علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد نهم - حرف خ

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد نهم - حرف خ/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

خائنان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خائنان

{خائنان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 8

8 _ منافقان ، خائنِ به جبهه اسلام و مؤمنان و خوش خدمت به كافرانند .

قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين

{استحوذ} به معناى غلبه و استيلا است و مراد از جمله {و ان كان للكافرين . .. الم نستحوذ} _ با توجه به سياق آيه _ اين است كه منافقان پس از پيروزى كافران به آنان مى گويند: در هنگامه جنگ ما بر شما استيلا داشتيم ولى شما را نكشتيم، بر اين اساس جمله {نمنعكم من المؤمنين} به اين معنا خواهد بود كه بين شما و اهل ايمان حائل شديم و نگذاشتيم آنان نيز به شما دسترسى پيدا كنند، تا پيروزى براى شما حاصل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 7

7 _ پيمان شكنان و كسانى كه در انديشه شكستن پيمان هاى خويشند ، خائن و محروم از محبت خداوند هستند .

إن اللّه لايحب الخائنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن اللّه . .. } تعليل براى {فانبذ إليهم} باشد ; يعنى كسانى كه در صدد پيمان شكنى هستند، خائنند و چون خداوند خائنان را دوست ندارد، تو اى پيامبر(ص) موظف هستى معاهده آنان را لغو كنى تا راه براى نبرد با آنان باز شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 -

71 - 2

2 _ اسيران جنگ بدر از خيانتكاران به دين خدا تا پيش از آن نبرد

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 10

10_ زنان اشراف مصر و متهم كنندگان يوسف ( ع ) به خيانت ، از زمره خائنان بودند .

أن الله لايهدى كيد الخائنين

مصداق مورد نظر براى {الخائنين} زليخا و زنان اشراف و نيز درباريانى مى باشند كه تصميم به زندانى كردن يوسف(ع) گرفتند (ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه) آيه 35.

آمرزش خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 4

4 _ خداوند آمرزنده گناه خيانتكاران و حاميان آنان ، در صورت استغفار و توبه

هأنتم هؤلاء . .. او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

با توجه به آيات قبل مى توان گفت از مصاديق مورد نظر براى {من يعمل سوءاً} خيانتكاران هستند و حاميان آنان از مصاديق {يظلم نفسه} مى باشند.

اغواگرى خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 7

7 _ رهبران الهى در معرض توطئه و دسيسه هاى اغوا كننده از سوى خائنان

و لا تجدل عن الذين يختانون أنفسهم . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته

توطئه خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 4،6،7

4 _ دسيسه ها و صحنه سازى هاى خائنان ، خطرى در جهت به انحراف كشيدن دستگاه قضايى

لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

. .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

آيه شريفه در حقيقت توصيه اى است به قاضيان كه همواره مراقب توطئه گران و دسيسه بازان باشند تا مبادا آنان را به انحراف و خلاف حق بكشانند; چنانچه نسبت به پيامبر(ص) در قصه طعمة بن ابى ابيرق چنين پندارى را داشتند.

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

7 _ رهبران الهى در معرض توطئه و دسيسه هاى اغوا كننده از سوى خائنان

و لا تجدل عن الذين يختانون أنفسهم . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته

حفظ منافع خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 19

19 _ قضاوت و داورى هاى به دور از معيار هاى تبيين شده در قرآن و سنت ، تحكيم بخش اغراض و منافع خيانتكاران

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق . .. بما اريك اللّه و لاتكن للخائنين خصيماً

حمايت از خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 16،17،18

16 _ قاضى و دستگاه قضايى نبايد در مسير حمايت از خائنان قرار گيرد .

و لاتكن للخائنين خصيماً

{خصيم} به كسى گفته مى شود كه از ادعايى طرفدارى مى كند، و مراد از {خائنين}، به قرينه {لتحكم بين الناس}، كسانى هستند كه در محضر قاضى مدعى امر باطل هستند و حق با طرف مقابل آنهاست.

17 _ پشتيبانى و حمايت از خائنان ، حرام است .

و لاتكن للخائنين خصيماً

بنابر اينكه مراد

از {خائنين} مطلق كسانى باشند كه مرتكب خيانت شده اند، نه خصوص كسانى كه در محاكم قضايى حاضر مى شوند و مدعى امرى باطل هستند.

18 _ حمايت از خائنان ، انحراف از حق است .

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم . .. و لاتكن للخائنين خصيماً

جمله {و لا تكن . ..} بيان مصداقى از {بالحق} است. يعنى از مسائل حقى كه خواست قرآن است، پرهيز كردن از حمايت خائنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 1،2،13

1 _ هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد دفاع از خائنان

لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

{جدال} هنگامى كه به حرف {عن} متعدى شود، به معناى دفاع و طرفدارى است.

2 _ حرمت دفاع از خائن

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

13 _ دفاع از خائنين ، خيانت و گناهى بزرگ است .

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

مراد از {خواناً اثيماً} مى تواند قاضيانى باشد كه از خيانتكاران دفاع مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 1،2،3،4

1 _ دفاع از خائن ، عملى نكوهيده و مورد توبيخ خداوند

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا

كلمه {هولاء}، اشاره به خيانتكاران است.

2 _ در روز قيامت ، هيچكس توان دفاع از خائن را در برابر خداوند ندارد .

هأنتم هؤلاء جدلتم . .. فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

3 _ تلاش برخى مسلمانان در صدر اسلام ، براى دفاع از خيانتكاران در پيشگاه پيامبر ( ص )

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم

با توجه به شأن نزول كه

در مورد ابن ابيرق و ديگران وارده شده است.

4 _ تبرئه خيانتكاران در دنيا ، مانع گرفتارى آنان به عذاب اخروى نخواهد شد .

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

خائنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 6

6 _ برخى از اهل كتاب ، تنها با اعمال زور و قدرت تن به بازگردانى امانت خواهند داد .

الاّ مادُمت عليه قائماً

جمله {مادمت . .. }، كنايه از مطلب فوق است.

خائنان به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 9

9 _ توبيخ منافقان ، به خاطر حركت هاى خيانت آميز عليه اسلام و پيامبر ( ص ) با وجود برخوردارى از تفضلات خدا و رسولش

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 5

5- مخالفت اهل كتاب با اسلام و پيامبر ( ص ) ، مخالفتى خائنانه و نه از روى جهل و بى خبرى *

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى

مى توان گفت: مراد از {الذين كفروا. ..} به قرينه {تبيّن لهم الهدى} اهل كتاب است.

خائنان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 9

9 _ توبيخ منافقان ، به خاطر حركت هاى خيانت آميز عليه اسلام و پيامبر ( ص ) با وجود برخوردارى از تفضلات خدا و رسولش

و ما نقموا

إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 5

5- مخالفت اهل كتاب با اسلام و پيامبر ( ص ) ، مخالفتى خائنانه و نه از روى جهل و بى خبرى *

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى

مى توان گفت: مراد از {الذين كفروا. ..} به قرينه {تبيّن لهم الهدى} اهل كتاب است.

خائنان به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 10

10_ زنان اشراف مصر و متهم كنندگان يوسف ( ع ) به خيانت ، از زمره خائنان بودند .

أن الله لايهدى كيد الخائنين

مصداق مورد نظر براى {الخائنين} زليخا و زنان اشراف و نيز درباريانى مى باشند كه تصميم به زندانى كردن يوسف(ع) گرفتند (ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه) آيه 35.

خائنان در جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 12

12 _ دوزخ ، جايگاه شوم ترك كنندگان جهاد ، خيانتكاران و آنانكه پيامبر ( ص ) را متّهم به خيانتكارى مى كنند .

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... كمن بآء بسخط من اللّه و م

خائنان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 6،7،8،11،16

6 _ روز رستاخيز ، عرصه حشر خيانتكاران به همراه آنچه ( اموال و . . . ) در آن خيانت كرده اند .

و من يغلل

يأت بما غلّ يوم القيمة

در برداشت فوق، {باء} در {بما غلّ}، باء مصاحبت گرفته شده است.

7 _ تجسم رفتار ناپسند خيانتكاران در روز رستاخيز

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة

برخى برآنند كه مراد از {ما غلّ}، آن مالى كه در دنيا مورد خيانت واقع شده، نيست ; بلكه گناه خيانتكارى در قيامت تجسّم مى يابد و خيانتكار همراه آن گناهِ مجسّم در صحنه قيامت حاضر مى شود.

8 _ رسوايى و مجازات خيانتكاران در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

11 _ خيانتكاران ، دريافت كنندگان كامل ( بدون كم و زياد ) جزاى رفتار ناپسند خويش ، در روز رستاخيز

و من يغلل . .. ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لايظلمون

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 2،5،6

2 _ در روز قيامت ، هيچكس توان دفاع از خائن را در برابر خداوند ندارد .

هأنتم هؤلاء جدلتم . .. فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

5 _ دادخواهى خداوند از خيانت پيشگان در قيامت

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

6 _ در قيامت ، مانعى در برابر اجراى حكم الهى در مورد خائنان نخواهد بود .

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة ام من يكون عليهم وكيلا

خائنان گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 108 - 1

1 _ خيانت پيشگان گنهكار ، على رغم شرم از مردم ، از خدا شرم و پروايى ندارند .

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

چون {استخفاء} (پنهان سازى) از خداوند مقدور نيست تا نهى و يا مذمتى به فعل و يا ترك آن تعلق گيرد; بنابراين {استخفاء} مى تواند كنايه از {استحياء} (شرم كردن) باشد.

خائنان مكّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 5

5 _ خطر بهره بردارى خيانتكاران نيرنگ باز از دستگاه قضايى در جهت خواسته هاى خويش

لتحكم بين الناس . .. و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

خائنان و قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 5

5 _ خطر بهره بردارى خيانتكاران نيرنگ باز از دستگاه قضايى در جهت خواسته هاى خويش

لتحكم بين الناس . .. و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

خائنان و محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 3،6،8

3 _ تلاش گروهى از خائنان براى به اشتباه انداختن پيامبر ( ص ) ، در قضاوت

هانتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا . .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

اگر چه ظاهر جمله شرطيه {لولا . .. لهمت}، نفى تلاش است، ولى مراد از آن نفى تأثير تلاش مى باشد. يعنى تلاش آنان براى لغزاندن پيامبر(ص)، هيچگونه اثرى نداشت و گويا اصلا تلاشى در اين جهت نكردند، اين معنا با آيات قبل تأييد مى شود.

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى

هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

8 _ كسانى كه در صدد گمراه ساختن و به اشتباه انداختن پيامبر ( ص ) بودند ، تنها خود را به گمراهى و اشتباه افكندند .

لهمت طائفة منهم ان يضلوك و ما يضلون الا أنفسهم و ما يضرونك من شىء

خدا و مكر خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 9

9_ خداوند نخواهد گذاشت مكر و حيله خيانتكاران به فرجام رسد و به ثمر نشيند .

و أن الله لايهدى كيد الخائنين

ذلت خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 8،10

8 _ ذلت و ناكامى ، فرجام خائنان به خدا

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ، پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

شكست خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 10

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ، پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

شكست مكر خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 9،12

9_ خداوند نخواهد گذاشت مكر و حيله خيانتكاران به فرجام رسد و به ثمر نشيند .

و أن الله

لايهدى كيد الخائنين

12_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى درصدد بود به پادشاه مصر ثابت كند كه خيانتكاران هرگز به پيروزى نمى رسند و مكرشان فرجامى ندارد .

ذلك ليعلم . .. أن الله لايهدى كيد الخائنين

چنان چه گذشت عبارت {أن الله لايهدى . ..} عطف بر {أنى ...} است ; يعنى: {ذلك ليعلم أن الله ...}. اين بدان خاطر بود كه عزيز و يا پادشاه بداند كه خداوند مكر خيانتكاران را به ثمر نمى نشاند.

صحنه سازى خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 4

4 _ دسيسه ها و صحنه سازى هاى خائنان ، خطرى در جهت به انحراف كشيدن دستگاه قضايى

لتحكم بين الناس بما اريك اللّه . .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

آيه شريفه در حقيقت توصيه اى است به قاضيان كه همواره مراقب توطئه گران و دسيسه بازان باشند تا مبادا آنان را به انحراف و خلاف حق بكشانند; چنانچه نسبت به پيامبر(ص) در قصه طعمة بن ابى ابيرق چنين پندارى را داشتند.

عذاب اخروى خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 4

4 _ تبرئه خيانتكاران در دنيا ، مانع گرفتارى آنان به عذاب اخروى نخواهد شد .

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

عذاب خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 11

11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خيانتكاران به اسلام

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

عقيده خائنان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 2

2 _ خيانت پيشگان گنهكار ، ناباور به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسانها

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

پنهان سازى از خداوند نامعقول است. بنابراين جمله { و لايستخفون من اللّه} مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه گناهكاران، در حقيقت خداوند را ناظر و آگاه به اعمال نمى دانند تا در صدد پنهان سازى اعمال نارواى خويش از او باشند.

فرجام خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 8

8 _ ذلت و ناكامى ، فرجام خائنان به خدا

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

كفران خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 6

6 - خيانت كاران ناسپاس ، محروم از حمايت و محبت خداونداند .

إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

كيفر خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 8

8 _ رسوايى و مجازات خيانتكاران در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 6

6 _ در قيامت ، مانعى در برابر اجراى حكم الهى در مورد خائنان نخواهد بود .

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة ام من يكون عليهم وكيلا

مبغوضيّت خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 7

7 _ خداوند ، خيانتكاران گناهكار را

دوست ندارد .

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

محروميت خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 6

6 - خيانت كاران ناسپاس ، محروم از حمايت و محبت خداونداند .

إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

محمد(ص) و خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 1

1 _ هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد دفاع از خائنان

لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

{جدال} هنگامى كه به حرف {عن} متعدى شود، به معناى دفاع و طرفدارى است.

مرگ خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 11

11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خيانتكاران به اسلام

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

مؤاخذه خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 5

5 _ دادخواهى خداوند از خيانت پيشگان در قيامت

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

هشدار به خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 17

17 _ هشدار خداوند به خيانتكاران در امانت و ستمگران در قضاوت

انّ اللّه . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

خادم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خادم

استيذان خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 8

8 - آگاه نشدن خدمت كاران از وضعيت متناسب با خواب و استراحت ( برهنگى و خلوت ) صاحبان خود در اتاق هايشان ، فلسفه و حكمت تشريع حكم اذن گرفتن آنان براى

ديدار با صاحبان خويش

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... و من بعد صلوة العشاء ثلث

اهتمام به تلاش خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 8

8- همراه شدن با خدمت كاران در تناول غذا و مدِّ نظر داشتن تلاش و خستگى آنان ، لازم است .

قال لفتيه ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

تأمين نيازهاى خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 6

6 - مؤمنان ، وظيفه دار بر آوردن نياز هاى اوليه و طبيعى بردگان و خدمت گذاران خويش

و أنكحوا . .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه از مورد آيه، الغاى خصوصيت شود; چرا كه ازدواج از مصاديق نيازهاى اساسى و طبيعى انسان است و به نظر مى رسد كه نياز به ازدواج، خصوصيتى ندارد و شامل هر نوع نيازى مى شود.

خادم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 2

2- موسى ( ع ) در جُستار تحقيقىِ خويش براى يافتن خضر ، با خدمت كار خود ( يوشع ( ع ) ) همراه بود .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{فتى} به معناى جوان است. در تعبيرات قرآن، از غلام و خدمت كار نيز با اين تعبير ياد شده است. لازم به ذكر است كه بنابر برخى از روايات مأثور، همراه و همسفر موسى(ع)، {يوشع بن نون} وصى آن حضرت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 7

7- موسى ( ع ) و جوان خدمت كارِ همراه او ، در كنار هم و از يك نوع غذا مى خوردند .

ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

ضماير جمع در تمام آيه، گوياى همراهى و همدلى دو همسفر، حتى در تناول غذا است; زيرا، در غير اين صورت، بايد برخى ضماير را به صورت مفرد ذكر مى كرد و مثلاًمى گفت {آتنى غدائى}.

روش برخورد با خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 7

7 - زنان و مردان مؤمن ، حق ندارند با وضعيت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ، در انظار خدمت كاران خويش ظاهر شوند .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... و من بعد صلوة العشاء ثلث

روش برخورد خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 8

8- همراه شدن با خدمت كاران در تناول غذا و مدِّ نظر داشتن تلاش و خستگى آنان ، لازم است .

قال لفتيه ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

سختى استيذان خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 15

15 - ضرورت معاشرت تنگاتنگ خدمت كاران با صاحبان خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل لازم نبودن اذن خواستن براى رفت و آمد نزديك آنان در غير از سه وقت مقرر

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

محرميت خادم ساده لوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 24

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه {إربة} بصيرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين {غير أُوْلى الإربة}; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

مسؤوليت خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 10

10 - رفت و آمد خدمت كاران به اتاق صاحبان خود ، در غير از سه وقت پيش از طلوع فجر ، استراحت نيمروزى و هنگام خواب شب ، بدون اذن جايز است .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... ليس عليكم و لا عليهم جنا

نعمت خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 15

15 _ داشتن همسر ، خادم و مسكن ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل

و جعلكم ملوكاً

از رسوا خدا(ص) در توضيح { جعلكم ملوكاَ} در آيه فوق روايت شده: زوجه و مسكن و خادم. حديث فوق در صدد بيان معناى تنزيلى براى {ملك} مى باشد، چنانكه در عرف عامه نيز مرسوم است كه مى گويند هر كس همسر، خادم

و مسكن داشته باشد، پادشاه است.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 47، سطر 5.

خاشاك از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خاشاك

تبديل به خاشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 3

3 - سير صعودى و نزولى گياهان و روييدن و تبديل شدن آنها به خاشاك ، نمونه اى از نظم تقدير شده آفريده هاى خداوند است .

الذى قدّر . .. أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

تبديل به خاشاك تيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 1

1 - تبديل گياهان سبز و خرّم ، در زمانى كوتاه به خس و خاشاك تيره و سياه فام ، كار خداوند است .

فجعله غثاء أحوى

{غثاء} به گياهان خشكى گفته مى شود كه روى سيلاب ها، قرار گرفته و جابه جا مى شوند و {أحوى} به معناى سياه پر رنگ است. (مفردات راغب)

تبديل كافران به خاشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5

5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب

فجعلن_هم غثاءً

{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.

تشبيه به خاشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 3

3 - بارش سنگ$ هاى پرندگان بر اصحاب فيل ، آنان را مانند كاه و خاشاك مرغزارى ساخت كه حيوانات

در آن چرانده شده و ساقه هاى نرم شده گياهان آن ، بر زمين مانده باشد .

فجعلهم كعصف مأكول

{عصف}; يعنى، خاشاك گياهى كه خرد شده است (مفردات). توصيف آن به مأكول، به اعتبار خورده شدن مقدارى از آن، در چراى حيوانات است.

خاشعان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خاشعان

{خاشعان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 3

3 - كسانى كه { بازگشت به خدا } را قبول دارند ، مردمى فروتن و منزه از خود بزرگ بينى هستند .

إلا على الخشعين. الذين يظنون ... أنّهم إليه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

ايمان خاشعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 9

9 - باور به آسان شدن مشكلات در پرتو نماز ، حقيقتى كه تنها خاشعان بدان ايمان دارند .

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

دشوارى استعانت از نماز - كه مقتضاى برگشت ضمير {إنها} به {استعانت} است - به معناى ناباورى به كارساز بودن نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 6

6 - خاشعان ، خويشتن را در محضر خداوند و در حال بازگشت به او مى بينند .

الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: زمان {ملاقوا ربهم} و نيز زمان {إليه

راجعون} را زمان حال بدانيم نه زمان مستقبل

ويژگيهاى خاشعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 6،8،9

6 - برپايى نماز كارى سنگين و دشوار مگر براى خاشعان و فروتنان

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

ضمير در {إنها} مى تواند به {الصلاة} برگردد و نيز مى تواند به {استعانت} - كه از {استعينوا} فهميده مى شود - ارجاع شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنى است كه دشوار بودن نماز به معناى دشوار بودن برپايى آن است.

8 - استعانت از صبر و نماز براى موفقيت و پيروزى ، امرى دشوار جز براى خاشعان

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {إنها} به {استعانت} بر گردد.

9 - باور به آسان شدن مشكلات در پرتو نماز ، حقيقتى كه تنها خاشعان بدان ايمان دارند .

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

دشوارى استعانت از نماز - كه مقتضاى برگشت ضمير {إنها} به {استعانت} است - به معناى ناباورى به كارساز بودن نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 6

6 - خاشعان ، خويشتن را در محضر خداوند و در حال بازگشت به او مى بينند .

الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: زمان {ملاقوا ربهم} و نيز زمان {إليه راجعون} را زمان حال بدانيم نه زمان مستقبل

خشوع

آثار خشوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 43 - 7

7 _ رابطه اطاعت خاضعانه با پيراسته گشتن نفس از ناخالصى ها *

اصطفيك . .. يا مريم اقنتى

خداوند سه نعمت را به مريم ارزانى داشت: گزينش (اصطفيك )، تطهير (طهّرك) و سرآمد بودن (اصطفيك على نساء العالمين). و در برابر اين سه نعمت، سه مسؤوليت از وى خواست: قنوت، سجود، ركوع. به نظر مى رسد هر يك از آن سه نعمت به ترتيب، مقتضى هر يك از اين سه مسؤوليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 19

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 18

18 - شكيبايى و فروتنى ، زمينه آمرزش را فراهم مى آورد .

و الص_برين . .. و الخ_شعين ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

آثار خشوع ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 16

16 _ تبرّى ابراهيم ( ع ) از { آزر } ، على رغم داشتن خويشاوندى با وى ، تبلور خشوع عميق او در برابر خدا

أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى از معانى كه اهل لغت براى {أوّاه} برشمرده اند، خضوع و خشوع شديد است. يعنى ابراهيم (ع)، در برابر خدا بسيار خاضع و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است كه جمله {إن إبراهيم لأوّاه}

براى بيان علت تبرّى حضرت ابراهيم (ع) از آزر باشد.

آثار خشوع انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

آثار خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

آثار خشوع قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 1،2

1 - ياد خداوند و ذكر عظمت و كبريايى او ، تأثيرگذار در دل هاى نرم و خاشع

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

{خشوع} در مقابل {قساوت} (سختى و صلابت)، به معناى نرمى [قلب]

است.

2 - تلاوت قرآن و شنيدن آيات آن ، اثربخش دل هاى نرم و خاشع

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم . .. و ما نزل من الحقّ

مقصود از {ما نزل من الحقّ} قرآن كريم است.

اهميت خشوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 7

7 - اظهار خشوع و خضوع در برابر خدا - به هنگام تصرف بيت المقدس - از دستور هاى خداوند به بنى اسرائيل

و ادخلوا الباب سجداً

كلمه {سجداً} جمع ساجد و حال براى فاعل {ادخلوا} مى باشد. از آن رو كه سجده در حال ورود با معناى اصطلاحى آن (پيشانى بر خاك نهادن) سازگار نيست، مى توان گفت: در اينجا معناى لغوى آن (خضوع و خشوع) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 22

22 _ ترس و خشيت ، تنها سزاوار مقام بلند و رفيع خداوند است .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

ترسِ آميخته با تعظيم را {خشية} مى گويند. يعنى اگر عظمت كسى يا چيزى باعث ترس از او شود، مى گويند از او خشيت دارد. و نكوهش خداوند از ترسيدن از غير او دلالت مى كند كه تنها بايد از او خشيت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 8

8 _ تضرع به درگاه خداوند و خشوع در برابر او امرى لازم بر عهده بندگان

لعلهم يضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 7

7 -

بى ارزش بودن نماز بى خشوع ، در پيشگاه خداوند .

ألم يأن . .. أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} نماز باشد; نكوهش كسانى كه نماز را بدون خشوع مى خوانند، مفيد برداشت ياد شده است.

اهميت خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 3

3 - رعايت خضوع و تذلل در نماز ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

خشوع اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 2،3

2 - گردن فرازان ستمگر ، خاشع و سرافكنده در صحنه قيامت

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

خشوع اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

خشوع براى حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11_ لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

خشوع در برابر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2،3

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانى در برابر قرآن ، همراه با سرشك ديدگان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يخرّون للأذقان يبكون و يزيده

خشوع در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

خشوع در ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 205 - 2

2 _ خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او ، از آداب توجه به خدا و ياد كردن اوست .

و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة

{تضرع} به معناى خشوع و اظهار كوچكى است و {خيفه} به معناى ترسيدن و هراس داشتن است. {تضرعا} و {خيفه} مصدر و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. يعنى: ياد كن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 2،5

2 - نماز مطلوب و مقبول خداوند ، نماز همراه با خشوع و فروتنى است .

الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

5 - داشتن خشوع و تذلل در نماز ، از ستوده ترين و ارجمندترين خصلت ها در پيشگاه خداوند

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

در اين آيات خداوند هفت صفت را براى مؤمنان برشمرده است كه خشوع و فروتنى آنان در نماز يكى از آنها است و در اين جا پيش از همه ذكر شده است. بنابراين، تقديم آن بر ساير صفات، مى تواند بيانگر پسنديده تر و ارجمندتر بودن آن در نزد خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 6،7

6 - نماز ، بايد همراه با خشوع و تذلل باشد .

ألم يأن . ..أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

برخى از مفسران، {ذكر اللّه} را در آيه شريفه، كنايه از نماز دانسته اند. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

7 - بى ارزش بودن نماز بى خشوع ، در

پيشگاه خداوند .

ألم يأن . .. أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} نماز باشد; نكوهش كسانى كه نماز را بدون خشوع مى خوانند، مفيد برداشت ياد شده است.

خشوع زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

خشوع علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2،3

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانى در برابر قرآن ، همراه با سرشك ديدگان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يخرّون للأذقان يبكون و يزيده

خشوع مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات

به سجده افتاده و گريه مى كنند.

خشوع مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 3

3 - دل مؤمن ، بايد چنان نرم باشد كه با ياد خدا و تلاوت قرآن كريم ، تأثيرپذير و خاشع گردد .

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

خداوند، در آيه شريفه، مؤمنان بى تفاوت را نكوهش كرده و به آنان هشدار مى دهد تا فرصت باقى است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل هاى خود را با ياد او و تلاوت آياتش خاشع و نرم گردانند.

خشوع همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

خشوع هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

خشوع يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند

او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

زمينه خشوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 2،5

2 - كسانى كه به لقاى خدا باور دارند ، از خود بزرگ بينى رهيده و به خصلت نيكوى خشوع آراسته مى شوند .

إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

5 - گمان به لقاى خدا و بازگشت به او ، در ايجاد روحيه خشوع و فروتنى كافى است .

الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

به كارگيرى {يظنون} (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - كه هر مسلمانى بايد اعتقاد جزمى به آن داشته باشد - اشاره به اين دارد كه: حتى گمان به قيامت و رجوع به خداوند نيز در زايل ساختن خود بزرگ بينى تأثير بسزايى داشته و مايه فروتنى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 _ تأمين محل سكونت و اسباب معيشت پيش از امر به نيايش و استغفار ، روشى نيكو براى واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لكم خطيئتكم

بيان طبيعى داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس اقتضا مى كرد كه جمله {ادخلوا الباب سجداً} و جمله {قولوا حطة} پيش از جمله {اسكنوا . .. } و {كلوا ... } آورده شود. زيرا اول بايد تصرف شود و سپس سكونت انجام گيرد. اين تقديم و تأخير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 3

3_ توجه به ربوبيت خدا ، گرايش دهنده آدمى به خضوع و خشوع در برابر او

و أخبتوا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 9

9 - تفكر در آيات وحى ، زمينه ساز خشيت و خشوع انسان در برابر خداوند

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه . .. لعلّهم

عوامل خشوع براى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 14

14_ خداوند ، اعطا كننده مقام و منزلت به يوسف ( ع ) و وادار كننده بستگانش به خضوع و خشوع در برابر او

قد جعلها ربى حقًا

عوامل خشوع علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 6

6- تلاوت آيات قرآن ، فزاينده خشوع عالمان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يزيدهم خشوعًا

عوامل خشوع كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 1،2،7

1 - صخره هاى ستبر كوه ، خاشع و فروتن از بيم خدا ، در صورت نزول وحى و آيات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه

2 - از هم پاشيده شدن صخره هاى كوه از بيم خداوند ، در صورت نازل شدن وحى و آيات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلك الأمث_ل نضربها

{تصدّع} (مصدر {متصدّعاً})

به معناى شكافته و از هم پاشيده شدن است.

7 - فروتنى و { فروپاشى كوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها } ، تمثيلى به منظور گرايش يافتن انسان ها به انديشه درباره آيات وحى

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون

مراد از خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 6

6 - { عن جعفر بن محمد ( ص ) إنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { الذين هم فى صلاتهم خاشعون } قال : الخشوع غضّ البصر فى الصلاة . . . ;

از امام صادق(ع) رايت شده است كه در باره سخن خداى __ عزّوجلّ _ {الذين هم فى صلاتهم خاشعون} فرمود: مراد از خشوع، فرو نهادن چشم در نماز است}

موارد خشوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 9

9 _ ايمان به خدا و رسالت انبيا و رعايت تقوا ، اظهار تذلل به پيشگاه خداوند و خشوع در برابر اوست .

لعلهم يضرعون . .. و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا

در آيه 94 بيان شد كه خداوند به منظور خضوع و خشوع مردم در برابر او، آنان را به سختيها گرفتار مى سازد و در اين آيه بيان مى دارد كه اگر همان جوامع ايمان مى آرودند و تقواپيشه بودند، نه تنها به سختيها گرفتار نمى شدند، بلكه بركتهاى آسمان و زمين آنان را فرامى گرفت. با توجه به اين دو معنا معلوم مى شود ايمان و تقوا مصداق بارز

تضرع و خشوع در برابر خداوند است.

خاضعان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خاضعان

{خاضعان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 4

4- برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى ، داراى روحيه حق پذيرى و خضوع در برابر آيات قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 6

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

خضوع

{خضوع}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 22

22 _ خضوع و كرنش خردمندان براى خداوند ، در پى تفكّر در آفرينش و پى بردن به هدفدارى آن

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

اعتراف خردمندان به مالكيّت خداوند نسبت به آنان با كلمه {ربّنا} كه به معناى مالك و مدبّر آمده، دلالت بر خشوع و خضوع ايشان در برابر خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 2،28

2 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

28 _ نجاشى ( پادشاه حبشه ) ، مؤمن به خدا ، قرآن و كتب آسمانى و خاضع در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه

رسول خدا (ص) پس از مرگ نجاشى، به ياران خود فرمود: انّ اخاكم النّجاشى قد مات، قوموا فصلّوا عليه; فقال رجل يا رسول

اللّه كيف نصلى عليه و قد مات فى كفره؟ قال (ص) الا تسمعون قول اللّه {و انّ من اهل الكتاب . .. }

_______________________________

الدّرالمنثور، ج 2، ص 416.

آثار خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 20

20 _ تبعيّت از پيامبر ( ص ) ، در نيكوكارى ، تقوا ، تواضع و خضوع ، موجب جلب محبّت خداوند

قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى يحببكم اللّه

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: على البرّ و التقوى و التواضع و ذلّة النّفس.

_______________________________

الدرّ المنثور، ج 2، ص 178.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 5

5 _ خضوع در برابر خدا ، زمينه كسب فيض ربوبى او

اقنتى لربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 3،8،21

3 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب ، زمينه ساز ايمان واقعى آنان به خدا و كتب آسمانى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

توصيف اهل كتاب به خشوع و فروتنى، مى تواند اشاره به علّت ايمان و اقرار آنان به حقانيّت قرآن و ايمان واقعى به تورات و انجيل باشد.

8 _ خشوع در برابر خداوند ، كمالى در ايمان

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

21 _ ايمان به خدا ، قرآن ، تورات ، انجيل ، فروتنى در برابر خدا و ارج نهادن به آيات الهى ، ملاك ارزش انسان نزد خداوند

لهم اجرهم عند ربّهم

اضافه تشريفيّه در {ربّهم} بيانگر آن است كه دارندگان صفات

ياد شده، در پيشگاه خداوند داراى ارزشى والا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 1

1_ بهشت از آنِ مؤمنانى است كه اعمال صالح انجام دهند و در برابر خدا خاضع و فروتن باشند .

إن الذين ءامنوا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنة

إخبات (مصدر أخبتوا) به معناى خضوع و خشوع و نيز به معناى اطمينان است. برداشت فوق ، براساس معناى اول مى باشد. گفتنى است كه در اين صورت {إلى} به معناى لام است; يعنى: {أخبتوا لربهم; در برابر خدا خاضع هستند}.

آثار خضوع سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 12

12- انقياد و خضوع كامل سايه ها در برابر خداوند ، ارزشى والا به آنها بخشيده است .

من شىء يتفيّؤا ظل_له . .. سجّدًا لله و هم دخرون

ضمير {هم} براى ذوى العقول به كار مى رود و استعمال آن درباره {ظلال} مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

آثار خضوع قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 6

6 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا ، تجلى خشيت قلب و فزونى ايمان و توكل بر خدا

وجلت قلوبهم . .. زادتهم إيمنا ... الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

تكرار {الذين}، بدون حرف عطف، براى رساندن اين معناست كه اقامه نماز انفاق نمود خارجى و تجلى صفات برشمرده شده در آيه قبل است.

آثار ذكر خضوع موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 -

10

10- توجه به انقياد و تذلّل پديده هاى مادى در برابر خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر اوست .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء . .. سجّدًا لله و هم دخرون

دعوت به ژرف انديشى درباره سجده و تذلّل موجودات مادى دربرابر خداوند، در واقع دعوت به عبرت آموزى از آنهاست.

ارزش خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 6

6 _ صبر ، صداقت ، خضوع ، انفاق و استغفارِ در سحرگاهان ، از ارزش هاى اخلاقى و معنوى مورد توجّه اسلام

الصابرين . .. و المستغفرين بالاسحار

برداشت فوق، از ذكر اين صفات به عنوان ارزش براى بندگان برگزيده، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 16

16 _ ارزشمندى تواضع و فروتنى به هنگام انفاق و دستگيرى از مستمندان

و يؤتون الزكوة و هم ركعون

بنابر اينكه ركوع به معناى لغوى خود (خضوع) باشد.

ارزش خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 5

5 - اهميت و ارزش ويژه سجده و اظهار خضوع و تذلل در برابر خداوند ، در مقايسه با ديگر اجزا و اركان عبادت

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا

{سجده} در اصل به معناى خضوع و تذلل است. تقدم آن در آيه شريفه، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

اهميت خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 3

3 _ اظهار خضوع و فروتنى در

پيشگاه خدا ، حكمت و فلسفه ساختن مساجد

ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه

نامگذارى اماكن عبادت به {مساجد} بيانگر برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 3

3 _ اظهار خضوع و فروتنى در پيشگاه خدا ، فلسفه و حكمت ساختن مساجد

إنما يعمر مسجد اللّه

نامگذارى اماكن عبادت به {مساجد} بيانگر برداشت فوق است.

اهميت خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 5

5 - اهميت و ارزش ويژه سجده و اظهار خضوع و تذلل در برابر خداوند ، در مقايسه با ديگر اجزا و اركان عبادت

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا

{سجده} در اصل به معناى خضوع و تذلل است. تقدم آن در آيه شريفه، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

اهميت خضوع براى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 4

4 - لزوم كرنش و سر فرود آوردن ، در برابر عظمت قرآن

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

اهميت خضوع در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 4

4 - سجده و خضوع در برابر خداوند ، مهم ترين ركن نماز و روح عبادت

و تقلّبك فى الس_جدين

از اختصاص به ذكر يافتن موضوع سجده، در ميان مجموعه اركان نماز و مصاديق عبادت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت خضوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 8

8-

سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز و داراى جايگاه ويژه در ميان ساير عبادات

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

مقصود از {سجده} مى تواند نماز باشد و علت اينكه به جاى نماز به سجده امر شده، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه سجده ركن مهم و روح نماز است. گفتنى است دستور خداوند به سجده، پس از توصيه به تسبيح و حمد _ كه هر دو نوعى عبادت به شمار مى آيند _ نشان دهنده اهميت و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 4

4 - سجده و خضوع در برابر خداوند ، مهم ترين ركن نماز و روح عبادت

و تقلّبك فى الس_جدين

از اختصاص به ذكر يافتن موضوع سجده، در ميان مجموعه اركان نماز و مصاديق عبادت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

خضوع آثار موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 8

8_ موجودات هستى و آثار آنها همواره تسليم خدا بوده و در برابر او خاضعند .

و لله يسجد من فى السموت و الأرض طوعًا و كرهًا و ظل_لهم

{ظلال} در آيه شريفه مى تواند به عنوان نمونه اى از آثار و تبعات موجودات، مطرح باشد.

خضوع آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 1

1_ همه كسانى كه در آسمان ها و زمينند در برابر خداوند خاضعند و بر او سجده مى كنند .

و لله يسجد من فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 6

6 - خضوع و كرنش نظام تكوين و قوانين هستى ، در برابر اراده و فرمان خداوند

فقال لها . .. ائتيا ... قالتا أتينا طائعين

بنابر اين كه گفتوگوى ياد شده در اين آيه بيان حال و كنايه از تسليم محض شدن آسمان ها و زمين و قوانين حاكم بر عالم در برابر اراده خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

خضوع اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 1،6

1 - نشانه هاى خضوع و تسليم در برابر خداوند ، بر چهره تمامى انسان ها ( در قيامت ) نقش خواهد بست .

. .. و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

{عناء} به معناى خاضع شدن و مطيع گشتن است (لسان العرب). {وجه} به معناى صورت است و از آن جهت كه آثار خضوع و ذلت، بيش از همه جا در چهره آشكار مى گردد، اين واژه استفاده شده است. {ال} در {الوجوه} نيز محتمل است معناى استغراق داشته باشد و يا آن كه عوض مضاف اليه بوده و مراد از آن {وجوه المجرمين} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر اولين احتمال است.

6 - ظهور حيات حقيقى و فنا ناپذير خداوند و قيوميت او بر هستى در قيامت ، مايه خضوع و ذلت عميق آدميان در برابر او خواهد شد .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

خضوع اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هايى ذلت بار و

خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

از معانى {عناء} ذليل گشتن است (مصباح). حرف {ال} در {الوجوه} جايگزين مضاف اليه است; يعنى، {وجوههم} و مراد چهره مجرمانى است كه در آيات پيشين از آنان سخن گفته شده است. فعل {عنت} مى رساند كه فروتنى آنان نوظهور است و پيش از اين در دنيا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

خضوع اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هايى ذلت بار و خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

از معانى {عناء} ذليل گشتن است (مصباح). حرف {ال} در {الوجوه} جايگزين مضاف اليه است; يعنى، {وجوههم} و مراد چهره مجرمانى است كه در آيات پيشين از آنان سخن گفته شده است. فعل {عنت} مى رساند كه فروتنى آنان نوظهور است و پيش از اين در دنيا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

خضوع اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 9

9 - ذلت و خضوع همه موجودات در برابر خداوند در روز رستاخيز

و كلّ أتوه دخرين

{دُخُور} به معناى ذلت و كوچكى است.

خضوع اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 8

8 - مغرور نشدن مردان الهى به علم و كمالات خود و احتمال وجود كسانى برتراز ايشان در ميان بندگان مؤمن خدا

و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا

على كثير من عباده المؤمنين

خضوع بر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 19

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 3

3 - اظهار تذلل و خضوع در پيشگاه خداوند ، روح و حقيقت نماز

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 8

8 - { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قوله اللّه عزّوجلّ { فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون } فقال : الإستكانة هو الخضوع والتضرع هو رفع اليدين و التضرع بهما ;

محمد بن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ {فما استكانوا لربّهم و ما يتفرعون} سؤال كردم؟ پس حضرت فرمود: مراد از {استكانة} خضوع و خشوع است و مراد از {تضرع}، بالا بردن دست ها و تضرع با آنها است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى،

{سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 9

9 - ذلت و خضوع همه موجودات در برابر خداوند در روز رستاخيز

و كلّ أتوه دخرين

{دُخُور} به معناى ذلت و كوچكى است.

خضوع براى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 12

12- با تمام وجود سر بر آستان خداوند ساييدن و حريصانه به سجده افتادن جمعى از علماى اهل كتاب به هنگام آشنايى با قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أُوتوا العلم من قبله} اهل كتاب باشد و تعبير از سجده به {خرّ} _ كه به معناى سقوط و به رو افتادن است _ مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 3

3- مطلوبيت تسبيح پروردگار همراه با خضوع و سجده براى او ، با مشاهده آيات بحقّ او

إذا يتلى عليهم يخرّون للأذقان سجّدًا . و يقولون سبح_ن ربّنا

خضوع براى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 4

4 - مؤمنانِ نيكوكار ، با شنيدن آيات قرآن ، در برابر آن سر تسليم فرود آورده ، خضوع مى كنند .

فما لهم . .. و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون ... إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص

خضوع برگزيدگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 58 - 19

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

خضوع در اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 13

13 - اطاعت خاضعانه از خدا و صداقت ، سبب مى شود كه فرد ، مشمول آمرزش خداوند شوند .

و الق_نتين . .. و الص_دقين ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

خضوع در برابر آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 2

2 - بشر هر اندازه كه به جهان آفرينش بيشتر بنگرد ، بر شگفتى و فروتنى او در برابر عظمت آن افزوده خواهد شد .

ثمّ ارجع البصر كرّتين ينقلب إليك البصر خاسئًا و هو حسير

{خاسىء}به معناى دور شده از مراد و ناكام و {حسير} به معناى خسته و درمانده است. مقصود آيه شريفه، بيان اين حقيقت است كه آدمى هرچند بسيار تلاش و فكر كند، به مراد خويش _ كه پيدا كردن عيب و نقصى در نظام خلقت است _ نخواهد رسيد; بلكه در برابر عظمت آن شگفت زده شده و سر تعظيم فرود خواهد آورد.

خضوع در برابر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 1

1_ همه كسانى كه در آسمان ها و زمينند در برابر خداوند خاضعند و بر او سجده مى كنند .

و لله يسجد من فى السموت و الأرض

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 6

6 - ظهور حيات حقيقى و فنا ناپذير خداوند و قيوميت او بر هستى در قيامت ، مايه خضوع و ذلت عميق آدميان در برابر او خواهد شد .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

خضوع در برابر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 4،13

4- برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى ، داراى روحيه حق پذيرى و خضوع در برابر آيات قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

13- خضوع و سجود آگاهان در برابر قرآن ، گواه بى نيازى آن از ايمان ديگران و بى تأثيرى بى ايمانى آنان *

ءامنوا به أو لاتؤمنوا إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إن} تعليل باشد براى جمله {آمنوا به أو. ..}; يعنى، چون اهل دانش به قرآن ايمان مى آورند، ايمان و عدم ايمان ديگران مساوى بوده و نيازى به ايمان آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

خضوع در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10

- 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

خضوع در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 6،9

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند، از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

خضوع در عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 8،10

8 _ لزوم حركت براى خداوند ، توأم با خضوع و اطاعت در برابر وى

و قوموا للّه قانتين

چنانچه گذشت، {قنوت}، اطاعتى است همراه خضوع و خشوع.

10 _ طاعت و خضوع در برابر خداوند ، ملاكى براى ارزشگذارى رفتار آدمى

و قوموا للّه قانتين

از اينكه خداوند امر مى كند كه قيام، همراه {قنوت} باشد، معلوم مى شود كه حركت و عمل براى خدا آنگاه كه خالى از خضوع در برابر او باشد، فاقد ارزش است.

خضوع در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 6

6 - ظهور حيات

حقيقى و فنا ناپذير خداوند و قيوميت او بر هستى در قيامت ، مايه خضوع و ذلت عميق آدميان در برابر او خواهد شد .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

خضوع در مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 2

2 _ رعايت ادب با ابراز خضوع و كاربرد تعابير شايسته از آداب نيايش به درگاه خداوند

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا . .. و ارزقنا و انت خير الرزقين

خضوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 6

6 _ لزوم بجا آوردن نماز براى خدا ، همراه خضوع و توجه كامل به پروردگار

حافظوا على الصّلوات . .. و قوموا للّه قانتين

{قنوت} به معناى خضوع در اطاعت و خضوع مستلزم توجه كامل مى باشد و مراد از قيام در {قومواللّه}، يا خصوص نماز است و يا نماز مصداقى بارز براى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 5

5 - سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز است .

يدعون إلى السجود

از اين كه به جاى نماز، سجود و خضوع مطرح شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

خضوع رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود،

{عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

خضوع سايه در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 7

7_ خضوع سايه ها در برابر خدا و فرمانبرى آنها به هنگام صبح و عصر ، نمود بيشتر و روشن ترى دارد .

و ظل_لهم بالغدو و الأصال

{غدو} (جمع غداة) به معناى صبحگاهها و {آصال} (جمع اصيل) به معناى عصرهاست. سجده سايه ها كه به معناى پيروى آنها از قوانين الهى در تكوين است، در همه زمانهاست نه خصوص صبح و يا عصر. از اين رو به نظر مى رسد آوردن آن دو قيد به خاطر وضوح و روشنى اين دو هنگام براى فرمانبرى سايه هااز قوانين الهى است.

خضوع سايه در عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 7

7_ خضوع سايه ها در برابر خدا و فرمانبرى آنها به هنگام صبح و عصر ، نمود بيشتر و روشن ترى دارد .

