علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد دهم - حرف د

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد دهم - حرف د/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

دابه الارض از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دابة الارض

تعاليم دابة الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 2

2 - جنبنده شگفت و موعود الهى ، موجودى سخنگو ، داراى پيام و تذكردهنده روزگار طولانى بى ايمانى بشر

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون

عبارت {أنّ الناس. ..} مى تواند به تقدير {بأنّ الناس} و متعلق به {تكلّمهم} باشد. هم چنين مى تواند به تقدير {لأنّ الناس...} و تعليل براى {أخرجنا} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است; يعنى، آن جنبده به مردم خواهد گفت كه... .

تكلم دابة الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 2،11

2 - جنبنده شگفت و موعود الهى ، موجودى سخنگو ، داراى پيام و تذكردهنده روزگار طولانى بى ايمانى بشر

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون

عبارت {أنّ الناس. ..} مى تواند به تقدير {بأنّ الناس} و متعلق به {تكلّمهم} باشد. هم چنين مى تواند به تقدير {لأنّ الناس...} و تعليل براى {أخرجنا} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است; يعنى، آن جنبده به مردم خواهد گفت كه... .

11 - { عن أبى عمر قال رسول اللّه ( ص ) إذا كان الوعد الذى قال اللّه : { أخرجنالهم دابّة من الأرض تكلّمهم } قال : ليس ذلك حديثاً و لا كلاماً و ل_كنّه سمة تسم من أمرها اللّه به . . . ;

از

ابى عمر روايت شده: رسول خدا(ص) فرمود: زمانى كه وعده الهى {أخرجنالهم دابّة من الأرض تكلّمهم} فرا رسد، تكلم آن دابّه نه به صورت حديث است و نه گفتار، بلكه علامتى است كه هر كه را خداوند امر فرموده به وسيله آن، علامت گذارى مى كند}.

حقيقت دابة الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 2

2 - جنبنده شگفت و موعود الهى ، موجودى سخنگو ، داراى پيام و تذكردهنده روزگار طولانى بى ايمانى بشر

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون

عبارت {أنّ الناس. ..} مى تواند به تقدير {بأنّ الناس} و متعلق به {تكلّمهم} باشد. هم چنين مى تواند به تقدير {لأنّ الناس...} و تعليل براى {أخرجنا} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است; يعنى، آن جنبده به مردم خواهد گفت كه... .

خروج دابة الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 12

12 _ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه _ عليهما السلام _ فى قوله: {يوم يأتى بعض آيات ربك لا ينفع نفسا إيمانها} قال: طلوع الشمس من المغرب و خروج الدابة و الدجال . .. .

از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است: مراد از {بعض آيات ربك} در آيه، طلوع خورشيد از مغرب و خروج دابه و دجال است . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 1

1 - تعلق اراده الهى بر خروج جنبنده اى شگفت از زمين در

آينده

و إذا وقع القول عليهم أخرجنا لهم دابّة من الأرض

{دابّة} به معناى جنبنده است و نكره آمدن آن، نشانگر عظمت و شگفتى آن مى باشد. گفتنى است كه به كارگيرى واژه {إذا} در عبارت {إذا وقع القول...} بيانگر آن است كه ظهور آن آيت الهى، امرى قطعى و غيرقابل تخلف است و با توجه به اين كه اين حادثه در گذشته رخ نداده است، معلوم مى شود مربوط به تاريخ آينده بشر است.

شگفتى دابة الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 1

1 - تعلق اراده الهى بر خروج جنبنده اى شگفت از زمين در آينده

و إذا وقع القول عليهم أخرجنا لهم دابّة من الأرض

{دابّة} به معناى جنبنده است و نكره آمدن آن، نشانگر عظمت و شگفتى آن مى باشد. گفتنى است كه به كارگيرى واژه {إذا} در عبارت {إذا وقع القول...} بيانگر آن است كه ظهور آن آيت الهى، امرى قطعى و غيرقابل تخلف است و با توجه به اين كه اين حادثه در گذشته رخ نداده است، معلوم مى شود مربوط به تاريخ آينده بشر است.

دارالكفر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دار الكفر

{دار الكفر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 2

2 _ مصر ، سرزمين كفر بود .

من القوم الكفرين

احكام دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 34

34 _ امام ، عهده دار آزادسازى برده اى مؤمن به عنوان كفاره قتل خطائى مسلمانى كه در سرزمين شرك به دست مسلمين كشته شود .

فان كان

من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) در مورد وظيفه امام نسبت به مسلمانى كه در سرزمين شرك به دست مسلمين كشته شده، فرمود: يُعتق مكانه رقبة مؤمنة و ذلك قول اللّه عزّ و جل: {فان كان من قوم عدوّلكم . .. }.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 110، ح 1، ب 36 مسلسل 373 ; نورالثقلين، ج 1، ص 532، ح 485.

اقامت در دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 4،8،18،19

4 _ ناتوانى از انجام تكاليف الهى ، پاسخ ماندگاران در سيطره كفر و شرك به فرشتگان مأمورِ گرفتن جان

قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين

8 _ گروهى از مسلمانان در صدر اسلام ، از مكّه هجرت نكردند و همچنان تحت ستم كافران باقى ماندند .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة . .. قالوا كنّا مستضعفين فى الارض

ابن عباس گويد: گروهى از اهل مكّه ايمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و اين آيه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذيل آيه).

18 _ جهنّم ، جايگاه مستضعفانى كه با داشتن توانايى هجرت در محيط كفر بمانند .

فاولئك مأويهم جهنّم

بنابر اينكه سرزنش به جهت ترك هجرت باشد كه خود از واجبات است، نه خصوص عمل نكردن به احكام دين.

19 _ جهنّم ، جايگاه گنهكارانى كه به سبب ماندن در سلطه مشركان و ترك عمدى هجرت ، قادر بر اداى تكاليف الهى نباشند .

الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها فاولئك مأويهم جهنّم و ساءت مصيراً

بنابر اينكه توبيخ، به جهت عمل نكردن به تكاليف باشد، نه خصوص ترك

هجرت.

زندگى در دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 8

8 _ ناروايى زندگى در محيط ظلم

يقولون ربّنا اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها

ظاهر جمله {الظّالم اهلها} مى رساند كه علّت اصلى خواست مستضعفان براى خروج از قريه، ستمگر بودن اهل آن است ; نه اينكه علت اين باشد كه آنان مورد ستم هستند ; اگر چه از مجموع آيه به دست مى آيد كه آنان نيز مورد ستم واقع مى شدند.

كيفر اقامت در دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 3

3 _ مستضعفان ناتوان از هجرت ، به جهت ماندن در بلاد كفر ، سزاوار كيفرند . *

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

مؤمنان در دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 4

4 - وجود انسان هاى مؤمن هر چند اندك در ميان جامعه كافر ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان است .

فأخرجنا . .. من المؤمنين ... و تركنا فيها ءاية

نابودى دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 6

6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *

فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم

بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

نجات از دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء

- 4 - 75 - 6

6 _ نجات كودكان از محيط كفر و شرك ، از وظايف مؤمنان

و الولدان . .. الظالم اهلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

ويژگيهاى دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 9

9 - پيدايش دو قشر مستضعف و مستكبر و حاكميت نظام طبقاتى ، از ويژگى هاى جامعه كفر و شرك پيشه

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم

هجرت از دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 12

12 _ وسعت و گنجايش زمين براى هجرت و گريز از سرزمين فساد و كفر

و قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 5

5 _ ترك هجرت از سيطره كافران و مشركان ، گناهى بس بزرگ

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

چون كيفر ترك هجرت در صورت ناتوانى نيز به طور حتمى نفى نشده، معلوم مى شود هجرت در صورت توان، از واجبات بسيار مؤكّد است و ترك آن گناهى بزرگ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 5

5 _ زندگى در جوار كافران ، امرى نامطلوب و هجرت از بلاد

كفر ، امرى پسنديده است .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

دامداري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دامدارى

تاريخ دامدارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

دامدارى خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 16

16 - ارتزاق خانواده شعيب از راه دامدارى

و وجد من دونهم امرأتين تذودان . .. قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

دامدارى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 4

4 _ كشاورزى و دامدارى از منابع درآمد مردم در عصر جاهليت بوده است.

مما ذراً من الحرث و الأنعم

دامدارى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

دامدارى در مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 5

5 - دامدارى ، شغل اصلى مردم مدين در زمان ورود موسى ( ع ) به آن سرزمين

وجد عليه أُمّة من الناس يسقون

جمعيت انبوه چوپانان براى آب دادن به دام ها، نشان دهنده مطلب ياد شده است.

دامدارى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 1،2

1 - قوم عاد ، برخوردار از امكانات دامى ( شتر ، گاو و گوسفند ) و نيروى انسانى

أمدّكم

بأنع_م و بنين

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل بر شتران اطلاق مى شود و گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اطلاق دوم است.

2 - رشد قابل توجه دامدارى در قوم عاد

أمدّكم بأنع_م

نكره آمدن {أنعام} و نيز {بنين}، بيانگر فراوانى دام و كثرت توالد و تناسل در ميان آن قوم است.

دامدارى مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت

ماءها و مرعيها . .. مت_عًا لكم و لأنع_مكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

فلسفه دامدارى دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 17

17 - نبودن مردى توانا در خانوداه شعيب ، علت پرداختن دختران او به كار دامدارى

قالتا لانسقى . .. و أبونا شيخ كبير

دانش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دانش

اهميت دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 20

20_ دانش و تحليل رخداد ها و خبر ها و تأويل رؤياها ، دانشى گران قدر است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از

نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

اهميت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 20

20_ دانش و تحليل رخداد ها و خبر ها و تأويل رؤياها ، دانشى گران قدر است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 7

7_ دانش تعبير رؤيا ، دانشى راهگشا به حوادث آينده و كارآمد براى پيشگيرى از ناگواريها

قال تزرعون . .. عام فيه يغاث الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

بشارت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 7

7_ دستيابى به دانش تعبير رؤيا و تحليل صحيح رخدادها ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف

و كذلك . .. يعلمك من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. راغب در مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى _ چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حديث گفته مى شود. بنابراين مراد از {الأحاديث} هم مى تواند رؤياها باشد و هم اخبارِ حوادث و رويدادها. {تأويل رؤيا} ; يعنى، آن واقعيت خارجى كه در خواب به نحوى جلوه گر مى شود و

خواب گوياى آن است. {تأويل اخبار} ; يعنى، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.

تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

دانش ارزشمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 20

20_ دانش و تحليل رخداد ها و خبر ها و تأويل رؤياها ، دانشى گران قدر است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

دانش اقتصاد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 5

5_ يوسف ( ع ) بر نحوه كشت و برداشت و ذخيره سازى آذوقه ها و چگونگى تقسيم و توزيع آنها ، آگاهى كامل داشت .

قال اجعلنى على خزائن الأرض إنى . .. عليم

دانش تحليل حوادث يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 4

4_ يعقوب ( ع ) برخوردار از نگرشى عميق و بهره مند از فراستى خاص در تحليل حوادث و به دور از زودباورى

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

دانش تحليل حوادث يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 7،8،22

7_ دستيابى به دانش تعبير رؤيا و

تحليل صحيح رخدادها ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف

و كذلك . .. يعلمك من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. راغب در مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى _ چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حديث گفته مى شود. بنابراين مراد از {الأحاديث} هم مى تواند رؤياها باشد و هم اخبارِ حوادث و رويدادها. {تأويل رؤيا} ; يعنى، آن واقعيت خارجى كه در خواب به نحوى جلوه گر مى شود و خواب گوياى آن است. {تأويل اخبار} ; يعنى، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.

8_ رؤياى يوسف ، موجب آگاهى يعقوب ( ع ) به برگزيده شدن يوسف ( ع ) و دستيابى او به دانش تعبير خواب و تحليل صحيح حوادث شد .

إنى رأيت أحد عشر . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك من تأويل الأحاديث

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 5

5_ سرگذشت يوسف ( ع ) بيانگر دليل و علت برگزيده شدنش از ناحيه خدا ، ياد دادن تعبير رؤيا و تحليل حوادث به او و اعطاى نعمت كامل به وى است .

يجتبيك ربك و يعلمك . .. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

برداشت فوق ، ناظر به

اين مطلب است كه متعلق كلمه {آيات}، {اجتبا و گزينش يوسف(ع) و. ..} باشد كه از جمله هاى {كذلك يجتبيك ربك و ...} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 15،16،19

15_ خداوند ، آموزگار يوسف در تفسير و تحليل حوادث و تعبير رؤياها

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

16_ آموزش تحليل رخداد ها و تأويل رؤياها ، هدف تقدير الهى از كشاندن يوسف به خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

{لام} در {لنعلّمه} لام غايت است و بيانگر غرض و هدف متعلق مى باشد.

19_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

برداشت فوق، با توجه به {من} _ كه براى تبعيض است _ استفاده مى شود. بنابراين {ولنعلّمه ...} ; يعنى: تا تحليل بخشى از حوادث و تأويل برخى و يا نوعى از رؤياها را به او ياد دهيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 8،9،10،17

8_ يوسف ( ع ) برخوردار از علم به تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث

علمتنى من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. صاحب مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: {هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى - چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد به آن حديث گفته مى شود}. بنابراين مراد از احاديث هم مى تواند رؤياها باشد و هم مى تواند حوادث و رويدادها باشد.

9_ دانش يوسف (

ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث و رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

علمتنى من تأويل الأحاديث

برداشت فوق با توجه به {من} كه براى تبعيض است ، استفاده مى شود.

10_ خداوند ، آموزگار يوسف ( ع ) در تأويل و تحليل رؤيا ها و حوادث

رب قد . .. علمتنى من تأويل الأحاديث

17_ برخوردارى يوسف ( ع ) از قدرت و مكنت و بهره مندى او از دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، پرتوى از ولايت خداوند بر او بود .

قد ءاتيتنى من الملك و علمتنى . .. أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة

دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 11

11_ آگاهى به غيب و دانستن تعبير رؤياها ، دانشهايى والا و گران سنگ است .

ذلكما مما علمنى ربى

{ذلك} و {ذلكما} و نظاير آنها براى اشاره به دور است. استعمال آن براى مشاراليه نزديك ، گوياى اين نكته است كه: مشاراليه در نزد متكلم ، امرى با عظمت و بلند مرتبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 5

5_ تعبير خواب هاى چند رشته و درهم و برهم ، امرى مشكل و درخور دانشى ويژه است .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

دانش تعبير رؤيا در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 9

9_ خواب گزارى و تعبير رؤيا ، دانشى رايج در مصر باستان

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

دانش تعبير رؤياى برادران

يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 8

8_ يعقوب ( ع ) و فرزندانش به تعبير خواب آگاهى داشتند .

لاتقصص رءياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدًا

دانش تعبير رؤياى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 8

8_ يعقوب ( ع ) و فرزندانش به تعبير خواب آگاهى داشتند .

لاتقصص رءياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 4

4_ يعقوب ( ع ) بهره مند از دانش تعبير و تأويل رؤياها

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك

دانش تعبير رؤياى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 7،8،22

7_ دستيابى به دانش تعبير رؤيا و تحليل صحيح رخدادها ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف

و كذلك . .. يعلمك من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. راغب در مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى _ چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حديث گفته مى شود. بنابراين مراد از {الأحاديث} هم مى تواند رؤياها باشد و هم اخبارِ حوادث و رويدادها. {تأويل رؤيا} ; يعنى، آن واقعيت خارجى كه در خواب به نحوى جلوه گر مى شود و خواب گوياى آن است. {تأويل اخبار} ; يعنى، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.

8_ رؤياى يوسف ، موجب آگاهى يعقوب ( ع )

به برگزيده شدن يوسف ( ع ) و دستيابى او به دانش تعبير خواب و تحليل صحيح حوادث شد .

إنى رأيت أحد عشر . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك من تأويل الأحاديث

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 5

5_ سرگذشت يوسف ( ع ) بيانگر دليل و علت برگزيده شدنش از ناحيه خدا ، ياد دادن تعبير رؤيا و تحليل حوادث به او و اعطاى نعمت كامل به وى است .

يجتبيك ربك و يعلمك . .. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

برداشت فوق ، ناظر به اين مطلب است كه متعلق كلمه {آيات}، {اجتبا و گزينش يوسف(ع) و. ..} باشد كه از جمله هاى {كذلك يجتبيك ربك و ...} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 15،16،19

15_ خداوند ، آموزگار يوسف در تفسير و تحليل حوادث و تعبير رؤياها

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

16_ آموزش تحليل رخداد ها و تأويل رؤياها ، هدف تقدير الهى از كشاندن يوسف به خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

{لام} در {لنعلّمه} لام غايت است و بيانگر غرض و هدف متعلق مى باشد.

19_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل رخدادها ، دانشى

مطلق و نامحدود نبود .

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

برداشت فوق، با توجه به {من} _ كه براى تبعيض است _ استفاده مى شود. بنابراين {ولنعلّمه ...} ; يعنى: تا تحليل بخشى از حوادث و تأويل برخى و يا نوعى از رؤياها را به او ياد دهيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 7،14

7_ هم بندان يوسف ( ع ) ، از او خواستند رؤيايشان را تعبير كرده و تأويل آن را بيان كند .

نبّئنا بتأويله

14_ محسن بودن يوسف ( ع ) ، دليل مراجعه هم بندانش به او براى تعبير رؤيا

نبّئنا بتأويله إنا نري_ك من المحسنين

جمله {إنا نراك} تعليل براى {نبّئنا بتأويله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 1،10،23

1_ يوسف ( ع ) ، تقاضاى هم بندان خويش را پذيرفت و آنان را به تعبير كردن رؤيايشان پيش از رسيدن غذاى آنان مطمئن ساخت .

نبّئنا بتأويله . .. قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير در {تأويله} رؤياى هر يك از هم بندان يوسف باشد. بر اين مبنا جمله {قال لايأتيكما...} چنين معنا مى شود: غذايى كه به شما اعطا مى شود، برايتان حاضر نمى گردد مگر آنكه تعبير رؤيا را به شما گزارش كرده ام.

10_ آگاهى يوسف ( ع ) به غيب و توان او بر تعبير رؤياها ، تنها بخشى از دانش موهبتى خداوند به يوسف ( ع ) بود .

ذلكما مما علمنى ربى

{من} در {مما} مى تواند براى تبعيض باشد و محتمل

است بيانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال نخست است.

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما أمر الملك بحبس يوسف فى السجن ألهمه الله علم تأويل الرؤيا . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه شاه فرمان زندانى شدن يوسف را صادر كرد ، خدا علم تعبير خواب را به او الهام كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 1،2،3،5

1_ يوسف ( ع ) ، پس از ارشاد هم بندان خويش به توحيد و يكتاپرستى ، به تعبير رؤيا هاى آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

2_ يوسف ( ع ) ، رؤياى { آب گرفتن از انگور براى تهيه شراب } را به رهايى صاحب رؤيا و ساقى ارباب خويش شدن تعبير كرد .

أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

{سَقْى} (مصدر يسقى) به معناى نوشانيدن و يا اعطاى نوشيدنى است. بنابراين {أما أحدكما فيسقى ...} ; يعنى: يكى از شما به مالك و ارباب خود شراب خواهد نوشاند و ساقى او خواهد شد.

3_ يوسف ( ع ) ، رؤياى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار كشيده شدن صاحب رؤيا و خوردن پرندگان از سر او تفسير كرد .

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

{صلب} (مصدر يصلب) يعنى ، كشتن به طريق بستن به چوبه دار

5_ يوسف ( ع ) ، آزادى يكى از دو هم بند خويش و به دار كشيده شدن ديگرى را ، سرنوشتى حتمى و غير قابل تغيير دانسته و آن را به

ايشان گوشزد كرد .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

{افتاء} بيان كردن حكم است و {استفتاء} (مصدر تستفتيان) به معناى درخواست بيان حكم مى باشد. مراد از {الأمر} تأويل رؤيا (حادثه اى كه رؤيا جلوه گر آن است) مى باشد. بنابراين {قضى الأمر ...} ; يعنى: آن حادثه اى كه رؤياى شما بيانگر آن بود و شما درباره آن پرسش كرديد، حتمى و غير قابل تغيير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 3،4،5،6

3_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) با مشاهده درماندگى خواب گزاران از تعبير رؤياى پادشاه ، يوسف ( ع ) و دانش او از تعبير رؤيا را به ياد آورد .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

{ادّكر} (به ياد آورد) از ماده {ذكر} و در اصل {اذتكر} بوده كه بر اساس قواعد صرفى ، {ادّكر} شده است. {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى مدت و زمان است.

4_ ساقى دربار ، يوسف ( ع ) را براى تعبير رؤياى پادشاه معرفى كرد .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

5_ ساقى پادشاه ، به توانمندى يوسف ( ع ) در تعبير رؤياى شگفت پادشاه ، اطمينان داشت .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

تركيب {أنا أُنبّئكم} دلالت بر تأكيد مضمون جمله دارد و اين ، حاكى از اطمينان ساقى دربار به آگاهى ويژه يوسف(ع) از تعبير رؤياهاست.

6_ ساقى پادشاه مصر ، با بيان دانش يوسف ( ع ) ، خاطر نشان ساخت كه او در زندان به سر مى برد .

أنا أُنبئكم بتأويله فأرسلون

تفريع جمله {أرسلون} به وسيله حرف {فاء} بر جمله {أنا أُنبّئكم بتأويله} مى

رساند كه: ساقى دربار ، ماجراى يوسف(ع) و زندانى بودن او را در حد ضرورت بيان كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 1

1_ وقوع هفت سال قحطى و سختى پس از هفت سال آبادانى ، تعبير يوسف ( ع ) از هفت گاو لاغر در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

{شداد} (جمع شديد) از مصدر {شدة} (سختى و دشوارى) گرفته شده است و مراد از {سبع شداد} هفت سال قحطى و خشكسالى است و مشاراليه {ذلك} هفت سال آبادانى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 8،9،10،17

8_ يوسف ( ع ) برخوردار از علم به تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث

علمتنى من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. صاحب مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: {هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى - چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد به آن حديث گفته مى شود}. بنابراين مراد از احاديث هم مى تواند رؤياها باشد و هم مى تواند حوادث و رويدادها باشد.

9_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث و رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

علمتنى من تأويل الأحاديث

برداشت

فوق با توجه به {من} كه براى تبعيض است ، استفاده مى شود.

10_ خداوند ، آموزگار يوسف ( ع ) در تأويل و تحليل رؤيا ها و حوادث

رب قد . .. علمتنى من تأويل الأحاديث

17_ برخوردارى يوسف ( ع ) از قدرت و مكنت و بهره مندى او از دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، پرتوى از ولايت خداوند بر او بود .

قد ءاتيتنى من الملك و علمتنى . .. أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة

دانش جادو در اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 7

7 - اطلاع مردم { اَيكه } از مسأله جادو و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

دانش جادو در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 7

7 - اطلاع ثموديان ، از مسأله افسون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

دانش خواندن در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 48 - 2

2 - خواندن و نوشتن ، در صدراسلام ، وجود داشته است .

و ما كنت تتلوا من قبله من كت_ب و لاتخطّه بيمينك

دانش كتابت در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 48 - 2

2 - خواندن و نوشتن ، در صدراسلام ، وجود داشته است .

و ما كنت تتلوا من قبله من كت_ب و لاتخطّه بيمينك

دانش كشاورزى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 -

5،6

5_ يوسف ( ع ) بر نحوه كشت و برداشت و ذخيره سازى آذوقه ها و چگونگى تقسيم و توزيع آنها ، آگاهى كامل داشت .

قال اجعلنى على خزائن الأرض إنى . .. عليم

6_ يوسف ( ع ) بر به كارگيرى توان و دانش خويش در امركشت و برداشت و ذخيره سازى غلات و توزيع آنها تأكيد كرد .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

جمله {إنى حفيظ عليم} علاوه بر اينكه حاكى از توان و دانش يوسف(ع) بر امور ياد شده است ، دلالت بر اين نيز دارد كه وى دانش و توانايى اش را در امورى كه به او سپرده شود ، به كار مى گيرد و بدان متعهد مى شود.

روش تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 8

8- روشِ آموختنِ علم تأويل حوادث و شناخت علل اصلى رخداد هاى هستى ، روشى تجربى و عملى است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

شرايط تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

عوامل رشد دانش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 22

22 _ كتب آسمانى داراى نقشى برجسته در رشد دانش بشر و آموخته هاى

اوست.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

موجبات دانش تعبير رؤياى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 14

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله {إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

موسى(ع) و دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 9

9- موسى ( ع ) بر روش آموختن علم تأويل حوادث ، شكيبايى نداشت .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

نعمت دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 17

17_ علم تعبير خواب و دانش تحليل حوادث ، از نعمت هاى خداوند است .

كذلك . .. و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

نعمت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 17

17_ علم تعبير خواب و دانش تحليل حوادث ، از نعمت هاى خداوند

است .

كذلك . .. و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

دانشمندان

دانشمندان و آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 5

5 _ آگاهان و دانشمندان از آيات و مظاهر تفصيل يافته خداوند در طبيعت بهره مى برند.

قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

قرآن و دانشمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 4

4 _ هدف خداوند از بيان آيات طبيعت در قرآن استفاده دانشمندان است.

إن الله فالق . .. فالق الإصباح ... النجوم لتهتدوا ... قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

دانيال از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دانيال(ع)

شكنجه پيروان دانيال(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . ملك بُخْتُ نَصَّر مأئةَ سنة و سبعاً و ثمانين سنة . . . و ملك بعده مِهْرَقَيْه بن بخت نصر . . . و أخذ عند ذلك دانيال ( ع ) و حفر له جُبّاً فى الأرض و طرح فيه دانيال ( ع ) و أصحابه و شيعته من المؤمنين فألقى عليهم النيران . . . و هم الذين ذكرهم اللّه فى كتابه العزيز فقال جلّوعزّ { قتل أصحاب الاُخدود . . . } ;

رسول خدا(ص) فرمود: بُخْت نَصَّر 187 سال پادشاهى كرد . .. و بعد

از وى فرزندش مِهْرَقيْه پادشاه شد ... و در وقت حكومت خود، دانيال(ع) را دستگير كرد و چاهى براى او در زمين حفر نمود و دانيال و اصحاب و پيروانش را در آن چاه افكند و آتش ها بر سرشان ريخت ... و اينها همان كسانى اند كه خداوند جلّ و عزّ در كتاب عزيزش از آنان ياد نموده و فرموده است: قتل أصحاب الاُخدود...}.

شكنجه دانيال(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . ملك بُخْتُ نَصَّر مأئةَ سنة و سبعاً و ثمانين سنة . . . و ملك بعده مِهْرَقَيْه بن بخت نصر . . . و أخذ عند ذلك دانيال ( ع ) و حفر له جُبّاً فى الأرض و طرح فيه دانيال ( ع ) و أصحابه و شيعته من المؤمنين فألقى عليهم النيران . . . و هم الذين ذكرهم اللّه فى كتابه العزيز فقال جلّوعزّ { قتل أصحاب الاُخدود . . . } ;

رسول خدا(ص) فرمود: بُخْت نَصَّر 187 سال پادشاهى كرد . .. و بعد از وى فرزندش مِهْرَقيْه پادشاه شد ... و در وقت حكومت خود، دانيال(ع) را دستگير كرد و چاهى براى او در زمين حفر نمود و دانيال و اصحاب و پيروانش را در آن چاه افكند و آتش ها بر سرشان ريخت ... و اينها همان كسانى اند كه خداوند جلّ و عزّ در كتاب عزيزش از آنان ياد نموده و فرموده است: قتل أصحاب الاُخدود...}.

داود از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

داود(ع)

آثار تسبيح داود(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 4

4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن . .. و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.

آثار توبه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 12

12 - رجوع و توجه همواره داوود ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى او شد .

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {ذاالأيد} است; يعنى، چون داوود(ع) بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود، صاحب قدرت و توانمند بود.

آمرزش داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 1،2

1 - دعاى داوود ( ع ) براى آمرزيده شدن ، مورد استجابت خدا قرار گرفت .

فاستغفر ربّه . .. فغفرنا له

2 - خداوند ، از لغزش داوود ( ع ) در امر داورى ميان دو گروه متخاصم درگذشت و او را مورد آمرزش قرار داد .

فغفرنا له ذلك

{ذلك} اشاره به لغزش مربوط به داورى ميان دو گروه متخاصم دارد.

آهنگرى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 6

6 - وجود صنعت آهنگرى و ساخت و ساز ابزار آهنى در عصر داوود ( ع )

أن اعمل س_بغ_ت

و قدّر فى السرد

اجابت استغفار داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 1

1 - دعاى داوود ( ع ) براى آمرزيده شدن ، مورد استجابت خدا قرار گرفت .

فاستغفر ربّه . .. فغفرنا له

اجابت دعاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 1

1 - دعاى داوود ( ع ) براى آمرزيده شدن ، مورد استجابت خدا قرار گرفت .

فاستغفر ربّه . .. فغفرنا له

اختلاف داود(ع) و سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 5

5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين

نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.

اخلاص داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 7

7 - داوود ( ع ) ، بنده خالص و ارجمند خدا

عبدنا داود

از اضافه {عبد} به ضمير

{نا} (اللّه) _ كه اضافه تشريفيه و مفيد تكريم است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

استغفار داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 18

18 - استغفار داوود ( ع ) از پروردگار ، در پى گمان به رخ دادن اشتباهى در داورى ميان متخاصمان

و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

استمداد از داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 7

7 - استمداد صاحب يك ميش ، از داوود ( ع ) در برابر طمع تجاوزكارانه برادر داراى 99 ميش

إنّ ه_ذا أخى . .. و عزّنى فى الخطاب

از ظاهر آيه شريفه برمى آيد كه آن برادر شاكى، از داوود(ع) يارى خواسته بود.

استمداد دادخواه در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 7

7 - استمداد صاحب يك ميش ، از داوود ( ع ) در برابر طمع تجاوزكارانه برادر داراى 99 ميش

إنّ ه_ذا أخى . .. و عزّنى فى الخطاب

از ظاهر آيه شريفه برمى آيد كه آن برادر شاكى، از داوود(ع) يارى خواسته بود.

اقرار داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 7

7 - اذعان داوود و سليمان ( ع ) به وجود كسانى عالم تر و برتر از ايشان در ميان بندگان مؤمن خدا

و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا على كثير من عباده المؤمنين

الگوگيرى از داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 -

17 - 5

5 - داوود ( ع ) ، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ

واذكر عبدنا داود

توصيه شدن پيامبراسلام(ص) به يادآورى سرگذشت حضرت داوود(ع)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

امتحان داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 16

16 - داوود ( ع ) ، ماجراى دادخواهى برادران داراى ميش و داورى ميان آنان را ، يك آزمايش الهى دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه

امكانات داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 6

6 - داوود و سليمان ، برخوردار از تمامى امكانات مورد نياز

و أوتينا من كلّ شىء

اهميت قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 3

3 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، داستانى مهم ، سازنده و مفيد

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

{نبأ} به خبر مهم و مفيد و سازنده مى گويند.

اهميت قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 3

3 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، داستانى مهم ، سازنده و مفيد

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

{نبأ} به خبر مهم و مفيد و سازنده مى گويند.

برادر دادخواه در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 7

7 - استمداد صاحب يك ميش ،

از داوود ( ع ) در برابر طمع تجاوزكارانه برادر داراى 99 ميش

إنّ ه_ذا أخى . .. و عزّنى فى الخطاب

از ظاهر آيه شريفه برمى آيد كه آن برادر شاكى، از داوود(ع) يارى خواسته بود.

برگزيدگى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 10

10- حضرت داوود ( ع ) ، از زمره انبياى برتر و برگزيده خداوند

و لقد فضّلنا بعض النبيّن على بعض و ءاتينا داود زبورًا

از اينكه خداوند، پس از ذكر برترى برخى از انبيا بر بعضى ديگر، از حضرت داوود(ع) سخن به ميان آورده است، مى تواند از باب ذكر خاص پس از عام، مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 1

1 - خداوند ، داوود ( ع ) را جانشين خود در تدبير امور مردم قرار داد .

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

{خليفة} به معناى كسى است كه از ناحيه ديگرى و به جاى وى به تدبير امور مى پردازد و وقتى گفته شود: فلانى خليفه خدا در زمين است; يعنى، خداوند تدبير امور بندگانش را در زمين به او سپرده است (مجمع البيان، ذيل آيه).

بشارت به داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 9

9 - بشارت خداوند به داوود ( ع ) و قومش ، مبنى بر اعطاى پاداش عمل صالح به آنان

اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى آگاه بودن خدا از عمل داوود(ع) و قومش، پس از سفارش آنان به انجام عمل صالح، مى

تواند به منظور اين حقيقت باشد كه عمل صالح آنان ناديده گرفته نشده و پاداش خواهد داشت.

بشر بودن داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 2

2 - داوود ( ع ) ، برخوردار از روحيات و خصوصيات بشرى ( مانند ترس و . . . ) در برخورد ناگهانى با خطرات

إذ دخلوا على داود ففزع منهم

بعثت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 9

9 _ بعثت داود ( ع ) قبل از بعثت عيسى ( ع )

على لسان داود و عيسى ابن مريم

تقديم ذكر داود بر عيسى حاكى از سبقت زمانى حضرت داود است.

بنى اسرائيل دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 10

10 _ گروهى از بنى اسرائيل زمان داود و عيسى عصيان پيشه و تجاوزگر بودند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بينش داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 16،19،21

16 - داوود ( ع ) ، ماجراى دادخواهى برادران داراى ميش و داورى ميان آنان را ، يك آزمايش الهى دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه

19 - داوود ( ع ) ، شيوه داورى خود درباره برادران متخاصم را خطا دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

در اين كه استغفار داوود(ع) درباره چه اشتباهى بود، ميان

مفسران چند ديدگاه وجود دارد; از جمله بهترين و موافق ترين آنها با آيه شريفه، مسأله نشنيدن دفاع برادر متهم و شتاب در داورى است. گفتنى است برخى از روايات مربوط به آيه، مؤيد همين برداشت است (تفسير برهان، ج 4، ص 45).

21 - به سجده افتادن داوود ( ع ) به درگاه خداوند پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و خرّ راكعًا

مقصود از {خرّ راكعاً} _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ سجده است.

پيروزى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 7،26

7 _ هلاكت جالوت ، به دست داود

و قتل داود جالوت

26 _ كشته شدن جالوت ( سركرده كفر و طغيان ) به دست داود ، از عوامل اعطاى مُلك و سلطنت الهى به وى

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك

پيشگامى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

تداوم تسبيح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- ص - 38 - 18 - 3

3 - داوود ( ع ) به طور مستمر به تسبيح خدا مى پرداخت .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

تسبيح كوه ها همراه داوود(ع)، بيانگر اين حقيقت است كه خود آن حضرت نيز به اين كار مى پرداخت. گفتنى است كه ذكر صبح و شام مى تواند كنايه از استمرار عمل تسبيح باشد.

ترس داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 2،3

2 - داوود ( ع ) ، برخوردار از روحيات و خصوصيات بشرى ( مانند ترس و . . . ) در برخورد ناگهانى با خطرات

إذ دخلوا على داود ففزع منهم

3 - پى بردن نزاع كنندگان و شاكيان به وحشت داوود ( ع ) از ورودشان و دلدارى دادن آنان به آن حضرت

إذ دخلوا على داود ففزع منهم قالوا لاتخف

تسبيح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 6

6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،7،8،10

4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند

ي_جبال أوّبى معه

{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى

است.

5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه

جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،5

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود

( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت

ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن

جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 2

2 - تمامى پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) ، پيوسته به او مراجعه مى كردند و با ايشان به تسبيح مى پرداختند .

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه لام در {له} براى تعليل و ضمير آن به داوود بازگردد و نيز با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه عطف بر آيه قبل بوده و در آن سخن از تسبيح كوه ها با داوود(ع) به ميان آمده است. قهراً مقصود از رجوع بسيار پرندگان به آن حضرت (له أوّاب) رفت و آمد بسيار با ايشان، براى همراهى با او جهت تسبيح خواهد بود.

تشويق به مطالعه قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 1

1 - تشويق پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به مطالعه در ماجراى گروه متخاصم و شاكى در نزد داوود ( ع )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

استفهام در {هل أتاك. ..} براى تحريض و تشويق مخاطب است.

تعليم زره سازى به داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 -

11 - 5

5 - آموزش صنعت زره سازى به داوود ( ع ) ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

تقرب داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 7

7 - داوود ( ع ) ، بنده خالص و ارجمند خدا

عبدنا داود

از اضافه {عبد} به ضمير {نا} (اللّه) _ كه اضافه تشريفيه و مفيد تكريم است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 4

4 - داوود ( ع ) ، داراى قرب و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

و إنّ له عندنا لزلفى

{الزلفى} به معناى قرب و منزلت است.

تقواى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

تكليف آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ

- 34 - 13 - 10،14

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

14 - آل داوود موظف به شكرگزارى به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

بنابراين كه {شكراً} مفعولٌ به {اعملوا} باشد، {اعملوا} متضمن معناى {اشكروا} خواهد بود.

تكليف داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

توبه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 22،26

22 - انابه و توبه داوود ( ع ) به درگاه خداوند ، پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و أناب

26 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ظنّ داود } أى علم و { أناب } أى تاب . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا روايت شده [كه فرمود:] {و ظنّ داود}; يعنى، دانست و {أناب}; يعنى، توبه كرد. ..}.

توصيه هاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . ..

إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

ثروت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 1

1 - سليمان ، وارث مقام ، امكانات و دارايى هاى داوود

و ورث سليم_ن داود

با توجه به آيه قبل (ما داوود و سليمان را به نحو يكسان از علم ويژه برخوردار كرديم) بايد اذعان كرد كه مراد از {ورث سليمان داود} چيزى از قبيل علم موهبتى نيست. علاوه بر اين، علوم موهبتى همانند نبوت _ برخلاف علوم اكتسابى _ اصولاً قابل انتقال نيست.

جنس منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 6

6 - { عن الرضا ( ع ) : . . .بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملكين فتسوّرا المحراب . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از ديوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند. ..}.

جنگجويى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 5

5- داوود ( ع ) ، پيامبرى جنگوجو و رزمنده در ميدان هاى جنگ حق عليه باطل *

داود . .. و علّمن_ه صنعة

لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آموزش صنعت اسلحه سازى و ساختن زره از سوى خداوند به داوود(ع)، حاكى از اين است كه آن حضرت، اهل رزم بوده و در ميدان هاى جنگ حضور مى يافت.

چوپانى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

حسن فرجام داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 5

5 - داوود ( ع ) ، برخوردار از حسن عاقبت و سرانجامى نيك

و حسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حكمت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود

، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

حكومت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،15،26

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود ، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

15 _ داود ، حاكم الهى بنى اسرائيل ، پس از طالوت

انّ اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً . .. و قتل داود جالوت و اتيه اللّه الملك

كاربرد {واو} عاطفه به جاى {فاء}، با وجود اينكه اعطاى ملك به {داود} مترتب بر كشته شدن جالوت است، مى تواند اشاره به فاصله اين دو امر باشد، و اين فاصله ظاهراً مدّت زمان زمامدارى طالوت است.

26 _ كشته شدن جالوت ( سركرده كفر و طغيان ) به دست داود ، از عوامل اعطاى مُلك و سلطنت الهى به وى

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 2

2 - داوود ( ع ) ، در دوران رسالت خويش رهبرى جامعه و مديريت اجتماعى را در دست داشت .

و شددنا ملكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 5

5 - داوود ( ع ) ، از سوى خدا مأمور حكومت و داورى ميان مردم برپايه حق

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

حمد داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 2

2 - حمد و ستايش داوود و سليمان به

درگاه خدا به خاطر برخوردارى از عنايت ويژه او

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا و قالا الحمد للّه

خطر جنگ در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 7

7- مردمى كه با داوود ( ع ) زندگى مى كردند ، در معرض هجوم نظامى دشمن قرار داشتند .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آيه شريفه در مقام امتنان بر مردمى است كه با داوود(ع) زندگى مى كردند; زيرا مخاطب {كم} دراين آيه آنان هستند. اين امتنان آن گاه صحيح است كه آنان در معرض هجوم دشمن و مبتلا شدن به خطرات آن باشند.

خلافت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 1

1 - خداوند ، داوود ( ع ) را جانشين خود در تدبير امور مردم قرار داد .

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

{خليفة} به معناى كسى است كه از ناحيه ديگرى و به جاى وى به تدبير امور مى پردازد و وقتى گفته شود: فلانى خليفه خدا در زمين است; يعنى، خداوند تدبير امور بندگانش را در زمين به او سپرده است (مجمع البيان، ذيل آيه).

خواسته هاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 11

11 _ خداوند علومى را كه مشيّت او اقتضا مى كرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا يشاء

خواسته هاى منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 6،10،11

6 - نزاع كنندگان

و شاكيان ، از داوود خواستند كه براساس حق و به دور از هرگونه افراط و ستمى درباره شان داورى كند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

{شطط} در اصل به معناى تجاوز از حد و اندازه است و بيشترين كاربرد آن در معناى افراط، زياده روى و ستم مى باشد.

10 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستار نماياندن راه درست زندگى به آنان

و اهدنا إلى سواء الصرط

{سواء} در اصل به معناى وسط و ميانه است. مقصود از آن در آيه شريفه، راه درست و ميانه و به دور از افراط و تفريط در زندگى است.

11 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستند كه براى حل مشكلات و اختلافات اقتصادى آنها ، راه درست و ميانه را به آنان بياموزد .

و اهدنا إلى سواء الصرط

برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه درخواست هدايت به راه درست، ممكن است به موضوع مورد اختلافشان مربوط باشد كه از موضوعات اقتصادى است.

خويشاوندى منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 1

1 - وجود نسبت برادرى ميان دو فرد نزاع كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع )

إنّ ه_ذا أخى

دامدارى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

داود(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3

_ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 12

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

داود(ع) از محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 8

8 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) از نيكوكاران هستند.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

مشاراليه {كذلك} هم مى تواند هدايت باشد، كه از {هدينا} استفاده مى شود، و هم مى تواند كثرت ذريه صالح باشد، كه از {وهبنا} و {من ذريته} به دست مى آيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

داود(ع) و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 18،19،21،22،25

18 - استغفار داوود ( ع ) از پروردگار ، در پى گمان به رخ دادن اشتباهى در داورى ميان متخاصمان

و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

19 - داوود ( ع ) ، شيوه داورى خود درباره برادران متخاصم را خطا دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

در اين كه استغفار داوود(ع) درباره چه اشتباهى بود، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد; از

جمله بهترين و موافق ترين آنها با آيه شريفه، مسأله نشنيدن دفاع برادر متهم و شتاب در داورى است. گفتنى است برخى از روايات مربوط به آيه، مؤيد همين برداشت است (تفسير برهان، ج 4، ص 45).

21 - به سجده افتادن داوود ( ع ) به درگاه خداوند پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و خرّ راكعًا

مقصود از {خرّ راكعاً} _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ سجده است.

22 - انابه و توبه داوود ( ع ) به درگاه خداوند ، پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و أناب

25 - { عن الرضا ( ع ) : . . .بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملكين فتسوّرا المحراب فقالا خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بيننا بالحقّ إنّ ه_ذا أخى له تسع و تسعون نعجة . . . فعجل داود ( ع ) على المدعى عليه فقال لقد ظلمك . . . و لم يسئل المدعى البيّنة على ذلك و لم يقبل على المدعى عليه فيقول له ما تقول فكان ه_ذا خطيئة رسم الحكم ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از ديوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند و گفتند: دو نفر هستيم كه يكى بر ديگرى ستم كرده است; پس بين ما به حق داورى كن. يكى از آنان گفت: اين برادر من است كه 99 ميش دارد و... داوود در حكم عجله كرد و گفت: برادرت به تو ظلم كرده... و از مدعى بيّنه نخواست و به مدعا عليه هم نگفت تو چه مى گويى؟ و اين يك خطا

در شيوه دادرسى بود}.

داود(ع) و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 4

4 _ داود و عيسى ( ع ) ، مأيوس از ايمان كفرپيشگان قوم خويش *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

طرد ولعن كافران بنى اسرائيل از سوى داود و عيسى(ع) حكايت از يأس و نوميديشان از هدايت يافتن آن گروه دارد.

درخواست از داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 6

6 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود خواستند كه براساس حق و به دور از هرگونه افراط و ستمى درباره شان داورى كند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

{شطط} در اصل به معناى تجاوز از حد و اندازه است و بيشترين كاربرد آن در معناى افراط، زياده روى و ستم مى باشد.

دعواى منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 4،5

4 - نزاع كنندگان و شاكيان ، مسأله مورد اختلاف خود را نزد داوود ( ع ) مطرح كردند .

خصمان بغى بعضنا على بعض

5 - نزاع كنندگان و شاكيان ، در حضور داوود ( ع ) مدعى متجاوز بودن يكى از آنان در حق ديگرى بودند .

خصمان بغى بعضنا على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 2،3،6

2 - طرح دعوا و نزاع در حضور داوود ( ع ) ، از سوى برادرى كه صاحب يك ميش بود ، آغاز گرديد .

إنّ

ه_ذا أخى له تسع و تسعون نعجة

3 - طمع كردن برادر داراى 99 ميش به تنها ميش برادر خود ، ادعانامه برادر شاكى به حضور داوود ( ع )

و لى نعجة وحدة فقال أكفلنيها

تعبير {أكفلنيها} (كفالت آن را به من واگذار) كنايه از بخشش و هديه كردن است; يعنى، اين يك ميش را به من هديه كن.

6 - ادعاى مالك تنها ميش ، مبنى بر مغلوب شدنش در گفت وگو با برادر داراى 99 ميش ، در گرفتن حق خود

و عزّنى فى الخطاب

{عزّنى فى الخطاب}; يعنى، او در گفتوگو با من، مرا مغلوب ساخت و من از عهده بحث با او براى گرفتن حقّم برنمى آيم و تو اى داوود مرا يارى كن.

دعوت ازمردم دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 13

13- خداوند ، مردم عصر داوود ( ع ) را به شكرگزارى در برابر اعطاى نعمت اسلحه سازى به ايشان ، فرا خواند .

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

استفهام در جمله {فهل أنتم شاكرون}، متضمن معناى امر است.

دلايل نبوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 16

16- ساختن اسلحه و زره ، معجزه داوود ( ع ) و دليل نبوت او

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم ... فهل أنتم ش_كرون

نوع مفسران برآنند كه اين آيه و آيات پيشين، در مقام بيان معجزه هاى پيامبران گذشته و شواهد نبوت آنان است.

دلدارى به داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 22 - 3

3 - پى بردن نزاع كنندگان و شاكيان به وحشت داوود ( ع ) از ورودشان و دلدارى دادن آنان به آن حضرت

إذ دخلوا على داود ففزع منهم قالوا لاتخف

ديوار جايگاه اختصاصى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 4

4 - بالا رفتن نزاع كنندگان و شاكيان از ديوار جايگاه ويژه داوود ( ع )

إذ تسوّروا المحراب

{تسوّروا} از ماده {سور} (به معناى ديوار بلند) است و به كسى گفته مى شود كه دزدانه بر ديوارى بالا رود. به عنوان مثال {تسوّر فلان}; يعنى، فلانى به ديوار بالا رفت. واژه {محراب} نيز در دو معنا به كار مى رود: 1_ جايگاه پادشاهان و بهترين جاى منزل (قاموس المحيط); 2_ جايگاه امام جماعت. گفتنى است كه برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

ديوار محراب داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 5،6

5 - بالا رفتن نزاع كنندگان و شاكيان از ديوار محراب ( جايگاه عبادت ) داوود ( ع )

إذ تسوّروا المحراب

6 - { عن الرضا ( ع ) : . . .بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملكين فتسوّرا المحراب . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از ديوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند. ..}.

ذكر قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 1

1- داستان داوود و سليمان ، شايسته ياد و يادآورى است .

و داود و

سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {داود} مفعولٌ به براى فعل مقدرى، چون {اذكر} باشد (البته با حذف مضافى مانند {خبر}); يعنى، به ياد آور خبر داوود و سليمان را.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 4

4 - توصيه خداوند به پيامبراسلام مبنى بر يادآورى سرگذشت داوود پيامبر ، در دوران سخت رسالت خود

واذكر عبدنا داود

رسالت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 5

5 - داوود ( ع ) ، از سوى خدا مأمور حكومت و داورى ميان مردم برپايه حق

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

رهبرى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 2

2 - داوود ( ع ) ، در دوران رسالت خويش رهبرى جامعه و مديريت اجتماعى را در دست داشت .

و شددنا ملكه

زره سازى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 1،3،16،17

1- خداوند ، صنعت زره سازى را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

{لبوس} در اصل به معناى لباسى است كه انسان را از هر چيز زشتى بپوشاند (مفردات راغب) و مقصود از آن در آيه شريفه به قرينه {لتحصنكم من بأسكم} (تا شما را از خطرات جنگ حفظ كند) مى تواند زره باشد. گفتنى است كه برخى از اهل لغت {لبوس} را به معناى {درع} (زره) گرفته اند(قاموس).

3- صنعت زره سازى ، از

دستاورد هاى داوود ( ع ) است .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

با توجه به اين كه آيات در مقام بر شمردن ويژگى هاى پيامبران و نيز لطف خاص خداوند به داوود(ع) است، چنين استفاده مى شود كه اين صنعت سابقه نداشته است و در غير اين صورت، ذكر اين مورد چندان مناسبتى نداشت.

16- ساختن اسلحه و زره ، معجزه داوود ( ع ) و دليل نبوت او

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم ... فهل أنتم ش_كرون

نوع مفسران برآنند كه اين آيه و آيات پيشين، در مقام بيان معجزه هاى پيامبران گذشته و شواهد نبوت آنان است.

17- { عن أبى عبداللّه ( ع ) إنّ أميرالمؤمنين ( ع ) قال : أوحى اللّه عزّوجلّ إلى الحديد أن لِنْ لعبدى داود فألان اللّه عزّوجلّ له الحديد فكان يعمل كل يوم درعاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: خداى عزّوجلّ به آهن وحى كرد كه براى بنده من داوود نرم شو، پس خداى عزّوجلّ آهن را براى او نرم كرد و او هر روز يك زره مى ساخت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 13

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ أميرالمؤمنين ( صلى اللّه عليه ) قال : أوحى اللّه عزّوجلّ إلى داود ( ع ) : إنّك نعم العبد لولا أنّك تأكل من بيت المال و لاتعمل بيدك شيئاً ، قال : فبكى داود ( ع ) أربعين صباحاً فأوحى اللّه عزّوجلّ إلى الحديد : أن لِنْ لعبدى داود فألان اللّه عزّوجلّ له الحديد فكان يعمل

كلّ يوم درعاً فبيع ها بألف درهم فعمل ثلاثمأة و ستّين درعاً فباع ها بثلاثمأة و ستّين ألفاً و استغنى عن بيت المال ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: خداوند به داوود وحى كرد كه تو بنده خوبى هستى، جز اين كه از بيت المال ارتزاق مى كنى و با دست خود كار نمى كنى. داوود(ع) چهل روز گريست، سپس خداوند به آهن وحى كرد كه براى بنده ام داوود نرم شو و با اين وحى آهن را براى داود نرم كرد و داوود(ع) هر روز زرهى مى ساخت و آن را هزار درهم مى فروخت. او 360 زره ساخت و آنها را به 360 هزار درهم فروخت و از بيت المال بى نياز گشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 1،2

1 - فرمان خداوند به داوود ( ع ) ، براى ساختن زره هاى كامل از آهن

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت

{أن} براى تفسير بوده و در نقش {أى} است; يعنى، ما آهن را براى داوود نرم ساختيم به اين معنا كه با آهن زره بساز. گفتنى است كه {سابغات} در لغت به معناى تام فراخ است (مفردات راغب) و صفت براى موصوف محذوف {دروع} مى باشد.

2 - ممكن شدن زره سازى براى داوود ( ع ) از آهن ، فلسفه نرم شدن آهن براى آن حضرت

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت

بنابراين كه {أن} مصدرى باشد، معنا چنين مى شود: ما آهن را براى داوود نرم كرديم، به منظور ساختن زره هايى كامل.

زمينه قدرت داود(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 12

12 - رجوع و توجه همواره داوود ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى او شد .

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {ذاالأيد} است; يعنى، چون داوود(ع) بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود، صاحب قدرت و توانمند بود.

زيان كشتزار قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 5

5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين

نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.

سجده داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 21

21 - به سجده افتادن داوود ( ع ) به درگاه خداوند پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و خرّ راكعًا

مقصود از {خرّ راكعاً} _ مطابق نظر بيشتر

مفسران _ سجده است.

سلاحهاى دفاعى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 2

2- خداوند ، صنعت ساختن سلاح هاى دفاعى و بازدارنده را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

يكى از موارد كاربرد واژه {لبوس}، مطلق {سلاح} است (لسان العرب); ولى با توجه به جمله {لتحصنكم من بأسكم} مقصود از آن سلاح هايى است كه جنبه دفاعى دارد و انسان را از ضربه هاى دشمن حفظ كرده و از هرگونه حمله بازمى دارد.

شكرگزارى آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 14،18

14 - آل داوود موظف به شكرگزارى به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

بنابراين كه {شكراً} مفعولٌ به {اعملوا} باشد، {اعملوا} متضمن معناى {اشكروا} خواهد بود.

18 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى { اعملوا آل داود شكراً } قال : كانوا ثمانين رجلاً و سبعين إمرأة ما أغبّ المحراب رجل واحد منهم يصلى فيه ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى تعالى {اعملوا آل داود شكراً} روايت شده كه فرمود: هشتاد مرد و هفتاد زن بودند كه هرگز مردى از آنان مواظبت بر نماز را در محل عبادت ترك نكرد [و بدين گونه شكر خود را انجام مى دادند]}.

صبر داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 5

5 - داوود ( ع ) ، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ

واذكر عبدنا داود

توصيه شدن پيامبراسلام(ص) به يادآورى سرگذشت حضرت داوود(ع)،

مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

صفات داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 5

5- داوود ( ع ) ، پيامبرى جنگوجو و رزمنده در ميدان هاى جنگ حق عليه باطل *

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آموزش صنعت اسلحه سازى و ساختن زره از سوى خداوند به داوود(ع)، حاكى از اين است كه آن حضرت، اهل رزم بوده و در ميدان هاى جنگ حضور مى يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 8

8 - داوود ( ع ) ، شخصيتى نيرومند و پرتوان

و اذكر عبدنا داود ذاالأيد

{أيد} به معناى قوت و شدت است و {ذاالأيد}; يعنى، صاحب قدرت و نيرومند.

طمع منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 3

3 - طمع كردن برادر داراى 99 ميش به تنها ميش برادر خود ، ادعانامه برادر شاكى به حضور داوود ( ع )

و لى نعجة وحدة فقال أكفلنيها

تعبير {أكفلنيها} (كفالت آن را به من واگذار) كنايه از بخشش و هديه كردن است; يعنى، اين يك ميش را به من هديه كن.

ظلم در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 4

4 - رواج ستم و تجاوز به حق ، در ميان بسيارى از شريكان در عصر داوود ( ع )

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

عبادات آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 18

18 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى { اعملوا آل داود شكراً } قال : كانوا ثمانين رجلاً و سبعين إمرأة ما أغبّ المحراب رجل واحد منهم يصلى فيه ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى تعالى {اعملوا آل داود شكراً} روايت شده كه فرمود: هشتاد مرد و هفتاد زن بودند كه هرگز مردى از آنان مواظبت بر نماز را در محل عبادت ترك نكرد [و بدين گونه شكر خود را انجام مى دادند]}.

عبرت از قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 2

2 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، درس آموز براى پيامبراسلام ( ص )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

از تشويق شدن پيامبر(ص) به مطالعه در اين ماجرا، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عبرت از قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 2

2 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، درس آموز براى پيامبراسلام ( ص )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

از تشويق شدن پيامبر(ص) به مطالعه در اين ماجرا، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عبوديت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 7

7 - داوود ( ع ) ، بنده خالص و ارجمند خدا

عبدنا داود

از اضافه {عبد} به ضمير {نا} (اللّه) _ كه اضافه تشريفيه و مفيد تكريم است _ برداشت ياد

شده به دست مى آيد.

عدالت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 6،12

6 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود خواستند كه براساس حق و به دور از هرگونه افراط و ستمى درباره شان داورى كند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

{شطط} در اصل به معناى تجاوز از حد و اندازه است و بيشترين كاربرد آن در معناى افراط، زياده روى و ستم مى باشد.

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

علم داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،11،12

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود ، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

11 _ خداوند علومى را كه مشيّت او اقتضا مى كرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا يشاء

12 _ خداوند برخى دانش هاى درخواستى داود را به وى آموخت . *

و علّمه ممّا يشاء

چنانچه {من} در {ممّا يشاء} براى تبعيض باشد، مراد از ضمير فاعلى در {يشاء}، داود خواهد بود; نه اللّه. چون معنا ندارد خداوند چيزى را بخواهد ; ولى برخى از آن انجام پذيرد .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 3،7

3 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان

و قال ي_أيّها الناس

علّمنا منطق الطير

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت به داوود و سليمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 26

26 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ظنّ داود } أى علم و { أناب } أى تاب . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا روايت شده [كه فرمود:] {و ظنّ داود}; يعنى، دانست و {أناب}; يعنى، توبه كرد. ..}.

علم لدنى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 4

4- داوود و سليمان ( ع ) ، داراى مقام قضاوت و برخوردار از علم خدا دادى

و داود و سليم_ن . .. و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

عمل خير داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا

موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل صالح آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 10

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

عمل صالح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

فرزند داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 2

2 - سليمان ( ع ) ، فرزند حضرت داوود ( ع )

و وهبنا لداود سليم_ن

فضايل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،26

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود ، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

26 _ كشته شدن جالوت ( سركرده كفر و طغيان ) به دست داود ، از عوامل اعطاى مُلك و سلطنت الهى به وى

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) پيامبرانى بودند كه بر همه مردم عصر

خويش برترى يافته بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و كلا فضلنا على العلمين

برترى يافتن هر يك از پيامبران بر همه مردم _ كه در اولين نظر از كلمه {العالمين} به ذهن مى آيد _ مستلزم برترى يافتن هر يك از پيامبران بر ديگرى است. لذا نمى توان عموم {العالمين} را حقيقى دانست، بلكه داراى عموم عرفى بوده و ناظر به همه جوامع عصر خود آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 2،3،4،8

2- امتياز سليمان بر داوود ( ع ) ، در تشخيص حكم خسارت كشتزار تلف شده

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث . .. ففهّمن_ها سليم_ن

3- حضرت سليمان ( ع ) ، مورد توجه و عنايت خداوند ، حتى در زمان داوود ( ع )

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث . .. ففهّمن_ها سليم_ن

4- داوود و سليمان ( ع ) ، داراى مقام قضاوت و برخوردار از علم خدا دادى

و داود و سليم_ن . .. و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

8- داوود ( ع ) برخوردار از مقام والا در پيشگاه خداوند و بهره مند از لطف ويژه او

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

از آن جايى كه خداوند، كوه ها و پرندگان را براى هم آوايى با داوود(ع) در تسبيح الهى تسخير و رام كرد _ با آن كه همه پديده ها در حال تسبيح او هستند _ مى تواند برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 3،5،6،9

3 - آگاهى

داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان

و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

5 - آگاهى به گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

6 - داوود و سليمان ، برخوردار از تمامى امكانات مورد نياز

و أوتينا من كلّ شىء

9 - الطاف الهى در حق داوود و سليمان ( ع ) ، الطافى آشكار براى همگان

و قال ي_أيّها الناس . .. إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 2،3،5،6،8،9،12،13

2 - داوود ( ع ) ، صاحب برترى و فضيلت بر ديگران

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً

{فضلاً} با توجه به معناى لغوى آن (زيادت از حد متوسط) مى تواند به معناى برترى باشد. هم چنين مى تواند به معناى اصطلاحى آن (نعمت و احسان) باشد. برداشت ياد شده بنابر معناى اول است.

3 - داوود ( ع ) ، داراى شرافت و امتيازى ويژه در پيشگاه خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً

{من} در {منّا} ابتدايى و متعلق به {آتينا} است. آوردن عبارت {منّا} _ به رغم اين كه جمله بى نياز از آن است _ براى تشريف بوده و حكايت از مقام و منزلت داوود(ع) در پيشگاه خداوند دارد.

5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه

جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى

{فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.

6 - خداوند ، تسخيركننده پرندگان براى داوود ( ع )

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين كه {الطير} عطف به {فضلاً} باشد، {ايتاى طير} به داوود(ع) به معناى مسخر بودن پرندگان براى داوود(ع) خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

9 - مسخر بودن پرندگان براى داوود ( ع ) ، فضيلتى اعطايى از جانب خدا به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

12 - نرم شدن آهن براى حضرت داوود ( ع ) ، بدون استفاده از آلات ذوب فلز ، فضيلتى اعطايى از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ أميرالمؤمنين ( صلى اللّه عليه ) قال : أوحى اللّه عزّوجلّ إلى داود ( ع ) : إنّك نعم العبد لولا أنّك تأكل من بيت المال و لاتعمل بيدك شيئاً ، قال : فبكى داود ( ع ) أربعين صباحاً فأوحى اللّه عزّوجلّ إلى الحديد : أن لِنْ لعبدى داود فألان اللّه عزّوجلّ له الحديد فكان يعمل كلّ يوم درعاً فبيع ها بألف درهم فعمل ثلاثمأة و ستّين درعاً فباع ها بثلاثمأة و ستّين ألفاً و استغنى عن بيت المال ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود:

خداوند به داوود وحى كرد كه تو بنده خوبى هستى، جز اين كه از بيت المال ارتزاق مى كنى و با دست خود كار نمى كنى. داوود(ع) چهل روز گريست، سپس خداوند به آهن وحى كرد كه براى بنده ام داوود نرم شو و با اين وحى آهن را براى داود نرم كرد و داوود(ع) هر روز زرهى مى ساخت و آن را هزار درهم مى فروخت. او 360 زره ساخت و آنها را به 360 هزار درهم فروخت و از بيت المال بى نياز گشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 5

5 - آموزش صنعت زره سازى به داوود ( ع ) ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 5،7،10

5 - داوود ( ع ) ، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ

واذكر عبدنا داود

توصيه شدن پيامبراسلام(ص) به يادآورى سرگذشت حضرت داوود(ع)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

7 - داوود ( ع ) ، بنده خالص و ارجمند خدا

عبدنا داود

از اضافه {عبد} به ضمير {نا} (اللّه) _ كه اضافه تشريفيه و مفيد تكريم است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

10 - داوود ( ع ) ، در همه امور زندگى به خدا روى مى آورد و همواره او را مرجع خود مى دانست .

إنّه أوّاب

{أوّاب} (از ماده {اَوْبَ}) صيغه مبالغه و به معناى

{رجوع} است; يعنى، داوود(ع) بسيار مراجعه كننده به خدا و متوجه او بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 3

3 - تمامى پرندگان در خدمت داوود ( ع ) و در رفت و آمد بسيار ، با ايشان بودند .

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه اوّاب بودن پرندگان براى تسبيح با داوود(ع) نباشد; بلكه اين رجوع و بازگشت مكرر و پيوسته، صرفاً به خاطر در خدمت او بودن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 12

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 4

4 - داوود ( ع ) ، داراى قرب و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

و إنّ له عندنا لزلفى

{الزلفى} به معناى قرب و منزلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 3

3 - داوود ( ع ) ، برخوردار از مقام و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

اعطاى مقام {خليفة اللهى} به داوود(ع)، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان

، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

فلسفه زره سازى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 4

4- فنّ زره سازى داوود ( ع ) ، در جهت حفظ مردم از خطرات و پى آمد هاى جنگ بود .

داود . .. علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

فوايد قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

قدرت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 8،14

8 - داوود ( ع ) ، شخصيتى نيرومند و پرتوان

و

اذكر عبدنا داود ذاالأيد

{أيد} به معناى قوت و شدت است و {ذاالأيد}; يعنى، صاحب قدرت و نيرومند.

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : اليد فى كلام العرب القوّة و النعمة قال ( اللّه عزّوجلّ ) : { واذكر عبدنا داود ذاالأيد } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: {يد} در كلام عرب همان قوت و نعمت است. .. . [خداوند عزّوجلّ] فرمود: {واذكر عبدنا داود ذاالأيد}...}.

قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 9

9 _ بعثت داود ( ع ) قبل از بعثت عيسى ( ع )

على لسان داود و عيسى ابن مريم

تقديم ذكر داود بر عيسى حاكى از سبقت زمانى حضرت داود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 2،9،10،11

2- داورى داوود و سليمان ( ع ) ، در باره كشتزار چراشده در شبان گاه به وسيله گوسفندان مردم

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم

{نفش} به معناى چريدن حيوان در شب، بدون چوپان و يا بى اطلاع وى است.

9- { أحمدبن عمرالحلبى قال : سألت أباالحسن ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } قال : كان حكم داوود ( ع ) رقاب الغنم ، و الذى فهّم اللّه عزّوجلّ سليمان ( ع ) أن احكم لصاحب الحرث باللبن و الصوف ذلك العام كلّه ;

احمدبن عمر حلبى گويد: از امام ابى الحسن(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و داود

و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} سؤال كردم، فرمود: حكم داوود(ع) دادن گوسفندان به صاحب زراعت بود و چيزى را كه خداوند به سليمان فهماند، اين بود كه براى صاحب زراعت حكم كن تا شير و پشم گوسفندان در كلّ آن سال براى او باشد}.

10- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان فى بنى اسرائيل رجل له كرم و نفشت فيه غنم رجل آخر بالليل و قضمته و أفسدته فجاء صاحب الكرم إلى داود فاستعدى على صاحب الغنم فقال داود ( ع ) : إذهبا إلى سليمان ( ع ) ليحكم بينكما فذهبا إليه فقال : سليمان إن كانت الغنم أكلت الأصل و الفرع فعلى صاحب الغنم أن يدفع إلى صاحب الكرم الغنم و ما فى بطن ها و إن كانت ذهبت بالفرع و لم تذهب بالأصل فإنّه يدفع ولد ها إلى صاحب الكرم و كان ه_ذا حكم داود . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: مردى از بنى اسرائيل داراى تاكستانى بود، گوسفندان فردى شبان گاه وارد آن شدند و آن را خوردند و تباه كردند . .. صاحب تاكستان از صاحب گوسفندان نزد داوود شكايت برد، او گفت: نزد سليمان برويد تا ميان شما داورى كند. پس نزد سليمان رفتند، وى گفت: اگر گوسفند اصل و فرع تاك را خورده، پس بر صاحب گوسفند است كه بايد گوسفند و بچه در شكم او را به صاحب تاك بدهد و اگر فرع درخت را خورده و اصل درخت باقى است، بچه گوسفند را به صاحب تاكستان بدهد و نظر داوود هم همين بود...}.

11- { عن أبى عبداللّه ( ع )

( فى ) قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } . . . قال : إنّه كان أوحى اللّه عزّوجلّ إلى النبيين قبل داود إلى أن بعث اللّه داود ( ع ) أى غنم نفشت فى الحرث فلصاحب الحرث رقاب الغنم . . . فحكم داود ( ع ) بما حكمت به الأنبياء ( ع ) من قبله و أوحى اللّه عزّوجلّ إلى سليمان ( ع ) أى غنم نفشت فى الزرع فليس لصاحب الزرع إلاّ ما خرج من بطون ها و كذلك جرت السنّة بعد سليمان } ;

از امام صادق(ع) [در باره] قول خداى عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} روايت شده . .. كه فرمود: همانا خداى عزّوجلّ به پيامبران قبل از داوود _ تا زمانى كه او را برانگيخت _ وحى نموده بود كه هر گوسفندى شبانه وارد زراعتى شود، براى صاحب زراعت است كه آن گوسفند را به تملك خود درآورد ... پس داوود به همان حكم پيامبران پيش از خودحكم داد و خداى عزّوجلّ به سليمان وحى نمود: هر گوسفندى كه شبانه وارد زراعتى شود، صاحب زراعت حقى ندارد; مگر به چيزى (بچه اى) كه از شكم آن بيرون مى آيد و بعد از سليمان همين سنت جريان داشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 1،4،7

1- خداوند ، صنعت زره سازى را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

{لبوس} در اصل به معناى لباسى است كه انسان را از هر چيز زشتى بپوشاند (مفردات

راغب) و مقصود از آن در آيه شريفه به قرينه {لتحصنكم من بأسكم} (تا شما را از خطرات جنگ حفظ كند) مى تواند زره باشد. گفتنى است كه برخى از اهل لغت {لبوس} را به معناى {درع} (زره) گرفته اند(قاموس).

4- فنّ زره سازى داوود ( ع ) ، در جهت حفظ مردم از خطرات و پى آمد هاى جنگ بود .

داود . .. علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

7- مردمى كه با داوود ( ع ) زندگى مى كردند ، در معرض هجوم نظامى دشمن قرار داشتند .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آيه شريفه در مقام امتنان بر مردمى است كه با داوود(ع) زندگى مى كردند; زيرا مخاطب {كم} دراين آيه آنان هستند. اين امتنان آن گاه صحيح است كه آنان در معرض هجوم دشمن و مبتلا شدن به خطرات آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 6

6 - خداوند ، تسخيركننده پرندگان براى داوود ( ع )

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين كه {الطير} عطف به {فضلاً} باشد، {ايتاى طير} به داوود(ع) به معناى مسخر بودن پرندگان براى داوود(ع) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 1،2،3

1 - فرمان خداوند به داوود ( ع ) ، براى ساختن زره هاى كامل از آهن

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت

{أن} براى تفسير بوده و در نقش {أى} است; يعنى، ما آهن را براى داوود نرم ساختيم به اين معنا كه با آهن

زره بساز. گفتنى است كه {سابغات} در لغت به معناى تام فراخ است (مفردات راغب) و صفت براى موصوف محذوف {دروع} مى باشد.

2 - ممكن شدن زره سازى براى داوود ( ع ) از آهن ، فلسفه نرم شدن آهن براى آن حضرت

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت

بنابراين كه {أن} مصدرى باشد، معنا چنين مى شود: ما آهن را براى داوود نرم كرديم، به منظور ساختن زره هايى كامل.

3 - فرمان خداوند به داوود ( ع ) براى ساختن زره هايى با حلقه هاى متناسب و به اندازه از آهن

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

{سرد}; يعنى، {نسج} و بافت (المنجد) و به معناى سوراخ هاى خشن مثل حلقه هاى آهنى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 13،21،25

13 - برادر مظلوم و داراى يك ميش ، مورد دلدارى داوود ( ع ) قرار گرفت .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

از ظاهر آيه استفاده مى شود كه سخن داوود(ع) براى دلدارى به برادر مظلوم بوده است.

21 - به سجده افتادن داوود ( ع ) به درگاه خداوند پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و خرّ راكعًا

مقصود از {خرّ راكعاً} _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ سجده است.

25 - { عن الرضا ( ع ) : . . .بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملكين فتسوّرا المحراب فقالا خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بيننا بالحقّ إنّ ه_ذا أخى له تسع و تسعون نعجة .

. . فعجل داود ( ع ) على المدعى عليه فقال لقد ظلمك . . . و لم يسئل المدعى البيّنة على ذلك و لم يقبل على المدعى عليه فيقول له ما تقول فكان ه_ذا خطيئة رسم الحكم ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از ديوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند و گفتند: دو نفر هستيم كه يكى بر ديگرى ستم كرده است; پس بين ما به حق داورى كن. يكى از آنان گفت: اين برادر من است كه 99 ميش دارد و... داوود در حكم عجله كرد و گفت: برادرت به تو ظلم كرده... و از مدعى بيّنه نخواست و به مدعا عليه هم نگفت تو چه مى گويى؟ و اين يك خطا در شيوه دادرسى بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 2

2 - خداوند ، از لغزش داوود ( ع ) در امر داورى ميان دو گروه متخاصم درگذشت و او را مورد آمرزش قرار داد .

فغفرنا له ذلك

{ذلك} اشاره به لغزش مربوط به داورى ميان دو گروه متخاصم دارد.

قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 78 - 2،5،7،8،9،10

2- داورى داوود و سليمان ( ع ) ، در باره كشتزار چراشده در شبان گاه به وسيله گوسفندان مردم

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم

{نفش} به معناى چريدن حيوان در شب، بدون چوپان و يا بى اطلاع وى است.

5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين

نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.

7- داوود و سليمان ( ع ) ، از مقام قضاوت در ميان مردم عصرخويش برخوردار بودند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث

8- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه تبارك و تعالى : { داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث . . . } قال لم يحكما إنّما كانا يتناظران ففهّمها سليمان . . . ;

از امام باقر(ع) در باره قول خداى _ تبارك و تعالى _ {و داوود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث. ..} روايت شده كه فرمود: داوود و سليمان(ع) داورى نكردند، تنها مشغول

مناظره بودند كه خدا حكم واقعه را به سليمان تفهيم كرد}.

9- { أحمدبن عمرالحلبى قال : سألت أباالحسن ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } قال : كان حكم داوود ( ع ) رقاب الغنم ، و الذى فهّم اللّه عزّوجلّ سليمان ( ع ) أن احكم لصاحب الحرث باللبن و الصوف ذلك العام كلّه ;

احمدبن عمر حلبى گويد: از امام ابى الحسن(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} سؤال كردم، فرمود: حكم داوود(ع) دادن گوسفندان به صاحب زراعت بود و چيزى را كه خداوند به سليمان فهماند، اين بود كه براى صاحب زراعت حكم كن تا شير و پشم گوسفندان در كلّ آن سال براى او باشد}.

10- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان فى بنى اسرائيل رجل له كرم و نفشت فيه غنم رجل آخر بالليل و قضمته و أفسدته فجاء صاحب الكرم إلى داود فاستعدى على صاحب الغنم فقال داود ( ع ) : إذهبا إلى سليمان ( ع ) ليحكم بينكما فذهبا إليه فقال : سليمان إن كانت الغنم أكلت الأصل و الفرع فعلى صاحب الغنم أن يدفع إلى صاحب الكرم الغنم و ما فى بطن ها و إن كانت ذهبت بالفرع و لم تذهب بالأصل فإنّه يدفع ولد ها إلى صاحب الكرم و كان ه_ذا حكم داود . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: مردى از بنى اسرائيل داراى تاكستانى بود، گوسفندان فردى شبان گاه وارد آن شدند و آن را خوردند و تباه كردند . .. صاحب

تاكستان از صاحب گوسفندان نزد داوود شكايت برد، او گفت: نزد سليمان برويد تا ميان شما داورى كند. پس نزد سليمان رفتند، وى گفت: اگر گوسفند اصل و فرع تاك را خورده، پس بر صاحب گوسفند است كه بايد گوسفند و بچه در شكم او را به صاحب تاك بدهد و اگر فرع درخت را خورده و اصل درخت باقى است، بچه گوسفند را به صاحب تاكستان بدهد و نظر داوود هم همين بود...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 2

2- امتياز سليمان بر داوود ( ع ) ، در تشخيص حكم خسارت كشتزار تلف شده

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث . .. ففهّمن_ها سليم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 7

7 - خداوند به داوود ( ع ) ، منطقى نيرومند در شناساندن حق و باطل و نيز توانايى بر فيصله دادن به نزاع ها و خصومت ها اعطا كرد .

و ءاتين_ه . .. فصل الخطاب

{فصل} مصدر و به معناى چيزى را از چيز ديگرى جدا كردن و نيز فيصله دادن نزاع ها و خصومت ها آمده است. اگر مراد آيه معناى اول باشد، كلمه {خطاب} به معناى سخن بوده و مقصود از {فصل خطاب} سخن جدا كننده حق از باطل و شناساننده صواب از ناصواب خواهد بود. و اگر معناى دوم مراد باشد، واژه {خطاب} به معناى خصومت و نزاع بوده و مقصود از {فصل خطاب} رفع خصومت ها و فيصله دادن به نزاع ها خواهد بود.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 1،16،18،19،25

1 - حكم داوود ( ع ) ، به ظالمانه بودن كار صاحب 99 ميش در طمع كردن به تنها ميش برادرش

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه

16 - داوود ( ع ) ، ماجراى دادخواهى برادران داراى ميش و داورى ميان آنان را ، يك آزمايش الهى دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه

18 - استغفار داوود ( ع ) از پروردگار ، در پى گمان به رخ دادن اشتباهى در داورى ميان متخاصمان

و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

19 - داوود ( ع ) ، شيوه داورى خود درباره برادران متخاصم را خطا دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

در اين كه استغفار داوود(ع) درباره چه اشتباهى بود، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد; از جمله بهترين و موافق ترين آنها با آيه شريفه، مسأله نشنيدن دفاع برادر متهم و شتاب در داورى است. گفتنى است برخى از روايات مربوط به آيه، مؤيد همين برداشت است (تفسير برهان، ج 4، ص 45).

25 - { عن الرضا ( ع ) : . . .بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملكين فتسوّرا المحراب فقالا خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بيننا بالحقّ إنّ ه_ذا أخى له تسع و تسعون نعجة . . . فعجل داود ( ع ) على المدعى عليه فقال لقد ظلمك . . . و لم يسئل المدعى البيّنة على ذلك و لم يقبل على المدعى عليه فيقول له ما تقول فكان ه_ذا خطيئة رسم الحكم ;

از

امام رضا(ع) روايت شده كه خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از ديوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند و گفتند: دو نفر هستيم كه يكى بر ديگرى ستم كرده است; پس بين ما به حق داورى كن. يكى از آنان گفت: اين برادر من است كه 99 ميش دارد و... داوود در حكم عجله كرد و گفت: برادرت به تو ظلم كرده... و از مدعى بيّنه نخواست و به مدعا عليه هم نگفت تو چه مى گويى؟ و اين يك خطا در شيوه دادرسى بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 2

2 - خداوند ، از لغزش داوود ( ع ) در امر داورى ميان دو گروه متخاصم درگذشت و او را مورد آمرزش قرار داد .

فغفرنا له ذلك

{ذلك} اشاره به لغزش مربوط به داورى ميان دو گروه متخاصم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 5

5 - داوود ( ع ) ، از سوى خدا مأمور حكومت و داورى ميان مردم برپايه حق

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

كتاب آسمانى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 13

13- { عن عبداللّه بن سنان عن أبى عبداللّه ( ع ) انه سأله عن قول اللّه عزّوجلّ : { و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر } ما الزبور و ما الذكر ؟ قال : الذكر عنداللّه ، والزبور الذى أنزل على داود ;

از عبداللّه بن سنان

نقل شده كه از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ {و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر} پرسيد زبور چيست ذكر كدام است؟ فرمود: ذكر نزد خدا است و زبور آن است كه بر داوود نازل شده است}.

كتاب داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 14

14 _ حضرت داود ( ع ) از پيامبران پس از نوح ( ع ) و داراى كتابى از جانب خدا به نام زبور

و ءاتينا داود زبوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 12

12- { [ النبى ( ص ) ] قال : . . . أمّا العشرون : أنزل الزبور على داود فى عشرين يوماً خلون من شهر رمضان و ذلك قوله فى القرآن : { و آتينا داود زبوراً } . . . ;

پيامبر(ص)] فرمود: . .. اما بيست ... مقصود بيستم ماه رمضان است كه در آن زبور بر داوود نازل شد و اين سخن خدا در قرآن است كه مى فرمايد: و آتينا داود زبوراً...}.

كشتزار قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 2،3،9،10،11

2- داورى داوود و سليمان ( ع ) ، در باره كشتزار چراشده در شبان گاه به وسيله گوسفندان مردم

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم

{نفش} به معناى چريدن حيوان در شب، بدون چوپان و يا بى اطلاع وى است.

3- داوود و سليمان ( ع ) ، در باره خسارت مزرعه تلف شده

به وسيله گوسفندان ، به مشورت پرداختند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {يحكمان} با صيغه تثنيه، اشاره به مشورت داوود و سليمان داشته باشد، چه اين كه حكم هر يك به صورت استقلالى در يك واقعه، بعيد به نظر مى رسد.

9- { أحمدبن عمرالحلبى قال : سألت أباالحسن ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } قال : كان حكم داوود ( ع ) رقاب الغنم ، و الذى فهّم اللّه عزّوجلّ سليمان ( ع ) أن احكم لصاحب الحرث باللبن و الصوف ذلك العام كلّه ;

احمدبن عمر حلبى گويد: از امام ابى الحسن(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} سؤال كردم، فرمود: حكم داوود(ع) دادن گوسفندان به صاحب زراعت بود و چيزى را كه خداوند به سليمان فهماند، اين بود كه براى صاحب زراعت حكم كن تا شير و پشم گوسفندان در كلّ آن سال براى او باشد}.

10- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان فى بنى اسرائيل رجل له كرم و نفشت فيه غنم رجل آخر بالليل و قضمته و أفسدته فجاء صاحب الكرم إلى داود فاستعدى على صاحب الغنم فقال داود ( ع ) : إذهبا إلى سليمان ( ع ) ليحكم بينكما فذهبا إليه فقال : سليمان إن كانت الغنم أكلت الأصل و الفرع فعلى صاحب الغنم أن يدفع إلى صاحب الكرم الغنم و ما فى بطن ها و إن كانت ذهبت بالفرع و لم تذهب بالأصل

فإنّه يدفع ولد ها إلى صاحب الكرم و كان ه_ذا حكم داود . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: مردى از بنى اسرائيل داراى تاكستانى بود، گوسفندان فردى شبان گاه وارد آن شدند و آن را خوردند و تباه كردند . .. صاحب تاكستان از صاحب گوسفندان نزد داوود شكايت برد، او گفت: نزد سليمان برويد تا ميان شما داورى كند. پس نزد سليمان رفتند، وى گفت: اگر گوسفند اصل و فرع تاك را خورده، پس بر صاحب گوسفند است كه بايد گوسفند و بچه در شكم او را به صاحب تاك بدهد و اگر فرع درخت را خورده و اصل درخت باقى است، بچه گوسفند را به صاحب تاكستان بدهد و نظر داوود هم همين بود...}.

11- { عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى ) قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } . . . قال : إنّه كان أوحى اللّه عزّوجلّ إلى النبيين قبل داود إلى أن بعث اللّه داود ( ع ) أى غنم نفشت فى الحرث فلصاحب الحرث رقاب الغنم . . . فحكم داود ( ع ) بما حكمت به الأنبياء ( ع ) من قبله و أوحى اللّه عزّوجلّ إلى سليمان ( ع ) أى غنم نفشت فى الزرع فليس لصاحب الزرع إلاّ ما خرج من بطون ها و كذلك جرت السنّة بعد سليمان } ;

از امام صادق(ع) [در باره] قول خداى عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} روايت شده . .. كه فرمود: همانا خداى عزّوجلّ به پيامبران قبل از داوود _ تا زمانى كه او

را برانگيخت _ وحى نموده بود كه هر گوسفندى شبانه وارد زراعتى شود، براى صاحب زراعت است كه آن گوسفند را به تملك خود درآورد ... پس داوود به همان حكم پيامبران پيش از خودحكم داد و خداى عزّوجلّ به سليمان وحى نمود: هر گوسفندى كه شبانه وارد زراعتى شود، صاحب زراعت حقى ندارد; مگر به چيزى (بچه اى) كه از شكم آن بيرون مى آيد و بعد از سليمان همين سنت جريان داشت...}.

كيفيت زره سازى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 3

3 - فرمان خداوند به داوود ( ع ) براى ساختن زره هايى با حلقه هاى متناسب و به اندازه از آهن

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

{سرد}; يعنى، {نسج} و بافت (المنجد) و به معناى سوراخ هاى خشن مثل حلقه هاى آهنى است (مفردات راغب).

لعن داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،13،15

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

2 _ داود و عيسى

( ع ) ، پيام آوران لعن و نفرين الهى بر كافران بنى اسرائيل *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

بدان احتمال كه فاعل محذوف {لعن}، اللّه باشد. گفتنى است كه لعنت خداوند نسبت به كافران بنى اسرائيل بر لسان داود(ع) و عيسى(ع) به معناى ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پيامبران است.

11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

13 _ مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

15 _ مسخ گروهى از بنى اسرائيل بصورت خوك ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت ميمون ، در اثر لعن حضرت عيسى ( ع )

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

از امام صادق(ع) درباره آيه فوق روايت شده: الخنازير على لسان داود(ع) و القردة على لسان عيسى ابن مريم(ع).

_______________________________

كافى، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 311.

مالكيت خصوصى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 4

4 -

وجود مالكيت شخصى در عصر داوود ( ع ) و مشروع بودن آن

له تسع و تسعون نعجة و لى نعجة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 3

3 - محترم بودن مالكيت شخصى در عصر داوود ( ع )

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه

انتقاد نكردن از داشتن 99 ميش و ظالمانه دانستن تصاحب تنها ميش برادر، گوياى برداشت ياد شده است.

مبانى قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 11

11- { عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى ) قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } . . . قال : إنّه كان أوحى اللّه عزّوجلّ إلى النبيين قبل داود إلى أن بعث اللّه داود ( ع ) أى غنم نفشت فى الحرث فلصاحب الحرث رقاب الغنم . . . فحكم داود ( ع ) بما حكمت به الأنبياء ( ع ) من قبله و أوحى اللّه عزّوجلّ إلى سليمان ( ع ) أى غنم نفشت فى الزرع فليس لصاحب الزرع إلاّ ما خرج من بطون ها و كذلك جرت السنّة بعد سليمان } ;

از امام صادق(ع) [در باره] قول خداى عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} روايت شده . .. كه فرمود: همانا خداى عزّوجلّ به پيامبران قبل از داوود _ تا زمانى كه او را برانگيخت _ وحى نموده بود كه هر گوسفندى شبانه وارد زراعتى شود، براى صاحب زراعت است كه آن گوسفند را به تملك خود درآورد ...

پس داوود به همان حكم پيامبران پيش از خودحكم داد و خداى عزّوجلّ به سليمان وحى نمود: هر گوسفندى كه شبانه وارد زراعتى شود، صاحب زراعت حقى ندارد; مگر به چيزى (بچه اى) كه از شكم آن بيرون مى آيد و بعد از سليمان همين سنت جريان داشت...}.

محدوده حكومت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 16

16 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . .و أمّا داود فملك ما بين الشامات إلى بلاد الإصطخر و كذلك كان ملك سليمان . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..محدوده پادشاهى داوود ما بين شامات تا بلاد اصطخر بوده است و همچنين پادشاهى سليمان...}.

محمد(ص) و قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 6

6 - آشنايى قبلى پيامبراسلام ( ص ) از سرگذشت حضرت داوود ( ع )

و اذكر عبدنا داود

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لازمه يادكرد، آشنايى است.

مشورت سليمان(ع) با داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 3

3- داوود و سليمان ( ع ) ، در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، به مشورت پرداختند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {يحكمان} با صيغه تثنيه، اشاره به مشورت داوود و سليمان داشته باشد، چه اين كه حكم هر يك به صورت استقلالى در يك واقعه،

بعيد به نظر مى رسد.

معجزه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 16

16- ساختن اسلحه و زره ، معجزه داوود ( ع ) و دليل نبوت او

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم ... فهل أنتم ش_كرون

نوع مفسران برآنند كه اين آيه و آيات پيشين، در مقام بيان معجزه هاى پيامبران گذشته و شواهد نبوت آنان است.

معلم داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 1،2

1- خداوند ، صنعت زره سازى را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

{لبوس} در اصل به معناى لباسى است كه انسان را از هر چيز زشتى بپوشاند (مفردات راغب) و مقصود از آن در آيه شريفه به قرينه {لتحصنكم من بأسكم} (تا شما را از خطرات جنگ حفظ كند) مى تواند زره باشد. گفتنى است كه برخى از اهل لغت {لبوس} را به معناى {درع} (زره) گرفته اند(قاموس).

2- خداوند ، صنعت ساختن سلاح هاى دفاعى و بازدارنده را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

يكى از موارد كاربرد واژه {لبوس}، مطلق {سلاح} است (لسان العرب); ولى با توجه به جمله {لتحصنكم من بأسكم} مقصود از آن سلاح هايى است كه جنبه دفاعى دارد و انسان را از ضربه هاى دشمن حفظ كرده و از هرگونه حمله بازمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 6،7

6 - خداوند ، به داوود ( ع ) حكمت آموخت

.

و ءاتين_ه الحكمة

7 - خداوند به داوود ( ع ) ، منطقى نيرومند در شناساندن حق و باطل و نيز توانايى بر فيصله دادن به نزاع ها و خصومت ها اعطا كرد .

و ءاتين_ه . .. فصل الخطاب

{فصل} مصدر و به معناى چيزى را از چيز ديگرى جدا كردن و نيز فيصله دادن نزاع ها و خصومت ها آمده است. اگر مراد آيه معناى اول باشد، كلمه {خطاب} به معناى سخن بوده و مقصود از {فصل خطاب} سخن جدا كننده حق از باطل و شناساننده صواب از ناصواب خواهد بود. و اگر معناى دوم مراد باشد، واژه {خطاب} به معناى خصومت و نزاع بوده و مقصود از {فصل خطاب} رفع خصومت ها و فيصله دادن به نزاع ها خواهد بود.

مقام قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 4

4- داوود و سليمان ( ع ) ، داراى مقام قضاوت و برخوردار از علم خدا دادى

و داود و سليم_ن . .. و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

مقامات داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 10

10- حضرت داوود ( ع ) ، از زمره انبياى برتر و برگزيده خداوند

و

لقد فضّلنا بعض النبيّن على بعض و ءاتينا داود زبورًا

از اينكه خداوند، پس از ذكر برترى برخى از انبيا بر بعضى ديگر، از حضرت داوود(ع) سخن به ميان آورده است، مى تواند از باب ذكر خاص پس از عام، مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 7

7- داوود و سليمان ( ع ) ، از مقام قضاوت در ميان مردم عصرخويش برخوردار بودند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 4

4- داوود و سليمان ( ع ) ، داراى مقام قضاوت و برخوردار از علم خدا دادى

و داود و سليم_ن . .. و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 4

4 - داوود ( ع ) ، برخوردار از مقامى والا و ممتاز در پيشگاه خداوند

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

تسخير كوه ها براى تسبيح گويى به همراه داوود(ع)، از عظمت و والامقامى اين پيامبر حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 5

5 - داوود ( ع ) ، برخوردار از مقامى والا و ممتاز در پيشگاه خداوند

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 1،3

1 - خداوند ، داوود ( ع ) را جانشين خود در تدبير امور مردم قرار

داد .

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

{خليفة} به معناى كسى است كه از ناحيه ديگرى و به جاى وى به تدبير امور مى پردازد و وقتى گفته شود: فلانى خليفه خدا در زمين است; يعنى، خداوند تدبير امور بندگانش را در زمين به او سپرده است (مجمع البيان، ذيل آيه).

3 - داوود ( ع ) ، برخوردار از مقام و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

اعطاى مقام {خليفة اللهى} به داوود(ع)، گوياى حقيقت ياد شده است.

مقامات معنوى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 5

5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت

ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن

جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.

منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 3،4،5

3 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، داستانى مهم ، سازنده و مفيد

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

{نبأ} به خبر مهم و مفيد و سازنده مى گويند.

4 - بالا رفتن نزاع كنندگان و شاكيان از ديوار جايگاه ويژه داوود ( ع )

إذ تسوّروا المحراب

{تسوّروا} از ماده {سور} (به معناى ديوار بلند) است و به كسى گفته مى شود كه دزدانه بر ديوارى بالا رود. به

عنوان مثال {تسوّر فلان}; يعنى، فلانى به ديوار بالا رفت. واژه {محراب} نيز در دو معنا به كار مى رود: 1_ جايگاه پادشاهان و بهترين جاى منزل (قاموس المحيط); 2_ جايگاه امام جماعت. گفتنى است كه برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

5 - بالا رفتن نزاع كنندگان و شاكيان از ديوار محراب ( جايگاه عبادت ) داوود ( ع )

إذ تسوّروا المحراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 3

3 - پى بردن نزاع كنندگان و شاكيان به وحشت داوود ( ع ) از ورودشان و دلدارى دادن آنان به آن حضرت

إذ دخلوا على داود ففزع منهم قالوا لاتخف

مناظره داود(ع) با سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 8

8- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه تبارك و تعالى : { داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث . . . } قال لم يحكما إنّما كانا يتناظران ففهّمها سليمان . . . ;

از امام باقر(ع) در باره قول خداى _ تبارك و تعالى _ {و داوود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث. ..} روايت شده كه فرمود: داوود و سليمان(ع) داورى نكردند، تنها مشغول مناظره بودند كه خدا حكم واقعه را به سليمان تفهيم كرد}.

منشأ استحكام حكومت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 1

1 - خداوند ، به حكومت داوود ( ع ) استحكام و استوارى بخشيد .

و شددنا ملكه

منشأ حكمت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 6

6 - خداوند ، به داوود ( ع ) حكمت آموخت .

و ءاتين_ه الحكمة

منشأ حكومت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 1

1 - خداوند ، داوود ( ع ) را جانشين خود در تدبير امور مردم قرار داد .

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

{خليفة} به معناى كسى است كه از ناحيه ديگرى و به جاى وى به تدبير امور مى پردازد و وقتى گفته شود: فلانى خليفه خدا در زمين است; يعنى، خداوند تدبير امور بندگانش را در زمين به او سپرده است (مجمع البيان، ذيل آيه).

منشأ علم داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 1

1 - اعطاى علم و دانشى عظيم و ويژه از سوى خدا به داوود و سليمان ( ع )

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا

آمدن تعبير {علماً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و ويژگى دانشى است كه به داوود و سليمان داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 5

5 - آگاهى به گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 7

7 - خداوند به داوود ( ع ) ، منطقى نيرومند در شناساندن حق و باطل و نيز توانايى بر فيصله دادن

به نزاع ها و خصومت ها اعطا كرد .

و ءاتين_ه . .. فصل الخطاب

{فصل} مصدر و به معناى چيزى را از چيز ديگرى جدا كردن و نيز فيصله دادن نزاع ها و خصومت ها آمده است. اگر مراد آيه معناى اول باشد، كلمه {خطاب} به معناى سخن بوده و مقصود از {فصل خطاب} سخن جدا كننده حق از باطل و شناساننده صواب از ناصواب خواهد بود. و اگر معناى دوم مراد باشد، واژه {خطاب} به معناى خصومت و نزاع بوده و مقصود از {فصل خطاب} رفع خصومت ها و فيصله دادن به نزاع ها خواهد بود.

منشأ فضايل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 1

1 - داوود ( ع ) ، برخوردار از فضلى ويژه از جانب خداوند

و لقد ءاتينا داود منا فضلا

نكره بودن {فضلاً} دلالت بر فخامت و عظمت آن مى كند. تأكيد {منّا} با نكره آوردن {فضلاً} بيانگر ويژه بودن آن است.

منشأ نعمتهاى آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 16

16 - آل داوود ، برخوردار از مكنت و نعمت هاى فراوان خدادادى

اعملوا ءال داود شكرًا

توصيه خداوند به خاندان داوود مبنى بر انجام عمل صالح به شكرانه نعمت هايش، گوياى برداشت ياد شده است.

موعظه به منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز

به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

موعظه هاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

موقعيت اجتماعى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 12

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على

بعض فاحكم بينن

ناظر قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 6

6- قضاوت داوود و سليمان ( ع ) ، مورد نظارت و تأييد خداوند بود .

و كنّا لحكمهم ش_هدين

ضمير {حكمهم} به داوود و سليمان بازمى گردد. بنابراين ذكر شهادت خداوند نسبت به حكم اين دو، اشاره به تأييد آن دارد.

نبوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 14

14 _ حضرت داود ( ع ) از پيامبران پس از نوح ( ع ) و داراى كتابى از جانب خدا به نام زبور

و ءاتينا داود زبوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 8

8 _ حضرت داود ( ع ) و عيسى ( ع ) از پيامبران بنى اسرائيل مى باشند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 5

5 - داوود ( ع ) ، از سوى خدا مأمور حكومت و داورى ميان مردم برپايه حق

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

نرمى آهن براى

داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 11،12،13

11 - خداوند ، نرم كننده آهن براى داوود ( ع )

و ألنّا له الحديد

12 - نرم شدن آهن براى حضرت داوود ( ع ) ، بدون استفاده از آلات ذوب فلز ، فضيلتى اعطايى از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ أميرالمؤمنين ( صلى اللّه عليه ) قال : أوحى اللّه عزّوجلّ إلى داود ( ع ) : إنّك نعم العبد لولا أنّك تأكل من بيت المال و لاتعمل بيدك شيئاً ، قال : فبكى داود ( ع ) أربعين صباحاً فأوحى اللّه عزّوجلّ إلى الحديد : أن لِنْ لعبدى داود فألان اللّه عزّوجلّ له الحديد فكان يعمل كلّ يوم درعاً فبيع ها بألف درهم فعمل ثلاثمأة و ستّين درعاً فباع ها بثلاثمأة و ستّين ألفاً و استغنى عن بيت المال ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: خداوند به داوود وحى كرد كه تو بنده خوبى هستى، جز اين كه از بيت المال ارتزاق مى كنى و با دست خود كار نمى كنى. داوود(ع) چهل روز گريست، سپس خداوند به آهن وحى كرد كه براى بنده ام داوود نرم شو و با اين وحى آهن را براى داود نرم كرد و داوود(ع) هر روز زرهى مى ساخت و آن را هزار درهم مى فروخت. او 360 زره ساخت و آنها را به 360 هزار درهم فروخت و از بيت المال بى نياز گشت}.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 2

2 - ممكن شدن زره سازى براى داوود ( ع ) از آهن ، فلسفه نرم شدن آهن براى آن حضرت

و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت

بنابراين كه {أن} مصدرى باشد، معنا چنين مى شود: ما آهن را براى داوود نرم كرديم، به منظور ساختن زره هايى كامل.

نشانه هاى قدرت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 5

5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت

ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن

جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.

نعمتهاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 5،7

5 - آگاهى به گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت

به داوود و سليمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 5،8،12

5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه

جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

12 - نرم شدن آهن براى حضرت داوود ( ع ) ، بدون استفاده از آلات ذوب فلز ، فضيلتى اعطايى از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 5

5 - آموزش صنعت زره سازى به داوود ( ع ) ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 1

1 - سليمان ( ع ) ، عطيه الهى به داوود ( ع )

و وهبنا لداود سليم_ن

نياكان داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

وارث داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 1

1 - سليمان ، وارث مقام ، امكانات و دارايى هاى داوود

و ورث سليم_ن داود

با توجه به آيه قبل (ما داوود و سليمان را به نحو يكسان از علم ويژه برخوردار كرديم) بايد اذعان كرد كه مراد از {ورث سليمان داود} چيزى از قبيل علم موهبتى نيست. علاوه بر اين، علوم موهبتى همانند نبوت _ برخلاف علوم اكتسابى _ اصولاً قابل انتقال نيست.

ورود منازعان قصه

داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 1

1 - ورود نزاع كنندگان و شاكيان بر داوود ( ع ) به طور ناگهانى و وحشتناك

إذ تسوّروا المحراب . إذ دخلوا على داود ففزع منهم

بالا رفتن از ديوار جايگاه داوود(ع) و ترس او از اين حركت، گوياى ناگهانى و ترسناك بودن اين عمل است.

هدايت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

هدايتگرى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 22 - 12

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

هشدار به داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 9

9 - هشدار خداوند به داوود ( ع ) ، براى پيروى نكردن از هواى نفس ، در داورى ميان مردم

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

هم آوايى پرندگان با داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 7،8،10

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

هم آوايى كوهها با داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،10

4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند

ي_جبال أوّبى معه

{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى است.

5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه

جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

يأس داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 4

4 _ داود و عيسى ( ع ) ، مأيوس از ايمان كفرپيشگان قوم خويش *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

طرد ولعن كافران بنى اسرائيل از سوى داود و عيسى(ع) حكايت از يأس و نوميديشان از هدايت يافتن آن گروه دارد.

دايه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دايه

اجرت دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

بقره - 2 - 233 - 31،32

31 _ پيش پرداخت اجرت به دايه شيرخوار ، از آداب لازم دايه گرفتن

و ان اردتم ان تسترضعوا اولادكم . .. اذا سلّمتم ما اتيتم بالمعروف

بنابراينكه مراد از {اذا سلّمتم . .. } تسليم اُجرت به دايه باشد، نه تسليم حقوق مادر; يعنى آنگاه كه اجرت دايه را پرداختيد، از او بخواهيد كه فرزندتان را شير دهد.

32 _ جلوگيرى از ضرر و بى مهرى به فرزند ، با پيش پرداخت اُجرت دايه *

و ان اردتم . .. اذا سلّمتم

با در نظر گرفتن اينكه آيه در مقام دفع ضرر از كودك است; مى توان گفت كه پيش پرداخت اُجرت دايه به جهت دفع ضررى است كه در اثر تأخير اُجرت دايه، ممكن است متوجّه طفل گردد.

احضار دايه ها به كاخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 1

1 - احضار دايگان به كاخ فرعون ، براى شير دادن به موسى ( ع )

و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم

جواز دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 28،29

28 _ جواز گرفتن دايه براى شير دادن فرزند

و ان اردتم ان تسترضعوا . .. فلا جناح عليكم

29 _ جواز گرفتن دايه براى فرزند ، به شرط عدم تضييع حق اولويّت مادر در شير دادن فرزند

و الوالدات يُرضعن . .. و ان اردتم ان تسترضعوا اولادكم فلا جناح

با توجّه به اينكه صدر آيه حق اصلى شير دادن را از مادر مى داند، معلوم مى گردد

كه دايه گرفتن پدر در صورتى جايز است كه اين حق ضايع نشود و ثانياً بازداشتن مادر از شير دادن كودك منوط به رضايت اوست و دايه گرفتن مصداقى از اين بازداشتن است. پس بايد با رضايت او، يعنى مراعات حق اولويّت او، به سراغ دايه رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 10

10 - در صورت به توافق نرسيدن مردان و زنان مطلّقه درباره شيردادن نوزاد خويش _ به خاطر دشوار بودن آن و يا سخت گيرى آنان بر يكديگر _ بايد نوزاد را به دايه بسپارند .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

حقوق دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 37

37 _ خداترسى و توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

خيرخواهى دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 9

9 - خيرخواهى و توانمندى بر دايگى و پرستارى ، از معيار هاى بايسته براى گزينش دايه و سرپرست براى فرزندان شيرخوار

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

دايه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 5

5 - درماندگى خاندان فرعون از يافتن دايه اى مناسب و مورد پذيرش موسى ( ع ) و اقدام خواهر وى براى بهره گيرى از آن فرصت

حرّمنا عليه المراضع من

قبل فقالت هل أدلّكم

شرايط دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 30

30 _ پرداخت كامل حقوق مادر ، شرط جواز دايه گرفتن براى كودك

و ان اردتم ان تسترضعوا . .. اذا سلّمتم ما اتيتم بالمعروف

بنابراينكه مراد از {اذا سلمتم . .. } تسليم اُجرت به مادر باشد; يعنى آنگاه كه حقوق مادر را پرداختيد، سراغ دايه رويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 9

9 - خيرخواهى و توانمندى بر دايگى و پرستارى ، از معيار هاى بايسته براى گزينش دايه و سرپرست براى فرزندان شيرخوار

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

شرايط رضاع دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 14

14 - شيردادن دايگان ، به نوزادان زنان مطلّقه ، تنها در صورت ضرورت و با مشورت و هم فكرى پدر و مادر آنان ، شايسته و بجا است .

و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

قدرت دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 9

9 - خيرخواهى و توانمندى بر دايگى و پرستارى ، از معيار هاى بايسته براى گزينش دايه و سرپرست براى فرزندان شيرخوار

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

مزد دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 11

11 - مسؤوليت نگهدارى نوزادان زنان مطلّقه و گرفتن دايه براى

آنان و هزينه آن ، برعهده مردان است .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

مسؤوليت دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 35،39

35 _ لزوم رعايت تقوا از سوى مادر ، پدر ، وارثان پدر و دايه نسبت به حقوق متقابل يكديگر

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

خطاب اصلى در{اتقوا اللّه}، متوجه كسانى است كه آيه شريفه آنها را به وظايف و رعايت حقوقى مكلّف كرد; يعنى پدر، مادر و دايه و وارثان پدر.

39 _ خداترسى و توجّه به آگاهى او ، عامل رعايت مصالح نوزادان و مسائل مربوط به شيردهى آنان از سوى پدر ، مادر ، وارثان پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

معرفى دايه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 6،7،8

6 - خواهر موسى به فرعونيان اظهار آمادگى كرد تا دايه اى مناسب را براى او معرفى كند .

هل أدلّكم على من يكفله

{كافل} به كسى گفته مى شود كه پرداختن به امور كسى را بر عهده گيرد (مقاييس اللغة).

7 - خواهر موسى ، آمادگى خود را براى معرفى دايه به فرعونيان ، مكرر به آنان گوشزد مى كرد .

فتقول هل أدلّكم

فعل مضارع {تقول} بر استمرار كار در گذشته دلالت دارد.

8 - دايه پيشنهادى خواهر موسى ، از سوى درباريان فرعون پذيرفته و از وى استقبال شد .

هل أدلّكم على من يكفله فرجعن_ك إلى أُمّك

{فاء} در {فرجعناك} فصيحه است; يعنى، از جملاتى محذوف خبر مى دهد كه از پذيرش پيشنهاد خواهر موسى حكايت دارد.

دختر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دختر

احترام به

دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

ارزش دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 3

3 - برترى پسر بر دختر در ديدگاه مشركان صدراسلام

ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته تاريخى است كه مشركان، فرزند پسر را بر دختر ترجيح مى دادند; ولى در عين حال معتقد بودند كه خداوند دختر را برگزيده است. از اين رو خداوند چنين طرز تفكرى را محكوم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 2

2 - مزيت پسران بر دختران ، از عقايد عرب جاهلى

ألكم الذّكر و له الأُنثى

ازدواج دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 1

1 - تصميم شعيب ( ع ) به ايجاد پيوند زناشويى ميان موسى ( ع ) و يكى از دو دختر خود

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

اسناد دختر به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 1،6،9،10

1- مشركان دوران جاهليت ، معتقد به وجود دخترانى براى خداوند

و يجعلون لله البن_ت

6- انتساب دخترانى به خداوند از سوى مشركان ، افترا و دروغى ساختگى است .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

9- اظهار نظر مشركان درباره دختر داشتن خداوند

و فرزند دلخواه ( پسر ) داشتن خود ، مبتنى بر خواهش نفسانى بوده است .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

10- مشركان ، در برابر اسناد دختر به خدا ، فرزند دلخواهشان ( پسر ) را به خود اسناد مى دادند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

{و} در {و لهم} مى تواند حاليه و هم مى تواند عاطفه باشد. در صورت عاطفه بودن جمله {ما...} در محل نصب خواهد بود براى عطف به {البنات}. در هر صورت برداشت فوق قابل استفاده است و اسناد دادن فرزند دختر براى خدا، قرينه اى است بر اينكه مراد از {ما} در {ما يشتهون} فرزند پسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 6

6- مشركان ، على رغم نفرت از دختردار شدن ، آن را به خداوند نسبت مى دادند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 9

9- قرار دادن دختر براى خدا و پسر براى خود از سوى مشركان ، قضاوتى بس زشت و ناروا بود .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه و لهم ما يشتهون . .. ألا ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 10،13

10- اسناد فرزند دختر به خداوند ، ناسازگار با مثل اعلا بودن و صفات عالى داشتن او

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

عبارت {و لله المثل الأعلى} در مقام

جواب به نسبت ناروايى است كه از سوى مشركان به خداوند داده مى شد و آن اسناد دختر داشتن خداست; در حالى كه خداوند عالى ترين صفات را داراست و با چنين ادعايى قابل جمع نيست.

13- عزّت و حكمت خداوند ، ناسازگار با اسناد دختر به او

و يجعلون لله البن_ت . .. و هو العزيز الحكيم

انتساب دختر به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 2،7

2 - عقيده مشركان به وجود دختران براى خداوند

ألربّك البنات

7 - عقيده به وجود دختر براى خدا ، ناسازگار با عقيده به ربوبيت او است .

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده از تصريح به اسم {ربّ} در آيه شريفه، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 154 - 2

2 - انتساب برگزيدن دختر به خداوند _ به جاى پسر_ داورى ناشايست و شگفت آور

أصطفى البنات على البنين . ما لكم كيف تحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 1،2

1 - شرك پيشگان ، مورد توبيخ الهى ، به خاطر اعتقاد به وجود دخترانى براى خداوند

أم له البن_ت و لكم البنون

2 - فرشتگان ، دختران خدا در نظر مشركان ، به رغم بيزارى خودشان از داشتن دختر و افتخارشان به پسران

أم له البن_ت و لكم البنون

مشركان، از داشتن دختر عار داشتند. خداوند براساس همين پندار غلط، با ايشان محاجه كرده است; كه اگر به راستى دختران ننگ اند، چرا دختران را به خداوند نسبت داده و تنها

خود را مالك پسران مى دانيد؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، به خاطر اعتقادشان به دختر داشتن خداوند _ به رغم امتياز و برترى پسر در نزد ايشان _ مورد توبيخ و سرزنش الهى

ألكم الذّكر و له الأُنثى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 1

1 - اعتقاد مشركان مبنى بر دختر داشتن خداوند ، باورى ناروا و ناسازگار با مبانى ارزشى خود آنان

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با آن كه مشركان پسر را بر دختر ترجيح مى دادند، خداوند تقسيم آنان را در نسبت دادن دختر، به او و برگزيدن پسر براى خويشتن، تقسيمى غير عادلانه دانسته و آن را نامتناسب با مبانى ارزشى خود آنان معرفى كرده است.

بازگشت دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 1

1 - بازگشت يكى از دختران شعيب نزد موسى به فرمان پدر

فجاءته إحديهما . .. قالت إنّ أبى يدعوك

بى ارزشى دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 5

5- زنان و دختران در دوران جاهليت ، بى ارزش بوده و مايه ننگ و عار به شمار مى آمدند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

بى رغبتى به دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 3

3 - بى رغبتى برخى از مردم عصر جاهليت ،

به نگه دارى دختران

و إذا الموءودة سئلت

بى منطقى انتساب دختر به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 4

4 - انتساب دختر به خدا ، در عين عقيده به برتر بودن پسر بر دختر ، عملى نابخردانه و به دور از منطق

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

بينش دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 6،7

6 - موسى ( ع ) ، مردى نيرومند و شخصيتى امين در ديدگاه دختر شعيب

إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

7 - موسى ( ع ) ، از ديدگاه دختر شعيب ، بهترين و شايسته ترين مرد براى نگه دارى دام هايشان

قالت إحديهما . .. إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

پيشنهاد دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 1

1 - پيشنهاد يكى از دختران شعيب به پدر براى استخدام موسى ( ع )

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره

تنفر از دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 2

2- مشركان دوران جاهلى ، از دختردار شدن نفرت داشتند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم ..

مراد از {ما} در {ما يكرهون} _ به قرينه آيه {و يجعلون لله البنات} (57) _ مى تواند {بنات} باشد.

حد اقل مهريه دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 13

13 - آزاد

گذاشتن موسى ( ع ) از سوى شعيب ( ع ) در انتخاب كردن حداقل مهر ( هشت سال كار ) يا حداكثر آن ( ده سال كار )

على أن تأجرنى ثمنى حجج فإن أتممت عشرًا فمن عندك

حد اكثر مهريه دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 13

13 - آزاد گذاشتن موسى ( ع ) از سوى شعيب ( ع ) در انتخاب كردن حداقل مهر ( هشت سال كار ) يا حداكثر آن ( ده سال كار )

على أن تأجرنى ثمنى حجج فإن أتممت عشرًا فمن عندك

حياى دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 2

2 - حركت توأم با حيا و آزرم دختر شعيب به هنگام بازگشت نزد موسى ( ع ) و گفتوگو با وى

فجاءته إحديهما تمشى على استحياء

خدا و دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 5

5 _ برخى مشركان خداوند را داراى پسران و دخترانى مى پنداشتند.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 3،4

3- خداوند ، بسى منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

4- فرزند ( دختر ) داشتن براى خداوند نقص است .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

ذكر تنزيه {سبحانه} براى تبرئه خداوند از نسبتى است كه مشركان به او مى دادند و اين تنزيه، حاكى از نقصى است كه با اسناد فرزند براى خداوند،

ايجاد مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 1،2،10،11

1- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند براى خود ، دخترانى از ملائكه برگزيده است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

10- عقيده مشركان به دختر داشتن خداوند در مقابل پسر داشتن خودشان ، سخنى غير قابل توجيه و بس بزرگ ، ناروا و غير منطقى است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

11- عقيده به دختر داشتن خدا ، اتهامى بس بزرگ و نارواست .

و اتّخذ من المل_ئكة أن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 4

4- داشتن دختر در ديدگاه مشركان جاهلى ، صفتى زشت محسوب مى شد .

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

{مثل السوء}، مثلى است كه مشركان جاهلى براى صاحبان دختر به كار مى بردند و مرادشان از آن، ضرب المثل بد حالى و بدى بود. اينكه خداوند پس از ذكر ديدگاه آنها درباره نوزادان دختر و محكوميتشان، {مثل السوء} را به خود آنان نسبت مى دهد،

مى تواند قرينه اى باشد بر مطلب ياد شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 2

2- مشركان دوران جاهلى ، از دختردار شدن نفرت داشتند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم ..

مراد از {ما} در {ما يكرهون} _ به قرينه آيه {و يجعلون لله البنات} (57) _ مى تواند {بنات} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 1،2

1 - خشم و ناراحتى شديد عرب جاهلى ، به هنگام اطلاع يافتن از تولد فرزندى دختر براى او

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحم_ن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 5

5 - عرب جاهلى ، خود بيزار از داشتن دختر ; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند

أوَ من . .. و هو فى الخصام غير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 3

3 - بى رغبتى برخى از مردم عصر جاهليت ، به نگه دارى دختران

و إذا الموءودة سئلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 2

2 - دختر بودن فرزند _ در ديدگاه برخى از اعراب جاهلى _ موجب استحقاق

قتل بود .

بأىّ ذنب قتلت

دختر در دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 1

1- چهره مشركان دوران جاهلى ، به هنگام دريافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتى ، دگرگون مى شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 2،4،8،11،12

2- خبر دختردار شدن براى مشركان ، خبرى ناگوار و بد بود .

يتورى من القوم من سوء ما بشّر به

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در {يمسكه}، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و {على هون} حال براى ضمير مفعولى {يمسكه} است. {هون} به معناى خوارى و ذلت است و {يدسّ} (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

8- مشركان صاحب دختر ، حيثيت اجتماعى خود را با داشتن دختر در مخاطره مى ديدند .

يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

12- هشدار خداوند به مشركان ، در مورد تصميم آنان درباره نوزادان دختر

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 12

12

- { عن البزنطى قال : سألت الرضا ( ع ) عن قوله تعالى { إنّ أبى يدعوك ليجزيك أجر ما سقيت لنا } أهى التى تزوّج بها ؟ قال : نعم . . . ;

از بزنطى نقل شده كه گفت: از امام رضا(ع) درباره قول خداى تعالى: {إنّ أبى يدعوك. ..} پرسيدم: آيا دخترى كه نزد موسى آمد و گفت پدرم تو را خواسته ... همان دخترى بود كه بعداً موسى(ع) با او ازدواج كرد؟ فرمود: آرى...}.

دختر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 10

10 _ مريم ، دختر عمران

امرات عمران . .. و انّى سمّيتها مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 2

2 - حضرت مريم ( ع ) ، دختر عمران بود .

و مريم ابنت عمرن

دختر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 24

24_ { عن أبى عبد الله ( ع ) : . . . و كانت لنوح إبنة ركبت معه فى السفينة . . . ;

از امام صادق (ع) روايت شده است: نوح دخترى داشت كه با آن حضرت سوار كشتى شد}.

ذلت دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 6

6- مشركان صاحب دختر در دوران جاهليت ، نگهدارى دختران را براى خود عار و ذلت مى دانستند .

أيمسكه على هون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {على هون} حال براى ضمير فاعلى {يمسك} باشد.

زنده بگورى دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 4

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در {يمسكه}، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و {على هون} حال براى ضمير مفعولى {يمسكه} است. {هون} به معناى خوارى و ذلت است و {يدسّ} (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

زنده بگورى دختران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 2

2 - زنده به گور كردن دختران ، از رفتار هاى ناپسند برخى از اعراب جاهلى

و إذا الموءودة سئلت

ظاهر آيه شريفه اين است كه بين مردم دوران بعثت، نمونه هايى از دفن دختران زنده پديدار شده بود و اين آيه در صدد بازداشتن مردم از ارتكاب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 1

1 - برخى از اعراب جاهلى ، دختران خود را بى هيچ گناه و جرمى زنده به گور مى كردند .

بأىّ ذنب قتلت

استفهام تقريرى در آيه شريفه، متوجّه مقتول شده است; با آن كه مراد از آن مؤاخذه قاتل است. اين گونه بيان، تأكيد بر نبود عذر و بهانه براى قاتل است.

سهم ارث دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 2،3،5،6،7

2 _ سهم ارث پسر ، دو برابر سهم دختر است .

يوصيكم اللّه فى اولادكم للذّكر مثل

حظّ الانثيين

3 _ در صورتى كه ميت تنها دو دختر داشته باشد ، سهم ارث آنان دو سوّم مال بجا مانده است . *

للذّكر مثل حظّ الانثيين

خداوند به سهم ارث يك دختر و بيش از دو دختر تصريح كرده و نسبت به سهم دو دختر بيانى ندارد، گويا براى تعيين سهم ارث آنان به جمله {للذّكر . .. } اكتفا كرده است. از اين رو هر گاه وارث ميّت، يك پسر و يك دختر باشد سهم پسر دو سوم خواهد بود و به مقتضاى {للذّكر ... } سهم يك پسر هر مقدار باشد سهم دو دختر همان مقدار است.

5 _ در صورتى كه ميت بيش از دو دختر داشته باشد ( بدون پسر ) سهم ارث دختران دو سوم است .

فان كنّ نساء فوق اثنتين فلهنّ ثلثا ما ترك

6 _ سهم ارث دختران ( دو سوم ) ، به طور مساوى بين آنها تقسيم مى شود .

فان كنّ نساء فوق اثنتين فلهنّ ثلثا ما ترك

چون آيه در مقام بيان سهام ارث است، چنانچه تفاوتى در سهام آنان بود به آن اشاره مى كرد.

7 _ در صورتى كه ميّت تنها يك دختر داشته باشد ، سهم ارث وى نصف مال بجا مانده است .

و ان كانت واحدة فلها النّصف

قبول پيشنهاد دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

قبول پيشنهاد دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 9

9 - استقبال شعيب ( ع ) از پيشنهاد دختر خويش براى استخدام موسى ( ع )

إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

سكوت شعيب(ع) در برابر پيشنهاد دختر خويش، نشانگر پذيرفته شدن آن از سوى وى مى باشد. آيه بعد نيز گوياى همين مطلب است.

گفتگوى دختر شعيب(ع) با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 2

2 - حركت توأم با حيا و آزرم دختر شعيب به هنگام بازگشت نزد موسى ( ع ) و گفتوگو با وى

فجاءته إحديهما تمشى على استحياء

مدحهاى دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 3

3 - ستايش دختر شعيب از موسى ( ع ) نزد پدر

إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

مسؤوليت دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 4

4 - دختر شعيب ، پيامدار دعوت پدرش از موسى ( ع )

قالت إنّ أبى يدعوك

مشركان و دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 8

8- داشتن پسر ، مورد خوشايند مشركان و دختر داشتن ، ناخوشايند آنان بود .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

به قرينه مقابله، احتمال دارد مراد از {ما} فرزند پسر باشد. مشركان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقيص او بودند و اين، حاكى از نفرت آنان از دختر داشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 58 - 1،5،6

1- چهره مشركان دوران جاهلى ، به هنگام دريافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتى ، دگرگون مى شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

5- مشركان ، با دريافت خبر دختردار شدن ، آكنده از اندوه مى شدند و از شدت شرمندگى آن را بروز نمى دادند .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. و هو كظيم

{كظم} در لغت، راه خروج نَفَس است و در حبس نفس و سكوت استعمال مى شود و در آيه، مراد از {كظيم} كسى است كه آكنده از اندوه است.

6- مشركان ، على رغم نفرت از دختردار شدن ، آن را به خداوند نسبت مى دادند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 153 - 1

1 - مشركان ، معتقد به برگزيدن دختر _ به جاى پسر _ براى خود از سوى خداوند

أصطفى البنات على البنين

منشأ خلقت دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 6

6 - دختر و يا پسر شدن فرزندان ، متكى به مشيت خداوندى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

منشأ فرزند دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 1،4،8

1 - بهره مندى انسان از فرزندان دختر و پسر و يا محروميت وى از آنان بنا به خواست و مشيت خداوند است .

أو يزوّجهم ذكرانًا و إن_ثًا و

يجعل من يشاء عقيمًا

4 - خداوند ، براساس علم و آگاهى خويش ، به گروهى پسر و به گروهى ديگر دختر و يا به جمعى پسر و دختر مى دهد و برخى را عقيم و نازا مى گرداند .

يهب لمن يشاء . .. أو يزوّجهم ... إنّه عليم قدير

{تزويج} در {أو يزوّجهم} به معناى توأم با يكديگر قرار دادن است; يعنى، خداوند به برخى تنها دختر مى دهد و به بعضى تنها پسر عطا مى كند و برخى را هم پسر و هم دختر مى بخشد و برخى ديگر را نازا كرده; نه پسر مى دهد و نه دختر.

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً } جميعاً يجمع له البنين و البنات يهبهم جميعاً لواحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند. .. {أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً} روايت شده كه فرمود (مراد از آيه اين است) كه خداوند فرزندان پسر و دختر را باهم به يك خانواده مى بخشد}.

مؤاخذه اخروى زنده بگورى دختران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 1

1 - در قيامت ، كسانى كه دختران را زنده به گور كرده اند ، مؤاخذه خواهند شد .

و إذا الموءودة سئلت

{موءودة}; يعنى، دخترى كه زنده به گور شود. (لسان العرب) مسؤول بودن دختر _ با آن كه بايد قاتل او مسؤول باشد _ يا به خاطر زمينه سازى است، تا او از خداوند درخواست انتقام كند و يا مجاز عقلى است; يعنى، از قاتل، درباره او مؤاخذه خواهد شد.

مهريه دختر

شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 4،21

4 - شعيب ( ع ) ، خواستار حداقل هشت سال و حداكثر ده سال كار ( شبانى گوسفندان ) ، از موسى در قبال ازدواج با يكى از دخترانش بود .

قال إنّى أُريد أن أُنكحك . .. على أن تأجرنى ثمنى حجج فإن أتممت عشرًا فمن عندك

{حجج} جمع {حجه} است و مراد از آن {سنين} مى باشد; يعنى، {على أن تأجرنى ثمانى سنين}.

21 - { عن أبى ذر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إذا سألت أى الأجلين قضى موسى ( ع ) ؟ فقل خيرهما و أبرّهما و إذا سئل أى المرأتين تزوّج ، فقل الصغرى منهما . . . ;

از ابوذر روايت شده كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: اگر از تو سؤال شود كه موسى(ع) كدام يك از دو زمان مورد قرارداد با شعيب را تمام نمود; بگو بهترين و نيكوترين آن دو را و اگر سؤال شود با كدام يك از آن دو دختر ازدواج كرد; بگو با كوچك ترين آن دو. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 1

1 - پذيرفته شدن پيشنهاد شعيب ( هشت تا ده سال كار در قبال ازدواج ) از سوى موسى ( ع )

قال إنّى أُريد . .. أيّما الأجلين قضيت فلاعدون علىّ

ناپسندى زنده بگورى دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 11

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در

گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

ناخشنودى از فرزند دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

نفرت از دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 5

5 - عرب جاهلى ، خود بيزار از داشتن دختر ; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند

أوَ من . .. و هو فى الخصام غير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 2

2 - فرشتگان ، دختران خدا در نظر مشركان ، به رغم بيزارى خودشان از داشتن دختر و افتخارشان به پسران

أم له البن_ت و لكم البنون

مشركان، از داشتن دختر عار داشتند. خداوند براساس همين پندار غلط، با ايشان محاجه كرده است; كه اگر به راستى دختران ننگ اند، چرا دختران را به خداوند نسبت داده و تنها خود را مالك پسران مى دانيد؟!

دختركشى

زمينه دختركشى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 1

1- ايمان نداشتن به عالم آخرت ، زمينه ساز دختركشى مشركان عصر جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم ... أم يدسّه فى التراب ... للذين ل

ظلم دختركشى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 5

5- نسبت دادن امور ناروا به خداوند و كشتن دختران ، عملى ظالمانه است .

كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت سبح_نه ... أم يدسّه فى التراب ... و لو يؤاخذ ا

به قرينه سياق آيات _ كه درباره مشركان و عقايد باطل آنها درباره خداوند بود _ ممكن است مراد از {الناس} مشركان باشد و {ال} در {الناس} عهد ذكرى باشد.

درخت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

درخت

آثار استفاده از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 13،14

13 _ تناول آدم ( ع ) و حوا از شجره ممنوعه ، مايه سلب شايستگى نسل آنان براى سكونت در بهشت نخستين شد . *

قلنا اهبطوا

خداوند در بيان اخراج آدم(ع) و حوا از بهشت و استقرار آن دو در زمين، خطاب خويش را - بر خلاف مقتضاى طبيعى كلام - متوجه نسل آنان نيز كرد; تا به اين نكته اشاره كند كه: تناول آدم(ع) و حوا از شجره منهيه در نسل ايشان نيز اثرى به جاى گذاشت كه باعث شد آنان نيز، حيات خويش را در زمين سپرى كنند.

14 _ تناول آدم ( ع ) و حوا از شجره ممنوعه ، زمينه ساز ايجاد روحيه دشمنى در ميان انسانها *

فأزلّهما الشيطن عنها . .. و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدوّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 4

4 _ شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشيدن از شجره نهى شده براى آنان آشكار شد.

فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما

آثار

تناول از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 9،16،21

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

16 - آدم ( ع ) با تناول از درخت ممنوع ، مرتكب معصيت پروردگار گرديد .

فأكلا . .. و عصى ءادم ربّه

21 - آدم ، بر اثر نافرمانى خداوند و خوردن از درخت منع شده ، از رشد خويش بازماند .

فغوى

{غىّ} (مصدر {غوى}) نقطه مقابل رشد است (مقاييس اللغة).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء} به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 1،12

1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پى تناول از درخت منع شده ، صلاحيت سكونت در بهشت را از دست دادند .

فأكلا منها .

.. قال اهبطا منها

{إهبطا} ممكن است خطاب به آدم (ع) و حوا و يا خطاب به آدم(ع) و ابليس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر اين كه در عصيان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت ياد شده، به دست مى آيد.

12 - تناول آدم و حوا از ميوه ممنوع بهشت ، زمينه ساز پيدايش روحيه دشمنى در انسان ها شد .

فأكلا . .. بعضكم لبعض عدوّ

آثار درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 6

6 _ شيطان در مورد آثار شجره نهى شده، خداوند را به دروغگويى متهم كرد.

قال ما نهيكما ربكما عن هذه الشجرة إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

جمله {إلا أن تكونا . .. } در حقيقت تكذيب گفتار خداوند است كه فرمود: فتكونا من الظالمين.

آثار ذكر رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

آثار ذكر رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

آدم(ع) و

درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 8،9،12،13

8 - خداوند تناول و خوردن از درختى مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحريم كرد .

و لاتقربا هذه الشجرة

به قرينه {و كلا} (بخوريد) مى توان گفت: مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) استفاده خوراكى از شجره منهيه بوده است.

9 - آدم ( ع ) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره منهيه ، در معرض ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند .

و لاتقربا هذه الشجرة

چنانچه مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) نهى ازخوردن باشد، به كارگيرى {لاتقربا} به جاى {لا تاكلا} (نخوريد) اشاره به اين معنا دارد كه: آدم(ع) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره ممنوعه در خطر ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند.

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از

شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4

3 _ خداوند، خوردن از درختى مخصوص را بر آدم و حوا تحريم كرد.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

مراد از {لا تقربا . .. } به قرينه فراز قبل (فكلا ... ) و نيز (فلما ذاقا ... ) در آيه 22، نهى از خوردن بوده است نه مجرد نزديك شدن.

4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهى شده را بر آدم و حوا ممنوع كرد. *

و لا تقربا هذه الشجرة

نهى {لا تقربا} مى تواند كنايه از حرمت هر گونه استفاده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4،5

3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از ديد يكديگر پيش از خوردن از شجره نهى شده

ليبدى لهما ما وُرى عنهما

4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پيش از خوردن از شجره نهى شده

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جمله {ورى عنهما} مى تواند دلالت كند بر اين كه شرمگاه آدم و

حوا علاوه بر اين كه بر يكديگر مستور بوده، براى خودشان نيز مخفى بوده است.

5 _ شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 1،2،3،10،19

1 _ شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.

و قاسمهما . .. فدليهما بغرور

{تدلية}، مصدر {دلىّ}، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. كلمه {غرور} مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.

2 _ آدم و حوا پس از نزديك شدن به شجره نهى شده از آن درخت تناول كردند.

فلما ذاقا الشجرة

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

10 _ آدم و حوا پس از چشيدن از شجره نهى شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

برداشت

فوق با توجه به كلمه {تلك}، كه براى اشاره به دور است، استفاده شده است.

19 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. فلما أكلا (آدم و حوا) من الشجرة طار الحلى و الحلل عن اجسادهما و بقيا عريانين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. چون آدم و حوا از آن درخت ممنوعه خوردند، زيور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1

1 _ آدم و حوا پس از توبيخ خداوند بر تناول از شجره نهى شده، به خطاى خويش پى بردند و بدان اعتراف كردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از {شجرة الخلد} درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. {ملك} به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از {ملك لايبلى} مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،2،5،8،9،17

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

2 - حوا در ماجراى تناول از درخت ممنوع ، موافق تصميمات شوهرش آدم ،

عمل مى كرد .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثير وسوسه هاى شيطان بود، ولى حوا چنين نبود(فوسوس إليه شيطان). ممكن است اقدام حوا، در برابر عملكرد آدم تأثيرپذير بوده است.

5 - تأثيرپذيرى آدم از وسوسه شيطان و تناول از درخت ممنوع ، نمودى از فراموش كارى آدم از عهد الهى بود .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

بيان داستان آدم و حوا، و خوردن از درخت ممنوع و پى آمدهاى آن، جملگى در توضيح نخستين آيه اين مجموعه و بيان فراموش كارى آدم(ع) در مورد عهد الهى و نبودن عزم جدى در او است.

8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پيش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشيده بود .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

{سوأة} به معناى عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و {بدت لهما} ممكن است به اين معنا باشد كه عورت هر يك براى ديگرى آشكار شد و ممكن است مراد اين باشد كه عورت آنان براى خودشان آشكار شد. بر مبناى دومين احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن ميوه ممنوع، بر خود آنان نيز پوشيده بود.

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

17 - آدم ( ع ) قبل از تناول از درخت منع شده ، فرمان ممنوعيت آن را از خداوند دريافت كرده بود .

فأكلا منها . .. و عصى ءادم ربّه

{عصيان} در صورتى تحقق مى يايد كه امر يا نهيى از جانب خداوند صادر شده باشد. بنابراين گرچه

در اين آيات به ممنوعيت تناول از درخت، تصريخ نشده است; ولى ذكر {عصيان}، شاهدى گويا بر صادر شدن نهى در مورد تناول از آن درخت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء} به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 1،3،12

1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پى تناول از درخت منع شده ، صلاحيت سكونت در بهشت را از دست دادند .

فأكلا منها . .. قال اهبطا منها

{إهبطا} ممكن است خطاب به آدم (ع) و حوا و يا خطاب به آدم(ع) و ابليس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر اين كه در عصيان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت ياد شده، به دست مى آيد.

3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پى عمل به

وسوسه شيطان و ناديده گرفتن هشدار هاى خداوند در بهشت ، از آن مكان عالى اخراج شدند و به زمين فرود آمدند .

فأكلا منها . .. و عصى ءادم ... قال اهبطا منها جميعًا

{هبوط}; يعنى، نزول (مصباح). فرمان {اهبطا} فرمانى تكوينى بوده است; زيرا هبوط به زمين براى انسان، عادتاً مقدور نيست.

12 - تناول آدم و حوا از ميوه ممنوع بهشت ، زمينه ساز پيدايش روحيه دشمنى در انسان ها شد .

فأكلا . .. بعضكم لبعض عدوّ

اجتناب از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 22

22 _ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ولاتقربا هذه الشجرة } يعنى لاتأكلا منها ;

از امام باقر(ع) درباره {ولا تقربا هذه الشجرة} روايت شده; يعنى، از آن درخت نخوريد}.

استفاده از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 12

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 5

5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا كه در صورت خوردن از شجره نهى شده از ستمكاران خواهند بود.

و

لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 3

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

امتحان با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 2

2 - درخت زقّوم ، وسيله آزمايش كافران و ستم كاران

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آزمايش، يكى از معانى {فتنة} است و برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است. در تأييد اين مطلب گفتنى است كه مفسران در شأن نزول آيه شريفه نقل كرده اند: ابوجهل هنگامى كه كلمه {زقوم} را با اوصافى كه قرآن براى آن نقل مى كند شنيد، آن را به مسخره گرفت.

اهميت درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 2

2_ اهميت خرما و درخت هاى نخل ، در تغذيه آدميان *

و النخل باسق_ت . .. رزقًا للعباد

از اين كه {النخل} به گونه مجزّا ياد شده است، اهميت خرما در تغذيه خلق استفاده مى شود.

ايصال به درخت جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و

سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از {شجرة الخلد} درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. {ملك} به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از {ملك لايبلى} مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

بركت درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 9

9 - زيتون ، از درختان پر بركت است .

شجرة مب_ركة زيتونة

پذيرايى با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 62 - 5

5 - درخت زقّوم ، وسيله پذيرايى و خوراك دوزخيان

أم شجرة الزقّوم

{زقّوم} نوعى از گياه زهردارى است كه در باديه ها مى رويد (قاموس المحيط)، ولى برخى از مفسران ويژگى هاى ديگرى براى اين درخت برشمرده و گفته اند: درختى با برگِ ريز و بدبو است و شيره اى از آن مى تراود كه بدن به محض تماس با آن آماس مى كند. اين درخت در سرزمين هاى خشك مى رويد (روح المعانى (آلوسى)، ذيل آيه شريفه).

پيدايش درخت انار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 6

6 _ خداوند، پديد آورنده درختان همگون و ناهمگون زيتون و انار است.

و هو الذى أنشأ . .. و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

پيدايش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 -

6

6 _ خداوند، پديد آورنده درختان همگون و ناهمگون زيتون و انار است.

و هو الذى أنشأ . .. و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

تحريم درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 5،7

5 _ شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

7 _ شيطان ايجاد كننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحريم شجره نهى شده بر آنان

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

برخى جمله {ما نهاكما ربكما . .. } را چنين معنا كرده اند: اين حرمت شامل شما نيست، مگر در صورتى كه شما فرشته باشيد و يا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته ايد و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتى بر شما نيست.

ترسناكى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

تشبيه به تنه درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 -

قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

تشبيه به درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

{عجز} (مفرد {أعجاز})به معناى تنه و {منقعر} به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

تشبيه جوشش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 46 - 1

1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ

كغلى الحميم

تشبيه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

تشبيه ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به

معناى {ثمره} است.

تعقل در درخت انار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 12،13

12 _ زمان به ثمر نشستن درخت انار تا مرحله رسيدن ميوه آن، شايان نگريستن و انديشيدن است.

أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك

انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در درخت نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تغذيه از درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 66 - 1،2

1 - درخت زقّوم ، غذا و خوراك دوزخيان ستمگر است .

شجرة الزقّوم . .. للظ_لمين ... فإنّهم لأكلون منها

2 - دوزخيان ستمگر ، شكم هاى خود را از درخت زقّوم پرخواهند كرد .

فمالئون منها البطون

تكلم درخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 11

11 _ سخن خداوند با موسى ( ع ) در طور سينا بصورت ايجاد

صدا در درخت و قابل شنيدن براى همران آن حضرت از هر طرف

و كلم اللّه موسى تكليماً

امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با موسى(ع) فرمود: . .. فخرج بهم الى طور سيناء ... فكلمه اللّه تعالى ذكره و سمعوا كلامه ... لان اللّه عزوجل احدثه فى الشجرة ثم جعله منبعثاً منها حتى سمعوه من جميع الوجوه ... .

_______________________________

توحيد صدوق، ص 121، ح 24، ب 8; نورالثقلين، ج 1، ص 574، ح 676.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 3

3 - آمدن نداى الهى به موسى ( ع ) از درختى واقع در جانب راست وادى طور ، هم زمان بانزديك شدن وى به آتش

فلمّا أتيها نودى من ش_طى الواد . .. من الشجرة

{شاطئ} به معناى {جانب} است و {الأيمن} _ مقابل {الأيسر} (چپ) _ صفت براى شاطئ} مى باشد. بنابراين {شاطئ الواد الأيمن}; يعنى، طرف راست وادى.

تمثيل به درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 3

3- { كلمه طيبه } چونان درخت پاكى و طيبى است كه ريشه اى ثابت داشته و شاخ و برگش در بلنداى فضا باشد .

كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 1

1- كلمه طيبه ، چنان درخت پاكى است كه ريشه ثابت و شاخه برافراشته داشته و در وقت ثمردهى ، بى كم و كاست ثمر بدهد .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء .

تؤتى أكلها كلّ حين

احتمال دارد كه {تؤتى أكلها كلّ حين } ادامه مشبه به باشد و مراد از آن به تناسب موضوع، آن زمانى است كه درخت در آن هنگام به بار مى نشيند و ثمر مى دهد.

تمثيل به درخت پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 1

1- كلمه خبيثه ، چنان درخت پليدى است كه ريشه هايش از روى زمين كنده شده و ثبات و قرارى ندارد .

و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتّثت من فوق الأرض ما لها من قرار

{جثّ} در لغت به معناى قلع و كنده شده است.

تمثيل به درخت ريشه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 4

4- اعتقادات حق چنان درختى ريشه دار ، ثابت و استوار است .

كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

از معناهايى كه مفسران، از صحابه و تابعان تاكنون، براى {شجره طيبه} ذكر كرده اند، عقيده به توحيد و كلمه {لا إله إلاّ الله} است كه عقيده حق مى باشد.

تناول از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،2،5

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

2 - حوا در ماجراى تناول از درخت ممنوع ، موافق تصميمات شوهرش آدم ، عمل مى كرد .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثير وسوسه هاى شيطان بود،

ولى حوا چنين نبود(فوسوس إليه شيطان). ممكن است اقدام حوا، در برابر عملكرد آدم تأثيرپذير بوده است.

5 - تأثيرپذيرى آدم از وسوسه شيطان و تناول از درخت ممنوع ، نمودى از فراموش كارى آدم از عهد الهى بود .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

بيان داستان آدم و حوا، و خوردن از درخت ممنوع و پى آمدهاى آن، جملگى در توضيح نخستين آيه اين مجموعه و بيان فراموش كارى آدم(ع) در مورد عهد الهى و نبودن عزم جدى در او است.

ثمردهى درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 1

1- كلمه طيبه ، چنان درخت پاكى است كه ريشه ثابت و شاخه برافراشته داشته و در وقت ثمردهى ، بى كم و كاست ثمر بدهد .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . تؤتى أكلها كلّ حين

احتمال دارد كه {تؤتى أكلها كلّ حين } ادامه مشبه به باشد و مراد از آن به تناسب موضوع، آن زمانى است كه درخت در آن هنگام به بار مى نشيند و ثمر مى دهد.

حقيقت درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 10،11

10 _ و اختلفوا فى الشجرة التى نهى الله آدم عنها . .. و روى عن على(ع) أنه قال: شجرة الكافور.

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: (درختى كه آدم(ع) از نزديك شدن به آن نهى شد)، درخت كافور بود.

11 _ عبدالسلام بن صالح الهروى قال: قلت للرضا(ع): يابن رسول الله أخبرنى عن الشجرة التى اكل منها آدم و حوا

ما كانت؟ فقد اختلف الناس فيها فمنهم من يروى انها الجنية و منهم من يروى انها العنب و منهم من يروى انها شجرة الحسد، فقال(ع): كل ذلك حق. قلت: فما معنى هذه الوجوه على اختلافها؟ فقال: يا أباالصلت ان شجرة الجنة تحمل انواعا فكانت شجرة الحنطة و فيها عنب و ليست كشجرة الدنيا ... .

عبدالسلام بن صالح هروى گويد: به امام رضا(ع) گفتم: يابن رسول الله(ص) مرا آگاه كنيد، درختى كه آدم و حوا از آن خوردند چه بوده؟ مردم درباره آن اختلاف دارند ; عده اى مى گويند: آن، درخت گندم بوده، عده اى گويند: درخت انگور بوده و بعضى ديگر مى گويند: آن، درخت حسد بوده، آن حضرت فرمود: تمامى اينها درست است. گفتم: اين وجوه مختلفى كه گفته شده چه معنايى دارد؟ فرمود: اى اباصلت، درخت بهشتى چند نوع ثمره دارد ; يعنى درخت گندم انگور هم مى دهد و مانند درختان دنيا نيست ... .

حوا و درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 8،9،12،13

8 - خداوند تناول و خوردن از درختى مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحريم كرد .

و لاتقربا هذه الشجرة

به قرينه {و كلا} (بخوريد) مى توان گفت: مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) استفاده خوراكى از شجره منهيه بوده است.

9 - آدم ( ع ) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره منهيه ، در معرض ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند .

و لاتقربا هذه الشجرة

چنانچه مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) نهى ازخوردن باشد، به كارگيرى {لاتقربا} به جاى {لا تاكلا} (نخوريد) اشاره

به اين معنا دارد كه: آدم(ع) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره ممنوعه در خطر ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند.

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4

3 _ خداوند، خوردن از درختى مخصوص را

بر آدم و حوا تحريم كرد.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

مراد از {لا تقربا . .. } به قرينه فراز قبل (فكلا ... ) و نيز (فلما ذاقا ... ) در آيه 22، نهى از خوردن بوده است نه مجرد نزديك شدن.

4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهى شده را بر آدم و حوا ممنوع كرد. *

و لا تقربا هذه الشجرة

نهى {لا تقربا} مى تواند كنايه از حرمت هر گونه استفاده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4

3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از ديد يكديگر پيش از خوردن از شجره نهى شده

ليبدى لهما ما وُرى عنهما

4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پيش از خوردن از شجره نهى شده

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جمله {ورى عنهما} مى تواند دلالت كند بر اين كه شرمگاه آدم و حوا علاوه بر اين كه بر يكديگر مستور بوده، براى خودشان نيز مخفى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 2،3،10

2 _ آدم و حوا پس از نزديك شدن به شجره نهى شده از آن درخت تناول كردند.

فلما ذاقا الشجرة

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا

اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

10 _ آدم و حوا پس از چشيدن از شجره نهى شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

برداشت فوق با توجه به كلمه {تلك}، كه براى اشاره به دور است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1

1 _ آدم و حوا پس از توبيخ خداوند بر تناول از شجره نهى شده، به خطاى خويش پى بردند و بدان اعتراف كردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،2،8،9

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

2 - حوا در ماجراى تناول از درخت ممنوع ، موافق تصميمات شوهرش آدم ، عمل مى كرد .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثير وسوسه هاى شيطان بود، ولى حوا چنين نبود(فوسوس إليه شيطان). ممكن است اقدام حوا، در برابر عملكرد آدم تأثيرپذير بوده است.

8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پيش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشيده بود .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

{سوأة} به معناى عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و {بدت لهما} ممكن است به اين معنا باشد كه عورت هر يك براى ديگرى آشكار شد و ممكن است مراد اين باشد كه عورت آنان براى خودشان آشكار شد. بر مبناى دومين احتمال، عورت آدم و حوا قبل

از خوردن ميوه ممنوع، بر خود آنان نيز پوشيده بود.

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 1،3،12

1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پى تناول از درخت منع شده ، صلاحيت سكونت در بهشت را از دست دادند .

فأكلا منها . .. قال اهبطا منها

{إهبطا} ممكن است خطاب به آدم (ع) و حوا و يا خطاب به آدم(ع) و ابليس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر اين كه در عصيان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت ياد شده، به دست مى آيد.

3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پى عمل به وسوسه شيطان و ناديده گرفتن هشدار هاى خداوند در بهشت ، از آن مكان عالى اخراج شدند و به زمين فرود آمدند .

فأكلا منها . .. و عصى ءادم ... قال اهبطا منها جميعًا

{هبوط}; يعنى، نزول (مصباح). فرمان {اهبطا} فرمانى تكوينى بوده است; زيرا هبوط به زمين براى انسان، عادتاً مقدور نيست.

12 - تناول آدم و حوا از ميوه ممنوع بهشت ، زمينه ساز پيدايش روحيه دشمنى در انسان ها شد .

فأكلا . .. بعضكم لبعض عدوّ

خالق درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 5

5 - بهره گيرى مسافران و بيابان گردان ، از درخت آتش زنه براى روشن كردن آتش

، حكمت ديگر ايجاد آن از سوى خداوند

و مت_عًا للمقوين

{مقوين} مشتق از {قواية} (زمين بى آب و گياه، بيابان) است; يعنى، مسافران و بيابان گردان.

خالق درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خلقت درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 1،2

1 - ايجاد و آفرينش درخت آتش زنه ، خارج از قلمرو توانايى بشر

ءأنتم أنشأتم شجرتها

2 - تنها خداوند ، قادر بر آفرينش درخت آتش زنه

أم نحن المنش_ون

مسند محلى به {ال} {المنشئون} مفيد حصر است.

خوشه هاى درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 3

3 - نخل ها با خوشه هاى پوشيده در غلاف ، داراى سهمى مهم در تأمين نياز هاى خلق

و النخل ذات الأكمام

{كم} (مفرد {أكمام}) به معناى كاسه يا غلاف ميوه

گفته مى شود.

درخت اقاقياى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 4

4 - بهشت اصحاب اليمين ، معطر با عطر گل هاى درختان اقاقيا

و طلح منضود

برخى از مفسران {طلح} را به {ام غيلان} (درخت اقاقيا) تفسير كرده اند. درخت اقاقيا داراى گلى بسيار خوشبو است.

درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 1

1 - وجود درختى به نام { زقّوم } در دوزخ

لأكلون من شجر من زقّوم

{من} در {من زقّوم} بيان جنس {شجر} است; يعنى، درختى كه از جنس زقوم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 43 - 1

1- وجود درختى به نام زقّوم در دوزخ

إن شجرت الزقّوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 44 - 1

1- درخت زقّوم ، غذاى گناه پيشگان در قيامت

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم

{أثيم} (از ماده {إثم}) به معناى كسى است كه مداومت بر گناه دارد.

درخت سدر در سرزمين سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 7

7 - در پى از بين رفتن باغ هاى دل نواز قوم سبا با سيل بنيان كن ، مقدار ناچيزى درخت سدر در جاى آنها روييد .

و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أُكل خمط و أثل و شىء من سدر قليل

درخت كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 23

23 _ اختلفت فى

الشجرة التى نهى عن ها آدم ( ع ) . . . و قيل هى شجرة الكافور ، يروى عن على ( ع ) . . . ;

از امام على (ع) روايت شده كه درختى كه آدم (ع) از آن نهى شد، درخت كافور بود . ..}.

درخت گز در سرزمين سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 6

6 - دو باغ دل نواز قوم سبا ، در پى جارى شدن سيل به باغ هايى از درختانى با ميوه هاى ناگوار و گز تبديل شدند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط و أثل

{خمط} در لغت به درختى گفته مى شود كه خار ندارد و نيز گفته شده كه درخت گز است (مفردات راغب) هم چنين به معناى ميوه ترش مزه يك درخت آمده است (عمدة الحفاظ). {أثل} به درخت شوره گز گفته مى شود.

درخت ممنوعه و جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 5

5 _ شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

درخت موز بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 1،2،6

1 - وجود درختان موز ، در بهشت اصحاب اليمين

و طلح منضود

درباره واژه {طلح} چند معنا ذكر كرده اند كه يكى از آنها {موز} است.

2 - درختان موز در بهشتِ اصحاب اليمين ، پربار و

ميوه هاى آن چيده شده بر روى هم

و طلح منضود

{نضد} به معناى چيدن بر روى هم است {طلح منضود} ;يعنى، درختان موز كه ميوه هاى آن بر روى هم چيده شده است.

6 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) فى قوله { و طلح منضود } قال : هو الموز ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند {و طلح منضود} روايت شده كه مراد درخت موز است}.

روياننده درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 1

1- خداوند ، روياننده كشتزار ها و درختان زيتون ، خرما و انگور و تمامى محصولات كشاورزى است .

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

روياننده درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 1

1- خداوند ، روياننده كشتزار ها و درختان زيتون ، خرما و انگور و تمامى محصولات كشاورزى است .

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

رويش درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله

آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

زشتى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

زشتى ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

زمينه تناول از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از {شجرة الخلد} درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. {ملك} به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از {ملك لايبلى} مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 121 - 3

3 - تمايل آدم ( ع ) و طمع وى در مورد خلود و جاودانگى و ملك بى زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلك على شجرة الخلد . .. فأكلا منها

زمينه رشد درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا و نخلاً

زمينه رشد درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا و نخلاً

عبرت از درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 2

2- درختان خرما و انگور و استحصال نوشيدنى از آنها ، مايه پند و عبرت است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

برداشت فوق، با توجه به معطوف بودن جمله {و من ثمرات. ..} بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} است.

عذاب با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 1

1 - درخت زقّوم ، مايه رنج و عذاب كافران و ستم گران از جانب خداوند

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

يكى از

معانى {فتنة}، رنج و عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 3

3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )

ه_ذا نزلهم يوم الدين

عوامل ثمردهى درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 10

10 - درخت زيتون ، در صورت تابش مستقيم نور خورشيد بر آن در طول روز ، پربارتر و مرغوب تر خواهد شد .

من شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {لا شرقيّه و لا غربيّه} اين گونه تفسير شود كه: درخت زيتون نه فقط در ناحيه شرق است _ كه تنها به وقت عصر از شعاع خورشيد بهره گيرد _ و نه فقط در ناحيه غرب است _ كه تنها در صبح از شعاع خورشيد بهره مند باشد; بلكه از مزاياى هر دو جهت و از تابش نور مستقيم خورشيد از صبح تا به غروب استفاده مى كند و روشن است كه چنين درختى، از ثمره اى فراوان تر و مرغوب تر برخوردار خواهد بود.

فلسفه خلقت درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 3

3 - حكمت ايجاد درخت آتش زنه از سوى خداوند ، ياد آورى قدرت الهى ، تداعى كردن روز رستاخيز و بيرون آمدن انسان ها از قبر ها است .

نحن جعلن_ها تذكرة

ضمير {جعلناها} مى تواند به

{نار} و يا به {شجرة} برگردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما آن درخت را مايه تذكار قرار داديم تا انسان ها با ديدن آن، به ياد قدرت خداوند بيفتند و پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى آورد، قادر است كه مردگان را نيز بار ديگر از گورها بيرون آورد.

فوايد درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 5

5 - بهره گيرى مسافران و بيابان گردان ، از درخت آتش زنه براى روشن كردن آتش ، حكمت ديگر ايجاد آن از سوى خداوند

و مت_عًا للمقوين

{مقوين} مشتق از {قواية} (زمين بى آب و گياه، بيابان) است; يعنى، مسافران و بيابان گردان.

فوايد درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 3

3- درختان خرما و انگور ، داراى محصولات و فرآورده هاى گوناگون

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

مدت ثمردهى درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 11

11- إن عليّاً صلوات عليه قال : . . . و الحين ستة أشهر ، لأن الله عزّوجلّ يقول : { تؤتى أكل ها كلّ حين بإذن ربّ ها } ;

امام على(ع) فرمود: مراد از {حين} شش ماه است; زيرا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها}.

مراد از درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 6،7،8،9

6-

{ جابرالجعفى قال : سألت أباجعفرمحمد بن على الباقر ( ع ) عن قول الله عزّوجلّ : { كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . . . } قال : أمّا الشجرة فرسول الله ( ص ) و فرعها على ( ع ) و غصن الشجرة فاطمة بنت رسول الله ( ص ) و ثمرها أولادها ( ع ) و ورقها شيعتنا . . . ;

جابر جعفى گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {كشجرة طيبة. ..} سؤال كردم، آن حضرت فرمود: اما مراد از درخت، رسول خدا(ص) مى باشد و شاخه هاى اصلى آن، على(ع) است و شاخه هاى فرعى آن، فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) مى باشد و ميوه هاى آن، فرزندان او و برگهاى آن درخت، شيعيان ما مى باشند}.

7- { عمرو بن حريث قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : { كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء } قال : فقال : رسول الله ( ص ) أصلها و أميرالمؤمنين ( ع ) فرعها و الأئمة من ذريتهما أغصانها و علم الأئمة ثمرتها و شيعتهم المؤمنون ورقها . . . ;

عمرو بن حريث گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {كشجرة طيبة أصلها. ..} سؤال كردم پس [آن حضرت] فرمود: رسول خدا(ص) ريشه آن درخت و أميرالمؤمنين(ع) شاخه آن و ائمه(ع) از نسل آن دو، شاخه هاى فرعى آن و علم ائمه(ع) ميوه هاى آن درخت مى باشد و شيعيان مؤمن آنان برگهاى آن درختند...}.

8- { عن أبى جعفر و أبى عبدالله عليهما السلام فى قول الله : { ضرب الله مثلاً

كلمة طيبة كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء } قال : يعنى النبى ( ص ) و الأئمة من بعده هم الأصل الثابت و الفرع الولاية لمن دخل فيها ;

از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است كه در باره سخن خدا {ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشحرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء} فرمودند: يعنى، پيامبر(ص) و ائمه(ع) بعد از او، ريشه هاى ثابت [آن درخت] و شاخه هاى آن، ولايت است براى كسى كه با [پذيرش آن] تحت ولايت داخل شود.

9- { عن النبى ( ص ) [ فى قوله تعالى : { كلمة طيبة كشجرة طيبة . . . } ] : إن ه_ذه الشجرة الطيبة هى النخلة ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا {كلمة طيبة كشجرة طيبة . ..} روايت شده است كه فرمود: همانا [مراد از]درخت پاكيزه، درخت خرماست}.

مراد از درخت پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 7

7- { عن رسول الله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة . . . } قال : هى الحنظلة ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا {و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة . ..} روايت شده است كه فرمود: مراد [از شجره خبيثه] هندوانه ابوجهل است}.

مراد از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 23

23 _ اختلفت فى الشجرة التى نهى عن ها آدم ( ع ) . . . و قيل

هى شجرة الكافور ، يروى عن على ( ع ) . . . ;

از امام على (ع) روايت شده كه درختى كه آدم (ع) از آن نهى شد، درخت كافور بود . ..}.

مكان درخت طوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 5

5_ { سئل رسول الله ( ص ) عن طوبى قال : شجرة أصلها فى دارى و فرعها على أهل الجنة ثم سئل عنها مرّة اُخرى فقال : فى دار على ( ع ) . . . ان دارى و دار على فى الجنة بمكان واحد ;

از رسول خدا(ص) درباره طوبى سؤال شد، فرمود: درختى است كه ريشه آن در خانه من و شاخه هاى آن بر سر بهشتيان است. سپس مرتبه ديگرى از [رسول خدا ]سؤال شد، حضرت فرمود: در خانه على(ع) است ... همانا خانه من و على(ع) در بهشت در يك مكان است}.

مكان رويش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 64 - 1

1 - { زقّوم } درختى است كه از قعر دوزخ مى رويد .

أم شجرة الزقّوم . .. إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم

مكذبان درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 43 - 2

2- ترديد و ناباورى مشركان صدراسلام نسبت به دوزخ و وجود درختى به نام زقّوم در آن

إنّ شجرت الزقّوم

تأكيد با {إنّ} و جمله اسميه از ترديد يا نكار مخاطبان نسبت به مضمون آن مى كند آيه 50 {إن ه_ذا ما كنتم به تمترون} مؤيد

برداشت مى باشد.

منشأ رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

منشأ رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 53 - 1

1 - دوزخيان از فرط گرسنگى به پر كردن شكم خود از ميوه { زقّوم } مى پردازند .

فمال_ون منها البطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

نعمت درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 2

2 - بهره مندى انسان از زيتون و از منافع گوناگون درخت خرما ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

{زيتون}، ميوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع {زيتونة} باشد كه گاه بر درخت و گاه بر ميوه آن اطلاق

مى گردد (لسان العرب). تعبير {نخل} _ به جاى نام ميوه آن _ ممكن است ناظر به اين باشد كه انسان علاوه بر خرما، از اجزاى ديگر نخل (از قبيل شاخ، برگ، تنه و ليف آن) نيز بهره مى برد.

نقش درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 2

2 - وجود مايه هاى تذكر و درس آموزى ، در آفرينش درخت آتش زنه

نحن جعلن_ها تذكرة

نقش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 3

3 - نخل ها با خوشه هاى پوشيده در غلاف ، داراى سهمى مهم در تأمين نياز هاى خلق

و النخل ذات الأكمام

{كم} (مفرد {أكمام}) به معناى كاسه يا غلاف ميوه گفته مى شود.

نقش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 2،3

2 - درخت زقّوم ، منبع تغذيه اهل دوزخ ( اصحاب شمال )

لأكلون من شجر من زقّوم

3 - اهل دوزخ ( اصحاب شمال ) ، براى رفع گرسنگى ناچار به تغذيه از درخت زقوم خواهند بود .

لأكلون من شجر من زقّوم

آوردن {لام} تأكيد، بيانگر آن است كه تغديه اهل دوزخ از {زقّوم} ترديدناپذير است; زيرا آنان براى رفع گرسنگى چاره اى جز آن ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 54 - 1

1 - عارض شدن تشنگى بسيار شديد بر دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، به محض فارغ شدن از خوردن ميوه { زقّوم }

لأكلون من شجر من

زقّوم . .. فش_ربون عليه من الحميم

به كارگيرى {فا} در {فشاربون} و نيز قيد {عليه}، مى رساند كه نوشيدن آب بعد از خوردن از {زقّوم}، بى درنگ و بلافاصله انجام خواهد گرفت و اين حكايت از تشنگى شديد دوزخيان دارد كه با خوردن {زقّوم} بر ايشان عارض خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 2

2 - درخت زقّوم ، وسيله آزمايش كافران و ستم كاران

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آزمايش، يكى از معانى {فتنة} است و برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است. در تأييد اين مطلب گفتنى است كه مفسران در شأن نزول آيه شريفه نقل كرده اند: ابوجهل هنگامى كه كلمه {زقوم} را با اوصافى كه قرآن براى آن نقل مى كند شنيد، آن را به مسخره گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 44 - 3

3- { درخت زقّوم } ، تجسّم گناهان جرم پيشگان در قيامت *

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم

تعبير {شجرت الزقّوم} و ارتباط ميان دو آيه، ممكن است كنايه از اين باشد كه اين بذر گناه است كه در آخرت {زقّوم} مى روياند.

نقش درخت سمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 6

6 - صورت گرفتن بيعت رضوان ، در سايه درخت { سمره }

يبايعونك تحت الشجرة

{الف و لام} در {الشجرة} براى عهد است و اشاره به درخت خاصى دارد كه بيعت زير آن صورت گرفت.

نهى از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4،9

3 _ خداوند، خوردن از درختى مخصوص را بر آدم و حوا تحريم كرد.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

مراد از {لا تقربا . .. } به قرينه فراز قبل (فكلا ... ) و نيز (فلما ذاقا ... ) در آيه 22، نهى از خوردن بوده است نه مجرد نزديك شدن.

4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهى شده را بر آدم و حوا ممنوع كرد. *

و لا تقربا هذه الشجرة

نهى {لا تقربا} مى تواند كنايه از حرمت هر گونه استفاده باشد.

9 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {و لا تقربا هذه الشجرة} يعنى لاتأكلا منها.

از امام باقر(ع) درباره آيه {و لا تقربا . .. } روايت شده است: {به اين درخت نزديك نشويد}، يعنى از ميوه آن نخوريد.

ويژگيهاى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 54 - 3

3 - ايجاد تشنگى شديد ، از خصوصيات و اوصاف درخت زقوم

فش_ربون عليه من الحميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

صافات - 37 - 67 - 2

2 - دوزخيان ستمگر ، بر اثر خوردن غذاى { زقّوم } به تشنگى شديد دچار خواهند گشت .

شجرة الزقّوم . .. فمالئون منها البطون . ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم

برداشت ياد شده از تعبير {عليها} (به معناى {بعدها})، استفاده مى شود.

ويژگيهاى درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 10

10 - شجره منهيه در بهشت آدم ( ع ) و حوا ، داراى جاذبه اى خاص بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

از اينكه آدم(ع) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره منهيه در معرض ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند، معلوم مى شود كه ثمره آن درخت به گونه اى جذاب بوده كه نزديك شدن به آن، موجب تمايل و رغبت كامل براى استفاده از آن مى شده است.

ويژگيهاى ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

درخت پاكيزه

تمثيل به درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 3

3- { كلمه طيبه } چونان درخت پاكى و طيبى است كه ريشه اى ثابت داشته و شاخ و برگش در بلنداى فضا باشد .

كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 -

25 - 1

1- كلمه طيبه ، چنان درخت پاكى است كه ريشه ثابت و شاخه برافراشته داشته و در وقت ثمردهى ، بى كم و كاست ثمر بدهد .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . تؤتى أكلها كلّ حين

احتمال دارد كه {تؤتى أكلها كلّ حين } ادامه مشبه به باشد و مراد از آن به تناسب موضوع، آن زمانى است كه درخت در آن هنگام به بار مى نشيند و ثمر مى دهد.

ثمردهى درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 1

1- كلمه طيبه ، چنان درخت پاكى است كه ريشه ثابت و شاخه برافراشته داشته و در وقت ثمردهى ، بى كم و كاست ثمر بدهد .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . تؤتى أكلها كلّ حين

احتمال دارد كه {تؤتى أكلها كلّ حين } ادامه مشبه به باشد و مراد از آن به تناسب موضوع، آن زمانى است كه درخت در آن هنگام به بار مى نشيند و ثمر مى دهد.

مدت ثمردهى درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 11

11- إن عليّاً صلوات عليه قال : . . . و الحين ستة أشهر ، لأن الله عزّوجلّ يقول : { تؤتى أكل ها كلّ حين بإذن ربّ ها } ;

امام على(ع) فرمود: مراد از {حين} شش ماه است; زيرا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها}.

مراد از درخت پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 6،7،8،9

6- { جابرالجعفى قال : سألت أباجعفرمحمد بن على الباقر ( ع ) عن قول الله عزّوجلّ : { كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . . . } قال : أمّا الشجرة فرسول الله ( ص ) و فرعها على ( ع ) و غصن الشجرة فاطمة بنت رسول الله ( ص ) و ثمرها أولادها ( ع ) و ورقها شيعتنا . . . ;

جابر جعفى گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {كشجرة طيبة. ..} سؤال كردم، آن حضرت فرمود: اما مراد از درخت، رسول خدا(ص) مى باشد و شاخه هاى اصلى آن، على(ع) است و شاخه هاى فرعى آن، فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) مى باشد و ميوه هاى آن، فرزندان او و برگهاى آن درخت، شيعيان ما مى باشند}.

7- { عمرو بن حريث قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : { كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء } قال : فقال : رسول الله ( ص ) أصلها و أميرالمؤمنين ( ع ) فرعها و الأئمة من ذريتهما أغصانها و علم الأئمة ثمرتها و شيعتهم المؤمنون ورقها . . . ;

عمرو بن حريث گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {كشجرة طيبة أصلها. ..} سؤال كردم پس [آن حضرت] فرمود: رسول خدا(ص) ريشه آن درخت و أميرالمؤمنين(ع) شاخه آن و ائمه(ع) از نسل آن دو، شاخه هاى فرعى آن و علم ائمه(ع) ميوه هاى آن درخت مى باشد و شيعيان مؤمن آنان برگهاى آن درختند...}.

8- { عن أبى جعفر و أبى

عبدالله عليهما السلام فى قول الله : { ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء } قال : يعنى النبى ( ص ) و الأئمة من بعده هم الأصل الثابت و الفرع الولاية لمن دخل فيها ;

از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است كه در باره سخن خدا {ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشحرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء} فرمودند: يعنى، پيامبر(ص) و ائمه(ع) بعد از او، ريشه هاى ثابت [آن درخت] و شاخه هاى آن، ولايت است براى كسى كه با [پذيرش آن] تحت ولايت داخل شود.

9- { عن النبى ( ص ) [ فى قوله تعالى : { كلمة طيبة كشجرة طيبة . . . } ] : إن ه_ذه الشجرة الطيبة هى النخلة ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا {كلمة طيبة كشجرة طيبة . ..} روايت شده است كه فرمود: همانا [مراد از]درخت پاكيزه، درخت خرماست}.

درخت پليد

تمثيل به درخت پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 1

1- كلمه خبيثه ، چنان درخت پليدى است كه ريشه هايش از روى زمين كنده شده و ثبات و قرارى ندارد .

و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتّثت من فوق الأرض ما لها من قرار

{جثّ} در لغت به معناى قلع و كنده شده است.

مراد از درخت پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 7

7- { عن رسول الله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { و مثل

كلمة خبيثة كشجرة خبيثة . . . } قال : هى الحنظلة ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا {و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة . ..} روايت شده است كه فرمود: مراد [از شجره خبيثه] هندوانه ابوجهل است}.

درخت زقوم

امتحان با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 2

2 - درخت زقّوم ، وسيله آزمايش كافران و ستم كاران

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آزمايش، يكى از معانى {فتنة} است و برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است. در تأييد اين مطلب گفتنى است كه مفسران در شأن نزول آيه شريفه نقل كرده اند: ابوجهل هنگامى كه كلمه {زقوم} را با اوصافى كه قرآن براى آن نقل مى كند شنيد، آن را به مسخره گرفت.

پذيرايى با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 62 - 5

5 - درخت زقّوم ، وسيله پذيرايى و خوراك دوزخيان

أم شجرة الزقّوم

{زقّوم} نوعى از گياه زهردارى است كه در باديه ها مى رويد (قاموس المحيط)، ولى برخى از مفسران ويژگى هاى ديگرى براى اين درخت برشمرده و گفته اند: درختى با برگِ ريز و بدبو است و شيره اى از آن مى تراود كه بدن به محض تماس با آن آماس مى كند. اين درخت در سرزمين هاى خشك مى رويد (روح المعانى (آلوسى)، ذيل آيه شريفه).

ترسناكى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و

وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

تشبيه جوشش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 46 - 1

1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ

كغلى الحميم

تشبيه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

تشبيه ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

تغذيه از درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 66 - 1،2

1 - درخت زقّوم ، غذا و خوراك دوزخيان ستمگر است .

شجرة الزقّوم . .. للظ_لمين ... فإنّهم لأكلون منها

2 - دوزخيان ستمگر ، شكم هاى خود را از درخت زقّوم پرخواهند كرد .

فمالئون منها البطون

درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 1

1 - وجود درختى به نام { زقّوم } در دوزخ

لأكلون من شجر من زقّوم

{من} در {من زقّوم} بيان جنس {شجر} است; يعنى، درختى كه از جنس زقوم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 43 - 1

1- وجود درختى به نام زقّوم در دوزخ

إن شجرت الزقّوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 44 - 1

1- درخت زقّوم ، غذاى گناه پيشگان در قيامت

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم

{أثيم} (از ماده {إثم}) به معناى كسى است كه مداومت بر گناه دارد.

زشتى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

زشتى ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

عذاب با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 63 - 1

1 - درخت زقّوم ، مايه رنج و عذاب كافران و ستم گران از جانب خداوند

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

يكى از معانى {فتنة}، رنج و عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 3

3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )

ه_ذا نزلهم يوم الدين

مكان رويش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 64 - 1

1 - { زقّوم } درختى است كه از قعر دوزخ مى رويد .

أم شجرة الزقّوم . .. إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم

مكذبان درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 43 - 2

2- ترديد و ناباورى مشركان صدراسلام نسبت به دوزخ و وجود درختى به نام زقّوم در آن

إنّ شجرت الزقّوم

تأكيد با {إنّ} و جمله اسميه از ترديد يا نكار مخاطبان نسبت به مضمون آن مى كند آيه 50 {إن ه_ذا ما كنتم به تمترون} مؤيد برداشت مى باشد.

ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه -

56 - 53 - 1

1 - دوزخيان از فرط گرسنگى به پر كردن شكم خود از ميوه { زقّوم } مى پردازند .

فمال_ون منها البطون

نقش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 2

2 - درخت زقّوم ، وسيله آزمايش كافران و ستم كاران

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آزمايش، يكى از معانى {فتنة} است و برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است. در تأييد اين مطلب گفتنى است كه مفسران در شأن نزول آيه شريفه نقل كرده اند: ابوجهل هنگامى كه كلمه {زقوم} را با اوصافى كه قرآن براى آن نقل مى كند شنيد، آن را به مسخره گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 44 - 3

3- { درخت زقّوم } ، تجسّم گناهان جرم پيشگان در قيامت *

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم

تعبير {شجرت الزقّوم} و ارتباط ميان دو آيه، ممكن است كنايه از اين باشد كه اين بذر گناه است كه در آخرت {زقّوم} مى روياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 2،3

2 - درخت زقّوم ، منبع تغذيه اهل دوزخ ( اصحاب شمال )

لأكلون من شجر من زقّوم

3 - اهل دوزخ ( اصحاب شمال ) ، براى رفع گرسنگى ناچار به تغذيه از درخت زقوم خواهند بود .

لأكلون من شجر من زقّوم

آوردن {لام} تأكيد، بيانگر آن است كه تغديه اهل دوزخ از {زقّوم} ترديدناپذير است; زيرا آنان براى رفع گرسنگى چاره اى جز آن ندارند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 54 - 1

1 - عارض شدن تشنگى بسيار شديد بر دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، به محض فارغ شدن از خوردن ميوه { زقّوم }

لأكلون من شجر من زقّوم . .. فش_ربون عليه من الحميم

به كارگيرى {فا} در {فشاربون} و نيز قيد {عليه}، مى رساند كه نوشيدن آب بعد از خوردن از {زقّوم}، بى درنگ و بلافاصله انجام خواهد گرفت و اين حكايت از تشنگى شديد دوزخيان دارد كه با خوردن {زقّوم} بر ايشان عارض خواهد شد.

ويژگيهاى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 67 - 2

2 - دوزخيان ستمگر ، بر اثر خوردن غذاى { زقّوم } به تشنگى شديد دچار خواهند گشت .

شجرة الزقّوم . .. فمالئون منها البطون . ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم

برداشت ياد شده از تعبير {عليها} (به معناى {بعدها})، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 54 - 3

3 - ايجاد تشنگى شديد ، از خصوصيات

و اوصاف درخت زقوم

فش_ربون عليه من الحميم

ويژگيهاى ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

درخت سمره

نقش درخت سمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 6

6 - صورت گرفتن بيعت رضوان ، در سايه درخت { سمره }

يبايعونك تحت الشجرة

{الف و لام} در {الشجرة} براى عهد است و اشاره به درخت خاصى دارد كه بيعت زير آن صورت گرفت.

درخت طوبى

مكان درخت طوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 5

5_ { سئل رسول الله ( ص ) عن طوبى قال : شجرة أصلها فى دارى و فرعها على أهل الجنة ثم سئل عنها مرّة اُخرى فقال : فى دار على ( ع ) . . . ان دارى و دار على فى الجنة بمكان واحد ;

از رسول خدا(ص) درباره طوبى سؤال شد، فرمود: درختى است كه ريشه آن در خانه من و شاخه هاى آن بر سر بهشتيان است. سپس مرتبه ديگرى از [رسول خدا ]سؤال شد، حضرت فرمود: در خانه على(ع) است ... همانا خانه من و على(ع) در بهشت در يك مكان است}.

درخت كافور

{درخت كافور}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 10

10 _ و اختلفوا فى الشجرة التى نهى الله آدم عنها .

.. و روى عن على(ع) أنه قال: شجرة الكافور.

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: (درختى كه آدم(ع) از نزديك شدن به آن نهى شد)، درخت كافور بود.

درخت كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 23

23 _ اختلفت فى الشجرة التى نهى عن ها آدم ( ع ) . . . و قيل هى شجرة الكافور ، يروى عن على ( ع ) . . . ;

از امام على (ع) روايت شده كه درختى كه آدم (ع) از آن نهى شد، درخت كافور بود . ..}.

درخت ممنوعه

آثار استفاده از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 13،14

13 _ تناول آدم ( ع ) و حوا از شجره ممنوعه ، مايه سلب شايستگى نسل آنان براى سكونت در بهشت نخستين شد . *

قلنا اهبطوا

خداوند در بيان اخراج آدم(ع) و حوا از بهشت و استقرار آن دو در زمين، خطاب خويش را - بر خلاف مقتضاى طبيعى كلام - متوجه نسل آنان نيز كرد; تا به اين نكته اشاره كند كه: تناول آدم(ع) و حوا از شجره منهيه در نسل ايشان نيز اثرى به جاى گذاشت كه باعث شد آنان نيز، حيات خويش را در زمين سپرى كنند.

14 _ تناول آدم ( ع ) و حوا از شجره ممنوعه ، زمينه ساز ايجاد روحيه دشمنى در ميان انسانها *

فأزلّهما الشيطن عنها . .. و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدوّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 4

4

_ شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشيدن از شجره نهى شده براى آنان آشكار شد.

فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما

آثار تناول از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 9،16،21

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

16 - آدم ( ع ) با تناول از درخت ممنوع ، مرتكب معصيت پروردگار گرديد .

فأكلا . .. و عصى ءادم ربّه

21 - آدم ، بر اثر نافرمانى خداوند و خوردن از درخت منع شده ، از رشد خويش بازماند .

فغوى

{غىّ} (مصدر {غوى}) نقطه مقابل رشد است (مقاييس اللغة).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء} به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 1،12

1 - آدم ( ع )

و حوا ، در پى تناول از درخت منع شده ، صلاحيت سكونت در بهشت را از دست دادند .

فأكلا منها . .. قال اهبطا منها

{إهبطا} ممكن است خطاب به آدم (ع) و حوا و يا خطاب به آدم(ع) و ابليس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر اين كه در عصيان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت ياد شده، به دست مى آيد.

12 - تناول آدم و حوا از ميوه ممنوع بهشت ، زمينه ساز پيدايش روحيه دشمنى در انسان ها شد .

فأكلا . .. بعضكم لبعض عدوّ

آثار درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 6

6 _ شيطان در مورد آثار شجره نهى شده، خداوند را به دروغگويى متهم كرد.

قال ما نهيكما ربكما عن هذه الشجرة إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

جمله {إلا أن تكونا . .. } در حقيقت تكذيب گفتار خداوند است كه فرمود: فتكونا من الظالمين.

آدم(ع) و درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 8،9،12،13

8 - خداوند تناول و خوردن از درختى مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحريم كرد .

و لاتقربا هذه الشجرة

به قرينه {و كلا} (بخوريد) مى توان گفت: مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) استفاده خوراكى از شجره منهيه بوده است.

9 - آدم ( ع ) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره منهيه ، در معرض ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند .

و لاتقربا هذه الشجرة

چنانچه مراد

از {لاتقربا} (نزديك نشويد) نهى ازخوردن باشد، به كارگيرى {لاتقربا} به جاى {لا تاكلا} (نخوريد) اشاره به اين معنا دارد كه: آدم(ع) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره ممنوعه در خطر ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند.

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4

3 _ خداوند، خوردن از درختى مخصوص را بر آدم و حوا تحريم كرد.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

مراد از {لا تقربا . .. } به قرينه فراز قبل (فكلا ... ) و نيز (فلما ذاقا ... ) در آيه 22، نهى از خوردن بوده است نه مجرد نزديك شدن.

4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهى شده را بر آدم و حوا ممنوع كرد. *

و لا تقربا هذه الشجرة

نهى {لا تقربا} مى تواند كنايه از حرمت هر گونه استفاده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4،5

3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از ديد يكديگر پيش از خوردن از شجره نهى شده

ليبدى لهما ما وُرى عنهما

4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پيش از خوردن از شجره نهى شده

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جمله {ورى عنهما} مى تواند دلالت كند بر اين كه شرمگاه آدم و حوا علاوه بر اين كه بر يكديگر مستور بوده، براى خودشان نيز مخفى بوده است.

5 _ شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 1،2،3،10،19

1 _ شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.

و قاسمهما . ..

فدليهما بغرور

{تدلية}، مصدر {دلىّ}، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. كلمه {غرور} مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.

2 _ آدم و حوا پس از نزديك شدن به شجره نهى شده از آن درخت تناول كردند.

فلما ذاقا الشجرة

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

10 _ آدم و حوا پس از چشيدن از شجره نهى شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

برداشت فوق با توجه به كلمه {تلك}، كه براى اشاره به دور است، استفاده شده است.

19 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. فلما أكلا (آدم و حوا) من الشجرة طار الحلى و الحلل عن اجسادهما و بقيا عريانين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. چون آدم و حوا از آن درخت ممنوعه خوردند، زيور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1

1 _ آدم و

حوا پس از توبيخ خداوند بر تناول از شجره نهى شده، به خطاى خويش پى بردند و بدان اعتراف كردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از {شجرة الخلد} درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. {ملك} به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از {ملك لايبلى} مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،2،5،8،9،17

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

2 - حوا در ماجراى تناول از درخت ممنوع ، موافق تصميمات شوهرش آدم ، عمل مى كرد .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثير وسوسه هاى شيطان بود، ولى حوا چنين نبود(فوسوس إليه شيطان). ممكن است اقدام حوا، در برابر عملكرد آدم تأثيرپذير بوده است.

5 - تأثيرپذيرى آدم از وسوسه شيطان و تناول از درخت ممنوع ، نمودى از فراموش كارى آدم از عهد الهى بود .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

بيان داستان آدم و حوا، و خوردن از درخت ممنوع و پى آمدهاى آن، جملگى در توضيح نخستين آيه اين

مجموعه و بيان فراموش كارى آدم(ع) در مورد عهد الهى و نبودن عزم جدى در او است.

8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پيش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشيده بود .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

{سوأة} به معناى عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و {بدت لهما} ممكن است به اين معنا باشد كه عورت هر يك براى ديگرى آشكار شد و ممكن است مراد اين باشد كه عورت آنان براى خودشان آشكار شد. بر مبناى دومين احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن ميوه ممنوع، بر خود آنان نيز پوشيده بود.

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

17 - آدم ( ع ) قبل از تناول از درخت منع شده ، فرمان ممنوعيت آن را از خداوند دريافت كرده بود .

فأكلا منها . .. و عصى ءادم ربّه

{عصيان} در صورتى تحقق مى يايد كه امر يا نهيى از جانب خداوند صادر شده باشد. بنابراين گرچه در اين آيات به ممنوعيت تناول از درخت، تصريخ نشده است; ولى ذكر {عصيان}، شاهدى گويا بر صادر شدن نهى در مورد تناول از آن درخت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء}

به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 1،3،12

1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پى تناول از درخت منع شده ، صلاحيت سكونت در بهشت را از دست دادند .

فأكلا منها . .. قال اهبطا منها

{إهبطا} ممكن است خطاب به آدم (ع) و حوا و يا خطاب به آدم(ع) و ابليس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر اين كه در عصيان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت ياد شده، به دست مى آيد.

3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پى عمل به وسوسه شيطان و ناديده گرفتن هشدار هاى خداوند در بهشت ، از آن مكان عالى اخراج شدند و به زمين فرود آمدند .

فأكلا منها . .. و عصى ءادم ... قال اهبطا منها جميعًا

{هبوط}; يعنى، نزول (مصباح). فرمان {اهبطا} فرمانى تكوينى بوده است; زيرا هبوط به زمين براى انسان، عادتاً مقدور نيست.

12 - تناول آدم و حوا از ميوه ممنوع بهشت ، زمينه ساز پيدايش روحيه دشمنى در انسان ها شد .

فأكلا . .. بعضكم لبعض عدوّ

اجتناب از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 22

22 _ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ولاتقربا هذه الشجرة } يعنى لاتأكلا منها ;

از امام باقر(ع) درباره {ولا تقربا هذه الشجرة} روايت شده; يعنى، از آن درخت نخوريد}.

استفاده از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 12

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 5

5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا كه در صورت خوردن از شجره نهى شده از ستمكاران خواهند بود.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 3

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

تحريم درخت ممنوعه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 5،7

5 _ شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

7 _ شيطان ايجاد كننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحريم شجره نهى شده بر آنان

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

برخى جمله {ما نهاكما ربكما . .. } را چنين معنا كرده اند: اين حرمت شامل شما نيست، مگر در صورتى كه شما فرشته باشيد و يا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته ايد و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتى بر شما نيست.

تناول از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،2،5

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

2 - حوا در ماجراى تناول از درخت ممنوع ، موافق تصميمات شوهرش آدم ، عمل مى كرد .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثير وسوسه هاى شيطان بود، ولى حوا چنين نبود(فوسوس إليه شيطان). ممكن است اقدام حوا، در برابر عملكرد آدم تأثيرپذير بوده است.

5 - تأثيرپذيرى آدم از وسوسه شيطان و تناول از درخت ممنوع ، نمودى از فراموش كارى آدم از عهد الهى بود .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

بيان داستان آدم و حوا، و خوردن از درخت ممنوع و

پى آمدهاى آن، جملگى در توضيح نخستين آيه اين مجموعه و بيان فراموش كارى آدم(ع) در مورد عهد الهى و نبودن عزم جدى در او است.

حقيقت درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 10،11

10 _ و اختلفوا فى الشجرة التى نهى الله آدم عنها . .. و روى عن على(ع) أنه قال: شجرة الكافور.

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: (درختى كه آدم(ع) از نزديك شدن به آن نهى شد)، درخت كافور بود.

11 _ عبدالسلام بن صالح الهروى قال: قلت للرضا(ع): يابن رسول الله أخبرنى عن الشجرة التى اكل منها آدم و حوا ما كانت؟ فقد اختلف الناس فيها فمنهم من يروى انها الجنية و منهم من يروى انها العنب و منهم من يروى انها شجرة الحسد، فقال(ع): كل ذلك حق. قلت: فما معنى هذه الوجوه على اختلافها؟ فقال: يا أباالصلت ان شجرة الجنة تحمل انواعا فكانت شجرة الحنطة و فيها عنب و ليست كشجرة الدنيا ... .

عبدالسلام بن صالح هروى گويد: به امام رضا(ع) گفتم: يابن رسول الله(ص) مرا آگاه كنيد، درختى كه آدم و حوا از آن خوردند چه بوده؟ مردم درباره آن اختلاف دارند ; عده اى مى گويند: آن، درخت گندم بوده، عده اى گويند: درخت انگور بوده و بعضى ديگر مى گويند: آن، درخت حسد بوده، آن حضرت فرمود: تمامى اينها درست است. گفتم: اين وجوه مختلفى كه گفته شده چه معنايى دارد؟ فرمود: اى اباصلت، درخت بهشتى چند نوع ثمره دارد ; يعنى درخت گندم انگور هم مى دهد و مانند درختان دنيا نيست ... .

حوا و درخت

ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 8،9،12،13

8 - خداوند تناول و خوردن از درختى مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحريم كرد .

و لاتقربا هذه الشجرة

به قرينه {و كلا} (بخوريد) مى توان گفت: مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) استفاده خوراكى از شجره منهيه بوده است.

9 - آدم ( ع ) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره منهيه ، در معرض ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند .

و لاتقربا هذه الشجرة

چنانچه مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) نهى ازخوردن باشد، به كارگيرى {لاتقربا} به جاى {لا تاكلا} (نخوريد) اشاره به اين معنا دارد كه: آدم(ع) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره ممنوعه در خطر ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند.

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره

منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4

3 _ خداوند، خوردن از درختى مخصوص را بر آدم و حوا تحريم كرد.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

مراد از {لا تقربا . .. } به قرينه فراز قبل (فكلا ... ) و نيز (فلما ذاقا ... ) در آيه 22، نهى از خوردن بوده است نه مجرد نزديك شدن.

4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهى شده را بر آدم و حوا ممنوع كرد. *

و لا تقربا هذه الشجرة

نهى {لا تقربا} مى تواند كنايه از حرمت هر گونه استفاده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4

3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از ديد يكديگر پيش از خوردن از شجره نهى شده

ليبدى لهما ما وُرى عنهما

4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پيش از خوردن از شجره نهى شده

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جمله {ورى عنهما} مى تواند دلالت كند بر اين كه شرمگاه آدم و حوا

علاوه بر اين كه بر يكديگر مستور بوده، براى خودشان نيز مخفى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 2،3،10

2 _ آدم و حوا پس از نزديك شدن به شجره نهى شده از آن درخت تناول كردند.

فلما ذاقا الشجرة

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

10 _ آدم و حوا پس از چشيدن از شجره نهى شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

برداشت فوق با توجه به كلمه {تلك}، كه براى اشاره به دور است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1

1 _ آدم و حوا پس از توبيخ خداوند بر تناول از شجره نهى شده، به خطاى خويش پى بردند و بدان اعتراف كردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،2،8،9

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

2 - حوا در ماجراى تناول از درخت ممنوع ، موافق تصميمات شوهرش آدم ، عمل مى كرد .

فوسوس إليه الشيط_ن .

.. فأكلا منها

اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثير وسوسه هاى شيطان بود، ولى حوا چنين نبود(فوسوس إليه شيطان). ممكن است اقدام حوا، در برابر عملكرد آدم تأثيرپذير بوده است.

8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پيش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشيده بود .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

{سوأة} به معناى عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و {بدت لهما} ممكن است به اين معنا باشد كه عورت هر يك براى ديگرى آشكار شد و ممكن است مراد اين باشد كه عورت آنان براى خودشان آشكار شد. بر مبناى دومين احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن ميوه ممنوع، بر خود آنان نيز پوشيده بود.

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 1،3،12

1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پى تناول از درخت منع شده ، صلاحيت سكونت در بهشت را از دست دادند .

فأكلا منها . .. قال اهبطا منها

{إهبطا} ممكن است خطاب به آدم (ع) و حوا و يا خطاب به آدم(ع) و ابليس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر اين كه در عصيان و پى آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت ياد شده، به دست مى آيد.

3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پى عمل به وسوسه شيطان و ناديده گرفتن هشدار هاى خداوند در بهشت ،

از آن مكان عالى اخراج شدند و به زمين فرود آمدند .

فأكلا منها . .. و عصى ءادم ... قال اهبطا منها جميعًا

{هبوط}; يعنى، نزول (مصباح). فرمان {اهبطا} فرمانى تكوينى بوده است; زيرا هبوط به زمين براى انسان، عادتاً مقدور نيست.

12 - تناول آدم و حوا از ميوه ممنوع بهشت ، زمينه ساز پيدايش روحيه دشمنى در انسان ها شد .

فأكلا . .. بعضكم لبعض عدوّ

درخت ممنوعه و جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 5

5 _ شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

زمينه تناول از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از {شجرة الخلد} درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. {ملك} به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از {ملك لايبلى} مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 3

3 - تمايل آدم ( ع ) و طمع وى در مورد خلود و جاودانگى و ملك بى زوال ، او و همسرش را به تناول از

درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلك على شجرة الخلد . .. فأكلا منها

مراد از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 23

23 _ اختلفت فى الشجرة التى نهى عن ها آدم ( ع ) . . . و قيل هى شجرة الكافور ، يروى عن على ( ع ) . . . ;

از امام على (ع) روايت شده كه درختى كه آدم (ع) از آن نهى شد، درخت كافور بود . ..}.

نهى از درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4،9

3 _ خداوند، خوردن از درختى مخصوص را بر آدم و حوا تحريم كرد.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

مراد از {لا تقربا . .. } به قرينه فراز قبل (فكلا ... ) و نيز (فلما ذاقا ... ) در آيه 22، نهى از خوردن بوده است نه مجرد نزديك شدن.

4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهى شده را بر آدم و حوا ممنوع كرد. *

و لا تقربا هذه الشجرة

نهى {لا تقربا} مى تواند كنايه از حرمت هر گونه استفاده باشد.

9 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {و لا تقربا هذه الشجرة} يعنى لاتأكلا منها.

از امام باقر(ع) درباره آيه {و لا تقربا . .. } روايت شده است: {به اين درخت نزديك نشويد}، يعنى از ميوه آن نخوريد.

ويژگيهاى درخت ممنوعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 10

10 - شجره منهيه در بهشت آدم ( ع ) و

حوا ، داراى جاذبه اى خاص بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

از اينكه آدم(ع) و حوا در صورت نزديك شدن به شجره منهيه در معرض ارتكاب نهى الهى قرار مى گرفتند، معلوم مى شود كه ثمره آن درخت به گونه اى جذاب بوده كه نزديك شدن به آن، موجب تمايل و رغبت كامل براى استفاده از آن مى شده است.

درختان

آتش زايى درختان سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 80 - 2،3

2 - آتشزا بودن درخت سبز و مرطوب ، جلوه اى روشن از قدرت خدا

الذى جعل لكم من الشجر الأخضر نارًا

{أخضر} (سبز) صفت براى درخت است و توصيف درخت به سبز بودن در آيه شريفه _ برابر نظر بيشتر مفسران _ كنايه از مرطوب بودن آن است; زيرا آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است و پديد آوردن آتش از درخت مرطوب بيش از درخت خشك، بيانگر قدرت خدا است; چرا كه آب و آتش ضد هم هستند.

3 - آتشزا بودن درخت سبز و مرطوب ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز قيامت

الذى جعل لكم من الشجر الأخضر نارًا

برداشت ياد شده با توجه به آيات پيشين است كه درصدد بيان جلوه هاى قدرت خداوند براى اثبات معاد و رستاخيز انسان ها است; يعنى، خداوندى كه قادر است از درخت سبز آتش را پديد آورد و از آب، آتش را بيافريند; همو قادر است مرده را نيز زنده كند.

آتش زايى درختان مرطوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 80 -

2،3

2 - آتشزا بودن درخت سبز و مرطوب ، جلوه اى روشن از قدرت خدا

الذى جعل لكم من الشجر الأخضر نارًا

{أخضر} (سبز) صفت براى درخت است و توصيف درخت به سبز بودن در آيه شريفه _ برابر نظر بيشتر مفسران _ كنايه از مرطوب بودن آن است; زيرا آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است و پديد آوردن آتش از درخت مرطوب بيش از درخت خشك، بيانگر قدرت خدا است; چرا كه آب و آتش ضد هم هستند.

3 - آتشزا بودن درخت سبز و مرطوب ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز قيامت

الذى جعل لكم من الشجر الأخضر نارًا

برداشت ياد شده با توجه به آيات پيشين است كه درصدد بيان جلوه هاى قدرت خداوند براى اثبات معاد و رستاخيز انسان ها است; يعنى، خداوندى كه قادر است از درخت سبز آتش را پديد آورد و از آب، آتش را بيافريند; همو قادر است مرده را نيز زنده كند.

آثار تنوّع درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 10

10 _ تنوع ميوه ها و درختان زيتون و انار از آيات خداشناسى و توحيد است.

و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

آثار قطع درختان خرماى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 8

8 - اذن الهى به قطع نخل هاى بارور بنى نضير ، در راستاى به ذلت كشاندن آنان

ما قطعتم من لينة . .. فبإذن اللّه و ليخزى الف_سقين

ابقاى درختان خرماى بنى نضير

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 2

2 - قطع بعضى از نخل ها و بر جاى نهادن برخى ديگر در غزوه بنى نضير از سوى مسلمانان ، به اجازه خداوند بود .

ما قطعتم من لينة أو تركتموها قائمة على أصولها فبإذن اللّه

استراحت در سايه درختان سدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 3

3 - استراحت اصحاب اليمين ، در سايه درختان سدر در بهشت

فى سدر مخضود

استفاده از درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 2

2- رويش گياهان و درختان ميوه به منظور بهره بردارى انسان است

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

اطاعت درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 1

1 - گياهان از بوته ها تا درختان ، در اطاعت و فرمانبرى از قوانين الهى

و النجم و الشجر يسجدان

{نجم} در معناى ستاره و گياه بى ساقه (بوته) به كار مى رود و {شجر} به گياهان ساقه دار گفته مى شود(مفردات راغب). قرار گرفتن {نجم} در كنار {شجر} قرينه است بر اين كه مراد از آن، معناى دوم (بوته) است.

انقياد درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا

ألم تر أنّ اللّه

يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب

{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.

اهميت درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 2

2_ اهميت خرما و درخت هاى نخل ، در تغذيه آدميان *

و النخل باسق_ت . .. رزقًا للعباد

از اين كه {النخل} به گونه مجزّا ياد شده است، اهميت خرما در تغذيه خلق استفاده مى شود.

اهميت درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 7

7_ درخت ها و كشتزار ها ، دو نمود بركت باران و بقاى رحمت آن

ماء مب_ركًا فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 3

3 - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور ، مايه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .

ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن ... حدائق غلبًا

اهميت درختان بارور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 4

4 - لزوم حفظ درختان بارور ، در باور مردمان عصر بعثت

ما قطعتم من لينة . .. فبإذن اللّه

از توضيح خداوند نسبت به مشروعيت عمل مسلمانان در قطع درختان بنى نضير، چنين استفاده مى شود كه عمل آنان، براى مردم مدينه چه بسا سؤال برانگيز بوده است.

برگ درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 -

8

8 _ تلاش آدم و همسرش در پوشاندن شرمگاهشان با برگ درختهاى بهشت

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة

كلمه {طفق} از افعال مقاربه، و به معناى {شروع كرد} است. قرار دادن قسمتى از دو يا چند چيز را بر يكديگر و به هم دوختن آنها را خصف مى گويند و چون {يخصفان} به {على} متعدى شده، معناى نهادن نيز در آن تضمين شده است. يعنى آدم و حوا برگها را به يكديگر متصل كردند و آنها را بر شرمگاه خويش نهادند.

بهترين درختان سدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 1

1 - عالى ترين نوع درختان سدر ، موجود در بهشت اصحاب اليمين

و أصح_ب اليمين . .. فى سدر مخضود

توصيف درخت سدر به {مخضود} (بدون تيغ)، ظاهراً اشاره به نوع عالى آن دارد.

تسخير درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 3

3 - سراسر هستى ، از اوج ستارگان تا درختان روييده بر زمين ، مقهور اراده و قوانين الهى

و النجم و الشجر يسجدان

در صورتى كه مراد از {النجم} ستارگان باشد _ نه گياهان بى ساقه _ مطلب بالا استفاده مى شود.

تشابه درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 9

9 _ درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه، با يكديگر متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 7

7 _ انواع درختان و ميوه

هاى زيتون و انار، در عين تشابه با يكديگر، متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

تعقل در ثمردهى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 14

14 _ لزوم مطالعه و تحقيق در چگونگى ثمر دادن و رشد و رسيدن ميوه هاى درختان

أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

تفاوت درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 9

9 _ درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه، با يكديگر متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 7

7 _ انواع درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه با يكديگر، متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

تفريح در ميان درختان سدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 2

2 - تفرج و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان سدر در بهشت

فى سدر مخضود

{فى سدر} خبر براى مبتداى محذوف است; يعنى، {هم فى سدر مخضود}. اين جمله به دو گونه معنا مى شود: الف) آنان در ميان درختان سدر به سر مى برند; ب) آنان در سايه درختان سدر به سر مى برند. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

تفريح در ميان درختان موز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 3

3 - گردش و تفريح اصحاب اليمين ،

در ميان درختان پر از ميوه موز در بهشت

و طلح منضود

{و طلح منضود} به تقدير {هم فى طلح منضود} است; يعنى، آنان در ميان درختان ميوه موز به سر مى برند.

تنوع درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 11

11 _ گوناگونى درختان يك ميوه و تفاوت ثمره هاى آن، در عين شباهت با يكديگر، از آيات خداشناسى و توحيد است.

و هو الذى . .. و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 4

4_ درختان انگور ، نخل هاى خرما و نيز ساير گياهان على رغم مشروب شدن از آبى با طبيعت واحد ، ثمرات و ميوه هاى مختلف و گوناگون به بار مى آورند .

جن_ّت من أعن_ب و زرع و نخيل . .. يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل

ثمردهى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 12

12 - آفرينش آسمان ، نزول باران ، به ثمر رسيدن ميوه ها و پيدايش روزى براى انسان ها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم ... رزقاً لكم

جنس درختان خرماى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 11

11 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : العجوة أُمّ التمر . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ : { ما قطعتم من لينة أو تركتموها

قائمة على أصولها } قال : يعنى العجوة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه {عجوة} مادر خرما است . ..(يعنى اولين درختى است كه منشأ نخل هاى خرما در روى زمين بوده است) و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: {ما قطعتم من لينة...} امام فرمود: مقصود همان عجوه است (خرماى عجوه نوع مرغوبى از خرما است)}.

خالق درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 16 - 2

2 - خداوند ، بهوجودآورنده بستان ها و آفريننده درختان و منظره هاى سرسبز و خرّم

لنخرج . .. جنّ_ت ألفافًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 1

1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها ، آفريده هاى خداوند و از منابع تغذيه انسان ها

و حدائق غلبًا

{غُلْب} جمع {غَلْباء} است. به كسى كه داراى گردنى كلفت باشد {اغلب} و {غلباء} گفته مى شود (لسان العرب). در آيه شريفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصيف شده اند; ولى اين وصف _ به قرينه {أنبتنا} در آيات پيشين _ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 43 - 1

1- وجود درختى به نام زقّوم در دوزخ

إن شجرت الزقّوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 44 - 1

1- درخت زقّوم ، غذاى گناه پيشگان در قيامت

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم

{أثيم} (از ماده {إثم}) به معناى كسى است كه مداومت بر گناه دارد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 1

1 - وجود درختى به نام { زقّوم } در دوزخ

لأكلون من شجر من زقّوم

{من} در {من زقّوم} بيان جنس {شجر} است; يعنى، درختى كه از جنس زقوم مى باشد.

درختان انار بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 68 - 1

1 - باغ هاى بهشت ، آكنده از ميوه ها و درختان نخل و انار

فيهما ف_كهة و نخل و رمّان

درختان انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 4

4_ درختان انگور ، نخل هاى خرما و نيز ساير گياهان على رغم مشروب شدن از آبى با طبيعت واحد ، ثمرات و ميوه هاى مختلف و گوناگون به بار مى آورند .

