچه جمله {إنّ ربك . ..} مربوط به مخالفان پيامبران باشد، از توجه دادن خداوند به مغفرت و عقاب خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 3،5

3 - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى ، عامل عبادت هميشگى آنان به درگاه حق *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

ذكر {عباد الرحمان} به جاى {عباد اللّه} و امثال آن، مى تواند نشانگر اين نكته باشد كه ملائكه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

5 - توجه به رحمت گسترده الهى ، زمينه ساز گرايش به عبوديت و بندگى او *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

با الغاى خصوصيت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 6

6 - توجه انسان به نيكى و رحمت گسترده خداوند ، مايه گرايش به پرستش او و التجا به درگاهش

ندعوه إنّه هو البرّ الرحيم

از ارتباط {ندعوه} با {إنّه هو البرّ الرحيم} و بيان تعليلى {إنّه هو. ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 5،7

5 - همه موجودات و مخلوقات ، بهره مند از رحمت گسترده الهى هستند .

بسم اللّه الرحمن

كلمه {رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت رحمت و گستردگى آن دارد.

7 - رحمت گسترده خداوند و مهربانى او به بندگان ، دليل لزوم انجام كار ها با نام او

بسم اللّه الرحمن

الرحيم

توصيف {اللّه} به رحمان و رحيم پس از اشاره به لزوم انجام كارها با نام خدا، گوياى حكمت اين دستور است ; يعنى، چون خدا رحمان و رحيم است، كارها را با نام او آغاز كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 4

4 - تدبير هستى بر اساس رحمت الهى است .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به رحمانيت و رحيميت، پس از بيان تدبير جهان هستى به دست او، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 7

7 - فضل و رحمت الهى بر بنى اسرائيل ، نجات دهنده آنان از زيان و خسران شد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 6

6 - دستيابى به هدايت در گرو الطاف خدا و رحمت اوست .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة و أولئك هم المهتدون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أولئك} (در ذيل آيه) اشاره به مشمولين صلوات و رحمت - كه از {أولئك عليهم} به دست مى آيد - داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 14،15

14 _ توبه انسان ها و پذيرش آن از سوى خداوند ، جلوه اى از مغفرت و رحمت اوست .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جمله { فاعلموا ان اللّه غفور رحيم} پس از {الذين تابوا} مى تواند به دو

معنا اشاره داشته باشد: اول اينكه موفق شدن انسانها به توبه با توفيق خداوند و برخاسته از مغفرت و رحمت اوست. دوم اينكه پذيرش توبه نيز برخاسته از مغفرت و رحمت اوست.

15 _ سقوط حد از محاربان مفسد در صورت توبه ، پرتويى از رحمت و مغفرت الهى است .

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 11

11 _ بى نيازى و رحمت خداوند موجب امهال به جوامع كفر و ستم پيشه و نابود ساختن آنان است.

و ربك الغنى ذو الرحمة إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 21،23

21 _ ربوبيت و غفران و رحمت الهى مقتضى آسان نمودن تكاليف در شرايط اضطرار است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

23 _ رحمت و غفران خداوند برطرف كننده آثار و تبعات بد استفاده كردن از محرمات در حال اضطرار است. *

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

{غفور} صيغه مبالغه به معناى بسيار پوشاننده است. غفران خداوند در مورد مضطر به خوردن محرمات، ممكن است پوشاندن گناه و تبعات آن باشد و محتمل است برخى آثار نامطلوب و وضعى استفاده از آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 9

9 _ گستردگى رحمت خدا، مانع كيفر مجرمان نخواهد بود.

ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 149 - 3،10

3 _ بنى اسرائيل پس از اذعان به گمراهى خويش ، به اين حقيقت رسيدند كه نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستى در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

10 _ شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زيان گناه و گرايش هاى شرك آلود است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 11

11 _ غفران خداوند ، نشأت گرفته از رحمت و مهربرترين اوست .

رب اغفر لى و لأخى . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 15

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به درگاه خدا و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 12

12 _ رأفت و رحمت گسترده الهى ، عامل پذيرش توبه مؤمنان

ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 8

8 _ رهايى انسان از گرفتارى ها و مصايب ، در گرو مشيت خدا و بسته به لطف و رحمت اوست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43

- 8

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 6،8،13،14

6_ نفس آدمى در صورت شمول رحمت خدا بر او ، به انجام بدى ها فرمان نمى دهد و به ارتكاب گناهان ترغيب نمى كند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

13_ خداوند ، امور انسان ها را بر اساس رحمت خويش و مغفرت خطا هاى آنان تدبير مى كند .

إن ربى غفور رحيم

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 13

13_ حفاظت و حراست خداوند از بندگان ، برخاسته از رحمت گسترده اوست .

فالله خير ح_فظًا و هو أرحم

الرحمين

توصيف خداوند به {أرحم الراحمين} ، پس از ياد كردن از او به عنوان بهترين حافظ ، گوياى ارتباط ميان مضمون دو صفت ياد شده است ; يعنى ، چون أرحم الراحمين است بهترين حافظ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 15

15_ گذشت مظلوم از ظالم كافى در آمرزش او نيست و به مغفرت و رحمت الهى نيز منوط است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

از اينكه يوسف(ع) پس از گذشتن از حق خويش و بخشودن برادرانش از خداوند مى خواهد گناه آنان را بيامرزد ، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 4

4- ابراهيم ( ع ) اميدوار به فرزنددار شدن در كهنسالى ، در پرتو لطف و رحمت الهى

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 10

10- آفرينش جهان و انسان و برآوردن نياز هاى او ، مقتضاى رأفت و رحمت پروردگار است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 5

5- اعطاى نعمت هاى غير قابل شمارش به بندگان ، برخاسته از رحمت خداوند است .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 12

12- تهديد به عذاب ، به جاى اقدام عملى ، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است .

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 19

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى، هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 10

10- آماده شدن موهبت هاى طبيعى به منظور تأمين نياز هاى انسان ها ، برخاسته از رحمت گسترده خداوند به آنان است .

ربّكم الذى يزجى لكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 1

1- لطف و رحمت خداوند ، مانع بازپس گيرى وحى ( حقايق و معارف وحيانى ) از پيامبر ( ص )

لئن شئنا لنذهبنّ . .. إلاّ رحمة من ربّك

استثنا ممكن است از كلمه و يا كلامى محذوف صورت گرفته باشد: مثلاً عبارت چنين باشد آنچه را به تو داديم، جز از سر رحمت نداديم و بنابراين، محو نخواهيم كرد. و يا استدراك از {لئن شئنا} باشد و عبارت چنين فرض شود: {و لكن لانشاء ذلك رحمة} (ولى زايل كردن معارف عطا شده

را نمى خواهيم به خاطر رحمت به تو)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 4

4- غفران و رحمت گسترده الهى ، مانع مؤاخذه و مجازات سريع كافران هدايت ناپذير است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

مرجع ضمير {هم} در {يؤاخذهم} واژه {مَن ذُكِّرَ. ..} در آيه قبل است; يعنى، آنان كه از آيات الهى، اِعراض كرده و به مهلكه هدايت ناپذيرى درافتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 6

6- امنيت اجتماعى ، تبلور رحمت الهى است . *

ه_ذا رحمة من ربّى

{ه_ذا} اشاره به {سد و تمام جهات آن} است. از جمله آن، مى تواند آثار بناى سد باشد كه مهم ترين آن، ايجاد امنيت براى مردم آن سامان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 5،6

5- رحمت خداوند جلوه اى از ربوبيت او است .

رحمت ربّك

6- بنده نوازى و مهرورزى خداوند ، مايه برخوردارى پيامبر ( ص ) از تربيت ها و الطاف او است .

ذكر رحمت ربّك عبده

اين كه خداوند، رحمت بر بنده اش زكريا را با تعبير {ربّك} _ خطاب به پيامبر(ص) _ بيان كرد، اشاره به اين نكته دارد كه او در راستاى تربيت آن حضرت نيز از رحمت بر بنده خود دريغ نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 4

4- رحمت وافر خداوند ، مقتضى پناه دادن او به گرفتاران و بى پناهان است

.

إنّى أعوذ بالرحم_ن منك

{رحمان} صيغه مبالغه و به معناى بسيار مهربان است. تكيه حضرت مريم براين نام از بين نام هاى ديگر خداوند نشانه ويژگى اين وصف در بين اوصاف خداوند و تناسب بيشتر آن با مقام استعاذه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 7

7- رحمت خداوند به پيامبران ، پديدآورنده زمينه هاى موفقيت آنان در اهداف رسالت

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 7

7- رحمت خداوند ، سرچشمه اعطاى مال و اولاد به انسان ها است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 6

6- رحمت گسترده الهى ، ناسازگار با داشتن فرزند

قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت و گستردگى رحمت دارد. ذكر اين صفت از ميان ديگر اوصاف خداوند، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 13

13- رحمت گسترده و مهربانى بى مانند خداوند ، مقتضى استجابت دعاى بندگان از جانب او است .

و أيّوب إذ نادى . .. و أنت أرحم الرحمين

از اين كه ايوب(ع) پس از بيان مشكلات خود، خدا را به صفت {أرحم الراحمين} ياد كرد، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 2

2- مورد لطف و مرحمت قرار

گرفتن انسان ، فلسفه دين و حكمت فرستاده رسولان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 6

6 - پذيرش توبه قذف كنندگان و پاك شدن آنان از آثار فسق ، ناشى از غفران و رحمت خداوند است .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون 0 إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 5

5 - رحمت ، فضل ، توبه پذيرى و حكمت خداوند ، جلوگير مؤمنان از سقوط بر اثر لغزش ها و نادانى هايشان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند محذوف باشد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 21 همان مضمونى است كه در برداشت ياد شده آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4،6

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است

و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 17

17 - هيچ كس بيرون از مشيت خدا و بدون برخوردارى از فضل و رحمت او ، قادر بر مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات نيست .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 16

16 - رحمت وسيع و علم گسترده خداوند ، تضمين كننده تحقق وعده او ، مبنى بر تأمين نيازمندى هاى فقيرانى كه در صدد ازدواج اند .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} استينافيه تعليليه است و بيانگر علت و چگونگى بى نياز كردن فقيران و تهى دستان به وسيله خدا است; يعنى، چون خداوند گشايش گر و داناى

مطلق به همه حقايق و نيازمندى هاى انسان است، پس بر انجام وعده خود نيز، توانا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 9

9 _ غفران و رحمت خداوند ، دليل و فلسفه تأخير و يا انصراف از نزول عذاب بر برخى از بندگان گنه كار

انّه كان غفورًا رحيمًا

جمله {إنّه كان غفوراً رحيماً} تعليل براى جمله اى مقدر و مناسب آن (مانند {أخر عقوبته} و {انصرف عن عذابه}) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 10

10 _ تبديل بدى هاى مردم توبه كار ، مؤمن و نيكوكار به خوبى ها و جايگزين كردن ثواب به جاى عقاب آنان ، برخاسته از غفران و مهربانى خداوند

إلاّ من تاب . .. فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان اللّه غفورًا رحيمًا

يادآورى دو صفت غفران و رحمت خداوند، پس از وعده تبديل بدى هاى مؤمنان به خوبى ها، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 1،5

1 - قرآن ، نشأت يافته از رحمت و لطف الهى به انسان ها است .

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن

5 - رحمت گسترده خداوند ، مقتضى نزول وحى و پيام نو به نو براى انسان ها

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث

برداشت ياد شده از ارتباط ميان آمدن صفت {رحمان} براى خداوند و صفت {ذكر} براى وحى،استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

9 - 6

6 - مهلت يافتن كافران در دنيا ، ناشى از رحمت خدا است و نه معلول عجز او از مكافات .

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

تأكيد بر شكست ناپذيرى و رحمت خدا، پس از تهديد كافران به عذاب اخروى (فسيأتيهم أنباؤا ما كانوا به يستهزءون) مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه تأخير عذاب كافران در دنيا، به خاطر ناتوانى خدا نيست; بلكه رحمت و مهر او سبب شده است تا آنان را مهلت دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، به خاطر رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت موسى و فرعون تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) و نيز هشدارى است به كافران مكه كه نازل نشدن عذاب بر آنان، نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، ناشى از رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى وى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و فرجام اخروى مشركان، هشدارى است به شرك پيشگان صدراسلام كه

اگر بر آنان عذاب نازل نمى شود، نه از ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمت او بر مردمان است و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريز ناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 5

5 - مهلت دادن خدا به كافران و حق ستيزان ، معلول رحمت و لطف او است ; نه از روى ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت قوم عاد از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى است به مشركان مكه كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، از باب ناتوانى حق تعالى نيست; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول لطف و رحمت او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادآورى سرگذشت ثموديان، از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) است و از سوى ديگر هشدارى به اكثريت مشركان لجوج و مصمم بر كفر است كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 4

4 - مهلت خدا به كافران و حق ستيزان صدراسلام و تأخير در مجازات آنان ، معلول رحمت او بود ; نه برخاسته از ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ياد آورى سرگذشت قوم لوط، از يك سو تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) است و از سوى ديگر هشدارى به شرك پيشگان صدر اسلام است كه اگر بر آنان عذاب نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 4

4 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام و تأخير در مجازات آنان ، معلول رحمت او است ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت شعيب(ع) و مردم ايكه، از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) مى باشد و از سوى ديگر هشدارى به شرك پيشگان حق ستيز مكه است كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 4

4 - قدرت شكست ناپذير و رحمت گسترده الهى ، مقتضى توكل و اعتماد مؤمنان بر او

و توكّل

على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 20

20 - قرار گرفتن در زمره صالحان ، منوط به عمل نيك و رحمت ويژه الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه وأدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 2

2 - تأخير كيفر مجرمان و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى است نه معلول نا آگاهى او به اسرار و اعمال زشت آنها .

و يقولون متى ه_ذا الوعد. .. و إنّ ربّك لذو فضل... و إنّ ربّك ليعلم

از ارتباط اين آيه با دو آيه پيشين، استفاده مى شود كه نازل نشدن عذاب بر كافران، نتيجه فضل خدا است; نه اين كه او از سخنان گستاخانه و تعجيل آنان در عذاب بى اطلاع بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 7

7 - پاداش دهى خداوند براساس فضل و بخشش و مجازات او بر پايه عدل و داد

من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة... هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملو

خداوند در مورد حسنه مى فرمايد: {فله خير منها} و اين بيانگر تفضل است; ولى

درباره سيئه مى فرمايد {هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون} و اين بيانگر عدل و تطابق و تناسب كيفر با عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 5

5 - بخشودن گناه گنه كاران ، مقتضاى آمرزش گرى و مهرورزى خدا نسبت به بندگان

فغفر له إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 5

5 - مشيّت خداوند در يارى انسان ها ، برخاسته از عزّت و رحمت او است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 7

7 - اداره و تدبير امور جهان ، برخاسته از علم و عزت و رحمت الهى است .

يدبّر الأمر . .. ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 17

17 - گناه و جرم به حساب نياوردن گناهِ خطايى ، برخاسته از آمرزندگى و مهربانى خداوند است .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 11،12،13

11 - آمرزگارى خداوند ، برخاسته از رحمت و مهربانى او است .

إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه {رحيماً} صفت براى {غفوراً} باشد.

12 - توفيق دادن خداوند به منافقان ، براى توبه ، از آمرزگارى و رحمت او است .

المن_فقين . .. أو يتوب عليهم

إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

13 - اعطاى پاداش از ناحيه خداوند به راستگويان ، از آمرزگارى و رحمت او است .

ليجزى اللّه الص_دقين . .. إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 12

12 - برخوردار كردن مؤمنان از رحمت ويژه ، برخاسته از عنايت و مهربانى خداوند به آنان است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. و كان بالمؤمنين رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 34

34 - تشريع احكامى اختصاصى براى پيامبر ( ص ) به منظور رفع حرج از آن حضرت ، برخاسته از آمرزندگى و رحمت خداوند است .

لكيلا يكون عليك حرج و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 14

14 - گذشت از لغزش مؤمنان ، برخاسته از آمرزشگرى و رحمت خداوند است .

و يتوب اللّه على المؤمنين . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 8

8 - رحمت خداوند ، منشأ آمرزش گرى او است .

و هو الرحيم الغفور

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {الغفور} صفت براى {الرحيم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 3

3 - هرگونه افاضه حق تعالى به خلق ، ناشى از رحمت او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة

برداشت ياد شده، از تعبير {رحمة} _ كه درباره هر نوع

داده الهى به بندگان است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 44 - 1،2

1 - جز رحمت خدا ، هيچ چيز موجب نجات كسانى نمى شود كه به مشيت خدا در آستانه غرق شدن قرار دارند .

و إن نشأ نغرقهم . .. إلاّ رحمة منّا

استثنا در {إلاّ رحمة. ..} استثناى مفرغ (به حذف مستثنامنه) و به تقدير {لاينقذون لأىّ شىء من الأشياء إلاّ لرحمة...} مى باشد.

2 - رحمت خدا و تقدير زندگى محدود و موقت دنيا ، فلسفه استمرار حيات بشر و نجات او از عوامل مرگ و نابودى است .

و لا هم ينقذون . إلاّ رحمة منّا و مت_عًا إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 15

15 - گستردگى و انحصار غفران و رحمت خداوند ، مقتضى آمرزش تمامى گناهان خرد و كلان بندگان است .

إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا إنّه هو الغفور الرحيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إن_ّه هو الغفور. ..} در مقام تعليل براى جمله پيشين {إنّ اللّه يغفر...} مى باشد; يعنى، چون تنها خداوند غفور و رحيم است، تمامى گناهان را مى آمرزد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 14

14 - رحمت و علم همه جانبه و گسترده خداوند ، مقتضىِ طلب آمرزش از او و اميد بستن به اجابت او است .

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا فاغفر للذين تابوا

برداشت ياد شده از تفريع {فاغفر للذين تابوا. ..} بر {ربّنا وسعت...} استفاده مى شود; يعنى، اى پروردگار ما! چون رحمت و علم تو گسترده و جهان شمول است، پس بيامرز مؤمنان توبه كننده را... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 3،4

3 - رحمت الهى ، مايه نجات انسان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

4 - نجات مؤمنان و صالحان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، برخاسته از رحمت و لطف الهى است ; نه از استحقاق آنان .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

يادآورى و تصريح فرشتگان به اين كه حفظ مؤمنان از ناراحتى هاى قيامت نشانگر اين است كه آنان مورد رحمت و لطف الهى قرار گرفته اند; مى تواند حكايت از حقيقت ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 21

21 - دوام جهان هستى ، برخاسته از غفران و رحمت بى كران حق ، با وجود شرك و ناسپاسى آدميان

له ما فى السم_وت . .. تكاد السم_وت يتفطّرن ... ألا إنّ اللّه هو الغفور الرحيم

چنانچه اين آيات در مقام توحيد و نفى شرك باشد، ارتباط آخرين عبارت آيه (ألا إنّ اللّه.

..) با بخش اول آيه، مى تواند از جهت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 8

8 - لطف ، رحمت ، قدرت و عزت خداوند ، مقتضى مصون داشتن حريم وحى از نفوذ و تصرف دروغ پردازان

اللّه لطيف بعباده . .. و هو القوىّ العزيز ... و يمح اللّه الب_طل

ارتباط مجموعه آيات و سياق واحد آنها، مى تواند بيانگر معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 14

14 - { نعمت ها } برخاسته از لطف و رحمت الهى و { مصائب و سختى ها } نتيجه عملكرد خود آدمى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 4

4 - آفرينش فرشتگان ، براساس رحمت الهى است .

هم عب_د الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 6

6- تقدير و تثبيت امور در شب قدر ، براساس رحمت پروردگار به خلق

فيها يفرق كلّ أمر حكيم . .. رحمة من ربّك

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {رحمة. ..} در مقام بيان دليل {يفرق...} باشد; يعنى، تقدير و تثبيت امور مهم، براى رحمت رسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 3

3- تكيه بر هر چيز و هر كس _ جز رحمت الهى _ در قيامت ،

بى ثمر به حال انسان

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 15

15- مهلت خداوند به كافران ، ناشى از غفران و رحمت او است ; نه جهل و ناتوانى او .

فلا تملكون . .. هو أعلم ... و هو الغفور الرحيم

تعبير {و هو الغفور الرحيم} در پى تهديد كافران، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد. بدين معنا كه خداوند، قادر است كافران را كيفر دهد; اما آن را به تأخير انداخته، تا مگر بنده اى استغفار نموده و رو به سوى حق آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 5

5 - انسان ها ، بدون لطف و رحمت خداوند ، در معرض ابتلا به عذاب دوزخ اند .

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 7

7 - نيكى هاى گسترده خداوند به خلق ، نشأت يافته از رحمت بى كران او است ; و نه معلول نياز و چشمداشت .

هو البرّ الرحيم

توصيف {البرّ} به صفت {الرحيم}، مى رساند كه نيكى هاى خداوند از سر رحمت است; نه مانند نيكى خلق كه براى جلب منافع مادى يا معنوى است و يا دستكم رهانيدن خود از شكنجه وجدان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 65 - 4

4 - رونق كشاورزى ، نشانه لطف و رحمت الهى به انسان ها است .

لو نشاء

لجعلن_ه حطمًا . فظلتم تفكّهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 12

12 - اجازه گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) ، بدون دادن { صدقه نجوا } براى افراد ناتوان ، برخاسته از غفران و رحمت خداوند

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 17

17 - رأفت و رحمت گسترده خداوند ، پشتوانه اجابت دعا ها و استغفار هاى انسان

يقولون ربّنا اغفر لنا . .. ربّنا إنّك رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 10

10 - رحمت و غفران گسترده الهى ، پشتوانه بخشايش گناه اهل مكه و پيدايش مودّت ميان آنان و مؤمنان

عسى اللّه أن يجعل بينكم . .. و اللّه غفور رحيم

از ارتباط ميان {واللّه غفور رحيم} با صدر آيه _ كه نويد به اصلاح روابط مؤمنان مدينه و مكيان ستيزه جو را دربردارد _ استفاده مى شود كه آن عداوت ها، پايان خواهد يافت و معاندان به سوى توبه روى خواهند آورد و رحمت و غفران گسترده الهى آنان را دربرخواهد گرفت و در پرتو اين رحمت و آمرزش، مودّت حاصل خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 25

25 - غفران و رحمت الهى ، پشتوانه اجابت دعاى پيامبر ( ص ) و آمرزش خواهى آن حضرت براى امت

و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 44

44 - غفران و رحمت خداوند ، مقتضى استغفار و آمرزش خواهى بندگان از درگاه او است .

و استغفروا اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فرمان {استغفروا...} است; يعنى، چون غفران و رحمت خداوند بسيار است، پس مقتضى است كه از او آمرزش بطلبيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 13

13 - ناتوانى همگان ، از اعمال نظر و دخالت در تصميم گيرى هاى جهان آخرت ، برخاسته از فراگير بودن ربوبيت خداوند و گستردگى رحمت او است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن لايملكون منه خطابًا

ابعاد رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 1

1 - لزوم نگرش دقيق به آفاق رحمت خداوند در گستره هستى

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه

{نظر} به معناى {گرداندن چشم به اين و آن سو، به منظور ديدن و درك چيزى} است و گاهى هم مراد از آن، تأمل و كنكاش است (مفردات راغب).

ابلاغ رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 13

13 _ ابلاغ رحمت خداوند به تكذيب كنندگان وحى و بيم دادن آنان از عذاب خداوند، روشهاى كلى مقابله با آنان است.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

استمرار رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 1

1 - لطف و رحمت پيوسته خداوند نسبت

به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده

اطمينان به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 6

6_ يعقوب ( ع ) مطمئن به يارى و رحمت خداوند در يافتن يوسف و بنيامين

فتحسسوا من يوسف و أخيه و لاتاْيئسوا من روح الله

جلوه و نمود رحمت خداوند در آيه شريفه ، يارى و كمك او در يافتن يوسف و دستيابى به بنيامين است.

اعراض از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 7

7 - روى گردانى از پيام هاى الهى ، اعراض از رحمت او و روى برتافتن از منافع خويش است .

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن . .. معرضين

با توجه به اين كه پيام هاى الهى تبلور رحمت او است، روى گردانى از آن در حقيقت اعراض از رحمت خدا و محروم ساختن خود از لطف او مى باشد.

اعلام رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 1

1- پيامبر ( ص ) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از غفران ، آمرزش ، رحمت و مهربانى خداوند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

اقرار به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 13

13 - اعتراف آرزوكنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ايشان ، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون ( فرو نبردن آنان در زمين )

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

اقسام رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 4

4 _ رحمت ويژه الهى داراى اقسام و انواع گوناگون

لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه گشوده بودن درهاى آسمان كنايه از رحمت ويژه الهى باشد، جمع آوردن كلمه {ابواب} حكايت از تنوع رحمتهاى ويژه دارد.

اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 9

9 - شايسته دانستن خدا براى عبادت و اميد به رحمت هاى او ، از انگيزه هاى پرستش خداست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم ... إياك نعبد

مطرح ساختن عبادت خدا پس از توصيف او به ربوبيت، رحمانيت، رحيميت و مالكيت روز جزا، بيانگر انگيزه هاى پرستش است; يعنى، چون خدا رب است، شايسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نيازمندند، بايد عبادتش كنند وبدان جهت كه از عذاب آخرت مى هراسند، بايد او را بپرستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 15،21،25

15 _ كسانى را كه داراى زمينه مساعدى براى گرايش به ايمان هستند، بايد به رحمت و امنيت خداوندى اميدوار كرد.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

گزينش جمله توصيفى {الذين يؤمنون} به جاى {المؤمنون} و يا {ءامنوا}، با توجه به معناى فعل مضارع، اشاره

به مطلب فوق مى تواند باشد.

21 _ لزوم اميدوار ساختن گنهكاران به آمرزش و رحمت خداوند و جذب آنان به محيط صلاح

فقل . .. من عمل منكم سوءاً

25 _ گنهكار نبايد از آمرزش و رحمت خداوند مأيوس باشد.

من عمل منكم سوءاً . .. فأنه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 13

13 _ آدمى در هر حال بايد از عقوبتهاى الهى ترسان و به رحمت او اميدوار باشد.

إن ربك سريع العقاب و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 5،10

5 _ آدم و حوا اميدوار به مغفرت و رحمت الهى

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

10 _ مغفرت و رحمت الهى تنها اميد و وسيله رهايى گنهكاران از خسران گناه است.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 8

8_ ضرورت اميد داشتن به رحمت خدا ، در پى بروز مشكلات و از دست رفتن امكانات

ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 4

4- هيچ كس ، حتى مطرودين درگاه الهى و لعن شدگان ، نبايد از رحمت خداوند مأيوس شوند ; بلكه بايد خواسته هاى خويش را از او طلب كنند .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين . قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

اسراء - 17 - 8 - 1،4

1- ايجاد اميدوارى به رحمت در بنى اسرائيل ، على رغم دو بار فسادانگيزى و شكست تلخشان به وسيله خداوند

عسى ربّكم أن يرحمكم

مخاطبان آيه با توجه به آيات قبل، بنى اسرائيل است.

4- شكست امت هاى فسادگر به معناى قطع هميشگى رحمت الهى از آنان نيست .

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 10

10- لطف و رحمت خاص الهى ، تنها نقطه اميد زكريا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 6

6 - لزوم اميدوار ساختن منحرفان و خطاكاران ، به رحمت و مغفرت الهى

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 13

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 5

5 - تنها در سايه پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، مى توان به رحمت و لطف خدا اميدوار بود .

و إذا قيل لهم اتّقوا . .. لعلّكم ترحمون

به كار رفتن كلمه {لعلّ} كه براى ترجّى و اميدوارى است، مى تواند بيانگر

مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 10

10 - به هنگام گرفتارى و مشكلات _ هر چند شديد و طاقت فرسا باشد _ نبايد از رحمت الهى مأيوس شد .

إذ نادى ربّه . .. و وهبنا له أهله ... رحمة منّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2،9

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اميدوارى انسان به رحمت او است .

و يرجوا رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام اميدبخش رحمت و آمرزش خداوند به بندگان گنه كار

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 2

2- رحمت خداوند ، تنها تكيه گاه و نقطه اميد براى انسان در قيامت

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 1

1 - منافقان ،

بدان پندار كه در دنيا با مؤمنان بوده اند و در انجام اعمال و تكاليف دينى ( نماز ، روزه و . . . ) با آنان همراهى داشته اند ، خود را همچون مؤمنان سزاوار رحمت الهى مى دانند .

فضرب بينهم بسور له باب باطنه فيه الرحمة . .. ينادونهم ألم نكن معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا و دورى از رحمت او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 8،9

8 _ قوم موسى على رغم پيشينه گوساله پرستى به رحمت و مغفرت الهى اميدوار بودند .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

9 _ ضرورت اميدوار بودن به رحمت و مغفرت خدا ، حتى با داشتن پيشينه گناهى چون شرك و ارتداد

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 17

17 _ ترس از عقوبت هاى خدا ، در عين اميد به مغفرت و رحمت او ، مايه تربيت انسان و رشد و تعالى اوست .

إن

ربك لسريع العقاب و إنه لغفور رحيم

توصيف خداوند به {عقوبت كننده اى سريع} و {بخشايشگرى مهربان}، پس از به كارگيرى عنوان {رب}، مى تواند بيانگر اين باشد كه توجه به اين دو صفت در انسان ترس و اميدى ايجاد مى كند كه مايه تربيت و كمال او خواهد شد.

انتظار رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 108 - 6

6 - عظمت رخداد قيامت و چشم دوختن به رحمت خداوند در آن روز ، صدا ها را در سينه ها حبس و طنين آن را خواهد گرفت .

يومئذ . .. و خشعت الأصوات للرحم_ن

پايين آوردن صدا در قيامت، برخاسته از خشوع قلب است كه نتيجه مشاهدات انسان از صحنه هاى آن روز مى باشد.

انتفاع از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 2

2 - همه موجودات برخوردار از رحمت گسترده خداوند هستند .

الرحمن

اهميت اعلام رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 1،5

1- پيامبر ( ص ) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از غفران ، آمرزش ، رحمت و مهربانى خداوند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

5- آگاه ساختن بندگان از آمرزندگى و رحمت خداوند و آگاهى از آن ، امرى داراى اهميت

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

طبق آنچه در كتابهاى لغت آمده است {نبأ} اسم مصدر فعل {نبى} و به معناى خبر است و در خبرهايى استعمال مى شود كه داراى اهميت و فايده عظيمى باشد.

اهميت اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 2

2- پيامبر ( ص ) عهده دار اميدوار ساختن بندگان خطاكار و گنهكار به غفران و رحمت خداوند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم

{غفران} و {آمرزش} اصولاً در جايى به كار مى روند كه در كنار آن، خطا و لغزشى وجود داشته باشد. از اين رو ممكن است مراد از {عبادى} آن دسته از بندگانى باشند كه لغزش و گناهى مرتكب شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 2

2- توصيه فرشتگان به ابراهيم ( ع ) بر مأيوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگى

قالوا . .. فلاتكن من الق_نطين

{قنوط} به معناى نااميد شدن از خير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 3

3- راه اميدوارى به رحمت الهى براى انسان هاى گنهكار ، حتى در بدترين شرايط ، بسته نيست .

ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا. عسى ربّكم أن يرحمكم

اهميت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 5

5 _ بهره مندى از فضل و رحمت الهى ، از تمام اندوخته هاى مادى بهتر است .

قل بفضل اللّه و برحمته . .. هو خير مما يجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 5

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ

عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 2

2- رحمت خداوند ، تنها تكيه گاه و نقطه اميد براى انسان در قيامت

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 9

9 - بخشايش و رحمت ، اساس و محور مشيت الهى است .

يغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء و كان اللّه غفورًا رحيمًا

خداوند، گر چه متعلق مشيت را هم غفران و هم مجازات دانسته; ولى در نهايت بر مغفرت و رحمت ازلى خود تأكيد ورزيده است. البته اين برداشت، منوط به اين است كه فاعل {يشاء} همان فاعل {يغفر} و {يعذّب} باشد و ضمير فاعل به خداوند باز گردد.

ايمان به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 3

3 - باور به ربوبيت خدا ، رحمت آفرينى و مالكيتش بر روز جزا ، وادار كننده آدمى به پرستش او

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 12

12 _ ضرورت توجه و باور به آمرزندگى و رحمت بيكران خداوند

فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

بشارت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 13

13_ يوسف ( ع ) برادرانش را به آمرزش خدا و شمول رحمتش بر آنان نويد داد .

يغفر

الله لكم و هو أرحم الرحمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يغفر الله . ..} جمله اى خبرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 7

7 - تشويق شدن گنه كاران به آمرزش خواهى از ساحت پروردگار و نويد غفران و رحمت به آنان

إنّه هو الغفور الرحيم

بى نظيرى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 11

11- رحمت گسترده الهى ، رحمتى بى بديل و بى مانند است .

و أنت أرحم الرحمين

توصيف شدن خداوند به {أرحم الراحمين} (مهربان ترين مهربانان) دليل بى مانند بودن او در مهربانى است; زيرا {برترين} در هر وصفى تنها يكى خواهد بود.

تداوم رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 8

8- رحمت الهى ، امرى اصيل و مستمر ، و محروميت از آن نتيجه عملكرد خود انسان است .

عسى ربّكم أن يرحمكم و إن عدتم عدنا

در اين آيه خداوند همه انسانها حتى گنهكاران را به رحمت خود اميدوار ساخته است: {اگر شما به گناه و فساد باز گرديد، كيفر و عذاب ما هم مجدداً به سراغ شما خواهد آمد}. از اين سخن، نتيجه گرفته مى شود كه گرفتار شدن به عذاب خداوند و محروميت از رحمت او، حاصل عملكرد خود انسان است و رحمت خداوند همواره، اصيل و مستمر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 4

4- روى گردانى كافران از پروردگار خويش ، على رغم

برخوردارى از رحمت مداوم او

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است; يعنى، خداوند پس از بيان نياز بشر به خداى رحمان و ذكر عذاب او، به علت اصلى كفر كافران ( اعراض از ياد پروردگار و بى توجهى به ربوبيت الهى) پرداخته است.

تذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 1

1 _ پيامبر(ص) مأمور توجه دادن تكذيب كنندگان وحى به رحمت واسعه خداوند و بيم دادن آنان از عذاب حتمى اوست.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

تقدم رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 8

8 _ رحمت خدا بر غضب وى پيشى دارد.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 12

12 _ سبقت رحمت خدا بر غضب او

عذابى أصيب

به من أشاء و رحمتى وسعت كل شىء

خداوند در بيان رحمت، فعل ماضى (وسعت) آورده و همگان را مشمول آن قرار داده است، ولى در بيان غضب، فعل مضارع (أصيب) به كار برده و با مترتب ساختن آن بر مشيت خويش، {من أشاء}، آن را امرى مقدر و قطعى قلمداد نكرده است. از مقايسه اين دو بيان به دست مى آيد كه رحمت خدا اصل و غضب او عارضى و محدود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 10

10 _ سبقت رحمت و نعمت خدا بر نقمت او

لم يك مغيرا نعمة أنعمها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 27

27 _ سبقت رحمت الهى بر كيفر و غضبش

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 4

4- تقدم و سبقت لطف و رحمت خداوند بر غضب و عذاب او

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

از اينكه خداوند در توصيه به پيامبراسلام(ص) ابتدا غفران و رحمت خود و سپس عذاب خويش را ذكر كرده است مى تواند بيانگر اين باشد كه: غفران و رحمت خداوند همواره بر غضب و عذاب او مقدم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 12

12- تقدم و سبقت رحمت خدا بر عذاب و كيفرش *

يرجون رحمته و يخافون عذابه

تقدم {يرجون رحمته} بر {يخافون عذابه} مى تواند مشعر به مطلب

فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 5

5- لطف و رحمت الهى بر آدميان ، همواره ، مقدّم بر غضب او است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

جمله {و ربّك الغفور. ..} به منزله تعليلى براى امتناع در {لو يؤاخذهم} است; يعنى، اگر تعجيلى در مؤاخذه و عذاب برخى از كافران صورت نمى گيرد، به دليل غفران و رحمت گسترده پروردگار است. بر اين اساس، شمول غفران و رحمت خداوند، سابق بر شمول غضب و عقوبت او است; يعنى، اصل اوّلى، شمول رحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 7

7 - سبقت رحمت و فضل خداوند ، بر غضب و عقوبت او

غافر الذنب و قابل التوب شديد العقاب ذى الطول

از تقدم دو صفت {غافرالذنب} و {قابل التوب}، بر {شديدالعقاب} و {ذى الطول}، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

توبه و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 15

15 _ توبه انسان به درگاه الهى ، محفوف به دو رحمت از سوى خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

توبه خداوند بر خطاكاران، (لطف و رحمت خدا به آنان) زمينه آن شد كه آنان به سوى خدا توبه كنند و سپس خداوند هم رحمت خويش را بر آنان نازل كرده و خطايشان را ببخشيد.

توكل به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4

4_

اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

جاودانگى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

{رحمان} صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. {رحيم} كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 10

10- اقتدار و عزت خداوند ، آميخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 10

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

{أسخط} (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى {رضوان} (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از

آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

جلب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 5

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 2

2 - هيچ موجودى ، توانايى جلب رحمت منع شده خداوند از مردم را ندارد .

و ما يمسك فلامرسل له من بعده

حتميت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 5

5 - برخوردارى از رحمت الهى ، قطعى و مبتلا شدن به ناگوارى ، غير قطعى است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا . .. و إن تصبهم سيّئة

هرگاه ادات جمله شرطيه {إذا} باشد، دلالت بر حتمىّ الوقوع بودن شرط مى كند.

حرمت يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 10

10 - مأيوس شدن بندگان از رحمت خداوند _ هرچند گناهانشان بسيار باشد _ حرام است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

درخواست رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 7

7- اصحاب كهف ، با التجا به ربوبيّت الهى ، خواهان جلب رحمت و حمايت

او شدند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة و هيّئ لنا

دوستى با مأيوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

ذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 10

10 _ لزوم توجه انسان به توبه پذيرى و رحمت گسترده خداوند

ألم يعلموا أن اللّه هو يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 14

14_ يوسف ( ع ) با توجه دادن برادرانش به رحمت گسترده الهى ، آنان را به آمرزش گناهانشان اميدوار ساخت .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جمله {و هو . ..} حاليه است و به منزله تعليل براى {يغفر الله} مى باشد ; يعنى، چون

{ارحم الراحمين} است، گناه شما را مى بخشايد. قابل ذكر است كه يوسف با يادآورى اين صفت خداوند، پس از گذشت از گناه برادرانش، به اين نكته اشاره مى كند كه: من از شما درگذشتم پس او كه از همه _ از من و غير من _ مهربان تر است، بى هيچ ترديد از شما خواهد گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 3

3- لطف و رحمت خداوند به بندگان ، سزاوار ذكر و يادآورى است .

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 4،10

4 - خداوند توبه آدم ( ع ) را پذيرفت ، گناهش را آمرزيد و او را مشمول رحمت خويش قرار داد .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد {انّ} و ضمير فصل {هو} و به كارگيرى صيغه مبالغه {تواب} به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 8

8 - ناخشنودى كفرپيشگان از نايل شدن مؤمنان به خير و بركت ، بازدارنده رحمت الهى بر اهل ايمان نخواهد شد .

ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير و اللّه يختص برحمته من يشاء

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 11

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 8،10،11

8 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون . .. أولئك يلعنهم اللّه

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

11 - نقش نفرين و لعنتِ نفرين كنندگان ، در دور شدن رحمت الهى از لعنت شوندگان

و يلعنهم اللعنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خويش بر متخلفان از حكم الهى ( حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب عليكم و عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 -

10،13

10 _ وعده الهى به آمرزش و رحمت استغفاركنندگان

و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

گر چه آيه مزبور درباره كوچ از مَشعر و عرفات است ; ولى تعليل {ان اللّه غفور رحيم}، عام است. بنابراين وعده رحمت و آمرزش، به مطلق استغفاركنندگان است.

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 10

10 _ تجلى رحمت و رأفت الهى ، در چگونگى بيان احكام

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا

بيان مصلحت واقعى حكم جهاد، على رغم ظاهر ناخوشايند آن، و توجيه مؤمنان به آنچه خير واقعى آنان در آن است، حاكى از رحمت و رأفت الهى به مكلّفين، حتى در چگونگى بيان احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 8،9

8 _ همراهى رحمت الهى با غفران او

و اللّه غفور رحيم

بنابراينكه {رحيم}، صفتِ {غفور} باشد; يعنى خداوند، بخشايشگرى رحيم است.

9 _ مؤمنان و مهاجران مجاهد در راه خدا نيز ، نيازمند غفران و رحمت حق هستند .

ان الّذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 226 - 9

9 _ كسانى كه با شكستن سوگند بر ترك آميزش جنسى به زندگى زناشويى بازگردند ، مشمول رحمت و غفران الهى هستند .

للذين يؤلون . ..

فان فاءو فانّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 11

11 _ تقدم غفران و رحمت الهى ، بر قهر و عذاب وى *

فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

از تقديم ذكرى غفران بر عذاب استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 17،18

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خويش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

18 _ عفو و غفران ، زمينه و مقدّمه رحمت خاصّ الهى *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه اى از رحمت الهى است، بنابراين مراد از {و ارحمنا} طلب رحمتى خاص خواهد بود. گفتنى است كه تقدّم ذكرى عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو براى رحمت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 2،8،9،11،15،18

2 _ عالمان ژرفنگر ، خواهان رحمتى ويژه از پروردگار هستند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا ... وهب لنا من لدنك رحمة

8 _ عالمان ژرفنگر ، به ربوبيّت الهى و افاضه هدايت و رحمت از ناحيه او ، اذعان دارند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا ... من لدنك رحمة

9 _ عالمان ژرفنگر بيمناك از ابتلاى به انحراف ، و اميدوار به رحمت و حفظ هدايت از جانب پروردگار

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب

لنا من ل

11 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى هدايت و رحمت و حفظ بندگان از انحراف

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

15 _ دوام هدايت ، رحمت خاص خداوند است . *

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة

بنابراينكه جمله {و هب لنا . .. }، تفسير جمله {لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا} باشد.

18 _ عالمان ژرفنگر خواستار رحمتى از خداوند ، كه فراتر از هدايت و استمرار آن است .

ربّنا لا تزغ قلوبنا . .. و هب لنا من لدنك رحمة

بنابراينكه جمله {وهب لنا . .. }، تفسير جمله سابق نباشد; و چون پس از نعمت هدايت درخواست شده، نشانه برترى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 2،3

2 _ محروميّت از رحمت و هدايت خداوند ، موجب گرفتارى در آخرت

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب . .. رحمة ... ربّنا انّك جامع النّاس

جمله {ربّنا انّك جامع النّاس} كه اقرار به قيامت است، به منزله علت درخواستى است كه در آيه قبل بيان شده.

3 _ اعتقاد به قيامت ، زمينه احساس نياز انسان به رحمت و هدايت الهى

ربّنا لا تزغ قلوبنا . .. ربّنا انّك جامع الناس

بنابراينكه {ربّنا انك جامع الناس}، بيانگر علّت طلب رحمت و استمرار هدايت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 1

1 _ كافران به جاى تكيه بر رحمت الهى ، بر مال و اولاد خويش متّكى هستند .

ربّنا . .. هب لنا من لدنك رحمة ...

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1،2،3،4

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

2 _ برخوردارى از رحمت خداوند ، در گرو مشيت اوست .

يختص برحمته من يشاء

3 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، مشمول رحمت خاص الهى

قل ان الفضل بيد الله . .. يختص برحمته من يشاء

بنابراينكه مراد از فضل الهى، نبوت و برگزيدن پيامبر (ص) باشد.

4 _ رحمت خاص خداوند ، برخاسته از فضل عظيم اوست .

يختص برحمته من يشاء و الله ذو الفضل العظيم

جمله {و الله ذوالفضل} علت براى جمله {يختص برحمته} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 23

23 _ نظر خداوند به مردم در قيامت ، رحمت او به آنان است .

و لا ينظر اليهم

اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه {و لا ينظر اليهم يوم القيمة}، فرمود: فنظره اليهم رحمة منه لهم.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 265، ح 5 ; تفسير برهان، ج 1، ص 293، ح 13.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 8

8 _ غفران و رحمت الهى ، دليل پذيرش توبه مرتدّ و آمرزش گناه او

الا الذين تابوا . .. فان اللّه

غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 1،2،4،5

1 _ روسفيدان در قيامت ، غرق در رحمت جاودانه الهى

و اما الذين ابيضّت وجوهُهم ففى رحمة اللّه هم فيها خالدون

2 _ اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ...

به مقتضاى ارتباط اين آيه و آيات پيشين، روسفيدى مى تواند نتيجه اعمال نيك ياد شده در آيات قبل باشد.

4 _ تمسك كنندگان به ريسمان الهى و دعوت گران به خير ، امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، روسفيدان در قيامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ... اما الذين ابيضّت

مستفاد از ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل.

5 _ تداوم بر ايمان ، موجب روسفيدى و جاودانگى در رحمت الهى

اكفرتم بعد ايمانكم . .. اما الذين ابيضّت وجوههم

علت سيه رويى به مقتضاى {اكفرتم بعد ايمانكم}، ارتداد است. و به قرينه مقابله، علت روسفيدى، تداوم بر ايمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 5

5 _ عذاب سيه رويان ( اهل كفر ) و استغراق سفيدرويان در رحمت الهى ، از آيات بحق خداوند

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون . .. ففى رحمة اللّه ... تلك ايات اللّه

بنابراينكه مشاراليه {تلك}، مطالب مذكور در دو آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 5،6،7،9

5 _ خداوند ، آمرزنده پيكارگران شهيد كارزار احد و بخشاينده رحمت هاى خويش به آنان

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

چون آيه مورد بحث در ضمن آياتى آمده كه مسائل نبرد احد را مطرح مى كرد، مى تواند اشاره مستقيم به شهيدان جنگ احد داشته باشد.

6 _ آمرزش گناهان آدمى از سوى خداوند ، زمينه بهره مندى او از رحمت خاصّ الهى

لمغفرة من اللّه و رحمة

چون در آيه شريفه {مغفرة} مقدّم بر {رحمة} شده، مى توان نتيجه گرفت كه آمرزش گناهان مقدّمه اى براى دريافت رحمت خاص الهى است.

7 _ آمرزش و رحمت الهى ، داراى ارزش برتر از تمامى ثروت هاى به دست آمده و امكانات دنيوى

لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

9 _ ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 2،5

2 _ رحمت الهى ، تنها سرچشمه نرمى و مداراى پيامبر ( ص ) با مردم

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

تقديم {بما رحمة} بر متعلقش (لنتَ)، دلالت بر حصر دارد.

5 _ خُلق و خوى خوش و مداراى با مردم ، برخاسته از رحمت الهى

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 4

4 _ خردمندان ، رنج دورى از رحمت خداوند و خوارى از سوى او را سخت تر از آتش دوزخ مى دانند .

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

جمله شرطيه {من تدخل النّار فقد اخزيته}، علّت براى جمله {فقنا عذاب النّار} است، و بيانگر اين معناست كه آنچه به نظر {اولى الالباب} دردآور است و قابل تحمّل نيست، خوارى و خذلان دوزخيان به دست خداوند است ; نه سوختن در آتش جهنّم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 12،13

12 _ سقوط كيفر و پذيرش توبه گناهكاران و مرتكبين فحشا از سوى خداوند ، جلوه توبه پذيرى و رحمت او

و الّذان يأتيانها منكم . .. اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

13 _ توبه پذيرى خداوند ، پرتوى از رحمت او

اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

وصف {رحيماً} مى تواند تعليل براى {توّاباً} باشد ; يعنى چون رحيم است، توبه پذير مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 18

18 _ حكم خداوند به صحت ازدواج با دو خواهر و نيز

با محارم تا پيش از بيان حرمت آن ، جلوه اى از رحمت او نسبت به بندگان

و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف انّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 35،37

35 _ تجويز ازدواج با كنيزان ، مظهرى از غفران و رحمت الهى

و من لم يستطع منكم . .. فمن منا ملكت ايمانكم ... و اللّه غفور رحيم

37 _ رحمت الهى ، منشأ غفران وى *

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 7

7 _ خداوند ، خواهان بازگشت به بندگان خود ، با رحمت خويش

و يريد اللّه ليبيّن لكم . .. و يتوب عليكم

ظاهراً مراد از بازگشت خداوند به بندگان، افاضه رحمت و مغفرت بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 1

1 _ خداوند خواهان بازگشت بندگان خود با رحمت خويش

و اللّه يريد ان يتوب عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 15،16

15 _ احكام و مقررات اقتصادى و اجتماعى اسلام ، پرتويى از رحمت خداوند

لا تاكلوا . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

16 _ نبود مفاسد اقتصادى و اجتماعى در يك جامعه ، نشانه برخوردارى آن جامعه از رحمت خداوند *

لا تاكلوا اموالكم . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 9

9

_ عذاب ستمگران و تجاوزكاران ، در راستاى رحمت الهى *

انّ اللّه كان بكم رحيماً. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

عذاب ستمگران پس از بيان رحمت مطلق الهى، اشاره به اين است كه عذابهاى الهى، جلوه اى از رحمت او بر انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 20

20 _ توبه و استغفار ، زمينه درك و احساس توّابيت و رحيميّت خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله {لوجدوا اللّه} به اين معناست كه آدمى پس از توبه خود، متوجّه مى شود كه خداوند گناهانش را آمرزيده و گويا در خود احساس سبك شدن از گناه را مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 15،19

15 _ فضل و رحمت الهى ، مانع از تأثير اخبار و شايعات گمراه كننده در ميان مسلمانان

لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الّا قليلا

19 _ پيامبر ( ص ) و اولواالامر ، جلوه فضل و رحمت الهى

و لو ردّوه الى الرّسول و الى اولى الامر منهم . .. و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمت

برخى برآنند كه مصداق مورد نظر براى فضل و رحمت خدا در آيه مورد بحث، رسول خدا و ولى امر مى باشد. غزوه بدر صغرا، كه زمينه نزول اين آيات است، مؤيد اين معنا مى باشد ; زيرا رسول خدا با تصميم قاطع خويش براى حضور در آن پيكار، مانع تخلف بسيارى از مسلمانان از آن نبرد شد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 3

3 _ آمرزش و رحمت خاص خداوند نسبت به مجاهدان ، اجر بزرگ آنان

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه و مغفرة و رحمة

{مغفرة} و {رحمة}، عطف بيان براى {اجراً عظيماً} است. و نكره آوردن كلمه {مغفرة} و {رحمة} دلالت بر مغفرت و رحمتى خاص دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 18

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 6،8

6 _ توجه به غفران و رحمت الهى ، زمينه و انگيزه اى براى توبه و بازگشت گناهكاران به سوى خدا

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

8 _ گناهكار ، با توبه و استغفار ، آمرزش و رحمت الهى را درك و احساس مى كند .

و من يعمل سوءاً . .. ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

كلمه {يجد}، از مصدر وجدان به معناى دريافتن و احساس كردن است; يعنى در وجود خود رحمت و مغفرت الهى را درك مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 2،6،10

2 _ فضل و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) ، موجب مصونيت وى از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

ان يضلوك

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

10 _ قرآن و حكمت فرو فرستاده شده بر رسول خدا ( ص ) و الهامات مستقيم به او ، رحمت و فضل عظيم الهى بر آن حضرت

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته . .. و كان فضل اللّه عليك عظيماً

ظاهراً كتاب و حكمت و علوم پيامبر(ص) كه در جمله {و انزل اللّه عليك . ..} آمده، مصداقى از فضل و رحمت خاص خداوند است كه در جمله {لولا فضل اللّه ...} بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 1،4

1 _ شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

4 _ دورى شيطان از رحمت الهى ، خاستگاه تصميم او بر اغواى بندگان خدا

لعنه اللّه و قال لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 14

14 _ رحمت خداوند ، سرچشمه غفران اوست .

فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 8،9

8 _ خداوند ، داراى فضل و رحمت بى كران

يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

در برداشت فوق، متعلق {واسعا}، رحمت و فضل گرفته شده است. يعنى {واسعا رحمته و فضله}.

9 _ اعتقاد به فضل و رحمت الهى ، زمينه ساز اقدام به طلاق

، براى رهايى از بن بست زندگى اصلاح ناپذير

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 8،9

8 _ پاداش دهى خداوند به بندگان خويش ، پرتويى از غفران و رحمت اوست .

أولئك سوف يؤتيهم أجورهم و كان اللّه غفوراً رحيماً

9 _ غفران و آمرزش خداوند نسبت به مؤمنان ، تجلى رحمت اوست . *

و الذين ءامنوا باللّه و رسله . .. و كان اللّه غفوراً رحيماً

وصف {رحيماً}، مى تواند اشاره به منشأ غفران الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 2،4،13

2 _ ايمان به خداوند و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص ) موجب برخوردارى از رحمت و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل

بدان احتمال كه ضمير در {به} به {برهن} (پيامبر(ص)) و {نور} (قرآن)در آيه قبل برگردد.

4 _ بهشت ، مظهر رحمت الهى

فسيدخلهم فى رحمة منه

بنابر اينكه پاداشهاى ذكر شده، پاداشهاى اخروى باشد ; بر اين مبنا {رحمت}، به قرينه واژه {دخول} و {فى} بهشت خواهد بود.

13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً

معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 49،50

49 _ تسهيل تكاليف بر بندگان از سوى خداوند ،

برخاسته از مغفرت و رحمت واسعه اوست .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

50 _ حليت محرمات در حال اضطرار ، پرتويى از رحمت خداوند بر بندگان

فمن اضطر . .. فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 11

11 _ مغفرت و آمرزندگى خداوند همواره قرين رحمت و مهر اوست .

إنّ اللّه غفور رحيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {رحيم} صفت براى {غفور} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 10

10 _ پذيرش توبه ستمكاران ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 10

10 _ عذاب گنهكاران ، مظهر عزت و حكمت خداوند و آمرزش توبه كاران ، جلوه غفران و رحمت او

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

چنانچه {يعذب . .. و يغفر} اشاره به آيات پيشين داشته باشد. بيان عزت و حكمت خداوند پس از {فاقطعوا} و ذكر غفران و رحمت او پس از {فان اللّه يتوب عليه} در آن آيات، حاكى از برداشت مذكور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 23

23 _ دشمنى و كينه توزى يهود با يكديگر از پيامد هاى گرفتارى آنان به لعنت خدا و دورى از رحمت او

و لعنوا بما قالوا . .. و القينا بينهم العدوة و البغضاء

إلى يوم القيمة

جمله {و القينا . ..} مى تواند بيان پيامدى ديگر براى {لعنوا بما قالوا} باشد ; يعنى گرفتارى به لعنت الهى علاوه بر افزايش كفر و طغيان يهوديان، مايه گرفتارى آنان به دشمنى و كينه توزى با يكديگر نيز گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 15

15 _ تفكر و بينش صحيح پرتويى از رحمت الهى

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

در برداشت فوق توبه خداوند بر بنى اسرائيل به معناى گسترش رحمت الهى بر آنان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6،8

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 6،8،11،12

6 _ نجات از عقاب شديد الهى تنها در پرتو مغفرت و رحمت الهى ميسر است .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

8 _ پاسدارى از حرمت كعبه و ماه هاى حرام عامل بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

جعل اللّه الكعبة

البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

آيه قبل نشان دهنده مصاديقى است كه از مغفرت و رحمت الهى بهره مند مى شوند و ازجمله آنان كسانى هستند كه حرمت كعبه و ماههاى حرام را پاس مى دارند. در برداشتهاى بعدى ديگر مصاديق آن منعكس خواهد شد.

11 _ انسان بايد همواره بيمناك از گناهان خويش و اميدوار به رحمت و مغفرت الهى باشد .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

12 _ شكنندگان حرمت كعبه و ماه هاى حرام و اعراض كنندگان از حكم قربانى نبايد از رحمت و مغفرت الهى مأيوس باشند .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 7،8،9،14

7 _ خداوند افاضه رحمت بر تمامى موجودات را بر خويش فرض و لازم كرده است.

كتب على نفسه الرحمة

از معانى {كتب}، ثبوت و وجوب و قضاى حتمى است. در آيه مورد بحث نيز ظاهراً همين معنى مورد نظر است.

8 _ آفرينش هستى و ديگر افعال خداوند بر پايه رحمت جهانشمول اوست.

لمن ما فى السموت . .. كتب على نفسه الرحمة

چون خداوند رحمت را بر خود واجب كرده، هر كارى از او صادر گردد جز رحمت نخواهد بود.

9 _ آفرينش موجودات در جهت برخوردارى آنها از رحمت خداوند

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه كتب على نفسه الرحمة

14 _ برخوردارى مردم از رحمت خداوند، از فلسفه هاى برپايى قيامت

كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم إلى يوم القيمة لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 6،9،12،14

6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

9 _ مؤمنان با درك محضر و زيارت پيامبر(ص) سلام آن حضرت و پيام و رحمت خداوند را دريافت خواهند نمود. *

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

آمدن نزد پيامبر(ص)، كه مضمون جمله {إذا جاءك} است، ظاهراً اختصاصى به زمان حيات ظاهرى آن حضرت ندارد و شامل پس از آن نيز مى گردد. كلمه {زيارت} در برداشت فوق براى اشاره بدين نكته آورده شده است.

12 _ ابلاغ سلام و رحمت خداوند به مؤمنان به آيات او، از وظايف پيامبر(ص)

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

جمله {فقل سلام عليكم} داراى دو احتمال است: يكى اينكه {به آنان سلام كن} و دوم اينكه {سلام خداوند را به آنان برسان}. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

14 _ شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آيات، پرتويى از ربوبيت اوست.

يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 133 - 1،2،4

1 _ تنها پروردگار، بى نياز مطلق و داراى رحمت گسترده است.

و ربك الغنى ذو الرحمة

معرفه بودن مبتدا و خبر و داراى {ال} بودن {الغنى} مفيد حصر است.

2 _ رحمت فراگير خداوند به بندگان در اوج بى نيازى او از ايشان است.

و ربك الغنى ذو الرحمة

4 _ فرستادن پيامبران و استقرار نظام عمل و جزا، در عين بى نيازى خداوند، جلوه اى از رحمت گسترده اوست.

لكل درجت ما عملوا . .. و ربك الغنى ذو الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 19

19 _ جعل احكام ثانوى (رفع حرمت در حال اضطرار) جلوه اى از مغفرت و رحمت الهى است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 9

9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وى را تنها عامل نجات خويش از زيانكارى دانستند.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 9،10

9 _ قرآن ، گنجينه اى از رحمت هاى ويژه الهى براى مؤمنان به آن

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

10 _ قرآن ، جلوه اى از علم و هدايت و رحمت بيكران خداوند

فصلنه على علم هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 6،7

6 _ رحمت خدا همواره به نيكوكاران نزديك است .

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

7 _ نيكوكاران مستعد دريافت

رحمت الهى هستند .

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 3

3 _ باران ، رحمتى از جانب خداوند است .

بشراً بين يدى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 6

6 _ موجودات ، داراى قابليت هاى متفاوت در بهره گيرى از رحمت الهى

بين يدى رحمته . .. و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 5

5 _ شمول رحمت خدا بر بندگان و آمرزش گناه آنان جلوه اى از ربوبيت خداوند بر بندگان است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 22

22 _ آمرزش گناه خطاكاران و گسترانيدن رحمت بر ايشان ، از شؤون ولايت و سرپرستى خداوند بر بندگان خويش است .

أنت ولينا فاغفرلنا و ارحمنا

تفريع جمله {اغفر لنا و . .. } بر {أنت ولينا} به وسيله حرف فاء، حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 16

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 9

9 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ رحمت و

مغفرت الهى نسبت به كافران تنبّه يافته

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {إن ينتهوا} كفر باشد يعنى اگر از كفر دست كشيدند . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 12

12 _ مغفرت الهى پرتوى از رحمت اوست .

إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 12

12 _ آمرزش گناه ستيزه جويان عليه دين ، پس از گرايش آنان به اسلام ، جلوه اى از مغفرت و رحمت خدا نسبت به انسانهاست .

و يغفر لكم و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 19

19 _ آمرزش الهى ، آميخته با رحمت و مهربانى است .

إن اللّه غفور رحيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {رحيم} صفت {غفور} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 9

9 _ برخوردارى از رحمت و رضوان الهى و بهشت سرشار از نعمتِ زوال ناپذير ، نمودى از رستگارى انسان است .

و أولئك هم الفائزون. يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت لهم فيها نعيم مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 16

16 _ توبه پذيرىِ آميخته به رحمت گسترده ، تنها از آن خداست .

إن اللّه هو التواب الرحيم

خبر محلى به الف و لام جنس (التواب الرحيم) مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 6

6 _ بنى اسرائيل ، خواهان هجرت از سرزمين مصر به سرزمين ديگر بودند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 5

5_ هيچ چيز و هيچ كس ، جز خداوند رحمان ، توانا بر نجات افراد از حادثه طوفان نوح نبود .

قال لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ظاهر جمله {لاعاصم . ..} اين است كه {من رحم} استثنا از {لاعاصم} باشد. در اين صورت بايد گفت: مراد از {من رحم} رحم كننده ، يعنى خداوند است نه كسى كه مورد رحمت قرار مى گيرد; يعنى: لاعاصم ... الا الراحم و هو الله.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 11

11_ مغفرت و رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيت اوست .

قال رب . .. و إلاّ تغفر لى و ترحمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 7

7_ اهل ايمان ، شايسته برخوردارشدن از رحمت الهى اند .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 5،6

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

6_ فرزند صالح ، رحمت و بركت خداوند است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 12

12_ مغفرت و رحمت خداوند بر بندگان ، پرتوى از ربوبيت او بر ايشان است .

إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 4

4- غفران خداوند ، آميخته با رحمت و مهربانى اوست .

أنا الغفور الرحيم

برداشت فوق بنابراين نكته است كه {الرحيم} صفت براى {الغفور} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 5

5- فرزنددار شدن ، رحمتى است الهى .

نبشرك بغل_م . .. و من يقنط من رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند ، جلوه اى از مقام ربوبيت اوست .

إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 18

18- خداوند ، داراى غفران و رحمت گسترده است .

فإن الله غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 10

10- خداوند ، داراى بخشش و رحمت گسترده است .

إن ربّك . .. لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 5

5- رحمت خداوند ، جلوه ربوبيت اوست .

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 12

12- مؤمنان ، بايد امكانات و نعمت هاى دنيوى را رحمتى

از جانب خدا بدانند .

و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

توصيه به پيامبر(ص) (و يا مؤمنان) براى برخورد شايسته با مستمندان در صورت عدم امكان كمك به آنها با تعبير {ابتغاء رحمة من ربك ترجوها} مى تواند إشعار به اين نكته داشته باشد كه مؤمنان بايد به خدادادى بودن امكانات توجه داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 9،11

9- خداوند ، به انسان ها مهرورز و رحيم است .

إنه كان بكم رحيمًا

11- ربوبيت خداوند به انسان ها ، آميخته با رحمتى گسترده و فراگير است .

ربّكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 7

7- ربوبيت الهى نسبت به پيامبر ( ص ) ، ربوبيتى آميخته با رحمت است .

إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 7،8

7- رحمت پروردگار ، داراى خزاينى عظيم و گسترده

خزائن رحمة ربّى

8- ربوبيت الهى ، آميخته به رحمت است .

رحمة ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 1،2

1- خداوند ، بسيار آمرزنده و داراى رحمت گسترده است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة

{غفور} صيغه مبالغه است و حرف {ال} در {الرحمة} بر كمال (استغراق صفات) دلالت دارد، بنابراين، {ذوالرحمة} يعنى {مالكِ رحمتِ كامل} و اين، حاكى از گستردگى رحمت الهى است.

2- غفران و رحمت خداوند ، جلوه هايى از مقام ربوبيّت او است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة

{الغفور} مى تواند خبر و يا

صفت براى {ربّك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 15

15- رحمت خداوند ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 5

5- ربوبيّت الهى ، آميخته به رحمت او است .

رحمة من ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 6

6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 4

4 - حاكميت و اصالت رحمت الهى در نظام آفرينش

الرحم_ن على العرش استوى

گزينش عنوان رحمن، هنگام توصيف خداوند به فرمان رواى جهان، گوياى اين نكته است كه تدبير امور جهان براساس رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 12

12- التجاى انسان به صفت رحمت الهى ، به هنگام درخواست نياز و نيايش از آداب دعا است .

و أيّوب إذ نادى . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 1،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، از رحمت خاص الهى برخوردار بودند .

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا

از اختصاص به ذكر يافتن اسماعيل، ادريس و ذاالكفل(ع) به بهره مند

شدن از رحمت الهى، برداشت يادشده به دست مى آيد; زيرا رحمت خداوند شامل همه موجودات است و همه به نحوى از رحمت خداوند بهره مندند.

3- صبر ، زمينه بهره مندى انسان از رحمت خاص الهى است .

من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 3

3- مجموعه تعاليم اسلام ، براساس رحمت و مهربانى ويژه خداوند به انسان است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 9

9 - التجا به ربوبيت الهى و بر شمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش است .

يقولون ربّنا . .. و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 8

8 - خدا ، بهترين رحمت كنندگان و مهربانان است .

و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 18

18 - غفران و رحمت الهى ، محبوب و مطلوب همه اهل ايمان

ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه استفهام در {ألا تحبّون} تقريرى است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6،7

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 5

5 - عزت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

در كلمه {الرحيم} دو تركيب احتمال مى رود 1_ خبر دوّم 2_ صفت براى {العزيز} برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 6

6 - پيامبران ، واسطه وصول فيض و رحمت خدا به خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 3

3 - پيامبران الهى ، واسطه وصول فيض و رحمت خاص خداوند به پيروانشان

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

تصريح به نام موسى(ع) و ذكر آن پيش از پيروان وى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 3

3 - عزّت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با

رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد، نه خبر دوم آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 3

3 - عزّت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رحيم} صفت {عزيز} باشد; نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 3،4

3 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

از اين كه نوح(ع)، مستقل از پيروانش و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

4 - ايمان به خدا و همراهى با پيامبران ، مايه نجات و بهره مندى از لطف و رحمت الهى

و نجّنى و من معى من المؤمنين . فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 3،5

3 - عزت خدا ( قدرت شكست ناپذير او ) ، آميخته با رحمت و مهربانى

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رحيم} صفت {عزيز} باشد و نه خبر دوم.

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول رحمت و لطف وى بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى او .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت قوم نوح، از يكسو تسلى خاطر

پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى بود به مشركان كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده; نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 3

3 - عزت خدا ( قدرت قاهر و شكست ناپذير او ) ، آميخته به رحمت و مهربانى او با مردمان است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد و نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 3

3 - عزت خداوند ، آميخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت براى {العزيز} باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 4

4 - شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان ، در پرتو وجود پيامبران

ربّ نجّنى و أهلى . .. فنجّين_ه و أهله أجمعين

از اين كه لوط(ع)، مستقل از كسان خود و مقدم بر آنان ياد شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 3

3 - عزت خداوند ( قدرت قاهر و شكست ناپذير الهى ) ، آميخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت

ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 3

3 - عزت ( قدرت قاهر و شكست ناپذير ) خدا ، آميخته با رحمت و مهربانى است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت براى {العزيز} باشد; نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 7،8

7 - توبه و نيكى پس از گناه و ظلم ، موجب بهره مندى از رحمت و غفران الهى

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

8 - ظالمان و گنه كارانِ غافل از جبران بدى هاى خويش ، از بخشش و رحمت خداوند محروم اند .

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

از اين كه خداوند، تنها به توبه كنندگان و جبران كنندگان بدى هاى خويش، نويد غفران و رحمت داده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 6

6 - نقش مؤثر توبه و استغفار در جلب رحمت الهى

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 3،6،10

3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى براى هدايت آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

همان طور كه در آيه پيش گفته

شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.

6 - بيشتر مردم گرفتار ناسپاسى نسبت به خدا ، على رغم فضل و رحمت او بر آنان

و إنّ ربّك لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى هاى مردم زمينه ساز عذاب

و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان

و إنّه لهدًى و رحمة

از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 -

10

10 - دعاى خالصانه ، زمينه ساز برخوردارى انسان از رحمت الهى است .

دعوا ربّهم منيبين إليه ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 2،13

2 - خداوند ، سرمنشأ نعمت هايى است كه انسان ها دارند .

و إذا أذقنا الناس رحمة

13 - نااميد شدن از رحمت خدا ، به هنگام ابتلا به سختى ها ، به رغم مشاهده رحمت او ، امرى غير منتظره است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة ... إذا هم يقنطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 5

5 - باران ، رحمت الهى براى بندگان است .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم من رحمته

مراد از {رحمت} به قرينه {يرسل} و {مبشّرات} و {يذيق} باران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 12

12 - بازآفرينى انسان ها در قيامت ، ناشى از رحمت خداوند است .

إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتهاإنّ ذلك لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 8

8 - عزت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت او است .

العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 18

18 - غفران و آمرزندگى خداوند ، آميخته با مهربانى و شفقت او است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

{رحيماً} در صورتى كه صفت براى {غفوراً} باشد، بيان كننده نكته

ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 17 - 4

4 - در صورت تصميم خداوند به اعطاى رحمت به كسى ، هيچ قدرتى توان جلوگيرى از آن را ندارد .

من ذا الذى يعصمكم من اللّه . .. أو أراد بكم رحمة

براى اين كه {أراد بكم رحمة} با {من ذا الذى يعصمكم من اللّه} قابل جمع گردد، بايد كلامى در تقدير باشد و آن مى تواند چنين باشد: {من ذا الذى يصيبكم سوءاً إن أراد اللّه بكم رحمة}; يعنى: {چه كسى مى تواند به شما بدى برساند، اگر خداوند براى شما رحمت بخواهد؟}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 33

33 - آمرزندگى خداوند ، همراه مهر و شفقت است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 3،12

3 - پيامبر ( ص ) همواره ، مشمول رحمت خداوند است .

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ

با توجه به معناى {صلاة} كه دعا است، دعاى خداوند بر پيامبر(ص) طبق نظر مفسران بسيارى، رحمت فرستادن بر او است.

12 - { عن ابن أبى حمزة عن أبيه قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { إنّ اللّه و ملائكته يصلّون على النبىّ يا أيّها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً } فقال : الصلاة من اللّه عزّوجلّ رحمة و من الملائكة تزكية و من الناس دعاء . . . ;

على بن ابوحمزه، از پدرش، روايت كرده كه: از امام صادق(ع) از اين

سخن خداوند عزّوجلّ {إنّ اللّه و ملائكته يصلّون. ..} پرسيدم، فرمود: صلوات خداوند، همان رحمت و صلوات ملائكه به پاكى ياد كردن و صلوات مردم دعا است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 3

3 - آزار دادن پيامبر ( ص ) ، درپى دارنده محروميت از رحمت خداوند است .

إنّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الأخرة

{لعن} در لغت، به معناى {طرد و دور كردن از روى غضب و ناراحتى} است. لعن خدا در دنيا، به معناى بريده شدن از قبول رحمت الهى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 17

17 - آمرزگارى خداوند ، با رحمت و شفقت همراه است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 13

13 - آمرزشگرى خداوند با مهربانى و رحمت همراه است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 1

1 - گنجينه هاى رحمت پروردگار نزد احدى نيست .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

{خزانة} (مفرد {خزائن}) به معناى گنجينه است. {أم} نيز منقطعه بوده و به معناى {بل} و متضمن معناى همزه استفهام (از نوع استفهام انكارى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 7

7 - قدرت گسترده و اراده مطلق خداوند ، در رساندن سود و زيان و رحمت و نعمت به انسان ها

قل أفرءيتم

. .. إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خدا و بسته به لطف و رحمت او است .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 11

11 - ربوبيت الهى ، مقتضى رحمت و علم گسترده به همه چيز است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 5

5 - رهايى از ناراحتى هاى روز قيامت و بهره مندى از رحمت خداوند ، نشانه رستگارى و كاميابى است .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته و ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 4

4- كتاب آسمانى موسى ( تورات ) ، سرمشق زندگى و تبلور رحمت الهى براى بنى اسرائيل

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

با توجه به اين كه كتاب موسى براى بنى اسرائيل و هدايت آنان نازل شده است، قيد {إماماً و رحمة} نيز نظر به پيشوايى و رحمت در مورد آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 8،9

8 - قدرت خداوند ، همراه با غفران و رحمت است .

و اللّه قدير و اللّه غفور رحيم

9 - بخشايش

و رحمت الهى نسبت به خلق ، در اوج قدرت و توانمندى او بر مجازات گنه كاران و عنادورزان

و اللّه قدير و اللّه غفور رحيم

تقدم {قدير} بر صفت {غفور رحيم}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 20

20 - عزت و اقتدار خداوند ، توأم با رحمت و لطف او است .

و هو العزيز الغفور

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {غفور} صفت براى عزيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 2

2 - دين و تعاليم قرآن ، رحمت الهى براى انسان ها

يدخل من يشاء فى رحمته

مفسران براى {رحمت} در اين آيه، دو مصداق ذكر كرده اند: 1. دين و پيمودن راه خدا (به قرينه {من اتّخذ إلى ربّه سبيلاً}); 2. بهشت (به قرينه بخش آخر اين آيه كه عذاب دوزخ در آن مطرح شده است). گفتنى است، برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

رحمت خدا بر انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را

به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

رحمت خدا بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

رحمت خدا بر مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 1

1 _ شمول رأفت و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) و مهاجران و انصارى كه آن حضرت را در لحظه هاى دشوار ، همراهى كردند .

لقد تاب اللّه على النبى و المهجرين و الانصار

{توبة} به معناى رجوع و روى كردن است. روى كرد خدا به پيامبر (ص) و مهاجر و انصار _ به قرينه ذيل آيه شريفه _ كنايه از اين است كه خداوند آنان را به خاطر يارى رساندن به پيامبر (ص) در لحظه هاى سخت و دشوار، مورد رأفت و رحمت ويژه قرار داده است.

رحمت خدا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 111 - 4

4- جلوه و ظهور غفران و رحمت گسترده الهى در قيامت

إن ربّك . .. لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {يوم} ظرف براى {لغفور رحيم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 2

2- رحمت خداوند ، تنها تكيه گاه و نقطه اميد براى انسان در قيامت

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا . .. إلاّ من رحم اللّه

زمينه جلب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 14

14 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى ديگران ، زمينه ساز جلب غفران و رحمت الهى است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

زمينه رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 106 - 7

7 _ استغفار ، زمينه اى براى جلب غفران و رحمت الهى

و استغفر اللّه إنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 11

11 _ آمرزش گناهان آدمى ، زمينه ساز شمول و جريان رحمت الهى بر وى

يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 3،5

3 _ تسليم شدن در برابر خداوند و دورى از شرك، زمينه برخوردارى از رحمت الهى است.

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم . .. من يصرف عنه

يومئذ فقد رحمه

5 _ گزينش خداوند يگانه به ولايت و سرپرستى، زمينه شمول رحمت الهى بر آدمى است.

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 16

16 _ دعا به درگاه خدا نقش مؤثر براى جلب رحمت او دارد .

و اكتب لنا . .. فسأكتبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 10،12،17

10 _ انفاق ، از عوامل تقرب به خدا و جلب دعاى رسول ( ص ) و رحمت و غفران الهى

و يتخذ ما ينفق قربت . .. ألا إنها قربة لهم سيدخلهم ... غفور رحيم

12 _ دعاى پيامبر ( ص ) مايه تقرب انسان به خدا و زمينه ساز جلب رحمت و غفران الهى

و صلوت الرسول ألا إنها قربة . .. غفور رحيم

با توجه به اينكه ضمير {إنها} مى تواند به {صلوات} بازگردد، برداشت فوق به دست مى آيد.

17 _ انفاق هاى خالصانه مؤمنان ، زمينه آمرزش لغزش هاى گذشته شان و شمول رحمت گسترده الهى بر ايشان

سيدخلهم اللّه فى رحمته إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 2

2 _ اعتراف به گناه و انتقاد از خويش ، وسيله جلبِ غفران و رحمت الهى و از اركان توبه است .

و ءاخرون اعترفوا . .. عسى اللّه يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 13

13 _ پايدارى

در طريق ايمان ، زمينه جلب رأفت و رحمت الهى

اتبعوه فى ساعة العسرة . .. إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 8

8_ وساطت و شفاعت پيامبران در نزد خداوند ، مؤثر در آمرزش بندگان و جلب رحمت او بر ايشان

سوف أستغفر لكم ربى

برداشت فوق بر اساس دومين احتمالى است كه در توضيح برداشت قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 19

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى، هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 9

9- تلاش گران در راه ايمان و توحيد و حفظ ارزش ها ، مشمول رحمت خاص خداوند ، خواهند شد .

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ ... ينشر لكم ربّكم من رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 7

7- عبوديّت و بندگى ويژه به درگاه خداوند ، زمينه برخوردارى از رحمت خاص وى است .

عبدًا من عبادنا ءاتينه رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 4

4- عبادت و بندگى به درگاه خدا وسيله

جلب رحمت او است .

رحمت ربّك عبده

{عبده} مفعول است براى {رحمت}. تقديم آن بر نام زكريا و توصيف آن حضرت به عبوديت، اشاره به نقش آن در جلب رحمت هاى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنايت هاى مكرر خداوند درگذشته عمر ، زمينه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 2

2- هجرت از محيط شرك و استقامت در توحيد ، زمينه ساز بهره مندى انسان از رحمت و عنايت هاى ويژه خداوند

فلمّا أعتزلهم . .. و وهبنا لهم من رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 3

3- صالح و شايسته بودن حضرت لوط ( ع ) ، موجب بهره مندى او از رحمت ويژه خداوند

و أدخلن_ه فى رحمتنا إنّه من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه جمله {إنّه من الصالحين} تعليل براى جمله

{و أدخلناه فى رحمتنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى رحمت بى كران و يارى بخشى بندگان است .

و ربّنا الرحم_ن المستعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 10

10 - ايمان مؤمنان ، زمينه ساز برخوردارى آنان از رحمت خداوندى است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا

قرار دادن اسم ظاهر {المؤمنين} به جاى ضمير، مى تواند به نكته بالا اشعار داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 4

4 - ايمان به خداوند ، مايه جلب لطف و رحمت او

و نجّين_ه و أهله . .. إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 4

4 - ايمان به خدا ، مايه جلب لطف و رحمت او

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 4

4 - ايمان به خدا ، موجب لطف و رحمت او

و تركنا عليه فى الأخرين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 7

7 - نيايش خالصانه به درگاه خدا ، عامل جلب رحمت او و بر طرف كننده گرفتارى ها است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

{تخويل} (مصدر

{خول}) به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله {إذا خوّله نعمة منه}، رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است كه پس از دعا و نيايش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 11

11 - شمول لطف و رحمت الهى ، نسبت به گنه كاران ، در صورت اقدام عملى آنان به جبران گناهان

قل للمخلّفين من الأعراب . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 25

25- برخوردارى جامعه از رحمت الهى ، در پرتو وجود مؤمنان راستين

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

خداوند، به سبب وجود مؤمنانى ناشناخته ميان مكيان، رحمت صلح را نصيب آنان گردانيد و عذاب جنگ را از آنان دور داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 11،12،14

11 - رعايت تقواى الهى ، هموار كننده راه بهره مندى از رحمت خداوند

و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

12 - برخوردارى از رحمت خدا ، در پرتو خدمت و رحمت انسان به بندگان مؤمن او *

فأصلحوا . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

از ارتباط {فأصلحوا. ..} با {لعلّكم ترحمون} مى توان اين تأثير متقابل را استفاده كرد; يعنى، رحمت بر مؤمنان و تلاش براى رفع اختلافات آنان، موجب جلب رحمت الهى نسبت به انسان است.

14 - حاكميت رحمت الهى بر جامعه ، منوط به خير خواهى آحاد مردم نسبت به يكديگر *

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا اللّه لعلّكم

ترحمون

خطاب {لعلّكم ترحمون} عام است و به حاكميت رحمت الهى بر عموم جامعه نظر دارد و صدر آيه، حركت اصلاح آفرين افراد جامعه را شرط اين رحمت فراگير قلمداد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 2،3

2 - توجه تقواپيشگان به خدا و مسؤوليت هاى خود ، زمينه ساز جلب رحمت الهى

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

3 - بهره مندى از لطف و رحمت خداوند ، منوط به شايستگى اعمال خود انسان

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

از ارتباط {فمنّ اللّه. ..} با {كنّا قبل...}، استفاده مى شود كه عمل خود انسان زمينه ساز بهرهورى او از رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 4

4 - اهميت عدالت اقتصادى ، در قوام جامعه و برخوردارى از رحمت الهى *

الرحم_ن . .. و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه قانون مندى نظام جهان و نيز رحمانيت خداوند بود _ بيانگر مطلب بالا باشد; يعنى، اگر قانون مندى شرط قوام هستى است و در پرتو اين قوانين، رحمت الهى شامل بشر شده، رعايت قوانين اقتصادى نيز شرط استوارى جامعه است و آنان در پرتو همين اصل از رحمت عام الهى (شكوفايى اقتصادى و رابطه صحيح اجتماعى) برخوردار خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 9

9 - برخوردار شدن از فضل

و رحمت الهى ، انگيزه مهاجران مسلمان

للفقراء المه_جرين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 26

26 - روى آوردن به ايمان ، زمينه ساز آمرزش و رحمت الهى ، حتى نسبت به گناهان بزرگ

على أن لايشركن. .. و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

از صدر آيه شريفه استفاده مى شود كه چه بسا، برخى از روى آورندگان به ايمان، در گذشته كفرآلود خويش مرتكب گناهان بزرگى شده بودند. از ذيل آن (إنّ اللّه غفور رحيم) نيز استفاده مى شود كه، آنان هم مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 9

9 - نقش اراده و خواست انسان ، در بهره مندى از رحمت خداوند و يا گرفتار شدن به عذاب الهى

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

از جمله {فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً} و عبارت {يدخل من يشاء. ..} استفاده مى شود كه بشر، داراى نوعى اراده و مشيت است. بر اين اساس مى توان گفت: همين امر در بهره مندى او از رحمت خداوند و يا گرفتار شدنش به عذاب الهى، تأثير خواهد گذاشت.

زمينه سازى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 10

10_ ضرورت هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى و لزوم فراهم آوردن زمينه هاى جلب رحمت الهى براى مصون ماندن از خطرات آن

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

سرزنش يأس

از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 3

3- يأس از لطف و رحمت خداوند ، نكوهيده و ناپسند است .

فلاتكن من الق_نطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 6

6- يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، از گناهان بزرگ و امرى بس نكوهيده

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

اينكه خداوند يأس از رحمت خويش را عمل گمراهان قرار داد و مأيوسان را برابر گمراهان شمرده است، بيانگر بزرگى اين عمل است.

سوء استفاده از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 6

6 - سوء استفاده كافران ، از لطف و رحمت الهى در برطرف كردن گرفتارى هاى ايشان

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

شرايط رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 15

15_ آمرزيده شدن گناهان و خطا هاى آدمى ، شرط شمول رحمت خدا بر ايشان است .

إن ربى غفور رحيم

برداشت فوق، از تقدم {غفور} بر {رحيم} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 1

1 - بهره مندى از رحمت خداوند ، منوط به مشيت و خواست او است .

يدخل من يشاء فى رحمته

شرايط نزول رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 10

10 - نزول رحمت خاص الهى بر بندگان ، مسبوق به

وجود زمينه ها و شايستگيهايى در آنان است .

و اللّه يختص برحمته من يشاء و اللّه ذوالفضل العظيم

هدف از توصيف خداوند به دارنده فضل و بخشش بى كران، پس از {و اللّه يختص برحمته من يشاء}، بيان اين حقيقت است كه: اگر خداوند رحمت ويژه خود رابه همگان عطا نمى كند و به فرد و يا گروهى اختصاص مى دهد، نه از جهت كمبود رحمت است; بلكه وجود زمينه در انسانها، دخيل در جلب رحمت ويژه الهى است.

شعيب(ع) و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 11

11_ شعيب ( ع ) ، واسطه شمول رحمت خداوند بر توبه كنندگان قومش

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

چون خطاب در {استغفروا ربكم} متوجه مردم است، ظاهر آن بود كه به جاى {إن ربى} گفته مى شد {إن ربكم . ..}. اين جابه جايى مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه: خداوند به واسطه پيامبرانش، مردمان را مشمول رحمت و محبت خويش قرار مى دهد و آنان، مجراى فيض الهى بر بندگانند.

شگفتى يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 9،13

9 - دل خوش شدن به مظاهر مادى دنيا ، به هنگام برخوردارى از آنها ، و مأيوس شدن از رحمت خدا ، با از دست دادن امكانات ، ناپسند و مذموم است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

آيه، درصدد توبيخ و سرزنش چنين روحيه اى است و {إذا}

كه فجاييه است، مى تواند مؤيد اين نكته باشد.

13 - نااميد شدن از رحمت خدا ، به هنگام ابتلا به سختى ها ، به رغم مشاهده رحمت او ، امرى غير منتظره است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة ... إذا هم يقنطون

عظمت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 5

5- لطف و قهر الهى ، فوق همه لطف ها و قهرهاست .

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

از جمله هاى اسمى {أنى أنا. ..} و {أن عذابى ...} با آوردن حرف تأكيد {أنّ} و ذكر ضمير فصل و آوردن لام در خبر، بالاترين تأكيد را دارد و حامل اين نكته است كه غفران و رحمت (لطف) خداوند و عذاب (قهر) او به گونه اى است كه هيچ رادع و مانعى براى تحقق آنها وجود ندارد و نيز هر لطف و قهرى كه تصور شود، با لطف و قهر او قابل مقايسه نيست.

علم اميدواران به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 15

15 - شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى ، عالمان راستين و آگاهان به حقايق هستى اند .

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل. .. و يرجوا رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين يعلمون}، اشاره به كسانى داشته باشد كه در صدر آيه شريفه از آنان سخن به ميان آمده است.

عموميت رحمت خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 18

18 _ اميد پذيرش توبه و نزول رحمت الهى براى همگان ، حتّى منافقان

رايت المنافقين يصدّون . .. فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 16

16 _ امكان شمول رحمت و مغفرت الهى حتى بر جوامع منحط و آلوده به خون انبيا

فريقاً يقتلون . .. فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 7

7 - تمامى انسان ها ، حتّى مشركان ناسپاس از رحمت خداوند ، برخوردارند .

إذا أذاقهم منه رحمة . .. ليكفروا بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 8

8 - هدف از نزول قرآن ، دستيابى همگان به رحمت الهى است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

از آن جاكه نزول قرآن از رحمت الهى سرچشمه گرفته، به دست مى آيد كه هدف از نزول، ايجاد زمينه براى دستيابى همگان به رحمت الهى مى باشد.

عوامل اميدوارى به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 7

7- هدايت و شناخت پروردگار ، موجب اميدوارى به رحمت او و زداينده هرگونه يأس و نااميدى

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

حضرت ابراهيم(ع) يأس از رحمت پروردگار را معلول گمراهى و نشناختن پروردگار دانست. بنابراين هدايت و شناخت پروردگار، مى تواند موجب اميدوارى به رحمت خدا و

عامل از بين رفتن يأس شود.

عوامل جلب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 3

3 - باد ها ، داراى نقشى بس مهم در بهره مندى انسان ها از رحمت ها و مواهب الهى اند .

و من ءاي_ته أن يرسل الرياح . .. و ليذيقكم من رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

عوامل رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 8

8- اطمينان اصحاب كهف به برخوردارى از رحمت الهى در صورت هجرت كردن از حاكميّت شرك و جامعه مشرك

فأوُواْ إلى الكهف ينشر لكم ربّكم من رحمته

فعل {ينشر} در جواب امر قرار گرفته و جزا براى شرط مقدر است; يعنى {إنْ تأووا إلى الكهف ينشر. ..} و مفاد آن، حتمى بودن نشرِ رحمت الهى در صورت هجرت است.

عوامل محروميت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - كفر و عصيان ، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 9

9 - ستم پيشگى ، موجب پذيرفته

نشدن عذر آدمى از گناه ، محروميت از رحمت خدا و جاى گرفتن در سراى بد

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 4

4 - شرك ، گناهى بس بزرگ و موجب محروميت از رحمت الهى در قيامت

و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته والظ_لمون. .. أم اتّخذوا من دونه أولياء

از آيه قبل استفاده مى شود كه ظالمان از رحمت الهى به دوراند (يدخل من يشاء فى رحمته و الظالمون ما لهم. ..) و از آن جا كه شرك مصداق بارز ظلم به شمار مى آيد، مى توان مطلب بالا را برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 8

8 - جرم پيشگى و استمرار ارتكاب گناه ، عامل محروميت از رحمت الهى در قيامت

و كنتم قومًا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 1،6

1- مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر ، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى

إنّ الذين كفروا و . .. فلن يغفر اللّه لهم

مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى

6- نقش اعمال خود انسان ، در محروميت او از رحمت و غفران بى كران الهى

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

{فا} در {فلن يغفر اللّه} مى رساند كه عدم غفران، نتيجه فعل خود كافران است (كفروا و صدّوا)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 13

13 - تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامى به بى تفاوتى در قبال آن ، مايه محروميت از رحمت الهى

فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

فرمان {اتّقوا اللّه} هم نظر به كسانى دارد كه با يكديگر اختلاف دارند و هم كسانى كه موظف به رفع اختلاف اند. از اين نكته، استفاده مى شود كه اگر مسلمانان به وظيفه خود عمل نكنند و به اختلاف ها پايان ندهند، نبايد دل به رحمت الهى ببندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 7

7 - ظلم ، موجب محروميت از رحمت خداوند و گرفتار آمدن به عذاب دردناك الهى است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

فرجام محرومان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 4

4 - كسانى كه در قيامت از رحمت خداوند و درك ربوبيت او محروم باشند ، سرنوشتى جز دوزخ نخواهند داشت .

عن ربّهم يومئذ لمحجوبون . ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

قانونمندى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه}

و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

قوم نوح و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 13

13 _ دستيابى قوم نوح ( ع ) به رحمت هاى ويژه خداوند ، از اهداف بعثت آن حضرت بود .

جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

كفر يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 2

2 - مأيوس بودن از رحمت خدا ، روحيه اى ناپسند و كافرانه است .

و الذين كفروا . .. يئسوا من رحمتى

گناهكاران و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 10

10 - گنهكاران نبايد از شمول فضل و رحمت خداوند ، نااميد باشند .

ثم توليتم . .. فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

لذت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 4

4 - فلسفه وزش باد هاى نويدبخش باران ، قبل از نزول آن ، احساس لذت بيشتر از رحمت الهى است .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم من رحمته

{بشر} ريشه {مبشّرات} است و به خبرى گفته مى شود كه خوشحالى آور است و چهره شنونده، با آن، باز و شكفته مى شود. در ضمن، {مبشّرات} در مقام تعليل براى فعل {يرسل}

و {ليذيقكم} عطف بر {مبشّرات} است.

مأيوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 1،3

1 - كافرانِ به آيات الهى و لقاءاللّه ، از رحمت خداوند ، مأيوس اند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه أول_ئك يئسوا من رحمتى

3 - كافرانِ به قرآن ، مأيوس از رحمت خداوندند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه . .. أول_ئك يئسوا من رحمتى

محرومان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 6

6 _ ظالمان از رحمت خداوند دور هستند .

أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 3

3 - كافران ، محروم از رحمت خداوند و رستگارى در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته . .. وأمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم

از تقابل وضع كافران با مؤمنان در اين آيه و آيه پيشين، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 34 - 1

1 - منكران معاد ، محروم از رحمت حق و وانهاده به خويش در اوج گرفتارى هاى قيامت

و قيل اليوم ننسيكم

نسيان در آيه شريفه، كنايه از روى گردانى خداوند از كافران و وانهادن آنان به حال خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 3

3 - كافران دوزخى ، مورد نفرين خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح_ب السعير

{سحق} به معناى {بُعد}

است و در اين آيه، به جاى لعن و نفرين به كار رفته است و مراد از آن، دورى از رحمت و لطف الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 33

33 - برده دارانِ وادار كننده كنيزان خويش به فحشا و فساد جنسى ، محروم از آمرزش و رحمت خدا هستند .

و من يكرههنّ فإنّ اللّه من بعد إكرههنّ غفور رحيم

در آيه ياد شده متعلق {غفور} و {رحيم} ذكر نشده است. با توجه به اين كه بعيد است خداوند به برده داران، به خاطر گناه اكراهشان و نيز مورد هشدار قرار گرفتن آنان وعده غفران و رحمت بدهد، به نظر مى رسد مقصود كنيزانى خواهد بود كه مجبور به فحشا شده اند. بر اين اساس اختصاص يافتن اين وعده به كنيزان، حاكى از محروميت برده داران از اين موهبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 4

4 - كافرانِ به آيات خدا و معاد ، حظّى از رحمت خداوند ، نخواهند داشت .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه أول_ئك يئسوا من رحمتى

{يئسوا من رحمتى} مى تواند جمله خبرى باشد و مى تواند كنايه از قضاى الهى مبنى بر مشمول رحمت قرار نگرفتن افراد ياد شده باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 7،10

7 - ستمگران ، گروهى مطرود و محروم از رحمت خداوند در قيامت

و لهم اللعنة

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از

رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 6

6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى

و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 6

6 - ظالمان ، از رحمت الهى محروم اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

برداشت ياد شده، به قرينه مقابله {الظالمين. ..} با {يدخل من يشاء فى رحمته} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 4 - 6

6 - كم فروشان ، از رحمت خداوند دور و محروم اند .

أُول_ئك

اسم اشاره {اُول_ئك}، براى مشاراليه بعيد به كار مى رود كه در آيه شريفه، گوياى دورى كم فروشان از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83

- 15 - 5

5 - تكذيب كنندگان قيامت و منكران قرآن ، از ملاقات خداوند و ديدار رحمت او در قيامت محروم اند .

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از خداوند، نمى تواند به معناى نديدن با چشم باشد; زيرا اين امر به كافران اختصاص ندارد. بنابراين مراد، رانده شدن از درگاه الهى و محروميت از ديدار جلوه هاى خداوند (از قبيل رحمت و ثواب الهى و يا نظاير آن) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 22

22 _ ستمگران و متجاوزان، محروم از رحمت و مغفرت الهى

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 12

12 _ جامعه مجرم خود را از شمول رحمت خداوند محروم و سزاوار عذاب او مى گرداند.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

{بأس} در لغت به معناى شدت است و در اين آيه كنايه از عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 3

3 _ گمراهان، در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود.

فاتبعوه و اتقوا لعلكم ترحمون. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

محرومان رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 6،7

6 _ منكران قيامت از زمره ستمكارانند و در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... و هم بالأخرة كفرون

7 _ اعراض كنندگان از راه خدا ، بازدارندگان مردم از پيوستن

به آيين الهى و آنان كه راه خدا را منحرف جلوه مى دهند ، از رحمت الهى در قيامت بدور خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً

محروميت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 19

19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى

و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 1،11

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و آنان كه از سر تكبّر و خودبرتربينى معارف الهى را نپذيرند، از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا محرومند.

ان الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه جمله {لاتفتح . ..} بيان محروميتى باشد كه در دنيا دامنگير تكذيب كنندگان مى شود، گشوده نشدن درهاى آسمان براى آنان، كنايه از شامل نشدن رحمتهاى خاص الهى بر آنان است.

11 _ محروميت ابدى از رحمت، سنت خداوند در كيفر مجرمان

و كذلك نجزى المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 7،9

7 _ پيروى از آراء و انديشه هاى هواپرستان ، مايه دورى از رحمت الهى

و اللّه يريد ان يتوب عليكم و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

از تقابل اراده الهى به رحمت با

اراده هواپرستان به انحراف، استفاده مى شود كه پيروى از هواپرستان عامل دورى از رحمت خداوند است.

9 _ هواپرستى و شهوترانى ، مايه دورى از رحمت الهى

و اللّه يريد ان يتوب عليكم و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 24

24 _ قتل خطائى ، موجب دورى قاتل از رحمت خدا خواهد شد .

و ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمناً الّا خطا . .. توبة من اللّه

توبه به معناى بازگشت است و توبه خدا بر بنده به معناى بازگشت رحمت و لطف خداوند به بنده خويش است. بنابراين معلوم مى شود در قتل خطائى نيز خداوند آدمى را از رحمت و لطف خويش دور مى سازد تا اينكه كفّاره آن را بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 17

17 _ دورى شيطان از رحمت الهى ، زمينه اغواگرى و ترويج خرافه پرستى و فساد از ناحيه او

لعنه اللّه و قال . .. لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن ءإذان الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 3،5

3 _ خداوند ، پيمان شكنان بنى اسرائيل را از رحمت خويش دور ساخت و دل هاى آنان را از پذيرش حق بازداشت .

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

5 _ لعن الهى ( دورى از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، كيفر شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 7

7 _ گناه ، موجب دورى از رحمت خداوند

فإنّ اللّه يتوب عليه

توبه خداوند بر بندگان به معناى بازگشت رحمت او به آنان است. بنابراين گناهكار قبل از توبه از رحمت خداوند به دور بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،8،9

7 _ يهود ، مردمى به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

{لعنت} به معناى دورى از رحمت است.

8 _ سخن نارواى يهود درباره خداوند ( نافذ نبودن قدرت او ) موجب دورى آنان از رحمت الهى

و لعنوا بما قالوا

9 _ ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبير جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وى

و قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،5

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

5 _ كافران مستحق لعن و نفرين و دورى از رحمت خداوند

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 7

7 _ اعراض كنندگان از راه خدا ، بازدارندگان مردم از پيوستن به آيين الهى و آنان كه راه خدا را منحرف جلوه مى دهند ، از رحمت الهى در قيامت بدور خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً

مراتب رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 9

9 _ اسلام و ايمان، نعمت و رحمتى بزرگ از جانب خداوند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

{منّ} در لغت به معناى {أنعم} آمده است. {منّ عليه مناً ... أنعم}. (قاموس اللغة). اگر چه اين جمله نقل گفتار مشركان است، ولى مطلبى است كه قرآن آن را نقل كرده و آن را رد نكرده است. بنابراين اسلام و ايمان نعمتى ويژه و برجسته است كه خداوند به مؤمنان عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 10

10 _ خداوند داراى رحمتى عام و فراگيرِ همه موجودات و داراى رحمتى خاص و فراگيرِ گروهى از انسانها

و رحمتى وسعت كل شىء فسأكتبها للذين يتقون

خداوند از يك سو رحمت خويش را با جمله {وسعت كل شىء} فراگيرِ همه موجودات معرفى كرده و از سويى ديگر با جمله {سأكتبها} آن را مخصوص گروهى از انسانها دانسته است. از مقايسه بين اين دو معنا مى توان استفاده كرد كه مراد از رحمت در {سأكتبها}، رحمتى خاص است. گفتنى است بر اين مبنا ضمير در {سأكتبها} به طريقه استخدام، به {رحمتى} برگردانده مى

شود.

مشمولان رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 4،7

4 - خداوند توبه آدم ( ع ) را پذيرفت ، گناهش را آمرزيد و او را مشمول رحمت خويش قرار داد .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم} در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به وى را از رحمت ويژه و فضل و هدايت خاص خويش ، بهره مند خواهد كرد .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

هدايت، فضل و رحمت خداوند، شامل همه بندگان مى شود. بنابراين ذكر آنها به عنوان پاداش بيانگر رحمت، فضل و هدايت خاص است ; گفتنى است در برداشت فوق ضمير {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 7

7 _ توبه و استغفار ، شرط برخوردارى از مغفرت خداوند و رحمت خاص او

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 54 - 9،11،12،14،26

9 _ مؤمنان با درك محضر و زيارت پيامبر(ص) سلام آن حضرت و پيام و رحمت خداوند را دريافت خواهند نمود. *

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

آمدن نزد پيامبر(ص)، كه مضمون جمله {إذا جاءك} است، ظاهراً اختصاصى به زمان حيات ظاهرى آن حضرت ندارد و شامل پس از آن نيز مى گردد. كلمه {زيارت} در برداشت فوق براى اشاره بدين نكته آورده شده است.

11 _ پروردگار عالم بر خود واجب كرده كه مؤمنان به آياتش را مشمول رحمت خويش گرداند.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

12 _ ابلاغ سلام و رحمت خداوند به مؤمنان به آيات او، از وظايف پيامبر(ص)

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

جمله {فقل سلام عليكم} داراى دو احتمال است: يكى اينكه {به آنان سلام كن} و دوم اينكه {سلام خداوند را به آنان برسان}. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

14 _ شمول رحمت خداوند بر مؤمنان به آيات، پرتويى از ربوبيت اوست.

يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

26 _ مؤمنى كه از سر جهل گناه كند، در صورت توبه و اصلاح حتماً مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.

كتب ربكم على نفسه الرحمة أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح فأنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 4

4- بهرهورى پيامبر ( ص ) از رحمت و ربوبيت الهى ، بيش از همه خلق *

إنّا أنزلن_ه . .. رحمة من ربّك

برداشت ياد شده

بدان احتمال است كه اضافه {ربّ} به {ك} _ كه خطاب به پيامبر(ص) است _ از آن جهت باشد كه پيامبر(ص)، عالى ترين بهره را از قرآن و ربوبيت الهى برده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 1،4،5

1- جز برخورداران از رحمت الهى ، همه انسان ها ، در قيامت بى پناه و بى ياوراند .

و لا هم ينصرون . إلاّ من رحم اللّه

4- تنها برخورداران از رحمت الهى ، بهره مند از شفاعت در قيامت

و لا هم ينصرون . .. إلاّ من رحم اللّه

{إلاّ من رحم اللّه} مى تواند استثناى از {و لا هم ينصرون} باشد.

5- مقام شفاعت و شفاعت گرى ، تنها از آنِ برخورداران از رحمت الهى *

إلاّ من رحم اللّه

چنانچه {إلاّ من رحم} استثناى از {مولى} {لايغنى مولًى} باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 51 - 5

5- تقواپيشگان ، برخوردار از رحمت الهى و شفاعت شفيعان در قيامت

و لا هم ينصرون . .. إلاّ من رحم اللّه ... إنّ المتّقين فى مقام أمين

در آيات پيشين، محرومان و نيز برخورداران از شفاعت، نخست به اجمال ياد شده اند. سپس {إنّ شجرت الزقّوم...} به تفصيل در باره محرومان از شفاعت سخن گفته و {إنّ المتّقين...} توضيحى در باره برخورداران از رحمت و شفاعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 16

16- غفران و رحمت الهى ، گسترده و فراگير نسبت به تمامى توبه كنندگان

أم يقولون افتري_ه

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور ال

با توجه به اين كه مخاطبان تهديد الهى در صدر آيه شريفه، كسانى اند كه رسالت پيامبر(ص) و قرآن را انكار مى كردند; تذكر {هو الغفور الرحيم} در پايان چنين آيه اى، بدان معنا است كه در صورت توبه، حتى منكران رسالت هم مورد غفران قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 20

20- مصونيت مؤمنان مكه و بهره مندى آنان از رحمت الهى ، از اهداف برقرارى صلح حديبيه

ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

از ارتباط جمله {ليدخل . ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا {ليدخل ...} غايت براى جواب محذوف است; يعنى، ما بدين سبب اجازه جنگ نداديم تا مؤمنان مكه آسيب نبينند و از رحمت الهى بهره مند گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19،20

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

20 - غفران و چشم پوشى از لغزش هاى اهل ايمان ، جلوه رحمت خاص الهى به مؤمنان

إنّ اللّه غفور رحيم

با توجه به اين كه واژه {رحيم} به معناى رحمت خاصه الهى در حق مؤمنان است; از ارتباط {غفور} و {رحيم} مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 10

10 - پيامبر ( ص ) بهره مند از غفران و رحمت خداوند

ي_أيّها النبىّ

. .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 4،10

4 - ره پويان راه خدا ، بهره مند از رحمت او

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً. .. يدخل من يشاء فى رحمته

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 5

5 - خداوند ، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن

{رحمان} صيغه مبالغه است و به قرينه {ربّك} و {ربّ السماوات}، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان ربوبيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 12

12 _ كسانى كه در آزمونهاى الهى موفق باشند، از مغفرت الهى برخوردار و از رحمت او بهره مند خواهند شد.

ليبلوكم فى ما ءاتيكم . .. إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 1،3،8،9

1 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت پروردگار در قيامت

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

3 - شمول رحمت و حمايت خداوند ، نسبت به اهل ايمان و عمل صالح ، پس از حسابرسى آنان

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت فيدخلهم ربّهم ف

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

9 - احاطه و فراگيرى رحمت الهى ، نسبت به مؤمنان در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته

تعبير {يدخلهم. ..} مى رساند كه شمول رحمت حق نسبت به مؤمنان نيك كردار، محدوديتى ندارد و آنان داخل در رحمت او و مستغرق در آن مى شوند.

مظاهر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 9

9 - قرآن جلوه اى از رحمانيت و رحيميت خداست .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

از آنجا كه غالباً گوينده در آغاز سخن به اهداف كلى برنامه خويش اشاره مى كند، مى توان گفت كه از اهداف انتخاب دو صفت رحمانيت و رحيميت خدا در آغاز قرآن، رساندن اين حقيقت است كه قرآن جلوه اى از رحمت الهى براى بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 3

3 - برپايى قيامت و قرار دادن روز جزا براى جهانيان ، جلوه اى از رحمت خداوند

است .

الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين

مطرح كردن مسأله قيامت پس از بيان رحمت الهى، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 6،7

6 -پذيرش توبه گنهكاران از سوى خداوند ، پرتوى از رحمت اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

بيان رحيميت خداوند را مى توان در ارتباط با تواب بودن خداوند ملاحظه كرد; يعنى، توبه پذيرى خداوند ريشه در رحيميت او دارد و مى توان آن را با تلقين كلمات به آدم(ع) لحاظ كرد. برداشت فوق بر اساس لحاظ اول است.

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم} در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 13

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 10

10 - توبه پذيرى خداوند ، جلوه اى از رحمت اوست .

فأولئك أتوب عليهم و أنا التواب الرحيم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 6،7،10،14،15،16

6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت

كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.

7 - همه فعل و انفعالات هستى حتى اختراعات بشرى ، از خداست و علامت توحيد و رحمت گسترى اوست .

إن فى . .. الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس

قرآن كشتيها را - كه ساخته دست بشر است - به عنوان آيتى بر توحيد و رحمت خداوند مطرح كرده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه: همه چيز حتى مصنوعات بشرى از خداوند سرچشمه گرفته اند. در صورتى كه كلمه {الفلك} عطف بر {السماوات} باشد، كلمه {خلق} به {الفلك} نيز اضافه مى شود و معناى ياد شده وضوح بيشترى خواهد داشت.

10 - فرو فرستادن آب از آسمان و زنده كردن زمين به وسيله آن ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا

به الأرض ... لأيت

14 - وجود جنبندگان متنوع و مختلف در هر كجاى زمين ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

و بث فيها من كل دابة . .. لأيت

15 - وزش باد ها و چرخش آنها از سويى به سوى ديگر ، از نشانه هاى توحيد و رحمت آفرينى خداوند است .

إن فى . .. و تصريف الريح ... لأيت

{تصريف} به معناى برگرداندن از جهتى به جهت ديگر است.

16 - ابر هاى باران زا ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. السحاب المسخر بين السماء و الأرض لأيت

{سحاب} جمع سحابة و به معناى ابرهاى باران زا است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 11،15

11 - تجويز ارتكاب محرمات در حال اضطرار ، برخاسته از رحمت خداوند است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه إن اللّه غفور رحيم

15 - انعطاف پذيرى احكام و تكاليف دين پرتوى از رحمت الهى است .

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا إثم عليه إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 20،22

20 - تجويز عفو از قصاص و تبديل آن به ديه ، حكمى است رحمت آفرين براى جامعه اسلامى

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

22 - انعطاف پذيرى احكام الهى و تخفيف در تكاليف ، پرتوى از رحمت الهى است .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 192 - 6،7

6 - فرمان خداوند ، مبنى بر ترك جنگ با كافرانى كه دست از جنگ و فتنه برداشته اند ، پرتوى از مغفرت و رحمت اوست .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

7 - آمرزش گناهان كافران محارب ، پس از ايمان آوردن آنان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى است .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 15

15 _ برپايى قيامت جلوه اى از رحمت الهى است.

كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم إلى يوم القيمة لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 16

16 _ آرامش و امنيت يافتن مؤمنان به آيات خداوند، پرتويى از رحمت اوست.

فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

جمله {كتب ربكم} به منزله تعليل براى {سلام عليكم} مى باشد. يعنى رحمت الهى عامل سلامت يافتن مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 4،15

4 _ مهلت الهى به تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و هلاك نساختن آنان جلوه رحمت گسترده پروردگار است.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة

15 _ عذاب اقوام مجرم نيز جلوه اى از رحمت خداوند است. *

فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

آمدن جمله {و لا يرد بأسه} پس از {ذو رحمة واسعة} چنين مى نماياند كه عذاب اقوام مجرم نيز جلوه اى از رحمت واسعه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

149 - 4

4 _ عفو و مغفرت خداوند جلوه اى از رحمت اوست .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 11

11 _ حكم الهى بر حليت غنايم و فديه ها ، جلوه اى از مغفرت و رحمت خداوند است .

فكلوا . .. إن اللّه غفور رحيم

ممانعت از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 1

1 - هيچ نيرويى ، توانايى جلوگيرى از رحمت آفرينى خداوند به بندگانش را ندارد .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها

ممنوعيت يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 4

4- هيچ كس ، حتى مطرودين درگاه الهى و لعن شدگان ، نبايد از رحمت خداوند مأيوس شوند ; بلكه بايد خواسته هاى خويش را از او طلب كنند .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين . قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من ال

منشأ رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 17

17 _ ذات خداوند فيضان رحمت را بر خود ايجاب كرده است.

كتب ربكم على نفسه الرحمة

معنى واجب ساختن رحمت بر خود اين است كه چيزى وراى ذات، او را بدين كار نگماشته، بلكه اقتضاى ذات چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 6

6- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان ، برخاسته

از ربوبيت اوست .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 8

8 - برخوردارى انسان از رحمت الهى ، منوط به مشيت خداوند است .

و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 6

6- قدرت مطلقه و رحمت گسترده ، در انحصار خداوند است .

إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 11

11 - غفران و رحمت الهى ، برخاسته از مقام الوهيت او

و اللّه غفور رحيم

منشأ وسعت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 8

8 - پرتوافكنى رحمت الهى بر خلق ، متكى به آگاهى او از غيب و شهود *

ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

وصف {عالم الغيب . ..} قبل از {الرحمان الرحيم}، مى تواند نظر به پشتوانه رحمت الهى داشته باشد; زيرا در صورت جهل، چه بسا به جاى رحمت، نقمت صورت گيرد.

موارد رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 15

15 _ توبه انسان به درگاه الهى ، محفوف به دو رحمت از سوى خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

توبه خداوند بر خطاكاران، (لطف و رحمت خدا به آنان) زمينه آن شد كه آنان به سوى خدا توبه كنند و سپس خداوند هم رحمت خويش را بر آنان نازل كرده و خطايشان را ببخشيد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 10

10- امكانات مادى ، رحمت الهى است .

و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك

موانع رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 7

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 29

29 - تجاوز از احكام و قوانين الهى ، مانع بهره مندى از رحمت خداوند است .

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 25

25 _ گناه ، حجابى بين انسان و بهره گيرى او از جلوه رحمت الهى

و لو انّهم اذ ظلموا . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 3

3 _ كفر و شرك مانع راهيابى به عالم برتر براى كسب رحمتهاى ويژه الهى است.

إن الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 17

17 - ظلم و ستم پيشگى ، انسان را از رحمت الهى و ورود به بهشت ، محروم مى سازد .

فريق فى الجنّة و فريق فى السعير . .. و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون

ما

از مقابله دو گروه (فريق فى الجنّة و فريق فى السعير) استفاده مى شود كه ستم پيشگان محروم از بهشت و رحمت الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 18

18- گناه ، مانع برخوردارى انسان از رحمت گسترده خداوند *

و هو الغفور الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم {الغفور} بر {الرحيم}، اشاره به اين جهت داشته باشد كه تا غفران الهى شامل انسان نشود; زمينه براى بهرهورى وى از رحمت گسترده خداوند مهيا نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 10

10 - گناه ، مانع برخوردارى انسان از رحمت گسترده حق *

و اللّه غفور رحيم

تقدم {غفور} بر {رحيم}، ممكن است از اين جهت باشد كه گناه، مانع برخوردارى از رحمت حق است. ازاين رو بخشش آن گناهان، زمينه شمول رحمت گسترده حق نسبت به انسان مى شود.

موجبات رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 8

8 - انجام كار ها با نام خدا ، مايه جلب رحمت اوست .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

توصيه به انجام دادن كارها با نام خدا و تذكر به رحمانيت و رحيميت او به عنوان حكمت اين توصيه، گوياى اين است كه نام خدا در كارها، موجب جلب رحمت الهى و در نتيجه به كمال رسيدن آن كارهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 16،21

16 _ استغفار ( طلب آمرزش گناه ) ، موجب جلب رحمت الهى

و پذيرش توبه و بخشش گناه

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

21 _ نقش وساطت و شفاعت پيامبر ( ص ) در جلب رحمت الهى بر بندگان

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 4،5

4 _ جهاد در راه خداوند ، موجب دستيابى به منزلتهايى والا و آمرزش گناهان و جلب رحمت خاص او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين . .. درجات منه و مغفرة و رحمة

5 _ بهره مندى انسان از رحمت خاص الهى ، در گرو آمرزش گناهان اوست .

مغفرة و رحمة

تقديم {مغفرة} بر {رحمة}، دلالت بر اين معنا دارد كه تا مغفرت حاصل نشود، آن رحمت خاص شامل آدمى نمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 17

17 _ آمرزش گناهان ، زمينه ساز برخوردار شدن از رحمت خاصّ خداوند *

و كان اللّه غفوراً رحيماً

تقديم {غفورا} بر {رحيما}، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 10

10 _ توبه و استغفار ، افزون بر آمرزش گناهان ، موجب جلب رحمت الهى خواهد شد .

ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 9،15،17

9 _ صلح و سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده بويژه با داشتن چند همسر ، موجب غفران و رحمت الهى

فلاتميلوا كل الميل . .. و

إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

15 _ تلاش براى اصلاح بين مسلمانان و رعايت تقوا ، زمينه برخوردارى از غفران و رحمت الهى

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

17 _ جبران خطا هاى گذشته و پرهيز از ارتكاب گناه ، موجب آمرزش و جلب رحمت الهى *

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جمله {ان تصلحوا} مى تواند اشاره به جبران و اصلاح گذشته ها و جمله {تتقوا} بيانگر رعايت تقوا و پرهيز از آن گناهان در آينده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 7

7 _ اعتقاد به خدا و تمامى پيامبران ، موجب جلب غفران و رحمت الهى است .

و الذين ءامنوا باللّه و رسله . .. و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 9،10

9 _ قربانى كردن و عمل به احكام آن موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

و الهدى و القلئد . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

10 _ به جاى آورى حج با ويژگى هاى سزاوار آن ، موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 13

13 _ ايمان به آيات خداوند موجب جلب رحمت او مى شود.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا . .. كتب ربكم على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 2

2 _ دستيابى به رحمتهاى ويژه الهى در گرو راهيابى به عالمى برتر از عالم دنياست.

لاتفتح لهم أبوب السماء

بنابراين كه مراد از {لاتفتح . ..} محروميت كافران از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا باشد، كلمه {سماء}، اشاره به آن دارد كه گنجينه آن رحمتها در جايگاهى فراتر از عالم ماده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 8

8 _ هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى به رحمت بيكران خداوند است .

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى و رحمة

با توجه به اينكه همگان دعوت به ايمان شده اند و نيز اينكه آيه در مقام احتجاج عليه كافران است، معلوم مى شود متعلَّق {هدى} و {رحمة} كلمه اى همانند {للناس} مى باشد. يعنى: جئنهم بكتب هدى للناس و رحمة لهم. قابل ذكر است كه {هدى} و {رحمة} معفولٌ له براى {جئنهم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 8،11

8 _ دعا و نيايش محسنان به درگاه خدا مايه به فعليت رسيدن استعداد آنان براى دستيابى به رحمت خاص الهى است .

و ادعوه . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

11 _ پرهيز از فسادگرى در زمين سيره و روش محسنان و زمينه ساز دستيابى به رحمت الهى است .

و لاتفسدوا فى الأرض . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 4

4 _ دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در

جلب رحمت او و رفع دشوارى ها و بلاها

فلما كشفنا عنهم الرجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 14

14 _ برخوردار شدن از رحمت خاص الهى در گرو ايمان به تمامى آيات خداست .

فسأكتبها للذين يتقون . .. و الذين هم بايتنا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 2،5

2 _ گوش فرادادن به قرآن و سكوت كردن به هنگام شنيدن آن ، زمينه ساز دستيابى به رحمت خداوند است .

فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

5 _ گوش سپارى كافران به آواى قرآن ، زمينه ساز دستيابى آنان به هدايت و رحمت الهى خواهد شد .

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

چنانچه خطاب در آيه شامل كافران باشد، مصداق مورد نظر از رحمت در {ترحمون} هدايت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 3،4،6

3 - كافران صدراسلام ، به بهره مند شدن از رحمت

و لطف خدا در سايه پرهيز از گناهان فراخوانده شدند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

4 - پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، موجب جلب رحمت و لطف خداوند است .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

6 - لزوم پرهيز از گناهان و توبه از خطا هاى گذشته ، به منظور جلب رحمت و لطف خداوند

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

لزوم پرهيز از گناهان و توبه . .. از فعل امرِ {اتّقوا} به دست مى آيد.

ناپسندى يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 2

2 - مأيوس بودن از رحمت خدا ، روحيه اى ناپسند و كافرانه است .

و الذين كفروا . .. يئسوا من رحمتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 9

9 - يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، در عين وعده او به آمرزش تمامى گناهان بندگان ، امرى بى جا و نامعقول است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

جمله {إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعاً} به منزله تعليل براى جمله {لاتقنطوا. ..} مى باشد; يعنى، از رحمت خدا مأيوس نشويد; چون او همه گناهان را مى آمرزد. با اين حساب يأس از رحمت خدا، امرى بى جا و نامعقول است.

نشانه هاى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 1

1 _

رهايى آدمى از عذاب قيامت، نشانه برخوردارى او از رحمت الهى است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 17

17 _ پذيرش توبه مشركان ، برخاسته از غفران و رحمت گسترده الهى است .

فإن تابوا . .. فخلّوا سبيلهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 7

7 _ كثرت بهرهورى هاى كافران ، به مقتضاى خُلق و خو و تلاش مادى آنان و طبق جريان طبيعى است و نه نشانه رحمت و لطف الهى به آنان *

فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقكم

با توجه به اينكه {خلاق}، مى تواند به معناى دستاوردهاى انسان به مقتضاى خلق و خوى خويش باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 16،17

16 _ پذيرش عذر مؤمنان براى معافيت از جهاد ، تبلور غفران و رحمت الهى

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

17 _ رفع تكليف حرجى ( مشقت بار ) و نيز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان

ما على المحسنين من سبيل و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 9

9 _ پذيرفته شدن توبه گنهكاران معترف و نادم ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

عسى اللّه أن يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 -

12

12 _ توبه پذيرى خداوند ، جلوه اى از رحمت گسترده اوست .

يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 17

17 _ فراهم آوردن زمينه توبه براى خطاكاران و پذيرش توبه آنان ، تبلور رحمت گسترده خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 1،7

1 _ رفاه و آسايش ، جلوه اى از رحمت خدا نسبت به مردم

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم

كلمه {رحمت} به قرينه {ضراء} (سختى) كنايه از رفاه و آسايش است.

7 _ اديان آسمانى و پيامبران الهى ، جلوه هاى رحمت خدا بر مردم

و إذا أذقنا الناس رحمة

{رحمة} در {و إذا أذقنا الناس رحمة} _ به قرينه فرازهاى پيشين _ مى تواند كنايه از اديان آسمانى باشد كه توسط پيامبران براى نجات بشر از مشكلات و مصايب آورده شده اند. گفتنى است كه جمله {إذا لهم مكر فى آياتنا} نيز مؤيد اين برداشت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 1

1 _ قرآن ، مظهر فضل خداوند و جلوه رحمت اوست .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل بفضل اللّه و برحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 9

9 _ تفضل خداوند بر بندگان موحد خود ، جلوه غفاريت و رحيميت اوست .

فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من

عباده و هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 4

4_ نعمت هاى خداوند ، جلوه هايى از رحمت او به مردم است .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة

تعبير كردن از نعمت به {رحمة} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 6

6_ نجات پيروان نوح از حادثه طوفان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى بود .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 6

6_ نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 7

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 9

9_ آمرزش گناه استغفاركنندگان و باريافتن سالكان به درگاه الهى ، پرتوى از رحمت ، مهربانى و محبت خداوند به بندگان است .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 5

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب

استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 10

10_ اقتدار كامل و بدون منازع يوسف ( ع ) در مصر ، پرتوى از رحمت خاص خداوند بر او بود .

كذلك مكّنّا ليوسف . .. نصيب برحمتنا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 4

4_ پاداش هاى اخروى ، نمودى از رحمت الهى است .

نصيب برحمتنا من نشاء . .. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 12

12_ مغفرت و آمرزش بندگان خطاكار ، پرتوى از رحمت و مهربانى خداوند است .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 13،14

13_ آمرزگارى خداوند ، برخاسته و نمودى از رحمت اوست .

إنه هو الغفور الرحيم

14_ پذيرش توبه بندگان جلوه اى از { غفور } و { رحيم } بودن خداوند است .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 8

8_ قرآن و وحى نازل شده بر پيامبر ( ص ) پرتوى از رحمت گسترده خداوند است .

و هم يكفرون بالرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 7

7- آفرينش دام ها ، در جهت منافع و بهرهورى انسان ،

نشانه اى از رأفت و رحمت خداست .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و لكم فيها جمال ... و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 7،8

7- تهديد توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم . .. أو يأتيهم العذاب ... فإن ربّكم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} خطاب به مؤمنان باشد و ذكر آن پس از تهديدهاى گوناگون عليه توطئه گران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 14

14- رفع حرمت از مضطر ، جلوه بخشش و رحمت گسترده الهى است .

إنما حرّم . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 3

3- تثبيت وحى و بقاى مفاهيم قرآنى ، جلوه رحمت الهى بر بندگان

لئن شئنا لنذهبنّ . .. إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 7

7- ره يابى اصحاب كهف به

پناهگاهى امن و وسيع ، نمودى از رحمت و هدايت الهى براى آنان بود .

ينشر لكم ربّكم من رحمته . .. و هم فى فجوة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 9

9- علم لدنى حضرت خضر ( ع ) ، نمودى از رحمت خاص الهى به او است .

ءاتينه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 13

13- حمايت خداوند از فرزندانِ يتيم پدرى صالح و حفظ مال آنها ، جلوه اى از رحمت و ربوبيّت او بوده است .

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعولٌ له براى فعل {أراد} است ; يعنى، اراده پروردگار به باقى ماندن گنج يتيمان، به خاطر رحمت او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 1،2

1- در بينش ذوالقرنين ، توانايى برساختن سدّ پولادين و نفوذناپذير ، جلوه اى از رحمت پروردگار بود .

قال ه_ذا رحمة من ربّى

مشاراليه {ه_ذا}، {سد ساخته شده به دست ذوالقرنين} است.

2- برخوردارى انسان از قدرت و دانش و به كارگيرى آن در جهت مصالح انسانى ، نمودى از رحمت پروردگار است .

. .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

ذوالقرنين، سد _ و به عبارت ديگر، تمام امكانات و دانشى كه براى ساخته شدن آن به كار رفته بود _ را رحمت پروردگار دانست اين منطق، منطقى عام است و اختصاصى به سد و يا شخص ذوالقرنين ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 21 - 12،13

12- حضرت عيسى ( ع ) ، تبلور رحمتى بزرگ از جانب خداوند براى مردم

و لنجعله . .. و رحمة منّا

به قرينه عطف {رحمة} بر {آية للناس} مراد رحمت بر مردم است.

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 6

6- نام نيك و بلندآوازگى ، مزيّتى شايسته و پرتويى از رحمت الهى است .

و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 21

21- آيات الهى در قرآن و ديگر كتب آسمانى ، جلوه رحمت واسعه او است .

إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن

استناد {آيات} به {رحمن} گوياى برداشت ياد شده است. مضارع بودن {تتلى} دلالت دارد كه وصف {النبيّن} و {من هدينا واجتبينا} در هر زمان، چنين اقتضايى دارد; بنابراين {آيات الرحمن} شامل قرآن نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 6

6- بهشت هاى عدن ، جلوه اى از رحمت بى كران الهى است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن

كلمه {الرحمن} بيانگر نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 4

4- مهلت خداوند به كافران و گمراهان ، جلوه اى از رحمت گسترده او است .

فليمدد له الرحمن مدًّا

{رحمان}; يعنى، داراى رحمت گسترده و فراگير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 6

6- وفاى خداوند به عهد هاى خويش ، جلوه اى از رحمانيت او است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 7

7- محبوبيت يافتن مؤمنان نيك كردار در دل ها ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند است .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 12،13

12- اجابت دعا و رفع گرفتارى ها ، جلوه اى از رحمت بى كران الهى است .

و أنت أرحم الرحمين . فاستجبنا له ... رحمة من عندنا

13- عطاى الهى به انسان ، افزون تر از آن چه او آرزو كرده ، نمودى از رحمت خاص خداوند به وى است .

و أنت أرحم الرحمين . .. و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 1

1- رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، جلوه

اى از رحمت و مهربانى خالص و محض الهى براى جهانيان است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 7

7- انذار پيامبر ( ص ) ، جلوه اى از رحمت گسترده الهى بر جهانيان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة . .. فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 2

2 - رفاه و آسايش ، جلوه رحمت خداوند

و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2،5

2 - وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و فحشا ، جلوه اى

از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 14

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده است: 1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 - 2

2 _ باران ، جلوه رحمت الهى براى آدميان

أرسل الري_ح بشرًا بين يدى رحمته و أنزلنا من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 7

7 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از رحمانيت خداوند

الذى خلق السم_وت و الأرض . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} مبتدا و {الرحمان} خبر آن باشد; يعنى، آن كسى كه جهان را آفريد، رحمان است و قهراً

جهان، جلوه اى از رحمانيتش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 5

5 - ريزش باران بر گستره زمين ، از نمود هاى بارز رحمت الهى بر خلق

و من يرسل الريح بشرًا بين يدى رحمته

در اين آيه واژه {رحمة} بدون قرينه لفظى در مورد باران به كار رفته است و اين نشان مى دهد كه باران مادر رحمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 3،7

3 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن بر آن حضرت ، جلوه رحمت و مقتضاى ربوبيت خداوند بر خلق

و ل_كن رحمة من ربّك

7 - انذار خلق از سوى پيامبران ، جلوه رحمت خدا بر آنان

و ل_كن رحمة من ربّك لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 1

1 - نظام توالى شب و روز ، جلوه اى از رحمت خدا بر خلق است .

و من رحمته جعل لكم الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 5

5 - نزول كتاب از سوى خدا براى مردم ، نمود رحمت الهى بر آنان است .

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب إلاّ رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 9

9 - نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، مظهر رحمت ويژه خداوند است .

أنا أنزلنا عليك

الكت_ب . .. إنّ فى ذلك لرحمة

{ذالك} اشاره به نزول قرآن دارد و نكره بودن واژه {رحمت} (لرحمة) بر عظمت و خصوصيت آن دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 3

3 - گشايش روزى ، از مظاهر رحمت الهى بر آدمى است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. أَوَلم يروا أنّ اللّه يبسط الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 4،5

4 - باد و باران ، جلوه اى از رحمت خداوند براى انسان ها است .

يرسل الرياح . .. فترى الودق يخرج من خل_له ... فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه

5 - رويش گياهان و آباد شدن زمين ، پرتويى از رحمت خداوند بر آدميان است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتها

مراد از {آثار}، مى تواند هر چيزى باشد كه بر اثر باران، به دست مى آيد كه غالب آنها گياهان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 7

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به

دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 5 - 3

3 - قرآن ، جلوه عزت و رحمت خداوند

و القرءان . .. تنزيل العزيز الرحيم

يادكرد دو صفت {عزت} و {رحمت} خداوند به هنگام نسبت دادن نزول قرآن به او، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 2

2 - مقام نبوت ، موهبت خداوند و جلوه اى از رحمت او است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، درصدد پاسخ گفتن به كافران معترض به انتخاب پيامبراسلام براى رسالت است. ازاين رو مقصود از {رحمت} مى تواند مقام نبوت و رسالت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 6،7

6 - بازگشت و ازدياد خانواده ايوب ( ع ) ، تبلور رحمت خدا به ايشان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

7 - بازگشت خانواده ( زن و فرزند ) ، تبلور رحمت الهى براى مردان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 13

13 - تجلى رحمت خداوند در آمرزش بندگان گنه كار

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 2 - 7

7 - نزول تدريجى قرآن ، جلوه اى از رحمت خداوندى

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 4

4 - نعمت هاى بى كران و توصيف ناپذير بهشتى ، جلوه اى از غفران و رحمت گسترده الهى است .

نزلاً من غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 2

2 - نعمت ، وسعت و آسايش ، از مظاهر رحمت الهى است .

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 12

12 - وحى ، تجلى رحمت و غفران بى پايان الهى است .

كذلك يوحى . .. ألا إنّ اللّه هوالغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 9،18

9 - بهشت ، تجلى و نمود والاى رحمت الهى است .

فريق فى الجنّة . .. ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته

18 - ولايت و نصرت الهى ، جلوه اى از رحمت او است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

از مقابله دو بخش از آيه شريقه (يدخل من يشاء فى رحمته} و {والظالمون. ..) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 4

4 - اعطاى روزى به خلق ، نمودى از لطف و رحمت و آگاهى خداوند به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده يرزق من

يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 20

20 - برخوردارى ها و نعمت هاى بى پايان بهشت ، نشانگر فضل و رحمت خدا است و نه رفاه و خوشى محدود كافران در دنيا .

يرزق من يشاء . .. و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها ... لهم ما يشاءون ... ذلك ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 4

4 - باران هاى مفيد و نافع ، جلوه اى از رحمت عام و گسترده الهى در عرصه هستى

ينزّل الغيث . .. و ينشر رحمته

{غيث} به معناى باران مفيد و سودمند آمده است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 11

11 - تمامى امكانات دنيايى ، نمودى از رحمت الهى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه از ثروت و امكانات دنيوى، تعبير به {رحمت} شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 15

15 - نبوت و رسالت ، تبلور رحمت الهى بر انسان ها

لولا نزّل . .. أهم يقسمون رحمت ربّك ... و رحمت ربّك خير ممّايجمعون

از آن جا كه آيات پيشين در مورد رسالت پيامبر(ص) بوده است، معلوم مى شود كه مراد از {رحمت ربّك} نبوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 1،3،5

1- نزول قرآن ، جلوه اى از رحمت

الهى و در جهت رشد ، تعالى و تكامل خلق

إنّا أنزلن_ه . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعول لأجله و علت براى {إنّا أنزلناه} است. وصف {ربّ} مى رساند كه آن نزول و اين رحمت، در جهت ربوبيت خلق است.

3- فرستادن رسولان ، رحمتى از جانب خداوند بر خلق

إنّا كنّا مرسلين . رحمة من ربّك

5- هشدار ها و انذار هاى خداوند بر خلق ، جلوه رحمت و ربوبيت او نسبت به آنان

إنّا كنّا منذرين . .. رحمة من ربّك

با توجه به اين كه در آيات پيشين، پس از بيان نزول قرآن به وصف انذارگرى حق تصريح شده است; عبارت {رحمة من ربّك}، مى تواند فلسفه و خاستگاه اين انذارگرى را تبيين كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 9

9- وجود اصل شفاعت در قيامت ، نمود رحمت گسترده خداوند است .

يوم لايغنى . .. إلاّ من رحم اللّه إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 7

7 - بهشت ، تجلى رحمت الهى در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته

بنابراين كه مراد از {رحمت} بهشت باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 7

7- واننهادن خلق به حال خويش و تبيين قوانين هدايت و راه يابى براى ايشان ، جلوه اى از رحمت عظيم الهى

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

از ارتباط {إماماً} با {رحمة} مى توان مطلب يادشده را استفاده كرد; زيرا تنوين {رحمةً}، بيانگر عظمت و اهميت است

و اطلاق {امام} بر كتابى كه مجموعه قوانين است، از آن جهت است كه با قوانين خويش راه سعادت را به خلق مى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 25

25 - پذيرش توبه مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى ، نسبت به ايشان *

إنّ اللّه توّاب رحيم

از ارتباط {توّاب} با {رحيم}، مطلب بالا به دست مى آيد با توجه به اين كه گفته شده است: {رحيم} رحمت الهى در خصوص مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19،20

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

20 - غفران و چشم پوشى از لغزش هاى اهل ايمان ، جلوه رحمت خاص الهى به مؤمنان

إنّ اللّه غفور رحيم

با توجه به اين كه واژه {رحيم} به معناى رحمت خاصه الهى در حق مؤمنان است; از ارتباط {غفور} و {رحيم} مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 8

8 - راهيابى متقين به بهشت ، جلوه اى از نيكى و رحمت گسترده خداوند

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم . .. إنّه هو البرّ الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 2

2 - نزول قرآن و تعليم آن به انسان ، تبلور رحمت گسترده خداوند به خلق

الرحم_ن . علّم القرءان

اسناد تعليم به اسم {رحمان}، بيانگر مطلب بالا است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 4

4 - ساختار وجودى انسان ، متناسب با نياز هاى وى و نمودار رحمت آفريدگار

الرحم_ن . .. خلق الإنس_ن

ارتباط خلقت انسان با رحمانيت خداوند، مى تواند در اين جهت باشد كه كيفيت آفرينش انسان، خود به گونه اى است كه رحمت الهى را نسبت به اين موجود مى نماياند; چه اين كه هر بعدى از ابعاد وجودى او، كامل و متناسب با نيازهاى وى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 2

2 - حركت قانون مند خورشيد و ماه ، نمودى از رحمت و نعمت الهى

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 2

2 - نظام گياهان با تنوع و قانون مدارى خاص خويش ، نشانى از خداوند و رحمت او

و النجم و الشجر يسجدان

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير به دست مى آيد: الف) تعبير {يسجدان} اشاره به انقياد تكوينى و قانون مدارى دارد; ب) آيات شريفه در مقام ارائه نمودهاى آفرينش و رحمانيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 7 - 2

2 - برافراشتگى آسمان ، جلوه ديگرى از رحمت عام و گسترده خداوند

الرحم_ن . .. و السّماء رفعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 5

5 - پوشش زيباى خوشه هاى خرما توسط غلاف ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند

الرحم_ن

. .. فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 16

16 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن ، جلوه اى از رأفت و رحمت خداوند بر خلق

هو الذى ينزّل . .. و إنّ اللّه بكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 4،5

4 - زندگى پيروزمندانه مسلمانان ، جلوه رحمت خداوند بر آنان

إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه عبارت {أو رحمنا} در برابر {أهلكنى اللّه. ..} (هلاكت و شكست) قرار دارد.

5 - حيات مؤمنان ، جلوه رحمت خداوند

أو رحمنا

مطلب ياد شده، از تعبير حيات مؤمنان به رحمت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 3

3 - بهشت ، مظهر رحمت الهى به انسان ها است .

يدخل من يشاء فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 9

9 - رخصت يافتن از جانب خداوند براى سخن گفتن در قيامت ، نشانگر برخوردارى از رحمت گسترده او است .

من أذن له الرحم_ن

نشانه هاى وسعت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 8

8 - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپيشگان در آن ، جلوه رحمت گسترده خداوند است .

جزاء من ربّك . .. الرحم_ن

نياز به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 2،4

2 _ آدمى، در هر مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهايى از عذاب قيامت نيازمند رحمت خداوند است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

{من} اسم موصول و از ادات عموم است، يعنى (هر كس) بنابراين مفاد صله آن {يصرف . .. } عموميت داشته و شامل همه مردم مى شود.

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

وسعت رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 2

2 _ رحمت خدا ، در دنيا فراگير همه انسانهاست .

و إذا أذقنا الناس رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 3

3 - خداوند ، داراى رحمت گسترده و فراگير است .

الرحم_ن

{رحمان} بر مبالغه در رحمت دلالت داراد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 2

2 - فضل و رحمت خداوند ، شامل همه افراد امت اسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 4

4 - رحمت خداوند نسبت به عذاب وى ، بسى وسيع و گسترده است .

عذاب أليم . .. جن_ّ_ت النعيم

مفرد آورده شدن {عذاب} در آيه پيش و جمع آوردن {جنّات} در اين آيه _ كه مظهر رحمت خداوند است _ مى توان اشعار به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 10

10 - رحمت و علم خداوند ، گسترده و فراگير همه پديده هاى عالم است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

{رحمان} صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. {رحيم} كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 4

4 - باران هاى مفيد و نافع ، جلوه اى از رحمت عام و گسترده الهى در عرصه هستى

ينزّل الغيث . .. و ينشر رحمته

{غيث} به معناى باران مفيد و سودمند آمده است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 12

12 - رحمت الهى ، عام و فراگير نسبت به تمامى انسان ها است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 5

5 - اعتقاد به فرزند داشتن خداوند ، ناسازگار با رحمت مطلقه الهى است . *

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

ذكر {رحمان} در آيه شريفه، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه خداوندى كه رحمتش عام و گسترده است، چگونه مى تواند براى خويش فرزندانى برگزيند و طبعاً عمده رحمت

خويش را متوجه آنان سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 3،5

3 - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى ، عامل عبادت هميشگى آنان به درگاه حق *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

ذكر {عباد الرحمان} به جاى {عباد اللّه} و امثال آن، مى تواند نشانگر اين نكته باشد كه ملائكه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

5 - توجه به رحمت گسترده الهى ، زمينه ساز گرايش به عبوديت و بندگى او *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

با الغاى خصوصيت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 9،10

9- وجود اصل شفاعت در قيامت ، نمود رحمت گسترده خداوند است .

يوم لايغنى . .. إلاّ من رحم اللّه إنّه هو العزيز الرحيم

10- اقتدار و عزت خداوند ، آميخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 16

16- غفران و رحمت الهى ، گسترده و فراگير نسبت به تمامى توبه كنندگان

أم يقولون افتري_ه قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور ال

با توجه به اين كه مخاطبان تهديد الهى در صدر آيه شريفه، كسانى اند كه رسالت پيامبر(ص) و قرآن را انكار مى كردند; تذكر {هو الغفور الرحيم} در پايان چنين آيه اى، بدان معنا است كه در صورت توبه، حتى منكران رسالت هم مورد غفران قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 8،11،12

8 - سنت اصيل و ازلى خداوند ، غفران و رحمتى گسترده و فراگير

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

11 - حاكميت يگانه خداوند بر هستى ، آميخته با رحمت گسترده و ازلى او

و للّه ملك السم_وت و الأرض . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

12 - غفران الهى ، از رحمت گسترده او نشأت يافته است ; نه نياز و چشمداشت

و للّه ملك . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه {رحيماً} صفت {غفوراً} باشد; يعنى، خدا بخشاينده اى است كه از سر رحمت مى بخشايد; ونه مانند آدميان كه اگر مى بخشند، در مقابل چشمداشتى از خلق يا خالق دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 7

7 - هر موجودى جز خداى يگانه ، فاقد علم و رحمت گسترده و شايستگى براى پرستش

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 5

5 - خداوند ، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن

{رحمان} صيغه مبالغه است و به قرينه {ربّك} و {ربّ السماوات}، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان ربوبيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 -

7

7 - خداوند ، داراى رحمت گسترده است .

الرحم_ن

ويژگيهاى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 2

2 _ رحمت خدا ، در دنيا فراگير همه انسانهاست .

و إذا أذقنا الناس رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 12

12 - رحمت الهى ، عام و فراگير نسبت به تمامى انسان ها است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة

يأس از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 8

8 _ انسان ها نبايد على رغم ارتكاب گناهان بسيار و يا گرفتار شدن به ارتداد ، از پذيرش توبه خويش و مغفرت و رحمت الهى مأيوس باشند .

و الذين عملوا السيئات . .. إن ربك من بعدها لغفور رحيم

كلمه {السيئات} جمع {سيئة} است و {ال} در آن مفيد استغراق و شمول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 10

10 - گنهكاران نبايد از شمول فضل و رحمت خداوند ، نااميد باشند .

ثم توليتم . .. فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 2

2_ آدمى ، به هنگام از دست دادن امكانات و موهبت هاى دنيوى ، از رحمت الهى مأيوس شده و تدبير خداوند در هستى را منكر مى شود .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور

{كفور} مى تواند از كفر _ كه به معناى انكار

است _ گرفته شده باشد. بر اين اساس جمله {إنه ... كفور} اشاره به اين دارد كه: انسان در پى برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وى چنين مى پندارد كه تبديلها و تغييرها در هستى به دست خداوند نيست و از اختيار او بيرون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 6

6- يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، از گناهان بزرگ و امرى بس نكوهيده

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

اينكه خداوند يأس از رحمت خويش را عمل گمراهان قرار داد و مأيوسان را برابر گمراهان شمرده است، بيانگر بزرگى اين عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 9

9 - دل خوش شدن به مظاهر مادى دنيا ، به هنگام برخوردارى از آنها ، و مأيوس شدن از رحمت خدا ، با از دست دادن امكانات ، ناپسند و مذموم است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

آيه، درصدد توبيخ و سرزنش چنين روحيه اى است و {إذا} كه فجاييه است، مى تواند مؤيد اين نكته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - يأس از رحمت الهى و ثواب اخروى ، نشانه انسان هاى مورد غضب خداوند ( يهوديان )

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

شايد منظور از {يأس از آخرت} ايمان نداشتن به قيامت نباشد; بلكه مقصود يأس از رحمت الهى در آخرت است. چه

اين كه يهود به عنوان مصداق {مغضوب عليهم} اصل قيامت را قبول داشتند; ولى در ويژگى هاى آن مردد بودند.

رحمان

{رحمان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 7

7 - خداوند رحمان ( داراى رحمت گسترده ) ، پروردگار همه مردم است .

و إنّ ربّكم الرحم_ن

رحمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 4،10

4 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى گسترده ) و رحيم ( مهربان ) است .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

10 - عبداللّه بن سنان مى گويد از امام صادق ( ع ) از معناى { بسم اللّه الرحمن الرحيم } سؤال كردم ، آن حضرت فرمود : { الباء بهاء اللّه و السين سناء اللّه و الميم مجد اللّه _ و روى بعضهم ملك اللّه _ واللّه إله كل شىء ] و [ الرحمن لجميع العالم و الرحيم بالمؤمنين خاصة ;

{باى} بسم اللّه، نشانگر خوبى و حسن خداوند و {سين} اشاره به رفعت او و {ميم} اشاره به مجد و عظمت اوست. و بعضى روايت كرده اند كه: ]ميم[ اشاره به ملك و سلطنت خداوند است و {اللّه} معبود همه چيز است ]و[ {رحمان} نظر به رحمت او در باره همه عالم و {رحيم} نظر به رحمت او فقط درباره مؤمنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 1

1 - خداوند رحمان ( داراى رحمت گسترده ) و رحيم ( مهربان ) است .

الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى گسترده ) و رحيم ( مهربان ) است .

هو الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 6،10

6_ امتى كه پيامبر ( ص ) به سوى آنان مبعوث شد ، به خداوند رحمان كفر ورزيدند .

و هم يكفرون بالرحم_ن

10_ تنها خداوند رحمان ، مدبر و مربى پيامبر ( ص )

قل هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 7

7- { الله } و { الرحم_ن } از اسماى حسناى خداوند و از بهترين نام ها و برترين اوصاف او

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 6

6- رحمان ، از اسما و اوصاف خداوند است .

أعوذ بالرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 15

15 - { رحمان } از اسما و صفات خداوند است .

للرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 13

13 - { رحمان } از اوصاف خداوند است .

كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 15

15 - { رحمان } از اوصاف خداوند است .

عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61

- 7

7- رحمان ، از اوصاف خداوند است .

وعد الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 3

3- رحمان ( گسترده مهر ) از اسما و صفات خداوند

أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 5

5- { رحمان } ، از اوصاف خداوند است .

فليمدد له الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 5

5- رحمان ( گسترده مهر ) ، از اسما و صفات خداوند است .

عند الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 8

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سأل علىّ ( ع ) رسول اللّه ( ص ) عن تفسير قوله { يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن وفداً } فقال : يا علىّ إن الوفد لايكون إلاّ ركبانا . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: حضرت على(ع) از رسول خدا(ص) درباره تفسير سخن خداوند {يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن وفداً} سؤال كرد،آن حضرت فرمود: اى على! همانا {وفد}، نيست مگر مركب سواران }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 87 - 7

7- رحمان ، از نام هاى خداوند و اوصاف او است .

من اتّخذ عند الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 88 - 3

3- رحمان ، از اسما و صفات خداوند است .

و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 91 - 3

3- { رحمان } از اسامى و اوصاف خداوند ، و شناخته شده براى مردم عصر بعثت

أن دعوا للرحم_ن ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 5

5- رحمان ، از نام ها و اوصاف خداوند است .

و ما ينبغى للرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 6

6 - { رحمان } ، از نام ها و اوصاف خداوند است .

إلاّ ءاتى الرحمن عبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 3

3 - خداوند ، داراى رحمت گسترده و فراگير است .

الرحم_ن

{رحمان} بر مبالغه در رحمت دلالت داراد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 10

10 - رحمان ، از اوصاف و اسماى مهم و برجسته خداوند

و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون

از اين كه خداوند در معرفى كافران مستحق عذاب، اينان را منكران رحمانيت خويش دانسته است، برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 26 - 4

4 _ رحمان ، از اوصاف خداوند

الملك يومئذ الحقّ للرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 5

5 _ رحمان ، از اوصاف و نام هاى خداوند

اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان

- 25 - 63 - 7

7 _ رحمان ، از اوصاف خداوند

و عباد الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 2

2 - خداوند ، رحمان ( گسترده مهر ) است .

من الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 7

7 - خداوند ، رحمان ( گسترده مهر ) و رحيم ( مهربان ) است .

بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 9

9 - { رحمان } از اوصاف خداوند است .

و خشى الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 8

8 - رحمان ، از اوصاف خداوند است .

الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 10

10 - رحمان ، از اوصاف خداوند

الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 7

7 - رحمان ، از اوصاف و نام هاى خداوند

الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

{رحمان} صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. {رحيم} كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 1 - 1

1 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمت گسترده و فراگير ) است .

الرحم_ن

صفت هاى {رحمان} و {رحيم} هر دو بيانگر رحمت الهى است. مفسران در پاسخ اين سؤال كه چرا در قرآن هر دو صفت در كنار هم آمده، نظرياتى ابراز داشته اند. از جمله آنها اين است كه خداوند داراى دو گونه رحمت است: رحمت عام و گسترده و رحمت خاص. {رحمان} بيانگر رحمت عام و {رحيم} بيانگر رحمت خاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 7

7 - { الرحمان } ، اسم بركت آفرين پروردگار

تب_رك اسم ربّك

در صورتى كه عبارت {اسم ربّك} _ در پايان سوره _ نظر به {الرحمان} _ در ابتداى سوره _ داشته باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 5

5 - خداوند ، { رحمان } ( داراى رحمت گسترده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

هو اللّه . .. هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 12

12 - رحمان ، از اوصاف خداوند

الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 4

4 - رحمان ، از اوصاف خداوند

الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 4

4 - رحمان ، از اوصاف خداوند

الرحم_ن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 3

3 - { رحمان } ، از اوصاف خداوند

هو الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 7

7 - { رحمان } ، از اسامى و اوصاف خداوند است .

الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 8

8 - { رحمان } ، از اسامى و اوصاف خداوند

الرحم_ن

معروفيت رحمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 3

3- رحمان ، نامى شناخته براى خداوند در ميان يكتاپرستان ، مشركان ، مؤمنان و كافران

قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا

رحيم

رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 4،10

4 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى گسترده ) و رحيم ( مهربان ) است .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

10 - عبداللّه بن سنان مى گويد از امام صادق ( ع ) از معناى { بسم اللّه الرحمن الرحيم } سؤال كردم ، آن حضرت فرمود : { الباء بهاء اللّه و السين سناء اللّه و الميم مجد اللّه _ و روى بعضهم ملك اللّه _ واللّه إله كل شىء ] و [ الرحمن لجميع العالم و الرحيم بالمؤمنين خاصة ;

{باى} بسم اللّه، نشانگر خوبى و حسن خداوند و {سين} اشاره به رفعت او و {ميم} اشاره به مجد و عظمت اوست. و بعضى روايت كرده اند كه: ]ميم[ اشاره به ملك و سلطنت خداوند است و {اللّه} معبود همه چيز است ]و[

{رحمان} نظر به رحمت او در باره همه عالم و {رحيم} نظر به رحمت او فقط درباره مؤمنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 1

1 - خداوند رحمان ( داراى رحمت گسترده ) و رحيم ( مهربان ) است .

الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 5

5 - خداوند ، تواب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 22

22 - تنها خداوند ، تواب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 12

12 - خداوند ، تواب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 27

27 - خداوند با مردمان رئوف و مهربان است .

إن اللّه بالناس لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 9

9 - خداوند ، تواب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

و أنا التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى گسترده ) و

رحيم ( مهربان ) است .

هو الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 9

9 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 182 - 7

7 - خداوند ، غفور ( آمرزنده گناهان ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 192 - 3

3 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

فإن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 9

9 _ خداوند ، غفور و رحيم است .

ان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 7

7 _ خداوند ، غفور و رحيم است .

و اللّه غفور رحيم

بنابراينكه {رحيم}، خبر پس از خبر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 226 - 11،12

11 _ خداوند ، غفور و رحيم است .

فان اللّه غفور رحيم

12 _ خداوند ، غفورى رحيم است .

فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 15

15 _ خداوند ، غفور ( بسيار بخشاينده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 7

7 _ خداوند ، { غفور } ( بسيار بخشنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 10

10 _ خداوند ، توّاب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

انّ اللّه كان توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 17

17 _ خداوند همواره غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

انّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 34

34 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 17

17 _ خداوند ، توّاب ( توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 6

6 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 15

15 _ خداوند { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 106 - 5

5 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

إنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 13

13 _ خداوند ، غفور و رحيم است .

يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 13

13 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 6

6 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 47

47 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 8

8 _ خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( بسيار مهربان ) است .

إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 5

5 _ خدا ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 5

5 _ خداوند غفور ( بسيار آمرزند ) و رحيم ( همواره مهربان ) است .

و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 27

27 _ خداوند غفور (بسيار آمرزنده) و رحيم (مهربان) است.

فأنه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 20

20 _ خداوند، غفور و رحيم است.

فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 11

11 _ خداوند غفور (آمرزنده گناهان) و رحيم (مهربان به بندگان) است.

لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 18

18 _ خدا ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 7

7 _ خدا ، غفور ( بسيار خطاپوش ) و رحيم ( بى نهايت مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 19

19 _ خدا ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 19

19 _ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( داراى رحمت گسترده ) است .

إن اللّه غفور رحيم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 10

10 _ خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 11

11 _ تنها خداوند ، تواب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 12،13

12 _ رأفت و رحمت گسترده الهى ، عامل پذيرش توبه مؤمنان

ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم

13 _ پايدارى در طريق ايمان ، زمينه جلب رأفت و رحمت الهى

اتبعوه فى ساعة العسرة . .. إنه بهم رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 20

20 _ خداوند ، تواب ( بسيار توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 12

12 _ خدا ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

و هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 3

3_ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 7

7_ خداوند ، رحيم ( مهربان

) و ودود ( دوستدار بندگان ) است .

إن ربى رحيم ودود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 11

11_ خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إن ربى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 12

12_ تنها خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 17

17- خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

فإنك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 49 - 3

3- خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

أنا الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 5

5- خداوند ، رؤوف و رحيم ( مهربان ) است .

إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 4

4- خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) رحيم ( مهربان ) است .

إن الله لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 5

5- خداوند ، رؤوف ( داراى مهر ) و رحيم ( مهربان ) است .

فإن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 66 - 9

9- خداوند ، به انسان ها مهرورز و رحيم است .

إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 15

15 - خدا ، { رءوف } و { رحيم } است .

إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

مفسران {رأفت} را در جمله ياد شده كنايه از دفع ضرر و {رحمت} را كنايه از رساندن سود و منفعت گرفته اند. صدر آيه _ كه شامل هر دو خصوصيت است _ مى تواند مؤيد اين معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 5

5 - خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( بسيار مهربان ) است .

فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 3

3 - خداوند ، رئوف و رحيم ( مهربان ) است .

و أنّ اللّه رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 19

19 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 35

35 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

فإنّ اللّه. .. غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 20

20 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنّ

اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 8

8 _ خداوند ، به يقين غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 9

9 _ خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 7

7 - خدا ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

كلمه {الرحيم} مى تواند خبر بعد از خبر باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بر اين احتمال استوار است كه كلمه {الرحيم} خبر دوم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

واژه {الرحيم} مى تواند

خبر دوم باشد. برداشت ياد شده بر اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

كلمه {الرحيم} مى تواند خبر بعد از خبر باشد و نه صفت براى {العزيز}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

{الرحيم} مى تواند خبر دوم باشد، نه صفت براى {العزيز}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 6

6 - خداوند ، عزيز و رحيم است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه {الرحيم} خبر دوم باشد; نه صفت {العزيز}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 6

6 - خداوند ، عزيز ( پيروزمند شكست ناپذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 9

9 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

فإنّى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 7

7 - خداوند ، رحمان ( گسترده مهر ) و رحيم ( مهربان ) است .

بسم اللّه الرحم_ن

الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 6

6 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 4

4 - تنها ، خداوند ، عزيز ( پيروز شكست ناپذير ) و رحيم ( مهرورز ) است .

و هو العزيز الرحيم

آوردن حرف {ال} تعريف در خبر، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 6

6 - خداوند ، عزيز ( شكست ناپذير ) و رحيم ( داراى رحمت گسترده ) است .

ذلك . .. العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 16

16 - خداوند ، همواره { غفور } ( آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 10

10 - خداوند ، همواره بسيار آمرزنده ( غفور ) و مهربان ( رحيم ) است .

إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 8

8 - خداوند ، { رحيم } ( مهربان ) است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 32

32 - خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزنده

) و { رحيم } ( بسيار با مهر ) است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 18

18 - خداوند ، همواره { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( بسيار مهربان ) است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 12

12 - خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزشگر ) و { رحيم } ( بسيار مهربان ) است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 7

7 - خداوند ، { رحيم } ( مهربان ) و { غفور } ( آمرزنده ) است .

و هو الرحيم الغفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 5 - 2

2 - خداوند ، عزيز ( پيروزِ شكست ناپذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 58 - 4

4 - رحيم ( مهربان ) ، از اوصاف پروردگار است .

ربّ رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 14

14 - تنها خداوند ، غفور ( بسيار آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

إنّه هو الغفور الرحيم

آمدن ضمير فصل {هو} بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41

- 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم

{رحمان} صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. {رحيم} كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 3

3 - خداوند ، غفور ( آمرزنده ) و رحيم ( مهربان ) است .

نزلاً من غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 11

11 - خداوند ، غفور ( آمرزنده گناهان ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

ألا إنّ اللّه هو الغفور الرحيم

{غفور} صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى غفران است و {رحيم} (بر وزن فعيل) حاكى از عدم انفكاك رحمت و پايان ناپذيرى آن مى باشد. گفتنى است كه صفت هاى بر وزن فعيل، غالباً دلالت بر عدم انفكاك وصف از ذات مى نمايد (مانند عليم، قدير، سخى و...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 7

7- خداوند ، { عزيز } ( قدرت مند شكست ناپذير ) و { رحيم } ، ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 14

14- خداوند ، { غفور } $ ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } (

مهربان ) است .

و هو الغفور الرحيم

(بسيار آمرزنده) و {رحيم} (مهربان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 6

6 - خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 7

7 - خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( بسيار مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 22

22 - خداوند ، { توّاب } ( بسيار توبه پذير ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

إنّ اللّه توّاب رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 17

17 - خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 4

4 - خداوند ، يگانه مبدأ نيكى ( برّ ) و رحمت گسترده ( رحيم ) ، در نظام وجود

إنّه هو البرّ الرحيم

ضمير فصل {هو} بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 15

15 - خداوند نسبت به مردم ، { رؤوف } و { رحيم } ( مهربان ) است .

و إنّ اللّه بكم لرءوف رحيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 13

13 - خداوند ، { غفور } ( خطاپوش ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 14

14 - خداوند ، { غفور } ( آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 20

20 - خداوند { رؤوف } و { رحيم } است .

إنّك رءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 5

5 - خداوند ، { رحمان } ( داراى رحمت گسترده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

هو اللّه . .. هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 7

7 - خداوند ، { قدير } ( تواناى مطلق ) و { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

و اللّه قدير و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 23

23 - خداوند ، { غفور } ( بسيار آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 12

12

- خداوند ، غفور ( آمرزگار ) و رحيم است .

فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 9

9 - خداوند ، غفور ( آمرزگار ) و رحيم است .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 42

42 - خداوند ، { غفور } ( آمرزنده ) و { رحيم } ( مهربان ) است .

إنّ اللّه غفور رحيم

رزق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رزق

تفاوت در رزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 10

10 _ وجود تفاوت در روزى و معيشت انسان ها ، مشيّت خداوند است .

و ترزق من تشاء بغير حساب

زيرا فرموده هر كس را بخواهد روزى فراوان مى دهد، و نفرموده است كه به همه روزى فراوان داده مى شود.

رزق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 7،8،10

7 _ خداوند به هر كس ، به هر ميزان كه بخواهد ، روزى مى دهد .

و ترزق من تشاء بغير حساب

بنابراينكه مراد از {بغير حساب}، نامحدود بودن اعطاى روزى باشد.

8 _ خداوند به هر كس كه بخواهد ، خارج از اسباب و عوامل طبيعى روزى مى دهد .

و ترزق من تشاء بغير حساب

{بغير حساب}، يعنى به وسيله اى كه تحت محاسبه بشر نمى آيد; و آن عبارت است از خارج بودن از اسباب طبيعى و عادى.

10 _ وجود تفاوت در روزى و معيشت انسان ها ، مشيّت خداوند است .

و ترزق

من تشاء بغير حساب

زيرا فرموده هر كس را بخواهد روزى فراوان مى دهد، و نفرموده است كه به همه روزى فراوان داده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 23،25،26

23 _ برخوردارى حضرت مريم ( س ) ، از رزق ويژه الهى

وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه

25 _ خداوند هر كس را بخواهد ، بى حساب و خارج از اسباب و عوامل طبيعى ، روزى مى دهد .

انّ اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

26 _ وجود ميوه تابستانى در زمستان و بالعكس نزد مريم در عبادتگاه

وجد عندها رزقاً

امام باقر يا امام صادق (ع): . .. فكان (زكريا) يدخل عليها فيرى عندها ثمرة الشّتاء فى الصيف و ثمرة الصيف فى الشّتاء.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 170، ح 38; نورالثقلين، ج 1، ص 332، ح 112، 114.

رزق مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 16،17،18،23،26

16 _ هر گاه زكريا به عبادتگاه مريم وارد مى شد ، رزقى را نزد او مشاهده مى كرد .

كلما دخل عليها زكريا المحراب و جد عندها رزقاً

17 _ شگفتى زكريا از مشاهده رزقى خاص ، نزد مريم ( س )

و جد عندها رزقاً قال يا مريم انّى لك هذا

18 _ پُرسش و استفسار زكريا از مريم ( س ) ، درباره رزقى كه نزد او بود .

و جد عندها رزقاً قال يا مريم انّى لك هذا

23 _ برخوردارى حضرت مريم ( س ) ، از رزق ويژه الهى

وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من

عنداللّه

26 _ وجود ميوه تابستانى در زمستان و بالعكس نزد مريم در عبادتگاه

وجد عندها رزقاً

امام باقر يا امام صادق (ع): . .. فكان (زكريا) يدخل عليها فيرى عندها ثمرة الشّتاء فى الصيف و ثمرة الصيف فى الشّتاء.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 170، ح 38; نورالثقلين، ج 1، ص 332، ح 112، 114.

رسالت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رسالت

آثار انكار رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 11

11 _ انكار رسالت انبيا با توجيه پيدايش سختى هاى بيداركننده به عواملى بى هدف ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى است .

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء فأخذنهم بغتة

آثار رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 79 - 6

6 _ سودمندى رسالت پيامبران براى همه مردم

و ارسلناك للنّاس رسولا

{لام} در {للناس} نظر به سودمندى رسالت حضرت محمد(ص) براى تمامى افراد دارد، و گر نه آن را با {الى} متعدّى مى كرد و مى فرمود: {الى النّاس رسولاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 6

6- رسالت فرستادگان الهى ، مستلزم آگاهى ايشان نسبت به همه امور غيبى نيست .

قل ما كنت . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

خداوند، در اين آيه از يك سو رسالت پيامبر(ص) را تأييد كرده و از سوى ديگر بيان داشته است كه پيامبر ممكن است، حتى از سرنوشت شخص خويش بى اطلاع باشد; زيرا او تنها پيامدار انذارهاى خداوند است و اين منصب مستلزم اطلاع وى بر همه حقايق نيست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 4

4 - فرستاده خدا بودن ، دليل بيّنه بودن پيامبران است .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه

آثار رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 5

5 _ آمدن پيامبر ( ص ) ، همراه با هدايت ( قرآن ) و دين حق ( اسلام ) در راستاى تكميل نور الهى و تحقق اراده خداست .

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره . .. هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 4

4 _ رسالت پيامبر ( ص ) از جانب خداوند ، مستلزم اطاعت بى چون و چرا از آن حضرت

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

از به كارگيرى عنوان {رسول اللّه} استفاده مى شود كه اين حيثيت (رسالت خدا) مستلزم اطاعت از پيامبر (ص) است به نحوى كه تخلف از آن، آتش دوزخ را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 5

5- تحقق حكومت جهانى صالحان ، در پرتو دين اسلام و رسالت پيامبراكرم ( ص ) است .

و لقد كتبنا فى الزبور . .. و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

با توجه به ارتباط دو آيه _ كه در آيه اوّلى حكومت جهانى و در اين آيه رسالت جهانى پيامبر(ص) را مطرح مى كند _ برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 6

6- درخواست رهايى بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) ، نشأت يافته از رسالت آن حضرت و نه انگيزه هاى قومى و طبقاتى

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

از تأكيد موسى(ع) بر {إنّى لكم رسول أمين} استفاده مى شود كه آنچه آن حضرت به فرعونيان پيشنهاد كرده، نه از آن جهت است كه با بنى اسرائيل پيوند نژادى و طبقاتى دارد; بلكه صرفاً در اين سخن، پيامدارى امين از جانب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 3

3 - رسالت موسى ( ع ) ، خطرى جدى براى فرعون و تحريك كننده او به مقابله اى پى گير در برابر آن

ثمّ أدبر يسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

آثار رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 4

4 - احساس خطر اشراف و زمامداران قوم نوح از گسترش دعوت وى

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

تهديد سران قوم نوح به سخت ترين مجازات همچون رجم، نشانگر نگرانى شديد آنان است.

آينده رسالت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 7

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در

زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و تداوم يابد.

ابلاغ رسالت به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 14

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

ابلاغ رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 6

6_ خداوند از اينكه پيامبر ( ص ) وظيفه خويش ( ابلاغ رسالت ) را به تحقق تهديد هاى اعلام شده وابسته بداند ، برحذر داشت .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم. .. فإنما عليك البل_غ

ابلاغ رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 3

3_ نوح ( ع ) پس از انتخابش به رسالت ، پيامبرى خويش را به مردم اعلام كرد .

إنى لكم نذير مبين

اجرت رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 2،3

2 _ حضرت نوح ( ع ) ، براى انجام رسالت خويش ، از مردم كمترين مزدى مطالبه نمى كرد .

فإن توليتم فما سألتكم

من أجر

3 _ حضرت نوح ( ع ) خود را فرستاده خداوند دانسته و اجر و مزد خود را نيز تنها بر عهده او اعلام كرد .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر إن

اعلام رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 1

1 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را به حضور بى باكانه و بى درنگ نزد فرعون و آگاه ساختن او از رسالت خويش فرمان داد .

لاتخافا . .. فأتياه فقولا إنّا رسولا ربّك

{فأتياه} عطف بر {لاتخافا} و تفريع بر آن است. يعنى حال كه امنيت و حفاظت شما تأمين گرديد بدون ترس و نگرانى نزد فرعون برويد. {فاء} عاطفه براى تعقيب است و دلالت دارد كه نبايد بين دو كار فاصله غير متعارفى وجود داشته باشد.

اعلام رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 1

1 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را به حضور بى باكانه و بى درنگ نزد فرعون و آگاه ساختن او از رسالت خويش فرمان داد .

لاتخافا . .. فأتياه فقولا إنّا رسولا ربّك

{فأتياه} عطف بر {لاتخافا} و تفريع بر آن است. يعنى حال كه امنيت و حفاظت شما تأمين گرديد بدون ترس و نگرانى نزد فرعون برويد. {فاء} عاطفه براى تعقيب است و دلالت دارد كه نبايد بين دو كار فاصله غير متعارفى وجود داشته باشد.

انبيا و مزد رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 51 - 2

2_ پيامبران ، منزه از مطالبه اجر و مزد از مردم ، به خاطر ابلاغ رسالت و تبليغ معارف دين

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا

انجام رسالت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 8،9

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، وقتى محيط را براى انجام رسالت اش مساعد نديد ، تصميم به هجرت از آنجا گرفت .

قالوا . .. حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

9 - در صورت مساعد نبودن محيط براى انجام رسالت دينى ، شايسته است كه از آن محيط ، هجرت شود .

قالوا . .. أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

انجام رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) با ابلاغ پيام هاى وحى الهى به فرعون ، مأموريت خويش را به انجام رساندند .

فقولا له . .. قال فمن ربّكما

آيات گذشته، جملگى سخن خداوند با موسى و هارون(ع) بود; ولى از مواجهه آنان با فرعون و آنچه روى داده، در اين آيات سخنى نيست. از پاسخ فرعون برمى آيد كه آنان پيام خويش را به وى رساندند و پاسخ او را دريافت كردند.

انجام رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) با ابلاغ پيام هاى وحى الهى به فرعون ، مأموريت خويش را

به انجام رساندند .

فقولا له . .. قال فمن ربّكما

آيات گذشته، جملگى سخن خداوند با موسى و هارون(ع) بود; ولى از مواجهه آنان با فرعون و آنچه روى داده، در اين آيات سخنى نيست. از پاسخ فرعون برمى آيد كه آنان پيام خويش را به وى رساندند و پاسخ او را دريافت كردند.

انكار رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 37،38

37 _ گروهى از بنى اسرائيل عصر عيسى ( ع ) ، رسالت وى را منكر و در زمره كافران بودند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

38 _ انكار رسالت عيسى ( ع ) كفر است .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

انكار رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 13

13 _ پندار غلط جاودانگى پيامبر ( ص ) ، موجب ارتداد و واپسگرايى برخى از مبارزان احد ، و انكار رسالت آن حضرت پس از شايعه قتل ايشان

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

مفسران در شأن نزول آيه گفته اند: آنگاه كه خبر قتل پيامبر(ص) در بين مردم شايع شد، برخى از مسلمانان اظهار داشتند كه اگر محمّد(ص) پيامبر بود، كشته نمى شد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

انكار رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو

عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

اولين رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 4

4 - نخستين پيام شعيب ( ع ) به مردم مدين ، دعوت به خداپرستى و اميدوارى به روزواپسين بود .

إلى مدين أخاهم شعيبًا فقال ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر

اولين رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 2

2 - به بزرگى ياد كردن خداوند و اظهار توحيد ربوبى او ، از نخستين برنامه هاى رسالت پيامبر ( ص )

و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {فكبر} به بزرگى ياد كردن خداوند در ميان مردم باشد; مثلاً بگويد: اللّه أكبر و. .. .

اولين رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 5

5- موسى ( ع ) از قومش درخواست كرد كه همواره به خاطر داشته باشند كه خداوند عامل رهايى آنان از شكنجه و كشتار فرعونيان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 2،4

2 - حركت به سوى فرعون و اشراف پيرامون وى ، نخستين رسالت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

4 - حاكميت سركوبگر فرعون ، مانع از آزادى مردم و روى آوردن موسى به هدايت آنان ، در مرحله نخست

ثمّ أرسلنا

موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه در آيات پيشين، وقتى سخن از {انبيا} به ميان مى آمد، رسالت آنان به سوى توده هاى مردم مد نظر بود; ولى در مورد موسى(ع) سخن از رسالت او به سوى فرعون به ميان آمده است، مى توان گفت كه حركت حضرت موسى به سوى فرعون، بدان جهت بود كه نظام فرعونى، مانع از آزادى مردم و گرايش آنان به موسى _ و به عبارت ديگر _ سدى ميان او و مردم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 3

3 - نخستين مأموريت موسى ( ع ) ، حركت به سوى فرعون بود .

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

اولين رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 2

2 - حركت به سوى فرعون و اشراف پيرامون وى ، نخستين رسالت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

اهداف رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 10

10 _ گرايش مردم به تقواپيشگى در پرتو رسالت انبيا ، از اهداف نزول دين و و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

{لتتقوا} عطف بر {لينذركم} است و در نتيجه نيل مردم به تقوا از اهداف آمدن ذكر و معارف دين مى باشد. و چون بيان اين هدف در پى {لينذركم} ذكر شده است، مى توان گفت

نيل انسانها به تقواپيشگى در پرتو امداد و اندرز پيامبران امكان پذير است.

اهداف رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 2

2 - انذار و اخطار به انسان ها ، از اهداف رسالت پيامبراسلام ( ص )

و ما علّمن_ه الشعر و ما ينبغى له . .. لينذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 2

2 - رفع اختلافات دينى و زدودن شك و ترديد درباره حقايق آن ، از اهداف رسالت پيامبراكرم ( ص )

و ما تفرّقوا . .. لفى شك منه مريب . فلذلك فادع

{ذلك} مى تواند اشاره به شك و ترديدهايى باشد كه از تفرقه افكنى هاى پيشينيان اهل كتاب، دامنگير آنان شده بود (و إنّ الذين أورثوا الكتاب لفى شك منه مريب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 5

5 - سخت گيرى بر كافران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت پيشبرد اهداف رسالت پيامبر ( ص ) است .

ربّك

اهداف رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 2

2$ - دعوت فرعون به خشيت از خداوند ، از اهداف رسالت موسى ( ع )

فتخشى

- دعوت فرعون به خشيت از خداوند، از اهداف رسالت موسى(ع)

اهداف رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 8

8 _ بيم دادن از عذاب الهى ، از اهداف مهم رسالت هود

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

اهميت رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 4

4_ هدف از اعطاى معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران ، تدبير امر نبوت و پيشبرد هدف هاى رسالت آنان است . *

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 4

4_ هدف از اعطاى معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران ، تدبير امر نبوت و پيشبرد هدف هاى رسالت آنان است . *

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 4

4_ هدف از اعطاى معجزه و دلايل روشن به پيامبران ، تدبير امر نبوت و پيشبرد هدف هاى رسالت آنان

است . *

إن كنت على بيّنة من ربى

برداشت فوق، احتمالى است كه مى توان از اضافه {رب} به ياى متكلم استفاده كرد.

اهميت رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ عظمت رسالت خويش و موضوع قيامت و توحيد الهى به مردم

قل هو نبؤا عظيم

اهميت رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 9

9 - هدايت بنى اسراييل ، هدف رسالت موسى ( ع ) بوده است .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

ايمان به رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 2

2 _ گروهى از قوم نوح ( ع ) رسالت وى را تصديق كرده و پيامهايش را پذيرفتند .

فكذبوه فانجينه و الذين معه

جمله {أغرقنا الذين كذبوا . .. } دلالت مى كند بر اينكه مراد از {الذين معه} مؤمنان و تصديق كنندگان آيات الهى است.

برگزيدگان خدا و رسالت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 9

9- مقام والاى برگزيدگان خداوند ، مانع تعجب و كنجكاوى آنان درباره رسالت هاى الهى فرشتگان و كسب اطلاعات درباره افعال خداوند نيست .

قالت أنّى يكون لى غل_م و لم يمسسنى بشر

بنى اسرائيل و رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 35

35 _ بنى اسرائيل در قلمرو و

مخاطب رسالت حضرت مسيح ( ع )

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

بى تأثيرى ممانعت از رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 5

5 - حق ستيزى كافران ، بى تأثير در برنامه هاى الهى و در سد كردن راه رسالت

و كذّبوا. .. و كلّ أمر مستقرّ

پاداش رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 6

6_ خداوند ، اعطا كننده پاداش رسالت به پيامبران خويش

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 9

9 - خداوند ، به پيامبران ، در مقابل تبليغ رسالت هاى الهى ، پاداش مى دهد .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه . .. و كفى باللّه حسيبًا

پاداش رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 7

7 - جايگاه رفيع پيامبر ( ص ) در سراى آخرت ، پاداش رسالت او از جانب خداوند

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {معاد} جايگاه اخروى پيامبر(ص) باشد. بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: آن كسى كه اين بار سنگين رسالت را بر دوش تو نهاد، قطعاً پاداشى به تو در قبال آن خواهد داد كه در وصف نگنجد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، هيچ اجر و پاداشى از كافران

در قبال رسالت خويش درخواست نكرد .

أم تسئلهم أجرًا

پرسش از رسالت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

تأييدات رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 9

9 - رسالت موسى ( ع ) ، رسالتى دشوار و نيازمند آيات ، دلايل و تأييد هاى متعدد

ب_اي_تنا

تبليغ رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 2

2 - لوط ( ع ) ، پيامبرى بود كه تعاليم ابراهيم ( ع ) را ترويج مى كرد .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين كه فرستادگان خداوند براى درهم كوبيدن شهر قوم لوط(سدوم)، نزد ابراهيم(ع) رفتند و با او مأموريت خود را در ميان گذاشتند، نشان مى دهد كه ابراهيم(ع) پيامبرِ صاحب شريعت بوده و لوط(ع) تعاليم او را تبليغ مى كرده است.

تبليغ رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

تبيين قلمرو رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان قلمرو رسالت و وظيفه اصلى خويش براى مردم

قل إنّما أُنذركم بالوحى

تداوم رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 3

3 - پيامبران ، مأمور به ادامه رسالت خود در ميان مردم تا پايان عمر ، بدون ايجاد هيچ وقفه اى در اين امر خطير

و أرسلن_ه إلى مائة ألف أو يزيدون

فرستاده شدن يونس(ع) به سوى قوم خود، براى دعوت آنان به ايمان _ پس از گريختن او از ميان آنان و ترك دعوت ايشان _ مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 2

2- رسالت پيامبر اكرم ( ص ) ، در تداوم خط رسالت فرستادگان الهى

قل ما كنت بدعًا من الرسل

تعبير {ما كنت بدعًا من الرسل} بدين معنا است كه رسالت پيامبر اسلام(ص)، بدعت و امرى بى سابقه نيست كه پذيرش و درك آن، براى مردم دشوار باشد.

تداوم رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 15

15 _ محمّد(ص) خاتم پيامبران و رسالتش جهانشمول و فراگير تا نهايت تاريخ است.

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ

جهانشمولى رسالت پيامبر(ص) و خاتميت آن از عموم {من بلغ} كه شامل تمامى افراد در همه عصرها مى شود، استفاده شده است.

تداوم رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 2

2

- رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، ادامه رسالت موسى و ساير پيامبران بود ; نه امرى ناآشنا و دور از انتظار .

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل . .. و النبوّة ... ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

الف و لام {الأمر} در اين آيه، مى تواند براى عهد ذكرى باشد و نظر به امر رسالت و اعطاى كتاب و حكومت داشته باشد كه در آيات پيشين بيان شده است.

تداوم رسالت يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 1

1 - يونس ( ع ) ، پس از نجات از شكم ماهى ، مجدداً از سوى خداوند مأمور ادامه رسالت خود در ميان قومش گرديد .

فنبذن_ه بالعراء . .. و أرسلن_ه إلى مائة ألف

ترس از رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

تشابه رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 2

2_ پيامبر ( ص ) در رسالت و تلقّى وحى همانند پيامبران امت هاى پيشين و برخورد امتش با وى همسان برخورد امت هاى پيشين با پيامبران خويش

كذلك أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

تشبيه در جمله {كذلك أرسلناك . ..} مقتضى مشبه، مشبه به و وجه شبه مى باشد. گفته شده مشبّه {ارسال پيامبر در امت خويش}، مشبه به {ارسال پيامبران در امتهاى

گذشته} و وجه شبه {حقايقى است كه از آيات قبل و نيز آيه مورد بحث مى توان استفاده كرد}. از آن حقايق است نفس رسالت، تلقى وحى، وظيفه پيامبرى، هدف ارسال (لتتلوا عليهم ...)، برخورد امتها، سرنوشت ايشان، سنت خداوند در امر هدايت و اضلال مردم پس از ارسال پيامبران (قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب) و ... .

تشبيه رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 2

2_ پيامبر ( ص ) در رسالت و تلقّى وحى همانند پيامبران امت هاى پيشين و برخورد امتش با وى همسان برخورد امت هاى پيشين با پيامبران خويش

كذلك أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

تشبيه در جمله {كذلك أرسلناك . ..} مقتضى مشبه، مشبه به و وجه شبه مى باشد. گفته شده مشبّه {ارسال پيامبر در امت خويش}، مشبه به {ارسال پيامبران در امتهاى گذشته} و وجه شبه {حقايقى است كه از آيات قبل و نيز آيه مورد بحث مى توان استفاده كرد}. از آن حقايق است نفس رسالت، تلقى وحى، وظيفه پيامبرى، هدف ارسال (لتتلوا عليهم ...)، برخورد امتها، سرنوشت ايشان، سنت خداوند در امر هدايت و اضلال مردم پس از ارسال پيامبران (قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب) و ... .

تعدد رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 1

1 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

تفاوت

نبوت با رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 10

10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;

از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.

تكذيب رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 2

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان مدين رسالت شعيب را انكار كردند و گروهى از آنان به وى ايمان آوردند .

و قال الملأ الذين كفروا من قومه

در برداشت فوق {الذين . .. } قيد احترازى گرفته شده است; يعنى {ملأ} دو گروه بودند: گروهى كافر و گروهى مؤمن.

تكذيب رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 1

1 - فرعون

، به تكذيب گفته هاى موسى ( ع ) اكتفا نكرده سرسختانه به مخالفت با او پرداخت .

ثمّ أدبر يسعى

حرف {ثمّ} در اين آيه، براى تراخى رتبى است; يعنى، ادبار فرعون، نارواتر از تكذيب او بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

تكميل رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 44 - 2

2 - اقدام خداوند به تكميل و به انجام رساندن امر رسالت موسى ( ع ) با نازل كردن تورات

و ما كنت بجانب الغربىّ إذ قضينا إلى موسى الأمر

{قضاء} به معناى به انجام رساندن است. به كارگيرى واژه ياد شده نشان مى دهد كه اعطاى تورات به موسى(ع) مكمل و پايان بخش امر رسالت او مى باشد.

جهان شمولى رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 1،12

1- تمامى امت ها و جوامع ، تحت پوشش رسالت پيامبران مبعوث شده از سوى خداوند

و لقد بعثنا فى كلّ أُمّة رسولاً

12- گستره همه مناطق زمين _ كه جوامع انسانى در آن جا ها وجود داشته _ شاهد اعزام پيامبران خدا به سوى خود .

و لقد

بعثنا فى كلّ أُمّة رسولاً . .. فسيروا فى الأرض فانظروا

{فا} در {فسيروا} تفريع است. دعوت از مردم براى جهانگردى، پس از بيان بعثت انبيا در ميان هر امتى، به اين معناست كه: گستره زمين شاهد وضعيت و عاقبت كسانى است كه انبياى الهى را تكذيب كردند. در نتيجه مى توان آثار آنان را پيدا كرد و مورد مطالعه قرار داد.

جهان شمولى رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 3

3 _ رسالت پيامبر ( ص ) رسالتى جهانى و براى همه مردمان

يأيها الناس قد جاءكم الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 11

11 _ گستره دين اسلام و حكومت و ولايت پيامبر ( ص ) ، فراگير پيروان ديگر اديان آسمانى

فاحكم بينهم بما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 4

4 _ گستره حكومت پيامبر ( ص ) و ديانت اسلام فراگير همه مردمان و پيروان ديگر اديان آسمانى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {بينهم} به قرينه آيات گذشته به اهل كتاب (يهوديان و مسيحيان) برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 20

20 _ اهل كتاب در حيطه دعوت و رسالت پيامبر ( ص )

ياهل الكتب . .. فلاتأس على القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 14،15

14 _ پيامبر(ص)، وظيفه دار

انذار مردم در تمامى تاريخ

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ

جمله {من بلغ} عطف بر ضمير خطاب {انذركم} است. لذا معنى آيه چنين مى شود: {لانذر من بلغ}. و چون فاعل {انذر} پيامبر(ص) است، بنابراين وظيفه آن حضرت مستمر و جارى در تاريخ است.

15 _ محمّد(ص) خاتم پيامبران و رسالتش جهانشمول و فراگير تا نهايت تاريخ است.

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ

جهانشمولى رسالت پيامبر(ص) و خاتميت آن از عموم {من بلغ} كه شامل تمامى افراد در همه عصرها مى شود، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 14،17

14 _ هدف پيامبر(ص) از ابلاغ پيامهاى الهى تذكر دادن به جهانيان است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

مرجع ضمير {هو}، به قرينه جمله {قل لاأسئلكم عليه أجرا}، ابلاغ رسالت است.

17 _ رسالت پيامبر(ص) براى همه جهانيان است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 1،3،7،12

1 _ حضرت محمد ( ص ) ، فرستاده اى جانب خداوند براى همه انسانها

قل يايها الناس إنى رسول اللّه إليكم جميعا

3 _ پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار ابلاغ پيام خويش به همه جهانيان و تبيين فراگيرى رسالتش بر همگان

قل يايها الناس إنى رسول اللّه إليكم جميعا

7 _ توجه به حاكميت مطلق خدا بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ترديد نسبت به رسالت جهان شمول پيامبر ( ص )

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

بيان حاكميت خدا بر هستى، پس از طرح مسأله رسالت پيامبر

و جهان شمول بودن آن، در حقيقت استدلالى بر امكان آن رسالت است.

12 _ رسالت پيامبر ( ص ) و شمول آن نسبت به همگان ، پرتويى از فرمانروايى خدا بر هستى و نبود خدايى جز او

إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

تصريح به اينكه پيامبر(ص) فرستاده خداست (رسول اللّه) و سپس توصيف خداوند به فرمانروايى بر هستى، بيانگر اين است كه رسالت پيامبر مقتضاى اوصافى است كه در آيه مورد بحث براى خداوند ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 9

9 _ رسالت پيامبر ( ص ) رسالتى عام و جهانى است .

أن أنذر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 7

7- قرآن ، كتابى است جهانى و پيامبر ( ص ) براى همه انسان ها مبعوث شده است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

كلمه {الناس} دلالت بر عموم مردم مى كند و هيچ قيدى در كلام نيست تا {الناس} را مقيّد به گروه خاصّى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 2

2- فراگيرى و جهان شمولى رسالت پيامبراسلام ( ص )

و أنذر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 4

4- اسلام و رسالت پيامبر ( ص ) ، جهانى و براى همه انسان ها و نه اختصاص يافته به گروهى خاص است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 51 - 4،5

4 _ رسالت پيامبراسلام ( ص ) ، رسالتى جهانى و مكتب اسلام ، مكتبى جاودانه

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا

5 _ پيامبراسلام ( ص ) ، برخوردار از توانايى ها و شايستگى هاى لازم براى ابلاغ رسالت جهانى خويش

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا

اكتفا به رسالت پيامبراسلام(ص) به جاى پيامبران متعدد براى هر منطقه اى، مى تواند حاكى از توان مندى و قابليت بسيار آن حضرت براى ايفاى نقش جهانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 28 - 1،4

1 - رسالت پيامبر ( ص ) ، براى همه مردم بوده و جهانى است .

و ما أرسلن_ك إلاّ كافّة للناس

{كافّة} حال براى ضمير مفعولى {أرسلنا} و يا حال براى ناس است (طبق قول كسانى كه تقدم حال بر ذوالحال را جايز مى دانند).

4 - بشتر مردم ، از رسالت جهانى پيامبر ( ص ) بى خبراند .

و ما أرسلن_ك إلاّ كافّة للناس . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

متعلق {لايعلمون} تعيين نشده است; ولى به قرينه اين كه سخن از رسالت جهانى پيامبر(ص) مى باشد، متعلق {لايعلمون} مى تواند همان رسالت جهانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 6

6 - رسالت پيامبر اسلام ، جهانى بوده و اختصاص به مردم مكه ندارد .

أوحينا إليك . .. لتنذر أُمّ القرى و من حولها

مراد از {من حولها}، مى تواند تمامى انسان هاى روى زمين باشد و اين تعبير نشانگر آن است كه

خداوند، مكه را به عنوان مركز به حساب آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 9

9- اسلام ، دين جهانى و رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، رسالتى همگانى است .

أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 6

6- محمد ( ص ) ، داراى رسالت جهانى و پيروز بر همه مكاتب و اديان

ليظهره على الدين كلّه . .. محمّد رسول اللّه

از اين كه خداوند، پس از وعده به غلبه اسلام بر تمامى اديان نام شخص پيامبر(ص) را مطرح ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 5،6،7،8

5 - رسالت پيامبر ( ص ) ، منحصر به مردم زمان او نبوده است و او مبعوث براى همه نسل ها و عصر ها است .

هو الذى بعث فى الأُمّيّن . .. و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم

در صورتى كه {آخرين} عطف بر {اُمّيين} باشد، مطلب بالا قابل استفاده است.

6 - پيامبراكرم ( ص ) ، معلم تمامى انسان ها در همه عصر ها و همه نسل ها

و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة و . .. و ءاخرين منهم

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {آخرين} عطف بر {هم} در {يعلّمهم الكتاب} باشد.

7 - هدف بعثت پيامبر ( ص ) تعليم كتاب و حكمت به همه انسان هاى عصر خود و نسل هاى بعد است .

و يعلّمهم الكت_ب . .. و ءاخرين منهم

8 - { [

فى المجمع ] فى قوله تعالى { و آخرين منهم . . . } قال : هم الأعاجم و من لايتكلّم بلغة العرب فإنّ النبىّ ( ص ) مبعوث إلى من شاهده و إلى من بعدهم من العرب و العجم . . . روى ذلك عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان در توضيح آيه {و آخرين منهم لمّا يلحقوا بهم} آمده است: آنان عجم ها و كسانى اند كه با لغت عرب سخن نمى گويند; زيرا پيامبراسلام(ص) مبعوث شده براى كسانى كه او را ديده اند و تمامى كسانى كه بعد از آنان _ از عرب و غير عرب _ مى آيند و اين مطلب از امام باقر(ع) روايت شده است}.

جهان شمولى رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 3

3 - آيين موسى و هارون ( ع ) ، جهانى بوده و ويژه طايفه خاصى نبوده است .

اذهب أنت و أخوك

در آيات قبل و بعد، رفتن به سوى فرعون مطرح است; ولى از آن جايى كه اين آيه مورد خاصى را براى ابلاغ رسالت مشخص نساخته است، حاكيت از اين دارد كه اصل مأموريت موسى(ع) براى همگان است و فرعون، نقطه شروع ابلاغ پيام بوده است.

جهان شمولى رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 3

3 - آيين موسى و هارون ( ع ) ، جهانى بوده و ويژه طايفه خاصى نبوده است .

اذهب أنت و أخوك

در آيات قبل و بعد، رفتن به سوى فرعون مطرح است; ولى از

آن جايى كه اين آيه مورد خاصى را براى ابلاغ رسالت مشخص نساخته است، حاكيت از اين دارد كه اصل مأموريت موسى(ع) براى همگان است و فرعون، نقطه شروع ابلاغ پيام بوده است.

حقانيت رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 14

14 _ بهشتيان حقانيت رسالت و وعده هاى پيامبران را درمى يابند و با سوگند آن را بازگو مى كنند .

لقد جاءت رسل ربنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 5

5 _ منكران حقانيت قرآن ، در روز قيامت و بروز حقايق قرآن ، به حقانيت رسالت پيامبران اعتراف خواهند كرد .

يوم يأتى تأويله يقول الذين نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير مفعولى در {نسوه} به{كتب} در آيه قبل برگردانده شود.

حقانيت رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 2

2 - معجزات موسى ( ع ) ، هر يك به تنهايى آيتى بزرگ و كافى براى اثبات حقانيت رسالت آن حضرت *

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

جمله {هى أكبر من أختها} ممكن است كنايه از اهميت و بزرگى هر يك از معجزات باشد (بدون در نظر گرفتن ترتيب در بزرگى); چنان كه در فارسى نيز براى بيان كامل بودن افراد گفته مى شود: {يكى از ديگرى برتر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 3،5

3 - بنى اسرائيل ،

به حقانيت موسى ( ع ) معرفت و آگاهى داشتند .

و قد تعلمون أنّى رسول اللّه

5 - بنى اسرائيل ، به رغم آگاهى از رسالت الهى موسى ( ع ) ، آن حضرت را مورد آزار قرار مى دادند .

لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

خبر از رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 4

4 - نقش حياتى و سازنده اخبار و اطلاعات مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 1،3

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

3 - اخبار مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، درخور تأمل و تفكر

هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

محكوم كردن روى گردانى از اخبار بزرگ و سودمند مربوط به قيامت و. .. و بى اعتنايى به آنها، مى رساند كه انسان بايد به تأمل و انديشه در آنها بپردازد و از آنها روى گردانى نكند.

دلايل رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 4

4 - قطعى بودن نزول كتاب آسمانى بر موسى ( ع ) جايى براى ترديد در نزول وحى بر پيامبراسلام ( ص ) باقى نمى گذارد .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فلاتكن فى مرية من لقائه

برداشت بالا،

با توجه به دو نكته زير است: 1_ انتخاب موسى(ع) از ميان پيامبران پيشين، براى استدلال به آن، جهت حقانيت پيامبر بعدى، احتمال دارد به خاطر مقبول بودن ايشان نزد همه پيروان اديان آسمانى باشد. 2_ مرجع ضمير در {لقائه} احتمال دارد به قرآن برگردد كه از محتواى كلام و آيه سه استفاده مى شود و {فاء} در {فلاتكن} تفريعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 46 - 3

3 - زنده ماندن پيامبر ( ص ) پس از ادعاى نبوت ، دليل صدق رسالت و درستى ادعاى آن حضرت است .

و لو تقوّل علينا . .. لقطعنا منه بالوتين

خداوند، مجازات مرگ را براى پيامبر(ص) در صورت دروغ بستن بر خدا مقرر فرمود. اين مطلب مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه زندگانى آن حضرت پس از ادعاى نبوت، گواه صدق ادعاى ايشان است.

دلايل رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 9

9 - رسالت موسى ( ع ) ، رسالتى دشوار و نيازمند آيات ، دلايل و تأييد هاى متعدد

ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 7

7 - رسالت موسى ( ع ) به سوى فرعون ، همراه با دلايل قاطع و روشن

أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين

{سلطان} به معناى حجت و برهان است.

رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) فرستاده خداوند براى دعوت قوم اش به عبادت

خدا و رعايت تقوا بود .

لقد أرسلنا . .. و إبرهيم إذ قال لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 1

1 - تلاش كامل و پيگير حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اداى رسالت

و إبرهيم الذى وفّى

رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 8،11،13،22

8 _ بعثت پيامبران ، نقطه عطفى در تاريخ زندگى انسان هاى نخستين

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن مبشّرين

11 _ جامعه بشرى ، نيازمند بعثت پيامبران براى حل اختلافات ( هدايت جامعه )

فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم بين الناس فيما اخلتفوا فيه

13 _ حكومت ، داورى و حل اختلافات مردم ، از اهداف بعثت پيامبران و نزول كتاب هاى آسمانى

و اَنزل مَعهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

22 _ پيامبران ، مبلّغان و مجريان قوانين الهى

فبعث اللّه النبيّن مبشرين . .. ليحكم بين الناس

با توجّه به اينكه فاعل {ليحكم}، خداوند باشد كه در حقيقت حكومت از آنِ او، و پيامبران تنها مجرى قوانين هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 3

3 _ نقش تعيين كننده كتب آسمانى ، در تحقق رسالت و اهداف انبيا

نزّل عليك الكتاب . .. و انزل التّورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 4

4 _ عيسى ( ع ) با مشاهده كفر بنى اسرائيل ، در صدد اتمام حجّت و متمايز كردن جبهه حق از جبهه

كفر شد .

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 3،9،12،15،16،17،19

3 _ پايان پذيرى پيام رسولان الهى ، يا با مرگ و يا با شهادت ايشان ، پندار باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

9 _ تداوم رسالت انبيا ، در گرو حضور آنان نيست .

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

خداوند با نكوهش از واپسگرايى پس از رحلت و يا شهادت پيامبر (ص)، در واقع وابسته بودن اهداف جوامع ايمانى را به شخص پيامبر (ص) نفى كرده است.

12 _ كفر و ارتداد و پشت كردن به خط رسالت انبيا ، حركتى ارتجاعى و واپسگرايانه است .

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

15 _ پشت كردن به خط رسالت انبيا و بازگشت از اسلام به كفر ، زيان رساندن به خويشتن است .

و ما محمّد الّا رسول . .. و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّ اللّه شيئا

كفر و ارتداد، قطعا دربردارنده زيان است و به حكم {فلن يضرّ اللّه}، اين زيان، متوجه خداوند سبحان نخواهد شد ; بنابراين الزاماً دامنگير فرد و جامعه مرتد و كافر خواهد شد.

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه

هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر ( ص )

انقلبتم على اعقابكم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 5

5 _ پايدارى پيامبران در ابلاغ رسالت خويش ، تا شهادت و كشته شدن در راه خدا

و قتلهم الأنبياء بغير حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 11

11 _ بشارت ( مژده به مطيعان ) و انذار ( ترساندن گناهكاران ) ، روح رسالت پيامبران الهى ( ع ) و شيوه تبليغ آنان

فقد جاءكم بشير و نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 9

9 _ فراخوانى امت ها به پيروى از فرمان هاى خداوند سرلوحه رسالت انبيا و يكى از وظايف آنان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 6

6 _ دعوت مردمان به بندگى خداوند ، اصلى بنيادين در رسالت پيامبران الهى

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 6

6 _ رسالت پيامبران جلوه اى از ربوبيت خداوند بر انسانهاست .

قد جاءت رسل ربنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 10

10 _ رسالت پيامبران در راستاى ربوبيت خداوند بر تمام هستى است .

و لكنى رسول من رب العلمين

انتخاب {رب العالمين} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به عنوان ارسال كننده پيامبران، اشاره به اين نكته دارد كه رسالت پيامبران در ارتباط با ربوبيت خدا بر تمام جهان هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 9

9 _ رسالت پيامبران در راستاى ربوبيت خداوند بر تمامى هستى است .

و لكنى رسول من رب العلمين

انتخاب {رب العلمين} از ميان ديگر صفات خداوند به عنوان ارسال كننده پيامبران اشاره به اين نكته دارد كه رسالت پيامبران در ارتباط با ربوبيت او بر تمام هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 104 - 2

2 _ رسالت انبيا در راستاى تدبر جهان و ربوبيت خداوند بر هستى است .

إنى رسول من رب العلمين

موسى با توصيف خداوند به پروردگار هستى به عنوان منشأ رسالت خويش، به اين نكته اشاره دارد كه رسالتش در راستاى ربوبيت خداوند بر جهان هستى است. يعنى رسالت انبيا با تدبير كل جهان پيوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 6

6 _ طرح مسأله قيامت و روز بازپسين ،

رسالت مشترك تمامى پيامبران الهى

بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه . .. كذلك كذب الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 13

13 _ انذار مردم ، رسالتى بر عهده پيامبران الهى است .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون

مراد از {نذر} (جمع نذير) پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 6

6_ توجه دادن مردم به فرجام هاى ناخوشايند و ترساندن آنان از عاقبت هاى ناميمون ، از وظايف پيامبران الهى

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 3

3_ دعوت به توحيد و مبارزه با شرك ، مهمترين رسالت پيامبران

أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 7

7_ اصلاح عقايد و رفتار انسان ها و نيز تعيين حد و مرز اختيار و آزادى آنان ، رسالتى الهى برعهده پيامبران

أصلوتك تأمرك أن نترك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 3

3- رسالت انبيا ، جريانى مستمر در طول تاريخ بشر قبل از پيامبر اسلام ( ص )

من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 5

5 - پند و اندرز به مردم و هشدار دادن به آنان در باره فرجام كردار ناروا ، از

رسالت هاى پيامبران

لعلّه يتذكّر أو يخشى

{تذكر} مطاوعه {تذكير} است و در {قاموس} آمده كه {تذكير}، به معناى موعظه كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 9

9 - پيامبران الهى ، مجاز به اظهار نظر در پيشگاه خدا درباره رسالت خويش

قال ربّ . .. و أخى ه_رون ... إنّى أخاف أن يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 6

6 - انذار مردم ، وظيفه اساسى پيامبران

ما أتيهم من نذير من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 9

9 - پيامبران الهى ، وظيفه دار تبيين آيات و نشانه هاى خداوند

لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 1

1 - انبيا ، پيام آوران خدا براى قوم خود بودند .

و لقد أرسلنا . .. رسلاً إلى قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 3

3 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، امر بى سابقه اى نبوده و در ادامه رسالت پيامبران گذشته است .

بل هو الحقّ من ربّك لتنذر قومًا . .. و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

احتمال دارد ذكر {و لقد آتينا موسى. ..} در اين سوره به منظور اثبات نبوت پيامبر(ص) باشد كه در آيه سه از آن، سخن گفته شده است. لازم به ذكر است كه ذكر حضرت موسى(ع) از ميان انبياى پيشين، مى تواند به خاطر مورد اتفاق نظر

بودن آن حضرت در ميان پيروان اديان آسمانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 3

3 - مفاد پيمان گرفته شده از پيامبران ، ابلاغ پيام الهى به مردم است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم و أعدّ للك_فرين عذاب

از تعليل، به دست مى آيد كه مفاد پيمان، چيزى بوده است كه با آن، جمعى به مؤمنان مى پيوندند و پاداش مى گيرند و جمعى نيز به آن پشت مى كنند و عذاب مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 2

2 - پيامبران ، حامل رسالت هاى متعددى از جانب خداوند بودند .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 34 - 1

1 - نقش پيامبران ، انذار و هشدار دادن به مردمان است .

و ما أرسلنا فى قرية من نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 9

9 - انذار و اخطار ، از مسؤوليت ها و شيوه هاى تبليغى پيامبران

لئن جاءهم نذير . .. فلمّا جاءهم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 8

8 - تذكر و بيدارباش دادن و مبارزه با اسراف گرى و گزافكارى در زندگى ، از برنامه هاى پيامبران الهى

أئن ذكّرتم بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 2

2 -

انذار و اخطار به مردمان ، از مسؤوليت هاى پيامبران الهى

و لقد أرسلنا فيهم منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 4

4 - توحيد ، اساس همه اديان آسمانى و مبارزه با شرك ، سرلوحه مبارزات پيامبران الهى

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 14،17،18

14 - تلاوت وحى و آيات الهى براى مردم ، از وظايف فرستادگان الهى

رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم

17 - اخطار و انذار مردم درباره رستاخيز انسان ها ، از وظايف رسولان الهى

و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

18 - دعوت مردم به يكتاپرستى و اعتقاد به روز رستاخيز ، در رأس برنامه هاى فرستادگان الهى

يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 4

4 - رسالت فرستادگان الهى ، متكى بر دلايل و براهين روشن و بى ابهام براى همگان بود .

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 2

2 - رسولان الهى ، ارائه دهنده دلايل روشن و بى ابهام براى اثبات رسالت خويش

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 3

3 - راهنمايى مردمان ، رسالت پيامبران الهى

إذ جاءتهم الرسل . .. و أمّا ثمود فهدين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 19

19 - رسالت پيامبران ، در راستاى رفع تبعيض ها و ايجاد عدالت در جامعه بشرى

شرع لكم . .. فلذلك فادع ... و أُمرت لأعدل بينكم

با توجه به وحدت شرايعت هاى آسمانى كه از آيه {شرع لكم. ..} استفاده مى شود _ مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 9،10،11

9 - پيامبران الهى ، در راه ايفاى رسالت خود ، مواجه با مشكلاتى همگون و مشابه

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها

10 - { انذار } مهم ترين عنصر تبليغى در متن رسالت پيامبران الهى

و ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير

11 - پيام فرستادگان الهى ، ناسازگار با منافع طبقات مرفه

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها

از اين كه همواره مرفهان در برابر پيام انبيا موضع مى گرفتند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 2 - 3

3 - انذار و بيم دادن ، از بارزترين وظايف پيامبران ، در ميان خلق

أن جاءهم منذر منهم

از اين كه در ميان اوصاف، وصف {منذر} اختصاص به ذكر يافته; اهميت و تشخّص آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 6

6 - انذارگرى ، از شؤون بارز و مهم پيامبران الهى

فما تغن النذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 6

6 -

پيامبران براى ارشاد مردم ، آغازگر حركت بوده و در انتظار مراجعه آنان نمى مانند .

اذهب إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 2

2$ - معجزات پيامبران ، نشانه صداقت آنان در به عهده داشتن مسؤوليت هدايت و انذار است .

و أهديك . .. فتخشى . فأريه الأية الكبرى

{فاء} در {فأراه} براى تعقيب است و مى رساند كه آوردن معجزه در پى ادعاى هدايت گرى و نيز انذار فرعون صورت پذيرفته است. كلمه {آية} به معناى علامت و نشانه است و مصداق مورد نظر از آن، معجزه عصا و يا مجموع عصا و يدبيضا است كه نشانه رسالت حضرت موسى(ع) بود.

رسالت انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 7

7 - تأكيد سه رسول الهى ، بر رسالت و درستى ادعا هاى خويش براى مردم انطاكيه

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 1

1 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه پيامبرانِ فرستاده شده به سوى مردم انطاكيه بود .

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 4

4 - تذكر و بيدارباش دادن ، از وظيفه هاى پيامبران مردم انطاكيه بود .

أئن ذكّرتم

رسالت پنهانى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 9

9 _ مخفى بودن رسالت گروهى از

انبيا ( بين آدم و نوح ) ، دليل ذكر نشدن نام آنان در قرآن

و رسلا لم نقصصهم عليك

امام باقر(ع): كان ما بين آدم و بين نوح من الانبياء مستخفين و مستعلنين و لذلك خفى ذكرهم فى القرآن فلم يسموا كما سمى من استعلن من الانبياء و هو قول اللّه {رسلا لم نقصصهم عليك}، يعنى لم اسم المستخفين كما سميت السمتعلنين من الانبياء.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 285، ح 306; تفسير برهان، ج 1، ص 427، ح 4.

رسالت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 5

5 - داوود ( ع ) ، از سوى خدا مأمور حكومت و داورى ميان مردم برپايه حق

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

رسالت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 15 - 2

2 - نوشتن قرآن در صفحه هاى پاكيزه و با عظمت ، رسالت الهى بر عهده سفيران متعدد

بأيدى سفرة

{سفرة} يا به معناى نويسندگان است و يا رسولان. در كتب لغت درباره اين كلمه چنين آمده است: {سفر} [در تمام مشتقاتش] بر مكشوف و آشكار شدن دلالت دارد و {سَفْر}; يعنى، كتابت و {سفرة}; يعنى، نويسندگان; آنها را از آن جهت به اين نام ناميدند كه كتابت، آشكار سازنده چيزى است كه مورد نياز از نوشته است (مقاييس اللغة). كلمه {سفير} بر رسول نيز اطلاق مى شود; زيرا او مأموريت خود را آشكار مى سازد (تاج العروس). جمع {سفير}، گرچه {سفراء} است; ولى از آنجا كه در لسان العرب، كلمه {سفرة} بر فرشتگانى كه بين

خدا و پيامبران او سفارت (رسالت) دارند، اطلاق شده است، مى توان گفت: {سفرة}، به معناى {سفراء} نيز استعمال شده است.

رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 5

5 _ شعيب ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

لقد أبلغتكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 14

14_ مبارزه با شرك ، از وظيفه هاى اصلى حضرت شعيب ( ع )

قال ي_قوم . .. ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 178 - 1

1 - تأكيد شعيب ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى مردم ايكه

إنّى لكم رسول

رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 8

8_ صالح ( ع ) ، موظف

به ابلاغ توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى بود .

إن كنت على بيّنة من ربى . .. فمن ينصرنى من الله إن عصيته

جمله {إن عصيته} (اگر خداوند را نافرمانى كنم) مى رساند كه جمله اى همانند {و أمرنى بإبلاغ رسالاته} قبل از {فمن ينصرنى} در تقدير است. بر اين اساس، حاصل معناى {إن كنت ...} چنين مى شود: [شما خود قضاوت كنيد] اگر من پيامبر باشم و خداوند مرا به ابلاغ رسالتهايى فرمان داده باشد، اگر نافرمانى كنم و به ابلاغ رسالتهاى الهى همّت نگمارم، چه كسى مرا از عقوبت هاى الهى نجات خواهد داد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 1

1 - تأكيد صالح ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قومش

إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 10

10 _ معجزات عيسى ( ع ) ، نشانه اى از سوى پروردگار ، براى اثبات رسالت او و صحّت تغيير برخى احكام الهى توسط وى

و لاحلّ لكم . .. و جئتكم باية من ربّكم

جمله {و جئتكم باية}، پس از بيان تغيير برخى احكام، تذكر به اين معناست كه تغيير احكام بايد تنها از جانب پيامبران _ با ارائه معجزه براى اثبات نبوّت _ صورت گيرد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 8

8 _ مسيح ( ع ) پيامبرى فرستاده شده به سوى بنى اسرائيل

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 1،5

1 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم و فرستاده خداوند

ما المسيح ابن مريم الا رسول

5 _ مسيح ( ع ) رسولى همانند رسولان گذشته كه نه خدا بودند و نه فرزند او

ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 33

33 _ پيامبرى و رسالت عيسى ( ع ) برانگيزنده دشمنى بنى اسرائيل با وى

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

{اذ جثتهم بالبينت} رساى به اين معناست كه علت دشمنى بنى اسرائيل با عيسى(ع) بعثت او به پيامبرى و دعوت آنان به ايمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 2،4،10

2 _ عيسى ( ع ) ، وفادار به حريم رسالت خويش ، در ابلاغ فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين

است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

10 _ عيسى ( ع ) _ به هنگام حضور در ميان امت خويش _ بازدارنده آنان از گرايش به شرك بود .

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

كلمه {شهيداً} به قرينه كلمه {رقيب} در فراز بعد مى تواند علاوه بر گواهى عيسى(ع) بر امت خويش، حاكى از مراقبت وى براى راه نيافتن انحراف در عقايد آنان نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 10

10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;

از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.

رسالت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 5

5 - جداسازى حق از باطل

، سره از ناسره و ارائه بينش صحيح مكتبى از رسالت هاى قرآن

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

مراد از {يقصُّ} صرف قصه گويى و گزارش نيست; بلكه گزارش همراه با نقد و تبيين و تفكيك سره از ناسره است.

رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 1

1 - تأكيد لوط ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قومش

إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 2

2 - لوط ( ع ) ، پيامبرى بود كه تعاليم ابراهيم ( ع ) را ترويج مى كرد .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين كه فرستادگان خداوند براى درهم كوبيدن شهر قوم لوط(سدوم)، نزد ابراهيم(ع) رفتند و با او مأموريت خود را در ميان گذاشتند، نشان مى دهد كه ابراهيم(ع) پيامبرِ صاحب شريعت بوده و لوط(ع) تعاليم او را تبليغ مى كرده است.

رسالت مبلغان كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 8

8 - ابلاغ گرانِ پيام هاى مكتوب خداوند ، رسولانى با عظمت و داراى رسالتى بزرگ

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

تعبير {رسول من اللّه} _ با آن كه {رسول اللّه} نيز مفادى شبيه آن داشت _ ممكن است براى ابقاى كلمه {رسول} بر نكره بودن باشد تا عظمت رسول و رسالت را برجسته سازد.

رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 101 - 1

1 - محمد ( ص ) ، رسولى مبعوث شده از جانب خداوند

و لما جاءهم رسول من عنداللّه

ظاهر اين است كه مراد از {رسول} پيامبر اسلام باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران بر آنند كه مقصود حضرت عيسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 1

1 - محمد ( ص ) فرستاده اى از جانب خداوند

إنا أرسلنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 1

1 - محمد ( ص ) ، فرستاده اى از جانب خداوند

كما أرسلنا فيكم رسولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 7

7 _ حضرت محمّد ( ص ) ، از رسولانِ الهى

و انّك لمن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 3

3 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور اعلام كردن شكست نهايى كفار به آنها و حشرشان به سوى جهنّم

قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 6،11،12،13،18

6 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت اهل كتاب و مشركان مكه و درس نخواندگان فاقد كتاب به تسليم در برابر خدا

و قل للّذين اوتوا الكتاب و الامّيّن ءاسلمتم

11 _ پيامبر ( ص ) ، نگران عدم ايفاى رسالت خويش ، به صرف ابلاغ دين به مردم

و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ

بنابراينكه {فانّما عليك البلاغ}، در

برابر نگرانى پيامبر (ص) از انجام وظيفه باشد.

12 _ وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ پيام خدا به مردم است ; نه مجبور ساختن ايشان به ايمان .

فانّما عليك البلاغ

13 _ تبيين محدوده وظيفه پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، عامل اطمينان خاطر او

فانّما عليك البلاغ

به نظر مى رسد جمله {فانّما . .. } به منظور اطمينان خاطر پيامبر (ص) ايراد شده باشد.

18 _ ابلاغ دين از سوى پيامبر ( ص ) ، اتمام حجّت خداوند بر مردم

فانّما عليك البلاغ و اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) ، موظّف به ستايش پروردگار

قل اللّهم مالك الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 79 - 5

5 _ حضرت محمد ( ص ) ، پيامبر خدا و داراى رسالت جهانى

و ارسلناك للنّاس رسولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) ، فرستاده خدا همراه با كتابى روشن و روشنگر

قد جاءكم من اللّه نور و كتب مبين

بنابر اينكه مراد از {نور}، پيامبر(ص) باشد، عطف كتاب بر آن مؤيد اين معناست. چون قانون اوّلى در عطف، تغاير متعاطفين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 2،3،11،20

2 _ پيامبر ( ص ) فرستاده خدا و واسطه ابلاغ وحى به مردم

يايها الرسول بلغ ما أنزل إليك

3 _ رسالت الهى پيامبر ( ص ) براى ابلاغ

وحى ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

يايها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك

گزينش اسم {رب} نشانه ارتباط رسالت و وحى با ربوبيت الهى است.

11 _ احساس خطر پيامبر ( ص ) از ناحيه برخى مردم جهت انجام رسالت ويژه خويش ( ابلاغ ولايت على ( ع ) )

بلغ ما أنزل . .. و اللّه يعصمك من الناس

20 _ اعلان نكردن ولايت على ( ع ) از سوى رسول خدا ( ص ) موجب حبط عمل آن حضرت

و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

از رسول خدا(ص) روايت شده كه بعد از خواندن آيه فوق خطاب به على(ع) فرمود: و لو لم ابلغ ما امرت به من ولايتك لحبط عملى . .. .

_______________________________

امالى صدوق، ص 400، ح 13، مجلس 74; نورالثقلين، ج 1، ص 654، ح 296.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 13

13 _ بيان احكام الهى از سوى پيامبر ( ص ) ، وابسته به پذيرش و عدم پذيرش مردم نيست .

فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فان توليتم . ..} درباره كسانى باشد كه بخواهند با بى اعتنايى به احكام الهى، رسول خدا(ص) را دلسرد كرده و از ابلاغ آن، به مردم باز دارند. در اين صورت جواب مقدر جمله اى نظير {فلايهملكم} (شما را رها نخواهد كرد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 9

9 _ تصريح تورات و انجيل به برخوردار بودن پيامبر موعود از مقام رسالت علاوه بر مقام نبوت

الرسول النبى الأمّى

الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 3

3 _ تقدير خداوند بر وقوع جنگ بدر ، در جهت تدبير امور پيامبر ( ص ) و در راستاى پيشبرد رسالت وى

أخرجك ربك من بيتك بالحق

{رب} به معناى مدبر و مربى است و اضافه آن به {ك} در جمله {كما أخرجك ربك} مى رساند كه از اهداف تقدير الهى بر خروج پيامبر(ص)، تدبير امور وى بوده كه طبعاً براى تكميل رسالت او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 4

4 _ مؤمنان پيرو پيامبر ( ص ) داراى نقشى مؤثرو بسزا براى پيشبرد رسالت پيامبر ( ص )

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اتبعك} عطف بر {اللّه} باشد ; يعنى خدا و مؤمنان فرمانبر براى تو كافى هستند. بر اين مبنا نقش مؤثر مؤمنان براى پيشبرد اسلام به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 1

1 _ حضرت محمد ( ص ) فرستاده خداست .

هو الذى أرسل رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 14

14 _ محمد ( ص ) ، رسول و فرستاده خدا

و الذين يؤذون رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 19

19 _ ولايت رسول خدا ( ص ) بر مؤمنان ، نشأت يافته از

مقام رسالت آن حضرت

و يطيعون اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 6

6 _ بيم دادن به عامه مردمان ( انذار ) و مژده دادن به اهل ايمان ( بشارت ) رسالتى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 12

12 _ قرآن پيام خدا ، و پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغِ بى كم و كاست آن ، به مردم

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 2

2 _ حضرت محمد ( ص ) فرستاده خدا بوده و آيات قرآن را به دستور او بر مردم مى خواند .

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 11

11_ توجه دادن انسان ها به حيات پس از مرگ و برپايى قيامت ، از رسالت هاى پيامبر ( ص )

و ل_ئن قلت إنكم مبعوثون من بعد الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ فرمان اقامه نماز و انفاق به مؤمنان

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور انذار و ترساندن مردم از

عذاب استيصال

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب . .. ربّنا أخّرنا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {العذاب}، عذاب دنيوى (استيصال) باشد. درخواست مهلت براى اجابت دعوت رسولان (أخّرنا ... و نتّبع الرسل) مؤيد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 89 - 2

2- رسالت پيامبر ( ص ) ( انذار و اخطار ) ، صريح و بى ابهام و قابل فهم براى همگان

و قل إنى أنا النذير المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 7

7- { عن محمدبن على الحلبى عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إكتتم رسول الله ( ص ) بمكة مختفياً خائفاً خمس سنين ليس يظهر أمره . . . ثم أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمر به فظهر رسول الله ( ص ) و أظهر أمره ;

محمدبن على الحلبى از امام صادق(ع) روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا(ص) به مدت پنچ سال در مكه رسالت خود را پنهان مى داشت. آن حضرت پنهان و ترسان بود و مأموريت خود را آشكار نمى كرد ... سپس خداوند عزّوحلّ او را فرمان داد تا مأموريت خود را علنى سازد; پس آن حضرت آشكار شد و رسالت خود را علنى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ رهنمود خداوند به مشركان ، در اثبات توحيد و نفى شرك

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش

سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ اين پيام به بندگان كه آنان بايد بهترين گفتار را براى گفتن برگزينند .

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام خيالى بودن خدايان برگزيده مشركان و ناتوانى كامل آنها در رفع هرگونه بيچارگى و درماندگى از مشركان

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 13

13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به دعا و نيايش به درگاه خدا ، براى كسب قدرت و توان در انجام پيروزمندانه رسالت خويش

و قل ربّ . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {سلطان} _ آن گونه كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى نيروى قوى و برتر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 1

1- فرمان خدا به پيامبر ( ص ) براى اعلام غلبه حتمى حق و اضمحلال قطعى باطل ، به مشركان مكه

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 10

10- پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به معجزه هاى درخواستى بيجاى مشركان مكه و تنزيه خداوند از

برآوردن چنين خواسته هايى

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا . .. قل سبحان ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 6

6- حقايق قرآنى ، اساس رسالت پيامبر ( ص ) و بشارت ها و انذار هاى آن حضرت

و بالحقّ أنزلنه و بالحقّ نزل و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 3

3- مأموريت پيامبر ( ص ) به قراءت بخش هاى قرآن بر مردم به آرامى و با تأنّى

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى در دفع شبهات مطرح شده از سوى مشركان درباره اسما و صفات حضرت بارى

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 6

6- { انذار } و { تبشير } از جمله وظايف و شؤون پيامبر ( ص ) است .

أنزل على عبده . .. لينذر ... و يبشّر المؤمنين

برداشت بالا، بر اين اساس است كه ضمير در {ينذر} و {يبشّر} به {عبده} بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 3

3- بيم دادن كسانى كه خدا را داراى فرزند مى پندارند ، از رسالت هاى قرآن و پيامبر ( ص ) است .

و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 1،4

1- تلاوت آيات قرآن ، رسالتى الهى برعهده پيامبر ( ص ) بود .

واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

4- قرآن ، جلوه ربوبيّت خداوند و براى پيشبرد رسالت پيامبر ( ص ) است .

كتاب ربّك

كلمه {ربّ} در {ربّك}، گوياى اين است كه قرآن، مايه تربيت و رشد آن حضرت در مسير ابلاغ پيام الهى است و چون خداوند، مربى پيامبر(ص) است، آن را به وى عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور توجّه دادن مردم به ضرورت شناخت سود و زيان واقعى شان بود .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور يادآورى و تأكيد بر جنبه بشرى خود در قبال تصوّرات بى جا و نامعقول از وى است .

قل إنّما أنا بشر مثلكم

{إنّما} دال بر حصر است. قصر اضافى در {قل إنّما أنا بشر} قصر موصوف بر صفت است; يعنى، پيامبر(ص) بشر است، نه موجودى ماوراى آن. اين نوع قصر، در موقعيّتى ابراز مى گردد كه مخاطب، تصوّرات ديگرى درباره متكلم دارد و متكلم، درصدد منقلب كردن آن ها است.

2- پيامبر ( ص ) مأمور پيش گيرى از خرافه پردازى كوتاه فكران درباره شخصيت اش است .

قل إنّما أنا بشر مثلكم

فرمان {قل إنّما. ..} _ به قرينه ذيل آيه _ از آن جهت صورت گرفته است كه جلوى توهّمات شرك آلود جاهلان گرفته

شود و براى پيامبر(ص) رتبه اى خارج از پيامبرى در نظر گرفته نشود، مانند آنچه مسيحيان درباره {مسيح} پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 2

2- بيم دادن كافران از خطر هلاكت با عذابى از جانب خداوند ، از وظايف پيامبر ( ص )

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

{تربص} به معناى {انتظار} است (مصباح). فرمان {قل} به پيامبر(ص)، بيانگر وظيفه داشتن آن حضرت در ابلاغ اين نكته به كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت مردم به توحيد و اعلان مواضع خويش به آنان

قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 3

3 - آگاه ساختن مردم از عواقب شرك و ترساندن آنان از پيامد هاى اخروى آن ، اساس رسالت پيامبر ( ص ) را تشكيل مى داد .

قل ي_أيّها الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 7

7 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) دستور داد كه از مشركان بخواهد به جاى ستيزه جويى با وى و مخالفت با حدود و مقررات الهى ، به سوى خداى يگانه بازگردند و به پرستش او برخيزند .

فلاين_زعنّك فى الأمر و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 5

5 - هشدار به فرجام

شوم كفرپيشگى و مبارزه با توحيد و يكتاپرستى ، رسالت الهى پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ وحى و پاسخ گويى به دروغ پردازى ها و اتهام هاى واهى كافران ، عليه رسالت خويش و قرآن

و قال الذين كفروا إن ه_ذا . .. قل أنزله الذى يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 69 - 1

1 - تلاوت ماجراى ابراهيم براى مردم ، فرمان الهى به پيامبر ( ص )

و اتل عليهم نبأ إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 1

1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى انذار و اخطار بستگان نزديك خويش از عواقب شركورزى و مخالفت با خدا

فلاتدع مع اللّه . .. و أنذر عشيرتك الأقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 3

3 - انذارگرى و رحمت گسترى ، دو بعد شخصيت الهى و پيامبرى حضرت محمد ( ص )

و أنذر عشيرتك . .. و اخفض جناحك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 1

1 - فرمان خدا به پيامبر ( ص ) مبنى بر اظهار بيزارى از رفتار شرك آميز خويشاوندان خود در صورت امتناع از ايمان آوردن

و أنذر عشيرتك. .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

ضمير فاعل در {عصوك} به {عشيرة} بازمى

گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 2

2 - رسالت پيامبر اسلام ، تداوم خط رسولان پيشين

و إنّك لتلقّى القرءان من لدن حكيم عليم . .. و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

با توجه به ارتباط بخش هاى اين سوره با يكديگر، استفاده مى شود كه يادكرد رسالت پيامبران گذشته، در مقام افاده اين معنا است كه رسالت پيامبراسلام(ص) امرى شگفت و بى سابقه نيست; بلكه حركتى در تداوم خط رسولان قبلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 1

1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى ابلاغ تهديد خداوند به كافران ، مبنى بر نزديك بودن عذاب دنيايى آنان

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

تعبير {ردف لكم} (در پى شما است) كنايه از قريب الوقوع بودن مجازات كافران مى باشد. گفتنى است كه {الذى تستعجلون} هم شامل عذاب دنيوى مى شود و هم عذاب اخروى. بنابراين عبارت {بعض الذى} نشانگر عذاب دنيايى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام قاطعانه موضع استوار خويش مبنى بر توحيد و نفى شرك

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 1

1 - تلاوت قرآن ، رسالت و وظيفه تغييرناپذير پيامبر ( ص ) براى هدايت خلق

إنّما أُمرت أن . .. و أن أتلوا القرءان فمن اهتدى

در اين آيه تلاوت آيات قرآن

به مردم، به عنوان يگانه مسؤوليت پيامبر(ص) مورد تأكيد قرار گرفته است. از جمله {فمن اهتدى...} نيز استفاده مى شود كه هدف از تلاوت آيات آن، هدايت خلق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 3

3 - تلاوت آيات قرآن براى مردم و ابلاغ پيام آن به ايشان ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

إنّ الذى فرض عليك القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 2،6

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ بى درنگ آيات الهى بر مردم به محض دريافت آن

و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه بعد إذ أُنزلت إليك

قيد {بعد إذ أُنزلت إليك} به معناى {بعد وقت الإنزال} است; يعنى، همين كه نزول آيات بر تو پايان يافت، بى هيچ تأخير بايد آن را به مردم ابلاغ كنى و مبادا كافران تو را از اين كار بازدارند و باعث تأخير در تلاوت آن شوند.

6 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار فراخواندن مردم به سوى پروردگار يگانه

و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 15

15 - قرآن ، مبناى پيامبرى و رسالت پيامبراكرم ( ص ) است .

تنزيل الكت_ب . .. هو الحقّ ... لتنذر قومًا ... لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 3

3 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، امر بى سابقه اى نبوده و در ادامه رسالت پيامبران گذشته است

.

بل هو الحقّ من ربّك لتنذر قومًا . .. و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

احتمال دارد ذكر {و لقد آتينا موسى. ..} در اين سوره به منظور اثبات نبوت پيامبر(ص) باشد كه در آيه سه از آن، سخن گفته شده است. لازم به ذكر است كه ذكر حضرت موسى(ع) از ميان انبياى پيشين، مى تواند به خاطر مورد اتفاق نظر بودن آن حضرت در ميان پيروان اديان آسمانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) ، داراى مقام رسالت ( پيامرسان خدا به مردم ) و نبوت ( آورنده اخبار غيبى درباره شريعت ) بود .

و ل_كن رسول اللّه و خاتم النبيّن

در تفاوت ميان مقام رسالت و نبوت، آمده است: {رسول}، صاحب كتاب است و {نبىّ}، از خداوند خبر مى دهد. و {رسالت} به خداوند اضافه مى شود در حالى كه {نبوّت} چنين نيست. {رسول}، پيام آور و {نبىّ}، انجام دهنده امر رسالت است (معجم الفروق اللغويه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 1

1 - حضرت محمد ( ص ) ، فرستاده اى از سوى خداوند براى مردم است .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 5،6

5 - پيامبراكرم ( ص ) در انجام دادن رسالت خويش ، با رو در رويى كافران و منافقان مواجه بود .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك . .. و دع أذيهم

6 - پيامبر ( ص ) در انجام رسالت الهى خويش ،

نبايد به سخنان و موضع گيرى هاى كافران و منافقان اعتنا كند .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 5،9

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به كافران درباره وقوع حتمى قيامت

و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة قل بلى

9 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر اعلام اين كه او تحت ربوبيت خدا قرار دارد .

قل بلى و ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخوان مشركان به آزمودن ناتوانى خدايانشان از طريق دعاى خود

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 1،2،10

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور استدلال براى مشركان جهت اصلاح عقيده شان درباره خداوند

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مشركان درباره منشأ روزيشان جهت هدايت آنان به توحيد ربوبى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

10 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تخريب جزم انديشى مشركان

و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين

طرح اين نكته كه {يا ما و يا شما در هدايت و يا گمراهى هستيم} _ با اين كه پيامبر(ص) مى دانست حقيقت امر چيست _ مى تواند به منظور ايجاد رخنه در فكر طرف مقابل و به انديشه واداشتن او

و در نتيجه تخريب انديشه اش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغ پيام خداوند به مشركان ، درباره بازخواست نشدن هركسى از عمل ديگرى

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 26 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ كلام خداوند به مشركان درباره داورى نهايى خداوند بين آنان و آن حضرت

قل يجمع بيننا ربّنا ثمّ يفتح بيننا بالحقّ

{فتح} به معناى نصرت، پيروزى، حكم و داورى است (مفردات راغب). در اين آيه - به قرينه مقام _ مراد از آن معناى سوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى به مشركان درباره باطل بودن خدايان ادعايى شان

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 28 - 2

2 - مأموريت پيامبر ( ص ) از جانب خداوند ، بشارت و انذار است .

و ما أرسلن_ك إلاّ. ..بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 5

5 - مشركان ، پيروان مؤمن پيامبر ( ص ) را سهيم و هم رأى او در رسالت مى دانستند .

متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جمع آورده شدن {صادقين}، به اين خاطر است كه مؤمنان نيز مخاطب مشركان بوده اند. مخاطب قرار

دادن مؤمنان و پرسش از زمان وقوع قيامت از آنان، بيانگر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 30 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به پرسش مشركان درباره زمان وقوع قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل لكم ميعاد يوم لاتستأخرون عنه ساعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند به مردم درباره منشأ قبض و بسط روزى

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} (از مصدر {قدر}) به معناى اندازه گيرى و نيز سخت گيرى آمده است (مفردات راغب). به قرينه {يبسط} (توسعه مى دهد) به دست مى آيد كه معناى دوّم {يقدر} مورد نظر است.

7 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اصلاح بينش برخورداران از مال و مكنت درباره منشأ روزى

و قالوا نحن أكثر أمولاً . .. قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند درباره منشأ قبض و بسط روزى انسان ها

قل إنّ ربّى يبسط الرزق . .. و يقدر له

{يقدر} (از مصدر {قدر}) به معناى اندازه و نيز سخت گيرى آمده است (مفردات راغب). به قرينه {يبسط} در اين آيه، معناى دوّم {يقدر} مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 1

1 - پيامبر

( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى به مردم است .

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 49 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى به مردم مبنى بر آمدن حق براى آنان

قل جاء الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار ابلاغ روشن فرجام گمراهى و بيان منشأ هدايت

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) فرستاده خداوند براى مردمان

إنّا أرسلن_ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور محاجه و گفتوگو با مشركان ، درباره عقايد و معبودهايشان

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 1

1 - پيامبراسلام ، وظيفه دار انذار و اخطار به مردم برپايه تعاليم قرآن

تنزيل العزيز الرحيم . لتنذر قومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 11

11 - پيامبر ( ص ) مأمور بشارت دادن پيروان قرآن و خداترسان به مغفرت و اجر ارزشمند و پرب هاى الهى

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) مأمور تشبيه كردن وضعيت فرهنگى و دينى مردم مكه ، به وضعيت مردمى همانند آنان در طول تاريخ

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

{مَثَل} گاهى در معناى شبيه و مانند به كار مى رود كه در اين صورت معناى آيه چنين خواهد بود: اى پيامبر! براى وضعيت مردم مكه، شبيه و مانندى از تاريخ (اصحاب قريه) بياور. و گاهى به معناى خبر است; يعنى، اى پيامبر! براى مردم مكه خبر و داستان اصحاب قريه را نقل كن تا مردم از اين داستان عبرت گيرند. گفتنى است برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مثل زدن و نمونه آوردن از مردم گذشته ، براى پندگيرى و درس آموزى مردم

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به شبهات كافران و منكران معاد با استدلال و برهان

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

فاستفتهم ألربّك البنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 150 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور روى گردانى از مشركان و بى اعتنايى به آنان تا زمانى كم و نه چندان طولانى

فتولّ عنهم حتّى حين

{حين} براى عموم {وقت} و {مدت} وضع شده است; ولى در آيه شريفه به دليل تنكير آن _ كه براى افاده تحقير معنوى است _ بر تقليل دلالت مى كند; يعنى، زمان و مدت كم و اندك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند

و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) مأمور روى گردانى از مشركان و بى اعتنايى به آنان تا زمانى كم و نه چندان طولانى

و تولّ عنهم حتّى حين

{حين} براى عموم وقت و مدت وضع شده است; ولى در آيه شريفه به خاطر نكره بودن _ كه براى افاده تحقير معنوى است _ بر تقليل دلالت مى كند; يعنى، زمان و مدت كم و اندك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 4 - 4

4 - انذار و اخطار ، در قلمرو رسالت پيامبراسلام ( ص )

منذر منهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 4

4 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور اعلام يكتايى خداوند و قهار بودن او به مردم

قل . .. و ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 1

1 - رسالت پيامبراسلام و توحيد الهى ، خبرى پرفايده و بزرگ براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد (مفردات راغب). در اين كه مقصود از اين خبر چيست و ضمير {هو} به چه چيز برمى گردد، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: 1_ برخى آن را رسالت انذارگرى پيامبر(ص) و توحيد الهى مى دانند كه در ضمن آيه قبل از آن ياد شده است. 2_ برخى ديگر آن را مربوط به بحث معاد مى شمرند كه در ضمن آيات 49 تا 64 از آن ياد گرديده است. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 1،2،3،6

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به ابلاغ چگونگى آگاه شدنش از ملأ اعلى ( عالم فرشتگان ) و منشأ اطلاعات و اخبارش درباره آدم ( ع ) ، فرشتگان و . . .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى . .. إن يوحى إلىّ

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

إن يوحى إلىّ إلاّ أنّما أنا نذير مبين

حصر در {إنّما أنا نذير. ..} از نوع حصر

اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان، ايشان را به شاعر، ساحر، دروغگو و مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها يك منذر و اخطارگر الهى است.

3 - انذار و اخطار به مردمان ، رسالت و تكليف پيامبراسلام ( ص )

إنّما أنا نذير

6 - وحى به پيامبر ( ص ) ، تنها در محدوده انذار به مردمان و به منظور اخطار به آنان بوده است .

إن يوحى إلىّ إلاّ أنّما أنا نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيدار كردن مردمان و توجه دادن آنان به ارزش علم و معرفت و برترى عالمان بر جاهلان

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

مأموريت پيامبر(ص) به اعلام اين حقيقت روشن كه عالمان با جاهلان برابر نيستند، صرفاً براى بيدار كردن مردم و توجه دادن آنان به ارزش والاى علم و معرفت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخواندن مؤمنان به تقواپيشگى و پرواداشتن از پروردگار

قل ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام موضع سازش ناپذير عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل إنّى أُمرت أن أعبد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 1

1 - پيامبر

( ص ) ، مأمور اعلام مواضع عقيدتى خود و پيش گامى اش در پذيرش اسلام

قل . .. و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پيامد هاى ناگوار اخروى عصيان و نافرمانى خدا به مردم

قل إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلان موضع عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 9

9 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ بشارت خداوند به بندگان خالص او است .

فبشّر عباد

كلمه {عباد} به ضمير متكلم اضافه شده است; ولى در كلام حذف گرديده و تقدير آن {عبادى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ بشارت الهى به بندگانى كه به سخنان ديگران گوش فرا مى دهند و آن گاه از بهترين آنها پيروى مى كنند .

فبشّر عباد . الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 4،9

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پايدارى بر مواضع خود و استمرار رسالت خويش

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

9 - توكل

و اتكال پيامبراسلام ( ص ) بر خداوند ، سبب اعتماد به نفس و پشت گرمى آن حضرت در مبارزه با دشمنان و نيل به اهداف رسالت

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون . قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسو

يادآورى توكل و اتكال بر خداوند (در آيه قبل) پيش از اعلام موضع قاطع خود به دشمنان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 43 - 5

5 - مأموريت پيامبر ( ص ) ، براى احتجاج با مشركان و اثبات ناتوانى مطلق معبود ها و پوچى آيين شرك

قل أَوَلو كانوا لايملكون شيئًا و لايعقلون

برداشت ياد شده از تصريح به ابلاغ حقيقت ياد شده (قل) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 10

10 - پيامبر ( ص ) مأمور مبارزه علنى و صريح با عقايد مشركان ( چون عقيده به شفاعت كردن معبود ها و توانايى آنان بر اين كار )

أم اتّخذوا من دون اللّه شفعاء قل أَوَلو كانوا لايملكون شيئًا و لايعقلون . قل للّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام اميدبخش رحمت و آمرزش خداوند به بندگان گنه كار

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) مأمور انذار و اخطار به مردم درباره روز قيامت

و

أنذرهم يوم الأزفة

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور انذار و اخطار مردم از لحظه فرا رسيدن مرگ و قريب الوقوع بودن آن براى همگان

و أنذرهم يوم الأزفة

برخى از مفسران {يوم الآزفة} را روز فرا رسيدن مرگ دانسته اند; زيرا آنچه نزديك به انسان و قريب الوقوع است، لحظه مرگ او است. هم چنين تعبير {إذ القلوب لدى الحناجر...} درباره لحظه مرگ انسان ها، مناسب تر از لحظه فرا رسيدن قيامت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه نخست رسالت خود با انواع مشكلات و موانع روبه رو بود .

فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مكه نازل شده است و توصيه خداوند به صبر، بيانگر وجود مشكلات بسيار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 2،3،7

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مخالفت خود با عبادت غيرخدا و منصرف كردن مشركان از فكر تأثيرگذارى در عقايد آن حضرت

إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

پيامبر(ص)، به در دست داشتن دلايل و براهين روشن در مخالفت خود با عبادت غير خدا تصريح فرمود. اين مطلب مى تواند به منظور مأيوس ساختن مشركان باشد; زيرا كسى كه در عقيده خود داراى دلايل روشن باشد، تأثيرپذيرى او از ديگر عقايد نا ممكن خواهد بود.

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام در دست داشتن دلايل و برهان هاى روشن بر بطلان عقيده

شرك آلود و درستى آيين توحيدى

إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

7 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام صريح مواضع عقيدتى خويش و تسليم ناپذير بودنش ، در برابر دشمنان و عقايد باطل و شرك آلود

و أُمرت أن أُسلم لربّ الع_لمين

تصريح پيامبر(ص) به تسليم محض بودن خود در برابر خداوند، مى تواند پاسخى به فشارها و تهديدهاى دشمنان و مشركان عليه ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 1

1 - تأكيد پيامبر ( ص ) ، بر نقش پيام آورى خويش در مقابل مخالفت ها و بهانه جويى هاى مشركان

و قالوا قلوبنا فى أكنّة . .. قل إنّما أنا بشر مثلكم يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور بيم دادن به كسانى كه آيات روشن توحيد و ربوبيت خداوند را نپذيرفته ، از آن اعراض مى كنند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم

آيات پيشين _ كه بيانگر دلايل توحيد و ربوبيت يگانه خداوند بود _ قرينه بر اين است كه متعلق {أعرضوا} دلايل روشن توحيد و ربوبيت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به دعوت مردمان به اقامه دين و پرهيز از اختلافات و تفرقه در آن

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه . .. فلذلك فادع

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به جمله {أقيموا الدين و. ..} باشد.

گفتنى است كه بر اين مبنا لام {لذلك} به معناى {إلى} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 2

2 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، در ادامه سنت الهى بر بعثت پيامبران

و كم أرسلنا من نبىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 2

2 - دلدارى خداوند به پيامبراكرم ( ص ) ، در مسير مبارزه با مشكلات رسالت

و كذلك ما أرسلنا من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، رساننده پيام خدا و بيان كننده استدلال هاى او ، براى انسان ها

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 2،6

2 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، ادامه رسالت موسى و ساير پيامبران بود ; نه امرى ناآشنا و دور از انتظار .

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل . .. و النبوّة ... ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

الف و لام {الأمر} در اين آيه، مى تواند براى عهد ذكرى باشد و نظر به امر رسالت و اعطاى كتاب و حكومت داشته باشد كه در آيات پيشين بيان شده است.