و ظل_لهم بالغدو و الأصال

{غدو} (جمع غداة) به معناى صبحگاهها و {آصال} (جمع اصيل) به معناى عصرهاست. سجده سايه ها كه به معناى پيروى آنها از قوانين الهى در تكوين است، در همه زمانهاست نه خصوص صبح و يا عصر. از اين رو به نظر مى رسد آوردن آن دو قيد به خاطر وضوح و روشنى اين دو هنگام براى فرمانبرى سايه هااز قوانين الهى است.

خضوع سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 8

8- گردش

سايه هاى اجسام ، نشانگر سجده ، انقياد و تذلل آنها در برابر خداوند است .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل سجّدًا لله و

خضوع صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 4

4 - مؤمنانِ نيكوكار ، با شنيدن آيات قرآن ، در برابر آن سر تسليم فرود آورده ، خضوع مى كنند .

فما لهم . .. و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون ... إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص

خضوع عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 22

22 _ خضوع و كرنش خردمندان براى خداوند ، در پى تفكّر در آفرينش و پى بردن به هدفدارى آن

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

اعتراف خردمندان به مالكيّت خداوند نسبت به آنان با كلمه {ربّنا} كه به معناى مالك و مدبّر آمده، دلالت بر خشوع و خضوع ايشان در برابر خداوند دارد.

خضوع علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

خضوع علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 12

12- با

تمام وجود سر بر آستان خداوند ساييدن و حريصانه به سجده افتادن جمعى از علماى اهل كتاب به هنگام آشنايى با قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أُوتوا العلم من قبله} اهل كتاب باشد و تعبير از سجده به {خرّ} _ كه به معناى سقوط و به رو افتادن است _ مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده داشته باشد.

خضوع علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 4

4- برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى ، داراى روحيه حق پذيرى و خضوع در برابر آيات قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

خضوع قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 1

1 _ خشيت قلب از ياد خدا ، افزايش ايمان با تلاوت قرآن و تنها بر خدا توكل داشتن ، نشان ايمان حقيقى

أولئك هم المؤمنون حقا

خضوع متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى {للّذين اتقوا} است.

خضوع مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1،2

1 _ مريم ، مأمور به اطاعت خاضعانه

، سجده و ركوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى و اركعى

2 _ سخن فرشتگان با مريم و فرمان دادن به او ، درباره اطاعت خاضعانه

و اذ قالت الملئكة . .. يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى

ظاهراً جمله {يا مريم اقنتى}، گفتار ملائكه با حضرت مريم است.

خضوع مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18،19

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

خضوع مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 6

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

خضوع ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 14

14- همه فرشتگان به جز ابليس ، به فرمان الهى در برابر آدم ( ع ) خضوع كرده و او را مورد

تكريم خويش قرار دادند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، با توجه به ريشه لغوى {سجده} است كه به معناى {خضوع} و {تذلل} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 6

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 10

10 - فرشتگان ، موجوداتى مطيع و خاضع در برابر فرمان هاى خداوند

فسجد المل_ئكة كلّهم أجمعون . إلاّ إبليس استكبر

خضوع موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 3

3_ موجودات آسمان ها و زمين براى غير خدا خاضع نبوده و به غير او سجده نمى كنند .

و لله يسجد من فى السموت و الأرض

تقديم {لله} بر {يسجد} حاكى از حصر است. بنابراين {لله يسجد ...} ; يعنى ، براى خداوند سجده مى كنند و به غير او سجده نمى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 11

11- همه پديده هاى مادى با خضوع تمام ، خداوند را سجده مى كنند .

أو لم يروا . .. من شىء ... سجّدًا لله و هم دخرون

{داخر} در لغت به معناى ذليل است و جمله {و هم داخرون} حال براى {ظلال} مى باشد.

خضوع مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 1

1

_ دل مؤمنان راستين ، لرزان و بيمناك به هنگام ياد خدا

إنما المؤمنون الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 4

4 - مؤمنانِ نيكوكار ، با شنيدن آيات قرآن ، در برابر آن سر تسليم فرود آورده ، خضوع مى كنند .

فما لهم . .. و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون ... إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص

خضوع مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 19

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

خضوع نجاشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 28

28 _ نجاشى ( پادشاه حبشه ) ، مؤمن به خدا ، قرآن و كتب آسمانى و خاضع در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه

رسول خدا (ص) پس از مرگ نجاشى، به ياران خود فرمود: انّ اخاكم النّجاشى قد مات، قوموا فصلّوا عليه; فقال رجل يا رسول اللّه كيف نصلى عليه و قد مات فى كفره؟ قال (ص) الا تسمعون قول اللّه {و انّ من اهل الكتاب . .. }

_______________________________

الدّرالمنثور، ج 2، ص 416.

خضوع هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى

، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

خضوع يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 17

17- خضوع يونس ( ع ) به درگاه الهى و اعتراف وى به ظلم و نادرستى رفتار عجولانه خود

فنادى . .. إنّى كنت من الظ_لمين

دعوت به خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 7

7 - خداوند ، خواهان خضوع و تضرع انسان ها به درگاه او

فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون

دعوت به خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

روش خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 _ تأمين محل سكونت و اسباب معيشت پيش از امر به نيايش و استغفار ، روشى نيكو براى واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لكم خطيئتكم

بيان طبيعى داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس اقتضا

مى كرد كه جمله {ادخلوا الباب سجداً} و جمله {قولوا حطة} پيش از جمله {اسكنوا . .. } و {كلوا ... } آورده شود. زيرا اول بايد تصرف شود و سپس سكونت انجام گيرد. اين تقديم و تأخير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

زمينه خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 3

3_ توجه به ربوبيت خدا ، گرايش دهنده آدمى به خضوع و خشوع در برابر او

و أخبتوا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 42 - 6

6 - علم و معرفت ، زمينه ساز خضوع و تسليم انسان در برابر حق

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين

تقديم {علم} بر {اسلام} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 11

11- توجه به حكمت و كاردانى خداوند ، مستلزم خضوع انسان در برابر قوانين حكيمانه و خدشه ناپذير وى *

تنزيل الكت_ب من اللّه . .. الحكيم

تذكر خداوند به وصف {الحكيم}، مى تواند ياد آور انسان ها باشد كه قرآن _ به عنوان مجموعه قوانين _ از جانب كسى نازل شده كه حكيم و كاردان است و نقصى در برنامه او نيست، تا كسى مجاز به تخلف گردد.

زمينه خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 2

2 - بلا هاى دنيوى ، زداينده خوى استكبار و دمنده روح خضوع و فروتنى در انسان ها نسبت به پروردگار

و لقد

أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 4

4 - توجه به تدبير و قدرت الهى در نظام هستى ، مقتضى خضوع و سجود انسان در برابر آفريدگار آن

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

عوامل خضوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 4،6

4 _ ربوبيّت الهى ، مقتضى خضوع در برابر او

اقنتى لربّك

6 _ برخوردارى از نعمت هاى الهى ، مستلزم اطاعت خاضعانه در برابر او

انّ اللّه اصطفيك . .. يا مريم اقنتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 1

1 - شنيدن آيات قرآن ، بايد مايه خضوع و فروتنى انسان گردد .

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

{سجود} به معناى خضوع است. (قاموس)

عوامل خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 14

14 - توجه به عظمت خداوند ، مايه خضوع به درگاه او و وادارسازنده انسان به پذيرش ربوبيت او

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

عوامل خضوع براى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 14

14_ خداوند ، اعطا كننده مقام و منزلت به يوسف ( ع ) و وادار كننده بستگانش به خضوع و خشوع در برابر او

قد جعلها ربى حقًا

موانع خضوع براى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21

- 5

5 - روحيه ناباورى ، مانع پذيرش قرآن و خضوع در برابر آن

لايؤمنون . و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

نشانه خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 4

4 - سجده ، مظهر حق پرستى و خضوع در برابر خداوند

فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده از آن جا است كه نخستين واكنش مثبت ساحران پس از پى بردن به آيت الهى و معجزه موسى، سجده بود.

نشانه هاى خضوع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 27

27- سجده ، مظهر بندگى و خضوع به درگاه خداوند

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

از ميان همه عبادات و مظاهر عبادى، {سجده} اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 15

15 - پيشانى بر خاك نهادن ، از ديرباز نشانه خضوع و فروتنى دربرابر خداوند و جلوه بارز بندگى او بوده است .

فأُلقى السحرة سجّدًا

نشانه هاى خضوع برخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 15

15 - پيشانى بر خاك نهادن ، از ديرباز نشانه خضوع و فروتنى دربرابر خداوند و جلوه بارز بندگى او بوده است .

فأُلقى السحرة سجّدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 27

27- سجده ، مظهر بندگى و خضوع به درگاه خداوند

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

از ميان همه عبادات و مظاهر عبادى، {سجده} اختصاص به ذكر يافته است.

خاك از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خاك

آثار رطوبت خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 6

6 - رطوبت خاك ، نشانه وجود منابع و چيز هاى ارزشمند در زير آن است . *

له . .. و ما تحت الثرى

وصف نمناكى براى خاك _ با آن كه آنچه زير خاك خشك قرار دارد نيز ملك خداوند است _ اشاره به مهم تربودن موجودات زير خاك نمناك در مقايسه با موجودات زير خاك خشك است.

آدم(ع) از خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 3

3 _ ابليس، آفريده شده از آتشى خاص و آدم، آفريده شده از گلى مخصوص

خلقتنى من نار و خلقته من طين

نكره آمدن {نار} و {طين} حكايت از اين دارد كه آدم و ابليس از گل و آتشى مخصوص آفريده شدند و چنانچه اين معنا در نظر نبود، آن دو كلمه با {ال} جنس آورده مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 10

10- حضرت آدم ( ع ) ، از دو عنصر خاك و آب ( گِل ) آفريده شد .

خلقت طينًا

{طين} در لغت به معناى {خاك آميخته با آب (گِل)} آمده است (مفردات راغب).

آرزوى تبديل به خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 15،17

15 - آفريده شدن به صورت خاك و محروميت از شعور و تكليف از آغاز پيدايش ، آرزوى كافران در قيامت

و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا

17 - كافران در قيامت ، حيات اخروى

را سرآغاز سختى ها ديده و باقى ماندن به صورت خاك را آرزو خواهند كرد .

ي_ليتنى كنت تربًا

آرزوى خاك بودن، ممكن است به اين معنا باشد كه كاش دوباره زنده نشده بودم و به همان حالت پس از مرگ _ كه خاك شده بودم _ باقى مى ماندم.

ارزش خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 4

4 _ آتش، عنصرى برتر و شريفتر از خاك در ديدگاه ابليس

أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

انسان از خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 6،9

6- آفرينش آدمى از خاك و سپس نطفه و تكامل آن به صورت انسانى كامل ، سير پيدايش انسان است .

بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّيك رجلاً

جمله {خلقك من تراب} يا نظر به اين دارد كه خداوند، حضرت آدم(ع) را از خاك آفريد _ بنابراين، اصل همه انسان ها خاك است _ و يا اين كه نطفه از غذاهايى توليد مى شود كه از خاك گرفته شده است.

9- آفرينش انسان از خاك و نطفه و معتدل ساختن او ، دلايلى روشن بر امكان برپايى معاد و كافى در رفع استبعاد قيامت است .

و ما أظنّ الساعة قائمة . .. أكفرت بالذى خلقك من تراب

پاسخ مرد مؤمن به ثروت مند مغرور، با جمله {أكفرت بالذى. ..} حكايت از آن دارد كه انكار معاد از جانب او كه با جمله {و ما أظنّ...} بيان شده بود، به جهت استبعاد تجديد حيات آدمى پس از مرگ بوده است، لذا

مرد مؤمن، با يادآورى قدرت خداوند و بيان سابقه خاك و نطفه بودن آدمى، به رفع اين استبعاد و بيان قدرت خداوند پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 5

5- خاك ، مبدأ نخستين آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 2

2 - خاك ، ماده و عنصر نخستين آفرينش انسان ها است .

و اللّه خلقكم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 2

2 - خاك ، مبدأ نخستين آفرينش انسان

خلقكم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 15

15 - خاك و عناصر آن ، ماده اصلى پيدايش انسان به اراده الهى

إذ أنشأكم من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 3

3 - آفرينش انسان و جن ، دو موجود شعورمند ، از دو عنصر كاملاً متفاوت ( خاك و آتش ) ، نمود قدرت خداوند

خلق الإنس_ن من . .. و خلق الجانّ من مارج من نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1،2،3

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از { خاك } و جن از { آتش } ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنس_ن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى

چون { انسان } و شعله آتش به موجود زنده اى چون { جن } ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 3

3 - خاك ، عنصر اصلى آفرينش آدم

و اللّه أنبتكم من الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {أنبتكم} پيدايش اصل انسان ها (حضرت آدم(ع)) باشد. بر اين اساس {الأرض} اشاره به عنصر خاكى آفرينش آدم خواهد بود.

تبديل انسان به خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 1،3

1 - بازگشت انسان پس از مرگ ، به عناصر نخستين آفرينش خود ( خاك و . . . )

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . ثمّ يعيدكم فيها

3 - بازگشت انسان ها پس از مرگ ، به عناصر نخستين آفرينش خود و زنده شدن مجدد آنان از همان عناصر ، جلوه قدرت و عظمت خداوند

ما لكم لاترجون للّه وقارًا . .. ثمّ يعيدكم فيها و يخرجكم إخراجًا

تبديل به خاك بى حاصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 1

1- خداوند ، تمام موهبت ها و موجودات زمين را ، به خاكى بى حاصل تبديل خواهد كرد .

إنّا جعلنا

ما على الأرض . .. و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

{صعيد} يعنى {خاك}، و {جرز} به زمينى كه فاقد هرگونه گياه و روييدنى باشد، گفته مى شود.

تبديل خاك به نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 4،5

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

تبديل گياهان به خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 65 - 2

2 - خداوند ، در صورتى كه بخواهد ، مى تواند زراعت ها را به خس و خاشاك تبديل كند .

لو نشاء لجعلن_ه حطمًا

{حطام} به چيز خشك و شكسته شده گفته مى شود (قاموس المحيط).

تبديل موجودات به خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 1

1- خداوند ، تمام موهبت ها و موجودات زمين را

، به خاكى بى حاصل تبديل خواهد كرد .

إنّا جعلنا ما على الأرض . .. و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

{صعيد} يعنى {خاك}، و {جرز} به زمينى كه فاقد هرگونه گياه و روييدنى باشد، گفته مى شود.

تيمم بر خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 19

19 _ تيمم ، بر خاك ، جايز و مجزى است .

فتيمموا صعيداً طيباً

برخى از اهل لغت برآنند كه {صعيد} تنها بر خاك اطلاق مى شود. با توجه به كلمه {منه} بعيد نيست اين معنى در آيه مراد باشد.

خاك هاى مرطوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 5

5 - آنچه در زيرخاك هاى نمناك جهان قرار دارد از آن خداوند است .

له . .. و ما تحت الثرى

{ثرى} به معناى خاك نمناك است (مصباح). ال در {الثرى} ظاهراً معناى جنس دارد، لذا شامل هر خاك نمناكى مى شود، چه در زمين باشد و چه در كرات ديگر، بلكه چون در آيه {ما فى الأرض} ذكر شده است، احتمال مى رود كه {ما تحت الثرى} مربوط به غير زمين باشد.

خلقت از خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 5،6،7

5- خاك ، مبدأ نخستين آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب

6- قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

فإنّا خلقن_كم من تراب

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ

من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2،4،6

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

4 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمايشى است از قدرتمندى و توانايى خداوند بر احياى همه مردگان در روز رستاخيز .

فإنا خلقناكم من تراب. .. و ترى الأرض هامدة... و أنّه يحى الموتى

جمله {و أنّه يحيى. ..} عطف بر {أنّ الله هو الحقّ} و به تقدير {و ذلك بأنّ اللّه يحيى الموتى } مى باشد; يعنى، آن قدرت نمايى ها بدان سبب است كه خداوند مى تواند مردگان را زنده كند.

6 - آفرينش انسان و روياندن انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمودى از قدرت بى كران و نامحدود خداوند

و أنّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 6،8

6 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، يادآور رستاخيز و دليلى گويا بر قطعى بودن برپايى آن .

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {الساعة} به برپايى قيامت و {ذلك} در آيه قبل به خلقت

انسان و ايجاد انواع گياهان: إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب. .. فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت} اشاره داشته باشد.

8 - خلقت انسان و رويش انواع گياهان از خاك بى جان ، نشانگر توانمندى خدا بر احياى مردگان در روز رستاخيز

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... و أنّ اللّه يبعث من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 1،2،3،4،6،8،9،10

1 - از جمله آيات خداوند ، آفريدن انسان ها از خاك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

2 - خداوند ، پديد آورنده انسان ها از خاك است .

خلقكم من تراب

3 - خاك ، مبدأ پيدايش انسان ها است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

4 - پديدآمدن انسان هاى زنده از دل خاك مرده ، نمودى از پديد آوردن موجود جان دار از موجود بى جان به دست خداوند است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

6 - پديد آوردن موجودى زنده مانند انسان از دل خاك مرده ، از نشانه هاى توان مندى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است .

و كذلك تخرجون . و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

از اين آيه به بعد، چندين آيه، در صدد شمارش آيات الهى است. از ميان آن آيات، ذكر مناسب ترين آيه با {و كذالك تخرجون} پس از آن، مى تواند در ضمن بيان آيات الهى، اشاره به نكته فوق باشد.

8 - آفرينش انسان از خاك تا صورت آدمى ، مراحل مختلفى داشته است .

أن خلقكم من تراب

ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{ثمّ} حرف تراخى است و دلالت بر مهلت و مدت مى كند و از طرفى {إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند. جمع بين اين دو، به اين است كه ميان خلق انسان از مبدأ خاك تا صورت انسانى، مراحلى طى شده كه چندان روشن و آشكار نبوده است.

9 - پديد آمدن موجودى زنده به نام انسان از خاك مرده ، امرى غير منتظره و سزاوار تأمل است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا}ى فجاييه در آيه، مى تواند حكايت از اين حقيقت باشد.

10 - تبديل شدن خاك _ پس از گذر از مراحل لازم _ به انسان ، جهش گون و سريع است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند، لذا از آن، سرعت و حالت جهشى بودن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 13

13 - آيه بودن آفرينش انسان از خاك ، براى متفكران ، قابل درك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 2،3،4

2 - خاك ، مبدأ نخستين آفرينش انسان

خلقكم من تراب

3 - قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

خلقكم من تراب

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

خلقت

خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 10

10 - قبل از انسان ها ، پديده هاى ديگرى چون گِل ( آب و خاك ) آفريده شده بودند .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين

فوايد خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 6

6- قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

فإنّا خلقن_كم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 3

3 - قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

خلقكم من تراب

نقش خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 2

2 - رويش گياهان مختلف ، با كاربرد هاى گوناگون ، از آميختن دو عنصر آب و خاك ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آيات الهى است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 2،8

2 - خاك ، ماده و عنصر نخستين آفرينش انسان ها است .

و اللّه خلقكم من تراب

8 - آفرينش آدم ( ع ) از خاك و انسان از نطفه و در قالب زن و مرد ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او است .

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ جعلكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 -

15

15 - خاك و عناصر آن ، ماده اصلى پيدايش انسان به اراده الهى

إذ أنشأكم من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 14 - 4

4 - آب و خاك ، داراى نقش عمده در شكل گيرى وجود انسان

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخّار

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه واژه {صلصال} گر چه به معناى گل خشكيده است; ولى به هرحال در آن آميختگى خاك با آب مطرح است.

خالق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خالق

استمداد از خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 10

10- تنها خداوند خالق ، شأن مورد پرستش قرار گرفتن و كمك طلبيدن را دارد .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا

آيه درصدد سرزنش عمل مشركان در اتخاذ معبودهاى متعدد است و استفاده مى شود كه چنان كارى مذموم و قبيح مى باشد.

بداهت بى نظيرى خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 4

4- قابل قياس نبودن موجود آفرينشگر با موجود فاقد قدرت خلق ، از بديهيات عقلى است .

أفمن يخلق كمن لايخلق

طرح سؤال ياد شده در آيه بى آنكه جوابى براى او بدهد ارشاد به حكم عقل است.

بهترين خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 12

12 - خدا ، أحسن الخالقين ( بهترين آفريننده ها ) است .

فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 5،9

5 - خداوند ، نيكوترين

آفريننده

أحسن الخ_لقين

9 - پرستش ، تنها شايسته نيكوترين آفريننده ها ( خدا ) است .

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

بى نظيرى خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 3

3- هيچ گاه آفرينشگر با غير آفرينشگر ، قابل مقايسه نيست .

أفمن يخلق كمن لايخلق

بى نظيرى خالق موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 2

2- كسى كه تمام موجودات را آفريده با كسى كه هيچ موجودى را نيافريده ، هيچ گونه شباهتى ندارد .

أفمن يخلق كمن لايخلق

تعقل در خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 24

24_ خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خ_لق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 1

1 - يگانه معبود هستى ، پديدآورنده و آفريننده خلق بدون هيچ الگوى پيشين

هو اللّه الخ_لق البارئ

در معناى خلق، {ابداء و ابداع} نهفته است و آفرينش بدون الگو و بى سابقه را مى نماياند; چنان كه {بارئ} _

بنابر نظريه اى _ مى تواند پيامدار همين معنا و تأكيدى بر آن باشد.

خالق آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 8

8 _ قدرت پديد آوردن جهان و توانايىِ برپا كردن جهان آخرت ، در انحصار خداوند است .

قل هل من شركائكم . .. قل اللّه يبدؤا الخلق ثم يعيده

خالق آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 1

1 - خداوند ، آفريننده و مبتكر آسمان ها و زمين بدون وجود نمونه اى از پيش

بديع السموت و الأرض

{بديع} بر گرفته شده از ابداع است و {ابداع} به معناى اختراع چيزى است بدون الگو و نمونه قبلى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 1

1 _ يگانه آفريدگار آسمانها و زمين خداوند است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 3،4

3 _ پديدآورنده آسمانها و زمين شايسته ربوبيت و عبادت خالصانه است، نه پديده هاى جهان.

لا أحب الأفلين . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت و الأرض

4 _ خداوند يگانه، پديدآورنده آسمانها و زمين است.

فطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 1،2

1 _ خداوند پديدآورنده آسمان و زمين بدون داشتن نمونه و الگويى از قبل

بديع السموت و الأرض

{بديع} يعنى خالق و مبدع. معنى بديع بودن خداوند آن است كه او خالق و مخترع عالم است، بدون الگو گرفتن از نمونه اى. (لسان العرب).

2 _ خداوند ايجادكننده آسمانها و زمين از كتم عدم است.

بديع السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد

و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 1

1 - خدا ، آفريدگار آسمان ها

و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق

{طريقة} (مفرد {طرائق}) به هر چيزى كه روى آن، چيزى شبيه خودش قرار گرفته باشد، گفته مى شود و مراد از {سبع طرائق} به قرينه {فوقكم} (بالاى سر شما)، هفت آسمان است. بنابراين به آسمان هاى هفتگانه، بدان جهت كه روى هم قرار دارند، {طرائق} گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ، زمين و پديده هاى ميان آن دو است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 5

5 - منكران معاد در عصر بعثت ، آسمان را آفريده خداوند مى دانستند .

أم السماء بنيها

استدلال آيه شريفه بر امكان معاد، بدون پذيرش آفريدگارى خداوند براى آسمان، ناتمام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد

ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

خالق آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 1

1 - آسمان ها و زمين ( هستى ) آفريده هاى خداوند يكتاست .

إن فى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 1،5

1 _ جز خداوند خالق آسمانها و زمين و روزى دهنده بى نياز، كسى شايسته ولايت و سرپرستى نيست.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

5 _ خداوند ابداع كننده آسمانها و زمين، بدون الگو و نمونه قبلى

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض

{فطر} به معناى ايجاد و اختراع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 4

4 _ خدا ، آفريدگار آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 1

1_ خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 12

12_ خداوند پديد آورنده آسمان ها و زمين

فاطر السموت و الأرض

{فاطر} به معناى آفريننده

و پديد آورنده است. اين كلمه در آيه شريفه مناداست ; يعنى: {يافاطر السموت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 7

7- خداوند ، پديد آورنده آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 1

1- تنها خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين و نازل كننده باران از آسمان است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء

معرفه بودن مسنداليه و مسند، يعنى {الله} و {الذى خلق . ..}، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 1،8

1- آفريننده آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض

8- مشركان صدراسلام ، خداوند را خالق آسمان ها و زمين مى دانستند .

أتى أمر الله . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون ... خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى

{تعالى عمّا يشركون} مربوط به {بالحق} است و نه {خلق السماوات و . ..} بنابراين، از آيه استفاده مى شود كه مشركان درباره اصل خلقت عالم حرفى نداشته اند، بلكه درباره حقانيت و پوچى آن توهماتى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 1،2،4

1- قرآن ، پيامى فرود آمده از سوى آفريدگار زمين و آسمان ها است .

تنزيلاً ممّن خلق الأرض والسم_وت

{تنزيلاً} مصدر به معناى اسم مفعول و حال براى {القرآن}

_ در آيات قبل _ است.

2- خداوند ، آفريدگار آسمان هاى مرتفع و زمين است .

خلق الأرض والسم_وت العلى

{على} (جمع {علياً}) اسم تفضيل است. توصيف آسمان ها به مرتفع تر از زمين، براى بيان عظمت رتبه ها و مقام هايى است كه قرآن از آن مقام، به زمين نازل شده است.

4- توان مندى خداوند بر آفرينش زمين و آسمان هاى مرتفع ، نشان اقتدار او برفرستادن كتابى شايسته ، براى تذكر و اندرز انسان ها است .

تذكرة. .. ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 3

3- خداوند ، خالق جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و انسان ) است .

ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پديده هاى ميان آنها است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،2

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

2 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

من خلق السم_وت و الأرض

. .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 2

2 - آفريننده آسمان ها و زمين و تمامى موجودات ، خداوند است .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 1

1 - خداوند ، آسمان ها را بدون پايه و ستون آفريده است .

خلق السموت بغير عمد ترونها

{ترونها} احتمال دارد قيد توصيحى براى {بغير عمد} باشد. در اين صورت، معناى {خلق السماوات بغير عمد} اين است كه خداوند، آسمان ها را بدون ستون آفريده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 1

1 - خالق آسمان ها و زمين ، در بينش كافران نيز خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 4

4 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 1،5،7،8

1 - آسمان ها و زمين ، مخلوق خدا و جلوه اى از قدرت او است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و احياى مجدد انسان ها ، به قدرت خداى خالق آسمان ها و زمين

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه استفهام در {أوَليس .

..} استفهام انكارى و تعجبى است.

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

8 - خداوندِ خالق آسمان ها و زمين ، بر آفرينش مجدد انسان ها و نوسازى آدمى از ذرات پوسيده و پراكنده دنيايى او در قيامت ، توانا است .

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . .. أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 1

1 - خدا ، آفريننده آسمان ها و زمين

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 5

5 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

اللهمّ فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 1

1 - خداند ، آفريننده آسمان ها و زمين

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق

السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ها است .

الذى خلق سبع سم_وت

خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 1،18

1 - آسمان ها و زمين ( هستى ) آفريده هاى خداوند يكتاست .

إن فى خلق السموت و الأرض

18 - چگونگى جهان آفرينش ( پيوند و ارتباط اجزاى آن با يكديگر و هماهنگى و هدفدارى آنها ) حكايت از آفريننده اى واحد دارد .

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

از آنجا كه آيه شريفه در مقام استدلال بر مسأله توحيد است، به نظر مى رسد: متعلق {يعقلون}; يعنى، آنچه محط انديشه است، پيوند اجزاى يك مجموعه از جهان با يكديگر و ارتباط مجموعه ها با همديگر و هدفدارى آنهاست; زيرا پيوند، ارتباط و هدفدارى جهان مى تواند از خالقى يگانه و مدبرى واحد حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 6

6 _ ابداع كننده هستى (خداوند) سزاوار تسبيح و منزه از داشتن شريك و فرزند

است.

سبحنه و تعلى عما يصفون. بديع السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1،2،7،10،13

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

2 _ الوهيت، مخصوص پروردگارى است كه آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند است.

بديع السموت و الأرض أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة . .. ذلكم الله

7 _ آفريدگار همه هستى، تنها خداى شايسته پرستش است.

لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

10 _ توحيد در عبادت مهمترين وظيفه انسان در برابر پروردگار و خالق هستى است.

ذلكم الله ربكم . .. خلق كل شىء فاعبدوه

چون پس از بيان انحصار الوهيت در خداوند و بيان يكتايى او در خالقيت، امر به عبادت شده، چنين برمى آيد كه مهمترين وظيفه بنده در برابر خداوند عبادت و پرستش اوست.

13 _ خداوند، ايجادكننده عالم و عهده دار امور همه موجودات هستى است.

خلق كل شىء فاعبدوه و هو على كل شىء وكيل

مفاد جمله {و هو على كل شىء وكيل}، پس از سخن از آفرينش، رد پندار كسانى است كه در تدبير عالم براى غير خالق نقشى قائل باشند. به عبارت ديگر جمله أول توحيد در خلق و جمله دوم توحيد در امر را بيان مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 2

2 _ تنها آفريدگار نظام هستى ، شايسته ربوبيت و تدبير امور انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 14

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 5

5 _ خدا ، آفريننده تمامى پديده هاى جهان هستى است .

و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 8

8 _ قدرت پديد آوردن جهان و توانايىِ برپا كردن جهان آخرت ، در انحصار خداوند است .

قل هل من شركائكم . .. قل اللّه يبدؤا الخلق ثم يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 7

7- خداوند ، پديد آورنده آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 1

1- آفريننده آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33

- 5

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 3،9

3- خداوند ، خالق جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و انسان ) است .

ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

9- خالقيت خداوند نسبت به جهان ، دليل ربوبيت انحصارى او نسبت به انسان و جهان است .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 3

3 - خداوند ، هستى بخش جهان آفرينش است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از نور، معناى كتايى و مجازى آن باشد; يعنى، نور وجود; چرا كه جهان بدون هستى بخشى خداوند، در ظلمت و تاريكى عدم محض خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 2

2 - خداوند ، پديدآورنده عالم است .

يبدئ اللّه الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 3

3 - همه

عالم آفريده خداوند است و هيچ كس ، جز او در آن نقش نداشته است .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جمله {ه_ذا خلق اللّه} اشاره به خلق آسمان ها و زمين و كوه ها و جنبدگان و آب و گياهان _ كه در آيه قبل، از آنها سخن رفته است و مجموعه آنها، عالم را تشكيل مى دهند _ دارد. بنابراين، مراد از آن، آفرينش همه عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 2

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 5

5 - آفرينش ، مخصوص خدا است و او در آفرينش جهان هيچ شريكى ندارد .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تأكيد خداوند بر آفريدگارى خويش (أنّا خلقنا) و نيز جلوه قدرت خود دانستن پديده هاى جهان (ممّا عملت أيدينا أنعاماً) گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 21

21 - تنها خالق جهان ، شايسته توكل و اتكا كردن بر او در عرصه هاى زندگى

است .

لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه . .. قل حسبى اللّه عليه يتوكّل ا

از ارتباط ميان صدر آيه _ كه در آن از خالقيت خدا سخن رفته است _ با ذيل آن، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 12

12 - ربوبيت و تدبير جهان از شؤون خالقيت خدا است .

بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

از اين كه خداوند براى ربوبيت خويش به خالقيتش استناد كرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 11

11 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته آفريدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

تقديم {إيّاه} بر {تعبدون} علاوه بر رعايت فاصله آيات، مى تواند براى حصر نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 11

11 - خداوند ، همواره در حال آفرينش و فيض مداوم در پهنه هستى است .

يخلق ما يشاء يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

با توجه به افعال مضارع ({يخلق}، {يهب} و {يشاء}) كه بيانگر تجدد و تكرار فعل است، مى توان برداشت بالا را استفاده نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 3

3_ زيبايى ، شگفتى و ثمربخشى ، آميخته به هم در مظاهر طبيعت و آفريده هاى خدا *

زوج بهيج . تبصرة و ذكرى ... ماء مب_ركًا

...و النخل باسق_ت لها طلع نضيد . رزقًا ل

خداوند در اين آيات، با يادآورى هر يك از نعمت هاو مظاهر طبيعت وصفى حاكى از زيبايى و شگفتى علمى نيز براى آن آورده است و در پايان به ثمر بخشى عينى آنها _ كه تغذيه خلق باشد _ اشاره كرده است; يعنى، رزق هاى آفريده خداوند يك بُعدى نيست و خداوند به وسيله آنها تنها تغذيه نمى كند; بلكه اين روزى را با هنر و اسرار در مى آميزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 2،3

2 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان و جهان است .

ألا يعلم من خلق

3 - خالقيت خداوند نسبت به انسان و جهان ، نشانه و دليل احاطه علمى او به تمامى حقايق جهان و نيز راز دل ها و ضمير انسان ها است .

إنّه عليم بذات الصدور . ألا يعلم من خلق

عبارت {ألا يعلم من خلق} در مقام تبيين چگونگى آگاهى خداوند، از راز دل ها و ضمير انسان ها است; يعنى، خداوند چون خالق و آگاه به خلق خويش است، پس به راز دل ها و نهان آدميان آگاهى دارد.

خالق ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 4

4_ خداوند پديد آورنده ابر هاى سنگين پرباران

و ينشىء السحاب الثقال

{انشاء} (مصدر ينشىء) به معناى خلق كردن و پديد آوردن است. {سحاب} (جمع سحابة) به معناى ابرهاى باران زاست و {ثقال} نيز جمع ثقيل است.

خالق اسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 8 - 1

1- خداوند خالق و آفريننده اسب ، استر و الاغ است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و الخيل و البغال و الحمير

خالق استر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 1

1- خداوند خالق و آفريننده اسب ، استر و الاغ است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و الخيل و البغال و الحمير

خالق الاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 1

1- خداوند خالق و آفريننده اسب ، استر و الاغ است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و الخيل و البغال و الحمير

خالق انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 3،4

3 - خداوند ، آفريننده همه انسان هاى موجود و پيشينيان آنان است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم

4 - آفريننده انسان ها ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم

توصيف خداوندبه {خالقيت} - پس از بيان لزوم پرستش او - بيانگر علت لزوم پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 16

16 - خداوند ، آفريننده انسانهاست .

فتوبوا إلى بارئكم . .. ذلكم خير لكم عند بارئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . ..

هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 1

1 _ پديدآورنده آدميان، تنها خداوند است.

و هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 1

1 _ خداوند، خالق همه انسانهاست.

و لقد خلقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انسان است .

خلق الإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 1

1- خداوند ، آفريننده انسان و پديدآورنده او در صحنه هستى

خلقن_ه من قبل و لم يك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 3

3- خداوند ، خالق جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و انسان ) است .

ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 66 - 1

1 - انسان ، آفريده خدا وزنده به اراده او است .

و هو الذى أحياكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 12 - 1

1 - خدا ، خالق

و آفريدگار انسان

و لقد خلقنا الإنس_ن

{من} در {من سلالة} ابتدائيه و {سلالة} به معناى {عصاره} است. {طين} به اجزائى از خاك كه با آب درآميخته باشد (گِل) گفته مى شود. {من طين} متعلق به عامل مقدر و صفت براى {سلالة} است; يعنى: به يقين ما انسان را از عصاره اى از {گِل}آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 6

6 - تدبير حيات بشر ، به دست آفريدگار او است و نه بت هاى ناتوان .

هل يسمعونكم . .. فإنّهم عدوٌّ لى ... الذى خلقنى فهو يهدين

{فاء} تفريعيه در {فهو يهدين} مى رساند كه تدبير و هدايت، مترتب بر خلقت است و كار تدبير از آفرينش جدا نيست تا اين كه خدا خالق باشد; ولى تدبير امور انسان ها به دست موجودات ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 1

1 - پروردگار جهانيان ، خدايى است كه پس از آفرينش بشر ، او را از غذاهاو نوشيدنى ها بهره مند ساخته است .

الذى خلقنى . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 2

2 - خداى يگانه ، آغازگر آفرينش انسان و بازگرداننده وى در روز رستاخيز

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

مفسران برآنند كه مراد از {إعاده} بازگرداندن در روز قيامت است. بنابراين مراد از {الخلق} آفرينش انسان خواهد بود; يعنى، كيست آن كه آفرينش انسان را آغاز مى كند، آن گاه در آخرت او را برمى گرداند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده انسان ها از خاك است .

خلقكم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 3

3 - خداوند ، تنها آفريننده انسان ها است .

اللّه الذى خلقكم

معرفه بودن مبتدا و خبر اختصاص و حصر را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان و مصنوعات و دست ساخته هاى او ( بت و . . . )

و اللّه خلقكم و ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 3،12

3 - خداوند ، خالق و آفريدگار ذات و سرشت انسان

إلاّ الذى فطرنى

12 - شأن هدايت گرى ، شايسته آفريدگارى كه سرشت انسان را پديد آورده و از خواست ها و نياز هاى او آگاه است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

تفريع هدايت بر جنبه آفريدگارى و سرشت آفرينى خداوند، حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 1

1_ خداوند ، خالق انسان و آگاه به وسوسه هاى نفسانى وى

و لقد خلقنا الإنس_ن و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريننده انسان ها

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3

- 4،5،7

4 - خداوند ، انسان را تصوير كرد و به وى صورت انسانى بخشيد .

و صوّركم

5 - انسان ها ، از نظر ظاهر و باطن و صورت و سيرت ، زيبا و نيكو آفريده شده اند .

فأحسن صوركم

{صورت} عبارت است از هيئت هر شيئى كه با آن، از ديگر اشيا جدا و ممتاز مى گردد و شامل شكل ظاهرى و هويت باطنى آن مى شود (اقتباس از مفردات راغب).

7 - آفرينش انسانِ زيبا صورت و نيكو سيرت ، مظهر و مصداق روشن آفرينش بحق خدا است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ و صوّركم فأحسن صوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 2،3

2 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان و جهان است .

ألا يعلم من خلق

3 - خالقيت خداوند نسبت به انسان و جهان ، نشانه و دليل احاطه علمى او به تمامى حقايق جهان و نيز راز دل ها و ضمير انسان ها است .

إنّه عليم بذات الصدور . ألا يعلم من خلق

عبارت {ألا يعلم من خلق} در مقام تبيين چگونگى آگاهى خداوند، از راز دل ها و ضمير انسان ها است; يعنى، خداوند چون خالق و آگاه به خلق خويش است، پس به راز دل ها و نهان آدميان آگاهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان و تكثير كننده نسل او است .

قل هو الذى ذرأكم

{ذرأ}به معناى خلق است; ولى به گفته برخى از مفسران و اهل لغت، اين واژه در آيه شريفه و آيات

مشابه آن، به معناى تكثير نسل بشر است (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 1،2

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

الذى خلقك

2 - خداوند ، انسان را آفريده اى كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات قرار داده است .

فسوّيك

عبارت {سوّاك}; يعنى، تو را {سَوِىّ} قرار داد. {سَوِىّ} به چيزى گفته مى شود كه اندازه و كيفيت آن، از افراط و تفريط به دور باشد.(مفردات راغب)

خالق انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 1

1 _ خداوند ، آفريننده همه انسانهاست .

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 8

8_ خداوند ، آفريننده و خالق انسانهاست .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

{فطر} (مصدر فطرنى); يعنى ، آفريدن چيزى كه سابقه وجودى نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 12

12_ تنها خداوند ، ايجاد كننده و آفريننده انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

تركيبهايى همانند {هو أنشأكم} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا ، فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. قرينه هاى موجود در كلام ، تعيين كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 3

3_ خداوند ، آفريدگار و خالق انسانهاست .

و لذلك خلقهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1

1_ موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى {قائم بودن بر كسى} در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف {باء} در {بماكسبت} به معناى {مع} مى باشد و مراد از {من هو...} خداوند متعال است. بنابراين مفاد {من هو قائم...} اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 8

8 - خداوند ، آفريننده و خالق انسان ها است .

الذى فطرنا

{فَطْر} از ماده {فطرة} به معناى ابتدا و اختراع است و {فطر اللّه الخلق}; يعنى آنها را آفريد و آغاز كرد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 3

3- خدا ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

فإنّا خلقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 11 - 1

1 - خداوند ، آغازكننده آفرينش انسان و بازآفريننده او پس از مرگ است .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

{ال} در {الخلق} عهد است و مراد از آن به قرينه {ترجعون} انسان هايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 1

1 - خدا ، خالق و آفريننده انسان ها

و اللّه خلقكم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 9

9 - خداوند ، خالق و آفريننده انسان ، براى نخستين بار و بدون سابقه و پيشينه

و هو خلقكم أوّل مرّة

مراد از {أوّل مرّة} زمانى است كه آدمى وجود نداشت و خداوند او را آفريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها

خلق الإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 57 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها

نحن خلقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 2

2 - خداوند ، خالق انسان ها است .

إنّا خلقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 14 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

و قد خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 4

4 - تنها خداوند ، خالق بشر است .

و من خلقت وحيدًا

در اين برداشت، كلمه {وحيداً} حال براى {تا} در {خلقت} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 9

9 - خداوند ، انسان را شنوا و بينا آفريد .

فجعلن_ه سميعًا بصيرًا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

نحن خلقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

ألم نخلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 1

1 - خداوند ، آفريدگار تمامى انسان ها است .

و خلقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 4

4 - خداوند ، خالق همه انسان ها است .

قتل الإنس_ن . .. من أىّ شىء خلقه

فاعل {خلقه} خداوند است كه سياق آيه شريفه، از تصريح به آن بى نياز ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 1

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

لقد خلقنا الإنس_ن فى كبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

لقد خلقنا الإنس_ن

حرف {ال} در {الإنسان}، يا براى استغراق جنس است و يا به حقيقت و ماهيت او نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

خلق الإنس_ن

خالق انگور

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق باغ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 16 - 2

2 - خداوند ، بهوجودآورنده بستان ها و آفريننده درختان و منظره هاى سرسبز و خرّم

لنخرج . .. جنّ_ت ألفافًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق بذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام

هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 2

2 - خداوند ، شب و تاريكى آن را پديد آورده است .

و جعلنا الّيل لباسًا

خالق جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 7

7 - ساحران مؤمن ، معتقد به رسالت موسى ( ع ) از جانب خالق آنان

على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

خالق چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 10

10 - خداوند ، ايجاد كننده گوش و چشم و قلب در انسان است .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

خالق چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 142 - 1

1 _ خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

{فرشا} در قبال {حمولة} قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع_م خلقها لكم

{نعم} در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن {أنعام} به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 1

1 - خداوند ، مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر آفريده است .

و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

خالق خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفريدگار شب و روز و خورشيد و ماه

و

من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

خالق درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 5

5 - بهره گيرى مسافران و بيابان گردان ، از درخت آتش زنه براى روشن كردن آتش ، حكمت ديگر ايجاد آن از سوى خداوند

و مت_عًا للمقوين

{مقوين} مشتق از {قواية} (زمين بى آب و گياه، بيابان) است; يعنى، مسافران و بيابان گردان.

خالق درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 16 - 2

2 - خداوند ، بهوجودآورنده بستان ها و آفريننده درختان و منظره هاى سرسبز و خرّم

لنخرج . .. جنّ_ت ألفافًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 1

1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها

، آفريده هاى خداوند و از منابع تغذيه انسان ها

و حدائق غلبًا

{غُلْب} جمع {غَلْباء} است. به كسى كه داراى گردنى كلفت باشد {اغلب} و {غلباء} گفته مى شود (لسان العرب). در آيه شريفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصيف شده اند; ولى اين وصف _ به قرينه {أنبتنا} در آيات پيشين _ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

خالق روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 4

4 - ناديده گرفتن خدا در پديد آوردن نظام شب و روز ، امرى شگفت و دور از انتظار

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل ليسكنوا فيه و النهار مبصرًا

تعبير {ألم يروا. ..} لحنى است آميخته با شگفتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهى ، تنها در پيشگاه كسى روا است كه آفريننده شب و روز و تأمين كننده روزى و نياز هاى انسان ها است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم... النهار مبصرًا

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل _ كه درباره ربوبيت خداوند و عبادت او و حاجت خواهى از او بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 -

37 - 9

9 - خداوند ، آفريدگار شب و روز و خورشيد و ماه

و من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

خالق زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 1

1 - آسمان ها و زمين ( هستى ) آفريده هاى خداوند يكتاست .

إن فى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 1،5

1

_ جز خداوند خالق آسمانها و زمين و روزى دهنده بى نياز، كسى شايسته ولايت و سرپرستى نيست.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

5 _ خداوند ابداع كننده آسمانها و زمين، بدون الگو و نمونه قبلى

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض

{فطر} به معناى ايجاد و اختراع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 1

1 _ يگانه آفريدگار آسمانها و زمين خداوند است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 3،4

3 _ پديدآورنده آسمانها و زمين شايسته ربوبيت و عبادت خالصانه است، نه پديده هاى جهان.

لا أحب الأفلين . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت و الأرض

4 _ خداوند يگانه، پديدآورنده آسمانها و زمين است.

فطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 1،2

1 _ خداوند پديدآورنده آسمان و زمين بدون داشتن نمونه و الگويى از قبل

بديع السموت و الأرض

{بديع} يعنى خالق و مبدع. معنى بديع بودن خداوند آن است كه او خالق و مخترع عالم است، بدون الگو گرفتن از نمونه اى. (لسان العرب).

2 _ خداوند ايجادكننده آسمانها و زمين از كتم عدم است.

بديع السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت .

.. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 4

4 _ خدا ، آفريدگار آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 1

1_ خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 12

12_ خداوند پديد آورنده آسمان ها و زمين

فاطر السموت و الأرض

{فاطر} به معناى آفريننده و پديد آورنده است. اين كلمه در آيه شريفه مناداست ; يعنى: {يافاطر السموت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 7

7- خداوند ، پديد آورنده آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 1

1- تنها خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين و نازل كننده باران از آسمان است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء

معرفه بودن مسنداليه و مسند، يعنى {الله} و {الذى خلق . ..}، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 1،8

1- آفريننده آسمان

ها و زمين ( جهان هستى ) ، خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض

8- مشركان صدراسلام ، خداوند را خالق آسمان ها و زمين مى دانستند .

أتى أمر الله . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون ... خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى

{تعالى عمّا يشركون} مربوط به {بالحق} است و نه {خلق السماوات و . ..} بنابراين، از آيه استفاده مى شود كه مشركان درباره اصل خلقت عالم حرفى نداشته اند، بلكه درباره حقانيت و پوچى آن توهماتى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 1،2،4

1- قرآن ، پيامى فرود آمده از سوى آفريدگار زمين و آسمان ها است .

تنزيلاً ممّن خلق الأرض والسم_وت

{تنزيلاً} مصدر به معناى اسم مفعول و حال براى {القرآن} _ در آيات قبل _ است.

2- خداوند ، آفريدگار آسمان هاى مرتفع و زمين است .

خلق الأرض والسم_وت العلى

{على} (جمع {علياً}) اسم تفضيل است. توصيف آسمان ها به مرتفع تر از زمين، براى بيان عظمت رتبه ها و مقام هايى است كه قرآن از آن مقام، به زمين نازل شده است.

4- توان مندى خداوند بر آفرينش زمين و آسمان هاى مرتفع ، نشان اقتدار او برفرستادن كتابى شايسته ، براى تذكر و اندرز انسان ها است .

تذكرة. .. ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 3

3- خداوند ، خالق جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و انسان ) است .

ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان

- 25 - 59 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پديده هاى ميان آنها است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،2

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

2 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

من خلق السم_وت و الأرض . .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 2

2 - آفريننده آسمان ها و زمين و تمامى موجودات ، خداوند است .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 1

1 - خالق آسمان ها و زمين ، در بينش كافران نيز خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 4

4 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 1،5،7،8

1 - آسمان ها و زمين ، مخلوق خدا و جلوه اى از قدرت او است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و احياى مجدد انسان ها ، به قدرت خداى خالق آسمان ها و زمين

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه استفهام در {أوَليس . ..} استفهام انكارى و تعجبى است.

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

8 - خداوندِ خالق آسمان ها و زمين ، بر آفرينش مجدد انسان ها و نوسازى آدمى از ذرات پوسيده و پراكنده دنيايى او در قيامت ، توانا است .

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . .. أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27

- 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ، زمين و پديده هاى ميان آن دو است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 1

1 - خدا ، آفريننده آسمان ها و زمين

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 5

5 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

اللهمّ فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 10

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ الع_لمين ${ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ر

{ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ربّ العالمين} مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 1

1 - خداند ، آفريننده آسمان ها و زمين

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 -

12 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 2

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه در جهت مصالح و منافع انسان ها باشد .

جعل لكم الأرض ذلولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 6

6 - معاد ، حضور

موجودات در پيشگاه آفريننده مرگ و زندگى است .

إنّا نحن نحيى و نميت و إلينا المصير

خالق زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و

ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 4

4 - ناديده گرفتن خدا در پديد آوردن نظام شب و روز ، امرى شگفت و دور از انتظار

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل ليسكنوا فيه و النهار مبصرًا

تعبير {ألم يروا. ..} لحنى است آميخته با شگفتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهى ، تنها در پيشگاه كسى روا است كه آفريننده شب و روز و تأمين كننده روزى و نياز هاى انسان ها است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم... النهار مبصرًا

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل _ كه درباره ربوبيت خداوند و عبادت او و حاجت خواهى از او بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفريدگار شب و روز و

خورشيد و ماه

و من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 2

2 - خداوند ، شب و تاريكى آن را پديد آورده است .

و جعلنا الّيل لباسًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

خالق شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع_م خلقها لكم

{نعم} در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن {أنعام} به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 3

3 - شتر ، مخلوق خداوند و آفريده اى هدف دار است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

در آيه شريفه، گرچه سخن از آفريننده شتر به ميان نيامده است; ولى سياق آيات _ كه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند، توجّه دادن انسان به قدرت مندى

او و ضرورت معاد مى باشد _ بيانگر اين است كه خداوند، آن را خلق كرده و آفريدن آن لغو نبوده است.

خالق طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 1

1- پديده هاى روى زمين و مظاهر طبيعت ، آفريده هاى خداوند و زينت بخش زمين است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها

خالق قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 10

10 - خداوند ، ايجاد كننده گوش و چشم و قلب در انسان است .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

خالق كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 1

1 - خداوند ، پديد آورنده كوه هاى استوار در زمين

و جعل فيها روسى

{رواسى} (جمع {راسيه}) به معناى كوه هاى استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1

1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند

و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت

{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 2

2 - خداوند ، آفريننده كوه هاى استوار و مستحكم است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

خالق گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام (

گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع_م خلقها لكم

{نعم} در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن {أنعام} به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

خالق گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع_م خلقها لكم

{نعم} در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن {أنعام} به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

خالق گوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 10

10 - خداوند ، ايجاد كننده گوش و چشم و قلب در انسان است .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

خالق گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 3

3_ خداوند ، آفريننده گياهان و ميوه جات در زمين

و من كل الثمرت جعل فيها زوجين اثنين

{ثمرات} (جمع ثمرة) به معناى ميوه ها و نيز درختان است (برگرفته شده از قاموس المحيط).

خالق ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند

، آفريدگار شب و روز و خورشيد و ماه

و من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

خالق مراتع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 6

6 - معاد ، حضور موجودات در پيشگاه آفريننده مرگ و زندگى است .

إنّا نحن نحيى و نميت و إلينا المصير

خالق مصنوعات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان و مصنوعات و دست ساخته هاى او ( بت و . . . )

و اللّه خلقكم و ما تعملون

خالق معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 25

25_ خداوند آفريننده چيزهايى كه اهل شرك آنها را معبود ها و خدايان خويش پنداشته اند .

أم جعلوا لله شركاء . .. قل الله خ_لق كل شىء

از مصداقهاى مورد نظر براى {شىء} معبودهاى اهل شرك است.

خالق موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 -

2 - 10

10 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { الحمد للّه } قال : الشكر للّه و فى قوله { رب العالمين } قال : خالق المخلوقين . . . ;

از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: {الحمد للّه} يعنى شكر مخصوص خداست و {رب العالمين} يعنى، آفريننده مخلوقات . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 7

7 _ خداوند آفريننده همه موجودات است.

و خلق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 4

4 _ خداوند آفريدگار هر موجودى است.

ذلكم الله . .. خلق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 7

7 _ خداوند آفريدگار همه موجودات و داراى سلطه اى كامل بر آنهاست .

أو لم ينظروا فى ملكوت . .. ما خلق اللّه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 24

24_ خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خ_لق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 10

10- خداوند داراى قدرت لازم براى ايجاد پديده ها و از بين بردن برخى و آوردن برخى ديگر به جاى آنان

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 5

5- خداوند ، پيوسته

موجوداتى را پديد مى آورد كه انسان ها به آنها آگاهى ندارند .

خلق السموت و الأرض . .. خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقها لكم ... و يخلق ما لاتعلم

از اينكه {خلق} را در فرازهاى قبلى به صورت ماضى و در عبارت اخير به صورت مضارع به كار برده است، مطلب فوق برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده تمام موجودات است .

خلق السموت و الأرض . .. خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقها لكم ... ويخلق ما لاتعلمو

از اينكه پس از بيان آفريده هاى مختلف فرمود: آيا كسى كه خلق مى كند نظير كسى است كه خلق نمى كند، استفاده مى شود كه او خالق همه چيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 1

1- پديده هاى روى زمين و مظاهر طبيعت ، آفريده هاى خداوند و زينت بخش زمين است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 12

12- رابطه خداوند با تمامى موجودات ، رابطه خالق و مخلوق است ; نه رابطه پدر و فرزند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه . .. يقول له كن فيكون

چنانچه پيدايش عيسى(ع) دليل فرزندى او براى خداوند باشد _ آن گونه كه باطل انديشان مى گويند _ تمامى موجودات را بايد فرزند خدا دانست، زيرا خداوند همه موجودات _ از جمله عيسى(ع) _ را با فرمان {كن} ايجاد كرده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 3،4

3 - آفريننده همه موجودات و هدايتگر آنها در مسير خويش ، خداوند است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

4 - خداوند به هر موجودى ، خلقتى كامل و اعضا و ويژگى هايى متناسب با شأن او ، عطا كرده است .

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

{خلق}، به معناى ايجاد، يا تقدير درست و يا هيئت و شكل است (مفردات راغب). معناى دوم و سوم رساننده نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 11

11 _ خداوند ، آفريننده همه پديد هاى جهان هستى است .

و خلق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 2

2 - پديدآورنده موجودات ، خداوند است .

بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 2

2 - آفريننده آسمان ها و زمين و تمامى موجودات ، خداوند است .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 1

1 - خداوند ، آفريننده هر چيزى است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 3

3 - خداوند ، خالق همه چيز است .

خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 4

4 - خداوند

، قادر و توانمند بر آفرينش هر آنچه بخواهد .

يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 1

1 - خداوند آفريننده تمامى موجودات

الذى خلق

بيان نكردن مفعولى خاص براى {خلق}، بيانگر تعميم است و به آفرينش تمام مخلوقات نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 12

12 - خداوند ، خالق تمامى مخلوقات است .

الذى خلق

ذكر نشدن مفعولى خاص براى فعل {خلق}، افاده عموم مى كند و در اين صورت آيه بعد، ذكر خاص بعد از عام خواهد بود. در اين موارد مى توان گفت: {خلق} گرچه متعدى است; ولى به جهت نظر نداشتن به مفعولى خاص، به منزله فعل لازم دانسته شده است. و ممكن است گفته شود: مفعول مقدّر آن، لفظى است كه همه موجودات را شامل مى شود. برخى گفته اند: به قرينه آيه بعد، مفعول محذوف اين فعل نيز {الإنسان} است كه در اين صورت، آيه شريفه تنها به آفرينش انسان نظر خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 1

1 - خداوند ، آفريننده موجودات

ما خلق

خالق موجودات آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 2

2 - خداى پديدآورنده موجودات آسمان و زمين از كتم عدم ، شايسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبيعت .

يسجدون للشمس . ..ألاّيسجدوا للّه الذى يخرج الخبء فى السم_وت و الأرض

{ال} در {الخبء} براى جنس و مفيد استغراق است {خَبْء} به معناى مستور

(مصدر به معناى مفعول) مى باشد. بنابراين {يخرج الخبء}; يعنى، {يخرج جميع الأشياء المستورة تحت استار العدم منها إلى الوجود}.

خالق موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ، زمين و پديده هاى ميان آن دو است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پديده هاى ميان آنها است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

خالق ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 3

3_ خداوند ، آفريننده گياهان و ميوه جات در زمين

و من كل الثمرت جعل فيها زوجين اثنين

{ثمرات} (جمع ثمرة) به معناى ميوه ها و نيز درختان است (برگرفته شده از قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر

حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خالق نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده همه موهبت هاى موجود در زمين است .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

كلمه {جميعاً} به معناى كل است و بدل براى {ما} ى موصوله مى باشد.

خالق نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

ربوبيت خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 28

28_ ربوبيّت و ولايت تنها برازنده خالق هستى است .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. قل الله خ_لق كل شىء

سوگند به خالق آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 5 - 5

5 - سوگند خداوند به سازنده آسمان

و ما بنيها

چنانچه {ما} در {مابناها} موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. آوردن {ما} در اين

موارد _ با توجّه به اين كه اين كلمه بيش از {من} موصول، ابهام دارد _ بيانگر اين است كه حقيقت موضوع و عظمت آن، قابل تعريف نيست.

سوگند به خالق مذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به آفريننده جنس نر و ماده

و ما خلق الذكر و الأُنثى

كلمه {ما} در {ما خلق}، مى تواند موصول و به معناى {من} باشد. در اين صورت مراد از آن، ذات بارى تعالى خواهد بود. اين كلمه به دليل ابهام بيشترى كه در مفاد آن هست، عظمت مصداق خود را بيشتر مجسم مى كند; زيرا دلالت دارد كه آن مصداق، غير قابل تعريف است.

سوگند به خالق مؤنث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به آفريننده جنس نر و ماده

و ما خلق الذكر و الأُنثى

كلمه {ما} در {ما خلق}، مى تواند موصول و به معناى {من} باشد. در اين صورت مراد از آن، ذات بارى تعالى خواهد بود. اين كلمه به دليل ابهام بيشترى كه در مفاد آن هست، عظمت مصداق خود را بيشتر مجسم مى كند; زيرا دلالت دارد كه آن مصداق، غير قابل تعريف است.

شرايط خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 2

2_ لازمه خالقيت ، آگاهى به اسرار و نهفته هاى وجود مخلوق

و لقد خلقنا . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

از اين كه خداوند، نخست مسأله خلقت را مطرح كرده و سپس

علم خويش به اسرار آدميان را بيان داشته، تلازم ياد شده استفاده مى شود.

علم غيب خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 2

2_ لازمه خالقيت ، آگاهى به اسرار و نهفته هاى وجود مخلوق

و لقد خلقنا . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

از اين كه خداوند، نخست مسأله خلقت را مطرح كرده و سپس علم خويش به اسرار آدميان را بيان داشته، تلازم ياد شده استفاده مى شود.

غفلت از بى نظيرى خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 8

8- بى توجهى به غير قابل قياس بودن خالق با غير خالق ، مذموم و ناپسند است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

فرعون و خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

فرعونيان و خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق

جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

مدح خالق موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 8

8- وجود تمامى موجودات هستى ، خود تمجيد و ستايش آفريدگارشان است .

و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده

حمد و تسبيح موجودات براى خداوند تسبيح به زبان حال است. يعنى با هستى خود ثناگوى اند. به عبارت ديگر، اضافه {تسبيح} به موجودات، اضافه مجازى است نه حقيقى.

معبوديت خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 11

11 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته آفريدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

تقديم {إيّاه} بر {تعبدون} علاوه بر رعايت فاصله آيات، مى تواند براى حصر نيز باشد.

نقش خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 4

4- آفريننده هر چيز ، تواناترين و شايسته ترين فرد براى اداره و تدبير آن است .

أفتتخدونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض و لاخلق أ

خداوند، براى رد صلاحيت شياطين در ولىّ بودن، به

نقش نداشتن آنان در آفرينش استناد و در نقطه مقابل، بر ولىّ مطلق بودن خود با توجه به اين كه خود، آفريننده تمامى هستى است، تصريح كرده است. توجه به اين نكات، رساننده برداشت ياد شده است.

نقش خالق انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 8

8- حقيقت قادرى كه بار نخست انسان را آفريد ، قادر و توانا بر آفرينش مجدد اوست .

من يعيدنا قل الذى فطركم أوّل مرّة

نياز به خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 2

2 - خلق در بقاى خويش همانند اصل پيدايش ، همواره نيازمند و متكى به خالق خويش

يس_له من فى السم_وت و الأرض

فعل مضارع {يسئله}، مى نماياند كه خلق پس از تكوّن، بى نياز از خالق نمى باشند; بلكه همچنان در تمناى كسب فيض از مبدأ فياض اند.

ولايت خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 16

16_ آفريننده هستى تنها حقيقت شايسته و توانمند براى سرپرستى و ولايت بر آدميان

فاطر السموت و الأرض أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة

يوسف(ع) پس از توصيف خداوند به پديد آورنده آسمانها و زمين (هستى) او را ولىّ خويش مى خواند تا به اين حقيقت اشاره كند كه: چون خدا خالق هستى است ، ولىّ و سرپرست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 28

28_ ربوبيّت و ولايت تنها برازنده خالق هستى است .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. قل الله

خ_لق كل شىء

خالقيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خالقيت

آثار ايمان به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 3

3 - توجه و ايمان به آفرينش هستى به وسيله خداوند ، متقضى گردن نهادن به دستورات او

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند، براى به اطاعت واداشتن كافران، آنان را به خالقيت خويش تذكر داده است; زيرا پذيرش خالقيت خداوند، مسلتزم اطاعت او است.

آثار توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 8

8- توحيد در ربوبيت ، لازمه توحيد در خالقيت است .

بل ربّكم . .. الذى فطرهنّ

آيه شريفه، براى اثبات توحيد خداوند در ربوبيت، او را به صفت خالق جهان بودن توصيف كرده است. اين توصيف بيانگر اين است كه ميان توحيد در ربوبيت و توحيد در خالقيت، پيوند ناگسستنى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 5

5 - انحصار خالقيت ، اختيار و آگاهى مطلق و يكتايى به خداوند ، دليل انحصار شايستگى ستايش ها به او

ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. يعلم ... و هو اللّه لا إل_ه إلاّ هو له الحمد فى ا

از ارتباط ميان آيات گذشته _ كه بيانگر اوصاف خداوند بود _ و اين آيه برداشت ياد شده به دست مى آيد; زيرا ذكر انحصار ستايش ها به خداوند، نتيجه اوصاف ياد شده براى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 10

10 - توانايى خداوند بر آفرينش هرچيزى و

انجام هر كارى و انحصار خالقيت و رازقيت به او ، نشانه يكتايى خدا و انحصار الوهيت به او است .

يزيد فى الخلق ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير. .. لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است. گفتنى است كه محور آن، مسأله خالقيت و قدرت مطلق خداوند مى باشد.

آثار خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 4

4 - خالقيت و هدايت گرى خدا ، جلوه دوستى و مهر و محبت او به خلق

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جمله {الذى خلقنى. ..} تعليل بر آيه پيش و دليل براى دوست بودن خدا براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 3

3 - آفريدگارى خداوند ، مستلزم مالكيت او بر آفريده هاى خويش است .

من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه . .. للّه ما فى السموت و الأرض

{للّه ما فى. ..} به منزله نتيجه آيه قبل است و به خاطر روشن بودن اش، از حرف عطف استفاده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 3،7

3 - خالقيت خدا ، مقتضى عبادت كردن مخلوقات است .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {فطرنى} در مقام بيان تعليل براى جمله پيشين است.

7 - معاد و بازگشت به سوى خدا ، لازمه خالقيت

خدا نسبت به انسان ها است .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى و إليه ترجعون

ذكر خالقيت خدا نسبت به انسان ها در آغاز آيه و بيان معاد آنان پس از آن، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 10

10 - آفرينش انبوه پديده هاى جهان و آگاهى همه جانبه از احوال آنها ، دليل و شاهد توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز قيامت

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم بلى و هو الخلّ_ق العليم

يادآورى آفرينش و علم گسترده خداوند، در پايان آيه و در شرايطى كه آيه شريفه در مقام بيان توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است; مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 21

21 - تنها خالق جهان ، شايسته توكل و اتكا كردن بر او در عرصه هاى زندگى است .

لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه . .. قل حسبى اللّه عليه يتوكّل ا

از ارتباط ميان صدر آيه _ كه در آن از خالقيت خدا سخن رفته است _ با ذيل آن، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 5،6

5 - خداوند ، به دليل خالقيت و آفرينندگى اش ، شايسته عبادت و پرستش است .

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

6 - هدايت انسان ها ، از شؤون خالقيت خداوند است

.

الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 4

4- آفرينش توانمندانه آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، دليل قدرت او بر تجديد حيات مردگان

اللّه الذى خلق . .. و لم يعى بخلقهنّ بق_در على أن يحيى الموتى

آثار ذكر خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 7

7 - توجه انسان به عامل پديدآورنده ( خالق ) و تنظيم كننده نظام حيات او ( هادى ) ، نخستين گام عقلانى و فطرى در جهت خداشناسى

الذى خلقنى فهو يهدين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در معرفى پروردگار جهانيان براى بت پرستان، نخست به خالقيت خدا و سپس به هدايت گرى او در تنظيم نظام حيات بشرى، اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 2

2 - توجه به مقام والاى آفريدگار ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از مخالفت با او

و اتّقوا الذى خلقكم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 3

3 - توجه و ايمان به آفرينش هستى به وسيله خداوند ، متقضى گردن نهادن به دستورات او

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند، براى به اطاعت واداشتن كافران، آنان را به خالقيت خويش تذكر داده است; زيرا پذيرش خالقيت خداوند، مسلتزم اطاعت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى

ما أكفره . من أىّ شىء خلقه

در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.

آثار عقيده به توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 4

4 - اعتقاد به يگانگى خالق ، مستلزم اعتقاد به يگانگى معبود و { ربّ }

يدعون من دونه . .. و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

مشركان در ربوبيت الهى، قائل به شرك بودند و خداوند براى تبيين بطلان اعتقاد آنان، به ايشان يادآور شده كه شما معتقد به يگانگى خالق هستيد و پذيرش شرك در ربوبيت، با آن تناقض دارد.

آثار عقيده به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 57 - 2،4

2 - اعتقاد به خالقيت خداوند ، ناسازگار با تكذيب معاد

نحن خلقن_كم فلولا تصدّقون

آيه شريفه درصدد اثبات معاد است. به اين صورت كه اگر قبول داريد كه ما شما را آفريده ايم، پس بايد بپذيريد كه مى توانيم بار ديگر پس از مرگ شما را زنده كنيم. بنابراين راهى براى تكذيب رستاخيز _ كه پيامبران ما از آن خبر داده اند _ نداريد.

4 - انكار معاد ، به رغم اعتقاد به خالقيت خداوند ، موضع گيرى نابخردانه و شايسته سرزنش

نحن خلقن_كم فلولا تصدّقون

سرزنش در آيه شريفه، متوجه كسانى است كه با وجود اعتقاد به خالقيت خداوند، در برابر موضوع معاد موضع گيرى ناباورانه داشتند.

آثار قدرت در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 3

3 - توانايى بر آفرينش هر چيزى ، دليل و شاهد امكانِ آفرينش مجدد آن است .

قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در پاسخ به كسانى كه احياى مجدد انسان ها را غير ممكن مى دانستند، مسأله آفرينش آغازين را مطرح كرده است. بنابراين از اين پاسخ مى توان قانون كلى ياد شده را به دست آورد.

اقرار به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 8

8 - فرعون و پيروان او ، به خداى آفريننده هستى معترف بودند و ربوبيت او را انكار مى كردند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

الوهيت و خالقيت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 3

3 - الوهيت و خالقيت ( خداوندگارى و آفريدگارى ) ، دو امر متلازم و انفكاك ناپذير

إذًا لذهب كلّ إل_ه بما خلق

قيد {بما خلق} بيانگر اين حقيقت است كه خداوندگارى، فرع بر آفريدگارى است; يعنى، تا يك موجودى خالق نباشد، نمى توان او را اله خواند. بنابراين اگر علاوه بر خداى متعال، خدايان ديگرى نيز وجود داشت، بايد هر خدايى آفرينشى جدا از آفرينش خدايان ديگرى مى داشت.

اهميت خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 1

1 - نياز خواهى پيوسته خلايق ، از پروردگار مقتدر و كرامت مند جهان هستى

ذو الجل_ل و الإكرام . .. يس_له من فى السم_وت و الأرض

ايمان به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 6

6 - باور به خالقيت و ربوبيت خدا ، عامل گرايش انسان به بندگى اوست .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 11

11 _ باور به خالقيت خداوند، مانع عصيان و تمرد نخواهد شد.

ما منعك ألا تسجد إذ أمرتك . .. خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 21

21_ باور به انحصار خالقيت به خداوند ، وادار كننده انسان به پرستش او و پرهيز از شرك و دورى از گناه و استغفار از گناهان گذشته است .

هو

أنشأكم من الأرض . .. فاستغفروه

برداشت فوق، از حرف {فاء} كه جمله {استغفروه . ..} را بر {هو أنشأكم ...} تفريع كرده است به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 5

5 - باور به خالقيت خداوند و كمال بخشى او ، زمينه ساز تسبيح نام او و پرهيز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است .

سبّح اسم . .. الذى خلق فسوّى

بداهت خالقيت در معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 4

4- خالق بودن و مخلوق نبودن براى الوهيت ، از بديهيات عقلى است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

از اينكه در رد الوهيت معبودهاى مشركان، تنها به يادآورى اين نكته كه آنان توان آفرينشگرى ندارند و خود مخلوقند، پرداخته و استدلال نكرده است، حكايت از نكته ياد شده مى كند.

تداوم خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 5

5- خداوند ، پيوسته موجوداتى را پديد مى آورد كه انسان ها به آنها آگاهى ندارند .

خلق السموت و الأرض . .. خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقها لكم ... و يخلق ما لاتعلم

از اينكه {خلق} را در فرازهاى قبلى به صورت ماضى و در عبارت اخير به صورت مضارع به كار برده است، مطلب فوق برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 40 - 8

8- خلق و آفرينش گرى خداوند ، مستمر

بوده و همه موجودات را به يك باره خلق نكرده است .

إنما قولنا لشىء إذا أردن_ه أن نقول له كن فيكون

{إذا} براى ظرف زمان مستقبل است و بر وقوع متعلق امر {كن} در آينده دلالت دارد، و نيز فعل {نقول} و {فيكون} به جاى {قلنا} و {كان} حاكى است كه آفرينش گرى خداوند در گذشته و به يك باره انجام نگرفته است; بلكه امرى ادامه دار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 11

11 - خداوند ، همواره در حال آفرينش و فيض مداوم در پهنه هستى است .

يخلق ما يشاء يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

با توجه به افعال مضارع ({يخلق}، {يهب} و {يشاء}) كه بيانگر تجدد و تكرار فعل است، مى توان برداشت بالا را استفاده نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 7

7 - آفرينش مستمر الهى در هستى ، آفرينشى همواره بديع و جديد

كلّ يوم هو فى شأن

تفكر در خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 8

8 - خداوند ، به وجود آورنده روزى و فراهم آورنده اسباب معيشت براى انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 2

2- يگانگى خداوند در آفرينش و در پاداش و كيفر دادن به انسان ها و نيز اعطاى نعمت ها ، مقتضى پرهيز از هرگونه شرك در عقيده و عمل

و جعلنا

الّيل و النهار . .. و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره ... لاتجعل مع الله إل_هًا

برداشت ياد شده با عنايت به دو نكته است: 1- جمله {لاتجعل مع الله إل_ها . ..} به منزله نتيجه براى آيات پيشين است و با پيام هاى اصلى آن آيات _ كه در سه محور ياد شده در برداشت فوق خلاصه مى شود _ مرتبط است. 2- اطلاق واژه {لاتجعل} كه شامل نهى از هرگونه شرك مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 6

6- خداوند ، در خلق و نيز تدبير و مديريت جهان ، يگانه است و شريكى ندارد .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض

با استفاده از ارتباط دو آيه، تعبير {أولياء من دونى} اشاره به توحيد در تدبير و ولايت دارد و ضمير مفرد متكلم در {ما أشهدتّهم} توحيد در آفرينش را تبيين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 12

12_ تنها خداوند ، ايجاد كننده و آفريننده انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

تركيبهايى همانند {هو أنشأكم} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا ، فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. قرينه هاى موجود در كلام ، تعيين كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 20،21،24

20_ خداوند در آفريدن موجودات هيچ شريكى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

21_ غير خدا هيچ

آفرينش و آفريده اى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

24_ خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خ_لق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 1

1- خداوند ، تنها آفريننده داناست .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

معرفه آورده شدن مبتدا و خبر و نيز آمدن ضمير فصل {هو} دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 5

5- خداوند ، برتر و فراتر از آن است كه بتوان براى او شريكى در آفرينش تصور كرد .

خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 11

11- آفرينش موجودات و تأمين نيازمندى هاى جسمى و روحى آنان ، دليل بر توحيد ربوبى و خالقيت خداوند است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقهالكم ... إن

آوردن كلمه {ربّ} بعد از بيان آفرينش آسمانها و زمين و آفرينش انسان و حيوانات از سوى خداوند، بيانگر توحيد ربوبى است; كما اينكه اسناد آفرينش همه موجودات به خود بيان توحيد در خالقيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 3

3 - آفريننده همه موجودات و هدايتگر آنها در مسير خويش ، خداوند است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1،5

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و

خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 8

8 - خدا ، آفريدگار بى همتا و پروردگار يگانه سراسر هستى است .

إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 2

2 - خداى يگانه ، آغازگر آفرينش انسان و بازگرداننده وى در روز رستاخيز

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

مفسران برآنند كه مراد از {إعاده} بازگرداندن در روز قيامت است. بنابراين مراد از {الخلق} آفرينش انسان خواهد بود; يعنى، كيست آن كه آفرينش انسان را آغاز مى كند، آن گاه در آخرت او را برمى گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 3

3 - خداوند ، تنها آفريننده انسان

ها است .

اللّه الذى خلقكم

معرفه بودن مبتدا و خبر اختصاص و حصر را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 3

3 - همه عالم آفريده خداوند است و هيچ كس ، جز او در آن نقش نداشته است .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جمله {ه_ذا خلق اللّه} اشاره به خلق آسمان ها و زمين و كوه ها و جنبدگان و آب و گياهان _ كه در آيه قبل، از آنها سخن رفته است و مجموعه آنها، عالم را تشكيل مى دهند _ دارد. بنابراين، مراد از آن، آفرينش همه عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 14

14 - ستايش غيرخدا در عين عقيده به توحيد ، ناشى از جهل و بى دانشى است .

قل الحمد للّه بل أكثرهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون} حذف شده و به قرينه مقام مى توان گفت، مراد اين است كه اكثر مشركان، اين حقيقت را نمى فهمند كه {ستايش مخصوص خالق و آفريدگار جهان است. } و در اثر اين نادانى، غير خداوند خالق را ستايش مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده

هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 8

8 - خلق و تدبير جهان ، نشأت يافته از مبدأ واحد است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4،6

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

6 - به يادآوردن نعمت هاى خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 5

5 - آفرينش ، مخصوص خدا است و او در آفرينش جهان هيچ شريكى ندارد .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تأكيد خداوند بر آفريدگارى خويش (أنّا خلقنا) و نيز جلوه قدرت خود دانستن پديده هاى جهان (ممّا عملت أيدينا أنعاماً) گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 1

1 - خداوند ، آفريننده هر چيزى است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 3

3 - خداوند ، خالق همه چيز است .

خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 10

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ الع_لمين ${ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ر

{ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ربّ العالمين} مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 12

12 - توحيد در خالقيت ، زمينه ساز توحيد در عبوديت

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

آيه شريفه به اين نكته اشاره دارد كه در پرتو تصحيح مبانى انديشه اى، مى توان بر گرايش هاى وجودى تأثير گذاشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 4،5

4 - مشركان مكه ، گرفتار شرك در زمينه هايى غير از زمينه خالقيت خداوند

و لئن سألتهم من خلق

5 - اصل توحيد و يگانگى آفريدگار هستى ، امرى بديهى و مورد پذيرش فطرت تمامى آدميان

ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

از اعتراف مشركان به يگانگى آفريدگار جهان هستى، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 3

3 - زوجيت ( مردى و زنى ) در ميان بشر ، داراى اهميت و زمينه ساز پى بردن به خالقيت يگانه خداوند

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از اين كه خداوند، مسأله

زوجيت را به انسان تذكر داده و وحدت خالق رادر اين زمينه يادآورى نموده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 59 - 2

2 - نقش منحصر به فرد خداوند ، در ايجاد و آفرينش انسان از منى در رحم

أفرءيتم ما تمنون . .. أم نحن الخ_لقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 2

2 - تنها خداوند ، قادر بر آفرينش درخت آتش زنه

أم نحن المنش_ون

مسند محلى به {ال} {المنشئون} مفيد حصر است.

خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 10

10 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { الحمد للّه } قال : الشكر للّه و فى قوله { رب العالمين } قال : خالق المخلوقين . . . ;

از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: {الحمد للّه} يعنى شكر مخصوص خداست و {رب العالمين} يعنى، آفريننده مخلوقات . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 3

3 - خداوند ، آفريننده همه انسان هاى موجود و پيشينيان آنان است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 1،2،6

1 - خداوند ، آفريننده همه موهبت هاى موجود در زمين است .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

كلمه {جميعاً} به معناى كل است و بدل براى {ما} ى موصوله مى

باشد.

2 - خداوند ، مواهب زمين را براى انسان ها و در راستاى منافع آنان آفريد .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

برداشت فوق با استفاده از لام انتفاع در {لكم} به دست آمده است.

6 - خداوند در پى آفرينش مواهب زمين ، به معتدل ساختن آسمان پرداخت .

ثم استوى إلى السماء فسويهن

{إستواء} (مصدر استوى) آن گاه كه به {الى} متعدى شود، به معناى: روى آوردن و قصد كردن، است. جمله {فسواهن} (آسمانها را معتدل ساخت) هدف روى آوردن را بيان مى كند; يعنى: {استوى الى السماء لتسويتهن; خداوند به آسمانها روى كرد (اراده كرد) تا آنها را به اعتدال رساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 1

1 - خداوند بعد از آفرينش آسمان ها و مواهب زمين ، به خلقت انسان پرداخت ، تا او را به منصب خلافت برساند .

خلق لكم ما فى الأرض . .. و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

با توجه به آيه 34 از همين سوره و آيات ديگرى كه درباره خلقت آدم (ع) است، مى توان گفت: سخن خداوند با فرشتگان درباره آدم، قبل از خلقت وى بوده است. بنابراين {إنى جاعل فى الأرض خليفة} علاوه بر بيان خلافت آدم(ع) دلالت بر آفرينش او نيز دارد; يعنى: مى خواهم ]موجودى[ بيافرينم و او را خليفه قرار دهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 16

16 - خداوند ، آفريننده انسانهاست .

فتوبوا إلى بارئكم . .. ذلكم خير لكم عند بارئكم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 6،7،8،9،10،11،12

6 - خداوند ، بر پديدآوردن هر آنچه كه بخواهد و هر آنچه تقدير كرده ، تواناست .

إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون

7 - آفرينش هر موجود در گرو تقدير خدا و فرمان او به تحقق آن است .

إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون

8 - فرمان خدا بر پديد آمدن هر چيز ، كافى در تحقق يافتن آن است .

فإنما يقول له كن فيكون

حصر در جمله {إنما يقول . ..} گوياى برداشت فوق است.

9 - خداوند ، در ايجاد اشيا بى نياز از استخدام وسايط است .

إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون

10 - اقتدار خداوند بر ايجاد { هر آنچه كه اراده كند } ، دليل بر منزه بودنش از اختيار كردن فرزند و نياز داشتن به آن است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. و إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن

برداشت فوق بر اين اساس است كه: جمله {و إذا قضى أمراً . ..} نيز، همانند فرازهاى قبل، دليل و برهان براى تنزيه خدا از داشتن فرزند باشد.

11 - سدير صيرفى مى گويد : شنيدم حمران بن اعين از امام باقر ( ع ) از سخن خداوند { بديع السماوات و الأرض } سؤال نمود ، امام فرمودند : { ان اللّه ابتدع الاشياء بعلمه كل ها على غير مثال كان قبله فابتدع السماوات و الأرضين و لم يكن قبلهن سماوات و لاأرضون . . . ;

خداوند، تمام اشيا را با علم خود آفريد، بدون اينكه سابقاً مشابهى داشته باشند و آسمانها و زمينها

را آفريد در حالى كه قبل از آن آسمانها و زمينهايى نبود . ..}.

12 - صفوان بن يحيى مى گويد از امام رضا ( ع ) از اراده خدا سؤال كردم ، امام فرمود : { . . . فارادة اللّه الفعل لاغير ذلك ، يقول له : { كن فيكون } بلا لفظ و لانطق بلسان و لاهمة و لاتفكر و لاكيف لذلك كما انه لاكيف له ;

. .. اراده خدا عين فعل اوست نه چيز ديگر و هنگامى كه خدا فرمان وجود چيزى را صادر كند، به او مى گويد {موجود باش} و به دنبال اين فرمان آن چيز موجود مى شود بدون آنكه لفظى و گفتارى يا قصد و فكرى از او صادر شود و اراده خدا از مقوله كيف نيست، همان طور كه خداوند داراى كيفيت نيست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 1،13

1 - آسمان ها و زمين ( هستى ) آفريده هاى خداوند يكتاست .

إن فى خلق السموت و الأرض

13 - خداوند احياء كننده زمين ، ايجاد كننده موجودات زنده در آن و منتشر سازنده آنها در سراسر گيتى است .

فأحيا به الأرض . .. و بث فيها من كل دابة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 8

8 _ خداوند ، آفريننده هر چيزى است كه در رحم به وجود مى آيد . ( خون ، جنين و . . . . )

ما خلق اللّه فى ارحامهنّ

با توجّه به لفظ {ما} كه خود، جنين و . .. را شامل

مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 7

7 _ قول و فرمان خداوند ، عين ايجاد اوست .

ثم قال له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 4،6،7

4 _ خداوند ، آفريننده انسان ها از شخص واحد ( آدم )

ربّكم الّذى خلقكم من نفس واحدة

6 _ خداوند ، آفريننده همسر اولين انسان ( حضرت آدم ) ، از او

خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها

برداشت فوق بر اين مبناست كه {من} نشويّه باشد ; يعنى: آفرينش حوّا از آدم نشأت گرفته است. صدر آيه كه فرمود: {من نفس} و نفرمود: {من نفسين} اين معنا را تأييد مى كند. مؤيّد برداشت فوق، فرمايش امام صادق (ع) است كه فرمود: اِنّ اللّه خلق آدم من الماء و الطين ... و خلق حوّا من آدم ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 337، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 434، ح 16.

7 _ خداوند ، آفريننده همسر اولين انسان ( حضرت آدم ) از جنس او

و خلق منها زوجها

مؤيّد برداشت فوق، فرمايش امام باقر (ع) به نقل از رسول اللّه (ص) است كه درباره خلقت حوّا فرمود: اِنّ اللّه تبارك و تعالى قبض قبضةً من طين فخلطها بيمينه . .. فخلق منها آدم و فضلت فضلة من الطين فخلق منها حوّا.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 216، ح 7 ; نورالثقلين، ج 1، ص 429، ح 6.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 24،26

24 _ خداوند

، آنچه را بخواهد مى آفريند .

يخلق ما يشاء

26 _ خالقيت مطلق الهى ، اساس مالكيت مطلق اوست .

للّه ملك السموت و . .. يخلق ما يشاء

بنابر اينكه {يخلق ما يشاء} تعليل براى {لله ملك السموت} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 10

10 _ چون خداوند خالق است، بر مخلوق خويش آگاهى كامل دارد.

هو الّذى خلقكم من طين . .. يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 8

8 _ آفرينش هستى و ديگر افعال خداوند بر پايه رحمت جهانشمول اوست.

لمن ما فى السموت . .. كتب على نفسه الرحمة

چون خداوند رحمت را بر خود واجب كرده، هر كارى از او صادر گردد جز رحمت نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 5،12

5 _ خداوند ابداع كننده آسمانها و زمين، بدون الگو و نمونه قبلى

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض

{فطر} به معناى ايجاد و اختراع است.

12 _ پذيرش ولايت خالق روزى دهنده بى نياز، حكم فطرت و عقل است.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا

يطعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 3

3 _ خداوند آسمانهاى متعددى در اين جهان آفريده است.

خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 4

4 _ خداوند يگانه، پديدآورنده آسمانها و زمين است.

فطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 5

5 _ خداوند از نهاد موجودات جاندار، موجوداتى بى جان و فاقد حيات پديد مى آورد.

إن الله . .. و مخرج الميت من الحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 1،2

1 _ پديدآورنده آدميان، تنها خداوند است.

و هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

2 _ خداوند تمامى آدميان و نژادها و تيره هاى مختلف آن را از يك شخص (آدم) آفريده است.

و هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 3

3 _ جنيان (نيروها و موجودات پنهان) مخلوق خداوند هستند.

و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 2،6،7،11

2 _ خداوند ايجادكننده آسمانها و زمين از كتم عدم است.

بديع السموت و الأرض

6 _ ابداع كننده هستى (خداوند) سزاوار تسبيح و منزه از داشتن شريك و فرزند است.

سبحنه و تعلى عما يصفون. بديع السموت و الأرض

7 _ خداوند آفريننده همه موجودات است.

و خلق كل شىء

11 _ انحصار آفرينش هستى به خدا، دليل بى نيازى او

از فرزند و شريك است.

أنى يكون له ولد . .. و خلق كل شىء و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1،4،8

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

4 _ خداوند آفريدگار هر موجودى است.

ذلكم الله . .. خلق كل شىء

8 _ توجه به انحصار ربوبيت و خالقيت خداوند برانگيزنده آدمى به پرستش اوست.

ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 1،2،6

1 _ پديد آورنده باغهايى كه برخى (چون تاك) برافراشته بر پايه ها (داربست) و برخى ايستاده بر ساق و يا نشسته بر زمينند، خداوند است.

و هو الذى أنشأ جنت معروشت و غير معروشت

{عرش} به معناى سقف است و {جنات معروشات} باغهايى است كه با داربست و مانند آن سقفى براى درختان انگور فراهم مى آورند. در لسان العرب آمده است: {المعروشات، الكروم و العرش ما عرشته به}.

2 _ خداوند پديد آورنده باغستانها، درختان خرما و كشتزارهاست.

و هو الذى أنشأ جنت . .. و النخل و الزرع

6 _ خداوند، پديد آورنده درختان همگون و ناهمگون زيتون و انار است.

و هو الذى أنشأ . .. و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 _ خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

{فرشا} در قبال {حمولة} قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 _ خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

{ثمانية أزواج} مى تواند بدل براى {حمولة و فرشا} باشد كه خود مفعول {أنشأ} مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 _ خداوند شتر و گاو نر و ماده را براى بهره بردارى انسان آفريده است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الإبل اثنين و من البقر اثنين قل ءالذكرين حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 1،3

1 _ خداوند، خالق همه انسانهاست.

و لقد خلقنكم

3 _ خداوند، مبدأ و منشأ انسانها (آدم) را آفريد و سپس به او صورت انسانى عطا كرد.

و لقد خلقنكم ثم صورنكم ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

{خلقناكم} (شما را در گذشته آفريديم)، خطاب به

همه انسانهاست و چون همه انسانها پيش از فرمان سجده بر آدم آفريده نشده بودند، معلوم مى شود آن جمله ناظر به آفرينش چيزى است كه مى توانسته مبدأ همگان باشد و به همين لحاظ آفرينش او آفرينش همه انسانها شمرده شده است فراز بعد (ثم قلنا . ..) مى رساند كه آن چيز همان شد كه به {آدم ابوالبشر} معروف است. قابل ذكر است كه دلالت آيه بر اين كه خود آن مبدأ ياد شده آدم(ع) شده باشد به صورت احتمال مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 10

10 _ ابليس معتقد به خداوند و خالقيت او

خلقتنى من نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 1

1 _ خداوند، پديدآورنده زينتها و روزيهاى پاكيزه

زينة الله التى أخرج لعباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 2

2 _ خداوند بسيارى از انسان ها و جنيان را براى ورود به دوزخ آفريد .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

{ذرأ} (مصدر ذرأنا) به معناى آفريدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 7

7 _ خداوند آفريدگار همه موجودات و داراى سلطه اى كامل بر آنهاست .

أو

لم ينظروا فى ملكوت . .. ما خلق اللّه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 1

1 _ خداوند ، آفريننده همه انسانهاست .

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 4،19

4 _ خدا ، آفريدگار آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت و الأرض

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 4،5،9

4 _ خدا ، مبدأ پيدايش جهان آفرينش است .

إنه يبدؤا الخلق

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الخلق} تمام پديده هاى هستى باشد.

5 _ خدا ، مبدأ پيدايش انسان است .

إنه يبدؤا الخلق

مصداق مورد نظر از {الخلق} به قرينه جمله {ليجزى الذين آمنوا . .. } انسان است.

9 _ توانايى خدا بر پديد آوردن جهان و انسان ، نشانه توانمندى او بر ايجاد رستاخيز است .

إنه يبدؤا الخلق ثم يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 5

5 _ خدا ، آفريننده تمامى پديده هاى جهان هستى است .

و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 11

11 _ خداست كه پيوسته موجود زنده را از جسم مرده و مرده را از جسم زنده پديد مى

آورد .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

به كارگيرى فعل مضارع در {يخرج الحى} و {يخرج الميت} بيانگر استمرار پيدايش مرگ و حيات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 _ رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك است .

قل من يرزقكم من السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع جمله {ذلكم اللّه ربكم} با {فا}ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 1

1_ خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 8

8_ خداوند ، آفريننده و خالق انسانهاست .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

{فطر} (مصدر فطرنى); يعنى ، آفريدن چيزى كه سابقه وجودى نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 12

12_ تنها خداوند ، ايجاد كننده و آفريننده انسان است .

هو أنشأكم

من الأرض

تركيبهايى همانند {هو أنشأكم} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا ، فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. قرينه هاى موجود در كلام ، تعيين كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 3

3_ خداوند ، آفريدگار و خالق انسانهاست .