جن_ّت من أعن_ب و زرع و نخيل . .. يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل

درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 7

7 - بهشت داراى درختانى انبوه و ميوه دار

أن لهم جنّت . .. كلما رزقوا منها من ثمرة

{ثمرة} به ميوه درختان گفته مى شود. بهشت و بستان را از آن جهت جنت مى گويند كه پوشيده از درختان انبوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 31

31 _ جريان نهر هاى متعدد ، زير درختان بهشت

جنّات تجرى من تحتها الانهار

به نظر مى رسد مراد از {من تحتها الانهار}، {من تحت اشجارها} باشد، يعنى نهرها

از زير درختان آن جارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 5

5 _ بهشت ، جاودانه و داراى درختانى انبوه و نهرهايى روان

جنت تجرى من تحتها الانهر خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 6

6 _ بهشت داراى باغ ها و بوستان هاى بسيار با نهرهايى جارى از زير درختان انبوه آن

لهم جنت تجرى من تحت الانهر خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 2،15

2 _ باغ هاى پوشيده از درختان

جنت تجرى

{جنة} (مفرد جنات) به بوستانى گفته مى شود كه زمين آن پوشيده از درخت باشد.

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 15

15 _ جارى شدن نهر ها در زير درختان انبوه بهشتى ، جلوه اى از نعمت هاى جذاب و لذت آفرين اخروى

لهم جنت تجرى تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 3

3- بهشت جايگاه مؤمنان و پوشيده از درختان انبوه است .

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

{جنات} به جايى

گفته مى شود كه مملو از درخت باشد، به گونه اى كه زمين را با درختان خود بپوشاند. جمع آورده شدن {جنات} هم مى تواند مؤيد اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 4،5

4 - بهشت ، داراى بوستان هايى است متعدد ، سر سبز و پوشيده از درختان .

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

{جنات} جمع جنّة است و {جنّت} به بوستانى گفته مى شود كه پوشيده از درختان است.

5 - بوستان هاى بهشت ، داراى چشمه سارهايى روان از زير درختان

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 4

4 - از زير درختان بهشت ، نهر هاى آب ، مدام ، جارى است .

من الجنّة غرفًا تجرى من تحتها الأنه_ر

جمله {تجرى من تحتها الأنهار} مى تواند حال براى {الجنة} باشد و ضمير {تحتها} به {الجنة} برگردد. در اين صورت، اين برداشت، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 4

4- جريان نهر ها در زير قصر ها و درخت هاى بهشت ، از جاذبه هاى مهم آن است .

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

از آن جا كه خداوند از ميان همه اوصاف بهشت، تنها به جريان نهرها اشاره كرده است، اهميت آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 2،7

2 - باغ هاى بهشت ، پوشيده از درختان

إنّ المتّقين فى جنّ_ت

{جنّة} (مفرد {جنّات}) به باغ پوشيده از درختان

گفته مى شود.

7 - بهشت ، متشكل از باغ هاى بسيار با درختانى انبوه و نعمت هاى گسترده و گوناگون

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 5

5 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله { مدهامّتان } قال : يتصل ما بين مكّة و المدينة نخلاً ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {مدهامّتان} فرمود: [مثل اين است كه] ما بين مكه تا مدينه نخل هاى خرما به يكديگر متصل باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 1

1 - عالى ترين نوع درختان سدر ، موجود در بهشت اصحاب اليمين

و أصح_ب اليمين . .. فى سدر مخضود

توصيف درخت سدر به {مخضود} (بدون تيغ)، ظاهراً اشاره به نوع عالى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 1

1 - وجود درختان موز ، در بهشت اصحاب اليمين

و طلح منضود

درباره واژه {طلح} چند معنا ذكر كرده اند كه يكى از آنها {موز} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 10

10 - باغ هاى بهشت ، پوشيده از درختان است .

بشريكم اليوم جنّ_ت

{جنّة} (مفرد {جنّات})، به باغ پوشيده از درختان گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 19

19 - وجود نهر هاى هميشه روان ، از زير درخت هاى بوستان هاى بهشت

تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 41 - 2

2 - بهشت ، دارى سايه هايى از درختان انبوه و چشمه سارها

فى ظل_ل و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 4

4 - جارى بودن نهر هاى فراوان ، از زير درختان بهشت

عدن تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها أبدًا

درباره مفاد {تجرى من تحتها الأنهار}، سه تصور وجود دارد; 1. با تقدير كلمه {أشجار}، مراد جريان آب از زير درختان و كنار ساقه هاى آن است; 2. مراد جريان آب، زير كاخ ها و تخت هاى بهشتيان است; 3. مراد بيان آب خيز بودن زمين بهشت است; به گونه اى كه آب نهرها، از زير زمين بهشت سرچشمه مى گيرد.

درختان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 64 - 1

1 - { زقّوم } درختى است كه از قعر دوزخ مى رويد .

أم شجرة الزقّوم . .. إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 43 - 1

1- وجود درختى به نام زقّوم در دوزخ

إن شجرت الزقّوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 1

1 - وجود درختى به نام { زقّوم } در دوزخ

لأكلون من شجر من زقّوم

{من} در {من زقّوم} بيان جنس {شجر} است; يعنى، درختى كه از جنس زقوم مى باشد.

درختان خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 4

4_

درختان انگور ، نخل هاى خرما و نيز ساير گياهان على رغم مشروب شدن از آبى با طبيعت واحد ، ثمرات و ميوه هاى مختلف و گوناگون به بار مى آورند .

جن_ّت من أعن_ب و زرع و نخيل . .. يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل

درختان زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 2

2 - در صورت تبديل شدن همه درختان زمين به قلم و مركب شدن دريا هاى متعدد ( بيش از هفت دريا ) جهت كتابت كلمات الهى ، كلمات خداوند تمام نخواهد شد .

لو أنّما فى الأرض من شجرة أقل_م و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت كلم_ت ال

{من} بيان براى {ما}ى موصول است و آوردن {شجرة} با تاى وحدت به جاى {شجر} براى اين است كه افاده استغراق كند به گونه اى كه يكايك درختان را در برگيرد. گفتنى است كه {سبعة أبحر} دلالت بر كثرت مى كند و {من بعده} به معناى {بعد از اتمام آن دريا} و يا غير از آن است.

درختان زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 3

3 - درختان زيتون ، با ميوه هاى روغنى و نان خورش سفره آدميان ، نمودى ديگر از تدبير الهى

تنبت بالدهن و صبغ للأكلين

{صبغ} به معناى خورشت عطف بر {الدهن} و تنوين آن براى تنويع است يعنى {درختى كه ميوه آميخته به روغن و نوعى خورشت براى خورندگان مى روياند}

درختان ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 99 - 11

11 _ گوناگونى درختان يك ميوه و تفاوت ثمره هاى آن، در عين شباهت با يكديگر، از آيات خداشناسى و توحيد است.

و هو الذى . .. و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

رويش درختان پهن برگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 146 - 4

4 - روياندن درختى پهن برگ در زمينى خالى از درخت و گياه براى يونس ( ع ) ، از نشانه هاى قدرت خداوند و امداد الهى براى حق طلبان

و أنبتنا عليه شجرة من يقطين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، با ارائه نمونه اى از قدرت خداوند و امدادهاى او براى جبهه حق، در مقام امتنان بر يونس(ع) و نيز در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان، است.

رويش درختان زيتون در كوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2

1 - رويش درختان زيتون در ارتفاعات كوه سينا به وسيله باران ، كارى خدايى است .

و شجرة تخرج من طور سيناء

{شجرة} عطف بر {جنّات} است. {طور} به معناى كوه و {سيناء} شبه جزيره اى در مصر است. اضافه {طور} به {سيناء} اضافه ظرفيه و به تقدير {طور فى سيناء} مى باشد; يعنى:[با آن آب باران] درختى كه از طور سينا برمى آيد[پديد آورديم].

2 - طور سينا ، مركز رويش درختان زيتون

و شجرة تخرج من طور سيناء

ريزش برگ درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 8

8 _ هيچ برگى از

درختان نمى ريزد، جز اينكه خداوند به آن آگاه است.

و ما تسقط من ورقة إلا يعلمها

زمينه رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 9

9 - انسان ، تنها فراهم آورنده زمينه ها است ، نه تدبيرگر نظام درونى دانه ها براى تبديل شدن به درخت

ما كان لكم أن تنبتوا شجرها

روياندن شجر، به معناى كاشتن آن در متن طبيعت و سپردن آن به عوامل طبيعى رشددهنده نيست; زيرا اين كار از بشر نيز برمى آيد; بلكه مراد سامان دادن به نظام و استعداد درونى هسته اى است كه در درون طبيعت، تبديل به درختى با خواص ويژه مى شود. اين كار خارج از توان بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

زوجيت درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 3

3- درختان و گياهان محصول دهنده ، مشمول قانون زوجيت هستند و نر و ماده دارند . *

و أرسلنا الري_ح لوقح

زيبايى درختان انار بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 68 - 3

3 - زيبايى ويژه منظره درختان نخل و انار در

ميان ديگر درختان بهشت

فيهما ف_كهة و نخل و رمّان

اختصاص به ذكر يافتن نخل و انار، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

ستر عورت با برگ درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 12

12 - آدم و حوا درپى مكشوف شدن عورت هايشان ، سعى در پوشاندن آن با برگ درختان داشتند .

فبدت لهما سوءتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

{طفقا}; يعنى، آغاز كردند و {خصف} هرگاه با {على} متعدى شود، به معناى به هم دوختن چيزهايى و نهادن آن بر جايى خواهد بود; يعنى، آدم و حوا، برگ ها را به يكديگر متصل كرده و آن را بر خود گرفتند.

سجده درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب

{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.

سرسبزى درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 10

10 - بهشت ، داراى باغ هايى خرم و سرسبز با درختانى انبوه

فى روضات الجنّات

شاخه هاى درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 48 - 1

1 - بهشت ، داراى درختانى با شاخ و برگ هايى شاداب و پرطراوت

ذواتا أفنان

{أفنان}

(جمع {فنن}) است و آن به شاخه تر و تازه درخت گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 5

5 - درختان روييده در بهشت اصحاب اليمين ، داراى شاخه هاى چيده شده بر روى هم

و طلح منضود

در صورتى كه {طلح} به معناى درخت اقاقيا باشد، {منضود} وصف شاخه هاى آن خواهد بود.

شادابى درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 48 - 1

1 - بهشت ، داراى درختانى با شاخ و برگ هايى شاداب و پرطراوت

ذواتا أفنان

{أفنان} (جمع {فنن}) است و آن به شاخه تر و تازه درخت گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 1

1 - درختان پرطراوت و نعمت هاى متنوع بهشت ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

صفات درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 11

11 _ عبدالسلام بن صالح الهروى قال: قلت للرضا(ع): يابن رسول الله أخبرنى عن الشجرة التى اكل منها آدم و حوا ما كانت؟ فقد اختلف الناس فيها فمنهم من يروى انها الجنية و منهم من يروى انها العنب و منهم من يروى انها شجرة الحسد، فقال(ع): كل ذلك حق. قلت: فما معنى هذه الوجوه على اختلافها؟ فقال: يا أباالصلت ان شجرة الجنة تحمل انواعا فكانت شجرة الحنطة و فيها عنب و ليست كشجرة الدنيا ... .

عبدالسلام بن صالح هروى گويد: به امام رضا(ع) گفتم: يابن رسول

الله(ص) مرا آگاه كنيد، درختى كه آدم و حوا از آن خوردند چه بوده؟ مردم درباره آن اختلاف دارند ; عده اى مى گويند: آن، درخت گندم بوده، عده اى گويند: درخت انگور بوده و بعضى ديگر مى گويند: آن، درخت حسد بوده، آن حضرت فرمود: تمامى اينها درست است. گفتم: اين وجوه مختلفى كه گفته شده چه معنايى دارد؟ فرمود: اى اباصلت، درخت بهشتى چند نوع ثمره دارد ; يعنى درخت گندم انگور هم مى دهد و مانند درختان دنيا نيست ... .

عوامل بارورى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 2

2- باد ها ، وسيله جا به جا كردن گرده هاى نر ، براى بارور ساختن گياهان و درختان است .

و أرسلنا الري_ح لوقح

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {الرياح لواقح} (بادهاى باروركننده) بادهايى است كه مواد بارداركننده را از گياهان نر، به گياهان ماده منتقل مى كنند.

عوامل ثمردهى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 11

11 - تابش مستقيم نور خورشيد به درختان از همه جوانب ، موجب بركت و مرغوبيت ميوه آنها خواهد شد .

شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

عوامل رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 3

3- آب ، مايه رويش گياهان و درختان ميوه است .

أنزل من السّماء ماء . .. ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب

حرف جر {ب} در {به

الزرع} سببيه است و مرجع ضمير آن {ماء} در آيه قبل است. از اين رو معناى جمله چنين مى شود: خداوند به وسيله آب، كشتها و ... را براى شما مى روياند.

فلسفه رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 2

2- رويش گياهان و درختان ميوه به منظور بهره بردارى انسان است

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 1

1_ تأمين روزى خلق ، از اهداف مهم ريزش باران و رويش درخت ها و گياهان

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد ... رزقًا للعباد

فوايد درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 1

1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها ، آفريده هاى خداوند و از منابع تغذيه انسان ها

و حدائق غلبًا

{غُلْب} جمع {غَلْباء} است. به كسى كه داراى گردنى كلفت باشد {اغلب} و {غلباء} گفته مى شود (لسان العرب). در آيه شريفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصيف شده اند; ولى اين وصف _ به قرينه {أنبتنا} در آيات پيشين _ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

قطع درختان خرماى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 1،2،5،6

1 - اقدام مسلمانان ، به قطع برخى نخل هاى سبز و بارور يهود بنى نضير

ما قطعتم من لينة

{لينة} به معناى نخل برافراشته

و بارور است (مفردات راغب).

2 - قطع بعضى از نخل ها و بر جاى نهادن برخى ديگر در غزوه بنى نضير از سوى مسلمانان ، به اجازه خداوند بود .

ما قطعتم من لينة أو تركتموها قائمة على أصولها فبإذن اللّه

5 - اعتراض يهود بنى نضير ، نسبت به قطع نخل هاى بارور ايشان از سوى مسلمانان *

ما قطعتم من لينة . .. فبإذن اللّه

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه شريفه، در پاسخ به اعتراض بنى نضير در مورد قطع درختان سرسبز و بارور باشد; همان گونه كه در شأن نزول اين آيه آمده است.

6 - ترديد مسلمانان نسبت به درستى عمل خويش ، در قطع درختان بارور ، به هنگام جنگ *

ما قطعتم من لينة . .. فبإذن اللّه

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه پس از قطع بعضى از نخل هاى بنى نضير، اين ترديد و سؤال ميان مسلمانان به وجود آمد كه: آيا عملشان صحيح و مورد رضاى حق بوده يا خير؟ آيه شريفه پاسخى به پرسش آنان است.

لانه سازى بر روى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

منشأ پيدايش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 6

6 _ خداوند، پديد آورنده درختان همگون و ناهمگون زيتون و انار است.

و

هو الذى أنشأ . .. و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

منشأ تنوع درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 7

7_ گوناگون شدن ميوه هاى درختان و محصولات كشاورزى ، على رغم بهرهورى آنها از آب با طبيعتى واحد ، از نشانه هاى توحيد و يكتايى خدا در تدبير هستى

يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل إن فى ذلك الأي_ت لقوم يعقلون

منشأ ثمردهى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 10

10 - خداوند ، به وسيله آب هاى نازل شده از آسمان ، درختان رابه ثمر مى رساند .

و أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

{ثمرة} - كه مفرد {ثمرات} است - به ميوه درختان گفته مى شود. {من} در {من الثمرات} مى تواند به معناى بعض باشد، در اين صورت {من الثمرات} مفعول براى {اخرج} است; يعنى: فأخرج به بعض الثمرات ليكون رزقاً لكم. همچنين مى تواند {من} بيانيه باشد دراين صورت {رزقاً} مفعول براى {اخرج} خواهد بود; يعنى: اخرج به رزقاً لكم و هى الثمرات.

منشأ رويش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 8

8 - فرايند رويش درختان در دامان طبيعت ، خارج از قلمرو توان بشر

ما كان لكم أن تنبتوا شجرها

ميوه درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 11

11 - ميوه درختان از مواهب الهى و رزق و روزى انسانهاست .

فأخرج

به من الثمرت رزقاً لكم

نقش درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 6

6_ زمين و بخش هاى متفاوت آن و درختان و كشتزارها ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

وفور درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 3،10

3 - بهشت ، داراى بستان هاى فراوان و درختانى انبوه

جنّ_ت

{جنّة}، بستانى است كه با درختانش زمين را بپوشاند (مفردات). جمع بودن {جنّات} _ به قرينه آياتى كه وجود يك بهشت را مطرح كرده است _ به اعتبار تعدّد بستان هاى آن است.

10 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت كفر به اسلام ، از لذّت مناظر پردرخت و زمين آب خيز بهشت محروم خواهند بود .

من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت ... جزا

ويژگيهاى درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 48 - 1

1 - بهشت ، داراى درختانى با شاخ و برگ هايى شاداب و پرطراوت

ذواتا أفنان

{أفنان} (جمع {فنن}) است و آن به شاخه تر و تازه درخت گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 2،5

2 - درختان موز در بهشتِ اصحاب اليمين ، پربار و ميوه هاى آن چيده شده بر روى هم

و طلح منضود

{نضد} به معناى چيدن بر روى هم است {طلح منضود} ;يعنى، درختان موز كه ميوه هاى آن بر

روى هم چيده شده است.

5 - درختان روييده در بهشت اصحاب اليمين ، داراى شاخه هاى چيده شده بر روى هم

و طلح منضود

در صورتى كه {طلح} به معناى درخت اقاقيا باشد، {منضود} وصف شاخه هاى آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 14 - 2

2 - بهشت ، داراى درختان پرسايه و نزديك بر سر بهشتيان

و دانية عليهم ظل_لها

{دانية} از ريشه {دُنُوّ} (قرب و نزديكى) است و {دانية عليهم ظلالها}; يعنى، سايه هاى درختان بهشت، مانند چتر بر سر بهشتيان سايه افكنده است.

ويژگيهاى درختان خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 3

3_ زمين جايگاه درختان خرما ; درختانى كه به يك ريشه روييده اند و درختانى كه ريشه هاى جدا دارند .

و فى الأرض . .. نخيل صنوان و غير صنوان

{نخيل} (جمع نخل) و به معناى درختان خرماست. {صنوان} (جمع صنو) به چند درخت خرما گفته مى شود كه داراى يك ريشه باشند و به هر يك از آن درختان {صنو} مى گويند.

درك ازديدگاه قرآن بر اساس تفسيرراهنما

درك

آثار درك پليدى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

آثار درك حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 -

12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

آثار درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 4

4_ بينايى و شنوايى باطنى انسان ( توانايى درك و فهم حقايق ) گرايش دهنده او به توحيد ، ايمان به قرآن و انجام اعمال صالح

مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

آثار درك حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 9

9 - درك عزت و حكمت مطلق خداوند ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح و تنزيه او

سبّح للّه . .. و هو العزيز الحكيم

جمله {و هو العزيز الحكيم} بيانگر دليل تسبيح گويى مخلوقات است; يعنى، آنها بدان جهت خداوند را تسبيح مى گويند كه او را عزيز و حكيم مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

آثار درك ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

آثار درك صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 6

6 - تلقى صحيح و انديشه درست ، دو پايه اساسى براى هدايت و راهيابى به حق است .

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

آثار درك صحيح ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 16

16 - تسبيح و ستايش مداوم فرشتگان ، ره آورد درك و تلقى آنان از عظمت الهى است .

و هو العلىّ العظيم . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه آيه درصدد بيان عظمت خدا باشد.

آثار درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف -

61 - 1 - 9

9 - درك عزت و حكمت مطلق خداوند ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح و تنزيه او

سبّح للّه . .. و هو العزيز الحكيم

جمله {و هو العزيز الحكيم} بيانگر دليل تسبيح گويى مخلوقات است; يعنى، آنها بدان جهت خداوند را تسبيح مى گويند كه او را عزيز و حكيم مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

آثار درك عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 16،17

16 - تسبيح و ستايش مداوم فرشتگان ، ره آورد درك و تلقى آنان از عظمت الهى است .

و هو العلىّ العظيم . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه آيه درصدد بيان عظمت خدا باشد.

17 - تسبيح و عبادت ، برخاسته از ميزان درك نسبت به عظمت الهى

و هو العلىّ العظيم . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

از اين كه فرشتگان بر اساس دركشان از عظمت الهى، به تسبيح مداوم حق مى پردازند، مطلب بالا قابل برداشت است.

آثار درك قداست خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

آثار عدم درك مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 49 - 9

9- ناتوانى مشركان از درك حقانيت معاد ، عامل متهم ساختن پيامبر ( ص ) از سوى آنان به سحرزدگى *

إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا . .. و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا ... أءنَّا لمبعوثون

احتمال دارد كه شنيدن سخنان غير قابل درك از پيامبر(ص) عامل نسبت دادن جنون و سحرزدگى به آن حضرت از سوى مشركان بوده است و از جمله آن سخنان، تبليغ پيامبر(ص) در مورد معاد جسمانى است.

آثار عدم درك معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 49 - 7

7- ايمان نياوردن مشركان به معاد ، معلول عدم درك حقيقت معاد و استبعاد آن بوده است .

لايؤمنون بالأخرة . .. و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جد

آثار محروميت از درك آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 16

16- هدايت پذيرى كسانى كه بر دل هايشان پرده افكنده شده و بر گوش هايشان

سنگينى نشسته ( محرومان از درك و فهم آيات الهى ) ، ناممكن است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

{لن} براى نفى هميشگى است كه در آيه مورد بحث، با كلمه {أبداً} نيز بر آن تأكيد مجدد شده است; يعنى، چنين افرادى، هرگز و هيچ گاه، هدايت نخواهند شد و بايد از آنان مأيوس بود.

ابزار درك جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 10 - 1،3

1 - ابزار شناخت زواياى جهنم و اعماق هولناك آن ، در اختيار همگان نيست .

و ما أدريك ماهيه

كلمه {هيه} تركيبى از ضمير {هى} و هاء {سَكْت} است.

3 - پيامبر ( ص ) ، در شناخت { هاوية } ، نيازمند تعليم الهى است .

و ما أدريك ماهيه

ابزار درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 15

15- تفكر ، از ابزار شناخت و درك حقايق است .

و لعلّهم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 17

17 - تفكر و انديشه وسيله درك درست حقايق الهى

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

ارائه نمونه عينى براى درك معقولات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 9

9 - استفاده از امور محسوس ، براى آگاهاندن بشر ، به حقيقتى غيرمحسوس ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

اهميت درك آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه -

45 - 4 - 4

4 - ره يابى به آيات نهفته در مسأله حيات و شعور ، پيچيده تر از شناخت نشانه هاى الهى در آسمان ها و زمين

إنّ فى السم_وت . .. و فى خلقكم و ... ءاي_ت لقوم يوقنون

از اين كه موجودات زنده، شعورمند و حسّاس، پس از آسمان ها و زمين ياد شده و انديشه در آن زمينه {يقين} معرفى گرديده است، ژرفاى مسأله حيات و شعور استفاده مى شود.

اهميت درك آيات انفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 4

4 - ره يابى به آيات نهفته در مسأله حيات و شعور ، پيچيده تر از شناخت نشانه هاى الهى در آسمان ها و زمين

إنّ فى السم_وت . .. و فى خلقكم و ... ءاي_ت لقوم يوقنون

از اين كه موجودات زنده، شعورمند و حسّاس، پس از آسمان ها و زمين ياد شده و انديشه در آن زمينه {يقين} معرفى گرديده است، ژرفاى مسأله حيات و شعور استفاده مى شود.

اهميت درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 19

19- انسان ، موظف به تلاش براى فهم حقايق هستى چون تسبيح و حمد موجودات براى خدا

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إنه كان حليماً غفوراً} تهديد مشركان به خاطر نينديشيدن درباره تسبيح موجودات باشد. بنابراين، عبارت، اِشعار دارد بر اينكه تلاش براى فهم حقايق عالم لازم است.

اهميت درك حقايق اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81

- 18

18 _ خداوند ، خواهان درك عميق انسان ها نسبت به حقايق اخروى

لو كانوا يفقهون

برداشت فوق مستفاد از به كارگيرى كلمه {لو} _ كه براى تمنى است _ مى باشد.

برادران يوسف و درك وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 16

16_ برادران يوسف از شنيدن و احساس كردن وحى الهى به او ، ناتوان بودند .

و أوحينا إليه . .. و هم لايشعرون

برداشت فوق ، مبتنى بر اين نكته است كه عامل حال (و هم لايشعرون) فعل {أوحينا} باشد. بر اين اساس مفاد {و هم لايشعرون} چنين مى شود: آنان وحى ما را به يوسف(ع) نمى فهميدند.

تشويق به درك آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 10

10- تشويق آدمى به شناخت طبيعت و آثار قدرت الهى ، از راه تعقل و خردورزى

و من ثمرت النخيل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه داراى لحن و آهنگى تشويق و تحريص كننده است.

جايگاه درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 7

7 - قلب ، مركز و جايگاه دريافت و شناخت حقايق است .

كذلك يطبع اللّه على قلوب الذين لايعلمون

اين كه خداوند، از ميان حواس و اعضاى شناخت در انسان، تنها قلب را مطرح كرده كه مُهر مى خورد، حكايت از مركزيت آن مى كند و با از كار افتادن آن، بقيه، كارايى خود را از دست مى دهند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 11 - 3

3 - قلب ، جايگاه رؤيت حقايق نامحسوس

ما كذب الفؤاد مارأى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 10

10 - دل آدمى ، مركز درك و فهم حقايق و معارف الهى است .

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

جايگاه درك زشتى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 19

19 - قلب ، جايگاه ادراك و اساس زيبايى ايمان و زشتى كفر

و زيّنه فى قلوبكم و كرّه إليكم الكفر

جايگاه درك زيبايى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 19

19 - قلب ، جايگاه ادراك و اساس زيبايى ايمان و زشتى كفر

و زيّنه فى قلوبكم و كرّه إليكم الكفر

درك آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 5 - 2،3

2 - ابزار شناخت حقيقت آتش جهنم ، در اختيار همگان نيست .

و ما أدريك ما الحطمة

3 - پيامبر ( ص ) ، در شناخت ويژگى هاى آتش جهنم ، نيازمند تعليم الهى است .

و ما أدريك ما الحطمة

درك آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 6

6- پيامبر ( ص ) ، الگو و داراى نقش پيشتاز در درك معارف عالم آفرينش

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

خطاب {ألم تر} اگرچه خطابى عام براى همه انسانهاست، اما مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) مى

تواند رهنمودى باشد به اين نكته كه آن حضرت در درك واقعيات عالم پيشتاز است و ديگران بايد آن حضرت را سرمشق خود قرار دهند.

درك آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 15

15 _ مؤمنان داراى زمينه لازم براى درك آيات خداوند در طبيعت هستند.

و هو الذى أنزل . .. إن فى ذلكم لأيت لقوم يؤمنون

{ذلكم} اشاره به موارد مذكور در آيه، از قبيل نزول باران، رشد گياهان، درختان ميوه و تشابه و اختلاف آنها و . .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 8

8- آيت خداوند بودن آب باران و حيات موجودات ، براى مردم حق شنو قابل درك است .

و الله أنزل من السّماء ماء . .. إن فى ذلك لأية لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 6

6 - انسان هاى صبور و شاكر ،

بهره مند از فهم و درك نشانه هاى قدرت الهى در حركت و سكون كشتى ها

و من ءاي_ته . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه لام در {لكلّ صبّار شكور} لام انتفاع است، مطلب بالا استفاده مى شود.

درك اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 3

3 - حاضران صحنه قيامت ، داراى قدرت درك و شناخت

علمت نفس

درك انقياد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 6

6 - سجود و خضوع تمامى پديده هاى جهان در برابر خدا ، امرى قابل درك براى انسان ها

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض

همزه در {ألم تر} براى استفهام توبيخى است: {رؤيت} (مصدر {ترى}) به معناى دانستن و به اصطلاح از افعال قلوب است; يعنى، {آيا ندانستى كه. ..}. توبيخ خداوند بيانگر مطلب ياد شده است; چه اين كه سجود و خضوع موجودات اگر قابل درك نبود، خداوند انسان ها را توبيخ نمى كرد.

درك برترى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 7

7_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن امتياز مؤمنان بر كافران و توجه داشتن به آن

هل يستويان مثلاً أفلاتذكّرون

درك تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 2،3

2 _ آنان كه حقايق دينى را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و

آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

3 _ حق شنوايى و بيان حقايق و معارف دين و درك آنها ، از ملاك هاى ارزش و كرامت آدمى در پيشگاه خداوند

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

كلمه {دواب}، به معناى بهائم و يا جنبندگان، براى اشاره به اين است كه توصيف شدگان به منزله حيوانات هستند و ارزش نام انسان را ندارند.

درك توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

درك توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من

إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

درك حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 4

4 - درك حاكميت و سيطره همه جانبه خدا بر سراسر هستى ، در صلاحيت اشخاص دانشور و خردمند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء . .. إن كنتم تعلمون

درك حقايق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 8،9

8- چشم هاى نابينا در برابر حق ، در قيامت ، شعله هاى آتش دوزخ را خواهد ديد .

و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين عرضًا . الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

عرضه شدن جهنم بر كافران در قيامت و رويت آن، عقوبتى متناسب با بهره نبردن آنان از بينايى براى شناخت خداوند است، همانگونه كه گوش ناشنواى آنان نيز صداى جهنم را درخواهد يافت، زيرا، عرضه جهنم، محدود به عرضه بصرى نيست.

9- گوش هاى عاجز از دريافت پيام هاى خداوند ، در قيامت ، شنواى صداى دوزخ خواهد بود .

و عرضنا جهنّم . .. الذين ... كانوا لايستطيون سمعًا

درك حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 3 - 5

5 - اهل ايمان و حق جويان ، قادر به درك نمود هاى اقتدار و حكمت خداوند در هستى

العزيز الحكيم . إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت للمؤمنين

آيات الهى در هستى، براى همه انسان ها است تا از آن نشانه ها، رو به ايمان آورده و يا در طريق ايمان استوار بمانند. با توجه به اين نكته گفتنى است

وصف {المؤمنين} نظر به كسانى دارد كه اهل ايمان به حق و در جستوجوى آنند.

درك سجده موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 6

6 - سجود و خضوع تمامى پديده هاى جهان در برابر خدا ، امرى قابل درك براى انسان ها

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض

همزه در {ألم تر} براى استفهام توبيخى است: {رؤيت} (مصدر {ترى}) به معناى دانستن و به اصطلاح از افعال قلوب است; يعنى، {آيا ندانستى كه. ..}. توبيخ خداوند بيانگر مطلب ياد شده است; چه اين كه سجود و خضوع موجودات اگر قابل درك نبود، خداوند انسان ها را توبيخ نمى كرد.

درك عظمت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 5

5 - درك بزرگى و عظمت عذاب الهى در قيامت ، امرى مشكل براى بشر

و لعذاب الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

درك عظمت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 14 - 1

1 - شناخت ژرفاى حقيقت و عظمت روز قيامت ( روز داورى ميان اهل حق و باطل ) ، بس دشوار و دست نايافتنى براى بشر

و ما أدريك ما يوم الفصل

از تعبير {و ما أدراك. ..}(چه چيز آگاه ساخت تو را...) استفاده مى شود: قيامت، حقيقتى بس بزرگ و عميق است كه كسى به درستى و شايستگى از آن آگاه نيست و تنها در پرتو وحى الهى، قابل شناخت است.

درك قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - جاثيه - 45 - 3 - 5

5 - اهل ايمان و حق جويان ، قادر به درك نمود هاى اقتدار و حكمت خداوند در هستى

العزيز الحكيم . إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت للمؤمنين

آيات الهى در هستى، براى همه انسان ها است تا از آن نشانه ها، رو به ايمان آورده و يا در طريق ايمان استوار بمانند. با توجه به اين نكته گفتنى است وصف {المؤمنين} نظر به كسانى دارد كه اهل ايمان به حق و در جستوجوى آنند.

درك قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 3 - 2

2 - شناخت ابعاد قيامت و حقيقت حوادث كوبنده آن ، براى همگان امكان پذير نيست .

و ما أدريك ما القارعة

درك كمبودها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 5

5 - آدميان در قيامت ، كمبود ها و كاستى هاى خويش را درك و احساس خواهند كرد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

درك كنندگان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 20 - 2

2 - حق باوران اهل يقين ، توانا به درك پيام هاى بايسته آيات الهى در زمين

و فى الأرض ءاي_ت للموقنين

درك كنندگان توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

درك

كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 12

12 _ تنها دانشوران ، شايسته فهم و درك آيات قرآنند ( آيات مربوط به پديده هاى جهان آفرينش ) .

يفصل الأيت لقوم يعلمون

درك محضر معلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 4

4 - درك محضر استاد و تلاش براى حضور در مجلس او ، از وظايف دانش اندوزان

جاءك يسعى

درك مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 3

3_ تنها اهل ايمان ، نيكويى منافع حلال و عادلانه و نادرست بودن منافع حرام و ظالمانه را باور خواهند كرد .

بقيّت الله خير لكم إن كنتم مؤمنين

چون خير بودن منافع حلال و عادلانه مشروط به ايمان نيست; يعنى، چه جامعه مؤمن باشد و چه نباشد، قسط و عدالت براى آنان خير است، گفته شده {إن كنتم مؤمنين} شرطِ باور كردن و فهميدن است; يعنى، اگر مؤمن شويد، مى فهميد كه منافع حلال خير است و گرنه باور نخواهيد كرد.

درك نيازمندى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

درك نيازمندى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين

و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

درك ويژگيهاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 3 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، در شناخت ويژگى هاى قيامت ، نيازمند تعليم الهى است .

و ما أدريك ما القارعة

خطاب در آيه شريفه گرچه متوجه شخص پيامبر(ص) نيست; ولى چون آن حضرت خطاب را دريافت كرده است، او نيز از زمره مخاطبان خواهد بود.

درك هماهنگى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 9

9 - نظم ، هماهنگى و انسجام جهان ، قابل شناخت و درك براى انسان ها

هل ترى من فطور

مطلب ياد شده، از تعبير {هل ترى} استفاده مى شود.

دعوت به درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 6

6_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن معارف و حقايق و توجه داشتن به آنها

أفلاتذكّرون

متعلق {تذكّرون} مى تواند مطلق حقايق و معارف باشد و مى تواند خصوص حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث بود. برداشت فوق براساس احتمال اول است. قابل ذكر است كه استفهام در {أفلاتذكّرون} به داعى امر و ترغيب ايراد شده است; يعنى، حقايق را بفهميد و بدانها توجه داشته باشيد.

دعوت به درك مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 7

7_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن امتياز مؤمنان بر كافران و توجه داشتن

به آن

هل يستويان مثلاً أفلاتذكّرون

روش درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 21

21- تفكر و انديشهورزى در طبيعت ، از راه هاى خداشناسى و درك حقايق هستى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 10

10 - انديشه و فكر از راه هاى رسيدن به حقيقت است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

زمينه درك آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 8

8 _ علم و آگاهى، زمينه درك و پذيرش آيات الهى است.

لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 15

15- صبر پيشه كردن در برابر مشكلات و بلايا و شكرگزارى در مقابل نعمت هاى الهى ، مايه رشد معرفت آدمى و درك بهتر آيات و نشانه هاى خدا

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 10

10 - ايمان ، زمينه درك آيات و نشانه هاى الهى در طبيعت

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

زمينه درك احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 10

10 _ دانش و فرهنگ بالاى اجتماعى ، زمينه ساز درك عميق تر حدود و احكام الهى ، و نيز پذيرش آن

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

بيان اينكه {بدويان} از درك حدود خدا

دورند، إشعار به اين معنا دارد كه: متمدن بودن و برخوردارى از دانش، زمينه اى بهتر براى شناخت حدود خداست.

زمينه درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 9

9- حق شنوى ، زمينه درك حقايق

إن فى ذلك لأية لقوم يسمعون

زمينه درك حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 11

11 - مطالعه در موجودات هستى ، راهنماى انسان به شناخت خدا و عزّت و حكمت او

سبّح للّه ما فى السم_وت . .. و هو العزيز الحكيم

زمينه درك حيات موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 10

10- تأمل در جهان طبيعت ، زمينه اى براى درك ويژگى هاى حيات موجودات است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه من السماء

زمينه درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 10

10 _ دانش و فرهنگ بالاى اجتماعى ، زمينه ساز درك عميق تر حدود و احكام الهى ، و نيز پذيرش آن

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

بيان اينكه {بدويان} از درك حدود خدا دورند، إشعار به اين معنا دارد كه: متمدن بودن و برخوردارى از دانش، زمينه اى بهتر براى شناخت حدود خداست.

زمينه درك رحمانيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 21

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت

و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

زمينه درك رحيميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 21

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

زمينه درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 11

11 - مطالعه در موجودات هستى ، راهنماى انسان به شناخت خدا و عزّت و حكمت او

سبّح للّه ما فى السم_وت . .. و هو العزيز الحكيم

زمينه درك عظمت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 14 - 3

3 - حقيقت قيامت و ژرفاى عظمت آن ، تنها از راه وحى قابل شناخت و دستيابى است .

و ما أدريك ما يوم الفصل

از اين كه آيه مورد بحث، در ميان آيات مربوط به قيامت است قرار دارد، مى توان استفاده كرد كه حقايق عميق قيامت، تنها از طريق خود وحى براى بشر قابل شناخت است.

زمينه درك معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 6

6 - نقش تعيين كننده انسان شناسى ، در درك معارف الهى ( معاد و . . . )

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، براى اثبات توانايى خويش بر احياى

مردگان و برپايى قيامت، مسأله هدفمند بودن زندگى انسان و سير آفرينش او را مطرح ساخته است.

زمينه محروميت از درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 66 - 2

2 - مصروف داشتن همه تلاش هاى علمى و فكرى در امور دنيايى درپى دارنده خطر محروم شدن از درك حقايق اخروى

بل ادّرك علمهم فى الأخرة

كافران بدان علت از فهم و درك امور اخروى ناتوان شدند كه تمام توان علمى خود را خرج دنيايشان كردند.

شرايط درك آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 17

17- درك آيات و نشانه هاى الهى ، مقتضى استعداد و شرايط لازم

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با اينكه آيات الهى براى همه مردم است، اختصاص دادن آنها به صابران شكرگزار، حكايت از آن دارد كه درك آيات الهى، استعداد و شرايط ويژه اى مى طلبد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 9

9- تعقل و خردورزى ، شرط درك صحيح حقايق هستى و بهره گيرى از آيات الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

شرايط درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 19

19- تفكر و انديشيدن ، شرط درك صحيح حقايق و بهره گيرى از آيات الهى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

عاجزان از درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 6

6- متهم كردن پيامبر ( ص )

به سحرشدگى ، نمودى از مستورى قلب كافران و ناتوانى آنان از درك حقايق است .

و جعلنا فى قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا و . .. إذ يقول الظ_لمون إن

عجز از درك اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 8

8 - برخى كافران ناتوان از درك دين پيامبر ( ص ) و ارزش آن و نالايق براى استفاده از آن

و لى دين

عجز از درك خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 6

6 - قلب هاى تيره كافران ، در قيامت نيز از درك حقيقت و شناخت خداوند و جلوه هاى ربوبيت او ، ناتوان خواهند بود . *

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از {ربّ} _ چنانچه از ارتباط اين آيه با آيه قبل برمى آيد _ ممكن است به معناى محجوب ماندن قلب، از هرگونه ارتباط با خداوند باشد. در نتيجه كافران، در قيامت نيز خداوند را نخواهند شناخت و به او ايمان قلبى نمى آورند.

عجز از درك خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين

گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

عجز از درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك عزت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك عزت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 2

2 - ناتوانى مؤمنان جن ، از درك صحيح تقدير الهى در ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

عوامل محروميت از درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 2

2- عملكرد خود آدميان ( كفر و دنياگرايى ) ، عامل محروميت آنان از درك حقايق معنوى است .

من كفر بالله

. .. بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا ... أُول_ئك الذين طبع الله على قل

الذين طبع الله . ..} در مقام بيان مجازات كسانى است كه با اختيار خود به كفر گرويدند و دنيا را بر آخرت ترجيح دادند كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده است. بنابراين همين گزينش و انتخاب _ كه عملى است اختيارى _ موجب مجازات {طبع قلب} مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 8

8 - كوردلى ، موجب محروميت از فهم حقايق و پندپذيرى

أفلم يسيروا . .. فإنّها لاتعمى الأبص_ر و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 11

11 - تكبر و تجاوزگرى ، موجب محروميت از درك صحيح حقايق الهى و مانع از پذيرش آن مى شود .

كذلك يضلّ اللّه . .. كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار

عوامل محروميت از درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 8

8 - مردمى كه دل هايشان مهر شده ، از درك حقايق و معارف دينى و الهى محروم اند .

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

فاقدان درك حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 1

1 _ انسان هاى حق ناشنوا و خاموش از بيان معارف حق و فاقدان فهم حقايق دينى ، بدترين جنبندگان در پيشگاه خداوند

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

كلمات {الصم} و {البكم} به ترتيب جمع

{الاصم = كر} و {الابكم = لال} است. {الذين لايعقلون} خبر سوم براى {إن} مى باشد. قابل ذكر است كه صفت بودن آن براى {الصم} و {البكم} نيز محتمل است.

قدرت درك اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 3

3 - بهره مندان از خرد ناب ، توانا بر درك فلسفه قانون قصاص ( حيات جامعه )

و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

زندگى در پرتو قانون قصاص و اجراى آن، براى همه جامعه اسلامى است نه خصوص خردمندان. بنابراين مخاطب قرار دادن اولى الألباب (دارندگان خرد ناب) در بيان حقيقت مذكور، اشاره به اين دارد كه: درك آن حقيقت در خور خردى ناب است.

محرومان از درك آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 2

2- مشركان مكه ، در اثر مستورى قلب و سنگينى گوشهايشان ، از ادراك صحيح آيات خدا ، محروم بودند .

و جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا و جعلنا على قلوبهم أكنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 1

1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه

ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.

محرومان از درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 1

1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 5

5 - كافران ، چنان در ظلمت و گمراهى فرو رفته اند كه حتى ملموس ترين حقايق الهى را درك نمى كنند .

والذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه س

نديدن دست خويش _ با آن كه دست از ملموس ترين چيز براى انسان است _ (إذا أخرج يده لم يكد يرها) حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 10

10 - خداوند ، بر قلب هر متكبر تجاوزگرى ، مهر مى زند و او را از فهم درست حقايق الهى محروم مى سازد .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار

به هر متجاوزى كه از قانون بگذرد، {جبار} گويند. (قاموس المحيط).

محرومان از درك حقايق اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 19

19 _ منافقان ، مردمانى محروم از درك حقايق اخروى

لو كانوا يفقهون

به كارگيرى كلمه {لو} _ كه براى تمنى است _ حكايت از آن دارد

كه منافقان از درك حقايق اخروى ناتوانند.

محرومان از درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 6

6 _ منافقان ، محروم از درك عميق معارف الهى

و طبع على قلوبهم فهم لايفقهون

محرومان از درك قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 15

15 - محروميت منافقان ، از درك روابط و مناسبات جهان آفرينش و قدرت خداوند

و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

محروميت از درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 43

محروميت از درك رازهاى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 15

15 - محروميت منافقان ، از درك روابط و مناسبات جهان آفرينش و قدرت خداوند

و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

مركز درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 5

5- حس شنوايى ، وسيله دستيابى به حقايق و قلب مركز درك و فهم آنهاست .

على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 5

5 - قلب ، مركز دريافت حقايق و رهنمود هاى الهى و پيدايش گرايش ها و اعتقادات است .

ما يكذّب . .. قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم

منافقان و درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 7

7 _ ناتوانى منافقان

از درك عميق زشتى مواضع و عملكرد خويش و نيز ارزش جهاد در راه خدا

و طبع . .. فهم لايفقهون

منشأ درك انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 8

8 - حاضران صحنه قيامت ، خداوند را محشور كننده انسان ها و اختياردار قواى درك و فهم آنان مى دانند .

لم حشرتنى أعمى

موانع درك آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 11

11 _ سلب قدرت بينش و برداشت صحيح از آيات الهى، نمودى از گمراه ساختن خداوند است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت من يشإاللّه يضللّه

جمله {من يشإاللّه} بيانگر اين معنى است كه كرى و لالى تكذيب كنندگان آيات الهى تحقق همان مشيت الهى در مورد گمراه ساختن تكذيب كنندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 10

10 - دروغ پردازى و گناه پيشگى ، مانع از شنود و دريافت بايسته آيات الهى است .

أفّاك أثيم . يسمع ءاي_ت اللّه ... ثمّ يصرّ مستكبرًا كأن لم يسمعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 3

3 - كفر و لجاجت ، مانع درك حقيقت نشانه هاى الهى

و إن يروا. .. يقولوا سحاب

آنچه حقيقتاً پاره هاى عذاب را در چشم كافران تكه هاى متراكم ابر جلوه مى دهد، لجاجت و حق ستيزى آنان است.

موانع درك تعاليم صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

موانع درك حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 10

10 _ حسد و تجاوز از حد ، تهديدكننده واقعنگرى و روشن بينى عالمان دينى

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 11

11 _ روحيه جدال و لجاجت، مانع از درك و پذيرش حق است.

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 8

8 - انديشه هاى خرافى ، مانع از درك واقعيت امور و تحليل صحيح آنها

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك . .. بل أنتم قوم تفتنون

ثموديان به جاى درك ريشه واقعى مشكلات خود، آن را به وجود صالح(ع) و بديمنى او نسبت مى دادند; در حالى كه تأثير وجود فيزيكى يك فرد در سرنوشت يك ملت _ آن هم به گونه اى كه

ثموديان مى پنداشتند _ چيزى جز خرافه نبود.

موانع درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 6

6- درك حقايق معنوى و ارزش هاى الهى با كفر به آخرت ، امكان پذير نيست .

و جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا

ذكر صفت {لايؤمنون} براى {الذين} مشعر به اين معناست كه آنان، شايستگى درك و فهم آيات قرآن را نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 11

11 - انگيزه هاى ناخالص نفسانى و جوّ ناسالم فكرى جامعه ، از موانع شناخت درست حقايق

أن تقوموا للّه مثنى و فردى ثمّ تتفكّروا

توصيه به قيام براى خدا، حاكى از رد انگيزه هاى ناخالص است و {مثنى و فرادى} دعوت به پرهيز از جوّ زدگى است. اين مى رساند كه ناخالصى و غوغاسالارى، به فهم درست آسيب مى زند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 6،9

6- كفر ، مانع درك و پذيرش حق ، حتى از زبان پيامبر ( ص )

يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا

{ماذا قال. ..} ممكن است پرسش حقيقى باشد و ناتوانى كافران از فهم كلام وحى را برساند.

9- هواپرستى و ناتوانى از درك حقايق معنوى ، دو عنصر به هم پيوسته

طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

عطف دو جمله، ارتباط و پيوستگى تنگاتنگ ميان محتواى آن دو را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 8

8

- مردمى كه دل هايشان مهر شده ، از درك حقايق و معارف دينى و الهى محروم اند .

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

موانع درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 3

3 - ثروت و امكانات مادى ، زمينه ساز بازماندن از تلاش براى درك معارف الهى و غافل سازنده انسان از عاقبت خويش *

أمّا من استغنى

مراد از {استغناء} ممكن است داشتن مال و ثروت باشد. در اين صورت _ به قرينه {جاءك يسعى و هو يخشى} در توصيف جبهه مقابل _ مى توان گفت ثروتمندان در معرض ترك حضور در مجالس دينى و خوددارى از تلاش براى آموختن دين و دچار محروميت از خشيت هستند.

موانع درك سخنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 8

8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان

قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.

درماندگي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

درماندگى

آثار درماندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 13،16،17

13 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه ظهور فطرت توحيدى انسان و روى برتافتن از شرك

و جاءهم الموج من كل مكان . .. دعوا اللّه مخلصين له

الدين

16 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه بريده شدن اميد انسان از غير خدا

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من ال

17 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

خدا شناسى هنگام درماندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 14

14 _ مردم هنگام درماندگى و خطر مرگ ، به درگاه خدا دعا كرده و همراه با سوگند ، قول مى دهند كه جزو سپاسگزاران او خواهند بود .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من ال

درماندگى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 7

7 _ جهان آخرت ، سراى تنهايى و محروميت از هر گونه شفاعت براى زشت كرداران

و الذين كسبوا السيئات . .. ما لهم من اللّه من عاصم

درماندگى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 1

1_ مهمانان لوط ، در پى مشاهده درماندگى او در برابر مهاجمان ، ماهيت خويش ( فرشته بودن ) را براى لوط فاش ساختند .

قال لو أن لى بكم قوّة . .. قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

دعا هنگام درماندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 14

14 _ مردم هنگام درماندگى و خطر مرگ ، به درگاه خدا دعا كرده و همراه با سوگند ، قول مى دهند كه جزو سپاسگزاران او خواهند بود .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من ال

دروغ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 _ سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 9،10

9 _ اعتقاد به مصونيّت از خلود در عذاب ، دروغى كه اهل كتاب ، آن را ساخته و خود را فريب دادند .

و غرّهم فى دينهم ما كانوا يفترون

10 _ دروغپردازى و بدعتگذارى در دين

، شيوه اهل كتاب

و غرّهم فى دينهم ما كانوا يفترون

از ماضى استمرارى {ما كانوا} چنين استفاده شده است كه بدعتگذارى شيوه مستمر آنان شده بود.

آثار دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 9

9 _ دروغ گويى مداوم منافقان ، موجب افزايش بيمارى در دل و جان آنان

فزادهم اللّه مرضاً . .. بما كانوا يكذبون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بما كانوا . ..} علاوه بر تعلقش به {لهم عذاب اليم}، متعلق به {فزادهم ...} نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 43

43 _ پيشتازى در كفر ، دروغپردازى ، جاسوسى و تحريفگرى ، مايه خوارى در دنيا و عذاب بزرگ در آخرت

الذين يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 7

7 _ زير پا نهادن عهد خويش با خدا و عادت كردن به دروغ گويى ، مايه گرفتار شدن آدمى به نفاق مزمن و هميشگى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

{كانوا يكذبون} بر استمرار دلالت دارد; زيرا فعل مضارع آن گاه كه همراه با فعل {كان} و نظاير آن باشد، بر استمرار دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 5

5- ريشه بدعت گذارى در دين ، آرا و گفته هاى بى اساس و دروغين است .

و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب ه_ذا حل_ل و ه_ذا

حرام لتفتروا على الله الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 11

11 - دروغ ، ابزار شيطان براى فريفتن انسان ها

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى . .. فبدت لهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 222 - 2،5

2 - دروغ پردازى و گناه ، نمود هاى تصرف شياطين در قلب و روح انسان

تنزّل على كلّ أفّاك أثيم

5 - دروغ ، مادر گناهان و زاينده انحراف ها

أفّاك أثيم

اختصاص به ذكر يافتن {إفك} از ميان ساير گناهان و اصل قرار گرفتن براى {إثم} (تقدم آن بر إثم) مى تواند مطلب ياد شده را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 21

21 - دروغ پردازى و ناسپاسى ، باعث محروميت از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 25

25 - اسراف و دروغ گويى ، مايه محروم شدن از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 10

10 - دروغ پردازى و گناه پيشگى ، مانع از شنود و دريافت بايسته آيات الهى است .

أفّاك أثيم . يسمع ءاي_ت اللّه ... ثمّ يصرّ مستكبرًا كأن لم يسمعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 7

7 - دروغ گويى ، استفاده ابزارى از مقدسات

و عملكرد هاى ناپسند ، نشانه هاى مُهر شدن دل است .

ذلك بأنّهم ءامنوا ثمّ كفروا فطبع على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 4

4 - آلودگى به دروغ و گناه ، ساقط كننده انسان تا مرحله تكذيب دين و باز داشتن مردم از نماز

ينهى. عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... ناصية ك_ذبة خاطئة

وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} بيانگر استمرار كذب و خطا در شخص است. اين دو وصف در مقايسه با {ينهى} و {كذّب} _ فعل و دلالت كننده بر حدوث نهى و تكذيب اند _ به منزله علت و معلول مى باشند.

آثار سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 25

25 _ كسى كه با سوگند دروغ مال مسلمانى را به چنگ آورد ، مورد غضب الهى است .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. لهم عذاب اليم

رسول اللّه (ص): من حلف يميناً يقتطع بها مال اخيه، لقى اللّه عز و جل و هو عليه غضبان فانزل اللّه تصديق ذلك فى كتابه {ان الذين يشترون . .. }.

_______________________________

امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 368، جزء 12 ; نورالثقلين، ج 1، ص 355، ح 193.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 10

10 _ حفظ آبرو در برابر مردم ، با سوگند دروغ و بى توجهى به رضايت خدا و رسولش ، موجب رسوايى و ذلت انسان در آخرت است .

يحلفون باللّه لكم . .. فان له نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 4

4 - انحرافات منافقان ، نتيجه سوگند هاى دروغ آنان

اتّخذوا أيم_نهم جنّة فصدّوا عن سبيل اللّه

مطلب ياد شده از تفريع {فصدّوا. ..} بر {اتّخذوا...} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

ابراهيم(ع) و دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 6،7

6- { عن الصادق ( ع ) : واللّه ما فعله كبيرهم و ما كذب إبراهيم فقيل : و كيف ذلك ؟ قال : إنّما

قال : فعله كبيرهم ه_ذا إن نطق و إن لم ينطق فلم يفعل كبيرهم ه_ذا شيئاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده: به خدا سوگند بت بزرگ آن كار را نكرده بود و ابراهيم نيز دروغ نگفت. به امام صادق(ع) گفته شد: چگونه اين ممكن است [در حالى كه ابراهيم گفت اين كار را بت بزرگ كرده است؟] امام فرمود: ابراهيم(ع) گفت: اگر بت بزرگ سخن بگويد، اين كار را كرده است و اگر سخن نگويد آن بت بزرگ كارى نكرده است}.

7- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ اللّه . . . أحبّ الكذب فى الإصلاح . . . ان إبراهيم ( ع ) إنّما قال : { بل فعله كبيرهم ه_ذا } إرادة الإصلاح و دلالة على أنّهم لايفعلون ;

از امام صادق(ع) روايت شده: خداوند . .. دروغ گفتن براى اصلاح را دوست دارد ... ابراهيم(ع) هنگامى كه گفت: {بل فعله كبيرهم ه_ذا} هدف او اصلاح و راهنمايى [مردم] بود كه آنان [بدانند] بت ها كارى انجام نمى دهند}.

اجتناب از استماع دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 4

4 - پرهيز از گوش دادن به سخنان ياوه و دروغين ، حالتى پسنديده است .

لايسمعون فيها لغوًا

اجتناب از دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 18

18 - لزوم اجتناب از دروغ گويى و باطل سرايى

و اجتنبوا قول الزور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 8

8 - پرهيز شعورمندان از كلام دروغين

، دليل راه نداشتن باطل در حريم وعده هاى خداوند ( آفريدگار شعور ) *

إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون

تعبير {مثل أنّكم تنطقون} ممكن است در بيان اين معنا آمده باشد كه اگر انسان شعورمند، از باطل گريزان است و ارزش را در حقيقت مى بيند; پس چگونه ممكن است كه سخن پروردگار آدميان و خالق نطق (شعور)، بى حقيقت و وعده اش تحقق ناپذير باشد.

اجتناب از سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 12

12 _ نماز داراى نقشى بسزا در پاكسازى روحيات آدمى براى پرهيز از سوگند هاى دروغ و خيانت در شهادت

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

اجتناب از گواهى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 3

3 _ بندگان خالص خدا ، هرگز به باطل و دروغ ، شهادت و گواهى نمى دهند .

و الذين لايشهدون الزور

احكام دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : قال رسول الله ( ص ) : لا كذب على مصلح ثم تلا : { أيّتها العير إنكم لسارقون } ثم قال : والله ما سرقوا و ما كذب . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: رسول خدا(ص) فرمود: دروغ براى كسى كه قصد اصلاح دارد نيست. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: {أيّتها العير إنكم لسارقون} ; سپس فرمود: به خدا سوگند كاروانيان دزدى نكرده بودند و [اعلام كننده نيز ]دروغ نگفت...}.

ادعا هاى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 9

9 - ادعاى مشكران در شريك داشتن خداوند ، دروغين و غير واقعى است .

و من الناس من يج_دل . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ... و من كفر فلايحزنك ... و لئن س

فرمان خداوند به پيامبر(ص) براى اداى سپاس و ستايش در پى ذكر پاسخ صريح مشركان، مبنى بر معرفى خداوند به عنوان خالق عالم، اين نكته را مى رساند كه {آنان خود معترف اند كه عقيده شان باطل است. بنابراين، تو حمد خداى را به جاى آور!}.

ادعاى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 16

16 - ادعاى نبود نشانه اى بر حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) و نيز ساير پيامبران ، ادعايى گزاف و دروغين است .

لولا . .. تأتينا ءاية ... قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

جمله {قد بيّنّا الأيات} پاسخ به ادعايى است كه جمله {لولا . .. تأتينا ءاية} آن را بيان مى دارد.

ادعاى دروغ در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 4

4 - برخى از مردم ، به دروغ خود را از انفاق گران معرفى كرده و مدعى بذل و بخشش هاى انبوه اند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا

آيه بعد _ كه گوينده {أهلكت مالاً لبداً} را غافل از آگاهى خداوند خوانده است _ مى تواند نشانگر نادرست بودن ادعاى انفاق گرى او باشد.

استماع دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده

- 5 - 41 - 12،14

12 _ اعتنا و رغبت فراوان منافقان و يهود به شنيدن گفته ها و شايعه هاى دروغين ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب

چون شنيدن سخنانى كه دروغ بودن آن براى شنونده معلوم نباشد، صفت مذمومى نيست، لذا مراد اين است كه آنان با توجه و آگاهى به دروغ بودن سخنان به شنيدن آنها رغبت داشتند.

14 _ دروغ پذيرى برخى منافقان و يهوديان و پيروى آنان از عالمان تحريفگر ، فلسفه نهى خداوند از تأسف پيامبر ( ص ) بر كفرورزى آنان

لايحزنك الذين يسرعون . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين

{سمعون} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {الذين قالوا} و {الذين هادوا} بر مى گردد (هم سماعون) و اين جمله، بيانگر علت نهى خداوند از تأسف بر كفر منافقان و يهوديان است.

اعراض از دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 1

1 _ بندگان خالص خدا ، در مجالسى كه به باطل و دروغ پرداز مى گذرد ، هرگز حضور نمى يابند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين لايشهدون الزور

فعل {شهد} گاهى در معناى {حضر} (حضور يافت) استعمال مى شود و گاهى در معناى {أخبر عن الشىء و شهده} (خبر داد از چيزى و گواهى به آن داد) به كار مى رود. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است. {زور} نيز به معناى دروغ و باطل است.

اغواگرى با دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 10

10 - فريب دادن با تمسك به دروغ و

پذيرش مسؤوليت خطا ، از راه هاى ايجاد انحراف دينى است .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون

اهميت اجتناب از دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 6

6_ لزوم پرهيز از دروغ حتى مصلحت آميز آن ، در صورتى كه توريه امكان پذير است .

معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده

يوسف(ع) با اينكه مى دانست متهم كردن بنيامين به دزدى داراى مصالحى است ; ولى در بيان آن از دروغ گفتن امتناع كرد و با توريه آن مصلحت را تدارك نمود.

بهشتيان و دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 7

7 - نوشندگان شراب بهشتى ، منزّه از زبان گشودن به هذيان و دروغ

و كأسًا دهاقًا . لايسمعون فيها لغوًا و لا كذّابًا

ارتباط اين آيه با آيه قبل، بيانگر اين نكته است كه شراب بهشتى، از نوع شراب هاى دنيا نيست كه بر عقل انسان تأثير منفى گذاشته، مايه هذيان گويى و لاف زدن گردد.

تبرئه از دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 1

1 _ هود با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و دروغگويى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

تحصيل مال با دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 15

15 - { روى عن ابى جعفر (

ع ) انه يعنى بالباطل اليمين الكاذبة يقتطع بها الأموال ;

از امام باقر(ع) درباره {باطل} در آيه فوق روايت شده كه: مراد، سوگند دروغ است كه موجب به دست آوردن مال مى شود (يعنى تحصيل مال باقسم دروغ اكل مال به باطل است)}.

تحميل دروغ بر خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 2

2 _ شرك، باطل و اعتقاد به آن تحميل دروغ بر خويشتن است.

انظر كيف كذبوا على أنفسهم

جمله {كذبوا . ..} بيان حال مشركان در دنيا مى تواند باشد. يعنى مشركان در دنيا با عقيده شرك بر خود نيز دروغ بستند. زيرا فطرت و جان آدمى گواه بر توحيد است.

تزيين دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 5

5- مشركان دوران جاهلى ، مردمانى دروغ پرداز و آرايش دهنده مطالب دروغ

و تصف ألسنتهم الكذب

{الكذب} مفعول {تصف} است. آوردن چنين وصفى براى مشركان به جاى فعل {يكذب} حاكى از اين است كه آنان، مطالب دروغ را توصيف كرده و آرايش مى دادند.

تشويق به دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 10

10_ نفوذ شيطان در انسان ها و ترغيب آنان به نفاق ، دروغ پردازى ، فريب كارى و طرح توطئه هاى شوم ، نمودى از دشمنى آشكار او با ايشان است .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب و إ

تنزيه از دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ

- 78 - 35 - 6

6 - بهشتيان ، هرگز دروغ نمى گويند و يكديگر را به دروغ گويى متهم نمى كنند .

و لا كذّابًا

{كذّاباً} يا به معناى {كَذِباً} (دروغ) و يا مصدر باب تفعيل و به معناى تكذيب است (لسان العرب). بنابراين مفاد {و لا كذّاباً} اين است كه در بهشت، دروغ وجود ندارد يا اين كه كسى تكذيب گفتار خويش را از ديگران نمى شنود; زيرا همگان صداقت يكديگر را باور دارند.

دروغ بودن شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 2،6

2 - آگاهى و اعتراف گروهى از جن ، به دروغ بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

6 - شريك داشتن خداوند و همسر و فرزند گزيدن او ، كذب محض و ساخته دست انس و جن است .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

دروغ بودن فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 2،3،6

2 - آگاهى و اعتراف گروهى از جن ، به دروغ بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

6 - شريك داشتن خداوند و همسر و فرزند گزيدن او ، كذب محض

و ساخته دست انس و جن است .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

دروغ بودن همسردارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 2،3،6

2 - آگاهى و اعتراف گروهى از جن ، به دروغ بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

6 - شريك داشتن خداوند و همسر و فرزند گزيدن او ، كذب محض و ساخته دست انس و جن است .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

دروغ جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 13

13 _ ايجاد خوشبينى و اصلاح بين مردم حتى با سخن دروغ ، عملى پسنديده

لا خير فى كثير من نجويهم الا . .. اصلح بين الناس

امام صادق(ع) درباره {اصلاح بين الناس} فرمود: تسمع من الرجل كلاماً يبلغه فتخبث نفسه فتلقاه فتقول سمعت من فلان قال فيك من الخير كذا و كذا خلاف ما سمعت منه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 341، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 550، ح 562.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : قال رسول الله ( ص

) : لا كذب على مصلح ثم تلا : { أيّتها العير إنكم لسارقون } ثم قال : والله ما سرقوا و ما كذب . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: رسول خدا(ص) فرمود: دروغ براى كسى كه قصد اصلاح دارد نيست. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: {أيّتها العير إنكم لسارقون} ; سپس فرمود: به خدا سوگند كاروانيان دزدى نكرده بودند و [اعلام كننده نيز ]دروغ نگفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 7

7- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ اللّه . . . أحبّ الكذب فى الإصلاح . . . ان إبراهيم ( ع ) إنّما قال : { بل فعله كبيرهم ه_ذا } إرادة الإصلاح و دلالة على أنّهم لايفعلون ;

از امام صادق(ع) روايت شده: خداوند . .. دروغ گفتن براى اصلاح را دوست دارد ... ابراهيم(ع) هنگامى كه گفت: {بل فعله كبيرهم ه_ذا} هدف او اصلاح و راهنمايى [مردم] بود كه آنان [بدانند] بت ها كارى انجام نمى دهند}.

دروغ در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح

704.

24 _ سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

دروغ در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 1

1 _ مشركان در قيامت به دروغ منكر شرك ورزى خويش در دنيا مى شوند.

و اللّه ربنا ما كنا مشركين. انظر كيف كذبوا على أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 11

11 _ مشركان حتى در قيامت دروغ مى گويند.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون

دروغ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 7

7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون

دروغ مصلحتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : قال رسول الله ( ص ) : لا كذب على مصلح ثم تلا : { أيّتها العير إنكم لسارقون } ثم قال : والله ما سرقوا و ما كذب . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است:

رسول خدا(ص) فرمود: دروغ براى كسى كه قصد اصلاح دارد نيست. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: {أيّتها العير إنكم لسارقون} ; سپس فرمود: به خدا سوگند كاروانيان دزدى نكرده بودند و [اعلام كننده نيز ]دروغ نگفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 6

6_ لزوم پرهيز از دروغ حتى مصلحت آميز آن ، در صورتى كه توريه امكان پذير است .

معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده

يوسف(ع) با اينكه مى دانست متهم كردن بنيامين به دزدى داراى مصالحى است ; ولى در بيان آن از دروغ گفتن امتناع كرد و با توريه آن مصلحت را تدارك نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 7

7- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ اللّه . . . أحبّ الكذب فى الإصلاح . . . ان إبراهيم ( ع ) إنّما قال : { بل فعله كبيرهم ه_ذا } إرادة الإصلاح و دلالة على أنّهم لايفعلون ;

از امام صادق(ع) روايت شده: خداوند . .. دروغ گفتن براى اصلاح را دوست دارد ... ابراهيم(ع) هنگامى كه گفت: {بل فعله كبيرهم ه_ذا} هدف او اصلاح و راهنمايى [مردم] بود كه آنان [بدانند] بت ها كارى انجام نمى دهند}.

زمينه سوگند دروغ منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 2

2 - دروغ گويى ، استفاده ابزارى از سوگند ها ، انحراف و بازداشتن مردم از راه خدا ، زاييده كفر و بى ايمانى منافقان

ذلك بأنّهم ءامنوا

ثمّ كفروا

{ذلك} مى تواند به تمامى آنچه در دو آيه پيش در رابطه با منافقان، مطرح شده اشاره داشته باشد.

زيان دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 14،16

14 - اطمينان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

16 - زيان دروغ ، بيشتر از همه ، به خود دروغ گو باز مى گردد .

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

سرزنش استماع دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 20

20 _ ناپسندى گوش سپارى به گفتار دروغ و دروغ بستن بر ديگران

سمعون للكذب

{للكذب} يا مفعول به است براى {سمعون} و يا مفعول له. برداشت فوق بر اساس هر دو احتمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 8

8 _ رغبت به شنيدن دروغ ها و شايعات ، پذيرش احكام تحريف شده ، حرامخوارى و رشوه گيرى ، بسى زشت و نارواست .

سمعون للكذب اكلون للسحت

سرزنش سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 12

12 - سوگند دروغ ، امرى ناپسند و نكوهيده در بينش الهى

و يحلفون على الكذب و هم يعلمون

سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 15

15 - { روى عن ابى جعفر ( ع ) انه يعنى بالباطل اليمين

الكاذبة يقتطع بها الأموال ;

از امام باقر(ع) درباره {باطل} در آيه فوق روايت شده كه: مراد، سوگند دروغ است كه موجب به دست آوردن مال مى شود (يعنى تحصيل مال باقسم دروغ اكل مال به باطل است)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 11

11 _ سوگند صادقانه به خدا ، گناه است و دروغ آن ، كفر عملى .

و لا تجلعوا اللّه عُرضةً لايمانكم

ان اللّه عز و جل يقول: {و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم}

_______________________________

كافى، ج 7، ص 434، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 218، ح 834.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 10

10 _ شهادت به ناحق و قسم دروغ ، تجاوز به حقوق ديگران و ستمكارى در حق ايشان است .

و ما اعتدينا إنّا اذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 10

10 _ خيانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

فان عثر على انهما استحقا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 21 - 3

3 _ سوگند دروغ، شيوه اى شيطانى در فريب دادن ديگران

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 8،12

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن

تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

12 _ علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1،11

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

11 _ تخلف از جهاد و سوگند دروغ ، علامت نفاق و نشانه پليدى است .

يعتذرون إليكم . .. سيحلفون باللّه ...إنهم رجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1،2،5

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

2 _ خداوند ، مؤمنان را از تأثيرپذيرى در برابر رياكارى و سوگند هاى دروغين منافقان هشدار داد .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

5 _ روى آورى به سوگند هاى دروغ ، از روش هاى منافقان براى دستيابى به هدف هاى خويش

سيحلفون باللّه . .. يحلفون لكم

سوگند دروغ ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 1

1 _ شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.

و قاسمهما . .. فدليهما بغرور

{تدلية}، مصدر {دلىّ}، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است.

كلمه {غرور} مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.

سوگند دروغ در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 3

3 _ سوگند دروغ مشركان در قيامت بر مشرك نبودنشان در دنيا

و اللّه ربنا ما كنا مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 5

5 - توسل جستن منافقان ، به سوگند دروغ در پيشگاه خداوند در قيامت

فيحلفون له

سوگند دروغ در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 3

3 - زن زناكارى كه با سوگند دروغين ، سوگند شوهرش بر اين عمل زشت را رد و تكذيب كند ، مستحق غضب خدا است .

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

سوگند دروغ شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 21 - 1

1 _ شيطان با سوگند دروغ و مؤكد خويشتن را از خيرخواهان آدم و حوا قلمداد كرد.

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

به كارگيرى فعل {قاسم} از باب مفاعله مى تواند براى تأكيد باشد. يعنى شيطان با سوگند مؤكد سخنش را به آنان القا كرد.

سوگند دروغ منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و

سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 2

2 _ عدم امكان گريز از جامعه اسلامى براى منافقان صدر اسلام ، عامل رو آوردن آنان به سوگند دروغ براى مؤمن جلوه دادن خود

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 1،4

1 _ سوگند هاى دروغ منافقان به خداوند نزد مؤمنان ، براى جلب رضايت آنان

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم

4 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد سوگند هاى دروغ منافقان

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 1

1 _ روى آوردن منافقان به سوگند دروغ ، براى انكار سخنان كفرآميزى كه در نهان گفته بودند .

يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 10،11

10 - منافقان ، آگاهانه متوسل به سوگند هاى دروغ مى شدند .

و يحلفون على الكذب و هم يعلمون

11 - توسل به سوگند دورغ ، از نشانه هاى نفاق و از ترفند هاى منافقان براى پوشش دادن نفاق و دورويى خويش .

و يحلفون على الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 5،8

5 - توسل جستن منافقان ، به سوگند دروغ در پيشگاه خداوند در قيامت

فيحلفون له

8 - منافقان مى

پندارند ، در قيامت نيز مى توان از سوگند دروغ بهره جست و خود را از مهلكه نجات داد .

فيحلفون له . .. و يحسبون أنّهم على شىء

كلمه {شىء} در {أنّهم على شىء} موصوف صفت محذوف است و تقدير آن {على شىء نافع} مى باشد; يعنى، منافقان مى پندارند كه چيز مفيدى در اختيار دارند (مقصود سوگند دروغ است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 4،7

4 - انحرافات منافقان ، نتيجه سوگند هاى دروغ آنان

اتّخذوا أيم_نهم جنّة فصدّوا عن سبيل اللّه

مطلب ياد شده از تفريع {فصدّوا. ..} بر {اتّخذوا...} به دست مى آيد.

7 - هدف منافقان از تمسك به سوگند هاى دروغ ، اغفال كردن مردم و بازداشتن آنان از راه خداوند

اتّخذوا أيم_نهم جنّة فصدّوا عن سبيل اللّه

شايعه دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 12

12 _ اعتنا و رغبت فراوان منافقان و يهود به شنيدن گفته ها و شايعه هاى دروغين ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب

چون شنيدن سخنانى كه دروغ بودن آن براى شنونده معلوم نباشد، صفت مذمومى نيست، لذا مراد اين است كه آنان با توجه و آگاهى به دروغ بودن سخنان به شنيدن آنها رغبت داشتند.

علاقه استماع دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 1،2

1 _ رغبت فراوان يهود به حرامخوارى و شنيدن دروغ ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب اكلون للسحت

صيغه مبالغه {سمعون} و {اكلون} دلالت بر رغبت فراوان دارد. در برداشت

فوق دو خصلت ياد شده، وصف عموم يهوديان (عالمان و پيروان) آنان گرفته شده است.

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

عوامل دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 3

3 - نفاق ، خدعه گرى و دروغ پردازى ، رذايلى هستند برخاسته از بيمارى دل

و من الناس من يقول ءامنا . .. يخدعون اللّه ... فى قلوبهم مرض

{فى قلوبهم مرض} بيانگر ريشه رذايلى است كه در آيات قبل و فرازهاى بعد، براى منافقان بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 5

5 _ رشوه خوارى عالمان كفرپيشه يهود براى پذيرش و تأييد دروغپردازى هاى رشوه دهندگان

لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

ذكر رشوه خوارى عالمان يهود پس از توصيف آنان به دروغ پذيرى، بيانگر آن است كه آنان براى پذيرش و تأييد دروغهاى بافته شده توسط گروهى از يهوديان رشوه مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 10

10_ حسد ، آدمى را به گناهانى همانند دروغ گفتن و نيرنگ زدن حتى به

محبوب ترين نزديكانش ، وادار مى سازد .

قالوا ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف و إنا له لن_صحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 5

5 _ ستمگرى ، باطل گرايى و دروغ پردازى ، از نتايج و اثرات كفر به خدا و انكار رسالت پيامبر ( ص )

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا

{زور} به معناى سخن باطل و دروغ است (لسان العرب).

قرآن و دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 14 - 3

3 - صفحات قرآن ، پاك و منزّه از ثبت هرگونه ناروا و دروغ و به دور از مطالب باطل

مطهّرة

كسب با دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 15

15 - { روى عن ابى جعفر ( ع ) انه يعنى بالباطل اليمين الكاذبة يقتطع بها الأموال ;

از امام باقر(ع) درباره {باطل} در آيه فوق روايت شده كه: مراد، سوگند دروغ است كه موجب به دست آوردن مال مى شود (يعنى تحصيل مال باقسم دروغ اكل مال به باطل است)}.

كيفر دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 12

12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر

فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون

كيفر سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 77 - 24

24 _ كسانى كه قسم دروغ مى خورند ، در آخرت نصيبى نداشته و عذابى دردناك در انتظار آنان است .

انّ الّذين . .. و ايمانهم ثمناً قليلاً

امام صادق (ع)، در ضمن شمارش گناهان كبيره فرمود: و اليمين الغموس ; لأنّ اللّه عز و جلّ يقول {انّ الذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمنا قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة . .. }.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 287، ح 33 ; نورالثقلين، ج 1، ص 355، ح 195.

كيفر گواهى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 26

26 _ شهادت دهندگان به دروغ و ترك كنندگان شهادت حق ، مورد تهديد خدايند .

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

بيان آگاهى خداوند به شهادتهاى دروغ و تركِ شهادتِ حق، كنايه از تهديد و عذاب الهى است.

گناه دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 12

12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر

فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 3

3 - دروغ پردازى ، گناهى بزرگ

أفّاك أثيم

گناه سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 2

2 _ شهادت به ناحق و قسم دروغ ، گناه است .

فان

عثر على انهما استحقا اثماً

مراد از {اثماً} _ به قرينه {انا اذاً لمن الاثمين} _ شهادتهاى دروغين است.

گناه گواهى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 21،22

21 - { قال رسول اللّه ( ص ) خطيباً . فقال : ياأيّها الناس عدلت شهادة الزور إشراكاً باللّه ثلاثاً ، ثمّ قرأ : { فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور } ;

رسول خدا(ص) ضمن خطبه اى سه دفعه فرمود: اى مردم! شهادت زور (دروغ)، معادل شرك به خدا است. سپس آيه {فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور} را قرائت فرمود}.

22 - { دخل عمرو بن عبيد على الصادق ( ع ) . . .و قال : أحب أن أعرف الكبائر من كتاب اللّه فقال : . . .إنّ الكبائر . . . وقول الزور { و اجتنبوا قول الزور } . . . ;

عمروبن عبيد بر امام صادق(ع) وارد شد. .. و گفت: دوست دارم گناهان كبيره را از كتاب اللّه بشناسم. آن حضرت فرمود: ...[از جمله] گناهان كبيره... قول زور است; [چون در كتاب اللّه آمده است: ]{و اجتنبوا قول الزور}...}.

گواهى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 4

4 _ دو مرد از كسانى كه شهادت دروغين شاهدان بر وصيت ، بر ضرر آنان تمام شده مى توانند در مقام شهادت برآمده و شهادت خويش را ادا كنند

فاخران يقومان مقامهما من الذين استحق عليهم الأولين

مفعول {استحق} كلمه {اثماً} مى باشد كه به قرينه فراز قبل حذف شده است و {اوليان} فاعل آن

مى باشد. بنابراين و با توجه به آنچه درباره {استحقا اثماً} گفته شده {من الذين استحق ...} چنين معنا مى شود آن دو مرد جايگزين در امر شهادت بايد از كسانى باشند كه شاهدان پيشين با حق جلوه دادن شهادت دروغين خويش ضررى را متوجه آنان كرده اند.

ملاك دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 10

10 - مخالف اعتقاد سخن گفتن _ هرچند خود سخن حق باشد _ دروغ گويى است .

قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه . .. و اللّه يشهد إنّ المن_فقين لك_ذبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، منافقان را _ به رغم اين كه سخن حقى را گفته بودند ولى در دل آن را باور نداشتند _ دروغ گو خوانده است.

ممنوعيت سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 8

8 - سوگند به دروغ ، ممنوع است .

قل لاتقسموا

ترديدى نيست كه سوگند منافقان، سوگندى دروغين بود. بنابراين نهى خداوند از چنين سوگندى، دليل بر ممنوعيت آن است.

ممنوعيت گواهى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 4

4 _ شهادت و گواهى باطل و دروغ ، ممنوع است .

و الذين لايشهدون الزور

منشأ دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 222 - 3

3 - شياطين ، الهام كننده دروغ و گناه اند ; نه پيام هاى معرفتى و ارزشى همچون قرآن .

و ما تنزّلت به الشي_طين . .. تنزّل على كلّ

أفّاك أثيم

موارد دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 112 - 1

1 _ انتساب گناه خود به ديگران ، دروغى شنيع و گناهى آشكار است .

و من يكسب خطيئة . .. ثم يرم به برياً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبيناً

نكره آوردن كلمه {بهتناً} و {اثماً}، براى اشاره به بزرگى آن دو گناه است. كلمه {بهتان}، به معناى دروغ بستن به ديگران است، به گونه اى كه از شنيدن چنين دروغى مبهوت و متحير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 10

10 _ پيمان شكنى ، از مصاديق دروغ گويى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما كانوا يكذبون} عطف تفسير و بيان ديگرى از {بما اخلفوا اللّه ما وعدوه} باشد نه امرى مستقل از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 9

9- نسبت دادن فرزندگزينى به خدا ، سخنى بس گزاف و دروغ است .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . .. كبرت كلمة تخرج من أفوههم إن يقولون إلاّ كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 152 - 3

3 - فرزند داشتن خدا ، دروغ محض و سخنى ناروا در حق خداوند

ولد اللّه و إنّهم لك_ذبون

موانع دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 6

6- ايمان ، مانع افترا و دروغ پردازى است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت

الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 7

7 - توجه به علم الهى ، بازدارنده انسان از گزافه گويى و بى صداقتى در دين

قل أتعلّمون اللّه بدينكم . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 6

6 _ توجّه به علم و بصيرت الهى ، بازدارنده انسان از بى صداقتى در عقيده و ناخالصى در عمل

يمنّون عليك أن أسلموا . .. إنّ اللّه يعلم غيب ... و اللّه بصير بما تعملون

تذكر به علم و بصيرت الهى، در پايان آياتى كه مدعيان ايمان را به سبب بى صداقتى ملامت كرده است، مى تواند پيامدار معناى ياد شده باشد.

موانع گواهى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 2

2 _ توجه به احكام و قوانين شهادت بر وصيت ( نقض شهادت هاى دروغين و بازگشت حق سوگند به ديگران ) ، مايه هراس از اداى شهادت دروغ و زمينه ساز اداى شهادت به راستى و درستى

او يخافون ان ترد أيمن بعد أيمنهم

ضمير در {يخافوا} و {ايمنهم} به شاهدان نخست بر مى گردد و مراد از رد يمين {ترد أيمن) بازگشت حق سوگند به ديگران است. بنابراين {او يخافوا ان ترد...} يعنى تا شاهدان نخست بترسند كه سوگند آنان ناديده انگاشته شده و حق سوگند به ديگران بازگردانده شود.

موسى(ع) و دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 14،15

14 - اطمينان دادن مؤمن آل

فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

15 - ناروا بودن قتل موسى ( ع ) ، در نظر مؤمن آل فرعون حتى در صورت دروغ گو بودن او

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

ناپسندى دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 17

17 - اعتقاد به زشتى و زيان بارى دروغ ، داراى پيشينه طولانى در ميان ملت ها

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 9

9 - دروغ گويى و تكذيب گفتار تقواپيشگان ، خصلت هايى ناروا و مذموم است .

و لا كذّابًا

پاكيزه خواندن فضاى بهشت از كذب و تكذيب، نشانگر منفور بودن آن در پيشگاه خداوند است.

دروغگو

كيفر دروغگو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 11

11 - { قال الصادق ( ع ) : إذا سأل عن صدقه على أىّ وجه قاله ، فيجازى بحسبه فكيف يكون حال الكاذب . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: در صورتى كه راستگو، از راستگويى اش سؤال شود كه به چه انگيزه اى بوده است؟ و بر حسب آن جزا داده شود، حال دروغگو چگونه خواهد بود. ..؟}.

دروغگويان

{دروغگويان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 10،11

10 _ دروغگويى، شيوه هميشگى مشركان لجاجت پيشه است.

فقالوا . .. و إنهم لكذبون

11 _ مشركان حتى در قيامت

دروغ مى گويند.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 22

22 _ وانهادن دشمنان حق ناپذير و بى اعتنايى به دروغپردازيهاى آنان فرمان الهى است.

فذرهم و ما يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 5

5- مشركان دوران جاهلى ، مردمانى دروغ پرداز و آرايش دهنده مطالب دروغ

و تصف ألسنتهم الكذب

{الكذب} مفعول {تصف} است. آوردن چنين وصفى براى مشركان به جاى فعل {يكذب} حاكى از اين است كه آنان، مطالب دروغ را توصيف كرده و آرايش مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 7

7- افترا زنندگان به پيامبر ( ص ) و قرآن ، خود دروغگوى واقعى اند .

و أُول_ئك هم الكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 13 - 4

4 - در پيشگاه خداوند ، قذف كنندگان بى دليل سرآمد دروغ گويان اند .

فأُول_ئك عند اللّه هم الك_ذبون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الكاذبون} مسند محلى به {ال} جنس و مفيد حصر است.

برخورد اخروى با دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 4

4 - دروغ گويان و گنه كاران ، در آخرت با برخورد شديد مأموران الهى مواجه شده و به سوى جهنم رانده خواهند شد .

ناصية ك_ذبة خاطئة . .. سندع الزبانية

تشخيص دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 43 - 8

8 _ تكليف جهاد ، صحنه تمايز مؤمنان راستين از مدعيان دروغين ايمان

و جهدوا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

دروغگويان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 4

4 - دروغ گويان و گنه كاران ، در آخرت با برخورد شديد مأموران الهى مواجه شده و به سوى جهنم رانده خواهند شد .

ناصية ك_ذبة خاطئة . .. سندع الزبانية

دروغگويان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 16

16_ قيامت ، روز تمايز مؤمنان راستين از مدعيان دروغين

بل نظنكم ك_ذبين . .. إنهم مل_قوا ربهم

روش برخورد دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 4

4 - برخى از مردم ، به دروغ خود را از انفاق گران معرفى كرده و مدعى بذل و بخشش هاى انبوه اند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا

آيه بعد _ كه گوينده {أهلكت مالاً لبداً} را غافل از آگاهى خداوند خوانده است _ مى تواند نشانگر نادرست بودن ادعاى انفاق گرى او باشد.

رهبر دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 2

2 - انسان هاى دروغ پرداز و آلوده به گناه ، گوش سپرده به القائات دروغين شياطين

على كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {يلقون} به {كلّ أفّاك} باز گردد و {يلقون السمع} كنايه از اين باشد كه

آنها تمامى انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند. گفتنى است كه بر اين مبنا ضمير جمع در {أكثرهم كاذبون} مى تواند به شياطين بازگردد; يعنى، منحرفان تمام انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند; اما بيشتر شياطين، اخبار دروغ تحويلشان مى دهند.

فرجام دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 5

5 - دروغ پردازانِ گناه پيشه ، داراى فرجامى خفّت بار و آكنده از ذلت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

قلب دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 222 - 1

1 - قلب هر انسان دروغ پرداز و گنه پيشه ، محل واقعى نزول شياطين

تنزّل على كلّ أفّاك أثيم

{أفّاك} از ريشه {إفك} (قلب كردن حقيقت) مشتق شده است. بنابراين {أفّاك} به كسى گفته مى شود كه دروغ پردازى كند. {أثيم} نيز از ماده {إثم} (گناه) به معناى گنه پيشه است.

كيفر دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 8

8 _ كيفر دمسازان با دروغ ، عذابى است دردناك

و لهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون

{باء} در {بما كانوا} سببيه است و {ما} مصدريه مى باشد; يعنى: و لهم عذاب اليم بسبب كذبهم المستمر.

لعن بر دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان

من الك_ذبين

محروميت دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 23

23 - اسرافگران و دروغ گويان ، از هدايت الهى محروم اند .

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

نزديكى كيفر دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 5

5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است .

سندع الزبانية

حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.

نفرين به دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 1

1 - دروغ پردازان گناه پيشه ، مورد نفرين و تهديد خداوند

ويل لكلّ أفّاك أثيم

نهى از اطاعت دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 6

6 - اطاعت از دستورات دروغ گويان و گنه پيشگان ، مورد نهى خداوند

ناصية ك_ذبة خاطئة . .. كلاّ لاتطعه

دروغگويى

آثار دروغگويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 10

10 - عامل بازداشتن كافران از رويكرد به حق ، دروغ پردازى آنان است .

كذلك كانوا يؤفكون

{كذلك} اشاره به دروغ پردازى و افترا زدن كافران مجرم است; يعنى، همان طور كه در قيامت دروغ مى گويند در دنيا نيز عمل مى كردند. لازم به ذكر است كه ريشه {يؤفكون} {إفك} است و به معناى {هر نوع باز داشته شدن از جهت و موقعيتى است كه شايسته بوده در آن موقعيت باشد} (مفردات راغب). بنابراين، مراد از

{يؤفكون}، منصرف شدن از عقيده حق و گرايش يافتن به باطل است.

آثار دروغگويى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

اقرار به دروغگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 19

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

بى اعتنايى به دروغگويى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 _ توصيه الهى به تحت تأثير قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغين منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

تهمت دروغگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

تهمت دروغگويى به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم ( ع ) و متهم شدن

او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت . .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

تهمت دروغگويى به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 2

2 - تكذيب پيامبران ، متهم كردن آنان به دروغ گويى و انكار رسالت ايشان ، سابقه دار در تاريخ بشر

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 2

2 - انكار رسالت پيامبران و متهم كردن آنان به دروغ گويى ، سابقه دار در تاريخ بشر

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 2

2 - انكار رسالت پيامبران و متهم كردن آنان به دروغ گويى ، سابقه دار در تاريخ بشر

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 11

11 - نادرست پنداشتن وعده الهى به برپايى قيامت و دروغگو دانستن پيامبران ، كفر و از نشانه هاى كافران است .

الذين كفروا . .. قالوا ي_ويلنا ... ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون

تهمت دروغگويى به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 15

15_ اشراف و سران قوم نوح ، پيروان آن حضرت را در ادعاى ايمان ، به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

تهمت دروغگويى

به شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 5

5_ مردم مدين ، شعيب ( ع ) را به دروغ گويى در ادعاى نبوت و رسالت متهم مى كردند .

سوف تعلمون . .. من هو ك_ذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 2

2 - انكار رسالت شعيب ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى از سوى مردم مدين

فقد كذّبت . .. و أصح_ب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 186 - 4

4 - شعيب ( ع ) متهم به دروغ گويى در ادعاى رسالت ، از سوى مردم اَيكه

و إن نظنّك لمن الك_ذبين

{إنْ} مخفف از ثقيله و{ظَنْ} (مصدر {نظن}) مرادف {ايقان} (يقين داشتن) است; يعنى، {قطعًا تو را از جمله دروغ گويان مى دانيم}.

تهمت دروغگويى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر

- 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

تهمت دروغگويى به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

تهمت دروغگويى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 5

5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 2

2_ مشركان مكه ، سرگذشت نوح و قوم او را ، داستانى ساختگى و بافته پيامبر ( ص ) مى پنداشتند .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. أم يقولون افتري_ه

برداشت فوق ، براين اساس است كه ضمير مفعولى در {إفتراه} به داستان نوح(ع) و قوم او كه در آيات پيشين آمده ، باز گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 1،2

1- متهم شدن پيامبر ( ص ) به دروغ گويى از سوى مشركان ، با رخ دادن نسخ و تبديل پيامى به پيام ديگر در برخى از آيات قرآن

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

2- نسخ و تغيير برخى از پيام

هاى الهى ، دستاويزى براى مشركان در مبارزه با پيامبر ( ص ) و متهم كردن او به دروغ گويى

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 1

1- مخالفان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در استناد قرآن به خداوند دروغگو و مفترى مى دانستند .

يقولون إنما يعلّمه بشر . .. إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار و او را به دروغ گويى متهم مى كردند .

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 3

3 - از سوى مشركان ، به پيامبر ( ص ) اتهام دروغ پردازى زده مى شد .

أم يقولون افتري_ه بل هو الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 1

1 - كافران ، اظهارات پيامبر ( ص ) را درباره تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، افتراى او بر خدا مى دانستند .

و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئكم . .. أفترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار نموده و او را به دروغ گويى متهم كردند

.

و إن يكذّبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار نموده و آن حضرت را به دروغ گويى متهم مى كردند .

و إن يكذّبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 4 - 6،7

6 - كافران ، پيامبراسلام ( ص ) را ساحر و بسيار دروغگو مى دانستند .

و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 1،2

1 - نسبت كذب و افترا به پيامبر ( ص ) ، از ديگر موضع گيرى هاى منكران ، در قبال وحى قرآنى

اللّه الذى أنزل الكت_ب بالحقّ . .. أم يقولون افترى على اللّه كذبًا

ارتباط اين آيه با آيات 17 و 18 مى تواند توجيه گر واژه {أم} باشد; يعنى، منكران قرآن گاهى با انكار معاد مى خواهند وحى را انكار كنند و زمانى هم با نسبت كذب به پيامبر درصدد انكار حقانيت قرآن مى باشند.

2 - پيامبر ( ص ) ، به خاطر دعوت مؤمنان به مودت اهل بيت ، در معرض اتهام كذب

از سوى عناصر سست ايمان *

أم يقولون افترى على اللّه كذبًا

چنانچه مخاطب در {لا أسئلكم} مسلمانان باشند، از ارتباط {أم يقولون} با آيه شريفه، مى توان استفاده كرد كه فاعل {يقولون} عناصر سست ايمان هستند و نه مشركان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 33 - 1

1 - اتهام كافران به پيامبر ( ص ) ، در ابداع قرآن از نزد خود و نسبت دادن آن به خداوند

أم يقولون تقوّله

{تقوّل}; يعنى، به دروغ چيزى را به كسى نسبت دادن (المصباح المنير). مقصود كافران اين است كه قرآن، كلام خداوند نيست و پيامبر(ص) به دروغ آن را به او نسبت مى دهد.

تهمت دروغگويى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 7

7 - قوم موسى وى را به دروغ گويى در ابلاغ حكم خدا ( فرمان ذبح گاو ) ، متهم كردند .

إن اللّه يأمركم . .. قالوا أتتخذنا هزواً

با وجود اينكه موسى(ع) با جمله {إن اللّه. ..} تصريح مى كند كه خداوند چنين دستورى داده بنى اسرائيل با خطاب به موسى (ع) (أتتخذنا) او را صادر كننده آن فرمان مى پنداشتند; يعنى، بر اين گمان بودند كه وى به گزاف آن حكم را به خداوند نسبت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 5

5 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى در ادعاى رسالت

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

{ه_ذا} به ادعاى رسالت از سوى موسى اشاره دارد; زيرا فرعون وى را

متهم به دروغ گويى مى كند، به اين دليل كه اگر رسالت از سوى خدا درست باشد، بايد پيش از تو در ميان نياكان ما اين امر تحقق مى يافت; در حالى كه چنين چيزى در تاريخ پيشينيان، شنيده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 8

8 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى از سوى فرعون ، به خاطر مردود دانستن الوهيت وى و فراخواندن همگان به پرستش خداى يگانه

و إنّى لأظنّه من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 6

6 - تهمت سحر و دروغ گويى به موسى ( ع ) ، از سوى فرعون ، هامان و قارون

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 5،6،15

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى

ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

6 - موسى ( ع ) ، متهم به فردى دروغ گو و دين ساز از سوى فرعون

و إنّى لأظنّه ك_ذبًا

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

تهمت دروغگويى به مومنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 5

5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

تهمت دروغگويى به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 5

5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 5

5 - كافران صدراسلام ، مؤمنان را دروغگو دانسته و عقيده آنان به برپايى قيامت را بى اساس مى پنداشتند

.

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

تهمت دروغگويى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 14

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 8

8_ نوح ( ع ) ، در پندار نارواى كفرپيشگان قومش ، فردى دروغگو و ارائه كننده مطالب نادرست

إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 6

6 - مردم ، هشدار عذاب را جدّى نگرفتند و نوح ( ع ) را به دروغ گويى متهم ساختند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

تهمت دروغگويى به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه

قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 2

2- قوم عاد ، متهم كننده هود ( ع ) ، به دروغ پردازى براى جداسازى آنان از خدايانشان

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

دروغگويى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 9

9 _ تزوير، وسوسه انگيزى و دروغپردازى، از شيطنتهاى ابليس

إلا إبليس . .. فوسوس لهما الشيطن

خداوند در آيات پيشين شيطان را با واژه {ابليس} نام برد و آنگاه كه توطئه گرى و تزوير را ياد نمود، او را با وصف {شيطان} توصيف كرد.

دروغگويى ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر ( ص ) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب {ناصية} است و اتصاف {ناصية} به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره او نمايان است.

دروغگويى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 3

3 _ سوگند دروغ مشركان در قيامت بر مشرك نبودنشان در دنيا

و اللّه ربنا ما كنا مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 1،9

1 _ مشركان در قيامت به دروغ منكر شرك ورزى خويش در دنيا مى شوند.

و اللّه ربنا ما كنا مشركين. انظر كيف كذبوا على أنفسهم

9 _ دروغپردازى مشركان، حتى در قيامت

انظر كيف كذبوا على أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 11

11 _ مشركان حتى در قيامت دروغ مى گويند.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون

دروغگويى اخروى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 5

5 - توسل جستن منافقان ، به سوگند دروغ در پيشگاه خداوند در قيامت

فيحلفون له

دروغگويى امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 8

8- تكذيب معجزات درخواستى از سوى امت هاى پيشين ، دليل بهانه جويى و بى صداقتى تقاضا كنندگان معجزات متعدد است .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

از اينكه تكذيب معجزات درخواستى (اقتراحى) از سوى پيشينيان، دليل امتناع خداوند از ارائه معجزات براى امتهاى بعدى مطرح شده است مى تواند نشان از بى صداقتى و بهانه جويى اين امتها باشد و خداوند به همين دليل به معجزات درخواستى اينها،

پاسخ منفى داده است.

دروغگويى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 7

7- بر زبان راندن شعار طاعت و سخنان زيبا و تن ندادن به جهاد ، بى صداقتى با خداوند است .

طاعة و قول معروف . .. فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

از تعبير {فلو صدقوا اللّه} استفاده مى شود كه لازمه صداقت با خداوند، آن است كه انسان در همه زمينه ها، حتى تكليف دشوار جهاد، تابع خداوند باشد.

دروغگويى باديه نشينان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 10

10 - تأكيد خداوند ، بر عدم صداقت اعراب بدوى در ادعاى ايمان

بل اللّه يمنّ عليكم أن هدي_كم للإيم_ن إن كنتم ص_دقين

تعبير {إن كنتم ص_دقين} در حقيقت ايمان اعراب را زير سؤال برده است; يعنى، شما صادق نيستيد و چنان كه قبلاً يادآور شديم، شما تنها تسليم شده ايد; ولى ايمان نياورده ايد. بر فرض كه واقعاً ايمان آورده باشيد، شايسته اين است كه خدا بر شما منت نهد; نه شما بر او.

دروغگويى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 6

6_ فرزندان يعقوب ، با دروغ و نيرنگ درصدد برآمدند تا اعتماد وى را جلب كرده و رضايت او را در سپردن يوسف ( ع ) به ايشان فراهم سازند .

و إنا له لن_صحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 1

1_ فرزندان يعقوب با دروغ ها و نيرنگ هاى خويش

، موافقت او را براى فرستادن يوسف ( ع ) به همراه خود جلب كردند .

إنا له لح_فظون . .. فلما ذهبوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 17 - 1،2،3،8

1_ برادران يوسف ، پيش از حضور در نزد يعقوب ( ع ) با هماهنگى كامل ، دروغهايى را براى ارائه به او ، ساخته و پرداخته كردند .

قالوا ي_أبانا إنا ذهبنا . .. فأكله الذئب

روشن است كه همه فرزندان يعقوب در حضور او لب به سخن نگشودند و گزارش ندادند ; بلكه يكى از آنان سخن مى گفت. بنابراين نسبت دادن آن سخنان دروغين به همه ايشان (قالوا) گوياى اين است كه آنان از پيش دروغها را بافته و تبادل نظر كرده بودند و همگى بر آن اتفاق نظر داشتند.

2_ طعمه گرگ شدن يوسف ( ع ) ، گزارشى دروغين برادران او به پدرشان يعقوب

قالوا . .. فأكله الذئب

3_ غفلت از يوسف ( ع ) به خاطر سرگرمى به دويدن و مسابقه دادن ، اعتذار دروغين برادران او در توجيه طعمه گرگ شدن يوسف ( ع )

ي_أبانا إنا ذهبنا نستبق و تركنا يوسف عند مت_عنا

{استباق} به معناى مسابقه دادن و پيشى گرفتن است و جمله {نستبق} حال براى فاعل {ذهبنا} است. بنابراين {ذهبنا نستبق} ; يعنى، مى رفتيم در حالى كه با يكديگر مسابقه مى داديم. رفتن و مسابقه دادن با مسابقه تيراندازى يا اسب دوانى مطابقتى ندارد ; بلكه با مسابقه دويدن منطبق است.

8_ اطمينان برادران يوسف به ناموفق بودن صحنه سازيهايشان در باوراندن دروغ هاى خود به يعقوب ( ع )

و ما أنت

بمؤمن لنا و لو كنا ص_دقين

{ايمان} به معناى تصديق كردن شخص و باور كردن مدعاى اوست. آوردن جمله اسميه به همراه {باء} زايده _ كه براى تأكيد است _ حكايت از اطمينان برادران يوسف به مضمون جمله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 7

7_ يعقوب ( ع ) گزارش فرزندانش را نپذيرفت و به دروغ بودن آن اطمينان پيدا كرد .

فأكله الذئب . .. قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

{تسويل} (مصدر سوّلت) به معناى آسان كردن و نيز زينت دادن امرى ناپسند به صورت امرى نيكوست و مراد از {أمراً} مكر و نيرنگ عليه يوسف است. بنابراين {بل سوّلت ...} چنين معنا مى شود: آنچه گفتيد صحت ندارد ; بلكه نفس شما امر ناپسندى را براى شما زيبا جلوه داد و ارتكاب آن را براى شما آسان ساخت.

دروغگويى پيروان سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 9

9 - سامرى و پيروان او ، به دروغ مدعى فراموش شدن معرفى گوساله به عنوان معبود ، از جانب موسى ( ع ) شدند .

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

در باره مرجع ضمير فاعلى {نسى} دو احتمال وجود دارد: 1_ مرجع موسى(ع) باشد. 2_ مرجع سامرى باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال اول است.

دروغگويى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 7

7 - درخواست نجات از سوى دوزخيان ، به منظور انجام اعمال صالح ، صادقانه نبوده و آنان باز به رفتار زشت خود ادامه

خواهند داد .

فما للظ_لمين من نصير . إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند _ پس از نفى وجود ياور براى كافران _ مى تواند پاسخى به اين سؤال باشد كه چرا و كجا آنان بى ناصراند؟ پاسخ اين است كه: چون خداوند به راز دل ها آشنا است، مى داند كه آنان هرگز ايمان نمى آورند و در نتيجه از نصرت و يارى كسى بهره مند نخواهند شد.

دروغگويى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 19،20

19- كافران در قيامت ، در دفاع از خود به دروغ گويى خواهند پرداخت .

ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

20- امكان دروغ گويى در قيامت

ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 11،12

11 - كافران ، در قيامت ، دروغ پردازى مى كنند .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. كذلك كانوا يؤفكون

از جمله معناهاى {إفك}، انصراف از راستى در گفتار به دروغ گويى است (مفردات راغب).

12 - دروغ پردازى ، در قيامت ، ممكن است .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون . .. كذلك كانوا يؤفكون

دروغگويى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 22

22 _ وانهادن دشمنان حق ناپذير و بى اعتنايى به دروغپردازيهاى آنان فرمان الهى است.

فذرهم و ما يفترون

دروغگويى دشمنان انبيا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 23

23 _ دروغپردازى و افترا، شيوه تبليغات دشمنان انبياست.

فذرهم و ما يفترون

دروغگويى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 13

13 _ محمّد بن منصور عن عبدصالح قال: سألته عن قول الله: {و إذا فعلوا فاحشة _ إلى قوله _ أتقولون على الله ما لا تعلمون} . .. فقال: ... فان هذا من ائمة الجور ادّعوا ان الله أمرهم بالإيتمام بهم فردّ الله ذلك عليهم فاخبرنا إنهم قد قالوا عليه الكذب فسمى ذلك منهم فاحشة.

محمّد بن منصور گويد: از امام كاظم(ع) درباره آيه {و إذا فعلوا فاحشة . .. } سؤال كردم فرمود: ... اين مطلب درباره پيشوايان جور است كه ادعا داشتند خداوند مردم را به پيروى و اقتداى به آنها امر فرموده، خداوند اين ادعاى آنان را رد كرده و به ما خبر داده كه آنان بر خدا دروغ بستند ; و اين دروغ را فاحشه ناميده است.

دروغگويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 19

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

دروغگويى سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 9

9 - سامرى و پيروان او ، به دروغ مدعى فراموش شدن معرفى گوساله به عنوان معبود ، از جانب موسى ( ع ) شدند .

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

در باره

مرجع ضمير فاعلى {نسى} دو احتمال وجود دارد: 1_ مرجع موسى(ع) باشد. 2_ مرجع سامرى باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال اول است.

دروغگويى شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 1،2

1 - شياطين ، القاگر شنوده هاى خويش به منحرفان ، به گونه اى دروغ و خلاف واقع

يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

ضماير جمع در {يلقون}، {أكثرهم} و {كاذبون} مى تواند به شياطين بازگردد. بر اين مبنا {سمع} مصدر به معناى مفعول است. {واو} در {و أكثرهم} حاليه و تقدير آن چنين مى باشد: {يلقى الشياطين على ه_ؤلاء المنحرفين مسموعاتهم و الحال أن أكثرهم (أكثر الشياطين) كاذبون فى ما يلقونه; شياطين، شنوده هاى خود را بر آن منحرفان القا مى كنند; در حالى كه بيشترشان (بيشتر شياطين) در آنچه القا مى كنند، دروغ مى گويند}.

2 - انسان هاى دروغ پرداز و آلوده به گناه ، گوش سپرده به القائات دروغين شياطين

على كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {يلقون} به {كلّ أفّاك} باز گردد و {يلقون السمع} كنايه از اين باشد كه آنها تمامى انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند. گفتنى است كه بر اين مبنا ضمير جمع در {أكثرهم كاذبون} مى تواند به شياطين بازگردد; يعنى، منحرفان تمام انديشه و حواس خويش را در اختيار شياطين مى گذارند; اما بيشتر شياطين، اخبار دروغ تحويلشان مى دهند.

دروغگويى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 8

8 _ دروغ، اساس كار

شيطان در وسوسه گرى و فريب دادن آدم و حوا

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 21 - 1

1 _ شيطان با سوگند دروغ و مؤكد خويشتن را از خيرخواهان آدم و حوا قلمداد كرد.

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

به كارگيرى فعل {قاسم} از باب مفاعله مى تواند براى تأكيد باشد. يعنى شيطان با سوگند مؤكد سخنش را به آنان القا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 11

11 - دروغ ، ابزار شيطان براى فريفتن انسان ها

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى . .. فبدت لهما سوءتهما

دروغگويى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 10

10- ستمگران در مهلت خواهى خويش از خداوند ، به هنگام مشاهده عذاب الهى ، براى پذيرش اسلام و پيروى از پيامبر ( ص ) راستگو نيستند .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

از پاسخ خداوند به مهلت خواهى ستمگران كه فرمود: شما على رغم وجود آيات و دلايل روشن، بر زوال ناپذيرى خود تأكيد داشتيد، به دست مى آيد كه اگر خداوند به آنان مهلت دهد باز هم به راه باطل خود ادامه خواهند داد.

دروغگويى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 25

25 _ امتناع عالمان تحريفگر يهود از رويارويى با رسول خدا ( ص ) ، از ترس

افشاى دروغ ها و تحريفهايشان *

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه

دروغگويى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاكاران فاسد ، براى شايعه پراكنى و القاى باور هاى دروغين خود به مردم

كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

ضماير جمع در آيه ياد شده، همگى مى تواند به {كلّ أفّاك} باز گردد و {السمع} نيز مصدر به معناى مفعول باشد; يعنى، {يلقى ه_ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم على الناس و الحال أنّ أكثرهم كاذبون فيما يلقونه; اين دسته از كژانديشان، شنيده هاى خود را در ميان مردم مى پراكنند، در حالى كه بيشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمى دهند}.

دروغگويى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 4

4 - دروغ و تزوير ، دو حربه فرعون عليه موسى ( ع )

قال . .. إنّ ه_ذا لس_حر عليم . يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تعبير {يريد أن يخرجكم. ..} دروغى آشكار است; چه اين كه موسى(ع) خواهان خارج ساختن بنى اسرائيل از مصر بود و نه قبطيان. و از سوى ديگر در مجموع كلام وى تزوير و فريبكارى نهفته است چه در گفتن {أرضكم} (سرزمين شما) و چه در تعبير {بسحره} (با جادويش)

دروغگويى قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 13 - 4

4 - در پيشگاه خداوند ، قذف كنندگان بى دليل سرآمد دروغ گويان اند .

فأُول_ئك عند اللّه هم الك_ذبون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الكاذبون} مسند محلى

به {ال} جنس و مفيد حصر است.

دروغگويى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 4

4 - متهم كنندگان صالح ( ع ) به دروغ گويى و خودخواهى ، خود دروغ گويان و خودخواهان واقعى اند .

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

دروغگويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 19

19- كافران در قيامت ، در دفاع از خود به دروغ گويى خواهند پرداخت .

ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 39 - 8،9،10

8- آگاهى يافتن كافران بر دروغ گويى خويش ، از جمله دلايل احياى مجدد انسان ها در قيامت

بلى وعدًا عليه حقًّا . .. و ليعلم الذين كفروا أنهم كانوا ك_ذبين

9- دروغ پردازى دائمى كافران درباره معاد

و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ

10- بى اطلاعى كافران در دنيا ، از دروغ گويى خويش درباره رستاخيز

و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 6

6 - افسانه خواندن قرآن از سوى كافران ، دروغى ناروا به ساحت آن

إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . .. و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 9

9 - رد پيشنهاد كافران (

نزول دفعى قرآن ) از سوى خداوند ، به خاطر عدم صداقت آنان در خواسته خويش

أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل

مقصود از آيه اين است كه اقتراح كافران، بهانه اى بيش نيست; زيرا اگر راست مى گويند پس چرا به تورات _ با اين كه به صورت دفعى نازل شده بود _ پيش از اين كفر ورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 13 - 9

9 - تمسك كافران به دروغ ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، شيوه اى متداول در بين آنان بود .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 11

11 - كافران ، در قيامت ، دروغ پردازى مى كنند .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. كذلك كانوا يؤفكون

از جمله معناهاى {إفك}، انصراف از راستى در گفتار به دروغ گويى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 4

4- اظهار ايمان كافران ، در تنگناى عذاب ادعايى دروغين و غير قابل اعتماد

أنّى لهم الذكرى

برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لهم الذكرى} درصدد نفى اثر نباشد; بلكه در مقام تحليل و تفسير ادعاى ايمان كافران در شرايط عذاب باشد، به اين كه اينان هر چند مدعى ايمان مى شوند; اما آنان كجا و ايمان كجا؟ آنان راهى به سوى ايمان باز نگذاشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور

- 52 - 15 - 4

4 - كافران به دروغ ، مدعى قابل درك نبودن حقايق وحى *

أفسحر ه_ذه أم أنتم لاتبصرون

عبارت {أم أنتم لاتبصرون} در حقيقت تكرار همان سخن كافران است كه در دنيا نسبت به حقايق دين مى گفتند و مدعى بودند كه ما در سخنان وحى حقيقتى نمى يابيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 15 - 2

2 - كافران ، خود مى دانند كه عذرتراشى هايشان دورغ است .

و لو ألقى معاذيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 2

2 - سازش خواهان كافر ، به رغم اظهار آمادگى براى پذيرش مشروط توحيد ، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آينده آنان ، فرقى نمى كرد .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

اين آيه گرچه با آيه سوم، عبارتى يكسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آيه سوم _ به قرينه آيه قبل از آن _ مراد زمان آينده است; ولى در اين آيه _ به قرينه آيه قبل از اين _ مراد زمان حال است.

دروغگويى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 2

2 - كافرانى كه خود را در صورت مماشات پيامبر ( ص ) ، آماده عبادت خداوند مى خواندند ، هرگز به آن تن نداده و معبود پيامبر ( ص ) را نمى پرستيدند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

دروغگويى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 12 - 8،9،11

8 - كافران مكه ، براى باز داشتن مسلمانان ، از ايمان شان به دروغ متوسل شدند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون

9 - كافران مكه ، مردمى دروغگو بودند .

و قال الذين كفروا . .. إنّهم لك_ذبون

11 - برعهده گرفتن خطا و گناه ارتداد مسلمانان ، از سوى كافران مكه ، ادعايى دروغ و خالى از واقعيت بود .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . ..إنّهم لك_ذبون

دروغگويى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاكاران فاسد ، براى شايعه پراكنى و القاى باور هاى دروغين خود به مردم

كلّ أفّاك أثيم . يلقون السمع و أكثرهم ك_ذبون

ضماير جمع در آيه ياد شده، همگى مى تواند به {كلّ أفّاك} باز گردد و {السمع} نيز مصدر به معناى مفعول باشد; يعنى، {يلقى ه_ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم على الناس و الحال أنّ أكثرهم كاذبون فيما يلقونه; اين دسته از كژانديشان، شنيده هاى خود را در ميان مردم مى پراكنند، در حالى كه بيشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمى دهند}.

دروغگويى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 14

14 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزوجل : { و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم و اللّه يعلم إنهم لكذبون } قال : اكذبهم اللّه عزوجل فى قولهم { لو استطعنا لخرجنا معكم } و قد كانوا مستطيعين للخروج

;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند عز وجل: {و سيلحفون باللّه . ..} روايت شده كه فرمود: خداوند آنان را در اينكه گفتند: اگر استطاعت داشتيم همراه شما بيرون مى آمديم، تكذيب كرده است; زيرا آنان در آن موقع استطاعت خروج داشتند}.

دروغگويى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 12

12 _ علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 3

3 _ فراهم نكردن مقدمات جهاد ، دليل دروغگويى متخلفان جنگ تبوك و عزم قطعى آنان بر عدم شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

دروغگويى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

دروغگويى مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 9

9 - دروغ و تزوير ، وسيله اى در دست مخالفان صالح براى پيشبرد اهداف خويش

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

دروغگويى مدعيان دوستى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 6

6 - ترس از مرگ ، نشان دروغ گويى مدعيان دوستى با خداوند

فتمنّوا الموت إن كنتم ص_دقين

دروغگويى مسيحيان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 2

2 _ ادعاى دروغين نصرانيت ( يارى عيسى ( ع ) و دين خدا ) از سوى مسيحيان

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم

خداوند براى بيان اين نكته كه مسيحيان تنها مدعى نصرانيت هستند، فرمود: {و من الذين قالوا}، و نفرمود: {و من النصارى} چون آنها نه به آيين نصرانيت پايبند بودند و نه عيسى(ع) و دين خدا را يارى مى كردند.

دروغگويى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 10

10 _ دروغگويى، شيوه هميشگى مشركان لجاجت پيشه است.

فقالوا . .. و إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 17

17 _ پيامبر(ص) مأمور بى اعتنايى به مشركان و دروغپردازى آنان است.

فذرهم و ما يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 17

17 _ سخن و ادعاهاى مشركان در مورد مشيت الهى و نتيجه گيرى جبر از آن، جز گمان و دروغپردازى نيست.

سيقول الذين أشركوا . .. إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 15

15- معتقدان به شرك ربوبى ( شريك داشتن خدا در روزى رسانى ) ، اعتقاد خود را بر دروغى ساختگى بنا كرده اند .

بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ... عمّا كنتم تفترون

{يفترون} (از مصدر ثلاثى فرى) به معناى دروغ است و تفاوتش با

كذب (عدم مطابقت خبر با واقع) در اين است كه افترا، ساختگى و جعلى است (فرى فلان الكذب إذا اختلقه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 9

9 - ادعاى مشكران در شريك داشتن خداوند ، دروغين و غير واقعى است .

و من الناس من يج_دل . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ... و من كفر فلايحزنك ... و لئن س

فرمان خداوند به پيامبر(ص) براى اداى سپاس و ستايش در پى ذكر پاسخ صريح مشركان، مبنى بر معرفى خداوند به عنوان خالق عالم، اين نكته را مى رساند كه {آنان خود معترف اند كه عقيده شان باطل است. بنابراين، تو حمد خداى را به جاى آور!}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 151 - 2

2 - عقايد مشركان ، ساختگى و متكى بر سخنان دروغ است .

ألا إنّهم من إفكهم ليقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 152 - 2،4

2 - انتساب فرزند به خدا از سوى مشركان ، سخنى نابه جا و دروغ است .

ولد اللّه و إنّهم لك_ذبون

4 - مشركان ، مردمى دروغگو در عقايد و باور هاى شان

و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 5

5 - دروغگو بودن مشركان در ادعا هاى خود ، درباره خداوند و معارف الهى

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 170 - 2

2 - مشركان در ادعاى

آمادگى براى ايمان آوردن به كتاب آسمانى ، غير صادق و دروغگو بودند .

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . .. فكفروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 20

20 - مشركان ، مردمى دروغ پرداز و ناسپاس

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

دروغگويى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 5

5- مشركان دوران جاهلى ، مردمانى دروغ پرداز و آرايش دهنده مطالب دروغ

و تصف ألسنتهم الكذب

{الكذب} مفعول {تصف} است. آوردن چنين وصفى براى مشركان به جاى فعل {يكذب} حاكى از اين است كه آنان، مطالب دروغ را توصيف كرده و آرايش مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 6

6 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى سوگندشكن و غيرصادق در ادعاى ايمان به پيامبر الهى ويژه خود

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

دروغگويى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 21

21 _ پيامبر(ص) موظف به مبارزه منفى با مشركان مكه از راه بى اعتنايى به شبهات و دروغپردازيهاى آنان است.

و لو شاء ربك ما فعلوه فذرهم و ما يفترون

رها كردن مشركان و اعتنا نكردن به گفته هاى آنان نوعى مبارزه منفى است كه خداوند پيامبر(ص) را به آن فرمان مى دهد.

دروغگويى مفتريان بر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 105 - 7

7- افترا زنندگان به پيامبر ( ص ) و قرآن ، خود دروغگوى واقعى اند .

و أُول_ئك هم الكذبون

دروغگويى مفتريان بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 7

7- افترا زنندگان به پيامبر ( ص ) و قرآن ، خود دروغگوى واقعى اند .

و أُول_ئك هم الكذبون

دروغگويى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 1

1 - نهى كنندگان از نماز و تكذيب گران دين ، مردمى خطاكار و دروغ گويند .

ينهى . .. كذّب ... ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغگويى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 23 - 13

13 - منكران قرآن به دروغ در حقانيت قرآن و آسمانى بودن آن ، اظهار ترديد مى كردند .

و إن كنتم فى ريب . .. فأتوا بسورة ... إن كنتم صدقين

متعلق {صادقين} به قرينه {إن كنتم فى ريب} شك و ترديد مشركان در آسمانى بودن قرآن است; يعنى: إن كنتم صادقين فى انكم مرتابون . ..; اگر در اظهار ترديد راستگو هستيد چنين كنيد. اين معنا كنايه از دروغگويى آنان در اظهار شك و ترديد است.

دروغگويى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر ( ص ) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب {ناصية} است و

اتصاف {ناصية} به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره او نمايان است.

دروغگويى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 7

7 - منكران معاد ، اشخاصى دروغگويند .

بل أتين_هم بالحقّ و إنّهم لك_ذبون

دروغگويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 8 - 2

2 - گروهى از انسان ها ( منافقان ) به دروغ مدعى ايمان به خدا و روز قيامت هستند .

و من الناس من يقول ءامنا باللّه و باليوم الأخر و ما هم بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 7،9

7 _ منافقان ، مردمى دمساز با دروغ و دروغ گويى

بما كانوا يكذبون

فعل مضارع آن گاه كه پس از {كان} و مانند آن قرار گيرد، دلالت بر استمرار در زمان گذشته دارد.

9 _ دروغ گويى مداوم منافقان ، موجب افزايش بيمارى در دل و جان آنان

فزادهم اللّه مرضاً . .. بما كانوا يكذبون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بما كانوا . ..} علاوه بر تعلقش به {لهم عذاب اليم}، متعلق به {فزادهم ...} نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 6،9،10

6 _ دروغ ، سوگند به خدا ، توجيه اعمال ناروا و عذرتراشى ، از شگرد هاى منافقان

يصدّون عنك صدودا . .. ثمّ يحلفون باللّه

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

به دليل {يصدّون عنك} معلوم مى شود كه ادعاى اراده احسان دروغ بوده است. بنابراين ادعاى آنان تنها توجيه و عذرتراشى براى اعمال ناروايشان بوده است ; نه پى بردن به اشتباه و عذرخواهى واقعى.

9 _ توجيه خلافكارى ها بر مبناى دروغ ، نمودى از انفاق

يريدون ان يتحاكموا . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

10 _ ادعاى نيكوكارى ، مُدارا و صلح جويى ، توجيه نارواى منافقان در مورد مراجعه به حكم طاغوتى

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 4

4 _ دروغگويى منافقان ، در ادعاى خيرخواهى و صلحجويى

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 15،18،36،45

15 _ منافقان و يهوديان شتابنده در كفر ، مردمى دروغ پرداز ، جاسوس و فرمانبردار سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} و {لقوم} مفعول له براى {سمعون} باشد. بنابراين {سمعون للكذب}، يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى آنان جاسوس ديگرانند و سخنان تو را براى ديگران مى شنوند.

18 _ منافقان و يهوديان جاسوس ، دروغ پرداز و حق ناپذير ، آن قدر بى ارزشند كه حتى نبايد بر گمراهى آنان تأسف خورد و بر كفرشان غمگين بود

لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر .

.. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين

36 _ خداوند هرگز جان ودل ناپاك منافقان و يهوديان جاسوس و دروغپرداز را از آلودگى كفر و نفاق پاك نخواهد ساخت .

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

45 _ پيشتازى در كفر ، تحريفگرى ، دروغپردازى و جاسوسى ، نمودى از خوارى و رسوايى منافقان و يهوديان در دنيا

يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى

رسوايى يهوديان و منافقان، كه {لهم فى الدنيا خزى} بيانگر آن است، مى تواند همان رذايلى باشد كه در آيه مطرح شده است. زيرا اين رذايل يا خود رسوايى است و يا موجب رسوايى انسان در جامعه خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 1،8

1 _ منافقان ، در صورت بازخواست از عملكرد و سخنان ناروايشان ، به دروغ آن را شوخى و سرگرمى مى نمايانند .

يقولون هو أذن . .. و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب

8 _ بى شرمى منافقان و اصرار آنان بر دروغ پردازى و تزوير ، حتى پس از افشاى اسرار درونى و توطئه هاى آنان

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءو

جمله {قل أباللّه . .. } مى تواند رد ادعاى منافقان در مورد {نخوض و نلعب} باشد ; يعنى، آنان هنوز هم با اين سخنان در مقام تزويرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 8،11،13

8 _ دروغ گويى ، شيوه مستمر منافقان

و بما كانوا يكذبون

11 _ شكستن پيمان خود با خدا و دروغ

گويى مستمر ، نشانه منافقان است .

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

13 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده : المنافق اذا حدّث عن اللّه و عن رسوله كذب و اذا وعد اللّه و رسوله اخلف . . . و ذلك قول اللّه عزوجل { فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم . . . بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون } . . . ;

منافق، هرگاه از خدا و رسولش سخن گويد، دروغ مى گويد و اگر به خدا و رسول او وعده دهد، خلف وعده مى كند . .. و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: پس خداوند، نفاق را تا روزى كه او را ملاقات كنند در دلهاى آنان قرار داد، بدين علت كه با خدا خلف وعده كردند و همواره دروغ مى گفتند ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 11،19

11 _ تمسك منافقان به سوگند دروغ براى اثبات حسن نيت خويش در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و ليحلفن إن أردنا إلا الحسنى

19 _ دروغ گويى ، خصلت منافقان است .

و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 7

7 - آن دسته از منافقانى كه پس از اظهار ايمان و فرمان برى ، از خدا و رسول او ، روى برتافته و نافرمانى كردند ، ايمان نداشتند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 9

9 - منافقان ، عناصرى دروغگو و بيگانه با صدق و راستى

ألا إنّهم هم الك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 9

9 - دروغ گويى ، از ويژگى ها و خصلت هاى منافقان

و اللّه يشهد إنّ المن_فقين لك_ذبون

تكيه بر وصف {كاذبون} نشانگر آن است كه دروغ گويى، براى منافقان خصلتى ثابت و جدايى ناپذير است.

دروغگويى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان صدر اسلام به خداوند ، براى اثبات ايمان خويش و همراهى خود با مؤمنان

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم

دروغگويى ناهيان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 1

1 - نهى كنندگان از نماز و تكذيب گران دين ، مردمى خطاكار و دروغ گويند .

ينهى . .. كذّب ... ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغگويى ناهيان از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 2،3

2 - شخص بازدارنده پيامبر ( ص ) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب {ناصية} است و اتصاف {ناصية} به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره

او نمايان است.

3 - دروغ گويى و خطاكارى ، نمايان در چهره مخالفت كنندگان با نماز پيامبر ( ص )

ناصية ك_ذبة خاطئة

توصيف {موى بالاى پيشانى} به {كاذب} و {خاطى} _ به جاى توصيف صاحب {ناصية} به آنها _ بيانگر ظهور آثار آن در چهره شخص است.

دروغگويى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 1

1 - توصيه يعقوب ( ع ) بر ملازمت فرزندانش بر آيين يهوديت ، از ادعا هاى دروغين يهود

أم كنتم شهداء إذ حضر يعقوب الموت

{أم} منقطعه و متضمن معناى استفهام انكارى است. {شهداء} جمع شهيد و به معناى حاضران مى باشد و خطاب متوجه يهوديان است. بنابراين {أم كنتم شهداء ...}; يعنى، شما يهوديان به هنگام مرگ يعقوب حضور نداشتيد. (پس چگونه ادعا مى كنيد كه او فرزندانش را به پايدارى در آئين يهود سفارش كرد؟)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 94 - 3

3 _ يهوديان ، بدعتگذار و دروغپردازانى سخت ستمگر

قل فاتوا بالتورية . .. فمن افترى ... فاولئك هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 22

22 _ دروغ بودن ادعاى يهود در مورد ايمان به پيامبر ( ص ) ، در صورت مشاهده معجزه درخواستى خود ( سوختن قربانى در آتشى از غيب )

قل قد جاءكم . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 50 - 1،2

1 _ يهود ، داعيه دار نسبتهايى ناروا

به خداوند ، على رغم علم و آگاهى به كذب و بطلان آن نسبتها

انظر كيف يفترون على اللّه الكذب

ضمير در {يفترون} به {الذين اوتوا الكتاب} برمى گردد، و مراد از آن به قرينه آيات گذشته يهوديان هستند.

2 _ علم و آگاهى يهود به بطلان افترا هاى خويش بر خداوند *

انظر كيف يفترون على اللّه الكذب

چون افترا به معناى دروغ بستن است، آوردن كلمه {الكذب} براى تفهيم اين معناست كه يهوديان با اينكه مى دانند _ مثلا _ خداوند به آنها امتيازى نداده، آن را به خدا نسبت مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 15،18،36،45

15 _ منافقان و يهوديان شتابنده در كفر ، مردمى دروغ پرداز ، جاسوس و فرمانبردار سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} و {لقوم} مفعول له براى {سمعون} باشد. بنابراين {سمعون للكذب}، يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى آنان جاسوس ديگرانند و سخنان تو را براى ديگران مى شنوند.

18 _ منافقان و يهوديان جاسوس ، دروغ پرداز و حق ناپذير ، آن قدر بى ارزشند كه حتى نبايد بر گمراهى آنان تأسف خورد و بر كفرشان غمگين بود

لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين

36 _ خداوند هرگز جان ودل ناپاك منافقان و يهوديان جاسوس و دروغپرداز را از آلودگى كفر و نفاق پاك نخواهد ساخت .

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

45 _ پيشتازى در كفر ،

تحريفگرى ، دروغپردازى و جاسوسى ، نمودى از خوارى و رسوايى منافقان و يهوديان در دنيا

يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى

رسوايى يهوديان و منافقان، كه {لهم فى الدنيا خزى} بيانگر آن است، مى تواند همان رذايلى باشد كه در آيه مطرح شده است. زيرا اين رذايل يا خود رسوايى است و يا موجب رسوايى انسان در جامعه خواهد شد.

دلايل دروغگويى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 4،5،6

4_ خونين بودن روى پيراهن يوسف ، نشانه اى آشكار بر طعمه گرگ نشدن او بود .

و جاءو على قميصه بدم كذب

{بدم} مفعول براى {جاءو} است و {على قميصه} حال براى {دم} مى باشد. بنابراين {جاءو ...} ; يعنى، خون دروغينى را آوردند در حالى كه آن خون بر روى پيراهن بود و از آن جا كه معمولاً قسمت زيرين و آستر لباس مصدوم آغشته به خون مى شود، ولى روى لباس يوسف خونين بود، يعقوب(ع) دريافت كه فرزندش طعمه گرگ نشده است.

5_ خونى كه برادران يوسف پيراهن او را با آن آغشته كردند ، به خوبى نشان مى داد كه خون يوسف نيست .

جاءو على قميصه بدم كذب

{كذب} مصدر است و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل {كاذب} مى باشد به كارگيرى مصدر به جاى اسم فاعل حاكى از مبالغه است بنابراين {دم كذب} يعنى خون دروغين كه دروغ بودنش خيلى روشن و واضح بود.

6_ برادران يوسف با ارائه پيراهن او _ بدون آنكه پاره پاره و چاك چاك شده باشد _ دروغ بودن ادعاى خويش ( طعمه گرگ شدن يوسف

) را آشكار كردند . *

و جاءو على قميصه بدم كذب

معمولاً كسى كه طعمه درندگان مى شود، لباس او سالم نمى ماند و به خاطر پارگيهاى بسيار از صورت لباس بودن خارج مى شود. بنابراين اطلاق {قميص} (پيراهن) بر آنچه برادران يوسف به يعقوب(ع) ارائه كردند، مى رساند كه پيراهن او سالم و يا نسبتاً سالم بود و اين نشانه ديگرى شد بر حقيقت نداشتن ادعاى برادران يوسف.

دلايل دروغگويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 1

1_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، كذب ادعاى زليخا و صداقت يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن از پشتِ سر دانست .

و إن كان . .. و هو من الص_دقين

دلايل دروغگويى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

دلايل دروغگويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 39 - 11

11- بعثت انبيا ، دليلى روشن بر دروغ بودن ادعاى مشركان بر اينكه هدايت و گمراهى جبرى است .

قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أُم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 8

8 - انكار پيشين تورات از سوى كافران ، نشانه بهانه جويى و عدم صداقت آنان در پيشنهاد خويش

أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 34 - 5

5 - ناتوانى كافران از هماوردى با قرآن ، نشانگر بى صداقتى آنان در اتهام هايشان

إن كانوا ص_دقين

دلايل دروغگويى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 11

11_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، صداقت زليخا و دروغ گويى يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن يوسف ( ع ) از پيشِ رو دانست .

إن كان قميصه قُدّ من قُبل فصدقت و هو من الكذبين

روش اثبات دروغگويى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 11

11 - تحدّى با منكران قرآن ، روشى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) براى اثبات دروغ گويى و انگيزه هاى حق ستيزانه آنان

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

امر در {فأتوا} به اصطلاح براى تعجيز (نشان دادن عجز ناتوانى كافران) و تحدى است.

عوامل دروغگويى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 2

2 _ عدم امكان گريز از جامعه اسلامى براى منافقان صدر اسلام ، عامل رو آوردن آنان به سوگند دروغ براى مؤمن جلوه دادن خود

و يحلفون باللّه إنهم

لمنكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه

فلسفه دروغگويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 1

1 _ روى آوردن منافقان به سوگند دروغ ، براى انكار سخنان كفرآميزى كه در نهان گفته بودند .

يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر

كيفر دروغگويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 1

1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم

گواهان دروغگويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 16

16 _ گواهى خداوند بر دروغ گويى منافقان در داشتن حسن نيت در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 8

8 - گواهى خداوند بر ماهيت دروغ پرداز منافقان و بى تعهدى آنان در قبال هر پيمان

و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 8

8 - شهادت أكيد خداوند ، بر دروغ گويى منافقان

و اللّه يشهد إنّ المن_فقين لك_ذبون

منشأ دروغگويى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 9

9_ رفتار هاى نارواى برادران يوسف ( توطئه ، دروغ و فريب كارى ) برخاسته از نفوذ شيطان در

آنان بود .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

نشانه هاى دروغگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 7

7 _ عدم رعايت تقوا در عمل ، نشانه عدم صداقت مدعى ايمان

اتقوا اللّه و كونوا مع الصدقين

از اينكه خداوند مؤمنان متقى را {صادق} شمرده است، برداشت مى شود كه: اظهاركنندگان ايمان، اگر عملا به احكام دين پايبند نباشند و تقوا پيشه نكنند، در اظهار ايمان صادق نيستند.

نشانه هاى دروغگويى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 4

4 - گريزان بودن يهود از مرگ ، نشان دروغين بودن ادعاى آنان ( اين كه آنان دوستان و اولياى خدا هستند ) .

إن زعمتم أنّكم أولياء للّه . .. إن كنتم ص_دقين . و لايتمنّونه أبدًا

دريا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دريا

ابتلا به سختيهاى دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 1

1 - انسان ها ، هنگام ابتلا به امواج متلاطم و خروشان دريا ، خالصانه به خدا روى مى آورند .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين

{غشى} به معناى {پوشاندن} است (مفردات راغب) و در آيه، معناى {فراگيرى} را مى دهد. {ظُلل} جمع {ظُلّة} است كه به معناى {ابرِ سايه انداز} است (مفردات راغب) {موج} اسم جنس است و نكره آورده شدن اش، به منظور كثرت و عظمت آن مى باشد.

استفاده از دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 1،2

1-

خداوند ، دريا ها را رام و در تسخير بشر قرار داده است .

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه

2- رام كننده دريا ها براى بهره بردارى آدميان ، فقط خداوند است .

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه

معرفه بودن مبتدا (هو) و خبر {الذى . ..} بر حصر دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 12

12 - نعمت بهرهورى از دريا ، موهبتى الهى براى انسان و مشوق او براى شكر و سپاس به درگاه حق

سخّر لكم . .. و لعلّكم تشكرون

{لعلّكم} عطف بر {لتجرى} است و همان گونه كه {لتجرى} و {لتبتغوا} غايت فعل {سخّر} به شمار مى آيند; {لعلّكم} نيز معناى غايت را افاده مى كند.

استفاده از دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15

15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

معنا و مفهوم تسخير دريا و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعى و تلاش انسان در راه تأمين روزى خويش و برخوردارى از مظاهر طبيعت چون درياهاست .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من

فضله

استفاده از منافع دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 15

15 - امتنان الهى بر آدميان ، به خاطر بهره مند ساختن ايشان از منافع دريا

الله الذى سخ_ّر لكم البحر. .. و لعلّكم تشكرون

برشمردن نعمت ها و شايسته شكر معرفى كردن آنها، دربردارنده منت گذاردن خداوند بر خلق است.

اقسام دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 1،2،3

1 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } در كره زمين

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

{عذب} به معناى گوارا و {فرات} به معناى بسيار گوارا و متمايل به شيرين است. {سائغ شرابه} ( از {ساغ الشراب فى الحلق}) به معناى {سهل انحداره} است; يعنى، آبى كه به خاطر گوارايى و خوشكامى اش، به راحتى از گلو پايين مى رود. {اجاج} نيز به معناى بسيار شور و متمايل به تلخى است.

2 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نشانه هاى قدرت خداوند و يكتايى او

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

3 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

اين آيه ضمن آن كه در مقام بيان

نشانه هاى قدرت و يكتايى پروردگار است، در صدد بر شمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

القاى گوساله سامرى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 11،12

11 - سوزاندن گوساله سامرى به طور كامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دريا ، تصميم قطعى و مؤكد موسى ( ع ) در باره گوساله زرّين سامرى

وانظر إلى إل_هك . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى اليمّ نسفًا

{تحريق} (مصدر {لنحرّقنّه}) به معناى زياد سوزاندن است (مصباح). {نسف} به معناى از ريشه بركندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنى است كه معناى اخير در آيه مناسب تر به نظر مى رسد، بنابراين {ثمّ لننسفنّه...} ; يعنى، پس از سوزاندن گوساله (ذوب كردن و تبديل آن به قطعات ريز) سوخته آن را به دريا خواهيم پاشيد.

12 - سوزاندن گوساله سامرى و ريختن سوخته آن به دريا ، در برابر ديدگان سامرى و ديگر مردم انجام گرفت .

وانظر . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى اليمّ

{انظر} فرمان موسى(ع) به سامرى است و ظاهر آن است كه مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دريا ريختن باشد. ضميرهاى جمع در {لنحرّقنّه} و {لننسفنّه}، گوياى حضور مردم در آن صحنه است.

امواج دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 3

3 - دريا ، امواجى متلاطم و خطرناك دارد .

و إذا غشيهم موج كالظّلل

بنى اسرائيل در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 2

2

- تعقيب بنى اسرائيل از سوى فرعونيان در مسير باز شده در دريا به وسيله موسى ( ع )

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ أغرقنا الأخرين

بنى اسرائيل در ساحل دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 1

1 - قرار گرفتن بنى اسرائيل در ميان سپاه فرعون و دريا

فلمّا ترءا الجمعان . .. فأوحينا إلى موسى أن اضرب بعصاك البحر

از عبارت {أن اضرب بعصاك البحر} معلوم مى شود كه بنى اسرائيل به هنگام مشاهده سپاه فرعون، نه راه پيش داشتند و نه راه پس; زيرا در يك طرف آنان دريا قرار داشت و در سوى ديگر سپاه فرعون.

بنى اسرائيل و شكافتن دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 7

7 - بنى اسرائيل داراى نقشى بسزا در شكافته شدن دريا بر ايشان

و إذ فرقنا بكم البحر

برداشت فوق با توجه به سببيه بودن حرف باء در {بكم} استفاده شده است.

تحمل سختيهاى دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 9

9 - تحمل كنندگان سختى هاى دريا و دارندگان روحيه شكر ، بهره مند از نشانه هاى خدا از آن

ليريكم من ءاي_ته إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

احتمال دارد {صبّار} به قرينه آيه بعد، مربوط به صبر پيشه كردن در امواج و دلهره هاى دريا باشد.

تدبر در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 6 - 2

2 - درياى خروشان جلوه اى از عظمت

و قدرت الهى و شايان تأمل و انديشه

و البحر المسجور

{سجر} (شعلهور كردن) گاهى استعاره از التهاب و خروشيدن است (مفردات راغب). بنابراين {بحر مسجور}; يعنى، درياى خروشان. گفتنى است كه با توجه به اين كه سوگند، همواره به امور مهم و در خور تأمل تعلق مى گيرد، خداوند با سوگند به درياى خروشان، بشر را به عظمت و قابل تأمل و تدبر بودن آن توجه داده است.

تسخير دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 1،10

1- خداوند ، دريا ها را رام و در تسخير بشر قرار داده است .

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه

10- بيان تسخير دريا از سوى خداوند و نعمت هاى فراوان آن براى ترغيب انسان به شكرگزارى است .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه . .. و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

تسخير دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 8

8 - تسخير دريا هاى مواج ، نمود بارز عنايت خداوند در مسلط ساختن انسان بر طبيعت

ألم تر أن اللّه سخّر لكم ما فى الأرض و الفلك تجرى فى البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 1،2

1 - خداوند ، مسخّر كننده دريا ها در جهت منافع آدميان

اللّه الذى سخّر لكم البحر

{لام} در {لكم} معناى منفعت را در بر دارد.

2 - لزوم توجه به تدبير خداوند در تسخير دريا ها ، در جهت بهرهورى و منافع انسان ها

اللّه الذى سخّر لكم البحر

با توجه به اين كه انسان ها به

هر حال از منافع دريا بهره مند هستند; اين آيه درصدد بيان اصل بهرهورى آنان نيست; بلكه پيام آن، اين است كه آنان اين نعمت را بى حساب نپنداشته و اراده و تدبير الهى را در آن ناديده نگيرند.

تشبيه امواج دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 7

7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار ; چون دو كوه بزرگ

فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم

فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ شد.

تعدد دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 3

3 - تعدد دريا ها با حد فاصلى از خشكى ، نشانى ديگر از تدبير خداوند

و جعل بين البحرين حاجزًا

مراد از {حاجزاً} (مانع) مى تواند خشكى هاى موجود در ميان دو دريا باشد; يعنى، اين كه زمين كاملاً پوشيده از آب نيست; بلكه خشكى هايى براى زيست و زندگى انسان و. .. در آن تدارك ديده شده است. اين امر نشانى ديگر از تدبير و حضور خدا در اداره شؤون زندگى انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 2

2 - در صورت تبديل شدن همه درختان زمين به قلم و مركب شدن دريا هاى متعدد ( بيش از هفت دريا ) جهت كتابت كلمات الهى

، كلمات خداوند تمام نخواهد شد .

لو أنّما فى الأرض من شجرة أقل_م و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت كلم_ت ال

{من} بيان براى {ما}ى موصول است و آوردن {شجرة} با تاى وحدت به جاى {شجر} براى اين است كه افاده استغراق كند به گونه اى كه يكايك درختان را در برگيرد. گفتنى است كه {سبعة أبحر} دلالت بر كثرت مى كند و {من بعده} به معناى {بعد از اتمام آن دريا} و يا غير از آن است.

تفاوت دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 15

15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.

تمايز دريا هاى شور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 3

3 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

آيه شريفه، ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى ربوبيت پروردگار است، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

تمايز دريا هاى شيرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 3

3 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

آيه شريفه، ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى ربوبيت پروردگار است، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

جوشش آب دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 6 - 2

2 - آب دريا ها ، هنگام پيدايش نشانه هاى قيامت ، به شدّت داغ و جوشان خواهد شد . *

و إذا البحار سجّرت

{مسجور}; يعنى، شعلهور شده (قاموس). اين احتمال كه {سجّرت}، ناظر به اين معنا باشد، منتفى نيست.

حركت كشتى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 6

6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت

كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه

باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.

خطر دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

خطرهاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 3

3 - دريا ، امواجى متلاطم و خطرناك دارد .

و إذا غشيهم موج كالظّلل

خلقت دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

دريا هاى شور

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 1،2

1 _ آفرينش دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ و قرار دادن حايل و مانعى بازدارنده از اختلاط و در هم آميختن آن دو ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

{مَرْج} ماده {مَرَجَ} به معناى مخلوط كردن و يا ارسال و رها كردن است. بر اين اساس جمله {مرج البحرين...} به معناى روان كردن دو دريا است به گونه اى كه در كنار هم قرار گيرند; چنان كه در آيه 19 سوره {رحمن} آمده است: {مرج البحرين يلتقيان; دو دريا را روان ساخت تا به هم برسند و برخورد كنند}. {عَذْب} به معناى گوارا و {فرات} به معناى بسيار گوارا و متمايل به شيرينى است. {مِلح} نيز به معناى شور و {اجاج} به معناى بسيار شور و متمايل به تلخى است. {برزخ} به معناى حايل و مرز ميان دو شىء است و {حجراً} (مصدر و مفعولٌ به براى {جعل}) به معناى مانع مى باشد.{محجوراً} نيز صفت تأكيدى براى {حجراً} است. گفتنى است جمله {و هوالذى مرج البحرين...} براى حصر و از نوع قصر افرادى است; يعنى، تنها خدا دو دريا... را آفريد نه قدرتى ديگر.

2 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت خداوند

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

ممكن است مراد از دو

دريا، دو درياى معينى باشد (مثل اقيانوس هند و بحر احمر) و يا از آن رو كه عرب رودخانه بزرگ را {بحر} مى نامد، مراد ريزش آب رودخانه _ كه شيرين و گوارا است _ به درياى شور و تلخ باشد و ميان اين دو مانعى است كه نه دريا، آب هاى شيرين رودخانه ها را تلخ مى كند و نه آب هاى شيرين رودخانه، آب شور و تلخ دريا را شيرين و گوارا مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 1،2

1 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } در كره زمين

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

{عذب} به معناى گوارا و {فرات} به معناى بسيار گوارا و متمايل به شيرين است. {سائغ شرابه} ( از {ساغ الشراب فى الحلق}) به معناى {سهل انحداره} است; يعنى، آبى كه به خاطر گوارايى و خوشكامى اش، به راحتى از گلو پايين مى رود. {اجاج} نيز به معناى بسيار شور و متمايل به تلخى است.

2 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نشانه هاى قدرت خداوند و يكتايى او

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

دريا هاى شيرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 1،2

1 _ آفرينش دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و

تلخ و قرار دادن حايل و مانعى بازدارنده از اختلاط و در هم آميختن آن دو ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

{مَرْج} ماده {مَرَجَ} به معناى مخلوط كردن و يا ارسال و رها كردن است. بر اين اساس جمله {مرج البحرين...} به معناى روان كردن دو دريا است به گونه اى كه در كنار هم قرار گيرند; چنان كه در آيه 19 سوره {رحمن} آمده است: {مرج البحرين يلتقيان; دو دريا را روان ساخت تا به هم برسند و برخورد كنند}. {عَذْب} به معناى گوارا و {فرات} به معناى بسيار گوارا و متمايل به شيرينى است. {مِلح} نيز به معناى شور و {اجاج} به معناى بسيار شور و متمايل به تلخى است. {برزخ} به معناى حايل و مرز ميان دو شىء است و {حجراً} (مصدر و مفعولٌ به براى {جعل}) به معناى مانع مى باشد.{محجوراً} نيز صفت تأكيدى براى {حجراً} است. گفتنى است جمله {و هوالذى مرج البحرين...} براى حصر و از نوع قصر افرادى است; يعنى، تنها خدا دو دريا... را آفريد نه قدرتى ديگر.

2 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت خداوند

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

ممكن است مراد از دو دريا، دو درياى معينى باشد (مثل اقيانوس هند و بحر احمر) و يا از آن رو كه عرب رودخانه بزرگ را {بحر} مى نامد، مراد ريزش آب

رودخانه _ كه شيرين و گوارا است _ به درياى شور و تلخ باشد و ميان اين دو مانعى است كه نه دريا، آب هاى شيرين رودخانه ها را تلخ مى كند و نه آب هاى شيرين رودخانه، آب شور و تلخ دريا را شيرين و گوارا مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 1،2

1 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } در كره زمين

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

{عذب} به معناى گوارا و {فرات} به معناى بسيار گوارا و متمايل به شيرين است. {سائغ شرابه} ( از {ساغ الشراب فى الحلق}) به معناى {سهل انحداره} است; يعنى، آبى كه به خاطر گوارايى و خوشكامى اش، به راحتى از گلو پايين مى رود. {اجاج} نيز به معناى بسيار شور و متمايل به تلخى است.

2 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نشانه هاى قدرت خداوند و يكتايى او

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

درياى سرخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 1

1 - بنى اسرائيل ، در محاصره فرعونيان در كناره درياى سرخ

و إذ فرقنا بكم البحر

ال در {البحر} عهد ذهنى است و اشاره به دريايى معهود دارد كه بنا به گفته بسيارى از مفسران، مراد از آن درياى سرخ است. بيان

نجات بنى اسرائيل و غرق شدن فرعونيان در پى شكافته شدن دريا، دلالت بر اين دارد كه: فرعونيان در كناره درياى سرخ در صدد هجوم به بنى اسرائيل بودند.

درياى مواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 6 - 2

2 - درياى خروشان جلوه اى از عظمت و قدرت الهى و شايان تأمل و انديشه

و البحر المسجور

{سجر} (شعلهور كردن) گاهى استعاره از التهاب و خروشيدن است (مفردات راغب). بنابراين {بحر مسجور}; يعنى، درياى خروشان. گفتنى است كه با توجه به اين كه سوگند، همواره به امور مهم و در خور تأمل تعلق مى گيرد، خداوند با سوگند به درياى خروشان، بشر را به عظمت و قابل تأمل و تدبر بودن آن توجه داده است.

دعا هنگام طوفان دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 10

10 _ طوفانى شدن دريا و احساس خطر غرق شدن كشتى ، از مقطعهايى كه انسان به خدا و نيايش خالصانه به درگاه او روى مى آورد .

و جاءهم الموج من كل مكان و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين

ديدنيهاى دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 7

7- حركت كشتى در دريا با شكافتن آب آن ، منظره اى ديدنى و شگفت آور

و ترى الفلك مواخر فيه

عبارت {و ترى الفلك مواخر فيه} معترضه است و بين چند جمله اى واقع شده كه به همديگر عطف شده اند. آوردن جمله معترضه _ در صورتى كه امكان عطف وجود دارد _

به خاطر مخالفت با اسلوب جمله و بيان تعجب آور بودن آن است. لازم به ذكر است كه {مواخر} جمع {مأخره} (از ماده مخر) بوده و به معناى شكافتن است.

ذخاير دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 7

7- امتنان خدا بر آدميان به خاطر بهره مند كردن آنان از كرامت انسانى و نيز ذخيره هاى معيشتى دريا و خشكى

و لقد كرّمنا بنى ءادم و حملن_هم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

ذوالقرنين در ساحل دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 4

4- پيشروى ذوالقرنين ، با رسيدن به ساحل دريايى گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة

بدان احتمال كه نماى غروب خورشيد در آب، نشانه گستردگى پهنه دريا باشد; يعنى، در چشم اندازِ آن، چيزى مشاهده نمى شد، لذا تصوّر آن بود كه خورشيد در چشمه جوشانى در دريا فرو مى رود و خشكى ديگرى در وراى آن نيست.

راهيابى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

زمان عبور بنى اسرائيل از دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . ..

حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

سپاه فرعون در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 64 - 1،2

1 - اقدام فرعون و سپاهيانش ، مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

{ازلاف} (مصدر {أزلفنا}); يعنى، به پيشروى وادار كردن و {ثَمّ} ظرف مكان و معادل {آن جا} و {الأخرين} مفعول براى {أزلفنا} است; يعنى، ديگران (فرعونيان) را وادار كرديم تا به آن جا پيشروى كنند. گفتنى است كه {ثَمّ} اشاره به بستر دريا دارد كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند.

2 - دخالت اراده الهى در وادار كردن فرعونيان به پيشروى در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 2

2 - تعقيب بنى اسرائيل از سوى فرعونيان در مسير باز شده در دريا به وسيله موسى ( ع )

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

سوگند به دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 6 - 1

1 - سوگند

خداوند ، به درياى سرشار از آب

و البحر المسجور

{سجر} در معانى پركردن و شعلهور كردن به كار مى رود. بنابراين {مسجور} يا به معناى {مملو} (پر شده) و يا به معناى شعلهور شده است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

شكافتن آب دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 2،5

2 - خداوند ، درياى سرخ را براى عبور بنى اسرائيل شكافت .

و إذ فرقنا بكم البحر

{فرق} (مصدر فرقنا) به معناى فاصله انداختن و شكافتن است.

5 - شكافته شدن دريا ، موجب غرق شدن و به هلاكت رسيدن فرعونيان شد .

و إذ فرقنا بكم البحر فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

تفريع جمله {أنجيناكم} بر {فرقنا} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه سبب نجات بنى اسرائيل شكافته شدن دريا بود و از آن جا كه {أغرقنا} بر {أنجيناكم} عطف شده، معلوم مى شود: زمينه غرق شدن فرعونيان نيز همان شكاف دريا بوده است; يعنى، فرعونيان با ديدن معبر در ميان دريا به تعقيب بنى اسرائيل پرداختند كه شكاف بسته شد و آنان به هلاكت رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 2،3،7

2 - وحى الهى به موسى ( ع ) مبنى بر زدن عصاى خويش به دريا

فأوحينا إلى موسى أن اضرب بعصاك البحر

3 - شكافته شدن دريا با ضربت عصاى موسى و باز شدن راه نجات براى بنى اسرائيل

أن اضرب بعصاك البحر فانفلق

{انفلاق} (مصدر {انفلق}) به معناى شكافته شدن است.

7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار

; چون دو كوه بزرگ

فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم

فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ شد.

شكافتن دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 3 - 1

1 - پيدايش شكاف هاى وسيع و فراوان در دريا ها و راه يافتن آب آنها به نقاط ديگر زمين ، در آستانه قيامت

و إذا البحار فجّرت

{فجر} به معناى ايجاد شكاف وسيع (مفردات راغب) و باز شدن راه (مقاييس اللغة) است. باب تفعيل اين كلمه، دلالت بر كثرت دارد. (تاج العروس)

شورى آب دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 4

4 - عدم امتزاج آب هاى شور و شيرين رود ها و دريا ها ، از جلوه هاى تدبير خداى يگانه

و جعل بين البحرين حاجزًا

برداشت فوق براين احتمال است كه مقصود از {البحرين} رودها و درياها باشد.

طغيان دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 6 - 1

1 - دريا ها در آستانه قيامت ، لبريز شده و آب آن به اطراف سرازير خواهد گشت .

و إذا البحار سجّرت

{سَجَر} و {سَجَّر} به معناى {مَلأَ} (پر گردانيد) است. برخى {تسجير} را به معناى {تفجير} (روان ساختن) گرفته اند (لسان العرب). بنابراين {سجّرت} _ كه تشديد آن براى مبالغه است _ يعنى كاملاً لبريز و به اطراف سرازير گشت. فرّاء گفته است: {مسجر}; يعنى،

آنچه آب آن فروكش كرده باشد (لسان العرب) و قاموس {مسجور} را شعلهور شده معنا كرده است. براساس اين دو معنا، آب درياها تبخير شده و نابود خواهد گشت.

عبور بنى اسرائيل از دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 3

3 - بنى اسرائيل ، با عبور از دريا نجات يافتند و فرعونيان در آب دريا غرق شدند .

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 10

10 - گرايش بنى اسرائيل به گوساله پرستى ، پس از عبورشان از دريا و نجات يافتن از سيطره فرعونيان بود .

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و إذ وعدنا ... ثم اتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 1،2،3،4

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

2 _ عبور بنى اسرائيل ( قوم موسى ) از همان دريايى بود كه فرعونيان در آن غرق شدند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{ال} در {البحر} عهد ذكرى است و اشاره به {اليم} در آيه 136 دارد. يعنى بنى اسرائيل را از همان دريا (دريايى كه فرعونيان را درآن غرق كرديم) عبور داديم.

3 _ زمان عبور قوم موسى از دريا ، مقارن با غرق شدن فرعونيان در آن دريا بود .

فأغرقنهم فى اليم . .. و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{جوزنا . .. } عطف است بر آيه 136 (فانتقمنا منهم ... .)

4 _ بنى اسرائيل در پى عبور

از دريا با مردمى بت پرست مواجه شدند .

فأتوا على قوم يعكفون على أصنام لهم

{أتوا} چون به {على} متعدى شده، متضمن معناى مرور است، يعنى {اتوا قوما مارين عليهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از عبور بنى اسرائيل از دريا ، براى عبادت و مناجاتى خاص فراخواند .

و وعدنا موسى ثلثين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب)، با وجود اينكه معمولاً در بيان شبانه روز و مانند آن از كلمه {يوم} استفاده مى شود، اشاره به اين دارد كه مواعده خدا با موسى براى عبادت بوده است. و چون موسى در ميان قومش نيز عبادت و مناجات داشته، معلوم مى شود كه اين، عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 6،16،21،26

6 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به كمبود آب و غذا مبتلا شدند .

إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا عليهم المن و السلوى

16 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به گرماى سوزان خورشيد گرفتار شدند .

و ظلّلنا عليهم الغمم

21 _ دسترسى قوم موسى به غذا هاى حلال و حرام در پى عبور از دريا

كلوا من طيبت ما رزقنكم

26 _ ظهور معجزاتى متعدد ( پديد آمدن آب ، سايه ، نزول منّ و سلوى ) براى قوم موسى در پى عبورشان از دريا

فانبجست . .. ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 90 - 1،12

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

12 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جاوزنا ببنى اسرائيل . . . } . . . فخرج موسى ببنى اسرائيل و أتبعهم فرعون . . . فدعا موسى ربه فأوحى اللّه إليه : أن اضرب بعصاك البحر فضربه فانفلق البحر فمضى موسى و أصحابه حتى قطعوا البحر . . . فلما توسط فرعون و من معه أمر اللّه البحر فانطبق عليهم فغرقهم أجمعين . . . ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم . .. } روايت شده است: موسى (ع) بنى اسرائيل را بيرون برد و فرعون آنان را تعقيب كرد ... پس موسى (ع) پروردگار خود را خواند. خداوند به او وحى كرد كه عصاى خود را به دريا بزن. موسى (ع) عصا را به دريا زد ; آن گاه دريا شكافته شد و موسى (ع) و اصحابش از دريا گذشتند ... در آن هنگام فرعون و همراهانش به وسط دريا رسيده بودند كه خداوند فرمان داد تا امواج آب آنان را در كام خود فرو برد و [بدين ترتيب] همه آنان را غرق كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 11

11 - تمام بنى اسرائيل از يك راه در دريا عبور داده شدند . *

فاضرب

لهم طريقًا فى البحر

چنانچه مراد از {طريقاً} جنس نباشد، بر وحدت راه دلالت خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، بنى اسرائيل را شبانه از مصر كوچ داد و از دريا گذراند .

أسر بعبادى . .. فأتبعهم

حرف {فاء} در {فأتبعهم} فصيحه است; يعنى، از يك سرى جملات محذوف قبل از خود حكايت مى كند. حاصل آن جملات اين است كه موسى(ع) بنى اسرائيل را از مصر كوچ داد و فرعونيان نيز از حركت آنان آگاه شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 1،2

1 - نجات يافتن موسى ( ع ) و همراهان وى ( بنى اسرائيل ) از شرّ فرعونيان ، با عبور از دريا به اراده الهى بود .

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

2 - موفق شدن همه همراهان موسى به عبور از دريا

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 1

1 - غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، پس از عبور كامل بنى اسرائيل از دريا

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 3

3- اطمينان بخشى خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در به سلامت عبور كردن آنان از دريا و غرق شدن فرعونيان

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هر چند عبارت {واترك

. ..} معناى فرمان را در خود نهفته دارد; اما قرين شدن {رهوًا} مى نماياند كه خداوند با بيان اين صفت، در صدد اطمينان بخشى و ايجاد آرامش در روح موسى(ع) و اطرافيان آن حضرت بود.

عبور موسى(ع) از دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 3

3- اطمينان بخشى خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در به سلامت عبور كردن آنان از دريا و غرق شدن فرعونيان

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هر چند عبارت {واترك . ..} معناى فرمان را در خود نهفته دارد; اما قرين شدن {رهوًا} مى نماياند كه خداوند با بيان اين صفت، در صدد اطمينان بخشى و ايجاد آرامش در روح موسى(ع) و اطرافيان آن حضرت بود.

عوامل امواج دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 9

9 _ وزش باد هاى تند ، عامل طوفانى شدن دريا و تشكيل امواج

جاءتها ريح عاصف و جاءهم الموج من كل مكان

عوامل طوفان دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 9

9 _ وزش باد هاى تند ، عامل طوفانى شدن دريا و تشكيل امواج

جاءتها ريح عاصف و جاءهم الموج من كل مكان

فرعون در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 64 - 1

1 - اقدام فرعون و سپاهيانش ، مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

{ازلاف} (مصدر {أزلفنا}); يعنى، به پيشروى وادار كردن و {ثَمّ} ظرف

مكان و معادل {آن جا} و {الأخرين} مفعول براى {أزلفنا} است; يعنى، ديگران (فرعونيان) را وادار كرديم تا به آن جا پيشروى كنند. گفتنى است كه {ثَمّ} اشاره به بستر دريا دارد كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

فرعونيان در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3،7

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و

غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 2،3

2 _ عبور بنى اسرائيل ( قوم موسى ) از همان دريايى بود كه فرعونيان در آن غرق شدند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{ال} در {البحر} عهد ذكرى است و اشاره به {اليم} در آيه 136 دارد. يعنى بنى اسرائيل را از همان دريا (دريايى كه فرعونيان را درآن غرق كرديم) عبور داديم.

3 _ زمان عبور قوم موسى از دريا ، مقارن با غرق شدن فرعونيان در آن دريا بود .

فأغرقنهم فى اليم . .. و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{جوزنا . .. } عطف است بر آيه 136 (فانتقمنا منهم ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 5

5 - فرعونيان ، در تعقيب بنى اسرائيل ، به راه خشك شده دريا ، وارد شدند .

طريقًا فى البحر يبسًا . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

فلسفه خلقت دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2

- بستر خشكى ها و پهنه دريا ها ، در خدمت بهرهورى بشر ، به عنايت و لطف خداوند

و عليها و على الفلك تحملون

فوايد دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 6

6 _ دريا ها در بردارنده امكانات قابل استفاده براى انسانها

متعاً لكم و للسيارة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 13

13- اهميت و نقش حياتى دريا و كشتى رانى براى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 3،9

3- تغذيه با گوشت هاى تازه ، استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد درياست .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك

{طرى} به معناى جديد و تازه و {حلية} به معناى زيور است.

9- فوايد دريا منحصر به گوشت تازه ، اشياى زينتى و كشتيرانى نيست .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية . .. و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 4،5،8،10،15

4 - دريا ها ، از منابع تغذيه انسان با گوشت هاى تازه

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًا

{طرىّ} به معناى جديد و تازه است.

5 - وجود جواهر و زيور آلات قابل استخراج در درياها

و تستخرجون حلية تلبسونها

{حلية} به معناى زيور است.

8 - دريا ها ، بستر تحرك كشتى ها براى تجارت و سفر

و ترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله

{ماخرة} (مفرد {مواخر})

از ماده {مخر} و به معناى شكافنده آب ها است.

10 - تغذيه با گوشت هاى تازه و استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد دريا ها است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا . .. و ترى الفلك فيه مواخر

15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 7

7 - دريا ، يكى از منابع ثروت و قدرت

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، در پاسخ به درخواست سليمان(ع) مبنى بر داشتن حكومت مقتدر، مسأله به خدمت درآوردن شياطين براى غواصى و استخراج منابع و ذخاير آن را مطرح ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 7

7 - بهرهورى انسان از منافع غذايى ، اقتصادى و تجارى دريا ، در پرتو تدارك امكانات و زمينه هاى آن از سوى خداوند

اللّه الذى سخّر . .. لتبتغوا من فضله

فوايد دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 3

3- دريا ها و كشتى ها ، در دستيابى انسان به موهبت

هاى طبيعت و نعمت هاى خداوندى ، نقش بس مهم و مؤثر دارند .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

كشتى نوح(ع) در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 3

3_ كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

{موج} اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه {موج} به {جبال} (كوهها ) تشبيه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.

كشتيرانى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 3

3- تغذيه با گوشت هاى تازه ، استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد درياست .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك

{طرى} به معناى جديد و تازه و {حلية} به معناى زيور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 8،10،15

8 - دريا ها ، بستر تحرك كشتى ها براى تجارت و سفر

و ترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله

{ماخرة} (مفرد {مواخر}) از ماده {مخر} و به معناى شكافنده آب ها است.

10 - تغذيه با گوشت هاى تازه و استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد دريا ها است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا . .. و ترى

الفلك فيه مواخر

15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.

ممانعت از اختلاط دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 1،2

1 _ آفرينش دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ و قرار دادن حايل و مانعى بازدارنده از اختلاط و در هم آميختن آن دو ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

{مَرْج} ماده {مَرَجَ} به معناى مخلوط كردن و يا ارسال و رها كردن است. بر اين اساس جمله {مرج البحرين...} به معناى روان كردن دو دريا است به گونه اى كه در كنار هم قرار گيرند; چنان كه در آيه 19 سوره {رحمن} آمده است: {مرج البحرين يلتقيان; دو دريا را روان ساخت تا به هم برسند و برخورد كنند}. {عَذْب} به معناى گوارا و {فرات} به معناى بسيار گوارا و متمايل به شيرينى است. {مِلح} نيز به معناى شور و {اجاج} به معناى بسيار شور و متمايل به تلخى است. {برزخ} به معناى حايل و مرز ميان دو شىء است و {حجراً} (مصدر و مفعولٌ به براى {جعل}) به معناى مانع مى باشد.{محجوراً} نيز صفت

تأكيدى براى {حجراً} است. گفتنى است جمله {و هوالذى مرج البحرين...} براى حصر و از نوع قصر افرادى است; يعنى، تنها خدا دو دريا... را آفريد نه قدرتى ديگر.

2 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت خداوند

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

ممكن است مراد از دو دريا، دو درياى معينى باشد (مثل اقيانوس هند و بحر احمر) و يا از آن رو كه عرب رودخانه بزرگ را {بحر} مى نامد، مراد ريزش آب رودخانه _ كه شيرين و گوارا است _ به درياى شور و تلخ باشد و ميان اين دو مانعى است كه نه دريا، آب هاى شيرين رودخانه ها را تلخ مى كند و نه آب هاى شيرين رودخانه، آب شور و تلخ دريا را شيرين و گوارا مى سازد.

منافع دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دريا ، نمود لطف و فضل الهى براى آدميان

سخّر لكم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از اين كه بر منافع نهفته در دريا {فضل الهى} اطلاق شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

منشأ استفاده از دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 7

7 - بهرهورى انسان از منافع غذايى ، اقتصادى و تجارى دريا ، در پرتو تدارك امكانات و زمينه هاى آن از

سوى خداوند

اللّه الذى سخّر . .. لتبتغوا من فضله

منشأ پيدايش دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 19 - 2

2 - جريان آب هاى عظيم رود ها و ريختن آنها به دريا ها ، نمود اراده و تدبير الهى است .

مرج البحرين يلتقيان

{مرج} به معناى رها ساختن است; يعنى، خداوند آب رودها و درياها را رها كرد تا به هم بپيوندند.

منشأ راهيابى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 1

1 - راهيابى انسان ، در ظلمات بيابان و دريا ، به هدايت و تدبير خداوند

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر

موانع ثمردهى دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 4

4 - گناه و معصيت انسان ها ، زمين ها و دريا ها را از بازدهى و سودبخشى ساقط مى كند .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

موانع طغيان دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهى از گناهان بسيار ، باعث مصونيت انسان از آثار ويرانگر گناهان در دريا

أو يوبقهنّ بما كسبوا و يعف عن كثير

نعمت دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 3

3 - امكان بهره بردارى انسان ها از دريا به وسيله كشتى در سير و سفر و حمل و نقل ، از نعمت هاى الهى است .

و ءاية لهم

أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دريا ، نمود لطف و فضل الهى براى آدميان

سخّر لكم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از اين كه بر منافع نهفته در دريا {فضل الهى} اطلاق شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

نعمتهاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 11

11 - گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى الهى براى بشر

من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و تستخرجون حلية تلبسونها و ترى الفلك فيه مواخر

نقش دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 10

10- دريا ها ، رودخانه ها ، خورشيد ، ماه و شب و روز ، هر كدام آيتى مستقل براى خداشناسى و برطرف كننده نيازى از نياز هاى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك . .. و سخ_ّر لكم الأنه_ر . و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 19 - 1

1 - زمين ، برخوردار از دو منبع عظيم آب ( رود ها و دريا ها ) ، به اراده الهى

مرج البحرين

مفسران بر آنند كه مراد از {بحرين} در آيه شريفه، رودها و درياها است. گفتنى است كه واژه {بحر} به مطلق آب زياد گفته مى شود.

دريانوردان

عوامل خشنودى دريانوردان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- يونس - 10 - 22 - 6

6 _ وزش باد هاى فرح بخش و موافق ، مايه شادمانى دريانوردان سوار بر كشتى هاى بادبانى

حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها

دريانوردى

آثار دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 2

2 - نقش مهم دريانوردى ، در پيشرفت و تكامل زندگى انسان

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مسأله امكان دريانوردى به عنوان جلوه اى از ربوبيت الهى نسبت به انسان معرفى شده است.

اهميت دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 2

2 - نقش مهم دريانوردى ، در پيشرفت و تكامل زندگى انسان

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مسأله امكان دريانوردى به عنوان جلوه اى از ربوبيت الهى نسبت به انسان معرفى شده است.

تاريخ دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )

إذ أبق إلى الفلك المشحون

تشويق به دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15

15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

معنا و مفهوم تسخير دريا

و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.

دريانوردى در دوران يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )

إذ أبق إلى الفلك المشحون

منشأ دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 5

5 - توان انسان در ساختن كشتى و دريانوردى و به خدمت گرفتن حيوانات ، پرتوى از علم و عزت آفريدگار هستى است .

خلقهنّ العزيز العليم . .. و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه خداوند درصدد بيان جلوه هاى عزت و دانايى خود در نظام هستى است.

نعمت دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 1

1 - امكان ساخت كشتى هاى عظيم و دريانوردى ، از نعمت هاى انكارناپذير الهى براى زمينيان و غيرقابل تكذيب

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

درياها

حايل رود ها و درياها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 20 - 1

1 - وجود حايل ميان رود ها و دريا ها ، به تدبير الهى

مرج البحرين . .. بينهما برزخ

{برزخ} به حد فاصل ميان دو شىء گفته مى شود.

درياها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - تكوير - 81 - 6 - 1،2

1 - دريا ها در آستانه قيامت ، لبريز شده و آب آن به اطراف سرازير خواهد گشت .

و إذا البحار سجّرت

{سَجَر} و {سَجَّر} به معناى {مَلأَ} (پر گردانيد) است. برخى {تسجير} را به معناى {تفجير} (روان ساختن) گرفته اند (لسان العرب). بنابراين {سجّرت} _ كه تشديد آن براى مبالغه است _ يعنى كاملاً لبريز و به اطراف سرازير گشت. فرّاء گفته است: {مسجر}; يعنى، آنچه آب آن فروكش كرده باشد (لسان العرب) و قاموس {مسجور} را شعلهور شده معنا كرده است. براساس اين دو معنا، آب درياها تبخير شده و نابود خواهد گشت.

2 - آب دريا ها ، هنگام پيدايش نشانه هاى قيامت ، به شدّت داغ و جوشان خواهد شد . *

و إذا البحار سجّرت

{مسجور}; يعنى، شعلهور شده (قاموس). اين احتمال كه {سجّرت}، ناظر به اين معنا باشد، منتفى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 3 - 1

1 - پيدايش شكاف هاى وسيع و فراوان در دريا ها و راه يافتن آب آنها به نقاط ديگر زمين ، در آستانه قيامت

و إذا البحار فجّرت

{فجر} به معناى ايجاد شكاف وسيع (مفردات راغب) و باز شدن راه (مقاييس اللغة) است. باب تفعيل اين كلمه، دلالت بر كثرت دارد. (تاج العروس)

نقش حايل رود ها و درياها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 20 - 2

2 - حايل ميان رود ها و دريا ها ، مانع از در آميختن آب هاى شور و شيرين با يكديگر

بينهما برزخ لايبغيان

{بغى} به معناى تجاوز

از حد خود است; يعنى، حد فاصل ميان دو آب مانع از تجاوز آن به يكديگر و در آميختن آنها با هم مى باشد.

درياى سرخ

بنى اسرائيل در درياى سرخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 2

2 - خداوند ، درياى سرخ را براى عبور بنى اسرائيل شكافت .

و إذ فرقنا بكم البحر

{فرق} (مصدر فرقنا) به معناى فاصله انداختن و شكافتن است.

عبور بنى اسرائيل از درياى سرخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 8

8 - ايجاد راهى خشك در عمق درياى سرخ براى عبور بنى اسرائيل ، از مأموريت هاى موسى ( ع )

فاضرب لهم طريقًا فى البحر يبسًا

{اضرب لهم. ..}، يعنى براى آنان راهى را ايجاد كن. {يَبَس} به معناى خشك است. {ال} در {البحر} عهد ذهنى و اشاره به درياى مشخصى است كه در مسير هجرت قرار داشت. گروهى از مفسران آن را درياى سرخ و برخى رود نيل دانسته اند.

ماهيهاى درياى سرخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 6

6 _ ماهيان در روز شنبه ( روز تعطيلى كار در آيين يهود ) به ساحل درياى مجاور ايله هجوم مى آوردند و بر سطح آب آشكار مى گشتند .

إذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعاً

{شرّع} جمع شارع است. در لسان العرب آمده است: {حيتان شرع} يعنى ماهيانى كه از عمق آب به سوى ساحل مى آيند. برخى از اهل لغت گفته اند كه {حيتان شرع} يعنى ماهيانى كه سر از آب بيرون

مى كنند.

دزد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دزد

آمرزش دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 11

11 _ توبه و اصلاح ( خودسازى ) سارقان براى آمرزش و سقوط حد از ايشان ، مورد ترغيب خداوند

و السارق و السارقة . .. فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى توبه پس از بيان حد سرقت و وعده به عفو سارق، گشودن راهى است براى او تا به اين وسيله راه اصلاح در پيش گيرد و از حد رهايى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 11

11 _ عقوبت سارقان و آمرزش آنان به صورت توبه و اصلاح خويش ، از جمله مشيت هاى الهى

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

مصداق مورد نظر براى {من يشاء}، با توجه به آيات پيشين، زن و يا مردى است كه مرتكب سرقت شود.

اصلاح دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 11

11 _ توبه و اصلاح ( خودسازى ) سارقان براى آمرزش و سقوط حد از ايشان ، مورد ترغيب خداوند

و السارق و السارقة . .. فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى توبه پس از بيان حد سرقت و وعده به عفو سارق، گشودن راهى است براى او تا به اين وسيله راه اصلاح در پيش گيرد و از حد رهايى يابد.

برادران يوسف و كيفر دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 1،4

1_ فرزندان يعقوب

، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.

4_ فرزندان يعقوب ، ضمن تعيين مجازات سارق تصريح كردند كه خصوص سارق ( كسى كه جام شاهى در اثاثيه اش يافت شود ) مسؤول شناخته مى شود نه همه افراد كاروان

قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

فرزندان يعقوب در مقام پاسخ به اين پرسش كه {فما جزؤه} كافى بود كه بگويند: {هو جزؤه} ; ولى از آن جا كه همه كاروان به سرقت متهم شدند (أيّتها العير إنكم لس_رقون) لازم دانستند كه با جواب تفصيلى (جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه) بيان كنند كه همه كاروان مسؤول نيستند ; بلكه تنها آن كس كه جام شاهى در اثاثيه اش يافت شود، مسؤول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 9،10

9_ فرزندان يعقوب در صورت آگاهى به وجود جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، كيفر سارق در آيين خويش را بيان نمى كردند .

ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه مراد از شهادت در {ما شهدنا} بيان حكم سارق _ كه آيه 75 (جزاؤه من وجد فى رحله) رساننده آن است _ باشد. بر اين اساس مفاد {ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب

حافظين} چنين مى شود: ما به آنچه مى دانستيم (كيفر سارق بردگى است) شهادت داديم ; ولى نمى دانستيم كه جام شاهى نزد بنيامين است تا از بيان آن حكم خوددارى كنيم. قابل ذكر است كه بر اين مبنا {حافظين} به معناى {عالمين} خواهد بود.

10_ بى اطلاعى برادران از امور نهانى ، اعتذار آنان در نزد يعقوب براى بيان كيفر سارق

ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين

بردگى دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 1،2

1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.

2_ { استرقاق } كيفر سارقان در شريعت يعقوب

فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.

بردگى دزد در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 9

9_ قوانين جزايى مصر ، استرقاق سارقان را مجاز نمى شمرد .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

توبه دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 1،11،13

1 _ پذيرش حتمى توبه سارق از جانب خداوند در صورت اصلاح خويش

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه

يتوب عليه

تأكيد بر پذيرش توبه با حرف {انّ}، حاكى از حتميت پذيرش توبه است.

11 _ توبه و اصلاح ( خودسازى ) سارقان براى آمرزش و سقوط حد از ايشان ، مورد ترغيب خداوند

و السارق و السارقة . .. فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى توبه پس از بيان حد سرقت و وعده به عفو سارق، گشودن راهى است براى او تا به اين وسيله راه اصلاح در پيش گيرد و از حد رهايى يابد.

13 _ سقوط حد سرقت ، در صورت توبه دزد قبل از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح

از امام باقر يا امام صادق(ع) درباره دزدى كه پيش از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى، توبه كند و اصلاح شود نقل شده: اذا صلح و عرف منه امر جميل لم يقم عليه الحد.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 250، ح 1.

درخواست تعيين مجازات دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 2

2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.

زن دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 2

2 _ برابرى زنان و مردان در حد سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

عفو دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39

- 5

5 _ معافيت قانونى سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازى ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى پذيرش توبه سارق پس از بيان حد سرقت، مى تواند اشاره به سقوط حد از وى باشد.

قطع دست دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 1،6،8،15

1 _ وجوب بريدن دست دزد

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

6 _ بريدن دست ، كيفرى مناسب براى دزدان

فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا

{جزاء} به معنى مقابله كافى در برابر عمل است. (مفردات راغب)

8 _ بريدن دست دزد ، عقوبتى بازدارنده و عبرت آموز

نكلا من اللّه

{نكال} به عقوبتى گفته مى شود كه براى بازداشتن مجرم از تكرار گناه و عبرت ديگران انجام گيرد.

15 _ قطع انگشتان دست از انت ها ، بجز انگشت شست ، مجازات سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از اينكه دست دزد از كجا بايد قطع شود روايت شده: تقطع الاربع اصابع و تترك الابهام . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 225، ح 17; نورالثقلين، ج1، ص 628، ح 188.

كيفر دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 11

11 _ عقوبت سارقان و آمرزش آنان به صورت توبه و اصلاح خويش ، از جمله مشيت هاى الهى

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

مصداق مورد نظر براى {من يشاء}، با توجه به آيات پيشين، زن و يا مردى است كه مرتكب سرقت شود.

كيفر دزد آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 1،2

1_ كارگزاران يوسف به فرزندان يعقوب اعلام كردند كه در صورت شناسايى سارق ، وى را مجازات خواهند كرد .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 1،6

1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.

6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته

شود]}.

كيفر دزد در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 2

2_ { استرقاق } كيفر سارقان در شريعت يعقوب

فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.

مجازات دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 1

1_ كارگزاران يوسف به فرزندان يعقوب اعلام كردند كه در صورت شناسايى سارق ، وى را مجازات خواهند كرد .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 1

1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 5،7

5_ گذاشتن جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، جويا$ شدن از مجازات سارق در آيين فرزندان يعقوب و تفتيش بار بنيامين پس از ساير برادران ، از الهامات خدا به يوسف ( ع ) براى نگه داشتن بنيامين نزد خود بود .

كذلك كدنا ليوسف

{كذلك} اشاره به مجموعه طرح و نقشه اى دارد كه آيات 70 تا 75 بيانگر آن بود.

7_ نگاه داشتن بنيامين در مصر حتى

به جرم سرقت ، بر طبق قوانين جزايى پادشاه مصر ، براى يوسف ( ع ) مجاز نبود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

دين به معناى آيين و روش است و مراد از آن به اعتبار اضافه شدنش به {ملك} قوانين و مقررات حاكم بر مصر مى باشد. قابل ذكر است كه به قرينه {فما جزاؤه ...} در آيه 74، اگر سارق مى خواست بر اساس آيين خودش تنبيه شود، قاضى و حاكم مصر مى توانست بر آن اساس حكم كند.

مجازات دزد در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 2

2_ { استرقاق } كيفر سارقان در شريعت يعقوب

فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.

ممنوعيت بردگى دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 9

9_ قوانين جزايى مصر ، استرقاق سارقان را مجاز نمى شمرد .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

دزدى

آثار اتهام دزدى به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 6

6_ اظهار كينه برادران بنيامين به وى در گزارش سرقتش به يعقوب

إن ابنك سرق

لحن جمله {إن ابنك سرق} (به يقين پسرت دزدى كرد) گوياى كينه برادران بنيامين نسبت به اوست.

آثار دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 7

7 _ خيانتكارى و اختلاس ، زمينه ساز خشم و غضب الهى

و من يغلل

يأت بما غلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {من بآء بسخط}، خيانتكارانى هستند كه در آيه قبل به رسوايى آنان اشاره رفت.

اتهام دزدى به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 5،6،10

5_ كارگزاران يوسف ( ع ) بر اثر نيافتن آبخورى مخصوص ، فرزندان يعقوب را به دزديدن آن متهم كردند .

جعل السقاية فى رحل أخيه ثم أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون

6_ يكى از كارگزاران يوسف با مخاطب قرار دادن قافله فرزندان يعقوب ، اتهام سرقت را به آنان اعلام كرد .

ثم أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون

{عير} به مجموعه افراد قافله و شترانى كه بار و بنه آنان را حمل مى كنند، گفته مى شود. اين كلمه مرادف كاروان و قافله در فارسى است. {اذان} به معناى اعلام كردن است و {تأذين} مصدر {أذّن} به معناى كثرت اعلام مى باشد. بنابراين {أذّن مؤذّن ...} ; يعنى، اعلام كننده اى چندين بار اعلام كرد.

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و ارتحل القوم ( إخوة يوسف ) مع الرفقة فمضوا ، فلحقهم يوسف و فتيته فنادوا فيهم قال : { أيّتها العير إنكم لسارقون } . . . } .

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. برادران يوسف با كاروانيان حركت كردند و رفتند، سپس يوسف و افرادش به آنان ملحق شدند. آن گاه بين آنان ندا دادند و منادى چنين گفت: {أيّتها العير إنكم لسارقون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 71 - 1،3

1_ فرزندان يعقوب با شنيدن اتهام سرقت به سوى يوسف ( ع ) و كارگزاران وى بازگشتند .

قالوا و أقبلوا عليهم

ضمير در {قالوا} و {أقبلوا} به كلمه {العير} در آيه قبل باز مى گردد و جمله {و أقبلوا عليهم} حال براى ضمير در {قالوا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 6

6_ فرزندان يعقوب با بيان حسن پيشينه خويش و منزه بودنشان از سابقه سرقت ، متهم شدنشان را به سرقت جام شاهى امرى نابجا شمردند .

لقد علمتم . .. ما كنا س_رقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 2

2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.

اتهام دزدى به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 1،2،7،8

1_ برادران يوسف با مشاهده جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، وى را سارق آن جام شناختند و به آن اعتراف كردند .

قالوا إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

2_ برادران يوسف در حضور او ، بنيامين را به داشتن روحيه سرقت متهم كردند .

قالوا إن يسرق

چون از نظر ظاهر بنيامين سارق شناخته شد، اقتضاى مقام آن بود كه برادران يوسف از فعل ماضى (سرق) استفاده مى كردند. آنان با آوردن فعل مضارع (يسرق) _

كه دلالت بر استمرار و تجدد دارد _ به جاى فعل ماضى درصدد بيان اين معنا بودند كه بنيامين داراى روحيه سرقت است.

7_ فرزندان يعقوب گرايش بنيامين به دزدى را از ناحيه مادر وى دانسته و او را منشأ پيدايش ناهنجارى فرزندانش شمردند .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

جواب شرط (إن يسرق) جمله اى محذوف است و جمله {فقد سرق . ..} - از باب آمدن سبب به جاى مسبب - جانشين جواب مى باشد. بنابراين جمله {إن يسرق ...} چنين معنا مى شود: اگر او دزدى كرد خلاف انتظار نيست; زيرا برادر مادرى اش نيز دزدى كرده بود پس دزدى آنان ريشه مادرى دارد.

8_ فرزندان يعقوب با اين تحليل كه دزدى بنيامين ريشه مادرى دارد ، درصدد پيراستن خويش از عار و ننگ دزدى او بودند .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

برادران يوسف با توصيف بنيامين به دارا بودن روحيه دزدى (إن يسرق) و اثبات آن با مطرح ساختن دزدى برادر مادرى اش، درصدد بيان اين معنا بودند كه مادر آن دو در پيدايش روحيه دزدى نقش داشته ; ولى ساير برادرانش چون از مادرانى ديگرند، از اين ناهنجارى پيراسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 8

8_ دزدى مخفيانه بنيامين و ناتوانى برادران از مراقبت وى در نهان ، اعتذار آنان نزد يعقوب ( ع ) از باز نگرداندن او

ارجعوا إلى أبيكم فقولوا . .. و ما كنا للغيب ح_فظين

جمله {و ما كنا . ..} در حقيقت پاسخ به پرسشى است كه لاوى انتظار آن را از يعقوب(ع) داشت

و آن اينكه: گيرم بنيامين دزدى كرد ، چرا او را از دزدى كردن باز نداشتيد تا كار به آنچه مى گوييد بينجامد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 6

6_ لاوى از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگويى خويش در سرقت بنيامين تأكيد كنند .

و إنا لص_دقون

اتهام دزدى به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 3،4،9،14

3_ برادران يوسف در حضور او ، از گذشته برادر بنيامين ( يوسف ) سخن گفتند و سابقه دزدى را براى او نيز امرى ثابت شده قلمداد كردند .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

4_ يوسف ( ع ) در دوران كودكى اش به ناحق متهم به دزدى شده بود .

فقد سرق أخ له من قبل . .. قال ... الله أعلم بما تصفون

9_ يوسف ( ع ) در برابر سخن ناحق برادرانش ( مطرح كردن سرقت دروغين او ) از خود دفاع نكرد .

فأسرّها يوسف فى نفسه و لم يبدها لهم

ضمير {ها} در {أسرّها} و {لم يبدها} به حقيقت و واقعيت ماجرايى كه برادران يوسف با جمله {فقد سرق أخ} مطرح ساختند، باز مى گردد. بنابراين {فأسرّها ...} ; يعنى، يوسف(ع) حقيقت و واقعيت آن ماجرا را در نفس خويش نهان ساخت و از ابراز آن خوددارى كرد.

14_ يوسف ( ع ) به فرزندان يعقوب گوشزد كرد كه سخن آنان ( دزدى كردن برادر ابوينى بنيامين ) را باور ندارد .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل . .. و الله أعلم بما تصفون

جمله {و

الله أعلم . ..} عطف بر {أنتم ...} است و هر دو مقول {قال} مى باشند. و از آن جا كه {قال} در مقابل {أسرّ} و {لم يبد} قرار گرفته، مى توان گفت: مراد از {قول} ابراز كردن آن و آشكارا گفتن آن سخن است، نه آن كه در دل خويش و زير لب گفته باشد.

اجتناب از دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 8

8 - پرهيز از دزدى ، زنا و فرزندكشى ( سقط جنين و . . . ) ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أول_دهنّ

احكام دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 1،2،3

1 _ وجوب بريدن دست دزد

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

2 _ برابرى زنان و مردان در حد سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

3 _ حرمت سرقت و ربودن اموال ديگران

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

تعيين حد براى سرقت، ستم شمردن آن و ترغيب به توبه در آيه بعد، حكايت از حرمت شديد آن دارد.

اسقاط حد دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 13

13 _ سقوط حد سرقت ، در صورت توبه دزد قبل از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح

از امام باقر يا امام صادق(ع) درباره دزدى كه پيش از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى، توبه كند و اصلاح شود نقل شده: اذا صلح و عرف منه

امر جميل لم يقم عليه الحد.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 250، ح 1.

برادران يوسف و دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 1

1_ فرزندان يعقوب در حضور يوسف ( ع ) و كارگزارانش ، بر منزه بودنشان از سرقت و نداشتن قصد فسادگرى و خرابكارى در مصر ، سوگند ياد كردند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

گرچه مقسم عليه (آنچه بر انجام آن سوگند ياد مى شود) در آيه شريفه {لقد علمتم} است ; ولى در حقيقت {ما جئنا . ..} مقسم عليه مى باشد. بنابراين معناى جمله چنين مى شود: به خدا سوگند كه ما براى فساد به مصر نيامده ايم و هرگز سارق نبوده ايم و شما اين حقيقت را به خوبى دانستيد.

برادران يوسف و دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 3،4،5،9

3_ لاوى از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهيم كنند كه به دزدى بنيامين اطمينان پيدا كردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنك سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اينكه مراد از شهادت در {ما شهدنا} چيست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همين شهادت برادران يوسف نزد يعقوب به دزدى كردن فرزندش بنيامين (إن ابنك سرق). بر اين اساس مفاد جمله {ما شهدنا ...} چنين مى شود: آنچه هم اكنون در نزد تو مى گوييم (إن ابنك سرق) شهادتى است از روى علم و ما بدان اطمينان و يقين داريم.

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد ،

دسته جمعى به حضور پدر برسند و همگان بر دزدى بنيامين شهادت دهند .

ارجعوا إلى أبيكم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصريح لاوى به صيغه هاى جمع {قولوا} و {ما شهدنا} و {علمنا} گوياى برداشت فوق است.

5_ لاوى از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدى بنيامين را با لحنى مشفقانه ، به پدر بيان كنند .

ي_أبانا

تصريح لاوى به اينكه در ابتداى سخن پدر را با جمله {ي_أبانا} مخاطب قرار دهيد ، رساننده اين است كه به گونه اى سخن بگوييد كه شفقت او را بر خويش جلب كنيد.

9_ فرزندان يعقوب در صورت آگاهى به وجود جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، كيفر سارق در آيين خويش را بيان نمى كردند .

ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه مراد از شهادت در {ما شهدنا} بيان حكم سارق _ كه آيه 75 (جزاؤه من وجد فى رحله) رساننده آن است _ باشد. بر اين اساس مفاد {ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب حافظين} چنين مى شود: ما به آنچه مى دانستيم (كيفر سارق بردگى است) شهادت داديم ; ولى نمى دانستيم كه جام شاهى نزد بنيامين است تا از بيان آن حكم خوددارى كنيم. قابل ذكر است كه بر اين مبنا {حافظين} به معناى {عالمين} خواهد بود.

حد دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 9،13

9 _ ضرورت اجراى حد سرقت به شيوه اى عبرت انگيز

فاقطعوا ايديهما . .. نكلا من اللّه

13 _ تشريع حد سرقت ، جلوه اى از عزت

و حكمت خداوند

فاقطعوا ايديهما . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به {عزيز} و {حكيم} پس از بيان حد سرقت، نقش اين دو صفت را در تشريع آن حد نشان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 5،6

5 _ معافيت قانونى سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازى ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى پذيرش توبه سارق پس از بيان حد سرقت، مى تواند اشاره به سقوط حد از وى باشد.

6 _ مردم ، فاقد تصميمگيرى در اجرا و يا اسقاط حد سرقت

فإنّ اللّه يتوب عليه

خداوند موضوع حد سرقت را چيزى جز سرقت قرار نداده است و سقوط آن را تنها به توبه سارق و اصلاح وى مشروط ساخته است ; بدون آنكه در اجرا و يا سقوط حد، رضايت يا درخواست صاحبان مال را شرط كرده باشد.

حرمت دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 3

3 _ حرمت سرقت و ربودن اموال ديگران

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

تعيين حد براى سرقت، ستم شمردن آن و ترغيب به توبه در آيه بعد، حكايت از حرمت شديد آن دارد.

درخواست تفحص از دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 4

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد از يعقوب بخواهند كه وى از اهالى مصر و نيز از همسفران ايشان ، داستان سرقت بنيامين را جويا شود .

فقولوا ي_أبانا . .. وسئل القرية ... والعير التى أقبلنا

فيها

{اقبال} (مصدر أقبلنا) به معناى روى آوردن است و متعلق آن {إليك} و مانند آن است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده و {فيها} حال براى ضمير {أقبلنا} مى باشد. بنابراين {وسئل ... العير التى ...} ; يعنى، از كاروانى بپرس كه ما در ميان آنها به سوى شما آمديم. قابل ذكر است كه آيه مورد بحث نيز مانند آيه سابق، از سفارشهاى لاوى به برادرانش مى باشد.

دزدى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 9

9_ { عن أبى عبدالله عليه السلام . . . قال : إنهم سرقوا يوسف من أبيه ألا ترى أنه قال لهم حين قالوا : ماذا تفقدون ؟ قالوا : نفقد صواع الملك ، و لم يقولوا : سرقتم صواع الملك ، إنما عنى أنكم سرقتم يوسف من أبيه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است [كه در پاسخ سؤال مردى كه از {إنكم لسارقون} پرسيده بود ]فرمود: آنان يوسف را از پدرش سرقت كرده بودند. آيا توجه نمى كنى كه هنگامى كه برادران يوسف گفتند: چه چيزى گم كرده ايد؟ او و كارگزارانش به آنان گفتند: {پيمانه پادشاه را گم كرده ايم} و نگفتند: پيمانه پادشاه را دزديديد. جز اين نيست كه نظر يوسف بر اين بود كه شما يوسف را از پدرش سرقت كرديد}.

دزدى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى _ اخلاقى زنان

عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أول_دهنّ و لايأتين ببهت_ن

تصريح پيامبر(ص) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

دزدى در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 6

6 _ برخى از مسلمانان ، در زمان پيامبر ( ص ) مرتكب سرقت و خيانت شدند و با نقشه و توطئه در صدد متهم كردن ديگران بودند .

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول

در شأن نزول آمده كه طعمة بن ابيرق پس از سرقت با خود انديشيد كه كالاى مسروقه را به خانه يك يهودى بيندازد و در حضور پيامبر(ص) سوگند ياد كند كه آن يهودى سرقت كرده و خود از هر خيانتى مبراست.

زمان اتهام دزدى به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 7

7_ اتهام سرقت به فرزندان يعقوب پس از حركت و دور شدنشان از محوطه بارگيرى ، به آنان اعلام شد . *

ثم أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون

حرف {ثم} و نيز جمله {أقبلوا عليهم} _ در آيه بعد _ مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

زيان دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 4

4 _ تأمين خسارت هاى ناشى از دزدى ، شرط پذيرش توبه سارق *

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

مصداق مورد نظر از اصلاح و درستكارى، به مناسبت مورد، تأمين

خسارتهايى است كه دزد به صاحبان كالا وارد ساخته است.

شيوع دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 1،2

1_ خبر دزدى بنيامين در آبادى محل سكونت يوسف ( مصر ) ، شايع شده بود .

وسئل القرية التى كنا فيها

{قرية} به محل سكونت و اجتماع انسانها (شهر و روستا) گفته مى شود. از اين رو در برداشت از آن به {آبادى} تعبير شد. پرسش از آبادى با اينكه مقصود پرسش از اهل آبادى است، براى رساندن اين معناست كه: خبر سرقت بنيامين در شهر شايع شده و همگان از آن مطلع بودند.

2_ كاروانيان همراه فرزندان يعقوب به ماجراى دزدى بنيامين آگاه بودند .

وسئل . .. العير التى أقبلنا فيها

ظلم دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 2

2 _ دزدى ، گناه و ستمكارى است .

فمن تاب من بعد ظلمه

مراد از {ظلم} به قرينه آيه قبل، همان دزدى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 3

3_ سرقت ، نمونه اى بارز از ستم كارى است .

من وجد فى رحله فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

مراد از {ظالمين} خصوص سرقت كنندگان مى باشد; زيرا بديهى است كه هر نوع ستمى كيفر ياد شده را نداشت. نام بردن از سارق به {ظالم} اشاره به اين معنا دارد كه سرقت ، نمونه اى بارز از ظلم و ستمگرى است.

فساد دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 9

9_ سرقت

، فسادگرى در زمين است .

ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

كارگزاران يوسف فرزندان يعقوب را به فسادگرى متهم نكرده بودند ; ولى آنان قبل از نفى سرقت از خويش ، مفسد بودن خود را انكار كردند ; زيرا سرقت را مصداق بارز فسادگرى مى دانستند.

كاروان تجارى و دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 2

2_ كاروانيان همراه فرزندان يعقوب به ماجراى دزدى بنيامين آگاه بودند .

وسئل . .. العير التى أقبلنا فيها

كيفر دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 23

23 _ اعدام و بدار آويختن ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل و غارت

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او يصلبوا

از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 6،15

6 _ بريدن دست ، كيفرى مناسب براى دزدان

فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا

{جزاء} به معنى مقابله كافى در برابر عمل است. (مفردات راغب)

15 _ قطع انگشتان دست از انت ها ، بجز انگشت شست ، مجازات سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از اينكه دست دزد از كجا بايد قطع شود روايت شده: تقطع الاربع اصابع و تترك الابهام .

.. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 225، ح 17; نورالثقلين، ج1، ص 628، ح 188.

كيفر دزدى در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 6،7

6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { جزاؤه من وجد فى رحله فهو جزاؤه } : يعنون السنّة التى تجرى فيهم أن يحبسه . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {جزاؤه من وجد فى رحله فهو جزاؤه} روايت شده است: مقصود آنان ، سنت جارى بين آنان بوده كه او را حبس كند . ..}.

گناه دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 2

2 _ دزدى ، گناه و ستمكارى است .

فمن تاب من بعد ظلمه

مراد از {ظلم} به قرينه آيه قبل، همان دزدى است.

گواهان دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 6

6_ اظهار كينه برادران بنيامين به وى در گزارش سرقتش به يعقوب

إن ابنك سرق

لحن جمله {إن ابنك سرق} (به يقين پسرت دزدى كرد) گوياى كينه برادران بنيامين نسبت به اوست.

گواهى بر دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 2،3،4

2_ شهادت به دزدى بنيامين در نزد يعقوب با جمله اى متضمن تأكيد ، از سفارش هاى لاوى به برادران خويش

إن ابنك سرق

3_ لاوى از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهيم كنند كه به دزدى بنيامين اطمينان پيدا كردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنك سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اينكه مراد از شهادت در {ما شهدنا} چيست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همين شهادت برادران يوسف نزد يعقوب به دزدى كردن فرزندش بنيامين (إن ابنك سرق). بر اين اساس مفاد جمله {ما شهدنا ...} چنين مى شود: آنچه هم اكنون در نزد تو مى گوييم (إن ابنك سرق) شهادتى است از روى علم و ما بدان اطمينان و يقين داريم.

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد ، دسته جمعى به حضور پدر برسند و همگان بر دزدى بنيامين شهادت دهند .

ارجعوا إلى أبيكم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصريح لاوى به صيغه هاى جمع {قولوا} و {ما شهدنا} و {علمنا} گوياى برداشت فوق است.

لاوى و اتهام دزدى به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 7

7_ لاوى از برادرانش خواست براى پدرشان بيان كنند كه بنيامين

در نهان و به دور از چشم آنان دزدى كرد .

و ما كنا للغيب ح_فظين

در معناى جمله {و ما كنا . ..} چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمينان برادران يوسف به دزدى بنيامين كه جمله {إن ابنك سرق} گوياى آن است، اين معنا به نظر روشن تر مى رسد كه: ما نمى توانستيم آنچه را در غياب و به دور از چشم انجام مى گيرد، نگهبان باشيم ; يعنى، دزدى بنيامين در نهان انجام گرفت. از اين رو نتوانستيم او را باز داريم.

لاوى و دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 1

1_ لاوى ضمن موافقت با مراجعه برادرانش به كنعان ، نحوه گزارش سرقت بنيامين را به آنان تعليم داد .

قال كبيرهم . .. ارجعوا إلى أبيكم فقولوا ي_أبانا إن ابنك سرق

يعقوب(ع) و اتهام دزدى به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 2،14

2_ يعقوب ( ع ) داستان سرقت بنيامين را داستانى ساختگى يافت و گفته هاى فرزندانش را باور نكرد .

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

كلمه {بل} دلالت مى كند كه يعقوب(ع) سخن فرزندانش را نپذيرفت.

14_ يعقوب ( ع ) ، صبورانه از پى گيرى ماجراى اتهام سرقت بنيامين چشم پوشيد و به امداد هاى الهى دل بست .

فصبر جميل عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

يوسف(ع) و دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 15،16

15_ { عن الرضا ( ع ) فى قول الله : {

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل . . . } قال : كانت لإسحاق النبى ( ع ) منطقة . . . و كانت عند عمّة يوسف و كان يوسف عندها . . . فربطتها فى حقوه . . . و قالت : سرقت المنطقة فوجدت عليه . . . ;

از حضرت امام رضا(ع) درباره سخن خدا كه [به نقل از برادران يوسف] فرمود: {إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل . ..} روايت شده است كه فرمود: اسحاق پيامبر كمربندى داشت ... كه در نزد عمّه يوسف بود و يوسف نيز در نزد عمّه خود بود ... پس عمّه كمربند را به كمر او بست ... و گفت: كمربند به سرقت رفته و سپس در كمر يوسف پيدا شد ...}.

16_ { عن النبى ( ص ) فى قوله : { إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل } قال : سرق يوسف ( ع ) صنماً لجدّه أبى اُمّه من ذهب و فضّة ، فكسره و ألقاه فى الطريق ، فعيّره بذلك إخوته ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا [كه به نقل از برادران يوسف] فرموده: {إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل}: روايت شده است: يوسف، بتى از طلا و نقره را كه از جدّ مادريش بود، دزديد و آن را شكست و در راه انداخت، پس برادران يوسف او را براى اين كار سرزنش كردند}.