6 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اجراى دقيق شريعت و دستورات دينى

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر فاتّبعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور به تذكر ضعف و ناتوانى

بت ها به مشركان

قل أرءيتم ما تدعون . .. ماذا خلقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 2

2- رسالت پيامبر اكرم ( ص ) ، در تداوم خط رسالت فرستادگان الهى

قل ما كنت بدعًا من الرسل

تعبير {ما كنت بدعًا من الرسل} بدين معنا است كه رسالت پيامبر اسلام(ص)، بدعت و امرى بى سابقه نيست كه پذيرش و درك آن، براى مردم دشوار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور يادكرد سرگذشت پيامبر قوم عاد و تلاش هاى وى در جهت انذار قومش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 2

2 - گواه بودن بر اعمال خلق و تبشير و انذار آنان ، از وظايف مهم پيامبر اسلام

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا مبشّرًا و نذيرًا

اهميت وظايف ياد شده، از تخصيص يافتن به ذكر استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 1،9

1- محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيامدار از جانب او

محمّد رسول اللّه

9- شدّت با دشمنان دين و عطوفت با خداجويان ، از برجسته ترين مبانى رسالت پيامبر اسلام ( ص )

محمّد رسول اللّه و الذين معه أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

پيامبر(ص) در آيه با وصف رسالت معرفى گرديده و در واقع روى وصف رسالت، تكيه شده است و بر اين وصف دو خصلت مهم {أشدّاء على الكفّار} و {رحماء بينهم} مترتب گشته

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور رد ادعاى ايمان باديه نشينان ، در عين پذيرش اسلام آنان

قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 50 - 7

7 - مأموريت پيامبر ( ص ) ، انذار خلق از عذاب الهى با بيانى روشن و بى ابهام

إنّى لكم منه نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {منه}، اين باشد كه پيامبر(ص)، مردم را از عذاب الهى (من عذابه) بيم دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، انذارگر و بيم دهنده آدميان از عواقب شوم شرك

و لاتجعلوا مع اللّه . .. إنّى لكم منه نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ادامه دادن هشدار ها و تذكر هاى خويش ، بدون نگرانى از اتهام هاى كافران

فذكّر

از ذيل آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، نبايست به اتهام هاى مشركان بينديشد; بلكه وظيفه آن حضرت ادامه دادن به تبليغ خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 8

8 - وانهادن كافران و تحمل عداوت آنان ، تكليفى الهى براى پيامبر ( ص )

فذرهم . .. و اصبر لحكم ربّك

بنابراين كه {و اصبر} عطف بر {فذرهم} باشد، برداشت بالا

به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 7

7 - هدايت ناپذيرى مشركان خداگريز ، موجب فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در روى گردانى از تبليغ و هدايت آنان

فأعرض عن من تولّى . .. إنّ ربّك هو أعلم

با توجه به اين كه جمله {إنّ ربّك. ..} تعليل براى {فأعرض...} است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 49 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان حقايق مربوط به قيامت و پاسخ گويى به شبهات القا شده از سوى منكران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلين و الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 20

20 - { عن فضيل بن يسار ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : . . .ان اللّه عزّوجلّ أدّب نبيّه . . . ثمّ فوّض إليه أمر الدين و الاُمّة ليسوس عباده فقال عزّوجلّ : { ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا . . . } ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: خداوند عزّوجلّ، رسول خود را به صفات نيك آراست. .. سپس امر دين و امت را به او واگذار كرد تا سياست اداره امور امت را بر عهده گيرد. پس خداى عزّوجلّ فرمود: ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 12

12

- پايبندى به اصول اخلاقى ، شرط ايمان به خداى يگانه و رسالت پيامبر ( ص )

على أن لايشركن باللّه شيئًا و لايسرقن

ياد كرد {و لايسرقن. ..} _ كه جنبه عملى ايمان را مى نماياند _ در پى {على أن لايشركن...}، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 5

5 - دعوت كردن مردم به تسليم شدن در برابر خداوند و دستور هاى او ، رسالت پيامبراكرم ( ص )

و هو يدعى إلى الإسل_م

{يدعى} به صورت مجهول آمده است; چون، دعوت كننده (پيامبراكرم(ص)) معلوم مى باشد. بنابراين، اصل جمله به شكل زير است: {و الرسول يدعوه إلى الإسلام}. گفتنى است كه كلمه {اسلام} در لغت به معناى تسليم و انقياد است و دين خداوند بدين جهت اسلام ناميده شده كه مردم را به اطاعت و انقياد در برابر فرمان ها و دستورات الهى فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 1،2،8

1 - حضرت محمد ( ص ) ، فرستاده خداوند است .

هو الذى أرسل رسوله

2 - هدايت و راهنمايى انسان ها ، مسؤوليتى الهى بر دوش پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى

8 - پيامبر ( ص ) ، آورنده دين حق از سوى خداوند

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 10

10 - پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغ بشارت خداوند ( قريب الوقوع بودن فتح مكه ) ، به مسلمانان مشتاق و منتظر

و أُخرى تحبّونها .

.. و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 1

1 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و مبعوث شده از جانب او

هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 7

7 - مأموريت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، براى بيان جايگاه بلند نماز در پيشگاه الهى

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 4

4 - ابلاغ روشن و بدون ابهام پيام هاى الهى به مردم ، تكليف پيامبراسلام ( ص )

فإنّما على رسولنا البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، تلاوت گر آيات الهى ( قرآن ) براى مردم

رسولاً يتلوا عليكم ءاي_ت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور توجه دادن مردم به مبدأ پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او

قل هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به پرسش ها و شبهه انگيزى هاى كافران و منكران معاد ، در باور هاى دينى مردم و آگاهى دادن

به آنان

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

4 - انذار و اخطار به مردمان ، در قلمرو رسالت پيامبراسلام ( ص )

و إنّما أنا نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام مواضع عقيدتى خويش و معرفى آن به مردم ; همچون ايمان به خداوند رحمان و توكل بر او در زندگى

قل هو الرحم_ن ءامنّا به و عليه توكّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى سوگند خورندگان بى مبالات

و لاتطع كلّ حلاّف

{حلاّف} صيغه مبالغه است. ازاين رو مى رساند كه حلاّف كسى است كه بسيار سوگند ياد مى كند و بر اين كار عادت كرده است; چه آن كه راست و بجا باشد و چه دروغ و بى جا. بدين جهت در برداشت ياد شده، تعبير بى مبالاتى آمده است.

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى فرومايگان

و لاتطع كلّ. .. مهين

{مهانت} (از ماده {مهين}) به معناى حقارت و قلّت تدبير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد عيب جو

و لاتطع كلّ . .. همّاز

{همّاز}، مرادف {عيّاب} و به معناى عيب جو است.

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى سخن چينان

و لاتطع كلّ

. .. مشّاء بنميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 1،2،5،8

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواست كسانى كه مانع خير در جامعه اند .

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بخيل و خسيس

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

برخى از مفسران، احتمال داده اند كه {خير} در اين آيه، به معناى مال است و مقصود از {منّاع للخير} كسانى اند كه از دادن مال خود به ديگران خوددارى مى كنند; يعنى، بخيل و خسيس اند.

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى تجاوزگران

و لاتطع كلّ . .. معتد

8 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى گناه پيشگان

و لاتطع كلّ . .. أثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد درشت خوى و بدخلق

و لاتطع كلّ . .. عتلّ

{عتّل} مرادف با {فظ و غليظ} (درشت خوى و خشن) است (لسان العرب).

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بى ريشه و تبار

و لاتطع كلّ . .. زنيم

{زنيم} به زنازاده و كسى كه خود را به قومى مى چسباند _ ولى از آنان نيست _ گفته مى شود (لسان العرب). بنابه نوشته مفسران، آيات اين بخش درباره وليدبن مغيره نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - قلم - 68 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مبانى دينى مشركان و زير سؤال بردن آنها

سلهم أيّهم بذلك زعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

{خوض} (مصدر {يخوضوا}) در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(ص) بر زبان مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام فايده و نقش ايمان و دين دارى در زندگى انس و جن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جمله {و ألّوِاستقاموا. ..} عطف بر {أنّه استمع...} است; يعنى، {قل اُوحى إلىّ ألّوِاستقاموا...}. گفتنى است كه مقصود از {طريقة}، راه ايمان و اسلام و پيروى از قرآن كريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 18 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام فلسفه وجودى مساجد و معابد

و أنّ المس_جد للّه

جمله {أنّ المساجد للّه}، عطف بر {أنّه استمع. ..}است; يعنى، {قل اُوحى إلىّ أنّ المساجد للّه...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 2 -

1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قيام براى انجام رسالت و دعوت مردم به اسلام

قم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت خويش

و لربّك فاصبر

2 - جلب رضاى خداوند ، فلسفه و هدف صبر و پايدارى پيامبر ( ص ) در دوران رسالت

و لربّك فاصبر

لام در {لربّك} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر صبر و شكيبايى در برابر حكم پروردگار ( تبليغ قرآن و اجراى تعاليم آن )

فاصبر لحكم ربّك

مقصود از حكم پروردگار _ به قرينه آيه پيش _ تبليغ قرآن و اجراى تعاليم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ بشارت ها و تهديد هاى خداوند به مردم

فبشّرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فرصت دادن به كافران عصر بعثت و پرهيز از نفرين و درخواست عذاب سريع براى آنان

فمهّل الك_فرين أمهلهم رويدًا

{مَهِّل} و {أمهِل} به يك معنا است; گرچه برخى گفته اند: {مَهِّل} فرمان به مهلت لحظه به لحظه و تدريجى است و {أمهل} فرمان به يك مهلت. تكرار فرمان با دو لفظ متفاوت _ به گونه اى كه

دو فرمان مستقل به نظر آيد _ تأكيد بيشترى به همراه دارد. كلمه {رويداً} ممكن است، تصغير {رَوْد} (مهلت دادن) باشد; يعنى، مهلت كوتاه و نيز مى تواند اسم فعل و به معناى {أمهل} باشد كه براى سومين بار فرمان مهلت را تكرار كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور موعظه و زنده نگه داشتن تعاليم الهى در اذهان مردم

فذكّر

{تذكير} (مصدر {ذكّر}) به معناى موعظه كردن است (قاموس)، ذكر و حفظ به يك معنا است; جز اين كه حفظ به فراگيرى نظر دارد و ذكر به حضور در ذهن. (مفردات)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 1،2،4

1 - رسالت الهى و دعوت مردم به دين ، وظيفه اى سنگين بر دوش پيامبر ( ص )

و وضعنا عنك وزرك

{وزر}; يعنى، سنگينى و {وزير}، به معناى كسى است كه وظايف سنگين فرمانروايش را برعهده مى گيرد (مفردات). مصداق مورد نظر از {وزر} _ به قرينه شرح صدر كه در آيه قبل آمده بود _ تكاليف دشوار و رسالت سنگينى بود كه در صورت فقدان امدادهاى ويژه خداوند، تحمّل آن بر پيامبر(ص) سخت بود.

2 - خداوند با امداد هاى ويژه به پيامبر ( ص ) او را به انجام دادن رسالت هاى الهى و اجراى برنامه هاى سنگين اسلام ، موفّق ساخت .

و وضعنا عنك وزرك

4 - ناشناخته ماندن رسالت پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، مايه سيطره افكندن اندوهى سنگين بر آن حضرت

وزرك

مراد از {وزر} _

با توجّه به آيه {و رفعنا لك ذكرك} _ مى تواند نقطه مقابل {بلند آوازه بودن} باشد; يعنى، ناشناخته ماندن رسول اكرم(ص)، سبب شده بود كه رسالت ها و تعاليم او مهجور مانده و غمى سنگين براى آن حضرت به وجود آيد. تناسب دو فعل {وضعنا} (فرونهاديم) و {رفعنا} (بالابرديم)، مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 1،3،11

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور دريافت قرآن و قرائت آن

اقرأ

{قرائت}، ممكن است به تلفّظ يا مرور در ذهن انجام گيرد و در آيه شريفه _ به اين دليل كه پيش از آن چيزى نازل نشده بود تا پيامبر(ص) مأمور به قرائت آن شود _ مراد دريافت و قرائت آياتى است كه بعد از فرمان {اقرء} نازل مى شود. اين فرمان، شامل قرائت كلمه {اقرء} نيز مى باشد; نظير آن كه گفته شود: {آنچه را مى گويم، گوش كن} كه شامل همين جمله نيز مى گردد.

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آغاز قرائت قرآن ، با نام خداوند

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم}، به حال محذوفى نظير {مبتدءاً} يا {مفتتحاً} تعلق دارد.

11 - الزام پيامبر ( ص ) به قرائت قرآن در آغاز رسالت ، مايه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبيت خداوند بود .

اقرأ باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 1

1 - خداوند ، با تأكيد بر فرمان خويش ، پيامبر ( ص ) را به دريافت و قرائت قرآن در آغاز رسالتش فرا

خواند .

اقرأ . .. اقرأ

فرمان {اقرأ}، تكرار و تأكيد فرمانى است كه در آغاز سوره آمده بود و مفعول محذوف آن نيز _ به قرينه سياق كلام _ مطالبى است كه بعد از آن فرمان، وحى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 2

2 - بى اعتنايى به خواسته هاى مخالفان نماز و سرپيچى از دستورات آنان ، فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

لاتطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مخاطب ساختن كافران و ابلاغ آشكار مواضع خويش

قل ي_أيّها الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 2،5

2 - قاطعيت در اعلان جدايى از مشركان و نفى ارتباط با برنامه هاى عبادى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ تباين معبود خود با معبود هاى مشركان و تصريح به ناهماهنگى كامل ، بين شرك و توحيد

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور افشاى سرسختى مشركان در ترك پرستش خداوند ; حتى در فرض محال تن دادن پيامبر ( ص ) به پرستش معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 -

4 - 2

2 - آگاه ساختن مشركان به غير قابل پذيرش بودن شرك براى پيامبر ( ص ) ، وظيفه الهى آن حضرت

قل ي_أيّها الك_فرون . .. و لا أنا عابد ما عبدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 3

3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

آيات آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آموختن توحيد به مردم

قل هو اللّه أحد

رسالت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 5

5 _ ملائكه ، كارگزاران

نزول عذاب الهى

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 2

2- فرشتگان وارد شده بر حضرت لوط ( ع ) ، حامل پيام حق و دستورى تحقق يافتنى بودند .

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مراد از {بالحق} به قرينه ذيل آيه كه تأكيد بر راستگويى است مى تواند خبر و پيام حق باشد.

رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 11

11 _ موسى ( ع ) علاوه بر رسالت رهبرى بنى اسرائيل را نيز از جانب خداوند عهده دار بود .

إنى رسول من رب العلمين . .. فأرسل معى بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 1

1_ خداوند ، موسى ( ع ) را براى هدايت فرعون و بزرگان دربارش ، به سوى آنان فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 1

1- موسى ( ع ) در راستاى رسالت خويش به بنى اسرائيل اعلام كرد

كه كفر آنان و تمامى ساكنان زمين$ زيانى به خداوند نمى رساند .

و قال موسى إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد

{إن} در {إن تكفروا} شرطيه است و جواب آن {لم يتضرر هو} مى باشد كه محذوف است و {فإن الله لغنى} تعليل جزاى شرط محذوف مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 2

2 - خداوند ، موسى ( ع ) را به حركت به سوى فرعون و بازداشتن او از طغيان گرى ، فرمان داد .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 2،14

2 - موسى و هارون ( ع ) ، به همراه با آيات و معجزات الهى _ مأمور حركت براى انجام رسالت خويش شدند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 2

2 - حركت موسى و هارون ( ع ) به سوى فرعون و بازداشتن او از طغيان گرى ، فرمان مؤكد و مكرر خداوند به آن دو بود .

اذهب . .. اذهب أنت و أخوك ... اذهبا إلى

فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، با خطابى مشترك از سوى خداوند ، وحى الهى رادريافت كردند .

قال لاتخافا إنّنى معكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 11،13،14

11 - موسى و هارون ( ع ) ، از جانب خداوند مأمور بازداشتن فرعون از شكنجه بنى اسرائيل بودند .

إنّا رسولا ربّك . .. و لاتعذّبهم

13 - خداوند ، به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه براى اثبات رسالت خويش را به فرعون ابلاغ كنند .

قد جئن_ك ب__َاية

{آية} اسم جنس و قابل اطلاق بر كم و زياد است. بنابراين مى توان بر معجزات متعدد نيز {آية} اطلاق كرد.

14 - توجه دادن فرعون به وابستگى امور زندگانى او به ربوبيت خداوند ، از جمله برنامه هاى ديدار موسى و هارون ( ع ) با فرعون بود .

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك

تكرار {ربّك} در اين آيه و در خطاب به فرعون _ باتوجه به ادعاى ربوبيت او _ براى متذكر ساختن وى به انحصار ربوبيت براى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3،5

3 - انذار فرعون از عذاب ،

با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

5 - موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون ، موظف به تأكيد بر وحى بودن هشدار عذاب

إنّا قد أُوحى إلينا أنّ العذاب

جمله {إنّا قد. ..} حاوى تأكيد با {إن} و {قد} است، كه بر وحى بودن پيام ها _ به خصوص پيام انذار از عذاب _ تأكيد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 5

5 - با وجود مشاركت موسى و هارون ( ع ) در وحى و رسالت ، مسؤوليت آن با موسى ( ع ) بود .

قال فمن ربّكما ي_موسى

موسى و هارون(ع)، در كليه مكالمات خود موظف بودند كه پيام مشترك خويش را به فرعون ابلاغ كنند و از اين رو كليه ضماير در آيات گذشته به صورت تثنيه و مشترك آمده است (اذهبا، قولا، لاتخافا، معكما، فقولا، رسولا، جئناك، إنّا، إلينا); ولى فرعون در مطرح كردن سؤال خود در عين مخاطب قرار دادن هر دو، پاسخ را از موسى(ع) طلب مى كند (يا موسى). اين قرينه ها نشان دهنده آن است كه در عين اشتراك موسى و هارون(ع) در رسالت، رهبرى با موسى(ع) بوده و فرعون به آن پى برده بود.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 13

13 - موسى ( ع ) ، رسالت خويش را پرتويى از هدايت گسترده ربوبى دانست .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

مناسبت بحث موسى(ع) با فرعون، چنين اقتضا كرده است كه آن حضرت، موضوع هدايت عام الهى را مطرح كند تاپاسخ سؤال مقدر فرعون را داده باشد; زيرا ممكن بود فرعون بگويد: بر فرض كه خداى خالق ربّ تو است، چه دليلى بر لزوم پذيرش سخن رسولان او وجود دارد؟ موسى(ع) با مطرح كردن هدايت عام الهى، علاوه بر پاسخ به سؤال احتمالى او، زمينه كلى اثبات رسالت خويش را نيز مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 1،8

1 - موسى ( ع ) ، مأمور به حركت در آوردن شبانه بنى اسرائيل ، جهت خروج و هجرت از مصر

و لقد أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

{إسراء} به معناى سير شبانه و حرف {باء} براى تعديه است، {أسر بعبادى}; يعنى، بندگان مرا شبانه حركت بده [و از مصر خارج كن].

8 - ايجاد راهى خشك در عمق درياى سرخ براى عبور بنى اسرائيل ، از مأموريت هاى موسى ( ع )

فاضرب لهم طريقًا فى البحر يبسًا

{اضرب لهم. ..}، يعنى براى آنان راهى را ايجاد كن. {يَبَس} به معناى خشك است. {ال} در {البحر} عهد ذهنى و اشاره به درياى مشخصى است كه در مسير هجرت قرار داشت. گروهى از مفسران آن را درياى سرخ و برخى رود نيل دانسته اند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 2

2 - رسالت موسى و هارون ، در تداوم خط رسولان پيشين بود .

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا . .. ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 3

3 - ندا و فرمان الهى به موسى ( ع ) براى ارشاد فرعونيان

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 4

4 - هشدار موسى ( ع ) به خاندان فرعون نسبت به فرجام شوم ستم كارى ، مأموريتى از سوى خداوند

أن ائت . .. قوم فرعون ألايتّقون

عبارت {ألايتّقون} مقول براى قول محذوف است; يعنى،{فقل لهم ألايتّقون}. گفتنى است كه مفعول {يتّقون} در اين آيه حذف شده و تقدير آن به قرينه آيه قبل چنين است: {ألايتّقون عاقبة ظلمهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4،5

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 1،4،6

1 - فرمان الهى به موسى و هارون ( ع ) مبنى بر مواجهه مستقيم با فرعون و اعلام رسالت خويش به وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ

الع_لمين

{اَتْى و إتيان} در اين جا به معناى حاضر شدن و خود را رساندن است. بنابراين {فأتيا فرعون}; يعنى، خود را به فرعون برسانيد و... .

4 - نخستين سخن موسى و هارون ( ع ) ، اعلام رسالت خويش از سوى پروردگار جهانيان

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

6 - موسى و هارون ( ع ) ، پيام دار رسالتى واحد و مأموريتى يگانه

إنّا رسول ربّ الع_لمين

با اين كه خبر مشتق بايد از حيث اِفراد، تثنيه و جمع با مبتدا مطابقت كند، به كارگيرى {رسول} به صورت مفرد، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور هجرت از سرزمين مصر به همراه بنى اسرائيل

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 1

1 - وحى خداوند به موسى ( ع ) در خارج ساختن شبانه بنى اسرائيل از سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 1

1 - فرمان خدا به موسى ( ع ) مبنى بر فروبردن دست در گريبان خويش و خارج ساختن آن با سپيديى جذّاب و غيرزننده

و أدخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 3

3 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، امر بى سابقه اى نبوده و در ادامه رسالت پيامبران

گذشته است .

بل هو الحقّ من ربّك لتنذر قومًا . .. و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

احتمال دارد ذكر {و لقد آتينا موسى. ..} در اين سوره به منظور اثبات نبوت پيامبر(ص) باشد كه در آيه سه از آن، سخن گفته شده است. لازم به ذكر است كه ذكر حضرت موسى(ع) از ميان انبياى پيشين، مى تواند به خاطر مورد اتفاق نظر بودن آن حضرت در ميان پيروان اديان آسمانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 10

10 - رسالت موسى ، داراى محتوايى ضد استكبارى و مخالف منافع صاحبان زر و زور

ولقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب

اعزام موسى(ع) از سوى خداوند به سوى مستكبران و صاحبان زر و زور (مانند فرعون، هامان و قارون) و مخالفت شديد آنان با آن حضرت حاكى از مطلب يادشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 1

1 - موسى ( ع ) با راه يافتن به دربار فرعونيان ، پيام حق الهى را به آنان ارائه كرد .

لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون ... فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 5

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه

موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 1

1 - خداوند ، موسى ( ع ) را به سوى فرعون و درباريانش فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 7

7- پيام موسى ( ع ) براى انسان ها ، عبوديت آنان به درگاه خدا و پايبندى به وظايف بندگى است .

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

{عباد اللّه} ممكن است منادا به حذف حرف ندا باشد و نه مفعولٌ به براى {أدّوا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 2

2- موسى ( ع ) ، مأمور خارج ساختن شبانه و مخفيانه بنى اسرائيل از مصر

فأسر بعبادى ليلاً

{إسراء} (مصدر {أسر}) به معناى رفتن در شب

است و {ليلاً} تأكيد آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 1

1- دستور خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در عبور از نيل و وانهادن رود آرام و فروهشته به حال خويش

و اترك البحر رهوًا

{رهو}، به معناى حالت آرام و يا گودى و شكافتگى شىء است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 3

3 - خداوند ، همانند رسول گرامى اسلام ، پيامبرى به سوى فرعون گسيل داشت .

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 2

2 - وحى به موسى ( ع ) ، جلوه ربوبيت خداوند بر او و از عوامل رشد و تربيت آن حضرت براى انجام رسالت خويش بود .

إذ ناديه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 2

2 - حركت به سوى فرعون و باز داشتن او از طغيان گرى ، فرمان خداوند به موسى ( ع ) در وادى طوى

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار

شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 1،6

1$ - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

و أهديك إلى ربّك

- موسى(ع) به فرمان خداوند، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

رسالت مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 2

2_ فرشتگانِ ميهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پيامهايى از ناحيه خداوند براى او بودند .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از اينكه فرشتگان خود را به عنوان پيام آوران الهى (رسل ربك) معرفى كردند ، استفاده مى شود.

رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 13

13 _ هشدار به روز قيامت و عذاب هول انگيز آن ، از رسالت هاى اساسى نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 7

7_ اعلام برپايى روز قيامت و وجود عذابهايى دردناك در آن روز ، از رسالت هاى حضرت نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

مراد از {يوم} مى تواند روز قيامت باشد و مى تواند مقصود از آن زمان حادثه طوفان باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. گفتنى است كه توصيف {يوم} به {أليم} به اعتبار عذاب آن روز اس_ت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 6،7

6- حضرت نوح ( ع ) و خاندانش ، گرفتار غمى شديد و اندوهى بزرگ در مسير انجام رسالت خويش .

و نوحًا إذ نادى . .. فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

{كرب} به معناى غم و اندوه شديد است (مفردات راغب).

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 1

1 - تأكيد نوح ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قوم خود

إذ قال لهم أخوهم نوح . .. إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1 - نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 2

2 - نوح ( ع )

، مأمور به انذار و اخطار به قوم خود

أن أنذر قومك

رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، به همراه با آيات و معجزات الهى _ مأمور حركت براى انجام رسالت خويش شدند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 2

2 - حركت موسى و هارون ( ع ) به سوى فرعون و بازداشتن او از طغيان گرى ، فرمان مؤكد و مكرر خداوند به آن دو بود .

اذهب . .. اذهب أنت و أخوك ... اذهبا إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، با خطابى مشترك از سوى خداوند ، وحى الهى رادريافت كردند .

قال لاتخافا إنّنى معكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 11،13،14

11 - موسى و هارون ( ع ) ، از جانب خداوند مأمور بازداشتن فرعون از شكنجه بنى اسرائيل بودند .

إنّا رسولا ربّك . .. و لاتعذّبهم

13 - خداوند ، به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه براى اثبات رسالت خويش را به فرعون ابلاغ كنند .

قد جئن_ك ب__َاية

{آية} اسم جنس و قابل اطلاق بر كم و زياد است. بنابراين مى توان بر معجزات متعدد نيز {آية} اطلاق كرد.

14 - توجه دادن فرعون به وابستگى امور زندگانى او به ربوبيت خداوند ، از جمله برنامه هاى ديدار موسى و هارون ( ع ) با فرعون بود .

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك

تكرار {ربّك} در اين آيه و در خطاب به فرعون _ باتوجه به ادعاى ربوبيت او _ براى متذكر ساختن وى به انحصار ربوبيت براى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3،5

3 - انذار فرعون از عذاب ، با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و

نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

5 - موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون ، موظف به تأكيد بر وحى بودن هشدار عذاب

إنّا قد أُوحى إلينا أنّ العذاب

جمله {إنّا قد. ..} حاوى تأكيد با {إن} و {قد} است، كه بر وحى بودن پيام ها _ به خصوص پيام انذار از عذاب _ تأكيد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 5

5 - با وجود مشاركت موسى و هارون ( ع ) در وحى و رسالت ، مسؤوليت آن با موسى ( ع ) بود .

قال فمن ربّكما ي_موسى

موسى و هارون(ع)، در كليه مكالمات خود موظف بودند كه پيام مشترك خويش را به فرعون ابلاغ كنند و از اين رو كليه ضماير در آيات گذشته به صورت تثنيه و مشترك آمده است (اذهبا، قولا، لاتخافا، معكما، فقولا، رسولا، جئناك، إنّا، إلينا); ولى فرعون در مطرح كردن سؤال خود در عين مخاطب قرار دادن هر دو، پاسخ را از موسى(ع) طلب مى كند (يا موسى). اين قرينه ها نشان دهنده آن است كه در عين اشتراك موسى و هارون(ع) در رسالت، رهبرى با موسى(ع) بوده و فرعون به آن پى برده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 2

2 - رسالت موسى و هارون ، در تداوم خط رسولان پيشين بود .

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا . .. ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4،5

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 1،4،6

1 - فرمان الهى به موسى و هارون ( ع ) مبنى بر مواجهه مستقيم با فرعون و اعلام رسالت خويش به وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

{اَتْى و إتيان} در اين جا به معناى حاضر شدن و خود را رساندن است. بنابراين {فأتيا فرعون}; يعنى، خود را به فرعون برسانيد و... .

4 - نخستين سخن موسى و هارون ( ع ) ، اعلام رسالت خويش از سوى پروردگار جهانيان

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

6 - موسى و هارون ( ع ) ، پيام دار رسالتى واحد و مأموريتى يگانه

إنّا رسول ربّ الع_لمين

با اين كه خبر مشتق بايد از حيث اِفراد، تثنيه و جمع با مبتدا مطابقت كند، به كارگيرى {رسول} به صورت مفرد، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور هجرت از سرزمين مصر به همراه بنى اسرائيل

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش

از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 12

12_ مبارزه با شرك ، از وظايف اصلى حضرت هود ( ع )

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 1،2

1_ هود ( ع ) ، موظف به ابلاغ پيامهايى از ناحيه خداوند به قوم عاد

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قومش

إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

رسالت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 10

10 _ يحيى ، تصديق كننده و مبلغ رسالت و نبوت عيسى بن مريم ( س )

مصدقاً بكلمة من اللّه

{كلمة اللّه}، عيسى بن مريم است; به دليل آيه چهل و پنجم از سوره آل عمران.

زمينه تحقق

رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 9

9 - تهديد مخالفان پيامبر ( ص ) و سركوب آنان از سوى خداوند ، جلوه ربوبيت او بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت است .

ربّك

فعل {رَبَّ}، زمانى به كار مى رود كه شخص اداره كارى را به دست گيرد و به تدبير آن برخيزد (مصباح). بر اين اساس كلمه {ربّ}، به معناى مدبّر است و اضافه آن به ضميرى كه خطاب به رسول اكرم(ص) مى باشد، بيانگر تأثير كار خداوند در شؤون پيامبرى آن حضرت است.

زمينه رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 3

3 - بالا بردن توان پيامبر ( ص ) براى به دوش گرفتن مسؤوليت سنگين و گران بار رسالت ، فلسفه توصيه خداوند به آن حضرت مبنى بر شب زنده دارى و تلاوت قرآن

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا سنلقى. ..} در مقام تعليل براى {قم الليل...} است; يعنى، به شب زنده دارى بپرداز; زيرا به زودى سخنى گران بار بر تو القا خواهيم كرد.

زمينه رفع مشكلات رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 5

5 - ايمان و توجه به كبريايى و عظمت خداوند ، هموار كننده مشكلات ناشى از انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين

قم فأنذر . و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده،

از ارتباط ميان موضوع قيام براى انذار مردمان و موضوع به عظمت ياد كردن خداوند، استفاده مى شود.

سختى رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 6

6 _ وعده پاداش كامل اخروى به پيامبر ( ص ) ، در برابر ابلاغ رسالت و تحمّل رنج هاى آن

فان كذّبوك . .. و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

از مصاديق مورد نظر براى {و انّما توفّون اجوركم}، به قرينه آيه قبل، كه در مقام تسلى و دلدارى پيامبر (ص) بود، پاداش كامل پيامبر (ص) در برابر ابلاغ رسالت است.

سختى رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 1،3

1 - تحمّل سنگينى رسالت ، بدون امداد هاى الهى ، براى پيامبر ( ص ) سخت و كمرشكن بود .

الذى أنقض ظهرك

{نَقض} (به فتح {نون}) نقطه مقابل ابرام (استحكام) و به معناى از هم گسستن بندهاى ساختمان، يا ريسمان و يا گره ها است. از صدايى كه هم زمان با از هم گسيختگى چيزى به وجود مى آيد، به {انتقاض} تعبير مى شود. [ازاين رو] به صداى مفصل ها {نقيض} مى گويند (مفردات). {نِقض} (به كسر {نون}) به معناى شترى است كه رنج سفر آن را لاغر كرده باشد (العين). جمله {الذى أنقض ظهرك}، يا به اين معنا است كه

پشت تو را سنگين كرد تا آن را {لاغر} ساخت و يا اين كه آن را سنگين كرد، تا صداى شكستن و از هم گسستن آن به گوش رسيد. (قاموس)

3 - تلاش طاقت فرساى پيامبر ( ص ) ، در انجام دادن رسالت هاى الهى ، آن حضرت را بى رمق ساخته ، توان او را به تحليل برده بود .

الذى أنقض ظهرك

سختى رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 2

2 - موسى ( ع ) به دشوارى هاى رسالت خويش و مشكلات ارشاد و هدايت فرعون آگاه بود .

و يسّر لى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 5

5 - دشوارى رسالت موسى ، در مبارزه با فرعون

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

رسالت هارون به همراه موسى(ع)، مى تواند بدان جهت باشد كه بار مسؤوليت موسى در مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او، بسيار سنگين بود و براى سبك تر شدن آن، خداوند هارون را نيز به همراه او مبعوث كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 6

6 - يادآورى رسالت دشوار موسى ( ع ) تسلى بخش پيامبر ( ص ) در برابر آزار مشركان بود .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فلاتكن فى مرية من لقائه

احتمال دارد مرجع ضمير در {لقائه} آزار و اذيتى باشد كه از فحواى كلام، به دليل طرح رسالت موسى(ع)، برمى آيد. در اين صورت، آيه درصدد دلدارى و تسلى دادن به پيامبر(ص) است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 9

9 - رسالت موسى ( ع ) ، رسالتى دشوار و نيازمند آيات ، دلايل و تأييد هاى متعدد

ب_اي_تنا

سختيهاى رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 1

1 _ تمامى انبياى الهى ، همواره در انجام رسالتشان ، مواجه با دشمنانى بودند .

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين

سختيهاى رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، در انجام دادن رسالت خويش ، با مشكلات و سختى هاى سنگين روبه رو بود .

فاصبر صبرًا جميلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 - 3

3 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مشكلات رسالت و آزار هاى دشمنان

فاصبر . .. إنّهم يرونه بعيدًا . و نريه قريبًا

آيه شريفه، در مقام دلدارى به پيامبر(ص) است كه اگر كافران قيامت و عذاب آن را بعيد مى شمرند; ولى ما آن را ممكن و قريب الوقوع مى دانيم و به حساب آنان، خواهيم رسيد.

سنگينى رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 2

2 - موسى ( ع ) متوجه سنگينى بار مسؤوليت رسالت و دشوارى هاى ارشاد و هدايت فرعون بود .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

درخواست شرح صدر موسى(ع) از خداوند، پس از نصب به رسالت و فرمان حركت

به سوى فرعون، نشان از توجه كامل آن حضرت به مشكلات و موانع و نيازهاى روحى لازم براى طى اين راه است.

شريك رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 3

3 _ هارون ، برادر موسى ( ع ) ، همراه و همگام وى در تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت فرعونيان

أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 6

6 _ هارون همراه و همگام موسى ( ع ) در ابلاغ رسالت هاى الهى

رب موسى و هرون

هدف ساحران از ياد كردن {هارون} در كنار موسى مى تواند بدان جهت باشد كه وى نيز در ارشاد آنان نقشى بسزا داشته و يا بدان جهت بوده كه مبادا فرعون چنين وانمود كند كه منظور ساحران از رب موسى، فرعون است. زيرا همگان مى دانستند كه او براى مدتى سرپرستى موسى(ع) را به عهده گرفته بود. چنانچه گفته است: {الم نربك فينا وليداً} (شعرا، 18). بنابراين ساحران با يادكردن از هارون در صدد دفع اين توهم بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 4

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 3

3 _ برادر موسى ( هارون ) شريك او در

دريافت وحى و ياور او در امر رسالت بود .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 1

1 - موسى ( ع ) از خداوند خواست ، هارون ( ع ) را در ابلاغ پيام الهى به فرعون ، شريك او گرداند .

هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى

مقصود از شراكت مورد درخواست موسى(ع)، مشاركت هارون با او در ابلاغ پيام خداوند به فرعونيان است، نه در دريافت وحى، زيرا موسى(ع) از تنهايى در آن هراسى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 1

1 - هارون ، برادر موسى ( ع ) و شريك او در انجام رسالت الهى

هرون أخى . .. اذهب أنت و أخوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 1

1- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر داراى كتاب آسمانى و رسالت مشترك

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الفرقان} كتاب آسمانى تورات باشد. بر اين اساس دادن كتاب آسمانى به هارون در كنار حضرت موسى(ع)، بيانگر اين است كه او نيز مانند موسى(ع) در نبوت و دريافت كتاب آسمانى شريك و برابر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 7

7 - هارون ، شريك و همراه موسى ( ع ) در امر رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 3

3 - هارون در كنار موسى ( ع ) و همراه وى در تمام مراحل مناظره و رو در رويى با فرعون

قالوا أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 4

4 - هارون همراه و همگام موسى ( ع ) ، در ابلاغ رسالت الهى

ربّ موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 2

2 - هارون بازوى موسى و مايه توان و اقتدار وى در مصاف با فرعونيان

قال سنشدّ عضدك بأخيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 3

3 - هارون ( ع ) ، شريك موسى ( ع ) در امر رسالت

و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

شك در رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 8

8 _ حواريون در آغاز رسالت مسيح ، محروم از ايمان راستين و گرفتار شك و ترديد در حقانيت رسالت عيسى ( ع )

قالوا . .. و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

عذاب منكران رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 12

12 _ عذاب منكران رسالت ، عذابى ناگهانى و غافلگيرانه است .

فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون

عصمت در ابلاغ رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _

موسى ( ع ) و ديگر رسولان الهى برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت هاى الهى

حقيق على أن لا أقول على اللّه إلا الحق

عظمت رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 13

13 - پيامبر ( ص ) ، داراى رسالتى بزرگ از جانب خداوند و حامل پيامى مكتوب و خالى از انحراف و عهده دار بازخوانى آن بر مردم

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

نكره آمدن {رسول}، بر عظمت پيامبر(ص) و رسالت آن حضرت دلالت دارد.

عقيده منكران رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 7

7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .

ثم بدلنا . .. قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

عوامل پيشرفت رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 8

8 - امداد هاى الهى در فتح مكه ، جلوه ربوبيت خداوند بر پيامبر ( ص ) و مايه پيشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك

عوامل مؤثر در رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 13

13 - نقش اساسى عربى بودن زبان قرآن در انجام رسالت پيامبر ( ص ) ، در ميان مردم جزيرة العرب

أوحينا إليك

قرءانًا عربيًّا لتنذر أُمّ القرى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {لتنذر} تعليل براى نزول قرآن با وصف عربى باشد; يعنى، ما به اين خاطر قرآن را به زبان عربى نازل كرديم تا انذار امكان پذير شود.

عوامل مؤثر در رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 11

11 _ آمرزش گناه گوساله پرستان بنى اسرائيل مؤثر در پيشبرد اهداف رسالت موسى ( ع )

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

مخاطب در جمله {إن ربك . .. } حضرت موسى(ع) است. در اينكه چرا خداوند در بيان آمرزش گناهان بنى اسرائيل، موسى(ع) را مورد خطاب قرار داده و كلمه {رب} را به آن اضافه كرده، دو وجه مى توان ذكر كرد: بخشش گناه بنى اسرائيل در راستاى ربوبيت خدا بر موسى و طبعاً در راستاى پيشبرد رسالت اوست. توصيه اى است به موسى(ع) كه تو نيز از خطاها و لغزشهاى قومت، در صورت توبه، درگذر و آنها را ناديده انگار. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

فترت در رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 6

6 _ برخى از امتها فاقد پيامبر و رسولى از جانب خداوند بودند.

إما يأتينكم رسل منكم

كلمه {اما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايده براى تأكيد است. مقتضاى تأكيد جمله با {ما}ى زايده و نون ثقيله، قطعى بودن بعثت پيامبران است و مقتضاى شروع آن با إن شرطيه اين است كه برخى امتها ممكن است از داشتن پيامبر محروم باشند.

فضيلت مقام رسالت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 2

2 - فضيلت و برترى مقام رسالت بر نبوت

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ

با توجه به تقديم {رسول} بر {نبى}، مطلب فوق را به دست مى آيد.

فلسفه رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 9

9 _ توجه دادن مردم به خدا و گرايش دادن آنان به تضرع و خضوع به درگاه او، از اهداف رسالت انبياست.

و لقد أرسلنا إلى أمم . .. لعلهم يتضرعون

فلسفه رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 14،16

14 _ فرمان به كار هاى شايسته و برحذر داشتن از كار هاى ناروا ( امر به معروف و نهى از منكر ) از وظايف اساسى پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت او

يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر

16 _ حكم به حلّيت همه پاكيزه ها و تحريم همه ناپاكى ها ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست .

و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 1

1- رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، جلوه اى از رحمت و مهربانى خالص و محض الهى براى جهانيان است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

قبول رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 3

3 _ اشراف كفرپيشه مدين با ياد كردن سوگند ، پذيرش رسالت شعيب و

پيروى از دستورات او را ، امرى زيان آور معرفى مى كردند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

كافران و رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 12

12 - كافران مجرم ، تنها ، منكر رسالت پيامبراسلام ( ص ) نبودند ، بلكه هر دعوت كننده به خدا را ، ياوه سرا مى دانستند .

ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

با اين كه خداوند، آورنده معجزه را، تنها پيامبر(ص) معرفى فرموده است (لئن جئتهم) اما آنان در جواب، جمعى را مخاطب قرار مى دهند (إن أنتم. ..) اين حقيقت را حكايت مى كند كه آنان، هر دعوت كننده اى را داراى چنان وصفى مى پندارند.

كفر به رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 4

4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع ) و معجزه بودن آن مائده كافر شوند .

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين

متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً

كيفر انكار رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب

ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

كيفر انكار رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 18

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

گواهان رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 79 - 8

8 _ خداوند ، گواهى كافى براى رسالت پيامبر ( ص )

و ارسلناك للنّاس رسولاً و كفى باللّه شهيداً

محدوده رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در گذشته شامل آنان نيز مى شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

محدوده رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 4

4 _ گستردگى دعوت انبيا و مخالفت كافران با آنها، در پهنه زمين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

{الأرض}، به معناى تمامى زمين است كه به عنوان عرصه سير و مطالعه آثار گذشتگان معرفى شده است لذا چنين برمى آيد كه پيامبران در تمامى زمين حضور داشته و مكذّبان نيز بهمين صورت در زمين پراكنده بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 9

9 _ موسى ( ع ) از جانب خداوند فرمان يافت تا براى دستيابى به آب عصاى خويش را به سنگ زند .

و أوحينا إلى موسى . .. أن اضرب بعصاك الحجر

{ال} در {الحجر} هم مى تواند تعريف جنس باشد، كه در اين صورت مراد از {الحجر}، سنگ در مقابل اشياى ديگر است، و هم مى تواند {ال} براى عهد حضورى و يا ذهنى باشد، كه در اين صورت مراد از {الحجر} سنگى مخصوص بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 7

7 - حل همه اختلافات بشرى ، خارج از محدوده رسالت پيامبران

و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

عيسى(ع) نقش خود را رفع برخى از اختلافات مى داند. از اين نكته استفاده مى شود كه رفع تمامى اختلافات بشرى، در راستاى اهداف انبيا نيست.

محدوده رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 2

2 _ رسالت شعيب در محدوده مردم مدين

و إلى مدين أخاهم شعيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 84 - 2

2_ رسالت شعيب ( ع ) در محدوده مردم مدين بود .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 3

3 - رسالت شعيب ( ع ) ، در محدوده شهر مدين بود .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

محدوده رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 2

2 _ رسالت صالح ( ع ) در محدوده قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 2

2_ رسالت صالح ( ع ) ، محدود به قوم ثمود بود .

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

محدوده رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 35

35 _ بنى اسرائيل در قلمرو و مخاطب رسالت حضرت مسيح ( ع )

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در گذشته شامل آنان نيز مى

شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

محدوده رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 2

2 - رسالت لوط ( ع ) ، محدود به قوم لوط بود .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و لوطًا إذ قال لقومه

محدوده رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 2

2 - يهوديان ، در گستره دعوت پيامبر ( ص ) قرار دارند و موظف به پذيرش اسلام و ايمان به قرآن هستند .

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 2

2 - يهوديان ، همچون ساير مردم در گستره رسالت پيامبر ( ص ) هستند .

و لما جاءهم رسول من عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 3

3 _ اهل كتاب در قلمرو رسالت پيامبر ( ص ) و موظف به پذيرش آن

ياهل الكتب قد جاءكم . .. فقد جاءكم بشير و نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 40

40 _ پيامبر ( ص ) ، پاكدلان را تنها با توفيق و يارى خداوند هدايت مى كند .

و من يرد الله فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 17

17 _ رسالت پيامبر(ص) براى همه

جهانيان است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 3،7

3 _ پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار ابلاغ پيام خويش به همه جهانيان و تبيين فراگيرى رسالتش بر همگان

قل يايها الناس إنى رسول اللّه إليكم جميعا

7 _ توجه به حاكميت مطلق خدا بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ترديد نسبت به رسالت جهان شمول پيامبر ( ص )

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

بيان حاكميت خدا بر هستى، پس از طرح مسأله رسالت پيامبر و جهان شمول بودن آن، در حقيقت استدلالى بر امكان آن رسالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 3

3- مأموريت پيامبر ( ص ) در چارچوب فرمان هاى خداوند بود .

فاصدع بما تؤمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 8

8- درخواست هاى كافران از پيامبراكرم ( ص ) ، انتظارهايى فراتر از محدوده رسالت و مأموريت آن حضرت

قل ما كنت بدعًا من الرسل و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

از لحن پاسخ موجود در آيه شريفه، مى توان نوع درخواست ها و انتظارهاى كافران را شناخت. آنها براى پيامبر(ص) ويژگى هايى را ياد مى كردند كه رسولان پيشين واجد آن ويژگى نبودند. قرآن در پاسخ آنان مى گويد: پيامبراكرم(ص) فردى است چون ساير رسولان و انتظارهايى كه كافران از او دارند، از دايره رسالت بيرون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف -

46 - 29 - 12

12- قرآن ، كتاب آسمانى جن و انس و پيامبراكرم ( ص ) مبعوث به سوى همه آنان

إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، تنها موظّف به ابلاغ پيام وحى و نه مجبور ساختن كافران به پذيرش آن

و ما أنت عليهم بجبّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين

فتولّ عنهم

{فاء} مى رساند كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(ص) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 3

3 - وظيفه پيامبر ( ص ) ، اتمام حجت بر كافران لجوج و حق ناپذير است ; و نه پافشارى بر هدايت آنان .

فذكّر . .. فذرهم

در آيات پيشين، پيامبر(ص) موظف به تذكر و تبليغ شد; ولى پس از بيان حقايق، فرمان {فذرهم} پايان وظيفه تبليغ را به آن حضرت اعلام مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 8

8 - مكلف نبودن پيامبر ( ص ) به هدايت گمراهان حق ناپذير ، نمودى از ربوبيت خداوند در حق آن حضرت

فأعرض عن من تولّى .

.. إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

ذكر {ربّك} پس از تعيين محدوده تبليغ براى پيامبر(ص)، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، تنها عهده دار انذار مردمان ، درباره برپايى قيامت بود ، نه مشخص ساختن زمان دقيق آن .

قل إنّما العلم عند اللّه و إنّما أنا نذير

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه حصر در {إنّما أنا نذير} حصر اضافى بوده و نسبت به علم به زمان برپايى قيامت سنجيده شده است; يعنى، من تنها انذارگر به وقوع قيامت هستم، نه بيش از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 52 - 2

2 - بيدارى و آگاهى انسان ها ، در قلمرو رسالت پيامبر ( ص ) و قرآن

و ما هو إلاّ ذكر للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 21 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان قلمرو رسالت خويش به مردمان

قل إنّى لا أملك لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان وظيفه و قلمرو رسالت خويش براى مردم

قل . .. إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در مورد كسانى كه پند و اندرز

به آنان بيهوده است ، تكليفى ندارد .

فذكّر إن نفعت الذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 1

1 - اجبار و وادار ساختن مردم به پذيرش پند ها و موعظه ها ، از تكاليف و رسالت هاى پيامبر ( ص ) نيست .

لست عليهم بمصيطر

{صَطَر} و {سَطَر}، به يك معنا مى باشد (مفردات) و {مسيطر} به معناى عهده دار و مسلّط است. (مقاييس اللغة)

محدوده رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 1

1 - موسى ( ع ) پيامبرى از نژاد اسرائيل و مبعوث شده براى بنى اسرائيل

قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. و لقد جاء كم موسى بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 11

11 _ موسى ( ع ) علاوه بر رسالت رهبرى بنى اسرائيل را نيز از جانب خداوند عهده دار بود .

إنى رسول من رب العلمين . .. فأرسل معى بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 4

4 _ فرعونيان نيز همچون بنى اسرائيل در دايره رسالت موسى بودند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 2

2_ فرعون و قوم او ، در محدوده رسالت موسى ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

كلمه {ملإيه} به معناى گروه و جمعيت و نيز

به معناى اَشراف و بزرگان مى باشد. بر اساس معناى اول، جمله {أرسلنا موسى... إلى فرعون و ملإيه} در اينكه قوم فرعون و جمعيت وابسته به او در محدوده رسالت موسى(ع) بودند، صراحت دارد و بر اساس دومين معنا، اين جمله به حقيقت ياد شده اشاره دارد; زيرا اگر فرعون و بزرگان دربارش در محدوده رسالت موسى(ع) باشند، طبعاً قوم او نيز چنين خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 7

7- رسالت حضرت موسى ( ع ) جهانى نبود . *

أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

به قرينه مقابله و مقايسه بين رسالت پيامبراسلام(ص) (لتخرج الناس) و رسالت حضرت موسى(ع) (أخرج قومك) ممكن است كه قيد {قومك} براى انحصار و محدود كردن رسالت حضرت موسى(ع) به قوم خود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در گذشته شامل آنان نيز مى شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 1

1 - فرعون ، هامان و قارون ، در قلمرو رسالت

موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 22

22 - فرعونيان و قبطيان ، در قلمرو رسالت موسى ( ع )

قد جاءكم بالبيّن_ت . .. يصبكم بعض الذى يعدكم

برداشت يادشده به خاطر اين نكته است كه مخاطب {جائكم} و {يعدكم} فرعونيان و قبطيان مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 5

5 - رسالت موسى ( ع ) ، متوجه قبطيان نيز بوده است .

و نادى فرعون فى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 3

3- دعوت رسالت موسى ( ع ) ، شامل قوم فرعون و غير محدود به بنى اسرائيل

و إن لم تؤمنوا لى

محدوده رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 2

2 _ رسالت نوح در محدوده قوم خويش بود .

لقد أرسلنا نوحاً إلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 2

2 _ نوح ( ع ) ، مبلغ پيام هاى الهى ، نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 2

2_ رسالت نوح ( ع ) محدود به قوم خودش بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 3

3 - قلمرو رسالت نوح ( ع ) ، محدود به قوم خودش بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 2

2 - رسالت نوح ( ع ) ، محدود به قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 4

4 - اخطار و روشنگرى ، قلمرو رسالت نوح ( ع )

إنّى لكم نذير مبين

محدوده رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 2

2 _ رسالت هود ( ع ) در محدوده قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هوداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 2

2_ رسالت هود ( ع ) ، محدود به قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 4

4- هود ( ع ) ، تنها موظف به ابلاغ رسالت خويش و نه تعيين زمان عذاب و آوردن آن

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه و أُبلّغكم ما أُرسلت به

محور رسالت انبيا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 51 - 6

6 _ انذار و اخطار به مردمان ، محور رسالت و بعثت پيامبران

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا

برداشت فوق، از توصيف پيامبران به انذارگر و اخطار كننده، به دست مى آيد.

مخالفان رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در برابر سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز مخالفان دعوتش ، مورد تسلّى خاطر و دلجويى خداوند قرار گرفت .

فلايحزنك قولهم

مراحل رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) در مرحله نخست و نيمه اول رسالت خود ، هدفى جز بشارت و اخطار به مردمان نداشت .

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ از نظر تاريخى ترديدى نيست كه بعثت پيامبر(ص)، داراى دو مرحله كاملاً متمايز و گوناگون بود كه مرحله نخست در مكه و مرحله دوم در مدينه قرار داشت. 2_ تمامى آياتى كه از بشارت و انذار پيامبر(ص) در قالب نفى و استثنا سخن به ميان آورده است (از جمله آيه مورد بحث)، همگى در مكه نازل گشته است كه به مرحله نخست آن حضرت مربوط مى شود.

مراحل رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 9

9 - عدم اطلاع قلبى موسى ( ع ) از مراحل بعدى برنامه الهى براى

او ، پس از مهاجرت از مصر

إنّ معى ربّى سيهدين

تعبير {سيهدين} مى رساند كه موسى(ع) از آغاز تمامى برنامه را نمى دانسته و در لحظه نزديكى سپاه فرعون و روبه رو شدن با دريا، منتظر دستور خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 4

4 - تعيين مرحله به مرحله وظيفه موسى ( ع ) ، از سوى خداوند در مقابله با فرعون

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى . .. فأوحينا إلى موسى أن اضرب بعصاك البحر

مزد رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 1

1 - تصريح شعيب ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مزد رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصريح صالح ( ع ) ، به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مزد رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصريح لوط ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از قومش ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مزد رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 -

1

1 - پيامبر ( ص ) در برابر اداى رسالت خود ، كمترين مزدى از مردم درخواست نمى كرد .

أم تسئلهم خرجًا

كسى كه ادعاى پيامبرى دارد، لازم است چند شرط را دارا باشد. در صورت فقدان هر يك از اين شرايط، نبوت وى زير سؤال خواهد رفت: الف) پيام هاى او، سراسر حق و مبرا از هر گونه باطل باشد. ب) پيشنيه وى (شخصيت ارزشى و اخلاقى اش)، براى مردمى كه به سوى آنها مبعوث گشته، آشنا و شناخته شده باشد. ج) شخصيتى فرزانه (داراى كمال عقل و درايت) باشد. د) در كمال استغنا باشد (كمترين مزدى از مردم نخواهد). آيات پيشين در بيان وجود سه شرط اول در پيامبراكرم(ص) و اين آيه، مربوط به شرط چهارم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 1،3

1 _ پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام كردن نداشتن هيچ چشمداشت و درخواست مزدى از مردم ، در قبال انجام رسالت خويش

قل ما أسئلكم عليه من أجر

3 _ ايمان و راهيابى مردم به خدا ، تنها اجر و مزد پيامبر ( ص ) در انجام رسالت خويش

ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه استثنا در {إلاّ من شاء. ..} متصل باشد و مضافى نيز محذوف و در تقدير باشد; يعنى، {إلاّ من شاء أن يتخذ إلى ربّه سبيلاً بالإيمان و الطاعة و...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 1،2،4،5،8،9

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور

ابلاغ نداشتن هيچ چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالتش

قل ما سألتكم من أجر فهو لكم

اين تعبير كه پيامبر(ص) فرمود: هر پاداشى از شما طلب كردم مال خودتان باشد، تعبيرى است كنايى و اشاره دارد به اين كه از شما انتظار هيچ مزدى ندارم و نمى خواهم.

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود تا خاطر مردم را آسوده كند كه رسالتش را در قبال مال و جاه انجام نمى دهد .

قل ما سألتكم من أجر فهو لكم

4 - پيامبر ( ص ) ، پاداش دهنده رسالت خويش را تنها خداوند مى دانست .

إن أجرى إلاّ على اللّه

5 - پيامبر ( ص ) ، براى رسالتش پاداش و اجرى قائل بود .

ما سألتكم من أجر . .. إن أجرى إلاّ على اللّه

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) : فى قول اللّه عزّوجلّ : . . . { قل ما سألتكم من أجر فهو لكم } يقول أجر المودّة الذى لم أسألكم غيره فهو لكم تهتدون به و تنجون من عذاب يوم القيامة . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه درباره سخن خدا {قل ما سألتكم من أجر فهو لكم} فرمود: معناى سخن خدا اين است: مودتى كه من از شما غير از آن را به عنوان پاداش نخواستم، به نفع خود شما است; زيرا به وسيله آن هدايت مى شويد و از عذاب روز قيامت نجات پيدا كنيد. ..}.

9 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { قل ما سألتكم من أجر فهو لكم } و ذلك أنّ رسول اللّه سأل قومه أن يؤدّوا أقاربه

و لايؤذوهم و أمّا قوله { فهو لكم } يقول ثوابه لكم ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {قل ما سألتكم من أجر فهو لكم} روايت شده كه: رسول خدا(ص) از قومش خواست [به جاى پاداش او]، خويشاوندان وى را دوست داشته باشند و آنان را اذيت نكنند و اما معناى {فهولكم} اين است كه ثواب آن براى خودتان مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 2

2 - پيامبر ( ص ) در قبال رسالتش ، كمترين مزدى درخواست نمى كرد .

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 8،9

8 - پيامبر ( ص ) در راه انجام رسالت خويش ، پاداشى جز مودت نزديكانش ( اهل بيت ) نطلبيده است .

قل لا أسئلكم عليه أجرًا إلاّ المودة فى القربى

براساس روايات فراوان و آراى بسيارى از مفسران، منظور از قربى {اهل بيت} پيامبر(ص) است.

9 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به انجام رسالت خويش ، بى هيچ چشمداشت مادى از مردم

قل لا أسئلكم عليه أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، هيچ اجر و پاداشى از كافران در قبال رسالت خويش درخواست نكرد .

أم تسئلهم أجرًا

مزد رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 1،4

1_ نوح ( ع ) به مردم اعلام كرد كه : در برابر ابلاغ رسالت ، كمترين

مالى از آنان درخواست نخواهد كرد .

ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

مراد از ضمير در {عليه} پيامبرى و ابلاغ رسالت است. كلمه {مالاً} نكره است و چون پس از نفى (لاأسئلكم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; يعنى ، هيچ مالى و كمترين پاداشى.

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصريح نوح ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر

مزد رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصريح هود ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مشكلات رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 88 - 3

3 - التجاى پيامبر ( ص ) به پروردگار خويش ، در مشكلات ابلاغ رسالت

و قيله ي_ربّ إنّ ه_ؤلاء قوم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 1 - 2

2 - نزول وحى بر پيامبر ( ص ) ، به هنگام دل آزردگى و تألّمات روحى آن حضرت ، در راستاى رسالت

ي_أيّها المزّمّل

برداشت ياد شده از مجموع آنچه مفسران درباره شأن نزول اين آيات ذكر كرده اند، استفاده مى شود; مثلاً پيامبر(ص) به

وقت دريافت اولين وحى، احساس ناراحتى كرده، به حضرت خديجه فرمود: مرا جامه اى بپوشان و يا آن حضرت به وقت شنيدن تهمت كهانت، جنون و سحر درباره خود، احساس ناراحتى كرده به استراحت پرداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 3

3 - پيامبر ( ص ) در انجام رسالت خويش ، با مشكلات و مخالفت هايى روبه رو بود .

فاصبر لحكم ربّك

مطلب ياد شده، از فرمان به صبر، استفاده مى شود.

مشكلات رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 2

2 - موسى ( ع ) به دشوارى هاى رسالت خويش و مشكلات ارشاد و هدايت فرعون آگاه بود .

و يسّر لى أمرى

معرضان از رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 1

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

مكذبان رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 4

4 _ يهود به سبب انكار رسالت پيامبر(ص) منكر نزول هرگونه وحى بر افراد بشر شدند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

ممانعت از رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 3

3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم

( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 1

1 - كفرپيشگان صدراسلام ، در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از انجام رسالت خويش بودند .

و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه بعد إذ أُنزلت إليك

{صدّ} (مصدر {لايصدّنّك}) به معناى بازداشتن است و ضمير فاعل در {لايصدّنّك} به كافران بازمى گردد; يعنى، مبادا كافران تو را از ابلاغ آيات خدا به مردم بازدارند.

ممانعت از رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 2

2 - فرعون ، مانع توجه و گرايشِ نيرو هاى تحت امر خويش ، به پيام و رسالت موسى ( ع )

فتولّى بركنه

در صورتى كه {باء} براى تعديه و {ركن} كنايه از نيروهاى حكومتى باشد، معناى آيه چنين مى شود: {فجعل ركنه متولّين}.

منشأ تعيين رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 3

3- خداوند ، تعيين كننده محدوده رسالت پيامبران است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

منشأ رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 5

5 _ تشريع دين و ارسال پيامبران در راستاى فرمانروايى خدا بر جهان هستى است .

إنى رسول اللّه إليكم جميعا

الذى له ملك السموت و الأرض

منشأ رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 4

4 - تعيين برنامه تبليغى براى پيامبر ( ص ) ، از سوى خداوند

و أنذر عشيرتك الأقربين . و اخفض جناحك... فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 28 - 3

3 - رسالت پيامبر ( ص ) ، الهى بود .

و ما أرسلن_ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 40 - 3

3 - پيامبراكرم ( ص ) ، رسولى گرامى و فرستاده اى بزرگوار از سوى خداوند

إنّه لقول رسول كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 13

13 - پيامبر ( ص ) ، داراى رسالتى بزرگ از جانب خداوند و حامل پيامى مكتوب و خالى از انحراف و عهده دار بازخوانى آن بر مردم

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

نكره آمدن {رسول}، بر عظمت پيامبر(ص) و رسالت آن حضرت دلالت دارد.

منطقى بودن رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 4

4- برنامه موسى ( ع ) ، پيشبرد رسالت خويش با منطق و نه جنگ و ستيز

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

تعبير {فاعتزلون} مى نماياند كه موسى(ع)، با وجود در دست داشتن معجزات و {سلطان مبين}، خواهان درگيرى و ستيز نبوده است.

موانع رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28

- 33 - 4،5

4 - موسى ( ع ) ، از نافرجام ماندن رسالت الهى خويش در صورت كشته شدن به دست فرعونيان نگران بود .

إلى فرعون و ملإيْه . .. قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا

طرح موضوع قتل مرد قبطى، نه از آن باب است كه موسى(ع) بر جان خويش مى ترسيد; بلكه بدان جهت بود كه مبادا با دستگيرى و كشته شدن او، رسالت الهى _ كه بر دوش او نهاده شده است _ نافرجام بماند.

5 - موسى ( ع ) در وادى طور ، نگرانى خويش نسبت به موانع راه رسالت را با خدا در ميان گذاشت .

قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا

مهمترين رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 2

2 - دعوت به يكتاپرستى و رعايت تقوا ، از اصول تعاليم ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه و اتّقوه

مهمترين رسالت الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 4

4 - دعوت به تقوا ، در رأس اهداف الياس ( ع ) قرار داشت .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه الياس(ع) در نخستين خطاب خود به مردم، مسأله تقوا را ياد آور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 8

8 - دعوت به توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى ، از اهداف مهم و اصولى الياس پيامبر

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

مهمترين رسالت انبيا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 5

5 - مبارزه با طغيان گران ، از شاخص ترين برنامه هاى رسالت پيامبران است .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 5

5 - مبارزه با طغيان گرى از برجسته ترين برنامه هاى پيامبران

اذهبا . .. إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 3

3 - هدايت و اصلاح ، هدف اصلى رسالت پيامبران

فقولا له . .. لعلّه يتذكّر أو يخشى

فرعون با آن كه طغيان گرى زورگو بود، ولى موسى و هارون(ع) دستور جمع آورى سپاه و نبرد با او را نداشتند; بلكه مأمور بودند با ارائه آيات الهى و گفتار نرم، او را هدايت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 5

5 - رسالت اصلى پيامبران ، آشنا كردن انسان ها با پروردگار يگانه جهان

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 6

6 - رهيابى مردم به پرستش خداى يگانه ، محورى ترين هدف رسالت پيامبران

و لقد أرسلنا . .. أن اعبدوا اللّه

بديهى است آنچه در رأس دعوت ها قرار گيرد، در واقع اساس و محور برنامه هاى بعدى به حساب آمده و راه را براى حركت هاى جديد خواهد گشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 -

9

9 - تلاوت آيات الهى بر مردمان ، مهم ترين وظيفه پيامبران

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً يتلوا عليهم ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 4

4 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، پيام اصلى دعوت پيامبران و اساسى ترين رسالت ايشان

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

از اين كه از ميان پيام ها و رهنمودهاى رسولان، موضوع عبوديت خداوند تخصيص به ذكر يافته است، مهم و اساسى بودن آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 2

2 - محور نبوت پيامبران ، يادآورى ارزش ها به خلق و بيدارسازى فطرت خفته آنان است .

أءلقى الذكر عليه من بيننا

از آيه شريفه استفاده مى شود كه قوم ثمود، واژه {ذكر} را بر محتواى پيام صالح(ع) اطلاق كرده اند و چه بسا اين تعبير را از خود آن حضرت گرفته باشند. به هر حال خداوند اين وصف را رد نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 3

3 - مبارزه با طغيان گران ، از شاخص ترين برنامه هاى رسالت پيامبران

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 4

4 - دعوت به پاكى و درست كارى ، سرلوحه برنامه پيامبران

فقل هل لك إلى أن تزكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 8

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت

او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

مهمترين رسالت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

مهمترين رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و قبل از هر پيام ديگر آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 3

3 - انجام نيكى ها و پرهيز از بدى ها ، يكى ديگر از محور هاى تبليغى صالح پيامبر ( ع )

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

مهمترين رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين

عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 8

8 - دعوت به سوى خدا ، محور مسؤوليت حضرت عيسى ( ع )

من أنصارى إلى اللّه

مهمترين رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 4

4 - مبارزه با فحشا و زشت كردارى ، مهم ترين مسؤوليت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

مقدم آمدن {أتأتون الف_حشة} و قرار گرفتن آن در رأس پيام هاى لوط، بيانگر مطلب ياد شده است.

مهمترين رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 4

4- مبارزه با شرك و معبود هاى پندارى و باطل مشركان ، در رأس برنامه هاى پيامبر ( ص )

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

ذكر و يادكردن، هم به خير است و هم به شر; ولى در اين آيه _ به قرينه مقام _ ذكر به شرّ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 2

2- دعوت به توحيد ، اساس رسالت پيامبراكرم ( ص ) بود .

و ما أرسلن_ك . .. قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 7

7 _ مبارزه با شرك و بت پرستى ، در رأس رسالت پيامبر ( ص ) بود .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 4

4 - انذار و اخطار ، مهم ترين مسؤوليت پيامبراكرم ( ص )

نزل . .. على قلبك لتكون من المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 1،14

1 - رسول اكرم ( ص ) ، پيام بسيار مهمى براى مردم داشت و آن قيام مخلصانه براى خدا است .

قل إنّما أعظكم بوحدة أن تقوموا للّه

{واحدة} به صورت نكره آمده و دلالت بر اهميت و عظمت موعظه مى كند.

14 - هشدار دادن به مردم از عذاب شديد الهى ، محور اساسى رسالت پيامبر ( ص )

إن هو إلاّ نذير لكم بين يدى عذاب شديد

قصر در {إن هو إلاّ نذير} از نوع قصر اضافى و در رابطه با مسأله اتهام جنون به پيامبر(ص) است; يعنى، پيامبر(ص) آن گونه نيست كه شما معرفى مى كنيد; بلكه او تنها يك انذارگر است و هدفى جز اين ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 3

3 - فراخوانى به توحيد و نفى شرك ، محور اصلى رسالت پيامبر اسلام ( ص )

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون

طرح تنهاى مسأله توحيد و استكبار در برابر آن، براى مجرم و دوزخى شناختن مشركان، مى

تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 5 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى و نفى شرك و چندگانه پرستى ، اساس دعوت پيامبراسلام ( ص )

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 7

7 - توحيد ، سرلوحه و اساس دعوت پيامبر ( ص )

يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 18

18 - برپايى عدالت ، از اهداف اصلى دعوت پيامبر ( ص )

فادع . .. و أُمرت لأعدل بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 1

1 - ايمان به خداوند ، محور دعوت پيامبراكرم ( ص ) و اصلى ترين هدف رسالت آن حضرت

و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

{لام} در {لتؤمنوا} براى غايت است. از اين كه ايمان به خدا، تنها هدف و غايت رسالت قرار داده شده، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 6

6 - تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، اصول و محور هاى برنامه رسالت پيامبر ( ص ) در هدايت خلق

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 2 - 2

2 - انذار و اخطار به مردم ،

رسالت اصلى پيامبر ( ص ) و نقطه آغازين دعوت آن حضرت

قم فأنذر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين سوره، از سوره هايى است كه در مراحل اوليه رسالت پيامبراسلام(ص) نازل شده است.

مهمترين رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 4

4 - نجات بنى اسرائيل از شكنجه و آزار فرعونيان و بيرون آوردن آنان از محدوده حكومت فرعون ، از اهداف مهم رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

فقولا إنّا رسولا ربّك فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

{فا} در {فأرسل} تفريع بر {إنّا رسولا ربّك} است و مى رساند كه كوچ دادن بنى اسرائيل، از رسالت هاى الهى موسى و هارون(ع) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 5

5 _ رسالت و مسؤوليت اصلى هدايت و رهبرى جامعه بر دوش حضرت موسى ( ع ) بود و هارون تنها نقش معاونت و مشاورت او را بر عهده داشت .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه دريافت كننده كتاب و شريعت، حضرت موسى(ع) بود و برادرش هارون، تنها به عنوان معاون و مشاور او معرفى گرديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 5

5 - مبارزه باظلم و ظالمان و ايجاد عدالت اجتماعى ، در رأس وظايف موسى ( ع ) قرار داشت .

و إذ نادى . .. أن ائت القوم الظ_لمين

تعبير {أن ائت القوم الظالمين} به

جاى {ائت فرعون و قومه} نشان مى دهد كه هدف الهى از رسالت موسى، مبارزه با ظلم و بى عدالتى است كه جامعه فرعونى گرفتار آن شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 5

5 - بيان توحيد و يگانگى پروردگار ، مهم ترين پيام عقيدتى موسى ( ع ) براى فرعونيان

إنّا رسول ربّ الع_لمين . .. قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 7

7 - مبارزه با شرك و دعوت مردم به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، پيام اصلى حضرت موسى ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از اعتراف ساحران در حضور موسى(ع)، به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 6

6 - مبارزه با فسق و تجاوزگرى فرعون و فرعونيان ، در رأس برنامه ها و وظايف موسى

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 5

5 - مبارزه با عوامل و سردمداران كفر و فساد و اصلاح نظام اجتماعى حاكم ، سرلوحه رسالت موسى ( ع ) و مرحله نخستين نهضت او

لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 11

11 - اعتقاد

به روز حساب ، از اصول دعوت موسى ( ع )

لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 12

12 - دعوت به توحيد ربوبى ، برجسته ترين عنصر در رسالت حضرت موسى ( ع )

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در اولين گام رسالت خويش، از ربوبيت خداوند سخن به ميان آورده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

مهمترين رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 4

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

مهمترين رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 4

4 - نجات بنى اسرائيل از شكنجه و آزار فرعونيان و بيرون آوردن آنان از محدوده حكومت فرعون ، از اهداف مهم رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

فقولا إنّا رسولا ربّك فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

{فا} در {فأرسل} تفريع بر {إنّا رسولا ربّك} است و مى رساند كه كوچ دادن بنى اسرائيل، از رسالت هاى الهى موسى و هارون(ع) بود.

مهمترين رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 124 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى هود پيامبر

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

نشانه هاى رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 12،18

12 _ تطبيق نشانه هاى پيامبرِ نويد داده شده در تورات و انجيل بر پيامبر اسلام ( ص ) جاى هيچ ترديدى براى يهود و نصارا نداشت .

الذى يجدونه مكتوبا عندهم

آنچه در تورات و انجيل آمده، نشانهاى پيامبر(ص) است، ولى خداوند با جمله {يجدونه . .. } بيان مى كند كه اهل كتاب خود پيامبر را در تورات و انجيل مى يابند. نكته اين تعبير اين است كه تطبيق نشانه هاى موجود در تورات و انجيل بر پيامبر(ص)، قطعى بوده و جاى هيچ ترديدى براى آنان نداشته است.

18 _ امر به معروف و نهى از منكر ، حلال دانستن پاكيزه ها و حرام شمردن ناپاكى ها ، از علامت هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر اسلام

الذى يجدونه . .. يأمرهم بالمعروف ... و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جمله هاى {يأمرهم و . .. } حال براى ضمير مفعولى در {يجدونه} است و لذا مى رساند كه مفاد اين جمله ها به عنوان صفات پيامبر موعود در تورات و انجيل بيان شده است. بر اين اساس مى توان گفت كه از اهداف بيان اين ويژگيها در تورات و انجيل، راهنمايى اهل كتاب است به امورى كه بايد در شناسايى پيامبر موعود در نظر داشته باشند.

نعمت رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 144 - 9

9 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا در برابر نعمت رسالت و شايستگى شنيدن سخن خدا ، وى را سپاس گويد و از شاكران شود .

اصطفيتك على الناس برسلتى و بكلمى . .. و كن من الشكرين

نعمت رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 3

3 - تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، نعمتى بزرگ در رديف نعمت رسالت

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه كاف در {كما} براى تشبيه باشد. بر اين مبنا تغيير قبله - كه از آيه قبل به دست مى آيد - {مشبّه} و ارسال پيامبر {مشبّه به} مى باشد و تشبيه مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن مسأله و بزرگى آن نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 4

4 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، از نعمتهايى كه مسلمانان بايد به پاس آنها ، همواره به ياد خدا باشند .

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى

برداشت فوق از حرف {فاء} كه {اذكرونى} را بر نعمتهاى ياد شده (تغيير قبله و رسالت پيامبر(ص)) تفريع كرده است، به دست مى آيد.

وسعت رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 7

7 - رسالت موسى ( ع ) ، فراتر از هدايت و رهبرى بنى اسرائيل بود .

اذهب

إلى فرعون إنّه طغى

وضوح رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 8

8 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، روشن و بدون ابهام

جاءهم . .. رسول مبين

ويژگيهاى رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 4

4- اسلام و رسالت پيامبر ( ص ) ، جهانى و براى همه انسان ها و نه اختصاص يافته به گروهى خاص است .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 6

6 - رسالت پيامبر اسلام ، جهانى بوده و اختصاص به مردم مكه ندارد .

أوحينا إليك . .. لتنذر أُمّ القرى و من حولها

مراد از {من حولها}، مى تواند تمامى انسان هاى روى زمين باشد و اين تعبير نشانگر آن است كه خداوند، مكه را به عنوان مركز به حساب آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 9

9- اسلام ، دين جهانى و رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، رسالتى همگانى است .

أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 6

6- محمد ( ص ) ، داراى رسالت جهانى و پيروز بر همه مكاتب و اديان

ليظهره على الدين كلّه . .. محمّد رسول اللّه

از اين كه خداوند، پس از وعده به غلبه اسلام بر تمامى اديان نام شخص پيامبر(ص) را مطرح ساخته است; مطلب بالا

استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 5

5 - رسالت پيامبر ( ص ) ، منحصر به مردم زمان او نبوده است و او مبعوث براى همه نسل ها و عصر ها است .

هو الذى بعث فى الأُمّيّن . .. و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم

در صورتى كه {آخرين} عطف بر {اُمّيين} باشد، مطلب بالا قابل استفاده است.

هود(ع) و مزد رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 1،3،5

1_ هود ( ع ) ، به مردم خويش اعلام كرد كه در برابر ابلاغ رسالت كمترين مزدى از آنان نخواهد خواست .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا

3_ هود ( ع ) ، پاداش نخواستن از مردم را ، نشانه اى بر صداقت خويش در ادعاى نبوت دانست .

لاأسئلكم عليه أجرًا إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى أفلاتعقلون

در برداشت فوق ، جمله {أفلاتعقلون} در ارتباط با {لاأسئلكم . ..} معنا شده است. بر اين اساس ، هود(ع) به مردم مى گويد: اگر در اين معنا انديشه كنيد كه من هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم ، خواهيد فهميد كه در ادعاى نبوت راستگو هستم.

5_ هود ( ع ) ، به قومش اعلام كرد كه پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .

قال ي_قوم . .. إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

رستگاري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رستگارى

{رستگارى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 10

10 _ تنها دعوتگران به خير و امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر

، اهل رستگارى هستند .

و لتكن منكم . .. اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك}، دعوت كنندگان به خير و امركنندگان و نهى كنندگان باشند.

آثار اميدوارى به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 9

9 - اميد به سعادت و رستگارى ، ناسازگار با غفلت از ياد خدا و بيگانگى با آن

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

آثار علاقه به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

آرزوى رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 1 - 3

3 - اطمينان به رستگارى و سعادت اخروى ، آرزوى هر فرد مؤمن است0

قد أفلح المؤمنون

واژه {قد}، مقابل واژه {لمّا} است; يعنى، {قد} براى تثبيت چيزى است كه مورد توقع و انتظار مى باشد و {لمّا} براى نفى آن چيز است. بنابراين تركيب {قد أفلح المؤمنون}، بيانگر بشارت به اهل ايمان است كه نگران فرجام اخروى خود نباشند و مطمئن باشند كه زندگى اخروى آنان، سرشار از شادكامى و قرين سعادت و خوشبختى خواهد بود.

امكانات مادى و رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 2

2 _

برخوردارى مشركان و كافران از رفاه و در اختيار داشتن امكانات دنيوى ، نشان رستگارى آنان نيست .

لا يفلحون. متع فى الدنيا

جمله {متاع فى الدنيا} پاسخ از پرسش مقدر است ; يعنى، بعد از اينكه خداوند درباره مشركان افترازننده فرمود: {آنان رستگار نخواهند بود}، اين سؤال پيدا مى شود كه: پس آن همه رفاه و برخوردارى از امكانات دنيوى در زندگى آنان چه معنايى دارد؟ خداوند پاسخ داد: {متاع فى الدنيا . .. }.

اميدوارى به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 8

8 - مؤمنانِ همواره به ياد خدا ، بايد به سعادت و رستگارى خويش اميدوار باشند .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

اميدوارى به رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 5

5 - خداوند ، خواهان اميدوار بودن مؤمنان شايسته كردار ، به سعادت اخروى خويش

من . .. ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {عسى} براى ترجّى باشد. در اين صورت _ چون ترجّى درباره خداوند معنا ندارد _ مراد ترجّى از جانب مؤمنان خواهد بود; يعنى، {فليتوقّع الفلاح}.

اهميت رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به

مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت رستگارى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 5

5 - نجات و رستگارى مردم ، هدف و محور تمامى تلاش هاى ارشادى ، سياسى و اجتماعى مؤمن آل فرعون

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

اهميت رستگارى اهل تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

بشارت رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 1 - 4

4 - سعادت

اخروى ، بشارت أكيد خدا به مؤمنان

قد أفلح المؤمنون

تلاش براى رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

تلاش براى رستگارى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 2

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حتميت رستگارى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

حتميت رستگارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

دعوت به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40

- 41 - 2،6

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

6 - مؤمنان ، وظيفه دار فراخواندن مردم به نجات و رستگارى

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

رستگارى آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 10

10 - برخوردارى انسان از رحمت گسترده الهى در قيامت ، رستگارى واقعى و آشكار

فيدخلهم ربّهم فى رحمته ذلك هو الفوز المبين

برداشت بالا با توجه به ضمير فصل {هو} است كه تأكيد را افاده كرده و رستگارى واقعى را مى نماياند.

رستگارى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 4

4 - فلاح و راستگارى اخروى براى مؤمنان شايسته كردار ، از سوى خداوند تضمين شده است .

من . .. ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

برخى از مفسران برآنند كه كريمان عادت دارند كه وعده هايشان را در قالب {عسى أن يكون. ..} بيان كنند. بنابراين {عسى} در اين آيه، براى تحقيق است و نه ترجّى. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

رستگارى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 12

12 _ مؤمنان ، داراى حيات جاودان و آكنده از سعادت و رستگارى در آخرت

خلدين فيها أبداً ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص -

28 - 67 - 4،5

4 - فلاح و راستگارى اخروى براى مؤمنان شايسته كردار ، از سوى خداوند تضمين شده است .

من . .. ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

برخى از مفسران برآنند كه كريمان عادت دارند كه وعده هايشان را در قالب {عسى أن يكون. ..} بيان كنند. بنابراين {عسى} در اين آيه، براى تحقيق است و نه ترجّى. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

5 - خداوند ، خواهان اميدوار بودن مؤمنان شايسته كردار ، به سعادت اخروى خويش

من . .. ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {عسى} براى ترجّى باشد. در اين صورت _ چون ترجّى درباره خداوند معنا ندارد _ مراد ترجّى از جانب مؤمنان خواهد بود; يعنى، {فليتوقّع الفلاح}.

رستگارى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 6

6 - علاقه شديد پيامبران الهى ، نسبت به هدايت و رستگارى انسان ها

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

پيامبران، در برابر مخالفت هاى مؤكد قوم خويش (إنّا وجدنا . .. إنّا على آثارهم) با لحنى نرم و ملايم آنان را به مسير آيين توحيد فرامى خواندند، از اين مطلب، شيفتگى شديد آنان به هدايت انسان ها استفاده مى شود.

رستگارى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 15

15 - كسانى كه به خاطر خداوند ، انفاق مى كنند ، قطعاً رستگارند .

فأَت ذا القربى حقّه . .. يريدون وجه اللّه و أُول_ئك هم المفلحون

رستگارى اهل

تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 1

1 - پاك سازندگان و رشد دهندگان روح خويش ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته و همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من زكّيها

{زكاة} در لغت عرب، در اصل به معناى {طهارت}، {نمو}، {بركت} و {ستودن} است (نهايه ابن اثير) معناى اول و دوم، با آيه شريفه تناسب بيشترى دارد. {فلاح}; يعنى، پيروزمندى و رسيدن به مقصود (مفردات) و به معناى نجات و باقى ماندن در خوبى (قاموس) نيز آمده است.

رستگارى اهل يقين به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 7

7 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، رستگارند .

الذين يقيمون الصلوة . .. و أُول_ئك هم المفلحون

رستگارى برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 7

7 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، رستگارند .

الذين يقيمون الصلوة . .. و أُول_ئك هم المفلحون

رستگارى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 7

7 _ دستيابى به بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، رستگارى بزرگ است .

ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 60 - 1،2

1 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ، فوز عظيم و رستگارى بزرگ براى انسان ها

است .

فى جنّ_ت النعيم . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از فوز عظيم و رستگارى بزرگ الهى

عباد اللّه المخلصين . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 57 - 3

3- راه يابى به بهشت جاودان و نعمت هاى بى پايان آن ، رستگارى بزرگ و راستين

ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 16

16 - ره يابى به بهشت جاودان و زودوده شدن گناهان ، رستگارى بزرگ و حقيقى در بينش الهى

و كان ذلك عند اللّه فوزًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 10

10 - دستيابى به غفران الهى و نعمت هاى جاودان بهشت ، رستگارى بزرگى است .

يغفر لكم ذنوبكم . .. ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 12

12 - آمرزش

گناهان و دستيابى به بهشت ، كاميابى بزرگ است .

يكفّر عنه سيّئاته و يدخله جنّ_ت . .. ذلك الفوز العظيم

رستگارى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

قرآن قبلاً درباره حزب شيطان فرمود: {ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون} و درباره حزب خدا مى فرمايد: {ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون} (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

رستگارى حقيقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 17

17 - ورود به بهشت جاودان ، كاميابى واقعى است و نه سرخوشى ها و پيروزى هاى مقطعى زندگى دنيوى .

و كان ذلك عند اللّه فوزًا عظيمًا

تصريح به {كان ذلك. ..}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه اگر صلح حديبيه، در نظر شما يك پيروزى و مايه خشنودى است; توجه داشته باشيد كه اين امور زودگذر است و رستگارى واقعى در بهشت مى باشد.

رستگارى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

رستگارى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 3

3 _ فلاح و رستگارى آدمى در

قيامت در گرو داشتن اعمال و عقايد وزين و داراى ثقل است.

فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

كلمه {موازين} در برداشت فوق جمع موزون گرفته شده است. بنابراين مراد از {موازين} اعمال و عقايدى است كه در قيامت مورد توزين و سنجش قرار مى گيرد.

رستگارى راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 57 - 3

3- راه يابى به بهشت جاودان و نعمت هاى بى پايان آن ، رستگارى بزرگ و راستين

ذلك هو الفوز العظيم

رستگارى سالكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 1

1 - پاك سازندگان و رشد دهندگان روح خويش ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته و همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من زكّيها

{زكاة} در لغت عرب، در اصل به معناى {طهارت}، {نمو}، {بركت} و {ستودن} است (نهايه ابن اثير) معناى اول و دوم، با آيه شريفه تناسب بيشترى دارد. {فلاح}; يعنى، پيروزمندى و رسيدن به مقصود (مفردات) و به معناى نجات و باقى ماندن در خوبى (قاموس) نيز آمده است.

رستگارى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 3

3 - مؤمنان صابر ، تنها گروه رستگار در قيامت

أنّهم هم الفائزون

ذكر ضمير فصل (هم)، بيانگر حصر است.

رستگارى صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

رستگارى صالحان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 5

5 - رستگارى و سعادت جاودانى ، تنها از آنِ دارندگان اعمال صالح و گران وزن

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

رستگارى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 18

18 _ فلاح و رستگارى صاحبان خرد ، تنها در پرتو ، تقوا ميسر است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

رستگارى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

رستگارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 14

14 _ مسيح ( ع ) انسانى رستگار و نايل به فوزى بس عظيم

ذلك الفوز العظيم

رستگارى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 2

2 - تنها تقوا پيشگان رستگارند .

هدًى للمتقين . .. و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 2

2 - تقواپيشگان ، مردمى رستگار و كامياب اند .

و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

{مفازة} (مصدر ميمى از {فوز}) به معناى فلاح (رستگارى و كاميابى) است. {با} در {بمفازتهم} براى ملابست است; يعنى، خداوند تقواپيشگان را همراه با كاميابى شان، از

عذاب نجات خواهد داد.

رستگارى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 7

7 _ سعادت و رستگارى حقيقى ، از آن مؤمنان مهاجر و مجاهد در راه خداست .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 12

12 _ رستگارى و كاميابى واقعى ، تنها از آنِ پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين و مجاهد است .

و أولئك هم المفلحون

رستگارى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 8

8 - محسنان ، تنها كسانى اند كه به آرمان ها و آرزو هاى خود دست مى يابند .

للمحسنين . .. و أُول_ئك هم المفلحون

{فلاح} در لغت به معناى {چيره شدن و دستيابى به آرزو (ادراك بغية)} است.

رستگارى مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 60 - 2

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از فوز عظيم و رستگارى بزرگ الهى

عباد اللّه المخلصين . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

رستگارى مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 7

7 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، رستگارند .

الذين يقيمون الصلوة . .. و أُول_ئك هم المفلحون

رستگارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 5

5 _

مؤمنان داراى عمل صالح كه شراب نوشيدند و از درآمد هاى قمار بهره جستند و زمان تحريم آن را درك نكردند _ بر خلاف توهم گروهى از مسلمانان _ اهل نجات و رستگارى هستند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

در برخى از شأن نزولهاى آمده كه آيه {ليس على الذين . ..} رد پندار آن گروه از مسلمانان است كه پس از تصريح به حرمت قمار و شراب و پليد شمردن آنها، نسبت به فرجام مؤمنان صالح حتى شهيدان راه خدا كه شرابى نوشيدند و از عوائد قمار بهره جسستند، تشكيك مى كردند و آنان را از زمره رستگاران نمى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 4

4 _ سعادت و رستگارى مؤمنان در گرو جهاد و كثرت ياد خداست .

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

در برداشت فوق {فلاح} به معناى سعادت و رستگارى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 7

7 _ سعادت و رستگارى حقيقى ، از آن مؤمنان مهاجر و مجاهد در راه خداست .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 12

12 _ رستگارى و كاميابى واقعى ، تنها از آنِ پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين و مجاهد است .

و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 1 - 1،5،6

1

- مؤمنان ، گروه رستگار و سعادت مندند .

قد أفلح المؤمنون

رسيدن به مراد و رستگار شدن را {فلاح} گويند.

5 - { يونس بن ظبيان عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان يقول لى كثيراً يا يونس سلّم تسلم ، فقلت له تفسير ه_ذه الآية { قد أفلح المؤمنون } قال تفسيره قد أفلح المسلّمون ، إنّ المسلّمين هم النجباء يوم القيامة ;

يونس بن ظبيان مى گويد: امام صادق(ع) بارها به من فرمود: اى يونس تسليم باش تا در امان باشى گفتم: تفسير آيه {قد أفلح المؤمنون} [چيست؟] فرمود: يعنى، اهل تسليم، ظفريافتند. همانا اهل تسليم روز قيامت شريف و بزرگواراند}.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أعطى المؤمن . . . الفلح فى الآخرة . . . ثمّ قرء . . . { قد أفلح المؤمنون } إلى قوله : { هم فيها خالدون } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداوند_ عزّوجلّ _ به مؤمن رستگارى را در آخرت عطا كرده است . سپس امام(ع) آيه {قد أفلح المؤمنون} را خواند تا {هم فيها خالدون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 3

3 - مؤمنان صابر ، تنها گروه رستگار در قيامت

أنّهم هم الفائزون

ذكر ضمير فصل (هم)، بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 10

10 - تنها مؤمنان راستين و فرمانبر خدا و رسول او ، رستگار و پيروزاند .

إنّما كان قول المؤمنين . .. و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

قرآن قبلاً درباره حزب شيطان فرمود: {ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون} و درباره حزب خدا مى فرمايد: {ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون} (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 8

8 - مؤمنانِ همواره به ياد خدا ، بايد به سعادت و رستگارى خويش اميدوار باشند .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

رستگارى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 7

7 _ سعادت و رستگارى حقيقى ، از آن مؤمنان مهاجر و مجاهد در راه خداست .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

رستگارى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 7

7 - نمازگزاران ، در صورتى رستگاراند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند .

قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

رستگارى نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

زمينه رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 11،12

11 _ پرهيز از شراب خوارى ، قماربازى

و مظاهر شرك ، زمينه ساز نيل به فلاح و رستگارى *

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم . .. فاجتنبوه لعلكم تفلحون

12 _ دورى جستن از پليدى ها و كردار هاى شيطانى زمينه ساز رسيدن به فلاح و رستگارى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 16،17

16 _ تقوا زمينه فلاح و رستگارى است .

فاتقوا اللّه . .. لعلكم تفلحون

17 _ پرهيز از پليد و ناپاك و گرايش به پاكى ها ، زمينه نيل به فلاح و رستگارى

لايستوى الخبيث و الطيب . .. لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 16،21،22

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى ( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

21 _ يادآورى نعمت هاى الهى ، داراى تأثيرى بسزا در توجه آدمى به خدا و دستيابى به رستگارى است .

فاذكروا ءالاء اللّه لعلكم تفلحون

22 _ پذيرش انذار ها و رهنمود هاى انبيا ، زمينه ساز نيل آدمى به فلاح و رستگارى است .

لينذركم . .. فاذكروا ءالاء اللّه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 22

22 _ شناخت راه رستگارى و دستيابى به آن ، در گرو ايمان به پيامبر ( ص ) و پيروى از اوست .

فامنوا باللّه و

رسوله . .. و اتبعوه لعلكم تهتدون

متعلق {تهتدون}، به قرينه {أولئك هم المفلحون} در آيه قبل، رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 14

14 _ رستگارى و كاميابى واقعى در پرتو ايمان و جهاد است نه در سايه عافيت طلبى و ترك جهاد

رضوا بأن يكونوا مع الخوئف . .. لكن الرسول ... جهدوا ... و أولئك هم المفلحون

{فلاح} به معناى دستيابى به كمال مطلوب است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 3

3 - نجات و رستگارى انسان ، در پرتو ايمان او است ; و نه در پيوند هاى خويشاوندى .

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

استثنا شدن همسر لوط، نشان مى دهد كه وى جزء مؤمنان نبوده است; گرچه عضو خانواده لوط(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 10

10 - رستگارى ، تنها در پرتوِ اقامه نماز و پرداخت زكات و يقين به آخرت است .

الذين يقيمون الصلوة و . .. و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 7

7 - ذكر و ياد هميشگى خداوند ، زمينه دستيابى انسان به سعادت و رستگارى است .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

زمينه رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 9

9 _ ايمان و تقواپيشگى ، زمينه ساز رسيدن به رستگارى و كاميابى در دنيا

و آخرت است .

الذين ءامنوا و كانوا يتقون. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة ... ذلك هو ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 1

1 - رسيدن به رستگارى اخروى ، در گرو پرداخت زكات است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 1

1 - دستيابى به رستگارى اخروى ، در گرو داشتن عفت و پاك دامنى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

{فروج }(جمع {فَرْج}) كنايه از شرمگاه است. {حفظ} (مصدر {حافظون}) به معناى صيانت و نگه دارى است; يعنى: {و آنان كه دامن هاى خود را [پاك] نگه مى دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 1

1 - دستيابى به رستگارى اخروى ، در گرو داشتن خصلت امانت دارى و پايبندى به عهد و پيمان

قدأفلح المؤمنون. ..والذين هم لأم_ن_تهموعهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 2

2 - رستگارى و سعادت اخروى ، در گرو توبه ، ايمان و عمل صالح

فأمّا من تاب و ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

زمينه رستگارى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 3

3 - سعادت و رستگارى بزرگ ( بهشت جاودانه ) ، در سايه عمل و كوشش ميسر است .

إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا

فليعمل الع_ملون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند براى نيل به فوز عظيم، تنها بر عمل انسان تكيه كرده و به آن توصيه فرموده است.

زمينه رستگارى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 9

9 _ ايمان و تقواپيشگى ، زمينه ساز رسيدن به رستگارى و كاميابى در دنيا و آخرت است .

الذين ءامنوا و كانوا يتقون. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة ... ذلك هو ا

زمينه رستگارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 32

32 - توبه و بازگشت از گناه و خطا ، زمينه ساز فلاح و رستگارى مؤمنان

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون لعلّكم تفلحون

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه {لعلّ} براى تعليل و جمله {لعلّكم تفلحون} استئنافيه تعليليه است; يعنى به اين سبب توبه كنيد كه به سعادت و رستگارى برسيد.

شرايط رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 1

1 - دستيابى به سعادت اخروى ، مشروط به روى گردانى از كار هاى بيهوده و سخنان بى فايده است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

{الذين} در آيه فوق عطف بر {الذين} در آيه پيش و در معناى نعت ديگرى براى {المؤمنون} مى باشد. {لغو} به سخن و كار بيهوده و عبث گفته مى شود. {ال} در {اللغو}، {ال} جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {اللغو} شامل هر سخن بيهوده و هر كار عبث و

بى فايده مى شود.

شرايط رستگارى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 24

24 _ رستگارى همگان ، حتى يهود و نصارا ، در گرو ايمان به پيامبر ( ص ) ، دفاع از او در مقابل دشمنان و تقويت وى در پيشبرد رسالت است .

فالذين ءامنوا و عزّروه و نصروه . .. أولئك هم المفلحون

{تعزير} به معناى يارى كردن با شمشير است. بنابراين {الذين ... عزّروه} كسانى هستند كه از پيامبر در مقابل هجوم دشمنان دفاع مى كنند. {نصر} به معناى مطلق يارى كردن است، ولى چون {نصروه} در مقابل {عزّروه} قرار گرفته، مراد از آن يارى دادن در غير مسائل دفاعى است.

عظمت رستگارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 13

13 - دستابى به بهشت ، كاميابيى بس بزرگ براى مؤمنان

ذلك هو الفوز العظيم

عوامل رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 5

5 - رستگارى انسان در گرو ايمان به اصول اعتقادى دين و پايبندى به اركان عملى آن است .

الذين يؤمنون . .. و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 21

21 - رستگارى انسان ها در گرو رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و اتقوا اللّه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 6

6 _ تمسك به خدا و پيروى كامل از او ، موجب

نجات اهل ايمان از اغوا هاى دشمنان در به كفر كشانيدن آنان است .

ان تطيعوا فريقاً . .. و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 10،11

10 _ تنها دعوتگران به خير و امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، اهل رستگارى هستند .

و لتكن منكم . .. اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك}، دعوت كنندگان به خير و امركنندگان و نهى كنندگان باشند.

11 _ نقش بنيادين دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، در رستگارى جامعه

و لتكن منكم امّة . .. و اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك} جامعه اسلامى باشد; يعنى تنها خودِ امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر رستگار نيستند، بلكه افراد جامعه بخاطر وجود چنين افرادى بهره مند از رستگارى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 12،13

12 _ لزوم رعايت تقوا براى نيل به فلاح و رستگارى

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

13 _ پرهيز از رباخوارى و رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى ، زمينه فلاح و رستگارى جامعه

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 9

9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 9

9

_ رعايت حدود الهى ( احكام و قوانين ارث و . . . ) و اطاعت از خدا و رسول ( ص ) ، رستگارى بزرگ

تلك حدود اللّه و من يطع اللّه و رسوله . .. و ذلك الفوز العظيم

{ذلك} مى تواند اشاره باشد به اطاعت خدا و رسول كه از موارد آن رعايت احكام و قوانين ارث و حدود الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 14،15

14 _ فلاح و رستگارى در گرو تقواپيشگى ، پى جويى شيوه ها و ابزار هاى سير و سلوك تا مقام قرب خداوند و پيكار در راه او

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

15 _ رشد ، رستگارى و سعادت انسان ، هدف برنامه ها و تكاليف الهى

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 9

9 _ ايمان به خدا و قيامت و پيشه نمودن عمل صالح ، پايه هاى سعادت و رستگارى امتها

إنّ الذين ءامنوا . .. و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 13

13 _ فلاح و رستگارى ، از اهداف تشريع احكام دين

انما الخمر . .. فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 7

7 _ فلاح و رستگارى پيامد اطاعت خدا و رسول ( ص )

فاجتنبوه

لعلكم تفلحون . .. و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 22

22 _ رشد و فلاح آدمى در پرتو ايمان ، عمل صالح ، تقوا و احسان

ليس على الذين ءامنوا . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 18،19

18 _ فلاح و رستگارى صاحبان خرد ، تنها در پرتو ، تقوا ميسر است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

19 _ نيل انسان ها به فلاح و رستگارى از جمله اهداف امر الهى به تقواپيشگى است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 6

6 _ رهايى از عذااب قيامت و دريافت رحمت الهى، رستگارى و سعادت آشكار است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه و ذلك الفوز المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 14

14 _ حركت بر محور يگانگى خدا و رسالت پيامبر اكرم(ص)، راه رسيدن به فلاح و رستگارى

قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب ... إنه لايفلح الظلمون

چون شرك و افترا ظلم و مانع رستگارى است، در نتيجه توحيد و پرهيز از افترا به خدا راهى براى رسيدن به فلاح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 3

3 _ فلاح و رستگارى آدمى در قيامت در گرو داشتن اعمال و عقايد وزين و داراى ثقل

است.

فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

كلمه {موازين} در برداشت فوق جمع موزون گرفته شده است. بنابراين مراد از {موازين} اعمال و عقايدى است كه در قيامت مورد توزين و سنجش قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 24،25،27

24 _ رستگارى همگان ، حتى يهود و نصارا ، در گرو ايمان به پيامبر ( ص ) ، دفاع از او در مقابل دشمنان و تقويت وى در پيشبرد رسالت است .

فالذين ءامنوا و عزّروه و نصروه . .. أولئك هم المفلحون

{تعزير} به معناى يارى كردن با شمشير است. بنابراين {الذين ... عزّروه} كسانى هستند كه از پيامبر در مقابل هجوم دشمنان دفاع مى كنند. {نصر} به معناى مطلق يارى كردن است، ولى چون {نصروه} در مقابل {عزّروه} قرار گرفته، مراد از آن يارى دادن در غير مسائل دفاعى است.

25 _ قرآن سراسر نور و روشنگر راه رستگارى است .

فالذين . .. اتبعوا النور الذى أنزل معه أولئك هم المفلحون

27 _ رستگارى انسان ها در گرو پيروى از قرآن است .

فالذين . .. اتبعوا النور الذى أنزل معه أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 23

23 _ ايمان به خدا و پيامبر ( ص ) ، بدون پيروى از فرمان هاى آن حضرت هدايت آفرين نبوده و موجب رستگارى نخواهد شد .

فامنوا باللّه و رسوله . .. و اتبعوه لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 4

4 _ سعادت و رستگارى مؤمنان

در گرو جهاد و كثرت ياد خداست .

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

در برداشت فوق {فلاح} به معناى سعادت و رستگارى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 11،12،13

11 _ ايمان همراه با عمل نيك ، شرط دستيابى انسان به نعمت هاى جاودان بهشت و رستگارى عظيم

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت . .. الفوز العظيم

مراد از {المؤمنين و المؤمنت}، با توجه به آيه پيش، زنان و مردان مؤمنى هستند كه اهل عمل صالحند.

12 _ رستگارى و سعادت حقيقى انسان ، تنها در پرتو دستيابى به رضا و خشنودى خداوند است .

و رضون من اللّه أكبر . .. ذلك هو الفوز العظيم

بنابر اينكه {ذلك} صرفاً اشاره به {رضوان من اللّه} باشد، اين برداشت استفاده مى گردد.

13 _ برخوردارى انسان از نعمت هاى مادى و معنوى بهشت جاودان ، همان رستگارى و سعادت عظيم و بى بديل است .

جنت . .. مسكن طيبة ... و رضون من اللّه ... ذلك هو الفوز العظيم

با توجه به اينكه {ذلك} مى تواند اشاره به تمام فرازهاى پيشين باشد (جنات تجرى . .. خالدين فيها ... مساكن طبية ... جنات عدن و رضوان من اللّه)، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 18

18 _ رضايت خدا از انسان و رضايت انسان از خدا ، عامل دستيابى انسان به بهشت جاودان و رستگارى حقيقى

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنت . .. ذلك الفوز العظيم

ممكن است مقدم شدن

{رضى اللّه عنهم . .. } بر {أعد لهم جنات} مشعر به سببيت و عليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 25

25 _ دستيابى به بهشت در پرتو جهاد و شهادت ، تنها رستگارى و پيروزى بزرگ

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة ... ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 8

8- راه رستگارى ، در پرتو تسليم بودن در برابر حلال و حرام الهى است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام لتفتروا على الله الكذب ... لايفلحون

اين برداشت با استفاده از مفهوم آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 15

15- رستگارى ، در گروِ ايمان به خداى يكتا است .

أو يعيدوكم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 10

10 - اقامه نماز ، طاعت و بندگى خدا و انجام كار نيك ، مايه فلاح و رستگارى انسان ها است .

اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 5

5 - رستگارى و سعادت جاودانى ، تنها از آنِ دارندگان اعمال صالح و گران وزن

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 11

11 - اطاعت از خدا و رسول او و پذيرش داورىِ

متكى بر احكام الهى ، موجب رستگارى و پيروزى است .

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا و أُول_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، تنها دوست انسان و پرستش او تضمين گر رشد و رستگارى وى

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 15،16

15 - كسانى كه به خاطر خداوند ، انفاق مى كنند ، قطعاً رستگارند .

فأَت ذا القربى حقّه . .. يريدون وجه اللّه و أُول_ئك هم المفلحون

16 - تلاش براى كسب رضاى خداوند ، رستگارى آفرين است .

فأَت ذا القربى حقّه . .. ذلك خير للذين يريدون وجه اللّه و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 9

9 - رستگارى ، تنها در پرتوِ بهره مندى از هدايت الهى است .

أُول_ئك على هدًى من ربّهم و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 6

6 - هر كس از خدا و پيامبر خدا ( ص ) ، اطاعت كند ، به رستگارى عظيمى نايل خواهد شد .

و من يطع اللّه و رسوله فقد فاز فوزًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 3

3 - تقوا ، عامل رستگارى و كاميابى و نجات بخش انسان ها از عذاب الهى

و ينجّى اللّه الذين

اتّقوا بمفازتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 13

13 - صرف مكنت و پيشرفت اقتصادى و برخوردارى از تمدن نيرومند ، ملاك رستگارى و عامل سعادت نيست .

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 7

7 - هدايت و رستگارى كامل ، تنها در پرتو تعاليم وحى و پيامبران الهى است .

أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 15

15 - تهذيب نفس و ريشه كن ساختن رذايل نفسانى ، گامى مهم در مسير رستگارى *

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

با توجه به اين كه واژه {شحّ} اشاره به پديده نفسانى دارد از كاربرد آن، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 5

5 - تقوا ، مراقبت بر اعمال و ياد خدا ، عامل رستگارى انسان

اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه ... أصح_ب الجنّة هم الفائ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 13

13 - سعادت و كاميابى انسان ، در گرو ايمان و عمل صالح است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16

- 14،17

14 - پاك ساختن نفس از آلودگى به بخل و حرص ، موجب رستگارى بشر

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

17 - انفاق ، عامل مهم رستگارى و بخل و حرص ، مانع از آن است .

أنفقوا . .. و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

از ارتباط ميان موضوع انفاق و بخل و حرص و نيز مسأله رستگارى _ كه همراه با قصر (فأُول_ئك هم) ادا شده است _ مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 5،7

5 - به جا آوردن نماز پس از ذكر نام خداوند ، مايه رستگارى است .

قد أفلح من . .. ذكر اسم ربّه فصلّى

7 - نمازگزاران ، در صورتى رستگاراند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند .

قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 5

5 - ترجيح آخرت بر زندگانى دنيا ، مايه رستگارى است .

قد أفلح . .. و الأخرة خير و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .

قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به

مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 2،5

2 - خودسازى و پاك ساختن روح خويش از گناه و پليدى و سوق دادن آن به تقوا ، مايه نجات و كاميابى است .

فألهمها فجورها و تقوي_ها. قد أفلح من زكّيها

مراد از {تزكيه نفس} _ به قرينه آيه قبل _ پاك سازى آن از {فجور} (گناه، فسق، دروغ و. ..) و رشد دادن آن به وسيله تقوا است.

5 - { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) . . . فى قوله : { قد أفلح من زكّاها } قال : { قد أفلح من أطاع } ;

از امام باقر و امام صادق(ع) . .. درباره سخن خداوند {قد أفلح من زكّاها} روايت شده كه فرمود:[يعنى] به تحقيق رستگار شد هر كس كه اطاعت و فرمان برى كرد}.

عوامل رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 1 - 2

2 - رستگارى اخروى ، ره آورد قطعى ايمان است .

قد أفلح المؤمنون

عبارت {قد أفلح المؤمنون} _ با توجه به آيه هاى 10

و 11 _ بشارت است به اين كه: مؤمنان در جهان آخرت رستگار خواهند شد. بنابراين به كارگيرى فعل ماضى، همراه با حرف تحقيق (قد أفلح)، به جاى فعل مضارع (همراه با حرف تنفيس)، (سيفلح يا سوف يفلح)، بيانگر اين حقيقت است كه: رستگارى مؤمنان در جهان آخرت، چنان قطعى و تخلف ناپذير است كه در باره آن بايد گفت: رستگار شدند، نه، رستگار خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 1

1 - دستيابى به رستگارى اخروى ، در گرو اقامه نماز است0

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

{الذين} در محل رفع و نعت است براى {المؤمنون}. {خشوع} نيز به معناى تذلل و فروتنى است;يعنى: {آنان كه در نمازشان فروتن اند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 1

1 - اهميت دادن به نماز ، مواظبت بر انجام به موقع آن و پرهيز از سهل انگارى در اداى آن ، از عوامل فلاح و رستگارى اخروى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 2،3

2 - سعادت و رستگارى اخروى ، در سايه دستيابى به بهشت

قد أفلح المؤمنون . .. أُول_ئك هم الورثون

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع

آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 5

5 - دستيابى به پيروزى واقعى و رستگارى اخروى ، در گرو صبر و تحمل مشكلات در راه دين

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 8

8 - تغذيه تهى دستان و دعوت مردم به فقرزدايى از جامعه ، لازمه پذيرش روز جزا و نشانه كام يابى در آن روز است .

يكذّب بالدين . .. و لايحضّ على طعام المسكين

عوامل رستگارى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 8

8 _ دستيابى به مقام { ولىّ اللّهى } و دريافت بشارت هاى ويژه در دنيا و آخرت ، براى اولياى خداوند كاميابى بسيار بزرگى است .

ألا إن أولياء اللّه . .. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة ... ذلك هو الفو

عوامل محروميت از رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آميختن زندگى به لغو و بيهودگى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از رستگارى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

عوامل محروميت از رستگارى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 4

4 - امتناع از پرداخت زكات ، نشانه ضعف

ايمان و مايه حرمان از رستگارى اخروى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 4

4 - خيانت كارى و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از سعادت اخروى

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

محرومان از رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 12

12 _ ستمگران، از سعادت و رستگارى محروم هستند.

إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 13

13 _ محروميت منافقان ، از خير و فلاح واقعى

رضوا بأن يكونوا . .. لكن الرسول ... جهدوا ... و أولئك لهم الخيرت و أولئك هم المف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 69 - 3

3 _ بدعت گذاران در دين ، محروم از رستگارى اند .

الذين يفترون على اللّه الكذب لا يفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 5

5 _ ساحران ، محروم از رستگارى اند .

لا يفلح السحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 27

27_ ستمگران ، هرگز رستگار و موفق نخواهند شد .

إنه لايفلح الظ_لمون

ضمير در {إنه} ضمير شأن است و دلالت بر تأكيد مفاد جمله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 6

6- افترا زنندگان

به خدا ، مردمى محروم از رستگارى اند .

إن الذين يفترون على الله الكذب لايفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 4

4- ابتلاى بدعت گذاران به عذاب دردناك ، پس از بهرهورى اندك از دنيا ، گواه عدم رستگارى آنان است .

إن الذين يفترون على الله الكذب لايفلحون . مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 8،14

8- مشركان ، هرگز رستگار نخواهند شد .

و لن تفلحوا إذًا أبدًا

14- مرتّدان ، براى هميشه ، از رستگارى محروم اند .

أو يعيدوكم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 12

12 - كافران و منكران وحدانيت خدا ، محروم از فلاح و رستگارى

إنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 9

9 - ظالمان و بيدادگران ، از فلاح و رستگارى بى بهره اند .

إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 3

3 - كافران ، محروم از رحمت خداوند و رستگارى در قيامت

فيدخلهم ربّهم فى رحمته . .. وأمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم

از تقابل وضع كافران با مؤمنان در اين آيه و آيه پيشين، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2

2 - مردم با گزينش دنيا به

جاى آخرت ، خود را از تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

محروميت از رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 8

8 _ علماى اهل كتاب، تكذيب كنندگان آيات الهى و ستمگرانى محروم از سعادت و رستگارى

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. و من أظلم ... إنه لايفلح الظلمون

مراد از ضمير در {آتيناهم} به قرينه حكم و موضوع، عالمان اهل كتاب مى تواند باشد كه دريافت كنندگان كتب آسمانى هستند، نه مردم معمولى از يهود و نصارا.

مراتب رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 17

17 _ دستيابى انسان به رضايت الهى و زندگى جاودان بهشتى ، رستگارى بزرگ و سعادت حقيقى است .

رضى اللّه عنهم . .. جنت ... خلدين فيها أبداً ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 8،10

8 _ دستيابى به مقام { ولىّ اللّهى } و دريافت بشارت هاى ويژه در دنيا و آخرت ، براى اولياى خداوند كاميابى بسيار بزرگى است .

ألا إن أولياء اللّه . .. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة ... ذلك هو الفو

10 _ بهره مندى و دريافت بشارت هاى الهى در هر دو جهان ، رستگارى عظيمى است .

لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة . .. ذلك هو الفوز العظيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {لهم البشرى} براى بيان

عاقبت كار اولياى خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 60 - 1،2

1 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ، فوز عظيم و رستگارى بزرگ براى انسان ها است .

فى جنّ_ت النعيم . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از فوز عظيم و رستگارى بزرگ الهى

عباد اللّه المخلصين . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 57 - 3

3- راه يابى به بهشت جاودان و نعمت هاى بى پايان آن ، رستگارى بزرگ و راستين

ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 16

16 - ره يابى به بهشت جاودان و زودوده شدن گناهان ، رستگارى بزرگ و حقيقى در بينش الهى

و كان ذلك عند اللّه فوزًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 13

13 - دستابى به بهشت ، كاميابيى بس بزرگ براى مؤمنان

ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 10

10 - دستيابى به غفران الهى و نعمت هاى جاودان بهشت ، رستگارى بزرگى است .

يغفر لكم ذنوبكم . .. ذلك الفوز العظيم

ملاك تشخيص رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 5

5 _ فرجام هر قوم

و ملتى تعيين كننده زيانكارى و يا رستگارى آنان است .

كأن لم يغنوا فيها الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند، زيانكار بودن كفرپيشگان قوم شعيب را پس از تبيين فرجام شومشان بيان داشت تا به اين نكته اشاره كند كه فرجام هر قوم و ملتى تعيين كننده زيانكارى و يا رستگارى آن است.

ملاك رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 15

15 - صرف مكنت و پيشرفت اقتصادى و برخوردارى از تمدن نيرومند ، ملاك رستگارى و عامل سعادت نيست .

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض فأخذهم اللّه بذنوبهم و ما كان لهم من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 49

49- ايمان و عمل صالحِ خود انسان ، ملاك اصلى رستگارى و نه صرف مصاحبت با پيامبر ( ص )

و الذين معه . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيم

چنانچه ضمير {منهم} به {الذين معه} بازگردد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه همراهان و مصاحبان پيامبر(ص)، نه براساس مصاحبت; بلكه بر ملاك ايمان و عمل، از مغفرت و پاداش بهره خواهند برد.

موارد رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 8

8 _ دخول در بهشت جاودان ، رستگارى بزرگ است .

يدخله جنّات . .. و ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 6

6 _ نجات از عذاب دردناك دوزخ ، فلاح و رستگارى

است .

لعلكم تفلحون. إنّ الذين كفروا ... لهم عذاب اليم

بيان عذاب دردناك كافران در قيامت پس از راهنمايى مؤمنان به فلاح و رستگارى، حاكى از اين است كه رها شدن از عذاب، رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 21

21 _ محبوب خداوند شدن ، رستگارى است . *

لعلكم تفلحون . .. و اللّه يحب المحسنين

چون در آيه 90 حصول فلاح را در گرو اجتناب از شراب و قمار و . .. شمرد و آنگاه در آيه مورد بحث پرهيز از شراب و قمار و ... را مرحله اى براى رسيدن به حب الهى دانست. مى توان نتيجه گرفت كه حب الهى رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 11

11 _ بهره مندى از بهشت جاويدان ، جلب خشنودى خدا ، و دلشاد بودن از وى ، رستگارى و موفقيتى بس بزرگ

لهم جنت . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به تمامى پاداشهاى مذكور در آيه گرفته شده است. و {ال} در {الفوز} براى استغراق مجازى است يعنى پاداشهاى مذكور كمال رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 6

6 _ رهايى از عذااب قيامت و دريافت رحمت الهى، رستگارى و سعادت آشكار است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه و ذلك الفوز المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 10

10 _ فرجام نيك، رستگارى است.

فسوف

تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 4

4 _ خير و رستگارى واقعى ، دستيابى به بهشت و زندگى جاودان بهشتى است .

أولئك لهم الخيرت و أولئك هم المفلحون. أعد اللّه لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 17

17 _ دستيابى انسان به رضايت الهى و زندگى جاودان بهشتى ، رستگارى بزرگ و سعادت حقيقى است .

رضى اللّه عنهم . .. جنت ... خلدين فيها أبداً ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 10

10 _ بهره مندى و دريافت بشارت هاى الهى در هر دو جهان ، رستگارى عظيمى است .

لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة . .. ذلك هو الفوز العظيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {لهم البشرى} براى بيان عاقبت كار اولياى خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 8

8 _ رهايى از عذاب سخت اخروى ، فلاح و رستگارى است .

لا يفلحون. متع فى الدنيا ثم إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد

موانع رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 14،15

14 _ بى تقوايان ، به فلاح و رستگاى نخواهند رسيد .

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

15 _ رباخواران ، رستگار نخواهند شد .

لا تأكلوا الرّبوآ . .. لعلّكم تفلحون

آيه شريفه، فلاح و رستگارى را در

گرو تقواپيشگى و پرهيز از ربا دانسته است. (چون {لعلّ}، علاوه بر اينكه متعلق به {اتقوا اللّه} است; متعلق به {لا تأكلوا الرّبوآ} نيز مى باشد.) بنابراين آنجا كه رباخوارى باشد، فلاح و رستگارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 23

23 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به قرآن ، زمينه گمراهى و عدم رستگارى ابدى آنان

من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها

امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: نطمسها عن الهدى فنردّها على ادبارها فى ضلالتها ذمّاً لها بانّها لا تفلح ابداً.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 86 ; نورالثقلين، ج 1، ص 487، ح 280.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 7

7 _ امكانات مادى مردمِ محروم از ايمان ، تقوا و جهاد ، بى تأثير در تأمين فلاح و رستگارى ايشان

اتقوا اللّه . .. لعلكم تفلحون. إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 15

15 _ دشمنى و كينه توزى در بين جامعه ايمانى و غفلت از ياد خدا مانع رسيدن آن جامعه به فلاح و رستگارى

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ... و يصدكم عن ذكراللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 7،8،9

7 _ افترا به خداوند و تكذيب آيات الهى، مانع سعادت و رستگارى است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

8 _ علماى اهل كتاب، تكذيب

كنندگان آيات الهى و ستمگرانى محروم از سعادت و رستگارى

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. و من أظلم ... إنه لايفلح الظلمون

مراد از ضمير در {آتيناهم} به قرينه حكم و موضوع، عالمان اهل كتاب مى تواند باشد كه دريافت كنندگان كتب آسمانى هستند، نه مردم معمولى از يهود و نصارا.

9 _ بدعت در دين، از بزرگترين ظلمها و مانع سعادت و رستگارى است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 11،12

11 _ كفر و مخالفت با راه انبيا، ظلم و مانع رستگارى است.

اعملوا على مكانتكم . .. إنه لايفلح الظلمون

12 _ خداوند كسانى را كه با كفرورزى، خويش را در زمره ستمكاران قرار داده اند، رستگار نمى سازد.

إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 69 - 2

2 _ بدعت گذارى در دين و افترا بر خداوند ، مانع از رستگارى است .

الذين يفترون على اللّه الكذب لا يفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 31

31_ ارتكاب فحشا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى خداوند ، مانع رستگارى است .

إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 7

7- بدعت در دين و نسبت دادن احكام به خداوند بدون دليل ، موجب محروميت از رستگارى است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام ... إن الذين يفترون على الله الكذب لايفلحو

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 9

9- پذيرش اجبارى شرك _ در صورتى كه مقدّمات آن اختيارى باشد _ سدّ راه رستگارى است .

أو يعيدوكم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا

روشن است كه انسان مى تواند _ در صورت اضطرار _ تظاهر به شرك كند، ولى اصحاب كهف، آن را مجوِّز شركورزى نمى ديدند; زيرا، آنان، از اضطرارى سخن مى گفتند كه ممكن بود در نتيجه بى احتياطى افرادشان حاصل شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 33

33 - گناه ، مانع فلاح و رستگارى است .

توبوا إلى اللّه جميعًا . .. لعلّكم تفلحون

از اين كه خداوند مؤمنان را براى رسيدن به فلاح و رستگارى، به توبه و بازگشت از راه خطا و گناه فرا خوانده است، مى توان استفاده كرد كه گناه و خطا، مانع از رستگارى است و بايد با توبه اين مانع را از سر راه برداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 14

14 - حرص و چشمداشت به مال و حقوق ديگران ، از موانع جدى رستگارى است .

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 17

17 - انفاق ، عامل مهم رستگارى و بخل و حرص ، مانع از آن است .

أنفقوا . .. و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

از ارتباط ميان موضوع انفاق و بخل و حرص و نيز مسأله رستگارى

_ كه همراه با قصر (فأُول_ئك هم) ادا شده است _ مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

نشانه هاى رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 14

14 _ ياد خدا ، برپايى نماز ، الفت و مهربانى بين افراد جامعه ، از نشانه هاى جامعه رستگار

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و ... و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 9

9 _ برخوردارى از رحمت و رضوان الهى و بهشت سرشار از نعمتِ زوال ناپذير ، نمودى از رستگارى انسان است .

و أولئك هم الفائزون. يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت لهم فيها نعيم مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 5

5 - رهايى از ناراحتى هاى روز قيامت و بهره مندى از رحمت خداوند ، نشانه رستگارى و كاميابى است .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته و ذلك هو الفوز العظيم

نشانه هاى محروميت از رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 6

6 _ بازخواست ذلتبار مشركان و ستمگران در روز قيامت، نشانگر محروميت آنها از سعادت و رستگارى است.

إنه لايفلح الظلمون. و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم

رستگاران

{رستگاران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 2

2 - تنها تقوا پيشگان رستگارند .

هدًى للمتقين . .. و أولئك هم المفلحون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 16

16 - قال رسول اللّه ( ص ) : . . . يابن مسعود قول اللّه . . . { و لنبلونكم بشىء من الخوف . . . و بشر الصابرين } قلنا يا رسول اللّه فمن الصابرون ؟ قال : الذين يصبرون على طاعة اللّه واجتنبوا معصية ، الذين كسبوا طيباً و انفقوا قصداً و قدموا فضلا فافلحوا . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده . .. كه فرمود: اى پسر مسعود ... سخن خداوند است: {و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين}، به آن حضرت عرض كرديم: صابران چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه بر اطاعت خدا صبر مى نمايند و از گناهان دورى كرده اند، كسانى كه روزى پاكيزه كسب كرده و در انفاق ميانه رو هستند و زيادى درآمد خود را انفاق نموده اند، پس آنان رستگار گشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 5

5 _ مؤمنان داراى عمل صالح كه شراب نوشيدند و از درآمد هاى قمار بهره جستند و زمان تحريم آن را درك نكردند _ بر خلاف توهم گروهى از مسلمانان _ اهل نجات و رستگارى هستند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

در برخى از شأن نزولهاى آمده كه آيه {ليس على الذين . ..} رد پندار آن گروه از مسلمانان است كه پس از تصريح به حرمت قمار و شراب و پليد شمردن آنها، نسبت به فرجام مؤمنان صالح حتى شهيدان راه خدا كه

شرابى نوشيدند و از عوائد قمار بهره جسستند، تشكيك مى كردند و آنان را از زمره رستگاران نمى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 18

18 _ فلاح و رستگارى صاحبان خرد ، تنها در پرتو ، تقوا ميسر است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13،14

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

14 _ مسيح ( ع ) انسانى رستگار و نايل به فوزى بس عظيم

ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 7

7 _ سعادت و رستگارى حقيقى ، از آن مؤمنان مهاجر و مجاهد در راه خداست .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 12

12 _ رستگارى و كاميابى واقعى ، تنها از آنِ پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين و مجاهد است .

و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 1 - 1

1 - مؤمنان ، گروه رستگار و سعادت مندند .

قد أفلح المؤمنون

رسيدن به مراد و رستگار شدن را {فلاح} گويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 5

5 - رستگارى و سعادت جاودانى ، تنها از آنِ دارندگان اعمال

صالح و گران وزن

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 3

3 - مؤمنان صابر ، تنها گروه رستگار در قيامت

أنّهم هم الفائزون

ذكر ضمير فصل (هم)، بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 10

10 - تنها مؤمنان راستين و فرمانبر خدا و رسول او ، رستگار و پيروزاند .

إنّما كان قول المؤمنين . .. و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 7

7 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، رستگارند .

الذين يقيمون الصلوة . .. و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 12

12 - دورى گزيدگان از بخل و حرص ، رستگاران واقعى اند .

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 4

4 - بهشتيان ، همان رستگاران راستين اند .

أصح_ب الجن_ّة هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 13

13 - كسانى كه روح و جانشان از آلودگى به بخل و حرص پاك است ، قطعاً رستگاراند .

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

{شحّ} به معناى بخل و حرص و يا بخل همراه حرص است (برگرفته از قاموس المحيط و مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 5

5 - { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) . . . فى قوله : { قد أفلح من زكّاها } قال : { قد أفلح من أطاع } ;

از امام باقر و امام صادق(ع) . .. درباره سخن خداوند {قد أفلح من زكّاها} روايت شده كه فرمود:[يعنى] به تحقيق رستگار شد هر كس كه اطاعت و فرمان برى كرد}.

صفات رستگاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 10

10 - امربه معروف ، پنددهى و پندپذيرى ، از خصلت هاى برجسته انسان هاى كامياب

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

{تواصوا}، از باب تفاعل و بيانگر آن است كه مؤمنان، در كنار توصيه به ديگران، از توصيه هاى آنان نيز بهره مى برند.

ويژگيهاى رستگاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 14

14 _ مؤمنان و رستگاران واقعى ، علاوه بر ميدان هاى نبرد ، در همه صحنه هاى عبادى ، فردى و اجتماعى حاضرند .

اشترى من المؤمنين . .. ذلك هو الفوز العظيم. التّئبون العبدون ... الأمرون بالمعرو

برداشت فوق با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل مى باشد.

رسوائي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رسوايى

درخواست مصونيت از رسوايى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 1

1 - نيايش ابراهيم ( ع ) به درگاه خدا ، براى شرمسار نبودن و رسوا نگشتن در روز رستاخيز .

و لاتخزنى يوم يبعثون

{إخزاء} (مصدر {لاتخزنى}) مى

تواند از ريشه {خِزى} (رسوايى) و مى تواند از ريشه {خَزاية} (شرمسارى) مشتق شده باشد. برداشت بالا برپايه هر دو احتمال است.

رسوايى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 22

22 _ خوار نگشتن و رسوا نشدن در قيامت ، با ارزشترين نويد الهى به خردمندان مؤمن

اتنا ما وعدتنا . .. فلا تخزنا ... انّك لا تخلف الميعاد

جمله {انّك . . } پس از جمله {و لا تخزنا}، دلالت مى كند كه عدم خوارى، از وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن است. بنابراين عطف {لا تخزنا} بر {اتنا ما وعدتنا}، عطف خاص بر عام است و دلالت بر اهميّت برتر معطوف (لا تخزنا) دارد.

رسوايى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 10

10 - كافران ، دچار خذلان و رسوايى در عرصه قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

استثنا شدن پيامبر(ص) و مؤمنانِ همراه او از خذلان روز قيامت، بيانگر آن است كه ديگران (كافران) دچار آن خواهند بود.

رسوايى اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 2

2 - روز رستاخيز ، روز رسوايى و شرمسارى شرك پيشگان گمراه

إنّه كان من الضالّين . و لاتخزنى يوم يبعثون

رسوايى اخروى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 _ تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

رسوايى

اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 4

4 _ قيامت، روز رسوايى مشركان و آشكار شدن بطلان عقايد شرك آلود آنان

ثم لم تكن فتنتهم . .. و اللّه ربنا ما كنا مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 2

2 - روز رستاخيز ، روز رسوايى و شرمسارى شرك پيشگان گمراه

إنّه كان من الضالّين . و لاتخزنى يوم يبعثون

رسوايى اخروى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 _ تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

رسوايى بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 4

4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران به خدا و قيامت در صحنه قيامت

الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد

رسوايى ثروتمندان متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 10

10 _ خداوند ، توانمندان متخلف از جهاد را به امكان رسوايى بيشتر در صورت ادامه دادن به تخلف ها تهديد كرد .

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله {سيرى اللّه عملكم و رسوله} مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در جهت بازداشتن ايشان از كجرويها در آينده.

رسوايى دنيوى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 7

7- منحصر نبودن

كيفر بيماردلان منافق ، به لحظه مرگ و امكان رسوايى آنان در دنيا *

فكيف إذا توفّتهم . .. أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

در صورتى كه تهديد به افشاى كينه ها، مربوط به دنيا باشد و اين رسوايى نوعى كيفر به شمار آيد; از ارتباط اين آيه با {فكيف إذا توفّتهم الملائكة . ..} مى توان به مطلب بالا دست يافت.

رسوايى رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 4

4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران به خدا و قيامت در صحنه قيامت

الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد

رسوايى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 2

2 _ شرمسارى و رسوايى بى اندازه كافران به خدا و منكران معاد در قيامت

ماذا عليهم لو امنوا . .. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض

به دليل آيات گذشته، مراد از كفر، كفر به خدا و معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 1

1 _ شكست و رسوايى ، فرجام كافران ستيزه گر با خدا و رسول او

ذلكم

{ذلكم} خبر براى مبتدايى محذوف و اشاره به شكست خفتبار مشركان در جنگ بدر دارد ; يعنى {الأمر ذلكم} ; مطلب از اين قرار است كه بيان شد.

رسوايى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 10

10 _ خداوند ، توانمندان متخلف

از جهاد را به امكان رسوايى بيشتر در صورت ادامه دادن به تخلف ها تهديد كرد .

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله {سيرى اللّه عملكم و رسوله} مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در جهت بازداشتن ايشان از كجرويها در آينده.

رسوايى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 5

5 _ منافقان به هنگام رسوايى و يا رنج هاى ناشى از عملكردشان ، به پيامبر ( ص ) روى مى آوردند و عذرخواهى مى كنند .

فكيف . .. ثمّ جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً

مراد از {مصيبة}، معنايى است كه شامل رسوايى نيز مى شود ; به دليل عذرخواهى منافقان كه با جمله {ان اردنا} آن را اظهار مى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 3

3 _ خداوند ، خواهان رسوايى و خوارى منافقان در جامعه اسلامى ، حتى پس از مرگشان

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 1،2،3

1- خداوند ، قادر به معرفى دقيق منافقان به پيامبر ( ص )

و لو نشاء لأرين_كهم فلعرفتهم بسيم_هم

2- خداوند ، قادر به ظاهر ساختن علايمى در وجود منافقان ، براى رسوا كردن آنان

و لو نشاء لأرين_كهم فلعرفتهم بسيم_هم

{سيما} به معناى علامت و نشانه است.

3- تعلّق مشيت الهى بر ستّاريت و رسوا نساختن خلق ، حتّى منافقان

و لو نشاء لأرين_كهم

{لو} براى امتناع است و مى رساند گرچه خداوند، قادر بر افشاى چهره منافقان است; اما

مشيتش به آن تعلق نگرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 6

6 - افشاى توطئه براندازى منافقان ، از سوى خداوند و رسواساختن آنان

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة

رسوايى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 30

30 _ إخبار خداوند ، از رسوايى و فضاحت نهايى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان

و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

با توجه به اينكه آيه، إخبار از آينده است و نيز واژه {فى الأرض} مى تواند به همين زندگى دنيوى اشاره داشته باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

زمينه رسوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 8

8- خداوند ، پوشاننده اسرار آدميان و آنان خود فراهم آورنده زمينه رسوايى خويش *

و لتعرفنّهم فى لحن القول

از عبارت {و لو نشاء. ..}، مشيت الهى بر ستّاريت استفاده مى شود و از عبارت {لحن القول} نيز نقش خود انسان در شناخته شدن درونش بهوسيله ديگران، قابل برداشت است.

سختى رسوايى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 6

6 - رسوايى و شرمسارى در روز رستاخيز ، سخت ترين حالات روحى انسان در آن روز

و لاتخزنى يوم يبعثون

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) از ميان انواع نگرانى ها و حالات ناخوشايند روحى در قيامت، تنها رسوايى و شرمسارى را مطرح ساخت، مى توان به مطلب ياد شده دست يافت.

عوامل رسوايى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 8

8- عمل شنيع و ناپسند لواط و همجنس بازى ، مايه رسوايى و شرمسارى است .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 8

8 - استكبارپيشگى و جدال با حق ، در پى دارنده خوارى و رسوايى دنيوى است .

و من الناس من يجادل فى اللّه . ..ثانى عطفه ... له فى الدنيا خزى

عوامل رسوايى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 8

8 _ علم نامحدود خداوند ، پشتوانه رسوايى و كيفر به حق منافقان

نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

عوامل مصونيت از رسوايى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 11

11 - ايمان و همراهى در امر دين ، موجب مصونيت از خذلان اخروى است .

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

موضوع تعاون و همراهى در برداشت ياد شده، از تعبير {معه} استفاده مى شود.

محمد(ص) و رسوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 9

9 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوايى و برخوردار از كرامت و عزّت در قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

مؤمنان و رسوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 9

9 - پيامبر ( ص ) و

مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوايى و برخوردار از كرامت و عزّت در قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

رسول از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رسول

رسول الله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

مراد از رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 13

13- { عن زرارة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه _ عزّوجلّ_ : { و كان رسولاً نبيّاً } ما الرسول و ما النبىّ ؟ قال : النبىّ الذى يرى فى منامه و يسمع الصوت و لايعاين الملك و الرسول الذى يسمع الصوت و يرى فى المنام و يعاين الملك ;

مشاهده مى كند}.

رسولان

آثار اذيت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 18

18 - اذيت و آزار رسولان و برگزيدگان الهى ، مايه محروم شدن از هدايت او است .

لم تؤذوننى . .. و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

اتمام حجت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام

حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

استقامت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 5

5- حاملان رسالت الهى ، براى انجام رسالت خويش لازم است مشكلات و ناملايمات آن را تحمل كنند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

از اينكه خداوند، به جاى پاسخ گويى مستقيم به برخوردهاى مشركان، به نوع برخورد مردم با پيامبران گذشته مى پردازد، احتمالاً به اين خاطر است كه گوشزد كند كه رسالت مدارى داراى چنين مشكلاتى است و بايد آن را تحمل كرد.

پرسش درباره رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 1

1 - پرسش نگهبانان جهنم از دوزخيان ، درباره آمدن فرستادگان الهى همراه با دلايل و برهان هاى روشن براى ايشان

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت

پيشينه كفر به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 7

7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )

لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال

تعاليم رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 3

3 - فرستادگان الهى ، علاوه بر داشتن كتاب آسمانى ، داراى رهنمود ها و دريافت كننده الهام هاى خاصى از جانب خداوند بودند .

بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

در

صورتى كه مقصود از {كتاب} جنس كتاب و مجموعه كتاب هاى آسمانى باشد; مراد از {بما أرسلنا به رسلنا} رهنمودهاى پيامبران و يا الهام هاى الهى به آنان _ جدا از كتاب آسمانى _ خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 12

12 - پيام رسولان الهى ، رعايت تقوا و اطاعت از آنها است .

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تعداد رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 9

9 - { عن أبى ذر ( رحمة اللّه عليه ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) . . . النبيون مأة ألف و أربعة و عشرون ألف نبىّ ، قلت : كم المرسلون منهم ؟ قال ثلاثمأئة و ثلاثة عشر . . . ;

ابوذر _ رحمة اللّه عليه _ گويد: رسول خدا(ص) فرمود: . ..پيامبران 124 هزار نفراند. گفتم: چند نفر از آنان رسول بودند؟ فرمود: 313 نفر...}.

تهمت به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 1

1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى

كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت جادوگرى به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت

جنون به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

دشمنان رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 1

1 - خداوند ، دشمن كسانى است كه با او و فرشتگان و رسولانش ، دشمنند .

من كان عدواً للّه و ملئكته و رسله . .. فإن اللّه عدو للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

{إذ}، ظرف براى {كذّبت} و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

رسالت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 15 - 2

2 - نوشتن قرآن در صفحه هاى پاكيزه و با عظمت ، رسالت الهى بر عهده سفيران متعدد

بأيدى سفرة

{سفرة} يا به معناى نويسندگان است و يا رسولان. در كتب لغت درباره اين كلمه چنين آمده است: {سفر} [در تمام مشتقاتش] بر مكشوف و آشكار شدن دلالت دارد و {سَفْر}; يعنى، كتابت و {سفرة}; يعنى، نويسندگان; آنها را از آن جهت به اين نام ناميدند كه كتابت، آشكار سازنده چيزى

است كه مورد نياز از نوشته است (مقاييس اللغة). كلمه {سفير} بر رسول نيز اطلاق مى شود; زيرا او مأموريت خود را آشكار مى سازد (تاج العروس). جمع {سفير}، گرچه {سفراء} است; ولى از آنجا كه در لسان العرب، كلمه {سفرة} بر فرشتگانى كه بين خدا و پيامبران او سفارت (رسالت) دارند، اطلاق شده است، مى توان گفت: {سفرة}، به معناى {سفراء} نيز استعمال شده است.

روش تبليغ رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

زمينه تكذيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 5

5 - شقاوت افزون تر ، مايه آمادگى بيشتر براى طغيان در برابر رسولان الهى و تكذيب آنان

بطغويها . إذ انبعث أشقيها

طغيان عليه رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 3،5

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

{انبعاث}، تأثيرپذيرى از {بعث} و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد {اشقى}، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف بودن {إذ انبعث...} براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در {فعقروها} و {بذنبهم} (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

5 - شقاوت افزون تر ، مايه آمادگى بيشتر براى طغيان در برابر

رسولان الهى و تكذيب آنان

بطغويها . إذ انبعث أشقيها

علم غيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1،2،3

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

2 - امكان آگاه شدن رسولان الهى ، از علم غيب و امور پنهانى به وسيله وحى و الهام خداوند

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

فضايل رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 15

15 - { عن الرضا ( ع ) . . . وجه اللّه أنبياؤه و رسله و حججه ( صلوات اللّه عليهم ) هم الذين يتوجّه بهم إلى اللّه و إلى دينه و معرفته . . . و قال عزّوجلّ { كلّ شىء هالك إلاّ وجهه } . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه {وجه اللّه} پيامبران خدا و رسولان و حجت هاى او هستند كه به وسيله آنان به خدا و دين و معرفت او توجه مى شود. .. خداوند _ عزّوجلّ _ فرموده است: {كلّ شىء هالك إلاّ وجهه}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس

- 80 - 16 - 3

3 - سفيران الهى و واسطه هاى ابلاغ قرآن ، فرشتگانى ارجمند و درست كاراند .

بأيدى سفرة . كرام بررة

برداشت ياد شده، براساس معناى سفارت (رسالت) در {سفرة} است و به احتمالى كه در توضيح 4 در آيه قبل مطرح شد، نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 3

3 - فرستاده خداوند براى ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، واجد تمام كمالاتى است كه براى پيام رسان ضرورى است .

رسول كريم

هر چيز كه در زمينه مربوط به خود، والا مرتبه باشد با وصف {كَرَم} توصيف مى شود. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

قدرت در رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 5

5 - نيرومندى و صلابت ، شرطى ضرورى براى رسولان الهى و رهبران مبارزه با طغيانگران است .

أشدّد به أزرى

كمال رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 3

3 - فرستاده خداوند براى ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، واجد تمام

كمالاتى است كه براى پيام رسان ضرورى است .

رسول كريم

هر چيز كه در زمينه مربوط به خود، والا مرتبه باشد با وصف {كَرَم} توصيف مى شود. (مفردات راغب)

كيفر تكذيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 11

11 - تكذيب كنندگان رسولان الهى و معجزات آنان ، در معرض گرفتارى به عذاب استيصال

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

تعبير {بذنبهم} _ ضمن بيان علت هلاكت ثموديان _ تهديد تمام كسانى است كه، به گناه آلوده اند.

مجادله با رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 7

7_ جدال و چون و چرا با پيام آوران و مأموران الهى ، به منزله چون و چرا با خداوند است .

يج_دلنا فى قوم لوط

چنان چه مقصود از {يجادلنا}، {يجادل رسلنا} باشد، جمله مذكور حاوى اين نكته است كه جدال و چون و چرا با فرستادگان الهى، به منزله جدال با خداوند است.

مسؤوليت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 5،6

5- حاملان رسالت الهى ، براى انجام رسالت خويش لازم است مشكلات و ناملايمات

آن را تحمل كنند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

از اينكه خداوند، به جاى پاسخ گويى مستقيم به برخوردهاى مشركان، به نوع برخورد مردم با پيامبران گذشته مى پردازد، احتمالاً به اين خاطر است كه گوشزد كند كه رسالت مدارى داراى چنين مشكلاتى است و بايد آن را تحمل كرد.

6- حاملان رسالت الهى ، براى موفّقيت در انجام رسالت خويش ، بايد به تاريخ انبيا و درس ها و تجربيات آن توجه كامل داشته باشند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

مقامات رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 6

6- پيامبران و رسولان الهى ، در پيش گاه خداوند ، داراى ارج اند .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا و اتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

منشأ تكذيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 1

1 - تكذيب كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، برخاسته از روح ستيزه جويى و حق ناپذيرى است .

ألم تر إلى الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما

أرسلنا به رسلنا

جمله {الذين كذّبوا بالكتاب . ..} بدل براى {الذين يجادلون...} مى باشد. در واقع تكذيب كنندگان همان مجادله گران اند كه از سر لجاجت به تكذيب آيات الهى مى پردازند.

ناپسندى اذيت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 7

7 - آزار دادن رسولان و برگزيدگان الهى ، امرى بس زشت و ناپسند

لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

نقش رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 2

2 _ رسولان الهى حجتهاى خداوند بر جن و انس هستند.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 8

8- مجازات نكردن انسان ها ، قبل از برانگيختن رسولان و اتمام حجت با آنها ، از سنت هاى الهى است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 2

2 - ره يابى جوامع بشرى به هدايت ، در گرو وجود هدايت گرانى برانگيخته شده از جانب خداوند

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا

آمدن پى در پى پيامبران نشانگر آن است كه بشر تنها با اتكا به دانش و انديشه خود قادر به پيمودن راه هدايت نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 1،7

1 - گفتوگوى خداوند با بشر ، تنها از طريق وحى ، يا از وراى حجاب و يا از طريق پيك صورت مى

گيرد .

و ما كان لبشر أن يكلّمه اللّه إلاّ وحيًا . .. أو يرسل رسولاً

7 - بعثت رسولان و پيامبران ، يكى از راه هاى گفتوگوى خداوند با انسان ها

أو يرسل رسولاً

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه فرستادن رسول غير از وساطت فرشتگان در ابلاغ وحى بوده و {فيوحى} نظر به ابلاغ وحى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 15

15 - فرستادن رسولان از سوى خداوند ، جلوه اى از ربوبيت او بر جهان هستى است .

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اضافه {رسول} به {ربّ العالمين}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 7

7- وصول قوانين و پيام هاى الهى به خلق ، از طريق وسايط برگزيده او

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ . .. محمّد رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 15 - 3

3 - محدود بودن ثبت و ابلاغ قرآن به سفيران خداوند ، تضمين كننده پاكى و پيراستگى آن از هرگونه خطا و باطل

مطهّرة . بأيدى سفرة

عبارت {بأيدى سفرة}، ممكن است متعلق به {مطهّرة} باشد; بر اين اساس عامل تطهير قرآن از خطا و باطل، آن است كه تنها دستان سفيران الهى آن را ثبت و ابلاغ مى كند و ديگران از دسترسى به آن ناتوان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 3

3 - رسولان الهى ، خود برهانى روشن بر حقانيّت مكتب خويش

اند .

البيّنة . رسول من اللّه

وحى به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 3

3 - فرستادگان الهى ، علاوه بر داشتن كتاب آسمانى ، داراى رهنمود ها و دريافت كننده الهام هاى خاصى از جانب خداوند بودند .

بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

در صورتى كه مقصود از {كتاب} جنس كتاب و مجموعه كتاب هاى آسمانى باشد; مراد از {بما أرسلنا به رسلنا} رهنمودهاى پيامبران و يا الهام هاى الهى به آنان _ جدا از كتاب آسمانى _ خواهد بود.

ويژگيهاى رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 3

3 - شناخته بودن رسول براى مردم و آشنا بودن او با مسائل آنان ، از ويژگى هاى پيامبران الهى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم

هدايتگرى رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

رسولان خدا

{رسولان خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 1

1 - محمد ( ص ) فرستاده اى از جانب خداوند

إنا أرسلنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 151 - 1

1 - محمد ( ص ) ، فرستاده اى از جانب خداوند

كما أرسلنا فيكم رسولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 1

1 _ خداوند قبل از پيامبر(ص) نيز رسولانى را براى هدايت امّتها برانگيخته بود.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 1

1 _ انبيا و فرستادگان الهى به سوى بشر، برگزيده از ميان خود آنان

يبنى ءادم إما يأتينكم رسل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 1

1 _ نوح ( ع ) ، از رسولان الهى است .

لقد أرسلنا نوحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 2

2 _ نوح ( ع ) ، رسولى از جانب خداوند بود .

و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 1

1 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 1

1 _ هود ، از انبيا و فرستادگان الهى است .

لقد أرسلنا . .. و إلى عاد أخاهم هوداً

{إلى عاد} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى عاد أخاهم هوداً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 67 - 2

2 _ هود ، رسولى از جانب خدا

و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 3

3 _ هود ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 1

1 _ صالح ( ع ) ، از انبيا و فرستادگان الهى

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 1

1 _ صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 1

1 _ لوط ، از پيامبران و فرستادگان خداوند

و لوطا إذ قال لقومه

كلمه {لوط} مى تواند عطف بر {نوحاً} در آيه 59 باشد ; يعنى {و أرسلنا لوطاً}. و نيز مى تواند مفعولٌ به براى فعل مقدر {اذكر} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 1

1 _ شعيب از انبيا و فرستادگان الهى

و إلى مدين أخاهم شعيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 5

5 _ شعيب ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

لقد أبلغتكم رسلت

ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 6

6 _ پيامبر اسلام ( ص ) فرستاده اى از جانب خدا كه هرگز نوشتن را آموزش نديد .

الرسول النبى الأمّى

{امّى} به كسى گفته مى شود كه نوشتن را نياموخته است. برخى از اهل لغت نخواندن كتاب را نيز در معناى امى ذكر كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 1،16

1 _ حضرت محمد ( ص ) ، فرستاده اى جانب خداوند براى همه انسانها

قل يايها الناس إنى رسول اللّه إليكم جميعا

16 _ حضرت محمد ( ص ) ، پيامبرى از جانب خدا و داراى مقام رسالت ، بدون آنكه درسى خوانده و يا خطى نوشته باشد .

فامنوا باللّه و رسوله النّبىّ لامّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 1

1 _ حضرت محمد ( ص ) فرستاده خداست .

هو الذى أرسل رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 14

14 _ محمد ( ص ) ، رسول و فرستاده خدا

و الذين يؤذون رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 2

2 _ حضرت محمد ( ص ) فرستاده خدا بوده و آيات قرآن را به دستور او بر مردم مى خواند .

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 1

1 _ خداوند ،

براى هر امت ، رسولى ويژه همان امت مقرر فرموده است .

و لكل أمة رسول فإذا جاء رسولهم

با توجه به اينكه {رسول} به قرينه كلمه {أمة}، ظاهراً به معناى پيامبر صاحب شريعت است، مفرد بودن آن دلالت دارد بر اينكه: پيامبران صاحب شريعت، در هردوره بيش از يكى نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 7

7_ محمد ( ص ) ، پيامبرى از ناحيه خداوند

إننى لكم منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 1

1_ نوح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 1

1_ هود ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا . .. و إلى عاد أخاهم هودًا

{إلى عاد} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 25 است; يعنى: و لقد أرسلنا إلى عاد أخاهم هودًا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 4

4_ خداوند ، در طول تاريخ قوم عاد ، پيامبران بسيارى را براى هدايت آنان فرستاد .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رسل} كه جمع {رسول} است ، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 1

1_ صالح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى بود .

و لقد

أرسلنا . .. و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه بيست و پنجم است; يعنى: لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 2،16،17

2_ فرشتگان ، از رسولان الهى و از وسايط ارتباط خدا با پيامبران خويش

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كرّوبيل ( ع ) فمرّوا بابراهيم ( ع ) . . . و كان صاحب أضياف فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى براى هلاك كردن قوم لوط چهار فرشته فرستاد: جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و كرّوبيل. پس بر ابراهيم گذر كردند و ابراهيم مهمانپذير و مهمان دوست بود. از اين رو گوساله فربهى برايشان بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد ...}.

17_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . قدم الله تعالى رسلاً إلى ابراهيم يبشرونه باسحاق . . . و ذلك قوله : { و لقد جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند به سوى ابراهيم مأمورانى فرستاد كه او را به [تولد ]اسحاق مژده دهند و اين است سخن خداوند كه فرمود: و لقد جاءت . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 81 - 2

2_ فرشتگانِ ميهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پيامهايى از ناحيه خداوند براى او بودند .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از اينكه فرشتگان خود را به عنوان پيام آوران الهى (رسل ربك) معرفى كردند ، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 1

1_ شعيب ( ع ) ، از انبيا و فرستادگان الهى است .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 96 - 1

1_ موسى ( ع ) از پيامبران الهى است .

و لقد أرسلنا موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 1

1_ موسى ( ع ) از پيامبران داراى كتاب آسمانى است .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 1

1_ پيامبر ( ص ) فرستاده و رسولى از ناحيه خداوند در ميان مردم

أرسلن_ك فى أُمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 1

1_ پيامبر ( ص ) فرستاده و رسولى از ناحيه خداوند

و يقول الذين كفروا لست مرسلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 12

12- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، پيامبرانى مخصوص به خود داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح . .. جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 11

11- { . . . قال أبوجعفر ( ع ) : . . . بعث الله رسلاً إلى إبراهيم . . . فدخلوا عليه ليلاً ففزع منهم و خاف أن يكونوا سُرّاقاً ، قال : فلمّا أن رأته الرسل فزعاً وجلاً { قالوا سلاماً } . . . { قال إنا منكم وجلون قالوا لاتوجل . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند فرستادگانى را به سوى ابراهيم(ع) گسيل داشت ... پس شبانه بر او وارد شدند و او از آنان وحشت كرد و ترسيد كه دزد باشند. امام فرمود: پس چون فرستادگان آن حضرت را وحشت زده و هراسان ديدند، به او سلام كردند ... او [گفت]: قال إنا منكم وجلون...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 9

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 5

5- برخى از ملائكه ، پيام آوران و مجريان فرمان خداوندند .

فما خطبكم أيّها المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 2

2- اجراى فرمان هاى خداوند از وظايف و مسؤوليت هاى فرشتگان

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 9

9- { قال أبوجعفر ( ع ) [ فى قوله : { قالوا بل جئناك بما كانوا فيه يمترون } ] : { قالوا بل جئناك بما كانوا فيه } قومك من عذاب الله { يمترون } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: [فرستادگان خدا] گفتند: [ما قوم ناشناس نيستيم]; بلكه نزد تو آمديم تا عذاب الهى را _ كه قوم تو در آن ترديد مى كردند _ بياوريم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 1

1- مأمور ويژه الهى در پاسخ به نگرانى مريم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ كرد .

قالت إنّى أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 6

6- حضرت موسى ( ع ) برگزيده خداوند و داراى مقام رسالت و نبوت بود .

إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

فرق {رسول} و {نبىّ} اين است كه هر كس رسالت الهى دارد {نبىّ} نيز مى باشد، زيرا {نبىّ} يعنى داراى خبر، ولى ممكن است كسى نبىّ باشد، اما به سوى شخصى يا قومى ارسال نشده و حامل رسالت الهى نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 1

1- رسولانى چند قبل از پيامبراسلام ( ص ) ، به رسالت برانگيخته بوده اند

.

و ما أرسلنا من قبلك من رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 1

1 - پيامبران الهى دو دسته اند : رسول و نبى

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى ألقى الشيط_ن فى أُمنيّته

{تمنّى} (مصدر {تمنّى}) هر گاه به كتاب و مانند آن اضافه شود، به معناى تلاوت و قرائت است. {تمنّى الكتاب}; يعنى، نوشته را خواند(مختار الصحاح). مفعول {تمنّى} در آيه بالا، حذف شده است و تقدير آن به قرينه جمله {ثمّ يحكم اللّه آياته}، {إذا تمنّى آياتنا} مى باشد. {إلقاء} (مصدر {ألقى}) هرگاه با {فى} به كار رود، به معناى وضع و نهادن مى آيد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: ما هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم، مگر اين كه هرگاه آيات ما را خواند، شيطان در تلاوت او شبهه اى انداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 1،2

1 - نوح ( ع ) ، از رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا نوحًا

2 - نوح ، نخستين فرستاده خدا به سوى جامعه بشرى

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

با توجه به اين كه در آيات پيشين، بحث با چگونگى خلقت انسان شروع شده بود و در ادامه آن، به اسرار نهفته در موجودات طبيعت اشاره گشته بود، ذكر حضرت نوح(ع) به عنوان فرستاده خدا به سوى خلق، مى تواند رساننده مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 1

1 - موسى و هارون

( ع ) ، دو پيام آور الهى

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون بأي_تنا و سلط_ن مبين

{آية} (مفرد {آيات}) به معناى نشانه است و {سلطان} مرادف حجت و {مبين} (از {إبانة}) به معناى روشن و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 7

7 _ مشركان صدراسلام ، معتقد بودند كه تنها فرشتگان مى توانند واسطه ميان خدا و بشر باشند و نه انسان .

قالوا . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 1

1 - صالح ( ع ) ، رسول و فرستاده خدا به سوى قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى و ادامه دهنده خط رسالت

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا . .. و لوطًا

كلمه {لوطاً} مى تواند عطف به {صالحاً} و به تقدير {و أرسلنا لوطاً} باشد. هم چنين مى تواند مفعول براى فعل محذوف و به تقدير {و اذكر لوطاً} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 8

8 - پيامبر ( ص ) فرستاده اى از جانب خداوند

و ما كنت ثاويًا فى أهل مدين . .. و ل_كنّا كنّا مرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1

- نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) ، پيامبرى فرستاده شده از جانب خداوند

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و إبرهيم ... و لوطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 7

7 - فرستادگان خدا ، براى هلاكت قوم لوط خود ، مباشرِ در آن بودند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 1

1 - حضرت محمد ( ص ) ، فرستاده اى از سوى خداوند براى مردم است .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 8

8 - ملائكه ، رسولان و كارگزاران خداوند در امور تكوين و تشريع جهان اند .

جاعل المل_ئكة رسلاً

اطلاق كلمه {رُسلاً} مى رساند كه قلمرو رسالت فرشتگان، شامل تمامى امور تكوين و تشريع مى شود و اختصاص به امور تشريعى (همچون ابلاغ وحى و دين به پيامبران) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) فرستاده خداوند براى مردمان

إنّا أرسلن_ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 13

13 - فرستادگان الهى ، با در دست داشتن وحى الهى

در قالب عبارت هاى قابل تلاوت در ميان مردم ، مبعوث مى شدند .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 1،2

1 - جوامع و امت هاى پيشين ، برخوردار از فرستادگان الهى با پيام ها و دلايل روشن

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت

2 - فرستادگان الهى ، ارائه دهنده دلايل روشن و بى ابهام براى اثبات رسالت خويش

كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 23 - 1

1 - حضرت موسى ( ع ) از رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 4

4 - رسالت فرستادگان الهى ، متكى بر دلايل و براهين روشن و بى ابهام براى همگان بود .

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 1،2،3،4

1 - خداوند ، پيش از بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، رسولانى بسيار فرستاده است .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك

تنكير {رسلاً} براى بيان تكثير است.

2 - رسولان الهى ، انسان هايى بزرگ و برجسته

و لقد أرسلنا رسلاً

تنكير {رسلاً} مى تواند براى افاده تعظيم باشد.

3 - خداوند ، تنها سرگذشت برخى از رسولان را براى پيامبر اسلام ( ص ) بازگو كرده و برخى ديگر را نقل نكرده است .

رسلاً من قبلك منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك

4 - در قرآن ،

تنها سرگذشت برخى از فرستادگان الهى بازگو شده است .

رسلاً من قبلك منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از آيه شريفه، نقل داستان هاى پيامبران در قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 1،2

1 - جوامع وامت هاى پيشين ، برخوردار از فرستادگان الهى ، با پيام ها و دلايل روشن

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

2 - رسولان الهى ، ارائه دهنده دلايل روشن و بى ابهام براى اثبات رسالت خويش

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 5

5- رسالت فرستادگان الهى ، همراه با دلايل روشن و قانع كننده

أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين

{إبانة} (مصدر {مبين}) دو كاربرد دارد: لازم و متعدى. {مبين} در كاربرد لازم به معناى روشن و در استعمال متعدى به معناى روشنگر است. برداشت ياد شده براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 1

1- محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيامدار از جانب او

محمّد رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 2

2 - موسى ( ع

) ، رسول الهى

و فى موسى إذ أرسلن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 2

2 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و فرستاده خداوند است .

ءامنوا باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و فرستاده خداوند است .

و الرسول يدعوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 1

1 - تاريخ بشر ، شاهد برانگيخته شدن انسان هاى پيام آور از سوى خداوند

لقد أرسلنا رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 1

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 2

2 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور او است .

اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

و معصيت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 2

2 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او بود .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا ن_جيتم الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 11

11 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

و أطيعوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 3

3 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و پيام آور از جانب خداوند

يحادّون اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 7

7 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و پيام آور از جانب خداوند

من حادّ اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 1

1 - حضرت محمد ( ص ) ، فرستاده خداوند است .

هو الذى أرسل رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

تؤمنون باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 1

1 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و مبعوث شده از جانب او

هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 6

6 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

و اللّه يعلم إنّك لرسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 4

4

- حضرت محمد ( ص ) رسول خدا و پيام آور از جانب او

يستغفر لكم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 7

7 - حضرت محمد ( ص ) رسول خدا و پيام آور از جانب او

على من عند رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 40 - 3

3 - پيامبراكرم ( ص ) ، رسولى گرامى و فرستاده اى بزرگوار از سوى خداوند

إنّه لقول رسول كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، از رسولان الهى

إنّا أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 3،4

3 - خداوند ، همانند رسول گرامى اسلام ، پيامبرى به سوى فرعون گسيل داشت .

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

4 - حضرت محمد ( ص ) و موسى ( ع ) ، از رسولان الهى

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً . .. كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 3

3 - فرشتگان وحى ، پيام آوران نيكى ها و ارزش ها از سوى خداوند

و المرسل_ت عرفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 2،4

2 - خداوند براى ابلاغ قرآن ، فرستاده اى را به سوى پيامبر ( ص ) گسيل داشت .

إنّه لقول رسول

ضمير {إنّه} _ به قرينه سياق آيات _ به

قرآن برمى گردد. مراد از {رسول} _ به قرينه مقابله اين آيه با جمله {و ما هو بقول شيطان} در آيات بعد _ مأمور ابلاغ قرآن به پيامبر(ص) است كه در بعضى از سوره ها، جبرئيل عهده دار اين وظيفه معرفى شده است.

4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن

رسول كريم

{كرم} واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 1

1 - حضرت صالح ( ع ) ، رسول خدا و پيامبر قوم ثمود بود .

فقال لهم رسول اللّه

ذكر وصف {رسالت} به جاى نام صالح(ع) تأكيد بر الهى بودن گفته هاى آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 4

4 - فرستاده خدا بودن ، دليل بيّنه بودن پيامبران است .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه

آثار اذيت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 18

18 - اذيت و آزار رسولان و برگزيدگان الهى ، مايه محروم شدن از هدايت او است .

لم تؤذوننى . .. و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

اتمام حجت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

استقامت رسولان خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 5

5- حاملان رسالت الهى ، براى انجام رسالت خويش لازم است مشكلات و ناملايمات آن را تحمل كنند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

از اينكه خداوند، به جاى پاسخ گويى مستقيم به برخوردهاى مشركان، به نوع برخورد مردم با پيامبران گذشته مى پردازد، احتمالاً به اين خاطر است كه گوشزد كند كه رسالت مدارى داراى چنين مشكلاتى است و بايد آن را تحمل كرد.

پرسش درباره رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 1

1 - پرسش نگهبانان جهنم از دوزخيان ، درباره آمدن فرستادگان الهى همراه با دلايل و برهان هاى روشن براى ايشان

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت

پيشينه كفر به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 7

7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )

لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال

تعاليم رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 3

3 - فرستادگان الهى ، علاوه بر داشتن كتاب آسمانى ، داراى رهنمود ها و دريافت كننده الهام هاى خاصى از جانب خداوند بودند .

بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

در صورتى كه مقصود از {كتاب} جنس كتاب و مجموعه كتاب هاى آسمانى باشد; مراد از

{بما أرسلنا به رسلنا} رهنمودهاى پيامبران و يا الهام هاى الهى به آنان _ جدا از كتاب آسمانى _ خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 12

12 - پيام رسولان الهى ، رعايت تقوا و اطاعت از آنها است .

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تعداد رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 9

9 - { عن أبى ذر ( رحمة اللّه عليه ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) . . . النبيون مأة ألف و أربعة و عشرون ألف نبىّ ، قلت : كم المرسلون منهم ؟ قال ثلاثمأئة و ثلاثة عشر . . . ;

ابوذر _ رحمة اللّه عليه _ گويد: رسول خدا(ص) فرمود: . ..پيامبران 124 هزار نفراند. گفتم: چند نفر از آنان رسول بودند؟ فرمود: 313 نفر...}.

تهمت به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 1

1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى

كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت جادوگرى به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت جنون به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

دشمنان رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 1

1 - خداوند ، دشمن كسانى است كه با او و فرشتگان و رسولانش ، دشمنند .

من كان عدواً للّه و ملئكته و رسله . .. فإن اللّه عدو للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

{إذ}، ظرف براى {كذّبت} و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

رسالت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 15 - 2

2 - نوشتن قرآن در صفحه هاى پاكيزه و با عظمت ، رسالت الهى بر عهده سفيران متعدد

بأيدى سفرة

{سفرة} يا به معناى نويسندگان است و يا رسولان. در كتب لغت درباره اين كلمه چنين آمده است: {سفر} [در تمام مشتقاتش] بر مكشوف و آشكار شدن دلالت دارد و {سَفْر}; يعنى، كتابت و {سفرة}; يعنى، نويسندگان; آنها را از آن جهت به اين نام ناميدند كه كتابت، آشكار سازنده چيزى است كه مورد نياز از نوشته است (مقاييس اللغة). كلمه {سفير} بر رسول نيز اطلاق

مى شود; زيرا او مأموريت خود را آشكار مى سازد (تاج العروس). جمع {سفير}، گرچه {سفراء} است; ولى از آنجا كه در لسان العرب، كلمه {سفرة} بر فرشتگانى كه بين خدا و پيامبران او سفارت (رسالت) دارند، اطلاق شده است، مى توان گفت: {سفرة}، به معناى {سفراء} نيز استعمال شده است.

روش تبليغ رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

زمينه تكذيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 5

5 - شقاوت افزون تر ، مايه آمادگى بيشتر براى طغيان در برابر رسولان الهى و تكذيب آنان

بطغويها . إذ انبعث أشقيها

طغيان عليه رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 3،5

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

{انبعاث}، تأثيرپذيرى از {بعث} و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد {اشقى}، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف بودن {إذ انبعث...} براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در {فعقروها} و {بذنبهم} (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

5 - شقاوت افزون تر ، مايه آمادگى بيشتر براى طغيان در برابر رسولان الهى و تكذيب آنان

بطغويها . إذ انبعث أشقيها

علم غيب رسولان خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1،2،3

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

2 - امكان آگاه شدن رسولان الهى ، از علم غيب و امور پنهانى به وسيله وحى و الهام خداوند

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

فضايل رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 15

15 - { عن الرضا ( ع ) . . . وجه اللّه أنبياؤه و رسله و حججه ( صلوات اللّه عليهم ) هم الذين يتوجّه بهم إلى اللّه و إلى دينه و معرفته . . . و قال عزّوجلّ { كلّ شىء هالك إلاّ وجهه } . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه {وجه اللّه} پيامبران خدا و رسولان و حجت هاى او هستند كه به وسيله آنان به خدا و دين و معرفت او توجه مى شود. .. خداوند _ عزّوجلّ _ فرموده است: {كلّ شىء هالك إلاّ وجهه}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 16 - 3

3 - سفيران الهى و واسطه هاى ابلاغ قرآن ،

فرشتگانى ارجمند و درست كاراند .

بأيدى سفرة . كرام بررة

برداشت ياد شده، براساس معناى سفارت (رسالت) در {سفرة} است و به احتمالى كه در توضيح 4 در آيه قبل مطرح شد، نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 3

3 - فرستاده خداوند براى ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، واجد تمام كمالاتى است كه براى پيام رسان ضرورى است .

رسول كريم

هر چيز كه در زمينه مربوط به خود، والا مرتبه باشد با وصف {كَرَم} توصيف مى شود. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

قدرت در رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 5

5 - نيرومندى و صلابت ، شرطى ضرورى براى رسولان الهى و رهبران مبارزه با طغيانگران است .

أشدّد به أزرى

كمال رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 3

3 - فرستاده خداوند براى ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، واجد تمام كمالاتى است كه براى پيام رسان ضرورى است .

رسول كريم

هر چيز كه در زمينه مربوط

به خود، والا مرتبه باشد با وصف {كَرَم} توصيف مى شود. (مفردات راغب)

كيفر تكذيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 11

11 - تكذيب كنندگان رسولان الهى و معجزات آنان ، در معرض گرفتارى به عذاب استيصال

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

تعبير {بذنبهم} _ ضمن بيان علت هلاكت ثموديان _ تهديد تمام كسانى است كه، به گناه آلوده اند.

مجادله با رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 7

7_ جدال و چون و چرا با پيام آوران و مأموران الهى ، به منزله چون و چرا با خداوند است .

يج_دلنا فى قوم لوط

چنان چه مقصود از {يجادلنا}، {يجادل رسلنا} باشد، جمله مذكور حاوى اين نكته است كه جدال و چون و چرا با فرستادگان الهى، به منزله جدال با خداوند است.

مسؤوليت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 5،6

5- حاملان رسالت الهى ، براى انجام رسالت خويش لازم است مشكلات و ناملايمات آن را تحمل كنند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

از اينكه خداوند،

به جاى پاسخ گويى مستقيم به برخوردهاى مشركان، به نوع برخورد مردم با پيامبران گذشته مى پردازد، احتمالاً به اين خاطر است كه گوشزد كند كه رسالت مدارى داراى چنين مشكلاتى است و بايد آن را تحمل كرد.

6- حاملان رسالت الهى ، براى موفّقيت در انجام رسالت خويش ، بايد به تاريخ انبيا و درس ها و تجربيات آن توجه كامل داشته باشند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

مقامات رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 6

6- پيامبران و رسولان الهى ، در پيش گاه خداوند ، داراى ارج اند .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا و اتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

منشأ تكذيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 1

1 - تكذيب كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، برخاسته از روح ستيزه جويى و حق ناپذيرى است .

ألم تر إلى الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

جمله {الذين كذّبوا بالكتاب . ..} بدل براى {الذين يجادلون...} مى باشد. در

واقع تكذيب كنندگان همان مجادله گران اند كه از سر لجاجت به تكذيب آيات الهى مى پردازند.

ناپسندى اذيت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 7

7 - آزار دادن رسولان و برگزيدگان الهى ، امرى بس زشت و ناپسند

لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

نقش رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 2

2 _ رسولان الهى حجتهاى خداوند بر جن و انس هستند.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 8

8- مجازات نكردن انسان ها ، قبل از برانگيختن رسولان و اتمام حجت با آنها ، از سنت هاى الهى است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 2

2 - ره يابى جوامع بشرى به هدايت ، در گرو وجود هدايت گرانى برانگيخته شده از جانب خداوند

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا

آمدن پى در پى پيامبران نشانگر آن است كه بشر تنها با اتكا به دانش و انديشه خود قادر به پيمودن راه هدايت نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 1،7

1 - گفتوگوى خداوند با بشر ، تنها از طريق وحى ، يا از وراى حجاب و يا از طريق پيك صورت مى گيرد .

و ما كان لبشر أن يكلّمه اللّه إلاّ وحيًا . .. أو يرسل رسولاً

7

- بعثت رسولان و پيامبران ، يكى از راه هاى گفتوگوى خداوند با انسان ها

أو يرسل رسولاً

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه فرستادن رسول غير از وساطت فرشتگان در ابلاغ وحى بوده و {فيوحى} نظر به ابلاغ وحى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 15

15 - فرستادن رسولان از سوى خداوند ، جلوه اى از ربوبيت او بر جهان هستى است .

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اضافه {رسول} به {ربّ العالمين}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 7

7- وصول قوانين و پيام هاى الهى به خلق ، از طريق وسايط برگزيده او

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ . .. محمّد رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 15 - 3

3 - محدود بودن ثبت و ابلاغ قرآن به سفيران خداوند ، تضمين كننده پاكى و پيراستگى آن از هرگونه خطا و باطل

مطهّرة . بأيدى سفرة

عبارت {بأيدى سفرة}، ممكن است متعلق به {مطهّرة} باشد; بر اين اساس عامل تطهير قرآن از خطا و باطل، آن است كه تنها دستان سفيران الهى آن را ثبت و ابلاغ مى كند و ديگران از دسترسى به آن ناتوان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 3

3 - رسولان الهى ، خود برهانى روشن بر حقانيّت مكتب خويش اند .

البيّنة . رسول من اللّه

وحى به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 3

3 - فرستادگان الهى ، علاوه بر داشتن كتاب آسمانى ، داراى رهنمود ها و دريافت كننده الهام هاى خاصى از جانب خداوند بودند .

بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

در صورتى كه مقصود از {كتاب} جنس كتاب و مجموعه كتاب هاى آسمانى باشد; مراد از {بما أرسلنا به رسلنا} رهنمودهاى پيامبران و يا الهام هاى الهى به آنان _ جدا از كتاب آسمانى _ خواهد بود.

ويژگيهاى رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 3

3 - شناخته بودن رسول براى مردم و آشنا بودن او با مسائل آنان ، از ويژگى هاى پيامبران الهى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم

هدايتگرى رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

رسوم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رسوم

آثار پيروى از رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 11

11 - پيروى از سنت هاى جاهلى ، عامل اصلى ايمان نياوردن كافران و موضع گيرى در برابر پيامبران

إنّا وجدنا ءاباءنا على أمّة . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

آثار تعصب بر رسوم جاهليت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 4

4 _ تعصب بر آيين و سنت هاى جاهلى نياكان ، از موانع رشد است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا

آثار رسوم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 7،9

7 - تأثير آداب و رسوم اقوام در هدايت و يا گمراهى نسل هاى آنان

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

9 - اصرار مردم عصر بعثت بر شركورزى و تحريم برخى از حلال ها ، برخاسته از تقليد آنان از نياكانشان بود .

كلوا مما فى الأرض . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ... قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاب

از مصاديق مورد نظر براى {ما ألفينا عليه آباءنا} - به قرينه آيه 165 و 168 - شركورزى و حرام دانستن برخى از نعمتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 4

4 _ علم به ارزش ها در نظام كفر ، مقهور عادات و رسوم اجتماعى

و صدّها ما كانت تعبد من دون اللّه

اجتناب از رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 12

12 - ترك سنت جاهلى و ورود به خانه هاى از راه هاى متعارف آن ، فرمان و توصيه خدا به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

ارزش رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 10

10 _ استناد به سنن پيشينيان

در تعيين ارزشها، مخالف اخلاص در عبوديت خداوند است.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا. .. و ادعوه مخلصين له الدين

استقامت بر رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 6

6 - تحمّل آداب و رسوم دوران جاهليت ، بر پيامبر ( ص ) سنگين و دشوار بود .

وزرك

{وزر}، مطلق است و قابليت دارد كه بر مصاديقى گوناگون _ از جمله {سنت هاى سخت دوران جاهليت} _ تطبيق يابد. هم چنين مى تواند ناظر به تمام مصاديقى باشد كه به ذهن خطور مى كند.

اشراف فرعون و رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

اطاعت از رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 4

4 _ لزوم پيروى از سنن و قوانين صحيح پيشينيان

و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

اهميت رسوم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 5

5 - اهميت آداب اجتماعى در نگاه دين

لاترفعوا أصوتكم . .. و لو أنّهم صبروا ... لكان خيرًا لهم

بدعت رسوم ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 9

9 _ ابداع كنندگان سنت هاى ناروا و اعمال زشت ، مرتكب گناهى بزرگتر و مستحق ملامتى بيشتر

أتأتون

الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

بى منطقى رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 10

10 _ قوانين و مقررات ساختگى مشركان عصر جاهلى بى پايه و به دور از حكمت و جاهلانه بوده است.

و قالوا ما فى بطون . .. سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم

جمله {إنه حكيم عليم} به منزله تعريض به كسانى است كه بدون علم و حكمت به جعل احكام بر اساس تصورات خويش مى پردازند، چنانكه مشركان عصر جاهليت اين چنين بودند.

پيروى از رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 2

2 - تهديد أكيد الهى ، به كسانى كه به حدود و احكام ظهار تن در ندهند و بر سنت جاهلى پايبند بمانند .

و الذين يظ_هرون من نسائهم . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

چنان كه قبلاً گفته شد، {ظهار} سنّتى باقى مانده از عرب جاهلى بود. خداوند در آيات پيشين اين سنّت را لغو كرد و براى مرتكبان آن مجازات كفّاره تعيين فرمود. با توجه به ارتباط آيه بالا با آيات قبل، آيه شريفه ناظر به كسانى خواهد بود كه ممكن است همچنان بر آن سنّت غلط پايبند بمانند و حدود الهى را زير پا بگذارند.

پيروى از رسوم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 13

13 _ مؤمنان نبايد در افكار و اعمال و سنتها از مشركان و منكران معاد تقليد كنند.

و لا تتبع أهواء الذين . .. و هم بربهم يعدلون

تبعيت

از رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 4،5

4 - التزام به تبعيت از نياكان و آداب و سنن آنان ، پاسخ مشركان در برابر دعوت پيامبر به پيروى از احكام خدا

و إذا قيل لهم اتبعوا . .. قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

{ألفاء} (مصدر ألفينا) به معناى يافتن است.

5 - تكيه بر آداب و رسوم گذشتگان و اصرار بر رعايت آنها ، از عوامل نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص ) و پيروى نكردن از قرآن و احكام دين

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

تبيين رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 2،3،11

2 _ اراده خداوند بر تبيين سنت هاى اقوام گذشته براى مردم

يريد اللّه ليبيّن لكم . .. سنن الّذين من قبلكم

بنابر اينكه {سنن الّذين}، مفعول {ليبيّن} نيز باشد. يعنى هر دو فعل {ليبيّن} و {يهديكم} از باب تنازع در {سنن} عمل كرده باشند.

3 _ بيان احكام از سوى خداوند ، در جهت تبيين سنت هاى صحيح پيشينيان *

يريد اللّه ليبيّن لكم و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

در برداشت فوق جمله {يهديكم}، غايت بيان احكام گرفته شده است و با توجه به كلمه {يهديكم}، مراد از سنّتهاى پيشينيان، آداب و احكام صحيح آنان مى باشد كه خداوند با بيان احكام خويش آنها را به مخاطبان مى شناساند.

11 _ تبيين احكام و ارائه سنن پيشينيان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت او

يريد اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

تقليد از رسوم ناپسند

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 2،3

2 _ تقليد از سنتهاى زشت پيشينيان، امرى نكوهيده در بينش الهى

و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

3 _ جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله {إذا فعلوا . .. } عطف بر {لا يؤمنون} است و در حقيقت صله براى {الذين} مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

رسوم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 9

9 - رعايت حال پدر و مادر و معاشرت با آنان ، در هر منطقه اى ، بسته به رسوم متفاوت آن جا است .

و صاحبهما فى الدنيا معروفًا

{معروفاً} صفت براى مفعول مطلق محذوف فعلِ {صاحِبْ} است و مراد از آن، چيزى است كه به خوبى و نيكى در ميان مردم شهرت دارد.

رسوم اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 12

12 - تعاليم قرآن كريم ، با آيين و سنت هاى ماندگار از گذشتگان مشركان ، در تعارض آشكار است .

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان يعب

رسوم بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 7

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { جزاؤه من وجد

فى رحله فهو جزاؤه } : يعنون السنّة التى تجرى فيهم أن يحبسه . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {جزاؤه من وجد فى رحله فهو جزاؤه} روايت شده است: مقصود آنان ، سنت جارى بين آنان بوده كه او را حبس كند . ..}.

رسوم پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 3

3_ به استقبال پدر ، مادر و بستگان رفتن و در خارج شهر به انتظار قدوم آنان ماندن ، رسمى نيكو و از آداب معاشرت است .

فلما دخلوا على يوسف . .. قال ادخلوا مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 3

3 - باقى ماندن سنت سلام و تحيت بر نوح ( ع ) ، در ميان نسل هاى پس از آن حضرت براى هميشه تاريخ

و تركنا عليه فى الأخرين . سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه جمله {سلام على نوح. ..} تفسير براى جمله {و تركنا عليه...} باشد; يعنى، آنچه براى نوح(ع) برجاى گذاشتيم، عبارت است از سنّت سلام و تحيت بر او در ميان جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 109 - 3

3 - برجاى ماندن سنت سلام و تحيت بر ابراهيم ( ع ) در ميان نسل هاى پس از او

و تركنا عليه فى الأخرين . سل_م على إبرهيم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله {سلام على ابراهيم} تفسير براى جمله {و تركنا عليه. ..} باشد;

يعنى، آنچه براى ابراهيم(ع) بر جاى گذاشتيم، عبارت است از سنت سلام و تحيت بر او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 3

3 - باقى ماندن سنت سلام و تحيت بر موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان نسل هاى پس از ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين . سل_م على موسى و ه_رون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه جمله {سلام على موسى و هارون} تفسير براى جمله {و تركنا عليهما. ..} باشد; يعنى، آنچه براى موسى و هارون بر جاى گذاشتيم، عبارت است از سنت سلام و تحيت بر ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 130 - 3

3 - باقى ماندن سنت سلام و تحيت بر الياس پيامبر ، در ميان نسل هاى پس از او

سل_م على إل ياسين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله {سلام على إل ياسين} تفسير براى جمله {و تركنا عليه . ..} باشد; يعنى، آنچه براى الياس(ع) به جاى گذاشتيم، عبارت است از سنت سلام و تحيت بر او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 181 - 2

2 - سلام و تحيت بر پيامبران الهى ، امرى پسنديده و ارزشمند و سنتى الهى است .

و سل_م على المرسلين

رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 10،11

10 _ احترام و اهميت دادن به سنت هاى پيشينيان از عوامل گرايش جوامع به خرافات

ما جعل اللّه من بحيرة

. .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

رسوم جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1،3

1 _ برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

3 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام تحت تأثير سنتهاى جاهلى و اجتماعى عصر خود بودند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 7،8،11،24

7 - ورود از پشت خانه ها و نه از درب هاى ورودى ، از آداب حج در سنت هاى مردم عصر جاهلى

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

بيان رسم جاهليت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از درب ورودى - پس از ذكر حج - دلالت بر اين دارد كه سنت ياد شده از آداب حج در زمان جاهليت بوده است.

8 - ورود حاجيان به خانه ، از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، عملى نيكو در ديدگاه مردم عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

نفى نيكى از رسم ياد شده (ليس البر)، دلالت مى كند كه آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نيكو و ارجمند بوده است.

11 - مسلمانان

صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند .

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

24 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه { ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهور ها } روايت شده است : انه كان المحرمون لايدخلون بيوتهم من أبواب ها و لكنهم كانوا ينقبون فى ظهر بيوتهم أى فى مؤخر ها نقباً يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بذلك ;

] در جاهليت[ كسانى كه براى مناسك حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هايشان وارد آن نمى شدند; بلكه از حفره اى كه در پشت خانه و در انتهاى آن باز مى كردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پايبندى به اين عمل نهى فرمود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 3

3 - كافران عصر بعثت نيز به حرمت و قداست ماه هاى حرام و ممنوعيت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2

2 _ تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 9

9 _ سُنّت سوگند بر ترك كار هاى خير در عصر

جاهليّت

و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم اَن تبرّوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 22

22 _ جامعه جاهلى عصر بعثت ، هيچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد .

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

با توجّه به اينكه حقوق مردان بر زنان (عليهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 2

2 _ نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهليّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: كان الرجل فى الجاهليّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّة ... فذكرت ذلك لرسول اللّه (ص) فنزلت: {الطلاق مرّتان ... }. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 8

8 _ جلوگيرى از ازدواج مجدّد زنان مُطلّقه ، از سُنّت هاى جاهليّت

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 4

4 _ رباخوارى از عادات و رسوم جاهليّت

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 7 - 5

5 _ لغو سنّت جاهلى ، در محروم ساختن زنان از ارث

و للنّساء نصيب

مرحوم طبرسى نقل مى كند كه اعراب در زمان جاهليت زنان را از ارث محروم مى

ساختند و آيه در ردّ چنين روشى نازل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 7

7 _ به ارث بردن زنان ، از سنن جاهلى

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

با توجّه به شأن نزول در مجمع البيان، ذيل آيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 22 - 4،8

4 _ ازدواج با همسر پدر ، از سنن جاهلى

و لا تنكحوا ما نكح اباءُوكم من النّساء الّا ما قد سلف

8 _ تنفرآميز بودن ازدواج با همسر پدر ، حتى در نظر مردم جاهلى

انّه كان فاحشةً و مقتاً

چون آنان ازدواج با همسر پدر را {نكاح مقت} مى ناميدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 15

15 _ ازدواج با محارم و جمع بين دو خواهر در ازدواج ، از سنن جاهلى

حرّمت . .. و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 20

20 _ كشتار و تعرض نابجا به افراد به خاطر دستيابى به غنيمت ، از روش هاى ناپسند دوران جاهليت

و لا تقولوا . .. لست مؤمناً تبتغون عرض الحيوة الدّنيا ... كذلك كنتم من قبل

ظاهراً {كذلك} اشاره است به جمله {تبتغون عرض . .. } بر اين اساس، مقصود از {من قبل}، قبل از اسلام، يعنى دوران جاهليت است كه به خاطر مال دنيا، بدون هيچ دليلى ديگران را مى كشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 127 - 13،29

13 _ بيزارى از ازدواج با دختران يتيم ، از اخلاق و رسوم جاهلى

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

بنابر اينكه پس از {ترغبون} كلمه {عن} مقدر باشد كه در اين صورت، {رغبت} به معناى اعراض كردن خواهد بود.

29 _ محروميت زنان يتيم ، از حق ارث خويش ، در عصر جاهليت

لا تؤتونهن ما كتب لهن

امام باقر(ع) در مورد {ما كتب لهن} در آيه فوق فرمود: اى من الميراث.

_______________________________

مجمع البيان، ج 1، ص 181; نورالثقلين، ج 1، ص 557، ح 595.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 9

9 _ خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 1،2

1 _ بسيارى از مردمان عصر بعثت ، خواستار داورى پيامبر ( ص ) بر اساس قوانين جاهلى

افحكم الجهلية يبغون

2 _ بسيارى از مسيحيان و يهوديان ، در صدد جايگزينى گرايش ها و قوانين جاهلى به جاى احكام و قوانين الهى

افحكم الجهلية يبغون

{بغى}، به معناى طلب كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 2،6

2 _ شراب خوارى ، قمار بازى ، گرايش به مظاهر شرك و تفأل هاى مرسوم در جاهليت ، كردارى شيطانى است

انما

الخمر . .. من عمل الشيطن

6 _ لزوم اجتناب از تفأل ها و استخاره هاى مرسوم در جاهليت

و الازلم رجس . .. فاجتنبوه

{ازلام} به معناى چوبهاى تير كه در قرعه به كار مى رود نيز آمده است يعنى سه قطعه چوبى كه بر يكى {افعل} و بر ديگر {لاتفعل} و سومى بدون نوشته و به اصطلاح پوچ بوده است، در عصر جاهلى به هنگام مسافرت و يا انجام امرى مهم با قرار دادن آن چوبها در كيسه و بيرون آوردن يكى از آنها تكليف خويش رابراى انجام آن امر مشخص مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 5

5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،7

1 _ فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به {شركاء} نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

7 _ فرزندكشى در نظر گروهى از مشركان عصر جاهليت، على رغم نظر بسيارى ديگر، كارى شايسته تلقى نمى شده است.

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 138 - 1،4،5

1 _ ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشركان عصر جاهليت

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

{حجر} به معناى منع و ممنوعيت است و مراد از ممنوعيت {أنعام} و {حرث}، به قرينه {لايطعمها}، ممنوعيت خوردن از آنهاست.

4 _ مشركان عصر جاهليت سوار شدن بر برخى از چهارپايان را حرام مى دانستند.

و أنعم حرمت ظهورها

5 _ تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،2،3،4،5

1 _ مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از {ازواج} به قرينه تقابل آن با {ذكور} مطلق {زن} است نه خصوص همسران

2 _ خوردن از دامهايى كه به گمان مشركان عصر جاهلى سهم خدا و يا سهم ديگر معبود بود، از نظر آنان غير مجاز شمرده مى شد.

و قالوا هذه الأنعم و حرث حجر لايطعمها . .. و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة

{هذه الأنعام} اشاره به چهارپايان خاصى است كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بود. از اين آيه نيز كه در مورد جواز خوردن جنين آن حيوانات است، تحريم اصل آن از ديدگاه مشركان استفاده مى شود.

3 _ مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا

بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

4 _ خوردن جنين مرده دام در برخى موارد از نظر مشركان عصر جاهلى جايز بود.

و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

5 _ مشركان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. *

خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

حليت جنين زنده براى مردان و حليت جنين مرده براى زنان از ديدگاه مشركان عصر جاهليت، حكايت از نگرش آنان به زن دارد. زيرا تنها در صورت مرده به دنيا آمدن جنين خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1،6

1 _ كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

6 _ مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

{باء} در {بغير علم} به معناى ملابسه و وصف براى {سفها} است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 9

9 _ مشركان عصر جاهليت در اسارت گامها و راههاى شيطان بودند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر . .. كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 4،7

4 _ توبيخ خداوند نسبت

به مشركان عصر جاهلى به سبب تحريم بى دليل بعضى از چهارپايان و جنين آنها

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

7 _ مشركان عصر جاهلى فاقد هر گونه دليل علم آور بر تحريمهاى بى جاى خود بودند.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 3،6

3 _ مشركان عصر جاهلى بدون دليل به حرمت استفاده از برخى چهارپايان معتقد بودند.

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

در آيه 136 و 137 به برخى از افترائات مشركان اشاره شده و آيه با {فذرهم و ما يفترون} پايان يافته و آيات بعد در مقام توبيخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشركان است كه از آن جمله تحريم بى جاست.

6 _ تحريم برخى حيوانات از سوى مشركان صدر اسلام، فاقد هر گونه دليل و مستند قابل قبول

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم ... أم كنتم شهداء

استفهام در آيه براى انكار و يا توبيخ است و مفاد جملات {نبئونى} و {أم كنتم . .. } نيز نفى وجود دليل بر مدعاهاى مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 5

5 _ اگر مشركان بر تحريمهاى ادعايى خود گواه و دليلى نيز بياورند، ساختگى و بى اساس است.

قل هلم . .. فإن شهدوا فلا تشهد معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 _ رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر

جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 1،7،8،11

1 _ جا به جا كردن ماه حرام و ماه حلال ( انتقال دادن حرمت ماه محرم به ماه صفر و حليت ماه صفر به محرم ) از كار هاى نادرست عرب هاى جاهلى

إنما النسىء زيادة فى الكفر

براى عربهاى جاهلى كه با داشتن خوى جنگ طلبى و غارتگرى، تحمل ترك جنگ در سه ماه متوالى (ذيقعده، ذيحجه و محرم) بسيار شاق و دشوار بود، به زعم خود، ماههاى محرّم و صفر را پس و پيش مى كردند; يعنى، در ماه محرّم الحرام مى جنگيدند و در ماه صفر متاركه جنگ داشتند; سال بعد دوباره محرّم را به جاى خود بر مى گرداندند و به اين كار {نسىء} (تأخير انداختن) مى گفتند.

7 _ پايبندى عرب هاى جاهلى به تعداد ماه هاى حرام ، على رغم جا به جا كردن آنها

لبواطئوا عدة ما حرّم اللّه

8 _ نتيجه جا به جا شدن ماه هاى حرام از سوى عرب هاى جاهلى ، چيزى جز حلال شمردن حرام الهى نبود .

فيحلوا ما حرّم اللّه

11 _ { نسىء } ، ( جا به جا كردن ماه هاى حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب هاى جاهلى و كارى پسنديده و زيبا در ديدگاه آنان

إنما النسىء زيادة فى الكفر . .. زين لهم سوء أعملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 4

4- رسم مژده دهى به هنگام تولد فرزند در ميان عرب هاى جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 1،3،11

1- متوارى و مخفى شدن مشركان دختردار شده در دوران جاهليت ، به خاطر شدت ناراحتى ناشى از خبر دختردار شدن

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به

3- مردسالارى ، در دوران جاهلى بر خانواده ها سايه افكنده بود .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 1

1- ايمان نداشتن به عالم آخرت ، زمينه ساز دختركشى مشركان عصر جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم ... أم يدسّه فى التراب ... للذين ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 2

2- مشركان دوران جاهلى ، از دختردار شدن نفرت داشتند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم ..

مراد از {ما} در {ما يكرهون} _ به قرينه آيه {و يجعلون لله البنات} (57) _ مى تواند {بنات} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 2

2- ترس از فقر و نادارى ، عامل روى آوردن اعراب جاهلى به كشتن فرزندان خود

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 5

5- زنا ، عملى شايع و رايج در ميان اعراب جاهلى [ پيش از اسلام ]

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 9

9- تصرف بى جا در اموال يتيمان و حيف و ميل آنها ، امرى رايج و شايع در ميان اعراب جاهلى

و لاتقربوا مال اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 14

14 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار باطل عرب هاى جاهلى

فكلوا منها

تجويز استفاده از گوشت قربانى، ناظر به پندار باطل عرب هاى جاهلى است كه استفاده از آن را حرام مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12،17

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوث_ن

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

{زور} به معناى باطل و اضافه در {قول الزور} اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از {سخن ياوه} در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان

_ كه در منا نصب كرده بودند _ سرمى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 11

11 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار عرب عصر جاهليت

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 7

7 - ورود ناگهانى و بدون سلام كردن و اذن خواستن ، به محل سكونت و خانه يكديگر ، از رسوم و اخلاق جاهليت پيش از اسلام بود .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 24،39

24 - واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى جهت كسب در آمد و رفاه بيشتر ، امرى رايج در جاهليت

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

39 _ { عن على ابن أبى طالب ( ع ) فى قوله : { و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء } قال : كان أهل الجاهلية يبغين إمائهم فنهوا عن ذلك فى الإسلام ;

حضرت على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خدا {و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء} فرمود: اهل جاهليت كنيزان خود را به زنا وادار مى كردند. سپس در اسلام از اين كار نهى شدند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 38

38 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج } وذالك أن أهل المدينة قبل أن

يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى ( ص ) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه { ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ليس على الأعمى حرج. ..} فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(ص) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 7،11،12

7 - در جاهليت ، ظِهار همسر از سوى شوهر ، امرى رايج بوده است .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

از كاربرد فعل مضارع {تظاهرون} _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود كه ظِهار، امر متداولى بوده است.

11 - در جاهليت ، فرزندخوانده شدگان ، فرزند حقيقى تلقى مى شدند .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم

آيه، ناظر به واقعيتى موجود در عصر ظهور اسلام و باقى مانده از دوران جاهلى است. چنان كه نوع مفسران، به آن تصريح كرده اند، آيه درباره زيدبن حارثه، پسرخوانده رسول اللّه(ص) نازل شده است.

12 - فرزند حقيقى تلقّى شدن فرزند خوانده

شدگان ، در عصر جاهليت ، خودساخته بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 26

26 - در صدراسلام ، ازدواج با مطلَّقه پسرخوانده ، امرى ناروا شمرده مى شد .

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 4

4 - پيامبر ( ص ) مجاز نبود بر اساس سنّت جاهلى ، زنان خود را با همسران ديگران تعويض كند .

لايحلّ لك النساء . .. و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج

احتمال دارد كه مراد از {تبديل همسران}، طلاق آنها و ازدواج با ديگران باشد و احتمال دارد كه اشاره به سنّت جاهلى باشد كه مردان، همسران خود را تعويض مى كرده اند. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 4

4 - در طلاق از نوع ظهار ، پندار مردم جزيرة العرب اين بود كه زن ظهار شده ، براى شوهرش حكم مادر را پيدا كرده و حرام مؤبّد مى شود .

الذين يظ_هرون منكم من نسائهم ما هنّ أُمّه_تهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه -

60 - 10 - 17

17 - قرار دادن مهريه براى زنان ، از آداب همسرى در ميان عرب قبل از اسلام

و ءاتوهم ما أنفقوا

بيشتر مفسران مسأله انفاق در آيه شريفه را، به {مهريه} تفسير كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 8

8 - خاك سپارى مردگان ، شيوه اى سابقه دار در دوران جاهليت

فأقبره

يادآورى مراسم خاك سپارى در ضمن بر شمردن نعمت هاى خداوند براى مردم عصر بعثت، نشانه جارى بودن آن مراسم در آن روزگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 2

2 - زنده به گور كردن دختران ، از رفتار هاى ناپسند برخى از اعراب جاهلى

و إذا الموءودة سئلت

ظاهر آيه شريفه اين است كه بين مردم دوران بعثت، نمونه هايى از دفن دختران زنده پديدار شده بود و اين آيه در صدد بازداشتن مردم از ارتكاب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 1

1 - برخى از اعراب جاهلى ، دختران خود را بى هيچ گناه و جرمى زنده به گور مى كردند .

بأىّ ذنب قتلت

استفهام تقريرى در آيه شريفه، متوجّه مقتول شده است; با آن كه مراد از آن مؤاخذه قاتل است. اين گونه بيان، تأكيد بر نبود عذر و بهانه براى قاتل است.

رسوم جاهليت در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 7

7 _ برخى از تحريمهاى ساختگى دوران جاهلى همچنان در افكار مسلمانان صدر اسلام

به جا مانده بود و در ميان آنان رواج داشت.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 21

21 - برخى از سنت هاى جاهلى ، به قدرى در جامعه صدراسلام رخنه و نفوذ داشت كه شكستن آن ، نياز به اقدام عملى پيامبر ( ص ) با پشتيبانى خداوند داشت .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

رسوم قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 2

2 - قريش ، به برنامه اى منظم در اداره زندگانى خود خو گرفته بودند .

لإيل_ف قريش

براى {ايلاف} معانى گوناگونى ذكر شده است; از جمله: الفت يافتن، الفت دادن (قاموس); مهيا و مجهز ساختن (تاج العروس); عهد بستن و امان گرفتن (نهايه ابن كثير). برداشت ياد شده ناظر به معناى نخست (الفت يافتن) است. چيزى كه قريش با آن الفت يافته بودند _ به قرينه آيه بعد _ كوچ تابستانى و زمستانى بوده است. اين برداشت، با معناى {الفت دادن} نيز سازگار است. در آن صورت {اللّه} (فاعل {ايلاف}) در كلام ذكر نشده است و {قريش} و {رحلة} مفعول اول و دوم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 1

1 - قريش ، طبق عادتى ديرينه ، در تابستان به مناطق خوش آب و هوا و در زمستان به نقاط گرمسير مسافرت مى كردند .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

{رحلة} (پيمودن راه بر راحله و مركب)، مفعول

{ايلاف} و ضمير {ايلافهم} فاعل آن است. مراد از آن انس گرفتن قريش به كوچ، در دو فصل است. آنان در زمستان به يمن و در تابستان به شام، سفرهاى تجارتى انجام مى دادند.

رسوم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

رسوم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2،5

2_ ترك ازدواج و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

5_ لوط ( ع ) ، آگاه به رسوخ خوى همجنس گرايى در اخلاق و رفتار قوم خويش

و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 3

3- حفظ حرمت مهمان ، از آداب و سنت هاى پذيرفته شده در ميان قوم لوط

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) براى جلوگيرى از تجاوز مردم به مهمانانش، عنوان {مهمانان} را به آنان يادآورى كرد، حكايت از

اين نكته مى كند كه: آنان به رسم حفظ حرمت مهمان آشنا بوده اند.

رسوم مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 34

34 _ انجام عمره و زيارت خانه خدا ، امرى مرسوم در نزد مشركان عصر بعثت

و لاءآمين البيت الحرام . .. و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم

در شأن نزول آيه آمده است كه مشركان براى عمره و زيارت خانه خدا راهى مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام اين آيه نازل شد. (مجمع البيان) جمله {و لايجرمنكم} اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 7

7 _ مشركان ، داراى موسم سالانه براى آمدن به مسجدالحرام

فلا يقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

تعبير به {عامهم} _ كه عام را به مشركان اسناد داده _ مشعر به اين معناست.

رسوم ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1

1 _ فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به {شركاء} نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 12،13

12

_ آيين مردم مدين ، آيينى منفور و كريه در ديدگاه شعيب ( ع ) و پيروان او

أو لو كنا كرهين

13 _ شعيب ( ع ) با اظهار تنفر خود و پيروانش از آيين مردم مدين ، انتظار پذيرش آن آيين را انتظارى شگفت و بى جا دانست .

قال أو لو كنا كرهين

روش مبارزه با رسوم باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

سختى رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 7

7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از گرفتارى به سنت هاى دوران جاهليت رهانيد .

و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 5

5 - آداب و رسوم عصر جاهلى براى پيامبر ( ص ) ، كوبنده ، آزاردهنده و كمرشكن بود .

الذى أنقض ظهرك

در آيه قبل، براى {وزر}، مصاديقى احتمالى ذكر شد كه از جمله آنها، آداب و رسوم دوران جاهليت بود. اين احتمالات، گرچه شاهدى قوى ندارد; ولى ممكن است هدف از مطلق آوردن كلمه {وزر}، تعميم آن به تمام مصاديق احتمالى باشد.

شعيب(ع) و رسوم اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 20

20_ هدف شعيب ( ع ) از مخالفت

با آداب و رسوم مردم مدين و رفتار ناعادلانه آنان ، اصلاح ايشان و از ميان بردن فساد هاى اجتماعى بود .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

علاقه به رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 3،6

3 _ گريز از احكام الهى و گرايش به احكام جاهلى ، شيوه و منشى ناپسند

افحكم الجهلية يبغون

6 _ خواسته هاى نفسانى ، ريشه گرايش به احكام جاهلى

و لاتتبع اهواءهم . .. افحكم الجهلية يبغون

فرعون و رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

مبارزه با رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 10

10 - مبارزه اسلام با آداب و رسوم نادرست و خرافى عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 10

10 _ مبارزه اسلام با مظاهر شرك و بت پرستى و فرهنگ جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 9،10

9 _ لزوم مبارزه با فرهنگ جاهلى و ريشه كن ساختن آن

افحكم الجهلية يبغون

10 _ از ميان بردن فرهنگ و مقررات جاهلى حاكم بر

جوامع ، از اهداف احكام و قوانين الهى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 21،27

21 - برخى از سنت هاى جاهلى ، به قدرى در جامعه صدراسلام رخنه و نفوذ داشت كه شكستن آن ، نياز به اقدام عملى پيامبر ( ص ) با پشتيبانى خداوند داشت .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

27 - فلسفه ازدواج پيامبر ( ص ) با مطلَّقه پسرخوانده خويش ، شكستن سنّتى جاهلى و هموار كردن راه براى ديگران بود .

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

مبارزه با رسوم غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 17

17 - ارائه روش صحيح ، پس از طرد سنت هاى غلط ، از روش هاى تربيتى قرآن است .

ليس البر . .. و لكن البر من اتقى

مبانى رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 3

3 - قوم گرايى ، پايه اصلى فرهنگ و اعتقاد عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاث_رهم مهتدون

از اين كه عرب هاى جاهلى تنها به عقايد نياكان خويش تكيه مى كردند و آن را موجب هدايت مى دانستند، قوم گرايى آنان استفاده مى شود.

محمد(ص) و رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 5

5 - آداب و رسوم عصر

جاهلى براى پيامبر ( ص ) ، كوبنده ، آزاردهنده و كمرشكن بود .

الذى أنقض ظهرك

در آيه قبل، براى {وزر}، مصاديقى احتمالى ذكر شد كه از جمله آنها، آداب و رسوم دوران جاهليت بود. اين احتمالات، گرچه شاهدى قوى ندارد; ولى ممكن است هدف از مطلق آوردن كلمه {وزر}، تعميم آن به تمام مصاديق احتمالى باشد.

مخالفت با رسوم قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 8

8 _ مخالفت با سنن قومى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

مسلمانان صدر اسلام و رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 11

11 - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند .

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

نقش رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 9

9 - آداب و رسوم اقوام ، در هدايت و يا گمراهى نسل ها آنان ، تأثيرى قابل توجّه دارد .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

رسوم اجتماعى

{رسوم اجتماعى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27

- 43 - 4

4 _ علم به ارزش ها در نظام كفر ، مقهور عادات و رسوم اجتماعى

و صدّها ما كانت تعبد من دون اللّه

آثار رسوم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 4

4 _ علم به ارزش ها در نظام كفر ، مقهور عادات و رسوم اجتماعى

و صدّها ما كانت تعبد من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 7،9

7 - تأثير آداب و رسوم اقوام در هدايت و يا گمراهى نسل هاى آنان

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

9 - اصرار مردم عصر بعثت بر شركورزى و تحريم برخى از حلال ها ، برخاسته از تقليد آنان از نياكانشان بود .

كلوا مما فى الأرض . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ... قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاب

از مصاديق مورد نظر براى {ما ألفينا عليه آباءنا} - به قرينه آيه 165 و 168 - شركورزى و حرام دانستن برخى از نعمتهاى الهى است.

اهميت رسوم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 5

5 - اهميت آداب اجتماعى در نگاه دين

لاترفعوا أصوتكم . .. و لو أنّهم صبروا ... لكان خيرًا لهم

رسوم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 9

9 - رعايت حال پدر و مادر و معاشرت با آنان ، در هر منطقه اى ، بسته به رسوم متفاوت آن جا است .

و صاحبهما فى الدنيا معروفًا

{معروفاً} صفت براى

مفعول مطلق محذوف فعلِ {صاحِبْ} است و مراد از آن، چيزى است كه به خوبى و نيكى در ميان مردم شهرت دارد.

رسوم پيشينيان

{رسوم پيشينيان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 6

6 _ لزوم بررسى تطبيقى قوانين و سنن پيشينيان با احكام اسلام *

و يريد اللّه ليبيّن لكم و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

عطف جمله {يهديكم} بر جمله {يبيّن لكم} و تعلق اراده خداوند به آن دو، بيانگر نوعى ارتباط ميان تبيين احكام و بيان سنتهاى پيشينيان است و به قرينه {يريد اللّه ان يخفف عنكم} در آيات بعد مى توان گفت كه ارتباط مورد نظر همان تطبيق و مقايسه آن دو با يكديگر مى باشد.

ارزش رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 10

10 _ استناد به سنن پيشينيان در تعيين ارزشها، مخالف اخلاص در عبوديت خداوند است.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا. .. و ادعوه مخلصين له الدين

اطاعت از رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 4

4 _ لزوم پيروى از سنن و قوانين صحيح پيشينيان

و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

تبيين رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 2،3،11

2 _ اراده خداوند بر تبيين سنت هاى اقوام گذشته براى مردم

يريد اللّه ليبيّن لكم . .. سنن الّذين من قبلكم

بنابر اينكه {سنن الّذين}، مفعول {ليبيّن} نيز باشد. يعنى هر دو فعل {ليبيّن} و {يهديكم} از باب تنازع در {سنن} عمل

كرده باشند.

3 _ بيان احكام از سوى خداوند ، در جهت تبيين سنت هاى صحيح پيشينيان *

يريد اللّه ليبيّن لكم و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

در برداشت فوق جمله {يهديكم}، غايت بيان احكام گرفته شده است و با توجه به كلمه {يهديكم}، مراد از سنّتهاى پيشينيان، آداب و احكام صحيح آنان مى باشد كه خداوند با بيان احكام خويش آنها را به مخاطبان مى شناساند.

11 _ تبيين احكام و ارائه سنن پيشينيان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت او

يريد اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 10،11

10 _ احترام و اهميت دادن به سنت هاى پيشينيان از عوامل گرايش جوامع به خرافات

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

رسوم شناسى

{رسوم شناسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 6

رسوم قومى

مخالفت با رسوم قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 8

8 _ مخالفت با سنن قومى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

رشد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رشد

{رشد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 110 - 5،6،8،21

5 _ ايمان به خدا و اصلاح جامعه ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، دو عامل رُشد جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

رشد و تكامل جوامع از مصاديق خير است و آيه فوق، خير بودن امت را منوط به ايمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى ازمنكر) كرده است.

6 _ امر به معروف و نهى از منكر ، وظيفه عمومى جامعه اسلامى براى رُشد خويش

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

از مصاديق بارز {خير} براى جامعه، رُشد آن جامعه است.

8 _ ايمان مصلحان ( امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ) به خداوند ، شرط اعتلاى جامعه

كنتم خير امة . .. و تؤمنون باللّه

21 _ فِسْق ، عامل بازدارنده جامعه از رشد و تكامل

و لو أمن . .. و اكثرهم الفسقون

{خير} نتيجه ايمان است و واژه {فسق} در آيه شريفه، مقابل ايمان قرار گرفته است. در نتيجه، اهل فسق، محروم از خير و تكامل هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 11

11 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار يك جامعه در هنگام ركود و انحطاط ، از روش هاى تربيتى قرآن در تصحيح حركت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 13

13 _ پرهيز از رباخوارى و رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى

، زمينه فلاح و رستگارى جامعه

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 11

11 _ اديان الهى ، راه و روش رشد و تعالى انسان و جامعه

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

چون مراد از {انقلبتم على اعقابكم}، بازگشت از دين الهى است و از آن تعبير به واپسگرايى شده، معلوم مى شود كه دين الهى، رشد و تعالى مردم را تضمين مى كند.

آثار رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 12

12- توان مندى و رشد ، شرط جواز تصرف در اموال است . *

فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 9

9 - حفظ وحدت دينى و پرهيز از دسته بندى هاى مذهبى ، ره آورد رشد تربيتى و اخلاقى جامعه و نه صرف آگاهى فكرى

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

از اين كه جوامع پيشين، با وجود علم و آگاهى، به واسطه كمبود خصايل شايسته اخلاقى (خوى تجاوزگرى و فزون طلبى) به تفرقه روى آوردند، استفاده مى شود كه صرف آگاهى فكرى در حفظ و ايجاد وحدت دينى كافى نيست.

آثار رشد اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 10،11

10- پيشرفت اقتصادى و اجتماعى و بهبود آن ، الزاماً نشانه حقانيت يك انديشه و آيين نيست .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

11-

موقعيت برتر اقتصادى و اجتماعى و بهره مندى هاى مادى ، زمينه ساز غفلت از حق و بهره نبردن از آيات قرآن

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

آثار رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 16

16_ آبادانى و رونق اقتصادى ، زمينه ساز قدرت و نيرومندى جوامع است .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 7

7- رشد اقتصادى و نيروى انسانى و توازن و همپايى آن دو ، داراى نقش تعيين كننده در سرنوشت ملتها

و أمددن_كم بأمول و بنين

در كنار هم ياد شدن {مال} و {فرزند} نشانگر آن است كه قرين بودن اين دو با يكديگر، در غلبه ملتها بر دشمنان خويش نقش آفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 10،11

10- پيشرفت اقتصادى و اجتماعى و بهبود آن ، الزاماً نشانه حقانيت يك انديشه و آيين نيست .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

11- موقعيت برتر اقتصادى و اجتماعى و بهره مندى هاى مادى ، زمينه ساز غفلت از حق و بهره نبردن از آيات قرآن

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 12

12- پيشرفت هاى اقتصادى و قدرت هاى چشم گير _ حتى در عالى ترين شكل آن _ تضمين كننده نجات جامعه از

نابودى نيست .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ثًا ورءيًا

آثار رشد اقتصادى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 10

10 - كتاب ، حكومت ، نبوت و اقتصادى شكوفا ، عوامل برترى بنى اسرائيل بر ملت هاى عصر خويش *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب . .. و فضّلن_هم على الع_لمين

{فضّلناهم. ..}، ناظر به نتيجه موهبت هايى است كه خداوند در گذشته به بنى اسرائيل عطا كرده بود.

آثار رشد اقتصادى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 3

3- وضعيت بهتر اقتصادى و معيشتى كافران عصر بعثت ، زمينه ساز گرايش عده اى از مردم به كفر بود .

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً

بينش مطرح شده در اين آيه، از انديشه اى سرچشمه مى گيرد كه در آيات پيشين با جمله {قال الذين كفروا. .. أىّ الفريقين خير مقاماً} به آن اشاره شده بود.

آثار رشد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 16

16 _ نبود مفاسد اقتصادى و اجتماعى در يك جامعه ، نشانه برخوردارى آن جامعه از رحمت خداوند *

لا تاكلوا اموالكم . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

آثار رشد جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 7

7- رشد اقتصادى و نيروى انسانى و توازن و همپايى آن دو ، داراى نقش تعيين كننده در سرنوشت ملتها

و أمددن_كم بأمول و بنين

در كنار هم ياد

شدن {مال} و {فرزند} نشانگر آن است كه قرين بودن اين دو با يكديگر، در غلبه ملتها بر دشمنان خويش نقش آفرين است.

آثار رشد عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 17،19

17- انسان رشد يافته ، متوجه به پروردگار و رشددهنده خويش

حتّى إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ

انسان در چهل سالگى; يعنى، اوج كمال و قواى عقلانى به پروردگار خويش التجا جسته و نقش خداوند را در رشد و كمال خود در مى يابد. بدين جهت در آيه شريفه به جاى ساير اوصاف الهى، صفت {ربّ} يادشده است.

19- سپاس گزارى در برابر نعمت دهنده حقيقى ، لازمه كمال عقل و انديشه

حتّى إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك

از اين كه خداوند اولين بازتاب وصول انسان به مرحله كمال عقلى (40 سالگى) را گرايش انسان به شكر منعم حقيقى دانسته است، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

آثار رشد علمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 6

6 - توسعه اقتصادى ، فرهنگى و رشد دانش دينى ، به تنهايى نمى تواند تضمين كننده وحدت و همدلى اجتماعى باشد .

رزقن_هم من الطيّب_ت و فضّلن_هم على الع_لمين . و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر فما اخت

در آيه قبل، سخن از اعطاى كتاب، حكومت، نبوت، روزى هاى پاكيزه و شرافت اجتماعى كه خداوند در پى رسالت موسى(ع) به بنى اسرائيل عطا فرمود; ولى اين آيه {بغى} و تجاوزگرى را از صفاتى شمرده است كه در چنين جامعه اى باعث پيدايش اختلاف گرديد و

حتى آن فرهنگ و اقتصاد شكوفا و معارف روشن نيز نتوانست اين روحيه را از ميان ببرد.

آثار رشد معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 17

17 _ رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و اللّه وليّهما} و نيز جمله {و على اللّه . .. }، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

آثار رشد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 5

5_ رسيدن يوسف ( ع ) به سن رشد ، زمينه ساز برخوردارى او از علم و حكمت

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا و علمًا

آغاز رشد جسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانى ، شروع تكامل و رشد قواى جسمى و عقلى ، و آغاز پيرى ، اول سستى و سير نزولى آن قوا است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، دوران پيرى را از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفوليت دانسته است. بنابراين لازمه اين سخن، مطلبى است كه در برداشت بالا آمده است.

ادعاى رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 8

8 _ ناپسندى خودستايى و ادعاى رشديافتگى و كمال

الم تر الى الذين يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء

استفاده از رشد

اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 18

18_ ضرورت بهره گيرى از شرايط شكوفايى اقتصاد جامعه براى مقابله با موقعيت هاى بحرانى

تزرعون سبع سنين دأبًا . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

اهميت رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 5

5_ جواز بهره گيرى از فشار هاى اقتصادى براى نيل به مقاصد مشروع

فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم عندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 10

10- رشد اقتصادى و ازدياد جمعيت به منظور برترى و فزونى يافتن بر نيروى انسانى و اقتصادى دشمن ، سياستى است شايسته و بايسته

و أمددن_كم بأمول و بنين و جعلن_كم أكثر نفيرًا

جمله {و جعلناكم. ..} بمنزله نتيجه براى جمله {و امددناكم ...} است; چرا كه {نفير} در لغت به عده اى از مردان گفته مى شود كه امكانات لازم براى كوچ كردن و حركت دسته جمعى را داشته باشند (مفردات راغب)، و مقصود از آن به مناسبت مورد، اين است كه خداوند با كمك اموال و فرزندان به شما، اين توانايى را داد كه بر دشمن خود فزونى داشته و چيره شويد.

اهميت رشد جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 10

10- رشد اقتصادى و ازدياد جمعيت به منظور برترى و فزونى يافتن بر نيروى انسانى و اقتصادى دشمن ، سياستى است شايسته و بايسته

و أمددن_كم بأمول و بنين و جعلن_كم أكثر نفيرًا

جمله {و جعلناكم. ..} بمنزله نتيجه براى جمله

{و امددناكم ...} است; چرا كه {نفير} در لغت به عده اى از مردان گفته مى شود كه امكانات لازم براى كوچ كردن و حركت دسته جمعى را داشته باشند (مفردات راغب)، و مقصود از آن به مناسبت مورد، اين است كه خداوند با كمك اموال و فرزندان به شما، اين توانايى را داد كه بر دشمن خود فزونى داشته و چيره شويد.

اهميت رشد فكرى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 14

14- هدف از نزول قرآن و تبيين و تفسير آن ، رشد فكرى مردم است .

و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس . .. و لعلّهم يتفكّرون

اهميت مراحل رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 7

7 - آفرينش انسان ، از مايعى ناچيز و سير متوازن و تكاملى وى در رحم ، نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا فنعم الق_درون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيات تا آخر سوره، درصدد اثبات برپايى قيامت باشد.

تعقل در رشد گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 1،4

1 - فرايند جوانه زدن دانه ها از دل خاك ، رشد و نمو كردن و بالاخره به ثمر نشستن آنها ، شايان مطالعه و تأمل

أفرءيتم ما تحرثون

{حرث} (مصدر {تحرثون})، به عمل شخم زدن زمين و پاشيدن دانه ها در آن گفته مى شود. با توجه به آيات بعد، آيه شريفه، درصدد تشويق

منكران معاد به مطالعه كردن در چگونگى رشد و نموّ و به ثمر رسيدن بذر است كه آنان تنها نقش شخم زدن زمين و پاشيدن دانه ها را به عهده دارند; و نه بيشتر از آن.

4 - توصيه منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در چگونگى رشد و نموّ دانه هاى پاشيده شده در زمين بهوسيله كشاورزان ، براى پى بردن به قدرت الهى و پذيرش امكان معاد

أفرءيتم ما تحرثون

راه رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 5

5 _ روشنىِ راه رشد و هدايت ، از مسير كفر و ضلالت

قد تبيّن الرّشد من الغىّ

رشد آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 25

25 _ تسليم شدن در برابر خداوند، قرار گرفتن در بستر رشد و كمال جهان هستى است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

رشد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 2

2 - هدف از آزمون ابراهيم ( ع ) ، رشد دادن و تربيت كردن او بود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

انتخاب كلمه {رب} - كه به معناى مدبر و مربى است - گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 8

8 _ سير رشد معرفتىِ حضرت ابراهيم ( ع ) ، از ايمان به اطمينان درونى

قال اولم تؤمن قال بلى و لكن ليطمئنّ قلبى

رشد اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- نساء - 4 - 175 - 14

14 _ مؤمنان ، برخوردار از تكامل و رشد معنوى ، در آخرت

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جمله فسيدخلهم با توجه به {سين} دلالت دارد بر اينكه رحمت و فضل در آخرت است، پس هدايت هم كه پس از آنها ذكر شده است، در آخرت است و هدايت به سوى خدا، رشد و كمال معنوى است.

رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 1،2،3،4

1 _ لزوم آزمايش يتيمان تا هنگام بلوغ و توان ازدواج ، براى تشخيص رشد اقتصادى آنان

و ابتلوا اليتامى حتّى اذا بلغوا النّكاح . .. رشداً

2 _ رسيدن به مرحله بلوغ جنسى و تحقق رشد اقتصادى ، دو شرط براى تحويل اموال يتيمان به آنان

حتّى اذا بلغوا النّكاح فان انستم منهم رشداً فادفعوا اليهم اموالهم

3 _ رسيدن به مرحله بلوغ جنسى و تحقق رشد اقتصادى ، دو شرط براى جواز تصرف يتيمان در اموال خود

و ابتلوا التيامى . .. فادفعوا اليهم اموالهم

4 _ وجوب ردّ اموال يتيمان ، پس از بلوغ جنسى و احراز رشد اقتصادى آنان

و ابتلوا اليتامى . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا اليهم اموالهم

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: ايناس الرّشد حفظ المال.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 164، ح 7، ب 113 ; نورالثقلين، ج 1، ص 444، ح 60.

رشد اقتصادى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 4

4 - نويد خداوند به امت اسلامى در برخوردارى از حكومت ، اقتصاد

شكوفا و شرافت ، در پرتو تعاليم قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل . .. ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

واژه {الأمر} در اين آيه همانند واژه {الأمر} در آيه قبل مى تواند نظر به كتاب، حكومت، نبوت، رزق پاكيزه و فضيلت اجتماعى داشته باشد. در اين صورت تعبير {جعلناك على شريعة من الأمر}، نويد به بهره مندى پيامبر(ص) و امتش از آن مواهب خواهد بود.

رشد اقتصادى يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 5

5 _ رشد يتيمان (به دست آوردن تجربه در معاملات و شناخت سود و زيان) پايان جواز تصرف ديگران در اموال آنان

و لاتقربوا مال اليتيم إلا بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشده

{أشد} به معناى تجربه و شناخت است. (لسان العرب). بر اساس اين معنا و به مناسبت مورد، مقصود از {أشد} تجربه در معاملات و شناخت سود و زيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 12

12- عدم جواز تصرف در مال يتيم براى ديگران ، پس از رسيدن وى به حد بلوغ و رشد اقتصادى

و لاتقربوا . .. حتى يبلغ أشدّه

با توجه به اينكه پيام آيه، در راستاى حقظ منافع يتيم است و بديهى است كه صرف بلوغ جسمى و سنى _ بدون بلوغ فكرى و اقتصادى وى _ تضمين كننده منافع و مصالح او نخواهد بود و {حتى يبلغ أشدّه} غايت براى تصرف مجاز از سوى سرپرستان امور ايتام است; بنابراين معنا چنين مى شود: شما جز جايى كه در جهت مصالح

يتيمان باشد، تصرف نكنيد تا زمانى كه آنان به بلوغ كافى برسند و وقتى آنها به بلوغ رسيدند، حق تصرف نداريد.

رشد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 17

17- منحنى صعود انسان در زندگى دنيوى ، از طفوبيت آغاز مى شود و در اوج جوانى ، به پايان مى رسد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ نخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم

رشد جسمانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّكم. .. منكم من يردّ إلى أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 6،9

6 - زندگى دنيوى ، داراى دو منحنى صعود و نزول است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

مقصود از {بلوغ أشدّ} اوج صعود انسان از نظر قواى جسمانى و عقلانى است و مراد از {شيوخ} منحنى نزول اين قوا مى باشد.

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

رشد عقلى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 6،9

6 - زندگى دنيوى ، داراى دو منحنى صعود و نزول است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

مقصود از {بلوغ أشدّ} اوج صعود انسان از

نظر قواى جسمانى و عقلانى است و مراد از {شيوخ} منحنى نزول اين قوا مى باشد.

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

رشد فكرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 3

3 - موسى ( ع ) برخوردار از اعتدال جسمى همراه با قوت فكرى در عنفوان جوانى

و لمّا بلغ أشدّه و استوى

ظاهر اين است كه جمله {بلغ أشدّه} اشاره به توان فكرى موسى(ع) و عبارت {و استوى} اشاره به توان جسمى او باشد. گفتنى است كه {أشدّه} معادل {قوّته} و {استوى} به معناى {إعتدل} مى باشد.

رشد قواى ادراكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّكم. .. منكم من يردّ إلى أرذل العمر

رشد معنوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 9

9 _ ارتقاى درجه معنوى مؤمنان پرتوى از ربوبيت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

رشد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 2

2 - كودكى و بخشى از دوران عمر موسى ( ع ) و نيز رشد و پرورش جسمى او در خاندان فرعون گذشت .

قال ألم نربّك فينا

وليدًا و لبثت فينا من عمرك سنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 3

3 - بزرگ شدن موسى ( ع ) در دامن فرعون ، امرى اجبارى بود نه نعمتى شايان سپاس .

ألم نربّك فينا وليدًا . .. و تلك نعمة ... أن عبّدتّ بنى إسرءيل

جمله {و تلك نعمة} استفهام انكارى و به تقديم {أوَ تلك . ..} مى باشد.

رشد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 6

6 - مثال هاى قرآن مايه تربيت و رشد مؤمنان است .

فيعلمون أنه الحق من ربهم

رشد يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 1،2،3

1 _ لزوم آزمايش يتيمان تا هنگام بلوغ و توان ازدواج ، براى تشخيص رشد اقتصادى آنان

و ابتلوا اليتامى حتّى اذا بلغوا النّكاح . .. رشداً

2 _ رسيدن به مرحله بلوغ جنسى و تحقق رشد اقتصادى ، دو شرط براى تحويل اموال يتيمان به آنان

حتّى اذا بلغوا النّكاح فان انستم منهم رشداً فادفعوا اليهم اموالهم

3 _ رسيدن به مرحله بلوغ جنسى و تحقق رشد اقتصادى ، دو شرط براى جواز تصرف يتيمان در اموال خود

و ابتلوا التيامى . .. فادفعوا اليهم اموالهم

رشد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 1،2،6

1_ يوسف ( ع ) روزگار كودكى و نوجوانى را در خانه عزيز مصر به سر برد ، تا به جوانى و رشد جسمى و عقلى رسيد .

أكرمى مثوي_ه . .. و لما

بلغ أشدّه

كلمه {أشدّ} چنان چه لسان العرب از سيبويه نقل كرده _ جمع شدّة (توان و قدرت) است. بنابراين {أشدّ} ; يعنى ، توانها و قدرتهاى متعدد كه به مناسبت مورد ، شامل توان جسمى و عقلى است.

2_ يوسف ( ع ) در سن جوانى و رسيدن به رشد عقلى و جسمى ، به حكمتى والا و علمى گسترده دست يافت .

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا و علمًا

نكره آوردن {حكماً} و {علماً} حكايت از عظمت حكمت و علمى دارد كه خداوند به يوسف(ع) عطا فرموده بود. اسناد {آتى} به ضمير متكلم {نا} مؤيد اين حقيقت است. و از آن رو كه خداوند داستان مراوده زليخا را پس از بيان بهره مندى يوسف(ع) از علم و حكمت مطرح مى كند، معلوم مى شود كه او در عنفوان جوانى به حكمت و علم دست يافته بود ; زيرا محتمل نيست كه زليخا پس از گذشت جوانى يوسف(ع) - مثلاً در سنين سى و يا چهل سالگى - خواهان وصال او بوده باشد.

6_ يوسف ( ع ) در سن جوانى و برخوردار شدن از رشد ، به مقام نبوّت نايل گرديد .

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا و علمًا

برداشت فوق ، بر اساس نظر برخى از مفسران است كه {حكم} را به مقام نبوت و {علم} را به دانش شريعت ، تفسير كرده اند.

زمينه رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 8

8 _ لزوم دقّت در انتخاب همسر و مراعات آداب آميزش ، براى به وجود آمدن فرزندان صالح

نساؤكم حرث لكم . .. و قدّموا لانفسكم

دقّت

كشاورز در انتخاب زمين مورد كشت و نيز سعى تمام در به وجود آوردن شرايطى براى به ثمر نشاندن محصولى عالى، از وجود مشابهت بين همسر و كشتزار است كه مى تواند مورد نظرآيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 10

10 _ ايمان به خدا و قيامت ، زمينه پذيرش احكام و مواعظ الهى

ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 3

3 _ مسمانان موظّف به دقت كامل در تاريخ بنى اسرائيل و پندگيرى از آن هستند .

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 15

15 _ ايمان ( باور ) ، زمينه ساز پذيرش معجزات الهى و بهره مندى از آن

انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 13

13 _ انفاق زمينه دستيابى به { وجه اللّه } و رضاى او

و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 15

15 _ ارزش عبادت جمعى و تأثير آن در رشد و تعالى انسان

و اركعى مع الرّاكعين

به نظر مى رسد فرمان الهى به مريم مبنى بر عبادت جمعى (نماز جماعت)، در راستاى رشد وى باشد; به قرينه {و انبتها نباتاً حسناً} در آيه سى و هفتم.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 9

9 _ ايمان به كتاب آسمانى و پيروى از پيامبر ، زمينه راهيابى به منزلت انبيا

و اشهد بانّا مسلمون. ربّنا امنا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين

به قرينه {و اشهد . .. }، منظور از {الشاهدين}، همان عيسى (ع) و ديگر پيامبرانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 5

5 _ تشويق و ترغيب به انفاق و ايثار ، براى رسيدن به كمال

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 3

3 _ رسيدن به مقام رضاى الهى ، رهايى از دوزخ و نيل به درجات عالى ، در پرتو بعثت پيامبر ( ص ) و ايمان به اوست .

افمن اتّبع رضوان اللّه . .. هم درجات عند اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ

با توجّه به آيه قبل كه سخن از نيل به درجات و رضاى الهى بود، گويا در اين آيه راه وصول به آن را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 14

14 _ شهادت ، وسيله رشد و تكامل شهيد

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

با توجه به معناى {ربّهم} كه خداوند مربّى و تربيت كننده شهيدان است، معلوم مى شود كه شهادت زمينه اى براى بهره مندى از ربوبيّت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 -

20

20 _ اميدوارى به فضل الهى ، زمينه ساز پرهيز از طمعورزى نسبت به دارايى هاى ديگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. و سئلوا اللّه من فضله

نهى از تمنى و طمعورزى، و آنگاه امر به تقاضا از خدا، كه نتيجه آن اميدبخشى به فضل الهى است، در حقيقت ارائه راهى است براى اجتناب از حسرت و دست اندازى به نعمتهاى ديگران.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 6

6 _ تدبّر در قرآن ، زمينه برطرف شدن نفاق و ضعف ايمان

و يقولون طاعة . .. افلا يتدبّرون القران

ترغيب منافقان و مسلمانان ضعيف الايمان به تدبر در قرآن مى تواند به منظور ارائه رهنمودى براى برطرف شدن نفاق و ضعف ايمان آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 25

25 _ تسليم شدن در برابر خداوند، قرار گرفتن در بستر رشد و كمال جهان هستى است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 14

14 _ آزمون انسان ها با سختى ها ، برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 2

2 - گستراندن و هموار ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند به انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

در برداشت بالا سه نكته ملحوظ است: 1_ لام

در {لكم} نعمت بودن را مى فهماند. 2_ {الذى} چه خبر باشد براى ضمير محذوفى كه به {ربّ} در آيه قبل برمى گردد و چه صفت براى آن، بيانگر وصفى از اوصاف ربوبى خداوند است كه در راستاى تدبير امور انسان ها است. 3_ {مهداً} مصدر و به معناى ممهوده است; يعنى، مهيا و مسطح.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 5

5 - انسان ، موجودى تكامل پذير و آماده رشد

ثمّ السبيل يسّره

فراهم آوردن {راه} براى انسان و آسان سازى پيمودن آن، نشانگر اين است كه انسان، به گونه اى آفريده شده كه كمالات خود را بالفعل دارا نيست و براى تحصيل آن بايد راهى را طى كند.

زمينه رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 11

11 _ پرداخت صدقه ( زكات ) ، تضمين كننده پاكى جامعه و شكوفايى اقتصاد آن *

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه تطهير و رشد، صرفاً فردى نباشد و نظر به حيثيت اجتماعى آن نيز داشته باشد. به تعبير ديگر، صدقه و زكات، از آن جهت كه تعديل ثروت را به دنبال دارد، عدالت اجتماعى را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 4

4- دستيابى جامعه به رشد اقتصادى و رفاه ، در پرتو امنيت و آرامش اجتماعى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان

برداشت فوق، با توجه به آمدن {يأتيها رزقها} پس از {آمنة مطمئنّة} است.

گفتنى است كه آمدن فعل {كانت} به صيغه ماضى در آغاز و {يأتيها} به صيغه مضارع پس از آن، مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 14

14 - امنيت ، از شرايط و زمينه هاى لازم براى رشد و شكوفايى اقتصادى و دادوستد

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا يجبى إليه ثمرت كلّ شىء

از تقديم مسأله امنيت شهر مكه بر شكوفايى اقتصادى آن در آيه بالا، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

زمينه رشد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 3

3 - نابود ساختن سركشان ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى رشد و تعالى راه پيامبران است .

ربّك

زمينه رشد درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا و نخلاً

زمينه رشد درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا و نخلاً

زمينه رشد عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 29

29 _ عمل به توصيه هاى پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) زمينه

ساز شكوفايى عقل و انديشه

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {تعقلون} به منزله فعل لازم بوده و نياز به مفعول نداشته باشد و مراد از توصيه عملكردن به احكام ياد شده باشد.

زمينه رشد عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 3

3- ايمان ، بستر و زمينه رشد و گسترش اَعمال نيك است . *

إِنَّ الذين ءامنوا وعملوا الص_لح_ت

قرآن، در آيات متعددى، بر {عمل صالح} در پى {ايمان} تكيه كرده است. و اين، گواه تلائم بين اين دو، بلكه تأثير ايمان در ايجاد زمينه عمل صالح است. تقدم ذكر {ايمان} بر {عمل صالح} مى تواند اشاره به همين نكته داشته باشد.

زمينه رشد عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) در زمان تولد ، داراى جسم و روحى سالم و آماده رشد و كمال بود .

والسل_م علىّ يوم ولدت

زمينه رشد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 17،19

17 - محبوبيت موسى ( ع ) در دل فرعونيان ، زمينه رشد و نمو او با مراقبت كامل خداوند

و لتصنع على عينى

{لتصنع} بيانگر علت است براى آنچه از سياق كلام به دست مى آيد; يعنى، {و لتصنع على عينى فعلت ذلك; آنچه انجام دادم به خاطر اين بود كه با مراقبت كامل من ساخته شوى}. صنيع و صنيعة (ريشه اشتقاقى {لتصنع}) به شخصى گفته مى شود كه تربيت شده ديگرى باشد. هم چنين به

معناى عطا، كرامت و احسان نيز آمده است (لسان العرب).

19 - خداوند از آغاز زندگى موسى ( ع ) ، بر او نظارت دقيق داشته و زمينه هاى تربيت و رشد او را فراهم ساخته بود .

و لتصنع على عينى

مراد از {عين} در {على عينى} معناى مجازى آن (مراقبت) است و {على} دلالت مى كند كه مراقبت الهى، به منزله پايه اى است كه تربيت و يا گرامى داشت موسى(ع)، بر آن استوار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 17

17 - بازگشت موسى ( ع ) به آغوش مادر ، زمينه اى مناسب جهت رشد و پرورش او تحت نظارت دقيق خداوند

و لتصنع على عينى . إذ تمشى ... فرجعن_ك

{إذ} در {إذ تمشى} مى تواند ظرف براى {لتصنع} باشد. دراين صورت جملات پس از {إذ}، ظرف تحقق صنع الهى در مورد موسى(ع) را بيان كرده است.

زمينه هاى رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 4

4 _ بروز نقطه هاى ضعف در جنگ و آگاهى از آن ، زمينه مناسبى براى خالص شدن مؤمنان از عيب ها و نقصها

ان يمسسكم قرح . .. نداولها بين النّاس ... و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

چون {تمحيص} به معناى خالص سازى از عيب و نقص است و اين خالص سازى نتيجه شكست مؤمنان فرض شده، مى توان گفت كه شكست مسلمانان باعث مى شود كه آنها عيبها و نقصهاى خود را بشناسند و در رفع آن بكوشند.

سن رشد انسان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 23

23- { عن أبى بصير قال : قال أبوعبدالله ( ع ) : إذا بلغ العبد ثلاثاً و ثلاثين سنة فقد بلغ أشدّه . . . ;

ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(ع) فرمود: آن گاه كه بنده به سن 33 سالگى برسد . .. به رشد لازم رسيده است [و اين است مقصود از]{بلغ أشدّه}...}.

سن رشد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه فى قول اللّه عزّوجلّ : { و لما بلغ أشدّه واستوى آتيناه حكماً و علماً } قال : أشدّه ثمان عشر سنة و { استوى } التحى ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و لمّا بلغ أشدّه و استوى. ..} روايت شده كه {بلغ أشدّه}; يعنى، موسى(ع) هجده ساله شد و {استوى}; يعنى، موى صورتش روييد}.

شناخت عوامل رشد جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 _ شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

علم به رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 10

10 - آگاهى به روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ

بعلمه

عوامل رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 1

1 - قرآن و اسلام ، مايه حيات و رشد انسانهايند .

أو كصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 6

6 - مثال هاى قرآن مايه تربيت و رشد مؤمنان است .

فيعلمون أنه الحق من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 17

17 _ آگاهى هاى تاريخى ، مى تواند داراى نقشى سازنده براى آدمى باشد .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

به ياد آوردن نعمتهاى گذشته - كه نوعى آگاهى تاريخى است - مورد سفارش و توصيه خداوند قرار گرفته است و از آنجا كه سفارشهاى خداوند همواره در راستاى سازندگى انسان و هدايت اوست، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 14

14 - آزمون انسان ها با سختى ها و نيز نعمت ها و آسايش ها برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مربى و مدير است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 2

2 - هدف از آزمون ابراهيم ( ع ) ، رشد دادن و تربيت كردن او بود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

انتخاب كلمه {رب} - كه به معناى

مدبر و مربى است - گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 5

5 - تسليم خدا بودن و اطاعت كردن از فرمان هاى او ، موجب رشد و تربيت آدمى است .

إذ قال له ربه أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 2،3

2 _ نقش دعا ، در رسيدن به مطلوب

ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة . .. اولئك لهم نصيب

3 _ دعاى همراه با تلاش و عمل ، شرط رسيدن به مطلوب

ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا}، همان دعاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 4،7

4 _ در برابر كسانى كه حرث و نسل را فداى مصلحت خود مى كنند ، برخى ، جان خود را در برابر حفظ ارزش هاى الهى فدا مى كنند .

ليفسد الحرث و النسل . .. و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

7 _ تشويق مؤمنان به گذشتن از جان ، براى كسب رضايت خداوند

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

با توجّه به اينكه آيه مزبور در مقام مدح چنين انسانهايى است، تشويق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 12

12 _ آگاهى از عزت و حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه

عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 10

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز از پيروى شيطان

و لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 16،18

16 _ تقوا ، عامل دستيابى به مقام بلند در قيامت

و الذين اتقوا فوقهم يوم القيامة

18 _ همراهى ايمان و تقوا ، عامل برترى در قيامت

و يسخرون من الذين امنوا و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

تبديل {الذين امنوا} به {الذين اتقوا}، براى تفهيم اين معناست كه بايد ايمان، همراه تقوا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 17

17 _ نقش سختى ها و مصائب ، در ساخته شدن و رُشد انسانها

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم

ورود به بهشت، كمال است و سختيها، در رسيدن به آن نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 12

12 _ پذيرش احكام الهى و عمل به آن ، باعث رشد و طهارت انسان

و اذا طلّقتم النّساء . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 8

8 _ دين اسلام ، راه و روش رُشد و هدايتِ انسان

لا اكراه فى الدّين قد تبيّن الرّشد من الغىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 257 - 6

6 _ ايمان به خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به نور

اللّه ولّى الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 3،4

3 _ تكامل معنوى و رشد وجودى انفاق كننده اموال در راه خدا *

مثل الّذين . .. مائة حبّة

بنابر ظاهر تشبيه كه مُشبّه، همان شخص انفاق كننده (الّذين ينفقون) باشد; يعنى آنانكه انفاق مى كنند، همانند دانه اى هستند كه . .. .

4 _ رُشد و شكل گيرى شخصيّت آدمى ، برخاسته از رفتار جهتدار وى *

مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه . .. مائة حبّة

از تشبيه شخص انفاق كننده به دانه اى كه . .. اين معنا به دست مى آيد كه رشد شخصيّت آدمى، برخاسته از انفاق و رفتار او در راه خدا (جهت) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 9

9 _ آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه خدا

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 5،11،12

5 _ جلب رضايت خداوند ، در گروِ تلاش و اجتهاد جوينده آن

ابتغاء مرضات اللّه

با توجّه به لغت {ابتغاء} كه در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.

11 _ انفاق در جهت رضايت خداوند ، موجب رشد و تكامل انسان

و مثل الّذين . .. كمثل جنّة بربوة

از تشبيه انفاق كنندگان به بوستانى كه با بارش باران به ثمر نشيند، استفاده گرديده است.

12 _ عمل

خالصانه ، موجب رشد و تكامل انسان

و مثل الّذين . .. كمثل جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 2

2 _ خداوند ، رشددهنده اموالى كه صدقه داده مى شود .

و يربى الصّدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 4،6،9،12،14،21

4 _ عنايت خاص خداوند نسبت به برخى از انسان ها ، موجب رشد و تعالى ويژه آنان

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

6 _ رشد و شكوفايى استعداد هاى نهفته انسان ، در پرتو ربوبيّت خداوند

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

9 _ انسان براى رشد معنوى خويش ، نيازمند پناه بردن به خدا از شر شيطان است .

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

12 _ عنايت پروردگار ، تربيت شايسته ، پرستش خدا و تغذيه صحيح ، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريّا . .. المحراب و جد عندها رزقاً

14 _ نقش سرپرست و مربّى صالح ، در رشد و تعالى معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

تصريح به سپردن كفالت به زكريا پس از {انبتها . .. }، گوياى نقش زكريا، به عنوان مربى صالح، در رشدِ معنوى كسى است كه تحت تربيت اوست.

21 _ رشد معنوى و تعالى انسان ، در پرتو نظارت مستمر و همه جانبه مربّى است .

انبتها . .. كفّلها ... كلما دخل عليها ... قال يا مريم انّى لك هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 38 - 10

10 _ نقش دعا و درخواست از خداوند ، در دستيابى انسان به آرمان خويش

هنا لك دعا زكريا ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذرية طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 9

9 _ پرستش و عبادت خدا ، راهى است مستقيم به سوى او ( كمال مطلق )

فاعبدوه هذا صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 5

5 _ عقيده توحيدى ، بينشى متعالى و موجب تعالى انسان

تعالوا الى كلمة سواء

كلمه {تعالوا} كه از ريشه {علوّ} به معناى بالا است گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 14

14 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، محروم از پاك شدن و رشد يافتن به دست خداوند .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. و لا يزكّيهم

تزكيه از ماده {زكَوَ} و يا {زكَىَ}، به معناى پاك شدن و نيز به معناى رشد يافتن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 4،8،12

4 _ ايثار ، راه رسيدن به مقام بِرّ

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

8 _ مقام برّ ، از درجات عالى كمال انسان

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

12 _ رسيدن به مقام برّ ، در گرو پرداخت مقدارى از مال خويش به امام ( ع ) در هر سال

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

امام صادق (ع): شنيدم

از پدرم كه مى گفت: من مضت له سنة لم يصلنا من ماله قلّ او كثر، لم ينظر اللّه اليه يوم القيامة . .. اذ يقول: {لن تنالوا البرّ ... } فنحن البرّ و التقوى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 184، ح 85 ; نورالثقلين، ج 1، ص 364، ح 238.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 10،11

10 _ صالح شدن انسان ها ، در گرو ايمان به خدا ، معاد ، امر به معروف و نهى از منكر ( اصلاح ديگران ) و شتاب در كار هاى نيك است .