و لذلك خلقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 12

12_ خداوند پديد آورنده آسمان ها و زمين

فاطر السموت و الأرض

{فاطر} به معناى آفريننده و پديد آورنده است. اين كلمه در آيه شريفه مناداست ; يعنى: {يافاطر السموت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 3

3_ خداوند ، آفريننده گياهان و ميوه جات در زمين

و من كل الثمرت جعل فيها زوجين اثنين

{ثمرات} (جمع ثمرة) به معناى ميوه ها و نيز درختان است (برگرفته شده از قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 4

4_ خداوند پديد آورنده ابر هاى سنگين پرباران

و ينشىء السحاب الثقال

{انشاء} (مصدر ينشىء) به معناى خلق كردن و پديد آوردن است. {سحاب} (جمع سحابة) به معناى ابرهاى باران زاست و {ثقال} نيز جمع ثقيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 24،25

24_ خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خ_لق كل شىء

25_ خداوند آفريننده چيزهايى كه اهل شرك آنها را معبود ها و خدايان خويش

پنداشته اند .

أم جعلوا لله شركاء . .. قل الله خ_لق كل شىء

از مصداقهاى مورد نظر براى {شىء} معبودهاى اهل شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1

1_ موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى {قائم بودن بر كسى} در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف {باء} در {بماكسبت} به معناى {مع} مى باشد و مراد از {من هو...} خداوند متعال است. بنابراين مفاد {من هو قائم...} اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 7

7- خداوند ، پديد آورنده آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 1،10

1- خداوند ، آسمان ها و زمين را هدفمند و بر اساس حكمت آفريد .

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

{حق} در برابر باطل (بيهوده) است و مراد از آن، اين است كه فاعل حق براى كارش هدفى پسنديده در نظر دارد.

10- خداوند داراى قدرت لازم براى ايجاد پديده ها و از بين بردن برخى و آوردن برخى ديگر به جاى آنان

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ إن

يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 1

1- تنها خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين و نازل كننده باران از آسمان است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء

معرفه بودن مسنداليه و مسند، يعنى {الله} و {الذى خلق . ..}، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 26 - 1

1- خداوند ، پديد آورنده انسان ها از گِل خشكيده

و لقد خلقنا الإنسن من صلصل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 1

1- خداوند ، جنيان را از آتش داراى باد هاى سوزان آفريد .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

{سموم} در لغت به معناى باد سوزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 6

6- خداوند ، انسان را از گِلى خشكيده ، سياه ، بد بو و متغير آفريده است .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

{صلصال} در لغت، به معناى صداى برخاسته از شىء خشك و {حمأ} به معناى گِل سياه و بد بو و {مسنون} به معناى متغير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 1،2،17

1- خداوند ، اجزاى انسان را متناسب و آن گونه كه شايسته و سزاوار اوست ، آفريده است .

إنى خ_لق بشرًا . .. فإذا سوّيته

{تسوية}

به معناى قرار دادن شىء به گونه اى است كه هر جزئى از آن، در جايگاه شايسته خود قرار گرفته باشد.

2- خداوند ، پس از پديد آوردن بدن انسان با اجزاى متناسب از گِل خشكيده ، در او روح دميد و او را حيات بخشيد .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

17- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله عزّوحلّ : { فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى } قال : إن الله عزّوحلّ خلق خلقاً و خلق روحاً ثم أمر ملكاً فنفخ فيه . . . ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند عزّوحلّ {فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى} روايت شده است كه فرمود: همانا خداى عزّوحلّ بدنى و روحى را آفريد و به فرشته اى امر كرد تا روح را در آن بدن دميد. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 7

7- خداوند ، انسان را از گِلى خشكيده ، سياه ، بد بو و متغير آفريده است .

لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 1

1- خداوند آسمان ها ، زمين و موجودات در فضا را بر اساس حق ( حكيمانه و با مقصودى صحيح ) آفريد .

و ما خلقنا السموت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

يكى از موارد كاربرد واژه {حق} جايى است كه كارى به مقتضاى حكمت و بر اساس مصلحت انجام پذيرفته باشد (مفردات راغب). برداشت فوق بر اساس اين كاربرد است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 1

1- خداوند ، تنها آفريننده داناست .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

معرفه آورده شدن مبتدا و خبر و نيز آمدن ضمير فصل {هو} دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 1

1- آفريننده آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انسان است .

خلق الإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع_م خلقها لكم

{نعم} در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن {أنعام} به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 1

1- خداوند خالق و آفريننده اسب ، استر و الاغ است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و الخيل و البغال و الحمير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده تمام موجودات است .

خلق السموت و الأرض . .. خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقها لكم ... ويخلق ما لاتعلمو

از اينكه پس از بيان آفريده هاى مختلف فرمود: آيا كسى كه خلق مى كند

نظير كسى است كه خلق نمى كند، استفاده مى شود كه او خالق همه چيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 7

7- پديد آمدن اجسام سايه دار و گردش آن سايه ها ، به دست خداوند است .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 10

10- از نيستى به هستى آوردن ، خود بهترين دليل قدرت خدا بر هستى دوباره است .

من يعيدنا قل الذى فطركم أوّل مرّة

با توجه به معناى {فطر} _ كه پديد آوردن از نيستى به هستى است _ برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 1

1- پديده هاى روى زمين و مظاهر طبيعت ، آفريده هاى خداوند و زينت بخش زمين است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 7،12

7- خداوند داراى قدرت مطلق است و بر پديدآوردن هر آنچه تقدير كرده توانا است .

إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

12- رابطه خداوند با تمامى موجودات ، رابطه خالق و مخلوق است ; نه رابطه پدر و فرزند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه . .. يقول له كن فيكون

چنانچه پيدايش عيسى(ع) دليل فرزندى او براى خداوند باشد _ آن گونه كه باطل انديشان مى گويند _ تمامى موجودات را بايد فرزند خدا دانست،

زيرا خداوند همه موجودات _ از جمله عيسى(ع) _ را با فرمان {كن} ايجاد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 1

1- خداوند ، آفريننده انسان و پديدآورنده او در صحنه هستى

خلقن_ه من قبل و لم يك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 2،4

2- خداوند ، آفريدگار آسمان هاى مرتفع و زمين است .

خلق الأرض والسم_وت العلى

{على} (جمع {علياً}) اسم تفضيل است. توصيف آسمان ها به مرتفع تر از زمين، براى بيان عظمت رتبه ها و مقام هايى است كه قرآن از آن مقام، به زمين نازل شده است.

4- توان مندى خداوند بر آفرينش زمين و آسمان هاى مرتفع ، نشان اقتدار او برفرستادن كتابى شايسته ، براى تذكر و اندرز انسان ها است .

تذكرة. .. ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 1،2،4،9

1 - موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ، پروردگارش را آفريننده و هدايتگر همه موجودات معرفى كرد .

من ربّكما . .. قال ربّنا الذى أعطى ... ثمّ هدى

2 - آفرينش ، فعل اختيارى خداوند و عطاى او است .

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

از تأمل در موارد كاربرد {عطا} و {إعطا} برمى آيد كه كاربرد اين ريشه، درجايى است كه اوّلاً دادن چيزى از روى جبر نباشد و ثانياً در برابر چيز ديگر نباشد.

4 - خداوند به هر موجودى ، خلقتى كامل و اعضا و ويژگى هايى متناسب با شأن او ، عطا كرده است

.

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

{خلق}، به معناى ايجاد، يا تقدير درست و يا هيئت و شكل است (مفردات راغب). معناى دوم و سوم رساننده نكته ياد شده است.

9 - تأكيد موسى ( ع ) در برابر فرعون ، بر يگانگى خالق و ربّ جهان

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 8

8 - خداوند ، آفريننده و خالق انسان ها است .

الذى فطرنا

{فَطْر} از ماده {فطرة} به معناى ابتدا و اختراع است و {فطر اللّه الخلق}; يعنى آنها را آفريد و آغاز كرد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 17 - 3

3- توانايى بر آفريدن جهان كنونى براى بازيچه و سرگرمى خويش ، تنها در قلمرو قدرت خدا است و هيچ موجودى قادر بر انجام اين كار نيست .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {من لدنّا}، معناى {من جهة قدرتنا} را افاده كند (چنان كه برخى از مفسران بزرگ بر اين نظرند). و يا اين كه {من لدنّا} ظرف مختص _ در قبال {من لدن غيرنا} باشد. براين اساس پيام آيه چنين مى شود: {اگر بنا بود جهان را سرگرمى خود قرار دهيم، باز اين كار تنها در توان ما است نه خدايان ادعايى مشركان و يا ديگر قدرت ها; پس قدرت و ربوبيت مطلقه در انحصار خدا است}. گفتنى است آمدن {لدنّا} _ كه براى ابتداى غايت است _ به جاى {عندنا} _ كه براى صرف

حضور است _ مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 3،9

3- خداوند ، خالق جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و انسان ) است .

ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

9- خالقيت خداوند نسبت به جهان ، دليل ربوبيت انحصارى او نسبت به انسان و جهان است .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 3

3- خدا ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

فإنّا خلقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 12 - 1

1 - خدا ، خالق و آفريدگار انسان

و لقد خلقنا الإنس_ن

{من} در {من سلالة} ابتدائيه و {سلالة} به معناى {عصاره} است. {طين} به اجزائى از خاك كه با آب درآميخته باشد (گِل) گفته مى شود. {من طين} متعلق به عامل مقدر و صفت براى {سلالة} است; يعنى: به يقين ما انسان را از عصاره اى از {گِل}آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 1

1 - خدا ، آفريدگار آسمان ها

و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق

{طريقة} (مفرد {طرائق}) به هر چيزى كه روى آن، چيزى شبيه خودش قرار گرفته باشد، گفته مى شود و مراد از {سبع

طرائق} به قرينه {فوقكم} (بالاى سر شما)، هفت آسمان است. بنابراين به آسمان هاى هفتگانه، بدان جهت كه روى هم قرار دارند، {طرائق} گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 3

3 - خداوند ، هستى بخش جهان آفرينش است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از نور، معناى كتايى و مجازى آن باشد; يعنى، نور وجود; چرا كه جهان بدون هستى بخشى خداوند، در ظلمت و تاريكى عدم محض خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 1،3،11

1 - خداوند ، [ در آغاز ] هر جاندارى را از آب آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

به حيوانات و جانداران روى زمين _ چه بزرگ و قابل رؤيت باشند و چه كوچك و غير قابل ديدن _ {دابّة} گويند (لسان العرب).

3 - خداوند ، موجودات جاندار را از انواع مايع هاى متناسب خود آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه تنكير {ماء} براى تنويع باشد. بر اين اساس معناى {ماء} انواع جسم مايع است و مقصود اين است كه عنصر اولى و منشأ پيدايش حيات جانداران، از جسم مايع است و حيات هر جاندارى از مايعى متناسب خود مى باشد.

11 - بى ترديد خداوند ، قادر مطلق و بر آفرينش هر چيزى توانا است .

و اللّه خلق كلّ دابّة . .. إنّ اللّه على كلّ شىء قدير

از پيام هاى اين سخن كه {خداوند بر هر

شيئى قادر است} _ به قرينه جملات پيشين كه از آفرينش جاندارن و هر آنچه خدا بخواهد سخن گفته است _ توانايى خداوند بر آفرينش هر چيزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 11

11 _ خداوند ، آفريننده همه پديد هاى جهان هستى است .

و خلق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پديده هاى ميان آنها است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 4،5،7

4 _ خداوند در آسمان ها ، ستارگانى را آفريد .

الذى جعل فى السماء بروجًا

5 _ خداوند در آسمان ها خورشيد آفريد .

و جعل فيها سراجًا

{سراج} به معناى چراغ است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ به قرينه آمدن {القمر} (ماه) _ خورشيد است; چنان كه در آيه 16 سوره نوح به خورشيد سراج گفته شده است (و

جعل الشمس سراجًا).

7 _ خداوند در آسمان ها ، ماه تابان را آفريد .

جعل فى السماء . .. قمرًا منيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 1

1 - پروردگار جهانيان ، خدايى است كه پس از آفرينش بشر ، او را از غذاهاو نوشيدنى ها بهره مند ساخته است .

الذى خلقنى . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 5

5 - تنها آفريدگار هدايت گر ، و روزى دهنده ، شفابخش و حيات آفرين ، شايسته براى دل بستن انسان به غفران و بخشايش او

الذى خلقنى . .. و الذى أطمع أن يغفر ... يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 1

1 - خداوند ، به وجود آورنده نسل ها

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 1

1 - خداوند ، توانا بر آفرينش

هر چه بخواهد .

و ربّك يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 1،2

1 - كافران مكه ، از سوى خداوند ، به خاطر ژرف نگرى نكردن درباره توانايى خدا بر خلق موجودات ، سرزنش شده اند .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق

همزه {أَوَلم يروا} استفهام توبيخى است.

2 - خداوند ، پديدآورنده عالم است .

يبدئ اللّه الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 2

2 - پديدآورنده موجودات ، خداوند است .

بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 2

2 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

من خلق السم_وت و الأرض . .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 2

2 - آفريننده آسمان ها و زمين و تمامى موجودات ، خداوند است .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 11 - 1

1 - خداوند ، آغازكننده آفرينش انسان و بازآفريننده او پس از مرگ است .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

{ال} در {الخلق} عهد است و مراد از آن به قرينه {ترجعون} انسان هايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده انسان ها از خاك است .

خلقكم من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- روم - 30 - 27 - 2

2 - خداوند ، آغازكننده آفرينش انسان و بازآفريننده او پس از مرگ است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

{ال} در {الخلق} به قرينه {تخرجون}، در آيات قبل، مى تواند عهد باشد و منظور از آن انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 1

1 - خداوند ، آفريننده و روزى رسان انسان ها است .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 3،6،16

3 - خداوند ، تنها آفريننده انسان ها است .

اللّه الذى خلقكم

معرفه بودن مبتدا و خبر اختصاص و حصر را مى رساند.

6 - خداوند ، بر آفرينش هر آنچه كه بخواهد ، توان دارد .

يخلق ما يشاء و هو . .. القدير

16 - علم و قدرت مطلق خداوند ، منشأ نفوذ مشيّت او بر آفرينش هر چيزى است .

يخلق ما يشاء و هو العليم القدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 3

3 - همه عالم آفريده خداوند است و هيچ كس ، جز او در آن نقش نداشته است .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جمله {ه_ذا خلق اللّه} اشاره به خلق آسمان ها و زمين و كوه ها و جنبدگان و آب و گياهان _ كه در آيه قبل، از آنها سخن رفته است و مجموعه آنها، عالم را تشكيل مى دهند _ دارد. بنابراين، مراد از آن، آفرينش همه عالم است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 1،5،6

1 - خالق آسمان ها و زمين ، در بينش كافران نيز خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

5 - عقيده به يك تايى خدا در خالقيّت ، مستلزم منحصر دانستن تمامى ستايش ها به او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

6 - تنها ، آفريدگارِ يك تا ، شايسته همه حمد ها و ستايش ها است .

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

{ال} در {الحمد} براى استغراق و مفيد نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9،12

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

12 - خالقيت خداوند و مالكيت انحصارى او بر عالم ، نشانه بى نيازى او است .

من خلق السموت . .. ليقولنّ اللّه ... للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغن

خلق شدن آسمان ها و زمين از سوى خداوند و نيز مملوك خدا بودن شان، عين احتياج آنها به خدا است. بنابراين، ذكر دو نكته ياد شده، قبل از {اللّه هو الغنىّ } به

منزله تمهيدى براى بيانِ غناى مطلق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 4

4 - مقدّرات الهى ، در خلق و ايجاد پديده ها ، پايان ناپذيرند .

و لو أنّما فى الأرض من شجرة أقل_م . .. ما نفدت كلم_ت اللّه

احتمال دارد مراد از {كلمات اللّه} آن دسته از مقدّراتى باشد كه هنوز به شرف تكوين نرسيده و در مرحله تقدير است. پايان ناپذيرى، و غيرمتناهى بودن، مى تواند قرينه باشد كه مراد از {كلمات} مقدّرات و اوامر تقديرى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 2،3

2 - براى خدا ، آفريدن افراد زياد ، با آفريدن يك تن ، تفاوتى ندارد .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

{إلاّ كنفس واحدة} مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد از خلق و بعث در {ما خلقكم و لابعثكم} خلق و بعث جمعى است و در اين صورت آيه، نكته ياد شده را مى رساند.

3 - فاصله افتادن ميان خلقت نخستين انسان و زنده كردن مجدد او پس از مرگ ، تأثيرى در آن خلقت ندارد .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

چنان چه مفسران گفته اند، مشركان با تعجب سؤال مى كردند كه {چگونه امكان دارد كه انسانى پس از سال ها مردن، مجدداً زنده شود؟}. آيه در صدد پاسخ به آن پرسش است و تشريح مى كند كه خلقت نخستين و دوباره، همانند آفريدن يك تن است و فاصله ايجاد شده، تأثيرى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

لقمان - 31 - 30 - 4

4 - خالقيت ، مالكيت ، قدرت و علم مطلق خدا ، برخاسته از حقانيت محض و ثبوت ازلى خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه . ..للّه ما فى ... إنّ اللّه عز

مشاراليه {ذلك} مى تواند صفات كمالى ذكر شده در آيات پيشين براى خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 2

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 1،4،7

1 - خداوند ، همه آفريده هاى خود را ، به صورتى نيكو و شايسته پديد آورده است .

اللّه . .. الذى أحسن كلّ شىء خلقه

4 - كاستى ها و زشتى هاى پديده هاى زشت و ناقص ، ربطى به آفرينش خداوند ندارد .

أحسن كلّ شىء خلقه

7 - خلقت موجودى شگفت مانند انسان از گِلى بى شكل و فاقد حيات ، نمود آفرينش نيكوى خدا است .

أحسن كلّ شىء خلقه و بدأ خلق الإنس_ن من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 1

1

- آفرينش انسان از سوى خداوند ، تدريجى است .

بدأ خلق الإنس_ن من طين . .. ثمّ جعل نسله ... ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 4،11

4 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

فاطر السم_وت و الأرض

11 - خداوند ، توانا بر آفرينش پديده هاى ديگرى طبق مشيت خويش

يزيد فى الخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4،5،9

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

5 - خالقيت و رازقيت ، دو صفت جداناپذير خداوند

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

از اين كه در آيه شريفه، خالقى كه روزى دهنده نباشد، نفى شده است; به دست مى آيد كه ميان دو صفت {خالقيت} و {رازقيت} ارتباط ناگسستنى وجود دارد و ممكن نيست خدايى خالق باشد; ولى رازق نباشد.

9 - خالقيت ، رازقيت و الوهيت ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

هل من خلق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 1،6،14

1 - خدا ، خالق و آفريننده انسان ها

و اللّه خلقكم

6 - خداوند ، انسان ها را زوج زوج ( زن و مرد ) آفريد .

ثمّ جعلكم أزوجًا

14 - آفرينش انسان در قالب مرد و زن و آگاهى از باردارى و زايمان زنان و مقدار عمر

آدمى ، كارى آسان براى خداوند

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة . .. و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 16 - 1

1 - توانايى خداوند بر نابودى انسان ها و آفرينش موجودات جديد به جاى آنان

إن يشاء يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 1

1 - خداوند ، باغ هايى از خرما و انگور در زمين آفريده است .

و جعلنا فيها جن_ّت من نخيل و أعن_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 2،3

2 - خداوند تمامى روييدنى هاى زمين ، انسان و پديده هاى ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج ( نر و ماده ) آفريده است .

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لايعلمون

{زوج} (مفرد {أزواج}) براى دو معنا به كار مى رود: 1_ مقابل طاق و مرادف جفت; 2_ به معناى نوع و صنف گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

3 - خداوند ، پديدآورنده انواع و اصناف گوناگون پديده هاى شناخته شده و ناشناخته بشر است .

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها ممّا تنبت . .. و ممّا لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 1

1 - خداوند ، مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل

براى بشر آفريده است .

و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 5

5 - آفرينش ، مخصوص خدا است و او در آفرينش جهان هيچ شريكى ندارد .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تأكيد خداوند بر آفريدگارى خويش (أنّا خلقنا) و نيز جلوه قدرت خود دانستن پديده هاى جهان (ممّا عملت أيدينا أنعاماً) گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 5

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 6

6 - خداوند ، بر آفرينش و پديد آوردن هر چيزى آگاه و توانا است .

و هو بكلّ خلق عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 1،8

1 - آسمان ها و زمين ، مخلوق خدا و جلوه اى از قدرت او است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در

8 - خداوندِ خالق آسمان ها و زمين ، بر آفرينش مجدد انسان ها و نوسازى آدمى از ذرات پوسيده و پراكنده دنيايى او در قيامت ، توانا است .

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . .. أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 82 - 1،3،4

1 - خداوند هر چيزى را اراده كند ،

با گفتن { باش } و { به هستى درآ } ، آن را پديد مى آورد .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

3 - هر چيزى به صرف تعلق اراده خداوند به پديد آوردنش ، بى هيچ فاصله زمانى و صرف وقتى ، پديد مى آيد .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

4 - آفرينش همه چيز براى خداوند ، امرى سهل و آسان است .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آفرينش هر چيزى به صرف اراده كردن و خواستن خدا و بى هيچ ابزار و وسايلى، گوياى اين حقيقت است كه آفريدن هر چيزى براى او، سهل و آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 3

3 - اراده قاهر و قدرت مطلق خداوند بر پديد آوردن هر چيزى ، مقتضى تسبيح و تنزيه او از جانب انسان است .

و هو الخلّ_ق العليم . إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون. فسبح_ن الذى

{فاء} در {فسبحان} فصيحه است و جمله {فسبحان الذى} جواب شرط مقدر مى باشد كه تقدير آن چنين است. {إن كان أمره كذلك فسبحه}; يعنى، حال كه خداوند چنان توان مند است كه با صرف اراده خويش _ بدون ابزار و وسايل و بى درنگ _ هر چيزى را مى تواند بيافريند، پس چنين خدايى سزاوار تسبيح و تنزيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 1

1 - خداوند ، خالق

انسان و مصنوعات و دست ساخته هاى او ( بت و . . . )

و اللّه خلقكم و ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 5

5 - خداوند ، نيكوترين آفريننده

أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ، زمين و پديده هاى ميان آن دو است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 1

1 - خدا ، آفريننده آسمان ها و زمين

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 14

14 - اعتقاد به جدايى خالقيت خدا از ربوبيت او و نسبت دادن ربوبيت و تدبير امور جهان به غيرخدا ، شرك است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه قل أفرءيتم ما تدعون من دون الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 5

5 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

اللهمّ فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 1

1 - خداوند ، آفريننده هر چيزى است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 3،5،6

3 - خداوند ، خالق همه چيز است .

خ_لق كلّ شىء

5 -

ربوبيت ، خالقيت ، الوهيت و يكتايى ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

6 - توانايى بر آفرينش همه چيز ، نشانه يكتايى و بى همتايى خداوند است .

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است; كه محور آن مسأله خالقيت مطلق خداوند و ارائه جلوه هاى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 1،2،4

1 - خداوند ، كره زمين را با ثبات و آرام قرار داد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{قرار} مى تواند مصدر {قَرَّ} (مرادف سَكَنَ و ثَبَتَ) باشد. در اين صورت قرار، مقابل اضطراب و لرزيدن و از اوصاف زمين به شمار مى رود. هم چنين مى تواند به معناى مستقر و جايى باشد كه در آن ثبات و آرامش است; يعنى، {جعلها مستقراً لكم}. در اين صورت مقصود آن است كه زمين را به گونه اى قرار داديم كه جايى براى سكونت شما انسان ها باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريده كه قابل سكونت و زندگى براى بشر باشد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

4 - خداوند ، آسمان را در جهت منافع انسان ها برافراشته ساخت .

اللّه الذى جعل لكم . .. و السماء بناء

{بناء}، در لغت معنايى دارد كه شامل: ساختمان، خيمه، چادر و مانند اين ها مى شود: اطلاق {بناء} بر آسمان از

باب تشبيه است; يعنى، {جعل لكم السماء كالبناء}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 68 - 3،4،6،7

3 - خداوند ، بر پديد آوردن هر آنچه تقدير كرده ، توانا است .

فإذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

4 - خداوند ، هر چيزى را تقدير كند با گفتن { باش و به هستى درآ } آن را پديد مى آورد .

فإذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

6 - آفرينش همه چيز براى خداوند ، امرى سهل و آسان است .

فإذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آفرينش هر چيزى به صرف تقدير و اراده آن و بى هيچ ابزار و كمكى، بيانگر اين حقيقت است كه براى خداوند متعال، آفريدن هر چيزى سهل و آسان مى باشد.

7 - آفرينش مجدد انسان ها براى خداوند ، بسيار سهل و آسان است .

إنّ الساعة لأتية لاريب فيها . .. هو الذى يحيى و يميت فإذا قضى أمرًا فإنّما يقول

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف آياتى قرار گرفته كه درصدد اثبات معاد و حيات مجدد انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 3،4،5،12

3 - زمين و چگونگى شكل گيرى و آفرينش آن ، از نزديك ترين و آشكارترين زمينه هاى توجه انسان به خالقيت

خداوند

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض

از اين كه خداوند از ميان همه نشانه ها و دلايل، آفرينش زمين را به عنوان دليل خالقيت و آفريدگارى خود ياد كرده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

4 - خداوند ، آفريننده زمين در دو روز

خلق الأرض فى يومين

5 - خدا ، زمين را در دو مرحله و دوره آفريد . *

بالذى خلق الأرض فى يومين

لفظ {يوم} مى تواند كنايه از دوره و مرحله باشد.

12 - ربوبيت و تدبير جهان از شؤون خالقيت خدا است .

بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

از اين كه خداوند براى ربوبيت خويش به خالقيتش استناد كرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 1

1 - خداوند ، پديد آورنده كوه هاى استوار در زمين

و جعل فيها روسى

{رواسى} (جمع {راسيه}) به معناى كوه هاى استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش زمين به سامان دادن آسمان پرداخت .

ثمّ استوى إلى السماء

{إستواء} (مصدر {إستوى}) آن گاه كه با {إلى} متعدى شود، به معناى آهنگ كردن است. {ثمّ} (در {ثمّ استوى}) مى تواند براى ترتيب خارجى و يا ترتيب ذكرى باشد. برداشت بالا بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 1

1 - خداوند ، جهان آفرينش را به صورت هفت آسمان بياراست و نظام بخشيد .

فقض_هنّ سبع سم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- فصلت - 41 - 21 - 9،14،15

9 - خداوند ، خالق و آفريننده انسان ، براى نخستين بار و بدون سابقه و پيشينه

و هو خلقكم أوّل مرّة

مراد از {أوّل مرّة} زمانى است كه آدمى وجود نداشت و خداوند او را آفريد.

14 - آگاهى و شهادت اعضا و جوارح آدمى در قيامت به آفريدگارى خداوند و بازگشت همگان به سوى او

قالوا . .. و هو خلقكم أوّل مرّة و إليه ترجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و هو خلقكم . ..} ادامه گفتار اعضا و جوارح انسان باشد.

15 - خالقيت خداوند ، نمايانگر قدرت او بر معاد و آفرينش دوباره آدميان در قيامت

و هو خلقكم أوّل مرّة و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفريدگار شب و روز و خورشيد و ماه

و من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 1

1 - خداند ، آفريننده آسمان ها و زمين

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 4،5

4 - خداوند ، قادر و توانمند بر آفرينش هر آنچه بخواهد .

يخلق ما يشاء

5 - حاكميت مطلق خداوند در جهان هستى ، پشتوانه اجراى مشيت وى در آفرينش موجودات

للّه ملك السم_وت و الأرض يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 1

1 - خداوند ، تمامى جهان هستى را زوج و

داراى جفت آفريده است .

و الذى خلق الأزوج كلّها

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {أزواج}، تمامى مخلوقات الهى باشد. ذكر {أزواج} اشاره به اين است كه پديده هاى جهان، داراى جفت مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 9

9 - فرشتگان ، آفريده و مخلوق خدا

أشهدوا خلقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 3،12

3 - خداوند ، خالق و آفريدگار ذات و سرشت انسان

إلاّ الذى فطرنى

12 - شأن هدايت گرى ، شايسته آفريدگارى كه سرشت انسان را پديد آورده و از خواست ها و نياز هاى او آگاه است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

تفريع هدايت بر جنبه آفريدگارى و سرشت آفرينى خداوند، حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله {لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 3

3_ زيبايى ، شگفتى و

ثمربخشى ، آميخته به هم در مظاهر طبيعت و آفريده هاى خدا *

زوج بهيج . تبصرة و ذكرى ... ماء مب_ركًا ...و النخل باسق_ت لها طلع نضيد . رزقًا ل

خداوند در اين آيات، با يادآورى هر يك از نعمت هاو مظاهر طبيعت وصفى حاكى از زيبايى و شگفتى علمى نيز براى آن آورده است و در پايان به ثمر بخشى عينى آنها _ كه تغذيه خلق باشد _ اشاره كرده است; يعنى، رزق هاى آفريده خداوند يك بُعدى نيست و خداوند به وسيله آنها تنها تغذيه نمى كند; بلكه اين روزى را با هنر و اسرار در مى آميزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 5

5_ شك در امكان معاد ، در عين مشاهده آفرينش خداوند ، نمودى از گيجى و سردرگمى كافران

فهم فى أمر مريج . .. أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جديد

بيان تناقض گويى كافران در اين آيه، مى تواند در مقام ارائه نمونه اى از سرگردانى كافران باشد كه در آيات پيشين خداوند به آن اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 1

1_ خداوند ، خالق انسان و آگاه به وسوسه هاى نفسانى وى

و لقد خلقنا الإنس_ن و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 47 - 3

3 - خداوند ، آفريدگارى بى نياز و توانا

و السّماء بنين_ها. .. و إنّا لموسعون

{موسع} (مفرد {موسعون}) به معناى غنىِ قدرتمند است; يعنى، {إنّا لذو واسعة فى

القدرة و الغنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 1

1 - خداوند ، اشيا را جفت ( نر و ماده ) آفريده است .

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند و غير او فاقد كمترين تأثير درآن

أم خلقوا السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 1

1 - پيدايش زن و مرد ، از نطفه به اراده خداى يگانه

و أنّه خلق . .. الذكر و الأُنثى . من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 3،4

3 - خلقت اشياء و تحقق بخشيدن به آن ، امرى سهل براى خداوند

إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه عبارت {كلمح بالبصر} اشاره به سهولت داشته باشد.

4 - تحقق آفرينش اشيا و تقدير و تنظيم آنها ، با صدور يك فرمان از جانب خداوند و بى نياز از بازنگرى *

إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

عبارت {و ما أمرنا} مى تواند نظر به آيه قبل داشته باشد; يعنى، خلقت و اندازه گيرى در دو مرحله صورت نمى گيرد; بلكه با يك فرمان هم آفرينش است و هم تقدير و در اين آفرينش و تقدير تجديد نظر صورت نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها

خلق الإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 4

4 - آفرينش زمين و نظام هستى از سوى خدا ، هدفمند است .

و السّماء رفعها و . .. و الأرض وضعها للأنام

خداوند متعال در اين آيه، نمايانده است كه اصولاً سامان يافتن زمين و شكل گيرى آن از آغاز، بدان هدف صورت گرفته كه زيستگاه آدميان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 14 - 1

1 - انسان ، آفريده شده به اراده خداوند از گِلى خشك همچون سفال

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخّار

{صلصال} به گل خشك و {فخّار} به سفال گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 57 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها

نحن خلقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 59 - 2

2 - نقش منحصر به فرد خداوند ، در ايجاد و آفرينش انسان از منى در رحم

أفرءيتم ما تمنون . .. أم نحن الخ_لقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 2

2 - تنها خداوند ، قادر بر آفرينش درخت آتش زنه

أم نحن المنش_ون

مسند محلى به {ال} {المنشئون} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 1،3

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار آسمان ها و

زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

3 - خداوند ، آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريننده انسان ها

هو الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 1،5،7

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض

5 - انسان ها ، از نظر ظاهر و باطن و صورت و سيرت ، زيبا و نيكو آفريده شده اند .

فأحسن صوركم

{صورت} عبارت است از هيئت هر شيئى كه با آن، از ديگر اشيا جدا و ممتاز مى گردد و شامل شكل ظاهرى و هويت باطنى آن مى شود (اقتباس از مفردات راغب).

7 - آفرينش انسانِ زيبا صورت و نيكو سيرت ، مظهر و مصداق روشن آفرينش بحق خدا است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ و صوّركم فأحسن صوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 8

8 - آفريدن جهان و آگاهى از پديده هاى آن و اسرار نهفته در دل آدميان ، نشانه آسان بودن آفرينش مجدد انسان ها از جانب خداوند

خلق السم_وت . .. و اللّه عليم بذات الصدور ... و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك على اللّه

مطلب ياد شده، از ذكر آفرينش جهان به قدرت خداوند و آگاهى همه جانبه او در آغاز و سپس ياد كردن آسانى برپايى قيامت براى او، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ها است .

الذى خلق سبع سم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 2،3

2 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان و جهان است .

ألا يعلم من خلق

3 - خالقيت خداوند نسبت به انسان و جهان ، نشانه و دليل احاطه علمى او به تمامى حقايق جهان و نيز راز دل ها و ضمير انسان ها است .

إنّه عليم بذات الصدور . ألا يعلم من خلق

عبارت {ألا يعلم من خلق} در مقام تبيين چگونگى آگاهى خداوند، از راز دل ها و ضمير انسان ها است; يعنى، خداوند چون خالق و آگاه به خلق خويش است، پس به راز دل ها و نهان آدميان آگاهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 1،2

1 - خداوند ، زمين را براى انسان رام و قابل بهره بردارى قرار داد .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه در جهت مصالح و منافع انسان ها باشد .

جعل لكم الأرض ذلولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 1

1 - انسان ، پديده اى است ساخته خداوند رحمان .

قل هو

الذى أنشاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان و تكثير كننده نسل او است .

قل هو الذى ذرأكم

{ذرأ}به معناى خلق است; ولى به گفته برخى از مفسران و اهل لغت، اين واژه در آيه شريفه و آيات مشابه آن، به معناى تكثير نسل بشر است (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 2

2 - خداوند ، خالق انسان ها است .

إنّا خلقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 14 - 1،3

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

و قد خلقكم

3 - آفرينش بشر از سوى خداوند ، در قالب اشكال مختلف و با حالات گوناگون

و قد خلقكم أطوارًا

كاربرد واژه {أطوار} در اين آيه، ممكن است مانند كاربرد آن در جمله {الناس أطوار} باشد; يعنى، اصناف و حالات گوناگون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 4

4 - تنها خداوند ، خالق بشر است .

و من

خلقت وحيدًا

در اين برداشت، كلمه {وحيداً} حال براى {تا} در {خلقت} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 9

9 - خداوند ، انسان را شنوا و بينا آفريد .

فجعلن_ه سميعًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 1،4

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

نحن خلقن_هم

4 - توانايى خداوند بر آفرينش انسان ، نشانه توانايى او بر نابود كردن امت هاى گنه پيشه و كافر و جايگزين كردن ديگران

نحن خلقن_هم . .. وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

برداشت ياد شده، از ياد آورى آفرينش انسان از سوى خداوند _ پيش از تذكر به هلاكت امت هاى كافر و جايگزين كردن ديگران _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

ألم نخلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 1

1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند

و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت

{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 2

2 - خداوند ، آفريننده كوه هاى استوار و مستحكم است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 -

1

1 - خداوند ، آفريدگار تمامى انسان ها است .

و خلقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 2

2 - خداوند ، شب و تاريكى آن را پديد آورده است .

و جعلنا الّيل لباسًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده بذر ها و دانه هاى خوراكى و روييدنى هاى زمين و تأمين كننده غذا هاى گياهى انسان است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 16 - 2

2 - خداوند ، بهوجودآورنده بستان ها و آفريننده درختان و منظره هاى سرسبز و خرّم

لنخرج . .. جنّ_ت ألفافًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 4

4 - خداوند ، خالق همه انسان ها است .

قتل الإنس_ن . .. من أىّ شىء خلقه

فاعل {خلقه} خداوند است كه سياق آيه شريفه، از تصريح به آن

بى نياز ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 1،7

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

خلقه

7 - خداوند ، در پى آفرينش انسان از نطفه ، او را توانمند و مهيّا براى رسيدن به مصلحت هاى خويش قرار داد .

من نطفة خلقه فقدّره

برخى از اهل لغت، ضمن بر شمردن معانى متعددى براى {تقدير}، دقّت و تفكر در متعادل ساختن امور و مهيّا ساختن آنها را، از جمله معانى آن قرار داده اند (لسان العرب). {فاء} در {فقدّره} گوياى اين است كه مهيّا شدن انسان براى مصالح خويش، از آثار و پيامدهاى سيستم خلقت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 1

1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها ، آفريده هاى خداوند و از منابع تغذيه انسان ها

و حدائق غلبًا

{غُلْب} جمع {غَلْباء} است. به كسى كه داراى گردنى كلفت باشد {اغلب} و {غلباء} گفته مى شود (لسان العرب). در آيه شريفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصيف شده اند; ولى اين وصف _ به قرينه {أنبتنا} در آيات پيشين _ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ،

دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 1،2،3

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

الذى خلقك

2 - خداوند ، انسان را آفريده اى كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات قرار داده است .

فسوّيك

عبارت {سوّاك}; يعنى، تو را {سَوِىّ} قرار داد. {سَوِىّ} به چيزى گفته مى شود كه اندازه و كيفيت آن، از افراط و تفريط به دور باشد.(مفردات راغب)

3 - خداوند ، قامت انسان را استوار ساخت و اعضاى او را هماهنگ و متوازن قرار داد .

فعدلك

فعل {عَدَلَ}، در موردى به كار مى رود كه چيزى را به پا دارند تا به اعتدال درآيد و استقامت يابد(مقاييس اللغة). اين فعل در مورد برقرار كردن توازن و تعادل نيز به كار مى رود.(قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 2 - 5

5 - قدرت خداوند بر آفرينش آسمان و برج هاى آن ، نشانه صداقت او در وعده آمدن قيامت است . *

و السماء ذات البروج . و اليوم الموعود

ياد كردن قيامت _ پس از ذكر آسمان و برج هاى آن _ ممكن است به اين لحاظ باشد كه توجّه به آسمان، باور

به قيامت را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 1،2

1 - خداوند آفريننده تمامى موجودات

الذى خلق

بيان نكردن مفعولى خاص براى {خلق}، بيانگر تعميم است و به آفرينش تمام مخلوقات نظر دارد.

2 - خداوند ، آفريده هاى خويش را كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات ، قرار داده است .

فسوّى

تسويه و تعديل، به يك معنا است (مصباح) و اعتدال هر چيز، به دور ماندن آن از افراط و تفريط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 3

3 - شتر ، مخلوق خداوند و آفريده اى هدف دار است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

در آيه شريفه، گرچه سخن از آفريننده شتر به ميان نيامده است; ولى سياق آيات _ كه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند، توجّه دادن انسان به قدرت مندى او و ضرورت معاد مى باشد _ بيانگر اين است كه خداوند، آن را خلق كرده و آفريدن آن لغو نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

لقد خلقنا الإنس_ن فى كبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 5

5 - خداوند ، جان انسان ها را متعادل و به دور از افراط و تفريط آفريده است .

سوّيها

{سوّاه}; يعنى، آن را {سوىّ} قرار داد (قاموس). {سوىّ} درباره چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط، در مقدار و كيفيت مصون

باشد. (مفردات)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده انسان ها است .

لقد خلقنا الإنس_ن

حرف {ال} در {الإنسان}، يا براى استغراق جنس است و يا به حقيقت و ماهيت او نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 12،13

12 - خداوند ، خالق تمامى مخلوقات است .

الذى خلق

ذكر نشدن مفعولى خاص براى فعل {خلق}، افاده عموم مى كند و در اين صورت آيه بعد، ذكر خاص بعد از عام خواهد بود. در اين موارد مى توان گفت: {خلق} گرچه متعدى است; ولى به جهت نظر نداشتن به مفعولى خاص، به منزله فعل لازم دانسته شده است. و ممكن است گفته شود: مفعول مقدّر آن، لفظى است كه همه موجودات را شامل مى شود. برخى گفته اند: به قرينه آيه بعد، مفعول محذوف اين فعل نيز {الإنسان} است كه در اين صورت، آيه شريفه تنها به آفرينش انسان نظر خواهد داشت.

13 - ربوبيت ( مالكيت و تدبير امور ) ، ويژه خالق موجودات است .

ربّك الذى خلق

توصيف خداوند به {الذى خلق} _ پس از بيان ربوبيت او _ بيانگر اين نكته است كه خالقيت او، دليل بر ربوبيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 1

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

خلق الإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 1،7

1 - خداوند ، آفريننده موجودات

ما خلق

7 - آفريننده بودن

خداوند ، دليل توانمندى او بر دفع خطر مخلوقات خويش

من شرّ ما خلق

توصيف موجودات خطرآفرين، به اين كه خداوند خالق آنها است; استدلال بر امكان پذير بودن رفع خطر آنها از سوى خداوند است.

خالقيت در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 6

6 - خالقيت و آفريدگارى ، شرط ربوبيت و خداوندگارى است .

ي_أيّها الناس . .. إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

خالقيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 14

14 - { عن الفتح بن يزيد الجرجانى قال : لقيته عليه السلام ( أبى الحسن الرضا ( ع ) . . . قلت : جعلت فداك ، و غير الخالق الجليل خالق ؟ قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى يقول : { تبارك اللّه أحسن الخالقين } فقد أخبر أنّ فى عباده خالقين منهم عيسى بن مريم ( ع ) خلق من الطين كهيئة الطير بإذن اللّه . . . ;

فتح بن يزيد جرجانى گويد: با امام رضا(ع) ملاقات كردم . ..گفتم: فداى شما گردم. آيا غير از خداوند بزرگ نيز خالقى هست؟ امام(ع) فرمود: خداوند مى فرمايد: {تبارك اللّه أحسن الخالقين} و خداوند خبر داده است كه در بين بندگانش، خالق هايى هستند و از جمله اين افراد، حضرت عيسى(ع) است كه به اذن خداوند، صورتى مانند پرنده آفريد...}.

خالقيت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 13

13_ خالق و آفريننده ، تنها حقيقتِ شايسته پرستش

اعبدوا

الله . .. هو أنشأكم من الأرض

جمله {هو أنشأكم . ..} استدلالى است براى توحيد و لزوم يكتاپرستى كه از جمله {اعبدواالله ...} به دست مى آيد; يعنى، چون خداوند خالق است، شايسته پرستش است و چون در آفريدن شريكى ندارد، پس نبايد در پرستش نيز براى او شريكى بپنداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 10

10- تنها خداوند خالق ، شأن مورد پرستش قرار گرفتن و كمك طلبيدن را دارد .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا

آيه درصدد سرزنش عمل مشركان در اتخاذ معبودهاى متعدد است و استفاده مى شود كه چنان كارى مذموم و قبيح مى باشد.

خالقيت معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 3

3- توانمندى بر آفريدن و نيز مخلوق نبودن ، از نشانه هاى خدا و معبود حقيقى است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

از اينكه خداوند در مقام بيان رد الوهيت معبودهاى مشركان، دو صفت مهم را برشمرده است، استفاده مى شود كه {الله} بايد خالق بوده و مخلوق نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقيت و حيات ، از ويژگى هاى معبود و خداى حقيقى

أفمن يخلق كمن لايخلق . .. و الله يعلم ... و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئ

آوردن عبارت {إل_هكم إل_ه واحد} پس از بيان صفات برجسته خداوند و پس از يادآورى ضعف و فتور معبودهاى باطل، به منزله ذكر نتيجه

آن سخنان و مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 4

4 - آفريننده انسان ها ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم

توصيف خداوندبه {خالقيت} - پس از بيان لزوم پرستش او - بيانگر علت لزوم پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 12

12 - شايستگى إله بودن و معبود شدن ، تنها در خور خالق و آفريدگار انسان است .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا إلى بارئكم

{بارء} از اسما و صفتهاى الهى و به معناى آفريننده است. موسى(ع) با انتخاب اين اسم و صفت در جمله {توبوا إلى بارئكم} - با توجه به اينكه مخاطبانش كسانى هستند كه به پرستش غير خدا روى آورده بودند - اشاره به اين دارد كه: خالق آدمى سزاوار معبود شدن است; چرا به غير او گرايش پيدا كرديد؟ بايد توبه كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - كسى كه آفريننده هستى و مدبر و مالك و داناى به همه چيز نباشد ، شايسته پرستش نيست .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط اين آيه با آيات قبل بوده كه خالقيت، فرمان روايى و مالكيت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 _ مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرينندگى ،

جلب منفعت ، دفع ضرر ، ميراندن ، حيات بخشيدن و احياى مردگان ، از نشانه هاى معبود واقعى و شايسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنماى انسان ، شايسته پرستش است ; نه بت هاى بى شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 2

2 - خداى پديدآورنده موجودات آسمان و زمين از كتم عدم ، شايسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبيعت .

يسجدون للشمس . ..ألاّيسجدوا للّه الذى يخرج الخبء فى السم_وت و الأرض

{ال} در {الخبء} براى جنس و مفيد استغراق است {خَبْء} به معناى مستور (مصدر به معناى مفعول) مى باشد. بنابراين {يخرج الخبء}; يعنى، {يخرج جميع الأشياء المستورة تحت استار العدم منها إلى الوجود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پديدآورنده ، اعاده كننده و روزى دهنده انسان ها است و نه غير او

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 4،7،11

4 - هيچ يك از معبودان جعلى مشركان ، هيچ گونه توانايى خلق و روزى رسانى و مرگ و بازآفرينى انسان ها را ندارند .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم هل من شركائكم من يفعل من ذلكم م

استفهام در آيه، انكارى است و آورده شدن {من} در {من شىء} براى استغراق نفى هر يك از موارد ياد شده است. اسم اشاره {ذلكم} به خلق، رزق، اماته و احياء _ مصدرهاى فعل هاى ياد شده در آيه _ اشاره دارد.