دست از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دست

آثار گواهى اخروى دست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - كيفر و پاداش اشخاص در قيامت و داورى درباره

آنان ، بر پايه شهادت و گواهى اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) خود آنها خواهد بود .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جمله {يومئذ يوفّيهم اللّه} استئناف بيانى است و پاسخ به اين سؤال است كه گواهى زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، براى چه منظورى است؟ پاسخ آيه شريفه اين است كه اين گواهى، به منظور اعطاى جزاى كامل و عادلانه مى باشد و اين جزا بر پايه همين گواهى استوار است.

تشبيه به دست به گردن بسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 3

3- انسان بخيل ، همانند انسانى دست بسته به گردن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

{و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك} كنايه از امساك و پرهيز از انفاق (بُخل) است. اينكه از بُخل و امساك به {دستت را به گردنت مبند} تعبير شده، نشان مى دهد كه انسان بخيل، همانند شخص دست بسته است.

تهديد به قطع دست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 9

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

دست بريدن زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 17

17_ زنان اشراف با ديدن جمال حيرت انگيز يوسف ( ع ) ، به جاى خوردنيها ، كارد بر دست هاى خويش

نهاده ، آن را چاك چاك كردند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

استفاده از ماده {قطع} _ كه به معناى بريدن و جدا ساختن است _ در مورد مجروح كردن، دلالت بر شدت بريدگى و جراحت دارد. بردن آن ماده به باب تفعيل (قطّعن) براى رساندن اين نكته است كه زنان اشراف، مواضع متعددى از دستهاى خويش را بريدند ; زيرا تقطيع به معناى قطعه قطعه كردن است.

دست راست ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 93 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، با دست راست ضربه اى محكم بر بت ها و معبود هاى مشركان وارد ساخت .

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده از مقيد شدن {ضربا} به {باليمين} (دست راست) به دست مى آيد كه ضربه ابراهيم(ع) محكم بود; زيرا دست راست نيرومندتر از دست چپ است و مردم نوعا از دست راست خود براى ضربه شديد استفاده مى كنند.

دست راست موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 3

3 - عصاى موسى در ميدان مقابله با ساحران ، در دست راست او قرار داشت .

و ألق ما فى يمينك

شستن دست در وضو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 1،2

1 _ وجوب شستن صورت و دست ها و مسح سر و پا ها ( وضو ) ، براى نماز

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم . .. و امسحوا برءوسكم و ارجلكم

2 _ تمام اجزاى دست ، بين آرنج تا

سر انگشتان ، بايد براى وضو شسته شود .

فاغسلوا وجوهكم و ايديكم إلى المرافق

{الى المرافق} توضيح و توصيف براى {ايديكم} است، نه قيد براى {فاغسلوا}. يعنى دستها را بشوئيد و مراد از دستها، دست تا مچ و يا تا كتف نيست بلكه دست تا مرفق مقصود است. مؤيد برداشت فوق فرمايش امام باقر(ع) است كه در توضيح آيه فوق فرمود: ... و ليس له ان يدع شيئاً من يديه الى المرفقين الا غسله لان اللّه يقول { فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق} ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 26، ح 5; تفسير برهان، ج 1، ص 451، ح 7.

قطع دست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 1،2،3،5،24،27

1 _ محاربين و ستيزه جويان با خدا و رسول يا بايد كشته شوند و يا به دار آويخته گردند و يا دست و پايشان از جهت مخالف بريده شود و يا تبعيد گردند .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

2 _ محاربين در صورت فسادانگيزى در جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد )

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه واو عاطفه در {و يسعون} واو جمع باشد. يعنى حد ذكر شده از آن محاربى است كه فسادگر باشد. تكرار نشدن {الذين} در {يسعون} مؤيد اين معناست.

3 _ حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) ،

كيفرى مناسب براى محاربان فسادگر

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

{جزاء} در لغت به معناى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.

5 _ تبهكاران و فسادانگيزان جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) *

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى . .. او ينفوا من الارض

كلمه {فى الارض} بيانگر اين است كه مراد از {فساد}، فساد در جامعه است، نه فسادهاى فردى. گفتنى است كه در برداشت فوق {فسادگرى} عنوانى مستقل از محارب گرفته شده است.

24 _ قطع يك دست و يك پا از جهت مخالف ، مجازات محارب فسادگر در زمين ، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتكاب قتل

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلف

از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان اخذ المال و لم يقتل قطعت يده و رجله من خلاف ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.

27 _ بريدن يك دست و يك پا از جهت مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. و ارجلهم من خلف

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا

المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 2،3

2 _ قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر ، از كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأقطعن أيديكم و أرجلكم من خلف

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

قطع دست جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

قطع دست در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 10

10 - قطع يك دست و يك پا بر عكس يكديگر ،

از شكنجه هاى سخت نظام فرعونى براى مخالفان

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

قطع دست دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 1،6،8،15

1 _ وجوب بريدن دست دزد

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

6 _ بريدن دست ، كيفرى مناسب براى دزدان

فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا

{جزاء} به معنى مقابله كافى در برابر عمل است. (مفردات راغب)

8 _ بريدن دست دزد ، عقوبتى بازدارنده و عبرت آموز

نكلا من اللّه

{نكال} به عقوبتى گفته مى شود كه براى بازداشتن مجرم از تكرار گناه و عبرت ديگران انجام گيرد.

15 _ قطع انگشتان دست از انت ها ، بجز انگشت شست ، مجازات سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از اينكه دست دزد از كجا بايد قطع شود روايت شده: تقطع الاربع اصابع و تترك الابهام . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 225، ح 17; نورالثقلين، ج1، ص 628، ح 188.

كتابت با دست راست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 48 - 3

3 - كتابت و نگارش با دست راست ، طبيعت اولى انسان ها است .

و لاتخطّه بيمينك

قيد {بيمينك}، تأكيدى است و حاكى از شكل رايج نوشتن در ميان مردم است.

گواهى اخروى دست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2

1 - شهادت و گواهى زبان ، دست و پاى گنه كاران عليه آنان در قيامت

يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) گنه كاران

، تمامى گفته ها و كرده هاى آنان را بازگفته و از هيچ عمل خلافى ، فروگذار نخواهند كرد .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 3

3 - دست ها و پا هاى كافران ، در قيامت عليه آنان به سخن آمده و بر دستاوردهايشان ، گواهى خواهند داد .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

گواهى اخروى دست قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 3

3 - شهادت و گواهى زبان ، دست و پاى قذف كنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، بر اعمال ناروايشان در قيامت

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. يوم تشهد عليهم ألسنتهم ... بما كانوا يعملون

نامه عمل در دست چپ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1،2

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25

- 1،2،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين}

و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل در دست راست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت ، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ،

{ اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1،2

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر

علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 3،4

3 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان داده شود ، حسابرسىِ آسانى خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{يسير} دو معنا دارد: 1. آسان، 2. قليل (مفردات راغب). در آيه شريفه، اولين معنا مناسب است.

4 - اعطاى نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قيامت ، رمز و نشانه چشم پوشى از لغزش هاى آنان است . *

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

ناديده گرفتن {سيئات} _ كه در بعضى از سوره هاى ديگر درباره گروهى از حاضران قيامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 1،3

1 - اعطاى نامه عمل به دست راست انسان در قيامت و حسابرسى آسان از او ، فرح بخش و شادى آفرين است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

3 - دريافت كنندگان نامه عمل

با دست راست ، با آسان گذراندن مرحله حسابرسى ، شادمان به نزد خويشاوندان خود بر خواهند گشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و ينقلب إلى أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نقش دست راست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 4

4 - حمل عصا با دست راست ، از آداب عصا به دست گرفتن است .

و ألق ما فى يمينك

كارهاى پيامبران و سنت هاى آنان _ جز در مواردى كه به شخص آنها مربوط مى شود_ جملگى براى ما قابل پيروى است. بودن عصا در دست راست موسى(ع) و ذكر شدن آن در قرآن، نشانه برترى و مزيت اين عمل است.

دستبند طلايى

دستبند طلايى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 1

1 - آراسته نبودن موسى ( ع ) به دستبند هاى زرين ، دليل بطلان رسالت او از نظر فرعون

فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

{أسورة} (جمع {سوار} ) به معناى دستبندها است.

نقش دستبند طلايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 2

2 - استفاده مردان از دستبند طلا ، نشانگر سيادت و رياست در جامعه فرعونى بود .

فلولا أُلقى عليه أسورة من

ذهب

با توجه به واژه {أُلقى}، مى توان استفاده كرد كه فرعونيان از رسولان الهى انتظار داشتن {نشانه} را داشتند و نشانه آن زمان، دستبند طلا بوده است.

دشنام از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دشنام

آثار دشنام به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 5

5 _ دشنام عليه كافران موجب دشمنى و كينه توزى جاهلانه و بدون توجه آنان عليه خداوند مى گردد.

و لاتسبوا الذين . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

آثار روانى دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 3

3 - تأثير سوء بيهوده گويى و نسبت هاى ناروا دادن ، در سلامت روحى و روانى جامعه

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

اجتناب از دشنام به بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 1

1 _ لزوم اجتناب از دشنام به بتها و ديگر مقدسات مشركان

و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله

درباره مراد از موصول {الذين . ..} دو احتمال وجود دارد: يكى آنكه مقصود مشركان و ديگر آنكه معبودهاى آنان باشد، يعنى: {لاتسبوا الذين يدعونهم}. البته عائد صله {هم} حذف گرديده است.

احكام دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 4

4 _ حرمت دشنام دادن و ناسزا گفتن به مردم

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {بالسوء من القول}، خصوص دشنام دادن و ناسزا گويى است.

حرمت دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 -

4

4 _ حرمت دشنام دادن و ناسزا گفتن به مردم

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {بالسوء من القول}، خصوص دشنام دادن و ناسزا گويى است.

دشنام با كلمه راعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 16

16 - امام باقر ( ع ) فرمود : { هذه الكلمة سب بالعبرانية ، إليه كانوا يذهبون ;

اين كلمه (راعنا) به زبان عبرى فحش است و آنان (يهود) اين كلمه را به عنوان فحش استعمال مى كردند}.

دشنام به اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 23

23 _ عن أبى عبدالله(ع) فى حديث طويل: . .. و إياكم و سب اعداء الله حيث يسمعونكم فيسبوا الله عدوا بغير علم و قد ينبغى لكم ان تعلموا حد سبهم لله كيف هو؟ إنه من سب اولياء الله فقد انتهك سب الله و من أظلم عند الله ممن استسب لله و لأولياء الله؟ ... .

از امام صادق(ع) ضمن حديثى طولانى روايت شده است: . .. از ناسزاگويى به دشمنان خدا در جائى كه آن را مى شنوند بپرهيزيد، كه در نتيجه آنان نيز خدا را از روى دشمنى و ناآگاهى دشنام خواهند داد، سزاوار است بدانيد چه سخنانى از مشركان، ناسزاگويى به خداوند محسوب مى شود، هر كس به اولياى خدا ناسزا گويد در حقيقت خدا را دشنام داده است و چه كسى ظالمتر از آنكه موجب دشنام گويى به خدا و اولياى او شود؟ ... .

دشنام به خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 7،9،23

7 _ ناسزاگويى به خداوند، عملى جاهلانه و تجاوز به حريم قدس الهى است.

فيسبوا الله عدوا بغير علم

{عدوا} از ريشه {عدى} به معنى ظلم و تجاوز و فرا رفتن از حد است. (قاموس اللغة).

9 _ دشنام به خدا براى دفاع از باورهاى خويش، عملى شايسته و زيبا در نظر مشركان است.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

23 _ عن أبى عبدالله(ع) فى حديث طويل: . .. و إياكم و سب اعداء الله حيث يسمعونكم فيسبوا الله عدوا بغير علم و قد ينبغى لكم ان تعلموا حد سبهم لله كيف هو؟ إنه من سب اولياء الله فقد انتهك سب الله و من أظلم عند الله ممن استسب لله و لأولياء الله؟ ... .

از امام صادق(ع) ضمن حديثى طولانى روايت شده است: . .. از ناسزاگويى به دشمنان خدا در جائى كه آن را مى شنوند بپرهيزيد، كه در نتيجه آنان نيز خدا را از روى دشمنى و ناآگاهى دشنام خواهند داد، سزاوار است بدانيد چه سخنانى از مشركان، ناسزاگويى به خداوند محسوب مى شود، هر كس به اولياى خدا ناسزا گويد در حقيقت خدا را دشنام داده است و چه كسى ظالمتر از آنكه موجب دشنام گويى به خدا و اولياى او شود؟ ... .

دشنام به دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 23

23 _ عن أبى عبدالله(ع) فى حديث طويل: . .. و إياكم و سب اعداء الله حيث يسمعونكم فيسبوا الله عدوا بغير علم و قد ينبغى

لكم ان تعلموا حد سبهم لله كيف هو؟ إنه من سب اولياء الله فقد انتهك سب الله و من أظلم عند الله ممن استسب لله و لأولياء الله؟ ... .

از امام صادق(ع) ضمن حديثى طولانى روايت شده است: . .. از ناسزاگويى به دشمنان خدا در جائى كه آن را مى شنوند بپرهيزيد، كه در نتيجه آنان نيز خدا را از روى دشمنى و ناآگاهى دشنام خواهند داد، سزاوار است بدانيد چه سخنانى از مشركان، ناسزاگويى به خداوند محسوب مى شود، هر كس به اولياى خدا ناسزا گويد در حقيقت خدا را دشنام داده است و چه كسى ظالمتر از آنكه موجب دشنام گويى به خدا و اولياى او شود؟ ... .

دشنام به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 4

4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *

و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.

دشنام به متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 2

2 - تقواپيشگان در دنيا ، گرفتار سخنان زشت و ياوه سرايى هاى مخالفان

لايسمعون فيها لغوًا

مژده به نبود بعضى از زشتى ها در بهشت _ با توجّه به بى شمار بودن آنچه بهشت عارى از آن است _ بيانگر اين مطلب است كه بهشتيان

در دنيا، با اين امور ناخوشايند مواجه و از آن در رنج خواهند بود.

دشنام به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 22

22 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. كان المؤمنون يسبون ما يعبد المشركون من دون الله و كان المشركون يسبون ما يعبد المؤمنون فنهى الله المؤمنين عن سب آلهتهم لكى لايسب الكفار إله المؤمنين ... فقال: {و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم}.

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. مؤمنان، معبودهاى غير خدا را كه مورد پرستش مشركان بود، دشنام مى دادند و مشركان نيز معبود مؤمنان را ناسزا مى گفتند، پس خداوند مؤمنان را از دشنام دادن به معبودهاى مشركان نهى فرمود، تا كفار نيز معبود مؤمنان را دشنام ندهند و آيه فوق را در اين مورد نازل كرد.

دشنام به مقدسات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 4

4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *

و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.

دشنام به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با

دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

دشنام جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 5

5 _ مظلوم ، مجاز به دشنام دادن ظالم و افشاگرى عليه اوست .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

دشنام حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 4

4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *

و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.

دشنام در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 1

1 - در بهشت پيشتازان ( سابقون ) ، هرگز كسى از ديگرى سخن لغو و بيهوده و يا نسبت ناروا نخواهد شنيد .

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

{لغو} به سخنى گفته مى شود كه هيچ فايده اى بر آن مترتب نباشد و {تأثيم} به معناى نسبت دادن گناه به كسى است.

دشنام در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 14

14 - ناسزاگويى و لعن ديگران ، در روز قيامت ، امرى ممكن است .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضًا

دشنام

در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 16

16 - امام باقر ( ع ) فرمود : { هذه الكلمة سب بالعبرانية ، إليه كانوا يذهبون ;

اين كلمه (راعنا) به زبان عبرى فحش است و آنان (يهود) اين كلمه را به عنوان فحش استعمال مى كردند}.

دشنام دهندگان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 3

3 - بدگويى و ياوه سرايى كافران مرفه ، عليه قرآن و پيامبر ( ص ) در محفل هاى شبانه شان

س_مرًا تهجرون

سمر} (مصدر {سامر}); يعنى، گفت وگو و تشكيل محفل شبانه. {سامر} اسم جمع است مانند: {حاج}، {حاضر} و {حامل}. {سامراً} حال ديگر براى ضمير فاعل {تنكصون} است. {تهجرون} _ به تقدير تهجرون به _ مشتق از {هُجر} (بدگويى) و يا {هَجر} (هزيان و ياوه گويى) است. جمله {تهجرون} (فعل و فاعل) در محل نصب و نعت براى {سامراً} مى باشد; يعنى، {در حالى كه در محافل شبانه، درباره آن بدگويى مى كرديد}.

دشنام دهندگان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 3

3 - بدگويى و ياوه سرايى كافران مرفه ، عليه قرآن و پيامبر ( ص ) در محفل هاى شبانه شان

س_مرًا تهجرون

سمر} (مصدر {سامر}); يعنى، گفت وگو و تشكيل محفل شبانه. {سامر} اسم جمع است مانند: {حاج}، {حاضر} و {حامل}. {سامراً} حال ديگر براى ضمير فاعل {تنكصون} است. {تهجرون} _ به تقدير تهجرون به _ مشتق از {هُجر} (بدگويى) و يا {هَجر} (هزيان و ياوه گويى)

است. جمله {تهجرون} (فعل و فاعل) در محل نصب و نعت براى {سامراً} مى باشد; يعنى، {در حالى كه در محافل شبانه، درباره آن بدگويى مى كرديد}.

زشتى دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتى و ناروايى بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا به ديگران

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

سرزنش دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 2

2 _ ناخشنودى خداوند از بدزبانى و زشت گويى مردم نسبت به يكديگر

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من القول} قيد براى {السوء} باشد كه با توجه به استثناى {الا من ظلم}، معلوم مى شود مراد از {سوء من القول}، سخنان ناروايى است كه درباره ديگرى گفته شود.

سرزنش دشنام به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 1

1 - سرزنش رفاه زدگان از سوى خدا ، به خاطر ياوه سرايى هاى آنان عليه قرآن

مستكبرين به س_مرًا تهجرون . أفلم يدّبّروا القول ... ءاباءهم الأوّلين

استفهام در آيه فوق، استفهام توبيخى است و ضمير جمع در آن به {مترفين} باز مى گردد. خداوند در اين بخش از آيات، آنها را به خاطر اتهاماتى كه به پيامبر(ص) و قرآن مى زدند، مورد سرزنش قرار داده و با ارائه دلايل گوناگون، همه راه هاى عذرتراشى شان را سد كرده است. آيه فوق، در ردّ اتهامات آنان به قرآن است.

عذاب اخروى دشنام دهندگان به قرآن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

عذاب اخروى دشنام دهندگان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

علم اهميت اجتناب از دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 1

1 _ لزوم اجتناب از دشنام به بتها و ديگر مقدسات مشركان

و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله

درباره مراد از موصول {الذين . ..} دو احتمال وجود دارد: يكى آنكه مقصود مشركان و ديگر آنكه معبودهاى آنان باشد، يعنى: {لاتسبوا الذين يدعونهم}. البته عائد صله {هم} حذف گرديده است.

محروميت دشنام دهندگان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

محروميت دشنام دهندگان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

ناپسندى دشنام

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 26 - 3

3 - بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا ، دو بيمارى روحى _ روانى براى انسان ها

إلاّ قيلاً سل_مًا سل_مًا

از تعبير {سلاماً} استفاده مى شود كه {لغو} و {تأثيم} _ كه در آيه پيش آمده _ دو گونه از بيمارى است.

دعا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دعا

{دعا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 7

7 _ حواريون از خداوند درخواست كردند كه همواره _ در دنيا و آخرت _ ، همراه گواهان ( انبيا ) باشند .

فاكتبنا مع الشاهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 1،2

1 _ پيامبران الهى و دست پروردگان آنان ، دعاكنندگان به درگاه پروردگار يكتا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم} به پيامبران و ياوران آنان (ربّيّون) برگشت داده شده است.

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم}، تنها به {ربّيّون} برگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 1،2،8،11

1 _ پذيرفته شدن دعاى همرزمان انبياى گذشته ، در پيكار با دشمنان دين

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

{ثواب الدّنيا}، مى تواند اشاره به پيروزى مجاهدان باشد كه با جمله {و انصرنا

على القوم الكافرين} درخواست شده بود. و {ثواب الاخرة}، حكايت از برآورده شدن خواسته ديگر آنان دارد كه با جمله {و اغفرلنا ذنوبنا}، درخواست شده بود. زيرا ثواب آخرت در گرو آمرزش گناهان است.

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

8 _ دعا و درخواست پيكارگران شكيبا به درگاه خداوند در هنگامه كارزار ، مقرون به استجابت است .

ربّنا اغفرلنا . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

11 _ پيكارگران شكيبا و نيايشگران به درگاه خدا ، نيكوكار و محبوب خداوند هستند .

و كايّن من نبىّ قاتل . .. ربّنا ... و اللّه يحبّ المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 14

14 _ پيامبر ( ص ) موظّف به گذشت از حقوق خويش بر مردم و طلب آمرزش براى آنان نسبت به حقوق الهى

فاعف عنهم و استغفر لهم

از اينكه پيامبر (ص) از يكسو مأمور به گذشت از مردم و از سوى ديگر مأمور به طلب مغفرت براى آنان از خدا مى شود، مى توان به دست آورد كه مراد از {فاعف}، گذشت از حقوق خود پيامبر (ص) و مراد از {فاستغفر}، طلب مغفرت در مورد حقوق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 6

6 _ شادمانى و علاقه شهيدان نسبت به سعادتمندى ديگر مجاهدان و رسيدنشان به مقام كشته شدگان راه خدا

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من

خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 28

28 _ دعاى خردمندان براى رهايى از عذاب دوزخ

لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 5

5 _ خردمندان ، خواستار كرامت انسانى و گريزان از خذلان و خوارى

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

خردمندان از آن جهت خواهان دورى از آتشند كه ورود در آتش را حاكى از خوارى و خفّت خويش در پيشگاه خداوند مى دانند و اين معنا كاشف از كرامتخواهى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 9

9 _ آمرزش گناهان و پوشاندن بدى ها ، تقاضاى خردمندان از پيشگاه پروردگار

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 1،12،13

1 _ بهره مندى از پاداش هاى موعود الهى ، خواسته خردمندان از پروردگار خويش

لاولى الالباب . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازى از خداوند در دنيا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

13 _ دور ماندن از خوارى و خذلان در روز قيامت ، خواسته و دعاى خردمندان به پيشگاه خداوند

و لا تخزنا يوم القيمة

آثار اجتماعى دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 18

18 - دعا و نيايش ،

در خدمت ايجاد الفت اجتماعى ميان مؤمنان

ربّنا اغفر لنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا

محتواى دعا در اين آيه، مى رساند كه دعا به نوبه خويش زمينه ساز الفت اجتماعى و تحكيم بخشِ پيوندهاى امت اسلامى است.

آثار اخلاص در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 7

7 - نيايش خالصانه به درگاه خدا ، عامل جلب رحمت او و بر طرف كننده گرفتارى ها است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

{تخويل} (مصدر {خول}) به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله {إذا خوّله نعمة منه}، رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است كه پس از دعا و نيايش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذيرد.

آثار التزام به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 12

12- پاى بندى به دعا و عبادت ، شرط شايستگى افراد براى همنشينى و مصاحبت است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

آثار اميدوارى در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 19

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

آثار تداوم دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 11

11- خو گرفتن به دعا و

نيايش در صبح و پسين ، مايه ارجمندى نزد خداوند و شايستگى براى همنشينى با پيامبر ( ص ) است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

فعل {يدعون} مضارع و براى استمرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 144 - 3

3 - دعا و تسبيح مستمر خداوند ، مايه نجات از گرفتارى و غم و اندوه

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

آثار ترك دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 7

7 _ روى گردانى از نيايش و تضرع در برابر خدا ، گردنكشى و موجب محروميت از محبت الهى است .

ادعوا ربكم . .. إنه لايحب المعتدين

آثار دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 11

11 - دعا به درگاه خدا ، نقش مؤثرى در دستيابى به هدايت دارد .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 14

14 - دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در برآورده شدن خواسته هاى معنوى انسان است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك . .. و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 7

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 186 - 13

13 - دعا كردن به درگاه خدا و باور داشتن به اجابت آن ، زمينه ساز هدايت يابى انسان است .

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 1،2

1 _ آنان كه خواهان حَسَنه دنيوى و اُخرويند ، از آنچه انجام داده اند ، بهره خواهند برد .

و منهم من يقول ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

2 _ نقش دعا ، در رسيدن به مطلوب

ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة . .. اولئك لهم نصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 2،5

2 _ نقش دعا در پيروزى رزمندگان جبهه حقّ

قالوا ربّنا . .. فهزموهم باذن اللّه

5 _ اجابت دعا و نيايش طالوتيان ، با هزيمت و شكست سپاه جالوت

قالوا ربّنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين. فهزموهم باذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 13

13 _ تداوم هدايت ، در پرتو دعا و استمداد از پروردگار

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 10

10 _ نقش دعا و درخواست از خداوند ، در دستيابى انسان به آرمان خويش

هنا لك دعا زكريا ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذرية طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 6،7

6 _ نقش سازنده دعا در ميدان جنگ

و تشويق الهى به آن

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافر

7 _ نقش بنيادين و سازنده دعا در صلابت ، قوّت و تسليم ناپذيرى پيكارگران

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا ... و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا ا

يادآورى دعاى مجاهدان ربّانى پس از بيان استقامت آنان، مى تواند اشاره اى باشد به اينكه دعا از موجبات استقامت و حماسه آفرينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3،14

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

14 _ جهاد ، صبر ، دعا ، استغفار و بينش خدامحورى ، از عوامل جلب محبّت الهى

قاتل معه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين ... ربّنا اغفر لنا ... و انصرنا ... و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 34

34 _ دعا براى نجات يافتن از عذاب دوزخ ، وسيله اى براى رهايى يافتن از آن

فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 19

19 _ نقش دعا در تحقق وعده هاى الهى و رهايى از خذلان در آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

اگر دعا در تحقق وعده هاى الهى تأثير نداشت، خداوند آن

را به عنوان ويژگى مؤمنان خردمند نقل نمى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 19

19 _ نقش دعا در جلب فضل الهى

و سئلوا اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 106 - 2

2 _ ضرورت نيايش قاضيان به درگاه خداوند ، براى دورى نفس آنان از تمايل به خيانتكاران

و لاتكن للخائنين خصيماً. و استغفر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 6

6 _ دعا از اسباب برطرف شدن عذابها و دشواريها

إن أتيكم عذاب اللّه . .. فيكشف ما تدعون إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 8

8 _ دعا و نيايش محسنان به درگاه خدا مايه به فعليت رسيدن استعداد آنان براى دستيابى به رحمت خاص الهى است .

و ادعوه . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 4

4 _ دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در جلب رحمت او و رفع دشوارى ها و بلاها

فلما كشفنا عنهم الرجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 16

16 _ دعا به درگاه خدا نقش مؤثر براى جلب رحمت او دارد .

و اكتب لنا . .. فسأكتبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 6

6 _ دعا و استغاثه آدمى به درگاه

خداوند از اسباب بهره مندى وى از امداد هاى الهى

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 17

17_ درخواست بصيرت از خداوند ، توجه به قرآن و حقايق مطرح شده در آن و مطالعه تورات ، راه هاى زدودن شك و شبهه درباره حقانيت قرآن است .

أفمن كان على بيّنة . .. فلاتك فى مرية منه

روشن است كه شك و شبهه، همانند علم و يقين كه از امور قلبى است، با امر و نهى قابل ايجاد و رفع نيست. بنابراين جمله {فلاتك فى مرية منه} (در حقانيت قرآن شك نداشته باش) ارشاد به فراهم آوردن زمينه هايى است كه مايه برطرف شدن شك مى شود و آنها همان حقايقى است كه در صدر آيه، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 15

15_ دعا و نيايش به درگاه خدا و استمداد از او ، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 4،5

4_ اظهار نياز به درگاه خدا ، داراى نقشى بسزا در جلب حمايت او و برآورده شدن نياز هاى انسان

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع العليم

5_ نقش دعا در رقم خوردن سرنوشت آدمى

إلاّ تصرف عنى كيدهنّ . .. فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 -

13

13- دعا مى تواند در قلب و جان ديگران تأثير گذارد و آن را دگرگون سازد .

فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 9،14

9- نقش مؤثر دعا در فرزنددار شدن انسان ، حتى در سالخوردگى و هنگام يأس از تأثير عوامل طبيعى

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

14- نقش مؤثر دعا در كنار ديگر عوامل طبيعى ، براى تأمين نياز ها و خواسته هاى انسان

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 15

15- دعا زمينه دستيابى به { وجه اللّه } و جلب رضايت او است .

يدعون ربّهم بالغدوة . .. يريدون وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 3،8

3- پيامبران نيز براى حل مشكلات خويش به دعا رو مى آوردند .

عبده زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

8- نقش مهم دعا و التجا به درگاه خدا ، در تحولات زندگى انسان و تأمين نياز هاى وى

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا . إذ نادى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 7،8،11

7- زكريا همواره از دعا ، براى رفع مشكلات خويش ، بهره مى گرفت .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

{باء} در {بدعائك} سببيه يا به معناى {فى} است و مفاد آيه اين است كه در دعاهاى گذشته ام هيچ گاه

محروم نشده ام و به سبب آنها سعادت مند بوده ام.

8- دعا و نيايش به درگاه خدا ، از ميان برنده سختى ها و مانع گرفتارى انسان به دام شقاوت است .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

{شقاوت} نقطه مقابل سعادت است (مفردات راغب) و به معناى {سختى و زحمت} نيز مى آيد (قاموس).

11- زكريا ، زندگى سعادت مندانه خود را مرهون راز و نياز و دعا به پيشگاه خداوند مى دانست .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 11،16،20

11- دعا ، حتى براى پيامبران ، امرى سازنده و مؤثر است .

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

16_ ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى دانست .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

20- دعا ، مانع شقاوت و بدبختى انسان است .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 9

9 - دعا در رشد و تربيت پيامبران ، داراى نقش اساسى است .

ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 5

5 - دعا در آسان شدن مشكلات تبليغ دين ، داراى نقش اساسى است .

و يسّر لى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 6

6 - دعا در درمان بيمارى

ها و شفاى آسيب ديدگى هاى انسان مؤثر است .

واحلل عقدة من لسانى

گفته شده است لكنت زبان موسى(ع)، از صدمه ديدن براثر آتشى بوده كه در دوران كودكى به دهان برده و بر زبان نهاده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 3

3 - دعا در اثر بخشى خدمات ديگران به پيشبرد اهداف نظراتشان ، مؤثر است .

أشدّد به أزرى

خواسته موسى از خداوند اين بود كه هارون(ع) را وسيله قوت يافتن او قرار دهد، چنين خواسته اى حاكى از اين است كه موسى(ع) مى دانست دعاى او در ثمربخشى تلاش هارون بى اثر نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 4

4 - دعا و درخواست از خداوند ، در برآورده شدن خواسته ها و رسيدن به آن ، مؤثر است .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك

برآورده شدن خواسته هاى موسى(ع) پس از دعا و تقاضاى ملتمسانه او به درگاه خداوند بود و اين نشان دهنده نقش دعا در اجابت خواسته ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 3

3- نداكردن خدا و دعا و نيايش به درگاه او ، استجابت و پاسخ گويى او را در پى دارد .

إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضرّ

آيه شريفه _ همان گونه كه جمله {رحمة من عندنا و ذكرى . ..} به صراحت بيان مى دارد _ در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان و نيز براى درس آموزى است.

از اين رو آيه شريفه، اختصاص به ايوب(ع) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 4

4- دعا ، وسيله اى مؤثر براى نجات از گرفتارى و اندوه

فنادى . .. و نجّين_ه من الغمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 11

11- دعا و نيايش ، از موجبات و زمينه هاى فرزنددار شدن و اصلاح نازايى است .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 4

4 - نقش مؤثر دعا ، در ايمن ماندن از شرور

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 6

6 - نقش مؤثر دعا در ايمن ماندن انسان ها از خطر وسوسه هاى شياطين

و قل ربّ أعوذ بك من همزت الشي_طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 7

7 - استغفار و دعا براى جلب رحمت الهى ، از مشخصات عبوديت و ايمان

إنّه كان فريق من عبادى يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 18

18 _ تأثير مثبت و سازنده دعا و آرزو كردن در نيل به مقامات والا و رشد و كمال معنوى

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

77 - 1،2،3

1 _ ارزش و منزلت انسان در پيشگاه خداوند ، منوط به دعا و عبادت كردن او است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

2_ {دعاؤكم} اضافه مصدر به مفعولش باشد; كه در اين صورت {دعا} به معناى دعوت است; يعنى، {لولا دعاؤه إيّاكم إلى الإسلام; اگر نبود دعوت كردن خدا يا پيامبر شما را به سوى اسلام}. گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

2 _ دعا و عبادت ، موجب توجه و عنايت خدا به انسان است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

3 _ انسان ، من هاى دعا و عبادت ، فاقد ارزش و منزلت در پيشگاه خداوند است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 3

3 - دعا و التجا به درگاه خدا ، داراى تأثير در سرنوشت انسان

ربّ نجّنى . .. فنجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 3،6

3 - نقش دعاى خالصانه در حل مشكلات و رفع گرفتارى ها

أمّن يجيب المضط_ّر إذا دعاه و يكشف السوء

6 - رفع ناخوشايندى ها از انسان در پرتو دعا ، زمينه ساز اقتدار و توانمندى انسان در گستره حيات

و يكشف السوء و يجعلكم خلفاء الأرض

ذكر {يجعلكم خلفاء} بعد از {يكشف السوء} بيانگر اين نكته است كه اگر مشكلات همواره بر انسان هجوم آورد و خداوند آنها را از وى دور سازد، بشر زمينگير شده و قادر به ادامه حيات نخواهد بود. پس اين گره گشايى هاى خدا است كه زمينه آسايش و رفاه

انسان را در پهنه زمين فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 9

9 - دعا به پيشگاه خداوند ، زمينه نجات از ناملايمات و سختى ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة

اِعطاى رحمت به بندگان گرفتار در ناملايمات، در پى دعاى آنان براى نجات از آن وضعيّت، احتمال دارد به خاطر دعا و تأثير آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 17

17 - نجات از بلا هاى خطرناك و مرگ آفرين در پى دعا ، از آيه هاى توحيد خداوند است .

دعوا اللّه مخلصين . .. فلمّا نجّيهم ... و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 6

6 - ندا كردن خدا و حاجت بردن به درگاه او ، اجابت الهى را در پى دارد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

برداشت ياد شده از تعبير {بهترين پاسخ دهنده} براى خداوند به دست مى آيد; زيرا بهترين اجابت كننده آن كسى است كه به درخواست ها كاملاً پاسخ دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 4

4 - امكان فرزنددار شدن انسان با دعا و توسل به ربوبيت الهى

ربّ هب لى من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 9

9 - دعا ، عامل رفع مشكلات و رنج هاى

طاقت فرسا و باعث جلب رحمت و لطف الهى

إذ نادى ربّه . .. ه_ذا مغتسل بارد و شراب . و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 7

7 - نيايش به درگاه خداوند ، عامل جلب رحمت او و برطرف كننده گرفتارى ها است .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا

{تخويل} (مصدر {خول}) به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله {ثمّ إذا خوّلناه نعمة من_ّا} رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است كه پس از دعا و نيايش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 22

22 - نقش مؤثر دعا و مناجات ، در پذيرش توبه و آمرزش گناهان و مصونيت از عذاب دوزخ

فاغفر للذين تابوا . .. و قهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 3

3 - برخى از تقاضا ها و دعا هاى انسان ، مايه فساد و انحطاط او است .

و يستجيب الذين ءامنوا . .. و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 8

8 - دعا به درگاه خداوند ، داراى تأثير در رهايى انسان از مشكلات و سختى ها

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 1،2

1 - دعا

و نيايش به درگاه خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به بهشت و رهايى از دوزخ

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم . إنّا كنّا من قبل ندعوه

2 - متقين ، دستيابى خود به بهشت را مرهون دعا ها و نيايش هاى خود به درگاه خداوند مى دانند .

فمنّ اللّه علينا . .. إنّا كنّا من قبل ندعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 8

8 - نياز بردن به درگاه خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از فيض او

يس_له من . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان {يسئله} با{كلّ يوم. ..} و تقدم {يسئله}، مى توان مطلب بالا را برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 13

13 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، داراى تأثير در تزكيه قلب ها از كينه و بدخواهى

يقولون ربّنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ

تمجيد خداوند از دعاى مؤمنان، نشانگر تأثير آن است; زيرا در صورتى كه دعا و تمنا لغو و بى تأثير باشد، مجالى براى تمجيد نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 2

2 - تأثير دعا ، در تغيير حوادث و مسائل اجتماعى

ربّنا لاتجعلنا فتنة

از اين كه كسى چون حضرت ابراهيم(ع) براى بر طرف شدن مشكل دعا كرده و خداوند عمل او را به عنوان عملى بايسته و الگو معرفى مى نمايد، نشانه تأثير داشتن دعا در برداشته شدن مشكلات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

شرح - 94 - 7 - 4

4 - به زحمت افكندن خويش در اوقات فراغت ، براى دعا به درگاه خداوند ، تلاشى ثمربخش و درپى دارنده آسانى و آسودگى است .

إنّ مع العسر يسرًا . فإذا فرغت فانصب

حرف {فاء}، اين آيه را بر مفاد آيه قبل تفريع كرده است; يعنى، حال كه هر دشوارى، سهولت آفرين است; پس سختىِ تضرع و دعا را بر خود هموار ساز.

آثار دعاى خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 4،9،11

4 _ خداوند برطرف كننده عذاب و سختى از مشركان، پس از توجه و دعاى خالصانه آنان

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

9 _ امكان برطرف شدن عذابهاى قيامت با دعاى خالصانه گرفتاران به آن

أو أتتكم الساعة . .. فيكشف ما تدعون إليه إن شاء

اگر مراد از {الساعة} قيامت باشد، آيه برطرف شدن شدايد قيامت را پس از توجه خالصانه، امرى ممكن، ولى منوط به مشيت خدا، دانسته است.

11 _ امكان تأخير مرگ با دعاى خالصانه

أو أتتكم الساعة . .. فيكشف ما تدعون إليه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الساعة} هنگام مرگ و جان كندن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 7

7 _ نيايش خالصانه به درگاه خدا ، عامل جلب رحمت او و مايه رفع گرفتاريهاست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

تفريع جمله {لما كشفنا} بر {دعانا} بيانگر برداشت فوق است.

آثاردعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32

- 6

6 - تأثير دعا در رشد و تعالى ديگران

و أشركه فى أمرى

آداب دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 3

3 - ستايش خدا و اظهار عبوديت به درگاه او از آداب دعاست .

الحمد للّه رب العلمين . .. إهدنا الصرط المستقيم

از اينكه دعا به درگاه خدا و درخواست از او (اهدنا الصراط المستقيم)، پس از حمد و ستايش الهى و اظهار عبوديت در پيشگاه وى ذكر شده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 2

2 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا و درخواست نياز ها از درگاه اوست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 6،9،13

6 - عمل نيك را در پيشگاه خداوند شايسته ذكر ندانستن ، امرى پسنديده است . *

ربنا تقبل منا

مفعول {تقبل} (بپذير) ساختن كعبه است. ابراهيم و اسماعيل (ع) با نياوردن مفعول; يعنى، ياد نكردن از عمل نيكشان، اين نكته را بيان مى دارند كه عملشان در پيشگاه خداوند شايسته ذكر نيست.

9 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا تقبل منا

13 - ستايش خداوند ، از آداب دعاست .

ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 12

12 - ستايش خداوند در پايان دعا ، از آداب دعاست .

ربنا وابعث . .. إنك أنت

العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 3

3 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، از آداب دعا

من يقول ربّنا اتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 1،2،3

1 _ تمجيد آن دسته از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، خواهان نيكو هاى دنيا و آخرت و نجات از آتش هستند .

و منهم من يقول ربنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

2 _ درخواست از مقام ربوبيّت خداوندى ، از آداب دعا

ربّنا اتنا

3 _ تعليم چگونگى دعا و درخواست از خداوند

و منهم من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 14

14 _ دعا به هنگام برخوردارى از نعمت هدايت الهى ، براى تداوم بخشيدن به آن ، شيوه راسخين در علم

و الرّاسخون فى العلم . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 5،7،9

5 _ اظهار ايمان قبل از دعا ، از آداب طلب غفران و نيايش

امنّا فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

7 _ مطلوبيّت دعا و تعميم دادن آن نسبت به همگان

ربّنا . .. فاغفرلنا

9 _ درخواست از مقام ربوبيّت حق و عدم اتّكاى به عمل صالح خويش ، ادب دعا

ربّنا انّنا امنّا

همواره در قرآن، ايمان و عمل صالح با هم ذكر مى شود; ولى در

اينجا چون مقام دعاست، گوينده على رغم دارا بودن عمل صالح {تقوا}، يادى از آن نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 4،5

4 _ سحرگاهان ، مناسبترين زمان براى استغفار و طلب آمرزش از درگاه خداوند

و المستغفرين بالاسحار

5 _ مزيّت و برترى بعضى از زمان ها ، براى دعا و استجابت

و المستغفرين بالاسحار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 9،15،17

9 _ درخواست از مقام ربوبيّت خدا ، ادب دعا

ربّ انّى نذرت لك

15 _ اقرار به شنوايى و علم گسترده الهى ، ادب دعا

ربّ . .. انّك انت السميع العليم

17 _ احساس حضور در پيشگاه پروردگار شنوا و دانا ، ادب دعا

ربّ . .. فتقبّل منّى انّك انت السميع العليم

{احساس حضور}، از ضماير خطاب استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 7

7 _ درخواست از مقام { ربوبيت } خدا ، ادب دعا

قال ربّ هب لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 2

2 _ توجّه زكريا به ربوبيّت خدا ، در هنگام دعا

قال ربّ اجعل لى اية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 2

2 _ تمسك به ربوبيت خدا ، ادب دعا و نيايش

ربّنا امنا بما انزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 22

22 _ ابتهال در

دعا ، باز كردن و بالا بردن دست ها و ساعد ها به سوى آسمان است .

ثم نبتهل

امام صادق (ع): . .. و الابتهال تبسط يديك و ذراعيك الى السّماء.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 480، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 350، ح 171.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 13،18

13 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا

ربّنا انّنا . .. ربّنا فاغفرلنا

18 - شريك ساختن همكيشان در دعا ، از آداب آن

ربّنا انّنا سمعنا . .. فامنّا ربّنا فاغفرلنا ... و كفّر عنّا ... و توفّنا مع الا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 18

18 _ لزوم اميدوارى به فضل خداوند در دعا و تقاضا از او

و سئلوا اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 17

17 _ توجه به ربوبيّت خدا ، از آداب دعا

ربّنا اخرجنا . .. و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 14

14 _ توجه به ربوبيت خداوند از آداب دعا و نيايش

ربنا ءامنا فاكتبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 4

4 _ درخواست از مقام الوهيت و ربوبيت خداوند از آداب دعا و مؤثر در استجابت آن

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 55 - 3،4،5،8

3 _ لزوم تضرع ( احساس ذلت و كوچكى ) در دعا به درگاه خداوند

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

{تضرع} (تذلل و اظهار كوچكى) مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوا} مى باشد ; يعنى: ادعوا ربكم متضرعين.

4 _ دعا در نهان ، توصيه خداوند به بندگان

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

{خفية} (نهان كردن) مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوا} مى باشد ; يعنى: ادعوا ربكم مخفين دعاءكم.

5 _ لزوم اخلاص در دعا

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

ترغيب به نهان ساختن دعاها مى تواند براى پيشگيرى از نفوذ ريا در دعا باشد.

8 _ علنى ساختن دعا و نداشتن تضرع در آن ، تجاوز از آداب دعا به درگاه خداست .

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية إنه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا و دورى از رحمت او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 15

15 _ توسل به ربوبيت خداوند از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا أفرغ

علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 6،10

6 _ توجه و تمسك به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا به درگاه اوست .

قال رب

10 _ بيان { أرحم الراحمين } بودن خدا پس از درخواست آمرزش و رحمت ، از آداب دعا به درگاه ربوبى است .

و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 8

8 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خود به صفت رحمت خداوند متوسل شدند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 2

2_ التجا به مقام ربوبى ، از آداب دعاست .

و نادى نوح ربه فقال رب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 3

3_ تمسك و توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعاست .

قال رب . .. إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 17

17_ توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعاست .

قال رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 17

17_ توصيف خداوند به صفت رحمت بخشى ( مانند ارحم الراحمين ) از آداب استغفار و دعا براى آمرزش است .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 6

6_ توجه به ربوبيّت خدا از آداب دعا و استغفار است .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 2،26

2_ توجه به ربوبيّت خداوند از آداب دعا و نيايش است .

رب قد ءاتيتنى . .. توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

26_ ياد كردن از نعمت هاى خداوند و ستايش كردن او با صفاتى شايسته ، از آداب دعا به درگاه اوست .

رب قد ءاتيتنى من الملك . .. فاطر السموت و الأرض ... توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 6

6- خواندن خداوند با اسم { ربّ } از آداب دعاست .

ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 3،4

3- ذكر صفت هاى خداوند ( صفات كمال و جمال ) از آداب دعا به درگاه اوست .

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

4- حسن عرض حاجت كردن و بر زبان راندن نياز ها و مشكلات به درگاه خداوند به هنگام دعا

ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامناً . .. ربّنا إنى ... بواد غير ذى زرع ... ربّنا إنك تعلم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 6

6- برشمردن و به زبان آوردن نعمت ها به هنگام حمد و ستايش خداوند ، امرى پسنديده و از آداب دعاست .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 8

8- دعا براى استجابت دعا ها ، از آداب دعاست .

ربّنا و تقبّل دعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 10

10- هر دعا كننده اى لازم است خواسته هاى اساسى خويش را ، در دعا ، در اولويت قرار دهد . *

ربّنا اغفرلى و لولدىّ . .. يوم يقوم الحساب

اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاها و مناجاتش، به ويژه در طلب آمرزش، خود را بر ديگران مقدم داشته است، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه هر فرد دعا كننده اى خواسته اساسى خود را در دعا بايد مقدم بدارد; هر چند كه نبايد ديگران را نيز از نظر دور داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 7

7- ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب است .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 7

7- { قال أبوعبدالله ( ع ) : إن على بن الحسين ( ع ) . . . قال : . . . يا من استجاب لأبغض خلقه إليه إذ قال أنظرنى إلى يوم

يبعثون ، إستجب لى . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: على بن الحسين(ع) فرمود: اى كسى كه [خواسته] مبغوض ترين خلق خود را اجابت كردى! آن گاه كه گفت: {أنظرنى إلى يوم يبعثون} خواسته مرا اجابت فرما. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 11

11- تمسك به ربوبيت الهى در مقام دعا و نيايش ، امرى پسنديده و نيكوست .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 2،4

2- التجا به ربوبيت خدا و خود را مربوب او دانستن ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

4- بر زبان آوردن خواسته ها در پيشگاه خدا ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 1،4،6،11،14،20

1- جواز خواندن خدا به هر يك از نام ها و اوصاف متعدد او

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

4- توجه به ذات يكتاى پروردگار ، مقصود اصلى در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

6- عدم جواز خواندن خدا به اسما و صفاتى كه داراى شايبه نقص ، كاستى و محدوديت است .

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

11- لزوم رعايت اعتدال صوت در دعا و نيايش به درگاه خداوند

لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

14- لزوم رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط ، در نحوه انجام عبادات و نيايشها

و لاتجهر . .. و لاتخافت بها و

ابتغ بين ذلك سبيلاً

احتمال دارد كه ذكر نماز و يا دعا به عنوان مظهر و مصداق اصلى عبادات و نيايشها آمده باشد و اين دو و نيز با آواز خواندن و يا با سكوت خواندن خصوصيتى نداشته باشد. بنابراين، از آيه رعايت اعتدال در نحوه انجام عبادتها قابل استفاده است.

20- { إن رسول الله ( ص ) قال : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } إنما نزلت فى الدعاء . . . ;

همانا رسول خدا(ص) فرمود: {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} [اين آيه] فقط در مورد دعا نازل شده است . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 8

8- التجا به ربوبيّت الهى ، از آداب دعا و نيايش

فقالوا ربّنا ءاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 26

26- اظهار اميدوارى به امداد هاى الهى ، از شيوه هاى دعا به درگاه خداوند و درخواست كمك از او است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

به زبان آوردن اميد (گفتن {عسى أن . ..}) انگيزه اى جز اظهار نياز و درخواست اجابت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 9

9- توجه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 5

5- پنهانى بودن دعا و دوربودن آن از انظار ، از آداب دعا است . *

نادى ربّه نداءً خفيًّا

يادكردن از دعاى پنهانى حضرت

زكريا و نيز آيات بعدى كه استجابت دعاى او را مطرح ساخته، ممكن است به مطلوب بودن دعاى پنهانى و دور از انظار اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 3،6،12

3- توسل به ربوبيت الهى و تكرار آن ، از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ

6- برشمردن ضعف ها و كاستى ها و بيان ناتوانى خود از انجام خواسته ها و رفع نيازمندى ها ، از آداب دعا و نيايش است .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

12- برشمردن لطف و عنايت هاى مكرر خداوند درگذشته عمر ، زمينه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 17

17- توسل به نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 4

4- زكريا ( ع ) ، هنگام دعا ، به ربوبيت خداوند توجه داشت .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 17

17- توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعا و استغفار است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 14،21

14- توجه به ربوبيت الهى و نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

و أدعوا ربّى

. .. بدعاء ربّى

21- { قال رسول اللّه ( ص ) : رحم اللّه عبداً طلب من اللّه _ عزّوجلّ_ حاجة فألحّ فى الدعاء استجيب له أو لم يستجب ( له ) و تلا ه_ذه الأية : { و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيّاً } . . . ;

رسول خدا(ص) فرمود: رحمت خداوند بر بنده اى كه از خداى _ عزّوجلّ_ چيزى بخواهد و بر خواسته خود پافشارى كند، خواه دعاى او مستجاب شود و خواه مستجاب نگردد. سپس پيامبر(ص) اين آيه را كه نقل كلام ابراهيم(ع) است تلاوت كرد {و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيّاً}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 6

6 - ياد كرد ربوبيت الهى و به زبان آوردن نام مقدس { ربّ } ، از آداب دعاى به درگاه او است .

قال ربّ اشرح لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 27

27 - ذكر نام { ربّ } در دعا ، از آداب آن است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 5،12

5- خواندن خداوند با نام { ربّ } ، از آداب دعا و نيايش است .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

12- التجاى انسان به صفت رحمت الهى ، به هنگام درخواست نياز و نيايش از آداب دعا است .

و أيّوب إذ نادى . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 87 - 19

19- تهليل و تنزيه خداوند و اعتراف به تقصير و گناه كارى خويش ، از آداب دعا و نيايش است .

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 11،13

11- توجه به ربوبيت خداوند و ذكر آن به هنگام دعا ، از آداب دعا و نيايش

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى

13- حسن ستايش خدا و يادكردن صفات و اسماى او به گونه اى مناسب با نياز ، به هنگام نيايش و دعا

و أنت خير الورثين

برداشت ياد شده به اين دليل است كه زكريا(ع) متناسب با نياز و خواسته اش (حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به {بهترين وارث بودن} ياد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 21

21- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الرغبة أن تستقبل ببطن كفيك إلى السماء و الرهبة أن تجعل ظهر كفيك إلى السماء ;

از امام صادق(ع) روايت شده: {رغبت} (در دعا) اين است كه كف دست هاى خود را به طرف آسمان كنى و {رهبت} اين است كه پشت دست ها را به طرف آسمان قرار دهى}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 2،3

2 - لزوم التجا به مقام ربوبيت و پروردگارى خدا به هنگام دعا و عرض نياز

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا

به كارگيرى كلمه {ربّ} در مقام عرض حاجت به جاى كلمات ديگر، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

3 - ثنا و ستايش خدا در دعا ، با ذكر صفاتى مطابق و متناسب با درخواست و عرض نياز ، امرى پسنديده

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

{منزل} در اين جا، كنايه از سرزمينى است كه حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود. ذكر جمله {و أنت خير المنزلين} (و تو بهترين ميزبانان هستى) در پايان دعا و متناسب با عرض نياز، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 2

2 - التجا به پروردگار ، از آداب دعا و آموزه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 2

2 - التجا به ربوبيت خدا در دعا ، مؤثر در جلب رحمت او

قل ربّ. .. ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 3

3 - التجا به ربوبيت الهى در دعا ، از آداب توصيه شده از سوى خدا

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 9

9 - التجا به ربوبيت

الهى و بر شمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش است .

يقولون ربّنا . .. و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 7

7 - التجا به ربوبيت الهى و برشمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ اغفر و ارحم و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 20

20 _ توسل به اسم { ربّ } و ياد كرد ربوبيت خداوند ، از آداب دعا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا . .. و اجعلنا للمتّقين إمامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 3

3 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، از توصيه هاى او به پيامبر ( ص )

و لاتدع مع اللّه إل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 2،3،5،11،14

2 - به زبان آوردن استغفار ، امرى پسنديده و از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

3 - توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

5 - استغفار ، پيش از دعا و اظهار حاجت به درگاه الهى ، زمينه ساز استجابت دعا و برآوردن حاجت است .

قال ربّ اغفرلى و هب لى ملكًا

برداشت ياد شده از استغفار سليمان(ع)، پيش از اظهار حاجت و درخواست پادشاهى از خداوند برمى آيد.

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز

هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

14 - ستايش خداوند ، از آداب دعا و عرض حاجت به درگاه او است .

ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا . ..إنّك أنت الوهّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 7

7 - ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 7

7 - انسان در هيچ حال نبايد از استجابت دعايش به درگاه الهى ، مأيوس شود .

قال ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 3،4،17

3 - ذكر { اللّهمّ } ، سرفصل دعا و نيايش مؤمنان با خداوند

قل اللّهمّ

4 - ذكر { اللّهمّ } در آغاز ، از آداب دعا به درگاه الهى

قل اللّهمّ

17 - ثناى خداوند و ذكر اوصاف او ، پيش از اظهار حاجت ، امرى شايسته و از آداب دعا است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم ... أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 16

16 - مناجات با خداوند و ذكر صفت ربوبيت او ، از آداب دعا و حاجت خواهى از او

ربّنا وسعت . .. فاغفر للذين تابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 6

6 - شب هنگام ، وقت مناسب و شايسته براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى$

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 19

19 - توسل به اسما و صفات الهى ، از آداب نيايش و زمينه اجابت دعا *

ربّنا إنّك رءوف رحيم

ذكر اوصاف متعدد خداوند (ربّ، رؤوف و رحيم) در اين آيه _ كه رهنمودى است به دعا كنندگان _ بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 9،11

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . .قوله { و تبتّل إليه تبتيلاً } قال : الدّعاء بأصبع واحدة تشير بها . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {و تبتّل إليه تبتيلاً} روايت شده كه فرمود: [مقصود] دعا كردن همراه با اشاره يك انگشت است. ..}.

11 - { عن موسى بن جعفر ( ع ) قال : التبتّل أن تقلّب كفّيك فى الدّعاء إذا دعوت . . . ;

از امام كاظم(ع) روايت شده كه فرمود: {تبتّل} آن است كه هنگامى كه دعا مى كنى، كف دست هايت را برگردانى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 3،7

3 - براى توجّه به خدا و درخواست از او ، بايد نهايت تلاش را به كار برد .

فانصب

7 - { عن مَسْعدَة بن صَدَقَة قال : سمعت جعفراً يقول : كان أبى ( رضى اللّه

عنه ) يقول : فى قول اللّه تبارك و تعالى { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } إذا قَضَيْتَ الصلاة بعد أن تُسَلِّم و أنت جالس فانصب فى الدّعاء من أمر الدنيا و الآخرة فإذا فرغت من الدعاء فارغب إلى اللّه تبارك و تعالى أن يتقبّل ها منك ;

از مسعدة بن صدقه روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: پدرم _ كه خداوند از او راضى باد _ درباره سخن خداوند تبارك و تعالى {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب} مى فرمود: زمانى كه نماز را بعد از سلام به پايان رساندى و هنوز نشسته اى، براى امر دنيا و آخرت در دعا بكوش پس هنگامى كه از دعا فارغ شدى، به درگاه خداى تبارك و تعالى تضرّع و زارى كن كه آن را از تو قبول كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 6

6 - بهره مندان از نعمت هاى الهى ، بايد تنها به درگاه خداوند دعا كرده ، حاجت هاى خويش را از او طلب كنند .

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّك فارغب

آهسته گويى در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 9

9- نهى خداوند از خواندن دعا و نيايش با خدا ، با صدايى بسيار بلند يا بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

بنابر اينكه مراد از {صلاة} مطلق دعا باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 4،5،9

4 - خداوند ، دعاى درخواست كنندگان را اجابت مى كند .

أجيب دعوة الداع

5 - اجابت دعا ها از سوى خداوند ، نشانه نزديكى او به بندگان است .

فإنى قريب أجيب دعوة الداع

جمله {أجيب دعوة الداع} (دعاى درخواست كننده را اجابت مى كنم) مى تواند به منزله علت براى {فإنى قريب} باشد.

9 - ضرورت ايمان به نزديك بودن خداوند به بندگان و توان او بر اعطاى درخواست هاى ايشان

و ليؤمنوا بى

از آن جا كه {و ليؤمنوا بى} پس از بيان قرب الهى به بندگان و اجابت درخواستهاى ايشان مطرح شده، مى توان گفت: مراد از ايمان در اين جا ايمان به نزديكى خدا و اجابت درخواستهاى بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 10

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 18

18 _ خداوند به درخواست حضرتِ حِزقيل ، چندين هزار نفر از مُردگان را زنده ساخت .

و هم الوف حذر الموت فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احياهم

امام باقر (ع): . .. فمربهم نبىّ ... يقال له حزقيل ... قال ربّ لو شئت لاحييتهم ... فاوحى اللّه تعالى اليه افتحبّ ذلك قال نعم يا ربّ ...

فعادوا احياء ...

_______________________________

كافى، ج 8، ص 198، ح 237 ; عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 160، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 5،12

5 _ اجابت دعا و نيايش طالوتيان ، با هزيمت و شكست سپاه جالوت

قالوا ربّنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين. فهزموهم باذن اللّه

12 _ خداوند برخى دانش هاى درخواستى داود را به وى آموخت . *

و علّمه ممّا يشاء

چنانچه {من} در {ممّا يشاء} براى تبعيض باشد، مراد از ضمير فاعلى در {يشاء}، داود خواهد بود; نه اللّه. چون معنا ندارد خداوند چيزى را بخواهد ; ولى برخى از آن انجام پذيرد .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 22

22 _ اجابت دعاى همسر عمران ، در مورد حفظ مريم ( س ) و فرزندش از شرّ شيطان

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشّيطان الرّجيم

رسول خدا (ص): . .. و قال عيسى (ع) فيما يثنى على ربه: و اعاذنى و امّى من الشّيطان الرجيم فلم يكن له علينا سبيل.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 184.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2،5

2 _ اجابت دعاى مادر مريم از سوى خداوند ، درباره حفظ مريم ( س ) از شر شيطان

انّى اعيذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

5 _ پذيرش دعاى خالصانه بندگان ، جلوه اى از ربوبيّت خداوند است .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل

عمران - 3 - 38 - 12،14

12 _ خداوند ، شنواى دعاى بندگان و اجابت كننده آن

انّك سميع الدعاء

{سميع الدعاء}، تنها به معناى شنيدن دعا نيست; بلكه كنايه از استجابت آن است.

14 _ نقش مسجد و محراب _ مكان هاى مقدس _ در استجابت دعا *

دخل عليها زكريّا المحراب . .. هنا لك دعا زكريّا ربّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مشاراليه {هنالك}، {المحراب} باشد; و جمله {و هو قائم يصلى فى المحراب}، در آيه بعد مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 3،4

3 _ اجابت دعاى زكريا در مورد درخواست ذريّه ، از سوى خداوند

قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة . .. فنادته الملئكة

4 _ بشارت اعطاى يحيى به زكريا ، در اجابت درخواست ذريّه پاك از خداوند

فنادته الملئكة . .. انّ اللّه يبشرك بيحيى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 1

1 _ پذيرفته شدن دعاى همرزمان انبياى گذشته ، در پيكار با دشمنان دين

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

{ثواب الدّنيا}، مى تواند اشاره به پيروزى مجاهدان باشد كه با جمله {و انصرنا على القوم الكافرين} درخواست شده بود. و {ثواب الاخرة}، حكايت از برآورده شدن خواسته ديگر آنان دارد كه با جمله {و اغفرلنا ذنوبنا}، درخواست شده بود. زيرا ثواب آخرت در گرو آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 1،2

1 _ اجابت سريع دعاى خردمندان مؤمن از سوى پروردگارشان

لاولى الالباب .

.. ربّنا ... فاستجاب لهم ربّهم

برداشت فوق بر اين مبناست كه مفعول {استجاب} در تقدير باشد ; يعنى {فاستجاب دعائهم} ; و حرف {فاء} در {فاستجاب}، دلالت بر نبودن فاصله بين دعاى خردمندان و استجابت آن از سوى خداوند دارد.

2 _ استجابت دعا ، جلوه اى از ربوبيّت خداوند است .

فاستجاب لهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 3

3 _ دعاى مقربان الهى درباره ديگران مقرون به اجابت

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 9

9 _ استجابت دعا ، از شؤون ربوبى خداوند است .

ادع لنا ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 2

2 _ خداوند ، اجابت كننده دعاى بندگان

دعوا اللّه ربهما . .. فلما ءاتيهما صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 193 - 7

7 _ اجابت دعا ، از راه هاى شناسايى معبود راستين است .

سواء عليكم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 22

22_ خداوند ، به انسان ها نزديك است و درخواست هاى آنان را اجابت مى كند .

إن ربى قريب مجيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 25

25_ پذيرش درخواست آدمى از جانب خدا و حفظ او از ارتكاب گناه ، جلوه اى از ربوبيت الهى است

.

معاذ الله إنه ربى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 7

7_ اجابت دعاى بندگان ، پرتوى از ربوبيت الهى است .

فاستجاب له ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 5

5_ توانايى بر رفع نياز بندگان و اجابت درخواست ها و دعا هاى آنان ، نشانه خدايى است .

له دعوة الحق والذين يدعون من دونه لايستجيبون لهم بشىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 3

3- دعا و تضرع انسان هاى گرفتار در وضعيت هاى ناگوار ، مورد اجابت خداوند قرار مى گيرد . *

إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون . ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم

احتمال دارد رفع ناگوارى از گرفتارانى كه ملتمسانه به درگاه خداوند دعا مى كنند، ناشى از دعاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 3،13

3- نداكردن خدا و دعا و نيايش به درگاه او ، استجابت و پاسخ گويى او را در پى دارد .

إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضرّ

آيه شريفه _ همان گونه كه جمله {رحمة من عندنا و ذكرى . ..} به صراحت بيان مى دارد _ در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان و نيز براى درس آموزى است. از اين رو آيه شريفه، اختصاص به ايوب(ع) ندارد.

13- عطاى الهى به انسان ، افزون تر از آن چه او آرزو كرده ، نمودى از رحمت خاص خداوند به وى است .

و أنت

أرحم الرحمين . .. و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 11

11 - دعاى خالصانه به درگاه خداوند ، اجابت مى شود .

دعوا اللّه مخلصين له الدين فلمّا نجّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 5

5- معبود واقعى و شايسته پرستش ، توانا بر شنيدن صداى عبادت گران و قادر بر اجابت خواسته هاى آنان

و من أضلّ ممّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له إلى يوم القي_مة

خداوند، مشركان را به سبب پرستش موجوداتى كه قادر به شنوايى و اجابت دعاى آنان نيستند، سرزنش كرده است. مفهوم اين سخن آن است كه معبود واقعى، بايد قادر بر شنيدن و اجابت خواسته ها و نيازهاى مخلوقات باشد.

اجابت دعا در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 8

8 _ دعا و درخواست پيكارگران شكيبا به درگاه خداوند در هنگامه كارزار ، مقرون به استجابت است .

ربّنا اغفرلنا . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

اجابت دعا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 10

10 _ امكان استجابت دعا در قيامت

أو أتتكم الساعة . .. فيكشف ما تدعون إليه إن شاء

اجابت دعاى خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 1

1 _ دعاى خالصانه و بى شائبه مشركان مورد اجابت خداوند

دعوا اللّه مخلصين له الدين . .. فلما

أنجيهم إذا هم يبغون

تفريع جمله {أنجاهم} بر {دعوا اللّه مخلصين له الدين} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

اجابت كننده دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 12

12_ خداوند ، شنواى دعاى بندگان و اجابت كننده آن است .

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع

{سميع} علاوه بر اينكه دلالت بر شنوايى خداوند دارد ، به قرينه {فاستجاب له ربه} حاكى از اجابت دعا نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 16

16- خداوند ، شنوا و اجابت كننده دعاست .

إن ربّى لسميع الدعاء

احكام دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 9

9- نهى خداوند از خواندن دعا و نيايش با خدا ، با صدايى بسيار بلند يا بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

بنابر اينكه مراد از {صلاة} مطلق دعا باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 4

4- جواز بلندكردن صدا در دعا

إذ نادى ربّه نداءً

اخلاص در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 6

6 - خلوص در دعا ( تنها خداوند را خواندن و از او درخواست كردن ) شرط اجابت دعاست .

أجيب دعوة الداع إذا دعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 5،7

5 _ توجه خالصانه به خداوند در دعا، از شرايط استجابت آن

بل

إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

7 _ يأس از غير خداوند و دعاى خالصانه به درگاه او، از اسباب استجابت سريع دعا

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

حرف {فاء} براى افاده معنى ترتيب بدون انفصال است. بنابراين ميان {تدعون} و {فيكشف} فاصله اى فرض نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 8

8 _ ارزش والا و اهميت نيايش خالصانه به درگاه خداوند

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. يريدون وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 7

7 _ ضرورت اخلاص در دعا و عبادت

و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 5

5 _ لزوم اخلاص در دعا

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

ترغيب به نهان ساختن دعاها مى تواند براى پيشگيرى از نفوذ ريا در دعا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 14،29

14- دعا ، بايد خالصانه ، و تنها براى جلب رضايت خداوند و توجه او باشد .

يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

29- دعاى خالصانه در سپيده دم و پسين ، نشانه حضور ياد خدا در قلب انسان است .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 7

7- وعده خداوند به نجات مؤمنان از غم و گرفتارى ، در صورت دعاى خالصانه آنان

فنادى . .. و

كذلك ن_نجى المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 6،8

6 - اخلاص در دعا و پرهيز از هرگونه شرك ، امرى بايسته و لازم است .

دعوا اللّه مخلصين له الدّين

8 - دعاى مخلصانه به هنگام اضطرار و احساس خطر ، مورد اجابت خداوند است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين فلمّا نجّي_هم

{فا} در {فلمّا نجّاهم} تفريع است بر {دعوا اللّه} و مفيد حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 10

10 - دعاى خالصانه ، زمينه ساز برخوردارى انسان از رحمت الهى است .

دعوا ربّهم منيبين إليه ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 1،6،11

1 - انسان ها ، هنگام ابتلا به امواج متلاطم و خروشان دريا ، خالصانه به خدا روى مى آورند .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين

{غشى} به معناى {پوشاندن} است (مفردات راغب) و در آيه، معناى {فراگيرى} را مى دهد. {ظُلل} جمع {ظُلّة} است كه به معناى {ابرِ سايه انداز} است (مفردات راغب) {موج} اسم جنس است و نكره آورده شدن اش، به منظور كثرت و عظمت آن مى باشد.

6 - لازم است كه رويكرد به خداوند خالصانه باشد .

دعوا اللّه مخلصين له الدين

از اين كه خداوند، چنين وصفى را براى گرفتاران در امواج متلاطم دريا آورده، نشان مى دهد كه اين صفت، مورد پسند خداوند است.

11 - دعاى خالصانه به درگاه خداوند ، اجابت مى شود .

دعوا اللّه مخلصين

له الدين فلمّا نجّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 1

1 - نيايش خالصانه انسان با خداوند ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت ها

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

{ضرّ} (ضد {نفع}) به معناى مطلق آسيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 1

1 - نيايش خالصانه انسان با خدا ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت ها

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

{ضرّ} (ضد {نفع}) به معناى مطلق آسيب است.

ارزش دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 8

8 _ ارزش والا و اهميت نيايش خالصانه به درگاه خداوند

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. يريدون وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 10

10- دعا در كنار اقدام و تلاش ، كارى شايسته و ارجمند است .

إذ أوى الفتية . .. فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

حرف {فاء} در {فقالوا} دلالت مى كند كه اصحاب كهف، پس از آن كه از شهر و ديار خود گريختند و جهت حفظ ايمان به غار پناه بردند، دست به دعا برداشته و از خداوند تقاضاى رحمت و راهنمايى و راهگشايى كردند، نه اين كه بدون آغاز هيچ حركتى، خواهان رشد شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 36

36- نيايش به درگاه خداوند و تأكيد در توبه و اظهار بندگى ، داراى ارزشى والا

قال ربّ أوزعنى .

.. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

بيان گزارش گونه آيه شريفه، در حقيقت ترسيمى از انسان ايده آل و كامل است و تعبير {إنّى تبت إليك} و {إنّى من المسلمين} بيانگر تأكيد و الحاح است.

ارزش دعا براى ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 4

4- دعا براى ديگران ، ارزشمند و پسنديداست .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 4

4 - ارزش دعا براى رهايى ديگران از گمراهى و ضلالت

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

با فرض اين كه دعاى ابراهيم(ع) در زمان حيات پدرش بوده باشد، عبارت {إغفر لأبى} متضمن دعا براى رهايى از گمراهى نيز هست. جمله {إنّه كان من الضالّين} _ كه تعليل براى طلب آمرزش است _ مؤيد همين معنا است.

ارزش دعا براى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 12

12- دعا براى فرزندان و توجه به سرنوشت اخروى و ديانت و سعادت آنان ، امرى مهم و ارزشمند است .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

استجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 12

12 - توجه به خداوند در انجام عمل نيك و دعا براى پذيرش آن به درگاه خدا ، از آداب عمل است .

إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 7

7 - دعا به درگاه خدا و درخواست اجابت آن ، سفارش و توصيه خداوند به بندگان خويش

فليستجيبوا لى

استجابت مى تواند به معناى طلب اجابت باشد. بنابراين {فليستجيبوا لى}; يعنى، بندگان از من بخواهند كه خواسته هاى آنها را اجابت كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 18

18 _ استجابت دعاى مستضعفان مكّه ، با صدور فرمان جهاد از سوى خدا براى رهايى آنان

و ما لكم لا تقاتلون . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 8

8- دعا براى استجابت دعا ها ، از آداب دعاست .

ربّنا و تقبّل دعاء

استغفار در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 10

10 _ بيان { أرحم الراحمين } بودن خدا پس از درخواست آمرزش و رحمت ، از آداب دعا به درگاه ربوبى است .

و أنت أرحم الرحمين

استقامت در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 6

6 _ اجابت دعا و خواسته هاى حق طلبان از سوى خدا و تحقق بخشيدن پيروزى آنان بر مستكبران ، مقتضى استقامت و پايدارى آنان در ميدان مبارزه است .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 3

3 - براى توجّه به خدا و درخواست از او ، بايد نهايت تلاش را به كار

برد .

فانصب

استقامت و دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 3

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

اسما و صفات در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 3

3- ذكر صفت هاى خداوند ( صفات كمال و جمال ) از آداب دعا به درگاه اوست .

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 1،4

1- جواز خواندن خدا به هر يك از نام ها و اوصاف متعدد او

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

4- توجه به ذات يكتاى پروردگار ، مقصود اصلى در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 13

13- حسن ستايش خدا و يادكردن صفات و اسماى او به گونه اى مناسب با نياز ، به هنگام نيايش و دعا

و أنت خير الورثين

برداشت ياد شده به اين دليل است كه زكريا(ع) متناسب با نياز و خواسته اش (حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به {بهترين وارث بودن} ياد كرد.

اصرار در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 21

21- { قال رسول اللّه ( ص )

: رحم اللّه عبداً طلب من اللّه _ عزّوجلّ_ حاجة فألحّ فى الدعاء استجيب له أو لم يستجب ( له ) و تلا ه_ذه الأية : { و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيّاً } . . . ;

رسول خدا(ص) فرمود: رحمت خداوند بر بنده اى كه از خداى _ عزّوجلّ_ چيزى بخواهد و بر خواسته خود پافشارى كند، خواه دعاى او مستجاب شود و خواه مستجاب نگردد. سپس پيامبر(ص) اين آيه را كه نقل كلام ابراهيم(ع) است تلاوت كرد {و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيّاً}...}.

اظهار ضعف در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 6

6- برشمردن ضعف ها و كاستى ها و بيان ناتوانى خود از انجام خواسته ها و رفع نيازمندى ها ، از آداب دعا و نيايش است .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

اعتدال در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 14

14- لزوم رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط ، در نحوه انجام عبادات و نيايشها

و لاتجهر . .. و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

احتمال دارد كه ذكر نماز و يا دعا به عنوان مظهر و مصداق اصلى عبادات و نيايشها آمده باشد و اين دو و نيز با آواز خواندن و يا با سكوت خواندن خصوصيتى نداشته باشد. بنابراين، از آيه رعايت اعتدال در نحوه انجام عبادتها قابل استفاده است.

اعتدال صدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 110 - 9،11،20

9- نهى خداوند از خواندن دعا و نيايش با خدا ، با صدايى بسيار بلند يا بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

بنابر اينكه مراد از {صلاة} مطلق دعا باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

11- لزوم رعايت اعتدال صوت در دعا و نيايش به درگاه خداوند

لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

20- { إن رسول الله ( ص ) قال : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } إنما نزلت فى الدعاء . . . ;

همانا رسول خدا(ص) فرمود: {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} [اين آيه] فقط در مورد دعا نازل شده است . ..}.

التجا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 2

2_ التجا به مقام ربوبى ، از آداب دعاست .

و نادى نوح ربه فقال رب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 12

12- التجاى انسان به صفت رحمت الهى ، به هنگام درخواست نياز و نيايش از آداب دعا است .

و أيّوب إذ نادى . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 2

2 - لزوم التجا به مقام ربوبيت و پروردگارى خدا به هنگام دعا و عرض نياز

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا

به كارگيرى كلمه {ربّ} در مقام عرض حاجت به جاى كلمات ديگر، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 2

2 - التجا به پروردگار ، از

آداب دعا و آموزه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

اميدوارى به اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 17

17- مؤمنان ، بايد به اجابت دعاى خويش از سوى خداوند اميدوار باشند .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 14

14 - رحمت و علم همه جانبه و گسترده خداوند ، مقتضىِ طلب آمرزش از او و اميد بستن به اجابت او است .

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا فاغفر للذين تابوا

برداشت ياد شده از تفريع {فاغفر للذين تابوا. ..} بر {ربّنا وسعت...} استفاده مى شود; يعنى، اى پروردگار ما! چون رحمت و علم تو گسترده و جهان شمول است، پس بيامرز مؤمنان توبه كننده را... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 19

19 - قدرت مطلق و بى پايان خداوند ، مقتضى اميد و دلبستگى مؤمنان به استجابت دعايشان در درگاه الهى

يقولون ربّنا أتمم لنا نورنا و اغفرلنا إنّك على كلّ شىء قدير

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّك على كلّ شىء قدير} در مقام تعليل براى دعاها و درخواست هاى مؤمنان از خداوند است.

اميدوارى در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 18

18 _ لزوم اميدوارى به فضل خداوند در دعا و تقاضا از او

و سئلوا اللّه من فضله

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 10

10 _ نيايش كنندگان به درگاه خدا با حالت بيم و اميد ، از زمره محسانند .

و ادعوه خوفاً و طمعاً إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن ال___لّه . .. } بيانگر علت {فادعوه ... } باشد يعنى توصيه ما به دعا و نيايش بدان جهت است كه شما را مشمول رحمت خويش قرار دهيم بر اين مبنا آيه دلالت مى كند كه دعا و نيايش مصداق احسان و نيايش كنندگان از زمره محسنانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 10

10- اميدوارى زكريا ( ع ) به استجابت دعايش از سوى خدا

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16،18،20

16- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...}

و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 3،5

3 - نيايش مؤمنان راستين به درگاه خدا در دل شب ، همراه با بيم و اميد است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

5 - توأم بودن بيم و اميد در دعا و نيايش ، امرى بايسته و لازم است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 7

7 - انسان در هيچ حال نبايد از استجابت دعايش به درگاه الهى ، مأيوس شود .

قال ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

انگيزه اهل دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 13

13- انگيزه اهل دعا و استغاثه در عصر بعثت ، جلب رضايت خداوند و قرار گرفتن در حالتى مناسب با صفات او بود .

يدعون . .. يريدون وجهه

مراد از {وجه} در {يريدون وجهه} نه معناى حقيقى {وجه} است _ زيرا، خداوند، داراى صورت نيست _ و نه

كنايه از ذات خداوند است _ زيرا، نمى توان آن را اراده كرد _ بنابراين، يا كنايه از رضايت خداوند است، به اين مناسبت كه انسان ها، در هنگام رضايت، صورت خود را به سوى مخاطب خود برمى گردانند و يا كنايه از صفات خدا است كه اهل دعا، يا خود را مشمول آن قرار مى دهند و يا در برابر هر صفتى نظير عزّت و علم خداوند، وضعيّتى مناسب، نظير ذلّت و ناآگاهى به خود مى گيرند.

انگيزه دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 14

14- دعا ، بايد خالصانه ، و تنها براى جلب رضايت خداوند و توجه او باشد .

يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

اولويتها در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 10

10- هر دعا كننده اى لازم است خواسته هاى اساسى خويش را ، در دعا ، در اولويت قرار دهد . *

ربّنا اغفرلى و لولدىّ . .. يوم يقوم الحساب

اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاها و مناجاتش، به ويژه در طلب آمرزش، خود را بر ديگران مقدم داشته است، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه هر فرد دعا كننده اى خواسته اساسى خود را در دعا بايد مقدم بدارد; هر چند كه نبايد ديگران را نيز از نظر دور داشته باشد.

اهتمام ابراهيم(ع) بر دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 15

15 _ ابراهيم ( ع ) ، اهل دعا و نيايش بسيار و شخصيتى حليم و

بردبار بود .

إن إبرهيم لأوّه حليم

در روايتى از امام باقر(ع) نقل شده كه حضرت فرمودند: {لأوّاه الدعاء}: يعنى اوّاه كسى است كه بسيار دعا و نيايش كند.

اهميت اخلاص در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 7

7 - اخلاص ، در دعا و توجه به خدا ، اهميت زيادى دارد .

دعوا اللّه مخلصين له الدين

اهميت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 2،11

2 - لزوم دعا به درگاه الهى براى دستيابى به صراط مستقيم

إهدنا الصرط المستقيم

11 - دعا به درگاه خدا ، نقش مؤثرى در دستيابى به هدايت دارد .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 7

7 - دعا به درگاه خدا و درخواست اجابت آن ، سفارش و توصيه خداوند به بندگان خويش

فليستجيبوا لى

استجابت مى تواند به معناى طلب اجابت باشد. بنابراين {فليستجيبوا لى}; يعنى، بندگان از من بخواهند كه خواسته هاى آنها را اجابت كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 6

6 _ انسانها موظف به دعا و نيايش به درگاه خداوند

و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 1

1 _ لزوم دعا به درگاه خداوند

ادعوا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 4

4 _ ضرورت دعا و نيايش به درگاه خدا

و ادعوه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 5

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 5

5_ بردبارى ، تأسف و تأثر بر مشكلات مردم و توجّه داشتن به خدا و درخواست حاجت ها از او ، صفات و خصلتهايى نيكو و پسنديده است .

إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 24

24_ انسان بايد براى تسليم بودن در برابر خدا و عاقبت به خير شدن و زيستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا كرده و به درگاه خدا نيايش كند .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 2

2 - همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) ، نيازمند دعا و نيايش براى جلب رحمت خداوند

و قل ربّ اغفر و ارحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 14

14 - انفاق ، داراى اهميتى در رتبه نيايش و دعا به درگاه خداوند است .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

ذكر انفاق در رديف، تهجّد و دعا و تسبيح، نشان دهنده اهميت آن و هم رتبه بودنش با آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ستايش پروردگار و

نيايش به درگاه او

قل اللّهمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 1

1 - دعا و عرض حاجت به پيشگاه خداوند ، توصيه الهى به مردم

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 11

11 - لزوم دعا و ارتباط با خدا ، در همه حالات و نه تنها به هنگام سختى و گرفتارى

و إذا أنعمنا . .. أعرض ... و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عريض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 15

15- خداوند ، خواهان بروز و ظهور نماز و نيايش مؤمنان ، در گستره جامعه *

تريهم ركّعًا سجّدًا

واژه {تراهم} مى رساند كه ركوع، سجود و نيايش مؤمنان، به گونه مخفى صورت نمى گيرد; بلكه آن چنان است كه اگر شخصى به جامعه اسلامى نگاه كند، به آسانى روحيه نيايش و نمازگزارى را در آنان مشاهده مى كند. از سوى ديگر لحن آيه شريفه، تمجيد از چنين روش و منش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 6

6 - تلاش براى عبادت و دعا ، تكليفى الهى برعهده بهره مندان از نعمت

ألم نشرح . .. و وضعنا... و رفعنا... فإذا فرغت فانصب

خطاب آيه شريفه گرچه متوجّه پيامبر(ص) است; ولى از تفريع {فإذا فرغت. ..} بر نعمت هاى بيان شده در آغاز سوره، مى توان اصلى كلى انتزاع كرد و بر همگان تعميم داد.

اهميت دعا براى فرزند

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 12

12- دعا براى فرزندان و توجه به سرنوشت اخروى و ديانت و سعادت آنان ، امرى مهم و ارزشمند است .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 11

11- لزوم دعا براى صلاح فرزند ، حتى قبل از انعقاد نطفه

واجعله ربّ رضيًّا

اهميت دعا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 8

8 - دعا و نيايش در تاريكى شب ، امرى بايسته و پسنديده است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

ايمان اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 13

13 - دعا كردن به درگاه خدا و باور داشتن به اجابت آن ، زمينه ساز هدايت يابى انسان است .

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

بلندكردن دستها در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 21

21- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الرغبة أن تستقبل ببطن كفيك إلى السماء و الرهبة أن تجعل ظهر كفيك إلى السماء ;

از امام صادق(ع) روايت شده: {رغبت} (در دعا) اين است كه كف دست هاى خود را به طرف آسمان كنى و {رهبت} اين است كه پشت دست ها را به طرف آسمان قرار دهى}.

بنى اسرائيل و دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 5

5 - بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواستند تا براى رسيدن به خوراكى هاى گياهى به درگاه خدا دعا كند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

بيان حاجت در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 4

4- حسن عرض حاجت كردن و بر زبان راندن نياز ها و مشكلات به درگاه خداوند به هنگام دعا

ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامناً . .. ربّنا إنى ... بواد غير ذى زرع ... ربّنا إنك تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 4

4- بر زبان آوردن خواسته ها در پيشگاه خدا ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

پاداش دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش دعا براى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله تبارك و تعالى { و يستحيب الذين آمنوا

و عملوا الصالحات و يزيدهم من فضله } قال : هو المؤمن يدعوا لأخيه بظهر الغيب فيقول له الملك : آمين . و يقول اللّه العزيز الجبّار و لك مِثلا ما سألت و قد أعطيت ما سألت بحبّك إيّاه ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى: {و يستحيب الذين آمنوا و عملوا الصالحات و يزيدهم من فضله} روايت شده كه فرمود: مراد مؤمنى است كه پشت سر برادر دينى خود دعا مى كند و فرشته براى او آمين مى گويد و خداى عزيز جبار مى فرمايد (اى مؤمن) و براى تو است دو برابر آنچه براى برادرت خواستى و به خاطر اين كه برادرت را دوست داشتى آنچه را درخواست كردى به تو عطا كردم}.

ترس در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 10

10 _ نيايش كنندگان به درگاه خدا با حالت بيم و اميد ، از زمره محسانند .

و ادعوه خوفاً و طمعاً إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن ال___لّه . .. } بيانگر علت {فادعوه ... } باشد يعنى توصيه ما به دعا و نيايش بدان جهت است كه شما را مشمول رحمت خويش قرار دهيم بر اين مبنا آيه دلالت مى كند كه دعا و نيايش مصداق احسان و نيايش كنندگان از زمره محسنانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 3،5

3 - نيايش مؤمنان راستين به درگاه خدا در دل شب ، همراه با بيم و اميد است .

يدعون ربّهم خوفًا و

طمعًا

5 - توأم بودن بيم و اميد در دعا و نيايش ، امرى بايسته و لازم است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

ترك دعاى بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 5،6

5_ لزوم استعاذه به خداوند و پناه بردن به او ، براى دورماندن از درخواست هاى نابه جا از او

قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

6_ احتمال غير حكيمانه بودن درخواست ، در لزوم پرهيز از تقاضاى آن از درگاه خداوند كافى است .

إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

علم نداشتن به حكيمانه بودن درخواست _ كه مفاد {ما ليس لى به علم} است _ شامل موردى كه انسان حتى گمان به مصلحت دارد ولى هنوز به مرتبه علم و اطمينان نرسيده است ، نيز مى شود.

تسبيح خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 19

19- تهليل و تنزيه خداوند و اعتراف به تقصير و گناه كارى خويش ، از آداب دعا و نيايش است .

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

تشويق به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 10

10 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و درخواست پاداش هاى موعود وى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 9

9 _ تشويق خداوند به دعا و تضرع به درگاه الهى و درخواست رهايى از عذاب اخروى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا . .. إنّ عذابهاكان غرامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 21

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 5

5 - تشويق خداوند به ندا كردن او و حاجت بردن ، تنها به درگاه الهى

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

برداشت ياد شده از آهنگِ تشويق گونه آيه شريفه به دست مى آيد.

تضرع در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 3،8

3 _ لزوم تضرع ( احساس ذلت و كوچكى ) در دعا به درگاه خداوند

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

{تضرع} (تذلل و اظهار كوچكى) مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوا} مى باشد ; يعنى: ادعوا ربكم متضرعين.

8 _ علنى ساختن دعا و نداشتن تضرع

در آن ، تجاوز از آداب دعا به درگاه خداست .

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية إنه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 8

8- حالت زارى و التماس حضرت ابراهيم ( ع ) در دعا و درخواست از خداوند

ربّ اجعل . .. ربّ إنّهنّ ... ربّنا إنى ... ربّنا ليقيموا ... ربّنا إنّك

برداشت فوق از تكرار كلمه {ربّ} و {ربّنا} استفاده گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 7

7 - { عن مَسْعدَة بن صَدَقَة قال : سمعت جعفراً يقول : كان أبى ( رضى اللّه عنه ) يقول : فى قول اللّه تبارك و تعالى { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } إذا قَضَيْتَ الصلاة بعد أن تُسَلِّم و أنت جالس فانصب فى الدّعاء من أمر الدنيا و الآخرة فإذا فرغت من الدعاء فارغب إلى اللّه تبارك و تعالى أن يتقبّل ها منك ;

از مسعدة بن صدقه روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: پدرم _ كه خداوند از او راضى باد _ درباره سخن خداوند تبارك و تعالى {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب} مى فرمود: زمانى كه نماز را بعد از سلام به پايان رساندى و هنوز نشسته اى، براى امر دنيا و آخرت در دعا بكوش پس هنگامى كه از دعا فارغ شدى، به درگاه خداى تبارك و تعالى تضرّع و زارى كن كه آن را از تو قبول كند}.

تعليم دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- زمر - 39 - 46 - 1

1 - تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهمّ

كلمه {اللّهمّ} در زبان عرب، اختصاصاً براى نداى خداوند به وقت دعا به كارمى رود; يعنى، يا اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 1

1 _ تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهم مالك الملك

تعليم دعا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 1

1- تعليم خواستنى ها و گونه نيايش و دعا ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 1

1 - تعليم روش دعا و نيايش به پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

و قل ربّ . .. خير الرحمين

تعليم دعا به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 6

6 - تعليم روش دعا به نوح ( ع ) از سوى خدا

فقل الحمد للّه . .. و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

تناسب دعا با نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 13

13- حسن ستايش خدا و يادكردن صفات و اسماى او به گونه اى مناسب با نياز ، به هنگام نيايش و دعا

و أنت خير الورثين

برداشت ياد شده به اين دليل است كه زكريا(ع) متناسب با

نياز و خواسته اش (حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به {بهترين وارث بودن} ياد كرد.

توسل در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 15

15 _ توسل به ربوبيت خداوند از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 3

3_ تمسك و توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعاست .

قال رب . .. إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 3

3- توسل به ربوبيت الهى و تكرار آن ، از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 20

20 _ توسل به اسم { ربّ } و ياد كرد ربوبيت خداوند ، از آداب دعا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا . .. و اجعلنا للمتّقين إمامًا

توصيه به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و

درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 1

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)

توصيه دعا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 1

1 - بهره بردن از ساعات فراغت و به زحمت افكندن خويش در آن فرصت ها براى دعا ، فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

فإذا فرغت فانصب

از آن جا كه متعلق {إذا فرغت} ذكر نشده است، مفاد آن را مى توان بر هرگونه فراغتى _ از جمله فراغت از {نماز} يا {فرائض} يا {امور دنيايى} _ تطبيق داد. {نَصَبَ} (ماضى {انصَبْ); يعنى، به رنج و تعب افكند (مصباح). به قرينه آيه بعد، مراد از آن، اشتغال به تضرّع و دعا به درگاه خداوند است.

تهليل در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 87 - 19

19- تهليل و تنزيه خداوند و اعتراف به تقصير و گناه كارى خويش ، از آداب دعا و نيايش است .

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

حقانيت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 1

1_ خواندن خدا و دعا كردن به درگاه او امرى حق و بجاست .

له دعوة الحق

{دعوة} به معناى خواندن و نيز درخواست كردن مى باشد. اين كلمه در آيه شريفه موصوفى است كه به صفتش (الحق) اضافه شده است ; يعنى: {الدعوة الحقة}.

حقيقت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 4

4 _ دعا كردن ، نوعى كسب است .

ربّنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 12

12 _ دعا ، از مصاديق عمل

ربّنا . .. ربّنا ... ربّنا ... فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

از آنجا كه خداوند پس از دعاى مؤمنان فرموده است {لا اضيع عمل عامل منكم}، بنابراين دعا از مصاديق عمل شمرده شده كه خداوند فرموده است عمل هيچكس را ضايع نمى كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 8،9

8 - دعا ، نوعى عبادت است .

ادعونى أستجب لكم إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى

برداشت ياد شده از آنجااست كه خداوند مردم را به دعا فراخوانده ولى به جاى آنكه ترك كنندگان دعا را به دوزخ تهديد كند، ترك

كنندگان عبادت را تهديد فرمود.

9 - { فى الصحيفة السجّاديّة : و قلت : { ادعونى أستجب لكم إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين } فسمّيت دعاءك عبادة و تركه استكباراً و توعّدت على تركه دخول جهنّم داخرين . . . ;

در صحيفه سجاديه آمده است: [خدايا] تو فرمودى مرا بخوانيد تا شما اجابت كنم[و فرمودى] كسانى كه از روى كبر از عبادت من روى برمى گردانند، به زودى با ذلت وارد دوزخ خواهند شد. پس خواندن خودت را عبادت ناميدى و ترك آن را استكبار خواندى و بر ترك آن وعده دخول ذليلانه به جهنم را دادى}.

حمد خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 3

3 - ثنا و ستايش خدا در دعا ، با ذكر صفاتى مطابق و متناسب با درخواست و عرض نياز ، امرى پسنديده

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

{منزل} در اين جا، كنايه از سرزمينى است كه حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود. ذكر جمله {و أنت خير المنزلين} (و تو بهترين ميزبانان هستى) در پايان دعا و متناسب با عرض نياز، بيانگر مطلب بالا است.

حمد در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 12،13

12 - ستايش خداوند در پايان دعا ، از آداب دعاست .

ربنا وابعث . .. إنك أنت العزيز الحكيم

13 - ستايش خداوند ، مؤثر در اجابت دعا به درگاه اوست .

ربنا وابعث فيهم . .. إنك أنت العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 13

13- حسن ستايش خدا و يادكردن صفات و اسماى او به گونه اى مناسب با نياز ، به هنگام نيايش و دعا

و أنت خير الورثين

برداشت ياد شده به اين دليل است كه زكريا(ع) متناسب با نياز و خواسته اش (حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به {بهترين وارث بودن} ياد كرد.

خدا و دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 4

4 - بى نيازى خداوند ، از عبادت ، ستايش و حاجت خواهى بندگان

إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم . .. أنتم الفقراء إلى اللّه و اللّه هو الغنىّ

خشوع در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

خضوع در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ،

از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

درخواست دعا از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 7

7_ جواز توسّل به پيامبران براى درخواست دعا و طلب آمرزش

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

دعا با لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

دعا بر فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 15

15 _ نقش دعاى مادر و كمالات معنوى او ، در سعادت فرزند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى اعيذها بك

دعا براى ازدياد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 26

26 - براى زيادتى علم ، بايد به درگاه خداوند دعا كرد .

و قل ربّ زدنى علمًا

دعا براى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 6،14

6 _ اقدام پيامبر ( ص ) به دعا براى انفاقگران ، پس از دريافت انفاق هاى آنان

و يتخذ ما ينفق و صلوت الرسول

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده

است، برداشت فوق استفاده مى شود.

دعا براى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهى از خداوند

و قهم السيّئات

الف و لام جنس در {السيّئات} مفيد استغراق و عموم است و مقصود از آن در آيه شريفه، بدى ها و ناراحتى هايى است كه يا بر اثر گناهان و لغزش هاى خود انسان و يا به خاطر شرايط سخت روز قيامت براى آدمى پديد مى آيد.

دعا براى توفيق فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 13

13- زكريا ( ع ) با دعا به درگاه خداوند ، خواهان توفيق كامل فرزند خويش در استفاده صحيح از ميراث او و خاندان يعقوب پيامبر ( ع )

يرثنى و يرث من ءال يعقوب واجعله ربّ رضيًّا

دعا براى حل مشكلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 12

12 - دعا براى رفع گرفتارى و مشكلات دنيوى ، كارى شايسته است .

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن بنصب و عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 10

10 - منافات نداشتن دعا و درخواست از خداوند براى رفع گرفتارى با مقام صبر و شكيبايى

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن . .. إنّا وجدن_ه صابرًا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، ايوب(ع) را _ كه درخواست

رفع گرفتارى از خود را داشت _ به صبور و شكيبا بودن توصيف و ستايش كرده است.

دعا براى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 12

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

دعا براى خدمتگزاران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

دعا براى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 14

14- گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى

نيكو و از صفات پيامبران است .

لأرجمنّك واهجرنى . .. سأستغفر لك ربّى

دعا براى ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 3

3- عنايت و توجه ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) به ديگران ، در دعا

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در مناجاتش با پروردگار تنها براى خود، دعا نكرد; بلكه فرزندان، پدر و مادرش و تمامى مؤمنان را در دعاى خويش شريك كرد، برداشت فوق به دست مى آيد.

دعا براى رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 2

2 - همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) ، نيازمند دعا و نيايش براى جلب رحمت خداوند

و قل ربّ اغفر و ارحم

دعا براى زكات دهنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 13

13 _ توصيه خداوند به دعا كردن پيامبر ( ص ) و گيرندگان زكات ، براى زكات دهنده ، به هنگام دريافت آن

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم

دعا براى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

دعا براى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز

پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهى از خداوند

و قهم السيّئات

الف و لام جنس در {السيّئات} مفيد استغراق و عموم است و مقصود از آن در آيه شريفه، بدى ها و ناراحتى هايى است كه يا بر اثر گناهان و لغزش هاى خود انسان و يا به خاطر شرايط سخت روز قيامت براى آدمى پديد مى آيد.

دعا براى عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 13

13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به دعا و نيايش به درگاه خدا ، براى كسب قدرت و توان در انجام پيروزمندانه رسالت خويش

و قل ربّ . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {سلطان} _ آن گونه كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى نيروى قوى و برتر باشد.

دعا براى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129

- 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 7

7_ دعاى پدران در حق فرزندان ، به اجابت نزديك تر است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

درخواست فرزندان يعقوب از او براى طلب آمرزش مى رساند كه آنان دعاى وى را به اجابت نزديك تر مى دانستند ; حال يا به اين لحاظ كه او پدر ايشان است يا به اين سبب كه وى پيامبر خداست و يا هر دو لحاظ در نظر آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 10

10- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار مصونيت خويش و فرزندانش از گرايش به بت پرستى شد .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 12،14

12- حضرت ابراهيم ( ع ) براى رفع خطر تنهايى و انزواى فرزندانش در مكه ، از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم به سوى آنان و زندگى جمعى شد . *

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إل

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار بهبود وضعيت معيشتى و برخوردارى از انواع نعمت ها و محصولات براى فرزندانش و ساكنان مكه شد .

و

ارزقهم من الثمرت

با توجه به اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را در سرزمين بى كشت و زرع اسكان داد، مقصود از {ثمرات} مى تواند انواع نعمتها و محصولات مادى و خوراكى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 6

6- عنايت خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به سرنوشت دنيوى و اخروى فرزندان و خاندانش و ياد كردن از آنان در تمامى دعاهايش

و اجنبنى و بنىّ . .. من ذرّيتى ... ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 9

9- زكريا ( ع ) ، براى صلاح و شايستگى معنوى فرزند خويش دعا كرد .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 12،21

12 _ تأثير مثبت و سازنده دعاى پدر و مادر ، در حق فرزندان خود و در سرنوشت و سعادت آنان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 29

29- ارزش دعاى پدر و مادر براى صلاح فرزند

و أصلح لى فى ذرّيّتى

دعا براى گناهكاران پشيمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 16

16 _ دستور خدا به دلجويى كردن پيامبر ( ص ) از گنهكاران نادم ، با قبول صدقه شان و دعا براى آنان

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

برداشت فوق با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش است كه درباره متخلفان نادمى نازل شده كه براى جبران تخلفشان از جنگ تبوك عزم انفاق تمامى اموال خود را داشتند.

دعا براى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 12

12 - { عن ابن أبى حمزة عن أبيه قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { إنّ اللّه و ملائكته يصلّون على النبىّ يا أيّها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً } فقال : الصلاة من اللّه عزّوجلّ رحمة و من الملائكة تزكية و من الناس دعاء . . . ;

على بن ابوحمزه، از پدرش، روايت كرده كه: از امام صادق(ع) از اين سخن خداوند عزّوجلّ {إنّ اللّه و ملائكته يصلّون. ..} پرسيدم، فرمود: صلوات خداوند، همان رحمت و صلوات ملائكه به پاكى ياد كردن و صلوات مردم دعا است...}.

دعا براى مربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 10

10- انسان بايد از مربى خويش قدردانى و براى او از خداوند طلب رحمت كند .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

دعا براى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 7

7 _ مشروعيت و پسنديده بودن حضور بر مزار

مؤمنان و دعا و استغفار براى آنان

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

آنچه در آيه نهى شده در خصوص منافقان است و همين تخصيص مى رساند كه حضور يافتن بر مزار مؤمنان و دعا براى آنان امرى جايز، بلكه پسنديده است.

دعا براى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 15

15 - دعا و طلب مغفرت براى آنانى كه به منظور رسيدگى به امور مهم زندگى شخصى ، اذن ترك حضور در حل و فصل مسائل اجتماعى داده شده است ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

دعا براى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 6

6 _ حضور پيامبر ( ص ) بر مزار مؤمنان و دعا و استغفار آن حضرت براى آنان

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

از اينكه خداوند حضور پيامبر (ص) را بر سر قبر منافقان نهى كرده است، استفاده مى شود كه روش آن حضرت حضور يافتن بر مزار مسلمانان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در

{أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهى از خداوند

و قهم السيّئات

الف و لام جنس در {السيّئات} مفيد استغراق و عموم است و مقصود از آن در آيه شريفه، بدى ها و ناراحتى هايى است كه يا بر اثر گناهان و لغزش هاى خود انسان و يا به خاطر شرايط سخت روز قيامت براى آدمى پديد مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 9

9- دعاى پيامبر ( ص ) براى مؤمنان و وساطت آن حضرت ، داراى ارزش و اعتبار نزد خداوند

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

از اين كه خداوند به پيامبر(ص) فرمان داده است كه براى اهل ايمان دعا كند; استفاده مى شود كه دعاى پيامبر(ص) براى امت داراى تأثيرى بسزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 21

21 - دعاى شخص پيامبر ( ص ) براى مؤمنان ، داراى ارزش و تأثيرى ويژه نزد خداوند

و استغفر لهنّ اللّه

از اين كه پيامبر(ص)، موظف به استغفار براى امت شده است _ نه خود آنان _ استفاده مى شود كه دعاى پيامبر(ص)، در پيشگاه الهى ارج و تأثير ويژه اى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 -

28 - 12

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

دعا براى نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 10

10 - درخواست از خدا براى نجات از گرفتارى ، مقتضاى ربوبيت او است .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

دعا براى نجات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 2

2 - دعاى نوح به درگاه خدا ، براى نجات خود و مؤمنان همراهش از شرّ قوم كفرپيشه خويش

ربّ إنّ قومى كذّبون . .. نجّنى و من معى من المؤمنين

متعلق {نجّنى} حذف شده است و تقدير آن {نجّنى و. .. من شرّهم} مى باشد.

دعا براى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 5،9،12

5- دعا و طلب رحمت بى دريغ از پروردگار براى پدر و مادر ، از وظايف فرزند است .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما} مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه چون رحمت پدر و مادر به فرزند بى دريغ بوده، پس فرزند نيز متقابلاً بايد چنين رحمتى را براى پدر و مادرش درخواست كند.

9- درخواست رحمت از پروردگار براى پدر و مادر ، اداى گوشه اى از زحمت هاى بى دريغ آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما} حرف تشبيه مجازى و به معناى {لما} است; يعنى، خداوندا به آنان ترحم كن به

خاطر آنكه آنان مرا با زحمتهاى خود پرورش داده اند.

12- دعاى فرزند براى پدر و مادر ، داراى تأثير و موجب توجه ويژه خداوند و در مظان استجابت است .

و قل ربّ ارحمهما

از اينكه خداوند دستور به دعا براى والدين با كيفيت و الفاظ خاص داده است به دست مى آيد كه خداوند به اين دعا عنايت ويژه داشته و احتمال اجابت آن زياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 23

23- به ياد داشتن پدر و مادر به هنگام نيايش ، از احسان فرزند به ايشان

و وصّينا الإنسن بولديه إحسنا . .. قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ

با توجه به اين كه احسان به والدين، نكته بارز اين آيه به شمار مى رود و در صدر آن قرار دارد، مى توان چنين استفاده كرد كه ساير بخش هاى آيه نيز، به نوعى با احسان به والدين در ارتباط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 12

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و

المؤمن_ت

دعا براى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 12

12- درخواست كوتاه ترين راه رشد و هدايت و اظهار اميدوارى به نيل به آن ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

دعا براى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 21

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

دعا به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 4

4 - دعا و تحيت فرشتگان بر مؤمنان

هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكته

دعا در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 10

10 - انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و تنها به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه

دعا در اضطرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 8

8 - دعاى مخلصانه به هنگام اضطرار و احساس خطر ، مورد اجابت خداوند است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين فلمّا نجّي_هم

{فا} در

{فلمّا نجّاهم} تفريع است بر {دعوا اللّه} و مفيد حقيقت ياد شده است.

دعا در اوقات فراغت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 1،2،4،5

1 - بهره بردن از ساعات فراغت و به زحمت افكندن خويش در آن فرصت ها براى دعا ، فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

فإذا فرغت فانصب

از آن جا كه متعلق {إذا فرغت} ذكر نشده است، مفاد آن را مى توان بر هرگونه فراغتى _ از جمله فراغت از {نماز} يا {فرائض} يا {امور دنيايى} _ تطبيق داد. {نَصَبَ} (ماضى {انصَبْ); يعنى، به رنج و تعب افكند (مصباح). به قرينه آيه بعد، مراد از آن، اشتغال به تضرّع و دعا به درگاه خداوند است.

2 - اوقات فراغت انسان ، بايد با توجّه به خدا و دعا به درگاه او سپرى شود .

فإذا فرغت فانصب

4 - به زحمت افكندن خويش در اوقات فراغت ، براى دعا به درگاه خداوند ، تلاشى ثمربخش و درپى دارنده آسانى و آسودگى است .

إنّ مع العسر يسرًا . فإذا فرغت فانصب

حرف {فاء}، اين آيه را بر مفاد آيه قبل تفريع كرده است; يعنى، حال كه هر دشوارى، سهولت آفرين است; پس سختىِ تضرع و دعا را بر خود هموار ساز.

5 - توجّه به امداد هاى ويژه خداوند ، برانگيزاننده پيامبر ( ص ) به استفاده از فرصت هاى فراغت ، براى سخت كوش بودن در عبادت و دعا

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... فإذا فرغت فانصب

دعا در باردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 189 - 11

11 _ دوران جنينى كودك ، دوران توجه والدين به خدا براى درخواست فرزندى سالم و شايسته

فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً

چنانچه مقصود از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا باشد، بيان حقايق مطرح شده درباره آنها به عنوان پدر و مادر نخستين، جنبه داستانى و بيان سرگذشت ندارد و بلكه اشاره به طبيعت نوعى انسان است.

دعا در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 2

2 _ ضرورتِ نيايشِ با خداوند ، در هنگامه پيكار با دشمنان

و لمّا برزوا الجالوت و جنوده قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2،3،6

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم}، تنها به {ربّيّون} برگشت داده شده است.

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

6 _ نقش سازنده دعا در ميدان جنگ و تشويق الهى به آن

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2

2 _ مجاهدان بدر

پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

دعا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 10

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 1

1 _ تمجيد آن دسته از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، خواهان نيكو هاى دنيا و آخرت و نجات از آتش هستند .

و منهم من يقول ربنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 5

5 _ تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا} انجام فريضه حج باشد.

دعا در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 10

10 - انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و تنها به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ

دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه

دعا در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 1،6

1 _ نيايش خالصانه انسان با خدا ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت هاى سخت و جانكاه

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

{ضرّ} به معناى مطلق آسيب است، ولى در اين جا با توجه به {ال} _ كه به اصطلاح اهل ادب {ال} كماليه است _ به معناى آسيب سخت و جانكاه مى باشد.

6 _ نيايش خالصانه شرك پيشگان به درگاه خداوند ، به هنگام گرفتارى ها و مصايب ، دليلى روشن بر پوچى انديشه شرك و حقانيت توحيد ربوبى

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

روى سخن در اين سوره با مشركان مكه است و آيه شريفه در مقام بيان يكى از دليلهاى روشن توحيد ربوبى و پوچى انديشه شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 3

3- دعا و تضرع انسان هاى گرفتار در وضعيت هاى ناگوار ، مورد اجابت خداوند قرار مى گيرد . *

إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون . ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم

احتمال دارد رفع ناگوارى از گرفتارانى كه ملتمسانه به درگاه خداوند دعا مى كنند، ناشى از دعاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 1،4،10

1 - نيايش خالصانه انسان با خداوند ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت ها

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

{ضرّ} (ضد {نفع}) به معناى مطلق آسيب است.

4 - انسان ها ،

به هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

{إنابة} (مصدر {منيباً}) به معناى رجوع است و {منيباً إليه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

10 - انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و تنها به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 1،4،5

1 - نيايش خالصانه انسان با خدا ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت ها

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

{ضرّ} (ضد {نفع}) به معناى مطلق آسيب است.

4 - انسان ها ، هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

5 - انسان ها ، هنگام گرفتارى و رنج ، به ناتوانى خود و قدرت يارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى كنند .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

دعا در سختى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 4

4 - دعا به درگاه پروردگار ، نقطه اميد پيامبران در اوج مشكلات

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

دعا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 1،3

1 - بركندن تَن از بستر آسايش در دل شب ، براى نيايش خدا ، نشان مؤمنان راستين است .

إنّما

يؤمن بأي_تنا الذين . .. تتجافى جنوبهم عن المضاجع

{تتجافى} از ريشه {جفى} به معناى {ملازم نبودن با مكان و جا} است (المنجد) لازم به ذكر است كه {تتجافى} حال براى {الذين} در آيه پيش است.

3 - نيايش مؤمنان راستين به درگاه خدا در دل شب ، همراه با بيم و اميد است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

دعا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 7،8،11،29

7- گروهى از مؤمنان عصر بعثت ، با وجود محروميّت هاى مادّى ، همواره و در صبح و پسين ، بر دعا و نيايش خود به درگاه خداوند مراقبت داشتند .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

{غداة} _ براساس يكى از معانى ذكر شده در {قاموس} _ به فاصله زمانى بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود و {عشىّ} را، برخى، {ميان ظهر تا غروب} و برخى، {فاصله ظهر تا صبح فردا} معنى كرده اند. ( ر.ك: المصباح المنير).

8- سپيده دم و پسين ، فرصت هايى مناسب براى دعا به درگاه خداوند است .

بالغدوة و العشىّ

مراد از {غداة و عشىّ} ممكن است دو زمان مخصوص باشد و احتمال مى رود تمام ساعات شبانه روز مورد نظر باشد. برداشت بالا، ناظر به نخستين معنا است.

11- خو گرفتن به دعا و نيايش در صبح و پسين ، مايه ارجمندى نزد خداوند و شايستگى براى همنشينى با پيامبر ( ص ) است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

فعل {يدعون} مضارع و براى استمرار است.

29- دعاى خالصانه در سپيده دم و پسين ، نشانه حضور ياد خدا در

قلب انسان است .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

دعا در عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 7،8،11،29

7- گروهى از مؤمنان عصر بعثت ، با وجود محروميّت هاى مادّى ، همواره و در صبح و پسين ، بر دعا و نيايش خود به درگاه خداوند مراقبت داشتند .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

{غداة} _ براساس يكى از معانى ذكر شده در {قاموس} _ به فاصله زمانى بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود و {عشىّ} را، برخى، {ميان ظهر تا غروب} و برخى، {فاصله ظهر تا صبح فردا} معنى كرده اند. ( ر.ك: المصباح المنير).

8- سپيده دم و پسين ، فرصت هايى مناسب براى دعا به درگاه خداوند است .

بالغدوة و العشىّ

مراد از {غداة و عشىّ} ممكن است دو زمان مخصوص باشد و احتمال مى رود تمام ساعات شبانه روز مورد نظر باشد. برداشت بالا، ناظر به نخستين معنا است.

11- خو گرفتن به دعا و نيايش در صبح و پسين ، مايه ارجمندى نزد خداوند و شايستگى براى همنشينى با پيامبر ( ص ) است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

فعل {يدعون} مضارع و براى استمرار است.

29- دعاى خالصانه در سپيده دم و پسين ، نشانه حضور ياد خدا در قلب انسان است .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

دعا در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15

- ماه رمضان ، زمان مناسب براى دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألك عبادى عنى فإنى أجيب دعوة الداع

برداشت فوق بيانگر وجه ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

دعا در ماه محرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 16

16 _ دعاى زكريا و تقاضاى نسلى پسنديده از خداوند ، در روز اوّل محرم

هنا لك دعا زكريا ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيبة

امام رضا (ع) به شخصى كه اوّل محرّم به حضور آن حضرت رسيد فرمود: ان هذا اليوم هو اليوم الذى دعا فيه زكريّا (ع) ربّه عزّ و جلّ فقال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيّبة . .. .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 299، ح 58 ; امالى صدوق، ص 112، ح 5، مجلس 17.

دعا در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 13

13 - لزوم توأم بودن مبارزه ( برائت از كافران معاند ) ، با دعا و استغفار به درگاه خداوند

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا. .. ربّنا عليك توكلنا... ربّنا لاتجعلنا

دعا در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 14

14 _ نقش مسجد و محراب _ مكان هاى مقدس _ در استجابت دعا *

دخل عليها زكريّا المحراب . .. هنا لك دعا زكريّا ربّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مشاراليه {هنالك}، {المحراب} باشد; و جمله {و هو قائم يصلى فى المحراب}، در آيه بعد مؤيد اين

معناست.

دعا در مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 1،4

1 - نيايش خالصانه انسان با خداوند ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت ها

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

{ضرّ} (ضد {نفع}) به معناى مطلق آسيب است.

4 - انسان ها ، به هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

{إنابة} (مصدر {منيباً}) به معناى رجوع است و {منيباً إليه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 1

1 - نيايش خالصانه انسان با خدا ، به هنگام گرفتارى ها و مصيبت ها

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

{ضرّ} (ضد {نفع}) به معناى مطلق آسيب است.

دعا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 12

12 _ ارجمندى دعا در حال قيام به هنگام نماز

و قوموا للّه قانتين

امام باقر (ع): {و القنوت} هو الدعاء فى الصلوة فى حال القيام

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 600 ; نورالثقلين، ج 1، ص 237، ح 940.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به

{فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

دعا در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7،9

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

9- لزوم درخواست توفيق و خلوص و صداقت كامل از خداوند در نوافل شب

و من الّيل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند، در پى توصيه پيامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است كه براى اخلاص در هر كارى به درگاه او دعا كند، مى تواند مشعر به معناى فوق باشد.

دعا در نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

دعا و تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 10

10- دعا در كنار اقدام و تلاش ، كارى شايسته و ارجمند است .

إذ أوى الفتية . .. فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

حرف {فاء} در {فقالوا} دلالت مى كند كه اصحاب كهف، پس از آن كه از شهر و ديار خود گريختند و جهت حفظ ايمان به غار پناه بردند، دست به دعا برداشته و از خداوند تقاضاى رحمت و راهنمايى و راهگشايى كردند، نه اين كه بدون آغاز هيچ حركتى، خواهان رشد شده باشند.

دعا و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 3

3 _ دعاى همراه با تلاش و عمل ، شرط رسيدن به مطلوب

ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا}، همان دعاى آنان باشد.

دعا و قضاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 12

12_ دعا و شفاعت ، حتى از ناحيه پيامبران ، در قضا هاى حتمى خداوند بى تأثير است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

دعا هنگام درماندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 14

14 _ مردم هنگام درماندگى و خطر مرگ ، به درگاه خدا دعا كرده و همراه با سوگند ، قول مى دهند كه جزو سپاسگزاران او خواهند بود .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من ال

دعا هنگام سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 83 - 4،8

4- شايسته بودن روى آورى انسان به درگاه پروردگار ، به هنگام رنج و گرفتارى

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

8- ربوبيت الهى ، مقتضى روى آورى انسان به درگاه او به هنگام رنج و نياز

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

دعا هنگام طوفان دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 10

10 _ طوفانى شدن دريا و احساس خطر غرق شدن كشتى ، از مقطعهايى كه انسان به خدا و نيايش خالصانه به درگاه او روى مى آورد .

و جاءهم الموج من كل مكان و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين

دعاى آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 8

8 _ علنى ساختن دعا و نداشتن تضرع در آن ، تجاوز از آداب دعا به درگاه خداست .

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية إنه لايحب المعتدين

دعاى ارزشمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 5

5 _ نيايش به درگاه الهى ، براى تأمين نياز هاى جامعه امرى پسنديده و ارزشمند

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء . .. و ارزقنا

دعاى بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 17

17_ دعا به درگاه خداوند و تقاضاى امرى كه به حكيمانه بودنش اطمينان نيست ، كارى جاهلانه است .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم إنى أعظك أن تكون من الج_هلين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 4

4_ درخواست امرى نابه جا و غير حكيمانه از خداوند ، لغزش و خطاست .

قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

استعاذه و پناه بردن به خداوند ، در موردى است كه متعلق آن ، امرى ناپسند و شرّآفرين باشد.

دعاى پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 12

12 _ درخواست از خداوند براى نابودى ثروت ها و امكاناتى كه سد راه خدا مى باشد ، امرى پسنديده است .

ليضلوا عن سبيلك ربنا اطمس على أمولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 7

7 _ آرزو و دعا كردن براى داشتن همسر و فرزند ، امرى پسنديده و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 6

6 - آرزوى به دست گرفتن حكومت و مديريت جامعه ايمانى و درخواست آن از خداوند ، امرى پسنديده و شايسته

ربّ هب لى حكمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 5

5 - دعا به درگاه الهى براى فرزنددار شدن ، امرى پسنديده است .

ربّ هب لى من الص_لحين

از درخواست حضرت ابراهيم(ع) _ كه از پيامبران بزرگ الهى بود _ مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

دعاى پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63

- 6

6 _ دعاى خاضعانه و پنهانى به درگاه خداوند، مطلوب و قرين اجابت است.

من ينجيكم . .. تدعونه تضرعا و خفية

چون نجات از سختى در آيه در پى {تضرع} و {خفية} مطرح شده است و تعليق بر وصف اشعار به عليت دارد، چنين به نظر مى آيد كه اين دو حالت در استجابت دعا نقش مهمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 4

4 _ دعا در نهان ، توصيه خداوند به بندگان

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

{خفية} (نهان كردن) مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوا} مى باشد ; يعنى: ادعوا ربكم مخفين دعاءكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 1،5

1- زكريا به دور از انظار مردم و با صداى بلند ، خدا را خواند و از او حاجت طلبيد .

إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{نداء}; يعنى، خواندن كسى با بلند كردن صدا و {ذكر خفىّ}، آن است كه ذاكر آن را از مردم مستور بدارد (لسان العرب). آيات بعد بيانگر اين است كه نداى زكريا در رابطه با درخواست فرزند بوده است.

5- پنهانى بودن دعا و دوربودن آن از انظار ، از آداب دعا است . *

نادى ربّه نداءً خفيًّا

يادكردن از دعاى پنهانى حضرت زكريا و نيز آيات بعدى كه استجابت دعاى او را مطرح ساخته، ممكن است به مطلوب بودن دعاى پنهانى و دور از انظار اشاره داشته باشد.

دعاى خاضعانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63

- 6

6 _ دعاى خاضعانه و پنهانى به درگاه خداوند، مطلوب و قرين اجابت است.

من ينجيكم . .. تدعونه تضرعا و خفية

چون نجات از سختى در آيه در پى {تضرع} و {خفية} مطرح شده است و تعليق بر وصف اشعار به عليت دارد، چنين به نظر مى آيد كه اين دو حالت در استجابت دعا نقش مهمى دارند.

دعاى خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 13

13 _ ايمان و نيايش خالصانه به درگاه خداوند، سپاسگزارى است.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه . .. أليس اللّه بأعلم با

دعاى رفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 1،2

1 _ موسى ( ع ) با پذيرش تقاضاى فرعونيان ( دعا براى رفع عذاب ) ، برطرف شدن عذاب را از خداوند درخواست كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز

سياق آيه نشان مى دهد كه جمله اى همانند {فدعا موسى فكشفنا عنهم الرجز} در تقدير است كه به سبب وضوحش در كلام آورده نشده است.

2 _ خداوند با اجابت درخواست موسى ، عذاب را از فرعونيان برطرف ساخت .

فلما كشفنا عنهم الرجز

دعاى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 28

28 _ درخواست روزى افزونتر از روزى مقدّر از درگاه خداوند ، خواسته اى پسنديده و سزاوار

و سئلوا اللّه من فضله

امام صادق (ع): انّ اللّه قسّم الارزاق بين عباده و افضل فضلا كثيراً لم يقسّمه بين احد قال اللّه عز و جل: {و سئلوا

اللّه من فضله}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 239، ح 117 ; نورالثقلين، ج 1، ص 475، ح 220 ; تفسير برهان، ج 1، ص 366، ح 4 ; بحارالانوار، ج 5، ص 145، ح 5.

دعاى كمبود آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 14

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران دين

و إذاستسقى موسى لقومه

دعاى مردود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 2

2_ خواندن معبود هاى دروغين و درخواست كردن از آنها ، كردارى بيهوده و باطل است .

له دعوة الحق

تقديم {له} بر {دعوة الحق} حاكى از حصر است ; يعنى ، دعوت حق تنها از آنِ اوست نه از آن غير او. و مراد از غير او به قرينه جمله بعد معبودهايى است كه مشركان آنان را مى خواندند و مى پرستيدند.

دعاى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

دعاى نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 7

7 _ از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است كه درباره سخن خداوند : { ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمين }

فرمود : لا تسلطهم علينا فتفتنهم بنا ;

پروردگارا! گروه ستمگران را بر ما مسلط مكن كه ما را وسيله آزمايش آنان قرار دهى}.

دعاى نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 10،15

10 _ دعاى مسلمانان مظلوم و مستضعف مكّه به درگاه پروردگار براى رهايى از ستم حاكم بر آنان

و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها

15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

دعاى نجات از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 1

1 _ درخواست مؤمنان قوم موسى از خداوند ، براى نجات از گروه كفرپيشه

ربنا لا تجعلنا فتنة . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

دعاى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 7

7 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خويش از خداوند خواستند : زمينه هجرتشان از سرزمين مصر به سرزمينى ديگر را فراهم كند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جمله {و نجنا برحمتك من القوم الكافرين} به معناى (ما را از كافران خلاص نما) است و مقصود از آن مى تواند درخواست هجرت به سرزمين ديگر باشد.

دعوت به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از بت

پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 1

1 - خداوند ، فراخوان مردم به دعا و نيايش به درگاه او

فادعوا اللّه

دنياطلبى در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 8،10

8 _ برخى مردم ، تنها دنيا را از پروردگارشان خواهانند .

و من الناس من يقول ربنا اتنا فى الدنيا

چون گروهى كه در آيه بعد مطرح است، خواهان دنيا و نيز آخرتند، به قرينه مقابله، اين گروه تنها طالب دنيايند.

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 5

5 _ نيايش به درگاه الهى ، براى تأمين نياز هاى جامعه امرى پسنديده و ارزشمند

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء . .. و ارزقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 10

10 - دعا براى امور دنيوى ( مانند داشتن قدرت سياسى و رهبرى ) در صورت داشتن هدف الهى از آن ، امرى پسنديده براى مردان الهى است .

و هب لى ملكًا لاينبغى لأحد من بعدى

ذكر

با دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 9

9 _ دعا و درخواست از خداوند ، ذكر اوست .

فاذكروا اللّه . .. فمن الناس من يقول ربّنا

ذكر خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 4

4- توجه به ذات يكتاى پروردگار ، مقصود اصلى در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

ذكر در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 3،4

3 - ذكر { اللّهمّ } ، سرفصل دعا و نيايش مؤمنان با خداوند

قل اللّهمّ

4 - ذكر { اللّهمّ } در آغاز ، از آداب دعا به درگاه الهى

قل اللّهمّ

ربوبيت خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 7

7- ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب است .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

زمان در اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 10

10_ تفاوت زمان ها در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت

سوف أستغفر لكم ربى

كلمه {سوف} مى رساند كه يعقوب(ع) استغفار براى فرزندانش را به زمان آينده موكول كرد. گويا هدف او از اين تأخير آمدن زمانى بوده كه دعا در آن به اجابت نزديك تر باشد.

زمان دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 5

5 _

مزيّت و برترى بعضى از زمان ها ، براى دعا و استجابت

و المستغفرين بالاسحار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 16

16 _ دعاى زكريا و تقاضاى نسلى پسنديده از خداوند ، در روز اوّل محرم

هنا لك دعا زكريا ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيبة

امام رضا (ع) به شخصى كه اوّل محرّم به حضور آن حضرت رسيد فرمود: ان هذا اليوم هو اليوم الذى دعا فيه زكريّا (ع) ربّه عزّ و جلّ فقال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيّبة . .. .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 299، ح 58 ; امالى صدوق، ص 112، ح 5، مجلس 17.

زمينه اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 13

13 - ستايش خداوند ، مؤثر در اجابت دعا به درگاه اوست .

ربنا وابعث فيهم . .. إنك أنت العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 15

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- آل عمران - 3 - 195 - 9

9 _ نقش اعمال انسان در استجابت دعا از سوى خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جمله {انّى لا اضيع}، بيان سبب اجابت دعاى خردمندان است. يعنى اجابت دعاى خردمندان به سبب اعمال نيك آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 4

4 _ درخواست از مقام الوهيت و ربوبيت خداوند از آداب دعا و مؤثر در استجابت آن

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 9

9 _ احسان و كردار نيك آدمى زمينه ساز استجابت دعا هاى وى به درگاه خداست .

و ادعوه . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن اللّه . .. } توضيحى باشد براى {و ادعوه} نه تعليل آن. يعنى خدا را بخوانيد و به درگاه او نيايش بريد ولى اين را نيز بدانيد كه آنگاه دعاهاى شما مقبول درگاهش قرار خواهد گرفت كه مردمى نيكوكار باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 4

4_ اظهار نياز به درگاه خدا ، داراى نقشى بسزا در جلب حمايت او و برآورده شدن نياز هاى انسان

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 7

7_ دعاى پدران در حق فرزندان ، به اجابت نزديك تر است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر

لكم ربى

درخواست فرزندان يعقوب از او براى طلب آمرزش مى رساند كه آنان دعاى وى را به اجابت نزديك تر مى دانستند ; حال يا به اين لحاظ كه او پدر ايشان است يا به اين سبب كه وى پيامبر خداست و يا هر دو لحاظ در نظر آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 12

12- دعاى فرزند براى پدر و مادر ، داراى تأثير و موجب توجه ويژه خداوند و در مظان استجابت است .

و قل ربّ ارحمهما

از اينكه خداوند دستور به دعا براى والدين با كيفيت و الفاظ خاص داده است به دست مى آيد كه خداوند به اين دعا عنايت ويژه داشته و احتمال اجابت آن زياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 13

13- رحمت گسترده و مهربانى بى مانند خداوند ، مقتضى استجابت دعاى بندگان از جانب او است .

و أيّوب إذ نادى . .. و أنت أرحم الرحمين

از اين كه ايوب(ع) پس از بيان مشكلات خود، خدا را به صفت {أرحم الراحمين} ياد كرد، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 19

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 62 - 2

2 - قرار گرفتن انسان در شرايط اضطرار و درماندگى ، زمينه ساز استجابت دعاى وى از سوى خدا

أمّن يجيب المضط_ّر إذا دعاه

تصريح به عنوان {مضط_ّر} نشان مى دهد كه شرايط اضطرار (يعنى شرايطى كه انسان در آن شرايط از همه اسباب و عوامل قطع اميد مى كند) اين زمينه را فراهم مى آورد كه انسان، خالصانه و بى شائبه از شرك، خدا را بخواند. فريادخواهى خالصانه از خداوند (إذا دعاه) نيز درپى دارنده اجابت آن از سوى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 6

6 - ندا كردن خدا و حاجت بردن به درگاه او ، اجابت الهى را در پى دارد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

برداشت ياد شده از تعبير {بهترين پاسخ دهنده} براى خداوند به دست مى آيد; زيرا بهترين اجابت كننده آن كسى است كه به درخواست ها كاملاً پاسخ دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 5

5 - تأثير احسان و نيكوكارى در اجابت دعا ، بقاى نسل و نام نيك ، تقرب به پيشگاه خداوند و محبوبيت در ميان خلق

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 5

5 - استغفار ، پيش از دعا و اظهار حاجت به درگاه الهى ، زمينه ساز استجابت دعا و برآوردن حاجت است .

قال ربّ اغفرلى و هب لى

ملكًا

برداشت ياد شده از استغفار سليمان(ع)، پيش از اظهار حاجت و درخواست پادشاهى از خداوند برمى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 2

2 - اضطرار و انقطاع از غير خداوند ، زمينه استجابت دعا

فدعا ربّه أنّى مغلوب . .. ففتحنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 17،19

17 - رأفت و رحمت گسترده خداوند ، پشتوانه اجابت دعا ها و استغفار هاى انسان

يقولون ربّنا اغفر لنا . .. ربّنا إنّك رءوف رحيم

19 - توسل به اسما و صفات الهى ، از آداب نيايش و زمينه اجابت دعا *

ربّنا إنّك رءوف رحيم

ذكر اوصاف متعدد خداوند (ربّ، رؤوف و رحيم) در اين آيه _ كه رهنمودى است به دعا كنندگان _ بيانگر مطلب ياد شده است.

زمينه دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 6

6 _ مشاهده كمالات ديگران ، برانگيزنده انسان به درخواست كمالات از خدا براى خويش

هنا لك دعا زكريا ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 3

3 _ توجه به ربوبيت خدا ، برانگيزنده انسان به دعا

ربّنا امنا بما انزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 13

13 _ ربوبيت خداوند ، زمينه دعا و درخواست از او

قال رب . .. فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 -

6

6 _ مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2،9

2 _ شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

9 _ توجه به ربوبيت خداوند ، برانگيزنده آدمى به دعا به درگاه او

ادعوا ربكم

هدف از بيان ربوبيت خدا به انسانها، در ضمن دعوت آنان به دعا به درگاه او، ايجاد انگيزه دعا در ايشان است. يعنى باور به ربوبيت خدا همان و روى آورى به درگاه او همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 29

29 _ اتكا و توكل بر خدا واداركننده آدمى به درخواست نياز ها از وى و نيايش به درگاه اوست .

على اللّه توكلنا ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 4

4_ توجّه آدمى به اسما و صفات خدا ، زمينه ساز ديدن خويش در محضر او و روى آورى به دعا و نيايش به درگاه وى

إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى من الملك ... توفنى مسلمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 10

10- توجه به ربوبيّت خداوند ، سوق دهنده آدمى

به استغاثه و دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 8

8- ربوبيت الهى ، مقتضى روى آورى انسان به درگاه او به هنگام رنج و نياز

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 5

5 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، مقتضى ترس ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى براى رهايى از آن

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 3

3 _ سرنوشت بد و اقامتگاه ناگوار انسان در جهنم ، مقتضى هراسان بودن ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى است .

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا به درگاه او و استمداد از او است .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 1،2،3

1 - مواجه شدن با سختى ها و ناملايمات ، موجب توجّه انسان ها به خدا و دعا

به پيشگاه او است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

{ضرّ} در لغت، به معناى {بدحالى روحى و يا بدنى} است (مفردات راغب).

2 - انسان هاى گرفتار در سختى ها و تنگنا ها ، مرجع خود را ، خداوند مى دانند و براى نجات خويش ، به او روى مى آورند .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

{إنابة} مصدر {منيب} به معناى {رجوع مكرّر در مكرّر} است (مفردات راغب).

3 - توجّه و رويكرد به خدا ، به هنگام مواجه شدن با سختى ها و دشوارى ها ، دليل سرشت توحيدى آدميان است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها . .. و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 8

8 - احساس خطر شديد و يأس از عوامل نجات دهنده مادى ، زمينه توجه انسان به خدا و دعا به درگاه او است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 10

10 - درخواست از خدا براى نجات از گرفتارى ، مقتضاى ربوبيت او است .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، متقاضاى دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 5

5 - ربوبيت خداوند ، مقتضاى استدعا به درگاه او

است .

ربّنا ءاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 6

6 - درخواست و دعا به درگاه خداوند ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 13

13 - وهابيت و بخشندگى بسيار خداوند ، مقتضى درخواست هاى بزرگ از او است .

ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا . .. إنّك أنت الوهّاب

يادآورى صفت وهابيت خداوند، پس از دعا و درخواست پادشاهى بزرگ از سوى سليمان(ع)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 4

4 - انسان ها ، به هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

{إنابة} (مصدر {منيباً}) به معناى رجوع است و {منيباً إليه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 5

5 - نزول رزق انسان ( باران ) از سوى خداوند ، مقتضى دعا و عبادت به دور از شرك و خالصانه او است .

و ينزّل لكم من السماء رزقًا . .. فادعوا اللّه مخلصين له الدين

با توجه به تفريع جمله {فادعوا اللّه . ..} بر جملات پيشين (ينزّل لكم من السماء رزقاً) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 49 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى انحصار دعا و درخواست از او است .

ادعوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا و حاجت خواهى بندگان از او است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 6

6 - اميدوارى به رحمت خدا و باورمندى به قيامت ، زمينه ساز روآورى انسان به توكل ، انابه و نيايش

ربّنا عليك توكلنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم ال

در صورتى كه الگو بودن، نظر به محتواى آيات پيشين داشته باشد _ كه درباره توكل، توبه و نيايش بود _ تعبير {لمن كان. ..} افاده مطلب بالا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 2

2 - توجّه به ربوبيت خداوند ، برانگيزاننده انسان به ابتهال و تضرّع به درگاه او است .

و إلى ربّك فارغب

قيد {إلى ربّك} متعلق به {ارغب} است. تقديم آن و آوردن حرف {فاء} پس از آن، بيانگر نقش ربوبيت خداوند، در لزوم توجّه به او است.

زمينه هاى دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

سازندگى دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 147 - 7

7 _ نقش بنيادين و سازنده دعا در صلابت ، قوّت و تسليم ناپذيرى پيكارگران

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا ... و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا ا

يادآورى دعاى مجاهدان ربّانى پس از بيان استقامت آنان، مى تواند اشاره اى باشد به اينكه دعا از موجبات استقامت و حماسه آفرينى است.

سرزنش ترك دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 1

1 - نكوهش اهل شرك ، به خاطر ترك نيايش به درگاه خدا و بردن عرض حاجت پيش بت ها

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

شرايط اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 6

6 - خلوص در دعا ( تنها خداوند را خواندن و از او درخواست كردن ) شرط اجابت دعاست .

أجيب دعوة الداع إذا دعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 3،5

3 _ دعاى همراه با تلاش و عمل ، شرط رسيدن به مطلوب

ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا}، همان دعاى آنان باشد.

5 _ تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا} انجام فريضه حج باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 3

3 _ حركت و

اقدام عملى ، مقدمه اى براى دعا و استجابت آن

و لمّا برزوا . .. قالوا ربّنا ... فهزموهم

مؤمنانِ به طالوت صرفاً دعا نكردند; بلكه پس از آنكه دست به عمل زدند و خود را مهيّاى جنگ نمودند، دعا كردند و آنگاه دعايشان مستجاب شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 5

5 _ مزيّت و برترى بعضى از زمان ها ، براى دعا و استجابت

و المستغفرين بالاسحار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 5

5 _ توجه خالصانه به خداوند در دعا، از شرايط استجابت آن

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 6

6 _ دعاى خاضعانه و پنهانى به درگاه خداوند، مطلوب و قرين اجابت است.

من ينجيكم . .. تدعونه تضرعا و خفية

چون نجات از سختى در آيه در پى {تضرع} و {خفية} مطرح شده است و تعليق بر وصف اشعار به عليت دارد، چنين به نظر مى آيد كه اين دو حالت در استجابت دعا نقش مهمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 6

6 _ اجابت دعا و خواسته هاى حق طلبان از سوى خدا و تحقق بخشيدن پيروزى آنان بر مستكبران ، مقتضى استقامت و پايدارى آنان در ميدان مبارزه است .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 4

4 - استجابت دعا و

قبولى نيايش انسان به درگاه الهى ، مشروط به عبادت به دور از شرك و خالصانه او است .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين

برداشت ياد شده از توصيه خداوند به اخلاص در عبادت _ پس از فراخواندن به دعا و نيايش _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 2

2 - ايمان و عمل صالح ، شرط پذيرش دعا از سوى خداوند است .

و يستجيب الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 34

34- توبه و تسليم به درگاه پروردگار ، زمينه و شرط استجابت دعا

قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

{إنّى} بيانگر نوعى تعليل است; يعنى، پروردگارا! مرا در راستاى شكر و صلاح يارى ده; زيرا من تائب و تسليم درگاه توأم. اين تعبير مى نماياند كه توبه و تسليم، داراى تأثير ويژه در استجابت دعا است.

شرايط تأثير دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 12

12_ دعا و شفاعت ، حتى از ناحيه پيامبران ، در قضا هاى حتمى خداوند بى تأثير است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

شرايط دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 8

8 _ پايبندى خالصانه به دين و پرهيز از شرك و التقاط، از شرايط دعا و نيايش به درگاه خداوند

و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 46 - 17

17_ دعا به درگاه خداوند و تقاضاى امرى كه به حكيمانه بودنش اطمينان نيست ، كارى جاهلانه است .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم إنى أعظك أن تكون من الج_هلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 6

6_ احتمال غير حكيمانه بودن درخواست ، در لزوم پرهيز از تقاضاى آن از درگاه خداوند كافى است .

إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

علم نداشتن به حكيمانه بودن درخواست _ كه مفاد {ما ليس لى به علم} است _ شامل موردى كه انسان حتى گمان به مصلحت دارد ولى هنوز به مرتبه علم و اطمينان نرسيده است ، نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 7

7 - دعا و عبادت ، تنها شايسته خداوند يكتا و دارنده حيات حقيقى است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو فادعوه

{فا} در {فادعوه} عاطفه بوده و براى ربط ميان سبب و مسبب است; يعنى، به سبب آن كه خدا دارنده حيات حقيقى و يكتا است، پس او را بايد عبادت كرد و از او حاجت خواست.

صفات خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 3

3 - ثنا و ستايش خدا در دعا ، با ذكر صفاتى مطابق و متناسب با درخواست و عرض نياز ، امرى پسنديده

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

{منزل} در اين جا، كنايه از سرزمينى است كه حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود.

ذكر جمله {و أنت خير المنزلين} (و تو بهترين ميزبانان هستى) در پايان دعا و متناسب با عرض نياز، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 7

7 - التجا به ربوبيت الهى و برشمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ اغفر و ارحم و أنت خير الرحمين

عوامل اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 7،8

7 _ يأس از غير خداوند و دعاى خالصانه به درگاه او، از اسباب استجابت سريع دعا

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

حرف {فاء} براى افاده معنى ترتيب بدون انفصال است. بنابراين ميان {تدعون} و {فيكشف} فاصله اى فرض نشده است.

8 _ استجابت دعا و برطرف شدن عذاب و سختى منوط به مشيت الهى است.

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 9

9- ربوبيت الهى ، مقتضى استجابت دعا و پذيرش درخواست هاى بندگان است .

ربّنا و تقبّل دعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 13

13- ربوبيت الهى ، مقتضى اجابت دعا هاى بندگان است .

و أدعوا ربّى . .. بدعاء ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه

إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 8

8 - دعاى مخلصانه به هنگام اضطرار و احساس خطر ، مورد اجابت خداوند است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين فلمّا نجّي_هم

{فا} در {فلمّا نجّاهم} تفريع است بر {دعوا اللّه} و مفيد حقيقت ياد شده است.

عوامل دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 4

4 _ آدميان ، به هنگام گرفتارى و رنج ، اهل دعا شده و در هر حالتى خدا را به فريادرسى مى خوانند .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا لجنبه أو قاعداً أو قائماً

عوامل مؤثر در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 15

15 _ درجات معرفت ، ايمان و تقوا ، مؤثر در انگيزه و نحوه نيايش به درگاه الهى و درخواست از او

هل يستطيع ربك . .. و ءاية منك و ارزقنا

مقايسه سخنان مؤدبانه عيسى(ع) با سخنان ناشايست حواريون در تقاضاى مائده، رساى به اين است كه انگيزه آدمى و نحوه نيايش وى به درگاه خدا برخاسته از درجات ايمان و معرفت اوست.

فرياد در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 9

9- نهى خداوند از خواندن دعا و نيايش با خدا ، با صدايى بسيار بلند يا بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

بنابر اينكه مراد از {صلاة} مطلق دعا باشد، برداشت فوق به دست مى

آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 4

4- جواز بلندكردن صدا در دعا

إذ نادى ربّه نداءً

فضيلت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 12

12 _ ارجمندى دعا در حال قيام به هنگام نماز

و قوموا للّه قانتين

امام باقر (ع): {و القنوت} هو الدعاء فى الصلوة فى حال القيام

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 600 ; نورالثقلين، ج 1، ص 237، ح 940.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 11

11 _ ارزش و اهميّت دعا و استغفار به درگاه خداوند

ربّنا فاغفرلنا . .. و كفّر عنّا ... و توفّنا

چون خداوند در مقام ستايش از خردمندان، اين دو ويژگى را براى آنان، ذكر كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 5

5 - دعا به درگاه خداوند و درخواست از او در عين آگاهى و بصيرت او بر حال بندگان ، مطلوب و پسنديده است .

و أشركه فى أمرى . .. إنّك كنت بنا بصيرًا

موسى(ع) در عين سخن از آگاهى خداوند بر احوال خود و هارون به درگاه او دعا كرده و خواسته هاى خود را مطرح كرده است. اين رويه موسى(ع) نشان آن است كه در عين آگاهى خداوند از همه چيز، دعا به درگاه او مطلوب و كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 11

11 _ { عن يزيدبن معاوية العجلى . قال :

قلت لأبى جعفر ( ع ) كثرة القرائة أفضل أم كثرة الدعاء أفضل ، قال كثرة الدعاء أفضل ، و قرء ه_ذه الآية ;

يزيدبن معاويه عجلى گويد: به امام باقر(ع) گفتم: زياد خواندن قرآن بهتر است يا زياد دعا كردن؟ فرمود: زياد دعا كردن با فضيلت تر است و اين آيه را قرائت فرمود: {قل مايعبؤا ربّى لولا دعاؤكم. ..}.

فلسفه دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 15

15- دعا ، راه اميدى براى مأيوس شدگان از عوامل طبيعى و عادى در رسيدن به مطلوب خويش

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

كافران مكه و دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 5

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

كيفر ترك دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 9

9 - { فى الصحيفة السجّاديّة : و قلت : { ادعونى أستجب لكم إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين } فسمّيت دعاءك عبادة و تركه استكباراً و توعّدت على تركه دخول جهنّم داخرين . . . ;

در صحيفه سجاديه آمده است: [خدايا] تو فرمودى مرا بخوانيد تا شما اجابت كنم[و فرمودى] كسانى كه از روى كبر از عبادت من روى برمى گردانند، به زودى با ذلت وارد دوزخ خواهند شد. پس خواندن خودت را عبادت ناميدى

و ترك آن را استكبار خواندى و بر ترك آن وعده دخول ذليلانه به جهنم را دادى}.

محمد(ص) و دعا بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 4

4 _ ممنوع شدن پيامبر ( ص ) از حضور يافتن بر سر قبر منافقان و دعا و استغفار براى آنان

و لاتقم على قبره

معبودان باطل و اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 4

4_ خدايان دروغين ، از اجابت كردن درخواست ها ناتوانند .

والذين يدعون من دونه لايستجيبون لهم بشىء

مراد از ضمير {يدعون} و {لهم} مشركان است و ضميرى كه بايد به موصول (الذين) باز گردد محذوف مى باشد. بنابراين {والذين يدعون ...} ; يعنى ، آن چيزه او كسانى كه مشركان آنان را مى خوانند، ايشان را اجابت نمى كنند به كمترين اجابتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 14 - 1،3

1 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از شنيدن دعا و درخواست انسان ها و استجابت آن

إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالك حقيقى جهان ( اللّه ) است .

ذلكم اللّه ربّكم له الملك و الذين تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم و

منشأ اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 11

11 - تنها خداوند شنواى دعاى بندگان ، اجابت كننده درخواست هاى

ايشان و آگاه به نياز هاى آنان است .

ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم

شنوا بودن خداوند به مناسبت جمله قبل - كه حاوى دعا و درخواست است - كنايه از اجابت كردن و برآورده ساختن تقاضاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 3،4

3_ تنها خداوند بر اجابت درخواست هاى بندگان تواناست .

له دعوة الحق

جمله {لايستجيبون لهم بشىء إلاّ كب_سط . ..} بيانگر ملاك و معيار دعوت حق است. بنابراين حق بودن خواندن خداوند به اين دليل است كه او هم آگاه به درخواستهاست و هم توانا بر اجابت آنها.

4_ خدايان دروغين ، از اجابت كردن درخواست ها ناتوانند .

والذين يدعون من دونه لايستجيبون لهم بشىء

مراد از ضمير {يدعون} و {لهم} مشركان است و ضميرى كه بايد به موصول (الذين) باز گردد محذوف مى باشد. بنابراين {والذين يدعون ...} ; يعنى ، آن چيزه او كسانى كه مشركان آنان را مى خوانند، ايشان را اجابت نمى كنند به كمترين اجابتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 7

7- مقام ربوبيت خدا ، مقام اجابت درخواست بندگان است .

إذ نادى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 12

12- اجابت دعا و رفع گرفتارى ها ، جلوه اى از رحمت بى كران الهى است .

و أنت أرحم الرحمين . فاستجبنا له ... رحمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 1،8

1 - خداوند ، اجابت كننده دعاى

درماندگانى كه از تدبير ناتوانند .

أمّن يجيب المضط_ّر إذا دعاه

8 - روى آورندگان به شرك ، على رغم حل شدن مشكلاتشان به اراده خدا ، مردمى غفلت زده و مستحق نكوهش

أمّن يجيب المضط_ّر . .. قليلاً ما تذكّرون

عبارت {قليلاً ما تذكّرون} نكوهش از كسانى است كه حقايق وحى را با همه روشنى درنمى يابند و با اين كه خداوند همواره گرفتارى هايشان را برطرف و مشكلاتشان را حل مى كند، از او غافلند و به غير او روى مى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 3

3 - معبود هاى ادعايى مشركان ، در دنياو آخرت از استجابت دعا و درخواست انسان ها ناتوان اند .

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

موانع اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 12

12- روحيه ستم پيشگى و ناسپاسى انسان ، فلسفه دريغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواست ها و تقاضا هاى او

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {من كلّ} براى تبعيض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نيز جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} تعليل براى جملات پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 8

8 - كفر ، مانع بهره مندى از نتايج دعا و موجب محروميت از تفضل الهى است .

الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله و الك_فرون لهم عذاب

شديد

به قرينه مقابله بين دو فراز آيه، مى توان استفاده كرد كه كافران از تفضل خداوند بى بهره اند.

موجبات اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 10

10 - ربوبيت الهى ، مقتضى استجابت دعاى بندگان خالص است .

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

موجبات دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 12

12 _ مشاهده منظره ناهنجار دوزخيان ، برانگيزنده اعرافيان به دعا به درگاه خداوند براى دور ماندن از ابتلا به سرنوشت آنها

إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين

نقش دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 15

15 _ نقش دعاى مادر و كمالات معنوى او ، در سعادت فرزند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى اعيذها بك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 10

10 _ نقش دعا و درخواست از خداوند ، در دستيابى انسان به آرمان خويش

هنا لك دعا زكريا ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذرية طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 11

11 _ ارزش و نقش دعا ، در زندگى انسان

ربّنا . .. فاكتبنا مع الشاهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 6

6 - دعا براى آسان شدن امور زندگانى ، امرى مطلوب است .

و يسّر

لى أمرى

مراد از {أمرى} مى تواند همه امور زندگانى باشد.

نقش زمان در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 13

13 - لحظه ها و اوقات شبانه روز ، در شايستگى براى ذكر و دعا با هم برابر نيستند .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع . .. ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

نهى از دعا بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 1

1 _ نهى شدن پيامبر ( ص ) براى هميشه ، از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و دعا كردن براى آنها بعد از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً

نياز به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 22

22 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا براى كسب توفيق از درگاه خدا

و قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترضيه و أدخلنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 6

6 - نيازمندى انسان ها حتى پيامبران ، به ارتباط مستمر و مداوم با خداوند

و

سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس . .. و أدب_ر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 6

6 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا و طلب آمرزش از خداوند

ربّنا عليك توكلنا. .. ربّنا لاتجعلنا فنتة ... واغفر لنا

از اين كه خداوند به مؤمنان رهنمود داده است كه چون ابراهيم(ع)، دعا و استغفار كنند، نياز داشتن آنان به دعا و استغفار استفاده مى شود.

وعده اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 2

2 - استجابت دعاى بندگان و برآوردن خواسته هاى آنان ، وعده الهى است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم

وقت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 15

15 - ماه رمضان ، زمان مناسب براى دعا به درگاه خداوند

شهر رمضان . .. و إذا سألك عبادى عنى فإنى أجيب دعوة الداع

برداشت فوق بيانگر وجه ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 9

9 _ بامدادان و شامگاهان، فرصتهايى مناسب براى نيايش و دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 8

8- سپيده دم و پسين ، فرصت هايى مناسب براى دعا به درگاه خداوند است .

بالغدوة و العشىّ

مراد از {غداة و عشىّ} ممكن است دو زمان مخصوص باشد و احتمال مى رود تمام ساعات شبانه روز مورد نظر باشد.

برداشت بالا، ناظر به نخستين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 15

15- خصوصيت هاى زمانى ، در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت دخيل است .

سأستغفر لك ربّى

دعوت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دعوت

{دعوت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 6،11،12،18

6 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت اهل كتاب و مشركان مكه و درس نخواندگان فاقد كتاب به تسليم در برابر خدا

و قل للّذين اوتوا الكتاب و الامّيّن ءاسلمتم

11 _ پيامبر ( ص ) ، نگران عدم ايفاى رسالت خويش ، به صرف ابلاغ دين به مردم

و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ

بنابراينكه {فانّما عليك البلاغ}، در برابر نگرانى پيامبر (ص) از انجام وظيفه باشد.

12 _ وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ پيام خدا به مردم است ; نه مجبور ساختن ايشان به ايمان .

فانّما عليك البلاغ

18 _ ابلاغ دين از سوى پيامبر ( ص ) ، اتمام حجّت خداوند بر مردم

فانّما عليك البلاغ و اللّه بصير بالعباد

آثار دعوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 2

2- دعوت حضرت ابراهيم ( ع ) به توحيد و ردّ انديشه شرك و بت پرستى ، موجب ترديد مردم بت پرست در عقيده خود شد .

ما ه_ذه التماثيل . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين . قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت م

آثار دعوت به اجتناب از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 -

36 - 10

10_ حقايق توحيدى قرآن و دعوت آن به يكتاپرستى و نفى شرك ، عامل مخالفت برخى از يهود و نصارا با آن

و من الأحزاب من ينكر بعضه قل إنما أُمرت أن أعبد الله

طرح مسأله توحيد و يكتاپرستى پس از {من ينكر بعضه} گوياى اين است كه از دلايل انكار قرآن از ناحيه برخى احزاب ، اصرار قرآن بر توحيد و نفى شرك است.

آثار دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 11

11_ فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، نشانه صداقت در پيروى از پيامبر ( ص ) است .

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

آثار دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 10

10_ حقايق توحيدى قرآن و دعوت آن به يكتاپرستى و نفى شرك ، عامل مخالفت برخى از يهود و نصارا با آن

و من الأحزاب من ينكر بعضه قل إنما أُمرت أن أعبد الله

طرح مسأله توحيد و يكتاپرستى پس از {من ينكر بعضه} گوياى اين است كه از دلايل انكار قرآن از ناحيه برخى احزاب ، اصرار قرآن بر توحيد و نفى شرك است.

آثار دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 3

3 _ اعتصام به ريسمان الهى ، دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، موجب روسفيدى در قيامت

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير

و يأمرون بالمعروف و ي

به مقتضاى ارتباط با آيات قبل، سفيدرويى مى تواند پاداش نيكيهاى مذكور در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 2،4

2 _ اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ...

به مقتضاى ارتباط اين آيه و آيات پيشين، روسفيدى مى تواند نتيجه اعمال نيك ياد شده در آيات قبل باشد.

4 _ تمسك كنندگان به ريسمان الهى و دعوت گران به خير ، امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، روسفيدان در قيامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ... اما الذين ابيضّت

مستفاد از ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل.

آثار دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 3

3- امكان تعدى كافران به مؤمنان ، در قبال فراخوانده شدن به دين

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

آثار دعوت به شرك ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 11

11_ فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، نشانه صداقت در پيروى از پيامبر ( ص ) است .

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

آثار دعوت به كفر

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 4،6

4 - كفرورزى و نيز دعوت به آن ، موجب خلود در آتش

قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

6 - كفرورزى و دعوت به آن ، از مصاديق ظلم

قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك

آثار دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 3

3 - دعوت پيامبراسلام و هشدار به مردم ، مشكلات و سختى هاى فراوانى براى آن حضرت در پى داشت .

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

آثار دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

آغاز دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 2 - 2

2 - انذار و اخطار به مردم ، رسالت اصلى پيامبر ( ص ) و نقطه آغازين دعوت آن حضرت

قم فأنذر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين سوره، از سوره هايى است كه در مراحل اوليه رسالت پيامبراسلام(ص) نازل شده است.

اجابت دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 5

5 _ جامعه اى از حيات واقعى برخوردار است كه به دعوت پيامبران پاسخ مثبت دهد.

إنما يستجيب الذين

يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

اجابت دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 1

1 _ تنها كسانى به دعوت خدا و رسول او پاسخ مى دهند كه به سخنان پيامبر(ص) گوش فرادهند و آن را دريابند.

إنما يستجيب الذين يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 5

5 - روى گردانان از دعوت به حق پيامبر ( ص ) ، ناگزير از اجابت دعوت الهى در قيامت براى حسابرسى و مجازات

فما تغن النذر . .. يوم يدع الداع إلى شىء نكر

اجابت دعوت شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 7،8،11

7- شيطان در قيامت به پيروان گمراه خويش اعلام خواهد كرد كه وى هيچ سلطه اى بر آنها ندارد و صرفاً آنان به دعوت او پاسخ مثبت داده اند .

و قال الشيط_ن . .. و ما كان لى عليكم من سلط_ن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

8- تابعان شيطان ، بى آنكه دليل و برهانى از وى مشاهده كنند ، بى درنگ به فراخوانى او پاسخ مثبت مى دهند .

و ما كان لى عليكم من سلط_ن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

{سلطان} به حجت و برهان اطلاق شده است و مراد از آن استفاده از دليل و برهان به منظور چيره شدن برطرف مقابل است.

11- رهبران مستكبر و پيروانشان از اجابت كنندگان دعوت شيطانند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. و قال الشيط_ن لما قضى الأم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب شيطان،

به قرينه ذكر اين آيه پس از ذكر ماجراى مستكبران و پيروان آنها در قيامت، مستكبران و پيروانشان باشد.

اجابت دعوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 9

9 - حواريون به دعوت عيسى ( ع ) ، پاسخ مثبت داده و براى يارى او اعلام آمادگى كردند .

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

اجابت دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 1،4

1 _ تنها كسانى به دعوت خدا و رسول او پاسخ مى دهند كه به سخنان پيامبر(ص) گوش فرادهند و آن را دريابند.

إنما يستجيب الذين يسمعون

4 _ اجابت كنندگان دعوت پيامبر(ص) و مؤمنان به او، زندگانند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

اجتناب از دعوت به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 7

7 - ر ها ساختن تعاليم قرآن و كناره گيرى از فراخواندن مردم به سوى آنها ، زمينه ساز قرار گرفتن در صف كافران است .

لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه . .. و ادع إلى ربّك و لاتكوننّ من المشركين

گفتنى است كه از صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، ارتباط ميان موضوع جدا شدن از صف مشركان و موضوع ابلاغ رسالت الهى و دعوت به توحيد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ارزش دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 2

2 - ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى ، در گرو نيك كردارى دعوت

كنندگان و مبلغان آن است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا

ارزش دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 2

2 - ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى ، در گرو نيك كردارى دعوت كنندگان و مبلغان آن است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا

اشراف فرعون و دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

اشراف فرعون و دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

اصول دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 8

8 _ مبارزه و جهاد فرهنگى با كفر و شرك ، هدف كلى قرآن و محور اصلى دعوت پيامبراسلام ( ص )

و ج_هدهم به جهادًا كبيرًا

اعراض از دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 23 - 1

1 - روى گردانى كامل وليدبن مغيره ، از آيات الهى و دعوت پيامبراسلام ( ص )

ثمّ أدبر و استكبر

{إدبار} (مصدر {أدبر}) به معناى پشت كردن است و مقصود از آن اعراض و روى گردانى كامل است.

امت ها و دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 2،3،10،11،12،14

2 _ پرسش از برخورد امت ها با دعوت انبيا هدف از گردآورى پيامبران در عرصه قيامت

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

3 _ قيامت صحنه حسابرسى از امت ها و واكنش هاى آنان در برابر دعوت پيامبران

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

10 _ امت ها ، موظف به پذيرش دعوت رسولان الهى

ماذا اجبتم

11 _ اظهار بى اطلاعى پيامبران در قيامت از چگونگى برخورد امت ها با دعوت آنان

فيقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا

امام باقر(ع) درباره آيه فوق فرمود: ان لهذا تأويلا يقول: ماذا اجبتم فى اوصيائكم الذين خلقتموهم على اممكم؟ فيقولون لا علم لنا بما فعلوا بعدنا.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 338، ح 535; نورالثقلين، ج 1، ص 688، ح 427.

12 _ علم به چگونگى برخورد واقعى امت ها با دعوت پيامبران از جمله علوم غيبى

فيقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

14 _ آگاهى كامل خداوند به واكنش هاى امت ها در برابر دعوت و رسالت پيامبران

فيقول ماذا اجبتم . .. انك انت علّم الغيوب

اولين دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 2

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت

نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

اولين دعوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

اهداف دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 3

3 - جلب غفران و آمرزش خداوند براى مردم ، از اهداف دعوت حضرت نوح ( ع )

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم

اهل مكه و دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 15

15 _ مردم مكه در واكنش به دعوت پيامبر ( ص ) دو دسته بودند : مؤمن و كافر .

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا . .. قال الكفرون

اهميت اجابت دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 4،5

4_ اجابت كنندگان دعوت خدا ، از حسابرسى روز قيامت رنجى نمى برند و بر آنان سخت گرفته نمى شود .

للذين استجابوا لربهم الحسنى

مقصود از{الحسنى} به قرينه مقابله آن - در ذيل آيه _ با فرجام روى گردانان از دعوت خدا ، معنايى مقابل {سوء الحساب} و نيز مقابل {جهنم} است. بنابراين مراد از {الحسنى} حساب آسان و نيز بهشت مى باشد.

5_ بهشت ، جايگاه اجابت كنندگان دعوت خداوند است .

للذين استجابوا لربهم الحسنى

اهميت دعوت به اسلام

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 4

4 _ فراخوانى انسان ها به اسلام ، علت و فلسفه توجه و عنايت خداوند به آنان است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

اهميت دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى هود پيامبر

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

اهميت دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 3

3_ دعوت به توحيد و مبارزه با شرك ، مهمترين رسالت پيامبران

أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 1

1_ پيامبران پيشين براى گرايش دادن مردم به توحيد تلاشى پى گير داشتند و مدتى مديد به هدايت آنان همّت مى گماشتند .

حتّى إذا استيئس الرسل و ظنوا أنهم قد كذبوا

{حتى} غايت براى جمله اى محذوف است و تقدير كلام با توجه به آيه قبل و نيز آيه مورد بحث مى تواند اين گونه باشد: آن پيامبرانى كه به سوى امتهاى پيشين فرستاديم، مردم خويش را دعوت كردند ; ولى آنان نپذيرفتند. ايشان را به آمدن عذاب هشدار دادند، دست برنداشتند تا اينكه ... . روشن است

كه نااميد شدن پيامبران در مدت كوتاه تحقق نمى يابد و بدون تلاش نيز مأيوس شدن وجه صحيحى ندارد. از اين رو {حتّى إذا استيئس الرسل} حاكى از تلاش پى گير در مدت طولانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 7

7 - آشنا ساختن مردم با خداوند و وحدانيت او ، پايه و مقدمه دعوت آنان به عبادت خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

{فاء} در {فاعبدنى} تفريع بر جمله قبل است كه به معرفى خداوند و وحدانيت او پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 3

3 - فراخوانى به توحيد و نفى شرك ، محور اصلى رسالت پيامبر اسلام ( ص )

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون

طرح تنهاى مسأله توحيد و استكبار در برابر آن، براى مجرم و دوزخى شناختن مشركان، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 24

24 - دعوت به توحيد و انذار مشركان ، وظيفه اى عمومى براى مسلمانان

كبر على المشركين ما تدعوهم إليه

با توجه به جمع بودن {ما تدعوهم}، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت دعوت به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

اهميت

دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

اهميت دعوت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 1

1 - سخنى كه در راستاى دعوت مردم به سوى خداوند ايراد شود ، بهترين و زيباترين گفتار است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه

اهميت دعوت به خدا شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 7

7 - آشنا ساختن مردم با خداوند و وحدانيت او ، پايه و مقدمه دعوت آنان به عبادت خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

{فاء} در {فاعبدنى} تفريع بر جمله قبل است كه به معرفى خداوند و وحدانيت او پرداخته بود.

اهميت دعوت عملى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 8

8 - لزوم به كارگيرى دعوت عملى در كنار دعوت لفظى

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه پايدارى بر نماز پس از دعوت ديگران به آن، ممكن است به منظور تأثير آن در تشويق ديگران به نماز باشد.

اهميت دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 1،2

1 - فراخوانى پيامبر ( ص ) را ، نبايد همسنگ با فراخوانى ديگران دانست .

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء

بعضكم بعضًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه اضافه {دعا} به {الرسول} اضافه مصدر به فاعلش باشد; يعنى، دعوت پيامبر(ص) شما را. .. .

2 - اجابت دعوت پيامبر ( ص ) ، امرى لازم و فراخوانى او ، برتر از هر فراخوانى ديگر

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضًا

اهميت قبول دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 3

3 - پاسخ به فراخوانى پيامبر ( ص ) براى حضور در كنار او ، جهت حل و فصل مسائل اجتماعى و مشاوره و كنكاش در آنها ، امرى لازم و برتر از هر كارى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. لاتجعلوا دعاء الرسول ب

مقصود از فراخوانى پيامبر(ص) _ با توجه به آيه پيش كه درباره فراخوانى آن حضرت براى امر جامع و عمومى بود _ مى تواند فراخوانى براى حل و فصل امور اجتماعى و مشاوره پيرامون آنها باشد.

برهان در دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 1،9

1- پيامبر ( ص ) مأمور دعوت مردم به راه پروردگار در پرتو حكمت ( برهان هاى عقلى و علمى ) و موعظه نيك

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

{حكمت} به معناى دستيابى به حق در پرتو علم و عقل است (مفردات راغب). بنابراين {بالحكمة}; يعنى، به وسيله براهين عقلى و علمى به حق رسيدن.

9- انسان براى گرايش به راه خدا ، نيازمند موعظه نيك در كنار دلايل متقن عقلى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه

به اين نكته است كه {الموعظة} عطف بر {بالحكمة} است و با يك سياق ذكر شده، در حالى كه {و جادلهم} با بيان ديگر و امرى مجزّا آمده است.

برهان در دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

بى اعتنايى به دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 3

3 _ كسانى كه آيات الهى و دعوت پيامبر(ص) را ناشنيده مى انگارند، مردگانى متحركند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

به كار رفتن كلمه {الموتى} در برابر {الذين يسمعون} حاكى از آن است كه آن دسته كه در برابر دعوت پيامبر(ص) به گونه اى رفتار مى كنند كه گويا اصلاً چيزى نشنيده اند، مرده دلانى هستند كه كلمه {الموتى} در خور آنان است.

پاداش دعوت به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 4

4 _ مزد و پاداش دعوت به حق و تبليغ دين ، بر عهده خداست .

إن أجرى إلا على اللّه

پاداش دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 8،9

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

9 _ فراخوانى مردم به همزيستى مسالمت آميز ،

داراى پاداشى عظيم الهى

الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس . .. نؤتيه أجراً عظيماً

پذيرش دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 4

4 _ ايمان واقعى مستلزم اجابت دعوت خدا و رسول

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

مخاطب قرار دادن مسلمانان با وصف ايمان و سپس فرمان به اجابت خدا و پيامبر(ص) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد.

پذيرش دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 1،4،13،15

1 _ اهل ايمان وظيفه دار اجابت و پذيرش دعوت خدا و رسول او هستند .

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم

4 _ ايمان واقعى مستلزم اجابت دعوت خدا و رسول

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

مخاطب قرار دادن مسلمانان با وصف ايمان و سپس فرمان به اجابت خدا و پيامبر(ص) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد.

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

15 _ توجه انسان ها به حشر قهرى ايشان به پيشگاه الهى ، زمينه ساز گرايش آنان به اجابت دعوت خدا و رسول

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا . .. و أنه إليه تحشرون

هدف از بيان حشر آدميان به سوى خداوند پس از {استجيبوا . .. }، ايجاد زمينه براى اجابت دعوت خدا و رسول است.

پذيرش دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

انفال - 8 - 24 - 1،4،13،15

1 _ اهل ايمان وظيفه دار اجابت و پذيرش دعوت خدا و رسول او هستند .

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم

4 _ ايمان واقعى مستلزم اجابت دعوت خدا و رسول

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

مخاطب قرار دادن مسلمانان با وصف ايمان و سپس فرمان به اجابت خدا و پيامبر(ص) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد.

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

15 _ توجه انسان ها به حشر قهرى ايشان به پيشگاه الهى ، زمينه ساز گرايش آنان به اجابت دعوت خدا و رسول

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا . .. و أنه إليه تحشرون

هدف از بيان حشر آدميان به سوى خداوند پس از {استجيبوا . .. }، ايجاد زمينه براى اجابت دعوت خدا و رسول است.

تأكيد بر مشتركات در دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 23

23 - لزوم تأكيد و بهره مندى از باور هاى مشترك و مورد اتفاق در مقام دعوت دينى

قل ءامنت . .. اللّه ربّنا و ربّكم

تداوم دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم

إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

ترك دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 14،17

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

{فاء} در {فما تزيدوننى . ..} فاى فصيحه است و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه {أتنه_نا ...} در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {تخسير} به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل {تخسير} حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله {فما تزيدوننى ...} چنين خواهد شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

ترك دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 4

4 _ دعوت نكردن به خير و ترك امر به معروف و نهى از منكر ، موجب روسياهى

در قيامت

يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر . .. و تسودّ وجوه

به مقتضاى ارتباط با آيات قبل، روسياهى مى تواند كيفر گناهان مذكور در آن آيات باشد.

جادوگران فرعون و دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 10

10 - ساحران فرعون ، از دعوت موسى ( ع ) و هماهنگى هارون با او ، پيش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

جادوگران فرعون و دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 10

10 - ساحران فرعون ، از دعوت موسى ( ع ) و هماهنگى هارون با او ، پيش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

حقانيت دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 4

4 - محتواى دعوت عيسى ( ع ) و ديگر پيامبران الهى ، غيرقابل خدشه و ترديدناپذير

قال قد جئتكم بالحكمة

واژه {حكمت} به معناى معارف و احكام متقن و قطعى است.

حقانيت دعوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 4

4 - محتواى دعوت عيسى ( ع ) و ديگر پيامبران الهى ، غيرقابل خدشه و ترديدناپذير

قال قد جئتكم بالحكمة

واژه {حكمت} به معناى معارف و احكام متقن و قطعى است.

حكمت در دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 1

1- پيامبر (

ص ) مأمور دعوت مردم به راه پروردگار در پرتو حكمت ( برهان هاى عقلى و علمى ) و موعظه نيك

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

{حكمت} به معناى دستيابى به حق در پرتو علم و عقل است (مفردات راغب). بنابراين {بالحكمة}; يعنى، به وسيله براهين عقلى و علمى به حق رسيدن.

دعوت آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 17 - 1

1 - آتش دوزخ ، مجرمان و حق گريزان را به سوى خود فرامى خواند .

تدعوا من أدبر و تولّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 18 - 1

1 - آتش دوزخ ، مجرمان و ثروت اندوزان را به سوى خود فرامى خواند .

تدعوا من . .. و جمع فأوعى

{وعاء} (ماده {أوعى}) به معناى ظرف است و مقصود از {جمع فأوعى} اندوختن و ذخيره كردن مال و ثروت است.

دعوت آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

دعوت آشكار نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

دعوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 10،17

10 _ استدلال ابراهيم ( ع ) به اماته ( ميراندن ) و احياء ( زنده كردن ) پروردگار ، بر وحدانيّت و ربوبيّت وى

اذ قال ابرهيم ربّى الّذى يحيى و يميت

17 _ ثابت شدن توحيد ربوبى خداوند بر نمرود ، پس از بيان دلايل روشن توسط ابراهيم ( ع )

اذ قال ابرهيم ربّى . .. فبهت الّذى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، منادى توحيد و يكتاپرستى

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

دعوت اخروى از امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 8

8 - فراخوانده شدن هر امت ، به سوى نامه اعمال خويش در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

دعوت اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات

است.

دعوت از آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 2،4

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ، مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را به رهاساختن شرك و پيروى از وى فرا خواند .

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

دعوت از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) _ پس از دعوت شدن از سوى قومش براى خروج از شهر_ به تفكر عميق در اين باره پرداخت .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {فاء} در {فنظر} عاطفه و جمله {فنظر. ..} عطف بر جمله مقدر است و تقدير آن چنين است: {قال قومه اُخرج معنا فنظر...}. 2_ جمله {فنظر نظرة فى النجوم}، ضرب المثلى است براى كسى كه مى خواهد به تفكر بپردازد. ازاين رو به آسمان مى نگرد تا اشيا و موجودات پيرامونش، او را از تفكر درست باز ندارد (لسان العرب).

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه عميق ، مريض بودن خود را به قومش اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

2 - مريض بودن ابراهيم ( ع ) ، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر

فقال إنّى سقيم

دعوت از اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10_ گرايش دادن اشراف به توحيد و معارف دين ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهى دست نيست .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

دعوت از اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 5

5 - فراخوانى دربار سبا از سوى سليمان براى تسليم شدن در برابر خداى يگانه

بسم اللّه الحم_ن الرحيم . .. و أتونى مسلمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {مسلمين} (به قرينه {بسم اللّه. ..}) و نيز آيه 44 (أسلمت مع سليمان للّه) تسليم شدن در برابر خدا باشد; يعنى، {و أتونى مسلمين للّه}.

دعوت از اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 4

4 - سخن دلسوزانه شعيب ( ع ) با مردم ايكه ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقواپيشه كنيد) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

178 - 2

2 - دعوت شعيب ( ع ) از مردم ايكه ، مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد وثوق و اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى از جانب شعيب(ع) است كه مردم به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 1،2

1 - دعوت مجدد شعيب ( ع ) از مردم ايكه ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

2 - شعيب ( ع ) ، خواهان اطاعت اصحاب ايكه از او ، به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى اش

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

برداشت ياد شده از تفريع {اتّقوا. ..} بر {إنّى لكم رسول} به دست مى آيد.

دعوت از اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 16

16- اقوام كافر ، نه تنها در جواب دعوت انبيا سكوت اختيار كرده و جواب مثبت ندادند بلكه به صراحت كفر خويش را به پيام آنان اعلام داشتند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

طبق نقل روح المعانى (ج 13، ص 194)، از ابوعبيده و اخفش، عبارت {فردّوا أيديهم فى أفواههم} ضرب المثل براى كسى است كه جواب مثبت به درخواست نمى دهد و

سكوت اختيار مى كند.

دعوت از انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 2

2- فراخوانى همه مخاطبان قرآن ( جن و انس ) به آزمودن اعجاز قرآن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 1،3

1 - خداوند ، فراخوان مردم به دعا و نيايش به درگاه او

فادعوا اللّه

3 - خداوند ، فراخوان انسان ها به عبادت خالصانه او

مخلصين له الدين

طبق گفته مفسران، واژه {دين} در اين آيه، به معناى عبادت است. آمدن اين واژه در معناى ياد شده از كاربردهاى رايج در لغت عرب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 6

6 - مؤمنان ، وظيفه دار فراخواندن مردم به نجات و رستگارى

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به

آن ، دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در {منكم} گرچه همان كسانى اند كه {أين تذهبون} خطاب به آنان بود; ولى به قرينه {للعالمين} اين رهنمود براى عموم مردم است.

دعوت از اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 11

11 - حبيب نجار ، مردم انطاكيه را به اقتدا و پيروى از رسولان الهى ، فراخوانده بود .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به گوش فرادادن به سخنان خود و تأمل و تفكر در انديشه ها و باور هاى خود فراخواند .

فاسمعون

دعوت از اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 1

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى ايمان به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 1،13

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى پذيرش اسلام و ايمان به پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا

13 _ ايمان به قرآن ، دعوت از اهل كتاب

ياهل الكتب . .. قد جاءكم من اللّه نور و كتب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 1

1 _ دعوت خداوند از تمامى اهل كتاب براى ايمان به پيامبر (

ص ) و پذيرش اسلام

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا

دعوت از اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 6،15،16

6_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب ( ع ) براى مردم مدين بود .

قال ي_قوم اعبدوا الله

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

16_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا از مقدار پيمانه ها و وزنه ها ، نكاهند و از كم فروشى بپرهيزند .

و لاتنقصوا المكيال و الميزان

{مكيال} به معناى پيمانه است. ناقص گذاردن پيمانه، يا به اين است كه آن را كم حجم تر از حد متعارف بسازند يا پيمانه متعارف را پر نكنند. {ميزان} هم به معناى ترازوست. ناقص گذاردن ترازو، يا به اين است كه وزنه هاى مورد استفاده در آن كمتر از حد معمول باشد يا جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه هاى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 1،2

1_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس ، پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .

و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط

{مكيال}; يعنى {پيمانه} و ايفاى آن به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به

اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده، كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

2_ شعيب ( ع ) ، دعوت كننده مردم به برقرار ساختن قسط و عدالت در معاملات خويش

و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 3

3_ شعيب ( ع ) ، مردم مدين را به استغفار از گناهان ، حركت به سوى خدا و تقرب يافتن به درگاه او فراخواند .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 2

2_ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست با در نظر گرفتن عزت و شكوه خداوند ، معارف و احكام الهى را بپذيرند .

أرهطى أعزّ عليكم من الله

با توجه به اينكه جمله {أرهطى أعزّ . ..} پاسخ شعيب(ع) در برابر {لولا رهطك ...} است، مى توان گفت: مقصود او اين است كه اگر به خاطر عزت خاندانم مرا سنگسار نمى كنيد، چرا عزت و شكوه خداوند را _ كه از هر كسى عزتمندتر است _ در نظر نمى آوريد و غير او را پرستش مى كنيد و ....

دعوت از اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 6

6 - دعوت پيامبر ( ص ) از مردم مكه براى انديشيدن درباره جنون نسبت داده شده به آن حضرت

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

مراد از {صاحب}، به قرينه {هو} در عبارت بعدى، پيامبر(ص) است.

دعوت از برادران

يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 16

16_ يوسف ( ع ) برادرانش را به تقوا و صبر و درآمدن در زمره محسنان فراخواند .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

دعوت از بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 13

13- خداوند ، فراخوان مؤمنان و بندگان خالص خويش به انفاق اموال خود ، قبل از فرا رسيدن مرگ

قل لعبادى الذين ءامنوا . .. و ينفقوا ... من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

دعوت از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 1

1 - خداوند ، بنى اسرائيل را به اقامه نماز و پرداخت زكات دعوت كرد .

يبنى إسرائيل اذكروا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 8

8 _ خداوند از موسى خواست تا قومش را به فراگيرى معارف نوشته شده بر الواح و احكام ياد شده در آن فرمان دهد .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 2

2- بنى اسرائيل ، مخاطبان اصلى دعوت موسى ( ع ) و هدايت آنان ، مهم ترين هدف و وظيفه آن حضرت

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

از مجموع آيات مربوط به حضرت موسى(ع) برمى آيد كه دعوت ايشان، دعوتى فراگير بوده است و ذكر بنى

اسرائيل در اين آيه، مى تواند براى اين باشد كه آنان مخاطبان اصلى دعوت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 15

15 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به ترك تبعيت سامرى ، و پيروى و اطاعت از خود فرا خواند .

لقد قال لهم هرون من قبل . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

دعوت از بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 2

2_ يوسف ( ع ) در پى ملاقات با برادرانش ، بنيامين را فراخواند و او را در كنار خويش جاى داد .

و لما دخلوا . .. ءاوى إليه أخاه

دعوت از پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 7،8

7_ نوح ( ع ) با فريادى رسا و بلند ، فرزندش را براى سوار شدن به كشتى فرا خواند .

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب معنا

{نداء} بلند كردن صدا و ابراز كردن آن است (مفردات راغب).

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

دعوت از پيروان شيطان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 5

5 - شيطان ، پيروانش را هرگز ر ها نمى كند ; بلكه مدام آنان را به انواع فحشا و منكرات فرا مى خواند .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت ياد شده از به كارگيرى فعل مضارع {يأمر} استفاده شده است; زيرا فعل مضارع بيانگر استمرار است.

دعوت از پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

دعوت از ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 18 - 1

1 - آتش دوزخ ، مجرمان و ثروت اندوزان را به سوى خود فرامى خواند .

تدعوا من . .. و جمع فأوعى

{وعاء} (ماده {أوعى}) به معناى ظرف است و مقصود از {جمع فأوعى} اندوختن و ذخيره كردن مال و ثروت است.

دعوت از جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر

ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران مبنى بر فراخوانى ساحران از همه شهر ها ، مورد پذيرش فرعون

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ... فجمع السحرة

دعوت از جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 2

2- فراخوانى همه مخاطبان قرآن ( جن و انس ) به آزمودن اعجاز قرآن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

دعوت از حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 17

17 - شيطان ، فراخوان حق ناپذيران به دوزخ

كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 17 - 1

1 - آتش دوزخ ، مجرمان و حق گريزان را به سوى خود فرامى خواند .

تدعوا من أدبر و تولّى

دعوت از حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 7

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، از حواريون خواست او را در هدايت خلق به سوى خداوند يارى كنند .

كما قال عيسى ابن مريم للحواريّين من أنصارى إلى اللّه

دعوت از خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41

- 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

دعوت از خبرگان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 6

6 - فراخوانى خبرگان جوامع شرك پيشه از سوى خدا در قيامت ، براى اقامه برهان و ارائه دليل روشن بر شركورزى خويش

فقلنا هاتوا بره_نكم

دعوت از خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره خويشاوندان و خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

دعوت از دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 7

7 _ جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

دعوت از زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31

- 29

29_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فأرسلت إليهنّ و هيأت لهنّ طعاماً و مجلساً ثم أتتهنّ باترج و { آتت كل واحدة منهنّ سكّيناً . . . } ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. پس همسر عزيز [پيكى] به سوى بانوان فرستاد و از آنان دعوت كرد و برايشان طعامى آماده كرد و مجلسى آراست و آن گاه براى بانوان ترنج آورد و به هر يك كاردى داد ...}.

دعوت از صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 1،2

1 - خداوند در قيامت ، صاحبان قلب مطمئن را شايسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خويش دعوت خواهد كرد .

ارجعى إلى ربّك

2 - خداوند با فراخواندن صاحبان قلب آرام در قيامت به سوى خويش ، جلوه هاى ربوبيت خود را بر آنان مى گستراند .

ارجعى إلى ربّك

ذكر هر يك از اسماى خداوند در اين موارد، بيانگر نوع مواجه شدن افراد با او است و تعبير {ربّك}، بيانگر اين نكته است كه صاحبان نفس مطمئن، مشمول ربوبيت خداوند و كمال افزون تر خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را

به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از فراريان غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 1

1 _ خداوند ، گريختگان از ميدان كارزار حنين را به توبه و استغفار فراخواند .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

كلمه {ذلك} در {من بعد ذلك} اشاره به فرار مسلمانان از ميدان نبرد حنين دارد. اعلام اينكه خدا توبه فراريان را مى پذيرد، فراخوانى آنان به توبه و استفغار از آن خطاست.

دعوت از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1

1 - گفت وگوى فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم

گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 2

2$ - دعوت فرعون به خشيت از خداوند ، از اهداف رسالت موسى ( ع )

فتخشى

- دعوت فرعون به خشيت از خداوند، از اهداف رسالت موسى(ع)

دعوت از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1

1 - گفت وگوى

فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 11

11 - مؤمن آل فرعون ، مردم مصر را به خداى عزيز و غفار خواند .

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

دعوت از قاتلان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 12

12 - خداوند ، گنه كاران _ حتى قاتلان مردم مؤمن _ را به توبه دعوت كرده است .

ثمّ لم يتوبوا

بيان اختصاص عذاب به كسانى كه توبه نكرده اند، ترغيب به توبه است.

دعوت از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 11،12

11 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از بت پرستى

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... و اعبدوه

12 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به سپاسگزارى به درگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه

. .. و اشكروا له

دعوت از قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 1

1 - الياس ( ع ) ، قومش را به تقواپيشگى فراخواند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

دعوت از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 2

2 - فراخوانى

صالح ( ع ) قومش را ، به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون}; (يعنى، فرد مورد اعتماد) باشد. بنابراين آوردن اين قيد دعوتى است از جانب صالح(ع) كه به او اعتماد كنند و به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1،2

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و

قبل از هر پيام ديگر آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

دعوت از قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 11

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 2

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از {جميعاً} تمامى مشركان و همه بتهاست.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 2

2 - دعوت هود ( ع ) از قومش مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمْن} و به معناى {مأمون}; (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب هود(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 15

15- هود ( ع ) ، پيامدار توحيد و خداپرستى براى قوم خويش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در برداشت ياد شده {ألاّتعبدوا. ..} ادامه انذارها و سخنان هود(ع) دانسته شده است. در اين صورت تنها جمله {و قد خلت النذر...} جمله معترضه مى باشد.

دعوت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعايت تقواى الهى فرا خواند .

و اتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى

{مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. اين تعبير، بيان دعوتى است از سوى لوط(ع) كه بايد قومش به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1،4

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

دعوت از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

إنّى لكم رسول

أمين

{أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب نوح(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1،5

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 1

1 - نوح ( ع ) ، خواهان گرايش قومش به اطاعت از وى و رعايت تقواى الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 3

3 - دعوت شبانه روزى حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود براى ايمان به خدا

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش

مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1،2

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

{جهار} اسم مصدر {جهر} است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى، سرّى و بى سروصدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 2

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 -

1،2

1 - نوح ( ع ) ، قومش را به استغفار و آمرزش خواهى به پيشگاه خداوند فرامى خواند .

فقلت استغفروا ربّكم

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

دعوت از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 1

1 _ فراخوانى خداوند كفرپيشگان را به پيروى از قرآن و رسول خدا ( ص )

و إذا قيل لهم تعالوا إلى ما أنزل اللّه و إلى الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 4

4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام )

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 2

2 - فراخوانده شدن كافران به تدبر و انديشه در آيات قرآن و پرهيز از داورى هاى نسنجيده درباره آن

أفلم يدّبّروا القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 4

4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن

كنتم ص_دقين

على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 6

6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .

لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون

آمدن فعل هاى مضارع {تدعون} و {تكفرون} بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 3

3 - دعوت از كافران و منكران معاد به مطالعه در چوب آتش زنه ، براى پى بردن به قدرت خداوند و توانايى او بر احياى مردگان

أفرءيتم النار التى تورون

با توجه به اين كه روى سخن در اين آيات با منكران معاد است، توجه دادن به مسأله كيفيت افروختن آتش و روشن كردن آن با عمل ساييدن، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

دعوت از كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

دعوت از كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 3

3 - كافران صدراسلام ، به بهره مند شدن از رحمت و لطف خدا در سايه پرهيز از گناهان فراخوانده شدند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

دعوت از گمراهان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 11

11 - دعوت گمراهان به راه هدايت و صراط مستقيم ، وظيفه الهى تمامى ره يافتگان به آن

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جمله {إنّك لعلى هدًى مستقيم} تعليل براى {و ادع إلى ربّك} است; يعنى، چون تو برطريق هدايت و در صراط مستقيم هستى، آن گمراهان شرك پيشه را به سوى پروردگارت دعوت كن، تا شايد از ضلالت و گمراهى نجات يابند و به راه تو باز گردند.

دعوت از گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 17 - 1

1 - آتش دوزخ ، مجرمان و حق گريزان را به سوى خود فرامى خواند .

تدعوا من أدبر و تولّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 18 - 1

1 - آتش دوزخ ، مجرمان و ثروت اندوزان را به سوى خود فرامى خواند .

تدعوا من . .. و جمع فأوعى

{وعاء} (ماده {أوعى}) به معناى ظرف است و مقصود از {جمع فأوعى} اندوختن و ذخيره كردن مال و ثروت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 12

12 - خداوند ، گنه كاران _ حتى قاتلان مردم مؤمن _ را به توبه دعوت كرده است .

ثمّ لم يتوبوا

بيان اختصاص عذاب به كسانى كه توبه نكرده اند، ترغيب به توبه است.

دعوت از متخلفان مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 1

1 - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حديبيه

، براى شركت در جنگى دشوار به منظور جبران گذشته خود

قل للمخلّفين . .. ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

دعوت از متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 46 - 1

1- دعوت از تقواپيشگان براى ورود به بهشت ، همراه با سلامت و امنيت كامل و به دور از هرگونه رنج ، درد ، ناخوشى و ناامنى است .

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

{باء} در {بسلام} در معناى {مصاحبت} به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 13

13- دعوت فرشتگان از تقواپيشگان به هنگام قبض روح آنان ، براى ورود به بهشت

المتّقين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين يقولون ... ادخلوا الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 13

13 - دعوت دربانان بهشت از تقواپيشگان براى ورود به آن

قال لهم خزنتها . .. فادخلوها خ_لدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 3

3 - دعوت خداوند از تقواپيشگان ، براى ورود آنان همراه با همسرانشان به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 1

1 - تقواپيشگان ، مورد تكريم و دعوت الهى براى بهرهورى آزاد از نعمت هاى بهشتى

كلوا و اشربوا

دعوت از مجادله گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 1

1 - در صورت دعوت از مجادله گران درباره خدا براى

پيروى از تعاليم آسمانى ، آنان ، خود را پيروِ آيين نياكان شان معرفى مى كنند .

الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا

دعوت از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 8

8_ خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به صبر و شكيبايى در امر رسالت و مقاومت در برابر مشركان و آزار هاى آنان

فاصبر

بيان سرگذشت نوح(ع) و سپس دعوت كردن پيامبر(ص) به صبر و مقاومت ، گوياى اين است كه: مصداق مورد نظر براى {صبر} تحمل مشكلات و مشقتهاى تبليغ رسالت و مقاومت در برابر آزارها و كارشكنيهاى مخالفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 1

1 - خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به رويكرد تمام عيار به دين اسلام

فأقم وجهك للدين حنيفًا

احتمال دارد {ال} در {الدين} عهد بوده و مراد از آن، اسلام باشد. لازم به گفتن است كه مراد از {إقامه وجه} اقبال و روى آوردن به چيزى با تمام توجه و بدون نظر به چيز ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 -

3

3 - دعوت از پيامبر ( ص ) براى رعايت تقوا و پرهيز از تبعيت از كافران ، دعوتى خطير بود .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه

منادا، وقتى با {أيّها} آورده مى شود، يا به خاطر از غفلت بيرون آوردن منادا است و يا به خاطر خطير بودن ندا، چون درباره پيامبر(ص) غفلت، صادق نيست، به خصوص با توجه به اين كه از او به {النبىّ} تعبير شده است، پس نكته دوم باعث شده است كه خطاب به پيامبر، با واژه {أيّها} صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 2

2 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره تن دادن به درخواست مشركان مبنى بر عبادت غير او

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. لئن أشركت ليحبطنّ عملك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه در آن مشركان از پيامبر(ص) خواسته بودند كه غيرخدا را عبادت كند _ برداشت بالا به دست مى آيد.

دعوت از مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 19

19 _ مرتد به سرگردانى در بيابان مى ماند كه شيطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نيز او را به راه هدايت دعوت مى كنند.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

{فى الأرض} متعلق به {استهوى} است، و {استهوى فى الأرض} به معنى عقل او را در بيابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد از {اصحاب} در {له اصحاب يدعونه} ممكن است مشركان و يا موحدان باشند كه در برداشت فوق

احتمال دوم برگزيده شده است.

دعوت از مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 2

2_ فراخوانى مردم به خدا و سوق دادن آنان به سوى او ، وظيفه پيامبر ( ص ) و راه و رسم او بود .

أدعوا إلى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 3

3 - حل و فصل امور مهم اجتماعى و فراخوانى مردم براى مشاوره و كنكاش پيرامون مسائل عمومى ، از وظايف و اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

دعوت از مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 4

4 - فراخوانده شدن مردم صدراسلام به توحيد و تلاوت شدن آيات قرآن بر آنان از سوى مؤمنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

دعوت از مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 11

11 _ رنج و اندوه پيامبر ( ص ) از مشكلات مسلمانان ، در عين فراخوانى آنان به جنگ با دشمنان و تحمل سختى هاى نبرد

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

با توجه به اينكه در آيات قبل، سخن از جنگ تبوك و مشكلات توان فرساى آن بود و پيامبر(ص) مؤمنان را به شركت در آن فرمان داده بود، يادآورى خصلتهاى پيامبر(ص) در پايان اين بخش، مى تواند اشاره

به برداشت فوق باشد.

دعوت از مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 4

4 - دعوت پيامبر ( ص ) از مؤمنان ، براى شركت در سفر مكه ( قبل از صلح حديبيه )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

از واژه {مخلّفون} و عذرتراشى هاى آنان، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) براى اين سفر، دعوت همگانى كرده است.

دعوت از مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

دعوت از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 4

4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام )

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 5

5

_ خداوند ، مشركان را از پافشارى بر كفر برحذر داشته و به آنان هشدار داد كه تا پيش از نزول عذاب استيصال ، متنبه شده و ايمان بياورند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 10

10_ خداوند ، با توجه دادن مشركان به الهى بودن قرآن ، آنان را به پذيرش اسلام و قرآن دعوت كرد .

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا . .. فهل أنتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 2

2- دعوت خداوند از مشركان ، براى مطالعه و دقت در پديده هاى مادى و گردش سايه هاى آنها

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له

مرجع ضمير {يروا} در اين برداشت {مشركان} مى باشد كه در آيات قبل از آنان سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 7

7 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) دستور داد كه از مشركان بخواهد به جاى ستيزه جويى با وى و مخالفت با حدود و مقررات الهى ، به سوى خداى يگانه بازگردند و به پرستش او برخيزند .

فلاين_زعنّك فى الأمر و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 2

2 - فراخوانى مشركان براى استماع ضرب المثل خداوند ، در تبيين سستى بنيان انديشه شرك

ي_أيّها الناس ضرب مثل فاستمعوا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 64 - 10

10 - خداوند ، خواهان دليلى قاطع و قانع كننده از سوى مشركان براى عقيده نارواى شرك

أءل_ه مع اللّه قل هاتوا بره_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 3

3 - فراخواندن مشركان از سوى خداوند ، براى يارى خواستن از معبودهايشان در قيامت .

و قيل ادعوا شركاءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 4

4 - خداوند ، مشركان را به ارائه مخلوقات معبودان شان ، فرا مى خواند .

فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 4

4 - خداوند ، فراخوان مشركان به مطالعه درباره مسخّر بودن موجودات و نعمت هاى فراوان خدادادى جهت راه يافتن به توحيد

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه. .. ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخوان مشركان به آزمودن ناتوانى خدايانشان از طريق دعاى خود

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده

در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 2

2 - فراخوانى مشركان از سوى خداوند ، به انديشه و تأمل درباره پوچى مكتب شرك

أفرءيتم اللّ_ت و العزّى

از واژه {أفرأيتم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

دعوت از مشركان پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

دعوت از مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 10

10- دعوت خداوند از مشركان مكه براى تفحص و تحقيق از عالمان

، جهت به دست آوردن حقانيت وحى به انسان

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

مخاطب فعل {فسئلوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره مشركان بود _ مى تواند مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 8

8- دعوت خداوند از مشركان مكه ، مبنى بر پرسش از آگاهان در زمينه بشر بودن پيامبران پيشين

فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ترك مناظره و منازعه با مشركان لجوج مكه و دعوت ايشان به مسالمت اجتماعى با مسلمانان

فاصفح عنهم و قل سل_م

با توجه به مفهوم {سلام} كه به معناى مسالمت است، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

دعوت از مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 34 - 1

1 - دعوت خداوند ، از منكران قرآن براى هماوردى با مضامين بلند آن

فليأتوا بحديث مثله

دعوت از مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 68 - 2

2 - دعوت از منكران معاد ، به مطالعه در آب نوشيدنى و كيفيت قرار گرفتن آن در دسترس آنان براى پى بردن به قدرت الهى

أفرءيتم الماء الذى تشربون

خطاب در اين بخش از آيات، متوجه كافران و منكران معاد است. دعوت از آنان براى مطالعه در نقش آب شرب در زندگى بشر، بدان منظور است كه آنان پى به قدرت الهى ببرند

و بدين وسيله از انكار رستاخيز _ كه از غفلت كردن از قدرت الهى نشأت مى گيرد _ دست بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 3

3 - دعوت از كافران و منكران معاد به مطالعه در چوب آتش زنه ، براى پى بردن به قدرت خداوند و توانايى او بر احياى مردگان

أفرءيتم النار التى تورون

با توجه به اين كه روى سخن در اين آيات با منكران معاد است، توجه دادن به مسأله كيفيت افروختن آتش و روشن كردن آن با عمل ساييدن، گوياى برداشت ياد شده است.

دعوت از ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 5

5 - فراخوانى دربار سبا از سوى سليمان براى تسليم شدن در برابر خداى يگانه

بسم اللّه الحم_ن الرحيم . .. و أتونى مسلمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {مسلمين} (به قرينه {بسم اللّه. ..}) و نيز آيه 44 (أسلمت مع سليمان للّه) تسليم شدن در برابر خدا باشد; يعنى، {و أتونى مسلمين للّه}.

دعوت از منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 9

9 - خداوند ، منافقان را به فرمان برى شايسته _ به جاى سوگند بر انجام كار خير _ فراخوانده است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ قل لاتقسموا

{طاعة معروفة} يا مبتدا براى خبر محذوفى همچون {خير من قسمكم} و يا خبر براى مبتداى محذوفى مانند {أمرنا} است. در هر صورت اين جمله نوعى فراخونى از جانب پروردگار

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 1

1 - خداوند ، فراخوان منافقان به اطاعت از خدا و رسول او و پرهيز از سرپيچى فرمان هاى ايشان

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا

دعوت از منافقان به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) فراخوان منافقان به ايمانى ، همانند ايمان توده مردم

و إذا قيل لهم ءامنوا كما ءامن الناس

چون در آيه بعد، مطرح شده كه منافقان در برابر مردم اظهار ايمان مى كنند، اين احتمال رخ مى دهد كه گفتگوى مطرح شده در اين آيه _ كه در آن منافقان ابراز بى ايمانى مى كنند _ ميان پيامبر (ص) و اهل نفاق بوده است.

دعوت از منافقان توطئه گر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 19

19 _ خداوند ، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر ، به توبه و بازگشت به دامن اسلام

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

دعوت از منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 1

1 - دسته اى از منافقان صدراسلام ، هنگام فراخوانده شدن براى داورى رسول خدا ( ص ) ميان آنان ، از پذيرش آن خوددارى مى كردند .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون

دعوت از منافقان مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 -

19

19 _ خداوند ، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر ، به توبه و بازگشت به دامن اسلام

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

دعوت از موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 1

1 - خداوند ، پس از نجات بنى اسرائيل از سيطره فرعونيان ، موسى ( ع ) را براى عبادت و مناجاتى خاص فرا خواند .

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب) - با وجود اينكه معمولا در بيان شبانه روز و مانند آن، از كلمه {يوم} (روز) استفاده مى شود - اشاره به اين معنا دارد كه: وعده خدا با موسى (ع) براى عبادت و مناجات بوده است. از آن جا كه موسى (ع) در ميان بنى اسرائيل نيز اعمال عبادى داشته، معلوم مى شود آن دعوت براى عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 1،4،5،7

1 - بازگشت يكى از دختران شعيب نزد موسى به فرمان پدر

فجاءته إحديهما . .. قالت إنّ أبى يدعوك

4 - دختر شعيب ، پيامدار دعوت پدرش از موسى ( ع )

قالت إنّ أبى يدعوك

5 - دعوت شعيب از موسى ، براى پرداختن مزد در قبال آب دادن وى به گوسفندانش

إنّ أبى يدعوك ليجزيك أجر ما سقيت لنا

7 - پذيرش دعوت شعيب از سوى موسى ( ع ) و رفتن وى به نزد او

قالت إنّ أبى يدعوك . .. فلمّا جاءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 4

4 - دعوت خداوند

از موسى ( ع ) ، به حفظ آرامش و دور ساختن ترس از خود

و اضمم إليك جناحك من الرّهب

{جناح} كنايه از {بازو} يا {دست} است. {رهب} نيز معادل {خوف} و {ال} در آن براى عهد است و اشاره به ترسى دارد كه بر موسى(ع) در وادى طور، به خاطر مواجه شدن با چيزهاى ناگهانى و دور از انتظار، غلبه يافته بود. بنابراين {و اضمم إليك...}; يعنى، براى فائق آمدن بر اين ترسى كه بر تو مستولى شده، بازوانت را به خودت بچسبان.

دعوت از مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 1

1 - مردم مصر ( قبطيان و فرعونيان ) ، مؤمن آل فرعون را به كفر و شرك به خدا فراخواندند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

دعوت از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 8

8 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به صبر و تحمل مشكلات پيش آمده از نبرد با دشمنان

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 1،2

1 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به رعايت تقوا و پرهيز

از مخالفت او

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

2 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به راستى و درستى در گفتار و عمل

يأيها الذين ءامنوا . .. كونوا مع الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 12

12- انبياى الهى به اقوام خود اعلام كردند مؤمنان بايد تنها خداوند راتكيه گاه خويش قرار بدهند و بر او توكل كنند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 13

13- خداوند ، فراخوان مؤمنان و بندگان خالص خويش به انفاق اموال خود ، قبل از فرا رسيدن مرگ

قل لعبادى الذين ءامنوا . .. و ينفقوا ... من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 1

1 - فراخوانى اهل ايمان به اقامه نماز از سوى خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا

{ركوع} (مصدر {اركعوا{) و نيز {سجود} (مصدر {اسجدوا}) به معناى خضوع و اظهار تذلل مى باشد; لكن ركوع اظهار تذلل به صورت خم شدن و سجود اظهار خضوع به صورت بر زمين گذاشتن پيشانى است. متعلق {اركعوا} و {اسجدوا} حذف شده و تقدير آن به قرينه {و اعبدوا ربّكم}، {اركعوا و اسجدوا لربّكم} مى باشد. گفتنى است اظهار خضوع براى خداوند به صورت ركوع و سجود، در موارد ديگر {صلاة} ناميده شده است. بنابراين {اركعوا و اسجدوا} كنايه از {صلّوا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 30

30 - خداوند ،

فراخوان تمامى مؤمنان به توبه و باز گشت به درگاه خويش

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 1

1 - { حرف شنوا و مطيع هستيم } ، تنها سخن هميشگى مؤمنان راستين در برابر فرا خوانده شدن آنان به پذيرش حكم خدا و داورى پيامبر ( ص )

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

فعل مضارع {يقولوا} همراه با فعل {كان} بر استمرار و كلمه {إنّما} _ كه اصطلاحاً آن را قصر افرادى مى گويند _ بر حصر دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخواندن مؤمنان به تقواپيشگى و پرواداشتن از پروردگار

قل ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 13

13 - دعوت خداوند از اهل ايمان ، به انفاقِ بخشى از دارايى هاى خود و نه همه آن

و الذين استجابوا لربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {مِنْ} در {ممّا} براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 1

1- دعوت خداوند ، از مؤمنان براى جهاد و يارى دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 1،2

1- دعوت الهى از مؤمنان ، به

انفاق ، مواجه با بخلورزى برخى از آنان

ه_أنتم ه_ؤلاء تدعون لتنفقوا . .. فمنكم من يبخل

2- دعوت الهى از مؤمنان ، به انفاق در مسير جهاد *

تدعون لتنفقوا فى سبيل اللّه

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره جهاد مى باشد; ممكن است مراد از {فى سبيل اللّه} نيازهاى مالى جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 1،4

1 - خداوند ، مؤمنان را به يارى خود فراخوانده است .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

4 - خداوند ، از مؤمنان مى خواهد در يارى او مانند حواريون عيسى ( ع ) باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه كما قال عيسى ابن مريم . .. قال الحواريّون

دعوت از همبندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، هم بندان خويش را به توحيد و دورى از شرك فراخواند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

دعوت از همسران متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 3

3 - دعوت خداوند از تقواپيشگان ، براى ورود آنان همراه با همسرانشان به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

دعوت از همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 11

11 - همسران پيامبر ، وظيفه داشتند كه تقواى الهى را رعايت كنند .