يؤمنون باللّه . .. و اولئك من الصالحين

11 _ صالح شدن انسان ها ، در گرو استوارى در اطاعت خدا ، تلاوت آيات الهى به هنگام شب و سجده به درگاه او

امة قائمة . .. و هم يسجدون ... و اولئك من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 12

12 _ بيان فرجام اعمال و وعد و وعيد ، از شيوه هاى قرآن براى اصلاح انسان ها و برحذر داشتن آنها از كفر

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 3

3 _ ايمانِ آدمى تبديل كننده رنج ها و شكست ها به عوامل سازنده و خالص كننده

و تلك الايّام نداولها بين النّاس . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

مؤمنين به خاطر ايمانشان در هنگامه هاى فشار، به جاى خردشدن،

از آن عوامل براى رشد و ساخته شدن و خلوص خود كمك مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 11

11 _ اديان الهى ، راه و روش رشد و تعالى انسان و جامعه

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

چون مراد از {انقلبتم على اعقابكم}، بازگشت از دين الهى است و از آن تعبير به واپسگرايى شده، معلوم مى شود كه دين الهى، رشد و تعالى مردم را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 9

9 _ پذيرش ولايت خداوند و اعتقاد به يارى حتمى او ، مانع واپسگرايى و زيانكارى جامعه ايمانى و باعث رشد و سعادت

يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

پيامد پذيرش ولايت كافران، واپسگرايى و خسارت است. بنابراين پذيرش ولايت خداوند _ به قرينه مقابله آن با پذيرش ولايت كافران _ باعث رشد و سعادت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 3

3 _ امانتدارى و ترك خيانت ، از موجبات جلب خشنودى و رضاى خداوند

و ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه

. .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 9

9 _ رعايت حدود الهى ( احكام و قوانين ارث و . . . ) و اطاعت از خدا و رسول ( ص ) ، رستگارى بزرگ

تلك حدود اللّه و من يطع اللّه و رسوله . .. و ذلك الفوز العظيم

{ذلك} مى تواند اشاره باشد به اطاعت خدا و رسول كه از موارد آن رعايت احكام و قوانين ارث و حدود الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 5

5 _ تحريك عواطف انسانى از روش هاى قرآن براى جلوگيرى از ظلم و گناه

اثماً مبيناً. و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 33

33 _ خويشتن دارى در برابر گناه ، موجب خير و سعادت

و ان تصبروا خيرٌ لكم

بنابر اينكه متعلق {ان تصبروا}، ارتكاب زنا باشد كه از كلمه {عنت} به دست مى آيد. گفتنى است كه در اين صورت كلمه {خير}، افعل تفضيل نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 3،11،12،15

3 _ خداوند بر اساس مشيّتش انسان را از آلودگى پاك مى سازد و رشد مى دهد .

بل اللّه يزكّى من يشاء

11 _ مشيّت الهى در اعطاى كمال و رشد و تنزيه انسان ها ، گزاف و بدون دليل نيست .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

12 _ خداوند ،

در اعطاى رشد و كمال لايق به انسان ها ، هيچ ستمى نمى كند .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

15 _ خداوند در اعطا نكردن كمال و پاك ننمودن يهوديان كفرپيشه ، هرگز ستمى به آنها نكرده است .

الم تر . .. بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 9

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 1

1 _ پذيرش قوانين الهى و حاكميت پيامبر ( ص ) ، اعتلابخش است .

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول

1 _ مراد از {تعالوا . .. } به قرينه آيه پيشين، مراجعه به آن حضرت براى قضاوت و داورى است. 2 _ {اعتلابخش بودن} در برداشت فوق، از معناى {تعالوا} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 4

4 _ جهاد در راه خداوند ، موجب دستيابى به منزلتهايى والا و آمرزش گناهان و جلب رحمت خاص او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين . .. درجات منه و مغفرة و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 4

4 _ دليل و برهان داراى نقشى مؤثر در رشد و تربيت

انسانها

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

استناد برهان به {رب} مى رساند كه آمدن برهان در راستاى ربوبيت خدا بر انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 12

12 _ تمسك به خدا در تمامى شؤون زندگى ، شرط بارورى ايمان

فاما الذين ءامنوا باللّه . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

حذف متعلق اعتصام ظاهراً بيانگر اطلاق آن متعلق مى باشد ; يعنى تمسك به خداوند در هر زمان و در همه چيز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 19

19 _ دستيابى اهل كتاب به راه هاى سلامت و رهايى آنان از گمراهى ها و قرار گرفتن آنان در صراط مستقيم ، در گرو ايمان به قرآن و پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا . .. يهديهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 15

15 _ رشد ، رستگارى و سعادت انسان ، هدف برنامه ها و تكاليف الهى

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 3

3 _ دستيابى اهل كتاب به جايگاه ارزشى خويش ، منوط به اقامه تورات ، انجيل و ديگر دستورات الهى است .

قل ياهل الكتب . .. حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 7،8،9

7 _ ايمان به

خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) زمينه عروج به درجه صالحان

و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق . .. يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جمله {و نطمع . ..} مى رساند كه حتى پس از اعتراف به خداى يگانه نمى توان به همنشينى باصالحان يقين داشت بلكه ايمان مذكور تنها مى تواند زمينه ساز نيل به درجه صالحان باشد.

8 _ رسيدن به درجه و مقام صالحان در پرتو خواست و عنايت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

9 _ ارتقاى درجه معنوى مؤمنان پرتوى از ربوبيت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 13

13 _ فلاح و رستگارى ، از اهداف تشريع احكام دين

انما الخمر . .. فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 7

7 _ فلاح و رستگارى پيامد اطاعت خدا و رسول ( ص )

فاجتنبوه لعلكم تفلحون . .. و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 11،16،17،22

11 _ لزوم همراهى ايمان و عمل صالح براى تأمين رشد و تعالى آدمى

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ءامنوا و عملوا الصلحت

16 _ رسيدن به مقام محسنين در گرو گذر از مراحل ايمان و تقوا

إذا ما اتقوا . .. ثم اتقوا و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

17 _ برخوردار شدن آدمى از صفت احسان ، نشانه نيل او به برترين مرحله تقواست

ثم اتقوا

و احسنوا

چنانچه تكرار {اتقوا} ناظر به مراحل تقوا باشد، سخن از احسان پس از آخرين مرحله آن حاكى از نايل شدن واجدان آخرين مرحله تقوا به مقام محسنين است.

22 _ رشد و فلاح آدمى در پرتو ايمان ، عمل صالح ، تقوا و احسان

ليس على الذين ءامنوا . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 5

5 _ نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 11

11 _ تضرع در مقابل خداوند موجب كمال و رشد انسان مى شود.

فأخذنهم بالبأساء . .. لعلهم يتضرعون. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا

از اينكه خداوند مشكلاتى پيش آورده تا انسان تضرع كند و با جمله {فلو لا . .. } ترغيب به تضرع كرده است، معلوم مى شود كه تضرع موجب كمال و رشد انسان مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 5

5 _ رسيدن به يقين، مرتبه اى بلند براى انسان و قله اى براى معرفت و شناخت

و كذلك نرى . .. و ليكون من الموقنين

مطرح ساختن {يقين}، به عنوان اصليترين هدف {ارائه ملكوت}، گوياى عظمت يقين و اهل آن و همچنين نقطه نهايى در مقوله شناخت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 5

5 _ دستيابى به درجات عالى معنوى، منوط به مشيت الهى است.

نرفع درجت من نشاء

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 8

8 _ پيشه ساختن احسان و صلاح، زمينه ساز ارتقاى درجه در پيشگاه خداوند است.

نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... فضلنا على العلمين

چون دو صفت احسان و صلاح به عنوان مميزات پيامبران در آيات پيشين مطرح شده بود، چنين برمى آيد كه اين دو صفت داراى نقش اساسى در بالا بردن درجه و مقامات معنوى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 5

5 _ عبوديت به درگاه خداوند، زمينه و شرط رهيابى به صراط مستقيم است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 3

3 _ قرآن كتابى گرانقدر و مبارك (فزاينده و رشد دهنده و داراى خير فراوان) است.

و هذا كتب أنزل نه مبارك

{بركة} يعنى رشد و فزونى (لسان العرب) و {مبارك} چيزى است كه در آن فزونى باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 7

7 _ بينش و آگاهيهاى ارائه شده از سوى خداوند، در جهت كمال و منافع انسان است.

فمن أبصر فلنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 5

5 _ آيات گوناگون قرآن مايه تقويت بينش آگاهان و منجر به بهانه جويى كافران خواهد شد.

و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 -

20

20 _ جلوگيرى نكردن از ستيز دشمنان با پيامبر(ص) از مظاهر ربوبيت الهى و موجب رشد و تربيت است.

و لو شاء ربك ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 2

2 _ راهيابى به توحيد و ايمان موجب حيات انسان مى شود.

و إن أطعتموهم إنكم لمشركون. أو من كان ميتا فأحيينه و جعلنا له نورا

چون در آيات پيشين سخن از شرك و توحيد و ايمان و كفر به آيات الهى بود، قهراً مقايسه اى كه در اين آيه صورت گرفته بين اين دو گروه است كه يكى را مرده و ديگرى را زنده دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 12

12 _ اوامر، نواهى، هشدارها و توبيخهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربيت انسانهاست.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 15

15 _ رسالت فرستادگان الهى براى تربيت و رشد آدميان است .

لقد جاءت رسل ربنا بالحق

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 5

5 _ وعده ها و وعيد هاى خداوند ، برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تربيت انسانهاست .

قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقاً فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 10

10 _ باور به تعاليم قرآن و انجام

دستورات آن ، راه جلوگيرى از تباه گشتن سرمايه عمر

قد خسروا أنفسهم

جمله {قد خسروا أنفسهم} در توصيف كسانى است كه در دنيا قرآن را باور نكردند و به دستورات آن گردن ننهادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 8

8 _ دعا و نيايش محسنان به درگاه خدا مايه به فعليت رسيدن استعداد آنان براى دستيابى به رحمت خاص الهى است .

و ادعوه . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 6

6 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{من} در {ذكر من ربكم} براى ابتداى غايت است. يعنى معارف دين از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه {رب} به {كم} مى رساند كه نزول آن معارف در راستاى ربوبيت خدا بر انسانها و براى تربيت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 7

7 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 3

3 _ فرمان هاى خداوند برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تعالى انسانهاست .

عن أمر ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 15

15 _ بينه ارائه شده به مردم مدين ، از

ناحيه خداوند و براى تربيت و رشد آنان بوده است .

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب}، كه به معناى رشد دهنده و تربيت كننده است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 8

8 _ دين و معارف الهى ارائه كننده راه رشد و هدايت و تأمين كننده سعادت انسانهاست .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

مراد از {سبيل الرشد} (راه هدايت) همان آيات خدا، يعنى دين و معارف الهى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 17

17 _ ترس از عقوبت هاى خدا ، در عين اميد به مغفرت و رحمت او ، مايه تربيت انسان و رشد و تعالى اوست .

إن ربك لسريع العقاب و إنه لغفور رحيم

توصيف خداوند به {عقوبت كننده اى سريع} و {بخشايشگرى مهربان}، پس از به كارگيرى عنوان {رب}، مى تواند بيانگر اين باشد كه توجه به اين دو صفت در انسان ترس و اميدى ايجاد مى كند كه مايه تربيت و كمال او خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 1

1 _ آيات و معارف ارائه شده به بلعم باعورا مى توانست وى را به مقامى والا در پيشگاه خدا برساند .

و لو شئنا لرفعنه بها

{با} در {بها} باى استعانت است و ضمير آن به {آياتنا} برمى گردد. بنابراين جمله {لرفعناه بها} حاكى از آن است كه آيات الهى وسيله اى مناسب براى رفعت

درجات بلعم باعورا بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 3

3 _ تلاوت قرآن بر مؤمنان راستين ، فزاينده ايمان در نهاد آنان

و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

{تليت} به قرينه كلمه {على} از تلاوت، كه به معناى قرائت است، گرفته شده است. بنابراين مراد از {ءايته}، آيات قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 118 - 4

4_ انتخاب دين از سر آزادى و اختيار ، مايه رشد و تعالى انسانهاست .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة

از اينكه عدم اجبار در گزينش دين به {رب} استناد يافته است و {رب} به معناى مدبر و مربى است ، مى توان به برداشت فوق دست يافت; يعنى ، تدبير و تربيت انسانها اقتضا مى كند كه دين را از روى اختيار بپذيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 15

15- لزوم مراجعه به قرآن ، براى شناخت عوامل واقعى رشد و هدايت انسان

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 4

4- وجود كتاب و رهنمود هاى مدون ، در هدايت و تعالى انسان ها داراى نقشى مهم و تعيين كننده است .

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

{كتاب} در اصل به معناى صحيفه و حاوى نوشته هاست (مفردات راغب). ياد كرد از كتاب، براى هدايت، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 5

5- تبيين حق و راستى براى انسان ها ، در جهت رشد و تربيت آنها است .

الحقّ من ربّكم

گزينش كلمه {ربّ} حاكى از نكته بالا است.

عوامل رشد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 4

4 - هدف از فرمان خداوند به ابراهيم ( لزوم تسليم بودن در برابر او ) رشد و تربيت وى بوده است .

إذ قال له ربه أسلم

برداشت فوق، با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مدبر و مربى - استفاده شده است.

عوامل رشد اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 16

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

عوامل رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 4

4 _ رواج صدقه و انفاق ، عاملى جهت رشد نظام اقتصادى

و يربى الصّدقات

{يربى} از {ارباء} به معناى رشد دادن و زياد كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 16

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب

الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 5

5 - پرداخت زكات ، مايه رشد سرمايه و ازدياد ثروت

و الذين هم للزكوة ف_علون

{زكات} از مصدر {زُكُوّ} مشتق است. {زكو} هم به معناى نمو و ازدياد مى آيد و هم به معناى پاكى و طهارت. بنابراين مى توان گفت: انفاق مال، بدان جهت كه مايه رشد و ازدياد سرمايه است و يا طهارت جان و سلامت نفس انفاق كننده را در پى دارد، زكات ناميده شده است.

عوامل رشد اقتصادى جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 15

15 - وجود امنيت در مكه ، عامل تبديل شدن آن شهر به مركز عمده اقتصاد و تجارت در جزيرة العرب

حرمًا ءامنًا يجبى إليه ثمرت كلّ شىء

عوامل رشد اقتصادى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 3

3 - تأثير حمل و نقل دريايى و كشتيرانى ، در زندگى اقتصادى جامعه عصر بعثت *

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

عوامل رشد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 5

5- نزول معجزات از جانب پروردگار هستى ، در جهت رشد و بصيرت يافتن آدميان است .

ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض بصائر

عوامل رشد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 11،13

11 _

جامعه بشرى ، نيازمند بعثت پيامبران براى حل اختلافات ( هدايت جامعه )

فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم بين الناس فيما اخلتفوا فيه

13 _ حكومت ، داورى و حل اختلافات مردم ، از اهداف بعثت پيامبران و نزول كتاب هاى آسمانى

و اَنزل مَعهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 11،13،20

11 _ جلوگيرى نكردن از ازدواج زنان مُطلّقه ، موجبِ رشد و طهارت فزونتر براى جامعه

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

13 _ قوانين الهى براى رشد و طهارت جامعه ، مفيدتر از قوانين و رسوم مردم است .

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

20 _ قوانين الهى ، براى اصلاح و پاكسازى خانواده و جامعه

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 18

18 _ پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 13

13 _ ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در

جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 14

14 _ سلامت تفكر و حركت جامعه ، در گرو سلامت قلبها

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأويله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 19

19 _ تأمين سعادت جامعه در پرتو ايمان ، خدمات انبيا و تلاش عدالتخواهان است .

انّ الّذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

نبود ايمان، انبيا و مصلحان در جوامع موجب رنج و بدبختى است، معلوم مى شود وجود آنها زمينه ساز سعادت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 25

25 _ رهايى از آتش تفرقه و دشمنى ميان افراد يك جامعه ، نعمتى الهى

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذ

جمله {كنتم على}، عطف است بر {كنتم اعداءً}. در نتيجه هر يك بيانى است از نعمت الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 11

11 _ نقش بنيادين دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، در رستگارى جامعه

و لتكن منكم امّة . .. و اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك} جامعه اسلامى باشد; يعنى تنها خودِ امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر رستگار نيستند، بلكه افراد جامعه بخاطر وجود چنين افرادى بهره مند از رستگارى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 110 - 5،6،8

5 _ ايمان به خدا و اصلاح جامعه ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، دو عامل رُشد جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

رشد و تكامل جوامع از مصاديق خير است و آيه فوق، خير بودن امت را منوط به ايمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى ازمنكر) كرده است.

6 _ امر به معروف و نهى از منكر ، وظيفه عمومى جامعه اسلامى براى رُشد خويش

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

از مصاديق بارز {خير} براى جامعه، رُشد آن جامعه است.

8 _ ايمان مصلحان ( امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ) به خداوند ، شرط اعتلاى جامعه

كنتم خير امة . .. و تؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 11

11 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار يك جامعه در هنگام ركود و انحطاط ، از روش هاى تربيتى قرآن در تصحيح حركت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 13

13 _ پرهيز از رباخوارى و رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى ، زمينه فلاح و رستگارى جامعه

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 11

11 _ اديان الهى ، راه و

روش رشد و تعالى انسان و جامعه

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

چون مراد از {انقلبتم على اعقابكم}، بازگشت از دين الهى است و از آن تعبير به واپسگرايى شده، معلوم مى شود كه دين الهى، رشد و تعالى مردم را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 5 - 11

11 _ ثروت بايد براى رشد اقتصادى جامعه به كار گرفته شود .

اموالكم الّتى جعل اللّه لكم قياماً

از اينكه خداوند مال را براى برپايى جامعه قرار داده و به همين جهت پرداخت آن را به سفيهان منع كرده، معلوم مى شود كه ثروتها بايد در جهت رشد اقتصادى، كه قوام جامعه به آن بستگى دارد، به كار گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 27

27 _ فراهم آوردن ازدواج هاى سهل و آسان در جامعه ، راه جلوگيرى از مفاسد جنسى

و من لم يستطع . .. فمن ما ملكت ايمانكم ... ذلك لمن خشى الْعنت منكم

چون ازدواج با كنيزان سهل است و خداوند براى جلوگيرى از زنا و مفاسد جنسى آن را پيشنهاد و تجويز كرده، معلوم مى شود كه بهترين راه براى جلوگيرى از مفاسد جنسى، فراهم آوردن ازدواج سهل و آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 _ پايبندى به مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى ، زمينه سبكبارى و دور ماندن جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بيان خواست الهى به سبكبارى انسانها پس

از تبيين احكام و مقررات ازدواج، اشاره به اين است كه دورى جوامع بشرى از رنجها و مشقتها در گرو پيروى از آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 13

13 _ سلامت جامعه از مفاسد اجتماعى ، از اهداف ارائه احكام اقتصادى از سوى خداوند

لا تاكلوا . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 11

11 _ قضاوت و حكومت بر مبناى كتب آسمانى ، جارى ساختن نور و هدايت در جامعه است .

فيها هدى و نور يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار

يادآورى قضاوت پيامبران بر اساس تورات، پس از توصيف آنان به هدايتگرى و نورانيت، بيانگر آن است كه پياده كردن احكام آن در جامعه، موجب هدايت و نورانيت مردمان خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 6

6 _ سلامت و سعادت جوامع در گرو پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دين

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

با توجه به آيات گذشته كه در آن جامعه اى منحط از بنى اسرائيل ترسيم گرديده بود، معلوم مى شود آيه مورد بحث، رهنمودى است براى نجات جوامع از انحطاط، بنابراين {ما اتخذوهم أولياء} تنها، بيان يكى از نتايج ترك پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دينى است و نتايج ديگر كه از آنها به سلامت و سعادت تعبير شد با توجه به

آيات گذشته به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 6

6- حيات و پويايى جوامع ، در پرتو ارزش هاى معنوى علاوه بر نعمت هاى مادى است .

يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان . .. و لقد جاءهم رسول منهم

جمله {يأتيها رزقها. ..} مى تواند اشاره به نعمتهاى مادى و {و لقد جاءهم رسول منهم} اشاره به ارزشهاى معنوى داشته باشد.

عوامل رشد جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 4

4 _ اديان الهى ، راه رشد و تعالى انسان و جامعه

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

خداوند با تعبير واپسگرايى به جاى كفر و شرك، اشاره به اين معنا دارد كه دين الهى، راه رشد و تعالى واقعى انسان است.

عوامل رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 14

14 - تأثير تاريكى شكم مادران ، در رشد جنين و نطفه انسان

يخلقكم فى بطون أمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

تعبير ظلمات از بچه دان، رحم و شكم، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

عوامل رشد دانش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 22

22 _ كتب آسمانى داراى نقشى برجسته در رشد دانش بشر و آموخته هاى اوست.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

عوامل رشد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 5

5 - بالا بردن معرفت

و عبرت آموختن بشر ، فلسفه و قلمرو داستان سرايى هاى قرآن

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

عوامل رشد فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 4

4 - نقش مهم كتاب هاى آسمانى و قوانين الهى ، در تعالى فرهنگ بشر *

و كت_ب مسطور

خداوند با سوگند خوردن به تورات و يا كتاب هاى آسمانى _ در صورتى كه مراد مطلق كتاب باشد _ در حقيقت بشر را به اهميت اين كتاب ها در فكر و فرهنگ بشر توجه داده است.

عوامل رشد گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 31

31 - آب ، مايه رويش و رشد گياهان

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت وربت

عوامل رشد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 11

11 - الزام پيامبر ( ص ) به قرائت قرآن در آغاز رسالت ، مايه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبيت خداوند بود .

اقرأ باسم ربّك

عوامل رشد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 4

4 _ سخن گفتن خدا با موسى براى رشد و تربيت وى بود .

و كلمه ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 2

2 - وحى به موسى ( ع ) ، جلوه ربوبيت خداوند بر او و از عوامل رشد و تربيت آن حضرت براى انجام رسالت

خويش بود .

إذ ناديه ربّه

عوامل مؤثر در رشد كودك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 13

13- نقش اساسى دوران جنينى و شيرخوارگى ، در رشد و بلوغ فرزند *

و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا حتّى إذا بلغ أشدّه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آمدن {بلغ أشدّه} _ در پى {و حمله و فصاله} _ بيانگر ارتباط ميان اين دو مقطع باشد.

قانونمندى رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 10

10 _ قانونمندى و يكسانى راههاى كمال و سعادت يا انحطاط و شقاوت آدميان، در گذشته و آينده تاريخ

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

از امر به تدبر در تاريخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن معلوم مى شود كه عوامل سعادت و شقاوت در طول تاريخ يكسان است.

قانونمندى رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 1

1 - رشد جنين از آغاز تا كامل شدن خلقت وى ، با محاسبات و اندازه گيرى هاى دقيق از سوى خداوند همراه است .

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا

عبارت {فقدرنا}، مى تواند عطف بر {جعلناه فى قرار. ..} و يا متفرع بر آن باشد. در صورت اول، مفاد آيه چنين مى شود: پس از اين كه نطفه را براى مدتى معين در رحم قرار داديم، به اندازه گيرى آن پرداختيم; يعنى، با محاسبات و اندازه گيرى هاى دقيق، نطفه را در رحم رشد مى دهيم تا آن گاه كه انسانى تام

و كامل گردد.

مخالفت با رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 18

18 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه در صورت ادامه مخالفت با راه رشد و تعالى و پيمودن راه ضلالت ، ايشان را از درك معارف تورات محروم خواهد ساخت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. إن يروا كل ءاية لايؤمنوا بها ... سبيلا

مراحل رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 10

10 _ آرامش خاطر و اطمينان قلبى ، مرتبه اى از مراحل عالى رشد ايمان و اعتقاد دينى

اولم تؤمن قال بلى و لكن ليطمئنّ قلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 19

19 _ رشد و تكامل ، و نيز انحطاط و سقوط انسان ها ، داراى مراتب *

انّ الذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

احتمالا هر يك از عقوبتهاى ياد شده (محروميّت از بهره هاى اخروى، نظر و تكلّم خداوند)، براى مرتبه اى از انحطاط مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 13

13 _ تعليم و تعلم كتب آسمانى ، زمينه ربّانى شدن انسان

كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

مراحل رشد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 6،7،8

6 - زندگى دنيوى ، داراى دو منحنى صعود و نزول است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

مقصود از {بلوغ أشدّ} اوج

صعود انسان از نظر قواى جسمانى و عقلانى است و مراد از {شيوخ} منحنى نزول اين قوا مى باشد.

7 - منحنى صعود انسان در حيات دنيوى ، از طفوليت آغاز مى شود و در نقطه اوج جوانى پايان مى پذيرد .

ثمّ يخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

8 - پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پيرى ، نقطه پايان اين منحنى در زندگى انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 3

3 - خوراكى هاى انسان ، همانند مراحل رشد و فناى جسم او ، دربردارنده دلايل و نشانه هاى خداوند است .

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

مراد از نظر به طعام _ به قرينه آيات بعد _ نظر به اسباب و نتايج آن و وابسته بودن مراحل پيدايش آن به خداوند است. عطف آياتى كه درباره غذاى انسان است، بر آياتى كه از حدوث و مرگ جسم او سخن گفته بود; نشانه هماهنگى نعمت هاى درونى و برونى انسان در دلالت بر خداوند است.

مراحل رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 16

16 - مخفى ترين دوره رشد و پيدايش انسان ( دوره جنين ) ، آشكار و نمايان در پيشگاه خداوند

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم

مكان رشد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 4

4 -

رشد ابراهيم ( ع ) در محيط غير شرك و مواجهه او با محيط شرك آلود ، امرى سؤال انگيز براى وى

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه پرسش ابراهيم(ع)، پرسشى طبيعى و برخاسته از فطرت توحيدى وى بود و نه تدبيرى در جهت طرح مسائل توحيدى با مردم. بر اين اساس روشن مى شود كه آن حضرت در محيطى غير شرك مى زيسته است از اين رو با مشاهده بت پرستى مردم، شگفت زده شد و از آن كار استفسار نمود.

مكان رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 13

13 - شكم مادران ، بستر مناسب رشد جنين و تكامل نطفه انسان .

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد خلق فى ظلم_ت ثل_ث

تصريح به آفرينش انسان در شكم مادران، مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

ملاك رشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 6،13

6 _ تعيين ملاك و ميزان پيراستگى و رشد يافتگى ، كار خداوند است .

بل اللّه يزكّى من يشاء

اگر مراد از {تزكيه} پاك دانستن و شهادت به منزه بودن باشد، تزكيه خداوند به تعيين ملاك خواهد بود ; چون خداوند غالباً شهادت به پاكى فرد و يا گروهى خاص نمى دهد، بلكه ملاكها را مشخص مى كند.

13 _ شهادت خدا بر پاكى و طهارت انسان و نيز ملاك هاى تعيين شده از سوى او براى پيراستگى ، گزاف و بدون دليل نيست .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

منشأ رشد

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 24

24 _ خداوند رشد دهنده تمامى جهانيان است.

لرب العلمين

منشأ رشد اقتصادى مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 21

21 - جهل بيشتر مشركان مكه به خاستگاه الهى امنيت و رفاه اقتصادى آن شهر ، عامل روى گردانى آنان از پذيرش هدايت الهى ( اسلام ) بود .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

منشأ رشد تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 7

7 - پيشرفت صنعت و تمدن بشرى ، در عين انتساب به بشر ، ناشى از اراده و قدرت الهى است .

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

منشأ رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 8

8 - تحولات پيچيده شكوفه ها و جنين ، بنا به مقتضاى علم و حكمت خداوندى است .

و ما تخرج من ثمرت من أكمامها . .. إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى سببيت باشد، مفاد آيه شريفه، اين خواهد بود كه همه اين رخدادها براساس علم الهى است.

منشأ رشد صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 7

7 - پيشرفت صنعت و تمدن بشرى ، در عين انتساب به بشر ، ناشى از اراده و قدرت الهى است .

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

منشأ رشد گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 3

3 - رويش و رشد دانه ها در بستر خاك ، نمودى از قدرت الهى و نشانى روشن از امكان معاد

أفرءيتم ما تحرثون

روى سخن در اين آيه، با منكران معاد است. تشويق آنان به مطالعه در چگونگى رشد گياهان، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 64 - 1،2

1 - انسان در فرايند رشد و نموّ بذرى كه در زمين كشاورزى اش مى پاشد ، هيچ نقشى ندارد .

ءأنتم تزرعونه

{زرع} (مصدر {تزرعون})، به معناى روياندن و رشد و نموّ بخشيدن است. ضمير مفعول {تزرعونه} به {حرث} در آيه قبل _ كه از {تحرثون} استفاده مى شود _ و يا به {بذر} _ كه از مقام استفاده مى شود _ باز مى گردد. استفهام در {ءأنتم...} انكارى است; يعنى، شما آن بذر را كه كاشته ايد، رشد نمى دهيد.

2 - رويش دانه هاى كاشته شده ، در زمين ، رشد و نموّ و بالاخره به ثمر رسيدن آن نمودى از قدرت خداوند است .

أم نحن الزرعون

منشأ رشد نهضت هاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 38

38- رشد نهضت هاى الهى ، همانند ديگر مظاهر جهان ، در قلمرو سنت هاى حاكم بر هستى *

كزرع أخرج شط_ه . .. يعجب الزرّاع

تشبيه جريان ظهور و گسترش اسلام، به زراعت و مراحل رشد آن، اين حقيقت را مى رساند كه جريان هاى اجتماعى نيز مانند پديده هاى مادى طبيعت، در قلمرو قوانين صورت مى گيرد.

موانع رشد

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 1،2،3،4،9

1 _ سرسختى ، تكبّر و غرور رياكارانِ مدعى اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

و من الناس من يعجبك . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

3 _ سرسختى ، غرور و تكبّر برخاسته از گناه ، مانع نصيحت پذيرى حاكمان مفسد

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {بالاثم}، متعلق به {العزّة} باشد.

4 _ سرسختى ، تكبّر و غرور ، مانع اصلاح و نصيحت پذيرى

اخذته العزّة بالاثم

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 13

13 _ سرپيچى از فرمان هاى خداوند ، سرپيچى از مقررات عزّت آفرى و حكيمانه اوست . *

فان زللتم . .. ان اللّه عزيز حكيم

احتمالا، آوردن {عزيز} و {حكيم} پس از فرمان به رعايت مقررات، بيانگر حكمت آميز بودن و عزّت آفرينى مقررات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 6

6 _ شراب و قمار ، موجب كُندى و بازماندن انسان

از ثواب و خير

قل فيهما اثم كبير

{الاثم}: اسم للافعال المُبطئة عن الثواب (مفردات راغب. )

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 6

6 _ جهت گيرى غلط رباخوار ، در برابر سعادت و خير خويش

الذين . .. كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ

همان گونه كه شخص شيطان زده جهت گيرى صحيحى در برابر مصالح خويش ندارد، رباخوار نيز چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 11

11 _ خطا و نسيان ، از موانع رشد انسان *

ربّنا لا تؤاخذنا ان نيسنا او اخطأنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 31

31 _ كج انديشى و گرايش قلب به باطل ، مانع از ژرفنگرى در علم *

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ . .. و الراسخون فى العلم

از مقابله دو گروه (كج انديشان و راسخان در علم)، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 16

16 _ شيفتگى به امكانات زندگى دنيا ، مانع دستيابى انسان به فرجام نيك

ذلك متاع الحيوة الدّنيا و اللّه عنده حسن المئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 10

10 _ تربيت انسان در گرو ، زدودن آفات رشد و پرورش استعدادها

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

پناه بردن از شيطان، منع آفات است و اِنبات حسن، پرورش استعداد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 10

10 _ تأثير آلودگى هاى محيط كفر در انسان

و مطهّرك من الذين كفروا

نجات از ميان كافران كه به كلمه {تطهير} تعبير شده، مستلزم اين است كه آلودگى جامعه مؤثّر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 14

14 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، محروم از پاك شدن و رشد يافتن به دست خداوند .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. و لا يزكّيهم

تزكيه از ماده {زكَوَ} و يا {زكَىَ}، به معناى پاك شدن و نيز به معناى رشد يافتن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 3

3 _ دلبستگى به دنيا ، موجب محروميّت از نيل به مقام بِرّ

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 19

19 _ نقش مؤثر تبليغات سوء در بازداشتن مردم از راه ايمان

و لتسمعنّ من الّذين اوتوا الكتب . .. و ان تصبروا و تتّقوا

دستور مقاومت در برابر تبليغات دشمن، حكايت از خطر تأثير آن در روحيه مسلمانان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 25

25 _ گناه و اعمال ناشايست ، مانعى در راه همشأنى و همراهى با ابرار

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

درخواست آمرزش گناه و آنگاه تقاضاى همراهى با ابرار، دلالت بر برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 50 - 9

9 _ افترا بر خدا ، از عوامل مؤثر در بازماندن از رشد و كمال

الم تر الى الذين يزكون . .. انظر كيف يفترون على اللّه الكذب و كفى به اثماً مبينا

{اثم} در لغت به معناى چيزى است كه آدمى را از ثواب و صلاح بازمى دارد و مصداق ثواب و صلاح به دليل آيه قبل، تزكيه نفس و پيمودن راه كمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 1

1 _ ارجاع داورى به طاغوت ، موجب ابتلاى مراجعه كنندگان به مصائب و مشكلات

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. فكيف اذا اصابتهم مصيبة بما قدّمت

با توجه به آيه پيش، از مصاديق مورد نظر براى {ما قدمت ايديهم} مراجعه به طاغوت براى داورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 15

15 _ دشمنى و كينه توزى در بين جامعه ايمانى و غفلت از ياد خدا مانع رسيدن آن جامعه به فلاح و رستگارى

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ... و يصدكم عن ذكراللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 10

10 _ شيطان مانع رشد و كمال و تضرع انسان به درگاه خداوند

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا . .. و زين لهم الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 11

11 _ گرايش به شرك پس از توحيد (ارتداد)، حركتى ضد تكاملى و ارتجاعى است.

أندعوا

من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

معناى جمله {نرد على . .. } صرفاً به معناى بازگشت به گذشته تاريخى نيست بلكه حكايت از بازگشت به جهل و عقب ماندگى فكرى نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 12

12 _ زيبا پنداشتن اعمال، مانع رشد و خروج انسان از تاريكى است.

ليس بخارج منها كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 3

3 _ كفر و شرك مانع راهيابى به عالم برتر براى كسب رحمتهاى ويژه الهى است.

إن الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 7

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 14،15

14 _ تكذيب آيات الهى و تغافل از آن ، موجب نپذيرفتن راه رشد و تعالى و مايه چنگ زدن به راه هاى ضلالت است .

و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه . .. ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

15 _ تكبر و خودبزرگ بينى مانع گرايش به ايمان و انتخاب راه كمال و زمينه تمايل به گمراهى است .

الذين يتكبرون . .. و إن يروا كل ءاية ... و

إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله هاى {و إن يروا كل ءاية . .. } و {إن يروا سبيل الرشد ... } و {إن يروا سبيل الغى ... } بيانگر حالات و صفات متكبران در زمين باشد، نه اينكه _ چنانچه در برداشتهاى پيش گذشت _ قسيم متكبران گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 4

4 _ تعصب بر آيين و سنت هاى جاهلى نياكان ، از موانع رشد است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 21

21_ همجنس بازى ، مخالف تقوا و خداترسى و ناسازگار با رشد و فهميدگى است .

فاتقوا الله . .. أليس منكم رجل رشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 5

5_ اختلافات دينى و مذهبى و دور شدن از حق به خاطر آن ، مانع نيل انسان ها به هدف خلقتشان است .

و لايزالون مختلفين. إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 10

10_ انكار قيامت ، معلول جهل و نادانى و مانع ترقى و تعالى انسان است .

أُول_ئك الأغل_ل فى أعناقهم

{اَغلال} (جمع غل) به معناى بندها و زنجيرهاست. مراد از آن مى تواند معناى حقيقى آن باشد كه در اين صورت جمله {اُول_ئك الأغلال فى أعناقهم} بيانگر كيفر و مجازات منكران ربوبيت خدا و منكران قيامت است و

نيز مى تواند مراد از آن معناى مجازى (بندها و زنجيرهاى جهل و نادانى، خرافات، سنتهاى غلط و ...) باشد كه بر اين مبنا جمله {اُول_ئك ...} بيانگر ريشه و علت اعتقاد نداشتن به معاد و ربوبيت خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 15

15 - پيروى از شيطان و ارتكاب فحشا و منكرات ، مانع از رشد و بالندگى و مايه ناپاكى و انحطاط انسان است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر و لولا فضل اللّه عليكم

موانع رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 4

4- در ديدگاه كافران ، دين مانع پيشرفت اقتصادى و نظامى است .

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

تلاش براى فراوانى اولاد (در عصر نزول قرآن) برخاسته از نيازهاى امنيتى و اقتصادى بود.

موانع رشد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 21

21 _ فِسْق ، عامل بازدارنده جامعه از رشد و تكامل

و لو أمن . .. و اكثرهم الفسقون

{خير} نتيجه ايمان است و واژه {فسق} در آيه شريفه، مقابل ايمان قرار گرفته است. در نتيجه، اهل فسق، محروم از خير و تكامل هستند.

موانع رشد فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 11

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . ..

قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 4

4 - باديه نشينى ، از عوامل كندى نفوذ فرهنگ و معارف عميق دين در ميان اعراب *

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا

از اين كه خداوند وصف بدويت [اعراب] را مورد اشاره و موضوع سخن قرار داده است، احتمال معناى ياد شده مى رود.

موانع رشد فكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 11

11_ وفادارى جوامع به آرا و انديشه هاى باطل قومى و قبيله اى ، بازدارنده بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 8

8_ پايبندى جوامع به آرا و آداب باطل پيشينيان ، مانع بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان است .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

نشانه هاى پايان رشد گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 9

9 - زرد و خشك شدن ، نشانه پايان رشد كشت ها

ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا

نشانه هاى رشد عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15،24

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان

زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

24- گرايش به صلاح و جلب رضاى الهى ، نمودى از كمال عقلى انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

توجه به قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه تعبير {أربعين سنة} ناظر به بلوغ عقلى است، چه اين كه {بلغ أشدّه} مى تواند اشاره به بلوغ جسمى داشته باشد. بنابراين آنچه بر سن چهل سالگى انسان در آيه مترتب شده، از كمال عقلى نشأت يافته است.

نشانه هاى رشد يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 5

5 _ رشد يتيمان (به دست آوردن تجربه در معاملات و شناخت سود و زيان) پايان جواز تصرف ديگران در اموال آنان

و لاتقربوا مال اليتيم إلا بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشده

{أشد} به معناى تجربه و شناخت است. (لسان العرب). بر اساس اين معنا و به مناسبت مورد، مقصود از {أشد} تجربه در معاملات و شناخت سود و زيان است.

نعمت رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 3

3- شكوفايى اقتصادى جامعه و داشتن مبادلات گسترده تجارى ، نعمتى خداوندى

قرية . .. يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله

نقش رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 17

17 - تأثيرات ناخواسته دوره جنينى در شخصيت انسان ، عامل خطاپوشى و مغفرت الهى ، نسبت به وى *

إنّ ربّك وسع المغفرة هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم

عبارت {إذ أنتم أجنّة. ..} مى تواند توضيح و تعليل براى {إنّ ربّك واسع المغفرة} باشد. بدين معنا كه انسان در دوره جنين، خواه ناخواه تأثيراتى مى پذيرد و آثار آن بر خداوند نمايان و آشكار است. ازاين رو خداوند با عفو و اغماض با او برخورد مى كند.

رشد معنوى

آثار رشد معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 17

17 _ رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و اللّه وليّهما} و نيز جمله {و على اللّه . .. }، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

رشد معنوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 9

9 _ ارتقاى درجه معنوى مؤمنان پرتوى از ربوبيت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

رشوه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رشوه

آثار رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 5

5 - حكم و قضاوتى كه بر اثر گرفتن رشوه صادر شده باشد ، گناه و فاقد اعتبار است .

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

آثار رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 10

10 _ رشوه گيرى ، حرامخوارى و آزمندى به دنيا ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا و عذابى بزرگ در آخرت

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم . .. اكلون للسحت

اجتناب از رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 11

11 _ لزوم پرهيز از گناه ، تجاوز ، رشوه گيرى و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 10

10 _ پرهيز از رشوه گيرى ، حرام خوارى ، تجاوزگرى و گفتار كفرآميز شرط آمرزش گناهان اهل كتاب و ورود آنان به بهشت

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا

متعلق {واتقوا} چنانچه گذشت، گناهان است، از مصاديق مورد نظر آن _ با توجه به آيات گذشته _، گناهانى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

احكام رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 3،10

3 - پرداخت رشوه به قاضيان ، ناروا و حرام است .

و تدلوا بها إلى الحكام

{تدلوا} عطف بر {تأكلوا} است و لذا مجزوم به {لا}ى ناهيه مى باشد; يعنى: و لاتدلوا . .; ادلاء (مصدر تدلوا) به معناى فرستادن دلو در چاه است و در آيه كنايه از وسيله قرار دادن مى باشد. بنابراين {تدلوا بها ...}; يعنى، به قاضيان اموالى را نپردازيد تا بدين وسيله به اموال مردم چنگ اندازى كنيد. گفتنى است

كه به دست آوردن مال خصوصيتى ندارد و لذا مى توان حرمت رشوه را در همه مواردى كه حقى ضايع شود استفاده كرد. كلمه {بالأثم} مؤيد اين حقيقت است.

10 - پرداخت رشوه به حاكمان ، به منظور دستيابى به اموال عمومى با حكم و قضاوت ايشان ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الن

احكام رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 9

9 _ رشوه خوارى ، حرامى ننگ آور

اكلون للسحت

{سحت} حرامى است كه مايه ننگ مرتكب آن مى شود (مفردات راغب. ) و به قرينه {لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا}، در آيات بعد، مى توان گفت كه مراد از آن رشوه خوارى است.

جرم رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 3،7

3 - پرداخت رشوه به قاضيان ، ناروا و حرام است .

و تدلوا بها إلى الحكام

{تدلوا} عطف بر {تأكلوا} است و لذا مجزوم به {لا}ى ناهيه مى باشد; يعنى: و لاتدلوا . .; ادلاء (مصدر تدلوا) به معناى فرستادن دلو در چاه است و در آيه كنايه از وسيله قرار دادن مى باشد. بنابراين {تدلوا بها ...}; يعنى، به قاضيان اموالى را نپردازيد تا بدين وسيله به اموال مردم چنگ اندازى كنيد. گفتنى است كه به دست آوردن مال خصوصيتى ندارد و لذا مى توان حرمت رشوه را در همه مواردى كه حقى ضايع شود استفاده كرد. كلمه {بالأثم} مؤيد اين حقيقت است.

7 - ناروايى و حرمت پرداخت رشوه به منظور جلب نظر

حاكمان و قضاوت ايشان به سود رشوه دهنده ، حكمى معلوم براى همگان

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم و أنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} مى تواند حرمت رشوه پرداختن به حاكمان باشد و نيز مى تواند حرمت تصرف در اموال ديگران باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

حرمت رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 3،10

3 - پرداخت رشوه به قاضيان ، ناروا و حرام است .

و تدلوا بها إلى الحكام

{تدلوا} عطف بر {تأكلوا} است و لذا مجزوم به {لا}ى ناهيه مى باشد; يعنى: و لاتدلوا . .; ادلاء (مصدر تدلوا) به معناى فرستادن دلو در چاه است و در آيه كنايه از وسيله قرار دادن مى باشد. بنابراين {تدلوا بها ...}; يعنى، به قاضيان اموالى را نپردازيد تا بدين وسيله به اموال مردم چنگ اندازى كنيد. گفتنى است كه به دست آوردن مال خصوصيتى ندارد و لذا مى توان حرمت رشوه را در همه مواردى كه حقى ضايع شود استفاده كرد. كلمه {بالأثم} مؤيد اين حقيقت است.

10 - پرداخت رشوه به حاكمان ، به منظور دستيابى به اموال عمومى با حكم و قضاوت ايشان ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الن

حرمت رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 9

9 _ رشوه خوارى ، حرامى ننگ آور

اكلون للسحت

{سحت} حرامى است كه مايه ننگ مرتكب آن مى شود (مفردات راغب. ) و به قرينه {لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا}،

در آيات بعد، مى توان گفت كه مراد از آن رشوه خوارى است.

خطر رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

رشوه به رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 10

10 - پرداخت رشوه به حاكمان ، به منظور دستيابى به اموال عمومى با حكم و قضاوت ايشان ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الن

رشوه به رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 17

17 - { عن ابى بصير عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له قول اللّه { و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام } فقال : . . . اما انه لم يعن حكام أهل العدل و لكنه عنى حكام أهل الجور . . . ;

ابو بصير گويد: از امام صادق(ع) از آيه {و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام} سؤال كردم، حضرت فرمود: مراد، حاكمان عدل نيست; بلكه مراد حاكمان جور است . .. }.

رشوه به قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 3،4

3 - پرداخت رشوه به قاضيان ، ناروا و حرام است .

و تدلوا بها إلى الحكام

{تدلوا} عطف بر {تأكلوا} است

و لذا مجزوم به {لا}ى ناهيه مى باشد; يعنى: و لاتدلوا . .; ادلاء (مصدر تدلوا) به معناى فرستادن دلو در چاه است و در آيه كنايه از وسيله قرار دادن مى باشد. بنابراين {تدلوا بها ...}; يعنى، به قاضيان اموالى را نپردازيد تا بدين وسيله به اموال مردم چنگ اندازى كنيد. گفتنى است كه به دست آوردن مال خصوصيتى ندارد و لذا مى توان حرمت رشوه را در همه مواردى كه حقى ضايع شود استفاده كرد. كلمه {بالأثم} مؤيد اين حقيقت است.

4 - پرداخت رشوه به قضات ، به منظور دستيابى به اموال ديگران ، از جمله اسباب باطل براى تحصيل مال است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الن

جمله {و تدلوا بها . ..} عطف خاص بر عام است و لذا بيانگر مصداق بارزى از تصرف اموال ديگران با اسباب باطل مى باشد. نياوردن {لا}ى ناهيه در {تدلوا} مؤيد اين معناست.

رشوه به قاضى جور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 18

18 - حسن بن على بن فضال مى گويد : { قرأت فى كتاب ابى الأسد إلى ابى الحسن الثانى ( ع ) و قرأته بخطه سأله ما تفسير قوله تعالى { و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام } قال : فكتب إليه بخطه الحكام القضاة قال : ثم كتب تحته : هو أن يعلم الرجل انه ظالم فيحكم له القاضى فهو غير معذور فى أخذه ذلك الذى حكم له إذا كان قد علم انه ظالم ;

در نامه اى كه

ابى الأسد به امام رضا(ع) نوشته بود و من خط او را خواندم، از امام (ع) سؤال كرده بود: تفسير سخن خداوند {و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام} چيست؟ امام باخط خود نوشت: مراد از حكام، قضات هستند. امام در زير نامه او نيز نوشته بود: مراد آن است كه شخص بداند ظالم است و قاضى به نفع او حكم كند. او در گرفتن اين مال معذور نيست اگر بداند ظالم است}.

رشوه خوارى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

رشوه خوارى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2،5

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

5 _ رشوه خوارى عالمان كفرپيشه يهود براى پذيرش و تأييد دروغپردازى هاى رشوه دهندگان

لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

ذكر رشوه خوارى عالمان يهود پس از توصيف آنان به دروغ پذيرى، بيانگر آن است كه آنان براى پذيرش

و تأييد دروغهاى بافته شده توسط گروهى از يهوديان رشوه مى گرفتند.

رشوه خوارى قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

رشوه خوارى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 22

22 _ حرامخوارى حاكمان يهود ، به صورت رشوه

اكلون للسحت

از رسول خدا(ص) روايت شده: رشوة الحكام حرام و هى السحت الذى ذكر اللّه فى كتابه.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 81.

رشوه در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 4،6

4 _ رواج رشوه خوارى در بين اهل كتاب عصر بعثت

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى . .. و اكلهم السحت

راغب در مفردات آورده است كه {رشوه را سحت مى گويند}.

6 _ رواج گسترده تر تجاوز ، حرام خوارى و رشوه گيرى در بين اهل كتاب نسبت به ديگر گناهان

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

بدان احتمال كه ذكر تجاوز و حرام خوارى پس از {اثم} براى رساندن اين معنا باشد كه اين دو گناه در بين اهل كتاب رواج بيشترى داشته است.

سرزنش رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 8

8 _ رغبت به شنيدن دروغ ها و شايعات ، پذيرش احكام تحريف شده ، حرامخوارى و رشوه گيرى ، بسى زشت و نارواست

.

سمعون للكذب اكلون للسحت

قضاوت با رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 5

5 - حكم و قضاوتى كه بر اثر گرفتن رشوه صادر شده باشد ، گناه و فاقد اعتبار است .

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

گناه رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 5

5 _ تجاوز به حقوق ديگران ، حرام خوارى و رشوه گيرى ، از گناهان بزرگ

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

ذكر تجاوز و حرام خوارى پس از كلمه {اثم} كه شامل همه گناهان مى شود (ذكر خاص بعد از عام)، مى تواند اشاره به بزرگى آن دو گناه داشته باشد.

وضوح حرمت رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 7

7 - ناروايى و حرمت پرداخت رشوه به منظور جلب نظر حاكمان و قضاوت ايشان به سود رشوه دهنده ، حكمى معلوم براى همگان

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم و أنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} مى تواند حرمت رشوه پرداختن به حاكمان باشد و نيز مى تواند حرمت تصرف در اموال ديگران باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

رشوه خوارى

آثار رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 10

10 _ رشوه گيرى ، حرامخوارى و آزمندى به دنيا ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا و عذابى بزرگ در آخرت

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب

عظيم . .. اكلون للسحت

احكام رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 9

9 _ رشوه خوارى ، حرامى ننگ آور

اكلون للسحت

{سحت} حرامى است كه مايه ننگ مرتكب آن مى شود (مفردات راغب. ) و به قرينه {لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا}، در آيات بعد، مى توان گفت كه مراد از آن رشوه خوارى است.

حرمت رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 9

9 _ رشوه خوارى ، حرامى ننگ آور

اكلون للسحت

{سحت} حرامى است كه مايه ننگ مرتكب آن مى شود (مفردات راغب. ) و به قرينه {لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا}، در آيات بعد، مى توان گفت كه مراد از آن رشوه خوارى است.

خطر رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

رشوه خوارى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

رشوه خوارى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2،5

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين

. .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

5 _ رشوه خوارى عالمان كفرپيشه يهود براى پذيرش و تأييد دروغپردازى هاى رشوه دهندگان

لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

ذكر رشوه خوارى عالمان يهود پس از توصيف آنان به دروغ پذيرى، بيانگر آن است كه آنان براى پذيرش و تأييد دروغهاى بافته شده توسط گروهى از يهوديان رشوه مى گرفتند.

رشوه خوارى قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

رشوه خوارى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 22

22 _ حرامخوارى حاكمان يهود ، به صورت رشوه

اكلون للسحت

از رسول خدا(ص) روايت شده: رشوة الحكام حرام و هى السحت الذى ذكر اللّه فى كتابه.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 81.

سرزنش رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 8

8 _ رغبت به شنيدن دروغ ها و شايعات ، پذيرش احكام تحريف شده ، حرامخوارى و رشوه گيرى ، بسى زشت و نارواست .

سمعون للكذب اكلون للسحت

رصدخانه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رصدخانه

تاريخ رصدخانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 36 - 4

4 - وجود علم ستاره شناسى و وسايل آن ( همچون رصدخانه ) در عصر فرعون و موسى ( ع )

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

رصدخانه در دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 4

4 - وجود علم ستاره شناسى و وسايل آن ( همچون رصدخانه ) در عصر فرعون و موسى ( ع )

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

رصدخانه سازى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 2

2 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر احداث رصدخانه

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

فلسفه رصدخانه سازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3،5،8

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود

داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

رضاع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رضاع

آثار رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 7

7 - شير دادن به فرزند ، به مدّت دو سال ، از سوى مادر ، باعث تأكيد بر رعايت حقوق مادر از سوى فرزند است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. و فص_له فى عامين

اجرت دررضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 33،41

33 _ جواز اخذ اُجرت براى شير دادن به طفل

و ان اردتم ان تسترضعوا اولادكم . .. اذا سلّمتم ما اتيتم بالمعروف

41 _ اولويّت زن مُطلّقه در شير دادن به فرزندش و دريافت اُجرة المثل از پدر

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده

امام صادق (ع): الحبلى المُطلّقة . .. و هى احق بولدها ان ترضعه بما تقبله امرأة

اخرى انّ اللّه عزّ و جل يقول: {لا تضار والدة بولدها ... }

_______________________________

كافى، ج 6، ص 103، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 227، ح 884.

احكام رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 1،3،4،6،8،9،13،14،18،22،24،25،26،27،28،29،

1 _ وجوب شير دادن مادران به فرزندان خويش

و الوالدات يُرضعن اولادهنّ

جمله {يرضعن . .. }، جمله اى است خبرى در مقام انشا.

3 _ دوره كامل شيرخوارگى كودك ، دو سال كامل است .

و الوالدات يرضعن اولادهنّ حولين كاملين

4 _ عدم وجوب شير دادن به نوزاد به مدّت دو سال بر مادر *

لمن اراد ان يتمّ الرضاعة

چون حكم (ارضاع به مدّت دو سال) را تعليق به اراده مادر كرده است، به نظر مى رسد ارضاع به مدّت دو سال واجب نباشد; اگر چه اصل ارضاع واجب باشد.

6 _ مادر در صورت تصميم پدر به تكميل شيرخوارگى فرزند ، بايد دو سال كامل به نوزاد شير دهد . *

و الوالدات يرضعن . .. لمن اراد ان يتم الرضاعة

برخى از مفسّرين برآنند كه مراد از {من أراد} پدر فرزند است; يعنى آنگاه بر مادر دو سال شير دادن لازم است كه پدر از او بخواهد. در تأييد اين برداشت نيز گفته شده كه صيغه {اراد} و {يتمّ} به صورت مذكر، مؤيد آن است.

8 _ زنان مطلّقه نبايد از شير دادن به نوزاد خود امتناع نمايند .

و الوالدات يُرضعن

آيات قبل و بعد در مورد زنان مطلّقه است.

9 _ تأمين مخارجِ متعارف زنان مُطلّقه در زمان شيردهى به نوزاد ، بر عهده پدر است .

و على المولود له زرقهنّ

بنابراينكه مراد از {والدات} به قرينه

آيات قبل و بعد، زنان مطلّقه باشند.

13 _ وظيفه شوهر در تأمين مخارج زن ، بيش از توان او نيست .

و على المولود له . .. لا تُكلّف نفس الا وسعها

14 _ مادر ، داراى حق حِضانت و شيردهى كودك خويش حتى در دوران جدايى و طلاق از همسر .

و الوالدات يرضعن اولادهنّ

مخاطب جمله {والوالدات . .. } علاوه بر مادران، پدران نيز مى باشند; يعنى پدران نيز نبايد ارضاع را از عهده مادران خارج كنند; و لازمه اين معنا، حق اولويّت مادر در شير دادن و حضانت كودك است.

18 _ نبايد مادر _ حتى پس از طلاق _ با امتناع از شير دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والدة بولدها

22 _ پدر نبايد با محروم كردن همسر خود از تأمين مخارج حتى پس از طلاق او ، موجب ضرر فرزند شود .

لا تضارّ . .. و لا مولود له بولده

24 _ وارثان پدر بايد تأمين مخارج زنيكه فرزند ميّت را شير مى دهد ، بر عهده بگيرند .

و على الوارث مِثل ذلك

ظاهر اين است كه مراد از {وارث}، وارثان پدر كودك هستند.

25 _ وارثان پدر نبايد به فرزند شيرخوار مورّث با عدم رعايت حقوق وى ضرر بزنند .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده و على الوارث مثل ذلك

جمله {و على الوارث مثل ذلك}، تمامى تكاليفى را كه پدر كودك بايد نسبت به او رعايت كند، بر عهده وارث پدر گذاشته كه از جمله، عدم اضرار به كودك (لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده) است.

26 _ جواز گرفتن فرزند از شير قبل از دو سال

، به شرطِ رضايت ، مشورت و توافق پدر و مادر

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

چون حدّ كمال شير دادن دو سال است، بنابراين {فصال} پس از دو سال طبيعى است و نياز به مشورت و توافق ندارد; لذا مراد از {فصال} در آيه شريفه، {فصال} قبل از دو سال است.

27 _ جدا كردن طفل از شير مادر ، بايد پس از مشورت با صاحبنظران و توافق والدين صورت گيرد .

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

در برداشت فوق، {فصال} حمل شده بر {فصال} از شير مادر، نه از هر شيرى; يعنى توافق مى كنند كه مادر ديگر شير ندهد و براى تكميل مدّت شير، كودك را به دايه اى بسپارند.

28 _ جواز گرفتن دايه براى شير دادن فرزند

و ان اردتم ان تسترضعوا . .. فلا جناح عليكم

29 _ جواز گرفتن دايه براى فرزند ، به شرط عدم تضييع حق اولويّت مادر در شير دادن فرزند

و الوالدات يُرضعن . .. و ان اردتم ان تسترضعوا اولادكم فلا جناح

با توجّه به اينكه صدر آيه حق اصلى شير دادن را از مادر مى داند، معلوم مى گردد كه دايه گرفتن پدر در صورتى جايز است كه اين حق ضايع نشود و ثانياً بازداشتن مادر از شير دادن كودك منوط به رضايت اوست و دايه گرفتن مصداقى از اين بازداشتن است. پس بايد با رضايت او، يعنى مراعات حق اولويّت او، به سراغ دايه رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 6،7،8،10،12،13،14

6 - مردان بايد به زنان مطلّقه ،

بابت شيردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ

7 - زنان مطلّقه ، در شيردادن به نوزاد خويش و يا نپذيرفتن آن ، مختار و آزاداند .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ

8 - مردان و زنان مطلّقه ، بايد درباره شير دادن و كيفيت نگه دارى نوزادانشان ، به مشاوره و هم فكرى بپردازند .

و أتمروا بينكم

10 - در صورت به توافق نرسيدن مردان و زنان مطلّقه درباره شيردادن نوزاد خويش _ به خاطر دشوار بودن آن و يا سخت گيرى آنان بر يكديگر _ بايد نوزاد را به دايه بسپارند .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

12 - زنان مطلّقه ، داراى حق تقدّم و اولويت در شيردادن به نوزادان خود

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

برداشت ياد شده، با توجه اين نكته است كه صورت شيردادن مادران مطلّقه به نوزادان خود، در آغاز مطرح شده است. سپس صورت اختلاف و دايه گرفتن براى نوزادان، بيان گرديده است.

13 - شيردادن مادران به نوزادن خود ، به مصالح و منافع نوزادان نزيك تر از دايگان است .

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان راه كارهاى شايسته براى تأمين مصالح و منافع نوزادان است و در اين راستا، شيردادن مادران بر دايگان مقدم ذكر شده است.

14 - شيردادن دايگان ، به نوزادان زنان مطلّقه ، تنها در صورت ضرورت و با مشورت و هم فكرى پدر و مادر آنان ، شايسته و بجا است .

و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

امتناع

موسى(ع) از رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 2

2 - امتناع موسى ( ع ) از گرفتن پستان دايگان

و حرّمنا عليه المراضع من قبل

اولويت در رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 2

2 _ اولويّت شير مادر براى تغذيه فرزند نسبت به شير ديگر زنان و تغذيه هاى ديگر

و الوالدات يرضعن اولادهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 12

12 - زنان مطلّقه ، داراى حق تقدّم و اولويت در شيردادن به نوزادان خود

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

برداشت ياد شده، با توجه اين نكته است كه صورت شيردادن مادران مطلّقه به نوزادان خود، در آغاز مطرح شده است. سپس صورت اختلاف و دايه گرفتن براى نوزادان، بيان گرديده است.

رضاع مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 6،7

6 - مأموريت مادر موسى از سوى خداوند ، به شير دادن فرزندش دور از چشم بيگانگان

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

7 - شرايط اضطراب آور روحى براى مادر موسى به هنگام ولادت فرزندش و نيز احساس خطر براى او از جانب فرعونيان ، موجب سرگردانى وى در شير دادن به موسى ( ع ) بود .

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

توصيه خداوند به مادر موسى براى شير دادن به فرزندش، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

رضاع موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 1

1 - احضار دايگان به كاخ فرعون ، براى شير دادن به موسى ( ع )

و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم

شرايط رضاع دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 14

14 - شيردادن دايگان ، به نوزادان زنان مطلّقه ، تنها در صورت ضرورت و با مشورت و هم فكرى پدر و مادر آنان ، شايسته و بجا است .

و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

عوامل امتناع موسى(ع) از رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 4

4 - انس گرفتن پيشين موسى با آغوش و شير مادر ، باعث امتناع او از خوردن شير دايگان شد .

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه . .. و حرّمنا عليه المراضع من قبل

خداوند پيش از اين، به مادر موسى فرمان داد وى را شير دهد. از تعبير {حرّمنا عليه المراضع من قبل} استفاده مى شود كه فلسفه آن دستور، اين بود كه ذائقه موسى(ع)، تنها با پستان و شير مادرش شكل بگيرد، تا از گرفتن پستان ديگران امتناع ورزد.

مدت رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 3

3 _ دوره كامل شيرخوارگى كودك ، دو سال كامل است .

و الوالدات يرضعن اولادهنّ حولين كاملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 6،7

6 - دوران شيرخوارگى كودك ، تا

دو سال است .

و فص_له فى عامين

{فصال} در لغت، به معناى {جدا كردن كودك از شير} است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه {فى} (حرف ظرف) دلالت مى كند بر اين كه مدّت شيرخوارگى، دو سال است و جدا كردن كودك از شير، مى تواند در خلال آن دو سال باشد.

7 - شير دادن به فرزند ، به مدّت دو سال ، از سوى مادر ، باعث تأكيد بر رعايت حقوق مادر از سوى فرزند است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. و فص_له فى عامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 11،38

11- دوران لازم براى حمل و شيرخوارگى نوزاد ، سى ماه است .

و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا

38- { و روى عن يونس عن الحسن : إنّ عمر أتى بأمرأة قد ولدت لستة أشهر فهمّ برجمها ، فقال له أميرالمؤمنين ( ع ) : ان خاصمتك بكتاب اللّه خصمتك . إنّ اللّه عزّ اسمه يقول : { و حمله و فصاله ثلاثون شهراً } و يقول تعالى { و الوالدات يرضعن أولادهنّ حولين كاملين لمن أراد أن يتمّ الرضاعة } إذا تممّت المرأة الرضاعة سنتين و كان حمله و فصاله ثلاثين شهراً كان الحمل منها ستة أشهر . . . ;

روايت شده زنى را كه شش ماهه وضع حمل نموده بود، به اتهام زنا نزد عمر آوردند و او تصميم به رجم وى گرفت. اميرالمؤمنين(ع) به او فرمود: اگر اين زن با كتاب خدا با تو بحث كند، بر تو غالب خواهد شد. خداوند _ عزّ اسمه _ مى فرمايد: {و حمله

و فصاله ثلاثون شهراً} و در جاى ديگر مى فرمايد: {و الوالدات يرضعن أولادهنّ حولين كاملين ...}. پس وقتى زن دو سال كامل شير داد و حمل و شيرخوارگى [فرزند او] نيز سى ماه بود: [اقل ]حمل شش ماه خواهد بود}.

مزد رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 6

6 - مردان بايد به زنان مطلّقه ، بابت شيردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 1،3

1 - مردان متمكّن و توانگر ، بايد به ميزان توانايى و فراخْ دستى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

لينفق ذو سعة من سعته

در اين كه حكم انفاق در اين آيه، اختصاص به دوران شيردادن زنان مطلّقه به نوزادشان دارد و يا شامل دوران عدّه نيز مى شود، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

3 - مردان تنگ دست ، بايد به مقدار توانايى خويش هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

منشأ امتناع موسى(ع) از رضاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 3

3 - موسى ( ع ) به اراده خداوند ، از خوردن شير دايگان ممنوع بود .

و حرّمنا عليه المراضع من قبل

نقش دوران رضاع

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 13

13- نقش اساسى دوران جنينى و شيرخوارگى ، در رشد و بلوغ فرزند *

و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا حتّى إذا بلغ أشدّه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آمدن {بلغ أشدّه} _ در پى {و حمله و فصاله} _ بيانگر ارتباط ميان اين دو مقطع باشد.

رضايت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رضايت

آثار بى توجهى به رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 10

10 _ حفظ آبرو در برابر مردم ، با سوگند دروغ و بى توجهى به رضايت خدا و رسولش ، موجب رسوايى و ذلت انسان در آخرت است .

يحلفون باللّه لكم . .. فان له نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

آثار تبرى از رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 4،5

4- بيزارى از رضا و خشنودى خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ

ذلك بأنّهم . .. كرهوا رضونه

5- حركت در مسير خشم الهى و بيزارى از رضاى او ، مايه حبط اعمال

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

آثار جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 10

10- جلب رضايت خداوند ، شرط برخوردار شدن از شفاعت شافعان ( فرشتگان و . . . )

لايشفعون إلاّلمن ارتضى

آثار رضايت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 18

18 _ رضايت خدا از انسان و رضايت انسان از

خدا ، عامل دستيابى انسان به بهشت جاودان و رستگارى حقيقى

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنت . .. ذلك الفوز العظيم

ممكن است مقدم شدن {رضى اللّه عنهم . .. } بر {أعد لهم جنات} مشعر به سببيت و عليت باشد.

آثار رضايت به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 5

5 - كارى كه با رضايت يا دستور كسى انجام شود ، كار شخص او به شمار مى آيد .

و هم على ما يفعلون . .. شهود

اصحاب اخدود، با آن كه نشسته و نظاره مى كردند (هم . .. قعود ... شهود); ولى تعبير {يفعلون} كار را به خود آنان نسبت داده است. اين استناد بيانگر برداشت ياد شده است.

آثار رضايت به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 6

6 _ خرسندى و رضا به اعمال و كردار نيك ديگران ، انسان را در منافع آن سهيم مى كند .

لى عملى و لكم عملكم أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

جمله {أنتم بريئون مما أعمل . .. } مى تواند تعليل براى حصر در جمله هاى {لى عملى} و {لكم عملكم} باشد ; يعنى، چون شما مشركان از اعمال من بيزاريد، منافع اعمال من ويژه خود من و چون من از كردار شما بيزارم، ضررهاى اعمال شما ويژه خود شما خواهد بود.

آثار رضايت به عمل ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 3

3 - حركت يك

فرد جامعه ، در صورت رضايت و تشويق ديگران ، حركتى مستند به تمام افراد آن جامعه است .

انبعث أشقيها . .. فعقروها

در آيات پيشين، از حركت شقى ترين فرد قوم ثمود، سخن به ميان آمد و اين آيه پى كردن را به تمام ثموديان نسبت داده است. از آن جا كه فعل {انبعث}، بيانگر نقش تشويقى ديگران است، بايد گفت: استناد {عقروها} به تمام ثموديان، به جهت رضايت و تحريك آنان بوده است.

آثار رضايت به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 7

7 _ خرسندى و رضا به اعمال و كردار بد ديگران ، آدمى را در ضرر هاى آن سهيم مى كند .

لى عملى و لكم عملكم أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

آثار رضايت به گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 12

12 - رضايت و تشويق ديگران به گناه ، معصيت و زمينه ساز عذاب است .

إذ انبعث أشقيها . .. بذنبهم

آثار رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 8

8 _ رفع كينه و دشمنى اهل كتاب با يكديگر در گرو پيروى از پيامبر ( ص ) و جلب رضوان الهى

فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء . .. يهدى به اللّه من اتبع رضونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 12

12 _ رستگارى و سعادت حقيقى انسان ، تنها در پرتو دستيابى به رضا و

خشنودى خداوند است .

و رضون من اللّه أكبر . .. ذلك هو الفوز العظيم

بنابر اينكه {ذلك} صرفاً اشاره به {رضوان من اللّه} باشد، اين برداشت استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 18

18 _ رضايت خدا از انسان و رضايت انسان از خدا ، عامل دستيابى انسان به بهشت جاودان و رستگارى حقيقى

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنت . .. ذلك الفوز العظيم

ممكن است مقدم شدن {رضى اللّه عنهم . .. } بر {أعد لهم جنات} مشعر به سببيت و عليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 9،10

9 - شافعانى در قيامت ، مأذون به شفاعت خواهند بود كه گفتار آنان مورد رضايت خداوند باشد .

لاتنفع الشف_عة إلاّ من . .. رضى له قولاً

جمله {رضى له قولاً} به قرينه {أذن} مربوط به قيامت است و گوياى اين نكته است كه شافعان در صورتى مى توانند شفاعت كنند كه گفته نادرست به زبان نياورند و آنچه هنگام شفاعت مى گويند، حق و مورد پسند خداوند باشد. نظر داشتن اين جمله به گفت وگوهاى دنيوى شفاعت كنندگان نيز استبعادى ندارد.

10 - رضايت خداوند ، شرط ثمربخشى گفتار انسان ها در قيامت

و رضى له قولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 9،16

9- شفاعت شافعان ( فرشتگان و . . . ) تنها شامل كسانى مى شود كه خدا ازآنان راضى باشد .

لايشفعون إلاّلمن ارتضى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه

مفعول مقدر {ارتضى} ضميرى باشد كه به {مَن} برگردد و تقدير جمله چنين باشد: {ارتضاه اللّه}; يعنى، كسى كه خدا از او راضى است و همه كارهايش مورد رضايت و پسند خداوند است.

16- { عن موسى بن جعفر ( ع ) : أما قول اللّه عزّوجلّ { و لايشفعون إلاّلمن ارتضى } فإنّهم لايشفعون إلاّ لمن ارتضى اللّه دينه و الدين الإقرار بالجزاء على الحسنات و السيئات ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده است: اما قول خداوند _ عزّوجلّ _ {و لايشفعون إلاّلمن ارتضى} [معنايش اين است كه] آنان شفاعت نمى كنند، مگر براى كسى كه خدا دين او را پسنديده است و دين [پسنديده] اقرار به جزا بر نيكى ها و بدى ها است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 17

17 - عمل صالح و جلب رضاى الهى ، نمود بارز شكر نعمت هاى او

أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

عبارت {و أن أعمل. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن أشكر نعمتك} باشد; يعنى، پروردگارا به من شكر نعمتت (انجام عمل صالح) را الهام فرما.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 17

17 - رضا و خشنودى الهى ، داراى بازتاب هاى عينى و مهم در زندگى انسان

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

{فأنزل السكينة. ..} نتيجه {رضى اللّه} به شمار مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 9،11،12

9 - شفاعت شفيعان ، منوط

به مشيت و رضايت خداوند است .

لاتغنى شف_عتم شيئًا إلاّ من بعد أن يأذن اللّه لمن يشاء و يرضى

بنابراين كه مراد از {من} در {من يشاء} شفاعت كنندگان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

11 - تأثير شفاعت فرشتگان ، منوط به مشيت و رضايت الهى ، در حق شفاعت شوندگان

إلاّ . .. لمن يشاء و يرضى

بنابراين كه مراد از {من} در {لمن يشاء} شفاعت شوندگان باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

12 - تحصيل رضايت الهى ، شرط بهره مندى از شفاعت شفيعان

لاتغنى شف_عتم شيئًا إلاّ من بعد أن يأذن اللّه لمن يشاء و يرضى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير به دست مى آيد: الف) مراد از {من} در {لمن يشاء} شفاعت شوندگان باشد; ب) ذكر {يرضى} ناظر بدان باشد كه براى تعلق مشيت الهى، مى بايد رضايت او جلب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 17

17 - رهبانيت ابداعى پيروان مسيح ( ع ) ، با شرط هدف الهى ( جلب خرسندى خدا ) داشتن ، مورد موافقت و رضايت خداوند قرار گرفت .

ما كتبن_ها عليهم إلاّابتغاء رضون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 23

23 - رضايت خداوند از مؤمنان راستين ، باعث دستيابى آنان به بوستان هاى بهشت

و يدخلهم جنّ_ت . .. رضى اللّه عنهم

جمله {رضى اللّه عنهم} تعليل براى {يدخلهم جنّات} است; يعنى، خداوند بدان جهت مؤمنان راستين را وارد بوستان هاى بهشت مى كند كه از آنان راضى و خرسند است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

ارزش رضايت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 12

12 _ جلب رضايت خداوند و خشنودى انسان از وى ، برتر از بهره مندى از بهشت جاويدان

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم

برداشت فوق بر اين مبناست كه ذلك تنها اشاره به جمله {رضى اللّه عنهم و رضوا عنه} باشد.

ارزش رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 12

12 _ جلب رضايت خداوند و خشنودى انسان از وى ، برتر از بهره مندى از بهشت جاويدان

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم

برداشت فوق بر اين مبناست كه ذلك تنها اشاره به جمله {رضى اللّه عنهم و رضوا عنه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 10

10- كسب رضايت

خداوند ، هدفى والا و باارزش است .

و كان عند ربّه مرضيًّا

ارزش رضايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 7

7 _ لزوم اهتمام انسان به جلب رضايت الهى و نه صرفاً راضى ساختن مردم

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

اميدوارى به رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 11

11 - مهاجران تهى دست ، چشم انتظار بهبود وضع اقتصادى خويش همراه با رضايت خداوند

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{فضلاً من اللّه}، مى تواند اشاره به مسائل مادى و اقتصادى داشته باشد.

اهميت جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 18

18- پيروان راستين پيامبر ( ص ) ، همواره در تلاش براى جلب رحمت و خشنودى خداوند

و الذين معه . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 1

1 - برخورداران درجه والاى تقوا ، تنها براى جلب توجّه و عنايت خداوند ، اموال خود را انفاق مى كنند .

الأتقى . .. إلاّ ابتغاء وجه ربّه

استثنا در اين آيه، منقطع است; يعنى، حق نعمتى بر گردن او نيست; لكن {ابتغاء} وجود دارد; يعنى، شخص {أتقى} در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت ديگران را داده باشد. او تنها به اين انگيزه انفاق مى كند كه خداوند، به او رو كرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. {وجه} به معناى {صورت

و چهره} و كنايه از توجّه و عنايت است.

اهميت رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 11

11 _ بهره مندى از بهشت جاويدان ، جلب خشنودى خدا ، و دلشاد بودن از وى ، رستگارى و موفقيتى بس بزرگ

لهم جنت . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به تمامى پاداشهاى مذكور در آيه گرفته شده است. و {ال} در {الفوز} براى استغراق مجازى است يعنى پاداشهاى مذكور كمال رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 6،8،14

6 _ توبيخ منافقان از سوى خداوند ، به خاطر ترجيح دادن رضايت مردم بر رضاى خدا و رسول ( ص )

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

8 _ لزوم جلب رضايت خدا و پيامبر ( ص ) و ترجيح دادن آن بر رضايت ديگران

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

از واژه {أحق}، ضرورت و لزوم استفاده مى شود.

14 _ تلاش در جلب رضايت مردم ، به جاى جلب رضايت خدا و رسول او ، نشانه نفاق و بى ايمانى

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 17

17 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمود : { إذا صار اهل الجنة فى الجنة . . . فيقول لهم تبارك و تعالى : رضاى عنكم و محبتى لكم خير و

اعظم مما انتم فيه . . . ثم قرء على بن الحسين هذه الآية { وعد اللّه المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحت ها الانهار . . . و رضوان من اللّه اكبر . . . } ;

آن گاه كه بهشتيان در بهشت قرار گيرند . .. خداى تبارك و تعالى به آنان مى فرمايد: رضايت و محبت من درباره شما بهتر و بزرگتر است از نعمتهاى بهشتى كه غرق در آن هستيد. سپس امام (ع) اين آيه را قراءت فرمود: خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرهايى از زير درختانش جارى است ... و رضايت و خشنودى خدا [از همه اينها ]بزرگ تر است }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 7

7 _ لزوم اهتمام انسان به جلب رضايت الهى و نه صرفاً راضى ساختن مردم

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 17

17 _ دستيابى انسان به رضايت الهى و زندگى جاودان بهشتى ، رستگارى بزرگ و سعادت حقيقى است .

رضى اللّه عنهم . .. جنت ... خلدين فيها أبداً ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2،3

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز

پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

3 _ رعايت تقواى الهى و تحصيل رضاى خدا در پى ريزى مؤسسات ، ملاك ارزشمندى آنهاست .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 9

9- انسان موحّد ، همواره ، بايد در هواى رسيدن به رضايت خداوند باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه

فعل ماضى (كان) در كنار فعل مضارع (يرجوا) بر استمرار دلالت دارد و {فاء} تفريع، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 15

15 - جلب رضا و خشنودى خدا ، آرمان مردان الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 3،5

3 - مردم ، موظف اند هر كارى را _ چه جمعى باشد و چه فردى _ فقط براى رضاى خدا انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

{مثنى و فرادى} حال براى ضمير فاعلى {تقوموا} است و كلمه {مثنى} كنايه

از تعدد مى باشد.

5 - مردم ، موظف اند كار هاى خود را براى رضاى خدا ، يك و يا دو نفره و به دور از غوغا سالارى و هياهو انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

احتمال دارد سفارش به قيام براى خدا به صورت دو نفرى (اقل جمع) و يا يك نفرى، به خاطر پرهيز از هياهو و هرچه خالصانه تر شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 6،7

6- عمل به انگيزه اى جز جلب رضاى الهى ، فاقد ارزش و اعتبار

و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فاء} براى تفريع و نتيجه است. از تفريع {أحبط أعمالهم} بر {كرهوا رضوانه} مطلب بالا استفاده مى شود.

7- ارزش و ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو انگيزه صحيح و جلب رضاى الهى

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اعمال نيك در صورتى حبط نخواهد شد كه در جهت جلب رضايت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 15

15 - جلب رضاى حق و آمادگى براى جهاد در راه خدا و رسول او ، شرط ايمان راستين

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ينصرون اللّه و رسوله أُول_ئك هم الص_دقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 12،14،16

12 - هجرت از مكه به مدينه براى جلب رضاى الهى ، ناسازگار با مودت نسبت به مشركان مكه

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جهادًا

آيه شريفه در

مرحله نخست، نظر به موضوعى دارد كه در صدراسلام رخ داده است. مخاطب اوليه آيه مهاجرى به نام حاطب بن ابى بلتعه است كه براى خدا هجرت كرده; ولى گام در مسير دوستى با مشركان نهاده بود (غافل از اين كه آن هجرت و اين حركت با هم سازگار نيستند).

14 - حركت مسلمانان براى فتح مكه ، حركتى جهادى و در راستاى خشنودى خداوند

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

از اين كه پس از برشمردن ستم مشركان نسبت به مسلمانان، تعبير {جهاداً فى سبيلى. ..} آمده، مى توان نتيجه گرفت كه آيه شريفه، انگيزه فتح مكه را مشخص ساخته است.

16 - ارزش هجرت و جهاد ، به انجام گرفتن آن در راه خدا و براى خشنودى او است .

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

تعبير {خرجتم}، چنانچه بيانگر هجرت مسلمانان از مكه به مدينه باشد، عنوان {جهاد} نيز بر آن انطباق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 4

4 - لزوم تلاش براى جلب خشنودى خداوند و اجتناب از عوامل برانگيزاننده خشم او

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 3،6

3 - لزوم تلاش انسان مؤمن ، براى جلب رضا و محبت خداوند

إنّ اللّه يحبّ الذين يق_تلون فى سبيله

6 - ارزش جهاد به اين است كه در راه خدا و جلب رضاى او باشد و نه دستيابى به منافع مادى .

الذين يق_تلون فى سبيله

قيد {فى سبيله} مى رساند كه انگيزه كسى كه در جهاد

شركت مى كند، تنها بايد براى اعتلا بخشيدن به دين خدا بوده و از انگيزه هاى مادى (مانند غنيمت و. ..) مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 8

8 - ارزش جهاد ، به اين است كه در راه خدا و براى جلب رضاى او باشد .

تج_هدون فى سبيل اللّه

قيد {فى سبيل اللّه} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 5

5 - برخوردارى از نفس مطمئن و تقرب به درگاه خداوند در قيامت ، ويژه كسانى است كه رضايت خداوند را به دست آورده اند .

مرضيّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 4

4 - ارجمندى انفاق گران ، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

عبارت {ابتغاء وجه ربه}، بيانگر دو ويژگى است; 1. انفاق گر بايد تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق كند; 2. موارد انفاق بايد، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين ويژگى است.

اهميت رضايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 8

8 _ لزوم جلب رضايت خدا و پيامبر ( ص ) و ترجيح دادن آن بر رضايت ديگران

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

از واژه {أحق}، ضرورت و لزوم استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 6

6 - دنيا ، فاقد زمينه مناسب

براى بهره بردن پيامبر ( ص ) از عطا هاى ويژه الهى و رسيدن آن حضرت به خرسندى كامل

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

اهميت رضايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 4

4 _ اهميت جلب رضايت مؤمنان ، براى منافقان متخلف صدر اسلام

يحلفون لكم لترضوا عنهم

بانيان مسجد قبا و رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 _ بانيان مسجد قبا ، داراى تقواى الهى و در پى جلب رضايت خدا بودند .

لمسجد أسّس على التقوى . .. أفمن أسس بنينه على تقوى

مفسران برآنند كه شأن نزول اين بخش از آيات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر اين اساس مى توان گفت كه: ضمير {بنيانه} به مسجد قبا (لمسجد أسّس على التقوى) بازمى گردد و آيه شريفه، در مقام تمجيد بانيان مسجد قبا و تقبيح بنيان گذاران مسجد ضرار است.

برادران يوسف و رضايت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 5،6

5_ زمينه سازى برادران يوسف جهت جلب رضايت پدر در بردن يوسف ( ع )

ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

6_ فرزندان يعقوب ، با دروغ و نيرنگ درصدد برآمدند تا اعتماد وى را جلب كرده و رضايت او را در سپردن يوسف ( ع ) به ايشان فراهم سازند .

و إنا له لن_صحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 61 - 4،6،7

4_ فرزندان يعقوب براى

آوردن بنيامين به مصر ، راهى جز جلب رضايت يعقوب ( ع ) نداشتند .

قالوا سنرود عنه أباه و إنا لف_علون

6_ برادران يوسف ، با او عهد كردند كه پدرشان يعقوب ( ع ) را براى روانه ساختن بنيامين متقاعد كنند .

قالوا سنرود عنه أباه و إنا لف_علون

{مراوده} (مصدرنراود) به معناى درخواست با لطف و مداراست و {عنه} دلالت به مورد درخواست دارد. و مفاد {سنرود ...} چنين است، همانا با ملاطفت و مدارا از پدرش (پدر بنيامين) خواهيم خواست كه وى را در سفر آينده با ما همراه سازد.

7_ تأكيد برادران يوسف بر توانايى خويش براى جلب رضايت پدر و آوردن بنيامين به نزد يوسف ( ع )

إنا لف_علون

جمله {سنرود عنه أباه} اين احتمال را براى يوسف(ع) ايجاد مى كند كه شايد پدرتان راضى نشد. برادران وى با جمله {إنا لفاعلون} به وى اطمينان مى دهند كه بدون هيچ ترديد ، رضايت پدر را جلب خواهند كرد و بنيامين را خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 10،12

10_ ضرورت تهيه طعام ، دغدغه خاطر نداشتن براى بهاى آذوقه و لطف و عنايت خاص دربار مصر به فرزندان يعقوب ، دليل هاى آنان براى لزوم سفر به مصر و اصرارشان بر جلب موافقت پدر با مسافرت بنيامين

ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ردّت إلينا و نمير أهلنا

سخنان فرزندان يعقوب (يا أبانا ه_ذه . ..) در راستاى جلب رضايت وى براى سفر بنيامين است و هر جمله آن اشاره به دليلى بر لزوم اين مسافرت دارد. فرزندان يعقوب با جمله {ما نبغى ...} بيان مى دارند كه

مورد توجه خاص عزيز مصر قرار گرفته اند و سزاوار نيست درخواست او (آوردن بنيامين) را برآورده نسازند. آنان با عطف جمله {نمير أهلنا} بر جمله اى مقدر نظير {نستظهر بها} (از اين بضاعت باز گردانده شده براى تهيه آذوقه كمك مى گيريم) بيان مى كنند كه مشكل نداشتن بهاى آذوقه را ندارند و با جمله {نحفظ أخانا} مى رسانند كه به خاطر پاسخ مثبت به عزيز مصر و دريافت آذوقه، ملزم به حفظ برادرشان هستند و با جمله {ذلك كيل يسير} بيان مى كنند كه سخت نيازمند تهيه طعام هستند.

12_ لغو تحريم آذوقه و اضافه شدن يك بار شتر غلّه با آمدن بنيامين به مصر ، از دليل هاى ارائه شده به يعقوب ( ع ) براى جلب موافقت آن حضرت به روانه ساختن بنيامين

و نزداد كيل بعير ذلك كيل يسير

{ازدياد} (مصدر {نزداد} از باب افتعال) به معناى درخواست زياده و اضافه است. {كيل بعير} ; يعنى، بار و محموله اى كه معمولاً بر يك شتر حمل مى كنند. گفتنى است جمله هاى {فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم ...} و {منع منا الكيل} دلالت مى كند بر اينكه يوسف(ع) اعطاى سهميه به فرزندان يعقوب را بدون همراهى بنيامين ممنوع و تحريم كرد. بنابراين مراد از {نزداد كيل بعير} اين است كه اگر بنيامين را به همراه ببريم علاوه بر لغو تحريم، يك بار اضافه نيز مطالبه مى كنيم.

برادران يوسف و رضايت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 1

1_ فرزندان يعقوب به جلب رضايت يوسف موفق نشدند و از آزاد شدن بنيامين

كاملاً نااميد گشتند .

فلما استيئسوا منه

{يأس} {و {استيئاس} به معناى نااميد شدن است، با اين تفاوت كه {استيئاس} حاكى از مبالغه و شدت نااميدى مى باشد. مراد از ضمير در {منه} يوسف و يا بنيامين است. بنابراين {فلما استيئسوا منه ...} ; يعنى، پس آن گاه كه فرزندان يعقوب از [جلب رضايت ]يوسف و يا [آزادى] بنيامين كاملاً نااميد شدند ... .

برترى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 6

6 _ توبيخ منافقان از سوى خداوند ، به خاطر ترجيح دادن رضايت مردم بر رضاى خدا و رسول ( ص )

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 8،9

8 _ پرتوى از خشنودى و رضوان الهى ، برتر از همه لذت هاى ديگر براى مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أكبر

نكره آمدن {رضوان} مى تواند براى تقليل باشد ; يعنى، حتى شمه اى و نسيمى از رضوان الهى، برتر از ساير لذتهاست.

9 _ رضوان خداوند و خشنودى او از بهشتيان ، بالاترين لذت و نعمت براى آنان

و رضون من اللّه أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 8

8 - جلب رضاى مولاى حقيقى ( خدا ) ، برتر و شايسته تر از جلب رضايت ديگران است .

تبتغى مرضات أزوجك . .. و اللّه موليكم

يادآورى مولا و سرپرست بودن خداوند _ پس از فرمان به شكستن سوگندهايى كه گاهى براى جلب رضايت ديگران است

_ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

بنيامين و رضايت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 9

9_ بنيامين بدون رخصت پدرش يعقوب ( ع ) به مسافرت اقدام نمى كرد .

ا$ز اينكه برادران يوسف براى بردن بنيامين به مصر با يعقوب سخن گفتند و از او خواست

ز اينكه برادران يوسف براى بردن بنيامين به مصر با يعقوب سخن گفتند و از او خواستند كه وى را به همراه ايشان بفرستد (فأرسل معنا أخانا) معلوم مى شود كه بنيامين بدون اجازه پدرش به مسافرت نمى رفت.

ترجيح رضايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 14

14 _ تلاش در جلب رضايت مردم ، به جاى جلب رضايت خدا و رسول او ، نشانه نفاق و بى ايمانى

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

تلاش براى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جاودانگى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 10

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

{أسخط} (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى {رضوان} (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و

رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

جلب رضايت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 5

5 - اقدام فرعون به جلب رضايت و حمايت هر چه بيشتر ساحران

أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه فرعون علاوه بر پاداش مورد نظر ساحران، به آنان وعده مقام هاى فزون تر را نيز داد.

جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 13

13 _ انسان ها ، تنها با اذن و خواست خداوند مى توانند در پى جلب رضايت و خشنودى او باشند . *

من اتبع رضونه . .. باذنه

بنابر اينكه {باذنه} متعلق به {اتبع} باشد، نه {يخرجهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 9

9- انسان موحّد ، همواره ، بايد در هواى رسيدن به رضايت خداوند باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه

فعل ماضى (كان) در كنار فعل مضارع (يرجوا) بر استمرار دلالت دارد و {فاء} تفريع، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 2

2 - هجرت ابراهيم ( ع ) ، حركتى الهى و در جهت جلب رضاى خدا بود .

و قال إنّى

ذاهب إلى ربّى

از تعبير رفتن به سوى پروردگار به جاى هجرت، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 24

24- گرايش به صلاح و جلب رضاى الهى ، نمودى از كمال عقلى انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

توجه به قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه تعبير {أربعين سنة} ناظر به بلوغ عقلى است، چه اين كه {بلغ أشدّه} مى تواند اشاره به بلوغ جسمى داشته باشد. بنابراين آنچه بر سن چهل سالگى انسان در آيه مترتب شده، از كمال عقلى نشأت يافته است.

جلب رضايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 17

17 _ پرهيز از محور قرار دادن جلب رضايت مردم و سخن گفتن بر وفق و تمايلات و خواسته هاى نفسانى آنان ، از وظايف مهم و اساسى رهبران و مبلغان دينى

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا . .. ائت بقرءان غير هذا ... قل ما يكون لى أن أبدّله من

جلب رضايت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 1

1 - پيامبر ( ص ) به اميد اسلام آوردن يهود و نصارا ، در پى جلب رضايت و خشنودى آنان بود .

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى

بديهى است كه اهتمام پيامبر(ص) براى جلب خشنودى يهود و نصارا براى دستيابى به منافع شخصى و مانند آن نبود; بلكه در جهت ايفاى وظيفه، يعنى،

گرايش دادن آنان به اسلام بوده است و لذا قيد {به اميد اسلام آوردن} در برداشت آورده شد.

جلب رضايت همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 5

5 - جلب رضايت همسران ، مورد اهتمام پيامبر ( ص )

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

جلب رضايت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 1

1 - پيامبر ( ص ) به اميد اسلام آوردن يهود و نصارا ، در پى جلب رضايت و خشنودى آنان بود .

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى

بديهى است كه اهتمام پيامبر(ص) براى جلب خشنودى يهود و نصارا براى دستيابى به منافع شخصى و مانند آن نبود; بلكه در جهت ايفاى وظيفه، يعنى، گرايش دادن آنان به اسلام بوده است و لذا قيد {به اميد اسلام آوردن} در برداشت آورده شد.

درخواست رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 13

13 - دعاى سليمان به درگاه الهى براى توفيق در انجام عمل صالح و جلب خشنودى خدا

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

دلايل رضايت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 5

5 - ايمان به قيامت و حساب رسى اعمال ، دليل شادمانى و رضايت مندى مؤمنان بهشتى ، هنگام مشاهده نامه اعمال خويش است .

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه . إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّى ظننت. ..}

در مقام تعليل براى جمله {فيقول هآؤُم ...} باشد.

دلايل رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 5

5 - خداوند ، با يادآورى امداد ويژه خويش براى آشنا شدن پيامبر ( ص ) با معارف دين ، بر دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وجدك ضالاًّ فهدى

رضايت اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 1

1 - صاحبان كردار گران قدر ، پس از سنجش اعمال در قيامت ، از زندگانى رضايت مندى برخوردار خواهند شد .

فهو فى عيشة راضية

{عيشة}; يعنى، نوعى زندگانى (لسان العرب). توصيف آن به {راضية} (برخوردار از رضايت)، به اعتبار وجود رضايت كامل در آن است. چنين وصفى در حقيقت، با {مرضية} به يك معنا است.

رضايت اخروى متنعمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 1

1 - بهره مندان از ناز و نعمت آخرت ، از تلاش هاى خويش در دنيا ، به وجد آمده و نسبت به آن احساس رضايت خواهند كرد .

لسعيها راضية

رضايت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 18

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة

رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

رضايت از اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

رضايت از افعال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 3

3 - رسيدن به مقام اطمينان ، رضايت از كار هاى خداوند و مورد پسند خدا بودن ، از نشانه هاى رسيدن به مقام عبوديت است .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة . .. راضيّة مرضيّة . فادخلى فى عب_دى

حرف {فاء}، براى تفريع ما بعد بر قبل است.

رضايت از انبيا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 4

4 - پيامبران ، انسان هاى منتخب و مورد رضاى خداوند

إلاّ من ارتضى من رسول

رضايت از انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1،8

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

8 _ اعلام رضايت برتر خداوند ، از اولين و برترين مؤمنان از مهاجران و انصار

و السبقون الأولون من المهجرين . .. رضى اللّه عنهم

قيد {الأولون} مى تواند قيد توضيحى نباشد بلكه {السابقون} را به دو دسته تقسيم كند كه در اين صورت استفاده مى شود كه در ميان مهاجران و انصار پيشتاز، دو گروه وجود داشته اند: برخى {الأولون} و برخى غير آن ; گفتنى است كه علاوه بر نكته فوق، واژه {السابقون} و {الأولون} ممكن است تنها نظر به سبقت زمانى نداشته باشد ; بلكه سبقت و اولويت معنوى را هم برساند.

رضايت از بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 17

17 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمود : { إذا صار اهل الجنة فى الجنة . . . فيقول لهم تبارك و تعالى : رضاى عنكم و محبتى لكم خير و اعظم مما انتم فيه . . . ثم قرء على بن الحسين هذه الآية { وعد اللّه المؤمنين و المؤمنات

جنات تجرى من تحت ها الانهار . . . و رضوان من اللّه اكبر . . . } ;

آن گاه كه بهشتيان در بهشت قرار گيرند . .. خداى تبارك و تعالى به آنان مى فرمايد: رضايت و محبت من درباره شما بهتر و بزرگتر است از نعمتهاى بهشتى كه غرق در آن هستيد. سپس امام (ع) اين آيه را قراءت فرمود: خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرهايى از زير درختانش جارى است ... و رضايت و خشنودى خدا [از همه اينها ]بزرگ تر است }.

رضايت از بيعت كنندگان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 1

1 - خشنودى و رضايت حتمى خداوند ، از مؤمنان بيعت كننده با پيامبر ( ص ) در سفر حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

رضايت از تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

رضايت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار

و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 24

24 - مؤمنان راستين ، در بهشت از خداوند راضى و خرسنداند .

و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 6،7

6 - خشنودى از خداوند و كسب رضايت او در دنيا ، مايه راه يابى به درگاه او در آخرت است .

ارجعى إلى ربّك راضية مرضيّة

{راضية مرضية} حال و بيانگر علت است. بنابراين رجوع به خداوند، پاداشِ دارا بودن آن دو حالت از پيش است.

7 - خشنود بودن از خداوند ، زمينه ساز كسب رضايت او است .

راضية مرضيّة

ترتيب ذكرى، ممكن است ناظر به ترتيب واقعى باشد; بنابراين، حالت {مرضية} بودن، فرع حالت رضايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 12،13،14،18

12 - رضايت مؤمنان شايسته كردار ، از خداوند در آخرت

و رضوا عنه

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها أبدًا رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك

{خشيت}، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض

عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

رضايت از سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 20

20 - انسان بايد به تمام خواسته ها ، تدبير ها و سنت هاى خداوند خشنود باشد و آنها را از هر عيب و نقص مبرا بداند .

لعلّك ترضى

رضايت از شفيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 9

9 - شافعانى در قيامت ، مأذون به شفاعت خواهند بود كه گفتار آنان مورد رضايت خداوند باشد .

لاتنفع الشف_عة إلاّ من . .. رضى له قولاً

جمله {رضى له قولاً} به قرينه {أذن} مربوط به

قيامت است و گوياى اين نكته است كه شافعان در صورتى مى توانند شفاعت كنند كه گفته نادرست به زبان نياورند و آنچه هنگام شفاعت مى گويند، حق و مورد پسند خداوند باشد. نظر داشتن اين جمله به گفت وگوهاى دنيوى شفاعت كنندگان نيز استبعادى ندارد.

رضايت از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 11،17

11 - رضايت خداوند ، از مؤمنان شايسته كردار در جهان آخرت

رضى اللّه عنهم

17 - خشيت از خداوند ، شرط رضايت مندى او از مؤمنان داراى عمل صالح

رضى اللّه عنهم . .. ذلك لمن خشى ربّه

رضايت از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

رضايت از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 5

5 - احساس رضايت و خشنود بودن از عاقبت كار و تلاش خويش ، از زمره نعمت هاى الهى در آخرت است .

ناعمة . لسعيها راضية

جمله {لسعيها راضية} و جمله هاى پس از آن، توضيح وصف {ناعمة} است.

رضايت از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 22

22 - خداوند ، از مؤمنان راستين راضى و خرسند است .

رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98

- 8 - 11،13،17،18

11 - رضايت خداوند ، از مؤمنان شايسته كردار در جهان آخرت

رضى اللّه عنهم

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

17 - خشيت از خداوند ، شرط رضايت مندى او از مؤمنان داراى عمل صالح

رضى اللّه عنهم . .. ذلك لمن خشى ربّه

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

رضايت از مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 8

8 _ اعلام رضايت برتر خداوند ،

از اولين و برترين مؤمنان از مهاجران و انصار

و السبقون الأولون من المهجرين . .. رضى اللّه عنهم

قيد {الأولون} مى تواند قيد توضيحى نباشد بلكه {السابقون} را به دو دسته تقسيم كند كه در اين صورت استفاده مى شود كه در ميان مهاجران و انصار پيشتاز، دو گروه وجود داشته اند: برخى {الأولون} و برخى غير آن ; گفتنى است كه علاوه بر نكته فوق، واژه {السابقون} و {الأولون} ممكن است تنها نظر به سبقت زمانى نداشته باشد ; بلكه سبقت و اولويت معنوى را هم برساند.

رضايت از نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 5

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

رضايت از يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، فرزند دلخواه زكريا ( ع ) و داراى اخلاق و رفتارى رضايت بخش

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

برشمردن ويژگى هاى يحيى پس از بيان دعاهاى زكريا كه در آن آمده بود: {واجعله ربّ رضيّاً}، مى تواند گوياى مطابقت اوصاف يحيى، با خواسته زكريا باشد.

رضايت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 9

9 - اعلام رضايت و تسليم اسماعيل ( ع ) ، در مقابل فرمان قربانى شدن

قال ي_أبت افعل ما تؤمر

رضايت انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 100 - 1

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

رضايت انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

رضايت بخشى زندگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 2

2 - زندگى در بهشت ، زندگى كاملاً رضايت بخش و دل پسند

فى عيشة راضية

به قرينه آيه بعد (فى جنّة عالية) زندگى رضايت بخش، در بهشت خواهد بود.

رضايت به شكنجه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 6

6 - نظاره گران شكنجه مؤمنان ، در صورت رضايت به آن خود نيز شكنجه گر آنان قلمداد مى شوند .

و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود

استناد {يفعلون} به شاهدان صحنه، گوياى آن است كه ناظران _ هر چند دستور دهنده نباشند _ شريك جرم شمرده مى شوند.

رضايت به عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 1،11

1 _ لزوم خشنود بودن به عطاى خدا و رسولش و طمع نداشتن به بيش از حق خود

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه و رسوله

11 _ راضى بودن به عطاياى خداوند و اميد

داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از ميل و رغبت واقعى انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إنا إلى اللّه راغبون}، تعليل براى جمله پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 11

11 - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسليم در برابر اراده او در تنگدستى

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

رضايت به عطاياى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 1

1 _ لزوم خشنود بودن به عطاى خدا و رسولش و طمع نداشتن به بيش از حق خود

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه و رسوله

رضايت به گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 18

18 _ رضايت كفار عصر پيامبر ( ص ) به كشتار انبيا توسط گذشتگان ، علّت تهديد آنان به عذاب الهى *

و يقتلون النّبيّن . .. فبشّرهم بعذاب اليم

تهديد بازماندگان قاتلان انبيا به عذاب در صورتى صحيح است كه آنان به اعمال گذشتگان خويش راضى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 70 - 4

4 _ نكوهش و سرزنش اهل كتاب به خاطر رضايتشان نسبت به اعمال نارواى علماى خود ( گمراه ساختن ديگران ) *

ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلونكم . .. لم تكفرون بايات اللّه

با توجه به اينكه سرزنش نسبت به همه اهل

كتاب است، و گمراه ساختن ديگران مخصوص عالمان آنان است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 4،5

4 _ رضايت يهود زمان پيامبر ( ص ) از كشتار انبياى گذشته به دست نياكان و همكيشان خويش

و قتلهم الانبيآء . .. ذلك بما قدّمت ايديكم

به نظر مى رسد نسبت قتل پيامبران به يهود عصر پيامبر (ص) كه از خطاب در {ايديكم} به دست مى آيد، به جهت رضايت آنان به عملكرد گذشتگان خويش باشد، چون آنان مرتكب قتل انبيا نشدند.

5 _ راضى بودن به رفتار و اعمال ديگران ، همسنگ انجام آنهاست .

و قتلهم الانبيآء . .. ذلك بما قدّمت ايديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 18،19،27،29

18 _ رضايت به اعمال ديگران ، به منزله شركت در انجام آن است . *

فلم قتلتموهم

نسبت قتل به يهود عصر پيامبر (ص)، قطعاً حقيقى نيست ; چون آنان پيامبران گذشته را نكشتند. لذا برخى بر آن شده اند كه اين اسناد به لحاظ رضايت آنان به اعمال گذشتگان خويش است.

19 _ يهود عصر پيامبر ( ص ) با رضايت به كشتار انبيا توسط پيشينيان خود ، در حكم قاتلان انبيا

فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

27 _ رضايت يهود معاصر پيامبر ( ص ) از قتل انبيا به دست نياكانشان در پانصد سال قبل از بعثت ، موجب نسبت دادن قتل انبيا به آنان از سوى خداوند

قل قد جاءكم رسل من قبلى بالبيّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم

امام صادق (ع) پس از تلاوت

آيه فوق فرمود: كان بين القاتلين و القائلين خمس ماة عام، فالزمهم اللّه القتل برضاهم ما فعلوا.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 409، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 328، ح 2، 4، 6.

29 _ رضايت به قتل نامشروع كسى به منزله كشتن اوست .

فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

امام صادق (ع) با تنقيح مناط از آيه فوق فرمود: . .. لعن اللّه المرجئة ... انّ هؤلاء يقولون: ان قتلتنا مؤمنون فدمائنا متلطّخة بثيابهم الى يوم القيمة انّ اللّه حكى عن قوم فى كتابه: {الّا بين القاتلين و القائلين خمسمائة فألزمهم اللّه القتل برضاهم ما فعلو.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 409، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 208، ح 163.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 10

10 _ رضايت يهوديان و مسيحيان عصر بعثت از رفتار هاى ناپسند نياكان خويش

هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت

سرزنش يهوديان و مسيحيان عصر بعثت به خاطر رفتار ناپسند پيشينيان آنان، مى تواند حاكى از رضايشتان به آن رفتار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 7

7 _ دل سپردن و رضايت دادن و عمل كردن، مراحل تأثير تبليغات شيطانى است.

و لتصغى . .. و ليرضوه و ليقترفوا

{اقتراف} به معنى به دستاوردن چيزى است و غالباً در مواردى به كار مى رود كه آن كار ناپسند باشد.

رضايت به مسافرت بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 2

2_ يعقوب (

ع ) روانه ساختن بنيامين به سفر مصر را ، منوط به آن دانست كه فرزندانش وثيقه اى الهى بسپارند ( با خدا پيمان ببندند و به نام او سوگند ياد كنند ) .

لن أُرسله معكم حتى تؤتون موثقًا من الله

{موثق} به معناى عهد و پيمان است كه به دليل {لام} قسم در {لتأتنّنى} عهد و پيمانى است همراه با سوگند. {من الله} بيانگر اين است كه بايد سوگند به نام خدا و پيمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پيمان (حتى تؤتون موثقًا) ; يعنى، سوگند ياد كردن و پيمان بستن.

رضايت به مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 20

20 - راضى بودن به آنچه خدا مقرر كرده و شكيبا بودن بر آن ، تأمين كننده خير و مصلحت واقعى انسان است .

لن نصبر على طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 9

9- { عن النبى ( ص ) [ فى قوله تعالى { فلنحيينّه حياة طيّبة } قال ] : إنها القناعة و الرضا بما قسم الله ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه [درباره سخن خدا} {فلنحيينّه حياة طيبّة} فرمود]: همانا آن حيات طيبه قناعت و راضى بودن به آن چيزى است كه خدا قسمت كرده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 19،20

19 - پذيرش مقدرات الهى با ديده رضايت و خشنودى ، بازتاب شكيبايى و

بى عيب و نقص خواندن خداوند در ساعات شبانه روز

و لولا كلمة سبقت من ربّك . .. و سبّح بحمد ربّك ... لعلّك ترضى

متعلق كلمه {ترضى} به قرينه آيه قبل _ سنت امهال كافران است و مفاد آيه اين است كه به وسيله صبر و تسبيح و مداومت بر ثناى خداوند، محبت كارهاى او در نفس انسان رسوخ مى كند. در نتيجه مهلتى كه به كافران داده مى شود و نيز ديگر سنت هاى الهى را خواهد پسنديد. حرف {لعلّ} نيز بيانگر به وجود آمدن زمينه رضايت، پس از تسبيح مكرر است.

20 - انسان بايد به تمام خواسته ها ، تدبير ها و سنت هاى خداوند خشنود باشد و آنها را از هر عيب و نقص مبرا بداند .

لعلّك ترضى

رضايت به هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 8

8 _ عناد و لجاجت آدمى در برابر حق تا مرز رضايت به نابودى خويش و گرفتار شدن به عذاب هاى الهى

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة . .. أو ائتنا بعذاب أليم

رضايت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 9

9 _ خداوند همواره خشنود از اهل بهشت مى باشد و بهشتيان نيز همواره از خدا دلشادند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 108 - 2

2- بهشتيان ، از جايگاه خود ، رضايت كامل داشته و هيچ تمايلى به جابه جايى از آن و يا تغييرى

در وضع موجود ندارند .

لايبغون عنها حولاً

{بغى} به معناى {طلب} است. {بغى عنه} حاوى تضمين است; يعنى، از چيزى اعراض كرد و چيز ديگر به جاى آن طلبيد. {حول} مصدر و به معناى {تحوّل} (جابه جايى) است. بنابراين، {لايبغون عنها حولاً} يعنى: {بهشتيان، طالب هيچ دگرگونى و تحوّلى در وضع خود نيستند.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 1

1 - تقواپيشگان بهشتى ، دريافت كنندگان عطاياى پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

واژه {أخذ} در مورد بهشتيان است و به قرينه موضوع مى رساند كه آنان با اشتياق هداياى الهى را مى پذيرند; برخلاف كافران كه در قيامت با ناراحتى و به قهر عذاب الهى را مى چشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 5

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 80 - 10

10 _ اطاعت از رهبر به حق ( امام ) بر پايه شناخت كامل وى ، اطاعت از خدا و موجب خوشنودى اوست .

من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه

امام باقر (ع) فرمود: . .. رضى الرحمان الطاعة للامام بعد معرفته انّ اللّه تبارك و تعالى يقول: {من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه ...} ...

_______________________________

كافى، ج 1، ص 185، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 520، ح 420 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 259، ح 202 ; كافى، ج

2، ص 19، ح 5.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 4،5،6

4 _ اعمال و رفتار نيك آدمى بايد همواره براى خدا و جلب رضايت او انجام گيرد .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

5 _ بهره مندى از پاداش بزرگ الهى در گرو انجام اعمال نيك به انگيزه جلب رضايت خداست .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

6 _ جلب رضاى الهى ، ملاك ارزشمندى اعمال در پيشگاه خداوند

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 13

13 _ منافع شخصى و رعايت مصالح والدين ، بستگان ، فقيران و ثروتمندان ، بايد تحت الشعاع حق و رضايت خدا باشد .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين ان يكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 1

1 _ انجام كار هاى نيك چه در نهان و چه آشكارا ، مورد پسند و رضايت خداست .

إن تبدوا خيراً أو تخفوه . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن

درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 29،32،33

29 _ اسلامِ همراه با ولايت ، دين كامل و مورد رضايت خداست .

اليوم . .. و رضيت لكم الاسلم ديناً

32 _ دين اسلام ، شريعتى كامل و مورد رضايت خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

33 _ دين كامل ، تنها دين مورد پسند خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

چون خداوند پس از بيان اكمال دين، آن را پسنديده خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 6

6 _ شهادت به قسط و تلاش در جهت برپايى عدالت ، بايد براى جلب رضايت خداوند باشد . *

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

در برداشت فوق كلمه {للّه} براى {شهداء}، به قرينه {قومين للّه}، در تقدير گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 5

5 _ اهميت تحصيل رضايت خداوند

من اتبع رضونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 14

14 _ ورود بنى اسرائيل به شام ، پس از توبه و رضايت خداوند از ايشان ، در پايان چهل سال سرگردانى

يقوم ادخلوا الارض المقدسة

از امام باقر(ع) روايت شده كه بعد از تلاوت آيه فوق فرمود: . .. ثم دخلوها بعد اربعين سنة ... و ما كان خروجهم من مصر

و دخولهم الشام الا من بعد توبتهم و رضاء اللّه عنهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 306، ح 75; نورالثقلين، ج 1، ص 607، ح 114.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 21

21 _ توجه به خشنودى خداوند از عدالت پيشگان ، بر انگيزاننده داوران به رعايت قسط و عدل

فاحكم بينهم بالقسط إنّ اللّه يحب المقسطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 8،9،10

8 _ خداوند ، خشنود از راستگويان و راستكرداران و آنان ، خشنود از خداوند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

9 _ خداوند همواره خشنود از اهل بهشت مى باشد و بهشتيان نيز همواره از خدا دلشادند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

10 _ حضرت مسيح ( ع ) ، همواره خشنود از خداوند و از زمره جلب كنندگان رضايت الهى و اهل بهشت است .

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

از مصاديق مورد نظر براى اين آيه _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 3،9

3 _ برخوردارى از مقام رضوان ( رضايت كامل خدا از انسان ) از موهبت هاى خاص خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و رضون

9 _ برخوردارى از رحمت و رضوان الهى و بهشت سرشار از نعمتِ زوال ناپذير ، نمودى از رستگارى انسان است .

و أولئك هم الفائزون. يبشرهم ربهم برحمة

منه و رضون و جنت لهم فيها نعيم مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 6

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 3

3 _ تأييد صريح خدا نسبت به عملكرد پيامبر ( ص ) در مورد نحوه تقسيم صدقات ميان مسلمانان

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 13

13 _ ايمان واقعى ، مستلزم تلاش براى جلب رضايت خدا و رسولش

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 13

13

_ عبد الأعلى گويد : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) : { . . . و سئلته عن قوله تعالى { و ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون } قال : حتى يعرفهم ما يرضيه و ما يسخطه ;

به امام صادق (ع) گفتم: . .. و درباره قول خداى تعالى: { ... حتى يبين لهم ما يتقون} سؤال كردم، فرمود: مراد اين است تا اينكه به آنها بشناساند آنچه كه او را خشنود مى كند و آنچه او را به غضب در مى آورد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 18

18 - جهان آخرت ، عرصه ظهور غفران و آمرزگارى خداوند ، نسبت به بندگان و جلوه گاه رضايت و خرسندى او از آنان

و فى الأخرة . .. و مغفرة من اللّه و رضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 15

15 - حركت جهادگرانه در راه خدا و رضاى او ، ناسازگار با دوستى نسبت به دشمنان او

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضا

هر چند آيه در مورد خاصى نازل شده; ولى پيام كلى آن براى امت اسلامى باقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 4

4 - پيامبران ، انسان هاى منتخب و مورد رضاى خداوند

إلاّ من ارتضى من رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 9 - 1

1

- اطعام و انفاق ابرار به مستمندان ، يتيمان و اسيران ، كاملاً خالصانه و تنها براى جلب رضاى خداوند است .

و يطعمون . .. و أسيرًا . إنّما نطعمكم لوجه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 6

6 - خشنودى از خداوند و كسب رضايت او در دنيا ، مايه راه يابى به درگاه او در آخرت است .

ارجعى إلى ربّك راضية مرضيّة

{راضية مرضية} حال و بيانگر علت است. بنابراين رجوع به خداوند، پاداشِ دارا بودن آن دو حالت از پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2،3

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

3 - رسيدن به مقام اطمينان ، رضايت از كار هاى خداوند و مورد پسند خدا بودن ، از نشانه هاى رسيدن به مقام عبوديت است .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة . .. راضيّة مرضيّة . فادخلى فى عب_دى

حرف {فاء}، براى تفريع ما بعد بر قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 7

7 - { وجه اللّه } ، رضايت او است .

ابتغاء وجه ربّه . .. و لسوف يرضى

در صورتى كه فاعل {يرضى} خداوند باشد، وعده {رضايت او} به كسانى كه طالب {وجه اللّه} هستند،

بيانگر اتحاد آن دو خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 11،13،14،18

11 - رضايت خداوند ، از مؤمنان شايسته كردار در جهان آخرت

رضى اللّه عنهم

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها أبدًا رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك

{خشيت}، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد

و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

رضايت خدا در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 4

4 - ارجمندى انفاق گران ، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

عبارت {ابتغاء وجه ربه}، بيانگر دو ويژگى است; 1. انفاق گر بايد تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق كند; 2. موارد انفاق بايد، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين ويژگى است.

رضايت خدا در بناى مؤسسات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 3

3 _ رعايت تقواى الهى و تحصيل رضاى خدا در پى ريزى مؤسسات ، ملاك ارزشمندى آنهاست .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه

رضايت خدا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس

. .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

رضايت دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 2

2 - اقدام شعيب ( ع ) به در ميان گذاشتن تصميم خود با موسى ( ع ) در حضور دخترانش و با رضايت آنان

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

اسم اشاره {هاتين} نشان دهنده آن است كه هر دو دختر شعيب، در آن لحظه حضور داشتند. گفتنى است كه حضور دختران شعيب حكايت از رضايت آنان نسبت به مسأله ازدواج با موسى(ع) دارد.

رضايت در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 23،24

23 - ابرار ، با رغبت و طيب خاطر ، اموال خويش را در جهت رفع نياز مستمندان هزينه مى كنند .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {حبه} به {اتيان المال} - كه از {ءاتى المال} استفاده مى شود - برگردد; يعنى، مال را با ميل و رغبت به مستمندان مى پردازند.

24 - با رغبت و طيب خاطر انفاق كردن ، از آداب انفاق است .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و اليتمى

رضايت در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 11

11 - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسليم در

برابر اراده او در تنگدستى

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

رضايت دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 7

7 - پيدايش روحيه تسليم و رضا ( تسليم در برابر اراده خدا و رضا به داده او ) در آرزومندان ثروت قارونى ، با مشاهده هلاكت غافلگيرانه وى

و أصبح الذين . .. ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

تعبير {اللّه يبسط الرزق. ..} نشانگر اين حقيقت است كه روزىِ انسان ها در دست خداوند است. بنابراين ما به هر چه او مصلحت بداند (هر چند فقر و تنگدستى) راضى و تسليم هستيم.

رضايت صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 8

8 _ خداوند ، خشنود از راستگويان و راستكرداران و آنان ، خشنود از خداوند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

رضايت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 8

8 _ خداوند ، خشنود از راستگويان و راستكرداران و آنان ، خشنود از خداوند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 12،13

12 - رضايت مؤمنان شايسته كردار ، از خداوند در آخرت

و رضوا عنه

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

رضايت طلبكار در ضمان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 18

18_ رضايت طلبكار ، در صحت ضمانت شرط نيست .

و أنا به زعيم

هنگام تعهدسپارى ضامن (أنا به زعيم) هنوز كسى جام شاهى را نيافته بود. بنابراين رضايت يابنده جام در صحت ضمانت دخيل نيست.

رضايت طلبى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 6

6 - كافران حق ستيز ، فاقد هر گونه مجال و فرصت براى عذرخواهى و رضايت طلبى از خداوند ، در روز قيامت

و لا هم يستعتبون

{إستعتاب} (مصدر {يستعتبون}) به معناى درخواست عذرخواهى است. و در اين آيه مى تواند كنايه از اين باشد كه به كافران، مجالى براى عذرخواهى و طلب رضايت خداوند، داده نمى شود.

رضايت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 10

10 _ حضرت مسيح ( ع ) ، همواره خشنود از خداوند و از زمره جلب كنندگان رضايت الهى و اهل بهشت است .

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

از مصاديق مورد نظر براى اين آيه _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

رضايت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 1

1 - تقواپيشگان بهشتى ، دريافت كنندگان عطاياى پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

واژه {أخذ} در مورد بهشتيان است و به قرينه موضوع مى رساند كه آنان با اشتياق هداياى الهى را مى پذيرند; برخلاف كافران كه در قيامت با ناراحتى و به قهر عذاب

الهى را مى چشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

رضايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 7،13

7 _ جلب رضايت رسول خدا ( ص ) ، جلب رضايت خداست .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

به كارگيرى ضمير مفرد در {يرضوه}، بيانگر اين است كه رضايت رسول خدا (ص)، رضايت خدا بوده و در اين جهت تفاوتى وجود ندارد.

13 _ ايمان واقعى ، مستلزم تلاش براى جلب رضايت خدا و رسولش

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

رضايت مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

رضايت مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 4

4 - ميهمانان قرب خداوند در آخرت ، به همه خواسته هاى خود دست يافته ، از پاداش خويش خشنود خواهند بود .

راضية

رضايت مكذّبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 5

5 _ القائات شيطانى و تبليغات دشمنان انبيا مورد رضايت و پسند منكران معاد قرار مى گيرد.

و لتصغى . .. و ليرضوه

رضايت مكذّبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 113 - 6

6 _ رضايت درونى منكران آخرت و قيامت، از اهداف تبليغات فريبنده شياطين است.

زخرف القول غرورا . .. و ليرضوه و ليقترفوا ما هم مقترفون

{ليرضوه} عطف بر {غرورا} است; در نتيجه عامل آن فعل {يوحى} است; يعنى: {يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول ليرضوه}.

رضايت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 7

7 _ منافقان ، تنها در صورت برخوردارى از صدقات ( دارايى بيت المال ) _ هر چند به ناحق باشد _ خشنود و در غير آن صورت ، ناخرسند بودند .

فإن أعطوا منها رضوا و إن لم يعطوا منها إذا هم يسخطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 1

1 _ رضا و شادمانى منافقان از نرفتن به جهاد و ماندن در كنار ناتوانان و خانه نشينان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

رضايت موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 4

4 - تحير و درماندگى مشركان و آرامش و رضايت مندى موحدان در زندگى

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون و رجلاً سلمًا لرجل

بيشتر مفسران براين عقيده اند كه تشبيه شدن مشركِ داراى چند معبود، به برده اى كه چند مالك ناسازگار و سخت گير بر سر مالكيت و حاكميت او نزاع دارند; گوياى اين حقيت است كه همان طورى كه چنين برده اى چشم به راه فرمان هاى مختلف و متعدد مالكان خود است و متحير است كه چگونه رضايت آنان را جلب كند و در صورت متضاد بودن

فرمان ها، كدام يك از آنها را به اجرا در آورد، مشركان نيز در زندگى دچار چنين سردرگمى و تحير و تزلزل معرفتى هستند.

رضايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 5

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 12،13

12 - رضايت مؤمنان شايسته كردار ، از خداوند در آخرت

و رضوا عنه

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

رضايت مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1،8

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

8 _ اعلام رضايت برتر خداوند ، از اولين و برترين مؤمنان از مهاجران و انصار

و السبقون الأولون من المهجرين . .. رضى اللّه عنهم

قيد {الأولون} مى تواند قيد توضيحى نباشد بلكه {السابقون} را به دو دسته تقسيم كند كه در

اين صورت استفاده مى شود كه در ميان مهاجران و انصار پيشتاز، دو گروه وجود داشته اند: برخى {الأولون} و برخى غير آن ; گفتنى است كه علاوه بر نكته فوق، واژه {السابقون} و {الأولون} ممكن است تنها نظر به سبقت زمانى نداشته باشد ; بلكه سبقت و اولويت معنوى را هم برساند.

رضايت همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 9،10،13،14،15،18

9 - واگذار شدن تقديم و تأخير همخوابگى با همسران ، به تصميم پيامبر ( ص ) به منظور فراهم آوردن رضايت آنان است .

ترجى من تشاء منهنّ . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين

10 - فراهم آوردن زمينه هاى رضايت همه همسران پيامبر ( ص ) در زندگى مشترك شان با آن حضرت ، امرى مهم و قابل توجه بود .

ترجى من تشاء منهنّ . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ءاتيتهنّ

13 - خدايى بودن حق تصميم گيرى پيامبر ( ص ) درباره همخوابگى با همسران ، مايه شادمانى آنان و موجب رفع نگرانى شان است .

ترجى من تشاء منهنّ . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ءاتيتهنّ

احتمال دارد كه مشارٌاليه {ذلك} اصلِ حكمى باشد كه آن حضرت، با آن، حقّ پيدا كرد تا مجاز به چنان رفتارى با همسران خود باشد. در اين صورت، رضايت و رفع نگرانى از آنان، باز مى گردد به اين كه آنان، چون به حكم خداوند تن در مى دهند، و آنچه از پيامبر(ص) مى رسد تابع حكم خدا است از آنان

راضى اند.

14 - مُجاز بودن پيامبر ( ص ) به بازگرداندن زنى كه او را مطلّقه كرده ، حكمى است كه مايه شادمانى همسران آن حضرت و موجب رفع اندوه از آنان مى شود .

و من ابتغيت ممّن عزلت فلاجناح عليك ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ

بنابراين اين كه مشارٌاليه {ذلك} مفادِ فراز {مَن ابتغيت ممَّن عزلت. ..} باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

15 - در صورتى كه پيامبر ( ص ) به همسران خود چيزى پرداخت كند ، آنان به دليل اين كه حقِّ تصميم و درخواستى از آن حضرت ندارند ، خوشحال و شادمان خواهند شد .

قل لأزوجك إن كنتنّ . .. فتعالين أُمتّعكنّ ... و إن كنتنّ تردن اللّه ... منكنّ أج

اعلام رضايت همسران پيامبر با دريافت چيزى از آن حضرت، با توجه به اين كه آنان، هيچ حقِّ اعتراضى درباره تصميم او ندارند و حق تصميم، به آن حضرت واگذار شده است، مى تواند به اين خاطر باشد كه آنان وقتى هيچ چيزى را نبايد مطالبه كنند و بايد درباره تصميم پيامبر(ص) تسليم باشند، آنگاه كه چيزى دريافت كنند، شادمان مى شوند.

18 - تشويق پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به فراهم آوردن زمينه هاى رضايت همه همسرانش با وجود داشتن حق هرگونه تصميم و اختيار درباره آنان

ترجى من تشاء . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ... و اللّه يعل

ذكر فلسفه حكمى كه به پيامبر(ص) داده شده، مى تواند رهنمودى باشد به آن حضرت كه تلاش كند با وجود حق تصميم داشتن درباره همخوابگى با همسران اش، آنان را راضى نگهدارد. لازم به ذكر است

كه فراز {واللّه يعلم...} پس از بيان نكته ياد شده مى تواند به برداشت بالا، اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 9

9 - مجاز نبودن پيامبر ( ص ) به طلاق همسران خود و جايگزين كردن ديگران به جاى آنان ، به خاطر جلب رضايت همسران و اطمينان بخشى به آنان است .

ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ . .. لايحلّ ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج

رضايت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 1

1_ فرزندان يعقوب با دروغ ها و نيرنگ هاى خويش ، موافقت او را براى فرستادن يوسف ( ع ) به همراه خود جلب كردند .

إنا له لح_فظون . .. فلما ذهبوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 1

1_ يعقوب ( ع ) سرانجام با مسافرت بنيامين به مصر همراه ديگر فرزندانش ، موافقت نمود .

قال لن أُرسله معكم حتى تؤتون موثقًا

روش جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 11

11 _ دعا راهى براى رسيدن به قرب خدا و جلب رضايت اوست.

يدعون ربهم . .. يريدون وجهه

{وجه} به معناى صورت است و چون لحاظ معناى حقيقى اين كلمه درباره خداوند معقول نيست بنابراين مى تواند مراد از {يريدون وجهه} {يريدون مرضاته} باشد، چنانكه اغلب مفسران اين احتمال را گفته اند.

زمينه تشخيص رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 84 - 9

9 - پيامبران ، در تشخيص موارد رضايت خداوند ، نيازمند راهنمايى و هدايت او هستند .

و ما أعجلك . .. عجلت إليك ربّ لترضى

زمينه رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 7

7 _ هجرت در راه خدا و يارى دين ، سبب جلب رضايت الهى و دستيابى به حيات جاودان در بهشت

من المهجرين و الأنصار . .. رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 13،14،15

13- انگيزه اهل دعا و استغاثه در عصر بعثت ، جلب رضايت خداوند و قرار گرفتن در حالتى مناسب با صفات او بود .

يدعون . .. يريدون وجهه

مراد از {وجه} در {يريدون وجهه} نه معناى حقيقى {وجه} است _ زيرا، خداوند، داراى صورت نيست _ و نه كنايه از ذات خداوند است _ زيرا، نمى توان آن را اراده كرد _ بنابراين، يا كنايه از رضايت خداوند است، به اين مناسبت كه انسان ها، در هنگام رضايت، صورت خود را به سوى مخاطب خود برمى گردانند و يا كنايه از صفات خدا است كه اهل دعا، يا خود را مشمول آن قرار مى دهند و يا در برابر هر صفتى نظير عزّت و علم خداوند، وضعيّتى مناسب، نظير ذلّت و ناآگاهى به خود مى گيرند.

14- دعا ، بايد خالصانه ، و تنها براى جلب رضايت خداوند و توجه او باشد .

يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

15- دعا زمينه دستيابى به { وجه اللّه } و جلب رضايت

او است .

يدعون ربّهم بالغدوة . .. يريدون وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8،9

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

9- وفاى به وعده و امر به معروف ، زمينه ساز رضايت خداوند است .

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 4،6،7

4 - موسى ( ع ) ، حضور پيش از موعد خود و جلوتر از ديگران را در ميقات موجب جلب رضايت خداوند مى پنداشت .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

6 - شتاب در كار خير و تعجيل در وفاى به وعده ، موجب جلب رضايت خدا است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

هر چند كه موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از اين تعجيل، مورد نقد قرار نگرفته است; يعنى، تسريع در وفاى به وعده و حضور در ميقات، به خودى خود، كار مطلوبى بوده است.

7 - عبادت ، موجب جلب رضايت الهى است .

عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 12

12 - گفتار ها ، داراى نقشى

بسيار مؤثر در سرنوشت انسان و كسب رضايت و يا سخط خداوند

لاتنفع الشف_عة . .. و رضى له قولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 14

14 - لزوم به كارگيرى علم و قدرت ، در مسير صلاح و سازندگى و جلب رضايت خداوند

و لقد ءاتينا داود0 و سليم_ن علمًا . .. و أوتينا من كلّ شىء... و أن أعمل ص_لحًا ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 5

5 - شكر و سپاس بندگان ، موجب جلب رضا و خوشنودى خداوند است .

و إن تشكروا يرضه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 25،26،27

25- جلب رضايت و خشنودى خدا ، آرمانى والا و قابل دستيابى با عمل صالح

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

جمله {ترضاه} قيد توضيحى براى {صالحاً} مى باشد و خداوند اين صلاح جويى را به عنوان آرمان انسان كامل ياد كرده است.

26- روحيه شكرگزارى به درگاه خداوند ، اساس گرايش انسان به عمل صالح و جلب رضاى الهى *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

از تقدم شكر بر عمل صالح، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

27- شكر نعمت هاى الهى ، نمود بارز عمل صالح و زمينه رضايت او *

أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

بنابراين كه عطف {و أن أعمل} بر {أن أشكر} تفسيرى باشد; اختصاص به ذكر يافتن شكر و سپاس از ميان تمامى اعمال صالح، نمايانگر اهميت آن

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 20،21

20- صلابت در برابر كافران ، مهرورزى با مؤمنان و استمرار بر عبادت ، زمينه برخوردارى جامعه اسلامى از فضل و رضاى الهى

أشدّاء . .. رحماء ... ركّعًا سجّدًا يبتغون

مى توان گفت: {يبتغون. ..} نتيجه و حاصل سه برنامه مؤمنان (1_ أشدّاء، 2_ رحماء، 3_ ركعّاً سجّداً) است.

21- دستيابى به فضل و خشنودى خداوند ، نيازمند تلاش و عمل

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونً

در واژه {إبتغاء}، تلاش و كوشش نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 2

2 - جلب رضاى خداوند ، فلسفه و هدف صبر و پايدارى پيامبر ( ص ) در دوران رسالت

و لربّك فاصبر

لام در {لربّك} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 7،8

7 - خشنود بودن از خداوند ، زمينه ساز كسب رضايت او است .

راضية مرضيّة

ترتيب ذكرى، ممكن است ناظر به ترتيب واقعى باشد; بنابراين، حالت {مرضية} بودن، فرع حالت رضايت است.

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 7،8

7 - دستيابى به { وجه اللّه } ، در گرو تلاش و جدّيت جوينده آن است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

از واژه {ابتغاء} تنها در موردى استفاده مى شود كه طلب همراه با كوشش و تلاش باشد. (مفردات)

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 6

6 - رضايت خداوند از انسان ، در گرو تقوا و اخلاص در انفاق است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

چنانچه فاعل {يرضى} خداوند باشد، آيات پيشين در مقام بيان زمينه هاى رضايت او خواهد بود.

زمينه رضايت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 4

4 - اهتمام ورزيدن به كارهايى كه پاداش اخروى دارد ، مطلوب و مايه خرسندى در قيامت است .

لسعيها راضية

{سعى} به معناى راه رفتن سريع است كه در مورد {جديت در هر كار} نيز استعمال مى شود. (مفردات راغب)

زمينه رضايت همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 2،3

2 - اظهار ناخرسندى خداوند ، از اين كه پيامبر ( ص ) ، خود را از عملى مباح و حلال ، به خاطر جلب رضايت برخى از همسران خويش ، محروم كرده بود .

ي_أيّها النبىّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات

أزوجك

3 - پيامبر ( ص ) ، به خاطر جلب رضايت برخى از همسرانش خود را از عملى مباح و حلال محروم كرده بود .

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 2

2 - سوگند پيامبر ( ص ) ، بر محروم كردن خود از عملى مباح و حلال ، به خاطر جلب رضايت برخى از همسران

قد فرض اللّه لكم تحلّة أيم_نكم

زمينه سازى رضايت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 7

7_ فرزندان يعقوب با مشاهده سرمايه بازگردانده شده ، تلاش مجددى را براى جلب توافق پدر با مسافرت كردن بنيامين آغاز كردند .

قال هل ءامنكم . .. ي_أبانا ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ردّت إلينا و نمير أهلنا و نحفظ أ

سخنان فرزندان يعقوب (ما نبغى ه_ذه بضاعتنا. ..) به قرينه مخاطب قرار دادن يعقوب (يا أبانا)، در راستاى جلب موافقت وى براى سفر بنيامين بود.

سرزنش ترجيح رضايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 6

6 _ توبيخ منافقان از سوى خداوند ، به خاطر ترجيح دادن رضايت مردم بر رضاى خدا و رسول ( ص )

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

شرايط رضايت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 19

19 - انسان ها در جهان آخرت ، در صورتى به رضايت و خرسندى خداوند دست خواهند يافت كه پيش

از آن ، كاملاً پاك شده و مشمول غفران و آمرزش الهى قرار گرفته باشند .

و مغفرة من اللّه و رضون

تقديم {مغفرة} بر {رضوان}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

شرايط رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 17

17 - خشيت از خداوند ، شرط رضايت مندى او از مؤمنان داراى عمل صالح

رضى اللّه عنهم . .. ذلك لمن خشى ربّه

شرايط رضايت مسيحيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 5

5 - هيچ امرى جز تبعيت پيامبر ( ص ) از آيين نصرانيت ، تأمين كننده رضايت نصارا از آن حضرت نبود .

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم

شرايط رضايت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 2

2_ يعقوب ( ع ) روانه ساختن بنيامين به سفر مصر را ، منوط به آن دانست كه فرزندانش وثيقه اى الهى بسپارند ( با خدا پيمان ببندند و به نام او سوگند ياد كنند ) .

لن أُرسله معكم حتى تؤتون موثقًا من الله

{موثق} به معناى عهد و پيمان است كه به دليل {لام} قسم در {لتأتنّنى} عهد و پيمانى است همراه با سوگند. {من الله} بيانگر اين است كه بايد سوگند به نام خدا و پيمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پيمان (حتى تؤتون موثقًا) ; يعنى، سوگند ياد كردن و پيمان بستن.

شرايط رضايت يهود از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 4

4 - خشنودى و رضايت يهود از پيامبر ( ص ) ، در گرو پيروى او از آيى يهوديت بود .

و لن ترضى عنك اليهود . .. حتى تتبع ملتهم

{ملة} به معناى دين و آيين است.

شفاعت مشمولان رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 4

4 - شفاعت شفيعان در قيامت ، براى كسانى پذيرفته مى شود كه خداوند از گفتار آنان راضى باشد .

لاتنفع الشف_عة إلاّ . .. و رضى له قولاً

طالبان رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 1

1 _ خداوند كسانى را كه در پى جلب رضايت اويند در راه هاى سلامت ، امنيت و صلح قرار مى دهد .

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مراد از هدايت، رساندن به راههاى سلامت است، نه فقط راهنمايى به آن. چون صرف راهنمايى براى همه انسانها موجود است، چه در پى رضايت الهى باشند و يا نباشند.

عوامل رضايت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 25

25 - دستيابى به بهشت ، مايه خرسند شدن مؤمنان راستين از خداوند

يدخلهم جنّ_ت . .. و رضوا عنه

عوامل رضايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 5

5 - برخوردارى از توجّهات و عنايت هاى خداوند ، مايه خشنودى انسان و دست يافتن او به فرجامى پسنديده و رضايت بخش

ابتغاء وجه ربّه .

.. و لسوف يرضى

عوامل رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 4

4 _ بهره مندى از رضوان الهى ( رضايت مندى خدا ) ره آورد ايمان ، هجرت و جهاد

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. يبشرهم ربهم برحمة ... و رضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 7

7 _ جلب رضايت رسول خدا ( ص ) ، جلب رضايت خداست .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

به كارگيرى ضمير مفرد در {يرضوه}، بيانگر اين است كه رضايت رسول خدا (ص)، رضايت خدا بوده و در اين جهت تفاوتى وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 6

6 _ جلب رضايت مؤمنان از سوى منافقان ، مستلزم رضايت الهى از آنان نيست .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 4

4 _ پرهيز از مخالفت با خدا ، راه دستيابى به رضايت او

على تقوى من اللّه و رضون خير

در اين آيه، عبارت {على تقوى من اللّه} در مقابل {على شفا جرف هار} و {رضوان} در مقابل {فانهار به فى نار جهنم} قرار گرفته است و در اين مقايسه مى توان به رابطه علّى و معلولى يا سببى و مسببى ميان تقوا و رضوان الهى پى برد ; چه اينكه نظير چنين رابطه در بخش دوم آيه به وسيله {فاء} در {فانهار به} صريحاً بيان

گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 12

12- تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش هاى او ، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

عوامل رضايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 6،14

6 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به تغيير قبله و جايگزينى آن با قبله اى كه فراهم كننده خشنودى او بود ، نويد داد .

فلنولينك قبلة ترضيها

{نولية} (مصدر نولى) به معناى گردانيدن است. بنابراين {فلنولينك ...}; يعنى، تو را به قبله اى كه مايه خشنوديت است، مى گردانيم.

14 - تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله مسلمانان ، خشنودى و رضايت پيامبر ( ص ) را در پى داشت .

فلنولينك قبلة ترضيها فول وجهك شطر المسجدالحرام

كافران و جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 12

12- كافران در روز قيامت ، هيچ راهى براى جلب رضايت خداوند نمى يابند .

ثمّ لايؤذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون

{إستيعاب} (مصدر يستعتبون) به معناى درخواست از بدى كننده براى بازگشت از بدكارى و جلب رضايت كسى كه به او بدى شده است، مى باشد. بنابراين معناى جمله {و لا هم يستعتبون} چنين خواهد بود: از آنان نخواهند كه عذرخواهى كنند و يا كارى كنند كه خدا از ايشان راضى شود.

كيفر رضايت به گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

شمس - 91 - 14 - 17

17 - { عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ { . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . . . } ;

اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: {. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است {...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...}».

محدوده جلب رضايت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 7

7 - جلب رضايت زنان ، نبايد منجر به محروميت همسران از مباحات و حلال هاى الهى شود .

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

محرومان از رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 _ منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

محمد(ص) و رضايت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 6

6 - دنيا ، فاقد زمينه مناسب براى بهره بردن پيامبر ( ص ) از عطا هاى ويژه الهى و رسيدن آن حضرت به خرسندى كامل

و للأخرة خير لك

من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

مشمولان رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 17

17 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمود : { إذا صار اهل الجنة فى الجنة . . . فيقول لهم تبارك و تعالى : رضاى عنكم و محبتى لكم خير و اعظم مما انتم فيه . . . ثم قرء على بن الحسين هذه الآية { وعد اللّه المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحت ها الانهار . . . و رضوان من اللّه اكبر . . . } ;

آن گاه كه بهشتيان در بهشت قرار گيرند . .. خداى تبارك و تعالى به آنان مى فرمايد: رضايت و محبت من درباره شما بهتر و بزرگتر است از نعمتهاى بهشتى كه غرق در آن هستيد. سپس امام (ع) اين آيه را قراءت فرمود: خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرهايى از زير درختانش جارى است ... و رضايت و خشنودى خدا [از همه اينها ]بزرگ تر است }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 8

8 _ اعلام رضايت برتر خداوند ، از اولين و برترين مؤمنان از مهاجران و انصار

و السبقون الأولون من المهجرين . .. رضى اللّه عنهم

قيد {الأولون} مى تواند قيد توضيحى نباشد بلكه {السابقون} را به دو دسته تقسيم كند كه در اين صورت استفاده مى شود كه در ميان مهاجران و انصار پيشتاز، دو گروه وجود داشته اند: برخى {الأولون} و برخى

غير آن ; گفتنى است كه علاوه بر نكته فوق، واژه {السابقون} و {الأولون} ممكن است تنها نظر به سبقت زمانى نداشته باشد ; بلكه سبقت و اولويت معنوى را هم برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 7

7- اسماعيل صادق الوعد و اعمال و رفتار او مورد رضايت كامل خداوند بود .

و كان عند ربّه مرضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 1

1 - خشنودى و رضايت حتمى خداوند ، از مؤمنان بيعت كننده با پيامبر ( ص ) در سفر حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 3

3 - پاداش هاى مادى و معنوى خداوند ، به مؤمنان وفادار و مورد رضايت خويش

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم ... و مغانم كثيرة يأخذونها

{أنزل السكينة} اشاره به پاداش معنوى و {مغانم. ..} نظر به پاداش هاى مادى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 22

22 - خداوند ، از مؤمنان راستين راضى و خرسند است .

رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 4

4 - خداوند ، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامى رضايت بخش ، سوگند ياد كرده است . *

و لسوف يرضى

{لام} در {لسوف}، لام قسم و يا لام ابتدا است; برداشت ياد شده، براساس احتمال اول

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 1،2

1 - زندگانى پيامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطاى مداوم پروردگار و سرشار از رضايت است .

و لسوف يعطيك ربّك فترضى

{سوف} براى استقبال است و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ جهان آخرت است.

2 - خداوند ، با وعده قطعى به پيامبر ( ص ) ، درباره بخشش پياپى به آن حضرت تا حد رضايت كامل در آخرت ، او را تسلا داده و بر دور بودن هميشگى آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك . .. و لسوف يعطيك ربّك فترضى

{لام} در {لسوف}، حرف ابتدا و براى تأكيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 5

5 - خداوند ، با يادآورى امداد ويژه خويش براى آشنا شدن پيامبر ( ص ) با معارف دين ، بر دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وجدك ضالاًّ فهدى

منافقان و رضايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 1

1 _ سوگند هاى دروغ منافقان به خداوند نزد مؤمنان ، براى جلب رضايت آنان

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 4،6

4 _ اهميت جلب رضايت مؤمنان ، براى منافقان متخلف صدر اسلام

يحلفون لكم لترضوا عنهم

6 _ جلب رضايت مؤمنان از سوى

منافقان ، مستلزم رضايت الهى از آنان نيست .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

منشأ رضايت اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 2

2 - خشنودى كامل انسان در قيامت ، در گرو ارزشمندى كردار او در دنيا است .

فأمّا من ثقلت موزينه . فهو فى عيشة راضية

منشأ رضايت اخروى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 4

4 - خرسندى پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، مرهون عطاى بى شمار الهى است .

يعطيك . .. فترضى

حرف {فاء} دلالت دارد كه آنچه رضايت پيامبر(ص) را در پى خواهد داشت، عطاى مداومى است كه فعل {يعطيك} بر آن دلالت دارد. گفتنى است كه در آيه شريفه، دو نكته نهفته است: 1. خداوند، عطاى خود را به رسول اللّه(ص) افزايش مى دهد تا حدى كه او را راضى سازد. 2. خداوند، هر چه را پيامبر(ص) دوست دارد و به آن راضى است، در اختيار آن حضرت مى نهد.

موانع اميدوارى به رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 21

21- آرزوى برخوردارى از زيبايى هاى دنيا ، ناسازگار با دلْ بستنِ به رضايت خداوند است .

يريدون وجهه . .. تريد زينة الحيوة الدنيا

موانع رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 8

8 _ فسق ( تخلف از فرمان هاى الهى ) مانع رضا و خشنودى خداوند از انسان است

.

فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

موجبات رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 18

18 _ حج ، وسيله اى براى جلب رضايت خداوند

يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

توصيف راهيان حج به جلب كنندگان رضوان الهى به اين معناست كه حج و حركت بسوى آن، از عوامل دستيابى به رضايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 53

53 _ اعلام جانشينى و ولايت على ( ع ) توسط رسول خدا ( ص ) ، موجب كمال دين و تمام نعمت و رضاى پروردگار

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

از رسول خدا(ص) روايت شده كه هنگام نزول آيه فوق فرمود: ان كمال الدين و تمام النعمة و رضى الرب بارسالى اليكم بالولاية بعدى لعلى ابن ابى طالب(ع).

_______________________________

امالى صدوق، ص 291، ح 10، مجلس 56; بحارالانوار، ج 37، ص 111، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 19

19- نقش اساسى ركوع و سجود ( نماز ) ، در جلب فضل و خشنودى خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{يبتغون. ..} مترتب بر {ركعّاً سجداً} است; يعنى، مؤمنان با ركوع و سجود خويش، جوياى فضل و خشنودى خدايند.

مؤمنان و رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 12

12 _ هدف اصلى مؤمنان راستين ، جلب رضايت خدا و رسول خداست نه رضايت ديگران .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 8

8 _ پرتوى از خشنودى و رضوان الهى ، برتر از همه لذت هاى ديگر براى مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أكبر

نكره آمدن {رضوان} مى تواند براى تقليل باشد ; يعنى، حتى شمه اى و نسيمى از رضوان الهى، برتر از ساير لذتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 5

5 _ مؤمنان راستين ، شخصيت خويش را بر اساس تقوا و تحصيل رضايت خدا بنا مى كنند .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه و رضون خير

مراد از {بنيانه} مى تواند اعمال و دستاوردهاى فرد نباشد، بلكه منظور بنيان و هويت خود شخص باشد.

مؤمنان و رضايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 12

12 _ هدف اصلى مؤمنان راستين ، جلب رضايت خدا و رسول خداست نه رضايت ديگران .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

مؤمنان و رضايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 12

12 _ هدف اصلى مؤمنان راستين ، جلب رضايت خدا و رسول خداست نه رضايت ديگران .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

نشانه هاى رضايت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه

احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

نشانه هاى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 31

31- نسل صالح ، نمودى از عمل صالح و مورد رضاى الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه و أصلح لى فى ذرّيّتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 5

5 - فراهم آوردن سرپرست براى پيامبر ( ص ) و برطرف ساختن دغدغه يتيمى از خاطر او ، نشانه دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

نعمت رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 17

17- غفران و خوشنودى پروردگار از بهشتيان ، نعمتى عظيم براى ايشان

فيها . .. و مغفرة من ربّهم

در اين آيه مغفرت پروردگار، همانند ساير نعمت ها، تذكر داده شده است و تنوين {مغفرة} دال بر تفخيم است.

رضايت خدا

آثار بى توجهى به رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 10

10 _ حفظ آبرو در برابر مردم ، با سوگند دروغ و بى توجهى به رضايت خدا و رسولش ، موجب رسوايى و ذلت انسان در آخرت است .

يحلفون باللّه لكم . .. فان له نار

جهنم ... ذلك الخزى العظيم

آثار تبرى از رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 4،5

4- بيزارى از رضا و خشنودى خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ

ذلك بأنّهم . .. كرهوا رضونه

5- حركت در مسير خشم الهى و بيزارى از رضاى او ، مايه حبط اعمال

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

آثار جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 10

10- جلب رضايت خداوند ، شرط برخوردار شدن از شفاعت شافعان ( فرشتگان و . . . )

لايشفعون إلاّلمن ارتضى

آثار رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 8

8 _ رفع كينه و دشمنى اهل كتاب با يكديگر در گرو پيروى از پيامبر ( ص ) و جلب رضوان الهى

فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء . .. يهدى به اللّه من اتبع رضونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 12

12 _ رستگارى و سعادت حقيقى انسان ، تنها در پرتو دستيابى به رضا و خشنودى خداوند است .

و رضون من اللّه أكبر . .. ذلك هو الفوز العظيم

بنابر اينكه {ذلك} صرفاً اشاره به {رضوان من اللّه} باشد، اين برداشت استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 18

18 _ رضايت خدا از انسان و رضايت انسان از خدا ، عامل دستيابى انسان به بهشت جاودان و رستگارى حقيقى

رضى

اللّه عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنت . .. ذلك الفوز العظيم

ممكن است مقدم شدن {رضى اللّه عنهم . .. } بر {أعد لهم جنات} مشعر به سببيت و عليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 9،10

9 - شافعانى در قيامت ، مأذون به شفاعت خواهند بود كه گفتار آنان مورد رضايت خداوند باشد .

لاتنفع الشف_عة إلاّ من . .. رضى له قولاً

جمله {رضى له قولاً} به قرينه {أذن} مربوط به قيامت است و گوياى اين نكته است كه شافعان در صورتى مى توانند شفاعت كنند كه گفته نادرست به زبان نياورند و آنچه هنگام شفاعت مى گويند، حق و مورد پسند خداوند باشد. نظر داشتن اين جمله به گفت وگوهاى دنيوى شفاعت كنندگان نيز استبعادى ندارد.

10 - رضايت خداوند ، شرط ثمربخشى گفتار انسان ها در قيامت

و رضى له قولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 9،16

9- شفاعت شافعان ( فرشتگان و . . . ) تنها شامل كسانى مى شود كه خدا ازآنان راضى باشد .

لايشفعون إلاّلمن ارتضى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مفعول مقدر {ارتضى} ضميرى باشد كه به {مَن} برگردد و تقدير جمله چنين باشد: {ارتضاه اللّه}; يعنى، كسى كه خدا از او راضى است و همه كارهايش مورد رضايت و پسند خداوند است.

16- { عن موسى بن جعفر ( ع ) : أما قول اللّه عزّوجلّ { و لايشفعون إلاّلمن ارتضى } فإنّهم لايشفعون إلاّ لمن ارتضى اللّه دينه و الدين الإقرار بالجزاء على الحسنات

و السيئات ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده است: اما قول خداوند _ عزّوجلّ _ {و لايشفعون إلاّلمن ارتضى} [معنايش اين است كه] آنان شفاعت نمى كنند، مگر براى كسى كه خدا دين او را پسنديده است و دين [پسنديده] اقرار به جزا بر نيكى ها و بدى ها است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 17

17 - عمل صالح و جلب رضاى الهى ، نمود بارز شكر نعمت هاى او

أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

عبارت {و أن أعمل. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن أشكر نعمتك} باشد; يعنى، پروردگارا به من شكر نعمتت (انجام عمل صالح) را الهام فرما.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 17

17 - رضا و خشنودى الهى ، داراى بازتاب هاى عينى و مهم در زندگى انسان

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

{فأنزل السكينة. ..} نتيجه {رضى اللّه} به شمار مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 9،11،12

9 - شفاعت شفيعان ، منوط به مشيت و رضايت خداوند است .

لاتغنى شف_عتم شيئًا إلاّ من بعد أن يأذن اللّه لمن يشاء و يرضى

بنابراين كه مراد از {من} در {من يشاء} شفاعت كنندگان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

11 - تأثير شفاعت فرشتگان ، منوط به مشيت و رضايت الهى ، در حق شفاعت شوندگان

إلاّ . .. لمن يشاء و يرضى

بنابراين كه مراد از {من} در {لمن يشاء} شفاعت

شوندگان باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

12 - تحصيل رضايت الهى ، شرط بهره مندى از شفاعت شفيعان

لاتغنى شف_عتم شيئًا إلاّ من بعد أن يأذن اللّه لمن يشاء و يرضى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير به دست مى آيد: الف) مراد از {من} در {لمن يشاء} شفاعت شوندگان باشد; ب) ذكر {يرضى} ناظر بدان باشد كه براى تعلق مشيت الهى، مى بايد رضايت او جلب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 17

17 - رهبانيت ابداعى پيروان مسيح ( ع ) ، با شرط هدف الهى ( جلب خرسندى خدا ) داشتن ، مورد موافقت و رضايت خداوند قرار گرفت .

ما كتبن_ها عليهم إلاّابتغاء رضون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 23

23 - رضايت خداوند از مؤمنان راستين ، باعث دستيابى آنان به بوستان هاى بهشت

و يدخلهم جنّ_ت . .. رضى اللّه عنهم

جمله {رضى اللّه عنهم} تعليل براى {يدخلهم جنّات} است; يعنى، خداوند بدان جهت مؤمنان راستين را وارد بوستان هاى بهشت مى كند كه از آنان راضى و خرسند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن

- 72 - 27 - 1

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

ارزش رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 12

12 _ جلب رضايت خداوند و خشنودى انسان از وى ، برتر از بهره مندى از بهشت جاويدان

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم

برداشت فوق بر اين مبناست كه ذلك تنها اشاره به جمله {رضى اللّه عنهم و رضوا عنه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 10

10- كسب رضايت خداوند ، هدفى والا و باارزش است .

و كان عند ربّه مرضيًّا

اميدوارى به رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 11

11 - مهاجران تهى دست ، چشم انتظار بهبود وضع اقتصادى خويش همراه با رضايت خداوند

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{فضلاً من اللّه}، مى تواند اشاره به مسائل مادى و اقتصادى داشته باشد.

اهميت جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 18

18- پيروان راستين پيامبر ( ص ) ، همواره در تلاش براى جلب رحمت و خشنودى خداوند

و الذين معه . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20

- 1

1 - برخورداران درجه والاى تقوا ، تنها براى جلب توجّه و عنايت خداوند ، اموال خود را انفاق مى كنند .

الأتقى . .. إلاّ ابتغاء وجه ربّه

استثنا در اين آيه، منقطع است; يعنى، حق نعمتى بر گردن او نيست; لكن {ابتغاء} وجود دارد; يعنى، شخص {أتقى} در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت ديگران را داده باشد. او تنها به اين انگيزه انفاق مى كند كه خداوند، به او رو كرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. {وجه} به معناى {صورت و چهره} و كنايه از توجّه و عنايت است.

اهميت رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 11

11 _ بهره مندى از بهشت جاويدان ، جلب خشنودى خدا ، و دلشاد بودن از وى ، رستگارى و موفقيتى بس بزرگ

لهم جنت . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به تمامى پاداشهاى مذكور در آيه گرفته شده است. و {ال} در {الفوز} براى استغراق مجازى است يعنى پاداشهاى مذكور كمال رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 6،8،14

6 _ توبيخ منافقان از سوى خداوند ، به خاطر ترجيح دادن رضايت مردم بر رضاى خدا و رسول ( ص )

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

8 _ لزوم جلب رضايت خدا و پيامبر ( ص ) و ترجيح دادن آن بر رضايت ديگران

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

از واژه {أحق}، ضرورت و لزوم استفاده مى شود.

14 _

تلاش در جلب رضايت مردم ، به جاى جلب رضايت خدا و رسول او ، نشانه نفاق و بى ايمانى

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 17

17 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمود : { إذا صار اهل الجنة فى الجنة . . . فيقول لهم تبارك و تعالى : رضاى عنكم و محبتى لكم خير و اعظم مما انتم فيه . . . ثم قرء على بن الحسين هذه الآية { وعد اللّه المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحت ها الانهار . . . و رضوان من اللّه اكبر . . . } ;

آن گاه كه بهشتيان در بهشت قرار گيرند . .. خداى تبارك و تعالى به آنان مى فرمايد: رضايت و محبت من درباره شما بهتر و بزرگتر است از نعمتهاى بهشتى كه غرق در آن هستيد. سپس امام (ع) اين آيه را قراءت فرمود: خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرهايى از زير درختانش جارى است ... و رضايت و خشنودى خدا [از همه اينها ]بزرگ تر است }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 7

7 _ لزوم اهتمام انسان به جلب رضايت الهى و نه صرفاً راضى ساختن مردم

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 -

17

17 _ دستيابى انسان به رضايت الهى و زندگى جاودان بهشتى ، رستگارى بزرگ و سعادت حقيقى است .

رضى اللّه عنهم . .. جنت ... خلدين فيها أبداً ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2،3

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

3 _ رعايت تقواى الهى و تحصيل رضاى خدا در پى ريزى مؤسسات ، ملاك ارزشمندى آنهاست .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 9

9- انسان موحّد ، همواره ، بايد در هواى رسيدن به رضايت خداوند باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه

فعل ماضى (كان) در كنار فعل مضارع (يرجوا) بر استمرار دلالت دارد و {فاء} تفريع، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 15

15 - جلب رضا و خشنودى خدا ، آرمان مردان الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 3،5

3 - مردم ، موظف اند هر كارى را _ چه جمعى باشد و چه فردى _ فقط براى رضاى خدا انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

{مثنى و فرادى} حال براى ضمير فاعلى {تقوموا} است و كلمه {مثنى} كنايه از تعدد مى باشد.

5 - مردم ، موظف اند كار هاى خود را براى رضاى خدا ، يك و يا دو نفره و به دور از غوغا سالارى و هياهو انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

احتمال دارد سفارش به قيام براى خدا به صورت دو نفرى (اقل جمع) و يا يك نفرى، به خاطر پرهيز از هياهو و هرچه خالصانه تر شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 6،7

6- عمل به انگيزه اى جز جلب رضاى الهى ، فاقد ارزش و اعتبار

و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فاء} براى تفريع و نتيجه است. از تفريع {أحبط أعمالهم} بر {كرهوا رضوانه} مطلب بالا استفاده مى شود.

7- ارزش و ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو انگيزه صحيح و جلب رضاى الهى

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اعمال نيك در صورتى حبط نخواهد شد كه در جهت جلب رضايت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

حشر - 59 - 8 - 15

15 - جلب رضاى حق و آمادگى براى جهاد در راه خدا و رسول او ، شرط ايمان راستين

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ينصرون اللّه و رسوله أُول_ئك هم الص_دقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 12،14،16

12 - هجرت از مكه به مدينه براى جلب رضاى الهى ، ناسازگار با مودت نسبت به مشركان مكه

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جهادًا

آيه شريفه در مرحله نخست، نظر به موضوعى دارد كه در صدراسلام رخ داده است. مخاطب اوليه آيه مهاجرى به نام حاطب بن ابى بلتعه است كه براى خدا هجرت كرده; ولى گام در مسير دوستى با مشركان نهاده بود (غافل از اين كه آن هجرت و اين حركت با هم سازگار نيستند).

14 - حركت مسلمانان براى فتح مكه ، حركتى جهادى و در راستاى خشنودى خداوند

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

از اين كه پس از برشمردن ستم مشركان نسبت به مسلمانان، تعبير {جهاداً فى سبيلى. ..} آمده، مى توان نتيجه گرفت كه آيه شريفه، انگيزه فتح مكه را مشخص ساخته است.

16 - ارزش هجرت و جهاد ، به انجام گرفتن آن در راه خدا و براى خشنودى او است .

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

تعبير {خرجتم}، چنانچه بيانگر هجرت مسلمانان از مكه به مدينه باشد، عنوان {جهاد} نيز بر آن انطباق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 4

4 - لزوم تلاش براى جلب خشنودى

خداوند و اجتناب از عوامل برانگيزاننده خشم او

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 3،6

3 - لزوم تلاش انسان مؤمن ، براى جلب رضا و محبت خداوند

إنّ اللّه يحبّ الذين يق_تلون فى سبيله

6 - ارزش جهاد به اين است كه در راه خدا و جلب رضاى او باشد و نه دستيابى به منافع مادى .

الذين يق_تلون فى سبيله

قيد {فى سبيله} مى رساند كه انگيزه كسى كه در جهاد شركت مى كند، تنها بايد براى اعتلا بخشيدن به دين خدا بوده و از انگيزه هاى مادى (مانند غنيمت و. ..) مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 8

8 - ارزش جهاد ، به اين است كه در راه خدا و براى جلب رضاى او باشد .

تج_هدون فى سبيل اللّه

قيد {فى سبيل اللّه} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 5

5 - برخوردارى از نفس مطمئن و تقرب به درگاه خداوند در قيامت ، ويژه كسانى است كه رضايت خداوند را به دست آورده اند .

مرضيّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 4

4 - ارجمندى انفاق گران ، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

عبارت {ابتغاء وجه ربه}، بيانگر دو ويژگى است; 1. انفاق گر بايد تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق كند; 2. موارد انفاق بايد، راه

هاى خداپسندانه باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين ويژگى است.

بانيان مسجد قبا و رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 6

6 _ بانيان مسجد قبا ، داراى تقواى الهى و در پى جلب رضايت خدا بودند .

لمسجد أسّس على التقوى . .. أفمن أسس بنينه على تقوى

مفسران برآنند كه شأن نزول اين بخش از آيات، مسجد قبا و مسجد ضرار است. بر اين اساس مى توان گفت كه: ضمير {بنيانه} به مسجد قبا (لمسجد أسّس على التقوى) بازمى گردد و آيه شريفه، در مقام تمجيد بانيان مسجد قبا و تقبيح بنيان گذاران مسجد ضرار است.

برترى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 6

6 _ توبيخ منافقان از سوى خداوند ، به خاطر ترجيح دادن رضايت مردم بر رضاى خدا و رسول ( ص )

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 8،9

8 _ پرتوى از خشنودى و رضوان الهى ، برتر از همه لذت هاى ديگر براى مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أكبر

نكره آمدن {رضوان} مى تواند براى تقليل باشد ; يعنى، حتى شمه اى و نسيمى از رضوان الهى، برتر از ساير لذتهاست.

9 _ رضوان خداوند و خشنودى او از بهشتيان ، بالاترين لذت و نعمت براى آنان

و رضون من اللّه أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 -

8

8 - جلب رضاى مولاى حقيقى ( خدا ) ، برتر و شايسته تر از جلب رضايت ديگران است .

تبتغى مرضات أزوجك . .. و اللّه موليكم

يادآورى مولا و سرپرست بودن خداوند _ پس از فرمان به شكستن سوگندهايى كه گاهى براى جلب رضايت ديگران است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

تلاش براى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جاودانگى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 10

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

{أسخط} (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى {رضوان} (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 13

13 _ انسان ها ، تنها با اذن و خواست خداوند مى توانند در پى جلب رضايت و خشنودى او باشند . *

من اتبع رضونه . .. باذنه

بنابر اينكه {باذنه} متعلق به {اتبع} باشد، نه {يخرجهم}.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 9

9- انسان موحّد ، همواره ، بايد در هواى رسيدن به رضايت خداوند باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه

فعل ماضى (كان) در كنار فعل مضارع (يرجوا) بر استمرار دلالت دارد و {فاء} تفريع، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 2

2 - هجرت ابراهيم ( ع ) ، حركتى الهى و در جهت جلب رضاى خدا بود .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

از تعبير رفتن به سوى پروردگار به جاى هجرت، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 24

24- گرايش به صلاح و جلب رضاى الهى ، نمودى از كمال عقلى انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

توجه به قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه تعبير {أربعين سنة} ناظر به بلوغ عقلى است، چه اين كه {بلغ أشدّه} مى تواند اشاره به بلوغ جسمى داشته باشد. بنابراين آنچه بر سن چهل سالگى انسان در آيه مترتب شده، از كمال عقلى نشأت يافته است.

درخواست رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 13

13 - دعاى سليمان به درگاه الهى براى توفيق در انجام عمل صالح و جلب خشنودى خدا

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

دلايل رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى

- 93 - 7 - 5

5 - خداوند ، با يادآورى امداد ويژه خويش براى آشنا شدن پيامبر ( ص ) با معارف دين ، بر دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وجدك ضالاًّ فهدى

رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 80 - 10

10 _ اطاعت از رهبر به حق ( امام ) بر پايه شناخت كامل وى ، اطاعت از خدا و موجب خوشنودى اوست .

من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه

امام باقر (ع) فرمود: . .. رضى الرحمان الطاعة للامام بعد معرفته انّ اللّه تبارك و تعالى يقول: {من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه ...} ...

_______________________________

كافى، ج 1، ص 185، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 520، ح 420 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 259، ح 202 ; كافى، ج 2، ص 19، ح 5.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 4،5،6

4 _ اعمال و رفتار نيك آدمى بايد همواره براى خدا و جلب رضايت او انجام گيرد .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

5 _ بهره مندى از پاداش بزرگ الهى در گرو انجام اعمال نيك به انگيزه جلب رضايت خداست .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

6 _ جلب رضاى الهى ، ملاك ارزشمندى اعمال در پيشگاه خداوند

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 -

135 - 13

13 _ منافع شخصى و رعايت مصالح والدين ، بستگان ، فقيران و ثروتمندان ، بايد تحت الشعاع حق و رضايت خدا باشد .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين ان يكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 1

1 _ انجام كار هاى نيك چه در نهان و چه آشكارا ، مورد پسند و رضايت خداست .

إن تبدوا خيراً أو تخفوه . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 29،32،33

29 _ اسلامِ همراه با ولايت ، دين كامل و مورد رضايت خداست .

اليوم . .. و رضيت لكم الاسلم ديناً

32 _ دين اسلام ، شريعتى كامل و مورد رضايت خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

33 _ دين كامل ، تنها دين مورد پسند خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

چون خداوند پس از بيان اكمال دين، آن را پسنديده خويش

دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 6

6 _ شهادت به قسط و تلاش در جهت برپايى عدالت ، بايد براى جلب رضايت خداوند باشد . *

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

در برداشت فوق كلمه {للّه} براى {شهداء}، به قرينه {قومين للّه}، در تقدير گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 5

5 _ اهميت تحصيل رضايت خداوند

من اتبع رضونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 14

14 _ ورود بنى اسرائيل به شام ، پس از توبه و رضايت خداوند از ايشان ، در پايان چهل سال سرگردانى

يقوم ادخلوا الارض المقدسة

از امام باقر(ع) روايت شده كه بعد از تلاوت آيه فوق فرمود: . .. ثم دخلوها بعد اربعين سنة ... و ما كان خروجهم من مصر و دخولهم الشام الا من بعد توبتهم و رضاء اللّه عنهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 306، ح 75; نورالثقلين، ج 1، ص 607، ح 114.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 21

21 _ توجه به خشنودى خداوند از عدالت پيشگان ، بر انگيزاننده داوران به رعايت قسط و عدل

فاحكم بينهم بالقسط إنّ اللّه يحب المقسطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 8،9،10

8 _ خداوند ، خشنود از راستگويان و راستكرداران و آنان ، خشنود از خداوند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

9 _ خداوند همواره خشنود

از اهل بهشت مى باشد و بهشتيان نيز همواره از خدا دلشادند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

10 _ حضرت مسيح ( ع ) ، همواره خشنود از خداوند و از زمره جلب كنندگان رضايت الهى و اهل بهشت است .

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

از مصاديق مورد نظر براى اين آيه _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 3،9

3 _ برخوردارى از مقام رضوان ( رضايت كامل خدا از انسان ) از موهبت هاى خاص خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد

هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و رضون

9 _ برخوردارى از رحمت و رضوان الهى و بهشت سرشار از نعمتِ زوال ناپذير ، نمودى از رستگارى انسان است .

و أولئك هم الفائزون. يبشرهم ربهم برحمة منه و رضون و جنت لهم فيها نعيم مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 6

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 3

3 _ تأييد صريح خدا نسبت به عملكرد پيامبر ( ص ) در مورد نحوه تقسيم صدقات ميان مسلمانان

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 13

13 _ ايمان واقعى ، مستلزم تلاش براى جلب رضايت خدا و رسولش

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 13

13 _ عبد الأعلى گويد : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) : { . . . و سئلته عن قوله تعالى { و ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون } قال : حتى يعرفهم ما يرضيه و ما يسخطه ;

به امام صادق (ع) گفتم: . .. و درباره قول خداى تعالى: { ... حتى يبين لهم ما يتقون} سؤال كردم، فرمود: مراد اين است تا اينكه به آنها بشناساند آنچه كه او را خشنود مى كند و آنچه او را به غضب در مى آورد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 -

18

18 - جهان آخرت ، عرصه ظهور غفران و آمرزگارى خداوند ، نسبت به بندگان و جلوه گاه رضايت و خرسندى او از آنان

و فى الأخرة . .. و مغفرة من اللّه و رضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 15

15 - حركت جهادگرانه در راه خدا و رضاى او ، ناسازگار با دوستى نسبت به دشمنان او

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضا

هر چند آيه در مورد خاصى نازل شده; ولى پيام كلى آن براى امت اسلامى باقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 4

4 - پيامبران ، انسان هاى منتخب و مورد رضاى خداوند

إلاّ من ارتضى من رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 9 - 1

1 - اطعام و انفاق ابرار به مستمندان ، يتيمان و اسيران ، كاملاً خالصانه و تنها براى جلب رضاى خداوند است .

و يطعمون . .. و أسيرًا . إنّما نطعمكم لوجه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 6

6 - خشنودى از خداوند و كسب رضايت او در دنيا ، مايه راه يابى به درگاه او در آخرت است .

ارجعى إلى ربّك راضية مرضيّة

{راضية مرضية} حال و بيانگر علت است. بنابراين رجوع به خداوند، پاداشِ دارا بودن آن دو حالت از پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29

- 2،3

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

3 - رسيدن به مقام اطمينان ، رضايت از كار هاى خداوند و مورد پسند خدا بودن ، از نشانه هاى رسيدن به مقام عبوديت است .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة . .. راضيّة مرضيّة . فادخلى فى عب_دى

حرف {فاء}، براى تفريع ما بعد بر قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 7

7 - { وجه اللّه } ، رضايت او است .

ابتغاء وجه ربّه . .. و لسوف يرضى

در صورتى كه فاعل {يرضى} خداوند باشد، وعده {رضايت او} به كسانى كه طالب {وجه اللّه} هستند، بيانگر اتحاد آن دو خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 11،13،14،18

11 - رضايت خداوند ، از مؤمنان شايسته كردار در جهان آخرت

رضى اللّه عنهم

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها أبدًا رضى اللّه

عنهم و رضوا عنه ذلك

{خشيت}، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

رضايت خدا در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 4

4 - ارجمندى انفاق گران ، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

عبارت {ابتغاء وجه ربه}، بيانگر دو ويژگى است; 1. انفاق گر بايد تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق كند; 2. موارد انفاق بايد، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين ويژگى است.

رضايت خدا در بناى مؤسسات

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 3

3 _ رعايت تقواى الهى و تحصيل رضاى خدا در پى ريزى مؤسسات ، ملاك ارزشمندى آنهاست .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه

رضايت خدا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

روش جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 11

11 _ دعا راهى براى رسيدن به قرب خدا و جلب رضايت اوست.

يدعون ربهم . .. يريدون وجهه

{وجه} به معناى صورت است و چون لحاظ معناى حقيقى اين كلمه درباره خداوند معقول نيست بنابراين مى تواند مراد از {يريدون وجهه} {يريدون مرضاته} باشد، چنانكه اغلب مفسران اين احتمال را گفته

اند.

زمينه تشخيص رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 9

9 - پيامبران ، در تشخيص موارد رضايت خداوند ، نيازمند راهنمايى و هدايت او هستند .

و ما أعجلك . .. عجلت إليك ربّ لترضى

زمينه رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 7

7 _ هجرت در راه خدا و يارى دين ، سبب جلب رضايت الهى و دستيابى به حيات جاودان در بهشت

من المهجرين و الأنصار . .. رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 13،14،15

13- انگيزه اهل دعا و استغاثه در عصر بعثت ، جلب رضايت خداوند و قرار گرفتن در حالتى مناسب با صفات او بود .

يدعون . .. يريدون وجهه

مراد از {وجه} در {يريدون وجهه} نه معناى حقيقى {وجه} است _ زيرا، خداوند، داراى صورت نيست _ و نه كنايه از ذات خداوند است _ زيرا، نمى توان آن را اراده كرد _ بنابراين، يا كنايه از رضايت خداوند است، به اين مناسبت كه انسان ها، در هنگام رضايت، صورت خود را به سوى مخاطب خود برمى گردانند و يا كنايه از صفات خدا است كه اهل دعا، يا خود را مشمول آن قرار مى دهند و يا در برابر هر صفتى نظير عزّت و علم خداوند، وضعيّتى مناسب، نظير ذلّت و ناآگاهى به خود مى گيرند.

14- دعا ، بايد خالصانه ، و تنها براى جلب رضايت خداوند و توجه او باشد .

يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

يريدون وجهه

15- دعا زمينه دستيابى به { وجه اللّه } و جلب رضايت او است .

يدعون ربّهم بالغدوة . .. يريدون وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8،9

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

9- وفاى به وعده و امر به معروف ، زمينه ساز رضايت خداوند است .

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 4،6،7

4 - موسى ( ع ) ، حضور پيش از موعد خود و جلوتر از ديگران را در ميقات موجب جلب رضايت خداوند مى پنداشت .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

6 - شتاب در كار خير و تعجيل در وفاى به وعده ، موجب جلب رضايت خدا است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

هر چند كه موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از اين تعجيل، مورد نقد قرار نگرفته است; يعنى، تسريع در وفاى به وعده و حضور در ميقات، به خودى خود، كار مطلوبى بوده است.

7 - عبادت ، موجب جلب رضايت الهى است .

عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 109 - 12

12 - گفتار ها ، داراى نقشى بسيار مؤثر در سرنوشت انسان و كسب رضايت و يا سخط خداوند

لاتنفع الشف_عة . .. و رضى له قولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 14

14 - لزوم به كارگيرى علم و قدرت ، در مسير صلاح و سازندگى و جلب رضايت خداوند

و لقد ءاتينا داود0 و سليم_ن علمًا . .. و أوتينا من كلّ شىء... و أن أعمل ص_لحًا ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 5

5 - شكر و سپاس بندگان ، موجب جلب رضا و خوشنودى خداوند است .

و إن تشكروا يرضه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 25،26،27

25- جلب رضايت و خشنودى خدا ، آرمانى والا و قابل دستيابى با عمل صالح

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

جمله {ترضاه} قيد توضيحى براى {صالحاً} مى باشد و خداوند اين صلاح جويى را به عنوان آرمان انسان كامل ياد كرده است.

26- روحيه شكرگزارى به درگاه خداوند ، اساس گرايش انسان به عمل صالح و جلب رضاى الهى *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

از تقدم شكر بر عمل صالح، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

27- شكر نعمت هاى الهى ، نمود بارز عمل صالح و زمينه رضايت او *

أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

بنابراين كه عطف {و أن أعمل} بر {أن أشكر} تفسيرى باشد; اختصاص به

ذكر يافتن شكر و سپاس از ميان تمامى اعمال صالح، نمايانگر اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 20،21

20- صلابت در برابر كافران ، مهرورزى با مؤمنان و استمرار بر عبادت ، زمينه برخوردارى جامعه اسلامى از فضل و رضاى الهى

أشدّاء . .. رحماء ... ركّعًا سجّدًا يبتغون

مى توان گفت: {يبتغون. ..} نتيجه و حاصل سه برنامه مؤمنان (1_ أشدّاء، 2_ رحماء، 3_ ركعّاً سجّداً) است.

21- دستيابى به فضل و خشنودى خداوند ، نيازمند تلاش و عمل

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونً

در واژه {إبتغاء}، تلاش و كوشش نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 2

2 - جلب رضاى خداوند ، فلسفه و هدف صبر و پايدارى پيامبر ( ص ) در دوران رسالت

و لربّك فاصبر

لام در {لربّك} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 7،8

7 - خشنود بودن از خداوند ، زمينه ساز كسب رضايت او است .

راضية مرضيّة

ترتيب ذكرى، ممكن است ناظر به ترتيب واقعى باشد; بنابراين، حالت {مرضية} بودن، فرع حالت رضايت است.

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى

است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 7،8

7 - دستيابى به { وجه اللّه } ، در گرو تلاش و جدّيت جوينده آن است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

از واژه {ابتغاء} تنها در موردى استفاده مى شود كه طلب همراه با كوشش و تلاش باشد. (مفردات)

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 6

6 - رضايت خداوند از انسان ، در گرو تقوا و اخلاص در انفاق است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

چنانچه فاعل {يرضى} خداوند باشد، آيات پيشين در مقام بيان زمينه هاى رضايت او خواهد بود.

شرايط رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 17

17 - خشيت از خداوند ، شرط رضايت مندى او از مؤمنان داراى عمل صالح

رضى اللّه عنهم . .. ذلك لمن خشى ربّه

شفاعت مشمولان رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 4

4 - شفاعت شفيعان در قيامت ، براى كسانى پذيرفته مى شود كه خداوند از گفتار آنان راضى باشد .

لاتنفع الشف_عة إلاّ . .. و رضى له قولاً

طالبان رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 1

1

_ خداوند كسانى را كه در پى جلب رضايت اويند در راه هاى سلامت ، امنيت و صلح قرار مى دهد .

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مراد از هدايت، رساندن به راههاى سلامت است، نه فقط راهنمايى به آن. چون صرف راهنمايى براى همه انسانها موجود است، چه در پى رضايت الهى باشند و يا نباشند.

عوامل رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 4

4 _ بهره مندى از رضوان الهى ( رضايت مندى خدا ) ره آورد ايمان ، هجرت و جهاد

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. يبشرهم ربهم برحمة ... و رضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 7

7 _ جلب رضايت رسول خدا ( ص ) ، جلب رضايت خداست .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

به كارگيرى ضمير مفرد در {يرضوه}، بيانگر اين است كه رضايت رسول خدا (ص)، رضايت خدا بوده و در اين جهت تفاوتى وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 6

6 _ جلب رضايت مؤمنان از سوى منافقان ، مستلزم رضايت الهى از آنان نيست .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 4

4 _ پرهيز از مخالفت با خدا ، راه دستيابى به رضايت او

على تقوى من اللّه و رضون خير

در اين آيه، عبارت {على تقوى من اللّه} در مقابل {على شفا

جرف هار} و {رضوان} در مقابل {فانهار به فى نار جهنم} قرار گرفته است و در اين مقايسه مى توان به رابطه علّى و معلولى يا سببى و مسببى ميان تقوا و رضوان الهى پى برد ; چه اينكه نظير چنين رابطه در بخش دوم آيه به وسيله {فاء} در {فانهار به} صريحاً بيان گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 12

12- تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش هاى او ، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

كافران و جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 12

12- كافران در روز قيامت ، هيچ راهى براى جلب رضايت خداوند نمى يابند .

ثمّ لايؤذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون

{إستيعاب} (مصدر يستعتبون) به معناى درخواست از بدى كننده براى بازگشت از بدكارى و جلب رضايت كسى كه به او بدى شده است، مى باشد. بنابراين معناى جمله {و لا هم يستعتبون} چنين خواهد بود: از آنان نخواهند كه عذرخواهى كنند و يا كارى كنند كه خدا از ايشان راضى شود.

محرومان از رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 _ منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

مشمولان رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 72 - 17

17 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمود : { إذا صار اهل الجنة فى الجنة . . . فيقول لهم تبارك و تعالى : رضاى عنكم و محبتى لكم خير و اعظم مما انتم فيه . . . ثم قرء على بن الحسين هذه الآية { وعد اللّه المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحت ها الانهار . . . و رضوان من اللّه اكبر . . . } ;

آن گاه كه بهشتيان در بهشت قرار گيرند . .. خداى تبارك و تعالى به آنان مى فرمايد: رضايت و محبت من درباره شما بهتر و بزرگتر است از نعمتهاى بهشتى كه غرق در آن هستيد. سپس امام (ع) اين آيه را قراءت فرمود: خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرهايى از زير درختانش جارى است ... و رضايت و خشنودى خدا [از همه اينها ]بزرگ تر است }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 8

8 _ اعلام رضايت برتر خداوند ، از اولين و برترين مؤمنان از مهاجران و انصار

و السبقون الأولون من المهجرين . .. رضى اللّه عنهم

قيد {الأولون} مى تواند قيد توضيحى نباشد بلكه {السابقون} را به دو دسته تقسيم كند كه در اين صورت استفاده مى شود كه در ميان مهاجران و انصار پيشتاز، دو گروه وجود داشته اند: برخى {الأولون} و برخى غير آن ; گفتنى است كه علاوه بر نكته فوق، واژه {السابقون} و {الأولون} ممكن است تنها نظر به سبقت زمانى

نداشته باشد ; بلكه سبقت و اولويت معنوى را هم برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 7

7- اسماعيل صادق الوعد و اعمال و رفتار او مورد رضايت كامل خداوند بود .

و كان عند ربّه مرضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 1

1 - خشنودى و رضايت حتمى خداوند ، از مؤمنان بيعت كننده با پيامبر ( ص ) در سفر حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 3

3 - پاداش هاى مادى و معنوى خداوند ، به مؤمنان وفادار و مورد رضايت خويش

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم ... و مغانم كثيرة يأخذونها

{أنزل السكينة} اشاره به پاداش معنوى و {مغانم. ..} نظر به پاداش هاى مادى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 22

22 - خداوند ، از مؤمنان راستين راضى و خرسند است .

رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 4

4 - خداوند ، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامى رضايت بخش ، سوگند ياد كرده است . *

و لسوف يرضى

{لام} در {لسوف}، لام قسم و يا لام ابتدا است; برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 1،2

1 - زندگانى پيامبر

( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطاى مداوم پروردگار و سرشار از رضايت است .

و لسوف يعطيك ربّك فترضى

{سوف} براى استقبال است و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ جهان آخرت است.

2 - خداوند ، با وعده قطعى به پيامبر ( ص ) ، درباره بخشش پياپى به آن حضرت تا حد رضايت كامل در آخرت ، او را تسلا داده و بر دور بودن هميشگى آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك . .. و لسوف يعطيك ربّك فترضى

{لام} در {لسوف}، حرف ابتدا و براى تأكيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 5

5 - خداوند ، با يادآورى امداد ويژه خويش براى آشنا شدن پيامبر ( ص ) با معارف دين ، بر دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وجدك ضالاًّ فهدى

موانع اميدوارى به رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 21

21- آرزوى برخوردارى از زيبايى هاى دنيا ، ناسازگار با دلْ بستنِ به رضايت خداوند است .

يريدون وجهه . .. تريد زينة الحيوة الدنيا

موانع رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 8

8 _ فسق ( تخلف از فرمان هاى الهى ) مانع رضا و خشنودى خداوند از انسان است .

فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

موجبات رضايت خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 18

18 _ حج ، وسيله اى براى جلب رضايت خداوند

يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

توصيف راهيان حج به جلب كنندگان رضوان الهى به اين معناست كه حج و حركت بسوى آن، از عوامل دستيابى به رضايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 53

53 _ اعلام جانشينى و ولايت على ( ع ) توسط رسول خدا ( ص ) ، موجب كمال دين و تمام نعمت و رضاى پروردگار

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

از رسول خدا(ص) روايت شده كه هنگام نزول آيه فوق فرمود: ان كمال الدين و تمام النعمة و رضى الرب بارسالى اليكم بالولاية بعدى لعلى ابن ابى طالب(ع).

_______________________________

امالى صدوق، ص 291، ح 10، مجلس 56; بحارالانوار، ج 37، ص 111، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 19

19- نقش اساسى ركوع و سجود ( نماز ) ، در جلب فضل و خشنودى خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{يبتغون. ..} مترتب بر {ركعّاً سجداً} است; يعنى، مؤمنان با ركوع و سجود خويش، جوياى فضل و خشنودى خدايند.

مؤمنان و رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 12

12 _ هدف اصلى مؤمنان راستين ، جلب رضايت خدا و رسول خداست نه رضايت ديگران .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

72 - 8

8 _ پرتوى از خشنودى و رضوان الهى ، برتر از همه لذت هاى ديگر براى مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أكبر

نكره آمدن {رضوان} مى تواند براى تقليل باشد ; يعنى، حتى شمه اى و نسيمى از رضوان الهى، برتر از ساير لذتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 5

5 _ مؤمنان راستين ، شخصيت خويش را بر اساس تقوا و تحصيل رضايت خدا بنا مى كنند .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه و رضون خير

مراد از {بنيانه} مى تواند اعمال و دستاوردهاى فرد نباشد، بلكه منظور بنيان و هويت خود شخص باشد.

نشانه هاى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 31

31- نسل صالح ، نمودى از عمل صالح و مورد رضاى الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه و أصلح لى فى ذرّيّتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 5

5 - فراهم آوردن سرپرست براى پيامبر ( ص ) و برطرف ساختن دغدغه يتيمى از خاطر او ، نشانه دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

نعمت رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 17

17- غفران و خوشنودى پروردگار از بهشتيان ، نعمتى عظيم براى ايشان

فيها . .. و مغفرة من ربّهم

در اين آيه مغفرت پروردگار، همانند ساير نعمت ها، تذكر داده شده است و

تنوين {مغفرة} دال بر تفخيم است.

رعد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رعد

آيات سوره رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 2

2_ آيات سوره رعد بخشى از قرآن است .

تلك ءاي_ت الكت_ب

مشاراليه {تلك} آيات سوره رعد است. بنابراين {تلك آيات ...} ; يعنى ، آياتى كه پيش روى شماست، آيات اين كتاب (قرآن) است.

تحميد رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 1،7

1_ غرش آسمان تسبيح گوى خداوند و ستايش كننده اوست .

و يسبّح الرعد بحمده

{رعد} به صدايى كه از ابرها شنيده مى شود اطلاق مى گردد كه در فارسى به آن تندر و يا غرش آسمان مى گويند.

7_ فرشتگان و رعد هاى آسمانى به وسيله حمد و ستايش خدا اورا تسبيح مى كنند .

و يسبّح الرعد بحمده

{باء} در {بحمده} مى تواند براى مصاحبت باشد و ممكن است براى استعانت باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

ترس رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 5

5_ هراس و خوف رعد از خداوند

و يسبّح الرعد . .. من خيفته

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {من خيفته} همان گونه كه تعليل براى تسبيح ملائكه است ، علت براى تسبيح رعد نيز باشد.

تسبيح رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 1،7

1_ غرش آسمان تسبيح گوى خداوند و ستايش كننده اوست .

و يسبّح الرعد بحمده

{رعد} به صدايى كه از ابرها شنيده مى شود اطلاق مى گردد كه در فارسى

به آن تندر و يا غرش آسمان مى گويند.

7_ فرشتگان و رعد هاى آسمانى به وسيله حمد و ستايش خدا اورا تسبيح مى كنند .

و يسبّح الرعد بحمده

{باء} در {بحمده} مى تواند براى مصاحبت باشد و ممكن است براى استعانت باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

تشبيه به رعد در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

شعور رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 3

3_ رعد هاى آسمانى داراى نوعى شعور و ادراك

و يسبّح الرعد بحمده

صداى رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 21

21_ { عن النبى ( ص ) . . . : ان ربكم سبحانه يقول : لو أن عبادى أطاعونى . . . لم أسمعهم صوت الرعد ;

از پيامبر(ص) روايت شده است: . .. پروردگار شما مى فرمايد: اگر بندگان من مرا اطاعت مى كردند ... صداى رعد را به گوش آنان نمى رساندم}.

عظمت سوره رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 3

3_ آيات سوره رعد آياتى ارجمند و رفيع است .

تلك ءاي_ت الكت_ب

{تلك} لفظى است براى اشاره به دور. به كارگيرى آن براى مشاراليه نزديك ، حاكى از عظمت آن در نزد متكلم است.

نقش رعد

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 20

20_ { قال رسول الله ( ص ) : إنما الرعد وعيد من الله . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است: همانا رعد تهديدى از جانب خداست}.

نقش رعد و برق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 8

8 - پديده هاى طبيعى ، مانند برق و باران و رويش گياهان ، از منابع خداشناسى است .

يريكم البرق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

رعد و برق

نقش رعد و برق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 8

8 - پديده هاى طبيعى ، مانند برق و باران و رويش گياهان ، از منابع خداشناسى است .

يريكم البرق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

رفاه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رفاه

آثار رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 5

5 _ رفاه فراوان، زمينه ظلم است. *

فتحنا عليهم أبوب كل شىء . .. فقطع دابر القوم الذين ظلموا

توصيف تكذيب كنندگان آيات الهى به {الذين ظلموا} پس از بيان گشوده شدن درهاى نعمت بر آنان (فتحنا عليهم) اشاره به اين نكته مى تواند باشد كه گشايش و آسايش زمينه ظلم آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 5،6،9

5 _ تكذيب كنندگان انبياى پيشين بر اثر برخوردارى از رفاه و آسايش جمعيتشان افزايش يافت .

حتى عفوا

از معانى {عفو} زياد شدن است. در لسان العرب

آمده: {عفا القوم: كثروا}.

6 _ روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

9 _ رفاه و آسايش فراوان ، زمينه ساز غفلت از ياد خدا و پيدايش بينش هاى غير الهى است .

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 15

15 _ بى نيازى و رفاه ، زمينه ساز طغيان و ستيزه جويى با حق

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 12،13

12 _ رفاه و آسايش بسيار و بر كنار بودن از گرفتارى ها و مصايب روزگار ، زمينه ساز غفلت از ياد خداست .

فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا إلى ضرّ مسّه كذلك زين للمسرفين

13 _ زيبا جلوه كردن اعمال زشت ، پيامد رفاه و آسايش بسيار ، اسراف پيشگى ، بيگانگى با خدا و غفلت از ياد او

فلما كشفنا عنه ضرّه . .. كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 6

6 _ رفاه و آسايش بسيار ، زمينه ساز روحيه ناسپاسى و كفران

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 3

3_ انسان ، پس از گذر از محنت ها و دستيابى به موهبت هاى دنيوى ، به شادمانى بسيار ، تكبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد .

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

جمله {إنه لفرح فخور} جمله مستأنفه است و بيانگر بازتاب معنايى است كه از {ليقولنّ . ..} استفاده مى شود; يعنى ، انسان مى پندارد كه مشكلات بر او روى نخواهد آورد; در نتيجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 9

9_ اشرافيت و رفاه ، زمينه هاى ابتلا به خود برتربينى و خوى استكبارى اس_ت .

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 16

16_ رفاه و دلبستگى به لذّت هاى دنيا ، زمينه ساز ستمگرى و گرايش به جرم و گناه است .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه و كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 3

3- برخوردارى از رفاه و ثروت ، زمينه ساز گرايش به فسق و گناه

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

ذكر مترفان جامعه از ميان ساير قشرها براى فاسق شدن، در حالى كه فسق و گناه از عهده همه مردم برمى آيد و اختصاص به گروه خاصّى ندارد، ممكن است به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

اسراء - 17 - 83 - 1،2،3

1- انسان ، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمت هاى الهى ، به ناسپاسى و خداگريزى مى گرايد .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

{نئا} به معناى {بَعُد} (دورى مى شود) است و {أعرض و نئا بجانبه} (اعراض كرد و كناره گرفت) كنايه از حق ناسپاسى و گريز از خداست.

2- پيدايش روحيه استكبارى با برخوردار شدن از امكانات مادى و نعمت هاى الهى ، امرى مذموم و مورد نكوهش خداوند

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

3- انسان هاى برخوردار از رفاه و نعمت ها ، در معرض ابتلا به بيمارى حق ناپذيرى

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 6

6- خودبزرگ بينى و تحقير ديگران ، از عوارض رفاه مندى و برخوردارى از نعمت هاى فراوان است .

فقال لصاحبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 4

4- قرار گرفتن در متن نعمت هاى سرشار مادّى ، زمينه غرور و انحطاط روحى و بينشى و اخلاقى انسان است .

و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 1

1 - رفاه و برخوردارى از امكانات مادى _ همچون مال و فرزند _ نشانه كرامت انسان در نزد خدا نيست .

أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- فرقان - 25 - 18 - 7،8

7 _ برخوردارى خانواده از رفاه بسيار ، زمينه ساز انحراف عقيدتى _ رفتارى فرزندان

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

8 _ رفاه بسيار ، زمينه ساز از ياد بردن خدا و غفلت از تعاليم قرآن

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

مقصود از {الذكر} در آيه شريفه، هم مى تواند ياد خدا باشد و هم قرآن; زيرا {ذكر} يكى از نام هاى قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 4

4 - خطر پيدايش طبقه مسرف و متجاوز ، در شرايط رفاه و توانمندى اقتصادى جامعه و تسليم شدن توده هاى ناآگاه در برابر آنان

فى جنّ_ت و عيون . و زروع و نخل ... و لاتطيعوا أمر المسرفين

از ارتباط عبارت {فى جنّات و عيون} با {و لاتطيعوا أمر المسرفين} مى توان استفاده كرد كه در محيط رفاه و ثروت، رهبران اسراف گر ظهور مى كنند و توده هاى ناآگاه نيز به اطاعت از آنان، گردن مى نهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 4،6

4 - نعمت و رفاه فراوان ، زمينه ساز غرور و طغيان

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

6 - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان ، از عوامل هلاكت جوامع بشرى است .

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 11،15

11 - گروهى از مردم ، به هنگام برخوردارى از رفاه و آسايش و رهيدن

از خطرات و سختى ها ، ناسپاسى مى كنند و شرك مىورزند .

و إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم ... إذا فريق منهم بربّهم يشركون

15 - رفاه و آسايش ، زمينه ساز غفلت از فطرت توحيدى است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 8

8 - ناكامى ها و برخوردارى ها ، عواملى مؤثر در ايجاد روحيه اميد و يأس درانسان ها است .

و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سيّئة. .. إذا هم يقنطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 34 - 3

3 - برخوردارى از ثروت و رفاه ، موجب پيدايش خصلت حق ناپذيرى است .

و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 12،19

12 - رفاه و آسايش بسيار و بركنار بودن از گرفتارى ها و مصيبت هاى روزگار ، زمينه غفلت از ياد خداوند است .

ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل

19 - حالت { رفاه و خوشى } و { سختى و محروميت } ، عرصه بروز و ظهور شخصيت و باطن انسان ها

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 1،8

1 -

غرور و خودبينى آدمى ، پس از رفع گرفتارى و رسيدن به كمترين رفاه

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته ليقولنّ ه_ذا لى

{رحمت} _ به قرينه {ضرّاء} _ كنايه از رفاه و آسايش است. از تنكير {رحمة} _ كه براى تقليل است _ و نيز از واژه {أذقنا} (چشانديم) مطلب بالا استفاده مى شود.

8 - رفاه و سرخوشى ، زمينه خودبينى و غفلت از ياد خدا

و لئن أذقن_ه رحمة . .. ليقولنّ ه_ذا لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 2،6،7،10

2 - رفاه و نعمت ، زمينه پيدايش روحيه تكبر و غرور در آدمى است .

و إذا أنعمنا . .. ن_ا بجانبه

{نأى} (مصدر {نئا}) به معناى دور شدن است و هرگاه با واژه {جانب} به كار رود، كنايه از تكبر و غرور خواهد بود.

6 - انسان ، موجودى كم ظرفيت در ملايمات و ناملايمات

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض . .. و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عريض

7 - كبر و غرور به هنگام نعمت و رفاه و جزع و ناآرامى به هنگام مصيبت و بلا ، امرى نكوهيده و ناپسند

و إذا أنعمنا . .. و إذا مسّه الشرّ

10 - رفاه مندى و تنگنا هاى زندگى ، دو ميدان براى بروز و ظهور خصلت هاى آدمى و آفات روحى او

و إذا أنعمنا . .. و إذا مسّه الشرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 1

1 - رفاه مندى و فراوانى روزى ها و گستردگى نعمت ها ، مايه سركشى و تجاوزگرى انسان ها

در زمين

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 8

8 - انسان ، گرفتار سرخوشى به هنگام برخوردارى از كمترين رفاه و نعمت هاى دنيوى

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

{إذاقة} (مصدر {أذقنا}) به معناى چشاندن است. اين تعبير در موردى به كار مى رود كه بهره كمى از چيزى گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 10

10 - عنصر رفاه و استكبار ، مايه انكار تمامى پيامبران و مقابله با همه اديان الهى

قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 9

9 - خداگرايى انسان ، به هنگام سختى ها و شدايد و خداگريزى وى در شرايط رفاه و آسايش

و أخذن_هم بالعذاب . .. ادع لنا ربّك ... إنّنا لمهتدون . فلمّا كشفنا عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 5

5 - رفاه و وفور نعمت ، زمينه ساز غفلت از ياد خداوند

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه

مطرح شدن اعراض و غفلت از ياد خدا _ پس از يادآورى رفاه و وفور نعمت در سايه ايمان و ديندارى _ نشانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 5

5 - رفاه و قدرت اقتصادى ، از زمينه هاى حق ناپذيرى و دين گريزى

و

المكذّبين أُولى النعمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 1

1 - رفاه و فقر ، نشان ارجمندى يا سقوط نزد خداوند نيست .

أكرمن . .. أه_نن ... كلاّ

حرف {كلاّ}، براى بازداشتن مخاطب از انديشه يا گفتارى است كه در جمله هاى قبل مطرح بوده است.

آثار رفاه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 37

37 - شهرنشينى بنى اسرائيل و رسيدن به رفاه و آسايش ، زمينه ساز عصيانگرى ، تجاوز ، كشتن پيامبران و كفرشان بود .

لن نصبر على طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت عليهم الذلة

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آيه; يعنى، {و ضربت عليهم الذلة . ..} با بخش اول آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 8

8- فسادانگيزى مجدد بنى اسرائيل ، پس از رسيدن به قدرت و رفاه

لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم ... فإذا جاء وعد الأخرة

آثار رفاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 5

5- رفاه طلبى و قدرت خواهى ، از عوامل ارتداد

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

ظاهر عبارت {كفر بأياتنا} به قرينه {لأُوتينّ} _ كه براى استقبال است _ حدوث كفر است نه استمرار آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 4

4- غوطهورى در سرخوشى ها و امكانات دنيايى ، از زمينه

هاى حق ستيزى و هلاكت *

إنّهم جند مغرقون . كم تركوا ... فيها ف_كهين

ترسيم برخوردارى هاى فرعونيان _ پس از يادكرد هلاكت ايشان _ ممكن است از آن جهت باشد كه اين برخوردارى ها، در حق ستيزى آنان نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 9

9 - برخوردارى از نعمت و رفاه ، نشانه شرافت مندى در پيشگاه خداوند نيست .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن

آثار رفاه طلبى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

آثار رفاه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 3

3 - رفاه و آسايش ثموديان ، زمينه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بى تقوايى و گناه

ألاتتّقون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

آثار رفاه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136

- 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

آثار رفاه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 3

3 - رفاه و برخوردارى كافران ، سبب ساز هلاكت و نگون بختى آنان است ، نه نشان سعادت و نيكبختى .

أيحسبون . .. نسارع لهم فى الخيرت ... حتّى اذا أخذنا مترفيهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 1

1 - گرايش تمامى انسان ها به كفر ، در صورت برخوردارى همه كافران از رفاه و نعمت

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة

مراد از {اُمّة واحدة} ممكن است كافر شدن تمام انسان ها باشد.

آثار رفاه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 1

1- عمر طولانى همراه با بهره مندى جوامع شرك پيشه از نعمت هاى الهى ، موجب دلبستگى آنان به معبود ها و توهّم كارساز بودن آنها

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

{بل} در جمله {بل متّعنا. ..} براى اضراب از موضوع پيش (أم لهم آلهة تمنعهم من دوننا) است; يعنى، توهّم اين كه معبودها از آنان حمايت مى كنند، بر اثر زندگى پر نعمت، همراه با مهلت و عمر طولانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 _ معبود هاى مشركان در پاسخ به سؤال خداوند در قيامت ، عامل انحراف و گمراهى مشركان را ، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسيار و از ياد بردن خدا خواهند دانست .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

{ل_كن} _ كه در استدراك به كار مى رود _ در آيه شريفه براى رد اين اتهام است كه معبودها در گمراهى مشركان مؤثر بودند و نيز براى بيان علت هاى واقعى اين انحراف است كه در اين آيه، به دو عامل اشاره شده است: 1_ رفاه (كه موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم. ..الذكر). 2- رفتار هلاكت بار آنان ( و كانوا قوماً بوراً).

آرزوى رفاه جاويدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 2

2- برخوردارى از نعمت و رفاه جاودان ، آرمانى اصيل و تحقق پذير براى موحدانِ راستين در قيامت

أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

با توجه به اين كه آرمان بقا و جاودانگى در موجود زنده، به صورت فطرى وجود دارد; خداوند اين آرمان را در مورد انسان مؤمن محقق شدنى و دست يافتنى اعلام كرده است.

اجتناب از تحليل غلط در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 2

2 - لزوم پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست ، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها

يقول . .. يقول ... كلاّ

ارزش رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 10

10 _ ارزشمندى رفاه اقتصادى

جامعه از ديدگاه اديان الهى

لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

چنانچه رفاه اقتصادى كه از جمله {لاكلوا . .}به دست مى آيد ارزشمند نبود، آن را به عنوان نتيجه اى براى اقامه كتب آسمانى ذكر نمى كرد.

ارزش رفاه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 10

10 - رفاه و امنيت اهل ايمان امرى ارزشمند از ديدگاه اديان الهى

رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله من الثمرت من ءامن

اعراض از خدا در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 8

8- اعراض از خدا در حال رفاه ، و به پوچى و يأس رسيدن در ناگوارى ها ، بيمارى محرومان از هدايت قرآن است .

و ننزّل . .. شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا . و إذا أنعمنا ع

امتحان با رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 1،2

1 - رفاه بر آمده از ايمان و دين دارى ، عرصه آزمايش انسان ها از سوى خداوند

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا . لنفتنهم فيه

2 - رفاه و نعمت ها ، از ابراز هاى آزمايش الهى

لنفتنهم فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 3

3 - خداوند ، با بهره مند ساختن آبرومندانه مردم از ماديات و رساندن آنها به نعمت و رفاه ، آنان را آزمايش مى كند .

ابتليه ربّه فأكرمه و نعّمه

{اكرام} اين است كه بدون تحقير به كسى نفعى

رسانده شود و يا به كسى عطاى شرافتمندانه اى داده شود(مفردات راغب). فعل {أكرمه} به معناى {او را با عظمت و بى عيب شمرد} نيز آمده و فعل {نعّمه}; يعنى، او را رفاهمند ساخت (قاموس). حرف فاء در {فأكرمه}، براى تفصيل مجمل به كار رفته و نوع امتحان را بيان مى كند.

انسان ها هنگام رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با كرامت مى پندارند .

فأمّا الإنس_ن إذا . .. نعّمه فيقول ربّى أكرمن

اكرام در فعل هاى {أكرمه} و {أكرمن}، به يك معنا نيست; زيرا لحن آيه شريفه گوينده {ربّى أكرمن} را نكوهش كرده; با آن كه اكرام را در {أكرمه} پذيرفته است. بنابراين در {أكرمه} مراد {رساندن نفع بدون خوارى و ذلت} است _ كه در {مفردات راغب} از معانى اكرام شمرده شده _ و در {أكرمن} مقصود {با عظمت شمردن و بى عيب دانستن} است كه در {قاموس} آمده است.

انسان هنگام رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 2

2_ احساس مصونيت از ابتلا به سختى ها ومحنتها ، از حالت هاى انسان به هنگام رفاه و آسايش

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ليقولنّ ذهب السيئات عنّى

{ل_ئن أذقناه . ..} دلالت بر برطرف شدن سختيها دارد. از اين رو جمله {ذهب السيئات عنّى} (رنجها از من دور شد) _ كه انسان به خاطر گفتن و اعتقاد به آن مذمت شده است

_ مفهومى ديگر دارد و آن پندار عدم ابتلاى دوباره به رنجها و ناملايمات است.

اهميت رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 3،9

3 - رونق اقتصادى شهر مكه و بهره مند شدن شهروندان مؤمن آن از انواع ثمرات و ميوه ها ، دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خداوند

و ارزق أهله من الثمرت من ءامن منهم

9 - تأمين امنيت و رفاه مردم و ايجاد زمينه هاى عبادت و بندگى ، از وظايف امامان و پيشوايان دينى است .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. طهرا بيتى للطائفين ... رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 1

1 _ رفاه و آسايش ، جلوه اى از رحمت خدا نسبت به مردم

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم

كلمه {رحمت} به قرينه {ضراء} (سختى) كنايه از رفاه و آسايش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 9

9 - توجه اديان الهى ، به امكانات رفاهى و آسايش در زندگى دنيوى

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

اهميت صبر در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 4

4_ ضرورت صبر و شكيبايى ، به هنگام روى آوردن مشكلات و ناملايمات و نيز به گاه رفاه و آسايش

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إلاّ الذين صبروا

بى ارزشى رفاه دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- شورى - 42 - 22 - 20

20 - برخوردارى ها و نعمت هاى بى پايان بهشت ، نشانگر فضل و رحمت خدا است و نه رفاه و خوشى محدود كافران در دنيا .

يرزق من يشاء . .. و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها ... لهم ما يشاءون ... ذلك ه

بى ارزشى رفاه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 9

9 - وجود نماز در خانواده مسلمان ، بهترين جايگزين براى مال و رفاه درخانواده كافران

متّعنا به أزوجًا منهم . .. وأمر أهلك بالصلوة

كلمات {أزواج} و {أهل} در اين آيات، خانواده ها را مدّ نظر قرار داده است و بدين صورت لزوم تمايز خانواده مسلمان از خانواده كافر را بيان مى كند.

تعجب از رفاه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 4

4 _ نهى خداوند ، از غبطه و اعجاب نسبت به رفاه دنيوى منافقان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 3،6

3 _ نهى الهى از شگفتى نسبت به رفاه دنيوى منافقان

و لاتعجبك أمولهم و أولدهم

6 _ تعجب پيامبر ( ص ) نسبت به برخوردارى منافقان از امكانات مادى و مفاخر اجتماعى

و لاتصل . .. و لاتعجبك أمولهم و أولدهم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه خطاب در {لاتعجبك} به شخص پيامبر اكرم (ص) باشد.

حرص در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 6

6

- حرص و آز در شرائط رفاه و يأس و نااميدى به هنگام سختى ، امرى ناپسند وموردنكوهش

لايسئم الإنس_ن من دعاء الخير و إن مسّه الشرّ فيئوس قنوط

با توجه به لحن نكوهش آميز آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

خطر رفاه طلبى در مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، بر اثر مشاهده رفاه كافران ، در خطر توجه به زر و زيور دنيا بودند .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

اين آيه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى ممكن است مراد از آن، تربيت مسلمانان باشد و در صورتى كه شخصِ آن حضرت مراد باشد، اين خطر براى ديگر مسلمانان قوى تر خواهد بود.

دعا در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 10

10 - انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و تنها به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه

دين و رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 10

10 _ ارزشمندى رفاه اقتصادى جامعه از ديدگاه اديان الهى

لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

چنانچه رفاه اقتصادى كه از جمله {لاكلوا . .}به دست مى آيد ارزشمند نبود، آن را به عنوان نتيجه اى براى اقامه كتب آسمانى ذكر نمى كرد.

ذكر خدا در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 6

6 - لزوم ياد خدا ، در هنگامه رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

ذكر ناپايدارى رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 4

4 - توجه به ناپايدارى رفاه و امنيت ، زمينه ساز گرايش به تقوا و پيروى از انبيا

فاتّقوا اللّه و أطيعون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

رفاه اخروى متنعمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 8 - 1

1 - برخى از حاضران در صحنه قيامت ، در رفاه ، خوش گذرانى و حالتى شايسته به سر برده ، آثار برخوردارى از نعمت در چهره آنان نمودار خواهد شد .

وجوه يومئذ ناعمة

براى تمامى معانى گوناگونى كه ماده {ن. ع. م،} براى آنها به كار مى رود، يك اصل وجود دارد كه بر {داشتن رفاه، خوب زندگى كردن و شايستگى} دلالت دارد (مقاييس اللغة). {ناعمة}; يعنى، كسى كه زندگى و تغذيه نيكو دارد (قاموس). توصيف {وجوه} به اين وصف، بيانگر بروز نشانه هاى آن حالت در چهره ها است.

رفاه اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 3

3 - اشراف و سران جامعه پس از نوح ، عناصرى مرفه و برخوردار از همه امكانات دنيوى

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

رفاه اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 3

3 - اشراف و سران جامعه پس از نوح ، عناصرى مرفه و برخوردار از همه امكانات دنيوى

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

رفاه اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 45 - 3

3 - سرمستى ، خوش گذرانى و فرو رفتن در ناز و نعمت ، از عوامل مهم دوزخى شدن { اصحاب شمال }

و أصح_ب الشمال . .. إنّهم كانوا قبل ذلك مترفين

رفاه اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 3،12

3 - رونق اقتصادى شهر مكه و بهره مند شدن شهروندان مؤمن آن از انواع ثمرات و ميوه ها ، دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خداوند

و ارزق أهله من الثمرت من ءامن منهم

12 - خداوند ، دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) ( شهر شدن سرزمين مكه و امنيت و رفاه مؤمنان آن ) را مستجاب كرد .

رب اجعل . .. قال و من كفر فأمتعه قليلا

ابراهيم، در دعاى خويش اشاره به اين داشت كه: خداوند، كافران مكه را از روزيهاى خويش محروم سازد. جمله {و من كفر فأمتعه} (ولى آن كس كه كافر شود او

را بهره اى اندك خواهم داد) پاسخ منفى خداوند به اين تقاضاى ابراهيم است. رد بخشى از يك درخواست، حكايت از اجابت ديگر درخواستها دارد.

رفاه بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 5

5- متقين در بهشت ، در رفاه مادى و آسايش فكرى كامل هستند .

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين ... على سرر متق_بلين . لايمسّه

رفاه پس از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 6،8

6 _ روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

8 _ تحليل سختى هاى بيداركننده و هدفدار به حوادثى برخاسته از عوامل طبيعى و بدون هدف ، تحليل نادرست منكران رسالت پس از رسيدن به رفاه و آسايش

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

رفاه جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 8

8 _ رفاه ، آسايش و امنيّت جامعه ايمانى ، مايه غم و اندوه بيگانگان

ودّوا ما عنتّم

از مفهوم جمله {ودّوا ما عنتم}، استفاده شده است.

رفاه در بهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 6

6 - بهشتى كه آدم ( ع ) و حوا در آن سكنى گزيدند ، جايگاهى مرفه و داراى نعمت هاى

فراوان و نيكو بود .

و كلا منها رغداً حيث شئتما

{رغد} به معناى: پر خير و بركت، پاك و داراى رفاه مى باشد. كلمه {رغداً} حال براى ضمير {منها} است; يعنى، از بهشت استفاده بريد، در حالى كه اين بهشت پر خير و بركت و ... است.

رفاه در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 6،8

6 _ دشواريهاى زندگى و رفاه و گشايش در آن، در اختيار خداوند است.

فأخذنهم بالبأساء و الضراء . .. فتحنا عليهم أبوب كل شىء

چون گشايش در زندگى و معيشت (فتحنا) و سختى و تنگنا (فأخذناهم)، هر دو با ضمير {نا} به خداوند نسبت داده شده است، معلوم مى شود كه هر دو حالت با اراده خداوند صورت مى پذيرد.

8 _ فراوانى و رفاه و آسايش همواره نشانه لطف و عنايت الهى نيست.

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا

رفاه در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 12

12 - زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از ناملايمات و برخوردارى از نعمت ها است .

إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... فتمتّعوا

رفاه در مسافرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 7

7- عوامل رفاه و آسايش انسان ، در سفر و حضر از جانب خداوند تدارك شده است .

و الله . .. و جعل لكم ... تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

رفاه دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 205 - 2

2 - جبهه مخالف پيامبر ( ص ) ، متشكل از گروهى مرفه و برخوردار از نعمت

أفرءيت إن متّعن_هم سنين

رفاه دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 2،3،6

2 - رفاه دنيوى كافران ، در قبال عذاب سخت آخرت ، اندك و ناچيز است .

نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

3 - نعمت هاى كافران در دنيا ، هر چند به ظاهر زياد باشد ، ناچيز است .

و من كفر . .. نمتّعهم قليلاً

{قليلاً} ممكن است نسبى بوده و در رابطه با مجموعه امكانات دنيا و نيز آخرت و همين طور زوال پذير بودنش سنجيده شود. در اين صورت، اين معنا را مى رساند كه كافران، هر چند امكانات زيادى به دست آورند، ناچيز است.

6 - امكانات رفاهىِ نسبىِ كافران ، در دنيا ، از جانب خداوند است .

نمتّعهم قليلاً

رفاه طلبى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

{عُمّيت} فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را

برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

رفاه طلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 11

11 - طبيعت انسان ، رفاه دوست و فقرگريز است .

فأمّا الإنس_ن . .. أكرمن ...أه_نن

رفاه طلبى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير} به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

رفاه طلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 12

12 _ منافقان ، داراى روحيه رفاه طلبى

و قالوا لاتنفروا فى الحر

رفاه غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 9

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

رفاه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 2

2 _ فرعونيان ، رفاه ها

و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش ، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى ( ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

رفاه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 2

2 - ثموديان ، برخوردار از امنيت و رفاه كامل در سرزمين خويش

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

{ما} در {فى ما} اشاره به نعمت هائى دارد كه بيان تفصيلى آن در آيات بعد آمده است. و {ه_هنا} نيز اشاره به سرزمين ثموديان است.

رفاه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 15،16

15 - بهره مند ساختن كافران از متاع دنيا ، از سنت هاى خداوند است .

و من كفر فأمتعه

16 - بهره مندى كافران از مواهب الهى ، موقت و گذراست .

و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 2

2 _ برخوردارى مشركان و كافران از رفاه و در اختيار داشتن امكانات دنيوى ، نشان رستگارى آنان نيست .

لا يفلحون. متع فى الدنيا

جمله {متاع فى الدنيا} پاسخ از پرسش مقدر است ; يعنى، بعد از اينكه خداوند درباره مشركان افترازننده فرمود: {آنان رستگار نخواهند بود}، اين سؤال پيدا مى شود كه: پس آن همه رفاه و برخوردارى از امكانات دنيوى در زندگى آنان چه معنايى دارد؟ خداوند پاسخ داد: {متاع فى الدنيا . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 3

3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا بروند .

لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون

رفاه كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، بر اثر مشاهده رفاه كافران ، در خطر توجه به زر و زيور دنيا بودند .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

اين آيه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى ممكن است مراد از آن، تربيت مسلمانان باشد و در صورتى كه شخصِ آن حضرت مراد باشد، اين خطر براى ديگر مسلمانان قوى تر خواهد بود.

رفاه مجاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 5

5 _ هر رفاهى ، مذموم نيست .

ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة

رفاه مخالفان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 4

4 - مخالفان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، از قشر مرفّه ، قدرتمند و افزون خواه بودند .

و جعلت له مالاً ممدودًا . و بنين شهودًا . و مهّدت له تمهيدًا . ثمّ يطمع أن أزيد

رفاه مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 4

4 - مخالفان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، از قشر مرفّه ، قدرتمند

و افزون خواه بودند .

و جعلت له مالاً ممدودًا . و بنين شهودًا . و مهّدت له تمهيدًا . ثمّ يطمع أن أزيد

رفاه مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 14

14 _ رفاه و امكانات مادى مسلمانان ، غير قابل تحمل براى منافقان صدر اسلام و برانگيزنده آنان به ستيزه جويى و كينهورزى

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

رفاه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 2

2 _ برخوردارى مشركان و كافران از رفاه و در اختيار داشتن امكانات دنيوى ، نشان رستگارى آنان نيست .

لا يفلحون. متع فى الدنيا

جمله {متاع فى الدنيا} پاسخ از پرسش مقدر است ; يعنى، بعد از اينكه خداوند درباره مشركان افترازننده فرمود: {آنان رستگار نخواهند بود}، اين سؤال پيدا مى شود كه: پس آن همه رفاه و برخوردارى از امكانات دنيوى در زندگى آنان چه معنايى دارد؟ خداوند پاسخ داد: {متاع فى الدنيا . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 4

4 - مشركان ، به رغم كفران نعمت هاى خداوند ، از امكانات و وسايل آسايش در دنيا ، بهره مندند .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا

رفاه مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 10

10 - مشركان بهانه جو و حق گريز صدر اسلام ، عناصرى مرفه و برخوردار از موهبت هاى دنيوى

و قالوا إن

نتّبع الهدى معك . .. كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

رفاه مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 182 - 2

2 _ خداوند با عواملى خام كننده و خالى از هشدار ( رفاه ها و آسايش ها . . . ) تكذيب كنندگان آيات را به سير در راه سقوط وامى دارد .

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

رفاه مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 2،8

2 _ خداوند تكذيب كنندگان انبياى پيشين را از سختى هاى بيداركننده رهانيد و زندگى آنان را به رفاه و آسايش خام كننده تبديل كرد .

أخذنا أهلها بالبأساء . .. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة حتى عفوا

8 _ تحليل سختى هاى بيداركننده و هدفدار به حوادثى برخاسته از عوامل طبيعى و بدون هدف ، تحليل نادرست منكران رسالت پس از رسيدن به رفاه و آسايش

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

رفاه منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 10

10 _ برخوردارى منافقان صدر اسلام از امكانات و رفاه مادى

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 7

7 _ ضعف مالى و امكانات اجتماعى مؤمنان عصر پيامبر ( ص ) در مقايسه با منافقان

و لاتعجبك أمولهم و أولدهم

تعجب از امكانات رفاهى و مفاخر اجتماعى منافقان، نشان از ضعف مالى و امكانات مؤمنان در مقايسه با آنان دارد.

رفاه نياكان مشركان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 _ معبود هاى مشركان در پاسخ به سؤال خداوند در قيامت ، عامل انحراف و گمراهى مشركان را ، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسيار و از ياد بردن خدا خواهند دانست .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

{ل_كن} _ كه در استدراك به كار مى رود _ در آيه شريفه براى رد اين اتهام است كه معبودها در گمراهى مشركان مؤثر بودند و نيز براى بيان علت هاى واقعى اين انحراف است كه در اين آيه، به دو عامل اشاره شده است: 1_ رفاه (كه موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم. ..الذكر). 2- رفتار هلاكت بار آنان ( و كانوا قوماً بوراً).

رفاه و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 6

6 _ بهره گيرى از تمايل مردم به رفاه و آسايش دنيوى و بهبود وضع اقتصادى ، از روش هاى قرآن براى هدايت آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

رفاه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 12

12_ آسودگى و رفاه يوسف ( ع ) در خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

زمينه رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 11

11 _ علم ، زمينه ساز رفاه و آسايش و دور ماندن از ضرر ها و سختيها

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت

من الخير و ما مسنى السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 14

14 - علم و آگاهى ، زمينه توسعه اقتصادى و برخوردارى از رفاه و آسايش

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

از آهنگ اين آيه استفاده مى شود كه آنچه محكوم و مردود است، ناديده گرفتن نقش خدا به عنوان منشأ اصلى نعمت ها و تكيه كردن بر تلاش و دانش خود است; نه اين كه آيه شريفه درصدد نفى نقش دانش و تلاش بشر در توسعه اقتصادى و رفاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 3

3 - كارايى دانش و تلاش اقتصادى بشر در رفاه و توسعه اقتصادى ، منوط به مشيت خداوند است .

إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {أوَلم يعلموا. ..} عطف بر جمله {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} مى باشد; يعنى، كافران توسعه روزى خود را در اثر تلاش و دانش خود مى پندارند; در حالى كه بيشتر آنان به

اين حقيقت آگاهى ندارند كه توسعه روزى و يا تنگ شدن آن بر مردم، بسته به مشيت و تقدير الهى است و چه بسا دو ملت و يا دو فرد يكسان به تلاش اقتصادى بپردازند; ولى روزى آنان يكسان نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 6،9

6 - بهره مندى از اوج رفاه و ثروت ، بدون اسباب و علل ، ناسازگار با قانون بهره گيرى از ابزار و وسايل در تأمين معيشت *

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. معارج عليها يظهرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {امت واحده} تساوى انسان ها در برابر بهره گيرى از اسباب و وسايل در تأمين معيشت باشد.

9 - ايمان و كفر ، نقشى در ايجاد رفاه و ثروت براى آدمى ندارد . *

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا لمن يكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 2

2 - نقش مهم دريانوردى ، در پيشرفت و تكامل زندگى انسان

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مسأله امكان دريانوردى به عنوان جلوه اى از ربوبيت الهى نسبت به انسان معرفى شده است.

زمينه رفاه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 2

2- روى آوردن بنى اسرائيل به نيكوكارى و احسان ، زمينه ساز بازگشت قدرت و رفاه به آنان

ثمّ رددنا لكم الكرّة . .. إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و

إن أسأتم فلها

جمله {إن أحسنتم. ..} مى تواند اشاره به اين باشد كه اگر شما راه صلاح و خير در پيش گيريد، نتيجه آن _ كه همان قدرت، رفاه و آسايش است _ نصيب شما خواهد شد.

زمينه رفاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 38

38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا

فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

زيانهاى رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 8

8- شرك و غفلت از ربوبيّت خدا ، مهم ترين خطر رفاه زدگى و سرمستى به امكانات دنيوى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مرد مؤمن، براى جدا كردن صف خويش از ثروت مند مغرور، به دو نكته اشاره كرده است: ربوبيّت خدا و عدم شرك و با اين تعبير، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرك، هشدار داده است.

سرزنش رفاه طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 7

7 - بى اعتنايى رفاه مندان به يتيمان ، به دور از انتظار و نكوهيده تر از بى توجهى هاى ديگران است .

فأكرمه و نعّمه . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

سرمستى در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 7

7 - نااميدى و منفى بافى مفرط در سختى ها و سرخوشى مستانه در آسايش ،

دو خصلت ناشايست و همگن

و إن مسّه الشرّ فيئوس قنوط . و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته ليقولنّ ه

سرور از رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 7

7 _ خدافراموشان، شادمان از فراوانى نعمت و رفاه و آسايش خويش و غافل از سنت استدراج

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا بما أوتوا

سرور در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 51 - 10

10 - شادمانى ، در شرايط رفاه ، و كفر و ناسپاسى به هنگام سختى و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .

فإذا أصاب . .. إذا هم يستبشرون ... و لئن أرسلنا ريحًا ... من بعده يكفرون

شكر در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 9

9 _ لزوم شكر و سپاسگزارى به درگاه خدا ، در برابر نعمت آسايش و رفاه و رفع گرفتاريها

فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا إلى ضرّ مسّه

صابران هنگام رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان هنگام رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ

داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

عمل صالح در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عوامل بقاى رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 8

8- تداوم رفاه و آسايش و حيات اقتصادى جوامع ، در پرتو بهره گيرى از روزى هاى حلال و استفاده بهينه از آنها و اجتناب از كفران است .

و ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله ... فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيب

{فاء} در {فكلوا. ..} براى تفريع اين جمله به آيات پيشين است; يعنى، از روزيهاى حلال و دلپذير استفاده كنيد و شكر نعمت خدا را به جا آوريد تا گرفتار سرنوشت مردمى نشويد كه آنان در اوج رفاه و آسايش بودند; ولى در اثر كفران نعمت، دچار عذاب شدند.

عوامل رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 6

6 _ بپاداشتن كتب آسمانى و فرامين الهى در جامعه ، موجب رفاه اقتصادى و بهره مند شدن از نعمت هاى الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم

و من تحت ارجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 3

3 - ايمان و دين دارى ، موجب وفور نعمت و بركت و رفاه عالى است .

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

ملاك ارزش رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 4

4 - توجه به فرجام اخروى ، داراى نقشى اساسى ، در ارزش گذارى رفاه و آسايش دنيوى است .

نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

قليل بودن بهرهورى كافران از دنيا، چه بسا به خاطر گرفتارى آنان به عذاب سخت باشد. گرفتار شدن به چنان عذابى، بهره مند بودن زياد از امكانات دنيا را ناچيز خواهد كرد. بنابراين، توجه به فرجام اخروى ميزان رفاه و آسايش دنيوى را رقم مى زند.

منشأ رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 7

7- عوامل رفاه و آسايش انسان ، در سفر و حضر از جانب خداوند تدارك شده است .

و الله . .. و جعل لكم ... تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 2

2 - رفاه و آسايش ، جلوه رحمت خداوند

و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ

ناپايدارى رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 5

5_ ناپايدارى مشكلات و ناملايمات و نيز رفاه ها و آسايش ها در زندگى آدميان

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته

{ضراء} به

معناى سختى و رنج است. به كارگيرى واژه {مسّ} (لمس كردن و تماس گرفتن) براى گرفتار شدن به سختيها اشاره به اين نكته دارد كه: رنجها و سختيها معمولاً دايمى و پايدار نيستند و تعبير {چشاندن} در مورد اعطاى نعمتها، حاكى از زودگذرى آنهاست.

نعمت رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 13

13_ رفاه در زندگانى دنيا و برخوردار بودن از نفوذ و اقتدار ، از نعمت هاى الهى است .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

نقش رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 10

10 - رفاه و فقر ، دو كمين گاه خداوند براى مراقبت از رفتار انسان ها است .

إنّ ربّك لبالمرصاد . فأمّا الإنس_ن إذا ... نعّمه ... قدر عليه رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 8

8 - راه دستيابى به عزّت و گران قدرى در پيشگاه خداوند ، گرامى داشتن يتيمان است ; نه برخوردارى از رفاه و ثروت .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 8

8 - راه رسيدن به عزّت و شرافت در پيشگاه خداوند ، احسان به مسكينان و تشويق ديگران به آن است ; نه افزايش ثروت و رفاه .

ربّى أكرمن . .. كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

رفاه طلبان

سرزنش رفاه طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر -

89 - 17 - 7

7 - بى اعتنايى رفاه مندان به يتيمان ، به دور از انتظار و نكوهيده تر از بى توجهى هاى ديگران است .

فأكرمه و نعّمه . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

رفاه طلبى

آثار رفاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 5

5- رفاه طلبى و قدرت خواهى ، از عوامل ارتداد

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

ظاهر عبارت {كفر بأياتنا} به قرينه {لأُوتينّ} _ كه براى استقبال است _ حدوث كفر است نه استمرار آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 4

4- غوطهورى در سرخوشى ها و امكانات دنيايى ، از زمينه هاى حق ستيزى و هلاكت *

إنّهم جند مغرقون . كم تركوا ... فيها ف_كهين

ترسيم برخوردارى هاى فرعونيان _ پس از يادكرد هلاكت ايشان _ ممكن است از آن جهت باشد كه اين برخوردارى ها، در حق ستيزى آنان نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 9

9 - برخوردارى از نعمت و رفاه ، نشانه شرافت مندى در پيشگاه خداوند نيست .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن

آثار رفاه طلبى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع

گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

خطر رفاه طلبى در مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، بر اثر مشاهده رفاه كافران ، در خطر توجه به زر و زيور دنيا بودند .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

اين آيه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى ممكن است مراد از آن، تربيت مسلمانان باشد و در صورتى كه شخصِ آن حضرت مراد باشد، اين خطر براى ديگر مسلمانان قوى تر خواهد بود.

رفاه طلبى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

{عُمّيت} فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

رفاه طلبى انسان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 11

11 - طبيعت انسان ، رفاه دوست و فقرگريز است .

فأمّا الإنس_ن . .. أكرمن ...أه_نن

رفاه طلبى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير} به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

رفاه طلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 12

12 _ منافقان ، داراى روحيه رفاه طلبى

و قالوا لاتنفروا فى الحر

زمينه رفاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 38

38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا

فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

رفتار از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رفتار

آثار اصلاح رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 20

20 _ توبه و اصلاح رفتارها شرط آمرزش است.

ثم تاب من بعده و أصلح

اجتناب از رفتار تحريك آميز

جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 3،13

3 - همسران پيامبر ، موظف بودند از هرگونه رفتار تحريك آميز جنسى ، خوددارى كنند .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

فلسفه نهى از طنّازانه سخن گفتن، طمعورزى نامحرمان ذكر شده است. از چنين حكمتى، استفاده مى شود كه رفتار تحريك آميز جنسى، از سوى آنان ممنوع بود.

13 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با لحنى مناسب و به دور از هرگونه طمع انگيزى نامحرمان موظف بودند .

و قلن قولاً معروفًا

مراد از {قولاً معروفاً} به قرينه {فلاتخضعن} مى تواند سخن گفتن به گونه اى باشد كه طمع بيماردلى را برانگيزاند.

اصلاح رفتار حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

الگوگيرى در رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و

معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

انگيزه هاى رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 8

8- دعا و نيايش به درگاه خدا ، از ميان برنده سختى ها و مانع گرفتارى انسان به دام شقاوت است .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

{شقاوت} نقطه مقابل سعادت است (مفردات راغب) و به معناى {سختى و زحمت} نيز مى آيد (قاموس).

اهميت رفتار پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 12

12- به كارگيرى كلمات نيك و رفتار شايسته ، مانع نفوذ شيطان و از بين برنده زمينه هاى اختلاف و خصومت است . *

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن إن الشيط_ن ينزغ بينهم

بنابر اينكه امر الهى به گفتار نيك، به منظور پيشگيرى از نفوذ شيطان باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

پايه هاى رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 5

5 - انديشه هاى آدمى ، پايه و اساس اعمال و رفتار اوست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 7

7 - جهان بينى انسان ، پايه و اساس اعمال و رفتارش است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 12

12 - كفر به خدا ، انكار قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه

ترس و اندوه بر آدمى است .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

مفهوم جمله {من آمن . ..} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 6

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 24

24 - رفتار و عملكرد انسان ، نشانه اعتقاد و انديشه اوست .

قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 16،17،21

16 - تمرد و سرپيچى قوم موسى از فرمان هاى تورات و دستورات موسى ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

جمله {و أشربوا . ..} حال معلله است; يعنى، بيان مى دارد كه علت عصيان و نافرمانى يهود، عشقشان به گوساله پرستى بوده است.

17 - اشتياق قوم موسى به گوساله پرستى ، تعيين كننده موضعگيرى هاى آنان در برابر فرمان هاى الهى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

21 - اعمال و رفتار انسان ها ، بيانگر افكار و عقايد آنان است .

بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 15

15 - كردار آدميان و خواسته هاى آنان

، بيانگر اعتقاد و انديشه آنان است .

فتمنوا الموت إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 15

15 - باور به قيامت و حضور انسان ها در آن ، زمينه ساز گرايش آدمى به انجام كار هاى نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

يادآورى قيامت پس از فرمان به انجام كارهاى نيك، گوياى اين معناست كه: انسان در صورت باور به قيامت و توجه به آن، در انجام كارهاى خير سستى نخواهد ورزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 14

14 _ ظاهر افراد ، ملاك مطمئنى براى پى بردن به اعتقاد واقعى آنان نيست .

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا و هو اَلَدُّ الخصام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 4

4 _ رُشد و شكل گيرى شخصيّت آدمى ، برخاسته از رفتار جهتدار وى *

مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه . .. مائة حبّة

از تشبيه شخص انفاق كننده به دانه اى كه . .. اين معنا به دست مى آيد كه رشد شخصيّت آدمى، برخاسته از انفاق و رفتار او در راه خدا (جهت) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 7

7 _ سيماى فقيران و تنگدستان ، بيانگرِ وضعيّت اقتصادى نابهنجار آنان ، هر چند خويشتن دارى كرده و تظاهر به فقر ننمايند .

يحسبهم الجاهل اغنياء من التّعفّف تعرفهم بسيمهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 8

8 _ پندار و باور غلط رباخواران از همگونى بيع و ربا ، نشانه عدم تعادل شخصيّت آنان

الّذين يأكلون . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

كلمه {ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به {اكل ربا} است، مى تواند اشاره به تخبّط وجنون زدگى باشد، البته در اين صورت جمله {ذلك بانّهم} تعليل در مقام اثبات است كه در اين برداشت به نشانه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 6

6 _ نفس و درون آدمى ، منشأ و سرچشمه اعمالِ وى

و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه

جمله {ان تبدوا . .. } دلالت بر اين معنا دارد كه اعمال بيرونى همان است كه در درون و نفس بوده است. يعنى اعمال بيرونى، مظهر همان نفس و درون آدمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 11

11 _ خداوند ، مقهور كافران نيست ; بلكه صورت دهى نظام فكرى و جسمى آنان به مشيّت اوست .

انّ الّذين كفروا . .. هو الّذى يصّوركم فى الارحام كيف يشاء

جمله {هو الّذى يصوّركم . .. }، جواب اين سؤال است كه اگر خدا عزيز و غالب است، چرا عده اى بدو كفر مىورزند؟ خداوند مى فرمايد صورت دهى به نظام جسمى و فكرى انسان _ گر چه كافر باشد _، خارج از مشيّت و خواست او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21

- 8

8 _ عقيده ، خاستگاه اعمال انسان

يكفرون . .. و يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 6،7

6 _ محبّت و دوستى ، مشوق و محرك انسان به عمل

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى

7 _ بهره گيرى قرآن از عواطف و محبّت ها ، براى وادار نمودن به عمل

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى يحببكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 13

13 _ تأثير وضعيّت درونى انسان ، در حالات خارجى و رفتارى وى

عضّوا عليكم الأنامل من الغيظ

كينه دشمنان اسلام (كه يك وضعيت درونى است)، باعث گزيدن انگشتان (كه يك حالت خارجى است)، شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 10

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 9

9 _ تأثير وضعيت روحى و حالات قلبى آدمى ، در سرنوشت او ( شكست و پيروزى )

و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 11،12،13،37

11 _ بينش جاهلى مسلمانان احد نسبت به خداوند ، برانگيزنده حسِّ خودگزينى و دنياطلبى در وجود ايشان

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

به نظر مى رسد جمله {يظنّون باللّه

. .. }، به منزله علّتى باشد براى جمله {و طائفة قد اهمّتهم انفسهم}.

12 _ بينش غلط و جاهلى نسبت به خداوند ، از عوامل خودگزينى و دنياطلبى

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

13 _ بينش ها و شناخت هاى آدمى ، مؤثّر در شكل گيرى خواسته هاى وى

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

37 _ انحراف در رفتار و كردار آدمى ، ناشى از انحراف در گرايش هاى درونى و انگيزه هاى او

و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحّص ما فى قلوبكم

چون رفتار خارجى و اعمال ظاهرى (فرار از جنگ، اظهار ترديد در حقانيّت اسلام و . .. ) در اين آيات نشانه تشخيص درون سينه ها معرّفى شده، معلوم مى گردد كه رفتار و كردار آدمى نتيجه افكار اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 3

3 _ نفس هدف در تعيين رفتار و كردار انسانها

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 11

11 _ توجّه به توانايى و قدرت خداوند ، برطرف كننده هر گونه نگرانى و يأس مسلمانان نسبت به آينده

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. انّ اللّه على كل شىء قدير

سؤال مسلمانان (انّى هذا)، حكايت از اين معنا دارد كه چنين واقعه اى را هرگز انتظار نداشتند و عدم انتظار، طبعاً نااميدى آدمى را در پى دارد كه خداوند با بيان قدرت مطلقه خويش، از جمله نصرت آنان، در مقام

زايل ساختن يأس مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 18

18 _ عملكرد هاى آدمى ، مؤثر در گرايش هاى درونى ( ايمان و كفر ) اوست .

لو نعلم قتالا لاتّبعناكم هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

با توجّه به اينكه نفاق يك نوع گرايش است و عملكرد منافقان (ترك پيكار و جهاد)، آنان را به كفر نزديكتر كرده و از ايمان دور ساخته (هم للكفر يومئذ . .. )، معلوم مى شود عملكردها در گرايشها مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 17

17 _ اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس و دلهره حضور در ميدان نبرد

قالوا . .. لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 4

4 _ اصلاح رفتار و كردار ، در گرو اصلاح انديشه

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم

زيرا براى ترغيب به جهاد (اصلاح رفتار)، انديشه آنها را نسبت به شهدا تصحيح مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 9 - 6

6 _ قانون عمل و عكس العمل در رفتار ها و كردارها

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

چون مضمون آيه اين است كه اگر حقوق ايتام ديگران را رعايت نكرديد، حقوق ايتام شما رعايت نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 167 - 5

5 _ رفتار هاى آدمى برخاسته از نگرش ها و باور هاى وى *

إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف {صدوا} بر {كفروا} از باب عطف سبب بر مسبب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 9،23

9 _ ترس از خداوند ، شجاعت آفرين و خنثى كننده هراس از دشمن

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

بيان شجاعت يوشع و كالب _ كه از جمله {ادخلوا . ..} به دست مى آيد _ پس از توصيف آنان به خداترس، مى رساند كه شجاعت و نهراسيدن آنان از دشمن به سبب خداترسيشان بوده است.

23 _ تنها بر خداوند توكل داشتن ، پيامد ايمان واقعى و باور راستين به او

و على اللّه فتوكلوا ان كنتم مؤمنين

تقديم جار و مجرور (على اللّه)، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 14

14 _ پذيرش قربانى هابيل و رد شدن قربانى قابيل ، عامل انگيزش قابيل به قتل برادرش هابيل

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر قال لاقتلنك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 6

6 _ هواى نفس آدمى ، گرايش دهنده او به اعمال ناپسند

فطوعت له نفسه قتل اخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 12

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 11

11 _ توجه به احاطه علمى خداوند، بازدارنده انسان از انحراف در اعمال و نيات

و يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون

هدف از بيان آگاهى كامل خداوند بر سرّ و نهان آدمى و اعمال او، بازداشتن وى از خطا و لغزش است. لذا توجه به اين مطلب اثر بازدارنده از يكسو و برانگيزاننده از جهت ديگر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 9

9 _ نقش تعيين كننده اعتقاد به معاد و يا انكار آن در انتخاب چگونگى زندگى و تلقى آدمى از حيات خود

يوحى بعضهم إلى بعض . .. و لتصغى إليه أفئدة الذين لايؤمنون بالأخرة و ليرضوه و ليق

مجموعه اين چند آيه بيانگر خطوط اصلى اعتقادى و نقش آن است. يك طرف پيامبر(ص) و طرف ديگر شياطين و پيروان آنها قرار دارند. آنچه در اين ميان مرز گرايش به يكى از دو طرف دانسته شده، ايمان به آخرت و يا انكار آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 21

21 _ توصيه هاى چهارگانه (ضايع نساختن دارايى يتيمان و . ..) تعليماتى است كه بايد انسانها فراگيرند و به خاطر بسپارند و رفتار

خويش را بر اساس آن پايه ريزى كنند.

ذلكم وصيكم به لعلكم تذكرون

{تذكر} (مصدر تتذكرون) به معناى فراگرفتن و به خاطر سپردن است و مفعول آن همان حقايقى است كه در آيه مطرح شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 8

8 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا پيام هاى او را دريافت كند و فراگيرد و اعمال و رفتارش را بر اساس آنها استوار سازد .

فخذ ما ءاتيتك

{أخذ} (مصدر {خذ}) به معناى گرفتن است و گرفتن پيامهاى الهى به اين است كه انسان آنها را فراگيرد و به آنها عمل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 5

5 _ رفتار و اعمال آدمى ، برخاسته از جهانبينى اوست .

إنما المؤمنون . .. الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 6

6 _ محبت عميق به خدا و رسول ، برانگيزنده انسان به اطاعت از آنان

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 7

7 _ توجه به شدت حرارت آتش دوزخ ، عامل خشنودى اندك انسان و گريه طولانى وى در دنيا و بيم او بر فرجام خويش

قل نار جهنم أشد حراً . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 2

2 _ برخورد عاطفى

با مردم در دعوت به حق و تبليغ ، امرى پسنديده است .

و قال موسى يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 11

11_ لزوم پرهيز از نقل و ارائه مسائل غيرضرورى كه سبب برانگيختن حسادت ديگران مى شود .

لاتقصص رءياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 4

4- خصلت هاى درونى آدمى ، پايه رفتار و كردار اوست .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

{مرحاً} حال براى ضمير فاعلى {لاتمش} است و بر تأثير آن حالت، در رفتار و راه رفتن دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 2،4،13

2- اعمال و موضع گيرى هاى انسان ها ، بازتابى از روحيه ها ، انگيزه ها و خصلت هاى درونى آنهاست .

كلّ يعمل على شاكلته

4- انسان ، در حصار روحيات و ملكات نفسانى و باور هاى درونى خويش است .

قل كلّ يعمل على شاكلته

{شاكلة} در لغت هم به معناى ملكات نفسانى و هم به معناى طريقه و روشى است كه انسان برگزيده آمده است (قاموس المحيط). در هر صورت حكايت از اين حقيقت مى كند كه آدمى، محصور روحيات و باورهاى خود است.

13- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : . .

. { قل كلّ يعمل على شاكلته } يعنى على نيّته ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ. .. {قل كلّ يعمل على شاكلته} روايت شده است كه فرمود: مقصود اين است كه هر كس بر نيت خويش عمل مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 15

15- رفتار انسان متأثر از خصلت هاى درونى اوست .

لأمسكتم . .. و كان الإنس_ن قتورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 9

9- استفاده از انگيزه اميد و آرزو ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

{أمل} به معناى {آرزو و اميد} است و {أملاً} تميز براى {خير} است; يعنى، {الباقيات الصالحات} از نظر اميد داشتن به نتيجه آن، از دل بستن و اميد داشتن به حيات دنيا و زينت هاى آن، بهتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 8

8 - مهربانى و برخورد مشفقانه با مردم ، وظيفه اى بر عهده رهبران و مبلغان دينى

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 3

3 _ نقش مؤثر جامعه در شكل گيرى افكار و عقايد و رفتار و سلوك آدمى

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 8

8 - توجّه به تقدير روزى انسان ها از سوى خداوند ، از

بين برنده روحيه بخل و تنگ نظرى است .

أَوَلم يروا أنّ اللّه . .. فأَت ذا القربى حقّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 5

5 - توجّه به در دست خداوند بودن روزى انسان ها ، عامل انفاق مخلصانه در راه او است . *

و ما ءاتيتم من زكوة تريدون وجه اللّه . .. اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

يادآورى رازقيت خداوند، پس از بيان اين نكته كه صدقه دادن، پاداش مضاعف دارد، مى تواند اشعار به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 11

11 - برخى رفتار هاى اخلاقى ، ريشه در درون انسان دارد .