7 - خدايانِ ناتوان از آفرينش و روزى دهى به انسان ، شايسته خدايى نيستند .

هل من شركائكم من يفعل من ذلكم من شىء

استفهام در آيه، انكارى است و آيه، در صدد بيان اين نكته است كه خداى يگانه، اوصاف يادشده را دارد، در حالى كه خدايان شما، چنين نيستند، پس شايسته خدايى نيستند.

11 - خالقيت و رازقيت و سررشته دارى مرگ و حيات ، از ويژگى هاى الوهيت اند .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 2

2 - خالقيت ، از شرايط الوهيت است .

ه_ذا خلق اللّه

از تحدى خداوند با مشركان، استفاده مى شود كه {اللّه} بايد توان خالقيت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 4

4 - عبادت ، تنها شايسته خداى خالق است .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 2

2 - تنها ، خالق جهان هستى مستحق پرستش است .

قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّه خلقكم و ما تعملون

تذكر به خالقيت خدا نسبت به انسان و مصنوعات وى، پس از محكوم كردن پرستش

مصنوعات بشرى، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 10

10 - خالقيت ، شرط شايستگى براى معبوديت

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 16

16 - آفريدن جهان هستى ( آسمان ، زمين ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهى ، تنها در پيشگاه كسى روا است كه آفريننده شب و روز و تأمين كننده روزى و نياز هاى انسان ها است .

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم... النهار مبصرًا

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل _ كه درباره ربوبيت خداوند و عبادت او و حاجت خواهى از او بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرينش زمين ، آسمان ، انسان و روزى هاى او ، از اوصاف معبود و ربّ حقيقى

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت ذلكم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 2

2 - تنها معبودى شايسته پرستش است كه سامان بخش وجود انسان و آفريدگار سرشت آدمى است .

إلاّ الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانايى بر خلقت جهان و تدبير امور آن ، شرط شايستگى معبود براى پرستيده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

در اين آيه، به ناتوانى بت ها در امر خلقت و تدبير جهان اشاره شده است و اين خود مى نماياند كه توانايى بر خلقت و تدبير، ملاكى است كه براساس آن، مى توان معبود واقعى را از معبود دروغين، متمايز ساخت.

خالقيت و الوهيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 6

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرينشگرى ، لياقت الوهيت ندارند و هرگونه عقيده اى به خدايى آنان ، باطل است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

خالقيت و معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 3

3 - توانايى بر آفرينش هر چيزى ، دليل و شاهد امكانِ آفرينش مجدد آن است .

قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در پاسخ به كسانى كه احياى مجدد انسان ها را غير ممكن مى دانستند، مسأله آفرينش آغازين را مطرح كرده است. بنابراين از اين پاسخ مى توان قانون كلى ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- يس - 36 - 81 - 8

8 - خداوندِ خالق آسمان ها و زمين ، بر آفرينش مجدد انسان ها و نوسازى آدمى از ذرات پوسيده و پراكنده دنيايى او در قيامت ، توانا است .

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . .. أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن ي

ذكر خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 15

15 - موسى ( ع ) با توجه دادن مرتدان به خالقيت خدا ، كيفر قتل را براى آنان امرى سازنده دانست .

ذلكم خير لكم عند بارئكم

انتخاب {بارء} در بيان ضرورت اجراى حكم قتل، به اين معنا اشاره دارد كه: هر چند كشته شدن به ظاهر از ميان رفتن و نابود شدن است، ولى در حقيقت زندگى يافتن و دوباره آفريده شدن است. گفتنى است كه تكرار {بارئكم} در دو جمله {توبوا إلى بارئكم} و {ذلكم خير لكم عند بارئكم} رساى به اين است كه هر كدام به هدفى خاص آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 9

9_ توجه به خالقيت خدا ، زمينه ساز اخلاص در تبليغ دين و چشم ندوختن به اجر و پاداش هاى مردمى است .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 13

13 - توجه به خالقيت ، رازقيت و مديريت خدا ، زمينه ساز حمد او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... اللّه يبسط

الرزق ...و لئن سألتهم من نزّل ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 4

4 - توجّه به خالقيت مدبّرانه خداوند ، زمينه ساز پذيرش ربوبيت او و مانع فريب خوردن انسان از جاذبه هاى گناه است .

ما غرّك بربّك . .. الذى خلقك فسوّيك فعدلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 4

4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .

اقرأ باسم ربّك . .. خلق الإنس_ن من علق

رد خالقيت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 10

10- خالق نبودن بت ها و معبود هاى مشركان ، دليل ناشايستگى آنها براى عبادت و تقديس انسان ها

ما ه_ذه التماثيل . .. قال ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

حضرت ابراهيم(ع)، براى ابطال عقيده مشركان و بت پرستان و اثبات توحيد ربوبى براى خداوند، به خالقيت او تمسك كرد. نكته ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه تنها خالق جهان، شايسته تقديس و عبادت است، نه چيز ديگر.

زمينه ذكر خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 3

3

- زمين و چگونگى شكل گيرى و آفرينش آن ، از نزديك ترين و آشكارترين زمينه هاى توجه انسان به خالقيت خداوند

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض

از اين كه خداوند از ميان همه نشانه ها و دلايل، آفرينش زمين را به عنوان دليل خالقيت و آفريدگارى خود ياد كرده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 2

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

شرايط خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 3

3 - الوهيت و خالقيت ( خداوندگارى و آفريدگارى ) ، دو امر متلازم و انفكاك ناپذير

إذًا لذهب كلّ إل_ه بما خلق

قيد {بما خلق} بيانگر اين حقيقت است كه خداوندگارى، فرع بر آفريدگارى است; يعنى، تا يك موجودى خالق نباشد، نمى توان او را اله خواند. بنابراين اگر علاوه بر خداى متعال، خدايان ديگرى نيز وجود داشت، بايد هر خدايى آفرينشى جدا از آفرينش خدايان ديگرى مى داشت.

شك در خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 9

9 _ ترديد در خالقيت و ربوبيّت يگانه خداوند، شگفت انگيز و سزاوار سرزنش است.

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

حرف {ثم} در {ثم أنتم تمترون}، مفيد استبعاد و توبيخ است، چون تراخى زمانى در اينجا معنى ندارد. گفتنى

است متعلق {تمترون}، مضامين اساسى مورد بحث در آيه قبل (توحيد در خالقيت و ربوبيت) است.

شؤون خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 1

1 - هدايت و راهنمايى خلق ، از شؤون ربوبيت و خالقيت خداوند

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

تفريع جمله {فهو يهدين} بر {ربّ العالمين} و {الذى خلقنى}، بيانگر برداشت ياد شده است; يعنى، چون او پروردگار جهانيان و نيز آفريننده من است; پس خود او هم مرا راهنمايى خواهد كرد.

عقيده به توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار شرك بوده اند.

عقيده به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 9

9 _ شرك پيشگان عرب جاهلى با وجود اينكه خدا را پديد آورنده جانداران از موجودات بى جان و موجودات بى جان را از جانداران مى دانستند ، منكر ربوبيت و پروردگارى او بودند .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 8

8- مشركان صدراسلام ، خداوند را خالق آسمان ها و

زمين مى دانستند .

أتى أمر الله . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون ... خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى

{تعالى عمّا يشركون} مربوط به {بالحق} است و نه {خلق السماوات و . ..} بنابراين، از آيه استفاده مى شود كه مشركان درباره اصل خلقت عالم حرفى نداشته اند، بلكه درباره حقانيت و پوچى آن توهماتى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،5،6

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

5 - انكار آيات خدا و ايمان به باطل ، از سوى مشركان ، به رغم باور آنان بر خالقيت خدا و تسخير خورشيد و ماه از سوى او ، امرى شگفت آور است .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت ... و الذين ءا

6 - با وجود اعتقاد مشركان به اين كه خالق عالم و رام كننده خورشيد و ماه ، خدا است ، بازداشته شدنشان از حق ، قابل توجيه و منطقى نيست .

و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

جمله {فأنّى يؤفكون} جواب شرط مقدر است و{أنّى} معادل {كيف} استفهاميه و براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 7

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش

آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 1

1 - اعتقاد و اعتراف مشركان ، به خالقيت يگانه خداوند و پديد آمدن جهان آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) تنها به قدرت او

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 13

13 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به خالقيت خدا و منكر ربوبيت مطلقه وى بودند .

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {تجعلون له أنداداً} نشان مى دهد كه مشركان اصل وجود خدا و خالقيت او را قبول داشته اند ولى براى او شريك در آفرينش و ربوبيت قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1،2

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار

شرك بوده اند.

2 - روى آوردن به غير خدا ، با وجود اعتقاد به خالقيت يگانه او ، انحرافى آشكار و امرى ملامت بار

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

{إفك} (مصدر {يؤفكون}) به معناى روى گرداندن و انحراف از مسير طبيعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 5

5 - منكران معاد در عصر بعثت ، آسمان را آفريده خداوند مى دانستند .

أم السماء بنيها

استدلال آيه شريفه بر امكان معاد، بدون پذيرش آفريدگارى خداوند براى آسمان، ناتمام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 4

4 - اعتقاد به آفريننده بودن خداوند ، ناسازگار با پندار عجز براى او در برابر انسان

خلقنا الإنس_ن . .. أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

عقيده به خالقيت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 4

4 - عقيده به شريك بودن غير خدا با او در خلق و تدبير عالم ، شرك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

غير خدا و خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 21

21_ غير خدا هيچ آفرينش و آفريده اى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

معبودان باطل و خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 1

1- خدايان ادعايى مشركان ، قدرت آفرينش هيچ چيزى را ندارند .

و الذين يدعون

من دون الله لايخلقون شيئًا

{يدعون} صله {الذين} است و ضمير صله، ضمير مفعولى است كه حذف گرديده و مرجع آن الذين است. مراد از {الذين} به قرينه آيات قبل _ كه درباره خدايان ادعايى ناتوان بود _ خدايان مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 7

7 - عجز و ناتوانى خدايان اهل شرك _ هر چند همگى گرد هم آيند _ از آفريدن حتى يك مگس ، دليلى است روشن و غير قابل انكار بر پوچى انديشه شرك .

إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 4،5،7

4 - خداوند ، مشركان را به ارائه مخلوقات معبودان شان ، فرا مى خواند .

فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

5 - معبودان مشركان ، هيچ آفريده اى ندارند .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

7 - مشركان ، از ارائه مخلوقى براى معبودان خويش ، ناتوان اند .

فأرونى ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

امر {أرونى} براى تعجيز است و {بل} اضراب، براى انتقال از غرضى به غرض ديگرى است. جمله بعد از {بل} اشعار دارد به اين كه آنان، نه تنها از درخواست ارائه مخلوق براى معبودى، ناتوانند بلكه آن چنان در بيراهه اند كه هيچ گاه چنين كارى از آنان ساخته نيست.

منشأ خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 9

9 - خداوند ، هر چيزى را بر اساس مشيت خود آفريده

است .

يخلق اللّه ما يشاء

نشانه هاى خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 5

5- قرآن ، جلوه اى از خلاّقيت و علم خداوند

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم . و لقد ءاتينك سبعًا من المثانى و القرءان العظيم

ذكر {اعطاى قرآن به پيامبر(ص)} پس از بيان دو صفت خالقيت و دانايى خداوند، مى تواند بيانگر مصداقى از خلاّقيت و علم خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 10

10- قدرت خداوند بر خلقت آغازين نظام آفرينش ، نشانگر قدرت او بر آفرينش دوباره آن است .

يوم نطوى . .. إنّا كنّا ف_علين

تشبيه {كما} مى تواند براى اصل خلقت جهان و آفرينش مجدد آن باشد; يعنى، همان گونه كه ما توانستيم جهان را در آغاز پديد آوريم، دوباره نيز مى توانيم به وجود آوريم. گفتنى است جمله تأكيدى {إنّا كنّا فاعلين}، بيانگر اين است كه اصل آفريدن دوباره جهان، مورد انكار بوده و آيه شريفه در صدد بيان امكان آفرينش مجدد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 7

7 - انسان ، مظهر صنع بديع الهى است .

ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 1

1 - آسمان ها و كوه ها و جنبندگان و . . . ، تبلور آفرينندگى خداوند است .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 2

2 - همه پديده هاى جهان هستى ، جلوه هاى خالقيت و توحيد ربوبى خداوند است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

آيه شريفه به قرينه آيه 64 _ كه به منزله نتيجه اين آيه بوده و در آن شرك محكوم گرديده است _ درصدد بيان نشانه هاى خالقيت خدا و اثبات توحيد ربوبى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 3

3 - زوجيت ( مردى و زنى ) در ميان بشر ، داراى اهميت و زمينه ساز پى بردن به خالقيت يگانه خداوند

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از اين كه خداوند، مسأله زوجيت را به انسان تذكر داده و وحدت خالق رادر اين زمينه يادآورى نموده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

نقش توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 10

10 - توحيد در خالقيت ، دليل و برهان توحيد در ربوبيت است .

لن نؤثرك . .. والذى فطرنا

ويژگى خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 1

1 _ خداوند پديدآورنده آسمان و زمين بدون داشتن نمونه و الگويى از قبل

بديع السموت و الأرض

{بديع} يعنى خالق و مبدع. معنى بديع بودن خداوند آن است كه او خالق و مخترع عالم است، بدون الگو گرفتن از نمونه اى. (لسان العرب).

ويژگيهاى خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 9

9- خداوند براى ايجاد چيزى ،

نيازمند به كارگيرى اسباب و وسايط نيست .

إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

معناى نيازمند نبودن خداوند به اسباب و وسايط اين نيست كه خداوند اسباب را به كار نمى گيرد، بلكه بدان معنا است كه اسباب در رتبه متأخر از اراده و فرمان او قرار دارند، بنابراين اراده او محدود به هيچ وسيله اى نيست و وسايل نيز با فرمان او و به شكلى كه او بخواهد عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 82 - 2

2 - خداوند در آفرينش پديده ها ، از هرگونه ابزار و وسايل و كمك و هم فكرى ، بى نياز است .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

قصر در {إنّما أمره. ..} قصر اضافى است. اين عبارت در مقابل عقيده منكران معاد ادا شده است; زيرا آنان تجديد حيات انسان ها از استخوان هاى پوسيده و پراكنده را، امرى غير ممكن مى دانستند; چرا كه بر اين تصور بودند كه جمع كردن استخوان هاى پوسيده و پراكنده و دميدن حيات در آن، نياز به ابزار، وسايل، كمك و هم فكرى ديگران داردو بايدوقت و زمانِ بسيارى صرف شود و خداوند از انجام چنين كارى ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 68 - 5

5 - خداوند ، در آفرينش پديده ها از هرگونه ابزار و وسايل و كمك و هم فكرى ، بى نياز است .

فإذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

قصر در {فإنّما يقول له . ..} قصر اضافى است و در

مقابل عقيده منكران معاد ادا شده است; زيرا آنان تجديد حيات انسان ها را، امرى غير ممكن مى دانستند. آنها بر اين تصور بودند كه جمع كردن اجزاى پوسيده و پراكنده بدن بشر و دميدن حيات به آن، امرى است كه نياز به ابزار و كمك و هم فكرى ديگران و صرف وقت دارد و خداوند از چنين كارى ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 2

2 - خلقت الهى ، خلقتى نيكو و بايسته و فاقد شرور و بدى ها است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض . .. و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 2

2 - بى نيازى خداوند به زمان ، براى خلق اشياء

و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

عبارت {كلمح بالبصر} (مانند چشم به هم زدن) ظاهراً اشاره به سرعت تحقق {امر} دارد; يعنى، به گونه اى است كه ميان فرمان و تحقق شىء هيچ فاصله اى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 3

3 - آفرينش الهى ، متكى به تقدير و سنجشى حكيمانه و مبرّا از هرگونه ضعف و كاستى

هو اللّه الخ_لق البارئ

برخى از مفسران، برآنند كه در معناى {خالق} آفرينش همراه با تقدير و حكمت نهفته است و {بارئ} مى تواند دربردارنده معناى {پيراستن} باشد.

خاله از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خاله

خوردن از خانه خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 -

نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

سهم ارث خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 22

22 _ تنها برادر و خواهر مادرى ميت ، وارث يك ششم يا شريك در يك سوم ميراث مى باشند .

و ان كان رجل يورث كلالة او امراة و له اخ او اخت فلكل واحد منهما السّدس . .. فهم

امام صادق (ع) در مورد كلاله در آيه فوق فرمود: . .. انما عنى بذلك الاخوة و الاخوات من الامّ خاصة.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 101، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 455، ح 120.

محدوده حجاب خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو

بنى أخ

خانوادگي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خانوادگى

آثار عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 3

3 - عواطف خانوادگى و خويشاوندى ، از زمينه هاى انحراف و تمايل به دشمنان خداوند

تسرّون إليهم بالمودّة . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 1

1_ يعقوب ( ع ) ، همواره به ياد فرزندش يوسف ( ع ) و دردمند فراق او بود .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف

{تفتؤا} از افعال ناقصه و به تقدير {لا} ى نافيه است. بنابراين {تفتؤا تذكر يوسف} ; يعنى ، پيوسته يوسف(ع) را ياد مى كنى.

اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 227 - 4

4 _ طلاق ، آخرين راه حل مشكل ناسازگارى ميان زن و شوهر است .

للذين يؤلون . .. و ان عزموا الطلاق فان اللّه سميع عليم

تأخير ذكرى امر طلاق، مى تواند اشاره باشد به اين كه بايد از طلاق، براى حل مشكل در آخرين مرحله استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 23

23 _ عدم مراعات حقوق متقابل زن و شوهر ، از عوامل طلاق

و المطلّقات يتربصن بانفسهن ثلثة قروء . .. و لهنّ مثل الذى عليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 31

31 - جدايى انداختن بين زن و شوهر ، امرى نكوهيده و حرام است .

ما يفرقون به بين المرء و زوجه و

ما هم بضارين . .. إلا بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1،9

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن امراة خافت من بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

9 _ لزوم پرهيز از اشاعه اختلافات همسران به بيرون از محيط خانه *

فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

از اين كه فعل {يصلحا} به خود زن و شوهر نسبت داده شده است و همچنين از تعبير {بينهما} استفاده مى شود كه حل و فصل مسايل خانوادگى ميان خود همسران، بهتر است از مطرح ساختن نزد ديگران.

ارزش عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 32

32- روابط و عواطف خانوادگى ، امرى اصيل و ارزشمند و مورد توجه دين

و أصلح لى فى ذرّيّتى

تعبير {أصلح لى. ..} گرچه در متن آيه به صورت گزارش از دعاهاى انسان كامل نقل شده است; اما در حقيقت دستورى است كه خداوند، با بيانى ويژه انسان را به سوى آنها رهنمون ساخته است و اين نشان مى دهد كه دعا براى والدين و فرزندان و نسل و دلسوزى براى آنها، امرى اصيل و پذيرفته شده در بينش الهى است.

اهميت تفاهم خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 21

21 - محيط خانواده ، نيازمند تفاهم عقيدتى و سلامت دينى *

و لاجناح عليكم أن تنكحوهنّ .

.. و لاتمسكوا بعصم الكوافر

حكم {لاتمسكوا. ..} مى تواند از آن جهت باشد كه وجود همسر كافر در زندگى مؤمن، محيط خانواده را ناسالم و ناأمن مى سازد.

اهميت حل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 16

16 - سياست اسلام در اختلاف و نزاع ميان همسران ، كوتاه كردن مدت آن و يا رفع كامل آن است .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخ

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند _ پس از توصيه به خوش رفتارى با زنان مطلّقه و پرداختن اجرت شيردادن نوزادان به آنان _ فرمان داد كه در صورت بالا گرفتن اختلافت ميان همسران، آنان به مشورت و هم فكرى بپردازند و در صورت عدم توافق، بدون فوت وقت از دايگان مدد گيرند.

اهميت رفع مشكلات خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 5

5- سياست اسلام بر تحكيم پيوند خويشاوندى و رفع مشكلات موجود ميان خويشاوندان است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

اهميت روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 14،17

14 _ اساس زندگى خانوادگى و مصالح آن ، نبايد دستخوش تمايلات مرد قرار گيرد .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

17 _ احتمال وجود خير فراوان ، در تداوم زندگى با زنانى كه ناخوشايند انسان هستند .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 3

3 _ توجّه به پيوند زناشويى و اتحاد و يگانگى حاصل از آن ، مانعى براى اجحاف به همسر و بازپس گيرى مهريّه

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

{افضى} از مصدر {افضاء} به معناى اتصال است و در آيه مى تواند كنايه از اتحاد و يگانگى زوجين باشد، نه كنايه از خصوص آميزش; و گر نه مى فرمود: {و قد افضيتم اليهنّ}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 5،10،19،20

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

10 _ گذشت از حقوق شخصى براى استمرار و استحكام روابط همسرى ، بهتر از پافشارى بر استيفاى آن حقوق

و الصلح خير و احضرت الانفس الشح

19 _ مصالحه زن و شوهر در حقوق همسرى در صورتى ارزشمند است كه بر پايه احسان و تقوا باشد .

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

20 _ جواز گذشت زن از برخى حقوق خويش ، به انگيزه جلوگيرى از ناسازگارى شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: هذا تكون عنده المراة لاتعجبه فيريد طلاقها

فتقول له: امسكنى و لاتطلقنى و ادع لك ما على ظهرك و اعطيك من مالى و احللك من يومى و ليلتى فقد طاب ذلك له كله .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 600.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 8

8 - حفظ روابط خانوادگى و خويشاوندى ، امرى بس مهم و شايان توجه است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك... إن ج_هداك على أن تشرك بى ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 11

11 - نقش سازنده ايمان به خدا و روز قيامت ، در ايجاد رابطه صحيح و شايسته ميان همسران و رعايت شدن حقوق متقابل بين آنان

إذا طلّقتم النساء . ..ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

يادآورى ايمان به خدا و روز قيامت _ به دنبال موعظه هاى الهى در مسائل مربوط به همسران _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 11،12

11 - نقش سازنده تقواپيشگى ، در حفظ كانون گرم خانواده ها و رعايت شدن حقوق همسران

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ... من يتّق ... يعظم له أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند در ضمن پنج آيه مربوط به مسائل طلاق و اختلافات خانوادگى، چهاربار، به رعايت تقوا توصيه فرموده است.

12 - اهميت مسائل خانوادگى ( ازدواج ، طلاق ، حقوق همسران و . .

. ) ، در ميان موضوعات اسلامى و آموزه هاى قرآنى

إذا طلّقتم النساء . .. اتّقوا اللّه ... من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 16

16 - سياست اسلام در اختلاف و نزاع ميان همسران ، كوتاه كردن مدت آن و يا رفع كامل آن است .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخ

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند _ پس از توصيه به خوش رفتارى با زنان مطلّقه و پرداختن اجرت شيردادن نوزادان به آنان _ فرمان داد كه در صورت بالا گرفتن اختلافت ميان همسران، آنان به مشورت و هم فكرى بپردازند و در صورت عدم توافق، بدون فوت وقت از دايگان مدد گيرند.

اهميت عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 14،17

14 - ضرورت معاشرت نزديك و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل عدم لزوم اذن خواستن از والدين ، براى رفت و آمد نزديك باآنان در غير از سه وقت مقرر است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

جمله {طوّافون عليكم. ..} جمله اى است تعليليه كه بيانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزديك فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; يعنى، چون فرزندان بايد با پدر و مادرشان رفت و آمد نزديك داشته باشند و اجازه

خواستن براى اين كار، براى فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبيدن لازم نيست.

17 - اهتمام اسلام به رفت و آمد و معاشرت نزديك و تنگاتنگ پدران و مادران با فرزندان نابالغ و مميز خويش در محيط خانه

طوّفون عليكم بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 5

5- اسلام ، احياكننده ارزش ها و عواطف انسانى و استحكام بخش بنياد هاى خانواده و جامعه بشرى

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

سفارش خداوند نسبت به ارج و مقام والدين، بيانگر اين حقيقت است كه اسلام دينى محدود به ابعاد عبادى و فردى نيست; بلكه به تمامى ابعاد حيات انسان توجه دارد; از جمله تقويت عواطف انسانى كه نهايتاً به تحكيم بنياد خانواده و جامعه منتهى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 5

5 - ارزش هاى دينى ، مقدّم بر روابط خويشاوندى و عواطف خانوادگى

لاتتّخذوا عدوّى . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

بى تأثيرى روابط خانوادگى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 35 - 2

2 - قيامت ، روز بى اثر بودن عواطف و روابط و جاذبه نداشتن پدر و مادر در چشم فرزندان

و أمّه و أبيه

تداوم روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 1

1 - اهل دوزخ در دنيا ، مى پنداشتند زندگى شاداب آنان دگرگون نشده و الفت هاى خانوادگى شان هرگز از هم نخواهد گسست .

إنّه ظنّ

أن لن يحور

{حَور}، رجوع از چيزى و به چيزى مى باشد. اصل معناى آن بازگشت به كم بود است و با ضمّه {حاء} به معناى هلاكت خواهد بود (لسان العرب). فعل {يحور} از هر كدام مشتق باشد، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

حل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 4،8،15

4 _ ترديد مسلمانان صدر اسلام در جواز مصالحه زن و شوهر نسبت به حقوق يكديگر

و إن امراة خافت . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا

كلمه {لاجناح} حاكى است كه مسلمانان صدر اسلام بر آن گمان بودند كه حقوق تعيين شده براى زن و شوهر، قابل مصالحه و گذشت نيست.

8 _ حسن حل و فصل مسايل خانوادگى ، توسط خودِ زن و شوهر

فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

در آيه فوق، صلح به خود خانواده واگذار شده و نه به افراد خارج آن. كلمه {بينهما}، بيانگر اين مسأله است.

15 _ انتخاب صلح در مسائل و اختلافات خانوادگى ، از مصاديق احسان و تقواست . *

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا

سفارش به تقوا و احسان، پس از ارزشمند شمردن صلح و مسالمت، مى رساند كه صلح در مسايل همسرى، نمودى از احسان و تقواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 1

1 _ طلاق ، آخرين راه براى شكستن بن بست اختلافات مسالمت ناپذير خانوادگى

و إن يتفرقا يغن اللّه

پس از به نتيجه نرسيدن راه حلهاى قبلى كه در آيات قبل اشاره شد، طلاق به عنوان راه پايان اختلافات پيشنهاد شده

است.

رعايت حقوق خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 11

11 - نقش سازنده ايمان به خدا و روز قيامت ، در ايجاد رابطه صحيح و شايسته ميان همسران و رعايت شدن حقوق متقابل بين آنان

إذا طلّقتم النساء . ..ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

يادآورى ايمان به خدا و روز قيامت _ به دنبال موعظه هاى الهى در مسائل مربوط به همسران _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

روابط خانوادگى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 5

5 - خوش بختى هاى دنيايى و دل خوشى به پيوند هاى خانوادگى ، در قيامت كارساز نبوده و انسان را از آتش دوزخ رهايى نمى بخشد .

و يصلى سعيرًا . إنّه كان فى أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 1

1 - اهل دوزخ در دنيا ، مى پنداشتند زندگى شاداب آنان دگرگون نشده و الفت هاى خانوادگى شان هرگز از هم نخواهد گسست .

إنّه ظنّ أن

لن يحور

{حَور}، رجوع از چيزى و به چيزى مى باشد. اصل معناى آن بازگشت به كم بود است و با ضمّه {حاء} به معناى هلاكت خواهد بود (لسان العرب). فعل {يحور} از هر كدام مشتق باشد، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

زمينه حل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 7،20

7 - نقش سازنده خداترسى و تقواپيشگى ، در تضمين حقوق همسران و رفع اختلاف هاى آنان

إذا طلّقتم النساء . ..و اتّقوا اللّه ربّكم

مطلب ياد شده، از توصيه خداوند به تقواپيشگى در بيان اولين حكم مربوط به طلاق استفاده مى شود.

20 - بشارت و اميد دادن خداوند به همسران مؤمن ، مبنى بر پايان يافتن مناقشات آنان و پديد آمدن زمينه هاى رجوع و بازگشت آنها به زندگى مشترك خويش در ايّام عدّه

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدرى لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه ذيل آيه شريفه، درصدد دلدارى به همسران و ايجاد اميد در جان و روح آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 13

13 - خداترسى و تقواپيشگىِ مردان و زنان مطلّقه ، موجب رهايى آنان از مشكلات در روابط زناشويى و خروج از تنگنا هاى زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 10

10 - خداترسى و تقواپيشگى از مردان و زنان مطلّقه ، موجب رهايى آنان از مشكلات زناشويى و آسان شدن

زندگى براى آنها

و الّ_ئى يئسن من المحيض . .. و من يتّق اللّه يجعل له من أمره يسرًا

زندگى خانوادگى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 7

7- زكريا ( ع ) ، به رغم نااميدى از داشتن فرزند از همسر نازايش ، ساليانى دراز به زندگى مشترك خود با وى ادامه داد .

و كانت امرأتى عاقرًا

ساختار خانوادگى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 2

2 - وجود رابطه صميمى و فضاى آزاد براى گفت وگو ميان شعيب ( ع ) و دختران وى

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

از اين كه دختر شعيب پيشنهاد خودش را بدون هيچ تكلفى با پدر در ميان گذاشت و آزادانه به ستايش موسى(ع) پرداخت مطلب بالا استفاده مى شود.

علايق خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

علايق خانوادگى خوله بنت ثعلبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 2

2 - زن ظهار شده ، مايل نبود از شوهرش جدا شده و كانون خانواده اش متلاشى گردد .

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

علايق خانوادگى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال

و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 9

9 - وجود عواطف دوستانه ميان اعضاى خانواده و نيز مهرورزى آنها به هم از آيات الهى است .

و جعل بينكم مودّة و رحمة

احتمال دارد عبارت {و جعل بينكم. ..} ادامه عبارت پيشين و ناظر به شفقت و مهر و ترحمى باشد كه از ناحيه والدين به فرزندان، و بر عكس اعمال مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2

2_ يعقوب ( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 8

8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

عوامل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 24

24 - مردم بابل از هاروت و ماروت سحرى را

آموختند كه بتوانند با آن بين زن و شوهرش جدايى افكنند .

فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

عوامل مؤثر در زندگى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 10

10 - نقش مثبت و سازنده اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

يادآورى اوصاف ياد شده براى زنان شايسته، در خلال نقل ماجراى نزاع ميان پيامبر(ص) و همسرانش، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

كتمان رازهاى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 15

15 - لزوم حفظ و نگهدارى اسرار خانوادگى و زناشويى از ديگران ، حتى از برخى از اعضاى خانواده

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا . .. نبّأنى العليم الخبير

ملاك روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

موقعيت خانوادگى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 8

8- همسر ، جزو آل و خاندان مرد است .

ءال لوط . .. إلاّ امرأته

ناپايدارى روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 5

5 - خداوند ، آگاه به وجود نشيب و فراز در مراحل حيات دنيوى و اخروى انسان و ناپايدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنيامداران

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

هر چند ضمير در {ربّه} و {به}، به منكر معاد برمى گردد; ولى محتواى آيه شريفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است.

نقش اصالت خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 7

7- اصالت خانوادگى و نسبى ، در سعادت و كمال فرزندان نقش مؤثرى دارد .

من ذرّيّة ءادم . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

مطرح شدن پيامبران الهى در طول يك سلسله و ذريّه هاى مشخص نشان از نقش نسب و خانواده در كمال فرزندان دارد.

همكارى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 8

8- نقش مهم تعاون خويشاوندى در زندگى انسان

و جعل لكم . .. حفدة

برداشت فوق از آن جاست كه خداوند ضمن برشمردن چند نعمت مهم، پس از موضوع همسردارى و فرزند، به مسأله تعاون خويشاوندى اشاره فرموده است كه از معناى لغوى {حفدة} استفاده مى شود.

خانواده از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خانواده

{خانواده}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 15

15 _ ترس از عدم رعايت حدود الهى در خانواده ، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق ، با بخشيدن مالى از سوى زن

فان خفتم الا يقيما حدود اللّه فلا جناح عليهما فيما افتدت به

آثار اذيت خانواده شوهر

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 27

27 - { عن الرضا ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن إلاّ أن يأتين بفاحشة مبيّنة } قال : أذاها لأهل الرجل و سوء خلقها ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوندعزّوجلّ {لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن إلاّ أن يأتين بفاحشة مبيّنة} روايت شده كه فرمود: [مراد از فاحشه مبيّنه] آزار دادن زن به خانواده شوهر و بد خلقى او است}.

آثار انحطاط خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 5

5 - كسانى كه سرمايه عمر خويش و بهره هاى بايسته از خانواده خود را از دست بدهند ، در قيامت از زيانكاران واقعى محسوب خواهند شد .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القيمه

آثار پاكى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار تباهى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 4

4 - خسارت و از دست دادن سرمايه عمر و خانواده ، موجب آتش شديد و فراگير دوزخ

الذين خسروا . .. لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل

آثار تبعيض در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- يوسف - 12 - 8 - 6،7

6_ همه فرزندان يعقوب محبت افزون تر او به يوسف ( ع ) و بنيامين را احساس مى كردند و بر آن رشك مى بردند .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

ضمير در {قالوا} به {إخوته} در آيه قبل برمى گردد ; يعنى ، همه آنان چنين گفتند و بر اين نظر اتفاق داشتند.

7_ محبت و علاقه افزون تر يعقوب ( ع ) به دو فرزندش يوسف ( ع ) و بنيامين ، برانگيزنده حسادت ديگر فرزندان وى نه اطلاعشان از رؤياى يوسف ( ع )

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

چنان چه يوسف(ع) رؤياى خويش را براى برادرانش نقل كرده بود و آن باعث حسادت و توطئه عليه او شده بود ، سخن از بنيامين به ميان نمى آوردند و تنها به ذكر يوسف(ع) اكتفا مى كردند.

آثار عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار علاقه به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگى به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. يقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه اعراب در بيان {شغلتنا أموالنا

و أهلونا} صادق به شمار آيند; ولى در گفتن {فاستغفرلنا} _ كه حاكى از ندامت درونى آنان است _ كاذب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 4

4 - جاودانه پنداشتن دنيا و بعيد شمردن معاد ، ريشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور

حرف {إنّ} در {إنّه ظنّ}، براى بيان علت سُرورى است كه در {كان فى أهله مسروراً} بيان شده است.

آثار عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 3

3 - عواطف خانوادگى و خويشاوندى ، از زمينه هاى انحراف و تمايل به دشمنان خداوند

تسرّون إليهم بالمودّة . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 1

1_ يعقوب ( ع ) ، همواره به ياد فرزندش يوسف ( ع ) و دردمند فراق او بود .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف

{تفتؤا} از افعال ناقصه و به تقدير {لا} ى نافيه است. بنابراين {تفتؤا تذكر يوسف} ; يعنى ، پيوسته يوسف(ع) را ياد مى كنى.

آرامش در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 6

6 _ اهميت حفظ آرامش و امنيت در خانواده و تقدم آن بر حقوق شخصى زن و شوهر

و إن امراة خافت . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

روم - 30 - 21 - 11

11 - آرامش خانواده و پايدارى آن در پرتو مودت و مهربانى است .

لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

آزادى در خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 2

2 - وجود رابطه صميمى و فضاى آزاد براى گفت وگو ميان شعيب ( ع ) و دختران وى

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

از اين كه دختر شعيب پيشنهاد خودش را بدون هيچ تكلفى با پدر در ميان گذاشت و آزادانه به ستايش موسى(ع) پرداخت مطلب بالا استفاده مى شود.

آشتى در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 12

12 _ برقرار كردن توافق در خانواده ، مصداق تقواست . *

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

بنابر اينكه {و تتقوا}، عطف تفسيرى باشد بر {تصلحوا}.

احسان در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 18

18 _ رعايت كنندگان تقوا و احسان در محيط خانواده ، از پاداش الهى برخوردار خواهند شد .

و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جمله {فان اللّه . ..} در مقام تشويق به احسان و تقواست. و چون علم خدا به احسان و تقوا، معمولا تأثيرى براى انجام آن ندارد ; بنابراين بايد كنايه از پاداش دهى الهى باشد.

احكام خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 12،20،21،24،25،26،27،28،29

12 _ ضرورت توجه به قوانين تكوين و تشريع

در جعل مقررات حاكم بر خانواده

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه . .. و بما انفقوا

چون خداوند در توجيه جعل مديريت براى مردان به دو جهت تصريح فرمود: يكى برترى مردان بر زنان، كه يك مسأله تكوينى است و ديگرى عهده دار بودن نفقه، كه يك حكم تشريعى است.

20 _ خداوند ، حافظ حقوق زنان ، با جعل قوانين خانواده

بما حفظ اللّه

مراد از {ما}، حقوق زنان است كه خداوند با جعل قوانين، مانند الزام به تأمين زندگى و . .. آن را حفظ كرده است.

21 _ مسؤوليت زن در حفظ حقوق شوهر و اطاعت از او ، در چهارچوب قوانين الهى است . *

قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّه

بر اين مبنا كه مراد از {ما حفظ اللّه} قوانين الهى و {باء} در {بما حفظ اللّه} براى مصاحبت باشد، معناى آيه چنين مى شود: زنان بايد با رعايت قوانين الهى، از شوهران خويش اطاعت و حقوق آنان را حفظ كنند.

24 _ پرهيز شوهر از همخوابگى با همسر ، اقدامى براى جلوگيرى از نشوز وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

در برداشت فوق {فى المضاجع} متعلق به {اهجروهنّ} گرفته شده است.

25 _ همخوابگى ، از حقوق زنان بر همسران خويش

و اهجروهنّ فى المضاجع

گويا لزوم همخوابگى با همسران را بر عهده شوهران فرض كرده است و در حال نشوز، ترك آن را مجاز شمرده است. جمله {فلا تبغوا ... }، پس از فرض اطاعت زنان، لزوم همخوابگى را تأييد مى كند.

26 _ زدن ، آخرين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

27 _ بروز علائم نشوز زن ،

مجوز تدابير لازم ( ترك همخوابگى ، زدن و . . . ) براى جلوگيرى از آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

چون موضوع حكم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

28 _ ضرورت به كارگيرى روش ها و تدبير هاى لازم براى پيشگيرى از مفاسد و گناه ، قبل از تحقق آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ

اگر چه آيه در مورد نشوز زنان است، ولى مى توان از آن استنباط كرد كه اهل ايمان بايد قبل از وقوع مفاسد، چاره انديشى كنند.

29 _ لزوم به كارگيرى تدابير لازم براى جلوگيرى از رسيدن زن به مرحله نشوز

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

به نظر مى رسد راههاى پيشنهاد شده خصوصيتى نداشته باشد ; بلكه مراد، بازداشتن زن از ناشزه شدن است ; هر چند منجر به ترك برخى از حقوق وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 2،4،5،6،7،8،9،17

2 _ لزوم تلاش براى حفظ خانواده و سالم سازى محيط آن و پيشگيرى از بروز ناسازگارى زن و شوهر

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

4 _ لزوم گزينش و فرستادن دو داور از خانواده زن و شوهر براى حلّ اختلاف بين آن دو

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

5 _ مسؤوليت بيشتر خويشاوندان زن و شوهر ، در نظارت بر سلامت خانواده و حلّ اختلاف هاى آنان

فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

6 _ ضرورت اطاعت زن و شوهر از نظر

و پيشنهاد داوران تحكيم در اختلافات ميان آنان

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

اگر تبعيت از داوران لازم نبود، موكول كردن حل اختلاف به آنان لغو بود. علاوه بر اينكه انتخاب كلمه {حَكَم} به معناى حاكم، بيانگر لزوم تبعيت است.

7 _ داوران تحكيم ، داراى اختيار در حكم به سازش يا جدايى بين زن و مرد و يا تعيين شروط بر هر يك از آن دو

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

كلمه {حَكَم} بيانگر اين است كه داور مى تواند بر اساس آنچه به مصلحت زن و شوهر است، حكم كند.

8 _ قصد قاضيان تحكيم بر اصلاح بين زن و شوهر ، موجب سازگار شدن آنان

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

بنابر اينكه مراد از فاعل در {يريدا} حكمين باشد و ضمير در {بينهما} به زن و شوهر برگردد.

9 _ نقش اصلاح طلبى قاضيان تحكيم در اراده الهى به ايجاد سازش بين زن و شوهر

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

17 _ قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، برخاسته از علم كامل و آگاهى دقيق خداوند

الرجال قوامون . .. و ان خفتم ... انّ اللّه كان عليماً خبيراً

احياى خانواده ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 20

20- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : ردّ اللّه سبحانه عليه [ أيوب ( ع ) ] أهله الذين هلكوا بأعيانهم و أعطاه مثلهم معهم و كذلك ردّ اللّه عليه أمواله و مواشيه بأعيانها و أعطاه مثلها معها ;

از امام صادق(ع)

روايت شده كه: خداوند سبحان خانواده ايوب(ع) را كه هلاك شده بودند، به او برگرداند و مانند آنان را نيز به وى عطا كرد. و هم چنين خداوند، عين اموال و چهارپايان او را به او برگرداند و مانند آنها را نيز به همان مقدار به او عطا كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 1

1 - خداوند ، خانواده از دست رفته ايوب را زنده كرد و به او بازگرداند .

و وهبنا له أهله

در اين كه مقصود از {و وهبنا له أهله} چيست; ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ برخى برآنند كه خانواده ايوب، مرده بودند و خداوند آنان را زنده كرد و به او بازگردانيد. 2_ برخى ديگر برآنند كه خانواده ايوب(ع) زنده بودند; ولى از اطراف او _ كه به امراض و بليه هاى گوناگون مبتلا بود _ پراكنده شده بودند. اما خداوند با شفا دادن ايوب(ع) و رفع گرفتارى از آن حضرت، آنان را به او بازگردانيد. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.

اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 31

31 - جدايى انداختن بين زن و شوهر ، امرى نكوهيده و حرام است .

ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين . .. إلا بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1،9

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن

امراة خافت من بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

9 _ لزوم پرهيز از اشاعه اختلافات همسران به بيرون از محيط خانه *

فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

از اين كه فعل {يصلحا} به خود زن و شوهر نسبت داده شده است و همچنين از تعبير {بينهما} استفاده مى شود كه حل و فصل مسايل خانوادگى ميان خود همسران، بهتر است از مطرح ساختن نزد ديگران.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 227 - 4

4 _ طلاق ، آخرين راه حل مشكل ناسازگارى ميان زن و شوهر است .

للذين يؤلون . .. و ان عزموا الطلاق فان اللّه سميع عليم

تأخير ذكرى امر طلاق، مى تواند اشاره باشد به اين كه بايد از طلاق، براى حل مشكل در آخرين مرحله استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 23

23 _ عدم مراعات حقوق متقابل زن و شوهر ، از عوامل طلاق

و المطلّقات يتربصن بانفسهن ثلثة قروء . .. و لهنّ مثل الذى عليهنّ

اختلاف در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 8،9

8 _ قصد قاضيان تحكيم بر اصلاح بين زن و شوهر ، موجب سازگار شدن آنان

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

بنابر اينكه مراد از فاعل در {يريدا} حكمين باشد و ضمير در {بينهما} به زن و شوهر برگردد.

9 _ نقش اصلاح طلبى قاضيان تحكيم در اراده الهى به ايجاد سازش بين زن و شوهر

ان يريدا اصلاحاً

يوفّق اللّه بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 3

3 _ تحقق احكام و مقررات الهى در خانواده و پرهيز زن و شوهر از ناسازگارى ، زمينه ساز عبادت خداوند *

الرجال قوّامون . .. و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

امر به عبادت و پرستش خداوند پس از بيان احكام خانواده، اشاره به اين دارد كه عبادت خالصانه خداوند در پرتو تنظيم صحيح روابط خانوادگى امكان پذير است.

اخلاص خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

ارزش خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 17،25

17 _ ارزش حفظ خانواده ، تا آنجاست كه حدود الهى به واسطه آن به مخاطره نيفتد .

الاّ ان يخافا اَلاّ يقيما حدود اللّه

25 _ اهميّت كانون خانواده و حفظ آن

المطلّقات يتربصن بانفسهن . .. الطلاق مرّتان ... فاولئك هم الظالمون

ارزش عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 32

32- روابط و عواطف خانوادگى ، امرى اصيل و ارزشمند و مورد توجه دين

و أصلح لى فى ذرّيّتى

تعبير {أصلح

لى. ..} گرچه در متن آيه به صورت گزارش از دعاهاى انسان كامل نقل شده است; اما در حقيقت دستورى است كه خداوند، با بيانى ويژه انسان را به سوى آنها رهنمون ساخته است و اين نشان مى دهد كه دعا براى والدين و فرزندان و نسل و دلسوزى براى آنها، امرى اصيل و پذيرفته شده در بينش الهى است.

ازدياد خانواده ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 3،6

3 - خداوند ، بر تعداد خانواده ايوب ( ع ) پس از شفا و بهبود يافتنش دو چندان افزود .

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

6 - بازگشت و ازدياد خانواده ايوب ( ع ) ، تبلور رحمت خدا به ايشان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

استغفار براى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 12

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

استغفار براى خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 4

4 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى اعضاى مؤمن خاندان خويش

ربّ اغفر لى . .. و لمن دخل بيتى مؤمنًا

اصلاح خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 20

20 _ قوانين الهى ، براى اصلاح و پاكسازى خانواده و

جامعه

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

اصلاح در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 10،11،21

10 _ حق رجوع شوهر به همسر مطلّقه خويش ، مشروط به قصد اصلاح در زندگى خانوادگى است .