و اتّقين اللّه

دعوت از يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33

- 6

6_ زنان اشراف مصر ( ميهمانان زليخا ) ، جملگى يوسف ( ع ) را به وصال خويش فرا مى خواندند .

مما يدعوننى إليه

{يدعون} در جمله فوق ، جمع مؤنث است و فاعل آن زنانى هستند كه ميهمان زليخا بودند _ آنان نيز به قرينه {أصب إليهنّ} _ يوسف(ع) را به خويش دعوت مى كردند و _ به دليل مضارع بودن {يدعون} _ بر آن اصرار مىورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 1،2،4

1_ پادشاه مصر پس از آشكار شدن بى گناهى و كمال عفت و پاكدامنى يوسف ( ع ) ، به ديدار او دل بست و با فرمانى مجدد او را به دربار خويش فراخواند .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه . .. و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

2_ پادشاه مصر در فراخوانى يوسف ( ع ) به دربار ، يادآور شد كه وى را مشاور ويژه خويش خواهد ساخت .

قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

آن گاه كه آدمى كسى را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خويش وى را مداخله دهد، گفته مى شود: {أستخلصه} (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراين {أستخلصه لنفسى} ; يعنى، تا يوسف(ع) را محرم اسرار خويش سازم و در اداره امور مملكتى او را مداخله دهم. از اين معنا مى توان به مشاور مخصوص تعبير كرد.

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به

أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

دعوت از يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، يهوديان را به پذيرش اسلام و ايمان آوردن به قرآن فرا مى خواند .

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه

فاعل {قيل} به قرينه {قل فلم تقتلون} (در ذيل آيه) پيامبر است; يعنى: و إذا قلت لهم . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 5

5 - خداوند توسط پيامبر ( ص ) ، به يهود پيشنهاد كرد براى اثبات ادعاى خود ( اين كه آنان دوستان خدايند ) ، آرزوى مرگ كنند .

قل ي_أيّها الذين هادوا. .. فتمنّوا الموت إن كنتم ص_دقين

دعوت ازمردم دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 13

13- خداوند ، مردم عصر داوود ( ع ) را به شكرگزارى در برابر اعطاى نعمت اسلحه سازى به ايشان ، فرا خواند .

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

استفهام در جمله {فهل أنتم شاكرون}، متضمن معناى امر است.

دعوت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره

خويشاوندان و خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

دعوت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 9

9 _ فراخوانى امت ها به پيروى از فرمان هاى خداوند سرلوحه رسالت انبيا و يكى از وظايف آنان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 6،11،12،18

6 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت اهل كتاب و مشركان مكه و درس نخواندگان فاقد كتاب به تسليم در برابر خدا

و قل للّذين اوتوا الكتاب و الامّيّن ءاسلمتم

11 _ پيامبر ( ص ) ، نگران عدم ايفاى رسالت خويش ، به صرف ابلاغ دين به مردم

و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ

بنابراينكه {فانّما عليك البلاغ}، در برابر نگرانى پيامبر (ص) از انجام وظيفه باشد.

12 _ وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ پيام خدا به مردم است ; نه مجبور ساختن ايشان به ايمان .

فانّما عليك البلاغ

18 _ ابلاغ دين از سوى پيامبر ( ص ) ، اتمام حجّت خداوند بر مردم

فانّما عليك البلاغ و اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 18

18 _ تشويق خداوند به تبعيّت و تصديق و قبول دعوت پيامبر اكرم ( ص )

قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى

امير المؤمنين (ع): . .. فقال تبارك و تعالى فى التحريض على اتباعه و الترغيب فى تصديقه

و القبول لدعوته {قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى}.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 26، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 326، ح 87.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 6

6 _ معجزات روشنگر انبياى الهى ، نشانه صدق دعواى رسالت آنان

باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 11

11 _ عيسى ( ع ) پس از ارائه معجزات ، بنى اسرائيل را از مخالفت با خدا بر حذر داشت و به اطاعت خويش دعوت كرد .

و جئتكم باية من ربّكم فاتقوا اللّه و اطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 2،10

2 _ دعوت پيامبر ( ص ) از اهل كتاب به توحيد در عبادت ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميّت غير خداوند

يا اهل الكتاب تعالوا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

10 _ مأموريّت پيامبر ( ص ) بر دعوت اهل كتاب به آزادانديشى و داشتن شخصيّت مستقل انسانى

تعالوا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 7،9،10

7 _ پيامبران ، مردم را تنها به بندگى خدا دعوت مى كردند .

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

9 _ ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن كتاب و حكمت ، با دعوت مردم به پرستش خويش

ما كان

لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

10 _ عبوديّت براى خداوند و نفى آن از غير او محور اصلى دعوت انبيا

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

ربانى كسى است كه با ربّ ارتباط شديد داشته و او را بسيار عبادت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 1،7

1 _ پيامبران ، كسى را به برگزيدن فرشتگان و انبيا به عنوان ربّ ، فرمان نداده اند .

ما كان لبشر . .. و لا يامركم ان تتخذوا الملئكة و النّبيّن ارباباً

7 _ توحيد و تسليم در برابر خداوند ، روح دعوت انبيا

و لا يأمركم ان تتّخذوا . .. ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 22

22 _ پيامبران موظّفند مردم را در جريان ميثاق اكيد الهى از آنان ، در مورد ايمان به انبيا و نصرت آنان ، بگذارند .

و اخذتم على ذلكم اصرى . .. فاشهدوا و انا معكم من الشّاهدين

بنابراينكه {فاشهدوا}، يعنى شهادت دهيد در برابر امّتهاى خود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 12

12 _ دعوت پيامبر اكرم ( ص ) از پيروان اديان الهى به وحدت عقيدتى و فرق نگذاشتن ميان انبياى الهى در جهت ايمان به آنان

لا نفرّق بين احد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 -

8

8 _ ايمان به ربوبيّت خداوند ، از دعوت هاى اساسى انبيا

سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 7

7 _ تقويت روحى پيامبر اسلام ( رهبران و مبلغان دين ) ، با يادآورى مخالفت برخى از مردم در برابر دعوت انبياى گذشته *

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

بيان موضگيريهاى متفاوت مردمان در برابر پيامبران (ايمان و كفر) مى تواند براى دلدارى آن حضرت باشد كه پيامبران گذشته نيز با چنين مردمى روبرو بودند و همچنان مقاومت مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 10

10 _ غرور علمى يهود در برابر دعوت انبيا ، موجب گرفتارى آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

كلمه {قولهم} عطف بر {نقضهم} است، بنابراين متعلق به فعل محذوف {لعناهم} است. يعنى {بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 11

11 _ پيامبران الهى منزه از دعوت به پرستش خود و خدا خواندن خويش

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 6

6 _ دعوت خدا و رسولش داراى هويتى واحد براى هدايت انسان ها به حيات واقعى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 11

11- پيامبران ، مأمور پايدارى در مسير تبليغ و ماندن در

ميان مردم و جامعه خويش تا آخرين مرحله

و ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

توبيخ شدن يونس(ع) به خاطر ترك قوم خويش، قبل از اين كه فرمانى دراين زمينه از جانب خداوند دريافت كند; براين نكته دلالت دارد كه پيامبران مجاز به ترك مأموريت و مردم خود، قبل از آمدن فرمان و رخصت از جانب خداوند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 13

13- دعوت به توحيد و انذار از عواقب شرك ، محور اصلى و مشترك دعوت پيامبران

ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

بنابراين كه {ألاّتعبدوا. ..} در ادامه {و قد خلت النذر} و مصداق انذار آنان باشد _ و نه صرفاً ادامه سخن هود _ برداشت بالا به دست مى آيد.

دعوت انبيا و اخلالگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 5

5 _ وجود دو گروه مؤمن و اخلالگر در برابر دعوت پيامبران در طول تاريخ

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

دعوت انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 8

8 - ناتوانى مردم انطاكيه در برابر دعوت به حق و پيام روشن پيامبران خود

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين . قالوا ... لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

تهديد به سنگسار و شكنجه كردن پيامبران، در برابر سخن به حق و پيام روشن آنان، گوياى حقيقت ياد شده است.

دعوت انبياى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 25

25 _ بسيارى

از بنى اسرائيل ، على رغم دعوت پيامبرانشان ، مردمى اسرافكار و قانونشكن بودند .

و لقد جاءتهم رسلنا بالبينت ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

اسراف به معناى خروج از حد اعتدال است و كلمه {فى الارض} مى رساند كه منظور از اسراف، خروج از حد اعتدال در مسائل اجتماعى است كه از آن به قانونشكنى تعبير شده است.

دعوت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 24

24 _ تبليغات ياوران خداترس موسى ( ع ) ( يوشع و كالب ) به هدف برانگيختن و بسيج بنى اسرائيل براى هجوم به سرزمين مقدس و نبرد با زورگويان

قال رجلان . .. ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

دعوت به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 4

4 - نخستين پيام شعيب ( ع ) به مردم مدين ، دعوت به خداپرستى و اميدوارى به روزواپسين بود .

إلى مدين أخاهم شعيبًا فقال ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر

دعوت به آرامش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 4

4 - دعوت خداوند از موسى

( ع ) ، به حفظ آرامش و دور ساختن ترس از خود

و اضمم إليك جناحك من الرّهب

{جناح} كنايه از {بازو} يا {دست} است. {رهب} نيز معادل {خوف} و {ال} در آن براى عهد است و اشاره به ترسى دارد كه بر موسى(ع) در وادى طور، به خاطر مواجه شدن با چيزهاى ناگهانى و دور از انتظار، غلبه يافته بود. بنابراين {و اضمم إليك...}; يعنى، براى فائق آمدن بر اين ترسى كه بر تو مستولى شده، بازوانت را به خودت بچسبان.

دعوت به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به دعوت مردمان به اقامه دين و پرهيز از اختلافات و تفرقه در آن

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه . .. فلذلك فادع

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به جمله {أقيموا

الدين و. ..} باشد. گفتنى است كه بر اين مبنا لام {لذلك} به معناى {إلى} خواهد بود.

دعوت به اجابت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 1

1 - خداوند ، فراخوان انسان ها به اجابت دعوت خويش

استجيبوا لربّكم

دعوت به اجتناب از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 15

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، هم بندان خويش را به توحيد و دورى از شرك فراخواند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 4

4- دعوت به توحيد و نفى شرك ، روح اديان الهى

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 9 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، راه خدا و اسلام ، فراخوان مردم به پيمودن اين راه و ترك آيين هاى شرك

و من الناس من يج_دل فى اللّه . .. ليضلّ عن سبيل اللّه

دعوت به اجتناب از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 3

3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.

دعوت به احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 13

13 _ سفارش خداوند به شوهران ، درباره رعايت تقوا و احسان به همسران خويش

و إن تحسنوا و تتقوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطبان {ان تحسنوا . ..} خصوص شوهران باشند ; زيرا فرض آيه بر نشوز و اعراض مردان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 16

16_ يوسف ( ع ) برادرانش را به تقوا و صبر و درآمدن در زمره محسنان فراخواند .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به

والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

دعوت به اخلاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

دعوت به اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2،8،13

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد،

اعتدال، نماز و زكات است.

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

13 - اسلام ، دينى توحيدى و معتدل و فراخوان مردم به اقامه نماز و پرداخت زكات

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

مراد از {الذين اُوتوا الكتاب} _ كه مرجع ضمير {أمروا} است _ ممكن است آن دسته از اهل كتاب باشد كه به اسلام كفر ورزيدند. در اين مبنا، {الذين كفروا} در آيه اول نيز، به همان گروه نظر دارد.

دعوت به ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 5

5 - منافقان ، در غزوه احزاب ، براى وادار كردن مؤمنان به ترك اسلام و روى آوردن به كفر ، تلاش مى كردند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {لامقام لكم} ماندن در دين رسول اللّه و مراد از {فارجعوا} دعوت به رجوع به كفر باشد.

دعوت به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار،

عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 3

3_ شعيب ( ع ) ، مردم مدين را به استغفار از گناهان ، حركت به سوى خدا و تقرب يافتن به درگاه او فراخواند .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 1،7

1 - نوح ( ع ) ، قومش را به استغفار و آمرزش خواهى به پيشگاه خداوند فرامى خواند .

فقلت استغفروا ربّكم

7 - استغفار و آمرزش خواهى از درگاه خداوند ، از رهنمود هاى مؤكد و مكرر نوح ( ع )

يغفر لكم من ذنوبكم . .. دعوتهم لتغفر لهم ... فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارً

دعوت به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 49 - 8

8_ خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به صبر و شكيبايى در امر رسالت و مقاومت در برابر مشركان و آزار هاى آنان

فاصبر

بيان سرگذشت نوح(ع) و سپس دعوت كردن پيامبر(ص) به صبر و مقاومت ، گوياى اين است كه: مصداق مورد نظر براى {صبر} تحمل مشكلات و مشقتهاى تبليغ رسالت و مقاومت در برابر آزارها و كارشكنيهاى مخالفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به آن ، دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در {منكم} گرچه همان كسانى اند كه {أين تذهبون} خطاب به آنان بود; ولى به قرينه {للعالمين} اين رهنمود براى عموم مردم است.

دعوت به استهزاى معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 14 - 3

3 - دعوت مشركان از يكديگر براى به تمسخر گرفتن معجزات الهى

و إذا رأوا ءاية يستسخرون

آمدن فعل {يستسخرون} به قالب باب استفعال، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

دعوت به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، يهوديان را به پذيرش اسلام و ايمان آوردن به قرآن فرا مى خواند .

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه

فاعل {قيل} به قرينه {قل فلم تقتلون} (در ذيل آيه) پيامبر است; يعنى: و إذا قلت لهم . ..

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 23

23 _ وعده و تضمين اجر و پاداش ، از روش هاى قرآن براى دعوت مردم به اسلام و ايمان به قرآن

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 1

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى پذيرش اسلام و ايمان به پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 28

28 _ عن أبىّ بن كعب قال: أتى رسول اللّه(ص) بأسارى فقال لهم: هل دعيتم إلى الإسلام؟ قالوا: لا. فخلى سبيلهم، ثم قرأ {و أوحى إلىّ هذا القرآن لأنذركم به و من بلغ} ثم قال: خلوا سبيلهم حتى يأتوا مأمنهم من أجل أنهم لم يدعوا.

أبى بن كعب گويد: اسيرانى را نزد رسول خدا(ص) آوردند، حضرت به آنان فرمود: آيا تاكنون به اسلام دعوت شده ايد؟ گفتند نه، پس آنان را آزاد كرد و آيه {و أوحى إلىّ . .. } را تلاوت كرد. و سپس فرمود: آنان را آزاد كنيد تا به جايگاه امن خويش بروند، زيرا ايشان هنوز به اسلام دعوت نشده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 3،4،7

3 _ تذكر خداوند به باز بودن راه بازگشت به اسلام ، براى مشركان پيمان شكن

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام

)

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

7 _ جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 10

10_ خداوند ، با توجه دادن مشركان به الهى بودن قرآن ، آنان را به پذيرش اسلام و قرآن دعوت كرد .

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا . .. فهل أنتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 1

1 - خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به رويكرد تمام عيار به دين اسلام

فأقم وجهك للدين حنيفًا

احتمال دارد {ال} در {الدين} عهد بوده و مراد از آن، اسلام باشد. لازم به گفتن است كه مراد از {إقامه وجه} اقبال و روى آوردن به چيزى با تمام توجه و بدون نظر به چيز ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 1

1 - خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به رويكرد تمام عيار به اسلام

فأقم وجهك للدين القيّم

{ال} در {الدين} ممكن است عهد و مراد از آن اسلام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 3

3 - دعوت پيامبراسلام ( ص ) ، با حيله ها و مكر هاى مخالفان روبه رو بود .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و

مكر السّيّىِ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 2 - 1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قيام براى انجام رسالت و دعوت مردم به اسلام

قم

دعوت به اصلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

دعوت به اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 9

9 - خداوند ، منافقان را به فرمان برى شايسته _ به جاى سوگند بر انجام كار خير _ فراخوانده است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ قل لاتقسموا

{طاعة معروفة} يا مبتدا براى خبر محذوفى همچون {خير من قسمكم} و يا خبر براى مبتداى محذوفى مانند {أمرنا} است. در هر صورت اين جمله نوعى فراخونى از جانب پروردگار است.

دعوت به اطاعت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 11

11 - خداوند ، همگان را به فرمان برى شايسته از خدا و رسول او _ به جاى اظهار مكرر ايمان _ فراخوانده و تشويق كرده است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. قل لاتقسموا طاعة معروفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 1

1

- خداوند ، فراخوان منافقان به اطاعت از خدا و رسول او و پرهيز از سرپيچى فرمان هاى ايشان

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا

دعوت به اطاعت از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 11

11 - خداوند ، همگان را به فرمان برى شايسته از خدا و رسول او _ به جاى اظهار مكرر ايمان _ فراخوانده و تشويق كرده است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. قل لاتقسموا طاعة معروفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 1

1 - خداوند ، فراخوان منافقان به اطاعت از خدا و رسول او و پرهيز از سرپيچى فرمان هاى ايشان

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا

دعوت به اطاعت از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

دعوت به اعتدال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى

و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

دعوت به امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1،2

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

2 - توصيه به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، نمودى از حكمت لقمان

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ أقم الصلوة

دعوت به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 13

13- خداوند ، فراخوان مؤمنان و بندگان خالص خويش به انفاق اموال خود ، قبل از فرا رسيدن مرگ

قل لعبادى الذين ءامنوا . .. و ينفقوا ... من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 13

13 - دعوت خداوند از اهل ايمان ، به انفاقِ بخشى از دارايى هاى خود و نه همه آن

و الذين استجابوا لربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {مِنْ} در {ممّا} براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47

- 38 - 1،2

1- دعوت الهى از مؤمنان ، به انفاق ، مواجه با بخلورزى برخى از آنان

ه_أنتم ه_ؤلاء تدعون لتنفقوا . .. فمنكم من يبخل

2- دعوت الهى از مؤمنان ، به انفاق در مسير جهاد *

تدعون لتنفقوا فى سبيل اللّه

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره جهاد مى باشد; ممكن است مراد از {فى سبيل اللّه} نيازهاى مالى جهاد باشد.

دعوت به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 5

5 - خداوند ، از منكران قرآن خواسته است تا در صورت عجز از آوردن همانند براى قرآن ، به قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ايمان آورند .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

مراد از لزوم دورى از آتش دوزخ پرهيز از موجبات آن است و موجبات آتش - به قرينه موضوع بحث در اين دو آيه (حقانيت قرآن و پيامبر (ص)) - انكار قرآن و رسالت پيامبر (ص) مى باشد. بنابراين {فاتقوا النار}; يعنى: فاتقوا الكفر بالقرآن و الرسول لتتقوا النار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 3،5،6

3 _ دعوت كنندگان مردم به ايمان ، داراى مقامى والا و ارجمند

ربّنا انّنا سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

5 _ خردمندى ، زمينه پاسخ به دعوت منادياًن ايمان

لايات لاولى الالباب . .. ربّنا انّنا سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

6 _ ايمان نياوردن به ربوبيّت خداوند ، پس از شنيدن نداى قرآن و دعوت پيامبر به آن ، نشانه بى خردى است .

ربّنا انّنا سمعنا . .. فامنّا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 1

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى ايمان به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 1

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى پذيرش اسلام و ايمان به پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 2

2 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به رعايت تقوا و ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 1

1 _ خداوند در الهام به حواريون پس از قصه مائده ، آنان را به ايمان به خود و رسولش مسيح فراخواند .

و اذ اوحيت إلى الحواريون ان ءامنوا بى و برسولى

ظاهراً {اذ قال . ..} در آيه بعد كه بيانگر داستان نزول مائده آسمانى است ظرف براى {اوحيت} مى باشد بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: الهام خداوند به حواريون پس از جريان مائده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 5

5 _ خداوند ، مشركان را از پافشارى بر كفر برحذر داشته و به آنان هشدار داد كه تا پيش از نزول عذاب استيصال ، متنبه شده و ايمان بياورند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 8

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 3

3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 10

10- خداوند ، فراخوان مردم به ايمان ، براى آمرزش برخى از گناهانشان

و به تأخير انداختن أجل آنان تا مدت معين

يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 4

4 - خداوند ، خواهان روى آوردن انسان به درگاه او در زندگى دنيوى است ; نه در تنگناى آتش دوزخ .

قال اخسئوا فيها و لاتكلّمون . إنّه كان ... ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 6

6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .

لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون

آمدن فعل هاى مضارع {تدعون} و {تكفرون} بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان

به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 1

1- دعوت جنيان ايمان آورده به قرآن ، از قوم خود براى گرويدن به پيامبر ( ص )

ي_قومنا أجيبوا داعى اللّه

مراد از {داعى اللّه} پيامبر(ص) است كه مردم را به سوى خدا دعوت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 11

11- هدف اصلى و نهايى دين ، دعوت مردم به ايمان و تقوا و نه دريافت مال از ايشان

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} مى تواند در قبال {إن تؤمنوا و تتّقوا} و در مقايسه با آن باشد; يعنى، پيام دين، پيام ايمان و تقوا است; نه دريافت مال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 3

3 - دعوت شبانه روزى حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود براى ايمان به خدا

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى

دعوتهم جهارًا

{جهار} اسم مصدر {جهر} است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 2

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

دعوت به بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 1

1 - درخواست تهديدآميز و آمرانه مشركان از پيامبراسلام ( ص ) به عبادت معبودهايى جز اللّه

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

دعوت به بخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 2،3،8،10،12،13

2 _ خداوند ، كسانى را كه مردم را به بخلورزى دعوت كنند ،

دوست ندارد .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل

3 _ بخلورزى و دعوت ديگران به بخل ، از آثار تكبر و فخرفروشى

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً. الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل

8 _ عذاب خواركننده ، كيفر بخيلان و دعوت كنندگان به بخل

الذين يبخلون . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

مراد از كافران در آيه، يا خصوص بخيلان و آمران به بخل است و يا مصداق مورد نظر از آن.

10 _ بخلورزى و دعوت ديگران به بخل و پنهان نمودن نعمت هاى خدادادى ، زمينه كفرورزى

الذين يبخلون . .. اعتدنا للكافرين

اطلاق كافر بر بخيل و . .. يا بدين جهت است كه بخيل در حقيقت كافر است، و يا هشدار به اين است كه سرانجام بخلورزى كفر است.

12 _ بخيلان و دعوت كنندگان مردم به بخل ، كافر هستند .

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للكافرين

13 _ حرمت بخل ورزى و دعوت مردم به آن

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

دعوت به بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 5

5 - نقش شيطان ، فريب كارى و فراخواندن به بدى است .

إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در اين آيه نسبت به تلاش شيطان، تعبير {دعوت} به كار رفته است.

دعوت به برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 24

24 - { روى عن الباقر ( ع

) فى قوله تعالى : { و أمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها } قال : أمر اللّه نبيّه أن يخص أهل بيته و أهله دون الناس ليعلم الناس أنّ لأهله منزلة عنداللّه ليست لغيرهم فأمرهم مع الناس عامّة ثمّ أمرهم خاصة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه در باره سخن خدا{و أمر أهلك بالصلاة. ..} فرمود: خدا به پيامبر خود امر كرده كه خانواده و خاندان خود را جداى از مردم [در امر به نماز ]اختصاص دهد تا مردم بدانند كه براى اهل پيامبر(ص) منزلتى در نزد خداوند است كه براى غير آنان نيست، پس خدا [يك بار]اهل پيامبر(ص) را با جمع مردم فرمان داده است. سپس آنان را به طور خاص مورد امر قرار داده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1،2

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

2 - توصيه به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، نمودى از حكمت لقمان

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2،8،13

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق

الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

13 - اسلام ، دينى توحيدى و معتدل و فراخوان مردم به اقامه نماز و پرداخت زكات

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

مراد از {الذين اُوتوا الكتاب} _ كه مرجع ضمير {أمروا} است _ ممكن است آن دسته از اهل كتاب باشد كه به اسلام كفر ورزيدند. در اين مبنا، {الذين كفروا} در آيه اول نيز، به همان گروه نظر دارد.

دعوت به بصيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 10

10 - دعوت خداوند به بصيرت و دقت نظر در تحولات طبيعى ، به منظور پى بردن به گرداننده و ايجادكننده آنها است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا... أفلايبصرون

دعوت به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 21

21 _ خداوند ، دعوت كننده انسان ها به بهشت و آمرزش خويش است .

و اللّه

يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 25 - 2

2 _ خدا ، مردم را از فريفته شدن به زندگى ناپايدار دنيا بر حذر داشته و به سرايى سراسر امن و سلامت ( بهشت ) فرامى خواند .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و اللّه يدعوا إلى دارالسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 46 - 1

1- دعوت از تقواپيشگان براى ورود به بهشت ، همراه با سلامت و امنيت كامل و به دور از هرگونه رنج ، درد ، ناخوشى و ناامنى است .

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

{باء} در {بسلام} در معناى {مصاحبت} به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 13

13- دعوت فرشتگان از تقواپيشگان به هنگام قبض روح آنان ، براى ورود به بهشت

المتّقين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين يقولون ... ادخلوا الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 11

11 _ تلاش براى سوق دادن انسان ها به بهشت و نجات آنان از ابتلاى به آتش جهنم ، از هدف هاى پيامبران الهى

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 3

3 - دعوت خداوند از تقواپيشگان ، براى ورود آنان همراه با همسرانشان به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر -

89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت به پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 4

4 - دعوت به پاكى و درست كارى ، سرلوحه برنامه پيامبران

فقل هل لك إلى أن تزكّى

دعوت به تحدّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 195 - 7،8

7 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور شد تا براى اثبات ناتوانى بت ها ، مشركان را به تحدى و مبارزه عليه خويش دعوت كند .

قل ادعوا شركاءكم ثم كيدون فلاتنظرون

8 _ خداوند از مشركان خواست اگر خدايانشان بر امرى توانا هستند با كمك آنها عليه پيامبر ( ص ) توطئه كنند و براى از ميان بردن وى هيچ درنگى رواندارند .

قل ادعوا شركاءكم ثم كيدون فلاتنظرون

{كيدون} مركب از فعل امر {كيدوا} (از {كيد}، به معنى فكر كردن و توطئه چيدن) و نون وقايه است. كسره نون دلالت بر حذف {ياء} متكلم دارد. بنابراين {كيدون} (كيدونى) يعنى عليه من توطئه كنيد. {انظار} مصدر {لاتنظروا} به معناى مهلت دادن است. {لاتنظرون} نيز مركب از فعل نهى و نون وقايه است ; يعنى: فلاتنظرونى، مرا مهلت ندهيد.

دعوت به تدبر در قرآن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 2

2 - فراخوانده شدن كافران به تدبر و انديشه در آيات قرآن و پرهيز از داورى هاى نسنجيده درباره آن

أفلم يدّبّروا القول

دعوت به ترك شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 4

4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام )

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

دعوت به ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 3

3 - انجام نيكى ها و پرهيز از بدى ها ، يكى ديگر از محور هاى تبليغى صالح پيامبر ( ع )

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

دعوت به ترك گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از

وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ،

براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 1

1 - دعوت مجدد شعيب ( ع ) از مردم ايكه ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

دعوت به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 3

3 _ مبارزه با هواى نفس ، در رأس دعوت پيامبراسلام ( ص )

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

دعوت به تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 6

6 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت اهل كتاب و مشركان مكه و درس نخواندگان فاقد كتاب به تسليم در برابر خدا

و قل للّذين اوتوا الكتاب و الامّيّن ءاسلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 6

6- روحيه تسليم ، امرى مهم در اديان الهى و پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به آن

فهل أنتم مسلمون

جمله {فهل أنتم مسلمون} متضمن معناى امر (أسلموا) است و از اين كه پيامبر(ص) همراه دعوت مردم به توحيد، آنان را به تسليم در برابر خدا فراخوانده است، اهميت و جايگاه بلند آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 5

5 - فراخوانى دربار سبا از سوى سليمان براى تسليم شدن در برابر خداى يگانه

بسم اللّه

الحم_ن الرحيم . .. و أتونى مسلمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {مسلمين} (به قرينه {بسم اللّه. ..}) و نيز آيه 44 (أسلمت مع سليمان للّه) تسليم شدن در برابر خدا باشد; يعنى، {و أتونى مسلمين للّه}.

دعوت به تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 5،8

5 - دعوت كردن مردم به تسليم شدن در برابر خداوند و دستور هاى او ، رسالت پيامبراكرم ( ص )

و هو يدعى إلى الإسل_م

{يدعى} به صورت مجهول آمده است; چون، دعوت كننده (پيامبراكرم(ص)) معلوم مى باشد. بنابراين، اصل جمله به شكل زير است: {و الرسول يدعوه إلى الإسلام}. گفتنى است كه كلمه {اسلام} در لغت به معناى تسليم و انقياد است و دين خداوند بدين جهت اسلام ناميده شده كه مردم را به اطاعت و انقياد در برابر فرمان ها و دستورات الهى فرا مى خواند.

8 - دعوت مردم از سوى پيامبر ( ص ) به تسليم و انقياد در برابر خداوند _ و نه فراخوانى آنان به اطاعت خويش _ نشانه حقانيت او است .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. و هو يدعى إلى الإسل_م

دعوت به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 7

7 - خداوند ، خواهان خضوع و تضرع انسان ها به درگاه او

فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون

دعوت به تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به

هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 4

4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به گوش فرادادن به سخنان خود و تأمل و تفكر در انديشه ها و باور هاى خود فراخواند .

فاسمعون

دعوت به تعلم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به آن ،

دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در {منكم} گرچه همان كسانى اند كه {أين تذهبون} خطاب به آنان بود; ولى به قرينه {للعالمين} اين رهنمود براى عموم مردم است.

دعوت به تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 2

2 _ خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر ) فراخواند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 20

20- تشويق و فراخوانى خداوند به تفكر و انديشه در طبيعت براى شناخت حقايق الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 6

6 - دعوت پيامبر ( ص ) از مردم مكه براى انديشيدن درباره جنون نسبت داده شده به آن حضرت

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

مراد از {صاحب}، به قرينه {هو} در عبارت بعدى، پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 2

2 - فراخوانى مشركان از سوى خداوند ، به انديشه و تأمل درباره پوچى مكتب شرك

أفرءيتم اللّ_ت و العزّى

از واژه {أفرأيتم} مطلب بالا استفاده مى شود.

دعوت به تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 3

3_ شعيب ( ع ) ، مردم مدين را به استغفار از گناهان ، حركت به سوى خدا و تقرب يافتن به درگاه او

فراخواند .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 3

3 - انتخاب راه خدا و هدف قرار دادن قرب او ، دعوت الهى از تمام مردم

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

تعبير {إلى ربّه مأباً} _ به قرينه {للطاغين مأباً} در آيات پيشين _ دعوت به اعراض از فرجام طغيانگران (جهنم) و برگزيدن قرب خداوند به عنوان مقصد نهايى است. حرف {إلى} در {إلى ربّه} دلالت مى كند كه مقصد نهايى، راهى است كه سمت و جهت آن به سوى خداوند باشد. اين تعبير كنايه از قرب به خداوند است; نه وصول به آن ذات اقدس; زيرا در آن صورت به حرف {إلى} نيازى نبود.

دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 1،2،9،10

1 _ سرسختى ، تكبّر و غرور رياكارانِ مدعى اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

و من الناس من يعجبك . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در

برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم

و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 13

13 _ سفارش خداوند به شوهران ، درباره رعايت تقوا و احسان به همسران خويش

و إن تحسنوا و تتقوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطبان {ان تحسنوا . ..} خصوص شوهران باشند ; زيرا فرض آيه بر نشوز و اعراض مردان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 42

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 2

2 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به رعايت تقوا و ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 10

10 _ گرايش مردم به تقواپيشگى در پرتو رسالت انبيا ، از اهداف نزول دين و و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

{لتتقوا} عطف بر {لينذركم} است و در نتيجه نيل مردم به تقوا از اهداف آمدن

ذكر و معارف دين مى باشد. و چون بيان اين هدف در پى {لينذركم} ذكر شده است، مى توان گفت نيل انسانها به تقواپيشگى در پرتو امداد و اندرز پيامبران امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 1

1 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت او

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 14

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه كار خواست تا از خدا پروا كنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 16

16_ يوسف ( ع ) برادرانش را به تقوا و صبر و درآمدن در زمره محسنان فراخواند .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 15

15_ پيامبراكرم ( ص ) و ديگر رسولان الهى فراخوان مردم به تقواپيشگى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. و لدار الأخرة خير للذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعايت تقواى الهى فرا خواند .

و اتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 15

15- عصاره دعوت انبيا ، دعوت به توحيد

و خداترسى است .

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 1

1- برانگيختن روحيه تقوا و خداترسى در مرد ناشناس ، واكنش اعتراض آميز مريم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خويش بود .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك إن كنت تقيًّا

جمله {إن كنت تقيّاً} دعوت به تقوا در قالب جمله شرطيه است، مفاد آيه اين است كه اگر متّقى هستى _ كه بايد باشى _ از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، كه من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او مى خواهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2،5

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 1،4

1 - نوح ( ع ) ، خواهان

گرايش قومش به اطاعت از وى و رعايت تقواى الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2،7

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - دعوت به تقوا ، لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اطلاق {أخ} نه صرفاً از جهت انتساب نژادى باشد; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد كه دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2،5،7

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى

خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

7 - دعوت به تقوا ، لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اطلاق {أخ} صرفا از جهت انتساب نژادى نباشد; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد كه دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2،5

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 -

1

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3،4

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

4 - سخن دلسوزانه شعيب ( ع ) با مردم ايكه ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقواپيشه كنيد) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 1

1 - دعوت مجدد شعيب ( ع ) از مردم ايكه ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 1

1 - تأكيد شعيب ( ع ) بر رعايت تقواى الهى و پرهيز از مخالفت با آفريدگار

و اتّقوا الذى خلقكم

{إتّقا} (مصدر {اتّقوا}) به معناى ترسيدن و پروا كردن و {جبلّة} مرادف {خلقة} است. بنابراين {والجبلّة الأوّلين} يا به معناى {والمخلوقات الأوّلين} است (مصدر به معناى مفعول) و يا به تقدير {و ذوى الجبلّة الأوّلين} مى باشد. در هر حال مقصود اين است كه: {اتّقوا الذى خلقكم و خلق الأمم قبلكم; از آن كس كه شما و امت هاى پيش از شما را آفريد پروا كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) فرستاده خداوند براى دعوت قوم اش به عبادت خدا و رعايت تقوا بود .

لقد أرسلنا . .. و إبرهيم إذ قال لقومه

2 - دعوت به يكتاپرستى و رعايت تقوا ، از اصول تعاليم ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه و اتّقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 1

1 - خداوند ، فراخوان مردمان به تقوا و ترس از روز قيامت

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 3

3 - دعوت از پيامبر ( ص ) براى رعايت تقوا و پرهيز از تبعيت از كافران ، دعوتى خطير بود .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه

منادا، وقتى با {أيّها} آورده مى شود، يا به خاطر از غفلت بيرون آوردن منادا است و يا به خاطر خطير بودن ندا، چون درباره پيامبر(ص) غفلت، صادق نيست، به خصوص با توجه به اين كه از او به {النبىّ} تعبير شده است، پس نكته دوم باعث شده است كه خطاب به پيامبر، با واژه {أيّها} صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 8،9،32

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز

رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه ، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس و همسرت را نگه دار...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 11

11 - همسران پيامبر ، وظيفه داشتند كه تقواى الهى را رعايت كنند .

و اتّقين اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 124 - 1،4

1 - الياس ( ع ) ، قومش را به تقواپيشگى فراخواند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

4 - دعوت به تقوا ، در رأس اهداف الياس ( ع ) قرار داشت .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه الياس(ع) در نخستين خطاب خود به مردم، مسأله تقوا را ياد آور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخواندن مؤمنان به تقواپيشگى و پرواداشتن از پروردگار

قل ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 11

11- هدف اصلى و نهايى دين ، دعوت مردم به ايمان و تقوا و نه دريافت مال از ايشان

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} مى تواند در قبال {إن تؤمنوا و تتّقوا} و در مقايسه با آن باشد; يعنى، پيام دين، پيام ايمان و تقوا است; نه دريافت مال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 6

6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر

إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا

أنذرن_كم عذابًا قريبًا

دعوت به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

دعوت به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 5

5 _ دعوت از اهل كتاب و مرتدان به توبه و گرايش به اسلام و بازگشت از انحراف

قوماً كفروا . .. الاّ الذين تابوا

بنابراينكه مراد از {قوماً كفروا . .. }، اهل كتاب نيز باشد كه به حقانيّت پيامبر اسلام (ص) كفر ورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 4،7

4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام )

ألا تقتلون قوماً نكثوا

أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

7 _ جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 1

1 _ خداوند ، گريختگان از ميدان كارزار حنين را به توبه و استغفار فراخواند .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

كلمه {ذلك} در {من بعد ذلك} اشاره به فرار مسلمانان از ميدان نبرد حنين دارد. اعلام اينكه خدا توبه فراريان را مى پذيرد، فراخوانى آنان به توبه و استفغار از آن خطاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 19

19 _ خداوند ، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر ، به توبه و بازگشت به دامن اسلام

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 30

30 - خداوند ، فراخوان تمامى مؤمنان به توبه و باز گشت به درگاه خويش

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت

به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 12

12 - خداوند ، گنه كاران _ حتى قاتلان مردم مؤمن _ را به توبه دعوت كرده است .

ثمّ لم يتوبوا

بيان اختصاص عذاب به كسانى كه توبه نكرده اند، ترغيب به توبه است.

دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 1

1 _ عيسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به توحيد ربوبى و پرستش خدا دعوت كرد .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 17

17 _ يارى كردن دعوتگران راستين الهى ، يارى خداست .

قال من انصارى الى اللّه . .. نحن انصار اللّه

از اينكه حواريون در جواب درخواست عيسى (ع) (چه كسى مرا يارى مى كند)، گفتند (ما ياوران خداييم)، معلوم مى شود يارى كردن پيامبر، همان يارى خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 23

23 _ پيامبر اكرم(ص)، مأمور به اعلام يگانگى خداوند و اظهار بيزارى از شرك و معبودهاى مشركان

قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 8

8 _ مبارزه با شرك و دعوت به توحيد ، مهمترين رسالت نوح

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1،2،12

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله {أجئتنا . .. } استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 13

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 14

14 _ شعيب با ارائه بينه اى روشنگر ، قوم خويش را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله

غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3،5

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10_ گرايش دادن اشراف به توحيد و معارف دين ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهى دست نيست .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 9

9_ برخوردارى شعيب ( ع ) از مقام نبوت ، برانگيزنده او به فراخوانى مردمان به توحيد و رعايت عدل و انصاف در مبادلات

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى و رزقنى

سخنان شعيب(ع) در آيه مورد بحث ، پاسخى است به تحليل استهزاآميز قومش (أصلوتك). شعيب(ع) با جمله {أرءيتم ...} بيان مى

دارد كه منشأ مخالفت وى با آرا و عقايد آنان و عملكرد ناصوابشان ، مسؤوليتى است كه خداوند برعهده او قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، هم بندان خويش را به توحيد و دورى از شرك فراخواند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 2،5،9

2_ فراخوانى مردم به خدا و سوق دادن آنان به سوى او ، وظيفه پيامبر ( ص ) و راه و رسم او بود .

أدعوا إلى الله

5_ پيامبر ( ص ) بر عقيده توحيدى خويش و نفى شرك و نيز لزوم فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، از دليل و حجّتى روشن برخوردار بود .

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

{بصيرة} به معناى حجت و دليل روشن است (لسان العرب). آيات قبل و نيز آيه مورد بحث، بيانگر متعلق {بصيرة} است كه در برداشت، برخى از آنها آورده شد. قابل ذكر است كه در تركيب اين فراز چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه {على بصيرة} خبر براى {أنا} و {من اتبعنى} عطف بر {أنا} است ; يعنى: {أنا و من اتبعنى على بصيرة}.

9_ پيروان پيامبر ( ص ) موظف به فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {على بصيرة} متعلق به {أدعوا} باشد. بر اين مبنا {أنا} تأكيد براى ضمير

{أدعوا} و {من اتبعنى} عطف بر فاعل {أدعوا} مى شود ; يعنى: {أنا أدعوا إلى الله على بصيرة و من اتبعنى يدعو إلى الله على بصيرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 15

15- عصاره دعوت انبيا ، دعوت به توحيد و خداترسى است .

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 4

4- دعوت به توحيد و نفى شرك ، روح اديان الهى

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 6

6 - بهره جستن موسى ( ع ) از تجمع مردم مصر جهت تماشاى صحنه مقابله او و ساحران ، براى بيم دادن مردم و دعوت آنان به توحيد و ايمان

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 9

9- توحيد و نفى شرك ، پيام تمامى پيامبران ، موحدان و كتاب هاى آسمانى

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

مشاراليه {ه_ذا} به قرينه آيات قبل، توحيد و نفى شرك است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 2

2- دعوت حضرت ابراهيم ( ع ) به توحيد و ردّ انديشه شرك و بت پرستى ، موجب ترديد مردم بت پرست در عقيده خود شد .

ما ه_ذه التماثيل . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين . قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت مردم به توحيد و اعلان مواضع خويش به آنان

قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

2- دعوت به توحيد ، اساس رسالت پيامبراكرم ( ص ) بود .

و ما أرسلن_ك . .. قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، راه خدا و اسلام ، فراخوان مردم به پيمودن اين راه و ترك آيين هاى شرك

و من الناس من يج_دل فى اللّه . .. ليضلّ عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از بت پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 4

4 - فراخوانده شدن مردم صدراسلام به توحيد و تلاوت شدن آيات قرآن بر آنان از سوى مؤمنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا

. .. بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1،2

1 - گفت وگوى فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم گفته مى شود.

2 - فرعون ، درباره خداى مورد ادعاى موسى اظهار ترديد كرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار فراخواندن مردم به سوى پروردگار يگانه

و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 2

2 - دعوت به يكتاپرستى و رعايت تقوا ، از اصول تعاليم ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه و اتّقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 11

11 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از بت پرستى

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... و اعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 4

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم

... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 1،3

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى {قال} حضرت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 4

4 - نخستين پيام شعيب ( ع ) به مردم مدين ، دعوت به خداپرستى و اميدوارى به روزواپسين بود .

إلى مدين أخاهم شعيبًا فقال ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 9

9 - موعظه انسان ها با منطق و برهانى محكم ، براى توجه دادن آنان به توحيد عملى حكيمانه است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال لقم_ن لإبنه... لاتشرك باللّه إنّ الشرك لظل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 7

7 - توحيد ، سرلوحه و اساس دعوت پيامبر ( ص )

يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، منادى توحيد و يكتاپرستى

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 13

13- دعوت به توحيد و انذار از عواقب شرك ، محور اصلى و مشترك دعوت پيامبران

ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

بنابراين كه {ألاّتعبدوا. ..} در ادامه {و قد خلت النذر} و مصداق انذار آنان باشد _ و نه صرفاً ادامه سخن هود _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 2

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 4

4 - توحيد و نفى شرك ، اساس و محور دعوت پيامبر ( ص )

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

دعوت به توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

دعوت به توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

دعوت به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 3

3- دعوت همه مردم به پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 7

7 - مبارزه با شرك و دعوت مردم به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، پيام اصلى حضرت موسى ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از اعتراف ساحران در حضور موسى(ع)، به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 12

12 - دعوت به توحيد ربوبى ، برجسته ترين عنصر در رسالت حضرت موسى ( ع )

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در اولين گام رسالت خويش، از ربوبيت خداوند سخن به ميان آورده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات -

79 - 24 - 5

5 - ادعاى ربوبيت برتر ، موضع گيرى فرعون در برابر طرح توحيد ربوبى از سوى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك . .. أنا ربّكم الأعلى

جمله {و أهديك إلى ربّك} در آيات پيشين، سخنى بود كه موسى(ع)، آن را با توجه به انكار ربوبيت خداوند از سوى فرعون، مطرح ساخت. فرعون در واكنش به اين دعوت، برترين ربوبيت را براى خود قائل شد.

دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين

پيام شعيب براى مردم مدين

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 2

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 8

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به

پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7،10،15

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع {يعبد} گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 6،15

6_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب ( ع ) براى مردم مدين بود .

قال ي_قوم اعبدوا الله

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ،

آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 11

11_ پيامبر ( ص ) مردمان را فقط به خداوند يكتا دعوت مى كرد و به پرستش او فرا مى خواند .

إليه أدعوا

تقديم {إليه} بر {أدعوا} حاكى از حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت {قد بعثنا. ..} پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 7

7 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) دستور داد كه از مشركان بخواهد به جاى ستيزه جويى با وى و مخالفت با حدود و مقررات الهى ، به سوى خداى يگانه بازگردند و به پرستش او برخيزند .

فلاين_زعنّك فى الأمر و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص ) ( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى

كرد:{أن اصنع الفلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 2

2 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، عصاره پيام قرآن

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5،6

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و قبل از هر پيام ديگر آورده است.

6 - رهيابى مردم به پرستش خداى يگانه ، محورى ترين هدف رسالت پيامبران

و لقد أرسلنا . .. أن اعبدوا اللّه

بديهى است آنچه در رأس دعوت ها قرار گيرد، در واقع اساس و محور برنامه هاى بعدى به حساب آمده و راه را براى حركت هاى جديد خواهد گشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 2

2 - پرستش پروردگار يگانه و تسليم محض در برابر او ،

پيام و هدف استوار و تغييرناپذير پيامبر ( ص )

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 11

11 - بازداشتن مردم از تبهكارى و افساد در حد دعوت به توحيد عبادى و آخرت طلبى ، اهميت دارد .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ذكر شدن نهى {لاتعثوا} در كنار دو امر مهم اعتقادى (توحيد و آخرت)، حاكى از اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 18

18 - دعوت مردم به يكتاپرستى و اعتقاد به روز رستاخيز ، در رأس برنامه هاى فرستادگان الهى

يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 32

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه { أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطيعون } ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن يعبدوه و لايشركوا به شيئاًثمّ بعث الأنبياء على ذلك إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن يعبدوا اللّه و لايشركوا به شيئاً و قال : { شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً و الذى أوحينا . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند عزّوجلّ نوح را به سوى قومش مبعوث نمود كه خدا را عبادت نماييد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد. سپس آنها را دعوت نمود به خداى يگانه كه او را عبادت نماييد و هيچ گونه شريكى براى او نگيريد و بعد پيامبران را بر همين منوال فرستاد تا به رسول خدا(ص) رسيد، و آنان را به عبادت خدا و اين كه نسبت به او هيچ گونه شركى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 15

15- هود ( ع ) ، پيامدار توحيد و خداپرستى براى قوم خويش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در برداشت ياد شده {ألاّتعبدوا. ..} ادامه انذارها و سخنان هود(ع) دانسته شده است. در اين صورت تنها جمله {و قد خلت النذر...} جمله معترضه مى باشد.

دعوت به توكل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 11

11 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . ان قوم موسى استعبدهم آل فرعون و قالوا : لو كان لهؤلاء على اللّه كرامة كما يقولون ما سلطنا عليهم فقال موسى لقومه : يا قوم إن كنتم آمنتم باللّه فعليه توكلوا . . . ;

. .. همانا آل فرعون، قوم موسى را به بردگى گرفته بودند و مى گفتند اگر آنان همان گونه كه مى گويند در نزد خداوند كرامتى داشتند، ما را بر آنان مسلط نمى ساخت. پس موسى(ع) به قوم خود گفت: اى قوم! اگر ايمان به خدا داريد، پس بر او توكل كنيد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 12

12- انبياى الهى به اقوام خود اعلام كردند مؤمنان بايد تنها خداوند راتكيه گاه خويش قرار بدهند و بر او توكل كنند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 11

11- انبيا ، توكل بر خداوند را با دعوت و عمل خويش به مردم آموزش مى دادند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون. و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله ... و على الله فليتو

دعوت به جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 12

12 _ يوشع و كالب ، در عين ترس از دشمن ، مردم را براى يورش به سرزمين مقدس فرا خواندند .

قال رجلان من

الذين يخافون

برداشت فوق مبنى بر اين است كه مفعول محذوف {يخافون}، {جبارين} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 11

11 _ رنج و اندوه پيامبر ( ص ) از مشكلات مسلمانان ، در عين فراخوانى آنان به جنگ با دشمنان و تحمل سختى هاى نبرد

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

با توجه به اينكه در آيات قبل، سخن از جنگ تبوك و مشكلات توان فرساى آن بود و پيامبر(ص) مؤمنان را به شركت در آن فرمان داده بود، يادآورى خصلتهاى پيامبر(ص) در پايان اين بخش، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

دعوت به جنگ سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 1

1 - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حديبيه ، براى شركت در جنگى دشوار به منظور جبران گذشته خود

قل للمخلّفين . .. ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

دعوت به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 1

1- دعوت خداوند ، از مؤمنان براى جهاد و يارى دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

دعوت به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 4،9

4 - فرعون و دارودسته وى ، از نوع پيشوايان دعوت كننده به دوزخ

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . . قال اللّه تبارك و تعالى . . . { و جعلناهم أئمة يدعون

إلى النار } يقدمون أمرهم قبل أمر اللّه و حكمهم قبل حكم اللّه و يأخذون بأهوائهم خلاف ما فى كتاب اللّه عزّوجلّ ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداى تبارك و تعالى فرموده است: ... {و جعلناهم أئمة يدعون إلى النار} آنان فرمان خود را بر فرمان خدا مقدم مى دارند و حكم خود را نيز بر حكم خدا مقدم مى دارند و براساس هواهاى نفسانى، برخلاف آنچه در كتاب خدا است عمل مى كنند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 17

17 - شيطان ، فراخوان حق ناپذيران به دوزخ

كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

دعوت به حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 1،3،14

1 - فراخوانى مردم به حج از سوى حضرت ابراهيم ( ع ) به فرمان خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ

{تأذين} (مصدر {أذّن}) به معناى اعلان و ندا در دادن است; يعنى، {اى ابراهيم! به ميان مردم برو و آنان را به حج و زيارت بيت اللّه، فرا بخوان}.

3 - تبليغ و فراخوانى مردم به حج و زيارت بيت اللّه ، از وظايف رهبران الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ

14 - { عن عبيد

اللّه بن على الحلبى ، عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : سألته لم جعلت التلبيه ؟ فقال : إنّ اللّه عزّوجلّ أوحى إلى ابراهيم ( ع ) { و أذّن فى الناس بالحج يأتوك رجالاً } فنادى فأجيب من كلّ فجّ يلبّون ;

عبيداللّه بن على الحلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: چرا[ در حج] تلبيه مقرر شده است؟ فرمود: همانا خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وحى كرد: {و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً} پس ابراهيم ندا در داد و از هر راه دورى با لبيك گفتن به ابراهيم(ع)، پاسخ داده شد}.

دعوت به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 9

9 - تعاليم پيامبران ، مطابق حق بوده و آنان مردم رابه سوى حق فرامى خواندند .

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ

دعوت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور فراخواندن مردم به راه خدا و دين الهى بود و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش آن .

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا . .. إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

از اين كه خداوند در آيه قبل رسالت پيامبر(ص) را، منحصر به انذار و بشارت دانست و در آيه مورد بحث، انسان را در انتخاب راه الهى آزاد گذاشت، مى توان استفاده كرد كه پيامبر(ص) حق نداشت مردم را به پذيرش دين مجبور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 46 - 1،2

1 - دعوت مردم به خداوند ، از جمله مسؤوليت هاى پيامبر ( ص ) بود .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك . .. و داعيًا إلى اللّه

2 - دعوت پيامبر ( ص ) از مردم براى حركت در راه خداوند ، به اذن و فرمان خدا است .

و داعيًا إلى اللّه بإذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 11

11 - مؤمن آل فرعون ، مردم مصر را به خداى عزيز و غفار خواند .

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، منادى حق و دعوت كننده خلق به سوى خداوند

أجيبوا داعى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 8

8 - دعوت به سوى خدا ، محور مسؤوليت حضرت عيسى ( ع )

من أنصارى إلى اللّه

دعوت به خدا شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 2

2 _ خداوند ، فراخوان انسان ها به شناخت ربوبيت او با مطالعه در پديده هاى آفرينش

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ

استفهام در {ألم تر. ..} تقريرى و متضمن معناى تشويق است.

دعوت به خداپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 22

22- اقوام كافر گذشته ، دعوت انبيا را به خداپرستى تلاشى براى خارج كردن معبودهايشان از صحنه مى دانستند و با آن به مخالفت

برمى خاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

دعوت به خشيت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 2،8

2$ - دعوت فرعون به خشيت از خداوند ، از اهداف رسالت موسى ( ع )

فتخشى

- دعوت فرعون به خشيت از خداوند، از اهداف رسالت موسى(ع)

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

دعوت به خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 7

7 - خداوند ، خواهان خضوع و تضرع انسان ها به درگاه او

فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون

دعوت به خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

دعوت به خوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 3

3 - انجام نيكى ها و پرهيز از بدى ها ، يكى ديگر از محور هاى تبليغى صالح پيامبر ( ع )

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

221 - 21

21 _ خداوند ، دعوت كننده انسان ها به بهشت و آمرزش خويش است .

و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 2

2 _ دعوت خداوند از مردم ، براى پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

فاتّبعوا ملّة ابراهيم حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 1،3،4،6،9،10،11

1 _ ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر

و لتكن منكم امّة . .. عن المنكر

بنابراينكه {من} در {منكم}، تبعيضيّه باشد.

3 _ ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت جامعه به اتحاد و اُلفت ميان دل ها و برادرى ميان آنها

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

4 _ دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، از شيوه هاى ايجاد وحدت در ميان مؤمنين

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

به نظر مى رسد {ولتكن} به مقتضاى ارتباط با آيه قبل، ارائه راهى براى تحقق اعتصام به ريسمان الهى باشد.

6 _ امر به معروف و نهى از منكر ، دعوت به خير است . *

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

بنابراينكه {واو} در {و يأمرون}، تفسيريّه براى {يدعون الى الخير} باشد، و يا مصداقى از دعوت به خير.

9 _ دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر (

نظارت همگانى ) ، وظيفه همه افراد جامعه اسلامى

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

بنابراينكه من در {منكم} بيانيّه باشد.

10 _ تنها دعوتگران به خير و امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، اهل رستگارى هستند .

و لتكن منكم . .. اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك}، دعوت كنندگان به خير و امركنندگان و نهى كنندگان باشند.

11 _ نقش بنيادين دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، در رستگارى جامعه

و لتكن منكم امّة . .. و اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك} جامعه اسلامى باشد; يعنى تنها خودِ امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر رستگار نيستند، بلكه افراد جامعه بخاطر وجود چنين افرادى بهره مند از رستگارى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 2،3

2 _ دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، مانع بروز تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جمله {لا تكونوا . .. }، احتمالا بيان نتيجه آيه قبل است.

3 _ سرانجام ترك دعوت به نيكى ها و ترك امر به معروف و نهى از منكر ، تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امة يدعون . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 3

3 _ فرمان به اعتصام به حبل الهى ، پرهيز از تفرقه ، دستور به دعوت خير ، امر به

معروف و نهى از منكر ، از آيات بحق الهى

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا . .. و لتكن منكم امّة ... تلك ايات اللّ

بنابراينكه مشاراليه {تلك}، تمامى مطالب گذشته در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 12

12 _ گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرض الحسنه ، كارى پسنديده و شايسته

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف

امام صادق(ع) در مورد {معروف} در آيه فوق فرمود: يعنى بالمعروف القرض.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 34، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 558.

دعوت به درخواست مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 5

5 - خداوند توسط پيامبر ( ص ) ، به يهود پيشنهاد كرد براى اثبات ادعاى خود ( اين كه آنان دوستان خدايند ) ، آرزوى مرگ كنند .

قل ي_أيّها الذين هادوا. .. فتمنّوا الموت إن كنتم ص_دقين

دعوت به درك حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 6

6_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن معارف و حقايق و توجه داشتن به آنها

أفلاتذكّرون

متعلق {تذكّرون} مى تواند مطلق حقايق و معارف باشد و مى تواند خصوص حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث بود. برداشت فوق براساس احتمال اول است. قابل ذكر است كه استفهام در {أفلاتذكّرون} به داعى امر و ترغيب ايراد شده است; يعنى، حقايق را بفهميد و بدانها توجه داشته باشيد.

دعوت به درك مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 7

7_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن امتياز مؤمنان بر كافران و توجه داشتن به آن

هل يستويان مثلاً أفلاتذكّرون

دعوت به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از بت پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 1

1 - خداوند ، فراخوان مردم به دعا و نيايش به درگاه او

فادعوا اللّه

دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10_ گرايش دادن اشراف به توحيد و معارف دين ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهى دست نيست .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور فراخواندن مردم به راه خدا و دين الهى بود و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش آن .

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا . .. إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

از اين كه خداوند در آيه قبل رسالت پيامبر(ص) را، منحصر به انذار و بشارت دانست و در آيه مورد بحث، انسان را در انتخاب راه الهى آزاد گذاشت، مى توان استفاده كرد كه پيامبر(ص) حق نداشت مردم را به پذيرش دين مجبور

كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 1،10

1 - در صورت دعوت از مجادله گران درباره خدا براى پيروى از تعاليم آسمانى ، آنان ، خود را پيروِ آيين نياكان شان معرفى مى كنند .

الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا

10 - پاسخ منفى دادن به فراخوان عمل به تعاليم دين آسمانى ، به بهانه پيروى از آيين نياكان ، جاهلانه و مجادله اى بدون دليل است .

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير . و إذا قيل لهم ا

دعوت به ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 5

5- خدا و رسولش ، فراخوان مردم به استفاده صحيح و بهره بردارى كافى از فرصت ها و امكانات زندگى براى هدايت و ديندارى

و أنذر الناس . .. فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به دعوت مردمان به اقامه دين و پرهيز از اختلافات و تفرقه در آن

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه . .. فلذلك فادع

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به جمله {أقيموا الدين و. ..} باشد. گفتنى است كه بر اين مبنا لام {لذلك} به معناى {إلى} خواهد بود.

دعوت به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 3

3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.

دعوت به رد شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 4

4 - توحيد و نفى شرك ، اساس و محور دعوت پيامبر ( ص )

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

دعوت به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 2،6

2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

استفهام در {مالى} براى تعجب است.

6 - مؤمنان ، وظيفه دار فراخواندن مردم به نجات و رستگارى

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

دعوت به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره خويشاوندان و خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

دعوت به سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 1،2،3،9

1- پيامبر ( ص ) مأمور دعوت مردم به راه پروردگار در پرتو حكمت ( برهان هاى عقلى و علمى ) و موعظه نيك

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

{حكمت} به معناى دستيابى به حق در پرتو علم و عقل است (مفردات راغب). بنابراين {بالحكمة}; يعنى، به وسيله براهين عقلى و علمى به حق رسيدن.

2- رشد و كمال پيامبر ( ص ) در پرتو ربوبيت الهى ، مقتضى دعوت ديگران به راه خداست .

ادع إلى سبيل ربّك

واژه {ربّ} _ كه در لغت به معناى تربيت است (مفردات راغب) _ مى تواند اشاره به اين جهت داشته باشد كه: بهرهورى پيامبر(ص) از ربوبيت خدا، مقتضى آن است كه آن حضرت ديگران را نيز از ربوبيت خدا بهره مند سازد.

3- تبليغ دين و دعوت ديگران به راه خدا ، تكليفى الهى بر همگان

ادع إلى سبيل ربّك

برداشت فوق، با الغاى خصوصيت از مخاطب اصلى آيه; يعنى، پيامبراكرم(ص) است.

9- انسان براى گرايش به راه خدا ، نيازمند موعظه نيك در كنار دلايل متقن عقلى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {الموعظة} عطف بر {بالحكمة} است و با يك سياق ذكر شده، در حالى كه {و جادلهم} با بيان ديگر و امرى مجزّا آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 3

3 - انتخاب راه خدا و هدف قرار دادن قرب او ، دعوت الهى از تمام مردم

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

تعبير {إلى ربّه مأباً} _ به قرينه {للطاغين مأباً} در

آيات پيشين _ دعوت به اعراض از فرجام طغيانگران (جهنم) و برگزيدن قرب خداوند به عنوان مقصد نهايى است. حرف {إلى} در {إلى ربّه} دلالت مى كند كه مقصد نهايى، راهى است كه سمت و جهت آن به سوى خداوند باشد. اين تعبير كنايه از قرب به خداوند است; نه وصول به آن ذات اقدس; زيرا در آن صورت به حرف {إلى} نيازى نبود.

دعوت به سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 42 - 3

3 - كافران و مشركان در عرصه قيامت به سجده فرا خوانده مى شوند ; ولى آنان از اين كار ناتوان اند .

و يدعون إلى السجود فلايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

دعوت به سعادت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 3

3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25

- 15 - 11

11 _ تلاش براى سوق دادن انسان ها به بهشت و نجات آنان از ابتلاى به آتش جهنم ، از هدف هاى پيامبران الهى

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

دعوت به سعادت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 3

3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.

دعوت به سياحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بود تا پيام خداوند را مبنى بر سير در زمين و مطالعه در پديده هاى آفرينش ، ابلاغ كند .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف بدأ الخلق

دعوت به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 18

18 _ مشركان، مرتدان متحير را به شرك دعوت مى كنند و خود را هدايت يافته مى پندارند.

له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

مراد از {اصحاب}، بنا بر يك احتمال، مشركان و منحرفانى هستند كه مرتدان را تشويق مى كنند و به جانب خود سوق مى دهند و راه خود را طريق هدايت مى شمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 7

7 - تلاش اغواگرانه _ به اعتقاد پيشوايان شرك _ تنها دعوت و فراخوانى است ; نه اجبار و سلب كردن اختيار از ديگران

أغوين_هم كما غوينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 1

1 - مردم مصر ( قبطيان و فرعونيان ) ، مؤمن آل فرعون را به كفر و شرك به خدا فراخواندند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 1

1 - توصيه أكيد صاحبان زر و زور به مردم در عصر نوح ( ع ) ، به دست بر نداشتن از عبادت معبود هاى خويش

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم

{إل_ه} (مفرد {آلهه}) به معناى معبود است. گفتنى است تأكيد در برداشت ياد شده از آمدن {ن} تأكيد ثقيله {لاتذرنّ} استفاده مى شود.

دعوت به شرك ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 5،9

5_ پيامبر ( ص ) بر عقيده توحيدى خويش و نفى شرك و نيز لزوم فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، از دليل و حجّتى روشن برخوردار بود .

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

{بصيرة} به معناى حجت و دليل روشن است (لسان العرب). آيات قبل و نيز آيه مورد بحث، بيانگر متعلق {بصيرة} است كه در برداشت، برخى از آنها آورده شد. قابل ذكر است كه در تركيب اين فراز چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه {على بصيرة} خبر

براى {أنا} و {من اتبعنى} عطف بر {أنا} است ; يعنى: {أنا و من اتبعنى على بصيرة}.

9_ پيروان پيامبر ( ص ) موظف به فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {على بصيرة} متعلق به {أدعوا} باشد. بر اين مبنا {أنا} تأكيد براى ضمير {أدعوا} و {من اتبعنى} عطف بر فاعل {أدعوا} مى شود ; يعنى: {أنا أدعوا إلى الله على بصيرة و من اتبعنى يدعو إلى الله على بصيرة}.

دعوت به شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 12،19

12 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به سپاسگزارى به درگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. و اشكروا له

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

دعوت به شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 13

13- خداوند ، مردم عصر داوود ( ع ) را به شكرگزارى در برابر اعطاى نعمت اسلحه سازى به ايشان ، فرا خواند .

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

استفهام در جمله {فهل أنتم شاكرون}، متضمن معناى امر است.

دعوت به شناخت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور -

24 - 41 - 15

15 - خداوند ، فراخوان انسان ها به شناخت جهت گيرى همه موجودات جهان آفرينش

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض و الطير ص_فّ_ت كلّ قد علم صلاته

دعوت به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 9

9 _ لزوم پيشه ساختن صبر و شكيبايى ، قبل از دعوت ديگران به صبر و استقامت *

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

برداشت فوق مبتنى بر اين معناست كه مراد از {صابروا}، دعوت يكديگر به صبر و استقامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 8

8_ خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به صبر و شكيبايى در امر رسالت و مقاومت در برابر مشركان و آزار هاى آنان

فاصبر

بيان سرگذشت نوح(ع) و سپس دعوت كردن پيامبر(ص) به صبر و مقاومت ، گوياى اين است كه: مصداق مورد نظر براى {صبر} تحمل مشكلات و مشقتهاى تبليغ رسالت و مقاومت در برابر آزارها و كارشكنيهاى مخالفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 1

1_ خداوند ، پيامبرش را به صبرپيشگى و شكيبايى فرا خواند .

واصبر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 16

16_ يوسف ( ع ) برادرانش را به تقوا و صبر و درآمدن در زمره محسنان فراخواند .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1،2

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

2 - توصيه به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، نمودى از حكمت لقمان

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ أقم الصلوة

دعوت به صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 2

2 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به راستى و درستى در گفتار و عمل

يأيها الذين ءامنوا . .. كونوا مع الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 4

4 - دعوت به پاكى و درست كارى ، سرلوحه برنامه پيامبران

فقل هل لك إلى أن تزكّى

دعوت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 12

12- دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و

هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل {من يأمر بالعدل. ..} و {أحدهما أبكم ... لايأت بخير} به دست آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 11

11- عيسى ( ع ) ، دعوت كننده مردم به صراط مستقيم

ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 73 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، دعوت كننده راستين مردم ، به راه مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم

دعوت به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 7

7 _ محور دعوت عيسى ( ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 1

1 - ابراهيم ( ع )

فرستاده خداوند براى دعوت قوم اش به عبادت خدا و رعايت تقوا بود .

لقد أرسلنا . .. و إبرهيم إذ قال لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 3

3 - خداوند ، فراخوان انسان ها به عبادت خالصانه او

مخلصين له الدين

طبق گفته مفسران، واژه {دين} در اين آيه، به معناى عبادت است. آمدن اين واژه در معناى ياد شده از كاربردهاى رايج در لغت عرب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

دعوت به عبادت خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 8

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

دعوت به عبادت خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9،11

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

11 _ دعوت مسيح ( ع ) به پرستش خداى يگانه ، دليل و گواهى روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو

جمله حاليه {و قال المسيح} استدلالى است بر رد پندار الوهيت براى مسيح(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1،2

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

دعوت به عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 2

2 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره تن دادن به درخواست مشركان مبنى بر عبادت غير او

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. لئن أشركت ليحبطنّ عملك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه در آن مشركان از پيامبر(ص) خواسته بودند كه غيرخدا را عبادت كند _ برداشت بالا به دست مى آيد.

دعوت به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54

- 15 - 4

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

دعوت به عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 6

6 _ دعوت مردمان به بندگى خداوند ، اصلى بنيادين در رسالت پيامبران الهى

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

دعوت به عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 7،9،10،12

7- دعوت به عدل ، مهم ترين اثر و نشان انسان ارزشمند

و ضرب الله مثلاً رجلين أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بال

9- خداوند ، دعوت كننده انسان ها به عدل

هل يستوى هو و من يأمر بالعدل

برداشت فوق، بر اين اساس است كه ضرب المثل آيه را در جهت نفى شرك بدانيم; يعنى، انسان لالِ ناتوان، مَثَلى باشد براى مخلوقات و امر كننده به عدل، مَثَلى باشد از خداوند.

10- تنها انسان درست كردار و ايستاده بر صراط مستقيم ، شايستگى دعوت ديگران به عدل را دارد .

و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

توصيف امر كننده به عدل به اينكه خود در صراط مستقيم

باشد، در حقيقت بيان شرط شايستگى براى چنين مسؤوليت است.

12- دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل {من يأمر بالعدل. ..} و {أحدهما أبكم ... لايأت بخير} به دست آمد.

دعوت به عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 2،4

2_ شعيب ( ع ) ، دعوت كننده مردم به برقرار ساختن قسط و عدالت در معاملات خويش

و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط

4_ شعيب ( ع ) ، از قوم خويش خواست تا به هنگام خريد ، اجناس مردم را كم تعدادتر و كم ارزش تر از آنچه هست ، جلوه ندهند .

و لاتبخسوا الناس أشياءهم

{بخس}; يعنى، كم كردن و عيب گرفتن (المصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 9

9_ برخوردارى شعيب ( ع ) از مقام نبوت ، برانگيزنده او به فراخوانى مردمان به توحيد و رعايت عدل و انصاف در مبادلات

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى و رزقنى

سخنان شعيب(ع) در آيه مورد بحث ، پاسخى است به تحليل استهزاآميز قومش (أصلوتك). شعيب(ع) با جمله {أرءيتم ...} بيان مى دارد كه منشأ مخالفت وى با آرا و عقايد آنان و عملكرد ناصوابشان ، مسؤوليتى است كه خداوند برعهده او قرار داده است.

دعوت به عمل به قرآن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به آن ، دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در {منكم} گرچه همان كسانى اند كه {أين تذهبون} خطاب به آنان بود; ولى به قرينه {للعالمين} اين رهنمود براى عموم مردم است.

دعوت به عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 17

17- انديشه توحيدى ، فراخوان آدمى به عملكردى متناسب با آن

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

دعوت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2،7

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ الهى

من نجويهم

. .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

دعوت به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 6،7

6 - دعوتگرى شيطان به بدى ها و بدعتگذارى ها ، نمودى از شيطنت او و دليل دشمنى وى با انسانهاست .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

جمله {إنما يأمركم . ..} دليلى است براى {إنه لكم عدو}; يعنى، نشانه و دليل دشمنى شيطان با شما انسانها اين است كه او شما را به كارهاى ناروا ترغيب مى كند.

7 - فراخوانى مردم به كار هاى ناروا و زشت ، كارى شيطانى و معيارى براى شناسايى دشمنان انسان است .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از آن جا كه جمله {إنما يأمركم} استدلالى است و براى {إنه لكم عدو} مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 18

18 _ دعوت به اعمال و رفتار ناشايست ، كارى شيطانى

و لامرنهم فليبتكن . .. و لامرنهم

فليغيرن خلق اللّه

دعوت به فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 5

5 - شيطان ، پيروانش را هرگز ر ها نمى كند ; بلكه مدام آنان را به انواع فحشا و منكرات فرا مى خواند .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت ياد شده از به كارگيرى فعل مضارع {يأمر} استفاده شده است; زيرا فعل مضارع بيانگر استمرار است.

دعوت به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، يهوديان را به پذيرش اسلام و ايمان آوردن به قرآن فرا مى خواند .

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه

فاعل {قيل} به قرينه {قل فلم تقتلون} (در ذيل آيه) پيامبر است; يعنى: و إذا قلت لهم . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 12

12 _ پيامبر اكرم ( ص ) در دعوت مردم به پذيرش كتاب الهى ، در پى جلب منفعت براى خود يا دفع ضرر از خويش نبود .

فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضل فإنما يضل عليها

دعوت به قرض الحسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 12

12 _ گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرض الحسنه ، كارى پسنديده و شايسته

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف

امام صادق(ع) در مورد {معروف} در آيه فوق فرمود: يعنى بالمعروف القرض.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 34، ح 3;

نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 558.

دعوت به قضاوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 1

1 - دسته اى از منافقان صدراسلام ، هنگام فراخوانده شدن براى داورى رسول خدا ( ص ) ميان آنان ، از پذيرش آن خوددارى مى كردند .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون

دعوت به كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 1

1 - مردم مصر ( قبطيان و فرعونيان ) ، مؤمن آل فرعون را به كفر و شرك به خدا فراخواندند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

دعوت به كفر ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 6

6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر

إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

دعوت به كوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

دعوت به مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران

و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

دعوت به محبت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، به خاطر دعوت مؤمنان به مودت اهل بيت ، در معرض اتهام كذب از سوى عناصر سست ايمان *

أم يقولون افترى على اللّه كذبًا

چنانچه مخاطب در {لا أسئلكم} مسلمانان باشند، از ارتباط {أم يقولون} با آيه شريفه، مى توان استفاده كرد كه فاعل {يقولون} عناصر سست ايمان هستند و نه مشركان.

دعوت به محضر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 1

1 - خداوند در قيامت ، صاحبان قلب مطمئن را شايسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خويش دعوت خواهد كرد .

ارجعى إلى ربّك

دعوت به مسافرت مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 4

4 - دعوت پيامبر ( ص ) از مؤمنان ، براى شركت در سفر مكه ( قبل از صلح حديبيه )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

از واژه {مخلّفون} و عذرتراشى هاى آنان، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) براى اين سفر، دعوت همگانى كرده است.

دعوت به مشاوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 62 - 3

3 - حل و فصل امور مهم اجتماعى و فراخوانى مردم براى مشاوره و كنكاش پيرامون مسائل عمومى ، از وظايف و اختيارات پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

دعوت به مطالعه آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 2

2- دعوت خداوند از مردم براى مطالعه عميق در آفرينش جهت پى بردن به هدفمندى آن

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 1،2،3

1- دعوت خداوند از انسان ها براى مطالعه و دقت در پديده هاى مادى و گردش سايه هاى آنها

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل

برداشت فوق مبتنى بر نكات زير است :B1. فعل {رأى} هرگاه به {إلى} وصل شود، متضمن معناى {نظر} است و {نظر} در لغت به معناى تأمل در چيزى با نگاه است. 2_ مرجع ضمير {يروا} در آيه، احتمال دارد {ناس} باشد. 3_ همزه استفهام، انكارى توبيخى است و نتيجه آن دعوت به مطالعه است.

2- دعوت خداوند از مشركان ، براى مطالعه و دقت در پديده هاى مادى و گردش سايه هاى آنها

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له

مرجع ضمير {يروا} در اين برداشت {مشركان} مى باشد كه در آيات قبل از آنان سخن به ميان آمده است.

3- دعوت خداوند ، براى مطالعه و دقت در حركات و آثار منظومه شمسى

أو

لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل

دعوت براى ژرف نگرى در سايه هاى پديده هاى مادى، مى تواند إشعار به مطالعه در منظومه شمسى باشد; چه اينكه گردش سايه اجسام، معلول خود آنها نيست; بلكه حاصل طلوع و غروب و گردش منظومه شمسى است.

دعوت به مطالعه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 4

4 - فراخواندن خداوند ، به مطالعه درباره مبدأ و مراحل تكوين انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

دعوت به مطالعه طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 4

4 - فراخوانى به مطالعه طبيعت ، براى پى بردن به قدرت خداوند ، و در نتيجه ، رفع ترديد در امكان معاد ، روش هدايتى قرآن است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف بدأ الخلق

دعوت به مطالعه گردش سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 1،2

1- دعوت خداوند از انسان ها براى مطالعه و دقت در پديده هاى مادى و گردش سايه هاى آنها

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل

برداشت فوق مبتنى بر نكات زير است :B1. فعل {رأى} هرگاه به {إلى} وصل شود، متضمن معناى {نظر} است و {نظر} در لغت به معناى تأمل در چيزى با نگاه است. 2_ مرجع ضمير {يروا} در آيه، احتمال دارد {ناس} باشد. 3_ همزه استفهام، انكارى توبيخى است و نتيجه آن دعوت به مطالعه است.

2- دعوت

خداوند از مشركان ، براى مطالعه و دقت در پديده هاى مادى و گردش سايه هاى آنها

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له

مرجع ضمير {يروا} در اين برداشت {مشركان} مى باشد كه در آيات قبل از آنان سخن به ميان آمده است.

دعوت به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 1

1 _ كفرپيشگان عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به سبب دعوت به توحيد و معاد ، فردى مجنون مى پنداشتند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

{جنة} به معناى ديوانگى است. به دليل آيات بعد كه مسأله قيامت و توحيد مطرح شده است، مى توان گفت اين دو مسأله در بين معارف الهى بيشترين نقش را در متهم كردن پيامبر(ص) به جنون داشته است.

دعوت به نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 6

6 - مؤمنان ، وظيفه دار فراخواندن مردم به نجات و رستگارى

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

دعوت به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 1،4

1 - خداوند ، مؤمنان را به يارى خود فراخوانده است .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

4 - خداوند ، از مؤمنان مى خواهد در يارى او مانند حواريون عيسى ( ع ) باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه كما قال عيسى ابن مريم . .. قال الحواريّون

دعوت به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55

- 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره خويشاوندان و خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 1

1 - فرمان دادن و فراخوانى خانواده و خويشاوندان به نماز ، از جمله وظايف الهى پيامبر ( ص )

وأمر أهلك بالصلوة

اهل هر شخصى، عشيره و خويشاوندان او هستند و نيز به كسانى كه وابستگى بيشترى به شخص داشته باشند {أهل} گفته مى شود (لسان العرب) و چون سوره {طه} در مكه نازل شده است، بستگان آن حضرت در مكه (على(ع)، خديجه(س) و. ..) مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 1

1 - فراخوانى اهل ايمان به اقامه نماز از سوى خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا

{ركوع} (مصدر {اركعوا{) و نيز {سجود} (مصدر {اسجدوا}) به معناى خضوع و اظهار تذلل مى باشد; لكن ركوع اظهار تذلل به صورت خم شدن و سجود اظهار خضوع به صورت بر زمين گذاشتن پيشانى است. متعلق {اركعوا} و {اسجدوا} حذف شده و تقدير آن به قرينه {و اعبدوا ربّكم}، {اركعوا و اسجدوا لربّكم} مى باشد. گفتنى است اظهار خضوع براى خداوند به صورت ركوع و سجود، در موارد ديگر {صلاة} ناميده شده است. بنابراين {اركعوا و اسجدوا} كنايه از {صلّوا} مى باشد.

دعوت به نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1

1 - اهتمام به

برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

دعوت به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 1

1 - عالمان بنى اسرائيل ، مردمان رابه كار هاى نيك دعوت مى كردند .

أتأمرون الناس بالبر

چون مخاطبان {أتأمرون} بايد غير از {الناس} باشند، مى توان گفت: مراد از مخاطبان - به قرينه {و أنتم تتلون الكتاب} - عالمان دينى و مقصود از {الناس} توده هاى مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 5

5 - بيان كار هاى نيك براى مردم ( امر به معروف ، ارشاد به نيكى ها و . . . ) از عهد هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و قولوا للناس حسناً

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {حسناً} مفعولٌ به براى قولوا باشد. بنابراين {قولوا ...}; يعنى، نيكيها را براى مردم بگوييد و بيان كنيد.

دعوت به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 19

19 _ مرتد به سرگردانى در بيابان مى ماند كه شيطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نيز او را به راه هدايت دعوت مى كنند.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

{فى الأرض} متعلق به {استهوى} است، و {استهوى فى الأرض} به معنى عقل او را در

بيابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد از {اصحاب} در {له اصحاب يدعونه} ممكن است مشركان و يا موحدان باشند كه در برداشت فوق احتمال دوم برگزيده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 5

5- خدا و رسولش ، فراخوان مردم به استفاده صحيح و بهره بردارى كافى از فرصت ها و امكانات زندگى براى هدايت و ديندارى

و أنذر الناس . .. فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 11

11 - دعوت گمراهان به راه هدايت و صراط مستقيم ، وظيفه الهى تمامى ره يافتگان به آن

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جمله {إنّك لعلى هدًى مستقيم} تعليل براى {و ادع إلى ربّك} است; يعنى، چون تو برطريق هدايت و در صراط مستقيم هستى، آن گمراهان شرك پيشه را به سوى پروردگارت دعوت كن، تا شايد از ضلالت و گمراهى نجات يابند و به راه تو باز گردند.

دعوت به همزيستى مسالمت آميز

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ترك مناظره و منازعه با مشركان لجوج مكه و دعوت ايشان به مسالمت اجتماعى با مسلمانان

فاصفح عنهم و قل سل_م

با توجه به مفهوم {سلام} كه به معناى مسالمت است، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 3

3 - خداوند ، خواهان حاكميت جوّ مسالمت و صلح ، ميان گرو هاى امت اسلامى

و إن طائفتان . .. فأصلحوا بينهما

دعوت به همسردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 32

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه ، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه

مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس و همسرت را نگه دار...}.

دعوت به هوشيارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 1

1- خداوند ، فراخوان مردم به مطالعه و تيزبينى در چگونگى مثالهايش براى دريافت حقايق

ألم تر كيف ضرب الله مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

دعوت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

دعوت پنهانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى، سرّى و بى سروصدا بوده

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1،2

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

دعوت پيروان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 9

9_ پيروان پيامبر ( ص ) موظف به فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {على بصيرة} متعلق به {أدعوا} باشد. بر اين مبنا {أنا} تأكيد براى ضمير {أدعوا} و {من اتبعنى} عطف بر فاعل {أدعوا} مى شود ; يعنى: {أنا أدعوا إلى الله على بصيرة و من اتبعنى يدعو إلى الله على بصيرة}.

دعوت ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 1

1 - توصيه أكيد صاحبان زر و زور به مردم در عصر نوح ( ع ) ، به دست بر نداشتن از عبادت معبود هاى خويش

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم

{إل_ه} (مفرد {آلهه}) به

معناى معبود است. گفتنى است تأكيد در برداشت ياد شده از آمدن {ن} تأكيد ثقيله {لاتذرنّ} استفاده مى شود.

دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 4

4 _ دعوت خداوند به دقّت در محاجّه نمرود با ابراهيم ( ع )

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 9

9 _ آزادىِ انسان در پذيرش دعوت خدا و يا وسوسه شيطان

الشّيطان يعدكم . .. و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 1،4،5،11

1 _ پاداش بزرگ الهى براى آنان كه على رغم تحمّل جراحت هاى نبرد پيشين ، دعوت خدا و رسولش را براى نبردى ديگر اجابت كردند .

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

چون آيات پيشين و نيز آيات بعد درباره نبرد و جهاد است، معلوم مى شود كه فرمان اجابت شده (استجابوا)، فرمان جنگ و مبارزه بوده است.

4 _ پاداش بزرگ الهى براى اجابت كنندگان دعوت خدا و رسول ( ص ) به نبردى ديگر در عين تحمّل جراحات نبرد احد ، مشروط به احسان و تقواى آنان است .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

مفسران برآنند كه نبرد پيشين كه مسلمانان در آن جراحتها ديدند، همان نبرد احد است. به دليل وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و اينكه سخن از قرح به ميان آورده است ; چنانچه درباره نبرد

احد نيز فرموده بود: {ان يمسسكم قرح}.

5 _ برخى از مجروحان جنگ احد على رغم پذيرش دعوت خدا و پيامبر ( ص ) به نبردى ديگر ، از احسان و تقواى لازم برخوردار نبودند .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

{منهم}، حال براى ضمير {احسنوا} است و كلمه {من}، ظهور در تبعيض دارد ; يعنى اجابت كنندگان را به دارندگان تقوا و احسان و فاقدان آن تقسيم مى كند.

11 _ ارزش والاى ثبات بر ايمان و پذيرش دعوت خدا و رسول ( ص ) ، پس از تحمّل شدائد و مشكلات

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين. الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 1

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى ايمان به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 136 - 3،4

3 _ خداوند ، دعوت كننده مسلمانان به ايمان راستين و اكتفا نكردن به ايمان ظاهرى

يأيها الذين ءامنوا ءامنوا

بدان احتمال كه مراد از ايمان در {يايها الذين ءامنوا}، ايمان صورى باشد، بنابراين مقصود از {ءامنوا}، دعوت آنان به تلاش براى دستيابى به ايمان و باور واقعى خواهد بود.

4 _ دعوت خداوند از مؤمنان ، به ثبات و پايدارى در طريق ايمان

يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه

برداشت فوق توجيه ديگرى است براى دعوت مؤمنان به ايمان، يعنى اى اهل ايمان بر ايمان خويش همواره پايدار باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 139 - 10

10 _ دعوت خداوند از مردم ، براى دستيابى به عزت و قدرتى شكست ناپذير در پرتو عزت او

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 2

2 _ ايمان به همه پيامبران و از بين بردن زمينه اختلافات مذهبى ، مورد دعوت و تأكيد خداست .

و الذين ءامنوا باللّه و رسله و لم يفرقوا بين أحد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 1،13

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب براى پذيرش اسلام و ايمان به پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا

13 _ ايمان به قرآن ، دعوت از اهل كتاب

ياهل الكتب . .. قد جاءكم من اللّه نور و كتب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 1

1 _ دعوت خداوند از تمامى اهل كتاب براى ايمان به پيامبر ( ص ) و پذيرش اسلام

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 6

6 _ خداوند فراخوان محاربان و مفسدان به دست شستن از فسادگرى و ستيزه جويى با خدا و رسول ( ص )

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 16

16 _ خداوند ، فراخوان مردم به مقايسه قوانين الهى با ساير قوانين براى باور به برترى احكام الهى

و من احسن من

اللّه حكماً لقوم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 2

2 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به رعايت تقوا و ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 1

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به اقامه تورات ، انجيل و ساير معارف و تعاليم الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 4،5

4 _ دستيابى حواريون به مقام تسليم و ايمانى راستين در پى پذيرش دعوت خاص خداوند .

قالوا ءامنا

5 _ الهام خداوند و ارشاد خاص وى ، مايه

دستيابى مؤمنان به مراحل عاليتر ايمان

و اذ اوحيت إلى الحواريون ان ءامنوا بى و برسولى قالوا ءامنا

الهام خداوند به حواريون _ چنانچه گذشت _ بعد از قصه مائده بوده است و جمله {واتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} در آن داستان و نيز كلمه {حواريون} كه به معناى ياران مخلص است حاكى از اين است كه آنان پيش از اين الهام به عيسى(ع) ايمان داشته اند، بنابراين جمله {ءامنا} بيانگر نيل آنان به مراحل عاليتر ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از عبور بنى اسرائيل از دريا ، براى عبادت و مناجاتى خاص فراخواند .

و وعدنا موسى ثلثين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب)، با وجود اينكه معمولاً در بيان شبانه روز و مانند آن از كلمه {يوم} استفاده مى شود، اشاره به اين دارد كه مواعده خدا با موسى براى عبادت بوده است. و چون موسى در ميان قومش نيز عبادت و مناجات داشته، معلوم مى شود كه اين، عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 7

7 _ خداوند دعوت كننده موسى ( ع ) به جدّيت در فراگيرى لوحه هاى دريافتى و به كار بستن آن

فخذها بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 5،6

5 _ برخى از دعوت ها و دستورات خدا و پيامبر ( ص ) ، دستوراتى زيربنايى و حياتبخش براى جامعه ايمانى *

إذا دعاكم لما

يحييكم

اگر جمله شرطيه {إذا دعاكم . .. } داراى مفهوم باشد، اين جمله با منطوق و مفهومش بيانگر دو نوع دستور است. دستوراتى زيربنايى، اساسى و حياتبخش براى كل جامعه ايمانى، همانند مسائل حكومت و ولايت، و دستوراتى كه جنبه فردى دارد و حيات كل جامعه در گرو آن نيست.

6 _ دعوت خدا و رسولش داراى هويتى واحد براى هدايت انسان ها به حيات واقعى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان را به رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با وى فراخوانده است .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 1،5

1 _ خداوند ، كافران ستيزه گر عصر بعثت را به ترك مبارزه عليه اسلام و مسلمانان فراخواند .

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

انتهاء به معناى پذيرش نهى است ; يعنى انجام ندادن كارى بر اثر نهى شدن از آن. بنابراين با توجه به اينكه متعلق {ينتهوا} شرارتهاى كافران عليه مسلمانان است، جمله {ان ينتهوا} دلالت مى كند كه خداوند كافران را از تعرض به مسلمانان نهى كرده است.

5 _ خداوند ، كافران حق ستيز را به عبرت گرفتن از سرنوشت شوم همسانان گذشته خويش فرامى خواند .

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 8

8 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به صبر و تحمل مشكلات

پيش آمده از نبرد با دشمنان

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

دعوت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

دعوت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

دعوت زليخا از زنان مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 3،4

3_ زليخا ، پس از آگاهى به توطئه زنان و ملامت گرى هاى ايشان ، آنان را به منزل خويش دعوت كرد .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

مراد از {به سوى آنان فرستاد} _ كه مفاد {أرسلت إليهنّ} است _ به قرينه جمله {و أعتدت لهنّ متّكئاً و . ..} اين است كه آنان را به مهمانى دعوت كرد.

4_ زليخا براى پاسخ گويى به زنان ملامت كننده ، ضيافتى ترتيب داد و مجلس ويژه اى آراست .

أرسلت إليهنّ و أعتدت لهنّ متّكئًا

دعوت شعيب(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 5،6،14،22

5 _ شعيب با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم اعبدوا اللّه

شعيب با نسبت دادن مردم مدين به خويشتن با گفتن {يقومِ} (اى قوم من) در صدد تحريك عواطف آنان بوده تا به اين وسيله به آنان تفهيم كند كه رسالتش در جهت منافع ايشان است.

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب براى مردم مدين

قال يقوم اعبدوا اللّه

14 _ شعيب با ارائه بينه اى روشنگر ، قوم خويش را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 3،12

3 _ شعيب از مردم خويش خواست تا دست از تهديد اهل ايمان بردارند و آنان را از پيمودن راه خدا بازندارند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 2،10

2 _ شعيب ( ع ) ، دعوتگر مؤمنان قوم خويش به

صبر در برابر كفرپيشگان

إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا

در اينكه مخاطب {فاصبروا} چه كسانى هستند سه احتمال وجود دارد: خصوص مؤمنان، خصوص كافران، هر دو طايفه. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. در اين صورت متعلق صبر، آزارها و اذيتهاى كافران است. يعنى: فاصبروا على ما يصيبكم من الكفار. (اى اهل ايمان در برابر آزار كافران صبر كنيد و بر ديندارى خويش استقامت ورزيد.)

10 _ شعيب ( ع ) از مؤمنان و كافران قوم خويش خواست با وانهادن داورى به خداوند از تعرض به يكديگر پرهيز كنند .

إن كان طائفة منكم ءامنوا . .. و طائفة لم يؤمنوا ... فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در {فاصبروا} علاوه بر مؤمنان متوجه كافران نيز باشد. در اين صورت مراد از صبر در {فاصبروا} عدم تعرض به يكديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 5،15،16

5_ شعيب ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله

خطاب {يا قوم} (اى مردم من) تحريك كننده عواطف مخاطبان است.

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

16_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا از مقدار پيمانه ها و وزنه ها ، نكاهند و از كم فروشى بپرهيزند .

و لاتنقصوا المكيال و الميزان

{مكيال} به معناى پيمانه است. ناقص گذاردن پيمانه، يا

به اين است كه آن را كم حجم تر از حد متعارف بسازند يا پيمانه متعارف را پر نكنند. {ميزان} هم به معناى ترازوست. ناقص گذاردن ترازو، يا به اين است كه وزنه هاى مورد استفاده در آن كمتر از حد معمول باشد يا جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه هاى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 1،2،4

1_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس ، پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .

و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط

{مكيال}; يعنى {پيمانه} و ايفاى آن به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده، كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

2_ شعيب ( ع ) ، دعوت كننده مردم به برقرار ساختن قسط و عدالت در معاملات خويش

و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط

4_ شعيب ( ع ) ، از قوم خويش خواست تا به هنگام خريد ، اجناس مردم را كم تعدادتر و كم ارزش تر از آنچه هست ، جلوه ندهند .

و لاتبخسوا الناس أشياءهم

{بخس}; يعنى، كم كردن و عيب گرفتن (المصباح المنير).

دعوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 5،6،13

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

6

_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4،12

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

12 _ صالح ( ع ) از مردم خويش خواست تا همواره تمامى نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

{الاء} جمع {إلى} و به معناى نعمتهاست.

دعوت علنى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 6،7

6- { عن عبيدالله بن على الحلبى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : مكث رسول الله ( ص ) بمكة بعد ما جاءه الوحى عن الله تبارك و تعالى ثلاث عشرة سنة منها ثلاث سنين مختفياً خائفاً لايظهر ، حتى أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمره به ، فأظهر حينئذ الدّعوة ;

عبيدالله بن على الحلبى گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پس از آنكه از جانب خداوند بر رسول خدا(ص) وحى نازل شد، مدت سيزده سال در مكه ماند كه سه سال آن را پنهان و خائف بود [و در اجتماعات ]ظاهر نمى شد تا اينكه خدا به آن حضرت فرمان داد كه آنچه

را به او امر كرده است آشكار كند; از آن هنگام دعوتش را آشكار كرد}.

7- { عن محمدبن على الحلبى عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إكتتم رسول الله ( ص ) بمكة مختفياً خائفاً خمس سنين ليس يظهر أمره . . . ثم أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمر به فظهر رسول الله ( ص ) و أظهر أمره ;

محمدبن على الحلبى از امام صادق(ع) روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا(ص) به مدت پنچ سال در مكه رسالت خود را پنهان مى داشت. آن حضرت پنهان و ترسان بود و مأموريت خود را آشكار نمى كرد ... سپس خداوند عزّوحلّ او را فرمان داد تا مأموريت خود را علنى سازد; پس آن حضرت آشكار شد و رسالت خود را علنى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 3،6

3- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) در برابر دشمنان ، پشتوانه آن حضرت در آشكارا و علنى كردن دعوت خويش و بى اعتنايى به مشركان و دشمنان

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين . إنا كفين_ك المستهزءين

جمله {إنا كفيناك . ..} به منزله تعليل براى جمله {فاصدع بماتؤمر ...} است; يعنى، چون ما از تو حمايت مى كنيم، پس به آنچه مأمور شدى عمل كن و از مشركان اعراض نما.

6- پيامبر ( ص ) نسبت به دشمنى ، آزار روحى و تمسخر مشركان و كافران در صورت علنى و آشكارا نمودن دعوت خويش ، نگران بود .

فاصدع بما تؤمر . .. إنا كفين_ك المستهزءين

جمله {إنا كفيناك المستهزءين} احتمال دارد پاسخى باشد

در برابر نگرانيهاى پيامبر(ص) كه ممكن بود پس از فرمان آشكار كردن دعوت خود و اعراض از مشركان (فاصدع بما تؤمر . .. و أعرض عن المشركين) بروز كند.

دعوت عملى مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 7

7 - لزوم پايدارى و تلاش افزون تر مبلغان ، در عمل به توصيه هاى خود

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه صبر شديد بر نماز، پس از توصيه خانواده به آن، گوياى نكته ياد شده است.

دعوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 5

5 _ معجزات روشنگر عيسى ( ع ) ، دليل صدق دعوت او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم

چون عيسى (ع) مدعى رسالت بود، نخست مى بايست آن را اثبات كند. بنابراين منظور از آيه و نشانه در {باية من ربّكم}، نشانه نبوت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 7

7 _ محور دعوت عيسى ( ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 13

13 _ حواريون ، تنها اجابت كنندگان دعوت عيسى ( ع ) ، براى يارى وى در جهت حركت به سوى خدا

من انصارى الى اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9،10،11

9 _ دعوت مسيح ( ع )

از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

10 _ پيراسته بودن مسيح ( ع ) از دعوت مردم به پرستش خويش

اعبدو اللّه ربى و ربكم

11 _ دعوت مسيح ( ع ) به پرستش خداى يگانه ، دليل و گواهى روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو

جمله حاليه {و قال المسيح} استدلالى است بر رد پندار الوهيت براى مسيح(ع).

دعوت قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 1

1 - توصيه أكيد صاحبان زر و زور به مردم در عصر نوح ( ع ) ، به دست بر نداشتن از عبادت معبود هاى خويش

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم

{إل_ه} (مفرد {آلهه}) به معناى معبود است. گفتنى است تأكيد در برداشت ياد شده از آمدن {ن} تأكيد ثقيله {لاتذرنّ} استفاده مى شود.

دعوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 2

2 _ قرآن ، فراخوان اهل كتاب به خوددارى از گفتار باطل درباره خداوند

ياهل الكتب . .. لاتقولوا على اللّه الا الحق

دعوت كالب بن يافنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 12،19

12 _ يوشع و كالب ، در عين ترس از دشمن ، مردم را براى يورش به سرزمين مقدس فرا خواندند .

قال رجلان من الذين يخافون

برداشت فوق مبنى بر اين است كه مفعول محذوف {يخافون}، {جبارين} باشد.

19 _ يوشع و كالب براى مقابله با زورگويان

و پيروزى بر آنان ، قوم موسى ( ع ) را به تلاش همراه با توكل بر خدا فرا خواندند .

ادخلوا عليهم الباب . .. فانكم غلبون و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 3

3 _ بى اعتنايى قوم موسى ( ع ) به فراخوانى يوشع و كالب براى يارى موسى ( ع ) در مبارزه با جباران

ادخلوا عليهم الباب . .. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها

بنى اسرائيل پس از شنيدن سخنان يوشع و كالب، حضرت موسى(ع) را مخاطب قرار دادند تا بى اعتنايى و بى توجهى خود را به دعوت آن دو نفر اعلام كرده باشند.

دعوت كنندگان به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

دعوت كنندگان به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 2

2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار

دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) فراخوان منافقان به ايمانى ، همانند ايمان توده مردم

و إذا قيل لهم ءامنوا كما ءامن الناس

چون در آيه بعد، مطرح شده

كه منافقان در برابر مردم اظهار ايمان مى كنند، اين احتمال رخ مى دهد كه گفتگوى مطرح شده در اين آيه _ كه در آن منافقان ابراز بى ايمانى مى كنند _ ميان پيامبر (ص) و اهل نفاق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، يهوديان را به پذيرش اسلام و ايمان آوردن به قرآن فرا مى خواند .

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه

فاعل {قيل} به قرينه {قل فلم تقتلون} (در ذيل آيه) پيامبر است; يعنى: و إذا قلت لهم . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، فراخوان همه انسان ها به پيروى از قرآن و احكام الهى

و اذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 12

12 _ دعوت پيامبر اكرم ( ص ) از پيروان اديان الهى به وحدت عقيدتى و فرق نگذاشتن ميان انبياى الهى در جهت ايمان به آنان

لا نفرّق بين احد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 4

4 _ بى اعتنايى منافقان به دعوت پيامبر ( ص ) و يا برخى مسلمانان ، براى حضور در پيكار عليه كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

مراد از منافقان در برداشت فوق، كسانى هستند كه نفاق آنان پس از دعوت براى نبرد و نپذيرفتن

آن مشخّص شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 3

3 _ اجابت مؤمنان به دعوت پيامبر ( ص ) براى شركت در غزوه حمراء الاسد يا بدر صغرا

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 8

8 _ تكذيب كنندگان پيامبر(ص)، حقانيت آن حضرت و دعوت او را در قيامت درمى يابند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

مراد از {الموتى} در آيه، به قرينه جملات قبل، كسانى هستند كه به دعوت پيامبر(ص)، پاسخ مثبت نمى دهند، جمله {يبعثهم اللّه}، گذشته از اينكه خبر بعثت قيامت است، كنايه از اين مطلب است كه خداوند اين مرده دلان را برخواهد انگيخت تا حقانيت دعوت پيامبر(ص) و وعده هاى آن حضرت را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 1

1 _ پيامبر(ص) از جانب خدا فرمان يافت تا مردم را فراخواند و محرمات الهى را براى آنان بيان كند.

قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم

{تلاوت}، مصدر {أتل}، به معناى خواندن است. چون {أتل} در جواب فعل امر (تعالوا) قرار گرفته، به شرط مقدر مجزوم شده است. {عليكم} متعلق به {أتل} و نيز {حرم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 5،6

5 _ برخى از دعوت ها و دستورات خدا و پيامبر ( ص ) ، دستوراتى زيربنايى و حياتبخش براى جامعه ايمانى *

إذا دعاكم لما يحييكم

اگر

جمله شرطيه {إذا دعاكم . .. } داراى مفهوم باشد، اين جمله با منطوق و مفهومش بيانگر دو نوع دستور است. دستوراتى زيربنايى، اساسى و حياتبخش براى كل جامعه ايمانى، همانند مسائل حكومت و ولايت، و دستوراتى كه جنبه فردى دارد و حيات كل جامعه در گرو آن نيست.

6 _ دعوت خدا و رسولش داراى هويتى واحد براى هدايت انسان ها به حيات واقعى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 4

4 - عدم تأثير دعوت پيامبر ( ص ) بر مشركان متعصب و متحجر

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 3

3 _ مبارزه با هواى نفس ، در رأس دعوت پيامبراسلام ( ص )

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

دعوت مخفى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 2،6،7

2- دعوت پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ( دوران مكه ) با برخى مخفى كارى ها ، رازدارى ها

و تقيه همراه بود .

فاصدع بما تؤمر

لازمه آشكار كردن دعوت، مخفى داشتن آن است هر چند در برهه اى از زمان و در بخشى از دعوت باشد.

6- { عن عبيدالله بن على الحلبى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : مكث رسول الله ( ص ) بمكة بعد ما جاءه الوحى عن الله تبارك و تعالى ثلاث عشرة سنة منها ثلاث سنين مختفياً خائفاً لايظهر ، حتى أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمره به ، فأظهر حينئذ الدّعوة ;

عبيدالله بن على الحلبى گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پس از آنكه از جانب خداوند بر رسول خدا(ص) وحى نازل شد، مدت سيزده سال در مكه ماند كه سه سال آن را پنهان و خائف بود [و در اجتماعات ]ظاهر نمى شد تا اينكه خدا به آن حضرت فرمان داد كه آنچه را به او امر كرده است آشكار كند; از آن هنگام دعوتش را آشكار كرد}.

7- { عن محمدبن على الحلبى عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إكتتم رسول الله ( ص ) بمكة مختفياً خائفاً خمس سنين ليس يظهر أمره . . . ثم أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمر به فظهر رسول الله ( ص ) و أظهر أمره ;

محمدبن على الحلبى از امام صادق(ع) روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا(ص) به مدت پنچ سال در مكه رسالت خود را پنهان مى داشت. آن حضرت پنهان و ترسان بود و مأموريت خود را آشكار نمى كرد ... سپس خداوند عزّوحلّ او را فرمان داد تا مأموريت خود را علنى سازد; پس آن حضرت آشكار شد

و رسالت خود را علنى كرد}.

دعوت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 7

7_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن امتياز مؤمنان بر كافران و توجه داشتن به آن

هل يستويان مثلاً أفلاتذكّرون

دعوت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 14

14 _ مشركان ، دعوت كنندگان به آتش جهنّم

اولئك يدعون الى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 18

18 _ مشركان، مرتدان متحير را به شرك دعوت مى كنند و خود را هدايت يافته مى پندارند.

له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

مراد از {اصحاب}، بنا بر يك احتمال، مشركان و منحرفانى هستند كه مرتدان را تشويق مى كنند و به جانب خود سوق مى دهند و راه خود را طريق هدايت مى شمارند.

دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 2

2 _ دعوت بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) به يادآورى نعمت هاى الهى بر آنان

و اذ قال موسى لقومه يقوم اذكروا نعمة اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10

- 75 - 2

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 3،11

3 _ موسى ( ع ) تسليم و توكل را نشانه هاى ايمان راستين به خدا اعلام كرده و قوم خويش را به دست يافتن به آن فراخواند .

و قال موسى يقوم إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

11 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . ان قوم موسى استعبدهم آل فرعون و قالوا : لو كان لهؤلاء على اللّه كرامة كما يقولون ما سلطنا عليهم فقال موسى لقومه : يا قوم إن كنتم آمنتم باللّه فعليه توكلوا . . . ;

. .. همانا آل فرعون، قوم موسى را به بردگى گرفته بودند و مى گفتند اگر آنان همان گونه كه مى گويند در نزد خداوند كرامتى داشتند، ما را بر آنان مسلط نمى ساخت. پس موسى(ع) به قوم خود گفت: اى قوم! اگر ايمان به خدا داريد، پس بر او توكل كنيد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 1

1 _ قوم موسى ، پس از توصيه و دعوت او ، اعلام داشتند : ما تنها بر خدا توكل كرده و جز او بر احدى اتكال نخواهيم كرد .

و

قال موسى يقوم . .. فعليه توكلوا ... فقالوا على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 11،12

11 - دعوت موسى ( ع ) و مقابله فرعون با آن حضرت ، موضوعى مطرح در افكار عمومى مردم مصر

فاجعل . .. موعدًا ... مكانًا سوًى

سعى فرعون در مقابله با موسى(ع) به وسيله سحر، و دعوت از مردم براى شركت در اين رويارويى، حكايت از آن دارد كه موضوع دعوت آن حضرت، موضوعى مطرح در جامعه آن زمان بوده و مردم اين رويداد را تعقيب مى كرده اند.

12 - فرعون ، ناگزير از قانع كردن افكار عمومى مردم مصر ، دربرابر دعوت و معجزات حضرت موسى ( ع )

فلنأتيّنك بسحر مثله فاجعل . .. مكانًا سوًى

دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3،5،11

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى

و تذكيرى بأيت اللّه

11 _ حضرت نوح ( ع ) با توكل بر خداوند ، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 5

5 _ حضرت نوح ( ع ) در امر دعوت ، تسليم خدا بوده و تنها به فرمان او عمل مى كرد .

و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 3

3 - دعوت شبانه روزى حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود براى ايمان به خدا

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 1،2،7

1 - دعوت حضرت نوح ( ع ) ، در تمامى دفعات با مخالفت شديد قومش روبه رو مى شد .

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه رو شد .

و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 1

1 - نوح ( ع ) ، قومش را به استغفار و آمرزش خواهى به پيشگاه خداوند فرامى خواند .

فقلت استغفروا ربّكم

دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2

2 _ موسى و هارون ( ع

) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

دعوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 5

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 16،18،19

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى ( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

18 _ هود از مردم خويش خواست تا همواره نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1،12

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

دعوت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 2

2_ يوسف ( ع ) در پى ملاقات با برادرانش ، بنيامين را فراخواند و او را در كنار خويش جاى داد .

و لما دخلوا . .. ءاوى إليه أخاه

دعوت يوشع بن نون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 12،19

12 _ يوشع و كالب ، در عين ترس از دشمن ، مردم را براى يورش به سرزمين مقدس فرا خواندند .

قال رجلان من الذين يخافون

برداشت فوق مبنى بر اين است كه مفعول محذوف {يخافون}، {جبارين} باشد.

19 _ يوشع و كالب براى مقابله با زورگويان و پيروزى بر آنان ، قوم موسى ( ع ) را به تلاش همراه با توكل بر خدا فرا خواندند .

ادخلوا عليهم الباب . .. فانكم غلبون و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 3

3 _ بى اعتنايى قوم موسى ( ع ) به فراخوانى يوشع و كالب براى يارى موسى ( ع ) در مبارزه با جباران

ادخلوا عليهم الباب . .. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها

بنى اسرائيل پس از شنيدن

سخنان يوشع و كالب، حضرت موسى(ع) را مخاطب قرار دادند تا بى اعتنايى و بى توجهى خود را به دعوت آن دو نفر اعلام كرده باشند.

رد دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 4

4 - متعصّانِ تابعِ احساسات خويشاوندى ، هر دعوتى را ، از هر كسى ، براى پيروى از تعاليم آسمانى ، جواب منفى مى دهند .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ماأنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آورده شدن فعل مجهول {قيل} به جاى اين كه دعوت كننده و گوينده خاصى را، مانند انبيا، مشخص كند، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

رد دعوت به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 6،7

6 - از هر دعوت و تلاش شرك آلودى ، بايد سرپيجى كرد .

و إن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلاتطعهما

7 - هشدار خداوند ، به فرزند ، درباره جواب مساعد دادن به دعوت و تلاش والدين در جهت مشرك ساختن او

و إن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلاتطعهما

رد دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص ) ( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

رد دعوت والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

8 - 7

7 - هشدار خداوند ، به فرزند ، درباره جواب مساعد دادن به دعوت و تلاش والدين در جهت مشرك ساختن او

و إن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلاتطعهما

روش دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) مأمور دعوت مردم به راه پروردگار در پرتو حكمت ( برهان هاى عقلى و علمى ) و موعظه نيك

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

{حكمت} به معناى دستيابى به حق در پرتو علم و عقل است (مفردات راغب). بنابراين {بالحكمة}; يعنى، به وسيله براهين عقلى و علمى به حق رسيدن.

2- رشد و كمال پيامبر ( ص ) در پرتو ربوبيت الهى ، مقتضى دعوت ديگران به راه خداست .

ادع إلى سبيل ربّك

واژه {ربّ} _ كه در لغت به معناى تربيت است (مفردات راغب) _ مى تواند اشاره به اين جهت داشته باشد كه: بهرهورى پيامبر(ص) از ربوبيت خدا، مقتضى آن است كه آن حضرت ديگران را نيز از ربوبيت خدا بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 8

8 - لزوم به كارگيرى دعوت عملى در كنار دعوت لفظى

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه پايدارى بر نماز پس از دعوت ديگران به آن، ممكن است به منظور تأثير آن در تشويق ديگران به نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 23

23 - لزوم تأكيد و بهره مندى از باور هاى مشترك و مورد اتفاق در مقام

دعوت دينى

قل ءامنت . .. اللّه ربّنا و ربّكم

روش دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

روش دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 14

14 _ موعظه ، روشى مفيد براى دعوت مردم به نيكيها

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

چون خداوند بهترين پاداشها را براى تربيت برمى گزيند، معلوم مى شود موعظه از روشهاى بسيار مفيد براى تربيت مردم است.

روش دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

زمان دعوت از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 3

3 - دعوت مشركان از ابراهيم ( ع ) براى خروج از شهر ، در شب هنگام بود .

فنظر نظرة فى النجوم

نگاه ابراهيم(ع)، به ستارگان حاكى است كه اين نگاه در شب بود; زيرا ستارگان در شب مشاهده مى شوند.

زمينه اجابت دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 3

3_ باور به ربوبيت خدا و توجه به آن ، زمينه ساز پذيرش دعوت اوست .

للذين استجابوا لربهم

زمينه دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 7

7 - دعوت به تقوا لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه قيد {أخوّت} نه صرفاً از جهت انتساب نژادى; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد; كه در اين صورت ذكر دعوت به تقوا پس از آن، بيانگر ارتباط حتمى ميان تقوا و اخوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 7

7 - دعوت به تقوا ، لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اطلاق {أخ} نه صرفاً از جهت انتساب نژادى باشد; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز

باشد كه دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.

زمينه قبول دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 2

2 _ بيمناكان از حشر و حضور در پيشگاه خداوند داراى زمينه مساعد براى پذيرش انذار و دعوت پيامبران هستند.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

زمينه قبول دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 14

14 _ تهيدستان و طبقات پايين جامعه، داراى زمينه بيشتر براى پذيرش ايمان و دعوت پيامبرند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. أليس اللّه بأعلم بالشكرين

سرزنش دعوت به بخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 4

4 - بخلورزى و توصيه مردم به آن ، امرى بس ناپسند و نكوهيده

و اللّه لايحبّ . .. الذين يبخلون و يأمرون الناس بالبخل

صبر در دعوت به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 7

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

عقلانيت دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 11

11 - دعوت پيامبران ، مبتنى بر منطق روشن و منطبق با مبانى عقلى و علمى

ثمّ أرسلنا . .. و سلط_ن

مبين

فرعون و دعوت موسى (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

فرعون و دعوت هارون (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

فرعونيان و دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 7

7 - فرعونيان ، گرفتار تناقض فكرى و رفتارى در برابر دعوت موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

فرعونيان، از يك سو موسى(ع) را ساحر مى خوانند و از سوى ديگر براى رفع بلا دست به دامان او مى شوند و اين خود نمايانگر تشتت و تناقضى است كه بدان گرفتار آمده اند.

فلسفه دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 12

12 _ پيامبر اكرم ( ص ) در دعوت مردم به پذيرش كتاب الهى ، در پى جلب منفعت براى خود يا دفع ضرر از خويش نبود .

فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

و من ضل فإنما يضل عليها

قبول دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 3،4

3 _ دست كشيدن از انحراف هاى عقيدتى ، پذيرش دعوت پيامبران و روى آورى به خدا ، فلسفه بلا ها و مشكلات

و لقد أخذنا . .. لعلهم يذّكّرون

با توجه به آيات قبل كه سخن از ربوبيت خدا و رسالت موسى(ع) بود، معلوم مى شود متعلق {يذكرون} همان توحيد ربوبى و پيامبرى موسى(ع) و رسالتهاى اوست.

4 _ باور به توحيد ربوبى و پذيرش دعوت پيامبران ، امرى لازم بر عهده بندگان

لعلهم يذّكّرون

قبول دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 2،4

2 - مؤمنان راستين ، به دعوت خدا و رسول او لبيك گفته و حرف شنوا و فرمانبراند .

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه . .. أن يقولوا سمعنا و أطعنا

4 - لبيك گفتن به دعوت خدا و رسول او و پذيرش بى چون و چراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

قبول دعوت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 4

4- اجابت پيام مبلغان الهى ، ايمان به خداوند است .

أجيبوا داعى اللّه و ءامنوا به

در برداشت ياد شده جمله {آمنوا به} تفسير {أجيبوا} دانسته شده و ضمير {به} به {اللّه} بازگردانده شده است. احتمال ديگر اين است

كه {آمنوا} جمله مستقل باشد و ضمير {به} به داعى اللّه} ارجاع كردد.

قبول دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 2،4

2 - مؤمنان راستين ، به دعوت خدا و رسول او لبيك گفته و حرف شنوا و فرمانبراند .

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه . .. أن يقولوا سمعنا و أطعنا

4 - لبيك گفتن به دعوت خدا و رسول او و پذيرش بى چون و چراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 2

2 - اجابت دعوت پيامبر ( ص ) ، امرى لازم و فراخوانى او ، برتر از هر فراخوانى ديگر

لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضًا

كافران و دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 2

2 - كفرپيشگان از دعوت پيامبران جز فرياد و سر و صدا ، چيز ديگرى در نمى يابند .

و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع إلا دعاءً و نداءً

بر اساس توضيح برداشت قبل، معناى جمله {مثل الذين كفروا . .. إلا دعاءً و نداءً} چنين مى شود: مَثَل كافران در ارتباط با دعوت كنندگان به ايمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه كه گوسفندان از سخن و امر و نهى چوپان چيزى جز فرياد نمى فهمند، كافران

نيز از دعوت پيامبران حقيقتى را درك نمى كنند.

كافران و دعوت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 12

12 - كافران مجرم ، تنها ، منكر رسالت پيامبراسلام ( ص ) نبودند ، بلكه هر دعوت كننده به خدا را ، ياوه سرا مى دانستند .

ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

با اين كه خداوند، آورنده معجزه را، تنها پيامبر(ص) معرفى فرموده است (لئن جئتهم) اما آنان در جواب، جمعى را مخاطب قرار مى دهند (إن أنتم. ..) اين حقيقت را حكايت مى كند كه آنان، هر دعوت كننده اى را داراى چنان وصفى مى پندارند.

كافران و دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 9

9 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه فوق روايت شده : { مثل الذين كفروا فى دعائك إياهم أى مثل الداعى لهم إلى الإيمان كمثل الناعق فى دعائه المنعوق به من البهائم التى لاتفهم و إنما تسمع الصوت فكما ان الأنعام لايحصل ل ها من دعاء الراعى إلا السماع دون تفهم المعنى فكذلك الكفار لايحصل لهم من دعائك إياهم إلى الإيمان إلا السماع دون تفهم المعنى ;

مثل تو اى رسول ما در دعوت اين كافران، به سان چوپانى است كه گوسفندان را فرا مى خواند و آن گوسفندان نمى فهمند او چه مى گويد و تنها صدايى مى شنوند. پس همان طور كه گوسفندان از فرياد چوپان غير از صدا، معنايى نمى فهمند، كافران نيز از دعوت تو آنها را به ايمان غير از

شنيدن صدا هيچ معنايى نمى فهمند}.

گمراهى معرضان از دعوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 6

6- روى گردانان از مبلغان الهى و دعوت حق ، گرفتار گمراهى آشكار

و من لايجب داعى اللّه . .. أُول_ئك فى ضل_ل مبين

گناه ترك دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،10

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

10_ پيامبران ، در صورت مسامحه در امر رسالت و ترك ابلاغ توحيد ، گنه كارند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

گناه دعوت به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 16

16 _ دعوت مردم به كفر و شرك، گناهى همسان با كفرپيشگى و شركورزى

ربنا هؤلاء أضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لكل ضعف

گناه دعوت كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 16

16 _ دعوت مردم به كفر و شرك، گناهى همسان با كفرپيشگى و شركورزى

ربنا هؤلاء أضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لكل ضعف

مبانى دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 11

11 - دعوت پيامبران ، مبتنى بر منطق روشن و منطبق با مبانى عقلى و علمى

ثمّ أرسلنا . .. و سلط_ن

مبين

محدوده دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 1

1 _ مسؤوليت تبليغ و دعوت انبياى الهى، تنها در محدوده بشارت و انذار

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

مخاطبان دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 2

2- بنى اسرائيل ، مخاطبان اصلى دعوت موسى ( ع ) و هدايت آنان ، مهم ترين هدف و وظيفه آن حضرت

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

از مجموع آيات مربوط به حضرت موسى(ع) برمى آيد كه دعوت ايشان، دعوتى فراگير بوده است و ذكر بنى اسرائيل در اين آيه، مى تواند براى اين باشد كه آنان مخاطبان اصلى دعوت بودند.

مراد از دعوت حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 9

9_ { عن على بن أبى طالب ( ع ) فى قوله : { له دعوة الحق } قال : التوحيد ، لا إل_ه إلاّ الله ;

از على بن ابى طالب(ع) روايت شده كه درباره قول خدا: {له دعوة الحق} فرمود: مقصود توحيد و لا إل_ه إلاّ الله است}.

مشركان و دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 4

4 - التزام به تبعيت از نياكان و آداب و سنن آنان ، پاسخ مشركان در برابر دعوت پيامبر به پيروى از احكام خدا

و إذا قيل لهم اتبعوا . .. قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

{ألفاء} (مصدر ألفينا) به معناى يافتن است.

مشكلات دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 11

11 _ موهومات و عقايد خرافى از مشكلات تبليغ توحيد

و لا أخاف ما تشركون به

ممانعت از دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 2

2 _ كافران ، متوقف كردن دعوت به اسلام و محدود ساختن آن را ، از پيامبر ( ص ) خواستار شدند .

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا . فلاتطع الك_فرين

با توجه به معناى لغوى {طاعت} (عمل كردن به آنچه كه از انسان خواسته شده است) مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد; زيرا آنچه كه كافران از پيامبر(ص) خواسته بودند _ با توجه به آيه قبل كه سخن از جهانى بودن رسالت پيامبراسلام(ص) بود و آيه شريفه متفرع بر آن شده (فلاتطع الكافرين) _ مى تواند توقف و محدود شدن رسالت باشد.

منشأ دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 7

7- دعوت پيامبران ، تنها مبتنى بر وحى الهى بود .

بل قالوا أضغ_ث . .. بل هو شاعر ... و ما أرسلنا قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم

منشأ دعوت به بخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 2

2 - بخلورزى و توصيه ديگران به آن ، زاييده كبر و خودپسندى است .

كلّ مختال فخور . الذين يبخلون و يأمرون الناس بالبخل

تقديم {كلّ مختال} بر {الذين يبخلون. ..}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه

عجب و خودپسندى، ريشه بخل است و انسان هاى بخيل، در ابتدا گرفتار عجب مى شوند. سپس آن صفت ناپسند، باعث مى شود كه آنان از دستگيرى ديگران و انفاق براى آنان، امساك ورزند.

منشأ دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 10

10 - فرمان به پيامبر ( ص ) براى رعايت تقوا ، برخاسته از علم و حكمت الهى است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه . .. إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جمله {إنّ اللّه. ..} مى تواند تعليل براى فرمان به رعايت تقوا باشد; يعنى، چون خداوند، داراى آگاهى فراوان و صاحب حكمت است، چنين فرمانى را صادر كرده است.

موانع دعوت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 9

9 - هواپرستى و تمايلات نفسانى ، مخالف اهداف دعوت الهى است .

و لاتتّبع أهواءهم

موعظه در دعوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 1،9

1- پيامبر ( ص ) مأمور دعوت مردم به راه پروردگار در پرتو حكمت ( برهان هاى عقلى و علمى ) و موعظه نيك

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

{حكمت} به معناى دستيابى به حق در پرتو علم و عقل است (مفردات راغب). بنابراين {بالحكمة}; يعنى، به وسيله براهين عقلى و علمى به حق رسيدن.

9- انسان براى گرايش به راه خدا ، نيازمند موعظه نيك در كنار دلايل متقن عقلى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {الموعظة} عطف بر

{بالحكمة} است و با يك سياق ذكر شده، در حالى كه {و جادلهم} با بيان ديگر و امرى مجزّا آمده است.

مهمترين دعوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

مهمترين دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 4

4 - توحيد و نفى شرك ، اساس و محور دعوت پيامبر ( ص )

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

مهمترين دعوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 9

9 - ياد خدا و سخن از او ، محور و شعار دعوت و رسالت موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، دعوت به پذيرش ربوبيت خداوند را سرلوحه دعوت هاى خويش قرار داده بودند .

بربّ هرون و موسى

مهمترين دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 4،8،13

4 _ دعوت به پرستش خداى يگانه ، در رأس برنامه تبليغى نوح ( ع

)

فقال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

8 _ مبارزه با شرك و دعوت به توحيد ، مهمترين رسالت نوح

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

13 _ هشدار به روز قيامت و عذاب هول انگيز آن ، از رسالت هاى اساسى نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 2

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

مهمترين دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 9

9 - ياد خدا و سخن از او ، محور و شعار دعوت و رسالت موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، دعوت به پذيرش ربوبيت خداوند را سرلوحه دعوت هاى خويش قرار داده بودند .

بربّ هرون و موسى

مهمترين دعوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و

پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

وضوح دعوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 11

11 - دعوت پيامبران ، مبتنى بر منطق روشن و منطبق با مبانى عقلى و علمى

ثمّ أرسلنا . .. و سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 7

7- دعوت پيامبران و مبلغان الهى ، همراه با ادله روشن و آشكار

و من لايجب داعى اللّه . .. أُول_ئك فى ضل_ل مبين

در اين آيه مخالفت با دعوت گران به سوى خداوند، گمراهى آشكار شمرده شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه پيام مناديان الهى، حق آشكار بوده است.

وضوح دعوت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 7

7- دعوت پيامبران و مبلغان الهى ، همراه با ادله روشن و آشكار

و من لايجب داعى اللّه . .. أُول_ئك فى ضل_ل مبين

در اين آيه مخالفت با دعوت گران به سوى خداوند، گمراهى آشكار شمرده شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه پيام مناديان الهى، حق آشكار بوده است.

ويژگيهاى دعوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 1

1 _ دعوت پيامبر(ص) و اصول و مبانى

و برنامه هاى آن متكى بر حجت و دليل روشن است.

قل إنى على بينة من ربى

در آيات گذشته از توحيد و روش برخورد و . .. سخن به ميان آمده و لذا جمله {إنى على بينة} به منزله پشتوانه و تأييدى براى كليه موارد ذكر شده است.

ويژگيهاى دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 2

2 _ حضرت نوح ( ع ) ، براى انجام رسالت خويش ، از مردم كمترين مزدى مطالبه نمى كرد .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1،2

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

{جهار} اسم مصدر {جهر} است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى، سرّى و بى سروصدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 2

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را

به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

يوسف(ع) و رد دعوت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 1

1_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، علت هاى نپذيرفتن دعوت پادشاه و حاضر نشدن در نزد او و تقاضاى دادرسى را بيان كرد .

قال ارجع إلى ربك . .. ذلك ليعلم

در اينكه جمله {ذلك ليعلم . ..} تا آخر آيه بعد كلام يوسف(ع) است يا سخن زليخا، دو نظر ابراز شده است. دلايل متعددى مؤيد نظر نخست است كه به برخى از آنها اشاره مى شود: 1- ظاهر اين است كه {أن الله ...} عطف بر {أنى لم أخنه ...} باشد ; يعنى: {ذلك ليعلم... أن الله لايهدى ...}. اين معنا محتمل نيست كه سخن زليخا باشد. 2- آنچه در آيه بعد آمده، حقايق و معارفى بلند است كه اعتقاد و باور به آنها از زنى چون زليخا _ كه در سلك مشركان است _ برنمى آيد.

دعوا

ادله اثبات دعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 7

7_ گواهى شهود عينى ، طريقى معتبر براى اثبات مدعا

وسئل القرية . .. والعير التى أقبلنا فيها

امارات قضايى در اثبات دعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- يوسف - 12 - 26 - 11

11_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، صداقت زليخا و دروغ گويى يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن يوسف ( ع ) از پيشِ رو دانست .

إن كان قميصه قُدّ من قُبل فصدقت و هو من الكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 1

1_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، كذب ادعاى زليخا و صداقت يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن از پشتِ سر دانست .

و إن كان . .. و هو من الص_دقين

دنيا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دنيا

{دنيا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 10

10 _ دنيا ، ميدان عمل براى آخرت

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 12

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازى از خداوند در دنيا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 1،2،3

1 _ كافران صدر اسلام ، برخوردار از شوكت ظاهرى و بهره هاى دنيوى

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

2 _ كافران عصر بعثت ، بهره مند از سود هاى فراوان تجارى و نفوذ سياسى ، بر اثر گشت و گذار در شهر ها و سرزمين هاى مختلف

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

3 _ قدرت و

شكوه ظاهرى كافران و برخوردارى آنان از بهره هاى مادى ، امرى فريبنده براى مسلمانان

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 62 - 1

1 - جهان فعلى ، نشأه نخستين است و در پى آن نشأه ديگرى خواهد آمد .

و لقد علمتم النشأة الأُولى

آثار ادبار دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 11

11 _ اقبال دنيا به مردم ، زمينه ساز غفلت از خدا و ادبار آن ، عامل توجه به خداست .

و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها جاءتها ريح عاصف . .. و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا

آثار اعراض از دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 22 - 2

2 - آخرت طلبى و دل نبستن به دنيا ، موجب سرور و تابناكى چهره ها در قيامت

وجوه يومئذ ناضرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر جايگاه اخروى كسانى است كه در قطب مخالف دلبستگان به دنيا قرار دارند.

آثار اقبال دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 11

11 _ اقبال دنيا به مردم ، زمينه ساز غفلت از خدا و ادبار آن ، عامل توجه به خداست .

و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها جاءتها ريح عاصف . .. و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا

آثار ترجيح دنيا بر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 95 - 10

10- سوداگرى با دين و ترجيح دادن دنيا بر آخرت ، نشان جهل و نادانى است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

آثار جهل به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 16

16 _ دلبستگى به زندگى دنيوى ، نتيجه عدم شناخت صحيح دنياست .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و ظن أهلها أنهم قدرون عليها ... كذلك نفصل الأيت لقوم

آثار ذكر فناپذيرى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 4

4- توجه به عمر محدود دنيا و گرفتارى هاى لحظه مرگ ، بازدارنده انسان از گناه و انحراف

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

تعبير {فكيف. ..} در مقام بازداشتن منافقان و منحرفان از بى ايمانى و نفاق است بدين منظور اولاً مرگ را به رخ آنان كشيده تا بدانند زندگى دنيا ديرى نمى پايد. ثانياً كيفر و عقاب را به ياد آنان آورده تا بدانند حق ستيزى، فرجامى سخت و دشوار دارد.

آثار شناخت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 6

6 - يافتن راه درست زندگى ، در گرو درك صحيح از حقيقت زندگى و آخرت

ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة

برداشت ياد شده از آن جا است كه مؤمن آل فرعون در نخستين برنامه هدايتى خود (نشان دادن راه درست زندگى)، به مسأله حقيقت زندگى دنيايى و اخروى پرداخته است.

آثار فريبندگى دنيا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 6

6 _ فريبندگى حيات دنيا زمينه ساز گرايش گروهى از انسان ها به كفرپيشگى و انكار مداوم آيات خدا

حرمهما على الكفرين . .. غرتهم الحيوة الدنيا ... و ما كانوا بايتنا يجحدون

آخرت و دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 7

7 _ دنيا ، عرصه تجارت سعادت و كسبِ توشه اخروى است ; نه قيامت .

انفقوا . .. من قبل ان يأتى يوم لا بيع فيه

آرزوى بازگشت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 1،14

1 - بازگشت به دنيا براى تبرّى از سران شرك و مخالفت كردن با آنان ، آرزوى مشركان پيرو در صحنه قيامت

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

{كرّ} به معناى رجوع و {كرّة} به معناى يكبار رجوع كردن است و مراد از آن، بازگشت به دنيا مى باشد. بنابراين {لو أن لنا كرّة}; يعنى، اى كاش يكبار ديگر به دنيا باز مى گشتيم!

14 - آرزوى بازگشت از سراى قيامت به دنيا ، آرزويى پوچ كه هرگز تحقق نخواهد يافت .

لو أن لنا كرة . .. و ما هم بخرجين من النار

{و ما هم بخارجين . ..} در حقيقت پاسخى است به اظهار آرزوى مشركان مبنى بر بازگشت به دنيا. جمله مذكور بيان مى دارد كه آنان نه تنها به دنيا باز نمى گردند، بلكه از آتش دوزخ نيز رهايى نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 2

2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 1

1 _ پديدار شدن عذابى كه مشركان آن را انكار مى كردند، موجب آرزوى بازگشت به دنيا، نه ايمان واقعى به خداوند و آيات

فقالوا يليتنا نرد . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

جمله {ياليتنا . .. و نكون من المؤمنين} در آيه قبل، بيان آرزوى مشركان براى بازگشت به دنيا و ايمان آوردن بود. حرف {بل} اضراب از آن مطالب است. يعنى نه اينكه آرزوى بازگشت براى ايمان باشد، بلكه به پندار رهايى از عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 95 - 2

2- جوامع هلاك شده ، آرزومند بازگشت به دنيا و تدارك اعمال خويش اند .

حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

اگر مراد از بازگشت، بازگشت به دنيا باشد; با توجه به تأكيد خداوند (حرام. .. أنّهم لايرجعون) چنين استفاده مى شود كه امت ها خواهان بازگشت بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 6،8

6 - ندامت كافران در هنگام مرگ و تمناى آنان از خدا ، براى بازگشت به دنيا

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

8 - { عن الصادق ( ع ) . . . إذا مات الكافر

شيّعه سبعون ألفاً من الزبانية إلى قبره و انّه ليناشد حامليه بصوت يسمعه كلّ شىء إلاّ الثقلان . . . و يقول : { رّب ارجعون لعلّى أعمل صالحاً فيما تركت { فتجيبه الزبانية كلاَّ إنّها كلمة أنت قائلها ;

از امام صادق(ع) روايت شده است : هنگامى كه كافرى مى ميرد، هفتاد هزار فرشته عذاب او را به سوى قبرش مى برند و آن كافر با صداى بلند _ كه تمام موجودات غير از انس و جن مى شنوند _ تشييع كنندگان را قسم مى دهد . ..و مى گويد: {ربّ ارجعون لعلّى أعمل صالحاً فيما تركت}. پس فرشتگان عذاب به او جواب مى دهند: هرگز! اين كلامى است كه تو گوينده آنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 3،7

3 - آرزوى كافران در هنگام مرگ ، براى بازگشت به دنيا و استفاده از امكانات و اموال خود در راه خير *

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

برداشت فوق، بدان احتمال است كه مراد از {ما تركت} اموال و امكاناتى باشد كه فرد، پس از مرگ خويش بر جاى مى گذارد; نه فرصت هاى از دست رفته; چنان كه در برداشت پيشين بيان شد.

7 - تمناى كافران بر بازگشت به دنيا ، تمنايى مردود و غير قابل پذيرش

قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 102 - 1

1 - دوزخيان ، آرزومند بازگشت به دنيا ، حتى براى يك بار و قرار گرفتن در صف مؤمنان

فلو أنّ لنا كرّة فنكون من

المؤمنين

حرف {لو} براى {تمنّى} به كار مى رود و {كرّة} به معناى (يك بار بازگشتن) است. بنابراين {لو أنّ لنا كرّة}; يعنى، اى كاش! براى ما هرچند براى يك بار هم كه شده، فرصت بازگشتى مى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 1،2

1 - آرزوى كافران و گنه كاران ، هنگام مشاهده عذاب الهى ، به بازگشت دوباره به دنيا

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة

{لو} در آيه شريفه، براى تمنّى است.

2 - احسان ( نيك كردارى و نيكى كردن به ديگران ) ، هدف و فلسفه درخواست كافران از بازگشت دوباره به زندگى دنيايى

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

{إحسان} هم شامل نيكى به خود مى باشد و هم نيكى به ديگران (لسان العرب ). اين واژه در آيه شريفه ممكن است به هر دو معنا باشد.

احاطه بر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 13 - 3

3 - بى ثمر بودن ثروت ، در نجات از هلاكت و سقوط ، برخاسته از سلطه كامل خداوند بر دنيا و آخرت است .

و ما يغنى عنه ماله إذا تردّى . .. و إنّ لنا للأخرة و الأُولى

اديان و آبادانى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 15

15_ آبادانى و برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از نعمت ها و موهبت هاى دنيوى ، از اهداف پيامبران و اديان الهى است .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

ارزش امكانات دنيوى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 7،8،9

7 _ آمرزش و رحمت الهى ، داراى ارزش برتر از تمامى ثروت هاى به دست آمده و امكانات دنيوى

لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

8 _ مرگ و يا شهادت در راه خدا ، داراى ارزشى برتر از ماندن در دنيا و ثروت اندوزى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم . .. خير ممّا يجمعون

9 _ ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 6

6 _ ارزشمندى داده هاى الهى ( امكانات مادى و معنوى ) به انسانها

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

از اينكه خداوند امكاناتى را كه در دسترس انسانها قرار داده، فضل خويش ناميده و به خود نسبت داده است، ارزشمندى آن به دست مى آيد ; البته بنابر اينكه ضمير

{فضله}، به {اللّه} برگردانده شود ; نه به {ما آتيهم اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 18

18 _ ناچيز و بى ارزش بودن هر آنچه ( دنيا و لذائذ و زخارف آن و . . . ) در مقابل از دست دادن دين و رهاسازى كتاب آسمانى و بىوفايى به پيمان الهى باشد .

و اشتروا به ثمناً قليلا

آنچه عالمان اهل كتاب در مقابل دين فروشى مى گرفتند، به اعتقاد خودشان اندك نبوده است ; چون با كتمان حقانيّت پيامبر (ص)، به خواسته هاى دنيوى، رياست بر مردم و . .. مى رسيدند ; ولى در عين حال خداوند همه آنها را به بى ارزشى و ناچيزى توصيف كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 6

6 - خداوند ، خواهان آگاهى يافتن مردم به ارزش برتر پاداش هاى الهى بر منافع دنيوى

لمثوبة من عنداللّه خير لو كانوا يعلمون

{لو} در {لو كانوا يعلمون} به معناى تمنى است و تمنى درباره خداوند به معناى اراده تشريعى است. مفعول {يعلمون} همه حقايقى است كه در جمله هاى قبل بيان شده است. از آنهاست برترى پاداش دنيا بر ديگر منافع; يعنى: ليت هم يعلمون ان مثوبة اللّه خير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 5

5 - ارزش برتر پاداش هاى اخروى نسبت به امكانات دنيوى

ثواب اللّه خير

ارزش دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 6

6 _ دستيابى

به دنيا بدون داشتن ايمان و تقوا ، فاقد ارزش در پيشگاه خداوند

من كان يريد ثواب الدنيا فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 11

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 10

10- سراى آخرت ، بسى بهتر از سراى دنياست .

و لدار الأخرة خير

استحاله بازگشت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 95 - 1

1- عدم امكان بازگشت امت هاى هلاك شده به دنيا و تدارك اعمال خويش

و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حرام} خبر مقدم و مصدر مؤوّل (رجوع) در {أنّهم لايرجعون} مبتداى مؤخّر باشد. هم چنين {لا} در {لايرجعون} زايده و مقصود از رجوع، بازگشت به دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 1

1- سنت الهى بر ثبت اعمال مؤمنان براى پاداش و محروميت هلاك شدگان از بازگشت به دنيا ، تا خروج يأجوج و مأجوج ( انقراض دنيا ) ادامه خواهد داشت .

فمن يعمل . .. و حرم على ... حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حتى} معناى غايت را افاده كند. البته ميان اهل

ادب در افاده آن براى غايت، اختلاف نظر وجود دارد; ولى از سياق و آهنگ آيه، غايت قابل استفاده است. براين اساس {حتّى إذا فتحت...} غايت براى {فمن يعمل من الصالحات... و حرام قرية...} خواهد بود. گفتنى است كه نوع مفسران بر آنند كه مقصود از يأجوج و مأجوج، دوگروه از مردمى هستند كه در آخر الزمان ظاهر مى شوند و به تاختوتاز و فتوحات دست مى زنند و پس از مرگ آنان، عمر دنيا به پايان مى رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 4

4 - عدم امكان بازگشت انسان به دنيا ، پس از برپايى قيامت

ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا فيها و لاتكلّمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 102 - 5،6

5 - بازگشت به دنيا پس از برپايى قيامت ، ممكن نيست .

فلو أنّ لنا كرّة فنكون من المؤمنين

برداشت ياد شده با توجه به آمدن واژه {لو} است كه معمولاً در موارد غير ممكن به كار مى رود.

6 - توجه انسان ها در قيامت ، به عدم امكان بازگشت به دنيا و تدارك گذشته ها

فلو أنّ لنا كرّة فنكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 3

3 - اقوام عذاب شده و به هلاكت رسيده ، هرگز زنده نشده و به دنيا باز نخواهند گشت .

أنّهم إليهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 4

4 - بازگشت به دنيا _ حتى

براى احسان كردن و جبران گذشته ها _ براى هيچ كس ممكن نيست .

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

استفاده كم از دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 4

4- ابتلاى بدعت گذاران به عذاب دردناك ، پس از بهرهورى اندك از دنيا ، گواه عدم رستگارى آنان است .

إن الذين يفترون على الله الكذب لايفلحون . مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

استفاده ناپسند از دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 8

8 _ بهره جويى هاى ظالمانه از دنيا ، ناسپاسى در برابر خداست .

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

اكتفا به بهره دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 11

11 - قوم خيرخواه قارون ، خواهان بسنده كردن وى به سهم خويش و صرف كردن مازاد آن در راه خدا

و لاتنس نصيبك من الدنيا

امكانات دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 10،11،12

10 _ امكانات مادى ، و تمايل به آنها ، فقط وسيله اى براى گذران زندگانى دنياست و هدف آفرينش نيست .

زيّن للنّاس ذلك متاع الحيوة الدّنيا

11 _ ارزش محدود و مقطعى بهره هاى دنيوى

ذلك متاع الحيوة الدنيا

12 _ هشدار خداوند به زوال پذيرى بهرهورى ها و امكانات دنيا

ذلك متاع الحيوة الدنيا

امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

200 - 5

5 _ دنياطلبان ، زيبايى ها را تنها در امكانات و بهره هاى دنيوى مى پندارند .

فمن الناس من يقول ربنا اتنا فى الدنيا

از اينكه در هنگام خواسته هايشان قيد {حَسَنه} را ذكر نكرده اند، چنين برمى آيد كه هر چه را در دنياست، زيبا مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 8

8 _ برخوردارى از امكانات دنيا ، ملاك سنجش شخصيّت افراد از ديدگاه كافران

زين للذين . .. و يسخرون من الذين امنوا

چون كافران فريفته دنيا هستند، لذا هر كسى كه برخوردار از آن نباشد _ كه مؤمنان صدر اسلام غالباً تهيدست بودند _، به نظرشان حقير مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 12

12 _ لزوم مقدم داشتن ارزش هاى الهى ، در برابر جاذبه هاى مادى و ظواهر دنيوى ( زيبايى ، ثروت و . . . )

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنَّ و لامة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 21

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 197 - 1،2،3

1 _ قدرت و توشه هاى مادى ، هر اندازه باشد ، ناچيز و اندك است .

لا يغرّنك . .. متاع

قليل

على رغم اينكه امكانات مادى كافران به اندازه اى بوده كه خطر فريبندگى داشته، خداوند آنها را اندك مى شمارد.

2 _ بهره مندى كافران از قدرت و امكانات مادى ، محدود و كوتاه است .

متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم

3 _ توان و امكانات مادى كافران ، دليلى بر حقّانيّت آنان نيست .

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد. متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم

تصريح به اندك بودن بهره مندى كافران در دنيا و يادآورى فرجام شوم آنان، اشاره به اين معنا دارد كه شوكت ظاهرى آنان، نه به خاطر تقرّبشان در پيشگاه خداوند است و نه نشانه حقانيّت آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 1،3،5،7

1 _ بى ارزشى بهره ها و قدرت محدود كافران در دنيا ، نسبت به نعمت جاودانه بهشت

متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدين فيه

3 _ تلاش براى دستيابى به ثروت و امكانات مادى با حفظ تقوا ، آسيبى به سعادت اخروى نمى رساند .

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد . .. لكن الّذين اتّقوا

{لكن}، براى استدراك توهمى است كه از آيات قبل به ذهن مى رسد، و آن اينكه تلاش كافران براى به دست آوردن امكانات مادى، موجب جهنمى شدن آنهاست ; كلمه {لكن}، اين توهم را از بين برده و بيان مى دارد كه در صورت تقوا، كسب و ثروت ضررى به سعادت انسان وارد نمى سازد.

5 _ فريفته نشدن در برابر شوكت ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران ، از مصاديق تقواپيشگى است . *

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا

. .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

نهى از فريفته شدن و آنگاه بشارت بهشت به تقواپيشگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

7 _ توجّه به بهشت جاودانه ، موجب گرايش به تقوا و فريفته نشدن در برابر بهره هاى اندك دنيا

متاع قليل . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 1،3

1 _ خداوند ، راهنماى انسان به امكاناتى برتر از دارايى هاى دنيوى

ذلك متاع الحيوة الدنيا . .. قل اؤنبّئكم بخير من ذلكم

3 _ لذّت هاى اُخروى ( باغ هاى بهشتى و رضايت خدا و زنان پاكيزه ) ، برتر از خوشى ها و امكانات دنيا

بخير من ذلكم . .. جنات ... و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 15

15 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله تعالى: {قد أنزلنا عليكم لباسا . .. و ريشا} ... و اما الرياش فالمتاع و المال ... .

از امام باقر(ع) روايت شده است: مراد از {ريشا} در آيه {قد أنزلنا عليكم . .. و ريشا} متاع و مال است.

انبيا و آبادانى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 15

15_ آبادانى و برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از نعمت ها و موهبت هاى دنيوى ، از اهداف پيامبران و اديان الهى است .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

انقراض دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 34 - 6

6 _ برپايى جهان آخرت در پى انقراض جهان كنونى است .

يبدؤا الخلق ثم يعيده

اهميت شناخت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 1

1 - معرفت و شناخت درست نسبت به ماهيت و حقيقت حيات دنيوى ، امرى لازم براى انسان ها

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

برترى آخرت بر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 10

10- سراى آخرت ، بسى بهتر از سراى دنياست .

و لدار الأخرة خير

بى ارزشى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 10

10 - سراى دنيا و نعمت هاى آن در قياس با آخرت ، ناچيز و بى مقدار است .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. فتمنوا الموت

چنانچه نعمتهاى دنيا در برابر سراى آخرت ارزشى داشت، تمناى مرگ براى نيل به آن وجهى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 12

12 - تحقير دنيا و حاكميت موقت فرعون در آن ، از سوى ساحران مؤمن

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

فعل {تقضى} خطاب به فرعون و {ه_ذه الحياة} مفعول فيه آن است; يعنى، {إنّما تقضى مدة ه_ذه الحياة الدنيا} (دايره حكم رانى تو، همين زندگى دنيايى است و فراتر از آن در دسترس تو نيست).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 21

21 -

زندگانى دنيا ، در مقايسه با آخرت ، كالايى فريبنده بيش نيست .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 1

1 - جهان آخرت ، بهتر از زندگانى دنيا و سراسر خير است .

و الأخرة خير

كلمه {خير} _ مانند كلمه {شرّ} _ گاهى اسم و گاهى وصف تفضيلى است. در صورت اول; يعنى، آنچه همگان به آن رغبت مى كنند و در صورت دوم; يعنى، برتر (مفردات راغب). در اين آيه هر دو معنا احتمال مى رود; گر چه _ به قرينه كلمه {أبقى} _ معناى تفضيل مناسب تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 6

6 - دنيا ، فاقد زمينه مناسب براى بهره بردن پيامبر ( ص ) از عطا هاى ويژه الهى و رسيدن آن حضرت به خرسندى كامل

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

بى ارزشى منافع دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 2

2- ناچيزى هر بهره دنيوى ، در قبال عذاب دردناك اخروى

مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

پايان دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 6

6 - زمان برپايى قيامت ، در آخرين لحظه هاى پايانى دنيا است . *

و يوم تقوم الساعة

ناميده شدن قيامت به {الساعة} ممكن است به جهت اين باشد كه قيامت، در آخرين دقيقه ها و لحظه هاى عمر دنيا رخ مى دهد و

ازاين رو، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 4

4 - پايان عمر دنيا و آغاز جهان آخرت ، در نزد خداوند مشخص و معلوم است .

فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه مقصود از {الوقت المعلوم} نفخه اولى و پايان عمر دنيا باشد.

پايان عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 1 - 2

2 - از عمر دنيا ، مقدار كمترى باقى مانده است .

اقتربت الساعة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نزديك شدن لحظه برپايى قيامت _ كه با به پايان رسيدن عمر دنيا صورت مى پذيرد _ در مقايسه با گذشته عمر دنيا سنجيده شده است.

پندار جاودانگى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 3،4

3 - جاودانه پنداشتن دنيا و استبعاد معاد از سوى ناباوران ، بر پايه گمان است ; نه برهان و يقين .

إنّه ظنّ

4 - جاودانه پنداشتن دنيا و بعيد شمردن معاد ، ريشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور

حرف {إنّ} در {إنّه ظنّ}، براى بيان علت سُرورى است كه در {كان فى أهله مسروراً} بيان شده است.

ترجيح آخرت بر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38

- 10

10 _ لزوم توجه به ارزش هاى حيات اخروى و ترجيح دادن آن بر زندگى دنيوى ، به هنگام ارزيابى اعمال و تصميم گيرى و انتخاب

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 5

5 - ترجيح آخرت بر زندگانى دنيا ، مايه رستگارى است .

قد أفلح . .. و الأخرة خير و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 1

1 - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنيا ، در تمام كتاب هاى آسمانى مطرح شده است .

و الأخرة خير و أبقى . إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

{الصحف}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. تصريح به بعضى از صحف در آيه بعد، تنها بر اهميت آنها دلالت دارد و عموم را از بين نمى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

ترجيح آخرت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 1

1- كافران ، زندگى دنيوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حيات اخروى برمى گزينند .

ويل للك_فرين من عذاب شديد .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة

برداشت فوق بنابراين اساس است كه {الذين يستحبّون الحياة . ..} جمله وصفى براى {للكافرين} باشد.

ترجيح دنيا بر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 9

9 _ دلخوش كردن به زندگى دنيوى و ترجيح دادن آن بر حيات اخروى ، امرى است ناپسند و مورد نكوهش خداوند .

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 1،6،8،9،10

1- كافران ، زندگى دنيوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حيات اخروى برمى گزينند .

ويل للك_فرين من عذاب شديد . الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة

برداشت فوق بنابراين اساس است كه {الذين يستحبّون الحياة . ..} جمله وصفى براى {للكافرين} باشد.

6- ترجيح دهندگان دنيا بر آخرت و سد كنندگان راه خدا و كج جلوه دهندگان آن در نهايت گمراهى هستند .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا أُ

8- دلبستگى به دنيا و برگزيدن آن بر آخرت ، محكوم و ناپسند است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة . .. أُول_ئك فى ضل_ل بعيد

9- دلبستگى به دنيا و ترجيح دادن آن بر آخرت ، زمينه ساز دين ستيزى و كفر است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

تقديم {يستحبّون الحياة الدنيا} بر جمله {و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجاً} احتمالاً بيانگر معناى ياد شده باشد.

10- ترجيح دادن همواره دنيا بر آخرت ، سد مدام راه خدا و

كج جلوه دادن تعاليم الهى ، از نشانه هاى كفرپيشگى است .

ويل للك_فرين . .. الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 1،4،6

1- ترجيح زندگى دنيا بر آخرت ، ريشه اصلى ارتداد و گرايش به كفر است .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

جمله {ذلك بأنهم . ..} در مقام تعليل براى آيه قبل است و نيز {ذلك} اشاره دارد به ارتداد و كفر پس از ايمان.

4- گرفتارى به خشم الهى و عذاب اخروى ، معلول دلبستگى انسان به دنيا و ناديده گرفتن آخرت است .

فعليهم غضب . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {غضب من الله . ..} باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

6- ترجيح دنيا بر آخرت _ و نه صرف تأمين نياز هاى زندگى _ امرى نكوهيده است .

فعليهم غضب من الله . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 4

4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 5

5- ترجيح زندگى دنيا بر آخرت ، موجب زيان و ورشكستگى واقعى انسان در آخرت است .

ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا

على الأخرة . .. لاجرم أنهم فى الأخرة هم الخ_سرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 1

1 - كسى كه سرانجامش مرگ است ، نبايد دنيا را بر آخرت ترجيح دهد و خود را دل بسته آن كند .

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 2،3

2 - طغيان گران ، دنيا طلبانى هستند كه آن را بر آخرت ترجيح مى دهند .

من طغى . و ءاثر الحيوة الدنيا

3 - علاقه شديد به دنيا و ترجيح آن بر آخرت ، پيامد طغيانگرى و سرپيچى از اطاعت خداوند است .

فأمّا من طغى . و ءاثر الحيوة الدنيا

ترتيبى كه آيه شريفه در ذكر طغيان و دنيا طلبى به كار برده، ممكن است برخاسته از ترتّب خارجى آن دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 3

3 - ترجيح دنيا بر آخرت ، مايه گرفتارى به آتش دوزخ

و ءاثر الحيوة الدنيا . فإنّ الجحيم هى المأوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 19

19 - ترجيح دهندگان دنيا بر آخرت ، پيروان هواى نفس خويش اند .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. و أمّا من ... نهى النفس عن الهوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2،3

2 - مردم با گزينش دنيا به جاى آخرت ، خود را از تزكيه ، ياد

خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

3 - برتر ديدن زندگانى دنيا از آخرت ، ديدگاهى ناروا و مايه شقاوت و روى گردانى از تذكّرات قرآن و گرفتارى به آتش دوزخ است .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار ... بل تؤثرون الحيوة الدنيا

تزيين دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 2

2- خداوند ، توصيف كننده بهشت براى متقين ، در قبال جلوه دنيا در چشم كافران

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون . .. زيّن له سوء عمله ... مثل الجنّة الّتى وعد ا

در صورتى كه {مثل} به معناى توصيف باشد، از ارتباط اين آيه با آيات پيشين مطلب بالا استفاده مى شود.

تشبيه مدت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته

است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تعقل در حقيقت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 9،11

9 _ نينديشيدن درباره حقيقت زندگى دنيا و آخرت و جايگاه و ارزش هر يك، مورد توبيخ خداوند

و ما الحيوة الدنيا . .. أفلا تعقلون

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

تعقل در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 20

20 _ ترغيب خداوند به تفكر درباره دنيا و آخرت

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

تفاوت دنيا با آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 10

10 - آخرت و معيار سنجش زمان آن ، با دنيا و معيار هاى دنيوى ، متفاوت است .

فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

تفكر در حقيقت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم

- 30 - 7 - 5،6

5 - درك عميق و ژرف از حقيقت دنيا ، امرى شايسته و لازم است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

عبارت {يعلمون ظاهراً. ..} به قرينه {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} درصدد سرزنش و مذمت سطحى نگرى به دنيا و توجه نكردن به ژرفا و باطن آن است. بنابراين، شايسته است كه انسان ها، تنها به ظواهر بسنده نكنند، بلكه براى درك باطن آن تلاش كنند.

6 - ژرف نگرى درباره حيات دنيوى ، زمينه توجّه به آخرت است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا و هم عن الأخرة هم غ_فلون

تقديم صفت سطحى نگرى درباره دنيا بر صفت غفلت از آخرت، احتمال دارد به خاطر اين واقعيت باشد كه سطحى نگرى درباره دنيا، غفلت از آخرت را در پى دارد. بنابراين، ژرف نگرى درباره دنيا و توجه به باطن آن، در رويكرد به آخرت مى تواند نقش داشته باشد.

تلاش براى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 7

7 _ تلاشگران براى پاداش هاى دنيوى ، از نعمت دنيا بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 3

3 _ تلاش براى دستيابى به ثروت و امكانات مادى با حفظ تقوا ، آسيبى به سعادت اخروى نمى رساند .

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد . .. لكن الّذين اتّقوا

{لكن}، براى استدراك توهمى است كه از آيات قبل به ذهن مى رسد، و آن اينكه تلاش كافران براى به دست آوردن امكانات مادى،

موجب جهنمى شدن آنهاست ; كلمه {لكن}، اين توهم را از بين برده و بيان مى دارد كه در صورت تقوا، كسب و ثروت ضررى به سعادت انسان وارد نمى سازد.

جدايى از دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 28 - 1

1 - درك نشانه هاى جدايى كامل از دنيا از سوى محتضر ، پيش از فرا رسيدن لحظه نهايى مرگ وى

و ظنّ أنّه الفراق

جذابيت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 5

5 - جاذبه و فريبندگى شديد دنيا و امكانات تجمّلى آن براى تمامى انسان ها

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة

از اين كه در فرض رفاه تمامى كافران، كفر سراسر جهان را فرامى گرفت، اين نكته استفاده مى شود كه جاذبه دنيا، چنان شديد است كه تمامى انسان ها را به وادى كفر مى كشاند تا به امكانات دنيايى دست پيدا كنند.

حسن فرجام دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 9

9_ دنيا ، داراى عاقبت و فرجامى نيك است .

لمن عقبى الدار

{ال} در {الدار} عهد حضورى و اشاره به حيات دنيا دارد. مراد از فرجام حيات دنيا بهشت و نعمتهاى آن است.

حقيقت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 5

5 - دنيا ، سرايى نيست كه در آن بتوان گنه كاران را به كيفر گناهانشان رساند .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

{يومئذ} ظرف و متعلق به

{يوفّيهم} است. بنابراين تقديم آن بر {يوفّيهم} يا به خاطر اهتمام به ذكر {قيامت} و يا براى بيان حصر مى باشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال دوم است; زيرا در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: تنها در آن روز (قيامت) است نه روزى ديگر (دنيا) كه خداوند، جزاى آنان را به صورت تام و كامل خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 7

7 - دنيا ، ناپايدار است و به سوى زوال پيش مى رود .

كيف بدأ الخلق ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 2

2 - دنيا ، جهانى است گذرا و ناپايدار .

إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة

برداشت ياد شده، از نام گذارى دنيا به {عاجلة} (زودگذر) استفاده مى شود.

حيات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 6

6 _ ظاهرسازى و فريفتن ديگران ، فقط در تنگناى حيات دنيا ممكن است .

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا

بنابراينكه {فى الحيوة الدنيا}، متعلّق به {يعجبك} باشد ; يعنى شگفتى گفتارشان در دنياست ; در آخرت كه روز حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 17

17 _ زمين در بردارنده وسيله زندگانى و معيشت انسان ها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

{متاع} به چيزى گفته مى شود كه مايه منفعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 1،2،3

1 _ آراستگى زندگانى دنيا ، در ديدگاه كافران

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

2 _ زينت زندگانى دنيا در نظر كافران ، واقعيّت آن را پوشانده است .

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

3 _ كفر ، زمينه اصيل پنداشتن زندگى دنيا و ارزش هاى مادى

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 2

2 _ چگونه سپرى كردن زندگانى دنيا ، پرسش فرشتگان از گناهكاران مستضعف پس از مرگ ( سؤال قبر )

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 7

7 - ارتباط و پيوند وثيق ميان حيات دنيوى و اخروى انسان

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . .. أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

از همراه هم آمدن دو موضوع هدفمندى زندگى بشر و احياى مجدد مردگان مطلب ياد شده به دست مى آيد.

خفاى حقايق در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 16

16- مخفى ماندن برخى از حقايق و مسائل مورد اختلاف انسان ها ، در دنيا

و ليبيّننّ لكم يوم القي_مة ما كنتم فيه تختلفون

ترديدى نيست كه حق در پاره اى از مسائل مورد اختلاف مردم در دنيا روشن است. بنابراين تبيين حقايق مورد اختلاف در قيامت، مربوط به مسائلى است كه حق در آنها روشن نيست.

درخواست بازگشت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 -

7

7 _ منكران قرآن پس از برپايى قيامت در آرزوى يافتن شفيعان نجات دهنده از عذاب و يا بازگشت به دنيا براى انجام اعمالى سعادت آفرين

يقول الذين نسوه . .. فيشفعوا لنا او نرد فنعمل غير الذين كنا نعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 4

4- ظالمان به وقت مشاهده عذاب در قيامت خواستار مهلتى كوتاه براى بازگشت به دنيا جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى مى شوند . *

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يوم يأتيهم العذاب} روز قيامت باشد، نه عذاب استيصال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 9،13،19

9 - مجرمان در قيامت ، براى بازگشت به دنيا ، به ربوبيت الهى متمسك مى شوند .

ربّنا أبصرنا و سمعنا فارجعنا

13 - مجرمان در قيامت ، براى بازگشت به دنيا و يافتن فرصت انجام اعمال نيك ، تمنا مى كنند .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

19 - به يقين رسيدن مجرمان درباره معاد ، در قيامت دليل درخواست شان از خدا جهت بازگشت به دنيا است .

فارجعنا نعمل ص_لحًا إنّا موقنون

{إنّا موقنون} به منزله تعليل براى درخواست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 11

11 - مشيت خداوند ، تعلق نگرفته است كه به درخواست كنندگان بازگشت به دنيا از آخرت ، جواب مساعد بدهد .

ربّنا . ..فارجعنا نعمل ص_لحًا... و لو شئنا لأتينا كلّ

نفس هديها

فراز {حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم} مى تواند قرينه باشد به اين كه مراد از {لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها} بازگشت دادن به دنيا و در واقع جواب مثبت دادن به درخواست مجرمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 1

1 - درخواست مجرمان در قيامت براى بازگشت به دنيا ، از سوى خداوند شديداً رد مى شود .

فارجعنا نعمل ص_لحًا . .. فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

احتمال دارد امر {ذوقوا} جواب درخواست مشركان باشد كه در آيه پيش (12) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 6

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

دنيا در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 19

19 _ خير و سعادت بودن آخرت و برترى آن بر دنيا ، از تعاليم تورات به يهوديان

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون

دنيا طلبى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 4

4 - دوزخيان در قيامت ، به اشتباه خود در دل بستن به زندگى محدود دنيا پى خواهند برد .

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم

دنيا محل عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 12

12 _ دنيا ،

سراى تلاش است و جهان پس از مرگ ، براى كيفر و پاداش مى باشد .

إذا هم يبغون . .. متع الحيوة الدنيا ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 1

1 _ دنيا سراى تلاش و آخرت سراى كيفر و پاداش است .

للذين أحسنوا الحسنى . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 3

3 _ دنيا ، جايگاه عمل براى جهان آخرت است .

هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت

دنيا و آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 10

10 - سراى دنيا و نعمت هاى آن در قياس با آخرت ، ناچيز و بى مقدار است .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. فتمنوا الموت

چنانچه نعمتهاى دنيا در برابر سراى آخرت ارزشى داشت، تمناى مرگ براى نيل به آن وجهى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 8،12

8 _ حج ، ميدان انجام اعمال خير و كسب توشه براى آخرت

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه و تزوّدوا

12 _ انسان در دنيا ، همچون مسافر است .

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

از به كار بردن {تزوّدوا} استفاده مى شود كه انسان تشبيه به مسافرى شده است كه نياز به توشه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 7

7 _ جمع بين دنيا

و آخرت و دستيابى به سعادت هر دو جهان امرى ممكن در ديدگاه اسلام و قرآن

فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 3

3 _ آميختگى دنيا و آخرت (زينت و عبادت) در بينش اسلامى

يبنى ءادم خذوا زينتكم عند كل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 4

4_ حيات دنيا در قياس با حيات اخروى جز توشه اى اندك نيست .

و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع

حرف {فى} در {فى الأخرة} به معناى مقايسه است. {متاع} به معناى كالا و هر آنچه در زندگى از آن بهره مى برند است. نكره آوردن آن براى رساندن قلّت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) محمّد بن علىّ الباقر ( ع ) أنّه سُئِل عن قول اللّه عزّوجلّ : { و قيل من راق } قال : ذاك قولُ ابن آدم إذا حضره الموتُ قال : هل مِن طبيب ، هل من راق ، قال : { و ظنّ أنّه الفراق } يعنى فراق الأهل و الأحِبّة ، عند ذلك قال : { و التفّت الساق بالساق } قال : التفّت الدنيا بالآخرة قال : { إلى ربّك يومئذ المساق } إلى ربّ العالمين يومئذ المصير ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه از آن حضرت درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و قيل من راق} سؤال شد، فرمود: اين سخن فرزند آدم است كه

وقتى مرگش فرا رسد، گويد: آيا طبيبى هست؟ آيا شفادهنده اى هست؟ مقصود از [جدايى در آيه {و ظنّ أنّه الفراق} ]جدايى از اهل، عيال و دوستان است. از اين جا است كه خداوند مى فرمايد: {و التفّت الساق بالساق}; يعنى، دنيا به آخرت پيچيده است و نيز فرمود: {إلى ربّك يومئذ المساق}; يعنى، در اين روز بازگشت همه به سوى پروردگار عالميان است}.

رابطه آخرت با دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 1

1 _ تمجيد آن دسته از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، خواهان نيكو هاى دنيا و آخرت و نجات از آتش هستند .

و منهم من يقول ربنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

رابطه دنيا با آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 5

5 _ هدف از گردآوردن انسان ها در دنيا ، حضور آنان در قيامت و دادن جزاى اعمال است . *

ربّنا انّك جامع الناس ليوم لا ريب فيه

بنابراينكه {لام} در {ليوم}، غايت باشد; نه به معناى {فى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 8

8 - دنيا ، فرصتى مناسب براى تهيه نيازمندى هاى آخرت و پيش فرستادن آن

ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 6

6 - سرنوشت انسان در آخرت ، وابسته به كردار و خصلت هاى او در دنيا است .

و ءاثر الحيوة الدنيا .

.. خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 5،6

5 - انجام دادن كار هاى سودمند براى آخرت ، تنها در دنيا امكان پذير است .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

6 - پى بردن اهل محشر ، به نتيجه بخش بودن كار هاى دنيا در آخرت

يومئذ يتذكّر الإنس_ن . .. يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جمله {يقول. ..} يا حال براى {الإنسان} و يا بدل اشتمال براى {يتذكّر} است. در هر دو صورت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

رابطه دنيا و آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 12

12 - تناسب زندگى دنيوى انسان ، با حيات اخروى او

أم حسب الذين . .. سواء محياهم و مماتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 2

2 - انسان ها ، بايد دنيا را ميدان مسابقه جهت دست يافتن به بهشت و آمرزش الهى قرار دهند .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور . سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 8

8 - زندگى دنيوى ، گذرگاهى است براى عبور به عالم آخرت .

و إليه النشور

يادآورى نشر و رستاخيز انسان ها _ پس از بيان آفرينش زمين و تأمين نيازمندى هاى بشر در آن _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 10

10 _ دنيا ، ميدان

عمل براى آخرت

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

رهبران در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 4

4_ پيشوايان انسان ها در قيامت ، همان پيشوايان آنان در دنيا خواهند بود .

فاتبعوا أمر فرعون . .. يقدم قومه يوم القي_مة

مطرح ساختن پيشوايى فرعون در صحنه آخرت (يقدم قومه) پس از بيان پيشوايى او در دنيا (فاتبعوا أمر فرعون)، اشاره به اين نكته دارد كه: انسانها در دنيا از هر كسى پيروى كنند در آخرت نيز همراه او بوده و در پى او حركت خواهند كرد.

زمان در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 10

10 - آخرت و معيار سنجش زمان آن ، با دنيا و معيار هاى دنيوى ، متفاوت است .

فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

زمينه ترجيح دنيا بر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 6

6- كوتاه نگرى ، دون همتى و دنياطلبى ، ريشه گرايش انسان به شكستن پيمان هاى الهى و ترجيح دادن دنيا بر آخرت است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 15،18

15 _ هشدار الهى به اينكه زندگى دنيا ، جز بهره اى فريبنده نيست .

و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

{الغرور}، يا مصدر است و به معناى فريب دادن و گول زدن; و يا اسم فاعل است و جمع {غارّ} به معناى فريب دهنده.

18

_ لزوم هشيارى در قبال زندگانى دنيا

و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

خداوند حيات دنيا را به فريبندگى توصيف كرد تا به انسانها بفهماند كه مبادا ظاهر فريبنده حيات دنيا، شما را از بهشت كه فوز و سعادت است، غافل سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 3

3- شرايط زندگى و حيات انسان در قيامت متفاوت با دنياست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت

روشن است كه با تبديل و دگرگونى نظام جهان زندگى انسان هم متناسب با آن تغيير مى يابد; چون بين زندگى انسان و نظام موجود جهان، پيوندى ناگسستنى است.

سرزنش ترجيح دنيا بر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .

قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

سرگرمى به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 8

8 - هلاكت امت هاى كافر پيشين ، در حال غفلت و سرگرمى آنان به دنيا ، بوده است .

أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم

احتمال دارد كه جمله {يمشون. ..} حال براى مفعول {أهلكنا} باشد.

ظهور حقايق

در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 39 - 4

4- ظهور كامل حقيقت امور اختلافى ، در دنيا امكان پذير نيست .

بلى وعدًا عليه حقًّا . .. ليبيّن لهم الذى يختلفون فيه

با اينكه براى خداوند امكان تبيين حقايق در دنيا هم وجود دارد، اما از جمله دلايل وقوع حتمى قيامت را ظهور حقايق در آن معرفى مى كند و اين نشان دهنده آن است كه علت فاعلى تبيين حقايق، مشكل ندارد; بلكه ظرف، قابليت چنان امرى را دارا نيست.

علاقه به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 7

7 _ دلبستگى انسان ها به مظاهر ناپايدار دنيا

تريدون عرض الدنيا و اللّه يريد الأخرة

فعل مضارع {تريدون} حاكى از استمرار است و دلالت بر اين دارد كه اين صفت (تلاش براى دنيا) با انسان عجين شده است. تعبير از كالا و متاع دنيوى به {عرض الدنيا}، اشاره به ناپايدارى مواهب دنيايى است. زيرا {عرض} به معناى چيز ناپايدار است.

علماى دنيا طلب و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 2

2 - ناسازگارى حقايق كتاب هاى آسمانى با منافع عالمان دنياطلب ، وادار كننده آنان به كتمان آن حقايق

إن الذين يكتمون . .. و يشترون ... ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {كتمان} - كه از جمله {يكتمون . ..} به دست مى آيد - داشته باشد. بر اين مبنا از يك سو حق ستيزى دليل كتمان معارف

و احكام كتب آسمانى دانسته شده است (ذلك ]الكتمان[ بأن اللّه نزل الكتاب بالحق) و از سوى ديگر جمله {يشترون به ثمناً قليلا در آيه 174} رسيدن به منافع دنيوى را دليل و انگيزه كتمان معارف مى شمرد. نتيجه اين دو دليل اين است كه: حقايق كتابهاى آسمانى با منافع گروهى دنياطلب ناسازگار است و اين ناسازگارى مايه كتمان آن حقايق مى شود.

عمل در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 10

10 _ دنيا ، ميدان عمل براى آخرت

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

غفلت از محدوديت عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 6

6 - بى توجهى به محدوديت عمر ، زمينه ساز بى اعتنايى به شخصيت ديگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است .

همزة لمزة . .. يحسب أنّ ماله أخلده

فرجام دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 15

15_ زندگى دنيا داراى عاقبت و فرجامى نيك ( بهشت ) مى باشد .

أُول_ئك لهم عقبى الدار

{ال} در {الدار} عهد حضورى است و لذا مراد از {الدار} حيات دنياست. مقصود از فرجام نيك آن (عقبى الدار) به قرينه آيه بعد بهشت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 1

1_ بهشت ، سرانجام و فرجام حيات دنياست .

أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

{جنات عدن} عطف بيان و يا بدل براى {عقبى الدار} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 11

11- حكومت واحد جهانى به دست بندگان صالح خدا ، فرجام نهايى زندگى بشر در زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 11

11 - منتهى شدن نظام دنيا به جهان آخرت و قيامت ، وعده مكرر خداوند به خلق

يومهم الذى يوعدون

از فعل مضارع {يوعدون} _ كه دلالت بر استمرار مى كند _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 3

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله ( { لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا } ، { اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت } و { اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود } ) ، مكان حسابرسى اعمال انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير {يومئذ} _ در اين احتمال _ نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در يك زمان گسترده است.

فروش آخرت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 28

28 _ وابستگى به مال و منال گذراى دنيا به قيمت از دست دادن سراى جاودانه آخرت ، به دور از خرد و انديشه صحيح است .

يأخذون عرض هذا الأدنى . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون

از امام صادق(ع) روايت شده است كه

خداوند، بندگان خود را به دو آيه از كتاب خود، توجه مخصوص داده (تا دو مطلب را فراگيرند)، يكى اينكه چيزى را نگويند مگر اينكه به آن علم داشته باشند . .. سپس آيه {ألم يؤخذ عليهم ... } را تلاوت فرمود ... .

فريبكارى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16،17،21

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

17 _ فريب در برابر بهره هاى دنيوى ، موجب محروميّت از سعادت و نجات اخروى

فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 _ توجّه به مرگ و اجر اخروى و نيز فريبندگى دنيا ، زمينه ساز پيروزى انسان در آزمايش الهى

كلّ نفس ذائقة الموت . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

ظاهراً آيه قبل (كلّ نفس . .. ) رهنمودى براى پيروز شدن مؤمنان درامتحانهاى جانى و مالى است. چون بهترين راه براى از جان گذشتگى و جهاد اين است كه آدمى بداند چه جهاد كند و يا سستى نمايد، طعم مرگ را خواهد چشيد. و راه معقول براى صرفنظر كردن

از اموال اين است كه آدمى بداند دنيا و آنچه در آن است، فريبنده و پوچ است.

فريبندگى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 12

12 _ مفتون نشدن به دنيا و توجه كردن به آخرت و معاد، مقتضاى خرد و انديشه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 7،9،10

7 _ زندگانى دنيا فريبنده و لغزشگاهى پر مخاطره است.

و غرتهم الحيوة الدنيا

9 _ كسانى كه دين را بازيچه و سرگرمى قرار مى دهند، فريب خوردگان دنيا و دلبسته به آنند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا

10 _ لزوم هشيارى در برابر فريبندگى زندگانى دنيا و لغزشگاههاى پر جاذبه آن

و غرتهم الحيوة الدنيا

هدف از بيان اين جمله (و غرتهم . .. )، كه به عنوان عامل انحراف ذكر گرديده، هشدار به عموم مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 10،11،12

10 _ زندگى دنيا داراى جلوه هاى فريبنده و گمراه كننده است.

و غرتهم الحيوة الدنيا

11 _ زندگى دنيا عامل فريب خوردن كافران در نپذيرفتن آيات و پند نگرفتن از انذار انبيا

و غرتهم الحيوة الدنيا

12 _ لزوم هشيارى در برابر جلوه هاى فريبنده دنيا براى مصون ماندن از گمراهى

و غرتهم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 3،4،5،9

3 _ حيات دنيا ، حياتى فريبنده و سرگرم كننده

غرتهم الحيوة الدنيا

غرور (مصدر

غرّت) به معناى فريب دادن است.

4 _ كفرپيشگان ، مردمانى فريفته به زندگانى دنيا

حرمهما على الكفرين. الذين ... غرتهم الحيوة الدنيا

5 _ سرگرمى و بازيچه گرفتن دين و فريفته شدن به زندگانى دنيا ، موجب محروميت از بهشت و مواهب آن

إن اللّه. حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا ... و غرتهم الحيوة الدنيا

توصيف كافران دوزخى به {الذين اتخذوا . .. } بيانگر علت گرفتارى آنان به آتش جهنم است.

9 _ فريفته شدن به زندگانى دنيا و سرگرم شدن به آن ، عامل فراموشى روز قيامت و آتش دوزخ است .

و غرتهم الحيوة الدنيا فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا

{كما نسوا . .. } مى رساند كه از علل بى اعتنايى خداوند به دوزخيان اين است كه آنان روز قيامت را فراموش كردند و چون جمله {اليوم ننسيهم ... } به وسيله فاء بر {غرتهم الحيوة الدنيا} تفريع شده، معلوم مى شود كه از ريشه هاى فراموشى قيامت، فريفته شدن به زندگانى دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 6

6 _ معارف و احكام قرآن موجب هشيارى انسان از فريفتگى به حيات دنياست .

غرتهم الحيوة الدنيا . .. و لقد جئنهم بكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 9

9 _ دنيا ، سرايى است فريبنده .

إنما مثل الحيوة الدنيا كماء . .. حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازينت

تشبيه دنيا به مزرعه سرسبز و زيبا، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 15،16،17

15

- خداوند ، درباره فريفته شدن انسان ها به وسيله جلوه هاى زندگى دنيا ، هشدار داده است .

فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

16 - زندگى دنيا ، فريبنده و مايه غفلت انسان از خدا و قيامت است .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا . .. فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

17 - تقوا و ايمان به قيامت و وعده هاى خدا ، مانع فريفتگى انسان به زندگى دنيا است .

اتقوا ربّكم و اخشوا يومًا . .. إنّ وعد اللّه حقّ فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 5

5 - جاذبه و فريبندگى شديد دنيا و امكانات تجمّلى آن براى تمامى انسان ها

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة

از اين كه در فرض رفاه تمامى كافران، كفر سراسر جهان را فرامى گرفت، اين نكته استفاده مى شود كه جاذبه دنيا، چنان شديد است كه تمامى انسان ها را به وادى كفر مى كشاند تا به امكانات دنيايى دست پيدا كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 16

16 - مظاهر دنيا ، بسيار فريبنده است .

و غرّكم باللّه الغرور

{غرور} صيغه مبالغه (مصباح المنير) و به معناى بسيار فريبنده است. برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {الغرور} در اين آيه دنيا باشد.

فناپذيرى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 13

13- كافران ، گريزان از هشدار هاى الهى نسبت به زوال پذيرى دنيا و وجود معاد

و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون

در اين

آيه، پيش از مسأله انذار، موضوع حقانيت هستى و محدود بودن حيات دنيوى مطرح شده است. با توجه به اين مطلب مى توان گفت: يكى از موضوعات مورد انذار، ناپايدارى حيات دنيا و وجود رستاخيز بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 2

2 - جهان آخرت طولانى تر و پاينده تر از دنيا است .

و الأخرة . .. أبقى

قدرت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 197 - 1،2

1 _ قدرت و توشه هاى مادى ، هر اندازه باشد ، ناچيز و اندك است .

لا يغرّنك . .. متاع قليل

على رغم اينكه امكانات مادى كافران به اندازه اى بوده كه خطر فريبندگى داشته، خداوند آنها را اندك مى شمارد.

2 _ بهره مندى كافران از قدرت و امكانات مادى ، محدود و كوتاه است .

متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم

قياس دنيا با آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 21

21 - زندگانى دنيا ، در مقايسه با آخرت ، كالايى فريبنده بيش نيست .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

كافران در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 4

4- كافران ، در دنيا هرگز به سختى و شدت آتش دوزخ و به بى ياورى خود در قيامت پى نخواهند برد .

لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار . .. و لا هم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حين} مفعولٌ

به براى {يعلم} باشد. در اين صورت پيام آيه چنين مى شود: كاش آنان كه كافر شدند، مى دانستند _ و نمى دانند _ زمانى را كه نمى توانند آتش را از چهره ها و... باز بدارند.

كافران و بازگشت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 7،8

7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون

8 _ كافران تكذيب كننده آيات الهى حتى در صورت بازگشت به دنيا ايمان نمى آورند.

فقالوا يليتنا نرد . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 29 - 3

3 _ برخى كافران، حتى در صورت بازگشت به دنيا، زندگى را منحصر به دنيا دانسته و قيامت را انكار مى كنند.

و لو ردوا لعادوا . .. و قالوا إن هى إلا حياتنا الدنيا

جمله {و قالوا} مى تواند عطف بر جمله {لعادوا} باشد. يعنى اگر به دنيا بازگردند، به همان روش باطل خودروى آورده و باز هم معاد را انكار مى كنند.

كوتاهى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 22

22- عمر دنيا ، على رغم طولانى جلوه شدن آن در نظر انسان ، كوتاه و بسيار محدود است .

قل عسى أن يكون قريبًا

كلام خداوند درباره نزديك بودن زمان وقوع قيامت، صريح و حقيقى است و كنايه و مجازى در آن نيست. از طرفى، اين

نكته نيز روشن است كه براى مردم گذشت زمان در دنيا طولانى است. توجه به اين دو نكته گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 52 - 9،10

9- انسان ها ، پس از حضور در قيامت ، درمى يابند كه زندگى دنيوى ، بسيار كوتاه بوده است .

يوم يدعوكم فتستجيبون . .. تظنّون إن لبثتم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مراد از {إن لبثتم} حيات دنيوى باشد كه تصور مى شد تا برپايى قيامت بسيار طولانى است، برداشت فوق به دست مى آيد.

10- دنيا ، على رغم تصور طولانى بودنش ، بسيار زودگذر است .

يقولون متى هو قل عسى أن يكون قريبًا . .. تظنّون إن لبثتم إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

كوردلان در

دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 1،7،8

1- كوردلان در دنيا ، در آخرت نيز نابينا و راه گم كردگانند .

و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

7- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : { و من كان فى ه_ده أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً } قال : من لم يدلّه خلق السماوات و الأرض و اختلاف الليل و النهار و دوران الفلك و الشمس و القمر و الأيات العجيبات على أن وراء ذلك أمراً أعظم منه فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً قال : فهو عمّا لم يعين أعمى و أضلّ ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً} روايت شده است كه فرمود: كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و پى در پى درآمدن شب و روز و گردش فلك و خورشيد و ماه و نشانه هاى عجيب، او را به اين حقيقت راهنمايى نكند كه در پس اين آفرينش، حقيقتى بزرگ تر از آن وجود دارد; چنين شخص نابينا و گمراه، در آخرت نابيناتر و گمراه تر خواهد بود. [امام] فرمود: پس اين شخص نسبت به چيزى كه نديده و تجربه نكرده است، نابيناتر و گمراه تر است}.

8- { عن أبى محمد ( ع ) . . . يا إسحاق ! انه من خرج من ه_ذه الدنيا أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً يا إسحاق ليس تعمى الأبصار و لكن تعمى القلوب

التى فى الصدور . . . ;

از امام هادى(ع) روايت شده است كه آن حضرت به اسحاق نوشت: اى اسحاق! [مراد از ]كسى كه از اين دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت نيز نابينا و گمراه تر است، يا اسحاق! نابينايى چشم نيست; بلكه كورى قلبهايى است كه در سينه ها جاى دارد}.

گمراهان در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 3

3- گمراهان و راه نايافتگان دنيا ، در آخرت در گمراهى افزون ترى فرو مى روند .

و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

لذتهاى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 17

17 _ بالاترين لذت هاى مردم در دنيا و آخرت ، لذت بردن از زنان است .

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء . .. ذلك متاع الحيوة الدّنيا و اللّه عنده حس

امام صادق (ع): ما تلذّذ فى الدنيا و الاخرة بلذّة اكثر لهم من لذة النساء و هو قول اللّه عز و جل: زيّن للنّاس . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 321، ح 10 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 164، ح 10.

لقاءالله در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 13

13_ امكان رسيدن به مقام لقاى خداوند در دنيا

إنهم مل_قوا ربهم

لهو بودن دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 1،7

1 - زندگى دنيايى ، جز سرگرمى و بازى نيست .

و ما ه_ذه

الحيوة الدنياإلاّ لهو و لعب

{لهو} چيزى است كه انسان را از هدف باز مى دارد (مفردات راغب) و {لعب}، انجام دادن كارى است كه قصدى در آن نيست (مفردات راغب)

7 - مشركان ، از بازيچه بودن حيات دنيوى و حيات راستين بودن عالم آخرت ، بى خبرند .

و لئن سألتهم من . .. و ما ه_ذه الحيوة الدنيا ... لو كانوا يعلمون

بنابراين كه ضمير فاعلى {يعلمون} _ به قرينه سياق _ مشركانى باشد كه در آيات پيشين، از آنها سخن گفته شده است، نكته بالا، قابل استفاده است.

مالك دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 2

2 - دنيا و آخرت ، تنها در اختيار خداوند

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه فى الدنيا و الأخرة. .. هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 1

1 - ولايت و مالكيت مطلقه دنيا و آخرت ، از آن خداوند است .

فللّه الأخرة و الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 13 - 1،2

1 - جهان آخرت و عالم دنيا ، مملوك خداوند و در اختيار او است .

و إنّ لنا للأخرة و الأُولى

2 - مالكيت خداوند بر دنيا و آخرت ، دليل سلطه كامل او بر فرجام انسان هاى نيك و بد

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى

محدوديت پاداش در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 11

11 -

دنيا ، فاقد گنجايش و امكانات لازم براى جزاى اعمال آدميان است .

الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

ضرورت برپايى قيامت براى تحقق جزا، اشاره به اين نكته دارد كه ظرف دنيا گنجايش جزا دادن به تلاش هاى خوب و بد را ندارد، لذا روز ديگر و شرايط ديگرى بايد فراهم گردد تا {جزا} بتواند تحقق يابد.

محدوديت كيفر در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 11

11 - دنيا ، فاقد گنجايش و امكانات لازم براى جزاى اعمال آدميان است .

الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

ضرورت برپايى قيامت براى تحقق جزا، اشاره به اين نكته دارد كه ظرف دنيا گنجايش جزا دادن به تلاش هاى خوب و بد را ندارد، لذا روز ديگر و شرايط ديگرى بايد فراهم گردد تا {جزا} بتواند تحقق يابد.

محدويت عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 5

5 - دنيا براى هيچ انسانى ، حتى در صورت برخوردارى او از ثروت هنگفت ، جاودانه نخواهد ماند .

يحسب أنّ ماله أخلده

محرومان از دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 7

7- برخى از دنياطلبان هم از دنيا و هم از آخرت محرومند .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له . .. لمن نريد ثمّ جعلنا له جهنّم

مرجع ضمير {له} در {جعلنا له جهنّم}، {من} در {من كان . ..} است; يعنى، هر كس به دنبال دنيا باشد جايگاهش دوزخ است، چه برخى از آنان با

خواست خداوند به آرزوهاى دنيوى خود برسند و چه ناكام شوند. بنابراين عده اى هر چند كه به خواسته هاى دنيوى خويش نرسيده اند، در آخرت دوزخى اند و از دنيا و آخرت محروم خواهند بود.

مشركان در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 2

2 - مشركان ، در دنيا به پيامبر ( ص ) كافر بودند ; ولى در قيامت به آن حضرت اظهار ايمان مى كنند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و قد كفروا به من قبل

مشركان و بازگشت به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 9

9 _ لجاجت پيشگان مشرك، پس از ديدن جهنم نيز اگر دنيا بازگردند اصلاح نمى شوند.

و لو ترى إذ وقفوا على النار . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه

ملائكه حسابگر در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 6

6 - وجود فرشتگان حسابگر براى شمارش مدت زندگى انسان در دنيا و يا در عالم برزخ

فسئل العادّين

ناامنى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 10

10 _ دنيا سرايى است ناامن و آرميدن در آن و گردش بر مدار آن ، نشانه اى است از كوته نظرى .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

غرض از تمثيل در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (و اللّه يدعوا إلى دارالسلام . ..

) _ بيان اين حقيقت است كه: اين سرا، سرايى است كه در معرض انواع حوادث و رخدادهاى مرگبار است و انسان نبايد به چنين جايى بسنده كند و آن را وجهه همت خود قرار دهد. گفتنى است كه از ذيل آيه (لقوم يتفكرون) استفاده مى شود كه اهل دنيا مردمانى فاقد فكر و انديشه هستند.

ناپايدارى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 1

1- پيامبر ، وظيفه دار استفاده از تمثيل براى بيان حقيقت زندگى دنيا و ناپايدارى آن است .

و اضرب لهم مثل الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 2

2 - متاع دنيا و زينت هاى آن ، چونان خود دنيا ناپايدار و زوال پذير است .

و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا و زينتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 7

7 - دنيا ، ناپايدار است و به سوى زوال پيش مى رود .

كيف بدأ الخلق ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 5

5 - دنيا ، جهانى است گذرا و ناپايدار .

كلاّ بل تحبّون العاجلة

برداشت ياد شده، از نام گذارى دنيا به {عاجلة} (زودگذر) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 2

2 - دنيا ، جهانى است گذرا و ناپايدار .

إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة

برداشت ياد شده، از نام گذارى دنيا به {عاجلة}

(زودگذر) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 4

4 - دنيا و شادى هاى آن ، جاودانه نيست و دگرگون خواهد شد .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور . بلى

نقش دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 3

3 _ دنيا ، محل تكليف و ميدان آزمون انسانهاست .

ثم جعلنكم خلئف فى الأرض . .. لننظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 6

6- دنيا ، جايگاه عمل براى آخرت است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا

در صورتى كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} باشد، مفيد معناى فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 3

3- دنيا ، ظرفى مناسب براى تلاش هاى سودمند و كفر ، مايه بهره نبردن از فرصت هاى موجود در آن است .

ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 11

11- تكاليف الهى ، محدود به زندگى دنيوى انسان ها است .

مادمت حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 10

10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .

إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 108 - 5

5 - دنيا ، يگانه ميدان عمل

ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 102 - 2

2 - تنها دنيا عرصه گرايش به ايمان و نه آخرت

فلو أنّ لنا كرّة فنكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 7

7 - دنيا ، جايگاهى مناسب و فرصتى مغتنم ، براى تصحيح باور است .

فأقم وجهك للدين القيّم من قبل أن يأتى يوم لا مردّ له من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 8

8 - جايگاه ايمان آوردن ، عالم دنيا است ، نه آخرت .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به و أنّى لهم التناوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 4

4 - دنيا ، زمينه فريب و لغزشگاه انسان

فلاتغرنّكم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 10

10 - دنيا ، عرصه تلاش و كوشش و جهان آخرت ، عرصه اجر و پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 4

4 - دنيا ، گذرگاه و مقدمه براى حيات جاودانه آخرت است .

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

واژه {متاع} در برخى از موارد به چيزى گفته مى شود كه بهره انسان

از آن كم و ناپايدار باشد. بنابراين توصيف زندگى دنيايى به {متاع} و زندگى اخروى به {دار القرار} (سراى پايدار)، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 3

3 - دنيا ، جايگاه تلاش و كوشش و مزرعه اى براى آخرت است .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له فى حرثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 2

2 - توبه و اقرار به خطا ها ، تنها در فرصت زندگى دنيا داراى تأثير است ; و نه در آخرت .

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 11

11- زندگى دنيا ، صحنه عمل و آخرت ميدان دريافت اعمال و نتايج آن *

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم

بنابراين كه {حقّ عليهم القول} در آيه قبل، عذاب اخروى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مراد از {درجات} درجه هاى اخروى است و در آن جايگاه، نتايج اعمال استيفا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 6

6 - تنها دنيا ، سراى عمل و اندوختن توشه آخرت است .

كانوا قبل ذلك محسنين

تصريح به {قبل ذلك}، مى رساند كه متقين، قبل از حضور در صحنه قيامت (در زندگى دنيا) توشه عمل برگرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 11

11 - دنيا ، محل كسب

نور براى آخرت

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {ورائكم} در {ارجعوا ورائكم} دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 9

9 - دنيا ، عرصه عمل و كسب توشه اخروى است .

و أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 7،8،9

7 - دنيا ، عرصه آزمايش انسان ها و آخرت ، جايگاه پاداش و جايزه است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

روشن است كه براى هر آزمايش و مسابقه اى، پاداش و جايزه اى مقرر شده است و چون آزمايش و مسابقه بشر در تمام دوران حيات دنيوى است; بنابراين پاداش و جايزه او نيز بايد در ظرف حيات ديگرى مقرر شده باشد و اين حقيقت در بينش الهى، در آخرت محقق خواهد شد. گفتنى است اگر مقصود از {حيات} در اين آيه حيات اخروى باشد; مؤيد ديگرى براى اثبات مطلب ياد شده است.

8 - دنيا ، بستر مناسب براى رشد و تعالى و انجام كار خير

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

9 - دنيا براى انسان ، گذرگاه و مقدمه براى زندگى ديگر ( حيات اخروى ) است ; نه مقصد و مقصود او

.

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 8

8 - دنيا ، فرصتى مناسب براى تهيه نيازمندى هاى آخرت و پيش فرستادن آن

ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 3

3 - دنيا ، محل تلاش و آخرت ، جاى بهره مندى از تلاش ها است .

فإذا جاءت الطامّة الكبرى . يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

بيان {يادآورى اعمال در قيامت}، صرفاً به منظور خبر از آينده نيست; بلكه بشارت دادن و انذار انسان ها نسبت به فرجام اعمالشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 5

5 - دنيا ، عرصه تلاش براى رسيدن به لذت هاى آخرت است .

فليتنافس المتن_فسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 5

5 - انجام دادن كار هاى سودمند براى آخرت ، تنها در دنيا امكان پذير است .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

ويژگيهاى آتش دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 8

ويژگيهاى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 7

7- رشد انبوه گياهان با نزول باران و زوال سريع آن با خزان ، نمودى از سرخوشى هاى ناپايدار زندگى دنيا است .

الحيوة الدنيا كما أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشيمًا تذروه الري

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 9

9 - نظام توالى شب و روز ويژه عالم دنيا است .

إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القي_مة

برداشت ياد شده با توجه به تقييد {سرمداً} به قيد {إلى يوم القيامة} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 12

12 - نظام توالى شب و روز ، مخصوص عالم دنيا است .

إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا إلى يوم القي_مة

با توجه به مقيد شدن {سرمداً} به قيد {إلى يوم القيامة}، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

همانندى آخرت با دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 7

7 _ جهان آخرت ، جهانى مثال و مانند جهان كنونى است .

يبدؤا الخلق ثم يعيده

دنيا و آخرت

{دنيا و آخرت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 9

9 _ دنيا ، محل اندوختن و كسب سرمايه ; و آخرت روز دريافت اندوخته هاست .

و وفّيت كل نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 4

4 _ دنيا و آخرت ، عرصه بهره مندى دست پروردگان انبيا از پادش هاى الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخر

دنيا و آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 10

10 - سراى دنيا و نعمت هاى آن در

قياس با آخرت ، ناچيز و بى مقدار است .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. فتمنوا الموت

چنانچه نعمتهاى دنيا در برابر سراى آخرت ارزشى داشت، تمناى مرگ براى نيل به آن وجهى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 8،12

8 _ حج ، ميدان انجام اعمال خير و كسب توشه براى آخرت

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه و تزوّدوا

12 _ انسان در دنيا ، همچون مسافر است .

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

از به كار بردن {تزوّدوا} استفاده مى شود كه انسان تشبيه به مسافرى شده است كه نياز به توشه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 7

7 _ جمع بين دنيا و آخرت و دستيابى به سعادت هر دو جهان امرى ممكن در ديدگاه اسلام و قرآن

فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 3

3 _ آميختگى دنيا و آخرت (زينت و عبادت) در بينش اسلامى

يبنى ءادم خذوا زينتكم عند كل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 4

4_ حيات دنيا در قياس با حيات اخروى جز توشه اى اندك نيست .

و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع

حرف {فى} در {فى الأخرة} به معناى مقايسه است. {متاع} به معناى كالا و هر آنچه در زندگى از آن بهره مى برند است. نكره آوردن آن براى رساندن قلّت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) محمّد بن علىّ الباقر ( ع ) أنّه سُئِل عن قول اللّه عزّوجلّ : { و قيل من راق } قال : ذاك قولُ ابن آدم إذا حضره الموتُ قال : هل مِن طبيب ، هل من راق ، قال : { و ظنّ أنّه الفراق } يعنى فراق الأهل و الأحِبّة ، عند ذلك قال : { و التفّت الساق بالساق } قال : التفّت الدنيا بالآخرة قال : { إلى ربّك يومئذ المساق } إلى ربّ العالمين يومئذ المصير ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه از آن حضرت درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و قيل من راق} سؤال شد، فرمود: اين سخن فرزند آدم است كه وقتى مرگش فرا رسد، گويد: آيا طبيبى هست؟ آيا شفادهنده اى هست؟ مقصود از [جدايى در آيه {و ظنّ أنّه الفراق} ]جدايى از اهل، عيال و دوستان است. از اين جا است كه خداوند مى فرمايد: {و التفّت الساق بالساق}; يعنى، دنيا به آخرت پيچيده است و نيز فرمود: {إلى ربّك يومئذ المساق}; يعنى، در اين روز بازگشت همه به سوى پروردگار عالميان است}.

رابطه دنيا و آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 10

10 _ دنيا ، ميدان عمل براى آخرت

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 12

12 - تناسب زندگى دنيوى انسان ، با حيات اخروى او

أم حسب الذين . ..

سواء محياهم و مماتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 2

2 - انسان ها ، بايد دنيا را ميدان مسابقه جهت دست يافتن به بهشت و آمرزش الهى قرار دهند .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور . سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 8

8 - زندگى دنيوى ، گذرگاهى است براى عبور به عالم آخرت .

و إليه النشور

يادآورى نشر و رستاخيز انسان ها _ پس از بيان آفرينش زمين و تأمين نيازمندى هاى بشر در آن _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

دنياپرستان

{دنياپرستان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 22

22 _ انكار حقانيّت رسول خدا ( ص ) و نادرست پنداشتن وعده هاى الهى به پيروزى ، چيزى است كه خودگزينان شركت كننده در نبرد احد از رسول خدا پنهان مى داشتند .

و طائفة . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

آخرت فروشى دنياپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 6

6 _ دنياخواهان ، محروم از بهره هاى اخروى

و ماله فى الاخرة من خلاق

مراد از دنياخواهان _ به قرينه آيه بعد _ مردمى هستند كه نسبت به آخرت انگيزه اى ندارند و دنيا را _ چه مورد رضايت خدا باشد و يا نباشد _ طالبند.

بينش دنياپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

200 - 5

5 _ دنياطلبان ، زيبايى ها را تنها در امكانات و بهره هاى دنيوى مى پندارند .

فمن الناس من يقول ربنا اتنا فى الدنيا

از اينكه در هنگام خواسته هايشان قيد {حَسَنه} را ذكر نكرده اند، چنين برمى آيد كه هر چه را در دنياست، زيبا مى پنداشتند.

ترس دنياپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 23

23 _ ترس مسلمانان خودگزين و دنياطلبِ احد از افشاى موضع جاهلانه و شرك آميزشان در برابر رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

دنياپرستان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 15

15 _ جايگاه پست دنياپرستان و كافران در آخرت

و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

محروميت دنياپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 7

7 _ حج گزارانِ دنياطلب ، محروم از بهره هاى اخروى

فاذا قضيتم مناسككم . .. فمن الناس من يقول ربنا ... و ماله فى الاخرة من خلاق

دنياپرستى

{دنياپرستى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 4،5،6،7

4 _ شيطان ، زينت دهنده محبّت دنيا براى مردم *

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النساء

بنابراينكه فاعل محذوف از {زيّن}، شيطان باشد; چنانچه برخى از مفسّرين گفته اند. زيّن لهم الشيطان.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 161.

5 _ شيفتگى مردم نسبت به زن ، فرزندان ذكور ، سيم و زر و مَركب هاى نامدار

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات

من النّساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذّهب و الف

6 _ شيفتگى مردمان نسبت به چهارپايان ( دامدارى ) و كشاورزى و توليد ( امكانات مادى )

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. الانعام و الحرث

7 _ هشدار الهى در مورد جاذبه هاى موهومِ امور مادى و دنيوى

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. متاع الحيوة الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 7

7 _ دريافت بهاى دنيوى در قبال سوداگرى بر سر عهد الهى ، هر چند زياد باشد ، اندك است .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

ظاهراً ثمنى (رياستها و ثروتها) كه سوداگران آيات الهى مى گرفتند، اندك نبود; ولى خداوند آن را اندك معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 7،8

7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا

تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.

8 _ انگيزه قرار دادن دنيا در انفاق ، ستمى است بر خويشتن . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 20،23

20 _ جمعى از پيكارگران احد ، در پى دنيا و گردآورى غنائم و گروهى ديگر خواهان آخرت بودند .

منكم من يريد الدّنيا و منكم من يريد الاخرة

23 _ شكست ها ،

آزمون مناسبى براى روشن شدن صفوف پايمردان آخرت طلب ، از سست عنصران دنياجو

منكم من يريد الدّنيا . .. ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 13

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 4

4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى ( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}، با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.