و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحًا إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

با توجه به ريشه {مختال} _ كه پندار و خيال گرايى است _ نكته بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 15

15 - شكوفايى اخلاق و تعالى منش هاى اجتماعى ، در گروِ تصحيح جهان بينى و مبانى عقيدتى است .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. و اغضض من صوتك

با توجه به اين كه لقمانِ حكيم، ابتدا به تصحيح مبانى عقيدتى فرزند خود همت گمارد و سپس به بُعد اخلاقى وى پرداخت، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 8

8 - توجه به بازگشت همه امور به خداوند ، برانگيزاننده انسان به تسليم شدن كامل در

برابر او است .

و من يسلم وجهه إلى اللّه . .. و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

ذكر {و إلى اللّه عاقبة الأُمور} پس از بيان نتيجه تسليمِ همراه احسان (فقد استمسك. ..)، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه در انسان باشد تا او، براى به دست آوردن عاقبت پسنديده، به دنبال مقام تسليم برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 11

11 - توجه دادن به خدايى بودن امكانات ، زمينه ساز و برانگيزاننده انسان به انفاق كردن است .

و ممّا رزقن_هم ينفقون

اين كه خداوند در وصف انفاق كردن مؤمنان مى فرمايد: {از روزى هايى كه ما داديم انفاق مى كنند. } حاكى است كه يادآورى منشأ امكانات و روزى ها، مى تواند داراى چنين نقشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 16

16 - ترس و واهمه ، باعث مى شود كه از انسان در صورت محذور داشتن ، رفتارى غير صادقانه سرزند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة و م

از بهانه گيرى منافقان براى فرار از جهاد، به دست مى آيد كه آنان، از طرفى مى ترسيدند و از طرفى نمى توانستند معركه جنگ را ترك كنند. نفسِ بهانه گيرى به جاى موضع گيرى صريح، رفتارى غير صادقانه از روى ترس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 9

9 - شاكله روحى و روانى انسان ، در رفتار وى تأثير دارد .

و قالت طائفة . ..

فارجعوا و يستئذن فريق منهم ... إن فررتم من الموت أو القتل

آنچه باعث اجازت خواهى منافقان از پيامبر(ص) براى ترك جهاد شد، ترس شان بود و همين ترس _ كه حالتى روانى است _ برانگيزاننده آنها براى فرار _ كه حالتى رفتارى است _ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 18

18 - تأثير گزندگى زبان ، به حدّى است كه ممكن است حريف را ، كاملاً مغلوب كند .

سلقوكم بألسنة حداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 8

8 - ترس ، از جمله عوامل و پايه هاى رفتار آدمى است .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب من صياصيهم و قذف فى قلوبهم الرعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 19

19 - توجه دادن به حضور و گواهى خداوند ، زمينه ساز رويكرد بيشترى به عمل به فرمان هاى او است .

و اتّقين اللّه إنّ اللّه كان على كلّ شىء شهيدًا

ذكر {إنّ اللّه كان على . ..} پس از بيان دستورهايى خاص، مى تواند مفيد اين نكته باشد كه مخاطبان دستورها، به حضور و گواهى خداوند توجه پيدا كنند تا تشويق شوند و يا از ترسِ پيامد ناگوار ترك عمل، به سمت عمل به آن دستور بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 10

10 - عقيده و رفتار ، پيوندى وثيق باهم دارند .

فاتّبعوه . .. إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة ممّن هو

منها فى شكّ

خداوند متعال در ادامه بحث پيروى مردم از ابليس، فلسفه وجودى او را بيان كرده و فرموده است: ما براى ابليس سلطه اى قرار نداديم و به منظور بازشناسى مؤمنان به آخرت از ترديدداران به آن [او را] قرار داديم. اين مطلب مى رساند كه ترديدداران به آخرت از شيطان تبعيت كردند; يعنى، ترديد درباره آخرت، در پيروى از شيطان ظهور كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 6

6 - تمامى رفتار ها و مواضع فردى و اجتماعى انسان ها ، بايد مبتنى بر انديشه صحيح و مبانى روشن و به دور از تقليد كوركورانه باشد .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 10

10 - مسلمانان ، موظف به انتخاب بهترين روش ها در جهت كاستن و يا زدودن دشمنى ها و تنش هاى اجتماعى

ادفع بالتى هى أحسن . .. كأنّه ولىّ حميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 5

5 - دخالت و تأثير شرايط اقتصادى ، در نوع رفتار و گرايش هاى آدمى

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

طرح تأثير رفاه در طغيان انسان ها، نشانگر آن است كه زندگى اقتصادى آدميان و رفتار و گرايش آنان، دو قلمرو مجزا و بيگانه از يكديگر نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 7

7 - عزم و اراده قوى ، پايه و اساس كمال و رشد آدمى و اصلاح

اخلاق و رفتار او

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 6

6 - رذيلت هاى اخلاقى ، داراى ريشه در نوع رفتار و انتخاب هاى پيشين انسان

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجه به اين كه فاعل {جعل}، {الذين كفروا} است و با الغاى خصوصيت، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 14

14 - تجلى ايمان ، در عمل و رفتار آدمى

و لمّا يدخل الإيم_ن فى قلوبكم و إن تطيعوا اللّه و رسوله

در آيه شريفه پس از بيان اين كه ايمان واقعى، در قلب راه مى يابد، نمودها و نشانه هاى ايمان _ به عنوان اطاعت از خدا و رسول او _ يادآورى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 5

5 - ايمان واقعى ، داراى ريشه و ثبات در انديشه و متجلى در عمل و رفتار

إنّما المؤمنون الذين . .. ثمّ لم يرتابوا و ج_هدوا

در آيه شريفه، دو ويژگى براى مؤمن واقعى، بيان شده است. يكى از آن دو به باور و انديشه (لم يرتابوا...) و ديگرى به عمل بازمى گردد (جاهدوا...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 15

15 - نحوه نگرش انسان به سرانجام خويش و جهان ، مؤثّر در جهت دادن وى به اَعمال خويش

و أنفقوا . .. فيقول ربّ لولا أخّرتنى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 8

8 - تأثير باور ها و جهان بينى انسان ها در رفتار و كردار آنها

فمنكم كافر و منكم مؤمن و اللّه بما تعملون بصير

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه ايمان و كفر، از مقوله جهان بينى و باورهاى بشر است; ولى خداوند به جاى تذكر به آگاهى خويش از اين مسأله، به آگاهى خود از رفتار آدميان اشاره دارد. اين مى رساند كه رفتارهاى آدمى متأثر از جهان بينى او است و كردارهاى او، نشانه طرز تفكر و عقيده (ايمان و كفر) او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 7،8

7 - ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن ، مستلزم عمل و رفتار متناسب با آن است .

ف_امنوا باللّه . .. و اللّه بما تعملون خبير

يادآورى آگاهى خداوند از رفتار انسان ها _ پس از توصيه به ايمان _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

8 - ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن ، تأثيرگذار در رفتار و كردار آدمى

ف_امنوا باللّه . .. واللّه بما تعملون خبير

از ارتباط ميان توصيه به ايمان و يادآورى موضوع آگاهى خداوند از رفتارهاى انسان ها، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

پشيمانى از رفتار ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 3

3_ فرزندان يعقوب از رفتار هاى ناروايشان با يوسف ( ع ) ، بنيامين و يعقوب ( ع ) ، پشيمان شدند و

اظهار ندامت كردند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

تأثير عواطف در رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 16

16 _ تأثير عواطف در شيوه هاى رفتارى انبيا

قال ابن أم

تأثير محيط در رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 11

11 _ تأثيرپذيرى انسان از محيط هاى فاسد و فرهنگ هاى غلط

فأتوا على قوم . .. قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة

تضاد در رفتار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 7

7 - فرعونيان ، گرفتار تناقض فكرى و رفتارى در برابر دعوت موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

فرعونيان، از يك سو موسى(ع) را ساحر مى خوانند و از سوى ديگر براى رفع بلا دست به دامان او مى شوند و اين خود نمايانگر تشتت و تناقضى است كه بدان گرفتار آمده اند.

رفتار انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 9

9 _ همه اعمال و رفتار آدميان در حيطه سلطنت خداوند است .

و اللّه بمايعملون محيط

رفتار اولياى مقتول با قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 18

18 - اولياى مقتول در صورت گذشت از حق قصاص و مطالبه ديه از قاتل ، بايد با وى به گونه اى پسنديده رفتار كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء فاتباع بالمعروف

فاعل {اتباع} محتمل است ولى مقتول، و محتمل است قاتل

باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. بر اين مبنا {فاتباع بالمعروف}; يعنى، اولياى مقتول بايد به گونه اى پسنديده با قاتل رفتار كنند; وى را آزار ندهند; در گرفتن ديه بر او سخت نگيرند; و بيش از حد متعارف از او مطالبه نكنند و ... .

رفتار اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 2،9

2 _ اهل كتاب خود مبتلا به رفتارى بدتر از آنچه براى مؤمنان ، ناروا مى پنداشتند .

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

مشاراليه {ذلك} مى تواند ايمان مؤمنان به تمامى انبيا و كتب آسمانى كه در آيه قبل مطرح شده است، باشد. بر اين تقدير قرآن براى مماشرت با اهل كتاب مى گويد بر فرض كه ايمان مؤمنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى ناروا باشد _ كه نيست _ اعمال و رفتار خودتان بسيار بدتر و شنيع تر است، بنگريد چه ها كرده ايد.

9 _ گرفتارى اهل كتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به ميمون و خوك ، سزاى رفتار هاى زشت آنان

هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

كلمه {مثوبة} (سزا و جزا) مى رساند كه غضب و . .. به عنوان پيامدهاى شومى است كه اعمال نارواى اهل كتاب آنها را اقتضا مى كرده است.

رفتار بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 3،11

3 _ اعتماد بنى اسرائيل بر حدس و گمان در بينش ها و انديشه هاى

دينى

و حسبوا الا تكون فتنة

11 _ گرايش بنى اسرائيل در برهه اى از زمان به رفتار پسنديده و انديشه صحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

چون آيات قبل رفتار ناپسند و نيز انديشه هاى ناصحيح دينى بنى اسرائيل را بيان كرده بود، معلوم مى شود توبه آنان در هر دو جهت بوده است.

رفتار قاتل با اولياى مقتول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 19

19 - قاتل بايد با نيكى و رفتارى پسنديده ، ديه را به اولياى مقتول بپردازد .

فاتباع بالمعروف و أداء إليه بإحسن

فاعل {أداء} قاتل است و ضمير در {إليه} به {أخيه} - كه مراد از آن ولى مقتول است - باز مى گردد. بنابراين جمله {أداء إليه ...}; يعنى، قاتل بايد ديه را با رعايت احسان به ولى مقتول بپردازد; بدين صورت كه در پرداخت ديه تأخير نكند و كمتر از مقدار تعيين شده نپردازد و موجب ناراحتى اولياى مقتول نگردد.

رفتار ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 51 - 8

8 - ناسپاسى كردن و كفر ورزيدن ، به هنگام مواجه شدن با امور ناخوشايند ، امرى ناپسند و مذموم است .

و لئن أرسلنا . .. يكفرون

آيه، در صدد سرزنش كسانى است كه با مشاهده بادهاى مخرّب ناسپاسى مى كنند. از توبيخ و سرزنش، به دست مى آيد كه چنين حالتى، شايسته نيست.

رفتار ناپسند برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 9

9_ رفتار هاى نارواى برادران يوسف ( توطئه ، دروغ و

فريب كارى ) برخاسته از نفوذ شيطان در آنان بود .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

رفتار ناپسند كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 7

7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .

و لاتكونوا كالذين . .. و اللّه بمايعملون محيط

رفتار ناپسند كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 2

2 _ شيطان رفتار هاى ناشايست كافران مكه را در نظرشان زيبا جلوه داد .

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

عوامل اصلاح رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 5

5 _ تقواپيشگى، زمينه ساز حركت به سوى اصلاح رفتار و كردار

فمن اتقى و أصلح

تقديم {اتقى} بر {أصلح} مى تواند اشاره به تقدم رتبى آن داشته باشد.

عوامل مؤثر در رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 8

8_ نقش خداوند در سلوك و رفتار انسان و سرنوشت او

إلاّ تصرف . .. فصرف عنه كيدهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 5

5 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء در رفتار و عقيده انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً. لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

عوامل مؤثر در رفتار

فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 7

7 - تأثير رفتار ها و مواضع فردى و اجتماعى پدران و مادران ، بر رفتار و مواضع فرزندان و نسل هاى آينده

فهم على ءاث_رهم يهرعون

عوامل مؤثر در رفتار هاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 2،3

2 - تقليد كوركورانه در عقايد و مبانى فكرى ديگران ، پيروى كوركورانه و بى اختيار در تمامى رفتار ها و كردار ها و مواضع فردى و اجتماعى از آنان را در پى خواهد داشت .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . فهم على ءاث_رهم يهرعون

{فا} در {فهم} براى تفريع و تسبيب است و اين بيانگر اين نكته است كه آنچه سبب پيروى از رفتار پدران شد، تقليد كوركورانه از ايشان در عقايد دينى بود و پيروى در مواضع فردى و اجتماعى، پى آمد تقليد در مبانى فكرى و عقيدتى است.

3 - تأثير جهان بينى در رفتار و كردار و مواضع فردى و اجتماعى انسان

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . فهم على ءاث_رهم يهرعون

عوامل مؤثر در رفتار هاى فردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 2،3

2 - تقليد كوركورانه در عقايد و مبانى فكرى ديگران ، پيروى كوركورانه و بى اختيار در تمامى رفتار ها و كردار ها و مواضع فردى و اجتماعى از آنان را در پى خواهد داشت .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . فهم على ءاث_رهم يهرعون

{فا} در {فهم} براى تفريع و تسبيب است و اين بيانگر اين نكته است

كه آنچه سبب پيروى از رفتار پدران شد، تقليد كوركورانه از ايشان در عقايد دينى بود و پيروى در مواضع فردى و اجتماعى، پى آمد تقليد در مبانى فكرى و عقيدتى است.

3 - تأثير جهان بينى در رفتار و كردار و مواضع فردى و اجتماعى انسان

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . فهم على ءاث_رهم يهرعون

ملاكهاى تصحيح رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 6

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

ملاكهاى رفتار پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 23

23 - نقشِ هدف و نيت در تعيين نيكويى و ناپسندى رفتارها

و لكن الشيطين كفروا يعلمون الناس السحر . .. و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نح

شياطين، بر خلاف دو فرشته (هاروت و ماروت) به خاطر آموزش سحر به مردم كافر شمرده شدند; زيرا غرض شياطين از آموختن سحر ايجاد مفسده بود و انگيزه آن دو فرشته، دفع مفسده بود.

ملاكهاى رفتار ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 23

23 - نقشِ هدف و نيت در تعيين نيكويى و ناپسندى رفتارها

و لكن الشيطين كفروا يعلمون الناس السحر . .. و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نح

شياطين، بر خلاف دو فرشته (هاروت و ماروت) به خاطر آموزش سحر به مردم كافر شمرده شدند; زيرا غرض شياطين از آموختن سحر ايجاد مفسده بود و انگيزه آن

دو فرشته، دفع مفسده بود.

ملاكهاى صحيح رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 6،8،10،13

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

8 - تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف از فراخوانى بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

13 - فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اعمال بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه

موانع رفتار ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 14

14 _ بيان سرنوشت شوم بدكاران و تحليل تاريخ گذشتگان ، از روش هاى قرآن براى هدايت بشر و بازدارى آنان از رفتار هاى ناپسند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

رفتارشناسى

{رفتارشناسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 5

5 _ كليّه جوامع ، همواره داراى روش ها و شيوه هاى خاص زندگى اجتماعى و جهتگيرى هاى خاص تاريخى هستند .

قد خلت من قبلكم سنن . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

ركوع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ركوع

آثار ترك ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77

- 48 - 3

3 - ترك نماز ( ركوع و فروتنى در برابر خداوند ) ، نشانه كفر و تكذيب روز جزا

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه، درصدد بيان ويژگى هاى تكذيب گران است و در اين راستا، نماز نگزاردن آنان را مطرح كرده است.

آثار ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 9

9 _ رابطه ركوع با سرآمد شدن انسان از سوى خداوند *

و اصطفيك على نساء العالمين . .. و اركعى مع الرّاكعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 16،19

16- ركوع و سجود ( نماز ) ، عالى ترين جلوه نيايش و عبوديت خلق در برابر خدا

تريهم ركّعًا سجّدًا

از اين كه ركوع و سجود به عنوان اركان نماز، از ميان همه عبادات، اختصاص به ذكر يافته است; ويژگى و اهميّت آن استفاده مى شود.

19- نقش اساسى ركوع و سجود ( نماز ) ، در جلب فضل و خشنودى خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{يبتغون. ..} مترتب بر {ركعّاً سجداً} است; يعنى، مؤمنان با ركوع و سجود خويش، جوياى فضل و خشنودى خدايند.

احكام ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 12

12 - { عن سماعة قال : سألته عن الركوع و السجود هل نزل فى القرآن فقال : نعم قول اللّه عزّوجلّ { ياأيّها الذين آمنوا اركعوا و اسجدوا } فقلت : فكيف حدّ الركوع و السجود ؟

فقال : أمّا ما يجزيك من الركوع فثلاث تسبيحات تقول : سبحان اللّه سبحان اللّه ثلاثاً . . . ;

سماعه مى گويد: از امام(ع) پرسيدم: آيا در باره ركوع و سجود در قرآن چيزى نازل شده است؟ فرمود: آرى! خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: {ياأيّها الذين آمنوا اركعوا و اسجدوا} به آن حضرت گفتم: حدّ ركوع و سجود چيست؟ فرمود: آن مقدار ذكرى كه در ركوع براى تو كافى است، سه دفعه تسبيحات است. مى گويى: سبحان اللّه سبحان اللّه تا سه دفعه}.

اذكار ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 12

12 - { عن سماعة قال : سألته عن الركوع و السجود هل نزل فى القرآن فقال : نعم قول اللّه عزّوجلّ { ياأيّها الذين آمنوا اركعوا و اسجدوا } فقلت : فكيف حدّ الركوع و السجود ؟ فقال : أمّا ما يجزيك من الركوع فثلاث تسبيحات تقول : سبحان اللّه سبحان اللّه ثلاثاً . . . ;

سماعه مى گويد: از امام(ع) پرسيدم: آيا در باره ركوع و سجود در قرآن چيزى نازل شده است؟ فرمود: آرى! خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: {ياأيّها الذين آمنوا اركعوا و اسجدوا} به آن حضرت گفتم: حدّ ركوع و سجود چيست؟ فرمود: آن مقدار ذكرى كه در ركوع براى تو كافى است، سه دفعه تسبيحات است. مى گويى: سبحان اللّه سبحان اللّه تا سه دفعه}.

امتناع از ركوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 1

1 - سرپيچى تكذيب گران روز جزا ، از فرمان ركوع و فروتنى در

مقابل خداوند

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

انفاق در ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 3،4

3 _ پرداخت زكات در حال ركوع نماز ، نشانه فرد تعيين شده در بين مسلمانان صدر اسلام براى حكومت و ولايت بر آنان

و يؤتون الزكوة و هم ركعون

4 _ على بن ابيطالب ( ع ) ، انسانى مؤمن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات در حال ركوع

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

بر اساس شأن نزولهاى متعدد، شخصيت مورد نظر در آيه شريفه، حضرت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(ع) است.

اهميت ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 14

14 - مهيّا كردن و آماده ساختن خانه خدا براى طواف ، عبادت ، ركوع و سجود ، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

در برداشت فوق {تطهير} - چنانچه بعضى از مفسران گفته اند - كنايه از مهيّا ساختن و اختصاص دادن، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 12

12 _ ستايش خداوند و حركت در مسير او و ركوع و سجود و امر به معروف و نهى از منكر ، از جلوه هاى بارز عبادت پروردگار *

التّئبون العبدون . .. و الناهون عن المنكر

برداشت فوق بدان احتمال است كه {الحامدون السائحون . .. } از باب ذكر خاص بعد از عام (العابدون) و بيانگر اهميت و ويژگى اين صفات باشد.

ركوع

در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 10

10 _ وجود سجده و ركوع ( نماز ) در اديان گذشته

و اسجدى و اركعى

ركوع در برابر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 47

47- قاطعيت با كافران و رأفت با مؤمنان و ركوع و سجود در برابر خداوند ، نمود هاى آشكار عمل صالح

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و

ركوع در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

ركوع در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 14

14 - طواف ، قيام ، ركوع و سجود ( نماز ) از آداب زيارت مسجدالحرام

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

ظاهر اين است كه مراد از {القائمين و الركع السجود} نمازگزاران است; يعنى، {خانه مرا براى طواف كنندگان و نمازگزاران آماده كن}.

ركوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 6

6 - ركوع ، از اركان اساسى نماز در نماز جماعت

و اركعوا مع الركعين

از اينكه خواندن نماز جماعت به ركوع كردن تعبير شده و برگزار كنندگان جماعت، {راكعين} ناميده شده اند، اهميت بسزاى ركوع در نماز جماعت معلوم مى شود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 11،18

11 _ ركوع و سجود ، از اجزاى مهم نماز *

و اسجدى و اركعى

بنابراينكه مراد از ركوع و سجود، نماز باشد; و تعبير از نماز به ركوع و سجود، دلالت بر اهميّت اين دو جزء دارد.

18 _ نقش مهمّ ركوع ، در نماز جماعت

و اركعى مع الرّاكعين

چون از نماز جماعت به ركوع تعبير شده است، اهميّت خاص آن معلوم مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 9

9 _ ركوع و سجود ، از اركان مهم نماز

الركعون السجدون

نوع مفسران برآنند كه مقصود از ركوع كنندگان و سجده كنندگان، نمازگزاران هستند ; بنابراين ذكر ركوع و سجده از ميان ديگر واجبات نماز مى تواند به خاطر اهميت ويژه اين دو فريضه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 16

16 - قيام ، ركوع و سجود ، از اركان نماز

و القائمين و الركّع السجود

ركوع مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 _ توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

ركوع مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1

1 _ مريم

، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و ركوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى و اركعى

ركوع مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 8

8 _ پايدارى بر ركوع و سجده و امر به معروف و نهى از منكر ، از ويژگى هاى مؤمنان راستين

الركعون السجدون الأمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 14

14- روحيه نيايش و حالت ركوع و سجود ، متجلى و مشهود در زندگى مؤمنان واقعى

تريهم ركّعًا سجّدًا

فضيلت طول ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 47

47 - { عن بُرَيد العجلىّ قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) أيّهما أفضل فى الصلاة كثرةُ القراءة أو طول اللَّبث فى الرّكوع و السجود ؟ قال : فقال : كثرةُ اللَّبث فى الرّكوع و السجود فى الصلاة أفضل أما تسمع لقول اللّه تعالى : { فاقرءوا ما تيسّر منه و أقيموا الصلاة } إنّما عنى بإقامة الصلاة طول اللَّبث فى الرّكوع و السّجود . . . ;

بُرَيد عجلى گويد: به امام باقر(ع) گفتم: آيا كثرت قرائت (قرآن) در نماز برتر است يا كثرت درنگ در ركوع و سجود؟ فرمود: طولانى كردن ركوع و سجود در نماز، برتر است. آيا سخن خداى تعالى را نشينده اى كه مى فرمايد: {فاقرءوا ما تيسّر منه و أقيموا الصلاة}؟ همانا خدا از اقامه نماز، طولانى كردن ركوع و سجود آن را قصد كرده است}.

مكان ركوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 18

18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است .

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.

رمضان تبعيض از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{رمضان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 20

20 _ بيست و يكم رمضان ، شب عروج عيسى ( ع ) به سوى خداوند

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك و رافعك الىّ

امام باقر (ع): . .. و ليلة احدى و عشرين (من شهر رمضان) ... و فيها رفع عيسى بن مريم ... .

_______________________________

خصال صدوق، ص 508، ح 1، باب السبعة عشر ; نورالثقلين، ج 1، ص 346، ح 155.

آشاميدن در شبهاى ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشاميدن در شب هاى رمضان تا طلوع فجر جايز است .

كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر

آميزش در شبهاى ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 1،2،5،7،11،13،19

1 - آميزش

با همسران در برهه اى از عصر بعثت ، حتى در شب هاى ماه رمضان ، بر روزه داران حرام بود .

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم

{رفث} به سخنى كه در معناى آميزش و ترغيب به آن صراحت دارد گفته مى شود و در آيه شريفه كنايه از خود آميزش است (اقتباس از مفردات راغب). متعدى شدن آن به {إلى} و نيز جمله {فالآن باشروهن} قرينه بر اين معناى كنايى است. جمله {كنتم تختانون} كه حكايت از تحقق تمرد دارد و نيز مفهوم {فالآن باشروهن} دلالت بر اين دارند كه آميزش در شبهاى رمضان حرام بوده است.

2 - حرمت آميزش با همسران در شب هاى رمضان پس از مدتى نسخ شده و اين عمل حلال گشت .

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم . .. فالن بشروهن

5 - نياز جنسى زن و شوهر به يكديگر از حكمت هاى حليت آميزش جنسى در شب هاى رمضان

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

جمله {هن لباس لكم . ..} بيانگر حكمت و دليل اعلام حليت (أحل لكم ...) است.

7 - بسيارى از مسلمانان صدر اسلام به حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان اعتنا نكرده و نافرمانى مى كردند .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم

بديهى است كه همه مسلمانان مرتكب خلاف نشدند. بنابراين، مخاطب قرار دادن همه آنان با جمله {كنتم تختانون ...} گوياى اين است كه تعداد متخلفان اندك نبوده است.

11 - نافرمانى مسلمانان و ناديده گرفتن حرمت آميزش در شب هاى رمضان ، از زمينه هاى نسخ آن حكم بود .

أحل لكم . .. علم اللّه أنكم كنتم

تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم

جمله {علم اللّه . ..} نيز همانند {هن لباس لكم ...} بيان حكمت و دليل جعل حليت آميزش در شبهاى ماه رمضان (أحل لكم ...) است.

13 - تحقق عينى و ملموس شدن دشوارى پرهيز از آميزش جنسى ، از علل حكم الهى به حليت آن در شب هاى رمضان

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم

چنانچه گذشت، جمله {علم اللّه . ..} (خدا دانست كه شما به خود خيانت كرديد) از علل نسخ حرمت آميزش است و از آن جا كه خداوند پيش از تحقق وقايع و حوادث، بدآنها علم دارد; مقصود از {علم اللّه ...} تحقق معلوم در خارج است. بنابراين علت نسخ حرمت، تحقق تمرد و خيانت است نه علم و آگاهى پيشين خداوند به آن.

19 - جواز مباشرت جنسى با همسران در شب هاى رمضان ، از ابتداى شب تا طلوع فجر است .

فالن بشروهن . .. حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

قيد {از ابتداى شب تا طلوع فجر} در اين برداشت، مبتنى بر اين است كه {حتى يتبين} غايت براى {باشروهن} نيز باشد.

احراز حلول ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 13،14

13 - وجوب روزه ماه رمضان مشروط به احراز حلول اين ماه است و احتمال حلول ماه كافى نيست .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

{شهود} و {شهادت} (مصدر شهد) به معناى حضور داشتن و بر اثر آن چيزى را ديدن و يا فهميدن است (اقتباس از مفردات راغب). بنابراين {فمن شهد منكم الشهر ...}; يعنى، هر كسى آن ماه را دريابد

و به آن آگاه شود و يقين حاصل كند ... كافى نبودن احتمال حلول ماه، از مفهوم اين جمله به دست مى آيد.

14 - در وجوب روزه ، علم و احراز شخصى به حلول ماه رمضان كافى است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

كلمه {منكم} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

اهميت روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 11

11 - حفص بن غياث نخعى مى گويد : { سمعت أبا عبداللّه ( ع ) يقول : ان شهر رمضان لم يفرض اللّه صيامه على أحد من الأمم قبلنا ، فقلت له : فقول اللّه عز و جل { يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم } قال : انما فرض اللّه صيام شهر رمضان على الأنبياء دون الأمم ففضل به هذه الأمة . . . ;

از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: روزه ماه رمضان بر هيچ يك از امتهاى پيشين واجب نبوده است. به آن حضرت عرض كردم: خداوند در قرآن مى فرمايد: {اى افرادى كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد}. حضرت فرمودند: روزه ماه رمضان، تنها بر پيامبران آن امتها واجب بوده نه خود امتها و خداوند با واجب كردن روزه رمضان بر امت اسلام، آنان را (بر ديگر امتها) برترى داد ... }.

بيست و يكم رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 8

8 _ شب بيست و يكم

رمضان ، هنگام عروج حضرت عيسى ( ع ) به سوى خداوند

بل رفعه اللّه إليه

امام باقر(ع): . .. و ليلة احدى و عشرين (من شهر رمضان) ... و فيها رفع عيسى بن مريم ... .

_______________________________

خصال صدوق، ص 508، ح 1، باب السبعة عشر; نورالثقلين، ج 1، ص 346، ح 155.

خوردن در شبهاى ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشاميدن در شب هاى رمضان تا طلوع فجر جايز است .

كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر

دعا در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب براى دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألك عبادى عنى فإنى أجيب دعوة الداع

برداشت فوق بيانگر وجه ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 12،37

12 - روزه ماه رمضان بر هر فرد فرد مسلمانان واجب است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روايت كرده : { فان قال : فلم جعل الصوم فى شهر رمضان خاصة دون ساير الشهور ؟ قيل لأن شهر رمضان هو الشهر الذى أنزل اللّه فيه القرآن و فيه فرّق بين الحق و الباطل كما قال اللّه عز و جل { شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و

الفرقان } و فيه نبّىء محمد ( ص ) و فيه ليلة القدر التى هى خير من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههاى ديگر واجب نشده است؟ در جواب گفته مى شود: چون ماه رمضان ماهى است كه خداوند قرآن را در آن نازل كرده و در اين ماه، حق و باطل را جدا كرده است. همان طور كه خداوند فرموده {شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و الفرقان}. در اين ماه حضرت محمد(ص) پيامبر شد و شب قدر در اين ماه است، شبى كه از هزار ماه بهتر است ... }.

شب بيست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) قال : سألته عن ليلة القدر قال : هى احدى و عشرين أو ثلاث و عشرين ;

زراره گويد: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال كردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بيست و يكم يا شب بيست و سوم است}.

شب بيست و هفتم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 12

12 - { عن ابن عمر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : التمسوا ليلة القدر ليلة سبع و عشرين ;

از ابن عمر روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بيست و هفتم بخواهيد}.

شب بيست و يكم ماه رمضان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) قال : سألته عن ليلة القدر قال : هى احدى و عشرين أو ثلاث و عشرين ;

زراره گويد: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال كردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بيست و يكم يا شب بيست و سوم است}.

شب بيستوسوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 4 - 9

9- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . إذا كانت ليلة ثلاث و عشرين ( من رمضان ) { فيها يفرق كلّ أمر حكيم } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . ..هرگاه شب بيست سوم رمضان فرا رسد، هر كار با حكمتى فيصله مى يابد}... .

عظمت ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 5

5 - ماه رمضان ، ماهى داراى عظمت و قداستى خاص

كتب عليكم الصيام . .. شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

فلسفه روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 3

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دليلى براى انتخاب اين ماه براى روزه گرفتن

شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

توصيف ماه رمضان به اينكه قرآن در آن نازل شده، پس از بيان احكام روزه و تعيين اين ماه براى روزه دارى، مى تواند اشاره به آن باشد كه: علت تعيين ماه رمضان براى روزه گرفتن، نزول

قرآن در اين ماه است.

مسافرت در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 36

36 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { اذا دخل شهر رمضان فللّه فيه شرط ، قال اللّه تعالى : { فمن شهد منكم الشهر فليصمه } فليس للرجل إذا دخل شهر رمضان ان يخرج إلا فى حج أو عمرة أو مال يخاف تلفه أو أخ يخاف هلاكه . . . ;

هنگامى كه ماه رمضان وارد شد پس براى خدا در اين ماه شرطى است. خداوند تعالى مى فرمايد: {فمن شهد منكم الشهر فليصمه} پس شخص هنگام رمضان نبايد مسافرت كند مگر براى حج، يا عمره، يا مالى كه ترس از تلف آن دارد، يا برادرى ]دينى[ كه ترس از هلاكت او دارد ... }.

نزول قرآن در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 2،3،37

2 - قرآن ، در ماه رمضان نازل شده است .

شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دليلى براى انتخاب اين ماه براى روزه گرفتن

شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

توصيف ماه رمضان به اينكه قرآن در آن نازل شده، پس از بيان احكام روزه و تعيين اين ماه براى روزه دارى، مى تواند اشاره به آن باشد كه: علت تعيين ماه رمضان براى روزه گرفتن، نزول قرآن در اين ماه است.

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روايت كرده : { فان قال : فلم جعل الصوم فى

شهر رمضان خاصة دون ساير الشهور ؟ قيل لأن شهر رمضان هو الشهر الذى أنزل اللّه فيه القرآن و فيه فرّق بين الحق و الباطل كما قال اللّه عز و جل { شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و الفرقان } و فيه نبّىء محمد ( ص ) و فيه ليلة القدر التى هى خير من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههاى ديگر واجب نشده است؟ در جواب گفته مى شود: چون ماه رمضان ماهى است كه خداوند قرآن را در آن نازل كرده و در اين ماه، حق و باطل را جدا كرده است. همان طور كه خداوند فرموده {شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و الفرقان}. در اين ماه حضرت محمد(ص) پيامبر شد و شب قدر در اين ماه است، شبى كه از هزار ماه بهتر است ... }.

وقت غسل در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب هاى رمضان ، بايد پيش از طلوع فجر غسل كرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم . .. حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {ما كتب اللّه} تحصيل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آيه 6) آمده است: {و إن كنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً}.

ويژگيهاى شب بيست و سوم

ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - { عن اسحاق بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سمعته يقول و ناس يسألونه و يقولون إنّ الأرزاق تقسم ليلة النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلك إلاّ فى ليلة تسع عشرة من شهر رمضان و احدى و عشرين و ثلاث و عشرين فإنّ فى ليلة تسع عشرة يلتقى الجمعان و فى ليلة احدى و عشرين يفرق كلّ أمر حكيم و فى ليلة ثلاث و عشرين يمضى ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلك و هى ليلة القدر التى قال اللّه : { خير من ألف شهر } ;

اسحاق بن عمار گويد: شنيدم كه امام صادق(ع)، در جواب مردمى كه از او سؤال مى نمودند و مى گفتند: ارزاق در شب نيمه شعبان تقسيم مى شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنين نيست، آن تقسيم انجام نمى گيرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بيست ويكم و شب بيست و سوم; زيرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چيزهايى كه بايد مقدم افتد يا مؤخر افتد ]فراهم مى گردد و در شب بيست و يكم، هر امرى كه محكم و به هم پيوسته باشد، جدا و تنظيم مى شود و شب بيست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفيذ و اجرا مى گردد و آن شب قدر است كه خداوند [درباره آن ]فرموده: خير من ألف شهر}.

ويژگيهاى شب بيست و يكم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97

- 1 - 10

10 - { عن اسحاق بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سمعته يقول و ناس يسألونه و يقولون إنّ الأرزاق تقسم ليلة النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلك إلاّ فى ليلة تسع عشرة من شهر رمضان و احدى و عشرين و ثلاث و عشرين فإنّ فى ليلة تسع عشرة يلتقى الجمعان و فى ليلة احدى و عشرين يفرق كلّ أمر حكيم و فى ليلة ثلاث و عشرين يمضى ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلك و هى ليلة القدر التى قال اللّه : { خير من ألف شهر } ;

اسحاق بن عمار گويد: شنيدم كه امام صادق(ع)، در جواب مردمى كه از او سؤال مى نمودند و مى گفتند: ارزاق در شب نيمه شعبان تقسيم مى شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنين نيست، آن تقسيم انجام نمى گيرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بيست ويكم و شب بيست و سوم; زيرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چيزهايى كه بايد مقدم افتد يا مؤخر افتد ]فراهم مى گردد و در شب بيست و يكم، هر امرى كه محكم و به هم پيوسته باشد، جدا و تنظيم مى شود و شب بيست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفيذ و اجرا مى گردد و آن شب قدر است كه خداوند [درباره آن ]فرموده: خير من ألف شهر}.

ويژگيهاى شب نوزدهم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - { عن اسحاق بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال

: سمعته يقول و ناس يسألونه و يقولون إنّ الأرزاق تقسم ليلة النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلك إلاّ فى ليلة تسع عشرة من شهر رمضان و احدى و عشرين و ثلاث و عشرين فإنّ فى ليلة تسع عشرة يلتقى الجمعان و فى ليلة احدى و عشرين يفرق كلّ أمر حكيم و فى ليلة ثلاث و عشرين يمضى ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلك و هى ليلة القدر التى قال اللّه : { خير من ألف شهر } ;

اسحاق بن عمار گويد: شنيدم كه امام صادق(ع)، در جواب مردمى كه از او سؤال مى نمودند و مى گفتند: ارزاق در شب نيمه شعبان تقسيم مى شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنين نيست، آن تقسيم انجام نمى گيرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بيست ويكم و شب بيست و سوم; زيرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چيزهايى كه بايد مقدم افتد يا مؤخر افتد ]فراهم مى گردد و در شب بيست و يكم، هر امرى كه محكم و به هم پيوسته باشد، جدا و تنظيم مى شود و شب بيست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفيذ و اجرا مى گردد و آن شب قدر است كه خداوند [درباره آن ]فرموده: خير من ألف شهر}.

ويژگيهاى ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 1،2،5

1 - ماه رمضان ، ماهى كه براى روزه گرفتن تعيين شده است .

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان

{شهر رمضان} خبر براى مبتداى محذوف; يعنى، {هى} است كه به

{أياماً معدودات} بر مى گردد.

2 - قرآن ، در ماه رمضان نازل شده است .

شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

5 - ماه رمضان ، ماهى داراى عظمت و قداستى خاص

كتب عليكم الصيام . .. شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب براى دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألك عبادى عنى فإنى أجيب دعوة الداع

برداشت فوق بيانگر وجه ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

رنج از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رنج

آثار رنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 10

10 - رنج ها و مصيبت ها ، ميدان و بسترى مناسب براى وسوسه هاى شياطين

أنّى مسّنى الشيط_ن بنصب و عذاب

آثار رنج مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 4

4 _ رنج و گرفتارى امت ، مايه رنج و تأثر شديد پيامبر ( ص ) بود .

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم

آثار رنج ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 7

7_ رنج ها و غصه هاى شديد ، فرساينده توان جسمى آدمى و هلاك سازنده وى

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

خدا و رنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 5

5 - آفرينش جهان ، با همه گستردگى و عظمت آن ، فاقد كم ترين خستگى

و رنج براى خداوند

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

{لغوب} به معناى تعب و خستگى مى باشد.

رنج اخروى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 5

5 - اهل دوزخ ، از تلاش هاى خويش در دنيا ، جز رنج و تعب در آخرت سودى نخواهند برد .

عاملة ناصبة

جمله {لسعيها راضية} (در آيات بعد) _ كه ناظر به گروه مقابل اهل دوزخ است _ از سعى آنها در دنيا و رضايتشان در آخرت سخن گفته است. در نتيجه اين آيه، ناظر به عمل دوزخيان در دنيا و {نَصَبْ} (تعب) آنان در آخرت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خ_شعة . .. تصلى نارًا حامية

{صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

رنج از استثمار بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 7

7 - دلبستگى عميق موسى ( ع ) به بنى اسرائيل و رنج شديد وى از بردگى و استثمار آنان توسط فرعون

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

رنج از بردگى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 7

7 - دلبستگى عميق موسى ( ع ) به بنى اسرائيل و رنج شديد وى

از بردگى و استثمار آنان توسط فرعون

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

رنج دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 12

12 _ استفاده از زينتها و روزيها در دنيا، همواره آميخته با رنجها و كدورتهاست.

قل هى للذين . .. خالصة يوم القيمة

برخى برآنند كه {خالصة} در آيه مورد بحث به معناى خلوص از ناملايمات و كدورتها است. بر اين مبنا چون اين قيد براى قيامت ذكر نشده، مفهومش اين است كه در دنيا مواهب خدادادى آميخته با رنجها و ناملايمات است.

رنج دنيوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 3

3- مؤمنان ، در دنيا از سخنان بيهوده مردم در آزارند .

لايسمعون فيها لغوًا

بيان تمام آنچه در بهشت انجام نمى گيرد نه ممكن است و نه مفيد; ولى طرح بعضى از آن امور، مژده اى است به مؤمنان كه آنچه در دنيا شما را آزار مى داد، آن جا وجود ندارد.

رنج زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 8

8 _ زنان بنى اسرائيل به سبب كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات و زنده ماندن از آنان سلب شده بود .

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{زنده گذاشتن زنان} به عنوان يك عذاب براى قوم بنى اسرائيل است كه از جمله آن قوم، خود زنان هستند. و چون مجرد زنده گذاشتن عذاب تلقى نمى شود، با توجه به اينكه {يستحيون} پس از {يقتلون} آمده، مى توان

گفت كشتن فرزندان به گونه اى بوده كه زنان، يعنى مادران جامعه، از زنده ماندن خودشان و ديدن قتل فجيع فرزندانشان در رنج و عذاب بودند. آوردن {نساء} در مقابل {أبناء} مى تواند اين احتمال را تأييد كند.

روزى بى رنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 8

8 - روزى مؤمنان داراى عمل صالح در قيامت ، از هرگونه رنج و منّتى به دور است .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم ... رزق كريم

مقصود از رزق كريم _ چنان كه در روح المعانى آمده است _ روزى بى رنج و بى منّت است; زيرا روزى ها يا با تلاش خود انسان ها به دست مى آيد كه همراه با زحمت است و يا از سوى ديگران مى رسد كه نوعاً توأم با نوعى منّت مى باشد; ولى روزى خدا چنين نيست.

زمينه رنج بى ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 10

10 _ كثرت مال و اولاد ، مايه رنج و گرفتارى براى بى ايمانان

أن يعذبهم بها

زمينه رنج مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 2،6

2 - عنايت و حمايت الهى از مؤمنان ، مايه درد و رنج منافقان و مشركان *

أنزل السكينة . .. و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

بنابراين كه {يعذّب} _ همچون {ليدخل. ..} _ تعليلى براى انزال سكينه و ازدياد ايمان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

6 - صلح حديبيه ، زمينه قرار گرفتن منافقان و مشركان

، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر ... ليدخل المؤمنين و ...و يعذّب المن_فقين و ا

در صورتى كه {يعذّب. ..} با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال مى رود كه مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروى نباشد; بلكه بيانگر تنگناهاى خط نفاق و شرك، پس از رخداد صلح حديبيه باشد.

زمينه رنج منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 2،6

2 - عنايت و حمايت الهى از مؤمنان ، مايه درد و رنج منافقان و مشركان *

أنزل السكينة . .. و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

بنابراين كه {يعذّب} _ همچون {ليدخل. ..} _ تعليلى براى انزال سكينه و ازدياد ايمان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

6 - صلح حديبيه ، زمينه قرار گرفتن منافقان و مشركان ، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر ... ليدخل المؤمنين و ...و يعذّب المن_فقين و ا

در صورتى كه {يعذّب. ..} با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال مى رود كه مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروى نباشد; بلكه بيانگر تنگناهاى خط نفاق و شرك، پس از رخداد صلح حديبيه باشد.

زندگى رنج آور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 11

11_ زندگانى عالمان در ميان نادانان رنج آور و مشكل است .

إنى لأجد ريح يوسف لولا أن تفنّدون

سختى رنج هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 15 - 5

5 - رنج كافران و منكران

هدايت هاى الهى در آخرت ، سرآمد تمام رنج هاى ديگران در دنيا است .

الأشقى

{أشقى}، اسم تفضيل است و در اين كه مراد برترى شقاوت در مقايسه با چه كسى است; گفته هاى چندى ابراز شده است; از جمله اين كه {أشقى} تعبيرى ديگر از {كافر} است. چه آن كه تمام سختى هاى مردم در دنيا (از قبيل فقر و مرض و...) در برابر سختى و شقاوت حاصل از كفر، اندك است.

عوامل رنج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 3

3 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ، محنت و رنجى آشكار براى ايشان بود .

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

يكى از معانى و كاربرهاى {بلاء}، محنت و رنج است و برداشت ياد شده با توجه به همين معنا و كاربرد مى باشد.

عوامل رنج اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 2

2- اصحاب كهف ، از شرك و انحراف عقيدتى مردم جامعه خويش ، نگران و در رنج روحى بودند .

ه_ؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة

لحن جمله {هؤلاء. ..} گوياى تحسّر و اندوه اصحاب كهف بر ضلالت و گمراهى مردم زمان خويش است.

عوامل رنج زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 4

4- زكريا ( ع ) از تنهايى در رنج بود و آرزوى فرزنددار شدن داشت .

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا

ترديدى نيست كه انسان آن چه را در دعاها از خداوند مى خواهد، مورد علاقه و آرزوى

او است و فقدان آن موجب رنج او; به ويژه اگر دعا كننده فرد بزرگى چون پيامبر الهى باشد. بنابراين دعاى زكريا(ع) براى فرزند دار شدنش، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عوامل رنج كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 12

12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان

و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.

عوامل رنج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 4،11

4 _ رنج و گرفتارى امت ، مايه رنج و تأثر شديد پيامبر ( ص ) بود .

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم

11 _ رنج و اندوه پيامبر ( ص ) از مشكلات مسلمانان ، در عين فراخوانى آنان به جنگ با دشمنان و تحمل سختى هاى نبرد

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

با توجه به اينكه در آيات قبل، سخن از جنگ تبوك و مشكلات توان فرساى آن بود و پيامبر(ص) مؤمنان را به شركت در آن فرمان داده بود، يادآورى خصلتهاى پيامبر(ص) در پايان اين بخش، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 1

1 _ تبليغات سوء و سخنان نارواى مشركان عليه رسالت پيامبر ( ص ) ، به درجه اى بود كه باعث اندوه و رنجش خاطر مبارك آن

حضرت مى شد .

و لا يحزنك قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 1

1- ايمان نياوردن و موضع گيرى هاى نابخردانه كافران در برابر قرآن ، موجب رنجى كشنده و تأسفى عميق براى پيامبر ( ص ) بود .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا

{باخع نفسه} به كسى گفته مى شود كه از شدت هيجان و ناراحتى، خود را به هلاكت بيندازد در {مقاييس اللغة} آمده: آنگاه گفته مى شود: كه {بخع الرجل نفسه} كه او، خويشتن را، به خاطر خشم شديد و شدت هيجان، هلاك سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 3

3 - گفتار نارواى كافران عليه دين ، مايه رنج و اذيت پيامبر ( ص )

فاصبر على ما يقولون

عوامل رنج منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 12

12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان

و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.

عوامل رنج مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 7

7- زندگى در جامعه آلوده و فاسد ، مايه رنج و محنت مؤمنان و غير قابل تحمل براى آنان است .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

عوامل رنج يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 66 - 4

4_ يعقوب ( ع ) ، علاقه اى وافر به بنيامين و سلامتى او داشت و جدايى و فراق او برايش رنج آور بود .

لتأتنّنى به

جمله هاى {إنا له لحافظون} و {فالله خير حافظاً} در آيات پيشين دلالت بر آن داشت كه يعقوب(ع) خواهان نرسيدن گزند و آسيب به بنيامين بود و جمله {لتأتنّنى به} (او را نزد من آوريد) حاكى است كه دورى او نيز بر آن حضرت مشكل بود و خواهان حضور وى نزد خويش بود.

فلسفه رنج ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 7

7- ابتلاى اشخاص به انواع رنج ها ، گرفتارى ها و ناگوارى ها ، دليل بدى و فساد آنان نيست .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه پيامبرى چون ايوب(ع) نيز با داشتن منزلتى والا نزد خداوند، به رنج و مصيبت مبتلا شده بود.

موارد رنج علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 11

11_ زندگانى عالمان در ميان نادانان رنج آور و مشكل است .

إنى لأجد ريح يوسف لولا أن تفنّدون

موجبات رنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 1،8،9

1 _ خداوند عطاكننده نعمت ها بر جوامع و بازگيرنده و تبديل كننده آنها به نقمت و عذاب

كفروا بايت اللّه . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها

8 _ نقش اصلى عمل خود انسان در جلب نقمت يا نعمت

ذلك بأن اللّه لم يك

مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .

كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

موجبات رنج هاى طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 8

8 _ استمرار بر گناه ، مسلتزم عذاب دوزخ و رنج طولانى

قل نار جهنم أشد . .. جزاء بما كانوا يكسبون

{كانوا يكسبون} مفيد استمرار است. زيرا فعل مضارع آن گاه كه با {كان} و نظاير آن استعمال شود، بر استمرار دلالت مى كند.

مهمترين رنج انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 10

10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى انسان است .

فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

مهمترين رنج ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 9

9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى ايوب ( ع ) بود .

أنّى مسّنى الضرّ . .. فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {آتيناه أهله. ..} عطف بر {فكشفنا...} باشد. در اين صورت ذكر {آتيناه أهله...} از باب ذكر خاص بعد از عام و مفيد اهميت و عظمت خواهد بود; زيرا از

دست دادن خانواده، خودْ {ضرّ} است.

رنج ها

آثار رنج ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 7

7_ رنج ها و غصه هاى شديد ، فرساينده توان جسمى آدمى و هلاك سازنده وى

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

فلسفه رنج ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 7

7- ابتلاى اشخاص به انواع رنج ها ، گرفتارى ها و ناگوارى ها ، دليل بدى و فساد آنان نيست .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه پيامبرى چون ايوب(ع) نيز با داشتن منزلتى والا نزد خداوند، به رنج و مصيبت مبتلا شده بود.

رنگ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رنگ

آثار تنوع رنگ گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 12

12- گوناگونى رنگ عسل ، نتيجه استفاده زنبور هاى عسل از گياهان گوناگون است .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذكر گوناگونى عسل پس از بيان تغذيه زنبورهاى عسل از ميوه ها و گياهان مختلف، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

آثار تنوع رنگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 4

4- آفرينش موجودات زمينى با رنگ هاى گوناگون ، نشانه اى از خداوند و نمونه اى از قدرت اوست .

و ما ذرأ لكم فى الأرض مختلفًا ألونه إن فى ذلك لأية

آثار رنگ سبز

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت ياد شده باشد.

اختلاط رنگ كوهها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 2

2 - كوبندگى حوادث قيامت ، تمام كوه ها را متلاشى كرده ، ذرّات رنگارنگ آنها را درهم خواهد آميخت .

ما القارعة . يوم ... تكون الجبال كالعهن المنفوش

اهل بصيرت و تنوع رنگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 5

5- انسان هاى متوجه و بيدار ، از آفرينش موجودات زمينى و رنگارنگ بودن آنها ، به وحدانيت خداوند پى مى برند .

و ما ذرأ لكم . .. لأية لقوم يذّكّرون

چون متعلق {لأية} محذوف است، مى تواند {لتوحيده} در تقدير باشد; يعنى، نشانه اى براى وحدانيت خداوند.

تفاوت رنگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها

و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

تنوع رنگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

تنوع رنگ چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

تنوع رنگ حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

تنوع رنگ عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 11

11- عسل هاى طبيعى و خالص ، به رنگ هاى گوناگون است .

يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

تنوع رنگ كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها

و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 4

4 - اجزاى تشكيل دهنده كوه ها ، داراى رنگ هاى گوناگون است .

و تكون الجبال كالعهن المنفوش

تنوع رنگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 2

2- مخلوقات زمين ، داراى رنگ هاى مختلف و گوناگون

و ما ذرأ لكم فى الأرض مختلفًا ألونه

تنوع رنگ ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 4،6

4 - آب ، عامل پديد آمدن انواع ميوه ها با رنگ هاى گوناگون

ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

6 - وجود انواع ميوه ها با رنگ ها ، طعم ها و خواص گوناگون ، از نعمت هاى خداوند براى بشر

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

برخى از مفسران بر اين باورند كه اختلاف رنگ ميوه ها اشاره به طعم ها و خواص گوناگون آنها دارد; زيرا نوعاً ميوه هاى رنگارنگ، طعم ها و خواص گوناگونى دارند. گفتنى است اين آيه و آيه بعد، ضمن تبيين قدرت و يكتايى خداوند، در صدد برشمردن نعمت هاى الهى نيز مى باشد.

راز تفاوت رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها

و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

رنگ پشتى هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 1

1 - بهشتيان ، در بزم با شكوه خويش ، تكيه زده بر پشتى هاى سبز و فرش هاى بى نظير در جنس و زيبايى

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

رنگ چشمه قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 2

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

رنگ چشمهاى حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 1

1 - حوريان بهشتى ، داراى چشمانى سياه و بسيار جذاب

حور مقصورت فى الخيام

{حوراء} (جمع {حور}) در وصف چشم آورده مى شود; چشمى كه سفيدى آن در نهايت سفيدى و سياهى آن در نهايت سياهى است.

رنگ زرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 69 - 3،5

3 - گاوى كه قوم موسى مأمور به ذبح آن شدند ، بايد داراى رنگ زرد خالص بوده و مسرّت بخش باشد .

إنها بقرة صفراء فاقع لونها تسرّ النظرين

{فاقع} به معناى خالص و روشن است. ضمير در {تسرّ} (مسرّت بخش باشد) به {بقرة} بر مى گردد; يعنى، آن گاو بايد به گونه اى

باشد كه مايه مسرّت بينندگان شود. البته از فراز قبل (صفراء ...) اين معنا استفاده مى شود كه رنگ آن نيز دخيل در مسرّت بخشى بوده است; يعنى: تسرّ بلونها الناظرين. بنابراين بايد هم گاو زيبا مى بود و هم رنگ آن.

5 - گاوى كه داراى رنگ زرد خالص باشد ، مايه جلب نظر بينندگان شده و مايه مسرت آنان خواهد شد . *

إنها بقرة صفراء فاقع لونها تسرّ النظرين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {تسرّ الناظرين} قيد توضيحى باشد نه احترازى.

رنگ سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 1

1 - بهشتيان ، در بزم با شكوه خويش ، تكيه زده بر پشتى هاى سبز و فرش هاى بى نظير در جنس و زيبايى

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 1،2

1 - ابرار در بهشت ، برخوردار

از بالاپوش هاى سبز رنگ از حرير نازك و ريزباف و حرير ستبر و درشت باف

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

{سندس}، در لغت به معناى پارچه ابريشمى نازك و {استبرق} به معناى پارچه ضخيم است. برخى نيز آن را معرب و برگرفته از كلمه فارسى {استبر} يا {ستبر} دانسته اند (تاج العروس). از تعبير {عاليهم} (بالاى ايشان) مى توان استفاده كرد كه مقصود، لباس رويى و بالاپوش است.

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

رنگ سبز در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 3

3 - رنگ سبز ، از رنگ هاى زينت بخش امكانات تجملى بهشت

متّك_ين على رفرف خضر

رنگ سياه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 20 - 2

2 - بهشتيان ، داراى همسرانى نيكو ، با چشمانى سياه و زيبا

و زوّجن_هم بحور عين

{حور} (جمع {حوراء{) به معناى سياه چشمان و {عين} جمع {عيناء}) و به معناى زيبا چشمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 1

1 - حوريان بهشتى ، داراى چشمانى سياه و بسيار جذاب

حور مقصورت فى الخيام

{حوراء} (جمع {حور}) در وصف چشم آورده مى شود; چشمى كه سفيدى آن در نهايت سفيدى و سياهى آن در نهايت سياهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 22 - 2

2 - پيشتازان در بهشت ، داراى همسرانى با چشم

هاى سياه و زيبا

و حور عين

{حور} جمع {حوراء} است و {حوراء} به چشمى گفته مى شود كه سياهى آن بسيار سياه و سفيدى آن بسيار سفيد باشد. {عين} جمع {عيناء} است و {عيناء} در وصف چشم زيبا آورده مى شود.

رنگ شراب بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 46 - 1

1 - سپيد و درخشان بودن شراب ، براى بندگان مخلص خدا در بهشت

بيضاء

{بيضاء} به اعتبار مظروف (شراب) صفت براى {كأس} (ظرف شراب) است; نه به اعتبار ظرف. توصيف ديگر آن در آيه بعد به اين كه مايه دردسر و مستى نمى شود، مؤيد همين مطلب است.

رنگ صورت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 6

6 - مجرمان در قيامت ، با چهره هايى كبود و رنگ باخته محشور خواهند شد . *

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

ممكن است مراد از {أزرق} يا {زرقاء} (مفرد {زرقا}) رنگ لاجوردى باشد كه به آن، كبود آسمانى و يا نيلگون نيز اطلاق مى شود. اين وصف گرچه غالباً براى توصيف چشم به كار مى رود، ولى در غير چشم نيز كاربرد دارد (لسان العرب). برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {زرقاً} بيانگر حالت جسمى مجرمان باشد.

رنگ گاو بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 69 - 2،3

2 - قوم موسى ، از وى تقاضا كردند تا رنگ گاوى را كه بايد ذبح شود ، از خداوند سؤال كند و براى ايشان بيان دارد .

قالوا ادع لنا ربّك

يبين لنا ما لونها

3 - گاوى كه قوم موسى مأمور به ذبح آن شدند ، بايد داراى رنگ زرد خالص بوده و مسرّت بخش باشد .

إنها بقرة صفراء فاقع لونها تسرّ النظرين

{فاقع} به معناى خالص و روشن است. ضمير در {تسرّ} (مسرّت بخش باشد) به {بقرة} بر مى گردد; يعنى، آن گاو بايد به گونه اى باشد كه مايه مسرّت بينندگان شود. البته از فراز قبل (صفراء ...) اين معنا استفاده مى شود كه رنگ آن نيز دخيل در مسرّت بخشى بوده است; يعنى: تسرّ بلونها الناظرين. بنابراين بايد هم گاو زيبا مى بود و هم رنگ آن.

رنگ لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

رنگ همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 49 - 1،2

1 - زنان و حوران بهشتى ، از شدت سفيدى و درخشندگى همچون تخم شترمرغ زير پر هستند .

كأنّهنّ بيض

{بيض} اسم جنس و مفرد آن {بيضة} و به معناى تخم شترمرغ است كه رنگ آن سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است و اين حيوان آن را زير پر خود مى پوشاند تا از غبار و آلودگى و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زيبا را به {بيض} تشبيه مى كنند.

2 - رنگ زنان بهشتى ، سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است .

كأنّهنّ بيض

روانشناسى رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 3،4

3 - تأثير رنگ ها ، در شادابى و يا پژمردگى انسان ها

مدهامّتان

4 - تأثير سبزرنگى و طراوت باغ ها ( درختان ، گياهان و . . . ) ، در شادابى انسان ها

مدهامّتان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 4

4 - تأثير رنگ سبز ، در شادابى و سرزندگى انسان ها

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت

ياد شده باشد.

زيبايى رنگ سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 3

3 - رنگ سبز ، از رنگ هاى زينت بخش امكانات تجملى بهشت

متّك_ين على رفرف خضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت ياد شده باشد.

عوامل تنوع رنگ گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 7

7 - آب ، مايه حيات و رويش كشت هاى متنوع و رنگارنگ

يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا

فوايد تنوع رنگ موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 3

3- تنوع رنگ هاى مخلوقات ، داراى نقش سودمند در زندگى انسانهاست .

و ما ذرأ لكم فى الأرض مختلفًا ألونه

{مختلفا ألوانه} حال از براى {ما ذرأ} است و معنا چنين مى شود: مخلوقات در حالى كه داراى رنگهاى گوناگون است، براى شما آفريده شده است.

فوايد رنگ سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 4

4 - تأثير رنگ سبز ، در شادابى و سرزندگى انسان ها

متّك_ين على رفرف

خضر و عبقرىّ حسان

منشأ تنوع رنگ عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 12

12- گوناگونى رنگ عسل ، نتيجه استفاده زنبور هاى عسل از گياهان گوناگون است .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذكر گوناگونى عسل پس از بيان تغذيه زنبورهاى عسل از ميوه ها و گياهان مختلف، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

منشأ تنوع رنگ گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 6،8

6 - جريان رويش كشت هاى رنگارنگ و رسيده و آن گاه خشك و خرد شدن ساقه ها و برگ هاى آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا ثمّ يجعله حط_مًا

{هيجان} (مصدر {يهيج}) در اصل به معناى حركت شتابان و جوش و خروش است. اين كلمه هرگاه به كشت ها و نباتات نسبت داده شود، آغاز خشك شدن را افاده مى كند و اين كنايه از رسيدن محصول و وقت چيدن آن است. {حطام} به معناى خرده هاى يك شىء خشك شده است و مقصود از آن، خرد و كاه شدن برگ ها و ساقه هاى كشت ها است.

8 - متنوع و رنگارنگ بودن كشت ها ، از جلوه هاى قدرت خدا و توحيد ربوبى او است .

ثمّ يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه

آيه شريفه، درصدد بيان جلوه هايى از قدرت و توحيد ربوبى خداوند (چون نزول باران، پيدايش چشمه ها و روييدن كشت ها) است. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن قيد تنوع و

رنگارنگى كشت ها، مى تواند به منظور به نمايش گذاشتن جلوه ديگرى از قدرت خدا باشد.

نعمت تنوع رنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

نقش روانى رنگ سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 4

4 - تأثير سبزرنگى و طراوت باغ ها ( درختان ، گياهان و . . . ) ، در شادابى انسان ها

مدهامّتان

نقش روانى رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 3

3 - تأثير رنگ ها ، در شادابى و يا پژمردگى انسان ها

مدهامّتان

رنگ ها

راز تفاوت رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

روانشناسى رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 3،4

3 - تأثير رنگ ها ، در شادابى و يا پژمردگى انسان ها

مدهامّتان

4 - تأثير سبزرنگى و طراوت باغ ها ( درختان

، گياهان و . . . ) ، در شادابى انسان ها

مدهامّتان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 4

4 - تأثير رنگ سبز ، در شادابى و سرزندگى انسان ها

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت ياد شده باشد.

نقش روانى رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 3

3 - تأثير رنگ ها ، در شادابى و يا پژمردگى انسان ها

مدهامّتان

روابط از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روابط

آثار رابطه باخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 5

5 - ارتباط اهل ايمان با خدا و تأمين نياز هاى جامعه ، فراهم كننده شرايط و زمينه هاى وعده خداوند ( فرمان به مبارزه با توطئه گران )

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

آثار روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 19

19 _ پيروزى و سعادت جامعه ايمانى ، در گرو ايجاد پيوند و ارتباط با

يكديگر

و رابطوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 12

12 - زندگى مختلط و شراكت در امور اقتصادى ، زمينه ساز تضييع حقوق و لغزشگاه بسيارى از مردم

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

آثار روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 16

16 _ روابط عاطفى و خويشاوندى خطر آفرين براى رعايت عدل و انصاف

و إذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 6

6 - پيوند خويشاوندى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه ، ميان انسان ها است .

فأَت ذا القربى حقّه

آوردن {حقّه} پس از {ذا القربى} و نياوردن آن پس از {ابن السبيل}، ممكن است به اين جهت باشد كه خويشاوندان، به خاطر قرابت، حقوق خاصى پيدا مى كنند.

آثار روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 16

16 _ روابط عاطفى و خويشاوندى خطر آفرين براى رعايت عدل و انصاف

و إذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 8

8 - پيوند هاى عاطفى ، تأثير فراوانى در باور ها و عقايد انسان ها دارد .

إنّما اتّخذتم . .. أوث_نًا مودّة بينكم

آثار قطع روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 -

9

9_ قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 11

11_ سراى شوم ( دوزخ ) از آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .

والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار

احسان در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 6

6- خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

ارزش روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 11

11- از ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع ) پيوند دينى ، بس ارزشمندتر و نيرومندتر از قرابت خويشاوندى است .

فمن تبعنى فإنّه منّى و من عصانى

برداشت فوق به اين سبب است كه حضرت ابراهيم(ع) پس از دعا براى فرزندان خود، پيروى از دستورها و رهنمودهاى خويش را ملاك ارزش و منزلت قرار داد.

ارزش روابط دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 11

11- از ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع ) پيوند دينى ، بس ارزشمندتر و نيرومندتر از قرابت خويشاوندى است .

فمن تبعنى فإنّه منّى و من عصانى

برداشت فوق به

اين سبب است كه حضرت ابراهيم(ع) پس از دعا براى فرزندان خود، پيروى از دستورها و رهنمودهاى خويش را ملاك ارزش و منزلت قرار داد.

اصول روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 9

9 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران ، امرى لازم و از اصول راهبردى در مناسبات اجتماعى و بين المللى

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 5

5- عمل به مفاد سوگند و پيمان ، امرى لازم و از اصول مهم در روابط اجتماعى است .

و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم

اصول روابط بين المللى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 9

9 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران ، امرى لازم و از اصول راهبردى در مناسبات اجتماعى و بين المللى

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

اعتدال در روابط جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 8

8 _ روابط و اخلاق جنسى در اسلام معتدل و به دور از افراط و تفريط است . *

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

خداوند، آراء هواپرستان را در روابط جنسى مقابل احكام خويش شمرده و با توصيف آن آراء به انحراف، اشاره به اعتدال احكام الهى و دورى آن از افراط و تفريط كرده است.

افشاى روابط منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 4

4 -

افشاگرى خداوند ، درباره عناصر نفاق پيشه و مرتبط با دشمن ( يهود بنى نضير )

ألم تر إلى الذين نافقوا يقولون لإخونهم الذين كفروا

اهميت اختفاى روابط جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 12

12 - پدران و مادران ، بايد هر گونه روابط جنسى و رفتار مخصوص زن و شوهرى خود را ، از فرزندان نابالغ ( بچه هاى مميز ) خويش پنهان دارند .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ

ممنوعيت ورود فرزندان نابالغ به محل استراحت و خلوت پدران و مادران خود، مى تواند به اين خاطر باشد كه روابط جنسى پدران و مادران نوعاً در اين مواقع صورت مى گيرد و فرزندان نبايد از آن باخبر شوند.

اهميت روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 8

8 - پيامبران در تلاش و كوشش براى رفع اختلافات و ايجاد همبستگى و همزيستى اجتماعى

و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 13

13 - لزوم ايجاد پيوند با خلق ، در كنار پيوند با آفريدگار

فصلّ لربّك وانحر

دستور قربانى براى رساندن گوشت به مردم، در كنار دستور نماز، بيانگر برداشت ياد شده است.

اهميت روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 14،17

14 _ اساس زندگى خانوادگى و مصالح آن ، نبايد دستخوش تمايلات مرد قرار گيرد .

فان كرهتموهنّ فعسى ان

تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

17 _ احتمال وجود خير فراوان ، در تداوم زندگى با زنانى كه ناخوشايند انسان هستند .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 3

3 _ توجّه به پيوند زناشويى و اتحاد و يگانگى حاصل از آن ، مانعى براى اجحاف به همسر و بازپس گيرى مهريّه

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

{افضى} از مصدر {افضاء} به معناى اتصال است و در آيه مى تواند كنايه از اتحاد و يگانگى زوجين باشد، نه كنايه از خصوص آميزش; و گر نه مى فرمود: {و قد افضيتم اليهنّ}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 5،10،19،20

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

10 _ گذشت از حقوق شخصى براى استمرار و استحكام روابط همسرى ، بهتر از پافشارى بر استيفاى آن حقوق

و الصلح خير و احضرت الانفس الشح

19 _ مصالحه زن و شوهر در حقوق همسرى در صورتى ارزشمند است كه بر پايه احسان و تقوا باشد .

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

20 _ جواز گذشت زن از برخى حقوق خويش

، به انگيزه جلوگيرى از ناسازگارى شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: هذا تكون عنده المراة لاتعجبه فيريد طلاقها فتقول له: امسكنى و لاتطلقنى و ادع لك ما على ظهرك و اعطيك من مالى و احللك من يومى و ليلتى فقد طاب ذلك له كله .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 600.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 8

8 - حفظ روابط خانوادگى و خويشاوندى ، امرى بس مهم و شايان توجه است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك... إن ج_هداك على أن تشرك بى ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 11

11 - نقش سازنده ايمان به خدا و روز قيامت ، در ايجاد رابطه صحيح و شايسته ميان همسران و رعايت شدن حقوق متقابل بين آنان

إذا طلّقتم النساء . ..ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

يادآورى ايمان به خدا و روز قيامت _ به دنبال موعظه هاى الهى در مسائل مربوط به همسران _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 11،12

11 - نقش سازنده تقواپيشگى ، در حفظ كانون گرم خانواده ها و رعايت شدن حقوق همسران

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ... من يتّق ... يعظم له أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا

است كه خداوند در ضمن پنج آيه مربوط به مسائل طلاق و اختلافات خانوادگى، چهاربار، به رعايت تقوا توصيه فرموده است.

12 - اهميت مسائل خانوادگى ( ازدواج ، طلاق ، حقوق همسران و . . . ) ، در ميان موضوعات اسلامى و آموزه هاى قرآنى

إذا طلّقتم النساء . .. اتّقوا اللّه ... من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 16

16 - سياست اسلام در اختلاف و نزاع ميان همسران ، كوتاه كردن مدت آن و يا رفع كامل آن است .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخ

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند _ پس از توصيه به خوش رفتارى با زنان مطلّقه و پرداختن اجرت شيردادن نوزادان به آنان _ فرمان داد كه در صورت بالا گرفتن اختلافت ميان همسران، آنان به مشورت و هم فكرى بپردازند و در صورت عدم توافق، بدون فوت وقت از دايگان مدد گيرند.

اهميت روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 5

5- سياست اسلام بر تحكيم پيوند خويشاوندى و رفع مشكلات موجود ميان خويشاوندان است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 9

9- پيوند خويشاوندى و عاطفى ، بايد تحت الشعاع روابط عقيدتى و دينى باشد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون . .. أُفّ لكم

و لماتعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 8

8 - حفظ روابط خانوادگى و خويشاوندى ، امرى بس مهم و شايان توجه است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك... إن ج_هداك على أن تشرك بى ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 7

7 - اهتمام اسلام ، به موضوع مخلوط نشدن نطفه ها و روشن بودن نسب ها و پيوند هاى خويشاوندى ميان انسان ها

و الّ_ئى يئسن من المحيض . .. فعدّتهنّ ثل_ثة أشهر ... وأُول_ت الأحمال أجلهنّ أن ي

مطلب ياد شده، از مجموع دستورات و رهنمودهاى خداوند درباره عدّه زنان و شمارش دقيق آن _ به ويژه درباره زنان يائسه اى كه صرفاً احتمال داده شود با نطفه همسران قبلى خود باردار شده اند _ به دست مى آيد.

اهميت روابط دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 3

3 _ عواطف و احساسات فاميلى ، بايد تحت الشعاع روابط دينى و مكتبى باشد .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

اهميت روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 9

9- پيوند خويشاوندى و عاطفى ، بايد تحت الشعاع روابط عقيدتى و دينى باشد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون . .. أُفّ لكم و لماتعب

اهميت سلامت روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 90 - 10

10- اهتمام اسلام به سالم سازى روابط اجتماعى انسان ها و تحكيم بخشيدن به آن و پاك سازى جامعه از فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و . .. و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

ايجاد روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 1،2

1_ خداوند به برقرار كردن پيوندهايى فرمان داده و رعايت آنها را بر آدميان واجب كرده است .

والذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل

{أن} مصدريه و {أن يوصل} بدل براى ضمير در {به} است. مراد از {ما أمرالله ...} پيوندهايى نظير صله رحم، پيوند ولايت ميان اهل ايمان، پيوند ولايت ميان پيشوايان بر حق و امت اسلامى و... است.

2_ برقرار كردن پيوندهايى كه خداوند بدان ها فرمان داده ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل

ايمان در روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

برقرار كنندگان روابط واجب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 19

19_ وفاداران به عهد هاى الهى و برقرار كنندگان پيوندهايى كه خدا به آنها فرمان داده ، از فرجامى نيك بهره مند خواهند شد .

الذين يوفون بعهد الله . .. والذين يصلون ما أمرالله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم عق

بى تأثيرى روابط خانوادگى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 35 - 2

2 - قيامت ، روز بى اثر بودن عواطف و روابط و جاذبه نداشتن پدر و مادر در چشم فرزندان

و أمّه و أبيه

پاداش روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 2

2_ بهشت عدن ، پاداش وفا كردن به پيمان هاى الهى ، نشكستن عهد ها و برقرار كردن پيوندهايى كه خدا به برقرارى آن امر كرده است .

الذين يوفون بعهد الله . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

پاكى در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 9

9 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى و اساس تنظيم آداب و روابط اجتماعى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} براى تعليل احكام مربوط به آداب ورود به خانه هاى ديگران است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان شود، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش هر

نوع رفتارى قرار گيرد.

تبعيض در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 24

24 _ تبعيض در روابط اجتماعى بر مبناى ارزشگذارى غلط، ستمگرى است.

فتطردهم فتكون من الظلمين

تداوم روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 1

1 - اهل دوزخ در دنيا ، مى پنداشتند زندگى شاداب آنان دگرگون نشده و الفت هاى خانوادگى شان هرگز از هم نخواهد گسست .

إنّه ظنّ أن لن يحور

{حَور}، رجوع از چيزى و به چيزى مى باشد. اصل معناى آن بازگشت به كم بود است و با ضمّه {حاء} به معناى هلاكت خواهد بود (لسان العرب). فعل {يحور} از هر كدام مشتق باشد، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

تقوا در روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

تكامل در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 9

9 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى و اساس تنظيم آداب و

روابط اجتماعى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} براى تعليل احكام مربوط به آداب ورود به خانه هاى ديگران است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان شود، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش هر نوع رفتارى قرار گيرد.

ذكر قطع روابط در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 4

4 - توجه به گسسته شدن روابط خانوادگى در قيامت ، مانع از دست زدن انسان به كار هاى خلاف ، به انگيزه حمايت از خانواده و خويشان

لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

رابطه مادر و فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 5

5- پيوند ميان مادر و كودك شيرخوارش ، از محكم ترين پيوند هاى موجود ميان انسان ها است .

يوم ترونها تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

ذكر {رها شدن كودك شيرخوار از دامن مادر و غافل گشتن مادر از او} در ترسيم شدت و بزرگى زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت، بيانگر اين معنا است كه: پيوند مهر ميان مادر و كودك شيرخوارش، با اين كه از محكم ترين پيوندهاى موجود ميان آدميان است و مادر شير دهنده در هر شرايطى كودكش را رها نخواهد ساخت; اما در آن زلزله هر مادر شيردهنده اى فرزندش را بى اختيار رها خواهد كرد.

روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 28 - 3،14

3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 8

8 _ ترغيب به خوش خُلقى و مدارا و نكوهش از سنگدلى و خشونت ، در برخورد هاى اجتماعى

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 23

23 _ لزوم حسن معاشرت در روابط اجتماعى

و بالوالدين احساناً . .. و ما ملكت ايمانكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 8

8 _ اديان الهى در بردارنده حد و مرز روابط و مناسبات اجتماعى با ديگر ملتها

و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء

روابط اجتماعى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 11

11 - تناقض رفتار اجتماعى بنى اسرائيل در رابطه با همكيشان خود

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم و هو محرم عليكم إخراجهم

{هو} در جمله فوق ضمير شأن است. {إخراجهم} مبتدا و {محرم عليكم} خبر آن مى باشد; يعنى، براى آزادى كسانى كه خود آنها را بيرون رانده بوديد، فديه مى پرداختيد در حالى كه بيرون راندن آنها بر شما حرام بود.

روابط اجتماعى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 10،15

10 _ صبر و شكيبايى ، زمينه اى براى استحكام پيوند هاى اجتماعى

اصبروا و صابروا و رابطوا

بيان لزوم ارتباط و هماهنگى افراد با يكديگر، پس از طرح ضرورت صبر و شكيبايى، مى تواند اشاره به نفس صبر در ايجاد ارتباط و پيوند بين افراد جامعه ايمانى داشته باشد.

15 _ ايجاد پيوند هاى اجتماعى در جامعه ايمانى ، نشانه پرهيزكارى مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا و اتّقوا اللّه

بنابر اينكه معناى {رابطوا}، ايجاد پيوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 4

4 _ اهميّت روابط عاطفى و اخلاقى و برخورد هاى نيكو در جامعه اسلامى

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

توصيه خداوند به پاسخگويى بهتر در برابر درود و تحيت ديگران، براى ايجاد روابط عاطفى و اخلاقى در جامعه اسلامى است.

روابط اجتماعى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 8

8- جنيان ، داراى زندگى اجتماعى و روابط جمعى

نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير {قومهم} بيانگر مطلب بالا است.

روابط اجتماعى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، در متن جامعه خويش بود و روابط نزديك و همسان با مردم داشت .

يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4

- 5

5 _ روابط اجتماعى پيامبر ( ص ) با مؤمنان ، روابطى ساده و بدون تشريفات

إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرت

اين كه افرادى به خود اجازه مى دادند تا پيامبر(ص) را از وراى اتاق ها صدا بزنند و با آن حضرت بر خوردى مانند برخورد با افراد معمولى داشته باشند، پيام دار نكته يادشده است.

روابط اقتصادى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) همچون ديگر انسان ها ، نيازمند به غذا و مناسبات اقتصادى با مردم

مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

روابط اقتصادى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 11

11 - پرهيز از ظلم و دورى از ستم در روابط اقتصادى ، ويژگى مؤمنان راستين است .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

روابط اهل شامات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 5

5 - بين مردم شام و يمن در دوران قوم سبا ، ارتباط هاى گوناگونى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها . .. و قدّرنا فيها السير سيروا فيها

روابط با بيگانگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 1،2،3،15،18،19،28

1 _ لزوم پرهيز اهل ايمان ، از مَحْرم اسرار قرار دادن بيگانگان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

{بطانة} به معنى آستر لباس در مقابل

{ظهارة}، كه رويه لباس است; كنايه است از كسى كه او را براى اطلاع از كار خود برگزينى (مفردات راغب).

2 _ ضرورت حفاظت اطلاعات و اسرار جامعه اسلامى ، از بيگانگان ( كافران ، منافقان و . . . )

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

3 _ ممنوعيّت روابط دوستانه و صميمانه با غير اهل ايمان ( بيگانگان )

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

لازمه نهى از محرم اسرار قرار دادن، نهى از روابط دوستانه و خالصانه است.

15 _ بدخواهى ، توطئه گرى و عداوت قلبى اهل كتاب نسبت به مؤمنان ، و خطر ايجاد روابط صميمانه جامعه ايمانى با آنان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. صدورهم اكبر

بنابر اينكه مراد از {من دونكم}، اهل كتاب باشند; به قرينه آيات قبل.

18 _ دشمنى ، توطئه گرى و بدخواهى بيگانگان ( كافران ) ، از دلايل ضرورت پرهيز جامعه اسلامى از ايجاد روابط صميمانه با آنان

لا تتّخذوا . .. لا يألونكم خبالا ... و ما تخفى صدورهم اكبر

جمله {لا يألونكم . .. }، بيان علت براى {لا تتخذوا ...} است.

19 _ مناسبات صميمانه جامعه اسلامى با بيگانگان ، همواركننده نفوذ ايشان در آن جامعه و اخلال در آن

لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا

جمله {لا يألونكم . .. }، بيان علت براى {لا تتخذوا ...} است.

28 _ ايجاد روابط دوستانه با بيگانگان و مَحرم اسرار خويش گرفتن آنان ، نشانه بى عقلى آدمى

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. ان كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 119 - 1،3

1 _ محبّت برخى از مؤمنان نسبت به بيگانگان و اهل كفر ، و دغلبازى اينان با مؤمنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنام

3 _ انديشه در آيات الهى ( افشاى توطئه و دشمنى كافران ) ، موجب رويگردانى اهل ايمان از محبّت بيگانگان

لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم . .. قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون. ها انت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 7

7 _ قطع دوستى مسلمانان با دشمنان دين ، دربردارنده ناگواريها

لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. و ان تصبروا

توصيه به صبر و تقوا پس از دستور به قطع رابطه با دشمنان دين، اشاره به اين حقيقت دارد.

روابط با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 10

10- امكان ارتباط ، اتفاق نظر ، همكارى و تعاون ميان انسان و جن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

از اينكه خداوند فرمود: {اگر جن و انس دست به دست هم دهند، باز نمى توانند مثل قرآن بياورند} استفاده مى شود كه امكان ارتباط و تعاون ميان آنان وجود دارد و اگر نه، تحدى لغو بود.

روابط بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 10

10- بهشتيان در بهشت ، روابط حسنه و سرشار از محبت با يكديگر خواهند داشت .

تحيّتهم فيها سل_م

اينكه خداوند مى فرمايد {تحيت مؤمنان در بهشت سلام گفتن و يا

درخواست سلامتى براى يكديگر است} حكايت از روابط خوب آنان مى كند.

روابط بين الملل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 5

5 _ جامعه ايمانى وظيفه دار برقرارى روابط مسالمت آميز با جوامعى كه خواهان اين نوع مناسبات هستند .

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

با توجّه به معناى لغوى {تحيّت} (درخواست سلامتى)، جمله {اذا . .. } به اين معناست كه اگر فردى يا گروهى خواهان سلامت و امنيّت شما باشند، شما نيز خواهان سلامت و امنيت آنان باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 2،3،14

2 _ حرمت و ممنوعيت پذيرش ولايت و سرپرستى كافران ، براى مؤمنان

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

روابط پنهانى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 5

5- برخى از عناصر سست ايمان صدر اسلام ، داراى روابط پنهانى با كافران

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

روابط جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 10

10 _ جهنم، جايگاهى آكنده از جدال و ستيز دوزخيان با يكديگر

كلما دخلت

. .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 5

5 _ كينه توزى و دشمنى دوزخيان نسبت به يكديگر

فأتهم عذابا ضعفا من النار . .. فما كان لكم علينا من فضل

روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

روابط خانوادگى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 5

5 - خوش بختى هاى دنيايى و دل خوشى به پيوند هاى خانوادگى ، در قيامت كارساز نبوده و انسان را از آتش دوزخ رهايى نمى بخشد .

و يصلى سعيرًا . إنّه كان فى أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 1

1 - اهل دوزخ در دنيا ، مى پنداشتند زندگى شاداب آنان دگرگون نشده و الفت هاى خانوادگى شان هرگز از هم نخواهد گسست .

إنّه ظنّ أن لن يحور

{حَور}، رجوع از چيزى و به چيزى مى باشد. اصل معناى آن بازگشت به كم بود است و با ضمّه {حاء} به معناى هلاكت خواهد بود (لسان العرب). فعل {يحور} از هر كدام مشتق باشد، برداشت ياد شده قابل

استفاده است.

روابط خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 12،24

12 _ ضرورت توجه به قوانين تكوين و تشريع در جعل مقررات حاكم بر خانواده

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه . .. و بما انفقوا

چون خداوند در توجيه جعل مديريت براى مردان به دو جهت تصريح فرمود: يكى برترى مردان بر زنان، كه يك مسأله تكوينى است و ديگرى عهده دار بودن نفقه، كه يك حكم تشريعى است.

24 _ پرهيز شوهر از همخوابگى با همسر ، اقدامى براى جلوگيرى از نشوز وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

در برداشت فوق {فى المضاجع} متعلق به {اهجروهنّ} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 17

17 _ قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، برخاسته از علم كامل و آگاهى دقيق خداوند

الرجال قوامون . .. و ان خفتم ... انّ اللّه كان عليماً خبيراً

روابط خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 8

8 _ اهميّت روابط خانوادگى

قل ما انفقتم من خير فللوالدين

روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 10

10 _ توجه خاص اسلام به روابط خويشاوندى

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

روابط خويشاوندى در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ،

در مكاتب الهى

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

روابط خويشاوندى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 6

6 - روابط فاميلى و عاطفى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت انسان در روز رستاخيز ندارد .

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 3

3 - تأثير نداشتن پيوند خويشاوندى و روابط فاميلى ، در نجات انسان مجرم از عذاب الهى در قيامت

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. و فصيلته الّتى ت_ويه

روابط در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 18

18 _ لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فان خفتم اَلا يقيما حدود اللّه فلا جناح . .. تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 230 - 10،11

10 _ لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

11 _ حفظ حدود الهى ، شرط اساسى تشكيل كانون خانواده

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 18

18 _ لزوم توجّه به نظارت خداوند در طلاق و مَهريّه ( روابط خانوادگى )

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 4،5

4 _ عمل به قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، عبادت خداوند است . *

الرجال قوّامون . .. فان اطعنكم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات گذشته، مى توان گفت از مصاديق عبادت، عمل كردن به قوانينى است كه در آيات گذشته مطرح شده است.

5 _ عبادت خالصانه خداوند و پرهيز از هر گونه شرك ، زمينه دور ماندن زندگى زناشويى از هر گونه ناسازگارى *

و ان خفتم شقاق بينهما . .. و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيات مى توان احتمال داد كه آيه مورد بحث در حقيقت بيانگر راه حلى است براى جلوگيرى از ناسازگارى بين زن و شوهر.

روابط در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 4

4-نزديكى ها و جدايى ها در صحنه قيامت ، بر اساسا سنخيت هاى فكرى و عملى خواهد بود .

لنحشرنّهم والشي_طين ثمّ لنحضرنّهم

پيوستن منكران معاد به صف شياطين در قيامت، به جهت سنخيتى است كه در اين از نظر فكرى و عملى، در بين اين دو طائفه به وجود آمده است. ذكر شياطين در اين آيه، براى بيان همين سنخيت و نتيجه اى است كه از آن در صحنه قيامت بروز مى كند.

روابط دوستانه همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5،8،15

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف

ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

8 - وجود مهر و عواطف دوستانه ميان زن و شوهر ، عنايت خدادادى و از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

15 - انديشمندان و متفكران ، آيه الهى بودن روابط دوستانه زن و شوهر و محبت بين انسان ها را درمى يابند .

و من ءاي_ته أن . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

روابط عاطفى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 4

4 - پيوند هاى عاطفى ، باقى ميان مؤمنان و نسل ايشان در بهشت

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نويد به ملحق شدن ذريه مؤمنان به آنان در بهشت، مى رساند كه مؤمنان در بهشت نيز به نسل خود دلبسته اند و از قرار گرفتن آنان در كنار خويش احساس لذت مى كنند.

روابط عاطفى در خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 2

2 - وجود رابطه صميمى و فضاى آزاد براى گفت وگو ميان شعيب ( ع ) و دختران وى

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

از اين كه دختر شعيب پيشنهاد

خودش را بدون هيچ تكلفى با پدر در ميان گذاشت و آزادانه به ستايش موسى(ع) پرداخت مطلب بالا استفاده مى شود.

روابط عاطفى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 6

6 - روابط فاميلى و عاطفى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت انسان در روز رستاخيز ندارد .

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

روابط عاطفى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 7

7 - قوم ابراهيم ، باهم ، رابطه اى عاطفى داشتند .

اتّخذتم . .. أوث_نًا مودّة بينكم

روابط عاطفى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 4

4 - پيوند هاى عاطفى ، باقى ميان مؤمنان و نسل ايشان در بهشت

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نويد به ملحق شدن ذريه مؤمنان به آنان در بهشت، مى رساند كه مؤمنان در بهشت نيز به نسل خود دلبسته اند و از قرار گرفتن آنان در كنار خويش احساس لذت مى كنند.

روابط قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 5

5 - بين مردم شام و يمن در دوران قوم سبا ، ارتباط هاى گوناگونى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها . .. و قدّرنا فيها السير سيروا فيها

روابط متقين در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 47 - 2

2- متقين در بهشت ، داراى روابط

صميمانه و به دور از هرگونه ناخالصى اند .

ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

{غلّ} در لغت به معناى غش و ناخالصى آمده است.

روابط منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 5

5 _ وجود رابطه و پيوند قوى ، ميان منافقان

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

روابط منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 5

5- برخى از عناصر سست ايمان صدر اسلام ، داراى روابط پنهانى با كافران

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

روابط موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 4

4 - اشتقاق مخلوقات از يكديگر ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

بربّ الفلق

از جمله معانى {فَلَق}، تمام مخلوقات است (لسان العرب). اطلاق اين وصف بر آنها، به خاطر اين است كه {شقّه شدن} و {شكافتن}، در پيدايش آنها نقشى اساسى دارد.

روابط مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 7

7 _ مؤمنان ، موظّف به برقرارى ارتباط و پيوند و هماهنگى با يكديگر

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا

ربط به معناى پيوند است، بنابراين {رابطوا}، دلالت بر لزوم پيوند و ارتباط بين افراد جامعه ايمانى دارد; كه از لوازم آن هماهنگى با يكديگر است.

روابط نامشروع در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى

رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 16

16 _ تأثير متقابل زن و شوهر ، در اعتقادات يكديگر

و لا تنكحوا المشركات . .. و لا تنكحوا المشركين ... اولئك يدعون الى النار

زشتى روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

زمينه حفظ روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 2

2- جهاد در راه خداوند ، تضمين كننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى _ اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

{تولّيتم} به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آيه بر مطلب بالا دلالت دارد.

زمينه حفظ روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 2

2- جهاد در راه خداوند ، تضمين كننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى _ اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

{تولّيتم} به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آيه بر مطلب بالا دلالت دارد.

زمينه روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 17

17 -

پيوند با خداوند ، مقدّم بر پيوند با مردم و زمينه ساز آن است . *

فصلّ لربّك وانحر

عطف دو فرمان، ممكن است عطف مسبّب بر سبب باشد.

زمينه روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 18

18 - دعا و نيايش ، در خدمت ايجاد الفت اجتماعى ميان مؤمنان

ربّنا اغفر لنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا

محتواى دعا در اين آيه، مى رساند كه دعا به نوبه خويش زمينه ساز الفت اجتماعى و تحكيم بخشِ پيوندهاى امت اسلامى است.

زمينه سستى روابط عاطفى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 13

13_ انعطاف پذيرى در برابر كافران و منكران دين ، سست كننده بنيان رحمت و مودّت ميان مؤمنان

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

اين برداشت، وجه ديگر برداشت قبل است.

زمينه سلامت روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 2

2 - روابط اجتماعى سالم ، در گرو زندگى معتدل و در حد نياز است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

از اين كه بغى و طغيان، متفرع بر بسط و گسترش رزق شده و نه اصل رزق، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

زمينه قطع روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 6

6 - عميق ترين روابط مودّت آميز بدون پشتوانه معنويت و تقوا ، محكوم به گسستن و نابودى است .

الأخلاّء يومئذ

واژه {الأخلاّء} (جمع {خليل}) از ماده {خلّة} گرفته شده است كه

به معناى مودّت و دوستى مى باشد. ريشه اصلى آن {خلل} به معناى فاصله ميان دو شىء است كه به دليل نفوذ محبت و دوستى در عمق قلب آدمى، اين واژه در مورد دوستان به كار مى رود.

شرايط روابط انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 12

12_ ايمان و اعمال صالح ، محور اساسى پيوند و ارتباط پيامبران با انسانهاست .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

عدالت در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 6

6- خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

عدالت در روابط بين الملل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 11

11 _ لزوم رعايت عدالت در روابط خارجى

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

عوامل تضمين روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 6

6 - نقش مؤثر ايمان به خدا و روز جزا در تضمين قرارداد ها و سلامت روابط اقتصادى و اجتماعى جامعه

و اللّه على ما نقول وكيل

مفسران بر اين باورند كه گواه گرفتن خداوند از سوى موسى(ع) در قرارداد خود با شعيب(ع) براى تأكيد بيشتر بر اين ميثاق و تضمين عمل به آن بود.

عوامل تضمين روابط اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 6

6 - نقش مؤثر

ايمان به خدا و روز جزا در تضمين قرارداد ها و سلامت روابط اقتصادى و اجتماعى جامعه

و اللّه على ما نقول وكيل

مفسران بر اين باورند كه گواه گرفتن خداوند از سوى موسى(ع) در قرارداد خود با شعيب(ع) براى تأكيد بيشتر بر اين ميثاق و تضمين عمل به آن بود.

عوامل مؤثر در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 7

7 - تشخيص و تمييز انسان ها بهوسيله يكديگر ، امرى مهم در قوام جامعه و مناسبات اجتماعى

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا

از اين كه شناخت اعضاى جامعه بشرى نسبت به يكديگر، غايت و هدف پيدايش تكوينى {شعوب و قبائل} معرفى شده; دانسته مى شود كه تعارف و شناسايى انسان ها نسبت به يكديگر داراى نقشى مهم در قوام و پايدارى زندگى اجتماعى آنان است.

قطع روابط خويشاوندى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 3

3 - گسستن روابط خويشاوندى ميان انسان ها ، در روز رستاخيز

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم يومئذ

قطع روابط در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 16

16- عالم آخرت ، جاى هيچ گونه تلاش ، سوداگرى و پيوند دوستى نيست و براى انسان كارساز نخواهد بود .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

قطع روابط در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 8

8 - در قيامت تمامى سبب

ها و وسايل پيوند و دوستى ميان سران شرك و پيروانشان از ميان خواهد رفت .

و تقطعت بهم الأسباب

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مقصود از {الأسباب} مايه هاى پيوند ميان سران و پيروان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 12

12- خداوند ، در قيامت ، بين مشركان و معبودان شان وادى هلاكت بارى را قرار خواهد داد و هرگونه ارتباط ميان آنها را ناممكن خواهد ساخت .

و جعلنا بينهم موبقًا

{وبوق} به معناى {هلاك شدن} است و {موبق} اسم مكان به معناى {مكان هلاكت} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 4

4-نزديكى ها و جدايى ها در صحنه قيامت ، بر اساسا سنخيت هاى فكرى و عملى خواهد بود .

لنحشرنّهم والشي_طين ثمّ لنحضرنّهم

پيوستن منكران معاد به صف شياطين در قيامت، به جهت سنخيتى است كه در اين از نظر فكرى و عملى، در بين اين دو طائفه به وجود آمده است. ذكر شياطين در اين آيه، براى بيان همين سنخيت و نتيجه اى است كه از آن در صحنه قيامت بروز مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 19

19- پوچى و بى اثرى امكانات دنيايى ، موقعيت هاى اجتماعى و گروه بندى ها ، در هنگام نزول عذاب و يا فرارسيدن مرگ و قيامت

فسيعلمون من هو شرّ مكانًا و أضعف جندًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 5،6

5 - بى پناهى و

تنهايى شديد انسان ها در عرصه قيامت ، على رغم حضور در جمع

فلاأنساب بينهم يومئذ و لايتساءلون

6 - نسب ها و تفاخر به نياكان ، امرى اعتبارى و فاقد كمترين اثر در قيامت

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم يومئذ

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {فلاأنساب بينهم. ..} به تقدير {لاأنساب بينهم يتفاخرون بها} باشد; يعنى، در آن روز نسبى نيست تا به آن تفاخر كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 88 - 2

2 - قطع رابطه انسان با عوامل مادى تأثيرگذار در دنيا ، به روز رستاخيز

يوم لاينفع مال و لابنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 14 - 2

2 - قيامت ، روز پايان دوستى ها و پيوند هاى غير الهى است .

و يوم تقوم الساعة يومئذ يتفرّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 6

6 - روابط فاميلى و عاطفى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت انسان در روز رستاخيز ندارد .

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 16

16 - نابود شدن دوستى ها و پيوند هاى ظالمان با يكديگر در قيامت

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ولىّ} و {نصير}، دوست و ياور دنيايى ظالمان باشد كه در آخرت آن دوستى ها و يارى ها وجود نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 41 - 1

1- قيامت صحنه گسستگى و بى تأثيرى دوستى ها ، پيوند ها ، حمايت ها و ديگر روابط دنيايى

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا و لا هم ينصرون

{مولى} در لغت، از ماده {ولاء} به معناى ارتباط و پيوند دو چيز با يكديگر است و در مصاديق مختلفى; همچون دوست، سرور، خدمت گزار، بنده، مالك و. .. به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 6

6 - قيامت روز گسسته شدن پيوند ها و جدايى خويشاوندان و فرزندان از والدين

لن تنفعكم . .. يوم القي_مة يفصل بينكم

متفكران و روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 15

15 - انديشمندان و متفكران ، آيه الهى بودن روابط دوستانه زن و شوهر و محبت بين انسان ها را درمى يابند .

و من ءاي_ته أن . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

محدوده روابط جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 5

5 _ تأكيد خداوند بر ضرورت پايبندى به احكام و مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى

حرّمت . .. كتاب اللّه عليكم

در برداشت فوق {كتاب اللّه} مفعول فعل مقدر (الزموا) گرفته شده است ; يعنى به احكام الهى پايبند باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 1،2

1 - لزوم حفظ و نگه دارى دامن از همگان ، جز

از همسر و كنيز خويش

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

استثنا در آيه فوق، استثناى مفرغ (خالى از مستثنى منه) است. با توجه به اين كه حذف {مستثنى منه} در كلام موجب، جايز نيست، حذف آن در آيه بالا، بدان جهت است كه {حافظون} متضمن معناى نفى است; يعنى، {لايرسلونها على أحد إلاّ على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم; مؤمنان در آميزش با احدى، خود را آزاد و رها نمى سازند; مگر با همسران خود يا كنيزانى كه در تملك آنان قرار دارند}.

2 - ازدواج يا تملك كنيزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

محدوده روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 8

8 _ خويشاوندى و پيوندهاى اجتماعى نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر . .. و قومك

ياد آور شدن گفتگوى ابراهيم(ع) با خويشاوندانش بدان جهت مى تواند باشد كه ضرورت ملاحظه نكردن روابط خويشاوندى و قومى در مسائل اساسى عقيدتى را يادآور شود.

محكمترين روابط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 5

5- پيوند ميان مادر و كودك شيرخوارش ، از محكم ترين پيوند هاى موجود ميان انسان ها است .

يوم ترونها تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

ذكر {رها شدن كودك شيرخوار از دامن مادر و غافل گشتن مادر از او} در ترسيم شدت و بزرگى زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت، بيانگر اين معنا است كه: پيوند

مهر ميان مادر و كودك شيرخوارش، با اين كه از محكم ترين پيوندهاى موجود ميان آدميان است و مادر شير دهنده در هر شرايطى كودكش را رها نخواهد ساخت; اما در آن زلزله هر مادر شيردهنده اى فرزندش را بى اختيار رها خواهد كرد.

ملاك روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 10

10 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى انسان ها و اساس تنظيم روابط صحيح ميان مردان و زنان است .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} هر چند براى تعليل احكام نگاه كردن زن و مرد نامحرم و حفظ عفت است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان گردد، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش نوع رفتارها و نيز كيفيت روابط ميان زنان و مردان در جامعه، قرار گيرد.

ملاك روابط اخروى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 2،6

2 - ايمان ، محور پيوند نسل ها

به يك ديگر ، در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

6 - اصل ايمان ، شرط بهرهورى فرزندان ، از مزيت پيوستن نسل ها به پدارن بهشتى خود

و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

ملاك روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

موانع روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 2

2 - انكار معاد ، مايه سردى روابط انسان ها با يكديگر

الذى يكذّب . .. يدعّ اليتيم . و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 5

5 - انكار معاد ، بر روابط انسان با خلق و خالق ، تأثير منفى گذارده و مايه بى اعتنايى وى به آنها مى گردد .

الذى يكذّب . .. يدعّ اليتيم ... و لايحضّ ... الذين هم عن صلاتهم ساهون

موانع روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 7

7 - چشم پاكى ، زمينه مصونيت از ابتلا به آلودگى *

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

{قاصرات الطرف} مى تواند كنايه از پاكى چشم باشد. از اين كه

اين عبارت قبل از {لم يطمثهنّ...} مطرح گرديده، مطلب بالا احتمال مى رود.

موجبات روابط اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 4

4-نزديكى ها و جدايى ها در صحنه قيامت ، بر اساسا سنخيت هاى فكرى و عملى خواهد بود .

لنحشرنّهم والشي_طين ثمّ لنحضرنّهم

پيوستن منكران معاد به صف شياطين در قيامت، به جهت سنخيتى است كه در اين از نظر فكرى و عملى، در بين اين دو طائفه به وجود آمده است. ذكر شياطين در اين آيه، براى بيان همين سنخيت و نتيجه اى است كه از آن در صحنه قيامت بروز مى كند.

ناپايدارى روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 5

5 - خداوند ، آگاه به وجود نشيب و فراز در مراحل حيات دنيوى و اخروى انسان و ناپايدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنيامداران

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

هر چند ضمير در {ربّه} و {به}، به منكر معاد برمى گردد; ولى محتواى آيه شريفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است.

ناپايدارى روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 9

9 - رابطه دوستانه و قومى ، ناپايدار ، و محدود به حيات دنيوى است .

مودّة بينكم فى الحيوة الدنيا

قيد {فى الحياة الدنيا} متعلق به {مودّة} است. بنابراين، مفاد جمله، چنين مى شود: عواطف و مودّت، مربوط به دنيا است و با پايان آن، چنين روابطى در هم مى ريزد.

ناپايدارى روابط قومى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 9

9 - رابطه دوستانه و قومى ، ناپايدار ، و محدود به حيات دنيوى است .

مودّة بينكم فى الحيوة الدنيا

قيد {فى الحياة الدنيا} متعلق به {مودّة} است. بنابراين، مفاد جمله، چنين مى شود: عواطف و مودّت، مربوط به دنيا است و با پايان آن، چنين روابطى در هم مى ريزد.

نقش روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 13

13- خويشاوندى و پيوند هاى اجتماعى ، نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

روابط اجتماعى

{روابط اجتماعى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 2

2 _ زندگى انسان ها به صورت اجتماعى ، از آغاز آفرينش

كان الناس امة واحدة

{امّة} به معناى جماعتى است كه داراى هدفى مشترك باشد و لازمه آن اجتماعى زندگى كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 24

24 _ لزوم پرهيز از معاشرتهايى كه خطر كفر و انحراف دارد و مايه درآمدن به جهنّم است .

و لا تنكحوا . .. و لا تنكحوا ... اولئك يدعون الى النار

با توجّه به عموميّت تعليل: اولئك يدعون الى النار، و شمول آن نسبت به موارد غير ازدواج.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 15

15 _ لزوم توجّه دائمى به گذشت در روابط اجتماعى

و لا تنسوا الفضل بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 55

55 _ خداوند ، آموزش دهنده قوانينى كه بايد بر روابط اجتماعى _ اقتصادى حاكم باشد .

اذا تداينتم . .. و يعلّمكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 6

6 _ روابط پنهانى با كافران و برگزيدن ولايت آنان ، از حيطه علم الهى خارج نيست .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 10

10 _ تأثير آلودگى هاى محيط كفر در انسان

و مطهّرك من الذين كفروا

نجات از ميان كافران كه به كلمه {تطهير} تعبير شده، مستلزم اين است كه آلودگى جامعه مؤثّر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 4

4 _ لزوم برخورد واقع بينانه و منصفانه با مردم ( دوست و دشمن )

و من اهل الكتاب من ان تأمنه

قرآن، كافران اهل كتاب را در آنجا كه صفتى ممدوح داشته اند، ذكر كرده و آنان را ستوده، و اين درسى براى مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4،9

4 _ تأمين نيازمندى هاى جامعه ايمانى و خويشتن دارى و گذشت در برخورد هاى اجتماعى ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون ... و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

9 _ اهتمام اسلام به سالم سازى روابط متقابل افراد در جامعه

الّذين ينفقون فى السّرّآء و

الضّرّآء و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس و اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 8

8 _ ترغيب به خوش خُلقى و مدارا و نكوهش از سنگدلى و خشونت ، در برخورد هاى اجتماعى

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 15

15 _ برخورد با گروه ها و قشر هاى جامعه ، بايد بر اساس آگاهى و اطلاعات صحيح از آنان باشد .

اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم

چون خداوند نخست پيامبرش را به درون و نيّت منافقان آگاه ساخت و آنگاه دستورات لازم و نحوه برخورد را به او خاطر نشان ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 7

7 _ مؤمنان وظيفه دار ايجاد ارتباط دوستانه با يكديگر

كان لم تكن بينكم وبينه مودّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 1

1 _ تمامى مؤمنان ، موظف به اقامه قسط و عدل و رعايت آن در روابط اجتماعى خويشند .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

قيام به قسط، به معناى عمل به عدل و نگهبانى و مواظبت بر عدالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 7

7 _ حفظ حرمت و قداست آيات الهى ، مقدم بر روابط و علقه هاى اجتماعى است .

أن إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 3

3 _ رسيدن به دنيا و تأمين منافع شخصى ، تعيين كننده خط مشى منافقان در برقرارى روابط دوستى و اجتماعى است .

الذين يتربّصون بكم . .. ألم نستحوذ عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 8

8 _ اديان الهى در بردارنده حد و مرز روابط و مناسبات اجتماعى با ديگر ملتها

و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 2

2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين

و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة

ضمير مفعولى در {لاتفعلوه} به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله {الذين كفروا ... } استفاده شده، برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 10

10 _ توجه خاص اسلام به روابط خويشاوندى

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

آثار روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 12

12 - زندگى مختلط و شراكت در امور اقتصادى ، زمينه ساز تضييع حقوق و لغزشگاه بسيارى از مردم

و إنّ كثيرًا من الخلطاء

ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 19

19 _ پيروزى و سعادت جامعه ايمانى ، در گرو ايجاد پيوند و ارتباط با يكديگر

و رابطوا . .. لعلّكم تفلحون

احسان در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 6

6- خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

اصول روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 5

5- عمل به مفاد سوگند و پيمان ، امرى لازم و از اصول مهم در روابط اجتماعى است .

و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 9

9 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران ، امرى لازم و از اصول راهبردى در مناسبات اجتماعى و بين المللى

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

اهميت روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 8

8 - پيامبران در تلاش و كوشش براى رفع اختلافات و ايجاد همبستگى و همزيستى اجتماعى

و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 13

13 - لزوم ايجاد پيوند با خلق ، در كنار پيوند با آفريدگار

فصلّ لربّك وانحر

دستور قربانى براى رساندن گوشت

به مردم، در كنار دستور نماز، بيانگر برداشت ياد شده است.

اهميت سلامت روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 10

10- اهتمام اسلام به سالم سازى روابط اجتماعى انسان ها و تحكيم بخشيدن به آن و پاك سازى جامعه از فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و . .. و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

پاكى در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 9

9 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى و اساس تنظيم آداب و روابط اجتماعى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} براى تعليل احكام مربوط به آداب ورود به خانه هاى ديگران است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان شود، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش هر نوع رفتارى قرار گيرد.

تبعيض در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 24

24 _ تبعيض در روابط اجتماعى بر مبناى ارزشگذارى غلط، ستمگرى است.

فتطردهم فتكون من الظلمين

تكامل در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 9

9 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى و اساس تنظيم آداب و روابط اجتماعى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو

أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} براى تعليل احكام مربوط به آداب ورود به خانه هاى ديگران است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان شود، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش هر نوع رفتارى قرار گيرد.

روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 3،14

3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 8

8 _ ترغيب به خوش خُلقى و مدارا و نكوهش از سنگدلى و خشونت ، در برخورد هاى اجتماعى

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 23

23 _ لزوم حسن معاشرت در روابط اجتماعى

و بالوالدين احساناً . .. و ما ملكت ايمانكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 8

8 _ اديان الهى در بردارنده حد و مرز روابط و مناسبات اجتماعى با ديگر ملتها

و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء

روابط اجتماعى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 11

11 - تناقض رفتار اجتماعى بنى اسرائيل در رابطه با همكيشان خود

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم و هو محرم عليكم إخراجهم

{هو} در جمله فوق ضمير شأن است. {إخراجهم} مبتدا و {محرم عليكم} خبر آن مى باشد; يعنى، براى آزادى كسانى كه خود آنها را بيرون رانده بوديد، فديه مى پرداختيد در حالى كه بيرون راندن آنها بر شما حرام بود.

روابط اجتماعى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 10،15

10 _ صبر و شكيبايى ، زمينه اى براى استحكام پيوند هاى اجتماعى

اصبروا و صابروا و رابطوا

بيان لزوم ارتباط و هماهنگى افراد با يكديگر، پس از طرح ضرورت صبر و شكيبايى، مى تواند اشاره به نفس صبر در ايجاد ارتباط و پيوند بين افراد جامعه ايمانى داشته باشد.

15 _ ايجاد پيوند هاى اجتماعى در جامعه ايمانى ، نشانه پرهيزكارى مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا و اتّقوا اللّه

بنابر اينكه معناى {رابطوا}، ايجاد پيوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 4

4 _ اهميّت روابط عاطفى و اخلاقى و برخورد هاى نيكو در جامعه اسلامى

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

توصيه خداوند به پاسخگويى بهتر در برابر درود و تحيت ديگران، براى ايجاد روابط عاطفى و اخلاقى در جامعه اسلامى است.

روابط اجتماعى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 8

8- جنيان ، داراى زندگى اجتماعى و روابط جمعى

نفرًا من الجنّ .

.. ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير {قومهم} بيانگر مطلب بالا است.

روابط اجتماعى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، در متن جامعه خويش بود و روابط نزديك و همسان با مردم داشت .

يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 5

5 _ روابط اجتماعى پيامبر ( ص ) با مؤمنان ، روابطى ساده و بدون تشريفات

إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرت

اين كه افرادى به خود اجازه مى دادند تا پيامبر(ص) را از وراى اتاق ها صدا بزنند و با آن حضرت بر خوردى مانند برخورد با افراد معمولى داشته باشند، پيام دار نكته يادشده است.

زمينه حفظ روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 2

2- جهاد در راه خداوند ، تضمين كننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى _ اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

{تولّيتم} به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آيه بر مطلب بالا دلالت دارد.

زمينه روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 17

17 - پيوند با خداوند ، مقدّم بر پيوند با مردم و زمينه ساز آن است . *

فصلّ لربّك وانحر

عطف دو فرمان، ممكن است عطف مسبّب بر سبب باشد.

زمينه سلامت روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 -

2

2 - روابط اجتماعى سالم ، در گرو زندگى معتدل و در حد نياز است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

از اين كه بغى و طغيان، متفرع بر بسط و گسترش رزق شده و نه اصل رزق، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

عدالت در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 6

6- خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

عوامل تضمين روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 6

6 - نقش مؤثر ايمان به خدا و روز جزا در تضمين قرارداد ها و سلامت روابط اقتصادى و اجتماعى جامعه

و اللّه على ما نقول وكيل

مفسران بر اين باورند كه گواه گرفتن خداوند از سوى موسى(ع) در قرارداد خود با شعيب(ع) براى تأكيد بيشتر بر اين ميثاق و تضمين عمل به آن بود.

عوامل مؤثر در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 7

7 - تشخيص و تمييز انسان ها بهوسيله يكديگر ، امرى مهم در قوام جامعه و مناسبات اجتماعى

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا

از اين كه شناخت اعضاى جامعه بشرى نسبت به يكديگر، غايت و هدف پيدايش تكوينى {شعوب و قبائل} معرفى شده; دانسته مى شود كه تعارف و شناسايى انسان ها نسبت به يكديگر داراى نقشى مهم در قوام و پايدارى زندگى اجتماعى آنان است.

ملاك روابط اجتماعى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 10

10 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى انسان ها و اساس تنظيم روابط صحيح ميان مردان و زنان است .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} هر چند براى تعليل احكام نگاه كردن زن و مرد نامحرم و حفظ عفت است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان گردد، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش نوع رفتارها و نيز كيفيت روابط ميان زنان و مردان در جامعه، قرار گيرد.

موانع روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 2

2 - انكار معاد ، مايه سردى روابط انسان ها با يكديگر

الذى يكذّب . .. يدعّ اليتيم . و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 5

5 - انكار معاد ، بر روابط انسان با خلق و خالق ، تأثير منفى گذارده و مايه بى اعتنايى وى به

آنها مى گردد .

الذى يكذّب . .. يدعّ اليتيم ... و لايحضّ ... الذين هم عن صلاتهم ساهون

نقش روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 13

13- خويشاوندى و پيوند هاى اجتماعى ، نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

روابط بين الملل

{روابط بين الملل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 1

1 _ ضرورت پرهيز مؤمنان از همسويى با كافران در پندار و تفكّر ، گفتار و كردار

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 1

1 _ ممنوعيّت تعقيب و كشتن منافقان و كافرانى كه با همپيمانان مسلمين رابطه اى ويژه ( همانند پيمان نظامى ) دارند .

فان تولوا فخذوهم و اقتلوهم . .. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق

مراد از رابطه ويژه اى كه از {يصلون الى . .. } استفاده مى شود، رابطه اى است كه اگر هر يك از آن دو طايفه مورد تعرض قرار گيرند، طايفه ديگر موظّف به حمايت از آنان شوند ; همانند پيمان نظامى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 13

13 _ نفاق ، مايه وابستگى سياسى به بيگانگان و عدم استقلال در عرصه هاى بين المللى است .

أيبتغون عندهم العزّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 141 - 12

12 _ خداوند كمترين سلطه اى را براى كافران عليه مؤمنان ، تشريع نكرده و رضايت نداده است .

و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا

كلمه {سبيل} چون نكره است و پس از نفى قرار گرفته است، دلالت بر عموم دارد. يعنى هيچ راه سلطه اى را خداوند براى كافرين قرار نداده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 6

6 - اسلام ، طرفدار روابط مسالمت آميز و عادلانه ميان امت اسلام و ساير ملّت ها

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم

روابط بين الملل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 5

5 _ جامعه ايمانى وظيفه دار برقرارى روابط مسالمت آميز با جوامعى كه خواهان اين نوع مناسبات هستند .

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

با توجّه به معناى لغوى {تحيّت} (درخواست سلامتى)، جمله {اذا . .. } به اين معناست كه اگر فردى يا گروهى خواهان سلامت و امنيّت شما باشند، شما نيز خواهان سلامت و امنيت آنان باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 2،3،14

2 _ حرمت و ممنوعيت پذيرش ولايت و سرپرستى كافران ، براى مؤمنان

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان

تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

عدالت در روابط بين الملل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 11

11 _ لزوم رعايت عدالت در روابط خارجى

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

روابط بين المللى

{روابط بين المللى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 9

9 _ لزوم پاسدارى مؤمنان ( جامعه ايمانى ) ، از مرز هاى فرهنگى ، در روابط خويش با كافران

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الكتاب يردّوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 18،19،28

18 _ دشمنى ، توطئه گرى و بدخواهى بيگانگان ( كافران ) ، از دلايل ضرورت پرهيز جامعه اسلامى از ايجاد روابط صميمانه با آنان

لا تتّخذوا . .. لا يألونكم خبالا ... و ما تخفى صدورهم اكبر

جمله {لا يألونكم . .. }، بيان علت براى {لا تتخذوا ...} است.

19 _ مناسبات صميمانه جامعه اسلامى با بيگانگان ، همواركننده نفوذ ايشان در آن جامعه و اخلال در آن

لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا

جمله {لا يألونكم . .. }، بيان علت براى {لا تتخذوا ...} است.

28 _ ايجاد روابط دوستانه با بيگانگان و مَحرم اسرار خويش گرفتن آنان ، نشانه بى عقلى آدمى

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. ان كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 7،8

7 _ قطع دوستى مسلمانان با دشمنان

دين ، دربردارنده ناگواريها

لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. و ان تصبروا

توصيه به صبر و تقوا پس از دستور به قطع رابطه با دشمنان دين، اشاره به اين حقيقت دارد.

8 _ صبر و پايدارى در برابر ناگوارى هاى ناشى از قطع رابطه دوستى با دشمنان دين ، عامل مصون ماندن جامعه ايمانى از كيد و خيانت آنان

لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. و ان تصبروا و تتقوا لايضرّكم كيدهم شيئاً

در برداشت فوق، متعلق {تتقوا} به قرينه صدر آيه، پرهيز از دوستى با دشمنان گرفته شده است.

اصول روابط بين المللى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 9

9 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران ، امرى لازم و از اصول راهبردى در مناسبات اجتماعى و بين المللى

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

روابط حرام

{روابط حرام}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 8

8 _ پايبند نبودن يهود و نصارا به تعهدات خويش نسبت به مسلمانان ، فلسفه حرمت ايجاد روابط با آنان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

روابط دينى

ارزش روابط دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 11

11- از ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع ) پيوند دينى ، بس ارزشمندتر و نيرومندتر از قرابت خويشاوندى است .

فمن تبعنى فإنّه منّى و من عصانى

برداشت فوق به اين سبب است كه حضرت ابراهيم(ع) پس از دعا براى فرزندان خود، پيروى از دستورها و رهنمودهاى خويش را ملاك ارزش و منزلت قرار داد.

اهميت روابط دينى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 3

3 _ عواطف و احساسات فاميلى ، بايد تحت الشعاع روابط دينى و مكتبى باشد .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

روابط عاطفى

{روابط عاطفى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 6

6_ رابطه يوسف ( ع ) و پدرش يعقوب ( ع ) ، رابطه اى صميمانه و سرشار از محبت بود .

إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت . .. ي_بنىّ

تعبير {ي_أبت} (اى پدرم) در كلام يوسف(ع) و {ي_بنىّ} (اى پسرك من) در كلام يعقوب(ع) ، حاكى از اظهار علاقه آن دو به يكديگر است.

آثار روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 16

16 _ روابط عاطفى و خويشاوندى خطر آفرين براى رعايت عدل و انصاف

و إذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 8

8 - پيوند هاى عاطفى ، تأثير فراوانى در باور ها و عقايد انسان ها دارد .

إنّما اتّخذتم . .. أوث_نًا مودّة بينكم

اهميت روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 9

9- پيوند خويشاوندى و عاطفى ، بايد تحت الشعاع روابط عقيدتى و دينى باشد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون . .. أُفّ لكم و لماتعب

روابط عاطفى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 4

4 - پيوند هاى عاطفى ، باقى ميان مؤمنان و نسل ايشان در بهشت

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نويد به ملحق شدن ذريه مؤمنان به آنان در بهشت، مى رساند كه مؤمنان در بهشت نيز به نسل خود دلبسته اند و از قرار گرفتن آنان در كنار خويش احساس لذت مى كنند.

روابط عاطفى در خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 2

2 - وجود رابطه صميمى و فضاى آزاد براى گفت وگو ميان شعيب ( ع ) و دختران وى

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

از اين كه دختر شعيب پيشنهاد خودش را بدون هيچ تكلفى با پدر در ميان گذاشت و آزادانه به ستايش موسى(ع) پرداخت مطلب بالا استفاده مى شود.

روابط عاطفى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 6

6 - روابط فاميلى و عاطفى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت انسان در روز رستاخيز ندارد .

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

روابط عاطفى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 7

7 - قوم ابراهيم ، باهم ، رابطه اى عاطفى داشتند .

اتّخذتم . .. أوث_نًا مودّة بينكم

روابط عاطفى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 4

4 - پيوند هاى عاطفى ، باقى ميان مؤمنان و نسل ايشان در بهشت

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نويد به ملحق

شدن ذريه مؤمنان به آنان در بهشت، مى رساند كه مؤمنان در بهشت نيز به نسل خود دلبسته اند و از قرار گرفتن آنان در كنار خويش احساس لذت مى كنند.

زمينه حفظ روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 2

2- جهاد در راه خداوند ، تضمين كننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى _ اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

{تولّيتم} به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آيه بر مطلب بالا دلالت دارد.

زمينه روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 18

18 - دعا و نيايش ، در خدمت ايجاد الفت اجتماعى ميان مؤمنان

ربّنا اغفر لنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا

محتواى دعا در اين آيه، مى رساند كه دعا به نوبه خويش زمينه ساز الفت اجتماعى و تحكيم بخشِ پيوندهاى امت اسلامى است.

زمينه سستى روابط عاطفى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 13

13_ انعطاف پذيرى در برابر كافران و منكران دين ، سست كننده بنيان رحمت و مودّت ميان مؤمنان

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

اين برداشت، وجه ديگر برداشت قبل است.

زمينه قطع روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 6

6 - عميق ترين روابط مودّت آميز بدون پشتوانه معنويت و تقوا ، محكوم به گسستن و نابودى است .

الأخلاّء يومئذ

واژه {الأخلاّء} (جمع {خليل}) از ماده {خلّة} گرفته شده است كه به

معناى مودّت و دوستى مى باشد. ريشه اصلى آن {خلل} به معناى فاصله ميان دو شىء است كه به دليل نفوذ محبت و دوستى در عمق قلب آدمى، اين واژه در مورد دوستان به كار مى رود.

ناپايدارى روابط عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 9

9 - رابطه دوستانه و قومى ، ناپايدار ، و محدود به حيات دنيوى است .

مودّة بينكم فى الحيوة الدنيا

قيد {فى الحياة الدنيا} متعلق به {مودّة} است. بنابراين، مفاد جمله، چنين مى شود: عواطف و مودّت، مربوط به دنيا است و با پايان آن، چنين روابطى در هم مى ريزد.

روابط مالى

{روابط مالى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 7

7 _ نقش اعتماد و امانت ، در تسهيل روابط اقتصادى و مبادلاتى

فان امن بعضكم بعضاً فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته

بنابر يك احتمال كه گذشت، امانتدارى موجب شده كه رهن گرفتن از طرف طلبكار، لزومى نداشته باشد و اين، تسهيل در امور اقتصادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 2

2 _ توجّه به مالكيّت مطلقه الهى ، زمينه اجراى عدل و قسط و اجراى احكام او در روابط مالى و اقتصادى

اذا تداينتم بدين . .. و ان كنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

روابط نامشروع

{روابط نامشروع}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 4

4_ رابطه زناشويى زن با غيرشوهر خويش ، رابطه اى

ناروا و نامشروع است .

واستغفرى لذنبك

رابطه با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 4

4_ رابطه زناشويى زن با غيرشوهر خويش ، رابطه اى ناروا و نامشروع است .

واستغفرى لذنبك

روابط نامشروع در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

زشتى روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

موانع روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 7

7 - چشم پاكى ، زمينه مصونيت از ابتلا به آلودگى *

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

{قاصرات الطرف} مى تواند كنايه از پاكى چشم باشد. از اين كه اين عبارت قبل از {لم يطمثهنّ...} مطرح گرديده، مطلب بالا احتمال مى رود.

روابط واجب

{روابط واجب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 5

5_ خداوند به برقرار كردن پيوندهايى فرمان داده و رعايت آنها را بر آدميان واجب كرده است .

والذين . .. يقطعون ما أمر الله به أن يوصل

براى توضيح عبارت {ما أمر الله} به آيه 21 ذيل

برداشت شماره 1 رجوع شود.

آثار قطع روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 11

11_ سراى شوم ( دوزخ ) از آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .

والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 9

9_ قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

ايجاد روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 1،2

1_ خداوند به برقرار كردن پيوندهايى فرمان داده و رعايت آنها را بر آدميان واجب كرده است .

والذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل

{أن} مصدريه و {أن يوصل} بدل براى ضمير در {به} است. مراد از {ما أمرالله ...} پيوندهايى نظير صله رحم، پيوند ولايت ميان اهل ايمان، پيوند ولايت ميان پيشوايان بر حق و امت اسلامى و... است.

2_ برقرار كردن پيوندهايى كه خداوند بدان ها فرمان داده ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل

برقرار كنندگان روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 19

19_ وفاداران به عهد هاى الهى و برقرار كنندگان

پيوندهايى كه خدا به آنها فرمان داده ، از فرجامى نيك بهره مند خواهند شد .

الذين يوفون بعهد الله . .. والذين يصلون ما أمرالله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم عق

پاداش روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 2

2_ بهشت عدن ، پاداش وفا كردن به پيمان هاى الهى ، نشكستن عهد ها و برقرار كردن پيوندهايى كه خدا به برقرارى آن امر كرده است .

الذين يوفون بعهد الله . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

روانشناسى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{روانشناسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 8،9

8_ دغدغه ها و هيجانات درونى ، مانع موضع گيرى ها و تصميماتى است ، كه آدمى آنها را لازم و ضرورى مى پندارد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يج_دلنا فى قوم لوط

هدف از تعيين زمان جدال و چون و چراى ابراهيم(ع) درباره

نزول عذاب بر قوم لوط; يعنى، زمانى كه دلهره و ترس از او زدوده شد، اين معناست كه: آدمى به هنگام هيجانات درونى نمى تواند آنچه را لازم مى داند، درصدد تحقق آن برآيد.

9 - لزوم پرهيز از تصميم گيرى و موضع گيرى به هنگام هيجانات و دغدغه ها

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يجدلنا فى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 5

5_ آرامش دهنده دل ها و از ميان برنده اضطراب قلب ها ، خداوند است .

ما نثبت به فؤادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 6

6_ سخن آدمى مى تواند نشان دهنده مرتبت و شخصيت او باشد .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 3،4

3_ تنها ذكر خدا و به ياد او بودن ، سبب آرامش و اطمينان دلهاست .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

تقديم {بذكر الله} بر متعلَقش (تطمئن) براى رساندن حصر است.

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

اهميت روانشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 12،14

12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.

و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين

بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين

است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.

14 _ لزوم آشنايى انبيا و رهبران الهى به روحيات مردم و ماهيت مخالفان و منكران دين

فلا تكونن من الجهلين

روانشناسى تربيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 1

1 - به كارگيرى مَثَل از روش هاى قرآن براى هدايت مردم

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا . .. يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 7

7 - پرسش و جستجو از حقيقت ، راهى براى درك آن است .

بكم . .. فهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 4

4 _ توكل بر خداوند و تسليم شدن به او ، نجات دهنده انسان از دلهره و ترس از دشمنان

على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 10

10_ مهربانى و محبت ، داراى نقشى بسزا در تربيت و اصلاح خطاكاران

واستغفروا ربكم . .. إن ربى رحيم ودود

توصيف خداوند به مهربانى و محبت داشتن به بندگان ، پس از توصيه به استغفار از گناهان ، مى تواند به برداشت فوق اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع )

، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 19

19- ارائه نمونه و الگو از بدكاران و خوبان ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 6

6- تربيت اولاد توسط پدر و مادر ، بر اساس رحمت و محبت است .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما ربيانى} صفت براى مصدر مقدّر (رحمت) است. بنابراين، عبارت چنين مى شود: {رب

ارحمهما مثل رحمتهما و تربيتهما لى} (خداوندا! همان گونه كه آنان به من ترحم كردند تو بر آنان ترحم كن).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

روانشناسى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

روانشناسى رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 3،4

3 - تأثير رنگ ها ، در شادابى و يا پژمردگى انسان ها

مدهامّتان

4 - تأثير سبزرنگى و طراوت باغ ها ( درختان ، گياهان و . . . ) ، در شادابى انسان ها

مدهامّتان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 4

4 - تأثير رنگ سبز ، در شادابى و سرزندگى انسان ها

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى

و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت ياد شده باشد.

روانشناسى سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 4

4 - سامرى ، فردى ماهر در فن مجسمه سازى و آشنا به نقاط ضعف فكرى بنى اسرائيل بود .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

تعبير {گوساله اى درآورد} حاكى از شدت شباهت مجسمه گوساله، به شكل حقيقى آن است.

روانشناسى عاطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 7

7_ رنج ها و غصه هاى شديد ، فرساينده توان جسمى آدمى و هلاك سازنده وى

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 4

4 - توكل و اعتماد به خدا ، مايه آرامش و عدم يأس در بحران ها

قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 5،6،11

5 - وجود پيوند عميق روحى _ عاطفى در مادر ، نسبت به فرزند خود و بروز آن به هنگام احساس خطر براى وى

و أصبح فؤاد أُمّ موسى فرغا إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

6 - احساس خطر مرگ براى فرزند ، ضربه اى

سهمگين بر مادر و مايه پريشانى خاطر وى

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

مراد از برداشت ياد شده اين است كه اگر خداوند دل مادر موسى را محكم نكرده بود، وى به خاطر احساس خطرى كه براى موسى(ع) داشت، ممكن بود از خود بى خود شده و ناله سر دهد و راز موسى(ع) را فاش سازد.

11 - ترس و نگرانى شديد ، زمينه ساز افشاى راز هاى درون

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 6

6 - ازدواج و تشكيل خانواده ، از عوامل رفع اضطراب و افسردگى است .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 4

4 - ترس از حوادث و رخداد ها ، از جمله عوامل نامتعادل ساز روان آدمى است .

إذ جاءوكم . .. هنالك ... و زلزلوا زلزالاً شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 8

8 - ترس ، از جمله عوامل و پايه هاى رفتار آدمى است .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب من صياصيهم و قذف فى قلوبهم الرعب

روانشناسى كودك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 7

7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان

إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى رأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 12 - 7

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 5

5- اهميت نام و نام گذارنده و نقش آن در شخصيت كودك

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

تعبير {اسمه يحيى} از آن جهت مورد تصريح قرار گرفته است كه تعيين آن از سوى خدا، خود شرافتى برجسته و قابل تأمل است.

موانع مشكلات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 9

9- توجه به حمايت خدا از تقواپيشگان و نيكوكاران ، مانع از قرار گرفتن آنان در تنگناى روحى است .

و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون . إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

روانشناسى تربيتى

روانشناسى تربيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 1

1 - به كارگيرى مَثَل از روش هاى قرآن براى هدايت مردم

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا . .. يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 7

7 - پرسش و جستجو از حقيقت ، راهى براى درك آن است .

بكم . .. فهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 4

4 _ توكل بر خداوند و تسليم شدن به او ، نجات دهنده انسان از دلهره و ترس از دشمنان

على خوف من فرعون و ملإيهم

أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 10

10_ مهربانى و محبت ، داراى نقشى بسزا در تربيت و اصلاح خطاكاران

واستغفروا ربكم . .. إن ربى رحيم ودود

توصيف خداوند به مهربانى و محبت داشتن به بندگان ، پس از توصيه به استغفار از گناهان ، مى تواند به برداشت فوق اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 19

19- ارائه نمونه و الگو از بدكاران و خوبان ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 6

6- تربيت اولاد توسط پدر و مادر ، بر اساس رحمت و محبت است .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما ربيانى} صفت براى مصدر مقدّر (رحمت) است. بنابراين، عبارت چنين مى شود: {رب ارحمهما مثل رحمتهما و تربيتهما لى} (خداوندا! همان گونه كه آنان به من ترحم كردند تو بر آنان ترحم كن).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

روح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روح

آثار سلامت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 6

6 - انسان ، در پرتو سلامت روح و انديشه ، قادر به دريافت و پذيرش پيام وحى

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. أفأنت تسمع الصمّ ... و من كان فى ضل_ل مبين

در آيه شريفه

قابليت نداشتن براى هدايت، گمراهى آشكار شمرده شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه وجود قابليت روحى و فكرى براى هدايت، مى تواند راه رسيدن به حق را هموار سازد.

آثار نفخ روح در انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 12

12- دميده شدنِ روحى الهى در انسان ، موجب شايستگى او براى مسجود فرشتگان شدن

و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين

دستور خداوند به سجده ملائكه در برابر آدم(ع)، پس از خلقت كامل با دميده شدن روح در او، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 8

8 - دميده شدن روح الهى در انسان ، موجب شايستگى وى براى مسجود فرشتگان بودن

خ_لق بشرًا من طين . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرمان خداوند به سجده بر آدم(ع)، پس از دميده شدن روح الهى در او صادر گرديد و اين مى رساند كه آنچه موجب شايستگى آدم براى سجده شد، روح الهى وى بود; نه جسم و كالبدش.

ابهام روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 2،3،4،11،15

2- حقيقت روح ، امرى مبهم و سؤال برانگيز براى مردم عصر پيامبر ( ص )

و يسئلونك عن الروح

3- حقيقت روح انسانى ، امرى ناشناخته و سؤال انگيز

و يسئلونك عن الروح

بنابر اينكه مراد از {الروح} صرفاً روح انسانى باشد _ كه متبادر به ذهن است _

برداشت فوق به دست مى آيد.

4- عدم دستيابى بشر در طول تاريخ علمى خويش به شناختى قاطع و همه جانبه به حقيقت روح

و يسئلونك عن الروح

از اينكه خداوند در جواب سؤال از حقيقت روح، به جاى تبيين آن فرمود: {روح از امر من است} مى تواند به اين معنا باشد كه: كشف حقيقت روح براى بشر، دست نيافتنى است.

11- دستاورد هاى علمى بشر ، در زمينه حقيقت روح ، همواره اندك و ناچيز خواهد بود .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطب {أُوتيتم} همه انسانها باشند.

15- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پيامبر ( ص ) درباره حقيقت روح ، بسيار كم و ناچيز بود .

قل الروح من أمر ربّى و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مخاطبان آيه، مردم عصر بعثت باشند _ نه همه انسانها در تمامى عصرها _ برداشت فوق به دست مى آيد.

ارزش روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 9

9- روح ، داراى حقيقتى نفيس و جايگاهى رفيع

قل الروح من أمر ربّى

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه اضافه {أمر} به {ربّى}، اضافه تشريفيه باشد.

استحاله بازگشت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 9

9 - بازگشت روح به بدن ، پس از مرگ در دنيا ممكن نيست .

فيمسك الّتى قضى عليها الموت

برداشت ياد شده با توجه به معناى امساك است كه به معناى چنگ زدن به چيزى و حفظ آن مى باشد.

اصالت روح

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 4

4 - روح انسان داراى اصالت و استقلال بوده و پس از مرگ ، باقى مى ماند .

يتوفّيكم ملك الموت

{توفّى} _ كه {دريافت كامل} است _ حاكى از اين است كه روح، داراى نوعى استقلال از بدن است و به قرينه {ترجعون} معلوم مى شود كه پس از دريافت، باقى مى ماند.

اضطراب روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 6

6 - روح انسان ، حقيقتى قابل خطاب و موجودى قابل اتصاف به اطمينان و اضطراب

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس}، به معناى روح است. (صحاح)

اطمينان روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 6

6 - روح انسان ، حقيقتى قابل خطاب و موجودى قابل اتصاف به اطمينان و اضطراب

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس}، به معناى روح است. (صحاح)

اعتدال روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 5

5 - خداوند ، جان انسان ها را متعادل و به دور از افراط و تفريط آفريده است .

سوّيها

{سوّاه}; يعنى، آن را {سوىّ} قرار داد (قاموس). {سوىّ} درباره چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط، در مقدار و كيفيت مصون باشد. (مفردات)

الهام به روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 2

2 - روح انسان ، دريافت كننده الهام از جانب خداوند

فألهمها

{إلهام}; يعنى، القا كردن به قلب و ذهن و عقل. اين واژه تنها در مواردى به كار مى رود كه

از جانب خداوند و عالم بالا باشد. اصل اين كلمه، از {التهام} (بلعيدن) است. (مفردات راغب)

اهميت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 4

4 _ حقيقت آدمى به روح اوست .

إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة

بديهى است كه انسان با مردن، جسمش باقى است، پس آنچه را ملائكه دريافت مى كنند، حقيقتى است غير جسم كه از آن به روح تعبير مى كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 9

9- شرافت و كرامت انسان ، به روح الهى اوست .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل . .. فإذا ... نفخت فيه من روحى

خداوند، در توصيف مايه جسمانى انسان، آن را گِلى بد بو و متغير ذكر كرد و در القاى روح به او، روح را به خود نسبت داد و چنين نسبتى، حاكى از نكته فوق است.

بازگشت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 6

6 _ خداوند در عين آگاهى به اعمال روز گذشته آدميان (اعمال ناروا)، آنان را از خواب شب بيدار مى كند و روح را به آنان بازمى گرداند.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 14،18

14 - حقيقت خواب ، خروج روح از بدن و حقيقت بيدارى بازگشت آن به بدن است .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها . .. و يرسل الأُخرى إلى أ

برداشت ياد

شده با توجه به اين نكته است كه خداوند مى فرمايد: جان انسان ها را در حال خواب دريافت مى كنم و كسانى كه مرگشان در آن حال مقدر شده باشد در همين حال مى ميرند و آن دسته كه برايشان مقدر نشده باشد آن جان رها و آزاد مى گردد تا اجلشان فرا رسد. پس روح انسان در حال خواب قبض مى شود و اين همان حقيقت خواب است و وقتى در حال بيدارى به بدن بازمى گردد تا اجل فرا رسد، اين همان حقيقت بيدارى مى باشد.

18 _ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : ما من أحد ينام إلاّ عرجت نفسه إلى السماء و بقيت روحه فى بدنه و صار بينهما سبب كشعاع الشمس فإن أذن اللّه فى قبض الأرواح اجابت روح النفس و إذا اذن اللّه فى رد الروح أجابت النفس الروح و هو قوله سبحانه : { اللّه يتوفّى الأنفس حين موت ها و الّتى لم تمت فى منام ها } ;

امام باقر(ع) فرمود: هيچ كس نيست كه به خواب رود مگر اين كه نفس او به آسمان مى رود و روح او در بدنش مى ماند و ارتباطى مشابه خورشيد و شعاعش بين نفس و روح باقى مى ماند. پس اگر خداوند اجازه در قبض روح ها دهد، روح نفس را اجابت مى كند [و مرگ حاصل مى شود] و اگر خداوند اجازه دهد روح برگردد و (قبض نشود) نفس آن را پذيرفته و به او ملحق مى شود و اين سخن خداوند سبحان است كه مى فرمايد: اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها}.

برترى روح بر جسم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 7

7 - روح انسانى ، حقيقتى شريف و والاتر از بُعد جسمانى وى است .

سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

از اضافه {روح} به ضميرى كه مرجع آن {اللّه} است، مطلب بالا استفاده مى شود.

بقاى روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 18

18 _ مرگ ، جدايى نفس از بدن است نه فانى شدن آن .

و تزهق أنفسهم

{زهوق نفس} خروج و بيرون شدن آن از بدن است نه از بين رفتن آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 17

17 _ مرگ ، جدايى نفس از بدن است نه فانى شدن آن .

و تزهق أنفسهم

{زهوق} خروج و بيرون شدن شىء است نه از بين رفتن آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 4

4 - روح انسان داراى اصالت و استقلال بوده و پس از مرگ ، باقى مى ماند .

يتوفّيكم ملك الموت

{توفّى} _ كه {دريافت كامل} است _ حاكى از اين است كه روح، داراى نوعى استقلال از بدن است و به قرينه {ترجعون} معلوم مى شود كه پس از دريافت، باقى مى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 8

8 - بقاى روح آدمى در عالم پس از مرگ

فيمسك الّتى قضى عليها الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 -

12

12 - روح و جان آدمى ، حقيقتى است باقى و فناناپذير .

و منكم من يتوفّى

دريافت كامل روح انسان به هنگام مرگ، بيانگر بقاى روح، پس از مرگ و فناناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 10

10 - روح و جان آدمى ، حقيقتى است باقى و فنا ناپذير .

أو نتوفّينّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 7

7- بقاى روح انسان ، پس از مرگ وى

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

واژه {توفّى}، مى رساند كه روح همچنان باقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 28 - 3

3 - استقلال روح از بدن و بقاى آن پس از مرگ

و ظنّ أنّه الفراق

جدايى روح از بدن و انتقال يافتن آن از دنيا به عالم آخرت، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 2

2 - استقلال روح از بدن و بقاى آن پس از مرگ

إلى ربّك يومئذ المساق

سوق داده شدن انسان پس از مرگ، بى ترديد به جسم او نيست; بلكه به حقيقت ديگرى به نام {روح} است. پس مى توان دريافت كه روح، حقيقتى مستقل از جسم است و همواره باقى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 5

5 - مرگ ، كنده شدن جان از بدن است ; نه نابودى آن .

و الن_زع_ت غرقًا

تعبير {نزع}، حاكى از بقاى روح پس از خروج

از جسم است.

پرسش درباره روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 1،2،3

1- پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره حقيقت روح

و يسئلونك عن الروح

2- حقيقت روح ، امرى مبهم و سؤال برانگيز براى مردم عصر پيامبر ( ص )

و يسئلونك عن الروح

3- حقيقت روح انسانى ، امرى ناشناخته و سؤال انگيز

و يسئلونك عن الروح

بنابر اينكه مراد از {الروح} صرفاً روح انسانى باشد _ كه متبادر به ذهن است _ برداشت فوق به دست مى آيد.

پرورش روح توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 13

13 - مطالعه جهان طبيعت ، زمينه پرورش روح توحيدى و دركى ژرف از صفات خداوند است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه . .. و هو على كلّ شىء قدير

تأييد عيسى(ع) با روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 11،12

11 - خداوند ، عيسى ( ع ) را با { روح القدس } تأييد و تقويت مى كرد .

و أيدنه بروح القدس

{تأييد} (مصدر أيدناه) به معناى تقويت كردن و نيرو دادن است.

12 - تأييد شدن عيسى ( ع ) با روح القدس ، از ويژگى هاى آن حضرت

و أيدنه بروح القدس

تشبيه ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 5

5 - فرشتگان ، به هنگام قبض روح برخى از مردم ، بسان شناكنندگان ، وظيفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند

.

و الس_بح_ت سبحًا

در نظر برخى از اهل لغت، حركت در اعماق آب را، {عَوْم} و حركت روى آب و بدون فرورفتن را {سباحة} مى گويند(تاج العروس). تعبير {السابحات} _ به قرينه {الناشطات} در آيه قبل _ ناظر به حركت آرام ملائكه، در قبض روح مؤمن است كه به حركت در آب تشبيه شده است.

تعدد ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 8

8- ملائكه متعدد ، دست اندركار قبض روح انسان ها

إذا توفّتهم المل_ئكة

تقرب ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 2

2 - فرشتگان مأمور قبض روح ، داراى مقامى رفيع در پيشگاه خداوند

و الن_زع_ت غرقًا

قسم خوردن خداوند به فرشتگان مرگ، نشانه ارجمندى آنان در نزد او است.

تنزيه روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 5

5 - روح ، حقيقتى كه ذاتاً امين و مبرّا از هرگونه كژى است .

الروح الأمين

برداشت ياد شده از آن جا است كه {الأمين} صفت توضيحى براى {الروح} است; نه وصف احترازى.

تنوع در قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 5

5 - شيوه قبض روح انسان ها ، مختلف و داراى انواع آسان و دشوار است .

و الن_شط_ت نشطًا

از جمله معانى {ناشط}، شخصى است كه سطل آب را از چاه بيرون مى كشد (قاموس). اطلاق اين كلمه بر فرشتگان _ پس از توصيف آنان به {نازعات} (بيرون كشندگان) _ ممكن است ناظر

به انواع قبض روح باشد. در آيه قبل _ به قرينه {غرقاً} _ قبض روح سخت مورد نظر بود; ولى در آيه، قبض روحى مراد است كه همچون كشيدن دلو از چاه آرام آرام صورت مى پذيرد. گفتنى است كه اين تفاوت، ممكن است ناظر به تفاوت قبض روح مؤمن، با جان كندن كافر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 5

5 - فرشتگان ، به هنگام قبض روح برخى از مردم ، بسان شناكنندگان ، وظيفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند .

و الس_بح_ت سبحًا

در نظر برخى از اهل لغت، حركت در اعماق آب را، {عَوْم} و حركت روى آب و بدون فرورفتن را {سباحة} مى گويند(تاج العروس). تعبير {السابحات} _ به قرينه {الناشطات} در آيه قبل _ ناظر به حركت آرام ملائكه، در قبض روح مؤمن است كه به حركت در آب تشبيه شده است.

جاودانگى روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 26

26 - جان آدمى ، حقيقتى است باقى و فناناپذير .

و منكم من يتوفّى

دريافت كامل روح انسان به هنگام مرگ (و منكم من يتوفّى) بيانگر بقاى روح پس از مرگ و فناناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 12

12 - روح و جان آدمى ، حقيقتى است باقى و فناناپذير .

و منكم من يتوفّى

دريافت كامل روح انسان به هنگام مرگ، بيانگر بقاى روح، پس از مرگ و فناناپذيرى آن است.

حقيقت روح

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 2

2- { روح } از امور و شؤون اختصاصى خداوند و مربوط به اوست .

ينزّل المل_ئكة بالروح من أمره على من يشاء من عباده

از جمله معناهاى {أمر} شأن است. برداشت فوق مبتنى بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 2،3،6،11

2- حقيقت روح ، امرى مبهم و سؤال برانگيز براى مردم عصر پيامبر ( ص )

و يسئلونك عن الروح

3- حقيقت روح انسانى ، امرى ناشناخته و سؤال انگيز

و يسئلونك عن الروح

بنابر اينكه مراد از {الروح} صرفاً روح انسانى باشد _ كه متبادر به ذهن است _ برداشت فوق به دست مى آيد.

6- روح ، حقيقتى است كه دانش آن مختص به خداوند و جلوه اى از ربوبيت اوست .

قل الروح من أمر ربّى

اضافه {أمر} به {ربّ} به معناى اضافه لام اختصاص است و به قرينه سؤال پرسش كنندگان، مقصود اختصاص در علم است.

11- دستاورد هاى علمى بشر ، در زمينه حقيقت روح ، همواره اندك و ناچيز خواهد بود .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطب {أُوتيتم} همه انسانها باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 5

5- روح آدمى ، جسمى است لطيف هم چون باد و هوا .

فنفخنا فيها من روحنا

برداشت ياد شده از تعبير {نفخ} (دميدن هوا) در باره روح بخشى به آدمى و تشبيه روح دادن به دميدن هوا استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 5،6

5 - روح ، حقيقتى كه ذاتاً امين و مبرّا از هرگونه كژى است .

الروح الأمين

برداشت ياد شده از آن جا است كه {الأمين} صفت توضيحى براى {الروح} است; نه وصف احترازى.

6 - { عن الأصبغ بن نباته إنّ رجلاً سأل عليّاً ( ع ) عن الروح قال : ليس هو جبرئيل قال على ( ع ) : جبرئيل من الملائكة و الروح غير جبرئيل . . . يقول اللّه لنبيّه . . . { نزل به الروح الأمين } . . . } .

اصبغ بن نباته مى گويد: شخصى از حضرت على(ع) در باره روح سؤال كرد; حضرت فرمود: روح جبرئيل نيست، جبرئيل از ملائكه است; در حالى كه روح غير از جبرئيل است . .. خداوند خطاب به پيامبر(ص) مى فرمايد:... {نزل به الروح الأمين}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 15

15 - { عن الأحول . قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن الروح التى فى آدم ( ع ) قوله : فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى } قال : ه_ذه روح مخلوقة . . . ;

احول گويد: از امام صادق(ع) از روح آدم(ع) در آيه {فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى} سؤال كردم، فرمود: اين روح مخلوق و آفريده خدا است; [نه اين كه از خدا جدا شده باشد]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 5

5 - جسم و روح آدمى ، دو حقيقت بوده و به هنگام مرگ

از هم جدا مى شوند .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 7

7 - روح آدمى ، پديده اى لطيف است .

فنفخنا فيه من روحنا

تعبير از القاى روح در رحم مريم(س)، با كلمه {نفخ} _ كه به معناى وارد كردن هوا در داخل اجسام است _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 28 - 3

3 - استقلال روح از بدن و بقاى آن پس از مرگ

و ظنّ أنّه الفراق

جدايى روح از بدن و انتقال يافتن آن از دنيا به عالم آخرت، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 2

2 - استقلال روح از بدن و بقاى آن پس از مرگ

إلى ربّك يومئذ المساق

سوق داده شدن انسان پس از مرگ، بى ترديد به جسم او نيست; بلكه به حقيقت ديگرى به نام {روح} است. پس مى توان دريافت كه روح، حقيقتى مستقل از جسم است و همواره باقى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 6

6 - روح انسان ، حقيقتى قابل خطاب و موجودى قابل اتصاف به اطمينان و اضطراب

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس}، به معناى روح است. (صحاح)

خطاب به روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 6

6 - روح انسان ، حقيقتى قابل خطاب و موجودى قابل اتصاف به اطمينان و

اضطراب

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس}، به معناى روح است. (صحاح)

خلقت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 15

15 - { عن الأحول . قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن الروح التى فى آدم ( ع ) قوله : فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى } قال : ه_ذه روح مخلوقة . . . ;

احول گويد: از امام صادق(ع) از روح آدم(ع) در آيه {فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى} سؤال كردم، فرمود: اين روح مخلوق و آفريده خدا است; [نه اين كه از خدا جدا شده باشد]}.

خلقت روح انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 5

5- خلقت بدن انسان ، مقدم بر روح اوست .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه ذكر {نفخت} پس از ذكر تسويه بدن، ممكن است اشاره به تقدم خلقت بدن بر روح داشته باشد.

روح انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 2

2 _ روح انسان تمام حقيقت اوست.

هو الذى يتوفكم بالّيل

خداوند روح را توفى مى كند و مى گويد شما را توفى كردم، و اين مى رساند كه انسان همان روح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 10

10 _ روح، تمام حقيقت انسان است.

إذا جاءتهم رسلنا يتوفونهم

قرآن از مرگ به گرفتن كامل (توفى) تعبير كرده، در حالى كه

جسم آدمى گرفته نمى شود; بنابراين روح و جان آدمى تمام حقيقت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 7

7- انسان ، موجودى مركب از جسم و روح

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل . .. فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 25

25 - انسان ، موجودى است مركب از جسم و جان .

و منكم من يتوفّى

{توفى} (مصدر {يتوفّى}) به معناى دريافت تام و كامل است و آنچه از انسان به وقت مرگ دريافت مى شود، روح او است نه جسم وى. پس انسان، از دو عنصر جسم و روح تشكيل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 8

8 - انسان ، از دو عنصر ( جسم و روح ) است .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 4،5،6

4 - انسان ، موجودى مركب از جسم و روح

خ_لق بشرًا من طين . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

5 - گِل و روح ، آغاز و پايان سير تكوين انسان

خ_لق بشرًا من طين . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

6 - روح بشر ، پديده اى لطيف

و نفخت فيه من روحى

از تعبير {نفخ} كه به معناى وارد كردن باد و هوا در داخل اجسام است، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 11

11 - انسان ، موجودى است مركب از جسم و روح .

و منكم من يتوفّى

{توفّى} (مصدر {يتوفّى}) به معناى دريافت تام و كامل شىء است و آنچه از انسان به وقت مرگ دريافت مى شود، روح او است نه جسم وى. پس انسان از دو عنصر جسم و روح تشكيل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 8

8 - انسان ، موجودى است مركب از جسم و روح .

أو نتوفّينّك

{توفّى} (مصدر {نتوفّينّك}) به معناى دريافت تام و كامل شىء است و آنچه از انسان به وقت مرگ دريافت مى شود، روح او است نه جسم وى. پس انسان از دو عنصر جسم و روح تشكيل شده است.

روح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 16

16 _ حضرت عيسى ( ع ) ، روحى از ناحيه خداوند .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه . .. و روح منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 4

4- باردارى مريم ( س ) و تولد حضرت مسيح ( ع ) با دميده شدن روح الهى در او بود .

فنفخنا فيها من روحنا

زمينه بازگشت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 11

11 - بازگشت روح به بدن ، هنگام بيدار شدن از خواب

و يرسل الأُخرى إلى أجل

سرعت در قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - نازعات - 79 - 9 - 3

3 - خداوند در تأكيد بر وجود ترس و نگرانى در قيامت ، به فرشتگان سوگند ياد كرده است كه سريع و بانشاط براى تدبير امور و قبض ارواح از يكديگر سبقت مى گيرند .

و النازعات . .. قلوب يومئذ واجفة . أبص_رها خ_شعة

اين آيه و آيه قبل، جواب قسم هايى است كه در نخستين آيات سوره آمده بود.

سلام روح (اسم خاص) بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 5 - 8

8 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان على بن الحسين { صلوات اللّه عليه } يقول . . . قال اللّه عزّوجلّ { . . .سلام هى حتّى مطلع الفجر } يقول : تُسَلِّمُ عليك يا محمّد ملائكتى و روحى بسلامى من أوّل ما يهبطون إلى مطلع الفجر ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه امام سجاد(ع) مى فرمود: . .. خداوند عزّوجلّ فرموده است: {...سلام هى حتّى مطلع الفجر}[ يعنى ]مى فرمايد: اى محمد! فرشتگانم و روحم، از اولين لحظات فرودشان تا سپيده صبح، با سلام من بر تو سلام مى كنند}.

سوگند به اعتدال روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 3

3 - سوگند خداوند ، به آفرينش متعادل و به دور از افراط و تفريط نفس انسان

و ما سوّيها

حرف {ما} در {ماسوّاها} مصدرى بوده و مفاد آيه شريفه، سوگند به تسويه نفس است. برخى آن را موصول و تعبير {و ما سوّاها} را سوگند به خداوند دانسته اند.

سياق آيات _ كه نمودار سوگند به مخلوقات است _ با احتمال اول مناسب تر است.

سوگند به تعديل كننده روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 6

6 - سوگند خداوند ، به تعديل كننده و سامان دهنده قواى روحى انسان

و ما سوّيها

چنانچه مراد از {ما} در {ما سوّاها} خداوند باشد، جايگزين ساختن آن به جاى {من}، به جهت ابهام عظمت آميزى است كه در {ما} وجود دارد.

سوگند به روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 2

2 - روح ، موجودى با عظمت و شايسته سوگند خداوند

و نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } {

روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله {قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

سوگند به ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 3

3 - سوگند خداوند به فرشتگان قبض كننده ارواح

و الن_زع_ت غرقًا

سهولت در قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 5

5 - شيوه قبض روح انسان ها ، مختلف و داراى انواع آسان و دشوار است .

و الن_شط_ت نشطًا

از جمله معانى {ناشط}، شخصى است كه سطل آب را از چاه بيرون مى كشد (قاموس). اطلاق اين كلمه بر فرشتگان _ پس از توصيف آنان به {نازعات} (بيرون كشندگان) _ ممكن است ناظر به انواع قبض روح باشد. در آيه قبل _ به قرينه {غرقاً} _ قبض روح سخت مورد نظر بود; ولى در آيه، قبض روحى مراد است كه همچون كشيدن دلو از چاه آرام آرام صورت مى پذيرد. گفتنى است كه اين تفاوت، ممكن است ناظر به تفاوت قبض روح مؤمن، با جان كندن كافر باشد.

شدت در قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 5

5 - شيوه قبض روح انسان ها ، مختلف و داراى انواع آسان و دشوار است .

و الن_شط_ت نشطًا

از جمله معانى {ناشط}، شخصى است كه سطل آب

را از چاه بيرون مى كشد (قاموس). اطلاق اين كلمه بر فرشتگان _ پس از توصيف آنان به {نازعات} (بيرون كشندگان) _ ممكن است ناظر به انواع قبض روح باشد. در آيه قبل _ به قرينه {غرقاً} _ قبض روح سخت مورد نظر بود; ولى در آيه، قبض روحى مراد است كه همچون كشيدن دلو از چاه آرام آرام صورت مى پذيرد. گفتنى است كه اين تفاوت، ممكن است ناظر به تفاوت قبض روح مؤمن، با جان كندن كافر باشد.

شدت قبض روح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 6

6 - { فى المجمع بعد قوله تعالى { و النازعات غرقاً } قال : اختلف فى معناها على وجوه أحدها : انه يعنى الملائكة الذين ينزعون أرواح الكفّار عن أبدانهم بالشدّة . . . روى ذلك عن علىّ ( ع ) و قيل هو الموت ينزع النفوس . . . و روى ذلك عن الصادق ( ع ) ;

در مجمع البيان بعد از نقل قول خداى تعالى {والنازعات غرفاً} گفته است: در معناى {النازعات غرقاً} اختلاف به وجود آمده و وجوهى بيان شده است; يكى از آنها اين است كه مقصود فرشتگانى اند كه ارواح كافران را از بدن هاشان بيرون مى كشند . .. اين معنا از امام على(ع) روايت شده است. [و نيز] گفته شده مقصود مرگ است كه جان ها را بيرون مى كشد و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 6

6 -

[ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و الناشطات نشطاً } إنّ ها الملائكة تنشط أرواح الكفّار بين الجلد و الأظفار حتّى تخرج ها من أجوافهم بالكرب و الغمّ عن على ( عليه السلام ) ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الناشطات نشطاً} از امام على(ع) نقل شده است: {ناشطات} فرشتگانى اند كه جان هاى كافران را (از ساير اعضا) در ميان پوست و ناخن هايشان جمع مى كنند تا همراه با سختى و غصّه از درون شان بيرون آوردند}.

شگفتى اعتدال روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 4

4 - تعادل توانمندى هاى روح انسان و دور بودن آنها از هر گونه افراط و تفريط ، وصفى شگفت و نشانه عظمت خداوند است .

و ما سوّيها

عظمت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 2

2 - روح ، موجودى با عظمت و شايسته سوگند خداوند

و نفس

عظمت روح آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 3

3 - روح دميده شده در كالبد آدم ، برخوردار از شرافت و ارزش ويژه

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

اضافه در {روحى} اضافه تشريفى است و مى رساند كه روح آدمى در مقايسه با ديگر ارواح موجود در عالم، از شرافت و ارزش ويژه و بالايى برخوردار است.

عوامل مؤثر در روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 13

13- دعا مى تواند در قلب و جان

ديگران تأثير گذارد و آن را دگرگون سازد .

فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 7

7- گفتار و موضع گيرى هاى انسان در رابطه با دين ، داراى تأثير عميق بر روح و ايمان وى *

ذلك بأنّهم قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

از اين كه به زبان آوردن همدلى و هماهنگى با كافران، عامل ارتداد و يا عامل تسلّط شيطان بر انسان معرفى شده، مى توان نتيجه گرفت كه هرگونه سخن و موضع گيرى انسان عليه دين، داراى آثار جدى بر روح و ايمان او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 13

13 - عمل آدمى ، موجب بروز تغييرات در قلب و فطرت او است .

فلمّا زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم

جمله {أزاغ اللّه قلوبهم} جواب {لمّا زاغوا} است; يعنى، تا كسانى خود منحرف نشوند، خداوند دل هاى آنان را منحرف نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 3

3 - تعادل قوا در ساختار روح انسان ، آماده سازنده آن براى آگاهى فطرى به پليدى ها و شناخت راه گريز از آنها است .

و ما سوّيها. فألهمها فجورها و تقويها

حرف {فاء} در {فألهمها} آن را بر تسويه (در آيه قبل) تفريع كرده است، تا بيانگر اين باشد كه خداوند، در ابتدا روح انسان را از قدرت هاى هماهنگ برخوردار كرده; آن گاه بدى ها و راه محفوظ ماندن از آنها را به او الهام مى كند.

{تقوى} اسم مصدر است. فعل {اتّقيت}; يعنى، برحذر ماندم و خود را دور نگه داشتم (قاموس). بنابراين {تقواها}; يعنى، دور ماندن روح از فجور.

فضايل روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 15

15- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى خلق روح القدس فلم يخلق خلقاً أقرب إلى الله منها و ليست بأكرم خلقه عليه فإذا أراد أمراً ألقاه إليها فألقاه إلى النجوم فجرت به ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تبارك و تعالى {روح القدس} را آفريد و هيچ مخلوقى را نيافريده كه از او به خدا نزديك تر باشد; ولى او گرامى ترين آفريده ها در نزد خدا نيست. پس هرگاه خدا امرى را اراده كند، به روح القدس القا مى كند و سپس به ستارگان و آن امر به وسيله ستارگان اجرا مى شود}.

فضايل ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 2

2 - فرشتگان مأمور قبض روح ، داراى مقامى رفيع در پيشگاه خداوند

و الن_زع_ت غرقًا

قسم خوردن خداوند به فرشتگان مرگ، نشانه ارجمندى آنان در نزد او است.

فضيلت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 2

2 - روح انسان ، دريافت كننده الهام از جانب خداوند

فألهمها

{إلهام}; يعنى، القا كردن به قلب و ذهن و عقل. اين واژه تنها در مواردى به كار مى رود كه از جانب خداوند و عالم بالا باشد. اصل اين كلمه، از {التهام}

(بلعيدن) است. (مفردات راغب)

قابض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 5،6

5- انسان ها ، به وسيله ملائكه قبض روح مى شوند .

تتوفّ_هم المل_ئكة

6- ملائكه قبض روح انسان ها ، متعددند .

تتوفّ_هم المل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 1،2

1- قبض روح انسان ها با فرشتگان است .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة

2- فرشتگان قبض روح كننده انسان ها ، متعددند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 2

2- مرگ ، دريافت كامل روح انسان از ناحيه خداوند است نه نابودى وى

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم

{توفّى} (از باب تفعل) به معناى اخذ شىء به تمام و كمال است. بديهى است كه هنگام مرگ، جسم انسان در زمين باقى مى ماند و آنچه توسط خداوند دريافت مى شود، حقيقتى به نام روح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 27

27- خداوند به هنگام مرگ آدمى ، كالبد او را تهى كرده و جان وى را تماماً دريافت مى كند .

و منكم من يتوفّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 1،5

1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور كامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراييل ) گرفته مى شود .

قل يتوفّيكم ملك الموت

5 - براى قبض روح انسان ، فرشته اى ويژه وجود دارد .

ملك الموت الذى وكّل بكم

مراد از {وكّل بكم} گمارده

شدن براى قبض روح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 1،2

1 - خداوند ، جان ستان انسان ها به هنگام مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

2 - تنها خداوند جان ستان حقيقى انسان ها است و عوامل ديگر ( چون عزرائيل ) واسطه و مأمور او هستند .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلى مقيد، تخصيص مضمون خبر است. بنابراين اختصاص جان ستاندن به خداوند _ در حالى كه در آيات ديگر اين عمل به فرشته مخصوص (ملك الموت) نسبت داده شده _ گوياى حقيقت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 13

13 - خداوند ، تن آدمى را به هنگام مرگ از جان تهى كرده و روح و جان وى را تماماً دريافت مى كند .

و منكم من يتوفّى

قابضان روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،9

6 _ با فرارسيدن زمان مرگ هر كس، سفيران خداوند جان آدميان را مى گيرند.

حتى إذا جاء أحدكم الموت توفته رسلنا

7 _ فرشتگانى غير از مأموران حفاظت آدمى، وظيفه قبض روح وى را بر عهده دارند. *

حتى إذا جاء أحدكم الموت توفته رسلنا

در صورتى كه فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود كه با ضمير به آنان اشاره مى شد. گزينش {رسلنا} به جاى ضمير قرينه تفاوت ملائكه حافظ با ملائكه قابض است.

8 _ فرشتگانى متعدد وظيفه قبض روح هر يك از آدميان را به عهده دارند. *

حتى إذا جاء

أحدكم الموت توفته رسلنا

{رسل}، جمع رسول، و بر بيشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوى ديگر مضمون آيه اين است كه براى هر شخصى كه مرگش فرامى رسد، {رسل} حضور پيدا مى كنند. بنابراين قابضان روح آدمى بيش از دو نفرند.

9 _ هيچ كوتاهى و تأخيرى از جانب فرشتگان مأمور قبض روح صورت نمى گيرد.

توفته رسلنا و هم لا يفرطون

قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 1

1 _ ميراندن انسان ها و گرفتن جان ايشان ، از مأموريت هاى فرشتگان

و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 4

4 _ اعمال انسان ، اندوخته ها و پيش فرستاده هايى است كه داراى آثارى مثبت يا منفى در لحظه مرگ و پس از آن است .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 6

6- مرگ ، دريافت كامل روح انسان بهوسيله فرشتگان است ; نه فنا و نابودى آن .

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

واژه {توفّتهم}، به معناى دريافت كامل است و اين نشان مى دهد كه روح، مانند جسم، متلاشى و مضمحل نخواهد شد.

قبض روح انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 19

19 _ روح، تمام حقيقت انسان است و مرگ با خروج آن از بدن حاصل مى شود. *

أخرجوا أنفسكم

ممكن است {أخرجوا انفسكم} فرمان ملائكه به ظالمان براى بيرون ساختن جانهاى آنان

باشد. در اين صورت چون {نفس} بر {روح} اطلاق شده، اصالت روح و نقش اساسى آن در وجود انسانى را بيان مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 5

5 - شيوه قبض روح انسان ها ، مختلف و داراى انواع آسان و دشوار است .

و الن_شط_ت نشطًا

از جمله معانى {ناشط}، شخصى است كه سطل آب را از چاه بيرون مى كشد (قاموس). اطلاق اين كلمه بر فرشتگان _ پس از توصيف آنان به {نازعات} (بيرون كشندگان) _ ممكن است ناظر به انواع قبض روح باشد. در آيه قبل _ به قرينه {غرقاً} _ قبض روح سخت مورد نظر بود; ولى در آيه، قبض روحى مراد است كه همچون كشيدن دلو از چاه آرام آرام صورت مى پذيرد. گفتنى است كه اين تفاوت، ممكن است ناظر به تفاوت قبض روح مؤمن، با جان كندن كافر باشد.

قبض روح اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 21

21- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . إنه ليس أحد من الناس تفارق روحه جسده حتى يعلم إلى أىّ المنزلين يصير إلى الجنّة أم النار . . . فإن كان وليّاً لله فتحت له أبواب الجنّة و شرع له طرقها و نظر إلى ما أعدّ الله له فيها . . . قال الله تعالى { الذين تتوفّاهم الملائكة طيّبين سلام عليكم ادخلوا الجنّة . . . } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است:. .. روح از بدن هيچ يك از مردم جدا نمى

شود تا اينكه بداندبه سوى كدام يك از دو جايگاه مى رود: به سوى بهشت يا آتش ... پس اگر دوست خدا باشد، درهاى بهشت براى او باز مى شود و راههاى آن نمايان مى گردد و به آنچه خدا براى او در آن جا آماده كرده نگاه مى كند ... خداى تعالى فرمود: الذين تتوفّاهم الملائكة طيّبين...".

قبض روح جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 22

22- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . انه ليس أحد من الناس تفارق روحه جسده حتى يعلم إلى أىّ المنزلين يصير ، إلى الجنة أم النار . . . إن كان عدواً لله فتحت له أبواب النار . . . و نظر إلى ما أعدّ الله له فيها . . . كلّ ه_ذايكون عند الموت . . . قال الله تعالى . . . { الذين تتوفّاهم الملائكة ظالمى أنفسهم . . .فادخلوا أبواب جهنّم . . . } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است:. .. روح از بدن هيچ يك از مردم جدا نمى شود تا اينكه بدانند به سوى كدام يك از دو جايگاه مى رود: بهشت يا آتش ...؟ اگر دشمن خدا باشد، درهاى آتش براى او باز مى شود ... و به آنچه خدا در آن جا برايش آماده كرده است، نگاه مى كند ... اين همه هنگام مرگ خواهد بود ... خداى تعالى فرمود: الذين تتوفّاهم الملائكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبواب جهنّم ...}.

قبض روح ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 93 - 13،15،16

13 _ صحنه جان كندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشايى است.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

15 _ ملائكه، جان ستمكاران را با قدرت و شدتى تمام مى گيرند.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

جمله {باسطوا أيديهم} ممكن است كنايه از قدرت و شدتى باشد كه ملائكه به هنگام قبض روح ستمكاران به كار مى گيرند.

16 _ ملائكه قابض ارواح داراى دستانى هستند كه به هنگام گرفتن جان ظالمان آنها را مى گشايند.

إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

قبض روح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 2،3،5

2 _ فرشتگان به هنگام فرارسيدن مرگ كافران ، با كوبيدن بر صورت و پشت آنان ، جانشان را خواهند گرفت .

و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

3 _ تسلى و دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) و مؤمنان با بيان چگونگى جان كندن كفرپيشگان

و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة

با توجه به اينكه خطاب در آيه متوجه پيامبر(ص) و يا هر انسان مؤمنى است، مى توان گفت از اهداف بيان جان كندن كفرپيشگان تسلى خاطر اهل ايمان است. چنانچه {لو} در {لوترى ... } به معناى تمنى باشد، اين معنا وضوح بيشترى خواهد داشت.

5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ

إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات

مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 1

1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم

{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.

قبض روح متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 8

8- ملائكه به هنگام قبض روح تقواپيشگان ، بر آنان درود و سلام مى فرستند .

المتّقين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين يقولون سل_م عليكم

قبض روح مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 5

5 _ گفتگوى فرشتگان مرگ با مشركان به هنگام گرفتن جان آنان

قالوا أين ما كنتم . .. قالوا ضلوا عنا

قبض روح منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 12

12 _ جان كندن سخت منافقان ، به هنگام مرگ

و تزهق أنفسهم

{زهوق} (مصدر تزهق) به معناى خارج شدن همراه با دشوارى است. (مجمع البيان، ذيل آيه)

قبض روح مؤمنان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 6

6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و السابحات سبحاً } انّ ها الملائكة يقبضون أرواح المؤمنين يسلّون ها سلاًّ رفيقاً . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع) روايت شده كه درباره قول خداى تعالى {و السابحات سبحاً} فرمود: آنان فرشتگانى اند كه روح مؤمنان را قبض مى كنند و آن را به آرامى و مدارا از بدن هايشان بيرون مى آورند}.

كيفيت قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 4

4 - روح انسان به هنگام مرگ ، به طور كامل و از اعماق بدن او ، بيرون كشيده خواهد شد .

و الن_زع_ت غرقًا

{غرق} (اسم مصدر {اغراق}) به معناى {مبالغه و افراط در كار} است (لسان العرب). در اين آيه _ چون {غرقاً} وصف براى مصدر است _ به معناى {مُغرَق} مى باشد; يعنى، {نزعاً مغرقاً}.

كيفيت نفخ روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 16

16- { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول الله عزّوحلّ : { و نفخت فيه من روحى } كيف ه_ذا النفخ ؟ فقال : إن الروح متحرك كالريح و إنما سمّى روحاً لأنه اشتق اسمه من الريح . . . لأن الروح مجانس للريح و إنما اضافه إلى نفسه لأنه اصطفاه على سائر الأرواح كما اصطفى بيتاً من البيوت . فقال : بيتى . . . و كل ذلك

مخلوق مصنوع محدث مربوب مدبر ;

محمدبن مسلم گويد: از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوحلّ {و نفخت فيه من روحى} پرسيدم كه اين نفخ (دميدن) چگونه است؟ فرمود: همانا روح مانند باد متحرك است و به درستى روح ناميده شده; چون نام او از ريح (باد) اشتقاق يافته . .. ;زيرا روح با ريح(باد) هم جنس است و علت اينكه اين روح رابه خود نسبت داده، اين است كه آن را از بين ساير ارواح برگزيده است; چنان كه خانه اى را از بين خانه ها برگزيد و فرمود: بيتى (خانه ام) ... و تمام اينها مخلوق، ساخته شده، حادث، پرورش يافته و تحت تدبيرند}.

لطافت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 10

10- روح ، پديده اى لطيف است .

نفخت فيه من روحى

تعبير از القاى روح در جسم انسان با كلمه {نفخ} _ كه به معناى ادخال هوا در داخل اجسام است _ مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 5

5- روح آدمى ، جسمى است لطيف هم چون باد و هوا .

فنفخنا فيها من روحنا

برداشت ياد شده از تعبير {نفخ} (دميدن هوا) در باره روح بخشى به آدمى و تشبيه روح دادن به دميدن هوا استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 6

6 - روح بشر ، پديده اى لطيف

و نفخت فيه من روحى

از تعبير {نفخ} كه به معناى وارد كردن باد و

هوا در داخل اجسام است، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 7

7 - روح آدمى ، پديده اى لطيف است .

فنفخنا فيه من روحنا

تعبير از القاى روح در رحم مريم(س)، با كلمه {نفخ} _ كه به معناى وارد كردن هوا در داخل اجسام است _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

محمد(ص) و حقيقت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 5

5- مردم عصر بعثت ، معتقد به توانايى علمى پيامبر ( ص ) در پاسخ گويى به مسائل اسرارآميز و ناشناخته اى چون روح

يسئلونك عن الروح

مدارا در قبض روح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 5،6

5 - فرشتگان ، به هنگام قبض روح برخى از مردم ، بسان شناكنندگان ، وظيفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند .

و الس_بح_ت سبحًا

در نظر برخى از اهل لغت، حركت در اعماق آب را، {عَوْم} و حركت روى آب و بدون فرورفتن را {سباحة} مى گويند(تاج العروس). تعبير {السابحات} _ به قرينه {الناشطات} در آيه قبل _ ناظر به حركت آرام ملائكه، در قبض روح مؤمن است كه به حركت در آب تشبيه شده است.

6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و السابحات سبحاً } انّ ها الملائكة يقبضون أرواح المؤمنين يسلّون ها سلاًّ رفيقاً . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع)

روايت شده كه درباره قول خداى تعالى {و السابحات سبحاً} فرمود: آنان فرشتگانى اند كه روح مؤمنان را قبض مى كنند و آن را به آرامى و مدارا از بدن هايشان بيرون مى آورند}.

مداراى ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 5،6

5 - فرشتگان ، به هنگام قبض روح برخى از مردم ، بسان شناكنندگان ، وظيفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند .

و الس_بح_ت سبحًا

در نظر برخى از اهل لغت، حركت در اعماق آب را، {عَوْم} و حركت روى آب و بدون فرورفتن را {سباحة} مى گويند(تاج العروس). تعبير {السابحات} _ به قرينه {الناشطات} در آيه قبل _ ناظر به حركت آرام ملائكه، در قبض روح مؤمن است كه به حركت در آب تشبيه شده است.

6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و السابحات سبحاً } انّ ها الملائكة يقبضون أرواح المؤمنين يسلّون ها سلاًّ رفيقاً . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع) روايت شده كه درباره قول خداى تعالى {و السابحات سبحاً} فرمود: آنان فرشتگانى اند كه روح مؤمنان را قبض مى كنند و آن را به آرامى و مدارا از بدن هايشان بيرون مى آورند}.

مراد از روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 18

18- { سماعة عنه ( الصادق ( ع ) ) . . . و سألته عن الروح قال : هى من قدرته من الملكوت ;

سماعه گويد از امام صادق(ع) درباره روح

سؤال كردم، فرمود: آن روح نشأت گرفته از قدرت خدا از ملكوت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 18

18- { أتى رجل أميرالمؤمنين ( ع ) يسأله عن الروح ، أليس هو جبرئيل ؟ فقال له أميرالمؤمنين ( ع ) : جبرئيل ( ع ) من الملائكة و الروح غير جبرئيل ، . . . يقول الله تعالى لنبيه ( ص ) : { . . . ينزّل الملائكة بالروح } و الروح غير الملائكة . . . ;

شخصى خدمت اميرالمؤمنين(ع) رسيد و از او سؤال كرد: آيا روح همان جبرئيل است؟ حضرت فرمود: جبرئيل از ملائكه است و روح غير از جبرئيل است . .. خداى تعالى به پيامبرش مى فرمايد: {ينزّل الملائكة بالروح} و روح [به دليل اين آيه] غير از ملائكه است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 17،18

17- { عن أبى بصير قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : { يسئلونك عن الروح قل الروح من أمر ربّى } قال : خلق أعظم من جبرئيل و ميكائيل ، لم يكن مع أحد ممّن مضى غير محمد ( ص ) و هو مع الأئمة يسدّدهم . . . ;

ابى بصير گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه در باره سخن خدا {يسئلونك عن الروح قل الروح من أمر ربّى} مى فرمود: روح مخلوقى برتر از جبرئيل و ميكائيل است. او همراه هيچ يك از انبياى گذشته نبوده است مگر با حضرت محمد(ص) و [همچنين] با ائمه(ع) مى باشد و آنان

را يارى مى كند...}.

18- { عن أبى بصير عن أحدهما قال : سألته عن قوله : { و يسئلونك عن الروح قل الروح من أمر ربّى } ما الروح ؟ قال : التى فى الدواب و الناس . . . ;

ابى بصير گويد: از امام باقر(ع) يا امام صادق(ع) درباره سخن خدا {و يسئلونك عن الروح قل الروح من أمر ربّى} سؤال كردم و گفتم: اين روح چه روحى است؟ جواب فرمود: آن چيزى است كه در جانوران و انسانها مى باشد. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 13

13- { عن الأصبغ بن نباتة : . . . قال علىّ ( ع ) جبرئيل من الملائكة والروح غير جبرئيل . . . قال ( اللّه ) لمريم { فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويّاً } . . . ;

از اصبغ بن نباته روايت شده كه:. .. حضرت على(ع) فرمود: جبرئيل از فرشتگان است و روح غير از جبرئيل است... خداوند در باره مريم مى فرمايد: {فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويّاً} ...}.

مراد از روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 22

22 - از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { روح القدس } جبرئيل ;

{روح القدس} جبرئيل است. }

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 14

14- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { روح القدس } قال : هو جبرئيل ، و القدس

الطاهر . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره {روح القدس} در سخن خدا فرمود: او جبرئيل است و قدس به معناى پاك مى باشد}.

مردم مقارن بعثت و روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 15

15- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پيامبر ( ص ) درباره حقيقت روح ، بسيار كم و ناچيز بود .

قل الروح من أمر ربّى و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مخاطبان آيه، مردم عصر بعثت باشند _ نه همه انسانها در تمامى عصرها _ برداشت فوق به دست مى آيد.

مسؤوليت روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 15

15- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى خلق روح القدس فلم يخلق خلقاً أقرب إلى الله منها و ليست بأكرم خلقه عليه فإذا أراد أمراً ألقاه إليها فألقاه إلى النجوم فجرت به ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تبارك و تعالى {روح القدس} را آفريد و هيچ مخلوقى را نيافريده كه از او به خدا نزديك تر باشد; ولى او گرامى ترين آفريده ها در نزد خدا نيست. پس هرگاه خدا امرى را اراده كند، به روح القدس القا مى كند و سپس به ستارگان و آن امر به وسيله ستارگان اجرا مى شود}.

مفارقت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 17

17 _ مرگ ، جدايى نفس از بدن است نه فانى

شدن آن .

و تزهق أنفسهم

{زهوق} خروج و بيرون شدن شىء است نه از بين رفتن آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 5،6،14،18

5 - جسم و روح آدمى ، دو حقيقت بوده و به هنگام مرگ از هم جدا مى شوند .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

6 - جدا شدن روح از بدن به هنگام خواب

و الّتى لم تمت فى منامها

در برداشت ياد شده {و الّتى} عطف بر {الأنفس} دانسته شده است; يعنى، {يتوفّى نفس الّتى لم تمت فى منامها; خدا دريافت مى كند روح كسى كه نمرده و در حال خواب است}.

14 - حقيقت خواب ، خروج روح از بدن و حقيقت بيدارى بازگشت آن به بدن است .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها . .. و يرسل الأُخرى إلى أ

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند مى فرمايد: جان انسان ها را در حال خواب دريافت مى كنم و كسانى كه مرگشان در آن حال مقدر شده باشد در همين حال مى ميرند و آن دسته كه برايشان مقدر نشده باشد آن جان رها و آزاد مى گردد تا اجلشان فرا رسد. پس روح انسان در حال خواب قبض مى شود و اين همان حقيقت خواب است و وقتى در حال بيدارى به بدن بازمى گردد تا اجل فرا رسد، اين همان حقيقت بيدارى مى باشد.

18 _ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : ما من أحد ينام إلاّ عرجت نفسه إلى السماء و بقيت روحه فى بدنه و صار بينهما سبب كشعاع

الشمس فإن أذن اللّه فى قبض الأرواح اجابت روح النفس و إذا اذن اللّه فى رد الروح أجابت النفس الروح و هو قوله سبحانه : { اللّه يتوفّى الأنفس حين موت ها و الّتى لم تمت فى منام ها } ;

امام باقر(ع) فرمود: هيچ كس نيست كه به خواب رود مگر اين كه نفس او به آسمان مى رود و روح او در بدنش مى ماند و ارتباطى مشابه خورشيد و شعاعش بين نفس و روح باقى مى ماند. پس اگر خداوند اجازه در قبض روح ها دهد، روح نفس را اجابت مى كند [و مرگ حاصل مى شود] و اگر خداوند اجازه دهد روح برگردد و (قبض نشود) نفس آن را پذيرفته و به او ملحق مى شود و اين سخن خداوند سبحان است كه مى فرمايد: اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها}.

ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 1،6

1 - گروهى از فرشتگان ، عهده دار قبض روح انسان هايند .

و الن_زع_ت غرقًا

{نزع} به معناى كندن و نيز بيرون كشيدن است. مصداق مورد نظر از {النازعات} به قرينه {فالمدبّرات أمراً} _ در آيات بعد _ فرشتگانى هستند كه مأمور نزع و قبض روح زندگان اند. آياتى كه ميراندن انسان ها را به ملائكه نسبت داده است، اين ذهنيت را ايجاد مى كند كه مراد از {نزع} در اين آيه، {نزع روح انسان ها} است.

6 - { فى المجمع بعد قوله تعالى { و النازعات غرقاً } قال : اختلف فى معناها على وجوه أحدها : انه يعنى الملائكة الذين ينزعون أرواح

الكفّار عن أبدانهم بالشدّة . . . روى ذلك عن علىّ ( ع ) و قيل هو الموت ينزع النفوس . . . و روى ذلك عن الصادق ( ع ) ;

در مجمع البيان بعد از نقل قول خداى تعالى {والنازعات غرفاً} گفته است: در معناى {النازعات غرقاً} اختلاف به وجود آمده و وجوهى بيان شده است; يكى از آنها اين است كه مقصود فرشتگانى اند كه ارواح كافران را از بدن هاشان بيرون مى كشند . .. اين معنا از امام على(ع) روايت شده است. [و نيز] گفته شده مقصود مرگ است كه جان ها را بيرون مى كشد و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 6

6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و الناشطات نشطاً } إنّ ها الملائكة تنشط أرواح الكفّار بين الجلد و الأظفار حتّى تخرج ها من أجوافهم بالكرب و الغمّ عن على ( عليه السلام ) ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الناشطات نشطاً} از امام على(ع) نقل شده است: {ناشطات} فرشتگانى اند كه جان هاى كافران را (از ساير اعضا) در ميان پوست و ناخن هايشان جمع مى كنند تا همراه با سختى و غصّه از درون شان بيرون آوردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 9 - 3

3 - خداوند در تأكيد بر وجود ترس و نگرانى در قيامت ، به فرشتگان سوگند ياد كرده است كه سريع و بانشاط براى تدبير امور و قبض ارواح از

يكديگر سبقت مى گيرند .

و النازعات . .. قلوب يومئذ واجفة . أبص_رها خ_شعة

اين آيه و آيه قبل، جواب قسم هايى است كه در نخستين آيات سوره آمده بود.

منشأ نفخ روح در انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 4

4- پديد آمدن روح و حيات در انسان ها ، به امر ويژه خداوند است .

و نفخت فيه من روحى

از اينكه خداوند، افاضه حيات به بشر را به خود اسناد داده است، مى تواند گوياى نكته فوق باشد.

نشانه هاى روح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 9

9- فرزند مريم ( س ) ( عيسى ( ع ) ) ، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پيشگاه خداوند

فنفخنا فيها من روحنا

اضافه {روح} به {نا} اضافه تشريفى و براى بيان شرافت و عظمت اين روح است.

نفخ روح در آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 19

19- { جعفربن محمد عن أبيه : إن روح آدم لمّا أمرت أن تدخل فيه فكرهته فأمرها أن تدخل كرهاً . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: روح آدم وقتى مأمور شد كه داخل در [بدن] او شود، آن را ناخوش داشت. پس خدا امر كرد به روح كه داخل شود با اينكه آن را خوش نداشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 2

2 - پس از آفريده شدن آدم ( ع ) با

گِل و متناسب شدن اندامش ، در او روح دميده شد .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين . .. ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 2

2 - دميده شدن روح الهى در آدم ، پس از سامان يافتن و تكميل شدن اندام او

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 8

8 - ابليس ، در مقايسه ميان شخصيت خود و آدم ( ع ) ، روح الهى موجود در آفرينش آدم را ناديده گرفت .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين . ..قال أنا خير منه خلقتنى من نار

نفخ روح در انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 2،17

2- خداوند ، پس از پديد آوردن بدن انسان با اجزاى متناسب از گِل خشكيده ، در او روح دميد و او را حيات بخشيد .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

17- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله عزّوحلّ : { فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى } قال : إن الله عزّوحلّ خلق خلقاً و خلق روحاً ثم أمر ملكاً فنفخ فيه . . . ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند عزّوحلّ {فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى} روايت شده است كه فرمود: همانا خداى عزّوحلّ بدنى و روحى را آفريد و به فرشته اى امر كرد تا روح را در آن بدن دميد.

..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 6

6- قيامت ، با دميده شدن دوباره روح ها در اجساد و صورت هاى پيشين ، برپا مى شود . *

و نفخ فى الصور فجمعن_هم جمعًا

برداشت بالا، بدان احتمال است كه {صور} جمع {صورة} باشد; يعنى: در {صورت ها (اجساد) روح، دميده مى شود. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 3،4

3 - انسان در مراحل نخستين جنينى ، فاقد روح انسانى است و پس از شكل گيرى اندام ، در او روح دميده مى شود .

جعل . .. من ماء مهين . ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

4 - متناسب آفريده شدن اندام انسان و نفخِ روح در آن ، از آيات الهى است .

اللّه الذى أحسن . .. و بدأ خلق الإنس_ن ... ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

نفخ روح در جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 5

5 - پيدايش حقيقتى روحانى و غير مادى ، پس از مرحله شكل گيرى كامل جنين

فكسونا العظ_م لحمًا ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن است; ولى چون در اين جا به دو مفعول متعدى شده است، به معناى تصيير (از صورتى به صورتى ديگر در آوردن) مى باشد. ضمير {ه} در {أنشأناه} به مضمون {فكسونا العظام لحماً} (مرحله شكل گيرى كامل جنين) باز مى گردد.

نفخ روح در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ -

78 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز دميده شدن جان در پيكر ها است . *

يوم ينفخ فى الصور

برخى {صور} را جمع {صورة} دانسته و مى گويند: خداوند، ابتدا كالبدها را صورت دهى كرده به آنها شكل مى دهد; آن گاه در آنها جان مى دمد. اين معنا براى نفخ صور در قيامت قابل تصور است; ولى در نفخ صورى كه براى پايان دنيا و ميراندن انسان ها است، مورد ندارد.

نفخ روح در مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 4

4- باردارى مريم ( س ) و تولد حضرت مسيح ( ع ) با دميده شدن روح الهى در او بود .

فنفخنا فيها من روحنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 6

6 - باردارى مريم ( س ) و تولد مسيح ( ع ) ، با دميده شدن روح الهى در او

فنفخنا فيه من روحنا

نقش روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 19

19 _ روح، تمام حقيقت انسان است و مرگ با خروج آن از بدن حاصل مى شود. *

أخرجوا أنفسكم

ممكن است {أخرجوا انفسكم} فرمان ملائكه به ظالمان براى بيرون ساختن جانهاى آنان باشد. در اين صورت چون {نفس} بر {روح} اطلاق شده، اصالت روح و نقش اساسى آن در وجود انسانى را بيان مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 3

3- روح انسان ، تشكيل دهنده حقيقت و هويت

انسانى وى است .

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم

برداشت فوق بر اين اساس است كه هنگام مرگ جسم انسان هم چنان باقى است و آنچه توسط خداوند دريافت مى شود، همان روح است كه از آن با ضمير {كم} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 28

28 - روح ، عنصر اصلى حقيقت آدمى است .

و منكم من يتوفّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 11،12

11 - قدرت شنوايى و بينايى و درك انسان ، از روح او است .

نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

التفات از غيبت به خطاب، در آيه مى تواند به اين جهت باشد كه پس از دميده شدن روح، انسان، لايق خطاب مى شود و اين حكايت كننده آن است كه روح، چنين توانى را براى انسان ايجاد مى كند.

12 - هويّت و حقيقت آدمى ، به روح او است .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين . .. ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع

مورد خطاب قرار دادن انسان، پس از دميده شدن روح در او، نه پيش از آن مى تواند بيان كننده نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 3

3 - روحِ انسان تمام حقيقت او است .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

{توفّى} (مصدر {يتوفّى}) به معناى دريافت تام و كامل شىء است و آنچه از انسان به وقت مرگ دريافت مى شود، روح او است

نه جسم وى. با توجه به اين معنا دو حقيقت روشن مى شود: 1_ حقيقت انسان به روح او است كه در دنيا و آخرت باقى و جاودانه است. 2_ انسان از دو عنصر جسم و روح تشكيل يافته كه به هنگام مرگ از هم جدا مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 14

14 - روح ، عنصر اصلى حقيقت آدمى است .

و منكم من يتوفّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 11

11 - روح ، عنصر اصلى حقيقت آدمى است .

أو نتوفّينّك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه انسان در آغاز آفرينشش، با نفخ روح تكوّن يافته است و با دريافت شدن روحش مى ميرد. سپس با بازگشت همين روح به سوى خدا بازمى گردد (فإلينا يرجعون). بنابراين، روح عنصر اصلى حقيقت آدمى و ثابت و فنا ناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 9

9- روح انسان ها ، تمام حقيقت انسانيت آنان

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

تعبير {توفّتهم} و مفعول واقع شدن {هم}، مى رساند كه شخصيت و هويت واقعى هر انسان، به روح او است; زيرا به هنگام مرگ جسم، فرومانده و در خاك مضمحل مى شود و تنها روح است كه از بدن جدا مى گردد. در اين جا ضمير {هم} در حقيقت به ارواح بازگشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 2

2 - روح انسان ،

دريافت كننده الهام از جانب خداوند

فألهمها

{إلهام}; يعنى، القا كردن به قلب و ذهن و عقل. اين واژه تنها در مواردى به كار مى رود كه از جانب خداوند و عالم بالا باشد. اصل اين كلمه، از {التهام} (بلعيدن) است. (مفردات راغب)

نقش روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 21

21 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { . . . ان فى الانبياء و الاوصياء خمسة أرواح ، روح القدس . . . فبروح القدس . . . عرفوا ما تحت العرش إلى ما تحت الثرى ;

. .. در انبيا و اوصيا پنج روح است از جمله روح القدس ... پس به وسيله روح القدس ... آنچه را زير عرش است تا آنچه را زير زمين است مى شناسند ...;

نقش روح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 8،9

8 - دميده شدن روح الهى در انسان ، موجب شايستگى وى براى مسجود فرشتگان بودن

خ_لق بشرًا من طين . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرمان خداوند به سجده بر آدم(ع)، پس از دميده شدن روح الهى در او صادر گرديد و اين مى رساند كه آنچه موجب شايستگى آدم براى سجده شد، روح الهى وى بود; نه جسم و كالبدش.

9 - انسانيت ، هويت و شخصيت انسان به روح الهى او بستگى دارد ; نه به جسم و كالبدش .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

فقعوا له س_جدين

برداشت ياد شده از آن جا است كه سجده فرشتگان بر آدم(ع) _ كه نشانه شخصيت و هويت ارزشمند انسانى او است _ پس از دميده شدن روح الهى در وى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 8

8 - ابليس ، در مقايسه ميان شخصيت خود و آدم ( ع ) ، روح الهى موجود در آفرينش آدم را ناديده گرفت .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين . ..قال أنا خير منه خلقتنى من نار

ويژگيهاى خلقت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 8

8- روح در پيدايش و وجود ، بى نياز از اسباب و وسايط خلقت *

قل الروح من أمر ربّى

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أمر} كلمه {ايجاد} باشد كه معناى {كن} است. بنابراين، نيازى به وسايط خلق و آفريدن ندارد.

ويژگيهاى روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 5

5 - خداوند ، جان انسان ها را متعادل و به دور از افراط و تفريط آفريده است .

سوّيها

{سوّاه}; يعنى، آن را {سوىّ} قرار داد (قاموس). {سوىّ} درباره چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط، در مقدار و كيفيت مصون باشد. (مفردات)

ويژگيهاى قبض روح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 6

6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و الناشطات نشطاً } إنّ ها الملائكة تنشط

أرواح الكفّار بين الجلد و الأظفار حتّى تخرج ها من أجوافهم بالكرب و الغمّ عن على ( عليه السلام ) ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الناشطات نشطاً} از امام على(ع) نقل شده است: {ناشطات} فرشتگانى اند كه جان هاى كافران را (از ساير اعضا) در ميان پوست و ناخن هايشان جمع مى كنند تا همراه با سختى و غصّه از درون شان بيرون آوردند}.

روح القدس

{روح القدس}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 16

16 _ پيروان انبيا پس از ايشان اختلاف كردند ; برخى ايمان و بعضى كفر را برگزيدند و با يكديگر پيكار نمودند .

من بعدهم . .. و لكن اختلفوا ... و لو شاء اللّه ما اقتتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 12

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

تأييد عيسى(ع) با روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 11،12

11 - خداوند ، عيسى ( ع ) را با { روح القدس } تأييد و تقويت مى كرد .

و أيدنه بروح القدس

{تأييد} (مصدر أيدناه) به معناى تقويت كردن و نيرو دادن است.

12

- تأييد شدن عيسى ( ع ) با روح القدس ، از ويژگى هاى آن حضرت

و أيدنه بروح القدس

فضايل روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 15

15- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى خلق روح القدس فلم يخلق خلقاً أقرب إلى الله منها و ليست بأكرم خلقه عليه فإذا أراد أمراً ألقاه إليها فألقاه إلى النجوم فجرت به ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تبارك و تعالى {روح القدس} را آفريد و هيچ مخلوقى را نيافريده كه از او به خدا نزديك تر باشد; ولى او گرامى ترين آفريده ها در نزد خدا نيست. پس هرگاه خدا امرى را اراده كند، به روح القدس القا مى كند و سپس به ستارگان و آن امر به وسيله ستارگان اجرا مى شود}.

مراد از روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 22

22 - از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { روح القدس } جبرئيل ;

{روح القدس} جبرئيل است. }

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 14

14- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { روح القدس } قال : هو جبرئيل ، و القدس الطاهر . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره {روح القدس} در سخن خدا فرمود: او جبرئيل است و قدس به معناى پاك مى باشد}.

مسؤوليت روح القدس

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 15

15- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى خلق روح القدس فلم يخلق خلقاً أقرب إلى الله منها و ليست بأكرم خلقه عليه فإذا أراد أمراً ألقاه إليها فألقاه إلى النجوم فجرت به ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تبارك و تعالى {روح القدس} را آفريد و هيچ مخلوقى را نيافريده كه از او به خدا نزديك تر باشد; ولى او گرامى ترين آفريده ها در نزد خدا نيست. پس هرگاه خدا امرى را اراده كند، به روح القدس القا مى كند و سپس به ستارگان و آن امر به وسيله ستارگان اجرا مى شود}.

نقش روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 21

21 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { . . . ان فى الانبياء و الاوصياء خمسة أرواح ، روح القدس . . . فبروح القدس . . . عرفوا ما تحت العرش إلى ما تحت الثرى ;

. .. در انبيا و اوصيا پنج روح است از جمله روح القدس ... پس به وسيله روح القدس ... آنچه را زير عرش است تا آنچه را زير زمين است مى شناسند ...;

روح و ماده

{روح و ماده}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 9

9 _ شكل گرفتن عناصر مادى و سپس تعلق روح به آن ، نظام كلى تحول حيات

*

انّى اخلق لكم من الطين كهيئة الطير فانفخ فيه

بيانِ آنچه حضرت مسيح به عنوان اعجاز انجام مى داده، اشاره اى است به نظام كلّى تحول حيات. و اگر مقصود، صرفِ بيانِ اعجاز بود، نياز به تذكر مراتب نداشت.

روح(اسم خاص)

آثار نزول روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 9

9 - تقدير امور جهان در شب قدر ، وابسته به نزول ملائكه و روح به زمين است .

تنزّل . .. من كلّ أمر

{أمر}، ممكن است مفرد {اُمور} باشد. در اين صورت مراد امورى خواهد بود كه در شب قدر، تقدير مى شود و ملائكه و روح براى تدبير آن امور، به زمين نازل مى شوند. حرف {من} در اين احتمال، براى بيان علّت غائى است; يعنى، {لأجل كلّ أمر أراد اللّه قضائه}.

آثار نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائكه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خير من ألف شهر . تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

آمادگى روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 1

1 - روح و فرشتگان الهى در قيامت ، ايستاده و صف بسته در آماده باش كامل قرار مى گيرند .

يوم يقوم الروح و المل_ئكة صفّ_ًا

{صفّاً} مصدر است و چون حال قرار گرفته، به معناى {صافّين} است. ايستادن و صف بستن، كنايه از مهيّا بودن براى انجام فرمان هاى الهى است.

انقياد روح(اسم خاص)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 7

7 - فرشتگان و روح ، تسليم خداونداند و كار هاى آنان به اذن او انجام مى گيرد .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها بإذن ربّهم

تداوم نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائكه و روح در آن ، امرى پيوسته است و به سالى خاص محدود نيست .

تنزّل

فعل {تنزّل}، مضارع است و هر مضارعى كه مفاد آن در گذشته نيز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

زمان نزول روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 1

1 - شب قدر ، زمان فرود آمدن فرشتگان و روح به زمين است .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

به قرينه سياق آيات مراد از فعل {تنزّل} _ كه در اصل تتنزّل بوده و به جهت تخفيف يكى از {تاء}هاى آن حذف شده است _ فرود آمدن به زمين است.

عظمت روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 2،11

2 - روح نازل شونده در شب قدر ، هم رديف فرشتگان نبوده و موجودى برتر از آنان است .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

{عطف} نشانه تغاير است و مى تواند از قبيل ذكر خاص، بعد از عام و نشانه عظمت باشد. برداشت ياد شده به هر دو احتمال نظر دارد.

11 - { عن أبى بصير قال : كنت مع أبى عبداللّه ( ع )

. . . فقلت : جعلت فداك أليس الروح جبرئيل ؟ قال : جبرئيل من الملائكة و الروح خلق أعظم من الملائكة أليس اللّه يقول : { تنزّل الملائكة و الروح } ;

از ابى بصير روايت شده كه گفت: در محضر امام صادق(ع) بودم . .. به ايشان گفتم: فدايت شوم آيا روح [همان]جبرئيل نيست؟ فرمود: جبرئيل از ملائكه است و روح مخلوقى است كه عظمت او از ملائكه بيشتر است; مگر نه اين است كه خداوند مى فرمايد: تنزّل الملائكة و الروح}.

فضايل روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 2،14

2 - روح ، موجودى برتر از فرشتگان

يوم يقوم الروح و المل_ئكة

تقديم {روح} بر {ملائكه}، نشانه شرافت فزون تر او است. اين كلمه در قرآن در مورد جبرئيل نيز به كار رفته است. در اين آيه نيز چنانچه مراد، جبرئيل باشد، برترى مقام او بر ديگر ملائكه، استفاده مى شود.

14 - { عن الصادق ( ع ) قال : هو [ الروح ] ملك أعظم من جبرائيل و ميكائيل ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: روح فرشته اى بزرگ تر از جبرائيل و ميكائيل است}.

مالك روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 6

6 - خداوند ، مالك و مدبّر امور فرشتگان و روح است .

ربّهم

{ربّ} در لغت عرب، بر {مالك}، {مولى}، {مدبّر} و {مربّى} اطلاق مى شود.

محدوده اختيارات روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 4

4 - روح

و ملائكه در قيامت از گفتن هر سخنى ، جز با رخصت داشتن از خداوند ناتوان اند .

لايتكلّمون إلاّ من أذن له الرحم_ن

مدبر روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 6

6 - خداوند ، مالك و مدبّر امور فرشتگان و روح است .

ربّهم

{ربّ} در لغت عرب، بر {مالك}، {مولى}، {مدبّر} و {مربّى} اطلاق مى شود.

مراد از روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 11

11 - { عن أبى بصير قال : كنت مع أبى عبداللّه ( ع ) . . . فقلت : جعلت فداك أليس الروح جبرئيل ؟ قال : جبرئيل من الملائكة و الروح خلق أعظم من الملائكة أليس اللّه يقول : { تنزّل الملائكة و الروح } ;

از ابى بصير روايت شده كه گفت: در محضر امام صادق(ع) بودم . .. به ايشان گفتم: فدايت شوم آيا روح [همان]جبرئيل نيست؟ فرمود: جبرئيل از ملائكه است و روح مخلوقى است كه عظمت او از ملائكه بيشتر است; مگر نه اين است كه خداوند مى فرمايد: تنزّل الملائكة و الروح}.

منشأ سخن روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 4

4 - روح و ملائكه در قيامت از گفتن هر سخنى ، جز با رخصت داشتن از خداوند ناتوان اند .

لايتكلّمون إلاّ من أذن له الرحم_ن

منشأ نزول روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 10

10 - فرمان هاى

خداوند ، برانگيزاننده ملائكه و روح براى نزول به زمين در شب قدر

تنزّل . .. من كلّ أمر

حرف {من} _ كه در برداشت ياد شده براى ابتداى غايت دانسته شده است _ بيانگر آن است كه سبب را بيان مى كند و دلالت دارد نزول ملائكه، برخاسته از فرمان هاى خداوند است; به گونه اى كه هر يك از آن فرمان ها، انگيزه اى مستقل براى نزول آنها است. مراد از {أمر} _ كه در اين برداشت، مفرد {أوامر} گرفته شده است _ فرمانى است كه آيه {إنّما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون} (يس، آيه 82)، ناظر به آن است.

نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 2،3،4،5،8،10

2 - روح نازل شونده در شب قدر ، هم رديف فرشتگان نبوده و موجودى برتر از آنان است .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

{عطف} نشانه تغاير است و مى تواند از قبيل ذكر خاص، بعد از عام و نشانه عظمت باشد. برداشت ياد شده به هر دو احتمال نظر دارد.

3 - شب قدر و نزول ملائكه و روح در آن ، امرى پيوسته است و به سالى خاص محدود نيست .

تنزّل

فعل {تنزّل}، مضارع است و هر مضارعى كه مفاد آن در گذشته نيز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

4 - نزول ملائكه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خير من ألف شهر . تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

5 - فرود آمدن فرشتگان و روح در شب قدر ، با اذن خداوند و رخصت

او است .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها بإذن ربّهم

8 - فرود فرشتگان و روح به زمين در شب قدر ، تدبيرى الهى برخاسته از ربوبيت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه {ربّ}، بيانگر برداشت ياد شده است.

10 - فرمان هاى خداوند ، برانگيزاننده ملائكه و روح براى نزول به زمين در شب قدر

تنزّل . .. من كلّ أمر

حرف {من} _ كه در برداشت ياد شده براى ابتداى غايت دانسته شده است _ بيانگر آن است كه سبب را بيان مى كند و دلالت دارد نزول ملائكه، برخاسته از فرمان هاى خداوند است; به گونه اى كه هر يك از آن فرمان ها، انگيزه اى مستقل براى نزول آنها است. مراد از {أمر} _ كه در اين برداشت، مفرد {أوامر} گرفته شده است _ فرمانى است كه آيه {إنّما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون} (يس، آيه 82)، ناظر به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 5 - 6

6 - در نزول فرشتگان و روح تا سپيده دم شب قدر ، وقفه اى پديد نمى آيد .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها . .. حتّى مطلع الفجر

حرف {حتّى}، مى تواند بيانگر غايت تمام امورى باشد كه درباره شب قدر، مطرح شده است.

نقش اخروى روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 3

3 - روح و فرشتگان ، كارگزاران رسيدگى به كيفر و پاداش بندگان در قيامت

يوم يقوم الروح و المل_ئكة صفّ_ًا

صفّ بستن {روح} و {ملائكه}، حاكى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرينه

آيات پيشين _ كه سخن از كيفر و پاداش بندگان بود _ محدوده مأموريت آنان، رسيدگى به امور بهشتيان و دوزخيان است.

روحيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روحيه

آثار تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 3

3 _ تقويت روحيه نيرو هاى رزمنده داراى تأثيرى عميق در كسب پيروزى

بألف من الملئكة . .. و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 9

9- روحيه قوى و ثبات قدم ، مؤثرترين عامل پيروزى در مبارزه عليه دشمن

و يثبّت أقدامكم

بيان {يثبّت . ..} پس از {ينصركم} و اختصاص به ذكر يافتن آن، مطلب بالا را مى رساند.

آثار روحيه كفران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 13

13 - روحيه ناسپاسى و دغلكارى ، مايه انكار آيات الهى است .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

{ختر} به معناى {غدر} و دغلكارى شديد است (مفردات راغب).

آثار روحيه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 14

14 _ روحيه رزمندگان داراى تأثيرى بسزا در اقدام به جنگ و پيروزى و شكست آنان

إذ يريكهم اللّه . .. إنه عليم بذات الصدور

آثار ضعف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت

آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

آگاهى به روحيه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 14

14 _ لزوم آشنايى انبيا و رهبران الهى به روحيات مردم و ماهيت مخالفان و منكران دين

فلا تكونن من الجهلين

آگاهى به روحيه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 5

5 _ علم دقيق خداوند به حالات و روحيّات تقواپيشگان

و اللّه عليم بالمتقين

اهميت آگاهى به روحيه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 12

12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.

و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين

بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.

اهميت تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 9

9 _ لزوم تقويت روحيه رزمندگان از سوى رهبران و فرماندهان نظامى

اذ تقول الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة

از سوى پيامبر (ص)، درسى است براى تمام رهبران دينى و فرماندهان نظامى كه مؤمنان را در هنگامه هاى دشوار، به پيروزى و امدادهاى الهى، اميدوار سازند.

اهميت تقويت روحيه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 13 - 7

7 _ تبيين علل پيكار با دشمن براى نيرو هاى رزمى _ در صورت مشاهده نوعى ترديد و هراس در آنان _ امرى شايسته است .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

اهميت روحيه حق پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 30

30 _ تنها حق پذيران قادر به درك سعادت آفرينى پيام هاى الهى هستند .

ذلكم خير لكم إن كنتم مؤمنين

چنانچه مشاراليه {ذلكم} تمام مسائلى باشد كه در آيه مطرح شده، و از جمله اعتقاد به يگانگى خدا و لزوم پرستش او، بايد گفت مراد از ايمان در {ان كنتم مؤمنين} داشتن روحيه حق پذيرى و اهل باور بودن است، نه ايمان به يگانگى خدا. و چون خير بودن يكتاپرستى و عدالت پيشگى منوط به حق پذيرى نيست، يعنى چه انسانها حق پذير باشند و چه نباشند مسائل مطرح شده داراى خير است، معلوم مى شود شرط {ان كنتم ... } ناظر به درك خير بودن است. يعنى اگر حق پذير باشيد مى فهميد كه پيامهاى مطرح شده به خير و صلاح شماست.

ايجاد روحيه شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 7

7 - صبر و نماز دو عامل كارساز براى ايجاد روحيه سپاسگزارى به درگاه خدا و دورى از كفرورزى به او *

و اشكروا لى و لاتكفرون. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

تضعيف روحيه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 7

7 _

ضرورت ايجاد ترس در دشمنان دين و سلب روحيه نبرد از ايشان

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

تضعيف روحيه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 5

5 - يهود و نصارا ، درتلاش براى تضعيف روحيه مسلمانان و بازدارى مردم از گرايش به اسلام

قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً أو نصرى

تضعيف روحيه مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1،6

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

6 - فعاليت تبليغاتى منافقان و بيماردلان مدينه ، براى ايجاد تزلزل در روحيه مسلمانان ، شايسته يادآورى است .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض

{و إذ} عطف به {إذ زاغت} است و {اُذكر} در تقدير مى باشد.

تقويت روحيه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 4

4- پيامبراكرم ( ص ) نيز همچون ساير انبيا ، نيازمند تقويت روحيه و دلدارى در برابر مشكلات و ناملايمات برخاسته از تبليغ و رسالت الهى خويش

قالوا . .. إنك لمجنون ... و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين. و ما يأتيهم من رس

تقويت روحيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان -

25 - 20 - 14

14 _ آزمايش انسان ها براى توانمند ساختن روحيه آنها ، به اقتضاى ربوبيت خدا و ناشى از بصيرت و بينايى او به احوال آنان

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا

تقويت روحيه در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

تقويت روحيه در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 6

6 _ توجه تقواپيشگان به آگاهى خداوند به احوالشان ، مايه دلگرمى آنان در جهاد

أن يجهدوا . .. و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 14

14 _ دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

تقويت روحيه رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 7

7 _ تقويت روحى پيامبر اسلام ( رهبران و مبلغان دين ) ، با يادآورى مخالفت برخى از مردم در برابر دعوت انبياى گذشته *

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

بيان موضگيريهاى متفاوت مردمان در برابر پيامبران (ايمان و كفر) مى تواند براى دلدارى آن حضرت باشد كه پيامبران گذشته نيز با چنين مردمى

روبرو بودند و همچنان مقاومت مى كردند.

تقويت روحيه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان و اصحاب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

هم الذين يقولون . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

تقويت روحيه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 15

15 _ تقويت روحيه متقين از جانب خدا ، براى جنگ و مقابله به مثل با مشركان

و اعلموا أن اللّه مع المتقين

تقويت روحيه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 6

6 _ ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنج ها و خسارت هاى ناشى از نبرد با دشمنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

هدف از بيان امتيازات نيروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نيز تبيين رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، اين است كه اهل ايمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحيه رويارويى با دشمنان را القا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 3

3 _ تقويت روحيه نيرو هاى رزمنده داراى تأثيرى عميق در كسب پيروزى

بألف من الملئكة . .. و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 13،15،18،19

13 _ تقويت دل هاى مجاهدان با مشاهده امداد هاى حسى ، از اهداف نزول باران در آستانه

جنگ بدر

و ينزل عليكم . .. ليربط على قلوبكم

{ربط على قلبه} يعنى دلهاى آنان را استحكام بخشيد، و اين كنايه از ايجاد شهامت و شجاعت است. گفتنى است تناسب نزول باران با استحكام دلها براى نبرد اين است كه مجاهدان در زمانى كه نياز فراوان به آب دارند با نزول باران، امداد الهى را لمس كرده و بدان يقين كنند.

15 _ تقويت روحيه مبارزان ، امرى لازم

و ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

19 _ خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

{يثبت به الأقدام} در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن {لام} در آن مى رساند كه اين هدف به دنبال {ليربط على قلوبكم} حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در {به} به استحكام قلوب، كه از {ليربط على قلوبكم} استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 14 - 4

4- قدرت روحى و نيروى قلبى براى مبارزه در راه خدا ، موهبتى از جانب او براى قيام كنندگان يكتاپرست

ءامنوا بربّهم . .. و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

تقويت روحيه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 7

7 _ تقويت روحى پيامبر اسلام ( رهبران و مبلغان دين ) ، با يادآورى مخالفت برخى از مردم در برابر دعوت انبياى گذشته *

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

بيان موضگيريهاى متفاوت مردمان در برابر پيامبران (ايمان و كفر) مى تواند براى دلدارى آن حضرت باشد كه پيامبران گذشته نيز با چنين مردمى روبرو بودند و همچنان مقاومت مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 4

4- پيامبراكرم ( ص ) نيز همچون ساير انبيا ، نيازمند تقويت روحيه و دلدارى در برابر مشكلات و ناملايمات برخاسته از تبليغ و رسالت الهى خويش

قالوا . .. إنك لمجنون ... و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين. و ما يأتيهم من رس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 7

7- دلدارى و تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان ، از جانب خداوند

ثمّ صدقن_هم الوعد . .. و أهلكنا المسرفين

ذكر وعده خداوند به پيروزى همه پيامبران و مؤمنان و نابودى دشمنان آنان، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 7

7 -

خداوند ، پيامبر ( ص ) را براى حفظ اقتدار روحى خويش و راه ندادن هيچ گونه اضطرابى به خود ، در برابر تبليغات كافران ، فرمان داده است .

إن أنتم إلاّ مبطلون. .. فاصبر... و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 4

4 - تقويت روحيه پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، در برابر اقدامات توطئه آميز مشركان

فإنّا مبرمون

تقويت روحيه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 5

5 - تقويت روحيه مسلمانان از سوى خداوند ، با ترسيم شخصيت پوچ ، ناپايدار و بى خاصيت منافقان

و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون . .. و لئن نصروهم ليولّنّ الأدب_ر ثمّ لاينصرون

تقويت روحيه مسلمانان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 10

10 - توجّه به ماجراى اصحاب فيل ، دلگرم كننده و اطمينان بخش براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

تقويت روحيه موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 4

4- قدرت روحى و نيروى قلبى براى مبارزه در راه خدا ، موهبتى از جانب او براى قيام كنندگان يكتاپرست

ءامنوا بربّهم . .. و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

تقويت روحيه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 7

7- دلدارى و تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان

، از جانب خداوند

ثمّ صدقن_هم الوعد . .. و أهلكنا المسرفين

ذكر وعده خداوند به پيروزى همه پيامبران و مؤمنان و نابودى دشمنان آنان، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان و اصحاب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

هم الذين يقولون . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان ، از سوى خداوند در قبال توطئه هاى منافقان

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

رفع عوامل تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 16

16 _ ضرورت شناسايى و برطرف كردن عوامل سستى آفرين در نيرو هاى پيكارگر

و إذ يغشيكم النعاس أمنة منه و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

روحيه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 10

10 _ روحيه ابليس ناسازگار با سجده كردن بر آدم(ع) و خاضع شدن در برابر او

إلا إبليس لم يكن من السجدين

جمله {فسجدوا إلا إبليس} به روشنى مى رساند كه ابليس بر آدم(ع) سجده نكرد بنابراين جمله {لم يكن . ..} اشاره به حقيقتى ديگر دارد و آن اينكه سجده نكردن وى مقطعى و به خاطر شرايط خاصى نبود بلكه نهاد وى از اين عمل گريزان بوده است.

روحيه توبه در مؤمنان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 1

1 _ مؤمنان راستين ، داراى روحيه توبه ، عبادت و ستايش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

روحيه حق پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3،4

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

4 _ حالت پذيرش در برابر معارف آسمانى اسلام نشانه شرح صدر است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

در برداشت فوق اسلام به معنى اصطلاحى آن كه دين اسلام است، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 12

12 - داشتن روحيه حق پذيرى ، زمينه رشد و كمال است .

إن تسمع إلاّ من يؤمن بأي_تنا فهم مسلمون

{مسلم} به كسى گفته مى شود كه تسليم و منقاد بوده و بدون پيش داورى و موضع گيرى پيشين، در مواجهه با حق، آن را بپذيرد. اين كه خداوند، فرموده است: {تو به دارندگان روحيه تسليم، مى توانى منظورت را تفهيم كنى و آنان نيز آن رامى پذيرند}، نشان مى دهد كه داشتن چنين حالتى، باعث حرف شنوى و در نتيجه، رشد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 18

18 _ تنها مؤمنان و دارندگان روحيه باور و تصديق ، تأثيرپذير از انذار و بشارت انبيا و بهره

مند از پيام هاى ايشان خواهند بود .

إن أنا إلا نذير و بشير لقوم يؤمنون

روحيه حمد در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 1

1 _ مؤمنان راستين ، داراى روحيه توبه ، عبادت و ستايش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

روحيه عبادت در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 1

1 _ مؤمنان راستين ، داراى روحيه توبه ، عبادت و ستايش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

روحيه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 9

9 _ فرعون داراى طبعى خسيس و سختگير در اعطاى مال و منال به خدمتگزاران خويش

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

روحيه قوى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 4

4 _ سستى و تخلف منافقان از جهاد ، در روحيه محكم و مصمم پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين تأثيرى نداشت .

رضوا . .. لكن الرسول ... جهدوا

روحيه قوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 14

14 _ رستگارى و كاميابى واقعى در پرتو ايمان و جهاد است نه در سايه عافيت طلبى و ترك جهاد

رضوا بأن يكونوا مع الخوئف . .. لكن الرسول ... جهدوا ... و أولئك هم المفلحون

{فلاح} به معناى دستيابى به كمال مطلوب است (مفردات راغب).

روحيه گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108

- 1

1 _ خيانت پيشگان گنهكار ، على رغم شرم از مردم ، از خدا شرم و پروايى ندارند .

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

چون {استخفاء} (پنهان سازى) از خداوند مقدور نيست تا نهى و يا مذمتى به فعل و يا ترك آن تعلق گيرد; بنابراين {استخفاء} مى تواند كنايه از {استحياء} (شرم كردن) باشد.

روحيه مردم در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 8

8 - توجه به شرايط روحى مردم و آمادگى آنان ، از ضرورت هاى كار تبليغ است .

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

روحيه مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 8

8 _ افترا بستن به خدا ، نشانه وجود روحيه جرم پيشگى و بزهكارى در افترا زننده

فمن أظلم ممن افترى على اللّه كذباً . .. إنه لا يفلح المجرمون

روحيه مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 16

16 _ فسادگران داراى زمينه هايى براى تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبران

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

روحيه مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 9

9 _ تكذيب قرآن ، نشانه وجود روحيه جرم پيشگى و بزهكارى در تكذيبگر

أو كذب بأيته إنه لا يفلح المجرمون

روحيه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 5

5 _ منافقان ، داراى روحيه مادى

و منهم من عهد اللّه

لئن ءاتينا . ... لنكوننّ من الصلحين

برداشت فوق بدين جهت است كه منافقان، صلاح خويش را مشروط به برخوردارى از مال و ثروت كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 8

8 _ منافقان ، داراى روحيه اعراض از صلاح و انجام وظيفه

لنكوننّ من الصلحين . .. و تولوا و هم معرضون

روحيه منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 1

1 - در صورت ورود احزاب متّحد از نواحى و اطراف به خانه هاى منافقان در مدينه و درخواست اظهار شرك ، آنان ، با ايشان همسويى مى كردند .

و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها و ما تلبّثوا بها إلاّ يسيرًا

نايب فاعل فعل {دخلت} مى تواند {بيوت} و مى تواند {يثرب} باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال نخست است. لازم به ذكر است كه {اقطار} جمع {قطر} است كه به معناى جانب است (مفردات راغب). مراد از {الفتنة} به قرينه مقام، شرك است.

روحيه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 4

4- حضرت خضر ( ع ) ، نسبت به خصوصيّات روحى موسى ( ع ) از پيش ، مطلع بود . *

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

پيش بينى قطعى عدم تحمّل موسى از جانب خضر(ع) مى تواند مستند به يكى از دو امر باشد: 1_ اطلاع خضر از خصوصيات روحى و فكرى موسى(ع) 2_ اين كه اصولاً، تحمّل چنين علومى، براى غير خضر ممكن نبوده است. برداشت فوق مبتنى بر

احتمال نخست است.

روحيه مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 18

18 - هدايت يافتگان ، داراى روحيه تعبد و تسليم در برابر خدا و احكام الهى

و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

زمينه تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 5

5 _ خطر تأثير منفى قدرت اقتصادى و شكوه ظاهرى كافران ، در روحيه مسلمانان صدر اسلام

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا

زمينه تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5،8

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

8 _ اميد مجاهدان به پاداش و نصرت الهى ، زمينه تقويت روحيه و سستى نكردن آنان در رويارويى با دشمنان دين

و لاتهنوا . .. و ترجون من اللّه ما لايرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 12

12 - ترويج حق و تقويت روحيّه پايدارى ، نيازمند مشاركت و هم يارى مردم با يكديگر است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

زمينه تقويت روحيه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 1

1 - دستور فرعون به مأموران جمع آورى سپاه ، مبنى بر اندك جلوه دادن نيروى بنى اسرائيل به منظور تقويت روحيه مردم و تشويق آنان به پيوستن به سپاه وى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جمله {إنّ ه_ؤلاء.

..} دستور فرعون به مأموران خويش است كه به مردم بگويند: گريزندگان، تعدادى اندك و ضعيف اند. گفتنى است كه كلمه {شرذمة} به عده اى از مردم گفته مى شود و {قليلون} صفت {شرذمة} است; يعنى، عده اى اندك.

عوامل تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 9

9 _ فِسْق ، زمينه ساز ضعف روحيه و فرار از جنگ

و اكثرهم الفسقون . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

توصيف يهود به فسق و سپس بيان شكست آنان، حاكى از ارتباط اين دو مسأله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 4

4 _ تزلزل روحيه برخى از پيكارگران احد ، بر اثر شايعه قتل پيامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 2

2 _ نفوذ عوامل دشمن در بين مسلمانان و ايجاد جنگ روانى براى تضعيف روحيه آنان ، پس از جنگ احد

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم

برخى برآنند كه مراد از {النّاس} در {قال لهم النّاس}، منافقانى هستند كه براى دشمنان دين جاسوسى مى كردند. برخى ديگر گفته اند منظور افرادى از دشمن هستند كه در بين مسلمانان ايجاد رعب مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10

10 _ تأثير شايعات مشركان و منافقان بر برخى مسلمانان ،

به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) براى شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

چون شيطان و مشركان و منافقان در صدد ترسانيدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم)، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين {يخوّف اولياءه}، حاكى از فعليّت و تحقق اين ترس در عدّه اى از مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 9

9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه دشمنان ( منافقان و كافران ) ، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

عوامل تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 9

9 - توجه به نزول قرآن از سوى خالق ، مدير و مالك تمام هستى ، مايه تقويت روحيه پندپذيرى انسان از قرآن است .

تذكرة . .. ممّن خلق الأرض ... استوى . له ما فى السم_وت ... و ما تحت الثرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 11

11 - توجّه دادن به حوادث تلخ و شيرين گذشته تاريخ ، عامل تقويت روحيه مؤمنان است .

و لقد أرسلنا . .. رسلاً ... فانتقمنا من الذين أجرموا و كان حقًّا علينا نصر المؤم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 8

8 _

نقش تعيين كننده برآورد نيرو هاى دشمن ، در روحيه رزمندگان و سرنوشت جنگ

يرونهم مثليهم رأىَ العين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 8،11

8 _ تأثير ايمان به خدا و امر به معروف و نهى از منكر ، در شكست ناپذيرى مؤمنان در برابر هجوم دشمنان دين

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار

وحدت خطاب در {كنتم خير . .. } و {يقاتلوكم}، بيانگر برداشت فوق است. يعنى آن دسته شكست نمى خورند كه امركننده به معروف و ... باشند.

11 _ تحقير توان دشمن براى تقويت روحيه مؤمنان ، از روش هاى قرآن

و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 21

21 _ تقويت روحيه اهل ايمان ، با بيان وضعيّت نكبت بار و ننگين اهل كتاب ( يهود )

و إن يقتلوكم . .. ثمّ لا ينصرون. ضربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا الّا بحبل من ال

بيان ذلّت و مسكنت يهود، پس از اشاره به ستيزه جويى آنان، مى تواند براى تقويت روحيه اهل ايمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 14

14 _ توجّه به احاطه خداوند بر تمامى اعمال و رفتار دشمنان دين ، از عوامل تقويت روحيه مسلمانان در برخورد با آنان

تمسسكم . .. انّ اللّه بما يعملون محيط

جمله {انّ اللّه . .. }، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند، براى اين هدف نيز بيان شده است كه

مبادا مسلمانان پس از اينكه كينه توزى كافران براى آنان افشا شد، مضطرب شوند و روحيه خود را ببازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 15

15 _ توكّل و اتكا به خداوندِ حامى مؤمنان ، عامل تقويت كننده بنيه روحى آنان در شرايط دشوار

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و على اللّه . .. } پس از جمله {اذ همّت ... ان تفشلا}، رهنمودى به عامل از بين برنده سستى در هنگامه هاى دشوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 4

4 _ روش هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم

برخى برآنند كه {اذ}، مفعول براى {اذكر} مقدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 5

5 _ ايمان به مقدّر بودن اجل و معين بودن عمر نزد خداوند ، از عوامل تقويت روحيه پاسداران رسالت انبيا

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون آيات قبل درباره جهاد و ترس از مرگ و شهادت بود، به نظر مى رسد از اهداف اين آيه، تقويت روحيه و رفع اضطراب از مسلمانان پيكارجو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 8

8 _ توجّه به ولايت الهى و اعتقاد به يارى حتمى خداوند ، از عوامل تقويت روحيه اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار و نبرد با دشمنان

بل

اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 _ خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 9

9 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، موجب نهراسيدن از هجوم دشمن

فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 12

12 _ بيان ضعف هاى دشمن ، از شيوه هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان انّ كيد الشّيطان

يادآورى سستى مكرهاى شيطان پس از فرمان به جهاد، به جهت رفع نگرانى و تقويت روحيه مسلمانان در نبرد با كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 10

10 _ اميدآفرينى ، از روش هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان و

برانگيختن آنان به جهاد

عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 7،9،10

7 _ توجه به نقاط ضعف دشمن و نقاط قوت و امتياز خويش ، از عوامل تقويت روحيه

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

آيه شريفه در صدد روحيه دادن به مسلمانان براى رويارويى با دشمنان است.

9 _ نقش و اهميت اميد ، در نيرومندى و حفظ روحيه

و ترجون من اللّه ما لايرجون

10 _ اميد به پاداش و نصرت الهى ، پشتوانه و امتيازى براى مجاهدان ، در برابر دشمنان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 11

11 _ خداترسى ، تقويت كننده روحيه آدمى در برخورد با حادثه مرگ

لئن بسطت إلى يدك . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

جمله {انى اخاف اللّه} تعليل است براى {ما انا بباسط . ..} و مى رساند كه هابيل به خاطر ترس از خداوند، خطر مرگ را ناديده گرفته و از پيشدستى به كشتن قابيل خوددارى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 5

5 _ يادآورى امداد هاى الهى به مجاهدان راه خدا مايه نهراسيدن از مقابله با دشمنان دين

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

هدف از يادآورى امدادهاى غيبى به مجاهدان، ترغيب مؤمنان به نهراسيدن از مبارزه با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر

، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 40 - 3

3 _ باور اهل ايمان به سرپرستى خدا و يارى او ، مايه نهراسيدن آنان از دشمنان دين و اجراى فرمان جهاد

فإن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير

جمله {فاعلموا . .. } علاوه بر رساندن مضمون خود به منظور تقويت روحيه مسلمانان براى جهاد با دشمنان فتنه انگيز ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها

و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 7

7 _ شكيبا سازى و توانمند كردن روحيه مردمان ، فلسفه آزمايش آنان از سوى خداوند

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

از ديدگاه برخى از مفسران مانند زمخشرى، جمله {أتصبرون} پس از ذكر {فتنة}، همانند {أيّكم} بعد از{ابتلاء} (در آيه {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}) است كه در مقام بيان فلسفه مطلب ياد شده در عبارت پيشين مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 7

7 _ تفكر در تاريخ پيامبران و صبر و پايدارى آنان در برابر دشمنانشان ، نيروبخش و تقويت كننده روح مقاومت است .

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى ، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(ص) در سخت ترين شرايط قرار

داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

عوامل تقويت روحيه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 13

13 - معجزات و آيات الهى ، سبب تقويت روحيه پيامبران

اذهب . .. ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

عوامل تقويت روحيه دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 5

5 - منافقان ، مايه اميد و تقويت روحيه كافران در نبرد با اسلام

الذين نافقوا يقولون لإخونهم . .. لئن أُخرجتم

اظهار همكارى منافقان با كافران، خود نوعى تقويت روحيه كافران است.

عوامل تقويت روحيه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 5

5 - منافقان ، مايه اميد و تقويت روحيه كافران در نبرد با اسلام

الذين نافقوا يقولون لإخونهم . .. لئن أُخرجتم

اظهار همكارى منافقان با كافران، خود نوعى تقويت روحيه كافران است.

عوامل تقويت روحيه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 3

3 - يادآورى سرگذشت پيامبران گذشته ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) در برابر مخالفان

هل ءاتيك حديث موسى

بيان داستان موسى(ع)، پس از نقل مخالفت منكران معاد، به منظور آرامش بخشيدن به پيامبر(ص) در

برابر مخالفت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 10

10 - توجّه به ماجراى اصحاب فيل ، دلگرم كننده و اطمينان بخش براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

عوامل تقويت روحيه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

عوامل تقويت روحيه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

نشانه هاى ضعف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 _ تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحى و به دور از روحيه مردانگى است .

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

آيه دربردارنده توبيخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشينى زنان و خانه نشينان، مذمت كرده

است.

نياز به تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

رودها از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رود ها

تسخير رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 18

18- مسخّر و رام كردن كشتى ها ، نهر ها و رود ها براى انسان ، دليل و نشانه توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

تقدير ظرفيت رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 2

2_ دره ها و آبراه ها هر كدام به اندازه ظرفيتشان آب هاى باران را در بستر خويش جارى مى سازند .

فسالت أودية بقدرها

{سَيْل} (مصدر سالت) به معناى جارى شدن و {أودية} (جمع وادى) به معناى آبراه ها و دره ها و {قَدَر} به معناى اندازه و مقدار است. اسناد {سالت} به {أودية} همانند (جرى الميزاب) اسنادى مجازى است. بنابراين {فسالت أودية ...} ; يعنى، پس جارى شد آبها در رودها به اندازه ظرفيت آن رودها.

جريان رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .

إن فى ذلك

لأي_ت لقوم يتفكرون

حايل رود ها و درياها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 20 - 1

1 - وجود حايل ميان رود ها و دريا ها ، به تدبير الهى

مرج البحرين . .. بينهما برزخ

{برزخ} به حد فاصل ميان دو شىء گفته مى شود.

شيرينى آب رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 4

4 - عدم امتزاج آب هاى شور و شيرين رود ها و دريا ها ، از جلوه هاى تدبير خداى يگانه

و جعل بين البحرين حاجزًا

برداشت فوق براين احتمال است كه مقصود از {البحرين} رودها و درياها باشد.

فوايد رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 11

11 _ نقش ريزش فراوان و مداوم باران و جريان رودها در پيدايش تمدنهاى قدرتمند

قرن مكنهم فى الأرض . .. و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر

{مدرارا} يعنى داراى ريزش فراوان، پى در پى و به مقدار نياز (مجمع البيان، ذيل آيه 52 سوره هود)

منشأ پيدايش رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 19 - 2

2 - جريان آب هاى عظيم رود ها و ريختن آنها به دريا ها ، نمود اراده و تدبير الهى است .

مرج البحرين يلتقيان

{مرج} به معناى رها ساختن است; يعنى، خداوند آب رودها و درياها را رها كرد تا به هم بپيوندند.

منشأ رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 -

1

1_ خداوند ، گسترنده زمين و قرار دهنده كوه ها و رود ها در دل آن

و هو الذى مدّ الأرض و جعل فيها روسى و أنه_رًا

{مدّ} به معناى گسترانيدن و پهن كردن است. {رواسى} (جمع راسية) به معناى كوههاى استوار است.

نقش حايل رود ها و درياها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 20 - 2

2 - حايل ميان رود ها و دريا ها ، مانع از در آميختن آب هاى شور و شيرين با يكديگر

بينهما برزخ لايبغيان

{بغى} به معناى تجاوز از حد خود است; يعنى، حد فاصل ميان دو آب مانع از تجاوز آن به يكديگر و در آميختن آنها با هم مى باشد.

نقش رود ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 2

2 - رود ها و نهر هاى جارى بر بستر شكاف هاى زمين و كوه هاى استوار بر پهنه آن ، نمودى ديگر از تدبير خداى يگانه

و جعل خل_لها أنه_رًا و جعل لها روسى

{خلال} (جمع {خلل}) به معناى شكاف ها است. {نهر} (مفرد {أنهار}) مشترك لفظى است ميان آب جارى و مكانى كه در آن آب روان باشد. بنابراين، عبارت {جعل خلالها أنهاراً} را مى توان به دو صورت زير معنا كرد: 1_ شكاف هاى زمين را مكانى براى جريان آب قرار داده است. 2_ در بستر شكاف هاى زمين آب هاى روان قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 19 - 1

1 - زمين ، برخوردار از دو منبع عظيم آب (

رود ها و دريا ها ) ، به اراده الهى

مرج البحرين

مفسران بر آنند كه مراد از {بحرين} در آيه شريفه، رودها و درياها است. گفتنى است كه واژه {بحر} به مطلق آب زياد گفته مى شود.

رود نيل

{رود نيل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 10

10 - كاخ فرعون ، مشرف و مسلط بر جريان رود نيل *

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى

آرامش رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 2

2- عبور بنى اسرائيل از رود نيل ، در شرايط آرامش و حركت رهوار آب *

و اترك البحر رهوًا

احتمال دارد كه تعبير {رهوًا} اشاره به حركت آرام رود داشته باشد كه عبور را آسان مى سازد. بر خلاف حركت سيل آسا و پرخروشِ جريان رود در شرايط خاص جوى كه عبور را مشكل مى سازد.

امنيت موسى(ع) در رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 4

4 - خداوند به مادر موسى ( ع ) اطمينان بخشيد كه آب خروشان نيل ، صندوق حامل موسى ( ع ) را به ساحل خواهد افكند .

فليلقه اليمّ بالساحل

امر به دريا كه بايد صندوق را به ساحل بيفكند، مجاز و براى مبالغه در اين است كه آمدن صندوق به همراه جريان آب تا كناره رودخانه و افكنده شدن آن به خشكى، قطعى است.

انقياد رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 6

6 - رود

نيل از جانب خداوند ، مأمور افكندن صندوق حامل موسى ( ع ) به ساحل بود .

فليلقه اليمّ بالساحل

جمله {فليلقه اليم}، علاوه بر اين كه به مادر موسى مى فهماند كه افكنده شدن موسى(ع) به ساحل قطعى است، ازاين حقيقت نيز حكايت مى كند كه آب به امر تكوينى خداوند، مأمور است كه اين عمل را انجام دهد.

تاريخ رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 12

12 - رود نيل در عهد موسى ( ع ) و فرعون ، پُرآب بود و فاصله زيادى با مقرّ فرعون نداشته است .

فليلقه اليمّ بالساحل يأخذه عدوّ لى

{يمّ} به معناى دريا است و اطلاق دريا بر رود، حاكى از فراوانى آب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 4

4- رود نيل ، رودى گسترده و درياگونه در عصر موسى ( ع )

و اترك البحر

طبق نظر مفسران منظور از دريا در اين آيات رود نيل است.

رود نيل در دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 12

12 - رود نيل در عهد موسى ( ع ) و فرعون ، پُرآب بود و فاصله زيادى با مقرّ فرعون نداشته است .

فليلقه اليمّ بالساحل يأخذه عدوّ لى

{يمّ} به معناى دريا است و اطلاق دريا بر رود، حاكى از فراوانى آب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 4

4- رود نيل ، رودى گسترده و درياگونه در عصر

موسى ( ع )

و اترك البحر

طبق نظر مفسران منظور از دريا در اين آيات رود نيل است.

عبور بنى اسرائيل از رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 8

8 - ايجاد راهى خشك در عمق درياى سرخ براى عبور بنى اسرائيل ، از مأموريت هاى موسى ( ع )

فاضرب لهم طريقًا فى البحر يبسًا

{اضرب لهم. ..}، يعنى براى آنان راهى را ايجاد كن. {يَبَس} به معناى خشك است. {ال} در {البحر} عهد ذهنى و اشاره به درياى مشخصى است كه در مسير هجرت قرار داشت. گروهى از مفسران آن را درياى سرخ و برخى رود نيل دانسته اند.

عبور بنى اسرائيلاز رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 1،2،6

1- دستور خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در عبور از نيل و وانهادن رود آرام و فروهشته به حال خويش

و اترك البحر رهوًا

{رهو}، به معناى حالت آرام و يا گودى و شكافتگى شىء است.

2- عبور بنى اسرائيل از رود نيل ، در شرايط آرامش و حركت رهوار آب *

و اترك البحر رهوًا

احتمال دارد كه تعبير {رهوًا} اشاره به حركت آرام رود داشته باشد كه عبور را آسان مى سازد. بر خلاف حركت سيل آسا و پرخروشِ جريان رود در شرايط خاص جوى كه عبور را مشكل مى سازد.

6- لشگر فرعون ، در تعقيب بنى اسرائيل پس از عبور آنان از نيل

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

تعقيب، از واژه {جند} استفاده شده است.

مكان عبور بنى اسرائيل از رود نيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 5

5- محل عبور موسى ( ع ) و بنى اسرائيل از رود نيل ، گذرگاهى وسيع و گسترده دامن

و اترك البحر رهوًا

برداشت يادشده بنابر اين نكته است كه {رهوًا} به معناى راه وسيع باشد; همان گونه كه راغب در {مفردات} آن را پذيرفته است.

منشأ تقسيم آب رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 11

11 - تقسيم و توزيع آب نيل در ميان مردم مصر ، تحت فرمان و مقررات فرعون بود .

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى أفلاتبصرون

مراد از {من تحتى} ممكن است آن باشد كه آب نيل تحت فرمان من است و قهراً نظام تقسيم آن را من اداره مى كنم.

موسى(ع) در رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 8

8 - مادر موسى ، مأمور افكندن فرزندش به رود نيل در صورت احساس خطر براى وى از جانب فرعونيان

فإذا خفت عليه فألقيه فى اليمّ

واژه {يمّ} به آب زياد گفته مى شود. بدين جهت به دريا {يمّ} گفته مى شود و هم به رود بزرگ. در اين آيه معناى دوم مراد است و مقصود از آن رود نيل مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 4،5،7

4 - مأموريت خواهر موسى از سوى مادر براى دنبال كردن موسى در پى افكنده شدنش در آب نيل

و قالت لأُخته قصّيه

5 - حضور خواهر موسى در كنار مادر

، هنگام افكندن موسى در رود نيل

و قالت لأُخته قصّيه

7 - خواهر موسى ، از دور نظاره گر سرنوشت برادر خود بر روى آب نيل

فبصرت به عن جُنُب

{جُنُب} معادل دور است; يعنى، او موسى را از دور زير نظر گرفت.

موقعيت جغرافيايى رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 12

12 - رود نيل در عهد موسى ( ع ) و فرعون ، پُرآب بود و فاصله زيادى با مقرّ فرعون نداشته است .

فليلقه اليمّ بالساحل يأخذه عدوّ لى

{يمّ} به معناى دريا است و اطلاق دريا بر رود، حاكى از فراوانى آب آن است.

وسعت رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 4،5

4- رود نيل ، رودى گسترده و درياگونه در عصر موسى ( ع )

و اترك البحر

طبق نظر مفسران منظور از دريا در اين آيات رود نيل است.

5- محل عبور موسى ( ع ) و بنى اسرائيل از رود نيل ، گذرگاهى وسيع و گسترده دامن

و اترك البحر رهوًا

برداشت يادشده بنابر اين نكته است كه {رهوًا} به معناى راه وسيع باشد; همان گونه كه راغب در {مفردات} آن را پذيرفته است.

رود فرات

{رود فرات}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 12

12 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : قال أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و آديناهما إلى ربوة ذات قرار و معين } قال الربوة الكوفة و القرار المسجد و المعين الفرات ;

از امام باقر(ع)

روايت شده است كه اميرالمؤمنين(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {و آويناهما إلى ربوة ذات قرار و معين} فرمود: مراد از {ربوة} كوفه و {قرار} مسجد [كوفه] و {معين} فرات است}.

روز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{روز}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 3،4

3 _ نظمِ شب و روز ، از آيات الهى

انّ فى . .. و اختلاف الّيل و النّهار لايات

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر يكتايى خدا در مالكيّت و فرمانروايى بر هستى

و للّه ملك السّموات . .. انّ فى خلق السّموات ... لايات

جمله {انّ فى . .. }، مى تواند بيانگر دليلى براى يكتايى خداوند در فرمانروايى و مالكيّت باشد كه در آيه قبل (و للّه ملك السّموات ... ) مطرح شد.

آثار جايگزينى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

3 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، از نشانه هاى قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار

خلفة

آثار خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 6

6 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى براى انسان ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

{شكور} مصدر و مرادف واژه {شكر} است.