و بعولتهن احق بردّهن فى ذلك ان ارادوا اصلاحاً

يعنى اگر شوهر _ مثلا _ در رجوع خويش قصد دارد كه زن هنگامى كه از عدّه خارج نشده است به وى رجوع كند و پس از رجوع، دوباره او را طلاق دهد تا بدين وسيله به او آزار رساند، رجوع با چنين قصدى به حكم ظاهر آيه مشروع نيست.

11 _ عدّه ، فرصتى براى بازسازى مجدد خانواده *

و المطلقات يتربّصن . .. و بعولتهن احق بردّهن فى ذلك ان ارادوا اصلاحاً

با توجه به اينكه متعاقب حكم تربّص ايّام عِدّه، سخن از رجوع براى اصلاح در آن ايام به ميان آمده است.

21 _ تصميم به رعايت حقوق متعارف زن مُطلّقه ، شرط حق رجوع شوهر به او

ان ارادوا اصلاحاً و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

بيان حقوق زنان بر مردان پس از مقيّد كردن حق رجوع به اصلاح، اين نتيجه را در بردارد كه از مصاديق اراده اصلاح (ارادوا اصلاحاً)، تصميم مرد بر رعايت حقوق زن مُطلّقه خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 5،8،9،12،13،14

5 _ مسؤوليت بيشتر خويشاوندان زن و شوهر ، در نظارت بر سلامت خانواده و حلّ اختلاف هاى آنان

فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

8 _ قصد

قاضيان تحكيم بر اصلاح بين زن و شوهر ، موجب سازگار شدن آنان

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

بنابر اينكه مراد از فاعل در {يريدا} حكمين باشد و ضمير در {بينهما} به زن و شوهر برگردد.

9 _ نقش اصلاح طلبى قاضيان تحكيم در اراده الهى به ايجاد سازش بين زن و شوهر

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

12 _ صلح و سازش بين زن و شوهر ، به توفيق الهى است .

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

13 _ قصد اصلاح رفتار از سوى زن و شوهر ، شرط بهره مندى آنان از توفيق الهى در سازگارى با يكديگر *

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

14 _ ترغيب قاضيان تحكيم به اراده اصلاح بين زن و شوهر

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

اضطراب خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه {وجل} به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

اطمينان به خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 7

7 - آرامش موسى ( ع ) در

شرايط سخت و بحرانى و تلاش وى جهت ايجاد اميد و اطمينان در خانواده خود .

إنّى ءانست نارًا سئاتيكم. .. لعلّكم تصطلون

اعطاى خانواده به ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 20

20- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : ردّ اللّه سبحانه عليه [ أيوب ( ع ) ] أهله الذين هلكوا بأعيانهم و أعطاه مثلهم معهم و كذلك ردّ اللّه عليه أمواله و مواشيه بأعيانها و أعطاه مثلها معها ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه: خداوند سبحان خانواده ايوب(ع) را كه هلاك شده بودند، به او برگرداند و مانند آنان را نيز به وى عطا كرد. و هم چنين خداوند، عين اموال و چهارپايان او را به او برگرداند و مانند آنها را نيز به همان مقدار به او عطا كرد}.

امكان حق ناپذيرى خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

امكان فساد خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

امكان كفر خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

امنيّت در خانواده

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 6

6 _ اهميت حفظ آرامش و امنيت در خانواده و تقدم آن بر حقوق شخصى زن و شوهر

و إن امراة خافت . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

اميدوارى به خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 7

7 - آرامش موسى ( ع ) در شرايط سخت و بحرانى و تلاش وى جهت ايجاد اميد و اطمينان در خانواده خود .

إنّى ءانست نارًا سئاتيكم. .. لعلّكم تصطلون

انبيا و خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 6

6_ پيامبر بودن با داشتن زن و فرزند ( زندگانى بشرى و عادى ) منافات ندارد .

و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

اندوه خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 6

6- حضرت نوح ( ع ) و خاندانش ، گرفتار غمى شديد و اندوهى بزرگ در مسير انجام رسالت خويش .

و نوحًا إذ نادى . .. فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

{كرب} به معناى غم و اندوه شديد است (مفردات راغب).

اهميت اصلاح خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 5

5- اصلاح خانواده و بستگان ، داراى اهميت ويژه و مورد اهتمام پيامبران الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

اهميت تربيت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 3،7

3 - خيرخواهى

براى اعضاى خانواده و تربيت دينى آنان ، تكليفى بايسته برعهده سرپرست و مدير خانواده

قوا . .. أهليكم نارًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه مصداق اصلى تلاش براى حفاظت اعضاى خانواده از دوزخى شدن آنان، تربيت دينى آنان و گزينش راه و روش خيرخواهانه در اين راستا است.

7 - اصلاح و تربيت دينى اعضاى خانواده ، زير بنا و خشت اول اصلاحات در جامعه

قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

از فرمان خداوند به مؤمنان، مبنى بر تربيت و اصلاح اعضاى خانواده خود _ با آن كه آنان وظيفه جهاد با كافران و منافقان را نيز برعهده دارند (آيه 9 همين سوره) _ مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

اهميت تربيت دينى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 2

2 - ضرورت پرداختن به تربيت دينى و معنوى خانواده و مراقبت بر آن

وأمر أهلك بالصلوة

اهميت تفاهم خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 21

21 - محيط خانواده ، نيازمند تفاهم عقيدتى و سلامت دينى *

و لاجناح عليكم أن تنكحوهنّ . .. و لاتمسكوا بعصم الكوافر

حكم {لاتمسكوا. ..} مى تواند از آن جهت باشد كه وجود همسر كافر در زندگى مؤمن، محيط خانواده را ناسالم و ناأمن مى سازد.

اهميت حفظ خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1،3،6،9،16

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن امراة خافت من

بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

3 _ لزوم كوشش زن و شوهر در حفظ كانون خانواده

و إن امراة خافت . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

6 _ اهميت حفظ آرامش و امنيت در خانواده و تقدم آن بر حقوق شخصى زن و شوهر

و إن امراة خافت . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

9 _ لزوم پرهيز از اشاعه اختلافات همسران به بيرون از محيط خانه *

فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

از اين كه فعل {يصلحا} به خود زن و شوهر نسبت داده شده است و همچنين از تعبير {بينهما} استفاده مى شود كه حل و فصل مسايل خانوادگى ميان خود همسران، بهتر است از مطرح ساختن نزد ديگران.

16 _ نقش سازنده گذشت ، در بقاى كانون خانواده و تحكيم بناى همسرى

ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير و احضرت الانفس الشح و إن تحسنوا و تتقوا

اهميت حل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 16

16 - سياست اسلام در اختلاف و نزاع ميان همسران ، كوتاه كردن مدت آن و يا رفع كامل آن است .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخ

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند _ پس از توصيه به خوش رفتارى با زنان مطلّقه و پرداختن اجرت شيردادن نوزادان به آنان _ فرمان داد كه در صورت بالا گرفتن اختلافت ميان همسران، آنان به مشورت و هم فكرى بپردازند و در

صورت عدم توافق، بدون فوت وقت از دايگان مدد گيرند.

اهميت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 2،3

2 _ لزوم تلاش براى حفظ خانواده و سالم سازى محيط آن و پيشگيرى از بروز ناسازگارى زن و شوهر

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

3 _ مسؤوليّت تمامى افراد جامعه در برابر اختلافات خانوادگى زن و شوهر

و ان خفتم شقاق . .. فابعثوا

ظاهراً مراد از مخاطبان جمله {فابعثوا}، عموم مسلمانان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 18

18 _ اهتمام اسلام به خانواده و سلامت اعتقادى و روانى آن

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت من الذين اوتوا الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 10

10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى انسان است .

فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

اهميت روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 14،17

14 _ اساس زندگى خانوادگى و مصالح آن ، نبايد دستخوش تمايلات مرد قرار گيرد .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

17 _ احتمال وجود خير فراوان ، در تداوم زندگى با زنانى كه ناخوشايند انسان هستند .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

21 - 3

3 _ توجّه به پيوند زناشويى و اتحاد و يگانگى حاصل از آن ، مانعى براى اجحاف به همسر و بازپس گيرى مهريّه

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

{افضى} از مصدر {افضاء} به معناى اتصال است و در آيه مى تواند كنايه از اتحاد و يگانگى زوجين باشد، نه كنايه از خصوص آميزش; و گر نه مى فرمود: {و قد افضيتم اليهنّ}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 5،10،19،20

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

10 _ گذشت از حقوق شخصى براى استمرار و استحكام روابط همسرى ، بهتر از پافشارى بر استيفاى آن حقوق

و الصلح خير و احضرت الانفس الشح

19 _ مصالحه زن و شوهر در حقوق همسرى در صورتى ارزشمند است كه بر پايه احسان و تقوا باشد .

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

20 _ جواز گذشت زن از برخى حقوق خويش ، به انگيزه جلوگيرى از ناسازگارى شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: هذا تكون عنده المراة لاتعجبه فيريد طلاقها فتقول له: امسكنى و لاتطلقنى و ادع لك ما على ظهرك و اعطيك من

مالى و احللك من يومى و ليلتى فقد طاب ذلك له كله .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 600.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 8

8 - حفظ روابط خانوادگى و خويشاوندى ، امرى بس مهم و شايان توجه است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك... إن ج_هداك على أن تشرك بى ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 11

11 - نقش سازنده ايمان به خدا و روز قيامت ، در ايجاد رابطه صحيح و شايسته ميان همسران و رعايت شدن حقوق متقابل بين آنان

إذا طلّقتم النساء . ..ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

يادآورى ايمان به خدا و روز قيامت _ به دنبال موعظه هاى الهى در مسائل مربوط به همسران _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 11،12

11 - نقش سازنده تقواپيشگى ، در حفظ كانون گرم خانواده ها و رعايت شدن حقوق همسران

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ... من يتّق ... يعظم له أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند در ضمن پنج آيه مربوط به مسائل طلاق و اختلافات خانوادگى، چهاربار، به رعايت تقوا توصيه فرموده است.

12 - اهميت مسائل خانوادگى ( ازدواج ، طلاق ، حقوق همسران و . . . ) ، در ميان موضوعات اسلامى و آموزه هاى قرآنى

إذا طلّقتم النساء .

.. اتّقوا اللّه ... من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 16

16 - سياست اسلام در اختلاف و نزاع ميان همسران ، كوتاه كردن مدت آن و يا رفع كامل آن است .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخ

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند _ پس از توصيه به خوش رفتارى با زنان مطلّقه و پرداختن اجرت شيردادن نوزادان به آنان _ فرمان داد كه در صورت بالا گرفتن اختلافت ميان همسران، آنان به مشورت و هم فكرى بپردازند و در صورت عدم توافق، بدون فوت وقت از دايگان مدد گيرند.

اهميت سعادت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 4

4 - اهتمام تقواپيشگان به سعادت اخروى خانواده خويش و خير خواهى شديد نسبت به آنان

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

اهميت عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 14،17

14 - ضرورت معاشرت نزديك و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل عدم لزوم اذن خواستن از والدين ، براى رفت و آمد نزديك باآنان در غير از سه وقت مقرر است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

جمله {طوّافون عليكم. ..} جمله اى است تعليليه كه بيانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزديك فرزندان با

پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; يعنى، چون فرزندان بايد با پدر و مادرشان رفت و آمد نزديك داشته باشند و اجازه خواستن براى اين كار، براى فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبيدن لازم نيست.

17 - اهتمام اسلام به رفت و آمد و معاشرت نزديك و تنگاتنگ پدران و مادران با فرزندان نابالغ و مميز خويش در محيط خانه

طوّفون عليكم بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 5

5- اسلام ، احياكننده ارزش ها و عواطف انسانى و استحكام بخش بنياد هاى خانواده و جامعه بشرى

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

سفارش خداوند نسبت به ارج و مقام والدين، بيانگر اين حقيقت است كه اسلام دينى محدود به ابعاد عبادى و فردى نيست; بلكه به تمامى ابعاد حيات انسان توجه دارد; از جمله تقويت عواطف انسانى كه نهايتاً به تحكيم بنياد خانواده و جامعه منتهى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 5

5 - ارزش هاى دينى ، مقدّم بر روابط خويشاوندى و عواطف خانوادگى

لاتتّخذوا عدوّى . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

اهميت محافظت از خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 2

2 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر مراقبت از اعضاى خانواده خود در برابر عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا . .. أهليكم نارًا

اهميت مشاوره در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 8

8 - مردان و زنان مطلّقه ، بايد درباره شير دادن و كيفيت نگه دارى نوزادانشان ، به مشاوره و هم فكرى بپردازند .

و أتمروا بينكم

ايمان خانواده صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 5

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

ايمان خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از ميان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ايمان آورده و از تبه كارى ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

كانوا يعملون السيئات . .. فأسر بأهلك بقطع من الّيل ... إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و كسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وى و پيراسته از كردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

از اين كه لوط(ع) تنها براى خود و كسانش در خواست نجات كرد، روشن مى شود كه تنها آنان به وى ايمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 3،4

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه

بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 3

3 - تمامى اعضاى خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه عذاب به جهت كفر است، پس نجات خاندان لوط دليل ايمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه كفر او است.

ايمان خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

بازگشت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 7

7 - بازگشت خانواده ( زن و فرزند ) ، تبلور رحمت الهى براى مردان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

بازگشت خانواده ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 2،4،6،8

2 - با عنايت خداوند ، خانواده پراكنده و متفرق ايوب ( ع ) به

سوى آن حضرت بازگشتند .

و وهبنا له أهله

4 - بازگشت خانواده ايوب ( ع ) و دو چندان شدن آنها ، موهبت الهى براى آن حضرت

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

6 - بازگشت و ازدياد خانواده ايوب ( ع ) ، تبلور رحمت خدا به ايشان

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا

8 - استجابت دعاى ايوب ( ع ) از سوى خداوند ، با بهبود دادن او و بازگرداندن خانواده اش

إذ نادى ربّه . .. ه_ذا مغتسل بارد و شراب . و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

برگزيدگى خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

بشارت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 3

3_ خداوند ، نوح ( ع ) را به نجات افراد خانواده اش نويد داده بود .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

مصداق مورد نظر براى {وعدك} نجات خانواده نوح از حادثه طوفان است كه جمله {قلنا احمل . .. و أهلك} بيانگر نويد به آن بود.

پاكى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 -

59 - 3

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

پاكيزگى در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهميّت پاكيزگى و پاكدامنى ، در زندگى و روابط خانوادگى

و ازواج مطهرة

تأمين معاش خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 16

16 - ارتزاق خانواده شعيب از راه دامدارى

و وجد من دونهم امرأتين تذودان . .. قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

تأمين نيازهاى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 7

7 - خدمت به همسر و خانواده و تلاش براى رفع نيازمندى هاى آنان ، رفتارى پسنديده است .

فقال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بقبس

تداوم روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 1

1 - اهل دوزخ در دنيا ، مى پنداشتند زندگى شاداب آنان دگرگون نشده و الفت هاى خانوادگى شان هرگز از هم نخواهد گسست .

إنّه ظنّ أن لن يحور

{حَور}، رجوع از چيزى و به چيزى مى باشد. اصل معناى آن بازگشت به كم بود است و با ضمّه {حاء} به معناى هلاكت خواهد بود (لسان العرب). فعل {يحور} از هر كدام مشتق باشد، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

ترس خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه {وجل} به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

تشكيل خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 17

17 _ ايمان به خدا ، اعتقاد به وحى و رسالت و عفت و پاكدامنى ، از ارزش هاى والا در انتخاب همسر و تشكيل خانواده

و المحصنت . .. و المحصنت

تعيين جمعيت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 6

6 - حاكميت مطلق و بلامنازع خدا در صحنه هستى ، پشتوانه اجراى مشيت او در ميزان جمعيت و نوع جنسيت فرزندان خانواده

للّه ملك السم_وت . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

تفاهم در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 9،10،16

9 _ صلح و سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده بويژه با داشتن چند همسر ، موجب غفران و رحمت الهى

فلاتميلوا كل الميل . .. و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

10

_ تأكيد و ترغيب خداوند به برقرارى توافق و آشتى بين زن و شوهر

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. و إن تصلحوا و تتقوا

16 _ عدم رعايت عدالت نسبى بين همسران ، گناه و آمرزش آن در گرو بازگشت به عدالت و رعايت تقواست .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 2

2 _ عدم لزوم حفظ كانون خانواده در صورت ناتوانى زن و يا شوهر بر سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً . .. و إن يتفرقا يغن اللّه

پيشنهاد طلاق، بلكه ترغيب به آن در مواردى خاص، دلالت بر عدم لزوم حفظ كانون خانواده در آن شرايط دارد.

تقوا در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 18

18 _ رعايت كنندگان تقوا و احسان در محيط خانواده ، از پاداش الهى برخوردار خواهند شد .

و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جمله {فان اللّه . ..} در مقام تشويق به احسان و تقواست. و چون علم خدا به احسان و تقوا، معمولا تأثيرى براى انجام آن ندارد ; بنابراين بايد كنايه از پاداش دهى الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 9،11

9 _ صلح و سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده بويژه با داشتن چند همسر ، موجب غفران و رحمت الهى

فلاتميلوا كل الميل .

.. و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

11 _ ترغيب شوهران از سوى خداوند به رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 2

2 _ عدم لزوم حفظ كانون خانواده در صورت ناتوانى زن و يا شوهر بر سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً . .. و إن يتفرقا يغن اللّه

پيشنهاد طلاق، بلكه ترغيب به آن در مواردى خاص، دلالت بر عدم لزوم حفظ كانون خانواده در آن شرايط دارد.

تكذيب شايعه عليه خانواده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 2

2 - مؤمنان صدراسلام ، وظيفه دار تكذيب شايعه هاى بى اساس بدخواهان عليه پيامبر ( ص ) و خانواده آن حضرت

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن_ت بأنفسهم خيرًا و قالوا ه_ذا إفك مبين

تنزيه خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از ميان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ايمان آورده و از تبه كارى ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

كانوا يعملون السيئات . .. فأسر بأهلك بقطع من الّيل ... إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 1،3

1- خاندان لوط ( ع ) ، از هرگونه جرم و تبه كارى منزه و پاك بودند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

3- پاكى خاندان

لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و كسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وى و پيراسته از كردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

از اين كه لوط(ع) تنها براى خود و كسانش در خواست نجات كرد، روشن مى شود كه تنها آنان به وى ايمان آورده بودند.

توطئه تبعيد خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

توطئه عليه خانواده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

جرم خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن

جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

چوپان خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 5

5 - نياز خانواده شعيب به اجير كردن مردى جهت نگه دارى گوسفندانشان

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره

با توجه به آيات پيشين، مراد از {استئجره} استيجار براى نگه دارى گوسفندان شعيب مى باشد.

حفظ خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 2

2 _ عدم لزوم حفظ كانون خانواده در صورت ناتوانى زن و يا شوهر بر سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً . .. و إن يتفرقا يغن اللّه

پيشنهاد طلاق، بلكه ترغيب به آن در مواردى خاص، دلالت بر عدم لزوم حفظ كانون خانواده در آن شرايط دارد.

حقوق خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 13،16

13 _ هشدار الهى به مردان ، نسبت به رعايت احكام الهى در محيط خانواده

نساؤكم حرث لكم . .. و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

امر به تقوا و توجه دادن انسانها به ملاقات خدا (روز پاداش و كيفر) پس از بيان احكامى درباره زندگى خانوادگى، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه احكام الهى را مراعات نمى كنند.

16 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور بشارت به مؤمنانى كه تقوا و حدود الهى را در زندگى زناشويى و محيط خانواده مراعات مى كنند و با يكديگر رفتارى پسنديده دارند .

نساؤكم حرث لكم . .. و

اعلموا انّكم ملاقوه و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 16

16 _ احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نكردن حدود الهى در خانواده ، مُجوّز طلاق خُلع *

فان خفتم اَلاّ يقيما حدود اللّه

با توجّه به اينكه {ان خفتم}، خطاب به عموم مردم است، معلوم مى شود نگرانى زن و شوهر بايد به نحوى باشد كه عموم مردم نيز در صورت آگاهى، اين نگرانى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 7

7 _ تأمين نياز ها و پوشاك مادران به مقدار متعارف ، وظيفه شرعى پدر

و على المولود له زرقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 17

17 _ لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى ، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد

و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات

ظاهراً {فالصّالحات . .. } نتيجه اى است مترتب بر جمله {الرجال ... بما انفقوا}. بنابراين اطاعت زن از شوهر در موردى است كه شوهر، زندگى او را تأمين كند.

حكميت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 1

1 _ لزوم تعيين داورانى براى حكميت ، در صورت بروز علائم ناسازگارى و دشمنى بين زن و شوهر

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً

{شقاق}، به معنى دشمنى و اختلاف است. برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... و اذا

نشز الرجل مع نشوز المرأة فهو الشقاق.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 240، ح 122 ; تفسير برهان، ج 1، ص 368، ح 7.

حل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 4،8،15

4 _ ترديد مسلمانان صدر اسلام در جواز مصالحه زن و شوهر نسبت به حقوق يكديگر

و إن امراة خافت . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا

كلمه {لاجناح} حاكى است كه مسلمانان صدر اسلام بر آن گمان بودند كه حقوق تعيين شده براى زن و شوهر، قابل مصالحه و گذشت نيست.

8 _ حسن حل و فصل مسايل خانوادگى ، توسط خودِ زن و شوهر

فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

در آيه فوق، صلح به خود خانواده واگذار شده و نه به افراد خارج آن. كلمه {بينهما}، بيانگر اين مسأله است.

15 _ انتخاب صلح در مسائل و اختلافات خانوادگى ، از مصاديق احسان و تقواست . *

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا

سفارش به تقوا و احسان، پس از ارزشمند شمردن صلح و مسالمت، مى رساند كه صلح در مسايل همسرى، نمودى از احسان و تقواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 1

1 _ طلاق ، آخرين راه براى شكستن بن بست اختلافات مسالمت ناپذير خانوادگى

و إن يتفرقا يغن اللّه

پس از به نتيجه نرسيدن راه حلهاى قبلى كه در آيات قبل اشاره شد، طلاق به عنوان راه پايان اختلافات پيشنهاد شده است.

حل اختلاف خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 -

1،3،4،5،6،7،10،13،19،20،21

1 _ لزوم تعيين داورانى براى حكميت ، در صورت بروز علائم ناسازگارى و دشمنى بين زن و شوهر

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً

{شقاق}، به معنى دشمنى و اختلاف است. برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... و اذا نشز الرجل مع نشوز المرأة فهو الشقاق.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 240، ح 122 ; تفسير برهان، ج 1، ص 368، ح 7.

3 _ مسؤوليّت تمامى افراد جامعه در برابر اختلافات خانوادگى زن و شوهر

و ان خفتم شقاق . .. فابعثوا

ظاهراً مراد از مخاطبان جمله {فابعثوا}، عموم مسلمانان هستند.

4 _ لزوم گزينش و فرستادن دو داور از خانواده زن و شوهر براى حلّ اختلاف بين آن دو

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

5 _ مسؤوليت بيشتر خويشاوندان زن و شوهر ، در نظارت بر سلامت خانواده و حلّ اختلاف هاى آنان

فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

6 _ ضرورت اطاعت زن و شوهر از نظر و پيشنهاد داوران تحكيم در اختلافات ميان آنان

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

اگر تبعيت از داوران لازم نبود، موكول كردن حل اختلاف به آنان لغو بود. علاوه بر اينكه انتخاب كلمه {حَكَم} به معناى حاكم، بيانگر لزوم تبعيت است.

7 _ داوران تحكيم ، داراى اختيار در حكم به سازش يا جدايى بين زن و مرد و يا تعيين شروط بر هر يك از آن دو

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

كلمه {حَكَم} بيانگر اين است كه داور مى تواند بر اساس آنچه به مصلحت

زن و شوهر است، حكم كند.

10 _ قصد اصلاح از سوى زن و شوهر ، موجب موفقيّت قاضيان تحكيم در حل اختلافات آنان است .

و ان خفتم شقاق بينهما . .. ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

بنابر اينكه ضمير در {يريدا} به زن و شوهر برگردد و ضمير در {بينهما} به حكمين.

13 _ قصد اصلاح رفتار از سوى زن و شوهر ، شرط بهره مندى آنان از توفيق الهى در سازگارى با يكديگر *

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

19 _ نفوذ حكم داوران برگزيده به سازش يا جدايى زن و شوهر ، در گرو تفويض اختيار داورى از سوى زن و شوهر به آنان

فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: ليس للحكمين ان يفرّقا حتى . .. و يشترطا عليهما: ان شئنا جمعنا و ان شئنا فرّقنا.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 146، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 478، ح 233 ; تفسير برهان، ج 1، ص 367، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 241، ح 126.

20 _ نفوذ حكم دو داور برگزيده بر جدايى زن و شوهر ، در گرو توافق هر دو داور بر آن حكم است .

فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از نفوذ حكم يكى از حكمين به جدايى زن و شوهر فرمود: لا يكون تفريق حتى يجتمعا جميعاً على التفريق فاذا اجتمعا على التفريق جاز تفريقهما.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 147، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 478، ح 235.

21 _ حاكم ، وظيفه دار برگزيدن دو داور براى حل اختلاف

ميان زن و شوهر

فابعثوا حكماً

از ائمه معصومين (ع) در مورد تعيين مخاطب آيه فوق آمده است: هو السّلطان الذى يترافعان اليه.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 192 ; مجمع البيان، ج 3، ص 70.

حمايت از خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 4

4 - توجه به گسسته شدن روابط خانوادگى در قيامت ، مانع از دست زدن انسان به كار هاى خلاف ، به انگيزه حمايت از خانواده و خويشان

لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

خانواده برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 6

6_ پسران يعقوب ، داراى اهل و عيال ( زن ، فرزند و . . . )

مسّنا و أهلنا الضر

{أهل الرجل} به زن فرزند و ديگر وابستگان او گفته مى شود.

خانواده كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 31 - 1،2

1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .

و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

{فَكِه} (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.

2 - كافرانى كه مؤمنان را مسخره كرده اند ، هنگام مراجعت نزد خانواده خويش ، از پوزخند ها و اشاره هاى طعنه آميز خود ، غرق شادمانى مى شوند .

يضحكون . .. يتغامزون

. و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

در اين برداشت، {فَكِه} به معناى {مرد خوش دل و خندان} دانسته شده است. تكرار {انقلبوا} در آيه شريفه، براى مجسم ساختن حالت بازگشت كافران به خانه خويش است.

خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 11

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خويش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

{اسراء} (مصدر اَسرِ) به معناى كوچ كردن شبانه است و {باء} در {بأهلك} براى تعديه مى باشد و {ال} در {الليل} عهد حضورى است. بنابراين معناى جمله {فأسر ...} چنين مى شود: [اى لوط!] خانواده خويش را در پاره اى از اين شب كوچ ده.

خانواده لوط(ع) و گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 1

1- خاندان لوط ( ع ) ، از هرگونه جرم و تبه كارى منزه و پاك بودند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

خانواده متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 4

4 - اهتمام تقواپيشگان به سعادت اخروى خانواده خويش و خير خواهى شديد نسبت به آنان

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

خانواده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 1

1 - فرمان دادن و فراخوانى خانواده و خويشاوندان به نماز ، از جمله وظايف الهى پيامبر ( ص )

وأمر أهلك بالصلوة

اهل هر شخصى، عشيره و خويشاوندان او هستند

و نيز به كسانى كه وابستگى بيشترى به شخص داشته باشند {أهل} گفته مى شود (لسان العرب) و چون سوره {طه} در مكه نازل شده است، بستگان آن حضرت در مكه (على(ع)، خديجه(س) و. ..) مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 2

2 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى مكه قبل از حديبيه ، بدون همراهى خانواده هايشان *

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

تعبير {إلى أهليهم}، اين احتمال را تقويت مى كند كه خانواده سپاه اسلام در مدينه باقى مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 4،6

4 - خانواده و همراهان موسى ( ع ) در بيابان ، آتشى را كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، نديدند . *

فقال لأهله امكثوا أنّى ءانست نارًا

از گفته موسى(ع) كه فرمود: {من آتشى را ديدم} مى توان احتمال داد كه ديگر همراهان موسى(ع) آن آتش را نديده بودند. و گرنه ديدن را به خود اختصاص نمى داد.

6 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه در جاى خود منتظر وى بمانند و با او به مكان آتش نيايند .

فقال لأهله امكثوا إنّى ءانست نارًا

{مكث} به معناى درنگ كردن و انتظار كشيدن است (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 12

12 - موسى ( ع ) ، درصدد آوردن پاره اى آتش براى گرم كردن خانواده اش

أو

ءاتيكم بشهاب قبس لعلّكم تصطلون

{شهاب} به شعله آتش و {قبس} به شعله برگرفته از آتش گفته مى شود. {اصطلاء} (مصدر {تصطلون}) نيز به معناى گرم شدن است; يعنى، يا شعله اى از آتش برگيرم و بياورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد كه گرم شويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 5،7

5 - موسى ( ع ) خانواده اش را از وجود آتش در وادى طور آگاه كرد .

قال لأهله امكثوا إنّى ءانست نارًا

7 - تصميم موسى ( ع ) به آوردن آتش از وادى طور ، براى گرم كردن خانواده اش

قال لأهله امكثوا . .. أو جذوة من النار لعلّكم تصطلون

{إصطلاء} (مصدر {تصطلون}) به معناى خود را گرم كردن است.

خانواده موسى(ع) در صحراى سينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 9

9 - تحير و سرگردانى موسى ( ع ) و خانواده اش ، در صحراى سينا به خاطر گم كردن راه

لعلّى ءاتيكم منها بخبر

تعبير آيه ده سوره {طه} در اين مورد (لعلّى آتيكم منها بقبس أو أجد على النار هدًى) به روشنى، دلالت بر مطلب ياد شده دارد.

خانواده موسى(ع) در كوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 1

1 - سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ، شايان ذكر و يادآورى

إذ قال موسى لأهله

{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكر إذ قال موسى لأهله. ..; زمانى را كه موسى به كسانش گفت...

به يادآور}.

خانواده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 2

2 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى مكه قبل از حديبيه ، بدون همراهى خانواده هايشان *

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

تعبير {إلى أهليهم}، اين احتمال را تقويت مى كند كه خانواده سپاه اسلام در مدينه باقى مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

خانواده مؤمنان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 7

7 - الحاق اعضاى مؤمن خانواده بهشتيان به ايشان ، تبلور لطف و فضل الهى در حق آنان

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

خانواده مهاجران به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 3

3 - رفع نگرانى از مؤمنان مدينه از سوى خداوند ، نسبت به آينده بازماندگان ايشان در مكه

عسى اللّه . .. مودّة

با توجه به اين كه شأن نزول آيات پيشين، حركتى بود كه از حاطب بن أبى بلتعه _ به انگيزه مصونيت دادن خانوده اش در مكه _ صورت گرفته بود; خداوند پس از نفى شيوه وى، با اين نويد به او و امثالش، نوعى اطمينان بخشيده است.

خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 2،3،6

2_ فرزند ناصالح نوح ، در پيشگاه خداوند از خانواده و اهل بيت او محسوب نمى شد .

إنه ليس من أهلك

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از

خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است ، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

خانواده نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 11

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

خيرخواهى براى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 3

3 - خيرخواهى براى اعضاى خانواده و تربيت دينى آنان ، تكليفى بايسته برعهده سرپرست و مدير خانواده

قوا . .. أهليكم نارًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه مصداق اصلى تلاش براى حفاظت اعضاى خانواده از دوزخى شدن آنان، تربيت دينى آنان و گزينش راه و روش خيرخواهانه

در اين راستا است.

دامدارى خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 16

16 - ارتزاق خانواده شعيب از راه دامدارى

و وجد من دونهم امرأتين تذودان . .. قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

درخواست صبر از خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 8

8 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه تا بازگشت وى از وادى طور درنگ كنند .

قال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بخبر أو جذوة من النار

درخواست نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجاى لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

دشمنى با خانواده صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 5

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و

مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

دعا براى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 12

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

دعوت از خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

دلدارى به خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 6

6 - قرار گرفتن خانواده موسى در شرايط نياز به دلگرمى و اميد

إذ قال موسى لأهله . .. سئاتيكم منها بخبر... تصطلون

از تعبير {إنّى آنست ناراً} و {سأتيكم} _ كه جمله اول به صورت مؤكد به {إنّ} و جمله دوم به صورت مؤكد با حرف تنفيس آمده است _ استفاده مى شود كه خانواده موسى در شرايط اضطراب آور و دلهره آميزى قرار داشتند كه موسى مى بايست به آنان دلگرمى مى داد و اميد مى بخشيد.

دوستى اعضاى

خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 9

9 - وجود عواطف دوستانه ميان اعضاى خانواده و نيز مهرورزى آنها به هم از آيات الهى است .

و جعل بينكم مودّة و رحمة

احتمال دارد عبارت {و جعل بينكم. ..} ادامه عبارت پيشين و ناظر به شفقت و مهر و ترحمى باشد كه از ناحيه والدين به فرزندان، و بر عكس اعمال مى گردد.

رحمت بر خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 4،5

4_ ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، همواره مشمول رحمت و بركات خاص خداوند بودند .

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

رعايت حقوق خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 11

11 - نقش سازنده ايمان به خدا و روز قيامت ، در ايجاد رابطه صحيح و شايسته ميان همسران و رعايت شدن حقوق متقابل بين آنان

إذا طلّقتم النساء . ..ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

يادآورى ايمان به خدا و روز قيامت _ به دنبال موعظه هاى الهى در مسائل مربوط به همسران _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

رفع اندوه خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش

را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،9

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

روابط خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 12،24

12 _ ضرورت توجه به قوانين تكوين و تشريع در جعل مقررات حاكم بر خانواده

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه . .. و بما انفقوا

چون خداوند در توجيه جعل مديريت براى مردان به دو جهت تصريح فرمود: يكى برترى مردان بر زنان، كه يك مسأله تكوينى است

و ديگرى عهده دار بودن نفقه، كه يك حكم تشريعى است.

24 _ پرهيز شوهر از همخوابگى با همسر ، اقدامى براى جلوگيرى از نشوز وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

در برداشت فوق {فى المضاجع} متعلق به {اهجروهنّ} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 17

17 _ قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، برخاسته از علم كامل و آگاهى دقيق خداوند

الرجال قوامون . .. و ان خفتم ... انّ اللّه كان عليماً خبيراً

روابط در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 18

18 _ لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فان خفتم اَلا يقيما حدود اللّه فلا جناح . .. تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 230 - 10،11

10 _ لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

11 _ حفظ حدود الهى ، شرط اساسى تشكيل كانون خانواده

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 18

18 _ لزوم توجّه به نظارت خداوند در طلاق و مَهريّه ( روابط خانوادگى )

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 4،5

4 _ عمل به قوانين

الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، عبادت خداوند است . *

الرجال قوّامون . .. فان اطعنكم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات گذشته، مى توان گفت از مصاديق عبادت، عمل كردن به قوانينى است كه در آيات گذشته مطرح شده است.

5 _ عبادت خالصانه خداوند و پرهيز از هر گونه شرك ، زمينه دور ماندن زندگى زناشويى از هر گونه ناسازگارى *

و ان خفتم شقاق بينهما . .. و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيات مى توان احتمال داد كه آيه مورد بحث در حقيقت بيانگر راه حلى است براى جلوگيرى از ناسازگارى بين زن و شوهر.

روابط عاطفى در خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 2

2 - وجود رابطه صميمى و فضاى آزاد براى گفت وگو ميان شعيب ( ع ) و دختران وى

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

از اين كه دختر شعيب پيشنهاد خودش را بدون هيچ تكلفى با پدر در ميان گذاشت و آزادانه به ستايش موسى(ع) پرداخت مطلب بالا استفاده مى شود.

روانشناسى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

زمينه انحراف خانواده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 12

12 - امكان نفوذ جريان انحراف ، كفر و نفاق ، در

ميان اعضاى بهترين خانواده ( همچون پيامبران )

امرأت نوح و امرأت لوط . .. فخانتاهما ... و قيل ادخلا النار مع الدخلين

زمينه حل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 7،20

7 - نقش سازنده خداترسى و تقواپيشگى ، در تضمين حقوق همسران و رفع اختلاف هاى آنان

إذا طلّقتم النساء . ..و اتّقوا اللّه ربّكم

مطلب ياد شده، از توصيه خداوند به تقواپيشگى در بيان اولين حكم مربوط به طلاق استفاده مى شود.

20 - بشارت و اميد دادن خداوند به همسران مؤمن ، مبنى بر پايان يافتن مناقشات آنان و پديد آمدن زمينه هاى رجوع و بازگشت آنها به زندگى مشترك خويش در ايّام عدّه

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدرى لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه ذيل آيه شريفه، درصدد دلدارى به همسران و ايجاد اميد در جان و روح آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 13

13 - خداترسى و تقواپيشگىِ مردان و زنان مطلّقه ، موجب رهايى آنان از مشكلات در روابط زناشويى و خروج از تنگنا هاى زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 10

10 - خداترسى و تقواپيشگى از مردان و زنان مطلّقه ، موجب رهايى آنان از مشكلات زناشويى و آسان شدن زندگى براى آنها

و الّ_ئى يئسن من المحيض . .. و من يتّق اللّه يجعل له من أمره يسرًا

زمينه كفر

خانواده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 12

12 - امكان نفوذ جريان انحراف ، كفر و نفاق ، در ميان اعضاى بهترين خانواده ( همچون پيامبران )

امرأت نوح و امرأت لوط . .. فخانتاهما ... و قيل ادخلا النار مع الدخلين

زمينه نفاق خانواده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 12

12 - امكان نفوذ جريان انحراف ، كفر و نفاق ، در ميان اعضاى بهترين خانواده ( همچون پيامبران )

امرأت نوح و امرأت لوط . .. فخانتاهما ... و قيل ادخلا النار مع الدخلين

زيان به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

سازگارى در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 5

5 _ عبادت خالصانه خداوند و پرهيز از هر گونه شرك ، زمينه دور ماندن زندگى زناشويى از هر گونه ناسازگارى *

و ان خفتم شقاق بينهما . .. و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيات مى توان احتمال داد كه آيه مورد بحث در حقيقت بيانگر راه حلى است براى جلوگيرى از ناسازگارى بين زن و شوهر.

سرگردانى خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

- 10 - 1

1 - موسى ( ع ) و خانواده اش در سيرى شبانه و در بيابان ، دچار سرگردانى شده و راه را گم كردند .

إذ رءا نارًا . .. بقبس أو أجد على النار هدًى

جمله {أجد على النار هدًى} دلالت مى كند كه موسى(ع) و همراهيانش راه را گم كرده بودند و از نبود آتش فهميده مى شود كه آنها در بيابانى سرگردان بودند. ديدن آتش از فاصله اى نسبتاً دور كه حتى با احتمال وجود آتش، تصميم به حركت جمعى به سوى آن نگرفتند، حاكى از شب بودن و تاريكى منطقه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 9

9 - تحير و سرگردانى موسى ( ع ) و خانواده اش ، در صحراى سينا به خاطر گم كردن راه

لعلّى ءاتيكم منها بخبر

تعبير آيه ده سوره {طه} در اين مورد (لعلّى آتيكم منها بقبس أو أجد على النار هدًى) به روشنى، دلالت بر مطلب ياد شده دارد.

سرنوشت خانواده ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 14

14 - تأثير منفى و زيانبار گمراهان و ستمكاران ، بر سرنوشت خود و خانواده خويش

خسروا أنفسهم و أهليهم

سرنوشت خانواده گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 14

14 - تأثير منفى و زيانبار گمراهان و ستمكاران ، بر سرنوشت خود و خانواده خويش

خسروا أنفسهم و أهليهم

سلامتى روانى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 -

18

18 _ اهتمام اسلام به خانواده و سلامت اعتقادى و روانى آن

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت من الذين اوتوا الكتب

شكرگزارى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

عبوديت خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

عجز از بازگشت به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 2

2 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از مراجعه به كسان خود ناتوان خواهند بود .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

عجز از تأمين خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 3

3 _ عدم قدرت بر تأمين نياز هاى ضرورى خانواده ، در صورت رفتن به جهاد ، سبب معافيت از جنگ است .

و لا

على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

منظور از انفاق در {ينفقون} مى تواند انفاق بر افراد تحت تكفل و واجب النفقه باشد.

عدالت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 7

7 _ اهميّت رعايت عدالت در روابط خانوادگى

و ان خفتم الّا تقسطوا فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

عفّت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهميّت پاكيزگى و پاكدامنى ، در زندگى و روابط خانوادگى

و ازواج مطهرة

عفو در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 12

12 _ گذشت مالى ، راهى مناسب براى رسيدن به تقوا ، در مسائل خانوادگى

و ان تعفوا اقرب للتقوى

با توجّه به مورد آيه كه گذشتِ مالى است و بنابر اينكه مراد از {تقوا} با توجه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگى باشد.

علاقه به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 6

6 - علاقه و اشتياق شديد انسان ها به ديدار خانواده و كسان خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

علايق خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

عمل صالح خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 9

9 - وجود عواطف دوستانه ميان اعضاى خانواده و نيز مهرورزى آنها به هم از آيات الهى است .

و جعل بينكم مودّة و رحمة

احتمال دارد عبارت {و جعل بينكم. ..} ادامه عبارت پيشين و ناظر به شفقت و مهر و ترحمى باشد كه از ناحيه والدين به فرزندان، و بر عكس اعمال مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2

2_ يعقوب

( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 8

8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

عوامل اختلاف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 24

24 - مردم بابل از هاروت و ماروت سحرى را آموختند كه بتوانند با آن بين زن و شوهرش جدايى افكنند .

فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

عوامل انحطاط خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 8

8 - تباه كردن سرمايه عمر و از كف دادن بهره از خانواده ، خسرانى روشن و ترديدناپذير

الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة ألا ذلك هو الخسران المبين

عوامل اندوه خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 8

8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 3

3 - نوح ( ع ) و خاندانش به وسيله قوم خود ، گرفتار غم بزرگ و

مشكلات اندوه بار شدند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

عوامل تباهى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 21

21 - گوش نسپردن به سخنان و پيروى نكردن از بهترين آنها ، موجب خسران و تباهى عمر و خانواده است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم . .. الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

آيات گذشته در توصيف خاسران بود و آيه مورد بحث، درباره كسانى است كه در قطب مخالف زيان كنندگان قرار داشته و در سايه گوش فرا دادن به سخنان و گزينش بهترين آنها، به سعادت نايل شده اند. بنابراين از ارتباط ميان آيات ياد شده، به دست مى آيد كه استماع سخنان و گزينش بهترين آنها موجب سعادت و ترك آن سبب خسران و بدبختى است.

عوامل تحكيم خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 7

7 - تقوا ، موجب تحكيم پيوند خانوادگى است .

أمسك عليك زوجك و اتّق اللّه

امر {إِتّق} مى تواند ذكر عام بعد از امر خاص {أمسك} باشد. در اين صورت، سفارش به تقوا پس از توصيه به نگهدارى همسر و طلاق ندادن وى، در واقع، سفارش به امرى است كه مراعات آن، مى تواند عين نگهدارى همسر بوده و مى تواند موجب آن باشد.

عوامل زيانكارى خانواده ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد

شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

عوامل سعادت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 11

11 _ تأثير مثبت و سازنده دعاى همسران در حق يكديگر و در سرنوشت و سعادتشان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

دعاى عباد الرحمان در حق همسران و فرزندانشان، حاكى از تأثير مثبت دعا در سرنوشت همسر و فرزند است; زيرا اگر دعا مؤثر نبود، خداوند به آن توصيه نمى فرمود.

عوامل سلامتى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 5

5 - نقش عميق سرپرست خانواده در مصون داشتن آنان از فساد فراگير جامعه

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

عبارت {أخرجوا آل لوط} (خانواده لوط را از شهرتان بيرون كنيد) نشان مى دهد كه در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، تنها خانواده اى كه از فساد ايمن مانده بود، خانواده تحت سرپرستى لوط(ع) بوده است.

عوامل شقاوت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 2

2 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر مراقبت از اعضاى خانواده خود در برابر عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا . .. أهليكم نارًا

عوامل مؤثر در تربيت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 5

5 - سرپرست خانواده ، داراى نقشى سازنده و سرنوشت ساز ، در حيات معنوى و تربيت دينى اعضاى خانواده

ي_أيّها

الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

عوامل مؤثر در زندگى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 10

10 - نقش مثبت و سازنده اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

يادآورى اوصاف ياد شده براى زنان شايسته، در خلال نقل ماجراى نزاع ميان پيامبر(ص) و همسرانش، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

عوامل مؤثر در سلامتى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 6

6 - تأثير جدّى جامعه فاسد و منحرف بر سلامت خانواده

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

خانواده لوط با اين كه تحت اِشراف نيرومند وى، از هجوم فساد فراگير جامعه درامان ماندند; اما جامعه فاسد سرانجام تأثير مخرب خود را گذاشت و همسر وى را از او جدا ساخت.

عوامل نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 3

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

فراق ايوب(ع) از خانواده

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 8

8- ايوب ( ع ) ، به گرفتارى فراق و از دست دادن خانواده اش مبتلا شده بود .

و ءاتين_ه أهله

فضايل خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 2

2- خاندان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند

فلمّا جاء ءال لوط المرسلون

از ورود فرشتگان به عنوان مهمان بر خاندان لوط(ع) و نه بر خود لوط(ع) بيانگر عنايت خاص خداوند به آنان و جايگاه بلند ايشان است.