آثار دنياپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 7

7 _ حج گزارانِ دنياطلب ، محروم از بهره هاى اخروى

فاذا قضيتم مناسككم . .. فمن الناس من يقول ربنا ... و ماله فى الاخرة من خلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 4،7

4 _ دلبستگى به جلوه هاى مادى دنيا ، از عوامل تحريف آيات الهى و تبديل نعمت هاى او

و من يبدل . .. زين للذين كفروا

جلمه {زيّن . ..}، بيان علّت براى {و من يبدّل ...} است.

7 _ تمسخر مؤمنان ، روش دنياپرستان و كافران

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا و يسخرون من الذين امنوا

فعل مضارع {يسخرون}، دلالت بر استمرار دارد كه از آن در برداشت فوق، به {روش} تعبير شده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرايش به خدا

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 1،2،16

1 _ توجه و علاقه به ماديّات ، زمينه محروميّت از پندگيرى و بينش صحيح

انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار. زيّن للنّاس حبّ الشّهوات

برداشت فوق از ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل استفاده شده است; گويا {زيّن} بيان مى كند كه چرا همه انسانها اهل بصيرت نيستند.

2 _ شهوت پرستى و زراندوزى ، زمينه كفر و تكذيب آيات الهى

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. من الذهب و الفضّة

بنابراينكه منظور از {للنّاس}، كافران باشد; به قرينه آيات پيشين كه سخن از آنان بود.

16 _ شيفتگى به امكانات زندگى دنيا ، مانع دستيابى انسان به فرجام نيك

ذلك متاع الحيوة الدّنيا و اللّه عنده حسن المئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 5،22

5 _ دنياپرستى ، ريشه سوداگرى بر سر عهد الهى و مسؤوليّت هاى ناشى از آن

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا

22 _ دنياپرستى ، موجب محروميت از مواهب اخروى و سخن و نظر خدا در قيامت و مانع رشد يافتن و پاك گشتن

انّ الذين يشترون . .. ثمناً قليلا ... و لا يزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 3،7

3 _ دلبستگى به دنيا ، موجب محروميّت از نيل

به مقام بِرّ

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

7 _ محروميّت بنى اسرائيل از مقام برّ ، پيامد ترك انفاق از اشياى مورد علاقه خود و دلبستگى آنان به دنيا *

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

با توجه به آيات قبل و بعد مى توان گفت: بنى اسرائيل از جمله مخاطبان آيه مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 16،17،18،19

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

17 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

18 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل نزاع و اختلاف در صفوف مبارزان و شكست آنان

و تنازعتم فى الامر . .. منكم من يريد الدّنيا

19 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سرپيچى از فرمان رهبران الهى

و عصيتم . .. منكم من يريد الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 8،14

8 _ دنياطلبى و خودگزينى آدمى ، موجب محروميّت وى از موهبت آرامش روحى

ثمّ انزل . .. يغشى طائفة منكم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم

14 _ خودگزينى و دنياطلبى ، منحرف كننده بينش توحيدى آدمى و عقايد دينى اوست .

و طائفة

قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

بنابر اينكه {يظنّون باللّه . .. } نتيجه {قد اهمّتهم} باشد، نه بيان علت آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 5،7

5 _ خودخواهى و دنياپرستى برخى مجاهدان احد ، موجب نفوذ شيطان در آنان و گريزشان از صحنه كارزار

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

خودمحورى و دنياطلبى، كه معناى جمله {قد اهمّتهم انفسهم} است، مى تواند مصداق روشن و مورد نظر از جمله {ببعض ما كسبوا} باشد.

7 _ خودمحورى و دنياپرستى انسان ، زمينه نفوذ شيطان براى فرار از كارزار و ترك جهاد

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 17،19

17 _ فريب در برابر بهره هاى دنيوى ، موجب محروميّت از سعادت و نجات اخروى

فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

19 _ حيات دنيا و لذّت هاى آن ، غافل كننده انسان از رسيدن مرگ و نابودى آن لذّت ها و خوشيها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

از تذكّر به رسيدن مرگ، على رغم آگاهى همگان از آن، و سپس فريبنده خواندن حيات دنيا، معلوم مى شود كه مصداق بارز فريبندگى دنيا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودى لذّتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 -

15

15 _ دنياپرستى از موانع انجام تكاليف و عمل به ميثاق خداوند

لتبيّننّه . .. فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

ظاهراً جمله {و اشتروا به . .. }، بيانگر علّت رهاسازى كتب آسمانى و وفادار نبودن به پيمان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

دنياپرستى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 1

1 _ تكيه بر مال ، اولاد و احساس بى نيازى از خدا ، شيوه فرعونيان و پيشنيان آنان

لن تغنى عنهم . .. كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم

دنياپرستى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 13

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 4

4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى ( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}،

با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.

دنياپرستى در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 9،10،21،26

9 _ مسلمانان در پيكار احد متشكّل از دو جناح ، خداجويانِ آخرت طلب و خودگزينانِ دنياخواه بودند .

يغشى طائفة منكم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم

10 _ پندار هاى جاهلى مسلمانانِ خودگزين و دنياطلب احد ، نسبت به خداوند

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

21 _ برخورد منافقانه خودمحوران و دنياطلبان مسلمان با رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

26 _ پيروزى و فتح يا شكست و شهادت مسلمانان ، نشانه حقّانيّت و يا باطل بودن اسلام نيست .

ظنّ الجاهليّة . .. يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

دنياپرستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 1،2

1 _ آراستگى زندگانى دنيا ، در ديدگاه كافران

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

2 _ زينت زندگانى دنيا در نظر كافران ، واقعيّت آن را پوشانده است .

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 1،2

1 _ كافران به جاى تكيه بر رحمت الهى ، بر مال و اولاد خويش متّكى هستند .

ربّنا . .. هب لنا من لدنك رحمة ... انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اول

2 _ كافران ، بى نيازى را در مال و اولاد مى جويند ; در حالى كه هرگز آن را نمى

يابند .

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 2

2 _ فرعونيان ، نمونه بارز كافرانى كه امكانات مادى و انسانيشان ، آنها را از عذاب نرهانيد و از خدا بى نيازشان نكرد .

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 7

7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا

تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.

زمينه دنياپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 3

3 _ كفر ، زمينه اصيل پنداشتن زندگى دنيا و ارزش هاى مادى

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

سرزنش دنياپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 4

4 _ مذمّت آن گروه از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، تنها خواهان بهره هاى دنيوى از پروردگار خويشند .

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 5

5 _ نكوهش فريفتگى و دلبستگى به زندگى دنيا

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

عوامل دنياپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 13

13 _ حكومت و حاكميت ،

دلبستگى آور است .

و تنزع الملك ممن تشاء

{نزع}، به معناى كندن است و كندن، مسبوق به اتصال دو چيز با يكديگر است كه در مورد حكومت، از آن تعبير به {دلبستگى} مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 12

12 _ بينش غلط و جاهلى نسبت به خداوند ، از عوامل خودگزينى و دنياطلبى

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

موانع دنياپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 11

11 _ ايمان ، مانع فريفتگى و دلبستگى به دنيا و اصالت دادن به آن

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

مفهوم {زيِّن للّذين . ..}، اين است كه زندگى دنيا نزد مؤمنان، زيبا و دلفريب نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 12

12 _ ايمان به ارزشمندى والاى شهادت و مرگ در راه خدا ، رهايى بخش آدمى از وابستگى هاى دنيوى

و لئن قتلتم . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

دنياطلبان

{دنياطلبان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 2

2 - گروهى از انسان ها با از دست دادن آخرت و نعمت هاى آن ، در پى دستيابى به مزاياى دنيا هستند .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 6

6 - دنياپرستى يهود از پيشگويى هاى قرآن

لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 9

9 _ كسانى كه دين را بازيچه و سرگرمى قرار مى دهند، فريب خوردگان دنيا و دلبسته به آنند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 4

4 _ مشركان صدر اسلام ، مردمانى دنياطلب بودند .

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پيمان شكنان و نقض كنندگان سوگند و عهد الهى ، مردمى دنياپرست ، كوتاه نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

از تعبير {ثمناً قليلاً} (بهاى كم و ناچيز) كوتاه نظرى و دون همتى استفاده مى شود; زيرا هيچ عاقل و صاحب فكرى، كالايش را به بهاى كم و ناچيز و كمتر از ارزش واقعى آن نمى فروشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا .

.. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 1

1 - عموم مردم ، دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند .

بل تؤثرون الحيوة الدنيا

{ايثار} به معناى تفضيل و برترى دادن است (مصباح) و خطاب {تؤثرون}، ناظر به طبيعت دنياگرايانه اى است كه در غالب انسان ها وجود دارد.

آثار تكبر دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند

ليقولنّ ه_ذا لى . .. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

بنابراين كه لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.

آرزوهاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 5

5 - ناكامى دنياطلبان ، در رسيدن به تمامى آمال دنيوى خويش

من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها

آرزوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 11

11 - دستيابى به ثروتى هم چون ثروت قارون ، نهايت آرزوى دنياطلبان غافل قوم وى بود .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون

اجابت آرزوهاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 4،5

4- خداوند ، خواسته

ها و آرزو هاى مادى برخى از دنياطلبان را در دنيا برآورده مى كند و به آنان اجازه بهره مندى مى دهد .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها

5- دنياطلبان ، تنها به بخشى از آرزو هاى دنيوى خويش مى رسند و نه به همه آنها

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها ما نشاء

خداوند، دستيازى دنياطلبان به آرزوهاى خويش را منوط به مشيت خود ساخته است (ما نشاء) و اين مى رساند كه آنان به همه خواسته هاى خويش نمى رسند و تنها به آن مقدار كه خداوند بخواهد، دست مى يابند.

ارزشگذارى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 4

4- كثرت مال و عزّت اجتماعى حاصل آمده از آن ، مهم ترين ارزش در نظر دنياگرايان است .

فقال لص_حبه . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

استهزاهاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 1

1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور

فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا

از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط {يسئلون. ..} با آيات پيشين، استفاده مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت

و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

اضلال دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 7

7- ايجاد انحراف در دين ، از شيوه ها و ابزار هاى دنياپرستان و صاحبان زر و زور براى نيل به هدف هاى مادى خود

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ... قل تمتّعوا

اعراض از دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 20

20- رهبران الهى ، بايد از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان و غفلت از تهيدستان با ايمان ، پرهيز كنند .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

اقرار دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 13

13 - اعتراف آرزوكنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ايشان ، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون ( فرو نبردن آنان در زمين )

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

امكانات دنيوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 4

4 - دنياطلبان ، برخوردار از بخشى از مطامع دنيايى خويش و نه همه آن

من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها

با توجه به حرف {مِن} _ كه براى تبعيض است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

انفاق دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 -

34 - 3

3 - دلبستگى شديد دنيامداران به اموال و دارايى ، در هنگام انفاق و احسان به ديگران نمايان مى شود . *

و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. و أعطى قليلاً

ذكر {قليلاً} مى تواند اشاره به آن باشد كه كافران دنيامدار در صورت تمايل به احسان، تنها بخش ناچيزى از اموال خويش را انفاق مى كردند.

بى ارزشى عمل پسنديده دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 3

3_ اعمال نيك دلبستگان به دنيا و زيبايى هاى آن ، در آخرت حبط شده و در پيشگاه خداوند ارزشى نخواهد داشت .

أُول_ئك . .. و حبط ما صنعوا فيها

ضمير در {فيها} به {الحياة الدنيا} برمى گردد و ظرف {حبط} _ به قرينه {فى الأخرة} در فراز قبل _ جهان آخرت است; يعنى: و حبط فى الأخرة ما صنعوا فى الدنيا. با توجه به معناى صنيعة (عمل خير) به نظر مى رسد، مراد از {ما صنعوا} اعمال نيك، همانند دستگيرى از مستمندان و ... و مقصود از {ما كانوا يعملون} اعمال متعارف، همانند تجارت و ... باشد.

بى اعتنايى به دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 6

6 - لزوم پرهيزِ رهبران الهى ، از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

بى لياقتى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 18

18_ شرافت پاسدارى از دين ، شايسته ملت هاى مجاهد و انفاقگر و نه بخلورزان دنياگرا

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم ثمّ

لايكونوا أمث_لكم

با توجه به اين كه آيات پيشين در زمينه جهاد و انفاق و نيز روى گردانان از جهاد و انفاق بود; اين آيه مى تواند خطاب به جامعه مسلمين عصر پيامبر(ص) باشد كه اگر آنان از جهاد و انفاق روى گردانند، خداوند شرافت پاسدارى از دين را از آنان سلب كرده و به امتى خواهد داد كه اين چنين نباشند.

بينش دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 4

4- كثرت مال و عزّت اجتماعى حاصل آمده از آن ، مهم ترين ارزش در نظر دنياگرايان است .

فقال لص_حبه . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 11

11- در بينش دنياگرايان ، ثروت مندى ، نشانه محبوبيّت بيشتر انسان نزد خداوند است .

ولئن رُددتُّ إلى ربّى لأجدنّ خيرًا منها منقلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 12

12- توجه دنياگرايان به خدا ، براى منافع و مطامع مادّى آنان است . *

و أُحيط بثمره . .. و هى خاوية على عروشها و يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

احتمال دارد كه تأسّف مرد مغرور سرمايه از دست داده، بر شرك خويش، نه از آن رو باشد كه به قبح ذاتى شرك پى برده، بلكه از آن رو باشد كه چرا شرك ورزيده تا منافع اش تهديد و سرمايه اش نابود شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران

، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 4

4 - خرافات و موهومات ، اوج ديد و نگرش مشركان دنياگرا

ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى و ما لهم به من علم . .. ذلك مبلغهم من العلم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ذلك} اشاره به عقايد خرافى مشركان در مورد دختر انگاشتن ملائكه براى خداوند، داشته باشد.

بينش دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 9،12

9 - از ديد دنياطلبان ، قارون در اوج لذت و خوشبختى قرار داشت .

فخرج على قومه . .. قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ... إنّه لذو حظّ عظيم

{حظّ} به معناى بهره و نصيب است; يعنى، او از سعادت و نيك بختى بهره بزرگى دارد.

12 - قدرت و ثروت ، ملاك ارزش و معيار اصلى بهره مندى و خوشبختى در نگاه دنياطلبان قوم قارون

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون إنّه لذو حظّ عظيم

پشيمانى دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 5

5 - پشيمان شدن دنياطلبان غافل از سخنان نسنجيده روز پيش خويش با ديدن فرجام شوم قارون

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

برخى از مفسران واژه {وَىْ} را كلمه {تندم} گرفته و گفته اند: اين واژه در مقام اظهار پشيمانى به كار

مى رود.

تذكر به دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 27 - 2

2 - لحظه نااميدى حاضران بر بستر محتضر و بر زبان آوردن كلمات يأس ، شايان يادآورى براى دلبستگان دنيا

و قيل من راق

ترس اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 2

2 - منكران رستاخيز و دنيامداران ، هراسناك از دستاورد هاى خود ، در قيامت

ترى الظ_لمين

تعبير {الظالمين} در آيه شريفه، عنوانى است كه بر منكران معاد و دنيامداران مطرح درآيات پيشين اطلاق شده است.

تعجب دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 4

4 - آرزوكنندگان ثروت قارونى ، با مشاهده فرورفتن وى و خانه اش در زمين شگفت زده شدند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ

واژه {وَىْ} وقتى به كار مى رود كه شخص بخواهد شگفتى خود را از موضوعى بيان كند.

تكبر دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

تكذيبگرى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط {يسئلون. ..} با آيات پيشين، استفاده

مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

تنبه دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6،12،14

6 - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

12 - آگاهى دل باختگان دنيا به عاقبت شوم دنياطلبى ، پس از مشاهده نگون بختى قارون

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون

ويكأنّه لايفلح الك_فرون

{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله {و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.

تهديد دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 10

10 _ تهديد الهى نسبت به دنياپرستى و دنياپرستان

من كان يريد ثواب الدنيا . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

تذكر اين واقعيت كه خداوند

ناظر اعمال دنياپرستان و شنواى گفتار آنهاست، در حقيقت تهديد آنان به مؤاخذه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 4

4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين

تهديد دنياطلبان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 3

3 - تهديد شدن گنه پيشگان و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند

وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

جهل دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 2

2 - كسانى كه به امتيازات مادى ، دل بسته و به آن فخر مىورزند ، از علم و يقين محروم و از دستيابى به آن ناتوان اند .

كلاّ لو تعلمون علم اليقين

مخاطبانى كه در آغاز سوره، با جمله {ألهيكم التكاثر} توبيخ شدند; در اين آيه به دليل حرف

{لو} _ كه براى امتناع است _ محروم از {علم اليقين} معرفى شده اند. اضافه {علم}به {يقين}، اضافه بيانيه و نشانگر اين است كه علم مورد نظر، علمى است كه از هر گونه شكّى به دور باشد.

حسرت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 8

8 - اظهار حسرت و دريغ از سوى دنياطلبان غافل ، به هنگام مشاهده قارون در تجمل ويژه خود

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون

حسرت دنيوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

حسن فرجام دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

ختم قلب دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 1،4

1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ

4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى

دنيا بر آخرت

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم

خواسته هاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 11

11 _ دنياطلبان ، مردمانى دون همت

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

دنياطلبان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 5

5- مشركان و دنياگرايان ، از منظر لطف و رحمت الهى ، در قيامت ، ساقط اند .

و عرضوا على ربّك صفًّا

در صورتى كه نايب فاعل {عرضوا} مشركان و دنياگرايان باشند _ كه در آيات قبل، ياد آنان به ميان آمد _ مجهول آمدن فعل و نيز به كار رفتن {ربّك} _ كه خطاب پيامبر(ص) است _ به جاى {ربّهم} دال بر تحقير ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 1

1 - آنان كه زندگانى دنيا را برگزيده و آن را بر آخرت ترجيح دادند ، كردار خويش را در قيامت به ياد آورده ، جهنم را حاضر خواهند يافت .

يوم يتذكّر . ... و برّزت الجحيم ... و ءاثر الحيوة الدنيا

دنياطلبان و امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 6

6- همه دنياطلبان ، به منافع و امكانات دنيوى ، دست نمى يابند .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له . .. لمن نريد

دنياطلبان و ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 -

4

4- كثرت مال و عزّت اجتماعى حاصل آمده از آن ، مهم ترين ارزش در نظر دنياگرايان است .

فقال لص_حبه . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

دنياطلبان و معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 8

8- عقيده به معاد ، ناسازگار با دنياپرستى و غيرقابل پذيرش براى دنياپرستان است .

أنا أكثر منك مالاً . .. و ما أظنّ الساعة قائمة

مرد ثروت مند، در پى غرور و افتخار به مال و منال و پندار جاودانه بودن آن، به انكار قيامت پرداخت. به نظر مى رسد كه ارتباط اين دو قسمت، به صورت زمينه و نتيجه باشد; يعنى، آنچه كه فرد را به موضع انكار قيامت كشاند، دنياپرستى و فريفته شدن بدان بود. فعل مجهول {رُددت} (برگردانده شوم) _ كه حاكى از اجبار شدن است _ نيز گوياى نكته ياد شده است.

دنياطلبان و موقعيت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 4

4- كثرت مال و عزّت اجتماعى حاصل آمده از آن ، مهم ترين ارزش در نظر دنياگرايان است .

فقال لص_حبه . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

دنياطلبان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 1،2،4

1 _ تاريخ يهود ، شاهد نسلهايى دنياگرا و معصيتكار

فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون

2 _ دنياگرايان يهود ، على رغم ادعاى اعتقاد به تورات و دسترسى به آن ، از راه هاى نامشروع به مال و منال دنيا

چنگ مى زدند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {ورثوا الكتب} (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد كه هر دو در سرزنش دنياگرايان يهود دخيل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن بودند.

4 _ دنياگرايان يهود به گناه خويش ( دستيابى به مال و منال دنيا از راه هاى نامشروع ) ، اصرار مىورزيدند .

و إن يأتهم عرض مثله يأخذوه

جمله {و إن يأتهم . .. } (اگر مال و منال دنيا در مرتبه و زمانى ديگر به آنان روى مى آورد از گرفتن آن دريغ نداشتند)، اشاره به اصرار يهوديان دنياگرا به گناه كسب درآمدهاى نامشروع دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 4

4 _ گروهى از يهوديان نسل هاى پيشين ، بر خلاف دنياگرايان ايشان ، به محتواى تورات و ميثاق هاى آن پايبند بودند و نماز را به پا داشتند .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

ذلت دنيوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

رد خواسته هاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 3

3- خداوند ، پيامبر ( ص ) را در شيوه برخورد با دنياگرايان و رد پيشنهاد هاى نادرست آنان تعليم داد .

و لاتطع من . .. و قل الحقّ

من ربّكم

رضايت دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 7

7 - پيدايش روحيه تسليم و رضا ( تسليم در برابر اراده خدا و رضا به داده او ) در آرزومندان ثروت قارونى ، با مشاهده هلاكت غافلگيرانه وى

و أصبح الذين . .. ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

تعبير {اللّه يبسط الرزق. ..} نشانگر اين حقيقت است كه روزىِ انسان ها در دست خداوند است. بنابراين ما به هر چه او مصلحت بداند (هر چند فقر و تنگدستى) راضى و تسليم هستيم.

روش برخورد با دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 3

3- خداوند ، پيامبر ( ص ) را در شيوه برخورد با دنياگرايان و رد پيشنهاد هاى نادرست آنان تعليم داد .

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّكم

روش برخورد دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 1

1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور

فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا

از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.

زمينه عبرت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 5

5- امكانات دنيوى به جاى مانده از مستكبران فرعونى ، درس عبرت براى دنياخواهان عشرت طلب

كم تركوا من جنّ_ت . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

تعبير {كم تركوا.

..} در مقام درس آموزى و تأمل برانگيزى آدميان در سونوشت فرعونيان است.

زمينه كفران دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند

ليقولنّ ه_ذا لى . .. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

بنابراين كه لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.

زياده طلبى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *

يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد

با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم {ناسوت} تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.

زيان اقتصادى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

زيانكارى اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 1

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا .

.. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

سرزنش اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 9

9- دنياطلبان در آخرت ، مورد نكوهش واقع شده و از رحمت خداوند محروم و مطرود خواهند شد .

من كان يريد العاجلة . .. ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

سرزنش دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 2

2 - دل باختگان دنيا ، سزاوار سرزنش و نكوهش اند .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا . .. و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم

سرزنش دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 1

1 - موضع گيرى تند و عتاب آميز فرزانگان بنى اسرائيل در برابر آرزومندان ثروت قارونى .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا يليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون . .. و قال الذين أُوت

شكست دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 5

5- منافع اخروى آخرت طلبان ، برخلاف امكان شكست و ناكامى دنياطلبان در رسيدن به اهدافشان ، قطعى و تضمين شده است .

و من يريد العاجلة . .. ما نشاء لمن نريد ... و من أراد الأخرة ... كان سعيهم مشكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 5

5 - ناكامى دنياطلبان ، در رسيدن به تمامى آمال دنيوى خويش

من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها

صفات دنياطلبان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *

يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد

با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم {ناسوت} تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.

ضعف دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 1

1 _ دنيامداران و خودمحوران ، لياقت و توانايى نبرد در راه خدا را ندارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين

اينكه خداوند تنها از مسلمانان آخرت طلب خواسته در راه او جهاد كنند، با وجود اينكه جهاد بر تمامى مسلمانان واجب است، اشاره به اين است كه دنياطلبان نه لياقت جهاد در راه خدا را دارند و نه توان آن را. كلمه {فاء} در {فليقاتل}، دلالت روشن بر اين معنا دارد.

عبرت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

عبرت دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6

6 -

فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

عجز دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 5

5 - فرورفتگان در زندگى مادى و سرمستان بازى و بيهودگى ، ناتوان از توصيف بايسته پروردگار

سبح_ن . .. عمّا يصفون . فذرهم يخوضوا و يلعبوا

با توجه به ارتباط دو آيه، مى توان استفاده كرد كه اهل بازى و بيهودگى، قادر به توصيف حق نيستند. در اين صورت وصف {يخوضوا و يلعبوا} مى تواند مشعر به عليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 13

13 - انسان هاى مادى ، ناتوان از درك گستره قدرت خداوند ، در محاسبات خويش

ما ظننتم أن يخرجوا و ظنّوا . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا

عذاب اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 8

8- دنياطلبان علاوه بر عذاب جسمانى ، در آخرت نيز گرفتار عذاب روحى مى شوند .

ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

{يصلاها} (در آتش سوزان حهنّم مى سوزد) اشاره به عذاب جسمى و {مذموماً مدحوراً} (نكوهش شده و

مطرود) اشاره به رنج روحى دارد.

عذاب دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 9

9 - كسانى كه به انگيزه دستيابى به دنيا ، آخرت خويش را تباه مى كنند ، براى رهايى از عذاب ، ياورى نخواهند داشت .

فلا يخفف عنهم العذاب و لاهم ينصرون

عذاب روحى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 8

8- دنياطلبان علاوه بر عذاب جسمانى ، در آخرت نيز گرفتار عذاب روحى مى شوند .

ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

{يصلاها} (در آتش سوزان حهنّم مى سوزد) اشاره به عذاب جسمى و {مذموماً مدحوراً} (نكوهش شده و مطرود) اشاره به رنج روحى دارد.

عقيده دنياطلبان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 3،7،11

3 _ دنياگرايان يهود خود به گناه دنياگرايى و كسب مال و منال از راه هاى ناروا معترف بودند .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {سيغفر لنا} (آمرزيده خواهيم شد)، اعتراف يهوديان دنياگرا به گنهكارى خويش و بيانگر اين است كه جمله {يأخذون . .. } ناظر به كسب مال از راههاى نامشروع است.

7 _ دنياگرايان يهود بر اين باور بودند كه خداوند گناهان آنان را ، حتى بدون توبه ، خواهد آمرزيد .

و يقولون سيغفر لنا و إن يأتهم عرض مثله يأخذوه

جمله {و إن يأتهم عرض . .. } حاكى از اين است كه گنهكاران يهود در عين آمادگى براى حرامخوارى مجدد، خود را مورد عفو و مغفرت خداوند مى پنداشتند. يعنى هرگز از

عمل گذشته پشيمان نبودند تا توبه كنند.

11 _ ادعاى آمرزش گناه يهوديان بدون توبه ، از نسبت هاى دروغين دنياگرايان يهود به خداوند

و يقولون سيغفر لنا . .. ألم يؤخذ عليهم ... أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

عمل دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 9

9 _ نظارت دقيق خداوند بر اعمال و گفتار دنياپرستان

من كان يريد ثواب الدنيا . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

عوامل تنبه دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 3

3 - يادآورى حالات محتضر در هنگام احتضار ، تأثيرگذار در بيدارگرى و غفلت زدايى نسبت به دلبستگان دنيا

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

غفلت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 7

7- كافران دنياگرا ، غافلان واقعى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط {يسئلون. ..} با آيات پيشين، استفاده مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد

- 57 - 20 - 2

2 - فريفتگان زندگى دنيوى ، مردمانى غافل و فاقد معرفت درست نسبت به حقيقت آن

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

امر {اعلموا} بيانگر آن است كه اگر انسان ها، به ماهيت زندگى دنيايى آگاهى درست داشتند، فريب آن نمى خورند و خود را وقف آن نمى كنند.

فرجام اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

فرجام شوم دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 14

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

كرى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 1،4

1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ

4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم

كورى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 108 - 4

4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم

كيفر دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 3

3 - برگزيدن دنيا در قبال از دست دادن آخرت ، در پى دارنده عذابى تخفيف ناپذير است .

أولئك . .. فلا يخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 4

4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 25

25- غفلت از ياد خدا ، كيفر الهى براى دنياگرايان دل بسته به جلوه هاى مادّى است .

تريد زينة الحيوة الدنيا و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

توصيف دنيازدگان به كسانى كه قلب شان از ياد خدا غافل است، گوياى ارتباط غفلت قلب با دنيازدگى است و اسناد اغفال به خداوند (اغفلنا) كيفر بودن آن را مى رساند.

كيفيت عبادت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 12

12- توجه دنياگرايان به خدا ، براى منافع و مطامع مادّى آنان است . *

و أُحيط بثمره . .. و هى خاوية على عروشها و يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

احتمال

دارد كه تأسّف مرد مغرور سرمايه از دست داده، بر شرك خويش، نه از آن رو باشد كه به قبح ذاتى شرك پى برده، بلكه از آن رو باشد كه چرا شرك ورزيده تا منافع اش تهديد و سرمايه اش نابود شد.

گمراهى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 6

6- ترجيح دهندگان دنيا بر آخرت و سد كنندگان راه خدا و كج جلوه دهندگان آن در نهايت گمراهى هستند .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا أُ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 22

22 - دنياطلبان ، انسان هايى فريب خورده اند .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

گناه دنياطلبان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 8

8 _ يهوديان دنياگرا به بهانه مغفرتى تضمين شده از جانب خدا ، از فرمان هاى وى سرپيچى مى كردند و مرتكب گناه مى شدند .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

مثل دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 2

2 _ دنيامداران ، به دهقانى مى مانند كه مزرعه خرم و به خوشه نشسته اش وى را مست و بى خود سازد و با خاطرى آسوده _ و غافل از تمامى حوادث و آفت هاى در كمين نشسته _ به خوابى خوش فرو رود .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و ظن أهلها أنهم قدرون عليها أتيها

أمرنا ليلا أو نهار

محروميت اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 9

9- دنياطلبان در آخرت ، مورد نكوهش واقع شده و از رحمت خداوند محروم و مطرود خواهند شد .

من كان يريد العاجلة . .. ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 13

13 - دنيامداران ، محروم از هرگونه بهره اخروى

و ما له فى الأخرة من نصيب

محروميت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 7

7- كافران دنياپرست ، محروم از هدايت الهى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة و أن الله لايهدى القوم الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 1

1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 7

7- برخى از دنياطلبان هم از دنيا و هم از آخرت محرومند .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له . .. لمن نريد ثمّ جعلنا له جهنّم

مرجع ضمير {له} در {جعلنا له جهنّم}، {من} در {من كان . ..} است; يعنى، هر كس به دنبال دنيا باشد جايگاهش دوزخ است، چه برخى از آنان با خواست خداوند به آرزوهاى دنيوى

خود برسند و چه ناكام شوند. بنابراين عده اى هر چند كه به خواسته هاى دنيوى خويش نرسيده اند، در آخرت دوزخى اند و از دنيا و آخرت محروم خواهند بود.

ممنوعيت اطاعت از دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 11

11 - پيروى از دنياگرايان و آخرت گريزان ، ممنوع است .

و لاتطع منهم . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً

منافع دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 6

6- همه دنياطلبان ، به منافع و امكانات دنيوى ، دست نمى يابند .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له . .. لمن نريد

منشأ امكانات دنيوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 6

6 - برخوردارى دنياطلبان از بخشى از موهبت هاى دنيايى ، به اراده و تدبير خداوند است و نه خارج از قدرت و خواست او .

يرزق من يشاء و هو القوىّ . .. من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها

منفعت طلبى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 12

12- توجه دنياگرايان به خدا ، براى منافع و مطامع مادّى آنان است . *

و أُحيط بثمره . .. و هى خاوية على عروشها و يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

احتمال دارد كه تأسّف مرد مغرور سرمايه از دست داده، بر شرك خويش، نه از آن رو باشد كه به قبح ذاتى شرك پى برده، بلكه از آن رو

باشد كه چرا شرك ورزيده تا منافع اش تهديد و سرمايه اش نابود شد.

ناامنى اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 3

3 - دنيا جويان آسايش طلب ، فاقد امنيت و آسايش در آخرت

يستعجل بها الذين لايؤمنون . .. و من كان يريد حرث الدنيا ... ترى الظ_لمين مشفقين

نابخردى دنياطلبان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 26

26 _ دنياگرايان يهود ، مردمى نابخرد و خام فكر در پيشگاه خداوند

أفلا تعقلون

ناپايدارى خوشگذرانى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 5

5 - خداوند ، آگاه به وجود نشيب و فراز در مراحل حيات دنيوى و اخروى انسان و ناپايدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنيامداران

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

هر چند ضمير در {ربّه} و {به}، به منكر معاد برمى گردد; ولى محتواى آيه شريفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است.

نعمتهاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 1

1- سنت الهى بر بهرهورى مستمر همه انسان ها ( دنياطلبان و آخرت طلبان ) از مزايا و نعمت هاى دنيوى است .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

{امداد} (مصدر نمدّ) به معناى مدد و كمك رساندن است و فعل مضارع {نمدّ} دلالت بر استمرار دارد.

نقش دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 9

9 - كافران و

دنياطلبان ، از حزب شيطان اند .

فلاتغرنّكم الحيوة الدنيا . .. إنّ الشيط_ن لكم عدوّ ... إنّما يدعوا حزبه

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه آيه پيش، از فريفته شدن به دنيا برحذر داشته و آيه مورد بحث فريفته شدگان به دنيا را حزب شيطان خوانده است.

هدايت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 7

7 - تمايل طبيعى پيامبر ( ص ) به هدايت تمامى انسان ها ، حتى دنياپرستان روى گردان از ياد خدا

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

امر در {فأعرض} نشانگر آن است كه چنان تمايل طبيعى (هدايت تمامى انسان ها) در پيامبر(ص) وجود داشته است.

هشدار به دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 7

7- امكان زوال نعمت هاى مادّى ، هشدارى به دنياگرايان مغرور است .

يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 6

6- حشرِ بدون استثناى همه انسان ها ، هشدارى براى مشركان و دنياگرايان است .

و حشرن_هم فلم نغادر منهم أحدًا

با توجه به اين كه آيات قبل در مورد دنياگرايان مشرك صفت بود، تصريح به استثناناپذيرى حشر، تعريضى است به آنان كه به دنيا دل خوش كردند و به آخرت بها ندادند.

هواپرستى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 19

19 - ترجيح دهندگان دنيا بر آخرت ، پيروان هواى نفس خويش اند .

و ءاثر

الحيوة الدنيا . .. و أمّا من ... نهى النفس عن الهوى

دنياطلبى

آثار اجتناب از دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 3

3 - چشم پوشى از گناه و لذّت هاى آلوده دنيا ، درپى دارنده نعمت هاى سرشار اخروى

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون . ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

{تقوا}; يعنى، خوددارى از مشتهياتى كه مورد منع دين قرار گرفته است. تقواپيشگان در برابر داشتن اين خصلت، از هداياى پروردگارشان بهره مند خواهند بود.

آثار دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 11

11 - رسيدن به منافع دنيوى ، از عوامل گرايش به كفر و انكار قرآن

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 6،13

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

13 - جلب منافع مادى و دنيوى ، انگيزه بدعتگذاران و دين سازان

ليشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 5،10،11

5 - دستيابى به مزاياى دنيا ، انگيزه آنان كه پيمان هاى الهى را ناديده گرفته و آنها را نقض مى كنند .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

10 - دنياطلبى ، از انگيزه هاى تبعيض در دين ( عمل كردن به برخى از دستورات دين و ر ها كردن برخى ديگر از آن )

است .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

11 - دنياطلبى ، از ريشه هاى بروز جنگ ها و درگيرى هاى خونين ميان گروه هاى معتقد به آيين الهى است .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 5

5 - يهوديان عصر بعثت ، به دليل وابستگى به دنيا و فسق پيشگى زمينه هاى ايمان و تقوا را از دست داده بودند .

لبئس ما شروا به أنفسهم . .. و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

به كارگيرى {لو} امتناعيه در جمله {لو أنهم . ...} مى نماياند كه: ايمان آوردن يهود و پرهيز از گناهانى همانند سحر، امرى مشكل يا ممتنع بوده است. آيات پيشين - كه سخن از دلبستگى شديد يهود به دنيا و فاسق بودن آنان داشت - مى تواند بيانگر علت به وجود آمدن اين روحيه در ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 6

6 - دستيابى به متاع دنيا از عوامل دين فروشى و كتمان حقايق دينى است .

و يشترون به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 2

2 - ناسازگارى حقايق كتاب هاى آسمانى با منافع عالمان دنياطلب ، وادار كننده آنان به كتمان آن حقايق

إن الذين يكتمون . .. و يشترون ... ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {كتمان} -

كه از جمله {يكتمون . ..} به دست مى آيد - داشته باشد. بر اين مبنا از يك سو حق ستيزى دليل كتمان معارف و احكام كتب آسمانى دانسته شده است (ذلك ]الكتمان[ بأن اللّه نزل الكتاب بالحق) و از سوى ديگر جمله {يشترون به ثمناً قليلا در آيه 174} رسيدن به منافع دنيوى را دليل و انگيزه كتمان معارف مى شمرد. نتيجه اين دو دليل اين است كه: حقايق كتابهاى آسمانى با منافع گروهى دنياطلب ناسازگار است و اين ناسازگارى مايه كتمان آن حقايق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگى به دنيا و بى اعتنايى به مواعظ الهى و پيروى نكردن از احكام پيامبر ( ص ) ، مانعى براى نيل به صراط مستقيم

فلا و ربّك . .. و لو انّا كتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهديناهم صراطا مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 4

4 _ دنيامدارى ، عاملى براى تخلّف از جهاد و دوگانگى در برخورد ، به هنگام شكست و پيروزى

قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيدا . .. يا ليتنى كنت معهم معهم فافوز

جمله {يا ليتنى . .. } و {قد انعم اللّه ... }، بيانگر اين معناست كه به چنگ آوردن متاع دنيا و يا از دست دادن آن، تعيين كننده خط مشى سست عنصران متخلف از جهاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 15

15 _ ناسازگارى دنياطلبى

با حركت در راه خدا

اذا ضربتم فى سبيل اللّه فتبيّنوا . .. تبتغون عرض الحيوة الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 4،7

4 _ نيل به متاع دنيا ، انگيزه عالمان يهود در تحريف حقايق تورات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

7 _ حرص و آزمندى به دنيا ، مايه تحريف احكام و حقايق دين

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 13

13 _ ترك نهى از منكر در برابر ستمگران ، از سوى علماى اهل كتاب ، به انگيزه حفظ منافع شخصى _ تأمين شده از ناحيه آن ستمگران _ و يا ترس از تهديداتشان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

از امام حسين(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و انما عاب اللّه ذلك عليهم لانهم كانوا يرون من الظلمة الذين بين اظهرهم المنكر و الفساد فلاينهونهم عن ذلك رغبة فيما كانوا ينالون منهم و رهبة مما يحذرون ... .

_______________________________

تحف العقول، ص 137; بحارالانوار، ج 100، ص 79، ح 37.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك

الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 7

7 _ اشتغال به دنيا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز مى دارد.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 8،9

8 _ فريفتگى و دلبستگى به دنيا موجب ياوه گويى، بازيچه شمردن دين و بيهوده گويى درباره آن است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم . .. و غرتهم الحيوة الدنيا

عطف جمله {غرتهم} از نوع عطف سبب بر مسبب است. يعنى سبب اينكه برخى دين را بازيچه گرفته اند، فريفتگى به زندگى دنياست.

9 _ كسانى كه دين را بازيچه و سرگرمى قرار مى دهند، فريب خوردگان دنيا و دلبسته به آنند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 9

9 _ فريفته شدن به زندگانى دنيا و سرگرم شدن به آن ، عامل فراموشى روز قيامت و آتش دوزخ است .

و غرتهم الحيوة الدنيا فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا

{كما نسوا . .. } مى رساند كه از علل بى اعتنايى خداوند به دوزخيان اين است كه آنان روز قيامت را فراموش كردند و چون جمله {اليوم ننسيهم ... } به وسيله فاء بر {غرتهم الحيوة الدنيا} تفريع شده، معلوم مى شود كه از ريشه

هاى فراموشى قيامت، فريفته شدن به زندگانى دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 28

28 _ وابستگى به مال و منال گذراى دنيا به قيمت از دست دادن سراى جاودانه آخرت ، به دور از خرد و انديشه صحيح است .

يأخذون عرض هذا الأدنى . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون

از امام صادق(ع) روايت شده است كه خداوند، بندگان خود را به دو آيه از كتاب خود، توجه مخصوص داده (تا دو مطلب را فراگيرند)، يكى اينكه چيزى را نگويند مگر اينكه به آن علم داشته باشند . .. سپس آيه {ألم يؤخذ عليهم ... } را تلاوت فرمود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 3،5،12،14

3 _ بلعم باعورا به خاطر دنياگرايى و هواپرستى از نايل شدن به منزلت هاى والا و قرب الهى محروم شد .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

5 _ دنياگرايى و پيروى از هوا هاى نفسانى مانع كارسازى دانش هاى الهى است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

12 _ دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا موجب فاصله گرفتن او از آيات الهى و تكذيب آنها شد .

فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض

جمله {و لكنه أخلد . .. } مى تواند بيانگر علت {فانسلخ منها} باشد. يعنى دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا باعث شد كه از آيات الهى فاصله گيرد.

14 _ حالت بلعم باعورا به سبب دنياگرايى مانند حالت سگى شد

كه در هر حال ، چه بر او هجوم كنى و يا رهايش سازى ، زبان از كام بيرون آورَد و له له زند .

فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث

{تحمل} از {حَمْلَة} گرفته شده و {حَمْلَة} به معناى هجوم كردن است. {مَثَل} در آيه شريفه به معناى حالت و صفت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 9

9 _ دنيادوستى و هواپرستى ، زمينه ساز گمراهى و زيانكارى است .

و لكنه أخلد إلى الأرض . .. و من يضلل فأولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 9

9 _ اختلاف و نزاع در جامعه ايمانى بر سر دنيا و غنايم آن ، به دور از شأن مؤمنان واقعى

يسئلونك عن الأنفال . .. إنما المؤمنون ... وجلت قلوبهم ... و على ربهم

بيان ويژگيهاى ياد شده پس از اشاره به اختلاف و نزاع مسلمانان بر سر غنايم جنگى، اشاره به اين دارد كه رسيدن به مقام بلند ايمان، آدمى را از شيفتگى به مال دنيا و متأثر شدن از آن و در نتيجه نزاع كردن بر سر آن، باز خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 2،5

2 _ دنياطلبى ، زمينه ساز مبارزه با دين الهى و بازداشتن مردم از راه خداست .

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا فصدوا عن سبيله

5 _ دنياطلبى مشركان صدر اسلام ، عامل مبارزه آنان با اسلام و قرآن

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4،5

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 6

6 _ دلخوشى به زندگى دنيوى و ترجيح دادن آن بر حيات اخروى ، عامل سستى و روى گردانى از جهاد در راه خدا

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه اثّاقلتم إلى الأرض أرضيتم بالحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 7

7 _ عداوت برخى از مردمان نسبت به پيامبر ( ص ) و اسلام ، ريشه در امور مادى و مالى داشت .

يتخذ ما ينفق مغرماً و يتربّص بكم الدوائر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 8 - 2

2 _ انكار لقاى خدا ، دلبستگى به دنيا و غفلت از آيات الهى ، زمينه ساز اعمال نارواست .

إن الذين لايرجون لقاءنا . .. أولئك مأويهم النار بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 6

6 _ دنياطلبى ، زمينه ساز گرفتار شدن آدمى به روحيه خودكامگى و بيدادگرى

إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق . .. متع الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 8،9

8_ مشركان عصر بعثت به خاطر دنيا طلبى و تجمل گرايى ، قرآن را نپذيرفته و آن را ساخته دست پيامبر ( ص ) قلمداد مى كردند .

أم يقولون افتري_ه . .. من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها

بيان پيامدهاى دنياخواهى و تجمل گرايى، پس از دعوت به توحيد و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ريشه هاى اصرار مشركان به كفرورزى دارد; يعنى، اينكه مشركان با وجود دليلى روشن بر حقانيت قرآن، حقايق مطرح شده در آن را نمى پذيرند به دليل دنياخواهى آنان است.

9_ دنياطلبىو تجمل گرايى ، از موانع پذيرش توحيد و ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن است .

فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إل_ه إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من كان يريد ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 1،3

1_ كافران دنياطلب و دلبسته به جلوه هاى آن ، در آخرت بهره اى جز آتش دوزخ نخواهند داشت .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها . .. أُول_ئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ ال

3_ اعمال نيك دلبستگان به دنيا و زيبايى هاى آن ، در آخرت حبط شده و در پيشگاه خداوند ارزشى نخواهد داشت .

أُول_ئك . .. و حبط ما صنعوا

فيها

ضمير در {فيها} به {الحياة الدنيا} برمى گردد و ظرف {حبط} _ به قرينه {فى الأخرة} در فراز قبل _ جهان آخرت است; يعنى: و حبط فى الأخرة ما صنعوا فى الدنيا. با توجه به معناى صنيعة (عمل خير) به نظر مى رسد، مراد از {ما صنعوا} اعمال نيك، همانند دستگيرى از مستمندان و ... و مقصود از {ما كانوا يعملون} اعمال متعارف، همانند تجارت و ... باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 16

16_ { عن على بن الحسين ( ع ) [ فى حديث طويل ] : . . . و لاتركنوا إلى الدنيا فإن الله عزوجل قال لمحمد صلى الله عليه و آله و سلم : { و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار } و لاتركنوا إلى زهرة الدنيا و ما فيها ركون من اتخذ ها دار قرار و منزل استيطان . . . ;

از امام سجاد(ع) [ضمن حديثى طولانى] روايت شده است: . .. به دنيا تمايل و اطمينان نكنيد; زيرا خداوند عزوجل به حضرت محمد(ص) فرمود: {ولاتركنوا ...} و به زيبايى دنيا و آنچه در دنياست تمايل و اطمينان نكنيد، بسان تمايل و اطمينان كسى كه آن را خانه هميشگى و جاى ماندن خود قرار داده است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 13،16

13_ گرايش شديد امت هاى پيشين به لذّت هاى مادى و تمتعات دنيوى ، آنان را به فساد و تباهى كشانيد .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه

{تُرفة} به معناى نعمت است و {مُترَف} به كسى گفته

مى شود كه نعمت فراوان آن را سرمست و سركش كرده باشد. مراد از {ما} مالومنال و لذتهاى مادى است. بنابراين {ما أُترفوا فيه}; يعنى، مال و منال و لذايذى كه در آن سرمست و سركش شده بودند.

16_ رفاه و دلبستگى به لذّت هاى دنيا ، زمينه ساز ستمگرى و گرايش به جرم و گناه است .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه و كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 7

7_ دل خوش كردن به حيات دنيا و نشناختن مقدار ارزش آن ، مايه كفرورزى است .

و فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع

چون مراد از ضمير در {فرحوا} كفرپيشگان و مخالفان پيامبر(ص) است ، جمله {فرحوا بالحيوة الدنيا و . ..} در حقيقت بيانگر ريشه و عاملى از عوامل كفرورزى آنان است ; يعنى ، دل خوش بودنشان به زندگى دنيا ، آنان را به كفرورزى كشانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 9،10

9- دلبستگى به دنيا و ترجيح دادن آن بر آخرت ، زمينه ساز دين ستيزى و كفر است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

تقديم {يستحبّون الحياة الدنيا} بر جمله {و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجاً} احتمالاً بيانگر معناى ياد شده باشد.

10- ترجيح دادن همواره دنيا بر آخرت ، سد مدام راه خدا و كج جلوه دادن تعاليم الهى ، از نشانه هاى كفرپيشگى است .

ويل للك_فرين . .. الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل

الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 6

6- غوطهورى در تمتعات و لذت هاى مادى ، مانع تسليم شدن در برابر حقايق دينى

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

فراز {ذرهم يأكلوا و يتمتعوا و . ..} _ كه درصدد بيان حالات كفار است _ مى تواند به منزله تعليل و جوابى باشد براى اينكه: چرا آنان اسلام نمى آورند و سرانجام نادم و پشيمان مى شوند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 6

6- كوتاه نگرى ، دون همتى و دنياطلبى ، ريشه گرايش انسان به شكستن پيمان هاى الهى و ترجيح دادن دنيا بر آخرت است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 1،4

1- ترجيح زندگى دنيا بر آخرت ، ريشه اصلى ارتداد و گرايش به كفر است .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

جمله {ذلك بأنهم . ..} در مقام تعليل براى آيه قبل است و نيز {ذلك} اشاره دارد به ارتداد و كفر پس از ايمان.

4- گرفتارى به خشم الهى و عذاب اخروى ، معلول دلبستگى انسان به دنيا و ناديده گرفتن آخرت است .

فعليهم غضب . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {غضب من الله . ..} باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108

- 2،8

2- عملكرد خود آدميان ( كفر و دنياگرايى ) ، عامل محروميت آنان از درك حقايق معنوى است .

من كفر بالله . .. بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا ... أُول_ئك الذين طبع الله على قل

الذين طبع الله . ..} در مقام بيان مجازات كسانى است كه با اختيار خود به كفر گرويدند و دنيا را بر آخرت ترجيح دادند كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده است. بنابراين همين گزينش و انتخاب _ كه عملى است اختيارى _ موجب مجازات {طبع قلب} مى شود.

8- دنياگرايى ، عامل غفلت انسان از حقايق بايسته و دانستنى

ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة . .. و أُول_ئك هم الغ_فلون

در آيه شريفه، مفعول و متعلق {غافلون} ذكر نشده است; يعنى، بيان نشده كه كافران دنياگرا نسبت به چه چيز غفلت دارند. بنابراين عدم ذكر، دليل اين است كه دنياگرايى، عامل غفلت انسان از هر نوع حقايق دانستنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 52

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 1

1- دنياطلبى ، عامل گرفتارى انسان به آتش دوزخ است .

من كان يريد العاجلة . .. جعلنا له جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 12

12- فريفتگى به جلوه هاى مادّى دنيا ، مانع اصلى نيكْ كردارى است .

ما على الأرض زينة لها لنبلوهم أيّهم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 3

3- غفلت

از معاد و ترديد در آن ، معلول دل بستگى شديد به دنيا است .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا . و ما أظنّ الساعة قائمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 2،3

2- انكار معاد و ترديد در آن و مغرور شدن به زندگى دنيا ، انديشه و بينشى كفرآميز است .

و ما أظنّ الساعة قائمة . .. قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت بالذى خلقك

3- دل بستگىِ شديد به دنيا و غفلت از نقش خداوند در آفرينش و اعطاى نعمت ها ، نشانه كفر است .

و كان له ثمر فقال . .. أنا أكثر منك مالاً ... ما أظنّ أن تبيد هذه ... قال له صاح

در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انكار فناپذيرى نعمت ها، مرد مؤمن، با سؤال {أكفرت} با وى به گفتوگو پرداخت و اين نشان دهنده كفرورزى مرد ثروت مند در انديشه ها و گفته هايش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 9

9- اتّكاى به ديگران ، دنياپرستى ، و بنا نهادن بينش و منش براساس آن ، شرك است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 9

9- سرمستى هاى مادّى ، از موانع مهم پى بردن انسان به كج روى هاى عملى و عقيدتى خويش است .

و أُحيط بثمره .

.. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

ثروت مند مغرور مورد بحث در آيه، تنها، پس از آن كه اندوخته و اموال اش نابود شد، به كج روى خود پى برد و بر آن اظهار ندامت كرد، ولى تا قبل از آن، به آنچه داشت، سرمست و مغرور بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 6

6- شرك و دنياپرستى و مغرور شدن به مال و فرزند ، گناه و مايه دلهره و وحشت در آخرت است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

آيات گذشته، در باره دنياپرستى و شرك بود، لذا مصداق مورد نظر از {مجرمين} همان مشركان سرمست به مواهب دنيوى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 8

8- فريفته شدن به دنيا و امكانات فناپذير آن و اصيل پنداشتن آنها ، از زمينه هاى سقوط تمدن ها و نابودى دنياگرايان است .

أىّ الفريقين خير مقامًا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 8

8- كفرورزى به آيات الهى ، فريفتگى به جاه و مقام و دل بستن به هم فكران در برابر مؤمنان ، از نمود هاى كامل گمراهى

قل من كان فى الضل_لة

جمله {من كان فى الضلالة . ..} پاسخى است به گفته كافران كه هنگام شنيدن آيات خدا، به مؤمنان مى گفتند: {أىّ الفريقين خير ...}. در اين آيه كافرانِ به آيات الهى، اهل ضلالت معرفى شده اند و در آيه بعد مؤمنان به آيات الهى، اهل هدايت قلمداد

شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 8

8 - خيره شدن و دل بستگى به دنيا و زندگى مرفه ديگران ، مانع از دسترسى به مقام رضا است .

لعلّك ترضى . و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

ممكن است اين آيه در ارتباط با آخرين جمله آيه قبل باشد. مقتضاى اين ارتباط آن است كه علاوه بر تسبيح و تنزيه پروردگار در شبانه روز _ كه موجب كسب رضايت خاطر است _ چشم ندوختن به مال و منال دنياى ديگران نيز، داراى نقش مؤثر در وصول انسان به مقام رضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 10

10- سرگرمى انسان به دنيا ، عامل بى توجهى به وحى و دين الهى

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

جمله {و هم يلعبون} حال براى ضمير فاعلى {استمعوه} و بيانگر وضعيت مشركان و مردم حق گريز است. اين وضعيت مى تواند در حق گريزى و بى اعتنايى به پيام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله {لاهية قلوبهم} در صدر آيه بعد _ كه حال براى مبتدا در جمله {و هم يلعبون} است _ همين برداشت را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولى به امور غير مهم و بى ارزش ، از بيمارى هاى قلب و امرى زشت و ناپسند

لاهية قلوبهم

آيه شريفه، در مقام بيان اوصاف ناپسند و ويژگى هاى منفى مشركان و مذمت از آنان است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 5

5- خوش گذرانى و فرورفتن در ناز و نعمت و رفاه ، از زمينه هاى عذاب و هلاكت دنيوى

و كم قصمنا من قرية . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

برداشت ياد شده از آمدن {فيه} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود; بدين صورت كه نعمت و رفاه، ظرف و انسان برخوردار، مظروف قرار گرفته است. اين مطلب حاكى از فرورفتن مترفان ستمگر در ناز و نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 9

9 - پايبندى به دين به خاطر سود مادى و ر ها كردن آن ( ارتداد ) به وقت دشوارى ها و محروميت ها ، مايه خسران و تباهى دنيا و آخرت

و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 27

27 - دل بستگى به ماديات و دنيامدارى ، زمينه رواج فحشا و فساد جنسى در يك جامعه است .

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 3

3 - كافرانى كه در ماديات و اموال دنيا غوطهوراند ، به پوچى در زندگى دچار گشته و در سردرگمى شديد بسر مى برند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و الذين كفروا أعم_لهم ... كظلم_ت ف

از مقايسه ميان آيه 37 _ كه در باره كسانى

است كه مال و منال و ماديات آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد _ و آيه شريفه _ كه درباره وضعيت كافران است _ به دست مى آيد كه كافران، بر خلاف مؤمنان، در ماديات و علاقه به مال و منال گرفتاراند و از اين رو دچار سردرگمى و تاريكى شديد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 66 - 2

2 - مصروف داشتن همه تلاش هاى علمى و فكرى در امور دنيايى درپى دارنده خطر محروم شدن از درك حقايق اخروى

بل ادّرك علمهم فى الأخرة

كافران بدان علت از فهم و درك امور اخروى ناتوان شدند كه تمام توان علمى خود را خرج دنيايشان كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 7

7 - دلبستگى به زندگى دنيايى و مرز و بوم خويش ، زمينه ساز گريز از حق و هدايت

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 1

1

- انسان ، در معرض از دست دادن سعادت اخروى خويش به خاطر وابستگى به دنيا و متاع آن

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا . .. و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة

آيه بالا در ادامه آيات پيشين و بيانگر پاسخى ديگر به مشركان است; يعنى، همانانى كه به خاطر دلبستگى زياد به جان و مال و مرز و بوم خويش، به پيامبر(ص) مى گفتند: اگر با تو همراه شويم و از هدايت الهى پيروى كنيم، مشركان عرب ما را از سرزمين مان (مكه) خواهند ربود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 11

11 - دل باختگى به زخارف دنيا ، نشانه ضعف بينش نسبت به حقيقت آن و جهان آخرت

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 10

10 - وابستگى به دنيا ، از جمله عوامل فرار از جهاد است .

إن فررتم من الموت . .. و إذًا لاتمتّعون إلاّ قليلاً

كاربرد {لاتمتّعون} به جاى اين كه بگويد: {چندان زنده نخواهيد ماند. }، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه منافقان، در پى دستيازيدن به متاع دنيوى، از مرگ فرار مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 5

5 - تكذيب پيامبران و انكار وعده هاى الهى ، ناشى از دنياطلبى و فريفتگى به زرق و برق آن است .

و إن يكذّبوك . .. إنّ وعد اللّه حقّ

فلاتغرنّكم الحيوة الدنيا

از تفريع {فلاتغرنّكم الحياة الدنيا} بر جملات پيشين، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 9

9 - دنياطلبى و انكار معاد ، عامل بازدارنده از انفاق و زكات

لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم ك_فرون

چنانچه جمله {هم بالآخرة. ..} حاليه باشد مى توان از ارتباط {هم بالآخرة هم كافرون} با جمله قبل، مطلب بالا را برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 11

11 - فريفتگى انسان به دنيا و اعمال ناشايست ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم و حقّ عليهم القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 11

11 - هدف قرار دادن دنيا ، باعث محروميت كامل از موهبت هاى جهان آخرت

من كان يريد حرث الأخرة . .. يريد حرث الدنيا ... و ما له فى الأخرة من نصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 5

5 - دلبستگى به زندگى دنيايى ، منشأ اصلى مجادله در آيات الهى و انكار آن است .

و يعلم الذين يج_دلون . .. فما أُوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا

با توجه به فاى تفريع در {فما أُوتيتم}، مى توان استفاده كرد كه مجادله در آيات الهى و انكار آن، از دنيامحورى برخاسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشى به مظاهر

دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور

جمله {و إنّا إذا . .. كفور} مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 5

5 - گرايش به مادى گرايى و دنياطلبى ، قدرت انديشه ( خرد ) را تضعيف و آدمى را به سوى تقليد كوركورانه سوق مى دهد .

و كذلك . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 7

7 - دنياگرايى و مال پرستى ، عامل اساسى در مخالفت با حق

لمّا جاءهم الحقّ . .. لولا نزّل ه_ذا القرءان على رجل

با توجه به توضيح برداشت قبل و الغاى خصوصيت از مورد (مشركان مكه)، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 4

4 - دلبستگى به تجملات زندگى دنيايى ، عامل روى گردانى از ياد خدا است .

و إن كلّ ذلك لمّا مت_ع الحيوة الدنيا . .. و من يعش عن ذكرالرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 2،3،4،5

2 - عذاب اخروى كافران ، معلول استهزاى ايشان نسبت به آيات الهى و فريفتگى آنان به زندگانى دنيا

ذلكم بأنّكم اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا

3 - دل بستگى به حيات دنيا و به سخره گرفتن آيات الهى ، داراى

ارتباط و پيوستگى عميق با يكديگر

اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا

از ذكر {و غرّتكم. ..} _ در پى {اتّخذتم آيات...} _ و تكيه بر آن دو به عنوان دو عامل اصلى دوزخى شدن كافرانِ مستكبر، مطلب بالا استفاده مى شود.

4 - فريفتگى و دلبستگى به زندگى دنيايى ، زمينه ساز روى آورى انسان به گناه *

أمّا الذين كفروا . .. و كنتم قومًا مجرمين ... و غرّتكم الحيوة الدنيا

در نخستين آيه از آيات مربوط به سرنوشت كافران، بر دو مسأله تأكيد شده بود: 1_ روحيه استكبارى، 2_ گناه پيشگى. اينك در آخرين آيات مربوط به آنان نيز به دو مسأله ديگر اشاره شده است: 1_ استهزاى آيات الهى، 2_ فريفتگى آنان به زندگى دنيا. اين دو در ارتباطى تنگاتنگ با دو نكته آغازين است و از آن جا كه {كنتم قوماً مجرمين} به جنبه عملى زندگى آنان اشاره دارد، {غرّتكم...} مى تواند به جنبه روحى و زمينه سازى آن براى گناه كارى ايشان نظر داشته باشد.

5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان

اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 2،5

2 - دنيامدارى و پندارگرايى ، مانع اصلى نفوذ تبليغ پيامبر ( ص ) در مشركان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ ... فأعرض عن من تولّى

از فاى تفريع در {فأعرض}، استفاده مى شود كه بى اعتقادى مشركان به آخرت و نيز اتكاى آنان بر حدس و گمان، موجب شده بود كه

آنان قابليت خود را براى تأثيرپذيرى از رهنمودهاى پيامبر(ص)، از دست بدهند.

5 - محروميت انسان از هدايت و معارف وحى ، نتيجه روى گردانى از ياد خدا و دنيازدگى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

ذكر {عن من تولّى. ..} به جاى {عنهم}، نشانگر آن است كه اوصاف ياد شده، عامل محرميت مشركان از قبول دعوت و تبليغ پيامبر(ص) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 9

9 - خداگريزى و دنيامحورى ، بارزترين نمود انحراف و گمراهى

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 5

5 - خداگريزى و دنيامدارى ، سرچشمه اصلى بدكردارى در انسان

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. ليجزى الذين أس__وا بما عملوا

از ارتباط آيات شريفه، استفاده مى شود كه منشأ عملكرد ناشايست، گرايش هاى خداگريزانه و دنيامحورانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 10

10 - اشتغال به دنيا ( بازى ، لهو و سرگرمى و . . . ) ، ره آوردى جز پوچى و بى حاصلى ندارد .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. كمثل غيث ... ثمّ يكون حط_مًا

ويژگى هاى پنجگانه اى كه در آيه شريفه براى دنيا بيان شده، تماماً مصداق كارى است كه هيچ ثمره اى بر آن مترتب نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه

- 75 - 20 - 1،3

1 - علاقه و دلبستگى به دنيا ، از علت هاى كفر به قيامت و پرسش هاى انكارآميز كافران درباره معاد

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القي_مة ... كلاّ بل تحبّون العاجلة

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه مرتبط با آيه 5 و 6 همين سوره (بل يريد الإنسان ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القيامة) باشد.

3 - دلبستگى به دنيا و نقدطلبى ، منشأ تمايل انسان به فسق و فجور

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . .. كلاّ بل تحبّون العاجلة

مطلب ياد شده، از ارتباط ميان اين آيه و آيه 5 استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 21 - 1،2،3

1 - دلبستگى به دنيا ، زمينه ر ها كردن و به فراموشى سپردن آخرت است .

كلاّ بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة

2 - دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت ، از نشانه هاى كافران است .

بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة

3 - قابل جمع نبودن دلبستگى به دنيا و آخرت طلبى

بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة

در آيه شريفه علاقه به دنيا و رها كردن آخرت با هم ذكر شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه ميان اين دو تلازم وجود دارد; يعنى، ممكن نيست كسى به دنيا دلبسته باشد; ولى به آخرت نيز علاقه مند باشد و آن را رها نسازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 24 - 2

2 - دل بستن به دنيا و غفلت

از آخرت ، موجب اندوه شديد و گرفتگى چهره ها در قيامت

كلاّ بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة ... و وجوه يومئذ باسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 4

4 - محبت و دلبستگى به دنيا ، سرچشمه گناه ، كفر و ناسپاسى است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 3

3 - ترجيح دنيا بر آخرت ، مايه گرفتارى به آتش دوزخ

و ءاثر الحيوة الدنيا . فإنّ الجحيم هى المأوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2

2 - مردم با گزينش دنيا به جاى آخرت ، خود را از تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 3

3 - دنياگرايى مانع آخرت طلبى است .

بل تؤثرون الحيوة الدنيا . و الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 8

8 - دنياطلبى و ثروت خواهى ، زمينه ساز بى ارزش انگاشتن يتيمان و دست اندازى به ارث آنان

بل لاتكرمون اليتيم . .. و تأكلون التراث ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - كسانى كه

يتيمان را گرامى نداشته و بر تغذيه مساكين توصيه نمى كنند و به ناحق ارث ديگران را تصرف كرده و به مال دنيا دل بسته اند ، در قيامت به سخت ترين شكل به بند كشيده خواهند شد .

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... و لايوثق وثاقه أحد

ممكن است ضمير {وثاقه} به {الإنسان} برگردد. در اين صورت {وثاق} به مفعول خود اضافه شده است.

آثار دنياطلبى اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 3

3 - دنياطلبى و فسادانگيزى مردم اَيكه ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند وآسمانى پيام شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

بيان تقلب مردم {ايكه} در معاملات و روحيه فسادانگيزى آنان (پيش از ذكر موضع گيرى آنها در مقابل شعيب(ع) مى تواند نشانگراين باشد كه آنچه سبب شد تا مردم ايكه مفاهيم مهم معرفتى آن حضرت را جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آورده و او را فردى افسون شده بخوانند، اين بود كه آنان گرفتار دنياطلبى و فسادانگيزى شده بودند.

آثار دنياطلبى باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 1

1- غرور و دنياپرستى مرد رفاه مند ، به ترديد و تشكيك در برپايى قيامت و وقوع رستاخيز منتهى شد .

و ما أظنّ الساعة قائمة

آثار دنياطلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 7

7 - دنياطلبى فرعونيان و تصوير نادرست آنها از زندگى دنيايى و اخروى ، سبب انحراف و خودكامگى آنان شد

.

ي_قوم . .. و إنّ الأخرة هى دار القرار

با توجه به يادآورى حقيقت زندگى در دنيا و آخرت از سوى مؤمن آل فرعون براى فرعونيان، برداشت بالا به دست مى آيد.

آثار دنياطلبى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 4

4 - دلبستگى شديد قارون به اندوخته هاى خويش ، مانع از خرج كردن آنها در راه رضاى خدا و تأمين سعادت اخروى خويش بود .

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة

آثار دنياطلبى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 11

11- روى گردانى كافران از ارزش هاى نو قرآن ، معلولِ دنياطلبى آنان است .

لم يؤمنوا به_ذا الحديث . .. ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

جمله {إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها} مى تواند به عنوان تعليلى براى اِعراض كافران مطرح باشد; يعنى، زيبايى دنيا، باعث شده كه ايشان به آن، دلْ خوش كنند و به قرآن ايمان نياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 10

10 - دنياگرايى و آخرت گريزى گنه پيشگان و كافران ، فلسفه منع شدن پيامبر ( ص ) از پيروى از آنان

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تعليل براى منع از اطاعت از گنه پيشگان و كافران (و لاتطع منهم آثماً أو كفوراً) است.

آثار دنياطلبى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 10

10 - دنياگرايى و آخرت گريزى گنه پيشگان و كافران ، فلسفه منع شدن پيامبر ( ص ) از پيروى از آنان

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تعليل براى منع از اطاعت از گنه پيشگان و كافران (و لاتطع منهم آثماً أو كفوراً) است.

آثار دنياطلبى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 2

2 - دنيامدارى و پندارگرايى ، مانع اصلى نفوذ تبليغ پيامبر ( ص ) در مشركان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ ... فأعرض عن من تولّى

از فاى تفريع در {فأعرض}، استفاده مى شود كه بى اعتقادى مشركان به آخرت و نيز اتكاى آنان بر حدس و گمان، موجب شده بود كه آنان قابليت خود را براى تأثيرپذيرى از رهنمودهاى پيامبر(ص)، از دست بدهند.

آثار دنياطلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 15

15 - غفلت از خداوند و فريفته شدن به مظاهر دنيا ، عامل بدبختى اخروى منافقان

قالوا بلى و ل_كنّكم . .. و غرّكم باللّه الغرور

آخرت طلبى و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 4

4 _ عدم تنافى ميان دنياخواهى و آخرت طلبى

و منهم من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

اجتناب از دنياطلبى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 18

18 _ غنائم فراوان خداوند از آن مجاهدانى است كه در راه او مى جنگند و از دنياطلبى مى پرهيزند .

اذا ضربتم فى سبيل اللّه . .. و لا تقولوا ... فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 6،8،11

6 _ نيل به مقام قرب الهى ، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و دورى از متابعت هواى نفس است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

8 _ مشيت خداوند در اعطاى منزلت هاى معنوى به انسان ها ، منوط به پرهيزشان از دنياگرايى و هوا هاى نفسانى است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض

جمله {و لكنه أخلد . .. } تعليل براى مفهوم جمله {و ل__و شئنا ... } است ; يعنى: و لو شئنا لرفعنه بها و لكنا لم نشأ ذلك لانه أخلد إلى الأرض.

11 _ كسانى كه دنياگرا نباشند و از پيروى هواهان نفسانى پرهيز كنند ، شيطان راه نفوذى در آنان نخواهد داشت .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن . .. و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض

آيه قبل شيطان را سوق دهنده بلعم

به گمراهى معرفى كرد، و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه اگر او دنياگرا و پيرو هواى خويش نبود، به درجات رفيع مى رسيد ; يعنى شيطان به تعقيب او نمى پرداخت. بنابراين تلاش شيطان براى گمراه سازى پس از تمايل آدمى به دنيا و هواى خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 17

17 _ برحذر بودن از دلبستگى به دنيا و فريفته نشدن به جلوه هاى ظاهرى آن ، نشانه اى است از تفكر و دورانديشى .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 20

20- رهبران الهى ، بايد از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان و غفلت از تهيدستان با ايمان ، پرهيز كنند .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 2

2-برخورداران نعمت ، بايد به مبدأ يگانه نعمت آفرين ، توجه داشته باشند و از دل بستگى به نعمت ها و غفلت از ياد خدا ، پرهيز كنند .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 6

6 - سرگرم نشدن به دنيا و توجه به حيات اخروى ، امرى لازم است .

و ما ه_ذه الحيوة الدنيا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- رحمن - 55 - 26 - 3

3 - توجه به ناپايدارى زندگى دنيايى ، هشدارى به انسان ها در فريفته نشدن به آن

كلّ من عليها فان

ارزش دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 14

14 _ پيروزى حق و شكست باطل ، هدفى بس والاتراز رسيدن به ثروت دنيا در بينش الهى

تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم و يريد اللّه . .. و يقطع دابر الكفرين

امتحان با دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 5

5 _ جذبه هاى دنيوى و كشش به آنها از ابزار امتحان الهى

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد

انبيا و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 5

5_ پيامبران ، منزه از علاقه به مال و منال و امور مادى

لا أسئلكم عليه مالاً إن أجرى إلاّ على الله

تعبير {أجر} در مقابل {مال} در آيه شريفه ، گوياى اين است كه: نوح(ع) در پاداش خواهى از خداوند نيز ، درخواست مال و دارايى نمى كند و علاقه اى به آن نشان نمى دهد.

اهميت اجتناب از دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 1

1 - هدف و آرمان انسان ، بايد دستيابى به سعادت و نيكبختى اخروى باشد ; نه مظاهر فريبنده دنيا .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور . سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

اهميت ترك دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 3

3 - هشدار خداوند از فريفته شدن به زندگى دنيايى و زرق و برق آن

فلاتغرنّكم الحيوة الدنيا

بى ارزشى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 7

7 - تلاش براى دنيا ، بى بركت وكم حاصل است .

نزد له فى حرثه و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها

بى منطقى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 2

2 _ دنيا محورى و دوست داشتن آن، مرام و انديشه اى كودكانه و نابخردانه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

با توجه به اينكه لعب و لهو كار كودكان و كسانى است كه بلوغ فكرى ندارند، مقتضاى تشبيه، وجود اين ويژگيهادر دنياپرستان است.

پوچى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 8

8- پوچى و بى حاصلى و فرجام ناخوشايند ، پى آمد شرك و دنياپرستى است .

و لم تكن له فئة ينصرونه من دون اللّه . .. هو خير ثوابًا و خير عقبًا

بيان سرگذشت مرد ثروت مند و پايان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذكر اين كه خداوند، بهترين پاداش دهنده و فراهم كننده سرانجام نيك براى بندگان است، اين نتيجه را در پى دارد كه دنياپرستى و شرك، بدفرجامى و بى حاصلى را در پى خواهد داشت.

تشويق به دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 12

12 _ عن أبى جعفر(ع):

ان اصحاب محمّد(ص) قالوا: يا رسول الله . .. إذا كنا عندك فذكرتنا و رغبتنا و جلنا و نسينا الدنيا و زهدنا ... فاذا خرجنا من عندك و دخلنا هذه البيوت و شممنا الاولاد و رأينا العيال و الاهل يكاد أن نحول عن الحال التى كنا عليها عندك ... فقال لهم رسول الله(ص): ... إن هذه خطوات الشيطان فيرغبكم فى الدنيا ... .

از امام باقر(ع) روايت شده كه ياران رسول خدا(ص) به آن حضرت عرض كردند: . .. هنگامى كه ما نزد شما هستيم و ما را متذكر مى كنيد و ترغيب مى نمائيد احساس ترس مى كنيم و دنيا را فراموش كرده و زهد مىورزيم ... اما چون از نزد شما خارج مى شويم و به خانه هاى خود مى رويم و فرزندان و خانواده را مى بينيم، نزديك است از آن حال معنوى كه نزد شما داشتيم برگرديم ... رسول خدا(ص) فرمود: ... اين از گامهاى شيطان است كه شما را به دنيا ترغيب مى كند ... .

تهمت دنياطلبى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 3

3_ دستيابى به مال و دارايى مردم به بهانه پيامبرى ، تحليل نابخردانه سران و اشراف قوم نوح از ادعاى نبوت و رسالت آن حضرت

و ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

از اينكه نوح(ع) در پاسخ به قوم خويش ، مطرح مى سازد كه كمترين مالى از آنان مطالبه نمى كند ، معلوم مى شود كه كفرپيشگان چنين اتهامى را متوجه او كرده بودند.

جهاد و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء

- 4 - 74 - 4

4 _ تضاد جهاد در راه خدا با دنياپرستى

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

حقيقت دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 3

3- فريفتگى به جلوه هاى مادّى دنيا ، ستم انسان بر خويش است .

أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 2

2 - در پى دنيا بودن ، كار كودكانه است .

و ما ه_ذه الحيوة الدنياإلاّ لهو و لعب

با توجه به اين كه لهو و لعب، كار كودكان است، لهو و لعب معرفى كردن زندگى دنيا، القاكننده چنين نكته اى است.

خداترسان و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 12

12 - خداترسان ، از دل بستگى شديد به دنيا مبرّا هستند .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

خطر دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 9

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

خطر دنياطلبى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 19

19- پيامبر ( ص ) ، در صورت نزديك شدن به رفاه مندان و بريدن از مؤمنان تهيدست ، در خطر گرايش به جلوه

هاى دنيا بود .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

دنياطلبى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 9

9 - برخوردارى از امكانات مالى و اعتبار اجتماعى ، معيار ارزش افراد در نگاه اشراف جامعه نوح

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

دنياطلبى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 12،13

12_ امت هاى هلاك شده پيشين ، مردمى دلبسته به تمتّعات و لذّت هاى دنيوى بودند .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه

13_ گرايش شديد امت هاى پيشين به لذّت هاى مادى و تمتعات دنيوى ، آنان را به فساد و تباهى كشانيد .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه

{تُرفة} به معناى نعمت است و {مُترَف} به كسى گفته مى شود كه نعمت فراوان آن را سرمست و سركش كرده باشد. مراد از {ما} مالومنال و لذتهاى مادى است. بنابراين {ما أُترفوا فيه}; يعنى، مال و منال و لذايذى كه در آن سرمست و سركش شده بودند.

دنياطلبى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 3

3_ گروهى از انسان ها به زندگى دنيا دل خوش مى كنند و از سراى آخرت غافل مى مانند .

فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع

بيان ناچيزى دنيا در قياس با آخرت ، پس از مذمّت گروهى كه به دنيا دل خوش كرده اند (فرحوا بالحيوة الدنيا) ، مى رساند كه مراد از آن گروه ، مردمى هستند كه آخرت را نپذيرفته و يا

از آن غفلت كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 1

1 - عموم مردم ، دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند .

بل تؤثرون الحيوة الدنيا

{ايثار} به معناى تفضيل و برترى دادن است (مصباح) و خطاب {تؤثرون}، ناظر به طبيعت دنياگرايانه اى است كه در غالب انسان ها وجود دارد.

دنياطلبى بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 13

13 - جلب منافع مادى و دنيوى ، انگيزه بدعتگذاران و دين سازان

ليشتروا به ثمناً قليلا

دنياطلبى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 13

13_ دريافت آذوقه در نزد فرزندان يعقوب ، داراى اهميت بيشتر از يافتن و جست و جو كردن يوسف ( ع ) و استرداد بنيامين *

ي_أيها العزيز مسّنا و أهلنا الضر . .. فأوف لنا الكيل و تصدق علينا

فرزندان يعقوب به فرمان وى به مصر آمدند تا از يوسف(ع) خبر بگيرند و بنيامين را باز ستانند ، ولى پيش از آن سخن از فقر و تنگدستى و مطالبه آذوقه دارند. اين معنا مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

دنياطلبى بلعم باعورا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 2،3،12،14

2 _ بلعم باعورا عالمى دنياگرا و پيرو هوا و هوس خويش بود .

و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

{اخلاد}، مصدر {أخلد}، هنگامى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى تمايل پيدا كردن و اعتماد داشتن است. كلمه {الأرض} چون

در مقابل رفعت و منزلت معنوى و تقرب به خدا قرار گرفته، مراد از آن امور پست و حقير مادى و دنيوى است. بنابراين {أخلد إلى الأرض} يعنى او به امور پست مادى و لذتهاى دنيوى تمايل پيدا كرد و به آنها دل خوش نمود.

3 _ بلعم باعورا به خاطر دنياگرايى و هواپرستى از نايل شدن به منزلت هاى والا و قرب الهى محروم شد .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

12 _ دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا موجب فاصله گرفتن او از آيات الهى و تكذيب آنها شد .

فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض

جمله {و لكنه أخلد . .. } مى تواند بيانگر علت {فانسلخ منها} باشد. يعنى دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا باعث شد كه از آيات الهى فاصله گيرد.

14 _ حالت بلعم باعورا به سبب دنياگرايى مانند حالت سگى شد كه در هر حال ، چه بر او هجوم كنى و يا رهايش سازى ، زبان از كام بيرون آورَد و له له زند .

فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث

{تحمل} از {حَمْلَة} گرفته شده و {حَمْلَة} به معناى هجوم كردن است. {مَثَل} در آيه شريفه به معناى حالت و صفت است.

دنياطلبى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 5،6،22

5 _ سرشناسى و از طبقه اشراف و بزرگان بودن و داشتن ثروت فراوان ، شرط زمامدارى ، در پندار بزرگان بنى اسرائيل

و نحن احق بالملك منه و لم يؤت سعةً من المال

ظاهراً جمله {نحن احق . .. }

سخن ملأاست; گويا آنان بدين جهت خود را براى زمامدارى سزاوارتر مى دانستند.

6 _ سرشناسى و از اشراف بودن ، مهمترين ملاك براى زمامدارى ، در ديدگاه ملأ بنى اسرائيل *

و نحن احقّ بالملك منه و لم يؤت سعة من المال

اشراف بنى اسرائيل در مقام بيان ملاك زمامدارى، در ابتدا مسأله سرشناسى و ملأ بودن را مطرح نمودند و سپس مسأله ثروت را.

22 _ نبودن طالوت از خاندان نبوت و پادشاهى ، منشأ اعتراض بزرگان ( ملأ ) بنى اسرائيل به برگزيدگى وى از جانب خداوند

قالوا انى يكون له الملك علينا

امام باقر (ع) درباره آيه {انّ اللّه قد بعث . .. } فرمود: لم يكن من سبط النبوة و لا من سبط المملكة ...

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498 ; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

دنياطلبى پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 11

11 - تنها پادشاهان و دنيامداران ، فريفته مال و مكنت دنيايند ، نه مردان الهى و خداجوى .

بل أنتم بهديّتكم تفرحون

دنياطلبى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 3،4

3 - اهتمام ساحران به دريافت پاداش و نه پيروزى فكرى و عقيدتى

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

4 - ساحران عصر فرعون ، قشرى سودجو و دنياگرا

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران يا موسى(ع) را حق مى دانستند و يا باطل; در هر دو صورت درخواست مزد و پاداش در برابر احياى حق و يا نابودى

آن، بيانگر سودجويى و دنيامدارى است.

دنياطلبى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 3

3 - خطاكاران ، زندگانى اخروى خويش را فاقد توشه هاى لازم ديده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

دنياطلبى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 4،7

4 _ مذمّت آن گروه از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، تنها خواهان بهره هاى دنيوى از پروردگار خويشند .

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا

7 _ حج گزارانِ دنياطلب ، محروم از بهره هاى اخروى

فاذا قضيتم مناسككم . .. فمن الناس من يقول ربنا ... و ماله فى الاخرة من خلاق

دنياطلبى در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 8،10

8 _ برخى مردم ، تنها دنيا را از پروردگارشان خواهانند .

و من الناس من يقول ربنا اتنا فى الدنيا

چون گروهى كه در آيه بعد مطرح است، خواهان دنيا و نيز آخرتند، به قرينه مقابله، اين گروه تنها طالب دنيايند.

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 5

5 _ نيايش به درگاه الهى ،

براى تأمين نياز هاى جامعه امرى پسنديده و ارزشمند

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء . .. و ارزقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 10

10 - دعا براى امور دنيوى ( مانند داشتن قدرت سياسى و رهبرى ) در صورت داشتن هدف الهى از آن ، امرى پسنديده براى مردان الهى است .

و هب لى ملكًا لاينبغى لأحد من بعدى

دنياطلبى در شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 4

4 - آيين شرك ، انديشه اى دنيامدار و فاقد گرايش به آخرت

من كان يريد حرث الدنيا . .. أم لهم شرك_ؤا

دنياطلبى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 5

5- دستيابى به منافع مادى و رسيدن به حكومت و مقام ، انگيزه اصلى سازندگان آيين شرك و بت پرستى

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا

جمله {قل تمتعوا} (بگو برخوردار شويد)، پيش از جمله {فإن مصيركم إلى النار}، مى تواند كنايه از آن باشد كه هر چند شما به دنبال تمتع و كاميابى از دنيا هستيد، ولى مسير و نهايت كار شما دوزخ است. گفتنى است موضوع رسيدن به حكومت و مقام، از جمله {و أحلّوا قومهم ...} استفاده شده است.

دنياطلبى سوگندشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پيمان شكنان و نقض كنندگان سوگند و عهد الهى ، مردمى دنياپرست ،

كوتاه نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

از تعبير {ثمناً قليلاً} (بهاى كم و ناچيز) كوتاه نظرى و دون همتى استفاده مى شود; زيرا هيچ عاقل و صاحب فكرى، كالايش را به بهاى كم و ناچيز و كمتر از ارزش واقعى آن نمى فروشد.

دنياطلبى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 2

2 - طغيان گران ، دنيا طلبانى هستند كه آن را بر آخرت ترجيح مى دهند .

من طغى . و ءاثر الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 1

1 - طغيان گران دنياطلب ، در قيامت ، جز آتش سوزان دوزخ ، جايگاهى نخواهند داشت .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

{مأوى}; يعنى، منزل و مكان (لسان العرب). جمله {فإنّ الجحيم هى المأوى} به دليل وجود {ال} جنس در خبر، مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغيان گران دنياطلب ، با پرسش مكرر از زمان قيامت به استهزاى آن مى پرداختند .

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

فاعل {يسئلونك}، در برداشت ياد شده {من طغى. ..} دانسته شده است. اين برداشت، ناظر به احتمالى است كه به قرينه {إنّما أنت منذر من يخشاها} در آيات بعد استفاده مى شود; زيرا كسى كه از انذار قيامت هراسى ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزايى خواهد بود.

دنياطلبى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

دنياطلبى علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 9

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

دنياطلبى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 8

8 _ تلاش احبار و راهبان ، در بازداشتن مردم از راه خدا ، در راستاى دستيابى به مطامع دنيوى خويش

ليأكلون أمول الناس بالبطل و يصدون عن سبيل اللّه

با توجه به ارتباط و پيوستگى {يصدون} با {يأكلون} برداشت فوق استفاده مى شود.

دنياطلبى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 6

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 8

8 _ تلاش احبار و راهبان ، در بازداشتن مردم از راه خدا ، در راستاى دستيابى به مطامع دنيوى خويش

ليأكلون أمول الناس بالبطل و يصدون عن سبيل اللّه

با توجه به ارتباط و پيوستگى {يصدون} با {يأكلون} برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 6

6 _ حرص و آزمندى شديد عالمان يهود عصر پيامبر ( ص ) به متاع دنيا

اكلون للسحت

صيغه مبالغه {اكلون} نشان از رغبت و حرص فراوان عالمان يهود دارد.

دنياطلبى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 5

5 - دستيابى به مزاياى دنيا ، انگيزه آنان كه پيمان هاى الهى را ناديده گرفته و آنها را نقض مى كنند .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پيمان شكنان و نقض كنندگان سوگند و عهد الهى ، مردمى دنياپرست ، كوتاه نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

از تعبير {ثمناً قليلاً} (بهاى كم و ناچيز) كوتاه نظرى و دون همتى استفاده مى شود; زيرا هيچ عاقل و صاحب فكرى، كالايش را به بهاى كم و ناچيز و كمتر از ارزش واقعى آن نمى فروشد.

دنياطلبى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 9

9 - فرعون و قومش ( قبطيان ) ، برخوردار از متاع هاى فراوان دنيوى و دلبسته به آنها

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع

تذكر مؤمن آل فرعون به اندك و ناپايدارى بودن دنيا و متاع هاى آن به قوم خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

دنياطلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 9

9 - فرعون و قومش ( قبطيان

) ، برخوردار از متاع هاى فراوان دنيوى و دلبسته به آنها

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع

تذكر مؤمن آل فرعون به اندك و ناپايدارى بودن دنيا و متاع هاى آن به قوم خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

دنياطلبى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 10

10 - قارون ، فردى افزون طلب و ناراضى به سهم خويش بود .

و لاتنس نصيبك من الدنيا

دنياطلبى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 4

4_ قوم ثمود ، مردمى سخت دلبسته به دنيا و تمتعات آن

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

روشن است كه مقصود صالح(ع) از اين فرمان (تمتعوا . ..) اين نيست كه قوم ثمود را به بهره بردارى از تمتعات دنيا فرابخواند; بلكه به قرينه جمله بعد، اعلام سه روز مهلت است. بيان مهلت سه روزه به سه روز بهره گيرى از تمتعات دنيا، اشاره به رويه قوم ثمود دارد; يعنى، آنچه خواهان آن هستيد و بدان دل بسته ايد و به خاطر آن به آيين الهى نمى گراييد، تنها تا سه روز ديگر ادامه خواهد داشت.

دنياطلبى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و

ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

دنياطلبى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 4

4 _ كفرپيشگان ، مردمانى فريفته به زندگانى دنيا

حرمهما على الكفرين. الذين ... غرتهم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 8

8 _ غرق شدن منافقان و كافران در باتلاق بهرهورى هاى مادى ، گرايش مستمر آنان در طول تاريخ

فاستمتعوا بخلقهم . ... و خضتم كالذى خاضوا

برداشت فوق بدان احتمال است كه {خوض} (فرو رفتن) به قرينه {استمتعوا} همان بهره ورى از ماديات و فرورفتن در منجلاب آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 1

1- كافران ، زندگى دنيوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حيات اخروى برمى گزينند .

ويل للك_فرين من عذاب شديد . الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة

برداشت فوق بنابراين اساس است كه {الذين يستحبّون الحياة . ..} جمله وصفى براى {للكافرين} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 5

5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها

و لذت هاى دنيوى و غوطهور شدن در آرزو هاى واهى ، هدف و مقصد اعلاى كافران است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم الأمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 3

3 - كافرانى كه در ماديات و اموال دنيا غوطهوراند ، به پوچى در زندگى دچار گشته و در سردرگمى شديد بسر مى برند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و الذين كفروا أعم_لهم ... كظلم_ت ف

از مقايسه ميان آيه 37 _ كه در باره كسانى است كه مال و منال و ماديات آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد _ و آيه شريفه _ كه درباره وضعيت كافران است _ به دست مى آيد كه كافران، بر خلاف مؤمنان، در ماديات و علاقه به مال و منال گرفتاراند و از اين رو دچار سردرگمى و تاريكى شديد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 7

7 - افق ديد كافران ، محدود به زندگى كوتاه دنيا است .

لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. لمّا مت_ع الحيوة الدنيا و الأخرة عند ربّك للمتّقين

خداوند در اين آيه، توانايى خويش را بر ايجاد يك زندگى آكنده از تجمل براى كافران، بيان كرده و سپس حضور در جوار ربوبى را مطرح نموده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه كافران تنها در محدوده تنگ زندگى دنيا مى انديشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 5

5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب

هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان

اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 3

3- توبيخ كافران در قيامت ، به خاطر هدر دادن امكانات ارزنده خويش و صرف آن در لذت هاى زودگذر مادى

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 21 - 2

2 - دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت ، از نشانه هاى كافران است .

بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

دنياطلبى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 4

4- تمامى همّ و تلاش كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، خوردن و بهرهورى از تمتعات و لذت هاى مادى بود .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 6

6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

افتخار به محفل، در حقيقت افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه

{من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.

دنياطلبى كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

دنياطلبى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

دنياطلبى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

دنياطلبى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگيزه اصلى متخلفان از سفر حديبيه ، گريز از خطرات احتمالى و حفظ منافع دنيوى خود

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 2،8

2 - تمايل متخلّفان از سفر حديبيه ، به شركت در جنگ خيبر براى دستيابى به غنايم و يا پوشاندن گذشته خود

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم . .. ذرونا نتّبعكم

هدف متخلّفان از شركت در جنگ خيبر، يا رسيدن به غنايم و يا توجيه گذشته تاريك خود بود. تعبير {إلى مغانم}، بيانگر نكته اول و {يريدون أن يبدلّوا...} حاكى از نكته دوم است.

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه{قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل}، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

دنياطلبى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

دنياطلبى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 41 - 10

10 - دستيابى به متاع دنيا ، از هدف هاى يهود و نصارا در كفر به قرآن و انكار حقايق تورات و انجيل

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

كلمه {آياتى} علاوه بر قرآن، شامل حقايق بيان شده در تورات و انجيل نيز هست. گويا آوردن اسم ظاهر (آياتى) به جاى ضمير {به}، براى تأمين اين هدف باشد. قابل ذكر است كه چون سخن درباره ايمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى {آياتى} حقايقى از تورات و انجيل است كه دليل بر حقانيت قرآن مى باشد.

دنياطلبى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 6

6- مشركان ، حتى در صورت برآورده شدن خواسته هاى مادى شان و داراى امكانات فراوان بودن ، از انفاق آن إبا مى كردند . *

لن نؤمن لك حتى تفجر لنا . .. قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم

اينكه خداوند در آيات قبل، خواسته هاى مادى مشركان (برخوردارى از چشمه و . ..) را از پيامبر(ص) مطرح كرد و در اين آيه، از بخل آنان در صورت برخوردارى از امكانات فراوان سخن مى گويد، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 3

3- ربوبيّت پروردگار ، مقتضى سلب نعمت از فخر فروشان و مشركان دل بسته به دنيا واعطاى نعمتى افزون تر به موحدان است ،

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك و يرسل عليها حسبانًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 48 - 6

6- گزارش خداوند از صحنه قيامت و حشر مشركان ، تسليت و دل جويى از پيامبر ( ص ) در برابر انكار ها و دنياپرستى آنان است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك . .. و ترى الأرض ... على ربّك

خطاب در {ربّك} و {ترى} به پيامبر(ص) است اين گونه خطاب در دل آياتِ مربوط به قيامت مشركان، نوعى تسلى دادن به پيامبر(ص) در برابر انكار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 9

9 - نكوهش خداوند از مشركان بهانه جو ، به خاطر انتخاب نابخردانه آنان ( انتخاب زندگى دنيوى به بهانه از دست دادن سعادت اخروى )

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا . .. و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مكلف به اعراض از مشركان دنيامحور و خداگريز

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 1

1 - افق ديد و نگرش مشركان خداگريز ، محصور در محدوده دنيا و مظاهر آن

و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . ذلك مبلغهم من العلم

{ذلك} اشاره به دنياگرايى مشركان دارد; يعنى، دنياگرايى منتهاى دانش آنان است.

دنياطلبى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 4،5،6

4 _ مشركان صدر اسلام ،

مردمانى دنياطلب بودند .

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا

5 _ دنياطلبى مشركان صدر اسلام ، عامل مبارزه آنان با اسلام و قرآن

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا

6 _ شرك پيشگان صدر اسلام ، به خاطر تأمين و حفظ منافعِ مادى خود ، مردم را از گرويدن به اسلام و سلوك راه خدا باز مى داشتند .

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا فصدوا عن سبيله

آيه فوق _ به قرينه آيات قبل درباره مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 8

8_ مشركان عصر بعثت به خاطر دنيا طلبى و تجمل گرايى ، قرآن را نپذيرفته و آن را ساخته دست پيامبر ( ص ) قلمداد مى كردند .

أم يقولون افتري_ه . .. من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها

بيان پيامدهاى دنياخواهى و تجمل گرايى، پس از دعوت به توحيد و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ريشه هاى اصرار مشركان به كفرورزى دارد; يعنى، اينكه مشركان با وجود دليلى روشن بر حقانيت قرآن، حقايق مطرح شده در آن را نمى پذيرند به دليل دنياخواهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 13 - 2

2 - مشركان صدر اسلام ، مردمى سخت غافل و به دور از تعاليم بلند وحى و سرگرم به زندگى پست دنيايى

و إذا ذكّروا لا يذكرون

پندناپذيرى مشركان، يا به سبب غفلت شديد آنان از معارف بلند الهى بود و يا به اين دليل بود كه آنان _ على رغم شناخت تعاليم وحى و پيامبر(ص) _ مردمى لجوج و حق ناپذير بودند. برداشت ياد شده مبتنى بر

احتمال نخست است.

دنياطلبى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 29 - 1

1 _ مشركان لجاجت پيشه مكه، منكر قيامت و هر گونه زندگى جز زندگانى دنيا بودند.

و قالوا إن هى إلا حياتنا الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 3

3- مشركان مكه ، از مفاهيم عالى قرآن غافل بوده و به زخارف دنيا چشم دوخته بودند .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل فأبى . .. و قالوا لن نؤمن لك حتى ... أو

دنياطلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 7

7 _ شركت برخى افراد ( منافقان ) در جهاد با كافران ، به منظور دستيابى به منافع مادى

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 8

8 _ غرق شدن منافقان و كافران در باتلاق بهرهورى هاى مادى ، گرايش مستمر آنان در طول تاريخ

فاستمتعوا بخلقهم . ... و خضتم كالذى خاضوا

برداشت فوق بدان احتمال است كه {خوض} (فرو رفتن) به قرينه {استمتعوا} همان بهره ورى از ماديات و فرورفتن در منجلاب آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 5

5 _ منافقان ، داراى روحيه مادى

و منهم من عهد اللّه لئن ءاتينا . ... لنكوننّ من الصلحين

برداشت فوق بدين جهت است كه منافقان، صلاح خويش را مشروط به برخوردارى از مال و ثروت

كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 1

1 _ بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات به هنگام برخوردار شدن از مال و فضل الهى ، على رغم تهعدشان با خدا

و منهم من عهد اللّه . .. فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 14،19

14 - منافقان ، فريفته دنيا و غافل از خداوند

و غرّكم باللّه الغرور

در صورتى كه مراد از {الغرور} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه مظاهر دنيا (مال، جاه، مقام و. ..) شما را فريب داده و از خدا غافلتان كرده است.

19 - آرزوى ناكامى براى جامعه ايمانى ، ترديد در باور هاى دينى ، فريفتگى به آرزو هاى باطل و مظاهر دنيا و غفلت از خداوند ، از اوصاف منافقان و از نشانه هاى نفاق

و غرّكم باللّه الغرور

دنياطلبى همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 6

6 - رفتار پيامبر ( ص ) با همسران خود ، در صورت ادامه دنياطلبى آنان ، نه تنها بر زور و جبر مبتنى نبود ، بلكه بر آسان گيرى استوار بود .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا . .. فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحًا

دنياطلبى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 10

10 - دستيابى به متاع دنيا ، از هدف هاى يهود و نصارا در كفر به قرآن و انكار حقايق تورات و انجيل

و لاتشتروا بأيتى

ثمناً قليلا

كلمه {آياتى} علاوه بر قرآن، شامل حقايق بيان شده در تورات و انجيل نيز هست. گويا آوردن اسم ظاهر (آياتى) به جاى ضمير {به}، براى تأمين اين هدف باشد. قابل ذكر است كه چون سخن درباره ايمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى {آياتى} حقايقى از تورات و انجيل است كه دليل بر حقانيت قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 6،7

6 - يهوديان به انگيزه دستيابى به مزاياى دنيا ، همكيشان خود را كشته و آنان را از ديارشان آواره مى ساختند .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

7 - يهوديان براى رسيدن به مزاياى دنيوى ، آخرت و نعمت هاى آن را از دست دادند .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 6،16

6 - دنياپرستى يهود از پيشگويى هاى قرآن

لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

16 - خداوند ، ناظر بر رفتار و كردار برخاسته از دنياپرستى يهود است .

و اللّه بصير بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 48

48 - ترجيح منافع دنيوى بر منافع اخروى ، در ديدگاه يهوديان ساحر

لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق و لبئس ماشروا به أنفسهم لو كانوا يعلم

كسى كه بداند با دستيابى به منافعى نامشروع، آخرت خويش را از دست داده است (لقد علموا . ..) ولى در عين حال به زيانبارى اين داد و ستد اعتقاد نداشته باشد (لو

كانوا يعلمون)، معلوم مى شود وى منافع دنيوى را بر آخرت ترجيح مى دهد.

دنياطلبى يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 5

5 - يهوديان عصر بعثت ، به دليل وابستگى به دنيا و فسق پيشگى زمينه هاى ايمان و تقوا را از دست داده بودند .

لبئس ما شروا به أنفسهم . .. و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

به كارگيرى {لو} امتناعيه در جمله {لو أنهم . ...} مى نماياند كه: ايمان آوردن يهود و پرهيز از گناهانى همانند سحر، امرى مشكل يا ممتنع بوده است. آيات پيشين - كه سخن از دلبستگى شديد يهود به دنيا و فاسق بودن آنان داشت - مى تواند بيانگر علت به وجود آمدن اين روحيه در ايشان باشد.

روش مبارزه با دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 14

14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى

ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون

زمينه ترك دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 13

13 - چشم پوشى از زخارف دنيا ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

ثواب اللّه خير . .. و لايلقّيها إلاّ الص_برون

مفاد سخنان فرزانگان بنى اسرائيل اين است كه مردم نبايد فريفته دنيا شوند; بلكه بايد به ثواب اخروى خداوند دل ببندند. البته اين امر نياز به صبر و شكيبايى دارد تا بتوان با خواهش هاى نفسانى

مبارزه كرد و بر انجام اعمال صالح توفيق يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 8

8 - ايمان به قيامت و پاداش و كيفر آن روز ، عامل رهايى انسان از دلبستگى به متاع هاى مادى و دنيوى و سبب رويكرد او به آرمان هاى بلند معنوى و اخروى

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة و اللّه عنده أجر عظيم

زمينه دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 10

10 _ به كار نگرفتن عقل و انديشه زمينه توجه به دنيا و غفلت از آخرت

و ما الحيوة الدنيا إلا . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 3

3 _ انكار جهان آخرت ، زمينه ساز دلبستگى به دنيا و فريفته شدن به زخارف و زينت هاى آن

إن الذين لا يرجون لقاءنا و رضوا بالحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 11

11 _ غفلت از حقيقت و هويت باطنى دنيا ، زمينه اى است براى فريفته شدن به زيبايى هاى صورى و افتادن در دام جلوه هاى ظاهرى آن .

إنما مثل الحيوة الدنيا كماء . .. إذا أخذت زخرفها و ازينت ... كذلك نفصل الأيت لقو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 18

18- قطع ارتباط با خداخواهان تهيدست ، زمينه ساز تمايل آدمى به مظاهر ماّدى و جلوه هاى ظاهرى دنيامداران است .

و لاتعد عيناك عنهم

تريد زينة الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 3

3 - دلبستگى انسان به دنيا ، معلول جهل او به ناچيز بودن عمرش

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 6

6 - برخوردارى از امكانات و دارايى هاى زياد ، زمينه ساز دلبسته شدن انسان به دنيا و غافل شدن وى از سراى آخرت

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 6،10

6 - خودنمايى و تجمل گرايى عده اى ، عامل گرايش مردم به دنياطلبى و زخارف آن

فخرج على قومه فى زينته قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_ر

10 - نقش مؤثر ثروتمندان و صاحبان زر و زور ، در گرايش مردم به دنياطلبى و زخارف آن

فخرج على قومه فى زينته قال الذين . .. ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 5

5- بى اعتقادى به معاد ، گرايش دهنده انسان به لذّت جويى هر چه بيشتر از امكانات دنيايى

الذين كفروا . .. أذهبتم طيّب_تكم ... و استمتعتم بها

مخاطب قرار گرفتن لذّت جويان با عنوان كفر، مى نماياند كه اين وصف در گرايش كافران به لذّت جويى و حرص بر لذّت هاى دنيايى نقشى اساسى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 20

20

- انسان ها ، در معرض قرار گرفتن در دام دنيا و فريفته شدن به زندگى دنيوى

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

{متاع} به {ما يتمتع به} تفسير شده است; يعنى، چيزى كه انسان از آن بهره بگيرد. معادل فارسى آن {كالا} است. {غرور} نيز به معناى خدعه و نيرنگ است. بنابراين {متاع الغرور}; يعنى، كالايى كه صرفاً جنبه خدعه و فريب دهى دارد. بيان اين حقيقت، بدان هدف است كه انسان، مواظب باشد تا در دام آن گرفتار نشود. و اين در صورتى است كه انسان، در معرض و خطر فريفته شدن به زندگانى دنيا قرار داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 12

12 - ظاهرنگرى و سست انديشى ، مايه دلخوشى انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى توجهى به جهاد و مصالح نهفته در آن

و تج_هدون فى سبيل . .. ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 10

10 - جهل و ناآگاهى ، مايه دلخوش شدن انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى توجهى به ذكر خدا و عبادت او و مصالح نهفته در آن

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

زمينه دنياطلبى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 7

7 - خودنمايى و تجمل گرايى قارون ، باعث برانگيخته شدن خوى دنياخواهى عناصر غافل و دنياطلب بود .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا . .. إنّه لذو حظّ عظيم

زيان دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 47

47 - دستيابى به منافع دنيا در مقابل از دست دادن آخرت ، سودايى زيانبار است .

لبئس ماشروا به أنفسهم

زيانهاى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 8

8- شرك و غفلت از ربوبيّت خدا ، مهم ترين خطر رفاه زدگى و سرمستى به امكانات دنيوى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مرد مؤمن، براى جدا كردن صف خويش از ثروت مند مغرور، به دو نكته اشاره كرده است: ربوبيّت خدا و عدم شرك و با اين تعبير، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرك، هشدار داده است.

سرزنش دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 9

9 - علاقه به دنيا و آرزوى عمر طولانى به خاطر آن ، خويى ناپسند و نكوهيده است .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة . .. يود أحدهم لو يعمر الف سنة

لحن آيه گوياى مذمت يهود به خاطر علاقه به دنيا و درخواست عمر طولانى به خاطر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 10

10 _ تهديد الهى نسبت به دنياپرستى و دنياپرستان

من كان يريد ثواب الدنيا . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

تذكر اين واقعيت كه خداوند ناظر اعمال دنياپرستان و شنواى گفتار آنهاست، در حقيقت تهديد آنان به مؤاخذه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 2

2 _

دنيا محورى و دوست داشتن آن، مرام و انديشه اى كودكانه و نابخردانه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

با توجه به اينكه لعب و لهو كار كودكان و كسانى است كه بلوغ فكرى ندارند، مقتضاى تشبيه، وجود اين ويژگيهادر دنياپرستان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 9

9 _ دلخوش كردن به زندگى دنيوى و ترجيح دادن آن بر حيات اخروى ، امرى است ناپسند و مورد نكوهش خداوند .

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 9

9 _ مذمت الهى از غرق شدن در لذايذ و بهره ورى هاى مادى

فاستمتعوا بخلقهم . .. و خضتم كالذى خاضوا

با توجه به اينكه مراد از {خوض}، مى تواند خوض در بهرهوريهاى مادى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و

امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 10

10 _ دنيا سرايى است ناامن و آرميدن در آن و گردش بر مدار آن ، نشانه اى است از كوته نظرى .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

غرض از تمثيل در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (و اللّه يدعوا إلى دارالسلام . .. ) _ بيان اين حقيقت است كه: اين سرا، سرايى است كه در معرض انواع حوادث و رخدادهاى مرگبار است و انسان نبايد به چنين جايى بسنده كند و آن را وجهه همت خود قرار دهد. گفتنى است كه از ذيل آيه (لقوم يتفكرون) استفاده مى شود كه اهل دنيا مردمانى فاقد فكر و انديشه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 16

16_ { عن على بن الحسين ( ع ) [ فى حديث طويل ] : . . . و لاتركنوا إلى الدنيا فإن الله عزوجل قال لمحمد صلى الله عليه و آله و سلم : { و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار } و لاتركنوا إلى زهرة الدنيا و ما فيها ركون من اتخذ ها دار قرار و منزل استيطان . . . ;

از امام سجاد(ع) [ضمن حديثى طولانى] روايت شده است: . .. به دنيا تمايل و اطمينان نكنيد; زيرا خداوند عزوجل به حضرت محمد(ص) فرمود: {ولاتركنوا ...} و به زيبايى دنيا و آنچه در دنياست تمايل و اطمينان

نكنيد، بسان تمايل و اطمينان كسى كه آن را خانه هميشگى و جاى ماندن خود قرار داده است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 6

6- چشم دوختن و غبطه خوردن به مال و منال دنيا ، امرى نكوهيده و ناپسند

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 6

6- ترجيح دنيا بر آخرت _ و نه صرف تأمين نياز هاى زندگى _ امرى نكوهيده است .

فعليهم غضب من الله . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 16

16- انكار معاد ، نكوهيده تر از دل بستگى به زندگانى دنيا و داراى نقشى مؤثرتر در آن در پيدايش شرك

لقد جئتمونا كما خلقناكم أوّل مرّة بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

حرف {بل} براى اضراب و نشان نابرابر بودن مابعد و ماقبل آن است. در اين برداشت، تشبيه در {كما خلقناكم}، ناظر به مال و فرزند نداشتن انسان در آغاز خلقت و هنگام اعاده آن، دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 5

5 - چشم دوختن و غبطه خوردن بر مال و منال دنياداران ، امرى نكوهيده ونارو است .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 15

15 - تنها دنيامحورى ، امرى نكوهيده و ناپسند است

; نه صرف برخوردارى از نعمت هاى دنيايى .

يرزق من يشاء . .. من كان يرد حرث الدنيا ... و ما له فى الأخرة من نصيب

همه بندگان از رزق دنيوى بهره مى برند _ چه مؤمن و چه منكر _ ولى آنان كه تمام همتشان دنيا باشد در آخرت بهره اى نخواهند داشت. پس آنچه مذموم است بهرهورى از دنيا نيست; بلكه دنيا محورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 10

10 - دلخوشى به دنيا و مظاهر آن ، نكوهيده و ناروا است .

و إنّا إذا . .. فرح بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 2

2- شرافت ايمانى و پاداش الهى به مجاهدان ، شايان دلبستگى و نه سرگرمى هاى بى فرجام دنيا

أنتم الأعلون و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم . إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه درباره تشويق مؤمنان به جهاد و از ياد نبردن ارجمندى خويش و پاداش الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 6

6 - متمركز كردن علايق و گرايش ها در امور دنيوى ، امرى نكوهيده ; و نه صرف بهرهورى از دنيا

فأعرض عن من . .. و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

حصر در آيه شريفه، مفيد مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 7

7 - علاقه به دنيا و توجّه

به آبادانى حيات دنيوى ، در صورت بى اعتنايى به امر آخرت و حيات اخروى ، مورد نكوهش و محكوم در نگاه وحى

إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد نكوهش و محكوم كردن كسانى است كه تنها به دنيا دلبسته و آخرت را رها كرده اند.

ظلم دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 8

8 - دنيامدارى ، شرك ، بدعت در دين ، ظلم و سياه كارى است .

أم لهم شرك_ؤا . .. و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

عذر بر دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عوامل دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 9

9 - جهل انسان ها به ارزش برتر پاداش هاى الهى ، آنان را به منافع

دنيوى دلبسته كرده و از ايمان و تقوا باز داشته است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {لو} در جمله فوق شرطيه باشد. بر اين اساس احتمالاتى قابل تصور است و از آنهاست اينكه مفعول {يعلمون} برترى پاداش الهى گرفته شود و جواب شرط از جمله {و لو أنهم ءامنوا} استفاده گردد; يعنى: {لو كانوا يعلمون ان ثواب اللّه خير لأمنوا و اتقوا; اگر مى دانستند كه پاداش الهى از منافع دنيوى برتر است، همانا ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 12

12 _ عن أبى جعفر(ع): ان اصحاب محمّد(ص) قالوا: يا رسول الله . .. إذا كنا عندك فذكرتنا و رغبتنا و جلنا و نسينا الدنيا و زهدنا ... فاذا خرجنا من عندك و دخلنا هذه البيوت و شممنا الاولاد و رأينا العيال و الاهل يكاد أن نحول عن الحال التى كنا عليها عندك ... فقال لهم رسول الله(ص): ... إن هذه خطوات الشيطان فيرغبكم فى الدنيا ... .

از امام باقر(ع) روايت شده كه ياران رسول خدا(ص) به آن حضرت عرض كردند: . .. هنگامى كه ما نزد شما هستيم و ما را متذكر مى كنيد و ترغيب مى نمائيد احساس ترس مى كنيم و دنيا را فراموش كرده و زهد مىورزيم ... اما چون از نزد شما خارج مى شويم و به خانه هاى خود مى رويم و فرزندان و خانواده را مى بينيم، نزديك است از آن حال معنوى كه نزد شما داشتيم

برگرديم ... رسول خدا(ص) فرمود: ... اين از گامهاى شيطان است كه شما را به دنيا ترغيب مى كند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 8

8 _ ظاهر نگرى و سست انديشى ، مايه دلخوشى انسان به مظاهر زندگى دنيوى و بى توجهى به جهاد و مصالح نهفته در آن

و جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 16

16 _ دلبستگى به زندگى دنيوى ، نتيجه عدم شناخت صحيح دنياست .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و ظن أهلها أنهم قدرون عليها ... كذلك نفصل الأيت لقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 4

4 - دنياگرايى ، بازتاب اعراض از ياد خدا *

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه تقديم عبارت {عن من تولّى عن ذكرنا}، اشاره به نقش روى گردانى از ياد خدا در فريفتگى انسان به دنيا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 3

3 - علاقه شديد به دنيا و ترجيح آن بر آخرت ، پيامد طغيانگرى و سرپيچى از اطاعت خداوند است .

فأمّا من طغى . و ءاثر الحيوة الدنيا

ترتيبى كه آيه شريفه در ذكر طغيان و دنيا طلبى به كار برده، ممكن است برخاسته از ترتّب خارجى آن دو باشد.

غفلت و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 3

3 - اعراض از ياد خدا و دنيامدارى ، دو پديده به هم پيوسته و تفكيك ناپذير

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

فرجام دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 8

8- پوچى و بى حاصلى و فرجام ناخوشايند ، پى آمد شرك و دنياپرستى است .

و لم تكن له فئة ينصرونه من دون اللّه . .. هو خير ثوابًا و خير عقبًا

بيان سرگذشت مرد ثروت مند و پايان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذكر اين كه خداوند، بهترين پاداش دهنده و فراهم كننده سرانجام نيك براى بندگان است، اين نتيجه را در پى دارد كه دنياپرستى و شرك، بدفرجامى و بى حاصلى را در پى خواهد داشت.

فسق دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 9

9 - دنيا پرستى ، دشمنى با فرشتگان ، ارتكاب گناهانى همچون كشتن انبيا و رهبران دينى و شكستن پيمان هاى الهى ، از مصداق هاى فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

آيات گذشته (از آيه 74 - 98) موانعى را براى ايمان آوردن يهود به قرآن و پيامبر ذكر كرده و در آيه مورد بحث ريشه انكار قرآن و پيامبر(ص) را فسق پيشگى دانسته است. بنابراين آنچه در آن آيات از موانع ايمان آوردن شمرده شده، از نظر قرآن مصداق فسق و بيانگر معناى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

24 - 5

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

كيفر دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 10

10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .

لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً

برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.

گمراهى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 8

8 - دنيامدارى ، شرك ، بدعت در دين ، ظلم و سياه كارى است .

أم لهم شرك_ؤا . .. و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

گناه دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 3

3 _ دنياگرايان يهود خود به گناه دنياگرايى و كسب مال و منال از راه هاى ناروا معترف بودند .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {سيغفر لنا} (آمرزيده خواهيم شد)، اعتراف يهوديان دنياگرا به گنهكارى خويش و بيانگر اين است كه جمله {يأخذون . .. } ناظر به كسب مال از راههاى نامشروع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 15

15_ دلبستگى به تمتعات دنيوى و لذّت هاى مادى ، گناه است .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه و كانوا مجرمين

مسلمانان و دنياطلبى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 11

11 _ مسلمانان دنياطلب ، به چنگ آوردن غنيمت در سايه پيروزى ظاهرى را فوز عظيم ( رستگارى بزرگ ) مى شمرند .

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. فافوز فوزاً عظيماً

منشأ دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 2

2- نقدطلبى ، شتابزدگى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دنياخواهى و غفلت از آخرت است .

من كان يريد العاجلة

كاربرد واژه {عاجلة} از ماده {عجله} (چيزى را با عجله و شتاب خواستن) به جاى {الدنيا} مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى دنياطلبان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 2

2 - نقدطلبى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت

كلاّ بل تحبّون العاجلة

كاربرد واژه {عاجلة} (از ماده {عجله}) به جاى {الدنيا} مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى و آخرت گريزى كافران دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 3

3 - نقد طلبى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به حيات اخروى

إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً

به كارگيرى واژه {عاجلة} ( از ماده {عجله}) جاى {الدنيا}، مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش

عمده اى در دلبسته شدن انسان به دنيا دارد.

موانع دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 12

12 _ مفتون نشدن به دنيا و توجه كردن به آخرت و معاد، مقتضاى خرد و انديشه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 6

6 _ معارف و احكام قرآن موجب هشيارى انسان از فريفتگى به حيات دنياست .

غرتهم الحيوة الدنيا . .. و لقد جئنهم بكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 5

5- توجه به ناپايدارى زيبايى ها و مواهب زمين ، زمينه ساز عدم گرايش انسان ها به مظاهر دنيا است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة . .. و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

هدف از بيان فرجام زمين و توجه دادن آدميان به ناپايدارى مواهب آن، پس از طرح مسئله آزمون، اين است كه انسان ها، به آن دل نبندند و رسيدن به آن را هدف خويش قرار ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 8

8- عقيده به معاد ، ناسازگار با دنياپرستى و غيرقابل پذيرش براى دنياپرستان است .

أنا أكثر منك مالاً . .. و ما أظنّ الساعة قائمة

مرد ثروت مند، در پى غرور و افتخار به مال و منال و پندار جاودانه بودن آن، به انكار قيامت پرداخت. به نظر مى رسد كه ارتباط اين دو قسمت، به صورت زمينه و

نتيجه باشد; يعنى، آنچه كه فرد را به موضع انكار قيامت كشاند، دنياپرستى و فريفته شدن بدان بود. فعل مجهول {رُددت} (برگردانده شوم) _ كه حاكى از اجبار شدن است _ نيز گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 9

9- توجه به مشيّت نافذ و نيروى قاهرِ خداوند ، بازدارنده آدمى از مغرور شدن به اموال دنيا و ابدى پنداشتن آن است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 1

1- يادآورى مسائل آخرت ، به منظور دل نبستن به زندگى ناپايدار دنيا ، لازم است .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا . .. و يوم نسيّر الجبال

{يوم} مفعول براى فعل مقدر {اُذكر} است; يعنى، {ياد كن روزى را كه. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 11

11- توجه به مرگ و هلاكت اقوام متمدن و ثروتمند تاريخ ، مايه هشدار و موجب فريفته نشدن به دنيا

أىّ الفريقين . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 10

10 - اقامه نماز و مداومت بر آن ، سدّى در برابر تمايلات دنياطلبانه و مانع چشم دوختن به دنياى ديگران است .

و لاتمدّنّ عينيك . .. وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

فرمان به اقامه پى گير نماز، پس از نهى از چشم دوختن به دارايى هاى دنياداران، اين نكته

را گوشزد مى كند كه با اقامه نماز و گسترش دامنه آن، مى توان زمينه را براى دل بريدن از ثروت هاى كافران فراهم آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 8

8 - انسان ها ، در صورت آگاهى و اطلاع از سرگرمى و بازى بودن دنيا و حيات واقعى بودن عالم آخرت ، از دنيا دست مى كشيدند و به آخرت روى مى آوردند .

و ما ه_ذه الحيوة الدنيا إلاّ لهو . .. و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان لو كانوا يع

برداشت بالا بنابر محذوف بودن جواب {لو} است و آن، چيزى مانند اين فراز است: {لرغبوا فى الأخرة و زهدوا فى الدنيا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 4

4 - توجه به سختى فرجام دين ستيزان ، بازدارنده انسان از فرو رفتن در پوچى هاى زندگى دنيوى

فويل . .. للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

تذكر خداوند به دين ستيزان (الذين هم فى خوض)، در حقيقت هشدارى به گرفتاران در پوچى دنيا است تا به فرجام آن بينديشند و از پوچى به درآيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 9

9 - آخرت طلبى ، ناسازگار با گرايش به دنيا و دلبسته شدن به آن

إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً

ناپسندى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 6

6 _ مال و منال دنيا ، امورى ناپايدار و ناشايست براى دلبستگى

به آن

يأخذون عرض هذا الأدنى

{أدنى} افعل تفضيل و به معناى نزديكتر است و مراد از آن، دنيا، در مقابل آخرت، مى باشد. {عرض} در لغت به چيزى گفته مى شود كه ثبات ندارد و مقصود از آن مال و منال است. از آن رو به عرض تعبير شده تا به زوال مال و منال اشاره شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 8

8- دلبستگى به دنيا و برگزيدن آن بر آخرت ، محكوم و ناپسند است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة . .. أُول_ئك فى ضل_ل بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 8

8- متمركز كردن تمامى همّ و تلاش بر بهرهورى هر چه بيشتر از تمتعات و لذت هاى دنيوى و دل بستن به آرزو هاى واهى ، امرى ناپسند و محكوم است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم

آيه، تعريض است به اينكه: كافرانِ هدايت ناپذير، تمام همّشان تمتعات دنيوى است; لذا بايد آنان را به حال خود رها كرد و اين حاكى از ناخرسندى خداوند از آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 13

13 - دل بستن به

زندگى گذراى دنيوى و مغرور شدن به آن ، كارى ناروا است .

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 10

10 - دلخوشى به دنيا و مظاهر آن ، نكوهيده و ناروا است .

و إنّا إذا . .. فرح بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 1

1 - كسى كه سرانجامش مرگ است ، نبايد دنيا را بر آخرت ترجيح دهد و خود را دل بسته آن كند .

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

نجات از دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 9

9 - رهايى از جلوه هاى فانى دنيا و تلاش در راه نعمت هاى پايدار اخروى ، تنها در سايه ايمان و توكّل بر خدا ممكن است .

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه ... للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

نشانه هاى دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 12

12 _ ترك جهاد و سستى در پيكار با دشمنان دين ، نشانه دنياطلبى و دلبستگى به زندگى دنيوى است .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه . .. أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 33 - 3

3 - خوددارى از انفاق ، نمودى از دنيامدارى و بى تقوايى

فأعرض عن من تولّى . .. لم يرد إلاّ الحيوة

الدنيا... فلاتزكّوا أنفسكم هو أعلم بمن

در صورتى كه مراد از {تولّى} اعراض از انفاق باشد، از تفريع {أفرأيت. ..} بر آيات پيشين، مى توان استفاده كرد كه دريغورزان از انفاق، در زمره دنيامداران بى تقوا قرار دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

نهى از دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 25 - 2

2 _ خدا ، مردم را از فريفته شدن به زندگى ناپايدار دنيا بر حذر داشته و به سرايى سراسر امن و سلامت ( بهشت ) فرامى خواند .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و اللّه يدعوا إلى دارالسلم

دورانديشي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دورانديشى

آثار دورانديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 16

16 _ توجّه به عاقبت و عقوبت اهل كفر ، زمينه ساز پرهيز از انحراف به كفر و پذيرش حاكميّت طاغوت

اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 6

6 _ توجّه به فحشاخواهى شيطان ، عامل بازدارنده انسان از پذيرش وسوسه هاى او

الشيطان يعدكم الفقر

و يأمركم بالفحشاء

بنابراينكه جمله {يأمركم بالفحشاء}، تعليلى براى جمله {يعدكم الفقر} باشد. يعنى به وعده ها و وسوسه هاى او گوش فرا ندهيد; چه اينكه شما را به فحشا فرامى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 9،11

9 _ پذيرش آيينى غير از اسلام ، موجب زيان و خسران در آخرت

و من يبتغ غير الاسلام ديناً . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

11 _ تسليم در برابر خدا و انتخاب دين اسلام ، نتيجه دورانديشى انسان

و من يبتغ غير الاسلام . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 13

13 _ بيان فرجام و عاقبت شوم اعمال ناپسند ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از آن اعمال

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا . .. و اولئك لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 9

9 _ ارزيابى صحيح و عاقبت انديشى ، زمينه جلوگيرى از انحراف

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 9

9 _ اطلاع و آگاهى از مشكلات آينده ، آسان كننده تحمل آن

و لتسمعنّ من الّذين اوتوا الكتب من قبلكم و من الّذين اشركوا اذًى كثيراً

هدف از آگاه كردن مسلمانان به آزار و اذيّت مخالفان پيش از وقوع آن، براى آماده سازى آنان است تا با برخورد ناگهانى تاب و تحمّل

خويش را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 30

30 _ توجه به عاقبت و فرجام كار ها ، از معيار هاى ارزشگذارى آنها

ذلك خير و احسن تاويلا

خداوند، عاقبت نيك و فرجام خوش {اطاعت از خدا و . .. } را ملاك لزوم عمل به آنها قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 2

2 _ آخرت انديشى و توجّه به قطعى بودن مرگ و اندك بودن متاع دنيا ، زمينه حضور در صحنه جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. قل متاع الدّنيا قليل و الاخرة خير ... اين ما تكونوا

آثار دورانديشى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 5

5_ سرزمين مصر بر اثر پيش بينى يوسف ( ع ) و تدبير عالمانه او ، از عواقب فاجعه آميز قحطى مصون ماند .

و جاء إخوة يوسف

اهميت دورانديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 28

28 _ خيرانديشى و فرجام نگرى

، مبناى توصيه هاى خداوند

ذلك خير و احسن تاويلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 9

9- انسان وظيفه دار تأمّل در جوانب خواسته ها و آمال خويش

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

در آيه فوق، يكى از نقاط ضعف بشرى _ كه منشأ آن شتابزدگى و دورانديش نبودن است _ بيان شده كه در حقيقت هشدارى است به اينكه انسانها بايد دورانديش باشند و پيرامون مصالح خويش تأمّل و تفكر نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 11

11- آينده نگرى و تدبير ، اصلى مهم در تنظيم صحيح خط مشى زندگى انسان

و لاتجعل يدك مغلولة . .. و لاتبسطها ... فتقعد ملومًا محسورًا

خداوند بر اساس اصل آينده نگرى _ كه از جمله {فتقعد ملوماً محسوراً} استفاده مى شود _ (چرا كه {فاء} در {فتقعد} براى بيان نتيجه و پايان و آينده كار است) انسان را از افراط و تفريط در انفاق و . .. منع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 5،7

5 - لزوم دورانديشى و توجّه به مراحلى كه در آينده ، براى انسان پيش خواهد آمد .

لتركبنّ طبقًا عن طبق

7 - مراحل آينده انسان ، مراحلى سرنوشت ساز و هر يك برتر و مهم تر از مرحله قبل و سزاوار آمادگى بيشتر است .

لتركبنّ طبقًا عن طبق

خبر از پيدايش حالت هاى پياپى و تأكيد آن با سوگندهاى مكرر، هشدارى است به انسان ها كه براى آن چاره انديشى

كنند.

تحقق دورانديشى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 8

8_ حدس و پيش بينى يوسف ( ع ) ( تقويت عزم برادرانش براى آمدن به مصر با مشاهده بهاى باز گردانده شده ) حدسى صائب و نظرى بجا بود .

لعلهم يعرفونها . .. لعلهم يرجعون ... ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ردّت إلينا و نمير أهلن

دورانديشى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 4

4- انبيا و رهبران الهى نسبت به دستاورد ها و حاصل تلاش خويش ، دورانديش و حساس اند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

دورانديشى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 4

4- انبيا و رهبران الهى نسبت به دستاورد ها و حاصل تلاش خويش ، دورانديش و حساس اند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

دورانديشى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 1،3

1- زكريا ( ع ) ، نگران تصرفات نارواى آنان كه پس از مرگ او زمام مسؤوليت هاى وى را به دست مى گيرند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

{مولى} و {ولىّ} به يك معنا است; يعنى، كسى كه پس از شخص، امور مربوط به او را سرپرستى كند (تاج العروس); گرچه با او خويشاوند نباشد.

3- زكريا ( ع ) پيش بينى مى كرد كه پس از وى دست هاى فراوانى حاصل تلاش او را به يغما برده و زحمات او را بى نتيجه خواهند ساخت

.

و إنّى خفت المولى من وراءى

آنچه زكريا براى از دست رفتن يا انحراف آن پس از مرگ خود نگران بود، نبوت نبود، زيرا خداوند تنها صالحان را به مقام نبوت مى رساند، بلكه مناصب و موقعيت هاى دينى _ اجتماعى او در ميان مردم و يا اموالى بود كه دخل و تصرف در آن به عهده او بود. وصف {يرثنى و يرث...} _ در آيه بعد _ احتمال دوم را ترجيح مى دهد.

دورانديشى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

دورانديشى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 7

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

دورانديشى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 8

8 _ متقين ، مردمانى دور انديش و در پى حيات جاودانه

أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون . .. لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدً

دورانديشى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 3

3 _ آخرت انديشى و وارستگى از دل بستن به دنيا ، ويژگى مجاهدان در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

دورانديشى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 7

7 - دورانديشى و آينده نگرى نوح ( ع ) و آگاهى كامل آن حضرت از وضعيت اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

دورانديشى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 4،5،6،8

4_ يعقوب ( ع ) در سفر دوم فرزندانش به مصر ، حادثه اى را در كمين آنان احساس مى كرد و نگران پيشامدى ناگوار براى آنان بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

5_ يعقوب ( ع ) منشأ خطر براى فرزندانش را در آستانه ورودشان به مصر مى پنداشت .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

6_ يعقوب ( ع ) حادثه اى ناگوار را براى بنيامين در سفرش به مصر احساس كرده بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

از اينكه يعقوب(ع) نه در سفر اول و نه در سفر سوم فرزندان خويش (اذهبوا فتحسسوا من يوسف و أخيه در آيه 87) _ كه بنيامين همراه آنان نبود _ نگرانى خاصى را ابراز نكرد و سفارش ويژه اى نداشت، معلوم مى شود در اين سفر، خطرى را براى بنيامين احساس كرده بود.

8_

يعقوب ( ع ) ، ورود فرزندانش را به مصر از دروازه هاى متعدد ، راهى محتمل براى جلوگيرى از خطر احساس شده مى ديد . *

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 19

19_ پيش بينى و احساس خطر يعقوب ( ع ) براى فرزندانش در دومين سفرشان به مصر ، جلوه اى از علم ويژه آن حضرت

لاتدخلوا من باب وحد . .. إنه لذو علم لما علّمن_ه

دورانديشى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 2

2_ پيشگيرى از بروز فاجعه براى مردم مصر به سبب قحطى و خشكسالى ، از هدف هاى يوسف ( ع ) در تقاضاى منصب حكومتى

اجعلنى على خزائن الأرض

موانع دورانديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 11

11 _ حسد و هواى نفس آدمى ، جلوگير وى از پندپذيرى و عاقبت انديشى

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

نشانه هاى دورانديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 17

17 _ برحذر بودن از دلبستگى به دنيا و فريفته نشدن به جلوه هاى ظاهرى آن ، نشانه اى است از تفكر و دورانديشى .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

دوست از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دوست

ارزش دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 -

13

13 _ ارزش والاى رفيق و همنشين خوب براى انسان

من يطع اللّه . .. و حسن اولئك رفيقاً

چون رفاقت با انبيا و . .. به عنوان پاداشى براى اطاعت كنندگان مطرح شده است، ارزش رفاقت و همنشينى با نيكان به دست مى آيد.

انفاق از دوست داشتنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 1،2،5،7،13

1 _ بايد انفاق از دستاورد هاى پاكيزه و مرغوب باشد .

انفقوا من طيّبات ما كسبتم

2 _ مؤمنان ، موظّف به انفاق از دستاورد هاى پاكيزه و برداشت هاى خود از زمين هستند .

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا من طيّبات ما كسبتم و ممّا اخرجنا لكم من الارض

5 _ لزوم پرهيز مؤمنان از تمايل به چيز هاى نامرغوب و بى ارزش براى انفاق

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون

{لا تيمّموا} از {تيمّم} به معناى قصد و تمايل است.

7 _ احاله انفاق كننده به داورى وجدان خويش ، در پرهيز از اموال نامرغوب

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

13 _ توجه به غناى الهى و ستايش وى از انفاق كنندگان ، برانگيزنده آدمى به انفاق از اموال پاكيزه خويش

و اعلموا اَنّ اللّه غنىّ حميد

مقصود از توجه دادن مؤمنان به بى نيازى خداوند و نيز ستايش وى از انفاق كنندگان، ايجاد انگيزه انفاق صحيح در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 2

2 _ انفاق كنندگان در راه خداوند از اموالى مرغوب و بدون منّت و آزار و ريا ، برخورداران از حكمت

الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه . .. يؤتى الحكمة

من يشاء و من يؤت الحكمة فقد

به مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات سابق كه درباره انفاق و احكام آن بود، مى توان گفت كه مراد از حكمت در اين آيه، همان انفاق كردن با شرايط ويژه است و يا اينكه انفاق كردن، مصداقى از حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 11

11 _ دانايى خداوند ، به انفاق از خير ها و نيكيها

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 1،2،7،14

1 _ دستيابى انسان به نيكى ، تنها در گرو انفاق از اشياى مورد علاقه خويش

لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون

2 _ كم ارزشى انفاق ، از اموال كه مورد علاقه انفاق كننده نيست .

لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون

رسيدن به {برّ} منوط به انفاق از اموال مورد علاقه است; پس انفاق از اموالى كه مورد علاقه نباشد، بى ارزش نيست; بلكه صرفاً كم ارزش است.

7 _ محروميّت بنى اسرائيل از مقام برّ ، پيامد ترك انفاق از اشياى مورد علاقه خود و دلبستگى آنان به دنيا *

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

با توجه به آيات قبل و بعد مى توان گفت: بنى اسرائيل از جمله مخاطبان آيه مى باشند.

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد

المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 18

18 _ قرض به خدا ( انفاق ) ، بايد از چيز هاى نيك باشد .

و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

{قرض} وامى است كه به ديگرى پرداخت مى شود. (لسان العرب). بر اساس اين معنى، {قرضاً} مفعول به است و {حسناً} توصيف چيزى خواهد بود كه مورد انفاق قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 8 - 8

8 - { عن مُعَمَّربن خَلاّد عن أبى الحسن الرضا ( ع ) فى قوله تعالى { و يطعمون الطعام على حبّه مسكيناًو يتيماً و أسيراً } قال : قلت حبّ اللّه أو حبّ الطعام ؟ قال : حبّ الطعام ;

معمربن خلاّد از امام رضا(ع) درباره سخن خداى تعالى {و يطعمون الطعام على حبّه مسكيناً و يتيماً و أسيراً} روايت كرده كه به امام گفتم: [ در {على حبّه} ]حبّ خدا مراد است يا حبّ طعام؟ فرمود: حبّ طعام}.

اهميت دوست شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 16

16 _ ضرورت شناسايى دشمنان و دوستان جامعه ايمانى

لتجدن اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. الذين قالوا إنّا نصرى

خوردن از خانه دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 4،13،15،22،39

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده

از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

13 - استفاده از خوراكى هاى منازل دوستان ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم

15 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

39 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم } قال : هولاء الذين سمّى اللّه عزّوجلّ فى ه_ذه الآية تأكل بغير إذنهم من التمر و المأدوم . . . فأمّا ما خلا ذالك من الطعام فلا ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم} فرمود: افرادى كه خداوند _ عزّوجل _ در اين آيه ذكر كرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخوريد. .. و غير از آن، از بقيه طعام ها نمى توانيد بدون

اجازه بخوريد}.

دوست بى خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 14

14 _ روى عن أبى عبدالله(ع) إنه قال: معنى {عذابا من فوقكم} السلطان الجائر {و من تحت أرجلكم} السفلة و من لاخير فيه . .. {و يذيق بعضكم بأس بعض} قال: سوء الجوار.

امام صادق(ع) فرمود: معناى {عذابا من فوقكم}، سلطان ستمگر و معناى {و من تحت ارجلكم}، زيردستان و افراد بى خيرو معناى {و يذيق بعضكم بأس بعض}، بدرفتارى همسايگان است.

عوامل محروميت از امداد دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 12

12 - ظلم ، موجب محروميت از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان در هنگام مرگ و روز قيامت

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

از ياد شدن كافران و مشركان با عنوان ظالمان، برداشت بالا به دست مى آيد.

محدوده اختيارات دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 13،15

13 - استفاده از خوراكى هاى منازل دوستان ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم

15 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

محدوده استيذان از دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 15

15 - استفاده از خوراكى

هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

محرومان از امداد دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 9،11،13

9 - محروميت ستمكاران در قيامت ، از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

{حميم} در لغت به معناى دوست (العين) و به {القريب المشفق} (نزديك دلسوز) معنا شده است (مفردات راغب).

11 - محروميت ستمگران به هنگام دشوارى مرگ از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

13 - كفر و شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.

ملاك انتخاب دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 14

14 _ صداقت ، علم و صلاح ، از معيار هاى انتخاب رفيق

و حسن اولئك رفيقاً

در برداشت فوق، {الشّهداء} به معناى عالمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 12

12- پاى بندى به دعا و عبادت ، شرط شايستگى افراد براى

همنشينى و مصاحبت است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 7

7 - لزوم رعايت معيار هاى ارزشى و معنوى در انتخاب دوست

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

نقش دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 8

8 - تأثير مهم روابط صميمانه و ماهيت دوستان ، در موضع گيرى هاى دينى انسان و فرجام اخروى او

فاختلف الأحزاب . .. الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه اختلاف گروهى و احزاب درباره عيسى(ع) و دين الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

نقش دوست بد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 1،2،4

1 _ اظهار تأسف و ناراحتى شديد ستم گران در قيامت ، از دوستى با افراد ناباب در دنيا

الظالم . .. ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

{خليل} به معناى صديق و دوست است.

2 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء بر عقيده و رفتار انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

4 _ دوستى با افراد ناباب ، موجب تأسف و پشيمانى شديد در روز قيامت

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 1،2،5

1 _ ظالمان در روز رستاخيز ، دوستان ناباب را عامل گمراهى خود خواهند شمرد .

و يوم يعضّ الظالم على يديه يقول

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول . .. لم أتّخذ فلانًا خل

2 _ دوستى و نزديكى با افراد ناباب ، عامل غفلت و دورى از تعاليم بيدارگر قرآن

لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

مقصود از {الذكر} به قرينه آيه بعد _ كه از مهجور شدن قرآن و فراموش شدن آن در ميان جامعه سخن مى گويد _ و نيز به اين دليل كه يكى از نام هاى قرآن، {ذكر} است، قرآن مى باشد.

5 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء در رفتار و عقيده انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً. لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

نياز به دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 101 - 2

2 - نياز انسان به دوستِ دلسوز ، حتى در قيامت

و لاصديق حميم

حسرت گمراهان بر نداشتن رفيق، نشانگر نياز و كمبود آنان است.

دوست شناسى

اهميت دوست شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 16

16 _ ضرورت شناسايى دشمنان و دوستان جامعه ايمانى

لتجدن اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. الذين قالوا إنّا نصرى

دوستان

احسان به دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 11

11 _ ضرورت احسان به همسايگان نزديك و دور و دوستان و همراهان

احساناً . .. و الجار ذى القربى و الجار الجُنب و الصاحب بالجَنب

در برداشت فوق، دور و نزديكى همسايه به لحاظ دورى و نزديكى خانه او معنا شده است. گفتنى است كه {جنب} به معناى پهلوست و مراد از آن،

همراهان نزديك و رفيقان همراه است.

اطاعت از دوستان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 14

14 _ اطاعت از شيطان و اولياى آن، شرك است.

و إن أطعتموهم إنكم لمشركون

بىوفايى دوستان مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 5

5- ياران دوران رفاه و توان مندى ، به وقت گران بارى و تهيدستى ، ناپيدايند .

و أُحيط بثمره . .. و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

در آيه، سخنى درباره نابودى نفرات مرد ثروت مند به ميان نيامده است، لذا ممكن است كه عبارت {لم تكن له فئة} بدان معنا باشد كه افرادِ وى، با مشاهده نابودى اموال ارباب خود، از اطراف او متفرق شدند و او را مدد نكردند.

بينش غلط مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پيشگاه خداوند ، براى كسانى كه گرفتار مال دوستى اند ، پندارى موهوم است .

ربّى أكرمن . .. كلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

تشبيه دوستان بد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 8

8 _ دوست ناباب ، چونان شيطان است .

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر... و كان الشيط_ن للإن

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و كان الشيطان. ..} دنباله سخن ظالمان باشد و مقصود از {شيطان} ابليس نباشد; بلكه نامى باشد كه ظالمان براى دوستان ناباب و گمراه

گر خود انتخاب كرده باشند; زيرا عمل گمراهى، كار شيطان است و هر كس چنين كارى را انجام دهد، همچون شيطان خواهد بود.

جنگ با دوستان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 10

10 _ جنگ با دوستان شيطان ( كافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان

دشمنى اخروى دوستان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 10

10 - { عن على ( ع ) قال : فى . . . خليلين كافرين . . . أمّا الكافران فتخالاّ بمعصية اللّه و تباذلا عليها و توادّا عليها فمات أحدهما قبل صاحبه فأراه اللّه تبارك و تعالى منزله فى النار فقال يا ربّ فلان خليلى كان يأمرنى بمعصيتك و ينهانى عن طاعتك فثبّته على ما ثبّتنى عليه من المعاصى حتى تُريَه ما أرَيتنى من العذاب فيلتقيان عند اللّه يوم القيامة يقول كلّ واحد منهما لصاحبه جزاك اللّه من خليل شرّاً كنت تأمرنى بمعصية اللّه و تنهانى عن طاعة اللّه قال ثمّ قرأ ( ع ) { الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين } . . . ;

از امام على(ع) روايت شده كه درباره دو دوست كافر فرمود: . .. اما آن دو كافر، دوستى آنان در نافرمانى خداوند بوده و در اين نافرمانى به يكديگر كمك كرده و دوستى نموده بودند يكى از آنان قبل از دوست ديگرى مرده و جايگاهش را در آتش به او نشان مى دهند; پس مى

گويد: پروردگارا! فلانى دوست من بود و مرا به نافرمانى تو دستور مى داد و از طاعت تو نهى مى كرد. پس او را بر همان چيزى ثابت قدم بدار كه مرا بر آن نگه داشت تا به او نشان دهى عذابى راكه به من نشان دادى، پس در روز قيامت همديگر را ملاقات مى كنند و هر يك از آنان به دوست خود مى گويد: خداوند تو را به عنوان {دوست}، جزاى شرّ بدهد! مرا به نافرمانى خدا دستور مى دادى و از اطاعت خدا نهى مى كردى. راوى گويد: حضرت على(ع) سپس آيه {الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين} را تلاوت فرمود...}.

دوستان بد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 1

1 _ ظالمان در روز رستاخيز ، دوستان ناباب را عامل گمراهى خود خواهند شمرد .

و يوم يعضّ الظالم على يديه يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول . .. لم أتّخذ فلانًا خل

دوستان بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 15

15- كافران ، بدعت گذاران در دين را صميمانه دوست دارند .

لتفترى علينا غيره و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

دوستان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 101 - 2

2 - نياز انسان به دوستِ دلسوز ، حتى در قيامت

و لاصديق حميم

حسرت گمراهان بر نداشتن رفيق، نشانگر نياز و كمبود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 1

1 - تبديل شدن

دوستى هاى غيرخدايى ، به عداوت و دشمنى در قيامت

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 10 - 1،2

1 - در روز رستاخيز ، هيچ دوست صميمى و خويشاوندى ، از حال ديگرى جويا نمى شود .

و لايسئل حميم حميمًا

{حميم}به فردى مى گويند كه به انسان نزديك و دلسوز باشد. از مصاديق بارز آن، خويشاوندان و دوستان صميمى و دلسوز است.

2 - در روز محشر ، هيچ خويشاوندى و دوست صميمى از يكديگر استمداد نمى كند .

و لايسئل حميم حميمًا

يكى از كاربردهاى واژه {سؤال}، طلب و درخواست (استمداد) است. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 2

2 - اهل محشر ، در عين ديدن و شناختن كامل خويشان و دوستان صميمى خود ، از حال آنان جويا نشده و از آنان استمداد نخواهند كرد .

و لايسئل حميم حميمًا . يبصّرونهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {يبصّرونهم}، حال براى جمله پيشين (لايسئل حميم حميمًا) باشد.

دوستان شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 12

12 _ پيروان شياطين جن، دوستان آنان هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس و قال أولياؤهم من الإنس

دوستان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 1،4،7

1 _ شيطان با ايجاد ترس و وحشت ، دوستانش را از شركت در جهاد بازمى دارد .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف

اولياءه

4 _ كسانى كه به خاطر ترس از شركت در جهاد خوددارى مى كنند ، از اولياء و دوستان شيطان هستند .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

از {انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم}، معلوم مى شود كه شيطان (ابليس و يا جاسوس دشمن)، همه مؤمنان را مى ترساند، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين مراد از {يخوّف اولياءه}، فعليّت و تحقق ترس مى باشد كه مخصوص دوستان شيطان است. پس كسانى كه به خاطر ترس، از جهاد خوددارى كنند، اولياى شيطانند.

7 _ لشگريان كفر و شرك و دشمنان اسلام ، دوستان شيطانند .

انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {كُم} از {يخوّف اولياءه} حذف شده باشد; يعنى {يخوّفكم اولياءه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 7

7 _ طاغوت ها و همواركنندگان راه آنان ، دوستان و ياوران شيطانند .

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت فقاتلوا اولياء الشّيطان

مراد از اولياى شيطان به قرينه فاى تفريع در {فقاتلوا}، كافران و طاغوتها هستند. گفتنى است كه در برداشت فوق، شيطان، غير طاغوت گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 11،12

11 _ جدال كنندگان در مورد احكام روشن خداوند دوستان شيطانند.

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم ليجدلوكم

12 _ دوستان شيطان در مسير مبارزه با دين و احكام الهى آن هستند.

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم ليجدلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 45 - 12

12- گرفتاران به عذاب الهى ، همراه و قرين شيطان خواهند بود .

يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

دوستان طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 7

7 _ طاغوت ها و همواركنندگان راه آنان ، دوستان و ياوران شيطانند .

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت فقاتلوا اولياء الشّيطان

مراد از اولياى شيطان به قرينه فاى تفريع در {فقاتلوا}، كافران و طاغوتها هستند. گفتنى است كه در برداشت فوق، شيطان، غير طاغوت گرفته شده است.

دوستان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 15

15- كافران ، بدعت گذاران در دين را صميمانه دوست دارند .

لتفترى علينا غيره و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

دوستان كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 5

5 - برقراركنندگان روابط دوستانه و مسالمت آميز ، با كسانى كه به دين و سرزمين مسلمانان هجوم آورده اند ، ظالمان واقعى هستند .

و من يتولّهم فأُول_ئك هم الظ_لمون

دوستان متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 2

2 - مودّت و دوستى تقواپيشگان ، پابرجا و مستحكم حتى در قيامت

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

رؤيت دوستان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 1

1 - در عرصه قيامت ، خويشان و دوستان هر فردى ، به وى نشان داده خواهند شد .

حميمًا . يبصّرونهم

صلابت دوستان

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 28

28 _ دلباختگان خداوند ، فروتن در برابر مؤمنان ، سرفراز در قبال كافران و مجاهدانى بى پروا از ملامت دشمنان دين

يحبونه اذلة على المؤمنين . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

عوامل تهديد مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نيت هاى پنهان ، هول انگيز و تهديدى براى ناسپاسان و مال دوستان

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

عوامل محروميت از حمايت دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 2

2 - ايمان نياوردن و ترغيب نكردن ديگران به تغذيه گرسنگان و بينوايان ، سبب محروميت از حمايت نزديكان و دوستان صميمى در قيامت

إنّه كان لايؤمن . .. فليس له اليوم ه_هنا حميم

مال دوستان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 8

8 - مال دوستان و حرام خواران ، در آخرت به ارزش حقيقى ثروت و لزوم مصرف آن در اطعام گرسنگان و فوايد بزرگداشت يتيمان ، پى خواهند برد .

لاتكرمون . .. و لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... كلاّ ... يومئذ يتذكّر الإنس_

مال دوستان و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پيشگاه خداوند ، براى كسانى كه گرفتار مال دوستى اند ،

پندارى موهوم است .

ربّى أكرمن . .. كلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

محروميت از حمايت دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 1

1 - كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) ، محروم از حمايت نزديكان و دوستانِ دلسوز در قيامت

فليس له اليوم ه_هنا حميم

{حميم} به فردى مى گويند كه به انسان نزديك و دلسوز باشد. از مصاديق بارز آن خويشاوندان و دوستان صميمى و دلسوز است.

ويژگيهاى دوستان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 5

5 - ظالمان ، دوست و ياور كسانى كه همچون خودشان ، ظالم و سيه كاراند .

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

دوستان خدا

{دوستان خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 8،9

8 _ خداوند نويد بخش ظهور مجاهدانى نستوه ، محبوب خدا و دوستدار وى ، متواضع در برابر مؤمنان و سرافراز بر كافران

فسوف يأتى اللّه بقوم . .. و لايخافون لومة لائم

9 _ عشق به خدا و محبوب وى شدن ، فروتنى در برابر اهل ايمان و سرفرازى در مقابل كافران ، از صفات مؤمنان واقعى

فسوف يأتى اللّه بقوم . .. اعزة على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 2

2 _ دوستداران خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، از زمره حزب خدا

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

بدان احتمال كه {تولى} به

معناى دوست داشتن باشد.

صلابت دوستان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 28

28 _ دلباختگان خداوند ، فروتن در برابر مؤمنان ، سرفراز در قبال كافران و مجاهدانى بى پروا از ملامت دشمنان دين

يحبونه اذلة على المؤمنين . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

دوستان كافران

{دوستان كافران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 26

26 _ دوستداران اهل كفر ، رويگردان از جهاد در راه خدا و هراسان و درمانده در برابر سرزنش دشمنان

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم يحبهم

دوستان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 15

15- كافران ، بدعت گذاران در دين را صميمانه دوست دارند .

لتفترى علينا غيره و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

دوستان كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 5

5 - برقراركنندگان روابط دوستانه و مسالمت آميز ، با كسانى كه به دين و سرزمين مسلمانان هجوم آورده اند ، ظالمان واقعى هستند .

و من يتولّهم فأُول_ئك هم الظ_لمون

دوستان مؤمنان

{دوستان مؤمنان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 2

2 _ دوستداران خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، از زمره حزب خدا

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

بدان احتمال كه {تولى} به معناى دوست داشتن باشد.

دوستان محمد(ص)

{دوستان محمد(ص)}

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 2

دوستان مسلمانان

{دوستان مسلمانان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 5،6،10

5 _ نصارا داراى نزديكترين روابط عاطفى و دوستانه با مسلمانان

و لتجدن اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين قالوا إنّا نصرى

6 _ حضور كشيشان و راهبان خداترس در بين مسيحيان موجب دوستى و نزديكى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

10 _ نبود روحيه سلطه گرى و گردن فرازى در بين نصارا زمينه مودت و دوستى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين قالوا إنّا نصرى . .. و انهم لايستكبرون

بدان احتمال كه فعل {لايستكبرون} داراى متعلقى محذوف نباشد در اين صورت لايستكبرون به اين معنا است كه آنان خواهان سلطه گرى و گردن فرازى نيستند.

دوستداران خدا

{دوستداران خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 7

7 - خداوند محبوبترين حقيقت هستى ، در نزد مؤمنان موحد است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

مقصود از {الذين ءامنوا} - به قرينه فراز قبل و نيز آيات گذشته - موحدانى هستند كه تنها خداوند را عبادت مى كنند و هيچ كس و هيچ چيز را همانند او نمى دانند. {أشد} افعل تفضيل است و مفضل عليه آن ذكر نشده تا شامل هر چيز و هر كس بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 1،2،17

1 _ پيامبر ( ص ) مأمور فراخوانى دوستداران خدا به

پيروى از خويش

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى

2 _ دوستداران راستين خداوند ، پيروان پيامبر ( ص ) هستند .

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى

17 _ نصارا ، مدعى دوست داشتن خدا

قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى

در جمله {ان كنتم . .. } فرض شده كه مخاطبان مدعى دوست داشتن خداوند هستند و بنابر آنچه مجمع البيان در شأن نزول آيه آورده مراد از مخاطبان آيه مسيحيان مى باشند.

پاكى دوستداران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 10

10 _ عاشقان خدا و شيفتگان به او ، وارسته از آلودگى به گناه

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه قل فلم يعذبكم بذنوبكم

دوستى

آثار اخروى دوستى با بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 4

4 - آشكار شدن آثار زيانبار دوستى و مودّت بى تقوايان در روز قيامت

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

دوستانى كه دوستى خويش را بر غير تقوا بنا نهاده اند، در قيامت خواهند فهميد كه چه اثرات شومى را به واسطه آن متحمل شده اند و در نتيجه با يكديگر دشمن خواهند شد.

آثار دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 6

6 _ محبّت و دوستى ، مشوق و محرك انسان به عمل

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 15

15 _ نقش همراه و همدم در جان و روح آدمى و در اعمال و كردار وى

و الذين

ينفقو اموالهم رئاء النّاس . .. و من يكن الشيطان له قريناً فساء قريناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 17،26

17 - رابطه خويشاوندى و دوستى ، منشأ پيدايش حق است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

26 - پيوند خويشاوندى و دوستى و ارتباطات نزديك ، نبايد موجب سهل انگارى در رعايت ادب اسلامى و آداب معاشرتى ميان خويشاوندان و دوستان گردد .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم ... فإ

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه غالباً پيوند دوستى و خويشاوندى، سبب سهل انگارى در رعايت ادب فيمابين مى شود. از اين رو مى توان گفت: خداوند توصيه فرمود كه مسلمانان به هنگام ملاقات با دوستان و خويشاوندان خود، سلام كنند و....

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 8

8 - تأثير مهم روابط صميمانه و ماهيت دوستان ، در موضع گيرى هاى دينى انسان و فرجام اخروى او

فاختلف الأحزاب . .. الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه اختلاف گروهى و احزاب درباره عيسى(ع) و دين الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار دوستى با بدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 1،2،4

1 _ اظهار تأسف و ناراحتى شديد ستم گران در قيامت ، از دوستى با افراد ناباب

در دنيا

الظالم . .. ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

{خليل} به معناى صديق و دوست است.

2 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء بر عقيده و رفتار انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

4 _ دوستى با افراد ناباب ، موجب تأسف و پشيمانى شديد در روز قيامت

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 1،2،5،9

1 _ ظالمان در روز رستاخيز ، دوستان ناباب را عامل گمراهى خود خواهند شمرد .

و يوم يعضّ الظالم على يديه يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول . .. لم أتّخذ فلانًا خل

2 _ دوستى و نزديكى با افراد ناباب ، عامل غفلت و دورى از تعاليم بيدارگر قرآن

لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

مقصود از {الذكر} به قرينه آيه بعد _ كه از مهجور شدن قرآن و فراموش شدن آن در ميان جامعه سخن مى گويد _ و نيز به اين دليل كه يكى از نام هاى قرآن، {ذكر} است، قرآن مى باشد.

5 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء در رفتار و عقيده انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً. لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

9 _ جدايى از راه پيامبران ، دوستى با افراد ناباب و بيگانه شدن با تعاليم قرآن ، موجب درافتادن به ورطه خوارى و نهايت ذلت

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر ... و كان الشيط_ن للإ

آثار دوستى با رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 167 - 2

2 - اظهار پشيمانى مشركان پيرو در صحنه قيامت ، از دوستى با سران شرك و اطاعت از ايشان در دنيا

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

آثار دوستى با شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 9

9 _ دوستى با شياطين زمينه پذيرش القائات باطل آنان است.

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم ليجدلوكم

آثار دوستى با شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 6

6 _ دوست پنداشتن شياطين، نابود كننده زمينه هدايت

و فريقا حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا الشيطين أولياء

كلمه {ولى} مى تواند به معناى دوست و نيز به معناى سرپرست باشد. برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 2

2 - همدمى با شيطان ، كيفر الهى براى اعراض كنندگان از ياد او

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا

آثار دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 5

5 _ مسلمانانى كه با كفار و دشمنان اسلام پيوند دوستى و موالات مى بندند ، مردمانى ستم پيشه اند .

إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 3

3 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، در پى دارنده عذابى دردناك

بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 13

13 _ برقرارى پيوند هاى دوستى با كافران از سوى اهل ايمان ، تباه كننده اعمال نيك آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 10،15

10 _ محروميت مسلمانان از محبت خداوند ، در صورت ايجاد روابط دوستانه با كافران

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم

15 _ دوستى با كافران ( يهود ، نصارا و . . . ) ، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ايمان

من يرتد منكم عن دينه . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 14،17

14 _ پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان ، موجب غضب خداوند بر بنى اسرائيل

ترى كثيراً منهم يتولون . .. لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه عليهم

17 _ غضب الهى و عذاب هميشگى ، دستاور پذيرش ولايت كافران و دوستى

با آنان

يتولون الذين كفروا لبئس . .. ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون

آثار دوستى با گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 99 - 2

2 - دوستى مجرمان ، عامل گمراهى انسان ها

و ما أضلّنا إلاّ المجرمون

آثار دوستى با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 12،16

12 _ روابط دوستانه گروهى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، با يهود و نصارا ، موجب تباهى اعمال نيك گذشته آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

16 _ ناكامى پذيرندگان ولايت و دوستى يهود و نصارا ، در بهره گيرى از روابط دوستانه با آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

بدان احتمال كه مراد از {اعملهم} تلاشهايى است كه بيماردلان براى ايجاد روابط دوستانه با يهود و نصارا، داشتند ; بر اين اساس مقصود از {خسارت} بهره نجستن از ايجاد رابطه با يهود و نصارا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 15

15 _ دوستى با كافران ( يهود ، نصارا و . . . ) ، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ايمان

من يرتد منكم عن دينه . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

آثار دوستى با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 12،16

12 _ روابط دوستانه گروهى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، با يهود و نصارا ، موجب تباهى اعمال نيك گذشته آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

16 _

ناكامى پذيرندگان ولايت و دوستى يهود و نصارا ، در بهره گيرى از روابط دوستانه با آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

بدان احتمال كه مراد از {اعملهم} تلاشهايى است كه بيماردلان براى ايجاد روابط دوستانه با يهود و نصارا، داشتند ; بر اين اساس مقصود از {خسارت} بهره نجستن از ايجاد رابطه با يهود و نصارا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 15

15 _ دوستى با كافران ( يهود ، نصارا و . . . ) ، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ايمان

من يرتد منكم عن دينه . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 5

5 - برقرارى رابطه دوستى منافقان با يهوديان ، مصداق بارز زشت كارى آنان و سبب دچار شدنشان به عذاب سخت الهى

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

آثار دوستى باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 9

9 - دوستى ها و پيروى هاى انسان بر محور باطل ، در پى دارنده دشمنى و اختلاف در قيامت است .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

آثار دوستى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 62 - 3

3 _ دوستى خدا ، مايه رفع اندوه و ترس انسان است .

ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

آثار مال دوستى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 42

42 _ ترس از مردم و مال پرستى ، عامل كفرپيشگى و كتمان حقايق آسمانى

فلاتخشوا الناس . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1،4

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 12

12 _ دلبستگى به مال و عدم تمايل به پرداخت صدقه ( زكات ) نشانه آلودگى روح و عدم تكامل معنوى انسان

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

از مفهوم آيه برداشت مى شود كه: تطهير و تزكيه مورد نظر تنها با پرداخت زكات حاصل خواهد شد. بنابراين آنان كه در نتيجه دلبستگى، از پرداخت آن سرباز مى زنند، آلوده اند و رشد نخواهند يافت.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4،5،7،8

4 - غفلت و باز ماندن از ياد خداوند ، طبيعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

{إلهاء} (مصدر {تلهكم}) به معناى مشغول و سرگرم كردن است. نسبت دادن {إلهاء} به {اموال و اولاد} گوياى مطلب ياد شده است. گفتنى است كه لازمه مشغول كردن به خود، ايجاد غفلت از ياد خدا مى باشد.

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از ياد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به اموال و اولاد

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

7 - دلبستگى به مال و اولاد و غفلت از ياد خدا ، موجب خسران براى انسان

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2،3،4

2 - وابستگى و دلبستگى به اموال و اولاد ، زمينه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دين دارى است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 3،4،6

3 - افراط در مال دوستى ، حتى براى تهى دستان ، ذلّت آفرين است .

ربّى أه_نن . كلاّ ... تحبّون المال حبًّا جمًّا

4 - علاقه به ثروت ، از عوامل بى توجّهى به بينوايان و ترك تلاش در رفع گرسنگى آنان است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

ارتباط اين آيه و آيه قبل با دو آيه پيش از آنها، بيانگر برداشت ياد شده است.

6 - دلبستگى به ثروت ، شكست در آزمون الهى است .

ابتليه . .. و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترك يتيم نوازى ، بى توجّهى به تغذيه فقيران ، تصاحب ارث ديگران و دلبستگى شديد به ثروت ، مايه گرفتارى به عذابى بى نظير در قيامت

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه}، ممكن است به انسان برگردد كه در آيات پيشين ويژگى هاى او بيان شده بود. در اين صورت عذاب _ كه اسم مصدر و به معناى تعذيب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آيه شريفه اين است كه عذاب كردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گيرد كه كسى _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 6

6 - مال دوستى ، از ريشه هاى بخل است .

لحبّ الخير لشديد

اجتناب از دوستى با دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 1

1 - فرمان الهى به مؤمنان ، در اجتناب از دوستى با دشمنان خدا و دشمنان جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء

اجتناب از دوستى با دشمنان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 1

1 - فرمان الهى به مؤمنان ، در اجتناب از دوستى با دشمنان خدا و دشمنان جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء

اجتناب از دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 3

3 _ ضرورت پرهيز از پذيرش ولايت كافران و روابط دوستانه با آنان

لاتتخذوا . .. الكفار أولياء

{هزواً} به معناى ريشخند زدن و مسخره كردن است.

اجتناب از مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 6

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 8

8 - ارج نهادن به يتيمان ، تغذيه نيازمندان ، پرهيز از غصب ارث ديگران و دل نبستن به ثروت ، توشه هايى سودمند براى آخرت

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 4،5

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، سير كردن گرسنگان ، تصرف نكردن

ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، زمينه ساز اعتماد به رهايى از صحنه هاى وحشت بار قيامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس مطمئن} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

5 - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحيح با يتيمان ، مسكينان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونى و مايه اطمينان نفس انسان

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

توصيف {نفس} به {مطمئن} _ در قيامت _ ممكن است به اعتبار اطمينانى باشد كه در دنيا، براى او حاصل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

احكام دوستى با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 1

1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

احكام دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

23 - 1،3

1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

انسان دوستى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى، در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

اهميت خود دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 4

4 _ حب نفس ، قوى ترين غريزه در انسان است .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

اينكه شخص معذب، حاضر است تمامى آنچه را كه در زمين است _ اگر در اختيارش مى بود _ جهت نجات خود، نثار كند، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

ايمان و دوستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 4

4 _ ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن ناسازگار با گزينش كافران براى دوستى و ولايت

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل

إليه ما اتخذوهم أولياء

بى اعتبارى دوستى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 6

6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

بى اعتبارى دوستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 3،6

3 _ غير قابل اعتماد بودن كافران و مشركان ، در پيمان و پيوند دوستى با مسلمانان

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

{إلّ} در لغت به معناى عهد، قسم و قرابت (خويشاوندى) آمده است (قاموس المحيط) ولى در اين آيه _ به قرينه آمدن واژه {ذمة} كه به معناى عهد است _ معناى قرابت و خويشاوندى مقصود است.

6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

بى اعتبارى دوستى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 3

3 _ غير قابل اعتماد بودن كافران و مشركان ، در پيمان و پيوند دوستى با مسلمانان

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

{إلّ} در لغت به معناى عهد، قسم و قرابت (خويشاوندى) آمده است (قاموس المحيط) ولى در اين آيه _ به قرينه آمدن واژه {ذمة} كه به معناى عهد است _ معناى قرابت و خويشاوندى مقصود است.

پاداش ترك

مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

تداوم دوستى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 2

2 - مودّت و دوستى تقواپيشگان ، پابرجا و مستحكم حتى در قيامت

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

ترك دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 7

7 _ ضرورت پرهيز از دوستى با كافران و مشركان

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {النبى} پيامبر بنى اسرائيل باشد نه پيامبر اسلام(ص) و در نتيجه مراد از {ما انزل اليه} دستورات دينى بنى اسرائيل خواهد بود.

ترك دوستى با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 12

12 _ لزوم قطع پيوند ، با كسانى كه رابطه دوستى با يهود و نصارا برقرار مى سازند .

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. و من يتولهم منكم فانه منهم

جمله {فانه منهم} مى رساند كه هر مسلمانى كه پذيراى ولايت يهود و نصارا باشد و يا با آنان روابط دوستانه برقرار كند، از زمره آنان خواهد بود و جمله {و

لاتتخذوا . ..} دلالت مى كند كه نبايد با وى رابطه دوستى داشت.

ترك دوستى با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 7

7 _ ضرورت پرهيز از دوستى با كافران و مشركان

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {النبى} پيامبر بنى اسرائيل باشد نه پيامبر اسلام(ص) و در نتيجه مراد از {ما انزل اليه} دستورات دينى بنى اسرائيل خواهد بود.

ترك دوستى با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 12

12 _ لزوم قطع پيوند ، با كسانى كه رابطه دوستى با يهود و نصارا برقرار مى سازند .

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. و من يتولهم منكم فانه منهم

جمله {فانه منهم} مى رساند كه هر مسلمانى كه پذيراى ولايت يهود و نصارا باشد و يا با آنان روابط دوستانه برقرار كند، از زمره آنان خواهد بود و جمله {و لاتتخذوا . ..} دلالت مى كند كه نبايد با وى رابطه دوستى داشت.

تهديد مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهديدى براى مال دوستان و ناسپاسان

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

حرمت دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 1،3

1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا

. .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 5

5 _ حرمت برقرار ساختن پيوند هاى دوستانه با كافران

الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين

در برداشت فوق، {ولىّ}، به معناى دوستى و مودّت گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 1

1 _ حرمت ايجاد روابط دوستى و مودّت با كافران و پذيرش سرپرستى آنان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

حرمت دوستى با منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 7

7 _ حرمت برقرارى روابط دوستى با منافقان و پذيرش ولايت و حكومت آنان

إنّ المنفقين . .. لاتتخذوا الكفرين أولياء

حقوق دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 15

15 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

دروغگويى مدعيان دوستى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 6

6 - ترس از مرگ ، نشان دروغ گويى مدعيان دوستى با خداوند

فتمنّوا الموت إن

كنتم ص_دقين

دلايل رد دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 7

7 - كفر به حق و اصالت وحى ، دليل عدم شايستگى كافران براى دوستى

تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ

عبارت {و قد كفروا. ..} در حقيقت بيانگر علت نهى (لاتتّخذوا عدوّى) است.

دوستى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 25

25- اصحاب كهف ، باهم ، هماهنگ و صميمى بودند .

بورقكم ه_ذه

استناد يافتن پول و سرمايه در {ورقكم} به تمامى افراد، حاكى از نكته ياد شده است.

دوستى اعضاى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 9

9 - وجود عواطف دوستانه ميان اعضاى خانواده و نيز مهرورزى آنها به هم از آيات الهى است .

و جعل بينكم مودّة و رحمة

احتمال دارد عبارت {و جعل بينكم. ..} ادامه عبارت پيشين و ناظر به شفقت و مهر و ترحمى باشد كه از ناحيه والدين به فرزندان، و بر عكس اعمال مى گردد.

دوستى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 12،15

12 - پيدايش دوستى و محبت ميان انسان ها ، برخاسته از لطف و عنايت خداوند و از آيات او است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

نكته فوق بنابر اين احتمال است كه خطاب {و جعل بينكم مودّة. ..} خطاب به همه انسان ها است.

15 - انديشمندان و متفكران ، آيه الهى بودن

روابط دوستانه زن و شوهر و محبت بين انسان ها را درمى يابند .

و من ءاي_ته أن . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

دوستى اهل مدينه و اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 1

1 - اميدبخشى خداوند به مؤمنان مدينه ، درباره اصلاح روابط آنان و اهل مكه

عسى اللّه أن يجعل بينكم و بين الذين عاديتم منهم مودّة

دوستى با استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 4،7

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة

7 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه حتى برخى از احكام و شعاير دين را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند . *

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

تحريم دوستى با استهزا كنندگان نماز پس از تحريم دوستى با استهزاكنندگان دين، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه تمسخر هر يك از احكام اسلام، مصداق استهزاى دين است و همان حكم (حرمت ايجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

دوستى با امدادگران كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 3

3 - ممنوعيت دوستى و مسالمت با يارى دهندگان و پشتيبانان عناصر مهاجم به دين و سرزمين مسلمانان

إنّما ينهيكم اللّه عن

الذين . .. و ظ_هروا على إخرجكم

دوستى با اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 13

13- { عن أبى عبداللّه ( ع ) [ انه قال ] يا حصين ! لاتستصغرنّ مودّتنا ; فإنّها من الباقيات الصالحات ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه [به حصين بن عبدالرحمان] فرمود: اى حصين! دوستى ما (اهل بيت) را هرگز كوچك مشمار، كه آن، از {باقيات صالحات} است}.

دوستى با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 4،12

4 _ بى احترامى برخى اهل كتاب به مقدسات اسلام ، دليل تحريم ايجاد رابطه ولايى و دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب . .. أولياء

هدف از تبيين {الذين} با جمله {اتخذوا . ..}، بيان علت تحريم ايجاد روابط دوستى با اهل كتاب است.

12 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى ولايت و دوستى با اهل كتاب و ديگر كافران ، على رغم دشمنى آنان با دين

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

لحن مذمت گونه جمله { و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} مى رساند كه گروهى از مسلمانان با كافران روابط دوستى بر قرار كرده بودند.

دوستى با برادر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 3

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و

إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

دوستى با پدر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 3

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

دوستى با جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 11

11 _ نوعى دوستى و ارتباط و تبعيت ميان برخى از آدميان گمراه و جن (شيطانها) برقرار است.

و قال أولياؤهم من الإنس

دوستى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 6

6 _ دوستى با خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 5

5 _ خداوند ، بى نياز از دوست گرفتن مردم _ حتى بر گزيدگان ايشان _ براى خويش

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 12

12- اعمال نيك انسان ( نماز ، انفاق و . . . ) داد و ستد و دوستى با خداوند است .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

دوستى با خويشاوندان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 3

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

دوستى با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 5

5 _ عرصه هاى دوستى با مؤمنان و يا برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و بيگانگان ، ميدان آزمون الهى و جدا شدن مؤمنان راستين از غير ايشان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين . .. لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله

دوستى با دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 4

4 _ ايجاد پيوند دوستى و موالات با كفار و دشمنان اسلام ، نشانه وجود روحيه ستم پيشگى است .

إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون

دوستى با دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 3،4

3 - دوستى با دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه نفاق است .

لاتجد قومًا يؤمنون . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله

با توجه به آيات پيشين _ كه درباره منافقان است _ آيه بالا _ كه در بيان ويژگى هاى مؤمنان راستين مى باشد _ اشاره به نشانه هاى منافقين نيز دارد.

4 - مؤمنان راستين ، هرگز با دشمنان خدا و

پيامبر ( ص ) _ هر چند پدر ، برادر ، فرزند يا عشيره باشند _ دوستى نمىورزند .

لاتجد قومًا . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله ... أو عشيرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 2

2 - اهل ايمان ، در معرض خطر ايجاد ارتباط دوستانه با دشمنان خدا

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء

نهى معمولاً در جايى صورت مى گيرد كه زمينه ابتلا و ارتكاب به عملى وجود دارد; به ويژه كه شأن نزول خبر از چنين مشكلى مى دهد.

دوستى با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 1

1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 20

20 - داشتن روابط سرّى و دوستانه با دشمنان دين ، رفتن به بيراهه و حركتى بى فرجام است .

و من يفعله منكم فقد ضلّ سواء السبيل

دوستى با دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 3،4

3 - دوستى با دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه نفاق است .

لاتجد قومًا يؤمنون . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله

با توجه به آيات پيشين _ كه درباره منافقان است _ آيه بالا _ كه در بيان ويژگى هاى مؤمنان راستين مى باشد _ اشاره به نشانه هاى منافقين نيز

دارد.

4 - مؤمنان راستين ، هرگز با دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) _ هر چند پدر ، برادر ، فرزند يا عشيره باشند _ دوستى نمىورزند .

لاتجد قومًا . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله ... أو عشيرتهم

دوستى با رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 9

9 - شيطان ، وادار كننده انسان ها به شركورزى و ترغيب كننده آنها به دوستى با سران شرك و پيروى از آنان *

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از مصداقهاى مورد نظر براى {سوء} و {فحشاء} به قرينه آيات قبل، شرك ورزى و . .. است.

دوستى با زن شوهردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 13

13_ حرمت رفاقت و آميزش جنسى با زنان شوهردار

قالت هيت لك قال معاذ الله

استعاذه و پناه آوردن به خدا ، در موردى است كه متعلق آن، گناه و امرى شرّآفرين باشد.

دوستى با شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 14

14 _ شيطان ، همدل و همراهى شوم و ناميمون است .

و من يكن الشيطان له قريناً فساء قريناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا

يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

دوستى با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 10

10 - تقواپيشگان ، مبرّا از ظلم و دوستى با ظالمان

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض و اللّه ولىّ المتّقين

از اين كه {المتقين} در مقابل {الظالمين} قرار گرفته، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

دوستى با غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 1

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

دوستى با كافران

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 2،4

2 _ كفر ، مايه قطع پيوند دوستى ميان مسلمانان و كافران

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

4 _ ايجاد پيوند دوستى و موالات با كفار و دشمنان اسلام ، نشانه وجود روحيه ستم پيشگى است .

إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 3،12،14

3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

12 _ پذيرش دوستى كافران ، گسستن رابطه با خداوند است .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 4

4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *

و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا

در برداشت فوق احتمال داده شده كه {الّا الّذين يصلون . .. } استثنا از حكمى است كه در جمله {و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا} بيان شده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 1،7

1 _ مدعيان ايمان ، در صورت پذيرش سرپرستى و دوستى كافران ، در زمره اهل نفاقند .

بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء

{أولياء} جمع {ولى} مى تواند به معناى دوست و يا سرپرست باشد. گفتنى است كه در برداشت فوق، {الذين}، وصف براى منافقان گرفته شده است.

7 _ دستيابى به عزت و شكوه ، هدف منافقان در پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان

الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. أيبتغون عندهم العزّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 3

3 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى دوستى و ولايت كفار ، در عين نهى خداوند حتى از همنشينى با آنها

الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 3،9،10

3 _ ايمان به خداوند ، ناسازگار با پذيرش دوستى و سرپرستى كافران

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

9 _ هشدار و تهديد خداوند به پذيرندگان ولايت كافران و دوستى آنان

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

10 _ پذيرش سرپرستى و دوستى كافران ، جبهه گيرى در مقابل خداوند است .

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 17

17 _ ناكامى و زيانكارى ، فرجام شوم و پذيرش محبت و ولايت

كافران

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 11،32

11 _ دوستى با كافران ( يهود و نصارا و . . . ) ، ناسازگار با عشق به خداوند

و من يتولهم منكم . .. فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم و يحبونه

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات گذشته، معلوم مى شود كه توصيف مؤمنان واقعى به ويژگيهاى ياد شده براى اشاره به اين حقيقت است كه مدعيان اسلام در صورت گرايش به كافران (من يتولهم منكم) نمى توانند آن ويژگيها _ و از جمله محبت و عشق به خدا _ را دارا باشند.

32 _ بيماردلان سست ايمان و پذيراى ولايت و دوستى كافران ، محروم از فضل خاص خداوند

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم . .. ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 12،13

12 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى ولايت و دوستى با اهل كتاب و ديگر كافران ، على رغم دشمنى آنان با دين

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

لحن مذمت گونه جمله { و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} مى رساند كه گروهى از مسلمانان با كافران روابط دوستى بر قرار كرده بودند.

13 _ پذيرش ولايت و دوستى كافران و تمسخر كنندگان اسلام ، ناسازگار با ايمان و تقوا

و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 5

5 _ تمسخر برخى اهل

كتاب نسبت به نماز و اذان ، دليل تحريم روابط دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 5،7،8،9،10

5 _ حرمت دوستى با كافران و پذيرش ولايت آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا لبئس ما قدمت

7 _ بنى اسرائيل همكيشان خود را از پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان نهى نمى كردند .

لايتناهون عن منكره فعلوه . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

آيه مورد بحث بيان مصداقى است از {منكر} كه در آيه قبل مطرح شده بود.

8 _ لزوم نظارت عمومى جامعه ايمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذيرش ولايت كافران و پيوند هاى مودت آميز با آنان

كانوا لايتناهون عن منكر . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.

10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا

بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 2،11

2 _ روابط ولايى و دوستانه بنى اسرائيل عصر پيامبر ( ص ) با كافران

ما اتخذوهم أولياء

11 _ پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .

ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون

دوستى با كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 1،2،6

1 - ممنوعيت رابطه دوستانه با كافران ، منحصر به كافران تهاجم كننده بر ايمان و سرزمين مسلمانان

إنّما ينهيكم اللّه عن الذين ق_تلوكم فى الدين

2 - ممنوعيت رفتار دوستانه و مسالمت جويانه ، با كافران معاند ، صرفاً مقابله به مثل است ; نه [ جهاد ] ابتدايى .

لاينهيكم . .. إنّما ينهيكم اللّه

تأكيد خداوند در نهى از رابطه دوستى با كافران، بر اقدامات عملى آنان عليه مسلمانان، بيانگر مطلب بالا است.

6 - نيكى و مسالمت با كافران معاند و همدستان آنان ، مصداق واقعى ظلم است .

أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم . .. إنّما ينهيكم ... و من يتول_ّهم فأُول_ئك هم الظ_لم

از مجموع دو آيه، استفاده مى شود كه نيكى و قسط، اصولاً در مورد كافران معاند، مفهوم واقعى ندارد و نبايد تحت عنوان عدالت و انسان دوستى، به دشمنان حق روى خوش نشان داد.

دوستى با مأيوسان از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا

. .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

دوستى با مأيوسان از رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

دوستى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 6

6 _ دوستى با خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

دوستى با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 2،3،4،8،17

2 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

در برداشت فوق {ولى} به معناى دوست كه يكى از معانى آن است، گرفته شده است.

3 _ يهود و نصارا ، مردمى غير قابل اعتماد و ناشايست براى برقرارى روابط دوستى مسلمانان با آنان

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

كلمه {اتخاذ} به معناى برگزيدن و اعتماد كردن است. (مجمع البيان).

4 _ ناسازگارى ايمان با ايجاد پيوند دوستى و مودت با يهود و نصارا

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

مخاطب قرار دادن مسلمانان با عنوان اهل ايمان و سپس نهى از ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا، گوياى برداشت فوق است.

8

_ پايبند نبودن يهود و نصارا به تعهدات خويش نسبت به مسلمانان ، فلسفه حرمت ايجاد روابط با آنان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

17 _ دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان ، ظلم و موجب محروميت از هدايت الهى

و من يتولهم منكم فانه منهم إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13،14،20،23

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

14 _ مصلحت انديشى و ترس از پيشامد هاى ناگوار ، بهانه بيماردلان براى دوستى با يهود و نصارا

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

{دائرة} از مصدر {دوران} (چرخيدن) است ; كه در برداشت فوق به معناى حادثه هاى ناگوار گرفته شده ; چون چرخش روزگار احياناً موجب كمبودهايى نظير قحطى، خشكسالى و ديگر حوادث تلخ مى شود.

20 _ پشيمانى ، فرجام ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يسرعون فيهم . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

23 _ نزول عذاب الهى بر دشمنان دين ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {امر}، عذاب دنيوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 1،2

1 _ سوگند مؤكد يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند

.

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {هولاء}، اشاره به يهود و نصارا بوده و مخاطب در {لمعكم} همان بيماردلانى باشند كه پيوند ولايى با يهود و نصارا داشتند. كلمه {جهد} مفعول مطلق براى {اقسموا} مى باشد ; يعنى سوگند ياد كردند در بالاترين درجه سوگند.

2 _ ناتوانى يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

لحن ملامت بار جمله {اهولاء . ..} حكايت از آن دارد كه يهود و نصارا در عصر پيامبر(ص)، رسوا شده و به ذلت افتادند ; بگونه اى كه نتوانستند به تعهد خويش با مسلمانان سست ايمان پايبند بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 4،5،11

4 _ پذيرش ولايت و دوستى يهود و نصارا ، ارتداد و بازگشت از دين است .

و من يتولهم منكم فانه منهم . .. يا ايها الذين ءامنوا من يرتد منكم عن دينه

با توجه به آيات گذشته معلوم مى شود از مصاديق مورد نظر براى مرتدان، مسلمانانى هستند كه _ على رغم نهى خداوند _ با يهود و نصارا ارتباط دوستى و ولايى برقرار مى كنند.

5 _ ارتداد برخى مسلمانان صدر اسلام ، با پذيرش ولايت و دوستى يهود و نصارا

فترى الذين فى قلوبهم مرض . . يا ايها الذين ءامنوا من يرتد منكم عن دينه

11 _ دوستى با كافران ( يهود و نصارا و . . . ) ، ناسازگار با عشق به خداوند

و من يتولهم منكم . .. فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم و

يحبونه

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات گذشته، معلوم مى شود كه توصيف مؤمنان واقعى به ويژگيهاى ياد شده براى اشاره به اين حقيقت است كه مدعيان اسلام در صورت گرايش به كافران (من يتولهم منكم) نمى توانند آن ويژگيها _ و از جمله محبت و عشق به خدا _ را دارا باشند.

دوستى با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 1،6

1 _ بسيارى از بنى اسرائيل عصر پيامبر ( ص ) داراى روابط دوستانه با مشركان مكه و پذيراى ولايت آنان بودند .

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

بنا به گفته برخى از مفسران مراد از {الذين كفروا} مشركان مكه مى باشد.

6 _ پذيرش ولايت مشركان و دوستى با آنان از جمله اعمال ناپسند و رايج در بين انبوهى از يهوديان عصر پيامبر ( ص )

لبئس ما كانوا يفعلون. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

جمله {يتولون الذين كفروا} مصداقى براى جمله {لبئس ما كانوا يفعلون} است. وبه قرينه آيه 82 (و لتجدن اقربهم مودة ...) كه مسيحيان را دوستار مسلمانان معرفى كرده است، معلوم مى شود، مراد از بنى اسرائيل در اين بخش از آيات، يهوديان است.

دوستى با مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 17

17 - اقدام برخى از مهاجران ، به برقرارى رابطه سرّى و دوستانه با مشركان مكه

تسرّون إليهم بالمودّة

با توجه به شأن نزول آيه شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود.

دوستى با مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه -

60 - 13 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظّف به دوستى نكردن با گروه ها و جوامع مورد غضب الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

3 - نهى الهى از رابطه مودّت آميز مؤمنان با يهوديان معاند و مورد خشم خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

مفسران در تفسير {قوماً غضب اللّه}، يهود را ياد كرده اند.

دوستى با منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 4،8

4 _ ممنوعيت دوستى با منافقان تلاش كننده براى گسترش كفر

ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتّخذوا منهم اولياء

8 _ رفع ممنوعيّت دوستى و ارتباط با منافقان در صورت دست برداشتن از نفاق ، با هجرت در راه خدا

فما لكم فى المنافقين . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 4

4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *

و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا

در برداشت فوق احتمال داده شده كه {الّا الّذين يصلون . .. } استثنا از حكمى است كه در جمله {و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا} بيان شده است.

دوستى با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 5،6

5 _ عرصه هاى دوستى با مؤمنان و يا برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و بيگانگان ، ميدان آزمون الهى و جدا شدن مؤمنان

راستين از غير ايشان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين . .. لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله

6 _ دوستى با خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 7

7 _ پذيرش احكام قضايى پيامبر ( ص ) و همسويى با مؤمنان ، شرط نجات از عذاب دوزخ

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى و يتبع غير سبيل المؤمنين

با توجه به آيات قبل، مخالفت و موافقت با احكام قضايى پيامبر(ص)، از مصاديق مورد نظر در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 2،6

2 _ مدعيان ايمان در صورت قطع رابطه دوستى با اهل ايمان و نپذيرفتن ولايت آنان ، در شمار منافقانند .

بشّر المنفقين . .. الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين

6 _ مؤمنان ، وظيفه دار برقرارى پيوند هاى دوستانه با يكديگر

الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 4

4 _ مؤمنان ، موظف به برقرارى روابط دوستانه با ديگر مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

دوستى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 17

17- نظر به تهيدستان خداجوى و افكندن نگاه رفاقت و دوستى

به چهره آنان ، امرى پسنديده و مطلوب خداوند است .

و لاتعد عيناك عنهم

دوستى با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 2،3،4،8،17

2 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

در برداشت فوق {ولى} به معناى دوست كه يكى از معانى آن است، گرفته شده است.

3 _ يهود و نصارا ، مردمى غير قابل اعتماد و ناشايست براى برقرارى روابط دوستى مسلمانان با آنان

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

كلمه {اتخاذ} به معناى برگزيدن و اعتماد كردن است. (مجمع البيان).

4 _ ناسازگارى ايمان با ايجاد پيوند دوستى و مودت با يهود و نصارا

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

مخاطب قرار دادن مسلمانان با عنوان اهل ايمان و سپس نهى از ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا، گوياى برداشت فوق است.

8 _ پايبند نبودن يهود و نصارا به تعهدات خويش نسبت به مسلمانان ، فلسفه حرمت ايجاد روابط با آنان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

17 _ دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان ، ظلم و موجب محروميت از هدايت الهى

و من يتولهم منكم فانه منهم إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13،14،20،23

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

14 _ مصلحت انديشى و ترس از پيشامد هاى ناگوار ، بهانه بيماردلان

براى دوستى با يهود و نصارا

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

{دائرة} از مصدر {دوران} (چرخيدن) است ; كه در برداشت فوق به معناى حادثه هاى ناگوار گرفته شده ; چون چرخش روزگار احياناً موجب كمبودهايى نظير قحطى، خشكسالى و ديگر حوادث تلخ مى شود.

20 _ پشيمانى ، فرجام ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يسرعون فيهم . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

23 _ نزول عذاب الهى بر دشمنان دين ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {امر}، عذاب دنيوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 1،2

1 _ سوگند مؤكد يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {هولاء}، اشاره به يهود و نصارا بوده و مخاطب در {لمعكم} همان بيماردلانى باشند كه پيوند ولايى با يهود و نصارا داشتند. كلمه {جهد} مفعول مطلق براى {اقسموا} مى باشد ; يعنى سوگند ياد كردند در بالاترين درجه سوگند.

2 _ ناتوانى يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

لحن ملامت بار جمله {اهولاء . ..} حكايت از آن دارد كه يهود و نصارا در عصر پيامبر(ص)، رسوا شده و به ذلت افتادند ; بگونه اى كه نتوانستند به تعهد خويش با مسلمانان سست ايمان پايبند بمانند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 4،5،11

4 _ پذيرش ولايت و دوستى يهود و نصارا ، ارتداد و بازگشت از دين است .

و من يتولهم منكم فانه منهم . .. يا ايها الذين ءامنوا من يرتد منكم عن دينه

با توجه به آيات گذشته معلوم مى شود از مصاديق مورد نظر براى مرتدان، مسلمانانى هستند كه _ على رغم نهى خداوند _ با يهود و نصارا ارتباط دوستى و ولايى برقرار مى كنند.

5 _ ارتداد برخى مسلمانان صدر اسلام ، با پذيرش ولايت و دوستى يهود و نصارا

فترى الذين فى قلوبهم مرض . . يا ايها الذين ءامنوا من يرتد منكم عن دينه

11 _ دوستى با كافران ( يهود و نصارا و . . . ) ، ناسازگار با عشق به خداوند

و من يتولهم منكم . .. فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم و يحبونه

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات گذشته، معلوم مى شود كه توصيف مؤمنان واقعى به ويژگيهاى ياد شده براى اشاره به اين حقيقت است كه مدعيان اسلام در صورت گرايش به كافران (من يتولهم منكم) نمى توانند آن ويژگيها _ و از جمله محبت و عشق به خدا _ را دارا باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 1،3،6

1 - منافقان ، داراى روابط دوستانه با يهوديان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

{تولّى} (مصدر {تولّوا}) به معناى دوست گرفتن است و مراد از {قومى كه خدا بر آنان غضب كرده است}، قوم يهود مى باشد.

3 - روابط دوستانه منافقان

با يهود ، از نشانه هاى روشن و قابل توجه نفاق آنان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

6 - منافقان ، عناصرى بيگانه ، هم با مسلمانان _ به رغم ادعاى مسلمانى _ و هم با يهوديان _ به رغم برقرار كردن روابط دوستى با آنان_

ما هم منكم و لا منهم

دوستى حاطب ابن ابى بلتعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 10

10 - اخبار خداوند از عمل پنهانى { حاطب ابن ابى بلتعه } نمودى از بصيرت او بر اعمال خلق

تسرّون إليهم بالمودّة . .. و اللّه بما تعملون بصير

دوستى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 2

2 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

در برداشت فوق {ولى} به معناى دوست كه يكى از معانى آن است، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 4

4 _ بى احترامى برخى اهل كتاب به مقدسات اسلام ، دليل تحريم ايجاد رابطه ولايى و دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب . .. أولياء

هدف از تبيين {الذين} با جمله {اتخذوا . ..}، بيان علت تحريم ايجاد روابط دوستى با اهل كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 4،5،7

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى

گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة

5 _ تمسخر برخى اهل كتاب نسبت به نماز و اذان ، دليل تحريم روابط دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

7 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه حتى برخى از احكام و شعاير دين را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند . *

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

تحريم دوستى با استهزا كنندگان نماز پس از تحريم دوستى با استهزاكنندگان دين، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه تمسخر هر يك از احكام اسلام، مصداق استهزاى دين است و همان حكم (حرمت ايجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 5

5 _ حرمت دوستى با كافران و پذيرش ولايت آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا لبئس ما قدمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 3

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

دوستى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 7،9

7 _ خداوند ، دوست و سرپرستى كافى است .

و كفى باللّه وليّاً

9 _ خداوند ، دوست و حامى مؤمنان است .

و اللّه اعلم باعدائكم و كفى باللّه وليّاً و

كفى باللّه نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 8

8_ معرفى خداوند به رحيم بودن و دوست داشتن بندگان ، از تعاليم شعيب ( ع )

إن ربى رحيم ودود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، تنها دوست انسان و پرستش او تضمين گر رشد و رستگارى وى

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

دوستى در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 16

16- عالم آخرت ، جاى هيچ گونه تلاش ، سوداگرى و پيوند دوستى نيست و براى انسان كارساز نخواهد بود .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

دوستى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 41 - 1

1- قيامت صحنه گسستگى و بى تأثيرى دوستى ها ، پيوند ها ، حمايت ها و ديگر روابط دنيايى

يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا و لا هم ينصرون

{مولى} در لغت، از ماده {ولاء} به معناى ارتباط و پيوند دو چيز با يكديگر است و در مصاديق مختلفى; همچون دوست، سرور، خدمت گزار، بنده، مالك و. .. به كار مى رود.

دوستى دنيوى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 10

10 - در قيامت ، قوم ابراهيم _ به رغم دوستى در دنيا_ از هم برائت مى جويند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

{يكفر} در

اين آيه، احتمال دارد به معناى رايج آن، يعنى {كفر ورزيدن} باشد، و احتمال هم دارد به معناى {بى زارى جستن} باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

دوستى دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 11

11 - روابط دوستانه دنيوى مشركان ، در قيامت ، تبديل به نفرت مى شود .

مودّة بينكم . .. ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

دوستى كافران با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 11

11- كافران ، در صورت عقب نشينى پيامبر ( ص ) از مواضع اصولى خويش ( تعاليم وحى شده بر آن حضرت ) قطعاً با او طرح دوستى صميمانه اى مى ريختند .

و إن كادوا ليفتنونك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

دوستى متقين در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 47 - 2

2- متقين در بهشت ، داراى روابط صميمانه و به دور از هرگونه ناخالصى اند .

ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

{غلّ} در لغت به معناى غش و ناخالصى آمده است.

دوستى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 13

13 _ پيامبر اكرم ( ص ) آشتى ناپذيرى خود با جبهه شرك و ر ها نكردن جبهه مؤمنان را نه تنها خواسته خود ، بلكه دستورى صريح از جانب خداوند اعلام داشت .

قل يأيها الناس إن كنتم فى شك من دينى فلا أعبد الذين تعبدون . ..

و أمرت أن أكون م

دوستى مسلمانان صدراسلام با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 4

4 - روابط دوستانه برخى از مسلمانان صدراسلام با يهوديان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

چنان كه در بعضى شأن نزول ها آمده است، آيه شريفه ناظر به جريان خارجى مى باشد.

دوستى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 6

6 _ يهود و نصارا ، تنها با يكديگر و همكيشان خويش روابط دوستى داشته و به آن وفادار هستند .

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

چون جمله {بعضهم أولياء بعض} به منزله دليل براى جمله {لاتتخذوا . ..} است، معناى حصر از آن استفاده مى شود.

دوستى ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 4،13،14

4 _ ممنوعيت دوستى با منافقان تلاش كننده براى گسترش كفر

ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتّخذوا منهم اولياء

13 _ ضرورت پرهيز از دوستى با كسانى كه هجرت در راه خدا را ترك كنند .

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا . .. و لا تتخذوا منهم وليّاً

14 _ ممنوعيّت دوستى و كمك گرفتن از كسانى كه ارتباط با آنان زمينه تضعيف و سستى عقايد اسلامى است .

ودّوا لو تكفرون . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا ... و لا تتخذوا منهم ول

در برداشت فوق، كلمه {اولياء} به معناى دوستى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60

- 9 - 1،2،3

1 - ممنوعيت رابطه دوستانه با كافران ، منحصر به كافران تهاجم كننده بر ايمان و سرزمين مسلمانان

إنّما ينهيكم اللّه عن الذين ق_تلوكم فى الدين

2 - ممنوعيت رفتار دوستانه و مسالمت جويانه ، با كافران معاند ، صرفاً مقابله به مثل است ; نه [ جهاد ] ابتدايى .

لاينهيكم . .. إنّما ينهيكم اللّه

تأكيد خداوند در نهى از رابطه دوستى با كافران، بر اقدامات عملى آنان عليه مسلمانان، بيانگر مطلب بالا است.

3 - ممنوعيت دوستى و مسالمت با يارى دهندگان و پشتيبانان عناصر مهاجم به دين و سرزمين مسلمانان

إنّما ينهيكم اللّه عن الذين . .. و ظ_هروا على إخرجكم

دوستى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 3

3 _ رسيدن به دنيا و تأمين منافع شخصى ، تعيين كننده خط مشى منافقان در برقرارى روابط دوستى و اجتماعى است .

الذين يتربّصون بكم . .. ألم نستحوذ عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 1،3،5،6

1 - منافقان ، داراى روابط دوستانه با يهوديان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

{تولّى} (مصدر {تولّوا}) به معناى دوست گرفتن است و مراد از {قومى كه خدا بر آنان غضب كرده است}، قوم يهود مى باشد.

3 - روابط دوستانه منافقان با يهود ، از نشانه هاى روشن و قابل توجه نفاق آنان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

5 - برقرارى دوستى ميان منافقان و يهوديان ، امرى بس شگفت آور

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

استفهام در {ألم تر} تعجبى است.

6 -

منافقان ، عناصرى بيگانه ، هم با مسلمانان _ به رغم ادعاى مسلمانى _ و هم با يهوديان _ به رغم برقرار كردن روابط دوستى با آنان_

ما هم منكم و لا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 5

5 - برقرارى رابطه دوستى منافقان با يهوديان ، مصداق بارز زشت كارى آنان و سبب دچار شدنشان به عذاب سخت الهى

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

دوستى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 2،3،4،9،14

2 _ خداوند ايجادكننده الفت و محبت ميان مؤمنان صدر اسلام

و ألف بين قلوبهم

3 _ امتنان الهى بر پيامبر ( ص ) به سبب ايجاد الفت در قلب مؤمنان نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم . .. ما ألفت بين قلوبهم

4 _ الفت و محبت عميق مؤمنان صدر اسلام نسبت به يكديگر ، از عوامل تقويت پايگاه پيامبر ( ص )

هو الذى أيدك بنصره و بالمؤمنين. و ألف بين قلوبهم

9 _ خداوند علاوه بر ايجاد محبت ميان مؤمنان ، آنان را در يك منطقه گرداگرد پيامبر ( ص ) مجتمع ساخت . *

و ألف بين قلوبهم . .. و لكن اللّه ألف بينهم

برداشت فوق از مقايسه بين دو جمله {ألف بين قلوبهم} و {ألف بينهم} به دست آمده است. جمله نخست بيانگر تأليف قلوب است و جمله دوم بيانگر تأليف خود مؤمنان است. يعنى آنان را در كنار يكديگر قرار داد و همگان را گرداگرد پيامبر(ص) مجتمع ساخت.

14 _ حاكميت الهى بر قلب ها و

ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 1

1 _ روح ولايت و دوستى ، حاكم بر جامعه مؤمنان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 11

11 - مؤمنان ، با هم ، بر اساس دين ، دوستى دارند

فإخونكم فى الدين و موليكم

احتمال دارد منظور از {مولى} با توجه به ريشه لغوى آن، دوستى باشد. {مواليكم} عطف به {إخوانكم} است و قيد {فى الدين} در {إخوانكم} مى تواند براى {مواليكم} هم لحاظ شود.

دوستى مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 1

1 _ مؤمنان عصر بعثت برخوردار از نعمت الفت و دوستى نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم

دوستى مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 17

17 - اقدام برخى از مهاجران ، به برقرارى رابطه سرّى و دوستانه با مشركان مكه

تسرّون إليهم بالمودّة

با توجه به شأن نزول آيه شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود.

دوستى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 2

2 - اظهار پشيمانى مشركان پيرو در صحنه قيامت ، از دوستى با سران شرك و اطاعت از ايشان در دنيا

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 11

11 _ سرزنش و توبيخ خداوند از مسلمانانى كه با يهود و نصارا رابطه مودت آميز داشته و پذيراى ولايت آنها هستند .

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 10

10 _ محروميت مسلمانان از محبت خداوند ، در صورت ايجاد روابط دوستانه با كافران

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 7

7 _ ضرورت پرهيز از دوستى با كافران و مشركان

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {النبى} پيامبر بنى اسرائيل باشد نه پيامبر اسلام(ص) و در نتيجه مراد از {ما انزل اليه} دستورات دينى بنى اسرائيل خواهد بود.

دوستى و اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 10

10 - دوستى و اطاعت داراى ارتباطى تنگاتنگ

يحبونهم كحب اللّه . .. إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

آيه قبل محبت و دوستى را پايه ارتباط ميان سران و پيروان دانست. - البته بنابراين تفسير كه مراد از {أنداد} سران باشد - و آيه مورد بحث رابطه ميان آنان را رابطه تابع و متبوع معرفى كرد تا به اين نكته اشاره كند كه محبت و اطاعت ملازم يكديگرند; يعنى، هر كجا محبت هست اطاعت نيز مى باشد.

دوستى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 51 - 6

6 _ يهود و نصارا ، تنها با يكديگر و همكيشان خويش روابط دوستى داشته و به آن وفادار هستند .

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

چون جمله {بعضهم أولياء بعض} به منزله دليل براى جمله {لاتتخذوا . ..} است، معناى حصر از آن استفاده مى شود.

زمينه دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 10

10 _ نبود روحيه سلطه گرى و گردن فرازى در بين نصارا زمينه مودت و دوستى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين قالوا إنّا نصرى . .. و انهم لايستكبرون

بدان احتمال كه فعل {لايستكبرون} داراى متعلقى محذوف نباشد در اين صورت لايستكبرون به اين معنا است كه آنان خواهان سلطه گرى و گردن فرازى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 3

3 - ايمان ، برقراركننده دوستى و پيوند عميق ميان انسان ها

إنّما المؤمنون إخوة

عنوان {المؤمنون}، مشعر به عليت است.

زمينه دوستى با دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 3

3 - عواطف خانوادگى و خويشاوندى ، از زمينه هاى انحراف و تمايل به دشمنان خداوند

تسرّون إليهم بالمودّة . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم

زمينه دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11

11 - بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم

أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم

بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.

زمينه دوستى با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 4

4 _ سستى ايمان زمينه گرايش به يهود و نصارا و طرح دوستى با آنان

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

مراد از بيماردلان، كسانى هستند كه نسبت به حقانيت پيامبر(ص) و يا برخى از معارف دين در شك بوده و ايمانى ضعيف دارند.

زمينه دوستى با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 4

4 _ سستى ايمان زمينه گرايش به يهود و نصارا و طرح دوستى با آنان

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

مراد از بيماردلان، كسانى هستند كه نسبت به حقانيت پيامبر(ص) و يا برخى از معارف دين در شك بوده و ايمانى ضعيف دارند.