آثار روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 2

2- از ميان رفتن تاريكى شب با آمدن روشنايى روز ، نشانه اى از تدبير خداوند است .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

آثار گردش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7

7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل هاى مختلف ، عامل پيدايش موجودات زنده و جريان مستمر مرگ و حيات در زمين

يحى و يميت و له اختل_ف الّيل و النهار

ذكر {اختلاف شب و روز} پس از بيان مرگ و حيات مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 14

14 - آمدن روز از پى شب ، گواه امكان آمدن رستاخيز از پى مرگ *

إنّ فى ذلك لأي_ت

يكى از آياتى كه از تعاقب شب و روز مى توان استفاده كرد، روشنى پس از تاريكى، حيات پس از مرگ و حركت پس از سكون است و اين نشان مى دهد كه خداى توانا بر آوردن روز از پى شب، قادر است كه حيات را

دوباره از پى مرگ پديد آورد.

آغاز خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

ابر در روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 3

3 - مجازات مردم { ايكه } ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

{ظلّة} (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين {فأخذهم عذاب يوم الظلّة}; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود، فرو گرفت.

استتار روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 6،7،8

6 _ روز ، پيوسته با پوششى از شب نهان مى شود .

يغشى اليل النهار

7 _ نهان گشتن روز با پوشش شب ، از تدابير خداوند در جهان هستى

ثم استوى على العرش يغشى اليل النهار

{يغشى اليل . .. } بيان مصداقى است از جمله {استوى على العرش}.

8 _ شب با پويش و شتابى سريع ، براى پوشاندن روز ، به دنبال آن در حركت است .

يطلبه حثيثاً

ضمير فاعلى در {يطلبه} مى تواند

به {اليل} بازگردانده و طبعاً ضمير مفعولى به {النهار} برمى گردد. عكس اين معنا نيز محتمل است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 5

5_ خداوند ، پيوسته تاريكى شب را بر چهره روز مى پوشاند .

يغشى الّيل النهار

{اغشاء} (مصدر يغشى) به معناى پوشانيدن و ساتر قرار دادن است. آوردن فعل {يغشى} به صيغه مضارع در مقابل آوردن {مدّ} و {جعل} به صيغه ماضى، براى رساندن استمرار پوشانيدن شب بر چهره روز است.

استفاده از روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 2،6

2- رام و مسخر بودن خورشيد ، ماه ، شب و روز از نعمت هاى الهى و در جهت بهره بردارى انسان است .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر

6- بهره بردن آدمى از شب ، روز ، ماه و خورشيد متفاوت با بهره بردن او از ستارگان است .

سخ_ّر لكم . .. الشمس ... و النجوم مسخّرت بأمره

با توجه به اينكه خداوند در رابطه با تسخير شب، روز، ماه و خورشيد لفظ {سخّر لكم} را به كار برد، ولى براى تسخير ستارگان لفظ {مسخّرات بأمره} را بدون لفظ {لكم} آورد، مطلب فوق به دست مى آيد.

اهميت حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذكر به اهميت و نقش گردش شب و روز در حيات انسان ، نمودى از بيان تفصيلى آيات توسط خداوند

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . ..

و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

يكى از مصاديق {كلّ شىء. ..} به قرينه جمله {و جعلنا الليل و النهار آيتين} مى تواند گردش شب و روز باشد.

اهميت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 18 - 4

4 - تحوّل روز به شب و شب به روز ، تحوّلى بزرگ در نظام جهان

و الّيل إذا عسعس . و الصبح إذا تنفّس

اهميت روز غدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 28

28 _ عظمت و اهميت روز غدير خم

اليوم يئس . .. اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

اهميت گردش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 5

5 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش روزانه ، در راستاى تأمين نياز ها و منافع انسان ها و هماهنگ با آنها است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت فوق، از لام {لكم} _ كه براى انتفاع است _ به دست مى آيد.

بلندى روز قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 17 - 2

2 - قيامت و روز محشر ، روزى بسيار طولانى

يومًا يجعل الولدن شيبًا

پير شدن كودكان، ممكن است اشاره به طولانى بودن روز قيامت داشته باشد. البته طولانى بودن روز محشر نيز گوياى سختى آن روز است.

پوشش روز با شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5

- 4

4 - خداوند ، شب را چون پرده اى بر روز و روز را بر شب مى نهد .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

{تكوير} (مصدر {يكوّر}) در اصل به معناى پيچيدن دائرهوار است (مصباح المنير); ولى به كارگيرى {على} نشان مى دهد كه {تكوير} در اين آيه، به معناى {وضع الشىء على الشىء} است.

پوشش شب با روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 4

4 - خداوند ، شب را چون پرده اى بر روز و روز را بر شب مى نهد .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

{تكوير} (مصدر {يكوّر}) در اصل به معناى پيچيدن دائرهوار است (مصباح المنير); ولى به كارگيرى {على} نشان مى دهد كه {تكوير} در اين آيه، به معناى {وضع الشىء على الشىء} است.

پيدايش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 34 - 4

4 - پيدايش آسمان ، زمين ، شب ، روز ، آب ، گياه و كوه ، حوادثى نابرابر با حادثه بزرگ قيامت

الطامّة الكبرى

{كبرى} اسم تفضيل است و قيامت را _ در برابر آنچه در آيات پيشين ذكر شد _ برترين و بزرگ ترين حادثه معرفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 4

4 - ظهور خورشيد ، از آثار پيدايش روز است .

و النهار إذا جلّيها

در صورتى كه ضمير مفعولى {جلاّها} به {الشمس} برگردد _ چنان كه برخى از مفسران احتمال داده اند _ مفاد آيه اين خواهد شد كه:

پديد آمدن روز كارى نيست كه مستند به خورشيد باشد; بلكه حالتى از حالت هاى زمين است كه در آن حالت، {خورشيد} پديدار مى گردد.

تأمين معاش در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 4

4 - قابليت روز براى رفع نيازمندى هاى زندگانى در آن ، از نعمت هاى خداوند به انسان

و جعلنا النهار معاشًا

تتابع روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 10

10 _ { عن عنبسة العابد ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) : عن قول اللّه عزّوجلّ : { و هو الذى جعل الليل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكوراً } قال : قضاء صلاة الليل بالنهار و قضاء صلاة النهار بالليل ;

امام صادق در باره آيه ياد شده فرمود: مراد قضاى نمازهاى شب در روز و قضاى نمازهاى روز در شب است}. توضيح: با توجه به روايات قبل از حديث ياد شده، در تهذيب و روايت صفحه 116 از تفسير قمى به نظر مى رسد، قضاى نماز نافله مقصود است.

تتابع شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 37 - 3

3 - نظام حاكم بر شب و روز و توالى نور و ظلمت بر زندگى اهل زمين ، به تقدير و تدبير خدا است .

و ءاية لهم الّيل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 5،6

5 - توالى شب

و روز و پديدار شدن نور و تاريكى در زندگى ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.

6 - توالى شب و روز و نور و تاريكى در زندگى انسان ، جلوه قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم الّيل . .. لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار ..

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است; چنان كه در آيه 37 نيز به آن تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پى درپى شب و روز و تفاوت تدريجى ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل انديشه و تفكّر

و اختل_ف الّيل و النهار و . .. ءاي_ت لقوم يعقلون

{اختلاف. ..} ممكن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغيير ساعات روز و شب در طى فصول سال را نيز افاده مى كند. در برداشت بالا هر دو نكته مورد نظر است.

تجديد حيات در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 1

1 - روز ، زمان زندگى و حياتى مجدد براى انسان ، پس از فرو نشستن آثار حيات او در خواب

و

جعلنا النهار معاشًا

{معاش} مصدر ميمى و به معناى حيات و زندگى است (لسان العرب). اطلاق حيات بر روز، به اين اعتبار است كه انسان از خواب شب _ كه به قرينه تقارن اين آيه با دو آيه قبل به مرگ تشبيه شده است _ برمى خيزد و حياتى دوباره آغاز مى كند. كسانى كه اين كلمه را اسم زمان و به معناى زمان عيش (زمان زندگى) دانسته اند، همين مفاد را در نظر گرفته اند.

تداوم تتابع شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 2

2 - توالى شب و روز و نظام حاكم بر آنها ، تا قيامت باقى خواهد بود .

و لا الّيل سابق النهار

مقصود از پيشى نگرفتن شب از روز (و لا الليل سابق النهار)، پيشى گرفتن از نظر سير و حركت نيست; بلكه مراد مسخر خدا بودن ماه و خورشيد و بقاى نظم موجود بر روز و شب و نيز تغييرناپذيرى حركت ماه و خورشيد است.

تداوم روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

ترسناكى روز عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 6

6 - روز نزول عذاب استيصال ، روزى بس بزرگ و هولناك

فيأخذكم عذاب يوم عظيم

مراد

از {عذاب يوم عظيم} به قرينه {فأخذهم العذاب} (آيه 158) عذاب استيصال است كه ثموديان را نابود ساخت.

ترسناكى روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 5

5 - روز نزول عذاب بر مردم ايكه ، روزى هولناك و جانفرسا

إنّه كان عذاب يوم عظيم

تسبيح خدا در آخر روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

تسبيح خدا در اول روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

تسبيح در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 20 - 1

1- تسبيح مداوم و شبانه روزى مقربان درگاه الهى

و من عنده . .. يسبّحون الّيل والنهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه

از استمرار و تداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 8،9

8 - مؤمنان ، موظّف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 3

3 - تسبيح و حمد پروردگار ، در تكاپوى روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شكيبايى آفرين براى مؤمنان *

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم . و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير است: 1_ {حين تقوم} اشاره به تلاش هاى روزانه {و من الّيل. ..} نظر به لحظه هاى آرام شب داشته باشد. 2_ آيه شريفه را با {واصبر...} _ كه در آيه قبل آمده _ ملاحظه كنيم.

تسخير روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 3،5

3- خداوند ، رام سازنده شب و روز براى بهرهورى انسان

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

5- رام بودن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

آيه در مقام

امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} در آيه بعد مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 1،2،7

1- خداوند شب ، روز ، خورشيد و ماه را براى آدميان رام و مسخر ساخته است .

هو الذى . .. و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر

2- رام و مسخر بودن خورشيد ، ماه ، شب و روز از نعمت هاى الهى و در جهت بهره بردارى انسان است .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر

7- رام و مسخر بودن شب ، روز ، خورشيد ، ماه و ستارگان نشانه هايى از خدا و نمونه هايى از قدرت اوست .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

تعقل در خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 _ تفكر در آفرينش شب و روز و جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، آموزنده درس خداشناسى

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

{تذكر}( مصدر {يذّكّر}) از نظر لغت به معناى يادآوردن چيزى است كه فراموش شده است (لسان العرب); ولى اين واژه در آيه شريفه _ به گفته بيشتر مفسران _ به معناى تفكر و تأمل براى درس آموختن و نتيجه گرفتن از آفرينش شب و روز است.

تعقل در گردش شب و

روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جريان مستمر حيات و مرگ و گردش نظام طبيعت ، شايان تفكر و درس آموزى

و هو الذى يحى و يميت . .. أفلاتعقلون

تفاوت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 1،2،3

1 - نوسان مدام شب و روز در طول سال ، نشانه اى از قدرت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار

{ولج} ريشه {يولج} به معناى {دخول} است (مفردات راغب) و داخل شدن شب در روز، به معناى كاسته شدن از مدت روز است و داخل شدن روز در شب نيز، كم شدن از مدت شب است. لازم به ذكر است كه فعل مضارع {يولج} دلالت بر استمرار دارد.

2 - بى توجّهى به آيه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشيد و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{ألم تر} در آيه، استفهام انكارى بوده و نكته ياد شده را مى رساند.

3 - تبديل شدن تدريجى قسمتى از روز و شب به هم ، به قدرت خدا است .

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{يولج. ..} به معناى افزوده شدن بخشى از شب به روز و برعكس آمده است (مفردات راغب).

تفاوت روز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 9

9 - تفاوت روز هاى سال در سعد و نحس بودن *

فى أيّام نحسات

با

توجه به اين كه در آيه شريفه قيد {نحسات} قيد احترازى است، استفاده مى شود كه ايام سال به دو قسم نحس و غير نحس تقسيم مى شود و اين مطلب اعم از اين است كه نحوست در ذات ايام باشد يا در اثر حوادث. گفتنى است كه مطلب بالا بنابر احتمال اول قابل برداشت است.

تفاوت شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 5

5 - اختلاف شب و روز ( تفاوت آنها در كوتاهى و بلندى و . . . ) از نشانه هاى توحيد و بيانگر رحمانيت و رحيميت خداست .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى ... اختلف الليل و النهار ... لأيت

برداشت فوق مبتنى بر اين اساس است كه كلمه {اختلاف} در آيه شريفه به معناى عدم تساوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 2

2 _ اختلاف شب و روز ( كوتاه و بلند شدن هر يك از آن دو در طول سال ) و تغيير فصل ها ، حاوى دليلهايى روشن بر تدبير و ربوبيت خدا نسبت به اهل زمين است .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 13

13 - لحظه ها و اوقات شبانه روز ، در شايستگى براى ذكر و دعا با هم برابر نيستند .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع . .. ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 2

2 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( كوتاهى و بلندى آنها ) در طول سال ، نشانه قدرت بى نهايت خداوند و يكتايى او است .

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مراد از وارد كردن شب در روز، كاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز و مقصود از ايلاج روز در شب، كاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پى درپى شب و روز و تفاوت تدريجى ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل انديشه و تفكّر

و اختل_ف الّيل و النهار و . .. ءاي_ت لقوم يعقلون

{اختلاف. ..} ممكن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغيير ساعات روز و شب در طى فصول سال را نيز افاده مى كند. در برداشت بالا هر دو نكته مورد نظر است.

تلاش در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 9

9 _ خداوند شب را زمان مناسب براى خواب و آرامش و روز را براى تلاش و كار قرار داده است.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

اگر چه خواب و بيدارى اختصاصى به شب و روز ندارد، ولى اينكه ظرف {توفى} شب است و ظرف {جرحتم} روز است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 3،5،9

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

5 _ شب ، ظرفى مناسب براى آرميدن و روز فرصتى شايسته براى تلاش است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

9 _ قرار دادن شب براى آرامش انسان ها و روشنايى روز براى تلاش آنان ، از نشانه هاى توحيد ربوبى است .

هو الذى جعل لكم الّيل . .. إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 4،5،6

4 _ خداوند ، روز را بسترى مناسب براى كار و تلاش و جنب و جوش آدميان قرار داد .

و جعل النهار نشورًا

طبق نظر بيشتر مفسران، {نشوراً} در جمله {جعل النهار نشوراً} مى تواند از ماده {نشر} به معناى {انتشار} باشد. از اين رو مقصود از آن _ به قرينه مقابله اين جمله با صدر آيه (جعل الليل لباساً) _ پخش شدن انسان ها در روز براى كار و تلاش است.

5 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش روزانه ، در راستاى تأمين نياز ها و منافع انسان ها و هماهنگ با آنها

است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت فوق، از لام {لكم} _ كه براى انتفاع است _ به دست مى آيد.

6 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 4

4 - تلاش جهت به دست آوردن توشه زندگى ، هدف الهى از برقرار كردن روز براى بندگان

جعل لكم . .. النهار ... لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 6،11

6 - روز ، زمان مناسب براى تلاش و كوشش جهت تأمين زندگى است .

و من ءاي_ته . .. و النهار و ابتغاؤكم من فضله

برداشت بالا همان گونه كه برخى مفسران نيز گفته اند، بنابراين اساس است كه در آيه، تقديم و تأخيرى به اين صورت {و من آياته منامكم باليل و ابتغاؤكم من فضله بالنهار} باشد.

11 - آيه بودن خواب در شب و تلاش در روز براى كسب روزى ، براى دارندگان گوش شنوا ، قابل درك است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 4،5،6

4 - خداوند ، روز را به منظور توانايى بشر بر ديدن و تلاش براى تأمين روزى آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم . .. و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً}

به قرينه آمدن {لتسكنوا} در جمله پيش _ كلمه {لتبصروا فيه} محذوف است.

5 - روز هنگام ، زمان مناسب جهت تلاش و تكاپو براى به دست آوردن رزق و روزى

و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} _ به قرينه آيات مشابه مانند آيه 73 سوره {قصص} _ مى توان جمله {لتبتغوا من فضله} را در تقدير گرفت.

6 - نقش سازنده روشنايى روز ، در تلاش روزانه انسان ها و نشاط و شادابى آنان

و النهار مبصرًا

تيرگى روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 3

3 - مجازات مردم { ايكه } ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

{ظلّة} (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين {فأخذهم عذاب يوم الظلّة}; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود، فرو گرفت.

جايگزينى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 _ تفكر در آفرينش شب و روز و جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، آموزنده درس خداشناسى

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

{تذكر}( مصدر {يذّكّر}) از نظر لغت به معناى يادآوردن چيزى است كه فراموش شده است (لسان العرب); ولى اين واژه در آيه شريفه _ به گفته بيشتر مفسران _ به معناى تفكر و تأمل براى درس آموختن و نتيجه گرفتن از آفرينش شب و روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35

- 13 - 1

1 - در پى هم آمدن شب و روز و جايگزينى مستمر يكى جاى ديگرى ، جلوه اى از توانايى مطلق خدا و يكتايى او

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{إيلاج} (مصدر {يولج}) به معناى وارد كردن است. وارد كردن شب در روز و روز در شب، مى تواند كنايه از جابه جا كردن شب و روز باشد; يعنى، خدا شب را تدريجاً به جاى روز و روز را به تدريج در جاى شب قرار مى دهد.

حمد در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 3

3 - تسبيح و حمد پروردگار ، در تكاپوى روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شكيبايى آفرين براى مؤمنان *

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم . و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير است: 1_ {حين تقوم} اشاره به تلاش هاى روزانه {و من الّيل. ..} نظر به لحظه هاى آرام شب داشته باشد. 2_ آيه شريفه را با {واصبر...} _ كه در آيه قبل آمده _ ملاحظه كنيم.

خالق روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 4

4 - ناديده گرفتن خدا در پديد آوردن نظام شب و روز ، امرى شگفت و دور از

انتظار

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل ليسكنوا فيه و النهار مبصرًا

تعبير {ألم يروا. ..} لحنى است آميخته با شگفتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهى ، تنها در پيشگاه كسى روا است كه آفريننده شب و روز و تأمين كننده روزى و نياز هاى انسان ها است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم... النهار مبصرًا

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل _ كه درباره ربوبيت خداوند و عبادت او و حاجت خواهى از او بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفريدگار شب و روز و خورشيد و ماه

و من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى

از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3،7

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

3 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، از نشانه هاى قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

7 _ آفرينش شب و روز ، تنها براى انسان هاى برخوردار از روح سپاس گزارى ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5،10

5 - پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند

در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

خواب در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 2

2 - فراهم بودن امكان خواب در شب و روز براى انسان ها از آيات الهى است .

و من ءاي_ته منامكم باليل و النهار

بنابر اين كه {و النهار} عطف به {الليل} باشد، استفاده مى شود كه شب و روز، هر دو ظرفى مناسب براى خواب هستند.

روز از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 1

1- خداوند ، شب و روز را دو نشانه از نشانه ها و آيات خويش قرار داده است .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 1

1 - { شب و روز } و { خورشيد و ماه } ، از آيات و نشانه هاى خداوند است .

و من ءاي_ته الّيل و النهار والشمس والقمر

روز ترويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 5

5 - { [ فى المجمع ] و قيل الشفع يوم التروية و الوتر يوم عرفة و روى ذلك عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البيان آمده است:] گفته شده كه شفع روز ترويه (هشتم ذى الحجه) و وتر روز عرفه است و اين مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است}.

روز رجعت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 19

19- عن مثنّى الحنّاط قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : أيام الله عزّوحلّ ثلاثة : يوم يقوم القائم ( ع ) و يوم الكرّة و يوم القيامة ;

مثنّى حنّاط گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود: ايام الله سه روز است روز قيام حضرت قائم(ع) و روز رجعت و روز قيامت.

روز ظهور امام مهدى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 19

19- عن مثنّى الحنّاط قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : أيام الله عزّوحلّ ثلاثة : يوم يقوم القائم ( ع ) و يوم الكرّة و يوم القيامة ;

مثنّى حنّاط گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود: ايام الله سه روز است روز قيام حضرت قائم(ع) و روز رجعت و روز قيامت.

روز عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 6

6 - { [ فى المجمع ] و قيل : إنّه كان فى يوم الأربعا فى آخر الشهر . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است: گفته شده كه عذاب قوم عاد، در روز چهارشنبه در آخر ماه بوده است. .. و اين مطلب از امام على(ع) روايت شده است}.

روز عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از

{عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 4،5،6

4 - { [ فى المجمع ] قيل : الشفع يوم النحر و الوتر يوم عرفة . . . و هى رواية جابر عن النبىّ ( ص ) ;

[در مجمع البيان آمده است:]گفته شده كه شفع روز {قربانى} و وتر روز {عرفه} است . .. و اين روايت جابر از پيامبر(ص) است}.

5 - { [ فى المجمع ] و قيل الشفع يوم التروية و الوتر يوم عرفة و روى ذلك عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البيان آمده است:] گفته شده كه شفع روز ترويه (هشتم ذى الحجه) و وتر روز عرفه است و اين مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است}.

6 - { عن النبىّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : يومان و ليلة يوم عرفة و يوم النحر ، و الوتر ليلة النحر ليلة جُمَع ;

از پيامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد; آن حضرت فرمود: دو روز و يك شب است روز عرفه و روز قربانى و وتر شب قربانى است كه شب مشعر است}.

روز عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 6

6 - { عن النبىّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : يومان و ليلة يوم عرفة و يوم النحر ، و الوتر ليلة النحر ليلة جُمَع ;

از پيامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد;

آن حضرت فرمود: دو روز و يك شب است روز عرفه و روز قربانى و وتر شب قربانى است كه شب مشعر است}.

روز قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 8

8_ { قال الصدوق روى : . . . و تقوم القيامة فى يوم الجمعة . . . قال الله عزوجل : { ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود } ;

صدوق گويد: روايت شده است كه . .. قيامت در روز جمعه برپا مى شود ... و خداى عزوجل فرمود: ذلك يوم مجموع ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 19

19- عن مثنّى الحنّاط قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : أيام الله عزّوحلّ ثلاثة : يوم يقوم القائم ( ع ) و يوم الكرّة و يوم القيامة ;

مثنّى حنّاط گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود: ايام الله سه روز است روز قيام حضرت قائم(ع) و روز رجعت و روز قيامت.

روز لعن بر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 7

7- { يزيدبن سلام . . . سأل رسول الله ( ص ) . . . قال : فالخميس ، قال : هو يوم خامس من الدنيا و هو يوم . . . لعن فيه إبليس . . . ;

يزيدبن سلام از رسول خدا(ص) پرسيد: پنجشنبه يعنى چه؟ حضرت فرمود: پنجشنبه پنجمين روز از دنياست و آن روزى است كه . .. ابليس در آن مورد لعن

قرار گرفت...}.

روز لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 1،2،4

1 - به هنگام لقاءاللّه ، بر مؤمنان ، با واژه { سلام } ، تحيت گفته مى شود .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه اضافه {تحيّت} به ضمير {هم}، اضافه مصدر به مفعول اش باشد.

2 - تحيّت بر مؤمنان ، به هنگام لقاءاللّه ، سلامتى و امنيت كامل داشتن است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

احتمال دارد كه مراد از {سلام}، معناى اصطلاحى آن باشد كه نوعى تحيّت گفتن است و احتمال دارد كه معناى لغوى آن باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

4 - تحيّت مؤمنان به هم ، هنگام لقاءاللّه ، با واژه { سلام } است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراين است كه اضافه {تحيّت} به ضمير {هم}، اضافه مصدر به فاعل اش باشد.

روز مبارزه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 15

15 - متهم كردن رسول اكرم ( ص ) به سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى بنى اسرائيل عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

روز ميعاد فرعون با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 5

5 - روز مقابله ساحران فرعون با موسى ( ع ) روزى سرنوشت ساز و تعيين كننده ، از ديدگاه فرعونيان

و قد أفلح اليوم من استعلى

{فلاح} به معناى موفقيت و پيروزى است. ابراز اين سخن از ناحيه فرعونيان، گواه اين مدعا است كه

آنان اين مبارزه را، مبارزه مرگ و زندگى و نقطه عطفى در تاريخ خود تلقى مى كردند.

روز و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 2

2 _ خداوند شب را تاريك و روز را ، روشن قرار داده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 4

4_ خداوند به همگان _ آنان كه در تاريكى هاى شب كاملاً پنهانند و يا در روز روشن آشكارند _ آگاه است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{استخفاء} (مصدر مستخف) و {خفاء} هر دو به معناى پنهان بودن است، با اين تفاوت كه {استخفاء} حاكى از تأكيد مى باشد. {سَرَب} به معناى راه است و {سارب} به كسى كه راه را مى پيمايد گفته مى شود و از آن جا كه راه و طى كننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نيست _ خصوصاً كه در روز باشد _ مى توان گفت: {سارب} در آيه شريفه به قرينه مقابله آن با {مستخف} كنايه از {آشكار} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 15

15- { يزيدبن سلام .

. . سأل رسول الله ( ص ) فقال له : . . . فما بال الشمس و القمر لايستويان فى الضوء و النور ، قال : . . . أمر الله تعالى جبرئيل : أن يمحو ضوء القمر فمحاه . . . و ذلك قول الله عزّوجلّ : { و جعلنا الليل و النهار آيتين فمحونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة . . . } . . . ;

يزيدبن سلام از رسول خدا(ص) سؤال كرد، پس به حضرت گفت:. .. چگونه است كه خورشيد و ماه در نور و روشنايى با هم مساوى نيستند؟ حضرت جواب فرمود:... خداوند تعالى به جبرئيل فرمان داد تا نور ماه را محو كند، پس او نور ماه را محو كرد ... و آن همان سخن خدا است كه فرمود: {و جعلنا الليل و النهار آيتين فمحونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 5

5 - توانايى خدا بر ثابت نگه داشتن روشنايى روز و محروم ساختن اهل آن از نعمت شب تا روز قيامت

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا إلى يوم القي_مة

زندگى در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 1

1 - روز ، زمان زندگى و حياتى مجدد براى انسان ، پس از فرو نشستن آثار حيات او در خواب

و جعلنا النهار معاشًا

{معاش} مصدر ميمى و به معناى حيات و زندگى است (لسان العرب). اطلاق حيات بر روز، به اين اعتبار است كه انسان از خواب

شب _ كه به قرينه تقارن اين آيه با دو آيه قبل به مرگ تشبيه شده است _ برمى خيزد و حياتى دوباره آغاز مى كند. كسانى كه اين كلمه را اسم زمان و به معناى زمان عيش (زمان زندگى) دانسته اند، همين مفاد را در نظر گرفته اند.

سختى اندازه گيرى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 6

6 - اندازه گيرى كامل شب و روز و مقدار دقيق شب زنده دارى براى مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ميسّر و آسان نبود .

علم أن لن تحصوه

سعادت روز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 9

9 - تفاوت روز هاى سال در سعد و نحس بودن *

فى أيّام نحسات

با توجه به اين كه در آيه شريفه قيد {نحسات} قيد احترازى است، استفاده مى شود كه ايام سال به دو قسم نحس و غير نحس تقسيم مى شود و اين مطلب اعم از اين است كه نحوست در ذات ايام باشد يا در اثر حوادث. گفتنى است كه مطلب بالا بنابر احتمال اول قابل برداشت است.

سوگند به روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز در لحظه فروغ افكندن آن بر زمين

و النهار إذا جلّيها

مفاد آيه شريفه، گواه آن است كه ضمير مفعولى {جلاّها} به {الشمس} برنمى گردد; زيرا جلا يافتن خورشيد را، نمى توان ناشى از روز دانست. بنابراين بايد گفت: از آن جا كه

جلوه گر شدن زمين به وسيله روز، بسيار واضح است، نيازى به ذكر {الأرض}، براى ارجاع ضمير به آن نبود.

2 - پيدايش روز و درخشان شدن زمين به وسيله آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و النهار إذا جلّيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله {قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 2

2 - خداوند ، در

تأكيد بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شيوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

سوگند به روز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 3 - 8،9

8 - { عن محمّد بن هاشم عمن روى عن أبى جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الكلبى عن قول اللّه عزّوجلّ { و شاهد و مشهود } فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قيل لك ؟ فقال : قالوا : الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم عرفة ، فقال أبوجعفر ( ع ) : ليس كما قيل ، الشاهد يوم عرفة و المشهود يوم القيامة أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : { ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود ;

محمد بن هاشم از كسى كه از امام باقر(ع) روايت كرده، نقل مى كند: ابرش كلبى از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و شاهد و مشهود} سؤال كرد، حضرت فرمود: [در اين باره] براى تو چه گفته شده؟ عرض كرد: گفته اند: {شاهد} روز

جمعه و {مشهود} روز عرفه است. حضرت فرمود: اين چنين كه براى تو گفته شده است نيست; بلكه {شاهد} روز عرفه و مشهود روز قيامت است. مگر قرآن نخوانده اى كه خداى عزّوجلّ فرموده است: ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود}.

9 - { عن علىّ ( ع ) قال : . . . و الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم النحر ;

از امام على(ع) روايت شده كه فرمود: شاهد روز جمعه و مشهود روز قربانى (دهم ذى الحجه) است}.

سوگند به روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 3 - 8

8 - { عن محمّد بن هاشم عمن روى عن أبى جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الكلبى عن قول اللّه عزّوجلّ { و شاهد و مشهود } فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قيل لك ؟ فقال : قالوا : الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم عرفة ، فقال أبوجعفر ( ع ) : ليس كما قيل ، الشاهد يوم عرفة و المشهود يوم القيامة أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : { ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود ;

محمد بن هاشم از كسى كه از امام باقر(ع) روايت كرده، نقل مى كند: ابرش كلبى از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و شاهد و مشهود} سؤال كرد، حضرت فرمود: [در اين باره] براى تو چه گفته شده؟ عرض كرد: گفته اند: {شاهد} روز جمعه و {مشهود} روز عرفه است. حضرت فرمود: اين چنين كه براى تو گفته شده است نيست; بلكه {شاهد} روز عرفه

و مشهود روز قيامت است. مگر قرآن نخوانده اى كه خداى عزّوجلّ فرموده است: ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود}.

سوگند به روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز ، هنگام درخشان شدن آن

و النهار إذا تجلّى

2 - پديده روز و تابناكى آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و النهار إذا تجلّى

سهولت زندگى در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 5

5 - توجّه به آسان سازى امور زندگانى انسان با آفرينش روز و ويژگى هاى آن ، زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و جعلنا النهار معاشًا

شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 1

1 _ مالكيت و حاكميت مطلقه الهى بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سكن فى الّيل و النهار

{سكن}، از ماده {سكنى} (به معنى مسكن گزيد): و {ما سكن . .. }، شامل هر موجودى است كه در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 6،7

6 _ روز ، پيوسته با پوششى از شب نهان مى شود .

يغشى اليل النهار

7 _ نهان گشتن روز با پوشش شب ، از تدابير خداوند در جهان هستى

ثم استوى على العرش يغشى اليل النهار

{يغشى اليل . .. } بيان

مصداقى است از جمله {استوى على العرش}.

عبرت از خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 5

5 _ درس آموز بودن آفرينش شب و روز و نظم حاكم بر آن ، به تصميم و اراده انسان براى درس آموختن بستگى دارد .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

آمدن فعل {أراد} در جمله {لمن أراد أن يذّكّر} _ كه در اين جمله به منزله قيد است _ مى رساند كه اراده و تصميم انسان نقش اساسى در درس آموزى و عبرت گيرى او دارد.

عبرت از گردش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 2،4

2 - گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن ، درس عبرتى است براى صاحبان بصيرت و روشن دلى .

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

4 - طبيعت ( گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن و . . . ) بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

عظمت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 2

2 - پيدايش روز و درخشان شدن زمين به وسيله آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و النهار إذا جلّيها

عظمت روز عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 6

6 - روز نزول عذاب استيصال ،

روزى بس بزرگ و هولناك

فيأخذكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} به قرينه {فأخذهم العذاب} (آيه 158) عذاب استيصال است كه ثموديان را نابود ساخت.

عظمت روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 2

2 - پديده روز و تابناكى آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و النهار إذا تجلّى

عوامل نحوست روز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى { فى يوم نحس مستمر } قال كان القمر منحوساً بزحل ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند تعالى {فى يوم نحس مستمرّ} روايت شده [درآن روز] ماه به وسيله زحل منحوس شده بود}.

فلسفه خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 1،3

1 _ خداوند ، شب و روز را به خاطر انسان برقرار كرد .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 4

4 -

تلاش جهت به دست آوردن توشه زندگى ، هدف الهى از برقرار كردن روز براى بندگان

جعل لكم . .. النهار ... لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 4،7،10

4 - خداوند ، روز را به منظور توانايى بشر بر ديدن و تلاش براى تأمين روزى آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم . .. و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} به قرينه آمدن {لتسكنوا} در جمله پيش _ كلمه {لتبصروا فيه} محذوف است.

7 - آفرينش شب و روز براى تأمين نياز هاى بشر ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت

إنّ الساعة لأتية . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا

آيه شريفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه هاى درستى و راستى برپايى قيامت است كه در دو آيه قبل، با صراحت به آن تأكيد شده است.

10 - آفرينش شب و روز در راستاى تأمين نياز ها و منافع بشر ، جلوه اى از فضل و احسان خداوند به او است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. إنّ اللّه لذو فضل على الناس

فوايد حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فوايد گردش شب و روز ، محاسبه زمان و سال شمارى و آشنايى انسان با تاريخ است .

جعلنا ءاية النهار . .. لتعلموا عدد السنين و الحساب

فوايد روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 4

4 _ خداوند ،

روز را بسترى مناسب براى كار و تلاش و جنب و جوش آدميان قرار داد .

و جعل النهار نشورًا

طبق نظر بيشتر مفسران، {نشوراً} در جمله {جعل النهار نشوراً} مى تواند از ماده {نشر} به معناى {انتشار} باشد. از اين رو مقصود از آن _ به قرينه مقابله اين جمله با صدر آيه (جعل الليل لباساً) _ پخش شدن انسان ها در روز براى كار و تلاش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 7

7 - بينايى انسان در پرتو وجود روز ، نشانه اى از تدبير خداى جهان

و النهار مبصرًا إنّ فى ذلك لأي_ت

وصف {مبصراً} گرچه از نظر لفظ براى {نهار} آمده است; اما در حقيقت وصفى است براى انسان كه در پرتو روشنى روز، قادر به ديدن اشيا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 37 - 2

2 - با رفتن روشنايى روز ، اهل زمين ناگهان در تاريكى فرو مى روند .

الّيل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 5

5 - روز هنگام ، زمان مناسب جهت تلاش و تكاپو براى به دست آوردن رزق و روزى

و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} _ به قرينه آيات مشابه مانند آيه 73 سوره {قصص} _ مى توان جمله {لتبتغوا من فضله} را در تقدير گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتى مناسب براى عبادت و

راز و نياز به درگاه الهى و روز ، زمانى شايسته براى تلاش و رسيدگى به امور زندگى

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً

{سبح} در معانى متعددى به كار مى رود; از جمله سعى و تلاش براى معاش (قاموس المحيط). جمله {إنّ لك فى النهار}، تعليل ديگرى براى {قم الليل}است; يعنى، چون در روز به خاطر تلاش طولانى براى معاش، فرصت و فراغت براى مناجات و عبادت نيست، شب را براى اين كار اختصاص بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 22

22 - روز ، زمان مناسب براى تلاش اقتصادى و تأمين زندگى

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. يبتغون من فضل اللّه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه تلاش روزانه (يبتغون. ..) در برابر شب زنده دارى (تقوم...الليل) واقع شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 1،2،5

1 - روز ، زمان زندگى و حياتى مجدد براى انسان ، پس از فرو نشستن آثار حيات او در خواب

و جعلنا النهار معاشًا

{معاش} مصدر ميمى و به معناى حيات و زندگى است (لسان العرب). اطلاق حيات بر روز، به اين اعتبار است كه انسان از خواب شب _ كه به قرينه تقارن اين آيه با دو آيه قبل به مرگ تشبيه شده است _ برمى خيزد و حياتى دوباره آغاز مى كند. كسانى كه اين كلمه را اسم زمان و به معناى زمان عيش (زمان زندگى) دانسته اند، همين مفاد را در نظر گرفته اند.

2 - روز ، زمانى مناسب براى فعاليت و فراهم

سازى آذوقه زندگانى

و جعلنا النهار معاشًا

از جمله معانى {معاش، {معيشت} است; يعنى، آنچه زندگى به آن تداوم يابد (لسان العرب). مفاد آيه شريفه با توجّه به اين معنا، مبالغه در سبب بودن روز براى معيشت و زندگانى است.

5 - توجّه به آسان سازى امور زندگانى انسان با آفرينش روز و ويژگى هاى آن ، زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و جعلنا النهار معاشًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

فوايد روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 5

5- انسان ، در پرتو روشنى روز _ در پى تاريكى شب _ از روزى و فضل خداوند بهره مند مى شود .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 6

6 - نقش تعيين كننده روشنايى روز در زندگى بشر

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

از اهداف مورد نظر در اين آيه، بيان اهميت روشنايى روز و وابستگى زندگى بشر به آن مى

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 6

6 - نقش سازنده روشنايى روز ، در تلاش روزانه انسان ها و نشاط و شادابى آنان

و النهار مبصرًا

گردش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 1

1 _ خلقت آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر قدرت مطلق خداوند

و اللّه على كلّ شىء قدير. انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار ل

جمله {انّ فى . .. } مى تواند بيانگر دليلى براى قدرت مطلق الهى (و اللّه على كل شىء قدير) باشد كه در آيه قبل مطرح شد. بنابراين مراد از {لايات}، نشانه هاى قدرت مطلق الهى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 8

8 _ شب با پويش و شتابى سريع ، براى پوشاندن روز ، به دنبال آن در حركت است .

يطلبه حثيثاً

ضمير فاعلى در {يطلبه} مى تواند به {اليل} بازگردانده و طبعاً ضمير مفعولى به {النهار} برمى گردد. عكس اين معنا نيز محتمل است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 1

1 _ آمد و رفت شب و روز ، از آيات و نشانه هاى روشن ربوبيت خداست .

إن ربكم اللّه . .. إن فى اختلف الّيل و النهار ... لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23

- 80 - 8

8 - گردش شب و روز و پيدايش فصل هاى مختلف ، يكى ديگر از جلوه هاى تدبير و ربوبيت بى شريك خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 6

6 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 9

9 - نظام توالى شب و روز ويژه عالم دنيا است .

إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القي_مة

برداشت ياد شده با توجه به تقييد {سرمداً} به قيد {إلى يوم القيامة} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 12

12 - نظام توالى شب و روز ، مخصوص عالم دنيا است .

إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا إلى يوم القي_مة

با توجه به مقيد شدن {سرمداً} به قيد {إلى يوم القيامة}، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 1

1 - نظام توالى شب و روز ، جلوه اى از رحمت خدا بر خلق است .

و من رحمته جعل لكم الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 4،10،20

4 - گردش شب و روز به قدرت خداوند ، دليل

توان مندى او بر آسان زنده كردن مجدد انسان ها پس از مرگ است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة . .. ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار

10 - نظام روز و شب و جريان خورشيد و ماه ، داراى طرحى مشخص _ و نه پديده اى تصادفى _ است .

يولج الّيل . .. و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشيد و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهى خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون مى كند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبير

{أنّ اللّه بما. ..} عطف بر {أنّ اللّه يولج...} است. بنابراين، ارتباط {أنّ اللّه...} با فراز قبلى هم روشن مى شود و آن اين است كه هر كس چنان ساخت و سازى را ببيند، خواهد فهميد كه خداوند، به كردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 1،2

1 - اداره نظام عالَم با گردش همواره شب و روز و جريان دائمى خورشيد و ماه ، برخاسته از حق محض بودن خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل . .. ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

2 - نوسان هاى مداوم شب و روز ، حركت منظم و قانون مند خورشيد و ماه ، آگاهى خداوند به اَعمال انسان ها ، بر حق محض بودن او دلالت دارد .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل . .. و يولج النهار ... و سخّر

الشمس و ... و أنّ اللّ

{ذلك بأنّ اللّه. ..} مى تواند در جايگاه نتيجه براى دليل هاى ياد شده باشد.

گردش سريع روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 9

9 _ روز ، پيوسته با حركتى سريع در تكاپوى شب است .

و يطلبه حثيثاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير فاعلى در {يطلبه} به {النهار} برگردانده شود.

گردش شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 4

4 - آمد و شد شب و روز ، حاوى نشانه هاى توحيد و دليلى بر رحمانيت و رحيميت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى ... اختلف الليل و النهار ... لأيت

{اختلاف} به معناى تردد (رفت و شد) و نيز به معناى جايگزين شدن چيزى يا كسى به جاى ديگرى است. همچنين به معناى عدم تساوى آمده است. برداشت فوق مبتنى بر معناى اول و دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 2

2 - آمد و شد شب و روز و جاى گزينى مستمر هريك به جاى ديگر ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر نظام طبيعت

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

مراد از {يولج الليل فى النهار. ..} مى تواند اين باشد كه خداوند، روز را مى برد و شب را جايگزين آن مى كند و نيز شب را مى برد و روز را به جاى آن قرار مى دهد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 1،2،3

1 - توانايى خداوند بر جا به جا كردن شب و روز ، دليلى است گويا براى توانايى او بر يارى رساندن به ستمديدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ اللّه سميع بصير

در آيه پيش، خداوند به آن مسلمانى كه مورد ستم و تجاوز مشركان قرار گرفته بود، وعده قطعى داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در اين آيه، براى اين كه كسى در توانايى خدا بر تحقق بخشيدن به وعدهايش و در حمايت و پشتيبانى از ستم ديدگان ترديدى نكند، گوشه اى از قدرت نهايت خود را بيان كرده است.

2 - درپى هم آوردن شب و روز و جاى گزينى مستمر يكى به جاى ديگرى ، جلوه اى از توانايى مطلق خدا

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{إيلاج} (مصدر {يولج}) به معناى وارد كردن است. وارد كردن شب در روز و روز در شب، مى تواند كنايه از جابه جا كردن شب و روز باشد; يعنى، خدا شب را به تدريجاً جاى روز و روز را تدريجاً به جاى شب قرار مى دهد. هم چنين مى تواند به معناى كم كردن از روز و افزودن بر شب و بالعكس باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

3 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( كوتاهى و بلندى آنها ) در طول سال ، نشان از قدرت بى نهايت خداوند دارد .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل

فى النهار و يولج النهار فى الّيل

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از وارد كردن شب در روز، كاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز باشد. و نيز مراد از ايلاج روز در شب، كاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 1،4

1 - جابه جايى مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا ، نشانه اى گويا از تدبير و ربوبيت او است .

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

آيه پيش در بيان يكى از جلوه هاى قدرت و توانايى مطلق خدا بود; يعنى، جابه جا كردن شب و روز كه با آن نظام زندگى انسان ها سامان مى يابد. در اين آيه مى فرمايد: اين كه خداوند خود تدبير نظام جهان را در اختيار گرفت، بدان سبب است كه در تمام هستى، تنها او است كه ال_ه و معبود به حق است و هرچه غير او _ كه معبود پنداشته مى شوند _ پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگى و بزرگى، تنها برازنده او است و نه غير او.

4 - گردش شب و روز در سايه تدبير خدا ، آيتى روشن بر بطلان مرام شرك و پوچى خدايان ديگر

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ ما يدعون من دونه هو الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پى درپى شب و روز و تفاوت تدريجى

ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل انديشه و تفكّر

و اختل_ف الّيل و النهار و . .. ءاي_ت لقوم يعقلون

{اختلاف. ..} ممكن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغيير ساعات روز و شب در طى فصول سال را نيز افاده مى كند. در برداشت بالا هر دو نكته مورد نظر است.

گرمى روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 2

2 - نزول عذاب الهى بر مردم ايكه ، در روزى بسيار گرم و نفس گير بود كه آنان از شدت گرما به داخل سايه بان ها خزيده بودند .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

ضمير {هم}در {أخذهم} به {اصحاب الأيكه} باز مى گردد. {أَخْذ} (مصدر {أخذ}) به معناى فرو گرفتن و {ظلّة} به معناى سايه بان است. اضافه {عذاب} به {يوم} به تقدير {فى} مى باشد; يعنى، {فأخذهم عذاب يوم الظلّة; عذابى سخت آنان را در روز سايه بان فروگرفت}. ناميده شدن آن روز به {روز سايه بان} بدان جهت است كه مردم ايكه از شدت گرما، به زير سايه بان ها پناه برده بودند.

محروميت از روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 5

5 - توانايى خدا بر تاريك قرار دادن زمين و محروم ساختن مردم از روشنايى روز تا برپايى قيامت

أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القي_مة

مدت اولين روز قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 9

9 - نخستين

روز پس از پايانِ عمرِ جهان هستى ، برابر با هزار سال دنيوى است .

ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

احتمال دارد مراد از {يوم} روز قيامت باشد كه در اين صورت، معنا و مفهوم آيه چنين مى شود: {خداوند، امور عالم را تدبير مى كند و آن گاه در روزى كه پايان عمر عالم است و هزار سال دنيوى زمان آن است، امر، به خداوند بازمى گردد و عالم بر چيده مى شود}.

مدت يك روز خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 9

9 - يك روز خدا ، برابر است با هزار سال انسان ها .

و إنّ يومًا عند ربّك كألف سنة ممّا تعدّون

مراد از روز حج اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 15

15 _ معاوية بن عمار گويد : { سألت أباعبداللّه ( ع ) عن يوم الحج الأكبر فقال : هو يوم النحر . . . ;

از امام صادق (ع) پرسيدم: روز حج اكبر چه روزى است؟ فرمود: روز عيد قربان است . .. }.

مرز شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 23

23 - طلوع فجر حد فاصل شب و روز

أحل لكم ليلة الصيام . .. كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

{أياماً معدودات} در آيه 184، روزه را مخصوص روز مى داند و {حتى يتبين . ..} شروع روزه را از طلوع فجر قرار داده است. بنابراين، روز در ديدگاه

شرع از طلوع فجر آغاز مى شود.

منشأ بلندى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 5

5 - بلندى و كوتاهى شب و روز ، به تقدير و اندازه گيرى خداوند است .

و اللّه يقدّر الّيل و النهار

منشأ پيدايش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده روز و فراهم سازنده شرايط كسب معاش در آن

و جعلنا

منشأ پيدايش روز روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 29 - 2

2 - پديدار ساختن روز و روشنايى آن ، وابسته به خداوند و جلوه قدرت او است .

و أخرج ضحيها

{ضحى} به معناى گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز است (مفردات راغب) و نيز هنگامى را كه اندكى از بالا آمدن روز گذشته باشد، {ضحى} مى نامند(قاموس). مراد از {ضحى} _ به قرينه {ليل} _ روز است و نام بردن اين بخش روز به جهت فرح بخش تر بودن آن لحظات است، زيرا منظور برانگيختن اعجاب و شگفتى در انسان ها است.

منشأ تغيير مدت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 1

1 - نظام تغيير فصول و كم و زياد شدن ساعات شب و روز در طول سال ، تحت حاكميت اراده خداوند

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{إيلاج} (مصدر {يولج}) به معناى داخل كردن است. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از {يولج الليل فى النهار} (شب

را در روز داخل مى كند)، اين باشد كه او از مقدار شب مى كاهد و بر مقدار روز مى افزايد و مقصود از {يولج النهار فى الليل} (روز را در شب داخل مى كند) اين باشد كه او از مقدار روز مى كاهد و بر مقدار شب مى افزايد.

منشأ جايگزينى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 1

1 _ خداوند ، شب و روز را جانشين و از پى يكديگر قرار داد .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

{خلفة} در لغت، قرار گرفتن و جايگزينى دو چيز به جاى يكديگر است (مفردات راغب).

منشأ روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 29 - 3

3 - توانمندى خداوند بر ايجاد شب و روز ، نشانه قدرت او بر احياى دوباره انسان است .

ءأنتم أشدّ . .. و أغطش ليلها و أخرج ضحيها

منشأ روشنايى روز روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 29 - 2

2 - پديدار ساختن روز و روشنايى آن ، وابسته به خداوند و جلوه قدرت او است .

و أخرج ضحيها

{ضحى} به معناى گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز است (مفردات راغب) و نيز هنگامى را كه اندكى از بالا آمدن روز گذشته باشد، {ضحى} مى نامند(قاموس). مراد از {ضحى} _ به قرينه {ليل} _ روز است و نام بردن اين بخش روز به جهت فرح بخش تر بودن آن لحظات است، زيرا منظور برانگيختن اعجاب و شگفتى در انسان ها است.

منشأ

كوتاهى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 5

5 - بلندى و كوتاهى شب و روز ، به تقدير و اندازه گيرى خداوند است .

و اللّه يقدّر الّيل و النهار

منشأ گردش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 5

5 - گردش و آمد و شد شب و روز ، تنها به اراده خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

حصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 1

1 - گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن به دست خدا است .

يقلّب اللّه الّيل و النهار

{تقليب} به معناى تغيير شىء از حالى به حال ديگر و هيأتى به هيأتى ضد آن است. تقليب شب و روز به معناى جابه جايى آن دو و يا ناظر به كوتاه و بلند شدن و تحولات ناشى از آن است.

نحوست روز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 9

9 - تفاوت روز هاى سال در سعد و نحس بودن *

فى أيّام نحسات

با توجه به اين كه در آيه شريفه قيد {نحسات} قيد احترازى است، استفاده مى شود كه ايام سال به دو قسم نحس و غير نحس تقسيم مى شود و اين مطلب اعم از اين است كه نحوست در ذات ايام باشد يا در اثر حوادث. گفتنى است كه مطلب بالا بنابر احتمال اول قابل برداشت است.

نعمت روز

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 4

4 _ شب و روز ، دو نعمت بزرگ الهى و مؤثر در استمرار حيات انسانى

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 7

7 _ آفرينش شب همچون لباس براى انسان ، خواب آرامش بخش و روز پرتلاش ، از نعمت هاى الهى

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 8

8 _ شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، از نعمت هاى الهى و شايسته سپاس و تشكر

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

يادآورى سپاس گزارى انسان پس از بيان آفرينش شب و روز براى آدمى، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 15

15 - روشنايى روز و آسايش يافتن در تاريكى شب ، از نعمت هاى بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا. .. إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا .

توحيد ربوبى و برشمرنده نعمت هاى الهى و شكرگزارى از آنها است. ذيل آيه بعد (لعلّكم تشكرون) مؤيد اين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- قصص - 28 - 73 - 7،8

7 - برقرار شدن نظام شب و روز در جهت تأمين نياز ها و منافع انسان ها ، نعمتى بزرگ و سزاوار شكر و سپاس الهى

و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

8 - لزوم اداى شكر به درگاه خداوند ، به پاس برقرار كردن نظام شب و روز براى منافع انسان ها

جعل لكم الّيل و النهار . .. و لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 14

14 - شبِ آرامش دهنده و روزِ روشنايى بخش ، دو نعمت بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا . .. و ل_كنّ أكثر الناس لاي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 4

4 - قابليت روز براى رفع نيازمندى هاى زندگانى در آن ، از نعمت هاى خداوند به انسان

و جعلنا النهار معاشًا

نعمت روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 3

3 - تابناك شدن زمين در روز ، از نعمت هاى خداوند است .

و النهار إذا جلّيها

سوگند، نشانه آن است كه آنچه به آن سوگند ياد شده است، براى مخاطب سودمند و مورد علاقه او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 3

3 - روشنى روز ، از نعمت هاى خداوند است .

و النهار إذا تجلّى

سوگند، نشانه آن است كه آنچه به آن سوگند ياد شده است. براى مخاطب سودمند

و مورد علاقه است.

نقش تسخير روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 4

4- رام كردن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، دليل توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

نقش حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذكر به اهميت و نقش گردش شب و روز در حيات انسان ، نمودى از بيان تفصيلى آيات توسط خداوند

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

يكى از مصاديق {كلّ شىء. ..} به قرينه جمله {و جعلنا الليل و النهار آيتين} مى تواند گردش شب و روز باشد.

نقش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 9

9 _ خداوند شب را زمان مناسب براى خواب و آرامش و روز را براى تلاش و كار قرار داده است.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

اگر چه خواب و بيدارى اختصاصى به شب و روز ندارد، ولى اينكه ظرف {توفى} شب است و ظرف {جرحتم} روز است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 10

10- دريا ها ، رودخانه ها ، خورشيد ، ماه و شب و روز ، هر كدام آيتى مستقل براى خداشناسى و برطرف كننده نيازى از نياز هاى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك .

.. و سخ_ّر لكم الأنه_ر . و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 2،8

2 - ناديده گرفتن اهميت نقش شب و روز در زندگى انسان ، نمونه اى از تكذيب جاهلانه آيات الهى

أكذّبتم ب_اي_تى و لم تحيطوابها علمًا . .. ألم يروا أنّا جعلنا الّيل ... و النهار

{ألم يروا. ..} به اصطلاح ذكر خاص بعد از عام و يادآورى نمونه اى از آيات الهى است كه از سوى كافران مورد تكذيب قرار گرفته است.

8 - وجود نشانه هاى روشن و غيرقابل انكار الهى ، در نظام شب و روز براى جويندگان حقيقت

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

عبارت {قوم يؤمنون}; يعنى، كسانى كه داراى زمينه گرايش به حق اند و اگر حق را بيابند به آن ايمان مى آورند.

ويژگى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 2

2 _ خداوند شب را هنگام آرامش و روز را زمان تلاش و كار قرار داده است.

فالق الإصباح و جعل الّيل سكنا

ذكر صبح قبل از بيان سكون بودن شب، اشاره اى لطيف به تفاوت روز و شب دارد، كه در حقيقت روز نقطه مقابل شب و براى كار و تلاش قرار داده شده است.

هشت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1

1 - خداوند ، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى ، بر قوم عاد مسلّط كرد .

بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم سبع ليال

و ثم_نية أيّام حسومًا

{حسوم} به معناى شوم و يا تداوم در عمل است (قاموس المحيط). در اين آيه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زيرا در سوره هاى ديگر (فصلت و قمر) به اين دو معنا اشاره شده است.

روز غدير

{روز غدير}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 21،22،26

21 _ روز غدير ( روز نصب على ( ع ) به امامت ) ، روز اكمال دين و اتمام نعمت خداوند بر مسلمانان

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

مراد از {اليوم اكملت . ..}، با توجه به شأن نزول آيه و روايات متعدد، روز غدير خم بوده كه پيامبر(ص) حضرت على(ع) را به امامت منصوب كرد.

22 _ تعيين امامت و رهبرى على ( ع ) در روز غدير ، موجب اكمال دين و اتمام نعمت

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

26 _ روز نصب حضرت على ( ع ) به امامت و رهبرى ، روز يأس دشمنان دين از شكست اسلام

اليوم يئس الذين كفروا . .. اليوم اكملت لكم دينكم

سياق و لحن آيه حكايت از آن دارد كه بين اين دو فراز از آيه (يعنى {اليوم يئس} و {اليوم اكملت})، ارتباط كامل وجود دارد و مى رساند كه يأس دشمنان، ريشه در اكمال و اتمام دين دارد و اين كمال و تماميت _ با توجه به شأن نزول _ با نصب حضرت على(ع) تحقق پذيرفته است.

اهميت روز غدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 28

28 _ عظمت و اهميت روز غدير

خم

اليوم يئس . .. اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

روزه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روزه

آثار روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 6،10

6 - روزه ، زمينه ساز رسيدن آدمى به تقواپيشگى و پرهيز از گناهان است .

كتب عليكم الصيام . .. لعلكم تتقون

10 - روزه پشتوانه اجراى ديگر احكام الهى است .

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 19،21

19 - روزه از اعمال خير و در بردارنده منافعى براى روزه داران است .

و أن تصوموا خير لكم

21 - تنها افراد دانا ، به نيكويى و منفعت بخشى روزه آگاهند .

و أن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 23،29،33

23 - روزه ، موجب نيل انسان ها به معيشتى سهل و راحت و رهايى يافتن از تنگنا هاى دنيا و آخرت *

يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يريد اللّه} ناظر به وجوب روزه باشد. بر اين اساس جمله {يريداللّه} اشاره به اين دارد كه: خداوند روزه را بر شما واجب كرد تا بر اثر آن به معيشتى سهل نايل شويد و به مشكلات گرفتار نگرديد.

29 - روزه و احكام آن از جمله هدايت هاى الهى است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

33 - روزه گرفتن ، زمينه ساز سپاسگزارى به درگاه خداست .

و لعلكم تشكرون

{لعلكم تشكرون} نيز همانند {لتكبّروا . ..} بيان علت و

غرض، براى تشريع روزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 23

23 - پرداخت صدقه و روزه دارى ، از جمله عوامل جلب آمرزش خداوند است .

و المتصدّقين . .. و الصئمين ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 10

10 - نقش مثبت و سازنده اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

يادآورى اوصاف ياد شده براى زنان شايسته، در خلال نقل ماجراى نزاع ميان پيامبر(ص) و همسرانش، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

آثار روزه كفاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 25،26

25 _ پرداخت خونب ها ،

آزاد كردن برده مؤمن و يا گرفتن روزه ، در قتل خطائى ، زمينه پذيرش توبه قاتل از جانب خداوند

و من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

{توبه}، مفعول له است و بيانگر فلسفه احكام بيان شده در قتل خطائى. يعنى بنده اى را آزاد كنيد يا روزه بگيريد و خونبها هم بدهيد، تا خداوند رحمتش را شامل حال شما كند و توبه شما را بپذيرد.

26 _ پرداخت خونب ها و آزادسازى برده مؤمن و گرفتن روزه ، برطرف كننده آثار نامطلوب قتل خطائى است .

فتحرير رقبة مؤمنة و دية مسلّمة الى اهله . .. فصيام شهرين متتابعين توبة من اللّه

آمرزش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 21

21 - مردان و زنان روزه گير ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش مردان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 21

21 - مردان و زنان روزه گير ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

ابتداى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 21

21 - زمان روزه از طلوع فجر تا شب است .

ثم أتموا الصيام إلى اليل

احكام روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 1،2

1 - وجوب روزه بر مسلمانان

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام

2 - ايمان از شرايط وجوب روزه *

يأيها الذين ءامنوا

كتب عليكم الصيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 1،2،3،4،5،6،7،8،11،12،13،23،24،25،26،27،28،29

1 - زمان روزه گرفتن ، روزهاست نه شبها

كتب عليكم الصيام . .. أياماً

{أياماً} ظرف زمان براى {الصيام} در آيه قبل است.

2 - روزهايى كه بايد روزه گرفت ، ايامى محدود و مشخص و نسبتاً اندك است .

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت

{معدود} ]در توصيف اشيا[ مى تواند به معناى معين و مشخص شده، باشد و مى تواند به معناى قليل و اندك هم باشد. بر اساس معناى دوم، جمع آوردن {معدودات} اشاره به اين دارد كه: روزهايى كه بايد روزه گرفت، نسبتاً اندك است.

3 - روزه گرفتن بر مريض و مسافر در ماه رمضان مشروع نيست .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

كلمه {عدة} مبتدا و خبر آن به قرينه {كتب عليكم} و جمله بعد، {عليه} است; يعنى: فمن كان . .. فعليه عدة من أيام أخر. اين جمله بيانگر آن است كه: مكلف اگر در {أيام معدودات} (ماه رمضان) مريض و يا مسافر باشد، وظيفه او روزه گرفتن در غير ماه رمضان است و اين بدان معناست كه او نبايد در ماه رمضان روزه بگيرد.

4 - وجوب قضاى روزه ماه رمضان ، بر كسى كه در آن ماه مسافر و يا مريض بوده است .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

5 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

آوردن كلمه {عدة} - كه به معناى تعداد و شماره

است - گوياى اين معناست كه: بايد روزه هايى كه به عنوان قضا گرفته مى شود، شمارش شود. هدف از ضرورت شمارش روزه هاى قضا تطابق تعداد آنها با تعداد روزه هايى است كه از مكلف فوت شده است.

6 - قضاى روزه هاى رمضان ، مشروط به وقتى خاص نيست .

فعدة من أيام أخر

تعيين {أياماً معدودات} به ماه رمضان - كه در آيه بعد مطرح شده - و عدم تعيين {أيام أخر} به روزها و يا ماهى خاص، بيانگر اين است كه براى قضاى روزه هاى رمضان وقت خاصى در نظر گرفته نشده است.

7 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه كافى نيست .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر

{على سفر} گوياى تحقق و فعليت سفر است. بنابراين شامل كسى كه مسافر نيست، هر چند قصد سفر داشته باشد، نمى شود.

8 - كسانى كه روزه ماه رمضان براى آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نبايد روزه بگيرند .

و على الذين يطيقونه فدية

{اطاقة} به معناى قدرت داشتن بر انجام كار و يا صرف كردن تمام قدرت براى انجام آن است. لازمه معناى دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر مى رسد مراد از {يطيقونه} معناى دوم باشد. بنابراين {و على الذين يطيقونه فدية}; يعنى، كسانى كه ]اگر بخواهند روزه بگيرند[ بايد تمام قدرت خويش را براى اين كار صرف كنند و در نتيجه به رنج و زحمت مى افتند، روزه نگيرند; بلكه فديه بپردازند.

11 - بر كسانى كه به خاطر مشقت بار بودن روزه بر آنان ، روزه نمى گيرند ، پرداخت فديه واجب است .

و على الذين يطيقونه فدية

12 -

بر كسانى كه به خاطر طاقت فرسا بودن روزه ، روزه نمى گيرند ، قضاى آن واجب نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

چنانچه بر طايفه مذكور قضاى روزه واجب بود، همانند مسافر و مريض بيان مى شد; علاوه بر اينكه جمله {على الذين . ..} ظهور در اين دارد كه تنها فديه دادن بر آنان واجب است.

13 - فديه و كفاره هر روزه ماه رمضان براى كسانى كه به خاطر مشقت روزه نمى گيرند ، يك وعده غذاست كه بايد به مسكين پرداخت كنند .

و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين

23 - از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { فأما صوم السفر و المرض . . . يفطر فى الحالين جميعاً فان صام فى السفر أو فى حال المرض فعليه القضاء فان اللّه عز و جل يقول { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر ;

مسافر و مريض . .. در حال مسافرت و بيمارى بايد روزه خود را افطار كنند; پس اگر در حال سفر ويا بيمارى روزه گرفتند بايستى قضاى آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل مى فرمايد: هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد}.

24 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : الذين كانوا يطيقون الصوم فأصابهم كبر أو عطاش أو شبه ذلك فعليهم لكل يوم مدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه روزه براى آنها طاقت فرساست

لازم است طعامى به عنوان كفاره به تهيدستى بدهند} مراد، افرادى هستند كه به پيرى و يا تشنگى و يا شبيه آن مبتلا شده اند كه بايد براى هر روزى، يك مد طعام به تهيدست بدهند}.

25 - ابى بصير مى گويد : { سألته عن رجل مرض من رمضان إلى رمضان قابل و لم يصح بينهما و لم يطق الصوم قال : تصدق مكان كل يوم أفطر على مسكين مدّاً من طعام و ان لم يكن حنطة فمن تمر و هو قول اللّه : { فدية طعام مسكين } ;

از آن حضرت (امام باقر يا امام صادق(ع) از بيمارى كه از اين رمضان تا رمضان سال آينده بيمارى اش طول كشيده و توان روزه گرفتن ندارد، سؤال كردم، امام فرمودند: در ازاى هر روزى كه روزه نگرفته، يك مد طعام (از نوع گندم) به تهيدست صدقه دهد و اگر گندم نبود، از خرما صدقه دهد و اين سخن خداست كه مى فرمايد: فدية طعام مسكين}.

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : المرأة تخاف على ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان كفاره، طعامى به تهيدست بدهند} روايت شده است: مراد زنى است كه بر بچه خود ]جنين يا كودك شيرخوار خود [مى ترسد . .. }.

27 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { حد المرض الذى يجب على صاحبه فيه الأفطار . . . لقول اللّه عز و

جل { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر } ان يكون العليل لايستطيع أن يصوم أو يكون ان استطاع الصوم زاد فى علته و خاف منه على نفسه . . . فإن أحس ضعفاً فليفطر و إن وجد قوة على الصوم فليصم كان المرض ما كان . . . ;

ملاك بيماريى كه شخص بيمار بايد روزه خود را افطار كند آن طور كه خداوند فرموده: {فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر} اين است كه بيمار توانايى روزه گرفتن را نداشته باشد و يا روزه باعث افزايش بيمارى او بشود و ازضرر بر جان خود بترسد (احتمال ضرر بدهد); بنابراين اگر بيمار احساس ضعف كرد، بايد روزه خود را افطار نمايد و اگر در خود توان روزه گرفتن يافت روزه بگيرد، بيمارى هر نوع كه مى خواهد باشد . .. }.

28 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه : { يقضى شهر رمضان من كان فيه عليلا أو مسافراً عدة ما اعتل أو سافر فيه إن شاء متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل { فعدة من أيام أخر } . . . ;

مسافر و مريض بايد تعداد روزهايى را كه بيمار و يا در سفر بوده قضا نمايد، خواه پيوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خداى عز و جل فرموده: {فعدة من أيام أخر} . .. }.

29 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { أدنى السفر الذى تقصر فيه الصلوة و يفطر فيه الصائم بريدان . . . و عنه

( ع ) انه قال من خرج مسافراً فى شهر رمضان قبل الزوال قضى ذلك اليوم و إن خرج بعد الزوال تم صومه و لاقضاء عليه . . . ;

كمترين مقدار مسافتى كه به موجب آن نماز شكسته مى شود و روزه دار افطار مى كند، دو بريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 1،12،13،14،15،16،17،18،20،27

1 - ماه رمضان ، ماهى كه براى روزه گرفتن تعيين شده است .

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان

{شهر رمضان} خبر براى مبتداى محذوف; يعنى، {هى} است كه به {أياماً معدودات} بر مى گردد.

12 - روزه ماه رمضان بر هر فرد فرد مسلمانان واجب است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

13 - وجوب روزه ماه رمضان مشروط به احراز حلول اين ماه است و احتمال حلول ماه كافى نيست .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

{شهود} و {شهادت} (مصدر شهد) به معناى حضور داشتن و بر اثر آن چيزى را ديدن و يا فهميدن است (اقتباس از مفردات راغب). بنابراين {فمن شهد منكم الشهر ...}; يعنى، هر كسى آن ماه را دريابد و به آن آگاه شود و يقين حاصل كند ... كافى نبودن احتمال حلول ماه، از مفهوم اين جمله به دست مى آيد.

14 - در وجوب روزه ، علم و احراز شخصى به حلول ماه رمضان كافى است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

كلمه {منكم} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

15 - روزه بر مريض و مسافر واجب نبوده و مشروع نيست .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

16 - قضاى روزه هاى ماه

رمضان ، بر كسى كه در اين ماه مريض و يا مسافر بوده ، واجب است .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

17 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

18 - قضاى روزه هاى ماه رمضان مشروط به زمانى خاص نيست .

فعدة من أيام أخر

دليل اين برداشت، نظير استدلالى است كه در برداشت شماره 6 در آيه قبل گذشت.

20 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه ، كافى نيست .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

27 - كسانى كه همه و يا بخشى از ماه رمضان را روزه نگيرند ] چه بخاطر عذرى همانند مرض و سفر و يا بدون آن [ ، بايد قضاى آن را به جا آورند .

و لتكملوا العدة

هر چند جمله {فعدة من أيام أخر} در ارتباط با مريض و مسافر ايراد شده است; ولى علت آن (لتكملوا العدة) بيانگر اين است كه: قضاى روزه در غير آن دو مورد نيز لازم است، چه معذور باشد و چه بدون عذر روزه نگرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 1،15،19،20،21،24،39،40،41

1 - آميزش با همسران در برهه اى از عصر بعثت ، حتى در شب هاى ماه رمضان ، بر روزه داران حرام بود .

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم

{رفث} به سخنى كه در معناى آميزش و ترغيب به آن صراحت دارد گفته مى شود و در آيه شريفه كنايه از خود آميزش است (اقتباس

از مفردات راغب). متعدى شدن آن به {إلى} و نيز جمله {فالآن باشروهن} قرينه بر اين معناى كنايى است. جمله {كنتم تختانون} كه حكايت از تحقق تمرد دارد و نيز مفهوم {فالآن باشروهن} دلالت بر اين دارند كه آميزش در شبهاى رمضان حرام بوده است.

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب هاى رمضان ، بايد پيش از طلوع فجر غسل كرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم . .. حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {ما كتب اللّه} تحصيل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آيه 6) آمده است: {و إن كنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً}.

19 - جواز مباشرت جنسى با همسران در شب هاى رمضان ، از ابتداى شب تا طلوع فجر است .

فالن بشروهن . .. حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

قيد {از ابتداى شب تا طلوع فجر} در اين برداشت، مبتنى بر اين است كه {حتى يتبين} غايت براى {باشروهن} نيز باشد.

20 - خوردن و آشاميدن در شب هاى رمضان تا طلوع فجر جايز است .

كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر

21 - زمان روزه از طلوع فجر تا شب است .

ثم أتموا الصيام إلى اليل

24 - خوردن ، آشاميدن و آميزش جنسى از مبطلات روزه است .

فالن بشروهن . .. كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

39 - ابى بصير گويد : { سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن أناس صاموا فى شهر رمضان فغشيهم سحاب أسود عند مغرب الشمس فظنوا انه الليل

فأفطروا أو أفطر بعضهم ثم ان السحاب فصل عن السماء فإذا الشمس لم تغب ؟ قال على الذى أفطر قضاء ذلك اليوم ، إن اللّه يقول : { أتموا الصيام إلى الليل } فمن أكل قبل أن يدخل الليل فعليه قضاءه لانه أكل متعمداً ;

از امام صادق(ع) سؤال كردم درباره گروهى از مردم كه در ماه رمضان، روزه بودند و ابر سياهى آنها را فراگرفت و آنان گمان كردند كه شب شده و همه يا بعضى از آنها افطار كردند و با بر طرف شدن ابر متوجه شدند كه هنوز خورشيد در آسمان است؟ امام فرمود: كسانى كه روزه خود را افطار كرده اند بايد قضاى آن روز را بگيرند; زيرا خداوند فرموده: {أتموا الصيام إلى الليل} پس هر كسى قبل از ورود شب، روزه خود را افطار كند، چون روزه خود را عمداً باطل كرده بايد قضاى آن را به جا آورد}.

40 - { عن سعد عن بعض اصحابه عنهما ( ع ) فى رجل تسحّر و هو شاك فى الفجر قال : لابأس { كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر } . . . ;

از امام باقر و امام صادق(ع) درباره كسى كه سحرى خورده در حالى كه در طلوع فجر شك داشته ]سؤال شد[، امام فرمود: اشكالى ندارد ]خداوند فرموده[: كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر} . .. .

41 - ابى بصير گويد : { سألت ابا عبداللّه ( ع ) عن رجلين قاما فى شهر رمضان فقال احدهما : هذا الفجر و قال الآخر : ما أرى

شيئاً قال : ليأكل الذى لم يستيقن الفجر و قد حرم الأكل على الذى زعم قد رأى ، ان اللّه يقول : و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل ;

از امام صادق(ع) سؤال كردم از دو نفر كه در ماه رمضان درباره ]طلوع[ فجر اختلاف نموده اند، و يكى از آن دو مى گويد اين فجر است و ديگرى مى گويد من چيزى ]از سفيدى صبح[ نمى بينم. امام فرمودند: آن كس كه يقين به طلوع فجر ندارد مى تواند بخورد; ولى آن كس كه معتقد است فجر را ديده بر او حرام است كه بخورد. خداوند مى فرمايد: و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثم أتموا الصيام إلى الليل}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 19،20

19- لزوم ترك سخن با انسان ها در طول روز ، از احكام روزه در آيين مريم ( س ) ( دين يهود )

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

روزه اى كه مريم(س) نذر كرد به دو صورت نقل گرديده است: 1_ به صورت امساك از طعام و سخن، چون در شريعت آن زمان، روزه دار مى بايست از سخن نيز اجتناب كند 2_ به صورت روزه سكوت كه روزه دار، فقط از سخن اجتناب مى كرد. ظاهر آيه متناسب با صورت اول است، چرا كه او نذر مطلق روزه كرده و سخن نگفتن را متفرع بر آن ساخته است.

20- در آيين مريم ( دين يهود ) روزه

دار به سخن گفتن با غير انسان ها و ذكر خداوند مجاز بود .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

{إنسىّ}; يعنى، يك انسان (قاموس). جمله {لن أكلّم اليوم إنسيّاً} تفريع بر {إنّى نذرت} مى باشد; يعنى، چون نذر روزه كرده ام، با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. از اين تفريع چنين بر مى آيد كه در آيين يهود، روزه دار نبايد با انسانى تكلم كند; ولى ذكر گفتن و با خداوند مناجات كردن منعى نداشته است.

ارزش روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 22

22 - آگاهى به ارزش والاى روزه ، زمينه ساز انجام آن است .

و أن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 9،11

9 - اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه ، عبادت ، روزه دارى [ و هجرت ] از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى در ديدگاه وحى

خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اوصاف پسنديده ياد شده، اختصاص به زنان ندارد; زيرا چنين اوصافى و مشابه آنها، در قرآن براى مردان نيز ياد شده است (مانند سوره احزاب، آيه 35).

11 - دوشيزگى در مقايسه با ارزش هاى والاى زنان ( همچون اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى زنان ) داراى نقش درجه دوم در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

ثيّب_ت و أبكارًا

يادآورى دو وصف {دوشيزگى} و {بيوه بودن زنان}، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد; زيرا مفاد آيه شريفه

اين است كه زنان بهترى با چنين اوصافى، جايگزين شما خواهند شد; چه بيوه باشند و چه دوشيزه.

ارزش روزه كفّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 13

13 _ ارزش والاتر قربانى بر اطعام مساكين ، و اطعام مساكين بر روزه ، در كفاره صيد .

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

برداشت فوق از تقديم ذكرى قربانى بر اطعام و تقديم اطعام بر روزه استفاده شده است.

استمداد از روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 1

1 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، سفارش و توصيه خداوند

و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 0

افطار روزه قبل از غروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 39

39 - ابى بصير گويد : { سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن أناس صاموا فى شهر رمضان فغشيهم سحاب أسود عند مغرب الشمس فظنوا انه الليل فأفطروا أو أفطر بعضهم ثم ان السحاب فصل عن السماء فإذا الشمس لم تغب ؟ قال على الذى أفطر قضاء ذلك اليوم ، إن اللّه يقول : { أتموا الصيام إلى الليل } فمن أكل قبل أن يدخل الليل فعليه قضاءه لانه أكل متعمداً ;

از امام صادق(ع) سؤال كردم درباره گروهى از مردم كه در ماه رمضان، روزه بودند و ابر سياهى آنها را فراگرفت و آنان

گمان كردند كه شب شده و همه يا بعضى از آنها افطار كردند و با بر طرف شدن ابر متوجه شدند كه هنوز خورشيد در آسمان است؟ امام فرمود: كسانى كه روزه خود را افطار كرده اند بايد قضاى آن روز را بگيرند; زيرا خداوند فرموده: {أتموا الصيام إلى الليل} پس هر كسى قبل از ورود شب، روزه خود را افطار كند، چون روزه خود را عمداً باطل كرده بايد قضاى آن را به جا آورد}.

انتهاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 21

21 - زمان روزه از طلوع فجر تا شب است .

ثم أتموا الصيام إلى اليل

انعطاف پذيرى احكام روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 19

19 - روزه عبادتى داراى نظم و در عين حال انعطاف پذير

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان ... فمن كان مريضاً أو على سفر

اهميت روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { و استعينوا بالصبر و الصلوة } قال : الصبر الصوم إذا نزلت بالرجل النازلة و الشديدة ، فليصم فان اللّه عز و جل يقول : استعينوا بالصبر يعنى الصيام ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى عز و جل {و استعينو ابالصبر و الصلاة} روايت شده كه فرمود: مراد از صبر روزه است هنگامى كه سختى با گرفتارى شديد به شخص وارد شد روزه بگيرد;

زيرا خدا عز و جل مى فرمايد: از صبر يارى بجوييد، يعنى از روزه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 8

8 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { واستعينوا بالصبر } قال الصبر الصيام ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عز و جل كه فرموده: {واستعينوا بالصبر} روايت شده كه مراد از صبر، روزه است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 4

4 - روزه از احكام و تكاليف مهم در اسلام و اديان پيشين

كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم

به كارگيرى فعل {كتب} براى وجوب روزه و تصريح به وجوب قضاى آن و جعل فديه و بدل براى روزه هايى كه بر اثر ناتوانى ترك شده است و نيز وجوب آن در همه اديان آسمانى، حكايت از آن دارد كه روزه از احكام مهم و از اركان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 30،34

30 - روزه و اعتكاف و احكام آن دو ، حدود الهى است كه هرگز نبايد نقض شود .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

34 - روزه و اعتكاف و احكام آن دو و نيز احكام قصاص و وصيت ، از آيات الهى است .

كذلك يبين اللّه ءايته للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 7

7 - روزه ، داراى جايگاهى بس بلند در ميان اعمال عبادى

ع_بدت س_ئح_ت

ذكر اختصاصى روزه داران پس از

عبادت كنندگان _ با آن كه روزه خود جزو عبادت است _ مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

اهميت روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 11

11 - حفص بن غياث نخعى مى گويد : { سمعت أبا عبداللّه ( ع ) يقول : ان شهر رمضان لم يفرض اللّه صيامه على أحد من الأمم قبلنا ، فقلت له : فقول اللّه عز و جل { يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم } قال : انما فرض اللّه صيام شهر رمضان على الأنبياء دون الأمم ففضل به هذه الأمة . . . ;

از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: روزه ماه رمضان بر هيچ يك از امتهاى پيشين واجب نبوده است. به آن حضرت عرض كردم: خداوند در قرآن مى فرمايد: {اى افرادى كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد}. حضرت فرمودند: روزه ماه رمضان، تنها بر پيامبران آن امتها واجب بوده نه خود امتها و خداوند با واجب كردن روزه رمضان بر امت اسلام، آنان را (بر ديگر امتها) برترى داد ... }.

ايام روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 2

2 - روزهايى كه بايد روزه گرفت ، ايامى محدود و مشخص و نسبتاً اندك است .

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت

{معدود} ]در توصيف اشيا[ مى تواند به معناى معين و مشخص شده، باشد و مى تواند به

معناى قليل و اندك هم باشد. بر اساس معناى دوم، جمع آوردن {معدودات} اشاره به اين دارد كه: روزهايى كه بايد روزه گرفت، نسبتاً اندك است.

پاداش روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 24 - 7

7 - { عن الصّادق ( ع ) قال : { الأيّام الخالية } أيّام الصوم فى الدنيا ;

از امام صادق(ع) درباره {الأيّام الخالية} روايت شده كه فرمود: [مراد] روزهاى روزه دارى در دنيا است}.

پاداش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 22

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 22

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

تعداد روزه واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 184 - 2

2 - روزهايى كه بايد روزه گرفت ، ايامى محدود و مشخص و نسبتاً اندك است .

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت

{معدود} ]در توصيف اشيا[ مى تواند به معناى معين و مشخص شده، باشد و مى تواند به معناى قليل و اندك هم باشد. بر اساس معناى دوم، جمع آوردن {معدودات} اشاره به اين دارد كه: روزهايى كه بايد روزه گرفت، نسبتاً اندك است.

تعداد قضاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 17

17 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

ذكر خدا در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 20

20- در آيين مريم ( دين يهود ) روزه دار به سخن گفتن با غير انسان ها و ذكر خداوند مجاز بود .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

{إنسىّ}; يعنى، يك انسان (قاموس). جمله {لن أكلّم اليوم إنسيّاً} تفريع بر {إنّى نذرت} مى باشد; يعنى، چون نذر روزه كرده ام، با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. از اين تفريع چنين بر مى آيد كه در آيين يهود، روزه دار نبايد با انسانى تكلم كند; ولى ذكر گفتن و با خداوند مناجات كردن منعى نداشته است.

رغبت در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و

رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

روزه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 11

11 - حفص بن غياث نخعى مى گويد : { سمعت أبا عبداللّه ( ع ) يقول : ان شهر رمضان لم يفرض اللّه صيامه على أحد من الأمم قبلنا ، فقلت له : فقول اللّه عز و جل { يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم } قال : انما فرض اللّه صيام شهر رمضان على الأنبياء دون الأمم ففضل به هذه الأمة . . . ;

از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: روزه ماه رمضان بر هيچ يك از امتهاى پيشين واجب نبوده است. به آن حضرت عرض كردم: خداوند در قرآن مى فرمايد: {اى افرادى كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد}. حضرت فرمودند: روزه ماه رمضان، تنها بر پيامبران آن امتها واجب بوده نه خود امتها و خداوند با واجب كردن روزه رمضان بر امت اسلام، آنان را (بر ديگر امتها) برترى داد ... }.

روزه بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 3،4،5،23،27،28

3 - روزه گرفتن بر مريض و مسافر در ماه رمضان مشروع نيست .

فمن كان منكم مريضاً أو

على سفر فعدة من أيام أخر

كلمه {عدة} مبتدا و خبر آن به قرينه {كتب عليكم} و جمله بعد، {عليه} است; يعنى: فمن كان . .. فعليه عدة من أيام أخر. اين جمله بيانگر آن است كه: مكلف اگر در {أيام معدودات} (ماه رمضان) مريض و يا مسافر باشد، وظيفه او روزه گرفتن در غير ماه رمضان است و اين بدان معناست كه او نبايد در ماه رمضان روزه بگيرد.

4 - وجوب قضاى روزه ماه رمضان ، بر كسى كه در آن ماه مسافر و يا مريض بوده است .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

5 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

آوردن كلمه {عدة} - كه به معناى تعداد و شماره است - گوياى اين معناست كه: بايد روزه هايى كه به عنوان قضا گرفته مى شود، شمارش شود. هدف از ضرورت شمارش روزه هاى قضا تطابق تعداد آنها با تعداد روزه هايى است كه از مكلف فوت شده است.

23 - از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { فأما صوم السفر و المرض . . . يفطر فى الحالين جميعاً فان صام فى السفر أو فى حال المرض فعليه القضاء فان اللّه عز و جل يقول { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر ;

مسافر و مريض . .. در حال مسافرت و بيمارى بايد روزه خود را افطار كنند; پس اگر در حال سفر ويا بيمارى روزه گرفتند بايستى قضاى آن روز را

به جا آورند. خداوند عز و جل مى فرمايد: هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد}.

27 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { حد المرض الذى يجب على صاحبه فيه الأفطار . . . لقول اللّه عز و جل { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر } ان يكون العليل لايستطيع أن يصوم أو يكون ان استطاع الصوم زاد فى علته و خاف منه على نفسه . . . فإن أحس ضعفاً فليفطر و إن وجد قوة على الصوم فليصم كان المرض ما كان . . . ;

ملاك بيماريى كه شخص بيمار بايد روزه خود را افطار كند آن طور كه خداوند فرموده: {فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر} اين است كه بيمار توانايى روزه گرفتن را نداشته باشد و يا روزه باعث افزايش بيمارى او بشود و ازضرر بر جان خود بترسد (احتمال ضرر بدهد); بنابراين اگر بيمار احساس ضعف كرد، بايد روزه خود را افطار نمايد و اگر در خود توان روزه گرفتن يافت روزه بگيرد، بيمارى هر نوع كه مى خواهد باشد . .. }.

28 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه : { يقضى شهر رمضان من كان فيه عليلا أو مسافراً عدة ما اعتل أو سافر فيه إن شاء متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل { فعدة من أيام أخر } . . . ;

مسافر و مريض بايد تعداد روزهايى را كه بيمار و يا در سفر بوده

قضا نمايد، خواه پيوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خداى عز و جل فرموده: {فعدة من أيام أخر} . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 15،16،17،22

15 - روزه بر مريض و مسافر واجب نبوده و مشروع نيست .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

16 - قضاى روزه هاى ماه رمضان ، بر كسى كه در اين ماه مريض و يا مسافر بوده ، واجب است .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

17 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

22 - سختى و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

روزه دارى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت

ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

روزه در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 3،4،11

3 - وجوب روزه در اديان پيش از اسلام

كما كتب على الذين من قبلكم

4 - روزه از احكام و تكاليف مهم در اسلام و اديان پيشين

كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم

به كارگيرى فعل {كتب} براى وجوب روزه و تصريح به وجوب قضاى آن و جعل فديه و بدل براى روزه هايى كه بر اثر ناتوانى ترك شده است و نيز وجوب آن در همه اديان آسمانى، حكايت از آن دارد كه روزه از احكام مهم و از اركان دين است.

11 - حفص بن غياث نخعى مى گويد : { سمعت أبا عبداللّه ( ع ) يقول : ان شهر رمضان لم يفرض اللّه صيامه على أحد من الأمم قبلنا ، فقلت له : فقول اللّه عز و جل { يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم } قال : انما فرض اللّه صيام شهر رمضان على الأنبياء دون الأمم ففضل به هذه الأمة . . . ;

از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: روزه ماه رمضان بر هيچ يك از امتهاى پيشين واجب نبوده است. به آن حضرت عرض كردم: خداوند در قرآن مى

فرمايد: {اى افرادى كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد}. حضرت فرمودند: روزه ماه رمضان، تنها بر پيامبران آن امتها واجب بوده نه خود امتها و خداوند با واجب كردن روزه رمضان بر امت اسلام، آنان را (بر ديگر امتها) برترى داد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 9

9 _ وجود روزه سكوت ( خوددارى از سخن گفتن ) در اديان گذشته *

قال ايتك الاّ تكلّم الناس

روزه در اعتكاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 27

27 - اعتكاف عبادتى است مشروط به روزه گرفتن

و لاتبشروهن و أنتم عكفون فى المسجد

مطرح كردن مسأله اعتكاف پس از بيان احكام روزه، گوياى اين است كه اعتكاف، عبادتى است مشروط به روزه گرفتن.

روزه در پنج شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه

از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

روزه در جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

روزه در چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

روزه در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 19،20

19- لزوم ترك سخن با انسان ها در طول روز ، از احكام روزه در آيين مريم ( س ) ( دين يهود )

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

روزه اى كه مريم(س) نذر كرد به دو صورت نقل گرديده است: 1_ به صورت امساك از طعام و سخن، چون در شريعت آن زمان، روزه دار مى بايست از سخن نيز اجتناب كند 2_ به صورت روزه سكوت كه روزه دار، فقط از سخن اجتناب مى كرد. ظاهر آيه متناسب با صورت اول است، چرا كه او نذر مطلق روزه كرده و سخن نگفتن را متفرع بر آن ساخته است.

20- در آيين مريم ( دين يهود ) روزه دار به سخن گفتن با غير انسان ها و ذكر خداوند مجاز بود .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

{إنسىّ}; يعنى، يك انسان (قاموس). جمله {لن أكلّم اليوم إنسيّاً} تفريع بر {إنّى نذرت} مى باشد; يعنى، چون نذر روزه كرده ام، با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. از اين تفريع چنين بر مى آيد كه در آيين يهود، روزه دار نبايد با انسانى تكلم كند; ولى ذكر گفتن و با خداوند مناجات كردن منعى نداشته است.

روزه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 15،17

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . ..

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

17 _ اشاره با سر ، تكلّم رمزى سه روزه زكريا با مردم

الاّ تكلّم النّاس ثلثة ايّام الاّ رمزا

امام باقر يا امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: فكان يؤمى برأسه و هو الرّمز.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 44 ; تفسير برهان، ج 1، ص 283، ح 11.

روزه زن باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 26

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : المرأة تخاف على ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان كفاره، طعامى به تهيدست بدهند} روايت شده است: مراد زنى است كه بر بچه خود ]جنين يا كودك شيرخوار خود [مى ترسد . .. }.

روزه سكوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 9،15

9 _ وجود روزه سكوت ( خوددارى از سخن گفتن ) در اديان گذشته *

قال ايتك الاّ تكلّم الناس

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر

ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 19،20

19- لزوم ترك سخن با انسان ها در طول روز ، از احكام روزه در آيين مريم ( س ) ( دين يهود )

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

روزه اى كه مريم(س) نذر كرد به دو صورت نقل گرديده است: 1_ به صورت امساك از طعام و سخن، چون در شريعت آن زمان، روزه دار مى بايست از سخن نيز اجتناب كند 2_ به صورت روزه سكوت كه روزه دار، فقط از سخن اجتناب مى كرد. ظاهر آيه متناسب با صورت اول است، چرا كه او نذر مطلق روزه كرده و سخن نگفتن را متفرع بر آن ساخته است.

20- در آيين مريم ( دين يهود ) روزه دار به سخن گفتن با غير انسان ها و ذكر خداوند مجاز بود .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

{إنسىّ}; يعنى، يك انسان (قاموس). جمله {لن أكلّم اليوم إنسيّاً} تفريع بر {إنّى نذرت} مى باشد; يعنى، چون نذر روزه كرده ام، با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. از اين تفريع چنين بر مى آيد كه در آيين يهود، روزه دار نبايد با انسانى تكلم كند; ولى ذكر گفتن و با خداوند مناجات كردن منعى نداشته است.

روزه سكوت در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 10

10- وجود

روزه سكوت در اديان گذشته *

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال

{ألاّ تكلّم} فعل نفى است. برخى احتمال داده اند كه نفى تكلم، خبر در مقام انشاء و ترك سخن، تكليفى الهى و اختيارى براى زكريا و كنايه از روزه باشد و گفته اند در آن زمان، سكوت، شرط صحّت روزه بوده است.

روزه سكوت در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 18

18- رجحان روزه سكوت و تعلق نذر به آن ، از احكام آيين مريم ( دين يهود )

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

روزه سكوت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 2،3،9

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

9- زكريا

( ع ) پس از آغاز روزه سكوت ، براى تفهيم دستور العمل هاى عبادى به قوم خويش ، از اشاره و رمز استفاده مى كرد .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

فاعل {أوحى} زكريا و ضمير {إليهم} به {قوم}بازمى گردد. هرچيزى كه به قصد آموختن به هر شكلى به ديگرى القا شود، {وحى} ناميده مى شود (مصباح) و در اين آيه مراد {اشاره} است. آيه چهل و يكم آل عمران نيز شاهد اين معنا است.

روزه سكوت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 10،11،12،31

10- عيسى ( ع ) ، مادرش مريم ( س ) را به نذر روزه سكوت ، هنگام مواجهه با مردم توصيه كرد .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

11- مريم ( س ) ، نذر روزه سكوت را پس از مواجهه با اولين نفر از افراد جامعه خويش منعقد ساخت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت

ظاهر {فقولى} آن است كه مريم مفاد نذر خود را با زبان بيان كرده باشد; دراين صورت همان جمله {إنّى نذرت . ..} صيغه نذر بوده و نذر مريم با گفتن آن منعقد شده است.

12- روزه سكوت حضرت مريم ( س ) ، به مدت يك روز و هم زمان با هنگام بازگشت نزد قوم خود بوده است .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

الف و لام در {اليوم} براى عهد حضورى است; يعنى {امروز} و مراد از آن همان روزى است كه همراه با نوزاد خود به ميان قومش برگشت.

31- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ الصيام

ليس من الطعام والشراب وحده . . . قالت مريم : { إنّى نذرت للرحمان صوماً } أى صوماً صمتاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: همانا روزه، تنها خوددارى از خوردنى آشاميدنى نيست . .. مريم(س) گفت: {إنّى نذرت للرحمان صوماً}، يعنى روزه سكوت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 2

2- حضرت مريم ( س ) ، هنگام مواجه شدن با اتهام هاى قوم خود ، در حال روزه بود و سخن نمى گفت .

فأشارت إليه

روزه كفاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 10،14،29،39،40،42،43

10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

14 _ وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت ( ده روز كامل ) ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام فى الحج و سبعة . .. تلك عشرة كاملة

29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

39 _ كسى كه با خود قربانى آورده

، نبايد قبل از قربانى كردن سر خود را بتراشد و محلّ گردد .

و لا تحلقوا رءوسكم حتّى يبلغ الهدى محلّه

امام صادق (ع): قال رسول اللّه (ص): . .. و لم يكن يستطيع ان يحلّ من اجل الهدى الذى كان معه ان اللّه عزّ و جل يقول {و لا تحلقوا رءوسكم ...}

_______________________________

كافى، ج 4، ص 248، ح 6 ; علل الشرايع، ج 2، ص 412، ح 1، ب 153.

40 _ در صورت مشكل بودن روزه ، كفاره تراشيدن اضطرارى سر در حج ، صدقه است .

ففدية من صيام او صدقة او نسك

امام رضا (ع) درباره آيه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصيام اذا عسر عليه

_______________________________

عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 118، ح 1 ; علل الشرايع، ج 1، ص 271، ح 9، باب 182.

42 _ ده روز روزه ، جانشين كامل براى قربانى در حج

فمن لم يجد . .. تلك عشرة كاملة

امام صادق (ع): . .. الكامل كمالها كمال الاضيحة سواء اتيت بها او اتيت بالاضحية تمامها كمال الاضيحة

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 40، ح 49، ب 4 ; كافى، ج 4، ص 510، ح 15، ب 318.

43 _ وجوب سه روز روزه ، در روز ترويه و روز قبل و روز بعد از آن ( عرفه ) در حج بر كسى كه قادر به قربانى نيست .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايّام فى الحجّ

از امام صادق (ع) درباره حج كننده اى كه قادر بر قربانى نيست سؤال شد، آن حضرت فرمود: يصوم ثلاثة ايّام فى الحجّ يوماً قبل التروية و يوم التروية و يوم عرفة

_______________________________

كافى، ج 4، ص 508، ح 3 ; نورالثقلين،

ج 1، ص 190، ح 677 و 679.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 1،3

1 - ظهاركننده ، در صورتى كه آزاد كردن بنده برايش مقدور نباشد ، بايد دو ماه روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين

3 - دو ماه روزه اى كه به عنوان كفّاره ظهار گرفته مى شود ، بايد پى درپى باشد .

فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين

روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 12،37

12 - روزه ماه رمضان بر هر فرد فرد مسلمانان واجب است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روايت كرده : { فان قال : فلم جعل الصوم فى شهر رمضان خاصة دون ساير الشهور ؟ قيل لأن شهر رمضان هو الشهر الذى أنزل اللّه فيه القرآن و فيه فرّق بين الحق و الباطل كما قال اللّه عز و جل { شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و الفرقان } و فيه نبّىء محمد ( ص ) و فيه ليلة القدر التى هى خير من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههاى ديگر واجب نشده است؟ در جواب گفته مى شود: چون ماه رمضان ماهى است كه خداوند قرآن را در آن نازل كرده و در اين ماه، حق و باطل را جدا كرده است. همان طور كه خداوند فرموده {شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى

للناس و بينات من الهدى و الفرقان}. در اين ماه حضرت محمد(ص) پيامبر شد و شب قدر در اين ماه است، شبى كه از هزار ماه بهتر است ... }.

روزه مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 3،4،5،7،23،28،29

3 - روزه گرفتن بر مريض و مسافر در ماه رمضان مشروع نيست .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

كلمه {عدة} مبتدا و خبر آن به قرينه {كتب عليكم} و جمله بعد، {عليه} است; يعنى: فمن كان . .. فعليه عدة من أيام أخر. اين جمله بيانگر آن است كه: مكلف اگر در {أيام معدودات} (ماه رمضان) مريض و يا مسافر باشد، وظيفه او روزه گرفتن در غير ماه رمضان است و اين بدان معناست كه او نبايد در ماه رمضان روزه بگيرد.

4 - وجوب قضاى روزه ماه رمضان ، بر كسى كه در آن ماه مسافر و يا مريض بوده است .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

5 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

آوردن كلمه {عدة} - كه به معناى تعداد و شماره است - گوياى اين معناست كه: بايد روزه هايى كه به عنوان قضا گرفته مى شود، شمارش شود. هدف از ضرورت شمارش روزه هاى قضا تطابق تعداد آنها با تعداد روزه هايى است كه از مكلف فوت شده است.

7 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه كافى نيست .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر

{على سفر}

گوياى تحقق و فعليت سفر است. بنابراين شامل كسى كه مسافر نيست، هر چند قصد سفر داشته باشد، نمى شود.

23 - از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { فأما صوم السفر و المرض . . . يفطر فى الحالين جميعاً فان صام فى السفر أو فى حال المرض فعليه القضاء فان اللّه عز و جل يقول { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر ;

مسافر و مريض . .. در حال مسافرت و بيمارى بايد روزه خود را افطار كنند; پس اگر در حال سفر ويا بيمارى روزه گرفتند بايستى قضاى آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل مى فرمايد: هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد}.

28 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه : { يقضى شهر رمضان من كان فيه عليلا أو مسافراً عدة ما اعتل أو سافر فيه إن شاء متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل { فعدة من أيام أخر } . . . ;

مسافر و مريض بايد تعداد روزهايى را كه بيمار و يا در سفر بوده قضا نمايد، خواه پيوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خداى عز و جل فرموده: {فعدة من أيام أخر} . .. }.

29 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { أدنى السفر الذى تقصر فيه الصلوة و يفطر فيه الصائم بريدان . . . و عنه ( ع ) انه قال من خرج مسافراً فى شهر رمضان قبل الزوال

قضى ذلك اليوم و إن خرج بعد الزوال تم صومه و لاقضاء عليه . . . ;

كمترين مقدار مسافتى كه به موجب آن نماز شكسته مى شود و روزه دار افطار مى كند، دو بريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 15،16،17،20،22

15 - روزه بر مريض و مسافر واجب نبوده و مشروع نيست .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

16 - قضاى روزه هاى ماه رمضان ، بر كسى كه در اين ماه مريض و يا مسافر بوده ، واجب است .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

17 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

20 - قصد مسافرت در واجب نبودن روزه ، كافى نيست .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

22 - سختى و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

روزه و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 4

4 - روزه

و قرآن ، داراى ارتباطى عميق و تنگاتنگ با يكديگر

شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

زمينه روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 22

22 - آگاهى به ارزش والاى روزه ، زمينه ساز انجام آن است .

و أن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون

شرايط روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 3،8

3 - روزه گرفتن بر مريض و مسافر در ماه رمضان مشروع نيست .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

كلمه {عدة} مبتدا و خبر آن به قرينه {كتب عليكم} و جمله بعد، {عليه} است; يعنى: فمن كان . .. فعليه عدة من أيام أخر. اين جمله بيانگر آن است كه: مكلف اگر در {أيام معدودات} (ماه رمضان) مريض و يا مسافر باشد، وظيفه او روزه گرفتن در غير ماه رمضان است و اين بدان معناست كه او نبايد در ماه رمضان روزه بگيرد.

8 - كسانى كه روزه ماه رمضان براى آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نبايد روزه بگيرند .

و على الذين يطيقونه فدية

{اطاقة} به معناى قدرت داشتن بر انجام كار و يا صرف كردن تمام قدرت براى انجام آن است. لازمه معناى دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر مى رسد مراد از {يطيقونه} معناى دوم باشد. بنابراين {و على الذين يطيقونه فدية}; يعنى، كسانى كه ]اگر بخواهند روزه بگيرند[ بايد تمام قدرت خويش را براى اين كار صرف كنند و در نتيجه به رنج و زحمت مى افتند، روزه نگيرند; بلكه فديه

بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 11

11 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه قال : من تمام الصوم اعطاء الزكاة . . . و من صام فلم يؤدّها فلاصوم له إذا تركها متعمداً . . . إنّ اللّه عزّوجلّ بدأ بها قبل الصلاة فقال : { قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: از [شرايط ]تمام بودن روزه، دادن زكات است . .. و كسى كه روزه بگيرد; ولى زكات را نپردازد، روزه براى او نيست در صورتى كه ترك زكات از روى عمد باشد ... خداى عزّوجلّ زكات را در ابتدا و قبل از نماز، آورده و فرموده است: قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى}.

شرايط قضاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 12

12 - بر كسانى كه به خاطر طاقت فرسا بودن روزه ، روزه نمى گيرند ، قضاى آن واجب نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

چنانچه بر طايفه مذكور قضاى روزه واجب بود، همانند مسافر و مريض بيان مى شد; علاوه بر اينكه جمله {على الذين . ..} ظهور در اين دارد كه تنها فديه دادن بر آنان واجب است.

شرايط وجوب روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 2

2 - ايمان از شرايط وجوب روزه *

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 185 - 13،14

13 - وجوب روزه ماه رمضان مشروط به احراز حلول اين ماه است و احتمال حلول ماه كافى نيست .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

{شهود} و {شهادت} (مصدر شهد) به معناى حضور داشتن و بر اثر آن چيزى را ديدن و يا فهميدن است (اقتباس از مفردات راغب). بنابراين {فمن شهد منكم الشهر ...}; يعنى، هر كسى آن ماه را دريابد و به آن آگاه شود و يقين حاصل كند ... كافى نبودن احتمال حلول ماه، از مفهوم اين جمله به دست مى آيد.

14 - در وجوب روزه ، علم و احراز شخصى به حلول ماه رمضان كافى است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

كلمه {منكم} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

عسر و حرج در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 8

8 - كسانى كه روزه ماه رمضان براى آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نبايد روزه بگيرند .

و على الذين يطيقونه فدية

{اطاقة} به معناى قدرت داشتن بر انجام كار و يا صرف كردن تمام قدرت براى انجام آن است. لازمه معناى دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر مى رسد مراد از {يطيقونه} معناى دوم باشد. بنابراين {و على الذين يطيقونه فدية}; يعنى، كسانى كه ]اگر بخواهند روزه بگيرند[ بايد تمام قدرت خويش را براى اين كار صرف كنند و در نتيجه به رنج و زحمت مى افتند، روزه نگيرند; بلكه فديه بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختى

و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

فديه روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 11،17،24،25،26

11 - بر كسانى كه به خاطر مشقت بار بودن روزه بر آنان ، روزه نمى گيرند ، پرداخت فديه واجب است .

و على الذين يطيقونه فدية

17 - پرداخت فديه به جاى روزه - در صورت مشقت بار بودن روزه - از اعمال خير است .

و على الذين يطيقونه فدية . .. فمن تطوع خيراً

24 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : الذين كانوا يطيقون الصوم فأصابهم كبر أو عطاش أو شبه ذلك فعليهم لكل يوم مدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه روزه براى آنها طاقت فرساست لازم است طعامى به عنوان كفاره به تهيدستى بدهند} مراد، افرادى هستند كه به پيرى و يا تشنگى و يا شبيه آن مبتلا شده اند كه بايد براى هر روزى، يك مد طعام به تهيدست بدهند}.

25 - ابى بصير مى گويد : { سألته عن رجل

مرض من رمضان إلى رمضان قابل و لم يصح بينهما و لم يطق الصوم قال : تصدق مكان كل يوم أفطر على مسكين مدّاً من طعام و ان لم يكن حنطة فمن تمر و هو قول اللّه : { فدية طعام مسكين } ;

از آن حضرت (امام باقر يا امام صادق(ع) از بيمارى كه از اين رمضان تا رمضان سال آينده بيمارى اش طول كشيده و توان روزه گرفتن ندارد، سؤال كردم، امام فرمودند: در ازاى هر روزى كه روزه نگرفته، يك مد طعام (از نوع گندم) به تهيدست صدقه دهد و اگر گندم نبود، از خرما صدقه دهد و اين سخن خداست كه مى فرمايد: فدية طعام مسكين}.

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : المرأة تخاف على ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان كفاره، طعامى به تهيدست بدهند} روايت شده است: مراد زنى است كه بر بچه خود ]جنين يا كودك شيرخوار خود [مى ترسد . .. }.

فلسفه روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 31،37

31 - توجه به عظمت خدا و ستودن او به بزرگى ، از اهداف تشريع روزه است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

{تكبير} (مصدر لتكبّروا) به معناى: بزرگ شمردن و با عظمت دانستن است. {لتكبّروا اللّه} علت غايى براى تشريع روزه است; يعنى، چون روزه انسانها را متوجه عظمت خدا مى كند، حكم روزه براى اهل

ايمان مقرر شد.

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روايت كرده : { فان قال : فلم جعل الصوم فى شهر رمضان خاصة دون ساير الشهور ؟ قيل لأن شهر رمضان هو الشهر الذى أنزل اللّه فيه القرآن و فيه فرّق بين الحق و الباطل كما قال اللّه عز و جل { شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و الفرقان } و فيه نبّىء محمد ( ص ) و فيه ليلة القدر التى هى خير من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههاى ديگر واجب نشده است؟ در جواب گفته مى شود: چون ماه رمضان ماهى است كه خداوند قرآن را در آن نازل كرده و در اين ماه، حق و باطل را جدا كرده است. همان طور كه خداوند فرموده {شهر رمضان الذى أنزل فيه القرآن هدًى للناس و بينات من الهدى و الفرقان}. در اين ماه حضرت محمد(ص) پيامبر شد و شب قدر در اين ماه است، شبى كه از هزار ماه بهتر است ... }.

فلسفه روزه ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 3

3 - نزول قرآن در ماه رمضان ، دليلى براى انتخاب اين ماه براى روزه گرفتن

شهر رمضان الذى أنزل فيه القرءان

توصيف ماه رمضان به اينكه قرآن در آن نازل شده، پس از بيان احكام روزه و تعيين اين ماه براى روزه دارى، مى تواند اشاره به آن باشد كه: علت تعيين ماه رمضان براى روزه

گرفتن، نزول قرآن در اين ماه است.

فلسفه قضاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 25

25 - كامل شدن يك ماه روزه در سال ، هدف از ضرورت قضاى روزه هاى فوت شده است .

فعدة من أيام أخر . .. لتكملوا العدة

{لتكملوا . ..} علت براى {فعدة من أيام أخر} است. {ال} در {العدة} عهد ذكرى است و اشاره به {أياماً معدودات} كه همان شهر رمضان است، دارد. بنابراين {فعدة من أيام أخر ... لتكملوا العدة}; يعنى: بايد قضاى روزهاى رمضان را به جا آوريد تا شماره آن ايام روزه - كه يك ماه است - كامل شود.

قدرت در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 8

8 - كسانى كه روزه ماه رمضان براى آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نبايد روزه بگيرند .

و على الذين يطيقونه فدية

{اطاقة} به معناى قدرت داشتن بر انجام كار و يا صرف كردن تمام قدرت براى انجام آن است. لازمه معناى دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر مى رسد مراد از {يطيقونه} معناى دوم باشد. بنابراين {و على الذين يطيقونه فدية}; يعنى، كسانى كه ]اگر بخواهند روزه بگيرند[ بايد تمام قدرت خويش را براى اين كار صرف كنند و در نتيجه به رنج و زحمت مى افتند، روزه نگيرند; بلكه فديه بپردازند.

قضاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 5،23،28

5 - تعداد روزه هاى قضا ، بايد به تعداد روزهايى

باشد كه مكلف در آنها مريض و يا مسافر بوده است .

فعدة من أيام أخر

آوردن كلمه {عدة} - كه به معناى تعداد و شماره است - گوياى اين معناست كه: بايد روزه هايى كه به عنوان قضا گرفته مى شود، شمارش شود. هدف از ضرورت شمارش روزه هاى قضا تطابق تعداد آنها با تعداد روزه هايى است كه از مكلف فوت شده است.

23 - از امام سجاد ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { فأما صوم السفر و المرض . . . يفطر فى الحالين جميعاً فان صام فى السفر أو فى حال المرض فعليه القضاء فان اللّه عز و جل يقول { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر ;

مسافر و مريض . .. در حال مسافرت و بيمارى بايد روزه خود را افطار كنند; پس اگر در حال سفر ويا بيمارى روزه گرفتند بايستى قضاى آن روز را به جا آورند. خداوند عز و جل مى فرمايد: هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد}.

28 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه : { يقضى شهر رمضان من كان فيه عليلا أو مسافراً عدة ما اعتل أو سافر فيه إن شاء متصلا و إن شاء مفترقاً قال اللّه عز و جل { فعدة من أيام أخر } . . . ;

مسافر و مريض بايد تعداد روزهايى را كه بيمار و يا در سفر بوده قضا نمايد، خواه پيوسته و متصل و خواه متفرق به جا آورد، خداى عز و جل فرموده: {فعدة من أيام أخر} .

.. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 27

27 - كسانى كه همه و يا بخشى از ماه رمضان را روزه نگيرند ] چه بخاطر عذرى همانند مرض و سفر و يا بدون آن [ ، بايد قضاى آن را به جا آورند .

و لتكملوا العدة

هر چند جمله {فعدة من أيام أخر} در ارتباط با مريض و مسافر ايراد شده است; ولى علت آن (لتكملوا العدة) بيانگر اين است كه: قضاى روزه در غير آن دو مورد نيز لازم است، چه معذور باشد و چه بدون عذر روزه نگرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 39

39 - ابى بصير گويد : { سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن أناس صاموا فى شهر رمضان فغشيهم سحاب أسود عند مغرب الشمس فظنوا انه الليل فأفطروا أو أفطر بعضهم ثم ان السحاب فصل عن السماء فإذا الشمس لم تغب ؟ قال على الذى أفطر قضاء ذلك اليوم ، إن اللّه يقول : { أتموا الصيام إلى الليل } فمن أكل قبل أن يدخل الليل فعليه قضاءه لانه أكل متعمداً ;

از امام صادق(ع) سؤال كردم درباره گروهى از مردم كه در ماه رمضان، روزه بودند و ابر سياهى آنها را فراگرفت و آنان گمان كردند كه شب شده و همه يا بعضى از آنها افطار كردند و با بر طرف شدن ابر متوجه شدند كه هنوز خورشيد در آسمان است؟ امام فرمود: كسانى كه روزه خود را افطار كرده اند بايد قضاى آن روز را بگيرند; زيرا

خداوند فرموده: {أتموا الصيام إلى الليل} پس هر كسى قبل از ورود شب، روزه خود را افطار كند، چون روزه خود را عمداً باطل كرده بايد قضاى آن را به جا آورد}.

كفاره روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 23

23 _ قاتل در قتل خطائى ، در صورت ناتوانى از آزادسازى برده با ايمان ، بايد دو ماه پياپى روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين

مبطلات روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 24

24 - خوردن ، آشاميدن و آميزش جنسى از مبطلات روزه است .

فالن بشروهن . .. كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

مدت روزه واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 25،26

25 - كامل شدن يك ماه روزه در سال ، هدف از ضرورت قضاى روزه هاى فوت شده است .

فعدة من أيام أخر . .. لتكملوا العدة

{لتكملوا . ..} علت براى {فعدة من أيام أخر} است. {ال} در {العدة} عهد ذكرى است و اشاره به {أياماً معدودات} كه همان شهر رمضان است، دارد. بنابراين {فعدة من أيام أخر ... لتكملوا العدة}; يعنى: بايد قضاى روزهاى رمضان را به جا آوريد تا شماره آن ايام روزه - كه يك ماه است - كامل شود.

26 - هر مسلمان بايد در سال يك ماه را روزه بگيرد .

فعدة من أيام أخر . .. لتكملوا العدة

برداشت فوق با استدلال بيان شده در توضيح برداشت پيشين، استفاده مى شود.

معذوران از

روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 8،11،12،24،26،27

8 - كسانى كه روزه ماه رمضان براى آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نبايد روزه بگيرند .

و على الذين يطيقونه فدية

{اطاقة} به معناى قدرت داشتن بر انجام كار و يا صرف كردن تمام قدرت براى انجام آن است. لازمه معناى دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر مى رسد مراد از {يطيقونه} معناى دوم باشد. بنابراين {و على الذين يطيقونه فدية}; يعنى، كسانى كه ]اگر بخواهند روزه بگيرند[ بايد تمام قدرت خويش را براى اين كار صرف كنند و در نتيجه به رنج و زحمت مى افتند، روزه نگيرند; بلكه فديه بپردازند.

11 - بر كسانى كه به خاطر مشقت بار بودن روزه بر آنان ، روزه نمى گيرند ، پرداخت فديه واجب است .

و على الذين يطيقونه فدية

12 - بر كسانى كه به خاطر طاقت فرسا بودن روزه ، روزه نمى گيرند ، قضاى آن واجب نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

چنانچه بر طايفه مذكور قضاى روزه واجب بود، همانند مسافر و مريض بيان مى شد; علاوه بر اينكه جمله {على الذين . ..} ظهور در اين دارد كه تنها فديه دادن بر آنان واجب است.

24 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : الذين كانوا يطيقون الصوم فأصابهم كبر أو عطاش أو شبه ذلك فعليهم لكل يوم مدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه روزه براى آنها طاقت

فرساست لازم است طعامى به عنوان كفاره به تهيدستى بدهند} مراد، افرادى هستند كه به پيرى و يا تشنگى و يا شبيه آن مبتلا شده اند كه بايد براى هر روزى، يك مد طعام به تهيدست بدهند}.

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : المرأة تخاف على ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان كفاره، طعامى به تهيدست بدهند} روايت شده است: مراد زنى است كه بر بچه خود ]جنين يا كودك شيرخوار خود [مى ترسد . .. }.

27 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { حد المرض الذى يجب على صاحبه فيه الأفطار . . . لقول اللّه عز و جل { فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر } ان يكون العليل لايستطيع أن يصوم أو يكون ان استطاع الصوم زاد فى علته و خاف منه على نفسه . . . فإن أحس ضعفاً فليفطر و إن وجد قوة على الصوم فليصم كان المرض ما كان . . . ;

ملاك بيماريى كه شخص بيمار بايد روزه خود را افطار كند آن طور كه خداوند فرموده: {فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر} اين است كه بيمار توانايى روزه گرفتن را نداشته باشد و يا روزه باعث افزايش بيمارى او بشود و ازضرر بر جان خود بترسد (احتمال ضرر بدهد); بنابراين اگر بيمار احساس ضعف كرد، بايد روزه خود را

افطار نمايد و اگر در خود توان روزه گرفتن يافت روزه بگيرد، بيمارى هر نوع كه مى خواهد باشد . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 15

15 - روزه بر مريض و مسافر واجب نبوده و مشروع نيست .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

مقدار فديه روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 13

13 - فديه و كفاره هر روزه ماه رمضان براى كسانى كه به خاطر مشقت روزه نمى گيرند ، يك وعده غذاست كه بايد به مسكين پرداخت كنند .

و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين

موارد بطلان روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 29

29 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { أدنى السفر الذى تقصر فيه الصلوة و يفطر فيه الصائم بريدان . . . و عنه ( ع ) انه قال من خرج مسافراً فى شهر رمضان قبل الزوال قضى ذلك اليوم و إن خرج بعد الزوال تم صومه و لاقضاء عليه . . . ;

كمترين مقدار مسافتى كه به موجب آن نماز شكسته مى شود و روزه دار افطار مى كند، دو بريد

نظم در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 19

19 - روزه عبادتى داراى نظم و در عين حال انعطاف پذير

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان ... فمن كان مريضاً

أو على سفر

نقش روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 14

14_ روزه ، واكنشى شايسته در برابر بهره مندى از رحمت گسترده خداوند است .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

وجوب روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 1

1 - وجوب روزه بر مسلمانان

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 12

12 - روزه ماه رمضان بر هر فرد فرد مسلمانان واجب است .

فمن شهد منكم الشهر فليصمه

وجوب قضاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 4

4 - وجوب قضاى روزه ماه رمضان ، بر كسى كه در آن ماه مسافر و يا مريض بوده است .

فمن كان منكم مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 16

16 - قضاى روزه هاى ماه رمضان ، بر كسى كه در اين ماه مريض و يا مسافر بوده ، واجب است .

و من كان مريضاً أو على سفر فعدة من أيام أخر

وقت روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 1

1 - زمان روزه گرفتن ، روزهاست نه شبها

كتب عليكم الصيام . .. أياماً

{أياماً} ظرف زمان براى {الصيام} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185

- 1

1 - ماه رمضان ، ماهى كه براى روزه گرفتن تعيين شده است .

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان

{شهر رمضان} خبر براى مبتداى محذوف; يعنى، {هى} است كه به {أياماً معدودات} بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 21

21 - زمان روزه از طلوع فجر تا شب است .

ثم أتموا الصيام إلى اليل

وقت قضاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 6

6 - قضاى روزه هاى رمضان ، مشروط به وقتى خاص نيست .

فعدة من أيام أخر

تعيين {أياماً معدودات} به ماه رمضان - كه در آيه بعد مطرح شده - و عدم تعيين {أيام أخر} به روزها و يا ماهى خاص، بيانگر اين است كه براى قضاى روزه هاى رمضان وقت خاصى در نظر گرفته نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 18

18 - قضاى روزه هاى ماه رمضان مشروط به زمانى خاص نيست .

فعدة من أيام أخر

دليل اين برداشت، نظير استدلالى است كه در برداشت شماره 6 در آيه قبل گذشت.

ويژگيهاى روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 19

19 - روزه عبادتى داراى نظم و در عين حال انعطاف پذير

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان ... فمن كان مريضاً أو على سفر

روزي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روزى

{روزى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254

- 1

1 _ مؤمنان بايد بخشى از آنچه را خداوند به آنها روزى داده ، انفاق كنند .

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا ممّا رزقناكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 11،16

11 _ وجود رابطه ميان حيات و رزق ، حتّى در عالم برزخ

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

16 _ ارتزاق شهيدان در پيشگاه خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 1،3،14

1 _ سرور و شادمانى كشته شدگان راه خدا ، به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است .

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

3 _ حيات ويژه و مقام والاى شهيدان و ارتزاق آنها نزد خداوند ، از تفضّلات الهى به آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

بنابر اينكه مراد از {ما اتيهم اللّه}، همان باشد كه در آيه قبل بيان شد ; يعنى حيات ويژه و . .. .

14 _ جاودانگى حيات ، تنعّم و امنيّت خاطر شهيدان *

الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

نفى ترس و اندوه، مستلزم نفى فناپذيرى است. چرا كه از جمله اسباب ترس آفرين و غم انگيز، فناپذيرى و نابودى است.

آثار استفاده از روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 5

5_ بهرهورى خلق از روزى خداوند ، مقتضى سر نهادن آنان به بندگى او *

فأنبتنا به . .. و النخل باسق_ت ... رزقًا للعباد

برداشت يادشده بدان احتمال است كه آمدن {للعباد}، به جاى هر عنوان ديگرى (مانند {للخلق}،

{للناس} يا {لكم}) بيانگر وجود رابطه مستحكم ميان رزّاقيت خدا و عبوديت انسان باشد.

آثار استفاده از روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 8

8- تداوم رفاه و آسايش و حيات اقتصادى جوامع ، در پرتو بهره گيرى از روزى هاى حلال و استفاده بهينه از آنها و اجتناب از كفران است .

و ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله ... فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيب

{فاء} در {فكلوا. ..} براى تفريع اين جمله به آيات پيشين است; يعنى، از روزيهاى حلال و دلپذير استفاده كنيد و شكر نعمت خدا را به جا آوريد تا گرفتار سرنوشت مردمى نشويد كه آنان در اوج رفاه و آسايش بودند; ولى در اثر كفران نعمت، دچار عذاب شدند.

آثار تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 5

5 - تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند بر هستى

و فى السّماء رزقكم . .. فَوَربّ السّماء و الأرض

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل (و فى السّماء رزقكم) مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار ذكر تقدير روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 8

8 - توجّه به تقدير روزى انسان ها از سوى خداوند ، از بين برنده روحيه بخل و تنگ نظرى است .

أَوَلم يروا أنّ اللّه . .. فأَت ذا القربى حقّه

آثار ذكر روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

131 - 22

22 - توجه به رزق پايدار و سرتاسر خير پروردگار ، زمينه ساز دورى گزينى از چشم دوختن به امكانات دنيايى ديگران است .

و لاتمدّنّ عينيك . .. و رزق ربّك خير و أبقى

آثار ذكر ضمانت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 8

8- توجه به تضمين روزى همگان از سوى خداوند ، مانع بيمناك شدن از تهى دستى آينده خويش يا فرزندان

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق نحن نرزقهم و إيّاكم

آثار ذكر منشأ روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 6

6 - توجه دادن به اين كه منشأ كمى و زيادى روزى در دست خدا است ، برانگيزاننده انسان به انفاق

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له و ما أنفقتم من شىء

از تذكر خداوند به اين كه انفاق عوض دارد _ پس از يادآورى اين حقيقت كه منشأ قبض و بسط روزى خداوند است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ارزش روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 19

19 - رزق و نعمت هاى معنوى ، پايدارتر و داراى ارزش والاتر از تمامى نعمت هاى دنيوى است .

و رزق ربّك خير و أبقى

ازدياد روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 6،7

6 - فزونى و كاستى يافتن رزق و روزى انسان ها ، از آيات الهى براى مؤمنان است .

أنّ اللّه يبسط الرزق .

.. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

7 - صاحبان ايمان ، قبض و بسط هاى اقتصادى را ، از آيات خداوند تلقى مى كنند .

أنّ اللّه يبسط الرزق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

ازدياد روزى ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 17

17 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از روزيى فراتر از انتظار و توقع خويش برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة . .. ليجزيهم ... و يزيدهم من فضله و اللّه يرزق من يشاء بغير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه لام در {ليجزيهم} و {يزيدهم} براى غايت باشد; يعنى، مردان خدا به منظور بهره مندى از پاداش و فضل خداوند به ياد او هستند; ولى خداوند بيش از انتظارشان به آنان پاداش مى دهد و مصداق اصلى {و اللّه يرزق من يشاء}، همين مردان الهى اند.

اسباب روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 19

19 _ دخالت اسباب و علل در فراهم آمدن روزى براى انسانها

نحن نرزقكم و إياهم

برداشت فوق از به كارگيرى {نحن = ما} در جمله فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 6

6- رويش گياهان ، نباتات و ميوه ها براى تأمين رزق و روزى انسان است .

فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 10

10 - دستيابى انسان به روزى خويش ، در سايه به

كارگيرى اسباب و وسايط

لتجرى الفلك . .. و لتبتغوا من فضله

در آيه شريفه جريان كشتى (لتجرى الفلك) مقدم بر {لتبتغوا} ياد شده و بر طبق واقعيات خارجى بسيارى از منافع دريا در پرتو كشتى رانى است. با توجه به اين دو نكته از آيه استفاده مى شود كه خداوند، براى رسيدن آدميان به روزى خويش، وسايطى قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 3

3 - نقش اساسى باران ، آفتاب و هوا ، در فراهم آمدن روزى آدميان *

و فى السّماء رزقكم

از آن جايى كه باران، آفتاب و هوا از طرف بالا مشرف بر زمين اند و نقش اساسى در پيدايش غذاى آدميان دارند، تعبير {و فى السماء رزقكم} آمده است.

استفاده از روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 16

16 - خوردن و آشاميدن از روزى هاى خدادادى ، توصيه و سفارش خداوند به قوم موسى

كلوا و اشربوا من رزق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 1،3

1 - جواز تناول و بهره گيرى از روزى هاى پاكيزه

كلوا من طيبت ما رزقنكم

3 - بهره ورى مؤمنان از روزى ها و نعمت هاى خداوند ، مقصود اصلى از اعطاى آنها به انسانهاست . *

يأيها الذين ءامنوا كلوا من طيبت ما رزقنكم

قرآن در توصيه به اهل ايمان - مبنى بر بهره گيرى از نعمتها - ( كلوا من طيبت ما رزقنكم) تصريح كرده كه خداوند آن نعمتها را روزى ايشان قرار داده است ولى

در توصيه به عموم مردم در آيه 168 (كلوا مما فى الأرض) بيان نداشت كه خداوند امكانات زمين را روزى همگان قرار داده است. از مقايسه ميان اين دو تعبير و تفاوت ياد شده مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 11

11 _ جواز بهرهورى مؤمنان از هر روزى طيب و پاكيزه

و رزقكم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 2،3

2 _ بهره مند شدن انسان ها ، هدف و فلسفه نزول رزق و روزى از جانب خداوند است .

ما أنزل اللّه لكم من رزق

3 _ اصل اولى در تمامى رزق ها ، اباحه و حليت است .

ما أنزل اللّه لكم من رزق فجعلتم منه حراماً و حللا

استفاده از روزى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 8

8 - بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه و حلال توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت فوق با توجه به فعل امر {كلوا} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 11

11- روزى هاى پاكيزه ، براى بهره بردارى انسان آفريده شده است نه زهدورزى

هاى بى مورد

و رزقن_هم من الطيّب_ت

استفاده از روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 14

14 - بهره گيرى از نعمت ها و روزى هاى حلال و پاكيزه ، توصيه خداوند به بندگان

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 1،2

1- بهرهورى ، از روزى هاى حلال و دلپذير ، مجاز و مطلوب است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيّبًا

2- لزوم شكرگزارى انسان ، در قبال بهرهورى از روزى هاى حلال و دلپذير الهى

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيّبًا و اشكروا نعمت الله

استفاده از روزى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 10

10 _ بهره مندى از رزق و روزى خداوند ، از اهداف حضرت مسيح ( ع ) ، در تقاضاى مائده آسمانى

و ارزقنا

امتحان با روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 7

7 - فراخى و تنگى معيشت انسان ها ، امتحان الهى است ; نه تكريم و يا تحقير آنان .

إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان فتنه و امتحان شمرده شدن نعمت ها (مضمون آيه 49) و به مشيت خدا دانستن فراخى و تنگى رزق و روزى انسان ها به دست مى آيد.

اهميت تحصيل روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10

- 3

3 - تلاش براى كسب روزى ، توصيه خداوند به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه

اهميت تلاش براى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّى أركب فى الحاجة التى كفاها اللّه ما أركب فيها إلاّ التماس أن يرانى اللّه أضحى فى طلب الحلال أما تسمع قول اللّه عزّوجلّ اسمه { فإذا قضيت الصلاة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: من سوار مركب مى شوم و در پى رفع حاجتى مى روم كه خداوند كفايت آن را برعهده گرفته است و سوار نمى شوم، مگر براى اين كه خداوند مرا ببيند كه در وسط روز به دنبال طلب حلال هستم. آيا نشينده اى قول خداى عزّوجلّ را كه فرموده: ... فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه ...}.

اهميت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 11

11 - تلاش براى تحصيل روزى و دستيابى به نعمت هاى مادى ، مطلوب و مورد ترغيب الهى

سخّر لكم . .. و لتبتغوا من فضله

{لام} در {لتبتغوا} براى غايت و هدف است و چون تلاش انسان براى دستيابى به نعمت ها، از اهداف فعل خدا(سخّر) شمرده شده، مطلوبيت {إبتغاء} استفاده مى شود.

بركت در روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 15

15 - { و روى عن الصادق ( ع ) انّه قال

: { و يرزقه من حيث لايحتسب } أى يبارك له فيما أتاه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: {و يرزقه من حيث لايحتسب}; يعنى، خداوند براى او در آنچه داده بركت مى دهد (و آن را براى او مبارك مى سازد)}.

بهترين روزى دهنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 8،9،10

8 - خداوند ، { خيرالرازقين } ( بهترين روزى دهندگان ) است .

و هو خير الرزقين

9 - بهترين روزى رسان بودن خداوند ، تضمين كننده وعده جايگزين ساختن براى مال انفاق شده

و ما أنفقتم من شىء فهو يخلفه و هو خير الرزقين

10 - بهترين روزى رسان بودن خداوند ، دليل اعطاى كم و يا زياد روزى ، به هر كس كه خود بخواهد .

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له ... و هو خير الرزقين

تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 3

3 _ تأمين بىوقفه رزق و روزى انسان ها از سوى خدا ، جلوه اى از ربوبيت بى همتاى اوست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

اين آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ در مقام رد پندار ربوبيت غير خدا و توجه دادن شرك پيشگان به ربوبيت بى همتاى خداست. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (يرزقكم) بيانگر استمرار روزى و بىوقفه بودن آن است.

تأمين روزى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 8

8 - آفرينش انسان ها و تأمين روزى

آنان ، از آيات الهى است .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

تأمين روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 3،5

3_ تأمين روزى موجودات زنده ، حق آنها بر خداست .

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

5_ علم همه جانبه خداوند ، پشتوانه توانايى او بر روزى رسانى به موجودات و تدبير امور آنهاست .

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها

هدف از بيان آگاهى خداوند به احوال موجودات ، پس از {على الله رزقها} القاى اين نكته است كه: روزى رسانى به موجودات و تدبير امور آنها ، نيازمند علمى گسترده است كه خداوند آن را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 1،6،9

1 - بسيارى از جانداران ، توان تهيه روزى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

{حمالة} مصدر {تحمل} به معناى {كفالت و برعهده گرفتن} است.

6 - خداوند ، در تأمين روزى موجودات ، ميان موجوداتى كه قادر به تأمين روزى شان هستند و آنهايى كه قادر نيستند ، تفاوتى نمى گذارد و همه را روزى مى دهد .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزقها و إيّاكم

عطف {إيّاكم} بر ضمير {يرزقها} _ كه مرجع آن {دابّة} با صفت ياد شده است _ اشعار به نكته ياد شده دارد.

9 - آگاهى همه جانبه خداوند ، باعث تأمين روزى موجودات نيازمند است .

اللّه يرزقها و إيّاكم و هو السميع العليم

تأمين روزى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 7

7 - تدبير ، تقدير و قدرت الهى در تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نشانه قدرت او بر تحقق وعده هاى خويش *

و فى السّماء رزقكم و ما توعدون

با توجه به اين كه در آيات پيشين سخن از تحقق رستاخيز و وجود دوزخ و بهشت بود; ممكن است اين آيه درصدد رفع شبهه انسان در قدرت خدا باشد. ازاين رو عبارت {و فى السّماء رزقكم} به عنوان نمودى از قدرت خداوند ياد شده است.

تحريم روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 4

4 _ هيچ كس ، بى اذن خداوند حق تحريم رزق او ، بر خود يا بر ديگران را ندارد .

قل أرءيتم ما أنزل اللّه لكم من رزق فجعلتم منه حراماً و حللا

تحريم روزى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 17

17 _ حرام شمردن زينتها و روزيهاى حلال و پاكيزه، افترا بر خداوند است.

قل من حرم زينة الله . .. أن تقولوا على الله ما لا تعلمون

از مصاديق مورد نظر براى افترا، به قرينه آيه قبل، تحريم زينتها و روزيهاى پاكيزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 7

7- تحريم روزى هاى حلال و دلپذير و بهره نگرفتن از آنها ، كفران نعمت هاى الهى است .

فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

با توجه به اينكه آيه بعد، خوردنيهاى حرام را در چند چيز محدود كرده است، معلوم

مى شود كه مراد از {كفران} حرام كردن حلالها و استفاده نكردن از آنهاست.

ترك استفاده از روزى هاى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 11

11- اعراض از تشكيل خانواده ، فرزنددارى ، تعاون اجتماعى و بهرهورى از روزى هاى حلال الهى ، شيوه اى باطل و نادرست است . *

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا . .. أفبالب_طل يؤمنون

بدان احتمال كه "و الله جعل لكم. .." در مقام بيان ارزش دادن به موضوع همسرى و ... باشد و در پايان بيان اعتراض آميز "أفبالباطل يؤمنون" در ردّ كسانى باشد كه از پذيرش اين ارزشها روى گردانند، اين برداشت به دست مى آيد.

تفاوت روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 2،7

2- انسان ها ، در بهره مندى از رزق و روزى الهى ، متفاوتند .

و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

7- سنت الهى در تفاوت روزى انسان ها ، به معناى عدم لزوم رعايت مساوات و عدالت اجتماعى ، از سوى آنان نيست . *

و الله فضّل . .. فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء

برداشت فوق بر اساس اين نكته است كه جمله " فما الذين فضلوا . .." در مقام توبيخ از كسانى باشد كه مساوات را ميان خود مراعات نمى كنند و با توجه به صدر آيه، مى توان چنين برداشت كرد: خداوند گرچه انسانها را در روزى متفاوت قرار داده است; ولى اين بدان معنا نيست كه مردم مساوات را

ميان خود رعايت نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 1

1 - خداوند ، توسعه دهنده روزى برخى از انسان ها و در تنگنا قرار دهنده برخى ديگر

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{قدر} (مصدر {يقدر}) در آيه شريفه مربوط به رزق و روزى بوده و به معناى ضيق و تنگ گرفتن است.

تقدير روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 6

6_ خداوند بر اساس مشيّت خويش روزى انسان ها را تعيين مى كند .

الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{لمن يشاء} هم قيد براى {يبسط} است و هم براى {يقدر}. به عبارت ديگر پس از {يقدر} عبارت {لمن يشاء} مقدر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 9

9 - روزى هر انسان ، از پيش تأمين شده است .

ربّ إنّى لما أنزلت

به كارگيرى فعل ماضى (أنزلت) نشان مى دهد كه روزى هر كس از سوى خدا از پيش نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 5

5 - توشه زندگى انسان ، تأمين شده از سوى خداوند

و لتبتغوا من فضله

از مفاد عبارت {لتبتغوا} (تا بجوييد) استفاده مى شود كه روزى انسان از پيش براى وى تأمين شده است; منتها انسان براى دستيابى به آن بايد به دنبالش برود و تلاش كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 4

4 - زيادى

و كمى روزى انسان ها ، براساس مشيت و تقدير خداوند است .

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} _ از مصدر {قدر} _ به معناى {اندازه گيرى} و نيز {سخت گيرى} آمده است (مفردات راغب). در آيه، به قرينه {يبسط} (گسترش مى دهد) معناى دوم مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 2،4

2 - ناآگاهى از مشيت و تقدير خداوند در رزق و روزى انسان ها ، سبب انتساب نعمت ها و برخوردارى ها به دانش بشرى است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

آيه شريفه در مقام بيان نقش خداوند در برخوردارى ها و نعمت هاى انسان ها است. اين مسأله مى تواند از چرايى منتسب كردن نعمت ها به دانش بشرى از سوى انسان ها حكايت كند.

4 - نكوهش خداوند از قشر مرفه و ناسپاس ، به خاطر ناآگاهى آنان از مشيت و تقدير الهى در رزق و روزى انسان ها

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

استفهام در {أوَلم يعلموا. ..} از نوع استفهام انكارى _ توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 5

5 - تنظيم و تقدير روزى موجودات زمين ، به اراده خداوند در فصل هاى چهارگانه

و قدّر فيها أقوتها فى أربعة أيّام

برداشت بالا بنابر اين احتمال است كه {فى أربعة أيّام} فقط ظرف براى {قدّر فيها أقواتها} باشد و {أيّام} نظر به فصول چهارگانه داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 6

6 - بارش باران ، پس از خشكسالى و نوميدى انسان ، نمودى از تقدير الهى در معيشت انسان

و ل_كن ينزّل بقدر ما يشاء . .. ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 6

6 - هر انسانى در زندگى مادى خويش ، داراى سهمى از قبل تعيين شده است .

نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 9

9 - { عن الرضا ( ع ) ليلة القدر يقدّر اللّه عزّوجلّ فيها ما يكون من السنة إلى السنة من حياة أو موت أو خير أو شرّ أو رزق فما قدّره فى تلك الليلة فهو من المحتوم ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را كه از اين سال تا سال بعد پيش خواهد آمد مقدر مى فرمايد; از زندگى يا مرگ; از خوب يا بد، يا روزى. پس آنچه را خداوند در اين شب مقدر فرمود، آن حتمى خواهد بود}.

تقدير روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 5

5- توجه به نقش اصلى مشيت و تقدير خدا در روزى انسان ها ، زمينه ساز اجتناب از بخل و افراط در انفاق به بخشش همه اموال و داراييهاست .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك . .. إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء

جمله {إن ربّك. ..} در مقام تعليل براى جمله {و لاتجعل

يدك...} است. بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: خداوند روزى رسان است، پس نبايد از ترس تهيدستى، بخل ورزيد و انفاق نكرد.

تلاش براى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعى و تلاش انسان در راه تأمين روزى خويش و برخوردارى از مظاهر طبيعت چون درياهاست .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 4

4 - تلاش و كوشش آدميان در كسب معاش و روزى ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 11

11 - تلاش براى تحصيل روزى و دستيابى به نعمت هاى مادى ، مطلوب و مورد ترغيب الهى

سخّر لكم . .. و لتبتغوا من فضله

{لام} در {لتبتغوا} براى غايت و هدف است و چون تلاش انسان براى دستيابى به نعمت ها، از اهداف فعل خدا(سخّر) شمرده شده، مطلوبيت {إبتغاء} استفاده مى شود.

توسعه روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 6

6 _ حسنه در دنيا ، وسعت روزى و اخلاق نيك و در آخرت ، رضوان الهى و بهشت است .

ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة

امام صادق (ع) درباره آيه {ربّنا اتنا . ..}، فرمود: رضوان اللّه و الجنة فى الاخرة و السعة فى الرزق و المعاش و حسن الخلق فى الدنيا

_______________________________

معانى الاخبار، ص 175 ; نورالثقلين، ج

1، ص 199، ح 725 و 728.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 9،11

9 _ تنگدستى و فراخ روزى آدميان ، به دست خداوند است .

و اللّه يقبض و يبصط

11 _ ايمان به { قبض } و { بسط } الهى ، نفى كننده پندار غلط كاهش مال در اثر قرض دادن و انفاق

و اللّه يقبض و يبصط

تذكر به {قبض} و {بسط} الهى پس از ذكر انفاق، بيانگر اين معنى است.

ثبت روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 6

6_ نام و نشان هر جنبنده ، مقدار و نوع روزى آن و نيز مكانى كه بايد در آن روزى داده شود ، در كتابى ثبت شده است .

و ما من دابّة. .. كل فى كت_ب

مضاف اليه كلمه {كل} محذوف است و جمله هاى پيشين گوياى آن است; يعنى: {كل دابة و ما يتعلق بها فى كتاب مبين}

حتميت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 8

8_ { قال رسول الله ( ص ) : . . .لاتهتمّ للرزق فإن الله تعالى يقول : { و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: براى رزق و روزى غصه مخور ، همانا خداوند تعالى مى فرمايد: هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر آن كه روزى او بر خداست . ..}.

حلال روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 88 - 3،5

3 _ جواز بهره گيرى از روزى ها و امكانات مشروط به حلال و طيب بودن آنها است .

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {مما رزقكم . ..} مفعول براى {كلوا} و {حللا طيباً} حال براى {رزقكم اللّه} باشد يعنى از امكانات خدادادى استفاده كنيد در صورتى كه حلال و طيب باشد.

5 _ رزق و روزى هاى الهى ، امكاناتى پاكيزه و حلال براى انسانها

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

{حللا طيباً} مى تواند مفعول براى {كلوا}باشد و {من} در {مما رزقكم الله} بيان براى {حللا طيباً} و مى تواند توضيحى براى {ما رزقكم اللّه} گرفته شود. در هر صورت رساى به مطلب فوق خواهد بود.

خدا و روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 16

16 - خداوند ، در تكليف بندگان به نماز ، براى خود سودى در نظر نداشته و به فكر تأمين رزق و آذوقه براى خود نبوده است .

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا

مفاد جمله {لانسئلك رزقاً} ممكن است اين باشد كه ما با فرمان نماز، نمى خواهيم از تو رزقى را طلب كنيم و نياز خود را بر آورده سازيم.

خيريت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 22

22 - توجه به رزق پايدار و سرتاسر خير پروردگار ، زمينه ساز دورى گزينى از چشم دوختن به امكانات دنيايى ديگران است .

و لاتمدّنّ عينيك . .. و رزق ربّك خير و أبقى

درخواست روزى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 9،10

9 - توصيه ابراهيم ( ع ) قوم اش را براى درخواست روزى از پيشگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. فابتغوا عند اللّه الرزق

10 - قوم ابراهيم ، نياز هاى مادى شان را از بت ها ، طلب مى كردند .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق

دعاى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 28

28 _ درخواست روزى افزونتر از روزى مقدّر از درگاه خداوند ، خواسته اى پسنديده و سزاوار

و سئلوا اللّه من فضله

امام صادق (ع): انّ اللّه قسّم الارزاق بين عباده و افضل فضلا كثيراً لم يقسّمه بين احد قال اللّه عز و جل: {و سئلوا اللّه من فضله}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 239، ح 117 ; نورالثقلين، ج 1، ص 475، ح 220 ; تفسير برهان، ج 1، ص 366، ح 4 ; بحارالانوار، ج 5، ص 145، ح 5.

ذكر تأمين روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 3

3 - توجه به تأمين روزى انبوه جنبندگان ناتوان از تأمين روزى خود ، زمينه ساز توكل به خداوند است .

على ربّهم يتوكّلون . و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

ذكر منشأ روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 5

5- توجه به نقش اصلى مشيت و تقدير خدا در روزى انسان ها ، زمينه ساز اجتناب از بخل

و افراط در انفاق به بخشش همه اموال و داراييهاست .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك . .. إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء

جمله {إن ربّك. ..} در مقام تعليل براى جمله {و لاتجعل يدك...} است. بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: خداوند روزى رسان است، پس نبايد از ترس تهيدستى، بخل ورزيد و انفاق نكرد.

روزى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 21

21 - نعمت هاى آخرت ، رزق الهى بوده و برخوردارى از آن به توفيق خداوند است .

و رزق ربّك

مقابله عبارت {رزق ربّك} با {زهرة الحياة الدنيا} گوياى اخروى بودن آن است.

روزى اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . .. فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

روزى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 7

7 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً از روزى كريمانه اى در قيامت برخوردار خواهند بود .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم . .. رزق كريم

روزى اخروى مردان

مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . .. فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

روزى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 7

7 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً از روزى كريمانه اى در قيامت برخوردار خواهند بود .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم . .. رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 18

18 - خداوند ، روزى مؤمنانِ داراى عمل صالح را در قيامت به وجه نيك و شايسته خواهد داد .

قد أحسن اللّه له رزقًا

روزى اخروى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 5

5 - رزق نيكو ، پاداش اخروى خدا به مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا . .. ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

روزى از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 7

7 - نزول مدام رزق ( باران ) از آسمان ، از آيات و

نشانه هاى روشن خداوند

هو الذى يريكم ءاي_ته و ينزّل لكم من السّماء رزقًا

يادآورى نزول باران از سوى خداوند _ پس از يادآورى ارائه آيات الهى به بشر _ از باب ذكر خاص پس از عام و بيانگر مصداق روشن آن آيات است.

روزى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 4

4 _ رزق و روزى آدميان ، فضل خداوند است .

فضلا من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 5

5 _ آنچه در اختيار آدمى است ، رزق الهى است .

و انفقوا مما رزقهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 16،17

16 _ روزى ها و بهره هاى مادى ، از تفضلات الهى بر مردم

يبتغون فضلا من ربهم

17 _ دستيابى مردم به روزى و درآمد هاى مادى ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

يبتغون فضلا من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 5

5 _ رزق و روزى هاى الهى ، امكاناتى پاكيزه و حلال براى انسانها

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

{حللا طيباً} مى تواند مفعول براى {كلوا}باشد و {من} در {مما رزقكم الله} بيان براى {حللا طيباً} و مى تواند توضيحى براى {ما رزقكم اللّه} گرفته شود. در هر صورت رساى به مطلب فوق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 3

3 _ خداوند گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند) را روزى

انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 4

4 _ انسان ها ذاتا شايسته دريافت نعمت هاى خداوند هستند .

لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم

برداشت فوق با توجه به برداشت قبل و توضيح آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرينش زمين ، آسمان ، انسان و روزى هاى او ، از اوصاف معبود و ربّ حقيقى

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت ذلكم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 57 - 1

1 - خداوند ، بى نياز از رزق و عطاياى بندگان خويش

ما أُريد منهم من رزق

روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 5

5 - امكانات و دارايى هاى انسان ، رزقى است عطا شده از جانب خدا

و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 9،11،12

9 - آب هاى نازل شده از ابر ها ، سببى اساسى براى پيدايش روزى انسان ها

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

11 -

ميوه درختان از مواهب الهى و رزق و روزى انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

12 - آفرينش آسمان ، نزول باران ، به ثمر رسيدن ميوه ها و پيدايش روزى براى انسان ها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم ... رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 11

11 - امنيت و رزق و روزى بندگان ، پرتوى از ربوبيت خداست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 7

7 - خداوند روزى دهنده به بندگان خويش

رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 3

3 _ تأمين بىوقفه رزق و روزى انسان ها از سوى خدا ، جلوه اى از ربوبيت بى همتاى اوست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

اين آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ در مقام رد پندار ربوبيت غير خدا و توجه دادن شرك پيشگان به ربوبيت بى همتاى خداست. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (يرزقكم) بيانگر استمرار روزى و بىوقفه بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 1

1 _ رزق انسان ، داده خداوند و نازل شده از جانب اوست .

قل أرءيتم ما أنزل اللّه لكم من رزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 2

2_ خداوند ، به

برخى از انسان ها روزى فراوان مى دهد و برخى ديگر را روزى اندك نصيب مى سازد .

الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{بسط} به معناى توسعه دادن و {قدر} به معناى تنگ گرداندن است و تنگ شدن روزى ، كنايه از اندك و ناچيز بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 5

5- خداوند ، بيش از نياز انسان ها ، روزى در اختيارشان قرار داده است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

با توجه به اينكه {من} در {ممّا رزقكم الله} براى تبعيض است و از طرف ديگر خداوند به خوردن نعمتها تشويق مى كند، معلوم مى شود كه مقدارى از رزق خدا براى انسان كافى است و از مفهوم آن، اين برداشت، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 2،3،4،7

2- روزى خداوند به انسان ها ، جلوه ربوبيت و پروردگارى اوست .

إن ربّك يبسط الرزق

3- ربوبيت خدا ، مقتضى مقدر كردن تفاوت روزى براى بندگان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

4- تفاوت روزى انسان ها ، تدبير الهى در جهت پرورش و رشد آنان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تأكيد بر ربوبيت الهى در مورد {يبسط} و {يقدر} مى رساند كه اين بسط و تقدير نشأت يافته از ربوبيت اوست (تا چرخ زندگى بچرخد و انسانها در پرتو اين تفاوت آزمايش شوند و تكامل يابند).

7- تفاوت روزى انسان ها ، بر اساس آگاهى و بينش عميق خداوند به بندگان است .

يبسط الرزق .

.. و يقدر إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 9

9 - تدبير روزى و تغذيه انسان ها از زمين ، از نشانه هاى قدرت خدا است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها. .. و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره و

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيات بالا، با طرح مسأله احياى زمين و تغذيه انسان ها از آن، درصدد نشان دادن جلوه هايى از قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 2

2 - تضمين قطعى ، روزى خلق از سوى خداوند *

و فى السّماء رزقكم . .. فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

ضمير {إنّه} مى تواند به روزى آدميان بازگردد كه در {فى السّماء رزقكم} بيان شده است. در اين صورت پيام آيه شريفه اين است كه فكر روزى، شما را از تحقيق و انديشه در آيات الهى باز ندارد; زيرا خداوند روزى شما را تضمين كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 6

6 - قدرت و نيروى پايان ناپذير الهى ، پشتوانه روزى دهى او به خلق

إنّ اللّه هو الرزّاق ذوالقوّة المتين

از ارتباط ميان دو بخش آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام

، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

روزى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 15

15 - مردان الهى ، از روزى و فضل بدون حسابرسى خداوند برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

معناى {بغير حساب} _ به قرينه {و يزيدهم من فضله} _ مى تواند بدون حسابرسى باشد; زيرا اعطاى مازاد بر استحقاق (من فضله) دليل بر اين است كه حسابرسى در كار نيست، وگرنه مى بايست تنها به مقدار استحقاق شخص، پاداش داده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 41 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) : . . .و امّا قوله : { أولئك لهم رزق معلوم } قال : يعلمه الخدام فيأتون به أولياء اللّه قبل أن يسألوهم إيّاه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..و اما قول خدا {...لهم رزق معلوم} [مراد اين است كه] خدمت كارانِ بهشت، آن رزق را مى دانند و آن را براى اولياى خدا مى آورند، قبل از اين كه آنان از ايشان درخواست كنند}.

روزى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 7

7 - { منّ } و {

سلوى } دو خوراكى پاكيزه و از روزى هاى عطا شده به قوم موسى

و أنزلنا عليكم المنّ و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 19

19 _ { منّ } و { سلوى } خوراكى پاكيزه و از روزى هاى عطا شده به بنى اسرائيل

و أنزلنا عليهم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 1،2

1 - { منّ و سلوى } ، عطيه الهى به بنى اسرائيل و از روزى هاى پاكيزه و گوارا

و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى . كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

طيب، چيزى است كه قواى حسى و نفس آدمى از آن لذت ببرد (مفردات راغب). {طاب}; يعنى، لذيذ و پاكيزه شد (قاموس). البته يكى از معانى {طيّب}، {حلال} است، ولى چون همه رزق هاى الهى حلال مى باشد، معنايى كه مفهوم آن تقسيم رزق به حلال و حرام است، معناى مناسبى نخواهد بود.

2 - بهره گيرى از رزق هاى گوارا و پاكيزه ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

روزى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 8،9

8 - ميوه درختان بهشت از روزى هاى بهشتيان

كلما رزقوا منها من ثمرة رزقاً

{رزقاً} به معناى روزى است و مفعول دوم براى {رزقوا} مى باشد. ضمير در {منها} به {جنات} بر مى گردد و {من ثمرة} به منزله بيان براى {منها} است.

9 - روزى اهل بهشت ، نتيجه و تجسم

عقايد صحيح و اعمال صالحشان است .

كلما رزقوا منها من ثمرة رزقاً قالوا هذا الذى رزقنا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {من قبل} دنيا باشد. بر اين مبنا، جمله {هذا الذى ...} دلالت مى كند كه روزيهاى بهشت همان است كه در دنيا به اهل ايمان داده شده بود. در توجيه اين معنا (عينيت روزى بهشت با روزى دنيا) مى توان گفت، مقصود آن است كه: نعمتهاى بهشت تجسم همان اعمال و عقايد اهل ايمان در دنياست. روشن است كه بر اين مبنا، مراد از {الذى رزقنا} ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 5،6

5- بهشتيان ، داراى روزى ويژه ، منظم و تضمين شده در هر صبح و عصر

و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيًّا

از آن جايى كه در بهشت هر آنچه كه خواسته شود مهيا است، روشن مى گردد كه آنچه در اين آيه در مورد رزق صبح و عصر آمده، تفضلى ويژه است. البته برخى اين جمله را كنايه از دائمى بودن رزق بهشتى دانسته اند. درباره معناى {عشىّ} نظريات گوناگونى ابراز شده است; از جمله: {بين ظهر تا غروب} و {آخر روز} (مصباح).

6- بهشتيان ، همواره از نعمت هاى بهشتى و ارزاق آن بهره مند خواهند بود .

و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيًّا

{صبح و عصر} مى تواند كنايه از تمام وقت باشد.

روزى بى حساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 15،18

15 - مردان الهى ، از روزى و فضل بدون

حسابرسى خداوند برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

معناى {بغير حساب} _ به قرينه {و يزيدهم من فضله} _ مى تواند بدون حسابرسى باشد; زيرا اعطاى مازاد بر استحقاق (من فضله) دليل بر اين است كه حسابرسى در كار نيست، وگرنه مى بايست تنها به مقدار استحقاق شخص، پاداش داده شود.

18 - پاداش برتر و مازاد بر استحقاق بندگان ، پرتوى از مشيت خدا بر اعطاى روزى بى شمار او

ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

جمله {و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب} در مقام تعليل براى جمله {ليجزيهم اللّه. ..} و {يزيدهم...} است; چون خداوند به هر كس كه بخواهد روزى بى حساب و فراون مى دهد. از اين رو به مردان الهى پاداش افزون بر استحقاقشان، عنايت مى فرمايد.

روزى بى حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 15

15 - مردان الهى ، از روزى و فضل بدون حسابرسى خداوند برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

معناى {بغير حساب} _ به قرينه {و يزيدهم من فضله} _ مى تواند بدون حسابرسى باشد; زيرا اعطاى مازاد بر استحقاق (من فضله) دليل بر اين است كه حسابرسى در كار نيست، وگرنه مى بايست تنها به مقدار استحقاق شخص، پاداش داده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 23

23 - { عن أميرالمؤمنين ( ع

) : . . . قال اللّه عزّوجلّ . . . إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب ، فما أعطاهم اللّه فى الدنيا لم يحاسبهم به فى الأخرة . . . ;

از امام على(ع) روايت شده: . ..خداى عزّوجلّ فرمود: {إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب} آنچه را خدا در دنيا به صابران داده است، در قيامت حساب آن را از آنان نمى خواهد}.

روزى بى رنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 8

8 - روزى مؤمنان داراى عمل صالح در قيامت ، از هرگونه رنج و منّتى به دور است .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم ... رزق كريم

مقصود از رزق كريم _ چنان كه در روح المعانى آمده است _ روزى بى رنج و بى منّت است; زيرا روزى ها يا با تلاش خود انسان ها به دست مى آيد كه همراه با زحمت است و يا از سوى ديگران مى رسد كه نوعاً توأم با نوعى منّت مى باشد; ولى روزى خدا چنين نيست.

روزى بى منت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 8

8 - روزى مؤمنان داراى عمل صالح در قيامت ، از هرگونه رنج و منّتى به دور است .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم ... رزق كريم

مقصود از رزق كريم _ چنان كه در روح المعانى آمده است _ روزى بى رنج و بى منّت است; زيرا روزى ها يا با تلاش خود انسان ها به دست مى آيد كه همراه با زحمت است و يا از سوى ديگران مى

رسد كه نوعاً توأم با نوعى منّت مى باشد; ولى روزى خدا چنين نيست.

روزى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 1

1 - جواز تناول و بهره گيرى از روزى هاى پاكيزه

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 3،5

3 _ جواز بهره گيرى از روزى ها و امكانات مشروط به حلال و طيب بودن آنها است .

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {مما رزقكم . ..} مفعول براى {كلوا} و {حللا طيباً} حال براى {رزقكم اللّه} باشد يعنى از امكانات خدادادى استفاده كنيد در صورتى كه حلال و طيب باشد.

5 _ رزق و روزى هاى الهى ، امكاناتى پاكيزه و حلال براى انسانها

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

{حللا طيباً} مى تواند مفعول براى {كلوا}باشد و {من} در {مما رزقكم الله} بيان براى {حللا طيباً} و مى تواند توضيحى براى {ما رزقكم اللّه} گرفته شود. در هر صورت رساى به مطلب فوق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 11

11 _ زينتها و روزيهاى پاكيزه بيرون از دايره محرومات الهى (كردار زشت و . .. )

قل من حرم زينة الله . .. قل إنما حرم ربى الفوحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 1،3،11،12

1- بهرهورى ، از روزى هاى حلال و دلپذير ، مجاز و مطلوب است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً

طيّبًا

3- پاكيزگى و دلپذير بودن ، راز و حكمت حليت روزى هاى حلال

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيّبًا

در برداشت فوق {حلالاً} مفعولٌ به براى {فكلوا} و {طيّباً} صفت توضيحى براى آن است; يعنى، تنها روزيهاى حلال و مشروع قابل خوردن است و اين روزى حلال، همان روزى طيب و دلپذير است.

11- روزى هاى حلال و دلپذير ، از نعمت هاى شايان شكرگزارى است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

12- تنها خوراكى هاى حلال و مطابق با طبع آدمى ، روزى خداوند براى آدميان است نه روزى هاى حرام و ناپاك

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {حلالاً طيبّاً} حال مؤكده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 8،9،12

8- خداوند ، روزى هاى پاك و پاكيزه و متناسب ، به آدميان اعطا كرده است .

و لقد كرّمنا بنى ءادم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

{طيّب} به آن چيزى گفته مى شود كه براى حواس و جان آدمى لذت بخش باشد (مفردات راغب). و به مناسبت مقام، مراد از آن روزى هايى است كه متناسب طبع انسان است.

9- برخوردارى انسان ها از روزى هاى پاك و پاكيزه و متناسب ، جلوه اى از تكريم خداوند به آنان

و لقد كرّمنا بنى ءادم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

بنابر اينكه واو در {و رزقناهم . ..} تفسيرى و بيانگر مصداق و نوع تكريم خداوند به انسان باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

12- تنها روزى هاى پاك و پاكيزه ، رزق و روزى خدادادى و پسنديده است . *

و

رزقن_هم من الطيّب_ت

برداشت فوق مبتنى بر بيانى بودن {من} است.

روزى پاكيزه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 13

13 _ استفاده از زينتها و روزيهاى پاكيزه در حيات آخرت در انحصار اهل ايمان خواهد بود.

قل هى للذين ءامنوا . .. خالصة يوم القيمة

روزى پاكيزه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 2

2 _ بنى اسرائيل ، پس از نابودى فرعون ، در سرزمينى با اراضى حاصل خيز كه در آن ، از انواع نعمت ها و روزى هاى پاكيزه و مناسب طبع برخوردار بودند ، روزگار خوشى مى گذراندند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

روزى پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 6

6 _ برخوردارى از آمرزش خداوند و بهره مندى از روزى هاى نيكو ، پاداش مؤمنان حقيقى

لهم . .. مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 8،10،11،12،13

8_ خداوند ، شعيب ( ع ) را از روزى و نعمت خاص و نيكوى خويش بهره مند ساخت و او را به مقام نبوت رسانيد .

أرءيتم إن . .. رزقنى منه رزقًا حسنًا

مقصود از {رزقاً حسناً} به مناسبت مورد ، مقام نبوت و پيامبرى است.

10_ مقام نبوت ، روزى خاص و نيكوى خداوند به پيامبران است .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

11_ معارف الهى و احكام دينى ، از عطا ها و روزى هاى نيكوى

خداوند براى بشريت

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

مى توان گفت مقصود از {رزقاً حسناً} _ به قرينه آيات گذشته(اعبدوا الله . ..) _ معارف و احكامى است كه خداوند به شعيب(ع) آموخت تا او آنها را به مردم تعليم دهد.

12_ شعيب ( ع ) ، على رغم آلودگى جامعه اش به حرام خوارى ، از روزى حلال و نيكو بهره مند بود .

ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان . .. و رزقنى منه رزقًا حسنًا

از اينكه شعيب(ع) مبادلات و معاملات مردم مدين را ظالمانه خواند و آن گونه درآمدها را ناپسند شمرد و سپس فرمود: من از روزى نيكو برخوردار هستم ، مى توان اين احتمال را موجّه دانست كه مراد از {رزقاً حسناً} روزيهاى مادى است.

13_ روزيهايى كه در تهيه آن ظلم و اجحاف نشود و در فراهم كردن آن عدل و انصاف رعايت گردد ، از نظر اديان الهى روزى حلال و نيكوست .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 5

5- تمامى فرآورده هاى درخت خرما و انگور به جز مسكرات ، خوب و پسنديده است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

برداشت فوق، از مقابله {سكر} با {رزقاً حسناً} قابل استفاده است. بدين معنا كه تمامى فرآورده هاى خرما و انگور به جز مسكرات، روزى پسنديده تلقى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 8

8- تنها روزى هاى حلال و پسنديده ، روزى مقدر و خدادادى است ، نه روزى هاى حرام و ناپسند

.

و من رزقن_ه منّا رزقًا حسنًا

از اينكه خداوند روزى خويش را (رزقناه) به روزى حسن و پسنديده مقيد ساخته است (رزقاً حسناً) مى توان به اين برداشت دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 12

12- تنها روزى هاى پاك و پاكيزه ، رزق و روزى خدادادى و پسنديده است . *

و رزقن_هم من الطيّب_ت

برداشت فوق مبتنى بر بيانى بودن {من} است.

روزى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 12

12- تنها خوراكى هاى حلال و مطابق با طبع آدمى ، روزى خداوند براى آدميان است نه روزى هاى حرام و ناپاك

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {حلالاً طيبّاً} حال مؤكده باشد.

روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 8

8- تنها روزى هاى حلال و پسنديده ، روزى مقدر و خدادادى است ، نه روزى هاى حرام و ناپسند .

و من رزقن_ه منّا رزقًا حسنًا

از اينكه خداوند روزى خويش را (رزقناه) به روزى حسن و پسنديده مقيد ساخته است (رزقاً حسناً) مى توان به اين برداشت دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 12

12- تنها خوراكى هاى حلال و مطابق با طبع آدمى ، روزى خداوند براى آدميان است نه روزى هاى حرام و ناپاك

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {حلالاً طيبّاً} حال مؤكده باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 6،17

6 - خداوند ، خواهان بهرهورى انسان ها ، از روزى هاى حلال و اجتناب از حرام خوارى است .

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {طيّب} در لغت به معناى حلال به كار رود.

17 - { أبان بن تغلب قال : سألت جعفربن محمد ( ع ) عن قول اللّه _ عزّ ذكره _ : { ياأيّها الرسل كلوا من الطّيّبات ، قال : الرزق الحلال ;

ابان بن تغلب گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند _ عزّ ذكره _ {يا أيّها الرسل كلوا من الطّيّبات} سؤال كردم، فرمود: [مراد] روزى حلال است}.

روزى حلال در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 13

13_ روزيهايى كه در تهيه آن ظلم و اجحاف نشود و در فراهم كردن آن عدل و انصاف رعايت گردد ، از نظر اديان الهى روزى حلال و نيكوست .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

روزى حلال شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 12

12_ شعيب ( ع ) ، على رغم آلودگى جامعه اش به حرام خوارى ، از روزى حلال و نيكو بهره مند بود .

ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان . .. و رزقنى منه رزقًا حسنًا

از اينكه شعيب(ع) مبادلات و معاملات مردم مدين را ظالمانه خواند و آن گونه درآمدها را ناپسند شمرد و سپس فرمود: من از روزى نيكو برخوردار هستم ، مى توان اين احتمال را موجّه دانست كه مراد

از {رزقاً حسناً} روزيهاى مادى است.

روزى حلال عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 18

18 - { عن النبى ( ص ) فى قوله { ياأيّهاالرسل كلوا من الطّيّبات } ( الآية ) قال : ذاك عيسى بن مريم يأكل من غزل أُمّه ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {يا أيّها الرسل. ..} روايت شده است كه فرمود: يكى از پيامبران _ كه از طيبات مى خورد _ عيسى بن مريم است. او از دستمزد نخ ريسى مادرش ارتزاق مى كرد}.

روزى حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

روزى خاص انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 10

10_ مقام نبوت ، روزى خاص و نيكوى خداوند به پيامبران است .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

روزى خائفان از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى

فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

روزى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 16

16 - خوردن و آشاميدن از روزى هاى خدادادى ، توصيه و سفارش خداوند به قوم موسى

كلوا و اشربوا من رزق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 20،21،22

20 _ خداوند به هر كس كه بخواهد ، روزى بى حساب و فراوان خواهد داد .

و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

21 _ در مقابل مشيّت خداوند در روزى دادن ، هيچ اراده اى نافذ نيست .

و اللّه يرزق من يشاء

22 _ خداوند به مؤمنان تقواپيشه از راه هاى غير قابل پيش بينى و متعارف ، روزى خواهد داد .

و الذين اتقوا . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

كلمه {بغير حساب}، مى تواند به معناى راههاى غير قابل پيش بينى باشد; يعنى راههاى غير متعارف كه در محاسبات عادى نمى گنجد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 5

5 _ آنچه در اختيار آدمى است ، رزق الهى است .

و انفقوا مما رزقهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 25

25 _ رزق هاى خدادادى ، جواز بهره جويى از آنها و گذشت از سوگند هاى لغو ،

نعمتى الهى و بايسته سپاسگزارى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

با توجه به آيات قبل مى توان گفت از مصاديق مورد توجه از جمله {كذلك يبين اللّه لكم ءايته} مسايلى است كه در آن آيات بيان شد از جمله خدادادى بودن روزيها و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 7،8

7 _ استفاده از همه روزيهاى خداوند براى آدمى حلال است، جز آنچه خداوند حرام كرده باشد.

و حرموا ما رزقهم الله افتراء على الله

8 _ تحريم خودسرانه روزيهاى الهى (زهد نامشروع) حرام و افترا به خداوند است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 7،8،9

7 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را پس از هجرت ، از روزى هاى پاك و پاكيزه بهره مند ساخت .

فاويكم . .. و رزقكم من الطيبت

8 _ غنايم جنگ بدر ، از روزى هاى پاكيزه كه خداوند مسلمانان صدر اسلام را از آن بهره مند ساخت . *

و رزقكم من الطيبت

از مصاديق مورد نظر براى {الطيبت}، به دليل وقوع آيه مورد بحث پس از بيان جنگ بدر، غنايم جنگى است.

9 _ غنايم به دست آمده در جهاد هاى اسلامى ، از روزى هاى پاكيزه خداوند براى مسلمانان *

و رزقكم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 7،11

7 _ خداوند ، مهاجران و انصار را به مغفرت و روزى با

كرامت نويد داد .

لهم مغفرة و رزق كريم

11 _ خداوند ، مؤمنان راستين را از روزى هاى نيكو و با كرامت بهره مند خواهد ساخت .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 3

3 _ كسانى كه پس از مؤمنان و مهاجران نخستين ايمان آورند ، همانند مؤمنان نخستين از مغفرت خدا و روزى هاى با كرامت او بهره مند خواهند شد .

لهم مغفرة و رزق كريم. و الذين ءامنوا من بعد ... فأولئك منكم

روزى در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 11

11 _ وجود رابطه ميان حيات و رزق ، حتّى در عالم برزخ

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

روزى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 13

13 - { محمدبن مسلم قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب } قال : فى دنياه ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب} سؤال كردم، فرمود: [اين گشايش و روزى براى تقواپيشه] در دنياى او است}.

روزى ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند

و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

روزى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 8،14

8_ خداوند ، شعيب ( ع ) را از روزى و نعمت خاص و نيكوى خويش بهره مند ساخت و او را به مقام نبوت رسانيد .

أرءيتم إن . .. رزقنى منه رزقًا حسنًا

مقصود از {رزقاً حسناً} به مناسبت مورد ، مقام نبوت و پيامبرى است.

14_ شعيب ( ع ) ، از مكنت و گشايش روزى برخوردار بود .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

روزى شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 3،16

3 _ شهيدان راه خدا ، زنده و برخوردار از روزى در پيشگاه پروردگار خويش

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

در برداشت فوق {عند ربّهم}، متعلق به {يرزقون} گرفته شده است.

16 _ ارتزاق شهيدان در پيشگاه خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 1،3،14

1 _ سرور و شادمانى كشته شدگان راه خدا ، به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است .

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

3 _ حيات ويژه و مقام والاى شهيدان و ارتزاق آنها نزد خداوند ، از تفضّلات الهى به آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من

فضله

بنابر اينكه مراد از {ما اتيهم اللّه}، همان باشد كه در آيه قبل بيان شد ; يعنى حيات ويژه و . .. .

14 _ جاودانگى حيات ، تنعّم و امنيّت خاطر شهيدان *

الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

نفى ترس و اندوه، مستلزم نفى فناپذيرى است. چرا كه از جمله اسباب ترس آفرين و غم انگيز، فناپذيرى و نابودى است.

روزى طيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 22

22 _ بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت فوق با توجه به فعل امر (كلوا)، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 7،8،9،11،15

7 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را پس از هجرت ، از روزى هاى پاك و پاكيزه بهره مند ساخت .

فاويكم . .. و رزقكم من الطيبت

8 _ غنايم جنگ بدر ، از روزى هاى پاكيزه كه خداوند مسلمانان صدر اسلام را از آن بهره مند ساخت . *

و رزقكم من الطيبت

از مصاديق مورد نظر براى {الطيبت}، به دليل وقوع آيه مورد بحث پس از بيان جنگ بدر، غنايم جنگى است.

9 _ غنايم به دست آمده در جهاد هاى اسلامى ، از روزى هاى پاكيزه خداوند براى مسلمانان *

و رزقكم من الطيبت

11 _ جواز بهرهورى مؤمنان از هر روزى طيب و پاكيزه

و رزقكم من الطيبت

15 _ ضرورت شكرگزارى به درگاه خداوند به سبب نعمت ها ، امداد ها و روزى هاى پاكيزه او

فاويكم و

أيدكم بنصره و رزقكم من الطيبت لعلكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 9

9 - خداوند ، تمامى نياز هاى بشر را از نوع پاكيزه و دلپذيرش فراهم ساخته است .

و رزقكم من الطيّب_ت

روزى طيب انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 10

10 - فراهم ساختن تمامى نياز هاى بشر از نوع پاكيزه و دلپذير آن _ پس از آفرينش او _ جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت

روزى عايله انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 3

3- خداوند ، روزى ده افراد تحت تكفل انسانها

و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من لستم له برازقين} دفع يك توهم باشد و آن اين است كه: انسانها تصور مى كنند كه افراد تحت تكفل يا حيوانات خود را، روزى مى دهند و خداوند، با {من لستم له برازقين} مى فرمايد: آنها نيز از خوان گسترده خدا، روزى مى خورند.

روزى كريمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 8،11

8 _ ايمان ، هجرت ، جهاد ، يارى كردن مؤمنان و دين خدا ، زمينه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باكرامت خداوند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. لهم مغفرة و رزق كريم

11 _ خداوند ، مؤمنان راستين را از روزى هاى نيكو و

با كرامت بهره مند خواهد ساخت .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 3

3 _ كسانى كه پس از مؤمنان و مهاجران نخستين ايمان آورند ، همانند مؤمنان نخستين از مغفرت خدا و روزى هاى با كرامت او بهره مند خواهند شد .

لهم مغفرة و رزق كريم. و الذين ءامنوا من بعد ... فأولئك منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 2

2 - مهيّا شدن روزى كريمانه از جانب خداوند براى همسران پيامبر در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا . .. و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 7

7 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً از روزى كريمانه اى در قيامت برخوردار خواهند بود .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم . .. رزق كريم

روزى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 5

5 - برخوردارى گمراهان از روزى خداوند ، نمود لطف او به بندگان خويش است ; نه نشانه استحقاق آنان

لفى ضل_ل بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء

روزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 18،20

18 - پيامبر ( ص ) برخوردار از رزقى ويژه

، از جانب خداوند

و رزق ربّك خير

با توجه به اين كه همه نعمت هاى دنيا _چنان كه تعبير {متّعنا} گوياى آن است _ رزق خداوند و عطاى او است; مراد از رزق عطا شده به پيامبر(ص)، رزقى ويژه و از نوع معنوى و اخروى آن خواهد بود. كلمه {ربّ} و نيز اضافه شدن آن به ضمير خطاب، قرينه بر اين نكته است.

20 - رزق ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، پرتويى از ربوبيت و عنايت او به آن حضرت است .

و رزق ربّك

روزى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 25

25 _ بهره مندى يهود و نصارا از نعمت هاى بيكران خداوند ، در گرو برپا داشتن حكومت و ولايت الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: الولاية.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 413، ح 6; نورالثقلين، ج 1، ص 650، ح 485.

روزى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 5

5- روزى مشركان همانند ساير انسان ها ، به دست خداوند است .

ممّا رزقن_هم

روزى معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 41 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) : . . .و امّا قوله : { أولئك لهم رزق معلوم } قال : يعلمه الخدام فيأتون به أولياء اللّه قبل أن يسألوهم إيّاه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..و

اما قول خدا {...لهم رزق معلوم} [مراد اين است كه] خدمت كارانِ بهشت، آن رزق را مى دانند و آن را براى اولياى خدا مى آورند، قبل از اين كه آنان از ايشان درخواست كنند}.

روزى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 82 - 3

3 - قرآن ، رزق معنوى و عطاى الهى به انسان ها

و تجعلون رزقكم أنّكم تكذّبون

تعبير {رزق} درباره قرآن، بيانگر مطلب ياد شده است.

روزى مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 4

4 _ همه مردم، حتى افترا زنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان آيات او، تا فرا رسيدن مرگشان به بهره مقدر خويش در دنيا خواهند رسيد.

فمن أظلم . .. أولئك ينالهم نصيبهم من الكتب حتى إذا جاءتهم رسلنا

{الكتاب} مصدر و به معناى اسم مفعول است، يعنى مكتوب و مقدر. {من} براى ابتداى غايت است. يعنى آنچه از مقدرات الهى سهم كافران است، به آنان خواهد رسيد.

روزى مقدر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 3،4

3 _ هر انسانى داراى نصيب و بهره اى ثبت شده و حتمى در دنياست.

أولئك ينالهم نصيبهم من الكتب

4 _ همه مردم، حتى افترا زنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان آيات او، تا فرا رسيدن مرگشان به بهره مقدر خويش در دنيا خواهند رسيد.

فمن أظلم . .. أولئك ينالهم نصيبهم من الكتب حتى إذا جاءتهم رسلنا

{الكتاب} مصدر و به معناى اسم مفعول است، يعنى مكتوب و مقدر. {من} براى ابتداى غايت است. يعنى

آنچه از مقدرات الهى سهم كافران است، به آنان خواهد رسيد.

روزى مكذّبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 4

4 _ همه مردم، حتى افترا زنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان آيات او، تا فرا رسيدن مرگشان به بهره مقدر خويش در دنيا خواهند رسيد.

فمن أظلم . .. أولئك ينالهم نصيبهم من الكتب حتى إذا جاءتهم رسلنا

{الكتاب} مصدر و به معناى اسم مفعول است، يعنى مكتوب و مقدر. {من} براى ابتداى غايت است. يعنى آنچه از مقدرات الهى سهم كافران است، به آنان خواهد رسيد.

روزى ممتاز بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 41 - 1

1 - بندگان مخلص خدا ، بهره مند از رزق و روزى ويژه و ممتاز الهى

إلاّ عباد اللّه المخلصين . أول_ئك لهم رزق معلوم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {رزق معلوم}، روزى مخصوص و تعيين شده براى بندگان خالص است; مانند آيه {و ما منّا إلاّ له مقام معلوم}، (همين سوره، آيه 164).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 42 - 1

1 - انواع ميوه ها ، رزق و روزى مخصوص و ممتاز بندگان مخلَص خدا در بهشت

أُول_ئك لهم رزق معلوم . فوكه

{فواكه} (جمع {فاكهة}) بدل كل از {رزق معلوم} و يا خبر براى مبتداى محذوف است و تقدير آن {ذلك الرزق فواكه} مى باشد.

روزى ممتاز مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 41 - 1

1 - بندگان مخلص خدا ،

بهره مند از رزق و روزى ويژه و ممتاز الهى

إلاّ عباد اللّه المخلصين . أول_ئك لهم رزق معلوم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {رزق معلوم}، روزى مخصوص و تعيين شده براى بندگان خالص است; مانند آيه {و ما منّا إلاّ له مقام معلوم}، (همين سوره، آيه 164).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 42 - 1

1 - انواع ميوه ها ، رزق و روزى مخصوص و ممتاز بندگان مخلَص خدا در بهشت

أُول_ئك لهم رزق معلوم . فوكه

{فواكه} (جمع {فاكهة}) بدل كل از {رزق معلوم} و يا خبر براى مبتداى محذوف است و تقدير آن {ذلك الرزق فواكه} مى باشد.

روزى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 2،11

2 _ ناتوانى خداوند در انفاق و بخشش روزى به موجودات ، از باور هاى باطل يهود

و قالت اليهود يداللّه مغلولة

جمله {ينفق كيف يشاء} مى تواند قرينه باشد بر اينكه مراد از بسته بودن دست خدا و نافذ نبودن قدرت وى _ در پندار يهود _ تنها ناتوانى از اعطاى روزى و انفاق به انسانهاست.

11 _ ميزان بخشش ها و نعمت هاى خداوند و مقدار بهره مندى موجودات از آن ، وابسته به مشيت اوست .

ينفق كيف يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 7

7 _ تنها خداوند، روزى دهنده مخلوقات و خود بى نياز از روزى است.

و هو يطعم و لا يطعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 6

6-

كره زمين ، داراى موجودات با شعور _ از نوع غير انسان _ كه روزى آنها به دست خداوند است .

و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

لفظ {من موصول} نوعاً بر موجوداتى اطلاق مى شود كه داراى شعور و ادراك باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 4

4 - اعطاى روزى به خلق ، نمودى از لطف و رحمت و آگاهى خداوند به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء

روزى مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

روزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 22

22 _ خداوند به مؤمنان تقواپيشه از راه هاى غير قابل پيش بينى و متعارف ، روزى خواهد داد .

و الذين اتقوا . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

كلمه {بغير حساب}، مى تواند به معناى راههاى غير قابل پيش بينى باشد; يعنى راههاى غير متعارف كه در محاسبات عادى نمى گنجد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 -

6

6 _ برخوردارى از آمرزش خداوند و بهره مندى از روزى هاى نيكو ، پاداش مؤمنان حقيقى

لهم . .. مغفرة و رزق كريم

روزى مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 11

11 _ خداوند ، مؤمنان راستين را از روزى هاى نيكو و با كرامت بهره مند خواهد ساخت .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

روزى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

روزى نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 11

11 - خداوند ، روزى برپاداران نماز جمعه را تضمين كرده است .

قل ما عند اللّه خير . .. و اللّه خير الرزقين

روزى نيكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

روزى نيكوى عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نيك و پاكدامن ، از غفران خداوند و روزى نفيس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

واژه {كريم} در هر چيزى كه در جنس و نوع خودش، شريف و ارزشمند باشد، به كار مى رود. (مفردات راغب).

روزى نيكوى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 5

5 - رزق نيكو ، پاداش اخروى خدا به مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا . .. ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 3

3 - مسكن و جايگاه دلپذير ، از برجسته ترين مصداق هاى روزى نيكوى خدا به مؤمنان مهاجر در سراى آخرت

ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا . .. ليدخلنّهم مدخلاً يرضونه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {ليدخلنّهم} بدل اشتمال و به تعبير ديگر از مصداق هاى رزق نيكو (ليرزقنّهم اللّه رزقاً حسناً) مى باشد.

روزى همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 2

2 - مهيّا شدن روزى كريمانه از جانب خداوند براى همسران پيامبر در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا . .. و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

روزى يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 21

21- {

قال المأمون للرضا ( ع ) فأخبرنى عن قول اللّه عزّوجلّ : { و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه } فقال الرضا ( ع ) : ذاك يونس بن متى ( ع ) ذهب مغاضباً لقومه { فظنّ } بمعنى إستيقن { أن لن نقدر عليه } أى لن نضيق عليه رزقه . . . { فنادى فى الظلمات } أى ظلمة الليل و ظلمة البحر و ظلمة بطن الحوت : { أن لا إل_ه إلاّ أنت سبحانك إنّى كنت من الظالمين } بتركى مثل ه_ذه العبادة التى قد فرغتنى ل ها فى بطن الحوت ;

در روايت آمده است كه] مأمون به امام رضا(ع) گفت: مرا خبر ده از سخن خداى عزّوجلّ {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه} امام فرمود: او يونس بن متى بود، كه در حالى كه بر قوم خود غضبناك بود، از ميان آنان برفت. {ظنّ} در كلام خدا به معناى {إستيقن} و {لن نقدر عليه} به معناى {لن نضيق عليه رزقه} ... مى باشد. {فنادى فى الظلمات}; يعنى، در ميان سه تاريكى (تاريكى شب، تاريكى دريا و تاريكى شكم ماهى) ندا كرد: {...سبحانك إنّى كنت من الظالمين}; يعنى، ... من از ستم كارانم; زيرا مثل چنين عبادتى را _ كه اكنون مرا براى آن در شكم ماهى فارغ گردانيده اى _ در گذشته ترك كرده بودم}.

روزى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 25

25 _ بهره مندى يهود و نصارا از نعمت هاى بيكران خداوند ، در گرو برپا داشتن حكومت و

ولايت الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: الولاية.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 413، ح 6; نورالثقلين، ج 1، ص 650، ح 485.

زمينه تضييق روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 5

5 _ گرفتارى اهل كتاب در تنگنا هاى اقتصادى ، پيامد بى اعتنايى آنان به كتب آسمانى و فرامين الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

زمينه روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 13

13 - رزق و فضل الهى ، در سايه تلاش و كوشش خود انسان به دست مى آيد .

لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 10

10 - دستيابى انسان به روزى خويش ، در سايه به كارگيرى اسباب و وسايط

لتجرى الفلك . .. و لتبتغوا من فضله

در آيه شريفه جريان كشتى (لتجرى الفلك) مقدم بر {لتبتغوا} ياد شده و بر طبق واقعيات خارجى بسيارى از منافع دريا در پرتو كشتى رانى است. با توجه به اين دو نكته از آيه استفاده مى شود كه خداوند، براى رسيدن آدميان به روزى خويش، وسايطى قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 1

1_ تأمين روزى خلق ، از اهداف مهم ريزش باران و رويش درخت ها و گياهان

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به

جنّ_ت و حبّ الحصيد ... رزقًا للعباد

زمينه روزى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 8

8 _ ايمان ، هجرت ، جهاد ، يارى كردن مؤمنان و دين خدا ، زمينه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باكرامت خداوند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. لهم مغفرة و رزق كريم

زمينه روزى ممتاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 41 - 3

3 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب بهره مند شدن از رزق و روزى ويژه و ممتاز الهى

إلاّ عباد اللّه المخلصين . أول_ئك لهم رزق معلوم

زمينه روزى نيكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 14

14 - نيك كردارى ، پاك دامنى و دورى از فحشا ، باعث جلب مغفرت الهى و بهره مندى از روزىِ نفيس و ارزشمند او است .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

شرايط استفاده از روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 8

8 - جواز بهره گيرى از روزى ها و امكانات ، درگرو تناسب آن با طبع انسان است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

شرايط وسعت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 25

25 _ بهره مندى يهود و نصارا از نعمت هاى بيكران خداوند ، در گرو برپا داشتن حكومت و ولايت الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل

. .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: الولاية.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 413، ح 6; نورالثقلين، ج 1، ص 650، ح 485.

ضامن روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 7

7- تضمين روزى همه انسان ها ( والدين و فرزندان ) از سوى خداوند

نحن نرزقهم و إيّاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 2

2 - تضمين قطعى ، روزى خلق از سوى خداوند *

و فى السّماء رزقكم . .. فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

ضمير {إنّه} مى تواند به روزى آدميان بازگردد كه در {فى السّماء رزقكم} بيان شده است. در اين صورت پيام آيه شريفه اين است كه فكر روزى، شما را از تحقيق و انديشه در آيات الهى باز ندارد; زيرا خداوند روزى شما را تضمين كرده است.

عجز از بازگرداندن روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 7

عظمت روزى اخروى مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 4

4 - رزق و عطاى الهى به مقربان در جهان آخرت ، بس عظيم و قابل توجه است .

فأمّا إن كان من المقرّبين . .. و ريحان

{ريحان} به معناى رزق نيز آمده است. در اين صورت نكره آمدن آن، بيانگر مطلب ياد شده است.

عوامل ازدياد روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 14

14 - بهره مندى

انسان ها از روزى بى شمار و فراوان خداوند ، بسته به مشيت او است .

و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 2،3

2 - تقوا و خداترسى ، عامل ازدياد روزى و بهره مندى از عطا هاى غير منتظره الهى

من يتّق اللّه . .. و يرزقه من حيث لايحتسب

3 - خداترسى و رعايت تقوا از سوى همسران ( مردان و زنان مطلّقه ) ، موجب ازدياد روزى و بهره مندى آنان از عطا هاى غيرمنتظره الهى

إذا طلّقتم النساء . .. من يتّق اللّه ... يرزقه من حيث لايحتسب

عوامل تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 3

3 - نقش اساسى باران در تأمين روزى انسان ها

ينزّل بقدر ما يشاء . .. ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا

از اين كه در آيه قبل، سخن از تنظيم به اندازه معيشت به ميان آمده و در اين آيه مسأله نزول باران مطرح شده است، مى توان تأثير باران را در تأمين معيشت استفاده كرد.

عوامل مؤثر در تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 6

6 - نقش مهم تغيير فصل ها ، در تأمين روزى موجودات زمين

و قدّر فيها أقوتها فى أربعة أيّام

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {أربعة أيّام} اشاره به فصل هاى چهارگانه داشته باشد.

عوامل مؤثر در روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 4

4- آسمان

و زمين ، در تأمين روزى انسان نقش دارند .

ما لايملك لهم رزقًا من السموت و الأرض شيئًا

از اينكه خداوند فرمود: معبودها قادر به روزى رسانى به انسان از آسمان و زمين نيستند، استفاده مى شود كه زمينه روزى رسانى در آسمانها همچون زمين، وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 8

8- انسان تنها در پرتو حركت و تلاش مى تواند به روزى هاى خدادادى و نياز هاى خويش دست يابد .

لتبتغوا فضلاً من ربّكم

{إبتغاء} (از باب افتعال) به معناى تلاش و كوشش بسيار براى دستيازى به خواسته هاست (مفردات راغب).

فلسفه ازدياد روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 7

7 - فراخى و تنگى معيشت انسان ها ، امتحان الهى است ; نه تكريم و يا تحقير آنان .

إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان فتنه و امتحان شمرده شدن نعمت ها (مضمون آيه 49) و به مشيت خدا دانستن فراخى و تنگى رزق و روزى انسان ها به دست مى آيد.

فلسفه تفاوت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 4

4- تفاوت روزى انسان ها ، تدبير الهى در جهت پرورش و رشد آنان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تأكيد بر ربوبيت الهى در مورد {يبسط} و {يقدر} مى رساند كه اين بسط و تقدير نشأت يافته از ربوبيت اوست (تا چرخ زندگى بچرخد

و انسانها در پرتو اين تفاوت آزمايش شوند و تكامل يابند).

فلسفه حليت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 3

3- پاكيزگى و دلپذير بودن ، راز و حكمت حليت روزى هاى حلال

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيّبًا

در برداشت فوق {حلالاً} مفعولٌ به براى {فكلوا} و {طيّباً} صفت توضيحى براى آن است; يعنى، تنها روزيهاى حلال و مشروع قابل خوردن است و اين روزى حلال، همان روزى طيب و دلپذير است.

فلسفه خلقت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

فلسفه روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 2

2 _ بهره مند شدن انسان ها ، هدف و فلسفه نزول رزق و روزى از جانب خداوند است .

ما أنزل اللّه لكم من رزق

فلسفه كمى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 7

7 - فراخى و تنگى معيشت انسان ها ، امتحان الهى است ; نه تكريم و يا تحقير آنان .

إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان فتنه و امتحان شمرده شدن نعمت ها (مضمون آيه 49) و به مشيت خدا دانستن فراخى و تنگى رزق و روزى انسان ها به دست مى آيد.

قانونمندى تفاوت روزى انسان ها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 7

7- تفاوت روزى انسان ها ، بر اساس آگاهى و بينش عميق خداوند به بندگان است .

يبسط الرزق . .. و يقدر إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

قانونمندى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 3

3 - رزق انسان به دست خداوند است و كاهش و افزايش گاه گاه آن ، داراى نظام و اهدافى خاص است .

ابتليه ربّه فأكرمه . .. ابتليه فقدر عليه رزقه

قانونمندى روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 12

12 - نظام معيشت انسان ها ، حكيمانه و حساب شده است .

و لو بسط اللّه . .. ينزّل بقدر ما يشاء إنّه بعباده خبير بصير

از اين كه تقدير معيشت و جلوگيرى از بسط و گسترش روزى، به آگاهى و بصيرت خداوند استناد داده شده ، مطلب بالا استفاده مى شود.

كسب روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 16

16 - قال رسول اللّه ( ص ) : . . . يابن مسعود قول اللّه . . . { و لنبلونكم بشىء من الخوف . . . و بشر الصابرين } قلنا يا رسول اللّه فمن الصابرون ؟ قال : الذين يصبرون على طاعة اللّه واجتنبوا معصية ، الذين كسبوا طيباً و انفقوا قصداً و قدموا فضلا فافلحوا . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده . .. كه فرمود: اى پسر مسعود ... سخن

خداوند است: {و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين}، به آن حضرت عرض كرديم: صابران چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه بر اطاعت خدا صبر مى نمايند و از گناهان دورى كرده اند، كسانى كه روزى پاكيزه كسب كرده و در انفاق ميانه رو هستند و زيادى درآمد خود را انفاق نموده اند، پس آنان رستگار گشته اند.

كمبود روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 13

13 - { [ قال الرضا ( ع ) ] . . . قول اللّه عزّوجلّ { و أمّا إذا ما ابتلاه ربّه فقدر عليه رزقه } أى ضيق عليه رزقه ;

[امام رضا(ع)] درباره سخن خداوند عزّوجلّ {. ..فقدر عليه رزقه} فرمود: يعنى روزيش را بر او تنگ سازد}.

كمى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 6،7

6 - فزونى و كاستى يافتن رزق و روزى انسان ها ، از آيات الهى براى مؤمنان است .

أنّ اللّه يبسط الرزق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

7 - صاحبان ايمان ، قبض و بسط هاى اقتصادى را ، از آيات خداوند تلقى مى كنند .

أنّ اللّه يبسط الرزق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

مالك منابع روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 10

10 - خداوند ، مالك حقيقى منابع رزق آسمان ها و زمين است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

مجارى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى

- 42 - 12 - 10

10 - عوامل طبيعى جهان هستى ، مجراى روزى رسانى خداوند به انسان ها

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق لمن يشاء

از اين كه گفته شده كليد آسمان ها و زمين در اختيار خداوند است، مى توان استفاده كرد كه گشايش و تنگنايى روزى به وسيله خداوند، از طريق عوامل طبيعى صورت مى پذيرد.

محروميت از روزى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 14

14 _ كافران در قيامت از زينتهاى خدادادى و روزيهاى پاكيزه محروم خواهند بود.

قل هى للذين ءامنوا . .. خالصة يوم القيمة

مراحل تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 4

4 - آفرينش كوه هاى استوار ، ايجاد نعمت ها و تقدير معيشت موجودات زمين در چهار روز ( مرحله )

و جعل فيها روسى من فوقها . .. فى أربعة أيّام

برداشت ياد شده براين اساس است كه {فى أربعة أيّام} ظرف براى مجموع عبارت هاى آيه باشد.

مسؤول روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 13

13 - خداوند ، انسان ها را به تدارك آذوقه و ارزاق ، تكليف نكرده است .

لانس_َلك رزقًا

مراد از سؤال در اين آيه، طلب تكليفى است و نكره آوردن {رزقاً} براى تعميم است; بنابراين مفاد {لانسئلك رزقاً} _ به قرينه {نحن نرزقك} _ چنين مى شود. ما تو را به تهيه رزق خود و خانواده ات، تكليف نكرده ايم.

مصلحت در ازدياد روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 7

7 - فراخى و تنگى روزى بندگان ، براى رعايت مصلحت آنان است .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

{لام} در {لمن} و {له} هر دو، براى منفعت است. نيز به دنبال فراخى و تنگى روزى بندگان، يادآورى علم همه جانبه خدا، مفيد اين حقيقت است كه قبض و بسط روزى انسان ها، تابع مصالحى است و آنها را، خدا مى داند.

مصلحت در كمبود روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 7

7 - فراخى و تنگى روزى بندگان ، براى رعايت مصلحت آنان است .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

{لام} در {لمن} و {له} هر دو، براى منفعت است. نيز به دنبال فراخى و تنگى روزى بندگان، يادآورى علم همه جانبه خدا، مفيد اين حقيقت است كه قبض و بسط روزى انسان ها، تابع مصالحى است و آنها را، خدا مى داند.

معبودان قوم ابراهيم و روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

مكان تقدير روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 4

4 - تقدير روزى آدميان در آسمان و عالم

بالا *

و فى السّماء رزقكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {فى السّماء رزقكم} به قرينه برخى آيات ديگر _ كه تقدير امور زمين از سوى آسمان دانسته شده _ به معناى تقدير روزى مردم در آسمان باشد.

مكان روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 6

6_ نام و نشان هر جنبنده ، مقدار و نوع روزى آن و نيز مكانى كه بايد در آن روزى داده شود ، در كتابى ثبت شده است .

و ما من دابّة. .. كل فى كت_ب

مضاف اليه كلمه {كل} محذوف است و جمله هاى پيشين گوياى آن است; يعنى: {كل دابة و ما يتعلق بها فى كتاب مبين}

ملاكهاى روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 13

13_ روزيهايى كه در تهيه آن ظلم و اجحاف نشود و در فراهم كردن آن عدل و انصاف رعايت گردد ، از نظر اديان الهى روزى حلال و نيكوست .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

ملائكه روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 5

5 - { عن الصادق ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { فالمقسّمات أمراً } قال : الملائكة تقسّم أرزاق بنى آدم ;

از امام صادق(ع) درباره {فالمقسّمات أمراً} روايت شده كه فرمود: ملائكه روزى انسان ها را تقسيم مى كنند}.

منابع روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 2

2 _ آسمان و زمين ، دو منبع

روزى براى انسانها

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 3،4

3 - روزى انسان ها ، از طريق آسمان ها و زمين تأمين مى شود .

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

4 - خداوند ، روزى دهنده انسان ها از طريق منابع آسمانى و زمينى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 7

7 - آسمان و زمين ، از منابع ارتزاق انسان ها و تأثير گذارد در حيات آنان

يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 3

3 - آسمان و زمين ، گنجينه هاى خيرات و روزى موجودات

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق

از كلمه {مقاليد} (كليدها) و نيز جمله {يبسط الرزق}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 1،2،7

1 - آسمان ذخيره دار روزى خلق در زمين

و فى السّماء رزقكم

2 - وجود روزى زمينيان در بلنداى آسمان ، از آيات الهى و مايه بينش

ءاي_ت للموقنين . .. أفلاتبصرون . و فى السّماء رزقكم

7 - تدبير ، تقدير و قدرت الهى در تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نشانه قدرت او بر تحقق وعده هاى خويش *

و فى السّماء رزقكم و ما توعدون

با توجه به اين كه در آيات پيشين سخن از تحقق رستاخيز و وجود دوزخ و بهشت بود; ممكن است اين آيه درصدد

رفع شبهه انسان در قدرت خدا باشد. ازاين رو عبارت {و فى السّماء رزقكم} به عنوان نمودى از قدرت خداوند ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 5

5 - تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند بر هستى

و فى السّماء رزقكم . .. فَوَربّ السّماء و الأرض

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل (و فى السّماء رزقكم) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 47 - 6

6 - آسمان ، منشأ رزق نعمت روزافزون خداوند بر خلق *

و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون

احتمال دارد كه تعبير {لموسعون} _ پس از بيان بناى آسمان _ اشاره به بذل نعمت گسترده خدا بر خلق داشته باشد كه به صورت باران از آسمان تابش نور آفتاب و. .. بر اهل زمين فرو مى ريزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 9

9 - آسمان ها و زمين ، خزائن و منابع رزق موجودات

يقولون لاتنفقوا . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 5،6

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى

خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

منشأ ازدياد روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 1

1- فزونى روزى برخى از انسان ها بر بعضى ديگر ، به دست خداوند و به تقدير اوست .

و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 1

1- زيادى و كمى روزى انسان ها ، تنها متكى به مشيت خداوند و تقدير اوست .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} اگرچه به معناى اندازه و تقدير است، اما به قرينه {يبسط} (توسعه مى دهد) مراد از آن كم دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 10

10 - فراخ و تنگى روزى مردم ، تحت اراده و خواست خداوند است .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 1،2،6

1 - خداوند ، به هر كس كه بخواهد ، روزى فراوان مى دهد .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده

2 - مشيت خداوند ، تعيين كننده فراوانى و كمى روزى است .

اللّه يبسط الرزق لمن

يشاء من عباده و يقدر له

6 - فراخى و ضيق روزى بندگان ، ناشى از علم خدا به همه چيز است .

اللّه يبسط الرزق . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 4

4 - زيادى و كمى روزى انسان ها ، براساس مشيت و تقدير خداوند است .

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} _ از مصدر {قدر} _ به معناى {اندازه گيرى} و نيز {سخت گيرى} آمده است (مفردات راغب). در آيه، به قرينه {يبسط} (گسترش مى دهد) معناى دوم مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 1،2،4،5،9

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند به مردم درباره منشأ قبض و بسط روزى

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} (از مصدر {قدر}) به معناى اندازه گيرى و نيز سخت گيرى آمده است (مفردات راغب). به قرينه {يبسط} (توسعه مى دهد) به دست مى آيد كه معناى دوّم {يقدر} مورد نظر است.

2 - ربوبيت الهى ، مقتضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

4 - قبض و بسط روزى بندگان ، بر اساس مشيت خداوند است .

ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

5 - بيشتر مردم ، درباره منشأ قبض و بسط روزى بندگان ، آگاهى ندارند .

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

9 - بيشتر مشركان ، درباره منشأ كمى و زيادى مال و مكنت ، ناآگاه اند

.

و قالوا نحن أكثر أمولاً . .. قل إنّ ربّى يبسط الرزق ... و ل_كنّ أكثر الناس لايعل

{ال} در {الناس} _ به قرينه آيات پيشين كه درباره مشركان است _ مى تواند عهد بوده و به مشركان اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 1،2،3،6،10

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند درباره منشأ قبض و بسط روزى انسان ها

قل إنّ ربّى يبسط الرزق . .. و يقدر له

{يقدر} (از مصدر {قدر}) به معناى اندازه و نيز سخت گيرى آمده است (مفردات راغب). به قرينه {يبسط} در اين آيه، معناى دوّم {يقدر} مورد نظر است.

2 - زيادى و يا كمى روزى بندگان ، براساس مشيت خداوند است .

ربّى يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له

3 - ربوبيت خداوند ، متقضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر

6 - توجه دادن به اين كه منشأ كمى و زيادى روزى در دست خدا است ، برانگيزاننده انسان به انفاق

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له و ما أنفقتم من شىء

از تذكر خداوند به اين كه انفاق عوض دارد _ پس از يادآورى اين حقيقت كه منشأ قبض و بسط روزى خداوند است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

10 - بهترين روزى رسان بودن خداوند ، دليل اعطاى كم و يا زياد روزى ، به هر كس كه خود بخواهد .

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له ... و هو خير الرزقين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 1،8،9،10

1 - خداوند ، توسعه دهنده روزى برخى از انسان ها و در تنگنا قرار دهنده برخى ديگر

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{قدر} (مصدر {يقدر}) در آيه شريفه مربوط به رزق و روزى بوده و به معناى ضيق و تنگ گرفتن است.

8 - وجود آيات و نشانه هاى فراوان و گوناگون قدرت خداوند و ربوبيت او ، در چگونگى رسيدن روزى انسان ها و فراخى و تنگى آن

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت

9 - مؤمنان ، مردمى دانا به منشأ روزى ها و آگاه به وجود آيات و نشانه هاى خداوند در فراخى و تنگى رزق و روزى

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

10 - ايمان ، زمينه درك آيات و نشانه هاى الهى در طبيعت

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 7،8

7 - گشايش و تنگنايى روزى ، بر اساس خواست و تقدير خداوند است .

يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

8 - ميزان روزى آدميان ، همواره از سوى خداوند قابل تغيير و فزونى و كاستى است .

يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

برداشت ياد شده از فعل مضارع {يبسط} و {يقدر} _ كه دلالت بر استمرار و تجدد مى كند _ صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 1

1 - كسانى كه تقواپيشه كنند ،

خداوند از جايى كه گمان نمى برند ، به آنها روزى مى دهد .

من يتّق اللّه . .. و يرزقه من حيث لايحتسب

منشأ تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 6

6 - توشه زندگى ، نمودى از فضل خدا بر بندگان است .

و لتبتغوا من فضله

منشأ تفاوت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 3

3- ربوبيت خدا ، مقتضى مقدر كردن تفاوت روزى براى بندگان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 9

9 - تفاوت معيشت انسان ها و لزوم تلاش آنان براى كسب روزى ، تدبير الهى است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده . .. و ل_كن ينزّل بقدر

منشأ تفاوت روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 3

3- اراده خداوند به تفاوت روزى انسان ها ، نشأت يافته از علم او به نياز ها و مصالح واقعى آنهاست . *

إن الله عليم قدير . و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

تصريح به اينكه خدا باعث برترى يافتن برخى بر برخى ديگر در روزى است _ پس از تذكر به اينكه خدا عالم و قادر است _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين برترى دادنها عالمانه و نشأت يافته از آگاهى خداوند به مصالح و نيازهاى واقعى انسانهاست.

منشأ تقدير روزى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 8

8 - تقدير معيشت انسان ها ، براساس مشيت الهى است .

و ل_كن ينزّل بقدر ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 3

3 - تعيين روزى و تقسيم معيشت دنيايى آدميان ، تنها در اختيار خداوند است .

نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدنيا

منشأ تقسيم روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 3

3 - تعيين روزى و تقسيم معيشت دنيايى آدميان ، تنها در اختيار خداوند است .

نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدنيا

منشأ روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 8

8 - خداوند ، به وجود آورنده روزى و فراهم آورنده اسباب معيشت براى انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 9

9 - خداوند ، روزى دهنده به بندگان خويش است .

ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 21

21 - خداوند ، روزى دهنده به بندگان خويش

كلوا و اشربوا من رزق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 7

7 - خداوند روزى دهنده به بندگان خويش

رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 20

20 _ روزى و سود در تجارت ، به دست خداوند است

. *

يبتغون فضلا من ربهم

{من} نشويه در {من ربهم} بيانگر آن است كه روزيها از جانب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 2

2 _ خداوند روزى دهنده آدميان

و كلوا مما رزقكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 15،19

15 _ خداوند، روزى دهنده به همگان (پدران، مادران و فرزندان آنان) است.

نحن نرزقكم و إياهم

19 _ دخالت اسباب و علل در فراهم آمدن روزى براى انسانها

نحن نرزقكم و إياهم

برداشت فوق از به كارگيرى {نحن = ما} در جمله فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 1

1 _ روزى بخش انسان ها ، كسى جز خدا نيست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 1

1 _ رزق انسان ، داده خداوند و نازل شده از جانب اوست .

قل أرءيتم ما أنزل اللّه لكم من رزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 8

8_ { قال رسول الله ( ص ) : . . .لاتهتمّ للرزق فإن الله تعالى يقول : { و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: براى رزق و روزى غصه مخور ، همانا خداوند تعالى مى فرمايد: هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر آن

كه روزى او بر خداست . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 1،2

1_ خداوند روزى دهنده انسانهاست .

الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

2_ خداوند ، به برخى از انسان ها روزى فراوان مى دهد و برخى ديگر را روزى اندك نصيب مى سازد .

الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{بسط} به معناى توسعه دادن و {قدر} به معناى تنگ گرداندن است و تنگ شدن روزى ، كنايه از اندك و ناچيز بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 9

9- تمامى امكانات مادى و معنوى انسان ، رزق و روزى خدايى و از جانب اوست .

ينفقوا ممّا رزقن_هم

جمله {ما رزقناهم} عام و شامل همه امكانات انسان، اعم از مادى چون اموال و ثروت، و معنوى، چون علم و. .. مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 3،4

3- خداوند ، روزى ده افراد تحت تكفل انسانها

و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من لستم له برازقين} دفع يك توهم باشد و آن اين است كه: انسانها تصور مى كنند كه افراد تحت تكفل يا حيوانات خود را، روزى مى دهند و خداوند، با {من لستم له برازقين} مى فرمايد: آنها نيز از خوان گسترده خدا، روزى مى خورند.

4- خداوند ، فراهم آورنده وسايل معيشت و روزى ده تمامى موجودات زنده

و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 5

5- روزى مشركان همانند ساير انسان ها ، به دست خداوند است .

ممّا رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 3

3- رزق و روزى انسان ها ، از جانب خداوند است .

و من رزقن_ه منّا رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 4،5

4- تمامى روزى هاى انسان ، از ناحيه خداست .

يأتيها رزقها . .. فكلوا ممّا رزقكم الله

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه خداوند تمامى روزيهاى موجود در ميان انسانها را به خود نسبت داد و آنها را روزى خدادادى معرفى كرد.

5- خداوند ، بيش از نياز انسان ها ، روزى در اختيارشان قرار داده است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

با توجه به اينكه {من} در {ممّا رزقكم الله} براى تبعيض است و از طرف ديگر خداوند به خوردن نعمتها تشويق مى كند، معلوم مى شود كه مقدارى از رزق خدا براى انسان كافى است و از مفهوم آن، اين برداشت، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 8

8- خداوند ، روزى هاى پاك و پاكيزه و متناسب ، به آدميان اعطا كرده است .

و لقد كرّمنا بنى ءادم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

{طيّب} به آن چيزى گفته مى شود كه براى حواس و جان آدمى لذت بخش باشد (مفردات راغب). و به مناسبت مقام، مراد از آن روزى هايى است كه متناسب

طبع انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 5

5 - خداوند ، روزى دهنده انسان ها است .

رزقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 21

21 - نعمت هاى آخرت ، رزق الهى بوده و برخوردارى از آن به توفيق خداوند است .

و رزق ربّك

مقابله عبارت {رزق ربّك} با {زهرة الحياة الدنيا} گوياى اخروى بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 14،21

14 - خداوند ، روزى دهنده همگان و بر طرف سازنده نياز آنان

نحن نرزقك

21 - خواسته خداوند از انسان ها ، گرايش به تقوا است ; نه تلاش براى رزق .

لانس_َلك رزقًا . .. والع_قبة للتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 6

6 - خدا ، بهترين روزى دهنده است .

و إنّ اللّه لهو خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 1

1 - پروردگار جهانيان ، خدايى است كه پس از آفرينش بشر ، او را از غذاهاو نوشيدنى ها بهره مند ساخته است .

الذى خلقنى . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 5

5 - خداى يگانه ، روزى دهنده انسان ها از آسمان و زمين

و من يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص -

28 - 24 - 8

8 - سرپرستى و تأمين روزى انسان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فقال ربّ إنّى لما أنزلت إلىّ من خير فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 19

19 - خدا ، تأمين كننده روزى مردمان است .

رزقًا من لدنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 9

9 - مردمان ، بندگان خدا و جيره خوار خوان نعمت اويند .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 8،9،13

8 - منشأ اصلى تأمين روزى انسان ها ، خداوند است .

فابتغوا عند اللّه الرزق

9 - توصيه ابراهيم ( ع ) قوم اش را براى درخواست روزى از پيشگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. فابتغوا عند اللّه الرزق

13 - شايسته بودن خداوند براى عبادت ، به خاطر مالك و منشأ روزى بودن اش است .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 14

14 - اموال و دارايى انسان ها ، روزى خدادادى است .

شركاء فى ما رزقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 1

1 - تقدير معيشت و روزى انسان ها ، در اختيار خداوند است .

أَوَلم يروا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

روم - 30 - 40 - 5

5 - توجّه به در دست خداوند بودن روزى انسان ها ، عامل انفاق مخلصانه در راه او است . *

و ما ءاتيتم من زكوة تريدون وجه اللّه . .. اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

يادآورى رازقيت خداوند، پس از بيان اين نكته كه صدقه دادن، پاداش مضاعف دارد، مى تواند اشعار به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 4

4 - توجّه به منشأ خلقت و روزى و مرگ انسان ، مقتضى رويكرد تمام عيار به دين است .

اللّه الذى خلقكم . .. فأقم وجهك للدين

احتمال دارد {فاء} در {فأقم}تفريع بر آيه {الذى خلقكم . ..} باشد كه در آن، خداوند، برخى از افعال خود را به عنوان نشانه، يادآورى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 4،10

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى روزى به بندگان

من رزق ربّكم

10 - محصولات طبيعى ، روزى خدادادى است .

جنّتان عن يمين و شمال كلوا من رزق ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 2،4،8

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مشركان درباره منشأ روزيشان جهت هدايت آنان به توحيد ربوبى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

4 - خداوند ، روزى دهنده انسان ها از طريق منابع آسمانى و زمينى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

8 - مشركان ، از پاسخ گويى به سؤال { منشأ روزى كيست } ناتوان اند .

قل من

يرزقكم . .. قل اللّه

تكرار {قل} در آيه شريفه و اين كه پيامبر(ص) خود متصدى شد كه پاسخ دهد {خداوند منشأ روزى است} نشان مى دهد كه آنان به رغم اعتقادشان به خدايانى غير از خدا، در جواب اين سؤال كه {منشأ روزى كيست} خدايان خود را معرفى نكرده و سكوت اختيار مى كنند. در نتيجه پيامبر(ص)، خود باطن آنان را آشكار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 41 - 1

1 - بندگان مخلص خدا ، بهره مند از رزق و روزى ويژه و ممتاز الهى

إلاّ عباد اللّه المخلصين . أول_ئك لهم رزق معلوم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {رزق معلوم}، روزى مخصوص و تعيين شده براى بندگان خالص است; مانند آيه {و ما منّا إلاّ له مقام معلوم}، (همين سوره، آيه 164).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 6،9

6 - احتياج انسان در تأمين رزق و روزى خود به خداوند

إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

9 - مؤمنان ، مردمى دانا به منشأ روزى ها و آگاه به وجود آيات و نشانه هاى خداوند در فراخى و تنگى رزق و روزى

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 5

5 - خداوند به طور پيوسته ، نازل كننده رزق انسان ها ( باران ) از آسمان است .

و ينزّل لكم من السّماء رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 3،7،9

3 - روزى و معيشت بندگان ، متكى به مشيت خداوند است .

يرزق من يشاء

7 - قدرت نامحدود خدا ، تضمين كننده رزق پيوسته او به بندگان

يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منكران رستاخيز و لطف او به خلق مانع از سلب روزى آنان در دنيا است .

لفى ضل_ل بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

با توجه به معناى {لطيف} _ كه حكايت از رحمت و لطف دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 11

11 - تقدير و تنظيم روزى انسان ها ، برخاسته از آگاهى و بصيرت كامل خداوند به احوال آنان است .

و لو بسط اللّه الرزق . .. إنّه بعباده خبير بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 2،3

2 - ريزش باران از سمت آسمان و تأمين روزى خلق و حيات زمين در پرتو آن ، آيتى خداوندى براى خردورزان

و ما أنزل اللّه من السماء . .. ءاي_ت

3 - فروفرستادن باران بهوسيله خداوند ، جلوه اى از روزى رسانى او به مخلوقات

و ما أنزل اللّه من

السماء من رزق

{من} در {من رزق} بيانيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 2

2 - رزق و روزى مردم ، عطاى خداوند و فضل او است .

و ابتغوا من فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 11

11 - خداوند ، روزى برپاداران نماز جمعه را تضمين كرده است .

قل ما عند اللّه خير . .. و اللّه خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 11

11 - رزق و روزى موجودات ، در دست خداوند است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 13،14

13 - { محمدبن مسلم قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب } قال : فى دنياه ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب} سؤال كردم، فرمود: [اين گشايش و روزى براى تقواپيشه] در دنياى او است}.

14 - { قال على ( ع ) : من أتاه اللّه برزق لم يخط إليه برجله و لم يمدّ إليه يده ، و لم يتكلّم فيه بلسانه و لم يشدّ إليه ثيابه و لم يتعرض له كان ممّن ذكره اللّه عزّوجلّ فى كتابه : { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من

حيث لايحتسب } ;

از امام على(ع) روايت شده كه فرمود: كسى كه خداوند به او رزقى دهد [اما او ]قدمى براى آن برنداشته، دستى به سوى آن دراز نكرده، در راه تحيصل آن زبان به كلامى نگشوده، لباسى را محكم بر تن نكرده و خود را در معرض آن قرار نداده; از كسانى است كه خداوند عزّوجلّ در كتاب خود، او را ياد كرده[و فرموده:] و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 2

2 - منابع رزق و روزى انسان ها ، تنها به دست خداوند است .

أمّن ه_ذا الذى يرزقكم إن أمسك رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 3

3 - رزق انسان به دست خداوند است و كاهش و افزايش گاه گاه آن ، داراى نظام و اهدافى خاص است .

ابتليه ربّه فأكرمه . .. ابتليه فقدر عليه رزقه

منشأ روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 4

4 - خداوند ، روزى دهنده جنبندگان و انسان ها است .

اللّه يرزقها و إيّاكم

منشأ روزى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 18،20

18 - مركزيت يافتن مكه براى تجارت و اقتصاد ، نمودى از تدبير الهى براى تأمين رزق ساكنان آن بود .

يجبى إليه ثمرت كلّ شىء رزقًا من لدنّا

20 - بيشتر مردم مكه در عصر بعثت ، گرفتار جهل و

ناآگاهى نسبت به تعلق اراده الهى بر تضمين امنيت آن مكان مقدس و تأمين روزى ساكنان آن بودند .

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

منشأ روزى پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 15

15_ روزى هاى حلال و نيكو از ناحيه خداوند است و فراهم آوردن آن ، به توفيق او مى باشد .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

برداشت فوق با توجه به {منه، از ناحيه خدا} استفاده شده است.

منشأ روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 1

1_ خداوند ، عهده دار روزى رسانى به همه جنبندگان زمين

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 4

4 - خداوند ، روزى دهنده جنبندگان و انسان ها است .

اللّه يرزقها و إيّاكم

منشأ روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 15

15_ روزى هاى حلال و نيكو از ناحيه خداوند است و فراهم آوردن آن ، به توفيق او مى باشد .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

برداشت فوق با توجه به {منه، از ناحيه خدا} استفاده شده است.

منشأ روزى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 9

9- پدران و مادران ، نبايد خود را روزى دهنده فرزندان تصور كنند .

نحن نرزقهم و إيّاكم

دستور به اجتناب از قتل فرزند به خاطر ترس از فقر

و آنگاه اعلام اين نكته كه خداوند روزى دهنده خود والدين و فرزندانشان است، مى تواند به دليل نكته ذكر شده باشد.

منشأ روزى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 1

1 - خداوند ، يگانه روزى دهنده در نظام هستى

إنّ اللّه هو الرزّاق

ضمير فصل {هو}، تأكيد و اختصاص را افاده مى كند.

منشأ روزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 18

18 - خداوند ، روزى مؤمنانِ داراى عمل صالح را در قيامت به وجه نيك و شايسته خواهد داد .

قد أحسن اللّه له رزقًا

منشأ كمبود روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 2،3،6

2 - مشيت خداوند ، تعيين كننده فراوانى و كمى روزى است .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له

3 - خداوند ، به هركسى كه خود بخواهد ، روزى كم عطا مى كند .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له

{قدر} و {تقدير} تبيين كميت چيزى است (مفردات راغب)، به قرينه مقابله با {يبسط}، {يقدر} در آيه، به معناى {كم و ضيق} است.

6 - فراخى و ضيق روزى بندگان ، ناشى از علم خدا به همه چيز است .

اللّه يبسط الرزق . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

منشأ كمى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 10

10 - فراخ و تنگى روزى مردم ، تحت اراده و خواست خداوند است .

اللّه

يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 4

4 - زيادى و كمى روزى انسان ها ، براساس مشيت و تقدير خداوند است .

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} _ از مصدر {قدر} _ به معناى {اندازه گيرى} و نيز {سخت گيرى} آمده است (مفردات راغب). در آيه، به قرينه {يبسط} (گسترش مى دهد) معناى دوم مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 1،2،4،5،9

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند به مردم درباره منشأ قبض و بسط روزى

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} (از مصدر {قدر}) به معناى اندازه گيرى و نيز سخت گيرى آمده است (مفردات راغب). به قرينه {يبسط} (توسعه مى دهد) به دست مى آيد كه معناى دوّم {يقدر} مورد نظر است.

2 - ربوبيت الهى ، مقتضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

4 - قبض و بسط روزى بندگان ، بر اساس مشيت خداوند است .

ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

5 - بيشتر مردم ، درباره منشأ قبض و بسط روزى بندگان ، آگاهى ندارند .

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

9 - بيشتر مشركان ، درباره منشأ كمى و زيادى مال و مكنت ، ناآگاه اند .

و قالوا نحن أكثر أمولاً . .. قل إنّ ربّى يبسط الرزق ... و ل_كنّ أكثر الناس لايعل

{ال} در {الناس} _ به قرينه آيات پيشين كه

درباره مشركان است _ مى تواند عهد بوده و به مشركان اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 1،2،3،6،10

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند درباره منشأ قبض و بسط روزى انسان ها

قل إنّ ربّى يبسط الرزق . .. و يقدر له

{يقدر} (از مصدر {قدر}) به معناى اندازه و نيز سخت گيرى آمده است (مفردات راغب). به قرينه {يبسط} در اين آيه، معناى دوّم {يقدر} مورد نظر است.

2 - زيادى و يا كمى روزى بندگان ، براساس مشيت خداوند است .

ربّى يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له

3 - ربوبيت خداوند ، متقضى قبض و بسط روزى بندگان

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر

6 - توجه دادن به اين كه منشأ كمى و زيادى روزى در دست خدا است ، برانگيزاننده انسان به انفاق

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له و ما أنفقتم من شىء

از تذكر خداوند به اين كه انفاق عوض دارد _ پس از يادآورى اين حقيقت كه منشأ قبض و بسط روزى خداوند است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

10 - بهترين روزى رسان بودن خداوند ، دليل اعطاى كم و يا زياد روزى ، به هر كس كه خود بخواهد .

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له ... و هو خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 1،8،9

1 - خداوند ، توسعه دهنده روزى برخى از انسان ها

و در تنگنا قرار دهنده برخى ديگر

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{قدر} (مصدر {يقدر}) در آيه شريفه مربوط به رزق و روزى بوده و به معناى ضيق و تنگ گرفتن است.

8 - وجود آيات و نشانه هاى فراوان و گوناگون قدرت خداوند و ربوبيت او ، در چگونگى رسيدن روزى انسان ها و فراخى و تنگى آن

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت

9 - مؤمنان ، مردمى دانا به منشأ روزى ها و آگاه به وجود آيات و نشانه هاى خداوند در فراخى و تنگى رزق و روزى

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 7،8

7 - گشايش و تنگنايى روزى ، بر اساس خواست و تقدير خداوند است .

يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

8 - ميزان روزى آدميان ، همواره از سوى خداوند قابل تغيير و فزونى و كاستى است .

يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

برداشت ياد شده از فعل مضارع {يبسط} و {يقدر} _ كه دلالت بر استمرار و تجدد مى كند _ صورت گرفته است.

منشأ نقصان روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 1

1- زيادى و كمى روزى انسان ها ، تنها متكى به مشيت خداوند و تقدير اوست .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{يقدر} اگرچه به معناى اندازه و تقدير است، اما به قرينه {يبسط} (توسعه مى دهد) مراد از آن كم دادن است.

منع روزى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 7

موانع روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 10

10 - شركت در نماز جمعه ، باعث از دست رفتن روزى مردمان نمى شود .

و إذا رأوا تج_رة . .. و اللّه خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 19 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ الرّجل ليذنب الذَّنب فيدرَء عنه الرّزقُ و تلا ه_ذه الآية : { إذ أقسموا ليصرمنّها مصبحين . و لايستثنون . فطاف عليها طائف من ربّك و هم نائمون } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: شخص گناهى را انجام مى دهد كه در پى آن روزى از وى دفع مى گردد سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (إذ أقسموا ليصرمنّها مصبحين. و لايستثنون. فطاف عليها طائف من ربّك و هم نائمون)}.

موجبات روزى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 19

19 - ايمان و عمل صالح ، موجب بهره مندى از روزى نيكوى الهى در قيامت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. قد أحسن اللّه له رزقًا

موجبات روزى نيكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 19

19 - ايمان و عمل صالح ، موجب بهره مندى از روزى نيكوى الهى در قيامت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. قد أحسن اللّه له رزقًا

نزول روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 1

1 _ رزق انسان ، داده خداوند و نازل شده از جانب اوست .

قل أرءيتم ما أنزل اللّه لكم من رزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 6

6 _ نزول رزق و مباح بودن بهره مندى از آن ، از نشانه هاى تفضل خداوند بر مردم است .

ما أنزل اللّه لكم من رزق . .. إن اللّه لذو فضل على الناس

نعمت تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 8

8- ميوه ها و نباتات تأمين رزق و روزى انسان ، نمودى از نعمت و لطف الهى بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن، تشويق كننده بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الاءنسان لظلوم كفّار} در دو آيه بعد (آيه 34) مؤيد برداشت فوق است.

نعمت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است:

نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 6

6 - روزى هاى الهى ، مواهبى پاكيزه و خوشگوار براى انسان

طيّب_ت ما رزقن_كم

اضافه {طيّبات} به {ما رزقناكم} ممكن است بيانيه بوده و گوياى اين نكته باشد كه هر آنچه به شما روزى كرده ايم، طيّب و پاكيزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 5

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

نعمت روزى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 54 - 1

1 - بهشت و نعمت هاى آن ، روزى و عطاى الهى است .

جنّ_ت عدن . .. إنّ ه_ذا لرزقنا

نعمت روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 11

11- روزى هاى حلال و دلپذير ، از نعمت هاى شايان شكرگزارى است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

نقش روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 12

12 - رزق الهى ، فضل خدا بر انسان

لتبتغوا من فضله

{إبتغاء} (مصدر {تبتغوا}) به معناى تلاش براى دست يافتن به خواسته است و مقصود از {لتبتغوا

من فضله} تلاش براى به دست آوردن روزى است. بر اين اساس اطلاق فضل بر روزى، بيانگر آن است كه همه روزى هاى انسان فضل الهى به او است.

وسايل تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 15

15 - به حركت درآمدن كشتى ها در دريا ، وسيله اى مناسب براى كسب روزى است . *

و لتجرى الفلك بأمره و لتبتغوا من فضله

ممكن است تعليل در {لتبتغوا} براى جمله قبل (ولتجرى الفلك . ..) باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه حركت كشتى ها بر روى آب، وسيله مناسبى براى تحصيل فضل خداوند است.

وسعت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 3

3 - گشايش روزى ، از مظاهر رحمت الهى بر آدمى است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. أَوَلم يروا أنّ اللّه يبسط الرزق

وقت تقسيم روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - { عن اسحاق بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سمعته يقول و ناس يسألونه و يقولون إنّ الأرزاق تقسم ليلة النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلك إلاّ فى ليلة تسع عشرة من شهر رمضان و احدى و عشرين و ثلاث و عشرين فإنّ فى ليلة تسع عشرة يلتقى الجمعان و فى ليلة احدى و عشرين يفرق كلّ أمر حكيم و فى ليلة ثلاث و عشرين يمضى ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلك و هى ليلة القدر التى

قال اللّه : { خير من ألف شهر } ;

اسحاق بن عمار گويد: شنيدم كه امام صادق(ع)، در جواب مردمى كه از او سؤال مى نمودند و مى گفتند: ارزاق در شب نيمه شعبان تقسيم مى شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنين نيست، آن تقسيم انجام نمى گيرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بيست ويكم و شب بيست و سوم; زيرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چيزهايى كه بايد مقدم افتد يا مؤخر افتد ]فراهم مى گردد و در شب بيست و يكم، هر امرى كه محكم و به هم پيوسته باشد، جدا و تنظيم مى شود و شب بيست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفيذ و اجرا مى گردد و آن شب قدر است كه خداوند [درباره آن ]فرموده: خير من ألف شهر}.

ويژگيهاى روزى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 8

8 - روزى مؤمنان داراى عمل صالح در قيامت ، از هرگونه رنج و منّتى به دور است .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم ... رزق كريم

مقصود از رزق كريم _ چنان كه در روح المعانى آمده است _ روزى بى رنج و بى منّت است; زيرا روزى ها يا با تلاش خود انسان ها به دست مى آيد كه همراه با زحمت است و يا از سوى ديگران مى رسد كه نوعاً توأم با نوعى منّت مى باشد; ولى روزى خدا چنين نيست.

ويژگيهاى روزى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 8

8

- روزى مؤمنان داراى عمل صالح در قيامت ، از هرگونه رنج و منّتى به دور است .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم ... رزق كريم

مقصود از رزق كريم _ چنان كه در روح المعانى آمده است _ روزى بى رنج و بى منّت است; زيرا روزى ها يا با تلاش خود انسان ها به دست مى آيد كه همراه با زحمت است و يا از سوى ديگران مى رسد كه نوعاً توأم با نوعى منّت مى باشد; ولى روزى خدا چنين نيست.

روسياهي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روسياهى

روسياهى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 42 - 1

1 - كسانى در قيامت روسياه و تيره رخسارند كه كفرپيشه و منحرف بوده و بى باكانه در گناه پيش رفته اند .

أول_ئك هم الكفرة الفجرة

فعل {فجر}، در مورد كسى گفته مى شود كه سر خود را پايين انداخته و بى مبالات پيش مى رود; {فجور} در اصل به معناى انحراف از حق است و در معناى تاختن به سوى كارهاى غيرمجاز نيز استعمال مى شود. (لسان العرب)

روسياهى مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 60 - 1

1 - كسانى كه برخدا دروغ بسته اند ، در قيامت با چهره سياه برانگيخته خواهند شد .

و يوم القي_مة ترى الذين كذبوا على اللّه وجوههم مسودّة

روسياهى منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 42 - 1

1 - كسانى در قيامت روسياه و تيره رخسارند كه كفرپيشه و منحرف بوده و بى باكانه در گناه پيش

رفته اند .

أول_ئك هم الكفرة الفجرة

فعل {فجر}، در مورد كسى گفته مى شود كه سر خود را پايين انداخته و بى مبالات پيش مى رود; {فجور} در اصل به معناى انحراف از حق است و در معناى تاختن به سوى كارهاى غيرمجاز نيز استعمال مى شود. (لسان العرب)

عوامل روسياهى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 60 - 4،7

4 - دروغ بستن بر خداوند ، گناهى نابخشودنى و موجب روسياهى و خوارى در قيامت

و يوم القي_مة ترى الذين كذبوا على اللّه وجوههم مسودّة

7 - تكبر ، عامل روسياهى اخروى و استحقاق جهنم

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين

عوامل روسياهى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 2

2 - احساس بى نيازى از تعاليم دين ، مايه روسياهى در قيامت

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و وجوه يومئذ عليها غبرة

ارائه دو ترسيم از حاضران صحنه قيامت در ذيل سوره، ممكن است اشاره به تقسيمى باشد كه در آغاز سوره انجام گرفته بود كه در يك طرف ابن ام مكتوم و در طرف ديگر اشراف قرار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 41 - 2

2 - روسياهى در قيامت ، فرجام بى نياز ديدن خود از پند و اندرز قرآن

أمّا من استغنى . .. كلاّ إنّها تذكرة ... ترهقها قترة

ارتباط اين آيه با آيات آغاز سوره، گوياى برداشت ياد شده است.

روسياهان

افسردگى اخروى روسياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80

- 41 - 1

1 - چهره برخى از اهل محشر ، در غبارى سياه و دودآسا فرو رفته ، آثار افسردگى و اندوه از سر و روى آنان خواهد باريد .

ترهقها قترة

{رَهق}; يعنى، فراگرفتن و پوشاندن و {قَتَرة} غبارى است كه مانند دود، سياه فام باشد (لسان العرب). هم چنين به هر اندوهى كه رخسار انسان را فرا گيرد {قَتَر} گفته مى شود. (مقاييس اللغة)

اندوه اخروى روسياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 41 - 1

1 - چهره برخى از اهل محشر ، در غبارى سياه و دودآسا فرو رفته ، آثار افسردگى و اندوه از سر و روى آنان خواهد باريد .

ترهقها قترة

{رَهق}; يعنى، فراگرفتن و پوشاندن و {قَتَرة} غبارى است كه مانند دود، سياه فام باشد (لسان العرب). هم چنين به هر اندوهى كه رخسار انسان را فرا گيرد {قَتَر} گفته مى شود. (مقاييس اللغة)

روسياهان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 5

5 - انسان ها در قيامت ، با دو چهره مختلف _ تابناك و تيره _ حضور خواهند يافت و فرجام هر كس ، از آغاز حضور مشخص خواهد بود .

فإذا جاءت الصاخّة . .. وجوه ... و وجوه

تكرار {وجوه}، بيانگر جواب شرط در {إذا جاءت. ..} است; يعنى، {كان الناس صنفين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 42 - 1

1 - كسانى در قيامت روسياه و تيره رخسارند كه كفرپيشه و منحرف بوده و بى باكانه در گناه پيش رفته اند

.

أول_ئك هم الكفرة الفجرة

فعل {فجر}، در مورد كسى گفته مى شود كه سر خود را پايين انداخته و بى مبالات پيش مى رود; {فجور} در اصل به معناى انحراف از حق است و در معناى تاختن به سوى كارهاى غيرمجاز نيز استعمال مى شود. (لسان العرب)

روسفيدان

روسفيدان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 5

5 - انسان ها در قيامت ، با دو چهره مختلف _ تابناك و تيره _ حضور خواهند يافت و فرجام هر كس ، از آغاز حضور مشخص خواهد بود .

فإذا جاءت الصاخّة . .. وجوه ... و وجوه

تكرار {وجوه}، بيانگر جواب شرط در {إذا جاءت. ..} است; يعنى، {كان الناس صنفين}.

روش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روش

اهميت روش شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 3

3 - لزوم به كارگيرى بهترين شيوه هاى رفتارى ، حتى در برابر دشمنان دين

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة

اهميت روش شناسى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 5

5 _ لزوم شناخت زمينه هاى مساعد براى تبليغ و سرمايه گذارى بيشتر براى آن

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 9

9 - لزوم مرحله بندى در كار تبليغ و توجه به شرايط و زمينه ها در انتخاب شيوه هدايت مردم

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

بهترين روش خدا شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 15

15 - علم شهودى به خداوند ، استوارترين راه براى شناخت او است .

أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء شهيد

بنابراين كه {شهيد} به معناى مشهود باشد، مطلب بالا به دست مى آيد.

تبيين روش موفقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 7

7 - ارائه راه هدايت به همراه بيان مشكلات آن و نيز ارائه طريق موفقيت بر آنها ، از روش هاى قرآن است .

يأيها الذين ءامنوا . .. لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصبرين

خداوند در اين بخش از آيات علاوه بر ارائه راه هدايت - كه همان ايمان به رسالت و . .. مى باشد - مشكلات سلوك در اين راه را نيز بر شمرده و براى فايق آمدن بر آنها، استعانت از نماز و صبر را مطرح ساخته است.

تعقل در روش مبارزه دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

تعقل در روش مبارزه دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

9 - 1،2

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

تعقل در روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تعقل در روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و

شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تعليم روش احتجاج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 11

11 - خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن و پاسخ گفتن به ادعا هاى واهى

قل أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

تعليم روش پاسخ به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 3

3- خداوند ، شيوه پاسخ گويى به پرسش هاى مردم را به پيامبر ( ص ) تعليم داده است .

و يسئلونك . .. قل سأتلوا عليكم

تعليم روش حمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 2

2- تعليم شيوه ستايش به انسان ها از سوى خداوند

و قل الحمد لله الذى لم يتخذ ولدًا

تعليم روش كشف حقايق

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 3

3 _ خداوند ، در برابر مثل هاى باطل و توصيف هاى غير واقعى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، بهترين راه كشف حقيقت و تفسير جريان حق و باطل را به آن حضرت ارائه مى كرد .

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

تنوع روش اغواگرى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 9

9- گوناگونى راه هاى فريب و نيرنگ شيطان براى گمراه كردن انسان

و يتّبع كلّ شيط_ن مريد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {يتّبع كلّ شيطان} به تقدير {يتّبع كلّ خطوة من خطوات الشيطان} باشد.

روش ابطال عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 4،5

4 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن مجاز است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،5

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما

أفل

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل، براى رد آن مجاز است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

روش اثبات ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 2 - 5

5 - مؤمنان ، براى استوارى ايمان شان ، مورد آزمايش قرار مى گيرند .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون

{فتن} در اصل، به معناى {وارد كردن طلا در آتش، به منظور آشكار شدن خالصى آن از ناخالصى} است و در آزمايش هم استعمال مى شود (مفردات راغب).

روش اثبات توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 10

10 _ استفاده از راه تجربه دينى براى اثبات خداى يگانه، از روشهاى تبليغ توحيد و خداپرستى

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

شيوه اى كه در اين آيه و آيات مانند آن براى توجه دادن به خداى يگانه به كار رفته، امروزه به نام {تجربه دينى} خوانده مى شود. خداوند از اين شيوه استفاده كرده و از مواردى كه انسان متوجه خداى يگانه مى شود، ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 8

8 - پيامبر ( ص ) براى اثبات حقانيت توحيد و بطلان شرك ، از روش مدارا و تدريج استفاده مى كرد .

قل من

يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل ... لاتسئلون عمّا أجرمنا

روش اثبات حُسن نيت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 5

5 - منافقان ، همواره در صدد نشان دادن حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان مؤمنان به خويش اند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

روش اثبات حُسن نيت منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 4

4 - تلاش گسترده منافقان صدراسلام براى اثبات حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى خويش

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

سوگند مؤكد، دليل بر وجود چنين تلاشى است.

روش اثبات حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 7

7 - معجزات پيامبران ، در جهت اثبات حق و ابطال باطل بود .

و ما كان لرسول أن يأتى بأية إلاّ بإذن اللّه

جمله {و خسر هنالك المبطلون} در ذيل آيه، قرينه است براين كه معجزات رسولان، در راستاى زيان زدن به باطل گرايان و مبارزه با جريان باطل است.

روش اثبات حق ستيزى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 11

11 - تحدّى با منكران قرآن ، روشى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) براى اثبات دروغ گويى و انگيزه هاى حق ستيزانه آنان

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

امر در {فأتوا}

به اصطلاح براى تعجيز (نشان دادن عجز ناتوانى كافران) و تحدى است.

روش اثبات حق يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

روش اثبات حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 7

7- سؤال از وجدان و برانگيختن حس حق جويى ، وسيله اى براى هوشيارى و روشى در اثبات حقايق

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

روش اثبات دروغگويى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 11

11 - تحدّى با منكران قرآن ، روشى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) براى اثبات دروغ گويى و انگيزه هاى حق ستيزانه آنان

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

امر در {فأتوا} به اصطلاح براى تعجيز (نشان دادن عجز ناتوانى كافران) و تحدى است.

روش اثبات زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 5

5 - اثبات زنا ، در گرو شهادت چهار مرد ناظر بر آن كردار ناپسند است .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه

محكوميت به كيفر {قذف}، در صورتى است كه چهار شاهد مرد ارائه نشود. بنابراين اگر چهار مرد شهادت بدهد، زنا ثابت خواهد شد.

روش اثبات وصيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 4،5

4 _ شهادت دو مرد مسلمان عادل ، طريقى براى اثبات وصيت و حدود آن

شهدة بينكم . .. حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم

5 _ شهادت دو مرد غير مسلمان ، كافى براى اثبات وصيت و حدود آن ، در صورتى كه وصيت كننده در مسافرت بميرد و در آستانه مردن وصيت كند .

او ءاخران من غيركم ان انتم ضربتم فى الارض فاصبتكم مصيبة الموت

روش اجراى احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 17

17 _ لزوم توجه به عواطف و ارج نهادن به روحيات مردم ، در اعمال قوانين اجتماعى و دينى

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

روش اجراى احكام حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 10

10- استفاده از احساسات مذهبى و عقايد دينى مردم ، از روش هاى قرآن براى اجراى كامل قوانين و حدود در جامعه

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه

جمله {إن كنتم تؤمنون . ..; اگر ايمان داريد...} ممكن است به منظور بهره گيرى از عقايد دينى مردم ادا شده باشد; چنان كه براى برانگيختن حميت و غيرت گروهى، گفته مى شود: {اگر غيرت داريد...}.

روش اجراى قانون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 103 - 17

17 _ لزوم توجه به عواطف و ارج نهادن به روحيات مردم ، در اعمال قوانين اجتماعى و دينى

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

روش احتجاج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 31

31 _ برخورد منطقى و استدلالى قرآن با مسيحيان ، در مورد پندار الوهيت براى مسيح ( ع )

الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. و اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 14

14 _ برانگيختن عقل و وجدان به داورى، از روشهاى قرآن در احتجاج

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 38 - 2

2 _ آموزش بحث و احتجاج با مشركان به پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

أم يقولون افتريه قل فأتوا بسورة مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 10

10- لزوم به كارگيرى ملاطفت و رعايت ادب همراه با استدلال هاى منطقى در گفتوگو هاى عقيدتى و دعوت به توحيد

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

حضرت ابراهيم(ع) آزر را با تعبير (اى پدر من) مورد خطاب قرار داد كه در آن ملاطفت و مهرورزى وجود دارد. جملات بعدى نيز كه در مقام استدلال بيان گرديده، همگى داراى مقدمات روشن و نتايج منطقى است. از روش برخورد ابراهيم(ع) مى توان نتيجه گرفت كه در برخوردهاى عقيدتى، اين دو ركن

بايد ملاحظه گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 8

8 - طرح پرسش در احتجاج ، براى واداشتن طرف مقابل به اقرار به حق ، از روش هاى قرآن براى تبيين حقايق است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 7

7 - رعايت تدريج در اثبات بطلان عقيده طرف مقابل ، شيوه اى قرآنى است .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين . قل لاتسئلون ... ق

روش احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 3،6

3- برخورد منطقى و استدلالى حضرت ابراهيم با انحراف عقيدتى و شرك آزر

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

6- فقدان ادراك بت ها و ناتوانى آنها در برآورده ساختن نياز ها و جلوگيرى از گزند ها ، استدلال ابراهيم ( ع ) بر ناروابودن بت پرستى

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

{إغناء} (مصدر {لايغنى}) به معناى كفايت كردن و بازداشتن است. (برگرفته از {لسان العرب}) و جمله {لايغنى عنك شيئاً}، يعنى از تو چيزى را دفع نكرده و تو را از آن كفايت نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ

تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 75 - 3

3 - لزوم استوار بودن باور هاى دينى بر دلايل عقلى و نه بر تقليد و سنّت ملّى ، در بينش ابراهيم ( ع )

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

روش احتجاج انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 1،2

1- انبياى الهى هنگامى كه با اظهار ترديد اقوام خود به محتواى دعوتشان مواجه شدند ، درصدد اقناع آنان با برهانى خلل ناپذير برآمدند .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب . قالت رسلهم أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

2- انبياى اقوام پيشين براى پاسخ گويى و ترديد اقوام خود درباره خداوند ، روشى يگانه اتخاذ كردند .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا . .. قالت رسلهم أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 16

16- عنايت انبيا به دادن پاسخ منطقى و بى ابهام به شبهات و اشكالات كافران و مخالفان خويش

قالوا إنا كفرنا . .. إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا ... قالت رسلهم أفى الله شكّ ... قا

روش احتجاج با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 4

4_ خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن بر رسالت خويش و چگونه احتجاج كردن با كافران

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 1،2

1

- ارائه شيوه احتجاج با كافران و مشركان ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه

2 - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 1

1 - ارائه شيوه احتجاج با كافران و مشركان ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا

روش احتجاج با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 5

5 - خداوند روش احتجاج با مشركان را به پيامبر ( ص ) آموزش داد .