فضايل خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 29 - 5

5 - در بين اعضاى خانواده موسى ( ع ) براى همگامى با او در ابلاغ رسالت هاى الهى ، افرادى شايسته اى وجود داشتند .

واجعل لى وزيرًا من أهلى

موسى(ع) در خواسته خود ابتدا نام هارون را ذكر نكرد، بلكه به صورت كلى وزيرى خواست كه از خاندان او باشد، اين بيان نشان مى دهد كه او افراد ديگرى را نيز در بين خاندان خويش، شايسته آن كار مى ديد وگرنه از همان ابتدا نام هارون را در خواسته خود ذكر مى كرد.

فضايل خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان

به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

كافران خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 12

12 - وجود فرد يا افراد كافر ، در ميان خاندان نوح ( ع )

فاسلك فيها . .. إلاّ من سبق عليه القول منهم

كتمان رازهاى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 15

15 - لزوم حفظ و نگهدارى اسرار خانوادگى و زناشويى از ديگران ، حتى از برخى از اعضاى خانواده

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا . .. نبّأنى العليم الخبير

كفر خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 5

5 - ايمان نياوردن برخى از اعضاى خاندان نوح ( ع )

و لمن دخل بيتى مؤمنًا

مطلب ياد شده، از قيد {مؤمناً} استفاده مى شود.

كيفيت هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- حجر - 15 - 65 - 5

5- حركت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حركتى دسته جمعى ، سريع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. وامضوا حيث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حركت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بيانگر حركت دسته جمعى، و حركت در ظرف زمانى محدود (بقطع من الليل) نشانگر حركت سريع، و سير شبانه در پاسى از شب دليل محرمانه رفتن از شهر است.

گناه اختلاف فكنى در خانواده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 28

28 - جدايى انداختن بين زن و شوهر به وسيله سحر ، گناهى در حد كفر است .

إنما نحن فتنة فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

محدوده خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 8

8- همسر ، جزو آل و خاندان مرد است .

ءال لوط . .. إلاّ امرأته

محدوده مسؤوليت سرپرست خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 15

15 - { أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه : { قوا أنفسكم و أهليكم ناراً وقودها الناس و الحجارة } قلت : ه_ذه نفسى أقيها فكيف أقى أهلى ؟ قال : تأمرهم بما أمرهم اللّه و تنهاهم عمّا نهاهم اللّه عنه فإن أطاعوك كنتَ قد وقيتَهم و إن عصوك فكنتَ قد قضيتَ ما عليك ;

ابى بص47ير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن

خداوند: {قوا أنفسكم و أهليكم ناراً. ..} سؤال كردم و گفتم: نفس خود را از آتش حفظ مى كنم; چگونه خانواده خود را حفظ كنم؟ فرمود: آنان را به آنچه خداوند امر فرموده، امر كن و از آنچه خدا نهى فرموده، نهى كن. پس اگر از تو پيروى كردند، تو آنان را حفظ نموده اى و اگر نافرمانى كردند، تو تكليف خود را انجام داده اى}.

مديريت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 26

26 _ سرپرستى و مديريّت مرد در خانواده *

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف او تسريح باحسان و لا يحل لكم . .. فاولئك هم الظالمون

چون حفظ و از هم پاشيدن بناى خانواده به دست مردان است، بنابراين سرپرستى و مديريّت خانواده به عهده اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 1،2،6،11،18

1 _ مديريّت و سرپرستى زنان هر جامعه بر عهده مردان است .

الرجال قوّامون على النّساء

در برداشت فوق، كلمه {الرجال} و {النساء}، مطلق مردان و زنان گرفته شده، نه خصوص شوهران و همسران آنان. قوّام به كسى گفته مى شود كه تدبير و اصلاح ديگرى را بر عهده دارد.

2 _ شوهران ، وظيفه دار سرپرستى و مديريت همسران خويش

الرجال قوّامون على النّساء

به قرينه {بما انفقوا}، مراد از {الرجال} شوهران و {النساء} همسران آنان خواهد بود ; زيرا هزينه زندگى زنان بر عهده شوهران خويش است و نفقه مطلق زنان بر عهده مردان نيست.

6 _ برترى مردان بر زنان ، فلسفه تشريع حق سرپرستى و مديريت آنان بر همسران خويش

الرّجال قوّامون على النساء

بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

11 _ تأمين هزينه هاى زندگى از سوى مردان ، فلسفه تشريع حق مديريت و سرپرستى آنان بر همسران خويش

الرّجال قوّامون على النساء . .. و بما انفقوا من اموالهم

18 _ سلامت خانواده در گرو مديريت مرد ، تأمين زندگى از سوى او ، و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوى زن است .

الرجال قوّامون على النساء . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب

چون در ذيل آيه و آيات بعد به مسأله اختلافات خانوادگى پرداخته است، معلوم مى شود كه توصيه ها و قوانين مطرح شده براى جلوگيرى از اختلافات و به خطر افتادن سلامت خانواده است.

مديريت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن امراة خافت من بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 10

10_ تسلّط و مديريت يعقوب ( ع ) بر خانواده و فرزندان خويش

ي_أبانا منع منا الكيل فأرسل معنا أخانا نكتل

مسافرت خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 4،5

4 - همراهى خانواده موسى ( همسر و فرزندانش ) با وى در سفر از { مدين }

إذ قال موسى لأهله . .. لعلّكم تصطلون

تعبير {سئاتيكم} و {لعلّكم تصطلون} (با ضماير جمع) نشان

مى دهد كه همراهيان موسى بيش از يك نفر بوده اند و تعبير {أهل} بيانگر آن است كه همه آنان از نزديكان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

5 - گرفتارى موسى ( ع ) و خانواده اش در سردى هوا ، تاريكى شب و گم كردن راه در مسير سفر

إذ قال موسى لأهله . .. سئاتيكم منها بخبر... لعلّكم تصطلون

مسافرت شبانه خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 1

1 - موسى ( ع ) و خانواده اش در سيرى شبانه و در بيابان ، دچار سرگردانى شده و راه را گم كردند .

إذ رءا نارًا . .. بقبس أو أجد على النار هدًى

جمله {أجد على النار هدًى} دلالت مى كند كه موسى(ع) و همراهيانش راه را گم كرده بودند و از نبود آتش فهميده مى شود كه آنها در بيابانى سرگردان بودند. ديدن آتش از فاصله اى نسبتاً دور كه حتى با احتمال وجود آتش، تصميم به حركت جمعى به سوى آن نگرفتند، حاكى از شب بودن و تاريكى منطقه است.

مسوول رفع مشكلات خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 15

15 - شوهران بايد براى رفع رنج ها و سختى هاى همسران خويش تلاش كنند .

فلايخرجنّكما من الجنّة فتشقى

با توجه به اين كه دشمنى شيطان با آدم(ع) و حوا يكسان بوده است و وى در صدد آن بوده كه هر دو را از بهشت بيرون كند و به مشقت اندازد; ولى با اين حال فعل {تشقى} به صورت مفرد آمده است. بنابراين

رفع رنج و سختى هاى حوا نيز، بر دوش آدم(ع) بوده است.

مسؤوليت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

مسؤوليت سرپرست خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 3

3 - خيرخواهى براى اعضاى خانواده و تربيت دينى آنان ، تكليفى بايسته برعهده سرپرست و مدير خانواده

قوا . .. أهليكم نارًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه مصداق اصلى تلاش براى حفاظت اعضاى خانواده از دوزخى شدن آنان، تربيت دينى آنان و گزينش راه و روش خيرخواهانه در اين راستا است.

مسير هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة

{ حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

مشاوره در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 14

14 - شيردادن دايگان ، به نوزادان زنان مطلّقه ، تنها در صورت ضرورت و با مشورت و هم فكرى پدر و مادر آنان ، شايسته و بجا است .

و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

مشورت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 26،27

26 _ جواز گرفتن فرزند از شير قبل از دو سال ، به شرطِ رضايت ، مشورت و توافق پدر و مادر

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

چون حدّ كمال شير دادن دو سال است، بنابراين {فصال} پس از دو سال طبيعى است و نياز به مشورت و توافق ندارد; لذا مراد از {فصال} در آيه شريفه، {فصال} قبل از دو سال است.

27 _ جدا كردن طفل از شير مادر ، بايد پس از مشورت با صاحبنظران و توافق والدين صورت گيرد .

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

در برداشت فوق، {فصال} حمل شده بر {فصال} از شير مادر، نه از هر شيرى; يعنى توافق مى كنند كه مادر ديگر شير ندهد

و براى تكميل مدّت شير، كودك را به دايه اى بسپارند.

مقامات خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 7

7_ ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، داراى منزلت و مقامى والا در پيشگاه خداوند

رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

مقامات خانواده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 11

11 - خاندان پيامبر ( ص ) در پيشگاه خداوند ، از مقامى والا برخوردار بودند .

وأمر أهلك بالصلوة

مكر عليه خانواده صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 1

1 - مكر و حيله مخالفان صالح پيامبر عليه وى و خانواده اش

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا

متعلق {مكروا} حذف شده و تقدير آن با توجه به آيه قبل چنين است: {و مكروا به و بأهله مكراً; آنان عليه او و خانواده اش خدعه كردند}.

ملاك روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

ملاك مشاوره در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 9

9 - توجه به مصالح و

منافع نوزادان و نيز رعايت موازين شرعى و عقلى ، بايد اساس و مبناى مشاوره و هم فكرى مردان و زنان مطلّقه باشد .

و أتمروا بينكم بمعروف

{معروف} اسم براى هر كارى است كه از نظر عقل و شرع، حسن و خوبى آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

ملائكه و خانواده لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 15

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند كه به هنگام خروج از ديارشان ، از حركت باز نايستند و به سوى خانه و كاشانه باز نگردند .

و لايلتفت منكم أحد

منشأ نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

منشأ نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

منيت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به

دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

ناپايدارى روابط خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 5

5 - خداوند ، آگاه به وجود نشيب و فراز در مراحل حيات دنيوى و اخروى انسان و ناپايدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنيامداران

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

هر چند ضمير در {ربّه} و {به}، به منكر معاد برمى گردد; ولى محتواى آيه شريفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است.

ناسازگارى در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 2

2 _ لزوم تلاش براى حفظ خانواده و سالم سازى محيط آن و پيشگيرى از بروز ناسازگارى زن و شوهر

و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،26،27

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

26_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون . . . قالوا : . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل

. . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... اى لوط ! از اين تاريخ پس از گذشت هفت شبانه روز نيمه شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ...}.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1،4

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به

جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نجات خانواده لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و

اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 11،13

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

نظام خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 3

3 _ استقلال مالى زن در نظام خانواده

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

نظام خانواده در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 3

3- مردسالارى ، در دوران جاهلى بر خانواده ها سايه افكنده بود .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه

نعمت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 2

2 - بودن در كنار همسران خود و برخوردارى از آرامش و موهبت هاى طبيعت ، از نعمت هاى الهى و دلپذير براى همگان

فى شغل ف_كهون . هم و أزوجهم

فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان نعمت هاى الهى براى اهل بهشت و تشويق مردم به ايمان براى برخوردار شدن از اين نعمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 5

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

نعمت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمتهاى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نقش اصالت خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 7

7- اصالت خانوادگى و نسبى ، در سعادت و كمال فرزندان نقش مؤثرى دارد .

من ذرّيّة ءادم . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

مطرح شدن پيامبران الهى در طول يك سلسله و ذريّه هاى مشخص نشان از نقش نسب و خانواده

در كمال فرزندان دارد.

نقش خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 4

4- پدران و نياكان و محيط خانوادگى و اجتماعى ، داراى نقشى مؤثّر در باور هاى هر نسل

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

ذكر {لأبائهم} اشاره به يكى از زمينه هاى اصلى گرايش ها و عقايد مردم عصر بعثت _ كه همان روحيه تقليد و دنباله روى از نياكان است _ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 7

7- خانواده به ويژه پدر ، در رشد يا انحطاط اخلاقى فرزندان نقشى مؤثر دارد .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

تعبيرى كه قوم مريم در باره پدر او به كار بردند، نفى همه پليدى ها بود، حاكى از اين كه بدى هاى پدر _ هرچه باشد _ زمينه مناسبى براى فساد فرزندان خواهد شد و تأثير رفتار مادر به آن گستردگى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 7

7- تأثيرپذيرى انسان ، از خانواده و جامعه خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 17

17 - نقش بنيادين خانواده در صلاح و فساد فرزندان

إنّه كان من المفسدين

جمله {إنّه كان. ..} به منزله تعليل براى {علا فى الأرض...} است; يعنى، فرعون بدان جهت كه از خاندانى مفسد به وجود آمده و در ميان آنها رشد كرده بود، خوى برترى طلبى را از آنان

به ارث برده بود.

نقش سرپرست خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 5

5 - نقش عميق سرپرست خانواده در مصون داشتن آنان از فساد فراگير جامعه

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

عبارت {أخرجوا آل لوط} (خانواده لوط را از شهرتان بيرون كنيد) نشان مى دهد كه در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، تنها خانواده اى كه از فساد ايمن مانده بود، خانواده تحت سرپرستى لوط(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 5

5 - سرپرست خانواده ، داراى نقشى سازنده و سرنوشت ساز ، در حيات معنوى و تربيت دينى اعضاى خانواده

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

نوح(ع) و نجات خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى

خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

نهى به خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 4

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ كه در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

مقصود از التفات و توجه در آيه شريفه _ به قرينه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلك) _ بازگشتن و روى آوردن به شهرى است كه آنان در آن جا ساكن بودند.

نيازهاى خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 6

6 - قرار گرفتن خانواده موسى در شرايط نياز به دلگرمى و اميد

إذ قال موسى لأهله . .. سئاتيكم منها بخبر... تصطلون

از تعبير {إنّى آنست ناراً} و {سأتيكم} _ كه جمله اول به صورت مؤكد به {إنّ} و جمله دوم به صورت مؤكد با حرف تنفيس آمده است _ استفاده مى شود كه خانواده موسى در شرايط اضطراب آور و دلهره آميزى قرار داشتند كه موسى مى بايست به آنان دلگرمى مى داد و اميد مى بخشيد.

نيازهاى مادى خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 5

5 - نياز خانواده شعيب به اجير كردن مردى جهت نگه دارى گوسفندانشان

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره

با توجه به آيات پيشين، مراد از {استئجره} استيجار براى نگه دارى گوسفندان شعيب مى باشد.

ورود ملائكه بر خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. فما خطبكم أيّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در {المرسلون} براى عهد ذكرى است و اشاره به رسولانى دارد كه نزد حضرت ابراهيم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبكم أيّها المرسلون، آيه 57) و اين نشان دهنده آن است كه مهمانان ابراهيم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنى است كه آيه 68 نيز مؤيد اين نكته است.

وعده نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

وقت نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 4

4 - نجات يافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع

) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، {سپس ديگران را هلاك گردانيديم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 6

6 - خروج مخفيانه خاندان لوط ، تدبيرى الهى ، براى دفع مزاحمت كافران نسبت به ايشان *

نجّين_هم بسحر

انتخاب لحظات تاريك سحر براى خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد كه خروج علنى، آنان را در معرض مزاحمت كافران قرار مى داد.

هجرت خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 2

2 - هجرت موسى ( ع ) به همراه همسر و فرزندانش از مدين ، پس از پايان يافتن مدت قراردادش با شعيب ( ع )

فلمّا قضى موسى الأجل و سار بأهله

گرچه واژه {أهل} انصراف به زوجه دارد; لكن با توجه به تعبير {امكثوا} (با خطاب جمع) معلوم مى شود علاوه بر همسر حداقل دو نفر ديگر نيز _ كه به احتمال قوى فرزندانش بوده اند _ او را همراهى مى كردند.

هجرت شبانه خانواده لوط(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و

در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

همنشينى اخروى با خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 4

4 - شادمانى از حضور بين خانواده و دودمان خويش در آخرت ، غير قابل قياس با دل خوشى به حضور بين آنان در دنيا است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا . .. إنّه كان فى أهله مسرورًا

آيه شريفه حضور فرح بخش بين خويشاوندان در آخرت را به عنوان پاداش ياد كرده و شادكامى بين خاندان در دنيا را ناپايدار و بى اثر در رفع مشكلات قيامت معرفى كرده است; تا تفاوت دو حالت نمودار گردد.

همنشينى دنيوى با خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 4

4 - شادمانى از حضور بين خانواده و دودمان خويش در آخرت ، غير قابل قياس با دل خوشى به حضور بين آنان

در دنيا است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا . .. إنّه كان فى أهله مسرورًا

آيه شريفه حضور فرح بخش بين خويشاوندان در آخرت را به عنوان پاداش ياد كرده و شادكامى بين خاندان در دنيا را ناپايدار و بى اثر در رفع مشكلات قيامت معرفى كرده است; تا تفاوت دو حالت نمودار گردد.

خانه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خانه

آثار علاقه به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 13

13 - خانه و زندگى ، از جمله نگرانى انسان است و وابستگى به آنها ، باعث تزلزل در جهاد مى شود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

آداب حضور در خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 15

15 - ميهمانان پيامبر ( ص ) پس از صرف غذا ، نبايد به انتظار گفت وگو با اهل خانه آن حضرت ، مجلس را طولانى مى كردند .

فانتشروا و لامستئنسين لحديث

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه سرگرم شدن به گفت وگو، مربوط به اهل خانه باشد و نه گفت وگو با هم. لازم به ذكر است كه فراز {و إذا سألتموهنّ...} مؤيد اين برداشت است.

آداب ورود به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 7،8،12

7 - ورود از پشت خانه ها و نه از درب هاى ورودى ، از آداب حج در سنت هاى مردم عصر جاهلى

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

بيان رسم جاهليت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از

درب ورودى - پس از ذكر حج - دلالت بر اين دارد كه سنت ياد شده از آداب حج در زمان جاهليت بوده است.

8 - ورود حاجيان به خانه ، از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، عملى نيكو در ديدگاه مردم عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

نفى نيكى از رسم ياد شده (ليس البر)، دلالت مى كند كه آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نيكو و ارجمند بوده است.

12 - ترك سنت جاهلى و ورود به خانه هاى از راه هاى متعارف آن ، فرمان و توصيه خدا به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 10

10 - ورود افراد به خانه و محل سكونت خودشان به طور ناگهانى جايز است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم. .. لعلّكم تذكّرون

از قيد {غير بيوتكم} استفاده مى شود كه شرايط ورود به خانه افراد (مثل اذن ورود گرفتن و سلام كردن) مربوط به خانه هاى ديگران است و خانه هاى شخصى افراد چنين شرايطى را ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 24،37،40

24 - سلام كردن به يكديگر به هنگام ورود به خانه ها ، توصيه خداوند به همه مسلمانان

فإذا دخلتم بيوتًا فسلّموا على أنفسكم

37 - { عن أبى جعفر ( ع ) إذا دخل الرجل منكم بيته . . . إن لم يكن فيه أحد فليقل : السلام علينا من عند ربّنا يقول اللّه { تحيّة من عنداللّه مباركة طيّبة } ;

از

امام باقر(ع) روايت شده است: هر گاه شخصى از شما وارد خانه خود شود. .. اگر كسى در آن خانه نبود، بگويد: {السلام علينا من عند ربّنا}. خدا مى فرمايد: تحيّة من عنداللّه مباركة طيّبة}.

40 - { أبى الصباح قال : سألت أبا جعفر ( ع ) ، عن قول اللّه عزّوجلّ : فإذا دخلتم بيوتاً فسلّموا على أنفسكم . . . } فقال : هو تسليم الرجل على أهل البيت حين يدخل ثمّ يردّون عليه ، فهو سلامكم على أنفسكم ;

ابوالصباح از امام باقر(ع) پرسيد: اين كه خداوند فرموده است: {فإذا دخلتم بيوتاً فسلّموا على أنفسكم} مراد چيست؟ فرمود: مراد اين است كه شخص، هرگاه وارد خانه شود، بر اهل خانه سلام كند. پس آنان جواب سلام او را مى دهند. پس آن سلام شما بر خودتان است}.

آداب ورود به خانه ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 1،2،4،5،6،8،9،11،12،13

1 - ورود ناگهانى و بدون آشنايى دادن و انس قبلى ، به محل سكونت و خانه ديگران ، ممنوع است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا

برداشت ياد شده، براساس اين مبنا است كه {استئناس} (مصدر {تستأنسوا}) از ماده {انس} (در مقابل وحشت) باشد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: شخص وارد شونده در ابتدا بايد از راه اجازه خواستن و غيره با صاحب خانه مأنوس شود، آن گاه وارد خانه گردد تا موجب وحشت و اضطراب خود و ديگران نشود.

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران ، بدون اطمينان از وجود صاحب آن و اجازه از او

، ممنوع است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه {استئناس} (مصدر {تستأنسوا}) استفعال از {آنس إذا أبصر} و به معناى استعلام و استكشاف باشد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {وارد خانه كسى نشويد تا آن كه از وضعيت و احوال صاحب خانه باخبر شويد كه معمولاً اين استعلام همراه با استيذان (اجازه خواستن) است}.

4 - ورود به محل سكونت و خانه ديگران پيش از سلام كردن به اهل آن ، ممنوع است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

5 - اذن خواستن و سلام كردن ، از شرايط و آداب ورود به محل سكونت و خانه ديگران

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا

6 - ورود به محل سكونت و خانه ديگران _ هر چند با اجازه باشد _ نبايد همراه با تكلف ، تحميل و احساس سنگينى براى صاحب آن باشد .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

برداشت ياد شده از تعبير {تستأنسوا} به جاى {تستأذنوا} و دستور به سلام كردن _ كه پيام آور دوستى و صفا است _ استفاده مى شود.

8 - خوددارى از ورود به محل سكونت و خانه ديگران ، بدون اجازه و سلام كردن ، به خير و صلاح جامعه است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا . .. ذلكم خير لكم

9 - به ياد سپردن ، پند پذيرفتن و عمل كردن به آن ، فلسفه بيان آداب ورود به محل سكونت و خانه ديگران از سوى خداوند است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا . .. لعلّكم تذكّرون

جمله {لعلّكم تذكّرون} تعليل براى جمله

اى محذوف مانند {أنزل عليكم ه_ذا} و با {أرشدتم إلى ذلك} است; يعنى، آنچه از اين آيات نازل كرديم به منظور به ياد سپردن، پند پذيرفتن و به كار بستن آن بود.

11 - { عن أبى أيوب إنّ النبى ( ص ) . قال الإستيناس أن تدعوا الخادم حتّى يستأنس أهل البيت . . . ;

از ابوايوب روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: استيناس آن است كه خادم را بخوانى تا اهل خانه را براى ورود تو با خبر سازد. ..}.

12 - { عن أبى أيوب الأنصارى قال : قلنا يا رسول اللّه ما الإستيناس ؟ قال : يتكلم الرجل بالتسبيحه والتحميدة و التكبيرة و يتنحنح على أهل البيت . . . ;

از ابوايوب انصارى روايت شده است كه گفت: به رسول خدا(ص) گفتيم: {استيناس} چيست؟ فرمود: اين است كه شخص با تكلم به تسبيح، تمجيد، تكبير و صدا از سينه در آوردن بر اهل خانه [آنان را با خبر سازد]}.

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الإستينانس ، وقع النعل و التسليم ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: استيناس كوبيدن كفش بر زمين و سلام كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 1،2،3

1 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران با علم به اين كه كسى در آن نيست ، ممنوع است .

فإن لم تجدوا فيها أحدًا فلاتدخلوها

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران به هنگام نيافتن كسى در آن ، با كسب مجوز شرعى يا قانونى ، جايز است .

فإن لم تجدوا

فيها أحدًا فلاتدخلوها حتّى يؤذن لكم

مجهول آمدن فعل {يُؤذن} _ بدون ذكر فاعل (اجازه دهنده) - مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه براى ورود به خانه ديگران، يك نوع مجوزى لازم است; چه آن مجوز ناشى از قوانين متعارف باشد و چه از ناحيه شرع.

3 - مؤمنان در صورت مواجه شدن با بى ميلى صاحب خانه و درخواست مراجعت ، بايد عذر او را موجه دانسته و بازگردند .

فإن لم تجدوا فيها أحدًا فلاتدخلوها حتّى يؤذن لكم

آداب ورود به خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 3

3 - خانه هاى پيامبر ( ص ) _ از جهت وارد شدن در آنها _ همانند خانه هاى ساير مردم نيست و آداب خاصى دارد .

لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم

آرامش در خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 1،2

1- خداوند ، خانه و منزل را ، مايه آرامش انسان قرار داد .

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا

2- برخوردارى انسان از آرامش در خانه خود ، از نعمت هاى خداوندى

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا

ابزار ساخت خانه هاى سبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم

من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

اتاقهاى خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 3

3 _ خانه پيامبر ( ص ) ، داراى حجره هاى متعدد *

إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرت

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {الحجرات} اتاق هايى بوده كه در اطراف مسجد، به پيامبر(ص) اختصاص داشته است و برخى از درون مسجد با صداى بلند آن حضرت را مى خواندند.

اجازه ورود به خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 7،16

7 - اذن ورود به خانه پيامبراكرم ( ص ) به هر صورتى به دست آيد كافى است .

لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم

مجهول آورده شدن فعل {يُؤذن} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه لازم نيست اذن، از سوى خود آن حضرت و با لفظ خاصى باشد، لذا چنان چه تحصيل رضايت به هر نحو شد، اذن تلقى مى شود و ورود به خانه، جايز مى گردد.

16 - وارد شدن بدون اجازه به خانه پيامبر ( ص ) و به انتظار غذا نشستن بدون دعوت قبلى ، موجب اذيت آن حضرت بود و بايد از آن پرهيز مى شد .

لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم إلى طعام غير نظرين إنيه و ل_كن إذا دعيتم ف

برداشت بالا

بنابراين احتمال است كه مشاراليه {ذلكم} نهى {لاتدخلوا} و {غير ناظرين} باشد.

اخراج مطلقه از خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 13،24،26،27

13 - مردان ، مى توانند زنان مطلّقه خود را در صورت ارتكاب عملى بسيار زشت و روشن ( مانند زنا و . . . ) از خانه هاى خويش بيرون كنند .

و لايخرجن إلاّ أن يأتين بف_حشة مبيّنة

به هر عمل و گناهى كه زشتى آن شديد و بزرگ باشد، {فاحشه} اطلاق مى شود; مانند زنا در مورد زنان (برگفته از قاموس المحيط و مفردات راغب).

24 - { عن سعدبن أبى خَلَف قال : سألت أباالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . .أليس اللّه عزّوجلّ يقول : { لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن } قال : فقال إنّما عنى بذلك الّتى تطلّق تطيقة بعد تطليقة فتلك الّتى لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّى تطلق الثالثة فإذا طلقت الثالثة فقد بانت منه و لانفقة ل ها ، و المرأة الّتى يطلّق ها الرجل تطليقة ثمّ يدع ها حتّى يخلوا أجل ها فه_ذا أيضاً يقعد فى منزل زوج ها و ل ها النفقة و السكنى حتّى تنقضى عدّت ها ;

سعدبن ابى خلف گويد: از امام كاظم(ع) پرسيدم. ..[و ]گفتم: آيا خداوند عزّوجلّ نفرموده: {لاتخرجوهنّ و لايخرجن} حضرت فرمود: خداوند [دراين دستور]زنى را قصد كرده كه دو بار [به طلاق رجعى] طلاق داده مى شود. اين زن [نبايد در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نبايد شوهر او را خارج كند تا اين كه طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه كه براى بار

سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا مى شود و براى او نفقه نيست. و زنى كه شوهر او يك بار طلاق داده و او را رها نموده تا اين كه عدّه اش تمام شود، او نيز در منزل شوهرش مى نشيند [و نبايد خارج شود] و حق نفقه و سكنى دارد تا عدّه اش تمام شود}.

26 - { و سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و اتقوا اللّه ربّكم لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن إلاّ أن يأتين بفاحشة مبيّنة } قال : إلاّ أن تزنى فتخرج و يقام عليها الحدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {. ..لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ الاّ أن يأتين بفاحشة مبيّنة} سؤال شد فرمود: [زن در عدّه طلاق رجعى نبايد از خانه خارج شود] مگر اين كه مرتكب زنا شود. در اين صورت او را از خانه بيرون مى برند و بر او حد جارى مى گردد}.

27 - { عن الرضا ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن إلاّ أن يأتين بفاحشة مبيّنة } قال : أذاها لأهل الرجل و سوء خلقها ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوندعزّوجلّ {لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن إلاّ أن يأتين بفاحشة مبيّنة} روايت شده كه فرمود: [مراد از فاحشه مبيّنه] آزار دادن زن به خانواده شوهر و بد خلقى او است}.

استحكام خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 6

6- خانه هاى مستحكم قوم عاد ، ناتوان از محافظت ايشان در برابر عذاب الهى *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

برداشت

ياد شده در صورتى است كه از برجاى ماندن خانه هاى قوم عاد، استحكام آن خانه ها استفاده شود.

استيذان هنگام ورود به خانه ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 2،5

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران ، بدون اطمينان از وجود صاحب آن و اجازه از او ، ممنوع است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه {استئناس} (مصدر {تستأنسوا}) استفعال از {آنس إذا أبصر} و به معناى استعلام و استكشاف باشد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {وارد خانه كسى نشويد تا آن كه از وضعيت و احوال صاحب خانه باخبر شويد كه معمولاً اين استعلام همراه با استيذان (اجازه خواستن) است}.

5 - اذن خواستن و سلام كردن ، از شرايط و آداب ورود به محل سكونت و خانه ديگران

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 2

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران به هنگام نيافتن كسى در آن ، با كسب مجوز شرعى يا قانونى ، جايز است .

فإن لم تجدوا فيها أحدًا فلاتدخلوها حتّى يؤذن لكم

مجهول آمدن فعل {يُؤذن} _ بدون ذكر فاعل (اجازه دهنده) - مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه براى ورود به خانه ديگران، يك نوع مجوزى لازم است; چه آن مجوز ناشى از قوانين متعارف باشد و چه از ناحيه شرع.

اقامت طولانى در خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

احزاب - 33 - 57 - 4

4 - كسانى كه وارد منزل پيامبر ( ص ) شوند و اقامت خود را در حدّ آزاردهندگى آن حضرت ادامه دهند ، مورد لعن خدايند .

و لامستئنسين لحديث إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعن

امنيت خانه مجاهدان غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 12

12 - خانه و كاشانه مجاهدان شركت كننده در غزوه احزاب ، خلل ناپذير و داراى استحكام بود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

اهميت آسايش در خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 3

3 - اهتمام اسلام به حفظ امنيت و آسايش محيط خانه و پرهيز كردن از ايجاد مزاحمت و نا امنى در آن

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا

اهميت امنيت در خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 3

3 - اهتمام اسلام به حفظ امنيت و آسايش محيط خانه و پرهيز كردن از ايجاد مزاحمت و نا امنى در آن

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا

اهميت عاريه اثاث خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 7

7 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . قوله عزّوجلّ { و يمنعون الماعون } قال : هو القرض يُقْرِضُه و المعروف يصطنعه و متاع البيت يعيره و منه الزكاة ;

امام صادق(ع) [درباره] سخن خداى عزّوجلّ {و يمنعون الماعون} فرمود: ماعون، قرضى

است كه [انسان] به ديگرى مى دهد و كار نيكى است كه [درباره ديگران ]انجام مى دهد و وسايل خانه است كه عاريه مى دهد و از [مصاديق] ماعون، زكات است}.

بنى اسرائيل و خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 5

5 _ خداوند ، فرمان داد تا بنى اسرائيل در بر پا كردن خانه هاى خود ، آنها را رو به روى هم بسازند .

و اجعلوا بيوتكم قبلة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه لفظ {قبلة} مصدر نوعى به معناى اسم فاعل باشد ; يعنى: اجعلوا بيوتكم متقابلة.

پلكان خانه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 3

3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا بروند .

لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون

تاريخ خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تخريب خانه هاى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 18،19

18 - اقدام يهود بنى نضير ، به تخريب خانه هاى خويش

يخربون بيوتهم بأيديهم

19 - وحشت و هراس بنى نضير ، مايه اقدام آنان به تخريب خانه هايشان

و قذف فى قلوبهم الرعب

يخربون بيوتهم بأيديهم

تخريب خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

تلاوت آيات خدا در خانه همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 8

8 - در خانه هاى همسران پيامبر ، آيات خدا و حكمت ، تلاوت مى شده است .

و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

تلاوت حكمت در خانه همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 8

8 - در خانه هاى همسران پيامبر ، آيات خدا و حكمت ، تلاوت مى شده است .

و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

تمثيل به خانه عنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 8

8 - تمثيلِ بى بنيادىِ شرك به خانه عنكبوت ناشى از علم و برهان است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. و تلك الأم

تملك خانه هاى يهود بنى قريظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 1،2،9

1 - سرزمين ها و خانه ها و مال هاى يهود بنى قريظه ، در غزوه بنى قريظه ، به تملك مسلمانان درآمد .

و أورثكم أرضهم و دي_رهم

و أمولهم

2 - خداوند فراهم آورنده زمينه تملّك اموال و خانه و سرزمين يهود بنى قريظه براى مسلمانان مدينه

و أورثكم أرضهم و دي_رهم و أمولهم

9 - قدرت مطلق خداوند ، عامل فروپاشى يهود بنى قريظه و به ارث رسيدن اموال و خانه ها و سرزمين شان به مسلمانان مدينه بود .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب . .. و أورثكم أرضهم ... و كان اللّه على كلّ ش

توقف در كنار خانه ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 4

4 - توقف در كنار درب خانه و محل سكونت ديگران ، به هنگام مواجه شدن با بى ميلى صاحب آن و درخواست مراجعت ، ممنوع است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا

تهيه اثاث خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 8،9

8- به كار آمدن پشم ، كرك و موى حيوانات در ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، از نعمت هاى الهى است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

حفاظ خانه هاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 38

38 - خانه هاى پيامبر داراى پوشش و پرده بود .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب

خانه اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 23

23 _ مقام ابراهيم ( ع ) كه نقش دو پاى وى بر آن است و حجرالاسود و خانه اسماعيل نشانه هايى روشن در مسجدالحرام

فيه ايات بيّنات مقام ابراهيم

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از {ايات بيّنات} در آيه فوق فرمود: مقام ابراهيم حيث قام على الحجر فاثّرت فيه قدماه و الحجرالاسود و منزل اسماعيل.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 223، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 187، ح 99.

خانه دارى مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 2

2 - تدبير امور خانه و سرپرستى اعضاى آن برعهده مادر موسى

و قالت لأُخته قصّيه

در اين فراز از زندگى موسى، تنها مادر وى مطرح است و سخنى از پدر او به ميان نيامده است. اين يا بدان جهت است كه پدر موسى در قيد حيات نبوده و يا نقش چندانى در سرپرستى امور خانه نداشته است. اين نقش را مادر موسى ايفا مى كرده است.

خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به

قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

خانه سازى در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9،10

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

{سهول} جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. {الجبال} من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله {إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً}، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

خانه سازى در كوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

{سهول} جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. {الجبال} من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله {إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً}، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

خانه سازى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر

- 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

{نَحْت} (مصدر {تنحتون}) به معناى تراشيدن و{فراهة} (مصدر {فارهين}) به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 4،8

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

{صخر} (جمع {صخرة}) به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و {جَوْب} (مصدر {جابوا}) به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. {وادى} _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

8 - آگاهى قوم ثمود ، به نحوه بريدن سنگ هاى كوه و ايجاد خانه هاى سنگى

جابوا الصخر

خانه سازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 4

4 - قوم عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

فجر - 89 - 8 - 2

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

خانه نشينى همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 1

1 - همسران پيامبر ، به ملازم بودن در خانه هاى خود ، موظف بودند .

ي_نساء النبىّ . .. و قرن فى بيوتكنّ

{قرن} از مصدر {قرار} است كه به معناى {قرار گرفتن و ثبات يافتن} است.

خانه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 18

18 - { عن أبى شعيب الخراسانى قال : قلت لأبى الحسن الرضا ( ع ) . . . قال : إنّ مسجد الكوفة بيت نوح . . . فيه دعوة نوح حيث قال : { ربّ اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤمناً } قال : قلت : من عَنى بوالديه ؟ قال : آدم و حوّا ;

ابوشعيب خراسانى از امام رضا(ع) روايت كرده . .. كه فرمود: مسجد كوفه خانه نوح(ع) است ... دعاى نوح در آن جا اين بوده است كه گفت: {ربّ اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤمناً}. ابوشعيب گفت: به امام(ع) عرض كردم: نوح(ع) از والدينش چه كسى را قصد كرده؟ فرمود: آدم و حوّا را}.

خانه هاى اخروى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 8

8 - وجود خانه هاى عالى و دلپذير براى مؤمنان مجاهد در { جنّات عدن }

و مس_كن طيّبة فى جنّ_ت عدن

{جنّات عدن}،

مى توان اسم خاص باشد و غير از {جنّات تجرى} به شمار آيد، براشت ياد شده برگفته از اين احتمال است.

خانه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 6

6 _ وجود خانه هاى عالى و پاكيزه براى مؤمنان نيك كردار در { جنات عدن }

و مسكن طيبة فى جنت عدن

{جنات عدن} مى تواند نامى خاص باشد و غير از {جنات تجرى . .. } به شمار آيد. برداشت فوق برگرفته از اين احتمال است.

خانه هاى رفيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 1،2،9،10،14

1 - مثل نور خدا ، همانند چراغ دانى است دربرگيرنده چراغى پر فروغ و نورافشان كه در خانه هايى است كه به اذن خداوند ، رتبه رفيع يافته اند و هماره مركز ياد خدا هستند .

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {فى بيوت} متعلق به {مشكوة} و صفت براى آن باشد.

2 - خانه هايى كه به اذن خداوند عظمت و رفعت يافته اند و همواره ياد خدا در آنها زنده است ، مركز نور و هدايت خدا هستند .

مثل نوره كمشكوة . .. يهدى اللّه لنوره من يشاء... فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذك

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه {فى بيوت} متعلق به {يهدى اللّه لنوره. ..} باشد.

9 - تعلق اذن خداوند ، بر رفعت و منزلت برخى از خانه ها و مكان ها

فى

بيوت أذن اللّه أن ترفع

10 - منزل هاى عظمت يافته به اذن خداوند ، محل تسبيح شبانه روزى مردمان شايسته است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) ( فى قوله تعالى { فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه } ( قال ) هى بيوتات الأنبياء والرسل و الحكما و أئمة الهدى . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه [درباره قول خداى تعالى] {فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيهما اسمه} فرمود: آن بيوت، خانه هاى پيامبران، رسولان، حكما و ائمه هدى است}.

خانه هاى سنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 5

5- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) داراى خانه هاى سنگى و مستحكم بودند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

نام گذارى قوم ثمود به {اصحاب حجر} مى تواند گوياى برداشت فوق باشد. جمله {و كانوا ينحتون من الجبال بيوتاً...} در دو آيه بعد مؤيد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 1،2

1- اصحاب حجر با شكافتن كوه ها ، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است:B1_ ساختن خانه هاى سنگى از بريده هاى كوهها در دامنه كوهها و يا در جاى ديگر. 2_ ساختن خانه از خود كوهها و در دل آنها. چنان كه در سوره {نحل}

(آيه 68) همين تعبير به كار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بيوتاً).

2- اصحاب حجر با تراشيدن كوه ها ، از سنگ هاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

مقصود از تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه امن ممكن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحكام آن باشد.

خانه هاى سنگى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 7

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 4،5

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

{صخر} (جمع {صخرة}) به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و {جَوْب} (مصدر {جابوا}) به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. {وادى} _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

5 - خانه هاى سنگى و مستحكم قوم ثمود ، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

خانه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 26

- 1

1- برجاى ماندن مزارع بزرگ و خانه هاى بس مجلل ، از فرعونيان غرق شده در دريا

و زروع و مقام كريم

خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 3

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 5

5- خانه هاى خالى از سكنه ، تنها آثار برجاى مانده از سرزمين قوم عاد پس از فرو نشستن عذاب

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

خانه هاى مرتفع سرزمين ارم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 2

2 - { اِرم } ، سرزمينى داراى ساختمان هاى مرتفع

إرم ذات العماد

{عماد}، به معناى ساختمان هاى بلند است و به يك ساختمان {عمادة} گفته مى شود. (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 1

1 - ساختمان هاى مرتفع سرزمين ارم ، بى نظير در تمام سرزمين ها تا عصر بعثت

الّتى

لم يخلق مثلها فى البل_د

خانه هاى مرتفع قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

خانه هاى منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 20

20 - { عن عبداللّه الحلبى عنه ( ع ) : إنّهم قالوا { إنّ بيوتنا عورة . . . } فأكذبهم اللّه قال : { و ما هى بعورة . . . } و هى رفيعة السمك حصينة ;

از عبداللّه حلبى، از امام(ع) نقل شده كه منافقان گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است. خداوند آنان را تكذيب كرد و فرمود: {و ما هى بعورة...} و آن خانه ها، داراى ديوارهاى بلند و محكم بود.}

خانه هاى همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 2

2 - همسران پيامبر ، براى خود حجره و خانه مخصوص داشتند .

و قرن فى بيوتكنّ

اضافه {بيوت} به ضمير {كُنّ} احتمال دارد به خاطر ملك بودن آن خانه ها براى همسران پيامبر باشد و احتمال دارد از باب سكونت آنها در آن خانه ها باشد.

خروج مطلقه از خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 12،24،25

12 - زنان مطلّقه ، حق ندارند در ايّام عدّه از خانه هايشان بيرون بروند .

و لايخرجن

24 - { عن

سعدبن أبى خَلَف قال : سألت أباالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . .أليس اللّه عزّوجلّ يقول : { لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن } قال : فقال إنّما عنى بذلك الّتى تطلّق تطيقة بعد تطليقة فتلك الّتى لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّى تطلق الثالثة فإذا طلقت الثالثة فقد بانت منه و لانفقة ل ها ، و المرأة الّتى يطلّق ها الرجل تطليقة ثمّ يدع ها حتّى يخلوا أجل ها فه_ذا أيضاً يقعد فى منزل زوج ها و ل ها النفقة و السكنى حتّى تنقضى عدّت ها ;

سعدبن ابى خلف گويد: از امام كاظم(ع) پرسيدم. ..[و ]گفتم: آيا خداوند عزّوجلّ نفرموده: {لاتخرجوهنّ و لايخرجن} حضرت فرمود: خداوند [دراين دستور]زنى را قصد كرده كه دو بار [به طلاق رجعى] طلاق داده مى شود. اين زن [نبايد در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نبايد شوهر او را خارج كند تا اين كه طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه كه براى بار سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا مى شود و براى او نفقه نيست. و زنى كه شوهر او يك بار طلاق داده و او را رها نموده تا اين كه عدّه اش تمام شود، او نيز در منزل شوهرش مى نشيند [و نبايد خارج شود] و حق نفقه و سكنى دارد تا عدّه اش تمام شود}.

25 - { عن سماعة بن مهران ، قال : سألته عن المطلّقة أين تعتد ؟ قال فى بيتها لاتخرج و ان ارادت زيارة خرجت بعد نصف الليل و لاتخرج نهاراً و ليس لها أن تحجّ حتّى تنقض عدّتها ;

سماعة بن مهران گويد: از امام

[صادق(ع)] پرسيدم: زنى كه طلاق داده شده در كجا عدّه نگه دارد (عدّه خود را در كجا بگذارد)؟ فرمود: در خانه اش و از آن خارج نشود، و اگر قصد زيارتى (ديدارى) را داشت، بعد از نيمه شب خارج گردد و روز بيرون نرود. و براى او جايز نيست حج به جا آورد، تا اين كه عدّه او تمام شود}.

خوردن از خانه برادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده

از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه

، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 14،22

14 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل خويشاوندان ، بدون اذن خواستن از ايشان ، از حقوق خويشاوندى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

مجاز بودن استفاده از خوراكى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو و. .. _ كه از خويشاوندان محسوب مى شوند _ و بدون هيچ اذنى از آنان، حاكى از حقى است ميان آنان كه بايد رعايت شود.

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

خوردن از خانه دايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى

هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 4،13،15،22،39

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

13 - استفاده از خوراكى هاى منازل دوستان ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم

15 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

39 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم } قال :

هولاء الذين سمّى اللّه عزّوجلّ فى ه_ذه الآية تأكل بغير إذنهم من التمر و المأدوم . . . فأمّا ما خلا ذالك من الطعام فلا ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم} فرمود: افرادى كه خداوند _ عزّوجل _ در اين آيه ذكر كرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخوريد. .. و غير از آن، از بقيه طعام ها نمى توانيد بدون اجازه بخوريد}.

خوردن از خانه عمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه عمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على

الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،9

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

خوردن از خانه مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود

، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه موكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 4،11،12،36،39

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

11 - استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها در دست انسان است ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ...أو ما ملكتم مفاتحه

12 - انبارداران و كسانى كه وكيل افراد در نگه دارى خوردنى ها و مواد غذايى اند ، مى توانند بدون اذن خواستن از صاحبان آنها ، از آن خوردنى ها تناول كنند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه

برخى از مفسران بر آنند كه مقصود از {ما ملكتم مفاتحه} كسانى اند كه وكيل و قيم ديگران در آب ملك و حيواناتى مانند گاو، گوسفند و شتر مى باشند. اين افراد حق

دارند بدون اذن خواستن، از خوراكى هاى موجود در انبارها و نيز از شير و ديگر فراورده هاى حيوانات تحت حفاظت خود، به مقدار مصرف شخصى خود بهره گيرند.