زمينه دوستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 11،12

11- كافران ، در صورت عقب نشينى پيامبر ( ص ) از مواضع اصولى خويش ( تعاليم وحى شده بر آن حضرت ) قطعاً با او طرح دوستى صميمانه اى مى ريختند .

و إن كادوا ليفتنونك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

12- كافران و دشمنان اسلام ، تنها در صورت عقب نشينى مسلمانان از برخى مواضع خويش ، راضى به تسالم و دوستى با آنان مى شدند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك . ..و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

زمينه مال دوستى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 7

7 - غفلت از امتحان هاى الهى ، مايه ترك يتيم نوازى و بى اعتنايى به مسكينان و تصاحب ميراث ديگران و دلبستگى به ثروت است .

ابتليه . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون ... و تأكلون التراث ... و تحبّ

زيان اخروى دوستى با بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 4

4 - آشكار شدن آثار زيانبار دوستى و مودّت بى تقوايان در روز قيامت

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

دوستانى كه دوستى خويش را بر غير تقوا بنا نهاده اند، در قيامت خواهند فهميد كه چه اثرات شومى را به واسطه آن متحمل شده اند و در نتيجه با يكديگر دشمن خواهند شد.

زيان دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 17

17 _ ناكامى و زيانكارى ، فرجام شوم و پذيرش محبت و ولايت كافران

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

سرزنش مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89

- 20 - 5

5 - عشق به ثروت ، مذموم است .

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 3

3 - علاقه شديد به ثروت ، مذموم است .

و إنّه لحبّ الخير لشديد

شرايط دوستى با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 14

14 - دست برداشتن مشركان از شرك ، تنها شرط رفع خصومت مؤمنان با آنان

بدا بيننا و بينكم العدوة و البغضاء أبدًا حتّى تؤمنوا باللّه وحده

شگفتى دوستى با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 5

5 - برقرارى دوستى ميان منافقان و يهوديان ، امرى بس شگفت آور

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

استفهام در {ألم تر} تعجبى است.

عوامل تداوم دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 3

3 - تقوا ، عامل حفظ و ثبات دوستى ها و مودّت ها است .

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

عوامل دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 6

6 _ حضور كشيشان و راهبان خداترس در بين مسيحيان موجب دوستى و نزديكى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 6

6 - تأثير شگرف حسن خلق و برخورد نيك ، در تبديل دشمنى ها

به دوستى ها

فإذا الذى بينك و بينه عدوة كأنّه ولىّ حميم

عوامل دوستى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 12

12_ ايمان به خدا و تقرب به درگاه او ، عامل پيوند انبيا با پيروان خود

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا إنهم مل_قوا ربهم

عوامل دوستى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 10

10 _ عوامل دشمنى زا ، ناپايدار در مقابل اراده خداوند بر ايجاد محبت و دوستى ميان انسانها

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز

جمله {لو أنفقت . .. } اشاره به اين دارد كه عوامل دشمنى زا در ميان قبايل عرب بسيار شديد بوده است. و جمله استدراكيه {و لكن اللّه ... } اشاره به اين دارد كه آن عوامل در برابر اراده خدا نمى توانست اثرى داشته باشد. يعنى اگر چه آنان داراى دشمنيهاى ديرپاى بودند و امكان الفت بين آنها نبود، ولى خداوند چنين خواست كه آنان با يكديگر الفت يابند.

عوامل دوستى با بدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 7

7 _ شيطان ، عامل جدا شدن آدمى از راه انبيا ، دوستى با افراد ناباب و گمراهى

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً . ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً. لقد أضلّ

عوامل دوستى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 8،13

8 _ ايجاد الفت و محبت ميان مؤمنان عصر بعثت ، امرى خدايى و غير قابل دستيابى به

وسيله امكانات مادى

و ألف بين قلوبهم لو أنفقت ما فى الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم و لكن اللّه ألف

13 _ ايجاد الفت و محبت بين مؤمنان ، پرتوى از عزت و حكمت خداوند

و ألف بين قلوبهم . .. و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

فرجام دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 8

8 - اظهار محبت با جبهه كفر ، به اميد جلب عطوفت آنان ، تلاشى بى فرجام و محكوم به شكست

تسرّون إليهم بالمودّة. .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء

فطريت مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 1

1 - تمايل شديد به مال ، از ويژگى هاى طبيعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخير لشديد

قطع دوستى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 14 - 2

2 - قيامت ، روز پايان دوستى ها و پيوند هاى غير الهى است .

و يوم تقوم الساعة يومئذ يتفرّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 16

16 - نابود شدن دوستى ها و پيوند هاى ظالمان با يكديگر در قيامت

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ولىّ} و {نصير}، دوست و ياور دنيايى ظالمان باشد كه در آخرت آن دوستى ها و يارى ها وجود نخواهد داشت.

كيفر دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 144 - 11

11 _ كيفر الهى ، فرجام شوم دوستى با كافران و پذيرش سلطه آنهاست .

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. ان تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

حجت آشكار خداوند، حكايت از اين دارد كه مقتضى كيفر و عقاب براى چنين افرادى فراهم است.

مال دوستى اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 18 - 3

3 - باغداران يمنى ، گروهى مال دوست و خسيس

إذ أقسموا ليصرمنّها . .. و لايستثنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 24 - 3

3 - مال دوستى و بخل شديد باغداران يمنى

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين

مال دوستى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگى انسان به دارايى هاى خويش ، شديدتر از ساير دلبستگى هاى وى

و لايسئلكم أمولكم

از اين كه خداوند در كنار تشويق به ايمان و تقوا، فوراً به انسان يادآور شده كه هدف از اين ايمان و تقوا، گرفتن مال از ايشان نيست; استفاده مى شود كه دلبستگى انسان به مال زياد است و چه بسا بيشتر از ساير دلبستگى ها است; زيرا خداوند، تنها به همين يك نكته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 1

1- تذكر خداوند ، به ضعف شديد انسان در آزمون هاى مالى و دست كشيدن از اموال

إن يسئلكموها فيحفكم تبخلوا و يخرج أضغ_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 -

40 - 4

4 - دلبستگى عميق انسان ها ، به مال

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 1

1 - تمايل شديد به مال ، از ويژگى هاى طبيعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخير لشديد

مال دوستى باديه نشينان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 7

7 - وجود شك و دلبستگى به مال و جان در ميان اعراب ، دليل رد ادعاى ايمان آنان از سوى خداوند

قل لم تؤمنوا . .. إنّما المؤمنون ... ثمّ لم يرتابوا و ج_هدوا بأمولهم و أنفسهم

مال دوستى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 2،5،7

2 - افزايش مال دوستى در دشمنان دين ، زمينه رويارويى آنان با سپاه اسلام است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه لحبّ الخير لشديد

5 - دشمنان دين ، به دليل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساك حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخير لشديد

كلمه {شديد} _ چنان كه در قاموس آمده _ گاه به معناى {بخيل} است. در صورتى كه اين معنا در آيه مراد باشد، حرف {لام} در {لحبّ الخير} لام تعليل خواهد بود; يعنى، به خاطر حبّ مال.

7 - خداوند ، در تأكيد بر شدّت مال دوستى دشمنان دين ، به مَركب مجاهدان سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه لحبّ الخير لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9

- 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

مال دوستى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

مال دوستى مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 1

1 - علاقه فراوان به مال ، از ويژگى هاى مردم در عصر جاهليت

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

{جمّاً}، به معناى زياد بودن و انباشته شدن است. (مقاييس)

مال دوستى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 7

7 _ منافقان ، تنها در صورت برخوردارى از صدقات ( دارايى بيت المال ) _ هر چند به ناحق باشد _ خشنود و در غير آن صورت ، ناخرسند بودند .

فإن أعطوا منها رضوا و إن لم يعطوا منها إذا هم يسخطون

ملاك دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 5

5 _ ايمان و عقيده اسلامى ، ملاك و معيار بايسته در ايجاد روابط و مناسبات مودت آميز

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 -

12

12- ديندارى ، معيار اصلى وحدت ، دوستى و تنظيم روابط ميان انسانهاست .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 11

11 - مؤمنان ، با هم ، بر اساس دين ، دوستى دارند

فإخونكم فى الدين و موليكم

احتمال دارد منظور از {مولى} با توجه به ريشه لغوى آن، دوستى باشد. {مواليكم} عطف به {إخوانكم} است و قيد {فى الدين} در {إخوانكم} مى تواند براى {مواليكم} هم لحاظ شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 4

4 - تناسب دوستان و هم نشينان انسان با شخصيت وى

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

بنابر اين كه معناى {قيّضنا} تبديل باشد، استفاده مى شود كه انسان به تناسب شخصيت خودش دوستان و هم نشينانى پيدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 5

5 - دوستى هاى بنا شده بر بى تقوايى ، داراى باطنى عداوت خيز و دشمنى پرور

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به كشف باطن اين گونه دوستى ها در قيامت داشته باشد.

ملاكهاى دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 5

5 _ ايمان ، محور و ملاك ايجاد روابط دوستانه و صميمانه

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

از مفهوم جمله {لا تتخذوا . .. } استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

مجادله - 58 - 22 - 30

30 - ايمان و كفر و راستى و نفاق در نگاه وحى ، از معيار هاى دوستى و دشمنى و از مرز هاى خودى و غير خودى

لاتجد قومًا . .. ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6،10

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

10 - باور هاى دينى و اعتقادات ، ملاكى تعيين كننده در روابط و دوستى هاى مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا . .. قد يئسوا من الأخرة

ممنوعيت دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 5،9

5 - ممنوعيت پيوند دوستانه اهل ايمان ، با كافران و منكران دين و پيامبر

تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ

9 - ممنوعيت دوستى و ارتباط با كافران ، منوط به وجود درگيرى و عداوت ميان ايشان و مسلمانان *

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون الرسول و إيّاكم

برداشت بالا، بدان احتمال است كه تعبير {قد كفروا . .. يخرجون الرسول...} _ كه فلسفه نهى در {لاتتّخذوا عدوّى} را بيان مى كند _ در عين حال قلمرو نهى را نيز مشخص سازد.

ممنوعيت دوستى با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 19

19 - عدم جواز اظهار ملاطفت با مشركان ،

جز براى گرايش دادن آنان به ايمان *

و بدا بيننا و بينكم . .. حتّى تؤمنوا... إلاّ قول إبرهيم

در صورتى كه وعده استغفار به آزر از سوى ابراهيم(ع) نيز به عنوان اسوه مطرح شده باشد، از آيه شريفه استفاده مى شود كه مؤمنان، بايد در برابر مشركان آشتى ناپذير باشند و به آنان روى خوش نشان ندهند; مگر در آن جا كه اميد دارند با سخن نرم، هدايت پذيراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 11

11 - برنامه برائت از مشركان و نهى از مودّت با ايشان ، در جهت مصالح خود مؤمنان و نه خداوند

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

با توجه به اين كه اين آيات، در ادامه نهى مؤمنان از مودّت مشركان است، تعبير {و من يتوّل. ..} بيانگر مطلب ياد شده است.

ممنوعيت دوستى با مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 5

5 - ممنوعيت پيوند دوستانه اهل ايمان ، با كافران و منكران دين و پيامبر

تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ

ممنوعيت دوستى با مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 5

5 - ممنوعيت پيوند دوستانه اهل ايمان ، با كافران و منكران دين و پيامبر

تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ

منشأ دوستى با غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 7

7 - دوست گيرندگانِ غيرخدا ، از سر

جهل و نادانى ، چنين انتخابى كرده اند .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت. ..لو كانوا يعلمون

متعلَّق {يعلمون} موهون بودن اتخاذ ولىّ غيرخدا است. بنابراين، نكته بالا، از آن استفاده مى شود.

منشأ دوستى در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 3

3 _ ايمان ، مايه پيدايش روح دوستى در ميان اهل ايمان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض

موانع دوستى با دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 2

2 - ايمان به خدا و روز بازپسين ، ناسازگار با دوستى ورزيدن با دشمنان خدا و رسول او

لاتجد قومًا يؤمنون . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 4،15

4 - ايمان به خدا ، ناسازگار با مهرورزى و اعتماد دوستانه به كافران و خداستيزان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء تلقون إليهم بالمودّة

وصف {ايمان} مشعر به عليت است.

15 - حركت جهادگرانه در راه خدا و رضاى او ، ناسازگار با دوستى نسبت به دشمنان او

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضا

هر چند آيه در مورد خاصى نازل شده; ولى پيام كلى آن براى امت اسلامى باقى است.

موانع دوستى با دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 2

2 - ايمان به خدا و روز بازپسين ، ناسازگار با دوستى ورزيدن با دشمنان خدا

و رسول او

لاتجد قومًا يؤمنون . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله

موانع دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 3

3 _ بنى اسرائيل در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن خود را به ولايت و دوستى كافران آلوده نمى ساختند .

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 4

4 - توجه مسلمانان به عمق دشمنى ها و تعارض هاى جبهه كفر با اسلام ، مانع برقرارى روابط دوستانه با آنان

تسرّون إليهم بالمودّة . .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء

از بيان دشمنى كافران با مؤمنان _ در پى خبر دادن از رابطه دوستى باكافران _ استفاده مى شود كه توجه به اين امر بازدارنده مسلمانان از ارتباط با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 2

2 - ايمان راستين ، ناسازگار با دوستى نسبت به كافران و خداستيزان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا

از آن جا كه خطاب متوجه مؤمنان است; استفاده مى شود كه وصف ايمان، در حكم (دوستى نكردن) نقش دارد.

موانع دوستى با مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 12

12 - هجرت از مكه به مدينه براى جلب رضاى الهى ، ناسازگار با مودت نسبت به مشركان مكه

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جهادًا

آيه شريفه در مرحله نخست،

نظر به موضوعى دارد كه در صدراسلام رخ داده است. مخاطب اوليه آيه مهاجرى به نام حاطب بن ابى بلتعه است كه براى خدا هجرت كرده; ولى گام در مسير دوستى با مشركان نهاده بود (غافل از اين كه آن هجرت و اين حركت با هم سازگار نيستند).

موانع دوستى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 3

3 - ياد خداوند ، ايمنى بخش انسان از سلطه شيطان و همدمى با او

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا فهو له قرين

موانع دوستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 13

13- هيچ گاه ميان كافران و مسلمانان ، با حفظ مواضع اصولى تسالم كامل و دوستى حقيقى برقرار نخواهد شد .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

موانع مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 7،9

7 - خردمندى و اعتدال ، برانگيزاننده آدمى به دستگيرى از مستمندان و مانع از بخل و مال دوستى است .

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

از اين كه برادر عاقل و معتدل، ديگر برادرانش را به انفاق و دستگيرى از مستمندان ترغيب كرد، مى

توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

9 - تسبيح و ياد خدا ، برانگيزاننده آدمى به انفاق و دستگيرى از مستمندان و مانع بخل و مال دوستى

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

توصيه به تسبيح و ياد خداوند، درباره اداى سهم فقيران (لولا تسبّحون)، مى رساند كه آن دو در برانگيختن آدمى به انفاق و دورى از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قيامت ، وحشت انگيز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ، بخلورزى و دلبستگى شديد به ثروت است .

لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

مؤاخذه بر مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 5

5 - انسان ها در قيامت ، بر كفران نعمت ، بخلورزى و علاقه شديد به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

هشدار به آگاهىِ خداوند از افكار، اسرار و نيت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسى است.

نعمت دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 1

1 _ مؤمنان عصر بعثت برخوردار از نعمت الفت و دوستى نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم

نقش دوستى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 8

8 - تأثير تمايلات و حبّ و بغض هاى انسان ها

، در شكل گيرى انديشه ها و باور هاى آنان

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

نهى از دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 8

8 - نهى خداوند از دوستى اهل ايمان با كافران كه باعث خروج ناخواسته پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سرزمينشان ( مكه ) شده بودند .

لاتتّخذوا . .. يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه

نهى از دوستى با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 3

3 - نهى الهى از رابطه مودّت آميز مؤمنان با يهوديان معاند و مورد خشم خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

مفسران در تفسير {قوماً غضب اللّه}، يهود را ياد كرده اند.

نيكان و مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نيكان از انفاق و مصرف كردن آنها براى نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {حبه} به {المال} برگردد.

دين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

دين

{دين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 12،13

12 _ اختلاف انگيزى در دين ، پس از درك حقيقت آن ، كفر است .

و ما اختلف . .. و من يكفر بايات اللّه

13 _ بروز تضاد هاى فكرى و اجتماعى و دينى ، معلول تجاوز از

قوانين عادلانه اديان الهى

و ما اختلف الذين . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 9

9 _ انسان با اختيار خويش ، دين را مى پذيرد و يا نفى مى كند .

فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 8،9

8 _ خيانت در امانت و بدعتگذارى در دين از سوى اهل كتاب ، برخاسته از بى تقوايى آنان

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. و يقولون على اللّه الكذب ... بلى من اوفى بعهده و

9 _ تقوا ، عامل بازدارنده انسان از خودبرتربينى و بدعتگذارى در دين

قالوا ليس علينا . .. و يقولن على اللّه الكذب ... بلى ... و اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 9

9 _ افتراى آگاهانه برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، به خدا و دين او

و يقولون هو من عند اللّه . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 4،5

4 _ لزوم تمسّك به دين واحد الهى و پرهيز از گرايش به اديان و مذاهب گوناگون

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا

به قرينه آيه صدم كه سخن از گرايش به كفر بود، تفرقه در اين آيه مى تواند اشاره به تفرقه هاى دينى باشد.

5 _ وحدت بر مبناى دين الهى ( كتاب و سنّت )

و اعتقاد به آن ، نجات دهنده انسان ها از آتش اختلاف

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 16،19

16 _ پذيرش آيين اسلام ، به خير و صلاح بشر

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

گر چه خير بودن را براى اهل كتاب ذكر كرده است، ولى اهل كتاب در اين جهت، قطعاً خصوصيّتى ندارند.

19 _ اسلام ، برترين آيين در ميان ساير اديان ( دين يهود و نصارا ) براى سعادت بشر

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

بنابر اينكه {خير} براى تفضيل باشد و مُفضّل عليه، آيين خود اهل كتاب و مفضّل، اسلام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف دينى

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 17

17 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 -

164 - 10

10 _ هدايت بشر ، بدون حضور تعاليم دين ، امرى ناممكن

و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

خداوند جامعه بشرى را تا قبل از آموزش تعاليم و معارف دين، فرو رفته در گمراهى مى داند و تنها راهى كه براى خارج ساختن آنان از گمراهى به كار گرفته بعثت انبيا همراه با تزكيه و تعليم معارف دينى است. بنابراين هدايت بشر در گرو تعاليم دين خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 7،8

7 _ ضرورت وجود مبلغان و تبيين كنندگان كتب آسمانى در جامعه

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس

گرفتن ميثاق از عالمان و تأكيد خداوند بر لزوم تبيين آن براى مردم، مبيّن مطلب فوق است.

8 _ حرمت كتمان حقايق كتب آسمانى و وجوب اظهار معارف دينى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

آتشخوارى دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 4

4 - تناول از منافع به دست آمده از دين فروشى و كتمان معارف كتاب هاى آسمانى ، در حقيقت خوردن آتش و پركردن شكم از آن است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار

آثار آزادى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 118 - 4،7

4_ انتخاب دين از سر آزادى و اختيار ، مايه رشد و تعالى انسانهاست .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة

از

اينكه عدم اجبار در گزينش دين به {رب} استناد يافته است و {رب} به معناى مدبر و مربى است ، مى توان به برداشت فوق دست يافت; يعنى ، تدبير و تربيت انسانها اقتضا مى كند كه دين را از روى اختيار بپذيرند.

7_ اختيار انسان ها و برخوردارى آنان از آزادى در گزينش دين ، زمينه بروز اختلافات دينى و مذهبى در ميان ايشان است .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة و لايزالون مختلفين

مراد از اختلاف به قرينه {إلاّ من رحم} اختلافات دينى و مذهبى است و جمله {لايزالون . ..} (پيوسته با يكديگر اختلاف داريد) به منزله نتيجه اى براى مفهوم {لو شاء ...} مى باشد; يعنى، چون نخواسته كه شما را مجبور كند _ بلكه خواسته كه مختار باشيد _ پيوسته اختلاف داريد.

آثار اجتناب از نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 25

25 - خوددارى از نصرت دين خدا ، موجب محروميت انسان از يارى و حمايت او

و لينصرنّ اللّه من ينصره

آثار استقامت در اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 7

7 - پايدارى بر اصول ، پوشش دهنده و جبران كننده كاستى ها در ميدان عمل و لغزش ها در فروع است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. نزلاً من غفور رحيم

از تعبير {قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا} و تتميم آن با عبارت {نُزُلاً من غفور رحيم} استفاده مى شود كه انسان ها داراى خطا، لغزش، سهو و نسيان خواهند بود; ولى آنچه مهم است

پايدارى بر اصل {توحيد ربوبى} است و در پرتو اين امر لغزش هاى غير اصولى قابل بخشش مى باشد.

آثار استقامت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 6

6 - تأثير و نقش اساسى استقامت و پايدارى بر مواضع دينى ، در به ثمر نشستن ايمان و دين دارى

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

آثار اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 5

5 _ هشدار به مردم درباره پيامدهاى شوم اعراض از تعاليم دين و احكام خداوند، از اهداف نزول قرآن

كتب أنزل . .. لتنذر به

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود متعلق {لتنذر} عذابهاى دنيوى و اخروى خداوند است كه دامنگير مخالفان احكام الهى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 10

10 _ تكذيب آيات الهى و تكبّر در مقابل معارف دين، موجب مسدود شدن تمامى راههاى ورود به بهشت

لاتفتح لهم أبوب السماء و لايدخلون الجنة

در برداشت فوق جمله {و لايدخلون . ..} تفسير جمله {لاتفتح لهم ...} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 8

8 _ جوامع بى اعتنا به پيام هاى الهى و بيزار از خيرخواهى نصيحت گران ، در خطر هلاكت و نابودى

فأخذتهم الرجفة . .. نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 6

6_ مخالفان انبيا و اعراض

كنندگان از حقايق و معارف الهى ، در خطر نابودى و عذاب الهى اند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 2

2 - كفر و ناسپاسى انسان ها و روى گردانى آنان از پيام وحى ، بى تأثير براى يگانه مالك آسمان ها و زمين

فإنّ الإنس_ن كفور . للّه ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 21

21 - فسق پيشگى اهل كتاب و نافرمانى آنان از حق ، نتيجه بى تفاوتى دراز مدت آنان نسبت به تعاليم الهى و گرفتار شدن به قساوت قلب

فطال عليهم الأمد فقست قلوبهم و كثير منهم ف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 1

1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى نيز اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 4

4 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، پيامددار سرنوشتى شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 2

2 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و رسول ، موجب عذاب شديد اخروى

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 32 - 1

1 - تكذيب حقايق دين و روى گردانى از پذيرش آنها ، از نشانه هاى كفر و اوصاف كافران

و ل_كن كذّب و تولّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى است .

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

آثار امداد به دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 14

14 _ قرار دادن پايگاه و امكانات در اختيار دشمن خدا و دين ، ظلم و موجب سقوط در آتش است .

و إرصاداً لمن حارب اللّه . .. فانهار به فى نار جهنم

آثار امداد به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 7

7 _ هجرت در راه خدا و يارى دين ، سبب جلب رضايت الهى و دستيابى به حيات جاودان در بهشت

من المهجرين و

الأنصار . .. رضى اللّه عنهم

آثار امداد دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 8

8 _ ايمان ، هجرت ، جهاد ، يارى كردن مؤمنان و دين خدا ، زمينه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باكرامت خداوند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. لهم مغفرة و رزق كريم

آثار ايمان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 10

10 - باور به معارف الهى و حقايق دينى ، نشانه فهم و درك صحيح است .

أفلا تعقلون

آثار بازى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 16

16 _ بازيچه قرار دادن دين موجب تباهى و محروميت از خير و ثواب مى شود.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. و ذكر به أن تبسل نفس

در آيه قبل سخن از بازيگرى با دين بود و جمله {ذكر به . .. } در مقام هشدار و بيان نتيجه كار آنان است.

آثار بدنمايانى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 10

10- ترجيح دادن همواره دنيا بر آخرت ، سد مدام راه خدا و كج جلوه دادن تعاليم الهى ، از نشانه هاى كفرپيشگى است .

ويل للك_فرين . .. الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

آثار بى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 37 - 3

3 - {

دين دارى } ، موجب پيشرفت و تكامل و { بى دينى } ، موجب انحطاط و سقوط است .

لمن شاء منكم أن يتقدّم أو يتأخّر

مقصود از تقدم و تأخر در آيه شريفه _ به قرينه نظير آن در آيه 19 از سوره قبل (إنّ ه_ذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً) _ ممكن است سبقت در اتخاذ راه خدا و عقب افتادن با تخلّف از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 6

6- جلوگيرى از نفوذ اديان الهى و رواج بى دينى ، زمينه ساز رواج فساد و تبه كارى در جامعه است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله . .. بما كانوا يفسدون

آثار بى نيازى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 6

6 - بى نياز ديدن خويش از تعاليم دين ، مصداق بارز ناپاكى و محروميت از تزكيه است .

أمّا من استغنى . .. و ما عليك ألاّ يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 5

5 - احساس بى نيازى از تعاليم دين ، زمينه ساز غفلت از خداوند و بى باكى از آلودگى به پليدى ها است .

أمّا من استغنى . .. ألاّ يزّكّى ... و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 2

2 - احساس بى نيازى از تعاليم دين ، مايه روسياهى در قيامت

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و وجوه

يومئذ عليها غبرة

ارائه دو ترسيم از حاضران صحنه قيامت در ذيل سوره، ممكن است اشاره به تقسيمى باشد كه در آغاز سوره انجام گرفته بود كه در يك طرف ابن ام مكتوم و در طرف ديگر اشراف قرار داشتند.

آثار پيروى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 8

8_ دستيابى به رحمت خداوند در آخرت ، در گرو گام نهادن در راه خدا و پيروى از دين او و ايمان به آخرت است .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله ... و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 10

10 - ايمان ، توبه و پيروى از دين ، از شرايط ورود به بهشت

و يستغفرون للذين ءامنوا . .. فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك ... و أدخلهم جن_ّ

برداشت ياد شده از آن جا است كه فرشتگان پيش از درخواست بهشت براى مؤمنان، آنان را به وصف ايمان، توبه و پيروى از راه دين توصيف كرده اند.

آثار پيروى از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 10

10- پيروى از مرام حنيف ( معتدل و بى انحراف ) ابراهيمى ، دربردارنده نيكى هاى دنيوى و صلاح اخروى

و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين . .. اتّبع ملّة إبرهيم حنيف

آثار پيروى از دين حنيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 10

10- پيروى از

مرام حنيف ( معتدل و بى انحراف ) ابراهيمى ، دربردارنده نيكى هاى دنيوى و صلاح اخروى

و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين . .. اتّبع ملّة إبرهيم حنيف

آثار تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .

بل_غ فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

با توجه به فاى {فهل} _ كه مى تواند بيانگر تفريع باشد _ استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 3

3 - تبليغ دين و تشكيل جامعه اسلامى ، درپى دارنده سخنان ناروا و تبليغات سوء دشمنان و مخالفان دين

و اصبر على ما يقولون

آثار تبليغ عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 4

4 - تكذيب دين و بدگويى از آن ، از موجبات كيفر و عذاب الهى

و اصبر على ما يقولون . .. و المكذّبين ... إنّ لدينا أنكالاً ... و عذابًا أليمًا

آثار تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 21

21 _ تحريف دين ( تغيير و تبديل و كم و زياد كردن وحى الهى ) گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب اخروى

قل ما يكون لى أن أبدّله . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم

عظيم

آثار تحمل مشكلات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 8

8 - تحمل دشوارى ها در راه دين در نظر مؤمنان راستين ، تنها زمينه ساز برخوردارى از مغفرت الهى است و نه تضمينى حتمى .

قالوا لاضير . .. إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا

ساحران مؤمن، در عين اظهار آمادگى براى پذيرش هر دشوارى، خود را در آن مرتبه نديدند كه حتماً مورد غفران قرار مى گيرند; بلكه فقط اظهار اميدوارى كردند.

آثار ترك فروع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 8

8 - كافران ، بر ترك فروع دين نيز توبيخ مى شوند .

فما لهم . .. لايسجدون

مراد از سجود در آيه ممكن است معناى اصطلاحى آن و به خاك افتادن هنگام شنيدن آيات قرآن باشد.

آثار تشريع تدريجى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 4

4- نزول تدريجى تعاليم دينى و آموزش تدريجى آنها ، داراى نقشى مؤثر در هدايت مردم

فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از آن جايى كه قرآن كتاب هدايت است، تذكر به نزول تدريجى آن بر پيامبر(ص) مى تواند به خاطر اين باشد كه: نزول تدريجى در امر هدايت مؤثرتر است.

آثار تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 9

9 - بررسى دقيق و منصفانه حقايق دينى ، موجب ايمان آوردن به آنهاست .

يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 8

8 - رسيدن امت ها به مقام تسليم در گرو بعثت پيامبران ; آموزش كتاب آسمانى و معارف و احكام دينى و پاك شدن از آلودگيهاست .

من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا ... يزكّيهم

به نظر مى رسد درخواست ابراهيم (ع) و اسماعيل(ع) براى بعثت پيامبرى از ميان ذريه آنها درپى درخواست تشكيل {امت مسلمه} بدين جهت باشد كه: بعثت و هدفهاى آن، از ضروريات بنيادى براى تشكيل {امت مسلمه} است.

آثار تكذيب بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 4

4- التقاط در دين ( پذيرش قسمتى از دين و انكار برخى ديگر ) گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب الهى است .

كما أنزلنا على المقتسمين

آثار تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 3

3_ اصرار بر كفر و انكار پيامبران و معارف الهى ، موجب از دست دادن شايستگى براى ايمان و هدايت است .

ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا . .. لن يؤمن من قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 37 - 18

18_ نپذيرفتن آيين و شريعت الهى ، كفر به خداوند است .

ح_ش لله. .. إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

آيه 38 و 39 و نيز جمله هايى نظير {حاش لله} (در آيه 31 و 51) دلالت بر آن دارد كه: مصريان عصر يوسف(ع) به وجود خداوند معتقد بودند ; ولى يوسف(ع) از آنان به كافران به خدا ياد مى كند (لايؤمنون بالله). اين تعبير به قرينه {تركت ملّة قوم ...}، مى تواند بدان سبب باشد كه شريعت و آيين آنان، شريعتى غير الهى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 5

5 - كفر و انكار دين الهى ، هر چند توأم با عمل كفرآميز نباشد ، موجب عذاب شديد و بدبختى است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، سعادت مندى مؤمنان را در گرو دو چيز (ايمان و عمل صالح) دانسته است; ولى بدبختى و عذاب شديد كافران را صرفاً به كفر آنان مربوط كرده و عمل كفرآميز آنان سخن نگفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 5

5 - كيفر دوزخ براى تكذيب كنندگان دين ، بازتاب قهرى عملكرد مستمر خود آنان

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 2،5

2 - كافران دوزخى ، از كسانى اند كه پس از اتمام حجت

و از روى عمد ، راه كفر و انكار را در پيش گرفته و به تكذيب دين پرداختند .

قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا

5 - تكذيب عمدى دين ، عامل دوزخى شدن است .

قد جاءنا نذير فكذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 2

2 - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى گذشته ، بر اثر تكذيب دين و پيامبران الهى

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 4

4 - تكذيب دين و بدگويى از آن ، از موجبات كيفر و عذاب الهى

و اصبر على ما يقولون . .. و المكذّبين ... إنّ لدينا أنكالاً ... و عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 1

1 - تصديق نكردن حقايق دين و ترك نماز ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

فلاصدّق و لاصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قيامه - 75 - 32 - 1

1 - تكذيب حقايق دين و روى گردانى از پذيرش آنها ، از نشانه هاى كفر و اوصاف كافران

و ل_كن كذّب و تولّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى است .

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 3

3 - تكذيب دين ، موجب هلاكت و نابودى است .

ألم نهلك الأوّلين . ثمّ نتبعهم الأخرين

آثار توطئه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 4

4- خداوند ، تمامى مكر ها و توطئه هاى توطئه گران عليه دين را به خود آنان باز گرداند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

احتمال دارد فراز {فأتى الله بنيانهم من القواعد. ..} بيان تمثيلى باشد نه حقيقى. بنابراين مراد آيه چنين مى شود: آنان تلاشهاى زياد و بنيان هاى فكرى قوى عليه دين تدارك ديده بودند، ولى خداوند آن بنيان ها را عليه خود آنان به كار گرفت.

آثار توطئه عليه دين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 4

4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان

فالذين كفروا هم المكيدون

آثار جهل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 3

3 _ جهل و عدم درك صحيح نسبت به مفاهيم دينى و ارزش هاى الهى ، عامل بد تفسير كردن و ناروا شمردن آنها

و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه . .. يتخذ ما ينفق مغرماً

جمله {يتخذ ما ينفق مغرماً} مى تواند نمونه اى باشد از آنچه در آيه قبل به طور كلى درباره جهل و نادانى باديه نشينان گفته شده.

آثار حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 15

15 - ايمان و عمل صالح ، ( حاكميت دين ) موجب زدايش ترس و اضطراب و عامل امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

آثار حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 5

5- ارشاد و راهنمايى در پرتو قوانين حق ، داراى ثمربخشى *

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ ليظهره

برداشت بالا بدان احتمال است كه هدايت امرى علاوه بر دين حق باشد; يعنى، هدايت، راهنمايى و ارشاد در كنار قوانين حق، مكمل يكديگر بوده و آثار بايسته را در پى دارند.

آثار حمايت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس

- 36 - 27 - 6

6 - ايمان و دفاع از دين تا مرز شهادت و ايثار ، موجب غفران الهى و رسيدن به عزت و كرامت در پيشگاه خدا است .

قال يقوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة ... ب

آثار دروغگويى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

آثار دشمنى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .

إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 5

5 _ برخورد عناد آلود و بهانه جويانه با تعاليم آسمانى ، در پى دارنده گمراهى هدايت ناپذير و مانع دستيابى به حق

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 9

9 - جبهه گيرى در برابر خدا و پيامبر و حاكميت دين ، از نمود هاى بارز فسق

ذلك

بأنّهم شاقّوا اللّه و رسوله . .. و ليخزى الف_سقين

از تطبيق عنوان {فاسق} بر كسانى كه در برابر خدا و پيامبر(ص) جبهه گيرى كردند (شاقّوا اللّه و رسوله)، مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 16 - 6

6 - حق ناپذيرى و عناد با دين ، موجب زوال نعمت ها است .

ثمّ يطمع أن أزيد . كلاّ إنّه كان لأي_تنا عنيدًا

جمله {إنّه كان لآياتنا عنيداً} تعليل براى ردع (كلاّ) است; يعنى، چنين نخواهد شد (بر قدرت و ثروت او افزوده نخواهد شد); چون او نسبت به آيات ما عناد دارد.

آثار دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 3

3- امكان تعدى كافران به مؤمنان ، در قبال فراخوانده شدن به دين

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

آثار دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 8

8- كفر و ستيزه جويى با دين و پيامبر ( ص ) ، از عوامل حبط عمل و نابودى اعمال نيك انسان

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

آثار دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 14

14 - دين فروشى ، مايه گرفتار شدن به عقوبت ها و عذاب هاى الهى است .

و لاتشتروا بأيتى . .. و إيّى فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 10

10- سوداگرى با دين و ترجيح دادن دنيا بر آخرت ، نشان جهل و نادانى است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

آثار دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 3

3 - نفوذ آيين موسى ( ع ) در ميان خاندان فرعون و ايمان آوردن مردى از آنان

قال رجل مؤمن من ءال فرعون

آثار ذكر فرجام دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 4

4 - توجه به سختى فرجام دين ستيزان ، بازدارنده انسان از فرو رفتن در پوچى هاى زندگى دنيوى

فويل . .. للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

تذكر خداوند به دين ستيزان (الذين هم فى خوض)، در حقيقت هشدارى به گرفتاران در پوچى دنيا است تا به فرجام آن بينديشند و از پوچى به درآيند.

آثار رابطه با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 21

21 - پندار تأمين بعضى منافع از طريق روابط سرّى با دشمنان دين ، پندارى باطل و بى فرجام *

و من يفعله منكم فقد ضلّ سواء السبيل

برداشت ياد شده با توجه به شأن نزول آيه شريفه

است; يعنى، برقرارى ارتباط برخى از مسلمانان با دشمن، به انگيزه حفظ منافع; نه خيانت به مسلمانان.

آثار سوءاستفاده از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 6

6 - كارآمد بودن استفاده ابزارى از دين عليه خود دين ، براى منافقان

اتّخذوا أيم_نهم جنّة فصدّوا عن سبيل اللّه

آثار شبهه افكنى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ايجاد ترديد در باور هاى دينى مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهى است .

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

آثار شك در اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 9

9 - ترديد _ هرچند اندك _ درباره اصول عقيده ، درپى دارنده فاجعه اى عقيدتى و رفتارى

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلط_ن إلاّ لنعلم ... ممّن هو منها فى شكّ

تنوين {شكّ} براى تقليل است و دلالت بر ناچيزى و اندكى دارد.

آثار شك در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 5

5- ماندگار شدن در شك و ترديد نسبت به حقايق دين ، سرچشمه نگاه بازيگرانه به هستى و انسان

إن كنتم موقنين . .. فى شكّ يلعبون

آثار شكست در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 31

31 - ترديد در عالمانه و حكيمانه بودن احكام دين و انطباق

آن با مصالح واقعى بشر ، از عوامل عدم پايبندى به آن *

ذلكم حكم اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از بيان حكم الهى، براى تأكيد بيشتر بر اهميت اين حكم و پايبندى مؤمنان به آن، موضوع علم و حكمت صادركننده آن حكم تذكر داده شده است.

آثار شناخت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 13

13_ علاقه به معارف دينى ، در گرو شناخت آنهاست .

فعمّيت عليكم . .. و أنتم لها ك_رهون

آثار عدم فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 11

11 _ كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان

بأنهم قوم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 12

12_ درك نكردن معارف و حقايق دين ، ريشه گرايش به كفر و شرك است .

أُول_ئك . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون

جمله {ما كانوا . ..} بيانگر دليل و ريشه كفرورزى كافران است.

آثار علاقه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 16،24

16 - حركت مؤمنان راستين در طريق ايمان و اطاعت از پيامبر ( ص ) ، براساس عشق و محبت به دين و نه تحميل و تحكّم

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

از اين كه خداوند در باز داشتن

مؤمنان از تحميل آراى شخصى بر پيامبر(ص)، به {حبّب إليكم الإيمان} تكيه كرده است; استفاده مى شود كه نيرو و جاذبه محبت، اصلى ترين و نيرومندترين محرك مؤمنان براى حركت به سمت ايمان و اطاعت از رسول اللّه است.

24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

آثار عمل به بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 27

27 - تبعيض در ايمان و عمل به احكام دين ، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنيا و عذاب شديد در قيامت است .

ما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القيمة يردون إلى أشد الع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 8

8 - كشتن و آواره كردن اهل ايمان و تبعيض در دين ، موجب از دست دادن سراى آخرت و گرفتار شدن به عذاب شديد قيامت است .

أولئك الذين اشتروا . .. فلا يخفف عنهم العذاب

{ال} در {العذاب} عهد ذكرى و اشاره به {أشد العذاب} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 20

20 - اكتفا به انجام برخى از تعاليم شريعت ، خطرى براى كليت دين

أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده باتوجّه به دو مطلب زير است: الف) مراد از {لاتتفرّقوا} عمل به برخى از دستورات و ترك بعضى ديگر باشد. ب) فعل

{لاتتفرّقوا} تفسير و تأكيد براى {أقيموا الدين} باشد.

آثار عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 14

14 _ فراگيرى معارف و عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 14

14 - عمل به مقتضاى دين و اقتدا به پيامبران ، شرط دين دارى و سعادتمندى است .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تصريح به اقتدا و پيروى از پيامبران _ به جاى ايمان آوردن به آنان و. .. _ مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

آثار غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 6،7

6 _ كفر گروهى از بنى اسرائيل پيامد غلو آنان در دين

لاتغلوا فى دينكم . .. لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل

بيان گرايش گروهى از بنى اسرائيل به كفر پس از اشاره به غلو و گزافه گويى اهل كتاب در دين، مى تواند بيانگر اين باشد كه كفرورزى آنان پيامد غلوشان بوده است.

7 _ غلو در دين موجب كفر است .

لاتغلوا فى دينكم . .. لعن الذين كفروا

آثار فهم دين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 10

10 _ درك معارف الهى ( توحيد ، معاد و . . . ) و ايمان به آنها ، عاملى اساسى در ايجاد توان فوق العاده در رزمندگان مؤمن

بأنهم قوم لايفقهون

آثار قبول بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 4

4- التقاط در دين ( پذيرش قسمتى از دين و انكار برخى ديگر ) گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب الهى است .

كما أنزلنا على المقتسمين

آثار قتل مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 6

6 - كشتن مؤمنان مجاهد و مبلغان دينى ، گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب و نابودى است .

قيل ادخل الجنّة . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

آثار كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 2

2 - كتمان معارف و احكام دين و حقايق كتاب هاى آسمانى ، كفرپيشگى است .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار

آوردن جمله {إن الذين كفروا . ..} پس از {إن الذين يكتمون} - بدون حرف فاصله اى همانند واو - گوياى اين است كه: {الذين كفروا} همان كتمان كنندگان هستند و يا كتمان كنندگان از مصاديق كفرپيشگان مى باشند. به هر تقدير اين معنا كه كتمان حقايق دينى كفر است، از ارتباط دو آيه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 2

2 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، در صورتى كه بدون توبه بميرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذين يكتمون . .. أولئك عليهم لعنة اللّه ... خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 7

7 - امساك دانش از ديگران و كتمان علوم الهى ، بخل است .

و ما هو على الغيب بضنين

آثار كفر به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 11

11 _ كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان

بأنهم قوم لايفقهون

آثار گناه مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

آثار مبارزه با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 6

6 _ همياريهاى ضد دينى در دنيا، در پى دارنده دشمنى و كينه توزى در آخرت خواهد شد.

كلما دخلت أمة لعنت أختها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 8 - 2

2 - ملاك ممنوعيت رابطه نيك با كافران ، ستيز و جنگ آنان با دين و دينداران است ; نه صرف كافر بودن ايشان .

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دي_ركم

آثار مجادله در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 3،4

3 - جدال بدون دليل و برهان در آيات الهى ( دين ) ، موجب گمراهى و محروميت ابدى از هدايت الهى است .

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_ه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الذين يجادلون . ..} بدل براى {من} در آيه پيش باشد.

4 - جدال در آيات الهى ( تعاليم دين ) ، بدون دليل و برهان و از سر جهل و بى فكرى ، موجب ترديد و شكاك بودن انسان در معارف الهى و زياده روى در مخالفت با آن

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_ه

جمله {الذين يجادلون. ..} در واقع بيانگر علت مسرف و مرتاب (شكاك) بودن برخى از انسان ها است; يعنى، چون برخى به جاى فكر كردن در آيات الهى، از سر جهل و يا تقليد به مجادله با آن بر مى خيزند. از اين رو نسبت به تعاليم الهى همواره در شك و ترديد به سر مى برند و در مخالفت با تعاليم آسمانى اسراف مى كنند.

آثار مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 66 - 10

10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .

فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

آثار مكر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 4،9

4- خداوند ، تمامى مكر ها و توطئه هاى توطئه گران عليه دين را به خود آنان باز گرداند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

احتمال دارد فراز {فأتى الله بنيانهم من القواعد. ..} بيان تمثيلى باشد نه حقيقى. بنابراين مراد آيه چنين مى شود: آنان تلاشهاى زياد و بنيان هاى فكرى قوى عليه دين تدارك ديده بودند، ولى خداوند آن بنيان ها را عليه خود آنان به كار گرفت.

9- توطئه گران عليه دين ، هيچ گاه گمان نمى كردند كه مكرشان عليه دين ، دامنگير خود آنان خواهد شد .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد . .. و أت_هم العذاب من حيث لا

آثار مكر عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 4

4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان

فالذين كفروا هم المكيدون

آثار ممانعت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت

خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 11

11- ايجاد مانع بر سر راه خدا ( دين الهى ) ، موجب مشكلات دنيوى و عذاب بزرگ اخروى است .

و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم

مقصود از {سبيل الله} دين خداست كه در آيات بسيارى از قرآن به همين عنوان آمده است.

آثار نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 6

6- وعده خداوند به پيروزى و ثبات قدم مؤمنان ، در صورت اقدام به جهاد و حمايت از دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه . .. و يثبّت أقدامكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 10

10 - توسعه و گسترش دين ، نيازمند ياران مؤمنى همچون حواريون عيسى ( ع )

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

آخرين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 2

2 _ اسلام آخرين دين آسمانى و پيامبر(ص) خاتم انبيا و قرآن آخرين كتاب آسمانى است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

لازمه تمام بودن قرآن در طول زمان اين است كه قرآن آخرين كتاب آسمانى و محتواى آن اسلام نيز آخرين دين باشد.

آرزوى زيان براى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 7

7 - آرزوى مرگ و زيان

كارى براى دشمن دين و نفرين بر او ، كارى پسنديده است .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

آرزوى مرگ براى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 7

7 - آرزوى مرگ و زيان كارى براى دشمن دين و نفرين بر او ، كارى پسنديده است .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

آزادى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 5

5 - انسان ، در انتخاب دين ، داراى اختيار تكوينى است .

فمن شاء ذكره

آزادى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 4

4 - انسان در انتخاب دين و تعيين سرنوشت خويش ، داراى اختيار است .

فريق فى الجنّة و فريق فى السعير . و لو شاء اللّه ... يدخل من يشاء ... و الظ_لمون

از اين كه خداوند نخواسته همگان به اجبار آيين واحدى داشته باشند، مى توان استفاده كرد كه انتخاب آيين و سرنوشت، به اختيار انسان واگذار شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 4

4 - دين ، امرى متكى به اختيار و انتخاب خود آدمى است .

و ما أنت عليهم بجبّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 8

8 - انسان ، موجودى انتخابگر و توانمند بر پذيرش يا ردّ دين

لمن شاء منكم أن يستقيم

آزادى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان -

25 - 27 - 9

9 _ انسان در انتخاب راه و روش زندگى و عقيده و ديانت ، مختار است .

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

اين كه ظالمان عمل نپيمودن راه پيامبر(ص) را به خود نسبت مى دهند (اتخذت. ..) و از اين كار اظهار پشيمانى و تأسف مى كنند، حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 9،10

9 _ انسان در انتخاب دين ، آزاد و مختار است .

إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

10 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور فراخواندن مردم به راه خدا و دين الهى بود و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش آن .

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا . .. إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

از اين كه خداوند در آيه قبل رسالت پيامبر(ص) را، منحصر به انذار و بشارت دانست و در آيه مورد بحث، انسان را در انتخاب راه الهى آزاد گذاشت، مى توان استفاده كرد كه پيامبر(ص) حق نداشت مردم را به پذيرش دين مجبور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 2

2 - خداوند ، خواهان ايمان اختيارى مردم است ، نه گرايش جبرى آنان به دين .

إن نشأ ننزّل عليهم . .. فظلّت أعن_قهم

آسيب شناسى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 11

11 - رسيدن به منافع دنيوى ، از عوامل گرايش به كفر و انكار قرآن

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 4

4 - گرفتارى عوام به خيالات واهى درباره دين و كتاب هاى آسمانى ، پيامد تحريفگرى و عملكرد عالمان سوء است .

و منهم أميون . .. فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

تفريع جمله {فويل للذين . ..} بر آيه قبل - كه درباره جهل مردم به كتاب آسمانى بود - گوياى اين معناست كه: عالمان سوء و تحريفگر، داراى نقشى بسزا در جهل و خرافه گرايى مردم هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 2،12

2 - تلاش پى گير اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً

{ودّ} به معناى علاقه داشتن است، ولى به دليل جمله {فاعفوا . ..} معلوم مى شود: اهل كتاب براى تحقق بخشيدن به آرزوى خود (مرتد ساختن اهل ايمان) به تلاشهاى توطئه گرانه نيز روى آورده بودند.

12 - يهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ اديان و نسخ برخى از آيات قرآن ، در صدد ايجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءاية . .. أم تريدون أن تسئلوا رسولكم ... ودّ كثير من أهل الكتب

بيان تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهاى نابه جا درباره نسخ و بيان اثر سوء آن در خواستها (تبديل شدن ايمان به كفر)، گوياى اين است كه: اهل كتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ايمانشان به پيامبر(ص) دچار ترديد كنند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 13،14

13 - باور ها و عقايد دينى درخطر آميخته شدن با آرزو ها و خيالات واهى است .

تلك أمانيّهم

14 - ضرورت پرهيز از گرايش دادن آرزو ها و خيالات واهى به سمت باور ها و عقايد دينى

قالوا لن يدخل الجنة . .. تلك أمانيّهم قل هاتوا برهنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 22

22 - اديان الهى ، در خطر آميخته شدن به افكار و انديشه هاى برخاسته از هوا هاى نفسانى

لئن اتبعت أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 5،7

5 - تكيه بر آداب و رسوم گذشتگان و اصرار بر رعايت آنها ، از عوامل نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص ) و پيروى نكردن از قرآن و احكام دين

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

7 - تأثير آداب و رسوم اقوام در هدايت و يا گمراهى نسل هاى آنان

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 20

20 _ خطر آسيب پذيرى دين با تشديد انحرافات داخلى ، پس از فراغت از ناحيه دشمن خارجى

اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلاتخشوهم و اخشون

با توجه به اينكه بحث در اين بخش از آيه درباره اكمال دين و مصونيت آن از خطر دشمن خارجى است، مى توان گفت هدف از فرمان به ترسيدن از خداوند (و اخشون) پس از دفع خطر دشمنان از آسيب رسانى به دين، اين است كه مبادا

مسلمانان خود، به معارف دين ضربه زده و اساس آن را تهديد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 3،4،10،11

3 _ غلو در دين ( آميختن معارف الهى به گزافه هايى باطل ) امرى نكوهيده و حرام

لاتغلوا فى دينكم

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

11 _ ضلالت هاى فراوان و ريشه دار بشر ، ميراث عقايد و افكار هواپرستان تاريخ

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

بدان احتمال كه {كثيراً} صفت مفعول مطلق محذوف باشد ; يعنى (اضلوا اضلالا كثيراً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 7

7 _ غلو در دين موجب كفر است .

لاتغلوا فى دينكم . .. لعن الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 6،7

6 _ تكيه بر گمان در مسائل اصولى و زيربنايى موجب گمراهى مى شود.

يضلوك عن سبيل الله إن يتبعون إلا الظن

7 _ گرايش به همسويى و همشكل شدن با توده هاى مردم در عقايد و

افكار، لغزشگاهى خطرناك براى رهروان حق است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك

نهى از پيروى از اكثريت، بيانگر جاذبه عظيم عقايد اكثريت و خطر لغزش به سوى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 3،5،8

3 _ مشركان از مفهوم {مشيت الهى} برداشتى نادرست داشتند.

سيقول الذين أشركوا لو شاء الله ما أشركنا

5 _ برداشت نادرست از مفهوم مشيت الهى دستاويزى براى ابراز عقيده جبر است.

لو شاء الله ما أشركنا و لا ءاباؤنا

8 _ جبرگرايى بهانه اى براى فرار از مسؤوليت است.

سيقول الذين أشركوا لو شاء الله ما أشركنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 1،2

1 _ تبديل دين خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و كمال ، ويژگى كفرپيشگان

حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

الف: مراد از {دينهم} دين الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به اين حقيقت دارد كه منفعت برنامه هاى دينى و قوانين شريعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: {اتخذوا} از افعال تصيير است. يعنى: بدلوا دين اللّه لهوا و لعبا. و تبديل دين خدا به لهو و لعب به اين است كه پيرايه هايى را بر دين ببندند تا دين مجموعه اى از لهو و لعب جلوه كند.

2 _ ضرورت پرهيز از آلوده سازى دين خدا به امور باطل ، خرافى و بازدارنده از سعادت واقعى انسان

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 9

9_

دنياطلبىو تجمل گرايى ، از موانع پذيرش توحيد و ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن است .

فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إل_ه إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من كان يريد ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 2

2_ حرمت بدعت گذارى در دين و انتساب امرى خود بافته و دروغين به خداوند

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 9

9_ دروغ بستن به خدا ، موجب بازدارى مردم از پيوستن به راه او و منحرف ساختن دين الهى و نشانه كفر به آخرت است .

و من أظلم ممن افترى . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 12

12_ درك نكردن معارف و حقايق دين ، ريشه گرايش به كفر و شرك است .

أُول_ئك . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون

جمله {ما كانوا . ..} بيانگر دليل و ريشه كفرورزى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 2

2_ منفعت پرستى ، حرام خوارى ، تعصب و قوم گرايى عامل هاى بازدارنده مردم مدين از انديشه كردن در تعاليم شعيب ( ع ) و فهميدن آنها

قالوا ي_شعيب ما نفقه كثيرًا مما تقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 118 - 9

9_ اختلاف انسان ها در دين ، مايه پوشيده

شدن حقيقت بر عموم آنان مى شود .

و لايزالون مختلفين

چون {إلاّ من رحم} در آيه بعد استثنا از {لايزالون مختلفين} است معلوم مى شود همه اختلاف كنندگان در دين _ جز كسى كه مورد رحمت الهى قرار گيرد _ بر طريق ناصوابند بنابراين اختلاف در دين باعث مى شود كه حق بر همه گروهها پوشيده بماند و همگان بيراهه بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 17،22

17_ تنها اديانى كه قرين برهان باشند ، از كجى و انحراف مبرّا هستند .

ما أنزل الله بها من سلط_ن . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

22_ جهل و نادانى مردم ، زمينه ساز پيدايش شرك و پرستش غير خدا

ما أنزل الله بها من سلط_ن . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 5،6

5_ غرور و خودپسندى مردمان ، از ريشه هاى ايمان نياوردن آنان به پيامبر ( ص ) و قرآن *

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

آيه مورد بحث مى تواند به عنوان يكى از نتايج نقل داستان يوسف و برادرانش مطرح باشد و در آن داستان بيان شد كه يكى از علل برخورد برادران يوسف با وى غرور و خودبرتربينى آنان بود (و نحن عصبة) بنابراين {ما أكثر الناس} پس از نقل آن داستان اشاره به اين معنا دارد كه از علل ايمان نياوردن مردم مكه به پيامبر(ص) غرور و خودبرتربينى ايشان بوده است.

6_ حسادت مردم مكه بر پيامبر ( ص ) از ريشه هاى ايمان نياوردن ايشان

به آن حضرت *

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

برداشت فوق با توجه به توضيحى كه در شماره قبل آورده شد معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 15

15_ معارف و حقايق الهى همواره در خطر مشوب شدن و آميخته گشتن به امورى باطل است .

أنزل من السماء . .. فاحتمل السيل زبدًا رابيًا و مما يوقدون ... زبد مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 19

19- شك توأم با بدبينى اقوام كفرپيشه نسبت به تعاليم انبيا ، منشأ كفر آنان بود .

قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به و إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 6

6- غوطهورى در تمتعات و لذت هاى مادى ، مانع تسليم شدن در برابر حقايق دينى

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

فراز {ذرهم يأكلوا و يتمتعوا و . ..} _ كه درصدد بيان حالات كفار است _ مى تواند به منزله تعليل و جوابى باشد براى اينكه: چرا آنان اسلام نمى آورند و سرانجام نادم و پشيمان مى شوند؟

آسيب شناسى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 2،3،9

2- كافران ، همواره درصدد جلوگيرى از راه خدا و در پى ممانعت از گسترش تعاليم الهى هستند .

للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله

3- كافران ، همواره در پى كج جلوه دادن راه و

تعاليم الهى هستند .

للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا

9- دلبستگى به دنيا و ترجيح دادن آن بر آخرت ، زمينه ساز دين ستيزى و كفر است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

تقديم {يستحبّون الحياة الدنيا} بر جمله {و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجاً} احتمالاً بيانگر معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 4

4- التقاط در دين ( پذيرش قسمتى از دين و انكار برخى ديگر ) گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب الهى است .

كما أنزلنا على المقتسمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 3

3- كفر و حق ناپذيرى ، منشأ دروغ پردازى و افترا بستن به حقايق دين است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 1

1- نسبت دادن برداشت هاى شخصى ، بى اساس و دروغين خود به دين ، حرام و ممنوع است .

و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 5

5- پيش داورى

هاى مبتنى بر ملاك هاى غلط ، مانع برخورد صحيح با تعاليم انبياست .

و ما منع الناس . .. إذ جاءهم الهدى إلاّ أن قالوا أبعث الله بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 3

3- غفلت از معاد و ترديد در آن ، معلول دل بستگى شديد به دنيا است .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا . و ما أظنّ الساعة قائمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 16

16- انكار معاد ، نكوهيده تر از دل بستگى به زندگانى دنيا و داراى نقشى مؤثرتر در آن در پيدايش شرك

لقد جئتمونا كما خلقناكم أوّل مرّة بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

حرف {بل} براى اضراب و نشان نابرابر بودن مابعد و ماقبل آن است. در اين برداشت، تشبيه در {كما خلقناكم}، ناظر به مال و فرزند نداشتن انسان در آغاز خلقت و هنگام اعاده آن، دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 5

5- رفاه طلبى و قدرت خواهى ، از عوامل ارتداد

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

ظاهر عبارت {كفر بأياتنا} به قرينه {لأُوتينّ} _ كه براى استقبال است _ حدوث كفر است نه استمرار آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 5،6

5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به آن هستند . *

فاعبدنى .

.. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

مرجع ضمير {عنها} و {بها} ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.

6 - پيروى از هوا ها و اميال نفسانى ، در پى دارنده كفر و بى ايمانى به قيامت است .

من لايؤمن بها واتبع هويه

{اتبع} ماضى است و عطف بر {لايؤمن} كه مضارع است; بنابراين پيروى از هوس ها كه در زمان قبل انجام گرفته است، سبب بى ايمان در زمان بعد خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 13

13 _ روحيه خود برتربينى و خوى تجاوزگرى ، از موانع پذيرفتن حق و ايمان آوردن

لقد استكبروا فى أنفسهم و عتو عتوًّا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 5

5 - اشرافيت و بينش غلط طبقاتى ، مانع از ايمان آوردن به پيامبران

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع

)

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 3

3 - دنياطلبى و فسادانگيزى مردم اَيكه ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند وآسمانى پيام شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

بيان تقلب مردم {ايكه} در معاملات و روحيه فسادانگيزى آنان (پيش از ذكر موضع گيرى آنها در مقابل شعيب(ع) مى تواند نشانگراين باشد كه آنچه سبب شد تا مردم ايكه مفاهيم مهم معرفتى آن حضرت را جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آورده و او را فردى افسون شده بخوانند، اين بود كه آنان گرفتار دنياطلبى و فسادانگيزى شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 1

1 - محيط و عادت هاى شرك آلود ، مانع هدايت بلقيس به راه راست و يكتاپرستى در گذشته عمر وى

و صدّها ما كانت . .. إنّها كانت من قوم ك_فرين

{صَدّ} (مصدر {صَدَّ}) به معناى منع و بازداشتن است. متعلق {صَدَّ} محذوف و به تقدير {صدّها عن السبيل} مى باشد. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه ياد شده ناظر به پاسخ اين پرسش باشد كه بلقيس چرا پيش از اين ماجرا (ماجراى

ميان او و سليمان(ع)) با فراستى كه داشت، از راه راست منحرف شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 2 - 3

3 - ايمان ، در عين فضيلت آفرينى ، ممكن است كه انسان را دچار خودفريبى كند .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 1،10

1 - اغواگران كافر ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، در تلاش بودند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم

برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى كافران، با بيان فعل امر (لنحمل خطاياكم) هنگام دعوت از آنان براى تبعيت از خط و راه كافران، حكايت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.

10 - فريب دادن با تمسك به دروغ و پذيرش مسؤوليت خطا ، از راه هاى ايجاد انحراف دينى است .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 11

11 - گروهى از مردم ، به هنگام برخوردارى از رفاه و آسايش و رهيدن از خطرات و سختى ها ، ناسپاسى مى كنند و شرك مىورزند .

و إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم ... إذا فريق منهم بربّهم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 2،3،4،5،8،12

2 - برخى از كافران عصر پيامبر ، به منظور دور ساختن مردم از هدايت قرآنى ، داستان هاى

بيهوده را فرامى گرفتند و ترويج مى دادند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

درباره اين كه {مراد از {من الناس} در اين آيه و نيز {خريد حديث لهو} چيست؟}، مفسران گفته اند، بعضى از كافرانِ مكه، به كشورهايى مانند ايران مسافرت مى كردند و كتاب هاى افسانه مى خريدند و يا مى آموختند و آنها را به مكه منتقل مى كردند و به منظور مبارزه با قرآن، رواج مى دادند. لازم به ذكر است كه مراد از {سبيل اللّه} در اين آيه، به قرينه آيات آغاز سوره، مى تواند قرآن باشد.

3 - كافران ، به منظور منحرف ساختن جامعه از راه خدا و ترويج باطل ، سرمايه گذارى مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

آورده شدن فعل مضارع {يشترى} و {يضلّ} دلالت بر تلاش هاى مستمر مى كند.

4 - داستان هاى خرافى و سرگرمى هاى واهى ، ابزار كافران براى مبارزه با دين بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

5 - كافران مكه براى بازداشتن مردم از گوش فرا دادن به آيات قرآن و سخنان پيامبر ( ص ) كنيزان آوازه خوان را مى خريدند و مردم را به آواز مشغول مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

منظور از {لهوالحديث} طبق برخى از شأن نزول ها، غنا است كه به وسيله كنيزانى خوانده مى شد. لازم به گفتن است كه طبق اين معنا {اشتراء} حقيقى است.

8 - غنا و نغمه هاى مفسده انگيز ، ابزار كافران براى گمراه كردن مردم از راه خدا

است .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

12 - از اهداف رواج دهندگان افسانه هاى باطل و خرافى در ميان مردم ، به تمسخر گرفتن راه خدا است .

يشترى لهو الحديث ليضلّ . .. و يتّخذها هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 7

7 - برخورد منفى با آيات الهى ، مانع از پذيرش آنها است .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه . .. و إذا تتلى عليه ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 2،9،14

2 - تعصّب و تقليد كور از نياكان ، مانع گرايش كافران به پيروى از قرآن و تعاليم آسمانى است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

9 - آداب و رسوم اقوام ، در هدايت و يا گمراهى نسل ها آنان ، تأثيرى قابل توجّه دارد .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

14 - شيطان ، بازدارنده انسان ها از تبعيت از دين است .

اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 15

15 - جهل و بى خبرى مشركان ، باعث قبول نكردن دين الهى و روى آوردن آنان به آيين و سنت هاى بى پايه پدران خود است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا

عليه ءاباءنا . .. و

برداشت بالا، براساس اين احتمال است كه {لايعلمون} مفعولٌ به و متعلق نداشته باشد و درصدد نفى علم از مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 19

19 - رحمانيت خدا ، مورد سوء استفاده اغواكنندگان ، در غافل ساختن انسان از قيامت و كيفر اَعمال است .

و لايغرّنّكم باللّه الغرور

{باء} در {باللّه} سببى است و مراد از آن، اين است كه شيطان و يا هر موجود فريبنده اى، به وسيله ذكر خدا و برخى از اوصاف او، همانند رحمانيت و يا غفاريت، چه بسا انسان را مغرور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 3

3 - پيروى بى چون و چرا ( و بى منطق ) از بزرگان ، راهزن خِرد دينى است .

ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و كبراءنا فأضلّونا السبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 9

9 - ترديد _ هرچند اندك _ درباره اصول عقيده ، درپى دارنده فاجعه اى عقيدتى و رفتارى

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلط_ن إلاّ لنعلم ... ممّن هو منها فى شكّ

تنوين {شكّ} براى تقليل است و دلالت بر ناچيزى و اندكى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 8

8 - تأثير تبليغات منحرفانه در آسيب زدن به آيين درست و جاى گزين كردن اعتقاد باطل به جاى آن

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه

و نجعل له أنداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 7

7 - پافشارى بر تقليد از آيين نياكان و گذشتگان ، از جمله موانع پذيرش دين حق

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 4

4 - برخوردارى ملت هاى كفرپيشه از مال و امكانات فراوان ، سبب ايستادگى آنها در مقابل پيامبران و تكذيب آنان شد .

و ما بلغوا معشار ما ءاتين_هم فكذّبوا رسلى

جمله {و ما بلغوا. ..} معترضه است و {فا} در {فكذّبوا} عاطفه مى باشد. ذكر جمله معترضه بين معطوف و معطوف عليه، مى رساند كه تكذيب پيامبران از سوى ملت هاى داراى امكانات، متأثر از برخوردارى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 1

1 - استكبار و حيله گرى مشركان ، دو عامل تنفر و دورى آنان از گرايش به اسلام و دين الهى

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا . استكبارًا فى الأرض و مكر السّيّىِ

برداشت ياد

شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {استكباراً} مفعول لأجله بوده و {مكر السّيّىِ} نيز بر آن عطف شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 12

12 - بى تقوايى ، زمينه ساز انحراف از مسير حق و افتادن در دام آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لقومه ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه الياس(ع)، پيش از سرزنش قوم خود به جهت گرويدن آنان به آيين شرك، آنان را به دليل بى تقوايى سرزنش كرده است و اين مطلب مى رساند كه بى تقوايى، زمينه ساز گرايش به آيين هاى باطل (همچون بت پرستى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 3

3 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل انكار آيات الهى و نپذيرفتن حق

كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 2

2 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل دين ستيزى و حق ناپذيرى

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 75 - 3

3 - افراط در شادمانى و زندگى سرمستانه ، زمينه ساز غفلت از حقايق و معارف الهى و انكار و تكذيب آنها

الذين كذّبوا بالكت_ب . .. ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تم

برداشت ياد شده بر

اين اساس استوار است كه مشار اليه {ذلكم} تكذيب كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 19،20

19 - اختلافات پيروان شريعت ، مانع حيات و قوام دين در جامعه .

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه

برداشت بالا بر اين اساس است كه عطف جمله {لاتتفرّقوا فيه} بر {أقيموا الدين}، عطف تفسيرى و از نوع يكى از متلازمين بر ديگرى باشد.

20 - اكتفا به انجام برخى از تعاليم شريعت ، خطرى براى كليت دين

أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده باتوجّه به دو مطلب زير است: الف) مراد از {لاتتفرّقوا} عمل به برخى از دستورات و ترك بعضى ديگر باشد. ب) فعل {لاتتفرّقوا} تفسير و تأكيد براى {أقيموا الدين} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 5

5 - دلبستگى به زندگى دنيايى ، منشأ اصلى مجادله در آيات الهى و انكار آن است .

و يعلم الذين يج_دلون . .. فما أُوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا

با توجه به فاى تفريع در {فما أُوتيتم}، مى توان استفاده كرد كه مجادله در آيات الهى و انكار آن، از دنيامحورى برخاسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشى به مظاهر دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور

جمله {و إنّا إذا . .. كفور} مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 10

10 - عنصر رفاه و استكبار ، مايه انكار تمامى پيامبران و مقابله با همه اديان الهى

قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 1

1 - تصور ناقص انسان از خداوند و گستره علم وى ، زمينه ساز فروغلتيدن وى در دام حق ستيزى و مبارزه با پيامبران

أم أبرموا أمرًا . .. أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 4

4- سرگرمى در ميدان ترديد و توقف در وادى شك و مصمم نبودن براى رسيدن به يقين ، مايه محروميت انسان از درك پيام مستدل وحى

إن كنتم موقنين . .. بل هم فى شكّ يلعبون

تعبير {فى شكّ} استقرار در شك را مى رساند; به علاوه آن كه {يلعبون} آن را تأكيد مى كند. از مقابله اين آيه با {إن كنتم موقنين}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 5

5- فراگيرى فساد و غوطهورى مردم در جرم و گناه ، مانع نفوذ منطق مستدل وحى در ايشان

فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

دعاى موسى(ع)، شكوه اى از روى يأس و نااميدى از ايمان فرعونيان به درگاه خداوند بود. تعبير {أنّ ه_ؤلاء...} بيانگر علت نااميدى موسى(ع) از تأثير سخنانش در فرعونيان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 11

11 - تأثيرپذيرى

از خواسته ها و اميال ناآگاهان ، ناسازگار با اجراى صحيح و بايسته شريعت

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر فاتّبعها . و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 7

7- بينش طبقاتى ، عامل كفر و حق ناپذيرى

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

از آيه شريفه استفاده مى شود كه كافران، به نوعى روحيه استكبارى ناشى از اشرافيت گرفتار بودند و مؤمنان را از طبقه حقير و پايين به شمار مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 8،11

8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان

قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.

11- هواپرستى ، مانع درك حقايق وحى و عامل مهر شدن قلب انسان به اراده خداوند *

أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم

جمله {واتّبعوا أهوائهم} مى تواند بيانگر علت {طبع اللّه . ..} باشد; چه اين كه {طبع اللّه} مى تواند بيانگر علت ناتوانى كافران و منافقان از درك پيام وحى به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 4

4 - باديه نشينى ، از عوامل كندى نفوذ فرهنگ و

معارف عميق دين در ميان اعراب *

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا

از اين كه خداوند وصف بدويت [اعراب] را مورد اشاره و موضوع سخن قرار داده است، احتمال معناى ياد شده مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 21 - 3

3 - روحيه ناباورى و سطحى نگرى ، مانع رهجويى انسان به شناخت آيات الهى

ءاي_ت للموقنين . ..أفلاتبصرون

تصريح به {موقنين} و توبيخ كافران با عبارت {أفلاتبصرون}، مى رساند كه مشكل اصلى آنان _ كه آيات الهى را در زمين و وجود انسان، نمى بينند و يا پيام آن را درك نمى كنند _ سست انديشى، ناباورى و سطحى نگرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 3

3 - كفر و لجاجت ، مانع درك حقيقت نشانه هاى الهى

و إن يروا. .. يقولوا سحاب

آنچه حقيقتاً پاره هاى عذاب را در چشم كافران تكه هاى متراكم ابر جلوه مى دهد، لجاجت و حق ستيزى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 4

4 - ناباورى به معاد ، زمينه ساز پيدايش و رشد عقايد خرافى و انحرافى در دين

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى

از اين كه عدم ايمان به آخرت، موضوع براى عقايد انحرافى و خرافى مشركان قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 2

2 - دنيامدارى و پندارگرايى ، مانع اصلى نفوذ تبليغ پيامبر ( ص )

در مشركان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ ... فأعرض عن من تولّى

از فاى تفريع در {فأعرض}، استفاده مى شود كه بى اعتقادى مشركان به آخرت و نيز اتكاى آنان بر حدس و گمان، موجب شده بود كه آنان قابليت خود را براى تأثيرپذيرى از رهنمودهاى پيامبر(ص)، از دست بدهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 31

31 - ترديد در عالمانه و حكيمانه بودن احكام دين و انطباق آن با مصالح واقعى بشر ، از عوامل عدم پايبندى به آن *

ذلكم حكم اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از بيان حكم الهى، براى تأكيد بيشتر بر اهميت اين حكم و پايبندى مؤمنان به آن، موضوع علم و حكمت صادركننده آن حكم تذكر داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 9

9 - قدرت سياسى و اقتصادى ، زمينه ساز كفر و حق ناپذيرى

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 5

5 - رفاه و قدرت اقتصادى ، از زمينه هاى حق ناپذيرى و دين گريزى

و المكذّبين أُولى النعمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 5 - 4

4 - هوا هاى نفسانى ، مانع پذيرش حقايق دينى و ايمان و اذعان به آن

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 1،2

1 - علاقه و دلبستگى به دنيا ، از علت هاى كفر به قيامت و پرسش هاى انكارآميز كافران درباره معاد

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القي_مة ... كلاّ بل تحبّون العاجلة

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه مرتبط با آيه 5 و 6 همين سوره (بل يريد الإنسان ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القيامة) باشد.

2 - نقدطلبى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت

كلاّ بل تحبّون العاجلة

كاربرد واژه {عاجلة} (از ماده {عجله}) به جاى {الدنيا} مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى و آخرت گريزى كافران دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 5

5 - باور نداشتن معاد ، زمينه ساز انكار تعاليم الهى و آموزه هاى دينى است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 3

3 - ثروت و امكانات مادى ، زمينه ساز بازماندن از تلاش براى درك معارف الهى و غافل سازنده انسان از عاقبت خويش *

أمّا من استغنى

مراد از {استغناء} ممكن است داشتن مال و ثروت باشد. در اين صورت _ به قرينه {جاءك يسعى و هو يخشى} در توصيف جبهه مقابل _ مى توان گفت ثروتمندان در معرض ترك حضور در مجالس دينى و خوددارى از تلاش براى آموختن دين و دچار محروميت از خشيت هستند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 10

10- سرگرمى انسان به دنيا ، عامل بى توجهى به وحى و دين الهى

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

جمله {و هم يلعبون} حال براى ضمير فاعلى {استمعوه} و بيانگر وضعيت مشركان و مردم حق گريز است. اين وضعيت مى تواند در حق گريزى و بى اعتنايى به پيام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله {لاهية قلوبهم} در صدر آيه بعد _ كه حال براى مبتدا در جمله {و هم يلعبون} است _ همين برداشت را تأييد مى كند.

آسيب شناسى دينى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 4

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

آگاهى به روحيه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 14

14 _ لزوم آشنايى انبيا و رهبران الهى به روحيات مردم و ماهيت مخالفان و منكران دين

فلا تكونن من الجهلين

آمرزش پيروان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 13

13 - آمرزش مؤمنان تائب و پيرو دين و وارد شدن آنان به بهشت از سوى خداوند ، حكيمانه و از موضع اقتدار است .

فاغفر للذين تابوا . .. إنّك أنت العزيز الحكيم

ياد شدن دو صفت عزت

و حكمت در پايان آيه شريفه، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

ابزار تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 9

9- توكل بر خدا و صبرپيشگى ، دو ابزار لازم براى ابلاغ رسالت الهى

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا

ابزار تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 2

2- فلسفه ارسال انبيا به زبان مردم ، تبيين دقيق معارف الهى و تفهيم آن براى مردم است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

ابزار تشخيص حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 5

5 - عقل به تنهايى ، براى قضاوت در حقانيت تعاليم آسمانى و يا عدم آن ، كافى نيست .

و ما ءاتين_هم من كتب يدرسونها

ابزار دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 5

5 - عقل ، از ابزار شناخت معارف الهى

هل فى ذلك قسم لذى حجر

ابعاد اجتماعى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 15

15 - فراگيرى دستورات الهى ، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى ، عبادى ، سياسى و اقتصادى

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 4

4 - اهتمام دين به مسائل اجتماعى و

رفع خلأ هاى اقتصادى جامعه ، همپاى تعالى بخشيدن به معنويات و پرداختن به مسائل فردى

و بالأسحار هم يستغفرون . و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

ابعاد اخروى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 3

3 - توجه به ابعاد دنيوى ، اخروى ، معنوى و مادى انسان در شريعت الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ . .. ليشهدوا من_فع لهم

از اين كه {منافع} مقيد به دنيوى يا اخروى و مادى يا معنوى نشده است، مى توان گفت كه: مقصود از آن اعم از خيرات دنيوى و اخروى و مادى و معنوى است.

ابعاد اقتصادى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 15

15 - فراگيرى دستورات الهى ، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى ، عبادى ، سياسى و اقتصادى

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

ابعاد دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 13

13 - اَعمال عبادى و اجتماعى ، در بينش الهى داراى پيوندى تنگاتنگ اند .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

ابعاد دين بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 8

8 - آيين بنى اسرائيل ، داراى ابعاد اعتقادى ، اجتماعى ، عبادى و اقتصادى

لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً . .. و ءاتوا الزكوة

ابعاد سياسى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 15

15

- فراگيرى دستورات الهى ، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى ، عبادى ، سياسى و اقتصادى

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

ابعاد عبادى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 15

15 - فراگيرى دستورات الهى ، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى ، عبادى ، سياسى و اقتصادى

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

ابعاد فردى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 15

15 - فراگيرى دستورات الهى ، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى ، عبادى ، سياسى و اقتصادى

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 4

4 - اهتمام دين به مسائل اجتماعى و رفع خلأ هاى اقتصادى جامعه ، همپاى تعالى بخشيدن به معنويات و پرداختن به مسائل فردى

و بالأسحار هم يستغفرون . و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

ابعاد مادى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 3

3 - توجه به ابعاد دنيوى ، اخروى ، معنوى و مادى انسان در شريعت الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ . .. ليشهدوا من_فع لهم

از اين كه {منافع} مقيد به دنيوى يا اخروى و مادى يا معنوى نشده است، مى توان گفت كه: مقصود از آن اعم از خيرات دنيوى و اخروى و مادى و معنوى است.

ابعاد معنوى دين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 3

3 - توجه به ابعاد دنيوى ، اخروى ، معنوى و مادى انسان در شريعت الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ . .. ليشهدوا من_فع لهم

از اين كه {منافع} مقيد به دنيوى يا اخروى و مادى يا معنوى نشده است، مى توان گفت كه: مقصود از آن اعم از خيرات دنيوى و اخروى و مادى و معنوى است.

ابقاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 20

20_ دين الهى براى بقا و استمرار خود ، وابسته به هيچ گروه و قوم خاصى نيست .

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم ثمّ لايكونوا أمث_لكم

امكان جايگزينى قومى به جاى قومى ديگر، براى پاسدارى از دين، مى رساند كه شرافت پاسدارى از دين، از آنِ كسانى است كه به قوانين آن عمل كنند; چه آنان از عرب باشند يا عجم.

اتمام حجت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 4

4 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض قابل قبول را، در {محروميت از آيات الهى} منحصر كرده است; يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند

و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

اتمام دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 7

7 _ اتمام دين، با بعثت پيامبر(ص) جلوه اى از ربوبيت خداوند است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

اجتناب از دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 5

5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )

و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 10،11،12

10 _ سوداگرى نكردن با آيات الهى ، ويژگى اهل كتابِ مؤمنِ به خدا و قرآن و ديگر كتب آسمانى

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلاً

11 _ پرهيز از دين فروشى گروهى از اهل كتاب ، على رغم سوداگرى با آيات الهى از سوى برخى ديگر

انّ من اهل الكتب . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

12 _ پرهيز برخى اهل كتاب از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى ( تورات و انجيل ) ، مايه ايمان آنان به قرآن

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جمله {لا يشترون . .. }، حال براى فاعل {يؤمن} است (يعنى مؤمنان اهل كتاب) و توصيف آنان به جمله ذكر شده، مى تواند اشاره به علّت و زمينه ايمان آنان به قرآن باشد.

اجتناب از شك در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 5

5 - ضرورت پذيرش احكام و معارف نازل شده از جانب خدا و پرهيز از شك و ترديد در آنها

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

{امتراء} (مصدر ممترين) به معناى شك كردن و ترديد داشتن است.

اجتناب از كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 10

10 - ضرورت پرهيز از كتمان حقايق دينى

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

احكام تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 7

7 _ تفقه در دين و شناخت عميق و تبليغ و نشر آن ، از واجبات كفايى است .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

احكام تفقه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 7

7 _ تفقه در دين و شناخت عميق و تبليغ و نشر آن ، از واجبات كفايى است .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

احكام دوستى با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 1

1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

احياى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 -

14

14 _ احياى كتب آسمانى و حراست آنها از تبديل و تحريف ، در گرو حكم و قضاوت بر اساس آنهاست .

يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

{باء} در {بما استحفظوا} سببيه است و بيانگر اين است كه چون مسؤوليت حراست از كتب آسمانى بر عهده آنهاست، بايد بر اساس آن حكم كنند. يعنى حراست از كتب آسمانى در گرو اين است كه احكام آن در جامعه پياده شود.

اختلاف در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 8

8 - تفرقه گرايان در دين و راه انبيا ، انسان هايى ستمگر و مستحق عذاب اخروى

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم . .. فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا من عذاب

اختلاف در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 2

2- قانون تعطيلى روز شنبه حكمى عليه يهوديان ، به جرم اختلافشان درباره دين توحيدى ابراهيم ( ع ) بود .

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

آيه شريفه، پاسخى است از اين سؤال كه: در دين ابراهيم(ع) و اديان پس از آن حضرت، روز جمعه به عنوان روز تعطيل تعيين شده بود، پس چرا در دين يهود روز شنبه اعلان شد؟ پاسخ اين است كه: اين حكم مختص به يهوديان بود كه به جرم اختلافشان در دين ابراهيم(ع) وضع گرديد. گفتنى است ضمير {فيه} به حضرت ابراهيم(ع) با تقدير مضاف; يعنى، ملته باز مى گردد.

اختلاف در دين حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 8

8- اختلافات يهود درباره دين حق و صراط مستقيم ، اختلافاتى دامنه دار و بى فرجام است .

و إن ربّك ليحكم بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {فيه} به ابراهيم(ع) و دين او برگردد.

اختيار در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 1،2

1 _ تحميل و اجبارى در پذيرش دين نيست .

لا اكراه فى الدّين

2 _ عقيده و مرام ، جبربردار نيست .

لا اكراه فى الدّين

نفى {اكراه} در دين و عقيده به صورت مطلق، اين مطلب را مى رساند كه سنخ مسائل عقيدتى كه با قلب و فكر انسان سر و كار دارد، قابل تحميل نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 107 - 3،5،8،9

3 _ خداوند خواهان ايمان آزادانه و انتخابى آدميان

و لو شاء الله ما أشركوا

5 _ پيامبر(ص) مسؤول وادار ساختن مردم به ايمان و رها ساختن آنان از شرك نيست.

و ما جعلنك عليهم حفيظا

8 _ پيامبر(ص) مسؤول تبليغ و رساندن پيام الهى است، نه وادار ساختن مردم بر ايمان

و ما جعلنك عليهم حفيظا و ما أنت عليهم بوكيل

9 _ مبلغان دين وظيفه دار دعوت مردم به دين خدا، نه وادار كننده مردم به آن

و ما جعلنك عليهم حفيظا و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 3

3 _ انسان ها ، در پذيرش و عدم پذيرش دين الهى مختارند .

و لو شاء ربك

لأمن من فى الأرض كلهم جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 15

15 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) حق تحميل عقيده و دين خويش بر ديگران _ هر چند بر حق باشد _ ندارد .

قد جاءكم الحق . .. فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه ... و ما أنا عليكم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 13

13- انسان ها در پذيرش دين و يا رد آن ، مختارند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. فهل على الرسل إلاّ ا

آوردن عبارت {فهل على الرسل إلاّ البلاغ. ..} در پايان آيه، مى تواند جواب ادعاى مشركان درباره جبرى بودن عقيده شان باشد; به اين صورت كه خداوند در جواب آنان مى فرمايد: پيامبران فقط براى ابلاغ پيام خداوند فرستاده شده اند و جبرى در كار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 2

2 - پذيرش دين ، اجبارى نيست .

لست عليهم بمصيطر

اخلاص در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 5

5 - پابندى مخلصانه به دين و پرهيز از هرگونه شرك و التقاط ، امرى لازم است .

دعوا اللّه مخلصين له الدّين

چون جمله {دعوا اللّه مخلصين له الدين} در مقام تعريف گرفتاران در خطر است، استفاده مى شود كه داشتن حالت اخلاص در دين و نداشتن هيچ گونه شركى، مطلوب خداوند است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 6

6 - لازم است كه رويكرد به خداوند خالصانه باشد .

دعوا اللّه مخلصين له الدين

از اين كه خداوند، چنين وصفى را براى گرفتاران در امواج متلاطم دريا آورده، نشان مى دهد كه اين صفت، مورد پسند خداوند است.

ارائه نمونه در تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 14

14 - استفاده از امور محسوس و قابل درك براى بشر ، جهت تبيين معارف عالى ، مانند مسأله معاد ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

كيف يحى الأرض بعد موتها إنّ ذلك لمحى الموتى

ارائه نمونه عينى در تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 5

5 - استفاده از امور محسوس ، براى تبيين معارف دقيق ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

ارائه نمونه عينى در تفهيم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 69 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى تاريخى ، شيوه اى قرآنى جهت تفهيم معارف آسمانى به مردم است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا

ارزش امداد به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 6

6 _ هجرت و جهاد در راه خدا ، يارى كردن دين او ، پناه دادن به مهاجران مجاهد ، از ارزش هاى متعالى

اسلام و تعيين كننده مرز ايمان حقيقى از غير آن

و الذين ءامنوا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

مفعول {نصروا} هم مى تواند كلمه اى همانند {دين اللّه} باشد و هم مى تواند ضميرى محذوف باشد كه به {الذين ءامنوا . .. } برم__ى گردد ; يعنى: نص___روا المؤم___نين المهاجرين المجاهدين ... . مآل هر دو معنا يكى است ; زيرا يارى كردن مهاجران مجاهد نيز يارى دين خداست.

ارزش تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 11

11 _ قوانين الهى ، بهترين و برترين قانون در ديدگاه اهل يقين

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

ارزش تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 10

10 - زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، فراگيرى قرآن و آموختن حكمت ، احكام و معارف دين ، داراى جايگاهى رفيع و ارزشمند

كما أرسلنا فيكم رسولا . .. و يعلمكم الكتب و الحكمة

ارزش تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 9

9 - آموزش كتاب آسمانى ; يادگيرى حكمت ، احكام و معارف الهى و زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، داراى جايگاهى رفيع و ارجمند در ديدگاه پيامبران الهى

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا . .. يزكّيهم

ارزش حمايت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 3

3 _ حمايت از دين و ارزش هاى الهى در شرايط سخت و

دشوار ، داراى ارزشى برتر

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 9

9 _ دين الهى و حمايت از آن ، داراى ارزش برتر از جان و مال انسانها

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. يقتلون فى سبيل اللّه

ارزش دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 2

2 - ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى ، در گرو نيك كردارى دعوت كنندگان و مبلغان آن است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا

ارزش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 17

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 3

3 _ متاع دنيا در مقايسه با دين خدا و كتاب او ( قرآن ) ، متاعى اندك است .

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا

خداوند سوداگرى بر سر دين را ثمن قليل و بهاى ناچيز شمرد (ثمناً قليلا) اين حقيقت بيانگر اين است كه متاعهاى دنيوى در مقايسه با ارزش دين بسيار اندك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 6

6 _ راه خدا و دين الهى ، ارزشمندتر از جان و مال انسانهاست

.

و جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 9

9 _ دين الهى و حمايت از آن ، داراى ارزش برتر از جان و مال انسانها

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. يقتلون فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 3

3- ارزش عالى دين و معنويات و قابل مقايسه نبودن آنها با امور مادى

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً إنما عند الله هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 10

10 - راه خدا و دين الهى ، ارزشمندتر از جان و مال انسان ها است .

و تج_هدون فى سبيل اللّه بأمولكم و أنفسكم

ارعاب دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 5

5 _ قواى نظامى جامعه اسلامى بايد به گونه اى باشد كه دشمنان دين را همواره به هراس افكند .

ترهبون به عدو اللّه و عدوكم

اركان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 4

4 - نماز و انفاق از اركان عملى دين و داراى اهميتى خاص در ميان ساير تكاليف

و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 8

8 - ايمان به خدا و رسالت انبيا و يقين به آخرت ، ركن هاى اعتقادى دين

الذين يؤمنون بالغيب

. .. و ما انزل من قبلك و بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 2،5،6

2 - يهود و نصارا محتواى اساسى دين را ( ايمان به خدا ، سراى آخرت و . . . ) به فراموشى سپرده و با مسلمانان بر سر قبله ، به بحث و مشاجره مى پرداختند .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب

برداشت فوق با توجه به شأن نزولى كه درباره آيه مورد بحث آمده، استفاده مى شود. در مجمع البيان نقل شده است: {آن گاه كه قبله تغيير كرد، بحث و گفتگو پيرامون آن بسيار مى شد و يهود و نصارا در اين باره بسيار سخن مى گفتند. }

5 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و پيامبران و پرداخت مال ( انفاق ) براى رفع نياز مستمندان و آزادى بردگان از مسائل اساسى دين است .

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ءامن باللّه ... و ءاتى المال على حبه

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 8

8 _ نماز و اذان ، از اركان اساسى دين و شعاير مقدس آن

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. و إذا ناديتم إلى

الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

آيه مورد بحث، استهزاى نماز و اذان را نمونه اى از استهزاى دين شمرده است و اطلاق دين بر نماز و اذان نشان مى دهد كه اين دو از اركان اساسى دين مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 6

6 _ ايمان ( اعتقاد به خدا و روز بازپسين ) و عمل ( اقامه نماز و پرداخت زكات ) دو ركن اساسى و جدايى ناپذير دين الهى

إنما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 2

2 - انفاق و رسيدگى به امور معيشتى نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از ركن هاى عملى شريعت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 4

4 - نماز ، از اركان عملى دين و نشانه اصلى دين دارى است .

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

به گفته مفسران، مقصود از سجود و فراخوانده شدن كافران به آن، نماز است كه در آيات گوناگون، همگان به اين عبادت فراخوانده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 5

5 - نماز ، مهم ترين صفت مسلمانى و اساسى ترين ركن دين دارى است .

إلاّ المصلّين

از ذكر نماز در آغاز و تقديم آن بر ساير مسائل و احكام دينى، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

ازدواج

در دين لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 11

11_ جواز ازدواج زنان مؤمن با مردان كافر در شريعت حضرت لوط ( ع )

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

جمله {فأسر بأهلك . .. إلا امرأتك} حاكى است كه دختران حضرت لوط(ع) از مؤمنان به او بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 4

4- ازدواج زن و مرد ، راه مقبول در شريعت حضرت لوط ( ع ) و وسيله طبيعى و شايسته براى ارضاى غريزه جنسى

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

استحكام در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 8

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

استحكام دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 8

8 _ تضمين خداوند نسبت به آسيب ناپذيرى دين اسلام ، از ناحيه كفر گروهى از مردم

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

برخى برآنند كه مراد از ضرر رساندن به خدا، ضرر رساندن به دين خداست. زيرا هيچكس تصور ضرر رساندن به خداوند را ندارد تا خداوند آن پندار را نفى كند.

استعاذه از دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 11

11 - لزوم

پناه بردن به خدا و يارى جستن از او ، در برابر دشمنان ديانت

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

استفاده از تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 15

15 _ بهره مندى از احكام برتر ( قوانين الهى ) مخصوص اهل يقين است .

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

بدان احتمال كه لام در {لقوم} براى منفعت باشد، يعنى بهره مندى از قوانين الهى از آن اهل يقين است.

استفاده از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 14

14_ هر انسانى به اندازه استعداد و ظرفيتش از حقايق و معارف الهى بهره مند مى شود .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

جمله {فسالت أودية بقدرها} مى رساند كه هر دره اى به اندازه ظرفيتش آبها را جارى مى سازد و اين معنا در جانب مَثَل (كذلك يضرب الله الأمثال) بيانگر آن است كه هر انسانى استعدادى خاص دارد و به اندازه استعدادش معارف الهى را دريافت مى كند.

استقامت در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 3

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر ( ص ) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله {تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد} مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما

را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى، برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله {فإنما عليك ...} به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 5،6

5 - تبليغ دين ، همراه با مشكلات انبوه و نيازمند استقامت و پايدارى

فادع و استقم كما أمرت

6 - پايدارى و استوارى در راه تبليغ و اقامه دين ، وظيفه اى دشوار و طاقت فرسا براى مبلغان دينى

فادع و استقم كما أمرت

توصيه خداوند به استقامت، بيانگر اين است كه راه تبليغ دين و اقامه آن، راهى بس ناهموار و پيمودن آن بسيار سخت و دشوار است.

استقامت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 10

10 - ثبات در باور هاى دينى و جهاد همه جانبه در راه خداوند ، گواه صداقت انسان در ادعاى

ايمان

إنّما المؤمنون الذين . .. ثمّ لم يرتابوا و ج_هدوا ... أول_ئك هم الص_دقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك$ . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

استكبار با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 6

6- استكبار و گردن فرازى در برابر حقايق و معارف الهى ، ظلم است .

على الرحمن عتيًّا . .. و نذر الظ_لمين فيها

در آيات پيشين سخن از احضار مستكبران و تعيين اولويت هاى آنان براى ورود به جهنم بود. مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات گذشته، آن است كه از جمله ظالمان مطرح شده در اين آيه، مستكبران و عصيان گران هستند كه آيات قبل در باره آنان سخن گفته بود.

استمرار تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 5

5 - تبليغ دين ، نيازمند تلاشى همه جانبه و مستمر

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

تعبير {من بين أيديهم و من خلفهم} نمايانگر نوعى تلاش همه جانبه و فراگير از سوى پيامبران، در مقام دعوتِ اقوام خويش مى باشد.

استهزاهاى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

38 - 6

6_ سالكان راه خدا و پيروان انبيا ، در معرض تمسخر و استهزاى كافران و دشمنان دين

كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

استهزاهاى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 12

12 - برخورد بازيگرانه و تمسخرآميز دين ناباوران با مسأله قيامت

فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

استهزاى اخروى استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در {ذوقوا}، براى تهكم و استهزا است.

استهزاى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 6

6 _ يهود با اظهار ناتوانى از درك سخنان پيامبران ، تعاليم آنان را به استهزا مى گرفتند .

و قولهم قلوبنا غلف

{غلف} جمع اغلف به چيزى گفته مى شود كه داراى حجاب و پرده باشد ; بر اين مبنا به نظر مى رسد قصد و داعى يهود از جمله {قلوبنا غلف} (قلبهاى ما داراى حجاب است)، استهزاى انبيا باشد.

استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 11

11 _ سوءاستفاده از مقررات دين ، استهزاى دين و آيات الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و لا تتخذوا ايات اللّه هُزُواً

تمسّك به قانون حق رجوع _ كه به مصلحت انسانها وضع شده _، براى اضرار به همسران، استهزاى آيات

و مقررات الهى قلمداد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 5

5 _ مغالطه گرايان و خوض كنندگان در اسلام و قرآن و استهزاكنندگان آن، دين خدا را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده اند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. يخوضوا فى حديث غيره ... و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا

مراد از {الذين . ... }، به قرينه آيات پيشين، همان خوض كنندگان در آيات هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 10

10 _ نفاق و دورويى در دين ، استهزاى دين است .

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

قبل از {استهزءوا} سخن خاصى از منافقان ذكر نشده كه حاكى از استهزا باشد ; بدين جهت احتمال مى رود كه نفس حالت نفاق، استهزا باشد.

اسحاق(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

اسلام و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 3

3 _ اسلام ، آيين ابراهيمى

فاتّبعوا ملّة ابراهيم

به جاى پيروى از اسلام، پيروى از آيين ابراهيم را دستور داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 4

4 - آيين ابراهيم ، پايه و اساس دين اسلام

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

از آن

جا كه قرآن مردم رابه دين اسلام دعوت مى كند و اعراض از دين ابراهيم را نيز جايز نمى شمرد، معلوم مى شود: ماهيت هر دو آيين يكى است و آيين ابراهيم اساس و شالوده دين اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 4

4- اسلام ، آيينى ابراهيمى و مطابق و هماهنگ با معارف و تعاليم حضرت ابراهيم ( ع ) است .

اتّبع ملّة إبرهيم

اشراف قوم نوح و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به {على} متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين {فعميت عليكم}; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

اصرار بر دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 13

13 - پافشارى در مخالفت با دين و ترديد در حقانيت آن _ باوجود مشاهده دلايل روشن _ موجب گمراهى ابدى است .

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

مقصود از {مسرف} در اين آيه، كسى است كه در مخالفت با حق، پافشارى و اصرار فراوان دارد.

اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 -

21

21 _ ايمان به قيامت ، از اصول مهم اعتقادى اسلام

ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخر

يادكردن ايمان به قيامت در كنار ايمان به خداوند، دلالت بر اهميّت آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 10

10 _ توحيد در عبادت و اعتقاد به بقاى انسان پس از مرگ ، دو پايه و اساس دين الهى است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 14

14_ توحيد و نفى شرك اساس دين اسلام

قل ه_ذه سبيلى . .. و ما أنا من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 17

17_ برپايى قيامت ، اصلى كه بايد به آن يقين و اطمينان داشت .

لعلكم بلقاء ربكم توقنون

{لقاى پروردگار} كنايه از برپايى قيامت است ; زيرا در آن صحنه است كه ربوبيت خدا براى انسانها ملموس و محسوس مى شود و آن را به عين اليقين درمى يابند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 8

8- معاد و قيامت ، از مهم ترين موضوعات معرفت دينى پس از توحيد *

و ما أمر الساعة إلاّ كلمح البصر

برداشت فوق، با استفاده از ارتباط آيات و اينكه در آيات گذشته، محور اصلى موضوع توحيد و پرهيز از شرك بود و در اين آيه سخن از برپايى قيامت مى باشد به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 2

2- ايمان به آخرت ، داراى اهميتى ويژه در مجموعه مسائل اعتقادى است .

و أن الذين لايؤمنون بالأخرة

خداوند، بهره مندى مؤمنان از پاداش بزرگ را منوط به عمل صالح دانسته، ولى در مورد علت عذاب كافران، تنها انكار معاد را مطرح ساخته است. اين نكته حكايت از آن دارد كه ايمان به قيامت در ميان مجموعه مسائل دينى، از اهميت ويژه اى برخوردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 7

7- اعتقاد به آخرت ، داراى جايگاهى اساسى و مهم در ميان اعتقادات دينى

و إذا قرأت القرءان جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا

اختصاص به ذكر {لايؤمنون بالأخرة} از ميان ساير اعتقادات براى مشركان، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 49 - 4

4- ايمان به رستاخيز و معاد ، از تعاليم مهم دين و آموزه هاى قرآن است .

و قالوا أءذا . .. لمبعوثون خلقًا جديدًا

ذكر مسأله معاد پس از بيان موضوع قرآن و

رسالت پيامبر(ص) از ميان ساير تعاليم دين، حكايت از جايگاه ويژه آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 8

8 - ايمان به قيامت و جزاى اعمال ، داراى اهميت و جايگاهى ويژه درعقيده دينى است .

الساعة ءاتية . .. فلايصدّنك عنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 3

3- توحيد ، اساس وحدت اديان الهى است .

إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 7

7 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك ورزى به او ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و پايه هر تحول معنوى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 9

9 - توحيد و معاد ، دو عقيده محورى و انسان ساز

ان الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 6

6 - اعتقاد به قيامت و محاسبه اعمال ، داراى نقشى بنيادين در مجموعه باور هاى دينى

و هم بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 13

13 - توحيد و معاد ، دو ركن اساسى تعليمات پيامبر ( ص )

و لاتدع مع اللّه . .. و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 2

2 - توحيد و يگانگى خداوند ، ركن اساسى اسلام و محور موضوعات قرآن كريم

و الص_فّ_ت صفًّا . .. إنّ إل_هكم لوحد

خداوند براى اثبات مسأله توحيد و قرار گرفتن اين مسأله به عنوان نخستين موضوع اين سوره، سه بار سوگند ياد كرده است. اين مطلب مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 5

5 - عقيده به معاد ، ركن ركين دين و داراى جايگاه بلند در ميان اصول اعتقادى

أءذا متنا و كنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمدينون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته كه بهشتيان از ميان اصول و مبانى دينى، تنها به مسأله معاد پرداخته و انكار آن را از جانب كافران مطرح مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 35 - 4

4- معاد و اعتقاد به حيات اخروى ، از نخستين تعاليم پيامبر ( ص )

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . إن هى إلاّ موتتنا الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 1

1 - اعتقاد به خداوند و روز بازپسين ، دو ركن

اساسى اسلام و ايمان

لاتجد قومًا يؤمنون باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 7

7 - توحيد ، سرلوحه باور هاى ضرورى مؤمنان

يبايعنك على أن لايشركن باللّه شيئًا

از اين كه نخستين موضوع بيعت، پرهيز از شرك ياد شده اهميت آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 53 - 4

4 - عقيده به قيامت و روز جزا ، از اركان مهم دين

بل لايخافون الأخرة

مطلب ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن انكار معاد از سوى كافران _ از ميان ديگر انديشه ها و عقايد اسلامى _ به دست مى آيد.

اصول دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 5

5 - توحيد ربوبى و افعالى و تسليم بودن در برابر خدا و تصديق رسالت پيامبر اكرم ( ص ) و كتاب آن حضرت ( قرآن ) ، از اصول آيين ابراهيم است .

وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم

آيه مورد بحث انسانها را به گزينش آيين ابراهيم دعوت مى كند و آيه هاى گذشته، اشاره به اصول اين آيين دارد. جمله {ربنا تقبل ...} بيانگر اين است كه: ابراهيم(ع) به توحيد ربوبى و افعالى و ... معتقد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 12

12 - توحيد ، اساس و پايه آيين ابراهيم

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

اصول دين در اديان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 20

20 _ هماهنگى اديان الهى و كتاب هاى آسمانى در بيان اصول عقيدتى و ارزشى

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. وعداً عليه حقاً فى التورية و الإ

اضرار به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 2

2 _ ارتداد مسلمانان و بازگشتشان از اسلام ، هيچ ضررى را متوجه دين خدا نخواهد كرد .

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه بقوم

برداشت فوق بر اين مبناست كه جواب شرط (من يرتد . ..) جمله اى همانند {فلن يضر دين اللّه) در تقدير گرفته شود و جمله {فسوف يأتى اللّه ...} جايگزين جزاى حقيقى شده باشد ; زيرا بيانگر علت آن جزاست.

اطاعت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 17

17 _ لزوم تعبد در برابر احكام الهى ، در عين جهل به حكمت و فلسفه آن

ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر . .. و اللّه يعلم و انتم لا تع

اطاعت از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 2،11

2 _ برترين آيين ، پيروى از دين ابراهيم است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

11 _ پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) ( دين حنيف ) ، موجب برخوردار شدن از محبت خداوند

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

در

صورتى كه آيين پيراسته از انحراف، باعث دستيابى ابراهيم به مقام دوستى خدا شده باشد، پيروى از آن آيين، براى ديگران نيز مى تواند چنان تأثيرى داشته باشد و آنان را چون ابراهيم به مقام دوستى خداوند ارتقا دهد.

اظهار حقايق دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 3

3 - اصلاح مفاسدى كه بر اثر كتمان حقايق دين پديدار شده و نيز بيان آن حقايق ، از شرايط پذيرش توبه كتمان كنندگان است .

إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا فأولئك أتوب عليهم

اظهار نظر درباره دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 9

9- اظهار نظر درست درباره دين و وحى الهى ، از مصداق هاى احسان است .

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {للذين أحسنوا. ..} كلام خداوند باشد و نه ادامه كلام متقين. بنابراين خداوند با اين بيان، درصدد توصيف تقواپيشگانى است كه قرآن و دين را وحى دانسته اند.

اعتكاف در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 21

21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين

اعتلاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 17

17 _ نويد الهى به اعتلاى دين خويش با بسيج مردمانى مجاهد و نستوه ، با صلابت و بى باك

از ملامت دشمنان دين

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم . .. لايخافون لومة لائم

اعراض از تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 2

2 _ آنان كه حقايق دينى را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

اعراض از تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 30

30 _ توجه رهبران دينى به پليدى و ناپاكى گروه بسيارى از مردم ، مانع حزن و اندوه آنان بر سرپيچى برخى از مردم از دين و احكام آن

فان تولوا . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

چنانچه هدف از جمله {فاعلم . ..}، بازدارى زايد پيامبر(ص) از حزن و اندوه باشد، مى توان جمله {ان كثيراً} را بيانگر علت آن دانست ; يعنى اى پيامبر(ص) بسيارى از مردم فاسقند و خداوند هدايت آنان را اراده نكرده است. بنابراين بر رويگردانى آنان از دين و احكام آن محزون مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 4،5

4 _ گروهى از امت هاى گذشته پس از آگاهى به احكام و معارف ابراز شده دينى ، آنها را نپذيرفتند و بدان كافر شدند .

قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

5 _ سرپيچى امت ها از پذيرش و انجام پاره اى از احكام ، دليل سكوت خداوند از بيان

آنها

لاتسئلوا عن اشياء ان تبد لكم تسؤكم . .. قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفري

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 4

4 _ مسلمانان در صورت بى توجهى به احكام الهى در خطر گمراهى و گرايش هاى كفرآميز

عليكم انفسكم لايضركم من ضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 4،6

4 _ بلعم باعورا معارف الهى را به دور افكند و آنها را ناديده انگاشت و مرتد شد .

ءاتينه ءايتنا فانسلخ منها

6 _ بلعم باعورا پس از دور شدن از معارف الهى به دام شيطان گرفتار و از گمراهان شد .

فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

{غوايه}، مصدر {غاوين} به معناى گمراه شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 3

3 _ انسان هاى رويگردان از تعليمات و رهنمود هاى خدا و رسول ، محروم از حيات واقعى انسانى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

اعراض از تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 1

1 - لزوم پرهيز از مخالفت با نماز و اجتناب از تكذيب دين

كلاّ

حرف {كلاّ} براى ردع و بازداشتن از گفتار يا كردارى است كه پيش از آن آمده و در آيه شريفه ناظر به امورى است كه كلمات {كذّب}، {تولّى}، {ألم يعلم} و {ينهى} در آيات پيشين بر آن دلالت داشت.

اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 7 - 6

6 - درك نكردن معارف الهى ، كيفرى است از جانب خدا ، بر ناشنيده گرفتن و ناديده انگاشتن حقايق دينى

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

جمله {و على سمعهم . ..} جمله حاليه و بيانگر علت مسدود شدن قلبهاست; يعنى، بدان جهت خداوند آنان را از درك كردن محروم ساخت كه ايشان حقايق را ناشنيده انگاشتند و بر واقعيتها چشم فرو بستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 12

12 - درك نكردن و نپذيرفتن حقايق دينى و معارف الهى ، نشانه سخت شدن و قساوت پيدا كردن دلهاست .

يريكم ءايته لعلكم تعقلون. ثم قست قلوبكم من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 9

9 - نافرمانى از دستورات خدا و ناديده گرفتن احكام دين ، خيانت به خويشتن است .

كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 16

16 _ ناخشنودى انسان از احكام الهى ، برخاسته از جهل اوست .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا . .. و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 18

18 _ ناچيز و بى ارزش بودن هر آنچه ( دنيا و لذائذ و زخارف آن و . . . ) در مقابل از دست دادن دين و رهاسازى كتاب آسمانى و بىوفايى به پيمان الهى باشد .

و اشتروا به ثمناً قليلا

آنچه

عالمان اهل كتاب در مقابل دين فروشى مى گرفتند، به اعتقاد خودشان اندك نبوده است ; چون با كتمان حقانيّت پيامبر (ص)، به خواسته هاى دنيوى، رياست بر مردم و . .. مى رسيدند ; ولى در عين حال خداوند همه آنها را به بى ارزشى و ناچيزى توصيف كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 2

2 _ جوامع بى اعتنا به قوانين دين و اعراض كنندگان از ولايت خداوند، از ظالمان هستند.

اتبعوا . .. قالوا إنا كنا ظلمين

ظالم خواندن اقوام هلاك شده پيشين پس از فرمان به تبعيت از قوانين دين و بر حذر داشتن مردم از پذيرش ولايت غير خدا، بيانگر آن است كه پذيرش ولايت غير خدا و پيروى نكردن از قوانين دين، ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 1

1 _ اعراض كنندگان از راه خدا ( دين و معارف الهى ) از زمره ستمكارانند .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه

{صدّ} مصدر {يصدّون} مى تواند به معناى اعراض كردن باشد و مى تواند به معناى مانع شدن و باز داشتن به كار رود. در صورت اول {يصدّون} فعلى لازم است و در صورت دوم فعلى است متعدى. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 12

12_ اشراف و سران قوم نوح ، به معارف الهى تمايلى نشان نمى دادند و از آن بيزار و متنفر بودند .

و أنتم لها ك_رهون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 7

7- امكان روى گردانى انسان از حق و حقايق دينى على رغم روشن بودن آنها

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 14

14 - تسلى خداوند به پيامبر ( ص ) براى نگران نبودن از روى گردانى مردم از حق و دين الهى

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تسلى دادن به پيامبر(ص) در برابر حق گريزى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 4

4 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام از مبلغان ، به صرف روى گردانى مردم از آن

إن أنتم إلاّ تكذبون . .. قالوا ... و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 4

4 - بشر بودن پيامبران ، بهانه و دستاويز كافران براى كفر و روى گردانى از تعاليم دين

فقالوا أبشر يهدوننا فكفروا و تولّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 1

1 - اعتراف كافران دوزخى ، به گوش نسپردن و انديشه نكردن درباره تعاليم دين و پيامبران الهى

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

اعراض از قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 4

4 _

امتناع از پذيرش احكام الهى ، برخاسته از جهل و نادانى است .

فان تولوا . .. افحكم الجهلية يبغون

اعراض از معرضان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 8

8- لزوم پرهيز از هرگونه اظهار تمايل و همدلى با ناراضيان از دين

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

از توبيخ شديد منافقان، به خاطر اظهار همدلى و تمايل با كافران، مطلب بالا استفاده مى شود.

اعراض از مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 3،8

3 _ پرهيز از بحث و مجادله با ياوه گويان و مغالطه گران در مورد دين و آيات الهى، وظيفه مؤمنان است.

و إذا رأيت الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

8 _ گفتگو و مجالست با مشركان و مخالفان، در صورتى كه به ياوه گويى و مغالطه گرى در دين نپردازند، ممنوع نيست.

فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

ظاهراً {حتى} غايت براى حكم {اعراض} است ; يعنى تا زمانى از مشركان اعراض كن كه در آيات الهى خوض مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 _ لجاجت پيشگان مغلطه افكن در دين را بايد به حال گمراهى خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

اعراض بنى اسرائيل از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 20

20 - اكثريت بنى اسرائيل با اعراض از تكاليف دينى ،

عهد ها و پيمان هاى الهى را شكستند .

ثم توليتم إلا قليلا منكم و أنتم معرضون

{تولى} و {اعراض} به معناى رويگردانى و مراد از آن سرپيچى و تمرد است. جمله {و أنتم معرضون} چنانچه حال براى فاعل {توليتم} باشد - به دليل هم معنا بودن {اعراض} و {تولى} - حال مؤكده است و حكايت از شدت تمرد و سرپيچى بنى اسرائيل دارد.

افترا به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 1

1 _ تهديد اهل كتاب از سوى خداوند ، به لحاظ كفرشان به آيات الهى ، قتل پيامبران و عدالتخواهان و افترايشان در دين

قالوا لن تمسّنا النار . .. فكيف اذا جمعناهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 1

1- نسبت دادن برداشت هاى شخصى ، بى اساس و دروغين خود به دين ، حرام و ممنوع است .

و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 9

9 _ افتراى آگاهانه برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، به خدا و دين او

و يقولون هو من عند اللّه . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

افراط در دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 4

4 - جدال در آيات الهى ( تعاليم دين ) ، بدون دليل و برهان و از سر جهل و بى فكرى ، موجب ترديد

و شكاك بودن انسان در معارف الهى و زياده روى در مخالفت با آن

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_ه

جمله {الذين يجادلون. ..} در واقع بيانگر علت مسرف و مرتاب (شكاك) بودن برخى از انسان ها است; يعنى، چون برخى به جاى فكر كردن در آيات الهى، از سر جهل و يا تقليد به مجادله با آن بر مى خيزند. از اين رو نسبت به تعاليم الهى همواره در شك و ترديد به سر مى برند و در مخالفت با تعاليم آسمانى اسراف مى كنند.

اكراه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 12

12 _ وادار كردن مردم به پذيرش معارف و حقايق دين، خارج از حيطه مسؤوليت مبلغان و پيشوايان دين است.

قد جاءكم بصائر من ربكم . .. و ما أنا عليكم بحفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 16

16 _ پيامبر(ص) مسؤول هدايت و ارشاد است و نه رساندن قهرى انسان به مقصد.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، به الزام مخالفان بر ايمان_ در صورت بى اعتنايى و كفر ورزيدن آنان _ مجاز است .

لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر

حرف {إلاّ}، ممكن است براى استثناى حقيقى از ضمير {عليهم} باشد.

اكمال دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 -

3 - 21،22

21 _ روز غدير ( روز نصب على ( ع ) به امامت ) ، روز اكمال دين و اتمام نعمت خداوند بر مسلمانان

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

مراد از {اليوم اكملت . ..}، با توجه به شأن نزول آيه و روايات متعدد، روز غدير خم بوده كه پيامبر(ص) حضرت على(ع) را به امامت منصوب كرد.

22 _ تعيين امامت و رهبرى على ( ع ) در روز غدير ، موجب اكمال دين و اتمام نعمت

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 33

33 _ دين ، نعمت الهى و احكام ، متمم آن است . *

وليتم نعمته

بنابر اينكه مراد از {نعمت}، دين باشد.

التقاط در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 11

11 - اهل كتاب ، دين خود را با تعاليم غير الهى ، آميختند و خود به انحراف كشيده شدند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

اوامر الهى براى اهل كتاب، بيش از امورى بوده كه اين آيه از آنها ياد كرده است. بنابراين اكتفا به آنها، تعريض به اهل كتاب خواهد بود كه خود را با آن امور، بيگانه ساخته بودند.

القاى شبهه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،11

1 _ فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به {شركاء} نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

امت هاى پيشين و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 2

2 _ گروهى از پيشينيان با بى اعتنايى به نهى خداوند در پى دست يافتن به احكام بيان نشده در دين برآمدند

قد سألها قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 1

1_ امت هاى پيشين عليه پيامبران و برنامه هاى الهى ، توطئه مى كردند و براى مقابله با آنها به مكر و حيله مى پرداختند .

و قد مكر الذين من قبلهم

امتحان با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 32

32 _ خداوند آزمايش كننده جوامع انسانى با جعل شرايع متعدد و اختلاف امتها

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً ولو شاء اللّه لجعلكم امة وحدة و لكن ليبلوكم

امتحان در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 2 - 9

9 - { عن معمربن خلاّد ،

قال : سمعت أباالحسن ( ع ) يقول : { الم . أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون } . ثمّ قال لى : { ما الفتنة ؟ } . قلت : { جعلت فداك ! الذى عندنا الفتنة فى الدين . } . فقال : { يفتنون كما يفتن الذهب ! } . ثم قال : { يخلصون كما يخلص الذهب ! } ;

معمربن خلاّد مى گويد: از امام رضا(ع) شنيدم كه گفت:{الم . أحسب الناس...}. سپس از من پرسيد:{آيا معناى {فتنه} را مى دانى؟}. عرض كردم: {فدايت شوم! آنچه ما از {فتنه} مى فهميم، {فتنه در دين} است.}. امام فرمود: {مردم، در كوره امتحان قرار مى گيرند، آن گونه كه طلا، در كوره ذوب قرار مى گيرد.}. و آن گاه فرمود: خالص مى شوند آن گونه كه طلا، خالص مى شود.}.

امدادگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 2

2 _ مؤمنانى كه مهاجران را در مدينه پناه دادند و از پيامبر ( ص ) و مهاجران حمايت كرده و دين خدا را يارى دادند ، مؤمانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءاووا و نصروا أولئك هم المؤمنون حقا

امدادگران دين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 2

2 _ مؤمنانى كه مهاجران را در مدينه پناه دادند و از پيامبر ( ص ) و مهاجران حمايت كرده و دين خدا را يارى دادند ، مؤمانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءاووا و نصروا أولئك هم المؤمنون

حقا

انبيا و تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 11

11- خداوند ، عزيز ( شكست ناپذير ) و حكيم ( كاردان ) است .

و هو العزيز الحكيم

انتساب به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 5

5 _ بهره مندى مردم از پاداش هاى الهى و ورودشان به بهشت ، در گرو ايمان و عمل صالح است ، نه جنسيت و انتساب به مذهب يا فرقه اى خاص .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

انجام رسالت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 8،9

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، وقتى محيط را براى انجام رسالت اش مساعد نديد ، تصميم به هجرت از آنجا گرفت .

قالوا . .. حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

9 - در صورت مساعد نبودن محيط براى انجام رسالت دينى ، شايسته است كه از آن محيط ، هجرت شود .

قالوا . .. أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

انحراف از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 7

7 - انحراف از خط مشى زندگى تعيين شده از سوى خدا ، برانگيزاننده خشم الهى و درپى دارنده عذاب او

ي_أيّها الرسل . .. كلوا من الطّيّب_ت ... و أنا ربّكم فاتّقون

انحراف از دين حنيف

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 6

6 _ شرك ، انحراف از دين حنيف و صراط مستقيم است .

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

انحراف در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 7

7- ايجاد انحراف در دين ، از شيوه ها و ابزار هاى دنياپرستان و صاحبان زر و زور براى نيل به هدف هاى مادى خود

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ... قل تمتّعوا

انذار دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 6

6- بشارت به پرهيزگاران و انذار دشمنان متعصب و سرسخت دين ، از اهداف قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

لتبشّر به المتّقين و تنذر به قومًا لدًّا

{لدّ} جمع {ألدّ} است و {قوماً لدّاً}; يعنى، مردمى در اوج سرسختى و لجاجت.

انسان و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 9

9 _ انسان با اختيار خويش ، دين را مى پذيرد و يا نفى مى كند .

فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولّوا

انسان ها و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 4

4 - انسان ها در ارتباط با دين الهى و كتاب آسمانى ، به سه دسته ستمكار ، ميانه رو و پيشتاز تقسيم مى شوند .

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده، براين احتمال است

كه ضمير {منهم} به {عبادنا} (عموم بندگان) بازگردد; به ويژه اگر مقصود از {الكتاب} مطلق كتاب هاى آسمانى باشد، اين احتمال تقويت خواهد شد.

انكار دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 5

5 _ انكار دين پس از اتمام حجت و درك حقيقت ، كفر است .

انّى قد جئتكم . .. فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

زيرا عيسى (ع) پس از ارائه آيات و معجزات، منكران را كافر ناميد.

اولين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 11

11 _ نوح ، نخستين پيامبر داراى كتاب و شريعت *

إنّا أوحينا إليك كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون مسلم است كه قبل از نوح(ع) نيز پيامبرى وجود داشته، بنابراين ذكر حضرت نوح(ع) بدون اشاره به پيامبر پيش از او مى تواند به اين جهت باشد كه او اولين پيامبر داراى شريعت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 6

6 - دين نوح ، اولين شريعت آسمانى است . *

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا

آيه شريفه در مقام بيان اديان پيشين است. تعبير {شرع لكم... أوحينا إليك} مى تواند ناظر به اولين و آخرين شرايع آسمانى باشد.

اهداف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 4

4 - ضرورت پرداختن به اهداف اصلى دين و اجتناب از بحث ها و گفتگو هاى انحرافى و بازدارنده ، از هدف هاى اساسى شريعت

ليس البر أن تولوا

. .. و لكن البر من ءامن

نفى نيكى از روى آوردن به مشرق يا مغرب يا هر قبله اى ديگر - با اينكه خود از فرامين الهى است - به اين جهت است كه: مخاطبان، هدف اصلى، يعنى ايمان و . .. را به فراموشى سپرده و به مسائل فرعى پرداخته و بر سر آن به مشاجره و گفتگو پرداخته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 12

12 _ نقش رهبران الهى در جلب محبّت خداوند به انسان *

فاتّبعونى يحببكم اللّه

پيامبر (ص) به عنوان مرشدِ راه محبّت الهى، معرفى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 13

13 _ اصلاح جوامع بشرى ، فلسفه اى براى ظهور اديان

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

حرف {لام} در {للناس}، بيانگر رعايت و فلسفه ظهور دين است و جمله {خير امة . .. }، دلالت دارد كه همه اديان عهده دار رسالت اصلاح بشر بوده اند كه از ميان آنها، امّت اسلامى بهترين امت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 7

7- دين ، در پى سعادت دنيوى مردم

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 4

4 - هدايت انسان ها به راه خداوند ، اساس دعوت دين و محور تلاش پيامبراسلام ( ص )

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

اهل كتاب

و تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 3

3 _ بسيارى از اهل كتاب ، مردمى بى اعتنا به تورات ، انجيل و ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 14

14 _ اهل كتاب ، موظف به پذيرش و اقامه قرآن و تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص )

و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

ظاهراً ازدياد كفر و طغيان اهل كتاب بر اثر نپذيرفتن قرآن است. بنابراين آنان موظف به پذيرش قرآن و تعاليم آن هستند.

اهل مدين و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 2

2_ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست با در نظر گرفتن عزت و شكوه خداوند ، معارف و احكام الهى را بپذيرند .

أرهطى أعزّ عليكم من الله

با توجه به اينكه جمله {أرهطى أعزّ . ..} پاسخ شعيب(ع) در برابر {لولا رهطك ...} است، مى توان گفت: مقصود او اين است كه اگر به خاطر عزت خاندانم مرا سنگسار نمى كنيد، چرا عزت و شكوه خداوند را _ كه از هر كسى عزتمندتر است _ در نظر نمى آوريد و غير او را پرستش مى كنيد و ....

اهميت احياى ارزشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 21

21 - احياى ارزش ها و تعاليم دين

در جامعه ، مسؤوليت هر فرد مسلمان

أن أقيموا الدين

اهميت احياى حوادث دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 1 - 3

3 - لزوم زنده نگه داشتن ياد رويداد هاى خاطره انگيز دينى *

و الطّور

در صورتى كه مراد از {الطور} كوه طور (محل وحى بر موسى(ع)) باشد، مورد سوگند قرار گرفتن آن در حقيقت وسيله اى براى زنده نگه داشتن اين واقعيت تاريخى است.

اهميت احياى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 7

7 _ تلاش در راه احياى معارف دين و مبارزه فرهنگى با جريان كفر و شرك ، جهادى بزرگ و با عظمت

فلاتطع الك_فرين و ج_هدهم به جهادًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 3

3 - به كارگيرى { فىء } در احياى دين و راه خدا ، از جمله مصارف آن است .

ما أفاء اللّه على رسوله . .. فللّه

برداشت ياد شده، بر اين مبنا است كه ذكر {فللّه} براى بيان موارد مصرف {فئ} باشد و نه تيمن و تبرك (چنان كه برخى برآنند).

اهميت ارزشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 5

5 - ارزش هاى دينى ، مقدّم بر روابط خويشاوندى و عواطف خانوادگى

لاتتّخذوا عدوّى . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

اهميت انقطاع مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 8

8 - بايستگى توجّه كامل به

خدا و انقطاع از ديگران ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

مخاطب اين آيات، شخص پيامبر(ص) است; ولى به اعتبار اين كه آن حضرت به عنوان رهبر و ابلاغ كننده پيام هاى الهى به مردم بود، مى توان درباره همه كسانى كه داعيه دار رهبرى جامعه اسلامى و هدايت دينى اند، اين مسأله را سرايت داد.

اهميت برهان در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 17

17_ تنها اديانى كه قرين برهان باشند ، از كجى و انحراف مبرّا هستند .

ما أنزل الله بها من سلط_ن . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 9

9 - مبانى دينى و اصول اعتقادى و نيز هرگونه بحث و گفتوگو درباره آنها ، بايد مبتنى بر دليل و برهان باشد .

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، كسانى را كه بدون دليل و برهان درباره دين مجادله مى كنند، محكوم كرده است.

اهميت پاسخ شبهات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 50 - 3

3- پاسخ گويى به شبهات منكران تعاليم دينى ، امرى لازم و ضرورى است .

قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا . .. قل كونوا حجارة أو حديدًا

دستور خداوند به پيامبر(ص) براى پاسخ گويى به شبهات منكران معاد به عنوان يكى از اركان عقيده دينى و نيز آموزش شيوه پاسخ گويى به

آن حضرت، دلالت مى كند بر اهميت جواب گويى به شبهات ياد شده.

اهميت پاسدارى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 23

23 - لزوم حفظ و حراست دين از نفوذ آرا و افكار برخاسته از هوا هاى نفسانى

لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

اهميت پيروى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 8

8 - پيروى از قرآن و تعاليم نازل شده از جانب خداوند ، ضرورى است .

اتّبعوا ما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 8

8 - همه ، به تبعيت از تعاليم نازل شده از جانب خداوند ، موظف اند .

و اتّبع ما يوحى إليك من ربّك إنّ اللّه كان بما تعملون خبيرًا

اگرچه فرمان به تبعيت، به پيامبر(ص) است، اما ذيل آيه، عام است و دلالت بر عمومى بودن فرمان مى كند.

اهميت تبعيت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 1

1 - ضرورت پيروى از قرآن و احكام و مقررات نازل شده از جانب خدا

اتبعوا ما أنزل اللّه

اهميت تبليغ تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 4

4- تحقق فريضه هاى نماز و زكات ، نيازمند پى گيرى و تبليغ و ترويج مداوم

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

{كان يأمر . ..}، يعنى اسماعيل(ع) به طور پيوسته بر انجام نماز و

اداى زكات فرمان مى داد.

اهميت تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 7

7 _ لزوم بهره گيرى از هر فرصت مناسب براى تبليغ دين الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 15

15 _ لزوم تشكيل مراكز علمى _ تحقيقاتى و تبليغى به منظور شناخت عميق دين و تبليغ و نشر آن

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

از اينكه خداوند فرمود: {بايد گروهى از هر قومى به منظور تفقه در دين در مدينه باشد و پس از تفقه كامل به سرزمينهاى خود بازگردند}، استفاده مى شود كه بايد شهر مدينه را به مركز تحقيقات اسلامى تبديل كرد; زيرا از نظر عقل مقدمه واجب، واجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 16

16 _ رهبران و مبلغان دينى ، وظيفه دار رساندن معارف الهى به مردم بدون هر گونه دخل و تصرف و كم و زياد كردن

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 2

2_ پيامبر ( ص ) وظيفه دار ابلاغ همه معارف و احكام وحى شده به او ، هر چند برخى از آنها ، جبهه گيرى و مخالفت مردمان را در پى داشته باشد .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما

يوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 4

4_ مسؤوليت مبلغان دين ، ابلاغ حقايق و معارف الهى به مردم است نه واداشتن آنان به پذيرش .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 16

16_ لزوم بهره گيرى مبلغان دينى از هرفرصت و زمينه مناسب ، براى ارشاد و تبليغ دين

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى، برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله {فإنما عليك ...} به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 7

7- خويشاوندى ، نبايستى موجب ترك تبليغ دين و توحيد و مبارزه با شرك گردد .

ي_أبت لِمَ تعبد . .. ي_أبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 11

11 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام ، به صرف

روى گردانى مردم از آن

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى به مردم است .

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 1،4

1 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه پيامبرانِ فرستاده شده به سوى مردم انطاكيه بود .

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

4 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام از مبلغان ، به صرف روى گردانى مردم از آن

إن أنتم إلاّ تكذبون . .. قالوا ... و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 5

5 - تبليغ دين ، نيازمند تلاشى همه جانبه و مستمر

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

تعبير {من بين أيديهم و من خلفهم} نمايانگر نوعى تلاش همه جانبه و فراگير از سوى پيامبران، در مقام دعوتِ اقوام خويش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 3

3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .

فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده

مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 7

7 - لزوم كار بنيادى ، در ترويج دين و تشكيل امت اسلامى و ضرورت مبارزه با عوامل اصلى كفر و فساد اجتماعى

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 4

4 - اثر نبخشيدن پند و اندرز هاى دينى براى مردم ، تكليف ابلاغ معارف الهى را ساقط نمى كند .

فذكّر . .. لست عليهم بمصيطر

آيه شريفه، بيانگر روگردانى برخى مردم، از تذكرات پيامبر(ص) است و بيان مى دارد كه در اين موارد، نبايد معارف الهى را بر مردم تحميل كرد. آيه قبل با توصيف پيامبر(ص) به {تذكر دهنده}، آن حضرت را حتى در اين موارد، به تذكر دادن مأمور ساخته است.

اهميت تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 3،6

3- تعاليم انبيا براى مردم قابل درك است .

و ما أرسلنا من رسول . .. ليبيّن لهم

6- مبلغان ، در تبليغ دين بايد با زبان مردم خويش سخن بگويند .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

اهميت تحكيم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 6

6 - خداوند ، خواهان تلاش مؤمنان در تحكيم پايه هاى دين و گرامى داشت رسول او

لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه

اهميت تسليم به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143

- 16

16 - لزوم تبعيت از پيامبر ( ص ) و تسليم شدن در برابر احكام الهى

ما جعلنا القبلة . .. إلا لنعلم من يتبع الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 18

18_ لزوم تسليم شدن در برابر خداوند و احكام و مقدرات او

توفنى مسلمًا

{اسلام} (مصدر مسلماً) به معناى تسليم شدن و انقياد است. نياوردن متعلق {مسلماً} براى رساندن شمول و عموم آن مى باشد ; يعنى ، تسليم در برابر هر آنچه خداوند بخواهد فرمان دهد و يا تقدير كند.

اهميت تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 9

9 - تشريع دين از سوى خداوند ، امرى ضرورى و مطابق با نياز هاى انسان است .

أنزل الكت_ب بالحقّ

بنابراين احتمال كه مراد از {الكتاب} محتواى آن (دين) باشد _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ و نيز با توجه به معناى {حق}، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

اهميت تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 21

21 _ توصيه هاى چهارگانه (ضايع نساختن دارايى يتيمان و . ..) تعليماتى است كه بايد انسانها فراگيرند و به خاطر بسپارند و رفتار خويش را بر اساس آن پايه ريزى كنند.

ذلكم وصيكم به لعلكم تذكرون

{تذكر} (مصدر تتذكرون) به معناى فراگرفتن و به خاطر سپردن است و مفعول آن همان حقايقى است كه در آيه مطرح شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 7

7 _

معارف الهى آموزه هايى است كه بايد آنها را همواره به خاطر داشت .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{ذكر}، علم و معرفتى است كه آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو {ذكر} ناميده شده كه انسان بايد آنها را بياموزد و همواره به خاطر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 6

6 _ معارف الهى ، تعاليمى است كه بايد آنها را همواره به خاطر داشت .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{ذكر}، علم و معرفتى است كه آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو {ذكر} ناميده شده كه انسان بايد آنها را بياموزد و همواره به خاطر داشته باشد.

اهميت تعقل در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 19

19_ ضرورت به كارگيرى انديشه براى فهم معارف دينى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. أفلاتعقلون

اهميت تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 10

10 _ جهل و ناآگاهى مشركان ، فلسفه دستور خدا به پيامبر ( ص ) مبنى بر به حضور پذيرفتن آنان و ابلاغ پيام وحى به آنان

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره . .. ذلك بأنهم قوم لايعلمون

اهميت تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 3

3 - معارف دين ، سزاوار جستوجو و

تلاش در راه فراگيرى آن از محضر عالمان

من جاءك يسعى

اهميت تفقه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 3

3 _ لزوم هجرتِ گروهى از هر جامعه ، به سوى مراكز علمى ، براى كسب شناخت اسلام و تفقه در دين

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

اهميت تقويت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 10

10 - لزوم حركت دسته جمعى براى تقويت جبهه حق و دين الهى و صف آرايى در برابر جبهه باطل و كفر ، به هنگام ضرورت و نياز

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون

اهميت تلاوت قرآن مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت تهجد مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت ثبات قدم در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 2

2 - در اختيار گرفتن

ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .

و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين

ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.

اهميت حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 4

4 _ نبرد با كافران تا حاكميت يافتن دين خدا در جهان ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى . .. يكون الدين كله للّه

اهميت حفظ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2

2 - حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

اهميت حمايت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 2

2 - اظهار ايمان به خداى يكتا و دفاع از پيامبران و دين الهى تا مرز شهادت ، در محيط خفقان آور شرك و كفر ، امرى پسنديده و عامل سعادت اخروى (

بهشت ) است .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه داستان مؤمن انطاكيه همانند ديگر داستان هاى ياد شده در قرآن، به منظور الگوگيرى و درس آموزى نقل مى شود.

اهميت دفاع از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 6

6 - لزوم ناديده گرفتن پيوند خويشاوندى ، در دفاع از اصول دين و مبارزه با انحرافات عقيدتى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

اهميت دفاع از مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 9

9 - لزوم نهى از منكر و حمايت از دين و مبلغان دينى ، به وقت ضرورت و نياز

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى

نقل داستان حبيب نجار، مى تواند هشدارى به همه مؤمنان باشد كه مانند او به دفاع از دين و دينداران بپردازند.

اهميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 23

23 _ هر امتى ، نيازمند آيين و شريعتى الهى *

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

چون خداوند براى تمامى امتها آيين و شريعت قرار داده، معلوم مى

شود بشر نمى تواند بدون آيين و شريعتى از سوى خداوند، حياتى مطلوب داشته باشد و به كمال خويش برسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 14

14 _ زندگى منهاى دين و اعتقاد به قيامت زيانبار و تباهگر سرمايه عمر آدمى است.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. يحسرتنا على ما فرطنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 10

10 _ لزوم فدا كردن منافع مادى براى تحقق بخشيدن به ارزش هاى دينى

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 11

11_ معارف الهى و احكام دينى ، از عطا ها و روزى هاى نيكوى خداوند براى بشريت

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

مى توان گفت مقصود از {رزقاً حسناً} _ به قرينه آيات گذشته(اعبدوا الله . ..) _ معارف و احكامى است كه خداوند به شعيب(ع) آموخت تا او آنها را به مردم تعليم دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 7

7- زندگى بدون تن دادن به تعاليم دين ، سرگرمى و تباهى عمر است .

ذرهم . .. و يلههم الأمل

{لهو} در لغت به معناى چيزى است كه انسان را مشغول مى كند و از مراد و مقصودش باز مى دارد. بنابراين كسى كه از هدفش باز بماند، عمر خود را تباه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- حجر - 15 - 89 - 3

3- انسان ، بدون رهنمود هاى وحى و دين الهى ، در معرض خطر ها و تهديد هاى جدى است .

و قل إنى أنا النذير المبين

انذار و اخطار پيامبران، دليل وجود خطرها و تهديدهاى بسيارى در پيش روى بشر است. بنابراين اگر انسان انذار و اخطارهاى پيامبران را ناديده بگيرد، دچار خطرها و آفتهاى بسيارى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 9

9- پيوند خويشاوندى و عاطفى ، بايد تحت الشعاع روابط عقيدتى و دينى باشد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون . .. أُفّ لكم و لماتعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 1

1 - حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى ، داراى اهميتى بسيار و منزلتى والا در نزد خداوند

و من يعظّم حرم_ت اللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق . ذلك

{ذلك} اشاره است به موضوع بزرگداشت حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى كه در آيه پيش مطرح شده است. مقصود از آوردن {ذلك} در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام قبل و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى كلمه {ه_ذا} را به كار مى برند; مانند: {ه_ذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب}. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به بعيد است _ مى تواند براى بيان بُعد منزلت توحيد و يكتاپرستى و اهميت حدود و

مقررات الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 5

5 - علوم و تجربه هاى بشرى ، نمى تواند جايگزين تعاليم الهى و تجربه هاى پيامبران شود و انسان را از آنها بى نياز سازد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 11

11 - جامعه اسلامى ، نبايد تمايلات اجتماعى ناروا را بر قوانين الهى برترى دهد .

فادع و . .. و لاتتّبع أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 2،7

2- هدايت خلق در مسير بايسته زندگى و ارائه قوانين حق ، دو هدف مهم رسالت پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

7- وجود رهبرى ، نظام هدايت گرى و قوانين بايسته ، راز پيروزى نهايى اسلام بر ساير اديان

بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 7

7 - زندگى انسان ها _ بدون تعاليم دين _ در معرض انواع خطر ها و آسيب هاى نابود كننده و علاج ناپذير

ألم يأتكم نذير

انذار و اخطار پبامبران، بيانگر وجود خطرها و آسيب هاى بسيارى است كه اگر انسان ها به تعاليم دين بى اعتنايى كنند، دچار آنها خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 3

3 - معارف دين ، سزاوار جستوجو و تلاش در راه فراگيرى آن از محضر عالمان

من

جاءك يسعى

اهميت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 4

4 _ آيين ابراهيم ( ع ) ، تار و پود تمامى اديان الهى است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 6

6- هماهنگى و عدم هماهنگى با دين ابراهيم ( ع ) ، معيار و ملاك درستى و نادرستى احكام شريعتهاست .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام لتفتروا على الله الكذب ... إن إبرهيم كان أ

برداشت فوق، از ارتباط اين آيه با آيات قبل و با توجه به سه نكته زير به دست آمده است:B1_ در آيات گذشته از بدعت و تحريم حلال و تحليل حرام الهى بود. 2_ همه پيروان اديان آسمانى، مدعى پيروى از دين ابراهيم(ع) هستند. 3_ تذكر به اينكه ابراهيم(ع) در برابر خدا خاضع و حنيف بود، تعريض به همان كسانى است كه مدعى پيروى از ابراهيم(ع) هستند; ولى در عين حال، بدون هيچ دليلى به تحليل و تحريم امور مى پرداختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) گرديد .

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 7

7 - اهميت دين ابراهيم و موسى ( ع ) ، در ميان مشركان صدراسلام

أم

لم ينبّأ بما فى صحف موسى و إبرهيم

از تخصيص به ذكر صحف موسى و ابراهيم(ع)، مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت دين اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 14

14 - { عن رسول اللّه ( ص ) أنه قال : ] فى قول اللّه عز و جل [ { إهدنا الصراط المستقيم } دين اللّه الذى نزل به جبرئيل ( ع ) على محمد ( ص ) . . . ;

از رسول خدا (ص) روايت شده كه ]درباره سخن خداى عز و جل[ {إهدنا الصراط المستقيم} فرمود: ]مراد از صراط مستقيم [ دين خداست كه جبرئيل آن را برمحمد (ص) نازل كرده است. ..}.

اهميت دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 8

8 - درك حقايق و معارف دين و پذيرش آنها ، تعيين كننده ميزان ارزش قواى ادراكى است .

صم بكم عمى فهم لايعقلون

كر، لال و كور خواندن كفرپيشگان على رغم اينكه آنان از ابزار شنوايى و . .. برخوردار هستند، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه: اگر ابزار و قواى ادراكى وسيله فهم معارف دين قرار نگيرند، در حقيقت با نبودشان يكسانند و ارزشى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 15

15 _ لزوم تشكيل مراكز علمى _ تحقيقاتى و تبليغى به منظور شناخت عميق دين و تبليغ و نشر آن

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

از اينكه خداوند فرمود:

{بايد گروهى از هر قومى به منظور تفقه در دين در مدينه باشد و پس از تفقه كامل به سرزمينهاى خود بازگردند}، استفاده مى شود كه بايد شهر مدينه را به مركز تحقيقات اسلامى تبديل كرد; زيرا از نظر عقل مقدمه واجب، واجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 15

15- شناخت حق و جستوجو براى فهم صحيح حقايق دينى ، امرى است لازم و بايسته .

بل أكثرهم لايعلمون الحقّ فهم معرضون

آيه بالا صرفاًبراى حكايت از وضعيت مشركان نيست; بلكه علاوه براين درصدد محكوميت و سرزنش آنان نيز هست و اين مى رساند كه شناخت حق، امرى لازم است; زيرا سرزنش بر امر غير لازم معقول نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 12

12 - بهره نجستن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت شناخت دين و عمل به تعاليم آسمانى ، محكوم و مورد سرزنش و بازخواست خداوند

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 5

5 - لزوم شناخت دين و آشنايى با تعاليم پيامبران ، از راه شنيدن صحيح و انديشه و تعقّل

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

اهميت شبهه زدايى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 12

12 - زدودن خيالات و توهمات واهى درباره مسائل دينى ، شرط اساسى براى ايجاد زمينه هاى ايمان واقعى در مردم

أفتطمعون أن يؤمنوا

لكم . .. و منهم أميون لايعلمون الكتب إلا أمانى

جمله هاى فوق (أفتطمعون . ..) حاوى اين معناست كه تا مردم به خيالات واهى، به عنوان مسائل دينى دل خوش كرده اند، انتظار ايمان از آنان نا به جاست. بنابراين آيات ياد شده اشاره به اين نكته دارد كه: داعيان اسلام و قرآن بايد تلاش كنند خيالات واهى را از مردم بزدايند تا زمينه ايمان در آنان فراهم شود.

اهميت صداقت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 6

6- لزوم صداقت داشتن در مسير دين و پذيرفتن فرمان جهاد ، پس از صدور آن

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

اهميت صراحت در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 8

8 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه رسول خدا ( ص )

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

اهميت علم به اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 9

9- علم به اصول دين ( توحيد و . . . ) امرى است لازم .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليعلموا أنما هو إل_ه وحد

از اينكه علم مردم به يكتايى خدا از هدفها و غايتهاى انذار و ابلاغ وحى قرار گرفت، معلوم مى شود رسيدن به اين هدف; يعنى، آگاهى به يكتايى خداوند، امرى لازم و است.

اهميت علم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179

- 13،14

13 _ تكذيب كنندگان آيات الهى به دليل بهره نگرفتن از ابزار شناخت معارف الهى از چارپايان بدترند .

بل هم أضل

حرف {بل} براى اضراب است كه در اين مورد به معناى انتقال از غرضى به غرض مهمتر مى باشد. در نتيجه مفاد {بل} اين است كه اگر چه تكذيب كنندگان مانند چهارپايان از درك آيات الهى محرومند، ولى چون از ابزارى براى شناخت آيات الهى بهره مند بودند كه حيوانات فاقد آن هستند، بايد آنان را از چهارپايان نيز فرومايه تر خواند.

14 _ فهم حقايق و معارف دينى و حق بينى و حق شنوى ، ملاك انسانيت و برترى انسان بر چهارپايان است .

أولئك كالأنعم

اهميت عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 10

10 _ جديت در فراگيرى معارف الهى به بهترين وجه ، و عمل به احكام دين به نيكوترين صورت ، وظيفه اى بر عهده مردم

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 12

12 - بهره نجستن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت شناخت دين و عمل به تعاليم آسمانى ، محكوم و مورد سرزنش و بازخواست خداوند

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

اهميت فروع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 5

5 _ مشركان و كافران همچون مؤمنان ، مكلف به فروع دين اند .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

دو چندان شدن مجازات مشركان و كافران در صورت ارتكاب بزه

كارى، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 5

5 - كافران ، نسبت به فروع دين _ همچون اصول دين _ مكلف اند .

فلاصدّق و لاصلّى

برداشت ياد شده، به اين سبب است كه اگر كافران به فروع دين مكلف نباشند، ترك نماز به عنوان نشانه آنان شمرده نمى شد و فردى مثل ابوجهل، به جهت آن ملامت نمى گرديد.

اهميت فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 11

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 3

3- تعاليم انبيا براى مردم قابل درك است .

و ما أرسلنا من رسول . .. ليبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، پيشتاز در درك معارف دينى و داراى نقش الگويى در آن

ألم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة

استفهام {ألم تر} تقريرى است. يعنى تو مى بينى ... از اينكه خداوند، به جاى عموم مردم پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده است مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه وقتى پيامبر(ص) در مثالهاى خداوند دقت مى كند، مردم بايد آن حضرت را سرمشق خود قرار دهند.

اهميت قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 -

5

5 - ضرورت پذيرش احكام و معارف نازل شده از جانب خدا و پرهيز از شك و ترديد در آنها

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

{امتراء} (مصدر ممترين) به معناى شك كردن و ترديد داشتن است.

اهميت گرايش به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 2

2 - رويكرد تمام عيار به دين خدا و مشغول نكردن خود به مشركان هواپرستى كه بر گمراهى خود پا مى فشارند ، لازم است .

بل اتّبع الذين ظلموا . .. فأقم وجهك للدين

{فا} در {فأقم} فصيحه و نتيجه گيرى از جمله محذوف است; يعنى : {حال كه روشن شد كه مشركان، به دليل هواپرستى شان، به خدا شرك مىورزند و هدايت ناپذيرند، تو، به آنان توجه نكن و تنها، به دين خدا متوجه باش. }.

اهميت محافظت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا عبادى الذين آمنوا إنّ أرضى واسعة } يقول : لاتطيعوا أهل الفسق من الملوك فإن خفتموهم أن يفتنوكم عن دينكم فإنّ أرضى واسعة . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند {يا عبادى الذين آمنوا إنّ أرضى و اسعة} روايت شده كه خدا مى فرمايد: از پادشاهان فاسق، پيروى نكنيد و اگر ترسيديد كه آنان، باعث فتنه و انحراف شما در دين شوند، پس زمين من وسيع است (هجرت كنيد). ..}.

اهميت مناجات مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 -

5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت وضوح دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 2 - 5

5 - پيام هاى دينى براى مردم ، بايد روشن و به دور از ابهام باشد .

و الكت_ب المبين

از اين كه خداوند، قرآن را با وصف {مبين} مى ستايد، مى توان استفاده كرد كه روشنى برنامه تبليغى، امرى پسنديده و ارزشمند است.

ايمان به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 10

10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال

انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 14

14 _ اهل كتاب ، موظف به پذيرش و اقامه قرآن و تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص )

و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

ظاهراً ازدياد كفر و طغيان اهل كتاب بر اثر نپذيرفتن قرآن است. بنابراين آنان موظف به پذيرش قرآن و تعاليم آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 5

5_ خير و سعادت امتها ، در ايمان و باور به معارف الهى

و عمل به احكام دين است .

بقيّت الله خير لكم

برخى از مفسران مراد از {بقيّت الله} را اطاعت از خدا و برخى مقصود از آن را احكام و معارف دانسته اند. برداشت فوق، براساس اين نظريه است.

ايمان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 5

5 - رستگارى انسان در گرو ايمان به اصول اعتقادى دين و پايبندى به اركان عملى آن است .

الذين يؤمنون . .. و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 11

11 - ايمان به آيات الهى و احكام دين ، طريق درست و راه اعتدال است .

و من يتبدل الكفر بالإيمن فقد ضل سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 15

15 _ پذيرش آيين جديد و دست كشيدن از آيين قبلى ، امرى دشوار

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. و اخذتم على ذلكم اصرى

گرفتن پيمان مؤكد، حاكى از آن است كه پيروان هر دينى نسبت به قبول دين جديد، سرسختى نشان مى دادند و دست كشيدن از دين قبلى، دشوار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 4

4 _ لزوم ايمان به تمامى دستورات و معارفى كه بر پيامبر ( ص ) و يا ديگر پيامبران نازل شده است .

الم تر الى الذين يزعمون انّهم امنوا بما انزل اليك و ما انزل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 12

12 _ مؤمنان با ايمان خويش به پيامبر(ص) و آيين الهى سپاسگزار نعمت هدايت هستند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم . .. أليس اللّه بأعلم بالشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 10

10 _ درك معارف الهى ( توحيد ، معاد و . . . ) و ايمان به آنها ، عاملى اساسى در ايجاد توان فوق العاده در رزمندگان مؤمن

بأنهم قوم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 10

10_ ايمان به پيامبران و باور به معارف الهى ، غير قابل اجبار و اكراه

أنلزمكموها و أنتم لها ك_رهون

باديه نشينان صدراسلام و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 3

3 - شناخت سطحى و صورى برخى از باديه نشينان صدر اسلام ، از ايمان و دين دارى

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

احتمال مى رود كه ادعاى باديه نشينان، نه از آن جهت بوده كه به امتيازى دست يابند; بلكه واقعاً قادر نبودند كه فرق اسلام و ايمان را تشخيص دهند و گمان مى كردند كه صرف تسليم در برابر نيروى مسلمانان، ايمان به شمار مى رود.

بازى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 2،5،6،9،23

2 _ گروهى از مردم نابخردانه دين خدا را بازيچه و سرگرمى براى خود قرار داده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

مراد از {دينهم} مى تواند آيين الهى

باشد كه براى آنان نازل گشته، ولى آنان به جاى تمسك آن را بازيچه خويش قرار داده اند.

5 _ مغالطه گرايان و خوض كنندگان در اسلام و قرآن و استهزاكنندگان آن، دين خدا را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده اند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. يخوضوا فى حديث غيره ... و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا

مراد از {الذين . ... }، به قرينه آيات پيشين، همان خوض كنندگان در آيات هستند.

6 _ رها كردن و بى اعتنايى به كسانى كه دين خدا را بازيچه و سرگرمى انگاشته اند، وظيفه پيامبر(ص) و مؤمنان است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

9 _ كسانى كه دين را بازيچه و سرگرمى قرار مى دهند، فريب خوردگان دنيا و دلبسته به آنند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا

23 _ بازيچه قرار دادن دين، كفر است و بازيچه قراردهندگان آن كافرند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 1،2،5

1 _ تبديل دين خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و كمال ، ويژگى كفرپيشگان

حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

الف: مراد از {دينهم} دين الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به اين حقيقت دارد كه منفعت برنامه هاى دينى و قوانين شريعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: {اتخذوا} از افعال تصيير است. يعنى: بدلوا دين اللّه لهوا و لعبا. و تبديل دين خدا به لهو و لعب به اين است كه پيرايه هايى

را بر دين ببندند تا دين مجموعه اى از لهو و لعب جلوه كند.

2 _ ضرورت پرهيز از آلوده سازى دين خدا به امور باطل ، خرافى و بازدارنده از سعادت واقعى انسان

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

5 _ سرگرمى و بازيچه گرفتن دين و فريفته شدن به زندگانى دنيا ، موجب محروميت از بهشت و مواهب آن

إن اللّه. حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا ... و غرتهم الحيوة الدنيا

توصيف كافران دوزخى به {الذين اتخذوا . .. } بيانگر علت گرفتارى آنان به آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 7

7 _ به بازى گرفتن ارزش هاى دينى ، نشانه نفاق و از شيوه منافقان است .

يحذر المنفقون . .. ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب ... كنتم تستهزءون

بازى منافقان با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) مأمور توبيخ منافقان ، به خاطر بازيچه شمردن دين و استهزاى ارزش هاى الهى

قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون

بخل دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 5

5 - دشمنان دين ، به دليل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساك حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخير لشديد

كلمه {شديد} _ چنان كه در قاموس آمده _ گاه به معناى {بخيل} است. در صورتى كه اين معنا در آيه مراد باشد، حرف {لام} در {لحبّ الخير} لام تعليل خواهد بود; يعنى، به خاطر حبّ مال.

بدعت

در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 1

1 _ تحريف تورات و انجيل و بدعت در دين ، توسط گروهى از اهل كتاب ( عالمان آنان )

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 8

8 _ شيطان ، دعوت كننده آدمى به حرام كردن حلال هاى خداوند

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 2

2 _ حرمت بدعت در دين و تغيير حلال و حرام هاى الهى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم و لاتعتدوا

بدان احتمال كه تحريم حلال، به معناى حرام دانستن حلالهاى الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 9

9 _ هيچ گونه توجيهى نمى تواند مجوز بدعتگذارى در دين شود

ما جعل اللّه من بحيرة . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

با توجه به خصوصيات ياد شده براى بحيرة و . .. به دست مى آيد كه بدعت گذاران با توجيهاتى نظير حمايت از حيوانات و يا دارا بودن نوعى تقدس به دليل ثمردهى فراوان، احكامى را جعل مى كردند و به خداوند نسبت مى دادند ابطال اينگونه احكام از سوى خداوند بيانگر اين است كه بدعتها و افتراها گرچه به توجيهاتى زيبا، آراسته شده باشد، احكامى ناروا و كفرآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 142 - 4،5

4 _ تحريم و ممنوعيت استفاده از نعمتهاى الهى به دلايل واهى مجاز نيست.

كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

5 _ حرام شمردن نعمتهاى خداوند، بدون دليل و يا به دلايل واهى، پيروى از راه و گام شيطان است.

و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 8،9

8 _ خيانت در امانت و بدعتگذارى در دين از سوى اهل كتاب ، برخاسته از بى تقوايى آنان

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. و يقولون على اللّه الكذب ... بلى من اوفى بعهده و

9 _ تقوا ، عامل بازدارنده انسان از خودبرتربينى و بدعتگذارى در دين

قالوا ليس علينا . .. و يقولن على اللّه الكذب ... بلى ... و اتّقى

بدنماياندن دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 1

1 _ تبديل دين خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و كمال ، ويژگى كفرپيشگان

حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

الف: مراد از {دينهم} دين الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به اين حقيقت دارد كه منفعت برنامه هاى دينى و قوانين شريعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: {اتخذوا} از افعال تصيير است. يعنى: بدلوا دين اللّه لهوا و لعبا. و تبديل دين خدا به لهو و لعب به اين است كه پيرايه هايى را بر دين ببندند تا دين مجموعه اى از لهو و لعب جلوه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 86 - 4،5،14

4 _ كافران قوم شعيب در تلاش مستمر براى بد جلوه دادن راه خدا

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

5 _ تهديد اهل ايمان و ساختن چهره اى ناپسند از راه خدا ، از روش هاى دشمنان دين براى مبارزه با پيامبران و اديان الهى

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

14 _ سد كنندگان راه خدا و ترسيم كنندگان چهره اى ناپسند از دين ، مردمى فسادگر و در خطر گرفتارى به سرنوشتى شوم هستند .

تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسد

بدنمايانى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 3

3- كافران ، همواره در پى كج جلوه دادن راه و تعاليم الهى هستند .

للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا

برترى دين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 7

7 - فرعونيان ، خود را برخوردار از راه و آيينى نمونه و برتر مى دانستند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

{طريقة} به معناى راه و روش است و {مثلى} (مؤنث {أمثل}); يعنى، به حق شبيه تر و به خير و خوبى نزديك تر (مفردات راغب).

برخورد با مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 4،5

4 _ روش برخورد با مغالطه گران و مجادله كنندگان ياوه گوى در مورد دين كه در پى

كشف حقيقت نيستند، بى اعتنايى است.

الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

5 _ ترك سخن و مجادله با مغالطه گران ياوه گو درباره قرآن، روشى در بازداشتن آنان از اين عمل ناپسند و مرتبه اى در نهى آنان از اين منكر است.

يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

بردگى در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 2

2_ { استرقاق } كيفر سارقان در شريعت يعقوب

فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.

برگزيدگى احياگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 3

3 - برانگيختن هاديان خلق و احياگران دين ، نمودى از عزّت و حكمت خداوند

بعث فى الأُمّيّن رسولاً . .. و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم و هو العزيز الحكيم

برگزيدگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 6،7

6 - آيين ابراهيم ( تسليم خدا بودن ) ، آيين برگزيده خداوند

إن اللّه اصطفى لكم الدين

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

برهان در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 -

8

8 - معارف دينى و آيات الهى ، مبتنى بر دليل و برهان

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 6

6- اصول و معارف دين ، مبتنى بر دليل و برهان عقلى

أوَلم يروا أنّ اللّه . .. بق_در على أن يحيى الموتى

خداوند در اين آيه، براى اثبات امكان زنده شدن دو باره مردگان، دليل عقلى آورده است و آن نمود مظاهر قدرت و حكمت در پيكره آفرينش است.

بطلان غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 6

6 _ هر نوع افراط و غلو در دين ، باطل و خارج شدن از حقيقت است .

لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غير الحق} صفت براى {غلواً} در تقدير است و ظاهراً صفتى توضيحى مى باشد. يعنى از حدود معارف الهى خارج نشويد كه اين امرى باطل است.

بعد اجتماعى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 16

16 _ دين، دربردارنده ابعاد اجتماعى و عبادى و اعتقادى

أمر ربى بالقسط و اقيموا . .. و ادعوه مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 17

17- دين الهى ، ناظر بر همه شؤون زندگى و دربردارنده پيام هاى اجتماعى ، سياسى و معنوى

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا

تعبير {أشدّاء. ..} ترسيمگر خط سياسى، {رحماء بينهم} بيانگر اخلاق اجتماعى و {تراهم ركعّاً...} بيانگر روح معنوى جامعه اسلامى است.

بعد

سياسى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 17

17- دين الهى ، ناظر بر همه شؤون زندگى و دربردارنده پيام هاى اجتماعى ، سياسى و معنوى

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا

تعبير {أشدّاء. ..} ترسيمگر خط سياسى، {رحماء بينهم} بيانگر اخلاق اجتماعى و {تراهم ركعّاً...} بيانگر روح معنوى جامعه اسلامى است.

بعد عبادى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 16

16 _ دين، دربردارنده ابعاد اجتماعى و عبادى و اعتقادى

أمر ربى بالقسط و اقيموا . .. و ادعوه مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون

بعد عقيدتى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 16

16 _ دين، دربردارنده ابعاد اجتماعى و عبادى و اعتقادى

أمر ربى بالقسط و اقيموا . .. و ادعوه مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون

بعد معنوى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 17

17- دين الهى ، ناظر بر همه شؤون زندگى و دربردارنده پيام هاى اجتماعى ، سياسى و معنوى

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا

تعبير {أشدّاء. ..} ترسيمگر خط سياسى، {رحماء بينهم} بيانگر اخلاق اجتماعى و {تراهم ركعّاً...} بيانگر روح معنوى جامعه اسلامى است.

بعد هدايتگرى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 2

2 - روشنگرى و معرفت بخشى دين ، داراى ابعاد گسترده

ه_ذا بصائر للناس

تعبير به {بصائر} و نه {بصيرة}، نمايانگر اين حقيقت است كه دين نه

در يك بُعد; بلكه در همه ابعاد زندگى به انسان بينش صحيح مى دهد.

بنى اسرائيل و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 11

11 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، همسان با اسلاف گذشتگان خويش در برخورد با كتاب هاى آسمانى و احكام دين

ثم توليتم

نسبت دادن رفتار پيشينيان بنى اسرائيل به موجودين عصر بعثت و عصرهاى پس از آن (ثم توليتم)، بيانگر اتحاد و اشتراك آنان در خصلتها و ويژگيهاست.

بهاى دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 16

16 - هر ثمنى كه در قبال دين فروشى به دست آيد - هر چند فراوان هم باشد - حقير و ناچيز است .

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

كلمه {قليلا} قيد توضيحى براى {ثمناً} است; يعنى، ثمنى كه در مقابل از دست دادن آيات الهى باشد اندك است، هر چند به ظاهر كلان و فراوان به نظر آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 11

11 - متاع و بهره هاى دنيوى در قبال دين فروشى ، بهايى اندك و ناچيز است .

و يشترون به ثمناً قليلا

كلمه {قليلا} صفت توضيحى است و حكايت از آن دارد كه هر قيمتى كه در قبال دين فروشى قرار گيرد، اندك و ناچيز است.

بهترين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 1،2،12

1 _ تسليم خدا بودن با تمام وجود به همراه انجام كار هاى نيك و شايسته ، بهترين آيين

است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

مراد از {وجه}، ذات و نفس آدمى است كه از آن به تمام وجود تعبير شده است; {محسن} در برداشت فوق به معناى انجام دهنده كار نيك گرفته شده است.

2 _ برترين آيين ، پيروى از دين ابراهيم است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

12 _ بهترين دين ، از آن كسى است كه تسليم خدا باشد و بر پايه توجه به حضور خداوند او را پرستش كند .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

رسول خدا(ص) در پاسخ سؤال از معناى {احسان} فرمود: ان تعبد اللّه تعالى كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 178; نورالثقلين، ج 1، ص 553، ح 579.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 1

1- قرآن دربردارنده برترين هدايت ها و استوارترين شريعت براى بشر است .

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

عبارت {التى هى أقوم} صفت براى موصوف محذوف مثل كلمه {شريعت} و {ملت} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 9

9 - اسلام ، برترين عقيده و بهترين سخن در باب دين

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

مقصود از سخن در آيه شريفه و گزينش بهترين سخنان، آن سخنى است كه درباره مسائل دينى است. بنابراين مصداق اصلى و مورد نظر بهترين سخن، مكتب اسلام خواهد بود كه دين منتخب قرآن است.

بى ارزشى بهاى دين فروشى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 4،6

4 - هر آنچه آدمى در برابر كفر به قرآن و از دست دادن دين الهى به چنگ آورد ، پست و ناچيز است .

بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخصوص به ذم، مال و منال، رياستهاى دنيوى و مانند آن باشد كه در كلام ذكر نشده تا شامل هر چيزى بشود. بر اين مبنا {أن يكفروا ...} بيان معامله و داد و ستد است و معناى جمله {بئسما اشتروا ...} چنين مى شود: يهوديان آنچه از مال و منال دنيا در برابر فروختن خويش به دست آوردند، بهاى پستى بود و اين معامله با كفر به قرآن صورت گرفت.

6 - الهى بودن قرآن ، دليل ضرورت پرهيز از كفر ورزى به قرآن و پست بودن هر چيزى در مقابل از دست دادن آن ، است .

أن يكفروا بما أنزل اللّه

تعبير كردن از قرآن به {ما} و توصيف آن به {أنزل اللّه} بيانگر علت و دليل حكمى است كه در فراز قبل بيان شد; يعنى، چون قرآن كتابى است نازل شده از جانب خدا، كفر به آن موجب مى شود هر چيزى كه در مقابل از دست دادن آن دريافت شود، پست باشد.

بى اعتنايى به استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 6

6 _ رها كردن و بى اعتنايى به كسانى كه دين خدا را بازيچه و سرگرمى انگاشته اند، وظيفه پيامبر(ص) و مؤمنان است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

بى اعتنايى به مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 4،5

4 _ روش برخورد با مغالطه گران و مجادله كنندگان ياوه گوى در مورد دين كه در پى كشف حقيقت نيستند، بى اعتنايى است.

الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

5 _ ترك سخن و مجادله با مغالطه گران ياوه گو درباره قرآن، روشى در بازداشتن آنان از اين عمل ناپسند و مرتبه اى در نهى آنان از اين منكر است.

يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

بى اعتنايى به مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 4

4 - خداوند ، برحذردارنده پيامبر ( ص ) از ترتيب اثر دادن به تهديد هاى تكذيب كنندگان دين و هراس از آرايش نيروى آنان

فليدع ناديه . .. كلاّ لاتطعه

بى تأثيرى اتحاد مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 6

6 - مباهات به گروه هاى هم فكر و دلگرمى به يارى آنان در رويارويى با دين ، امرى واهى و اطمينانى بى پايه است .

فليدع ناديه

بى تأثيرى معجزه بر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 8

8 _ معجزات انبيا بى تأثير در كفرپيشگان و تكذيب كنندگان معارف الهى براى ايمان به آن معارف

و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

بى تأثيرى مكر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- فاطر - 35 - 10 - 15

15 - همه مكر ها و توطئه هاى سوء كافران و دين ستيزان ، رو به كسادى و نابودى است .

و الذين يمكرون السيئات . .. و مكر أُول_ئك هو يبور

{ال} در {السيّئات} براى جنس و مفيد استغراق و به معناى انواع مكرهاى بد است. {بوار} (مصدر {يبور} هم در معناى هلاكت به كار رفته و هم به معناى كسادى مفرط آمده است (لسان العرب). در هر صورت در اين آيه، كنايه از عدم تأثير و بى نتيجه بودن مكرهاى كافران مى باشد.

بى تأثيرى مكر عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 2،5

2_ خداوند ، مكر هاى پيشينيان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى را بى اثر ساخت و توطئه گران را به هلاكت رسانيد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

نمى توان جمله {لله المكر جميعاً} را متفرع بر {قدمكرالذين . ..} دانست ; زيرا بر مكر كردن كافران اين نتيجه مترتب نمى شود كه مكرها از آنِ خداست. بنابراين {فاء} در {فلله ...} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدّر دارد. كلام با تقدير آن چنين است: {قد مكر الذين من قبلهم فأبطله الله فلله المكر جميعاً}. جمله {أولم يروا ...} قرينه بر اين نكته است كه خداوند با هلاك سازى آنان مكرشان را باطل ساخت.

5_ نابودى كفرپيشگان توطئه گر در طول تاريخ ، نشانه بى اثر بودن مكر آنان در برابر برنامه هاى الهى است .

أولم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها . ..

و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

بى تقوايى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 5

5 - بى تقوايى و هواپرستى ، بزرگ ترين مشكل تكذيب كنندگان دين در قيامت

فويل يومئذ للمكذّبين . .. ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون ... إنّ المتّقين فى

در اين آيات، {متّقين} جبهه مقابل {مكذّبين} قرار گرفته است. از اين تقابل مطلب استفاده مى شود.

بى منطقى تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 6

6 - انكار دين خدا و معارف آن ، فاقد دليل منطقى و بنياد علمى است .

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. حجّتهم داحضة

بنابراين كه مراد از {فى اللّه} دين خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 2

2 - تكذيب دين و روز جزا ، فاقد هرگونه برهان است .

فما يكذّبك بعد بالدين

{ما} ممكن است براى استفهام از عوامل تكذيب باشد. در اين صورت {ما يكذّبك؟}; يعنى، چه چيز تو را كاذب يا تكذيب گر مى سازد؟ مخاطب در اين فرض، هر انسانى است كه مصداق آيه قبل نباشد; يعنى، اى انسان بى ايمان! چه عاملى سبب شده است، درباره دين (اسلام يا كيفرهاى اخروى); كاذب شده، سخن نادرست گويى؟ يا چه عاملى تو را تكذيب كننده دين ساخته است؟

بى منطقى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 7

7 - دشمنان ديانت

و ستيزه جويان با آيات الهى ، فاقد منطق و برهان

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم

برداشت يادشده بر اين اساس است كه {بغير سلطان . ..} قيد توضيحى باشد; يعنى، همواره چنين است كه مجادله گران با آيات الهى، بدون حجت و برهان به مجادله مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 2

2 - دشمنان ديانت و ستيزه جويان با آيات الهى ، فاقد منطق و برهان

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {بغير سلطان} قيد توضيحى باشد; يعنى، همواره چنين است كه مجادله گران در آيات الهى، بدون حجت و برهان به جدال برمى خيزند.

بى ياورى اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 7

7 - تكذيب كنندگان دين ، در قيامت از يارى هم نشينان خويش محروم خواهند بود .

فليدع ناديه

امر در {فليدع}، تعجيزى و بيانگر آن است كه شخص گرفتار، نمى توان هم نشينان خود را به يارى بخواند.

بى ياورى پيروان دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 1

1 - ارائه دهندگان برنامه هاى ضد دينى ، ناتوان از حمايت نسبت به پيروان خويش در برابر عذاب خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي_ًا

با توجه به اين كه {من اللّه} ممكن است به حذف مضاف باشد; يعنى، {من عذاب اللّه} و با الغاى خصوصيت از مورد پيامبراكرم(ص)، مطلب بالا استفاده مى شود.

پاداش تبليغ دين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 4

4 _ مزد و پاداش دعوت به حق و تبليغ دين ، بر عهده خداست .

إن أجرى إلا على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 7

7_ ابلاغ پيام هاى الهى به مردم و تبليغ معارف دين ، درپى دارنده پاداش از ناحيه خداوند

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

پاداش حمايت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 4

4 - بهشت ، پاداش جهاد و دفاع از دين تا مرز شهادت

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

پاسخ به شبهات دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ پيام الهى به مردم و پاسخگويى به شبهه هاى مطرح شده است .

قل يتوفّيكم ملك الموت

پاسدارى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 12

12 - زدودن خيالات و توهمات واهى درباره مسائل دينى ، شرط اساسى براى ايجاد زمينه هاى ايمان واقعى در مردم

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون لايعلمون الكتب إلا أمانى

جمله هاى فوق (أفتطمعون . ..) حاوى اين معناست كه تا مردم به خيالات واهى، به عنوان مسائل دينى دل خوش كرده اند، انتظار ايمان از آنان نا به جاست. بنابراين آيات ياد شده اشاره به اين نكته

دارد كه: داعيان اسلام و قرآن بايد تلاش كنند خيالات واهى را از مردم بزدايند تا زمينه ايمان در آنان فراهم شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 14

14 - لزوم پاسخگويى به تبليغات سوء دشمنان دين

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

هدف از آوردن كلمه {قل} در آيه، بيان ضرورت پاسخگويى به تبليغات دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 8

8 _ سلامت و دوام جامعه ايمانى ، در گرو پاسدارى از حريم ارزش هاى دينى در برابر فرهنگ كفر

عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

مراد از {ضرر} در {لايضركم} ممكن است ضرر معنوى بوده و اشاره به خطرهايى باشد كه ايمان مؤمنان را تهديد مى كند و ممكن است مراد آسيبهايى باشد كه بنيه و توان جوامع مؤمن را تضعيف و يا نابود مى سازد. برداشت فوق ناظر به دومين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 2،3،4،5،6،8

2 _ پيامبر(ص) موظف به اجتناب از بحث و جدال و درگير شدن با مغالطه گران و شبهه افكنان در آيات قرآن و ديگر آيات الهى

و إذا رأيت الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

3 _ پرهيز از بحث و مجادله با ياوه گويان و مغالطه گران در مورد دين و آيات الهى، وظيفه مؤمنان است.

و إذا رأيت الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

4 _ روش برخورد با مغالطه گران و مجادله كنندگان ياوه گوى در مورد دين كه در پى

كشف حقيقت نيستند، بى اعتنايى است.

الذين يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم

5 _ ترك سخن و مجادله با مغالطه گران ياوه گو درباره قرآن، روشى در بازداشتن آنان از اين عمل ناپسند و مرتبه اى در نهى آنان از اين منكر است.

يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

6 _ لزوم سوق دادن ياوه گويان و مغالطه گران درباره قرآن و آيات الهى به بحثهاى ديگر

الذين يخوضون . .. فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

8 _ گفتگو و مجالست با مشركان و مخالفان، در صورتى كه به ياوه گويى و مغالطه گرى در دين نپردازند، ممنوع نيست.

فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

ظاهراً {حتى} غايت براى حكم {اعراض} است ; يعنى تا زمانى از مشركان اعراض كن كه در آيات الهى خوض مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 5،7،8

5 _ فلسفه تحريم همنشينى با ياوه گويان مغالطه گر در آيات الهى، بازداشتن آنها از اين عمل ناپسند است.

فلاتقعد بعد الذكرى . ..و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يت

7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

8 _ حفظ قداست قرآن و اسلام و بازداشتن ديگران از ياوه سرايى و تخطئه و استهزاى آن، وظيفه مسلمانان است.

و ما على الذين يتقون . .. و لكن ذكرى لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 3،6

3 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بى اعتنايى به كسانى كه آيين آنها بازى و سرگرمى است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

6 _ رها كردن و بى اعتنايى به كسانى كه دين خدا را بازيچه و سرگرمى انگاشته اند، وظيفه پيامبر(ص) و مؤمنان است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 12،13

12 _ خداوند در هر زمان مردمانى را براى حمايت و حراست از آرمان پيامبران برگماشته است.

فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها بكفرين

13 _ حمايت و حراست كنندگان از دين خدا، نزد او از مرتبه اى بلند برخوردارند.

فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها بكفرين

نكره آمدن كلمه {قوما} دال بر تفخيم و بزرگداشت است، علاوه بر آنكه توصيف اين قوم _ با {و كلنا} و جملات پس از آن خالى از مدح نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 28

28 _ لزوم پاسخگويى به شبهات الغا شده عليه دين، در عين پرهيز از بحث و مجادله بى ثمر

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

پاسدارى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 4

4 _ در برابر كسانى كه حرث و نسل را فداى مصلحت خود مى كنند ، برخى ، جان خود را در برابر حفظ ارزش هاى الهى فدا

مى كنند .

ليفسد الحرث و النسل . .. و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 12،15،17،19

12 _ لزوم يارى دين خدا

من انصارى الى اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه

جمله {نحن انصار اللّه} در پاسخ {من انصارى الى اللّه} بيانگر اين است كه يارى كردن مسيح براى حركت به سوى خدا، همان يارى خدا و دين اوست.

15 _ يارى كردن دين خدا ، مشخّصه ايمان آورندگان به خدا و تسليم شدگان در برابر اوست .

نحن انصار اللّه امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جمله {امنا باللّه . .. } به منزله برهانى است از جانب حواريون براى دعواى يارى خدا.

17 _ يارى كردن دعوتگران راستين الهى ، يارى خداست .

قال من انصارى الى اللّه . .. نحن انصار اللّه

از اينكه حواريون در جواب درخواست عيسى (ع) (چه كسى مرا يارى مى كند)، گفتند (ما ياوران خداييم)، معلوم مى شود يارى كردن پيامبر، همان يارى خداست.

19 _ ارزش پيشتازى و سبقت در ايمان به خدا و يارى دين

قال الحواريّون نحن انصار اللّه

به نظر مى رسد تمجيد خداوند از حواريون، با وجود اينكه افراد بسيارى به نبوّت عيسى ايمان آوردند، به لحاظ پيشتازى آنان در ايمان به خدا و يارى دين بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 1،9

1 _ پاسدارى از مرز هاى ايمان و عقايد دينى ، مسؤوليت همگانى مؤمنان

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا . .. يردّوكم بعد ايمانكم كافرين

9 _ لزوم پاسدارى مؤمنان (

جامعه ايمانى ) ، از مرز هاى فرهنگى ، در روابط خويش با كافران

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الكتاب يردّوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 2

2 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ( سنّت ) ، زمينه اى كامل براى پاسدارى از ايمان و عقيده

و كيف تكفرون و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 7

7 _ لزوم پاسدارى اهل ايمان از اسلام خويش تا لحظه مرگ ، در برابر هجوم كفر و ارتداد

ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الكتاب يردّوكم . .. و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 9

9 _ نظارت همگانى و اصلاح جوامع ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، نگهدار ايمان به خداوند *

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

تقدم {امر به معروف و نهى از منكر} در آيه شريفه بر {ايمان}، على رغم تقدم ذاتى ايمان بر آنها، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 23

23 _ پاسدارى جامعه ايمانى از خطر نفوذ بيگانگان و دشمنان دين ، وظيفه و مسؤوليت همه اهل ايمان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

به نظر مى رسد هدف از دستور خداوند مبنى بر اينكه كافران

را محرم اسرار قرار ندهيد، جلوگيرى از نفوذ آنان در جامعه اسلامى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 5

5 _ ايمان به مقدّر بودن اجل و معين بودن عمر نزد خداوند ، از عوامل تقويت روحيه پاسداران رسالت انبيا

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون آيات قبل درباره جهاد و ترس از مرگ و شهادت بود، به نظر مى رسد از اهداف اين آيه، تقويت روحيه و رفع اضطراب از مسلمانان پيكارجو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 5،6

5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان

لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.

6 _ ضرورت دفاع جامعه ايمانى از معارف و عقايد دين ، در برابر هجوم تبليغاتى دشمن

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض

دفاع خداوند از معارف و عقايد دينى اسلام (لا تكونوا . .. )، درسى است براى مسلمانان كه از آن معارف و عقايد دفاع كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 4

4 _ نگرانى پيامبر ( ص ) از آسيب يافتن دين خدا به واسطه تلاش هاى كفرآميز

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

از اينكه خداوند در مقام

دلدارى مى فرمايد: انّهم لن يضروا اللّه شيئاً (آنان با كفرشان به خدا ضررى نمى رسانند)، معلوم مى شود كه سبب ناراحتى پيامبر (ص)، احتمال آسيب رسانى كافران به دين خدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 8

8 _ تضمين خداوند نسبت به آسيب ناپذيرى دين اسلام ، از ناحيه كفر گروهى از مردم

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

برخى برآنند كه مراد از ضرر رساندن به خدا، ضرر رساندن به دين خداست. زيرا هيچكس تصور ضرر رساندن به خداوند را ندارد تا خداوند آن پندار را نفى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 _ صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (ص) درباره { . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... } فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

پايبندى به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 8،9

8 _ پايبندى خالصانه به دين و پرهيز از شرك و التقاط، از شرايط دعا و نيايش به درگاه خداوند

و ادعوه مخلصين له الدين

9 _ انقطاع كامل از غير خدا و پايبندى خالصانه به دين، از مصاديق قسط در عبادت و پرستش

قل أمر ربى بالقسط و أقيموا وجوهكم عند كل

مسجد و ادعوه مخلصين له الدين

پذيرش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 20

20 _ توجّه انسان به جهل خود و علم خداوند ، زمينه پذيرش احكام الهى

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 4،11،13

4 _ ناسازگارىِ برگزيدن دين غير خدا با حركت نظام هستى

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السموات و الارض

11 _ تسليم همه موجودات در برابر خداوند ، دليل لزوم پذيرش دين و تسليم انسان در برابر او

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السّموات و الارض

13 _ توجّه به رجوع قهرى تمامى موجودات به سوى خداوند ، زمينه اى براى پذيرش دين خداوند

افغير دين اللّه . .. و اليه يرجعون

جمله {و اليه . .. } به منزله دليلى است براى لزوم پذيرش دين خداوند، كه از جمله {افغير دين ... } به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 1،2،9

1 _ پذيرش دين اسلام ، ميثاق خداوند از پيامبران و مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. و من يبتغ غير الاسلام ديناً

بنابر اينكه مراد از {الاسلام}، شريعت پيامبر (ص) باشد.

2 _ برگزيدن دينى غير از اسلام ، مورد پذيرش خداوند نيست .

و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه

9 _ پذيرش آيينى غير از اسلام ، موجب زيان و خسران در آخرت

و من يبتغ غير الاسلام ديناً . .. و هو فى

الاخرة من الخاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 7

7 _ پذيرش آيات الهى و تبعيّت از پيامبران ، از مصاديق بارز اعتصام و پيروى كامل از خداوند

و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله و من يعتصم باللّه

ظاهراً {و من يعتصم باللّه}، توضيح جمله {و انتم تتلى عليكم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 15،16

15 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به پذيرش آيين اسلام

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

بيان خير بودن آيين اسلام، خود به منزله دعوت به اسلام است.

16 _ پذيرش آيين اسلام ، به خير و صلاح بشر

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

گر چه خير بودن را براى اهل كتاب ذكر كرده است، ولى اهل كتاب در اين جهت، قطعاً خصوصيّتى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 15

15 _ عبداللّه بن سلام و گروهى از اهل كتاب ، به اسلام گرويدند و از زمره صالحان گرديدند .

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

در شأن نزول آمده است: چون عبداللّه بن سلام و گروهى اسلام آوردند; احبار يهود گفتند تنها اشرار ما به پيامبر(ص) ايمان آوردند. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 1،2،4،5

1 _ تفهيم معارف دينى به انسان هاى مستعد ، از سنت هاى خداوند

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

2 _ حق

ناشنوايى كافران و منافقان ، نشانه نبودن استعداد پذيرش معارف الهى در آنان است .

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

مراد از خير به قرينه آيه قبل، استعداد پذيرش معارف الهى است.

4 _ دارندگان خير و استعداد كمال ، برخوردار از هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

چون خداوند معارف دين را براى تمامى انسانها بيان كرده و به گوش همگان رسانده، معلوم مى شود مراد از {اسماع} در اين آيه هدايتها و توفيقات ويژه خداوند است كه تنها شامل دارندگان استعدادهاى خاص مى شود.

5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق يافتن به پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

پرسش از مجهولات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 2

2 _ پرسش از معارف و احكام ناگفته از سوى خداوند ، مورد نهى الهى

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

{عفو} در لغت به معناى مستور كردن است و مراد از مستور كردن اشياء، بيان نكردن آنهاست. و مقصود از {اشياء} به قرينه {و ان تسئلوا عنها حين ينزل القرآن} مسائلى است كه در راستاى هدف قرآن (هدايت بشر) قرار دارد كه همان احكام و معارف الهى است. و آيه بعد كه گروهى را به دليل انكار آن اشياء كافر ناميده مؤيد اين است كه مراد از {اشياء} معارف الهى باشد.

پرسش از مسكوتات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 1،2،3

1 _ پرسش

و تحقيق درباره احكام ناگفته الهى ، مورد نهى خداوند در تمامى اديان

لاتسئلوا عن اشياء . .. قد سألها قوم من قبلكم

2 _ گروهى از پيشينيان با بى اعتنايى به نهى خداوند در پى دست يافتن به احكام بيان نشده در دين برآمدند

قد سألها قوم

3 _ پرسش امت هاى پيشين از احكام مسكوت مانده در دين ، موجب جعل و تشريع آن احكام براى آنان

قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

پيروان دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 12

12 _ عن الحسين بن على(ع): ما احد على ملة إبراهيم إلا نحن و شيعتنا . .. .

از امام حسين(ع) روايت شده است: هيچ كس، جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم نيست . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،4،5

2_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

پيروان دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،4

2_ يوسف ( ع )

در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

پيروان دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،4

2_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

پيروزى بر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 5

5 _ تنها خداوند شايسته آن است كه براى درخواست يارى و پيروزى بر دشمنان دين به پيشگاه او روى آورد .

إذ تستغيثون . .. و ما النصر إلا من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 3

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين

صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 15

15 _ پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از سركوبى كامل دشمن ، امرى حكيمانه و موجب پيروزى دشمنان دين است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به عزتمندى و كاردانى پس از تأكيد بر حرمت گرفتن اسير پيش از سركوبى دشمن، اشاره به اين دارد كه اين حكم، حكمى حكيمانه است و اجراى آن زمينه ساز عزتمندى و پيروزى مسلمانان است.

پيروزى بر دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 2،3،11

2 - پندار بدكاران در سيطره و غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

بنابراين احتمال كه مراد از {سبقت از خدا}، پشت سر نهادن دين خدا باشد كه كنايه از مغلوب ساختن آن است، نكته بالا قابل استفاده است.

3 - پندار كافران در غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

به قرينه آيات قبل كه در آنها از مدعيان ايمان و پندارشان سخن گفته شده است، مراد از {يعملون السيّئات} مى تواند {كافران} باشد.

11 - قضاوت كافران درباره غلبه شان بر دين خدا ، مبتنى بر وهم و خيال وقضاوت ناشايست بود .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا ساء ما يحكمون

پيروزى حاميان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 2

2 _ مشركان

قريش پيش از جنگ بدر با نيايش به درگاه خداوند ، خواهان پيروزى حاميان دين حق شدند .

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

جمله {إن تستفتحوا} اشاره دارد به دعاى مشركان پيش از جنگ بدر كه آنان با پندار حقانيت خويش از خداوند خواستند تا حاميان دين حق را در اين نبرد پيروز گرداند.

پيروزى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .

و أن اللّه مخزى الكفرين

پيروزى دين حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 11

11 _ { عن محمد بن الفضيل عن ابى الحسن الماضى ( ع ) قال : قلت : { هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق } قال : . . . الولاية هى دين الحق قلت : { ليظهره على الدين كلّه } قال : يظهره على جميع الأديان عند قيام القائم . . . ;

محمد بن فضيل گويد: از امام كاظم (ع) درباره {هو الذى ارسل رسوله . .. } سؤال كردم، فرمود: ... ولايت، همان دين حق است و درباره {ليظهره على الدين كله} فرمود: خداوند هنگام قيام قائم (ع) دين حق را بر همه اديان غلبه مى دهد ... }.

پيروى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 10

10 - خداوند ، به مؤمنان براى رعايت فرمان به تبعيت

از تعاليم وحيانى اش ، هشدار داده است .

و اتّبع ما يوحى . .. إنّ اللّه كان بما تعملون خبيرًا

جمله {إنّ اللّه. ..} پس از امرِ {اتّبع}، مى تواند هشدارى باشد به مخاطبان اين فرمان، تا مراقب عمل به آن فرمان باشند، چون خداوند آگاه است و خبر دارد.

پيروى از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) گرديد .

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم

2- لزوم پيروى از حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اجتناب از هرگونه انحراف و شرك

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم

پيروى محمد(ص) از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، تابع رهنمود هاى الهى و عمل كننده به آن

إن نتّبع الهدى معك

پيشگامى در عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 12

12 - اذن خداوند ، شرط رسيدن به مقام پيشتازى در دين دارى ، زندگى قرآنى و انجام كار هاى خير

و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه

پيوستگى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 8

8 _ پيوستگى و انسجام ميان تمامى معارف و احكام نازل شده بر پيامبر ( ص ) *

و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

پيوستگى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى

- 42 - 13 - 17،18

17 - لزوم عمل به مجموعه كامل دستورات دين و پرهيز از هر گونه گزينش نسبت به آن

و لاتتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده بر اين پايه مبتنى است كه مراد از {تفرّق} در {لاتتفرّقوا فيه} عمل كردن به برخى از دستورات دين و رها كردن بعضى ديگر باشد.

18 - تكاليف و قوانين دينى ، مجموعه مرتبط و تفكيك ناپذير است .

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه

تاريخ تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 16 - 2

2 - تكذيب دين ، داراى پيشينه اى طولانى

ألم نهلك الأوّلين

تاريخ توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 1

1- توطئه و مكر عليه دين ، پيشينه اى طولانى دارد .

قد مكر الذين من قبلهم

متعلق مكر در آيه _ به قرينه {قالوا أساطير الأولين} _ كتابهاى آسمانى پيشين است كه نماد و حاوى معارف دين الهى بوده اند.

تبرى از دين مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 13،14

13_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى نكردن خويش از آيين و شريعت مصريان كافر به خدا و ناباور به قيامت را ، ابراز داشت .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله

{إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

تبعيت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 2،11

2 - پيامبر ( ص ) ، فراخوان همه انسان ها به پيروى از قرآن و احكام الهى

و اذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه

11 - تبعيت از قرآن و احكام الهى ، امرى عاقلانه است .

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

بيان ضرورت پيروى از قرآن و احكام الهى و سپس انتقاد از مشركان و غير منطقى خواندن روش آنان در پيروى كردن از نياكانى بى خرد و گمراه، گوياى اين است كه: تبعيت از قرآن و احكام الهى امرى عاقلانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 7

7 _ وجوب پيروى از قوانين دين و حركت در صراط مستقيم الهى

و أن هذا صرطى مستقيماً فاتبعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 9

9 _ ايمان به آيات خداوند و پيروى از قوانين دين، شكرگزارى نعمتهاى الهى است.

اتبعوا ما أنزل إليكم . .. قليلا ما تشكرون

تبعيت از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 1،10

1 - آيين ابراهيم ، آيينى خردمندانه و پيروى از آن خردمندى است .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من

سفة نفسة

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى {لقد اصطفيناه} و {إنه فى الأخرة . ..} به منزله دليلى براى {و من يرغب ...} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 2،3

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير {بها} مى تواند به {ملة إبراهيم} (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله {أسلمت} در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

3 - يعقوب ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين ابراهيم ( تسليم شدن در برابر خدا ) سفارش كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

{يعقوب} عطف بر {إبراهيم} است; يعنى: {وصى بها يعقوب بنيه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 5

5 - ضرورت پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

كونوا هوداً . .. قل بل ملة إبرهيم

{ملة إبراهيم} مفعول براى {اتبعوا} (پيروى كنيد) و يا {تتبع} (پيروى مى كنيم) مى باشد.

تبعيض در قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 8

8

- قبول بخشى از دين و ر ها ساختن جنبه هاى ديگر آن ، عملى مشركانه است .

و لاتكونوا من المشركين . من الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

مراد از {دين} مى تواند اسلام باشد. متفرق ساختن آن، به معناى پذيرش بخشى از آن و قبول نكردن بخشى ديگر است. لازم به ذكر است كه فعل ماضى {فرّقوا} در صورت ياد شده منسلخ از زمان مى باشد.

تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 17

17 - اتخاذ روش ها و قالب هاى گوناگون در تبليغ دين ، امرى شايسته و نيكوست .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون . .. إذ قال لبنيه ما تعبدون

آيه قبل و آيه مورد بحث، هر دو گوياى دعوت و سفارش به توحيد است; ولى هر كدام به مقتضاى حال داراى بيان و قالبى خاص و متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 220 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، واسطه بيان و ابلاغ احكام الهى

و يسئلونك عن اليتامى قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 13

13 _ ضرورت بى اعتنايى مبلغان دين به خواسته هاى انحرافى مردمان به هنگام اجراى فرمان هاى الهى و تبليغ احكام دين

بلغ . .. و اللّه يعصمك من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 12

12 _ اجر و مزد طلب نكردن از مردم در قبال انجام رسالت و تبليغ دين، از هدايتهاى خداوند به انبياى گذشته است.

فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 7

7 _ بهره بردارى از تمايل انسان به فرجام نيك و حسن عاقبت، روشى در تبليغ و دعوت مردم به دين است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 14

14 _ لزوم به كارگيرى بشارت و انذار در تبليغ و دعوت مردم به دين

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 6

6 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ احكام و معارف الهى باشند .

إنى أخاف عليكم . .. قال يقوم ليس بى ضللة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 62 - 2،4،7

2 _ نوح ( ع ) ، مبلغ پيام هاى الهى ، نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از خيرخواهى نوح براى مردم خويش بود .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 1،8

1 _ پيامبران ، واسطه ابلاغ دين و معارف الهى به مردم

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

مراد از {ذكر}، دين و معارف الهى است.

8 _ نوح ( ع ) ، وظيفه دار ترساندن مردم از عذاب هاى الهى و فراهم آوردن زمينه هاى تقواپيشگى براى آنان با تبليغ معارف دين

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 5

5 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ معارف الهى باشند .

قال يقوم ليس بى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 2،7

2 _ هود ، مبلّغ پيام هاى الهى ، و نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه

اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 12

12 _ تبيين اهداف قوانين و احكام الهى ، روشى نيكو در تبليغ دين

خذوا ما ءاتينكم . .. لعلكم تتقون

خداوند با جمله {لعلكم تتقون} هدف از فرمان خويش (خذوا ما ءاتينكم . .. ) را بيان داشت و اين درسى است به همه مبلغان دين كه تنها به بيان احكام دين اكتفا نكنند بلكه حتى المقدور هدف از آن احكام را براى مردم تبيين كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 3

3 _ حق شنوايى و بيان حقايق و معارف دين و درك آنها ، از ملاك هاى ارزش و كرامت آدمى در پيشگاه خداوند

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

كلمه {دواب}، به معناى بهائم و يا جنبندگان، براى اشاره به اين است كه توصيف شدگان به منزله حيوانات هستند و ارزش نام انسان را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 4،5،10

4_ وظيفه داران تبليغ دين ، بايد همه معارف و قوانين دين را براى مردم بيان كرده و از وانهادن حتى اندكى از آن دورى كنند .

فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

5_ استيحاش مردم از برخى معارف و احكام دين و نبود زمينه پذيرش در آنان ، مجوز ترك ابلاغ آنها نيست .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

10_ وظيفه پيامبر ( ص

) انذار مردم و ابلاغ احكام و معارف دين است نه پاسخ گويى به درخواست هاى نابه جاى آنان

إنما أنت نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 4

4_ اقامه نماز ، تكيه گاهى براى استقامت در راه دين و ابلاغ آن

فاستقم كما أُمرت . .. و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 5

5_ مبلغان دينى ، بايد از سر مهربانى و با ملاطفت ، مردمان را به دين فراخوانند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 1

1_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر فرزندانش به مصر ، آنان را با معارفى الهى آشنا ساخت و حقايقى از توحيد را به آنان تذكر و تعليم داد .

قال ي_بنىّ لاتدخلوا . .. و عليه فليتوكل المتوكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 5

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 15

15- وظيفه همه انبياى الهى ، تنها ابلاغ پيام خداوند به صورت روشن و صريح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن .

فهل على الرسل إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

125 - 3

3- تبليغ دين و دعوت ديگران به راه خدا ، تكليفى الهى بر همگان

ادع إلى سبيل ربّك

برداشت فوق، با الغاى خصوصيت از مخاطب اصلى آيه; يعنى، پيامبراكرم(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 39

39- يكتاپرستان ، از هر فرصت مناسب براى ترويج دين و انديشه الهى بهره مى گيرند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 6

6 - استغنا از مردم ، در برابر تبليغ دين و هدايت آنان ، سيره اى پيامبرگونه است .

أم تسئلهم خرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 10

10 - ابلاغ پيام هاى الهى از جانب پيامبر ( ص ) ، وابسته به پذيرش و عدم پذيرش مردم نبود .

قل أطيعوا اللّه. .. فإن تولّوا... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 3

3 - توكل و واگذاشتن كار ها به خداوند _ پس از تلاش گسترده در راه دين _ موجب جلب حمايت و امداد خداوند در برابر مكر هاى دشمنان است .

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

برداشت ياد شده، از آن جااست كه مؤمن آل فرعون در راستاى تبليغ دين، كارهاى خود را به خدا واگذاركرده بود. خداوند نيز او را از مكرهاى دشمنان محفوظ داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 6

6 - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى ، در مقام تبليغ معارف دينى

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 10

10- ترويج دين و مبارزه با گمراهى ، از لوازم ايمان و پذيرش قرآن

يستمعون القرءان . .. فلمّا قضى ولّوا إلى قومهم منذرين

عبارت {فلمّا قضى ولّوا. .. منذرين} مى رساند كه پس از فهم پيام وحى و قبول آن، نوبت اقدام براى هدايت خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 7

7- وصول قوانين و پيام هاى الهى به خلق ، از طريق وسايط برگزيده او

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ . .. محمّد رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 10

10 - التجا به پروردگار ، هنگام حركت در مسير دين و مسؤوليت ، ضامن شكيبايى و موفقيت

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

از ارتباط

{و سبّح} با {و اصبر}، مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 1

1 - رسالت الهى و دعوت مردم به دين ، وظيفه اى سنگين بر دوش پيامبر ( ص )

و وضعنا عنك وزرك

{وزر}; يعنى، سنگينى و {وزير}، به معناى كسى است كه وظايف سنگين فرمانروايش را برعهده مى گيرد (مفردات). مصداق مورد نظر از {وزر} _ به قرينه شرح صدر كه در آيه قبل آمده بود _ تكاليف دشوار و رسالت سنگينى بود كه در صورت فقدان امدادهاى ويژه خداوند، تحمّل آن بر پيامبر(ص) سخت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، دعوت كننده مردم به دين و هشداردهنده آنان ، به روز جزا است .

فما يكذّبك بعد بالدين

برداشت ياد شده، بر دو پيش فرض استوار است: 1. مخاطب آيه شريفه پيامبر(ص) باشد; 2. كلمه {دين} در هر دو معناى {شريعت} و {جزا} استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 17

17 - پيامبران ، با رفتنِ به سوى مردم ، پيام الهى را به آنان ابلاغ مى كردند .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه

تبليغ علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

تبليغ

عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 10

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 1

1 - خداوند ، آگاه به گفتار نارواى مشركان و كافران عليه دين

نحن أعلم بما يقولون

تبيين تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 8

8 _ بيان احكام و معارف دين ، بازگشت خداوند به بندگان خويش است .

و يريد اللّه ليبيّن لكم . .. و يتوب عليكم

چنانچه عطف جمله {يتوب عليكم} بر {ليبيّن}، عطف تفسيرى باشد، بيانگر اين است كه بيان احكام از جانب خداوند، همان بازگشت او به بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 4،5،7

4 _ تبيين و تشريح احكام و معارف الهى ، وظيفه مهم پيامبر ( ص )

قد جاءكم رسولنا يبين لكم

در برداشت فوق، احكام و معارف دين به عنوان مفعول براى {يبين} در تقدير گرفته شده است.

5 _ نيازمندى احكام و معارف الهى به تبيين و تشريح

يبين لكم

فعل {يبين} بيانگر آن است كه احكام و معارف دينى علاوه بر اينكه بايد به مردم ابلاغ شود، نياز به تبيين و تشريح دارد و لذا نفرمود {يبلغ}.

7 _ تبيين حقايق و معارف كتمان شده به دست يهود و نصارا ، از اهداف رسالت پيامبر ( ص )

قد جاءكم رسولنا يبين

بنابر

اينكه مفعول حذف شده از {يبين}، به قرينه آيه پانزدهم، حقايقى باشد كه علماى اهل كتاب آنها را مخفى مى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 9

9 _ ارائه نمونه هاى عينى از روش هاى قرآن براى تبيين معارف و حقايق

لاتسئلوا . .. قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 2،3

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بيان برخى از معارف به صورت طرح پرسش و ارائه پاسخ است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

3 _ طرح پرسش و ارائه پاسخ، روشى در تبيين و تبليغ معارف دين است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 11

11 _ خداوند آيات خويش و معارف دين را به صورت هاى گوناگون بيان كرده است .

كذلك نصرف الأيت

{صرف} به معناى تغيير دادن چيزى از حالتى به حالت ديگر است و {تصريف} دلالت بر كثرت وقوع اين معنا دارد. بنابراين {نصرف الأيت} يعنى ما آيات خويش را به صورتهاى گوناگون عرضه مى كنيم و بيان مى داريم.

تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 5

5- معارف الهى ، نيازمند تبيين از سوى انبياست .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

تبيين فرجام مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4

- ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

تجزى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 14،15

14 - بنى اسرائيل مورد توبيخ و سرزنش خدا ، به خاطر تبعيض در برخورد و عمل به دين ( عمل كردن به برخى از دستورات تورات و وانهادن برخى ديگر )

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

مراد از ايمان و كفر در {أفتؤمنون} و {تكفرون} عمل كردن و وانهادن است.

15 - بنى اسرائيل ، به برخى از دستورات تورات عمل كرده و برخى را ناديده مى گرفتند .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 10

10 - دنياطلبى ، از انگيزه هاى تبعيض در دين ( عمل كردن به برخى از دستورات دين و ر ها كردن برخى ديگر از آن ) است .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

تجزى در قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 14،23،24

14 - بنى اسرائيل مورد توبيخ و سرزنش خدا ، به خاطر تبعيض در برخورد و عمل به دين ( عمل كردن به برخى از دستورات تورات و وانهادن برخى ديگر )

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

مراد از ايمان و كفر در {أفتؤمنون} و {تكفرون} عمل كردن و وانهادن است.

23 -

سزاى يهوديانى كه كتاب آسمانى را تبعيض كردند ( به برخى از تورات عمل كرده و برخى را وانهادند ) ، خفت و خوارى در دنياست .

أفتؤمنون ببعض . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدنيا

24 - يهوديانى كه با تبعيض به احكام و معارف تورات برخورد مى كردند ، در قيامت به شديدترين عذاب ها گرفتار خواهند شد .

أفتؤمنون ببعض . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 1،2،3،5،11

1 _ پذيرش بخشى از دين و رها كردن بخشى ديگر، امرى ناروا و مانند نپذيرفتن همه دين است.

إن الذين فرقوا دينهم . .. لست منهم فى شىء

مراد از {دين}، دين الهى است و متفرق ساختن دين به معناى پذيرش بخشى از آن و نپذيرفتن بخشى ديگر است.

2 _ كسانى كه تنها بخشى از دين را پذيرفته اند، از امت پيامبر(ص) محسوب نخواهند شد.

إن الذين فرقوا دينهم . .. لست منهم فى شىء

{منهم} خبر براى {لست} است، {من} در جمله هايى مانند {ليس منى} و {انه منى} و . .. به معناى اتصال و ارتباط است. بنابراين {لست منهم} يعنى تو ارتباط با آنان ندارى و در نتيجه آنان نيز با تو به عنوان پيامبر(ص) ارتباطى ندارند و اين به معناى خروج از امت محمد(ص) و دين اسلام است.