قل لمن الأرض . .. قل من ربّ السم_وت ... قل من بيده ... قل فأنّى تسحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 3

3 - استفاده از جدل و به كارگيرى مبانى باطل گرايان عليه خود آنان ، از روش هاى قرآن در احتجاج با اهل شرك

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با توجه به اين كه خداوند مبناى ارزشى مشركان را در تبعيض بين پسران و دختران عليه خود آنان به كار گرفته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 1،2

1 - ارائه شيوه احتجاج با كافران و مشركان ، از سوى خداوند به پيامبر (

ص )

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه

2 - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 1

1 - ارائه شيوه احتجاج با كافران و مشركان ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا

روش احتجاج با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در احتجاج با يهوديان

قل ي_أيّها الذين هادوا

روش احتجاج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 16

16 - خداوند ، آموزگار پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن و پاسخگويى به مخالفان

قل فلم تقتلون . .. و لقد جاءكم موسى ... قل بئسما ... قل إن كانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه بخش و بيدار كننده ، شيوه اى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) در محاجه با مشركان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 1،2

1 - آموزش شيوه محاجه با مشركان از سوى خداوند به پيامبر ( ص )

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار

سرمدًا . .. من إل_ه غير اللّه ... أفلاتبصرون

2 - طرح پرسش هاى تنبه آفرين و بيدارگر ، از شيوه هاى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر در احتجاج با اهل شرك

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 9

9 - ارجاع دادن قضاوت و داورى به خداوند ، آخرين راه پيامبر ( ص ) در محاجه كافران و مشركان بهانه جو

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 8

8 - پيامبر ( ص ) براى اثبات حقانيت توحيد و بطلان شرك ، از روش مدارا و تدريج استفاده مى كرد .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل ... لاتسئلون عمّا أجرمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در بحث و گفت وگو با مشركان ، از آنان خواستار ارائه دليل عقلى و نقلى روشن بر اثبات درستى عقايد خويش

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض . .. أم ءات

{أرءيتم} به معناى {أخبرونى} (به من خبر دهيد) است و {ماذا} اسم استفهام مى باشد و اين سؤال عقلى درباره نقش معبودها در جهان است {أم} نيز براى استفهام بوده و در آن از مشركان خواسته شده كه نوشته اى از سوى خداوند _ كه حاكى از حقانيت عقايد

آنان باشد _ ارائه دهند.

روش احتجاج موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 3

3 - موسى ( ع ) با احاله علم و آگاهى در باره اقوام پيشين به خداوند ، از منحرف شدن بحث به مسائل غير اصلى جلوگيرى كرد .

فما بال . .. قال علمها عند ربّى

موسى(ع) به جاى پاسخ صريح به سؤال فرعون، علم آن را به خداوند احاله كرده است. بعيد نيست فرعون با درماندگى در برابر منطق او، با طرح پرسشى در باره اقوام گذشته، سعى در منحرف ساختن بحث داشته است. از اين رو موسى(ع) با احاله پاسخ به خداوند، نقشه فرعون را خنثى نموده است.

روش احقاق حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

روش ارائه پيشنهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و

توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

روش ارائه توصيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

روش ارتباط با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3 - 10

10 - تحقق وحى در نظام طبيعت و انتخاب آن به عنوان راه ارتباط خداوند با خلق ، متكى به عزت و حكمت او است .

كذلك يوحى إليك . .. اللّه العزيز الحكيم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه وصف عزيز و حكيم نظر به توجيه و تبيين اصل وحى داشته و پاسخى به دو پرسش باشد: الف) آيا راستى وحى امرى ممكن است ؟ ب) چرا شيوه وحى به عنوان راه ارتباط خدا با خلق انتخاب شده است؟

روش ارتباط خدا با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 5

5_ وحى ، طريق ارتباط خداوند با پيامبران و ابلاغ برنامه ها

و گزارش ها به ايشان

و أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 6

6_ ارتباط خداوند با پيامبران خويش از طريق وحى بود .

إلاّ رجالاً نوحى إليهم

روش ارتجاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 2

2 - تكذيب پيامبران ، شيوه اى ارتجاعى است .

كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا

از آن جا كه معمولاً منكران انبيا سخن خود را در قالب تقليد از پيشينيان مطرح مى كنند، تعبير {ما أتى. ..} مى تواند در مقام تحقير ايشان باشد و ديرينه كفر را در گذشته هاى جوامع دور از تمدن باز نماياند.

روش ارضاى غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 8،15

8_ ازدواج با جنس مخالف ، تنها روش صحيح و مبرا از پليدى براى اطفاى شهوت جنسى

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

كلمه {أطهر} افعل تفضيل است و در آن معناى مفاضله و برترى لحاظ نشده است; بلكه به معناى طاهر (پاك) مى باشد. اين گونه استعمال (به كارگيرى افعل تفضيل به جاى اسم فاعل و مانند آن) براى تأكيد و مبالغه است.

15_ اطفاى شهوت جنسى از غير طريق ازدواج و انتخاب همسر ، خلاف تقوا و خداترسى است .

فاتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 4

4- ازدواج زن و مرد ، راه مقبول در شريعت حضرت لوط ( ع )

و وسيله طبيعى و شايسته براى ارضاى غريزه جنسى

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 3

3 - ارضاى غرايز جنسى به گونه اى مشروع ( اختيار همسر يا تملك كنيز ) ، امرى مقبول و مورد پذيرش اسلام

إلاّ على أزوجهم . .. فإنّهم غير ملومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 7 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، قانون شكنى و تجاوز به حدود الهى است .

إلاّ على أزوجهم أو . .. فمن ابتغى ... فأُول_ئك هم العادون

{إبتغاء} (مصدر {ابتغى}) به معناى طلب كردن است. {وراء} معادل {سوى} است; يعنى، به غير از و يا فراتر از. {ذلك} اشاره است به حدى كه خداوند براى ارضاى غريزه جنسى تعيين كرده است (آميزش با همسر يا كنيز مورد تملك). {عدوان} (مصدر {العادون}) به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 2،3

2 - همسرى مردان با زنان ، راهى طبيعى و خداپسند براى ارضاى غريزه جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

3 - نكاح و ارضاى غريزه جنسى از طريق طبيعى و خداپسند ، در جهت منافع و مصالح انسان ها است .

و تذرون ما خلق لكم ربّكم

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 3

3 -

ارضاى غريزه جنسى از راه ازدواج با جنس مخالف ( زن ) ، تنها روش طبيعى و خداپسند

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

قيد {من دون النساء} مى رساند كه راه طبيعى اين است كه مرد از طريق ازدواج با زن، ارضاى غريزه كند و نه از طريق ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 30 - 3

3 - ارضاى غرايز جنسى ، به گونه اى مشروع ( اختيار همسر يا تملك كنيز ) ، امرى مقبول و مورد پذيرش اسلام

إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

روش ارضاى غريزه جنسى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 30 - 4

4 - ارضاى غرايز جنسى ، حتى از راه آميزش با همسر و يا كنيز خود ، مورد ملامت در بينش برخى از مردم عصر بعثت

فإنّهم غير ملومين

تعبير {غيرملومين} (نكوهيده نيستند)، مى تواند تعريضى باشد به انديشه رهبانان كه هرگونه ارضاى غرايز جنسى را، منافى با مقامات معنوى مى پنداشتند.

روش استفاده از اعضاى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 5

5 - خداوند ، هر موجودى را با شيوه بهره گيرى از اعضا و ويژگى هاى خويش ، آشنا ساخته و مصلحت ها و راه رسيدن به آن را به او آموخته است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

متعلق {هدى} به قرينه جمله قبل، ويژگى هاى خلقت و نحوه به كارگيرى آن در جهت منافع است.

روش اصلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 34 - 31،40

31 _ پند و اندرز ، بى اعتنايى و تنبيه بدنى ، از روش هاى اصلاح رفتار هاى ناهنجار

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

40 _ بى اعتنايى مرد به همسر خويش در بستر ، شيوه اى براى جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

امام باقر (ع) درباره {واهجروهنّ فى المضاجع} در آيه فوق فرمود: يحوّل ظهره اليها.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 69 ; نورالثقلين، ج 1، ص 478، ح 231.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 9،10

9 _ ارائه راه صحيح در مسير مبارزه با انحرافات ، از روش هاى قرآن

فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول . .. الم تر الى الذين يزعمون انّهم

10 _ ضرورت ارائه روش هاى صحيح ، قبل از نقد و بازدارى از روش هاى انحرافى

فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 10،18

10 _ مبارزه منفى و تحريم روابط با خطاكاران ، از روش هاى مؤثر و سازنده در برخورد با آنان

ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه مسلمانان، با متخلفان از جنگ تبوك، قطع رابطه كردند.

18 _ فراهم آوردن زمينه و شرايط مناسب توبه براى خطاكاران _ پس از يك دوره مبارزه منفى _ از روش هاى

مؤثر و سازنده در اصلاح آنان

و على الثلثة الذين خلّفوا حتى إذا ضاقت عليهم الأرض . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 7

7 - فراهم آوردن تسهيلات زندگى و نياز هاى طبيعى افراد صالح و درست كار ، از روش هاى مؤثر در تشويق ديگران به درست كارى و اصلاح خويشتن

و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

{الصالحين} به منزله قيد براى {عبادكم و إمائكم} است. بى شك اگر تنها افراد صالح و درست كار جامعه، از كمك و تسهيلات زندگى ديگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نيز، به صلاح و درست كارى تشويق شده و به آن روى خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 13

13 - براى جلوگيرى از ناهنجارى اجتماعى ، تنها جنبه ديوار دفاعى ايجاد كردن ، كافى نيست و بايد با ريشه هاى آن نيز به مبارزه برخاست .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين . .. لئن لم ينته المن_فقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 8

8 - اقدام هاى قاطع براى دفع فساد از جامعه ، با رعايت مراحل و شرايط ، روا و جايز است .

لئن لم ينته المن_فقون . .. أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان

، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 4،9،12

4 - در جريان درگيرى و جنگ دو گروه از مسلمانان ، نخست بايد آنان را به مسالمت واداشت و در مرحله بعد با متجاوز برخورد كرد .

و إن طائفتان . .. فأصلحوا ... فإن بغت

9 - ضرورت رعايت عدل و انصاف ، در ايجاد صلح ميان دو گروه مؤمن متخاصم

فأصلحوا بينهما بالعدل

12 - ميانجى گرى براى ايجاد صلح ، بيش از هر چيز نيازمند عدل و انصاف است .

فأصلحوا بينهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه يحبّ المقسطين

تأكيد {عدل} با {أقسطوا} و جمله {إنّ اللّه يحبّ المقسطين} اهميت موضوع را در روند برقرارى صلح مى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 9

9 - لزوم رعايت تقوا و ارزش هاى الهى ، در ميانجى گرى و ايجاد صلح ميان مؤمنان

فأصلحوا . .. و اتّقوا اللّه

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه امر {اتّقوا. ..} نظر به كيفيت اصلاح گرى داشته باشد; چنان كه در آيه قبل، خداوند رعايت عدالت در اصلاح گرى را يادآور شده است.

روش اصلاح اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 17

17 - ارائه روش صحيح ، پس از طرد سنت هاى غلط ، از روش هاى تربيتى قرآن است .

ليس البر .

.. و لكن البر من اتقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 5

5 - تصحيح مركزيت قدرت و حاكميت جامعه ، راهكار اصلاح و هدايت مردم

ثمّ أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه حضرت موسى(ع) در امر رسالت، نخست به سوى فرعون _ كه محور قدرت و حاكميت بود _ فرستاده شد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

روش اصلاح اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 1 - 3

3 - انذار و هشدار به عذاب ، روشى قرآنى در اصلاح روابط اقتصادى مردم

ويل للمطفّفين

روش اصلاح انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 29

29 _ ارائه راه حل صحيح به همراه نهى از راه هاى انحرافى ، از روش هاى تربيتى قرآن

محصنين غير مسفحين

روش اصلاح حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 13

13- انذار پس از تبيين حق ، وسيله اى است در جهت اصلاح حق ناپذيران

لقد علمت . .. و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

ذكر {إنى لأظنّك يافرعون مثبوراً} پس از ارائه معجزه و رد آن از سوى فرعون، احتمال دارد وارد شدن از در تهديد براى اصلاح باشد.

روش اصلاح فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 33

33 _ استفاده از عواطف زن ، زمينه اى مناسب براى اصلاح رفتار هاى ناهنجار وى

و اهجروهنّ فى المضاجع

ترك

همخوابگى، يك مسأله عاطفى است كه در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

روش اضلال رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 2

2- سران كفر و شرك ، براى منحرف كردن مردم از مسير خدا و توحيد ، به ساختن شبيه و مانند براى خداوند روى آوردند .

أحلّوا قومهم دار البوار . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از سياق اين آيه و آيات قبل استفاده مى شود كه درباره سران كفر و شرك است . زيرا مبتلا كردن مردم به سرنوشت و جايگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نيز مانند درست كردن براى خدا و اضلال مردم از راه خدا (و جعلوا لله أنداداً ليضلّوا عن سبيله) كار رهبران و سران كفر و شرك است.

روش اضلال رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 2

2- سران كفر و شرك ، براى منحرف كردن مردم از مسير خدا و توحيد ، به ساختن شبيه و مانند براى خداوند روى آوردند .

أحلّوا قومهم دار البوار . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از سياق اين آيه و آيات قبل استفاده مى شود كه درباره سران كفر و شرك است . زيرا مبتلا كردن مردم به سرنوشت و جايگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نيز مانند درست كردن براى خدا و اضلال مردم از راه خدا (و جعلوا لله أنداداً ليضلّوا عن سبيله) كار رهبران و سران كفر و شرك است.

روش اضلال شيطان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 15

15- { قال الصادق ( ع ) : ان الشيطان ليأتى الرجل من أوليائنا عند موته عن يمينه و عن شماله ليضلّه عمّا هو عليه فيأبى الله عزّوجلّ له ذلك و ذلك قول الله تعالى : { يثبّت الله الذين آمنوا بالقول الثابت فى الحياة الدنيا و فى الأخرة } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا شيطان براى گمراه كردن دوستان ما به هنگام مرگشان، از چپ و راست به آنان نزديك مى شود. پس خداوند _ عزّوحلّ _ از گمراهى او مانع مى شود و اين همان سخن خداوند است كه مى فرمايد: {يثبّت الله الذين آمنوا بالقول الثابت ...}.

روش اطلاع رسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 1 - 4

4 - برانگيختن مخاطب به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل أتي_ك

روش اغوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 5

5 - زيبا جلوه دادن اعمال زشت و باور هاى نادرست ، شيوه اغواگران و رهزنان ايمان مردم

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم

روش اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 2

2 _ ابليس داراى شيوه ها و روشهاى مختلف در منحرف ساختن انسان

ثم لأتينهم من بين أيديهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جهات ياد شده (مقابل و . ..) كنايه از شيوه هاى مختلف

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 6

6- ابليس ، از طريق تزيين اعمال ناپسند و خوب جلوه دادن آنها ، مردم را به گمراهى مى كشاند .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 1،10،11،15

1- تحريك و انگيزش ، شيوه اصلى ابليس براى منحرف ساختن آدميان

و استفزز من استطعت منهم

بسيارى از مفسّران برآنند كه تعبيرهاى {استفزز . .. بصوتك} و {أجلب عليهم بخيلك و رجلك} تمثيل است كه در آن شيطان به فرمانده لشكرى كه با فريادش، بسيج عمومى اعلان مى دارد و لشكركشى مى كند، تشبيه شده است.

10- استفاده ابليس از همه نيرو ها و توان خويش ، در صورت تأثير نداشتن نغمه هاى نرم وى

و استفزز . .. و أجلب

11- تلاش ابليس در كشاندن مال و نسل انسان به سوى حرام و استفاده از آن در جهت هدف هاى خويش

و شاركهم فى الأمول و الأول_د

15- ابليس ، از تمامى توان خويش و ابزار هاى مختلف در منحرف ساختن آدميان استفاده مى كند .

و استفزز . .. بصوتك و أجلب ... و شاركهم ... و عدهم

روش اغواگرى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 5

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

روش اغواگرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 5

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

روش اغواگرى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 11،12

11 - شيطان ، به تدريج و گام به گام انسان ها را به انحراف و سقوط مى كشاند .

و لاتتبعوا خطوت الشيطن

{خطوة} (مفرد خطوات) به معناى گام است و مراد از آن در آيه شريفه، مسيرى است كه شيطان براى انسانها ترسيم مى كند. جمع آوردن كلمه خطوات اشاره به اين است كه: شيطان براى منحرف ساختن، راهها و مسيرهاى گوناگونى دارد و يا حاكى از آن است كه وى به تدريج و گام به گام آدمى را به سوى گمراهى سوق مى دهد.

12 - شيطان براى انحراف انسان ها از راه هاى گوناگونى بهره مى جويد .

و لاتتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 120 - 1

1 _ وعده هاى دروغين و ايجاد آرزو هاى موهوم ، از روش هاى شيطان براى گمراه ساختن مردم

و لاضلنهم . .. يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطن الا غروراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 4

4- تزيين اعمال ناروا ، از راه هاى اغواگرى شيطان

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 14

14- وعده دادن و

آرزوپرورى ، از شگرد هاى شيطان در به دام افكندن انسان

و شاركهم . .. و عدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6،11،12

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از {شجرة الخلد} درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. {ملك} به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از {ملك لايبلى} مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

11 - شيطان ، از نياز ها و خواسته هاى آدمى براى فريب و وسوسه در دل آنان بهره مى برد .

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

12 - شيطان ، در جهت اهداف خود ، واقعيت ها را معكوس جلوه مى دهد .

فلايخرجنّكما . .. هل أدّلك على شجرة الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 4

4 - فريب انسان توسط شيطان ، تدريجى و گام به گام است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن

{خطوة} (مفرد {خطوات}) به معناى قدم برداشتن است. بنابراين شيطان در مسير فريب انسان، تنها يك قدم برنمى دارد; بلكه به دنبال هر گامى، گام ديگرى برمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 10

10 - زيبا جلوه دادن اعمال گمراهان در نظرشان ، از شيوه هاى اغواگرى شيطان

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 9

9 - از جمله راه هاى شيطان ، براى فريب مردمان آراستن كار هاى بد به شكلى زيبا است .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فصدّهم عن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 3

3 - تزيين اعمال زشت و ناروا ، از راه هاى اغواگرى شيطان و نمودى از دشمنى او نسبت به انسان

و لايغرنّكم باللّه الغرور . إنّ الشيط_ن لكم عدوّ... أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 36 - 5

5 - برانگيختن حس انتقام جويى در انسان ، از شگرد هاى شيطانى است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و إمّا ينزغنّك من الشيط_ن نزغ

روش اقناع مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 7

7 - قرآن كريم از شيوه هاى گوناگون استفاده مى كند تا مشركان را براى دست كشيدن از معبود هاى ساخته دست خويش قانع كند .

و من ءاي_ته أن خلقكم . .. و أن خلق لكم ... خلق السم_وت ... يريكم البرق ... أن تق

پس از اقامه دليل هاى روشن براى اثبات وحدانيت خداوند، روى آوردن به بيان تمثيلى و عاميانه كردن مطلب، جهت تفهيم پوچى معبودهاى جعلى، حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.

روش امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهى

از منكر ، با روش ناهنجار و داد و فرياد ، نفرت انگيز و داراى تأثير منفى است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اغضض من صوتك إنّ أنكر

احتمال دارد سفارش به روى نگرداندن از مردم و نيز رعايت اعتدال در رفتار و كاستن از صدا، پس از توصيه به امر به معروف و نهى از منكر، به اين منظور باشد كه در انجام امر به معروف و نهى از منكر، بايد موازين ياد شده رعايت گردد و گرنه، همان گونه كه صداى الاغ براى گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهى از منكر بدون رعايت موازين اخلاقى هم اثر منفى دارد.

روش انتخاب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 11

11 - لزوم اجتناب از هرگونه تقليد كوركورانه در علوم و معارف الهى و در گزينش آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

روش انذار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 6

6 _ انذار و تبليغ اهل ايمان نبايد به گونه اى باشد كه موجب طرد آنان شود.

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

از اينكه در آيه قبل انذار بيمناكان از قيامت مطرح بود، كه شامل مؤمنان هم مى شود، و در اين آيه از طرد مؤمنان نهى شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 3

3 _ يادآورى قيامت، از روشهاى قرآن براى انذار و تبليغ است.

كذلك يجعل الله الرجس

على الذين لا يؤمنون . .. و يوم يحشرهم جميعا

{يوم}، ظرف و متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} است. يعنى آن روز را به مردم يادآورى كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 11

11- بهره گيرى قرآن از شيوايى سخن و رسايى آن در بشارت و بيم دهى

فإنّما يسّرن_ه . .. لتبشّر ... و تنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 4

4 - انذار نيز مى تواند در قالب گفتارى نرم و به دور از خشونت بيان گردد .

فقولا له قولاً ليّنًا . .. أنّ العذاب على من كذّب

خداوند در آيات گذشته، موسى و هارون(ع) را به اتخاذ روشى ملايم و گفتارى نرم توصيه نمود، و سپس پيام هايى _ از جمله انذار _ را به آنان القا كرد. از اين رو بايد گفت نرمى گفتار به معناى ترك انذار نيست; بلكه با لحن ملايم و مناسب نيز مى توان انذار كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 8

8 - يادآورى سرگذشت امت هاى پيشين ، از شيوه هاى قرآن در انذار خلق

لتكون من المنذرين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه به گونه منظم سرنوشت امت هاى هلاك شده را يكى پس از ديگرى بيان كرده است _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 5

5 - تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت

و اخطار به مردم ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 8،15

8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار

لهم من فوقهم ظلل من النار

15 - اخطار و بيم دادن ، بايد از سر لطف و شفقت باشد .

ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 4

4 - ضرورت تبيين و توضيح حقايق ، قبل از تهديد و انذار

قل أئنّكم لتكفرون . .. فإن أعرضوا فقل أنذرتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 12

12 - لزوم اولويت دادن به نقاط مركزى و محورى در تبليغ و انذار

لتنذر أُمّ القرى

روش انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 12

12- { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . علم الله عزّوجلّ نبيه كيف ينفق ، و ذلك انه كانت عنده أوقية من الذهب ، فكره أن يبيت عنده فتصدق بها فأصبح و ليس عنده شىء و جاءه من يسأله فلم يكن عنده ما يعطيه ، فلامه السائل و أغتم هو حيث لم يكن عنده ما يعطيه و كان رحيماً رقيقاً فأدّب الله تعالى نبيه ( ص ) بأمره فقال : { و لاتجعل يدك

مغلولة إلى عنقك و لاتبسط ها كلّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً } يقول : إن الناس قد يسألونك و لايعذرونك فإذا أعطيت جميع ما عندك من المال كنت قد حسرت من المال . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند عزّوجلّ; پيامبرش را آموخت تا چگونه انفاق كند و اين چنين بود كه مقدارى طلا نزد حضرت بود. پس خوش نداشت كه تا صبح نزد خويش نگه دارد، پس انفاق كرد و صبحگاهان در نزد او چيزى باقى نماند. شخصى نزد ايشان آمد و چيزى را درخواست كرد و نزد او چيزى نبود تا به او دهد. پس آن شخص حضرت را ملامت كرد و پيامبر(ص) هم به جهت اينكه چيزى نداشت تا بدو بدهد غمگين شد و آن حضرت بسيار مهربان و رقيق القلب بود. پس خداوند تعالى _ پيامبرش را با فرمانى آموخت و فرمود: {و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك و لاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً}[;يعنى، خداوند]مى فرمايد: همانا مردم از تو درخواست مى كنند و عذرى را از تو نمى پذيرند، پس اگر همه دارايى ات را ببخشى، در تنگنا قرار مى گيرى}.

روش ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 10

10 - مطالعه آفاقى ، روشى كارآمد در جهت گرايش به توحيد

و من ءاي_ته الّيل و النهار . .. و اسجدوا للّه

روش بر خورد اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 1

1 - موضع گيرى خصمانه مردم اَيكه در برابر

نصيحت هاى شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

ضمير فاعل در {قالوا} به {اصحاب الأيكة} بازمى گردد. {إنّما} از ادوات قصر است; بنابراين جمله {إنّما أنت من المسحّرين} به تقدير {ما أنت إلاّ من المسحّرين} مى باشد. {مسحّر} نيز به كسى گفته مى شود كه به سختى افسون شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 187 - 2

2 - اقدام مردم اَيكه به ناتوان جلوه دادن شعيب ( ع ) ، با هدف وادار ساختن وى به عقب نشينى از مواضع تبليغى خويش

فأسقط علينا كسفًا من السماء إن كنت من الص_دقين

امر در {أسقط} به اصطلاح تعجيزى است. بنابراين، مردم ايكه اقتراح ياد شده (فرو ريختن قطعات آسمانى) را در شرايطى مطرح كردند كه مى پنداشتند، انجام آن امرى غير ممكن است و شعيب(ع) از اين كار ناتوان بوده و به ناچار دست از تبليغاتش خواهد كشيد.

روش برخور اشراف مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 5

5 _ اشراف مكه در صدر اسلام مؤمنان تهيدست را تحقير مى كردند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

روش برخورد آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 5،6

5- آزر با حضرت ابراهيم ( ع ) و عقايد توحيدى او ، على رغم دعوت منطقى ، مستدل و عاطفى آن حضرت ، برخوردى خشن و غير منطقى داشت .

لئن لم تنته لأرجمنّك

در كلام آزر هيچ استدلال و پاسخى وجود ندارد. تنها وجهه شاخص سخن او ارعاب و تهديد است و

حتى در خطاب به او هم كمترين عطوفتى نظير {يابنىّ} در پاسخ {ياأبت} به كار نبرد.

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

روش برخورد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 3

3- برخورد منطقى و استدلالى حضرت ابراهيم با انحراف عقيدتى و شرك آزر

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 2،12،13

2- حضرت ابراهيم ( ع ) با وجود برخورد خشن و تهديد هاى آزر ، با او گفتارى ملايم و برخوردى مهربانانه داشت .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

12- برخورد ابراهيم ( ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

13- خوش گفتارى ، برخورد نيك و سعه صدر با جاهلان ، بدگويان و مخالفان ، شيوه اى نيكو و روشى ابراهيمى است .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

بيان عمل و گفتار حضرت ابراهيم(ع) و امر به يادآورى آن، دلالت بر نيكويى آن عمل و روش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 3

3- ابراهيم ( ع ) در يك شگرد عالمانه ، از بت پرستان خواست تا از خود بت ها در باره شكننده آنها پرسوجو كنند .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت

ها به بت بزرگ و درخواست از بت پرستان به پرس و جو كردن از بت ها براى شناسايى بت شكن، شگردى عالمانه را در مبارزه با بت پرستى برگزيد; زيرا بت پرستان از اين طريق به آسانى به بطلان راه خويش پى بردند; چنان كه آيه بعد (فرجعوا إلى أنفسهم. ..) گوياى همين حقيقت است.

روش برخورد اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 5

5 - مأموريت هدهد براى مشاهده بازتاب نامه سليمان در ميان درباريان سبا و شنود كردن سخنان ايشان .

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

روش برخورد اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 5

5- برخورد اقوام پيشين با انبيا ، همواره با استهزا و تمسخر همراه بود .

كانوا به يستهزءون . .. و قد خلت سنة الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 34 - 6

6 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) درباره رويارويى مشركان با آن حضرت ، با ذكر برخورد هاى اقوام گذشته با پيامبرانشان

و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون

روش برخورد اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 66 - 4

4- عكس العمل نوع انسان ها در برابر وعده بهشت و نعمت هاى آن از جانب خداوند ، انكار و استبعاد معاد است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن . .. و يقول الإنس_ن أءذا ما متّ

چنانچه دو

آيه قبل ){ و ما نتنزّل. .. سميًّا}) جملاتى معترضه و بريده از آيات قبل و بعد باشد، آيه مورد بحث در ادامه آيات قبل از اين دو آيه خواهد بود كه در مورد بهشت و نعمت هاى آن است.

روش برخورد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 2

2- انبياى الهى در برخورد با مخالفان خود ، داراى سخنى واحد و روشى متحد بودند .

قالت لهم رسلهم إن نحن إلاّ بشر مثلكم

روش برخورد اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 14

14_ خوبى كردن در پاسخ به بدى ها و ستم هاى ديگران ، خصلتى ارزشمند و از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين ... يدرءون بالحسنة السيئة

برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است كه در توضيح برداشت شماره 12 آورده شد.

روش برخورد اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 4

4 _ درخواست معجزه هاى بى مورد ، شيوه اهل كتاب در برابر دعوت پيامبران

يسئلك أهل الكتب . .. فقد سألوا موسى أكبر من ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 6

6 _ ترسيم چهره اى مسخره آميز براى اسلام و ابزار سرگرمى خواندن آن ، شيوه مبارزه تبليغاتى اهل كتاب عليه مسلمانان

الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب

روش برخورد با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- جاثيه - 45 - 5 - 13

13 - ايمان ، يقين و تعقّل ، عناصرى مرتبط و متكامل در مواجهه مثبت با آيات الهى

لأي_ت للمؤمنين . .. ءاي_ت لقوم يوقنون ... ءاي_ت لقوم يعقلون

با توجه به اين كه در راستاى شناخت پديده هاى گوناگون هستى، تعابير متفاوتى (مؤمنين، يوقنون، يعقلون) به كار رفته است; مى توان استفاده كرد كه هر يك از آنها، در بخش هاى خاصى از جهان هستى كاربرد دارد.

روش برخورد با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 3،6

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

{أو} در {أو حرّقوه} مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

روش برخورد با ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) موظف به برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير در صورت خوددارى از كمك به

آنها به خاطر ناتوانى مالى

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

عبارت {ابتغاء رحمة من ربّك} (جوياى رحمت پروردگارت هستى) و شواهد تاريخى حكايت از آن دارد كه: خوددارى پيامبر(ص) از كمك به افراد ياد شده، به دليل ضعف مالى بوده است.

4- لزوم برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير و معذرتى شايسته ، در صورت عدم امكان اداى حق ايشان

و ءات ذاالقربى . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً ميسورًا

روش برخورد با اختلاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 9

9- خداوند ، پيامبر ( ص ) را در برخورد مناسب با اختلاف آراى مردم ، تعليم مى دهد .

قل ربّى أعلم بعدتهم . .. فلاتمار فيهم

روش برخورد با اسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 8

8- مجاهدان ، موظّف به رعايت احتياط و محكم بستن اسيران در ميدان جنگ

فشدّوا الوثاق

روش برخورد با امانت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 1

1 - مردم ، در برابر امانت الهى ، به سه گروهِ منافق و مشرك و مؤمن صف بندى شدند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

روش برخورد با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 14

14- برخورد هاى مشركان با انبيا و تعاليم آسمانى

در طول تاريخ ، همسو و يكنواخت بوده است .

كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و قال الذين أشركوا لو شاء الله ... كذلك فعل الذين م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 10

10 - اتهام ، و نيز ادعاى برترى در آيين و روش زندگى ، شيوه مستكبران دربرخورد با حق و آيين پيامبران

إن هذن لسحرن . .. بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 4

4 - همسانى طرز تلقى مرفهان ناسپاس از دنيا و نعمت هاى آن ، و يگانگى موضع آنان در برابر انديشه توحيدى پيامبران

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 1،4

1 - موضع گيرى ملحدانه مشركان در برابر پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران در برابر رسولان پيشين

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

4 - تمامى فرستادگان الهى ، با مخالفت ها و تبليغات سوء عليه ايشان ، مواجه بودند .

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 10

10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز

وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين

از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در {ما ندرى. ..}

لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).

روش برخورد با اهل ذمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 25

25 - { عن جعفر بن محمد ( ص ) : . . . قال اللّه : { و قولوا للناس حسناً } نزلت فى أهل الذمة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه فرموده {و قولوا للناس حسناً} روايت شده كه درباره اهل ذمه نازل شده است . ..}.

روش برخورد با بدگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 9

9 - مؤمنان ، مى توانند با دو شيوه در برابر مخالفان بدگو موضع گيرى كنند : حفظ ارتباط و تحمل پيامد هاى سخت آن ; دورى كردن از آنان همراه با اقدام براى هدايت آنان .

و اصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرًا جميلاً

توصيه به {صبر} اشاره به حفظ ارتباط با مخالفان و تحمل سختى هاى آن دارد و {دورى كردن} ناظر به قطع ارتباط با آنان در عين تلاش براى هدايت آنان است; زيرا هيچ گاه تكليف هدايت مردمان از دوش مؤمنان برداشته نخواهد شد. چنان كه آيه 63 سوره {نساء} به اين حقيقت اشاره دارد: {فأعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى أنفسهم قولاً بليغاً}.

روش برخورد با بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 10

10 _ بندگان خالص خدا ، در بهشت با درود و سلام روبه رو خواهند شد .

و

يلقّون فيها تحيّة و سل_مًا

روش برخورد با بيگانگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 4

4 _ لزوم هشيارى در برابر ادعا هاى صلحجويانه بيگانگان

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 5

5_ رهبران جامعه بايد احراز كنند كه بيگانگان وارد شده به قلمرو حكومتى آنان ، خرابكار و فسادگر نيستند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

روش برخورد با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 12

12_ گوش سپارى به فرمان ها و خواسته هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

فأرسل معنا أخانا

روش برخورد با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 13

13- خوش گفتارى ، برخورد نيك و سعه صدر با جاهلان ، بدگويان و مخالفان ، شيوه اى نيكو و روشى ابراهيمى است .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

بيان عمل و گفتار حضرت ابراهيم(ع) و امر به يادآورى آن، دلالت بر نيكويى آن عمل و روش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9،11،13

9 _ بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى

ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه {سلاماً} صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، {قالوا قولاً سلاماً} در اين صورت معناى {سلاماً} _ به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است _ سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

11 _ برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

عطف جمله {و إذا خاطبهم الجهلون. ..} بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

13 _ تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 1

1 - مواجه شدن ايمان آوردگان از اهل كتاب ، با ياوه گويى مخالفان نادان

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

روش برخورد با حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 91 - 26

26 _ ضرورت اكتفا كردن به ابلاغ و پرهيز از بحث و مجادله با كسانى كه روحيه عناد و لجاجت داشته و حق ناپذيرند.

قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 7

7 _ لزوم پرهيز از بحثها و مجادله هاى بى ثمر با كسانى كه در جستجوى حقيقت نيستند.

الذين يخوضون . .. فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

روش برخورد با خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 7

7 - زنان و مردان مؤمن ، حق ندارند با وضعيت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ، در انظار خدمت كاران خويش ظاهر شوند .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... و من بعد صلوة العشاء ثلث

روش برخورد با خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 10،18

10 _ مبارزه منفى و تحريم روابط با خطاكاران ، از روش هاى مؤثر و سازنده در برخورد با آنان

ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه مسلمانان، با متخلفان از جنگ تبوك، قطع رابطه كردند.

18 _ فراهم آوردن زمينه و شرايط مناسب توبه براى خطاكاران _ پس از يك دوره مبارزه منفى _ از روش هاى مؤثر و سازنده در اصلاح آنان

و على الثلثة الذين خلّفوا حتى إذا ضاقت عليهم الأرض . .. ثم تاب

عليهم ليتوبوا إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 13

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

روش برخورد با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير و معذرتى شايسته ، در صورت عدم امكان اداى حق ايشان

و ءات ذاالقربى . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً ميسورًا

روش برخورد با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 18

18 - ضرورت كنترل احساسات در برخورد با دشمنان تا فراهم شدن شرايط لازم

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 34

34 _ لزوم پاسخگويى به تبليغات و شُبهات دشمن و مقابله مناسب در برابر آنان

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

وقوع قتل از سوى مسلمانان در ماه حرام، موجب اعتراض و تبليغات دشمنان دين گرديد. قرآن در عين تحريم قتل در ماه حرام، با بيان اعمال خلاف مشركان، تبليغات دشمن را خنثى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 10

10 _ لزوم توكّل به خداوند در مقابله با دشمنان مهاجم

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

بر شمردن صفات

پسنديده مجاهدان حقيقى و تمجيد آنان از سوى خداوند، براى ترغيب ديگر مؤمنان به داشتن و تحصيل چنين حالات و صفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 6

6 _ لزوم پرهيز از برخوردهاى نادرستى كه سبب تحريك دشمنان عليه دين و اهانت به مقدسات مسلمين گردد.

و لاتسبوا الذين . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 6

6 _ لزوم برخورد با دشمن ، همانند خود او

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم على سواء

برخى مراد از {سواء} را تساوى با دشمن در برخوردها و عملكردها دانسته اند. برداشت فوق بر اساس اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 3،4

3- پيامبر ( ص ) ، موظف به انتخاب و پيمودن برترين و ارزشمندترين راه ها در مسير دعوت خويش و در برخورد با دشمنان

و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه در آيه قبل، قصاص و نيز صبر براى مؤمنان تجويز شده; ولى در اين آيه براى شخص پيامبر(ص) تنها صبر را _ كه برترين راه است _ مشخص فرموده است.

4- صبر و مقاومت در برابر اذيت و آزار دشمنان دين ، مؤثرترين روش برخورد با آنان و بهترين راه تبليغ اسلام است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - صافات - 37 - 1 - 7

7 - اهميت و ارزش والاى نظم ، انسجام و حركت جمعى ، در زندگى و در برابر دشمن

و الص_فّ_ت صفًّا

صف كشيدن هر گروهى _ چه فرشتگان و چه مجاهدان _ گوياى وجود نظم، انسجام و حركت جمعى در ميان آن گروه است. توصيف خداوند از گروه فرشتگان و مجاهدان به صف بستگان، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 2

2 - برخورد نيك و شايسته در برابر رفتار هاى زشت و ناپسند دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة ادفع بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 10

10- عدم جواز كشتن دشمن ، پس از زمين گير شدن و قدرت نداشتن او بر دفاع *

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم

مفهوم {حتّى إذا أثخنتموهم}، ممكن است اين باشد كه پس از زمين گير شدن دشمن و ناتوانى وى بر دفاع از خويش، كشتن او (ضرب الرقاب) لازم نيست; بلكه موقع اسير گرفتن او {شدّوا الوثاق} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 1

1- مؤمنان عصر پيامبر ( ص ) ، در اشتياق نزول سوره اى كه تعيين كننده تكليف آنان در قبال دشمنان باشد .

و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت سورة

محتواى {فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال} قرينه اى است بر اين كه سوره مورد انتظار مؤمنان، در زمينه تعيين تكليف آنان

با كافران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 9

9 - مؤمنان ، مى توانند با دو شيوه در برابر مخالفان بدگو موضع گيرى كنند : حفظ ارتباط و تحمل پيامد هاى سخت آن ; دورى كردن از آنان همراه با اقدام براى هدايت آنان .

و اصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرًا جميلاً

توصيه به {صبر} اشاره به حفظ ارتباط با مخالفان و تحمل سختى هاى آن دارد و {دورى كردن} ناظر به قطع ارتباط با آنان در عين تلاش براى هدايت آنان است; زيرا هيچ گاه تكليف هدايت مردمان از دوش مؤمنان برداشته نخواهد شد. چنان كه آيه 63 سوره {نساء} به اين حقيقت اشاره دارد: {فأعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى أنفسهم قولاً بليغاً}.

روش برخورد با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 11

11_ جواز مقابله به مثل در پاسخ گويى به دشمنان دين

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 3

3 - لزوم به كارگيرى بهترين شيوه هاى رفتارى ، حتى در برابر دشمنان دين

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة

روش برخورد با دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 29 - 3

3- خداوند ، پيامبر ( ص ) را در شيوه برخورد با دنياگرايان و رد پيشنهاد هاى نادرست آنان تعليم داد .

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّكم

روش برخورد با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 14

14- برخورد هاى مشركان با انبيا و تعاليم آسمانى در طول تاريخ ، همسو و يكنواخت بوده است .

كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و قال الذين أشركوا لو شاء الله ... كذلك فعل الذين م

روش برخورد با زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 7

7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان

حمّالة الحطب

روش برخورد با سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 5

5- در تنگنا ها و زمينه هاى سقوط در ورطه خلاف عفت ، بايد به خداوند پناه برد .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 13

13 - لازم است كه مؤمنان ، براى مواجهه با سختى هاى راه ايمان ، همواره آماده باشند .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّا الذين من قبلهم

روش برخورد با سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 5،6

5 _ بندگان خالص خدا ، به وقت

روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بيهوده ، با بزرگوارى و متانت از آن مى گذرند .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

6 _ گذر از رفتار لغو و بيهوده با بزرگوارى و متانت ، امرى شايسته و مورد تشويق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

روش برخورد با شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 2

2 _ پيامبر(ص) موظف به اجتناب از بحث و جدال و درگير شدن با مغالطه گران و شبهه افكنان در آيات قرآن و ديگر آيات الهى

و إذا رأيت الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

روش برخورد با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 14

14 - ستمگران ، شايسته ترحم و يارى شدن نيستند .

فما للظ_لمين من نصير

آيه بالا هرچند درباره روز قيامت است; ولى مى توان از آن اين مطلب را استنباط كرد كه يارى نشدن ظالمان در قيامت، به خاطر عدم شايستگى آنان است و اين عدم لياقت، در دنيا نيز صادق است.

روش برخورد با عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 12

12- جدال به باطل و استهزا و تمسخر ، از روش هاى ناپسند در برخورد با مسائل فكرى و عقيدتى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

روش برخورد با عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 6

6 - تمجيد خداوند از ايمان

آوردگان از اهل كتاب به خاطر رفتار ، گفتار نيك آنان در مقابل گفتار و كردار بد ديگران

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{حسنة} و {سيّئة} به معناى {بدى} و {نيكى} است و {ال} در آن دو براى جنس است. بنابراين مراد از {الحسنة} مطلق نيكى (رفتار و گفتار نيك) است و مراد از {السيئة} مطلق بدى (گفتار و كردار بد) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 3

3 - برخورد شايسته و نيكو در برابر رفتار ناپسند ديگران ، نشانه بهره مندى فرد از كمالات و ارزش هاى والاى انسانى است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ عظيم

روش برخورد با عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 1

1 _ مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه اى حاكى از تصميم كافران بر پيمان شكنى ، معاهدات فيمابين را الغا كنند و آن را بى اعتبار بشمارند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم

مراد از {خيانة} به قرينه سياق پيمان شكنى است و ترس از پيمان شكنى به معناى آشكار شدن شواهد و اماراتى است بر اينكه طرف مقابل نقض پيمان را در سر مى پروراند. {نبذ} به معناى انداختن و مفعول {فانبذ} {عهدهم} است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده است.

روش برخورد با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 11

11 - { سفيان بن سعيد قال : سمعت أباعبداللّه جعفربن محمد الصادق ( ع ) . .

. يقول : يا سفيان ، عليك بالتقيّة . . . ان اللّه عزّوجلّ قال لموسى و هارون : { فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى } يقول اللّه عزّوجلّ : كنّياه و قولا له : يا أبا مصعب ;

سفيان بن سعيد گويد: از امام صادق(ع) شنيدم . .. كه مى فرمود: اى سفيان! تقيه را مراعات كن ... خداوند _ عزّوجلّ _ به موسى و هارون فرمود: {فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى} مراد خداوند _ عزّوجلّ _ اين است كه با كنيه به او خطاب كنيد و به او بگوييد: يا أبا مصعب}. (خطاب كردن به اشخاص با كنيه، نشانه احترام به آنان است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 2

2 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در شيوه برخورد با طغيان گرى فرعون

إنّه طغى . فقل

روش برخورد با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 6

6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا

در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 2،3،5

2- امتناع و اعراض از كمك و دستگيرى نيازمندان به دليل ناتوانى مالى ، بايد همراه با نرمى و عذرخواهى شايسته اى باشد .

و إمّا تعرضنّ عنهم . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

3- كسانى كه به خاطر پرداختن به امر مهمى چون عبادت ، از كمك به نيازمندان اعراض مى كنند ، بايد با بيانى نرم و دلپذير با آنان سخن گفته و عذرخواهى كنند .

و إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از طلب رحمت پروردگار، عبادت به درگاه او باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين مى شود: اگر از اعانه به نيازمندان به خاطر عبادت خوددارى مى كنى، پس از آنها عذرخواهى نموده و به آنان پاسخى مناسب بده.

5- اعراض از اعانه به مستمندان همراه با پوزش از آنها ، به خاطر اشتغال به امر مهمى چون جلب رحمت خداوند ، امرى مجاز است .

إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

روش برخورد با فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 12

12- جدال به باطل و استهزا و تمسخر ، از روش هاى ناپسند در برخورد با مسائل فكرى و عقيدتى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

روش برخورد با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 11

11

_ لزوم ژرف نگرى در آيات قرآن و پرهيز از برخورد سطحى با پيام هاى الهى ( وحى )

بأنهم قوم لا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 9

9- ترغيب مشركان از سوى خدا ، به ر ها كردن شيوه هاى خصمانه و انتخاب بهترين سخنان در برخورد با پيامبر ( ص ) و قرآن

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {عبادى} در آيه قبل و مخاطب در اين آيه، مشركان باشند و خداوند از آنان خواسته است كه در برخورد با پيامبر(ص) و مؤمنان، بهترين سخنان را برگزينند و از خصومت با آنان دست بردارند.

روش برخورد با كارگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 14

14 - لزوم مدارا كردن با اجير و پرهيز از سخت گرفتن بر وى در كار

و ما أُريد أن أشقّ عليك

روش برخورد با كارگزاران حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 8

8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .

و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

روش برخورد با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 -

4

4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *

و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 18

18_ خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه برخورد كردن با كافران و پاسخ گويى به آنان

قل هو ربى . .. و إليه متاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 2

2- مؤمنان ، موظف به انتخاب بهترين شيوه ها در گفتار و برخوردشان با مشركان و كافران

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

برداشت فوق، مبتنى بر شأن نزولى است كه در آن آمده است: مؤمنان در برابر اهانت و آزارهاى مشركان، تصميم به برخورد شديد گرفتند (مجمع البيان ج،6 ص 5) و خداوند پيامبر(ص) را موظف فرمود كه به آنان اعلام كند: بهترين گفتار را انتخاب كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 16

16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .

و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 8

8- شدّت و قاطعيت ياوران پيامبر ( ص ) در برابر كافران

محمّد . .. و الذين معه أشدّاء على الكفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 1

1 - اجازه خداوند به مؤمنان ، براى رفتار نيك و عادلانه با كافران غير معاند با دين

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 4

4 - همانندى منافقان با كافران ، از نظر چگونگى برخورد حكومت اسلامى و جامعه ايمانى با آنان

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 1

1 - رد معبود هاى كافران و امتناع از عبادت آنها در تمام عمر خويش ، خط مشى ارائه شده از سوى پيامبر ( ص ) ، در گفتوگو با كافران

لا أعبد ما تعبدون

روش برخورد با كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا به پيامبر ( ص ) در چگونگى پاسخ به كافران و مشركان لجوج

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

روش برخورد با كودك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 7

7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان

إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى

رأيت

روش برخورد با گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 5

5 - لزوم تصفيه جامعه از عناصر گمراه كننده و قطع رابطه متقابل آنان و مردم

قال فاذهب . .. لامساس

روش برخورد با گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 5

5- در تنگنا ها و زمينه هاى سقوط در ورطه خلاف عفت ، بايد به خداوند پناه برد .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك

روش برخورد با گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 12،14

12 - گذشت از لغزش هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد كريمانه با آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده توانگران

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى . .. و ليعفوا و ليصفحو

{عفو} در لغت به معناى گذشت است و {صفح} به معناى گذشت همراه با ترك ملامت نسبت به خطا كار است (فروق اللغة). چنين گذشتى، حاكى از كرامت و بزرگوارى گذشت كننده است.

14 - لزوم رعايت اعتدال و ميانه روى و پرهيز از هر گونه افراط و تفريط در برخورد با گنه كاران

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا . .. و ليعفوا و اليصفحوا

در آيات پيشين، خداوند فرمان داد كه با مرتكبين گناه {افك}، برخورد سختى شود; ولى در آيه شريفه ياد شده، همگان را به گذشت از مستمندان، خويشاوندان و. .. _ هر چند گنه كار باشند _ فرا خواند. از ارتباط ميان اين دو دسته از

آيات، مى توان استفاده كرد كه بايد با گنه كاران واقع بينانه و به دور از افراط و تفريط برخورد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 9

9 - لزوم اعطاى فرصت به متخلف براى دفاع از خود

لأُعذّبنّه . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 13

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

روش برخورد با گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 11

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنى اسرائيل ، گفتارى محبت آميز و همراه با توجيه و ارشاد بود .

ي_قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنى اسرائيل به خود، با گفتن {اى قوم من} ابراز محبت است و ريشه يابى ماجراى سامرى با فتنه خواندن آن، روشن گرى و ارشاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 8

8 - هارون ( ع ) ، براى اداى توضيح در باره علل نحوه برخورد خود با گوساله پرستان ، از موسى ( ع ) تقاضاى فرصت كرد .

لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى إنّى خشيت

روش برخورد با مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 18

18 - لزوم فرصت ندادن به تبه كاران و به كيفر رساندن بى درنگ آنان

و

لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

از مفاد اين آيه به دست مى آيد كه بازجويى و محاكمه، به خاطر اخذ اقرار از گناه كاران و اثبات جرم، صورت مى گيرد و چون مجرمان گناهشان مشهود است، نيازى به بازجويى و پرسش نيست. از اين رو بدون فوت وقت بايد آنان را به كيفر رساند.

روش برخورد با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 9

9- ترغيب مشركان از سوى خدا ، به ر ها كردن شيوه هاى خصمانه و انتخاب بهترين سخنان در برخورد با پيامبر ( ص ) و قرآن

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {عبادى} در آيه قبل و مخاطب در اين آيه، مشركان باشند و خداوند از آنان خواسته است كه در برخورد با پيامبر(ص) و مؤمنان، بهترين سخنان را برگزينند و از خصومت با آنان دست بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 5

5 - همسران پيامبر ، علاوه بر دورى از متاع هاى دنيا و انتخاب زيستن با پيامبر ( ص ) ، بايد كردار نيكو را نيز پيشه مى كردند .

إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله . .. فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 22

22 - مؤمنان ، با توجه به حياى پيامبر ( ص ) خود ، بايد به گونه اى عمل مى كردند كه موجبات

آزار آن حضرت را فراهم نمى آوردند .

إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ فيستحيى منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 1

1 - موضع گيرى ملحدانه مشركان در برابر پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران در برابر رسولان پيشين

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

روش برخورد با مخالفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 13

13 - برخورد منطقى و استدلالى قرآن با مخالفان

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 9

9 _ اعراض و بى اعتنايى به مسلمانان توطئه گر و دو رو ، توصيه و فرمان خداوند به پيامبر خويش

و يقولون طاعة . .. فاعرض عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 15

15- شدت بردبارى حضرت ابراهيم ( ع ) در برخورد با مخالفان خويش

و من عصانى فإنك غفور رحيم

اينكه حضرت ابراهيم(ع) تكليف مخالفان خود را به خدا واگذاشته و او را با صفت غفران و رحمت ياد كرده است، بيانگر شدت بردبارى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 5

5- پيامبر ( ص ) و مبلغان الهى ، موظف به برخورد استدلالى و منطقى با مخالفان

قل هاتوا بره_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 6

6 - از دست دادن بردبارى در

برابر مخالفان ، زمينه ساز فروهشتن گفتار بايسته و مؤثر با آنان

إنّى أخاف أن يكذّبون . و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى

تقدم {أخاف أن يكذّبون} بر {يضيق صدرى} و تقدم اين بر {لاينطلق لسانى} مى تواند حاكى از تقدم عينى و تأثير تكذيب در ضيق صدر و نيز تأثير اين در عدم انطلاق زبان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 1

1 - مواجه شدن ايمان آوردگان از اهل كتاب ، با ياوه گويى مخالفان نادان

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

روش برخورد با مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 6

6 - { عن رسول اللّه ( ص ) قال : . . .يابن مسعود : لاتكن ممّن يشدّد على الناس و يخفّف عن نفسه ، يقول اللّه تعالى { لِمَ تقولون ما لاتفعلون } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . ..اى پسر مسعود! از كسانى مباش كه [كار را] بر مردم سخت مى گيرند و بر خود آسان. خداى تعالى مى فرمايد: لِمَ تقولون ما لاتفعلون}.

روش برخورد با مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير و معذرتى شايسته ، در صورت عدم امكان اداى حق ايشان

و ءات ذاالقربى . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً ميسورًا

روش برخورد با مشركان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 1

1 _ لزوم اجتناب از دشنام به بتها و ديگر مقدسات مشركان

و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله

درباره مراد از موصول {الذين . ..} دو احتمال وجود دارد: يكى آنكه مقصود مشركان و ديگر آنكه معبودهاى آنان باشد، يعنى: {لاتسبوا الذين يدعونهم}. البته عائد صله {هم} حذف گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 4

4_ خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه پاسخ دادن به مشركان و چگونه برخورد كردن با ايشان

أم يقولون افتري_ه قل إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

برداشت فوق ، از كلمه {قل} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 2

2- مؤمنان ، موظف به انتخاب بهترين شيوه ها در گفتار و برخوردشان با مشركان و كافران

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

برداشت فوق، مبتنى بر شأن نزولى است كه در آن آمده است: مؤمنان در برابر اهانت و آزارهاى مشركان، تصميم به برخورد شديد گرفتند (مجمع البيان ج،6 ص 5) و خداوند پيامبر(ص) را موظف فرمود كه به آنان اعلام كند: بهترين گفتار را انتخاب كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 10

10- لزوم رعايت ادب و ملاطفت در گفتار با پدر ، اگر چه مشرك باشد . *

ي_أبت . .. ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 68 - 4

4 - آموزش روش برخورد با مشركان ستيزه جو از سوى خدا به پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به كارگيرى بهترين و اخلاقى ترين روش ها ، در قبال بدى هاى مشركان

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة

{التى} كنايه از شيوه و روش است. كلمه {السيّئة} مفعول مؤخر براى {ادفع} مى باشد; يعنى، بدى را به بهترين شيوه دفع كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 4

4 - خداوند ، تعليم دهنده شيوه برخورد با مشركان به پيامبر ( ص )

و قالوا . .. فاعمل إنّنا ع_ملون . قل إنّما أنا بشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 2

2 - خداوند ، آموزگار پيامبر ، در برخورد با مشركان و چگونه استدلال كردن با آنان

قل أئنّكم لتكفرون

مطلب بالا با توجه به كلمه {قل}، قابل استفاده است.

روش برخورد با مشركان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا به پيامبر ( ص ) در چگونگى پاسخ به كافران و مشركان لجوج

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

روش برخورد با مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 5

5 - خداوند ، راه علاج و نحوى

تحمل مصيبت ها و تكليف انسان در برابر آنها را به مؤمنان آموخته است .

و من يؤمن باللّه يهد قلبه

طبق نظر مفسران، چون در صدر آيه شريفه سخن از مصيبت هاى وارده بر انسان ها بوده، مى توان گفت از مصداق هاى هدايت قلبى مؤمنان، راهنمايى آنان به پيدا كردن راه علاج و تحمل مصيبت ها و نشان دادن تكليف مؤمنان در اين عرصه است.

روش برخورد با مفاسداجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 10

10 - هماهنگى مبلغان دينى در شيوه برخورد با مفاسد جامعه ، كارسازتر و به موفقيت نزديك تر است .

اذهبا . .. فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر

موسى و هارون(ع)، هر دو به يك شيوه برخورد با فرعون مأمور شدند.

روش برخورد با مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 11

11 - تحدّى با منكران قرآن ، روشى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) براى اثبات دروغ گويى و انگيزه هاى حق ستيزانه آنان

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

امر در {فأتوا} به اصطلاح براى تعجيز (نشان دادن عجز ناتوانى كافران) و تحدى است.

روش برخورد با مكذّبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 13

13 _ ابلاغ رحمت خداوند به تكذيب كنندگان وحى و بيم دادن آنان از عذاب خداوند، روشهاى كلى مقابله با آنان است.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

روش برخورد با

منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 13

13 _ موضعگيرى سازنده ، همراه با پند و اندرز پنهانى ، روش برخورد با منافقان

فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بليغاً

چنانچه {فى انفسهم} متعلّق به {قل} باشد، به اين معناست كه اين گفتار پندآموز تو بايد در بين خود آنان و به دور از چشم ديگران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 4

4 _ لزوم جدا شمردن منافقان از امت اسلامى

و ما هم منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 4

4 _ لزوم برخورد شديد و بدون ترحم ، با كافران و منافقان حق ستيز

و اغلظ عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 8،10

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، مأمور به اتخاذ مواضع صريح و قاطع در برابر عناصر نفاق و منافق و ناسالم جامعه

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

10 _ افشاى كامل چهره منافقان و اتخاذ مواضع شديد عليه آنان ، از تبعات تخلف آنان از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 4

4 - همانندى منافقان با كافران ، از نظر چگونگى برخورد حكومت اسلامى و جامعه ايمانى با آنان

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

روش برخورد با منحرفان جنسى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 8

8- لزوم برخورد قاطع و بدون ترحم با مرتكبان فساد جنسى و شكنندگان حريم عفت و حيا

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه

روش برخورد با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 11

11- برخورد دوگانه و سياستمدارانه فرعون با موسى ( ع ) و معجزات او

موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

فرعون، دعوت موسى(ع) و معجزات او را قاطعانه رد نكرد; بلكه با لحن دو پهلو (گمان مى كنم) خواسته تا راه توجيه انكار و مخالفت خود را باز نگهداشته باشد و در صورت مقتضى نبودن ادامه انكار و مخالفتش، بتواند بگويد كه، مخالفت گذشته اش يك حدس و گمان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 12

12 - فرعون ، ناگزير از قانع كردن افكار عمومى مردم مصر ، دربرابر دعوت و معجزات حضرت موسى ( ع )

فلنأتيّنك بسحر مثله فاجعل . .. مكانًا سوًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 10

10 - اقدام فريبكارانه فرعون ، براى مقابله با روشنگرى هاى موسى ( ع )

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

دستور ساختن برج براى تحقيق درباره خداى يگانه _ كه موسى همگان را به پرستش او فراخوانده بود _ مى تواند بدان منظور باشد كه افكار عمومى را از توجه به تبليغات موسى منحرف سازد. برداشت ياد شده براساس اين احتمال

است.

روش برخورد با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 4

4- تنها راه شناخت شيوه برخورد با مؤمنان تهيدست ، وحى الهى است نه آراى هواپرستان غافل از خداوند

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّكم

روش برخورد با نشوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 23،24،26،27،29،30،35،40،41

23 _ پند و اندرز ، اوّلين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهُنّ

24 _ پرهيز شوهر از همخوابگى با همسر ، اقدامى براى جلوگيرى از نشوز وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

در برداشت فوق {فى المضاجع} متعلق به {اهجروهنّ} گرفته شده است.

26 _ زدن ، آخرين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

27 _ بروز علائم نشوز زن ، مجوز تدابير لازم ( ترك همخوابگى ، زدن و . . . ) براى جلوگيرى از آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

چون موضوع حكم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

29 _ لزوم به كارگيرى تدابير لازم براى جلوگيرى از رسيدن زن به مرحله نشوز

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

به نظر مى رسد راههاى پيشنهاد شده خصوصيتى نداشته باشد ; بلكه مراد، بازداشتن زن از ناشزه شدن است ; هر چند منجر به ترك برخى از حقوق وى باشد.

30 _ لزوم مراعات ترتيب در كاربرد موعظه ، ترك همخوابگى و تنبيه بدنى در مورد زنان ناشزه

و

الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

35 _ اميد به اصلاح نشوز زن ، شرط ترك همخوابگى و تنبيه بدنى او *

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

چون جمله {فان اطعنكم} بر جمله هاى گذشته تفريع شده، بيانگر اين است كه هدف از روشهاى پيشنهاد شده، وادار كردن زن به اطاعت است، نه اينكه تنبيه موضوعيت داشته باشد.

40 _ بى اعتنايى مرد به همسر خويش در بستر ، شيوه اى براى جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

امام باقر (ع) درباره {واهجروهنّ فى المضاجع} در آيه فوق فرمود: يحوّل ظهره اليها.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 69 ; نورالثقلين، ج 1، ص 478، ح 231.

41 _ لزوم پرهيز از به كارگيرى شدّت در تنبيه بدنى زن ، جهت جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: . .. و اضربوهنّ ضرباً غير مبرّح.

_______________________________

تفسير طبرى، جزء 5، ص 67، 68 ; الدر المنثور، ج 2، ص 522.

روش برخورد با نوجوانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

روش برخورد با والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 31

31 _ عن أبى ولاد الحناط قال: سألت أبا عبدالله(ع) عن قول الله عز و جل: {و بالوالدين

احسانا} ما هذا الاحسان؟ فقال: الاحسان ان تحسن صحبتهما و ان لاتكلفهما ان يسألاك شيئا مما يحتاجان اليه و ان كانا مستغنيين . .. .

ابو ولاد گويد: از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند {و بالوالدين احسانا} سؤال كردم، فرمود: احسان آن است كه با آن دو به نيكى رفتار كنى و به دشوارىِ درخواست از تو، در مورد نيازمنديهايشان ناچار نسازى، اگر چه از نظر امكانات مالى بى نياز باشند . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 14

14- { عن أبى ولادالحناط قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله عزّوجلّ : . . . { و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة } قال : لاتملأعينيك من النظر إليهما إلاّ برحمة و رقة و لاترفع صوتك فوق أصواتهما و لايدك فوق أيديهماو لاتقدم قدامهما ;

ابى ولاد حناط گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ . .. {و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة} سؤال كردم، حضرت فرمود: به پدر و مادر نگاه مكن مگر با رأفت و مهربانى و صدايت را بيش از صداى آنان بالا مبر و دست خودت را بالاى دست آنان قرار مده و [در راه رفتن و...]از آنان پيشى مگير}.

روش برخورد با وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 11

11 _ لزوم ژرف نگرى در آيات قرآن و پرهيز از برخورد سطحى با پيام هاى الهى ( وحى )

بأنهم قوم لا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

شورى - 42 - 7 - 25

25 - موضع گيرى انسان ها در برابر وحى ، تعيين كننده سرنوشت آنان در قيامت

كذلك أوحينا . .. فريق فى الجنّة و فريق فى السعير

روش برخورد با همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 6

6 - رفتار پيامبر ( ص ) با همسران خود ، در صورت ادامه دنياطلبى آنان ، نه تنها بر زور و جبر مبتنى نبود ، بلكه بر آسان گيرى استوار بود .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا . .. فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحًا

روش برخورد با ياوه گويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 1،3،4،10

1 - مواجه شدن ايمان آوردگان از اهل كتاب ، با ياوه گويى مخالفان نادان

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

3 - ستايش خداوند از ايمان آوردگان اهل كتاب به خاطر رفتار پسنديده آنان در برابر ياوه گويان

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

4 - سكوت در برابر ياوه گويان ، نمودى از بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

10 - رعايت ادب و حفظ منش بزرگوارانه از سوى ايمان آوردگان از اهل كتاب به هنگام جدا شدن از ياوه گويان و وانهادن آنان به حال خويش

و قالوا . .. سل_م عليكم

روش برخورد با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 12

12 _ لزوم هشيارى جامعه ايمانى

در مقابل تلاش براى گمراه ساختن مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

هدف از بيان تصميم عالمان يهود، هشيار ساختن مسلمانان نسبت به تلاش پيگير آن عالمان براى گمراه ساختن جامعه ايمانى است.

روش برخورد باديه نشينان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 1

1 - منّت گذارى بى جاى اعراب بر پيامبر ( ص ) ، به سبب اسلام آوردن خود

يمنّون عليك أن أسلموا

روش برخورد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 9

9_ فرزندان يعقوب با اظهار محبت به او ، و تحريك احساسات وى درصدد فريب دادن او بودند .

قالوا ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

برداشت فوق ، از خطاب {ي_أبانا} (اى پدر جانمان) و نيز لحن كلام {ما لك لاتأمنّا . ..} (چه شده است كه به ما درباره يوسف بى اعتماد هستى) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 3

3_ فرزندان يعقوب با اظهار محبت به بنيامين از پدرشان خواستند او را به همراه آنان روانه مصر كند .

فأرسل معنا أخانا

هدف فرزندان يعقوب از نام نبردن بنيامين و ياد كردن از او به عنوان {أخانا} (برادرمان) اظهار محبت به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 3

3_ اقتدار يوسف ( ع ) بر انجام خواسته هاى خويش ، نيكوكار بودن وى و سزاوارى يعقوب ( ع ) براى ترحم ، دليل هاى ارائه شده از

سوى فرزندان يعقوب به يوسف ( ع ) براى آزادسازى بنيامين

قالوا ي_أيها العزيز إن له أبًا شيخًا كبيرًا . .. إنا نري_ك من المحسنين

هدف برادران يوسف از مخاطب ساختن يوسف(ع) با عنوان {عزيز} بيان اقتدار او بر انجام خواسته هايش است، و توصيف يعقوب به {پيرمردى سالخورده} بيان سزاوارى او براى ترحم است و مدح يوسف(ع) به نيكوكارى به منظور ترغيب او به احسان و گذشت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 10

10_ فرزند بزرگ يعقوب ، رفتار گذشته برادرانش با يوسف ( ع ) را رفتارى نكوهيده خواند .

قال كبيرهم . .. و من قبل ما فرّطتم فى يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 2،3

2_ فرزندان يعقوب على رغم گناه دانستن رفتارشان با يوسف ( ع ) و بنيامين و يعقوب ( ع ) ، آن را مرتكب مى شدند .

قالوا ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا كنّا خ_طئين

مراد از {ذنوبنا} به قرينه مقام رفتار فرزندان يعقوب با وى و يوسف و بنيامين مى باشد.

3_ فرزندان يعقوب از رفتار هاى ناروايشان با يوسف ( ع ) ، بنيامين و يعقوب ( ع ) ، پشيمان شدند و اظهار ندامت كردند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

روش برخورد برده داران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 5

5- برده داران ، هيچ گاه برده هاى خود را در امكانات فراوان اقتصادى و معيشتى خويش ، شريك نمى سازند و خود را با آنان مساوى و

برابر نمى دانند .

فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه آيه در صدد بيان يك حكم اقتصادى درباره بردگان نباشد; بلكه براى بيان يك واقعيت خارجى و ارتباط آن با مسأله شرك باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين مى شود: شما كه بردگان را با خود برابر نمى دانيد، پس چطور برخى از بندگان خدا را با خدا برابر مى دانيد و آنها را شريك او مى پنداريد؟

روش برخورد بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9،10،11

9 _ بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه {سلاماً} صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، {قالوا قولاً سلاماً} در اين صورت معناى {سلاماً} _ به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است _ سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

10 _ بندگان خالص خداوند ، به هنگام رو به رو شدن با گفتار جاهلانه و بدور از ادب و منطق جاهلان ، از آنان خواستار سلامت و امنيت و همزيستى مسالمت آميز مى شوند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {سلاماً} مفعولٌ به براى فعل مقدر باشد; يعنى،

{نتسلم منكم تسليماً}. در اين صورت {سلام} به جاى {تسليم} نشسته است.

11 _ برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

عطف جمله {و إذا خاطبهم الجهلون. ..} بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

روش برخورد بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 10

10- بهشتيان در بهشت ، روابط حسنه و سرشار از محبت با يكديگر خواهند داشت .

تحيّتهم فيها سل_م

اينكه خداوند مى فرمايد {تحيت مؤمنان در بهشت سلام گفتن و يا درخواست سلامتى براى يكديگر است} حكايت از روابط خوب آنان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 11

11 _ درود و سلام ، سخن اهل بهشت به هنگام روبه رو شدن با يكديگر

و يلقّون فيها تحيّة و سل_مًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه گوينده درود و سلام به يكديگر خود خود اهل بهشت باشند.

روش برخورد بى عقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 4

4 _ فراخواندن پيامبر ( ص ) از پشت اتاق ها ، با فرياد و صداى بلند ، شيوه بى خردان

إنّ الذين ينادونك . ..

أكثرهم لايعقلون

روش برخورد تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

{اكتالوا}; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف {على} در آيه شريفه جايگزين حرف {من} شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.

روش برخورد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 4

4 - برخورد و گفت وگوى ساحران فرعون با موسى ( ع ) در ميدان مبارزه ، همراه با نزاكت و اظهار ادب نسبت به آن حضرت بود .

ي_موسى إمّا أن تلقى و إمّا

احاله انتخاب آغازگر به موسى(ع) و پرهيز از تحكّم در اين زمينه، خالى از ابراز ادب و نزاكت از سوى ساحران نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 4

4 - تبليغات روانى ساحران به هنگام انجام عمليات خود

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

روش برخورد جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9

9 _ بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى

و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه {سلاماً} صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، {قالوا قولاً سلاماً} در اين صورت معناى {سلاماً} _ به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است _ سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

روش برخورد حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 9

9 - جنجال آفرينى و هوچى گرى ، از شيوه هاى مخالفان جبهه حق

و قال الذين كفروا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 30 - 6

6 - روى آورى به اتهام و جنگ روانى تبليغى ، شيوه مخالفان پيام حق

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا ه_ذا سحر

روش برخورد حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 11

11- تنها شيوه حق ناپذيران ستم پيشه در برخورد با آيات الهى ، انكار آنهاست .

فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 6

6 - جدى نگرفتن پيام حق و برخورد هوچى گرانه با آن ، شيوه مستمر اهل باطل

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

روش برخورد خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 8

8- همراه شدن با خدمت كاران در تناول غذا و مدِّ نظر

داشتن تلاش و خستگى آنان ، لازم است .

قال لفتيه ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

روش برخورد دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 4

4 - برخى از مردم ، به دروغ خود را از انفاق گران معرفى كرده و مدعى بذل و بخشش هاى انبوه اند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا

آيه بعد _ كه گوينده {أهلكت مالاً لبداً} را غافل از آگاهى خداوند خوانده است _ مى تواند نشانگر نادرست بودن ادعاى انفاق گرى او باشد.

روش برخورد دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 22

22 _ صبر توأم با تقوا ، دژ مستحكم مؤمنان در برابر آزار هاى دشمنان

و لتسمعنّ . .. و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

در برداشت فوق، {عزم} به معناى محكم گرفته شده، چنانچه مجمع البيان نقل كرده است كه: قيل من محكم الامور.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 8

8 - ترسانيدن و به هراس افكندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از ضربات دشمنان ، از روش هاى مبارزاتى مشركان و كافران

و يخوّفونك بالذين من دونه

روش برخورد دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه اسلام و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما

ذكر اسم الله عليه

روش برخورد دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 6

6 - اتهام زدن ، از ترفند هاى قدرت ها براى مقابله با پيامبران و حق گويان

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك

روش برخورد دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

روش برخورد دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه اسلام

و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 5

5- استهزا و تمسخر از روش هاى دشمنان و مخالفان عليه پيامبر ( ص )

إنا كفين_ك المستهزءين

توصيف مشركان و مخالفان پيامبر(ص) به {استهزاگران} نشان دهنده اين نكته است كه آنان همواره از اين روش، براى مبارزه با آن حضرت استفاده مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 3

3- مخالفت و عنادورزى كافران با پيامبر ( ص ) ، با تمثيل و توصيف هاى ناروا ، در پى دارنده گمراهى علاج ناپذير براى آنان

كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

برداشت فوق بنابراين است كه مراد از {سبيلاً} راه هدايت باشد.

روش برخورد دشمنان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

روش برخورد دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 1

1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور

فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا

از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.

روش برخورد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 91 - 4

4- شيوه ذوالقرنين در برخورد با مردم شرق و غرب ، يك سان بوده است . *

وجدها تطلع على قوم . .. كذلك

{كذلك} مى تواند صفت براى {قوم} در آيه قبل باشد و اشاره به {قوماً} در آيات قبل; يعنى، ذوالقرنين، همانگونه كه قوم ساكن مغرب را يافت و در باره آنان تصميم گرفت، در باره شرقى ها نيز همان سان رفتار كرد.

روش برخورد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

روش برخورد رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 6

6- استفاده از احساسات و

عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

از اين كه كفار مكه، مردم را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

روش برخورد رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 2

2 _ مكر و فريب، شيوه سردمداران مجرمان در ميان جوامع

جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

روش برخورد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 6

6- استفاده از احساسات و عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

از اين كه كفار مكه، مردم را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 -

استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

روش برخورد رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 12

12 - بهره گيرى از شخصيت هاى محبوب جامعه و وابسته نشان دادن افكار و رفتار خويش به آنان ، از ترفند هاى رهبران ضلالت است .

فقالوا ه_ذا . .. إل_ه موسى فنسى

روش برخورد سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 6

6 - احتياط و خويشتن دارى سليمان در برخورد با نيرو هاى تحت امر خويش

فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

سليمان، بى درنگ هدهد را متهم به تخلّف نكرد; بلكه ابتدا ناپيدا بودن هدهد را مربوط به خطاى ديد خودش دانست. اين در حالى است كه قدرتمندان قبل از هر چيز خشم گرفته و نيروى تحت فرمان خود را متهم مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 1،8

1 - تصميم سليمان ( ع ) به مجازات سخت هدهد در صورت عدم ارائه دليلى قابل قبول بر غيبت خويش

لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

{سلطان} به معناى حجت و برهان است و {سلطان مبين}; يعنى، دليل روشن و قانع كننده.

8 - اعلام سليمان ( ع ) به بخشودن هدهد ، در صورت آوردن دليلى روشن و قابل قبول براى غيبت خود

لأُعذّبنّه

. .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 2

2 - برخورد سليمان ( ع ) با ملكه و درباريان سبا ، قاطع ، آمرانه و از موضع قدرت بود .

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 5

5 - سليمان در تلاش مدام ، براى به تسليم واداشتن دربار سبا ، قبل از وقوع جنگ

فلنأتينّهم بجنود . .. و هم ص_غرون

لحن شديد و تهديدآميز سليمان(ع)، نشانگر آن است كه وى تلاش مى كرده تا كار به جنگ و خونريزى نينجامد; چه اين كه اگر او صرفاً مصمم بر جنگ بود، هشدارهاى قبلى خلاف منطق جنگ به شمار مى آمد.

روش برخورد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 4

4_ شعيب ( ع ) حتى پيش از رسيدن به مقام رسالت ، فردى دلسوز و دوستدار مردم مدين بود .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 5

5_ برخورد حضرت شعيب ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و مهربانى شعيب(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 16

16 - تضمين مدارا كردن با موسى ( ع ) و سخت نگرفتن بر وى در كار ها از سوى

شعيب ( ع )

و ما أُريد أن أشقّ عليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 5

5 - شعيب ( ع ) ، دل سوزِ مردم مدين بود و با آنان ، رابطه عاطفى و مهربانانه داشت .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا فقال ي_قوم

احتمال دارد كه {أخاهم}، براساس روابط خويشاوندى، گفته شده باشد و احتمال دارد كه كنايه از شفقّت و برخورد برادرانه او با مردم مدين باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

روش برخورد شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 10،14

10 _ وسوسه و ظاهر سازى فريبكارانه، روش شياطين است.

يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا

14 _ شياطين انس و جن از هنر و تبليغات فريبنده براى فريب دادن مردم و مبارزه با انبيا بهره مى برند.

يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا

{زخرف القول} به كلام آراسته شده مى گويند كه از مصاديق هنر است و مى توان گفت كه اين مورد به عنوان نمونه ذكر شده است. گفتنى است {غرورا} در برداشت فوق مفعول له واقع شده است.

روش برخورد شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 6

6 - رفتار شيطان با پيروانش ، همچون رفتار فرادستان با زير دستان ، دستورى و آمرانه است .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت فوق به خاطر به كار رفتن ماده {أمر} مى باشد كه يكى از معانى آن فرمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

ناس - 114 - 4 - 7

7 - شيطان ، فريب كارى كه پس از القاى فكر پليد در انسان ، خود را كنار كشيده و متوارى مى شود .

من شرّ الوسواس الخنّاس

براى فعل {خَنَسَ} چند معنا ذكر شده است; از جمله: عقب نشينى كرد; بازگشت، متوارى و غايب شد (لسان العرب). براساس اين معانى، آيه شريفه ترسيمى از وسوسه گرى هاى شيطان دارد كه پس از هر وسوسه، خود را عقب كشيده، مخفى مى شود; تا آن وسوسه كار خود را كرده و زمينه را براى وسوسه بعدى فراهم سازد.

روش برخورد صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 4

4 - موضع صالح ( ع ) در ميان جامعه خود ، موضعى برادرانه و خيرخواهانه

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

واژه {أخاهم} چه دلالت بر خويشاوندى داشته باشد يا نداشته باشد، در هر صورت عطوفت و رحمت صالح پيامبر را نسبت به قومش مى رساند.

روش برخورد طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - ص - 38 - 63 - 1

1 - طاغيان ، مؤمنان را در دنيا به تمسخر و ريشخند مى گرفتند .

أتّخذن_هم سخريًّا

روش برخورد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 11

11- وحدت مواضع ، روش و راه و رسم زندگى ستم پيشگان در طول تاريخ

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

ممكن است مقصود از مسكن و سكونت در جمله {و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا . ..} منزل و محل سكونت ستمگران گذشته نباشد; بلكه مراد همپايى و هم عقيده شدن با آنان و كنايه از پذيرش راه و رسم زندگى آنها باشد.

روش برخورد علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 3

3 - ستايش خداوند از فرزانگان بنى اسرائيل ، به خاطر برخورد سخت آنان با دل باختگان دنيا

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم

تعبير {الذين أُوتوا العلم} تعبيرى ستايشگرانه است كه خداوند درباره عالمان و فرزانگان بنى اسرائيل به كار برده است.

روش برخورد فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 6،11

6- موضع گيرى مشركان مكه در برابر پيامبر ( ص ) ، استمرار موضع گيرى فرعون در برابر موسى ( ع ) بود .

و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى ... فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مس

11- برخورد دوگانه و سياستمدارانه فرعون با موسى ( ع ) و معجزات او

موسى . .. فقال له فرعون إنى

لأظنّك ي_موسى مسحورًا

فرعون، دعوت موسى(ع) و معجزات او را قاطعانه رد نكرد; بلكه با لحن دو پهلو (گمان مى كنم) خواسته تا راه توجيه انكار و مخالفت خود را باز نگهداشته باشد و در صورت مقتضى نبودن ادامه انكار و مخالفتش، بتواند بگويد كه، مخالفت گذشته اش يك حدس و گمان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 5

5 - فرعون ، با اعلام خطر به قبطيان در مورد خطر اخراج از مصر ، به تحريك آنان در جهت مقابله با موسى ( ع ) پرداخت .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا

در كلام موسى(ع) با فرعون، هيچ نشانه اى به چشم نمى خورد كه دال بر تصميم او بر اخراج فرعونيان از مصر باشد. آنچه موسى(ع) خواهان آن بود، نجات دادن بنى اسرائيل از بردگى و بيرون بردن آنان از مصر بود. بنابراين مطرح شدن اين سخن (اخراج قبطيان) از سوى فرعون، صرفاً به جهت برانگيختن احساسات آنان عليه موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 1

1 - موضع گيرى فرعون ، در قبال دعوت موسى ( ع ) با به رخ كشيدن دوران سرپرستى خويش بر او

قال ألم نربّك فينا وليدًا

{تربية} (مصدر {نريّى}) به معناى پروريدن است. {وليد} به نوزاد و نيز به كودكى گفته مى شود كه از وقت ولادتش زمانى زيادى نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته مى شود. {لبث} (مصدر{لبثت}) به معناى ماندن و درنگ كردن است; يعنى، فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود نپروريدم [مگر ]ساليانى چند

از عمرت را پيش ما نماندى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام { ربّ العالمين } ( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 2،3،4

2 - شدت انكار و شگفتى فرعون نسبت به سخنان موسى ( ع ) درباره پروردگار جهانيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

لحن استهزاآميز فرعون بيانگر مطلب ياد شده است.

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله {ألاتستمعون} مى تواند براى استهزا باشد.

4 - فرعون ، هنگام شنيدن مواضع اعتقادى موسى ( ع ) اطرافيانش را عليه او تحريك و تهييج كرد .

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

برداشت ياد شده از آن جا است كه سخن فرعون مى تواند به هدف تحريك و تهييج اطرافيان ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 4

4 - استهزا و تهمت ، از ابزار مقابله فرعون با رسالت موسى ( ع )

قال لِمن حوله ألا تستمعون . .. قال

إنّ رسولكم... لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 4

4 - برخورد منطقى موسى ( ع ) ، در برابر تهديد فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 1

1 - واكنش حق ستيزانه فرعون در قبال دو معجزه روشن موسى ( ع )

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 1،3

1 _ اقدام فرعون براى ايجاد نگرانى در اطرافيان خويش ، نسبت به اهداف نهايى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

3 - فرعون با تحريك احساسات قومى و ميهنى اطرافيان خود ، درصدد تهييج آنان عليه موسى ( ع ) بود .

قال . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 2،8،10

2 - فرعون ، درباره خداى مورد ادعاى موسى اظهار ترديد كرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

8 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى از سوى فرعون ، به خاطر مردود دانستن الوهيت وى و فراخواندن همگان به پرستش خداى يگانه

و إنّى لأظنّه من الك_ذبين

10 - اقدام فريبكارانه فرعون ، براى مقابله با روشنگرى هاى موسى ( ع )

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

دستور ساختن برج براى تحقيق درباره خداى يگانه _ كه موسى همگان را به پرستش او فراخوانده

بود _ مى تواند بدان منظور باشد كه افكار عمومى را از توجه به تبليغات موسى منحرف سازد. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 13

13 - تظاهر به خيرخواهى و صلاح انديشى ، براى دين و دنياى مردم از سوى فرعون

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 4

4 - تلاش فرعون براى حقير نماياندن موسى ( ع ) و تحقير جايگاه و موقعيت اجتماعى او

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 6،7،8

6 - اتهام سحر و جنون از سوى فرعون به موسى ( ع ) ، پس از مشاهده دلايل و برهان هاى روشن رسالت آن حضرت

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين ... و قال س_حر أو مجنون

7 - سعى فرعون ، در موجّه جلوه دادن حق ناپذيرى خود

فتولّى . .. و قال س_حر أو مجنون

نسبت دادن سحر و جنون از سوى فرعون به موسى(ع)، به رغم روشنى دلايل رسالت آن حضرت، نشانگر تلاشى است كه او براى سرپوش گذاشتن بر حق ناپذيرى خود به كار بسته است.

8 - آشفتگى و سردرگمى فرعون ، در انكار دلايل روشن موسى ( ع )

و قال س_حر أو مجنون

سحر و جنون، فاصله بسيارى از يكديگر دارند; زيرا سحر، نوعى تبّحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزازآور است و ميان اين دو سنخيتى نيست. از اين

رو سخن فرعون، نشانگر اضطراب شديد او در موضع گيرى عليه منطق روشن موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 9

9 - فرعون ، شخصيتى منفور در نگاه همسرش آسيه و رفتار وى غير قابل تحمل براى او

و نجّنى من فرعون و عمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 2

2 - فرعون ، در جمع كسانى كه براى استماع سخن او گردآمده بودند ، با صدايى بلند سخن گفت .

فنادى

{ندا}، به معناى بلند كردن صدا و آشكار ساختن آن است. (مفردات راغب)

روش برخورد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 1

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 1

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى همسان با روش فرعونيان و كافران پيش از آنها

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 4

4 - حضور با تمام قوا و

با آرايش منظم و با هيبت ، طرح پيشنهادى فرعونيان براى قدرت نمايى در صحنه مقابله با موسى ( ع )

فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 1

1 - موسى ( ع ) نگران مواجه شدن با تكذيب فرعونيان

قال ربّ إنّى أخاف أن يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 2

2 - تكيه فرعونيان بر عدم انسجام نيروى بنى اسرائيل ، به منظور آسان شمردن مقابله با آنان

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

{قليلون} (جمع قليل) به معناى چند دسته اندك است. آمدن تعبير {قليلون} به جاى {قليلة} مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه: گر چه بنى اسرائيل يك طايفه اند، اما همين يك طايفه با هم اتحاد ندارند; بلكه به چند دسته كوچك و غير منسجم تقسيم شده اند. بنابراين مقابله با آنان كارى بسيار ساده و بدون زحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 1

1 - موضع گيرى خصمانه فرعونيان در برابر آيات ( معجزات ) روشن الهى

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 47 - 2

2 - برخورد استهزاآميز فرعونيان با معجزات موسى ( ع )

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 7

7 - شيوه فرعونيان ، سنگسار كردن مخالفان عقيدتى و سياسى خود بوده است . *

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

از جمله معانى {رجم}، سنگسار كردن است. اين كه موسى(ع) مسأله {رجم} را به ميان كشيده، يا از آن جهت است كه زمزمه آن ميان فرعونيان آغاز شده بود و يا اين كه در قوانين عمومى آنان، چنين رايج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

روش برخورد قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 5

5 - رفتار تحقيرآميز قاورن با مردم ، على رغم پيوند نژادى وى با آنان

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {على قومه} به جاى {على الناس} بيانگر مطلب ياد شده است.

روش برخورد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1،3،4،5،6

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

4 -

كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

5 - واكنش خشونت آميز قوم ابراهيم به دعوت توحيدى او ، فراگير و عمومى بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

{أو} در {أو حرّقوه} مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 5

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از {هجرت به سوى پرودگار} دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان اش، به انجام برساند.

روش برخورد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 2

2 - موضع گيرى خصمانه ثموديان در برابر نصيحت هاى صالح ( ع )

قالواإنّما أنت

من المسحّرين

چنان كه گفته شد، {مسحّر} به كسى گفته مى شود كه به شدت گرفتار سحر و افسون شده است. اين تهمت سخت، بيانگر عمق دشمنى ثموديان با صالح(ع)است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 4

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

روش برخورد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 4

4 - تلاش قوم عاد ، به ايجاد يأس و نااميدى در حضرت هود ( ع ) نسبت به دستيابى او به اهداف رسالتش

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

يادآورى قوم عاد به حضرت هود(ع) مبنى بر مؤثر نبودن موعظه هايش، مى تواند به منظور ايجاد يأس در آن حضرت و نيز بازداشتن ايشان از تلاش براى ادامه رسالت و تبليغ خود باشد.

روش برخورد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1،3

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء} (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن

و پايان دادن.

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير {من المخرجين} به جاى {لنخرجنّك}، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2،6

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 11

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

روش برخورد

قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) : فمكث نوح ( ع ) فى قومه ألف سنة إلاّ خمسين عاماً لم يشاركه فى نبوته أحد و ل_كنّه قدم على قوم مكذّبين للأنبياء ( ع ) الذين كانوا بينه و بين آدم ( ع ) و ذلك قول اللّه عزّوجلّ : { كذّبت قوم نوح المرسلين } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. نوح(ع) 950 سال در ميان قومش درنگ كرد و احدى در نبوتش با او شريك نبود; لكن نوح(ع) بر قومى فرستاده شده بود كه آن قوم پيامبرانى را كه بين نوح(ع) تا آدم(ع) بودند، تكذيب مى كردند. اين سخن خداوند عزّوجلّ است كه: {كذّبت قوم نوح المرسلين}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 2،7

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه

رو شد .

و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 1

1 - استفاده صاحبان زر و زور از مكر و نيرنگى بس بزرگ ، عليه دعوت نوح ( ع ) و در جهت گمراه كردن مردم

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . و مكروا مكرًا كبّارًا

روش برخورد كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

روش برخورد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 7

7 _ تمسخر مؤمنان ، روش دنياپرستان و كافران

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا و يسخرون من الذين امنوا

فعل مضارع {يسخرون}، دلالت بر استمرار دارد كه از آن در برداشت فوق، به {روش} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 35

35 _ بزرگ جلوه دادن اعمال خلاف مسلمين توسط كفار ، و ناديده گرفتن اعمال زشت خود

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به .

برخى برآنند كه سائلين، مشركان مكه بودند تا به اين وسيله خلاف برخى از مسلمين را به رُخ پيامبر (ص) كشند و عليه او تبليغات كنند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 1

1 _ محبّت برخى از مؤمنان نسبت به بيگانگان و اهل كفر ، و دغلبازى اينان با مؤمنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 9،12

9 _ رويگردانى، تكذيب و تمسخر، مراحل مبارزه و رويارويى كافران با آيات الهى و قرآن*

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذّبوا بالحق ... ما كانوا به ي

12 _ تكذيب آيات الهى با تمسخر و استهزا از شيوه هاى كافران

فقد كذبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 1

1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 3

3 _ تمسخر و استهزاى پيامبران الهى، شيوه كافران در طول تاريخ بوده است.

و لقد استهزىء برسل من قبلك . .. ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 26 - 3

3 _ افسانه خواندن قرآن و كهنه دانستن مطالب آن، از ترفندهاى كافران براى جلوگيرى از گوش فرادادن مردم به آن

إن هذا إلا أسطير الأولين. و هم ينهون عنه

{اول} به معناى

آغاز است، و مراد كافران از اين اتهام كهنه بودن مطالب قرآن مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 1،2

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.

2 _ همگونى روش كافران در طول تاريخ در برخورد با آيات الهى

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 1،2

1- اقوام كافر پيشين پس از مواجهه با برهان هاى روشن و دلايل منطقى انبيا و پافشارى آنان بر مواضع خويش ، آنان را تهديد به تبعيد و يا بازگرداندن اجبارى به كفر ( ارتداد ) مى كردند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل . .. لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... و قال الذين كفروا لرسلهم

2- تهديد و توسل به زور ، از ابزار كفار به هنگام درماندگى از پاسخ گويى به براهين منطقى انبيا

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. قالوا إنا كفرنا ... و لنصبرنّ ... و على الله فليتوكّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 3

3- تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و

پيامبر ( ص )

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

فعل مضارع {يقولون} بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 1،3

1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )

نحن أعلم بما يستمعون به

{با} در {بما} براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.

3- كافران ، به منظور خنثى كردن سخنان پيامبر ( ص ) به نجوا و گفت و گوى سرّى مى پرداختند .

نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى إذ يقول

{إذ هم نجوى} و إذ يقول الظالمون} بدل {إذ يستمعون إليك} است. با توجه به اين نكته، معناى آيه چنين مى شود: ما آگاهترين هستيم به غرض كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر(ص) _ كه تهمت زدن [سحرزدگى] به اوست _ و آگاه هستيم از نجوا و گفت وگوى آنان. چنين بيانى حكايت از آن دارد كه غرض آنها از گوش دادن، تمهيد و آماده شدن براى خنثى سازى سخنان پيامبر(ص) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 4

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

{هزواً} و {هزءاً} به يك

معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر {آيات} و {رسل} براى مبالغه است. راغب، آن را {شوخى ناآشكار} و ديگران، آن را {تمسخر} معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 7

7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .

قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 3

3- همسانى كافران در طول تاريخ ، در برخورد غير منطقى با رسولان الهى

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

برخورد استهزاآميز، بيانگر نداشتن منطق در موضع گيرى ها است و چون پيامبران پيشين و پيامبراسلام(ص) مورد تمسخر كافران قرار گرفته اند; به دست مى آيد كه برخورد كافران همسان بوده و مواضع مشابهى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 1

1 - يادآورى برخورد هاى مستكبرانه كافران با مؤمنان در دنيا ، در پى نجات خواهى آنان از دوزخ و ردّ آن از سوى خداوند

ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا ... إنّه كان فريق من عبادى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 11

11 _ تحقير و سرزنش ، حربه مشركان براى بازداشتن مردم از پيروى پيامبر ( ص )

قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 11

11 - استفاده كافران از شعر ، در هجو ارزش هاى الهى و پيامبر ( ص )

و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا

قيدهاى {ذكروا اللّه كثيراً} و {انتصروا من بعد ما ظلموا} مى تواند نشانگر اين باشد كه شاعران جاهلى، ارزش هاى الهى و شخص پيامبر(ص) و مسلمانان را هجو مى كردند و خداوند ضمن تشويق شاعران مسلمان به تبليغ ارزش هاى الهى (و ذكروا اللّه كثيراً)، مقابله به مثل را نيز براى آنان تجويز كرده است (وانتصروا من بعد ما ظلموا).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 10

10 - تكذيب بى دليل آيات الهى ، شيوه مستمر و عادت هميشگى كافران

أمّاذا كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعملون} ماضى استمرارى و بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 5

5 - نزول دفعى قرآن همانند تورات ، شرط پيشنهادى كافران براى قبول رسالت پيامبر ( ص )

فلمّا جاءهم الحقّ من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) در انجام دادن رسالت خويش ، با رو در رويى كافران و منافقان مواجه بود .

ي_أيّها النبىّ

إنّا أرسلن_ك . .. و دع أذيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 1

1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 52 - 4

4 - توبيخ و سرزنش به جهت اعتقادات دينى ، از روش هاى كافران در مبارزه با اسلام

يقول أءنّك لمن المصدّقين

فعل مضارع {يقول} _ كه بر استمرار دلالت دارد _ گوياى اين حقيقت است كه توبيخ و سرزنش كردن، كار هميشگى كافران در برخورد با مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 19

19 - باور و رفتار كافران ، براساس ظن و گمان است ; نه يقين و برهان .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه كافران از يك سو برپايى قيامت را مورد ترديد قرار مى دهند و از سوى ديگر فرض وجود قيامت را مطرح مى نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 10

10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز

وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين

از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در {ما ندرى. ..} لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 5

5 - شيوه كافران در انكار معاد ، استهزاگرانه و نه منطقى

كانوا به يستهزءون

شيوه بودن استهزا از {كانوا به يستهزءون} كه بر استمرار دلالت دارد استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 1

1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور

فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا

از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 7 - 7

7- اتهام سحر ، سپر دفاعى كافران در برابر آيات روشن وحى

إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 2،17

2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان

17- انكار حقايق دين

از سوى كافران ، در قالب روشن فكرى و ارزش گرايى

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه ... فسيقولون ه_ذا إفك قديم

كافران با دعوى {لو كان خيراً} خود را ارزش خواه و با اتهام {ه_ذا إفك قديم} خود را روشن فكر و ضد ارتجاع معرفى مى كنند و با اين ادعاها، بدون تأمّل در حقايق قرآن (إذ لم يهتدوا به) به كفر و انكار مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 19

19- پيشينه داشتن انديشه هاى دينى ، زمينه ارتجاعى شمرده شدن آن از سوى كافران *

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

تعبير {الأولين} نشانگر پرسابقه بودن عقيده به معاد در ميان جوامع است و تعبير {أساطير}، اشاره به ارتجاعى بودن انديشه معاد دارد. قرين آمدن اين دو تعبير، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 3،4

3- استهزاى كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، در پى خارج شدن از محضر آن حضرت

حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا

پرسش {ماذا قال آنفاً} از روى توهين و استهزا بوده است.

4- حضور كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، حضورى صورى با اهدافى توطئه آميز *

و منهم من يستمع . .. قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا

خداوند در اين آيه، حالت پرسشگرى كافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبيخ قرار داده است. اين توبيخ، از آن جهت بوده است كه در پرسش آنان،

نوعى توطئه و سعى در سست كردن ايمان ديگران، نهفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 1

1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا

يسئلون أيّان يوم الدّين

از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 1،4

1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى

كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - كافران ، در انديشه ايجاد وقفه در روند گسترش دين ، با طرح مسائل بى اساس عليه پيامبر ( ص )

أم يريدون كيدًا

در آيات پيشين، سخن از اتهام هاى مشركان عليه پيامبر(ص) و بررسى علل آن اتهام ها بود. در ادامه اين بررسى، خداوند به انديشه ناسالم و مكرآلود كافران اشاره مى كند كه آنچه آنان مى گويند، ناشى از ابهام شخصيت پيامبر(ص) نيست; بلكه دقيقاً ترفندى خائنانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 15 - 2

2 - معرفى قرآن به

عنوان افسانه كهن ، از ترفند هاى هميشگى كافران تكذيب گر

إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 1،7

1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .

و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم

{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.

7 - ترور شخصيت ( همچون پيامبر ( ص ) ) ، از ترفند هاى كافران براى مبارزه با تعاليم اسلام و قرآن

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

اين كه كافران، به جاى مبارزه با تعاليم قرآن، پيامبر(ص) را متهم به جنون كردند; بيانگر اين نكته است كه آنان درصدد بودند با اين كار، به هدف خود (نابودى دين) نائل شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 4

4 - گنه پيشگان كافر ، در برخورد با مؤمنان ، چنان خود را در مقام قيّم و نگهبان مى نشانند كه گويا هدايت آنان را مأموريت خود مى دانند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 -

22 - 1

1 - كافران ، به مجرد شنيدن آيات قرآن ، آن را تكذيب كرده و معارف آن را دروغ مى پنداشتند .

بل الذين كفروا يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 2،5

2 - كافران ، تكذيب قرآن را ابزار رسيدن به اهدافى ساخته بودند كه آن را اظهار نمى كردند .

بل الذين كفروا يكذّبون . و اللّه أعلم بما يوعون

از مصاديق {مايوعون}، نيت ها و مقاصدى است كه كافران، تكذيب قرآن را وسيله رسيدن به آن مقاصد كرده بودند.

5 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، ظاهرى بوده و به دروغ بودن آن باور نداشتند .

و اللّه أعلم بما يوعون

تقابل اين آيه با آيه قبل، بيانگر آن است كه گرچه كافران به زبان قرآن را تكذيب مى كردند; ولى خداوند بهتر مى داند كه در درون آنان از تكذيب قرآن خبرى نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 3

3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

آيات آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف باشد.

روش برخورد كافران دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 4

4 - همگونى برخورد هاى مشركان عصر بعثت با كافران عصر موسى ، در مورد كتاب آسمانى

و لو جعلن_ه قرءانًا . .. و لقد ءاتينا ... فاختلف فيه

روش برخورد كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 5

5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 4

4 - رفتار كافران با شخصيت پيامبر ( ص ) ، برخوردى تحقيرآميز و در حد شخصيتى فاقد شهرت و موقعيت

هل ندلّكم على رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق

ذكر نكردن شخصيت حقوقى پيامبر(ص) به عنوان رسول خدا و يا نگفتن نام آن حضرت و آوردن عنوانى نكره، حكايت از موضوع ياد شده دارد.

روش برخورد كافران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 2

2 _ اهل ايمان ، در دنيا مورد تحقير كفرپيشگان مستكبر هستند .

أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة

روش برخورد كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 8

8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر

نزول اين سوره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 1

1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى همسان با روش فرعونيان و كافران پيش از آنها

كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 1،3

1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر

از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.

3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون

شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 9

9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت

آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2،5

1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.

5- پيامبر ( ص ) ، مورد تحقير مداوم كافران مكه قرار مى گرفت .

و إذا رءاك . .. أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

همزه استفهاميه در {أه_ذا. ..} براى تعجب است و اسم اشاره {ه_ذا} _ به قرينه استهزا _ در تحقير استعمال گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 10،11

10 - كافران مكه ، درصدد تحقير و خوار ساختن پيامبر ( ص ) بودند .

و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

دعوت از پيامبر(ص) به صبر در برابر كافران و نيز توصيه به مراقبت از خود كه مبادا كافران آن حضرت را خفيف و خوار كنند، مى تواند بازگو كننده وضعيّت رفتارى كافران درباره پيامبر(ص) باشد.

11 - كافران مكه ، درصدد بودند تا

با تبليغات خود ، در مواضع عقيدتى پيامبر ( ص ) سستى ايجاد كنند .

إن أنتم إلاّ مبطلون. .. و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

برخى بر اين عقيده اند كه معناى {لايستخفّنّك}، {لاينفز عن دينك} (بيرون نبرند تو را از دين ات) است (لسان العرب). {و لايستخفّنّك الذين لايوقنون} مى تواند بيانِ نوعِ اثرى باشد كه مشركان، با {إن أنتم إلاّ مبطلون} درصدد ايجاد آن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 9

9 - انكار و برخورد عنادآميز با قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه مستمر كافران مكه

كانوا بأي_تنا يجحدون

فعل {كان} هرگاه بر مضارع داخل شود افاده استمرار مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 1

1- تلاش كافران مكه ، براى تحقير مؤمنان و بى اهميت جلوه دادن ايمان آنان

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

روش برخورد گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 4

4 - گنه پيشگان كافر ، در برخورد با مؤمنان ، چنان خود را در مقام قيّم و نگهبان مى نشانند كه گويا هدايت آنان را مأموريت خود مى دانند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

روش برخورد لوط(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 12،13

12_ لوط ( ع ) ، با تحريك عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ايشان ، درصدد بازدارى آنان از تعرّض به ميهمانان خويش برآمد .

قال ي_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خويش ، حتى به هنگامى كه از ناحيه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا يوم عصيب . .. قال ي_قوم ه_ؤلاء بناتى

لوط با گفتن {يا قوم} (اى مردم من) و پيشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنايت خويش را به مردمان ابراز مى دارد و اين در زمانى است كه حضرت لوط(ع) آن را روزى سخت و دشوار ارزيابى كرد.

روش برخورد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) گر چه به همه سخنان از تمامى طيف ها ، گوش فرامى داد ; ولى در مرحله تصديق و پذيرش ، تنها سخنان خدا و مؤمنان را باور داشت .

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم يؤمن باللّه و يؤمن للمؤمنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه اضافه {أذن} به {خير} اضافه حقيقيه باشد ; بدين معنا كه پيامبر(ص) تنها شنواى سخنان نيك است و به هر سخنى ترتيب اثر نمى دهد، بلكه تنها سخنان خدا (وحى) و سخنانِ مؤمنان راستين را باور مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 2

2 - پيامبر ( ص

) ، تحت تعليم خداوند در كيفيت رفتار با مردم

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 11

11 - تحدّى با منكران قرآن ، روشى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) براى اثبات دروغ گويى و انگيزه هاى حق ستيزانه آنان

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

امر در {فأتوا} به اصطلاح براى تعجيز (نشان دادن عجز ناتوانى كافران) و تحدى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 4،5

4 - پيامبر ( ص ) ، تنها قسمتى از ماجراى افشا شدن رازش را ، به همسر افشاگر خود فهماند و از بخشى ديگر چشم پوشيد .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

5 - بزرگوارى پيامبر ( ص ) ، در برخورد با همسران خطاكار خويش

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

از اين كه پيامبر(ص) تنها قسمتى از مطلب افشا شده را به همسر افشاگرش گفت _ نه همه آن را _ مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه دوم بعثت و به هنگام استقرار نظام اسلامى در مدينه ، مأمور سختگيرى و برخورد بدون مسامحه و گذشت با كافران و منافقان

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نزول اين دسته از آيات، در دورانى بوده است كه نيمى از بعثت رسول خدا(ص) سپرى شده

و نظام اجتماعى اسلام در مدينه تشكيل يافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 3

3 - واكنش پيامبر ( ص ) ، در برابر تهمت ها و افترا هاى مخالفان ، با خلق و خوى والا و بزرگوارانه بود .

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون . .. و إنّك لعلى خلق عظيم

آيه شريفه، مى تواند ناظر به كيفيت برخورد پيامبر(ص) با افتراى جنون از سوى دشمنان آن حضرت باشد كه در دو آيه پيش ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 1

1 - رد معبود هاى كافران و امتناع از عبادت آنها در تمام عمر خويش ، خط مشى ارائه شده از سوى پيامبر ( ص ) ، در گفتوگو با كافران

لا أعبد ما تعبدون

روش برخورد مخالفان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 4

4 - نماز در عصر بعثت ، مورد تهاجم مخالفان اسلام

أرءيت الذى ينهى

جمله {لئن لم ينته} _ در آيات بعد _ قرينه بر وقوع اين مزاحمت، به هنگام نزول آيات اين سوره است كه با اوايل بعثت هم زمان بوده است.

روش برخورد مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 19

19- مخالفان انبيا به جاى جواب دادن به استدلال هاى منطقى و متين پيامبران به شخصيت آنان مى پرداختند .

قالت رسلهم أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض . .. قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 2

2- استهزا و تمسخر ، شيوه رايج و سياست واحد مخالفان انبيا در طول تاريخ

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 8

8 - تمسخر ، از حربه هاى مخالفان قدرتمند و صاحب مال و تعاليم پيامبران ، عليه ايشان

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

آمدن فعل مضارع {يستهزءون} به همراه فعل {كانوا}، مفيد استمرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 5

5 - مبارزه تبليغاتى و گفتارى ، شيوه رايج مخالفان در برابر رسولان الهى

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 1

1 - تمامىِ پيامبران در طول تاريخ ، با استهزا و تمسخر مخالفان مواجه بوده اند .

و ما يأتيهم من نبىّ إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 4

4 - اتهام ساحرى و جادوگرى به پيامبران ، ترفندى از سوى مخالفان ايشان

و قالوا ي_أيّه الساحر

روش برخورد مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 9

9 - دروغ و تزوير ، وسيله اى در دست مخالفان صالح براى پيشبرد اهداف خويش

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

روش برخورد

مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 5

5- استهزا و تمسخر از روش هاى دشمنان و مخالفان عليه پيامبر ( ص )

إنا كفين_ك المستهزءين

توصيف مشركان و مخالفان پيامبر(ص) به {استهزاگران} نشان دهنده اين نكته است كه آنان همواره از اين روش، براى مبارزه با آن حضرت استفاده مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 1

1 - برخى از مخالفان پيامبر ( ص ) ، مانع نماز خواندن آن حضرت بودند .

أرءيت الذى ينهى

مراد از {الذى ينهى} _ به قرينه آيه بعد و جمله {لاتطعه} در آخر سوره - كسى است كه پيامبر(ص) را از نماز خواندن نهى مى كرد. جمله {فليدع ناديه} در آيات بعد، وى را فردى داراى نفوذ كلام معرفى كرده و به گفته بسيارى از مفسران، مراد ابوجهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 2،3

2 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد مخالفان به اقدامى سازمان يافته عليه او ، در صورت ادامه دادن به اداى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... فليدع ناديه

امر در {فليدع}، تعجيزى و بيانگر آن است كه دعوت از هم نشينان، براى شخص مخالف نماز سودى ندارد. اين سخن، نشانگر وجود چنين تهديدى از سوى مخالفان است.

3 - مخالفان پيامبر ( ص ) ، آسيب رسانى به او را برخود ، دشوار و در گرو اقدام جمعى مى دانستند .

فليدع ناديه

روش برخورد مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 26 - 8

8- عيسى ( ع ) ، شيوه برخورد با مردم و چگونگى واكنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مريم ( س ) آموخت .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى

روش برخورد مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 6

6 - زبون ساختن انسان ها و ممانعت از رشد و تكامل انديشه آنان ، روش جباران و حكومت هاى فاسد در طول تاريخ

فاستخفّ قومه فأطاعوه

روش برخورد مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 10

10 - اتهام ، و نيز ادعاى برترى در آيين و روش زندگى ، شيوه مستكبران دربرخورد با حق و آيين پيامبران

إن هذن لسحرن . .. بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 3

3 - حقير و ناچيز جلوه دادن قدرت و توانايى هاى جبهه مخالف و حق طلب ، از ترفند هاى قدرت هاى استكبارى و نظام هاى فرعونى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 4

4 - قدرت نمايى و بزرگ جلوه دادن توانايى هاى خود در برابر جبهه مخالف ، از ترفند هاى قدرت هاى استكبارى و نظام هاى فرعونى است .

و إنّا لجميع ح_ذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 1

1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور

فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه

هزوًا

از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.

روش برخورد مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 1،2

1 - مسلمانى نابينا ، پس از ورود خود به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، با ترش رويى و روى گردانى يكى از حاضران مواجه شد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

روش برخورد مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 10

10 _ دروغگويى، شيوه هميشگى مشركان لجاجت پيشه است.

فقالوا . .. و إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 1

1 _ مشركان براى دور ساختن برخى مؤمنان از اطراف پيامبر(ص) آن حضرت را تحت فشار قرار مى دادند.

و لا تطرد الذين يدعون

ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 7

7_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : أخبرنى جابر بن عبدالله أن المشركين كانوا إذا مرّوا برسول الله ( ص ) حول البيت طأطأ أحدهم ظهره و رأسه ه_كذا و غطّى رأسه بثوبه لايراه رسول الله ( ص ) فأنزل الله عزوجل : { ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: جابربن عبدالله به من خبر داد كه مشركان هرگاه در اطراف كعبه از كنار رسول خدا(ص) مى گذشتند، بعضى از آنان سر و پشت خود را خم مى كرد بدين گونه _ و جابر خود خم شد _ و سر خود را با جامه اش مى پوشانيد كه آن حضرت او را نبيند. پس خدا اين آيه را نازل كرد: {ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه ألا حين يستغشون ثيابهم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 3

3- تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و پيامبر ( ص )

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

فعل مضارع {يقولون} بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ،

با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 11

11- شرك در عبادت و تحريم مباح ها و اسناد آن به مشيت خداوند ، از سنت هاى رايج مشركان در طول تاريخ

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 6

6- مشركان ، به هنگام طرح وحدانيت پروردگار از سوى پيامبر ( ص ) بر اساس آيات قرآن ، با نفرت بسيار از آن حضرت روى برمى گرداندند .

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 5

5- مؤمنان از برخورد هاى ناروا و غير منطقى مشركان با پيامبر ( ص ) ، بسيار خشمگين بودند .

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

در شأن نزول آيه آمده است: مؤمنان، وقتى مشاهده مى

كردند كه پيامبر(ص) از جانب مشركان مورد آزار و اذيت قرار مى گيرد، از آن حضرت اجازه جهاد و برخورد مى خواستند كه اين آيه نازل شد (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 2

2- برخورد ناشايست و بازى گرانه مشركان با آيات الهى ، نشانگر اوج غفلت و بى خبرى آنان است .

و هم فى غفلة معرضون . مايأتيهم من ذكر من ربّهم

جمله {مايأتيهم من ذكر. ..} يا بيان براى جمله پيشين است و يا در حكم تعليل براى آن. در هر صورت بيانگر چگونگى و چرايى غفلت و بى خبرى عميق مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 4

4 - صبر در برابر بدرفتارى هاى مشركان و وانهادن كيفر آنان به خدا ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص ) در مقطع پيش از هجرت

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة نحن أعلم بما يصفون

برداشت فوق، با توجه به مكّى بودن سوره مؤمنون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 41 - 1،2،3

1 _ مشركان ، همواره به هنگام مشاهده پيامبر ( ص ) او را به مسخره مى گرفتند .

و إذا رأوك إن يتّخذونك إلاّ هزوًا

2 _ مشركان همواره ، به هنگام مشاهده پيامبر ( ص ) ، ايشان را تحقير مى كردند .

و إذا رأوك . .. أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

اسم اشاره {ه_ذا} در تحقير استعمال شده است.

3 _ تمسخر و تحقير ، شيوه دايمى مشركان براى مبارزه با پيامبر (

ص )

و إذا رأوك إن يتّخذونك إلاّ هزوًا أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

برداشت فوق، با توجه به وجود ادات حصر، استثنا، شرط و جزا در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 10

10 - مشركان ، در صدد تحقير شخصيت پيامبر ( ص ) در ميان مردم بودند .

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل

آوردن اسم اشاره {ه_ذا} و نكره بودن {رجل} _ كه تنوين آن براى تحقير است _ دلالت بر نكته ياد شده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 4

4 - تمسخر و استهزا ، از شيوه هاى برخورد مشركان با تعاليم قرآن و پيامبراسلام ( ص )

بل عجبت و يسخرون

از مضارع آمدن فعل {يسخرون} _ كه دلالت بر استمرار كار تمسخر دارد _ ، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد. گفتنى است كه تكرار اين فعل در دو آيه بعد (و إذا رأوا ءاية ... يستسخرون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 1

1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 2

2 - تلاش مشركان براى مقابله با قرآن ، از

طريق جنجال آفرينى و ايجاد سر و صدا ، هنگام قرائت آيات آن به وسيله پيامبر و مؤمنان

و الغوا فيه

{لغو} (مصدر {ألغوا}) در مورد كلام و سخن بى معنى اطلاق مى شود و در اين جا مراد، گفتن سخنان ياوه و ايجاد سر و صدا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 1

1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى

كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

روش برخورد مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 5

5- مشركان دوران جاهلى ، مردمانى دروغ پرداز و آرايش دهنده مطالب دروغ

و تصف ألسنتهم الكذب

{الكذب} مفعول {تصف} است. آوردن چنين وصفى براى مشركان به جاى فعل {يكذب} حاكى از اين است كه آنان، مطالب دروغ را توصيف كرده و آرايش مى دادند.

روش برخورد مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 11،12

11 _ شرك پيشگان صدر اسلام تلاش مى كردند تا با ظاهر سازى و خوش زبانى ( رفتار منافقانه ) افكار عمومى مسلمانان را فريب داده و رضايت و خوشبينى آنان را نسبت به خود جلب كنند .

يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

12 _ رفتار هاى فريبكارانه ( ظاهرسازى ها و خوش زبانى هاى ) مشركان صدر اسلام ، خوشبينى هايى را در ميان مسلمانان نسبت به آنان به وجود آورده بود .

كيف يكون للمشركين عهد . ..

كيف ... يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 1

1 _ واكنش مشركان صدر اسلام نسبت به قرآن كريم ، واكنشى تحقيرآميز بود .

و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه

كلمه {آية}، به قرينه مقام، به معناى معجزه است ; يعنى، مشركان مى گويند: چرا بر محمد(ص) از سوى خدايش معجزه نازل نشده. مفهوم اين سخن آن است كه: ما قرآن را به عنوان آيت و نشانه اى الهى براى صدق ادعاى پيامبر(ص) قبول نداريم و اين در واقع تحقير شأن قرآن و استخفاف به امر كتاب خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 43 - 4

4 _ مشركان با پيامبر اكرم ( ص ) برخوردى لجوجانه داشتند .

أفأنت تهدى العمى و لو كانوا لا يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 9

9 - مشركان ، پيامبر اسلام را از مبارزه با معبودهايشان برحذر داشته و از قهر آنان مى ترساندند .

و يخوّفونك بالذين من دونه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه مقصود از {الذين من دونه} معبودهاى مشركان باشد; چنان كه بسيارى مفسران گفته اند: بت پرستان مكه پيامبر(ص) را از خشم و غضب بت ها برحذر مى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 1

1 - موضع گيرى ملحدانه مشركان در برابر پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران در برابر رسولان پيشين

ما يقال لك إلاّ

ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 4،5

4 - همگونى برخورد هاى مشركان عصر بعثت با كافران عصر موسى ، در مورد كتاب آسمانى

و لو جعلن_ه قرءانًا . .. و لقد ءاتينا ... فاختلف فيه

5 - تسلى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر كفرورزى هاى مشركان عصر بعثت نسبت به قرآن

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

ذكر اختلاف قوم موسى در پذيرش تورات، به قرينه عبارت هاى قبلى (مايقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك)، مى تواند براى تسلى خاطر پيامبر(ص) باشد.

روش برخورد مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 21

21 _ اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احكام دين الهى به اسلام و مسلمانان در تبليغات مشركان مكه

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

كاربرد فعل تفضيل {أعلم} و تأكيد و حصر آن با {إن} و ضمير فصل {هو} در مواردى است كه مدعيان و منكرانى در برابر وجود داشته باشند. بدين معنى كه چه بسا مشركان، مسلمانان را به سبب پايبندى به احكام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 9

9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى

مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 6

6- موضع گيرى مشركان مكه در برابر پيامبر ( ص ) ، استمرار موضع گيرى فرعون در برابر موسى ( ع ) بود .

و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى ... فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2

1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 30 - 5

5 - اقدام مشركان مكه به جنگ تبليغاتى عليه پيامبر ( ص ) ، به دليل ناتوانى از مقابله منطقى با آن حضرت

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا ه_ذا سحر

روش برخورد معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

روش برخورد مفتريان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

روش برخورد مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 66 - 4

4- عكس العمل نوع انسان ها در برابر وعده بهشت و نعمت هاى آن از جانب خداوند

، انكار و استبعاد معاد است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن . .. و يقول الإنس_ن أءذا ما متّ

چنانچه دو آيه قبل ){ و ما نتنزّل. .. سميًّا}) جملاتى معترضه و بريده از آيات قبل و بعد باشد، آيه مورد بحث در ادامه آيات قبل از اين دو آيه خواهد بود كه در مورد بهشت و نعمت هاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 16

16- اهانت به پدر و مادر ، در شأن منكران معاد و نه معتقدان به حقانيت وعده هاى خداوند *

الذى قال لولديه أُفّ لكما أتعداننى أن أُخرج . .. ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

آيات پيشين، حاوى سفارش خداوند در زمينه احسان به والدين بود و در مقابل، در اين آيه به دو صفت ناشايست اشاره شده است: 1_ بى احترامى به والدين، 2_ انكار معاد. از قرين آمدن اين دو نكته مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

روش برخورد ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 4

4 - مراقبان اعمال در ثبت و ضبط آن ، برخوردى كريمانه و اغماض گرانه دارند .

كرامًا ك_تبين

تقارن وصف كرامت و كتابت در يك آيه، گوياى ارتباط آن دو است. بنابراين كرامت ناظران اعمال، به هنگام ثبت آن ظهور مى يابد.

روش برخورد ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 1،2،4،5

1 - نظرخواهى بلقيس از درباريان خود ، درباره چگونگى پاسخ به سليمان ( ع )

قالت يأيّها الملؤا

أفتونى فى أمرى

{إفتاء} (مصدر {أفتونى}) به معناى اظهار نظر است. {أفتونى فى أمرى}; يعنى، نظرتان را در اين كه بايد چه كار انجام دهم، بيان كنيد.

2 - برخورد جدى ملكه سبا با نامه سليمان و عدم ترديد وى در صحت آن

قالت يأيّها الملؤا أفتونى فى أمرى

در عبارات بلقيس، كلامى كه حاكى از ترديد باشد مشاهده نمى شود; بلكه اقدام وى به مشاوره درباره محتواى نامه، نشانگر اطمينان او است.

4 - مشورت با بزرگان دربار ، قبل از تصميم گيرى نهايى در امور كشور ، شيوه هميشگى ملكه سبا

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

{قطع} (مصدر {قاطعة}) در اصل به معناى بريدن و در اين جا كنايه از عزم و تصميم است. {أمراً} نكره در سياق نفى و مفيد عموم مى باشد. {شهادة} (مصدر {تشهدون}) معادل حضور است; يعنى، من تاكنون جز با حضور شما در هيچ كارى تصميم نگرفتم.

5 - احساس خطر جدى ملكه سبا از نامه سليمان و تلاش وى براى تحكيم روابط در درون دربار

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

در صورتى كه كار مشاوره براى بلقيس امرى معمولى بود، وى نيازى نداشته تا در خصوص اين موضوع، بر شيوه مشاوره خود تأكيد كند. احتمال مى رود اين تأكيد از آن جهت باشد كه موضوع را بسيار جدى و خطرناك تلقى كرده و با اين سخنان سعى داشته تا دل درباريان را به دست آورد و آنان را با خود همراه سازد.

روش برخورد منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 4،5،9،10

4 _ منافقان براى فريب مردم ، هم

سخن خوب مى گويند و هم خوبْ سخن مى گويند .

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا

خوب سخن گفتن از جمله {يعجبك قوله}، و سخن خوب از {فى الحيوة الدنيا} برداشت شده است. البتّه اگر {فى الحيوة الدنيا}، متعلّق به {قوله} باشد ; يعنى آنان درباره دنيا، طرحهاى زيبا و شگفت آورى داشتند.

5 _ منافقان رياكار و متظاهرند .

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا . .. و هو الدّ الخصام

9 _ قَسَم و شاهد گرفتن خداوند ، دستاويز منافقان براى اثبات اظهاراتِ خود

و يُشهد اللّهَ على ما فى قلبه

10 _ بهره گيرى منافقان از باور ها و مقدّسات مؤمنان ، براى رسيدن به اغراض خويش

و يُشهد اللّهَ على ما فى قلبه

قسم به خداوند كه از مقدّسات مسلمين است، دستاويز برخى از مردم براى قبولاندن عقايد بى پايه خويش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 1،2،3،7،12

1 _ تلاش منافقان براى فساد در زمين و نابودى حرث و نسل ، در صورت به حكومت رسيدن

و اذا تولّى سعى فى الأرض . .. الحرث و النسل

بنابراينكه {تولّى}، به معناى حكومت باشد.

2 _ داعيه اصلاح طلبى منافقان پيش از حاكميّت ، و فساد آنان پس از رسيدن به حكومت

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الارض ليفسد فيها

3 _ داعيه اصلاح طلبى منافقان هنگام برخورد با پيامبر ( ص ) ، و تلاش آنان در جهت فساد پس از بازگشت از محضر او *

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض

بنابراينكه {اذا تولّى}، به

معناى بازگشت باشد.

7 _ نفاق ، پُل به قدرت رسيدن سياست بازانِ ناصالح

و اذا تولى سعى فى الأرض

در برداشت فوق، {تولى}، رسيدن به حكومت معنا شده است.

12 _ فساد در زمين ، پيامد حكومت منافقان

و اذا تولى سعى فى الارض ليفسد فيها

بنابراينكه {تولى}، به معنى رسيدن به حكومت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 1

1 _ سرسختى ، تكبّر و غرور رياكارانِ مدعى اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

و من الناس من يعجبك . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 5،8

5 _ تفكيك ميان قرآن و پيامبر ( كتاب و سنت ) ، از شيوه هاى منافقان

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول رايت المنافقين يصدّون عنك ص

منافقان در برابر دعوت به قرآن و پيامبر (ص)، تنها اعراض از پيامبر (ص) را عنوان كردند (يصدّون عنك)، نه اعراض از قرآن را. زيرا در آيه نيامده است: يصدّون عمّا انزل اليك.

8 _ تلاش پيگير منافقان در مقابله با پيامبر ( ص ) و بازداشتن مردم از مراجعه به او

رايت المنافقين يصدّون عنك صدوداً

فعل مضارع {يصدّون} دلالت بر استمرار دارد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {يصدّون} فعل متعدّى و مفعول آن {النّاس} گرفته شده است ; در اين صورت {يصدّون} به معنى {يمنعون} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 5،6،8،10،13

5 _ منافقان به

هنگام رسوايى و يا رنج هاى ناشى از عملكردشان ، به پيامبر ( ص ) روى مى آوردند و عذرخواهى مى كنند .

فكيف . .. ثمّ جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً

مراد از {مصيبة}، معنايى است كه شامل رسوايى نيز مى شود ; به دليل عذرخواهى منافقان كه با جمله {ان اردنا} آن را اظهار مى داشتند.

6 _ دروغ ، سوگند به خدا ، توجيه اعمال ناروا و عذرتراشى ، از شگرد هاى منافقان

يصدّون عنك صدودا . .. ثمّ يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

به دليل {يصدّون عنك} معلوم مى شود كه ادعاى اراده احسان دروغ بوده است. بنابراين ادعاى آنان تنها توجيه و عذرتراشى براى اعمال ناروايشان بوده است ; نه پى بردن به اشتباه و عذرخواهى واقعى.

8 _ سوء استفاده منافقان از مقدّسات

يحلفون باللّه

10 _ ادعاى نيكوكارى ، مُدارا و صلح جويى ، توجيه نارواى منافقان در مورد مراجعه به حكم طاغوتى

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

13 _ احسان به پيامبر ( ص ) ، توجيه نارواى منافقان براى عدم ارجاع داورى به وى

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 4

4 _ دروغگويى منافقان ، در ادعاى خيرخواهى و صلحجويى

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 7

7 _ معرفى پيامبر ( ص ) به عنوان عامل شرور ، از روش هاى ايذايى و تبليغى منافقان و

يهود عليه آن حضرت

ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك

برخى از مفسران با توجّه به شأن نزول آيه گفته اند كه مقصود از ضمير {تصبهم}، منافقين و يهوديان هستند كه حوادثى چون قحطى و خشكسالى را به پيامبر (ص) منتسب مى كردند و از اين راه عليه او تبليغ مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 1

1 _ خدعه و نيرنگ با خداوند ، برنامه هميشگى منافقان است .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه

فعل مضارع {يخدعون}، استمرار و اصرار منافقان بر حيله گرى را مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 5

5 _ سوء استفاده از كمبود ها ، كاستى ها و ناهماهنگى هاى جنگ ، شيوه منافقان بى ايمان سست باور

و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 2

2 _ بى ادبى و بى پروايى منافقان ، در سخن گفتن با پيامبر ( ص )

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

اينكه منافقان پيامبر (ص) را عامل فتنه و گناه خود معرفى كردند (و لاتفتنى)، نشانگر نهايت بى ادبى آنان نسبت به ساحت مقدس پيامبر اسلام (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 3،4

3 _ برخورد گستاخانه و بى ادبانه برخى از منافقان با پيامبر ( ص )

و منهم من يلمزك فى الصدقت

4 _ رهبران جامعه اسلامى _ هر چند عادل باشد _ در معرض عيب جويى منافقان هستند .

و

منهم من يلمزك فى الصدقت

وقتى كه پيامبر اسلام (ص)، با همه عدالت و پاكى اش، مورد طعن و ايراد منافقان قرار گيرد، ديگران نيز بى ترديد از عيب جويى آنان در امان نخواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 3

3 _ معرفى پيامبر ( ص ) ، به عنوان فردى ساده و خوش باور نمونه اى از اذيت هاى منافقان نسبت به آن حضرت

الذين يؤذون النبى و يقولون هو أذن

{اُذُن} به كسى گفته مى شود كه به هر سخنى گوش فرا دهد و زود باور كند ; يعنى، ساده و خوش باور باشد. گفتنى است كه برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {يقولون هو أذن} براى بيان مورد و نمونه اى باشد كه منافقان، پيامبر(ص) را به آن متهم كرده و باعث رنجش خاطر آن حضرت مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 2،7

2 _ توجيه گرى نسبت به مواضع و سخنان نارواى خويش ، شيوه اهل نفاق است .

ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب

7 _ به بازى گرفتن ارزش هاى دينى ، نشانه نفاق و از شيوه منافقان است .

يحذر المنفقون . .. ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب ... كنتم تستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 9

9 _ شيوه منافقان ، ترويج امور زشت و منكر و پيشگيرى از تحقق معروف ( ارزش ها و نيكى ها )

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 5

5 _ روى آورى به سوگند هاى دروغ ، از روش هاى منافقان براى دستيابى به هدف هاى خويش

سيحلفون باللّه . .. يحلفون لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 2

2 _ برخى از منافقان ، آن چنان به ديانت تظاهر و نفاق خود را پنهان مى كردند كه حتى براى پيامبر ( ص ) هم ناشناخته بودند .

و ممن حولكم من الأعراب . .. لا تعلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 1،3

1 _ اقدام منافقان به ساختن مسجدى براى هدف هاى زيانبار و كفرآميز و تفرقه افكن ميان مؤمنان

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين

3 _ به كارگيرى خانه خدا عليه دين خدا ، توسط منافقان

و الذين اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 1،3

1

_ نگاه مرموز منافقان به يكديگر پس از نزول هر سوره اى از قرآن

و إذا ما أنزلت سورة نظر بعضهم إلى بعض

3 _ اشاره مرموزانه منافقان به يكديگر ، براى خروج مخفيانه از جمع شنوندگان آيات الهى

و إذا ما أنزلت سورة نظر بعضهم إلى بعض هل يريكم من أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 10

10 - نسبت دادن جرم و گناه خويش به ديگران و چهره مظلومانه به خود گرفتن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

منافقان خدا و رسول او را به ستم و اجحاف كردن در داورى هايشان متهم مى كردند. در مقابل خداوند نيز با تأكيد فراوان، آنان را ظالم معرفى كرده است اين مطلب مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 5

5 - منافقان ، همواره در صدد نشان دادن حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان مؤمنان به خويش اند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) در انجام دادن رسالت خويش ، با رو در رويى كافران و منافقان مواجه بود .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك . .. و دع أذيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 9

9- ترفند منافقان ، در حفظ چهره ايمانى خويش ، به

رغم همدلى با كافران در برخى زمينه ها

قالوا . .. سنطيعكم فى بعض الأمر

تعبير {فى بعض الأمر}، مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه منافقان، در عين تمايل درونى به كفر و كافران، نمى خواستند كه در همه زمينه ها با كافران هماهنگ شده و كاملاً چهره كفر به خود بگيرند و از جرگه مؤمنان خارج شوند; زيرا مصالح آنان در حفظ چهره دينى خود بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 7

7 - استفاده ابزارى از دين عليه ديانت حق ، از ترفند هاى منافقان است .

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

برقرارى روابط دوستانه با پيروان دين يهود از سوى منافقان، بى ترديد براى ضربه زدن به دين اسلام و پيروان آن بوده است. بنابراين منافقان با اظهار علاقه به دين يهود، درصدد نفى دين حق و اصل ديندارى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 2

2 - استفاده ابزارى از ارزش هاى دينى عليه دين ، از شيوه هاى منافقان

اتّخذوا أيم_نهم جنّة

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه منافقان از سوگند _ كه در ميان همه پيروان اديان از ارزش ها به شمار مى رود _ در جهت سد كردن پيشرفت اسلام، بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 7

7 - منافقان ، چهره نفاقشان را در ميان مسلمانان با سوگند هاى دروغشان پنهان مى كردند .

كما يحلفون لكم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 9

9 - چهره جدى و مصمم منافقان ، در مقام سخن و فاقد واقعيت در مرحله عمل

الذين نافقوا يقولون . .. لنخرجنّ ... و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون

تأكيدهاى مكرر در {لنخرجنّ} و {لننصرنّكم}، چهره قاطع منافقان را در مرحله سخن مى نماياند و گواهى خداوند به سخن كذب آنان، عمل نكردن آنان را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 10

10 - اظهار ايمان و خداترسى منافقان ، ابزارى در دست آنان براى توجيه پيمان شكنى خود با كافران

كمثل الشيط_ن . .. قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

از تشبيه منافقان به شيطان _ با توجه به ادعاى خداترسى وى _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 1،2،5،6،7

1 - منافقان ، زير سپر سوگند ، نفاقشان را پنهان مى داشتند .

اتّخذوا أيم_نهم جنّة

2 - استفاده ابزارى از ارزش ها و مقدسات ، شيوه منافقان است .

اتّخذوا أيم_نهم جنّة

5 - تلاش منافقان ، براى ممانعت و بازداشتن مردم از گرويدن به راه خدا و آيين او

فصدّوا عن سبيل اللّه

{صدّ} در صورتى كه متعدى استعمال شود، به معناى {منع كردن} خواهد بود. برداشت ياد شده بر اين احتمال استوار است.

6 - كارآمد بودن استفاده ابزارى از دين عليه خود دين ، براى منافقان

اتّخذوا أيم_نهم جنّة فصدّوا عن سبيل اللّه

7 - هدف منافقان از تمسك به سوگند هاى دروغ ، اغفال كردن مردم و بازداشتن آنان از راه خداوند

اتّخذوا

أيم_نهم جنّة فصدّوا عن سبيل اللّه

روش برخورد منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 49 - 1،6

1 - منافقان صدراسلام ، تنها در صورتى كه داورى پيامبر ( ص ) به نفع آنان بود ، به آن تن مى دادند .

و إن يكن لهم الحقّ يأتوا إليه مذعنين

{اذعان} به معناى {انقياد} و {مذعنين} به معناى {منقادين} (فرمان برداران و اطاعت كنندگان) است.

6 - منافقان ، تنها در چارچوب منافع خويش به دين روى مى آورند و در برابر فرمان هاى خدا و رسول او ، مطيع و منقاد مى شوند .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون 0 و إن يكن لهم الح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 1،2،4

1 - منافقان صدراسلام ، براى اثبات آمادگيشان جهت جهاد كردن ، با سخت ترين سوگند ها ، به خدا سوگند ياد مى كردند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

مقصود از خروج در جمله {ليخرجنّ} طبق نظر مفسران و شأن نزول آن، خروج از شهر و ديار خويش و حركت براى جهاد است.

2 - منافقان صدراسلام ، براى پوشش چهره كريه و مزورانه خود و فرار از فريضه جهاد ، از سوگند به خدا استفاده مى كردند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

4 - تلاش گسترده منافقان صدراسلام براى اثبات حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى خويش

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

سوگند مؤكد،

دليل بر وجود چنين تلاشى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 6

6 - برخى از منافقان صدراسلام ، براى شانه خالى كردن از مسؤوليت حل و فصل مسائل اجتماعى ، در پناه ديگران و مخفيانه از محضر پيامبر ( ص ) مى گريختند .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

{تسلّل} به معناى خروج پنهانى است و {لواذ} به معناى پنهان شدن در پشت سر كسى و در پناه او فرار كردن است. {لواذاً} نيز حال براى فاعل {يتسلّلون} مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه با توجه به مضمون آن _ به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره} - و نيز مطابق بعضى از شأن نزول ها، درباره منافقان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 9

9 - منافقان ، اعتقاد نداشتن به رسالت پيامبراكرم ( ص ) را در بين خودشان ، علنى اعلام مى كردند .

و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا اللّه بما نقول

مفسران عبارت {يقولون فى أنفسهم} را دو صورت معنا كرده اند: الف) در دل خودشان مى گويند; ب) در ميان خودشان (با خودشان) مى گويند. برداشت ياد شده برپايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 5

5 - شهادت صريح و أكيد به رسالت پيامبر ( ص ) در حضور آن حضرت ، از شگرد هاى منافقان براى پنهان نگه داشتن چهره نفاق خود از آن حضرت

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 3

3 - به كارگيرى تعبيرات جسارت آميز عليه پيامبر ( ص ) در محاورات منافقان

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

مقصود رئيس منافقان از {أعزّ} خودش و از {أذلّ} رسول خدا(ص) است. اين تعبير حكايت از آن دارد كه منافقان، در جمع خود و در محاورات ميان خويش، نسبت به پيامبراكرم(ص) تعبيرهاى گستاخانه و جسارت آميزى داشتند.

روش برخورد منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 13

13 - منافقان مدينه ، فاقد ثبات روانى بودند و موضع گيرى شان ، تابع مساعد بودن فضا و جو بود .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا . .. فإذا جاء الخوف ... تدور

روش برخورد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 95 - 1

1 - موسى ( ع ) ، پس از توبيخ بنى اسرائيل و برخورد شديد با هارون ( ع ) با مشاهده دخالت مستقيم سامرى در گوساله پرستى بنى اسرائيل ، به بازخواست و محاكمه او پرداخت .

قال فما خطبك ي_س_مرىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28

- 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 4

4 - برخورد منطقى موسى ( ع ) ، در برابر تهديد فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

روش برخورد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 9

9 - اظهار محبت و دلسوزى كردن مؤمن آل فرعون نسبت به قوم خود ( قبطيان )

ي_قوم

استفاده مؤمن آل فرعون از تعبير {يا قوم} (اى قوم من) و تكرار آن در چهار نوبت (آيه هاى 29، 30، 32، 38 و 41)، گوياى مطلب ياد شده است.

روش برخورد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 1

1 - { حرف شنوا و مطيع هستيم } ، تنها سخن هميشگى مؤمنان راستين در برابر فرا خوانده شدن آنان به پذيرش حكم خدا و داورى پيامبر ( ص )

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

فعل مضارع {يقولوا} همراه با فعل {كان} بر استمرار و كلمه {إنّما} _ كه اصطلاحاً آن را قصر افرادى مى گويند _ بر حصر دلالت

مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 16

16- اهانت به پدر و مادر ، در شأن منكران معاد و نه معتقدان به حقانيت وعده هاى خداوند *

الذى قال لولديه أُفّ لكما أتعداننى أن أُخرج . .. ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

آيات پيشين، حاوى سفارش خداوند در زمينه احسان به والدين بود و در مقابل، در اين آيه به دو صفت ناشايست اشاره شده است: 1_ بى احترامى به والدين، 2_ انكار معاد. از قرين آمدن اين دو نكته مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

روش برخورد مؤمنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 1،2،3،4،10

1 - مواجه شدن ايمان آوردگان از اهل كتاب ، با ياوه گويى مخالفان نادان

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

2 - پرهيز ايمان آوردگان از اهل كتاب ، از مقابله به مثل كردن در برابر سخنان ياوه و بى ادبانه افراد نادان

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

3 - ستايش خداوند از ايمان آوردگان اهل كتاب به خاطر رفتار پسنديده آنان در برابر ياوه گويان

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

4 - سكوت در برابر ياوه گويان ، نمودى از بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

10 - رعايت ادب و حفظ منش بزرگوارانه از سوى ايمان آوردگان از اهل كتاب به هنگام جدا شدن از ياوه گويان و وانهادن آنان به حال خويش

و قالوا . .. سل_م عليكم

روش

برخورد مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 4،5

4 - مؤمنان راستين ، به هنگام حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى ، براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، بدون اذن خواستن به دنبال كار ديگرى نمى رفتند .

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر لم يذهبوا حتّ

5 - اجازه خواستن از پيامبر ( ص ) و رهبر امت اسلامى براى ترك حضور در امور اجتماعى و حل و فصل مسائل عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك الذين يؤمنون باللّه و رسوله

روش برخورد نگهبانان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 11،13

11 - فرشتگانِ نگهبان و گماشته بر دوزخ ، درشتخوى و سختگيراند .

عليها مل_ئكة غلاظ شداد

13 - برخورد خشن و سختگيرانه نگهبانان دوزخ ، به فرمان الهى بوده و هرگز از آن نمى كاهند و يا متوقف نمى شوند .

عليها مل_ئكة غلاظ شداد لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون

يادآورى عصمت و فرمانبرى فرشتگان _ پس از ذكر برخورد خشن و سختگيرانه آنان با دوزخيان _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

روش برخورد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 2

2 _ برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش برخوردى عاطفى ، ترحم آميز و مشفقانه بود .

إذ قال لقومه يقوم

از اينكه حضرت نوح به جاى الفاظى مانند {اى مشركان}،

{اى مردم} و {اى . .. } فرمود: {اى قوم من} برداشت فوق استفاده مى شود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 7

7_ برخورد حضرت نوح ( ع ) با سران و اشراف كافر ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) حكايت از شفقت و ترحم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 1

1 - برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش ، برخوردى مشفقانه و ترحّم آميز بود .

قال ي_قوم

حضرت نوح(ع) به جاى الفاظى مانند {اى مشركان}، {اى مردم} و {اى. ..} فرمود: {اى قوم من}. از اين نكته مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

روش برخورد وسوسه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 5 - 1

1 - وسوسه گران ، افكار پليد را در سينه هاى مردم جاى داده ، آنان را از درون به سمت اهداف خود تحريك مى كنند .

الذى يوسوس فى صدور الناس

روش برخورد هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

روش برخورد يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2

2_ يعقوب ( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى

داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 17

17_ يعقوب ( ع ) براى واداشتن فرزندانش به پايبندى به سوگند و پيمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا كرد .

الله على ما نقول وكيل

از جمله {الله . ..} در صورتى كه آن را جمله اى خبرى بدانيم ، برداشت فوق استفاده مى شود.

روش برخورد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 6

6_ طمأنينه و آرامش يوسف ( ع ) به هنگام دفاع از خويش

قال هى رودتنى عن نفسى

يوسف(ع) در بيان رفع اتهام از خويش ، در سخن خود (هى رودتنى عن نفسى) نه از ادات تأكيد استفاده كرد و نه جمله خويش را با قسم و مانند آن بيان داشت. اين كار نشان دهنده آرامش و اطمينان يوسف(ع) در آن عرصه سخت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 4

4_ استفاده يوسف ( ع ) از روش ترغيب به همراه تهديد براى رسيدن به مقصود خويش

ألا ترون أنى أُوفى الكيل . .. فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 6

6_ يوسف ( ع ) با باز گرداندن مال التجاره فرزندان يعقوب ، درصدد بود در آنان احساس حق شناسى و سپاس گزارى ايجاد كند و انگيزه

مراجعت ايشان را قوت بخشد .

اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم لعلهم يعرفونها . .. لعلهم يرجعون

برداشت فوق ، ناظر به دومين احتمالى است كه در توضيح برداشت قبل آمده است.

روش برخورد يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 6،7،8،14

6 _ بى اعتنايى و پشت گوش انداختن گفته هاى يهود ، اتهام آن به پيامبر ( ص )

من الذين هادوا . .. يقولون ... واسمع غير مسمع

بر اين مبنا كه {غير مسمع} اخبار باشد، نه نفرين. و جمله {اسمع غير مسمع} بدين معناست: اى پيامبر سخنان ما را بشنو، اگر چه تاكنون نسبت به گفته ها و سخنان ما ناشنوا بودى و اعتنايى بدانها نداشتى.

7 _ درك ننمودن گفته هاى يهود ، تهمت آنان به پيامبر ( ص )

واسمع غير مسمع

برداشت فوق بر اين مبناست كه شنيدن به معناى درك كردن باشد. يعنى درك كن و بفهم آنچه را ما مى گوييم ; اگر چه تاكنون سخنان ما را درك نكردى و نفهميدى.

8 _ توهين و نفرين برخى از يهوديان به پيامبر ( ص ) در ضمن سخن با آن حضرت

من الذين هادوا . .. واسمع غير مسمع

{غير مسمع} در برداشت فوق به معناى انشايى آن گرفته شده است. و مفهوم آن چنين است: خدا تو را كر و ناشنوا قرار دهد. و يا: خدا تو را نفهم گرداند.

14 _ به كارگيرى كلمات دو پهلو و چند معنى ، شيوه برخى از يهوديان براى استهزاى پيامبر ( ص ) و طعن بر اسلام

واسمع غير مسمع . .. راعنا ليّاً بالسنتهم و طعناً فى الدين

كلمه {مسمع}، از

مصدر اسماع، داراى دو معناى متضاد است: يكى شنيدن و فهميدن و ديگرى دشنام دادن و ناسزا گفتن. و جمله راعنا با اندكى انحراف زبان مى تواند معناى {چوبان ما} را به ذهن شنونده القا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 7

7 _ معرفى پيامبر ( ص ) به عنوان عامل شرور ، از روش هاى ايذايى و تبليغى منافقان و يهود عليه آن حضرت

ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك

برخى از مفسران با توجّه به شأن نزول آيه گفته اند كه مقصود از ضمير {تصبهم}، منافقين و يهوديان هستند كه حوادثى چون قحطى و خشكسالى را به پيامبر (ص) منتسب مى كردند و از اين راه عليه او تبليغ مى كردند.

روش بشارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 11

11- بهره گيرى قرآن از شيوايى سخن و رسايى آن در بشارت و بيم دهى

فإنّما يسّرن_ه . .. لتبشّر ... و تنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 5

5 - تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردم ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

روش بطلان شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 8

8 - پيامبر ( ص ) براى اثبات حقانيت توحيد و بطلان شرك ، از روش مدارا و تدريج استفاده مى كرد .

قل من يرزقكم .

.. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل ... لاتسئلون عمّا أجرمنا

روش بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 5

5- تضمين بقاى نسل انسان از طريق زوجيت و همسردارى ، از نعمت هاى خداوند است .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

روش بيانى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 10

10 - ترغيب اهل ايمان به انجام تكاليف الهى با بيان پشتوانه فكرى آن تكاليف ، از روش هاى قرآن است .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

خداوند پس از فراخوانى مردم به صبر در راه ايمان و تحمل مشكلات آن - كه جلوه بارز آن، پيكار و كشته شدن است - با بيان اين واقعيت كه كشته شدگان راه خدا از حياتى ويژه برخوردارند، انديشه نيست شدن شهيدان را نفى كرده تا اهل ايمان دستوراتش را (پيشه كردن صبر در راه دين و . ..) به شايستگى انجام دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 1 - 3

3_ بيان قرآن در ارائه مطالب خويش ، روشن و بدون اجمال و ابهام است .

الكت_ب المبين

برداشت فوق ، براساس لازم بودن كلمه {مبين} (روشن و واضح) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 3،5

3_ قرآن ، بازگو كننده داستان ها با بهترين و زيباترين بيان

نحن نقصّ عليك أحسن القصص

چنان

چه {قصص} مصدر باشد ، {أحسن القصص} مفعول مطلق مى شود و در حقيقت توصيفى براى كيفيت بيان كردن و بازگو كردن خواهد بود.

5_ خداوند ، داستان يوسف را با بهترين و زيباترين بيان نقل كرده و گزارش داده است .

نحن نقصّ عليك أحسن القصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 1

1- خداوند ، آيات خويش را در قرآن به گونه هاى متنوع و فراوان تبيين كرد تا مشركان تنبه يابند .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

{صرف} در لغت به معناى تحول و دگرگونى است و باب تفعيل آن، دلالت بر كثرت مى كند. بنابراين مراد از آن، تبيين با بيانات گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 89 - 1،2

1- تبيين حقايق الهى در قرآن ، با بيان ها و مثال هاى گوناگون

و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

2- بيان هاى مختلف و شيوه هاى متنوع قرآن در تبيين حقايق و مفاهيم ، جلوه اى از ابعاد اعجاز آن

لايأتون بمثله . .. و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 4

4- بهره بردن از تمثيل در تبيين حقايق معنوى ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

و اضرب لهم مثلاً رجلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 2

2- آوردن مثال و نمونه ، از شيوه هاى بيانى قرآن و از روش هاى

مناسب در تبليغ و بيان حقايق است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

براى {مَثَل} معانى متعددى از جمله: {شبيه و نظير} و {حديث (كلام تازه)} و {ضرب المثل} و {صفت} ذكر شده است. در آيه مورد بحث، به مناسبت {و اضرب لهم مثلاً رجلين} _ در آيات قبل _ ظاهراً، مقصود، ذكرِ شبيه و نظير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 11

11- بهره گيرى قرآن از شيوايى سخن و رسايى آن در بشارت و بيم دهى

فإنّما يسّرن_ه . .. لتبشّر ... و تنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 1

1- تبيين بى اساس بودن انديشه شرك و بت پرستى در اسلوبى زيبا ، مختصر ، بديع و روشن همچون مَثَل ، از سوى خداوند

ي_أيّها الناس ضرب مثل

خطاب در {يا أيّها الناس} متوجه مشركان است. {إستماع} (مصدر {استمعوا}) به معناى گوش فرا دادن و {دعا} (مصدر {يدعون}) به معناى ندا كردن و فرياد استغاثه برداشتن است. گفتنى است: {مَثَل} جمله اى است مختصر و مشتمل بر تشبيه يا مضمون حكيمانه كه بسبب روانى لفظ، روشنى معنا و لطف تركيب، شهرت عام يافته و همگان آن را بدون تغيير در محاوره به كار برند. در آيه ياد شده، سستى بنيان شرك و بت پرستى، با اسلوبى چنان زيبا، مختصر، بديع و روشن بيان شده كه سزاوار است همچون مَثَلى، شهرت عام يافته و دهان به دهان گردد. و بدين جهت خدا از آن به مَثَل تعبير كرده است. بدان جهت است كه

خدا از آن به مثل تعبير كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 20

20 - استفاده از تمثيل و تشبيه معقول به محسوس و ارائه نمونه عينى ، از روش هاى هدايتى قرآن براى تفهيم معارف بلند الهى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح . .. و يضرب اللّه الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 6

6 - استفاده از تشبيه ، براى بيان كردن حقايق ، از روش هاى بيانى قرآن است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 14

14 - انتخاب ملموس ترين مثال ، براى تبيين حقايق پيچيده و بلند آسمانى ، شيوه بيانى قرآن كريم است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له . .. و الطير ص_فّ_ت

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه، پرندگان از حيث قابل دسترس بودن و نوع پرواز و اندامشان، مورد تمثيل قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 2

2 _ ارائه مثل ها ( الگو ها و نمونه هاى عينى ) ، روش كاربردى قرآن در تبيين حقايق و هدايت مردمان

و كلاًّ ضربنا له الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 4

4 _ قرآن ، حاوى دلايل گوناگون و همراه با اسلوب ها و شيوه هاى مختلف

بيانى در ارائه حقايق به مردم

و لقد صرّفن_ه بينهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير مفرد غايب در {صرّفناه} _ به قرينه آيات متعددى كه در اين سوره، از جمله آيه نخست و دو آيه بعد (و جاهدهم به جهاداً كبيراً) آمده است _ قرآن باشد. بر اين اساس مقصود از {صرّفناه} يا تغييرات موجود در اسلوب بيانى و شيوه ارائه مطالب قرآن است يا مراد دلايل گوناگونى است، كه قرآن بر اثبات ادعاهاى خود آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 8

8 - يادآورى سرگذشت امت هاى پيشين ، از شيوه هاى قرآن در انذار خلق

لتكون من المنذرين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه به گونه منظم سرنوشت امت هاى هلاك شده را يكى پس از ديگرى بيان كرده است _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 3

3 - تكرار و گوشزد كردن پى درپى رهنمود ها ، روش تعليم و تربيت قرآن

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 3

3 - زبان قرآن ، استفاده از كلمات و تشبيهات رايج و شناخته شده در ميان مردم است .

و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر

كلمه {سبعة} در آيه براى بيان كثرت است و مراد از آن، واقعاً، هفت درياى ديگر نيست. استفاده از چنين كلمه اى براى بيان مقصود، عين همان چيزى است

كه در محاوره هاى عاميانه گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 3

3 - استفاده از امور محسوس و قابل مشاهده ، براى اثبات امور غيبى و دور از دسترس ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . ..أفلم يروا إلى ما بين أيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 10

10- ترسيم هاى قرآن از بهشت و دوزخ ، نمودى از حقايق سهولت يافته وحى براى بيدارى خلق

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

تعبير {فإنّما يسّرناه. ..} پس از مجموعه آياتى آمده است كه ترسيم كننده تفصيلى بهشت و دوزخ و فرجام بهشتيان و دوزخيان است، بنابراين آن آيات نمونه اى بارز براى اثبات آسان بودن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 3

3- پرسش از حقايق مورد غفلت و واداشتن انديشه ها به تأمل درباره آن ، روشى قرآنى براى هدايت آدميان

قل أرءيتم ما تدعون . .. أرونى ماذا خلقوا

طرح پرسش از سوى قرآن، براى وادار كردن مشركان به تأمل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 9

9- بيان هاى تمثيلى و توصيفى قرآن ، براى توده هاى بشر و در جهت منافع آنان

كذلك يضرب اللّه للناس أمث_لهم

لام در {للناس} بيانگر منفعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 1 - 4

4

- بهره گيرى قرآن ، از باور هاى ارزشى و راستين اهل كتاب ، در گرايش دادن آنان به اسلام *

و الطّور

با توجه به اين كه كوه طور، در باور اهل كتاب (يهود و نصارا) محل نزول وحى و سرزمين مقدس بوده است و اين باور از نظر قرآن به جا بوده است; با سوگند خوردن به آن، قلب اهل كتاب را مجذوب پيام قرآن مى ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 3

3 - استفاده از جدل و به كارگيرى مبانى باطل گرايان عليه خود آنان ، از روش هاى قرآن در احتجاج با اهل شرك

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با توجه به اين كه خداوند مبناى ارزشى مشركان را در تبعيض بين پسران و دختران عليه خود آنان به كار گرفته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 6

6 - استفاده قرآن از مثال ها ، براى به فكر واداشتن توده مردم

و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 2

2 - ايجاد انگيزه در مخاطب ، با طرح پرسش و آن گاه بيان پاسخ آن ، از روش هاى هدايتى قرآن

هل أدلّكم على تج_رة

جمله {هل أدلّكم . ..} طرح پرسش و {تؤمنون باللّه} در آيه بعد بيان پاسخ آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 6

6 -

قرآن ، نوترين سخن در باب هدايت و شايسته ترين پيام براى ايمان آوردن به آن

فبأىّ حديث بعده يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 6

6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر

إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 3

3 - استفاده از محسوسات در تبيين معقولات ، از شيوه هاى قرآن

ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنيها

روش پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 11

11 - خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن و پاسخ گفتن به ادعا هاى واهى

قل أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

روش پاسخ به مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 26 - 1

1 - خداوند ، شيوه پاسخ گويى به منكران معاد را به پيامبر ( ص ) آموخت .

قالوا . .. قل

روش پيشگيرى از انحراف جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 10

10_ ازدواج و همسرگزينى ، راه پيشگيرى از فساد هاى جنسى است .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

روش تأمين معاش برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 63 - 7

7_ فرزندان يعقوب بجز راهىِ مصر شدن و به حضور يوسف ( ع ) رسيدن ، راهى براى تأمين آذوقه در سال هاى قحطى نداشتند .

ي_أبانا منع منا الكيل فأرسل معنا أخانا

چنان چه جز به مصر رفتن راهى فراروى فرزندان يعقوب بود ، او آن راه را به فرزندانش پيشنهاد مى كرد تا مجبور نباشد بنيامين را همراه آنان بفرستد.

روش تبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 7

7 - روى گردانان از شيوه برائت و عبادت ابراهيمى ، ناتوان از آسيب رسانى به خداى بى نياز و ستوده

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

روش تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 14

14 - تبيين اهداف قوانين و احكام الهى ، روشى نيكو در تبليغ دين

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

خداوند، پس از فرمان به فراگيرى تورات و عمل كردن به محتواى آن، هدف از آن فرمان را - كه رسيدن به تقواست - بيان كرد و اين درسى است براى همه مبلغان دين كه هدف از قوانين و احكام الهى را تشريح كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 17

17 - اتخاذ روش ها و قالب هاى گوناگون در تبليغ دين ، امرى شايسته و نيكوست .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون . .. إذ قال لبنيه ما تعبدون

آيه قبل و آيه مورد بحث، هر دو گوياى دعوت و سفارش

به توحيد است; ولى هر كدام به مقتضاى حال داراى بيان و قالبى خاص و متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 23

23 _ اشاره به فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى خداوند در تبيين احكام *

كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكرون

{كذلك}، مى تواند اشاره باشد به حكمت و فلسفه تحريم شراب و قمار (زيان فراوان در آنها). يعنى همه آيات و احكام الهى، داراى حكمتى است كه بيان شده است; همان گونه كه در شراب و قمار تبيين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 7

7 _ تمثيل ، از روش هاى قرآن براى بيان حقايق ، ارزش ها و پاداشها

مثل الّذين ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 7

7 _ به كارگيرى تمثيل از سوى خداوند براى بيان حقايق

و مثل الّذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 2

2 _ به كارگيرى تمثيل براى بيان حقايق ، از سوى خداوند

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 4

4 _ به كارگيرى تمثيل در قرآن ، روشى براى بيان

حقايق و احكام دين

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 15

15 _ زمينه سازى فكرى با بيان مصالح و مفاسد از روش هاى تبليغى و تربيتى قرآن

الّذين ياكلون الرّبوا لا يقومون الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ .

خداوند با بيان اينكه ربا جامعه را آشفته و فاسد مى سازد (يتخبّطه الشّيطان) و اقتصاد مبتنى بر ربا رو به اضمحلال مى رود (يمحق اللّه الرّبوا) و ايمان را از مؤمنان مى زدايد (ان كنتم مؤمنين)، فرمانِ ترك ربا را ابلاغ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 6

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 25

25 _ برخورد منطقى و استدلالى قرآن در برابر اهل كتاب ( يهود )

قل قد جاءكم رسل من قبلى . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16

16 _ توجّه دادن

به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 23

23 _ وعده و تضمين اجر و پاداش ، از روش هاى قرآن براى دعوت مردم به اسلام و ايمان به قرآن

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 9

9 _ لزوم قرين ساختن خوف و رجا در ابلاغ مغفرت الهى به مردم

و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء

چون خداوند در عين اميدوار ساختن مردم به آمرزش، آن را مشروط به مشيت كرده تا حالت خوف به طور كلّى زايل نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 14

14 _ موعظه ، روشى مفيد براى دعوت مردم به نيكيها

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

چون خداوند بهترين پاداشها را براى تربيت برمى گزيند، معلوم مى شود موعظه از روشهاى بسيار مفيد براى تربيت مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 7

7 _ بهره گيرى قرآن از عواطف انسانى براى بسيج نيروها

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 17

17 _ شناساندن ارزش هاى برتر ، از روش هاى قرآن براى طرد

ارزش هاى كم ارزش

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 1

1 _ بشارت دهى و انذار از روش هاى پيامبران براى تبليغ رسالت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 11

11 _ بشارت ( مژده به مطيعان ) و انذار ( ترساندن گناهكاران ) ، روح رسالت پيامبران الهى ( ع ) و شيوه تبليغ آنان

فقد جاءكم بشير و نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 13

13 _ ضرورت بى اعتنايى مبلغان دين به خواسته هاى انحرافى مردمان به هنگام اجراى فرمان هاى الهى و تبليغ احكام دين

بلغ . .. و اللّه يعصمك من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 8،13

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

13 _ اهميت جايگاه انذار در تبليغ

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ

چون انذار هدفى اساسى نزول قرآن ذكر گرديده، جايگاه ويژه آن در اهداف

تبليغى دين روشن مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 10

10 _ استفاده از راه تجربه دينى براى اثبات خداى يگانه، از روشهاى تبليغ توحيد و خداپرستى

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

شيوه اى كه در اين آيه و آيات مانند آن براى توجه دادن به خداى يگانه به كار رفته، امروزه به نام {تجربه دينى} خوانده مى شود. خداوند از اين شيوه استفاده كرده و از مواردى كه انسان متوجه خداى يگانه مى شود، ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 4

4 _ ايجاد بيم و اميد، از روشهاى اساسى در تبليغ

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 6

6 _ انذار و تبليغ اهل ايمان نبايد به گونه اى باشد كه موجب طرد آنان شود.

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

از اينكه در آيه قبل انذار بيمناكان از قيامت مطرح بود، كه شامل مؤمنان هم مى شود، و در اين آيه از طرد مؤمنان نهى شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 15،21

15 _ كسانى را كه داراى زمينه مساعدى براى گرايش به ايمان هستند، بايد به رحمت و امنيت خداوندى اميدوار كرد.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

گزينش جمله توصيفى {الذين يؤمنون} به جاى {المؤمنون} و يا

{ءامنوا}، با توجه به معناى فعل مضارع، اشاره به مطلب فوق مى تواند باشد.

21 _ لزوم اميدوار ساختن گنهكاران به آمرزش و رحمت خداوند و جذب آنان به محيط صلاح

فقل . .. من عمل منكم سوءاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 2،3

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بيان برخى از معارف به صورت طرح پرسش و ارائه پاسخ است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

3 _ طرح پرسش و ارائه پاسخ، روشى در تبيين و تبليغ معارف دين است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 10

10 _ مبلغان دين وظيفه دار تأمل و تحقيق در شيوه هاى بيان حقايق در قرآن و به كارگيرى آن در تبليغ هستند.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 14

14 _ يادآورى آثار زيانبار اعمال انسانها، روشى مؤثر در تربيت و تبليغ است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله

{أن تبسل} مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد، در اين صورت چنين معنى مى شود: {ذكر لأن لاتبسل نفس بما كسبت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 6،7،8

6 _ بهره گيرى قرآن از حس منفعت خواهى انسان و گريز از ضرر براى تبليغ توحيد و معارف الهى

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

7 _ برانگيختن داورى وجدان از طريق طرح پرسش، از روشهاى تبليغى قرآن

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا

8 _ استفاده مثبت و سازنده از غريزه جلب منفعت، روشى در تبليغ دين

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 5

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 12

12 _ مماشات با خصم در بحث و جدل، روشى براى تبليغ معارف و عقايد

فأى الفريقين أحق بالأمن

لازمه اينكه موحدان {احق} به امام باشند، آن است كه براى مشركان نيز حقى محسوب گردد. ولى با توجه به اينكه مشركان هيچ لياقتى براى امان ندارند، براى مماشات

با خصم و در مقام جدل و تبليغ حقى فرض شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 3

3 _ يادآورى قيامت، از روشهاى قرآن براى انذار و تبليغ است.

كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون . .. و يوم يحشرهم جميعا

{يوم}، ظرف و متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} است. يعنى آن روز را به مردم يادآورى كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 7

7 _ بهره بردارى از تمايل انسان به فرجام نيك و حسن عاقبت، روشى در تبليغ و دعوت مردم به دين است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 14

14 _ لزوم به كارگيرى بشارت و انذار در تبليغ و دعوت مردم به دين

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 2

2 _ پرهيز از دلتنگى و ملالت در تبليغ قرآن، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر(ص)

فلا يكن فى صدرك حرج منه

مى توان گفت جمله {فلا يكن . ..}، كه تفريع بر {أنزل إليك} است، به قرينه {لتنذر} از آن دلتنگى اى نهى مى كند كه ناشى از انذار و متذكر كردن مردم باشد. يعنى اى پيامبر چون قرآن كتاب آسمانى است، مبادا مشكلات انذار مردم با تبليغ قرآن، مايه دلتنگى و ملالت خاطر براى تو شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب . .. كذلك نصرف الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 5

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 19

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 5

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 5

5 _ شعيب با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم اعبدوا اللّه

شعيب با نسبت دادن مردم مدين به خويشتن با گفتن {يقومِ} (اى قوم من) در صدد تحريك عواطف آنان بوده تا به اين وسيله به آنان تفهيم كند كه رسالتش در جهت منافع ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 16

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 10

10 _ لزوم ايجاد اميد به مغفرت و رحمت الهى در دل گمراهان براى گرايش دادن آنان به دين و ديندارى

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 4

4 _ لزوم حفظ رابطه مستقيم و بىواسطه با مردم براى رهبران و مبلغان دينى در راستاى تبليغ و ارشاد

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 2

2 _ برخورد عاطفى با مردم در دعوت به حق و تبليغ ، امرى پسنديده است .

و قال موسى يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 6

6_ مبلغان دين ، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از

مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 11

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 13

13_ مبلغان دين در نشر توحيد و احكام الهى ، نبايد از حد و مرز تعيين شده خارج شوند .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا

در برداشت فوق، جمله {لاتطغوا} در ارتباط با {فاستقم} معنا شده است و متعلق{لاتطغوا} استقامت گرفته شده است; يعنى ، در پايدارى طغيان نكنيد و اين كار را بر اساس برنامه الهى انجام دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 12

12_ تنها با اتكا بر خدا و يارى طلبيدن از او ، مى توان بر دين دارى پايدارى كرد و اهداف دين را پيش برد .

فاستقم كما أُمرت . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط {فاستقم . ..} با {ما لكم من دون الله من أولياء} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 16

16_ لزوم بهره گيرى مبلغان دينى از هرفرصت و زمينه مناسب ، براى ارشاد و تبليغ دين

ذلكما مما

علمنى ربى إنى تركت . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 5

5_ مبلغان دينى ، بايد از سر مهربانى و با ملاطفت ، مردمان را به دين فراخوانند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 17

17_ ضرورت بهره گيرى مبلغان دينى ، از فرصت هاى مناسب براى ارشاد و هدايت مردم

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف . .. من يتّق و يصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 7،8

7- همه انبيا وظيفه داشتند كه معارف الهى را در سطح فرهنگ مردم خويش ، تبيين كنند .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

مراد از {لسان قوم} لسان فرهنگى مردم است، بخصوص با توجه به اينكه سطح فرهنگى مردم، متفاوت است و انبيا طبعاً بايد همه مردم را در تبليغ مدّ نظر قرار مى دادند.

8- فهم مردم عصر نزول تعاليم دينى ، مرجع و منبعى براى فهم دقيق آن تعاليم است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

اينكه خداوند فرموده است: همه پيامبران به زبان قوم خودشان فرستاده شدند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه زبان و ادبيات مردم دوران نزول تعاليم آسمانى براى دريافت پيام آن تعاليم نقش مؤثرى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 20

20- ذكر فرجام شقاوت بار كافران و عاقبت سعادت آميز

تقواپيشگان در كنار يكديگر ، از روش هاى تبليغى قرآن

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 10،11

10- تهديد كردن بدكاران ، پس از استدلال منطقى ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم فسئلوا أهل الذكر . .. و أنزلنا إليك ا

11- ايجاد حالت خوف و رجا در انسان ها ، از روش هاى تبليغى قرآن كريم

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

آوردن عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} _ كه دلالت بر مهر و رحمت خداوند مى كند _ پس از تهديد بدكاران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 4،5،6،10

4- لزوم به كارگيرى روش هاى مختلف تبليغى ، متناسب با مخاطب ها در دعوت به دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

ذكر {حكمت}، {موعظه} و {جدال به احسن} به عنوان سرّ ابزار دعوت به راه خدا مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

5- جمود بر روش واحد تبليغى ، فاقد كارآيى لازم در هدايت همگان

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

فرمان الهى به استفاده از روشهاى گوناگون (برهان، موعظه و جدال احسن) نشانگر عدم كفايت يك روش است.

6- آشنايى با حكمت ، موعظه و برترين روش هاى جدلى ، نياز ضرورى مبلغان دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

امر الهى به تبليغ دين از طريق حكمت، موعظه

و جدل برتر نشانگر اين معناست كه فاقدان اين ابزار، از كارآيى لازم و شايسته در امر تبليغ برخوردار نيستند.

10- لزوم توجه به جنبه هاى عقلى ، برهانى ، عاطفى و احساسى انسان در امر تبليغ دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به معناى لغوى {حكمت} و {موعظة} است: حكمت; يعنى، دستيابى به حق در پرتو علم و عقل و موعظة; يعنى، تذكر به خير آن گونه كه باعث رقّت قلب شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 4

4- صبر و مقاومت در برابر اذيت و آزار دشمنان دين ، مؤثرترين روش برخورد با آنان و بهترين راه تبليغ اسلام است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 39

39- يكتاپرستان ، از هر فرصت مناسب براى ترويج دين و انديشه الهى بهره مى گيرند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 10

10- به كارگيرى اِنذار و تبشير در كنار هم براى دعوت به دين و تبليغ آن ، از

روش هاى مورد استفاده قرآن است .

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا . .. إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 2

2- آوردن مثال و نمونه ، از شيوه هاى بيانى قرآن و از روش هاى مناسب در تبليغ و بيان حقايق است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

براى {مَثَل} معانى متعددى از جمله: {شبيه و نظير} و {حديث (كلام تازه)} و {ضرب المثل} و {صفت} ذكر شده است. در آيه مورد بحث، به مناسبت {و اضرب لهم مثلاً رجلين} _ در آيات قبل _ ظاهراً، مقصود، ذكرِ شبيه و نظير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 6

6- طرح كردن پرسش هاى برانگيزاننده و ايجاد زمينه براى ارائه معارف ، از روش هاى مورد استفاده در قرآن است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 5

5- مژده و بشارت در كنار هشدار و تهديد ، روش به كار گرفته شده در قرآن براى تبليغ و هدايت است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كانت لهم جنّت الفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9،10

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

10- لزوم به كارگيرى ملاطفت و رعايت ادب همراه با استدلال هاى منطقى در گفتوگو هاى عقيدتى و دعوت به توحيد

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

حضرت ابراهيم(ع) آزر را با تعبير (اى پدر من) مورد خطاب قرار داد كه در آن ملاطفت و مهرورزى وجود دارد. جملات بعدى نيز كه در مقام استدلال بيان گرديده، همگى داراى مقدمات روشن و نتايج منطقى است. از روش برخورد ابراهيم(ع) مى توان نتيجه گرفت كه در برخوردهاى عقيدتى، اين دو ركن بايد ملاحظه گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 9

9- لزوم برخورد محبت آميز و مؤدبانه در مقام ارشاد و تبليغ

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 12،13

12- لزوم به كارگيرى بيان و شيوه قابل فهم براى مردم در تبليغ و هدايت

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لتبشّر به المتّقين و تنذر

13- نقش كارساز بشارت و انذار در تبليغ

لتبشّر . .. و تنذر به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 3

3 - برانگيختن مخاطب ، به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل اتيك حديث موسى

استفهام {هل أتاك. ..} مجازى و براى تشويق

به استماع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمايى و ارشاد طغيان گران و تبليغ پيام الهى ، نيازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 4

4 - مبلغان دين بايد به گونه اى سخن بگويند كه مردم ، سخن آنان را فهميده ودرك كنند .

يفقهوا قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 4

4 - حركت به سوى مردم و رفتن در بين آنها ، برنامه اى ضرورى در تبليغ و رسالت است .

اذهب إلى . .. اذهب أنت و أخوك

در مجموعه چند آيه مورد بحث سه بار فعل {اذهب} تكرار شده است. از اين فرمان و تأكيد خداوند بر آن، به دست مى آيد كه در تبليغ دين، نشستن و منتظر شدن براى گردآمدن مردم كافى نيست; بلكه بايد به ميان آنان رفت و پرچم دعوت الهى را به حركت درآورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 7،9،10

7 - لزوم نرمش در گفتار و در پيش گرفتن روش هاى ملاطفت آميز در تبليغ دين ، حتى در مورد سركش ترين مردم

فقولا له قولاً ليّنًا

9 - لزوم مرحله بندى در كار تبليغ و توجه به شرايط و زمينه ها در انتخاب شيوه هدايت مردم

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

10 - هماهنگى مبلغان دينى در شيوه برخورد با مفاسد

جامعه ، كارسازتر و به موفقيت نزديك تر است .

اذهبا . .. فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر

موسى و هارون(ع)، هر دو به يك شيوه برخورد با فرعون مأمور شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 6

6 - تنوع بيان و ارائه صورت هاى گوناگون آن ، از روش هاى قرآن در تبليغ و تربيت

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 5،6

5- لزوم اتّكا به وحى الهى در انذار مردم و تبليغ دين

قل إنّما أُنذركم بالوحى

6- اهميت و نقش والاى انذار در پيشبرد اهداف دين

إنّما أُنذركم بالوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 7

7- بهره جستن از هنر نمايش در تبليغ دين ، راهى شايسته و موفق

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ...فقالوا إنّكم

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) در تبليغ توحيد، از هنر تجسمى و صحنه نمايش بهره گرفت و به هدف خود دست يافت، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان

و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 6

6 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ و هدايت توده ها

إنّما أنا لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 8

8 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم دين و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 13

13 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها

قل للمؤمنين يغضّوا . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم اسلام و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من

قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 8

8 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه رسول خدا ( ص )

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 6

6 _ ارائه راه حق و تفسير حقيقت ، در برابر سخنان باطل و شبهه انگيز ، شيوه پسنديده در تبليغ و ارائه تعاليم دين

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن

به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت نوح(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت هود(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت صالح(ع) به مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت لوط(ع) به مطلب مزبور استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام

آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت شعيب(ع) به مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 6

6 - لزوم به كارگيرى صراحت ، روشنى و گويايى سخن ، در تبليغ و هدايت خلق

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 3،4

3 - سخن گفتن به زبان ملى هر جامعه اى ، بهترين و مؤثرترين روش تبليغ و هدايت آن جامعه

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

4 - لزوم توجه به احساسات ملى جوامع ، در تبليغ و هدايت

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

به كارگيرى واژه {لو} _ كه براى امتناع است _ نشان مى دهد كه اگر خداوند قرآن را بر شخصيتى غير عرب زبان نازل مى كرد، بى ترديد مردم عرب از ايمان آوردن به غير آن سر باز مى زدند و اين نبود مگر به خاطر احساسات قومى وملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 6

6 - گزينش شهر هاى بزرگ و مركزى براى تبليغ دين و ارشاد مردمان ، روشى پسنديده و كارآمد

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه انتخاب شهرهاى بزرگ و مركزى براى رسالت پيامبران از سوى خداوند، مى تواند به جهت كارآمدتر بودن اين روش باشد; به ويژه اين كه اين مسأله

درباره تمامى پيامبران مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 14

14 - در تبليغ ، تنها ، به نفى باطل نبايد پرداخت ، بلكه بايد راه درست را نيز معرفى كرد .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 15

15 - تكيه بر براهين آشكار و قابل فهم و پرهيز از گفتار ابهام آميز ، شيوه اى پسنديده در تبليغ معارف دين است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 9

9 - استفاده از كاركرد عوامل طبيعى در طبيعت براى اثبات وجود خداوند ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم است .

و من ءاي_ته يريكم البرق خوفًا و طمعًا و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 11

11 - استفاده از امور حسى و قابل درك ، جهت اثبات امور غير حسى _ كه درك اش سخت است _ از شيوه هاى تبليغى قرآن است .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها . .. و من ءاي_ته أن تقوم السماء .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 6

6 - استفاده از امور عينى و محسوس ، براى تبيين امور غيبى ، از روش هاى تبليغى قرآن كريم

است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و هو أهون عليه

استدلال به آفرينش نخست موجودات و شاهد گرفتن آن براى اثبات معاد _ كه امرى غيبى است _ حقيقت يادشده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 5،7،8

5 - استفاده از تمثيل ، جهت تفهيم معارف والاى دينى ، از روش هاى تبليغى قرآن

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم . .. كذلك نفصّل الأي_ت

لام {لكم} براى تعليل و در نتيجه، بيان كننده اين نكته است كه بيان مَثَل ها، به خاطر تفهيم دقيق است. {من} در {من أنفسكم} براى ابتدا و به منظور بيان اين است كه مَثَل از خود شما زده مى شود كه دقيقاً برايتان قابل فهم است.

7 - قرآن كريم از شيوه هاى گوناگون استفاده مى كند تا مشركان را براى دست كشيدن از معبود هاى ساخته دست خويش قانع كند .

و من ءاي_ته أن خلقكم . .. و أن خلق لكم ... خلق السم_وت ... يريكم البرق ... أن تق

پس از اقامه دليل هاى روشن براى اثبات وحدانيت خداوند، روى آوردن به بيان تمثيلى و عاميانه كردن مطلب، جهت تفهيم پوچى معبودهاى جعلى، حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.

8 - استفاده از روش هاى ساده و همگانى در تبليغ مفاهيم دين ، امرى شايسته است .

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 5

5 - مبلّغان ، در تبليغ دين ، بايد با برهانى روشن و مستدل عمل كنند .

و لقد أرسلنا. .. رسلاً ...

بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 6

6 - متمركز ساختن ذهن مخاطب و شنونده ، در موعظه و تبليغ ، امرى لازم است .

و هو يعظه ي_بنىّ

مخاطب قرار دادن فرزند، با {يا}ى ندا، هنگام موعظه، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد تا موعظه، اثر خود را ببخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 3

3 - لازم است كه تبليغ معارف دين ، به محبّت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب آميخته گردد .

ي_بنىّ إنّها إن تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 4

4 - لازم است كه پيش از دعوت به فروع عملى ، اصول عقيدتى تبيين گردد .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. إنّها إن تك مثقال حبّة من خردل ... يأت بها اللّه ... ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 6

6 - پيش انداختن بشارت بر هشدار ، امرى شايسته و بايسته در امر تبليغ است .

مبشّرًا و نذيرًا

احتمال دارد كه تقديم {مبشّراً} با توجه به واقعيت خارجى تأثير تقديم بشارت بر انذار و بيم دهى باشد. بنابراين، نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 13

13 - ارائه و تبليغ آيين حق با نقد منصفانه و حق طلبانه عقايد دينى ديگر ، از شيوه هاى تبليغى قرآن

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه . .. و

إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبي

اين كه پيامبر(ص) به مشركان فرمود: يا ما بر حق هستيم و راه هدايت را مى پيماييم يا شما _ با آن كه پيامبر(ص) مسلّماً بر حق و هدايت بود _ نشانگر انصاف و برخورد حق طلبانه با عقايد ديگران و شيوه اى پسنديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 6

6 - لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن ، رسا و بى ابهام در تبليغ دين

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 13

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 5

5 - مبلغان دينى ، بايد در فراخواندن مردم به دين و اقتدا به رسولان الهى ، از استدلال و برهان بهره گيرند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 9

9 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام ، در تبليغ و هدايت توده ها

أنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 9

9 - در اقدام ها و تلاش هاى فرهنگى و دينى ، صرف احتمال تأثير كافى است .

لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 7

7 - گسترش پيام توحيدى و هدايت مردم ، نيازمند حضور فعّال مبلغان الهى در ميان آنان

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 11

11 - استفاده از امور روشن و همه فهم ، در جهت تبليغ و هدايت ، روشى قرآنى است .

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة . .. كأنّه ولىّ حميم

تكيه بر اصل تفاوت خوبى و بدى _ كه امرى روشن و قابل فهم براى همگان است _ به عنوان پيش درآمد سفارش به اخلاق نيك در تبليغ، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 5،12

5 - انذار مردم نسبت به فرجام كفر ، داراى اهميتى خاص در تبليغ دين

لتنذر أُمّ القرى

12 - لزوم اولويت دادن به نقاط مركزى و محورى در تبليغ و انذار

لتنذر أُمّ القرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به

واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 10

10 - به كارگيرى بيان روشن و رسا ، امرى ارزشمند در تبليغ معارف دينى

و رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 4

4 - در تبليغ دين ، نخست بايد به رفع موانع و اصلاح پايگاه ها و عناصر اصلى جامعه پرداخت .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 6

6_ سخن روشن و به دور از ابهام ، داراى اهميتى ويژه در انجام رسالت تبليغى و دينى

و الكت_ب المبين

توصيف قرآن _ كه پيام تبليغى است _ به وصف {مبين}، اِشعار به مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 7

7- لزوم توجه به سطح درك و استعداد هاى مخاطبان ، در تبليغ و هدايت ايشان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

از اين كه خداوند {تيسير} را زمينه تذكّر يافتن دانسته; استفاده مى شود كه براى بيدارى خلق، بايد حقايق را به گونه اى قابل فهم و درك براى آنان بيان كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 2

2 - لزوم استفاده از شيوه هاى مختلف تمثيلى و داستانى ، براى تفهيم

حقايق به مردمان

إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون . هل أتيك حديث ضيف إبرهيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيه قبل، از تمثيل و در اين آيه از بيان سرگذشت ميهمانان گرامى ابراهيم(ع) در جهت حقانيت وعده هاى خويش بهره جسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 9

9 - لزوم مجهز بودن به امكانات نيرومند و دلايل متقن ، در تبليغ دين

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين

فعل الهى، خود رهنمودى به هدايتگران است كه آنان براى پيشبرد هدف، بايد در كار خويش ابزار و امكانات بايسته را نيز، در نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 3،5

3 - مزد طلبى از مردم در برابر تبليغ دين ، زمينه ساز روى گردانى آنان از پذيرش آن

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

5 - توجه شريعت به خصلت هاى درونى مردم ، در تنظيم برنامه هاى تبليغى خود *

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند چون دلبستگى شديد مردم به مال را مى دانسته است، پيامبران را از درخواست مزد مادى از مردم، دور داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 8

8 - لزوم رعايت استعداد و قابليت افراد ، در استفاده از فرصت ها و امكانات تبليغى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

تكليف پيامبر(ص) به روى گردانى از خدافراموشان دنيامحور، مى تواند

نشانگر اين باشد كه رهبران و مبلغان الهى، نبايد قابليت ها را ناديده انگاشته وفرصت هاى خويش را در مواضع بى ثمر، هدر دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايتگران است كه بايد از اين شيوه استفاده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه بايد شيوه ساده گويى را در بيان حقايق براى مردم برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه در راستاى ارشاد خلق، بايد از شيوه ساده گويى استفاده كنند تا همگان از آن بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 11

11 - توجه به عنصر اميدوارى به پيروزى و نصرت الهى در تبليغ ، امرى لازم و كارآمد

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 2

2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدايت

و تبليغ دين ، از موانع تأثيرگذارى و موفقيت آن

أم تسئلهم أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان علّت هاى نپذيرفتن اسلام از سوى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 2

2 - دعوت و برخورد از سر مهربانى و شفقت ، مؤثّر در هدايت و اصلاح جامعه

قال ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3،4

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 5،11

5 - برانگيختن

انگيزه در مخاطب ، براى جلب توجه او به سخنان هدايت بخش ، از مقدمات ارشاد و تبليغ

فقل هل لك إلى أن تزكّى

{لك} خبر براى مبتداى محذوف است. حرف {إلى} نيز به همان مبتداى محذوف تعلق دارد. تقدير كلام را مى توان چنين دانست: {هل لك ميل إلى أن تزكّى} يا {هل لك سبيل إلى...}.

11$ - نرمش در گفتار ، حتى با سركشان ، از شيوه هاى پسنديده در تبليغ و ارشاد مردم

فقل هل لك إلى أن تزكّى

فقل هل لك إلى أن تزكّى

طرح استفهام در آغاز سخن، نوعى نرمش در لحن كلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 3

3 - بذل توجّه كامل به ارشاد كسانى كه نيازى به تعاليم الهى در خود احساس نمى كنند ، روشى ناپسند و مذموم است .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

آغاز سخن با ضمير {أنت} و نيز تقديم {له} بر {عنه} در جمله هاى {أنت له تصدّى} و {أنت عنه تلهّى} _ در آيات بعد _ ارشاد كننده را به جهت برخوردش با هر دو نوع مخاطب، نكوهش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 6

6 - لزوم پرهيز مبلّغان ، از برخورد هاى ناهنجارى كه زمينه گريز مردم از مجلس وعظ و ارشاد گردد .

لعلّه يزّكّى . .. فأنت عنه تلهّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 1

1 - تأكيد خداوند بر ضرورت ترك ترش رويى با اندرز خواهان ; هر چند آنان ،

جسمى معلول داشته و از طبقات اشراف نباشند .

كلاّ

كلمه {كلاّ} براى ممنوع ساختن و ردّ مطالبى است كه پيش از گفتن اين كلمه، مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 5

5 - برانگيختن مخاطب به دقّت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى

هل أتيك

روش تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 15

15- بهره گيرى از حكمت ، موعظه نيكو و جدل بهترين در تبليغ دين ، روشى ابراهيمى است .

اتّبع ملّة إبرهيم . .. ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 11

11- برانگيختن عقل و وجدان مردم به داورى ، روش حضرت ابراهيم ( ع ) در ارشاد و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب {ياأبت} گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 6

6 _ اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ ، تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و

توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

{فاء} در {فجعلهم} يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 4

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 3،6

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظ_لمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ... فقالوا إنّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان

بر اين حقيقت استفاده كرد .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 5

5 - استفاده ابراهيم ( ع ) از ضرورى ترين و ملموس ترين نياز هاى بشرى ، براى متوجه ساختن قوم خويش به خدا

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 6

6 - توجه دادن مردم به بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودشان ، از شيوه هاى تبليغى ابراهيم ( ع ) بود .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم خويش ، بت ها را به حقارت و پستى ياد مى كرده است .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

نكره آوردن {أوثان}

مى تواند به منظور بيان حقارت شأن بت ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى آگاهى قوم اش ، حقارت و ناتوانى بت ها را تبليغ مى كرد .

و قال إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

{أوثاناً} به صورت نكره آورده شده و تنوين آن، براى تحقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

روش تبليغ اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 13

13 - بهره گيرى از عواطف خويشاوندى براى ترغيب مشركان مكّه به گرويدن به اسلام

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

روش تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 2

2 _ بيدار ساختن و برانگيختن فطرت توحيدى، از روشهاى تبليغى انبيا

قل أرءيتم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 13

13 _ ضرورت تبعيت از روشهاى پيامبران الهى در برخوردها و روش تبليغ دين

فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 35 - 15

15- وظيفه همه انبياى الهى ، تنها ابلاغ پيام خداوند به صورت روشن و صريح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن .

فهل على الرسل إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 4

4 - اشتغال فراوان به ذكر خداوند و ياد او ، هنگام سخن با مردم ، داراى فضيلت بسيار بوده و شيوه پيامبران در ترويج دين خدا است .

و نذكرك كثيرًا

موسى(ع)، براى تسبيح و ذكر فراوان خدا در خلوت، نيازى به زبان فصيح و يارى هارون(ع) نداشت; بنابراين خواست او مطرح شدن تسبيح و ياد خدا در ملأعام بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 12

12 - { آگاهى دادن } و { انذار كردن } ، دو ركن اساسى در دعوت پيامبران

اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 5

5 - روشن و بى ابهام بودن بيان و انذار پيامبران ، ويژگى بارز آنان در تبليغ

إن أنا إلاّ نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 11

11 - انذار و اخطار

، از شيوه هاى تبليغى پيامبران

و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 9

9 - انذار و اخطار ، از مسؤوليت ها و شيوه هاى تبليغى پيامبران

لئن جاءهم نذير . .. فلمّا جاءهم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 4

4 - خلوص و نداشتن هيچ چشمداشتى در انجام رسالت ، از ويژگى هاى پيامبران

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 6

6 - تبليغ پيامبران ، همراه با حضور فعال و گسترده آنان در ميان جوامع خويش بود .

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 1،2

1 - بازگو كردن فضيلت و برترى مكتب توحيدى بر آيين اجدادى مشركان ، روش تمامى پيامبران

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

2 - تمسك پيامبران به استدلال و خرد ، در قبال سنت گرايى و آيين تقليدى منكران

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 5

5- پيامبران ، خواهان هدايت مردم با تبليغ آزاد و نه حركت هاى تعرضى وتهاجمى *

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

با الغاى خصوصيت از شخص موسى(ع)، تعبير {فاعتزلون} مى نماياند كه خط رسالت براساس تهاجم استوار نبوده است; بلكه آزادى بيان را تضمين كننده پيشرفت رسالت خويش مى دانسته است.

روش تبليغ حبيب نجار

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 4

4 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، در فراخواندن مردم به دين و اقتدا به رسولان الهى ، از استدلال و برهان بهره مى گرفت .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

آيه شريفه و چند آيه بعدى، بيانگر مجموعه استدلال ها و برهان هاى مؤمن انطاكيه است كه در اثبات ادعاى خويش، براى مردم مطرح كرده بود.

روش تبليغ دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 23

23 _ دروغپردازى و افترا، شيوه تبليغات دشمنان انبياست.

فذرهم و ما يفترون

روش تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 7

7 _ ضرورت ارزيابى دقيق، از روشهاى تبليغ دين و برآورد آثار آن

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

برخى مفسران گفته اند آيه {لا تطرد . .. } تبصره اى بر آيه قبل است. بر اين فرض آيه مى تواند رهنمودى كلى در تبليغ باشد. يعنى قبل از به كارگيرى هر روشى در تبليغ به بررسى ابعاد آن بايد پرداخت و از عوارض احتمالى آن با تدابير لازم جلوگيرى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 3،4

3- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار به كارگيرى مفاهيم روشن و صريح در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

{بلاغ} به معناى تبليغ و رساندن پيام است. توصيف آن به {المبين} (آشكار و روشنگر) بيانگر مطلب ياد شده است.

4- لزوم به

كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن و صريح ، در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 13

13 - لزوم به كار گيرى مفاهيم و مطالب روشن و بى ابهام در تبليغ دين

و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 15

15 - تثبيت و گسترش دين الهى ، نيازمند اقدام و تلاش جمعى است .

أن أقيموا الدين

با توجه به جمع بودن {أقيموا}، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 21

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه {أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 7

7 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ دين و

هدايت مردمان

إنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 6،7

6 - خوددارى از تعرّض به مخالفان بدگو ( مقابله به مثل و پاسخ گويى به آنان ) در مرحله آغازين كار هدايت و تبليغ دين ، امرى سزاوار و بايسته

و اهجرهم هجرًا جميلاً

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

روش تبليغ ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 4

4- ذوالقرنين ، از بينش توحيدى خويش ، پس از اثبات توان علمى و فنى خود ، تبليغ كرد .

فما اسطاعوا أن يظهروه . .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

تعبير {ه_ذا رحمة. ..} نوعى تبليغ از بينش است كه ذوالقرنين پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خويش، آن را تبليغ كرد.

روش تبليغ رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

روش تبليغ سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 4

4 - سوء استفاده از دين و تعاليم آسمانى ، براى گمراه ساختن بنى اسرائيل و ترويج گوساله پرستى در بين آنان ، از جمله اعترافات سامرى در نزد موسى ( ع )

فنبذتها

{نبذ} در {نبذتها}،

ممكن است در معناى حقيقى آن; يعنى، دورافكندن آثار رسالت به كار رفته باشد و نيز ممكن است مجاز و به معناى سوء استفاده از تعاليم رسولان الهى باشد. براساس معناى دوم، سامرى اعتراف مى كند كه با استفاده نابه جا از آموخته هاى خويش، آن را ضايع ساخته و نابود كرده است.

روش تبليغ سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 10

10 - سليمان ( ع ) ، درصدد استفاده از هر فرصت براى بيان عقيده توحيدى خود و تبليغ آن

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

يادآورى سليمان(ع) به نماينده سبا نسبت به اين حقيقت كه آنچه او و آنها در اختيار دارند، همگى عطايايى است كه خداوند به آنان بخشيده است، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 41 - 4

4 - استفاده سليمان ( ع ) از امكانات خود بلقيس ، براى ارائه معجزه به وى و هدايت او

قال نكّروا لها عرشها. .. من الذين لايهتدون

برخى برآنند كه {أتهتدى. ..} به تقدير {أتهتدى إلى الإيمان باللّه و رسوله} مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

روش تبليغ شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 5

5_ شعيب ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله

خطاب {يا قوم} (اى مردم من) تحريك كننده عواطف مخاطبان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89

- 5

5_ يادآورى تاريخ پيشينيان و بيان علت نابودى و گرفتارى آنان به عذاب هاى الهى ، از روش هاى تبليغى حضرت شعيب ( ع ) بود .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3،4

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

4 - سخن دلسوزانه شعيب ( ع ) با مردم ايكه ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقواپيشه كنيد) بيانگر مطلب ياد شده است.

روش تبليغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 3

3_ صالح ( ع ) با برخوردى عاطفى ، قوم خويش را با خصوصيات معجزه خويش آشنا ساخت .

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم

أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

روش تبليغ علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 11

11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

روش تبليغ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 11

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

روش تبليغ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5،9،11

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

11 -

ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 7

7 - فرعونيان ، در سخنان و تبليغات خويش ، سِحر برتر و بى رقيب را ، نشانگر حقانيت مرام ساحر و عقايد او قلمداد مى كردند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

بسيج ساحران براى ابطال ادعاهاى موسى(ع)، حاكى از آن است كه در نظر فرعونيان، قدرت ساحر ميزان حق و باطل بود.

روش تبليغ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 8

8- خارج كردن حق از صحنه ، با باطل نشان دادن چهره آن ، از شيوه هاى تبليغاتى كفرپيشگان است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ

{إدحاض} به معناى {إبطال} و {إزاله} است. {ليدحضوا به الحقّ} يعنى: {كفرپيشگان، با مجادله باطل، سعى در ابطال و ازاله حق دارند.}. روشن است كه حق، قابل ابطال نيست، لذا تعبير {خروج از صحنه} و {باطل نمايى} در برداشت به كار رفته است.

روش تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوريت انذار و اخطار در تبليغات لوط ( ع )

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

روش تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 6

6_ خداوند راهنماى پيامبر ( ص ) در چگونه بيان كردن معارف و تبليغ كردن دين

قل من رب السموت و الأرض قل الله قل أفاتخذتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، در ابلاغ تعاليم آسمانى با ملايمت و مدارا عمل مى كرد و در مخاطبانش حساسيت واكنش آميز ايجاد نمى كرد .

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

اين كه پيامبر(ص) در مقام ابلاغ پيام خداوند به مشركان، از بازگشت گمراهى فرضى خود سخن به ميان مى آورد و منشأ هدايتش را خداوند معرفى مى كند و به گمراهى مشركان نمى پردازد; حاكى از مداراى او در امر تبليغ است تا به اين صورت، واكنش منفى مشركان را برنينگيزاند و بتواند به هدفش نايل شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 5

5 - انذار و اخطار ، از روش هاى تبليغى

_ هدايتى پيامبر ( ص )

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 13

13 - انذار و بشارت ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبراسلام ( ص )

إنّما تنذر من اتّبع الذكر . .. فبشّره بمغفرة و أجر كريم

روش تبليغ مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 11

11- استفاده مشركان ستم پيشه از تمامى شيوه هاى ممكن تبليغى ، سياسى و فرهنگى عليه پيامبر ( ص )

أسرّوا النجوى. .. هل ه_ذا إلاّ بشر... بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل افتريه بل هو شاعر

روش تبليغ موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 2

2 - موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون ، خود را مواجه با گروهى از حاميان او مى ديد و براى ارشاد آنان چاره انديشى مى كرد .

اذهب إلى فرعون . .. يفقهوا قولى

با آن كه در فرمان رسالت فقط نام فرعون آمده بود، اما موسى(ع) براى گفتار خويش، شنوندگان بيشترى را پيش بينى مى كرد و {يفقهوا} را با صيغه جمع آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 6

6 - بهره جستن موسى ( ع ) از تجمع مردم مصر جهت تماشاى صحنه مقابله او و ساحران ، براى بيم دادن مردم و دعوت آنان به توحيد و ايمان

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 3

3 _ به ميان مردم رفتن و در متن جامعه بودن ، شيوه موسى و هارون در دعوت و انجام رسالت الهى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 4

4- برنامه موسى ( ع ) ، پيشبرد رسالت خويش با منطق و نه جنگ و ستيز

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

تعبير {فاعتزلون} مى نماياند كه موسى(ع)، با وجود در دست داشتن معجزات و {سلطان مبين}، خواهان درگيرى و ستيز نبوده است.

روش تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 10

10 - بهره گرفتن مؤمن آل فرعون از افكار عمومى مردم ، عليه تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

ي_قوم لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

صحبت مكرر مؤمن آل فرعون با مردم _ على رغم آن كه موسى(ع) مورد تهديد شخص فرعون بود _ مى تواند از نكته ياد شده حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

روش تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 4،5

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با

آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء در {بآيات اللّه} براى استعانت باشد نه زايد.

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 2،3

2_ بحث و گفت و گو و ارائه دليل و برهان ، از روش هاى نوح ( ع ) براى بازدارى مردم از شرك و گرايش دادن آنان به توحيد

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

{جدال} به معناى مناظره كردن و آوردن برهان براى ابطال دليلها ، انديشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا

پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 4

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 4

4 - تبليغ تعاليم دينى از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به گونه اى روشن و قابل فهم براى همگان بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 3

3 - بيان اوصاف خداوند ، همچون غفّار بودن او ، بخشى از رهنمود هاى نوح ( ع )

إنّه كان غفّارًا

روش تبليغ هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان

از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 3

3 _ به ميان مردم رفتن و در متن جامعه بودن ، شيوه موسى و هارون در دعوت و انجام رسالت الهى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

روش تبليغ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 5

5 - موعظه و پنددهى ، روش تبليغى حضرت هود ( ع ) در ارتباط با قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

روش تبليغ يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

روش تبيين آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب

. .. كذلك نصرف الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 14

14 _ ارائه نمونه هاى عينى ، روش خداوند در تفصيل و تبيين آيات خود

إنما مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 20

20 - خداوند ، به تشريح و تبيين آيات خود براى مردم ، با استفاده از تمثيل هاى روشن ، اهتمام دارد .

ضرب لكم مثلاً . .. كذلك نفصّل الأي_ت

روش تبيين احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 19

19 - ايجاد زمينه براى پذيرش قوانين و رهنمود ها ، از روش هاى قرآن در بيان احكام

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

بيان مقطعى بودن حكم عفو و گذشت از توطئه گران، داراى اهدافى است. از جمله آنهاست ايجاد زمينه پذيرش آن حكم; زيرا مسلمانان اگر نمى دانستند كه حكم مذكور موقتى است، انتظار مى رفت كه آن حكم را درست نپندارند و از پذيرش آن سرباز زنند.

روش تبيين حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 13

13- لزوم به كارگيرى برترين و مؤثرترين روش ها ، در جدل ( مباحثه و مناظره ) براى بيان مسائل دينى و احياى حقايق الهى

ادع إلى سبيل ربّك . .. و ج_دلهم بالتى هى أحسن

روش تبيين حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 -

2،3

2 - خداوند ، در تبيين برخى حقايق ، حشره اى چون پشه و بزرگتر از آن را در مثل هاى قرآنى به كار برده است .

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها

گفتنى است كه در لسان العرب آمده است: بعوض از خانواده مگسهاست و بعوضة مفرد آن است.

3 - خداوند در تبيين حقيقت از تمثيل به حشره اى همانند پشه ، پروا و شرمى ندارد .

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها

{استحياء} از {حياء} به معناى خجالت كشيدن و شرم كردن است و {بعوضة} به معناى پشه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 6

6 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 19

19 _ طرح و بيان حقايق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أغير اللّه . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 8

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل

من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 20

20_ خداوند براى تبيين حقايق مثل هاى فراوان مى آورد .

كذلك يضرب الله الأمثال

ادات عموم مانند {كل}، {ال} جنس كه بر جمع داخل شود و . .. گاهى براى استغراق حقيقى است و گاهى حاكى از كثرت و فراوانى است كه از آن به عموم عرفى تعبير مى شود. به نظر مى رسد معناى دوم از {الأمثال} اراده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 13

13- مردم ، بايد براى فهم و كشف حقايق به پيامبراكرم ( ص ) مراجعه كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون . .. و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 89 - 4

4- تبيين حقايق و تفهيم آنها به توده هاى بشرى ، نيازمند بهره گيرى از بيان ها و شيوه هاى گوناگون است .

و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 12

12- تفهيم حقايق غيبى با بهره گيرى از امور حسى ، سبكى مفيد و اسلوبى قرآنى است .

أعثرنا عليهم ليعلموا . .. أنّ الساعة لاريب فيها

آموختن حقانيّت معاد با نشان دادن بيدارى اصحاب كهف پس از خوابى دراز مدّت، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 4

4- بهره

بردن از تمثيل در تبيين حقايق معنوى ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

و اضرب لهم مثلاً رجلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 1

1- پيامبر ، وظيفه دار استفاده از تمثيل براى بيان حقيقت زندگى دنيا و ناپايدارى آن است .

و اضرب لهم مثل الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 2

2- آوردن مثال و نمونه ، از شيوه هاى بيانى قرآن و از روش هاى مناسب در تبليغ و بيان حقايق است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

براى {مَثَل} معانى متعددى از جمله: {شبيه و نظير} و {حديث (كلام تازه)} و {ضرب المثل} و {صفت} ذكر شده است. در آيه مورد بحث، به مناسبت {و اضرب لهم مثلاً رجلين} _ در آيات قبل _ ظاهراً، مقصود، ذكرِ شبيه و نظير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 6

6 - استفاده از تشبيه ، براى

بيان كردن حقايق ، از روش هاى بيانى قرآن است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 14

14 - انتخاب ملموس ترين مثال ، براى تبيين حقايق پيچيده و بلند آسمانى ، شيوه بيانى قرآن كريم است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له . .. و الطير ص_فّ_ت

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه، پرندگان از حيث قابل دسترس بودن و نوع پرواز و اندامشان، مورد تمثيل قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 4

4 _ قرآن ، حاوى دلايل گوناگون و همراه با اسلوب ها و شيوه هاى مختلف بيانى در ارائه حقايق به مردم

و لقد صرّفن_ه بينهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير مفرد غايب در {صرّفناه} _ به قرينه آيات متعددى كه در اين سوره، از جمله آيه نخست و دو آيه بعد (و جاهدهم به جهاداً كبيراً) آمده است _ قرآن باشد. بر اين اساس مقصود از {صرّفناه} يا تغييرات موجود در اسلوب بيانى و شيوه ارائه مطالب قرآن است يا مراد دلايل گوناگونى است، كه قرآن بر اثبات ادعاهاى خود آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 8

8 - طرح پرسش در احتجاج ، براى واداشتن طرف مقابل به اقرار به حق ، از روش هاى قرآن براى تبيين حقايق است .

و لئن سألتهم من خلق السموت

و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 8

8 - تبيين حقايق و معارف والا ، با بيانى ساده و همه فهم ، روش هدايتى قرآن

و الذى نزّل . .. فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 6

6 - روش وحى ، تبيين حقايق با منطق و دليل روشن و نه الزاماً ارائه نمود هاى حسّى

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت . .. قالوا ائتوا ب_ابائنا

از اين كه خداوند، پس از بيان دلايلى روشن، به درخواست مشركان مبنى بر ارائه نمودهاى محسوس ترتيب اثر نداده است، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 2

2 - لزوم استفاده از شيوه هاى مختلف تمثيلى و داستانى ، براى تفهيم حقايق به مردمان

إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون . هل أتيك حديث ضيف إبرهيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيه قبل، از تمثيل و در اين آيه از بيان سرگذشت ميهمانان گرامى ابراهيم(ع) در جهت حقانيت وعده هاى خويش بهره جسته است.

روش تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب . .. كذلك نصرف الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 8

8- بيان نعمت هاى الهى در ابعاد زندگى ، از مصاديق { بلاغ مبين } ( بيان روشن دين ) است .

و الله جعل لكم ممّا خلق ظل_لاً . .. كذلك يتمّ نعمته عليك لعلّكم تسلمون ... فإنما

در آيات گذشته نعمتهاى مختلف خداوند بيان گرديد و در پايان اشاره شد كه هدف از بيان نعمتها، تسليم شدن انسانها در برابر خداست و اگر مردم روى گرداندند، وظيفه اى جز همين بيان روشن (بيان نعمتها) نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 13

13- لزوم به كارگيرى برترين و مؤثرترين روش ها ، در جدل ( مباحثه و مناظره ) براى بيان مسائل دينى و احياى حقايق الهى

ادع إلى سبيل ربّك . .. و ج_دلهم بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 5

5- لزوم به كارگيرى روشى متناسب با استعداد فكرى و روحى انسان براى تفهيم دقيق معارف دين و آموزه هاى قرآن

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از اينكه خداوند در بيان معارف دينى در قرآن، از روش تدريج و گام به گام استفاده كرده است; نكته فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 79 - 9

9- ادعا و سخن در باره معارف دينى و آثار مثبت و منفى آن ، بايد مستند به علم و حجت باشد .

كفر بأي_تنا و قال . .. سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب مدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 1

1 - استفاده خداوند ، از مثل براى تبيين دقايق معارف آسمانى

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. و تلك الأم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 9

9 - استفاده از رخداد هاى محسوس و قابل فهم براى همه ، جهت تبيين دقيق معارف ظريف دينى ، از روش هاى قرآن كريم است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 6

6 - به كارگيرى تمثيل و تشبيه ، براى بيان دقيق مبانى دينى ، امرى سودمند و مفيد

ضرب لكم مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 6

6 - استفاده از مثال هاى متنوع ، از روش هاى قرآن كريم ، براى تبيين معارف و حقايق است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 8

8 - تبيين حقايق و معارف والا ، با بيانى ساده و همه فهم ، روش هدايتى قرآن

و الذى نزّل

. .. فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

روش تبيين قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 5

5- لزوم به كارگيرى روشى متناسب با استعداد فكرى و روحى انسان براى تفهيم دقيق معارف دين و آموزه هاى قرآن

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از اينكه خداوند در بيان معارف دينى در قرآن، از روش تدريج و گام به گام استفاده كرده است; نكته فوق به دست مى آيد.

روش تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 5

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

روش تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 8

8- روشِ آموختنِ علم تأويل حوادث و شناخت علل اصلى رخداد هاى هستى ، روشى تجربى و عملى است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

روش تحصيل دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 26

26 _ دستيابى به آيين ها و شرايع الهى ، داراى روش و طريقى خاص و روشن

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

{شرعة} به معناى شريعت است و {منهاجاً} يعنى راه رسيدن به آن شريعت.

روش تحصيل لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 5

5 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، راهى

كه به لقاى خدا مى انجامد .

سبيل اللّه

مراد از {سبيل اللّه} (راه خدا) توحيد و يكتاپرستى است. تسميه توحيد به {راه خدا} يا بدان جهت است كه آيين توحيد، خطى است كه از سوى خدا ترسيم شده و به وسيله پيامبران به مردم ارائه شده است و يا بدان جهت مى باشد كه توحيد و يكتاپرستى، راهى است كه با پيمودن آن، مى توان به خدا رسيد و به لقاى او دست يافت.

روش تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 6

6 _ مقايسه ميان شكست ها و پيروزى ها و كار هاى موفق و ناموفق ، از روش هاى قرآن براى شناخت عوامل آنها

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها قلتم انّى هذا قل هو من عند انفسكم

روش تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 7

7- استفاده و كمك گرفتن از عوامل گمراهى در كار تدبير عالم ، دور از ساحت خداوند است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

جمله {ما كنت} (من اين چنين نبوده و نيستم) بيان سنت و قاعده اى در كار خداوند است. {مضلّ}، يعنى {گمراه كننده} و مصداق آن، در آيه، شياطين هستند. {عضد} به معناى {بازو} است و مراد از آن، در اين جا، كمك كار و ياور است.

روش تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 6

6 _ تدبير و تربيت بايد همراه با مهربانى و عطوفت باشد .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 17

17 - ارائه روش صحيح ، پس از طرد سنت هاى غلط ، از روش هاى تربيتى قرآن است .

ليس البر . .. و لكن البر من اتقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 22

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 9

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 7

7 _ تشويق مؤمنان به گذشتن از جان ، براى كسب رضايت خداوند

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

با توجّه به اينكه آيه مزبور در مقام مدح چنين انسانهايى است، تشويق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 17

17 _ وعده الهى به مؤمنان نسبت به برترى آنان در قيامت ، عامل تسلّى و مقاومت آنان در برابر استهزاى كافران

و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

به نظر مى رسد جمله {و الذين اتّقوا . ..}، پس از عنوان كردن تمسخر تقواپيشگان از سوى كافران، به منظور تسلّى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره

- 2 - 214 - 16

16 _ امت هاى مؤمن گذشته ، الگويى مناسب براى تربيت مؤمنان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 15

15 _ توجه به حضور در دادگاه الهى و ملاقات وى ، زمينه ساز رعايت تقوا و حفظ حدود الهى

و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 17

17 _ تحريك احساسات خيرخواهانه ، از روش هاى قرآن ، جهت ايجاد انگيزه براى انجام وظايف

متّعوهنّ . .. حقّاً على المحسنين

معمولا جمله هايى نظير {نيكوكاران چنين و چنان مى كنند} كه حكم، مستند به نيكوكاران و امثال آنان شده، براى تحريك حِسّ خيرخواهى و نيكوكارى است كه خداوند، از اين روش استفاده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 6

6 _ بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خداوند و كار هاى خير

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 21

21 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

فخذ اربعة من الطير . .. يأتينك سعياً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6

6 _ توجّه

به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 9

9 _ نشان دادن عاقبت و فرجام اعمال نيك و بد ، از روش هاى قرآن براى تربيت آدمى و ترغيب وى به رعايت احكام و مقرّرات دينى

ايودّ احدكم . .. فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 8

8 _ به داورى گرفتن وجدان ، از روش هاى قرآن براى پرهيز از كار هاى ناروا و تربيت انسان ها و رعايت احكام و مقررات دينى

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 6

6 _ بهره گيرى قرآن از نفع طلبى انسان ، براى عملِ به نيكيها

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 5

5 _ نقش وعده به پاداش و تضمين آن ، در ترغيب به عمل خير

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 15

15 _ زمينه سازى فكرى با بيان مصالح و مفاسد

از روش هاى تبليغى و تربيتى قرآن

الّذين ياكلون الرّبوا لا يقومون الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ .

خداوند با بيان اينكه ربا جامعه را آشفته و فاسد مى سازد (يتخبّطه الشّيطان) و اقتصاد مبتنى بر ربا رو به اضمحلال مى رود (يمحق اللّه الرّبوا) و ايمان را از مؤمنان مى زدايد (ان كنتم مؤمنين)، فرمانِ ترك ربا را ابلاغ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 41

41 _ بيان فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام آن احكام

ان تضلّ احديهما . .. ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 13

13 _ استفاده قرآن از روش خوف و رجا در تربيت انسانها

يحاسبكم به اللّه فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 14

14 _ تضعيف انگيزه هاى مادّى و تقويت انگيزه هاى معنوى ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان

زيّن للنّاس . .. و اللّه عنده حسن المئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 15

15 _ تهديد خداوند نسبت به كافران ، براى بازدارى آنان از كفر

و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 17

17 _ آميختن بيم و اميد ،

از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

و يحذركم اللّه . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 10

10 _ پيروى از پيامبر اسلام ( ص ) ، عامل جلب محبّت خداوند و آمرزش همه گناهان

فاتّبعونى يحببكم اللّه و يغفر لكم ذنوبكم

جمع مضاف در {ذنوبكم}، افاده عموم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 10

10 _ برانگيختن وجدان ها از روش هاى قرآن در تربيت

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 5

5 _ اصلاح انديشه ، از روش هاى قرآن براى نيل به عملكرد صحيح

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 6

6 _ وعده پاداش و تضمين آن ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 7

7 _ بشارت و نويد ، از روش هاى رسولان الهى براى تربيت انسانها

ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 4

4 _ تحريك عواطف ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به رعايت حقوق ديگران

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً

خافوا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 5،10

5 _ تحريك عواطف انسانى از روش هاى قرآن براى جلوگيرى از ظلم و گناه

اثماً مبيناً. و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

10 _ برانگيختن وجدان انسانى از روش هاى قرآن براى ايجاد تعهد نسبت به رعايت پيمان هاى زناشويى

و كيف تأخذونه . .. و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 22

22 _ جهت صحيح دادن به انگيزه هاى درونى انسان ، از روش هاى تربيتى قرآن

و لا تتمنّوا . .. و سئلوا اللّه من فضله

وجود آرزو و تمايل در آدمى انكارناپذير است و قرآن، ضمن تحريم چشمداشت به اموال ديگران، خواسته هاى مردم را با فراخوانى آنان به جستجوى فضل خدا، جهتى صحيح داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 32

32 _ استفاده از تنبيه بدنى در تربيت ، مشروط به كارآمد نبودن راه هاى مسالمت آميز *

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

چون دستور زدن در آخرين مرحله آمده است، بنابراين با احتمال تأثير راههاى ديگر، نبايد از تنبيه بدنى استفاده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 11

11 _ وعده پاداش ، از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به نيكوكارى

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء -

4 - 57 - 9،10

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

10 _ ايجاد بيم و اميد ، روشى براى تربيت

انّ الّذين كفروا . .. و الّذين امنوا

خداوند براى تربيت انسانها، آنان را از دوزخ بيم داده و به بهشت جاودان اميدوار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 19

19 _ ايجاد اميد به دنبال توبيخ ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

اعرض عنهم و عظهم . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 32

32 _ بهره بردارى از سرشت سودجويى انسان ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام تكاليف

قل متاع الّدنيا قليل و الاخرة خير لمن اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 19

19 _ تكيه بر سرشت سودجوى انسان و جهت دادن به آن ، از روش هاى قرآن براى تربيت

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 13

13 _ ايجاد روحيه اميد به آينده و زندگى برتر معنوى و مادى ، از روش هاى قرآن در ايجاد انگيزه براى عمل

و من يهاجر . .. يجد مراغماً كثيراً وسعة ... فقد وقع اجره على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 14

14 _ بهره بردارى از انگيزه { محبوب شدن } ، از روش هاى قرآن در ارشاد و تربيت

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 4

4 _ استفاده از غريزه سودخواهى و پاداش طلبى انسان ها براى نيل آنان به سعادت ، از روش هاى تربيتى قرآن

من كان يريد ثواب الدنيا فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 17

17 _ استفاده از پاداش خواهى انسان از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه براى تحصيل علم و گرايش به ايمان و عمل صالح

لكن الرسخون . .. أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 1،2،3

1 _ بشارت دهى و انذار از روش هاى پيامبران براى تبليغ رسالت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

3 _ بشارت روشى مؤثرتر از انذار براى هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

تقديم بشارت بر انذار مى رساند كه بشارت نقش مؤثرترى را در هدايت انسانها

ايفا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 29

29 _ ارائه راه حل صحيح به همراه نهى از راه هاى انحرافى ، از روش هاى تربيتى قرآن

محصنين غير مسفحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 6

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 10 - 4

4 _ انذار و تهديد ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از كفر و انكار حقايق و تكذيب آيات الهى

و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 17

17 _ ترغيب مؤمنان به انجام فرامين الهى با بيان آثار و فوايد آن ، از روش هاى قرآن

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 9

9 _ ايجاد بيم در گنهكاران ، در عين اميدوار ساختن آنان به مغفرت الهى ، از روش هاى قرآن براى ترك گناه

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 11

11 _ ارائه برنامه صحيح در پى بر حذر داشتن مردمان از راه هاى نادرست ، از روش

هاى كاربردى قرآن در هدايت

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

خداوند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذيرش ولايت و سرپرستى نارواى كافران، با جمله {انما وليكم . ..} به معرفى افراد شايسته ولايت پرداخت و مؤمنان رابه پذيرش ولايت آنان ارشاد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 19

19 _ بيان فلسفه احكام از روش هاى قرآن جهت زدودن شك و ترديد و ايجاد انگيزه براى عمل به آن احكام

رجس من عمل الشيطن . .. فهل انتم منتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 5

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 5

5 _ ترسيم صحنه هاى قيامت، از شيوه هاى قرآن در تربيت و هدايت است.

و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا

تكرار جمله {لوترى} و همچنين بيان ويژگيهاى قيامت در آيات متعدد گوياى نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 13

13 _ بيان مطلب به شيوه هاى گوناگون و متنوع، روشى كارساز در تعليم و تربيت است.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

{لعل} حرف ترجى و كاربرد آن در جايى است كه اميد به عملى شدن فعل وجود داشته باشد. در اين بخش از آيه چون فعل {يفقهون} در پى حرف

ترجى آمده، چنين بر مى آيد كه {فهم} پس از بيان آيات به شيوه هاى مختلف متوقع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 7

7 _ لزوم ارائه دليل و برهان براى هدايت و تصحيح انديشه ديگران

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 15

15 _ بينه ارائه شده به مردم مدين ، از ناحيه خداوند و براى تربيت و رشد آنان بوده است .

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب}، كه به معناى رشد دهنده و تربيت كننده است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 15

15 _ لزوم بهره گيرى از بيان روشن و مطالب قابل فهم ، در هدايت و تربيت انسانها

أتتهم رسلهم بالبيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 7

7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان

إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى رأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8

8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى قرآن

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 7،21

7- استفاده از رخداد هاى مهم تاريخى ، روشى براى تربيت مردم و ابزارى جهت نجات آنان از ظلمتها

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا

الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 2،3

2- ايجاد حالت خوف و رجا و بيم و اميد در انسان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

3- در نظام هدايتى و تربيتى ، اميدوار ساختن بايد بر تهديد مقدم باشد .

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

تقديم ذكر دو صفت {غفور} و {رحيم} براى خداوند بر {عذاب أليم} در دو آيه فوق، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 19

19- ارائه نمونه و الگو از بدكاران و خوبان ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 21

21- موعظه ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن براى بيدارى و هوشيارى مردمان است .

يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 10

10- تربيت انسان هاى مبتلا به رسوم و اخلاق جاهلى و نجات دادن آنان از آنها ،

نيازمند رعايت مراحل تربيتى ويژه است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير . .. و اصبر ... إن الل

فراز {إن عاقبتم . ..} براى ايجاد محدوديت در انتقام و مقابله به مثل است كه شروع كار تربيتى است و سپس به صبرپيشگى و دست كشيدن از انتقام توصيه مى كند و آن گاه به مرحله توصيه به تقوا و احسان مى رسد. ذكر اين نكته ها با اين ترتيب مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 6

6- تربيت اولاد توسط پدر و مادر ، بر اساس رحمت و محبت است .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما ربيانى} صفت براى مصدر مقدّر (رحمت) است. بنابراين، عبارت چنين مى شود: {رب ارحمهما مثل رحمتهما و تربيتهما لى} (خداوندا! همان گونه كه آنان به من ترحم كردند تو بر آنان ترحم كن).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 7

7- پيوستگى و توأم بودن بيم

دهى و اميدبخشى ، در تربيت و هدايت انسان ، امرى لازم است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 4

4- بهره گيرى قرآن از گرايش هاى انسان ( گرايش به ابديت ) در ترغيب به ارزش هاى معنوى ، بهره مى گيرد .

يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

روشن است كه تمايل به جاودانگى، در نهاد انسان ها وجود دارد و قرآن مجيد، از همين علاقه ها، براى سوق دادن آدمى به سوى ارزش ها، بهره بردارى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 9

9- استفاده از انگيزه اميد و آرزو ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

{أمل} به معناى {آرزو و اميد} است و {أملاً} تميز براى {خير} است; يعنى، {الباقيات الصالحات} از نظر اميد داشتن به نتيجه آن، از دل بستن و اميد داشتن به حيات دنيا و زينت هاى آن، بهتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 20

20- نويد برپايى قيامت ، زمينه ساز تربيت هاى الهى است .

و كان وعد ربّى حقًّا

توجه به كلمه {ربّ} يادآور گفته بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد

هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 8

8 - شناسايى و تربيت افراد مستعد از خردسالى و مراقبت مداوم از آنان براى هدف هاى بزرگ ، روشى است خداگونه و مطلوب .

إذ أوحينا إلى أُمّك . .. و فتنّك فتونًا ... و اصطنعتك لنفسى ... اذهبا إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 9

9 - بشارت و انذار ، مكمل يكديگر در روش تربيتى اديان آسمانى

و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى . .. و إنّى لغفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 7

7- بهره گيرى از انگيزه ها و تمايلات فطرى و غريزى انسان ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته زير است: 1_ {ذكر} به معناى {ثنا} و {صيت} (آوازه) باشد. 2_ اشتياق به جاودانگى نام و بلندآوازه و آوازه گى، امرى غريزى و طبيعى براى همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت

كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 8

8 _ سنجش و مقايسه بين فرجام دو انديشه و رفتار ، بهترين روش براى گزينش انديشه و رفتارى درست و برتر

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 8

8 _ ترسيم و ارائه آموزه هاى دين به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نياز ها ، روشى مؤثر و كارآمد در هدايت و تربيت

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

برداشت ياد شده از آن جا است كه قرآن كريم _ كه براى هدايت و تربيت انسان است _ به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نيازها نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 3

3 _ لزوم توأم كردن بشارت و اخطار به هنگام تربيت و هدايت كردن مردمان

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 3

3 - تكرار و گوشزد كردن پى درپى رهنمود ها ، روش تعليم و تربيت قرآن

و لقد وصّلنا لهم القول

لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 12،17

12 - در تنبيهى كه براى تنبّه است ، شايسته است كه تنها ، به مجازات بخشى از خطا ها اكتفا شود .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

17 - در مجازات مجرمان ، بايد به جهت هاى اصلاحى و تربيتى ، توجّه شود .

ليذيقهم . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 9

9 - تبيين فلسفه مذموميت رفتار هاى اخلاقى ، براى تفهيم دقيق آن از شيوه هاى تربيتى قرآن كريم است .

و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحًا إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 7

7 - استفاده از پرسش براى ايجاد ذهنيت مساعد جهت تفهيم حقيقت به مخاطب ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 5

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 6

6 - يادآورى سرگذشت انسان هاى شايسته همچون پيامبران ، از روش هاى تربيتى قرآن

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار . ه_ذا

ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 7،14

7 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل . .. و يرجوا رحمة ربّه

14 - برانگيختن فكر و انديشه و تشويق به تفكر و انديشيدن ، از روش هاى تربيتى قرآن

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 9،15

9 - اخطار كردن و بيم دادن ، از شيوه هاى بازدارنده از گناه و تربيت مردم حق گريز

ذلك يخوّف اللّه به عباده

15 - اخطار و بيم دادن ، بايد از سر لطف و شفقت باشد .

ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 10

10 - { انذار و تبشير } ، { بيم دادن و اميدبخشيدن } و { تشويق و تهديد } ، از روش هاى تربيتى قرآن

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده ... لهم البشرى فبشّر عبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22

- 11

11 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 4

4 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 6

6 - بيان انواع مثل ها ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 12

12 - مقايسه ميان نيكان و بدان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. هل يستويان مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 9

9 - ياد كردن از نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 8

8 - لزوم توكل و واگذاشتن كار ها و نتايج و پيامد هاى آن به خدا ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه براى هدايت و تربيت مردم

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو

ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 17،18

17 - بشارت و انذار ، روش هدايتى و تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

18 - تشويق به اصلاح ، مقدم بر انذار و بيم دادن از خطا در روش تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 3

3- گرايش هاى طبيعى بشر ، ابزارى كارآمد در جهت سوق دادن او به كسب ارزش ها

أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

خداوند، تمايل انسان به بقا و جاودانگى را در جهت سوق دادن وى به ايمان و استقامت به كار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 4

4 - طرح سؤال و برانگيختن به انديشه و خردورزى ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

أفرءيتم ما تمنون . ءأنتم تخلقونه أم نحن الخ_لقون... أفرءيتم النار ... ءأنتم أنشأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 10

10 - لزوم رعايت اصل تدريج در تربيت و ارشاد مردم

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلم_ت

نزول تدريجى قرآن، با هدف خارج كردن تدريجى مردم

از ظلمات به سوى نور، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 3

3 - ارائه الگو براى تربيت و تكامل موحدان در مسير ارزش ها ، از روش هاى تربيتى قرآن

لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

از تكرار اين نكته كه ابراهيم(ع) و همگامان آن حضرت براى مسلمانان الگو هستند; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- قلم - 68 - 34 - 6

6 - مقرر كردن { كيفر و پاداش } و { تنبيه و تشويق } ، دو روش هدايتى و تربيتى قرآن

كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر . .. إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3،4

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 38

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع طلبى انسان ها بهره

جسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 10

10 - هشدار و ترغيب ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

هو . .. أهل المغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين سوره، با فرمان انذار و اخطار آغاز گرديده (قم فأنذر. ..) و با مغفرت و آمرزش الهى، خاتمه يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

روش ترك گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 9

9 _ ايجاد بيم در گنهكاران ، در عين اميدوار ساختن آنان به مغفرت الهى ، از روش هاى قرآن براى ترك گناه

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

روش تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 9

9- تسبيح موجودات براى خداوند ، از طريق حمد و سپاس آنهاست .

يسبّح بحمده

بنابر حقيقى بودن اضافه {تسبيح} به موجودات و استعانت

بودن {با} در {بحمده} نكته فوق به دست مى آيد.

روش تسهيل تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 6

6 _ توجه به خدادادى بودن دارايى ها ، تسهيل كننده انفاق و درمان كننده بخل

الذين يبخلون . .. و انفقوا مما رزقهم اللّه

هدف از بيان اين حقيقت كه اموال آدمى داده هاى خداوند است (رزقهم اللّه)، اين است كه انسان را به انفاق در راه خدا ترغيب كند و بخل را از وى بزدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 8

8 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم دين و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 13

13 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها

قل للمؤمنين يغضّوا . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم اسلام و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

روش تسهيل سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 3،9

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، طريق هاى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات

و استعينوا بالصبر و الصلوة

9 - باور به آسان شدن مشكلات در پرتو نماز ، حقيقتى كه تنها خاشعان بدان ايمان دارند .

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

دشوارى استعانت از نماز - كه مقتضاى برگشت ضمير {إنها} به {استعانت} است - به معناى ناباورى به كارساز بودن نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 3

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، دو طريق كارساز براى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 6،7

6 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، دو وسيله كارساز براى تحمل ترس ها ، گرسنگى ها ، زيان هاى مالى و جانى و كمبود هاى به وجود آمده براى سالكان راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و ا

7 -

ارائه راه هدايت به همراه بيان مشكلات آن و نيز ارائه طريق موفقيت بر آنها ، از روش هاى قرآن است .

يأيها الذين ءامنوا . .. لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصبرين

خداوند در اين بخش از آيات علاوه بر ارائه راه هدايت - كه همان ايمان به رسالت و . .. مى باشد - مشكلات سلوك در اين راه را نيز بر شمرده و براى فايق آمدن بر آنها، استعانت از نماز و صبر را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 4

4 - باور به مالكيت خدا و بازگشت به او ، آسان كننده تحمل مصيبت ها و مشكلات

الذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 14

14 - اهل ايمان به هنگام گرفتار شدن به فقر و تنگدستى و نيز روى آورى مشكلات و ناهنجارى ها ، بايد صبور و پايدار باشند .

و الصبرين فى البأساء و الضراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 8،10،11،20

8 _ توجه به سختى ها و مصائب گذشتگان ، تسلّى بخش مؤمنان در تحمل مشكلات

ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يأتكم مثل الذين

10 _ ايمان و اميد پيامبران و مؤمنان به نصرت الهى و امداد هاى غيبى ، به هنگام مواجهه با مصائب و مشكلات جنگ

حتى يقول الرسول و الذين امنوا معه متى نصر اللّه

جمله {متى نصر اللّه} كه سؤال از وقت يارى خداست، بيانگر

اين معناست كه آنان به اصل يارى خدا به هنگام رويارويى با دشمنان، ايمان داشتند و به آن دل بسته بودند.

11 _ خداوند ، تنها اميد در گرفتارى ها و مشكلات

متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قريب

20 _ استفاده انبيا از راه هاى عادى و طبيعى ، در رويارويى با مشكلات

مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين امنوا معه متى نصر اللّه

پيامبران همانند مردم به مقاومت و صبر در برابر مشكلات مى پرداختند و دست به معجزه و كارهاى خارق العاده نمى زدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 3

3 _ خواب از عوامل آرام بخش انسان هاى اندوهگين و حاضر در كوران مشكلات

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

بنابر اينكه {امنةً} مفعول له براى {نعاساً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 _ ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات ، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 _ مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين كننده نيست. 2 _ جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 11

11 _ شكست ها و سختى ها ، زمينه ساز پراكندگى جامعه از پيرامون رهبران خود ، و مداراى ايشان با آنان از ميان برنده آن زمينه هاست . *

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

با توجّه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، كه شكست نبرد احد و مشكلات ناشى از آن را مطرح ساخت، مى توان نتيجه گرفت كه شكست و مشكلات آن نبرد، زمينه پراكندگى مسلمانان را از پيرامون رسول خدا (ص) فراهم ساخت و آنچه در اين ميان مانع از گسيختن مردم از پيرامون پيامبر (ص) شد، خُلق خوش و مداراى آن حضرت با مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد

آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 9،10

9 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، موجب نهراسيدن از هجوم دشمن

فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

10 _ لزوم توكّل به خداوند در مقابله با دشمنان مهاجم

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

بر شمردن صفات پسنديده مجاهدان حقيقى و تمجيد آنان از سوى خداوند، براى ترغيب ديگر مؤمنان به داشتن و تحصيل چنين حالات و صفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 6

6 _ توكّل همراه با عمل ، موجب تبديل مشكلات سخت به نعمت و فضل الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 9

9 _ اطلاع و آگاهى از مشكلات آينده ، آسان كننده تحمل آن

و لتسمعنّ من الّذين اوتوا الكتب من قبلكم و من الّذين اشركوا اذًى كثيراً

هدف از آگاه كردن مسلمانان به آزار و اذيّت مخالفان پيش از وقوع آن، براى آماده سازى آنان است تا با برخورد ناگهانى تاب و تحمّل خويش را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 _ پايبندى به مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى ، زمينه سبكبارى و دور ماندن

جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بيان خواست الهى به سبكبارى انسانها پس از تبيين احكام و مقررات ازدواج، اشاره به اين است كه دورى جوامع بشرى از رنجها و مشقتها در گرو پيروى از آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2،3

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 14

14 - اطلاع يافتن از گرفتارى مؤمنان پيشين به سختى ها ، زمينه ساز تحمل سختى ها ، از سوى مؤمنان بعدى است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّا الذين من قبلهم

يادآورى ابتلاى مؤمنان دوران هاى پيشين به سختى ها، پس از

اعلام باطل بودن پندار عدم گرفتارى مؤمنان به آنها، مى تواند به منظور هموارسازى سختى هاى پيش آمده براى مؤمنان بعدى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 3 - 3

3 - توكل بر خدا ، مشكلات را بر انسان هموار مى كند و آدمى ، با توكل ، مى تواند بر آنها پيروز شود .

و لاتطع الك_فرين . .. و توكّل على اللّه

سفارش به توكل، پس از نهى از اطاعت كافران و منافقان و توصيه به تبعيت از تعاليم وحى، مى تواند به اين منظور باشد كه آن نهى و امر، مشكلاتى را در پى دارد كه مى توان آنها را با توكل برطرف كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 8

8 - تحمل پذير شدن مشكلات ، در نتيجه توجه انسان به تاريخ و مشكلات ديگران

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

روش تسهيل مصايب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 4

4 - باور به مالكيت خدا و بازگشت به او ، آسان كننده تحمل مصيبت ها و مشكلات

الذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

روش تشخيص ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 12

روش تشخيص باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 5

5- مقايسه بين عقايد حق و باطل ، روشى براى تشخيص حق و رهنمودى

كاربردى براى تعيين مسير حركت آدمى است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . .. و مثل كلمة خبيثة

بى شك منظور از تشبيهات در قرآن، و از جمله موارد ياد شده در آيه هاى فوق، تبيين دقيق آن دسته از معارفى است كه فهم آنها مشكل مى باشد و فلسفه چنين روشنگرى اى نيز، قطعاً ارائه راه روشن براى انسان است.

روش تشخيص پيروان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 20

20 - هدف از تغيير قبله و تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله مسلمانان ، مشخص شدن پيروان واقعى پيامبر ( ص ) از غير ايشان *

ما جعلنا القبلة التى كنت عليها إلا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب

برخى برآنند كه {إلا لنعلم . ..} بيان هدف تغيير قبله از بيت المقدس به مسجد الحرام است; يعنى، {لنعلم} در حقيقت متعلق به فعلى محذوف است كه قرينه هاى كلامى دلالت بر آن دارد و جمله با تقدير آن چنين است: ما جعلنا القبلة التى كنت عليها فصرفناك عنها إلا لنعلم...

روش تشخيص حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 24

24 _ فراوانى رهروان يك راه هرگز نشانه سلامت آن راه نيست .

و كثير منهم ساء ما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 5

5- مقايسه بين عقايد حق و باطل ، روشى براى تشخيص حق و رهنمودى كاربردى براى تعيين مسير حركت آدمى است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها

ثابت و فرعها فى السّماء . .. و مثل كلمة خبيثة

بى شك منظور از تشبيهات در قرآن، و از جمله موارد ياد شده در آيه هاى فوق، تبيين دقيق آن دسته از معارفى است كه فهم آنها مشكل مى باشد و فلسفه چنين روشنگرى اى نيز، قطعاً ارائه راه روشن براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 4

4 - ارزيابى منطقى براساس ملاك هاى شناخته شده جهت تشخيص حقانيت ، شيوه اى قرآنى است .

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء

درخواست پيامبر(ص) از مشركان، براى ارائه خدايان ادعايى شان صرفاً جهت به نمايش گذاشتن آنها نيست; بلكه به منظور ارزيابى آنان است و اين كه آيا آنها واجد صفات الوهيت و ربوبيت هستند، يا خير؟ بنابراين از آيه استفاده مى شود كه شيوه پسنديده در اثبات حقانيت و يا عدم آن، ارزيابى منطقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 14

14 - شنيدن سخنان و برگزيدن بهترين آنها ، تنها راه مطمئن و خردورزانه براى دستيابى به حقايق الهى

الذين يستمعون القول . .. أُول_ئك الذين هديهم اللّه و أُول_ئك هم أُولوا الألب_ب

روش تشخيص عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 12

روش تشخيص كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 12

روش تشخيص متعبدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 17

17 - مشخص

شدن روحيه تعبد و تسليم در برابر خدا ، فلسفه تعيين بيت المقدس به عنوان قبله مسلمانان

إلا لنعلم من يتبع الرسول . .. و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

روش تشخيص مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 4

4_ لزوم به كارگيرى روش هاى جرم شناسى ، براى تشخيص مجرم

إن كان . .. و هو من الص_دقين

روش تشخيص منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 3

3 - آزمون هاى الهى ، زمينه تحقق عينى علم خداوند به مؤمنان و منافقان است .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

تعبير {و ليعلمنَّ اللّه. ..} نشانه اين حقيقت است كه علم خداوند، در مرحله آزمودن مدعيان ايمان، به عينيّت و فعليّت مى رسد.

روش تشخيص مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 7،8،12

7 _ جداسازى مؤمنان خداترس از گستاخان بى پروا ، هدف آزمايش هاى الهى

يأيها الذين ءامنوا . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

مراد از علم خدوند به ترس و پرواى انسانها، تحقق بخشيدن و ايجاد آن در خارج است، بنابراين {ليعلم من يخافه} يعنى هدف از آزمايش مسلمانان اين است كه ترس و پرواى آنان از خداوند تحقق خارجى يابد.

8 _ مشخص شدن مؤمنان واقعى از مؤمنان ادعايى از اهداف آزمايش الهى است .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

12 _ هدف از آزمايش مؤمنان مشخص شدن صفوف باورداران

به غيب ( قيامت و عذاب ) از غير آنان

ليبلونكم اللّه . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

قيامت وعذاب آخرت زمانى موجب ترس از خداوند مى شود كه آدمى به آن باور داشته باشد بنابراين تمايز خداترسان در واقع تمايز باورداران قيامت از غير آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 1،3

1 - مبتلا شدن مدعيان ايمان به فتنه و آزار و اذيت ، به منظور بازشناسى مؤمنان از منافقان است .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

3 - آزمون هاى الهى ، زمينه تحقق عينى علم خداوند به مؤمنان و منافقان است .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

تعبير {و ليعلمنَّ اللّه. ..} نشانه اين حقيقت است كه علم خداوند، در مرحله آزمودن مدعيان ايمان، به عينيّت و فعليّت مى رسد.

روش تشخيص مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 6،7،10

6 - فلسفه آزمودن مؤمنان ، بازشناسى مؤمنان راستين از مؤمنان دروغين است .

و لقد فتنّا الذين من قبلهم فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا و ليعلمنّ الك_ذبين

7 - تفكيك صفوف مؤمنان راستين از مدعيان دروغين ، فلسفه ابتلاى مؤمنان به سختى ها است .

و لقد فتنّا الذين من قبلهم فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا و ليعلمنّ الك_ذبين

10 - فلسفه آزمودن مؤمنان ، مشخص شدن مؤمنان راستين ، جهت پاداش دهى خداوند به آنان است .

و لقد فتنّا . .. فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا

برداشت بالا، بنابر

اين احتمال است كه تحقق عينى علم خداوند در آزمودن مؤمنان، به منظور اعطاى پاداش به آنان باشد.

روش تشويق به اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 7

7- مستدل و منطقى كردن دستورات ، شيوه اى مطلوب و پسنديده و روشى براى ايجاد رغبت در پايبندى به آن

لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

تعليل {إنما هو إله واحد} براى نهى {لاتتخذوا} مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

روش تشويق به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

روش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

روش تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 7

7 - فراهم آوردن تسهيلات زندگى و نياز هاى طبيعى افراد صالح و درست كار ، از روش هاى مؤثر در تشويق ديگران به درست كارى و اصلاح خويشتن

و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

{الصالحين} به منزله قيد براى {عبادكم و إمائكم} است. بى شك اگر تنها افراد صالح و درست كار جامعه، از كمك و تسهيلات زندگى ديگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نيز، به صلاح و درست كارى تشويق شده و به آن روى خواهند آورد.

روش تصحيح اخلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 15

15 - شكوفايى اخلاق و تعالى منش هاى اجتماعى ، در گروِ تصحيح جهان بينى و مبانى عقيدتى است .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. و اغضض من صوتك

با توجه به اين كه لقمانِ حكيم، ابتدا به تصحيح مبانى عقيدتى فرزند خود همت گمارد و سپس به بُعد اخلاقى وى پرداخت، مطلب بالا قابل استفاده است.

روش تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 7

7 _ لزوم ارائه دليل و برهان براى هدايت و تصحيح انديشه ديگران

قل فلله الحجة البلغة

فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 12

12 - مطالعه در مظاهر طبيعت و نظام تكوين ، از راه هاى دستيابى به جهان بينى صحيح

أمّن خلق السم_وت و الأرض . .أءل_ه مع اللّه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند براى رهنمون ساختن انسان به سوى توحيد، زمينه هاى تكوينى و آيات آفاقى خود را به او يادآورى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 1

1 - تلاوت آيه هاى روشن و متعدد خدا براى مشركان ، جهت اصلاح عقايد آنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت

روش تصحيح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 8

8 _ سنجش و مقايسه بين فرجام دو انديشه و رفتار ، بهترين روش براى گزينش انديشه و رفتارى درست و برتر

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

روش تصحيح فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 8

8 _ سنجش و مقايسه بين فرجام دو انديشه و رفتار ، بهترين روش براى گزينش انديشه و رفتارى درست و برتر

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

روش تصميم گيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 6

6- دين ، داراى برنامه و آموزه هايى براى شيوه سخن گفتن و تصميم گيرى انسان است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

روش تضعيف عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 2

2 _ تغيير موضع ، با اظهار ايمان و كفر مكرر ، توطئه اهل كتاب براى تضعيف عقايد مسلمانان

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم كفروا . .. و لاليهديهم سبيلا

در شأن نزول آيه آمده است كه گروهى از اهل كتاب، در حضور مسلمانان اظهار ايمان مى كردند و براى القاى شبهه در بين ايشان، دوباره كافر مى شدند و كفر خويش را معلول نادرستى اسلام قلمداد مى كردند تا از اين طريق بذر ترديد و شك را در دل مسلمانان بپاشند و بارور كنند.

روش تعاليم خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 20

20_ خداوند براى تبيين حقايق مثل هاى فراوان مى آورد .

كذلك يضرب الله الأمثال

ادات عموم مانند {كل}، {ال} جنس كه بر جمع داخل شود و . .. گاهى براى استغراق حقيقى است و گاهى حاكى از كثرت و فراوانى است كه از آن به عموم عرفى تعبير مى شود. به نظر مى رسد معناى دوم از {الأمثال} اراده شده باشد.

روش تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 21

21_ تشبيه حقايق به امور محسوس و آوردن مثل براى آنها از شيوه هاى قرآن

كذلك يضرب الله الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 4

4- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم از روش هاى تعليمى قرآن كريم

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 5

5- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم

ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

ابراهيم - 14 - 26 - 4

4- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم است .

مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 5

5- ذكر فرجام شوم گمراهان در كنار فرجام سعادتمندانه تقواپيشگان ، از روش هاى هدايتى قرآن *

الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين ...إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 2

2- ايجاد حالت خوف و رجا و بيم و اميد در انسان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 2

2- استفاده خداوند از مَثَل و مانند آوردن براى تقريب مفاهيم وحى به ذهن توده مردم

ضرب الله مثلاً عبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 2

2- استفاده خداوند از مَثَل و مانند ، براى تقريب مفاهيم وحى به ذهن توده مردم

و ضرب الله مثلاً رجلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 40 - 8

8- مجادله قرآن با مشركان ، با بهره گيرى از باور هاى ايشان در رد عقايد شرك آلودشان

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 6

6- بهره گيرى از حقايق تاريخ و قصّه هاى واقعى ، از روش هاى به كار گرفته شده در قرآن

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 2

2- بهره بردن از تمثيل در تبليغ و محسوس ساختن مفاهيم ارزشى براى توده ها ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 1

1 - لزوم توجه به روش قرآن در نقل سرگذشت پيشينيان

كذلك نقصّ عليك من أنباء ما قد سبق

{كذلك} براى تشبيه نقل سرگذشت ديگران، به شيوه نقل داستان موسى(ع) است و ذيل آيه (آتيناك. .. ذكراً) بيانگر اين نكته است كه خداوند در آن ماجراها نيز نكته هاى پندآموز را برمى گزيند و در قرآن بازگو مى كند; همان گونه كه در داستان موسى(ع) و بنى اسرائيل چنين كرد.

روش تعديل ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 6

6 - تعيين مصارف ششگانه براى { فىء } ، به منظور تعديل ثروت و تمركز نيافتن آن در ميان ثروتمندان

و ما أفاء اللّه . .. فللّه ... كى لايكون دولة بين الأغنياء

روش تعديل هيجان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 11

11 - نقش ايمان در غلبه انسان بر هيجانات درونى خويش و گذشت از خطاى ديگران

للذين ءامنوا . .. و إذا ما غضبوا هم يغفرون

از تقديم ضمير فاعل (هم) بر {يغفرون} _ كه به زبان اهل بلاغت براى تقوّى و قوت يافتن حكم است _ استفاده مى شود كه در پرتو ايمان مطمئناً مى توان بر خشم و غضب خويش فائق آمد.

روش تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 10

10 _ مشاهده و بررسى شيوه زيست حيوانات ، روشى براى اندوختن تجربيات كارآمد در زندگى انسان

يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 7

7- معلّم و مربّى ، بايد كشش و استعداد و تحمّل افراد را در نظر داشته باشد و دشوارى هاى دانش آموختن را به نوآموزان گوشزد كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

حضرت خضر(ع) قبل از آن كه موسى(ع) را به همراهى خود بپذيرد، مشكلات مسير را براى او يادآورى، و نيز بر تحمّل نداشتن او تأكيد مى كند. از اين آيه مى توان به پيامى براى اهل دانش دست يافت و آن برآورد تحمّل متعلم و نيز گوشزد كردن دشوارى هاى مسير است.

روش تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 9

9 _ ارائه نمونه هاى عينى از روش هاى قرآن براى تبيين معارف و حقايق

لاتسئلوا . .. قد سألها قوم

من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 3

3 _ طرح پرسش و ارائه پاسخ، روشى در تبيين و تبليغ معارف دين است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 13

13 _ بيان مطلب به شيوه هاى گوناگون و متنوع، روشى كارساز در تعليم و تربيت است.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

{لعل} حرف ترجى و كاربرد آن در جايى است كه اميد به عملى شدن فعل وجود داشته باشد. در اين بخش از آيه چون فعل {يفقهون} در پى حرف ترجى آمده، چنين بر مى آيد كه {فهم} پس از بيان آيات به شيوه هاى مختلف متوقع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 2

2 _ نقش مهم تنوّع و گوناگونى بيان در تبيين حقايق

و كذلك نصرف الأيت . .. لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 3

3- طرح سؤال از روش هاى قرآن در تعليم و آموزش

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 5

5- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم

ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 51 - 3

3 - تكرار و گوشزد كردن پى درپى رهنمود ها ، روش تعليم و تربيت قرآن

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 9

9 - متوجّه كردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شيوه آموزشىِ قابل فهم ، نمودى از حكمت لقمان است .

لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 10

10 - ذكر فلسفه حكم ، جهت تفهيم دقيق آن و نيز واداشتن مخاطب به عمل به آن ، روشى مطلوب و روا است .

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

{إنّ أنكر. ..} تعليل براى امر {اغضض} است و تعليل آوردن براى آن، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 4

4_ حسن استفاده از ملموس ترين نماد ها ، براى هدايت و درس آموزى خلق *

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن {نخل} از ميان همه درختان و {خرما} از ميان همه ميوه ها، از آن جهت باشد كه نخل و خرما، اساسى ترين نقش را در زندگى عرب عصر نزول داشته است.

روش تفهيم تعاليم اخلاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 9

9 -

تبيين فلسفه مذموميت رفتار هاى اخلاقى ، براى تفهيم دقيق آن از شيوه هاى تربيتى قرآن كريم است .

و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحًا إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 12

12 - استفاده از استعاره قابلِ فهم و عرفى ، براى تبيين مفاهيم اخلاقى از روش هاى تعليمى قرآن كريم است .

إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

روش تفهيم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 69 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى تاريخى ، شيوه اى قرآنى جهت تفهيم معارف آسمانى به مردم است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا

روش تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 7

7 _ صراط مستقيم ، راه و روشى است كه آدمى را به خدا برساند و به سوى او راهنما شود .

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

در برداشت فوق {صرطاً مستقيماً} عطف بيان براى {اليه} گرفته شده است، يعنى راه هايى كه به {اللّه} ختم شود، صراط مستقيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 6،8،11،13،14

6 _ نيل به مقام قرب الهى ، داراى روش ها و ابزار هاى مشخص

و ابتغوا إليه الوسيلة

8 _ ضرورت رعايت تقوا در گزينش وسيله و راه تقرب به خداوند

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

امر به تقوا و آنگاه دستور به يافتن راههايى براى قرب به خداوند،

مى تواند اشاره به اين باشد كه در طلب وسيله تقرب نيز بايد تقوا را در نظر داشت و به سوى هر آنچه وسيله پنداشته مى شود نشتافت.

11 _ جهاد ، كارآمدترين وسيله براى تقرب به خداوند

و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

امر به جهاد پس از {ابتغوا اليه الوسيلة} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه بهترين مصداق وسيله تقرب به خدا، مبارزه با دشمنان دين است.

13 _ ايمان ، ناسازگار با بى تقوايى ، ترك جهاد و بى اعتنايى به وسايل تقرب به خدا

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

14 _ فلاح و رستگارى در گرو تقواپيشگى ، پى جويى شيوه ها و ابزار هاى سير و سلوك تا مقام قرب خداوند و پيكار در راه او

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 3

3_ توحيد خالص و پيراسته از هر گونه شرك ، ايمان به قرآن و وحى ، راه رسيدن به خداست .

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين . .. و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون .

روش تقويت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 10

10 - لزوم حركت دسته جمعى براى تقويت جبهه حق و دين الهى و صف آرايى در برابر جبهه باطل و كفر ، به هنگام ضرورت و نياز

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون

روش تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

روش تكذيب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 4

4 - تلاش فرعون براى تكذيب موسى ( ع ) با يادآورى ارتكاب قتل و ناسپاسى وى

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

روش تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

روش تنبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 12

12 - در تنبيهى كه براى تنبّه است ، شايسته است كه تنها ، به مجازات بخشى از خطا ها اكتفا شود .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

روش جرم شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 4

4_

لزوم به كارگيرى روش هاى جرم شناسى ، براى تشخيص مجرم

إن كان . .. و هو من الص_دقين

روش جلب رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 11

11 _ دعا راهى براى رسيدن به قرب خدا و جلب رضايت اوست.

يدعون ربهم . .. يريدون وجهه

{وجه} به معناى صورت است و چون لحاظ معناى حقيقى اين كلمه درباره خداوند معقول نيست بنابراين مى تواند مراد از {يريدون وجهه} {يريدون مرضاته} باشد، چنانكه اغلب مفسران اين احتمال را گفته اند.

روش حفاظت از بيت المال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 12

12_ سهميه بندى كالا ها در شرايط بحرانى و دريافت بهاى كالاى اعطا شده ، مقتضاى حراست از بيت المال و آگاهى به امور اقتصادى است .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم . .. اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم

عملكرد يوسف(ع) (سهميه بندى در شرايط كمبود و دريافت بهاى كالاها) به عنوان مدير و مسؤولى حفيظ و عليم ، گوياى برداشت فوق است.

روش حق ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 7

7- انكارِ رسولان الهى ، بينشى متّكى به باطل و در جهت ستيز با حقيقت است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 3

3 _ تجليل حاكمان ستمگر از عالمان ستيزه جو با حق تا حد مقرب ساختن آنان به درگاه خويش

قال نعم و إنكم لمن المقربين

روش حق ستيزى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 6

6- جدال و اشكال تراشى ، با به كارگيرى روش هاى باطل و دستاويز هاى دروغين ، از شيوه هاى مبارزه كافران با حق است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ

روش حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 2،3

2 - تقسيم مردم مصر به طبقات و دسته هاى مختلف و پيرو ، نمود سياست خودكامه و سلطه جويى فرعون

إنّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعًا

جمله {جعل أهلها شيعاً} عطف تفسيرى بر {علا فى الأرض} و بيانگر نوع برترى جويى فرعون نسبت به مردم سرزمين مصر است. گفتنى است كه {شيع} جمع {شيعة} است و {شيعة} به فرد يا گروه پيرو اطلاق مى شود. بنابراين {جعل أهلها شيعاً}; يعنى، مردم آن سرزمين را به چند دسته پيرو درآورده بود.

3 - اقدام فرعون به دسته دسته كردن مردم سرزمين مصر و ايجاد تفرقه ميان آنان

و جعل أهلها شيعًا

روش حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 17

17 - فرعونيان ، به صرف ترس و احساس از به خطر افتادن حكومت و اقتدارشان ، اقدام به كشتن و اعدام مخالفان مى كردند .

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

روش حل مشكلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 141 - 5

5 - قرعه ، راهى

مشروع و مجاز براى گشودن مشكل غيرقابل حل از راه فكر و انديشه

فساهم فكان من المدحضين

روش حمد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 9

9_ در ستايش خداوند بايد سخنى گفته شود و معنايى در نظر گرفته شود كه مستلزم كمترين عيب و نقصى براى او نباشد .

و يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة من خيفته

برداشت فوق، مبتنى بر اين وجه است كه {باء} در {بحمده} براى استعانت باشد. بر اين مبنا {يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة} ; يعنى، رعد و فرشتگان به وسيله حمد و ستايش خدا وى را تسبيح مى كنند. روشن است حمد و ستايش آن گاه درپى دارنده تسبيح و تنزيه است كه الفاظ انتخاب شده و معانى قصد شده براى ستايش خدا، مستلزم هيچ گونه نقص و عيبى براى او نباشد.

روش خدا شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 8

8_ تفكّر در پديده هاى عالم ، آدمى را به شناخت خدا و مدبّر بودن او بر هستى هدايت مى كند .

هو الذى مدّ الأرض . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 11

11_ تعقّل در پديده هاى طبيعى ، آدمى را به شناخت خدا و يكتايى او در تدبير امور هستى هدايت مى كند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 6

6- به خاطر آوردن پديده ها و مخلوقات خداوند

، عامل تنبه و پندگيرى و بازشناسى خالقيت خداوند از مدعيان دروغين آفرينشگرى است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلا تذكّرون

از اينكه خداوند پس از بيان مخلوقات فراوان _ در قالب استفهام توبيخى _ امر به تذكر و يادآورى مى كند، معلوم مى شود كه توجه به مخلوقات عامل تذكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 7

7 - شناخت مظاهر طبيعت و انديشه در آن ، از راه هاى شناخت خداوند و ربوبيت و تدبير او بر هستى است .

الذى جعل لكم الأرض . .. لأُولى النهى ... تارة أُخرى

مجموعه اين آيات براى معرفى {ربّ} است. طريقه اى كه قرآن در اين آيات ارائه نموده، توجه دادن انسان به مظاهر طبيعت و تعقل در آن، براى شناخت خداوند و ربوبيت حاكم او بر صحنه هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 8

8 - تعقل و انديشيدن در آفرينش ، از راه هاى خداشناسى است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق أفلايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 6

6 - مطالعه در مراحل آفرينش زمين ، زمينه ساز توجه انسان به يگانگى آفريدگار آن

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض فى يومين و تجعلون له أندادًا

روش خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 4

4- توجه به مخلوق بودن پديده هاى عالم ، ترديدى در وجود خداوند باقى نمى گذارد .

أفى الله شكّ فاطر السموت و

الأرض

استفهام در آيه، انكارى است; بنابراين معنا چنين مى شود: شكى در اينكه خداوند خالق آسمانها و زمين است، نيست و چون اينها پديده هستند به پديد آورنده نياز دارند. بنابراين با عنايت و توجه عقلى، شكى در وجود خداوند باقى نمى ماند.

روش خداشناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 5

5 - مأموريت يافتن هامان از سوى فرعون ، به تهيه آجر و ساختن برجى بلند جهت تحقيق وى درباره خداى موسى

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

{صرح} به هر بناى بلند و برافراشته گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3،4،8،15

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت است.

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار

زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

روش خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 _ تأمين محل سكونت و اسباب معيشت پيش از امر به نيايش و استغفار ، روشى نيكو براى واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لكم خطيئتكم

بيان طبيعى داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس اقتضا مى كرد كه جمله {ادخلوا الباب سجداً} و جمله {قولوا حطة} پيش از جمله {اسكنوا . .. } و {كلوا ... } آورده شود. زيرا اول بايد تصرف شود و سپس سكونت انجام گيرد. اين تقديم و تأخير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

روش خنده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 2

2 - تبسم ، خنده پيامبران

فتبسّم ضاحكًا من قولها

{ضاحكاً} حال براى ضمير فاعل در {تبسّم} و {من قولها} متعلق به {ضاحكاً} است; يعنى، تبسم كرد در حالى كه از سخن

مورچه خنده اش گرفته بود. مقصود اين است كه سليمان با اين كه از سخن مورچه خنده اش گرفته بود، با صداى بلند خنده نكرد; بلكه تنها تبسم نمود.

روش در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

روش درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 21

21- تفكر و انديشهورزى در طبيعت ، از راه هاى خداشناسى و درك حقايق هستى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 10

10 - انديشه و فكر از راه هاى رسيدن به حقيقت است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

روش درمان احساس پوچ گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 7

7- ايمان و تقوا ، تنها درمان احساس پوچى و بيهودگى انسان در زندگى دنيوى

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

با توجه به اين كه گاهى انسان ها خود به حقيقت كلام الهى پى برده و به پوچى زندگى دنيايى مى رسند و در آن جااحساس بن بست مى كنند; اين پيام الهى (إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم) آنان را از بن بست رهانيده و فرجامى بايسته را در پيش چشمشان ترسيم مى كند.

روش درمان بخل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 10،27

10 _ درك صحيح انسان از خير و شرّ خويش ، زمينه بخشش و انفاق از دارايى هاى خدادادى و پرهيز از بخل

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

27 _ توجّه به مالكيّت مطلق خداوند و توجّه به آگاهى او از اعمال آدمى ، آسان كننده انفاق و زمينه ساز پرهيز از بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. و للّه ميراث السّموات و الارض و اللّه بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 6

6 _ توجه به خدادادى بودن دارايى ها ، تسهيل كننده انفاق و درمان كننده بخل

الذين يبخلون . .. و انفقوا مما رزقهم اللّه

هدف از بيان اين حقيقت كه اموال آدمى داده هاى خداوند است (رزقهم اللّه)، اين است كه انسان را به انفاق در راه خدا ترغيب كند و بخل را از وى بزدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 12

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق ، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

روش دشمنى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 7

7 - توهين و تحقير مسلمانان ، از ابزار كافران در اظهار دشمنى با آنان

يبسطوا إليكم أيديهم و ألسنتهم

بالسوء

روش دعاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 1،2

1 _ سوت كشيدن و كف زدن ، شيوه نيايش كافران مكه در مسجدالحرام و اطراف كعبه

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

2 _ سوت كشيدن و كف زدن در اطراف كعبه به عنوان عبادت و نيايش از سوى كافران مكه ، دليل عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام

إن أولياؤه إلا المتقون . .. مكاء و تصدية

جمله {ما كان صلاتهم . .. } مى تواند بيان مصداقى براى بى تقوايى متوليان كفرپيشه مسجدالحرام باشد و در نتيجه دليلى براى عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام.

روش دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) مأمور دعوت مردم به راه پروردگار در پرتو حكمت ( برهان هاى عقلى و علمى ) و موعظه نيك

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

{حكمت} به معناى دستيابى به حق در پرتو علم و عقل است (مفردات راغب). بنابراين {بالحكمة}; يعنى، به وسيله براهين عقلى و علمى به حق رسيدن.

2- رشد و كمال پيامبر ( ص ) در پرتو ربوبيت الهى ، مقتضى دعوت ديگران به راه خداست .

ادع إلى سبيل ربّك

واژه {ربّ} _ كه در لغت به معناى تربيت است (مفردات راغب) _ مى تواند اشاره به اين جهت داشته باشد كه: بهرهورى پيامبر(ص) از ربوبيت خدا، مقتضى آن است كه آن حضرت ديگران را نيز از ربوبيت خدا بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 132 - 8

8 - لزوم به كارگيرى دعوت عملى در كنار دعوت لفظى

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه پايدارى بر نماز پس از دعوت ديگران به آن، ممكن است به منظور تأثير آن در تشويق ديگران به نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 23

23 - لزوم تأكيد و بهره مندى از باور هاى مشترك و مورد اتفاق در مقام دعوت دينى

قل ءامنت . .. اللّه ربّنا و ربّكم

روش دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

روش دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 14

14 _ موعظه ، روشى مفيد براى دعوت مردم به نيكيها

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

چون خداوند بهترين پاداشها را براى تربيت برمى گزيند، معلوم مى شود

موعظه از روشهاى بسيار مفيد براى تربيت مردم است.

روش دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

روش دعوتهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 5

5- ارائه راه حل عملى و مشروع ، هم زمان با طرح مشكل و نهى از اعمال نامشروع ، از شيوه هاى دعوت انبياى الهى

فلاتفضحون . .. و لاتخزون ... قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

روش دعوتهاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، موظف به انتخاب و پيمودن برترين و ارزشمندترين راه ها در مسير دعوت خويش و در برخورد با دشمنان

و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه در آيه قبل، قصاص و نيز صبر براى مؤمنان تجويز شده; ولى در اين آيه براى شخص پيامبر(ص) تنها صبر را _ كه برترين راه است _ مشخص فرموده است.

روش ديندارى منافقان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 49 - 6

6 - منافقان ، تنها در چارچوب منافع خويش به دين روى مى آورند و در برابر فرمان هاى خدا و رسول او ، مطيع و منقاد مى شوند .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون 0 و إن يكن لهم الح

روش ذخيره سازى غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 9

9_ غلات با نگهدارى در خوشه ها و غلاف هاى آن ، مصونيت بيشترى را در مقابل آفات خواهند يافت .

فما حصدتم فذروه فى سنبله

روش ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 11

11 _ يادآورى مرگ ، وسيله توجه به خدا و توحيد در عبادت است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

ذكر {يتوفاكم} پس از بيان توحيد در عبادت، بيانگر اين نكته نيز مى تواند باشد كه ياد مرگ، زمينه اى براى پى بردن به توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 10

10_ نماز ، وسيله ياد خدا و فراموش نكردن اوست .

و أقم الصلوة . .. ذلك ذكرى

روش رد عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 7

7 - رعايت تدريج در اثبات بطلان عقيده طرف مقابل ، شيوه اى قرآنى است .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين . قل لاتسئلون ...

ق

روش رفع شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 3

3 - بيان شبهه و القاى آن ، جهت آمادگى براى ابطال و رفع شبهه ، مجاز است .

قال بل ألقوا فإذا

موسى(ع) مى توانست با انتخاب شروع، بساط كار ساحران را برچيده و اساساً اجازه كار را به آنان ندهد; ولى رخصت او در اِعمال سحر ساحران، بدان جهت بود تا شبهه اى را كه فرعون القا كرده بود (فلنأتينّك. ..) ابطال كند و حقانيت خود را نشان دهد. اين اجازه، نشانگر اين نكته است كه اجازه بيان شبهات براى پاسخ گويى به آن اشكالى ندارد; بلكه مطلوب است.

روش زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 6،7

6 _ راه و روش پيامبر ( ص ) ، تنها راه و روش صحيح براى بشر و جز آن ، بيراهه خواهد بود .

يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

ندامت و تأسف شديد ظالمان از نپيمودن راه پيامبر(ص)، حكايت مى كند كه تنها راه پيامبر(ص) راهى است صحيح كه در آن پشيمانى و تأسف نيست و همه راه ها جز راه او، بيراهه است.

7 _ پيامبران ، ارائه دهنده راه و روش زندگى

سعادتمندانه

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 10

10 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستار نماياندن راه درست زندگى به آنان

و اهدنا إلى سواء الصرط

{سواء} در اصل به معناى وسط و ميانه است. مقصود از آن در آيه شريفه، راه درست و ميانه و به دور از افراط و تفريط در زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 7

7 - دين دارى ، در عين زندگى خواهى و معنويت توأم با توسعه زندگى مادى ، از توصيه هاى قرآن

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

روش زندگى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 3

3 - راه و رسم زندگى تعيين شده از سوى خدا براى پيامبران ، راه و رسمى روشن و به دور از هر گونه ، ابهام

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة

به كارگيرى اسم اشاره نزديك (ه_ذه)، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

روش زندگى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا در هزينه كردن اموالشان ، نه اسراف مى كنند و نه به خود و خانواده خويش تنگ مى گيرند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا

آنچه از ظاهر آيه شريفه و لغت به دست مى آيد، اين است

كه واژه {انفاق} به معناى هزينه كردن و كاستن از اموال است; چه آن كه اين اموال براى زندگى شخصى و خانواده به مصرف برسد و چه به ديگران بخشش شود. گفتنى است {اسراف} (مصدر {يسرفوا}) به معناى زياده روى در مصرف اموال و {قتر} (مصدر {يقتروا}) به معناى سخت گيرى در مصرف است.

2 _ رعايت اعتدال و ميانه روى در معيشت و زندگى اقتصادى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

{ذلك} اشاره است به آنچه كه در آغاز آيه شريفه ذكر شد (يعنى، اسراف و اقتار) و {قوام} به معناى عدل و راه ميانه و وسط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 9

9 _ زندگى بر مبناى هدفى معقول و مفيد ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين لايشهدون الزور و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

اجتناب كردن بندگان خالص خدا از مجالس باطل (لايشهدون الزور) و نيز پرهيز از لغو و بيهودگى، حاكى است كه از آن است كه آنان در زندگى، داراى هدفى معقول و مفيداند.

روش زندگى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 2

2 - آشنايى مسلمانان ، با ارزش هاى زندگى ابراهيم ( ع ) و همگامانش *

قد كانت لكم أسوة حسنة. .. والذين معه

تعبير {كانت لكم اُسوة}، مى تواند نظر به آشنايى مسلمانان با برنامه هاى ارزشى ابراهيم(ع) داشته باشد.

روش زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 69 - 3،6

3- خداوند براى زنبور هاى عسل ، راه هاى مناسب با زيست آنها را هموار ساخت .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ذللاً} حال براى {سبل} باشد.

6- راه زندگى زنبور هاى عسل در طبيعت ، متعدد و گوناگون است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق، از جمع آمدن {سبل} استفاده مى شود.

روش زندگى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

روش زندگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 4

4- لذّت جويى گسترده از امكانات حيات ، شيوه كافران

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها

روش زندگى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 34 - 4

4 - تعاليم پيامبران ، ناسازگار با ايده و زندگى مترفان و خوشگذرانان

و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون

ايستادگى همواره مترفان در مقابل تعاليم پيامبران و نپذيرفتن آنها، نشان مى دهد كه آن تعاليم، با ايده و رفتار آنان سازگار نبوده است.

روش ساخت زيورآلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 5

5_ تهيه زيورآلات و وسايل زندگى از اهداف گداختن فلزات در كوره هاى آتش است .

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

{ابتغاء} به معناى طلب كردن

است و اين كلمه مفعول له براى {يوقدون} مى باشد. {حلية} چيزى است كه وسيله زينت قرار مى گيرد و {متاع} به چيزى گفته مى شود كه در زندگى مورد بهره بردارى است.

روش سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 6

6- دين ، داراى برنامه و آموزه هايى براى شيوه سخن گفتن و تصميم گيرى انسان است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 9

9- ادعا و سخن در باره معارف دينى و آثار مثبت و منفى آن ، بايد مستند به علم و حجت باشد .

كفر بأي_تنا و قال . .. سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب مدًّا

روش سعه صدر با مخالفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 13

13- خوش گفتارى ، برخورد نيك و سعه صدر با جاهلان ، بدگويان و مخالفان ، شيوه اى نيكو و روشى ابراهيمى است .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

بيان عمل و گفتار حضرت ابراهيم(ع) و امر به يادآورى آن، دلالت بر نيكويى آن عمل و روش دارد.

روش سلامتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 10

10- { شهاب بن عبد ربّه قال : شكوت إلى أبى عبداللّه ( ع ) ما ألقى من الأوجاع والتخم فقال : تغدّ و تعشّ و لاتأكل بينهما شيئاً فإنّ فيه فساد البدن أما سمعت اللّه عزّوجلّ يقول : { لهم

رزقهم فيها بكرة و عشيّاً } ;

شهاب بن عبد ربّه گفت: خدمت امام صادق(ع) از دردها و ترش كردن غذا در معده شكايت كردم، پس حضرت فرمود: صبح و پسين غذا بخور و بين آنها چيزى نخور; زيرا خوردن غذا بين اين دو وعده، موجب فساد بدن است. نشنيدى كه خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: لهم رزقهم فيها بكرة و عشيّاً}.

روش سلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 14

14 _ فلاح و رستگارى در گرو تقواپيشگى ، پى جويى شيوه ها و ابزار هاى سير و سلوك تا مقام قرب خداوند و پيكار در راه او

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 17

17 - اسلام ، راهى است تعيين شده از سوى خداوند براى سير و سلوك بشر .

و اتّبعوا سبيلك

مقصود از {سبيلك} (راه خدا)، اسلام و رهنمودهاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 3

3 - قرآن ، راه حركت انسان به سوى خداوند است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل

با توجه به توضيح برداشت قبل و اين كه مراد از {ذكر الرحمان} قرآن باشد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

روش شرك ستيزى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 6

6 _ اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى گذاشتن

بت بزرگ ، تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

{فاء} در {فجعلهم} يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 4

4 - شكستن ابّهت و تقدس بت ها ، در مرحله نخست و سپس گفتوگوى خردبرانگيز ، شيوه مبارزه ابراهيم ( ع ) با مشركان و مظاهر شرك

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّ

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز مبارزه با شرك و بت پرستى، ابتدا به سراغ بتكده رفته و ضمن به تمسخر گرفتن بت ها، آنها را درهم شكست. سپس با مخاطب قرار دادن مردم، آيين آنان را زير سؤال برد (أتعبدون ما تنحتون) و به تأمّل و انديشه واداشت.

روش شرك ستيزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 8

8 - پيامبر ( ص ) براى اثبات حقانيت توحيد و بطلان شرك ، از روش مدارا و تدريج استفاده مى كرد .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل ... لاتسئلون عمّا أجرمنا

روش شرك ستيزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 15

15 - مبارزه با زمينه هاى فكرى و عينى شرك و نابود كردن آنها ، شيوه موسى ( ع ) در ستيز با گوساله پرستى بنى اسرائيل

إل_هك الذى . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

سوزاندن گوساله سامرى از چند جهت قابل تأمل است: 1_ از جهت نابود كردن و محو ساختن آن از ديدگان مردم تا مبادا دوباره به آن گرايش يابند. 2_ اثبات {اله} نبودن آن براى ظاهر بينان، با سوزاندن و خردكردن تنديس زرّين گوسال. جهت اول، جهتى عينى و جهت دوم، جهت فكرى است.

روش شناخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 4

4_ مطالعه در تاريخ اقوام مشرك و توجه به فرجام شوم آنان ، راهى براى پى بردن به بطلان شرك و نبود توان و نيرو در معبود هاى ساختگى است .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 8

8- تعقل و به كارگيرى خرد ، از ابزار شناخت و راهى براى تحصيل معرفت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

روش شناخت موجودات

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 11

11_ شناخت حقيقت موجودات و شؤون آنها ، تنها از طريق برهان دست يافتنى است .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

روش شناسى در موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 12

12- رعايت روش نيك و مؤثر ، از شرايط وعظ و خطابه

ادع . .. و الموعظة الحسنة

روش صحيح در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 18،22،23

18 - به كارگيرى روش صحيح و منطقى در كار ها و انتخاب اسباب درست براى نيل به مقاصد ، فرمان و توصيه خداوند به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جمله {و ليس البر . ..} در بازداشتن مسلمانان از سنت جاهلى (ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) كافى بود. بنابراين جمله {و أوتوا البيوت ...} حاكى از يك دستور كلى و شامل است. در اين جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسيدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبيه شده است.

22 - موفقيت انسان ها در كار ها ، در گرو انجام دادن آنها از طريق و روش صحيح است .

و أتوا البيوت من أبوبها . ... لعلكم تفلحون

برداشت فوق ناظر به اين است كه: {لعلكم تفلحون} متعلق به {و أوتوا البيوت من أبوابها} باشد.

23 - جابر بن يزيد گويد : { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس البر بان تأتوا البيوت من ظهور ها } الآية . قال : يعنى

أن يأتى الأمر من وجه ها أىّ الأمور كان ;

امام باقر(ع) فرمود: مراد از {ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها . ..} اين است كه بايد انسان كار را از راهش وارد شود، هر كارى مى خواهد باشد}.

روش عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 4

4 - تسليم خدا بودن ، راه و روش بندگى كردن اوست .

ربنا واجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا أمة مسلمة لك

روش عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 12،16

12 - صلاحيت براى آزادى ، شرط لزوم تنظيم سند آزادى با بردگان از سوى مالكان آنان

الذين يبتغون الكت_ب ممّا ملكت أيم_نكم فكاتبوهم إن علمتم فيهم خيرًا

16 - قرارداد بردگان با مالكانشان جهت بازخريد خويش ، يكى از راه هاى آزادى آنان است .

الذين يبتغون الكت_ب ممّا ملكت أيم_نكم فكاتبوهم

روش عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 16

16 - لزوم پرهيز از جمود و يك سونگرى ، در عمل به وظايف

ما منعك . .. إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

روش غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 12

12 - اقتدا به آثار پيشينيان در زمينه مسائل اعتقادى ، شيوه اى غلط و ناكارآمد

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

روش فهم حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171

- 7

7 - پرسش و جستجو از حقيقت ، راهى براى درك آن است .

بكم . .. فهم لايعقلون

روش فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 19

19_ ضرورت به كارگيرى انديشه براى فهم معارف دينى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 4

4 - لزوم مراجعه به عالمان دينى ، براى فهم صحيح حقايق شريعت

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 13

13 - استفاده از امور محسوس ، براى تفهيم معارف ظريف و غامض ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

روش فهم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 9

9 - حدس و گمان در شناخت محتواى كتاب هاى آسمانى ، طريقى است نادرست و بى اعتبار .

لايعلمون الكتب إلا امانى و إن هم إلا يظنون

روش قانونگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 8

8 _ ضرورت تدوين و تنظيم قوانينى در جهت سهيم كردن واسطه هاى كار هاى نيك و بد _ علاوه بر مباشران _ در نتايج و پيامد هاى آن اعمال

من يشفع شفاعة حسنة . .. و من يشفع شفاعة سيّئة يكن له كفل منها

روش قضاوت

مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 44 - 3

3 - داورى مشركان صدراسلام ، سطحى و براساس ملاك هاى مادى و غفلت آنان از معادلات فرا مادى بود .

أم يقولون نحن جميع منتصر

اتكاى مشركان بر جميعت خويش، نشانه سطحى نگرى آنان در محاسبات است.

روش كشف حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 5

5 _ تعاليم دين و قرآن ، حاوى بهترين راه كشف حقيقت و تفسير درست جريان حق و باطل

إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

روش كشف صداقت هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 6

6 - تدبير سليمان در كشف صدق و كذب ادعاى هدهد از طريق به كارگيرى خود وى

قال سننظر أصدقت . .. اذهب بكت_بى ه_ذا

روش كظم غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 15

15 _ تحريك عواطف ، از روش هاى مؤثر در فرونشاندن غضب *

رجع موسى إلى قومه غضبن . .. قال ابن أم

روش كنترل اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 3

3 _ برخى از مؤمنان به سبب مخالفتشان با حركت به سوى جنگ بدر ، مورد سرزنش و توبيخ خداوند قرار گرفتند .

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

روش كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 8

8 _ زندانى كردن ، از راه

هاى مجازات بزهكاران

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

روش كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 3

3 - انتقام جويى ، كينه توزى و تجاوز از حد در مسير مجازات ستمگر ، ممنوع و نامشروع است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

روش كيفر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 25

25 - تفهيم اتهام و تبيين جرايم كافران براى ايشان ، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا و لنذيقنّهم من عذاب غليظ

از اين كه خداوند، مجازات كافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذكر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.

روش كيفرهاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 6،9

6 - ميخكوب كردن به زمين هنگام مجازات ، شيوه فرعون در سركوب مخالفان

و فرعون ذى الأوتاد

ممكن است فرعون از آن جهت به {ذى الأوتاد} توصيف شده باشد كه مخالفان خود را، به چهار ميخ مى كشيد و شكنجه مى داد.

9 - { عن أبان الأحمر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و فرعون ذى الأوتاد } لأىّ شىء سمّى ذاالأوتاد ؟ قال : لأنّه كان إذا عذّب رجلاً بسطه على الأرض على وجهه و مدّ يديه و رجليه فأوتدها بأربعة أوتاد فى الأرض و ربّما بسطه على خشب منبسط فوتّد رجليه و يديه بأربعة أوتاد ثمّ تركه على حاله حتّى يموت فسمّاه اللّه عزّوجلّ { فرعون ذى الأوتاد

} لذلك ;

از ابان احمر روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ {و فرعون ذى الأوتاد} پرسيدم: براى چه چيز ذى الاوتاد ناميده شد؟ فرمود: براى اين كه وقتى مردى را شكنجه مى داد، او را بر صورت بر زمين مى خواباند و دست ها و پاهايش را مى كشيد و با چهار ميخ در زمين مى كوبيد و چه بسا او را روى چوب پهنى مى خواباند و چهار دست و پاى او را با چهار ميخ مى كوبيد آن گاه او را به همان حال رها مى كرد تا بميرد. پس خداوند عزّوجلّ از اين جهت او را فرعون ذى الاوتاد ناميد}.

روش گفتگو با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 10

10- لزوم رعايت ادب و ملاطفت در گفتار با پدر ، اگر چه مشرك باشد . *

ي_أبت . .. ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك

روش گفتگوى خدا با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 5

5 - پيامبران و مرتبطان با علم وحى ، كلام الهى را بدون رؤيت خداوند دريافت مى كنند .

و ما كان لبشر أن يكلّمه اللّه إلاّ وحيًا

روش گفتگوى خدا با انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 1،2،3،4،6،7

1 - گفتوگوى خداوند با بشر ، تنها از طريق وحى ، يا از وراى حجاب و يا از طريق پيك صورت مى گيرد .

و ما كان لبشر أن يكلّمه اللّه إلاّ وحيًا

. .. أو يرسل رسولاً

2 - الهامات درونى ، تنها راه سخن گفتن مستقيم و بلاواسطه خدا با انسان است .

و ما كان لبشر أن يكلّمه اللّه إلاّ وحيًا

با توجه به انحصار سخن گفتن خدا با انسان در سه قسم مطرح شده در آيه شريفه و نيز با توجه به معناى {وحى} _ كه به قرينه دو قسم بعدى اشاره به الهامات درونى دارد _ مطلب بالا استفاده مى شود.

3 - وحى ، عالى ترين شكل ارتباط خدا با انسان است . *

و ما كان لبشر أن يكلّمه اللّه إلاّ وحيًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعدد مراتب سه گانه، به ترتيب اولويت و تقدم باشد.

4 - به سخن آوردن پديده هاى جهان طبيعت ، يكى از راه هاى سخن گفتن خداوند با انسان است .

أو من وراى حجاب

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه مفسران، {حجاب} را در {من وراء حجاب} به معناى پديده هاى طبيعى تفسير كرده اند.

6 - نزول فرشته بر پيامبران ، يكى از راه هاى گفتوگوى خداوند با انسان است .

أو يرسل رسولاً فيوحى بإذنه ما يشاء

7 - بعثت رسولان و پيامبران ، يكى از راه هاى گفتوگوى خداوند با انسان ها

أو يرسل رسولاً

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه فرستادن رسول غير از وساطت فرشتگان در ابلاغ وحى بوده و {فيوحى} نظر به ابلاغ وحى داشته باشد.

روش گفتگوى ملائكه با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 8

8 - { وحى } ، شيوه سخن گفتن فرشتگان با پيامبران ، براى رساندن پيام خداوند

أو يرسل رسولاً

فيوحى

روش گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 10

10 - فريب دادن با تمسك به دروغ و پذيرش مسؤوليت خطا ، از راه هاى ايجاد انحراف دينى است .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون

روش مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 18،20،21

18 - ضرورت كنترل احساسات در برخورد با دشمنان تا فراهم شدن شرايط لازم

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

20 - ناديده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت كردن از آزار هاى ايشان ، مرحله ى تاكتيكى در مبارزه با آنان است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

21 - لزوم برخورد مرحله به مرحله با دشمنان توطئه گر

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 5

5 _ اعلام شكست قريب الوقوع كافران ، از روش هاى قرآن براى تضعيف روحيه دشمن

قل للّذين كفروا ستغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 9

9 _ بهره گيرى از عمليّات فريب نيرويى ، عاملى مؤثر در پيروزى

يرونهم مثليهم رأىَ العين

برآورد نادرست مشركان از نيروهاى مسلمانان، موجب شكست آنها در جنگ بدر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 11

11 _ لزوم بستن راه بهره بردارى دشمن از فرصت ها ، با هوشيارى و احتى اط بيشتر

و ليأخذوا اسلحتهم . ..

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 18

18 _ اهل ايمان ، وظيفه دار شناسايى ، طراحى و به كارگيرى شيوه هاى مناسب براى دستيابى به پيروزى بر دشمنان

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 13

13 - لزوم توأم بودن مبارزه ( برائت از كافران معاند ) ، با دعا و استغفار به درگاه خداوند

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا. .. ربّنا عليك توكلنا... ربّنا لاتجعلنا

روش مبارزه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 6

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ... فقالوا إنّك

روش مبارزه با آفات كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 9

9_ غلات با نگهدارى در خوشه ها و غلاف هاى آن ، مصونيت بيشترى را در مقابل آفات خواهند يافت .

فما حصدتم فذروه فى سنبله

روش مبارزه با اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 9

9 _ ادعاى عدم نزول وحى، به دروغ مدعى نبوت شدن و ادعاى آوردن مانند براى قرآن، از روشهاى مخالفان براى مبارزه با اسلام و پيامبر(ص) بود.

ما أنزل الله على بشر . .. افترى على الله كذبا أو قال أوحى إلىّ

... سأنزل مثل ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 52 - 4

4 - توبيخ و سرزنش به جهت اعتقادات دينى ، از روش هاى كافران در مبارزه با اسلام

يقول أءنّك لمن المصدّقين

فعل مضارع {يقول} _ كه بر استمرار دلالت دارد _ گوياى اين حقيقت است كه توبيخ و سرزنش كردن، كار هميشگى كافران در برخورد با مؤمنان است.

روش مبارزه با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 3

3 - تمسخر و استهزا ، از روش هاى مبارزاتى و حربه هاى تبليغى كافران عليه رسولان الهى بود .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

روش مبارزه با انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 10

10 _ ضرورت ارائه روش هاى صحيح ، قبل از نقد و بازدارى از روش هاى انحرافى

فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغ

روش مبارزه با انحراف جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 6

6- مبارزه با انحرافات جنسى و راه هاى نامشروع ارضاى غرايز ، بايد توأم با ارائه راه حل عملى و مشروع و فراهم آوردن زمينه هاى ارضاى طبيعى غرايز باشد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

روش مبارزه با باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 4،8

4- معرفى حق و ارائه ارزش هاى واقعى ،

راه مبارزه با ضد ارزش ها و جريان هاى باطل

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل

از تقدم {جاء الحق} مى توان استفاده كرد كه باطل در پرتو ظهور حق، رنگ مى بازد و در صورتى كه راه صحيح و حق ارائه نگردد، باطل همچنان ميدان دار خواهد بود.

8- تبليغ و اعلان ناپايدارى و شكست پذيرى جريان باطل ، روشى براى بازداشتن مردم از روى كرد به باطل و تلاشى جهت مبارزه با آن

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل إن الب_طل كان زهوقًا

تعليل شكست قطعى باطل، به اينكه ماهيت باطل شكست پذير است، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

روش مبارزه با جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 19

19- ايجاد مصونيت و مقاومت روحى در مؤمنان ، شايسته ترين شيوه براى مقابله با هجوم كفر و جهل *

فى قلوبهم الحميّة . .. و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها

خداوند، در قبال خشم و تعصب جاهلى مشركان، در مؤمنان روح آرامش و مقاومت را تقويت كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه در تعارض قواى كفر و ايمان، شايسته ترين و ممكن ترين راه، ايجاد مصونيت و مقاومت در جبهه مؤمنان است.

روش مبارزه با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 12

12 - ايجاد اميد در دل جامعه و بى تأثير جلوه دادن تبليغات بدخواهان و ضعيف نشان دادن آنان ، شيوه اى مؤثر در جنگ روانى

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو

خير لكم

برداشت فوق از آنجاست كه آيه شريفه درصدد افشاگرى و خنثى سازى توطئه دشمنان و بدخواهان و نيز دلدارى به مؤمنان است.

روش مبارزه با دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 14

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

روش مبارزه با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 4

4 - داستان هاى خرافى و سرگرمى هاى واهى ، ابزار كافران براى مبارزه با دين بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

روش مبارزه با رسوم باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

روش مبارزه با شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 5

5 - تبليغ دين و دفاع صريح و قاطعانه از مواضع عقيدتى خود در محيط خفقان آور و پرخطر كفر و

شرك ، بايد پس از طى مراحلى چون دفاع غيرمستقيم و برخورد دلسوزانه با مخالفان و . . . انجام گيرد .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. و مالى لا أعبد الذى فطرنى ... ءأتّخذ من دونه ءال

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّى آمنت بربّكم. ..} _ كه آخرين كلام مؤمن انطاكيه با مردم است _ در مقام نتيجه گيرى و بيان هدف نهايى او از مجموعه سخنانى است كه در ضمن پنج آيه پيش بيان شده است. بدين صورت كه او در ابتدا سخن خود را با لحنى خيرخواهانه و نرم آغاز كرد و در پايان با زبان صريح و قاطعانه، مواضع عقيدتى خود را اظهار داشت.

روش مبارزه با ضد ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 4

4- معرفى حق و ارائه ارزش هاى واقعى ، راه مبارزه با ضد ارزش ها و جريان هاى باطل

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل

از تقدم {جاء الحق} مى توان استفاده كرد كه باطل در پرتو ظهور حق، رنگ مى بازد و در صورتى كه راه صحيح و حق ارائه نگردد، باطل همچنان ميدان دار خواهد بود.

روش مبارزه با طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 4

4 - فراهم سازى مقدمات لازم در مواجهه با طغيان گران حاكم ، امرى ضرورى است .

ءاية أُخرى . .. اذهب إلى فرعون إنّه طغى

روش مبارزه با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148

- 8

8 _ تبليغ و بدگويى آشكار ، از روش هاى مجاز براى مبارزه عليه ظلم و ظالم است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

روش مبارزه با ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 2

2 - لزوم متوجه ساختن پيكان مبارزه به سمت كانون هاى اصلى فساد و ستم در جامعه .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه موسى و هارون(ع) در مرحله نخست، موظف شدند براى مبارزه با ستم، به سراغ فرعون بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 4

4- انسان بى اتكا به پروردگار ، ناتوان از مبارزه با ظلم و كفر

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

موسى(ع) با اين كه در سير دعوت به توحيد و رهايى بندگان براى رفع استثمار و ترويج توحيد، از {سلطان مبين} برخوردار بود; با اين حال خويش را در برابر هجوم دشمنان نيازمند به حمايت و امداد پروردگار مى ديد.

روش مبارزه با عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 3

3 - كلام ، ابزار پيامبران براى مبارزه با منحرفان و سركشان بوده است .

واحلل عقدة من لسانى

روش مبارزه با عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك .

.. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 5،6

5 - شكستن ابّهت و تقدس عقايد باطل و خرافى ، نخستين گام در مبارزه با آن عقايد

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

6 - لزوم همراه كردن منطق و دليل ، با مبارزه عملى براى نابودى عقايد باطل و خرافى

فراغ عليهم ضربًا باليمين . .. قال أتعبدون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه ابراهيم(ع) به دو نوع مبارزه عليه شرك دست زد: 1_ شكستن بت ها، 2_ گفتوگوى خردبرانگيز با مشركان درباره آيين شرك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 7

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

روش مبارزه با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 11

11 _ بهره گيرى از تمام شيوه هاى ممكن ( كشتن ، اسير كردن ، محاصره نمودن و كمين زدن ) به منظور وادار كردن جوامع غير مسلمان به پذيرش آيين اسلام ، در پى اتمام حجت و دادن فرصت كافى به آنان ، بلامانع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

روش مبارزه با فساد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 7

7 _ مبارزه با علل و زمينه هاى گناه ، از روش هاى قرآن در مبارزه با مفاسد

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 28،31

28 _ ضرورت به كارگيرى روش ها و تدبير هاى لازم براى پيشگيرى از مفاسد و گناه ، قبل از تحقق آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ

اگر چه آيه در مورد نشوز زنان است، ولى مى توان از آن استنباط كرد كه اهل ايمان بايد قبل از وقوع مفاسد، چاره انديشى كنند.

31 _ پند و اندرز ، بى اعتنايى و تنبيه بدنى ، از روش هاى اصلاح رفتار هاى ناهنجار

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 2،3

2 - لزوم متوجه ساختن پيكان مبارزه به سمت كانون هاى اصلى فساد و ستم در جامعه .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه موسى و هارون(ع) در مرحله نخست، موظف شدند براى مبارزه با ستم، به سراغ فرعون بروند.

3 - مبارزه با عوامل فرعى ، با وجود ريشه هاى فساد ، كارى بى ثمر است .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون

از آن جايى كه نخستين وظيفه موسى(ع) ريشه كن ساختن ظلم از تمامى جامعه بود، اكنون در مرحله عمل موظف شد كه به سراغ فرعون (يعنى ريشه

فساد) برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 3

3 - جهت گيرى مبارزه با گمراهى و فساد ، نخست بايد متوجه كانون هاى اصلى آن باشد .

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

از اين كه موسى(ع)، فرعون و درباريان وى را مخاطب اوليه خويش قرار داد، مطلب بالا استفاده مى شود.

روش مبارزه با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 6

6- مشركان ، در مقابله با قرآن و اعلان موضع روشن در برابر آن ، سرگردان و ناتوان بودند .

بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل . .. بل هو شاعر

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است. اين حرف در مواردى به كار مى رود كه گوينده در صدد بيان نكته اى ديگر بوده و از نكته اول صرف نظر كرده باشد. تكرار اين حرف در يك كلام نشان دهنده اضطراب، ترديد و دو دلى گوينده و يا ناتوانى وى در تصميم گيرى است.

روش مبارزه با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 13

13- اتكا و توكل بر خداوند از رهنمود هاى انبيا براى تقويت جبهه مؤمنان در مقابل ستيزه جويى كافران

و على الله فليتوكّل المؤمنون

اينكه رسولان الهى پس از پاسخ گويى به شبهات مخالفان، اعلام مى كنند كه مؤمنان بايد بر خداوند اتكا داشته باشند، در واقع رهنمودى است از سوى آنان كه در برابر مخالفان و دشمنان بايد به خدا متكى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 130 - 10

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

روش مبارزه با كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 14

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 5

5 - تبليغ دين و دفاع صريح و قاطعانه از مواضع عقيدتى خود در محيط خفقان آور و پرخطر كفر و شرك ، بايد پس از طى مراحلى چون دفاع غيرمستقيم و برخورد دلسوزانه با مخالفان و . . . انجام گيرد .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. و مالى لا أعبد الذى فطرنى ... ءأتّخذ من دونه ءال

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّى آمنت بربّكم. ..} _ كه آخرين كلام مؤمن انطاكيه با مردم است _ در مقام نتيجه گيرى و بيان هدف نهايى او از مجموعه سخنانى است كه در ضمن پنج آيه پيش بيان شده است. بدين صورت كه او در ابتدا سخن خود را با لحنى خيرخواهانه و نرم آغاز كرد و در پايان با زبان صريح و قاطعانه، مواضع عقيدتى خود را اظهار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 4

4- انسان بى اتكا به پروردگار ، ناتوان از

مبارزه با ظلم و كفر

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

موسى(ع) با اين كه در سير دعوت به توحيد و رهايى بندگان براى رفع استثمار و ترويج توحيد، از {سلطان مبين} برخوردار بود; با اين حال خويش را در برابر هجوم دشمنان نيازمند به حمايت و امداد پروردگار مى ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 4

4- لزوم توجه مؤمنان به ابعاد حفاظتى در مبارزه خويش عليه كفر

فأسر . .. ليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 19

19- ايجاد مصونيت و مقاومت روحى در مؤمنان ، شايسته ترين شيوه براى مقابله با هجوم كفر و جهل *

فى قلوبهم الحميّة . .. و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها

خداوند، در قبال خشم و تعصب جاهلى مشركان، در مؤمنان روح آرامش و مقاومت را تقويت كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه در تعارض قواى كفر و ايمان، شايسته ترين و ممكن ترين راه، ايجاد مصونيت و مقاومت در جبهه مؤمنان است.

روش مبارزه با گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 3

3 - كلام ، ابزار پيامبران براى مبارزه با منحرفان و سركشان بوده است .

واحلل عقدة من لسانى

روش مبارزه با گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 3

3 - جهت گيرى مبارزه با گمراهى و فساد ، نخست بايد متوجه كانون هاى اصلى آن باشد .

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا

إلى فرعون و ملإيه

از اين كه موسى(ع)، فرعون و درباريان وى را مخاطب اوليه خويش قرار داد، مطلب بالا استفاده مى شود.

روش مبارزه با گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 28

28 _ ضرورت به كارگيرى روش ها و تدبير هاى لازم براى پيشگيرى از مفاسد و گناه ، قبل از تحقق آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ

اگر چه آيه در مورد نشوز زنان است، ولى مى توان از آن استنباط كرد كه اهل ايمان بايد قبل از وقوع مفاسد، چاره انديشى كنند.

روش مبارزه با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 7

7 - جنون آميز خواندن رفتار و گفتار پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى مبارزه مخالفان با آن حضرت در صدراسلام

و ما صاحبكم بمجنون

روش مبارزه با مسكرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 6

6- مبارزه با مسكرات در اسلام ، به صورت تدريجى و گام به گام بود .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

با توجه به اينكه اين سوره مكى است و هنوز مسكرات حرام نشده بود، مقابله قرار دادن مسكرات با روزى پسنديده، گامى نخست در راه مبارزه با مسكرات تلقى مى شود.

روش مبارزه با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 7

7 - فرعونيان ، با اتفاق نظر بر لزوم مقابله با موسى ( ع ) ، در باره روش آن

اختلاف نظر داشتند . *

فتن_زعوا أمرهم . .. و أسرّوا

از فعل {أسرّوا} استفاده مى شود كه طرفين نزاع، خواهان مخفى ماندن گفتوگوهاى خود بودند و آنچه رسماً به مردم اعلام شد _ چنانچه مطالب آيه بعد گفته فرعونيان به مردم باشد _ گفته مشترك آنان بوده كه به منظور مقابله با موسى(ع) و خنثى سازى فعاليت او، القا شده بود. كلمه {أمرهم} _ كه نزاع را در مورد امور فرعونيان قرار داده _ تأييدى براين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 22

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 4،6،8

4 - دروغ و تزوير ، دو حربه فرعون عليه موسى ( ع )

قال . .. إنّ ه_ذا لس_حر عليم . يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تعبير {يريد أن يخرجكم. ..} دروغى آشكار است; چه اين كه موسى(ع) خواهان خارج ساختن بنى اسرائيل از مصر بود و نه قبطيان. و از سوى ديگر در مجموع كلام وى تزوير و فريبكارى نهفته است چه در گفتن {أرضكم} (سرزمين شما) و چه در تعبير {بسحره} (با جادويش)

6 - مشاوره فرعون با اطرافيان خويش و نظر خواهى از آنان براى مبارزه با موسى ( ع )

فماذا تأمرون

{أمر} (مصدر {تأمرون}) به معناى فرمان دادن است. مقصود از آن در اين جا فرمان مشورتى است. بنابراين {چه فرمان

مى دهيد}; يعنى، رأيتان چيست.

8 - فرعون ، از چاره انديشى و پيدا كردن راه مبارزه با موسى ( ع ) _ به تنهايى _ احساس ناتوانى مى كرد .

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره فماذا تأمرون

مشورت و نظرخواهى فرعون از ديگران _ در عين ادعاى خدايى _ بيانگر ناتوانى او در مبارزه با موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 4،5

4 - صلاحديد مشاوران فرعون ، مبارزه با موسى به شيوه اى همسان شيوه خود وى بود و نه زندان و قتل .

قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن ح_شرين

برداشت ياد شده از آن جا است كه منطق فرعون {لأجعلنّك من المسجونين} بود; ولى مشاوران وى با ديدن معجزات موسى اين راه را نپسنديدند; بلكه در پيش گرفتن راهى منطقى تر و ظاهراً همسان راه موسى را ترجيح دادند.

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 1

1 - گردآورى تمامى ساحران كارآزموده و ماهر براى مقابله با معجزات موسى ، طرح مشاوران فرعون بود .

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 39 - 3

3 - نياز فرعونيان به جلب افكار عمومى

، در مبارزه با موسى ( ع ) و در جهت حفظ منافع خويش

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون

روش مبارزه با هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

روش مبارزه باگوساله پرستى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 14،15

14 - تراشيدن و تبديل گوساله سامرى به براده ها و خرده فلزهايى بى مصرف و پراكنده ساختن آن در آب دريا ، برنامه موسى ( ع ) در ريشه كن ساختن انحراف گوساله پرستى بنى اسرائيل

لنحرّقنّه

از معانى ذكر شده براى {حرق} و {تحريق}، سوهان كارى كردن و ساييدن است و {تحريق} بر متوالى بودن و شدت بيشتر آن دلالت دارد (لسان العرب). برداشت ياد شده بر مبناى اين معنا استفاده شده است.

15 - مبارزه با زمينه هاى فكرى و عينى شرك و نابود كردن آنها ، شيوه موسى ( ع ) در ستيز با گوساله پرستى بنى اسرائيل

إل_هك الذى . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

سوزاندن گوساله سامرى از چند جهت قابل تأمل است: 1_ از جهت نابود كردن و محو ساختن آن از ديدگان مردم تا مبادا دوباره به آن گرايش يابند. 2_ اثبات {اله} نبودن آن براى ظاهر بينان، با سوزاندن و خردكردن تنديس زرّين گوسال. جهت اول،

جهتى عينى و جهت دوم، جهت فكرى است.

روش مبارزه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 5

5 _ تهديد اهل ايمان و ساختن چهره اى ناپسند از راه خدا ، از روش هاى دشمنان دين براى مبارزه با پيامبران و اديان الهى

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

روش مبارزه دشمنان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 11

11 - اتهام سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى دشمنان عيسى ( ع ) عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّنت قالوا ه_ذا سحر مبين

روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد

مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت

ياد شده باشد.

روش مبارزه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 3،4

3 - تهيه و تدارك براى ارائه سِحرى بزرگ در برابر موسى ( ع ) ، از حيله هاى فرعون

فلنأتيّنك بسحر . .. فجمع كيده

4 - فرعون براى مقابله با موسى ( ع ) ، تمامى حيله ها و برنامه هاى خود را جمع آورى كرد و به كار گرفت .

فتولّى فرعون فجمع كيده

{كيد}; يعنى، مكر ورزيدن و چاره انديشيدن (قاموس) و مراد از {جمع كيد}، گردآورى اهل مكر و ابزار آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 22

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 4

4 - دروغ و تزوير ، دو حربه فرعون عليه موسى ( ع )

قال . .. إنّ ه_ذا لس_حر عليم . يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تعبير {يريد أن يخرجكم. ..} دروغى آشكار است; چه اين كه موسى(ع) خواهان خارج ساختن بنى اسرائيل از مصر بود و نه قبطيان. و از سوى ديگر

در مجموع كلام وى تزوير و فريبكارى نهفته است چه در گفتن {أرضكم} (سرزمين شما) و چه در تعبير {بسحره} (با جادويش)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 7،9،12

7 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان ، تنها راه پيشگيرى از رواج آيين موسى ، در نگاه فرعون ، هامان و قارون

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه نخستين واكنش فرعون و. .. در برابر ايمان آورندگان به موسى(ع)، قتل پسران آنان بود.

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

12 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع ) و پيروان او

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه و استحيوا نساءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 6

6 - كشتن موسى ( ع ) ، راه اصلى مبارزه با رسالت وى و گسترش آيين او ، در نگاه فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 6

6 - استفاده فرعون از احساسات و

عواطف قومى ، در جهت مبارزه با موسى ( ع )

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم

به كار رفتن واژه {يا قوم} در تبليغات فرعون، حاكى از بهره گيرى فرعون از احساسات قومى و نژادى مردم مصر (قبطيان) است.

روش مبارزه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 4

4 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان از سوى فرعونيان ، براى جلوگيرى از گسترش دعوت موسى ( ع ) كافى و كارساز نبود .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

تصميم شخص فرعون مبنى بر كشتن موسى(ع)، پس از اقدام او و درباريانش به كشتن مؤمنان طرفدار موسى(ع)، گوياى حقيقت ياد شده است.

روش مبارزه قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 7،9،12

7 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان ، تنها راه پيشگيرى از رواج آيين موسى ، در نگاه فرعون ، هامان و قارون

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

برداشت ياد شده به

خاطر اين نكته است كه نخستين واكنش فرعون و. .. در برابر ايمان آورندگان به موسى(ع)، قتل پسران آنان بود.

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

12 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع ) و پيروان او

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه و استحيوا نساءهم

روش مبارزه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 6،7

6 - برخورد و مبارزه پيامبر ( ص ) و قرآن با مخالفان دعوت الهى ( كافران و مشركان ) ، متكى بر منطق و استدلال بود .

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

روش مبارزه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 3

3 - ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد و تلاش براى تخريب آنها ، از روش هاى مبارزاتى كفرپيشگان عليه اسلام و مسلمين

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 4

4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص)

و آيات الهى

لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 4

4 _ استهزاى وعيدها و تهديدهاى پيامبران الهى، از شيوه هاى مبارزه كافران با انبيا در طول تاريخ

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به

بنابراين كه مقصود از {ما كانوا به يستهزءون}، عذاب موعود الهى باشد كه در محتواى پيامهاى انبيا(ع) ذكر مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 10

10 _ افسانه خواندن قرآن، از شيوه هاى مبارزه كافران و مشركان با اسلام

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 11

11- استفاده از تهمت و شخصيت شكنى ، از روش هاى مبارزه كافران با پيامبر ( ص ) و تعاليم او

إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 3،6

3 _ تهمت و افترا ، ابزار و شيوه هاى مبارزه كافران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون

6 _ تهمت و افترا زدن كافران به گناهى كه تنها خود مرتكب آن بودند ، از شيوه هاى آنان در مبارزه ، عليه پيامبراسلام ( ص )

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا

برداشت ياد شده از آن جا استفاده مى

شود كه كافران، پيامبراسلام(ص) را متهم به دروغ گويى مى كردند; در حالى كه خود، دروغ پرداز بودند و به دروغ و به ناحق، قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 12

12 _ تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 1

1 _ كافران ، با استفاده از مثل هاى باطل و ترسيم غير واقعى چهره پيامبر ( ص ) به مبارزه عليه اسلام برخاسته بودند .

الذين كفروا . .. و لايأتونك بمثل

{مَثَل} هم به معناى {حجت} و {حديث} (سخنانى در باره اثبات چيزى) و هم به معناى {صفت} (توصيف چيزى) آمده است (قاموس المحيط). مقصود از آن در آيه شريفه، مجموعه سخنانى است كه كافران در توصيف پيامبر(ص) و به منظور خدشه داركردن چهره منور آن حضرت مى گفتند كه در آيات فوق از آنها ياد شده است. گفتنى

است قيد باطل بودن مثل ها، از قرينه مقابله جمله {لايأتونك بمثل} و جمله {إلاّ جئناك بالحقّ} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 11

11 - اتهام ياوه سرايى ، حربه كافران عليه پيامبر ( ص ) و مؤمنان بود .

ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

باطل، در اصل، به معناى {بى ثبات و بى ريشه} است. گاهى، درباره كسى به كار برده مى شود كه مطلبى عارى از حقيقت بگويد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 3

3 - تمسخر و استهزا ، از روش هاى مبارزاتى و حربه هاى تبليغى كافران عليه رسولان الهى بود .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 8

8 - ترسانيدن و به هراس افكندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از ضربات دشمنان ، از روش هاى مبارزاتى مشركان و كافران

و يخوّفونك بالذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 8

8 - تمسخر ، از شيوه هاى مبارزاتى كافران و مشركان با تعاليم آسمانى ( قرآن )

ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين

آمدن كلمه {الساخرين} به صورت صفت (در قالب اسم فاعل) گوياى اين نكته است كه به تمسخر گرفتن تعاليم قرآن، به صورت مقطعى و موردى نبود; بلكه دائمى و مكرر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 3

3- نسبت افترا به پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى كافران در مبارزه با آن حضرت

قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين . أم يقولون افتري_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 6

6 - استفاده جبهه كفر از تمامى روش هاى عملى و تبليغى ، براى زيان رساندن به مسلمانان

إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء و يبسطوا إليكم أيديهم و ألسنتهم بالسوء

تعبير {أيديهم و ألسنتهم. ..}، بيانگر به كارگيرى تمامى امكانات از سوى كافران است.

روش مبارزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 6،7

6 - برخورد و مبارزه پيامبر ( ص ) و قرآن با مخالفان دعوت الهى ( كافران و مشركان ) ، متكى بر منطق و استدلال بود .

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 8،10

8 - پيامبراسلام ( ص ) موضع قاطع و سازش ناپذيرى خود را _ حتى در صورت تنها ماندن _ به دشنان اعلام كرد و آنان را از اميد بستن به سازش و تسليم مأيوس ساخت .

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

10 - رفتار محبت آميز و با شفقت ، در

عين برخورد قاطع و دليرانه ، شيوه مبارزاتى پيامبراسلام ( ص )

قل ي_قوم اعملوا . .. فسوف تعلمون

برداشت ياد شده از تعبير {ياقوم} _ كه در موارد اظهار محبت به كارمى رود _ به دست مى آيد.

روش مبارزه مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 9

9 _ ادعاى عدم نزول وحى، به دروغ مدعى نبوت شدن و ادعاى آوردن مانند براى قرآن، از روشهاى مخالفان براى مبارزه با اسلام و پيامبر(ص) بود.

ما أنزل الله على بشر . .. افترى على الله كذبا أو قال أوحى إلىّ ... سأنزل مثل ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 7

7 - جنون آميز خواندن رفتار و گفتار پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى مبارزه مخالفان با آن حضرت در صدراسلام

و ما صاحبكم بمجنون

روش مبارزه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 10

10 _ افسانه خواندن قرآن، از شيوه هاى مبارزه كافران و مشركان با اسلام

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 38 - 1

1 _ { ساختگى بودن } از برچسب هاى شرك پيشگان عصر بعثت به قرآن و در راستاى مبارزه آنان با پيامبر اكرم ( ص ) بود .

و ما كان هذا القرءان أن يفترى . .. أم يقولون افتريه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 36 - 8

8 - ترسانيدن و به هراس افكندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از ضربات دشمنان ، از روش هاى مبارزاتى مشركان و كافران

و يخوّفونك بالذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 8

8 - تمسخر ، از شيوه هاى مبارزاتى كافران و مشركان با تعاليم آسمانى ( قرآن )

ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين

آمدن كلمه {الساخرين} به صورت صفت (در قالب اسم فاعل) گوياى اين نكته است كه به تمسخر گرفتن تعاليم قرآن، به صورت مقطعى و موردى نبود; بلكه دائمى و مكرر بوده است.

روش مبارزه مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 5

5 - هوچى گرى و تبليغات منفى ، از ابزار هاى مقابله مشركان مكه با پيامبراكرم ( ص )

و لمّا ضرب . .. إذا قومك منه يصدّون

روش مبارزه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 10

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

روش مبارزه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 7،9،12

7

- كشتار فرزندان ذكور مؤمنان ، تنها راه پيشگيرى از رواج آيين موسى ، در نگاه فرعون ، هامان و قارون

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه نخستين واكنش فرعون و. .. در برابر ايمان آورندگان به موسى(ع)، قتل پسران آنان بود.

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

12 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع ) و پيروان او

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه و استحيوا نساءهم

روش مبارزه يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 13،17

13 - يهوديان براى مبارزه با پيامبر ( ص ) علاوه بر انكار بشارت هاى تورات ، از سحر و جادو مدد مى گرفتند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم ... واتبعوا ما تتلوا الشيطين

در آيه قبل گذشت كه جمله {نبذ فريق} پس از {لما جاءهم} مى رساند كه: يهود به خاطر اينكه بتوانند رسالت پيامبر(ص) را انكار كنند بشارتهاى تورات را درباره آن حضرت، ناديده گرفتند. عطف جمله {اتبعوا ...} بر {نبذ فريق} نيز اقتضا مى كند كه دنبال كردن سحر به همين منظور بوده است.

17 - يهوديان ، تعاليم هاروت و ماروت را دنبال كرده و آنها را در جهت مبارزه با پيامبر به كار گرفتند .

اتبعوا ما تتلوا . .. و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

{ما

أنزل} عطف بر {ما تتلوا . ..} است; يعنى: اتبعوا ما تتلوا الشياطين و اتبعوا ما أنزل على الملكين.

روش مجادله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 13

13- لزوم به كارگيرى برترين و مؤثرترين روش ها ، در جدل ( مباحثه و مناظره ) براى بيان مسائل دينى و احياى حقايق الهى

ادع إلى سبيل ربّك . .. و ج_دلهم بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 8

8- مجادله قرآن با مشركان ، با بهره گيرى از باور هاى ايشان در رد عقايد شرك آلودشان

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

روش مديريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 6

6 _ تدبير و تربيت بايد همراه با مهربانى و عطوفت باشد .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 7

7- مستدل و منطقى كردن دستورات ، شيوه اى مطلوب و پسنديده و روشى براى ايجاد رغبت در پايبندى به آن

لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

تعليل {إنما هو إله واحد} براى نهى {لاتتخذوا} مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 11

11- استفاده از نيرو هاى گمراه و گمراه كننده در مديريت ها و مراكز تصميم گيرى جامعه ، امرى ناروا و شيوه اى غيرالهى است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 14

14- تفويض برخى اختيارات به مديران و رهبران ، در محدوده وظايف شان ، امرى لازم است .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

خداوند ذوالقرنين را در تصميم گيرى براى نحوه برخورد با اقوام مغرب، مخيّر گذاشت، ديگران نيز بايد اين را سرمشق خود قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 11

11- جذب هميارى توده ها در انجام پروژه هاى عظيم و مردمى ، از اصول مديريت است .

فأعينونى بقوة أجعل بينكم و بينهم ردمًا

از آن جا كه خداوند، راه صحيح هر كار و اسباب آن را به ذى القرنين نمايانده بود، او، خواهان همكارى مردم در انجام طرح مى شود و اين نشان از آن دارد كه {ساختن} بدون ايجاد {فرهنگ سازندگى} كارساز نيست و از طريق مشاركت و حسّ هميارى است كه مى توان به اين اهداف نائل گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 11

11 - لزوم گوش فرا دادن به سخنان زيردستان و مأموران ، در باره مشكلات ونارسايى هايشان و دلجويى كردن از آنان با اطمينان دادن به رفع آنها

قال ربّ إنّى أخاف أن يكذّبون . .. و لهم علىّ ذنب... قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّ

روش مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 40

40- كشف ماجراى اصحاب كهف ، عامل تقويت موضع موحّدان و معتقدان به معاد بود .

إذ يتن_زعون

. .. قال الذين غلبوا على أمرهم

در بيان آنچه مورد نزاع و اختلاف مردم بود، دو احتمال بيان شد: اگر {إذ يتنازعون. ..} نظر به اختلاف آنان در باره معاد داشته باشد، {الذين غلبوا...} آن دسته از مردم خواهند بود كه معاد را پذيرا بودند و با بيدارى اصحاب كهف، به دليلى محكم و ملموس، در برابر خصم خود، دست يافته بودند.

روش مصونيت از حوادث ناگوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 8

8_ ضرورت عبرت گيرى از حوادث گذشته براى مصون ماندن از گرفتارى در حوادثى نظير آن

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

روش معاشرت با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 4

4 - تعليم ادب از سوى خداوند ، به اعراب در معاشرت با پيامبر ( ص )

لاتقدّموا . .. لاترفعوا ... و لا تجهروا له ... إنّ الذين يغضّون ... و لو أنّهم ص

روش مقابله با جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 12

12 - ايجاد اميد در دل جامعه و بى تأثير جلوه دادن تبليغات بدخواهان و ضعيف نشان دادن آنان ، شيوه اى مؤثر در جنگ روانى

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

برداشت فوق از آنجاست كه آيه شريفه درصدد افشاگرى و خنثى سازى توطئه دشمنان و بدخواهان و نيز دلدارى به مؤمنان است.

روش ممانعت از انحراف جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 58 - 16

16 - استفاده از روش پيشگيرى ، سياست اسلام در مبارزه اصولى با فحشا و انحرافات جنسى است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم ... بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم على بعض

يكى از روش هاى پيشگيرى از ارتكاب فحشا و انحرافات جنسى، جلوگيرى از بلوغ زودرس و نيز تنظيم صحيح روابط ميان فرزندان مميز و در شرف بلوغ با پدر و مادران است كه اين آيه در صدد بيان همين مسأله مى باشد. گفتنى است كه مطلب ياد شده را مى توان از ارتباط ميان آيه شريفه و آيات 1 تا 33 همين سوره به دست آورد.

روش ممانعت از فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 16

16 - استفاده از روش پيشگيرى ، سياست اسلام در مبارزه اصولى با فحشا و انحرافات جنسى است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم ... بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم على بعض

يكى از روش هاى پيشگيرى از ارتكاب فحشا و انحرافات جنسى، جلوگيرى از بلوغ زودرس و نيز تنظيم صحيح روابط ميان فرزندان مميز و در شرف بلوغ با پدر و مادران است كه اين آيه در صدد بيان همين مسأله مى باشد. گفتنى است كه مطلب ياد شده را مى توان از ارتباط ميان آيه شريفه و آيات 1 تا 33 همين سوره به دست آورد.

روش مناظره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 8

8 - ناديده گرفتن خطا هاى طرف مقابل در گفتار دينى با او

و خود را هم سنگ او دانستن به منظور جلب نظر وى ، امرى پسنديده است .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

مفسران برآنند كه آوردن فعل ماضى {أجرمنا} آن هم از ماده جرم _ كه دلالت بر تحقق جرم مى كند _ و ذكر {تعملون} براى مشركان _ كه خطاى محرزى دارند _ به دستور خداوند و براى جلب نظر آنان بوده است.

روش مناظره با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 5

5 - سفارش خداوند به پيامبر ( ص ) ، براى رعايت ادب در مناظره با مشركان

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

آوردن تعبير {أجرمنا} براى خود و {تعملون} براى مشركان، ناظر به رعايت ادب از جانب پيامبر(ص) مى باشد.

روش موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 3،6،9

3 - ضرورت آميخته شدن نصيحت و هدايت كردن با محبت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب

قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه ي_بنىّ

مصغّر آوردن {بُنىّ} براى مهرورزى و شفقت است و از آن، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

6 - متمركز ساختن ذهن مخاطب و شنونده ، در موعظه و تبليغ ، امرى لازم است .

و هو يعظه ي_بنىّ

مخاطب قرار دادن فرزند، با {يا}ى ندا، هنگام موعظه، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد تا موعظه، اثر خود را ببخشد.

9 - موعظه انسان ها با منطق و برهانى محكم ، براى توجه دادن آنان به توحيد عملى حكيمانه است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال لقم_ن لإبنه... لاتشرك

باللّه إنّ الشرك لظل

روش نابودى گوساله سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 14

14 - تراشيدن و تبديل گوساله سامرى به براده ها و خرده فلزهايى بى مصرف و پراكنده ساختن آن در آب دريا ، برنامه موسى ( ع ) در ريشه كن ساختن انحراف گوساله پرستى بنى اسرائيل

لنحرّقنّه

از معانى ذكر شده براى {حرق} و {تحريق}، سوهان كارى كردن و ساييدن است و {تحريق} بر متوالى بودن و شدت بيشتر آن دلالت دارد (لسان العرب). برداشت ياد شده بر مبناى اين معنا استفاده شده است.

روش نادرست در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 20

20 - به كارگيرى روش هاى نادرست و غيرمنطقى براى انجام كار ها ، خلاف تقواست .

ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها . .. و أتوا البيوت من أبوبها و اتقوا اللّه

فرمان به رعايت تقوا، پس از ارشاد به اتخاذ روش صحيح براى رسيدن به مقصود، بيانگر يكى از اين دو نكته است: 1_ اتخاذ روش و وسيله صحيح و منطقى از مصداقهاى تقواست. 2_ ضرورت رعايت تقوا در پيمودن راهها براى رسيدن به مقاصد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

روش نجات از انحراف جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 15

15_ دعا و نيايش به درگاه خدا و استمداد از او ، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

روش نجات از

غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 7

7 _ براى گريز از خشم خدا ، چاره اى نيست جز پناهنده شدن به درگاه خود او .

لا ملجأ من اللّه إلا إليه

روش نجات از گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 21

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

روش نجات از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 12

12_ براى نجات از ورطه هاى گناه و لغزش ، بايد به خداوند پناه آورد .

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 15

15_ دعا و نيايش به درگاه خدا و استمداد از او ، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

روش نزول وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3 - 4

4 - شيوه وحى الهى به پيامبران ، شيوه اى همسان و همگون *

كذلك يوحى إليك و إلى الذين من قبل

بنابراين كه {كذلك} اشاره به كيفيت و چگونگى وحى داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

روش نفوذ شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 1

1 _ شيطان با گردش در پيرامون آدمى در صدد نفوذ در افكار او و القاى وسوسه هاى خويش است .

إذ امسهم طئف من الشيطن

{طائف} به كسى يا چيزى گفته مى شود كه پيرامون محورى در چرخش است. {من} در {من الشيطان} مى تواند بيانيه باشد. بر اين مبنا {طائف} همان شيطان است ; يعنى شيطان در پيرامون قلبها مى چرخد. همچنين {من} مى تواند نشويه باشد كه در اين صورت مراد از {طائف} وسوسه هاى شيطانى است كه براى جايگير شدن گرداگرد قلبها مى چرخد تا راه نفوذ بيابد.

روش نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى آسان و ساده ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطره توده ها *

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد يسّرنا القرءان

در صورتى كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم نوح داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 6

6 - نقل داستان هاى و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت عاد . .. و لقد يسّرنا القرءان

در صورتى كه {و لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم عاد داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 6

6 - نقل

داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت ثمود بالنّذر . .. و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

برداشت ياد شده در صورتى است كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم ثمود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت قوم لوط بالنّذر . .. و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

در صورتى كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم لوط داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

روش نقل قصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى آسان و ساده ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطره توده ها *

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد يسّرنا القرءان

در صورتى كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم نوح داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 6

6 - نقل داستان هاى و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت عاد . .. و لقد يسّرنا القرءان

در صورتى كه {و لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم عاد داشته باشد، مطلب بالا استفاده

مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت ثمود بالنّذر . .. و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

برداشت ياد شده در صورتى است كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم ثمود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت قوم لوط بالنّذر . .. و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

در صورتى كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم لوط داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

روش نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهى از منكر ، با روش ناهنجار و داد و فرياد ، نفرت انگيز و داراى تأثير منفى است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اغضض من صوتك إنّ أنكر

احتمال دارد سفارش به روى نگرداندن از مردم و نيز رعايت اعتدال در رفتار و كاستن از صدا، پس از توصيه به امر به معروف و نهى از منكر، به اين منظور باشد كه در انجام امر به معروف و نهى از منكر، بايد موازين ياد شده رعايت گردد و گرنه، همان گونه كه

صداى الاغ براى گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهى از منكر بدون رعايت موازين اخلاقى هم اثر منفى دارد.

روش وسوسه هاى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 7

7 - پوشش خيرخواهى ، روش شيطان براى وسوسه در دل آدميان و فريب آنان

فوسوس إليه الشيط_ن فقال هل أدّلك

روش وصول به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 12

12 _ نيل به حقيقت ، مولود امتزاج علم ، عبادت و اخلاق

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 19

19 _ به كارگيرى انديشه، راهى براى رسيدن به حقايق است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

روش هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 4

4 - انذار از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 2

2 - تهديد و ترغيب از روش هاى قرآن ، براى هدايت انسانها

فاتقوا النار . .. و بشر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 1

1 - به كارگيرى مَثَل از روش هاى قرآن براى هدايت مردم

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا . .. يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 8

8 - بشارت و انذار شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 17

17 _ شناساندن ارزش هاى برتر ، از روش هاى قرآن براى طرد ارزش هاى كم ارزش

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 12

12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق

إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 4

4 _ توجه انبيا به منفعت خواهى و خطرگريزى انسان در انتخاب روش هدايت

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 17

17 _ تشويق و تهديد ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها به عبادت و بندگى خدا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 11

11 _ ارائه برنامه صحيح در پى بر حذر داشتن مردمان از راه هاى نادرست ، از روش هاى كاربردى قرآن در هدايت

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

خداوند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذيرش ولايت و

سرپرستى نارواى كافران، با جمله {انما وليكم . ..} به معرفى افراد شايسته ولايت پرداخت و مؤمنان رابه پذيرش ولايت آنان ارشاد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 14

14 _ بيان سرنوشت شوم بدكاران و تحليل تاريخ گذشتگان ، از روش هاى قرآن براى هدايت بشر و بازدارى آنان از رفتار هاى ناپسند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 5

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 19

19 _ طرح و بيان حقايق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أغير اللّه . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 8

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 5

5

_ ترسيم صحنه هاى قيامت، از شيوه هاى قرآن در تربيت و هدايت است.

و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا

تكرار جمله {لوترى} و همچنين بيان ويژگيهاى قيامت در آيات متعدد گوياى نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 2،12

2 _ بهره جويى پيامبر اكرم(ص) از تمامى روشهاى موجود و وسايل ممكن براى هدايت مردم

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت أن . .. فتأتيهم بأية

چون خداوند به پيامبر اكرم(ص) مى گويد اگر از زير زمين يا آسمانها هم آيه بياورى برخى ايمان نمى آورند، چنين برمى آيد كه آن حضرت راههاى ممكن پيمودنى را پيمود، ولى نتيجه اى از آن حاصل نشده است.

12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.

و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين

بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 3

3 _ بيدار ساختن فطرت توحيدى آدمى و يادآورى تجربه هاى توحيدى دينى، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أرءيتكم . .. بل إياه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه

دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 19

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 6

6 _ بهره گيرى از تمايل مردم به رفاه و آسايش دنيوى و بهبود وضع اقتصادى ، از روش هاى قرآن براى هدايت آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 4

4 _ بيان فرجام كفرپيشگان بى تقوا ، از روش هاى قرآن در هدايت مردم به ايمان و تقواست .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 4

4 _ بيان سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا ( ع ) براى هشدار و تذكار آيندگان ، از روش هاى هدايتى قرآن

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 3،7

3 _ هدايتگران قوم موسى با روش ها و موازين حق ، نه اسباب باطل ، مردم را هدايت مى كردند .

يهدون بالحق

برداشت

فوق بر اين اساس است كه {باء} در {بالحق} براى استعانت باشد.

7 _ بيان چهره هاى خوب هر قوم به همراه انتقاد از چهره هاى نامطلوب ، از شيوه هاى قرآن در ترسيم رفتار امت ها و جوامع بشرى است .

و من قوم موسى امة يهدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 3،6

3 _ هدايتگران الهى با روش ها و وسايل حق ، نه با وسايل باطل ، ديگران را به هدايت رهنمون مى سازند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در {بالحق} باى استعانت باشد.

6 _ عهده داران هدايت در جامعه بايد خود ملازم حق باشند و با موازين و روش هاى حق ديگران را هدايت كنند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 5

5 _ توجه دادن اهل شرك به همسانى آنان با معبودانشان در ناتوانى و نيازمندى ، زمينه ساز باور آنان به بطلان شرك و شايسته نبودن معبودان براى پرستش

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 15

15 _ لزوم بهره گيرى از بيان روشن و مطالب قابل فهم ، در هدايت و تربيت انسانها

أتتهم رسلهم بالبيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 5،6

5 _ بهره گيرى از گرايش انسان به زيبايى و جاودانگى ، در جهت هدايت وى به ايمان و جهاد

، امرى است شايسته و بايسته .

جهدوا بأمولهم . .. أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر

6 _ حسن بهره گيرى از گرايش هاى طبيعى انسان ها ، در جهت هدايت و ارشاد آنان به ارزشها

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 16

16- مشيت خداوند بر هدايت مردم ، از طريق راه و روش طبيعى ( تشريع ) انجام مى گيرد .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

با اينكه خداوند، براى هدايت مردم و بيرون بردن آنها از ظلمتها، مى تواند از قدرت خويش استفاده كند و آنها را از طريق تكوين هدايت نمايد; اما از كتاب و پيامبر(ص) استفاده مى كند كه راهى طبيعى و هدايتى تشريعى است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 21

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 5

5- مقايسه بين عقايد حق و باطل ، روشى براى تشخيص حق و رهنمودى كاربردى براى تعيين مسير حركت آدمى است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . .. و مثل كلمة خبيثة

بى شك منظور از تشبيهات در قرآن، و از جمله موارد ياد شده در آيه هاى فوق، تبيين دقيق آن دسته از معارفى است كه فهم آنها مشكل مى باشد و فلسفه چنين روشنگرى اى نيز، قطعاً ارائه راه روشن براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 5

5- ذكر فرجام شوم گمراهان در كنار فرجام سعادتمندانه تقواپيشگان ، از روش هاى هدايتى قرآن *

الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين ...إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 2،3

2- ايجاد حالت خوف و رجا و بيم و اميد در انسان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

3- در نظام هدايتى و تربيتى ، اميدوار ساختن بايد بر تهديد مقدم باشد .

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

تقديم ذكر دو صفت {غفور} و {رحيم} براى خداوند بر {عذاب أليم} در دو آيه فوق، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 21

21- موعظه ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن براى بيدارى و هوشيارى مردمان است .

يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 7

7- استفاده از گرايش ها و عواطف خويشاوندى براى هدايت مردم ، از روش هاى هدايتى

قرآن

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {ذرّية من حملنا. ..} از سخنان قرآن باشد نه آموزه هاى تورات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 5

5- بشارت و انذار ، دو عنصر اصلى در هدايت قرآن است .

إن ه_ذا القرءان يهدى . .. و يبشّر ... أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابً

نكته فوق از بشارت دادن خداوند به مؤمنان و از انذار كافران در كنار هم استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 8

8- لزوم توأم بودن بشارت و انذار در هدايت انسانها

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 2 - 7

7- پيوستگى و توأم بودن بيم دهى و اميدبخشى ، در تربيت و هدايت انسان ، امرى لازم است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 21

21- مداومت بر ياد خدا ، سريع ترين و كوتاه ترين راه رشد و هدايت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 1

1- خداوند ، در قرآن ، به بيان هاى گوناگون ، مثال ها و نمونه هاى فراوانى را براى هدايت بشر ، طرح كرده است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

{صرّفنا} به معناى {بيّنا} است; يعنى {بيان كرديم} (لسان العرب)، ولى از آن جهت كه باب تفعيل، براى تكثير است، مراد، بيان هاى متعدد است. ريشهء كلمه {صرّفنا} كه تصريف و تغيير از حالتى به حالتى است، گوياى آن است كه اين بيانات، گوناگون و متنوع هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 5

5- مژده و بشارت در كنار هشدار و تهديد ، روش به كار گرفته شده در قرآن براى تبليغ و هدايت است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كانت لهم جنّت الفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى

اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 3

3- ياد كرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى خلوص ، از روش هاى هدايتى قرآن

ذكر رحمت ربّك . .. واذكر ... واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 7

7- يادكرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى صداقت ، از روش هاى هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 12

12- لزوم به كارگيرى بيان و شيوه قابل فهم براى مردم در تبليغ و هدايت

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لتبشّر به المتّقين و تنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمايى و ارشاد طغيان گران و تبليغ پيام الهى ، نيازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 12،13

12 - ابراز محبت و اظهار عطوفت با گمراهان ، از شيوه هاى پسنديده در هدايت آنان است .

ي_قوم

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

13 - زمينه سازى و آماده سازى فكرى و روانى گمراهان ، از روش هاى پيامبران در ارشاد و راهنمايى آنان

ي_قوم إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 7

7- بهره گيرى از انگيزه ها و تمايلات فطرى و غريزى انسان ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته زير است: 1_ {ذكر} به معناى {ثنا} و {صيت} (آوازه) باشد. 2_ اشتياق به جاودانگى نام و بلندآوازه و آوازه گى، امرى غريزى و طبيعى براى همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 57 - 3

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى

او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم . .. فى ضل_ل مبين ... ربّكم ربّ السموت ... و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 9

9 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى انسان ها ، در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 6

6 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ و هدايت توده ها

إنّما أنا لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 5

5 - تصحيح مركزيت قدرت و حاكميت جامعه ، راهكار اصلاح و هدايت مردم

ثمّ أرسلنا

موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه حضرت موسى(ع) در امر رسالت، نخست به سوى فرعون _ كه محور قدرت و حاكميت بود _ فرستاده شد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5،10

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

10 - بهره گيرى از روش هاى مختلف ( نزول آيات روشنگر ، بيان سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه ) براى هدايت مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

از آمدن چند نمونه (آيات روشنگر داستان هاى پيشينيان و موعظه و اندرز) در كنار هم، _ بدون بيان رابطه آنها _ مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 20

20 - استفاده از تمثيل و تشبيه معقول به محسوس و ارائه نمونه عينى ، از روش هاى هدايتى قرآن براى تفهيم معارف بلند الهى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح . .. و يضرب اللّه الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 3

3

- هدايت و راه يابى به نور ويژه خداوند ، داراى راه ها و مكان هاى ويژه است .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 8

8 _ ترسيم و ارائه آموزه هاى دين به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نياز ها ، روشى مؤثر و كارآمد در هدايت و تربيت

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

برداشت ياد شده از آن جا است كه قرآن كريم _ كه براى هدايت و تربيت انسان است _ به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نيازها نازل

شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 2

2 _ ارائه مثل ها ( الگو ها و نمونه هاى عينى ) ، روش كاربردى قرآن در تبيين حقايق و هدايت مردمان

و كلاًّ ضربنا له الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 3،4

3 - سخن گفتن به زبان ملى هر جامعه اى ، بهترين و مؤثرترين روش تبليغ و هدايت آن جامعه

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

4 - لزوم توجه به احساسات ملى جوامع ، در تبليغ و هدايت

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

به كارگيرى واژه {لو} _ كه براى امتناع است _ نشان مى دهد كه اگر خداوند قرآن را بر شخصيتى غير عرب زبان نازل مى كرد، بى ترديد مردم عرب از ايمان آوردن به غير آن سر باز مى زدند و اين نبود مگر به خاطر احساسات قومى وملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 3

3 - استفاده از گرايش هاى درونى انسان ها براى تحريك آنان به تلاش و كوشش در راه خدا ، از جمله روش هاى هدايتى قرآن است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 9

9 - استفاده از تاريخ ، براى تنبه و هشدار ، روشى قرآنى است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 -

9

9 - استفاده از امور محسوس ، براى آگاهاندن بشر ، به حقيقتى غيرمحسوس ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 4

4 - فراخوانى به مطالعه طبيعت ، براى پى بردن به قدرت خداوند ، و در نتيجه ، رفع ترديد در امكان معاد ، روش هدايتى قرآن است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 4

4 - ايجاد حالت ترس و اميد در انسان ها ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

اين كه عذاب و رحمت را خداوند، بسته به مشيت خود دانسته است، احتمال دارد به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 6

6 - استفاده از حوادث و تحولات تاريخى و آثار به جامانده از آن تحولات ، به منظور عبرت آموزى ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين . و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 5

5 - استفاده از امور محسوس ، براى تبيين معارف دقيق ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 63 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى طبيعى قابل مشاهده و محسوس ، براى جلب توجه مردم به خداوند ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض . .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 5

5 - استفاده قرآن كريم از تحولات و حوادث مهم ، به منظور جلب نظر مردم به سوى خداوند

غلبت الروم . .. للّه الأمر من قبل ... بنصر اللّه ينصر من يشاء ... وعد اللّه لايخ

پرداختن به حادثه اى تاريخى، مانند جنگ روميان و ايرانيان _ كه خارج از قلمروِ حياتِ جمعىِ مسلمانان بوده _ اگر چه مى تواند به خاطر نگرانى مؤمنان عصر بعثت از شكست معتقدان به كتاب آسمانى (روميان) باشد، اما تأكيد بر خدايى بودن حوادث در آن ماجرا (للّه الأمر. .. و بنصر اللّه...) مشعر به نكته بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 13

13 - توجّه دادن به تحولات عالم طبيعت ، جهت نماياندن تدبير خداوند بر عالم هستى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. كيف يشاء ... أصاب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 14

14 - استفاده از امور محسوس و قابل درك براى بشر ، جهت تبيين معارف عالى ، مانند مسأله معاد ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

كيف يحى الأرض بعد موتها

إنّ ذلك لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 6

6 - استفاده از وعده و وعيد و هشدار و تشويق ، روش قرآن براى هدايت مردم است .

هدًى . .. فبشّره بعذاب ... لهم جن_ّ_ت النعيم

گوشزد كردن فرجام مؤمنان، پس از يادآورى عذاب معرضان از آيات خدا، شيوه اى است كه در آن، براى شنونده اميد و ترس ايجاد مى شود و چنين حالتى شخص را در حالت اعتدال نگه مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 6

6 - استفاده از نمود هاى عينى و قابل رؤيت و مشاهده براى مردم ، جهت آشناساختن آنان با خداوند ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

خلق السموت . .. و ألقى فى الأرض ... و بثّ فيها ... و أنزلنا من السماء ماء ... ه_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 13

13 - استفاده از امور محسوس ، براى تفهيم معارف ظريف و غامض ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 -

20 - 13

13 - توجه دادن انسان ها به امور محسوس و قابل مشاهده ، جهت رهنمونى آنان به خداشناسى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 12

12 - توجه دادن مردم به امور محسوس و قابل مشاهده از عالم طبيعت ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 7

7 - استفاده از عالم طبيعت و رخداد هاى در پيش روى انسان ها ، جهت رهنمونى آنان به خداشناسى ، از شيوه هاى هدايتى قرآن است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 12

12 - هشدار به مردم ، از جمله راه هاى هدايت آنان است .

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 3

3 - استفاده از حوادث و تحولات قابل مشاهده و طبيعى ، براى هدايت مردم ، از شيوه هاى هدايتى قرآن است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 5

5 - خداوند براى رهنمونى مردم به حق ،

از احساسات درونى انسان ها استفاده مى كند .

أرسلنك . .. مبشّرًا و نذيرًا

خوشى و ترس، دو حالت روانى انسان است كه با پديد آمدن عوامل آنها، بروز مى كنند. اعلام چيزى كه موجب ترس و يا خوش حالى شود در واقع، استفاده كردن از اين دو احساس براى واداشتن انسان به قبول حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 7

7 - استفاده از حوادث تاريخى گذشته براى هدايت مردمان ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم

أفلم يروا . .. و لسليم_ن الريح ... اعملوا ءال داود شكرًا ... لقد كان لسبإ فى مسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 10

10 - انديشه و فكر از راه هاى رسيدن به حقيقت است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 5

5 - بشارت و انذار ، شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 5

5 - انذار و اخطار ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 13

13 - انذار و بشارت ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبراسلام ( ص )

إنّما تنذر من اتّبع الذكر . .. فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 5

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 9

9 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام ، در تبليغ و هدايت توده ها

أنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 6

6 - بيان انواع مثل ها ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 12

12 - مقايسه ميان نيكان و بدان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. هل يستويان مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 9

9 - ياد كردن از نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 8

8 - لزوم توكل و واگذاشتن كار ها و نتايج و پيامد هاى آن به خدا ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه براى هدايت و تربيت مردم

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 2،2

2 - انذار ، پس از تبيين حق و ارائه دليل ، شيوه اى بايسته در هدايت خلق

فقل أنذرتكم ص_عقة

برداشت بالا بر اين اساس است كه مسأله انذار در اين آيه، پس از تبيين مسأله توحيد و دلايل آن در آيات پيشين، صورت گرفته است و فرمان {فقل أنذرتكم . ..} بايسته بودن را مى فهماند.

2 - انذار ، پس از تبيين حق و ارائه دليل ، شيوه اى بايسته در هدايت خلق

فقل أنذرتكم ص_عقة

برداشت بالا بر اين اساس است كه مسأله انذار در اين آيه، پس از تبيين مسأله توحيد و دلايل آن در آيات پيشين، صورت گرفته است و فرمان {فقل أنذرتكم . ..} بايسته بودن را مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 11

11 - استفاده از امور روشن و همه فهم ، در جهت تبليغ و هدايت ، روشى قرآنى است .

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة . .. كأنّه ولىّ حميم

تكيه بر اصل تفاوت خوبى و بدى _ كه امرى روشن و قابل فهم براى همگان است _ به عنوان پيش درآمد سفارش به اخلاق نيك در تبليغ، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 17

17 - بشارت و انذار ، روش هدايتى و تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 21

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى

در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه {أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 8

8 - تبيين حقايق و معارف والا ، با بيانى ساده و همه فهم ، روش هدايتى قرآن

و الذى نزّل . .. فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 7

7- لزوم توجه به سطح درك و استعداد هاى مخاطبان ، در تبليغ و هدايت ايشان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

از اين كه خداوند {تيسير} را زمينه تذكّر يافتن دانسته; استفاده مى شود كه براى بيدارى خلق، بايد حقايق را به گونه اى قابل فهم و درك براى آنان بيان كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 3

3- پرسش از حقايق مورد غفلت و واداشتن انديشه ها به تأمل درباره آن ، روشى قرآنى براى هدايت آدميان

قل أرءيتم ما تدعون . .. أرونى ماذا خلقوا

طرح پرسش از سوى قرآن، براى وادار كردن مشركان به تأمل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف -

46 - 12 - 14

14- انذار و تبشير ، دو محور اصلى پيام هاى هدايتى قرآن

و ه_ذا كت_ب . .. لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

اصلى بودن دو محور بالا، از اختصاص به ذكر يافتن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 7

7- لزوم بهره گيرى هدايت گران از شيوه هاى مختلف تبليغى ، در ارشاد گمراهان

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تعبير {صرّفنا}، اشاره به تنوع و گوناگونى دارد و فعل الهى، بيانگر ارزش ها و بايدها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 7

7 - فرستادن رسول و هدايت خلق ، با بشارت و انذار _ و نه قواى قهرى طبيعت ، _ نمودى از حكمت خداوند است . *

و للّه جنود . .. و كان اللّه عزيزًا حكيمًا . إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

از آيه قبل، استفاده شد كه خداوند مالك يگانه هستى و حاكم مطلق و شكست ناپذير است و مى تواند خلق را به اجبار به سوى اهداف بايسته وا دارد; اما در اين آيه، خداوند يادآورى كرده كه حكمت او، اقتضا مى كند كه اين هدايت، را از طريق فرستادن رسول و ارائه الگو و بشارت و انذار، انجام پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 4

4_ حسن استفاده از ملموس ترين نماد ها ، براى هدايت و درس آموزى خلق *

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن {نخل} از

ميان همه درختان و {خرما} از ميان همه ميوه ها، از آن جهت باشد كه نخل و خرما، اساسى ترين نقش را در زندگى عرب عصر نزول داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 6

6 - لزوم هدف قرار دادن مركز اصلى قدرت كفر ، براى اصلاح توده ها *

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

موسى(ع) مأموريت يافته بود تا مستقيماً با فرعون روبه رو شود و او را از كفر و حق ستيزى باز دارد و خداوند اين حقيقت رابراى ما بازگو كرده است از اين نكته مطلب ياد شده احتمال مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 1 - 4

4 - بهره گيرى قرآن ، از باور هاى ارزشى و راستين اهل كتاب ، در گرايش دادن آنان به اسلام *

و الطّور

با توجه به اين كه كوه طور، در باور اهل كتاب (يهود و نصارا) محل نزول وحى و سرزمين مقدس بوده است و اين باور از نظر قرآن به جا بوده است; با سوگند خوردن به آن، قلب اهل كتاب را مجذوب پيام قرآن مى ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 6

6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق

اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است; مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيت رهنمودى است به همه هدايتگران كه بايد از اين شيوه، استفاده كنند تا همه مردم از آن بهره گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 4

4 - طرح سؤال و برانگيختن به انديشه و خردورزى ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

أفرءيتم ما تمنون . ءأنتم تخلقونه أم نحن الخ_لقون... أفرءيتم النار ... ءأنتم أنشأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 10

10 - لزوم رعايت اصل تدريج در تربيت و ارشاد مردم

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلم_ت

نزول تدريجى قرآن، با هدف خارج كردن تدريجى مردم از ظلمات به سوى نور، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 2

2 - ايجاد انگيزه در مخاطب ، با طرح پرسش و آن گاه بيان پاسخ آن ، از روش هاى هدايتى قرآن

هل أدلّكم على تج_رة

جمله {هل أدلّكم . ..} طرح پرسش و {تؤمنون باللّه} در آيه بعد بيان پاسخ آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 6

6 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى و غريزى انسان به آب ، بوستان و خانه هاى دلپذير ، در جهت گرايش دادن وى به ارزش هاى معنوى است .

تؤمنون باللّه و رسوله . ..

و يدخلكم جنّ_ت... و مس_كن طيّبة

از اين كه خداوند، گرايش هاى طبيعى انسان ها را وسيله هدايت آنان و سوق دادن آنها به كسب ارزش ها قرار داده است، براداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 1

1 - ارائه نمونه هاى عينى از نيكان و بدان ، از روش هاى قرآن در راستاى بيداركردن و هدايت خلق

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح

گفتنى است آنچه خداوند در اين آيه، به عنوان ضرب المثل ذكر فرموده، داراى حقيقت و وجود خارجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 7

7 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ دين و هدايت مردمان

إنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 6

6 - مقرر كردن { كيفر و پاداش } و { تنبيه و تشويق } ، دو روش هدايتى و تربيتى قرآن

كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر . .. إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 2

2 - دعوت و برخورد از سر مهربانى

و شفقت ، مؤثّر در هدايت و اصلاح جامعه

قال ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 5

5 - بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى ، از روش هاى هدايتى و تبليغى قرآن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 6

6 - خوددارى از تعرّض به مخالفان بدگو ( مقابله به مثل و پاسخ گويى به آنان ) در مرحله آغازين كار هدايت و تبليغ دين ، امرى سزاوار و بايسته

و اهجرهم هجرًا جميلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 10

10 - هشدار و ترغيب ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

هو . .. أهل المغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين سوره، با فرمان انذار و اخطار آغاز گرديده (قم فأنذر. ..) و با مغفرت و آمرزش الهى، خاتمه يافته است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 3

3 - بذل توجّه كامل به ارشاد كسانى كه نيازى به تعاليم الهى در خود احساس نمى كنند ، روشى ناپسند و مذموم است .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

آغاز سخن با ضمير {أنت} و نيز تقديم {له} بر {عنه} در جمله هاى {أنت له تصدّى} و {أنت عنه تلهّى} _ در آيات بعد _ ارشاد كننده را به جهت برخوردش با هر دو نوع مخاطب، نكوهش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 8

8 - تهديد و ترغيب ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها است .

فلهم عذاب جهنّم . .. لهم جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 5

5 - انذار و ايجاد ترس در مردم ، شيوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدايت آنان

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

روش هدايت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 7

7 _ پيامبران در پى مشاهده تكذيب معارف دين از سوى امت ها ، معجزاتى را براى هدايتشان پيشاروى آنان قرار دادند .

و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ما} در {بما كذبوا} موصول اسمى باشد و مضاف إليه كلمه {قبل} مجىء البينات باشد. البته در اين صورت ضميرى پس از {كذبوا} مقدر خواهد بود. بنابراين

تقدير جمله چنين است: فما كانوا ليؤمنوا بالذى كذبوا به من قبل مجىء البينات.

روش هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 4

4- اعتراض به صاحبان انديشه انحرافى و بحث و گفتوگو در جهت اصلاح آن ، شيوه اى پسنديده و مطلوب نزد خداوند است .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رُددتُّ . .. أكفرت بالذى خلقك

روش هدايت ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 41 - 4

4 - استفاده سليمان ( ع ) از امكانات خود بلقيس ، براى ارائه معجزه به وى و هدايت او

قال نكّروا لها عرشها. .. من الذين لايهتدون

برخى برآنند كه {أتهتدى. ..} به تقدير {أتهتدى إلى الإيمان باللّه و رسوله} مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

روش هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 6

6- راهنمايى ها و هدايت هاى حضرت ابراهيم ( ع ) به آزر ، همراه با لطف و مهربانى بوده است .

ي_أبت . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

خطاب {يا أبت} حاكى از اظهار شفقت ابراهيم(ع) به آزر است. علاوه بر اين كه او آزر را جاهل نخواند و بر محدوديت آگاهى خود نيز تصريح كرد (من العلم); اين روش، سرشار از عطوفت به مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر

داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب {ياأبت} گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) با وعده استغفار به آزر ، سعى در متمايل ساختن او به توحيد و درمان سرسختى او داشت .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

نرمى پاسخ ابراهيم(ع) و وعده استغفار به او، ممكن است به جهت متنبه ساختن و نرم كردن دل او براى دست برداشتن از بت پرستى باشد.

روش هدايتگرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

روش هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

روش

هدايتگرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

روش هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 3

3 _ استفاده نوح ( ع ) از عواطف قومى براى هدايت مردم خويش

فقال يقوم اعبدوا اللّه

نوح با نسبت دادن مردمان به خويشتن با اضافه كلمه {قوم} به {يا} متكلم (يا قوم، يعنى اى مردم من)، در صدد برانگيختن عواطف آنان به سوى خود

روش هدايتى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 7

7- به كارگيرى مَثَل ، از روش هاى هدايتى تبليغى قرآن كريم

و يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

شگفتى روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 3

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

شگفتى روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 3

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص

) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

نابودكننده روش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 8

8 - فرعونيان در تبليغات خود عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

نقش روش مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 14

14 _ نقش عمده و اساسى نقشه ها و شيوه هاى مبارزه در شكست و پيروزى

انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

از اينكه خداوند براى تحريك مؤمنان در رويارويى با كافران ضعف و ناتوانى نقشه هاى آنان را يادآورى مى كند، معلوم مى شود شيوه هاى مبارزه و برنامه هاى جنگى، نقش بسزايى در پيروزيها دارند.

روش شناسى

{روش شناسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 7

7 _ به كارگيرى تمثيل از سوى خداوند براى بيان حقايق

و مثل الّذين

اهميت روش شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 3

3 - لزوم به كارگيرى بهترين شيوه هاى رفتارى ، حتى در برابر دشمنان دين

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة

اهميت روش شناسى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 5

5 _ لزوم شناخت زمينه

هاى مساعد براى تبليغ و سرمايه گذارى بيشتر براى آن

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 9

9 - لزوم مرحله بندى در كار تبليغ و توجه به شرايط و زمينه ها در انتخاب شيوه هدايت مردم

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

روش شناسى در موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 12

12- رعايت روش نيك و مؤثر ، از شرايط وعظ و خطابه

ادع . .. و الموعظة الحسنة

روشنائي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روشنايى

آثار روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 2

2- از ميان رفتن تاريكى شب با آمدن روشنايى روز ، نشانه اى از تدبير خداوند است .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

تشبيه به روشنايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

روشنايى خورشيد از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 3

3- محو شدن نور ماه در شب و روشنگرى خورشيد ، دو نشانه از نشانه هاى خداست .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

اين برداشت بنابراين است كه منظور از {آية الليل} ماه و {آية النهار} خورشيد باشد.

روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10

- 67 - 2

2 _ خداوند شب را تاريك و روز را ، روشن قرار داده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 4

4_ خداوند به همگان _ آنان كه در تاريكى هاى شب كاملاً پنهانند و يا در روز روشن آشكارند _ آگاه است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{استخفاء} (مصدر مستخف) و {خفاء} هر دو به معناى پنهان بودن است، با اين تفاوت كه {استخفاء} حاكى از تأكيد مى باشد. {سَرَب} به معناى راه است و {سارب} به كسى كه راه را مى پيمايد گفته مى شود و از آن جا كه راه و طى كننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نيست _ خصوصاً كه در روز باشد _ مى توان گفت: {سارب} در آيه شريفه به قرينه مقابله آن با {مستخف} كنايه از {آشكار} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 15

15- { يزيدبن سلام . . . سأل رسول الله ( ص ) فقال له : . . . فما بال الشمس و القمر لايستويان فى الضوء و النور ، قال : . . . أمر الله تعالى جبرئيل : أن يمحو ضوء القمر فمحاه . . . و ذلك قول الله عزّوجلّ : { و جعلنا الليل و النهار آيتين فمحونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة . . . } . . . ;

يزيدبن سلام از رسول خدا(ص) سؤال كرد، پس به حضرت گفت:. ..

چگونه است كه خورشيد و ماه در نور و روشنايى با هم مساوى نيستند؟ حضرت جواب فرمود:... خداوند تعالى به جبرئيل فرمان داد تا نور ماه را محو كند، پس او نور ماه را محو كرد ... و آن همان سخن خدا است كه فرمود: {و جعلنا الليل و النهار آيتين فمحونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 5

5 - توانايى خدا بر ثابت نگه داشتن روشنايى روز و محروم ساختن اهل آن از نعمت شب تا روز قيامت

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا إلى يوم القي_مة

روشنايى سمت چپ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 4

4 - درخشش نور مؤمنان ، موجب روشن شدن راه ايشان از پيش رو ، سمت راست و سمت چپ آنان در قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در آيه شريفه از فن {اكتفا} استفاده شده است; يعنى، با ذكر {بأيمانهم} از بيان {و بشمائلهم} اكتفا شده است. بنابراين تقدير آيه چنين مى شود: {يسعى نورهم بين أيديهم و بأيمانهم و بشمائلهم}.

روشنايى سمت راست مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 4

4 - درخشش نور مؤمنان ، موجب روشن شدن راه ايشان از پيش رو ، سمت راست و سمت چپ آنان در قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در آيه شريفه از فن {اكتفا} استفاده شده است; يعنى، با

ذكر {بأيمانهم} از بيان {و بشمائلهم} اكتفا شده است. بنابراين تقدير آيه چنين مى شود: {يسعى نورهم بين أيديهم و بأيمانهم و بشمائلهم}.

سوگند به روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز ، هنگام درخشان شدن آن

و النهار إذا تجلّى

2 - پديده روز و تابناكى آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و النهار إذا تجلّى

عظمت روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 2

2 - پديده روز و تابناكى آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و النهار إذا تجلّى

فوايد روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 5

5- انسان ، در پرتو روشنى روز _ در پى تاريكى شب _ از روزى و فضل خداوند بهره مند مى شود .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة لتبتغوا فضلاً من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 6

6 - نقش تعيين كننده روشنايى روز در زندگى بشر

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

از اهداف مورد نظر در اين آيه، بيان اهميت روشنايى روز و وابستگى زندگى بشر به آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 6

6 - نقش سازنده روشنايى روز ، در تلاش روزانه انسان ها و نشاط و شادابى آنان

و النهار مبصرًا

محروميت از روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 5

5 - توانايى خدا بر تاريك قرار دادن زمين و محروم ساختن مردم از روشنايى روز تا برپايى قيامت

أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القي_مة

منشأ روشنايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3،6،8

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

3 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، از نشانه هاى قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

6 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى براى انسان ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

{شكور} مصدر و مرادف واژه {شكر} است.

8 _ شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، از نعمت هاى الهى و شايسته سپاس و تشكر

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

يادآورى سپاس گزارى انسان پس از بيان آفرينش شب و روز براى آدمى، گوياى برداشت فوق است.

منشأ روشنايى روز روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - نازعات - 79 - 29 - 2

2 - پديدار ساختن روز و روشنايى آن ، وابسته به خداوند و جلوه قدرت او است .

و أخرج ضحيها

{ضحى} به معناى گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز است (مفردات راغب) و نيز هنگامى را كه اندكى از بالا آمدن روز گذشته باشد، {ضحى} مى نامند(قاموس). مراد از {ضحى} _ به قرينه {ليل} _ روز است و نام بردن اين بخش روز به جهت فرح بخش تر بودن آن لحظات است، زيرا منظور برانگيختن اعجاب و شگفتى در انسان ها است.

منشأ روشنايى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 1،4

1 - سراسر زمين در عرصه قيامت به نور الهى روشن خواهد شد .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

{إشراق} (مصدر {أشرقت}) به معناى اضائه (روشن شدن) است.

4 - روشن شدن زمين و حقايق مربوط به اهل آن در قيامت ، جلوه ربوبيت الهى است .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

نعمت روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 3

3 - تابناك شدن زمين در روز ، از نعمت هاى خداوند است .

و النهار إذا جلّيها

سوگند، نشانه آن است كه آنچه به آن سوگند ياد شده است، براى مخاطب سودمند و مورد علاقه او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 3

3 - روشنى روز ، از نعمت هاى خداوند است .

و النهار إذا تجلّى

سوگند، نشانه آن است كه آنچه به آن سوگند ياد شده است. براى مخاطب

سودمند و مورد علاقه است.

روشنفكري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روشنفكرى

ادعاى روشنفكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 17

17- انكار حقايق دين از سوى كافران ، در قالب روشن فكرى و ارزش گرايى

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه ... فسيقولون ه_ذا إفك قديم

كافران با دعوى {لو كان خيراً} خود را ارزش خواه و با اتهام {ه_ذا إفك قديم} خود را روشن فكر و ضد ارتجاع معرفى مى كنند و با اين ادعاها، بدون تأمّل در حقايق قرآن (إذ لم يهتدوا به) به كفر و انكار مى پردازند.

ادعاى روشنفكرى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 17

17- منكران معاد ، توجيه كنندگان كفر خويش ، با روشنفكر مآبى و اتهام ارتجاع به دين

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

آيه بعد، گوينده {ماه_ذا إلاّ. ..} را وعده به عذاب داده است. از اين نكته استفاده مى شود كه نسبت دادن {أساطير الأوّلين} به وعده هاى حق، نه از سر جهل و نادانى; بلكه به دليل كفر و گستاخى بوده است و با اين تعبير، كافران توجيه گر كفر خويش بوده اند.

مدعيان روشنفكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 24 - 4

4- منكران معاد ، مدعيان روشنفكرى و بالا بودن سطح فكرى خويش

فالذين لايؤمنون بالأخرة . .. إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين

منافقان و روشنفكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 7

7

- منافقان ، خويشتن را مردمى خردمند و روشنفكر مى پندارند .

أنؤمن كما ءامن السفهاء

روم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

روم

حمله روم به جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 22

22 - { عن زين العابدين ( ع ) إنّه اجتمعت قريش إلى أبى طالب و رسول اللّه عنده . . . و قالت و اللّه لو سمعت به_ذا فارس و الروم لأختطفتنا من أرضنا و لقلعت الكعبة حجراً حجراً ، فنزل { و قالوا إن نتّبع الهدى معك } . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده: همانا قريش نزد ابى طالب جمع شدند، در حالى كه رسول خدا(ص) نزد وى بود. .. و گفتند به خدا سوگند اگر اين پيروى از محمد(ص) را اهل فارس و روم بشنوند، ما را از سرزمينمان مى ربايند و كعبه را سنگ به سنگ از جا خواهند كند پس اين آيه نازل شد: {و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا}...}.

روميان

آثار پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 6،8

6 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، عاملِ سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون

8 - شكست و پيروزى روم ، امرى سرنوشت ساز براى مؤمنان و مشركان عصر بعثت بوده است .

و يومئذ يفرح المؤمنون

بيان شكست روميان مسيحى در برابر ايرانيان و نيز پيشگويى شكست ايرانيان از روميان و سرور و فرح مؤمنان از پيروزى روميان، حكايت از اين مى كند كه چنين تحولاتى براى گروه هاى ياد شده، مهم و سرنوشت ساز بوده

است.

آثار شكست روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 7،8

7 - شكست روميان ، حادثه اى حزن انگيز براى مؤمنان صدر اسلام بود .

غلبت الروم . .. و يومئذ يفرح المؤمنون

احتمال دارد كه شادمانى مسلمانان، به خاطر اين باشد كه مسلمانان مكه، از شكست روميان، به عنوان جبهه جناح مؤمنان، اندوهگين شده بودند و خداوند به آنان اعلام مى كند كه اندوه شان بر طرف خواهد شد.

8 - شكست و پيروزى روم ، امرى سرنوشت ساز براى مؤمنان و مشركان عصر بعثت بوده است .

و يومئذ يفرح المؤمنون

بيان شكست روميان مسيحى در برابر ايرانيان و نيز پيشگويى شكست ايرانيان از روميان و سرور و فرح مؤمنان از پيروزى روميان، حكايت از اين مى كند كه چنين تحولاتى براى گروه هاى ياد شده، مهم و سرنوشت ساز بوده است.

امداد به روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 1،2

1 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، به امداد و نصرت الهى بود .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. بنصر اللّه

بنابراين كه {بنصر اللّه} متعلق به {سيغلبون} باشد، نكته ياد شده را بيان مى كند.

2 - برخوردارى روميان از امداد هاى الهى در نبردِ پيروزمندِ خويش با ايرانيان ، مايه سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون بنصر اللّه

{بنصر اللّه} مى تواند متعلق به {يفرح} در آيه قبل باشد; يعنى، مؤمنان به سبب اين كه پيروزى روميان به امدادهاى خداوند است، شادمان مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - روم - 30 - 6 - 1

1 - تقويت جبهه روميان و چيره ساختن آنان بر ايرانيان ، وعده تخلف ناپذير خداوند به مؤمنان عصر بعثت

سيغلبون . .. وعد اللّه لايخلف اللّه وعده

{وعد اللّه} مفعول مطلق فعل محذوف است و نويدهاى خداوند _ در آيات قبل _ را تأكيد مى كند.

پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 2،3

2 - پيشگويى قرآن ، درباره پيروزى قريب الوقوع روميان شكست خورده بر ايرانيان پيروز

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

3 - پيروزى روم بر ايران ، پس از شكست ، امرى به دور از انتظار

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

آوردن {من بعد غلبهم} با اين كه در آيه قبل تصريح به شكست روميان شده است، مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه پيروزى آنان پس از شكست، براى مردم مكه، غيرمنتظره بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 1،4،5

1 - پيشگويى قرآن در مورد پيروزى روميان بر ايرانيان فاتح ، در خلال زمانى اندك ( سه تا ده سال )

فى بضع سنين

كلمه {بضع} بر عددى اطلاق مى شود كه از سه بالاتر و از ده كمتر باشد (لسان العرب).

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

5 - قرآن از برانگيخته

شدن احساسات شادمانه مؤمنان صدر اسلام در روز پيروزى روميان بر ايرانيان ، خبر داده است .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. و يومئذ يفرح المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 2

2 - برخوردارى روميان از امداد هاى الهى در نبردِ پيروزمندِ خويش با ايرانيان ، مايه سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون بنصر اللّه

{بنصر اللّه} مى تواند متعلق به {يفرح} در آيه قبل باشد; يعنى، مؤمنان به سبب اين كه پيروزى روميان به امدادهاى خداوند است، شادمان مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 1

1 - تقويت جبهه روميان و چيره ساختن آنان بر ايرانيان ، وعده تخلف ناپذير خداوند به مؤمنان عصر بعثت

سيغلبون . .. وعد اللّه لايخلف اللّه وعده

{وعد اللّه} مفعول مطلق فعل محذوف است و نويدهاى خداوند _ در آيات قبل _ را تأكيد مى كند.

تاريخ جنگ روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در {الأرض} براى عهد است و به

قرينه {الروم} به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر {أدنى الأرض} و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از {أدنى الأرض} نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

جنگ روميان با ايرانيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1،2،3

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در {الأرض} براى عهد است و به قرينه {الروم} به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر {أدنى الأرض} و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از {أدنى الأرض} نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

2 - پيشگويى قرآن ، درباره پيروزى قريب الوقوع روميان شكست خورده بر ايرانيان پيروز

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

3 - پيروزى روم بر ايران ، پس از شكست ، امرى به دور از انتظار

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

آوردن {من بعد غلبهم} با اين كه در آيه قبل تصريح به شكست روميان شده است، مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه پيروزى آنان پس از شكست، براى مردم مكه، غيرمنتظره بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30

- 4 - 1،4،5

1 - پيشگويى قرآن در مورد پيروزى روميان بر ايرانيان فاتح ، در خلال زمانى اندك ( سه تا ده سال )

فى بضع سنين

كلمه {بضع} بر عددى اطلاق مى شود كه از سه بالاتر و از ده كمتر باشد (لسان العرب).

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

5 - قرآن از برانگيخته شدن احساسات شادمانه مؤمنان صدر اسلام در روز پيروزى روميان بر ايرانيان ، خبر داده است .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. و يومئذ يفرح المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 2

2 - برخوردارى روميان از امداد هاى الهى در نبردِ پيروزمندِ خويش با ايرانيان ، مايه سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون بنصر اللّه

{بنصر اللّه} مى تواند متعلق به {يفرح} در آيه قبل باشد; يعنى، مؤمنان به سبب اين كه پيروزى روميان به امدادهاى خداوند است، شادمان مى شوند.

شك در پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 7

7 - ترديد در پيروزى روميان پس از شكست آنان ، برخاسته از سطحى نگرى و بى توجهى مردمان عصر بعثت به حقايق نهان زندگى دنيا است .

سيغلبون . .. يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

نكته ياد شده بر اين اساس است

كه {ال} در {الناس} عهد باشد و مراد از آن، مردمى باشند كه درباره وعده خداوند به پيروزى روميان شكست خورده ترديد داشتند.

شكست روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 4

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 7

7 - ترديد در پيروزى روميان پس از شكست آنان ، برخاسته از سطحى نگرى و بى توجهى مردمان عصر بعثت به حقايق نهان زندگى دنيا است .

سيغلبون . .. يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

نكته ياد شده بر اين اساس است كه {ال} در {الناس} عهد باشد و مراد از آن، مردمى باشند كه درباره وعده خداوند به پيروزى روميان شكست خورده ترديد داشتند.

منشأ پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 2

2 - شكست و پيروزى روم ، براساس مشيت خداوند بود .

غلبت الروم . .. للّه الأمر من قبل و من بعد

مضافٌ اليه محذوفِ {قبلُ} و {بعدُ}، {شكست و پيروزى روميان} است. بنابراين، مراد

از {للّه الأمر من قبل و...} نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 1

1 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، به امداد و نصرت الهى بود .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. بنصر اللّه

بنابراين كه {بنصر اللّه} متعلق به {سيغلبون} باشد، نكته ياد شده را بيان مى كند.

منشأ شكست روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 2

2 - شكست و پيروزى روم ، براساس مشيت خداوند بود .

غلبت الروم . .. للّه الأمر من قبل و من بعد

مضافٌ اليه محذوفِ {قبلُ} و {بعدُ}، {شكست و پيروزى روميان} است. بنابراين، مراد از {للّه الأمر من قبل و...} نكته ياد شده است.

منطقه جنگ روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در {الأرض} براى عهد است و به قرينه {الروم} به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر {أدنى الأرض} و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از {أدنى الأرض} نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

مؤمنان و پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 6

6 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، عاملِ سرور

و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون

رويش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رويش

آثار ذكر رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

آثار ذكر رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

آثار ذكر رويش سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 4

4 - توجّه به رويش گياهان و سبزيجات ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

آثار ذكر رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 4

4 - توجّه به رويش گياهان و سبزيجات ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

آثار رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 8

8_ رويش گياهان زنده از دل مرده زمين ، نمودى از رستاخيز دوباره انسان از درون خاك

ذلك

رجع بعيد . .. و أنبتنا فيها من كلّ زوج بهيج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 8

8_ رويشِ دوباره گياهان در پى خزان ، نمودى از حيات دوباره انسان ها پس از مرگ

و أحيينا به بلدة ميتًا كذلك الخروج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 4

4 - پيدايش محصولات كشاورزى و روييدن گياه در زمين ، دليل امكان معاد و حيات دوباره انسان است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

آثار مطالعه رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 30

30 - مطالعه در چگونگى رويش و رشد گياهان گوناگون بر زمين هاى مرده ، زايل كننده هر گونه شك و ترديد در امكان برپايى رستاخيز و قدرت خدا بر احياى دوباره مردگان

ي_أيّها الناس إن كنتم فى ريب من البعث . .. و ترى الأرض هامدة ... من كلّ زوج بهيج

اهميت رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 15

15 _ طبيعت ( نزول باران ، رويش گياهان و . . . ) از منابع تفكر و نشانه هاى ربوبيت خداوند است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 6

6 - اهميت ويژه باران و رويش گياهان در مجموعه نعمت هاى بى كران

الهى براى انسان

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق

اختصاص به ذكر يافتن نزول باران و رويش گياهان از ميان ساير نعمت ها، دلالت بر اهميت ويژه آنها براى آدميان دارد.

تشبيه به رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 10

10 - شباهت رستاخيز انسان ها در قيامت ، به رويش گياهان پس از ريزش باران

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة . .. إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 5

5 - چگونگى زنده شدن انسان ها در قيامت ، همچون روييدن نباتات است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 6

6 - معاد انسان ، شبيه رويش گياهان از زمين است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

ياد آورى اخراج دانه و گياه از زمين _ در آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده _ گوياى تشابه معاد با رويش گياهان است.

تعقل در رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7 _ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 -

7

7 - مطالعه در آفرينش و رويش مداوم نباتات ، راهبر انسان ها به مسأله معاد و آسان كننده درك و ايمان به آن است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

رويش برنج از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 2

2 - رويش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمين ، نشانه اى بزرگ از قدرت خدا است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از {حَبّ} در آيه شريفه، جنسِ {حَبّ} و به معناى انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نكره آمدن آن _ با توجه به اين كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى الهى و امتنان است _ گوياى همين نكته است.

رويش جو از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 2

2 - رويش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمين ، نشانه اى بزرگ از قدرت خدا است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از {حَبّ} در آيه شريفه، جنسِ {حَبّ} و به معناى انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نكره آمدن آن _ با توجه به اين كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى الهى و امتنان است _ گوياى همين نكته است.

رويش درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

رويش درختان پهن برگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 146 - 4

4 - روياندن درختى پهن برگ در زمينى خالى از درخت و گياه براى يونس ( ع ) ، از نشانه هاى قدرت خداوند و امداد الهى براى حق طلبان

و أنبتنا عليه شجرة من يقطين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، با ارائه نمونه اى از قدرت خداوند و امدادهاى او براى جبهه حق، در مقام امتنان بر يونس(ع) و نيز در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان، است.

رويش درختان زيتون در كوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2

1 - رويش درختان زيتون در ارتفاعات كوه سينا به وسيله باران ، كارى خدايى است .

و شجرة تخرج من طور سيناء

{شجرة} عطف بر {جنّات} است. {طور} به معناى كوه و {سيناء} شبه جزيره اى در مصر است. اضافه {طور} به {سيناء} اضافه ظرفيه

و به تقدير {طور فى سيناء} مى باشد; يعنى:[با آن آب باران] درختى كه از طور سينا برمى آيد[پديد آورديم].

2 - طور سينا ، مركز رويش درختان زيتون

و شجرة تخرج من طور سيناء

رويش شكوفه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 5

5 - احاطه علمى خدا به تمام تحولات پيچيده شكوفه ها و كيفيت بارور شدن و ثمردهى آنها

و ما تخرج من ثمرت من أكمامها . .. إلاّ بعلمه

رويش گندم از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 2

2 - رويش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمين ، نشانه اى بزرگ از قدرت خدا است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از {حَبّ} در آيه شريفه، جنسِ {حَبّ} و به معناى انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نكره آمدن آن _ با توجه به اين كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى الهى و امتنان است _ گوياى همين نكته است.

رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 11

11 - زمين بى گياه مرده است و حيات آن به رويش گياهان است .

فأحيا به الأرض بعد موتها

مراد از {احياى ارض} (زنده كردن زمين) به وجود آوردن گياهان و درختان در آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 3،6

3 _

رويش گياهان و درختان از دانه ها و هسته ها، نمودى از بيرون آوردن موجود زنده از مرده است.

إن الله فالق الحب و النوى يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى

6 _ قدرت خداوند بر روياندن گياه زنده از دل دانه و هسته مرده، نمودى از قدرت او بر زنده ساختن آدمى پس از مرگ است.

لقد جئتمونا فردى كما خلقنكم أول مرة . .. إن الله فالق ... مخرج الميت من الحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 10،11،12

10 _ حياتبخشى دوباره به مردگان به هنگام برپايى قيامت ، همانند رويش گياهان مرده و به ثمر نشاندن آنهاست .

فاخرجنا به من كل الثمرت كذلك نخرج الموتى

11 _ زنده شدن گياهان مرده ، دليل امكان معاد و زنده شدن مردگان

كذلك نخرج الموتى لعلكم تذكرون

تشبيه زنده كردن مردگان به چگونگى رويش گياهان و تبديل دانه هاى بى جان به موجوداتى زنده، استدلالى است بر امكان معاد و زنده شدن مردگان.

12 _ مطالعه عوامل طبيعى در حياتبخشى به گياهان ، موجب پذيرش معاد و پى بردن به قدرت خداوند است .

هو الذى يرسل الريح . .. فاخرجنا به من كل الثمرت كذلك نخرج الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 1،2،4

1 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى مستعد ، بر اثر بارش باران ، به تمامى مى رويد و بازدهى آن فراوان است .

و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه

با توجه به مقابله دو فراز {يخرج نباته باذن ربه} و {و الذى خبث . .. }

معلوم مى شود در جمله {يخرج نباته} ضد معناى {نكدا}، همانند {مباركا}، لحاظ شده است.

2 _ رويش گياهان به اذن و اراده خداوند است .

و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه

4 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى نامستعد ، هر چند باران رحمت بر آن ببارد ، تهى از خير و بركتند و بازدهيشان اندك است .

و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

{نكد} به معناى چيزى است كه خير در آن نباشد و بى خير بودن گياهان به اين است كه بازدهى آن اندك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 9

9- وجود زمين هاى هموار و پديدارى كوه ها ، براى ثبات و استقرار زمين و رويش گياهان و پديده هاى معدنى ، از آيات الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 21 - 2

2- رويش متناسب گياهان و پديده هاى معدنى و اعطاى مواهب و وسايل معيشت ، از خزانه الهى است .

و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين . و إ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 45 - 7

7- رشد انبوه گياهان با نزول باران و زوال سريع آن با خزان ، نمودى از سرخوشى هاى ناپايدار زندگى دنيا است .

الحيوة الدنيا كما أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشيمًا تذروه الري

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 29

29 - رويش و رشد گياهان گوناگون بر زمين هاى مرده ، جلوه اى از قدرت خداوند

ي_أيّها الناس إن كنتم فى ريب من البعث. .. و ترى الأرض هامدة... من كلّ زوج بهيج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 9

9 - نزول باران و رويش گياهان توسط آن ، از نشانه هاى داشتن آگاهى همه جانبه خدا به امور انسان ها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 6

6 - پيدايش گياهان مختلف با ميوه هاى متفاوت به وسيله ريزش باران ، يكى از جلوه هاى تدبير و ربوبيت خداوند است .

فأنشأنا لكم به جنّت . .. لكم فيها فوكه كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 8 - 1

1 - رويش گياهان و تنوع و زيبايى آنها ، نشانى از قدرت خدا براى ايجاد رستاخيز و احياى مجدد مردگان .

أَوَلم يروا إلى الأرض كم أنبتنا . .. إن فى ذلك لاَية

واژه {ذلك} اشاره به رويش گياهان و انواع متنوع آن دارد. چنان كه در آيه

پيش گفته شد، اين آيات درصدد ارائه نشانه هاى امكان معاد و برطرف كردن استبعاد كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

2 - رويش گياهان و تنوع و زيبايى آنها ، نشانى از عزّت و شكست ناپذيرى خداوند

أَوَلم يروا كم أنبتنا. .. إنّ فى ذلك لأية... و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 1

1 - { رويش و خزان } و { حيات و مرگِ } مداوم در پهنه زمين ، از نمود هاى تدبير خداوند

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

فعل هاى {يبدأ} و {يعيد} مضارع و مفيد استمرار است. آيه ياد شده به چرخه منظم حيات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمين اشاره دارد; يعنى، كيست كه پديده ها را به طور مداوم پديد مى آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمى گرداند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 2،6،8

2 - نزول باران و سرسبز و با طراوت شدن زمين به وسيله آن ، ازآيه هاى خداوند است .

و من ءاي_ته . .. و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

6 - برق هايى ترس آفرين و طمع زا ، بارش باران و رويش گياهان با آن ، نشانه هاى قدرت خداوند

يريكم البرق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

8 - پديده هاى طبيعى ، مانند برق و باران و رويش گياهان ، از منابع خداشناسى است .

يريكم البرق . .. إنّ

فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 5

5 - رويش گياهان و آباد شدن زمين ، پرتويى از رحمت خداوند بر آدميان است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتها

مراد از {آثار}، مى تواند هر چيزى باشد كه بر اثر باران، به دست مى آيد كه غالب آنها گياهان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 1،2

1 - خداوند ، روانه كننده آب به سرزمين هاى خشك جهت روياندن گياهان است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا

{جرز} به جايى كوير مانند گفته مى شود كه ريشه گياه، در آن قطع شده و از بين رفته باشد (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه {زرع } مصدر به معناى مفعول است.

2 - رويش گياهان مختلف ، با كاربرد هاى گوناگون ، از آميختن دو عنصر آب و خاك ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آيات الهى است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 5

5 - رويش دانه ها ، جلوه روشن حيات در زمين است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

برداشت ياد شده از آن جا است كه رويش دانه ها، به عنوان نخستين نمونه حيات در زمين ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - يس - 36 - 35 - 11

11 - احياى زمين با روياندن نباتات و درختان ميوه ، به منظور تغذيه انسان ها از سوى خدا ، شايسته شكر و سپاس گزارى است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا. .. جنّ_ت من نخيل و أعن_ب..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 11

11 - پيدايش و رويش گياهان ، مظهرى از حيات زمين است .

اهتزّت و ربت إنّ الذى أحياها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 2

2 - آفرينش انسان از منى ، بر آوردن دانه ها از دل خاك و رشد و نموّ دادن آن ، فرو فرستادن باران از آسمان و ايجاد درخت آتش زنه براى بيابان گردان ; بيانگر مبرّا بودن ساحت او از نقص و كاستى

أفرءيتم ما تمنون . .. فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح} بر مطالب آيات پيشين، نشانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 14

14 - روييدن از خاك ، رشد و باليدن ، زرد شدن و آن گاه خشك و تبديل به خاشاك شدن ، مراحل عمر دانه هايى است كه كشاورزان كشت مى كنند .

كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا ثمّ يكون حط_مًا

هر يك از {نبات} (روياندن) {هيجان} (حركت)، {اصفرار} (زرد شدن) و {حطام} (خاشاك) اشاره دارد به يكى از مراحل عمر بذرى كه كشاورزان كشت كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 6

6 - رويش نباتات در زمين و سپس خشك شدن و تبديل شدن آنها به خاك ، نشانه قدرت خداوند بر احياى مردگان در قيامت

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 6

6 - توجّه به روييدن و خشكيدن گياهان ، زمينه ساز ياد معاد

أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

ارتباط آيات آغاز سوره، با جمله هايى نظير {يصلى النار الكبرى} و {و الأخرة خير و أبقى} (در ادامه سوره) بيانگر آن است كه اين آيات، زمينه توجّه به مفاد آيات مربوط به معاد را فراهم مى سازد.

رويش گياهان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 8

8- بارش آب باران از آسمان ، جهت حيات گياهان از آيات الهى است .

هو الذى أنزل من السّماء ماء . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

ممكن است مشاراليه {ذلك} عبارت {أنزل . .. ماء} در آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 2

2 - رويش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمين ، نشانه اى بزرگ از قدرت خدا است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از {حَبّ} در آيه شريفه، جنسِ {حَبّ} و به معناى انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نكره آمدن آن _ با

توجه به اين كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى الهى و امتنان است _ گوياى همين نكته است.

رويش ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 7

7 _ خداوند به وسيله آب هاى فروآمده از ابر ها ، انواع ميوه ها را به ثمر مى نشاند .

فأنزلنا به الماء فأخرجنا به من كل الثمرت

رويش نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 7

7 _ خداوند با باران از شكوفه هاى نخل، خوشه هايى سر فروهشته و در دسترس را مى روياند.

فأخرجنا . .. و من النخل من طلعها قنوان دانية

{طلع} به معناى شكوفه خرما و {قنوان} نيز به معناى خوشه است و {قنوان دانية} يعنى خوشه هاى نزديك كه در دسترش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

زمينه رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى

شود.

زمينه رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 9

9 - انسان ، تنها فراهم آورنده زمينه ها است ، نه تدبيرگر نظام درونى دانه ها براى تبديل شدن به درخت

ما كان لكم أن تنبتوا شجرها

روياندن شجر، به معناى كاشتن آن در متن طبيعت و سپردن آن به عوامل طبيعى رشددهنده نيست; زيرا اين كار از بشر نيز برمى آيد; بلكه مراد سامان دادن به نظام و استعداد درونى هسته اى است كه در درون طبيعت، تبديل به درختى با خواص ويژه مى شود. اين كار خارج از توان بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

زمينه رويش غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 2

2 - بارش باران و نرم شدن خاك زمين و شيار خوردن آن ، زمينه ساز حصول غله جات و تأمين غذاى انسان ها

صببنا الماء . .. شققنا الأرض .... فأنبتنا فيها حبًّا

زمينه رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 7

7 _ نقش برپايى كتب آسمانى در نزول باران و ديگر مواهب آسمانى

و رويش گياهان و دستيابى به ديگر نعمت هاى زمين

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 6

6 - نزول باران ، زمينه تحول عناصر خاك و مهيّا شدن زمين براى رويش گياهان

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

شگفتى رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 1

1 - شكافتن زمين هنگام روييدن گياه ، كار خداوند و تحولّى شگفت انگيز است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

به قرينه آيات بعد، مراد از {شققنا الأرض} شكافتن زمين هنگام روييدن گياه است. تأكيدى كه كلمه {شقّاً} بر آن دلالت دارد، در اين موارد بيانگر شگفت بودن است.

عبرت از رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 1

1 - رويش گياهان مختلف از زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

أَوَلم يروا إلى الأرض كم أنبتنا فيها

علم به رويش ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 -

47 - 10

10 - آگاهى به روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ بعلمه

عوامل رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 2

2 - باران ، عامل سرسبزى زمين ، رويش حبوبات و مايه گردش چرخه حيات

أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّة

عوامل رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 3

3- آب ، مايه رويش گياهان و درختان ميوه است .

أنزل من السّماء ماء . .. ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب

حرف جر {ب} در {به الزرع} سببيه است و مرجع ضمير آن {ماء} در آيه قبل است. از اين رو معناى جمله چنين مى شود: خداوند به وسيله آب، كشتها و ... را براى شما مى روياند.

عوامل رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 2،3،4

2 _ خداوند با آب باران گياهان را از زمين مى روياند.

أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شىء

3 _ آب مايه اصلى روييدن گياهان و هر موجود رشدكننده است.

فأخرجنا به نبات كل شىء

4 _ سرسبزى زمين و رشد نباتات مرهون ريزش باران است.

أنزل من السماء ماء . .. فأخرجنا منه خضرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 4

4 _ آب ، مايه رويش و رشد گياهان است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط

به نبات الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 4

4- آب ، عامل حيات و رويش گياهان ، ميوه ها و نباتات است .

و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 3

3- رويش گياهان و به وجود آمدن مراتع و جنگل ها ، در اثر نزول باران است .

أنزل من السّماء ماء . .. و منه شجر

{شجر} شامل گياه بدون ساقه و با ساقه مى شود كه از آنها به مراتع و جنگلها تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 3

3- آب ، مايه رويش گياهان و درختان ميوه است .

أنزل من السّماء ماء . .. ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب

حرف جر {ب} در {به الزرع} سببيه است و مرجع ضمير آن {ماء} در آيه قبل است. از اين رو معناى جمله چنين مى شود: خداوند به وسيله آب، كشتها و ... را براى شما مى روياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 4

4- باران ، از عناصر اصلى حيات گياهى در زمين است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض

چنان چه {باء} در {فاختلط به} براى تعديه باشد، جمله {فاختلط به نبات الأرض} معنايى مبالغه آميز خواهد داشت; يعنى، نقش آب، به قدرى برجسته است كه بايد گفت گياه زمين، با آب، مخلوط شده است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 8،9

8 - باران ، از عوامل اصلى رويش گياهان

أنزل . .. فأخرجنا

9 - نزول باران از آسمان و رويش گياهان مختلف به وسيله آن ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى . .. و أنزل من السماء ماء فأخرجنا به أزوجًا من نبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 31

31 - آب ، مايه رويش و رشد گياهان

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت وربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 2

2 - تأثير مهم و محورى آب در رويش گياهان

فأنشأنا لكم به جنّت من نخيل و أعن_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 1،6

1 _ آب باران ، منشأ پيدايش حيات و رويش گياهان و نباتات در بستر زمين

ماء طهورًا . لنحيى به بلدة ميتًا

6 _ پاكى و زلال بودن آب ، تأثيرگذار در احياى زمين ( رويش گياهان و نباتات )

ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا

برداشت فوق، از قيد {طهوراً} براى {ماء} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 14

14 - ثبات و آرامش زمين ، آن را براى رويش گياهان ، مساعد كرده است .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم . .. فأنبتنا فيهامن كلّ زوج كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 7

7 - آب ، مايه حيات

و رويش كشت هاى متنوع و رنگارنگ

يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 12

12 - نقش اصلى و تعيين كننده باران ، در رويش و بالندگى گياهان

كمثل غيث أعجب الكفّار نباته

{غيث} به معناى باران است و ضمير {نباته} به {غيث} بازمى گردد. اضافه {نبات} به ضمير {ه} لاميه است; يعنى، {نبات له} (گياهى كه از آن باران است). انتساب گياه به باران، با اين كه نور خورشيد و عناصر خاك نيز در رشد آن دخالت دارد، حكايت از نقش اصلى باران در رشد آن دارد.

عوامل رويش ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 4

4- آب ، عامل حيات و رويش گياهان ، ميوه ها و نباتات است .

و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

فلسفه رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 2

2- رويش گياهان و درختان ميوه به منظور بهره بردارى انسان است

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 1

1_ تأمين روزى خلق ، از اهداف مهم ريزش باران و رويش درخت ها و گياهان

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد ... رزقًا للعباد

فلسفه رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 -

6

6- رويش گياهان ، نباتات و ميوه ها براى تأمين رزق و روزى انسان است .

فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 2

2- رويش گياهان و درختان ميوه به منظور بهره بردارى انسان است

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 9

9 - فلسفه احياى زمين و روياندن دانه ها از جانب خداوند ، بهره مندى انسان ها و تأمين زندگى آنان است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، پس از طرح مسأله احياى زمين و روياندن دانه ها از آن، تنها مسأله تغذيه انسان ها را يادآور شده است. يادآورى اين مسأله مى تواند گوياى حقيقت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 1

1_ تأمين روزى خلق ، از اهداف مهم ريزش باران و رويش درخت ها و گياهان

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد ... رزقًا للعباد

فلسفه رويش ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 6

6- رويش گياهان ، نباتات و ميوه ها براى تأمين رزق و روزى انسان است .

فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

قانونمندى رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 -

19 - 5

5- خداوند ، همه روييدنى هاى زمين را به وزن و اندازه معين رويانيد .

و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون

مطالعه رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 1

1 - رويش گياهان مختلف از زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

أَوَلم يروا إلى الأرض كم أنبتنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 11

11 - خداوند ، فراخوان انسان ها به مطالعه و نگاه عميق به مبدأ نزول باران و چگونگى رويش كشت هاى رنگارنگ و خشك و خرد شدن آنها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يخرج به زرعًا ... ثمّ يجعله حط_مًا

مكان رويش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 64 - 1

1 - { زقّوم } درختى است كه از قعر دوزخ مى رويد .

أم شجرة الزقّوم . .. إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم

منشأ رويش انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 1

1 - خداوند ، روياننده انگور بهوسيله بارش باران و آماده سازى زمين

فأنبتنا فيها. .. عنبًا

منشأ رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده بذر ها و دانه هاى خوراكى و روييدنى هاى زمين و تأمين كننده غذا هاى گياهى انسان است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 1

1 - روياندن دانه هاى خوراكى در زمين ، براى تأمين غذاى انسان ، كار خداوند و جلوه قدرت او است .

فأنبتنا فيها حبًّا

{حبّ} اسم جنس است و به گندم، جو و ديگر دانه هايى گفته مى شود كه از زمين مى رويد; گرچه برخى از اهل لغت استعمال آن را تنها در گندم و جو دانسته اند. (لسان العرب)

منشأ رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

منشأ رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

منشأ رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 8

8 - فرايند رويش درختان در دامان طبيعت ، خارج از قلمرو توان بشر

ما كان لكم أن تنبتوا شجرها

منشأ رويش سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 2

2 - توليد سبزى هاى دست چين و ساقه هاى خوراكى ، در حقيقت مستند به خداوند است .

فأنبتنا فيها . .. قضبًا

{اقتضاب}; يعنى، چيدن و {قضب} گياهى است كه تر و تازه، چيده و خورده شود. (لسان العرب)

منشأ رويش شكوفه ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 8

8 - تحولات پيچيده شكوفه ها و جنين ، بنا به مقتضاى علم و حكمت خداوندى است .

و ما تخرج من ثمرت من أكمامها . .. إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى سببيت باشد، مفاد آيه شريفه، اين خواهد بود كه همه اين رخدادها براساس علم الهى است.

منشأ رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 2،11

2- جهان طبيعت ، داراى آسمان هاى متعدد

السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 11

11 - پديد آمدن گياهان از زمين ، در اختيار خداوند و به دست اوست .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 1

1 _ خداوند شكافنده دانه ها و هسته ها براى روييدن است.

إن الله فالق الحب و النوى

{حب} به دانه هايى مانند گندم و جو گفته مى شود (راغب) و {نوى}، جمع {نواة}، به معناى هسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 3

3 - نزول باران از سمت آسمان و رويش بوستان هاى پرطراوت در پرتو آن ، جلوه تدبير خداى يگانه

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 10

10 - رويش گياهان و حيات يافتن زمين ، با باران ،

به دست خداوند است .

كيف يحى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 6،13

6 - جريان رويش كشت هاى رنگارنگ و رسيده و آن گاه خشك و خرد شدن ساقه ها و برگ هاى آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا ثمّ يجعله حط_مًا

{هيجان} (مصدر {يهيج}) در اصل به معناى حركت شتابان و جوش و خروش است. اين كلمه هرگاه به كشت ها و نباتات نسبت داده شود، آغاز خشك شدن را افاده مى كند و اين كنايه از رسيدن محصول و وقت چيدن آن است. {حطام} به معناى خرده هاى يك شىء خشك شده است و مقصود از آن، خرد و كاه شدن برگ ها و ساقه هاى كشت ها است.

13 - طبيعت ( جريان نزول باران ، پيدايش چشمه سار ها ، رويش كشت هاى رنگارنگ و خشك و خرد شدن آنها ) ، از جلوه هاى قدرت و ربوبيت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يجعله حط_مًا إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 3

3 - حيات و سرسبزى پهنه زمين ، در گرو نزول باران به اراده الهى

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 4

4_ رويش گياهان بهجت آفرين در زمين ، به تدبير الهى و آيتى خداوندى است .

و أنبتنا فيها من كلّ زوج بهيج

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 3

3 - رويش و رشد دانه ها در بستر خاك ، نمودى از قدرت الهى و نشانى روشن از امكان معاد

أفرءيتم ما تحرثون

روى سخن در اين آيه، با منكران معاد است. تشويق آنان به مطالعه در چگونگى رشد گياهان، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 64 - 2،3

2 - رويش دانه هاى كاشته شده ، در زمين ، رشد و نموّ و بالاخره به ثمر رسيدن آن نمودى از قدرت خداوند است .

أم نحن الزرعون

3 - نقش الهى در فرايند رشد دانه ها در زمين ، منحصر به فرد بوده و هيچ نيرويى توان چنين عملى را ندارد .

أم نحن الزرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده بذر ها و دانه هاى خوراكى و روييدنى هاى زمين و تأمين كننده غذا هاى گياهى انسان است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 31 - 2،3

2 - خداوند ، روياننده نباتات و تأمين كننده علوفه گياه خواران

أخرج . .. مرعيها

{مرعى} مصدر ميمى است و در اين جا به معناى اسم مفعول به كار رفته است; يعنى، آنچه چريده مى شود. اين كلمه گرچه ناظر به تغذيه گياه خواران است; ولى تأثير گياه در زندگانى انسان نيز _ به قرينه {متاعاً لكم و لأنعامكم} در آيات بعد _ مراد است.

3

- بيرون آوردن آب و گياه از دل زمين ، نشانه قدرت خداوند بر احياى دوباره انسان ها است .

ءأنتم أشدّ خلقًا . .. أخرج منها ماءها و مرعيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 1

1 - شكافتن زمين هنگام روييدن گياه ، كار خداوند و تحولّى شگفت انگيز است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

به قرينه آيات بعد، مراد از {شققنا الأرض} شكافتن زمين هنگام روييدن گياه است. تأكيدى كه كلمه {شقّاً} بر آن دلالت دارد، در اين موارد بيانگر شگفت بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 2،5

2 - آمادگى زمين ، براى رويش گياهان و پيدايش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه {ذات الرجع} در آيه قبل به باران نظر داشته باشد; {ذات الصدع} در اين آيه به نتايج باران در زمين اشاره خواهد داشت.

5 - بازگشت هاى مكرر نزولات آسمانى و رويش گياهان از دل زمين ، از نشانه هاى امكان معاد است .

ذات الرجع . .. ذات الصدع

توصيف آسمان و زمين به اوصاف ياد شده _ در سياق آيات معاد _ به همسانى آن اوصاف، با اعاده انسان در آخرت اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 1،2

1 - خداوند ، روياننده نباتات و تأمين كننده علوفه گياه خواران

و الذى أخرج المرعى

{مرعى} يا مصدر ميمى و يا اسم مكان است و به صورت مجاز در معناى گياهان چراگاه به كار رفته است. برگزيدن اين لفظ، به منظور بيان منافع گياه است

كه خوراك دام ها را تأمين مى كند.

2 - توجّه به قدرت خداوند بر روياندن گياهان و به وجود آوردن چراگاه ها ، مايه منزّه دانستن او از هر عيب و نقص و پيراستن نام او ، از هر وصف ناروا است .

سبّح اسم . .. و الذى أخرج المرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 3

3 - سير صعودى و نزولى گياهان و روييدن و تبديل شدن آنها به خاشاك ، نمونه اى از نظم تقدير شده آفريده هاى خداوند است .

الذى قدّر . .. أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 10

10 - وابستگى رويش گياهان و خشكيدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندى او بر آموزش قرائت قرآن به پيامبر ( ص ) و حاكميت مشيت او بر حفظ يا فراموش كردن آن

و الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى . سنقرئك فلاتنسى

برشمردن صفات خداوند _ پيش از وعده به قرائت و حفظ _ نشانگر ارتباط آن صفات با اين وعده است; به اين بيان كه چون زوال گياهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نيز مقهور اراده او مى باشد.

منشأ رويش يونجه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 3

3 - روياندن يونجه و شاخه هاى قابل انحنا از زمين ، كار خداوند است .

و قضبًا

از معانى ذكر شده براى {قضب}، يونجه و نيز شاخه اى است كه براى

ساختن تير و كمان قابل استفاده باشد (لسان العرب). اين دو معنا گرچه با كلمه {طعامه} در آيات پيشين تناسب ندارد; ولى به قرينه {متاعاً لكم و لأنعامكم} _ در آيات بعد _ مى توان گفت: اين معانى نيز مورد نظر بوده است.

نعمت رويش انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 5

5 - روياندن تاك و سبزيجات ، با فرستادن باران و قابل كشت ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

برداشت ياد شده، با توجّه به اين احتمال است كه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

نعمت رويش سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 5

5 - روياندن تاك و سبزيجات ، با فرستادن باران و قابل كشت ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

برداشت ياد شده، با توجّه به اين احتمال است كه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

نقش رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 7

7- نزول باران و رويش نباتات و ميوه ها ، دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

نقش رويش ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

ابراهيم - 14 - 32 - 7

7- نزول باران و رويش نباتات و ميوه ها ، دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

رهبانيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رهبانيت

آثار رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 8

8 - رهبانيت و زهدورزى هاى بى جا ، ارتكاب اعمال ناشايست و شرك ورزى در عبادت ، انحراف از طريقه پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

انحراف رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 11

11 - رهبانيت ، بدعت پيروان عيسى و انحراف از سيره آن حضرت بود .

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

اين كه مكان زندگى عيسى و مادرش، همراه با امكانات و وسايل آسايش و در سرزمين خوش آب و هوا بود، مى تواند اشاره به اين مطلب باشد كه زندگى رهبانى پيروان آن حضرت، انحراف از سيره او و بدعت در دين او بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 3

3 - رهبانيت ( ترك دنيا و زهدورزى هاى بى جا ) ، انحراف از سيره پيامبران الهى است .

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

با توجه به اين كه جمله {كلوا من الطّيّبات} بعد از ياد عيسى و مادرش، مطرح شده است، مى تواند به انديشه نادرست رهبانيت در مسيحيت، اشاره داشته باشد.

بدعت رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- حديد - 57 - 27 - 15،16

15 - رهبانيت ، ابداع و نوآورى خود مسيحيان است ; نه دستورالعملى ابتدائى از جانب خداوند .

و رهبانيّة ابتدعوها

16 - رهبانيت ابداعى مسيحيان در اديان آسمانى پيشين سابقه نداشت .

و رهبانيّة ابتدعوها

تاريخ رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 14،16،18،23

14 - ظهور رهبانيت ( ترك دنيا و ديرنشينى ) ، در ميان پيروان عيسى ( ع )

و رهبانيّة ابتدعوها

16 - رهبانيت ابداعى مسيحيان در اديان آسمانى پيشين سابقه نداشت .

و رهبانيّة ابتدعوها

18 - رهبانيت ، كه در آغاز تنها جنبه الهى داشت ، كم كم دستخوش انحراف قرار گرفت و از هدف اصلى خود خارج شد .

فما رعوها حقّ رعايتها

23 - { عن ابن مسعود قال : دخلت على النبى ( ص ) فقال : يابن مسعود اختلف من كان قبلكم على اثنين و سبعين فرقة نجا منها اثنتان و هلك سائرهنّ ، فرقة قاتلوا الملوك على دين عيسى ( ع ) فقتلوهم و فرقة لم تكن لهم طاقة لموازاة الملوك . . . فساحوا فى البلاد و ترهبوا ، و هم الذين قال اللّه لهم : . . . { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم . . . ;

از ابن مسعود روايت شده است كه گويد: به خدمت رسول خدا(ص) رسيدم. آن حضرت به من فرمود: كسانى كه قبل از شما بودند، اختلاف كرده و 72 فرقه شدند كه دو فرقه نجات يافته و بقيه هلاك گشتند. اولين فرقه نجات يافته كسانى بودند كه براى دين عيسى با پادشاهان جنگيدند و كشته شدند و

فرقه دوم كسانى بودند كه توان مقابله با پادشاهان را نداشتند... پس در سرزمين ها متفرق شدند و رهبانيت اختيار كردند و اينها همان كسانى اند كه خداوند درباره آنان فرمود: رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم...}.

رهبانيت در مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 11

11 - رهبانيت ، بدعت پيروان عيسى و انحراف از سيره آن حضرت بود .

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

اين كه مكان زندگى عيسى و مادرش، همراه با امكانات و وسايل آسايش و در سرزمين خوش آب و هوا بود، مى تواند اشاره به اين مطلب باشد كه زندگى رهبانى پيروان آن حضرت، انحراف از سيره او و بدعت در دين او بود.

رهبانيت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 14،23

14 - ظهور رهبانيت ( ترك دنيا و ديرنشينى ) ، در ميان پيروان عيسى ( ع )

و رهبانيّة ابتدعوها

23 - { عن ابن مسعود قال : دخلت على النبى ( ص ) فقال : يابن مسعود اختلف من كان قبلكم على اثنين و سبعين فرقة نجا منها اثنتان و هلك سائرهنّ ، فرقة قاتلوا الملوك على دين عيسى ( ع ) فقتلوهم و فرقة لم تكن لهم طاقة لموازاة الملوك . . . فساحوا فى البلاد و ترهبوا ، و هم الذين قال اللّه لهم : . . . { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم . . . ;

از ابن مسعود روايت شده است كه گويد: به خدمت رسول خدا(ص) رسيدم. آن حضرت به من

فرمود: كسانى كه قبل از شما بودند، اختلاف كرده و 72 فرقه شدند كه دو فرقه نجات يافته و بقيه هلاك گشتند. اولين فرقه نجات يافته كسانى بودند كه براى دين عيسى با پادشاهان جنگيدند و كشته شدند و فرقه دوم كسانى بودند كه توان مقابله با پادشاهان را نداشتند... پس در سرزمين ها متفرق شدند و رهبانيت اختيار كردند و اينها همان كسانى اند كه خداوند درباره آنان فرمود: رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم...}.

سرزنش رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 14

14 _ نكوهش زُهد افراطى

و تزوّدوا

با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البيان كه عده اى توشه خود را به دور مى ريختند و آيه در مقابل مى فرمايد: و تزوّدوا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 4

4 - رهانيت و سركوب غرايز ( همچون غريزه جنسى و . . . ) ، مخالف تعاليم اسلام

إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم . .. فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون

فلسفه رهبانيت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 17،18

17 - رهبانيت ابداعى پيروان مسيح ( ع ) ، با شرط هدف الهى ( جلب خرسندى خدا ) داشتن ، مورد موافقت و رضايت خداوند قرار گرفت .

ما كتبن_ها عليهم إلاّابتغاء رضون اللّه

18 - رهبانيت ، كه در آغاز تنها جنبه الهى داشت ، كم كم دستخوش انحراف قرار گرفت و از هدف اصلى خود خارج شد .

فما رعوها

حقّ رعايتها

مراد از رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 22

22 - { عن أبى الحسن ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم إلاّ ابتغاء رضوان اللّه } قال : صلاة الليل ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ كه فرموده: {. ..إلاّ ابتغاء رضوان اللّه} روايت شده كه مراد نماز شب است}.

منشأ رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 15

15 - رهبانيت ، ابداع و نوآورى خود مسيحيان است ; نه دستورالعملى ابتدائى از جانب خداوند .

و رهبانيّة ابتدعوها

رهبران از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رهبران

آثار اجتناب از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 6

6 - سعادت و نيك بختى انسان در عرصه دنيا و آخرت ، در گرو اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت و توبه و روى كرد به خداوند است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت . .. لهم البشرى

مقصود از بشارت در آيه شريفه، بشارت به بهشت و سعادت بشرى است.

آثار استهزاهاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 3

3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر ( ص ) بود .

اصبر على ما يقولون

از اين كه پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود

_ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

آثار استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 3

3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر ( ص ) بود .

اصبر على ما يقولون

از اين كه پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

آثار استهزاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 9

9- لجاجت در برابر حق و استهزاى مستمر پيامبران و رهبران الهى ، زمينه ساز ابتلا به عذاب خداوندى است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزون

آثار اطاعت از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 3

3 - پيروى بى چون و چرا ( و بى منطق ) از بزرگان ، راهزن خِرد دينى است .

ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و كبراءنا فأضلّونا السبيلا

آثار اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 7

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 14

14 - اطاعت از رهبران الهى ، تضمين كننده وحدت اجتماعى

و لأُبيّن لكم . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 6،8

6 - خود سرانه عمل نكردن مردم در مسائل مهم اجتماعى و وانهادن آن به رهبرى الهى ، مايه مصونيت از خطرات ندامت بار

فتصبحوا على ما فعلتم ن_دمين . و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه

از ارتباط دو آيه ; استفاده مى شود كه خداوند از مؤمنان خواسته است تا در زمينه مسائل اجتماعى و خطر آفرين، خودسرانه عمل نكنند و وجود رهبرى الهى را ناديده نينگارند.

8 - صلاح و سعادت مؤمنان ، در پرتو پيروى از پيامبر ( ص ) ( رهبرى الهى )

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

مفهوم آيه شريفه ايمن ماندن جامعه از مشقت ها و صدمات در صورت عدم تحميل آراى شخصى بر پيامبر(ص) است و امنيت جامعه مايه صلاح و سعادت آن است.

آثار اطاعت از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 3،8

3 - عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران گمراهى ، شرك است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه در توصيف مؤمنانى است كه در برابر مشركان قرار داشته و در عقيده مخالف آنان مى باشند.

8 - عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، مانع توبه و باريافتن به درگاه الهى است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى

اللّه

آثار امانتدارى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 6

6 - برخودارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

آثار انذارهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

آثار برترى طلبى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 3

3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.

آثار بشارتهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و

منذرين

آثار بصيرت رهبران جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 7

7_ بصيرت امت ها در گرو بصيرت رهبران ايشان است .

على بصيرة أنا و من اتبعنى

نياوردن {على بصيرة} در {من اتبعنى} على رغم مقصود بودن آن ، اشاره به اين دارد كه بصيرت پيروان پيامبر (رهبر) در گرو بصيرت اوست.

آثار بهانه جويى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

آثار بهانه جويى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

آثار بى احترامى با رهبران دينى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 11

11 _ بى احترامى به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، داراى آثار ويرانگر و فراتر از درك و تحليل خود انسان *

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له بالقول ... أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و أنتم لاتشعرون} نظر به اصل تأثير داشته باشد; يعنى، شما درك نمى كنيد كه بى احترامى به پيامبر(ص) تا چه ميزان تأثير منفى دارد.

آثار بيعت با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 15

15 - پيمان وفادارى با رهبرى الهى ، درپى دارنده آسايش روحى و پيروزى عملى براى امت *

يبايعونك . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

مى توان از مورد آيه، الغاى خصوصيت كرده و به موارد مشابه سرايت داد.

آثار تبعيد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 7

7- تبعيد رهبران الهى بهوسيله مردم ، مستوجب نزول عذاب *

قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تهديد مشركان مكه، به خاطر تبعيد پيامبر(ص) باشد.

آثار تحميل عقيده به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 7

7 - تحميل آرا و تمايلات سطحى مردم ، به رهبرى الهى ( پيامبر ( ص ) ) ، مايه مشقت و زيان حتمى خود آنان

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

آثار تضعيف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 10

10 _ خدشه وارد آوردن به ابهّت رهبرى الهى ، داراى تأثير منفى و ناخواسته ، بر تلاش مؤمنان در اعتلاى دين *

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از حبط اعمال _ به تناسب موضوع سخن _ تلاش هايى باشد كه مؤمنان صدر اسلام، براى عظمت بخشيدن به اسلام و مستحكم ساختن موضع دين انجام مى داده اند; يعنى، شما از يك سو جهاد مى كنيد; ولى از سوى ديگر با بى حرمتى به رهبرى، ندانسته ابهّت خويش را در چشم دشمن مى شكنيد.

آثار تكبر رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 3

3 - تكبر و خودبزرگ بينى ، منشأ مخالفت و ستيزه جويى سردمداران شرك با اسلام و پيامبر ( ص )

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. ثانى عطفه

آثار تكذيب رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 8

8- تكذيب رسولان و رهبران الهى ، ظلم بوده و موجب عذاب و مشكلات دنيوى است .

رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب و هم ظ_لمون

آثار جاه طلبى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 4

4 - رويارويى سران شرك با پيامبراسلام ( ص ) ، برخاسته از حسادت و خوى جاه طلبى آنان بود .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {بيننا}

خود سران كفر و شرك باشد. بر اين اساس اعتراض آنان به انتخاب پيامبراسلام(ص) از ميان آنها، مى تواند ناشى از جاه طلبى و حسادت آنان به آن حضرت باشد.

آثار حسادت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 4

4 - رويارويى سران شرك با پيامبراسلام ( ص ) ، برخاسته از حسادت و خوى جاه طلبى آنان بود .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {بيننا} خود سران كفر و شرك باشد. بر اين اساس اعتراض آنان به انتخاب پيامبراسلام(ص) از ميان آنها، مى تواند ناشى از جاه طلبى و حسادت آنان به آن حضرت باشد.

آثار خوش اخلاقى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 5

5 - نقش اساسى اخلاق نيك مبلغان و رهبران دينى ، در تأثيرگذارى بر ديگران

و من أحسن قولاً . .. ادفع بالتى هى أحسن

آثار دشمنى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

آثار دشمنى

رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

آثار دعاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 14

14 _ دعاى پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى براى زكات دهندگان ، مايه آرامش روحى آنان است .

و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

آثار دوستى با رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 2

2 - اظهار پشيمانى مشركان پيرو در صحنه قيامت ، از دوستى با سران شرك و اطاعت از ايشان در دنيا

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

آثار شك رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 5

5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى

{بل} در جمله

{بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.

آثار شك رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 5

5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى

{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.

آثار صداقت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 6

6 - برخودارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

آثار علاقه به رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 12

12 - شركورزى ، محبت به سران شرك و پيروى از آنان ، عمل هاى حسرت آفرين و اندوهبار

در سراى آخرت براى مشركان پيرو

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

آثار عهدشكنى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 8

8 - نتايج ناگوار پيمان شكنى با پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، تنها متوجه خود انسان است .

فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

آثار غيبت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 9

9 - امت ها در خطر انحراف ، با غيبت پيامبران و رهبران الهى

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 5

5 - امت ها در خطر انحراف ، با رفتن پيامبران و رهبران الهى از ميان آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده

آثار فساد رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 8

8 - فساد زمامداران ، داراى بازتابى گسترده و فراگير *

الذين يفسدون فى الأرض

تعبير {فى الأرض} گستره زمين را افاده مى كند.

آثار فسق رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 10

10 - فسق و تبه كارى رهبران كارگزاران جامعه ، از زمينه هاى فرستادن رسولان و بعثت پيامبران براى آن جامعه از سوى خداوند

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

برداشت ياد شده از تعليليه بودن جمله {إنّهم كانوا قوماً فاسقين} استفاده مى شود; يعنى، چون فرعون و كارگزارانش مردمى تبه كاراند، پس با اين معجزه به سوى آنان

روان شو.

آثار قبول قضاوت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 6

6 - پذيرش داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، نشانه ايمان راستين به خدا و رسول او و فرمان برى از ايشان و التزام عملى به دين است .

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول و أطعنا ثمّ يتولّى . .. و ما أُول_ئك بالمؤمنين

آثار قتل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 35

35 - كشتن رهبران الهى ، موجب ذلت و فقر و در پى دارنده غضب خداوند است .

ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين

آثار گمراهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 5

5 - پيشوايان شرك در عرصه قيامت ، گمراهى خود را ، عامل انحراف ديگران معرفى خواهند كرد .

فأغوين_كم إنّا كنّا غ_وين

برداشت ياد شده به خاطر تعليل بودنِ جمله {إنّا كنّا غاوين} براى جمله پيشين (فأغويناكم) است.

آخرت طلبى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

آداب گفتگو با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 5

5 - نگه دارى حرمت رهبر جامعه اسلامى و رعايت ادب در گفتار با آنان ، امرى لازم و بايسته

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم

كدعاء بعضكم بعضًا

آيه شريفه، درباره پيامبراسلام(ص) است; ولى چون نام ايشان به عنوان ولّى امر مسلمين ياد شده است (و إذا كانوا معه على أمر جامع. .) مى توان آن را درباره تمامى رهبران جامعه اسلامى تسرى داد و شامل كسانى دانست كه ولايت امرى مسلمين را برعهده دارند.

اتحاد رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 3

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام ( ص )

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد شده، از تعبير {جند} و {أحزاب} به دست مى آيد.

اتحاد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 3

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام ( ص )

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد شده، از تعبير {جند} و {أحزاب} به دست مى آيد.

اجتناب از رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 1

1 - پرهيز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد

بود. گفتنى است آيه شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).

اجتناب از رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 1

1 - پرهيز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنى است آيه شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).

اجتناب از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 2،7

2 - لزوم اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران ضلالت

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

7 - اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، شرط توبه و رويكرد به خداوند است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه

تقدم طرح مسأله اجتناب از طاغوت، بر موضوع توبه و رويكرد به خداوند، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

احتجاج رهبران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8_ لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت

و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

احترام به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 8

8 - ضرورت حفظ حرمت پيشوايان دينى

لاتقولوا رعنا

احساس خطر رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

احساس خطر رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

اختيار رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 3

3 - سران شرك در قيامت ، بدون اجبار به نقش خود در گمراهى مشركان اقرار خواهند كرد .

و ما كان لنا عليكم من سلط_ن بل كنتم قومًا ط_غين

برداشت ياد شده از آن جا است كه پيشوايان شرك، در پاسخ به اتهامِ داشتن نقش در گمراهى مشركان، تنها به اجبار نكردن بر گمراهى اكتفا كرده و

اصل نقش داشتن خود را نفى نخواهند كرد. پذيرش دست داشتن در گمراهى مشركان در دو آيه بعد (فأغويناكم إنا كنا غاوين)، مؤيد اين برداشت است.

اختيارات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 6

6 _ فرماندهى كل قوا ، از مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

و منهم من يقول ائذن لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 6

6 _ سياست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى ، از اختيارات رهبرى

و منهم من يلمزك فى الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 5

5 _ سياست گذارى در امور مالى و اقتصادى ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

ما ءاتيهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه به اينكه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 13

13 _ شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است .

فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 11

11 - پذيرش و يا رد درخواست مردم مبنى بر پرداختن به امور زندگى شخصى ، به جاى همكارى در حل و فصل امور اجتماعى ، از اختيارات و وظايف پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى و به تشخيص اينان است .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

اخلاص رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 9

9 - تنها انسان هاى با اخلاص و به دور از چشم داشت مادى و ره يافته ، شايسته رهبرى و پيروى اند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

اخلاص رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

ادعاى جهنميان عليه رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 12

12 _ اغواگرى سران كفر و شرك و واداشتن ديگران به ضلالت، ادعاى دوزخيان پيرو عليه رهبران خويش در پيشگاه خداوند

قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

ادعاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 10

10 - پيشوايان شرك منكر مجبور كردن مردم به پرستش خويش

ما كانوا إيّانا يعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 2

2 - سران شرك و كفر ، مدعى نبودن اثرى از توحيد و يكتاپرستى در آخرين دين الهى ( مسيحيت )

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

{ملّة} در آيه شريفه، به معناى {دين} است و مقصود از قيد {الأخرة} (پسين) در برابر {اولين} (پيشينيان) _ كه در آيات ديگر آمده _ دين مسيحيت است. گفتنى است كه مسيحيت آخرين دين پيش از اسلام در جزيرة العرب بود و كافران نيز از آن آگاهى داشتند.

ادعاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 2

2 - سران شرك و كفر ، مدعى نبودن اثرى از توحيد و يكتاپرستى در آخرين دين الهى ( مسيحيت )

أجعل

الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

{ملّة} در آيه شريفه، به معناى {دين} است و مقصود از قيد {الأخرة} (پسين) در برابر {اولين} (پيشينيان) _ كه در آيات ديگر آمده _ دين مسيحيت است. گفتنى است كه مسيحيت آخرين دين پيش از اسلام در جزيرة العرب بود و كافران نيز از آن آگاهى داشتند.

ارتجاع رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 6

6 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى مرتجع و مخالف نوگرايى و پويايى فكرى و عقيدتى در جامعه

ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

ارتجاع رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 6

6 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى مرتجع و مخالف نوگرايى و پويايى فكرى و عقيدتى در جامعه

ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

ارزش همرزمى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 9

9 _ همرزمى با پيامبر ( ص ) و رهبر الهى ، داراى ارزشى والا

لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

با توجه به اينكه آيه در مقام نكوهش و طرد منافقان است و اين نكوهش و طرد را با محروم شمردن آنان از جهاد در ركاب پيامبر (ص) بيان داشته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

استغاثه پيروان رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64

- 5

5 - فرياد استغاثه پيروان كفرپيشه ، به هنگام مشاهده گرفتارى جلوداران خود به عذاب قهر الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

استقامت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 9

9 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان ها ، از شرايط رهبران جامعه ايمانى و اسلامى است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

استكبار اخروى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 19

19- رهبران مستكبر حتى در قيامت هم از خوى استكبارى خويش دست برنخواهند داشت .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

مفسران براى هدايت در اين آيه دو احتمال ذكر كرده اند: يكى هدايت در برابر

گمراهى و ديگرى راهنمايى جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اينكه مستكبران به جاى اينكه نجات پيروان خود را به خدا موكول كنند، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات خود آنها را نيز نجات خواهند داد.

استمداد اخروى از رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 8،15

8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تنوين {شىء} تنوين تنكير و براى كم بودن است.

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

استمداد از رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 5،14

5- افراد عوام و تابع ، پس از حضور در پيشگاه خداوند در قيامت به رهبران مستكبر خويش اعتراض و از آنان درخواست كمك خواهند كرد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا

إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

استهزاهاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 1

1 - سران كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

{قطّ} به معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

استهزاهاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 5

5 _ استهزاى رسالت و رسولان الهى از سوى سردمداران مجرم براى انكار رسالت پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

درخواست نزول وحى و مقام رسالت از جانب سردمداران مجرم ممكن است تنها از سر استهزا باشد، نه اينكه واقعاً خواهان آن باشند.

استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص

- 38 - 16 - 1

1 - سران كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

{قطّ} به معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

استهزاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 5،8

5 - اجازه خواستن از پيامبر ( ص ) و رهبر امت اسلامى براى ترك حضور در امور اجتماعى و حل و فصل مسائل عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك الذين يؤمنون باللّه و رسوله

8 - اجازه خواستن از رهبرى جامعه اسلامى ، براى ترك حضور در جمع اهل حل و فصل مسائل

اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، امرى جايز و روا است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

شأن} به معناى كار مهم و بزرگ است (مفردات راغب). هر چند اين واژه در مطلق كارها نيز به كار مى رود; ولى به قرينه مقام و آمدن تعبير {لبعض شأنهم} (برخى از شؤون آنان) مقصود از آن در آيه شريفه، امور مهم و بزرگ است; زيرا مراد از برخى از شؤون، قطعاً امور كوچك نيست. از اين رو بسيارى از مفسران (مانند طبرسى، آلوسى، ابن عاشور و...) بر همين نظريه اتفاق دارند.

اصول گرايى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

اضلال رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 7

7_ رهبران ناصالح و گمراه ، از عوامل ضلالت و گمراهى امت ها مى باشند .

فاتبعوا أمر فرعون و ما أمر فرعون برشيد

اضلال رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 23

23 _ فى المجمع: {قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا} . .. قال الصادق(ع): يعنى ائمة الجور ... .

از امام صادق(ع) درباره آيه {هؤلاء أضلونا} روايت شده است: مراد از {هؤلاء}، حاكمان ستمگر است.

اضلال رهبران

گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 7

7 - سران و بزرگان گمراه ، داراى نقشى بسزا در گمراهى مردم

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

اضلالگرى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 2

2 - اعتراف كافران ، در قيامت به گمراه شدن خود از سوى بزرگان شان

إنّا أطعنا سادتنا . .. فأضلّونا السبيلا

اطاعت از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 1

1 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، اعلام مى كنند كه مطيع بزرگان و رؤساى گمراه سازشان بودند .

إنّ اللّه لعن الك_فرين . .. يوم تقلّب ... و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... فأ

اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 5

5 - ارتباط با خدا ، رسيدگى به محرومان جامعه و فرامان برى از رهبرى جامعه اسلامى ، از مصداق هاى مهم و بارز اعمال صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه فريضه نماز، زكات و اطاعت از رسول خدا(ص) كه جزو اعمال صالح مى باشد، اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 4

4 - تبلور تقوا ، در اطاعت از پيامبران و رهبران الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

عطف {أطيعون} بر جمله

قبل مى تواند تفسيرى باشد. برداشت ياد شده برپايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران و رهبران الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

براساس اين كه عطف {أطيعون} عطف تفسيرى باشد; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

{أطيعون} مى تواند عطف تفسيرى براى {اتّقوا اللّه} باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

اطاعت از رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 20

20 _ عن محمّد بن منصور قال: سألت عبدا صالحا عن قول الله عز و جل: {قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن} قال: ان القرآن له ظهر و بطن فجميع ما حرم الله فى القرآن هو الظاهر و الباطن من ذلك ائمة الجور . .. .

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {قل انما حرم . .. } سؤال كردم فرمود: قرآن، داراى ظاهر و باطن است ; آنچه را خداوند در قرآن تحريم كرده فاحشه آشكار و باطن آن، اطاعت از پيشوايان ستمگر است ... .

اطاعت از رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب ، مطيع و فرمانبردار سران كفر و ضلالت

و عبد الطغوت

اطاعت

از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب ، مطيع و فرمانبردار سران كفر و ضلالت

و عبد الطغوت

اطاعت از رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 2،3،7،12

2 - اظهار پشيمانى مشركان پيرو در صحنه قيامت ، از دوستى با سران شرك و اطاعت از ايشان در دنيا

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

3 - ندامت مشركان پيرو در قيامت از شركورزى و پشيمانى آنان از اطاعت سران ، ثمرى نداشته و موجب نجات آنان نخواهد شد .

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

چنانچه ندامت از شرك و . .. در قيامت براى نجاتشان مؤثر مى بود، مشركان آرزوى بازگشت به دنيا را نمى كردند.

7 - قيامت صحنه حسرت و اندوه مشركان پيرو ، از شركورزى و پيروى از سران شرك

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

12 - شركورزى ، محبت به سران شرك و پيروى از آنان ، عمل هاى حسرت آفرين و اندوهبار در سراى آخرت براى مشركان پيرو

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 9

9 - شيطان ، وادار كننده انسان ها به شركورزى و ترغيب كننده آنها به دوستى با سران شرك و پيروى از آنان *

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از مصداقهاى مورد نظر براى {سوء} و {فحشاء} به قرينه آيات قبل،

شرك ورزى و . .. است.

اطمينان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

اظهار بى گناهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 29 - 1

1 - پيشوايان شرك ، در روز رستاخيز در برابر اتهام داشتن نقش در فريب و گمراهى مشركان ، به دفاع برخاسته و به تبرئه خود خواهند پرداخت .

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا . .. قالوا بل لم تكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 1

1 - پيشوايان شرك در قيامت ، هرگونه اعمال زور و سلطه از ناحيه خود را براى به گمراهى كشاندن مشركان ، مردود خواهند دانست .

و ما كان لنا عليكم من سلط_ن

اعتراض به رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 5

5- افراد عوام و تابع ، پس از حضور در پيشگاه خداوند در قيامت به رهبران مستكبر خويش اعتراض و از آنان درخواست كمك خواهند كرد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

اغواگرى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 12

12 _ اغواگرى سران كفر و شرك و واداشتن ديگران به ضلالت، ادعاى دوزخيان پيرو عليه

رهبران خويش در پيشگاه خداوند

قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 7

7 - تلاش اغواگرانه _ به اعتقاد پيشوايان شرك _ تنها دعوت و فراخوانى است ; نه اجبار و سلب كردن اختيار از ديگران

أغوين_هم كما غوينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 1،2،7

1 - اعتراف سران شرك به دست داشتن خود در گمراهى توده هاى مشرك

فأغوين_كم

2 - روح طغيان گرى و حق ناپذيرى مشركان ، زمينه ساز تأثيرپذيرى آنان از اغواگرى سردمداران شرك

بل كنتم قومًا ط_غين . .. فأغوين_كم

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {فأغويناكم} مى تواند متفرع بر جمله {بل كنتم قوما طاغين} باشد; يعنى، چون شما مردم سركشى بوديد، پس ما توانستيم به اغواى شما بپردازيم.

7 - تلاش سران شرك پيشه گمراه به هم فكر و هم سان ساختن ديگران با افكار و عقايد خويش

فأغوين_كم إنّا كنّا غ_وين

طبق نظر مفسران، فلسفه اين كه سران شرك گمراهى مردم را به دليل انحراف خود مى دانند، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان در دنيا درصدد هم فكر ساختن و هم سان درست كردن با افكار و عقايد خود بودند.

اغواگرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 12

12 _ اغواگرى سران كفر و شرك و واداشتن ديگران به ضلالت، ادعاى دوزخيان پيرو عليه رهبران خويش در پيشگاه خداوند

قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

افتراهاى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 17

17- رهبران مستكبر ، در قيامت ، در پى معرفى شدن به عنوان مسؤول گمراهى پيروان ، گمراهى خود و آنان را به خداوند نسبت خواهند داد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از هدايت در آيه هدايت در برابر گمراهى است و نه احتمال ديگر كه به معناى راهنمايى براى نجات از عذاب باشد.

افساد رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 2،3،8،9،11،12

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

3 _ سرسختى ، غرور و تكبّر برخاسته از گناه ، مانع نصيحت پذيرى حاكمان مفسد

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {بالاثم}، متعلق به {العزّة} باشد.

8 _ حاكمان مُفسد ، در حِصار سرسختى ، تكبّر و غرور برخاسته از گناه خويش هستند .

و اذا تولّى . .. اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد و {باء} در {بالاثم}، سببيّه و متعلّق به {العزّة} باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد

، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

افساد رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 16

16 _ حاكمان فاسد و فسادانگيز ، مبغوض خداوند هستند .

اذا تولى . .. و اللّه لا يحب الفساد

اقرار اخروى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 4،5

4 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت خداوند در قيامت

قال الذين حقّ عليهم القول ربّنا

5 - اقرار پيشوايان شرك در قيامت ، به نقش اغواگرانه خويش در گرويدن مردم به شرك

قال الذين حقّ عليهم القول ربّنا ه_ؤلاء الذين أغوينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 3

3 - سران شرك در قيامت ، بدون اجبار به نقش خود در گمراهى مشركان اقرار خواهند كرد .

و ما كان لنا عليكم من سلط_ن بل كنتم قومًا ط_غين

برداشت ياد شده از آن جا است كه پيشوايان شرك، در پاسخ به اتهامِ داشتن نقش در گمراهى مشركان، تنها به اجبار نكردن بر گمراهى اكتفا كرده و اصل نقش داشتن خود را نفى نخواهند كرد. پذيرش دست داشتن در گمراهى مشركان در دو آيه بعد (فأغويناكم إنا كنا غاوين)، مؤيد اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 3

3 - پذيرش مقصر بودن و داشتن نقش در

گمراهى مشركان ، از سوى پيشوايان شرك در عرصه قيامت

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

اين كه پيشوايانِ شرك، خود را در استحقاق عذاب الهى شريك مى دانند، حاكى از پذيرش نوعى از مسؤوليت در گمراهى مشركان است.

اقرار رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 4،5

4 - پيشوايان شرك در عرصه قيامت ، به دوزخى بودن خويش و اين كه مستحق كيفر الهى اند ، اعتراف خواهند كرد .

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

5 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت الهى در حضور مشركان در عرصه قيامت

فحقّ علينا قول ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 1،4

1 - اعتراف سران شرك به دست داشتن خود در گمراهى توده هاى مشرك

فأغوين_كم

4 - اعتراف سردمداران شرك در عرصه قيامت به گمراهى خود

إنّا كنّا غ_وين

اقرار رهبرانمستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 15،16

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

16- رهبران مستكبر ، در قيامت ، به گمراهى خود

اعتراف خواهند كرد .

لو هدي_نا الله لهدين_كم

اقسام رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

اكثريت رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 7

7 - ايمان آوردن به تعليمات پيامبران ، در گرو وجود زمينه آن در ايمان آورنده

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

امانتدارى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى ازآنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمانبرى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين .

فاتّقوا اللّه و أطيعون

امتحان رهبران جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 13

13 - لزوم آزمون و احراز شايستگى افراد ، قبل از انتخاب آنان براى مديريت و رهبرى جامعه

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

اميدوارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

انذار رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 7

7- تهديد سران مشرك و ستيزه جوى مكه از سوى خداوند

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

چنان كه از لحن آيات و برخى از تفاسير استفاده مى شود، اين آيات تعريضى به سردمداران شرك مكه دارد.

انعطاف پذيرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 12

12 - رهبران جامعه اسلامى ، بايد در اعمال سياست هاى كلان اجتماعى خود نسبت به مردم ، انعطاف پذير و واقع بين باشند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند پرداختن به امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت انديشى پيامبر(ص) منوط كرده است، به دست مى آيد كه پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سياست هاى كلان اجتماعى از سوى رهبرى،

بايد با توجه به واقعيت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 9

9 - انعطاف رهبرى الهى ، در برابر برخى آرا و نظريات مردم

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {فى كثير} نشان مى دهد كه در بعضى از موارد، پذيرش نظر و خواست مردم منفى نيست.

انگيزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 5

5- دستيابى به منافع مادى و رسيدن به حكومت و مقام ، انگيزه اصلى سازندگان آيين شرك و بت پرستى

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا

جمله {قل تمتعوا} (بگو برخوردار شويد)، پيش از جمله {فإن مصيركم إلى النار}، مى تواند كنايه از آن باشد كه هر چند شما به دنبال تمتع و كاميابى از دنيا هستيد، ولى مسير و نهايت كار شما دوزخ است. گفتنى است موضوع رسيدن به حكومت و مقام، از جمله {و أحلّوا قومهم ...} استفاده شده است.

اهميت آبروى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 11

11 - آبرو و حيثيت رهبران جامعه اسلامى ، جدا از آبرو و حيثيت اعضاى آن جامعه نيست .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

با آن كه ماجراى {افك} مربوط به پيامبر(ص) و خانواده او است; ولى خداوند جامعه اسلامى را مخاطب قرار داده و بازتاب مثبت اين ماجرا را،

به آنان گوشزد كرده است (بل هو خير لكم). اين موضوع بيانگر اين حقيقت است كه آبرو و حيثيت رهبران جامعه اسلامى، مردم، به هم پيوسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

اهميت احترام رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 5

5 - نگه دارى حرمت رهبر جامعه اسلامى و رعايت ادب در گفتار با آنان ، امرى لازم و بايسته

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضًا

آيه شريفه، درباره پيامبراسلام(ص) است; ولى چون نام ايشان به عنوان ولّى امر مسلمين ياد شده است (و إذا كانوا معه على أمر جامع. .) مى توان آن را درباره تمامى رهبران جامعه اسلامى تسرى داد و شامل كسانى دانست كه ولايت امرى مسلمين را برعهده دارند.

اهميت اخلاص رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

اهميت استقامت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 -

5 - 4

4 - سختى ها ، هرگز نبايد رهبران الهى را از توجّه به سهولت ها و امكانات موجود و دلگرم بودن به آنها باز دارد . *

فإنّ مع العسر يسرًا

كلمه {مع}، دلالت دارد كه وجود {يسر عظيم} هم زمان با وجود {عسر} است; نه بعد از آن. و مراد از آن مى تواند هم زمانى {عسر} با مقدّمات {يسر} باشد. و ممكن است در صدد بيان اين حقيقت خارجى باشد كه: هر گاه مشكلاتى پديدار شد، توجّه به آن ذهن شما را به خود مشغول نسازد; بلكه به سهولت ها و امكانات فراوانى كه در كنار آن، براى شما وجود دارد نيز توجّه داشته باشيد. برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

اهميت استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 4

4 - مؤمنان راستين ، به هنگام حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى ، براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، بدون اذن خواستن به دنبال كار ديگرى نمى رفتند .

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر لم يذهبوا حتّ

اهميت اطاعت از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 8

8 - لزوم پيروى از مديريت و رهبرى واحد در جامعه

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

اهميت انتخاب رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 8

8- انسان ها در گزينش پيشوايان و پيروى كردن از آنان

مسؤولند .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

اهميت انقطاع رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 8

8 - بايستگى توجّه كامل به خدا و انقطاع از ديگران ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

مخاطب اين آيات، شخص پيامبر(ص) است; ولى به اعتبار اين كه آن حضرت به عنوان رهبر و ابلاغ كننده پيام هاى الهى به مردم بود، مى توان درباره همه كسانى كه داعيه دار رهبرى جامعه اسلامى و هدايت دينى اند، اين مسأله را سرايت داد.

اهميت پاسخگويى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 6

6 - مسؤولان ، حتى والاترين مقامات جامعه ، بايد در محدوده مسؤوليت خود ، پاسخ گوى ناهنجارى ها باشند .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

موسى(ع)، پس از بازگشت از ميقات، هارون(ع) را در قبال مسؤوليتش مورد بازخواست و توبيخ قرار داد; و از نحوه برخورد او با گوساله پرستان و علل آن جويا گردد. با توجه به اين كه هارون(ع) پيامبر بوده و در عين حال مورد بازخواست قرار گرفته است; جايگاه ويژه مسؤوليت پذيران و نيز لزوم پاسخ گو بودن در برابر آن روشن مى شود.

اهميت پيروى از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 8

8- انسان ها در گزينش پيشوايان و پيروى كردن از آنان مسؤولند .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

اهميت پيشگامى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 88 - 3

3 _ لزوم پيشتازى رهبر جامعه اسلامى در پايبندى به ارزش ها و عمل بر طبق آن

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه

اهميت تزكيه رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 12

12 - لزوم مبارزه با هواى نفس ، براى رهبران و داوران جامعه الهى

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

اهميت تشكر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

اهميت تعقل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 2

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

اهميت تلاوت قرآن رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت تواضع

رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 6

6 - اهميت روحيه تواضع و فروتنى براى رهبران الهى ، در قبال مؤمنان

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

اهميت توحيد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

اهميت تهجد رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت ثبات قدم رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 2

2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .

و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين

ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران

جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.

اهميت دلسوزى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

اهميت رهبران صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 7

7- انسان ها ، براى وصول به فرجام نيك ، بايد با هوشيارى كامل در پى رهبرانى صالح و شايسته باشند .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

از اينكه

خداوند قيامت را با اين وصف ذكر مى كند: {همه انسانها به نام رهبرانشان فرا خوانده مى شوند} احتمالاً هشدارى است به آنان كه متوجه باشند به دنبال چه كسى حركت مى كنند.

اهميت شرح صدر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 3

3 - سعه صدر و حسن برخورد _ حتى با مخالفان _ امرى بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

ادفع بالتى هى أحسن

اهميت صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

اهميت مبارزه با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 6

6 - لزوم هدف قرار دادن مركز اصلى قدرت كفر ، براى اصلاح توده ها *

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

موسى(ع) مأموريت يافته بود تا مستقيماً با فرعون روبه رو شود و او را از كفر و حق ستيزى باز دارد و خداوند اين حقيقت رابراى ما بازگو كرده است از اين نكته مطلب ياد شده احتمال مى رود.

اهميت مشاوره با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 6

6 - حضور در كنار رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش در

مسائل عمومى ، امرى لازم و بايسته

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

اهميت مناجات رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 6

6 - حضور در كنار رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش در مسائل عمومى ، امرى لازم و بايسته

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

ايجاد اختناق رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ايجاد اختناق رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر

سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ايمان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 9

9 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان ها ، از شرايط رهبران جامعه ايمانى و اسلامى است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

برگزيدگى رهبران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 6

6 - صبر و يقين برخى از پيروان موسى ( ع ) به آيات الهى ، زمينه ساز گزينش آنان از سوى خدا براى پيشوايى بنى اسراييل بود .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

بنابراين احتمال كه در {لمّا} معناى جزا باشد; يعنى، آنان به رهبرى انتخاب شدند، به پاداش صبرى كه پيشه كردند و يقينى كه به آيات الهى پيدا كردند.

بشارت شكست رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 4

4 - بشارت و نويد خداوند به شكست سران كفر و شرك و پيروزى مسلمانان در دوران بعثت

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بشارت شكست رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 4

4 - بشارت و نويد خداوند

به شكست سران كفر و شرك و پيروزى مسلمانان در دوران بعثت

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بصيرت رهبران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8_ لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

بهانه جويى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 3

3 - سران شرك و كفر ، نوپيدايى و بى سابقه بودن پيام توحيدى پيامبراسلام را در تاريخ اديان گذشته ، بهانه اى بر مخالفت خود قرار داده بودند .

ما سمعنا به_ذا فى الملّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 3

3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.

بهانه جويى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از

مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

بهانه جويى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 3

3 - سران شرك و كفر ، نوپيدايى و بى سابقه بودن پيام توحيدى پيامبراسلام را در تاريخ اديان گذشته ، بهانه اى بر مخالفت خود قرار داده بودند .

ما سمعنا به_ذا فى الملّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 3

3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.

بى تأثيرى معجزه بر رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 3

3 _ عدم تأثير آيات (معجزات) الهى در سردمداران مجرم

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

بى ثمرى صبر رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21

- 21

21- رهبران مستكبر ، در قيامت ، درمى يابند كه صبر و نيز جزع ، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد كرد .

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا

بى شعورى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 10

10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.

و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون

بينش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 4

4 - ساختن آثار بى ثمر ، خارج از نياز و صرفاً بازيگرانه ، مورد نكوهش در بينش دين و رهبران الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

بينش رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5،14

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

اسطوره خواندن قرآن و سحر

دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 7

7 - تلاش اغواگرانه _ به اعتقاد پيشوايان شرك _ تنها دعوت و فراخوانى است ; نه اجبار و سلب كردن اختيار از ديگران

أغوين_هم كما غوينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 29 - 2

2 - پيشوايان شرك ، در گفت و گو با مشركان فريب خورده در روز رستاخيز ، سوء اختيار خود آنان را عامل گمراهى شان معرفى خواهند كرد .

قالوا بل لم تكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 1،2

1 - پيشوايان شرك در قيامت ، هرگونه اعمال زور و سلطه از ناحيه خود را براى به گمراهى كشاندن مشركان ، مردود خواهند دانست .

و ما كان لنا عليكم من سلط_ن

2 - پيشوايان شرك ، عامل اصلى گمراهى مشركان را ، روح طغيان و حق ناپذيرى خود آنان معرفى خواهند كرد .

بل كنتم قومًا ط_غين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 1

1 - روح طغيان گرى و حق ناپذيرى مشركان ، موجب مستحق بودن آنان به عذاب الهى ( دوزخ ) در نظر سران شرك

بل كنتم قومًا ط_غين . فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 5

5

- پيشوايان شرك در عرصه قيامت ، گمراهى خود را ، عامل انحراف ديگران معرفى خواهند كرد .

فأغوين_كم إنّا كنّا غ_وين

برداشت ياد شده به خاطر تعليل بودنِ جمله {إنّا كنّا غاوين} براى جمله پيشين (فأغويناكم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 5،6

5 - سران كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند .

و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ه_ذا} به صبر اشاره داشته و مقصود از {يراد} (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 1

1 - سران كفر و شرك ، پيام توحيدى پيامبراسلام را ، سخنى نو ظهور و بى سابقه مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى

أءنزل عليه الذكر من بيننا

همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.

بينش رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5،14

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

اسطوره خواندن قرآن و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 5،6

5 - سران

كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند .

و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ه_ذا} به صبر اشاره داشته و مقصود از {يراد} (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 1

1 - سران كفر و شرك ، پيام توحيدى پيامبراسلام را ، سخنى نو ظهور و بى سابقه مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى

أءنزل عليه الذكر من بيننا

همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا}

(از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.

پيدايش رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 1

1 _ پديدار گشتن سردمدارانى از بين مجرمان هر جامعه، از سنتهاى الهى است.

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها

معناى فوق براى آيه بر اين اساس است كه {أكابر مجرميها} مضاف و مضاف اليه و مفعول اول براى {جعل} و مفعول دوم آن {فى كل قرية} باشد.

پيروى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 11

11- رهبران مستكبر و پيروانشان از اجابت كنندگان دعوت شيطانند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. و قال الشيط_ن لما قضى الأم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب شيطان، به قرينه ذكر اين آيه پس از ذكر ماجراى مستكبران و پيروان آنها در قيامت، مستكبران و پيروانشان باشد.

پيشگامى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 5

5 - لزوم پيش گام بودن رهبران جامعه ايمانى در عمل به آرمان ها و اهداف

اعلام شده خود به مردم

أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

پيشگويى شكست رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

پيشگويى شكست رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

تبرى اخروى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 8

8 - اقدام پيشوايان شرك به اظهار برائت از پيروان خويش در قيامت

و يوم يناديهم . .. تبرّأنا إليك

تبرى از رهبران مشركان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 1،4

1 - بازگشت به دنيا براى تبرّى از سران شرك و مخالفت كردن با آنان ، آرزوى مشركان پيرو در صحنه قيامت

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

{كرّ} به معناى رجوع و {كرّة} به معناى يكبار رجوع كردن است و مراد از آن، بازگشت به دنيا مى باشد. بنابراين {لو أن لنا كرّة}; يعنى، اى كاش يكبار ديگر به دنيا باز مى گشتيم!

4 - حس انتقام جويى ، وادار كننده مشركان پيرو به تبرّى از سران شرك ، نه حق جويى و حقيقت طلبى

فنتبرأ منهم كما تبرّءوا منا

جمله {كما تبرءوا منا} (چون آنان از ما بيزارى كردند و يا همان گونه كه آنان از ما بيزارى جستند) بيانگر انگيزه اظهار تبرى مشركان پيرو است.

تبرى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 6

6 - پيشوايان شرك مدعى مسؤوليت نداشتن نسبت به گرويدن پيروانشان به آيين شرك

أغوين_هم كما غوينا

به گفته مفسران، عبارت {كما غوينا} صفت براى مصدرى است كه با فعلش حذف شده و تقدير آن چنين است: {أغويناهم فغووا غيّاً مثل ما غوينا} مقصود گروه ياد شده اين است كه ما آنان را مجبور به پذيرش شرك نكرديم و در اين جهت ما و آنها با هم برابريم. همان طورى كه شرك را خودمان اختيار كرديم و كسى ما را مجبور به آن نكرد، آنها نيز خودشان شرك را پذيرا شدند و ما آنان را مجبور نكرديم.

تبرى رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 3

3 - سران شرك به هنگام مواجه شدن با عذاب قيامت ، از پيروانشان فاصله گرفته و از آنان بيزار مى شوند .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

جمله {و رأوا العذاب} جمله حاليه است; يعنى، تبرّى و بيزارى سران شرك از پيروانشان در آن حال است كه با عذاب مواجه مى شوند.

تبعيت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 5

5 _ ممنوعيت تخلف از فرمان رهبر جامعه اسلامى در همه اعصار

ما كان لأهل المدينة و . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

با توجه به اينكه آيات قبل در زمينه جهاد بود و فرمان جهاد حكمى مربوط به حكومت اسلامى است، مى توان استفاده كرد كه لزوم تبعيت از رسول خدا (ص) در واقع به معناى لزوم تبعيت از حاكم الهى است و نام رسول خدا (ص) از آن جهت ذكر شده كه آن حضرت حاكم جامعه اسلامى بوده است.

تبليغ عليه رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

تخلف از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 5

5 _ ممنوعيت تخلف از فرمان رهبر جامعه اسلامى در همه اعصار

ما كان لأهل المدينة

و . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

با توجه به اينكه آيات قبل در زمينه جهاد بود و فرمان جهاد حكمى مربوط به حكومت اسلامى است، مى توان استفاده كرد كه لزوم تبعيت از رسول خدا (ص) در واقع به معناى لزوم تبعيت از حاكم الهى است و نام رسول خدا (ص) از آن جهت ذكر شده كه آن حضرت حاكم جامعه اسلامى بوده است.

ترك استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 9

9 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور زندگى شخصى ، بدون اذن خواستن ، حرام و ممنوع است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

ترك مشاوره با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در حقيقت تعريضى است به آنان.

ترك همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى

جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در حقيقت تعريضى است به آنان.

تشديد كيفر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 3

3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت

تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

تشويقهاى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 6

6 - اظهار محبت و تشويق نيرو هاى مسلح ، پس از رژه رفتن آنها ، از سوى فرماندهان و رهبران ، امرى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

تظاهر به خيرخواهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 3،5

3 - پيشوايان شرك با تظاهر به خيرخواهى ، عامل اصلى فريب خوردن و دور شدن از مسير خير و حق در ديدگاه مشركانِ گمراه شده

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

{يمين} مى تواند مشتق از {يمن} (خير و بركت) باشد. بر اين اساس، معناى آيه چنين مى شود: شما از سر خيرخواهى به سراغ ما مى آمديد. اما متعدى شدن فعل {تأتوننا} به {عن} _ كه براى مجاوزت

است _ موجب مى شود كه اين كلمه متضمن معناى {تصددننا} _ كه متناسب با معناى مجاوزت است _ باشد. بر اين اساس، پيام اصلى آيه چنين خواهد بود: شما بوديد كه در ظاهر از سر خيرخواهى به سراغ ما آمده و ما را از مسير حق و خير گمراه مى كرديد.

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

تعقل در روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تعقل در روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به

انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تفكر در فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 3

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.

تقدير عذاب رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 1

1 - براى بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، عذاب الهى مقرر شده بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم

{حقّ} به معناى {ثبت} است و مقصود از {قول} عذاب الهى مى باشد. اين مطلب به قرينه ديگر آياتى است كه در آن واژه اى مشابه

{قول} به كار رفته است مثل {و لكن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}(زمر، آيه 71). گفتنى است مقصود از اكثريت در آيه شريفه _ به دليل اين كه اين آيه در نيمه نخست رسالت و در مكه نازل گشت _ آن دسته از مشركان و كافرانى است كه در ابتداى دعوت اسلام به مخالفت با آن برخاستند (مانند سران قريش، چون ابوجهل و ابولهب); نه اكثريت توده مردم كه پس از چندى مسلمان شدند.

تقدير عذاب رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 1

1 - براى بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، عذاب الهى مقرر شده بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم

{حقّ} به معناى {ثبت} است و مقصود از {قول} عذاب الهى مى باشد. اين مطلب به قرينه ديگر آياتى است كه در آن واژه اى مشابه {قول} به كار رفته است مثل {و لكن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}(زمر، آيه 71). گفتنى است مقصود از اكثريت در آيه شريفه _ به دليل اين كه اين آيه در نيمه نخست رسالت و در مكه نازل گشت _ آن دسته از مشركان و كافرانى است كه در ابتداى دعوت اسلام به مخالفت با آن برخاستند (مانند سران قريش، چون ابوجهل و ابولهب); نه اكثريت توده مردم كه پس از چندى مسلمان شدند.

تقليد از رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7،10

7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود

معرفى خواهند كرد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

10- تبعيت بى چون و چرا از رهبران مستكبر ، در پى دارنده بدفرجامى پيروان

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تقليد ازرهبران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 9

9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب الهى در قيامت نيست .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء

درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.

تكبر رهبران باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 37

37- پندار مزيّت هاى بى جا براى خود و ناهنجار ديدن سيماى بى نوايان ، از ويژگى هاى رهبران نالايق و مايه بى ارزشى رهنمود هاى آنان است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

تكبر رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت،

برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تكبّر رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 2،8،9،11

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

8 _ حاكمان مُفسد ، در حِصار سرسختى ، تكبّر و غرور برخاسته از گناه خويش هستند .

و اذا تولّى . .. اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد و {باء} در {بالاثم}، سببيّه و متعلّق به {العزّة} باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

تكبر رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تكليف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 5

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

تلاش رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 7

7 - تلاش سران شرك پيشه گمراه به هم فكر و هم سان ساختن ديگران با افكار و عقايد خويش

فأغوين_كم إنّا كنّا غ_وين

طبق نظر مفسران، فلسفه اين كه سران شرك گمراهى مردم را به دليل انحراف خود مى دانند، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان در دنيا درصدد هم فكر ساختن و هم سان درست كردن با افكار و عقايد خود بودند.

تنفر از رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 4

4 - پيشوايان كفر ، مورد تنفر و انزجار

خلايق در روز قيامت

و يوم القي_مة هم من المقبوحين

مفسران برآنند كه {مقبوح} از ريشه {قبح} (زشتى) مشتق شده است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، كسى كه به خاطر زشتى، مورد نفرت ديگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.

تواضع بر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 3

3 _ ايمان ، مستلزم فروتنى در برابر رهبر الهى و پرهيز از گستاخى

لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ

با الغاى خصوصيت از مورد آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

توصيه هاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

توصيه هاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

توطئه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن

تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1

1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

توطئه رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 8،9

8 _ مكر و توطئه سردمداران مجرم، تنها دامنگير خودشان مى گردد.

و ما يمكرون الا بأنفسهم

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

توطئه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا

بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1

1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 10

10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.

و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون

توطئه رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 4

4 - سردمداران نفاق ، توطئه گرانى شرور و شيطان گونه اند .

و إذا خلوا إلى شيطينهم

توطئه

عليه رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 7

7 - توطئه عليه خط رسالت و رهبران الهى ، بارزترين نمود ظلم

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين و اين كه در آيات گذشته، تصميم گروه هاى نُه گانه فسادگر مبنى بر ترور صالح پيامبر(ع) و خانواده اش، به عنوان مهم ترين فسادگرى مطرح شده، قيد {بما ظلموا} بيانگر آن است كه توطئه، بارزترين و مهم ترين مصداق ظلم نيز مى باشد.

توكل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 7

7 - بايستگى توكل بر خدا و واگذارى كار ها به او ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

فاتّخذه وكيلاً

تهديد رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان

مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 2

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

تهديد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ

عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 2

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

تهديدهاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 6

6 _ تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

تهمت به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

تهمتهاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7،12

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

12 _ تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 6 - 6

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

تهمتهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7،12

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

12 _

تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 6

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق}

_ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

ثبات قدم رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

ثروتمندى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 2

2- توانايى مادى و امكانات سرشار دنيوى ، ملاك پيامبرى و پيشوايى در ديد مشركان مكه

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه خواسته مشركان مكه، داشتن مال، مكنت و باغ بوده است نه معجزه اقتراحى.

ثروتمندى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 6

6- سازندگان آيين شرك و بت پرستى برخوردار از رياست ، مكنت و ثروت بودند .

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا

جبرگرايى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 18

18- مستكبران ، در قيامت ، گمراهى خود را جبرى و معلول خواست خداوند معرفى مى كنند .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

{لو} حرف شرط امتناعى است و مقدم قضيه را ممتنع مى كند. بنابراين مفهوم عبارت چنين مى شود اگر خداوند ما را هدايت مى كرد و محال است كه

چنين بكند.

جرم رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از {مجرمين} دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

جرم رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از {مجرمين} دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

جزع اخروى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 21

21- رهبران مستكبر ، در قيامت ، درمى يابند كه صبر و نيز جزع ، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد كرد .

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا

جنگ با رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 8،12

8 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر

12 _ پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و

بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون

جنگ با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 2

2 _ تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر

فقتلوا أئمة الكفر . .. ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جهاد با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 8،11،12

8 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر

11 _ نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

12 _ پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون

جهل رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19

18 _ سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول {لاتعلمون} به قرينه {لكل ضعف}، ان لكل ضعفا است.

19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر

اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.

جهل رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19

18 _ سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول {لاتعلمون} به قرينه {لكل ضعف}، ان لكل ضعفا است.

19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.

حامى بيعت كنندگان با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 7

7 - خداوند ، حامى و يارى دهنده بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) و رهبران الهى

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه تعبير {يد اللّه. ..} در مقام تأييد و تشويق و دلجويى باشد; يعنى، اى بيعت كنندگان با پيامبر! شما با خدا بيعت كرده ايد و از حمايت او برخوردار خواهيد بود.

حتميت عذاب رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 6

6 - چشيدن عذاب دوزخ براى مشركان و سران آنان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

برداشت ياد شده از آن جا است كه {حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {لَزَمَ} است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاكى از حتمى و تخلف ناپذير بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

حتميت عذاب رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

حتميت عذاب رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 21

21- رهبران مستكبر ، در قيامت ، درمى يابند كه صبر و نيز جزع ، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد كرد .

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا

حتميت گمراهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

حتميت گمراهى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و

بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

حرامخوارى رهبران يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 22

22 _ حرامخوارى حاكمان يهود ، به صورت رشوه

اكلون للسحت

از رسول خدا(ص) روايت شده: رشوة الحكام حرام و هى السحت الذى ذكر اللّه فى كتابه.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 81.

حق ستيزى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

حق ستيزى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده

اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

حق ناپذيرى اكثريت رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

حق ناپذيرى اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

حق ناپذيرى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز

عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

حق ناپذيرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

حمايت از رهبران منحرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 17

17 _ گناه پيروى از مكاتب انحرافى و تأييد رهبران آن، همطراز با گناه مكتب سازان و سران آن مكاتب

ربنا هؤلاء أضلونا . .. قال لكل ضعف

خضوع رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه

كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

خطر انعطاف پذيرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 7

7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

خواسته هاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 2

2 _ درخواست رسالت و دريافت وحى، شرط بى جاى سردمداران مجرم براى ايمان آوردن به پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

خوش اخلاقى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 4

4 - برخوردارى از منش و خلق و خوى والا ، از شرايط مبلغان دينى و رهبران جامعه اسلامى

إنّك لعلى خلق عظيم

خوشنامى در رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

خيرخواهى براى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 9،10،13

9 _ لزوم خيرخواهى مؤمنان براى دين و پيامبر ( ص ) و رهبر الهى

إذا نصحوا للّه و رسوله

10 _ خيرخواهى براى دين و رهبر الهى ، تكليفى

همگانى و ساقط نشدنى

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

برداشت فوق بدان دليل است كه جهاد در موارد ضعف، بيمارى و تهيدستى ساقط مى شود ولى {نصح} (خيرخواهى) ساقط نمى شود.

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

دروغگويى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 13

13 _ محمّد بن منصور عن عبدصالح قال: سألته عن قول الله: {و إذا فعلوا فاحشة _ إلى قوله _ أتقولون على الله ما لا تعلمون} . .. فقال: ... فان هذا من ائمة الجور ادّعوا ان الله أمرهم بالإيتمام بهم فردّ الله ذلك عليهم فاخبرنا إنهم قد قالوا عليه الكذب فسمى ذلك منهم فاحشة.

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {و إذا فعلوا فاحشة . .. } سؤال كردم فرمود: ... اين مطلب درباره پيشوايان جور است كه ادعا داشتند خداوند مردم را به پيروى و اقتداى به آنها امر فرموده، خداوند اين ادعاى آنان را رد كرده و به ما خبر داده كه آنان بر خدا دروغ بستند ; و اين دروغ را فاحشه ناميده است.

دشمنى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 53 - 3

3 - موضع گيرى عليه خط رهبران الهى ، بارزترين نمود طغيان و سركشى است .

أتواصوا به بل هم قوم طاغون

برداشت بالا از آن جا است كه

خداوند، تنها وصفى را كه براى تكذيب كنندگان پيامبران آورده، وصف طغيان است.

دشمنى با رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 1

1 - بازگشت به دنيا براى تبرّى از سران شرك و مخالفت كردن با آنان ، آرزوى مشركان پيرو در صحنه قيامت

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

{كرّ} به معناى رجوع و {كرّة} به معناى يكبار رجوع كردن است و مراد از آن، بازگشت به دنيا مى باشد. بنابراين {لو أن لنا كرّة}; يعنى، اى كاش يكبار ديگر به دنيا باز مى گشتيم!

دشمنى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 27 - 2

2 - گفت و گوى اعتراض آميز و خصومت گونه مشركان فريب خورده با پيشوايان فريب كار خود بر

سر راه دوزخ

و قفوهم . .. و أقبل بعضهم على بعض يتساءلون

مقصود از {على بعض} _ به قرينه سه آيه بعد (و ما كان لنا عليكم من سلطان و. ..) _ پيشوايان فريب كاراند. بر اين اساس، گفت و گوى مشركان با پيشوايان شان از سر اعتراض و خصمانه خواهد بود.

دشمنى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

دعوت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

دعوت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

دفاع اخروى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 29 - 1

1 - پيشوايان شرك ، در روز رستاخيز در برابر اتهام داشتن نقش در فريب و گمراهى مشركان ، به دفاع برخاسته و به تبرئه خود خواهند پرداخت .

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا . .. قالوا بل لم تكونوا مؤمنين

دلدارى به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 6

6 - تاريخ گذشتگان و سرگذشت مبارزه رسولان الهى ، تسكينى براى رهبران دينى و هشدارى به حق ستيزان

لعلّك ب_خع نفسك . .. و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

پرداختن به سرگذشت موسى و فرعون و فرجام بدِ فرعونيان، پس از بيان موضع گيرى حق ستيزانه مشركان با پيامبراكرم(ص)، دربردارنده دلدارى به پيامبر(ص)است و نيز هشدارى به كافران است كه از عاقبت بدِ فرعونيان درس بگيرند.

دنياطلبى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 5

5- دستيابى به منافع مادى و رسيدن به حكومت و مقام ، انگيزه اصلى سازندگان آيين شرك و بت پرستى

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل

تمتّعوا

جمله {قل تمتعوا} (بگو برخوردار شويد)، پيش از جمله {فإن مصيركم إلى النار}، مى تواند كنايه از آن باشد كه هر چند شما به دنبال تمتع و كاميابى از دنيا هستيد، ولى مسير و نهايت كار شما دوزخ است. گفتنى است موضوع رسيدن به حكومت و مقام، از جمله {و أحلّوا قومهم ...} استفاده شده است.

دورانديشى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 4

4- انبيا و رهبران الهى نسبت به دستاورد ها و حاصل تلاش خويش ، دورانديش و حساس اند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

دوستى با رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 9

9 - شيطان ، وادار كننده انسان ها به شركورزى و ترغيب كننده آنها به دوستى با سران شرك و پيروى از آنان *

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از مصداقهاى مورد نظر براى {سوء} و {فحشاء} به قرينه آيات قبل، شرك ورزى و . .. است.

ديندارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 6

6 - پيمودن راه و دين دارى ، شرط رهبرى جامعه اسلامى

و هدين_هما الصرط المستقيم

خداوند در توصيف موسى و هارون (عليهماالسلام) _ كه پيامبر و رهبر امت خويش بودند _ مسأله بر صراط مستقيم بودن آنان را مطرح فرمود. طرح اين مسأله، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ذكر حشر رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- اسراء - 17 - 71 - 2

2- قيامت و احضار مردم و پيشوايانشان در آن هنگام ، روزى شايسته ياد و يادآورى و به خاطرسپارى است .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به جهت مفعول فعل محذوف {اذكر} باشد و {با} ى در {بإمامهم } مصاحبت باشد.

ذكر رنجهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 6

6- توجه به رنج و تلاش همه رهبران الهى در طول تاريخ ، مايه تسلّى خاطر تلاشگران راه دين است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

ذكر محدوده مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

ذلت اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

ذلت رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8،10

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

10 _ ذلت

و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

ذلت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

راههاى تنبه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

راههاى تنبه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين

هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

رجعت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 5

5 - رجعت داده شدگان هر امت ، متشكل از سردمداران كفر

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

با توجه به اين كه {من} در عبارت {من كلّ أُمّة} براى تبعيض است، به مناسبت مورد احتمال مى رود كه آن بعض، پيشوايان كفر باشند.

رشوه به رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 10

10 - پرداخت رشوه به حاكمان ، به منظور دستيابى به اموال عمومى با حكم و قضاوت ايشان ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الن

رشوه به رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 17

17 - { عن ابى بصير عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له قول اللّه { و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام } فقال : . . . اما انه لم يعن حكام أهل العدل و لكنه عنى حكام أهل الجور . . . ;

ابو بصير گويد: از امام صادق(ع) از آيه {و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام} سؤال كردم، حضرت فرمود: مراد، حاكمان عدل نيست; بلكه مراد حاكمان جور است . .. }.

رشوه خوارى رهبران

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

روش اضلال رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 2

2- سران كفر و شرك ، براى منحرف كردن مردم از مسير خدا و توحيد ، به ساختن شبيه و مانند براى خداوند روى آوردند .

أحلّوا قومهم دار البوار . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از سياق اين آيه و آيات قبل استفاده مى شود كه درباره سران كفر و شرك است . زيرا مبتلا كردن مردم به سرنوشت و جايگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نيز مانند درست كردن براى خدا و اضلال مردم از راه خدا (و جعلوا لله أنداداً ليضلّوا عن سبيله) كار رهبران و سران كفر و شرك است.

روش اضلال رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 2

2- سران كفر و شرك ، براى منحرف كردن مردم از مسير خدا و توحيد ، به ساختن شبيه و مانند براى خداوند روى آوردند .

أحلّوا قومهم دار البوار . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از سياق اين آيه و آيات قبل استفاده مى شود كه درباره سران كفر و شرك است . زيرا مبتلا كردن مردم به سرنوشت و جايگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نيز مانند درست كردن براى خدا و اضلال مردم از راه

خدا (و جعلوا لله أنداداً ليضلّوا عن سبيله) كار رهبران و سران كفر و شرك است.

روش اغواگرى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 5

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

روش اغواگرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 5

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

روش برخورد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 -

موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

روش برخورد رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 6

6- استفاده از احساسات و عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

از اين كه كفار مكه، مردم را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

روش برخورد رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 2

2 _ مكر و فريب، شيوه سردمداران مجرمان در ميان جوامع

جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

روش برخورد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 6

6- استفاده از احساسات و عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

از اين كه كفار مكه، مردم

را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

روش برخورد رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 12

12 - بهره گيرى از شخصيت هاى محبوب جامعه و وابسته نشان دادن افكار و رفتار خويش به آنان ، از ترفند هاى رهبران ضلالت است .

فقالوا ه_ذا . .. إل_ه موسى فنسى

روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد

همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن

امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

رهبران اغواگر در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 9

9 _ ورود رهبران اغواگر در دوزخ، قبل از پيروانشان

كلما دخلت أمة . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

مراد از {أمت أخرى} به دليل سخن آنان (ربنا هؤلاء أضلونا) گروه پيرو هستند. در نتيجه مراد از {اولى} سران شرك و كفر خواهد بود. و تعبير از آن دو طايفه به {اولى} و {أخرى} مى تواند به لحاظ تقديم و تأخير آنان در ورود به جهنم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1

1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

رهبران انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 9

9 - ابراهيم ( ع ) ، پيشوا و امامى براى همه انسانها

قال إنى جاعلك للناس إماماً

رهبران اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 14

14 _ مسخ چهره انسانى گروهى از اهل كتاب ( سران و عالمان ) در قيامت *

من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها

نكره بودن {وجوه} حاكى از آن است كه اين عقوبت (مسخ چهره انسانى) براى تمامى مخاطبان نيست. لازم به ذكر است

كه برخى از مفسران تحقق اين معنى را در قيامت مى دانند.

رهبران بت پرست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 26

26 - { قال ابوعبداللّه ( ع ) : فى قوله تعالى : . . . { لاينال عهدى الظالمين } من عبد صنماً او وثناً لايكون إماماً . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند تعالى كه مى فرمايد: . .. {لاينال عهدى الظالمين} روايت شده: كسى كه بت پرستيده باشد نمى تواند امام شود ...}.

رهبران بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 3

3- شيطان ، سردمدار دعوت مردم به شرك و بت پرستى است .

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيط_ن

رهبران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 11

11 _ موسى ( ع ) علاوه بر رسالت رهبرى بنى اسرائيل را نيز از جانب خداوند عهده دار بود .

إنى رسول من رب العلمين . .. فأرسل معى بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 12

12 _ موسى ( ع ) ، علاوه بر مقام نبوت ، منصب امامت و رهبرى سياسى بنى اسرائيل را نيز عهده دار بود .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 5

5 - موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، وظيفه

دار رهبرى بنى اسرائيل پس از موافقت فرعون با خروج آنان

فأرسل معنا بنى إسرءيل

رهبران در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 4

4_ پيشوايان انسان ها در قيامت ، همان پيشوايان آنان در دنيا خواهند بود .

فاتبعوا أمر فرعون . .. يقدم قومه يوم القي_مة

مطرح ساختن پيشوايى فرعون در صحنه آخرت (يقدم قومه) پس از بيان پيشوايى او در دنيا (فاتبعوا أمر فرعون)، اشاره به اين نكته دارد كه: انسانها در دنيا از هر كسى پيروى كنند در آخرت نيز همراه او بوده و در پى او حركت خواهند كرد.

رهبران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 4

4_ پيشوايان انسان ها در قيامت ، همان پيشوايان آنان در دنيا خواهند بود .

فاتبعوا أمر فرعون . .. يقدم قومه يوم القي_مة

مطرح ساختن پيشوايى فرعون در صحنه آخرت (يقدم قومه) پس از بيان پيشوايى او در دنيا (فاتبعوا أمر فرعون)، اشاره به اين نكته دارد كه: انسانها در دنيا از هر كسى پيروى كنند در آخرت نيز همراه او بوده و در پى او حركت خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 11

11 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و نزعنا من كلّ أُمّة شهيداً } يقول من كلّ فرقة من ه_ذه الأُمّة إمامها . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و نزعنا من كلّ أُمّة شهيداً} روايت شده كه خدا مى فرمايد: از هر فرقه

اى از اين امت، امام آنها را برمى گزينيم}.

رهبران دينى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 1،2،3،5

1 - پيشوايانى ، از ميان بنى اسراييل ، براى هدايت مردم ، برخاستند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

2 - پيشوايان دينىِ برخاسته از قوم بنى اسراييل ، هدايت كننده مردم ، براساس و چهارچوب تعاليم الهى بودند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

3 - پيشوايان بنى اسراييل ، مردم را به توفيق خداوند ، هدايت و راهنمايى مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

برداشت بالا، بنابراين است كه {أمر} در آيه، به معناى {شأن و فعل} باشد. در اين صورت هدايت به امر خدا، معناى توفيق مى دهد.

5 - در ميان بنى اسراييل ، پيشوايان متعددى وجود داشتند كه بر اساس تعاليم دينى ، مردم را هدايت مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 6

6 - گروه هايى از بنى اسراييل هدايت نپذيرفتند و در برابر پيشوايان الهى ، تسليم نشدند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

بنابراين كه مرجع ضمير در {بينهم} بنى اسراييل باشد و {كانوا فيه يختلفون} اشاره به اختلافات ديرينه آنان داشته باشد _ كه حتى با آمدن پيشوايان الهى، خاتمه نيافته است _ نكته ياد شده به دست مى آيد.

رهبران دينى و اخذ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _

پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

رهبران دينى و اخذ صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

رهبران دينى و استماع سخنان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

رهبران دينى و اصلاح جامعه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

رهبران دينى و تمايلات مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

رهبران دينى و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

رهبران دينى و عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 9

9 - انعطاف رهبرى الهى ، در برابر برخى آرا و نظريات مردم

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {فى كثير} نشان مى دهد كه در بعضى از موارد، پذيرش نظر و خواست مردم منفى نيست.

رهبران دينى و گروههاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در

خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

رهبران دينى و متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 3،6

3 _ خداوند ، خواهان اعتماد نكردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشى هاى توانمندان متخلف از جهاد

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

6 _ موضع گيرى در برابر متخلفانِ از وظايف اجتماعى ( چون جهاد و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

يعتذرون إليكم . .. قل لا تعتذروا

از اينكه نخست همه مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، ولى وظيفه اعلام موضع تنها بر عهده پيامبر(ص) قرار داده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

رهبران دينى و مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 4

4 _ لزوم حفظ رابطه مستقيم و بىواسطه با مردم براى رهبران و مبلغان دينى در راستاى تبليغ و ارشاد

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

رهبران دينى و منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه به اينكه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان

استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، مأمور به اتخاذ مواضع صريح و قاطع در برابر عناصر نفاق و منافق و ناسالم جامعه

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 3

3- شيطان ، سردمدار دعوت مردم به شرك و بت پرستى است .

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيط_ن

رهبران شرك در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 11

11 _ دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.

حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

{حتى إذا اداركوا . ..} يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. {اداركوا} در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 1

1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.

قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 2

2 - پيشوايان شرك و گمراه كنندگان خلق ، مصداق هاى بارز و

قطعى دوزخيان

قال الذين حقّ عليهم القول

خداوند در آغاز آفرينش آدم، در پاسخ ابليس كه گفته بود: {ربّ بما أغويتنى لأُغوينهم أجمعين} فرمود: {لأملئنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين}. كلمه {القول} اشاره به همين سخن خداوند دارد. بنابراين {الذين حقّ عليهم القول}; يعنى، آنان كه آن سخن خدا درباره ايشان مصداق و قطعيت يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 6

6 - چشيدن عذاب دوزخ براى مشركان و سران آنان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

برداشت ياد شده از آن جا است كه {حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {لَزَمَ} است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاكى از حتمى و تخلف ناپذير بودن آن است.

رهبران شرك در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 1

1 - سران و پيشوايان شرك ، به هنگام بازخواست پيروانشان از سوى خداوند در قيامت حاضر خواهند شد .

و يوم يناديهم . .. قال الذين حقّ عليهم القول

مراد از {الذين حقّ عليهم القول} (آنان كه سخن خدا درباره آنان مصداق يافت)، پيشوايان گمراهى و شرك اند. گفتنى است كه برداشت ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 27 - 1

1 - مشركانِ فريب خورده ، در عرصه قيامت رو در روى پيشوايان فريب كارِ خود قرار خواهند گرفت .

و أقبل بعضهم على بعض يتساءلون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 6

6 - مشركان فريب خورده و پيشوايان شان در قيامت ، يكديگر را به دست داشتن در گمراهى و انحراف از مسير حق ، متهم خواهند كرد .

و أقبل بعضهم على بعض يتساءلون . قالوا إنّكم كنتم تأتوننا ... قالوا ... و ما كان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 5

5 - اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت الهى در حضور مشركان در عرصه قيامت

فحقّ علينا قول ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 4

4 - اعتراف سردمداران شرك در عرصه قيامت به گمراهى خود

إنّا كنّا غ_وين

رهبران شرك و بطلان بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 4

4- سازندگان آيين شرك و بت پرستى به يگانگى خداوند و بطلان آيين بت پرستى آگاه بودند .

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا فإن مصيركم إلى النار

از تعبير {جعلوا لله أندادا} (براى خدا شريك قرار دادند)، و همچنين با توجه به اينكه اين كار مربوط به سران و سازندگان اصلى آيين شرك است، استفاده مى شود كه آنان آگاهانه و از روى عمد به چنين عملى دست زدند.

رهبران شرك و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 4

4- سازندگان آيين شرك و بت پرستى به يگانگى خداوند و بطلان آيين بت پرستى آگاه بودند .

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا

فإن مصيركم إلى النار

از تعبير {جعلوا لله أندادا} (براى خدا شريك قرار دادند)، و همچنين با توجه به اينكه اين كار مربوط به سران و سازندگان اصلى آيين شرك است، استفاده مى شود كه آنان آگاهانه و از روى عمد به چنين عملى دست زدند.

رهبران شرك و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 14

14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

اسطوره خواندن قرآن و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.

رهبران شرك و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 2،3

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى

أءنزل عليه الذكر من بيننا

همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.

3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و

مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.

رهبران شرك و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 20،22

20 _ ارجاع داورى به حاكمان خودكامه و سلطه گر ، پذيرش حاكميت طاغوت است .

الم تر الى الّذين يزعمون انّهم امنوا . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو كان لك على رجل حقّ فدعوته الى حكّام اهل العدل فأبى عليك اِلا انْ يرافعك الى حكام اهل الجور ليقضوا له لكان ممّن

حاكم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذين يزعمون ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 2، 3 و 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 180.

22 _ كعب بن اشرف و ابن شيبه يهودى ، از مصاديق حاكمان طاغوتى

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

بسيارى از مفسران برآنند كه آيه در مورد منافقى نازل شد كه به هنگام نزاع با فردى، خواهان مراجعه به كعب بن اشرف يهودى شد و از مراجعه به پيامبر براى داورى سر باز زد. برخى ديگر از مفسران، مصداق طاغوت را ابن شيبه يهودى گفته اند.

رهبران ظالم و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 3،12

3 _ عدم تأثير آيات (معجزات) الهى در سردمداران مجرم

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

رهبران ظالم و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 9

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية .

.. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

رهبران ظالم و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

رهبران ظالم و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 6

6 _ تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

رهبران ظالم و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 3

3 _ تجليل حاكمان ستمگر از عالمان ستيزه جو با حق تا حد مقرب ساختن آنان به درگاه خويش

قال نعم و إنكم لمن المقربين

رهبران فاسد در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1

1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به

ك_فرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده _ با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است _ مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 6

6 - مشركان صدراسلام ، پيشواى كافران گذشته تاريخ در كفر و حق ستيزى *

و لقد أهلكنا أشياعكم

با توجه به اين كه {شيعه} به معناى پيرو است و از نظر زمانى كفار مكه دنباله رو كافران گذشته اند; احتمال مى رود كه اطلاق {أشياع} بر كافران گذشته تاريخ از آن جهت باشد كه مشركان مكه در كفر و حق ستيزى، گوى سبقت را از پيشينيان خود ربوده اند، به گونه اى كه بايد پيشينيان را پيرو آنها به حساب آورد و آنان را پيشواى گذشتگان.

رهبران كفر در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 11

11 _ دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.

حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

{حتى إذا اداركوا . ..} يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. {اداركوا} در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 1

1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود

به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.

قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان

رهبران كفر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 10

10 - جدا شدن سردمداران كفر از ميان هر امت در قيامت ، به صورت نظام يافته و تحت نظارت و كنترل مأموران الهى است . *

و يوم نحشر . .. فهم يوزعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 4

4 - پيشوايان كفر ، مورد تنفر و انزجار خلايق در روز قيامت

و يوم القي_مة هم من المقبوحين

مفسران برآنند كه {مقبوح} از ريشه {قبح} (زشتى) مشتق شده است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، كسى كه به خاطر زشتى، مورد نفرت ديگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.

رهبران كفر و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 14

14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

اسطوره خواندن قرآن و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.

رهبران كفر و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 2،3

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى

أءنزل عليه الذكر من

بيننا

همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.

3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.

رهبران كفر و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك

پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده _ با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است _ مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

رهبران گمراهى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 11

11 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرموده اند : { اذا كان يوم القيامة . . . يأتى النداء من عنداللّه عز و جل ، ألا من تعلق بامام فى دار الدنيا فليتبعه الى حيث يذهب فحينئذ يتبرء الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب . . . ;

وقتى قيامت بر پا شود . .. ندايى از نزد خداوند عز و جل مى آيد كه هر كس در دنيا دلبستگى به پيشوايى داشته بايد هر جا پيشواى او مى رود او به دنبالش برود. و در اين هنگام است كه بيزارى مى جويند رهبران گمراه از پيروان گمراه خود و عذاب خدا را مشاهده مى كنند و دستشان از همه جا كوتاه مى شود ... }.

رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 10

10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

رهبران مستكبر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 -

5،6،14،15،16،17،19،22

5- افراد عوام و تابع ، پس از حضور در پيشگاه خداوند در قيامت به رهبران مستكبر خويش اعتراض و از آنان درخواست كمك خواهند كرد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

6- درگيرى لفظى عوام كفار با رهبران مستكبر خود در قيامت

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

16- رهبران مستكبر ، در قيامت ، به گمراهى خود اعتراف خواهند كرد .

لو هدي_نا الله لهدين_كم

17- رهبران مستكبر ، در قيامت ، در پى معرفى شدن به عنوان مسؤول گمراهى پيروان ، گمراهى خود و آنان را به خداوند نسبت خواهند داد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از هدايت در آيه هدايت در برابر

گمراهى است و نه احتمال ديگر كه به معناى راهنمايى براى نجات از عذاب باشد.

19- رهبران مستكبر حتى در قيامت هم از خوى استكبارى خويش دست برنخواهند داشت .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

مفسران براى هدايت در اين آيه دو احتمال ذكر كرده اند: يكى هدايت در برابر گمراهى و ديگرى راهنمايى جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اينكه مستكبران به جاى اينكه نجات پيروان خود را به خدا موكول كنند، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات خود آنها را نيز نجات خواهند داد.

22- اعلام رهبران مستكبر در قيامت به پيروان خويش مبنى بر قطعى بودن عذاب آنها و نبودن هيچ راه گريزى از آن

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 1،2

1- پس از درگيرى لفظى رهبران مستكبر با پيروان خود در قيامت ، آنان با شيطان به منازعه مى پردازند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر

ذكر قصه شيطان و سخنان وى در قيامت با جهنّميان، پس از گفت و گوهاى رهبران مستكبر و پيروانشان، نشان دهنده ادامه ماجراى مستكبران و پيروان آنها با شيطان است.

2- رهبران مستكبر و پيروانشان ، سرانجام در قيامت شيطان را مسبب اصلى گمراهى خويش قلمداد مى كنند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر إنّ الل

ذكر سخنان شيطان در قيامت خطاب به گمراهان، پس از ذكر جريان

مستكبران و پيروانشان، احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان گمراهى خويش را به شيطان نسبت مى دهند و او درصدد پاسخ گويى برمى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 4

4- سنخيت هاى قيامت براى پيشتازان و سردمداران استكبار ، دشوارتر و كيفر آنها سنگين تر از كيفر ديگران خواهد بود .

ثمّ لننزعنّ . .. أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جداكردن پيشتازان و سردمداران استكبار، حكايت از رسوايى فزون تر و نيز عقوبت و حساب سنگين ترى دارد كه در انتظار آنان است.

رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 1

1 - تقسيم مشركان به : سردمداران شرك و پيروان آنان

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

رهبران مشركان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

رهبران مشركان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 2،3،8

2 - مشركان ( سران شرك و پيروانشان ) به عذاب قيامت گرفتار خواهند شد .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

ظاهر اين است كه ضمير فاعلى در {رأوا العذاب} به هر دو طايفه (سران و تابعان) باز گردد. از آيه قبل و نيز آيه بعد معلوم مى شود كه ظرف {تبرّى}، روز قيامت است.

بنابراين مراد از {العذاب} عذاب قيامت مى باشد.

3 - سران شرك به هنگام مواجه شدن با عذاب قيامت ، از پيروانشان فاصله گرفته و از آنان بيزار مى شوند .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

جمله {و رأوا العذاب} جمله حاليه است; يعنى، تبرّى و بيزارى سران شرك از پيروانشان در آن حال است كه با عذاب مواجه مى شوند.

8 - در قيامت تمامى سبب ها و وسايل پيوند و دوستى ميان سران شرك و پيروانشان از ميان خواهد رفت .

و تقطعت بهم الأسباب

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مقصود از {الأسباب} مايه هاى پيوند ميان سران و پيروان باشد.

رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 7

7 _ منافقان ، گروهى متشكل از دو دسته : خط دهنده و جريان ساز ; خط گيرنده و تأثيرپذير

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

برداشت فوق با توجه به كلمه {من} كه براى ابتدائيت (نشويه) است، استفاده مى شود.

رهبران ناسپاس در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1

1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

رهبران و مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 14

14- رهبران جامعه ، در معرض توجه بيش از حد ضرور به مرفّهان بى ايمان جامعه قرار دارند .

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجًا منهم

آيه شريفه هر چند درباره پيامبراسلام(ص) است،

ولى مى شود از مورد انتزاع كرد و اين اخطار و هشدار را شامل تمامى رسالت مداران و رهبران جامعه دانست.

رهبران هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

رهبران يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 52

52 _ پيشوايان يهود ( ربانيون ) ، داراى جايگاهى پايينتر از انبيا و منزلتى برتر از علماى يهود ( احبار )

يحكم بها النبيون . .. للذين هادوا و الربنيون و الاحبار

از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت پس از تلاوت آيه فوق فرمود: فهذه الائمة دون الانبياء الذين يريون الناس بعلمهم و اما الاحبار فهم العلماء دون الربانيين . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 323، ح 119; نورالثقلين، ج 1، ص 634، ح 206.

رياست طلبىرهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 6

6- سازندگان آيين شرك و بت پرستى برخوردار از رياست ، مكنت و ثروت بودند .

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا

زمينه احترام رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2

2_ تقوا ، مستلزم تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن

اللّه قلوبهم للتقوى

زمينه اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقديم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 3،6

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقدم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند رساننده اين معنا باشد كه تا انسان به زينت تقوا آراسته نشود، آمادگى براى پيروى از پيامبران در او پيدا نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دين

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن {اتّقوا} بر {أطيعوا}، مى تواند بيانگر مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آوردن {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند

بيانگر مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 2،6

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن فعل {اتّقوا} بر {أطيعوا}، مى تواند بيانگر اين مطلب باشد.

6 - برخودارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 3

3 _ تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقدم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

زمينه اعراض از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 5

5 - نقش فشار هاى اقتصادى ، در پراكندن مردم از پيرامون رهبرى

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

زمينه پيدايش رهبران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 3

3 - مردم گمراه و فاسد ، در پيدايش نظام اجتماعى فاسد و ظاهر شدن رهبران گمراه گر و انحراف ساز در جامعه ، مؤثر بوده و داراى نقش اند .

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

مشترك بودن عذاب مردم اغوا شده با رهبران اغواگر خود، مى رساند كه اغوا شدن مردم، هرچند به وسيله رهبران آنان است; ولى آنان نيز در اين گمراهى نقش داشته و مؤثر بوده اند. گفتنى است كه نقش آنان مى تواند در رابطه با

پيدايش نظام فاسد و ظهور رهبران گمراه كننده در جامعه باشد.

زمينه تشويق رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 2

2 - توجه به تأثير حق در نفوس مستعد ، به رغم عناد كافران ، مشوق رهبران الهى به تداوم تبليغ

إنّا كنّا من قبل ندعوه . .. فذكّر فما أنت ... بكاهن

فاء در {فذكّر}، تكليف تذكر را متفرع بر آيات پيشين كرده است. در آن آيات سخن از حق ناپذيرى برخى از مردم و حق پذيرى و قدرشناسى گروهى ديگر به ميان آمده بود.

زمينه تواضع با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2

2_ تقوا ، مستلزم تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

زمينه صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 7

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 5

5- توجه به

كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان

يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل

{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.

زمينه قتل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 36

36 - تجاوزگرى و ارتكاب گناهان ، آدمى رابه سوى كفر گرايش داده و بر كشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

زمينه گمراهى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 10

10 - سازش با هواپرستان و تمايلات نامشروع آنان ، موجب انحراف رهبران دينى

فادع و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

استقامت (مصدر {استقم}) به معناى ادامه حركت در راه راست است و تقابل {استقم} با {لاتتّبع أهوائهم} مطلب بالا را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 9

9 - خطر نفوذ و تأثيرگذارى گروه هاى گناه پيشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ايمانى

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا

زمينه لغزش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 8

8 - رهبران جامعه اسلامى ، در خطر به سازش كشيده شدن و سستى در برابر فشار ها و تهديد هاى سخت دشمنان

و استقم كما أمرت

و لاتتّبع أهواءهم

زمينه نابودى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 11

11 _ نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

زمينه هواپرستى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 13

13 - حكومت و منصب قضاوت ، بستر بسيار لغزنده و رهبران و داوران در معرض مقهور شدن به دست هواى نفس

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

زهد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 7

7- چشم ندوختن به اموال و مكنت هاى افراد ثروتمند و مرفّه ، از وظايف رهبران اسلامى

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن عليهم واخفض جناحك للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 6

6 - لزوم پرهيزِ رهبران الهى ، از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور

از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

زيان رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

زيان رهبران متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

زيان مبارزه با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

ساده زيستى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 11

11 _ ساده زيستى و دورى از زندگى مرفّه و كاخ نشينى ، زندگانى شايسته و بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة . .. إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت ... و يجع

سازش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 19

19 - پيشوايان دين اسلام در صورت سازش كردن با پيروان ديگر اديان بر سر مسائل دينى ، از زمره ستگرانند .

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

سازش ناپذيرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

سخن رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 6

6 - لزوم هماهنگى بين گفتار و كردار رهبران جامعه

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

سرزنش بى تفاوتى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 5

5 - بى تفاوتى

و سكوت مسؤولان در برابر انحراف و گمراهى مردم ، سزاوار توبيخ و بازخواست است .

ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا . .. أفعصيت أمرى

سرزنش رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 6

6- رهبران و سردمداران فاسد و اغواگر درخور سرزنش و كيفرند .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

از اينكه خداوند در بيان سرنوشت شوم اقوام و ملتهاى ناسپاس و كافر، رهبران آنها را مورد بحث قرار داد (أحلّوا قومهم . ..)، استفاده مى شود كه جرم آنان بيش از ديگر مردم بوده و سزاوار سرزنش و كيفرى افزونترند.

سرزنشهاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

سرزنشهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

شبهه افكنى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

شرايط اطاعت از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى ازآنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمانبرى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 16

16 - عدم جواز پيروى از رهبران اجتماعى در امور ناپسند ( غيرمعروف )

و لايعصينك فى معروف

در صورتى كه بيعت نظر به منصب رهبرى داشته باشد، تعبير {معروف} نظر به اين جهت مى تواند داشته باشد كه لزوم اطاعت از رهبرى، منوط به {معروف} بودن دستورهاى او است.

شرايط

رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

شرايط رهبران ظالم براى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 2

2 _ درخواست رسالت و دريافت وحى، شرط بى جاى سردمداران مجرم براى ايمان آوردن به پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

شرح صدر رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 2

2 - اهميت سعه صدر و فصاحت بيان ، در كار رهبرى و هدايت جامعه

و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى

شرح صدر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

شكست توطئه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شكست توطئه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شگفتى روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 3

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك

عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

شگفتى روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 3

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

شيطنت رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 4

4 - سردمداران نفاق ، توطئه گرانى شرور و شيطان گونه اند .

و إذا خلوا إلى شيطينهم

صبر بر استهزاهاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

صبر بر استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

صداقت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى ازآنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمانبرى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

صفات رهبران دينى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 6

6- محبت و دل سوزى عميق نسبت به ديگران ، از ضرورى ترين و مطلوب ترين صفات رهبران الهى است .

و حنانًا من لدنّا

با توجه به اين كه {حناناً} اولين صفتى است كه پس از {آتيناه الحكم} ذكر شده است، مطلب فوق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

صفات رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 19

19- رهبران مستكبر حتى در قيامت هم از خوى استكبارى خويش دست برنخواهند داشت .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

مفسران براى هدايت در اين آيه دو احتمال ذكر كرده اند: يكى هدايت در برابر گمراهى و ديگرى راهنمايى جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اينكه مستكبران به جاى اينكه نجات پيروان خود را به خدا موكول كنند، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات خود

آنها را نيز نجات خواهند داد.