3 _ تفرقه در دين موجب از ميان رفتن وحدت جامعه و تشكيل گروههاى مختلف بر اساس مذاهب گوناگون است.

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا

5 _ گروههاى مذهبى كه بر اساس پذيرش بخشى از دين

تشكيل يافته اند، از امت پيامبر(ص) نيستند.

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم فى شىء

11 _ خداوند گروههاى تشكيل شده بر اساس پذيرش بخشى از دين را به عذاب گرفتار خواهد ساخت.

إن الذين فرقوا دينهم . .. إنما أمرهم إلى الله ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون

{آگاه سازى از اعمال ناپسند}، كنايه از گرفتار ساختن به عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 4

4 _ پذيرش همه معارف و احكام دين، حسنه و پذيرش بخشى از آن و رهاسازى بخشهاى ديگر، سيئه است.

إن الذين فرقوا دينهم . .. من جاء بالحسنة ... و من جاء بالسيئة

با توجه به آيه قبل مى توان گفت مصداق مورد نظر براى {الحسنة} ايمان به همه معارف و احكام دين و مصداق {السيئة} تفرقه در دين است.

تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 6،10

6 _ بنى اسرائيل ، مصداق بارز تفرقه افكنان و تحريفگران دين خداوند و مشمول عذاب شديد الهى

ادخلوا فى السِلم كافة . .. فان زللتم من بعد ما ... سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم م

پس از امر به دخول در {سلم} (تسليم در برابر خداوند و اتّحاد جامعه ايمانى)، و عدم تبعيّت از شيطان، بنى اسرائيل را به عنوان نمونه ذكر مى كند.

10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل،

تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 2

2 _ به كار بستن فرهنگ و زبان دين ، ابزارى براى تحريف آن

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 24

24 _ شيطان ، برانگيزنده مردمان به تحريف دين خدا

لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

امام باقر(ع) در مورد {خلق اللّه} در آيه فوق فرمود: دين اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 276، ح 276; تفسير برهان، ج 1، ص 416، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 33

33 _ تعلق اراده الهى به عذاب و ضلالت آدمى ، پيامد كفرورزى ، تحريفگرى ، دروغپردازى عليه پيامبر ( ص ) و پيروى از تحريفگران دين

الذين يسرعون فى الكفر . .. و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

تحقق اهداف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 6

6 _ دستيابى مؤمنان به ارزش ها و آرمان هاى مكتبى ، در پرتو تلاش و جهاد خود آنان ميسّر است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم

تحقير اخروى استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در {ذوقوا}، براى تهكم و استهزا است.

تحقير اخروى دشمنان دين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

تحقير علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

تحقير معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 8

8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز

و گريزناپذير

أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.

تحقير مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 8

8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز و گريزناپذير

أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.

تحقيق از حقايق دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 18

18- لزوم كنكاش براى به دست آوردن ويژگى هاى انبيا و حقايق دين

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

متعلق {لاتعلمون} محذوف است و به قرينه صدر آيه، مى تواند انبيا و ويژگيهاى آنان باشد و چون بحث از انبيا و عقيده به آن، از جمله معارف دينى است، مى توان استفاده كرد كه ساير مسائل دينى هم مشمول آن است.

تخيلات مردم درباره دين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 4

4 - گرفتارى عوام به خيالات واهى درباره دين و كتاب هاى آسمانى ، پيامد تحريفگرى و عملكرد عالمان سوء است .

و منهم أميون . .. فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

تفريع جمله {فويل للذين . ..} بر آيه قبل - كه درباره جهل مردم به كتاب آسمانى بود - گوياى اين معناست كه: عالمان سوء و تحريفگر، داراى نقشى بسزا در جهل و خرافه گرايى مردم هستند.

تداوم دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 3

3 - بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، تحقق اراده الهى به استمرار آيين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع )

و جعلها كلمة باقية فى عقبه . .. حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

تداوم دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 3

3 - تداوم خط فكرى و مكتبى نوح ( ع ) ، از سوى ابراهيم ( ع ) و اشتراك دين آنان در اصول و مبانى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

تذكر تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 6

6 _ يادآورى همواره تعاليم دين به مؤمنان، از اهداف نزول قرآن

كتب أنزل إليك . .. ذكرى للمؤمنين

كلمه {ذكرى} به معناى تذكر دادن و عطف بر {تنذر} است. يعنى: كتاب أنزل لانذار الناس و تذكير المؤمنين.

ترس از دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6

- وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ترك امداد به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 3

3 _ مسلمانانى كه از هجرت به مدينه سر باز زدند و يا در راه خدا جهاد نكردند و يا مهاجران و دين خدا را يارى ندادند ، از دايره مؤمنان راستين خارج هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

{أولئك} اشاره است به هر يك از {الذين} اول و دوم با ويژگيهايى كه در توصيف آنها آمده است. با توجه به اين معنا و دلالت ضمير فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود كسانى كه مجموع صفات ياد شده را نداشته، اگر چه برخى از آنها را دارا باشند مؤمن حقيقى نيستند.

تشابه برخوردهاى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 5

5- تكرار تاريخ در برخورد دشمنان اديان ، با اديان

كذلك فعل الذين من قبلهم

تشريع تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 1

1 _ خداوند برخى از احكام و معارف دينى را مسكوت گذاشته و براى مردمان تبيين نكرده است .

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

جمله شرطيه {ان تبدلكم تسؤكم} صفت براى {اشياء} است وجمله {عفا اللّه عنها} بيانگر اين است كه آن اشياء

توصيف شده، احكام و معارفى نمى باشند كه خداوند آنها را مسكوت گذاشته و تبيين نكرده است بنابراين {لاتسئلوا . ..} يعنى از احكام و معارف و موضوعات دينى كه خداوند بيان نكرده، سؤال نكنيد زيرا آگاهى به آنها مايه ناراحتى شما مى گردد.

تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 11

11 _ تشريع دين مخصوص خداوند است.

و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 3،12

3 - تشريع دين از سوى خداوند ، در جهت منافع و مصالح انسان است .

شرع لكم من الدين

با توجه به لام {لكم} _ كه براى انتفاع است _ و نيز از اين كه آيه در مقام امتنان است، مطلب بالا استفاده مى شود.

12 - تشريع دين از سوى خداوند ، مظهرى از سلطه وى بر جهان هستى است .

له مقاليد السم_وت و الأرض . .. شرع لكم من الدين

تشويق به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

تظاهر به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 17

17 _ گرايش نصارا به كفر و شرك ، نشانه بى ثمرى و كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى

إنّ الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. لقد كفر الذين قالوا

إنّ اللّه هو المسيح

در آيه 69 بيان شد كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نيست و اين آيه به منزله دليل و برهانى بر آن حقيقت است.

تعاليم اجتماعى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 13

13 - اَعمال عبادى و اجتماعى ، در بينش الهى داراى پيوندى تنگاتنگ اند .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 19

19 - تكاليف دينى ، پيمان هاى خدا با مردم است .

و إذ خذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 13،18

13 _ قوانين الهى براى رشد و طهارت جامعه ، مفيدتر از قوانين و رسوم مردم است .

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

18 _ احكام خداوند ، برخاسته از علمِ بيكران او

فلا تعضلوهنّ . .. و اللّه يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 242 - 5

5 _ احكام الهى ، نشانه هاى خداوند براى شناخت او

يبيّن اللّه لكم اياته

مراد از {آيات} (نشانه ها) احكام الهى است ; چون {كذلك} اشاره به احكام گذشته دارد; بنابراين هر حكم الهى، نشانى از او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 15

15 _ احكام الهى ، موعظه و اندرز خداوند به بندگان خويش

فمن

جاءه موعظة من ربّه فانتهى

خداوند از حكم خويش (تحريم ربا) به {موعظه} تعبير كرده است; بنابراين احكام الهى، از جمله مواعظ اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 12

12 _ برخى از تعاليم دين ، تنها از رهگذر الهامات الهى قابل دستيابى است .

و علمك ما لم تكن تعلم

جمله {علمك . ..} به اين معناست: خداوند معارفى را به تو آموخت كه هيچگاه آنرا با وسائط عادى همچون تجربه، علم و ... نمى توانستى فراگيرى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 2

2 _ دين و تعليمات و رهنمود هاى خدا و پيامبر ( ص ) ، مايه حيات واقعى انسان

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

مراد از {ما} در {لما يحييكم}، تمامى تعليمات و معارف و رهنمودهاى خدا و رسول اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 16

16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 11

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : التقية من دين الله .

. . لقد قال يوسف { أيّتها العير إنكم لسارقون } والله ما كانوا سرقوا شيئاً . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: تقيه از دين خداست . .. به تحقيق يوسف گفت: {أيّتها العير إنكم لسارقون} [ولى] به خدا سوگند چيزى را ندزديده بودند ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 8

8- تنبه يافتن همه مردم داراى اهميتى ويژه در تعاليم دينى

يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

كلمه {الناس} اسم جنس و دال بر همه انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 8

8- نهى ها و نبايد هاى دين ، مبتنى بر دفع مفاسد از انسانهاست .

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

پرداختن به تبيين علل و مفاسد عمل مورد نهى، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه: نبايدها و نهيهاى خداوند تابع مفاسد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2،4

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

4- ارائه تعاليمى حكيمانه از سوى خداوند براى بشر ، مقتضاى ربوبيت اوست .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 6

6- دين ، داراى برنامه و آموزه هايى براى شيوه سخن گفتن و تصميم گيرى انسان است .

و لاتقولنّ لشاْىء

إنّى فاعل ذلك غدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 4

4 - توصيه به انجام كار صنعتى و متناسب و به اندازه عمل كردن در آن ، از جمله تعاليم دينى و در قلمرو آن

أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 155 - 3

3 - معارف الهى و عقايد دينى ، قابل شناخت و درس آموز براى بشر

أفلاتذكّرون

سرزنش مشركان به سبب بيدار نشدن و پند نپذيرفتن درباره حقايق الهى، نشانگر اين حقيقت است كه حقايق الهى و معارف دينى، قابل فهم و پندآموز است. از اين رو آنان مورد سرزيش قرار گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 5

5 - عقيده و عمل ، پيوسته به يكديگر در نظام ارزشى دين

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه

{لتؤمنوا. ..} ناظر به عقيده و {تعزّروه و...} ناظر به عمل مى باشد.

تعاليم دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 21،22

21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم (

ع )

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 4

4 - حج ، يادگارى از شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و أذّن فى الناس بالحجّ

تعاليم دين اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 2

2- نماز ، زكات و انفاق ، داراى اهميت ويژه در آيين اسماعيل صادق الوعد

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

اصرار حضرت اسماعيل(ع) بر نماز و زكات (انفاق)، نشان اهميت آن دو، در آيين آن حضرت بود.

تعاليم دين يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 8

8 _ اعتبار مالكيت خصوصى در آئين يهود

و أكلهم أمول الناس بالبطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {اموال الناس} ثروتهاى شخصى مردم باشد.

تعاليم دين يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 20،21

20 _ زكات از واجبات الهى در آيين يهود

و يؤتون الزكوة

21 _ آيين يهود شامل دستورهايى تأمين كننده سعادت دنيا و آخرت

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الأخرة . .. للذين يتقون و يؤتون الزكوة

تعاليم عبادى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 13

13 - اَعمال عبادى و اجتماعى ، در بينش الهى داراى پيوندى تنگاتنگ اند .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

تعاون بر ضد دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

اعراف - 7 - 38 - 6

6 _ همياريهاى ضد دينى در دنيا، در پى دارنده دشمنى و كينه توزى در آخرت خواهد شد.

كلما دخلت أمة لعنت أختها

تعصب در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 15

15 _ وابستگى و تعصّب يهود ، نسبت به قوانين اجتماعى و دينى خويش

و لاحلّ لكم . .. فاتقوا اللّه و اطيعون

امر به تقوا و اطاعت پس از عنوان كردن تغيير برخى احكام، بيانگر انتظار جبهه گيرى و تعصب يهود در قبال احكام جديد است.

تعقل در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 11،12،14

11 _ ترك انديشه در احكام و شعاير دين اسلام ، ريشه استهزاى كافران نسبت به آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

در برداشت فوق {لايعقلون}، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. يعنى لايعقلون الدين و الصلوة و ... .

12 _ نكوهش خداوند از اهل كتاب به خاطر ترك انديشه و تعقل در حقانيت دين و احكام و شعاير آن

ذلك بانهم قوم لايعقلون

14 _ نگاه به دين اسلام با ديدى منطقى و عقلى ، مايه اطمينان به حقانيت ، شايستگى و بايستگى آن

اتخذوها هزواً و لعباً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

تعليم تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 11

11 _ لزوم هجرت براى فراگيرى معارف دينى و احكام الهى

الّا المستضعفين . .. و لا يهتدون سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 17

17 _ خداوند آموزگار مسيح در فراگيرى علوم ، معارف دين و كتب آسمانى

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2،4

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 11

11 - پيراستن مردم از آلودگى ها و تعليم قرآن ، احكام و معارف دين ، از وظايف اساسى مبلغان دين و از رؤوس برنامه هاى آنان است .

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم و يعلمكم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 11

11 _ پاكسازى جان ها و آموزش تعاليم دين ، دو مرحله از هدايت انسانها

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

هدايت انسانها، كه مفهوم جمله {و ان كانوا . .. } دلالت بر

آن دارد، بيانگر هدف كلّى بعثت است. بنابراين تلاوت و تزكيه و تعليم مى تواند مراحلى براى تحقق اين هدف، يعنى هدايت انسانها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 1

1 _ تفهيم معارف دينى به انسان هاى مستعد ، از سنت هاى خداوند

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

تفريط در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 16

16 _ كوتاهى و تفريط در امور دينى و مسؤوليتها، گناه و بارى شوم بر دوش انسان است.

قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم ألا ساء ما يزرون

بنابراين كه {ما در {ما فرطنا} موصوله و مرجع براى ضمير {فيها} باشد.

تفقه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 7،9،11

7 _ درك حقايق و معارفِ دينى ، تنها در پرتو خردِ ناب ميّسر است .

و من يؤت الحكمة . .. و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

در برداشت فوق، {حكمت} به معناى معارف و حقايق دينى گرفته شده است.

9 _ درك معارف و حقايق دينى و عمل به مقتضاى آن ، حكمتى خدادادى است .

يؤتى الحكمة من يشاء

با در نظر گرفتن ارتباط اين آيه با آيات سابق (كه درباره لزوم انفاق، مصالح و پيامدهاى نيك آن و نيز عوامل ترك انفاق و پيامدهاى شوم آن بود كه يكسره درباره احكام و معارف دينى است)، مى توان گفت كه مراد از حكمت، معارف و حقايق دينى است.

11 _ شناخت و تفقه در دين

، حكمت است .

و من يؤت الحكمة

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: ان الحكمة المعرفة و التفقه فى الدين

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 151، ح 498 ; نورالثقلين، ج 1، ص 287، ح 1135.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 18،20،21

18 _ باقى ماندگان در مراكز علمى ( براى تفقه در دين ) ، موظف به تعليم و هدايت مجاهدان مراجعت كننده از نبرد *

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه ضمير جمع فاعلى در {رجعوا} به جهادگران بازگردد نه به كسانى كه به تفقه در دين مى پردازند; يعنى، گروهى بايد براى جنگ بسيج شوند و گروهى ديگر در مركز باقى بمانند و كسب معرفت كنند تا هنگامى كه رزمندگان از جنگ باز مى گردند، به تعليم و هدايت آنان بپردازند.

20 _ يعقوب بن شعيب گويد : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) إذا حدث على الامام حدث كيف يصنع الناس قال : اين قول اللّه عزوجل : { فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين . . . } ;

به امام صادق (ع) گفتم: اگر براى امام حادثه [فوت ]پيش آمد، مردم [در مورد شناخت امام بعد] چه كنند؟ فرمود: كجاست سخن خداى عزوجل كه فرمود: چرا از هر گروهى يك عده كوچ نمى كنند تا در امر دين تفقه نمايند؟ [و امام را بشناسند] . .. }.

21 _ عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزوجل :

{ فلولا من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين . . . { فامرهم ان ينفروا إلى رسول اللّه ( ص ) . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداى عز و جل كه مى فرمايد: {چرا از هر گروهى يك عده كوچ نمى كنند تا در دين تفقه نمايند} روايت شده: خداوند آنان را امر فرموده كه به سوى رسول خدا (ص) كوچ نمايند [و فقه را از وى فراگيرند ]. ..}.

تفهيم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 49 - 3

3 - قرآن كريم ، به تفهيمِ دقيقِ مطالب حساس براى مخاطبان خود ، عنايت دارد . *

و إن كانوا من قبل . .. من قبله

احتمال دارد تكرار {من قبل} به منظور حساس ساختن مخاطبان و توجه دادن آنها به اين نكته باشد كه انسان ها، در برخورد با حوادث شادى آفرين و غم آور، به سرعت، دچار تغيير مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 2

2 - تفهيم معارف و حقايق در قرآن ، با شيوه ها و مثال هاى گوناگون ، اتمام حجّتى بر انسان ها است . *

لاينفع الذين ظلموا معذرتهم . .. و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

احتمال دارد ذكرِ {و لقد ضربنا. ..} به دنبال اِعلام سودمند نبودن معذرت خواهى كافران در قيامت، به جهت يادآورى تمام شدن حجّت بر آنان،بعد از تفهيم حقايق، به وسيله قرآن باشد.

تقليد در اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 69 - 4

4 - تقليد در اصول دين و مبانى فكرى ، امرى ناپسند و غيرجايز

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

تقيه در دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 6

6 - مشروعيت تقيه و كتمان ايمان ، در دين موسى ( ع )

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

تكبر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 1

1 - كسانى كه بدون هيچ دليل و برهانى ، به مجادله و ستيزه جويى در آيات الهى ( دين ) بر مى خيزند ، در دل آنان نوعى كبر و خودبرتربينى نهفته است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم إن فى صدورهم إلاّ كبر

{سلطان} به معناى حجت و برهان است.

تكذيب بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 150 - 2

2 _ پذيرش برخى از احكام دين و انكار برخى ديگر ، كفر به خدا و رسول و به منزله انكار تمامى آن دين است . *

إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون أن يفرقوا . .. أولئك هم الكفرون

با توجه به واژه رسول مى توان گفت: آيه شامل تبعيض در اعتقاد به احكام و رسالت يك دين نيز مى شود ; يعنى همانگونه كه انكار برخى از رسولان به منزله انكار همه پيامبران است، انكار برخى از تعاليم انبيا نيز انكار تمامى آن دين است.

تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 6،8،14

6 _ ضرورت كاوش و دقّت در فرجام تكذيب كنندگان دين الهى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

8 _ هشدار به مردم از عاقبت و فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

14 _ وجود تكذيب كنندگان دين الهى در امت هاى گذشته

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 6

6 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، زمينه اى براى پرهيز از تكذيب دين خداوند

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس

اگر {هذا} اشاره به مطالب آيه قبل باشد، متعلق كلمه {بيان} چنين خواهد بود: هذا بيان للنّاس لئلاّ يرتكبوا الّذى ارتكبوه. يعنى مشاهده سرنوشت تكذيب كنندگان، روشنگر مردم است به اينكه مانند گذشتگان، آيات الهى را تكذيب نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5

5 _ توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله {و لا تهنوا . .. }، عطف بر جمله {فانظروا كيف ...} باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 13

13

_ تظاهر به ديندارى ( ايمان ) و پنهان كردن كفر و تكذيب دين ، از اوصاف منافقان

مذبذبين بين ذلك

امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: . .. يظهرون الايمان و يسرون الكفر و التكذيب لعنهم اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 282، ح 294; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 631.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 2

2 - نوح ( ع ) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 2

2 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، از خصوصيات كافران است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مخاطبان آيه شريفه _ به قرينه ذيل آيه (مثوًى للكافرين) _ كافران مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 17

17- انكار حقايق دين از سوى كافران ، در قالب روشن فكرى و ارزش گرايى

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه ... فسيقولون ه_ذا إفك قديم

كافران با دعوى {لو كان خيراً} خود را ارزش خواه و با اتهام {ه_ذا إفك قديم} خود را روشن فكر و ضد ارتجاع معرفى مى كنند و

با اين ادعاها، بدون تأمّل در حقايق قرآن (إذ لم يهتدوا به) به كفر و انكار مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 1

1 - تكذيب شدن دين و پيامبران الهى ، از سوى برخى از اقوام و ملت هاى پيش از ظهور اسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم

تناول از منافع دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 4

4 - تناول از منافع به دست آمده از دين فروشى و كتمان معارف كتاب هاى آسمانى ، در حقيقت خوردن آتش و پركردن شكم از آن است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار

تنبلى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف دينى

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

تنزيه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 5

5_ راه خدا ( احكام و معارف الهى ) از هرگونه كجى ، ناهنجارى و انحراف منزه است .

و يبغونها عوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد

- 13 - 17 - 10

10_ حقايق و معارف نازل شده از ناحيه خدا پيراسته از هر باطلى است .

أنزل من السماء ماء . .. فاحتمل السيل زبدًا رابيًا ... كذلك يضرب الله الحق و الب_

از آن جا كه حق به آبى تشبيه شده است كه از آسمان فرومى ريزد و در آن هنگام هيچ كفى همراه ندارد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 8

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

تنقيص دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 4

4- كافران ، در پى يافتن عيب و نقص در تعاليم الهى و اثبات نادرستى آنها هستند .

للك_فرين . .. و يبغونها عوجًا

عبارت {يبغونها عوجاً} (راه خدا را كج مى خواهند) مى تواند به اين معنا باشد كه كافران، در پى اين بودند كه در تعاليم آسمانى اعوجاج و نقصى بيابند وآن را برملا كنند.

توبه اهانت كنندگان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 24

24 _ توبه مرتد و اهانت كننده به ارزش هاى الهى ، مايه رفع عذاب الهى از اوست .

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

توحيد در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 12

12 - توحيد ، اساس و پايه آيين ابراهيم

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

توحيد در دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توحيد در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين

يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توحيد در دين يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توطئه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 6

6 _ انكار نفوذ آموزه هاى قرآن در ميان دل و جان مردم ، از ترفند هاى منافقان و دشمنان دين

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

استفهام در جمله {أيّكم زادته . .. } استفهام انكارى و بيانگر نفى تأثيرگذارى آيات قرآن در دل و جان اهل ايمان است. قابل ذكر است كه ضمير {منهم} به منافقان برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 7

7- دخالت خداوند در تحولات تاريخ ، آن گاه كه دشمنان عليه دين توطئه و مكر كنند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم فأت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 -

11 - 3

3 _ دفع توطئه ها و تجاوزات دشمنان دين عليه مسلمانان در صدر اسلام ، از سوى خداوند

اذ همّ قوم . .. فكف ايديهم عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 31

31 _ خداوند ، حامى مؤمنان ، در برابر توطئه هاى يهوديان و دشمنان دين

كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

توطئه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 17

17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال

از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.

توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 7

7 _ خداوند برهم زننده برنامه ها و توطئه هاى كافران عليه دين

و يمكرون و يمكر اللّه و اللّه خير المكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 15

15- اسطوره خواندن قرآن ، توطئه عليه دين الهى و انتخاب كفر ، اعمالى زشت و ناپسند

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 1،4

1 - كافران همواره و به دقت ، در

حال توطئه و چاره انديشى براى رويارويى با آيين الهى اند .

إنّهم يكيدون كيدًا

فعل مضارع {يكيدون} _ به قرينه سياق آيه _ بر استمرار دلالت دارد و {كيداً} مفعول مطلق و براى تأكيد است. آيات بعد بيانگر آن است كه مراد از ضمير {إنّهم}، كافران و مراد از {كيد} چاره سازى براى مقابله با برنامه هاى خداوند است.

4 - جدى نگرفتن هشدار هاى قرآن به معاد و شوخى قلمداد كردن آن ، دسيسه كافران در مقابله با آيين الهى

و ما هو بالهزل . إنّهم يكيدون كيدًا

توقع انعطاف پذيرى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 6

6 - رفاه زدگان كافر ، متوقع انعطاف پذيرى دين در برابر هوس ها و منافع ناحق آنان

و أكثرهم للحقّ ك_رهون . و لو اتبع الحقّ أهواءهم

توكل مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 7

7 - بايستگى توكل بر خدا و واگذارى كار ها به او ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

فاتّخذه وكيلاً

تهديد دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 5

5 - عذاب غافلگيرانه تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، تهديدى عليه دشمنان دين است .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تهديد و هشدارو عبرت آموزى است.

تهديد معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 -

5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد

و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 7

7 - حكم نافذ و قضاوت حكيمانه خداوند ، تهديدى براى تكذيب كنندگان دين و منكران قيامت

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 4

4 - تكذيب كنندگان تعاليم هدايت گر دين و دستورات تقواپيشگىِ آن ، طغيان گر و مورد تهديد الهى اند .

ليطغى . .. أرءيت إن كذّب و تولّى

سياق آيات، بر تهديد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهمت ارتجاع به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 17،19

17- منكران معاد ، توجيه كنندگان كفر خويش ، با روشنفكر مآبى و اتهام ارتجاع به دين

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

آيه بعد، گوينده {ماه_ذا إلاّ. ..} را وعده به عذاب داده است. از اين نكته استفاده مى شود كه نسبت دادن {أساطير الأوّلين} به وعده هاى حق، نه از سر جهل و نادانى; بلكه به دليل كفر و گستاخى بوده است و با اين تعبير، كافران توجيه گر كفر خويش

بوده اند.

19- پيشينه داشتن انديشه هاى دينى ، زمينه ارتجاعى شمرده شدن آن از سوى كافران *

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

تعبير {الأولين} نشانگر پرسابقه بودن عقيده به معاد در ميان جوامع است و تعبير {أساطير}، اشاره به ارتجاعى بودن انديشه معاد دارد. قرين آمدن اين دو تعبير، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تهمت افسانه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 7

7 - كافران فرو رفته در خرافات و شرك ، متهم كننده پيام انبيا به خرافه و افسانه

و قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

با توجه به اين كه وعده معاد و رستاخيز همواره از سوى پيامبران الهى مطرح مى شده است، مى توان گفت كه واژه {أوّلين} اشاره به آن بزرگواران دارد.

تهمت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 21

21 _ اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احكام دين الهى به اسلام و مسلمانان در تبليغات مشركان مكه

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

كاربرد فعل تفضيل {أعلم} و تأكيد و حصر آن با {إن} و ضمير فصل {هو} در مواردى است كه مدعيان و منكرانى در برابر وجود داشته باشند. بدين معنى كه چه بسا مشركان، مسلمانان را به سبب پايبندى به احكام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.

تهمت خرافه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 7

7 - كافران فرو رفته در خرافات و شرك ، متهم كننده پيام انبيا به خرافه و افسانه

و

قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

با توجه به اين كه وعده معاد و رستاخيز همواره از سوى پيامبران الهى مطرح مى شده است، مى توان گفت كه واژه {أوّلين} اشاره به آن بزرگواران دارد.

ثبات قدم در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 2

2 _ پيامبر(ص) مأمور اعلام به ثبات و قاطعيت عملى بر آيين خود در برابر كفار

قل يقوم اعملوا على مكانتكم إنى عامل فسوف تعلمون

جامعيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 15

15 - فراگيرى دستورات الهى ، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى ، عبادى ، سياسى و اقتصادى

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 17

17- دين الهى ، ناظر بر همه شؤون زندگى و دربردارنده پيام هاى اجتماعى ، سياسى و معنوى

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا

تعبير {أشدّاء. ..} ترسيمگر خط سياسى، {رحماء بينهم} بيانگر اخلاق اجتماعى و {تراهم ركعّاً...} بيانگر روح معنوى جامعه اسلامى است.

جاودانگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 2

2 - پيامبراكرم ( ص ) ، استمراردهنده خط توحيد ابراهيمى در جامعه بشرى

و إذ قال إبرهيم . .. بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

جاهلان به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

179 - 15

15 _ ناآگاهان به معارف الهى ، بى خبران واقعى و مردمى غفلت زده اند .

أولئك هم الغفلون

جايگاه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 15

15 - قلب و دل آدمى بايد منشأ بروز حقايق و معارف الهى بوده و خاستگاه علم و حكمت باشد .

و إن من الحجارة لما يتفجر منه الأنهر و إن منها لما يشقق فيخرج منه الماء

جرم اهانت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 6

6 _ بازيچه قرار دادن ارزش هاى دينى ، حرام است .

ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون

جرم تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 4

4 - انكار دين الهى و مقابله با پيامبران ، بارزترين جرم

إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه وصف {المجرمين} _ به صورت مطلق _ بر كسانى اطلاق شده است كه به پيامبر(ص) و دين الهى كفر ورزيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 4

4 - تكذيب دين ، جرمى بزرگ و غير قابل بخشش

كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از {مجرمان}، همان {مكذّبان} است كه در اين سوره يازده بار ذكر شده است و چون تكذيب گران، محكوم به هلاكت اند; بنابراين جرم آنان (تكذيب دين)، بزرگ و غير قابل بخشش خواهد بود.

جرم دين سازى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 1

1 - تحرير و نوشتن افكار و انديشه ها به عنوان كتاب الهى و قوانين دينى ، جرم و گناهى بزرگ ، و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين يكتبون . .. فويل لهم ممّا كتبت أيديهم

كلمه {ويل} كلمه اى است كه انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى كند. بنابراين مراد از {فويل للذين ...} گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

جنگ با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 1،2

1 _ اهل ايمان وظيفه دار پايدارى در نبرد با دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم فئة فاثبتوا

{لقاء} مصدر {لقيتم} به معناى رو در رو شدن و برخورد كردن است و مراد از آن به مناسبت سياق آيه، برخورد نظامى، يعنى پيكار و نبرد، مى باشد.

2 _ لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

{اذكروا اللّه} مى تواند عطف بر {اثبتوا} باشد كه در حقيقت جواب شرط {إذا لقيتم} خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين {اذكروا ... } مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 3،4

3 _ پرهيز از نزاع و اختلاف به هنگام

رويارويى با دشمنان دين ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مجاهدان

و لاتنزعوا

4 _ نزاع و اختلاف اهل ايمان موجب سست شدن آنان در پيكار با دشمنان دين

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 16

16 _ نبرد با دشمنان دين ، از مصاديق { سبيل اللّه } است .

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

سياق آيه حكايت از آن دارد كه از مصاديق {سبيل اللّه} جهاد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 3

3 _ نابودى و ذلت دشمنان دين و چشيدن طعم پيروزى ، در گرو نبرد با آنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

جنگ با موهنان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 9

9 _ مسلمانان صدر اسلام ، موظف بودند در صورت مشاهده طعن و توهين به دين الهى از سوى معاهدان مشرك ، با ايشان به پيكار برخيزند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. و طعنوا فى دينكم فقتلوا أئمة الكفر

جنيان و قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 9

9_ جنيان نيز نظير انسانها ، مكلف به احكام الهى و موظف به پذيرش دين حقّند .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

جهاد با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 27،31

27 - استقامت

و پايدارى در جنگ عليه دشمنان دين ، از مشخصه هاى ابرار

و لكن البر من . .. الصبرين فى البأساء و الضراء حين البأس

31 - مجاهدانى كه در نبرد با دشمنان دين استقامت مىورزند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

الصبرين . .. حين البأس ... أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 14،21

14 - لزوم جهاد و پيكار بى امان با دشمنان دين و عدالت

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان . .. و أنزلنا الحديد

واژه {حديد} در آيه شريفه مجازاً در معناى جهاد و قتال به كار رفته است; يعنى، ما فرمان قتال با دشمنان را، به همراه پيامبران نازل كرديم.

21 - دين داران راستين ، كسانى اند كه به يارى خدا برمى خيزند و با دشمنان دين او به جهاد و پيكار مى پردازند ، در حالى كه او را نمى بينند .

من ينصره و رسله بالغيب

جهل به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 4

4 _ اطلاع ناقص از تعاليم الهى ، زمينه گمراهى

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 10

10 _ نسبت دادن خوبى ها به خدا و بدى ها به پيامبر ( ص ) ( ثنويت ) ، نشانه دورى كامل از درك دقيق معارف الهى

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

مراد از {حديثا} به مناسبت مورد، معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 98 - 10

10 _ ناآگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى آن ، گناه و ستم بر خويشتن است .

ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها .. الّا المستضعفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 16

16 _ ناتوانى از درك معارف دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .

بل طبع اللّه عليها بكفرهم

چنانچه مقصود از جمله {قلوبنا غلف} اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله {بل طبع اللّه} بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(ص) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 8

8 _ خواسته هاى نابجا ، اعمال ناروا و رذايل اخلاقى يهود ، نشأت گرفته از جهل آنان و ناباورى ايشان نسبت به تعاليم دين

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون

توصيف صالحان يهود با عنوان عالمان ژرفنگر و مؤمنان واقعى، بيانگر اين حقيقت است كه جهل و ناباورى به تعاليم انبيا مايه گرايش عامه يهود به اعمال ناروا و رذايل اخلاقى بوده است.

جهل معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 11

11- روى گردانان از تكاليف و

تعهدات الهى ، مردمى ناآگاه و بى توجه به پاداش هاى برتر خداوندى اند .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

حافظان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 4

4 _ مؤمنان واقعى ، حافظان حرمت احكام دينى و اجتماعى صادر شده از سوى پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى

و جاء المعذّرون . .. ليؤذن لهم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {معذّرون} به معناى كسانى باشد كه داراى عذر موجه بوده و با اين وصف سر خود ترك جهاد نكرده اند ; بلكه نزد پيامبر(ص) آمدند و عذر خويش را عرضه كردند تا رسماً اجازه دريافت كنند.

حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 3

3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 3

3 - بهرهورى انسان از مصنوعات خويش ، تنها در قلمرو قوانين فائق الهى بر نظام طبيعت

و له الجوار المنش_ات فى البحر

خداوند با تعبير {له الجوار. ..} به انسان تذكر داده است كه اگر بشر مى تواند با ساخت وسايلى به بهرهورى بيشتر از دريا بپردازد، اين چيزى است كه در پرتو قوانين الهى حاكم بر ماده صورت مى گيرد.

حاكميت دين در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

حامى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 5

5 - مكتب حق در رويارويى با مخالفان ، همواره مورد حمايت خداوند بوده است .

انتقمنا منهم . .. فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

حتميت عذاب اخروى مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 3 - 3

3 - قيامت ، نزديك و گرفتارى ثروتمندان مخالف دين به آتش دوزخ ، حتمى است .

سيصلى

حرف {سين} در {سيصلى} در تهديد به كار رفته و بر حتمى بودن دلالت دارد (كشاف). در تفاوت {سين} و {سوف} گفته شده است: {سين} بر استقبال نزديك دلالت دارد.

حتميت كيفر اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 7

7 - صحنه هاى هول انگيز قيامت و مجازات دين ستيزان ، امرى حتمى و تخلف ناپذير

اقتربت الساعة . .. و كذّبوا ... و كلّ أمر مستقرّ

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {و كلّ أمر

مستقرّ} در ارتباط با {اقتربت الساعة} باشد و نظر به تكذيب گران پيامبر(ص) داشته باشد كه قيامت نزديك شده و تهديدهاى الهى در مورد آنان محقق خواهد شد.

حتميت كيفر تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 9

9 _ كفر و تكذيب دين ، داراى كيفر و پيامد قطعى و اجتناب ناپذير است .

فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا

حتميت كيفر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 6

6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.

حج در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 4

4 - حج ، يادگارى از شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و أذّن فى الناس بالحجّ

حرمت بازى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 6

6 _ بازيچه قرار دادن ارزش هاى دينى ، حرام است .

ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون

حرمت دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 3

3 - ارائه و نشر افكار خود به عنوان كتاب آسمانى ، داراى حرمتى شديدتر نسبت به تحرير و نوشتن آن

ثم يقولون هذا من عند اللّه

جمله {فويل للذين . ..} بيانگر حرمت نوشتن بافته هاى خويش به

عنوان كتاب آسمانى است و جمله {يقولون ...} بيانگر حرمت نشر و ارائه آنهاست. از آن جا كه جمله دوم با حرف {ثم} آمده و {ثم} در اين جا براى تراخى رتبه اى است نه زمانى، دلالت مى كند كه: حرمت نشر و ارائه، از حرمت اصل كتابت شديدتر است.

حرمت دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 19

19 _ حرمت سوداگرى با آيات الهى

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 35

35 _ حرمت سوداگرى با آيات الهى و احكام دين

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

حرمت غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 4

4 _ حرمت غلو در دين ، و لزوم كنترل احساسات مذهبى

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 3

3 _ غلو در دين ( آميختن معارف الهى به گزافه هايى باطل ) امرى نكوهيده و حرام

لاتغلوا فى دينكم

حسابرسى از تجزيه كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤكد خداوند به ربوبيت خويش بر بازپرسى تمامى كافران و تجزيه گران دين

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين

ضمير جمع غايب {لنسئلنّهم} هم مى تواند به كافرانى برگردد كه در چند آيه قبل از آن سخن به ميان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم مى تواند به {المقتسمين} اشاره داشته باشد. برداشت

فوق بنابر هر دو احتمال است.

حقانيت تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 24

24 _ احكام قضايى و قوانين الهى ، عادلانه و به دور از هرگونه ستم

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 10،11،12

10 _ خداوند آگاه كننده مردم به حقانيت معارف دين در قيامت

ثم إلى ربكم مرجعكم فينبئكم

11 _ قيامت روز آگاهى عينى همگان به حقيقت معارف دين*

فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون

روشن است كه خداوند در دنيا حقانيت مسائل مورد اختلاف ميان اهل ايمان و شرك را بيان كرده است. بنابراين مى توان گفت خبر دادن {فينبئكم}، كنايه از كيفر دهى است، و يا مراد از آن آگاهى ويژه، يعنى آگاهى عينى و ملموس است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

12 _ مشركان در قيامت به حقانيت معارفى كه بر سر آن با اهل ايمان اختلاف داشتند، پى خواهند برد.

فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون

حقانيت تعاليم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 7

7 - سست باوران در حقانيت وحى و معارف دينى ، محروم از هدايت و رحمت قرآن

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

در صورتى كه {قوم يوقنون} نظر به كسانى داشته باشد كه داراى يقين بالفعل هستند; از مفهوم آيه شريفه مطلب ياد شده استفاده مى شود.

حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 12

12 _ نكوهش خداوند

از اهل كتاب به خاطر ترك انديشه و تعقل در حقانيت دين و احكام و شعاير آن

ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 9

9- معارف و احكام ارائه شده به پيامبران ، سراسر حق است .

و ما نرسل المرسلين . .. و يج_دل ... ليدحضوا به الحقّ

توصيف برنامه پيامبران و بشارت و انذار آنان به {الحقّ} گوياى آن است كه آنچه آنان مى گويند، همه، از حقّانيّت و تطبيق با واقعيّت هاى هستى برخوردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 5

5 - بنيان دين ، نهاده شده بر شالوده حق و نه تمايلات هوس آلود كافران

و أكثرهم للحقّ ك_رهون . و لو اتبع الحقّ أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 3

3- كتاب تشريع و نظام تكوين ، هر دو بحق ، حكيمانه و متكى به عزت و توانمندى خداوند

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم . ما خلقنا السم_وت و الأرض

طرح مسأله حقانيت آفرينش آسمان و زمين و نظام تكوين _ در پى بيان نزول كتاب از سوى

خداوند عزيز و حكيم _ مى تواند اشاره به همگونى و هماهنگى كتابِ تشريع با نظام تكوين، در حقانيت و استوارى و استحكام داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 4

4- قوانين حق شريعت ، تبلور هدايت الهى نسبت به خلق

أرسل . .. بالهدى و دين الحقّ

عطف {دين الحقّ} بر {الهدى} ممكن است عطف تفسيرى باشد.

حقانيت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 5،7

5 - آيين ابراهيم ، آيينى نيكو و منزه از هرگونه شائبه باطل و ناهنجار

إن اللّه اصطفى لكم الدين

{اصطفاء} به معناى گزينش صفوه (خالص و نيكوى) هر چيزى است. {ال} در {الدين} عهد ذكرى و اشاره به آيين ابراهيم دارد.

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

حقانيت دين محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 1

1- خداوند ، فرستنده رسول خويش ( محمد ( ص ) ) ، با دو ارمغانِ هدايت و دين حق

هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

حقيقت تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 6

6 - روح تبليغ دين ، تبيين حق براى مردم است ; نه اكراه

ايشان به ايمان .

و ما أنت عليهم بوكيل

حقيقت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 4،12

4 _ روح دين ، تسليم شدن در برابر خداست .

انّ الدّين عند اللّه الاسلام

12 _ اختلاف انگيزى در دين ، پس از درك حقيقت آن ، كفر است .

و ما اختلف . .. و من يكفر بايات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 5

5 _ محور آيين پيامبر ( ص ) ، تسليم در برابر خداوند

فقل اسلمت وجهى . .. ءاسلمتم فان اسلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 20

20 _ تبعيّت از پيامبر ( ص ) ، در نيكوكارى ، تقوا ، تواضع و خضوع ، موجب جلب محبّت خداوند

قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى يحببكم اللّه

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: على البرّ و التقوى و التواضع و ذلّة النّفس.

_______________________________

الدرّ المنثور، ج 2، ص 178.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 6

6 _ ايمان و عمل صالح ، حقيقت پيروى از رسول الهى ( عيسى ( ع ) )

و اتبعنا الرسول . .. جاعل الذين اتبعوك ... و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 14

14 _ تسليم در برابر خدا ، روح اديان الهى

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

از تمام دستورات گذشته (عبادت خدا، نفى

شرك و . .. ) تعبير به تسليم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 7

7 _ توحيد و تسليم در برابر خداوند ، روح دعوت انبيا

و لا يأمركم ان تتّخذوا . .. ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 2،6

2 _ عمل نمودن به ميثاق الهى ( ايمان به پيامبران و يارى كردن آنان ) ، دين خداوند است .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. افغير دين اللّه يبغون

6 _ تسليم در برابر خداوند ، حقيقت دين

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السّموات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 15

15 _ تسليم ، روح دين خداوند ( شريعت اسلام )

و نحن له مسلمون

گويا جمله {و نحن له مسلمون}، خلاصه اى از مطالب گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 5

5 - تقوا ، روح ديانت الهى و ارزشمندترين ارزش ها

إذ قال لقومه ألاتتّقون

ياد كرد تقوا، به عنوان نخستين پيام الياس(ع) به مردم خود، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 3

3 - ارائه حق ، گوهر و قلمرو اصلى دين الهى

فلمّا جاءهم بالحقّ

مقصود از {حقّ} در آيه شريفه، دين و پيام الهى است. اين تعبير گوياى مطلب ياد شده است.

حمايت از دين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 41 - 4

4 - حمايت خداوند از مكتب حق ، وابسته به حيات پيامبران و رهبران الهى نيست .

فإمّا نذهبنّ بك فإنّا منهم منتقمون

خداوند مى فرمايد: حتى در صورت رحلت پيامبر(ص) ما انتقام خويش را از مخالفان خواهيم گرفت. از اين نكته حمايت مستمر او از آيين حق استفاده مى شود.

خاستگاه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 22

22 _ هر امتى برخوردار از شريعت و آيينى خاص از جانب خداوند

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

{شرعة} به معناى طريقى است كه به آب منتهى مى شود و مراد از آن دين و آيين است، چون آدمى را به كمال و حيات واقعى راهنمايى مى كند قابل ذكر است كه در برداشت فوق مخاطب {منكم}، همه انسانها دانسته شده است.

خطر التقاط در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 15

15_ معارف و حقايق الهى همواره در خطر مشوب شدن و آميخته گشتن به امورى باطل است .

أنزل من السماء . .. فاحتمل السيل زبدًا رابيًا و مما يوقدون ... زبد مثله

خطر بدفهمى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند

با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

خطر تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

خطر دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 36

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

خوش اخلاقى مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 4

4 - برخوردارى از منش و خلق و خوى والا ، از شرايط مبلغان دينى و رهبران جامعه اسلامى

إنّك لعلى خلق عظيم

خيانت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6

6 _ پايبندى به ارزش هاى الهى و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 2،6،10

2 _ اسيران جنگ بدر از خيانتكاران به دين خدا تا پيش از آن نبرد

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

6 _ كافران

جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ، پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

خيرخواهى براى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 9،10،13

9 _ لزوم خيرخواهى مؤمنان براى دين و پيامبر ( ص ) و رهبر الهى

إذا نصحوا للّه و رسوله

10 _ خيرخواهى براى دين و رهبر الهى ، تكليفى همگانى و ساقط نشدنى

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

برداشت فوق بدان دليل است كه جهاد در موارد ضعف، بيمارى و تهيدستى ساقط مى شود ولى {نصح} (خيرخواهى) ساقط نمى شود.

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

خيريت تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 4

4_ خير بودن منافع حلال و تجارت هاى عادلانه و سعادت آفرينى معارف و احكام الهى ، از تعاليم شعيب ( ع

) به مردم خويش

ي_قوم . .. بقيّت الله خير لكم

خيريت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 4

4- دين براى بشر ، خير محض است .

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

از آن جايى كه محتواى وحى و قرآن _ كه خير محضند _ دين است، استفاده مى شود كه دين نيز خير است.

درك تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 2،3

2 _ آنان كه حقايق دينى را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

3 _ حق شنوايى و بيان حقايق و معارف دين و درك آنها ، از ملاك هاى ارزش و كرامت آدمى در پيشگاه خداوند

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

كلمه {دواب}، به معناى بهائم و يا جنبندگان، براى اشاره به اين است كه توصيف شدگان به منزله حيوانات هستند و ارزش نام انسان را ندارند.

دروغگويى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 1

1 - نهى كنندگان از نماز و تكذيب گران دين ، مردمى خطاكار و دروغ گويند .

ينهى . .. كذّب ... ناصية ك_ذبة خاطئة

دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 7

7 _ دشمنى برخى از اهل كتاب ( يهود )

، با اسلام و مسلمين

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الكتاب يردّوكم بعد ايمانكم ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 23،25،27

23 _ پاسدارى جامعه ايمانى از خطر نفوذ بيگانگان و دشمنان دين ، وظيفه و مسؤوليت همه اهل ايمان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

به نظر مى رسد هدف از دستور خداوند مبنى بر اينكه كافران را محرم اسرار قرار ندهيد، جلوگيرى از نفوذ آنان در جامعه اسلامى باشد.

25 _ افشاگرى دسيسه و توطئه بيگانگان و دشمنان دين ، از آيات الهى است .

قد بدت البغضاء من افواههم . .. قد بيّنّا لكم الايات

27 _ تعقّل و انديشه جامعه ايمانى ، ابزار شناسايى دشمنان دين و زمينه ساز پرهيز از توطئه هاى آنان

يا ايها الذين امنوا . .. قد بدت البغضاء من افواههم ... ان كنتم تعقلون

بنابر اينكه {ان كنتم تعقلون}، شرطى براى تمام مطالب ذكر شده در آيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 10،15،16،17،19،22

10 _ بروز شدّت كينه و خشم دشمنان دين نسبت به مؤمنان ، در گزيدن سر انگشتان خويش

عضّوا عليكم الأنامل من الغيظ

15 _ ايمان جامعه اسلامى ، مورد خشم و كينه دشمنان دين

و تؤمنون بالكتب كلّه . .. و اذا خلوا عضّوا عليكم الانامل من الغيظ

16 _ نفرين پيامبر ( ص ) براى نابودى دشمنان خشمگين دين و جامعه ايمانى

قل موتوا بغيظكم

17 _ عنايت خاص خداوند ، بر حفظ سلامت جامعه ايمانى از گزند دشمنان دين

ودّوا ما عنتّم قد بدت

البغضاء . .. و اذا خلوا عضّوا عليكم الانامل من الغيظ قل مو

افشاى كينه ها و دشمنيهاى كافران و ارائه راه حل براى مقابله با توطئه آنها، نشانه عنايت ويژه خداوند به مؤمنان است.

19 _ علم و آگاهى همه جانبه خداوند ، به خشم و كينه اى كه دشمنان دين ، از اسلام و جامعه ايمانى به دل دارند .

عضوّا عليكم الانامل من الغيظ . .. انّ اللّه عليم بذات الصدور

22 _ هشدار خداوند به دشمنان دين ، نسبت به عواقب توطئه هاى ايشان عليه جامعه اسلامى

و اذا خلوا عضّوا عليكم . .. انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } پس از جمله {و اذا خلوا ... } در حقيقت هشدارى است به كافران كه نپندارند اگر در خفا عليه مسلمانان كينه توزى و توطئه مى كنند، خداوند آگاه به آن نيست; چرا كه خداوند نه تنها به جلسات مخفى آنان آگاه است، بلكه به درون سينه هاى آنان كه مخفيتر از جلسات سرى آنان است، نيز دانا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 1،2،4،8

1 _ ناخشنودى دشمنان دين ، حتى از اندك خير و خوشايندى براى مؤمنان

ان تمسسكم حسنة تسؤهم

2 _ خشنودى دشمنان دين از گرفتارى اهل ايمان ، به حوادث بد و ناگوار

و ان تصبكم سيّئة يفرحوا بها

4 _ افشاى بدخواهى هاى دشمنان دين نسبت به مسلمانان ، از جانب خداوند

ان تمسسكم حسنة تسؤهم

8 _ صبر و پايدارى در برابر ناگوارى هاى ناشى از قطع رابطه دوستى با دشمنان دين ، عامل مصون ماندن جامعه ايمانى از

كيد و خيانت آنان

لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. و ان تصبروا و تتقوا لايضرّكم كيدهم شيئاً

در برداشت فوق، متعلق {تتقوا} به قرينه صدر آيه، پرهيز از دوستى با دشمنان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 17

17 _ هراس و سستى در رويارويى با دشمنان دين و عدم اتكا و توكّل بر خداوند ، نشانه بى تقوايى *

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

جمله {فاتّقوا اللّه}، مى تواند تفريع براى تمامى مطالب سابق باشد; يعنى از سستى در جنگ و بى اعتقادى به ولايت خداوند و عدم توكّل بر او برحذر باشيد كه با تقواى الهى سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 12

12 _ محروميّت از امداد هاى ويژه الهى در رويارويى با دشمنان دين ، پيامد بى صبرى و بى تقوايى

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 22

22 _ بى ايمانى و سستى در رويارويى با دشمنان دين ، موجب محروميّت از محبّت الهى

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 1،2،9

1 _ پذيرفته شدن دعاى همرزمان انبياى گذشته ، در پيكار با دشمنان دين

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

{ثواب الدّنيا}، مى تواند اشاره

به پيروزى مجاهدان باشد كه با جمله {و انصرنا على القوم الكافرين} درخواست شده بود. و {ثواب الاخرة}، حكايت از برآورده شدن خواسته ديگر آنان دارد كه با جمله {و اغفرلنا ذنوبنا}، درخواست شده بود. زيرا ثواب آخرت در گرو آمرزش گناهان است.

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

9 _ پيروزى بر دشمنان دين ، تنها از جانب خداست ; گر چه تمامى عوامل طبيعى آن فراهم باشد .

قال معه ربّيّون كثير فما وهنوا . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

در آيه شريفه به كليّه عوامل پيروزى و نيز استقامت و پايمردى نيروها (فما وهنوا . .. ) اشاره شده است ; ولى در عين حال خداوند پيروزى مجاهدان را عطايى از جانب خويش مى شمارد. (فاتيهم اللّه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 9

9 _ گريز از ميدان كارزار با دشمنان دين ، لغزشى شيطانى

انّ الّذين تولّوا . . انّما استزلّهم الشّيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 8،13

8 _ پيكار با دشمنا دين ( جهاد ابتدايى ) و دفاع در برابر هجوم آنان ( جهاد دفاعى ) ، دو تكليف الهى بر عهده جامعه ايمانى *

قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، بيان حكم جهاد باشد، نه دعوت براى حضور در نبردى خاص و مقطعى. بنابراين جمله {قاتلوا ... }،

ناظر به جهاد ابتدايى و جمله {او ادفعوا} ناظر به جهاد دفاعى است.

13 _ سرباز زدن از حضور در پيكار با دشمنان دين و دفاع از كيان اسلامى ، از نشانه هاى نفاق

و ليعلم الّذين نافقوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 12

12 _ نياز مبرم پيامبر ( ص ) به نيرو هاى مجاهد براى مقابله با دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

فراخوانى نيروهاى مجروح جنگ احد براى نبردى ديگر، چنانچه در شأن نزول آمده است، حكايت از نياز مبرم به نيروهاى مجاهد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 7،10

7 _ اجتماع دشمنان دين براى نبرد با مؤمنان پيرو خدا و رسول ( ص ) ، موجب افزايش ايمان و اعتقاد آنان به حقّانيّت راهشان مى گردد .

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. فزادهم ايماناً

مراد از ضمير فاعلى در {زادهم}، اجتماع دشمنان است كه از {انّ النّاس قد جمعوا لكم} استفاده مى شود. يعنى اجتماع مشركان براى نبرد، باعث افزونى ايمان پيروان خدا و رسول شد.

10 _ لزوم توكّل به خداوند در مقابله با دشمنان مهاجم

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

بر شمردن صفات پسنديده مجاهدان حقيقى و تمجيد آنان از سوى خداوند، براى ترغيب ديگر مؤمنان به داشتن و تحصيل چنين حالات و صفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175

- 7،12،17،18

7 _ لشگريان كفر و شرك و دشمنان اسلام ، دوستان شيطانند .

انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {كُم} از {يخوّف اولياءه} حذف شده باشد; يعنى {يخوّفكم اولياءه}.

12 _ مؤمنان نبايد از دشمنان دين _ هر چند لشگرى انبوه باشند _ هراسناك شوند .

انّ الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. فلاتخافوهم

17 _ شجاعت و شهامت در برابر دشمنان دين ، از نشانه هاى ايمان و ويژگى مؤمنان

فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

18 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به رويارويى و جهاد با دشمنان دين

انّما ذلكم الشّيطان . .. فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جمله {اگر ايمان دارى از دشمنان دين نهراسيد}، خطاب به كسانى است كه مدعى ايمان هستند و به هدف ترغيب آنان به رويارويى با دشمن ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 12

12 _ شناخت سنن الهى و توجّه به تدبير وى درباره مخالفان اسلام ، موجب رفع اندوه از عملكرد آنان

و لا يحزنك . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

جمله {يريد اللّه . .. }، دالّ بر سنّت الهى در محروم كردن كافران از بهره هاى اخروى است و خداوند با شناساندن اين سنّت خويش، پيامبر (ص) را از غم و اندوه بازداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 4

4 _ مهاجمان به آيين و فرهنگ جامعه ايمانى ، دشمنان واقعى مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل.

و اللّه اعلم باعدائكم

خداوند از آن جهت عالمان يهود را دشمن مسلمانان معرفى مى كند كه آنان در پى گمراهى مسلمانان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 7،16

7 _ اذعان به مالكيت خدا بر زمين و نفوذ مشيت او ، زمينه ساز مقاومت در برابر دشمنان دين است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء

16 _ ايمان به حاكميت خدا بر زمين ، صبر در برابر دشمنان دين و استعانت از خدا ، جلوه هايى از تقواپيشگى است .

و العقبة للمتقين

از بشارت ضمنى موسى(ع) به حاكميت يافتن بنى اسرائيل به شرط استعانت از خدا و پيشه كردن صبر و سپس بيان اين حقيقت كه {حاكميت سرانجام از آن تقواپيشگان است}، معلوم مى شود شرايط ذكر شده جلوه هايى بارز از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 40 - 3

3 _ باور اهل ايمان به سرپرستى خدا و يارى او ، مايه نهراسيدن آنان از دشمنان دين و اجراى فرمان جهاد

فإن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير

جمله {فاعلموا . .. } علاوه بر رساندن مضمون خود به منظور تقويت روحيه مسلمانان براى جهاد با دشمنان فتنه انگيز ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 3

3 _ به كارگيرى خانه خدا عليه دين خدا ، توسط منافقان

و الذين اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- رعد - 13 - 42 - 1

1_ امت هاى پيشين عليه پيامبران و برنامه هاى الهى ، توطئه مى كردند و براى مقابله با آنها به مكر و حيله مى پرداختند .

و قد مكر الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 2،3،4

2- كافران ، همواره درصدد جلوگيرى از راه خدا و در پى ممانعت از گسترش تعاليم الهى هستند .

للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله

3- كافران ، همواره در پى كج جلوه دادن راه و تعاليم الهى هستند .

للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا

4- كافران ، در پى يافتن عيب و نقص در تعاليم الهى و اثبات نادرستى آنها هستند .

للك_فرين . .. و يبغونها عوجًا

عبارت {يبغونها عوجاً} (راه خدا را كج مى خواهند) مى تواند به اين معنا باشد كه كافران، در پى اين بودند كه در تعاليم آسمانى اعوجاج و نقصى بيابند وآن را برملا كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 3

3- اقوام كافر ، نه تنها تعاليم انبيا را نپذيرفتند ; بلكه تحمل ديندارى خود آنان را نيز نداشتند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم من أرضنا أو لتعودنّ فى ملّتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 5

5 - مكتب حق در رويارويى با مخالفان ، همواره مورد حمايت خداوند بوده است .

انتقمنا منهم . .. فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 3

3_ بيماردلان منافق ، داراى كينه هاى عميق نسبت به دين و مؤمنان

أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

{أضغان}، (جمع {ضغن}) به معناى كينه هاى شديد و عميق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 17

17 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 17

17 _ نويد خداوند به حمايت از مسلمانان در برابر دشمنان دين با فراهم آوردن پيروزى با امداد هاى غيبى براى آنان

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او امر من عنده

دشمنان دين در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 5

5- تكرار تاريخ در برخورد دشمنان اديان ، با اديان

كذلك فعل الذين من قبلهم

دشمنان دين و معارف قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 6

6 _ انكار نفوذ آموزه هاى قرآن در ميان دل و جان مردم ، از ترفند هاى منافقان و دشمنان دين

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

استفهام در جمله {أيّكم زادته . .. } استفهام انكارى و بيانگر نفى تأثيرگذارى آيات قرآن در دل و جان اهل ايمان است. قابل ذكر است كه ضمير {منهم} به منافقان برمى گردد.

دشمنان دين و

مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 31

31 _ خداوند ، حامى مؤمنان ، در برابر توطئه هاى يهوديان و دشمنان دين

كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

دشمنان علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

دشمنى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 23

23 _ پرستش غير خدا ، دشمنى با دين و رسولان الهى است .

فلا تشمت بى الأعداء

مراد از {الأعداء} پرستشگران غير خدا هستند و هارون آنان را دشمنان دين و رسالت دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 6

6 - دشمنى بى دليل با دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، بدترين نوع گمراهى

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه

مصداق مورد

نظر در آيه، هواپرستانى اند كه با قرآن و تورات به مبارزه برخاسته و بدون دليل آنها را به سحر متهم ساختند.

دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10_ گرايش دادن اشراف به توحيد و معارف دين ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهى دست نيست .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور فراخواندن مردم به راه خدا و دين الهى بود و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش آن .

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا . .. إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

از اين كه خداوند در آيه قبل رسالت پيامبر(ص) را، منحصر به انذار و بشارت دانست و در آيه مورد بحث، انسان را در انتخاب راه الهى آزاد گذاشت، مى توان استفاده كرد كه پيامبر(ص) حق نداشت مردم را به پذيرش دين مجبور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 1،10

1 - در صورت دعوت از مجادله گران درباره خدا براى پيروى از تعاليم آسمانى ، آنان ، خود را پيروِ آيين نياكان شان معرفى مى كنند .

الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا

10 - پاسخ منفى دادن به فراخوان عمل به تعاليم دين آسمانى ، به بهانه پيروى از آيين نياكان ، جاهلانه و مجادله اى بدون دليل است

.

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير . و إذا قيل لهم ا

دفاع از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 13

13 - سنت الهى در حفظ شريعت و ديانت ، از طريق دفاع و مجاهدت هاى مردمان

و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض . .. و مس_جد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 4

4 - دفاع از عقايد مذهبى و شرك آميز مردم ، از حيله ها و نيرنگ هاى صاحبان زر و زور ، براى مبارزه با دعوت توحيدى نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

دفاع از مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

دفع توطئه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 8

8_ آگاهى خداوند به عملكرد و دستاورد انسانها ، زمينه ساز اقتدار

او بر خنثى كردن مكر ها و توطئه هاى ايشان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى

فلله المكر جميعًا يعلم ما تكسب كل نفس

جمله {يعلم . ..} به منزله تعليلى است براى {فلله المكر جميعاً} و اشاره به ريشه و خاستگاه اين حقيقت دارد كه مكرها و توطئه هاى كافران عليه برنامه هاى الهى بى اثر است و همه برنامه ها در اختيار خداوند است ; يعنى، چون خداوند از اعمال و رفتار انسانها آگاه است، مكر و نقشه هاى ايشان بر او مخفى نمى ماند و لذا به خوبى مى تواند آنها را خنثى سازد.

دفع مكر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 8

8_ آگاهى خداوند به عملكرد و دستاورد انسانها ، زمينه ساز اقتدار او بر خنثى كردن مكر ها و توطئه هاى ايشان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى

فلله المكر جميعًا يعلم ما تكسب كل نفس

جمله {يعلم . ..} به منزله تعليلى است براى {فلله المكر جميعاً} و اشاره به ريشه و خاستگاه اين حقيقت دارد كه مكرها و توطئه هاى كافران عليه برنامه هاى الهى بى اثر است و همه برنامه ها در اختيار خداوند است ; يعنى، چون خداوند از اعمال و رفتار انسانها آگاه است، مكر و نقشه هاى ايشان بر او مخفى نمى ماند و لذا به خوبى مى تواند آنها را خنثى سازد.

دلايل اختيار در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 5

5 _ ايمان نياوردن گروه هاى بسيارى از انسان ها ، نشان آزادى

آدميان و مجبور نبودنشان از سوى خداوند در پذيرش دين الهى است .

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض كلهم جميعاً

دلايل اهميت تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 6

6 - سرآمدبودن داورى هاى خداوند و حكيمانه بودن آن ، دليل ضرورى بودن ارشاد هاى دينى است .

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

دلايل حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 1،2

1 - كتاب هاى آسمانى ، حاوى احكام و معارف دينى و در بردارنده دلايلى روشن بر حقانيت آنها

ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب

2 - خداوند ، احكام و معارف دينى و دلايل حقانيت آنها را نازل كرده و در كتاب هاى آسمانى بيان داشته است .

ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب

{هدى} به معناى هدايت كننده است و مقصود از آن در آيه شريفه احكام و معارف دين مى باشد. {بينات} به معناى دلايل روشن است و مراد از آن در آيه، دلايل و براهينى است كه براى معارف و احكام دينى ايراد شده است.

دلدارى به حاميان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 5

5 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) و حاميان دين ، در قبال توطئه گران

فالذين كفروا هم المكيدون

كافران، عليه دين و پيامبر(ص) توطئه مى كنند; ولى خداوند اطمينان داده است كه تنها اشخاصى كه در اين

ميان ضرر مى كنند، خود كافران اند; نه پيامبر(ص) و مؤمنان.

دنياطلبى علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 9

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

دنياطلبى كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

دوستى با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 20

20 - داشتن روابط سرّى و دوستانه با دشمنان دين ، رفتن به بيراهه و حركتى بى فرجام است .

و من يفعله منكم فقد ضلّ سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 1

1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 10،11

10 - آيين ابراهيم ، پايه و اساس دين اسلام است .

قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

11 - ابراهيم ( ع ) ، نه بر آيين يهود و نه

بر آيين نصارا .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 14

14 - آيين ابراهيم ، پايه و اساس همه اديان الهى

ملة إبرهيم حنيفاً . .. قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا و ما أنزل إلى إبرهيم .

جمله {بل ملة إبراهيم . ..} بيان مى دارد كه تنها آيين بايسته پذيرش، آيين ابراهيم است و آيه مورد بحث ايمان به همه پيامبران و كتابها، معارف و احكام نازل شده بر آنان را ضرورى دانسته است. مقايسه اين دو معنا نشان مى دهد كه اساس همه اديان پس از ابرهيم(ع)، همان آيين ابراهيم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 5

5 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله {أم تقولون . ..} در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن سزاوار ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 2،3،7

2 _ محاجه يهود و نصارا درباره آيين ابراهيم ( ع )

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم

از جمله {و ما انزلت . .. }، معلوم مى شود محاجّه و نزاع، درباره آيين ابراهيم بوده است.

3 _ نصارا ، ابراهيم ( ع ) را نصرانى و يهوديان ، او را يهودى

مى پنداشتند .

لم تحاجّون فى ابرهيم و ما انزلت التورية و الانجيل

7 _ نزول تورات و انجيل پس از ابراهيم ( ع ) ، دليل بطلان ادعاى يهودى يا نصرانى بودن آن حضرت

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم و ما انزلت التورية و الانجيل الاّ من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 5،6

5 _ آگاهى كامل خداوند از آيينى كه حضرت ابراهيم ( ع ) بدان متديّن بود .

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

6 _ جهل اهل كتاب به آيينى كه حضرت ابراهيم ( ع ) بدان متديّن بود .

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 1،2،3،4،6،7،10

1 _ ابراهيم ( ع ) ، نه يهودى بود ، نه نصرانى .

ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

2 _ يهود ، مدّعى يهوديت ابراهيم ( ع ) و نصارا ، مدّعى نصرانيّت او بودند .

يا اهل الكتاب . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانياً

3 _ ادعاى يهوديّت ابراهيم ( ع ) ، حجت يهود بر حقانيّت خويش در مقابل نصارا *

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

4 _ ادعاى مسيحيّت ابراهيم ( ع ) ، حجت نصارا براى حقّانيت خويش در مقابل يهوديان *

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

6 _ ابراهيم ( ع ) ، حنيف ( گرويده به حق ) و تسليم در برابر

خداوند بود .

و لكن كان حنيفاً مسلماً

7 _ ابراهيم ( ع ) ، هرگز مشرك نبود .

و ما كان من المشركين

10 _ ابراهيم ( ع ) بر آيين محمّد ( ص )

و لكن كان حنيفاً مسلماً

اميرالمؤمنين (ع) درباره {و لكن كان حنيفاً مسلماً} مى فرمايد: كان على دين محمّد (ص).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 177، ح 60 ; بحارالانوار، ج 12، ص 11، ح 29.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 4

4 _ بيگانگى يهود و نصارا از آيين حضرت ابراهيم ( ع ) ( تسليم بودن در برابر خدا )

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

جمله {ان اولى . .. }، تعريضى است به يهود و نصارا كه چنين نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 2،4

2 _ دعوت خداوند از مردم ، براى پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

فاتّبعوا ملّة ابراهيم حنيفاً

4 _ حلّيت كليه خوردنى ها در آيين ابراهيم ( ع )

كُلُّ الطعام كان حلا لبنى اسرائيل . .. فاتّبعوا ملّة ابراهيم

بنابراينكه استثناء در {الاّ ما حرّم} استثناء منقطع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 2

2 _ كفر اهل كتاب به آيات الهى ( انكار حليّت خوردنى ها قبل از نزول تورات در آيين ابراهيم و انكار تقدّم تاريخى بناى كعبه )

كل الطعام . .. قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه

مراد از {ايات اللّه}، مضامينى است كه در آيه هاى قبل بيان شد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 9

9 _ آيين اسلام، آيين ابراهيم است.

دينا قيما ملة إبرهيم

{ملة إبراهيم} بدل براى {دينا قيما} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 8

8- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إن إبراهيم كان أمة قانتاً لله حنيفاً } : و ذلك انه على دين لم يكن عليه أحد غيره فكان أمة واحدة و أما { قانتاً } فالمطيع و أما الحنيف فالمسلم . . . ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا {إن ابراهيم كان أُمّة قانتاً لله حنيفاً} روايت شده است: امت بودن ابراهيم(ع) به خاطر آن است كه او بر دينى بود كه هيچ كس غير او بر آن دين نبود و اما {قانتاً} به معناى مطيع است و اما حنيف به معناى مسلم مى باشد. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 8

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف {حنيف} را ملاك پيروى پيامبر(ص) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 3

3 - تداوم خط فكرى و مكتبى نوح ( ع ) ، از سوى ابراهيم

( ع ) و اشتراك دين آنان در اصول و مبانى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4،13

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

دين ابراهيم(ع) و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 8

8 _ پيامبر اكرم ( ص ) از ابراهيم ( ع ) و ابراهيم ( ع ) از پيامبر ( ص ) و دين و سنّت پيامبر ( ص ) همان دين و سنّت ابراهيم ( ع )

ذريّة بعضها من بعض

رسول اللّه (ص): . .. لأنّى من ابراهيم و ابراهيم منّى، دينه دينى و سنّته سنّتى و انا افضل منه، و فضلى من فضله و فضله من فضلى و تصديق قولى قول ربى {ذرية بعضها من بعض}.

_______________________________

محاسن برقى، ج 1، ص 152 ; ح 74 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 169، ح 33.

دين اسباط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 5

5 - ابراهيم

، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله {أم تقولون . ..} در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن سزاوار ملامت هستند.

دين استوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 5

5 - دين فطرى ، دينى ثابت و استوار است .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه التى . .. فأقم وجهك للدين القيّم

{ال} در {الدين} در اين آيه، ممكن است عهد بوده و اشاره به دينى داشته باشد كه در آيه سى همين سوره از آن سخن گفته شده است. بنابراين {القيّم} صفت دين فطرى مى شود.

دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 5

5 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله {أم تقولون . ..} در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن سزاوار ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

دين اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 135 - 15

15 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { ان الحنيفة هى الاسلام ;

]آيين [ حنيف، همان آيين اسلام است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 3

3 _ دين اسلام ، { سبيل اللّه } است .

لم تصدّون عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 34

34 _ اسلام ، نام رسمى دين خاتم پيامبران

و رضيت لكم الاسلم ديناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 9

9 _ آيين اسلام، آيين ابراهيم است.

دينا قيما ملة إبرهيم

{ملة إبراهيم} بدل براى {دينا قيما} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 3

3 - اسلام ، تنها دين قابل انتساب به خداوند است .

دين اللّه

دين اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 5

5 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله {أم تقولون . ..} در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن سزاوار ملامت هستند.

دين امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 22،25

22 _ هر امتى برخوردار از شريعت و

آيينى خاص از جانب خداوند

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

{شرعة} به معناى طريقى است كه به آب منتهى مى شود و مراد از آن دين و آيين است، چون آدمى را به كمال و حيات واقعى راهنمايى مى كند قابل ذكر است كه در برداشت فوق مخاطب {منكم}، همه انسانها دانسته شده است.

25 _ شرايط و مقتضيات خاص هر امت ، دليل ارائه شريعت هاى متعدد از جانب خداوند

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

ظاهراً {منكم} متعلق به {جعلنا} است و اشاره به ريشه تعدد شرايع دارد. يعنى اختصاص هر امتى از شما مردم به شريعتى خاص، برخاسته از خصلتهاى خودتان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 3

3 _ دين و شريعت آسمانى براى تمامى امت ها در همه اعصار ، وجود داشته است .

و لكل أمة رسول فإذا جاء رسولهم

دين انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 4

4 - خداوند ، به آيين پيامبران خويش از همگان آگاهتر است .

قل ءأنتم أعلم أم اللّه

دين انسان هاى نخستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 3

3 _ توحيد و يكتاپرستى ، دين مشترك جوامع بشرى نخستين

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

{امت} به هر جمعيتى كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد گفته مى شود. مراد از آن امر واحد _ كه جوامع بشرى نخستين را گرد هم آورد و از ايشان يك امت تشكيل داد _ به قرينه آيه

قبل، توحيد و يكتاپرستى است.

دين اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 2

2 _ تشريع امر به معروف و نهى از منكر ، در آيين اهل كتاب

من اهل الكتب . .. يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

ظاهر اين است كه اوصاف مذكور براى اهل كتاب، با وصف اهل كتاب بودن آنان است.

دين اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 10،11

10 _ اهل مدين در زمان شعيب داراى آيينى غير الهى

أو لتعودن فى ملتنا

11 _ مؤمنان به شعيب ( ع ) پيش از ايمان به وى هم مسلك با مردم مدين در پيروى از آيين غير الهى

أو لتعودن فى ملتنا

عَوْد (مصدر لتعودن) به معناى بازگشتن است. بنابراين {لتعودن} دلالت مى كند كه مؤمنان به شعيب(ع) تا پيش از ايمان به وى با مردم مدين هم مسلك بودند. قابل ذكر است كه اطلاق اين معنا بر شعيب(ع) از باب تغليب است.

دين اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 96 - 2

2- آيين شرك و عقيده به وجود خدايى جز الله ، دين غالب و آيين مردم مكه$ بود .

و أعرض عن المشركين . .. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر

بود.

دين برگزيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 5،6،7

5 - آيين ابراهيم ، آيينى نيكو و منزه از هرگونه شائبه باطل و ناهنجار

إن اللّه اصطفى لكم الدين

{اصطفاء} به معناى گزينش صفوه (خالص

و نيكوى) هر چيزى است. {ال} در {الدين} عهد ذكرى و اشاره به آيين ابراهيم دارد.

6 - آيين ابراهيم ( تسليم خدا بودن ) ، آيين برگزيده خداوند

إن اللّه اصطفى لكم الدين

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 3،17

3 _ تنها دين پذيرفته شده نزد خداوند اسلام ( تسليم بودن در برابر خدا ) است .

انّ الدّين عند اللّه الاسلام

17 _ تسليم از روى اعتقاد و باور قلبى ، تنها دين پذيرفته شده نزد خداوند

انّ الدّين عند اللّه الاسلام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى الدّين فيه الايمان.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 166، ح 22 ; نورالثقلين، ج 1، ص 323، ح 68.

دين بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 15

15 _ كردار نارواى بنى اسرائيل على رغم انتساب آنان به دين يهود ، دليل كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى در سعادت انسان

إنّ الذين ءامنو و الذين هادوا . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

در آيه قبل بيان شد كه {ان الذين . ..} اشاره دارد به اين كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نمى باشد و اين آيه به منزله برهانى بر آن حقيقت

است، يعنى انتساب يهود و نصارا به يهوديت و نصرانيت چگونه مى تواند مايه سعادت آنان باشد با اينكه پيامبران راتكذيب كردند و گروهى از آنان را كشتند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 5

5 _ بنى اسرائيل ، مردمى مغرور به نژاد و دين خويش

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

بسيارى از مفسران برآنند كه ريشه اعتقاد بنى اسرائيل (رهايى از آزمون و مجازات الهى) اين بوده كه آنان از نسل اسرائيل هستند و به يهوديت و يا نصرانيت منتسب مى باشند. آيه 69 كه مجرد انتساب به دين را كارساز در سعادت نمى دانست، مى تواند اشاره به اين نظريه داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 5

5 - پايبند ماندن بنى اسرائيل بر آيين توحيدى پدران خويش ( ابراهيم ، اسحاق و يعقوب )

ه_ذا من شيعته

دين پسران يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 4

4 - يعقوب ( ع ) ، نگران باور هاى دينى فرزندانش پس از مرگ خويش و نبودنش در ميان آنان

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

دين پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 33

33 _ دين كامل ، تنها دين مورد پسند خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

چون خداوند پس از بيان اكمال دين، آن را پسنديده خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 9،10،12

9 - خداوند ، استقرار و تثبيت دين مورد پسند خويش را به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

10 - وعده أكيد خداوند به استقرار و تثبيت دين مورد پسند خويش به سود مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

12 - اسلام ، تنها دين مورد پسند خدا و متناسب و سودمند براى انسان ها

و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم

گفتنى است سودمند بودن دين اسلام براى بشر، از لام {لهم} _ كه براى انتفاع است _ به دست آمده است.

دين جاودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 9

9 _ قرآن و اسلام ، كتاب و آيينى جاودان و ماندگار

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره

دين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 6

6- شريعت موسى ، براى جن و انس و مشترك ميان آنان

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا أُنزل من بعد موسى

از سخنان انذارگران جن، استفاده مى شود كه آنان قبل از قرآن، به موسى(ع) و كتاب آسمانى او ايمان داشته اند.

دين حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 5

5_ حكومت مصر در زمان يوسف از شريعت يعقوب پيروى نمى كرد .

قالوا فما جزؤه . .. من وجد فى رحله فهو جزؤه

دين

حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 13

13 - اصرار بر توحيد ، از نشانه هاى اساسى دين حق و از علامت هاى مهم آيين هدايت بخش است .

و قالوا . .. تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

جمله {و ما كان من المشركين} در حقيقت بيان علت گزينش آيين ابراهيم، اعلام شايستگى آن براى پيروى و دليل هدايت بخشى آن است; يعنى، به اين دليل كه ابراهيم مشرك نبود و آيين او به شرك آميخته نبود، بايد پيروى شود و به همين دليل آيين او آيينى هدايت بخش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 6

6 _ شريعت اسلام ، تنها دين حق و مورد پذيرش خداوند

و لا يدينون دين الحق

مقصود از دين حق در {لايدينون دين الحق} دين اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 4،5،8

4 _ اسلام ، تنها دين حق و مورد قبول خدا

هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق

5 _ آمدن پيامبر ( ص ) ، همراه با هدايت ( قرآن ) و دين حق ( اسلام ) در راستاى تكميل نور الهى و تحقق اراده خداست .

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره . .. هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق

8 _ تعلق اراده الهى در غلبه يافتن دين حق ( اسلام ) بر ديگر اديان جهان ، على رغم كراهت مشركان

و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره

المشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 10

10 - تنها دين اسلام از ميان ديگر اديان الهى ، حق بوده و سزاوار پيروى كردن است .

إنّا كنّا من قبله مسلمين

از اين كه پيروان اديان الهى پيشين (اهل كتاب) با آمدن دين اسلام، اين دين را حق دانستند و دست از دين گذشته خود برداشته و تسليم دين اسلام گشتند; مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

دين حنيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 15،16

15 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { ان الحنيفة هى الاسلام ;

]آيين [ حنيف، همان آيين اسلام است}.

16 - از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { ما أبقت الحنيفة شيئاً حتى ان من ها قص الشارب و قلم الاظفار و الختان ;

دين حنيف هيچ چيزى را فرو گزار نكرده است، حتى كوتاه كردن موى سبيل، ناخن و ختنه كردن را هم، دارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 6،11

6 _ آيين ابراهيم ( ع ) ، پيراسته از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

{حنيفاً} توصيف {ملة} (آيين) و به معناى مستقيم و خالى از هرگونه انحراف است.

11 _ پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) ( دين حنيف ) ، موجب برخوردار شدن از محبت خداوند

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

در صورتى كه آيين پيراسته از انحراف، باعث دستيابى ابراهيم به

مقام دوستى خدا شده باشد، پيروى از آن آيين، براى ديگران نيز مى تواند چنان تأثيرى داشته باشد و آنان را چون ابراهيم به مقام دوستى خداوند ارتقا دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 3،4

3 _ توحيد در عبادت و يكتاپرستى ، دين حنيف و صراط مستقيم است .

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

4 _ اسلام ، دين حنيف و تنها راه مستقيم و بى انحراف براى بشريت است .

أقم وجهك للدين حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 5

5 - اسلام ، دينى استوار و به دور از هرگونه انحراف و نادرستى است .

للدين حنيفًا . .. ذلك الدين القيّم

بنابراين كه {حنيفاً} حال براى {الدين}باشد، دلالت بر نكته ياد شده مى كند.

دين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 26

26 _ دستيابى به آيين ها و شرايع الهى ، داراى روش و طريقى خاص و روشن

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

{شرعة} به معناى شريعت است و {منهاجاً} يعنى راه رسيدن به آن شريعت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 12

12 - اسلام ، تنها دين مورد پسند خدا و متناسب و سودمند براى انسان ها

و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم

گفتنى است سودمند بودن دين اسلام براى بشر، از لام {لهم} _ كه براى انتفاع است _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 3

3 - پيامبران ، آورندگان دين الهى و تصديق كننده و مؤمن به آن

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

دين در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر ( ص )

ليظهره على الدين كلّه

دين در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 11

11- دين الهى ، با تلاش ذوالقرنين ، تا آخرين نقطه سرزمين او ، گسترش يافت .

و أمّا من ءامن

دين در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 5

5- ريشه بدعت گذارى در دين ، آرا و گفته هاى بى اساس و دروغين است .

و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام لتفتروا على الله الكذب

دين در مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 11

11- دين الهى ، با تلاش ذوالقرنين ، تا آخرين نقطه سرزمين او ، گسترش يافت .

و أمّا من ءامن

دين سازى با سرگرمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 1،25

1 _ برخى مردم بازى و سرگرميهاى دنيا را به عنوان دين خود برگزيده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

25 _ كسانى كه بازى و سرگرمى دنيا را دين خود قرار داده اند،

كافرند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون

بنابراين كه {اتخذوا دينهم لعبا}، به معناى {اتخذوا اللعب دينا} باشد.

دين سازى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5،6،8،9

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . . ) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

8 - گروهى از عالمان يهود ، مردمانى بدعتگذار و دين ساز بودند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم

دين سازى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 1

1 _ برخى مردم بازى و سرگرميهاى دنيا را به عنوان دين خود برگزيده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

دين ستيزان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل -

73 - 12 - 2

2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .

و جحيمًا

دين ستيزان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 1

1 - تكذيب گران دين ستيز ، گرفتار قيد و بند هاى گران در عرصه قيامت

إنّ لدينا أنكالاً

{نِكْل} (مفرد {أنكال}) به معناى {قيد شديد} است (قاموس المحيط).

دين ستيزى ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

دين ستيزى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 17

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

{زور} به معناى باطل و اضافه در {قول الزور} اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از {سخن ياوه} در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان _ كه در منا نصب كرده بودند _ سرمى دادند.

دين ستيزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

37 - 5

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

دين ستيزى قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

دين ستيزى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 5

5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به

آن هستند . *

فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

مرجع ضمير {عنها} و {بها} ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 5

5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 4

4- اِخبار خداوند از ستيز برخى كافران با دين و پيامبر ( ص ) ، به رغم وضوح حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و شاقّوا ... من بعد ما تبيّن لهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 14 - 4

4 - انكار معاد ، عمده ترين محور مخالفت كافران با پيام دين

ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون

از سرزنش شدن كافران، به خاطر تكذيب دوزخ و حقيقت قيامت، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - كافران ، در انديشه ايجاد وقفه در روند گسترش دين ، با طرح مسائل بى اساس عليه پيامبر ( ص )

أم يريدون كيدًا

در آيات پيشين، سخن از اتهام هاى

مشركان عليه پيامبر(ص) و بررسى علل آن اتهام ها بود. در ادامه اين بررسى، خداوند به انديشه ناسالم و مكرآلود كافران اشاره مى كند كه آنچه آنان مى گويند، ناشى از ابهام شخصيت پيامبر(ص) نيست; بلكه دقيقاً ترفندى خائنانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 9

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

دين ستيزى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 2

2- حق پوشى ، كارشكنى در طريق دين و پيامبرستيزى ، ويژگى مشركان عصر نزول

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه و شاقّوا الرسول

دين ستيزى مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 15

15 - مخالفت بيش از حد با دين الهى و ترديد در حقانيت آن ، از ويژگى هاى مردم مصر از عصر يوسف تا موسى ( ع )

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

دين ستيزى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 10

10- بيماردلانِ منافق ، در انتظار پديد آمدن فرصت ، براى همكارى با دشمنان عليه دين

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

سين در {سنطيعكم} اشاره به موقعيتى دارد كه هنوز فرانرسيده است و منافقان در انتظار فرارسيدن آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 3

3_ بيماردلان منافق ، داراى كينه هاى عميق نسبت به دين و مؤمنان

أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

{أضغان}، (جمع {ضغن}) به معناى كينه هاى شديد و عميق است.

دين صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 6

6 - آيين يهود ، نصارا و صابئان ، از اديان الهى و آسمانى است .

إن الذين ءامنوا . .. و الصبئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 3

3 _ آيين يهود ، نصارا و صابئين ، از اديان رسمى و الهى

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. فلاخوف عليهم

درباره آيين صابئيها نظرات مختلفى بيان شده است، علامه طباطبايى در تفسير {الميزان} پس از اشاره به اقوالى گوناگون تأييد مى كند كه آيين صابئى آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيه بوده است.

دين عالمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 13

13 - معارف و احكام متكى بر وحى ، حقايقى عالمانه است .

من بعد ما جاءك من العلم

آوردن كلمه {علم} به جاى {وحى} اشاره به اين حقيقت دارد كه: دستورات متكى به وحى، دستوراتى عالمانه است.

دين عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 16

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4،13

4 - نوح ،

ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

دين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 6

6 - ربوبيت مطلق الهى ، نقطه اصلى تضاد ميان آيين موسى و آيين فرعونيان

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى و ليدع ربّه . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم

دين فروشان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 2

2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة

دين فروشان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

دين فروشى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 1،15،18

1 _ دين فروشى و پيمان شكنى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى رسيدن به اهداف دنيوى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

از مصاديق بارز {ان الّذين . .. }، به قرينه آيات سابق، اهل كتاب هستند; و چون دين فروشى و بدعت معمولا به دست عالمان دين است، در برداشت فوق، كلمه {عالمان} اضافه شده است.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 13،14،17

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز

و اشتروا به ثمناً قليلاً

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

دين فروشى در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 11

11 _ پرهيز از دين فروشى گروهى از اهل كتاب ، على رغم سوداگرى با آيات الهى از سوى برخى ديگر

انّ من اهل الكتب . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

دين فروشى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 6

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

دين فروشى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 34

34 _ خداوند بر حذر دارنده عالمان يهود از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

دين فروشى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

دين فطرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 5

5 - دين فطرى ، دينى ثابت و استوار است .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه التى . .. فأقم وجهك للدين القيّم

{ال} در {الدين} در اين آيه،

ممكن است عهد بوده و اشاره به دينى داشته باشد كه در آيه سى همين سوره از آن سخن گفته شده است. بنابراين {القيّم} صفت دين فطرى مى شود.

دين كامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 29،32،33

29 _ اسلامِ همراه با ولايت ، دين كامل و مورد رضايت خداست .

اليوم . .. و رضيت لكم الاسلم ديناً

32 _ دين اسلام ، شريعتى كامل و مورد رضايت خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

33 _ دين كامل ، تنها دين مورد پسند خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً

چون خداوند پس از بيان اكمال دين، آن را پسنديده خويش دانسته است.

دين گريزى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 9

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

دين مجادله گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 1

1 - در صورت دعوت از مجادله گران درباره خدا براى پيروى از تعاليم آسمانى ، آنان ، خود را پيروِ آيين نياكان شان معرفى مى كنند .

الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا

دين محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 34

34 _ اسلام ، نام رسمى دين خاتم پيامبران

و رضيت

لكم الاسلم ديناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 3

3 - اسلام ، نام دين حضرت محمد ( ص ) و شناخته شده در دوران نخستين رسالت

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م

گفتنى است كه شناخته شده بودن نام اسلام در صدر اسلام، با توجه به مكى بودن سوره و آيه مورد بحث است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4،13،32

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه { أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطيعون } ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن يعبدوه و لايشركوا به شيئاًثمّ بعث الأنبياء على ذلك إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن يعبدوا اللّه و لايشركوا به شيئاً و قال : { شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً و الذى أوحينا . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند عزّوجلّ نوح را به

سوى قومش مبعوث نمود كه خدا را عبادت نماييد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد. سپس آنها را دعوت نمود به خداى يگانه كه او را عبادت نماييد و هيچ گونه شريكى براى او نگيريد و بعد پيامبران را بر همين منوال فرستاد تا به رسول خدا(ص) رسيد، و آنان را به عبادت خدا و اين كه نسبت به او هيچ گونه شركى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 8

8- پيامبراكرم ( ص ) ، از رسولان { اولواالعزم } ( صاحب شريعت )

فاصبر كما صبر أولوا العزم

خداوند، پيامبر(ص) را موظف كرده است كه همچون رسولان اولواالعزم، پايدار باشد. از اين مطلب معلوم مى شود كه آن حضرت خود نيز از جمله آنان مى باشد; زيرا خداى حكيم شخصى را به چيزى تكليف نمى كند كه در محدوده توان و عنوان وى نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 6،8

6 - استوارى پيامبر ( ص ) بر آيينى عظيم *

إنّك لعلى خلق عظيم

برخى از اهل لغت، براى {خلق} _ افزون بر معناى {سجيه} _ معناى آيين نيز ياد كرده اند (قاموس المحيط و تاج العروس). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { إنّك لعلى خلق عظيم } قال : هو الإسلام و روى أنّ الخُلقَ العظيم هو الدّينُ العظيم ;

از امام باقر(ع) درباره

سخن خداى عزّوجلّ: (إنّك لعلى خلق عظيم) روايت شده كه فرمود: آن (خلق عظيم) اسلام است. و نيز روايت شده است كه خلق عظيم [همان ]دين عظيم است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 1،5

1 - خداوند به پيامبر ( ص ) وعده داد كه او را به برنامه و شريعتى ساده راهنمايى كرده و بر انجام دادن آن آماده و توانا سازد .

و نيسّرك لليسرى

{يسرى} وصف براى موصوفى محذوف از قبيل {الطريقة} يا {الشريعة} و به معناى سهل تر و آسان تر است. اسناد فعل {نيسّر} به ضمير خطاب _ با آن كه در اين موارد طبيعى آن است كه تعبير {آسان كردن يسرى براى پيامبر(ص)} به كار رود; نه {آسان ساختن پيامبر(ص) براى يسرى} بيانگر آن است كه خداوند وعده ايجاد تحولات درونى در شخص پيامبر(ص) را، به آن حضرت داده است كه با سهولت پذيراى برنامه الهى گردد.

5 - فراهم ساختن شريعتى ساده براى پيامبر ( ص ) ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

سبّح اسم ربّك . .. و نيسّرك لليسرى

دين مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 24

24 _ يهوديان ، مسيحيان و مسلمانان ، هر كدام داراى آيين و شريعتى خاص

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

با توجه به آيات گذشته كه درباره يهوديان، مسيحيان و مسلمانان سخن داشت، مى توان گفت خطاب در {منكم} متوجه همه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 1

1- امت اسلام ،

امتى واحد و داراى دينى يكتا

إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة

{ه_ذه} مبتدا و مشاراليه آن امرى است كه در ذهن مخاطبان مستحضر است و {أُمّتكم أُمّة واحدة} خبر {ه_ذه} و حال است. اين جمله مثل {ه_ذا بعلى شيخاً} بيانگر آن امر در ذهن است. گفتنى است {أُمّة} در نزد برخى از اهل لغت به معناى مجموعه انسان هايى است كه در چيزى مانند دين، زمان و مكان واحد اجتماع كرده و مشترك باشند (مفردات راغب) و در نظر برخى ديگر به معناى دين و ملت است (لسان العرب).

دين مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 6

6 - آيين يهود ، نصارا و صابئان ، از اديان الهى و آسمانى است .

إن الذين ءامنوا . .. و الصبئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 24

24 _ يهوديان ، مسيحيان و مسلمانان ، هر كدام داراى آيين و شريعتى خاص

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

با توجه به آيات گذشته كه درباره يهوديان، مسيحيان و مسلمانان سخن داشت، مى توان گفت خطاب در {منكم} متوجه همه آنهاست.

دين مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 8

8 _ اهميّت ويژه آيين موسى و عيسى و كتاب نازل شده بر آنها ( تورات و انجيل )

و ما اُوتى موسى و عيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 19

19 _ اسلام ، برترين آيين در ميان ساير اديان (

دين يهود و نصارا ) براى سعادت بشر

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

بنابر اينكه {خير} براى تفضيل باشد و مُفضّل عليه، آيين خود اهل كتاب و مفضّل، اسلام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 3

3 _ آيين يهود ، نصارا و صابئين ، از اديان رسمى و الهى

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. فلاخوف عليهم

درباره آيين صابئيها نظرات مختلفى بيان شده است، علامه طباطبايى در تفسير {الميزان} پس از اشاره به اقوالى گوناگون تأييد مى كند كه آيين صابئى آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيه بوده است.

دين ملت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 22

22 _ هر امتى برخوردار از شريعت و آيينى خاص از جانب خداوند

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

{شرعة} به معناى طريقى است كه به آب منتهى مى شود و مراد از آن دين و آيين است، چون آدمى را به كمال و حيات واقعى راهنمايى مى كند قابل ذكر است كه در برداشت فوق مخاطب {منكم}، همه انسانها دانسته شده است.

دين منسوخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 4

4 _ دين سازان و مروجان آيين هاى منسوخ ، در حقيقت خود را در رتبه خدا و شريك او قرار داده اند .

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا . .. انّ اللّه لا يغفر ان يشرك به

دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 11

11 _ صندوق معهود ، يادآور و موجب برانگيختن بنى اسرائيل به پيروى از آيين موسى ( پيكار در راه خدا و رهايى از اسارت متجاوزان ) *

و بقية ممّا ترك ال موسى و ال هرون

ذكر جمله {بقيّة ممّا ترك . .. } شايد از اين جهت باشد كه به بنى اسرائيل خاطرنشان سازد كه پيوند مذهبى خود را با موسى (ع) قطع ننمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از كتاب آسمانى ( تورات ) و شريعت مستقل و جدا از شريعت الهى پيشين

و ءاتين_هما الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، مى تواند حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 6

6 - ربوبيت مطلق الهى ، نقطه اصلى تضاد ميان آيين موسى و آيين فرعونيان

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى و ليدع ربّه . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 2

2 - موسى ( ع ) ، از پيامبران صاحب شريعت و كتاب آسمانى

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4،13

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من

الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 1

1 - اعطاى دلايل آشكار از سوى خداوند به بنى اسرائيل ، درباره شريعت موسى

و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر

{من} در {من الأمر} مى تواند به معناى {فى} باشد و كلمه {الأمر} اشاره به كتاب و شريعت موسى(ع) داشته باشد.

دين مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { فوقاه اللّه سيئات ما مكروا } فقال : أما لقد بسطوا عليه و قتلوه و لكن أتدرون ما وقاه ؟ وقاه أن يفتنوه فى دينه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {فوقاه اللّه سيئات ما مكروا} روايت شده كه فرمود: آگاه باشيد فرعونيان بر آن مؤمن، مسلط شده و او را به قتل رساندند; لكن مى دانيد كه خداوند او را از چه چيزى حفظ كرد؟ او را از اين كه در دينش فتنه كنند حفظ كرد}.

دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 11

11 _ نوح ، نخستين پيامبر داراى

كتاب و شريعت *

إنّا أوحينا إليك كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون مسلم است كه قبل از نوح(ع) نيز پيامبرى وجود داشته، بنابراين ذكر حضرت نوح(ع) بدون اشاره به پيامبر پيش از او مى تواند به اين جهت باشد كه او اولين پيامبر داراى شريعت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 13،32

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه { أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطيعون } ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن يعبدوه و لايشركوا به شيئاًثمّ بعث الأنبياء على ذلك إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن يعبدوا اللّه و لايشركوا به شيئاً و قال : { شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً و الذى أوحينا . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند عزّوجلّ نوح را به سوى قومش مبعوث نمود كه خدا را عبادت نماييد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد. سپس آنها را دعوت نمود به خداى يگانه كه او را عبادت نماييد و هيچ گونه شريكى براى او نگيريد و بعد پيامبران را بر همين منوال فرستاد تا

به رسول خدا(ص) رسيد، و آنان را به عبادت خدا و اين كه نسبت به او هيچ گونه شركى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً...}.

دين و اقتصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 8،10

8 _ كتب آسمانى ، مشتمل بر رهنمود هاى اقتصادى و راهگشاى تأمين نياز هاى جامعه *

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا

ترتب رفاه اقتصادى بر عمل به تورات و انجيل مى تواند به اين معنا باشد كه خداوند به عنوان پاداش، بركتهاى زمين و آسمان را به روى عمل كنندگان بگشايد و مى تواند به اين معنا باشد كه در خود تورات و انجيل رهنمودهايى است ه عمل به آنها رونق اقتصادى را براى جامعه در پى دارد. برداشت فوق بر اساس معناى دوم است.

10 _ ارزشمندى رفاه اقتصادى جامعه از ديدگاه اديان الهى

لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

چنانچه رفاه اقتصادى كه از جمله {لاكلوا . .}به دست مى آيد ارزشمند نبود، آن را به عنوان نتيجه اى براى اقامه كتب آسمانى ذكر نمى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 7

7 _ احكام خداوند و قوانين دين ، فراگير امور مادى و مسائل اجتماعى انسانها

قل الأنفال للّه و الرسول

دين و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 11

11 _ لزوم تلاش براى محور قرار دادن كتب آسمانى در كليه شؤون جامعه

و لو انهم

اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

اقامه كتب آسمانى به معناى اداى كامل حق آنها و كنايه از حضور تعاليم آنها در تمامى شؤون زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 7

7 _ احكام خداوند و قوانين دين ، فراگير امور مادى و مسائل اجتماعى انسانها

قل الأنفال للّه و الرسول

دين و رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 10

10 _ ارزشمندى رفاه اقتصادى جامعه از ديدگاه اديان الهى

لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

چنانچه رفاه اقتصادى كه از جمله {لاكلوا . .}به دست مى آيد ارزشمند نبود، آن را به عنوان نتيجه اى براى اقامه كتب آسمانى ذكر نمى كرد.

دين و سياست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 22

22 _ ارتباط عميق ميان فلسفه سياسى و اعتقادى اسلام

يا ايّها الّذين امنوا اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول . .. فان تنازعتم ... ان كنتم

چون اطاعت از رسول (ص) و اولواالامر، كه يك مسأله سياسى است، مترتب به ايمان، كه يك مسأله اعتقادى است، شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 6

6 _ رابطه دين با سياست ، رابطه اى تنگاتنگ و جدايى ناپذير است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

دين و طبع انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 8،9،10

8 _

احكام و قوانين الهى هماهنگ با طبايع انسان است .

لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

ذكر كلمه {طيبت} على رغم اينكه براى رساندن معناى مقصود (نهى از تحريم حلالها) نيازى بدان نبود، براى اشاره به اين حقيقت است كه حلالهاى الهى مطابق طبع انسانها و مايه لذت آنان است.

9 _ جواز بهره گيرى از ماديات در گرو تناسب آن با طبع آدمى است .

لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

10 _ مصلحت انسان ها پايه و اساس قوانين و احكام دين اسلام

طيبت ما احل اللّه لكم

كلمه طيب كه به معناى چيزى است كه خوشايند آدمى باشد و نيز حرف لام در {لكم} كه براى منفعت است مى رساند خداوند در حلال كردن چيزها سودبرى انسانها را لحاظ كرده است.

دين و عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 5

5 _ ارتباط توحيد و قسط و دين ، در نگرش قرآن

لا اله هو . .. قائماً بالقسط ... انّ الدين

دين و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 7

7 _ اسلام ، دين منطق و برهان است ; نه زور و اجبار

لا اكراه فى الدّين قد تبيّن الرّشد من الغىّ

دين و علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 8

8 _ احكام و قوانين قرآن ، مبتنى بر علم و عقل

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جهل _ در لغت _ مقابل عقل و نيز علم، كاربرد دارد.

دين و عمل

ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 5

5 - گرايش به كار هاى بيهوده و صرفاً مايه سرخوشى ، در تضاد با مكتب پيامبران و ناسازگار با بينش الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

دين و عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 5

5- دستورات دين در اداى حقوق ديگران ، همخوان و همسو با عواطف طبيعى انسان است .

و بالولدين إحس_نًا . .. و ءات ذاالقربى حقّه

مقدم شمردن حق پدر و مادر و خويشان و رسيدگى به مشكلات آنان، گرايش طبيعى انسان است و خدا همين را مورد تأييد قرار داده است.

دين و عينيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 14

14 _ ضرورت توأم بودن ايمان به مكتب و تلاش براى تحقق و عينيّت بخشيدن به آن

لتؤمننّ به و لتنصرنّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 8،11،14

8 _ كتب آسمانى ، مشتمل بر رهنمود هاى اقتصادى و راهگشاى تأمين نياز هاى جامعه *

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا

ترتب رفاه اقتصادى بر عمل به تورات و انجيل مى تواند به اين معنا باشد كه خداوند به عنوان پاداش، بركتهاى زمين و آسمان را به روى عمل كنندگان بگشايد و مى تواند به اين معنا باشد كه در خود تورات و انجيل رهنمودهايى است ه عمل به آنها رونق اقتصادى را براى جامعه در پى دارد. برداشت

فوق بر اساس معناى دوم است.

11 _ لزوم تلاش براى محور قرار دادن كتب آسمانى در كليه شؤون جامعه

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

اقامه كتب آسمانى به معناى اداى كامل حق آنها و كنايه از حضور تعاليم آنها در تمامى شؤون زندگى است.

14 _ اهل كتاب وظيفه دار ايمان به قرآن و اقامه آن د تمام شؤون زندگى *

و لو انهم اقاموا . .. ما أنزل اليهم من ربهم

مى توان گفت مراد از {ما انزل اليهم}، قرآن است و كلمه {اليهم} بيانگر اين معناست كه اهل كتاب بايد خود را از مخاطبان قرآن بدانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 6،26

6 _ لزوم برپاداشتن همه جانبه كتب آسمانى و ديگر فرامين الهى و محور قرار دادن آنها در جوامع

لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

26 _ برپا نداشتن كتب آسمانى در جامعه ، كفر به آنهاست . *

حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. فلاتأس على القوم الكفرين

جمله {فلاتأس . ..} علاوه بر ارتباط آن با جمله {و ليزيدن ...} مى تواند تفريع بر ترك اقامه تورات، انجيل و ديگر كتب آسمانى نيز باشد. بنابراين كسانى كه به كتب آسمانى پايبند نيستند از مصاديق كافران خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 8

8 _ اديان الهى در بردارنده حد و مرز روابط و مناسبات اجتماعى با ديگر ملتها

و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 8،10

8 _ احكام و قوانين الهى هماهنگ با طبايع انسان است .

لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

ذكر كلمه {طيبت} على رغم اينكه براى رساندن معناى مقصود (نهى از تحريم حلالها) نيازى بدان نبود، براى اشاره به اين حقيقت است كه حلالهاى الهى مطابق طبع انسانها و مايه لذت آنان است.

10 _ مصلحت انسان ها پايه و اساس قوانين و احكام دين اسلام

طيبت ما احل اللّه لكم

كلمه طيب كه به معناى چيزى است كه خوشايند آدمى باشد و نيز حرف لام در {لكم} كه براى منفعت است مى رساند خداوند در حلال كردن چيزها سودبرى انسانها را لحاظ كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 7

7 _ تأمين نياز هاى طبيعى انسان مورد توجه و در چشم انداز احكام و قوانين دين

لاتحرموا طيبت . .. و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 11،13

11 _ تشريع قوانين و احكام اسلامى در راستاى فقرزدايى

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم

13 _ مناسبات تنگاتنگ ميان احكام و قوانين فردى اسلام با مصالح جامعه

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او تحرير رقبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 6

6 _ مصالح و مفاسد جوامع انسانى معيارى در تشريع احكام دين

انما الخمر . .. فاجتنبوه لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 18

18 _ جامعه قوام يافته در پرتو تعاليم دين ، جامعه اى آماده براى شناخت خداوند و صفات او

قيماً للناس . .. يعلم ما فى السموت و ما فى الارض و إنّ اللّه بكل شىء عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {قيماً للناس} باشد. يعنى هدف از اينكه خداوند مى خواهد جامعه انسانى داراى ثبات باشد اين است كه زمينه خداشناسى و علم انسانها به اسماء و صفات الهى فراهم آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 7

7 _ اديان الهى خواستار بهبود وضع اقتصادى مردم و خواهان برخوردارى آنان از انواع خير ها و بركت هاى مادى

لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 11

11- تحقّق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آنها در ميان مردم ، نيازمند به مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را با آوردن فعل متعدى، به آن حضرت واگذار كرده

است و به خود مردم واگذار نكرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 10

10- تحقّق آموزه هاى دين ، نيازمند مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته

أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند پس از اعطاى آيات (تورات) به موسى(ع) او را مسؤول خارج ساختن مردم از ظلمتها معرفى مى كند، معلوم مى شود كه اجراى تعاليم آسمانى و به كارگيرى آنها نياز به مجرى و شخصيتى كاردان، چون موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 5

5- ارائه راه حل عملى و مشروع ، هم زمان با طرح مشكل و نهى از اعمال نامشروع ، از شيوه هاى دعوت انبياى الهى

فلاتفضحون . .. و لاتخزون ... قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 12،15

12- در نظر گرفته شدن نياز و توان بشر ، در احكام و تكاليف الهى

إنما حرّم عليكم . .. فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد فإن الله غفور رحيم

15- حفظ سلامتى و رفع نياز هاى ضرورى بدن ، داراى اهميت و مورد توجه ويژه در تعاليم دين

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد فإن الله غفور رحيم

از آن جايى كه خداوند خوردنيهاى حرام را در صورت اضطرار (نياز ضرورى بدن و سلامتى جسم به تناول خوردنيهاى حرام) حلال شمرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 11

11- تبيين همه نياز هاى انسان در سعادت و كمال خويش ، در قلمرو تعاليم دين و آموزه هاى وحى است .

إن ه_ذا القرءان يهدى . .. و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

نوع مفسّران برآنند كه چون قرآن، كتاب هدايت و در جهت تأمين سعادت و كمال آدمى است، بنابراين مقصود از {و كلّ شىء} همه امور مرتبط با سعادت و كمال و هدايت است، نه تمامى حقايق و پديده هاى عالم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 3

3 - توجه به ابعاد دنيوى ، اخروى ، معنوى و مادى انسان در شريعت الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ . .. ليشهدوا من_فع لهم

از اين كه {منافع} مقيد به دنيوى يا اخروى و مادى يا معنوى نشده است، مى توان گفت كه: مقصود از آن اعم از خيرات دنيوى و اخروى و مادى و معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 9

9 - توجه اديان الهى ، به امكانات رفاهى و آسايش در زندگى دنيوى

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 4

4 - اهميت دادن به تغذيه سالم و بهره گيرى از نعمت هاى الهى ، وجه مشترك همه اديان آسمانى

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 14

14 - توجه به واقعيت ها و ضرورت ها

، از ملاك ها و شاخص هاى لحاظ شده در تشريع احكام و دستورات الهى در باره زنان

و لايبدين زينتهنن إلاّ ما ظهر منها

حكمت و فلسفه حرمت آشكار ساختن زنيت براى زنان _ به قرينه استثناى {إلاّ ما ظهر منها; جز آنچه خود به خود آشكار است} حساسيت و جلب توجهى است كه اين كار براى نامحرمان ايجاد مى كند. از سوى ديگر، اگر پوشاندن آن قسمت از بدن و زيورآلات كه خود به خود آشكار است، استثنا نمى شد; به دور از واقعيت ها و مخالف با نيازها و ضرورت هايى بود كه عموم زنان با آنها دست به گريبان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 7

7 - احكام و قوانين اسلام ، مطابق با ضرورت ها و واقعيت هاى موجود در زندگى و متناسب با توانايى ها و مقدورات بشرى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ غير متب

سخت گيرى اسلام نسبت به مسأله حجاب و پوشش زنان و استثنا كردن زنان سالخورده و آسان گرفتن بر آنان در اين مسأله نشانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 8

8 - احكام و قوانين اسلام ، مطابق با ضرورت ها و واقعيت هاى موجود در زندگى و متناسب با توانايى ها و مقدورات بشرى

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

اختصاص احكام و مقرارتى ويژه براى افرادى كه برخى از توانايى هاى خود را از دست

داده اند (مانند نابينايان لنگ ها و مريضان) و نيز آسان گرفتن براى آنان، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 13

13 - اَعمال عبادى و اجتماعى ، در بينش الهى داراى پيوندى تنگاتنگ اند .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 16

16 - عينيت بخشيدن به تعاليم شريعت در جامعه ، توصيه خداوند به تمامى پيروان اديان آسمانى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين

{إقامة} (مصدر {أقيموا}) _ كه به معناى به پاداشتن است _ مطلب بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 9

9 - تشريع دين از سوى خداوند ، امرى ضرورى و مطابق با نياز هاى انسان است .

أنزل الكت_ب بالحقّ

بنابراين احتمال كه مراد از {الكتاب} محتواى آن (دين) باشد _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ و نيز با توجه به معناى {حق}، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 5

5 - توجه شريعت به خصلت هاى درونى مردم ، در تنظيم برنامه هاى تبليغى خود *

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند چون دلبستگى شديد مردم به مال را مى دانسته است، پيامبران را از درخواست مزد مادى از مردم، دور داشته است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 14

14 - تحقق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آن در ميان مردم ، نيازمند به مجرى كاردان و رهبرى شايسته است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، پيامبر(ص) را متصدى امر هدايت قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را، با آوردن فعل متعدى {ليخرجكم} به آن حضرت واگذار كرده است; و نه به خود مردم.

دين و مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 7

7 _ تهيه مسكن براى مردم ، از مسايل مورد توجه دين است .

أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً و اجعلوا بيوتكم قبلة

دين و مقتضيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 14

14 - انعطاف پذيرى احكام و قوانين دين و ملاحظه ضرورت ها در تشريع آن قوانين

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا إثم عليه

دين و نيازهاى تربيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

دين و نيازهاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 7

7 _ تأمين نياز هاى

طبيعى انسان مورد توجه و در چشم انداز احكام و قوانين دين

لاتحرموا طيبت . .. و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

دين و ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 27

27 _ هماهنگى عقل و شرع در حكم به لزوم پذيرش ولايت خداوند

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جمله {إنى أمرت . .. } حكايت از صدور فرمانى تشريعى بر ضرورت تسليم در برابر خداوند است. جمله استفهام انكارى {أغير اللّه أتخذ ... } نيز اشاره به حكم عقل در اين مورد دارد، بنابراين عقل و شرع يكسان بر ضرورت پذيرش ولايت خداوند حكم مى رانند.

دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 4

4 - يعقوب ، پيرو آيين ابراهيم و مبلغ آن

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 5

5 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله {أم تقولون . ..} در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن سزاوار ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت

ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

دين يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،4

2_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

دين يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 6

6 - آيين يهود ، نصارا و صابئان ، از اديان الهى و آسمانى است .

إن الذين ءامنوا . .. و الصبئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 4،5

4 _ سهولت شريعت عيسى ( ع ) ، در مقايسه با شريعت موسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

5 _ وعده عيسى ( ع ) به بنى اسرائيل ، دربرداشتن حرمت برخى از محرمات شريعت موسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 8

8 _ اهميّت ويژه آيين موسى و عيسى و كتاب نازل شده بر آنها ( تورات و انجيل )

و ما اُوتى موسى و عيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 19

19 _

اسلام ، برترين آيين در ميان ساير اديان ( دين يهود و نصارا ) براى سعادت بشر

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

بنابر اينكه {خير} براى تفضيل باشد و مُفضّل عليه، آيين خود اهل كتاب و مفضّل، اسلام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 24

24 _ يهوديان ، مسيحيان و مسلمانان ، هر كدام داراى آيين و شريعتى خاص

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

با توجه به آيات گذشته كه درباره يهوديان، مسيحيان و مسلمانان سخن داشت، مى توان گفت خطاب در {منكم} متوجه همه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 3

3 _ آيين يهود ، نصارا و صابئين ، از اديان رسمى و الهى

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. فلاخوف عليهم

درباره آيين صابئيها نظرات مختلفى بيان شده است، علامه طباطبايى در تفسير {الميزان} پس از اشاره به اقوالى گوناگون تأييد مى كند كه آيين صابئى آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيه بوده است.

ذكر تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 7

7 _ معارف الهى آموزه هايى است كه بايد آنها را همواره به خاطر داشت .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{ذكر}، علم و معرفتى است كه آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو {ذكر} ناميده شده كه انسان بايد آنها را بياموزد و همواره به خاطر داشته باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 6

6 _ معارف الهى ، تعاليمى است كه بايد آنها را همواره به خاطر داشت .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{ذكر}، علم و معرفتى است كه آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو {ذكر} ناميده شده كه انسان بايد آنها را بياموزد و همواره به خاطر داشته باشد.

ذلت اخروى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

ذلت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 2

2 _ خدا ، خواستار شكست و ذلّت دشمنان دين و پيروزى و عزت مؤمنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

رد بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 1

1 _ پذيرش بخشى از دين و رها كردن بخشى ديگر، امرى ناروا و مانند نپذيرفتن همه دين است.

إن الذين فرقوا دينهم .

.. لست منهم فى شىء

مراد از {دين}، دين الهى است و متفرق ساختن دين به معناى پذيرش بخشى از آن و نپذيرفتن بخشى ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 8

8 - قبول بخشى از دين و ر ها ساختن جنبه هاى ديگر آن ، عملى مشركانه است .

و لاتكونوا من المشركين . من الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

مراد از {دين} مى تواند اسلام باشد. متفرق ساختن آن، به معناى پذيرش بخشى از آن و قبول نكردن بخشى ديگر است. لازم به ذكر است كه فعل ماضى {فرّقوا} در صورت ياد شده منسلخ از زمان مى باشد.

رد دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 4

4 - متعصّانِ تابعِ احساسات خويشاوندى ، هر دعوتى را ، از هر كسى ، براى پيروى از تعاليم آسمانى ، جواب منفى مى دهند .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ماأنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آورده شدن فعل مجهول {قيل} به جاى اين كه دعوت كننده و گوينده خاصى را، مانند انبيا، مشخص كند، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

رد دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 1

1 _ پذيرش بخشى از دين و رها كردن بخشى ديگر، امرى ناروا و مانند نپذيرفتن همه دين است.

إن الذين فرقوا دينهم . .. لست منهم فى شىء

مراد از {دين}، دين الهى است و متفرق ساختن دين به معناى پذيرش بخشى از آن

و نپذيرفتن بخشى ديگر است.

رذايل دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 5،7

5 - دشمنان دين ، به دليل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساك حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخير لشديد

كلمه {شديد} _ چنان كه در قاموس آمده _ گاه به معناى {بخيل} است. در صورتى كه اين معنا در آيه مراد باشد، حرف {لام} در {لحبّ الخير} لام تعليل خواهد بود; يعنى، به خاطر حبّ مال.

7 - خداوند ، در تأكيد بر شدّت مال دوستى دشمنان دين ، به مَركب مجاهدان سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه لحبّ الخير لشديد

رسميت دين صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 8

8 - دين يهود ، نصارا و صابئان از آيين هاى به رسميت شناخته شده در قرآن

إن الذين ءامنوا و الذين هادوا و النصرى و الصبئين

از نكته هايى كه مى تواند توجيه كننده آوردن عناوين مذكور باشد، اعلام رسميت آيينهاى ياد شده است.

ركوع در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

روش انتخاب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 11

11 - لزوم اجتناب از هرگونه تقليد كوركورانه در علوم و معارف الهى و در گزينش آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

روش

برخورد با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 11

11_ جواز مقابله به مثل در پاسخ گويى به دشمنان دين

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 3

3 - لزوم به كارگيرى بهترين شيوه هاى رفتارى ، حتى در برابر دشمنان دين

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة

روش برخورد با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 14

14- برخورد هاى مشركان با انبيا و تعاليم آسمانى در طول تاريخ ، همسو و يكنواخت بوده است .

كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و قال الذين أشركوا لو شاء الله ... كذلك فعل الذين م

روش برخورد دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است،

مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

روش تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 7

7 _ ضرورت ارزيابى دقيق، از روشهاى تبليغ دين و برآورد آثار آن

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

برخى مفسران گفته اند آيه {لا تطرد . .. } تبصره اى بر آيه قبل است. بر اين فرض آيه مى تواند رهنمودى كلى در تبليغ باشد. يعنى قبل از به كارگيرى هر روشى در تبليغ به بررسى ابعاد آن بايد پرداخت و از عوارض احتمالى آن با تدابير لازم جلوگيرى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 3،4

3- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار به كارگيرى مفاهيم روشن و صريح در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

{بلاغ} به معناى تبليغ و رساندن پيام است. توصيف آن به {المبين} (آشكار و روشنگر) بيانگر مطلب ياد شده است.

4- لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن و صريح ، در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 13

13 - لزوم به كار گيرى مفاهيم و مطالب روشن و بى ابهام در تبليغ دين

و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 15

15 - تثبيت و گسترش دين الهى ، نيازمند اقدام و تلاش جمعى است .

أن أقيموا الدين

با توجه به جمع بودن {أقيموا}، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 21

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه {أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 7

7 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ دين و هدايت مردمان

إنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10

- 6،7

6 - خوددارى از تعرّض به مخالفان بدگو ( مقابله به مثل و پاسخ گويى به آنان ) در مرحله آغازين كار هدايت و تبليغ دين ، امرى سزاوار و بايسته

و اهجرهم هجرًا جميلاً

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

روش تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب . .. كذلك نصرف الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 8

8- بيان نعمت هاى الهى در ابعاد زندگى ، از مصاديق { بلاغ مبين } ( بيان روشن دين ) است .

و الله جعل لكم ممّا خلق ظل_لاً . .. كذلك يتمّ نعمته عليك لعلّكم تسلمون ... فإنما

در آيات گذشته نعمتهاى مختلف خداوند بيان گرديد و در پايان اشاره شد كه هدف از بيان نعمتها، تسليم شدن انسانها در برابر خداست و اگر مردم روى گرداندند، وظيفه اى جز همين بيان روشن (بيان نعمتها) نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 125 - 13

13- لزوم به كارگيرى برترين و مؤثرترين روش ها ، در جدل ( مباحثه و مناظره ) براى بيان مسائل دينى و احياى حقايق الهى

ادع إلى سبيل ربّك . .. و ج_دلهم بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 5

5- لزوم به كارگيرى روشى متناسب با استعداد فكرى و روحى انسان براى تفهيم دقيق معارف دين و آموزه هاى قرآن

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از اينكه خداوند در بيان معارف دينى در قرآن، از روش تدريج و گام به گام استفاده كرده است; نكته فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 9

9- ادعا و سخن در باره معارف دينى و آثار مثبت و منفى آن ، بايد مستند به علم و حجت باشد .

كفر بأي_تنا و قال . .. سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب مدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 1

1 - استفاده خداوند ، از مثل براى تبيين دقايق معارف آسمانى

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. و تلك الأم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 9

9 - استفاده از رخداد هاى محسوس و قابل فهم براى همه ، جهت تبيين دقيق معارف ظريف دينى ، از روش هاى قرآن كريم است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و

كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 6

6 - به كارگيرى تمثيل و تشبيه ، براى بيان دقيق مبانى دينى ، امرى سودمند و مفيد

ضرب لكم مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 6

6 - استفاده از مثال هاى متنوع ، از روش هاى قرآن كريم ، براى تبيين معارف و حقايق است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 8

8 - تبيين حقايق و معارف والا ، با بيانى ساده و همه فهم ، روش هدايتى قرآن

و الذى نزّل . .. فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

روش تحصيل دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 26

26 _ دستيابى به آيين ها و شرايع الهى ، داراى روش و طريقى خاص و روشن

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

{شرعة} به معناى شريعت است و {منهاجاً} يعنى راه رسيدن به آن شريعت.

روش تفهيم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 69 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى تاريخى ، شيوه اى قرآنى جهت تفهيم معارف آسمانى به مردم است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا

روش تقويت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 10

10 - لزوم حركت دسته جمعى براى

تقويت جبهه حق و دين الهى و صف آرايى در برابر جبهه باطل و كفر ، به هنگام ضرورت و نياز

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون

روش دعوت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

روش فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 19

19_ ضرورت به كارگيرى انديشه براى فهم معارف دينى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 4

4 - لزوم مراجعه به عالمان دينى ، براى فهم صحيح حقايق شريعت

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 13

13 - استفاده از امور محسوس ، براى تفهيم معارف ظريف و غامض ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

روش مبارزه با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 4

4 - داستان هاى خرافى و سرگرمى هاى واهى ، ابزار كافران براى مبارزه با دين بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

روش مبارزه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 5

5 _ تهديد اهل ايمان و ساختن چهره اى ناپسند از راه خدا ، از روش هاى دشمنان دين براى مبارزه با پيامبران و اديان الهى

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

روشهاى تفهيم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 5

5 - استفاده از تمثيل ، جهت تفهيم معارف والاى دينى ، از روش هاى تبليغى قرآن

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم . .. كذلك نفصّل الأي_ت

لام {لكم} براى تعليل و در نتيجه، بيان كننده اين نكته است كه بيان مَثَل ها، به خاطر تفهيم دقيق است. {من} در {من أنفسكم} براى ابتدا و به منظور بيان اين است كه مَثَل از خود شما زده مى شود كه دقيقاً برايتان قابل فهم است.

رهبران دينى و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

زكات در دين يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 20

20 _ زكات از واجبات الهى

در آيين يهود

و يؤتون الزكوة

زمينه اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 5

5 - رفاه و قدرت اقتصادى ، از زمينه هاى حق ناپذيرى و دين گريزى

و المكذّبين أُولى النعمة

زمينه ايمان به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 2

2 - امكان بهره گيرى انسان از تذكّرات و تعاليم دينى حتى در صورتى كه خود را تزكيه نكرده باشد .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

حرف {أو} دلالت دارد كه هرگاه يكى از دو ويژگى (تزكيه يا تذكّر) محتمل باشد; بايد شخصى را كه مى خواهد به مجلس وعظ و ارشاد وارد شود، پذيرفت و نبايد او را تا پس از خودسازى و تزكيه از تذكرات دينى محروم كرد.

زمينه بازى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 9

9- غفلت از قيامت ، زمينه ساز بى اعتنايى به وحى و بازيچه قراردادن دين است .

و هم فى غفلة معرضون . ما يأتيهم ... و هم يلعبون

زمينه پيروزى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 17

17 _ سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

زمينه پيروى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 2

2 _ ايمان واقعى

، مستلزم تبعيت كامل از دستورات دين و پرهيز از بدعت و خودرأيى

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله

زمينه تأثيرناپذيرى از تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 3

3 - حق گريزى و كفر ، از ميان برنده زمينه هاى تأثيرپذيرى از تعاليم دين و پند هاى آن است .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثناى اعراض كنندگان كافر از مجموعه كسانى كه پيامبر(ص) به تذكر دادن آنان مكلف شده است، نشانگر بى اثر بودن تذكرات آن حضرت، در آنان است.

زمينه تباهى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 11

11 _ شكرگزاران، رهپويان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم . .. لاتجد أكثرهم شكرين

زمينه تبليغ مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 3

3 - تبليغ دين و تشكيل جامعه اسلامى ، درپى دارنده سخنان ناروا و تبليغات سوء دشمنان و مخالفان دين

و اصبر على ما يقولون

زمينه تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 7

7 _ حرص و آزمندى به دنيا ، مايه تحريف احكام و حقايق دين

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

زمينه تحقق دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 11

11- تحقّق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آنها در ميان مردم ، نيازمند به مجرى اى كاردان و رهبرى

شايسته است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را با آوردن فعل متعدى، به آن حضرت واگذار كرده است و به خود مردم واگذار نكرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 10

10- تحقّق آموزه هاى دين ، نيازمند مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته

أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

از اينكه خداوند پس از اعطاى آيات (تورات) به موسى(ع) او را مسؤول خارج ساختن مردم از ظلمتها معرفى مى كند، معلوم مى شود كه اجراى تعاليم آسمانى و به كارگيرى آنها نياز به مجرى و شخصيتى كاردان، چون موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 14

14 - تحقق آموزه هاى دين و عينيت يافتن آن در ميان مردم ، نيازمند به مجرى كاردان و رهبرى شايسته است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، پيامبر(ص) را متصدى امر هدايت قرار داده و برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را، با آوردن فعل متعدى {ليخرجكم} به آن حضرت واگذار كرده است; و نه به خود مردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 9

9 - تحقق آموزه هاى دين و عينيت يافتن تعاليم قرآن در ميان مردم ، نيازمند به مجرى اى كاردان و رهبرى شايسته است .

ليخرج الذين ءامنوا و

عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و مسؤوليت برآوردن غرض و هدف از نزول قرآن را _ با آوردن فعل متعدى _ بر عهده آن حضرت نهاده است _ نه بر عهده مردم _ نكته ياد دشده به دست مى آيد.

زمينه تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 5

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى فرو فرستادن قرآن ( تعاليم دين ) بر بندگان خويش

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

زمينه تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 10

10- بندگى به درگاه خدا ، زمينه برخوردارى از علم و معارف الهى است . *

عبدًا من عبادنا . .. و علّمنه من لدنّا علمًا

زمينه تعجب دين شناسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 35

35- سرعت گسترش اسلام ، از پيدايش تا استقرار و شكوفايى آن ، مايه شگفتى دين شناسان و خشم كافران

كزرع . .. يعجب الزرّاع ليغيظ بهم الكفّار

زمينه تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 8

8 - طهارت و پاكى نفس ، زمينه لازم براى فراگيرى معارف و احكام دين

و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

تقدم ذكرى {يزكّيهم} بر {يعلّمهم}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 6

6 - همه انسان ها

، استعداد شناخت معارف قرآن را دارند .

فمن شاء ذكره

زمينه تعميق دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 7

7 - توجّه به تحولات نظام طبيعت ، راهى براى شناخت و عمق بخشيدن به باور هاى دينى است .

يخرج الحىّ من الميّت و يخرج الميّت من الحىّ و يحىِ الأرض بعد موتهاو كذلك تخرجون

زمينه تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 18

18 _ تباه كردن سرمايه وجودى خود زيانكارى و زمينه انكار معارف دين است.

ليجمعنكم إلى يوم القيمة . .. الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 12

12 _ ظلم و بيدادگرى ، زمينه ساز انكار قيامت و تكذيب دين و پيامبران

بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 75 - 3

3 - افراط در شادمانى و زندگى سرمستانه ، زمينه ساز غفلت از حقايق و معارف الهى و انكار و تكذيب آنها

الذين كذّبوا بالكت_ب . .. ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مشار اليه {ذلكم} تكذيب كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 8

8 - آگاهى اندك و غيرجامع نسبت به مفاهيم دينى ، زمينه مواجهه منفى با آنها *

و إذا علم من

ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 5

5 - باور نداشتن معاد ، زمينه ساز انكار تعاليم الهى و آموزه هاى دينى است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا

زمينه درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 10

10 _ دانش و فرهنگ بالاى اجتماعى ، زمينه ساز درك عميق تر حدود و احكام الهى ، و نيز پذيرش آن

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

بيان اينكه {بدويان} از درك حدود خدا دورند، إشعار به اين معنا دارد كه: متمدن بودن و برخوردارى از دانش، زمينه اى بهتر براى شناخت حدود خداست.

زمينه دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 8

8 - برخوردارى از قدرت و توانايى سياسى و اقتصادى ، از زمينه هاى طغيان ، حق گريزى و دين ستيزى

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّ

زمينه دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 19

19 _ ميدان هاى نبرد با كفر ، زمينه دستيابى مجاهدان به درك عميق حقايق معنوى دين *

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق بدان احتمال است كه {نفر} در {لولا نفر} به معناى بسيج براى جنگ باشد و فاعل {ليتفقهوا} مجاهدان باشند.

زمينه دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 77 - 5

5 _ دنياپرستى ، ريشه سوداگرى بر سر عهد الهى و مسؤوليّت هاى ناشى از آن

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا

زمينه دين گريزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 9

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

زمينه رفع مشكلات تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 5

5 - ايمان و توجه به كبريايى و عظمت خداوند ، هموار كننده مشكلات ناشى از انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين

قم فأنذر . و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان موضوع قيام براى انذار مردمان و موضوع به عظمت ياد كردن خداوند، استفاده مى شود.

زمينه زوال دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 5

5 - كم فروشى ، ازبين برنده ديانت انسان و نمونه اى از فسق و سركشى در برابر خداوند است .

ويل للمطفّفين . .. كلاّ إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب) و به معناى فسق و عصيان نيز آمده است (قاموس). ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر اين است كه از {فجّار}، همان {مطفّفين} اراده شده است.

زمينه سوءاستفاده از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 9

9 - تسويلات و وسوسه هاى

نفس ، زمينه ساز به كارگيرى دين و دانش براى ايجاد انحراف و گمراه ساختن مردم

بصرت . .. فنبذتها و كذلك سوّلت لى نفسى

آنچه كه سامرى در اختيار داشت و موجب گمراهى او و مردم بسيارى شد، علوم و معارفى بود كه وى آن را در راه گمراه كردن مردم به كار گرفت.

زمينه صبر در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

زمينه ظهور حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 6

6- تاريخ ، بسترى براى ظهور و تجلى حقانيت دين الهى است .

فتربّصوا فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ

مطرح ساختن آينده به عنوان زمان ظهور قطعى حقايق، بيانگر اين نكته است كه بستر تاريخ ظرفى مناسب براى احقاق حق است كه حقايق را به تناسب حوادث، به منصه ظهور مى رساند.

زمينه عبرت ناپذيرى از تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 3

3 - حق گريزى و كفر ، از ميان برنده زمينه هاى تأثيرپذيرى از تعاليم دين و پند هاى آن است .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثناى

اعراض كنندگان كافر از مجموعه كسانى كه پيامبر(ص) به تذكر دادن آنان مكلف شده است، نشانگر بى اثر بودن تذكرات آن حضرت، در آنان است.

زمينه عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 11

11 - توجّه به وقوع حتمى قيامت و از دست رفتن فرصت ها ، زمينه پابندى انسان به دين است .

فأقم . .. من قبل أن يأتى يوم ... يومئذ يصّدّعون

يادآورى وقوع قيامت پس از سفارش به پابندى به دين، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه در انسان براى عمل به آن فرمان باشد.

زمينه غفلت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

زمينه فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 13

13 _ درك نكردن توحيد ، ملازم با درك نكردن هيچيك از معارف الهى

قل كلّ من عند اللّه فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

2 . خداوند به آن دسته از مردم كه منشأ واحد را در حوادث عالم نمى فهمند، نسبت عدم درك ديگر معارف را داده است. بنابراين ملازمه اى بين درك توحيد و درك ديگر معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 6

6_ مطالعه و دقت

در داستان يوسف ، مايه دريافت حقايق و معارف الهى است .

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون. نحن نقصّ عليك أحسن القصص

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط ميان جمله {لعلكم تعقلون} با {نحن نقصّ عليك} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 6

6 - نقش تعيين كننده انسان شناسى ، در درك معارف الهى ( معاد و . . . )

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، براى اثبات توانايى خويش بر احياى مردگان و برپايى قيامت، مسأله هدفمند بودن زندگى انسان و سير آفرينش او را مطرح ساخته است.

زمينه قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 6

6 _ توجه به ربوبيت خدا بر انسانها، زمينه ساز پذيرش احكام اوست.

أتل ما حرم ربكم عليكم

از اهداف بيان ربوبيت خدا به عنوان خاستگاه تحريم شرك و . .. ، اين است كه انسانها بدانند محرمات الهى در راستاى تربيت ايشان بوده و در نتيجه زمينه پذيرش در آنان ايجاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 9

9- علم ، وسيله اى بس ارزشمند براى راه يافتن به حقيقت و قبول تعاليم دين

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 11

11 - بهره مندى از دانش و معرفت ، زمينه ساز

بهره مندى از معارف و حقايق الهى

لو كنتم تعلمون

در برداشت ياد شده، فعل {تعلمون} گرفته شده است; يعنى، {لو كنتم أهل العلم لاستجبتم دعوتى و آمنتم}.

زمينه گرايش به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 13

13_ علاقه به معارف دينى ، در گرو شناخت آنهاست .

فعمّيت عليكم . .. و أنتم لها ك_رهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 4

4 - توجّه به منشأ خلقت و روزى و مرگ انسان ، مقتضى رويكرد تمام عيار به دين است .

اللّه الذى خلقكم . .. فأقم وجهك للدين

احتمال دارد {فاء} در {فأقم}تفريع بر آيه {الذى خلقكم . ..} باشد كه در آن، خداوند، برخى از افعال خود را به عنوان نشانه، يادآورى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 4

4- ملت هاى محروم و رنج ديده ، داراى زمينه حق پذيرى و گرايش به دين

و لقد اخترن_هم . .. و ءاتين_هم

با توجه به سياق آيات پيشين _ كه فرعونيان را به دليل رفاه مندى و اسرافگرى، حق ناپذير و محكوم به هلاكت معرفى كرده است _ مى توان علت و انتخاب بنى اسرائيل را براى دريافت آيات و معجزات، محروميت آنان از رفاه مندى و آمادگى آنان براى حق پذيرى دانست. البته اين هم آغاز يك آزمون است; نه امضاى صلاحيت مطلق و بى استثناى آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 12

12- توجه به

محدوديت عمر زندگى ، هشدارى به انسان ها و عاملى در جهت حق گرايى و روى آوردن آنان به حقايق دين *

ما خلقنا. ..إلاّ بالحقّ وأجل مسمًّى و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون

برداشت بالا براساس اين احتمال است كه تذكر خداوند به {أجل مسمّى} _ در پى تذكر به حقانيت هستى _ هشدارى باشد به آدميان كه دل به زندگى ناپايدار نبندند و از حاكميت حق غافل نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 4

4 - تأثير مثبت بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى در گرايش بيشتر مردم به دين

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

مأموريت پيامبر(ص) به بيان فوايد دين، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

زمينه گسترش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 8

8- مؤمنان ، محتاج امداد هاى الهى ، در پيشبرد دين و مبارزه با دشمنان

إن تنصروا اللّه ينصركم

از اين كه خداوند، نويد نصرت و امداد به مؤمنان را در زمينه جهاد مطرح كرده است; نياز آنان به امدادهاى خداوند استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - صف - 61 - 14 - 10

10 - توسعه و گسترش دين ، نيازمند ياران مؤمنى همچون حواريون عيسى ( ع )

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

زمينه مبارزه با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 2

2 _ دنياطلبى ، زمينه ساز مبارزه با دين الهى و بازداشتن مردم از راه خداست .

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا فصدوا عن سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 9

9- دلبستگى به دنيا و ترجيح دادن آن بر آخرت ، زمينه ساز دين ستيزى و كفر است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

تقديم {يستحبّون الحياة الدنيا} بر جمله {و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجاً} احتمالاً بيانگر معناى ياد شده باشد.

زمينه نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 3

3- ايمان واقعى ، مقتضى تلاش در راه خداوند و دفاع از دين او

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

خداوند، اهل ايمان را با صفت ايمانشان ياد كرده و در پى آن از ايشان دعوت كرده است كه به يارى دين برخيزند; يعنى، ايمان واقعى مستلزم يارى رساندن به دين و راه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 4

4 - يارى دين خدا و تعظيم و تنزيه پيوسته ذات او ، لازمه ايمان و مكمل آن

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه

زهد علماى دين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

زيان اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 9

9_ اعراض مردم از دين و معارف الهى ، هيچ ضررى متوجه خداوند نخواهد كرد .

فإن تولّوا . .. و لاتضرونه شيئًا

برداشت فوق ، مبتنى براين است كه {لاتضرونه} نيز جواب شرط (فإن تولّوا) باشد. قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {تضرون} به خاطر عطف شدن آن بر فعل ماضى {قد أبلغتكم} مى باشد.

زيان دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 13

13 _ هر بهايى كه در قبال سوداگرى با آيات الهى قرار گيرد ، اندك و ناچيز است .

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

معمولاً افرادى كه بر سر آيات الهى سوداگرى مى كنند به قصد رسيدن به بهره هاى فراوان دنيوى است، ولى خداوند آنها را در مقابل از دست دادن دين و محروميّت از مواهب اخروى اندك مى شمارد.

سبقت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 19

19 _ ارزش پيشتازى و سبقت در ايمان به خدا و يارى دين

قال الحواريّون نحن انصار اللّه

به نظر مى رسد تمجيد خداوند از حواريون، با وجود اينكه افراد بسيارى به نبوّت عيسى ايمان

آوردند، به لحاظ پيشتازى آنان در ايمان به خدا و يارى دين بوده است.

سجده در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

سختى اذيتهاى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 7

7- اذيت ، آزار و تجاوزات دشمنان دين ، بسيار شديد و تحمل آنها امرى دشوار براى پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر و ما صبرك إلاّ بالله

از اينكه خداوند فرموده است: صبر تو اى پيامبر! تنها به توفيق الهى است، مطلب فوق به دست مى آيد.

سختى استقامت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 11

11 - استقامت و پايدارى در مسير دين ، امرى دشوار و نيازمند به تأييد الهى است .

فاستمسك . .. إنّك على صرط مستقيم

از لحن آيه شريفه كه براى دلدارى و تقويت روحيه پيامبر(ص) است، مطلب بالا برداشت مى شود.

سخن جاهلانه درباره دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 20

20 _ سخن ناآگاهانه درباره دين تجاوزگرى است.

فكلوا . .. إن ربك هو أعلم بالمعتدين

سرزنش تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 1

1 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، شگفت آور و نكوهيده است .

أرءيت إن

كذّب و تولّى

تكرار {أرءيت}، تأكيد بر شگفتى و توبيخ است.

سرزنش دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 11،19

11 _ سرزنش عالمان اهل كتاب از سوى خداوند به سبب ناديده گرفتن پيمان الهى و دين فروشى

فنبذوه ورآء ظهورهم و اشتروا به ثمناً قليلا

19 _ زشتى و بدى دستاورد دين فروشى

و اشتروا به ثمناً قليلا فبئس ما يشترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 18

18 _ توبيخ الهى نسبت به برخى از عالمان اهل كتاب ، به خاطر سوداگرى آنان با آيات الهى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 6

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 41

41 _ منافع به دست آمده از دين فروشى ، مصداقى بارز براى سحت

اكلون للسحت . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

نهى خداوند از دين فروشى در قبال منافع دنيا، پس از توصيف عالمان يهود در آيات پيش به {اكلون للسحت}، بيانگر آن است كه از مصاديق مورد نظر براى {سحت} (حرامى ننگ آور)، منافعى است كه آنان از دين فروشى به چنگ مى آورند.

سرزنش كتمان تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 15

15 _ كتمان معارف و حقايق كتب آسمانى امرى نكوهيده است.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

سرزنش كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 9

9 - كتمان كنندگان مسايل دينى بويژه اگر از عالمان دين باشند ، سزاوار سرزنش و ملامتند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

لحن جمله {إن فريقاً . ..} گوياى ملامت و سرزنش كسانى است كه حقيقت را فهميده و آن را انكار مى كنند.

سركوبى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 11،17

11 _ سركوب دشمنان دين در ميدان نبرد ، آخرت جويى و موجب رسيدن به منافع معنوى و مواهب اخروى است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. و اللّه يريد الأخرة

17 _ سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

سرور از مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 3

3 _ خوشحال بودن از مخالفت با رسول خدا ( ص ) و دستورات دين ، خصلت منافقان و برخاسته از نفاق

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

سستى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 16

16 _ كوتاهى و تفريط در امور دينى و مسؤوليتها، گناه و

بارى شوم بر دوش انسان است.

قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم ألا ساء ما يزرون

بنابراين كه {ما در {ما فرطنا} موصوله و مرجع براى ضمير {فيها} باشد.

سوء استفاده از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 11

11 _ سوءاستفاده از مقررات دين ، استهزاى دين و آيات الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و لا تتخذوا ايات اللّه هُزُواً

تمسّك به قانون حق رجوع _ كه به مصلحت انسانها وضع شده _، براى اضرار به همسران، استهزاى آيات و مقررات الهى قلمداد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 9،11،39

9 _ امكان دستاويز قرار دادن حق در جهت باطل

فيتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

11 _ افراد منحرف ( كج انديش ) ، دنبال كننده آيات متشابه ، به منظور ايجاد فتنه

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

39 _ گسترش كفر ، هدف كج انديشان از تمسك به آيات متشابه و دنبال كردن آن

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة

امام صادق(ع): المراد بالفتنة هاهنا الكفر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 700 ; نورالثقلين، ج 1، ص 313، ح 17.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 2،6،8

2 _ به كار بستن فرهنگ و زبان دين ، ابزارى براى تحريف آن

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب

6 _ برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى فريب مردم

، دست نوشته خود را همانند كتاب خدا تلاوت مى كردند .

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

8 _ برخى اهل كتاب ( عالمان آنان ) نوشته هاى خود را به عنوان كتاب خدا به مردم ارائه مى دادند .

و يقولون هو من عند اللّه و ما هو من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 8،17

8 _ پيامبران ، هيچگاه از مقام خود و دين خدا ، سوء استفاده نكردند .

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

17 _ ممنوعيّت سوء استفاده از مقام و مناصب دينى ، براى دعوت مردم به خود

ما كان لبشر ان يؤتيه اللّه الكتاب . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 14

14 _ سوء استفاده دشمنان دين از شعائر دينى ، براى اغفال مؤمنان

ها انتم اولاء تحبونكم و لا يحبونكم . .. و اذا لقوكم قالوا امنا

بنابر اينكه محبت مؤمنان به كافران، معلول تظاهر آنان به ايمان (امنا) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 5

5 _ مبارزات يهود عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، به نام دين و ديندارى

انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان

چون يهود مدعى بودند با ايمان نياوردن به پيامبر (ص)، به عهد الهى وفادار بوده و از دستورات خداوند پيروى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 2

2 _ سوء استفاده منافقان از ارزش هاى مكتبى و باور هاى جامعه اسلامى

يحلفون باللّه ما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 4

4 - سوء استفاده از دين و تعاليم آسمانى ، براى گمراه ساختن بنى اسرائيل و ترويج گوساله پرستى در بين آنان ، از جمله اعترافات سامرى در نزد موسى ( ع )

فنبذتها

{نبذ} در {نبذتها}، ممكن است در معناى حقيقى آن; يعنى، دورافكندن آثار رسالت به كار رفته باشد و نيز ممكن است مجاز و به معناى سوء استفاده از تعاليم رسولان الهى باشد. براساس معناى دوم، سامرى اعتراف مى كند كه با استفاده نابه جا از آموخته هاى خويش، آن را ضايع ساخته و نابود كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 7

7 - استفاده ابزارى از دين عليه ديانت حق ، از ترفند هاى منافقان است .

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

برقرارى روابط دوستانه با پيروان دين يهود از سوى منافقان، بى ترديد براى ضربه زدن به دين اسلام و پيروان آن بوده است. بنابراين منافقان با اظهار علاقه به دين يهود، درصدد نفى دين حق و اصل ديندارى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 2

2 - استفاده ابزارى از ارزش هاى دينى عليه دين ، از شيوه هاى منافقان

اتّخذوا أيم_نهم جنّة

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه منافقان از سوگند _ كه در ميان

همه پيروان اديان از ارزش ها به شمار مى رود _ در جهت سد كردن پيشرفت اسلام، بهره مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 4

4 - دفاع از عقايد مذهبى و شرك آميز مردم ، از حيله ها و نيرنگ هاى صاحبان زر و زور ، براى مبارزه با دعوت توحيدى نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

سوگند در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 10

10_ سوگند به نام خدا و پيمان بستن با او ، داراى جايگاهى ويژه در آيين يعقوب ( ع ) و در نزد خاندان او

حتى تؤتون موثقًا من الله . .. إلاّ أن يحاط بكم

سهولت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 5

5 _ شريعت الهى ، شريعتى است سهل و آسان

و الذين . .. لانكلف نفساً إلا وسعها

سهولت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 11

11 - تكاليف الهى در شريعت ابراهيم ( ع ) تكاليفى آسان و به دور از هرگونه عسر و حرج بود .

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

سهولت فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 4

4 - خداوند و تعاليم آسمانى او ، قابل شناخت براى بشر

و يريكم ءاي_ته

برداشت ياد شده از آن

جا است كه لازمه نشان دادن آيات و نشانه هاى الهى به عموم مردم (يريكم) و توبيخ كسانى كه به آنها ايمان نمى آورند، قابل شناخت بودن آنها مى باشد.

سياه رويى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

شبهه افكنى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشكيك در حقايق الهى ، داراى پيشينه در تاريخ امت هاى حق ستيز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

شخصيت مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدايت پيشه و ترويج كننده تقوا را ندارند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... كلاّ لاتطعه

شرايط تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 4

4- تبليغ دين و پيام وحى ، نيازمند به استقامت و پايدارى

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را در راستاى رسالت و تبليغ دين، به صبر و شكيبايى فراخوانده

و عزم بزرگ رسولان پيشين را به آن حضرت يادآور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

شرايط تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 10

10- پيمودن راه تكامل و رسيدن به معارف ويژه الهى ، نيازمند معلم و راهنما است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

اين كه موسى(ع) خود را براى رسيدن به رشد، به تبعيت از خضر(ع) ناگزير مى بيند و براى ملاقات با وى، سفر و مشقت هاى آن را تحمّل مى كند، نشان احساس نياز او به راهنما است.

شرايط دفاع از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 5

5 - تبليغ دين و دفاع صريح و قاطعانه از مواضع عقيدتى خود در محيط خفقان آور و پرخطر كفر و شرك ، بايد پس از طى مراحلى چون دفاع غيرمستقيم و برخورد دلسوزانه با مخالفان و . . . انجام گيرد .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. و مالى لا أعبد الذى فطرنى ... ءأتّخذ من دونه ءال

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّى آمنت بربّكم. ..} _ كه آخرين كلام مؤمن انطاكيه با مردم است _ در مقام نتيجه گيرى و بيان هدف نهايى او از مجموعه سخنانى است كه در ضمن پنج آيه پيش بيان شده است. بدين صورت كه او در ابتدا سخن خود را با لحنى خيرخواهانه و نرم آغاز كرد و در پايان با زبان صريح و قاطعانه، مواضع عقيدتى خود را اظهار داشت.

شرايط مبلغان دين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 4

4 - برخوردارى از منش و خلق و خوى والا ، از شرايط مبلغان دينى و رهبران جامعه اسلامى

إنّك لعلى خلق عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 4

4 - دورى از منت نهادن و زياد شمردن عطايا و خدمات خود ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و لاتمنن تستكثر

شرك دين سازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 4

4 _ دين سازان و مروجان آيين هاى منسوخ ، در حقيقت خود را در رتبه خدا و شريك او قرار داده اند .

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا . .. انّ اللّه لا يغفر ان يشرك به

شعائر دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 8

8 _ نماز و اذان ، از اركان اساسى دين و شعاير مقدس آن

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

آيه مورد بحث، استهزاى نماز و اذان را نمونه اى از استهزاى دين شمرده است و اطلاق دين بر نماز و اذان نشان مى دهد كه اين دو از اركان اساسى دين مى باشد.

شعيب(ع) و دين اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 12،13

12 _ آيين مردم مدين ، آيينى منفور و كريه در ديدگاه شعيب ( ع

) و پيروان او

أو لو كنا كرهين

13 _ شعيب ( ع ) با اظهار تنفر خود و پيروانش از آيين مردم مدين ، انتظار پذيرش آن آيين را انتظارى شگفت و بى جا دانست .

قال أو لو كنا كرهين

شك در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 7

7 - گمان ناعادلانه بودن حكم خدا و رسول او ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

شكست دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 2

2 _ خدا ، خواستار شكست و ذلّت دشمنان دين و پيروزى و عزت مؤمنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 10

10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى

و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 7

7- شريعت ها و اديان توحيدى ، در برابر دين ستيزان ، استوارتر از كوه ، پايدار و جاودانه خواهند ماند .

فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... و قد مكروا ... و

از اينكه خداوند فرمود: مكر و نقشه هاى ستمگران در برابر نيروى حق و رسولان الهى، هر چند در قدرت و توانمندى كوه شكن باشد، مؤثر نخواهد بود، به دست

مى آيد كه اديان توحيدى و شرايع رسولان الهى استوارتر از كوه بوده و پايدار و ضربه ناپذيرند.

شكست دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 7

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

شگفتى از دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 3

3 - حق ناپذيرى و انديشه دين ستيزانه ، عملى بس شگفت انگيز و به دور از شأن انسان

ثمّ قتل كيف قدّر

شگفتى تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 1

1 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، شگفت آور و نكوهيده است .

أرءيت إن كذّب و تولّى

تكرار {أرءيت}، تأكيد بر شگفتى و توبيخ است.

شگفتى دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 3

3 - حق ناپذيرى و انديشه دين ستيزانه ، عملى شگفت انگيز و به دور از شأن انسان

فقتل كيف قدّر

{كيف}، در اين آيه براى تعجب است.

شيعيان و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 12

12 _ عن الحسين بن على(ع): ما احد على ملة إبراهيم إلا نحن و شيعتنا . .. .

از امام حسين(ع) روايت شده است: هيچ كس، جز ما و شيعيان

ما، پيرو آيين ابراهيم نيست . .. .

صبر در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 7

7 - تبليغ پيام الهى ، نيازمند تحمل دشوارى ها و مشكلات

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 4

4 - مقام تبليغ دين و رهبرى امت ، نيازمند صبر و شكيبايى

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 1،2

1 - فرمان پايدارى و شكيبايى از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در راستاى تبليغ دين

و اصبر لحكم ربّك

مراد از {لحكم ربّك} مى تواند حكم رسالت و تبليغ دين باشد. در اين صورت پيامبر(ص) مأمور شده است تا در برابر اذيت و آزار تكذيب كنندگان، صبر پيشه كند و تحمل خويش را از دست ندهد.

2 - تبليغ دين و انجام رسالت الهى ، نيازمند شكيبايى

و اصبر لحكم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 7

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

صلابت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 16

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم

. .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 2

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

ضروريات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 2

2 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، از نشانه هاى ضرورى مسلمانى است .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

طعن به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 7

7- گفتار مرموز و نيشدار درباره دين ، نشانه نفاق و بيماردلى

و لتعرفنّهم فى لحن القول

{لحن القول}، به معناى آهنگ گفتار و نيز استعارات و كنايه هايى است كه در بد جلوه دادن و مخدوش كردن موضوع، تأثير دارد. خداوند، اين گونه سخن گفتن را وسيله اى براى رسوايى منافقان، معرفى كرده است.

طغيانگرى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 4

4 - تكذيب كنندگان تعاليم هدايت گر دين و دستورات تقواپيشگىِ آن ، طغيان گر و مورد تهديد الهى اند .

ليطغى . .. أرءيت إن كذّب و تولّى

سياق آيات، بر تهديد دلالت دارد.

طواف در دين ابراهيم(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 21

21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين

ظلم تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 8

8 _ بدعت و تحريف حقايق دينى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم فأرسلنا . .. بما كانوا يظلمون

از مصاديق {ما كانوا يظلمون} تبديل و تحريف سخنى است كه خداوند به بنى اسرائيل آموخت تا به هنگام ورود به بيت المقدس آن را به زبان جارى كنند (قولوا حطة). خداوند آن تبديل و تحريف را ظلم شمرده است. بنابراين تحريف و تبديل سخنان الهى كه همان حقايق دينى است، از مصاديق ظلم مى باشد.

ظلم تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 1

1 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، بزرگ ترين نوع ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مقصود از {صدق} قرآن و دين حق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 2

2 - شركورزيدن به خدا و انكار دين و پيامبر (

ص ) ، ظلم است .

و إنّ للذين ظلموا عذابًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه عنوان {ظلموا} در آيه شريفه، بر منكران پيامبر و مشركان اطلاق شده است.

ظلم دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 10

10- اقوام كافرى كه با تعاليم انبيا به مخالفت برخاستند ، مردمانى ستمگر بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. فأوحى إليهم ... لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ظلم دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

ظلم سازش در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 19

19 - پيشوايان دين اسلام در صورت سازش كردن با پيروان ديگر اديان بر سر مسائل دينى ، از زمره ستگرانند .

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

ظلم مانعان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 1

1_ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا ( دين و معارف الهى

) بازدارند ، از زمره ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

فعل {يصدون} به معناى باز مى دارند و نيز به معناى اعراض مى كنند، آمده است. برداشت فوق براساس معناى اول است.

ظلم منحرف كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 6

6_ كسانى كه درپى منحرف ساختن دين و معارف الهى هستند ، ستمكارند و در آخرت به لعنت خدا گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... يبغونها عوجًا

عبرت از فرجام دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 8

8- لزوم عبرت گيرى از فرجام شوم توطئه گران عليه دين الهى

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم . .. و أت_هم العذاب

اينكه خداوند پس از بيان رفتار مخالفان قرآن به ذكر داستان كسانى مى پردازد كه عليه تعاليم آسمانى انبيا توطئه و مكر كردند و به خاطر آن گرفتار عذاب الهى شدند، هشدارى است به ساير انسانها كه از آن قضيه عبرت بگيرند.

عجز از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 2

2 - دل هاى گرفتار غفلت ، ناتوان از درك و پذيرش پيام پيام آوران الهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

عجز دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 11

11- توطئه گران ، از درك عوامل شكست و ناكامى خود در توطئه عليه دين ، عاجزند .

قد مكر الذين من

قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 1

1 - ارائه دهندگان برنامه هاى ضد دينى ، ناتوان از حمايت نسبت به پيروان خويش در برابر عذاب خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي_ًا

با توجه به اين كه {من اللّه} ممكن است به حذف مضاف باشد; يعنى، {من عذاب اللّه} و با الغاى خصوصيت از مورد پيامبراكرم(ص)، مطلب بالا استفاده مى شود.

عجز مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 1

1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم

سندع الزبانية

{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)

عجز مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 5

5 - منكران دين و رسالت پيامبران ، رودررو با اراده خداوند و ناتوان از مقابله با آن

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 2

2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 1

1 - تكذيب گران دين ، گرچه گروهى منسجم باشند ، از مانع شدن نمازگزاران ناتوان اند .

كلاّ

حرف {كلاّ} براى ردع و منع است و در آيه شريفه تكذيب گران دين را، از پندار موفقيت در باز داشتن مردم از نماز منع مى كند.

عذاب اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 2

2 - تكذيب گرانِ دين ستيز در قيامت ، گرفتار عذابى دردآور

و المكذّبين . .. و عذابًا أليمًا

عذاب اخروى كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 4،8

4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .

و لاهم ينظرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.

عذاب اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است

(لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند

به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

عذاب اخروى ممانعت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 11

11- ايجاد مانع بر سر راه خدا ( دين الهى ) ، موجب مشكلات دنيوى و عذاب بزرگ اخروى است .

و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم

مقصود از {سبيل الله} دين خداست كه در آيات بسيارى از قرآن به همين عنوان آمده است.

عذاب اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

عذاب دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 10

10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .

فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 3،5

3- توطئه كنندگان عليه دين الهى ، در داخل خانه هاى خود با فرو ريختن سقف خانه ها بر روى آنان ، به هلاكت رسيدند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

ذكر قيد {من فوقهم} پس از بيان {فخر عليهم السقف} (سقف بر آنها فرو

ريخت) با اينكه ريزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بيان اين منظور باشد كه آنان در داخل خانه هاى خود، زير آوار مدفون شدند.

5- خداوند ، توطئه گران عليه دين را به گونه اى غافلگيرانه گرفتار عذاب كرد كه هيچ گاه به آن گمان نمى بردند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 14

14- مرتكبان كار هاى زشت و توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و دين ، در معرض عذاب هاى گوناگونند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

عذاب دنيوى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

عذاب دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 4

4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن

يغفر اللّه لهم

لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

عذاب كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

عذاب معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 6

6_ مخالفان انبيا و اعراض كنندگان از حقايق و معارف الهى ، در خطر نابودى و عذاب الهى اند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

عرف و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

6 - نقش معيار هاى عرفى در احكام دين

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف

عصيان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 5

5 - گرايش به كار هاى بيهوده و صرفاً مايه سرخوشى ، در تضاد با مكتب پيامبران و ناسازگار با بينش الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 11

11

- سرپيچى كنندگان از پيام وحى و روى گردانان از ياد قيامت ، ظالم و ستمگرند .

و كذلك أوحينا . .. و تنذر يوم الجمع ... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

عقلانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 6

6- اصول و معارف دين ، مبتنى بر دليل و برهان عقلى

أوَلم يروا أنّ اللّه . .. بق_در على أن يحيى الموتى

خداوند در اين آيه، براى اثبات امكان زنده شدن دو باره مردگان، دليل عقلى آورده است و آن نمود مظاهر قدرت و حكمت در پيكره آفرينش است.

عقلانيت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 1

1 - آيين ابراهيم ، آيينى خردمندانه و پيروى از آن خردمندى است .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفة نفسة

عقيده به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 29

29 - آنان كه ابعاد اعتقادى دين را باور دارند و از اموال خويش براى دستگيرى مستمندان بهره مى گيرند و وظايف عبادى و اجتماعى خويش را انجام مى دهند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و لكن البر من ءامن . .. و أولئك هم المتقون

عقيده به دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 6

6 - اعتقاد به آيين ابراهيم ، مستلزم پذيرش اسلام است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

جمله {ربنا وابعث

. ..}- كه اشاره به بعثت پيامبر اسلام دارد - بيانگر اصلى از اصول آيين ابراهيم است. بنابراين باور به آيين ابراهيم، در پى دارنده باور به حقانيت دين اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 7

7- اعتقاد به مرام ابراهيمى ( ع ) ، ناسازگار با هرگونه شرك به خدا

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه عبارت {ما كان من المشركين} تعريضى باشد به مشركان مكه كه از يك سو به حضرت ابراهيم(ع)، بنيان گذار كعبه، ارج مى نهادند، ولى از سوى ديگر شرك مىورزيدند.

علايق دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 5

5 - دشمنان دين ، به دليل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساك حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخير لشديد

كلمه {شديد} _ چنان كه در قاموس آمده _ گاه به معناى {بخيل} است. در صورتى كه اين معنا در آيه مراد باشد، حرف {لام} در {لحبّ الخير} لام تعليل خواهد بود; يعنى، به خاطر حبّ مال.

علم به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 7

7 _ آشنايى عميق با احكام دين و معارف الهى ، از شرايط ضرورى براى نهى كنندگان از منكر

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

بدان احتمال كه نام بردن عالمان دين براى اشاره به اين باشد كه نهى از منكر تنها وظيفه آشنايان به احكام الهى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 12

12 _ شيطان ناتوان از گمراه كردن كسانى كه معارف و آيات الهى را بخوبى بشناسند و به آنها پايبند باشند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن

از اينكه شيطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقيب او مى پرازد، معلوم مى شود پيش از آن به وى دسترسى نداشته و از گمراه كردن او ناتوان بوده است.

علم به حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 1

1 - آگاهى از دلايل روشن الهى بر اثبات حقانيت تعاليم دين ( همچون معاد و جزاى انسان ها در آن روز ) ، مقتضى ايمان به خدا ، رسول او و قرآن است .

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه به منزله نتيجه براى مطالب ياد شده در آيات پيشين است. آن مطالب عبارت است از ارائه دلايل روشن بر حقانيت تعاليم الهى و نيز اثبات معاد و... .

علم در تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 30

30 _ دلايل

روشن الهى ، تمام كننده عذر و اتمام حجّت بر عالمان به آن

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات

علماى دين در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 4

4 _ وجود عالمان دين و قاريان كتاب هاى آسمانى در عهد نزول قرآن

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

علماى دين دنياطلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 10

10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .

لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً

برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.

علماى دين و انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

علماى دين و كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 5

5 _ نسخه هاى كتاب هاى آسمانى پيشين در عصر نزول قرآن ، محدود و تنها در اختيار علماى اديان بود .

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

علماى دين و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 42 - 5

5 - كتمان حقايق دينى از سوى عالمان دين ، بسى نكوهيده تر و ناپسنديده تر است .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و أنتم تعلمون

فعل {تعلمون} مى تواند به منزله فعل لازم لحاظ شده و مفعولى براى آن در نظر نباشد. بر اين مبنا {و أنتم تعلمون}; يعنى، در حالى كه شما اهل علم و دانش هستيد - و از آنجايى كه حق پوشى از سوى همگان ناپسند است - جمله حاليه، دلالت بر اين معنا دارد كه: كتمان حقايق دينى از سوى عالمان ناپسنديده تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 9،11

9 - كتمان كنندگان مسايل دينى بويژه اگر از عالمان دين باشند ، سزاوار سرزنش و ملامتند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

لحن جمله {إن فريقاً . ..} گوياى ملامت و سرزنش كسانى است كه حقيقت را فهميده و آن را انكار مى كنند.

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

علماى دين هواپرست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 10

10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و

تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .

لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً

برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.

عمل به بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 10

10 - دنياطلبى ، از انگيزه هاى تبعيض در دين ( عمل كردن به برخى از دستورات دين و ر ها كردن برخى ديگر از آن ) است .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 17

17 - لزوم عمل به مجموعه كامل دستورات دين و پرهيز از هر گونه گزينش نسبت به آن

و لاتتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده بر اين پايه مبتنى است كه مراد از {تفرّق} در {لاتتفرّقوا فيه} عمل كردن به برخى از دستورات دين و رها كردن بعضى ديگر باشد.

عمل به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 1،2

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به اقامه تورات ، انجيل و ساير معارف و تعاليم الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى

چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى، باور به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 4

4 _ پايبندى به كتاب هاى آسمانى و اديان الهى _ نه مجرد انتساب به آن _ ، تعيين كننده ارزشمندى جوامع

ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل

مخاطب قرار دادن يهود و نصارا با عنوان اهل كتاب و سپس تعيين ملاك ارجمندى يعنى پايبندى به كتب آسمانى، اشاره به اين است كه صرف انتساب به دين و آيين الهى كارساز نيست، بلكه پايبندى به آن موجب ارجمندى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 8

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند ; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 2

2 _ پذيرش و عدم پذيرش رسالتهاى انبيا و نيز عمل به احكام دين، محور بازجويى خداوند از امتهاست.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم

توصيف مردم با عنوان {أرسل

إليهم} دلالت بر اين دارد كه بازجويى از امتها درباره چگونگى برخورد با رسالتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 8،10،13

8 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا پيام هاى او را دريافت كند و فراگيرد و اعمال و رفتارش را بر اساس آنها استوار سازد .

فخذ ما ءاتيتك

{أخذ} (مصدر {خذ}) به معناى گرفتن است و گرفتن پيامهاى الهى به اين است كه انسان آنها را فراگيرد و به آنها عمل كند.

10 _ فرمان به دريافت پيام هاى خدا و به كار بستن آنها و سپاسگزارى در برابر نعمت هاى او ، از سخنان خداوند با موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات

قال . .. فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

13 _ فراگيرى پيام هاى خدا و به كارگيرى آنها در اعمال و رفتار ، سپاسگزارى از او در برابر نعمت دين است .

فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

مطرح كردن سپاسگزارى پس از اعطاى پيامهاى آسمانى، براى رساندن اين حقيقت است كه آن پيامها از نعمتهاست و بايد خداوند را به خاطر اعطاى آنها شاكر بود. فرمان به فراگيرى آنها مى رساند كه شكر اين نعمت به فراگرفتن و به كار بستن آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 12

12 _ لزوم پيشتازى رهبران بر پيروانشان در به كارگيرى تعاليم خويش

فخذها بقوة و أمر قومك يأخذوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6

6 _ پايبندى به ارزش هاى

الهى و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 9

9- پايبندى به دين و عمل به دستورهى آن ، معيار ارزشمندى و ملاك ديندارى است ، نه صرف ادعا و سخنورى .

فمن تبعنى فإنه منّى

{تبع} و {اتبع} به معناى گام نهادن در جاى پاى كسى و پيروى كردن همراه با دستورگيرى است (مفردات راغب).

عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 5

5 - رستگارى انسان در گرو ايمان به اصول اعتقادى دين و پايبندى به اركان عملى آن است .

الذين يؤمنون . .. و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 6

6 _ سلامت و سعادت جوامع در گرو پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دين

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

با توجه به آيات گذشته كه در آن جامعه اى منحط از بنى اسرائيل ترسيم گرديده بود، معلوم مى شود آيه مورد بحث، رهنمودى است براى نجات جوامع از انحطاط، بنابراين {ما اتخذوهم أولياء} تنها، بيان يكى از نتايج ترك پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دينى است و نتايج ديگر كه از آنها به سلامت و سعادت تعبير شد با توجه به آيات گذشته به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 4

4- حفظ معارف و شريعت الهى و اجراى احكام آن ، نيازمند صلابت و توان مندى است .

خذ الكت_ب بقوّة

عمل پنهانى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 6

6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون

عوامل اجتناب از دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 17

17 - پروا داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، مستلزم ايمان به قرآن و پرهيز از دين فروشى است .

ءامنوا بما أنزلت . .. و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا و إيّى فاتقون

عوامل استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 8

8 _ فريفتگى و دلبستگى به دنيا موجب ياوه گويى، بازيچه شمردن دين و بيهوده گويى درباره آن است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم . .. و غرتهم الحيوة الدنيا

عطف جمله {غرتهم} از نوع عطف سبب بر مسبب است. يعنى سبب اينكه برخى دين را بازيچه گرفته اند، فريفتگى به زندگى دنياست.

عوامل اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 5

5 - تكيه بر آداب و رسوم گذشتگان و اصرار بر رعايت آنها ، از عوامل نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص ) و پيروى نكردن از قرآن

و احكام دين

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 8

8 _ گروهى از انسان ها به خاطر نپذيرفتن قيامت ، دين خدا را دينى منحرف مى پندارند و از آن رويگردان مى شوند .

الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً و هم بالأخرة كفرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و هم بالأخرة كفرون} جمله حاليه و در مقام تعليل باشد كه در اصطلاح به آن حال معللّه گفته مى شود. بر اين مبنا آيه اشاره به اين معنا دارد كه: برخى انسانها به علت نپذيرفتن قيامت، مى پندارند دينى كه در آن زنده شدن مردگان مطرح باشد دينى بى اساس و داراى اعوجاج است و در نتيجه از آن رويگردان شده و ديگران را از آن بازمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشى به مظاهر دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور

جمله {و إنّا إذا . .. كفور} مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 31

31 - ترديد در عالمانه و حكيمانه بودن احكام دين و انطباق آن با مصالح واقعى بشر ، از عوامل عدم پايبندى به آن *

ذلكم حكم اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

برداشت ياد شده با توجه به اين

نكته است كه پس از بيان حكم الهى، براى تأكيد بيشتر بر اهميت اين حكم و پايبندى مؤمنان به آن، موضوع علم و حكمت صادركننده آن حكم تذكر داده شده است.

عوامل التزام به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 10

10 - لازمه بندگى خدا و توحيد در عبادت و اطاعتش ، حلال دانستن حلال هاى خدا و حرام دانستن حرام هاى خداست .

كلوا من طيبت ما رزقنكم . .. إن كنتم إياه تعبدون

هر يك از دو جمله {كلوا} و {اشكروا} مى تواند حاكى از جواب شرط {إن كنتم . ..} باشد. برداشت فوق ناظر به اين است كه جمله نخست به منزله جواب شرط گرفته شود. قابل ذكر است كه چون عبادت، شرط براى امر; يعنى، {كلوا} و {اشكروا} قرار گرفته است، متضمن معناى اطاعت نيز مى باشد. تقديم {إياه} بر {تعبدون} دلالت بر حصر دارد و لذا توحيد در عبادت و اطاعت از آن استفاده شد.

عوامل انحراف از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 9

9_ دروغ بستن به خدا ، موجب بازدارى مردم از پيوستن به راه او و منحرف ساختن دين الهى و نشانه كفر به آخرت است .

و من أظلم ممن افترى . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون

عوامل ايمان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 11

11 _ قرآن و پيام هاى آن بهترين وسيله براى ايمان به معارف الهى ( توحيد ، قيامت و

. . . . ) است .

فبأى حديث بعده يؤمنون

در برداشت فوق ضمير {بعده} به قرآن و {باء} در فبأىّ} سببيه گرفته شده است. قابل ذكر است كه در اين صورت متعلق {يؤمنون} معارف الهى خواهد بود. يعنى اگر به وسيله قرآن به توحيد و مانند آن ايمان نياورند، پس به سبب چه چيز ديگرى ايمان خواهند آورد؟

عوامل بازى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 8

8 _ فريفتگى و دلبستگى به دنيا موجب ياوه گويى، بازيچه شمردن دين و بيهوده گويى درباره آن است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم . .. و غرتهم الحيوة الدنيا

عطف جمله {غرتهم} از نوع عطف سبب بر مسبب است. يعنى سبب اينكه برخى دين را بازيچه گرفته اند، فريفتگى به زندگى دنياست.

عوامل بدنمايانى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 10

10_ انكار سراى آخرت ، ريشه نپذيرفتن دين و معارف الهى ، بازداشتن مردم از روى آوردن به آن و ناهنجار نشان دادن آن است .

الذين يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون

جمله {و هم بالأخرة . ..} را مى توان جمله حاليه و بيانگر علت امورى دانست كه در جمله هاى قبل بيان شده است.

عوامل پاسدارى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل

منها و تطمئن قلوبنا

عوامل تثبيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 13

13 - ايمان و عمل صالح ، موجب تثبيت و تحكيم دين در ميان جامعه بشرى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

عوامل تحير در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 11

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

عوامل تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 10

10_ انكار سراى آخرت ، ريشه نپذيرفتن دين و معارف الهى ، بازداشتن مردم از روى آوردن به آن و ناهنجار نشان دادن آن است .

الذين يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون

جمله {و هم بالأخرة . ..} را مى توان جمله حاليه و بيانگر علت امورى دانست كه در جمله هاى قبل بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 4،5

4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

5 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، از موجبات

كفر و تكذيب دين

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 4،5

4 - ثروت و جمعيت بسيار كافران در صدر اسلام ، عامل تكذيب دين و مانع آنان از پذيرش ايمان

أن كان ذا مال و بنين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {أن كان ذا. ..} متعلق به فعل محذوفى (مانند {كذّب}) باشد كه جمله شرطيه {إذا تتلى...} _ در آيه بعد _ بر آن دلالت دارد. تقدير آن چنين است: {لكونه ذا مال و بنين كذّب بآياتنا...}.

5 - ثروت انبوه و جمعيت بسيار ، از عوامل تكذيب دين و از موانع ايمان است .

أن كان ذا مال و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 4

4 - آلودگى به دروغ و گناه ، ساقط كننده انسان تا مرحله تكذيب دين و باز داشتن مردم از نماز

ينهى. عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... ناصية ك_ذبة خاطئة

وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} بيانگر استمرار كذب و خطا در شخص است. اين دو وصف در مقايسه با {ينهى} و {كذّب} _ فعل و دلالت كننده بر حدوث نهى و تكذيب اند _ به منزله علت و معلول مى باشند.

عوامل دشمنى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 5

5- اطاعت نداشتن از خدا و رسول او ، منتهى به عنادورزى با دين و محروميت ابدى از غفران الهى *

ي_أيّها الذين ءامنوا

أطيعوا اللّه و . .. إنّ الذين كفروا و ... فلن يغفر اللّه له

از ارتباط {أطيعوا اللّه و. ..} با {إنّ الذين كفروا و...}، مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 12

12 - تكبر و تجاوزگرى ، موجب پافشارى بر راه باطل ، ترديد در حق و ستيزه جويى با آيات الهى ( تعاليم دين ) است .

من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار} درصدد بيان علت اسراف و ترديد در حق و جدال در آيات الهى باشد (كه در آيه پيش و صدر اين آيه، مورد بحث قرار گرفته است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 2

2 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل دين ستيزى و حق ناپذيرى

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

عوامل دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 6

6 - دستيابى به متاع دنيا از عوامل دين فروشى و كتمان حقايق دينى است .

و يشترون به ثمناً قليلا

عوامل دين گريزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 10

10 - روح استكبار و خودبرتربينى ، از عوامل حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى

و

إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

عوامل سرزنش علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 18

18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .

قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة

عوامل شبهه افكنى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 9

9 - ترديدافكندن درباور هاى دينى ، نتيجه گمراهى عميق انسان

ألا إنّ الذين يمارون

با توجه به معناى {يمارون} (مجادله اى كه در آن شك و ترديد باشد) برداشت بالا به دست مى آيد. (مفردات راغب).

عوامل شك در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 4

4 - جدال در آيات الهى ( تعاليم دين ) ، بدون دليل و برهان و از سر جهل و بى فكرى ، موجب ترديد و شكاك بودن انسان در معارف الهى و زياده روى در مخالفت با آن

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_ه

جمله {الذين يجادلون. ..} در واقع بيانگر علت مسرف و مرتاب (شكاك) بودن برخى از انسان ها است; يعنى، چون برخى به جاى فكر كردن در آيات الهى، از سر جهل و يا تقليد به مجادله با آن بر مى خيزند. از اين رو نسبت به تعاليم الهى همواره در شك و ترديد به سر مى برند و

در مخالفت با تعاليم آسمانى اسراف مى كنند.

عوامل شكست دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 11

11- توطئه گران ، از درك عوامل شكست و ناكامى خود در توطئه عليه دين ، عاجزند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

عوامل غفلت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 10

10- سرگرمى انسان به دنيا ، عامل بى توجهى به وحى و دين الهى

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

جمله {و هم يلعبون} حال براى ضمير فاعلى {استمعوه} و بيانگر وضعيت مشركان و مردم حق گريز است. اين وضعيت مى تواند در حق گريزى و بى اعتنايى به پيام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله {لاهية قلوبهم} در صدر آيه بعد _ كه حال براى مبتدا در جمله {و هم يلعبون} است _ همين برداشت را تأييد مى كند.

عوامل كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 4

4 - كتمان حقايق دينى و ايجاد عواملى براى ناشناخته ماندن معارف الهى ، امر نكوهيده و حرام است .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 6

6 - گرايش انسان ها به شرك و پرستش غير خدا ، از عوامل وادار كننده آنان به كتمان حقايق دينى و معارف كتاب هاى آسمانى است . *

إن الذين يكتمون ما أنزلنا .

.. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 6

6 - دستيابى به متاع دنيا از عوامل دين فروشى و كتمان حقايق دينى است .

و يشترون به ثمناً قليلا

عوامل گرايش به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 5

5 - توجه انسان در دنيا به ناپايدارى عمر خويش ، داراى نقشى اساسى در گرايش او به دين الهى

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

تعبير {لو أنّكم كنتم تعلمون} مى رساند كه اگر انسان در زندگى دنيوى، به ناپايدارى آن توجه داشته باشد، راهى را انتخاب خواهد كرد كه به دوزخ و پشيمانى منتهى نشود. آن راه، همان گردن نهادن به شريعت و آيين الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 3

3 - توجّه به آيات فراوان الهى ، مقتضى روى آوردن به دين خدااست .

و من ءاي_ته . .. فأقم وجهك للدين حنيفًا

احتمال دارد {فا} در {فأقم} تفريع بر آياتى باشد كه در صدد اثبات يك تايى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 10،11

10 - تأثير سازنده اخلاص و نداشتن چشم داشت مادى ، در تبليغ دين و گرايش دادن مردم به دين دارى

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً

11 - تأثير سازنده آگاهى و پيمودن راه دين ، در تبليغات دينى و گرايش دادن مردم به دين دارى

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

مقصود از

جمله {و هم مهتدون} (آنان ره يافته اند) اين است كه پيامبران، راه دين را شناخته و آن را پيموده اند و طبيعى است كسانى كه راه دين را پيموده باشند، در تبليغ دين موفق تر خواهند بود و مردم نيز دعوت آنان را بهتر خواهند پذيرفت.

عوامل گسترش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 4

4 - هدف از تشريع جهاد و مبارزه در اسلام ، گسترش و جهانى شدن دين الهى و بر طرف شدن فتنه است .

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 7

7- سنّت الهى ، بر پيشبرد اهداف دين ، در اثر تلاش و جهاد مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

از مجموع شرط و جزا، استفاده مى شود كه خداوند، آن گاه امت اسلامى را نصرت بخشيده و قوت مى دهد كه آنان، خود در راه دفاع از مكتب به پاخيزند. مفهوم شرط نيز مى رساند كه بدون تلاش، نصرت نصيبشان نخواهد شد.

عوامل مبارزه با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 23 - 5

5 - خوى استكبار و برترى طلبى ، عاملى مهم در كفر و دين گريزى

ثمّ أدبر و استكبر

عوامل محروميت از درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 8

8 - مردمى كه دل هايشان مهر شده ، از درك حقايق و معارف دينى و الهى محروم اند

.

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

عوامل محروميت از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذيرى ، موجب محروميت از فهم صحيح حقايق الهى

فهم لايؤمنون . إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً ... فهم مقمحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 3

3 - لجاجت ، حق ناپذيرى و دورى از ايمان ، موجب محروميت از شناخت درست حقايق الهى و از دست دادن بصيرت و بينايى

فهم لايؤمنون . .. فأغشين_هم فهم لايبصرون

عوامل موفقيت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 5 - 2

2 - پرهيز از پليدى و آلودگى ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و الرجز فاهجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 4

4 - دورى از منت نهادن و زياد شمردن عطايا و خدمات خود ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و لاتمنن تستكثر

عوامل مؤثر در ثبات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 11

11 _ اراده خداوند به اعتلاى

دين و راه خود ، در پرتو ايثار و جهاد مؤمنان

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. يقتلون فى سبيل اللّه

از اينكه خداوند، اعلام كرده است كه خريدار جان و مال مؤمنان مى باشد و سپس مسأله جهاد فى سبيل اللّه را مطرح ساخته، استفاده مى شود كه خداوند، پيشبرد راه خود را در پرتو جهاد مؤمنان قرار داده است.

عوامل مؤثر در فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 7

7 - ويژگى ها و خصايل اخلاقى ( چون صبر و شكر ) ، مؤثر در فهم معارف توحيدى

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه صبر و شكر از فضايل اخلاقى مى باشد، از تعليق فهم آيات الهى بر صبر و شكر استفاده مى شود كه ويژگى هاى اخلاقى، داراى نقشى مهم و اساسى براى درك معارف است.

عوامل ناخشنودى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 11

11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *

كرهوا ما أنزل اللّه . .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

از ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.

عينيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 8

8 - جدا نبودن دين از سياست ، معيشت و تدبير امور جامعه

ي_داود إنّا

جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

انتخاب داوود(ع) از سوى خداوند براى تدبير كليه امور جامعه بشرى و مأموريت او براى داورى ميان مردم در كليه نزاع ها و اختلاف ها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

غفلت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 6

6 - جوامع معاصر موسى ، گرفتار غفلت و بى خبرى از تعاليم الهى

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

غفلت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 5،9

5- خداوند ، توطئه گران عليه دين را به گونه اى غافلگيرانه گرفتار عذاب كرد كه هيچ گاه به آن گمان نمى بردند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

9- توطئه گران عليه دين ، هيچ گاه گمان نمى كردند كه مكرشان عليه دين ، دامنگير خود آنان خواهد شد .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد . .. و أت_هم العذاب من حيث لا

غفلت مسيحيان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 2

2 - يهود و نصارا محتواى اساسى دين را ( ايمان به خدا ، سراى آخرت و . . . ) به فراموشى سپرده و با مسلمانان بر سر قبله ، به بحث و مشاجره مى پرداختند .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب

برداشت فوق با توجه به شأن نزولى كه درباره آيه مورد بحث آمده، استفاده مى شود. در مجمع البيان

نقل شده است: {آن گاه كه قبله تغيير كرد، بحث و گفتگو پيرامون آن بسيار مى شد و يهود و نصارا در اين باره بسيار سخن مى گفتند. }

غفلت معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 11

11- روى گردانان از تكاليف و تعهدات الهى ، مردمى ناآگاه و بى توجه به پاداش هاى برتر خداوندى اند .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

غفلت يهود از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 2

2 - يهود و نصارا محتواى اساسى دين را ( ايمان به خدا ، سراى آخرت و . . . ) به فراموشى سپرده و با مسلمانان بر سر قبله ، به بحث و مشاجره مى پرداختند .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب

برداشت فوق با توجه به شأن نزولى كه درباره آيه مورد بحث آمده، استفاده مى شود. در مجمع البيان نقل شده است: {آن گاه كه قبله تغيير كرد، بحث و گفتگو پيرامون آن بسيار مى شد و يهود و نصارا در اين باره بسيار سخن مى گفتند. }

غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 1،3،5،23

1 _ خداوند ، اهل كتاب را از غلو در دينشان نهى كرده است .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

{غلو} به معناى تجاوز است، و غلو در دين به معناى خارج شدن از حدود و معارفى است كه در كتب

آسمانى آمده و يا پيامبران الهى تعليم داده اند.

3 _ يهود و نصارا مردمى آلوده به غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

با توجه به سياق آيه معلوم مى شود، غلو و تجاوز تحقق پيدا كرده نه اينكه نهى از غلو تنها براى پيشگيرى باشد.

5 _ پيروان اديان الهى ، در معرض خطر غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 2،4،5،7،8،14،17

2 _ پيامبر ( ص ) مأمور نهى اهل كتاب از غلو و گزافه گويى در آيين خويش

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

5 _ پندار تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مصداق روشن گزافه گويى و غلو مسيحيان در دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

از مصاديق مورد نظر از گزافه گويى مسيحيان _ به قرينه آيات گذشته _ اعتقاد آنان به تثليث و الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است.

7 _ بى توجهى به كتاب هاى آسمانى ، منشأ غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

مخاطب قرار دادن مسيحيان با عنوان اهل كتاب، براى اشاره به اين حقيقت است كه غلو در دين با پيروى از كتب آسمانى ناسازگار است. بنابراين غلو پيروان اديان الهى ريشه در بى توجهى آنان به كتب آسمانى خويش دارد.

8 _ پيروى

اهل كتاب از پيشينيان گمراه و هواپرست خويش ، منشأ غلو و گزافه بستن آنان به دين

ياهل الكتب لاتغلوا . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

بنابر اينكه مخاطبان {يا اهل الكتب} نصارا و يهود در عصر پيامبر(ص) باشند، به نظر مى رسد مراد از {قوم قد ضلوا من قبل} پيشينيانى از خود اهل كتاب باشد و مصداق مورد نظر در ضلالت آن قوم، غلو و تجاوزشان در طرح مسائل دينى است.

14 _ غلو و افراط در دين ، برخاسته از تمايلات نفسانى و بدور از دليل و برهان

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

17 _ غلو در دين ، ضلالت و انحراف از حد اعتدال و راه ميانه است .

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و ضلوا عن سواء السبيل

فراگيرى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 8،10،13

8 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا پيام هاى او را دريافت كند و فراگيرد و اعمال و رفتارش را بر اساس آنها استوار سازد .

فخذ ما ءاتيتك

{أخذ} (مصدر {خذ}) به معناى گرفتن است و گرفتن پيامهاى الهى به اين است كه انسان آنها را فراگيرد و به آنها عمل كند.

10 _ فرمان به دريافت پيام هاى خدا و به كار بستن آنها و سپاسگزارى در برابر نعمت هاى او ، از سخنان خداوند با موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات

قال . .. فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

13 _ فراگيرى پيام هاى خدا و به كارگيرى آنها در

اعمال و رفتار ، سپاسگزارى از او در برابر نعمت دين است .

فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

مطرح كردن سپاسگزارى پس از اعطاى پيامهاى آسمانى، براى رساندن اين حقيقت است كه آن پيامها از نعمتهاست و بايد خداوند را به خاطر اعطاى آنها شاكر بود. فرمان به فراگيرى آنها مى رساند كه شكر اين نعمت به فراگرفتن و به كار بستن آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 10،14

10 _ جديت در فراگيرى معارف الهى به بهترين وجه ، و عمل به احكام دين به نيكوترين صورت ، وظيفه اى بر عهده مردم

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

14 _ فراگيرى معارف و عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

فراموشى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 17

17 _ گناه ، از عوامل فراموشى و نسيان معارف الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و نسوا حظاً مما ذكروا به

فرجام اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 16

16 - سرانجام رويگردانى از آن چه كه خداوند نازل كرده و گردن نهادن

به راه شيطان ، آتش شعلهور است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السع

فرجام دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 10

10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى

و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين

فرجام شوم مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

فرجام مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 5

5 _ توجه دادن يهوديان به فرجام شوم مخالفت با فرمان هاى الهى ، هدف از پرسش پيامبر ( ص ) از يهوديان درباره مردم ايله

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

فرعون و انتخاب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 2

2 _ فرعون ، مردم را در گزينش دين و آيين ، نيازمند رخصت دهى خويش مى دانست و آن را حقى براى خود مى شمرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

فضايل پيروان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18

- مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

فضايل علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 37

37 _ عالمان خداترسى ، وارسته از دين فروشى و تحريفگرى

و اخشون و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

فضيلت دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 6

6 - دين نوح ، اولين شريعت آسمانى است . *

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا

آيه شريفه در مقام بيان اديان پيشين است. تعبير {شرع لكم... أوحينا إليك} مى تواند ناظر به اولين و آخرين شرايع آسمانى باشد.

فضيلت محافظت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 18

18_ شرافت پاسدارى از دين ، شايسته ملت هاى مجاهد و انفاقگر و نه بخلورزان دنياگرا

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم ثمّ لايكونوا أمث_لكم

با توجه به اين كه آيات پيشين در زمينه جهاد و انفاق و نيز روى گردانان از جهاد و انفاق بود; اين آيه مى تواند خطاب به جامعه مسلمين عصر پيامبر(ص) باشد كه اگر آنان از جهاد و انفاق روى گردانند، خداوند شرافت پاسدارى از دين را از آنان سلب كرده و به امتى خواهد داد كه اين چنين نباشند.

فطريت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 4

4 _ التزام به دين الهى، امرى فطرى و آميخته با فطرت

آدمى است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

انتساب دين به كافران (دينهم) حكايت از آن دارد كه دينى براى آنان فرض شده است. بنا بر يك احتمال اين دين همان نداى فطرت است كه آنان را به توحيد و تدين فرامى خواند ; چنانكه صاحب الميزان فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 13

13- هماهنگى احكام الهى ، با فطرت و طبيعت انسان

حل_لاً طيبًا

برداشت فوق، از آن جاست كه {طيّب} به معناى چيزى است كه انسان با طيب نفس و رغبت كامل آن را بپذيرد و قرآن چنين چيزى را متعلق حليت دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 7

7- تعاليم دينى ، با فطرت و گرايش انسان ها ، هماهنگ است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

مشاراليه {ذلك} مجموع انحرافهاى عقيدتى و اخلاقى است كه در آيات پيش مطرح شده است و خداوند، آنها را ناخوشايند دانسته و از آنها تعبير به {سيّئه} كرده است و {سيّئه} از ريشه {سوء} به معناى هر چيزى است كه مايه اندوه و ناراحتى انسان شود و اين، نشان مى دهد كه بين تعاليم دينى و طبيعت انسان، هماهنگى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 16،18

16 - ثبات و بقاى دين توحيدى ، به خاطر هماهنگى آن با فطرت انسانى است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها . .. ذلك الدين القيّم

{ذلك} اشاره به دينى است كه از هرگونه انحراف و كجى

به دور بوده و مطابق با فطرت انسان ها است و خداوند، آنان را مأمور به رويگرد تمام عيار به سمت آن كرده است.

18 - اكثريت مردم ، به دين حقى كه فطرت انسان ها با آن هماهنگ است ، جاهل اند .

فطرت اللّه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

متعلق {لايعلمون} در آيه نيامده است. احتمال دارد به قرينه ذكر دين فطرى (اسلام)، متعلق آن نكته اى باشد كه در بالا آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 8

8 - معارف دين ، داراى ريشه در فطرت و سرشت انسان

فى اللّه من بعد ما استجيب له

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {فى اللّه} دين خدا و اجابت كننده فطرت انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 7

7 - حقايق دين ، نهفته در نهاد آدميان ; اما نيازمند تذكر و يادآورى با پيام

فذكّر بالقرءان

واژه {ذك_ّر} به معناى تذكّر است. يادآورى كردن در جايى كاربرد دارد كه قبلاً مورد توجه بوده; اما به دلايلى مغفول واقع شده است. در مورد آدميان توجه قبلى آنان به حقايق دين، توجّه فطرى و غريزى خواهد بود.

فلسفه تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 10

10 _ از ميان بردن فرهنگ و مقررات جاهلى حاكم بر جوامع ، از اهداف احكام و قوانين الهى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 19

19 _ نيل انسان ها به فلاح و رستگارى از جمله اهداف امر الهى به تقواپيشگى است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

فلسفه تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 12

12 _ كسب معارف دينى ، مقدمه اى براى انذار و هدايت جامعه است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

فلسفه تفقه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 13

13 _ انذار جامعه ، از هدف هاى اصلى و محور تفقه در دين است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

فلسفه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 12

12 - دستورات الهى ، برنامه هايى براى رساندن انسان به اهداف تعيين شده

اعبدوا ربكم . .. لعلكم تتقون

جمله {لعلكم تتقون} مى رساند كه: هدف تعيين شده براى انسانها نيل به تقواپيشگى است و خداوند به منظور رساندن انسانها به اين هدف، عبادت را بر آنان واجب كرده است. بنابراين دستورات خداوند به منظور رساندن آدمى به اين هدف، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 20

20 _ تكاليف الهى ، تأمين كننده مصالح و منافع انسانهاست .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 18

18 - مصلحت انسان ها ، اساس احكام و فرمان هاى

اديان الهى است .

ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 6،8،10،13

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

8 - تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف از فراخوانى بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

13 - فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اعمال بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 2

2 - خداوند ارائه كننده بهترين معارف و دستورات براى پاك سازى بشر از آلودگيها

و من أحسن من اللّه صبغة

جمله {و من أحسن . ..; چه كسى در رنگ آميزى كردن (تطهير) از خدا بهتر است.} به دليل وقوع آن پس از مطرح ساختن ايمان و فرستادن احكام و معارف قرآن و ... اشاره به اين دارد كه: احكام و معارفى كه خداوند نازل كرده و مردم را بدان فراخوانده، بهترين معارف و دستورات براى پاك سازى و تطهير آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 15

15 - هدايت انسان ها به صراط مستقيم ، هدف

از تشريع دين و جعل احكام از سوى خداوند است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 3

3 - داشتن قبله اى خاص و روكردن به آن ، هدف اصلى دين و عبادت نيست .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من ءامن

بديهى است كه روى آوردن به قبله (در عبادتها) خود از فرمانهاى الهى است. بنابراين نفى نيكى از آن با توجه به فرازهاى بعد (و لكن البر ...) اشاره به اين دارد كه: دستور روى آوردن به قبله يك دستور فرعى است و آنچه هدف و اساس دين است، ايمان و ... مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 4

4 _ اديان الهى ، راه رشد و تعالى انسان و جامعه

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

خداوند با تعبير واپسگرايى به جاى كفر و شرك، اشاره به اين معنا دارد كه دين الهى، راه رشد و تعالى واقعى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 6

6 _ هدايت و تربيت تمامى انسان ها ، هدف از بعثت پيامبران و نزول كتب آسمانى

يأيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 15

15 _ رشد ، رستگارى و سعادت انسان ، هدف برنامه ها و تكاليف الهى

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه

الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 13

13 _ فلاح و رستگارى ، از اهداف تشريع احكام دين

انما الخمر . .. فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 12

12 _ اوامر، نواهى، هشدارها و توبيخهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربيت انسانهاست.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 12

12 _ توجه انسان به خدادادى بودن نعمتهاى مادى و معنوى، از اهداف تبيين آيات قرآن و معارف دين

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 6،9،10،14

6 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{من} در {ذكر من ربكم} براى ابتداى غايت است. يعنى معارف دين از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه {رب} به {كم} مى رساند كه نزول آن معارف در راستاى ربوبيت خدا بر انسانها و براى تربيت آنان است.

9 _ ترساندن مردم از عذاب هاى الهى به واسطه پيامبران ، از اهداف نزول دين و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

{لينذركم} متعلق به {جاء} است و ضمير {لينذر} به {رجل} برمى گردد. يعنى هدف از اينكه معارف دين بر پيامبرى نازل مى شود، اين است كه وى مردم را از عذابهاى الهى بترساند.

10

_ گرايش مردم به تقواپيشگى در پرتو رسالت انبيا ، از اهداف نزول دين و و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

{لتتقوا} عطف بر {لينذركم} است و در نتيجه نيل مردم به تقوا از اهداف آمدن ذكر و معارف دين مى باشد. و چون بيان اين هدف در پى {لينذركم} ذكر شده است، مى توان گفت نيل انسانها به تقواپيشگى در پرتو امداد و اندرز پيامبران امكان پذير است.

14 _ شمول رحمت خاص الهى بر بندگان ، از اهداف نزول دين و بعثت پيامبران

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 7،9

7 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

9 _ ترساندم مردم از عذاب هاى الهى به واسطه پيامبران ، از اهداف نزول دين و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 2

2 _ دين و تعليمات و رهنمود هاى خدا و پيامبر ( ص ) ، مايه حيات واقعى انسان

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

مراد از {ما} در {لما يحييكم}، تمامى تعليمات و معارف و رهنمودهاى خدا و رسول اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 2

2- مورد لطف و مرحمت قرار گرفتن انسان ، فلسفه

دين و حكمت فرستاده رسولان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 5

5 - بعثت پيامبران و تعاليم اديان ، در جهت تأمين منافع و مصالح انسان ها است .

إنّما أنا لكم نذير مبين

به كارگيرى {لام} انتفاع در {لكم} مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 10

10 - احكام و تعاليم دين در جهت رشد ، بالندگى ، طهارت و پاكى انسان ها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 11

11 - احكام و تعاليم دين ، در جهت رشد ، بالندگى ، طهارت و پاكى انسان است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 169 - 4

4 - بنده خالص و برگزيده خدا شدن ، روح اديان الهى و ثمره اصلى كتاب هاى آسمانى

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين

از اين كه مشركان گفته اند: اگر كتاب آسمانى براى ما نازل مى شد، ما هم بنده خالص و برگزيده خدا مى بوديم; مى توان استفاده كرد كه اين بندگى بر اثر تعاليم كتاب هاى آسمانى به وجود مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 5

5 - نشان دادن راه درست زندگى ، از

اهداف اديان توحيدى و پيامبران الهى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه راه درستى كه مؤمن آل فرعون مردم را به آن فرا مى خواند، همان راه پيامبران (چون حضرت موسى(ع)) و اديان الهى (چون يهود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 11

11- هدف اصلى و نهايى دين ، دعوت مردم به ايمان و تقوا و نه دريافت مال از ايشان

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} مى تواند در قبال {إن تؤمنوا و تتّقوا} و در مقايسه با آن باشد; يعنى، پيام دين، پيام ايمان و تقوا است; نه دريافت مال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 13

13 - احكام و قوانين الهى ، در جهت منافع و مصالح واقعى انسان ها است .

تؤمنون . .. و تج_هدون ... ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 5

5 - دين ، راهى است كه مقصد در آن تقرب به خداوند است .

اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

فلسفه دين ستيزى وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 23 - 4

4 - خوى استكبار و برترى طلبى ، عامل اصلى دين ستيزى و مخالفت وليدبن مغيره ، با آيات الهى و پيامبراسلام ( ص )

و استكبر

خداوند در آيه 16، وليدبن مغيره را به عنوان مخالف و دشمن آيات قرآن معرفى كرده (إنّه كان لآياتنا عنيداً)

و در آيه مورد بحث، از او به عنوان مستكبر و برترى طلب ياد نموده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه مخالفت و دشمنى او با قرآن و پيامبراسلام(ص)، ناشى از خوى استكبار و برترى طلبى او بود.

فوايد تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 11

11 _ تعاليم آسمانى ، منبعى براى شناخت خير و شرّ

و لا يحسبنّ . .. هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 15

15 - تنها اهل يقين ( كسانى كه از عنادورزى و لجاجت پيراسته اند ) ، از آيات الهى بهره مند شده و در پرتو آن ، حقايق و معارف دينى را در مى يابند .

قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

چون آيات و نشانه هاى صداقت پيامبر به همگان ارائه شده است، لام در {لقوم} لام انتفاع مى باشد و جمله فوق چنين معنا مى شود: ما آيات و نشانه ها را براى همگان بيان داشته ايم، ولى اهل يقين از آنها بهره مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 22

22 - آيات خدا و معارف دينى ، به وسيله عقل ، قابل درك و فهم است .

نفصّل الأي_ت لقوم يعقلون

قبول بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 150 - 2

2 _ پذيرش برخى از احكام دين و انكار برخى ديگر ، كفر

به خدا و رسول و به منزله انكار تمامى آن دين است . *

إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون أن يفرقوا . .. أولئك هم الكفرون

با توجه به واژه رسول مى توان گفت: آيه شامل تبعيض در اعتقاد به احكام و رسالت يك دين نيز مى شود ; يعنى همانگونه كه انكار برخى از رسولان به منزله انكار همه پيامبران است، انكار برخى از تعاليم انبيا نيز انكار تمامى آن دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 8

8 - قبول بخشى از دين و ر ها ساختن جنبه هاى ديگر آن ، عملى مشركانه است .

و لاتكونوا من المشركين . من الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

مراد از {دين} مى تواند اسلام باشد. متفرق ساختن آن، به معناى پذيرش بخشى از آن و قبول نكردن بخشى ديگر است. لازم به ذكر است كه فعل ماضى {فرّقوا} در صورت ياد شده منسلخ از زمان مى باشد.

قبول تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 6

6 _ پذيرش احكام و تعاليم الهى در گرو پرهيز از هواپرستى و تمايلات نفسانى

كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 6

6 _ كسانى كه آيات الهى و معارف آن را فراگرفته و آن را به فراموشى نسپرده و غفلت نمى كنند، نزد خداوند ارجمندند.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

159 - 6

6 _ ضرورت ايمان به همه معارف و احكام دين

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم فى شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 4

4 _ پذيرش همه معارف و احكام دين، حسنه و پذيرش بخشى از آن و رهاسازى بخشهاى ديگر، سيئه است.

إن الذين فرقوا دينهم . .. من جاء بالحسنة ... و من جاء بالسيئة

با توجه به آيه قبل مى توان گفت مصداق مورد نظر براى {الحسنة} ايمان به همه معارف و احكام دين و مصداق {السيئة} تفرقه در دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 12

12 _ پذيرش معارف دين و باور به اندرز هاى پيامبران ، زمينه ساز گرايش به تقوا و پرهيزگارى است .

لينذركم و لتتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 9

9 _ امت هاى كفرپيشه و تكذيب كننده انبيا در تاريخ گذشته ، اهل ايمان و گرايش به معارف دين نبودند .

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

{ما} در {ما كانوا} براى نفى و {لام} در {ليؤمنوا} لام جحود و تقويت كننده نفى است. بنابراين جمله {فما كانوا} با تأكيد فراوان گرايش امتهاى گذشته را به ايمان نفى مى كند و آنها را اهل باور به دين نمى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 3

3 _ امت هاى گذشته با پيامبران خويش عهد بستند كه با مشاهده معجزه ، آنان را تصديق

كرده و به حقايق و معارف الهى ايمان آورند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

با توجه به آنچه درباره مضاف إليه كلمه {قبل} در آيه پيشين گذشت، مى توان گفت مراد از {عهد} وعده ايمان و تصديق بوده است. يعنى امتها تعهد مى كردند كه با ديدن معجزه ايمان خواهند آورد، ولى اكثر آنان به عهد خويش وفا نكردند.