عبادات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

عبرت از فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 4

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

عبرت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

عجز رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

عجز رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 -

6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

عجز رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 15

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

عذاب اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

عذاب استيصال رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 10

10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب

الهى استيصال اند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

عذاب استيصال رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 10

10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب الهى استيصال اند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

عذاب رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 2

2 _ تساوى پيروان و سران شرك در استحقاق عذاب مضاعف، پاسخى از سوى سران شرك به پيروان خويش

و قالت أليهم لأخريهم فما كان لكم علينا من فضل فذوقوا العذاب

عذاب رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

عذاب رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 2

2 - مرفهان خوشگذران و جلوداران كفر ، نخستين چشندگان شعله هاى عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 5

5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *

طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت

العزيزالكريم

از مبالغه نهفته در {الأثيم} و نيز وصف {العزيز الكريم}، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.

عذاب رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 1

1 - درخواست كافرانِ پيرو در قيامت ، از خداوند براى دو برابر كردن عذاب رهبران گمراهگرشان .

يوم تقلّب وجوههم . .. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... ربّنا ءاتهم ضعفين من ا

عذاب رهبران مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

عذاب رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

عزلت پسنديده رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - كناره گيرى رهبران الهى از جامعه براى مدتى محدود به منظور عبادت خدا ، كارى شايسته و نيكو

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

علاقه به رهبران قدرتمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 23

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا

مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

عمل رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 6

6 - لزوم هماهنگى بين گفتار و كردار رهبران جامعه

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

عوامل دشمنى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 3

3 - تكبر و خودبزرگ بينى ، منشأ مخالفت و ستيزه جويى سردمداران شرك با اسلام و پيامبر ( ص )

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. ثانى عطفه

عوامل دلدارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 6

6- توجه به رنج و تلاش همه رهبران الهى در طول تاريخ ، مايه تسلّى خاطر تلاشگران راه دين است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

عوامل ذلت اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 3

3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

مخاطب قرار گرفتن اين گروه از

دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.

عوامل ذلت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 10

10- رفتار خوب و بد اقوام ، موجب سرفرازى و يا شرمسارى رهبران آنان

فلما جاء ءال لوط المرسلون . .. و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع ... ق

از اينكه فرستادگان خداوند براى اعلام عذاب قوم لوط به منزل لوط(ع) رفتند و آن حضرت قومش را از هر عملى كه موجب شرمسارى او شود نهى فرمود، به دست مى آيد كه لوط(ع) در موقعيت يك رهبر در جامعه تلقى شده است.

عوامل عزت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 10

10- رفتار خوب و بد اقوام ، موجب سرفرازى و يا شرمسارى رهبران آنان

فلما جاء ءال لوط المرسلون . .. و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع ... ق

از اينكه فرستادگان خداوند براى اعلام عذاب قوم لوط به منزل لوط(ع) رفتند و آن حضرت قومش را از هر عملى كه موجب شرمسارى او شود نهى فرمود، به دست مى آيد كه لوط(ع) در موقعيت يك رهبر در جامعه تلقى شده است.

عوامل گمراهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن

و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

عوامل گمراهى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

عوامل گمراهى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 2

2- رهبران مستكبر و پيروانشان ، سرانجام در قيامت شيطان را مسبب اصلى گمراهى خويش قلمداد مى كنند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر إنّ الل

ذكر سخنان شيطان در قيامت خطاب به گمراهان، پس از ذكر جريان مستكبران و پيروانشان، احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان گمراهى خويش را به شيطان نسبت مى دهند و او درصدد پاسخ گويى برمى آيد.

عوامل موفقيت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 5

5

- نقش قلب سالم و پاك ، در موفقيت رهبران و مبلغان دينى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 5 - 2

2 - پرهيز از پليدى و آلودگى ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و الرجز فاهجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 4

4 - دورى از منت نهادن و زياد شمردن عطايا و خدمات خود ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و لاتمنن تستكثر

فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 2

2 - ياوران خط كفر ، داراى سرنوشتى مشترك با پيشوايان كافر خويش

فأخذن_ه و جنوده

فرجام شوم رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

فصاحت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 2

2 - اهميت سعه صدر و فصاحت

بيان ، در كار رهبرى و هدايت جامعه

و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 3

3 - اهميت فصاحت و شيوايى بيان ، در كار هدايت و رهبرى جامعه

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

فضايل معرضان از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 5

5 - كسانى كه از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت ، پرهيز كرده و به خدا روى آورند و توبه كنند ، شايسته بشارت الهى اند .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه لهم البشرى

قاطعيت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 5

5- لزوم صلابت و قاطعيت رهبران الهى ، در هدايت جامعه و اجراى احكام شريعت

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

قبول قضاوت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 4،9

4 - لبيك گفتن به دعوت خدا و رسول او و پذيرش بى چون و چراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

9 - مؤمنان راستين در همه حال ، پذيراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى اند ، هر چند نتيجه اين داورى بر ضرر آنان باشد .

و إن يكن لهم الحقّ يأتوا إليه مذعنين . .. ا…نّما كان قول

المؤمنين إذا دعوا... أن

آيات پيشين، درباره اين مسأله بود كه منافقان، تنها آن گاه به حكم خدا و رسول او تن در مى دادند كه اين حكم، به نفع آنان باشد; ولى در آيه شريفه آمده است كه: مؤمنان بى چون و چرا به اين حكم گردن مى نهادند. بنابراين از مقابله ميان گروه منافقان و مؤمنان، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

قتل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 9

9 - دنيا پرستى ، دشمنى با فرشتگان ، ارتكاب گناهانى همچون كشتن انبيا و رهبران دينى و شكستن پيمان هاى الهى ، از مصداق هاى فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

آيات گذشته (از آيه 74 - 98) موانعى را براى ايمان آوردن يهود به قرآن و پيامبر ذكر كرده و در آيه مورد بحث ريشه انكار قرآن و پيامبر(ص) را فسق پيشگى دانسته است. بنابراين آنچه در آن آيات از موانع ايمان آوردن شمرده شده، از نظر قرآن مصداق فسق و بيانگر معناى آن مى باشد.

قدرت در رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 5

5 - نيرومندى و صلابت ، شرطى ضرورى براى رسولان الهى و رهبران مبارزه با طغيانگران است .

أشدّد به أزرى

قساوت قلب اكثريت رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 1

1 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، به گونه اى بودند كه انذار و اخطارِ پيامبر (

ص ) در آنان كارساز نبوده و ايمان نمى آوردند .

لقد حقّ القول على أكثرهم . .. و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

قساوت قلب اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 1

1 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، به گونه اى بودند كه انذار و اخطارِ پيامبر ( ص ) در آنان كارساز نبوده و ايمان نمى آوردند .

لقد حقّ القول على أكثرهم . .. و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

قيام عليه رهبران حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 19

19 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل : { فمن اضطر غير باغ و لاعاد } قال : الباغى الذى يخرج على الأمام و العادى : الذى يقطع الطريق لايحل لهما الميتة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه فرموده: { فمن اضطر غير باغ و لاعاد} روايت شده است: مراد از باغى كسى است كه عليه امام ]حق[ خروج كرده و مراد از عادى كسى است كه راهزنى مى كند كه در ]حال اضطرار هم [ خوردن مردار بر آنان حلال نيست . .. }.

كافران پيرو با رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 6

6- درگيرى لفظى عوام كفار با رهبران مستكبر خود در قيامت

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

كافران پيرو و رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 6

6- درگيرى لفظى عوام كفار با رهبران مستكبر خود در قيامت

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

كفران رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

كفران رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

كيفر اخروى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 1

1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر

اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

كيفر اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 1

1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

كيفر اخروى رهبران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 1

1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

كيفر اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 7

7 - پيشوايان گمراهى ، با مجازات دنيوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد .

فى الحيوة . .. لامساس و إنّ لك موعدًا لن تخلفه

كيفر خويشاوندان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 4

4 - رهبران دينى ، نبايد به خاطر خويشاوندى و روابط نسبى از مؤاخذه مقصران چشم پوشى كنند .

قال ي_ه_رون ما منعك

كيفر دنيوى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 7

7 - پيشوايان گمراهى ، با مجازات دنيوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد .

فى الحيوة . .. لامساس و إنّ لك موعدًا لن تخلفه

كيفر رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 10

10

_ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

كيفر رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 11،12

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

كيفر رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 6

6- رهبران و سردمداران فاسد و اغواگر درخور سرزنش و كيفرند .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

از اينكه خداوند در بيان سرنوشت شوم اقوام و ملتهاى ناسپاس و كافر، رهبران آنها را مورد بحث قرار داد (أحلّوا قومهم . ..)، استفاده مى شود كه جرم آنان بيش از ديگر مردم بوده و سزاوار سرزنش و كيفرى افزونترند.

كيفر رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 _ امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض

{بعضهم من بعض} تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را

بيان مى نمايد.

كيفر رهبران نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 8

8 _ سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند _ در برابر عفو گروهى ديگر _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.

كيفر لغزش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 3

3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت

تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

گروه هاى اجتماعى و رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

گفتگوى رهبران شرك با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 27 - 2

2 - گفت و گوى اعتراض آميز و خصومت گونه مشركان فريب خورده با پيشوايان فريب كار خود بر سر راه دوزخ

و قفوهم . .. و أقبل بعضهم على بعض يتساءلون

مقصود از {على بعض} _ به قرينه سه آيه بعد (و ما كان لنا

عليكم من سلطان و. ..) _ پيشوايان فريب كاراند. بر اين اساس، گفت و گوى مشركان با پيشوايان شان از سر اعتراض و خصمانه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 29 - 2

2 - پيشوايان شرك ، در گفت و گو با مشركان فريب خورده در روز رستاخيز ، سوء اختيار خود آنان را عامل گمراهى شان معرفى خواهند كرد .

قالوا بل لم تكونوا مؤمنين

گلايه از رهبران گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 99 - 1

1 - شِكوه دوزخيان از نقش اصلى پيشوايان مجرم خويش در گمراهى آنان

و ما أضلّنا إلاّ المجرمون

گمراهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 4

4 - اعتراف سردمداران شرك در عرصه قيامت به گمراهى خود

إنّا كنّا غ_وين

گمراهى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 16

16- رهبران مستكبر ، در قيامت ، به گمراهى خود اعتراف خواهند كرد .

لو هدي_نا الله لهدين_كم

گمراهى رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 5

5 - قيامت ، روز آگاهى مشركان تابع و دنباله رو از گمراهى پيشوايان و بزرگان خويش

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

گناه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 4

4 _ پيروان شرك و كفر، در قيامت، خواهند فهميد كه گناهى كمتر از

سرانشان بر دوش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

چون جمله {فما كان . ..} نتيجه پاسخ خداوند است كه فرمود {لكل ضعف و لكن ...} معلوم مى شود هر دو گروه (سران و پيروان) از آن جمله مى فهمند كه به گناهى همسان گرفتار هستند.

گناه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 4

4 _ پيروان شرك و كفر، در قيامت، خواهند فهميد كه گناهى كمتر از سرانشان بر دوش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

چون جمله {فما كان . ..} نتيجه پاسخ خداوند است كه فرمود {لكل ضعف و لكن ...} معلوم مى شود هر دو گروه (سران و پيروان) از آن جمله مى فهمند كه به گناهى همسان گرفتار هستند.

لجاجت اكثريت رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

لجاجت اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

لجاجت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

لجاجت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و

شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

لعن بر رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 6

6 - كافران پيرو ، از خداوند ، خواهانِ مورد لعن فراوان قرار دادن رهبران گمراه سازشان ، خواهند بود .

و قالوا . .. ربّنا ... و العنهم لعنًا كبيرًا

{كبير} صفت مفعول مطلق {إلْعَن} است. در آيه، اين واژه به معناى {شدت} و مراد از آن، كثرت و زيادت است.

لغزشگاههاى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 88 - 14

14- رهبران جامعه ، در معرض توجه بيش از حد ضرور به مرفّهان بى ايمان جامعه قرار دارند .

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجًا منهم

آيه شريفه هر چند درباره پيامبراسلام(ص) است، ولى مى شود از مورد انتزاع كرد و اين اخطار و هشدار را شامل تمامى رسالت مداران و رهبران جامعه دانست.

لغزشگاههاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 7

7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

مبارزه با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 5

5 - مبارزه با عوامل و سردمداران كفر و فساد و اصلاح نظام اجتماعى حاكم ، سرلوحه رسالت موسى ( ع ) و مرحله نخستين نهضت او

لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

مبغوضيت رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 16

16 _ حاكمان فاسد و فسادانگيز ، مبغوض خداوند هستند .

اذا تولى . .. و اللّه لا يحب الفساد

محدوده اختيارات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 5

5 _ لغو اعتبار پيمان هاى صلح و عدم تعرض ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

براءة من اللّه و رسوله إلى الذين عهدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 7 - 4

4 _ ابطال اعتبار پيمان عدم تعرض مسلمانان ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

كيف يكون للمشركين عهد عنداللّه و عند رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 4

4 _ زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار رهبر جامعه اسلامى و از شؤون اوست .

جهدوا مع رسوله استئذنك

محدوده اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 3،11

3 _ ممنوعيت اطاعت رهبران دينى در آنچه بيرون از فرمان و رضايت خداست .

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً من دون اللّه

11 _ اطاعت از رهبران دينى ، درآنچه بيرون از فرمان و رضايت خدا باشد ، شرك است .

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً من دون اللّه . .. سبحنه عما يشركون

خداوند اهل كتاب را به خاطر اينكه رهبران دينى خود را به جاى خدا {رب} قرار مى دادند و از آنان اطاعت مى كردند، محكوم كرده و آنان را مشرك خوانده است. بنابراين رب قرار دادن رهبران دينى و اطاعت از آنان به جاى اطاعت از فرمانهاى الهى، شرك خواهد بود.

محدوده مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 6

6- رهبران دينى ، به پافشارى بر هدايت كافران سرسخت ، موظف نيستند .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 3،7

3 - رهبران دينى ، تنها موظف به تبليغ

عقايد و آرمان هاى مكتب اند ; نه تحميل آنها بر مردم .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

7 - وظيفه رهبران الهى ، آگاهى دادن به مردم و فراهم ساختن زمينه هاى انتخاب صحيح است ; نه تصميم گيرى از قِبل آنان .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 5

5 - پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، موظف به ابلاغ پيام وحى و عمل به رسالت خود و نگرانى نداشتن نسبت به عكس العمل و فرجام مخالفان

فإمّا نذهبنّ بك . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

محروميت اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 7

7 - پيشوايان كفر ، محروم از هرگونه نصرت و امداد الهى در روز رستاخيز

و يوم القي_مة لاينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

مخالفت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 5

5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ

من ذكرى

{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 3

3 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و كارشكنى هاى سران كفر و شرك ( همچون وليدبن مغيره )

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مخالفت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 5

5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى

{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 3

3 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و كارشكنى هاى سران كفر و

شرك ( همچون وليدبن مغيره )

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مردمى بودن رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 10

10 _ حضور در متن جامعه و داشتن روابط نزديك و همسان با مردم ، امرى ازرشمند و ستوده براى رهبران الهى و سازگار با مقام پيامبرى

و قالوا مالِ ه_ذا الرسول يأكل . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا

مرگ رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 5

5- پيشگويى قرآن از پيروزى اسلام و مرگ سران شرك و كفر ، قبل از وفات پيامبر ( ص )

أفإيْن متّ فهم الخ_لدون

همزه در {أفإن} استفهام انكارى و متضمن معناى نفى است. بنابراين پيام اصلى آيه چنين مى شود: نه چنين است كه او (پيامبر(ص)) {بميرد و شما زنده باشيد و به مدت طولانى بمانيد; بلكه حقيقت عكس اين است، او مى ماند و شما اى سران كفر پيش از او خواهيد مرد.

مرگ رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 5

5- پيشگويى قرآن از پيروزى اسلام و مرگ سران شرك و كفر ، قبل از وفات پيامبر ( ص )

أفإيْن متّ فهم الخ_لدون

همزه در {أفإن} استفهام انكارى و متضمن معناى نفى است. بنابراين پيام اصلى آيه چنين مى شود: نه چنين است كه او (پيامبر(ص)) {بميرد و شما زنده باشيد و به مدت طولانى بمانيد; بلكه حقيقت عكس اين است، او مى ماند و شما اى سران كفر پيش از او خواهيد مرد.

مسلمانان و رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 9

9 _ رهبرى حق در نظام اسلامى ، داراى جايگاهى رفيع و مسلمانان وظيفه دار ايثارو فداكارى براى او

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه

از اينكه خداوند به مؤمنان فرمان داده است تا براى حفظ جان پيامبر(ص) به عنوان رهبر به حق جامعه اسلامى جان فشانى كنند، برداشت فوق استفاده مى شود.

مسؤوليت اجتماعى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 3

3 - حل و فصل امور مهم اجتماعى و فراخوانى مردم براى مشاوره و كنكاش پيرامون مسائل عمومى ، از وظايف و اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

مسؤوليت خويشاوندان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 3

3 - بستگان و نزديكان پيامبران و رهبران دينى ، سزاوارترين افراد به رعايت اصول و ارزش ها

و أنذر عشيرتك الأقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 6

6 - وابستگان نزديك رهبران دينى ، در عمل به تكاليف و وظايف شان ، بايد بر ديگران سبقت داشته باشند .

قل لأزوجك و بناتك . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

مسؤوليت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 3

3 - هدايت كردن مردم ، از مسؤوليت هاى حاكمان و پيشوايان

و

أضلّ فرعون قومه و ما هدى

مضمون {أضلّ} و {و ما هدى} يكى است و تكرار معنا به لفظى ديگر است. شايد جمله {ما هدى} به اين لحاظ باشد كه آنچه از حاكمان و پيشوايان توقع مى رود، هدايت كردن مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 6

6 - مسؤولان ، حتى والاترين مقامات جامعه ، بايد در محدوده مسؤوليت خود ، پاسخ گوى ناهنجارى ها باشند .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

موسى(ع)، پس از بازگشت از ميقات، هارون(ع) را در قبال مسؤوليتش مورد بازخواست و توبيخ قرار داد; و از نحوه برخورد او با گوساله پرستان و علل آن جويا گردد. با توجه به اين كه هارون(ع) پيامبر بوده و در عين حال مورد بازخواست قرار گرفته است; جايگاه ويژه مسؤوليت پذيران و نيز لزوم پاسخ گو بودن در برابر آن روشن مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 6

6 - لزوم هماهنگى بين گفتار و كردار رهبران جامعه

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 12

12 - لزوم مبارزه با هواى نفس ، براى رهبران و داوران جامعه الهى

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

مسؤوليت رهبران جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 8

8 - مربيان و مديران جامعه ، بايد مشكلات راه هاى پيشنهادى را براى سالكان آن راه ها

، بيان كنند و عوامل موفقيت را نيز يادآور شوند .

و لنبلونكم بشىء من الخوف . .. و بشر الصبرين

ارائه راه صحيح و بيان مشكلات آن و نيز طريق پيروزى بر آنها - كه از آيات قبل و آيه مورد بحث به دست مى آيد - درسى است به همه مربيان و مديران كه تنها به پيشنهاد راه صحيح اكتفا نكنند; بلكه مشكلات و روش پيروزى بر آنها را نيز بيان دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 20

20_ لزوم اهتمام حاكمان جامعه به برنامه ريزى ، محاسبه و پيش بينى شرايط اقتصادى

تزرعون سبع سنين . .. مما تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 5

5_ رهبران جامعه بايد احراز كنند كه بيگانگان وارد شده به قلمرو حكومتى آنان ، خرابكار و فسادگر نيستند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 14

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران

دين

و إذاستسقى موسى لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 14

14 - رهبران دينى بايد صبرپيشگان را به بهره مند شدن از رحمت هاى الهى بشارت دهند .

و بشر الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 23،24

23 _ زراره گويد : به امام صادق ( ع ) گفتم : بنده اى زنا كرده ، فرمود : { يجلد نصف الحد . . . قلت : فهل يجب عليه الرجم فى شىء من فعله فقال نعم يقتل فى الثامنة . . . ثم قال : على امام المسلمين ان يدفع ثمنه إلى مولاه من سهم الرقاب ;

فرمود: به قدر نصف حد شلاق مى خورد. گفتم: آيا سنگسار كردن در مورد برده براى چيزى از گناهان او واجب مى شود؟ فرمود: آرى، در هشتمين زنا كشته مى شود ... سپس فرمود: بر عهده امام مسلمانان است كه قيمت او را از سهم {رقاب} به مالكش بپردازد}.

24 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه رسول اللّه ( ص ) فرمود : { ايما مؤمن أو مسلم مات و ترك ديناً لم يكن فى فساد و لا اسراف فعلى الامام ان يقضيه . . . هو من الغارمين و له سهم عند الامام . . . ;

هر مؤمن يا مسلمانى بميرد و از او قرضى بماند _ كه آن را در راه فساد هزينه نكرده و اسراف نكرده باشد _ بر عهده امام است كه آن را بپردازد . .. آن بدهكار از {غارمين} است و

سهمى نزد امام دارد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 3

3 _ تصميم به جهاد با كافران و منافقان ، در محدوده مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

يأيها النبى جهد الكفار

به كارگيرى خطاب {يا أيها النبى} به جاى {يا أيها الذين آمنوا} بيانگر اين است كه: تصميم گيرى درباره جنگ با كفار و منافقان، از وظايف رهبر جامعه ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، مأمور به اتخاذ مواضع صريح و قاطع در برابر عناصر نفاق و منافق و ناسالم جامعه

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 3،6،11

3 _ خداوند ، خواهان اعتماد نكردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشى هاى توانمندان متخلف از جهاد

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

6 _ موضع گيرى در برابر متخلفانِ از وظايف اجتماعى ( چون جهاد و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

يعتذرون إليكم . .. قل لا تعتذروا

از اينكه نخست همه مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند،

ولى وظيفه اعلام موضع تنها بر عهده پيامبر(ص) قرار داده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

11 _ لزوم توجه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامى ، نسبت به عملكرد منافقان و عناصر متخلف از وظايف اجتماعى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

اختصاص يافتن رؤيت به خدا و پيامبر(ص) _ با اينكه همه مردم عملكرد متخلفان را شاهد خواهند بود _ شايد از آن جهت باشد كه نظارت آن دو، نقش اساسى در برخورد با آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق با الغاى خصوصيت از {رسوله} و تعميم آن به جايگاه اجتماعى پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 4،15

4 _ تعيين اموال متعلق صدقه ( زكات ) و مقدار آن ، بسته به نظر پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى است .

خذ من أمولهم صدقة

نكره آمدن {صدقة} و عدم تعيين مقدارى خاص از آن، احتمالا اشاره به اين دارد كه موارد فوق، مبتنى بر صلاحديد پيامبر (ص) و حاكم اسلامى است.

15 _ پرداخت زكات ، امرى مهم و شايسته قدردانى از سوى مدير جامعه اسلامى

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن

لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 16،17

16 _ رهبران و مبلغان دينى ، وظيفه دار رساندن معارف الهى به مردم بدون هر گونه دخل و تصرف و كم و زياد كردن

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

17 _ پرهيز از محور قرار دادن جلب رضايت مردم و سخن گفتن بر وفق و تمايلات و خواسته هاى نفسانى آنان ، از وظايف مهم و اساسى رهبران و مبلغان دينى

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا . .. ائت بقرءان غير هذا ... قل ما يكون لى أن أبدّله من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 4

4 _ لزوم حفظ رابطه مستقيم و بىواسطه با مردم براى رهبران و مبلغان دينى در راستاى تبليغ و ارشاد

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 2

2 _ دعوت كنندگان به سوى حق در صورت مواجه شدن با پافشارى مردم بر انكار حق ، بايد با اعلان تبرى از باطل ، آنان را به حال خود

ر ها كنند .

و إن كذبوك فقل . .. و انا برىء ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 11

11 _ ثبات و استقامت و تأثيرناپذيرى از افراد نادان ، از وظايف رهبر جامعه اسلامى است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 15

15 _ صراحت لهجه و تسليم ناپذيرى رهبران الهى در بيان مواضع اعتقادى خويش ، امرى است بايسته و لازم .

قل . .. فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم و أمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 7

7- چشم ندوختن به اموال و مكنت هاى افراد ثروتمند و مرفّه ، از وظايف رهبران اسلامى

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن عليهم واخفض جناحك للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 89 - 4

4- انذار و اخطار از وظايف اصلى مبلغان و رهبران دينى

و قل إنى أنا النذير المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر ( ص ) و رهبران

الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى، برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله {فإنما عليك ...} به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 7

7- وظيفه پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، هموارساختن راه هدايت و واگذارى انتخاب به خود مردم است .

فلعلّك ب_خع نفسك . .. إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

بيان فريبندگى زمين و بستر امتحان بودن آن پس از بيان رسالت پيامبر(ص) در محدوده انذار و تبشير، مى تواند گوياى اين مطلب باشد كه وظيفه رهبران دينى، هدايت است و انتخاب، با خود مردم است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 10

10- ارشاد مردم به ترك اظهارنظر هاى بى پايه در باره حقايق و احاله علم آن به خداوند ، وظيفه اى است برعهده رهبران الهى .

سيقولون . .. قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 2،14

2- رساندن پيام وحى به گوش مردم ، از وظايف رهبران الهى است .

واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

14- پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، در شناخت حقايق تاريخى و معرفتى ، نبايد به راهى جز وحى الهى ، اعتماد كنند .

واتل ما أُحى إليك . .. و لن تجد من دونه ملتحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 20

20- رهبران الهى ، بايد از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان و غفلت از تهيدستان با ايمان ، پرهيز كنند .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 4

4- پيش گيرى از هجوم مفسدان به جامعه ، وظيفه حاكمان الهى است .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 6

6- رهبران الهى ، همواره ، بايد مردم را از غلّوگرايى بازداشته و مقام خود را برتر از آنچه هست ، وانمود نكنند .

قل إنّما أنا بشر مثلكم

گرچه آيه، خطاب به پيامبر(ص) است، ولى بنابر ويژگى هاى قرآن، اين رهنمود، فرمانى عمومى،

مخصوصاً به رهبران و پيشوايان دينى است تا همواره، اين نكته را به مردم يادآورى كنند كه آنان نيز بشرند، تا مبادا شائبه هاى الوهيّت و نظاير آن در ذهن مردم شكل بگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 83 - 8

8 - پيشوايان دينى ، در همه صحنه ها بايد در كنار مردم حاضر باشند .

و ما أعجلك عن قومك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 12

12 - پيش بينى لغزش گاه ها و زمينه هاى گمراهى و هشدار نسبت به آن ، از مسؤوليت هاى پيامبران و پيشوايان دينى است .

فأخلفتم موعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 4،5

4 - رهبران دينى ، نبايد به خاطر خويشاوندى و روابط نسبى از مؤاخذه مقصران چشم پوشى كنند .

قال ي_ه_رون ما منعك

5 - مسؤولان جوامع دينى ، بايد در برابر انحراف عقايد مردم حساس بوده و از خود واكنش نشان دهند .

ي_ه_رون ما منعك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 6،7

6 - لزوم پرهيزِ رهبران الهى ، از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

7 - امكان بهره گيرى از ثروت چشمگير كافران ، نبايد توجه رهبران دينى را به توانگران كافر معطوف سازد .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

نهى خداوند از توجه پيامبر(ص) به ثروت كافران، ممكن است براى بيان اين نكته باشد كه جهت بهبود زندگى مؤمنان، نبايد به

سرمايه هاى كافران چشم داشت و به اين منظور نيز، مسلمان شدن آنان را آرزو كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 11

11 - توليت مسجدالحرام و آماده سازى آن براى زائران بيت اللّه ، مسؤوليتى بر عهده رهبران جامعه توحيدى

أن لاتشرك بى شيئًا و طهّر بيتى للطّائفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 3

3 - تبليغ و فراخوانى مردم به حج و زيارت بيت اللّه ، از وظايف رهبران الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 8

8 - مهربانى و برخورد مشفقانه با مردم ، وظيفه اى بر عهده رهبران و مبلغان دينى

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 12،13

12 - رهبران جامعه اسلامى ، بايد در اعمال سياست هاى كلان اجتماعى خود نسبت به مردم ، انعطاف پذير و واقع بين باشند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند پرداختن به امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت انديشى پيامبر(ص) منوط كرده است، به دست مى آيد كه پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سياست هاى كلان اجتماعى از سوى رهبرى، بايد با توجه به واقعيت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذير باشد.

13 - اعمال اجتهاد و مصلحت انديشى در حل و فصل امور اجتماعى ،

از اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع . .. فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 11

11 _ ساده زيستى و دورى از زندگى مرفّه و كاخ نشينى ، زندگانى شايسته و بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة . .. إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت ... و يجع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 7

7 - مبارزه با ظلم و احياى عدالت ، داراى اولويت نخست در مبارزه اجتماعى و در رأس مسائلى كه رهبران الهى بايد به آن بپردازند .

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2

- تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 181 - 3

3 - توجه پيامبران و رهبران الهى ، به اصلاح امور اقتصادى جامعه هم پاى مسائل اعتقادى و عبادى

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 4

4 - رهبران الهى ، وظيفه دار مراقبت از جماعت مؤمنان و پيروان خويش

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

{خفض جناح} مى تواند كنايه از گردآورى امت در كنف خويش باشد; همانند كبوترى كه جوجه هاى خود

را در زير بال و پر خود جاى مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 8

8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .

و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 6

6 - رهبران دينى ، نبايد توجه خود را آن چنان معطوف حق ناپذيرى حق گريزان كنند كه از نقششان باز بمانند .

و من كفر فلايحزنك كفره

توصيه خداوند به پيامبر(ص) داير بر پرهيز از اندوهگين شدن بر كفركافران، براى دلدارى به آن حضرت است و احتمال هم دارد به خاطر تأثير اندوه و در نتيجه بازماندن از ايفاى رسالت دينى باشد. بنابر احتمال اخير، نكته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 4

4 - شايسته است كه رهبران دينى ، جامعه را براساس قوانين وحى و در محدوده معارف دين هدايت كنند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 7

7 - رهبران دينى ، بايد همواره به وظيفه خود ( هدايت مردم ) بپردازند و از تلاش دلسرد نشوند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

طرح حل اختلافات در قيامت، پس

از بيان گزينش رهبران دينى براى بنى اسراييل، احتمال دارد به منظور اين باشد كه به رهبران گوشزد كند كه اختلافات، امرى مستمر بوده و در قيامت حل خواهد شد. بنابراين، رهبران، بايد كار رهبرى خود را انجام دهند و از انجام دادن آن غافل نشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 8

8 - شايسته است كه رهبران دينى ، تقواى الهى را رعايت كرده و از افراد ناشايست ، تبعيت نكنند .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

اگرچه مخاطب آيه، شخص پيامبر(ص) است، اما فرمان هاى داده شده، مى تواند حكمى كلّى براى هر رهبر دينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 5

5 - لزوم پيش گام بودن رهبران جامعه ايمانى در عمل به آرمان ها و اهداف اعلام شده خود به مردم

أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 16

16- رسالت اصلى رهبران الهى ، ابلاغ پيام وحى و اتمام حجت بر خلق

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم ... بل_غ

{بلاغ} سخنى در توجيه و تعليل {فاصبر} و {لاتستعجل} است; يعنى، تو مأمور بلاغى و نگران فرجام كافران مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 10

10- لزوم دلسوزى و نگرانى رهبران الهى براى امت خويش ، همانند خود

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

فرمان {استغفر لذنبك و للمؤمنين و. ..} از سوى خداوند به پيامبر(ص)، مى رساند كه

رهبر الهى بايد همان گونه كه به فكر نجات و سعادت واقعى خويش است، در انديشه نجات و سعادت امت خود نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 1

1 - نظارت بر حسن اجراى حدود الهى ، از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

ي_أيّها النبىّ إذا طلّقتم النساء . .. تلك حدود اللّه

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در آغازِ سوره و آيات مربوط به احكام طلاق و حدود الهى _ با آن كه اين احكام و حدود مربوط به همه مسلمانان است _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 3

3 - جهاد با كافران و منافقان و هرگونه برخورد شديد و سختگيرانه با آنان ، بايد زير نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گيرد .

ي_أيّها النبىّ ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص)، در جهاد سختگيرانه با كافران و منافقان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد. افراط و تفريطى كه نوعاً در چنين موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأييد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74

- 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، براى مبلغان و رهبران جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 2

2 - رهبران الهى ، بايد همواره به ارشاد پندپذيران ادامه دهند و هيچگاه آنان را ، از پند ها و اندرز هاى خود محروم نسازند .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثنا در {إلاّ من تولّى. ..}، ناظر به تكرار تذكر است. بنابراين فرمان {ذكّر}، درباره كسانى كه اعراض و كفر ندارند، همچنان باقى است.

مسؤوليت وابستگان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 8

8 - همسران و بستگان شخصيت هاى معنوى و صاحب نفوذ ، بايد از شأن اجتماعى و معنوى آنان ، پاسدارى كنند .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحً

مشاجره رهبران مستكبر و شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 1

1- پس از درگيرى لفظى رهبران مستكبر با پيروان خود در قيامت ، آنان با شيطان به منازعه مى پردازند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر

ذكر قصه شيطان و سخنان وى در قيامت با جهنّميان، پس از گفت و گوهاى رهبران مستكبر و پيروانشان، نشان دهنده ادامه ماجراى مستكبران و پيروان آنها با شيطان است.

مشاوره با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 62 - 2

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

مشكلات اخروى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 4

4- سنخيت هاى قيامت براى پيشتازان و سردمداران استكبار ، دشوارتر و كيفر آنها سنگين تر از كيفر ديگران خواهد بود .

ثمّ لننزعنّ . .. أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جداكردن پيشتازان و سردمداران استكبار، حكايت از رسوايى فزون تر و نيز عقوبت و حساب سنگين ترى دارد كه در انتظار آنان است.

مشكلات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 13

13 - رهبران الهى ، در ايفاى رسالت خويش و گذر از دشوارى ها ، نيازمند اطمينان و تأييد هاى خداوندى اند .

فاستمسمك . .. إنّك على صرط مستقيم

مصلحت انديشى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 13

13 - اعمال اجتهاد و مصلحت انديشى در حل و فصل امور اجتماعى ، از اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى

است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع . .. فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

مقامات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 9

9 _ رهبرى حق در نظام اسلامى ، داراى جايگاهى رفيع و مسلمانان وظيفه دار ايثارو فداكارى براى او

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه

از اينكه خداوند به مؤمنان فرمان داده است تا براى حفظ جان پيامبر(ص) به عنوان رهبر به حق جامعه اسلامى جان فشانى كنند، برداشت فوق استفاده مى شود.

مكر رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 2،6،8،9

2 _ مكر و فريب، شيوه سردمداران مجرمان در ميان جوامع

جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

6 _ تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

8 _ مكر و توطئه سردمداران مجرم، تنها دامنگير خودشان مى گردد.

و ما يمكرون الا بأنفسهم

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى

مكر و فريب آنان باشد.

ملاقات با رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 10

10 - ديدار با رهبر جامعه اسلامى در مناسك حج

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

ملاك عمل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 6

6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 8

8- فرمان خداوند ، ملاك عمل رهبران الهى است ; نه سليقه هاى شخصى آنان و آراو خواسته هاى نفسانى مردم .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

منازعه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 1

1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.

قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان

منازعه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 1

1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.

قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان

منافقان و رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 4

4 _ رهبران جامعه اسلامى _ هر چند عادل باشد _ در معرض عيب

جويى منافقان هستند .

و منهم من يلمزك فى الصدقت

وقتى كه پيامبر اسلام (ص)، با همه عدالت و پاكى اش، مورد طعن و ايراد منافقان قرار گيرد، ديگران نيز بى ترديد از عيب جويى آنان در امان نخواهند بود.

منشأ انحراف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

منشأ مخالفت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 4

4 - رويارويى سران شرك با پيامبراسلام ( ص ) ، برخاسته از حسادت و خوى جاه طلبى آنان بود .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {بيننا} خود سران كفر و شرك باشد. بر اين اساس اعتراض آنان به انتخاب پيامبراسلام(ص) از ميان آنها، مى تواند ناشى از جاه طلبى و حسادت آنان به آن حضرت باشد.

موارد اطاعت از رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 15

15 - لزوم اطاعت از رهبرى اجتماعى ، در رهنمود هاى ارزشى او

و لايعصينك فى معروف

بيعت ياد شده در آيه شريفه، مى تواند از آن جهت با پيامبر(ص) صورت گرفته باشد كه آن حضرت علاوه بر پيامبرى، منصب رهبرى اجتماعى را نيز بر عهده داشته است.

موانع احساس ضعف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

موانع نگرانى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

موانع همراهى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 8

8 _ نفاق ، بازدارنده انسان از جهاد در راه خدا و همگامى با رهبر الهى

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

مهربانى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 6

6- محبت و دل سوزى عميق نسبت به ديگران ، از ضرورى ترين و مطلوب ترين صفات رهبران الهى است .

و حنانًا من لدنّا

با توجه به اين كه {حناناً} اولين صفتى است كه پس از {آتيناه الحكم} ذكر شده است، مطلب فوق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 8

8 - مهربانى و برخورد مشفقانه با مردم ، وظيفه اى بر عهده رهبران و مبلغان دينى

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه

نجات رهبران شرك

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نجات رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نعمت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 6

6 - وجود رهبرى دينى و شريعت آسمانى ، تبلور فضل و نعمت الهى بر خلق *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه . .. فضلاً من اللّه و نعمة

برداشت بالا بدان احتمال است كه جمله {فضلاً من اللّه و نعمة} در رابطه با صدر آيه قبل (فيكم رسول اللّه) باشد.

نقش اجتماعى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 5

5 - حضور پيشواى الهى در جامعه ، داراى نقشى اساسى در جلوگيرى از انحرافات

فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك و أضلّهم السامرىّ

{من بعدك} نشانگر آن است كه نبود موسى(ع) در بين قوم خود، از زمينه هاى آغاز اين گمراهى بوده است.

نقش اجتماعى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 4

4 - نقش مهم رهبرى كفر ، در گمراهى و انحراف اركان جامعه

فتولّى بركنه

در صورتى كه مراد از {ركن}، اركان جامعه بوده و {باء} براى تعديه باشد، از

منتسب شدن انحراف اركان جامعه، به شخص فرعون، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

نقش اخروى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 4

4- دسته بندى انسان ها در قيامت ، بر اساس رهبران آنان خواهد بود .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال در آيه است كه مراد از {ندعوا كل أناس بإمامهم} فراخوانى مردم به نام رهبرانشان باشد.

نقش استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 17

17 - پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، به جاى حل و فصل مسائل اجتماعى ، با اذن رهبرى ، خطايى است نيازمند به استغفار به درگاه الهى .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

توصيه خداوند به طلب مغفرت كردن پيامبر(ص) براى كسانى كه به اذن او عرصه حل و فصل امور اجتماعى را ترك مى كنند حاكى از اين است كه اين عمل چون به اذن آن حضرت انجام گرفته جايز است; ولى در عين حال خطايى است كه بايد براى آن استغفار كرد.

نقش رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 7

7- انسان ها ، براى وصول به فرجام نيك ، بايد با هوشيارى كامل در پى رهبرانى صالح و شايسته باشند .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

از اينكه خداوند قيامت را با اين وصف ذكر مى كند: {همه انسانها به نام رهبرانشان فرا خوانده مى شوند} احتمالاً هشدارى است به آنان كه متوجه

باشند به دنبال چه كسى حركت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 2

2 - رهبران و حاكمان جوامع ، داراى نقشى بسيار مؤثر در گمراهى و يا هدايت مردم

و أضلّ فرعون قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 6

6 - شخصيت ها و افراد برجسته هر جامعه ، در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى آن ، نقش بسزايى دارند .

من بعدك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 9

9 - تحقق آموزه هاى دين و عينيت يافتن تعاليم قرآن در ميان مردم ، نيازمند به مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته است .

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و مسؤوليت برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را _ با آوردن فعل متعدى _ بر عهده آن حضرت نهاده است _ نه بر عهده مردم _ نكته ياد دشده به دست مى آيد.

نقش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 12،13

12 _ شركت و عدم شركت مسلمانان در جنگ ، منوط به اذن پيامبر ( ص ) بود .

فاستئذنوك

استيذان منافقان، نشان دهنده اين است كه: آنان به عنوان فردى از جامعه اسلامى، شركت خود را در جنگهاى آينده، منوط به اجازه پيامبر (ص) مى دانسته اند.

13 _ شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى

است .

فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 11

11- تحقّق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آنها در ميان مردم ، نيازمند به مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را با آوردن فعل متعدى، به آن حضرت واگذار كرده است و به خود مردم واگذار نكرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 10

10- تحقّق آموزه هاى دين ، نيازمند مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته

أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند پس از اعطاى آيات (تورات) به موسى(ع) او را مسؤول خارج ساختن مردم از ظلمتها معرفى مى كند، معلوم مى شود كه اجراى تعاليم آسمانى و به كارگيرى آنها نياز به مجرى و شخصيتى كاردان، چون موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 7

7 - امت هاى پيامبران ، در معرض آزمون و فتنه در غيبت رهبران خود هستند .

فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك

خبر از آزموده شدن بنى اسرائيل در غياب موسى(ع)، هشدار و

تذكرى براى همه امت ها است; تا در غيبت پيشوايان خود (مرگ و يا عدم حضور آنان)، مراقبت كافى به عمل آورند تا از فتنه ها سربلند بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 6

6- صنعت اسلحه سازى و توليد سلاح ، بايد در اختيار افراد صالح و تحت نظارت رهبران جامعه دينى قرار گيرد .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

از اين كه خداوند براى دفاع مردم از منافع خويش در برابر دشمن، صنعت اسلحه سازى را تنها به داوود(ع) آموخت، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 7

7 - امكان مبتلا شدن مردم به سختى ها براى آزمايش آنان ، پس از روى كار آمدن رهبران الهى

قالوا اطّيّرنا بك . .. بل أنتم قوم تفتنون

با توجه به اشتقاق {تفتنون} از {فتنة} (به معناى آزمايش) از آيه استفاده مى شود كه پس از آمدن صالح(ع)، ثموديان به مشكلات جديدى مبتلا شدند و آن را ناشى از وجود صالح(ع) مى شمردند، با اين كه آنها از ناحيه خدا و براى آزمايش آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 3

3 - رهبران دينى ، تنها موظف به تبليغ عقايد و آرمان هاى مكتب اند ; نه تحميل آنها بر مردم .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 -

41 - 4

4 - حمايت خداوند از مكتب حق ، وابسته به حيات پيامبران و رهبران الهى نيست .

فإمّا نذهبنّ بك فإنّا منهم منتقمون

خداوند مى فرمايد: حتى در صورت رحلت پيامبر(ص) ما انتقام خويش را از مخالفان خواهيم گرفت. از اين نكته حمايت مستمر او از آيين حق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 2

2 - حضور رهبران الهى در جوامع ، مانع از تحقق انتقام الهى نسبت به كافران و حق گريزان نخواهد بود .

أو نرينّك الذى وعدن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر ( ص ) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير {شطئه} و {آزره}به {زرع} بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(ص) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 12،26

12 - ناتوانى مردم از درك بعضى از مصالح اجتماعى خويش و نياز آنان به رهبرى الهى

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {لعنتّم} مى رساند كه مردم، تمايلاتى دارند كه اگر بنا باشد رهبرى جامعه از تمايلات آنان پيروى كند، خود مردم به مشقت مى افتند و

اين نيست مگر از آن جهت كه تمايلات و آراى آنان، در چنين مواردى، غير واقع بينانه و مخالف مصالح واقعى است.

26 - رشد و تعالى جامعه ، در پرتو وجود رهبرى الهى و نفوذ رهنمود هاى وى

و اعلموا . .. لو يطيعكم ... و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم ... أول_ئك هم الرشدون

برداشت يادشده از ارتباط سه بخش زير به دست مى آيد: 1_ مسأله اطاعت محض از پيامبر(ص) 2_ ارزش ايمان و اجتناب از كفر، 3_ رشد در پرتو عوامل مذكور (أول_ئك هم الراشدون). {أول_ئك} اشاره به مؤمنانى دارد كه براساس ايمان سر به اطاعت رسول خدا نهاده اند و اهميت وجود رهبرى الهى را در جامعه دريافته اند (واعلموا أنّ فيكم رسول اللّه). اينان رشد و تعاليشان از سوى خدا تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 14

14 - تحقق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آن در ميان مردم ، نيازمند به مجرى كاردان و رهبرى شايسته است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، پيامبر(ص) را متصدى امر هدايت قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را، با آوردن فعل متعدى {ليخرجكم} به آن حضرت واگذار كرده است; و نه به خود مردم.

نقش رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 9

9 - لزوم انجام مراسم حج با محوريت رهبر جامعه اسلامى

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

اين كه خداوند مى فرمايد: {مردم از پياده و

سواره بر تو (ابراهيم) وارد خواهند شد} مى تواند متضمن دستورى باشد به مردم كه بايد ابتدا به زيارت رهبر الهى بشتابند و با محوريت او مراسم حج را انجام دهند.

نقش رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 3

3- سردمداران كفر و شرك عامل اصلى دوزخى كردن قوم خويشند .

أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {جهنّم يصلونها} بدل از {دار البوار} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 2،4

2 - مشركان فريب خورده ، پيشوايان خود را مسؤول گمراهى خويش در قيامت معرفى خواهند كرد .

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا

4 - مشركان گمراه شده ، در قيامت اعمال قدرت سران شرك را عامل گمراهى و فريب خود معرّفى خواهند كرد .

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه {يمين} (جهت راست) كنايه از قدرت و قوت باشد; زيرا معمولا سمت راست قوى تر است. ازاين رو بيشتر مردم

كارهاى مهم و سنگين را با دست راست انجام مى دهند. گفتنى است كه دو آيه بعد (و ما كان لنا عليكم من سلطان) و نيز آمدن واژه {يمين} به اين معنا در آيه 93 همين سوره (فراغ عليهم ضربا باليمين) مؤيد مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 6

6 - مشركان فريب خورده و پيشوايان شان در قيامت ، يكديگر را به دست داشتن در گمراهى و انحراف از مسير حق ، متهم خواهند كرد .

و أقبل بعضهم على بعض يتساءلون . قالوا إنّكم كنتم تأتوننا ... قالوا ... و ما كان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 3

3 - پذيرش مقصر بودن و داشتن نقش در گمراهى مشركان ، از سوى پيشوايان شرك در عرصه قيامت

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

اين كه پيشوايانِ شرك، خود را در استحقاق عذاب الهى شريك مى دانند، حاكى از پذيرش نوعى از مسؤوليت در گمراهى مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 4

4 - سران و رهبران جامعه شرك ، رهبرى مردم را بر ضد رسول اكرم ( ص ) در دست داشتند .

و انطلق الملأ منهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 5

5 - سران شرك و كفر در عصر بعثت ، رهبرى فكرى و عقيدتى مردم را در دست داشتند .

و انطلق الملأ. .. ما

سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 9

9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر و زور جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

نقش رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 10

10- نقش مهم رهبران و زمامداران فاسد ، در تباهى و هلاكت امتها

فقال له فرعون . .. فأراد ... فأغرقن_ه و من معه جميعًا

در داستان هلاكت فرعون، همواره شخص فرعون به عنوان عنصر اصلى جريان كفر، به صورت ضمير مفرد و جدا از مجموعه يارانش ذكر شده است و اين بيانگر برداشت فوق است.

نقش رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم}

سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 3

3- سردمداران كفر و شرك عامل اصلى دوزخى كردن قوم خويشند .

أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {جهنّم يصلونها} بدل از {دار البوار} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 5

5 - نقش سردمداران كفر و فساد در هلاكت و بدبختى تمامى جامعه

أنّا دمّرن_هم و قومهم

ضمير {هم} به گروه هاى نُه گانه بازمى گردد كه طرح ترور شبانه صالح و خانواده اش را ريخته بودند. و از اين كه نام آنان به صورت مجزا و مقدم بر نام قومشان ياد شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 4

4 - سران و رهبران جامعه شرك ، رهبرى مردم را بر ضد رسول اكرم ( ص ) در دست داشتند .

و انطلق الملأ منهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 5

5 - سران شرك و كفر در عصر بعثت ، رهبرى فكرى و عقيدتى مردم را در دست داشتند .

و انطلق الملأ. .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 9

9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر

و زور جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

نقش رهبران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 7

7_ رهبران ناصالح و گمراه ، از عوامل ضلالت و گمراهى امت ها مى باشند .

فاتبعوا أمر فرعون و ما أمر فرعون برشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 6

6 - نقش مؤثر پيشوايان گمراه در گمراهى توده ها و هم فكر و هم سان ساختن مردم با افكار و عقايد خويش

فأغوين_كم إنّا كنّا غ_وين

نقش رهبران مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

نقش رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 6

6 _ عدم استقلال برخى از منافقان در مشى خويش و تأثيرپذيرى آنان از عناصرخط دهنده نفاق

بعضهم من بعض

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} نشويه باشد كه در اين صورت، آيه مى رساند برخى از منافقان نفاق خويش را از برخى ديگر

كسب مى كردند.

نگرانى رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 7

7 - صحنه گردانان نفاق در عصر بعثت ، نگران تمايل پيروانشان به اسلام بودند .

قالوا إنّا معكم إنما نحن مستهزءون

حصر در جمله {إنما . ..} حصر اضافى و از نوع {حصر قلب} است. كاربرد اين گونه حصر در موردى است كه گوينده در صدد بر طرف كردن توهمى باشد كه مخاطب به آن مى انديشد. اين توهم در جمله {إنما نحن ...} گرايش منافقان پيرو، به اسلام است.

نيازهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 3

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نيازهاى معنوى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 13

13 - رهبران الهى ، در ايفاى رسالت خويش و گذر از دشوارى ها ، نيازمند اطمينان و تأييد هاى خداوندى اند .

فاستمسمك . .. إنّك على صرط مستقيم

واقع بينى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 12

12 - رهبران جامعه اسلامى ، بايد در اعمال سياست هاى كلان اجتماعى خود نسبت به مردم ، انعطاف پذير و واقع بين باشند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند پرداختن به

امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت انديشى پيامبر(ص) منوط كرده است، به دست مى آيد كه پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سياست هاى كلان اجتماعى از سوى رهبرى، بايد با توجه به واقعيت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذير باشد.

وعده هاى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 14

14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

ويژگيهاى رهبران باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 37

37- پندار مزيّت هاى بى جا براى خود و ناهنجار ديدن سيماى بى نوايان ، از ويژگى هاى رهبران نالايق و مايه بى ارزشى رهنمود هاى آنان است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

ويژگيهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 4

4 - شرح صدر از مهم ترين ويژگى هاى لازم براى رسولان الهى و رهبران و مبلغان دين است .

قال ربّ اشرح لى صدرى

اين كه موسى(ع) شرح صدر را بر خواسته هاى ديگر خود مقدم داشته است، نشانِ جايگاه مهم و نقش آن در انجام يافتن مسؤوليت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت

انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

هدايت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 9

9 - تنها انسان هاى با اخلاص و به دور از چشم داشت مادى و ره يافته ، شايسته رهبرى و پيروى اند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

هدايت ناپذيرى رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 7

7 - ايمان آوردن به تعليمات پيامبران ، در گرو وجود زمينه آن در ايمان آورنده

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

هدايتگرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 5

5- لزوم صلابت و قاطعيت رهبران الهى ، در هدايت جامعه و اجراى احكام شريعت

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ

الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 7

7 - رهبران دينى ، بايد همواره به وظيفه خود ( هدايت مردم ) بپردازند و از تلاش دلسرد نشوند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

طرح حل اختلافات در قيامت، پس از بيان گزينش رهبران دينى براى بنى اسراييل، احتمال دارد به منظور اين باشد كه به رهبران گوشزد كند كه اختلافات، امرى مستمر بوده و در قيامت حل خواهد شد. بنابراين، رهبران، بايد كار رهبرى خود را انجام دهند و از انجام دادن آن غافل نشوند.

هشدار به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 7

7 _ رهبران الهى در معرض توطئه و دسيسه هاى اغوا كننده از سوى خائنان

و لا تجدل عن الذين يختانون أنفسهم . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته

همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 2

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

هوشيارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

يقين رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و

نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

رهبر شناسى

اهميت رهبر شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 9

9 _ اهل ايمان ، وظيفه دار مهاجرت به سوى رسول خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

رهبر

اختيارات رهبر دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 8

8 _ رهبران جامعه اسلامى مجاز در پيمان بستن با جوامع كفرپيشه

الذين عهدت منهم ثم ينقضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 5

5 _ فرماندهى نظامى جامعه ايمانى بر عهده رهبران دينى است .

فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم

خطاب به شخص پيامبر(ص) در اين آيه و آيه بعد، على رغم تعميم حكم نسبت به ساير مؤمنين، حكايت از آن دارد كه فرماندهى نظامى در اختيار پيامبر(ص) و رهبران دينى است.

اهميت رهبر شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 9

9 _ اهل ايمان ، وظيفه دار مهاجرت به سوى رسول خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

رهبر بنى اسرائيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 8

8 - موسى ( ع ) ، رهبرى پذيرفته شده و مورد اطاعت بنى اسرائيل ، حتى پيش از ترك مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى به كوچاندن شبانه بنى اسرائيل، در صورتى عملى بود كه مجموعه بنى اسرائيل مطيع موسى(ع) بودند و اين حركت مخاطره آميز را به خاطر اطاعت از وى به جان مى خريدند.

رهبر دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 2

2 - انسان هاى دروغ پرداز و آلوده به گناه ، گوش سپرده به القائات دروغين شياطين

على كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {يلقون} به {كلّ أفّاك} باز گردد و {يلقون السمع} كنايه از اين باشد كه آنها تمامى انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند. گفتنى است كه بر اين مبنا ضمير جمع در {أكثرهم كاذبون} مى تواند به شياطين بازگردد; يعنى، منحرفان تمام انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند; اما بيشتر شياطين، اخبار دروغ تحويلشان مى دهند.

رهبر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 2

2 - انسان هاى دروغ پرداز و آلوده به گناه ، گوش سپرده به القائات دروغين شياطين

على كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {يلقون} به {كلّ أفّاك} باز گردد و {يلقون السمع}

كنايه از اين باشد كه آنها تمامى انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند. گفتنى است كه بر اين مبنا ضمير جمع در {أكثرهم كاذبون} مى تواند به شياطين بازگردد; يعنى، منحرفان تمام انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند; اما بيشتر شياطين، اخبار دروغ تحويلشان مى دهند.

نياز به رهبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 8

8 - نياز بشر به مرشد و مقتدا ، در دست يافتن به راه درست زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

از اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به مردم شدند، مى توان اين حقيقت را به دست آورد كه اصل نيازمندى انسان ها به راه درست و به مقتدايى كه خود اين راه را طى كرده و راهنماى ديگران باشد، جاى ترديد نيست.

رهبران دينى

آثار استهزاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 9

9- لجاجت در برابر حق و استهزاى مستمر پيامبران و رهبران الهى ، زمينه ساز ابتلا به عذاب خداوندى است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزون

آثار اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 7

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 14

14 - اطاعت از رهبران الهى ، تضمين كننده وحدت اجتماعى

و لأُبيّن لكم . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 6،8

6 - خود سرانه عمل نكردن مردم در مسائل مهم اجتماعى و وانهادن آن به رهبرى الهى ، مايه مصونيت از خطرات ندامت بار

فتصبحوا على ما فعلتم ن_دمين . و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه

از ارتباط دو آيه ; استفاده مى شود كه خداوند از مؤمنان خواسته است تا در زمينه مسائل اجتماعى و خطر آفرين، خودسرانه عمل نكنند و وجود رهبرى الهى را ناديده نينگارند.

8 - صلاح و سعادت مؤمنان ، در پرتو پيروى از پيامبر ( ص ) ( رهبرى الهى )

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

مفهوم آيه شريفه ايمن ماندن جامعه از مشقت ها و صدمات در صورت عدم تحميل آراى شخصى بر پيامبر(ص) است و امنيت جامعه مايه صلاح و سعادت آن است.

آثار انذارهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

آثار بشارتهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران

الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

آثار بى احترامى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 11

11 _ بى احترامى به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، داراى آثار ويرانگر و فراتر از درك و تحليل خود انسان *

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له بالقول ... أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و أنتم لاتشعرون} نظر به اصل تأثير داشته باشد; يعنى، شما درك نمى كنيد كه بى احترامى به پيامبر(ص) تا چه ميزان تأثير منفى دارد.

آثار بيعت با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 15

15 - پيمان وفادارى با رهبرى الهى ، درپى دارنده آسايش روحى و پيروزى عملى براى امت *

يبايعونك . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

مى توان از مورد آيه، الغاى خصوصيت كرده و به موارد مشابه سرايت داد.

آثار تبعيد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 7

7- تبعيد رهبران الهى بهوسيله مردم ، مستوجب نزول عذاب *

قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تهديد مشركان مكه، به خاطر تبعيد پيامبر(ص) باشد.

آثار تحميل عقيده به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 7

7 - تحميل آرا و تمايلات سطحى مردم ، به رهبرى الهى ( پيامبر ( ص ) ) ، مايه مشقت و زيان حتمى خود آنان

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

آثار تضعيف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 10

10 _ خدشه وارد آوردن به ابهّت رهبرى الهى ، داراى تأثير منفى و ناخواسته ، بر تلاش مؤمنان در اعتلاى دين *

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از حبط اعمال _ به تناسب موضوع سخن _ تلاش هايى باشد كه مؤمنان صدر اسلام، براى عظمت بخشيدن به اسلام و مستحكم ساختن موضع دين انجام مى داده اند; يعنى، شما از يك سو جهاد مى كنيد; ولى از سوى ديگر با بى حرمتى به رهبرى، ندانسته ابهّت خويش را در چشم دشمن مى شكنيد.

آثار تكذيب رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 8

8- تكذيب رسولان و رهبران الهى ، ظلم بوده و موجب عذاب و مشكلات دنيوى است .

رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب و هم ظ_لمون

آثار خوش اخلاقى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 5

5 - نقش اساسى اخلاق نيك مبلغان و رهبران دينى ، در تأثيرگذارى بر ديگران

و من أحسن قولاً . .. ادفع بالتى هى أحسن

آثار دعاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 103 - 14

14 _ دعاى پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى براى زكات دهندگان ، مايه آرامش روحى آنان است .

و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

آثار عهدشكنى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 8

8 - نتايج ناگوار پيمان شكنى با پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، تنها متوجه خود انسان است .

فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

آثار غيبت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 9

9 - امت ها در خطر انحراف ، با غيبت پيامبران و رهبران الهى

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 5

5 - امت ها در خطر انحراف ، با رفتن پيامبران و رهبران الهى از ميان آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده

آثار قبول قضاوت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 6

6 - پذيرش داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، نشانه ايمان راستين به خدا و رسول او و فرمان برى از ايشان و التزام عملى به دين است .

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول و أطعنا ثمّ يتولّى . .. و ما أُول_ئك بالمؤمنين

آثار قتل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 35

35 - كشتن رهبران الهى ، موجب ذلت و فقر

و در پى دارنده غضب خداوند است .

ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين

آخرت طلبى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

آداب گفتگو با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 5

5 - نگه دارى حرمت رهبر جامعه اسلامى و رعايت ادب در گفتار با آنان ، امرى لازم و بايسته

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضًا

آيه شريفه، درباره پيامبراسلام(ص) است; ولى چون نام ايشان به عنوان ولّى امر مسلمين ياد شده است (و إذا كانوا معه على أمر جامع. .) مى توان آن را درباره تمامى رهبران جامعه اسلامى تسرى داد و شامل كسانى دانست كه ولايت امرى مسلمين را برعهده دارند.

احترام به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 8

8 - ضرورت حفظ حرمت پيشوايان دينى

لاتقولوا رعنا

اختيارات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 6

6 _ فرماندهى كل قوا ، از مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

و منهم من يقول ائذن لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 6

6 _ سياست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى ، از اختيارات رهبرى

و منهم من يلمزك فى الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 59 - 5

5 _ سياست گذارى در امور مالى و اقتصادى ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

ما ءاتيهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه به اينكه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 13

13 _ شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است .

فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 11

11 - پذيرش و يا رد درخواست مردم مبنى بر پرداختن به امور زندگى شخصى ، به جاى همكارى در حل و فصل امور اجتماعى ، از اختيارات و وظايف پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى و به تشخيص اينان است .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

اخلاص رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ

على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

ارزش همرزمى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 9

9 _ همرزمى با پيامبر ( ص ) و رهبر الهى ، داراى ارزشى والا

لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

با توجه به اينكه آيه در مقام نكوهش و طرد منافقان است و اين نكوهش و طرد را با محروم شمردن آنان از جهاد در ركاب پيامبر (ص) بيان داشته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

استقامت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت

مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 9

9 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان ها ، از شرايط رهبران جامعه ايمانى و اسلامى است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

استهزاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 5،8

5 - اجازه خواستن از پيامبر ( ص ) و رهبر امت اسلامى براى ترك حضور در امور اجتماعى و حل و فصل مسائل عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك الذين يؤمنون

باللّه و رسوله

8 - اجازه خواستن از رهبرى جامعه اسلامى ، براى ترك حضور در جمع اهل حل و فصل مسائل اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، امرى جايز و روا است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

شأن} به معناى كار مهم و بزرگ است (مفردات راغب). هر چند اين واژه در مطلق كارها نيز به كار مى رود; ولى به قرينه مقام و آمدن تعبير {لبعض شأنهم} (برخى از شؤون آنان) مقصود از آن در آيه شريفه، امور مهم و بزرگ است; زيرا مراد از برخى از شؤون، قطعاً امور كوچك نيست. از اين رو بسيارى از مفسران (مانند طبرسى، آلوسى، ابن عاشور و...) بر همين نظريه اتفاق دارند.

اصول گرايى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 5

5 - ارتباط با خدا ، رسيدگى به محرومان جامعه و فرامان برى از رهبرى جامعه اسلامى ، از مصداق هاى مهم و بارز اعمال صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه فريضه نماز، زكات و اطاعت از

رسول خدا(ص) كه جزو اعمال صالح مى باشد، اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 4

4 - تبلور تقوا ، در اطاعت از پيامبران و رهبران الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

عطف {أطيعون} بر جمله قبل مى تواند تفسيرى باشد. برداشت ياد شده برپايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران و رهبران الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

براساس اين كه عطف {أطيعون} عطف تفسيرى باشد; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

{أطيعون} مى تواند عطف تفسيرى براى {اتّقوا اللّه} باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

اطمينان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

اميدوارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

انعطاف پذيرى رهبران دينى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 12

12 - رهبران جامعه اسلامى ، بايد در اعمال سياست هاى كلان اجتماعى خود نسبت به مردم ، انعطاف پذير و واقع بين باشند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند پرداختن به امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت انديشى پيامبر(ص) منوط كرده است، به دست مى آيد كه پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سياست هاى كلان اجتماعى از سوى رهبرى، بايد با توجه به واقعيت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 9

9 - انعطاف رهبرى الهى ، در برابر برخى آرا و نظريات مردم

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {فى كثير} نشان مى دهد كه در بعضى از موارد، پذيرش نظر و خواست مردم منفى نيست.

اهميت آبروى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 11

11 - آبرو و حيثيت رهبران جامعه اسلامى ، جدا از آبرو و حيثيت اعضاى آن جامعه نيست .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

با آن كه ماجراى {افك} مربوط به پيامبر(ص) و خانواده او است; ولى خداوند جامعه اسلامى را مخاطب قرار داده و بازتاب مثبت اين ماجرا را، به آنان گوشزد كرده است (بل هو خير لكم). اين موضوع بيانگر اين حقيقت است كه

آبرو و حيثيت رهبران جامعه اسلامى، مردم، به هم پيوسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

اهميت احترام رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 5

5 - نگه دارى حرمت رهبر جامعه اسلامى و رعايت ادب در گفتار با آنان ، امرى لازم و بايسته

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضًا

آيه شريفه، درباره پيامبراسلام(ص) است; ولى چون نام ايشان به عنوان ولّى امر مسلمين ياد شده است (و إذا كانوا معه على أمر جامع. .) مى توان آن را درباره تمامى رهبران جامعه اسلامى تسرى داد و شامل كسانى دانست كه ولايت امرى مسلمين را برعهده دارند.

اهميت اخلاص رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

اهميت استقامت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 5 - 4

4 - سختى ها ، هرگز نبايد رهبران الهى را از توجّه به سهولت

ها و امكانات موجود و دلگرم بودن به آنها باز دارد . *

فإنّ مع العسر يسرًا

كلمه {مع}، دلالت دارد كه وجود {يسر عظيم} هم زمان با وجود {عسر} است; نه بعد از آن. و مراد از آن مى تواند هم زمانى {عسر} با مقدّمات {يسر} باشد. و ممكن است در صدد بيان اين حقيقت خارجى باشد كه: هر گاه مشكلاتى پديدار شد، توجّه به آن ذهن شما را به خود مشغول نسازد; بلكه به سهولت ها و امكانات فراوانى كه در كنار آن، براى شما وجود دارد نيز توجّه داشته باشيد. برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

اهميت استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 4

4 - مؤمنان راستين ، به هنگام حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى ، براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، بدون اذن خواستن به دنبال كار ديگرى نمى رفتند .

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر لم يذهبوا حتّ

اهميت انقطاع رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 8

8 - بايستگى توجّه كامل به خدا و انقطاع از ديگران ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

مخاطب اين آيات، شخص پيامبر(ص) است; ولى به اعتبار اين كه آن حضرت به عنوان رهبر و ابلاغ كننده پيام هاى الهى به مردم بود، مى توان درباره همه كسانى كه داعيه دار رهبرى جامعه اسلامى و هدايت

دينى اند، اين مسأله را سرايت داد.

اهميت پيشگامى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 3

3 _ لزوم پيشتازى رهبر جامعه اسلامى در پايبندى به ارزش ها و عمل بر طبق آن

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه

اهميت تشكر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

اهميت تعقل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 2

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

اهميت تواضع رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 6

6 - اهميت روحيه تواضع و فروتنى براى رهبران الهى ، در قبال مؤمنان

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

اهميت توحيد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا

ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

اهميت ثبات قدم رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 2

2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .

و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين

ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.

اهميت دلسوزى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

اهميت شرح صدر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 3

3 - سعه صدر و حسن برخورد _ حتى با مخالفان _ امرى بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

ادفع بالتى هى أحسن

اهميت صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

اهميت مشاوره با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 6

6 - حضور در كنار رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش در مسائل عمومى ، امرى لازم و بايسته

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

اهميت همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62

- 6

6 - حضور در كنار رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش در مسائل عمومى ، امرى لازم و بايسته

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

ايمان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 9

9 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان ها ، از شرايط رهبران جامعه ايمانى و اسلامى است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

بينش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 4

4 - ساختن آثار بى ثمر ، خارج از نياز و صرفاً بازيگرانه ، مورد نكوهش در بينش دين و رهبران الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

پيشگامى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 5

5 - لزوم پيش گام بودن رهبران جامعه ايمانى در عمل به آرمان ها و اهداف اعلام شده خود به مردم

أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

تبعيت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 120 - 5

5 _ ممنوعيت تخلف از فرمان رهبر جامعه اسلامى در همه اعصار

ما كان لأهل المدينة و . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

با توجه به اينكه آيات قبل در زمينه جهاد بود و فرمان جهاد حكمى مربوط به حكومت اسلامى است، مى توان استفاده كرد كه لزوم تبعيت از رسول خدا (ص) در واقع به معناى لزوم تبعيت از حاكم الهى است و نام رسول خدا (ص) از آن جهت ذكر شده كه آن حضرت حاكم جامعه اسلامى بوده است.

تبليغ عليه رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

تخلف از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 5

5 _ ممنوعيت تخلف از فرمان رهبر جامعه اسلامى در همه اعصار

ما كان لأهل المدينة و . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

با توجه به اينكه آيات قبل در زمينه جهاد بود و فرمان جهاد حكمى مربوط به حكومت اسلامى است، مى توان استفاده كرد كه لزوم تبعيت از رسول خدا (ص) در واقع به معناى لزوم تبعيت از حاكم الهى است و نام رسول خدا (ص) از آن جهت ذكر شده كه آن حضرت حاكم جامعه اسلامى بوده است.

ترك استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

نور - 24 - 62 - 9

9 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور زندگى شخصى ، بدون اذن خواستن ، حرام و ممنوع است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

ترك مشاوره با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در حقيقت تعريضى است به آنان.

ترك همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در حقيقت تعريضى است به آنان.

تشديد كيفر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 75 - 3

3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت

تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

تكليف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 5

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

تواضع بر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 3

3 _ ايمان ، مستلزم فروتنى در برابر رهبر الهى و پرهيز از گستاخى

لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ

با الغاى خصوصيت از مورد آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

توطئه عليه رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 52 - 7

7 - توطئه عليه خط رسالت و رهبران الهى ، بارزترين نمود ظلم

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين و اين كه در آيات گذشته، تصميم گروه هاى نُه گانه فسادگر مبنى بر ترور صالح پيامبر(ع) و خانواده اش، به عنوان مهم ترين فسادگرى مطرح شده، قيد {بما ظلموا} بيانگر آن است كه توطئه، بارزترين و مهم ترين مصداق ظلم نيز مى باشد.

توكل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 7

7 - بايستگى توكل بر خدا و واگذارى كار ها به او ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

فاتّخذه وكيلاً

تهمت به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

ثبات قدم رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

حامى بيعت كنندگان با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

فتح - 48 - 10 - 7

7 - خداوند ، حامى و يارى دهنده بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) و رهبران الهى

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه تعبير {يد اللّه. ..} در مقام تأييد و تشويق و دلجويى باشد; يعنى، اى بيعت كنندگان با پيامبر! شما با خدا بيعت كرده ايد و از حمايت او برخوردار خواهيد بود.

خطر انعطاف پذيرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 7

7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

خوش اخلاقى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 4

4 - برخوردارى از منش و خلق و خوى والا ، از شرايط مبلغان دينى و رهبران جامعه اسلامى

إنّك لعلى خلق عظيم

خوشنامى در رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

خيرخواهى براى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 9،10،13

9 _ لزوم خيرخواهى مؤمنان براى دين و پيامبر ( ص ) و رهبر الهى

إذا نصحوا للّه و رسوله

10 _ خيرخواهى براى دين و رهبر الهى ، تكليفى همگانى و ساقط نشدنى

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا

للّه و رسوله

برداشت فوق بدان دليل است كه جهاد در موارد ضعف، بيمارى و تهيدستى ساقط مى شود ولى {نصح} (خيرخواهى) ساقط نمى شود.

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

دشمنى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 53 - 3

3 - موضع گيرى عليه خط رهبران الهى ، بارزترين نمود طغيان و سركشى است .

أتواصوا به بل هم قوم طاغون

برداشت بالا از آن جا است كه خداوند، تنها وصفى را كه براى تكذيب كنندگان پيامبران آورده، وصف طغيان است.

دلدارى به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 6

6 - تاريخ گذشتگان و سرگذشت مبارزه رسولان الهى ، تسكينى براى رهبران دينى و هشدارى به حق ستيزان

لعلّك ب_خع نفسك . .. و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

پرداختن به سرگذشت موسى و فرعون و فرجام بدِ فرعونيان، پس از بيان موضع گيرى حق ستيزانه مشركان با پيامبراكرم(ص)، دربردارنده دلدارى به پيامبر(ص)است و نيز هشدارى به كافران است كه از عاقبت بدِ فرعونيان درس بگيرند.

دورانديشى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 4

4- انبيا و رهبران الهى نسبت به دستاورد ها و حاصل تلاش خويش ، دورانديش و حساس اند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

ديندارى رهبران دينى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 6

6 - پيمودن راه و دين دارى ، شرط رهبرى جامعه اسلامى

و هدين_هما الصرط المستقيم

خداوند در توصيف موسى و هارون (عليهماالسلام) _ كه پيامبر و رهبر امت خويش بودند _ مسأله بر صراط مستقيم بودن آنان را مطرح فرمود. طرح اين مسأله، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ذكر رنجهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 6

6- توجه به رنج و تلاش همه رهبران الهى در طول تاريخ ، مايه تسلّى خاطر تلاشگران راه دين است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

ذكر محدوده مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

روش برخورد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با

برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

رهبران دينى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 1،2،3،5

1 - پيشوايانى ، از ميان بنى اسراييل ، براى هدايت مردم ، برخاستند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

2 - پيشوايان دينىِ برخاسته از قوم بنى اسراييل ، هدايت كننده مردم ، براساس و چهارچوب تعاليم الهى بودند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

3 - پيشوايان بنى اسراييل ، مردم را به توفيق خداوند ، هدايت و راهنمايى مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

برداشت بالا، بنابراين است كه {أمر} در آيه، به معناى {شأن و فعل} باشد. در اين صورت هدايت به امر خدا، معناى توفيق مى دهد.

5 - در ميان بنى اسراييل ، پيشوايان متعددى وجود داشتند كه بر اساس تعاليم دينى ، مردم را هدايت مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 6

6 - گروه هايى از بنى اسراييل هدايت نپذيرفتند و در برابر پيشوايان

الهى ، تسليم نشدند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

بنابراين كه مرجع ضمير در {بينهم} بنى اسراييل باشد و {كانوا فيه يختلفون} اشاره به اختلافات ديرينه آنان داشته باشد _ كه حتى با آمدن پيشوايان الهى، خاتمه نيافته است _ نكته ياد شده به دست مى آيد.

رهبران دينى و اخذ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

رهبران دينى و اخذ صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها

وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

رهبران دينى و استماع سخنان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

رهبران دينى و اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

رهبران دينى و تمايلات مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

رهبران دينى و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

رهبران دينى و عقيده مردم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 9

9 - انعطاف رهبرى الهى ، در برابر برخى آرا و نظريات مردم

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {فى كثير} نشان مى دهد كه در بعضى از موارد، پذيرش نظر و خواست مردم منفى نيست.

رهبران دينى و گروههاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

رهبران دينى و متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 3،6

3 _ خداوند ، خواهان اعتماد نكردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشى هاى توانمندان متخلف از جهاد

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

6 _ موضع گيرى در برابر متخلفانِ از وظايف اجتماعى ( چون جهاد و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

يعتذرون إليكم . .. قل لا تعتذروا

از اينكه نخست همه مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، ولى وظيفه اعلام موضع تنها بر عهده پيامبر(ص) قرار داده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

رهبران دينى و مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 4

4 _ لزوم حفظ رابطه مستقيم و بىواسطه با مردم براى رهبران و مبلغان دينى در راستاى تبليغ و ارشاد

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

رهبران دينى و منافقان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه به اينكه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، مأمور به اتخاذ مواضع صريح و قاطع در برابر عناصر نفاق و منافق و ناسالم جامعه

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

زمينه احترام رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2

2_ تقوا ، مستلزم تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

زمينه اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقديم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 3،6

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقدم

{اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند رساننده اين معنا باشد كه تا انسان به زينت تقوا آراسته نشود، آمادگى براى پيروى از پيامبران در او پيدا نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دين

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن {اتّقوا} بر {أطيعوا}، مى تواند بيانگر مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آوردن {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 2،6

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن فعل {اتّقوا} بر {أطيعوا}، مى تواند بيانگر اين مطلب باشد.

6 - برخودارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 179 - 3

3 _ تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقدم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

زمينه تشويق رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 2

2 - توجه به تأثير حق در نفوس مستعد ، به رغم عناد كافران ، مشوق رهبران الهى به تداوم تبليغ

إنّا كنّا من قبل ندعوه . .. فذكّر فما أنت ... بكاهن

فاء در {فذكّر}، تكليف تذكر را متفرع بر آيات پيشين كرده است. در آن آيات سخن از حق ناپذيرى برخى از مردم و حق پذيرى و قدرشناسى گروهى ديگر به ميان آمده بود.

زمينه تواضع با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2

2_ تقوا ، مستلزم تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

زمينه صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 7

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت،

حق است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 5

5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان

يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل

{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.

زمينه قتل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 36

36 - تجاوزگرى و ارتكاب گناهان ، آدمى رابه سوى كفر گرايش داده و بر كشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

زمينه گمراهى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 10

10 - سازش با هواپرستان و تمايلات نامشروع آنان ، موجب انحراف رهبران دينى

فادع و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

استقامت (مصدر {استقم}) به معناى ادامه حركت در راه راست است و تقابل {استقم} با {لاتتّبع أهوائهم} مطلب بالا را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 9

9 - خطر نفوذ و تأثيرگذارى گروه هاى گناه پيشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ايمانى

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا

زمينه لغزش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 8

8 - رهبران جامعه اسلامى

، در خطر به سازش كشيده شدن و سستى در برابر فشار ها و تهديد هاى سخت دشمنان

و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

زهد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 7

7- چشم ندوختن به اموال و مكنت هاى افراد ثروتمند و مرفّه ، از وظايف رهبران اسلامى

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن عليهم واخفض جناحك للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 6

6 - لزوم پرهيزِ رهبران الهى ، از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

زيان مبارزه با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

ساده زيستى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 11

11 _ ساده زيستى و دورى از زندگى مرفّه و كاخ نشينى ، زندگانى شايسته و بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة . .. إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت ... و يجع

سازش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 19

19 - پيشوايان دين اسلام در صورت سازش كردن با پيروان ديگر اديان بر سر مسائل دينى ، از زمره ستگرانند .

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

سازش ناپذيرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش

ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

شرايط رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

شرح صدر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط

رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

صفات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 6

6- محبت و دل سوزى عميق نسبت به ديگران ، از ضرورى ترين و مطلوب ترين صفات رهبران الهى است .

و حنانًا من لدنّا

با توجه به اين كه {حناناً} اولين صفتى است كه پس از {آتيناه الحكم} ذكر شده است، مطلب فوق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

عبادات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من

الّيل فتهجّد به نافلة لك

عبرت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

عزلت پسنديده رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - كناره گيرى رهبران الهى از جامعه براى مدتى محدود به منظور عبادت خدا ، كارى شايسته و نيكو

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

عوامل دلدارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 6

6- توجه به رنج و تلاش همه رهبران الهى در طول تاريخ ، مايه تسلّى خاطر تلاشگران راه دين است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

عوامل موفقيت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 5

5 - نقش قلب سالم و پاك ، در موفقيت رهبران و مبلغان دينى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 5 - 2

2 - پرهيز از پليدى و آلودگى ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان

جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و الرجز فاهجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 4

4 - دورى از منت نهادن و زياد شمردن عطايا و خدمات خود ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و لاتمنن تستكثر

قاطعيت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 5

5- لزوم صلابت و قاطعيت رهبران الهى ، در هدايت جامعه و اجراى احكام شريعت

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

قبول قضاوت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 4،9

4 - لبيك گفتن به دعوت خدا و رسول او و پذيرش بى چون و چراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

9 - مؤمنان راستين در همه حال ، پذيراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى اند ، هر چند نتيجه اين داورى بر ضرر آنان باشد .

و إن يكن لهم الحقّ يأتوا إليه مذعنين . .. ا…نّما كان قول المؤمنين إذا دعوا... أن

آيات پيشين، درباره اين مسأله بود كه منافقان، تنها آن گاه به حكم خدا و رسول او تن در مى دادند كه اين حكم، به نفع آنان باشد; ولى در آيه شريفه آمده است كه: مؤمنان بى چون و چرا به اين حكم گردن مى نهادند. بنابراين از مقابله ميان گروه

منافقان و مؤمنان، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

قتل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 9

9 - دنيا پرستى ، دشمنى با فرشتگان ، ارتكاب گناهانى همچون كشتن انبيا و رهبران دينى و شكستن پيمان هاى الهى ، از مصداق هاى فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

آيات گذشته (از آيه 74 - 98) موانعى را براى ايمان آوردن يهود به قرآن و پيامبر ذكر كرده و در آيه مورد بحث ريشه انكار قرآن و پيامبر(ص) را فسق پيشگى دانسته است. بنابراين آنچه در آن آيات از موانع ايمان آوردن شمرده شده، از نظر قرآن مصداق فسق و بيانگر معناى آن مى باشد.

قدرت در رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 5

5 - نيرومندى و صلابت ، شرطى ضرورى براى رسولان الهى و رهبران مبارزه با طغيانگران است .

أشدّد به أزرى

كيفر خويشاوندان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 4

4 - رهبران دينى ، نبايد به خاطر خويشاوندى و روابط نسبى از مؤاخذه مقصران چشم پوشى كنند .

قال ي_ه_رون ما منعك

كيفر لغزش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 3

3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت

تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

گروه هاى اجتماعى

و رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

لغزشگاههاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 7

7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

محدوده اختيارات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 5

5 _ لغو اعتبار پيمان هاى صلح و عدم تعرض ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

براءة من اللّه و رسوله إلى الذين عهدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 4

4 _ ابطال اعتبار پيمان عدم تعرض مسلمانان ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

كيف يكون للمشركين عهد عنداللّه و عند رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 4

4 _ زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار رهبر جامعه اسلامى و از شؤون اوست .

جهدوا مع رسوله استئذنك

محدوده اطاعت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 3،11

3 _ ممنوعيت اطاعت رهبران دينى در آنچه بيرون از فرمان و رضايت خداست .

اتخذوا أحبارهم

و رهبنهم أرباباً من دون اللّه

11 _ اطاعت از رهبران دينى ، درآنچه بيرون از فرمان و رضايت خدا باشد ، شرك است .

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً من دون اللّه . .. سبحنه عما يشركون

خداوند اهل كتاب را به خاطر اينكه رهبران دينى خود را به جاى خدا {رب} قرار مى دادند و از آنان اطاعت مى كردند، محكوم كرده و آنان را مشرك خوانده است. بنابراين رب قرار دادن رهبران دينى و اطاعت از آنان به جاى اطاعت از فرمانهاى الهى، شرك خواهد بود.

محدوده مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 6

6- رهبران دينى ، به پافشارى بر هدايت كافران سرسخت ، موظف نيستند .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 3،7

3 - رهبران دينى ، تنها موظف به تبليغ عقايد و آرمان هاى مكتب اند ; نه تحميل آنها بر مردم .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

7 - وظيفه رهبران الهى ، آگاهى دادن به مردم و فراهم ساختن زمينه هاى انتخاب صحيح است ; نه تصميم گيرى از قِبل آنان .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 5

5 - پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، موظف به ابلاغ پيام وحى و عمل به رسالت خود و نگرانى نداشتن نسبت به عكس العمل و فرجام مخالفان

فإمّا نذهبنّ بك . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

مردمى بودن رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 10

10 _ حضور در متن جامعه و داشتن روابط نزديك و همسان با مردم ، امرى ازرشمند و ستوده براى رهبران الهى و سازگار با مقام پيامبرى

و قالوا مالِ ه_ذا الرسول يأكل . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا

مسلمانان و رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 9

9 _ رهبرى حق در نظام اسلامى ، داراى جايگاهى رفيع و مسلمانان وظيفه دار ايثارو فداكارى براى او

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه

از اينكه خداوند به مؤمنان فرمان داده است تا براى حفظ جان پيامبر(ص) به عنوان رهبر به حق جامعه اسلامى جان فشانى كنند، برداشت فوق استفاده مى شود.

مسؤوليت اجتماعى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 3

3 - حل و فصل امور مهم اجتماعى و فراخوانى مردم براى مشاوره و كنكاش پيرامون مسائل عمومى ، از وظايف و اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

مسؤوليت خويشاوندان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 3

3 - بستگان و نزديكان پيامبران و رهبران دينى ، سزاوارترين افراد به رعايت اصول و ارزش ها

و أنذر عشيرتك الأقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 -

6

6 - وابستگان نزديك رهبران دينى ، در عمل به تكاليف و وظايف شان ، بايد بر ديگران سبقت داشته باشند .

قل لأزوجك و بناتك . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 14

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران دين

و إذاستسقى موسى لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 14

14 - رهبران دينى بايد صبرپيشگان را به بهره مند شدن از رحمت هاى الهى بشارت دهند .

و بشر الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 23،24

23 _ زراره گويد : به امام صادق ( ع ) گفتم : بنده اى زنا كرده ، فرمود : { يجلد نصف الحد . . . قلت : فهل يجب عليه الرجم فى شىء من فعله فقال نعم يقتل فى الثامنة . . . ثم قال : على امام المسلمين ان يدفع ثمنه إلى مولاه من سهم الرقاب ;

فرمود: به قدر نصف حد شلاق مى خورد. گفتم: آيا سنگسار كردن در مورد برده براى چيزى از گناهان او واجب مى شود؟ فرمود: آرى، در هشتمين زنا كشته مى شود ... سپس فرمود: بر عهده امام مسلمانان است كه قيمت او را از سهم {رقاب} به مالكش بپردازد}.

24 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه رسول اللّه ( ص )

فرمود : { ايما مؤمن أو مسلم مات و ترك ديناً لم يكن فى فساد و لا اسراف فعلى الامام ان يقضيه . . . هو من الغارمين و له سهم عند الامام . . . ;

هر مؤمن يا مسلمانى بميرد و از او قرضى بماند _ كه آن را در راه فساد هزينه نكرده و اسراف نكرده باشد _ بر عهده امام است كه آن را بپردازد . .. آن بدهكار از {غارمين} است و سهمى نزد امام دارد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 3

3 _ تصميم به جهاد با كافران و منافقان ، در محدوده مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

يأيها النبى جهد الكفار

به كارگيرى خطاب {يا أيها النبى} به جاى {يا أيها الذين آمنوا} بيانگر اين است كه: تصميم گيرى درباره جنگ با كفار و منافقان، از وظايف رهبر جامعه ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، مأمور به اتخاذ مواضع صريح و قاطع در برابر عناصر نفاق و منافق و ناسالم جامعه

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 3،6،11

3 _ خداوند ، خواهان اعتماد نكردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشى هاى توانمندان متخلف از جهاد

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

6 _ موضع گيرى در برابر متخلفانِ از وظايف اجتماعى ( چون جهاد و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

يعتذرون إليكم . .. قل لا تعتذروا

از اينكه نخست همه مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، ولى وظيفه اعلام موضع تنها بر عهده پيامبر(ص) قرار داده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

11 _ لزوم توجه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامى ، نسبت به عملكرد منافقان و عناصر متخلف از وظايف اجتماعى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

اختصاص يافتن رؤيت به خدا و پيامبر(ص) _ با اينكه همه مردم عملكرد متخلفان را شاهد خواهند بود _ شايد از آن جهت باشد كه نظارت آن دو، نقش اساسى در برخورد با آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق با الغاى خصوصيت از {رسوله} و تعميم آن به جايگاه اجتماعى پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 4،15

4 _ تعيين

اموال متعلق صدقه ( زكات ) و مقدار آن ، بسته به نظر پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى است .

خذ من أمولهم صدقة

نكره آمدن {صدقة} و عدم تعيين مقدارى خاص از آن، احتمالا اشاره به اين دارد كه موارد فوق، مبتنى بر صلاحديد پيامبر (ص) و حاكم اسلامى است.

15 _ پرداخت زكات ، امرى مهم و شايسته قدردانى از سوى مدير جامعه اسلامى

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 16،17

16 _ رهبران و مبلغان دينى ، وظيفه دار رساندن معارف الهى به مردم بدون هر گونه دخل و تصرف و كم و زياد كردن

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

17 _ پرهيز از محور قرار دادن جلب رضايت مردم و سخن گفتن بر وفق و تمايلات و خواسته هاى نفسانى آنان ، از وظايف مهم و اساسى رهبران و مبلغان دينى

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا . .. ائت بقرءان غير هذا ... قل ما يكون لى أن أبدّله من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس -

10 - 16 - 4

4 _ لزوم حفظ رابطه مستقيم و بىواسطه با مردم براى رهبران و مبلغان دينى در راستاى تبليغ و ارشاد

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 2

2 _ دعوت كنندگان به سوى حق در صورت مواجه شدن با پافشارى مردم بر انكار حق ، بايد با اعلان تبرى از باطل ، آنان را به حال خود ر ها كنند .

و إن كذبوك فقل . .. و انا برىء ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 11

11 _ ثبات و استقامت و تأثيرناپذيرى از افراد نادان ، از وظايف رهبر جامعه اسلامى است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 15

15 _ صراحت لهجه و تسليم ناپذيرى رهبران الهى در بيان مواضع اعتقادى خويش ، امرى است بايسته و لازم .

قل . .. فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم و أمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 7

7- چشم ندوختن به اموال و مكنت هاى افراد ثروتمند و مرفّه ، از وظايف

رهبران اسلامى

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن عليهم واخفض جناحك للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 89 - 4

4- انذار و اخطار از وظايف اصلى مبلغان و رهبران دينى

و قل إنى أنا النذير المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى، برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله {فإنما عليك ...} به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 8

8- رهبران دينى ، بايد همواره بر مواضع اصولى خويش ثابت و استوار بوده و در برابر كافران و دشمنان ، سازش ناپذير باشند .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 7 - 7

7- وظيفه پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، هموارساختن راه هدايت و واگذارى انتخاب به خود مردم است .

فلعلّك ب_خع نفسك . .. إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

بيان فريبندگى زمين و بستر امتحان بودن آن پس از بيان رسالت پيامبر(ص) در محدوده انذار و تبشير، مى تواند گوياى اين مطلب باشد كه وظيفه رهبران دينى، هدايت است و انتخاب، با خود مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 10

10- ارشاد مردم به ترك اظهارنظر هاى بى پايه در باره حقايق و احاله علم آن به خداوند ، وظيفه اى است برعهده رهبران الهى .

سيقولون . .. قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 2،14

2- رساندن پيام وحى به گوش مردم ، از وظايف رهبران الهى است .

واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

14- پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، در شناخت حقايق تاريخى و معرفتى ، نبايد به راهى جز وحى الهى ، اعتماد كنند .

واتل ما أُحى إليك . .. و لن تجد من دونه ملتحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 20

20- رهبران الهى ، بايد از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان و غفلت از تهيدستان با ايمان ، پرهيز كنند .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 4

4- پيش گيرى

از هجوم مفسدان به جامعه ، وظيفه حاكمان الهى است .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 6

6- رهبران الهى ، همواره ، بايد مردم را از غلّوگرايى بازداشته و مقام خود را برتر از آنچه هست ، وانمود نكنند .

قل إنّما أنا بشر مثلكم

گرچه آيه، خطاب به پيامبر(ص) است، ولى بنابر ويژگى هاى قرآن، اين رهنمود، فرمانى عمومى، مخصوصاً به رهبران و پيشوايان دينى است تا همواره، اين نكته را به مردم يادآورى كنند كه آنان نيز بشرند، تا مبادا شائبه هاى الوهيّت و نظاير آن در ذهن مردم شكل بگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 83 - 8

8 - پيشوايان دينى ، در همه صحنه ها بايد در كنار مردم حاضر باشند .

و ما أعجلك عن قومك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 12

12 - پيش بينى لغزش گاه ها و زمينه هاى گمراهى و هشدار نسبت به آن ، از مسؤوليت هاى پيامبران و پيشوايان دينى است .

فأخلفتم موعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 4،5

4 - رهبران دينى ، نبايد به خاطر خويشاوندى و روابط نسبى از مؤاخذه مقصران چشم پوشى كنند .

قال ي_ه_رون ما منعك

5 - مسؤولان جوامع دينى ، بايد در برابر انحراف عقايد مردم حساس بوده و از خود واكنش نشان دهند .

ي_ه_رون ما منعك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 6،7

6 - لزوم پرهيزِ رهبران الهى ، از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

7 - امكان بهره گيرى از ثروت چشمگير كافران ، نبايد توجه رهبران دينى را به توانگران كافر معطوف سازد .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

نهى خداوند از توجه پيامبر(ص) به ثروت كافران، ممكن است براى بيان اين نكته باشد كه جهت بهبود زندگى مؤمنان، نبايد به سرمايه هاى كافران چشم داشت و به اين منظور نيز، مسلمان شدن آنان را آرزو كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 11

11 - توليت مسجدالحرام و آماده سازى آن براى زائران بيت اللّه ، مسؤوليتى بر عهده رهبران جامعه توحيدى

أن لاتشرك بى شيئًا و طهّر بيتى للطّائفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 3

3 - تبليغ و فراخوانى مردم به حج و زيارت بيت اللّه ، از وظايف رهبران الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 8

8 - مهربانى و برخورد مشفقانه با مردم ، وظيفه اى بر عهده رهبران و مبلغان دينى

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 12،13

12 - رهبران جامعه اسلامى ، بايد در اعمال سياست هاى كلان اجتماعى خود نسبت به مردم ، انعطاف پذير و واقع بين باشند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

از

اين كه خداوند پرداختن به امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت انديشى پيامبر(ص) منوط كرده است، به دست مى آيد كه پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سياست هاى كلان اجتماعى از سوى رهبرى، بايد با توجه به واقعيت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذير باشد.

13 - اعمال اجتهاد و مصلحت انديشى در حل و فصل امور اجتماعى ، از اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع . .. فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 11

11 _ ساده زيستى و دورى از زندگى مرفّه و كاخ نشينى ، زندگانى شايسته و بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة . .. إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت ... و يجع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 7

7 - مبارزه با ظلم و احياى عدالت ، داراى اولويت نخست در مبارزه اجتماعى و در رأس مسائلى كه رهبران الهى بايد به آن بپردازند .

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن

حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 3

3 - موضع رهبران دينى در ميان مردم ، بايد موضعى برادرانه و همراه با دلسوزى باشد و نه برترى جويانه .

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جويى .

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها

براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 3

3 - موضع رهبران الهى در ميان امت ، موضعى مشفقانه و نه همراه با برترى جويى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 181 - 3

3 - توجه پيامبران و رهبران الهى ، به اصلاح امور اقتصادى جامعه هم پاى مسائل اعتقادى و عبادى

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها

وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 4

4 - رهبران الهى ، وظيفه دار مراقبت از جماعت مؤمنان و پيروان خويش

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

{خفض جناح} مى تواند كنايه از گردآورى امت در كنف خويش باشد; همانند كبوترى كه جوجه هاى خود را در زير بال و پر خود جاى مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 8

8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .

و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 6

6 - رهبران دينى ، نبايد توجه خود را آن چنان معطوف حق ناپذيرى حق گريزان كنند كه از نقششان باز بمانند .

و من كفر فلايحزنك كفره

توصيه خداوند به پيامبر(ص) داير بر پرهيز از اندوهگين شدن بر كفركافران، براى دلدارى به آن حضرت است و احتمال هم دارد به خاطر تأثير اندوه و در نتيجه بازماندن از ايفاى رسالت دينى باشد. بنابر احتمال اخير، نكته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 4

4 -

شايسته است كه رهبران دينى ، جامعه را براساس قوانين وحى و در محدوده معارف دين هدايت كنند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 7

7 - رهبران دينى ، بايد همواره به وظيفه خود ( هدايت مردم ) بپردازند و از تلاش دلسرد نشوند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

طرح حل اختلافات در قيامت، پس از بيان گزينش رهبران دينى براى بنى اسراييل، احتمال دارد به منظور اين باشد كه به رهبران گوشزد كند كه اختلافات، امرى مستمر بوده و در قيامت حل خواهد شد. بنابراين، رهبران، بايد كار رهبرى خود را انجام دهند و از انجام دادن آن غافل نشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 8

8 - شايسته است كه رهبران دينى ، تقواى الهى را رعايت كرده و از افراد ناشايست ، تبعيت نكنند .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

اگرچه مخاطب آيه، شخص پيامبر(ص) است، اما فرمان هاى داده شده، مى تواند حكمى كلّى براى هر رهبر دينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 5

5 - لزوم پيش گام بودن رهبران جامعه ايمانى در عمل به آرمان ها و اهداف اعلام شده خود به مردم

أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 16

16- رسالت اصلى رهبران الهى ، ابلاغ پيام وحى و اتمام حجت

بر خلق

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم ... بل_غ

{بلاغ} سخنى در توجيه و تعليل {فاصبر} و {لاتستعجل} است; يعنى، تو مأمور بلاغى و نگران فرجام كافران مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 10

10- لزوم دلسوزى و نگرانى رهبران الهى براى امت خويش ، همانند خود

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

فرمان {استغفر لذنبك و للمؤمنين و. ..} از سوى خداوند به پيامبر(ص)، مى رساند كه رهبر الهى بايد همان گونه كه به فكر نجات و سعادت واقعى خويش است، در انديشه نجات و سعادت امت خود نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 1

1 - نظارت بر حسن اجراى حدود الهى ، از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

ي_أيّها النبىّ إذا طلّقتم النساء . .. تلك حدود اللّه

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در آغازِ سوره و آيات مربوط به احكام طلاق و حدود الهى _ با آن كه اين احكام و حدود مربوط به همه مسلمانان است _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 3

3 - جهاد با كافران و منافقان

و هرگونه برخورد شديد و سختگيرانه با آنان ، بايد زير نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گيرد .

ي_أيّها النبىّ ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص)، در جهاد سختگيرانه با كافران و منافقان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد. افراط و تفريطى كه نوعاً در چنين موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأييد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، براى مبلغان و رهبران جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 2

2 - رهبران الهى ، بايد همواره به ارشاد پندپذيران ادامه دهند و هيچگاه آنان را ، از پند ها و اندرز هاى خود محروم نسازند .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثنا در {إلاّ من تولّى. ..}، ناظر به تكرار تذكر است. بنابراين فرمان {ذكّر}، درباره كسانى كه اعراض و كفر ندارند، همچنان باقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

مسؤوليت وابستگان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 8

8 -

همسران و بستگان شخصيت هاى معنوى و صاحب نفوذ ، بايد از شأن اجتماعى و معنوى آنان ، پاسدارى كنند .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحً

مشاوره با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 2

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

مشكلات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 13

13 - رهبران الهى ، در ايفاى رسالت خويش و گذر از دشوارى ها ، نيازمند اطمينان و تأييد هاى خداوندى اند .

فاستمسمك . .. إنّك على صرط مستقيم

مصلحت انديشى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 13

13 - اعمال اجتهاد و مصلحت انديشى در حل و فصل امور اجتماعى ، از اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع . .. فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

مقامات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 9

9 _ رهبرى حق در نظام اسلامى ، داراى جايگاهى رفيع و مسلمانان وظيفه دار ايثارو فداكارى براى او

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه

از اينكه خداوند به مؤمنان فرمان داده است تا براى حفظ جان پيامبر(ص) به عنوان رهبر به حق جامعه اسلامى جان فشانى كنند، برداشت فوق استفاده مى شود.

ملاقات با رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 10

10 - ديدار با رهبر جامعه اسلامى در مناسك حج

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

ملاك عمل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 6

6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 8

8- فرمان خداوند ، ملاك عمل رهبران الهى است ; نه سليقه هاى شخصى آنان و آراو خواسته هاى نفسانى مردم .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

منافقان و رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 4

4 _ رهبران جامعه اسلامى _ هر چند عادل باشد _ در معرض عيب جويى منافقان هستند .

و منهم من يلمزك فى الصدقت

وقتى كه پيامبر اسلام (ص)، با همه عدالت و پاكى اش، مورد طعن و ايراد منافقان قرار گيرد، ديگران نيز بى ترديد از عيب جويى آنان در امان نخواهند بود.

منشأ

انحراف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

موانع احساس ضعف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

موانع نگرانى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

موانع همراهى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 8

8 _ نفاق ، بازدارنده انسان از جهاد در راه خدا و همگامى با رهبر الهى

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

مهربانى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 6

6- محبت و دل سوزى عميق نسبت به ديگران ، از ضرورى ترين و مطلوب ترين صفات رهبران الهى است .

و حنانًا من لدنّا

با توجه

به اين كه {حناناً} اولين صفتى است كه پس از {آتيناه الحكم} ذكر شده است، مطلب فوق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 8

8 - مهربانى و برخورد مشفقانه با مردم ، وظيفه اى بر عهده رهبران و مبلغان دينى

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه

نعمت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 6

6 - وجود رهبرى دينى و شريعت آسمانى ، تبلور فضل و نعمت الهى بر خلق *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه . .. فضلاً من اللّه و نعمة

برداشت بالا بدان احتمال است كه جمله {فضلاً من اللّه و نعمة} در رابطه با صدر آيه قبل (فيكم رسول اللّه) باشد.

نقش اجتماعى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 5

5 - حضور پيشواى الهى در جامعه ، داراى نقشى اساسى در جلوگيرى از انحرافات

فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك و أضلّهم السامرىّ

{من بعدك} نشانگر آن است كه نبود موسى(ع) در بين قوم خود، از زمينه هاى آغاز اين گمراهى بوده است.

نقش استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 17

17 - پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، به جاى حل و فصل مسائل اجتماعى ، با اذن رهبرى ، خطايى است نيازمند به استغفار به درگاه الهى .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

توصيه خداوند به طلب مغفرت

كردن پيامبر(ص) براى كسانى كه به اذن او عرصه حل و فصل امور اجتماعى را ترك مى كنند حاكى از اين است كه اين عمل چون به اذن آن حضرت انجام گرفته جايز است; ولى در عين حال خطايى است كه بايد براى آن استغفار كرد.

نقش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 12،13

12 _ شركت و عدم شركت مسلمانان در جنگ ، منوط به اذن پيامبر ( ص ) بود .

فاستئذنوك

استيذان منافقان، نشان دهنده اين است كه: آنان به عنوان فردى از جامعه اسلامى، شركت خود را در جنگهاى آينده، منوط به اجازه پيامبر (ص) مى دانسته اند.

13 _ شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است .

فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 11

11- تحقّق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آنها در ميان مردم ، نيازمند به مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را با آوردن فعل متعدى، به آن حضرت واگذار كرده است و به خود مردم واگذار نكرده است، نكته ياد شده به دست

مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 10

10- تحقّق آموزه هاى دين ، نيازمند مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته

أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند پس از اعطاى آيات (تورات) به موسى(ع) او را مسؤول خارج ساختن مردم از ظلمتها معرفى مى كند، معلوم مى شود كه اجراى تعاليم آسمانى و به كارگيرى آنها نياز به مجرى و شخصيتى كاردان، چون موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 7

7 - امت هاى پيامبران ، در معرض آزمون و فتنه در غيبت رهبران خود هستند .

فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك

خبر از آزموده شدن بنى اسرائيل در غياب موسى(ع)، هشدار و تذكرى براى همه امت ها است; تا در غيبت پيشوايان خود (مرگ و يا عدم حضور آنان)، مراقبت كافى به عمل آورند تا از فتنه ها سربلند بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 6

6- صنعت اسلحه سازى و توليد سلاح ، بايد در اختيار افراد صالح و تحت نظارت رهبران جامعه دينى قرار گيرد .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

از اين كه خداوند براى دفاع مردم از منافع خويش در برابر دشمن، صنعت اسلحه سازى را تنها به داوود(ع) آموخت، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 7

7 - امكان مبتلا شدن مردم به سختى

ها براى آزمايش آنان ، پس از روى كار آمدن رهبران الهى

قالوا اطّيّرنا بك . .. بل أنتم قوم تفتنون

با توجه به اشتقاق {تفتنون} از {فتنة} (به معناى آزمايش) از آيه استفاده مى شود كه پس از آمدن صالح(ع)، ثموديان به مشكلات جديدى مبتلا شدند و آن را ناشى از وجود صالح(ع) مى شمردند، با اين كه آنها از ناحيه خدا و براى آزمايش آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 3

3 - رهبران دينى ، تنها موظف به تبليغ عقايد و آرمان هاى مكتب اند ; نه تحميل آنها بر مردم .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 41 - 4

4 - حمايت خداوند از مكتب حق ، وابسته به حيات پيامبران و رهبران الهى نيست .

فإمّا نذهبنّ بك فإنّا منهم منتقمون

خداوند مى فرمايد: حتى در صورت رحلت پيامبر(ص) ما انتقام خويش را از مخالفان خواهيم گرفت. از اين نكته حمايت مستمر او از آيين حق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 2

2 - حضور رهبران الهى در جوامع ، مانع از تحقق انتقام الهى نسبت به كافران و حق گريزان نخواهد بود .

أو نرينّك الذى وعدن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر ( ص ) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره

فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير {شطئه} و {آزره}به {زرع} بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(ص) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 12،26

12 - ناتوانى مردم از درك بعضى از مصالح اجتماعى خويش و نياز آنان به رهبرى الهى

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {لعنتّم} مى رساند كه مردم، تمايلاتى دارند كه اگر بنا باشد رهبرى جامعه از تمايلات آنان پيروى كند، خود مردم به مشقت مى افتند و اين نيست مگر از آن جهت كه تمايلات و آراى آنان، در چنين مواردى، غير واقع بينانه و مخالف مصالح واقعى است.

26 - رشد و تعالى جامعه ، در پرتو وجود رهبرى الهى و نفوذ رهنمود هاى وى

و اعلموا . .. لو يطيعكم ... و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم ... أول_ئك هم الرشدون

برداشت يادشده از ارتباط سه بخش زير به دست مى آيد: 1_ مسأله اطاعت محض از پيامبر(ص) 2_ ارزش ايمان و اجتناب از كفر، 3_ رشد در پرتو عوامل مذكور (أول_ئك هم الراشدون). {أول_ئك} اشاره به مؤمنانى دارد كه براساس ايمان سر به اطاعت رسول خدا نهاده اند و اهميت وجود رهبرى الهى را در جامعه دريافته اند (واعلموا أنّ فيكم رسول اللّه). اينان رشد و تعاليشان از سوى خدا تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 14

14 - تحقق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آن در ميان مردم ، نيازمند به مجرى كاردان و رهبرى شايسته است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، پيامبر(ص) را متصدى امر هدايت قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را، با آوردن فعل متعدى {ليخرجكم} به آن حضرت واگذار كرده است; و نه به خود مردم.

نقش رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 9

9 - لزوم انجام مراسم حج با محوريت رهبر جامعه اسلامى

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

اين كه خداوند مى فرمايد: {مردم از پياده و سواره بر تو (ابراهيم) وارد خواهند شد} مى تواند متضمن دستورى باشد به مردم كه بايد ابتدا به زيارت رهبر الهى بشتابند و با محوريت او مراسم حج را انجام دهند.

نيازهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 3

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نيازهاى معنوى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 13

13 - رهبران الهى ، در ايفاى رسالت خويش و گذر از دشوارى ها ، نيازمند اطمينان و تأييد هاى خداوندى

اند .

فاستمسمك . .. إنّك على صرط مستقيم

واقع بينى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 12

12 - رهبران جامعه اسلامى ، بايد در اعمال سياست هاى كلان اجتماعى خود نسبت به مردم ، انعطاف پذير و واقع بين باشند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند پرداختن به امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت انديشى پيامبر(ص) منوط كرده است، به دست مى آيد كه پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سياست هاى كلان اجتماعى از سوى رهبرى، بايد با توجه به واقعيت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذير باشد.

ويژگيهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 4

4 - شرح صدر از مهم ترين ويژگى هاى لازم براى رسولان الهى و رهبران و مبلغان دين است .

قال ربّ اشرح لى صدرى

اين كه موسى(ع) شرح صدر را بر خواسته هاى ديگر خود مقدم داشته است، نشانِ جايگاه مهم و نقش آن در انجام يافتن مسؤوليت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران

الهى

ألم نشرح لك صدرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

هدايتگرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 5

5- لزوم صلابت و قاطعيت رهبران الهى ، در هدايت جامعه و اجراى احكام شريعت

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . ..

إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 7

7 - رهبران دينى ، بايد همواره به وظيفه خود ( هدايت مردم ) بپردازند و از تلاش دلسرد نشوند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

طرح حل اختلافات در قيامت، پس از بيان گزينش رهبران دينى براى بنى اسراييل، احتمال دارد به منظور اين باشد كه به رهبران گوشزد كند كه اختلافات، امرى مستمر بوده و در قيامت حل خواهد شد. بنابراين، رهبران، بايد كار رهبرى خود را انجام دهند و از انجام دادن آن غافل نشوند.

هشدار به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 7

7 _ رهبران الهى در معرض توطئه و دسيسه هاى اغوا كننده از سوى خائنان

و لا تجدل عن الذين يختانون أنفسهم . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته

همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 2

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على

أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

هوشيارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

يقين رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

رهبران ظالم

استهزاهاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 5

5 _ استهزاى رسالت و رسولان الهى از سوى سردمداران مجرم براى انكار رسالت پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

درخواست نزول وحى و مقام رسالت از جانب سردمداران مجرم ممكن است تنها از سر استهزا باشد، نه

اينكه واقعاً خواهان آن باشند.

اضلال رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 23

23 _ فى المجمع: {قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا} . .. قال الصادق(ع): يعنى ائمة الجور ... .

از امام صادق(ع) درباره آيه {هؤلاء أضلونا} روايت شده است: مراد از {هؤلاء}، حاكمان ستمگر است.

اطاعت از رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 20

20 _ عن محمّد بن منصور قال: سألت عبدا صالحا عن قول الله عز و جل: {قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن} قال: ان القرآن له ظهر و بطن فجميع ما حرم الله فى القرآن هو الظاهر و الباطن من ذلك ائمة الجور . .. .

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {قل انما حرم . .. } سؤال كردم فرمود: قرآن، داراى ظاهر و باطن است ; آنچه را خداوند در قرآن تحريم كرده فاحشه آشكار و باطن آن، اطاعت از پيشوايان ستمگر است ... .

بهانه جويى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

بى تأثيرى معجزه بر رهبران ظالم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 3

3 _ عدم تأثير آيات (معجزات) الهى در سردمداران مجرم

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

پيدايش رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 1

1 _ پديدار گشتن سردمدارانى از بين مجرمان هر جامعه، از سنتهاى الهى است.

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها

معناى فوق براى آيه بر اين اساس است كه {أكابر مجرميها} مضاف و مضاف اليه و مفعول اول براى {جعل} و مفعول دوم آن {فى كل قرية} باشد.

توطئه رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 8،9

8 _ مكر و توطئه سردمداران مجرم، تنها دامنگير خودشان مى گردد.

و ما يمكرون الا بأنفسهم

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

تهديدهاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 6

6 _ تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

خواسته هاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 2

2 _ درخواست رسالت و دريافت وحى، شرط بى جاى سردمداران مجرم براى ايمان آوردن به پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما

أوتى رسل الله

دروغگويى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 13

13 _ محمّد بن منصور عن عبدصالح قال: سألته عن قول الله: {و إذا فعلوا فاحشة _ إلى قوله _ أتقولون على الله ما لا تعلمون} . .. فقال: ... فان هذا من ائمة الجور ادّعوا ان الله أمرهم بالإيتمام بهم فردّ الله ذلك عليهم فاخبرنا إنهم قد قالوا عليه الكذب فسمى ذلك منهم فاحشة.

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {و إذا فعلوا فاحشة . .. } سؤال كردم فرمود: ... اين مطلب درباره پيشوايان جور است كه ادعا داشتند خداوند مردم را به پيروى و اقتداى به آنها امر فرموده، خداوند اين ادعاى آنان را رد كرده و به ما خبر داده كه آنان بر خدا دروغ بستند ; و اين دروغ را فاحشه ناميده است.

ذلت رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8،10

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

رشوه به رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 17

17 - { عن ابى بصير عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له قول اللّه { و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام } فقال

: . . . اما انه لم يعن حكام أهل العدل و لكنه عنى حكام أهل الجور . . . ;

ابو بصير گويد: از امام صادق(ع) از آيه {و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام} سؤال كردم، حضرت فرمود: مراد، حاكمان عدل نيست; بلكه مراد حاكمان جور است . .. }.

روش برخورد رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 2

2 _ مكر و فريب، شيوه سردمداران مجرمان در ميان جوامع

جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 20،22

20 _ ارجاع داورى به حاكمان خودكامه و سلطه گر ، پذيرش حاكميت طاغوت است .

الم تر الى الّذين يزعمون انّهم امنوا . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو كان لك على رجل حقّ فدعوته الى حكّام اهل العدل فأبى عليك اِلا انْ يرافعك الى حكام اهل الجور ليقضوا له لكان ممّن حاكم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذين يزعمون ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 2،

3 و 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 180.

22 _ كعب بن اشرف و ابن شيبه يهودى ، از مصاديق حاكمان طاغوتى

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

بسيارى از مفسران برآنند كه آيه در مورد منافقى نازل شد كه به هنگام نزاع با فردى، خواهان مراجعه به كعب بن اشرف يهودى شد و از مراجعه به پيامبر براى داورى سر باز زد. برخى ديگر از مفسران، مصداق طاغوت را ابن شيبه يهودى گفته اند.

رهبران ظالم و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 3،12

3 _ عدم تأثير آيات (معجزات) الهى در سردمداران مجرم

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

رهبران ظالم و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 9

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

رهبران ظالم و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان

او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

رهبران ظالم و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 6

6 _ تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

رهبران ظالم و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 3

3 _ تجليل حاكمان ستمگر از عالمان ستيزه جو با حق تا حد مقرب ساختن آنان به درگاه خويش

قال نعم و إنكم لمن المقربين

شبهه افكنى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

شرايط رهبران ظالم براى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 2

2 _ درخواست رسالت و دريافت وحى، شرط بى جاى سردمداران مجرم براى ايمان آوردن به پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل

الله

عذاب رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

كيفر رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 10

10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

مكر رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 2،6،8،9

2 _ مكر و فريب، شيوه سردمداران مجرمان در ميان جوامع

جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

6 _ تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

8 _ مكر و توطئه سردمداران مجرم، تنها دامنگير خودشان مى گردد.

و ما يمكرون الا بأنفسهم

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 _ القاى شبهات و بهانه جويى در برابر آيات الهى و رسالت رسولان او، از مكرهاى سردمداران مجرم بوده است.

أكبر مجرميها ليمكروا . .. لن نؤمن حتى نؤتى ... بما كانوا يمكرون

يادآور شدن اشكال تراشيهاى سردمداران كفر، پس از ذكر مكر و فريبكارى آنان، مى تواند بيان مصداقى بارز براى مكر و فريب آنان باشد.

رهبران ظلم

افساد رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 2،3،8،9،11،12

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

3 _ سرسختى ، غرور و تكبّر برخاسته از گناه ، مانع نصيحت پذيرى حاكمان مفسد

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {بالاثم}، متعلق به {العزّة} باشد.

8 _ حاكمان مُفسد ، در حِصار سرسختى ، تكبّر و غرور برخاسته از گناه خويش هستند .

و اذا تولّى . .. اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد و {باء} در {بالاثم}، سببيّه و متعلّق به {العزّة} باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

تكبّر رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 2،8،9،11

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . ..

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

8 _ حاكمان مُفسد ، در حِصار سرسختى ، تكبّر و غرور برخاسته از گناه خويش هستند .

و اذا تولّى . .. اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد و {باء} در {بالاثم}، سببيّه و متعلّق به {العزّة} باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

كيفر رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 11،12

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

رهبران فاسد

افساد رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 16

16 _ حاكمان فاسد و فسادانگيز ، مبغوض خداوند هستند .

اذا تولى . .. و اللّه لا يحب الفساد

رهبران فاسد در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1

1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر

ألم تر

إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

سرزنش رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 6

6- رهبران و سردمداران فاسد و اغواگر درخور سرزنش و كيفرند .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

از اينكه خداوند در بيان سرنوشت شوم اقوام و ملتهاى ناسپاس و كافر، رهبران آنها را مورد بحث قرار داد (أحلّوا قومهم . ..)، استفاده مى شود كه جرم آنان بيش از ديگر مردم بوده و سزاوار سرزنش و كيفرى افزونترند.

كيفر رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 6

6- رهبران و سردمداران فاسد و اغواگر درخور سرزنش و كيفرند .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

از اينكه خداوند در بيان سرنوشت شوم اقوام و ملتهاى ناسپاس و كافر، رهبران آنها را مورد بحث قرار داد (أحلّوا قومهم . ..)، استفاده مى شود كه جرم آنان بيش از ديگر مردم بوده و سزاوار سرزنش و كيفرى افزونترند.

مبغوضيت رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 16

16 _ حاكمان فاسد و فسادانگيز ، مبغوض خداوند هستند .

اذا تولى . .. و اللّه لا يحب الفساد

نقش رهبران فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و

أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 10

10- نقش مهم رهبران و زمامداران فاسد ، در تباهى و هلاكت امتها

فقال له فرعون . .. فأراد ... فأغرقن_ه و من معه جميعًا

در داستان هلاكت فرعون، همواره شخص فرعون به عنوان عنصر اصلى جريان كفر، به صورت ضمير مفرد و جدا از مجموعه يارانش ذكر شده است و اين بيانگر برداشت فوق است.

رهبران كفر

آثار استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 3

3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر ( ص ) بود .

اصبر على ما يقولون

از اين كه پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

آثار برترى طلبى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 3

3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.

آثار بهانه جويى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

آثار دشمنى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

آثار شك رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 5

5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى

{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت

سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.

اتحاد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 3

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام ( ص )

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد شده، از تعبير {جند} و {أحزاب} به دست مى آيد.

اجتناب از رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 1

1 - پرهيز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنى است آيه شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).

احساس خطر رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن

از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

ادعاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 2

2 - سران شرك و كفر ، مدعى نبودن اثرى از توحيد و يكتاپرستى در آخرين دين الهى ( مسيحيت )

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

{ملّة} در آيه شريفه، به معناى {دين} است و مقصود از قيد {الأخرة} (پسين) در برابر {اولين} (پيشينيان) _ كه در آيات ديگر آمده _ دين مسيحيت است. گفتنى است كه مسيحيت آخرين دين پيش از اسلام در جزيرة العرب بود و كافران نيز از آن آگاهى داشتند.

ارتجاع رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 6

6 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى مرتجع و مخالف نوگرايى و پويايى فكرى و عقيدتى در جامعه

ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

استغاثه پيروان رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 5

5 - فرياد استغاثه پيروان كفرپيشه ، به هنگام مشاهده گرفتارى جلوداران خود به عذاب قهر الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 1

1 - سران كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

{قطّ} به

معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

اطاعت از رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب ، مطيع و فرمانبردار سران كفر و ضلالت

و عبد الطغوت

اغواگرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 12

12 _ اغواگرى سران كفر و شرك و واداشتن ديگران به ضلالت، ادعاى دوزخيان پيرو عليه رهبران خويش در پيشگاه خداوند

قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

اهميت مبارزه با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 6

6 - لزوم هدف قرار دادن مركز اصلى قدرت كفر ، براى اصلاح توده ها *

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

موسى(ع) مأموريت يافته بود تا مستقيماً با فرعون روبه رو شود و او را از كفر و حق ستيزى باز دارد و خداوند اين حقيقت رابراى ما بازگو كرده است از اين نكته مطلب ياد شده احتمال مى رود.

ايجاد اختناق رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

بشارت شكست رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 4

4 - بشارت و نويد خداوند به شكست سران كفر و شرك و پيروزى مسلمانان در دوران بعثت

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بهانه جويى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 3

3 - سران شرك و كفر ، نوپيدايى و بى سابقه بودن پيام توحيدى پيامبراسلام را در تاريخ اديان گذشته ، بهانه اى بر مخالفت خود قرار داده بودند .

ما سمعنا به_ذا فى الملّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 3

3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت

وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.

بى شعورى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 10

10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.

و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون

بينش رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5،14

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

اسطوره خواندن قرآن و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 5،6

5 - سران كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند

.

و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ه_ذا} به صبر اشاره داشته و مقصود از {يراد} (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 1

1 - سران كفر و شرك ، پيام توحيدى پيامبراسلام را ، سخنى نو ظهور و بى سابقه مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى

أءنزل عليه الذكر من بيننا

همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.

پيشگويى شكست رهبران كفر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

تعقل در روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تفكر در فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

ابراهيم - 14 - 28 - 3

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.

تقدير عذاب رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 1

1 - براى بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، عذاب الهى مقرر شده بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم

{حقّ} به معناى {ثبت} است و مقصود از {قول} عذاب الهى مى باشد. اين مطلب به قرينه ديگر آياتى است كه در آن واژه اى مشابه {قول} به كار رفته است مثل {و لكن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}(زمر، آيه 71). گفتنى است مقصود از اكثريت در آيه شريفه _ به دليل اين كه اين آيه در نيمه نخست رسالت و در مكه نازل گشت _ آن دسته از مشركان و كافرانى است كه در ابتداى دعوت اسلام به مخالفت با آن برخاستند (مانند سران قريش، چون ابوجهل و ابولهب); نه اكثريت توده مردم كه پس از چندى مسلمان شدند.

تكبر رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به

وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تنفر از رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 4

4 - پيشوايان كفر ، مورد تنفر و انزجار خلايق در روز قيامت

و يوم القي_مة هم من المقبوحين

مفسران برآنند كه {مقبوح} از ريشه {قبح} (زشتى) مشتق شده است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، كسى كه به خاطر زشتى، مورد نفرت ديگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.

توصيه هاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

توطئه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1

1 -

رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 10

10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.

و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون

تهديد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان

مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 2

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

تهمتهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7،12

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه:

{گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

12 _ تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 6

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى

پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

جرم رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از {مجرمين} دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

جنگ با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 2

2 _ تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر

فقتلوا أئمة الكفر . .. ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جهاد با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 8،11،12

8 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر

11 _ نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

12 _ پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون

جهل رهبران

كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19

18 _ سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول {لاتعلمون} به قرينه {لكل ضعف}، ان لكل ضعفا است.

19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.

حتميت عذاب رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

حتميت گمراهى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

حق ستيزى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش

تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

حق ناپذيرى اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

حق ناپذيرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

خضوع رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

دشمنى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

دعوت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

ذلت رهبران كفر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

راههاى تنبه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

رجعت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 5

5 - رجعت داده شدگان هر امت ، متشكل از سردمداران كفر

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

با توجه به اين كه {من} در عبارت {من كلّ أُمّة} براى تبعيض است، به مناسبت مورد احتمال مى رود كه آن بعض، پيشوايان كفر باشند.

روش اضلال رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 2

2- سران كفر و شرك ، براى منحرف كردن

مردم از مسير خدا و توحيد ، به ساختن شبيه و مانند براى خداوند روى آوردند .

أحلّوا قومهم دار البوار . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از سياق اين آيه و آيات قبل استفاده مى شود كه درباره سران كفر و شرك است . زيرا مبتلا كردن مردم به سرنوشت و جايگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نيز مانند درست كردن براى خدا و اضلال مردم از راه خدا (و جعلوا لله أنداداً ليضلّوا عن سبيله) كار رهبران و سران كفر و شرك است.

روش اغواگرى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 5

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

روش برخورد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 6

6- استفاده از احساسات و عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

از اين كه كفار مكه، مردم را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى

و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 13

13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل

تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 7

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر

و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده _ با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است _ مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 6

6 - مشركان صدراسلام ، پيشواى كافران گذشته تاريخ در كفر و حق ستيزى *

و لقد أهلكنا أشياعكم

با توجه به اين كه {شيعه} به معناى پيرو است و از نظر زمانى كفار مكه دنباله رو كافران گذشته اند; احتمال مى رود كه اطلاق {أشياع} بر كافران گذشته تاريخ از آن جهت باشد كه مشركان مكه در كفر و حق ستيزى، گوى سبقت را از پيشينيان خود ربوده اند، به گونه اى كه بايد پيشينيان را پيرو آنها به حساب آورد و آنان را پيشواى گذشتگان.

رهبران كفر در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 11

11 _ دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.

حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

{حتى إذا اداركوا . ..} يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. {اداركوا} در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 -

1

1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.

قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان

رهبران كفر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 10

10 - جدا شدن سردمداران كفر از ميان هر امت در قيامت ، به صورت نظام يافته و تحت نظارت و كنترل مأموران الهى است . *

و يوم نحشر . .. فهم يوزعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 4

4 - پيشوايان كفر ، مورد تنفر و انزجار خلايق در روز قيامت

و يوم القي_مة هم من المقبوحين

مفسران برآنند كه {مقبوح} از ريشه {قبح} (زشتى) مشتق شده است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، كسى كه به خاطر زشتى، مورد نفرت ديگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.

رهبران كفر و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 14

14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك

و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

اسطوره خواندن قرآن و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.

رهبران كفر و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 2،3

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى

و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى

أءنزل عليه الذكر من بيننا

همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.

3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.

رهبران كفر و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

زمينه نابودى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 11

11 _ نابودى

عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

زيان رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

سرزنشهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

شكست توطئه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شگفتى روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9

- 3

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

صبر بر استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

عبرت از فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 4

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

عجز رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

عذاب استيصال رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 10

10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب الهى استيصال اند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

عذاب رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 2

2 - مرفهان خوشگذران و جلوداران كفر ، نخستين چشندگان شعله هاى عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 5

5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *

طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم

از مبالغه نهفته در {الأثيم} و نيز وصف {العزيز الكريم}، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.

عوامل ذلت اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 3

3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار

رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.

عوامل گمراهى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 4

4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.

فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 2

2 - ياوران خط كفر ، داراى سرنوشتى مشترك با پيشوايان كافر خويش

فأخذن_ه و جنوده

فرجام شوم رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

قساوت قلب اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 1

1 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، به گونه اى بودند كه انذار و اخطارِ پيامبر ( ص ) در آنان كارساز نبوده و ايمان نمى آوردند .

لقد حقّ القول على أكثرهم . .. و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

كفران رهبران

كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

كيفر اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 1

1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

گناه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 4

4 _ پيروان شرك و كفر، در قيامت، خواهند فهميد كه گناهى كمتر از سرانشان بر دوش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

چون جمله {فما كان . ..} نتيجه پاسخ خداوند است كه فرمود {لكل ضعف و لكن ...} معلوم مى شود هر دو گروه (سران و پيروان) از آن جمله مى فهمند كه به گناهى همسان گرفتار هستند.

لجاجت اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

لجاجت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

مبارزه با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 5

5 -

مبارزه با عوامل و سردمداران كفر و فساد و اصلاح نظام اجتماعى حاكم ، سرلوحه رسالت موسى ( ع ) و مرحله نخستين نهضت او

لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

محروميت اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 7

7 - پيشوايان كفر ، محروم از هرگونه نصرت و امداد الهى در روز رستاخيز

و يوم القي_مة لاينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

مخالفت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 5

5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى

{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 -

3

3 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و كارشكنى هاى سران كفر و شرك ( همچون وليدبن مغيره )

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مرگ رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 5

5- پيشگويى قرآن از پيروزى اسلام و مرگ سران شرك و كفر ، قبل از وفات پيامبر ( ص )

أفإيْن متّ فهم الخ_لدون

همزه در {أفإن} استفهام انكارى و متضمن معناى نفى است. بنابراين پيام اصلى آيه چنين مى شود: نه چنين است كه او (پيامبر(ص)) {بميرد و شما زنده باشيد و به مدت طولانى بمانيد; بلكه حقيقت عكس اين است، او مى ماند و شما اى سران كفر پيش از او خواهيد مرد.

منازعه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 1

1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.

قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان

نجات رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نقش اجتماعى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 4

4 - نقش مهم رهبرى كفر ، در گمراهى و انحراف اركان جامعه

فتولّى بركنه

در صورتى كه مراد از {ركن}، اركان جامعه بوده و {باء}

براى تعديه باشد، از منتسب شدن انحراف اركان جامعه، به شخص فرعون، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

نقش رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 3

3- سردمداران كفر و شرك عامل اصلى دوزخى كردن قوم خويشند .

أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {جهنّم يصلونها} بدل از {دار البوار} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 5

5 - نقش سردمداران كفر و فساد در هلاكت و بدبختى تمامى جامعه

أنّا دمّرن_هم و قومهم

ضمير {هم} به گروه هاى نُه گانه بازمى گردد كه طرح ترور شبانه صالح و خانواده اش را ريخته بودند. و از اين كه نام آنان به صورت مجزا و مقدم بر نام قومشان ياد شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 4

4 - سران و رهبران جامعه شرك ، رهبرى مردم را بر ضد رسول

اكرم ( ص ) در دست داشتند .

و انطلق الملأ منهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 5

5 - سران شرك و كفر در عصر بعثت ، رهبرى فكرى و عقيدتى مردم را در دست داشتند .

و انطلق الملأ. .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 9

9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر و زور جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

رهبران گمراهى

آثار اجتناب از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 6

6 - سعادت و نيك بختى انسان در عرصه دنيا و آخرت ، در گرو اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت و توبه و روى كرد به خداوند است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت . .. لهم البشرى

مقصود از بشارت در آيه شريفه، بشارت به بهشت و سعادت بشرى است.

آثار اطاعت از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 3،8

3 - عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران گمراهى ، شرك است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه در توصيف مؤمنانى است كه در برابر مشركان قرار داشته و در عقيده مخالف آنان مى باشند.

8

- عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، مانع توبه و باريافتن به درگاه الهى است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه

اجتناب از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 2،7

2 - لزوم اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران ضلالت

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

7 - اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، شرط توبه و رويكرد به خداوند است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه

تقدم طرح مسأله اجتناب از طاغوت، بر موضوع توبه و رويكرد به خداوند، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

اطاعت از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب ، مطيع و فرمانبردار سران كفر و ضلالت

و عبد الطغوت

ذلت اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

روش برخورد رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 12

12 - بهره گيرى از شخصيت هاى محبوب جامعه و وابسته نشان دادن افكار و رفتار خويش به آنان ، از ترفند هاى رهبران ضلالت است .

فقالوا ه_ذا . .. إل_ه موسى فنسى

رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده _ با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است _ مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

رهبران گمراهى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 11

11 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرموده اند : { اذا كان يوم القيامة . . . يأتى النداء من عنداللّه عز و جل ، ألا من تعلق بامام فى دار الدنيا فليتبعه الى حيث يذهب فحينئذ يتبرء الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب . . . ;

وقتى قيامت بر پا شود . .. ندايى از نزد خداوند عز و جل مى آيد كه هر كس در دنيا دلبستگى به پيشوايى داشته بايد هر جا پيشواى او مى رود او به دنبالش برود. و در اين هنگام است كه بيزارى مى جويند رهبران گمراه از پيروان گمراه خود و عذاب خدا را مشاهده مى كنند و دستشان از همه جا كوتاه مى شود ... }.

عذاب اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش

خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

عذاب رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 1

1 - درخواست كافرانِ پيرو در قيامت ، از خداوند براى دو برابر كردن عذاب رهبران گمراهگرشان .

يوم تقلّب وجوههم . .. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... ربّنا ءاتهم ضعفين من ا

فضايل معرضان از رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 5

5 - كسانى كه از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت ، پرهيز كرده و به خدا روى آورند و توبه كنند ، شايسته بشارت الهى اند .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه لهم البشرى

كيفر اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 7

7 - پيشوايان گمراهى ، با مجازات دنيوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد .

فى الحيوة . .. لامساس و إنّ لك موعدًا لن تخلفه

كيفر دنيوى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 7

7 - پيشوايان گمراهى ، با مجازات دنيوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد .

فى الحيوة . .. لامساس و إنّ لك موعدًا لن تخلفه

رهبرانى دينى

مسؤوليت رهبرانى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 9

9 - تأمين امنيت و رفاه مردم و ايجاد زمينه هاى عبادت و بندگى ، از وظايف امامان و پيشوايان دينى است .

إنى جاعلك للناس

إماماً . .. طهرا بيتى للطائفين ... رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ار

رهبرى

{رهبرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 9،11،13،19

9 _ تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

13 _ استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه {باذنه} بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

19 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سرپيچى از فرمان رهبران الهى

و عصيتم . .. منكم من يريد الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 21

21 _ مقاومت در برابر دشمن بر اساس تقيّه و آمادگى براى پيروى از دستورات پيشوايان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و

صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و صابروهم على التّقيّة و رابطوا على من تقتدون به ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 369، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 3.

آثار رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 5

5- مقام پيامبرى و رهبرى امت ، در پى دارنده تكاليفى سنگين تر و افزون بر ديگران

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

آثار وحدت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 6

6- نظم و هماهنگى در هر كارى ، نيازمند به وحدت در مديريت و رهبرى است .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

برداشت ياد شده با انتزاع از مورد آيه به دست مى آيد; زيرا علت فساد و متلاشى شدن جهان، بر اثر چندگانگى در الوهيت و ربوبيت، نسبت به هر امر منسجم و هماهنگى قابل تسرّى و انطباق است و آسمان ها و زمين خصوصيتى ندارند.

آداب ملاقات با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 12

12 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله تعالى: { خذوا زينتكم عند كل مسجد} قال: الغسل عند لقاء كل إمام

از امام صادق(ع) درباره آيه {خذوا زينتكم . ..} روايت شده است: از مصاديق آيه، غسل كردن هنگام ملاقات هر پيشواست.

آرزوى رهبرى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 17

17 _ آرزوى در دست گرفتن مديريت جامعه و رهبرى امت اسلامى

، امرى پسنديده و روا است .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

آفات رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 12

12 - تأثيرپذيرى از عناصر ناآگاه ، از آفات رهبرى است .

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از اين كه شخص پيامبر(ص) _ كه رهبر امت اسلامى است _ مخاطب {لاتتّبع} قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

اتمام حجت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 21

21- { عن عبدالأعلى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : . . . السامع المطيع لا حجّة عليه ، و إمام المسلمين تمّت حجّته و إحتجاجه يوم يلقى الله لقول الله { يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم } ;

عبدالاعلى گويد: شنيدم امام صادق(ع) مى فرمود:. .. روز ملاقات با خداوند عليه انسان شنوا و مطيع ادعايى نيست; [چون] امام مسلمين حجّت و احتجاج او را تكميل كرده است; زيرا خداوند مى فرمايد: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم}.

اختيارات رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 4

4 _ بررسى و تشخيص شواهد و نشانه هاى خيانتكارى كافران ، وظيفه اى بر عهده پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى

و إما تخافن من قوم خيانة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 5

5 _ پذيرش صلح و متاركه جنگ در حيطه قدرت و مسؤوليت پيامبر ( ص ) و رهبرى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به

اينكه پيامبر(ص) مورد خطاب {فاجنح} قرار گرفته است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 8

8 _ زراره گويد : { قلت لأبى عبدالله ( ع ) : ما حد الجزية على اهل الكتاب . . . ؟ فقال : ذاك إلى الامام أن يأخذ من كل انسان منهم ما شاء . . . تؤخذ منهم على قدر ما يطيقون . . . فإن اللّه تبارك و تعالى قال : { حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صاغرون } و كيف يكون صاغرا و هو لا يكترث لِما يؤخذ منه . . . ;

به امام صادق (ع) گفتم: جزيه كه بر اهل كتاب بسته مى شود چه مقدار است؟ فرمود: اين در اختيار امام است تا هر چه بخواهد از هر يك آنان بگيرد . .. جزيه تا مقدارى كه توان دارند از آنها گرفته مى شود ; ... زيرا خداى تبارك و تعالى فرمود: {تا اينكه جزيه را با دست خويش با خوارى بپردازند} و چگونه خوار مى شود كسى كه نسبت به آنچه از او گرفته مى شود بى تفاوت باشد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 6،9

6 _ تشخيص راستگويى و دروغگويى مدعيان ناتوانى از شركت در جنگ ، به عهده رهبرى است .

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

از اينكه متخلفان از جنگ از پيامبر (ص) اذن ترك جهاد خواسته اند و خداوند نيز آن حضرت را مورد خطاب قرار داد، برداشت

فوق استفاده مى شود.

9 _ شركت نكردن در جنگ ، نيازمند اذن رهبر است .

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 25

25 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { يجبر الامام النّاس على اخذ الزكوة من اموالهم لانّ اللّه عز و جل قال : { خذ من اموالهم صدقة . . . } . . . ;

امام، مردم را مجبور مى كند كه از اموال آنان زكات گرفته شود; زيرا خداى عزو جل فرموده: از اموال آنان صدقه بگير . ..}.

اختيارات رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 3

3 _ تصميم بر الغا و اعلان بى اعتبارى معاهدات امضا شده با كافران ، در اختيار پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى است .

فانبذ إليهم على سواء

اخلاق رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 10

10 _ نقش ويژه خوش خُلقى و مهربانى رهبران الهى با امت خويش ، به هنگامه هاى دشوار

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

قرار گرفتن اين آيه در ضمن آيات مربوط به نبرد احد و مشكلات ناشى از آن، اشاره به اين حقيقت دارد كه خوش خلقى و مهربانى رهبران به هنگام رخ نمودن سختيها و مشكلات براى مردم، از اهميّت ويژه اى برخوردار است.

استقامت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 29

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 11

11 _ ثبات و استقامت و تأثيرناپذيرى از افراد نادان ، از وظايف رهبر جامعه اسلامى است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

استقامت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

اصول گرايى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد

و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

اضلال رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 2

2 - رهبران و حاكمان جوامع ، داراى نقشى بسيار مؤثر در گمراهى و يا هدايت مردم

و أضلّ فرعون قومه

اطاعت از رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 4،5،6،8،9،20

4 _ لزوم اطاعت از اوامر حكومتى پيامبر ( ص ) و اولواالامر ( حكمرانان و واليان )

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم

5 _ وجوب اطاعت از اولواالامر و واليان ، منوط به ايمان ايشان است .

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم

كلمه {منكم} (از ميان شما مؤمنان) دلالت دارد كه اولواالامر و واليانى اطاعتشان واجب است كه مؤمن باشند.

6 _ وجوب اطاعت از ولىّ خدا ، در صورتى است كه در چارچوب اصول مشخص شده از جانب خدا و رسول عمل كند .

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم

چون اطاعت از اولواالامر در كنار اطاعت خدا و رسول قرار گرفته، نمى تواند شامل دستوراتى شود كه در تضاد با اوامر خداو رسول است ; زيرا اطاعت از چنين فرامينى ملازم با اطاعت نكردن از خدا و رسولش مى باشد.

8 _ اجراى عدالت ، وظيفه حاكمان و اطاعت از آنان ، وظيفه مردم

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل . .. يا ايّها الذين امنوا اطيعوا اللّه و

9 _ اداى امانت ( واگذارى مقام به اهل آن ) و تحقق عدالت ، در پرتو اطاعت از خدا ، رسول و اولواالامر

است .

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا ب

گويا اين آيه، اشاره به چگونگى تحقق فرمانهاى مطرح شده در آيه قبل است.

20 _ اطاعت از خدا و رسول و اولواالامر ، نشانه ايمان واقعى به خدا و روز قيامت است .

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر . .. ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم ال

بنابر اينكه جمله {ان كنتم}، شرط براى جمله {اطيعوا اللّه} نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 80 - 10

10 _ اطاعت از رهبر به حق ( امام ) بر پايه شناخت كامل وى ، اطاعت از خدا و موجب خوشنودى اوست .

من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه

امام باقر (ع) فرمود: . .. رضى الرحمان الطاعة للامام بعد معرفته انّ اللّه تبارك و تعالى يقول: {من يطع الرّسول فقد اطاع اللّه ...} ...

_______________________________

كافى، ج 1، ص 185، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 520، ح 420 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 259، ح 202 ; كافى، ج 2، ص 19، ح 5.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 12

12 _ لزوم پيمان گرفتن رهبرى جامعه از مردم ، براى پايبندى بر تبعيّت از وى در جنگ و غير آن

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال اَلاّ تقاتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 8،14

8 _ كردار انسان ، نمايانگر عُلقه ها و گرايش هاى درونى است .

قل ان كنتم

تحبون اللّه فاتبعونى

14 _ پذيرش رهبران الهى و تبعيّت از آنان ، زمينه بخشايش گناهان

فاتّبعونى . .. و يغفر لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 2

2 _ وجوب تبعيّت از فرامين رسول خدا ( رهبران الهى )

و اطيعوا اللّه و الرّسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 9،13

9 _ تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

13 _ استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه {باذنه} بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 21

21 _ مقاومت در برابر دشمن بر اساس تقيّه و آمادگى براى پيروى از دستورات پيشوايان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و صابروهم على التّقيّة

و رابطوا على من تقتدون به ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 369، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 6

6- همه انسان ها ( خوبان و بدان ) در دنيا به ناگزير امام و پيشواى مخصوص به خود داشته و از او پيروى خواهند كرد .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

از اينكه خداوند مى فرمايد: {همه انسانها به امام خود فرا خوانده مى شوند} معلوم مى شود كه در دنيا، همه داراى امام و پيشوا هستند.

اطاعت از رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 6

6 _ سلامت و سعادت جوامع در گرو پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دين

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

با توجه به آيات گذشته كه در آن جامعه اى منحط از بنى اسرائيل ترسيم گرديده بود، معلوم مى شود آيه مورد بحث، رهنمودى است براى نجات جوامع از انحطاط، بنابراين {ما اتخذوهم أولياء} تنها، بيان يكى از نتايج ترك پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دينى است و نتايج ديگر كه از آنها به سلامت و سعادت تعبير شد با توجه به آيات گذشته به دست مى آيد.

اعلميت در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 10

10 _ گستردگى بيشتر توانايى هاى علمى ( اعلميت ) و جسمى ، ملاك برترى انسان در زمامدارى جامعه

و زادهُ بسطةً فى

العلم و الجسم

الگوگيرى از رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

امانتدارى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 4

4 _ امانتدارى در جمع آورى و حفظ و تقسيم امكانات عمومى جامعه ، از وظايف رهبران الهى *

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

با توجّه به شأن نزول ذكر شده براى آيه.

انتصاب رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 11

11 _ پيامبرانى داراى حق انتخاب رهبر براى جامعه

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

انتقادپذيرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 6،7

6 _ حاكم ، بايد نصيحت و انتقاد را بپذيرد و باتقوا باشد .

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة

7 _ خداترسى ، انتقاد و نصيحت پذيرى ، شرط لازم براى انتخاب حاكم

و اذا قيل له اتق اللّه

انفاق به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 17

17 _ صِله و كمك مالى به امام مسلمين ، از مصاديق قرض به خداوند است .

من ذا الّذى يقرض اللّه قرضاً

امام كاظم (ع) درباره آيه {من ذا الّذى . .. } فرمود: نزلت فى صلة الإمام

_______________________________

كافى، ج 1، ص 537، ح 4 ;

تفسير عياشى، ج 1، ص 131، ح 435.

اهميت آرامش رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 11

11 - نياز رهبرى به آرامش و عدم نگرانى در تصميم گيرى ها ، بيش از پيروان *

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تقدم {على رسوله} بر {على المؤمنين}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

اهميت ايثار رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

اهميت ايمان رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

اهميت بيعت با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 4

4 - ضرورت اقدام رهبرى ، به اخذ پيمان از پيروان ، در مقاطع حساس و سرنوشت ساز *

إنّ الذين يبايعونك إنّمايبايعون اللّه

پيامبر(ص) در شرايط بحرانى قبل از انعقاد صلح

حديبيه، از مسلمانان بيعت مجدد بر دفاع از دين گرفت. از اين نكته استفاده مى شود كه رهبرى، نبايد هميشه به نخستين اعلام وفادارى افراد، تكيه كند; بلكه بايد در شرايط حساس و سرنوشت ساز با اخذ بيعت مجدد، پيمان گذشته را تحكيم بخشد.

اهميت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 16

16 - سليم گويد : { قلت ] لعلىّ بن ابى طالب ( ع ) [ : . . . فمن لقى اللّه عارفاً بامامه مطيعاً له من اهل الجنة هو ؟ قال : نعم إذا لقى اللّه و هو مؤمن من الذين قال اللّه عز و جل : { الذين آمنوا و عملوا الصالحات } . . . ;

به على (ع) عرض كردم آيا كسى كه خدا را ملاقات بكند در حالى كه امام خود را شناخته و او را اطاعت كرده باشد، اهل بهشت است؟ فرمود: آرى، هر كس خدا را ملاقات كند در حالى كه مؤمن باشد جزو كسانى است كه خداوند فرموده: {ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 17،18

17 - پيراسته بودن از ظلم و ستمكارى ، از شرايط دستيابى به مقام امامت و پيشوايى مردم

قال لاينال عهدى الظلمين

18 - ستمكاران ، شايسته و سزاوار امامت و رهبرى نيستند .

لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 27

27 _ فقدان زمامدار الهى در يك جامعه ، موجب پراكندگى

صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان *

من بعد موسى . .. و قد اُخرجنا من ديارنا

درخواست بنى اسرائيل از پيامبر خويش براى تعيين زمامدارى الهى، حاكى است كه چنين مقامى در ميان آنها نبوده و در نتيجه، سلطه ستمگرانى را به دنبال داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 10

10 _ نياز دائمى انسان به رهبرى و ولايت

اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت

خارج نبودن هر انسانى از تحت ولايت و سرپرستى به مقتضاى تقسيم آنان به مؤمن و كافر، بيانگر اين معناست كه آدمى همواره نيازمند رهبرى و ولايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 12

12 _ رهبرى جوامع ايمانى ، همواره در خطر توطئه ها و دسيسه هاى دشمنان

و احذرهم ان يفتنوك

خطابهاى {لاتتبع} و {احذرهم} و كاف خطاب در {ان يفتنوك} مى رساند كه توطئه هاى دشمنان اسلام، متوجه شخص پيامبر(ص) بوده ; يعنى رهبرى جامعه اسلامى، همواره هدف توطئه هاى دشمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 10،16

10 _ موسى ( ع ) امت خويش را حتى براى مدتى كوتاه ( زمان دورى از قوم براى مناجات ) بدون رهبر ر ها نساخت .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

16 _ امت ها و جوامع بشرى نيازمند رهبرى اصلاحگر

اخلفنى فى قومى و أصلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 11

11 _ پيكار

با توطئه گران عليه رهبر جامعه اسلامى و سركوبى آنان ، امرى است لازم .

ألا تقتلون قوماً . .. و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 7

7_ بصيرت امت ها در گرو بصيرت رهبران ايشان است .

على بصيرة أنا و من اتبعنى

نياوردن {على بصيرة} در {من اتبعنى} على رغم مقصود بودن آن ، اشاره به اين دارد كه بصيرت پيروان پيامبر (رهبر) در گرو بصيرت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 5،6،19

5- نقش مهم رهبران و پيشوايان در سرنوشت امتها

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

تشخص يافتن پيشوايان در ميان مجموعه هاى بشرى براى پاسخ گويى و ارزشيابى اعمال امتها، مى تواند بيانگر معناى فوق باشد.

6- همه انسان ها ( خوبان و بدان ) در دنيا به ناگزير امام و پيشواى مخصوص به خود داشته و از او پيروى خواهند كرد .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

از اينكه خداوند مى فرمايد: {همه انسانها به امام خود فرا خوانده مى شوند} معلوم مى شود كه در دنيا، همه داراى امام و پيشوا هستند.

19- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لاتترك الأرض بغير إمام يحلّ حلال الله و يحرّم حرامه و هو قول الله { يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: زمين بدون امامى كه حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام شمارد، رها نمى شود و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 27

27- كسانى كه ياد خداوند در قلب آنان حضور ندارد ، شايسته رهبرى نيستند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

نهى از اطاعت غافلان، نفى شايستگى آن ها براى فرمان دادن و ارائه پيشنهاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 5

5 _ رسالت و مسؤوليت اصلى هدايت و رهبرى جامعه بر دوش حضرت موسى ( ع ) بود و هارون تنها نقش معاونت و مشاورت او را بر عهده داشت .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه دريافت كننده كتاب و شريعت، حضرت موسى(ع) بود و برادرش هارون، تنها به عنوان معاون و مشاور او معرفى گرديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 7

7- وجود رهبرى ، نظام هدايت گرى و قوانين بايسته ، راز پيروزى نهايى اسلام بر ساير اديان

بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه

اهميت رهبرى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 13

13 - لزوم آزمون و احراز شايستگى افراد ، قبل از انتخاب آنان براى مديريت و رهبرى جامعه

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

اهميت زيركى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 9،29

9 _ ضرورت هشيارى حاكمان و قاضيان نسبت به تزوير دسيسه گران

، براى منحرف ساختن آنان از حكم و داورى بر پايه تعاليم قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

اهميت شجاعت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

اهميت نقش رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 5

5_ رهبران جوامع بشرى ، نقشى به سزا در سعادت و يا شقاوت اخروى آنان دارند .

فاتبعوا أمر فرعون . .. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

اهميت هوشيارى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 3

3 _ ضرورت هشيارى رهبران جامعه اسلامى ، در برابر ترفند ها و فتنه انگيزى هاى منافقان ( وارونه جلوه دادن امور

و . . . )

و قلبوا لك الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 3

3 - لزوم هشيارى رهبرى و جامعه اسلامى ، در برابر عناصر ظاهر فريب و دوچهره

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

پيشگويى خداوند و افشاى چهره متخلفان، در حقيقت بيانگر ضرورت بر اين هشيارى است.

ايمان رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 22

22 - ايمان و عدالت ، از شرايط احراز مقام امامت و رهبرى است .

لاينال عهدى الظلمين

بصيرت در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 5

5 - توانايى بر اداره جامعه و داشتن بصيرت و روشن بينى ، از شرايط رهبران جامعه دينى

إبرهيم وإسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

بيعت با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 12

12 _ لزوم پيمان گرفتن رهبرى جامعه از مردم ، براى پايبندى بر تبعيّت از وى در جنگ و غير آن

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال اَلاّ تقاتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 12

12 _ پذيرش توبه نقض كنندگان حاكميّت اسلامى ، در گرو بيعت مجدّد با رهبرى است .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول

پيشگامى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 17

17 _ ضرورت پيشگامى رهبران الهى در

پايبندى به اصول و مبانى خويش

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم و لاتكونن من المشركين

تأثيرپذيرى از رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 5

5 _ مردمان عصر نوح ( ع ) پيرو اشراف و بزرگان قوم خويش و تحت تأثير موضعگيرى هاى آنان بودند .

قال الملأ . .. قال يقوم

تجديد بيعت با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 5

5 - اهميت اخذ بيعت مجدد رهبرى از پيروان ، در شرايط حساس و سرنوشت ساز

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

پيامبر(ص)، در جريان پرمخاطره حديبيه اقدام به اخذ بيعت كرد و خداوند نيز آن را تأييد نمود، بنابراين، اخذ بيعت در موارد مشابه آن، مطلوب است.

ترس رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

تسليم به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 14،15

14 _ تسليم در برابر احكام و داورى هاى حاكمان حق ، از علايم ايمان است . *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

چون امر قضاوت هميشگى و احكام قرآن جاودانى است و پيامبر (ص) در همه ادوار حضور ندارد، بنابراين آيه مزبور شامل همه رهبران الهى و جانشينان بحق آن حضرت خواهد

بود.

15 _ لزوم تسليم در برابر رهبران الهى *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

تصميم گيرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 27،28

27 _ لزوم توكّل و اتكاى رهبران بر خداوند ، پس از تصميم گيرى و عزم بر اِعمال مديريت

فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

28 _ لزوم قاطعيّت و صلابت رهبرى ، پس از مشورت و تصميم نهايى خويش ، در مقام اجرا

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلمه {فاذا عزمت فتوكّل على اللّه}، به اين معناست كه آنگاه كه تصميم بر كارى گرفتى، ديگر ترديد و دو دلى به خود راه مده و احتمال عدم موفقيّت را با توكّل بر خدا جبران كن كه خداوند محبوب خويش را وانخواهد گذاشت: {انّ اللّه يحبّ المتوكّلين}.

تقواى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 6

6 _ حاكم ، بايد نصيحت و انتقاد را بپذيرد و باتقوا باشد .

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة

تقويت روحيه رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 7

7 _ تقويت روحى پيامبر اسلام ( رهبران و مبلغان دين ) ، با يادآورى مخالفت برخى از مردم در برابر دعوت انبياى گذشته *

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

بيان موضگيريهاى متفاوت مردمان در برابر پيامبران (ايمان و كفر) مى تواند براى دلدارى آن حضرت باشد كه پيامبران گذشته نيز با چنين مردمى روبرو بودند و همچنان مقاومت مى

كردند.

توانايى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 10

10 _ ولايت و سرپرستى بر مردمان ، در گرو قدرت و توانايى ولىّ و سرپرست بر پشتيبانى همه جانبه از آنان

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

جمله {و هو خير النّاصرين}، مى تواند به منزله دليلى باشد براى جمله {بل اللّه موليكم}. يعنى خداوند به اين دليل ولىّ شماست كه قادر است به بهترين وجه شما را يارى كند.

جنگ با دشمنان رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 11

11 _ پيكار با توطئه گران عليه رهبر جامعه اسلامى و سركوبى آنان ، امرى است لازم .

ألا تقتلون قوماً . .. و همّوا بإخراج الرسول

حاكميّت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 26

26 _ حاكميّت رهبرى واحد ، همراه با پذيرش اصل شورا ، از ويژگى هاى نظام اسلامى

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

حشر با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 19

19 _ رهبر برگزيده هر كسى در دنيا ، در قيامت نيز رهبر او خواهد بود .

و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى

امير المؤمنين(ع) در مورد دو نفرى كه از باب استهزاء به سوسمارى خطاب يا اميرالمؤمنين كردند فرمود: دعهما فهو امامهما يوم القيامة، اما تسمع الى اللّه يقول: {نوله ما تولى}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 275، ح 273; نورالثقلين، ج 1، ص 551، ح

568.

حق پذيرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 7

7 _ خداترسى ، انتقاد و نصيحت پذيرى ، شرط لازم براى انتخاب حاكم

و اذا قيل له اتق اللّه

حق شنوايى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 9

9 - رهبران و داوران جامعه الهى ، بايد نصيحت پذير و حق شنو باشند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

حكمت در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 8

8 - ارتباط هميشگى با خداوند ، نيرومندى ، حكمت ، توانايى بر فيصله دادن به امور و داشتن منطق قوى در جداسازى حق از باطل ، از شرايط لازم رهبران و مديران جامعه در نگاه وحى

واذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب . .. و شددنا ملكه و ءاتين_ه الحكمة و فصل الخ

برداشت ياد شده از مجموع اوصافى كه خداوند براى داوود(ع) به عنوان حاكم و فرمانروا ذكر كرده است، به دست مى آيد.

خشونت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 7،9

7 _ سنگدلى و خشونت رهبران ، موجب پراكندگى مردم از پيرامون آنان

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

{انفضّوا} از {فضّ} به معناى تفرّق و پراكندگى است.

9 _ گرايش مردم به رهبران دينى ، در گرو مهربانى آنان و پرهيز از خشونت و سنگدلى

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

درخواست رهبرى متقين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 16،22

16 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار در دست داشتن اداره جامعه متقين و مردم تقوا پيشه اند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه مقصود از {امام} امامت و پيشوايى سياسى و اجتماعى باشد.

22 _ جمله { و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً } متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع {يقولون} حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

دشمن شناسى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 14

14 _ لزوم آگاهى پيامبر(ص) و رهبران الهى از روحيات كفار و مخالفين و ترفندهاى آنان

و منهم من يستمع اليك . .. إن هذا إلا أسطير الأولين

آيه مورد بحث و آيه قبل در بيان روحيات مخالفان قرآن و روشهاى آنان است. از اين بيان مى توان دريافت كه اطلاع بر رفتارها و افكار مخالفين قرآن تا چه اندازه اهميت دارد.

دشمنان رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 12

12 _ رهبرى جوامع ايمانى ، همواره در خطر توطئه ها و دسيسه هاى دشمنان

و احذرهم ان يفتنوك

خطابهاى {لاتتبع} و {احذرهم} و كاف خطاب در {ان يفتنوك} مى رساند كه توطئه هاى دشمنان اسلام، متوجه شخص پيامبر(ص) بوده ; يعنى رهبرى جامعه

اسلامى، همواره هدف توطئه هاى دشمنان است.

رأفت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 20،22

20 _ ارجاع داورى به حاكمان خودكامه و سلطه گر ، پذيرش حاكميت طاغوت است .

الم تر الى الّذين يزعمون انّهم امنوا . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو كان لك على رجل حقّ فدعوته الى حكّام اهل العدل فأبى عليك اِلا انْ يرافعك الى حكام اهل الجور ليقضوا له لكان ممّن حاكم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذين يزعمون ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 2، 3 و 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 180.

22 _ كعب بن اشرف و ابن شيبه يهودى ، از مصاديق حاكمان طاغوتى

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

بسيارى از مفسران برآنند كه آيه در مورد منافقى نازل شد كه به هنگام نزاع با فردى، خواهان مراجعه به كعب بن اشرف يهودى شد و از مراجعه به

پيامبر براى داورى سر باز زد. برخى ديگر از مفسران، مصداق طاغوت را ابن شيبه يهودى گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

رهبرى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 4

4 - فرعون و دارودسته وى ، از نوع پيشوايان دعوت كننده به دوزخ

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

رهبرى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 5

5 - انبيا ، پيامدار رهبرى اجتماعى و فكرى خويش براى جامعه *

بل هو كذّاب أشر

متهم شدن صالح(ع) به خودخواهى و قدرت طلبى، متفرع بر اين است كه آن حضرت، از آنان انتظار اطاعت و پذيرش فرمانش را داشته باشد.

رهبرى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 10

10 - دعا براى امور دنيوى ( مانند داشتن قدرت سياسى و رهبرى ) در صورت داشتن هدف الهى از آن ، امرى پسنديده براى مردان الهى است .

و هب لى ملكًا لاينبغى لأحد من بعدى

رهبرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 4

4 - قرار دادن بنى اسرائيل در مسند امامت و پيشوايى خلق ، نمود ديگر از امتنان الهى بر آنان

أن نمنّ

على الذين استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمة

رهبرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

رهبرى جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 19

19 _ جالوت ، زمامدار ستمگر عصر بنى اسرائيل پس از حضرت موسى ( ع )

لا طاقة لنا اليوم بجالوت

رهبرى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 14

14 _ تسليم در برابر احكام و داورى هاى حاكمان حق ، از علايم ايمان است . *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

چون امر قضاوت هميشگى و احكام قرآن جاودانى است و پيامبر (ص) در همه ادوار حضور ندارد، بنابراين آيه مزبور شامل همه رهبران الهى و جانشينان بحق آن حضرت خواهد بود.

رهبرى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 2

2 - داوود ( ع ) ، در دوران رسالت خويش رهبرى جامعه و مديريت اجتماعى را در دست داشت .

و شددنا ملكه

رهبرى در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 1،2

1 _ برگزيدگى طالوت براى زمامدارى بنى اسرائيل ، به نفع و سعادت آنان

ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً

{لام} در {لكم} تصريح است به اينكه فرماندهى و زمامدارى طالوت در جهت نفع و

سعادت آنان بوده است.

2 _ طالوت ، برانگيخته خداوند براى زمامدارى بنى اسرائيل

ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 15

15 _ داود ، حاكم الهى بنى اسرائيل ، پس از طالوت

انّ اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً . .. و قتل داود جالوت و اتيه اللّه الملك

كاربرد {واو} عاطفه به جاى {فاء}، با وجود اينكه اعطاى ملك به {داود} مترتب بر كشته شدن جالوت است، مى تواند اشاره به فاصله اين دو امر باشد، و اين فاصله ظاهراً مدّت زمان زمامدارى طالوت است.

رهبرى در مورچگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 18 - 5

5 - وجود شعور ، نظام رهبرى و مديريت و نيز سازمان اطلاع رسانى در مورچگان

قالت نملة . .. لايحطمنّكم سليم_ن و جنوده

رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 4

4 _ رهبران الهى ، حتّى پيامبران ، در معرض خطر تأثير منفى شكوه ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 5

5 _ بعثت انبيا و رهبران الهى ، ناشى از فضل خداوند است .

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 15

15 _ لزوم تسليم در برابر رهبران الهى *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك .

.. و يسلّموا تسليماً

رهبرى سياسى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 12

12 _ موسى ( ع ) ، علاوه بر مقام نبوت ، منصب امامت و رهبرى سياسى بنى اسرائيل را نيز عهده دار بود .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

رهبرى طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 3،14،16،17

3 _ بازگشت صندوق ( تابوت ) به سوى بنى اسرائيل ، نشانه زمامدارى طالوت

انّ اية ملكه ان ياتيكم التابوت

الف و لام در {التابوت} براى عهد ذهنى است و بيانگر اين معنا كه آن صندوق زمانى نزد بنى اسرائيل بوده است. جمله {و فيه ... بقية مما ترك ال موسى} مؤيّد اين معناست ; لذا {اتيان} به بازگشتن معنا شد.

14 _ مؤمنان بنى اسرائيل ( اهل پذيرش حق ) ، پذيراى صندوق معهود ، به عنوان نشانه اى بر حقانيّت طالوت در زمامدارى

انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين

{ايمان} در آيه شريفه به معناى ايمان به خداوند و رسول و در مقابل كفر نيست; چون مخاطبين آيه از اهل ايمانند; بلكه به معناى لغوى آن است; يعنى آنانكه اهل باور و پذيراى حق هستند، مقابل كسانى كه روحى لجوج و قلبى پيوسته ناباور دارند.

16 _ وجود افراد غير مؤمن ( لجوج و ناباور ) ، در ميان بنى اسرائيل ، على رغم وجود نشانه روشن الهى بر زمامدارى طالوت

انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين

تعبير {ان كنتم مؤمنين} اشاره است به اينكه افرادى غيرمؤمن (ناباوران) در ميان بنى اسرائيل وجود

داشته اند.

17 _ در صندوق معهود ، نشانه حاكميت طالوت و شكسته هاى الواح حضرت موسى بود كه بر آن علوم آسمانى نگاشته شده بود .

ان ياتيكم التابوت

امام باقر (ع) درباره آيه {ان ياتيكم التابوت . .. } فرمود: رضاض الالواح فيها العلم و الحكمة، العلم جاء من السماء فكتب فى الالواح و جعل فى التابوت

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 133، ح 440 ; نورالثقلين، ج 1، ص 247، ح 977.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 3

3 _ آمادگى بنى اسرائيل براى پيكار با دشمنان ، پس از پذيرش زمامدارى طالوت ، با مشاهده آن صندوق خاص

ان اية مُلكه . .. فلمّا فَصَل طالوت بالجنود

بسيج لشكريانى از بنى اسرائيل، با وجود ترديد سابق آنان نسبت به فرماندهى طالوت، دلالت بر جمله اى محذوف دارد; يعنى پس از آمدن تابوت، به فرماندهى طالوت گردن نهادند و آماده نبرد شدند و آنگاه طالوت آنان را بسيج كرد.

رهبرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 27

27 - امام رضا ( ع ) ] در ضمن حديثى [ فرمودند : . . . { قال اللّه تبارك و تعالى { لاينال عهدى الظالمين } فابطلت هذه الاية إمامة كل ظالم إلى يوم القيامة و صارت فى الصفوة . . . ;

خداوند مى فرمايد: {لاينال عهدى الظالمين} و اين آيه امامت هر ستمگرى را تا قيامت مردود دانسته و امامت را در ]انسانهاى [ پاك و برگزيده قرار داد . ..}.

رهبرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 4

4 - فرعون و دارودسته وى ، از نوع پيشوايان دعوت كننده به دوزخ

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

رهبرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 12

12 _ قرآن، ولى و پيشوايى شايسته براى انسانهاست.

و لاتتبعوا من دونه أولياء

برداشت فوق بر اين مبناست كه ضمير در {من دونه} به {ما أنزل . ..} برگردانده شود.

رهبرى كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 10

10_ انسانها ، بايد كتاب هاى آسمانى را پيشوا و مقتداى خويش قرار دهند .

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

رهبرى متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 4

4 _ تجاوزكاران هر جامعه براى پيشبرد مقاصد شوم خويش بر گرد سردمداران و پيشوايانى متشكل مى شوند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا

{جرم} به معناى تجاوز و تعدى است. (لسان العرب). و بنابر اينكه {أكابر} مضاف به {مجرميها} باشد، يك نوع رابطه بين مجرمان و سردمداران آنها به ذهن خطور مى كند. گويا آنان جملگى در زير پرچم سردمداران خويش به مبارزه و مكر با مردم مى پردازند.

رهبرى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 25

25 - زيد شحام مى گويد : از امام صادق ( ع ) شنيدم كه مى فرمود : { ان اللّه تبارك و تعالى اتخذ ابراهيم عبداً قبل ان يتخذه

نبياً و ان اللّه اتخذه نبياً قبل ان يتخذه رسولا و ان اللّه يتخذه رسولا قبل ان يتخذه خليلا و ان اللّه اتخذه خليلا قبل ان يجعله اماماً فلما جمع له الاشياء قال : { إنى جاعلك للناس إماماً } قال : فمن عظم ها فى عين ابراهيم { قال و من ذريتى قال لاينال عهدى الظالمين } قال : لايكون السفيه امام التقى ;

خداوند تبارك و تعالى ابراهيم(ع) را عبد خود قرار داد قبل از اينكه او را نبى قرار دهد، و او را نبى قرار داد قبل از اينكه او را رسول قرار دهد، و او را رسول قرار داد قبل از اينكه او را خليل قرار دهد، و خداوند او را خليل قرار داد قبل از اينكه او را امام قرار دهد. پس آن گاه كه اين مقامات (عبوديت، نبوت، رسالت و خلّت) در او جمع شد، فرمود: {من تو را امام و پيشواى مردم قرار مى دهم} امام صادق(ع) فرمودند: سپس اين مقام در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد و گفت: آيا از دودمان من نيز امام خواهند شد؟ خداوند فرمود: عهد (امامت) من به ستمگران نمى رسد; يعنى، انسان سفيه و نادان پيشواى انسان پرهيزگار نمى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 13

13 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند مى خواهند كه خود و همسر و فرزندانشان ، الگو و مقتداى مردم تقواپيشه باشند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

رهبرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 10

10 -

پيامبراكرم ( ص ) ، شخصيتى محورى و تصميم گير در مدينه بود .

ينظرون إليك

آوردن جمله {ينظرون إليك} در لابه لاى جمله اى كه در صدد بيان وصف آشفتگى منافقان، به هنگام شنيدن خبر جنگ است، نشان دهنده اين واقعيت است كه آنان، از اين جهت به پيامبر(ص) نگاه مى كردند، تا رخصتى براى ترك جهاد به دست آورند و اين، از موقعيت آن حضرت حكايت مى كند.

رهبرى مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 9

9 - تنها انسان هاى با اخلاص و به دور از چشم داشت مادى و ره يافته ، شايسته رهبرى و پيروى اند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

رهبرى مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 6

6 - عناصر برترى طلب و خودكامه ، فاقد صلاحيت رهبرى بر مردم اند .

إنّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعًا

نكوهش خداوند از فرعون به خاطر روحيه سلطه گرى وى، بيانگر مطلب ياد شده است.

رهبرى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 6

6 - مشركان صدراسلام ، پيشواى كافران گذشته تاريخ در كفر و حق ستيزى *

و لقد أهلكنا أشياعكم

با توجه به اين كه {شيعه} به معناى پيرو است و از نظر زمانى كفار مكه دنباله رو كافران گذشته اند; احتمال مى رود كه اطلاق {أشياع} بر كافران گذشته تاريخ از آن جهت باشد كه مشركان مكه در كفر و حق ستيزى، گوى سبقت را از پيشينيان

خود ربوده اند، به گونه اى كه بايد پيشينيان را پيرو آنها به حساب آورد و آنان را پيشواى گذشتگان.

رهبرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 11

11 _ موسى ( ع ) علاوه بر رسالت رهبرى بنى اسرائيل را نيز از جانب خداوند عهده دار بود .

إنى رسول من رب العلمين . .. فأرسل معى بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 5،9

5 - موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، وظيفه دار رهبرى بنى اسرائيل پس از موافقت فرعون با خروج آنان

فأرسل معنا بنى إسرءيل

9 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى براى هجرت از مصر به رهبرى موسى و هارون ( ع )

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

مطرح شدن اين درخواست نزد فرعون، بر وجود آمادگى روحى و فكرى در بنى اسرائيل براى هجرت از مصر دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 5

5 - با وجود مشاركت موسى و هارون ( ع ) در وحى و رسالت ، مسؤوليت آن با موسى ( ع ) بود .

قال فمن ربّكما ي_موسى

موسى و هارون(ع)، در كليه مكالمات خود موظف بودند كه پيام مشترك خويش را به فرعون ابلاغ كنند و از اين رو كليه ضماير در آيات گذشته به صورت تثنيه و مشترك آمده است (اذهبا، قولا، لاتخافا، معكما، فقولا، رسولا، جئناك، إنّا، إلينا); ولى فرعون در مطرح كردن سؤال خود در عين مخاطب قرار دادن هر دو،

پاسخ را از موسى(ع) طلب مى كند (يا موسى). اين قرينه ها نشان دهنده آن است كه در عين اشتراك موسى و هارون(ع) در رسالت، رهبرى با موسى(ع) بوده و فرعون به آن پى برده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 8

8 - موسى ( ع ) ، رهبرى پذيرفته شده و مورد اطاعت بنى اسرائيل ، حتى پيش از ترك مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى به كوچاندن شبانه بنى اسرائيل، در صورتى عملى بود كه مجموعه بنى اسرائيل مطيع موسى(ع) بودند و اين حركت مخاطره آميز را به خاطر اطاعت از وى به جان مى خريدند.

رهبرى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 9

9 - تنها انسان هاى با اخلاص و به دور از چشم داشت مادى و ره يافته ، شايسته رهبرى و پيروى اند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

رهبرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 7

7 - نقش بارز و محورى نوح ( ع ) ، در مديريت نظام مادى و معنوى مؤمنان قوم خويش

اصنع الفلك . .. فاسلك فيها... فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه: در جريان ساختن كشتى و سوار شدن و استقرار در آن، تنها حضرت نوح(ع) مورد خطاب الهى است و قوم او طفيلى اويند.

رهبرى و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 89 - 11

11 _ ثبات و استقامت و تأثيرناپذيرى از افراد نادان ، از وظايف رهبر جامعه اسلامى است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

رهبرى و سعادت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

رهبرى و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 17،18

17 - پيراسته بودن از ظلم و ستمكارى ، از شرايط دستيابى به مقام امامت و پيشوايى مردم

قال لاينال عهدى الظلمين

18 - ستمكاران ، شايسته و سزاوار امامت و رهبرى نيستند .

لاينال عهدى الظلمين

رهبرى و فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 29

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

رهبرى هارون(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 9،10

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را به رهبرى بنى اسرائيل تا پايان مناجاتش با خدا منصوب كرد .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

10 _ موسى ( ع ) امت خويش را حتى براى مدتى كوتاه ( زمان دورى از قوم براى مناجات ) بدون رهبر ر ها نساخت .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 5،9

5 - موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، وظيفه دار رهبرى بنى اسرائيل پس از موافقت فرعون با خروج آنان

فأرسل معنا بنى إسرءيل

9 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى براى هجرت از مصر به رهبرى موسى و هارون ( ع )

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

مطرح شدن اين درخواست نزد فرعون، بر وجود آمادگى روحى و فكرى در بنى اسرائيل براى هجرت از مصر دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

زيركى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 12

12 _ لزوم هشيارى پيامبر و رهبران الهى ، در برخورد با شگرد هاى منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم

خداوند قبل از دستور

به گذشت و موعظه، به پيامبر (ص) مى آموزد كه عذر منافقان دروغ و بى پايه است تا به اين وسيله وى را متوجّه شگردهاى آنان سازد و موعظه را بر اين اساس، پايه ريزى نمايد.

سازش ناپذيرى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

سعادت خواهى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

سلامت روانى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 6

6 - لزوم احراز سلامت عملى ، فكرى و روحى رهبران ، در اعتماد به ايشان *

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى . و ما ينطق عن الهوى

خداوند، براى جلب اعتماد مردم به پيامبر(ص) سه نكته را بيان فرموده است: 1_ عدم گمراهى در زندگى (ما ضلّ) 2_ عدم انحراف در فكر (ماغوى); 3_

مغلوب نبودن در برابر هواى نفس (و ماينطق عن الهوى).

سلامت فكرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 6

6 - لزوم احراز سلامت عملى ، فكرى و روحى رهبران ، در اعتماد به ايشان *

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى . و ما ينطق عن الهوى

خداوند، براى جلب اعتماد مردم به پيامبر(ص) سه نكته را بيان فرموده است: 1_ عدم گمراهى در زندگى (ما ضلّ) 2_ عدم انحراف در فكر (ماغوى); 3_ مغلوب نبودن در برابر هواى نفس (و ماينطق عن الهوى).

شرايط رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 17،18،22،25،26،27

17 - پيراسته بودن از ظلم و ستمكارى ، از شرايط دستيابى به مقام امامت و پيشوايى مردم

قال لاينال عهدى الظلمين

18 - ستمكاران ، شايسته و سزاوار امامت و رهبرى نيستند .

لاينال عهدى الظلمين

22 - ايمان و عدالت ، از شرايط احراز مقام امامت و رهبرى است .

لاينال عهدى الظلمين

25 - زيد شحام مى گويد : از امام صادق ( ع ) شنيدم كه مى فرمود : { ان اللّه تبارك و تعالى اتخذ ابراهيم عبداً قبل ان يتخذه نبياً و ان اللّه اتخذه نبياً قبل ان يتخذه رسولا و ان اللّه يتخذه رسولا قبل ان يتخذه خليلا و ان اللّه اتخذه خليلا قبل ان يجعله اماماً فلما جمع له الاشياء قال : { إنى جاعلك للناس إماماً } قال : فمن عظم ها فى عين ابراهيم { قال و من ذريتى قال لاينال عهدى الظالمين } قال : لايكون السفيه امام التقى ;

خداوند

تبارك و تعالى ابراهيم(ع) را عبد خود قرار داد قبل از اينكه او را نبى قرار دهد، و او را نبى قرار داد قبل از اينكه او را رسول قرار دهد، و او را رسول قرار داد قبل از اينكه او را خليل قرار دهد، و خداوند او را خليل قرار داد قبل از اينكه او را امام قرار دهد. پس آن گاه كه اين مقامات (عبوديت، نبوت، رسالت و خلّت) در او جمع شد، فرمود: {من تو را امام و پيشواى مردم قرار مى دهم} امام صادق(ع) فرمودند: سپس اين مقام در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد و گفت: آيا از دودمان من نيز امام خواهند شد؟ خداوند فرمود: عهد (امامت) من به ستمگران نمى رسد; يعنى، انسان سفيه و نادان پيشواى انسان پرهيزگار نمى شود}.

26 - { قال ابوعبداللّه ( ع ) : فى قوله تعالى : . . . { لاينال عهدى الظالمين } من عبد صنماً او وثناً لايكون إماماً . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند تعالى كه مى فرمايد: . .. {لاينال عهدى الظالمين} روايت شده: كسى كه بت پرستيده باشد نمى تواند امام شود ...}.

27 - امام رضا ( ع ) ] در ضمن حديثى [ فرمودند : . . . { قال اللّه تبارك و تعالى { لاينال عهدى الظالمين } فابطلت هذه الاية إمامة كل ظالم إلى يوم القيامة و صارت فى الصفوة . . . ;

خداوند مى فرمايد: {لاينال عهدى الظالمين} و اين آيه امامت هر ستمگرى را تا قيامت مردود دانسته و امامت را در ]انسانهاى [ پاك و برگزيده قرار داد

. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 6،7

6 _ حاكم ، بايد نصيحت و انتقاد را بپذيرد و باتقوا باشد .

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة

7 _ خداترسى ، انتقاد و نصيحت پذيرى ، شرط لازم براى انتخاب حاكم

و اذا قيل له اتق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 8

8 _ اِعمال رهبرى بر جامعه ، در گروِ وجود تمايل اجتماعى و زمينه پذيرش آن

ابعث لنا ملكاً نقاتل

با توجّه به اينكه حضرت اشموئيل قبل از درخواست مردم، كسى را به عنوان فرمانده ايشان معيّن نكرد; با اينكه ضرورت آن روشن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 8،10،11،12،14

8 _ تقدم برگزيدگان الهى بر ديگران ، در حكومت و زمامدارى

نحن احقّ بالملك منه . .. قال ان اللّه اصطفيه عليكم

10 _ گستردگى بيشتر توانايى هاى علمى ( اعلميت ) و جسمى ، ملاك برترى انسان در زمامدارى جامعه

و زادهُ بسطةً فى العلم و الجسم

11 _ گستردگى توانايى هاى علمى و جسمى طالوت ، ملاك برگزيدگى وى از جانب خداوند براى زمامدارى

ان اللّه اصطفيه عليكم و زاده بسطة فى العلم و الجسم

12 _ سرشناسى و ثروت ، ملاك گزينش زمامداران نيست .

و لم يؤت سعة من المال . .. و زاده بسطة فى العلم و الجسم

14 _ اهميّت بيشتر توانايى هاى فكرى و علمى ( كاردانى ) ، بر توانايى هاى جسمى در انتخاب زمامدار *

و زاده بسطة فى العلم و الجسم

در بيان

ملاك، توانايى علمى {فى العلم} مقدم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 13،14،25

13 _ حكمت و علم ، دو ويژگى لازم براى زمامداران الهى *

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

پس از بيان حكومت دو ويژگى ديگر بيان شده است: حكمت و علم. تا اشاره كند كه اعطاى ملك و سلطنت الهى، مقتضى اعطاى علم و حكمت است; يعنى زمامدار الهى نمى تواند فاقد اين دو ويژگى باشد.

14 _ اعطاى مسؤوليت به فرد ، بايد پس از احراز صلاحيّت وى باشد .

و قتل داود جالوت و اتيه اللّه الملك

پس از اينكه لياقت داود (در كشتن جالوت) روشن شد، خداوند به او ملك عطا نمود.

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند . *

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 10

10 _ ولايت و سرپرستى بر مردمان ، در گرو قدرت و توانايى ولىّ و سرپرست بر پشتيبانى همه جانبه از آنان

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

جمله {و هو خير النّاصرين}، مى تواند به منزله دليلى باشد براى جمله {بل اللّه موليكم}. يعنى خداوند به اين دليل ولىّ شماست كه قادر است به بهترين وجه شما را يارى

كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 6

6 _ مردمى بودن از شرايط رهبران و مسؤولين جامعه

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 8

8 _ رهبرى جامعه ، بايد توان تحليل و ريشه يابى اخبار و اطلاعات را داشته باشد .

و لو ردّوه الى الرسول . .. لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

با توجّه به اينكه استنباط بر عهده {رسول} و {اولى الامر} گذاشته شده است، معلوم مى شود كه رهبران جامعه بايد داراى اين توانايى باشند. لازم به ذكر است {من} در {منهم} بيان براى {الّذين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 8

8 _ حالت خضوع و فروتنى در پرداخت صدقه و زكات ، از شرايط لازم براى تصدى حكومت و ولايت بر اهل ايمان

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 17

17 _ دانش و هدايت ملاك لياقت رهبران براى رهبرى

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 5

5 _ علم، شرطى اساسى در صلاحيت رهبرى است.

و إن تطع أكثر . .. إن ربك هو أعلم من يضل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 13

13 _ موسى ( ع ) خواهان حاكميت يافتن تقواپيشگان شد .

استعينوا . .. و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 6

6 _ تبعيت محض از حق و وحى الهى ، و صبر و بردبارى در برابر مشكلات آن ، از شرايط رهبرى الهى است .

قد جاءكم الحق من ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8_ لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 27

27- كسانى كه ياد خداوند در قلب آنان حضور ندارد ، شايسته رهبرى نيستند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

نهى از اطاعت غافلان، نفى شايستگى آن ها براى فرمان دادن و ارائه پيشنهاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 2

2 - اسراف گران و فسادانگيزان ، فاقد صلاحيت رهبرى و فرماندهى

و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 6

6 - عناصر برترى طلب و خودكامه ، فاقد صلاحيت رهبرى بر مردم اند .

إنّ فرعون علا فى الأرض و

جعل أهلها شيعًا

نكوهش خداوند از فرعون به خاطر روحيه سلطه گرى وى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 3

3 - عناصر مستكبر و سركش ، فاقد صلاحيت رهبرى بر مردم اند .

و استكبر هو و جنوده فى الأرض بغير الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 9

9 - تنها انسان هاى با اخلاص و به دور از چشم داشت مادى و ره يافته ، شايسته رهبرى و پيروى اند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 8

8 - ارتباط هميشگى با خداوند ، نيرومندى ، حكمت ، توانايى بر فيصله دادن به امور و داشتن منطق قوى در جداسازى حق از باطل ، از شرايط لازم رهبران و مديران جامعه در نگاه وحى

واذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب . .. و شددنا ملكه و ءاتين_ه الحكمة و فصل الخ

برداشت ياد شده از مجموع اوصافى كه خداوند براى داوود(ع) به عنوان حاكم و فرمانروا ذكر كرده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 9

9 - رهبران و داوران جامعه الهى ، بايد نصيحت پذير و حق شنو باشند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 5

5 - توانايى بر اداره جامعه و داشتن بصيرت و روشن بينى

، از شرايط رهبران جامعه دينى

إبرهيم وإسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 9

9 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان ها ، از شرايط رهبران جامعه ايمانى و اسلامى است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 6

6 - لزوم احراز سلامت عملى ، فكرى و روحى رهبران ، در اعتماد به ايشان *

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى . و ما ينطق عن الهوى

خداوند، براى جلب اعتماد مردم به پيامبر(ص) سه نكته را بيان فرموده است: 1_ عدم گمراهى در زندگى (ما ضلّ) 2_ عدم انحراف در فكر (ماغوى); 3_ مغلوب نبودن در برابر هواى نفس (و ماينطق عن الهوى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 9

9 - هشيارى ، نظارت دقيق و صبر و بردبارى ، لازمه رهبرى

فارتقبهم و اصطبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 4

4 - برخوردارى از منش و خلق و خوى والا ، از شرايط مبلغان دينى و رهبران جامعه اسلامى

إنّك لعلى خلق عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

مدثر - 74 - 5 - 2

2 - پرهيز از پليدى و آلودگى ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و الرجز فاهجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 4

4 - دورى از منت نهادن و زياد شمردن عطايا و خدمات خود ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و لاتمنن تستكثر

شرايط رهبرى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 13

13 - لزوم آزمون و احراز شايستگى افراد ، قبل از انتخاب آنان براى مديريت و رهبرى جامعه

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

شرايط رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 6

6 - پيمودن راه و دين دارى ، شرط رهبرى جامعه اسلامى

و هدين_هما الصرط المستقيم

خداوند در توصيف موسى و هارون (عليهماالسلام) _ كه پيامبر و رهبر امت خويش بودند _ مسأله بر صراط مستقيم بودن آنان را مطرح فرمود. طرح اين مسأله، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

شناخت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 10،12

10 _ اطاعت از خداوند و شناخت امام ( ع ) ، حكمت است .

و من يؤت الحكمة فقد اوتى خيراً كثيراً

امام صادق (ع): {و من يؤت الحكمة . .. } طاعة اللّه و معرفة الأمام

_______________________________

كافى، ج 1، ص 185، ح 11 ; نورالثقلين، ج

1، ص 287، ح 1130.

12 _ شناخت امام و پرهيز از گناهان كبيره ، حكمت است .

و من يؤت الحكمة

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: معرفة الامام و اجتناب الكبائر الّتى اوجب اللّه عليها النّار

_______________________________

كافى، ج 2، ص 284، ح 20 ; نورالثقلين، ج 1، ص 287، ح 1131.

شؤون رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 7

7 _ قضاوت ، از شؤون پيامبر ( ص ) و رهبران الهى است .

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 4

4 _ زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار رهبر جامعه اسلامى و از شؤون اوست .

جهدوا مع رسوله استئذنك

صبر در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 4

4 - مقام تبليغ دين و رهبرى امت ، نيازمند صبر و شكيبايى

فاصبر على ما يقولون

صبر رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 9

9 - هشيارى ، نظارت دقيق و صبر و بردبارى ، لازمه رهبرى

فارتقبهم و اصطبر

صفات رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف

رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

عدالت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 22

22 - ايمان و عدالت ، از شرايط احراز مقام امامت و رهبرى است .

لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 9

9- { عن الصادق ( ع ) فى قول الله جلّوعزّ : { . . . وزنوا بالقسطاس المستقيم } قال : . . . أمّا القسطاس المستقيم فهو الإمام و هو العدل من الخلق أجمعين و هو حكم الأئمة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى جلّوعزّ {. .. وزنوا بالقسطاس المستقيم} روايت شده است كه فرمود: ...اما قسطاس مستقيم مقصود امام است و او مظهر عدل در ميان همه خلق مى باشد و قضاوت ائمه بر آن اساس است...}.

عصيان از رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11،19

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

19 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سرپيچى از فرمان رهبران الهى

و عصيتم . .. منكم من يريد الدّنيا

عفو خطاهاى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه

و فرماندهان نظامى ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

عقيده رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 6

6 _ رهبران دينى بايد به حقانيت راه خويش اعتقاد داشته باشند و آن را به پيروان خود اعلام كنند.

قل إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم دينا قيما

لزوم اعلام از كلمه {قل} استفاده شده است.

علم در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 8

8 - ارتباط هميشگى با خداوند ، نيرومندى ، حكمت ، توانايى بر فيصله دادن به امور و داشتن منطق قوى در جداسازى حق از باطل ، از شرايط لازم رهبران و مديران جامعه در نگاه وحى

واذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب . .. و شددنا ملكه و ءاتين_ه الحكمة و فصل الخ

برداشت ياد شده از مجموع اوصافى كه خداوند براى داوود(ع) به عنوان حاكم و فرمانروا ذكر كرده است، به دست مى آيد.

علم رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 10

10 _ گستردگى بيشتر توانايى هاى علمى ( اعلميت ) و جسمى ، ملاك برترى انسان در زمامدارى جامعه

و زادهُ بسطةً فى العلم و الجسم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 30

30 _ توجه رهبران دينى به پليدى و ناپاكى گروه بسيارى از مردم ، مانع حزن و اندوه آنان بر سرپيچى برخى از مردم از دين و احكام آن

فان تولوا . ..

و إن كثيراً من الناس لفسقون

چنانچه هدف از جمله {فاعلم . ..}، بازدارى زايد پيامبر(ص) از حزن و اندوه باشد، مى توان جمله {ان كثيراً} را بيانگر علت آن دانست ; يعنى اى پيامبر(ص) بسيارى از مردم فاسقند و خداوند هدايت آنان را اراده نكرده است. بنابراين بر رويگردانى آنان از دين و احكام آن محزون مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 5

5 _ علم، شرطى اساسى در صلاحيت رهبرى است.

و إن تطع أكثر . .. إن ربك هو أعلم من يضل

عوامل لغزش رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى خطرناك براى حاكم و قاضى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

غلو درباره رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 8

8 _ لزوم پرهيز از غلو و افراط درباره پيامبر(ص) و پيشوايان دينى

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك

مأموريت پيامبر(ص) به نفى اين گونه موارد (نفى فرشته بودن و . ..) دستور و برنامه اى براى همگان است كه درباره پيامبران الهى راه غلو و افراط در پيش نگيرند و بر خداوند پيشى نجويند.

قاطعيت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 28

28 _ لزوم قاطعيّت و صلابت رهبرى ، پس از مشورت و تصميم نهايى خويش ، در مقام اجرا

و شاورهم فى الامر

فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلمه {فاذا عزمت فتوكّل على اللّه}، به اين معناست كه آنگاه كه تصميم بر كارى گرفتى، ديگر ترديد و دو دلى به خود راه مده و احتمال عدم موفقيّت را با توكّل بر خدا جبران كن كه خداوند محبوب خويش را وانخواهد گذاشت: {انّ اللّه يحبّ المتوكّلين}.

قبول قضاوت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 14

14 _ تسليم در برابر احكام و داورى هاى حاكمان حق ، از علايم ايمان است . *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

چون امر قضاوت هميشگى و احكام قرآن جاودانى است و پيامبر (ص) در همه ادوار حضور ندارد، بنابراين آيه مزبور شامل همه رهبران الهى و جانشينان بحق آن حضرت خواهد بود.

قدرت در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 8

8 - ارتباط هميشگى با خداوند ، نيرومندى ، حكمت ، توانايى بر فيصله دادن به امور و داشتن منطق قوى در جداسازى حق از باطل ، از شرايط لازم رهبران و مديران جامعه در نگاه وحى

واذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب . .. و شددنا ملكه و ءاتين_ه الحكمة و فصل الخ

برداشت ياد شده از مجموع اوصافى كه خداوند براى داوود(ع) به عنوان حاكم و فرمانروا ذكر كرده است، به دست مى آيد.

قضاوت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 7

7 _ قضاوت ، از شؤون پيامبر ( ص ) و رهبران الهى است .

فلا

و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم

كيفر مخالفت با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 20

20 _ مخالفت با رهبرى كسى كه با انتخاب مشروع برگزيده شده باشد ، موجب عذاب جهنم است .

و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى

اميرالمومنين(ع) فرمود: . .. فان اجتمعوا على رجل و سموه اماماً كان ذلك لله رضى فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوه الى ما خرج منه فان ابى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاه اللّه ما تولى ...

_______________________________

نهج البلاغه، نامه 6; نورالثقلين، ج 1، ص 551، ح 566.

گزينش رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 3

3 _ سرپرست و رهبر هر جامعه ، بايد از ميان خود آنان گزينش شود .

و بعثنا منهم اثنى عشر نقيباً

محدوده مسؤوليت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 25

25 _ اولواالامر ( واليان امور و حاكمان ) ، داراى حق تشريع احكام نيستند . *

فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول

چون قرآن و سنّت تعيين كننده مصاديق نيستند، مراد از {شىء} مى تواند خصوص احكام باشد ; بنابراين ذكر نكردن {اولى الامر} در اين بخش از آيه، حاكى است كه اين امر به آنان واگذار نشده است.

محدوده مسؤوليت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 12

12 _ وادار كردن

مردم به پذيرش معارف و حقايق دين، خارج از حيطه مسؤوليت مبلغان و پيشوايان دين است.

قد جاءكم بصائر من ربكم . .. و ما أنا عليكم بحفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 3

3 _ تعيين مشى نظامى در حيطه مسؤوليت انبيا و رهبران الهى است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى

مخالفت با رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 10

10 _ مخالفت با رسول خدا ( ص ) و رهبران الهى ، سرآغازى براى شكستن وحدت جامعه ايمانى *

و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين

جمله {و يتبع . ..} مى تواند به عنوان نتيجه اى براى {من يشاقق ...} باشد; يعنى كسى كه با رسول خدا مخالفت كند در نتيجه راهى غير از روش اهل ايمان پيموده و باعث تفرقه در صفوف مسلمانان گشته است.

مديريت در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 5

5 - توانايى بر اداره جامعه و داشتن بصيرت و روشن بينى ، از شرايط رهبران جامعه دينى

إبرهيم وإسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

مرجع تعيين رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 12

12 _ لزوم مراجعه به خدا و رسول ( كتاب و سنّت ) ، در تعيين اولواالامر و اختلافات مربوط به آن *

فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول

با توجّه به اينكه {اولى الامر} در آيه، مرجع حل

اختلافات قرار نگرفته است به نظر مى رسد از مصاديق مهم و مورد نظر از {تنازع}، اختلافات مربوط به مسأله اولواالامر باشد.

مسؤوليت اجتماعى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 5

5 _ بيان احكام و پاسخگويى به پرسش هاى اقتصادى _ اجتماعى از شؤون پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الأنفال قل الأنفال للّه و الرسول

مسؤوليت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 6

6 _ حاكم ، بايد نصيحت و انتقاد را بپذيرد و باتقوا باشد .

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 12،14

12 _ لزوم پيمان گرفتن رهبرى جامعه از مردم ، براى پايبندى بر تبعيّت از وى در جنگ و غير آن

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال اَلاّ تقاتلوا

14 _ تعيين حاكمان و فرماندهان نظامى ، بر عهده رهبران الهى *

اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملكاً

رجوع مردم به پيامبر و رهبر خويش براى تعيين فرماندهى در جهاد فى سبيل اللّه، بيانگر ذهنيّت دينى مردم است به اينكه تعيين فرماندهان در اختيار پيامبران و رهبران دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 4،9،10،11،12،20،21،25،27،28

4 _ ضرورت خوش خلقى ، نرمش و رأفت رهبران الهى با مردم

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

9 _ گرايش مردم به رهبران دينى ، در گرو مهربانى آنان و پرهيز

از خشونت و سنگدلى

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

10 _ نقش ويژه خوش خُلقى و مهربانى رهبران الهى با امت خويش ، به هنگامه هاى دشوار

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

قرار گرفتن اين آيه در ضمن آيات مربوط به نبرد احد و مشكلات ناشى از آن، اشاره به اين حقيقت دارد كه خوش خلقى و مهربانى رهبران به هنگام رخ نمودن سختيها و مشكلات براى مردم، از اهميّت ويژه اى برخوردار است.

11 _ شكست ها و سختى ها ، زمينه ساز پراكندگى جامعه از پيرامون رهبران خود ، و مداراى ايشان با آنان از ميان برنده آن زمينه هاست . *

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

با توجّه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، كه شكست نبرد احد و مشكلات ناشى از آن را مطرح ساخت، مى توان نتيجه گرفت كه شكست و مشكلات آن نبرد، زمينه پراكندگى مسلمانان را از پيرامون رسول خدا (ص) فراهم ساخت و آنچه در اين ميان مانع از گسيختن مردم از پيرامون پيامبر (ص) شد، خُلق خوش و مداراى آن حضرت با مردم بود.

12 _ گذشت از خطاكاران ، و طلب آمرزش براى ايشان و مشورت در امور اجتماعى ، وظيفه پيامبر ( ص ) نسبت به مسلمانان

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

20 _ مشورت با مردم و شركت دادن آنان در تصميم گيرى هاى اجتماعى ، از وظايف رهبران اسلام

و شاورهم فى الامر

21 _ خطا هاى گذشته مردم

، نبايد مانع از مشورت رهبران اسلامى با آنان باشد .

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

امر به مشورت با مؤمنان پس از تصريح به خطاكارى آنان، اشاره به اين معناست كه خطا و گناه پيشين مؤمنان نبايد مانعى براى مشورت با آنان قلمداد شود.

25 _ تصميم گيرى نهايى پس از مشورت ، بر عهده رهبرى است .

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

چون {عزم} و تصميم پس از مشورت، بر عهده شخص پيامبر (ص) گذاشته شده است، (عزمَت) نه به عهده جمع مورد مشورت و يا اكثريت آنان.

27 _ لزوم توكّل و اتكاى رهبران بر خداوند ، پس از تصميم گيرى و عزم بر اِعمال مديريت

فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

28 _ لزوم قاطعيّت و صلابت رهبرى ، پس از مشورت و تصميم نهايى خويش ، در مقام اجرا

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلمه {فاذا عزمت فتوكّل على اللّه}، به اين معناست كه آنگاه كه تصميم بر كارى گرفتى، ديگر ترديد و دو دلى به خود راه مده و احتمال عدم موفقيّت را با توكّل بر خدا جبران كن كه خداوند محبوب خويش را وانخواهد گذاشت: {انّ اللّه يحبّ المتوكّلين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 4

4 _ امانتدارى در جمع آورى و حفظ و تقسيم امكانات عمومى جامعه ، از وظايف رهبران الهى *

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

با توجّه به شأن نزول ذكر شده براى آيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 7

7 _

ضرورت بسيج تمامى نيرو هاى مؤمن و غير مؤمن از سوى رهبرى جامعه دينى براى رويارويى با هجوم كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، يك دعوت موردى و خاص باشد، نه بيانگر اصل وجوب جهاد و دفاع، الزاماً مخاطبان در آيه دو گروه خواهند بود: گروهى كه {للّه} و {فى سبيل اللّه} در صحنه پيكار حاضر مى شوند و گروهى كه براى دفاع از كيان و مليّت خود و . .. نبرد مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 21

21 _ حاكم ، وظيفه دار برگزيدن دو داور براى حل اختلاف ميان زن و شوهر

فابعثوا حكماً

از ائمه معصومين (ع) در مورد تعيين مخاطب آيه فوق آمده است: هو السّلطان الذى يترافعان اليه.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 192 ; مجمع البيان، ج 3، ص 70.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 8

8 _ سخاوتمندى و رسيدگى به وضع اقتصادى مردم ، از وظايف حكومت و حاكمان

ام لهم نصيب . .. فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 21

21 _ حاكمان ، عهده دار اجراى عدالت در جامعه

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّهم هم الحكّام او لا ترى انّه خاطب بها الحكام.

_______________________________

غيبت نعمانى، ص 25، باب ما جاء فى الامامة و الوصية ; تفسير برهان، ج 1، ص 380، ح 5

; تفسير عياشى، ج 1، ص 247، ح 154، 167 ; الدر المنثور، ج 2، ص 571.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 8

8 _ اجراى عدالت ، وظيفه حاكمان و اطاعت از آنان ، وظيفه مردم

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل . .. يا ايّها الذين امنوا اطيعوا اللّه و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 10،12

10 _ شرح صدر ، گذشت و تحمّل برخورد هاى مخالفين ، از وظايف رهبران الهى

اولئك الّذين . .. فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بليغاً

12 _ لزوم هشيارى پيامبر و رهبران الهى ، در برخورد با شگرد هاى منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم

خداوند قبل از دستور به گذشت و موعظه، به پيامبر (ص) مى آموزد كه عذر منافقان دروغ و بى پايه است تا به اين وسيله وى را متوجّه شگردهاى آنان سازد و موعظه را بر اين اساس، پايه ريزى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 6،7،9،10

6 _ اخبار امنيتى جامعه قبل از انتشار بايد مورد ارزيابى مقام هاى مسؤول قرار گيرد .

و لو ردّوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

مراد از {استنباط} اين است كه اخبار امنيتى بايد مورد ارزيابى قرار گيرد تا صحيح و سقيم مشخص گردد و آنچه به صلاح جامعه نيست، منتشر نشود و آنچه لازم است، منتشر شود.

7 _

كنترل اخبار امنيّتى و تشخيص صحيح آن ، از وظايف پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه

و لو ردّوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

9 _ ايجاد تشكيلات خبرى براى جمع آورى و ارزيابى خبر هاى سرنوشت ساز و عرضه آن ، از شؤون رهبرى است .

و لو ردّوه . .. لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

10 _ تحليل و انتشار اخبار جنگ _ پيروزى و شكست و . . . _ تنها در صلاحديد رهبران جامعه

و اذ جاءهم امر من الامن او الخوف . .. لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

با توجه به اينكه آيه مورد بحث در بين آيات مربوط به جنگ واقع شده، مى توان گفت از مصاديق مورد نظر براى اخبار امنيتى، اخبار مربوط به جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 5

5 _ لزوم پيشتازى رهبران در جهاد و حركت هاى اجتماعى

فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك و حرّض المؤمنين

تقديم جمله {فقاتل فى سبيل اللّه} بر جمله {و حرّض المؤمنين} مى رساند كه رهبران الهى بايد قبل از ديگران، آماده شركت در حركتهاى اجتماعى، نظير جنگ در راه خدا، شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 34

34 _ امام ، عهده دار آزادسازى برده اى مؤمن به عنوان كفاره قتل خطائى مسلمانى كه در سرزمين شرك به دست مسلمين كشته شود .

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) در مورد وظيفه امام نسبت به مسلمانى كه در سرزمين شرك به

دست مسلمين كشته شده، فرمود: يُعتق مكانه رقبة مؤمنة و ذلك قول اللّه عزّ و جل: {فان كان من قوم عدوّلكم . .. }.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 110، ح 1، ب 36 مسلسل 373 ; نورالثقلين، ج 1، ص 532، ح 485.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 20

20 _ جانشينان پيامبر ( ص ) ، همانند خود آن حضرت ، موظف به قضاوت در ميان مردم بر پايه تعاليم قرآن

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

امام صادق(ع) پس از تلاوت آيه فوق فرمود: و هى جارية فى الاوصياء.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 268، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 547، ح 547.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 21

21 _ حاكم اسلامى ، وظيفه دار برگزيدن يكى از مجازات هاى چهارگانه محارب ، با رعايت تناسب بين مجازات و جنايت وى

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق روايت شده: ذلك الى الامام يفعل به ما يشاء، قلت: فمفوض ذلك اليه؟ قال: لا، و لكن نحو الجناية.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 246، ح 5; نورالثقلين، ج 1، ص 622، ح 164.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 5

5 _ اهل ايمان ، موظف به زمينه سازى اجراى حدود توسط حاكمان *

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

با اينكه اجراى حد در محدوده وظايف حاكم شرعى است، خداوند همه

مؤمنان را مخاطب قرار داد تا به اين نكته اشاره كند كه مؤمنان بايد زمينه اجراى حكم را فراهم سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 12

12 _ رهبران الهى ، وظيفه دار جهت دهى معنوى به خواسته هاى مادى مردمان

نريد ان نأكل منها . .. تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا ءاية منك و ارزقنا

حضرت مسيح(ع) با ذكر مسأله تغذيه به عنوان آخرين هدف و با جمله {وارزقنا . ..} كه خود ابراز نياز و تذلل در پيشگاه خداوند است، اشاره به ناموجه بودن سخن حواريون دارد كه آنان مسأله تغذيه را قبل از اهداف معنوى مطرح كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 17

17 _ ضرورت پيشگامى رهبران الهى در پايبندى به اصول و مبانى خويش

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم و لاتكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 12،14

12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.

و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين

بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.

14 _ لزوم آشنايى انبيا و رهبران الهى به روحيات مردم و ماهيت مخالفان و منكران دين

فلا تكونن

من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 9

9 _ پيشوايان و مبلغان دين وظيفه دار مبارزه با پندارهاى غلوآميز مردم درباره آنان

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك

الزام پيامبر(ص) به اعلام موارد مذكور در آيه الزامى است براى همه مبلغان و پيشوايان دين كه اين موارد را براى مردم بيان نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 17

17 _ پيامبر(ص) نبايد در برخورد با مردم، فقر و غنا و گرسنگى و سيرى را ملاك قرار دهد.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 4

4 _ تواضع در برابر مؤمنان و همنشينى با آنان، از صفات لازم براى رهبران دينى جامعه است.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

گر چه خطاب آيه به پيامبر(ص) است، ولى چون آن حضرت نمونه اى براى همه است، اين ويژگى براى همه رهبران دينى ضرورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 3

3 _ دعوت مردم و بيان محرمات الهى براى آنان وظيفه رهبران دين

قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 15،17

15 _ اصلاح امور جامعه بنى اسرائيل از دستورالعمل هاى موسى به برادر و خليفه خود هارون

و أصلح

چون فرمان به اصلاح پس از انتخاب هارون به سرپرستى بنى اسرائيل

آمده است، معلوم مى شود مراد، اصلاح امور اجتماعى، فرهنگى و . .. بنى اسرائيل است، نه درستكارى هارون در امور شخصى خودش.

17 _ پرهيز از پيروى از نظريات و روش هاى مفسدان ، وظيفه اى تعيين شده از سوى موسى براى خليفه اش هارون

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 12

12 _ لزوم پيشتازى رهبران بر پيروانشان در به كارگيرى تعاليم خويش

فخذها بقوة و أمر قومك يأخذوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبران الهى نبايد صلح طلبيهايى را كه قرين نيرنگ است بپذيرند و به سبب آن از نبرد با كافران بازايستند .

و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و ان يريدوا . .. } فرض ديگرى در مقابل {إن جنحوا} باشد، نه توضيح و تكميل آن. يعنى صلح به دو منظور پيشنهاد مى شود: گاهى به سبب صلح واقعى و زندگانى مسالمت آميز با مسلمانان و گاهى به منظور حيله گرى و تجديد قوا. آيه قبل (إن جنحوا ... ) بيانگر احكام و دستورات فرض اول و آيه دوم (و إن يريدوا) بيانگر احكام و دستورات فرض دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 3

3 _ ضرورت هشيارى رهبران جامعه اسلامى ، در برابر ترفند ها و فتنه انگيزى هاى منافقان ( وارونه جلوه دادن امور و . . . )

و قلبوا

لك الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 3

3 - سعه صدر و حسن برخورد _ حتى با مخالفان _ امرى بايسته براى رهبران جامعه اسلامى

ادفع بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 4

4 - ضرورت اقدام رهبرى ، به اخذ پيمان از پيروان ، در مقاطع حساس و سرنوشت ساز *

إنّ الذين يبايعونك إنّمايبايعون اللّه

پيامبر(ص) در شرايط بحرانى قبل از انعقاد صلح حديبيه، از مسلمانان بيعت مجدد بر دفاع از دين گرفت. از اين نكته استفاده مى شود كه رهبرى، نبايد هميشه به نخستين اعلام وفادارى افراد، تكيه كند; بلكه بايد در شرايط حساس و سرنوشت ساز با اخذ بيعت مجدد، پيمان گذشته را تحكيم بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 3

3 - لزوم هشيارى رهبرى و جامعه اسلامى ، در برابر عناصر ظاهر فريب و دوچهره

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

پيشگويى خداوند و افشاى چهره متخلفان، در حقيقت بيانگر ضرورت بر اين هشيارى است.

مسؤوليت رهبرى دينى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 14

14 _ لزوم آگاهى پيامبر(ص) و رهبران الهى از روحيات كفار و مخالفين و ترفندهاى آنان

و منهم من يستمع اليك . .. إن هذا إلا أسطير الأولين

آيه مورد بحث و آيه قبل در بيان روحيات مخالفان قرآن و روشهاى آنان است. از اين بيان مى توان دريافت كه اطلاع بر رفتارها و افكار مخالفين قرآن تا چه اندازه اهميت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 4،21

4 _ رهبران و مبلغان دين نبايد قشرهاى ضعيف و تهيدست را از اطراف خود برانند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

21 _ رهبران و مبلغان دينى در صورت طرد مؤمنان مستمند و ضعيف از اطراف خويش، ستمكارند.

فتطردهم فتكون من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 6

6 _ رهبران دينى بايد به حقانيت راه خويش اعتقاد داشته باشند و آن را به پيروان خود اعلام كنند.

قل إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم دينا قيما

لزوم اعلام از كلمه {قل} استفاده شده است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 20

20 _ اصلاح امور اجتماعى مردم و پرهيز از پيروى از افكار مفسدان ، از وظايف مهم انبيا و رهبران الهى است .

و أصلح و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 5

5 _ رهبران جامعه اسلامى بايد به احتمال وقوع خيانت از سوى جوامع كفرپيشه ترتيب اثر داده و نبايد براى تصميمات لازم در انتظار وقوع خيانت باشند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 12،21،27

12 _ رهبران دينى نبايد به خاطر خويشى و روابط نسبى از مؤاخذه مسؤولان چشمپوشى كنند .

و أخذ برأس أخيه يجره إليه

21 _ مسؤولان جوامع دينى بايد نسبت به عقايد دينى مردم حساس بوده و در طريق مبارزه با منحرفان و عوامل انحراف كوتاهى نكنند .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

27 _ مسؤولان جوامع دينى در صورت بى تقاوت بودن نسبت به رسوخ انحراف ضلالت در جامعه خويش ، همسنگ منحرفان محسوب مى شوند .

و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

جمله {و لا تجعلنى . .. } مى رساند كه موسى(ع) پيش از آنكه اثبات شود هارون با عوامل فساد مبارزه كرده و در اين مسير از هيچ تلاشى دريغ نكرده است، او را همسنگ منحرفان به حساب مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 5

5 _ پيامبر ( ص )

و رهبران الهى در مبارزه با شرك و كفر تنها بايد بر خدا و مؤمنان پيرو تكيه كنند .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 5

5 _ رساندن پيام الهى به اسيران جنگى و ترغيب آنان به اسلام از وظايف رهبران الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى

مسؤوليت نزديكان رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 3

3 _ نزديك بودن به رهبر جامعه اسلامى و قرار داشتن در پايگاه دين ، مسؤوليت آفرين است .

ما كان لأهل المدينة و من حولهم من الأعراب

برداشت فوق مبتنى بر اين اساس است كه خداوند نزديكان به پيامبر(ص) و حاضران در پايگاه شريعت (مدينه) را به خاطر برخوردارى از اين ويژگى، داراى مسؤوليتى فزونتر دانسته است و مخالفت با پيامبر(ص) را در شأن آنان ندانسته است.

ملاك رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 2

2- توانايى مادى و امكانات سرشار دنيوى ، ملاك پيامبرى و پيشوايى در ديد مشركان مكه

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه خواسته مشركان مكه، داشتن مال، مكنت و باغ بوده است نه معجزه اقتراحى.

منشأ تداوم رهبرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 5

5 - تعلق اراده الهى بر تداوم يافتن امامت و پيشوايى خلق ، در نسل بنى اسرائيل

و نجعلهم

الورثين

ظاهراً {وراثت} در اين آيه، مربوط به امامت و پيشوايى است; يعنى، {الوارثين للإمامة}. بنابراين ضمير {هم} در {نجلهم} از باب استخدام بوده و به نسل بنى اسرائيل باز مى گردد; يعنى، {و نجعل نسلهم الوارثين للإمامة}

موعظه پذيرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 9

9 - رهبران و داوران جامعه الهى ، بايد نصيحت پذير و حق شنو باشند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

مهربانى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 9،10

9 _ گرايش مردم به رهبران دينى ، در گرو مهربانى آنان و پرهيز از خشونت و سنگدلى

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

10 _ نقش ويژه خوش خُلقى و مهربانى رهبران الهى با امت خويش ، به هنگامه هاى دشوار

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

قرار گرفتن اين آيه در ضمن آيات مربوط به نبرد احد و مشكلات ناشى از آن، اشاره به اين حقيقت دارد كه خوش خلقى و مهربانى رهبران به هنگام رخ نمودن سختيها و مشكلات براى مردم، از اهميّت ويژه اى برخوردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است

كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

نظارت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 9

9 - هشيارى ، نظارت دقيق و صبر و بردبارى ، لازمه رهبرى

فارتقبهم و اصطبر

نعمت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 6

6 - در دست داشتن امامت و پيشوايى جامعه ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

و نريد أن نمنّ . .. و نجعلهم أئمة

نفى رهبرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 3

3 - عناصر مستكبر و سركش ، فاقد صلاحيت رهبرى بر مردم اند .

و استكبر هو و جنوده فى الأرض بغير الحقّ

نفى رهبرى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 3

3 - عناصر مستكبر و سركش ، فاقد صلاحيت رهبرى بر مردم اند .

و استكبر هو و جنوده فى الأرض بغير الحقّ

نقش اخروى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 16،17،20،21

16- { عن الأصبغ بن نباتة قال : . . . عمروبن حريث فى سبعة نفر . . . إذ خرج عليهم ضبّ فصادوه فأخذه عمروبن حريث فنصب كفّه و قال : بايعوا ه_ذا أميرالمؤمنين فبايعه السبعة و عمرو ثامنهم . . . فقدموا المدائن يوم الجمعة و أميرالمؤمنين ( ع ) يخطب . . . فقال : . . . {

يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم } و إنى اُقسم لكم بالله ليبعثنّ يوم القيامة ثمانية نفر يدعون لإمامهم و هو ضبّ . . . ;

از اصبغ بن نباته روايت شده است كه گفت:. .. عمروبن حريث همراه هفت نفر بود ... آن گاه سوسمارى بر آنان ظاهر شد، پس آن را صيد كردند. پس عمروبن حريث صيد را گرفت و دستش را كشيد و گفت: بياييد با اينى كه امير المؤمنين است، بيعت كنيد. پس آن هفت نفر بيعت كردند و عمروبن حريث هشتمين آنان بود كه بيعت كرد ... پس در روز جمعه وارد مدائن شدند و حضرت على(ع) خطبه مى خواند ... پس فرمود: {يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم}. من به خدا براى شما قسم مى خورم كه هر آينه روز قيامت برانگيخته مى شوند هشت نفرى كه خوانده مى شوند با امامشان و امامشان سوسمار است}.

17- { عن بشيرالدهان عن أبى عبدالله ( ع ) قال : أنتم والله على دين الله ثمّ تلا { يوم ندعوا كلّ أناس بإمامهم } ثمّ قال : علىّ إمامنا و رسول الله ( ص ) إمامنا . . . ;

بشيردهان گويد: امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم! شما بر دين خداييد، سپس تلاوت كرد {يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم}، سپس فرمود: على(ع) و رسول الله(ص) امامان ما هستند. ..}.

20- { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . إذا كان يوم القيامة يدعى كلّ بإمامه الذى مات فى عصره ، فإن أثبته أعطى كتابه بيمينه ، لقوله { يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم فمن أُوتى كتابه بيمينه . . . ;

از امام صادق(ع)

روايت شده است كه فرمود: . .. هر كس در عصر هر امامى بميرد در روز قيامت با آن امام فرا خوانده مى شود. پس اگر در اطاعت او ثابت قدم بوده، كتابش را به دست راست او مى دهند. از اين رو خداوند فرمود: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم فمن أُوتى كتابه بيمينه...}.

21- { عن عبدالأعلى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : . . . السامع المطيع لا حجّة عليه ، و إمام المسلمين تمّت حجّته و إحتجاجه يوم يلقى الله لقول الله { يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم } ;

عبدالاعلى گويد: شنيدم امام صادق(ع) مى فرمود:. .. روز ملاقات با خداوند عليه انسان شنوا و مطيع ادعايى نيست; [چون] امام مسلمين حجّت و احتجاج او را تكميل كرده است; زيرا خداوند مى فرمايد: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم}.

نقش رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 27

27 _ فقدان زمامدار الهى در يك جامعه ، موجب پراكندگى صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان *

من بعد موسى . .. و قد اُخرجنا من ديارنا

درخواست بنى اسرائيل از پيامبر خويش براى تعيين زمامدارى الهى، حاكى است كه چنين مقامى در ميان آنها نبوده و در نتيجه، سلطه ستمگرانى را به دنبال داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 11

11 _ پذيرش توبه نقض كنندگاان حاكميّت اسلامى ، در صلاحيّت رهبرى است .

و لو انّهم . .. جاؤك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 20

20 _ نقش مؤثر رهبرى در جلوگيرى از انحرافات و پيروى از شيطان

و لو ردّوه الى الرّسول و الى اولى الامر منهم و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 7

7 _ رهبرى و تشكيلات ، داراى نقشى عمده در دستيابى به پيروزى

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 3

3 _ سردمداران و بزرگان هر جامعه در فريب دادن و منحرف ساختن جامعه نقش عمده اى دارند.

أكبر مجرميها ليمكروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 7

7_ بصيرت امت ها در گرو بصيرت رهبران ايشان است .

على بصيرة أنا و من اتبعنى

نياوردن {على بصيرة} در {من اتبعنى} على رغم مقصود بودن آن ، اشاره به اين دارد كه بصيرت پيروان پيامبر (رهبر) در گرو بصيرت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 5،18،19

5- نقش مهم رهبران و پيشوايان در سرنوشت امتها

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

تشخص يافتن پيشوايان در ميان مجموعه هاى بشرى براى پاسخ گويى و ارزشيابى اعمال امتها، مى تواند بيانگر معناى فوق باشد.

18- { [ ورد على الحسين بن على ] رجل يقال له بشربن غالب فقال يابن رسول الله ( ص ) أخبرنى عن قول الله عزّوجلّ : { يوم ندعوا كل

أناس بإمامهم } قال : إمام دعا إلى هدى فأجابوه إليه و إمام دعا إلى ضلالة فأجابوه إليها . . . ;

شخصى[به نام بشربن غالب وارد بر امام حسين(ع) شد و]به حضرت گفت: براى من بگو مقصود از سخن خداوند{ يوم يدعوا كلّ أُناس بإمامهم} چيست؟ حضرت فرمود: امامى به سوى هدايت دعوت مى كند، پس عده اى دعوتش را اجابت مى كنند. و امامى كه به سوى گمراهى دعوت مى كند، پس گروهى دعوت او را اجابت مى كنند...}.

19- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لاتترك الأرض بغير إمام يحلّ حلال الله و يحرّم حرامه و هو قول الله { يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: زمين بدون امامى كه حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام شمارد، رها نمى شود و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 6

6 - جايگاه مهم رهبرى ( پيامبر ) در نظام اسلامى و تفكر دينى

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با اين كه فتوحات اسلامى، پيروزى براى همه مسلمانان است; مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه و اختصاص به ذكر يافتن آن حضرت، بيانگر جايگاه ويژه و والاى ايشان است.

نياز به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه

وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نيازهاى معنوى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 11

11 - نياز رهبرى به آرامش و عدم نگرانى در تصميم گيرى ها ، بيش از پيروان *

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تقدم {على رسوله} بر {على المؤمنين}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

ولايت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 20

20 _ امداد و نصرت خداوند ، پيامد پذيرش ولايت رهبران الهى *

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

تقديم تعيين {ولىّ} بر تعيين {نصير}، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

ويژگى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 4

4 _ خانه و زندگى را پشت سر گذاردن و به ميدان رويارويى با دشمن شتافتن ، از جمله ويژگى هاى رهبران شايسته الهى و پيروان آنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

{من اهلك}، اشاره به اين دارد كه پيامبر (ص)، و اساساً هر رهبر الهى، به هنگام انجام تكاليف و رويارويى با دشمن، مهمترين تعلقات (همانند زن و فرزندان) را

رها مى كند و به ميدان كارزار و انجام تكليف مى شتابد.

ويژگيهاى رهبرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 1

1 _ موسى ( ع ) ، نسبت به قوم خود ، رهبرى مهربان و راهنمايى دلسوز بود .

و قال موسى يقوم

برداشت فوق از اضافه {قوم} به ياى متكلم به دست آمده است.

هدايتگرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 2

2 - رهبران و حاكمان جوامع ، داراى نقشى بسيار مؤثر در گمراهى و يا هدايت مردم

و أضلّ فرعون قومه

هشدار به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 12

12 _ رهبرى جوامع ايمانى ، همواره در خطر توطئه ها و دسيسه هاى دشمنان

و احذرهم ان يفتنوك

خطابهاى {لاتتبع} و {احذرهم} و كاف خطاب در {ان يفتنوك} مى رساند كه توطئه هاى دشمنان اسلام، متوجه شخص پيامبر(ص) بوده ; يعنى رهبرى جامعه اسلامى، همواره هدف توطئه هاى دشمنان است.

هشدار به رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

هوشيارى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 9

9 - هشيارى ، نظارت دقيق و صبر و بردبارى ، لازمه رهبرى

فارتقبهم و اصطبر

رهبرى دينى

{رهبرى دينى}

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 24

24 _ رهبران الهى ، گواهان امت خويش در قيامت *

و اشهد بانّا مسلمون

اختيارات رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 3

3 _ تصميم بر الغا و اعلان بى اعتبارى معاهدات امضا شده با كافران ، در اختيار پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى است .

فانبذ إليهم على سواء

استقامت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

اصول گرايى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

اطاعت از رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 6

6 _ سلامت و سعادت جوامع در گرو پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين

دين

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

با توجه به آيات گذشته كه در آن جامعه اى منحط از بنى اسرائيل ترسيم گرديده بود، معلوم مى شود آيه مورد بحث، رهنمودى است براى نجات جوامع از انحطاط، بنابراين {ما اتخذوهم أولياء} تنها، بيان يكى از نتايج ترك پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دينى است و نتايج ديگر كه از آنها به سلامت و سعادت تعبير شد با توجه به آيات گذشته به دست مى آيد.

الگوگيرى از رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

پيشگامى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 17

17 _ ضرورت پيشگامى رهبران الهى در پايبندى به اصول و مبانى خويش

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم و لاتكونن من المشركين

ترس رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 4

4 _ رهبران الهى ، حتّى پيامبران ، در معرض خطر تأثير منفى شكوه ظاهرى و

قدرت اقتصادى كافران

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 5

5 _ بعثت انبيا و رهبران الهى ، ناشى از فضل خداوند است .

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 15

15 _ لزوم تسليم در برابر رهبران الهى *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

سازش ناپذيرى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

شرايط رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 6

6 - پيمودن راه و دين دارى ، شرط رهبرى جامعه اسلامى

و هدين_هما الصرط المستقيم

خداوند در توصيف موسى و هارون (عليهماالسلام) _ كه پيامبر و رهبر امت خويش بودند _ مسأله بر صراط مستقيم بودن آنان را مطرح فرمود. طرح اين مسأله، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

غلو درباره رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 8

8 _ لزوم پرهيز از غلو و افراط درباره پيامبر(ص) و پيشوايان دينى

قل

لا أقول لكم . .. إنى ملك

مأموريت پيامبر(ص) به نفى اين گونه موارد (نفى فرشته بودن و . ..) دستور و برنامه اى براى همگان است كه درباره پيامبران الهى راه غلو و افراط در پيش نگيرند و بر خداوند پيشى نجويند.

محدوده مسؤوليت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 3

3 _ تعيين مشى نظامى در حيطه مسؤوليت انبيا و رهبران الهى است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 12

12 _ وادار كردن مردم به پذيرش معارف و حقايق دين، خارج از حيطه مسؤوليت مبلغان و پيشوايان دين است.

قد جاءكم بصائر من ربكم . .. و ما أنا عليكم بحفيظ

مسؤوليت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 12،21،27

12 _ رهبران دينى نبايد به خاطر خويشى و روابط نسبى از مؤاخذه مسؤولان چشمپوشى كنند .

و أخذ برأس أخيه يجره إليه

21 _ مسؤولان جوامع دينى بايد نسبت به عقايد دينى مردم حساس بوده و در طريق مبارزه با منحرفان و عوامل انحراف كوتاهى نكنند .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

27 _ مسؤولان جوامع دينى در صورت بى تقاوت بودن نسبت به رسوخ انحراف ضلالت در جامعه خويش ، همسنگ منحرفان محسوب مى شوند .

و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

جمله {و لا تجعلنى . .. } مى رساند كه موسى(ع) پيش از آنكه اثبات شود هارون با عوامل فساد مبارزه كرده و در اين مسير

از هيچ تلاشى دريغ نكرده است، او را همسنگ منحرفان به حساب مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) و رهبران الهى در مبارزه با شرك و كفر تنها بايد بر خدا و مؤمنان پيرو تكيه كنند .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 5

5 _ رساندن پيام الهى به اسيران جنگى و ترغيب آنان به اسلام از وظايف رهبران الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 14

14 _ لزوم آگاهى پيامبر(ص) و رهبران الهى از روحيات كفار و مخالفين و ترفندهاى آنان

و منهم من يستمع اليك . .. إن هذا إلا أسطير الأولين

آيه مورد بحث و آيه قبل در بيان روحيات مخالفان قرآن و روشهاى آنان است. از اين بيان مى توان دريافت كه اطلاع بر رفتارها و افكار مخالفين قرآن تا چه اندازه اهميت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 52 - 4،21

4 _ رهبران و مبلغان دين نبايد قشرهاى ضعيف و تهيدست را از اطراف خود برانند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

21 _ رهبران و مبلغان دينى در صورت طرد مؤمنان مستمند و ضعيف از اطراف خويش، ستمكارند.

فتطردهم فتكون من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 6

6 _ رهبران دينى بايد به حقانيت راه خويش اعتقاد داشته باشند و آن را به پيروان خود اعلام كنند.

قل إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم دينا قيما

لزوم اعلام از كلمه {قل} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 20

20 _ اصلاح امور اجتماعى مردم و پرهيز از پيروى از افكار مفسدان ، از وظايف مهم انبيا و رهبران الهى است .

و أصلح و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 5

5 _ رهبران جامعه اسلامى بايد به احتمال وقوع خيانت از سوى جوامع كفرپيشه ترتيب اثر داده و نبايد براى تصميمات لازم در انتظار وقوع خيانت باشند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم على سواء

ولايت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 20

20 _ امداد و نصرت خداوند ، پيامد پذيرش ولايت رهبران الهى *

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

تقديم تعيين {ولىّ} بر تعيين {نصير}، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

ويژگى

رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 4

4 _ خانه و زندگى را پشت سر گذاردن و به ميدان رويارويى با دشمن شتافتن ، از جمله ويژگى هاى رهبران شايسته الهى و پيروان آنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

{من اهلك}، اشاره به اين دارد كه پيامبر (ص)، و اساساً هر رهبر الهى، به هنگام انجام تكاليف و رويارويى با دشمن، مهمترين تعلقات (همانند زن و فرزندان) را رها مى كند و به ميدان كارزار و انجام تكليف مى شتابد.

هشدار به رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

ريا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ريا

آثار ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 4،6،8،9،10،13

4 _ منّت و آزار و رياى در عمل ، موجب از بين رفتن طاعات و نتايج اعمالِ نيكِ آدمى

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس

6 _ عدم ايمانِ انفاق كنندگان رياكار به خداوند و روز رستاخيز

كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر

بنابراينكه جمله {و لا يؤمن . .. }، توضيح و تفسيرى براى جمله {ينفق ماله رئاء} باشد.

8 _ ريا و كفرِ به خدا و قيامت ، موجب بطلان صدقات و اعمال خير

لا تبطلوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و

اليوم الاخر

9 _ مَثَل انفاق كنندگانِ از روى منّت و آزار و ريا ، همچون صَخره صافى است كه بر روى آن قشرِ خاكى باشد و بذرهايى در آن افشانده شود و ناگهان ، رگبارى تند بر آن رسد و همه خاك ها را بشويد و آن سنگ را كِشت ناپذير كند .

فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلداً لا يقدرون على شىءمما كسبوا

10 _ بى ثمر بودن انفاق هاى همراه با منّت و آزار و يا ريا

فمثله كمثل صفوان . .. لا يقدرون على شىء مما كسبوا

13 _ منّت و آزار و ريا ، موانعى براى هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 1،3

1 _ تشبيه انفاق كننده از روى منّت و آزار و ريا ، به صاحب بوستانى از خرما و انگور كه جوى ها در پاى درختانش جارى و هر گونه ميوه اى دهد و خود پير شده و فرزندانى ناتوان داشته باشد و ناگهان ، گِردبادى آتشزا به آن بوستان افتد و آنرا بسوزاند .

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة . .. و اصابه الكبر ... نار فاحترقت

3 _ آزار و ريا و منّت ، موجب از بين رفتن انفاق مى گردد ; به گونه اى كه نه مال انفاق شده و نه آثار با بركت آن را بتوان تدارك كرد .

لا تبطلوا صدقاتكم بالمن . .. ايودّ احدكم ان تكون له جنّة ... فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 3

3 _

بخل و رياكارى ، نشانه كفر به خدا و قيامت است .

الذين يبخلون . .. و ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا

ضمير در {عليهم} به {الذين يبخلون} برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 19

19 _ عمل به دستورات خداوند از روى ريا ، خدعه با او و نشانه نفاق است .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه و هو خدعهم

رسول خدا(ص) در پاسخ سؤال از چگونگى خدعه نمودن با خداوند فرمود: يعمل بما امر اللّه ثم يريد به غيره . .. .

_______________________________

عقاب الاعمال، ص 303، ح 1، عقاب الرياء; تفسير عياشى، ج 1، ص 283، ح 295.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 22

22- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { . . .و لايشرك بعبادة ربّه أحداً } : { فه_ذا الشرك شرك رياء } ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خدا {. ..و لايشرك بعبادة ربّه أحداً} روايت شده: اين شرك، شرك ريا است}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 5

5 - خودنمايى در بذل و بخشش ها و فخرفروشى بر مردم به جهت انفاق هاى سنگين ، در پى دارنده نكوهش و كيفر از سوى خداوند

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

گوينده {أهلكت مالاً} _ حتى به فرض صداقت در ادعاى خويش _ ممكن است به جهت فخر فروشى بر ديگران، مورد توبيخ قرار گرفته باشد.

اجتناب از ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 12

12 _ لزوم اخلاص در عبادت و ضرورت پرهيز از رياكارى

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 4،8

4 _ اصلاح و جبران گذشته ، پيروى از فرامين الهى و پرهيز از ريا ، شرط پذيرش و ثمربخش بودن توبه منافقان

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم اللّه

چنانچه جمله هاى {اصلحوا} و {اعتصموا} و {اخلصوا}، بيانگر شرايط قبولى توبه منافقان باشد، مراد از {اعتصموا} _ با توجه به صفات شمرده شده براى آنان _ پيروى از اوامر خداوند و مراد از {اخلصوا} پرهيز از ريا كه از ويژگيهاى منافقين شمرده شده است، مى باشد.

8 _ دورى از نفاق ، جبران گذشته ، اعتصام به خدا و پرهيز از ريا ، شرط تحقق ايمان واقعى است .

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه . .. فأولئك مع المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8

- 47 - 1

1 _ مجاهدان و نيرو هاى رزمى ، نبايد مانند سرمستان و رياكاران رهسپار ميدان هاى نبرد شوند .

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا و رئاء الناس و يصدون

{بَطرْ} به معناى نشاط و شادمانى بيش از حد و اندازه است كه مى توان از آن به سرمستى تعبير كرد. اين كلمه مصدر است و حال براى فاعلِ {خرجوا} مى باشد ; يعنى خرجوا من ديارهم بطرين. كلمه {رئاء} نيز مصدر و به معناى اسم فاعل (مرائين) يعنى رياكاران) است.

تحسين ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 7

7 _ سرمستى ، رياكارى و بازداشتن مردم از راه خدا ، رفتارى نيكو در نظر شيطان زده كافران عصر بعثت *

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق {أعملهم} به قرينه آيه قبل، سرمستى و رياكارى . .. است.

حرمت ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 2

2 _ حرمت رياكارى

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

اگر {الذين ينفقون} عطف بر {الكافرين} باشد، رياكاران به عذاب تهديد شده اند و تهديد به عذاب نشانه حرمت است.

خطر ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 10

10- اعمال انسان ، همواره در معرض آميخته شدن به ناخالصيهاست .

ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند به پيامبرش امر مى كند كه {براى كسب اخلاص و صداقت از او استمداد بطلبد} استفاده مى شود كه اعمال آدمى در معرض ابتلا به رياست.

ريا در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 1،3،5،6

1 _ خداوند ، كسانى را كه رياكارانه انفاق مى كنند ، دوست ندارد .

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء الناس

در برداشت فوق، {الذين ينفقون} بر {الذين يبخلون} عطف گرفته شده و بنابراين، توصيفى براى {مختال} و {فخور} است.

3 _ عذاب خواركننده الهى ، كيفر انفاق كنندگان رياكار

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

بنابر اينكه {الذين} عطف بر {الكافرين} باشد.

5 _ رياكارى در انفاق از آثار تكبر و فخرفروشى *

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

6 _ انفاق بخيلان از روى رياكارى است .

الذين يبخلون . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

توصيف {مختالا فخوراً} از يكسو به بخلورزى و از سوى ديگر به انفاق ريائى، حاكى از آن است كه بخيلان اگر انفاق كنند، از روى رياكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 5

5 - خودنمايى در بذل و بخشش ها و فخرفروشى بر مردم به جهت انفاق هاى سنگين ، در پى دارنده نكوهش و كيفر از سوى خداوند

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

گوينده {أهلكت مالاً} _ حتى به فرض صداقت در ادعاى خويش _ ممكن است به جهت فخر فروشى بر ديگران، مورد توبيخ قرار گرفته باشد.

ريا در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 11،13

11 _

رياكارى در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

13 _ ريا در نماز و عبادت ، خدعه با خداست .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه . .. قاموا كسالى يراءون الناس و لايذكرون اللّه

بنابر اينكه {اذا قاموا الى الصلوة . ..} بيانى براى (يخدعون اللّه) باشد.

ريا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 10

10- اعمال انسان ، همواره در معرض آميخته شدن به ناخالصيهاست .

ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند به پيامبرش امر مى كند كه {براى كسب اخلاص و صداقت از او استمداد بطلبد} استفاده مى شود كه اعمال آدمى در معرض ابتلا به رياست.

ريا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 11،13

11 _ رياكارى در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

13 _ ريا در نماز و عبادت ، خدعه با خداست .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه . .. قاموا كسالى يراءون الناس و لايذكرون اللّه

بنابر اينكه {اذا قاموا الى الصلوة . ..} بيانى براى (يخدعون اللّه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 7

7 - نماز رياكارانه ، نماز غافلان است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

زمينه اجتناب از ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 2

2 - اختصاص داشتن عبادت

خالصانه و اطاعت محض به خداوند ، مستلزم طرد اطاعت ديگران و ترك شرك و ريا در عبادت است .

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين . ألا للّه الدين الخالص

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {ألا للّه الدين الخالص} در مقام تعليل براى امر به عبادت خالصانه (فاعبد اللّه مخلصاً له. ..) است; يعنى، به اين دليل بايد خدا را خالصانه عبادت كرد كه چون عبادت خالصانه اختصاص به او دارد.

زمينه ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 3

3 - بى اعتنايى به نماز ، زمينه رياكارى در آن است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

تفاوت كلمه {ساهون} _ كه وصف است _ به {يراءون} _ كه فعل مضارع است _ نشانگر آن است كه وجود {سهو}، زمينه ساز به وجود آمدن {ريا} است.

زمينه ريا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 4

4 - تكذيب روز جزا ، زمينه ساز رياكارى در نماز

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين ... الذين هم يراءون

سرزنش ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 11

11 _ انفاق هاى آميخته با ريا و همراه با منّت و اذيّت ، نوعى كفر است .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اللّه لا يهدى القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 2

2 - افتخار به بذل و بخشش ها و خودنمايى

در تأمين نيازمندى هاى مالى جامعه ، مذموم و مورد نكوهش خداوند است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا

در آيه شريفه مورد مصرف اموال مشخص نشده است; ولى به قرينه آيات بعد (فكّ رقبة أو إطعام . ..) مى توان گفت: مراد هزينه كردن آن، در مصارف عمومى است.

سرزنش ريا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 5،8

5 - خواندن نماز ، براى خودنمايى نزد مردم ، نكوهيده و مايه گرفتارى به عذاب جهنم است .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

8 - رياكارى شخص نمازگزار ، نكوهيده تر از يتيم آزارى و رسيدگى نكردن به مستمندان است .

الذى يدعّ اليتيم . و لايحضّ ... فويل للمصلّين ... الذين هم يراءون

آوردن حرف {فاء} در خصلت سومى كه براى مكذبان جزا شمرده شده است، بيانگر آن است كه آن خصلت، با تمام ويژگى هايش، نكوهيده تر از دو خصلت نخست است.

عوامل ترك ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 10

10 _ توجه به احاطه علمى خداوند بر كردار آدمى ، عامل اجتناب وى از سرمستى و رياكارى و جلوگيرى از راه خدا

و لاتكونوا . .. و اللّه بمايعملون محيط

عوامل ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 7

7 _ ريا ، اثر و نشانه عدم ايمان به خداوند و قيامت

كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر

بنابراينكه جمله {و لا يؤمن . .. }، تفسيرى براى جمله قبل باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 5،9،12

5 _ رياكارى در انفاق از آثار تكبر و فخرفروشى *

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

9 _ ايمان نداشتن به وعده هاى الهى و قيامت ، منشأ رياكارى

رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر

بدان احتمال كه جمله {الذين لا يؤمنون} بيانگر علت و ريشه انفاقهاى ريايى باشد.

12 _ تكبّر ، بخل و رياكارى ، پيامد همراهى شيطان با آدمى

مختالا فخوراً. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالم رئاء النّاس ... و من يكن ا

ظاهراً جمله {من يكن . .. } بيان ريشه و علت صفات ذكر شده در اين آيه و آيات قبل است.

موانع ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 13

13- باور به معاد ، حتى در حدّ گمان و اميد ، اهرمى كارامد در گرايش به عمل صالح و به دور از شرك و ريا است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

رياكار

رسوايى رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 4

4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران به خدا و قيامت در صحنه قيامت

الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد

رياكار در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 4

4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران

به خدا و قيامت در صحنه قيامت

الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد

رياكار و شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 11

11 _ شيطان ، همراه با رياكاران ، بخيلان و متكبران

الذين يبخلون . .. و الذين ينفقون اموالم رئاء النّاس ... و من يكن الشيطان له قرين

مراد از {من يكن . .. } تمام كسانى هستند كه در اين آيه و آيه قبل مورد مذمت قرار گرفتند.

سرزنش رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 1

1 _ خداوند ، كسانى را كه رياكارانه انفاق مى كنند ، دوست ندارد .

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء الناس

در برداشت فوق، {الذين ينفقون} بر {الذين يبخلون} عطف گرفته شده و بنابراين، توصيفى براى {مختال} و {فخور} است.

عذاب رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

كفر رياكار

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 7

7 _ رياكاران ، ايمان واقعى به خدا و قيامت ندارند .

و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر

جمله {و لا يؤمنون} مى تواند تفسير و توضيح جمله {ينفقون . .. } باشد ; تكرار نشدن {الذين} مى تواند اين معنا را تأييد كند.

كيفر رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 3

3 _ عذاب خواركننده الهى ، كيفر انفاق كنندگان رياكار

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

بنابر اينكه {الذين} عطف بر {الكافرين} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 9

9 _ خداوند ، كيفردهنده بخيلان و رياكاران و پاداش دهنده انفاق كنندگان مخلص

الذين يبخلون . .. و انفقوا ... و كان اللّه بهم عليماً

هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان ايمان و بخل، تهديد بخيلان و رياكاران به كيفر، و پاداش دهى به مؤمنان انفاق كننده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند

مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

محروميت رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

رياكاران

عذاب رياكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 1

1 - رياكاران ، مورد نفرين خدابوده و به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

{رائيته} (ماضى {يراءون}); يعنى، خود را بر خلاف آنچه بودم، به او نشان دادم (قاموس). {ريا}; يعنى، آشكار ساختن كار خويش براى مردم تا او را ببينند و به او نظر نيكو داشته باشند (مصباح).

نفرين بر رياكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 1

1 - رياكاران ، مورد نفرين خدابوده و به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

{رائيته} (ماضى {يراءون}); يعنى، خود را بر خلاف آنچه بودم، به او نشان دادم (قاموس).

{ريا}; يعنى، آشكار ساختن كار خويش براى مردم تا او را ببينند و به او نظر نيكو داشته باشند (مصباح).

رياست از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

رياست

تهمت رياست طلبى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 6

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

رياست طلبى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 6

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

رياست طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 17

17 - فرعونيان ، به صرف ترس و احساس از به خطر افتادن حكومت و اقتدارشان ، اقدام به كشتن و اعدام مخالفان مى كردند .

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

رياست طلبىرهبران شرك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 6

6- سازندگان آيين شرك و بت پرستى برخوردار از رياست ، مكنت و ثروت بودند .

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا

نشانه هاى رياست در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 2

2 - استفاده مردان از دستبند طلا ، نشانگر سيادت و رياست در جامعه فرعونى بود .

فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

با توجه به واژه {أُلقى}، مى توان استفاده كرد كه فرعونيان از رسولان الهى انتظار داشتن {نشانه} را داشتند و نشانه آن زمان، دستبند طلا بوده است.

ريش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ريش

تاريخ ريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 21

21 - بلندبودن ريش ، از شمايل مطلوب و سابقه دار در تاريخ پذيرندگان اديان آسمانى

لاتأخذ بلحيتى

ريش در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 21

21 - بلندبودن ريش ، از شمايل مطلوب و سابقه دار در تاريخ پذيرندگان اديان آسمانى

لاتأخذ بلحيتى

گرفتن ريش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109