قبول دعوت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 4

4- اجابت پيام مبلغان الهى ، ايمان به خداوند است .

أجيبوا داعى اللّه و ءامنوا به

در برداشت ياد شده جمله {آمنوا به} تفسير {أجيبوا} دانسته شده و ضمير {به} به {اللّه} بازگردانده شده است. احتمال ديگر اين است كه {آمنوا} جمله مستقل باشد و ضمير {به} به داعى اللّه} ارجاع كردد.

قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 14

14 - توصيه به پذيرش آيين الهى و تسليم خدا بودن ، از بهترين وصيتهاست .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى . .. فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 14

14 - پذيرش احكام الهى ، نشانه پيروى از فرستادگان الهى است .

ما جعلنا القبلة التى كنت عليها إلا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 8

8 - درك حقايق و معارف دين و پذيرش آنها ، تعيين كننده ميزان ارزش قواى ادراكى است

.

صم بكم عمى فهم لايعقلون

كر، لال و كور خواندن كفرپيشگان على رغم اينكه آنان از ابزار شنوايى و . .. برخوردار هستند، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه: اگر ابزار و قواى ادراكى وسيله فهم معارف دين قرار نگيرند، در حقيقت با نبودشان يكسانند و ارزشى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 12

12 _ پذيرش احكام الهى و عمل به آن ، باعث رشد و طهارت انسان

و اذا طلّقتم النّساء . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 3،4

3 _ غير مسلمانان را نبايد مجبور به پذيرش اسلام كرد .

لا اكراه فى الدّين

بنابراينكه {لا اكراه} در مقام تشريع باشد; يعنى تحميل عقايد و اوامر و نواهى دين بر كسانى كه خارج از اسلام هستند، جايز نيست.

4 _ آزادى و اختيارِ آدمى در پذيرش ايمان و كفر

لا اكراه فى الدّين قد تبيّن الرّشد من الغىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 18

18 _ رهايى از كيفر گناهان ، در گرو پذيرش احكام الهى و قضاوت هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 6

6 _ خشنودى قلبى از خدا و پذيرش قوانين و مقررات الهى از روى ميل و رغبت _ و نه از روى اكراه و بى ميلى _ از اوصاف مؤمنان راستين است .

و السبقون

الأولون . .. و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى در پيش گرفتن راه او ( راه دين ) است .

اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

قبول دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 7

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

قبول دين برگزيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 8

8 - ضرورت پذيرش هر آنچه خداوند براى انسان گزينش مى كند و بدان فرمان مى دهد .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

حرف {فاء} در {فلاتموتن . ..} سببيه است; يعنى، بيان مى دارد: آنچه پس از آن واقع شده، نتيجه مضمون جمله قبل است. بنابراين جمله فوق به اين معناست: چون خداوند دين ابراهيم (تسليم بودن در برابر خدا) را براى شما گزينش كرده، بايد همواره بدان ملتزم باشيد.

قبول دين مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 9

9 _ گرايش بى حد و مرز گروهى از مسلمانان بيمار دل به سوى يهود و نصارا ، دليلى روشن براى محروميت ستمگران از

هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

تفريع جمله {فترى} بر جمله {ان اللّه . ..}، مى رساند كه گرايش عميق بيماردلان، بيان مصداقى براى جمله {ان اللّه لايهدى ...} است.

قبول دين يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 9

9 _ گرايش بى حد و مرز گروهى از مسلمانان بيمار دل به سوى يهود و نصارا ، دليلى روشن براى محروميت ستمگران از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

تفريع جمله {فترى} بر جمله {ان اللّه . ..}، مى رساند كه گرايش عميق بيماردلان، بيان مصداقى براى جمله {ان اللّه لايهدى ...} است.

قضاوت درباره دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 8

8- داورى كافران درباره دين ، براساس ملاك هاى سطحى و نه متكى بر انديشه و دانش

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

كافران، گرايش و عدم گرايش طبقات خاصى را به ايمان، ملاك اصلى داورى خود قرار دادند; بى آن كه در متن قرآن و پيام دين خردمندانه بينديشند.

قلمرو تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 16

16 _ دين، دربردارنده ابعاد اجتماعى و عبادى و اعتقادى

أمر ربى بالقسط و اقيموا . .. و ادعوه مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون

قوه فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 9

9 _ از دست دادن

نيروى درك معارف و حقايق بيان شده از سوى سفيران الهى ، پيامدى براى مهرشدن قلبهاست .

و نطبع على قلوبهم فهم لايسمعون

برداشت فوق از {فاء} تفريع استفاده شده است.

قيدهاى اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 1

1 - تكذيب گران دين ستيز ، گرفتار قيد و بند هاى گران در عرصه قيامت

إنّ لدينا أنكالاً

{نِكْل} (مفرد {أنكال}) به معناى {قيد شديد} است (قاموس المحيط).

كافران و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 1

1 _ تبديل دين خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و كمال ، ويژگى كفرپيشگان

حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

الف: مراد از {دينهم} دين الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به اين حقيقت دارد كه منفعت برنامه هاى دينى و قوانين شريعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: {اتخذوا} از افعال تصيير است. يعنى: بدلوا دين اللّه لهوا و لعبا. و تبديل دين خدا به لهو و لعب به اين است كه پيرايه هايى را بر دين ببندند تا دين مجموعه اى از لهو و لعب جلوه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 2

2 _ كافران ستيزه گر با دين ، پليد هستند و اهل ايمان ، پاك .

ليميز اللّه الخبيث من الطيب

كافران و فروع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 6

6 - مكلف بودن كافران

به فروع دين و انجام فرائض ( همچون نماز )

يدعون إلى السجود و هم س_لمون

كافران و فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 4،6

4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .

صم بكم عمى فهم لايعقلون

مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.

6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .

بكم . .. فهم لايعقلون

تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 9

9 _ جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى

بأنهم قوم لايفقهون

با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از {لايفقهون} همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.

كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 5

5 - كتمان حقايق دينى از سوى عالمان دين ، بسى نكوهيده تر و ناپسنديده تر است .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و أنتم تعلمون

فعل {تعلمون} مى تواند به منزله فعل

لازم لحاظ شده و مفعولى براى آن در نظر نباشد. بر اين مبنا {و أنتم تعلمون}; يعنى، در حالى كه شما اهل علم و دانش هستيد - و از آنجايى كه حق پوشى از سوى همگان ناپسند است - جمله حاليه، دلالت بر اين معنا دارد كه: كتمان حقايق دينى از سوى عالمان ناپسنديده تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 7

7 - ظالمترين مردم كسى است كه حقايق دينى و معارف الهى را كتمان كرده و از ارائه آنها به ديگران خوددارى كند .

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

{من اللّه} همانند {عنده} صفت براى {شهادة} است. بنابراين {شهادة عنده من اللّه}; يعنى، شهادتى كه در نزد اوست از ناحيه خدا دريافت كرده است. مقصود از شهادت كه از ناحيه خدا در اختيار انسان مى باشد، حقايق دينى و معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - كتمان كنندگان حقايق دينى هم در دنيا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئك يلعنهم اللّه . .. أولئك عليهم لعنة اللّه

جمله {أولئك يلعنهم اللّه} (در آيه 159) به قرينه {إلا الذين تابوا . ..} حاكى از آن است كه: كتمان كنندگان حقايق در دنيا به لعنت خدا گرفتارند و جمله {أولئك عليهم لعنة اللّه} به دليل {ماتوا و هم كفار} دلالت بر اين دارد كه در آخرت نيز مورد لعنت هستند.

كسب با دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 79 - 11،12

11 - درآمد هاى به دست آمده از راه دين سازى و بدعتگذارى ، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد .

و ويل لهم مما يكسبون

مراد از {ما}ى موصوله در {مما يكسبون} مى تواند درآمدهايى باشد كه عبارت {ليشتروا به ثمناً قليلا} آن را بيان داشت و نيز مى تواند منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

12 - هر درآمدى كه از طريق بدعتگذارى و دين سازى به دست آيد - هر چند فراوان باشد - ناچيز و بى ارزش است .

ليشتروا به ثمناً قليلا

ظاهر اين است كه {قليلا} صفت توضيحى براى {ثمناً} باشد. بنابراين {ثمناً قليلا} به اين معناست كه: هر ثمنى در قبال دين سازى گرفته شود، ناچيز است هر چند به ظاهر فراوان باشد.

كفر به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 12

12 _ اختلاف انگيزى در دين ، پس از درك حقيقت آن ، كفر است .

و ما اختلف . .. و من يكفر بايات اللّه

كفر به دين لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

كفر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 16

16- مشركانى كه آيات قرآن را اسطوره مى خوانند ، و

نيز كسانى كه عليه دين خدا توطئه مى كنند ، در زمره كافرانند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

كفران دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

كفران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 8

8 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر نعمت بعثت پيامبران و تعليمات الهى آنان

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا

كيفر اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 1

1 - تكذيب گران دين ستيز در قيامت ، با غذاى گلوگير كيفر مى شوند .

و المكذّبين . .. و طعامًا ذا غصّة

كيفر اخروى علما دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 18

18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .

قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة

كيفر اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 4

4 _

به هلاكت رساندن امتهاى بى اعتنا به تعاليم دين، از سنتهاى خداوند است. *

و كم من قرية أهلكنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 5

5 - مردم ، گرچه نبايد بر ايمان مجبور شوند ; ولى بر اعراض و كفر مؤاخذه شده و در آخرت عذاب خواهند ديد .

لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر

حرف {إلاّ} در يك احتمال براى استثناى منقطع است. در نتيجه مفاد اين آيه و آيه بعد، اين است كه: {تو بر هيچ كس سيطره ندارى; لكن اعراض كنندگان كافر در آخرت به عذاب خداوند گرفتار خواهند شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 8

8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز و گريزناپذير

أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.

كيفر بازى با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 3،19،20،22

3 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بى اعتنايى به كسانى كه آيين آنها بازى و سرگرمى است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

19 _ هيچ فديه اى از بازيچه قرار دهندگان دين، براى رهايى

آنان از عذاب پذيرفته نمى شود.

اتخذوا دينهم لعبا . .. و إن تعدل كل عدل لا يؤخذ منها

20 _ گرفتارى به عذاب و محروميت از شفاعت، نتيجه بازيچه قرار دادن دين است.

الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا

22 _ نوشيدنى سوزان و عذاب دردناك قيامت در انتظار بازيچه قراردهندگان دين است.

أولئك الذين أبسلوا . .. لهم شراب من حميم و عذاب أليم

كيفر تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 14

14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.

كيفر تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 13 - 3

3 - تفتيدن بر آتش دوزخ ، جزاى كفر ، دروغ پردازى و ياوه سرايى عليه دين

قتل الخرّصون . .. يوم هم على النار يفتنون

كيفر توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 9

9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.

سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون

كيفر دزد در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 2

2_ { استرقاق }

كيفر سارقان در شريعت يعقوب

فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.

كيفر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 10

10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى

و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 12،13

12- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله : { فأتى الله بنيانهم من القواعد } قال : كان بيت غدر يجتمعون فيه ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {فأتى الله بنيانهم من القواعد} فرمود: [آن بنيان] خانه خيانتى بود كه در آن اجتماع مى كردند}.

13- { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بنيانهم من القواعد } فخّر عليهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حيث لايشعرون قال : بيت مكرهم أى ماتوا فألقاهم الله فى النار . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {. .. فأتى الله بنيانهم من القواعد...} فرمود: مقصود اين است كه خدا خانه مكرشان را ويران كرد; يعنى، مردند و خدا آنان را در آتش افكند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 13

13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى

منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .

و من الناس من يج_دل . .. و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 2

2 - گرفتارى كافران و دشمنان دين خدا ، در دام افراد وسوسه كننده و اغواگر ، كيفر الهى براى آنان است .

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

از اين كه خداوند تعيين هم نشين اغواگر را براى كافران به خود نسبت داده (قيّضنا)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

كيفر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 2

2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .

و جحيمًا

كيفر دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 2

2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة

كيفر دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 18

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

كيفر عصيان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 9

9 - دوزخ ، فرجام

كافران به رسالت پيامبر و سرپيچى كنندگان از احكام اسلام

إنا أرسلنك بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحيم

كيفر كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

كيفر مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 7

7 - كيفر خدا در انتظار كسانى است كه با احكام او ( نظير قبله قرار دادن مسجدالحرام ) مخالفت كنند .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

از هدفهاى بيان نظارت خدا بر اعمال بندگان، تهديد كسانى است كه با احكام او مخالفت مى كنند.

كيفر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 6

6 - منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

جواب شرط {فان لم تفعلوا} محذوف است و جمله {فاتقوا . ..} جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در

جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا

يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 7،8

7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است

به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)

8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز و گريزناپذير

أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.

كيفيت هلاكت دشمناندين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 3

3- توطئه كنندگان عليه دين الهى ، در داخل خانه هاى خود با فرو ريختن سقف خانه ها بر روى آنان ، به هلاكت رسيدند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

ذكر قيد {من فوقهم} پس از بيان {فخر عليهم السقف} (سقف بر آنها فرو ريخت) با اينكه ريزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بيان اين منظور باشد كه آنان در داخل خانه هاى خود، زير آوار مدفون شدند.

گرايش به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 3

3 _ گرايش به دين ، امرى فطرى است . *

افغير دين اللّه يبغون

{بغى} به معناى طلب است. و فعل مضارع {يبغون} دلالت بر طلب و خواست مستمرّ دارد. بنابراين آيه شريفه فرض كرده كه مردمان همواره در پى دين

هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 2،3،4

2 - رويكرد تمام عيار به دين خدا و مشغول نكردن خود به مشركان هواپرستى كه بر گمراهى خود پا مى فشارند ، لازم است .

بل اتّبع الذين ظلموا . .. فأقم وجهك للدين

{فا} در {فأقم} فصيحه و نتيجه گيرى از جمله محذوف است; يعنى : {حال كه روشن شد كه مشركان، به دليل هواپرستى شان، به خدا شرك مىورزند و هدايت ناپذيرند، تو، به آنان توجه نكن و تنها، به دين خدا متوجه باش. }.

3 - توجّه به آيات فراوان الهى ، مقتضى روى آوردن به دين خدااست .

و من ءاي_ته . .. فأقم وجهك للدين حنيفًا

احتمال دارد {فا} در {فأقم} تفريع بر آياتى باشد كه در صدد اثبات يك تايى خداوند است.

4 - لزوم توجّه همه جانبه و به دور از هرگونه انحراف و كجى به دين خداوند

فأقم وجهك للدين حنيفًا

بنابراين احتمال كه {حنيفاً} حال براى ضمير فاعلى {أقم} باشد، نكته بالا استفاده مى شود لازم به ذكر است كه {حنف} مصدر {حنيف} به معناى {پرهيز از هرگونه تمايل به انحراف} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 6

6 - لزوم توجّه تمام عيار به دين حق ، با عبرت گيرى از فرجامِ بدكرداران گذشته

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل . .. فأقم وجهك للدين

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه {فاء} در {فأقم} تفريع بر آيه پيش باشد.

گسترش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193

- 5

5 - لزوم ترك جنگ با كافران ، در صورت دست برداشتن آنان از فتنه انگيزى و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا

فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين

متعلق {إنتهوا . ..} - به قرينه فرازهاى پيش - فتنه انگيزى و بازدارى از حاكميت يافتن دين الهى است. جواب شرط (فإن انتهوا) محذوف است وجمله {فلاعدوان...} جانشين آن مى باشد; يعنى، پس اگر از فتنه انگيزى دست كشيدند و مانع گسترش و حاكميت دين خدا نشدند، آنان را نكشيد; زيرا تعدى تنها بر ستمكاران رواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 6

6 _ دين خدا ، على رغم ارتداد و گرايش گروههايى از مسلمانان به كفر ، همچنان توفنده و گسترش يابنده

يا ايها الذين ءامنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم و يحبونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 5،6

5 _ گسترش و جهانگير شدن دين الهى ، از اهداف جهاد و مبارزه در اسلام

و قتلوهم حتى . .. و يكون الدين كله للّه

6 _ لزوم ترك مبارزه با كافران در صورت دست برداشتن از فتنه انگيزى عليه اسلام و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

متعلق {انتهوا} به قرينه فرازهاى پيشين، فتنه انگيزى و جلوگيرى از حاكميت يافتن دين الهى است.

گسترش دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 7

7 - گسترش آيين توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) در سرزمين هاى دور

و نزديك ، در زمان حيات خود آن حضرت

يأتوك . .. من كلّ فجّ عميق

گسترش دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 8

8 - آيين توحيدى موسى ( ع ) در زمان حكومت فرعون ، هامان و قارون ، به شدت در حال گسترش بود .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

فرمان قتل فرزندان مؤمنان به موسى(ع)، نشان دهنده گسترش شديد آيين موسى است; زيرا در صورت كندبودن آن، فرمان قتل به عنوان نخستين واكنش از سوى فرعونيان صادر نمى شد.

گمراهى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 9

9 - پيمودن راه دين ، شكر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسى او است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

گمراهى بدنماياندين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 6

6- ترجيح دهندگان دنيا بر آخرت و سد كنندگان راه خدا و كج جلوه دهندگان آن در نهايت گمراهى هستند .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا أُ

گمراهى دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 1

1 - دين فروشان و كتمان كنندگان احكام و معارف كتاب هاى آسمانى ، ضلالت پيشه و به دور از هدايتند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى

گمراهى مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 -

29

29 _ لجاجت پيشگان مغلطه افكن در دين را بايد به حال گمراهى خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

گمراهى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 7

7 - كافران تكذيب كننده دين ، در گمراهى عميق بسر مى برند .

إن أنتم إلاّ فى ضل_ل كبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {إن أنتم. ..} از سخنان نگهبانان دوزخ باشد.

گناه استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 11

11 _ استهزاى دين و احكام الهى و بازيچه دانستن آن ، از گناهان بزرگ

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. أولياء

چون تمسخر كنندگان دين بايد طرد شوند و نبايد با آنان روابط دوستى برقرار كرد، معلوم مى شود تمسخر احكام الهى از گناهان بزرگ است.

گناه اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 12

12 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و آنان كه از سر تكبّر معارف دين را نپذيرند، مردمى تجاوزگر و گناهكارند.

و كذلك نجزى المجرمين

{جرم} به معناى تعدى و گناه است.

گناه تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 21

21 _ تحريف دين ( تغيير و تبديل و كم و زياد كردن وحى الهى ) گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب اخروى

قل ما يكون لى أن أبدّله . .. إنى أخاف إن عصيت ربى

عذاب يوم عظيم

گناه تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 4

4 - تكذيب دين ، جرمى بزرگ و غير قابل بخشش

كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از {مجرمان}، همان {مكذّبان} است كه در اين سوره يازده بار ذكر شده است و چون تكذيب گران، محكوم به هلاكت اند; بنابراين جرم آنان (تكذيب دين)، بزرگ و غير قابل بخشش خواهد بود.

گناه دين سازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 17

17 _ گناه پيروى از مكاتب انحرافى و تأييد رهبران آن، همطراز با گناه مكتب سازان و سران آن مكاتب

ربنا هؤلاء أضلونا . .. قال لكل ضعف

گناه دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 2

2 - ارائه و نشر افكار و انديشه ها به عنوان كتاب آسمانى و فرمان هاى الهى ، حرام و گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين . .. ثم يقولون هذا من عند اللّه

گناه دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 3

3 - دين فروشى و كسب متاع دنيا در قبال آن ، از گناهان بزرگ است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار

گناه كتمان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 1،8

1 - كتمان معارف و احكامى كه خدا نازل كرده و در كتاب هاى آسمانى ثبت

شده ، از گناهان بزرگ است .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

گناه معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 21

21_ اعراض كنندگان از تعاليم پيامبران و معارف دين ، مجرم و گنهكارند .

و لاتتولوا مجرمين

گوشت گاو در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 12

12_ حليت گوشت گوساله و گاو در شريعت ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

گوشت گوساله در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 12

12_ حليت گوشت گوساله و گاو در شريعت ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

لجاجت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 6

6- بشارت به پرهيزگاران و انذار دشمنان متعصب و سرسخت دين ، از اهداف قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

لتبشّر به المتّقين و تنذر به قومًا لدًّا

{لدّ} جمع {ألدّ} است و {قوماً لدّاً}; يعنى، مردمى در اوج سرسختى و لجاجت.

لجاجت مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 _ لجاجت پيشگان مغلطه افكن در دين را بايد به حال گمراهى خود رها نمود.

إذ

قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

لجاجت مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 2

2 - سرسختى و لجاجت تكذيب گران صدراسلام ، در پذيرش قرآن و اسلام

فبأىّ حديث بعده يؤمنون

لعن اخروى مانعان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

لعن بر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

ثمّ قتل كيف قدّر

مال دوستى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 2،5،7

2 - افزايش مال دوستى در دشمنان دين ، زمينه رويارويى آنان با سپاه اسلام است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه لحبّ الخير لشديد

5 - دشمنان دين ، به دليل علاقه وافر به مال ، گرفتار بخل و امساك حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخير لشديد

كلمه {شديد} _ چنان كه در قاموس آمده _ گاه به

معناى {بخيل} است. در صورتى كه اين معنا در آيه مراد باشد، حرف {لام} در {لحبّ الخير} لام تعليل خواهد بود; يعنى، به خاطر حبّ مال.

7 - خداوند ، در تأكيد بر شدّت مال دوستى دشمنان دين ، به مَركب مجاهدان سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه لحبّ الخير لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

مانعان از حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 8

8 - تنها بايد با ظالمان ( كافران محارب و فتنه انگيزان و مانعان از گسترش و حاكميت دين ) مبارزه كرد .

فلا عدون إلا على الظلمين

مانعان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 1

1_ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا ( دين و معارف الهى ) بازدارند ، از زمره ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

فعل {يصدون} به معناى باز مى دارند و نيز به معناى اعراض مى كنند، آمده است. برداشت فوق براساس معناى اول است.

مبارزه با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 6

6 - برخورد و مبارزه پيامبر ( ص ) و قرآن

با مخالفان دعوت الهى ( كافران و مشركان ) ، متكى بر منطق و استدلال بود .

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

مبارزه با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 12

12 _ دوستان شيطان در مسير مبارزه با دين و احكام الهى آن هستند.

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم ليجدلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 2

2 _ كافران ستيزه گر با دين ، پليد هستند و اهل ايمان ، پاك .

ليميز اللّه الخبيث من الطيب

مبارزه با مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 7

7 _ خودبزرگ بينى ، ريشه مبارزه با پيامبران الهى و مبلغان دين

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

مبارزه با مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 4

4 _ معجزه پيامبران در راستاى اثبات حقانيت آنان و خنثى كردن عملكرد مخالفان دين است .

فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون

مبارزه علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 25

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند . *

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى

مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى شد.

مبانى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 10

10 _ خداوند ، علاوه بر قرآن ، برنامه ها و دستورات ديگرى نيز به پيامبر ( ص ) ارائه فرموده است .

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

بدان احتمال است كه مراد از {ما اريك اللّه} معارفى غير از معارف قرآن باشد، چون اگر همان محتواى قرآن مى بود، بايد جمله اين گونه بيان مى شد: {لتحكم بين الناس به}. يعنى به جاى {بما اريك اللّه}، از ضمير استفاده مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 13

13 _ عقل و منطق ، زير بناى دين اسلام و احكام و شعاير آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 5

5 - بنيان دين ، نهاده شده بر شالوده حق و نه تمايلات هوس آلود كافران

و أكثرهم للحقّ ك_رهون . و لو اتبع الحقّ أهواءهم

مبغوضيت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 10

10- توطئه گران عليه دين الهى ، شديداً مبغوض خداوند مى باشند . *

فأتى الله بني_نهم من القواعد

از اينكه خداوند براى بيان كيفيت عذاب توطئه گران عليه دين، به جاى {أتى أمر الله} از {أتى الله} استفاده كرده است، احتمال دارد به منظور ياد شده باشد.

مبغوضيت مجادله گران در دين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 1

1 - كسانى كه بى هيچ دليل و برهانى ، به مجادله و ستيزه جويى در آيات الهى ( دين ) برخيزند ، مبغوض خدا و مؤمنان هستند .

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم كبر مقتًا عنداللّه و عند الذين ءا

{سلطان} به معناى حجت و برهان و {مقت} به معناى بغض شديد است.

مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 6

6 _ مبلغان دين بايد در برابر اتهام هاى ناروا از خويشتن دفاع كنند .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،2،10

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

2 _ هود ، مبلّغ پيام هاى الهى ، و نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

10 _ مبلغان دين بايد خيرخواه مردم باشند و خيرخواهى خويش را به منافع شخصى آميخته نسازند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 5

5 _ پيامبران ، واسطه ابلاغ دين و معارف الهى به مردم

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 9

9 _

مبلغان دين بايد خيرخواه مردم و نصايح خويش را به منافع شخصى آميخته نسازند .

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور موعظه و زنده نگه داشتن تعاليم الهى در اذهان مردم

فذكّر

{تذكير} (مصدر {ذكّر}) به معناى موعظه كردن است (قاموس)، ذكر و حفظ به يك معنا است; جز اين كه حفظ به فراگيرى نظر دارد و ذكر به حضور در ذهن. (مفردات)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 7

7 _ ضرورت وجود مبلغان و تبيين كنندگان كتب آسمانى در جامعه

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس

گرفتن ميثاق از عالمان و تأكيد خداوند بر لزوم تبيين آن براى مردم، مبيّن مطلب فوق است.

مبلغان دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 - 3

3 - دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خدا ، براى تداوم راه رسالت او در امت هاى آينده ، به وسيله برگزيدگان الهى و گويندگان صادق

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

برخى از مفسران {لسان صدق} را به انسان هاى صادق _ كه همان پيامبران الهى هستند _ تفسير كرده اند. بنابراين درخواست حضرت ابراهيم(ع) اين است كه خداوند در ميان نسل هاى آينده، پيامبرانى را برانگيزد تا به دعوت او قيام كنند و مردم را به آيين توحيدى او فرا بخوانند.

مبلغان و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

88 - 17،22

17_ ضرورت پايبندى مبلغان دين و مصلحان جامعه ، به تعاليم دينى و برنامه هاى اصلاحى خود

و ما أُريد أن أُخالفكم إلى ما أنهي_كم عنه

22_ رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت

مجادله در فروع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 7،8

7 - لزوم پرهيز و مجادله با پيروان ديگر اديان بر سر احكام فرعى دين *

و لكل وجهة هو مولّيها فاستبقوا الخيرت

8 - مشاجره و مجادله بر سر قبله و احكام فرعى دين ، از مصداق هاى خير نيست .

و لكل وجهة هو مولّيها فاستبقوا الخيرت

مجازات دزد در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 2

2_ { استرقاق } كيفر سارقان در شريعت يعقوب

فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.

محافظت از ارزشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 5

5 - مؤمنان ، در انتخاب مسكن ، بايد نقطه اى را انتخاب كنند كه ارزش هاى دينى شان محفوظ باشد .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 57 - 2،6

2 - هجرت از دارالكفر ، براى حفظ ارزش هاى دينى ، حتى اگر منجر به مرگ شود ، امرى لازم است .

إنّ أرضى

وسعة . .. كلّ نفس ذائقة الموت

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه آيه {كلّ نفس ذائقة الموت} در صدد جواب از پرسشى مقدر باشد و آن، چنين است :{ آيا اگر هجرت در پى دارنده مرگ هم باشد باز هجرت لازم است؟ و خداوند، پاسخ مى دهد: {مرگ سرنوشت حتمى است و از آن، گريزى نيست و هجرت را، نبايد به خاطر آن ترك كرد. }.

6 - وعده خداوند ، به مؤمنان مهاجرى كه درصدد حفظ ارزش هاى دين خود بودند ، مبنى بر برخوردار كردنشان از پاداش

إنّ أرضى وسعة . .. كلّ نفس ذائقة الموت ثمّ إلينا ترجعون

برداشت بالا، بنابراين است كه {ثم إلينا ترجعون} كنايه از اعطاى پاداش به مؤمنان و مؤاخذه كافران باشد. در اين آيه، به قرينه مقام، پاداش دهى، به مؤمنان مهاجر است.

محافظت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 1

1 _ اطمينان بخشى خداوند به پيامبر ( ص ) نسبت به ايمنى دين الهى از ناحيه اسيران جنگى آزاد شده

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 4

4- حفظ معارف و شريعت الهى و اجراى احكام آن ، نيازمند صلابت و توان مندى است .

خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 3

3 - لزوم حراست از دين و آيين الهى در برابر شبهه افكنى ها و فشار هاى كافران

فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 14

14 - اقامه دين و حفظ وحدت در آن ، تكليف مشترك در تمامى شريعت هاى آسمانى است .

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه

محافظت از دين فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 9

9 - حفظ آيين مردم ( قبطيان ) ، بهانه فرعون براى كشتن موسى ( ع )

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم

محدوده تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22،23

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

23 _ برنامه هاى انبيا حاوى مسائل عبادى ، عقيدتى ، اجتماعى و اقتصادى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره . .. فأوفوا الكيل و الميزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 7

7 _ اديان الهى خواستار بهبود وضع اقتصادى مردم و خواهان برخوردارى آنان از انواع خير ها و بركت هاى مادى

لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 7

7 _ احكام خداوند و قوانين دين ، فراگير امور مادى و مسائل اجتماعى انسانها

قل الأنفال للّه و الرسول

محدوده دين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 4

4 - رسالت دين ، محدود به ارائه رهنمود نيست ; بلكه دين ، برنامه زندگى و راهنماى عمل است .

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

برداشت ياد شده از آمدن تعبير {تبعيت} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 11

11 - تعاليم دين ، حتى ساده ترين رفتار اخلاقى را _ مانند كيفيت راه رفتن و سخن گفتن _ دربردارد .

ي_بنىّ . .. و لاتصعّر خدّك للناس ... و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك

محدوده مسؤوليت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 4

4 - پيامبران و مبلغان دينى ، تنها موظف به انجام وظيفه اند ; نه مأمور به نتيجه .

لا أملك لكم ضرًّا و لا رشدًا . .. إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

محرومان از تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 4

4 - اشراف حاضر در مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، بر اثر بى رغبتى خود ، از آموختن و به خاطر سپردن معارف قرآن محروم بودند .

فمن شاء ذكره

محرومان از درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 6

6 _ منافقان ، محروم از درك عميق معارف الهى

و طبع على قلوبهم فهم لايفقهون

محرومان از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 5

5 - منافقان ، سزاوار محروم شدن از توانايى شناخت معارف الهى هستند .

و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 6

6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .

بكم . .. فهم لايعقلون

تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 7،10

7 _ خداوند بى اعتنايان به راه رشد و هدايت را از درك معارف دين و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

جمله {و إن يروا سبيل الرشد} عطف بر {يتكبرون} و در حقيقت صله ديگرى براى {الذين} است ; يعنى: {سأصرف عن ءايتى الذين إن يروا سبيل الرشد . .. .} بنابراين جمله {و إن يروا سبيل الرشد} اشاره به گروه سومى دارد كه خداوند آنان را از درك معارف دين بازمى دارد.

10 _ خداوند انسانهايى را كه با برخورد به راه ضلالت آن را روش زندگانى خويش قرار مى دهند ، از درك معارف و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 19

19_ گروهى از انسان ها حتى اندكى از حقايق و معارف الهى را درنمى يابند و از آن بهره مند نمى شوند .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

نكره آوردن {أودية} (دره هايى) نه {دره ها} مى رساند كه باران بر همه دره ها و رودها نمى بارد و آب در آن جارى نمى شود و اين معنا در جانب ممثل گوياى آن است كه معارف الهى بر همه قلبها فرو نمى ريزد و تنها قلبهايى _ نه همه قلبها _ لياقت دريافت آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 2

2 - كافران و مشركان لجوج و حق ناپذير ، محروم از فهم صحيح حقايق الهى

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً. .. فهم مقمحون

از تشبيه كافران لجوج و حق ناپذير به انسان هايى كه چون اسيران، غل و زنجير بر گردن دارند و سرهايشان بالا مانده و از ديدن اطراف خويش محروم اند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

محروميت اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 3

3 - مرفهان تكذيب گر و دين ستيز ، از هرگونه آسايش و راحتى يا لذت و كام جويى در قيامت ، محروم خواهند بود .

و ذرنى و المكذّبين أُولى النعمة . .. و طعامًا ذا غصّة و عذابًا أليمًا

تأكيد خداوند بر گلوگير و دردآور بودن كيفر صاحبان ثروت و رفاه،

مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

محروميت اخروى كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 9

9 - خداوند در قيامت نظر رحمتى بر كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، نخواهد داشت .

و لاهم ينظرون

در برداشت فوق فعل مجهول {ينظرون} از (نظر) به معناى رؤيت گرفته شده است. بر اين مبنا {ولاهم ينظرون}; يعنى، نظر رحمتى به آنان نخواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 13

13 - خداوند در قيامت لطف خويش را از كتمان كنندگان احكام و معارف دين دريغ كرده و با آنان سخن نخواهد گفت .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة

جمله {ولايكلمهم اللّه} كنايه از خشم خدا و دريغ كردن لطف و رحمت است.

محروميت اخروى مانعان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

محروميت اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 7

7 - تكذيب كنندگان دين ، در قيامت از يارى هم نشينان خويش محروم خواهند بود .

فليدع ناديه

امر در {فليدع}، تعجيزى و بيانگر آن است كه شخص گرفتار، نمى توان هم نشينان خود را به يارى بخواند.

محروميت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 2

2 - عدم دسترسى جوامع هم عصر موسى ( ع ) به تعاليم آسمانى ، بر اثر انقراض نسل هاى پيشين

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

قيد {من بعد ما أهلكنا. ..} مى رساند كه با انقراض نسل هاى پيشين، تعليمات پيامبران قبل نيز از ميان رفته بود و مردم عصر موسى(ع) به كلى از آموزه هاى آنان فاصله گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 9

9 - بى بهره بودن مردم سرزمين مكه از تعليمات آسمانى ، عامل عقب ماندگى آنان و فراگير شدن غفلت و بى خبرى در ميان آنها

لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك لعلّهم يتذكّرون

محروميت از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 4

4 _ محروميت مشركان حق ناپذير از فهم حقايق و معارف الهى نتيجه عملكرد خود آنهاست.

و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا

توصيف مشركان به {فى ءاذانهم وقرا و إن يروا . .. يجادلونك ... } گوياى نقش و تأثير اين عوامل در مهر خوردن به دلهاى آنان است. چنانكه موصول {يقول الذين كفروا} به جاى ضمير براى اشاره به همين جهت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 10

10 _ خداوند قلب هاى كفرپيشگان و تكذيب كنندگان انبيا را از دريافت حقايق دين و معارف الهى

محروم مى سازد .

كذلك يطبع اللّه على قلوب الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 11،17

11 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها موجب محروم شدن از درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن ءايتى . .. ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره باشد به {صرف} كه از {سأصرف} استفاده مى شود. يعنى به اين دليل متكبران را از درك آيات خويش محروم مى كنيم كه آنها را تكذيب كردند و به آن بى اعتنا بودند.

17 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه متكبران و ناباروان ايشان را از درك تورات و معارف آن باز خواهد داشت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

مصداق مورد نظر براى آيه مورد بحث، با توجه به آيات پيشين، متكبران و متمردان قوم موسى هستند.

محروميت از قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 17،21

17 _ برخى گناهان ، مايه محروميت از پذيرش احكام الهى و داورى هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ان يصيبهم} همان گرفتار ساختن گنهكاران به رويگردانى و نپذيرفتن احكام قرآن باشد.

21 _ گناهان يهوديان و مسيحيان عصر بعثت _ حتى برخى از آن _ ، زمينه ساز محروميت آنان از پذيرش احكام الهى و داورى هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

كلمه

{بعض} مى تواند اشاره به اين باشد كه تنها برخى از گناهان اهل كتاب اقتضاى محروميت از حق پذيرى را دارد ; نه همه آنها و مى تواند به اين معنا باشد كه برخى از گناهان آنان در محروميتشان از پذيرش احكام الهى كافى است گرچه بسيارى از گناهانشان چنين اقتضايى را دارد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

محروميت دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 1،2

1 - دين فروشان و كتمان كنندگان احكام و معارف كتاب هاى آسمانى ، ضلالت پيشه و به دور از هدايتند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى

2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة

محمد(ص) و تبيين دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 3

3 - وظيفه پيامبر ( ص ) ارائه معارف الهى و احكام دين است ، نه تشريح و تبيين علوم طبيعى *

يسئلونك عن الأهلة قل هى موقيت للناس و الحج

ظاهر آن بود كه در پاسخ به چگونگى ظهور ماه به صورت هلالها، علل طبيعى آن تبيين مى شد. عدول از بيان علل و مطرح ساختن فوايد آن، خصوصاًمسأله حج، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

محمد(ص) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، از آيين ابراهيم ( ع ) توسط وحى آگاه

گرديد .

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم حنيفًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن اتّبع . ..} جمله تفسيريه باشد; يعنى، ما به تو وحى كرديم و محتواى وحى ما، همان آيين ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 2

2 - پيامبراكرم ( ص ) ، استمراردهنده خط توحيد ابراهيمى در جامعه بشرى

و إذ قال إبرهيم . .. بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

مخاطبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 7

7 - خردورزان و انديشمندان ، مخاطبان اصلى دين و قرآن اند .

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

مخالفان دين در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 1

1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم

سندع الزبانية

{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)

مراد از دين حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 11

11 _ { عن محمد بن الفضيل عن ابى الحسن الماضى ( ع ) قال : قلت : { هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق } قال : . . . الولاية هى دين الحق قلت :

{ ليظهره على الدين كلّه } قال : يظهره على جميع الأديان عند قيام القائم . . . ;

محمد بن فضيل گويد: از امام كاظم (ع) درباره {هو الذى ارسل رسوله . .. } سؤال كردم، فرمود: ... ولايت، همان دين حق است و درباره {ليظهره على الدين كله} فرمود: خداوند هنگام قيام قائم (ع) دين حق را بر همه اديان غلبه مى دهد ... }.

مردم صدر اسلام و علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 7

7 _ مردم در عصر نزول قرآن ، براى آگاهى از متون كتاب هاى آسمانى ، چاره اى جز رجوع به عالمان دين نداشتند .

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

مردم و تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 13

13 _ بيان احكام الهى از سوى پيامبر ( ص ) ، وابسته به پذيرش و عدم پذيرش مردم نيست .

فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فان توليتم . ..} درباره كسانى باشد كه بخواهند با بى اعتنايى به احكام الهى، رسول خدا(ص) را دلسرد كرده و از ابلاغ آن، به مردم باز دارند. در اين صورت جواب مقدر جمله اى نظير {فلايهملكم} (شما را رها نخواهد كرد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 10

10 _ عيسى ( ع ) ، گواه بر كيفيت برخورد مردمان با تعاليم و فرمان هاى

الهى

و اشهد باننا مسلمون

مسابقه در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 17 - 4

4_ مسابقه ، امرى مشروع در آيين يعقوب ( ع ) و مرسوم در زمان آن حضرت

قالوا ي_أبانا إنا ذهبنا نستبق

مسؤوليت علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 15،36

15 _ ضرورت حضور عالمان ربانى و دانشمندان دينى در هر عصر ، براى حفاظت كامل از كتب الهى

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون

عرض هذا الأدنى

مسؤوليت علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 15،36

15 _ ضرورت حضور عالمان ربانى و دانشمندان دينى در هر عصر ، براى حفاظت كامل از كتب الهى

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

مسؤوليت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 20

20 _ مبلغان دين ، وظيفه دار توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى

و اذكروا . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 15

15 _ ترغيب مردم به يادآورى مداوم نعمت هاى الهى ، از وظايف مبلغان دين

اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 7

7 _ ابلاغ رسالت هاى الهى به سردمداران نظام هاى غير الهى ، وظيفه اى بر عهده مبلغان دين

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 11

11 - مبلغان دين ، موظّف به تلاش در بيدارى نفوس مستعد و وانهادن حق ستيزان ، به خداوند

نحن أعلم بما يقولون . .. فذكّر بالقرءان من يخاف وعيد

برداشت ياد شده، با الغاى خصوصيت از مورد پيامبراكرم(ص) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 4

4 - تكذيب و نپذيرفتن گروهى ، نبايد مانع از اظهار سخن حق و تبليغ دين از سوى مناديان حق و مبلّغان دين گردد .

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند، با آن كه از تكذيب گروهى از مردم آگاهى كامل دارد و اين مطلب را نيز اعلام مى كند; در عين حال پيام هاى خود (وحى) را بهوسيله پيامبراسلام(ص)، پياپى ابلاغ مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، براى مبلغان و رهبران

جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

مسيحيان و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

مسيحيان و دين اسباط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

مسيحيان و دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

مسيحيان و دين اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

مسيحيان و دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب

و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

مشركان و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 14

14- برخورد هاى مشركان با انبيا و تعاليم آسمانى در طول تاريخ ، همسو و يكنواخت بوده است .

كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و قال الذين أشركوا لو شاء الله ... كذلك فعل الذين م

مشكلات اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 5

5 - بى تقوايى و هواپرستى ، بزرگ ترين مشكل تكذيب كنندگان دين در قيامت

فويل يومئذ للمكذّبين . .. ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون ... إنّ المتّقين فى

در اين آيات، {متّقين} جبهه مقابل {مكذّبين} قرار گرفته است. از اين تقابل مطلب استفاده مى شود.

مشكلات تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 4

4 - رسالت الهى و تبليغ دين ، مشكلات اندوه بارى را در پى دارد .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ياد داستان نوح(ع)، به منظور دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان به آن حضرت است كه در مكه، با انواع مشكلات اندوه بار ايجاد شده از سوى كافران و مشركان، روبه رو بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 5

5 - رسالت الهى و تبليغ دين ، مشكلات اندوه بارى در پى

دارد .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه بيان داستان موسى و هارون (عليهماالسلام) و مشكلات آنان به منظور دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت است كه در مكه با انواع مشكلات اندوه بار از سوى كافران و مشركان رو به رو بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 7

7 - تبليغ پيام الهى ، نيازمند تحمل دشوارى ها و مشكلات

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 5

5 - تبليغ دين ، همراه با مشكلات انبوه و نيازمند استقامت و پايدارى

فادع و استقم كما أمرت

معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 4،6،7

4 _ گروهى از انسان ها هيچ نشانه اى را كه براى اثبات حقانيت دين به آنان ارائه شود ، تصديق نمى كنند و بدان ايمان نمى آورند .

و إن يروا كل ءاية لا يؤمنوا بها

6 _ گروهى از انسان ها هر چند راه رشد و هدايت را پيش روى خويش ببينند ، آن را راه و رسم زندگانى خويش قرار نمى دهند .

و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

7 _ خداوند بى اعتنايان به راه رشد و هدايت را از درك معارف دين و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

جمله {و إن يروا سبيل الرشد}

عطف بر {يتكبرون} و در حقيقت صله ديگرى براى {الذين} است ; يعنى: {سأصرف عن ءايتى الذين إن يروا سبيل الرشد . .. .} بنابراين جمله {و إن يروا سبيل الرشد} اشاره به گروه سومى دارد كه خداوند آنان را از درك معارف دين بازمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 2

2 - كافران پندناپذير و مخالف پيامبر ( ص ) ، هيچ دليل و عذر قابل قبولى ، براى روى گردانى از دين و پند هاى قرآن نداشتند .

فما لهم عن التذكرة معرضين

از مفاد {فمالهم} (چيست آنان را)، استفاده مى شود كه مقصود، نبودن هيچ دليل و عذرى براى كفر و انكار كافران نسبت به قرآن پندآفرين است.

معرضان از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 2

2 - تنها سفيهان و بى خردان از آيين ابراهيم روى گردان شده و آن را نمى پذيرند .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

كلمه {رغبة} و مشتقات آن، چنانچه با حرف {عن} متعدى شود، به معناى اعراض و روى گردانى است. {مَن} در {مَن يرغب} اسم استفهام مى باشد و استفهام در اينجا استفهام انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 1

1 - بهره مندى مشركان مكه از موهبت هاى الهى ، به رغم بى اعتنايى آنان به آيين توحيدى ابراهيم ( ع )

و إذ قال إبرهيم . .. لعلّهم يرجعون . بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم

از آن جا كه

در آيات پيشين سخن از ابراهيم(ع) و نسل آن حضرت بود و با توجه به اين كه مشركان مكه از نسل او به شمار مى آمدند، مى توان گفت كه {ه_ؤلاء} اشاره به مشركان مكه دارد.

مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 5

5 _ مغالطه گرايان و خوض كنندگان در اسلام و قرآن و استهزاكنندگان آن، دين خدا را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده اند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. يخوضوا فى حديث غيره ... و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا

مراد از {الذين . ... }، به قرينه آيات پيشين، همان خوض كنندگان در آيات هستند.

مقامات پاسداران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 13

13 _ حمايت و حراست كنندگان از دين خدا، نزد او از مرتبه اى بلند برخوردارند.

فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها بكفرين

نكره آمدن كلمه {قوما} دال بر تفخيم و بزرگداشت است، علاوه بر آنكه توصيف اين قوم _ با {و كلنا} و جملات پس از آن خالى از مدح نيست.

مقتضيات و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 25

25 _ شرايط و مقتضيات خاص هر امت ، دليل ارائه شريعت هاى متعدد از جانب خداوند

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً

ظاهراً {منكم} متعلق به {جعلنا} است و اشاره به ريشه تعدد شرايع دارد. يعنى اختصاص هر امتى از شما مردم به شريعتى خاص، برخاسته از خصلتهاى خودتان مى باشد.

مكذبان

دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 2

2 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، از خصوصيات كافران است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مخاطبان آيه شريفه _ به قرينه ذيل آيه (مثوًى للكافرين) _ كافران مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

مكذبان دين در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 11

11 - جهنم ، جايگاه هميشگى و مجازات افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان قرآن و دين حق

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق . .. أليس فى جهنّم مثوًى للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى

در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و

يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 2

2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).

مكذبان قيامت و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 8

8 _ گروهى از انسان ها به خاطر نپذيرفتن قيامت ، دين خدا را دينى منحرف مى پندارند و از آن رويگردان مى شوند .

الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجاً و هم بالأخرة كفرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و هم بالأخرة كفرون} جمله حاليه و در مقام تعليل باشد كه در اصطلاح به آن حال معللّه گفته مى شود. بر اين مبنا آيه اشاره به اين معنا دارد كه: برخى انسانها به علت نپذيرفتن قيامت، مى پندارند دينى كه در آن زنده شدن مردگان مطرح باشد دينى بى اساس و داراى اعوجاج است و در نتيجه از آن رويگردان شده و ديگران را از آن بازمى دارند.

مكر به دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 4،9

4- خداوند ، تمامى مكر ها و توطئه هاى توطئه گران عليه دين را به خود آنان باز گرداند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

احتمال دارد فراز {فأتى الله بنيانهم من القواعد. ..} بيان تمثيلى باشد نه حقيقى. بنابراين مراد آيه چنين

مى شود: آنان تلاشهاى زياد و بنيان هاى فكرى قوى عليه دين تدارك ديده بودند، ولى خداوند آن بنيان ها را عليه خود آنان به كار گرفت.

9- توطئه گران عليه دين ، هيچ گاه گمان نمى كردند كه مكرشان عليه دين ، دامنگير خود آنان خواهد شد .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد . .. و أت_هم العذاب من حيث لا

مكر دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 7

7- دخالت خداوند در تحولات تاريخ ، آن گاه كه دشمنان عليه دين توطئه و مكر كنند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم فأت

مكر عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 1

1_ امت هاى پيشين عليه پيامبران و برنامه هاى الهى ، توطئه مى كردند و براى مقابله با آنها به مكر و حيله مى پرداختند .

و قد مكر الذين من قبلهم

ملاك ارزيابى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 36 - 3

3 - داورى درباره دين و دينداران ، بايد مبتنى بر عقل و منطق و انگيزه صحيح باشد .

ما لكم كيف تحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 37 - 3،4

3 - داورى درباره دين ، بايد بر مبناى وحى و كتاب آسمانى باشد .

أم لكم كت_ب فيه تدرسون

4 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، مبناى داورى درباره

درستى و نادرستى عقايد و مسائل دينى است .

أم لكم كت_ب فيه تدرسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 39 - 4

4 - عهد و پيمان الهى ، از مبانى و ملاك هاى داورى درباره معارف و مسائل دينى

أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون

از اين كه خداوند به مشركان تعهدى بر عقايدشان نسپرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

ملاك اظهارنظر درباره دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 2

2 - اظهارنظر درباره تعاليم آسمانى ، دلايلى نازل شده از جانب خداوند لازم دارد و بدون آن معتبر نيست .

و قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . و ما ءاتين_هم من كتب

ملاك انتخاب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 3

3 - ملاك صحيح انتخاب دين و آيين ، برخوردارى از هدايت برتر است ; نه چيز ديگر .

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى

ملاك فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 9

9- هدايت و گمراهى مردم براساس مشيت خداوند است .

فيضلّ الله من يشاء و يهدى من يشاء

ملاكهاى تشخيص حقايق دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 15

15 - محك زدن باور ها با دليل و برهان ، راه شناسايى حقايق دينى از خيالات و آرزو هاى وارده شده در حوزه عقايد

دينى

تلك أمانيّهم قل هاتوا برهنكم

ملاكهاى حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 18

18 - معارف و قوانينى شايسته و بايسته پذيرش و پيروى اند كه از هوا هاى نفسانى پيراسته و بر پايه علم بنا شده باشند .

و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 1

1 - احكام و معارفى حق است كه از ناحيه خداوند باشد .

الحق من ربك

{ال} در {الحق} جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، هر آنچه حق است از ناحيه خداوند مى باشد. البته به مناسبت مورد، مقصود اصلى احكام و معارف است.

ملاكهاى دين مقبول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 14

14 - معارف و قوانينى شايسته و بايسته پذيرش و پيروى است كه از هوا هاى نفسانى پيراسته و بر پايه علم بنا شده باشد .

و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

ممانعت از توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 15

15- دخالت خداوند در جلوگيرى از ادامه توطئه توطئه كنندگان عليه پيامبران و دين ، آن هنگامى كه توطئه ها انبوه و سنگين شود .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

اسناد {خسف} (فرو رفتن در زمين) و عذاب به خداوند براى رويارويى با توطئه گران، از نوعى عدم تحمل

توطئه عليه پيامبر(ص) و دين حكايت مى كند. جمع آورده شدن {سيّئات} با الف و لام، كه مفيد عموم است، مى تواند حاكى از ابعاد مختلف و سنگينى توطئه و گوناگونى آن باشد.

ممانعت از حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 7

7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .

فلا عدون إلا على الظلمين

ممانعت از گرايش به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 5

5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به آن هستند . *

فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

مرجع ضمير {عنها} و {بها} ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.

ممانعت از گسترش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 3،6

3- جلوگيرى از رواج دين الهى ، فسادانگيزى است و سد كنندگان راه خدا مفسدند .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله . .. بما كانوا يفسدون

6- جلوگيرى از نفوذ اديان الهى و رواج بى دينى ، زمينه ساز رواج فساد و تبه كارى در جامعه است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله . .. بما كانوا يفسدون

ممانعت از گسترش دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

26 - 4

4 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان از سوى فرعونيان ، براى جلوگيرى از گسترش دعوت موسى ( ع ) كافى و كارساز نبود .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

تصميم شخص فرعون مبنى بر كشتن موسى(ع)، پس از اقدام او و درباريانش به كشتن مؤمنان طرفدار موسى(ع)، گوياى حقيقت ياد شده است.

ممنوعيت تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 16

16 _ رهبران و مبلغان دينى ، وظيفه دار رساندن معارف الهى به مردم بدون هر گونه دخل و تصرف و كم و زياد كردن

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

ممنوعيت دوستى با مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 5

5 - ممنوعيت پيوند دوستانه اهل ايمان ، با كافران و منكران دين و پيامبر

تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ

منابع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 11

11 _ قرآن ، منبعى براى دستيابى به قوانين و مقررات دين .

فى كتب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 2

2_ قرآن حكم و قانون الهى و منبع شناخت حقايق و معارف دينى است .

و كذلك أنزلن_ه حكمًا

حكم كردن به چيزى آن است كه داورى كنى و اعلام دارى كه آن چيز اين گونه است و يا اين گونه نيست (مفردات راغب).

بر اين اساس {قرآن حُكم است} ; يعنى، داورى مى كند و بيان مى كند كه چه چيز چگونه است و يا چگونه نيست و اين معنا شامل همه قوانين، حقايق و معارفى مى شود كه خداوند اثباتاً و يا نفياً در قرآن بيان كرده است و درباره آن قضاوتى دارد ; مانند اينكه خداوند شريكى ندارد، قيامت حق است و يا روزه بر شما واجب شده است.

منابع دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 4

4- وحى ، منبع اصلى معرفت دينى و شناخت تعاليم الهى است .

قل إنّما أُنذركم بالوحى

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه پيامبر(ص) مأمور بود تنها بر اساس وحى الهى، به انذار مردم بپردازد.

مناطق مناسب براى ارزشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 9

9 - همواره فضايى مناسب براى انجام دادن تكاليف دينى و حفظ توحيد عبادى ، وجود دارد .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

منافقان و تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 5

5 - منافقان ، سزاوار محروم شدن از توانايى شناخت معارف الهى هستند .

و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و أبصرهم

منافقان و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 18

18 _ نابودى دين و مردم ، روش منافقان

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل

امام صادق (ع): ان {الحرث} فى هذا الموضع، الدين و {النسل} الناس.

_______________________________

مجمع

البيان، ج 2، ص 534 ; نورالثقلين، ج 1، ص 204، ح 754 و 755.

منافقان و مبارزه با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 7

7 _ اعلان عدم صلاحيت منافقان براى همراه شدن با پيامبر ( ص ) جهت مقابله با دشمنان دين

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

منشأ اختيار در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 8

8 _ مختار و آزاد بودن انسان در پذيرش و عدم پذيرش دين ، مقتضاى ربوبيت خداست .

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض كلهم جميعاً أفأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين

منشأ استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 9

9 _ نابخردى ، ريشه تمسخر احكام و شعاير دين اسلام

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 12

12 _ فسق ( ناديده گرفتن دستورات خداوند ) ، ريشه استهزاى دين و شعاير الهى

اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إن اكثركم فسقون

مصداق جمله {هل تنقمون . ..} همان استهزاى نماز و احكام دين است. بنابراين {فسق} كه علت براى {تنقمون} گرفته شده است، در حقيقت علت استهزاى دين نيز مى باشد.

منشأ افترا به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 3

3- كفر و حق ناپذيرى ، منشأ دروغ

پردازى و افترا بستن به حقايق دين است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 4

4 - دروغ پردازى عليه دين و آيات الهى ، داراى ريشه در گناه پيشگى فرد

أفّاك أثيم

مى توان گفت: {أثيم} در مقام بيان فلسفه {أفّاك} است.

منشأ بقاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3 - 7

7 - عزت خداوند ، ضامن بقاء و استحكام وحى و معارف الهى است .

يوحى إليك . .. اللّه العزيز الحكيم

از توصيف خداوند به عزيز و ارتباط صدر و ذيل آيه، مى توان استفاده كرد كه عزت خداوند مانع از بين رفتن معارف الهى است.

منشأ پيروزى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 17

17 - علم و آگاهى گسترده خداوند ، پشتوانه پيروزى دين حق و شكست جبهه كفر و باطل

و يمح اللّه الب_طل . .. إنّه عليم بذات الصدور

جمله {إنّه عليم بذات الصدور} مى تواند علت براى جمله {و يمح اللّه الباطل} باشد.

منشأ تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 9

9 - تشريع احكام دين و بيان چگونگى پرستش ، از شؤون خداوند است .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 5

5 _ تشريع دين و ارسال پيامبران در راستاى فرمانروايى خدا بر جهان هستى است .

إنى رسول اللّه إليكم جميعا

الذى له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 4،6

4- تشريع دين و قانون گذارى ، حق اختصاصى خداوند است .

و له الدين واصبًا

6- يگانگى خداوند ، مستلزم اختصاص يافتن حق تشريع دين به او

إنما هو إل_ه وحد . .. و له الدين واصبًا

اينكه خداوند در پى دستور به اجتناب از عقيده به ثنويت، برخى ويژگيها و اختصاصات خود، از جمله اختصاص داشتن دين را يادآورى مى كند; احتمال دارد براى بيان نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 2

2 - حق تشريع و قانون گذارى و نظام بخشى به باور ها ، تنها از آن خداوند است .

من الدين ما لم يأذن به اللّه

منشأ تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 17

17 _ فرمان ها ، معارف و تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) برخاسته از ربوبيت خداوند

ما أنزل إليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 6

6 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{من} در {ذكر من ربكم} براى ابتداى غايت است. يعنى معارف دين از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه {رب} به {كم} مى رساند كه نزول آن معارف در راستاى ربوبيت خدا بر انسانها و براى تربيت آنان است.

منشأ تكذيب دين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 8

8 - كفر و تكذيب دين ، برخاسته از تأمل نكردن و نينديشيدن در آيات الهى در طبيعت است .

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. أولم يروا إلى الطير ... إنّه بكل شىء بصير

از سرزنش شدن كافران تكذيب گر، به خاطر تأمل نكردن در پديده هاى طبيعت (مانند پرندگان) مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

منشأ تهمت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 1

1 - اتهام هاى كافران ، عليه دين و پيامبر ( ص ) ناشى از مكر و حليه آنان

أم تريدون كيدًا

منشأ حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 2

2 - حقانيّت دين ، وابسته به انتساب آن به خداوند است .

البيّنة . .. من اللّه

منشأ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 2

2 - خداوند ارائه كننده بهترين معارف و دستورات براى پاك سازى بشر از آلودگيها

و من أحسن من اللّه صبغة

جمله {و من أحسن . ..; چه كسى در رنگ آميزى كردن (تطهير) از خدا بهتر است.} به دليل وقوع آن پس از مطرح ساختن ايمان و فرستادن احكام و معارف قرآن و ... اشاره به اين دارد كه: احكام و معارفى كه خداوند نازل كرده و مردم را بدان فراخوانده، بهترين معارف و دستورات براى پاك سازى و تطهير آنان است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 1

1 - احكام و معارفى حق است كه از ناحيه خداوند باشد .

الحق من ربك

{ال} در {الحق} جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، هر آنچه حق است از ناحيه خداوند مى باشد. البته به مناسبت مورد، مقصود اصلى احكام و معارف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 7

7 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 13

13 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن رسول و ارائه دين به بشر ، همراه با دليل و برهان روشن و اثباتگر

و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

برداشت ياد شده از آمدن قيد {من ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 14

14 - برنامه هاى دين الهى ، نشأت يافته از مبدأ علم و نه تمايلات بى اساس

جعلن_ك على شريعة . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از مقابله ميان {جعلناك على شريعة} و {أهواء الذين لايعلمون}، استفاده مى شود كه شريعت الهى، هم عالمانه است و هم مبرّا از هوا و هوس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 11

11- ربوبيت الهى ، مقتضى فرو فرستادن برنامه و قانون حق براى بشر

بما نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم

از ارتباط {ما نزّل}، {الحقّ} و {من ربّهم}

مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 30 - 3

3 - تصميم انسان بر پيمودن راه دين و پذيرش تعاليم قرآن ، وابسته به مشيّت و خواست خداوند است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً . و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

يكى از مصاديق {ما تشاءون}، مشيّت انسان در انتخاب راه خدا است كه در آيه پيش بيان شده است (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً).

منشأ غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

منشأ كمال دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 14

14 _ كمال دين و تبديل ناپذيرى كلمات خدا بر اساس شنوايى و علم گسترده اوست.

و تمت كلمت . .. و هو السميع العليم

منشأ مبارزه با دين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 35 - 3

3- دين ستيزى و انكار آيات الهى ، داراى ريشه در نوع نگرش انسان به زندگى و مرگ

إن هى إلاّ موتتنا الأُولى

منشأ مجادله در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 1

1 - كسانى كه بدون هيچ دليل و برهانى ، به مجادله و ستيزه جويى در آيات الهى ( دين ) بر مى خيزند ، در دل آنان نوعى كبر و خودبرتربينى نهفته است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم إن فى صدورهم إلاّ كبر

{سلطان} به معناى حجت و برهان است.

منشأ مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 13

13 - جهل و هواپرستى ، منشأ و خاستگاه مخالفت با شريعت و آيين الهى

جعلن_ك على شريعة . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از تقابل ميان {أهواء} با {شريعة} مى توان استفاده كرد كه هر آنچه مخالف با شريعت باشد، ريشه در هوا و هوس هاى جاهلانه دارد.

منفوريت دين اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 12،13

12 _ آيين مردم مدين ، آيينى منفور و كريه در ديدگاه شعيب ( ع ) و پيروان او

أو لو كنا كرهين

13 _ شعيب ( ع ) با اظهار تنفر خود و پيروانش از آيين مردم مدين ، انتظار پذيرش آن آيين را انتظارى شگفت و بى جا دانست .

قال أو لو كنا كرهين

موانع اجراى

دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 11

11 - تأثيرپذيرى از خواسته ها و اميال ناآگاهان ، ناسازگار با اجراى صحيح و بايسته شريعت

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر فاتّبعها . و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

موانع اعتلاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 22

22 _ سرزنش و جنگ روانى ، حربه دشمنان دين براى جلوگيرى از تلاش مسلمانان در جهت اعتلاى دين خدا

و لايخافون لومة لائم

موانع اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 2

2 - توجّه به آگاهى و نظارت خداوند بر گفتار و كردار انسان ها ، دور سازنده آنان از تكذيب دين و روى گردانى از آن

أرءيت إن كذّب و تولّى . ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

موانع انحراف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 17

17_ تنها اديانى كه قرين برهان باشند ، از كجى و انحراف مبرّا هستند .

ما أنزل الله بها من سلط_ن . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

موانع تأثير علم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 5

5 _ دنياگرايى و پيروى از هوا هاى نفسانى مانع كارسازى دانش هاى الهى است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

موانع تبعيت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 170 - 8

8 - تقليد هاى كوركورانه ، از دسيسه هاى شيطان براى بازدارى انسان ها از پيروى قرآن و احكام دين

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما أل

جمله {بل نتبع . ..} كه گوياى تقليد كوركورانه است - به قرينه آيات قبل - بيانگر مصداقى است براى {خطوات الشيطان}. قابل ذكر است كه قيد {كوركورانه} از جمله {أو لو كان آباؤهم ...} استفاده شده است.

موانع تسليم در برابر دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

موانع تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 4

4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .

فما يكذّبك بعد بالدين

حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 2

2 - توجّه به آگاهى و نظارت

خداوند بر گفتار و كردار انسان ها ، دور سازنده آنان از تكذيب دين و روى گردانى از آن

أرءيت إن كذّب و تولّى . ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

موانع توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 14

14- توجه به علم و نظارت الهى ، مانع تلاش هاى پنهانى انسان عليه دين

و اللّه يعلم إسرارهم

علم الهى، از آن جهت به منافقان تذكر داده شده تا آنان، با توجّه به اين حقيقت، دست از خلاف كارى بردارند.

موانع ثبات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 19

19 - اختلافات پيروان شريعت ، مانع حيات و قوام دين در جامعه .

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه

برداشت بالا بر اين اساس است كه عطف جمله {لاتتفرّقوا فيه} بر {أقيموا الدين}، عطف تفسيرى و از نوع يكى از متلازمين بر ديگرى باشد.

موانع درك دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 3

3 - ثروت و امكانات مادى ، زمينه ساز بازماندن از تلاش براى درك معارف الهى و غافل سازنده انسان از عاقبت خويش *

أمّا من استغنى

مراد از {استغناء} ممكن است داشتن مال و ثروت باشد. در اين صورت _ به قرينه {جاءك يسعى و هو يخشى} در توصيف جبهه مقابل _ مى توان گفت ثروتمندان در معرض ترك حضور در مجالس دينى و خوددارى از تلاش براى آموختن دين و دچار محروميت از خشيت هستند.

موانع دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 37

37 _ عالمان خداترسى ، وارسته از دين فروشى و تحريفگرى

و اخشون و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

موانع دينشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 8

8 _ غير علمى شمردن تعاليم انبيا ، بهانه بى اساس يهود ، براى نپذيرفتن آنها

و قولهم قلوبنا غلف

مقصود يهوديان از اينكه مى گفتند قلبهايمان آكنده از علم است، مى تواند اين باشد كه تعاليم انبيا اگر داراى مبنايى علمى بود، قلبهاى ما آن را درك مى كرد و در خود جاى مى داد و چنين نتيجه مى گرفتند كه تعاليم انبيا _ به دليل نافذ نبودنش در قلبها _ علمى نيست.

موانع شك در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 8

8 - شناخت خداوند و افعال او ، زداينده شك و ترديد در احكام و ومعارف نازل شده از سوى اوست .

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

موانع فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 1،2

1 - خداوند قلب منكران قرآن را از فهميدن معارف دين و گوش آنان را از شنيدن حقايق

دينى ، بازداشته است .

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم

{ختم} به معناى بستن درب چيزى با گل و مانند آن و به اصطلاح لاك و مهر كردن، است. بسته شدن قلب، كنايه از درك نكردن و نفهميدن است. و {على سمعهم} مى تواند عطف بر {على قلوبهم} باشد و نيز مى تواند خبر براى {غشاوة} باشد. در برداشت فوق، احتمال اول لحاظ شده است.

2 - بر گوش و چشم منكران آن ، حجابى است كه آنان را از شنيدن و ديدن حقايق دين ، ناتوان ساخته است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

{غشاوة} به معناى پرده و مانند آن است. در برداشت فوق {على سمعهم} خبر براى {غشاوة} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 1،6،7

1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم

6 _ گنهكاران و كفرپيشگان ، در خطر از دست دادن نيروى فهم و درك معارف دينى

أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم

جمله {نطبع على قلوبهم} عطف بر جمله {أصبنهم} است و فعل ماضى {اصبنا} به معناى مضارع مى باشد. قابل ذكر است كه حرف {لو} در اين آيه بيانگر وقوع جزا براى شرط در آينده است، نه گذشته.

7 _ مهر شدن قلب ها و از دست دادن توان درك معارف دين ، از كيفر هاى الهى است .

و نطبع على قلوبهم فهم

لايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 1،2

1 _ خداوند ، متكبران و خودبزرگ بينان را از درك آيات و معارف خويش بازمى دارد .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

كلمه {صرف} آنگاه كه با {عن} متعدى شود، به معناى بازداشتن و مانع شدن است. و بازداشتن از آيات الهى يا به معناى مانع شدن از فهم آيات است و يا به معناى بازدارى از ايمان به آيات و يا جلوگيرى از ابطال و از ميان بردن آنهاست. تنها معناى اول با همه فرازهاى آيه متناسب است.

2 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، زمينه از دست دادن توان درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 6

6 _ كفرپيشگان به خاطر تفكر نكردن در جنبه ملكوتى موجودات براى پى بردن به معارف الهى ( ت__وحيد ، قيامت و . . . ) سزاوار سرزنش هستند .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

استفهام در جمله {أو لم ينظروا . .. } انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 9

9 - منافقان ، بر اثر مُهر شدن دل هايشان از درك معارف دين ناتوان اند .

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

موانع قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 15

15 _ اراده خداوند بر عذاب گنهكاران ،

مانع توفيق آنان به پذيرش احكام الهى و داورى هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 6

6 _ پايبندى كفرپيشگان به افكار و آراء گذشتگان خويش مانع پذيرش تعاليم قرآن و رسول خدا ( ص )

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 13

13 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها موجب پيدايش روحيه ناباورى به حقايق دين مى شود .

إن يروا كل ءاية لا يؤمنوا بها . .. ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 10

10_ انكار سراى آخرت ، ريشه نپذيرفتن دين و معارف الهى ، بازداشتن مردم از روى آوردن به آن و ناهنجار نشان دادن آن است .

الذين يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون

جمله {و هم بالأخرة . ..} را مى توان جمله حاليه و بيانگر علت امورى دانست كه در جمله هاى قبل بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 15

15 - جهل و بى خبرى مشركان ، باعث قبول نكردن دين الهى و روى آوردن آنان به آيين و سنت هاى بى پايه پدران خود است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه

ءاباءنا . .. و

برداشت بالا، براساس اين احتمال است كه {لايعلمون} مفعولٌ به و متعلق نداشته باشد و درصدد نفى علم از مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 7

7 - پافشارى بر تقليد از آيين نياكان و گذشتگان ، از جمله موانع پذيرش دين حق

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 62 - 1

1 - تلاش پيوسته شيطان ، براى بازداشتن انسان از پذيرش دين

و اتّبعون . .. و لايصدّنّكم الشيط_ن

موانع گرايش به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 9

9 _ منافقان همواره ، مانعى در جهت گسترش اسلام و گرايش مردم به دين

قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين

جمله {نمنعكم من المؤمنين} مى تواند به اين معنا باشد كه منافقان پس از پيروزى كافران مدعى بودند كه آنان اهل كفر را از گرايش به اسلام و ايمان باز مى داشتند. قابل ذكر است كه بر اين مبنا مراد از غلبه در {الم نستحوذ}، غلبه در تفضل و احسان است. يعنى ما نسبت به شما احسان كرديم.

موانع گسترش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 10

10 _ خدشه وارد آوردن به ابهّت رهبرى الهى ، داراى تأثير منفى و ناخواسته ، بر تلاش مؤمنان در اعتلاى دين *

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت ياد شده

بدان احتمال است كه مراد از حبط اعمال _ به تناسب موضوع سخن _ تلاش هايى باشد كه مؤمنان صدر اسلام، براى عظمت بخشيدن به اسلام و مستحكم ساختن موضع دين انجام مى داده اند; يعنى، شما از يك سو جهاد مى كنيد; ولى از سوى ديگر با بى حرمتى به رهبرى، ندانسته ابهّت خويش را در چشم دشمن مى شكنيد.

موانع مخالفت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 8

8 _ مخالفت بااحكام و معارف دين ، ناسازگار با روح تقوا

لاتقدّموا . .. و اتّقوا اللّه

موانع هدم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 32

32 _ اقامه حدود و احكام ، جلوگيرى از نابودى دين و يا تغيير سنت ها و احكام الهى ، هدف گزينش { اولى الامر } و لزوم اطاعت از آنان

اطيعوا اللّه . .. و اولى الامر منكم

امام رضا (ع) درباره فلسفه قرار دادن اولواالامر و وجوب اطاعت از آنان فرمود: . .. فجعل عليهم قيّماً يمنعهم من الفساد و يقيم فيهم الحدود و الاحكام ... انّه لو لم يجعل لهم اماماً قيّماً ... لدرست الملّة و ذهب الدين و غيّرت السنن و الاحكام ... .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 101، ح 1، ب 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 497، ح 329.

موجبات اكمال دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 53،55

53 _ اعلام جانشينى و ولايت على ( ع ) توسط رسول خدا (

ص ) ، موجب كمال دين و تمام نعمت و رضاى پروردگار

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

از رسول خدا(ص) روايت شده كه هنگام نزول آيه فوق فرمود: ان كمال الدين و تمام النعمة و رضى الرب بارسالى اليكم بالولاية بعدى لعلى ابن ابى طالب(ع).

_______________________________

امالى صدوق، ص 291، ح 10، مجلس 56; بحارالانوار، ج 37، ص 111، ح 3.

55 _ كامل شدن دين و اتمام نعمت الهى بر مردم ، به سبب تعيين جانشينان پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم

از امام حسن عسكرى(ع) روايت شده: . .. فلما منّ اللّه عليكم باقامة الاولياء بعد نبيكم(ص) قال اللّه عزوجل: اليوم اكملت لكم دينكم ... .

_______________________________

علل الشرايع، ص 249، ح 6، ب 182; نورالثقلين، ج 1، ص 590، ح 35.

موضعگيرى عليه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 6

6 - لزوم موضع گرفتن و بى تفاوت نبودن در برابر دشمنان ديانت و ستيزه جويان حق ناپذير

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. كبر مقتًا ... عند الذين ءامنوا

مؤمنان و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 13

13 - كسانى كه پديده هاى عالم را به عنوان آيه هاى خداوند باور دارند ، به پيام هاى آسمانى ، گوش فرا مى دهند .

إن تسمع إلاّ من يؤمن بأي_تنا فهم مسلمون

مراد از {آيات} ممكن است آيات آفاقى و يا انفسى باشد و احتمال دارد آيات تشريعى باشد. برداشت، بنابر احتمال نخست است.

مهلت به دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 3

3 _ مشركان ، كافران و دين ستيزان ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم مفرّى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نبايد نگران كننده باشد .

و إما نرينك بعض الذى نعدهم أو نتوفينك فإلينا مرجعهم

مهلت به دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) در آغاز رسالت ، مبنى بر دادن مهلتى اندك به تكذيب گران و بدگويان دين ستيز

و اصبر على ما يقولون . .. و ذرنى و المكذّبين ... و مهّلهم قليلاً

مهمترين تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 7

7- پرهيز از شرك به خدا ، داراى اهميتى ويژه در مجموعه آموزه هاى دين

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

برداشت فوق، از تكرار نهى {لاتجعل مع الله إل_ها ءاخر} _ كه يكى در آغاز مجموعه اوامر و نهيهاى خداوند در اين سوره (آيه 22) و ديگرى در پايان آنها (آيه مورد بحث) آمده است _ استفاده مى شود.

ناپسندى دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 8

8 _ سوداگرى بر سر آيات الهى و دين حق ، از كردار هاى بد آدمى

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا . .. إنهم ساء ما كانوا يعملون

نام دين محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 -

6

6 - { اسلام } ، نام دين حضرت رسول اكرم ( ص )

و هو يدعى إلى الإسل_م

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه كلمه {اسلام} در آيه شريفه، در معناى لغوى آن به كار نرفته باشد; بلكه مقصود از آن دين الهى پيامبر(ص) باشد.

نزديكى كيفر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 5

5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است .

سندع الزبانية

حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.

نزول تدريجى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 11

11 - بيان و ابلاغ معارف الهى و حقايق دينى ، تدريجى بود .

و يس__َلونك . .. فقل

نزول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 7

7 - اعطاى كتاب هاى آسمانى به پيامبران و نازل كردن احكام و معارف دين بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

و ما أوتى النبيّون من ربهم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

نشانه هاى اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 32 - 2

2 - ترك نماز ، به منزله روى گردانى از پذيرش دين و پشت كردن به تعاليم آن است .

و لاصلّى . و ل_كن كذّب و تولّى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {تولّى} در برابر {لاصلّى} قرار گرفته است.

نشانه هاى حقانيت دين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 13

13 - اصرار بر توحيد ، از نشانه هاى اساسى دين حق و از علامت هاى مهم آيين هدايت بخش است .

و قالوا . .. تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

جمله {و ما كان من المشركين} در حقيقت بيان علت گزينش آيين ابراهيم، اعلام شايستگى آن براى پيروى و دليل هدايت بخشى آن است; يعنى، به اين دليل كه ابراهيم مشرك نبود و آيين او به شرك آميخته نبود، بايد پيروى شود و به همين دليل آيين او آيينى هدايت بخش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 10

10- پيشرفت اقتصادى و اجتماعى و بهبود آن ، الزاماً نشانه حقانيت يك انديشه و آيين نيست .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

نشر تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 17

17 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) ] فى قوله [ . . . { و مما رزقناهم ينفقون } قال : مما علمناهم ينبؤن و مما علمناهم من القرآن يتلون ;

از امام صادق (ع) ]درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: [{و مما رزقناهم ينفقون} روايت شده كه فرمود: يعنى، از آن چه مابه آنان تعليم داده ايم خبر مى دهند (آن را نشر مى نمايند) و از آن چه ما از قرآن به آنها آموخته ايم تلاوت مى كنند}.

نصرت حاميان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- حج - 22 - 40 - 23

23 - حمايت قطعى خدا ، از يارى كنندگان دين خويش

و لينصرنّ اللّه من ينصره

نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 24

24 - جهاد و دفاع ، يارى از دين خدا و وسيله جلب كمك و حمايت او است .

و لولا دفع اللّه . .. و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 1

1- دعوت خداوند ، از مؤمنان براى جهاد و يارى دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 1

1 - ايمان به خدا و رسول او ، يارى دين و تعظيم و تقديس پيوسته ذات الهى ، هدف عالى و نهايى رسالت پيامبراكرم ( ص )

إنّا أرسلن_ك . .. لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بكرة و أص

نظام تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 16

16 - تشريع و تكوين داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر *

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} تعليل است براى جمله {ما ننسخ ...} و رساى به اين نكته است كه نسخ شريعت تنها از كسى بر مى آيد كه بر همه چيز قادر باشد، بنابراين، شريعت به همه هستى و قوانين حاكم بر آن مرتبط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 6

6 - اديان الهى و احكام دين ، داراى ارتباطى تنگاتنگ با هستى و جهان آفرينش

نأت بخير منها أو مثلها . .. ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

جمله {ألم تعلم أن اللّه . ..} به منزله دليلى براى امكان نسخ و تشريع دين جديد است. استدلال به حاكميت خدا بر هستى - براى امكان نسخ و تشريع دين جديد - بيانگر ارتباط عميق دين و قوانين دينى با هستى و قوانين آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 4

4 - احكام و آداب اسلام ، مبرّا از هر گونه افراط و تفريط

جعلنكم أمة وسطاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 22

22 - انعطاف پذيرى احكام الهى و تخفيف در تكاليف ، پرتوى از رحمت الهى است .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 30

30 _ تكاليف پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر و به منزله تكليفى واحد

ذلكم وصيكم

آوردن ضمير مفرد {به} و نيز اسم اشاره مفرد {ذلكم} براى اشاره به محرمات پنجگانه، مى تواند حاكى از اين باشد كه آن محرمات آن چنان مرتبط با يكديگرند كه گويا يك تكليف هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 22

22 _ تكاليف چهارگانه (ضايع نساختن دارايى

يتيمان و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ و به منزله تكليفى واحد

ذلكم وصيكم به

به كارگيرى ضمير و اسم اشاره مفرد براى تكاليف ياد شده مى تواند حاكى از برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 4

4 _ احكام نه گانه (پرهيز از شرك و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ و به منزله حكمى واحد

و أن هذا صرطى مستقيماً

{هذا} اشاره به دستورهايى است كه در دو آيه پيشين مطرح شده است. به كارگيرى اسم اشاره مفرد براى دستورهاى نه گانه حكايت از وجود ارتباطى شديد ميان آنها دارد ; به گونه اى كه گويا امرى واحد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 3

3 _ آميختگى دنيا و آخرت (زينت و عبادت) در بينش اسلامى

يبنى ءادم خذوا زينتكم عند كل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 23

23 _ برنامه هاى انبيا حاوى مسائل عبادى ، عقيدتى ، اجتماعى و اقتصادى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره . .. فأوفوا الكيل و الميزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 7

7 _ احكام خداوند و قوانين دين ، فراگير امور مادى و مسائل اجتماعى انسانها

قل الأنفال للّه و الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 8

8 _ تكاليف الهى متناسب با توان مكلفان است .

و علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة

صابرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 3

3 - امور مادى و معنوى ، در خدمت يكديگر و آميخته به هم ، در بينش دينى *

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها

خداوند، از يك سو مؤمنان حاضر در حديبيه را به جهت پايدارى بر دين و بيعت با پيامبر(ص) مورد تحسين قرار داده و وعده {جنّات تجرى. ..} داده است و از سوى ديگر براى تشويق آنان و اميدبخشى به رفع كمبودهاى مادى، نويد {مغانم كثيرة} را به ايشان داده است. اين نكته، پيوستگى ميان حيات معنوى و مادى را مى رساند.

نعمت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 33

33 _ دين ، نعمت الهى و احكام ، متمم آن است . *

وليتم نعمته

بنابر اينكه مراد از {نعمت}، دين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 13،14

13 _ فراگيرى پيام هاى خدا و به كارگيرى آنها در اعمال و رفتار ، سپاسگزارى از او در برابر نعمت دين است .

فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

مطرح كردن سپاسگزارى پس از اعطاى پيامهاى آسمانى، براى رساندن اين حقيقت است كه آن پيامها از نعمتهاست و بايد خداوند را به خاطر اعطاى آنها شاكر بود. فرمان به فراگيرى آنها مى رساند كه شكر اين نعمت به فراگرفتن و به كار بستن آنها است.

14 _ دين و تعاليم آسمانى ، از نعمت هاى خداوند براى بشريت است .

برسلتى . .. و كن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 2

2 - هدايت ( دين ) ، عطيه اى است الهى براى بشر .

و لقد ءاتينا موسى الهدى

{إيتاء} (مصدر {آتينا}) مرادف {إعطاء} به معناى بخشش است.

نفرين بر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

نفرين مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد

خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

نفى اكراه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 19

19 - پيامبران ، حتى فرزندانشان را به پذيرش خداى يكتا و پرستش او اجبار نمى كردند .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعد قالوا نعبد

دعوت و توصيه به يكتا پرستى با پرسش (ما تعبدون . ..؟) به نبود اجبار در پذيرش دين و پرستش خداوند اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 2

2 _ الزام قهرى مردم به ايمان وظيفه پيامبران نيست.

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

چون در آيات قبل سخن از درخواست نزول آيات و رد آن بود، لاجرم اين سؤال مطرح مى گردد كه مسؤوليت پيامبران در برابر هدايت مردم چيست و تا كجاست؟ اين آيه با محدود دانستن وظيفه تبليغى پيامبران در انذار و تبشير، اجبار مردم به ايمان را خارج از حيطه مسؤوليت پيامبران مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 6

6 _ پيامبر(ص) وظيفه دار وادار ساختن مردم به ايمان و پذيرش حق نيست.

و كذّب به قومك و هو الحق قل لست عليكم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 107 - 3،5،8،9

3 _ خداوند خواهان ايمان آزادانه و انتخابى آدميان

و لو شاء الله ما أشركوا

5 _ پيامبر(ص) مسؤول وادار ساختن مردم به

ايمان و رها ساختن آنان از شرك نيست.

و ما جعلنك عليهم حفيظا

8 _ پيامبر(ص) مسؤول تبليغ و رساندن پيام الهى است، نه وادار ساختن مردم بر ايمان

و ما جعلنك عليهم حفيظا و ما أنت عليهم بوكيل

9 _ مبلغان دين وظيفه دار دعوت مردم به دين خدا، نه وادار كننده مردم به آن

و ما جعلنك عليهم حفيظا و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 4،5،6

4 _ سنت خداوند، هدايت آزادانه و از روى اختيار انسانها با دلايل محكم و رساست.

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

مفهوم جمله امتناعيه {لو شاء . .. } آن است كه خداوند هدايت آزادانه آدميان را خواسته است، نه جبر آنان بر هدايت. چگونگى اين هدايت در جمله {فلله ... } بيان گرديده است. يعنى اينكه خداوند چنين خواسته كه با حجتهاى بالغه آدميان را هدايت كند.

5 _ انسان در انتخاب مسير هدايت يا ضلالت مختار است.

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

6 _ اگر مشيت خداوند اجبار انسان بر هدايت بود، همگان را، بى استثنا، هدايت مى كرد.

فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 4،7

4 _ پذيرش دين از روى اجبار و ناچارى ، مورد قبول و خواسته خدا نيست .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. حتى يروا العذاب الأليم ... و لو شاء رب

اينكه خداوند خواست كه مردم، ايمان را از روى اختيار، انتخاب كنند، مفهومش اين است كه: ايمانى كه از روى اكراه و اجبار باشد،

خدا آن را نخواسته و لازمه اش اين است كه مورد قبول او واقع نخواهد شد.

7 _ هيچ كس ، حتى پيامبر ( ص ) حق مجبور ساختن مردم بر پذيرش دين را ندارد .

أفأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 8،14،15

8 _ مردم در پذيرش و عدم پذيرش قرآن ، آزاد و مختارند .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضل فإنما يضل عليها و ما أ

14 _ مسؤوليت پيامبر اكرم ( ص ) ، تنها رساندن و ابلاغ پيام خداوند به مردم است نه اجبار آنان به پذيرش آن .

يأيها الناس قد جاءكم الحق من ربكم . .. و ما أنا عليكم بوكيل

15 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) حق تحميل عقيده و دين خويش بر ديگران _ هر چند بر حق باشد _ ندارد .

قد جاءكم الحق . .. فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه ... و ما أنا عليكم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 10

10_ ايمان به پيامبران و باور به معارف الهى ، غير قابل اجبار و اكراه

أنلزمكموها و أنتم لها ك_رهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 4

4_ مسؤوليت مبلغان دين ، ابلاغ حقايق و معارف الهى به مردم است نه واداشتن آنان به پذيرش .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 86 - 6،7

6_ شعيب ( ع ) ، به مردم مدين ابلاغ كرد كه هرگز درصدد اجبار آنان به پذيرش تعاليمش نخواهد بود .

و ما أنا عليكم بحفيظ

{حفيظ} به معناى مراقب و نگهبان است و چون به {على} متعدى شده، معناى تسلط نيز در آن اشراب شده است. بنابراين {و ما أنا...}; يعنى، من موظف نيستم از سر جبر شما را از اعمال ناروا باز دارم و به اعمال شايسته سوق دهم.

7_ پيامبران ، مأمور به واداشتن مردم و اجبار آنان به پذيرش معارف و احكام الهى نيستند .

و ما أنا عليكم بحفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 118 - 1،2

1_ مشيت خداوند بر آن نيست كه انسان ها را در پذيرش دين حق مضطر و مجبور كند .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة

مراد از {مشيت} در آيه فوق، مشيت تكوينى است كه ملازم جبر و اكراه مى باشد و مقصود از اتفاق همگان و تشكيل امت واحده _ به قرينه {إلاّ من رحم} در آيه بعد _ اتفاق به كلمه حق و دين الهى است. بنابراين {لو شاء ...}; يعنى، اگر خداوند اراده مى كرد كه همه انسانها به اتفاق دين حق را بپذيرند، چنين مى شد، ولى خداوند چنين نخواسته; بلكه خواسته است تا مردم از روى اختيار به حق گرايش پيدا كنند.

2_ مشيت خداوند بر آن نيست كه با جبر و اكراه ، مردمان را بر محور حق گرد آورد و از آنان امتى واحد بسازد .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 2

2- وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ پيام الهى به انسان ها بود و نه اجبار مردمان به پذيرش آن پيام .

فإنما عليك البل_غ المبين

حصر در آيه فوق (فإنما عليك . ..) حصر اضافى بوده و نسبت به اجبار و اكراه سنجيده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 19

19- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال رسول الله ( ص ) : رفع عن أمتى أربع خصال . . . و ما أكرهوا عليه . . . و ذلك قول الله عزّوجلّ . . . { إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيمان } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: چهار چيز از امت من برداشته شده . .. [يكى از آنها ]چيزى است كه با اكراه بر آنها تحميل شود ... و اين است فرموده خداى عزّوجلّ: إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيمان}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 9

9- هيچ كس حق تحميل عقيده و دين خويش بر مردم را ندارد ، هر چند بر حق باشد .

و بالحقّ نزل و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

وقتى پيامبر(ص) حق تحميل اسلام را _ كه دين حق است _ بر مردم نداشت و تنها عهده دار بشارت و انذار مردمان بود، ديگران به طريق اولى چنين حقى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 -

2

2- الزامِ قهرىِ مردم به ايمان و استغفار ، وظيفه پيامبران نيست .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

آيه قبل، از ايمان نياوردن و استغفار نكردن مردم سخن گفت و اين آيه، در جواب اين پرسش است كه: {پس مسؤوليت پيامبران در برابر هدايت مردم چيست؟}. آيه مى گويد: كه اجبارِ مردم به ايمان و استغفار، از حيطه مسؤوليت پيامبران خارج است و آن ها تنها، براى بشارت و انذار آمده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 7

7 - وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها هشدار دادن است نه اجبار كردن مردم به ايمان .

إنّما أنا لكم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) مسؤوليت نداشت تا همچون موكلان ، بر جريان عقيده هواپرستان ناظر و نگهبان باشد و آنان را به ايمان آوردن مجبور كند .

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه أفأنت تكون عليه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور فراخواندن مردم به راه خدا و دين الهى بود و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش آن .

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا . .. إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

از اين كه خداوند در آيه قبل رسالت پيامبر(ص) را، منحصر به انذار و بشارت دانست و در آيه مورد بحث، انسان را در انتخاب

راه الهى آزاد گذاشت، مى توان استفاده كرد كه پيامبر(ص) حق نداشت مردم را به پذيرش دين مجبور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 2

2 - خداوند ، خواهان ايمان اختيارى مردم است ، نه گرايش جبرى آنان به دين .

إن نشأ ننزّل عليهم . .. فظلّت أعن_قهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 8

8 - واداشتن مردم به قبول پيام خدا ، از حيطه وظيفه پيامبر ، خارج است .

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 17،18

17 - مسؤوليت پيامبراسلام ( ص ) ، تنها رساندن و ابلاغ پيام خداوند به مردم است ; نه اجبار آنان به پذيرش آن .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب للناس . .. و ما أنت عليهم بوكيل

18 - هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) حق ندارد عقيده و دين خويش را _ هر چند بر حق باشد _ بر ديگران تحميل كند .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب للناس بالحقّ . .. و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 6

6 - روح تبليغ دين ، تبيين حق براى مردم است ; نه اكراه ايشان به ايمان .

و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 1

1 - وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ رسالت الهى

است ; نه ممانعت قاهرانه از كفر و حق گريزى مردم

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 3،4

3 - پيامبر ( ص ) ، تنها موظّف به ابلاغ پيام وحى و نه مجبور ساختن كافران به پذيرش آن

و ما أنت عليهم بجبّار

4 - دين ، امرى متكى به اختيار و انتخاب خود آدمى است .

و ما أنت عليهم بجبّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين

فتولّ عنهم

{فاء} مى رساند كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(ص) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 6،7

6 - اجبار مردمانِ كافر به پذيرش دين و ايمان ، بر عهده پيامبر ( ص ) نبود .

فإن تولّيتم فإنّما على رسولنا البل_غ المبين

7 - در جامعه اسلامى ، كافران در پذيرش اسلام ، آزاد و مختاراند و كسى حق تحميل و اجبار آن را بر آنان ندارد .

فإن تولّيتم فإنّما على رسولنا البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 2

2 - پذيرش دين ، اجبارى نيست .

لست عليهم بمصيطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه -

88 - 23 - 5

5 - مردم ، گرچه نبايد بر ايمان مجبور شوند ; ولى بر اعراض و كفر مؤاخذه شده و در آخرت عذاب خواهند ديد .

لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر

حرف {إلاّ} در يك احتمال براى استثناى منقطع است. در نتيجه مفاد اين آيه و آيه بعد، اين است كه: {تو بر هيچ كس سيطره ندارى; لكن اعراض كنندگان كافر در آخرت به عذاب خداوند گرفتار خواهند شد}.

نقش تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 6

6 _ دين و معارف الهى ناشى از مقام ربوبى خداوند و براى رشد و تعالى انسانهاست .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{من} در {ذكر من ربكم} براى ابتداى غايت است. يعنى معارف دين از مقام ربوبى سرچشمه گرفته است. و اضافه {رب} به {كم} مى رساند كه نزول آن معارف در راستاى ربوبيت خدا بر انسانها و براى تربيت آنان است.

نقش دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 9

9 - چگونگى توبه و واسطه هاى لازم براى آن را ، بايد از دين فرا گرفت .

فتلقى ءادم من ربه كلمت فتاب عليه

تفريع پذيرش توبه آدم(ع) (تاب عليه) به وسيله حرف {فاء} بر فراگيرى كلماتى از جانب خدا، حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 11

11 - امت ها ، بدون داشتن كتاب آسمانى و تدين به اديان الهى ، مردمى جاهلند .

كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 7

7 - كتاب هاى آسمانى و احكام نازل شده از ناحيه خدا ، هدايت آفرين و زمينه ساز جلب مغفرت الهى اند .

إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 20

20 _ قوانين الهى ، براى اصلاح و پاكسازى خانواده و جامعه

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 10

10 _ دين ، منشأ اختلاف نيست ; بلكه مردم ، خود ، اختلاف مى كنند .

من بعد ما جاءتهم البيّنات و لكن اختلفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 30

30 _ وحدت امت ها در گرو وحدت شريعت و آيين آنهاست .

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً ولو شاء اللّه لجعلكم امة وحدة

مقتضاى ارتباط دو جمله {لكل جعلنا . ..} و {لو شاء اللّه ...} ، اين است كه پيدايش امت واحده به وسيله شريعت واحد تحقق مى يابد. بنابراين وحدت انسانها، وابسته به وحدت شريعت و دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 8

8 _ دين و معارف الهى ارائه كننده راه رشد و هدايت و تأمين كننده سعادت انسانهاست .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل

الرشد لا يتخذوه سبيلا

مراد از {سبيل الرشد} (راه هدايت) همان آيات خدا، يعنى دين و معارف الهى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 1

1 _ آيات و معارف ارائه شده به بلعم باعورا مى توانست وى را به مقامى والا در پيشگاه خدا برساند .

و لو شئنا لرفعنه بها

{با} در {بها} باى استعانت است و ضمير آن به {آياتنا} برمى گردد. بنابراين جمله {لرفعناه بها} حاكى از آن است كه آيات الهى وسيله اى مناسب براى رفعت درجات بلعم باعورا بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 8

8- انسان ها ، بدون تعاليم دين و آموزه هاى قرآن ، گرفتار انواع ظلمت ها گمراهيهايند .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

خداوند، هدف از نزول كتاب خويش را بيرون آوردن مردم از ظلمتها معرفى مى كند و براى ظلمتها نيز هيچ گونه قيدى نياورده است كه مشخص كند مراد از آنها چيست و اين، حكايت از آن دارد كه بدون تعاليم دين، زندگى انسانها در ظلمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 8

8- دين ، دربردارنده سعادت و حسنات دنيوى و اخروى است .

و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 11

11- تبيين همه نياز هاى انسان در سعادت و كمال خويش ، در قلمرو تعاليم دين و آموزه هاى وحى است .

إن ه_ذا القرءان يهدى

. .. و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

نوع مفسّران برآنند كه چون قرآن، كتاب هدايت و در جهت تأمين سعادت و كمال آدمى است، بنابراين مقصود از {و كلّ شىء} همه امور مرتبط با سعادت و كمال و هدايت است، نه تمامى حقايق و پديده هاى عالم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 4

4- در ديدگاه كافران ، دين مانع پيشرفت اقتصادى و نظامى است .

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

تلاش براى فراوانى اولاد (در عصر نزول قرآن) برخاسته از نيازهاى امنيتى و اقتصادى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 7

7- انسان ها بدون تمسّك به ريسمان دين ، در معرض سقوط و ابتلا به خطر ها وآفت هاى علاج ناپذيراند .

قل إنّما أُنذركم بالوحى

انذار و اخطار وحى بيانگر وجود خطرها و آفت هاى بسيار بر سر راه انسان هااست. اگر آنان به اين خطرها و آفت ها را به درستى مى شناختند و به علاج آنها مى پرداختند، آمدن انذار و اخطارهاى الهى لغو مى بود. بنابراين انذار الهى بيانگر اين است كه انسان بدون دين، با آفت ها و خطرهاى مهلكى روبه رو خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 4

4 - دين الهى ، امانت خدا در ميان مردم

إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 5

5 - اصلاح

جوامع بشرى ، تنها در پرتو رهبرى دين و پيامبران ميسر است .

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 10

10 - اختلافات به وجود آمده در اديان الهى ، از ناحيه پيروان آنها بود و نه تعاليم پيامبران

الذى هم فيه يختلفون

ضمير {هم} به اصطلاح فاعل معنوى و تقديم آن مفيد حصر است. بنابراين نسبت داده شدن اختلاف به خود بنى اسرائيل، بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 6

6 - انسان ها بدون آموزه هاى بيداربخش تعاليم آسمانى ، گرفتار غفلت و بى خبرى اند .

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 2،4،5

2 - پيشوايان دينىِ برخاسته از قوم بنى اسراييل ، هدايت كننده مردم ، براساس و چهارچوب تعاليم الهى بودند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

4 - شايسته است كه رهبران دينى ، جامعه را براساس قوانين وحى و در محدوده معارف دين هدايت كنند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

5 - در ميان بنى اسراييل ، پيشوايان متعددى وجود داشتند كه بر اساس تعاليم دينى ، مردم را هدايت مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 11

11 - مؤمنان ، با هم ، بر اساس دين ، دوستى دارند

فإخونكم فى الدين و

موليكم

احتمال دارد منظور از {مولى} با توجه به ريشه لغوى آن، دوستى باشد. {مواليكم} عطف به {إخوانكم} است و قيد {فى الدين} در {إخوانكم} مى تواند براى {مواليكم} هم لحاظ شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 6

6 - انسانِ من هاى تعاليم دين و پيامبراسلام ، مواجه با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير است . *

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

از انذار كردن رسول اكرم(ص) به دست مى آيد كه بر سر راه انسان ها، خطرها، آسيب ها و دشوارى هاى بسيارى است كه پيامبر(ص) به آنان انذار و اخطار مى كند و اگر انسان از رهنمودهاى اسلام و پيامبر(ص) بهره نگيرد و به آن ايمان نياورد، گرفتار آنها خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 155 - 3

3 - معارف الهى و عقايد دينى ، قابل شناخت و درس آموز براى بشر

أفلاتذكّرون

سرزنش مشركان به سبب بيدار نشدن و پند نپذيرفتن درباره حقايق الهى، نشانگر اين حقيقت است كه حقايق الهى و معارف دينى، قابل فهم و پندآموز است. از اين رو آنان مورد سرزيش قرار گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 10

10 - تعاليم دين ، معيار حقانيت و بطلان باور ها و اعمال است .

أنزل الكت_ب بالحقّ و الميزان

بنابراين احتمال كه عطف {الميزان} بر {الكتاب} تفسيرى بوده و مراد از {الكتاب} دين باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 18

18 - انسان ، بدون تأثيرپذيرى از مكتب وحى ، گرفتار كفران و ناسپاسى است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 5

5 - حكومت و داورى ميان مردم ، نيازمند مشروعيت دينى و استناد به منبع وحى

و لقد ءاتينا . .. و الحكم و النبوّة

برداشت بالا از آن جا استفاده مى شود كه يكى از موارد اعطايى از سوى خداوند به بنى اسرائيل، {حكم} دانسته شده است; آن هم در كنار {كتاب} و {نبوت} كه اعطاى آنها تنها از شؤون خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 1

1 - قرآن و دين ، مظهر بصيرت و بينش براى خلق

ه_ذا بصائر للناس

{ه_ذا} اشاره به قرآن و يا اشاره به دين است كه از {الأمر} در دو آيه قبل استفاده مى شود. اطلاق {بصائر} بر قرآن و دين _ از قبيل {زيد عدل} _ مبالغه را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 7،13

7 - ناسازگارى دين الهى ، با ظلم و بى عدالتى

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان

13 - دين و عدالت ، مايه قوام و سلامت جامعه است .

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان ليقوم الناس بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 6

6 - انسان ها ، بدون تعاليم دين و آموزه هاى قرآن ، گرفتار

انواع ظلمت ها و گمراهى هايند .

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

تأكيد خداوند بر اين مطلب كه قرآن، رهايى بخش انسان ها از ظلمت ها و هدايت به نور است; مى رساند كه بدون تمسك به اين كتاب، امكان رهايى براى بشر نخواهد بود; زيرا اگر راه ديگرى ممكن بود خداوند آن را به بشر ارائه مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 7

7 - زندگى انسان ها _ بدون تعاليم دين _ در معرض انواع خطر ها و آسيب هاى نابود كننده و علاج ناپذير

ألم يأتكم نذير

انذار و اخطار پبامبران، بيانگر وجود خطرها و آسيب هاى بسيارى است كه اگر انسان ها به تعاليم دين بى اعتنايى كنند، دچار آنها خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 8

8 - زندگى انسان ها ، من هاى تعاليم دين ، در معرض انواع خطر ها و آسيب هاى مهلك و علاج ناپذير قرار دارد .

إنّما أنا نذير مبين

انذار و اخطار پيامبران، بيانگر وجود خطرها و آسيب هاى بسيار است كه اگر انسان ها به تعاليم دين بى اعتنايى كنند، دچار آنها خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 5

5 - زندگى من هاى دين و ايمان به خدا و قيامت ، پوچ و بى هدف و سرگرمى صرف است .

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 -

7

7 - انسان ، بدون رهنمود هاى وحى و دين الهى ، در معرض خطر ها و تهديد هاى جدى است .

إنّى لكم نذير مبين

انذار و اخطار پيامبران، دليل وجود خطرها و تهديدهاى بسيارى در پيش روى بشر است. بنابراين اگر انسان، انذار و اخطارهاى پيامبران را ناديده بگيرد، دچار خطرها و آفت هاى بسيارى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 4

4 - دين ، راهى است كه مقصد در آن تقرب به خداوند است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 2

2 - دين و تعاليم قرآن ، رحمت الهى براى انسان ها

يدخل من يشاء فى رحمته

مفسران براى {رحمت} در اين آيه، دو مصداق ذكر كرده اند: 1. دين و پيمودن راه خدا (به قرينه {من اتّخذ إلى ربّه سبيلاً}); 2. بهشت (به قرينه بخش آخر اين آيه كه عذاب دوزخ در آن مطرح شده است). گفتنى است، برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 3

3 - تذكرات دينى براى انسان ، سودمند است و آموختن آن او را براى تزكيه

آماده مى سازد .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر فتنفعه الذكرى

{فاء} در {فتنفعه}، انتفاع را نتيجه تذكّرپذيرى قرارداده است; يعنى، چنانچه با حضور در مجلس پند و اندرز تذكر حاصل شود، نافع بودن آن حتمى است. ارتباط اين آيه با آيه قبل، گوياى اين است كه نافع بودن تذكّر، در رساندن انسان به تزكيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 5

5 - معارف و تعاليم دين ، مايه پاكى انسان از پليدى ها است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

براساس شأن نزول آيه شريفه، حضور كافران سرشناس در مجلس پند و اندرز، مايه برخورد ناهنجار فرد مسلمان با ابن ام مكتوم بوده است. اين كه آيه از اسلام نياوردن آنان، با تعبير {تزكيه نخواستن} يادكرده است، گوياى ثمربخشى تعاليم دين در تزكيه است.

نقش علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 _ دانشمندان يهود و عالمان ربانى آنان ، گواهان حقانيت تورات و بيان كنندگان حقايق آن

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

17 _ دانشمندان يهود به دليل شهادتشان بر حقانيت تورات آن را اساس احكام خويش قرار دادند .

يحكم . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

چون جمله {كانوا . ..} عطف بر {استحفظوا} است، معلوم مى شود كه دليل قضاوت ربانيون و احبار بر اساس تورات، اعتقاد آنان به حقانيت آن كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 -

12

12 _ نقش اساسى عالمان و دانشمندان دينى در ساختار دينى و اخلاقى جامعه

لبئس ما كانوا يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 7

7 _ نقش مؤثر عالمان دينى و عابدان خداترس در بهبود و اصلاح آراء و افكار مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

به عالمان دينى كه عهده دار رياست مذهبى مسيحيان هستند، قسيسين (كشيش) گفته مى شود و رهبان جمع راهب است و راهب به كسى گفته مى شود كه از ترس خدا بى اندازه عبادت مى كند. و در اصطلاح به عابدان مسيحى اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 25

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند . *

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى شد.

نقش علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 25

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند . *

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى

شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 _ دانشمندان يهود و عالمان ربانى آنان ، گواهان حقانيت تورات و بيان كنندگان حقايق آن

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

17 _ دانشمندان يهود به دليل شهادتشان بر حقانيت تورات آن را اساس احكام خويش قرار دادند .

يحكم . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

چون جمله {كانوا . ..} عطف بر {استحفظوا} است، معلوم مى شود كه دليل قضاوت ربانيون و احبار بر اساس تورات، اعتقاد آنان به حقانيت آن كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 12

12 _ نقش اساسى عالمان و دانشمندان دينى در ساختار دينى و اخلاقى جامعه

لبئس ما كانوا يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 7

7 _ نقش مؤثر عالمان دينى و عابدان خداترس در بهبود و اصلاح آراء و افكار مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

به عالمان دينى كه عهده دار رياست مذهبى مسيحيان هستند، قسيسين (كشيش) گفته مى شود و رهبان جمع راهب است و راهب به كسى گفته مى شود كه از ترس خدا بى اندازه عبادت مى كند. و در اصطلاح به عابدان مسيحى اطلاق مى شود.

نماز در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم ( ع

)

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

نياز به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 7

7- بشر ، براى رفع اختلاف هاى عقيدتى و نيل به عقيده اى سالم و برتر ، محتاج به وحى و تعاليم آسمانى است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 3

3 - نياز مردم عصر موسى به تعاليم آسمانى جديد

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 4

4 - نياز بشر ، به وحى و دين الهى در شناخت حق و راه درست

فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

برداشت ياد شده از آمدن قيد {عندنا} براى {حقّ} به دست مى آيد.

و دين ابراهيم(ع) يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 4

4 - يعقوب ، پيرو آيين ابراهيم و مبلغ آن

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

واجبات

در دين يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 20

20 _ زكات از واجبات الهى در آيين يهود

و يؤتون الزكوة

وجوب پيروى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 11

11- { سماعة عن أبى عبدالله ( ع ) قال : سألته عن قول الله : { و له الدين واصباً } قال : واجباً ;

سماعة گويد از امام صادق(ع) از معناى قول خدا {و له الدين واصباً} سؤال كردم، حضرت فرمود: {واصب}، يعنى واجب}.

وجوب تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 7

7 _ تفقه در دين و شناخت عميق و تبليغ و نشر آن ، از واجبات كفايى است .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 8

8 _ حرمت كتمان حقايق كتب آسمانى و وجوب اظهار معارف دينى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

وجوب تفقه در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 7

7 _ تفقه در دين و شناخت عميق و تبليغ و نشر آن ، از واجبات كفايى است .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

وحدت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 -

4

4 _ شريعت و رسول الهى در هر عصرى ، يكى بيش نيست .

و لكل أمة رسول فإذا جاء رسولهم

وحيانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 2

2 - خداوند ، احكام و معارف دينى و دلايل حقانيت آنها را نازل كرده و در كتاب هاى آسمانى بيان داشته است .

ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب

{هدى} به معناى هدايت كننده است و مقصود از آن در آيه شريفه احكام و معارف دين مى باشد. {بينات} به معناى دلايل روشن است و مراد از آن در آيه، دلايل و براهينى است كه براى معارف و احكام دينى ايراد شده است.

وضوح حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 1

1 - آگاهى از دلايل روشن الهى بر اثبات حقانيت تعاليم دين ( همچون معاد و جزاى انسان ها در آن روز ) ، مقتضى ايمان به خدا ، رسول او و قرآن است .

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه به منزله نتيجه براى مطالب ياد شده در آيات پيشين است. آن مطالب عبارت است از ارائه دلايل روشن بر حقانيت تعاليم الهى و نيز اثبات معاد و... .

وضوح دعوت مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 7

7- دعوت پيامبران و مبلغان الهى ، همراه با ادله روشن و آشكار

و من لايجب داعى اللّه

. .. أُول_ئك فى ضل_ل مبين

در اين آيه مخالفت با دعوت گران به سوى خداوند، گمراهى آشكار شمرده شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه پيام مناديان الهى، حق آشكار بوده است.

وظايف علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 71 - 5

5 _ اظهار حق و نياميختن آن به باطل ، از وظايف عالمان و آگاهان

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون

اگر كتمان حق حرام باشد، لزوماً اظهار آن ضرورت دارد; چون شقّ سوّمى تصوّر نمى شود.

وعده تثبيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 9،10

9 - خداوند ، استقرار و تثبيت دين مورد پسند خويش را به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

10 - وعده أكيد خداوند به استقرار و تثبيت دين مورد پسند خويش به سود مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

وعده كيفر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 2

2- برپايى قيامت و كيفر كافران دين ستيز ، وعده الهى است .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

برداشت يادشده براين اساس است كه {ال} در {الوعد} عهد حضورى بوده و مقصود از آن، برپايى قيامت و عذاب كافران باشد كه همواره تمامى پيامبران به امت خويش وعده مى دادند و اين وعده در خاطر

امت ها وجود داشت.

ويرانى خانه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 3،12،13

3- توطئه كنندگان عليه دين الهى ، در داخل خانه هاى خود با فرو ريختن سقف خانه ها بر روى آنان ، به هلاكت رسيدند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

ذكر قيد {من فوقهم} پس از بيان {فخر عليهم السقف} (سقف بر آنها فرو ريخت) با اينكه ريزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بيان اين منظور باشد كه آنان در داخل خانه هاى خود، زير آوار مدفون شدند.

12- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله : { فأتى الله بنيانهم من القواعد } قال : كان بيت غدر يجتمعون فيه ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {فأتى الله بنيانهم من القواعد} فرمود: [آن بنيان] خانه خيانتى بود كه در آن اجتماع مى كردند}.

13- { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بنيانهم من القواعد } فخّر عليهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حيث لايشعرون قال : بيت مكرهم أى ماتوا فألقاهم الله فى النار . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {. .. فأتى الله بنيانهم من القواعد...} فرمود: مقصود اين است كه خدا خانه مكرشان را ويران كرد; يعنى، مردند و خدا آنان را در آتش افكند}.

ويژگى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

28 - 12

12 _ تناسب و هماهنگى احكام دين با ويژگى هاى تكوينى انسان

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 8

8 _ احكام و قوانين الهى هماهنگ با طبايع انسان است .

لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

ذكر كلمه {طيبت} على رغم اينكه براى رساندن معناى مقصود (نهى از تحريم حلالها) نيازى بدان نبود، براى اشاره به اين حقيقت است كه حلالهاى الهى مطابق طبع انسانها و مايه لذت آنان است.

ويژگى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 5

5 _ راه خدا ( دين و معارف الهى ) بدور از هر گونه انحراف و ناهنجارى

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... يبغونها عوجاً

ويژگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 6

6 _ آيين ابراهيم ( ع ) ، پيراسته از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

{حنيفاً} توصيف {ملة} (آيين) و به معناى مستقيم و خالى از هرگونه انحراف است.

ويژگيهاى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 5

5- دستورات دين در اداى حقوق ديگران ، همخوان و همسو با عواطف طبيعى انسان است .

و بالولدين إحس_نًا . .. و ءات ذاالقربى حقّه

مقدم شمردن حق پدر و مادر و خويشان و رسيدگى به مشكلات آنان، گرايش طبيعى انسان است و خدا همين را مورد تأييد قرار داده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 4

4 - مجموعه قوانين و احكام خداوند ، در حد اعتدال و به دور از افراط و تفريط

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم

از تعبير اسراف درباره گناه _ كه به معناى عمل نكردن به قوانين و احكام الهى است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ويژگيهاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 4

4 - خداوند و تعاليم آسمانى او ، قابل شناخت براى بشر

و يريكم ءاي_ته

برداشت ياد شده از آن جا است كه لازمه نشان دادن آيات و نشانه هاى الهى به عموم مردم (يريكم) و توبيخ كسانى كه به آنها ايمان نمى آورند، قابل شناخت بودن آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 18

18 - تكاليف و قوانين دينى ، مجموعه مرتبط و تفكيك ناپذير است .

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 4

4 - دين ، امرى متكى به اختيار و انتخاب خود آدمى است .

و ما أنت عليهم بجبّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 8

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

ويژگيهاى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 5،6،7

5 - آيين ابراهيم ، آيينى نيكو و منزه از هرگونه شائبه باطل و ناهنجار

إن اللّه اصطفى لكم الدين

{اصطفاء} به معناى گزينش صفوه (خالص و نيكوى) هر چيزى است. {ال} در {الدين} عهد ذكرى و اشاره به آيين ابراهيم دارد.

6 - آيين ابراهيم ( تسليم خدا بودن ) ، آيين برگزيده خداوند

إن اللّه اصطفى لكم الدين

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 7

7- اعتقاد به مرام ابراهيمى ( ع ) ، ناسازگار با هرگونه شرك به خدا

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه عبارت {ما كان من المشركين} تعريضى باشد به مشركان مكه كه از يك سو به حضرت ابراهيم(ع)، بنيان گذار كعبه، ارج مى نهادند، ولى از سوى ديگر شرك مىورزيدند.

ويژگيهاى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 4

4 - ستم پيشگان و دين ستيزان ، غفلت زدگان از ياد قيامت اند .

فويل للذين ظلموا . .. هل ينظرون إلاّ الساعة

هتك حرمت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49

- 28،29

28 _ گرفتارى به عذاب الهى ، پيامد فسق و شكستن حريم دين

فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

جمله {و ان كثيراً . ..} به منزله تعليل براى {يريد اللّه ان يصيبهم} است، يعنى چون بسيارى از مردم بر اثر گناه در زمره فاسقان در آمده اند، خداوند آنان را گرفتار عذاب خواهد ساخت.

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

هدايتگرى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 12

12 - احكام نازل شده از ناحيه خداوند ، هدايت آفرين است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 7

7 - كتاب هاى آسمانى و احكام نازل شده از ناحيه خدا ، هدايت آفرين و زمينه ساز جلب مغفرت الهى اند .

إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 5

5 _ تعاليم

دين و قرآن ، حاوى بهترين راه كشف حقيقت و تفسير درست جريان حق و باطل

إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 4

4 - رسالت دين ، محدود به ارائه رهنمود نيست ; بلكه دين ، برنامه زندگى و راهنماى عمل است .

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

برداشت ياد شده از آمدن تعبير {تبعيت} استفاده مى شود.

هدايتگرى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 6

6 - آيين ابراهيم ، آيينى هدايت آفرين براى بشر

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم

حرف {بل} حاكى از نفى ادعاهاى مطرح شده در جمله قبل و اثبات ضد آن براى ما بعد مى باشد. بنابراين {بل ملة إبراهيم}; يعنى، آيين يهود و نصارا هدايت آفرين نبوده و لزوم تبعيت ندارد; بلكه آيين ابراهيم هدايت بخش بوده و پيروى كردن از آن ضرورى است.

هشدار به استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 11

11 _ هشدار خداوند به استهزاكنندگان معارف و اديان الهى

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

هشدار به دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 8

8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

لحن

آيه شريفه از يك سو تهديد و از سوى ديگر دربردارنده هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.

هشدار به علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 11

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 8،9

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3،7

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان

دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

7 _ انسان ها ، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و گام نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

هشدار به علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3،7

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

7 _ انسان ها ، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و گام نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 11

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 8،9

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده

شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

هشدار به مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 6

6_ هلاكت تكذيب كنندگان انبيا در گذشته تاريخ ، هشدارى به تكذيب گران پيامبر ( ص ) و دين الهى

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

هلاكت اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در

مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب

اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

هلاكت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 2

2_ خداوند ، مكر هاى پيشينيان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى را بى اثر ساخت و توطئه گران را به هلاكت رسانيد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

نمى توان جمله {لله المكر جميعاً} را متفرع بر {قدمكرالذين . ..} دانست ; زيرا بر مكر كردن كافران اين نتيجه مترتب نمى شود كه مكرها از آنِ خداست. بنابراين {فاء} در {فلله ...} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدّر دارد. كلام با تقدير آن چنين است: {قد مكر الذين من قبلهم فأبطله الله فلله المكر جميعاً}. جمله {أولم يروا ...} قرينه بر اين نكته

است كه خداوند با هلاك سازى آنان مكرشان را باطل ساخت.

هلاكت دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 6،7

6- نابودى كافرانِ دين ستيز و پيروزى مسلمانان ، قانونمند و داراى وقتِ مناسب است .

خلق الإنس_ن من عجل سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده شده است; بدين ترتيب كه مؤمنان با مشاهده برخورد گستاخانه مشركان با پيامبر(ص)، بى صبرانه منتظر تحقق وعده الهى، مبنى بر هلاكت دشمنان و پيروزى مسلمانان بودند. و خداوند آنان را به صبر و شتاب نكردن فراخوانده است. گفتنى است برداشت فوق بر اساس اين است كه مخاطبان جمله {سأوريكم... فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

هلاكت معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 14

14- ملت هاى روى گردان از قوانين الهى ، محكوم به زوال *

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

بنابر اين كه متعلق {تتولّوا}، مطلق قوانين شرع باشد و تعبير {يستبدل} نظر به زوال و اضمحلال داشته باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

هلاكت مكذبان دين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 16 - 1

1 - هلاكت و نابودى گروه هاى بسيارى از تكذيب كنندگان دين در گذشته

ألم نهلك الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 1،2

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

2 - تكذيب گران دين ، در معرض هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

از اين كه خداوند، پيشينيان را نابود كرده و پسينيان را به هلاكت تهديد نموده است، استفاده مى شود كه تكذيب گران، هميشه در معرض چنين برخوردى از سوى خداوند مى باشند.

هماهنگى اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 3 - 11

11 _ هماهنگى و همگونى كتاب هاى آسمانى

مصدقاً لما بين يديه و انزل التورية و الانجيل

بنابر اينكه مصدق بودن، به معناى تصديق محتواى ديگر كتابهاى آسمانى باشد كه طبعاً دلالت بر هماهنگى و همگونى آنها دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 4

4 - اديان الهى منزه از تضاد و ناسازگارى با يكديگر

و الذين يؤمنون بما انزل إليك و ما انزل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 5،7

5 - ايمان به خدا و قيامت و تصديق رسالت پيامبران ، از اصول مشترك اديان آسمانى است .

إن الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر

ايمان به خدا و قيامت از {من آمن . ..}

به دست مى آيد و ايمان به رسولان الهى از عنوانهاى مذكور در آيه (مسلمانان، يهوديان و ...) معلوم مى شود; زيرا اين ملتها همه معتقد به رسالت انبيا هستند.

7 - انجام اعمال صالح ، خواسته تمامى اديان الهى است .

إن الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 8

8 - پيوستگى نظام نبوت و اشتراك اديان الهى در مسائل اساسى

و لكن البر من ءامن باللّه . .. و النبيين و ءاتى المال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 5

5 - تشابه احكام و مقررات اديان الهى با يكديگر

كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 19

19 _ كليه انبيا ، مُروّج حق و داراى برنامه و هدفى واحد

فبعث اللّه النبيّن مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 1

1 _ نفى پرستش غير خدا ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميت غير خداوند ، وجه اشتراك اديان الهى

يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاّ اللّه و لا نشرك ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 5

5 _ همه انبيا ، داراى مسير و هدفى واحد

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به و

لتنصرنّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 12،13

12 _ دعوت پيامبر اكرم ( ص ) از پيروان اديان الهى به وحدت عقيدتى و فرق نگذاشتن ميان انبياى الهى در جهت ايمان به آنان

لا نفرّق بين احد منهم

13 _ هماهنگى اديان الهى و انبيا ، در جهت گيرى هاى اعتقادى و رفتارى

امنا باللّه و ما اُنزل . .. لا نفرّق بين احد منهم و نحن له مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 11

11 _ اطاعت خداوند ، تلاوت آيات الهى و سجده به درگاه او ، از اصول رفتارى مشترك بين اديان الهى

من اهل الكتب امة قائمة يتلون . .. و هم يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 5

5 _ ايمان به خدا و روز واپسين ، امر به معروف و نهى از منكر ، از اصول مشترك اعتقادى و عملى اديان الهى

من اهل الكتب . .. يؤمنون باللّه و اليوم الاخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 5

5 _ تشابه احكام اسلام با مقررات اديان گذشته *

و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

چون خداوند با بيان احكام اسلام، سنّت صحيح گذشتگان را مى شناساند، معلوم مى شود آن سنتها همانند احكام اسلام بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 7

7 _ لزوم كفر

به طاغوت و موضعگيرى در مقابل آن ، فرمان مشترك همه اديان الهى

يزعمون انّهم امنوا بما انزل اليك و ما انزل من قبلك يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغ

چون خداوند مراجعه به طاغوت را با ايمان به كتب آسمانى گذشته ناسازگار دانسته، معلوم مى شود كه در آن كتابها نيز چنين كردارى محكوم و ناپسند شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 9

9 _ بيان اشتراك تكاليف بين امت هاى گذشته و مسلمانان ، از روش هاى قرآن براى تسهيل عمل به آن تكاليف

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

به نظر مى رسد خداوند به منظور تسهيل رعايت تقوا، مسلمانان را متوجه اين حقيقت كرده كه لزوم رعايت تقوا، تكليف همگانى است كه امتهاى پيشين نيز مكلف به آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 1

1 _ پيامبران و اديان الهى ، مجموعه اى به هم پيوسته

و الذين ءامنوا باللّه و رسله و لم يفرقوا بين أحد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 7

7 _ كتاب هاى آسمانى و اديان الهى ، همسو و هماهنگ با يكديگر

و ءاتينه الانجيل . .. و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 2

2 _ حرمت گرفتن اسير پيش از غلبه بر دشمن ، سنت تمام انبياى الهى و حكمى

لازم الاجرا درتمام اديان آسمانى

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 20

20 _ هماهنگى اديان الهى و كتاب هاى آسمانى در بيان اصول عقيدتى و ارزشى

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. وعداً عليه حقاً فى التورية و الإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 12

12 _ ممنوعيت استغفار براى مشركان و لزوم برائت از آنان ، حكمى مشترك در اديان آسمانى

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... و ما كان استغفار أبرهيم ... أنه عدو ل

از اينكه خداوند، به موضوع استغفار حضرت ابراهيم (ع) براى آزر، به عنوان تنها موردى كه مى تواند در ذهن مسلمانان ايجاد ترديد كند پرداخت و از راز آن پرده برداشت نشان مى دهد كه مسأله ممنوعيت استغفار براى اهل شرك، مشترك همه اديان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 3

3 _ توحيد و يكتاپرستى ، دين مشترك جوامع بشرى نخستين

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

{امت} به هر جمعيتى كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد گفته مى شود. مراد از آن امر واحد _ كه جوامع بشرى نخستين را گرد هم آورد و از ايشان يك امت تشكيل داد _ به قرينه آيه قبل، توحيد و يكتاپرستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 4

4- انبياى الهى

و دين هاى آسمانى ، داراى مشتركات و همبستگى جداناپذير و تكذيب هر يك به منزله تكذيب همه آنهاست .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه براى اصحاب حجر تنها يك پيامبر مبعوث شده باشد; چنان كه در قرآن هم تنها از حضرت صالح(ع) ياد شده است. و جمع آمدن {المرسلين} مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: ميان اديان و پيامبران الهى مشتركات و همبستگى وجود دارد و تكذيب هر يك از آنها، به منزله تكذيب همه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 4

4- دعوت به توحيد و نفى شرك ، روح اديان الهى

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 6

6- يكسانى محرمات اصلى خوردنى ها ، در همه شريعت هاى آسمانى

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

چنان كه از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود، آيه شريفه در مقام پاسخ به سؤالى مقدر است كه چرا يهوديان به تكاليف فزون تر مكلف شده اند; ولى در مقام بيان نگفته است كه هر شريعتى تكليف خاص به خود را دارد; بلكه يكسانى تكاليف را پذيرفته و بر اساس آن، عملكرد ظالمانه خود يهود را دليل حرام شدن برخى از حلالها شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 4

4- اسلام ، آيينى ابراهيمى و مطابق و هماهنگ

با معارف و تعاليم حضرت ابراهيم ( ع ) است .

اتّبع ملّة إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 5

5- اعمال زشت و ناپسند ، در همه اديان آسمانى ناپسند است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

{كان} فعل ماضى است و بر كراهت و نهى ديرينه الهى، از محرمات در اديان پيشين دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 7،8

7- لزوم توبه از گناه و داشتن صداقت در ايمان ، از تعاليم مشترك اديان آسمانى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من تاب و ءامن

8- لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من ... عمل صلحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 4

4 - نياز انسان به پروردگار ، باور مشترك همه اديان توحيدى و مكاتب شرك

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم

از اين آيه شريفه، استفاده مى شود كه آنچه مورد اختلاف واقع شده، مصداق {پروردگار} است و اما اصل نياز انسان به پروردگار، باورى پذيرفته شده در ميان تمامى مكاتب و اديان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 1

1 - تكليف قربانى ، از احكام مشترك تمامى اديان آسمانى

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا

{مَنسك} مشتق از مصدر {نُسك} است. {نُسك}; يعنى، اظهار كردن طاعت و انقياد خود به خدا، به وسيله قربانى كردن دام. بنابراين {منسك} در آيه ياد شده، مى تواند مصدر ميمى باشد;

يعنى، ما براى هر امتى از امت هاى پيشين، عبادتى قرار داديم كه با قربانى كردن دام هاى خود به ما تقرب جويند. هم چنين مى تواند اسم مكان باشد; يعنى، براى هر امتى محلى براى قربانى كردن قرار داديم و نيز مى تواند اسم زمان باشد; يعنى، براى هر امتى، زمانى براى انجام مراسم قربانى مشخص ساختيم برداشت فوق، بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 15،21

15 - دفاع ، حقى مشروع در تمامى شريعت هاى آسمانى

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت ... و مس_جد

21 - ذكر و ياد خدا ، روح اديان الهى و فريضه مشترك ميان همه آنها است .

صومع . .. مس_جد يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 1

1 - قربانى كردن ، از مراسم عبادى در همه اديان و شرايعت هاى الهى

لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا هم ناسكوه

{منسك} مصدر ميمى و مرداف با {نُسْك} است. {نُسك} به عمل ذبح كردن حيوان با قصد تقرب به خدا، گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 9

9 - وحدت و يگانگى شريعت اسلام و شريعت ابراهيم ( ع )

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 4

4 - اهميت دادن به تغذيه سالم و بهره گيرى از نعمت هاى الهى ، وجه مشترك

همه اديان آسمانى

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

هماهنگى اسلام و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 9

9 - وحدت و يگانگى شريعت اسلام و شريعت ابراهيم ( ع )

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 1

1 - هماهنگى آيين اسلام با دين نوح ، ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع )

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و ما وصّينا به إبرهيم و موسى و عيسى

هماهنگى اسلام و دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 1

1 - هماهنگى آيين اسلام با دين نوح ، ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع )

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و ما وصّينا به إبرهيم و موسى و عيسى

هماهنگى دين با تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 23

23- روح ديانت و معنويت ، سازگار با كار و تلاش براى دستيابى به زندگى بهتر و برتر

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{فضلاً} اشاره به امكانات مادى و {رضواناً} ناظر به امور معنوى است.

هماهنگى دين با سياست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 5

5 - دين از سياست و اجتماع جدا نيست ; بلكه كاملاً با آن سازگار و هماهنگ است .

و شددنا ملكه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 8

8 - جدا نبودن دين از سياست ، معيشت و تدبير امور جامعه

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

انتخاب داوود(ع) از سوى خداوند براى تدبير كليه امور جامعه بشرى و مأموريت او براى داورى ميان مردم در كليه نزاع ها و اختلاف ها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

هماهنگى دين با علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 14

14 - برنامه هاى دين الهى ، نشأت يافته از مبدأ علم و نه تمايلات بى اساس

جعلن_ك على شريعة . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از مقابله ميان {جعلناك على شريعة} و {أهواء الذين لايعلمون}، استفاده مى شود كه شريعت الهى، هم عالمانه است و هم مبرّا از هوا و هوس.

هماهنگى دين و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 27

27 _ هماهنگى عقل و شرع در حكم به لزوم پذيرش ولايت خداوند

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جمله {إنى أمرت . .. } حكايت از صدور فرمانى تشريعى بر ضرورت تسليم در برابر خداوند است. جمله استفهام انكارى {أغير اللّه أتخذ ... } نيز اشاره به حكم عقل در اين مورد دارد، بنابراين عقل و شرع يكسان بر ضرورت پذيرش ولايت خداوند حكم مى رانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 27،28

27 _ توصيه هاى خداوند (پرهيز از شرك و

. ..) حقايقى است كه آدمى بايد در آنها دقت كند و ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابد.

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

مفعول {تعقلون} ضرورت پرهيز از محرمات ياد شده است. مراد از {توصيه} مى تواند به قرينه {تعقلون} سفارش به تأمل و دقت در احكام مذكور باشد. بنابراين جمله {ذلكم وصاكم به ...} يعنى خداوند سفارش كرده كه در محرمات بيان شده دقت كنيد; باشد كه ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابيد.

28 _ تعاليم پنجگانه (اجتناب از شرك، احسان به والدين و . ..) تعاليمى مطابق با عقل

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

هماهنگى عقل و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 15

15 - هماهنگى و همسويى عقل و دين

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 12

12- معارف و آموزه هاى قرآن مطابق و هماهنگ با خرد ناب است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

از اينكه خداوند هدف از نزول قرآن را پندپذيرى صاحبان خرد قرار داد، معلوم مى شود كه قرآن با موازين عقلى مطابق و هماهنگ است و اگر غير از اين بود، خردورزان از آن پند نمى گرفتند; بلكه نتيجه معكوس در برمى داشت.

همنشينان دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 1

1 - دشمنان دين حق ، گرفتار هم نشينانى اغواگراند .

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

{تقييض} (مصدر {قيّضنا}) به معناى

مقدر ساختن است كه در اين جا به مفهوم گرفتارساختن مى باشد. {قرناء} (جمع {قرين}) نيز به معناى هم نشينان و هم دمان است.

همنشينى با مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 13

13 _ شيطان در صدد است حكم حرمت حضور در مجلس ياوه گويان مغالطه گر درباره دين فراموش شود.

و إما ينسينك الشيطن

نون {ينسينك} زايده در {اما}، كه براى تأكيد مى باشد، بيانگر اين است كه شيطان در صدد به فراموشى كشاندن انسان در اين گونه موارد است.

هواپرستى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

هواپرستى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 5

5 - بى تقوايى و هواپرستى ، بزرگ ترين مشكل تكذيب كنندگان دين در قيامت

فويل يومئذ للمكذّبين . .. ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون ... إنّ المتّقين فى

در اين آيات، {متّقين} جبهه مقابل {مكذّبين} قرار گرفته است. از اين تقابل مطلب استفاده مى شود.

يأس دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 26

26 _ روز نصب حضرت على ( ع ) به امامت و رهبرى ، روز يأس دشمنان دين از شكست اسلام

اليوم يئس الذين كفروا . .. اليوم اكملت لكم دينكم

سياق و لحن آيه حكايت

از آن دارد كه بين اين دو فراز از آيه (يعنى {اليوم يئس} و {اليوم اكملت})، ارتباط كامل وجود دارد و مى رساند كه يأس دشمنان، ريشه در اكمال و اتمام دين دارد و اين كمال و تماميت _ با توجه به شأن نزول _ با نصب حضرت على(ع) تحقق پذيرفته است.

يعقوب(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

يوسف(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،4،7

2_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

يوسف(ع)

و دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 4،7

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

يوسف(ع) و دين مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 13،14

13_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى نكردن خويش از آيين و شريعت مصريان كافر به خدا و ناباور به قيامت را ، ابراز داشت .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله {إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

يوسف(ع) و دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 4،7

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

يهود و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله {أم تقولون . ..} داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

يهود و دين اسباط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت

و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله {أم تقولون . ..} داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

يهود و دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله {أم تقولون . ..} داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

يهود و دين اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله {أم تقولون . ..} داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

يهود و دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله {أم تقولون . ..} داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

ديانت و عينيّت

{ديانت و عينيّت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 6

6 _ دين اسلام ، جامع همه معارف و دستورات مورد نياز بشر

ادخلوا فى السلم كافة

در صورتى كه {كافّة}، حال از {السلم} باشد ; يعنى تسليم همه جانبه اسلام بودن ; و اين مستلزم آن است كه اسلام به تمام نيازها، پاسخگو باشد.

دين سازان

{دين سازان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5،6،8،9

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . . ) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . .

) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

8 - گروهى از عالمان يهود ، مردمانى بدعتگذار و دين ساز بودند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم

شرك دين سازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 4

4 _ دين سازان و مروجان آيين هاى منسوخ ، در حقيقت خود را در رتبه خدا و شريك او قرار داده اند .

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا . .. انّ اللّه لا يغفر ان يشرك به

گناه دين سازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 17

17 _ گناه پيروى از مكاتب انحرافى و تأييد رهبران آن، همطراز با گناه مكتب سازان و سران آن مكاتب

ربنا هؤلاء أضلونا . .. قال لكل ضعف

دين سازى

جرم دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 1

1 - تحرير و نوشتن افكار و انديشه ها به عنوان كتاب الهى و قوانين دينى ، جرم و گناهى بزرگ ، و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين يكتبون . .. فويل لهم ممّا كتبت أيديهم

كلمه {ويل} كلمه اى است كه انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى كند. بنابراين مراد از {فويل للذين ...} گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

حرمت دين سازى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 3

3 - ارائه و نشر افكار خود به عنوان كتاب آسمانى ، داراى حرمتى شديدتر نسبت به تحرير و نوشتن آن

ثم يقولون هذا من عند اللّه

جمله {فويل للذين . ..} بيانگر حرمت نوشتن بافته هاى خويش به عنوان كتاب آسمانى است و جمله {يقولون ...} بيانگر حرمت نشر و ارائه آنهاست. از آن جا كه جمله دوم با حرف {ثم} آمده و {ثم} در اين جا براى تراخى رتبه اى است نه زمانى، دلالت مى كند كه: حرمت نشر و ارائه، از حرمت اصل كتابت شديدتر است.

دين سازى با سرگرمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 1،25

1 _ برخى مردم بازى و سرگرميهاى دنيا را به عنوان دين خود برگزيده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

25 _ كسانى كه بازى و سرگرمى دنيا را دين خود قرار داده اند، كافرند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون

بنابراين كه {اتخذوا دينهم لعبا}، به معناى {اتخذوا اللعب دينا} باشد.

دين سازى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5،6،8،9

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . . ) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود

آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

8 - گروهى از عالمان يهود ، مردمانى بدعتگذار و دين ساز بودند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم

دين سازى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 1

1 _ برخى مردم بازى و سرگرميهاى دنيا را به عنوان دين خود برگزيده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

كسب با دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 11،12

11 - درآمد هاى به دست آمده از راه دين سازى و بدعتگذارى ، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد .

و ويل لهم مما يكسبون

مراد از {ما}ى موصوله در {مما يكسبون} مى تواند درآمدهايى باشد كه عبارت {ليشتروا به ثمناً قليلا} آن را بيان داشت و نيز مى تواند منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

12 - هر درآمدى كه از طريق بدعتگذارى و دين سازى به دست آيد - هر چند فراوان باشد - ناچيز و بى ارزش است .

ليشتروا به ثمناً

قليلا

ظاهر اين است كه {قليلا} صفت توضيحى براى {ثمناً} باشد. بنابراين {ثمناً قليلا} به اين معناست كه: هر ثمنى در قبال دين سازى گرفته شود، ناچيز است هر چند به ظاهر فراوان باشد.

گناه دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 2

2 - ارائه و نشر افكار و انديشه ها به عنوان كتاب آسمانى و فرمان هاى الهى ، حرام و گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين . .. ثم يقولون هذا من عند اللّه

دين ستيزان

آثار ذكر فرجام دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 4

4 - توجه به سختى فرجام دين ستيزان ، بازدارنده انسان از فرو رفتن در پوچى هاى زندگى دنيوى

فويل . .. للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

تذكر خداوند به دين ستيزان (الذين هم فى خوض)، در حقيقت هشدارى به گرفتاران در پوچى دنيا است تا به فرجام آن بينديشند و از پوچى به درآيند.

حتميت كيفر اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 7

7 - صحنه هاى هول انگيز قيامت و مجازات دين ستيزان ، امرى حتمى و تخلف ناپذير

اقتربت الساعة . .. و كذّبوا ... و كلّ أمر مستقرّ

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {و كلّ أمر مستقرّ} در ارتباط با {اقتربت الساعة} باشد و نظر به تكذيب گران پيامبر(ص) داشته باشد كه قيامت نزديك شده و تهديدهاى الهى در مورد آنان محقق خواهد شد.

دين ستيزان

در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 2

2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .

و جحيمًا

دين ستيزان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 1

1 - تكذيب گران دين ستيز ، گرفتار قيد و بند هاى گران در عرصه قيامت

إنّ لدينا أنكالاً

{نِكْل} (مفرد {أنكال}) به معناى {قيد شديد} است (قاموس المحيط).

شكست دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 7

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

عذاب اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 2

2 - تكذيب گرانِ دين ستيز در قيامت ، گرفتار عذابى دردآور

و المكذّبين . .. و عذابًا أليمًا

عذاب دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 4

4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2

- كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

عمل پنهانى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 6

6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون

قيدهاى اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 1

1 - تكذيب گران دين ستيز ، گرفتار قيد و بند هاى گران در عرصه قيامت

إنّ لدينا أنكالاً

{نِكْل} (مفرد {أنكال}) به معناى {قيد شديد} است (قاموس المحيط).

كيفر اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 1

1 - تكذيب گران دين ستيز در قيامت ، با غذاى گلوگير كيفر مى شوند .

و المكذّبين . .. و طعامًا ذا غصّة

كيفر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 2

2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .

و جحيمًا

لعن بر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرين و

دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

ثمّ قتل كيف قدّر

محروميت اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 3

3 - مرفهان تكذيب گر و دين ستيز ، از هرگونه آسايش و راحتى يا لذت و كام جويى در قيامت ، محروم خواهند بود .

و ذرنى و المكذّبين أُولى النعمة . .. و طعامًا ذا غصّة و عذابًا أليمًا

تأكيد خداوند بر گلوگير و دردآور بودن كيفر صاحبان ثروت و رفاه، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

مهلت به دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) در آغاز رسالت ، مبنى بر دادن مهلتى اندك به تكذيب گران و بدگويان دين ستيز

و اصبر على ما يقولون . .. و ذرنى و المكذّبين ... و مهّلهم قليلاً

وعده كيفر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 2

2- برپايى قيامت و كيفر كافران دين ستيز ، وعده الهى است .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

برداشت يادشده براين اساس است كه {ال} در {الوعد} عهد حضورى بوده و مقصود از آن، برپايى قيامت و عذاب كافران باشد كه همواره تمامى پيامبران به امت خويش وعده مى دادند و اين وعده در خاطر امت ها وجود داشت.

ويژگيهاى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 4

4 - ستم پيشگان و دين ستيزان ، غفلت زدگان

از ياد قيامت اند .

فويل للذين ظلموا . .. هل ينظرون إلاّ الساعة

هشدار به دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 8

8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

لحن آيه شريفه از يك سو تهديد و از سوى ديگر دربردارنده هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.

هلاكت دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 6،7

6- نابودى كافرانِ دين ستيز و پيروزى مسلمانان ، قانونمند و داراى وقتِ مناسب است .

خلق الإنس_ن من عجل سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده شده است; بدين ترتيب كه مؤمنان با مشاهده برخورد گستاخانه مشركان با پيامبر(ص)، بى صبرانه منتظر تحقق وعده الهى، مبنى بر هلاكت دشمنان و پيروزى مسلمانان بودند. و خداوند آنان را به صبر و شتاب نكردن فراخوانده است. گفتنى است برداشت فوق بر اساس اين است كه مخاطبان جمله {سأوريكم... فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و

انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

دين ستيزى

آثار دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 8

8- كفر و ستيزه جويى با دين و پيامبر ( ص ) ، از عوامل حبط عمل و نابودى اعمال نيك انسان

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

اصرار بر دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 13

13 - پافشارى در مخالفت با دين و ترديد در حقانيت آن _ باوجود مشاهده دلايل روشن _ موجب گمراهى ابدى است .

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

مقصود از {مسرف} در اين آيه، كسى است كه در مخالفت با حق، پافشارى و اصرار فراوان دارد.

افراط در دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 4

4 - جدال در آيات الهى ( تعاليم دين ) ، بدون دليل و برهان و از سر جهل و بى فكرى ، موجب ترديد و شكاك بودن انسان در معارف الهى و زياده روى در مخالفت با آن

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_ه

جمله {الذين يجادلون.

..} در واقع بيانگر علت مسرف و مرتاب (شكاك) بودن برخى از انسان ها است; يعنى، چون برخى به جاى فكر كردن در آيات الهى، از سر جهل و يا تقليد به مجادله با آن بر مى خيزند. از اين رو نسبت به تعاليم الهى همواره در شك و ترديد به سر مى برند و در مخالفت با تعاليم آسمانى اسراف مى كنند.

دين ستيزى ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

دين ستيزى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 17

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

{زور} به معناى باطل و اضافه در {قول الزور} اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از {سخن ياوه} در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان _ كه در منا نصب كرده بودند _ سرمى دادند.

دين ستيزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 5

5 - دستور

ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

دين ستيزى قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

دين ستيزى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 5

5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به آن هستند . *

فاعبدنى .

.. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

مرجع ضمير {عنها} و {بها} ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 5

5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 4

4- اِخبار خداوند از ستيز برخى كافران با دين و پيامبر ( ص ) ، به رغم وضوح حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و شاقّوا ... من بعد ما تبيّن لهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 14 - 4

4 - انكار معاد ، عمده ترين محور مخالفت كافران با پيام دين

ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون

از سرزنش شدن كافران، به خاطر تكذيب دوزخ و حقيقت قيامت، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - كافران ، در انديشه ايجاد وقفه در روند گسترش دين ، با طرح مسائل بى اساس عليه پيامبر ( ص )

أم يريدون كيدًا

در آيات پيشين، سخن از اتهام هاى مشركان عليه پيامبر(ص) و بررسى

علل آن اتهام ها بود. در ادامه اين بررسى، خداوند به انديشه ناسالم و مكرآلود كافران اشاره مى كند كه آنچه آنان مى گويند، ناشى از ابهام شخصيت پيامبر(ص) نيست; بلكه دقيقاً ترفندى خائنانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 9

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

دين ستيزى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 2

2- حق پوشى ، كارشكنى در طريق دين و پيامبرستيزى ، ويژگى مشركان عصر نزول

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه و شاقّوا الرسول

دين ستيزى مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 15

15 - مخالفت بيش از حد با دين الهى و ترديد در حقانيت آن ، از ويژگى هاى مردم مصر از عصر يوسف تا موسى ( ع )

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

دين ستيزى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 10

10- بيماردلانِ منافق ، در انتظار پديد آمدن فرصت ، براى همكارى با دشمنان عليه دين

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

سين در {سنطيعكم} اشاره به موقعيتى دارد كه هنوز فرانرسيده است و منافقان در انتظار فرارسيدن آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

محمد - 47 - 29 - 3

3_ بيماردلان منافق ، داراى كينه هاى عميق نسبت به دين و مؤمنان

أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

{أضغان}، (جمع {ضغن}) به معناى كينه هاى شديد و عميق است.

زمينه دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 8

8 - برخوردارى از قدرت و توانايى سياسى و اقتصادى ، از زمينه هاى طغيان ، حق گريزى و دين ستيزى

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّ

شگفتى از دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 3

3 - حق ناپذيرى و انديشه دين ستيزانه ، عملى بس شگفت انگيز و به دور از شأن انسان

ثمّ قتل كيف قدّر

شگفتى دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 3

3 - حق ناپذيرى و انديشه دين ستيزانه ، عملى شگفت انگيز و به دور از شأن انسان

فقتل كيف قدّر

{كيف}، در اين آيه براى تعجب است.

ظلم دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

عوامل دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 12

12 -

تكبر و تجاوزگرى ، موجب پافشارى بر راه باطل ، ترديد در حق و ستيزه جويى با آيات الهى ( تعاليم دين ) است .

من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار} درصدد بيان علت اسراف و ترديد در حق و جدال در آيات الهى باشد (كه در آيه پيش و صدر اين آيه، مورد بحث قرار گرفته است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 2

2 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل دين ستيزى و حق ناپذيرى

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

فلسفه دين ستيزى وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 23 - 4

4 - خوى استكبار و برترى طلبى ، عامل اصلى دين ستيزى و مخالفت وليدبن مغيره ، با آيات الهى و پيامبراسلام ( ص )

و استكبر

خداوند در آيه 16، وليدبن مغيره را به عنوان مخالف و دشمن آيات قرآن معرفى كرده (إنّه كان لآياتنا عنيداً) و در آيه مورد بحث، از او به عنوان مستكبر و برترى طلب ياد نموده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه مخالفت و دشمنى او با قرآن و پيامبراسلام(ص)، ناشى از خوى استكبار و برترى طلبى او بود.

دين شناسان

زمينه تعجب دين شناسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح -

48 - 29 - 35

35- سرعت گسترش اسلام ، از پيدايش تا استقرار و شكوفايى آن ، مايه شگفتى دين شناسان و خشم كافران

كزرع . .. يعجب الزرّاع ليغيظ بهم الكفّار

دين شناسى

ابزار دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 5

5 - عقل ، از ابزار شناخت معارف الهى

هل فى ذلك قسم لذى حجر

اهميت دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 8

8 - درك حقايق و معارف دين و پذيرش آنها ، تعيين كننده ميزان ارزش قواى ادراكى است .

صم بكم عمى فهم لايعقلون

كر، لال و كور خواندن كفرپيشگان على رغم اينكه آنان از ابزار شنوايى و . .. برخوردار هستند، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه: اگر ابزار و قواى ادراكى وسيله فهم معارف دين قرار نگيرند، در حقيقت با نبودشان يكسانند و ارزشى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 15

15 _ لزوم تشكيل مراكز علمى _ تحقيقاتى و تبليغى به منظور شناخت عميق دين و تبليغ و نشر آن

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

از اينكه خداوند فرمود: {بايد گروهى از هر قومى به منظور تفقه در دين در مدينه باشد و پس از تفقه كامل به سرزمينهاى خود بازگردند}، استفاده مى شود كه بايد شهر مدينه را به مركز تحقيقات اسلامى تبديل كرد; زيرا از نظر عقل مقدمه واجب، واجب است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 15

15- شناخت حق و جستوجو براى فهم صحيح حقايق دينى ، امرى است لازم و بايسته .

بل أكثرهم لايعلمون الحقّ فهم معرضون

آيه بالا صرفاًبراى حكايت از وضعيت مشركان نيست; بلكه علاوه براين درصدد محكوميت و سرزنش آنان نيز هست و اين مى رساند كه شناخت حق، امرى لازم است; زيرا سرزنش بر امر غير لازم معقول نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 12

12 - بهره نجستن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت شناخت دين و عمل به تعاليم آسمانى ، محكوم و مورد سرزنش و بازخواست خداوند

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 5

5 - لزوم شناخت دين و آشنايى با تعاليم پيامبران ، از راه شنيدن صحيح و انديشه و تعقّل

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

زمينه دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 19

19 _ ميدان هاى نبرد با كفر ، زمينه دستيابى مجاهدان به درك عميق حقايق معنوى دين *

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق بدان احتمال است كه {نفر} در {لولا نفر} به معناى بسيج براى جنگ باشد و فاعل {ليتفقهوا} مجاهدان باشند.

منابع دين شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 4

4- وحى ، منبع اصلى معرفت دينى و شناخت

تعاليم الهى است .

قل إنّما أُنذركم بالوحى

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه پيامبر(ص) مأمور بود تنها بر اساس وحى الهى، به انذار مردم بپردازد.

دين فروشان

{دين فروشان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 6

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

آتشخوارى دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 4

4 - تناول از منافع به دست آمده از دين فروشى و كتمان معارف كتاب هاى آسمانى ، در حقيقت خوردن آتش و پركردن شكم از آن است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار

دين فروشان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 2

2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة

دين فروشان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن

نفس

كيفر دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 2

2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة

گمراهى دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 1

1 - دين فروشان و كتمان كنندگان احكام و معارف كتاب هاى آسمانى ، ضلالت پيشه و به دور از هدايتند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى

محروميت دين فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 1،2

1 - دين فروشان و كتمان كنندگان احكام و معارف كتاب هاى آسمانى ، ضلالت پيشه و به دور از هدايتند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى

2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة

دين فروشى

{دين فروشى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 1،7،8،11،14،15،17،18

1 _ دين فروشى و پيمان شكنى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى رسيدن به اهداف دنيوى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

از مصاديق بارز {ان الّذين . .. }، به قرينه آيات سابق، اهل كتاب هستند; و چون دين فروشى و بدعت معمولا به دست عالمان دين است، در برداشت فوق، كلمه {عالمان} اضافه شده است.

7 _ دريافت بهاى دنيوى

در قبال سوداگرى بر سر عهد الهى ، هر چند زياد باشد ، اندك است .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

ظاهراً ثمنى (رياستها و ثروتها) كه سوداگران آيات الهى مى گرفتند، اندك نبود; ولى خداوند آن را اندك معرفى كرده است.

8 _ محروميّت عالمان يهود ، سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، از بهره هاى اخروى

انّ الّذين يشترون . .. اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة

11 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مورد غضب الهى و محروم از سخن گفتن و توجه نمودن خداوند به آنان در آخرت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر اليهم يوم القيمة

14 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، محروم از پاك شدن و رشد يافتن به دست خداوند .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. و لا يزكّيهم

تزكيه از ماده {زكَوَ} و يا {زكَىَ}، به معناى پاك شدن و نيز به معناى رشد يافتن مى باشد.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

17 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

انّ الّذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ

الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 13،14،17

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز

و اشتروا به ثمناً قليلاً

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

آثار دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 14

14 - دين فروشى ، مايه گرفتار شدن به عقوبت ها و عذاب هاى الهى است .

و لاتشتروا بأيتى . .. و إيّى فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 10

10- سوداگرى با دين و ترجيح دادن دنيا بر آخرت ، نشان جهل و نادانى است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

اجتناب از دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 5

5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )

و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 10،11،12

10 _ سوداگرى نكردن با آيات الهى ، ويژگى اهل كتابِ مؤمنِ به خدا و قرآن و ديگر كتب آسمانى

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلاً

11 _ پرهيز از دين فروشى گروهى از اهل كتاب ، على رغم سوداگرى با آيات الهى از سوى برخى ديگر

انّ من اهل الكتب . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

12 _ پرهيز برخى اهل كتاب از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى ( تورات و انجيل ) ، مايه ايمان آنان به قرآن

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جمله {لا يشترون . .. }، حال براى فاعل {يؤمن} است (يعنى مؤمنان اهل كتاب) و توصيف آنان به جمله ذكر شده، مى تواند اشاره به علّت و زمينه ايمان آنان به قرآن باشد.

بهاى دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 16

16 - هر ثمنى كه در قبال دين فروشى به دست آيد - هر چند فراوان هم باشد - حقير و ناچيز است .

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

كلمه {قليلا} قيد توضيحى براى {ثمناً} است; يعنى، ثمنى كه در

مقابل از دست دادن آيات الهى باشد اندك است، هر چند به ظاهر كلان و فراوان به نظر آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 11

11 - متاع و بهره هاى دنيوى در قبال دين فروشى ، بهايى اندك و ناچيز است .

و يشترون به ثمناً قليلا

كلمه {قليلا} صفت توضيحى است و حكايت از آن دارد كه هر قيمتى كه در قبال دين فروشى قرار گيرد، اندك و ناچيز است.

بى ارزشى بهاى دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 4،6

4 - هر آنچه آدمى در برابر كفر به قرآن و از دست دادن دين الهى به چنگ آورد ، پست و ناچيز است .

بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخصوص به ذم، مال و منال، رياستهاى دنيوى و مانند آن باشد كه در كلام ذكر نشده تا شامل هر چيزى بشود. بر اين مبنا {أن يكفروا ...} بيان معامله و داد و ستد است و معناى جمله {بئسما اشتروا ...} چنين مى شود: يهوديان آنچه از مال و منال دنيا در برابر فروختن خويش به دست آوردند، بهاى پستى بود و اين معامله با كفر به قرآن صورت گرفت.

6 - الهى بودن قرآن ، دليل ضرورت پرهيز از كفر ورزى به قرآن و پست بودن هر چيزى در مقابل از دست دادن آن ، است .

أن يكفروا بما أنزل اللّه

تعبير كردن از قرآن به {ما} و توصيف آن به {أنزل اللّه} بيانگر علت و

دليل حكمى است كه در فراز قبل بيان شد; يعنى، چون قرآن كتابى است نازل شده از جانب خدا، كفر به آن موجب مى شود هر چيزى كه در مقابل از دست دادن آن دريافت شود، پست باشد.

تناول از منافع دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 4

4 - تناول از منافع به دست آمده از دين فروشى و كتمان معارف كتاب هاى آسمانى ، در حقيقت خوردن آتش و پركردن شكم از آن است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار

حرمت دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 19

19 _ حرمت سوداگرى با آيات الهى

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 35

35 _ حرمت سوداگرى با آيات الهى و احكام دين

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

خطر دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 36

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

دين فروشى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 1،15،18

1 _ دين فروشى و پيمان شكنى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى رسيدن به اهداف دنيوى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

از مصاديق بارز {ان الّذين . ..

}، به قرينه آيات سابق، اهل كتاب هستند; و چون دين فروشى و بدعت معمولا به دست عالمان دين است، در برداشت فوق، كلمه {عالمان} اضافه شده است.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 13،14،17

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز

و اشتروا به ثمناً قليلاً

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

دين فروشى در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 11

11 _ پرهيز از دين فروشى گروهى از اهل كتاب ، على رغم سوداگرى با آيات الهى از سوى برخى ديگر

انّ من اهل الكتب . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

دين فروشى علما

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 6

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

دين فروشى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 34

34 _ خداوند بر حذر دارنده عالمان يهود از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

دين فروشى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

زمينه دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 5

5 _ دنياپرستى ، ريشه سوداگرى بر سر عهد الهى و مسؤوليّت هاى ناشى از آن

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا

زيان دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 13

13 _ هر بهايى كه در قبال سوداگرى با آيات الهى قرار گيرد ، اندك و ناچيز است .

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

معمولاً افرادى كه بر سر آيات الهى سوداگرى مى كنند به قصد رسيدن

به بهره هاى فراوان دنيوى است، ولى خداوند آنها را در مقابل از دست دادن دين و محروميّت از مواهب اخروى اندك مى شمارد.

سرزنش دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 11،19

11 _ سرزنش عالمان اهل كتاب از سوى خداوند به سبب ناديده گرفتن پيمان الهى و دين فروشى

فنبذوه ورآء ظهورهم و اشتروا به ثمناً قليلا

19 _ زشتى و بدى دستاورد دين فروشى

و اشتروا به ثمناً قليلا فبئس ما يشترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 18

18 _ توبيخ الهى نسبت به برخى از عالمان اهل كتاب ، به خاطر سوداگرى آنان با آيات الهى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 6

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 41

41 _ منافع به دست آمده از دين فروشى ، مصداقى بارز براى سحت

اكلون للسحت . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

نهى خداوند از دين فروشى در قبال منافع دنيا، پس از توصيف عالمان يهود در آيات پيش به {اكلون للسحت}، بيانگر آن است كه از مصاديق مورد نظر براى {سحت} (حرامى ننگ آور)، منافعى است كه آنان از دين فروشى

به چنگ مى آورند.

عوامل اجتناب از دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 17

17 - پروا داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، مستلزم ايمان به قرآن و پرهيز از دين فروشى است .

ءامنوا بما أنزلت . .. و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا و إيّى فاتقون

عوامل دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 6

6 - دستيابى به متاع دنيا از عوامل دين فروشى و كتمان حقايق دينى است .

و يشترون به ثمناً قليلا

كيفر دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 18

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

گناه دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 3

3 - دين فروشى و كسب متاع دنيا در قبال آن ، از گناهان بزرگ است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار

موانع دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و

لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 37

37 _ عالمان خداترسى ، وارسته از دين فروشى و تحريفگرى

و اخشون و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

ناپسندى دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 8

8 _ سوداگرى بر سر آيات الهى و دين حق ، از كردار هاى بد آدمى

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا . .. إنهم ساء ما كانوا يعملون

دينداران

اجتناب از تبعيد دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 5

5 - معتقدان به اديان الهى نبايد يكديگر را بكشند يا گروهى از آنان ، گروهى ديگر را از خانه و ديارشان بيرون رانند .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم و تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

اجتناب از قتل دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 5

5 - معتقدان به اديان الهى نبايد يكديگر را بكشند يا گروهى از آنان ، گروهى ديگر را از خانه و ديارشان بيرون رانند .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم و تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

تحقير دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

تداوم دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 -

19

19_ خالى نشدن صحنه جهان ، از حاملان دين و وفاداران به قوانين الهى

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم ثمّ لايكونوا أمث_لكم

خداوند به روى گردانان از دين و انفاق، صرفاً نفرموده است كه شما را از ميان مى بريم; بلكه فرموده است: ملتى جز شما روى كار خواهيم آورد تا چون شما با دين و احكام الهى مقابله نكنند. از اين مطلب، برداشت بالا استفاده مى شود.

تشبيه دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

توصيه به دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 20

20 - ذكر و ياد خدا ، توصيه او به دين داران

يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

تهمت به دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

جهاد دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 21

21 - دين داران راستين ، كسانى اند كه به يارى خدا برمى خيزند و با دشمنان دين او به جهاد و پيكار مى پردازند ، در حالى كه او را نمى بينند .

من ينصره و رسله بالغيب

زمينه پيروزى

دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 18

18 - ايمان توأم با اعمال صالح ، رمز پيروزى فراگير دين داران و موجب جلب كمك ها و امداد هاى الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم

مسؤوليت دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 5،6

5 - معتقدان به اديان الهى نبايد يكديگر را بكشند يا گروهى از آنان ، گروهى ديگر را از خانه و ديارشان بيرون رانند .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم و تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

6 - معتقدان به اديان الهى نبايد در كشتن و آواره كردن همكيشان خود ، به قاتلان و آواره كنندگان يارى رسانند .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

هشدار به دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 28

28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

ياور دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 26

26 - قدرت و عزت الهى ، ضامن نصرت قطعى دفاع كنندگان از حق و ياوران دين است .

و لينصرنّ اللّه من ينصره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

ديندارى

آثار استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75

- 6

6- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، منوط به پايدارى او در طريق وحى

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 2،5

2 - صبر و شكيبايى در راه دين ، در پى دارنده پاداش حتمى خداوند

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

5 - دستيابى به پيروزى واقعى و رستگارى اخروى ، در گرو صبر و تحمل مشكلات در راه دين

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

آثار تبيين فوايد ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 4

4 - تأثير مثبت بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى در گرايش بيشتر مردم به دين

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

مأموريت پيامبر(ص) به بيان فوايد دين، بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 13

13 _ قوانين الهى براى رشد و طهارت جامعه ، مفيدتر از قوانين و رسوم مردم است .

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 12

12 _ نقش رهبران الهى در جلب محبّت خداوند به انسان *

فاتّبعونى يحببكم اللّه

پيامبر (ص) به عنوان مرشدِ راه محبّت الهى، معرفى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 -

15

15 _ كردار نارواى بنى اسرائيل على رغم انتساب آنان به دين يهود ، دليل كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى در سعادت انسان

إنّ الذين ءامنو و الذين هادوا . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

در آيه قبل بيان شد كه {ان الذين . ..} اشاره دارد به اين كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نمى باشد و اين آيه به منزله برهانى بر آن حقيقت است، يعنى انتساب يهود و نصارا به يهوديت و نصرانيت چگونه مى تواند مايه سعادت آنان باشد با اينكه پيامبران راتكذيب كردند و گروهى از آنان را كشتند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 10

10 _ صلابت و جديت انسان در ديندارى ، رساننده وى به تقوا و دورسازنده وى از كردار هاى نارواست .

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 12

12 _ شيطان ناتوان از گمراه كردن كسانى كه معارف و آيات الهى را بخوبى بشناسند و به آنها پايبند باشند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن

از اينكه شيطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقيب او مى پرازد، معلوم مى شود پيش از آن به وى دسترسى نداشته و از گمراه كردن او ناتوان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 4

4 _ التزام به آيات و معارف الهى مايه رسيدن به منزلت هاى والا و وسيله تقرب به درگاه خداوند است .

و لو شئنا

لرفعنه بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 6

6 - نقش دين دارى و خوشبينى به تأييدات الهى ، در دلگرمى به ادامه حيات و رهايى از پوچى و بن بست در زندگى

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه. .. فليمدد... هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 11

11 - اطاعت از خدا و رسول او و پذيرش داورىِ متكى بر احكام الهى ، موجب رستگارى و پيروزى است .

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا و أُول_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 3

3 - تسليم حكم پيامبر بودن و پذيرش داورى بر مبناى تعاليم دين ، نشانه خدا ترسى ، تقواپيشگى و مطيع خدا و رسول بودن است .

إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا . .. و من يطع الل

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان دو آيه فوق استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 4

4 - توبه و رويكرد به دين و تحمل سختى هاى آن ، زمينه ساز جلب غفران و آمرزش الهى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون . إنّا نطمع أ

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ساحران پس از ايمان به خدا و پذيرش شكنجه هاى فرعون، نسبت به غفران

و آمرزش الهى اظهار اميدوارى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 4

4 - بهره مند شدن از موهبت هاى دنيايى ، از فوايد و بركات ايمان و دين دارى

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 11

11 - خيرخواهى ، تبليغ دين و ارشاد مردم به راه درست زندگى ، از مقتضيات ايمان و ديندارى

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

توصيف مؤمن آل فرعون به مؤمن بودن و تكرار آن در سه نوبت (آيه هاى 28، 30 و 38) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 2،3

2 - ايمان و دين دارى ، موجب نزول باران و فراهم آمدن آب فراوان

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

3 - ايمان و دين دارى ، موجب وفور نعمت و بركت و رفاه عالى است .

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 12 - 3

3 - برخوردارى از اموال و ثروت بدون ايمان و دين دارى ، بى ارزش در نظام ارزشى قرآن

و جعلت له مالاً ممدودًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد محكوم كردن كسى است كه از ثروت و اموال برخوردار بوده; ولى از ايمان بى بهره است و در مقابل دين، موضع مخالف گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 14 - 4

4 - برخوردارى از امكانات زندگى و وسايل معيشت ، بدون بهره مندى از ايمان و دين دارى ، بى ازش در نظام ارزشى قرآن

و مهّدت له تمهيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 37 - 3

3 - { دين دارى } ، موجب پيشرفت و تكامل و { بى دينى } ، موجب انحطاط و سقوط است .

لمن شاء منكم أن يتقدّم أو يتأخّر

مقصود از تقدم و تأخر در آيه شريفه _ به قرينه نظير آن در آيه 19 از سوره قبل (إنّ ه_ذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً) _ ممكن است سبقت در اتخاذ راه خدا و عقب افتادن با تخلّف از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 9

9 - پيمودن راه دين ، شكر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسى او است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

ارزش ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 3

3- تمامى ثروت ها ، امكانات و جلوه هاى زندگى دنيا ، در مقايسه با دين دارى و شناخت حقايق نورانى قرآن ، ناچيز و بى فروغ است .

و لقد ءاتينك سبعًا من المثانى و القرءان العظيم . لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به

نهى از چشم دوختن به متاعها و امكانات مادى دنيا، پس از يادآورى اعطاى نعمت بزرگ قرآن به پيامبر(ص)، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 8

8 - تحمل دشوارى ها در راه دين ، محفوظ در نزد خدا و مايه ارجمندى

قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اگر رنج ها تأثيرى در سرنوشت انسان و تقرّب وى به خدا نداشت، خود زيانى انكارناپذير بود.

استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 5،10،17

5_ شرايط مكه براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان صدراسلام ، شرايطى دشوار و دين دارى امرى مشكل و نيازمند استقامت و پايدارى بوده است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت

17_ توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5،12

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا

كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

12_ تنها با اتكا بر خدا و يارى طلبيدن از او ، مى توان بر دين دارى پايدارى كرد و اهداف دين را پيش برد .

فاستقم كما أُمرت . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط {فاستقم . ..} با {ما لكم من دون الله من أولياء} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 4

4_ اقامه نماز ، تكيه گاهى براى استقامت در راه دين و ابلاغ آن

فاستقم كما أُمرت . .. و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 3،7

3_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، امورى نيازمند به صبرپيشگى

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا ... واصبر

7_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى ، تكيه نكردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نيكوكارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است .

فاستقم . .. و لاتركنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 1

1_ لزوم استقامت ورزيدن و صبر پيشه ساختن در اجراى احكام و فرمان هاى الهى

والذين صبروا

عبارت {ابتغاء وجه ربهم} (براى دستيابى به رضايت خدا) مى رساند كه متعلق {صبروا} احكام و فرمانهاى خداست ; يعنى: {صبروا على ما أمرهم الله به و عمّا نهاهم عنه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 4

4_ صبر و استقامت بر پيروى از فرمان هاى خدا درپى دارنده ورود به بهشت

سل_م عليكم بما صبرتم

حرف {باء} در {بما صبرتم} سببيه و {ما} در آن مصدريه است. متعلق {صبرتم} امورى است كه در آيات گذشته ({الذين يوفون} تا {يدرءون بالحسنة السيئة}) مطرح شد كه مى توان از آنها به {طاعة الله} تعبير كرد. بنابراين بما صبرتم ; يعنى: {بسبب صبركم على طاعة الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 9

9- پايبندى به دين و عمل به دستورهى آن ، معيار ارزشمندى و ملاك ديندارى است ، نه صرف ادعا و سخنورى .

فمن تبعنى فإنه منّى

{تبع} و {اتبع} به معناى گام نهادن در جاى پاى كسى و پيروى كردن همراه با دستورگيرى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 2

2- خداوند ، نسبت به مهاجرانى كه با هجرت ، جهاد و صبر ، دين خود را حفظ كردند ، بسيار بخشنده و مهربان است .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

خبر {إن ربّك للذين . ..} محذوف

است كه {لغفور رحيم} بر آن دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 4

4 - مقاومت روحى در برابر استهزا و مضحكه كافران و حق ستيزان و پايبندى بر ارزش هاى دينى و الهى ، از مصداق هاى بارز صبر و شكيبايى

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

اعلام نقش ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام فايده و نقش ايمان و دين دارى در زندگى انس و جن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جمله {و ألّوِاستقاموا. ..} عطف بر {أنّه استمع...} است; يعنى، {قل اُوحى إلىّ ألّوِاستقاموا...}. گفتنى است كه مقصود از {طريقة}، راه ايمان و اسلام و پيروى از قرآن كريم است.

اعلان زيان بى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

اعلان منافع ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

اهميت استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 11

11_ لزوم پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان و سركشى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، از مواعظ و پند هاى مهم خداوند است .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا... ذلك ذكرى للذكر

اهميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 8

8 _ باور به پاداش هاى عظيم الهى ، زمينه پايبندى به ارزش ها و گذشت از منافع مادى براى دين و ديندارى

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا ... و أن اللّه عنده أجر عظيم

هدف از بيان پاداش دهى خداوند پس از تكاليف ياد شده، ايجاد زمينه پايبندى به آن تكاليف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 4

4 _ حمايت نكردن از مسلمانانى كه براى دينشان مورد هجوم كافران هستند ، موجب فتنه و فسادى بزرگ خواهد شد .

فعليكم النصر . .. إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 14

14- حفظ ارزش هاى الهى ( تعاليم وحى شده بر پيامبر _ صلى الله عليه و آله _ ) در هر شرايط و

هر كجا ، از همه چيز مهمتر و ارزشمندتر است .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 1

1 - ترك شهر و ديار خود و هجرت به ديار غربت به منظور حفظ دين ، عملى شايسته و محبوب خداوند

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . .. ليرزقنّهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 16

16 - بهره نبردن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت دين دارى و در سايه تعاليم آسمانى ، ظلم به خويشتن است .

و الذين كفروا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير فذوقوا فم

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه خداوند كسانى را كه به قرآن و كتاب هاى آسمانى ايمان نياورده اند و از انذار پيامبران پند نگرفته و به دعوت آنان پاسخ مثبت نداده اند، با عنوان ظالم ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 14

14 - وجود شرايط مناسب و مساعد براى ديندارى ، تقواپيشگى و احسان ، از معيار هاى شايسته و بايسته در انتخاب وطن و محل زندگى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ،

داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 7

7 - دين دارى ، در عين زندگى خواهى و معنويت توأم با توسعه زندگى مادى ، از توصيه هاى قرآن

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

اهميت صبر در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 4

4 - دين دارى و نيل به كمالات معنوى و سعادت ابدى ، نيازمند به صبر و شكيبايى است .

جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

پاداش استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

پاداش تحمل مشكلات ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 10

10- رنج هاى تكوينى نيز همانند تحمل سختى در راه دين ، زمينه برخوردارى از اجر و پاداش الهى است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... و وصّينا

از ارتباط و پيوستگى اين آيه با آيات پيشين، مى توان استفاده كرد كه

خداوند هيچ نوعى از سختى ها را ناديده نگرفته و در قبال هر رنجى، پاداشى در خور توجه قرار داده است; پاداش موحدانى را كه در طريق ايمان استقامت كنند و دشوارى ها را پشت سر بگذارند، بهشت قرار داده و مادران را نيز كه به حكم تكوين، ناگزيرند رنج باردارى و زايمان را تحمل كنند با توصيه به فرزندان، از خدمت هاى آنان بهره مند ساخته است.

پاداش ديندارى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 10

10 - تقواپيشگان ، مورد حفاظت خداوند از گرفتارى به جهنم ، در قبال تلاش آنان براى حفظ ارزش هاى الهى در دنيا

إنّ المتّقين . .. و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

با توجه به اين كه ريشه {متقين} و {وقاهم} از يك ماده مى باشد، ممكن است تعبير {وقاهم} اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

تاريخ ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 19

19- پيشينه داشتن انديشه هاى دينى ، زمينه ارتجاعى شمرده شدن آن از سوى كافران *

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

تعبير {الأولين} نشانگر پرسابقه بودن عقيده به معاد در ميان جوامع است و تعبير {أساطير}، اشاره به ارتجاعى بودن انديشه معاد دارد. قرين آمدن اين دو تعبير، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تبيين فوايد ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا .

و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 5

5 - بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى ، از روش هاى هدايتى و تبليغى قرآن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

تظاهر به ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 13

13 _ تظاهر به ديندارى ( ايمان ) و پنهان كردن كفر و تكذيب دين ، از اوصاف منافقان

مذبذبين بين ذلك

امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: . .. يظهرون الايمان و يسرون الكفر و التكذيب لعنهم اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 282، ح 294; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 631.

ثبات در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 9

9 - ضرورت صلابت و جديت در ديندارى و اهتمام به كتاب هاى آسمانى

خذوا ما ءاتينكم بقوة

ثبات قدم در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 12

12 - صلابت و جديت انسان در ديندارى ، شرط اساسى براى رسيدن به مرحله تقواپيشگى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

برداشت فوق از قيد {بقوة} استفاده شده است.

حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 25

25 - كفر و ارتداد ، پس از ديدن حاكميت دين و دين داران و امنيت و آرامش زير سايه آن ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از

راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

در اين كه مقصود از {كفر} در آيه شريفه چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود ارتداد است; يعنى، چنانچه هر كس پس از ديدن حاكميت و امنيت زير سايه دين و نيز اتمام حجت الهى، مجدداً راه كفر را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. 2- مراد كفران نعمت است; يعنى، آن كس كه نعمت حاكميت و امنيت تحت لواى دين را مشاهده كند و در عين حال به جاى شكرگزارى، راه ناسپاسى را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. برداشت ياد شده، بنابر ديدگاه نخست است.

خويشاوندى در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 6

6 - لزوم ناديده گرفتن پيوند خويشاوندى ، در دفاع از اصول دين و مبارزه با انحرافات عقيدتى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

درخواست ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 12

12- دعا براى فرزندان و توجه به سرنوشت اخروى و ديانت و سعادت آنان ، امرى مهم و ارزشمند است .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

دعوت به ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 5

5- خدا و رسولش ، فراخوان مردم به استفاده صحيح و بهره بردارى كافى از فرصت ها و امكانات زندگى براى هدايت و ديندارى

و أنذر الناس . .. فيقول

الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به دعوت مردمان به اقامه دين و پرهيز از اختلافات و تفرقه در آن

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه . .. فلذلك فادع

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به جمله {أقيموا الدين و. ..} باشد. گفتنى است كه بر اين مبنا لام {لذلك} به معناى {إلى} خواهد بود.

ديندارى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 7

7 _ بيگانگى برخى مسلمانان صدر اسلام و اهل كتاب ، با روح ديانت و مقررات الهى

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

ديندارى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 5

5 _ تاريخ شاهد دين دارى و گرايش به خدا از روز آغازين پيدايش انسان

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

ديندارى در سختيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 3

3 _ حمايت از دين و ارزش هاى الهى در شرايط سخت و دشوار ، داراى ارزشى برتر

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار

ديندارى در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 5

5_ شرايط مكه براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان صدراسلام ، شرايطى دشوار و دين دارى امرى

مشكل و نيازمند استقامت و پايدارى بوده است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

ديندارى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

ديندارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 6

6 - پيمودن راه و دين دارى ، شرط رهبرى جامعه اسلامى

و هدين_هما الصرط المستقيم

خداوند در توصيف موسى و هارون (عليهماالسلام) _ كه پيامبر و رهبر امت خويش بودند _ مسأله بر صراط مستقيم بودن آنان را مطرح فرمود. طرح اين مسأله، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ديندارى مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 11

11 - تأثير سازنده آگاهى و پيمودن راه دين ، در تبليغات دينى و گرايش دادن مردم به دين دارى

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

مقصود از جمله {و هم مهتدون} (آنان ره يافته اند) اين است كه پيامبران، راه دين را شناخته و آن را پيموده اند و طبيعى است كسانى كه راه دين را پيموده باشند، در تبليغ دين موفق تر خواهند بود و مردم نيز دعوت آنان را بهتر خواهند پذيرفت.

ديندارى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 2

2- خداوند ، نسبت به مهاجرانى كه با هجرت ، جهاد و صبر ،

دين خود را حفظ كردند ، بسيار بخشنده و مهربان است .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

خبر {إن ربّك للذين . ..} محذوف است كه {لغفور رحيم} بر آن دلالت دارد.

ديندارى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص ) رهيافته به مسير دين و مصمم به هدايت خلق ، به اراده الهى

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

ديندارى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 1

1 - حضرت مريم ( ع ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا . .. و مريم ابنت عمرن

ديندارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 1

1 - { حرف شنوا و مطيع هستيم } ، تنها سخن هميشگى مؤمنان راستين در برابر فرا خوانده شدن آنان به پذيرش حكم خدا و داورى پيامبر ( ص )

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

فعل مضارع {يقولوا} همراه با فعل {كان} بر استمرار و كلمه {إنّما} _ كه اصطلاحاً آن را قصر افرادى مى گويند _ بر حصر دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 3

3 - مؤمنان واقعى ، پايبند به تكاليف فردى و اجتماعى و داراى بينشى ژرف در عقايد دينى

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

و هم بالأخرة هم يوقنون

{نماز} برقرار ساختن پيوند عبوديت و بندگى با خدا و {زكات} ايجاد ارتباط با مردم پيرامون خود و دستگيرى از نيازمندان جامعه است. بنابراين آوردن {پرداخت زكات} پس از {اقامه صلاة} بيانگر اين حقيقت است كه مؤمنان واقعى تنها به فكر خود نيستند; بلكه با مردم جامعه خود نيز ارتباطى مسؤولانه دارند. گفتنى است كه {يقين به آخرت} _ كه عبارت از اعتقاد قطعى است _ بيانگر آن است كه مؤمنان واقعى در مسائل اعتقادى داراى بينشى عميق و ترديدناپذيراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 2

2 - مؤمنان ، داراى عزم دينى و حضور مؤثر اجتماعى و هميارى نسبت به يكديگر در قبال متجاوزان

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

برخى از مفسران {إنتصار} را به معناى {تناصر} (تعاون و هميارى) گرفته اند; يعنى، مؤمنان راستين آنانند كه هر گاه مورد ستم و تجاوز قرار گيرند _ براى دفع آن _ به يارى هم برمى خيزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 16

16 - حركت مؤمنان راستين در طريق ايمان و اطاعت از پيامبر ( ص ) ، براساس عشق و محبت به دين و نه تحميل و تحكّم

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

از اين كه خداوند در باز داشتن مؤمنان از تحميل آراى شخصى بر پيامبر(ص)، به {حبّب إليكم الإيمان} تكيه كرده است; استفاده مى شود كه نيرو و جاذبه محبت، اصلى ترين و نيرومندترين محرك مؤمنان براى حركت به سمت ايمان و اطاعت از رسول

اللّه است.

ديندارى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 2

2- خداوند ، نسبت به مهاجرانى كه با هجرت ، جهاد و صبر ، دين خود را حفظ كردند ، بسيار بخشنده و مهربان است .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

خبر {إن ربّك للذين . ..} محذوف است كه {لغفور رحيم} بر آن دلالت دارد.

ديندارى مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 8،12

8 - روحيه خداجويى و دين ياورى ، از ويژگى هاى بارز مهاجرانِ صدراسلام

المه_جرين الذين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ينصرون اللّه و رسوله

12 - مهاجرانِ خداجو و دين باور صدراسلام ، نمونه مؤمنان راستين

المه_جرين الذين . .. أُول_ئك هم الص_دقون

ديندارى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

روش ديندارى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 49 - 6

6 - منافقان ، تنها در چارچوب منافع خويش به دين روى مى آورند و در برابر فرمان هاى خدا و رسول او ، مطيع و منقاد مى شوند .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون 0 و إن يكن لهم الح

زمينه ديندارى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 10

10 _ لزوم ايجاد اميد به مغفرت و رحمت الهى در دل گمراهان براى گرايش دادن آنان به دين و ديندارى

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 6

6 - توجّه به در اختيار خداوند بودن همه موجودات عالم و نيز نعمت هاى اِعطا شده به انسان ، تبعيت از تعاليم آسمانى را اقتضا مى كند .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر . .. و أسبغ عليكم نعمه ... اتّبعوا ما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 11

11 - توجه به فرجام امور و بازگشت تمامى موجودات به سوى خداوند ، موجب طرد مكاتب انحرافى و روى آورى به دين الهى است .

صرط اللّه . .. ألا إلى اللّه تصير الأُمور

زمينه سازى سستى در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 6

6- حرمت فراهم آوردن زمينه بى اعتقادى مردم نسبت به دين و ارزش هاى دينى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم فتزلّ قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه نهى از {حنث قسم} از آن جهت صورت گرفته كه سبب سست شدن عقيده ديگران مى شود و در ذيل آيه شريفه، اين عمل {صد عن سبيل الله} و داراى {عذاب عظيم} شناخته شده است.

زمينه ممانعت از ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64

- 15 - 2

2 - وابستگى و دلبستگى به اموال و اولاد ، زمينه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دين دارى است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

شرايط ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 16

16 - مجرد انتساب به آيين الهى ، موجب مصونيت از آتش دوزخ نخواهد شد .

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة قل أتخذتم عند اللّه عهداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 4

4 - اطاعت و فرمان برى از خدا و رسولش ، لازمه جداناپذير ايمان راستين و شرط دين دارى است .

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول و أطعنا

تأكيد و اصرار منافقان بر اطاعت و فرمان برى از خدا و رسول او، پس از اظهار ايمان، حاكى از اين است كه اطاعت و فرمان برى از خداوند و پيامبر(ص) در كنار ايمان، امرى مسلم و پذيرفته شده ميان همگان بود. از اين رو منافقان براى پوشاندن ماهيت پليد خود، مسأله اطاعت و فرمان برى خود را به صراحت اظهار مى داشتند. گفتنى است ذيل آيه _ كه آنان را مؤمن ندانسته است (و ما أُول_ئك بالمؤمنين) _ مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 14

14 - عمل به مقتضاى دين و اقتدا به پيامبران ، شرط دين دارى و سعادتمندى است .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تصريح به اقتدا و پيروى از پيامبران _ به جاى ايمان آوردن به آنان و. .. _ مى

تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 2

2 - دستيابى به اهداف دينى ، محتاج به صبر و شكيبايى و پرهيز از حركت هاى شتابزده است .

اللّه الذى سخّر لكم . .. و سخّر لكم ما فى السم_وت ... قل للذين ءامنوا يغفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 4

4 - دين دارى و نيل به كمالات معنوى و سعادت ابدى ، نيازمند به صبر و شكيبايى است .

جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

صبر در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 2،3

2_ لزوم پيشه ساختن صبر در مشكلات راه دين

فاستقم كما أُمرت . .. واصبر

3_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، امورى نيازمند به صبرپيشگى

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا ... واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 1

1_ لزوم استقامت ورزيدن و صبر پيشه ساختن در اجراى احكام و فرمان هاى الهى

والذين صبروا

عبارت {ابتغاء وجه ربهم} (براى دستيابى به رضايت خدا) مى رساند كه متعلق {صبروا} احكام و فرمانهاى خداست ; يعنى: {صبروا على ما أمرهم الله به و عمّا نهاهم عنه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 4

4_ صبر و استقامت بر پيروى از فرمان هاى خدا درپى دارنده ورود

به بهشت

سل_م عليكم بما صبرتم

حرف {باء} در {بما صبرتم} سببيه و {ما} در آن مصدريه است. متعلق {صبرتم} امورى است كه در آيات گذشته ({الذين يوفون} تا {يدرءون بالحسنة السيئة}) مطرح شد كه مى توان از آنها به {طاعة الله} تعبير كرد. بنابراين بما صبرتم ; يعنى: {بسبب صبركم على طاعة الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 2

2 - دستيابى به اهداف دينى ، محتاج به صبر و شكيبايى و پرهيز از حركت هاى شتابزده است .

اللّه الذى سخّر لكم . .. و سخّر لكم ما فى السم_وت ... قل للذين ءامنوا يغفروا

عوامل ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى حركت انسان به سوى او و برگزيدن راه الهى ( دين )

إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

عوامل مؤثر در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 6

6 - تأثير و نقش اساسى استقامت و پايدارى بر مواضع دينى ، در به ثمر نشستن ايمان و دين دارى

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

فوايد ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 7

7 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از سوى نوح ( ع ) براى مردم

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

محدوده ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 12

12 _ ضرورت حركت در چارچوب قوانين و مقررات تبيين شده از سوى خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

مراتب ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 8

8 _ مرتبه { صادقين } برترين مرتبه ايمان و ديندارى

اتقوا اللّه و كونوا مع الصدقين

دستور خدا به همراهى و همگامى با صادقان _ پس از توصيه به تقواپيشگى _ بيانگر اين حقيقت است كه {مرتبه صادقين} مرتبه اى فراتر از مرتبه كسانى است كه در راه تقوا گام مى نهند و به تعبير ديگر {صادقين} كسانى هستند كه در اوج رعايت تقوايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 11

11 - تفاوت درجات دين دارى و هدايت پذيرى انسان ها ، در فرهنگ قرآن

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم ... و منهم سابق بالخيرت

برداشت بالا از تقسيم شدن مردم در برابر قرآن به سه گروه ياد شده به دست مى آيد.

ملاك ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 9

9- پايبندى به دين و عمل به دستورهى آن ، معيار ارزشمندى و ملاك ديندارى است ، نه صرف ادعا و سخنورى .

فمن تبعنى فإنه منّى

{تبع} و {اتبع} به معناى گام نهادن در جاى پاى كسى و پيروى كردن همراه با دستورگيرى است (مفردات راغب).

ممانعت از ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 7

7 - جلوگيرى مؤمنان از دين دارى

و انجام تكاليف دينى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) ، دشمنى با آنان محسوب مى شود .

عدوًّا لكم فاحذروهم

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول اين آيه است. امام باقر(ع) مى فرمايد {وقتى برخى از مردان مى خواستند هجرت كنند، پسر و همسرش دامن او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن...}، (برگرفته از نورالثقلين، ج 5، ذيل آيه).

منشأ ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 4

4 _ التزام به دين الهى، امرى فطرى و آميخته با فطرت آدمى است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

انتساب دين به كافران (دينهم) حكايت از آن دارد كه دينى براى آنان فرض شده است. بنا بر يك احتمال اين دين همان نداى فطرت است كه آنان را به توحيد و تدين فرامى خواند ; چنانكه صاحب الميزان فرموده است.

موانع ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 38

38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا

فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 14

14 - شيطان ، بازدارنده انسان ها از تبعيت از دين است .

اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن -

64 - 14 - 8

8 - دوستى و پيوند خويشاوندى ، نبايد مانع ديندارى و انجام تكاليف شرعى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) شود .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم فاحذروهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 4

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

نشانه هاى ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 6

6 - پذيرش داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، نشانه ايمان راستين به خدا و رسول او و فرمان برى از ايشان و التزام عملى به دين است .

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول و أطعنا ثمّ يتولّى . .. و ما أُول_ئك بالمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 3

3 - احسان و نيكوكارى ، مظهر ايمان و مصداق بارز دين دارى

و من ذرّيّتهما محسن

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه تقسيم نسل ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) به دو گروه محسن و ظالم، به اين منظور است كه نشان دهد برخى از آنان مؤمن و برخى ديگر كافر شدند و {احسان} اشاره به ايمان و {ظلم به خويشتن}، اشاره به كفر و شرك آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- قلم - 68 - 43 - 4

4 - نماز ، از اركان عملى دين و نشانه اصلى دين دارى است .

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

به گفته مفسران، مقصود از سجود و فراخوانده شدن كافران به آن، نماز است كه در آيات گوناگون، همگان به اين عبادت فراخوانده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 3

3 - نماز ، مظهر دين دارى و تصديق عملى دين

فلاصدّق و لاصلّى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، پس از بيان تصديق نشدن اصل دين از سوى كافران، تنها به ترك فريضه نماز از سوى آنان بسنده كرده است.

نعمت حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

نفاق در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 10

10 _ نفاق و دورويى در دين ، استهزاى دين است .

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

قبل از {استهزءوا} سخن خاصى از منافقان ذكر نشده كه حاكى از استهزا باشد ; بدين جهت احتمال مى رود كه نفس حالت نفاق، استهزا باشد.

نقش ديندارى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 12

12- ديندارى ، معيار اصلى وحدت ، دوستى و تنظيم روابط ميان انسانهاست .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى

ديه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ديه

آثار ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 25،26

25 _ پرداخت خونب ها ، آزاد كردن برده مؤمن و يا گرفتن روزه ، در قتل خطائى ، زمينه پذيرش توبه قاتل از جانب خداوند

و من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

{توبه}، مفعول له است و بيانگر فلسفه احكام بيان شده در قتل خطائى. يعنى بنده اى را آزاد كنيد يا روزه بگيريد و خونبها هم بدهيد، تا خداوند رحمتش را شامل حال شما كند و توبه شما را بپذيرد.

26 _ پرداخت خونب ها و آزادسازى برده مؤمن و گرفتن روزه ، برطرف كننده آثار نامطلوب قتل خطائى است .

فتحرير رقبة مؤمنة و دية مسلّمة الى اهله . .. فصيام شهرين متتابعين توبة من اللّه

آداب پرداخت ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 30

30 - حلبى مى گويد : از امام صادق ( ع ) . . . درباره سخن خداوند كه فرموده { فمن عفى له من أخيه شى فاتباع بالمعروف و أداء إليه بإحسان } سؤال كردم ، فرمود : { ينبغى للذى له الحق ان لايعسر أخاه إذا كان قد صالحه على دية و ينبغى للذى عليه الحق ان لايمطل أخاه إذا قدر على ما يعطيه و يؤدى إليه بإحسان قال : و

سألته عن قول اللّه عز و جل { فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم } فقال : هو الرجل يقبل الدية أو يعفو أو يصالح ثم يعتدى فيقتل فله عذاب أليم كما قال اللّه عز و جل ;

سزاوار است كسى كه صاحب حق خون است و توافق در ديه كرده اند، در گرفتن ديه سخت گيرى نكند و سزاوار است براى كسى كه بايد ديه بدهد اگر توانايى پرداخت آن را دارد كوتاهى نكند و با نيكويى پرداخت نمايد. حلبى گويد: از سخن خداوند كه فرموده: {فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم} سؤال نمودم، امام فرمود: مراد كسى است كه ديه را پذيرفته يا عفو نموده و يا مصالحه كرده، سپس تجاوز نمايد و دست به قتل زند; پس همان طورى كه خداوند فرموده براى او عذاب دردناكى است}.

احكام ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 13

13 - قاتل در صورتى كه از قصاص عفو شود ، بايد به اولياى مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. و أداء إليه بإحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 5،8،9،13،16،18،23،33،35

5 _ ضرورت پرداخت خونب ها _ علاوه بر كفّاره _ در صورت كشتن مؤمن از روى خطا

و من قتل مؤمنا خطاً . .. و دية مسلّمة الى اهله

8 _ لزوم پرداخت ديه ، مشروط به درخواست خانواده مقتول نيست . *

و دية مسلّمة الى اهله

9 _ در صورت چشمپوشى خانواده مقتول از خونب ها ، پرداخت آن واجب نيست

.

و دية مسلّمة الى اهله الّا ان يصدّقوا

13 _ اگر خانواده مقتول از دشمنان اهل ايمان باشند ، پرداخت ديه به آنان لازم نيست .

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

چون در فرض قبل و نيز فرض بعدى تصريح به خونبها شده است، ولى در فرض مذكور سخنى از خونبها نرفته، معلوم مى شود كه در اين فرض، خونبها لازم نيست.

16 _ اگر خانواده مؤمن مقتول ، كافر و همپيمان با مسلمانان باشند ، پرداخت ديه به آنان لازم است .

و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله

18 _ لزوم پرداخت خونب ها و نيز آزادسازى يك برده مؤمن در صورت كشتن كافرى از كافران همپيمان *

و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة

بنابر اينكه مراد از ضمير در {كان}، مقتول باشد ; بدون وصف ايمان. به قرينه فرض سابق كه در آنجا به قيد ايمان تصريح كرد و فرمود: {فان كان ... و هو مؤمن}، ولى در اين فرض {و هو مؤمن} را نياورد.

23 _ قاتل در قتل خطائى ، در صورت ناتوانى از آزادسازى برده با ايمان ، بايد دو ماه پياپى روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين

33 _ كافى نبودن آزادسازى كودك برده به عنوان كفاره كشتن مؤمن از روى خطا

و من قتل مؤمناً خطاً فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از جواز آزاد نمودن كودك برده در كفّاره فرمود: كلّ العتق يجوز فيه المولود الّا فى كفّارة القتل فانّ اللّه عزّ و جلّ يقول: {فتحرير رقبة مؤمنة} يعنى بذالك

مقرّةً قد بلغت الحنث.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 643، ح 15 ; نورالثقلين، ج 1، ص 531، ح 483.

35 _ قاتل ، معاف از پرداخت ديه مؤمن مقتول به قتل خطائى ، در صورت مشرك بودن اولياى وى

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اذا كان من اهل الشرك فتحرير رقبة مؤمنة فيما بينه و بين اللّه و ليس عليه دية . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 263، ح 218 ; نورالثقلين، ج 1، ص 530، ح 474.

اهميت التزام به احكام ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 23

23 - كسانى كه به احكام قصاص و ديه ملتزم نباشند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

{ذلك} مى تواند اشاره به احكام ياد شده درباره قصاص و ديه باشد. بر اين مبنا جمله {فمن اعتدى ...} گوياى اين است كه: اگر كسى ملتزم به احكام مذكور نباشد و همانند روزگار جاهليت عمل كند، گنهكار است و به عذاب الهى گرفتار خواهد شد.

پرداخت ديه قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 19

19 - قاتل بايد با نيكى و رفتارى پسنديده ، ديه را به اولياى مقتول بپردازد .

فاتباع بالمعروف و أداء إليه بإحسن

فاعل {أداء} قاتل است و ضمير در {إليه} به {أخيه} - كه مراد از آن ولى مقتول است - باز مى گردد. بنابراين جمله {أداء إليه ...}; يعنى، قاتل بايد ديه را با رعايت احسان به

ولى مقتول بپردازد; بدين صورت كه در پرداخت ديه تأخير نكند و كمتر از مقدار تعيين شده نپردازد و موجب ناراحتى اولياى مقتول نگردد.

تبديل قصاص به ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 13،20،21

13 - قاتل در صورتى كه از قصاص عفو شود ، بايد به اولياى مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. و أداء إليه بإحسن

20 - تجويز عفو از قصاص و تبديل آن به ديه ، حكمى است رحمت آفرين براى جامعه اسلامى

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

21 - تخفيف قانون قصاص ( جواز تبديل آن به ديه ) در جهت تدبير امور جامعه اسلامى است .

ذلك تخفيف من ربكم

برداشت فوق از كلمه {رب} كه به معناى مدبر و مربى است، استفاده شده است.

ديه قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 13،18

13 - قاتل در صورتى كه از قصاص عفو شود ، بايد به اولياى مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. و أداء إليه بإحسن

18 - اولياى مقتول در صورت گذشت از حق قصاص و مطالبه ديه از قاتل ، بايد با وى به گونه اى پسنديده رفتار كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء فاتباع بالمعروف

فاعل {اتباع} محتمل است ولى مقتول، و محتمل است قاتل باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. بر اين مبنا {فاتباع بالمعروف}; يعنى، اولياى مقتول بايد به گونه اى پسنديده با قاتل رفتار كنند; وى را آزار ندهند; در گرفتن ديه بر

او سخت نگيرند; و بيش از حد متعارف از او مطالبه نكنند و ... .

ديه قتل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 7،23،25،32،33،35

7 _ خونب هاى قتل از روى خطا ، بايد به طور كامل تسليم خانواده مقتول گردد .

و من قتل مؤمنا خطاً . .. و دية مسلّمة الى اهله

در معناى كلمه {مسلّمة} گفته شده است: {المدفوعة اليهم موفّرة غير منقّصة}. يعنى بايد به طور كامل و بدون هيچ كاستى تسليم شود. {مجمع البيان}.

23 _ قاتل در قتل خطائى ، در صورت ناتوانى از آزادسازى برده با ايمان ، بايد دو ماه پياپى روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين

25 _ پرداخت خونب ها ، آزاد كردن برده مؤمن و يا گرفتن روزه ، در قتل خطائى ، زمينه پذيرش توبه قاتل از جانب خداوند

و من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

{توبه}، مفعول له است و بيانگر فلسفه احكام بيان شده در قتل خطائى. يعنى بنده اى را آزاد كنيد يا روزه بگيريد و خونبها هم بدهيد، تا خداوند رحمتش را شامل حال شما كند و توبه شما را بپذيرد.

32 _ آزاد كردن بنده مؤمن در قتل خطائى ، اداى حق خداوند و پرداخت ديه آن ، اداى حقّ اولياى مقتول است .

و من قتل مؤمناً خطاً فتحرير رقبة مؤمنة و دية مسلّمة الى اهله

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: اما تحرير رقبةً مؤمنة ففيما بينه و بين اللّه و امّا الدّية المسلّمة الى اولياء المقتول. ..

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 262، ح 217 ;

نورالثقلين، ج 1، ص 530، ح 473.

33 _ كافى نبودن آزادسازى كودك برده به عنوان كفاره كشتن مؤمن از روى خطا

و من قتل مؤمناً خطاً فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از جواز آزاد نمودن كودك برده در كفّاره فرمود: كلّ العتق يجوز فيه المولود الّا فى كفّارة القتل فانّ اللّه عزّ و جلّ يقول: {فتحرير رقبة مؤمنة} يعنى بذالك مقرّةً قد بلغت الحنث.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 643، ح 15 ; نورالثقلين، ج 1، ص 531، ح 483.

35 _ قاتل ، معاف از پرداخت ديه مؤمن مقتول به قتل خطائى ، در صورت مشرك بودن اولياى وى

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اذا كان من اهل الشرك فتحرير رقبة مؤمنة فيما بينه و بين اللّه و ليس عليه دية . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 263، ح 218 ; نورالثقلين، ج 1، ص 530، ح 474.

ديه قتل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 18

18 _ لزوم پرداخت خونب ها و نيز آزادسازى يك برده مؤمن در صورت كشتن كافرى از كافران همپيمان *

و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة

بنابر اينكه مراد از ضمير در {كان}، مقتول باشد ; بدون وصف ايمان. به قرينه فرض سابق كه در آنجا به قيد ايمان تصريح كرد و فرمود: {فان كان ... و هو مؤمن}، ولى در اين فرض {و هو مؤمن} را نياورد.

ديه قتل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 5،16

5 _ ضرورت پرداخت خونب ها _ علاوه بر كفّاره _ در صورت كشتن مؤمن از روى خطا

و من قتل مؤمنا خطاً . .. و دية مسلّمة الى اهله

16 _ اگر خانواده مؤمن مقتول ، كافر و همپيمان با مسلمانان باشند ، پرداخت ديه به آنان لازم است .

و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله

عفو از ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 9،10،11

9 _ در صورت چشمپوشى خانواده مقتول از خونب ها ، پرداخت آن واجب نيست .

و دية مسلّمة الى اهله الّا ان يصدّقوا

10 _ بخشش خونب ها از سوى خانواده مقتول ، نوعى صدقه است .

و دية مسلّمة الى اهله الّا ان يصدّقوا

مراد از {ان يصدّقوا}، گذشت از ديه است. و خداوند از آن به صدقه دادن تعبير كرد تا اشاره كند به اينكه گذشت از ديه نوعى صدقه است.

11 _ گذشت خانواده مقتول از ديه ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

الّا ان يصدّقوا

فلسفه ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 30

30 _ تشريع قانون ديه و كفّاره در مورد قتل خطائى ، بر اساس علم و حكمت گسترده خداوند است .

و من قتل مؤمناً خطاً . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

كشتن قاتل پس از ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 14،16،30

14 - اخوت و برادرى اهل ايمان با يكديگر

يايها

الذين ءامنوا . .. فمن عفى له من أخيه شىء

16 - گذشت از قصاص ، مظهر عواطف ايمانى و اخوت اسلامى است .

فمن عفى له من أخيه شىء

30 - حلبى مى گويد : از امام صادق ( ع ) . . . درباره سخن خداوند كه فرموده { فمن عفى له من أخيه شى فاتباع بالمعروف و أداء إليه بإحسان } سؤال كردم ، فرمود : { ينبغى للذى له الحق ان لايعسر أخاه إذا كان قد صالحه على دية و ينبغى للذى عليه الحق ان لايمطل أخاه إذا قدر على ما يعطيه و يؤدى إليه بإحسان قال : و سألته عن قول اللّه عز و جل { فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم } فقال : هو الرجل يقبل الدية أو يعفو أو يصالح ثم يعتدى فيقتل فله عذاب أليم كما قال اللّه عز و جل ;

سزاوار است كسى كه صاحب حق خون است و توافق در ديه كرده اند، در گرفتن ديه سخت گيرى نكند و سزاوار است براى كسى كه بايد ديه بدهد اگر توانايى پرداخت آن را دارد كوتاهى نكند و با نيكويى پرداخت نمايد. حلبى گويد: از سخن خداوند كه فرموده: {فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم} سؤال نمودم، امام فرمود: مراد كسى است كه ديه را پذيرفته يا عفو نموده و يا مصالحه كرده، سپس تجاوز نمايد و دست به قتل زند; پس همان طورى كه خداوند فرموده براى او عذاب دردناكى است}.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109