36 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ماملكتم مفاتحه } قال : الرجل يكون له وكيل يقوم فى ماله فيأكل بغير إذنه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما ملكتم مفاتحه} فرمود: اين مانند آن است كه شخص، وكيلى دارد كه اداره مال او در دست وى است. او مى تواند بدون اجازه صاحب مال از آن بخورد}.

39 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم } قال : هولاء الذين سمّى اللّه عزّوجلّ فى ه_ذه الآية تأكل بغير إذنهم من التمر و المأدوم . . . فأمّا ما خلا ذالك من الطعام فلا ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم} فرمود: افرادى كه خداوند _ عزّوجل _ در اين آيه ذكر كرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخوريد. .. و غير از آن، از بقيه طعام ها نمى توانيد بدون اجازه بخوريد}.

خوردن از خانه همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،9

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج

و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

درب خانه هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 34 - 1

1 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن كافران تا جايى كه خانه هاى خود را مجلل و داراى درب ها و ورودى هاى متعدد بسازند .

لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. و لبيوتهم أبوبًا

درب خانه هاى مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 16

16 - { عن على ( ع ) ان رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله نهى أهل مكّة أن يؤاجروا دورهم ، و أن يعلّقوا عليها أبواباً ، و قال : { سواء العاكف فيه و الباد } ;

از حضرت على(ع) روايت شده است كه رسول خدا(ص) اهل مكّه را از اجاره دادن خانه ها و گذاشتن درب براى آنها نهى كرد و فرمود: {سواء العاكف فيه و الباد}».

درخواست خانه بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 -

3

3 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، مبنى بر زيستن در جوار رحمت او و بنا كردن خانه اى در بهشت براى وى

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

درخواست خانه طلايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 1،2

1- ايجاد خانه اى از طلا براى خود ، معجزه مورد درخواست ( معجزه اقتراحى ) مشركان مكه ، از پيامبر ( ص )

أو يكون لك بيت من زخرف

به قرينه سياق آيات كه در آنها معجزه هاى درخواستى مشركان مطرح شده است مراد از {أو يكون لك بيت من زخرف} ايجاد خانه اى طلايى از طريق معجزه است.

2- مشركان مكه ، ايمان خود را به پيامبر ( ص ) منوط به ايجاد خانه اى از طلا به صورت معجزه آسا كردند .

قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو يكون لك بيت من زخرف

رفعت خانه تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ،

ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

رفعت خانه ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

رفعت خانه مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 4

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

رفعت خانه نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور

- 24 - 37 - 4

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

زمينه تخريب خانه هاى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 20

20 - يهوديان بنى نضير ، خود زمينه ساز تخريب خانه هايشان به دست مسلمانان

يخربون بيوتهم بأيديهم و أيدى المؤمنين

در آيه شريفه، فعل {يخربون} به خود يهود بنى نضير نسبت داده شده است و مؤمنان مجرى تخريب معرفى شده اند. از اين مطلب، استفاده مى شود كه اقدام مؤمنان به تخريب خانه هاى بنى نضير، معلول حركت هاى توطئه آميز خود يهود بنى نضير بوده است.

سستى خانه عنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 1،2،6

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

2 - انتخاب كنندگان ولىّ و كارسازى غير از خدا ، همانند عنكبوت اند كه براى خود خانه اى بى بنياد ، بنا كرده است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

6 - خانه عنكبوت ، بى بنياد و سست ترين خانه ها است .

و إنّ أوهن البيوت لبيت العنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29

- 42 - 3

3 - تشريح بى بنيادى شرك _ همانند بى بنيادى خانه عنكبوت _ برخاسته از علم خداوند است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. إنّ اللّه

سستى خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

سقف نقره اى خانه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 3

3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا بروند .

لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون

سلام هنگام ورود به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 24،37،40

24 - سلام كردن به يكديگر به هنگام ورود به خانه ها ، توصيه خداوند به همه مسلمانان

فإذا دخلتم بيوتًا فسلّموا على أنفسكم

37 - { عن أبى جعفر ( ع ) إذا دخل الرجل منكم بيته . . . إن لم يكن فيه أحد فليقل : السلام علينا من عند ربّنا يقول اللّه { تحيّة من عنداللّه مباركة طيّبة } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: هر گاه شخصى از شما وارد خانه خود شود. .. اگر كسى در آن خانه نبود، بگويد: {السلام علينا من

عند ربّنا}. خدا مى فرمايد: تحيّة من عنداللّه مباركة طيّبة}.

40 - { أبى الصباح قال : سألت أبا جعفر ( ع ) ، عن قول اللّه عزّوجلّ : فإذا دخلتم بيوتاً فسلّموا على أنفسكم . . . } فقال : هو تسليم الرجل على أهل البيت حين يدخل ثمّ يردّون عليه ، فهو سلامكم على أنفسكم ;

ابوالصباح از امام باقر(ع) پرسيد: اين كه خداوند فرموده است: {فإذا دخلتم بيوتاً فسلّموا على أنفسكم} مراد چيست؟ فرمود: مراد اين است كه شخص، هرگاه وارد خانه شود، بر اهل خانه سلام كند. پس آنان جواب سلام او را مى دهند. پس آن سلام شما بر خودتان است}.

سلام هنگام ورود به خانه ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 4،5

4 - ورود به محل سكونت و خانه ديگران پيش از سلام كردن به اهل آن ، ممنوع است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

5 - اذن خواستن و سلام كردن ، از شرايط و آداب ورود به محل سكونت و خانه ديگران

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا

صرف غذا در خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 6،10،15،16،24

6 - مؤمنان ، در صورتى كه وارد خانه پيامبر ( ص ) شدند ، نبايد منتظر صرف غذا در آنجا باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم إلى طعام غير ن_ظرين إ

{إناء} در لغت به معناى {وقت و ساعت} است (مفردات راغب). مراد از {غير ناظرين إناه} منتظر بودن

براى فرارسيدن وقت غذا است.

10 - مؤمنان ، موظف بودند پس از صرف غذا در ميهمانى پيامبر ( ص ) ، از خانه آن حضرت پراكنده شوند .

فإذا طعمتم فانتشروا

15 - ميهمانان پيامبر ( ص ) پس از صرف غذا ، نبايد به انتظار گفت وگو با اهل خانه آن حضرت ، مجلس را طولانى مى كردند .

فانتشروا و لامستئنسين لحديث

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه سرگرم شدن به گفت وگو، مربوط به اهل خانه باشد و نه گفت وگو با هم. لازم به ذكر است كه فراز {و إذا سألتموهنّ...} مؤيد اين برداشت است.

16 - وارد شدن بدون اجازه به خانه پيامبر ( ص ) و به انتظار غذا نشستن بدون دعوت قبلى ، موجب اذيت آن حضرت بود و بايد از آن پرهيز مى شد .

لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم إلى طعام غير نظرين إنيه و ل_كن إذا دعيتم ف

برداشت بالا بنابراين احتمال است كه مشاراليه {ذلكم} نهى {لاتدخلوا} و {غير ناظرين} باشد.

24 - فرمان به خروج از خانه پيامبر ( ص ) پس از صرف غذا ، سخن و فرمان حق است .

فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسين لحديث إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ فيستحيى منكم و ا

عاريه اثاث خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 1

1 - كسانى كه از عاريه دادن لوازم منزل ، دريغ ورزيده ، احتياجات مردم را ناديده مى گيرند ، گرفتار نفرين خدايند و عذاب جهنم ، فرجام آنان است .

فويل . .. و يمنعون الماعون

{ماعون}، عنوان عامى براى اثاثيه منزل، از قبيل ديگ،

تبر، و كاسه است (مصباح). اين كلمه به معناى كار خير و باران و آب و هر چيز نافع نيز مى آيد (قاموس). ريشه آن {مَعْن} (چيزى كه كم و آسان باشد) است و برخى اصل آن را {معونة} (ابزار كمك دهنده) دانسته اند. (صحاح اللغة)

عبادت در شرق خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 6

6- در آيين مريم ( س ) ، شرقِ خانه و يا معبد ، مكانى مناسب تر براى عبادت بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

است.

عظمت خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

فلسفه خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 4

4- تأمين آرامش و آسايش ، فلسفه و حكمت ساختن خانه و منزل است .

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا

قبول عذرخواهى صاحب خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 3،6

3 - مؤمنان در صورت مواجه شدن با بى ميلى صاحب خانه و درخواست مراجعت ، بايد عذر او را موجه دانسته و بازگردند .

فإن لم تجدوا فيها أحدًا فلاتدخلوها حتّى يؤذن لكم

6 - پذيرفتن عذر صاحب خانه و تحميل نكردن خود بر او و انصراف از ورود به خانه وى ،

نشانه رشد و بالندگى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است. برداشت فوق، مبتنى بر معناى نخست است.

كيفيت حضور در خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 5،7

5 - پدران و مادران ، حق ندارند با وضعيت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ( چون برهنگى و . . . ) در انظار فرزندانشان ظاهر شوند .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم و من بعد صلوة العشاء ثلث عورت لكم

از اين كه فرزندان ممنوع شدند كه بدون اذن، وارد اتاق و محل استراحت پدران و مادرانشان (در سه وقتى كه نوعاً والدين در حال برهنگى و خلوت و متناسب با وضعيت خواب قرار دارند) شوند، مى توان استفاده كرد كه والدين هم نبايد با چنين وضعيتى بر فرزندانشان وارد شوند. گفتنى است: مفهوم جمله {ليس عليكم و لا عليهم جناح; نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست} مؤيد برداشت ياد شده است; زيرا معلوم مى شود كه در اوقات سه گانه، جناح (گناه) خواهد بود.

7 - زنان و مردان مؤمن ، حق ندارند با وضعيت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ، در انظار خدمت كاران خويش ظاهر شوند .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... و من بعد صلوة العشاء ثلث

گفتگو در خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 11،15

11 -

مؤمنان ، نبايد ميهمانى در خانه پيامبر ( ص ) را طولانى مى كردند و به گفتوگو و مذاكره مى پرداختند .

فإذا طعمتم فانتشروا . .. و لامستئنسين لحديث

15 - ميهمانان پيامبر ( ص ) پس از صرف غذا ، نبايد به انتظار گفت وگو با اهل خانه آن حضرت ، مجلس را طولانى مى كردند .

فانتشروا و لامستئنسين لحديث

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه سرگرم شدن به گفت وگو، مربوط به اهل خانه باشد و نه گفت وگو با هم. لازم به ذكر است كه فراز {و إذا سألتموهنّ...} مؤيد اين برداشت است.

لانه سازى بر روى خانه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

مسلمانان و خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 18

18 - مسلمانان صدراسلام ، در ورود وقت و بىوقت به خانه پيامبر ( ص ) و طولانى كردن ميهمانى ، مراعات حال آن حضرت را نمى كردند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوت النبىّ . .. غير ن_ظرين إنيه ... فإذا طعمتم فا

نابودى خانه قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 1

1 - اقدام خداوند به از ميان برداشتن قارون و فرو بردن وى و خانه اش در درون زمين

فخسفنا

به و بداره الأرض

نعمت خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگى زمين براى سكونت انسان ها و آگاهى آنان به خانه سازى ، از مواهب و نعمت هاى بزرگ الهى

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

نقش خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 1

1- خداوند ، خانه و منزل را ، مايه آرامش انسان قرار داد .

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا

نقش خانه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك است.

نهى از اجاره خانه هاى مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 16

16 - { عن على ( ع ) ان رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله نهى أهل مكّة أن يؤاجروا دورهم ، و أن يعلّقوا عليها أبواباً ، و قال : { سواء العاكف فيه و الباد } ;

از حضرت على(ع) روايت شده است كه رسول خدا(ص) اهل مكّه را از

اجاره دادن خانه ها و گذاشتن درب براى آنها نهى كرد و فرمود: {سواء العاكف فيه و الباد}».

ورود به خانه از پشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 9،11،24

9 - ورود به خانه از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، نه از آداب حج است و نه رفتار نيكو براى حاجيان

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

11 - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند .

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

24 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه { ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهور ها } روايت شده است : انه كان المحرمون لايدخلون بيوتهم من أبواب ها و لكنهم كانوا ينقبون فى ظهر بيوتهم أى فى مؤخر ها نقباً يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بذلك ;

] در جاهليت[ كسانى كه براى مناسك حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هايشان وارد آن نمى شدند; بلكه از حفره اى كه در پشت خانه و در انتهاى آن باز مى كردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پايبندى به اين عمل نهى فرمود}.

ورود به خانه ديگران در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 7

7 - ورود

ناگهانى و بدون سلام كردن و اذن خواستن ، به محل سكونت و خانه يكديگر ، از رسوم و اخلاق جاهليت پيش از اسلام بود .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

ورود به خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 1،2،18

1 - مؤمنان ، مجاز نيستند بدون اجازه ، وارد خانه هاى پيامبر ( ص ) شوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوت النبى إلاّ أن يؤذن لكم

2 - مؤمنان ، تنها با اجازه ، مجاز به وارد شدن در خانه پيامبر ( ص ) هستند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم

18 - مسلمانان صدراسلام ، در ورود وقت و بىوقت به خانه پيامبر ( ص ) و طولانى كردن ميهمانى ، مراعات حال آن حضرت را نمى كردند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوت النبىّ . .. غير ن_ظرين إنيه ... فإذا طعمتم فا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 4

4 - كسانى كه وارد منزل پيامبر ( ص ) شوند و اقامت خود را در حدّ آزاردهندگى آن حضرت ادامه دهند ، مورد لعن خدايند .

و لامستئنسين لحديث إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعن

ورود حاجيان به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 8

8 - ورود حاجيان به خانه ، از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، عملى نيكو در ديدگاه مردم عصر جاهليت

و

ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

نفى نيكى از رسم ياد شده (ليس البر)، دلالت مى كند كه آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نيكو و ارجمند بوده است.

ويرانى خانه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 3،12،13

3- توطئه كنندگان عليه دين الهى ، در داخل خانه هاى خود با فرو ريختن سقف خانه ها بر روى آنان ، به هلاكت رسيدند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

ذكر قيد {من فوقهم} پس از بيان {فخر عليهم السقف} (سقف بر آنها فرو ريخت) با اينكه ريزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بيان اين منظور باشد كه آنان در داخل خانه هاى خود، زير آوار مدفون شدند.

12- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله : { فأتى الله بنيانهم من القواعد } قال : كان بيت غدر يجتمعون فيه ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {فأتى الله بنيانهم من القواعد} فرمود: [آن بنيان] خانه خيانتى بود كه در آن اجتماع مى كردند}.

13- { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بنيانهم من القواعد } فخّر عليهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حيث لايشعرون قال : بيت مكرهم أى ماتوا فألقاهم الله فى النار . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {. .. فأتى الله بنيانهم من القواعد...} فرمود: مقصود اين است كه خدا خانه مكرشان را ويران كرد;

يعنى، مردند و خدا آنان را در آتش افكند}.

ويرانى خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 1،4

1 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، نشانه اى گويا از فرود آمدن كيفر الهى بر آنان

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . فتلك بيوتهم خاوية

{خواء} (مصدر {خاوية}) به معناى ويرانى و نيز خالى از سكنه شدن است. در برداشت فوق هر دو معنا لحاظ شده است.

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه {آية} در آيه ياد شده معادل {عبرة} و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون}.

ويژگى خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 3

3 - خانه هاى پيامبر ( ص ) _ از جهت وارد شدن در آنها _ همانند خانه هاى ساير مردم نيست و آداب خاصى دارد .

لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم

ويژگى خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 5،6

5- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) در خانه هاى سنگى و مستحكم خود از هرگونه خطر احساس امنيت كامل مى كردند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

6- اصحاب حجر با پناه گرفتن در خانه هاى سنگى مستحكم ، به گمان باطل خود را از عذاب الهى در امان مى پنداشتند

.

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ساختن خانه هاى سنگى مستحكم، ممكن است در مقابل تهديد شدن به عذاب الهى باشد. دو آيه بعد (فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون) مؤيد اين برداشت است.

ويژگيهاى خانه سازى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 1،2،7

1- اصحاب حجر با شكافتن كوه ها ، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است:B1_ ساختن خانه هاى سنگى از بريده هاى كوهها در دامنه كوهها و يا در جاى ديگر. 2_ ساختن خانه از خود كوهها و در دل آنها. چنان كه در سوره {نحل} (آيه 68) همين تعبير به كار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بيوتاً).

2- اصحاب حجر با تراشيدن كوه ها ، از سنگ هاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

مقصود از تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه امن ممكن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحكام آن باشد.

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ويژگيهاى خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 3

3 _ خانه پيامبر ( ص ) ، داراى حجره هاى متعدد *

إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرت

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {الحجرات} اتاق هايى بوده كه

در اطراف مسجد، به پيامبر(ص) اختصاص داشته است و برخى از درون مسجد با صداى بلند آن حضرت را مى خواندند.

ويژگيهاى خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 5

5- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) داراى خانه هاى سنگى و مستحكم بودند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

نام گذارى قوم ثمود به {اصحاب حجر} مى تواند گوياى برداشت فوق باشد. جمله {و كانوا ينحتون من الجبال بيوتاً...} در دو آيه بعد مؤيد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 2

2- خانه هاى مستحكم و سنگى قوم ثمود _ كه به اميد برقرارى امنيت در برابر عذاب الهى ساخته شد _ نتوانست آنان را حتى در برابر صدايى سهمگين امنيت بخشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

يوسف(ع) در خانه عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 12،14،16

12_ آسودگى و رفاه يوسف ( ع ) در خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

14_ ورود يوسف به خانه عزيز مصر ، زمينه ساز تحقق يافتن وعده هاى الهى درباره او بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

عبارت {لنعلّمه} عطف بر عبارتى مقدر است ; يعنى: مكّنّا ليوسف لنفعل كذا و لنعلّمه . .. ; مراد از لنفعل كذا ، امورى است كه خداوند در ابتداى داستان يوسف بيان كرد مانند {رأيتهم لى ساجدين} و {كذلك يجتبيك ربك ...}.

16_ آموزش تحليل رخداد ها

و تأويل رؤياها ، هدف تقدير الهى از كشاندن يوسف به خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

{لام} در {لنعلّمه} لام غايت است و بيانگر غرض و هدف متعلق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 1

1_ يوسف ( ع ) روزگار كودكى و نوجوانى را در خانه عزيز مصر به سر برد ، تا به جوانى و رشد جسمى و عقلى رسيد .

أكرمى مثوي_ه . .. و لما بلغ أشدّه

كلمه {أشدّ} چنان چه لسان العرب از سيبويه نقل كرده _ جمع شدّة (توان و قدرت) است. بنابراين {أشدّ} ; يعنى ، توانها و قدرتهاى متعدد كه به مناسبت مورد ، شامل توان جسمى و عقلى است.

خانه سازي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خانه سازى

بنى اسرائيل و خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 5

5 _ خداوند ، فرمان داد تا بنى اسرائيل در بر پا كردن خانه هاى خود ، آنها را رو به روى هم بسازند .

و اجعلوا بيوتكم قبلة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه لفظ {قبلة} مصدر نوعى به معناى اسم فاعل باشد ; يعنى: اجعلوا بيوتكم متقابلة.

تاريخ خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5

5- آفرينش

دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

خانه سازى در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9،10

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

{سهول} جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. {الجبال} من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله {إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً}، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

خانه سازى در كوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

{سهول} جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. {الجبال} من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به

نزع خافض است. بنابراين جمله {إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً}، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

خانه سازى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

{نَحْت} (مصدر {تنحتون}) به معناى تراشيدن و{فراهة} (مصدر {فارهين}) به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 4،8

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

{صخر} (جمع {صخرة}) به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و {جَوْب} (مصدر {جابوا}) به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. {وادى} _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

8 - آگاهى قوم ثمود ، به نحوه بريدن سنگ هاى كوه و ايجاد خانه هاى سنگى

جابوا الصخر

خانه سازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 4

4 - قوم عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 2

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

فلسفه خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 4

4- تأمين آرامش و آسايش ، فلسفه و حكمت ساختن خانه و منزل است .

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا

نعمت خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگى زمين براى سكونت انسان ها و آگاهى آنان به خانه سازى ، از مواهب و نعمت هاى بزرگ الهى

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

ويژگيهاى خانه سازى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 1،2،7

1- اصحاب حجر با شكافتن كوه ها ، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است:B1_ ساختن خانه هاى سنگى از بريده هاى كوهها در دامنه كوهها و يا در جاى ديگر. 2_ ساختن خانه از خود كوهها و در دل آنها. چنان كه در سوره {نحل} (آيه 68) همين تعبير به كار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بيوتاً).

2- اصحاب حجر با تراشيدن كوه

ها ، از سنگ هاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

مقصود از تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه امن ممكن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحكام آن باشد.

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

خانه همگانى

{خانه همگانى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 6

6 _ كعبه از آن تمامى مردم نه قشر و طايفه اى خاص

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

خباثت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خباثت

آثار خباثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 14

14 _ ضيق صدر و تهى بودن قلب از ايمان، نشانه غلبه پليدى بر آن است.

كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 5

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از نظر دريافت معارف به انواع

زمينها و دريافت باران رحمت.

خباثت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خباثت خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خباثت ذبيحه بى بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خباثت قربانى بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از

خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خباثت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 15

15 _ پليدى بر كافران استيلا دارد.

يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون

خباثت متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 9

9 _ متجاوزان و فسادگران ، مانند سرزمين خبيث كم بهره از فيض الهى و انسانهايى بى ثمرند .

إنه لايحب المعتدين. و لاتفسدوا ... و الذى خبث

خباثت محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 16

16- اضطرار ، از ميان برنده ممنوعيت شرعى محرمات و نه قبح و خباثت واقعى آنها *

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

تذكر به غفران و رحمت الهى، مى تواند نشان دهنده بقاى نوعى از قبح و خباثت در فعل حرام اضطرارى باشد.

خباثت مردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 5

5 _ حيوانى كه با نام خدا

ذبح نشود، مظهر فسق است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه} مى تواند {ما} در {مما لم يذكر} باشد در نتيجه حيوان ذبح شده بدون نام خدا، خود فسق است.

خباثت مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 9

9 _ متجاوزان و فسادگران ، مانند سرزمين خبيث كم بهره از فيض الهى و انسانهايى بى ثمرند .

إنه لايحب المعتدين. و لاتفسدوا ... و الذى خبث

خباثت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 10

10 _ پاكى طينت موجودات ، امرى اصيل و خباثت آنها ، امرى عرضى است . *

و البلد الطيب . .. و الذى خبث

توصيف زمين مستعد با وصف {الطيب} در مقابل توصيف زمين نامستعد با فعل {خبث}، مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد. زيرا وصف دلالت بر ثبوت دارد و فعل حاكى از حدوث است.

نشانه هاى خباثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 12

12 _ ضيق صدر (تنگ دلى و حق ناپذيرى) نشانه تسلط پليدى بر آدمى است.

و من يرد أن يضله . .. كذلك يجعل الله الرجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 7

7 _ ثمربخشى فراوان ، نشانه طيب بودن و كم ثمرى ، نشانه خباثت

و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

خبايث

اجتناب از خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 100 - 4،7،10،17

4 _ ضرورت پرهيز از فريفتگى و دلبستگى به اشياء پليد و ناپاك على رغم زيادى شگفت برانگيز آنها

لايستوى . .. و لو اعجبك كثرة الخبيث

7 _ لزوم رعايت تقوا با پرهيز از ناپاكى ها و گرايش به پاكيها

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه

10 _ تنها خردمندان زمينه دار دورى جستن از ناپاكى ها و گرايش به پاكيها

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

17 _ پرهيز از پليد و ناپاك و گرايش به پاكى ها ، زمينه نيل به فلاح و رستگارى

لايستوى الخبيث و الطيب . .. لعلكم تفلحون

ارزش خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 1،3،5،8

1 _ هرگز بد ها و ناپاك ها به ارزش مساوى با خوب ها و پاك ها نخواهند رسيد .

قل لايستوى الخبيث و الطيب

3 _ پاكى و ناپاكى از جمله ملاك هاى حرمت و حليت اشياء

لايستوى الخبيث و الطيب

5 _ پاكى و ناپاكى از جمله ملاك هاى ارزشگذارى اشياء

قل لايستوى الخبيث و الطيب و لو اعجبك كثرة الخبيث

8 _ تنها خردمندان ، دانا به نابرابرى پاك و ناپاك و واقف به ارزش برتر پاكيهايند گرچه اندك باشد .

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

توجه خطاب به صاحبان خرد با اينكه همگان وظيفه دار رعايت تقوا با گرايش به پاكيها و پرهيز از ناپاكيها هستند، مى تواند اشاره به اين باشد كه شناخت پاكى از ناپاكى و درك ارزش برتر پاكيها هر چند از نظر مقدار اندك باشد، تنها از عهده صاحبان عقل و

خرد ناب ساخته است.

استفاده از خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 14،16

14 - بهره گيرى از محرمات و چيزى هاى پليد و ناپاك ، پيروى كردن از شيطان است .

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً و لاتتبعوا خطوت الشيطن

16 - واداشتن مردم به استفاده از حرام ها و پليدى ها و نيز بازداشتن آنان از نعمت هاى حلال ، نمودى از دشمنى شيطان با انسان است .

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً و لاتتبعوا خطوت الشيطن إنه لكم عدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 11

11 - پرهيز از نعمت هاى حلال و طيب ، استفاده از پليدى ها و حرام خوارى ، از كار هاى بد و ناپسند است .

كلو مما فى الأرض حلالا طيباً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 5

5 - استفاده از خوراكى هاى خبيث ( ناپاك و ناملايم با طبع ) حرام است .

كلوا من طيبت ما رزقنكم

استفاده مسيحيان از خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 19

19 _ يهود و نصارا در پيش از اسلام ، مبتلا به بهره گيرى از ناپاكى ها و پرهيز از برخى پاكى ها و پاكيزه ها

يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

مراد از ضمير {هم} در {لهم} و {عليهم} به قرينه {التورية و الانجيل}، يهود و نصارا است.

استفاده يهود از خبايث

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 19

19 _ يهود و نصارا در پيش از اسلام ، مبتلا به بهره گيرى از ناپاكى ها و پرهيز از برخى پاكى ها و پاكيزه ها

يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

مراد از ضمير {هم} در {لهم} و {عليهم} به قرينه {التورية و الانجيل}، يهود و نصارا است.

انفاق از خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 15

15 _ انفاق از مال رَبَوى ، مصداقى براى انفاق از اموال خبيث و مورد نهى خداوند

و لا تيمّموا الخبيث

كان النّاس حين اسلموا عندهم مكاسب من الربا . .. فكان الرجل يتعمّدها من بين ماله فتصدّق بها فنهاهم اللّه عن ذلك ...

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 149، ح 492 ; تفسير برهان، ج 1، ص 255، ح 6 و 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 14

14 _ انفاق نكردن و نيز انفاق از اموال خبيث ( غير مرغوب ) ، از مصاديق فحشا و زشتى

انفقوا من طيّبات ما كسبتم . .. الشّيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

جمله {يأمركم بالفحشاء}، تفسيرى از وسوسه شيطان، مبنى بر ترك انفاق و نيز انفاق از مال خبيث است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 6

6 _ ترك انفاق و يا انفاق را به ريا و منّت و آزار آلودن و نيز انفاق كردن از خبايث و عمل نكردن به نذر ، ستمگرى است .

لا تبطلوا صدقاتكم

بالمنّ و الاذى . .. انفقوا من طيّبات ... و ما للظالمين من انصا

تحريم خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 16،18

16 _ حكم به حلّيت همه پاكيزه ها و تحريم همه ناپاكى ها ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست .

و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

18 _ امر به معروف و نهى از منكر ، حلال دانستن پاكيزه ها و حرام شمردن ناپاكى ها ، از علامت هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر اسلام

الذى يجدونه . .. يأمرهم بالمعروف ... و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جمله هاى {يأمرهم و . .. } حال براى ضمير مفعولى در {يجدونه} است و لذا مى رساند كه مفاد اين جمله ها به عنوان صفات پيامبر موعود در تورات و انجيل بيان شده است. بر اين اساس مى توان گفت كه از اهداف بيان اين ويژگيها در تورات و انجيل، راهنمايى اهل كتاب است به امورى كه بايد در شناسايى پيامبر موعود در نظر داشته باشند.

حرمت خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 5

5 _ خوردن خبائث ، حرام است .

احل لكم الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 17

17 _ هر چيز طيب و پاكيزه ، حلال و هر چيز خبيث و ناپاك ، حرام است .

و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

عوامل تشخيص خبايث

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 9

9 _ عقل و خرد ابزار شناخت پاكى ها و ناپاكى ها و دست يابى به ارزش برتر پاكيها

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

گرايش به خبايث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 12

12 _ گرايش به ناپاكى ها و زشتى ها ، نشانه بى خردى و نادانى

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

خبر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خبر

آثار اعتماد به خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 6،7

6 - اعتماد به خبر فاسق ، بدون تحقيق و بررسى ، دربردارنده خطر براى جامعه

أن تصيبوا قومًا بجه_لة

7 - ترتيب اثر دادن به خبر فاسق ، بدون تحقيق و بررسى ، عملى جاهلانه و ندامت بار است .

أن تصيبوا قومًا بجه_لة فتصبحوا على ما فعلتم ن_دمين

آثار اهميت خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 2

2 - وجوب بررسى صدق خبر فاسق ، منوط به مهم بودن آن است . *

إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

با توجه به اين كه {نبأ} به خبر مهم گفته مى شود; مى توان نتيجه گرفت كه وجوب تبيّن در خصوص اخبار مهم است; نه در مورد مطلق خبر، هر چند ناچيز باشد.

آگاهى در نقل خبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 18

18 - شرح و بيان وقايع ، بايد از روى علم و آگاهى

باشد .

أم كنتم شهداء إذ حضر يعقوب الموت

خداوند، ادعاى يهود (وصيت يعقوب به ملازمت بر يهوديت) را با اين جمله {أم كنتم . ..} (شما كه حضور نداشتيد ...) بى اساس دانسته است و اين بدان معناست كه: خبر و بيان وقايع بايد از روى علم و آگاهى بوده تا شايسته پذيرش باشد.

بررسى خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 1

1 - مؤمنان ، موظف به بررسى درستى گزارش هاى شخص فاسق و اكتفا نكردن به صرف خبر دادن او

ي_أيّها الذين ءامنوا إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

بهترين خبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 1،2

1 - رسالت پيامبراسلام و توحيد الهى ، خبرى پرفايده و بزرگ براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد (مفردات راغب). در اين كه مقصود از اين خبر چيست و ضمير {هو} به چه چيز برمى گردد، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: 1_ برخى آن را رسالت انذارگرى پيامبر(ص) و توحيد الهى مى دانند كه در ضمن آيه قبل از آن ياد شده است. 2_ برخى ديگر آن را مربوط به بحث معاد مى شمرند كه در ضمن آيات 49 تا 64 از آن ياد گرديده است. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

2 - قيامت و احوال خوبان و بدان و بهشتيان و دوزخيان ، خبرى پرفايده و بزرگ

قل هو نبؤا عظيم

تبيين خبر هاى مفيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص

- 38 - 67 - 5

5 - بيان اخبار و اطلاعات بزرگ و پرفايده ، بخشى از قلمرو موضوعات قرآن

قل هو نبؤا عظيم

حجيت خبر عادل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 3

3 - اخبار شخص عادل ، معتبر و بى نياز از تبيّن و تفحّص

إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

وصف {فاسق}، مى رساند كه {فسق مخبر} علت اصلى وجوب تبيّن و تفحّص است. بنابراين هر جا كه مخبر عادل باشد، خبرش معتبر و بى نياز از تبيّن است.

حجيت خبر واحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 16

16 _ خبر واحد ، معتبر و حجت است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم لعلهم يحذرون

ترتيب اثر دادن جامعه به سخنان ارشادگران، مبتنى بر حجت بودن گفتار آنان است.

خبر از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 4

4 - نقش حياتى و سازنده اخبار و اطلاعات مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 1،3

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

3 - اخبار مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، درخور تأمل و تفكر

هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

محكوم كردن

روى گردانى از اخبار بزرگ و سودمند مربوط به قيامت و. .. و بى اعتنايى به آنها، مى رساند كه انسان بايد به تأمل و انديشه در آنها بپردازد و از آنها روى گردانى نكند.

خبر از رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 4

4 - نقش حياتى و سازنده اخبار و اطلاعات مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 1،3

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

3 - اخبار مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، درخور تأمل و تفكر

هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

محكوم كردن روى گردانى از اخبار بزرگ و سودمند مربوط به قيامت و. .. و بى اعتنايى به آنها، مى رساند كه انسان بايد به تأمل و انديشه در آنها بپردازد و از آنها روى گردانى نكند.

خبر از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 4

4 - نقش حياتى و سازنده اخبار و اطلاعات مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 1،3

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و

رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

3 - اخبار مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، درخور تأمل و تفكر

هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

محكوم كردن روى گردانى از اخبار بزرگ و سودمند مربوط به قيامت و. .. و بى اعتنايى به آنها، مى رساند كه انسان بايد به تأمل و انديشه در آنها بپردازد و از آنها روى گردانى نكند.

خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 5

5 - روحيه فسق ، داراى تأثير منفى در تشخيص ها و گزارش هاى فرد فاسق *

إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

وصف {فاسق}، مى رساند كه عنوان فسق و روحيه بى پروايى فاسق، در ابعاد گفتارى و ادراكى وى تأثير گذاشته و مانع از تشخيص درست و گزارش صحيح مى باشد.

خبر وليد بن عقبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 5

5 - تلاش برخى از مسلمانان ، براى واداشتن پيامبر ( ص ) به پذيرش خبر { وليد } *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه لو يطيعكم . .. لعنتّم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و بنابر اين كه مراد از فاسق در آيه قبل وليد بن عقبه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

خبر هاى آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 1،3

1 - شياطين ، ناتوان از شنود اخبار آسمان

لايسّمّعون

إلى الملإالأعلى

3 - شياطين ، درصدد دست يابى به اطلاعات موجود در آسمان و اخبار مربوط به امور غيبى اهل زمين

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

بيش تر مفسران برآنند كه گوش فرا دادن شياطين به سخنان موجودات والامقامى چون فرشتگان، با هدف دست يابى به امور غيبى مربوط به اهل زمين و اطلاعات موجود در آسمان صورت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 10 - 1

1 - برخى از شياطين ، به صعود به آسمان نزديك موفق شده و با سرعت و دزدانه به اطلاعات و اخبار ناچيزى دست خواهند يافت .

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى . .. إلاّ من خطف الخطفة

{خَطِفَ} به معناى اختلاس و ربودن با سرعت است و {خطفة} _ بر وزن {فعلة} كه دال بر {مرّة} است _ مفعول مطلق و به معناى يك بار ربودن است. گفتنى است كه در اين آيه، كنايه از ربودنِ كم و ناچيز از اطلاعات و اخبار موجود در آسمان است.

خبر هاى غيبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 6

6 - اطلاعات و اخبار غيبى مربوط به اهل زمين ، در اختيار فرشتگان آسمان قرار دارد .

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 11

11 - وجود خبر هاى غيبى و پيشگويى از آينده ، در قرآن

فلاتنسى

خبر هاى مفيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 4

4 - نقش حياتى و سازنده اخبار و اطلاعات مربوط به توحيد

، قيامت و رسالت پيامبراسلام براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

خبر هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 2،3،5

2 - مبادرت هدهد به طرح دليل غيبت خود و ارائه اطلاعات جديد به سليمان ( ع )

فقال أحطت بما لم تحط به

3 - هدهد ، مدعى دستيابى به موضوعى خارج از قلمرو اطلاعات سليمان

أحطت بما لم تحط به

{احاطة} در اين جا كنايه از علم آمده است; يعنى، {علمت بما لم تعلم به; به چيزى دست يافتم كه تو به آن دست نيافته اى}.

5 - هدهد ، پيامدار خبرى بزرگ و قطعى از سرزمين { سبا } براى سليمان ( ع )

و جئتك من سبإ بنبإ يقين

{نبأ} به خبر مهم و شنيدنى گفته مى شود; يعنى، {براى تو از سبا خبرى قطعى آورده ام كه بسيار مهم و شنيدنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 23 - 1

1 - اخبار هدهد از فرمانروايى يك زن بر مردم سرزمين سبا

إنّى وجدت امرأة تملكهم

{مُلْك} (مصدر {تملكهم}) به معناى حكومت و فرمانروايى است; يعنى، زنى را يافتم كه بر آنان حكمرانى مى كند.

زيان خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 8،10

8 - نقش ويرانگر منابع خبرى فاسد ، در مناسبات و امنيت جوامع

إن جاءكم فاسق بنبإ . .. أن تصيبوا قومًا بجه_لة

از تعليل {أن تصيبوا قوماً بجهالة} و متفرع شدن آن بر فسق مخبر، مطلب بالا نتيجه گيرى مى شود.

10 - جامعه صدر اسلام در معرض خطر ، از

ناحيه گزارش هاى برخى از افراد فاسق

إن جاءكم فاسق . .. أن تصيبوا قومًا بجه_لة

با توجه به شأن نزول هايى كه مفسران ذكر كرده اند، هشدار خداوند در آيه شريفه، هنگامى صورت گرفت كه نشانه هاى خطر ياد شده در جامعه به نوعى رخ نموده بود.

شرايط بررسى خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 2

2 - وجوب بررسى صدق خبر فاسق ، منوط به مهم بودن آن است . *

إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

با توجه به اين كه {نبأ} به خبر مهم گفته مى شود; مى توان نتيجه گرفت كه وجوب تبيّن در خصوص اخبار مهم است; نه در مورد مطلق خبر، هر چند ناچيز باشد.

شرايط نقل خبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 18

18 - شرح و بيان وقايع ، بايد از روى علم و آگاهى باشد .

أم كنتم شهداء إذ حضر يعقوب الموت

خداوند، ادعاى يهود (وصيت يعقوب به ملازمت بر يهوديت) را با اين جمله {أم كنتم . ..} (شما كه حضور نداشتيد ...) بى اساس دانسته است و اين بدان معناست كه: خبر و بيان وقايع بايد از روى علم و آگاهى بوده تا شايسته پذيرش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 5

5 _ انطباق دقيق با واقعيت و پرهيز از مبالغه، معيارهايى كه بايد در نقل خبر مراعات كرد.

زين لكثير من المشركين

شيوع خبر معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 39 - 5

5 - راه يافتن خبر معجزات موسى ( ع ) در ميان توده مردم

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون

خبر واحد

حجيت خبر واحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 16

16 _ خبر واحد ، معتبر و حجت است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم لعلهم يحذرون

ترتيب اثر دادن جامعه به سخنان ارشادگران، مبتنى بر حجت بودن گفتار آنان است.

خجلت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خجلت

خجلت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 5

5 _ انكار رسالت پيامبر اسلام ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى در قيامت

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

{الرسول} مى تواند از باب تنازع، مفعول {كفروا} نيز باشد.

خجلت اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 1

1 - ندامت و سرافكندگى مجرمان ، در صحنه قيامت ، منظره اى بس ديدنى و عبرت انگيز است .

و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

{نكس الرأس} به معناى {پايين انداختن سر از شرمندگى و خجالت} است. لازم به گفتن است كه جواب {لو} محذوف بوده و آن، چيزى شبيه {لرأيتَ شيئاً عجيباً و هو...} است.

خجلت اخروى مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 3

3 - منكران لقاء اللّه در قيامت ، مردمانى سرافكنده و شرمسارند .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم

خجلت

در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 11

11 - سرافكندگى و شرمندگى ، از جمله عذاب هاى روز قيامت است .

و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم . .. فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

{ه_ذا} مى تواند مفعول فعل {ذوقوا} باشد و مشاراليه آن مضمون {ناكسوا رءوسهم. ..} باشد.

خجلت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 1

1- بت پرستان ، در برابر استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، سر افكنده و شرمسار شدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم

{نكس} به معناى قلب و برگرداندن قسمت بالاى شىء به پايين و برعكس است. جمله {نكسوا على رءوسهم} تمثيل (از نوع تشبيه معقول به محسوس) و كنايه از افرادى است كه از شدت شرمسارى و سر افكندگى، سر آنان به طرف پايين بدنشان قرار مى گيرد.

خجلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 2،3،11

2 _ شرمسارى و رسوايى بى اندازه كافران به خدا و منكران معاد در قيامت

ماذا عليهم لو امنوا . .. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض

به دليل آيات گذشته، مراد از كفر، كفر به خدا و معاد است.

3 _ صحنه شهادت پيامبر ( ص ) در قيامت ، موجب شرم و تأسف بى اندازه كافران

و جئنا بك على هؤلاء شهيداً. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض

{يومئذ} متعلق به {شهيداً} است. يعنى آن روز كه پيامبر (ص) بر اعمال گواهى دهد.

11 _ شرمسارى

و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )

و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً

مصداق مورد نظر از كتمان حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.

عوامل خجلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 4،5

4 - عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى مرگبار در قيامت

و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

5 _ انكار رسالت پيامبر اسلام ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى در قيامت

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

{الرسول} مى تواند از باب تنازع، مفعول {كفروا} نيز باشد.

خداپرستان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خداپرستان

{خداپرستان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 16

16 - از تبار نيكان و خداپرستان بودن ، از فضايل و كمالات آدمى

و كانت من الق_نتين

استقامت خداپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 6

6 - روى گردانى مردم از عبادت خداوند ، نبايد تزلزلى در خداپرستان ايجاد كند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

جمله همخوان با {و لا أنتم عابدون} اين بود كه گفته شود: {ما أنا عابد}; تغيير آن تعبير به فعل مضارع {أعبد}، براى تصريح به وضعيت آينده و نفى تزلزل در عبادت است.

خداپرستى

ادعاى خداپرستى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 6

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى

_ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

اقوام پيشين و خداپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 22

22- اقوام كافر گذشته ، دعوت انبيا را به خداپرستى تلاشى براى خارج كردن معبودهايشان از صحنه مى دانستند و با آن به مخالفت برمى خاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

خداپرستى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه {إلاّ} در استثناى متصل به كار رفته باشد.

خداپرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه {إلاّ} در استثناى متصل به كار رفته باشد.

خداپرستى قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 13

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

خداپرستى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 15

15 - مريم ( س ) ، از تبار طاعت پيشگان و از نسل نيكان و خداپرستان

و كانت من الق_نتين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {من} در {من القانتين} نشويه باشد; يعنى، مريم(س) برآمده از قانتان بود.

دعوت به خداپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 22

22- اقوام كافر گذشته ، دعوت انبيا را به خداپرستى تلاشى براى خارج كردن معبودهايشان از صحنه مى دانستند و با آن به مخالفت برمى خاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

شرايط خداپرستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 1

1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى

كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 2

2 - سازش خواهان كافر ، به رغم اظهار آمادگى براى پذيرش مشروط توحيد ، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آينده آنان ، فرقى نمى كرد .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

اين آيه گرچه با آيه سوم، عبارتى يكسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آيه سوم _ به قرينه آيه قبل از آن _ مراد زمان آينده است; ولى در اين آيه _ به قرينه آيه قبل از اين _ مراد زمان حال است.

شرايط خداپرستى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 1

1 - برخى از كافران عصر بعثت ، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط ، به پيامبر ( ص ) عرضه كردند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

فطرت خداپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 7

7 - گرايش به پرستش آفريدگار هستى ، گرايشى فطرى و طبيعى

فصدّهم عن السبيل

{السبيل} (آن راه) اشاره به همان راه طبيعى و فطرى دارد كه راهى يگانه است و در صورت نبود مانعى در آن، انسان ها به خداى يگانه ره مى برند و هدايت مى يابند. همه انحراف ها نيز ناشى از موانعى است كه شيطان در اين طريق پديد مى آورد.

خداترسان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خداترسان

آرامش اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 54 - 5

5 - بى قراران از خوف مقام پروردگار ، داراى آرامش و آسايش در نعمت هاى بهشت

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

آسايش اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 54 - 4،5

4 - شكوه ، جلال ، آسايش و تنعم ، جملگى جمع در بهشت خائفان از مقام پروردگار

و لمن خاف مقام . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

5 - بى قراران از خوف مقام پروردگار ، داراى آرامش و آسايش در نعمت هاى بهشت

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 2

2 - آسايش ، تنعم و بهرهورى هاى خائفان مقام پروردگار در بهشت ، جلوه اى از ربوبيت عالى خداوند و نعمتى غير قابل انكار و تكذيب

متّك_ين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آمرزش خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 1

1 - خداترسان ، مشمول غفران عظيم خداوند و بهره مند از پاداش بزرگ او

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

تنكير {مغفرة}; دلالت بر تعظيم دارد.

انذار از خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 45 - 3

3 - تنها كسانى هشدار ها و

انذار هاى پيامبر ( ص ) را مى پذيرند كه داراى زمينه خشيت و هراس از گرفتارى هاى قيامت باشند .

إنّماأنت منذر من يخشيها

انذار پيامبر(ص)، همگانى است و به طايفه خاصى نظر ندارد; اختصاص آن به {من يخشاها}، ناظر به تأثيرپذيرى آنان و سود نبردن ديگران است.

اهميت شخصيت خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 3

3 - افراد خداترس و نگران از ناكامى در تزكيه و درست كارى ، سزاوار ارج نهادن و دريغ نداشتن راهنمايى و ارشاد از آنان

جاءك . .. و هو يخشى

اهميت همنشينى با خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 4

4 - لزوم استقبال از همنشينى با خداترسان و دين پژوهان و پرهيز از بى اعتنايى به آنان

فأنت عنه تلهّى

ايمان خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 45 - 3

3 - تنها كسانى هشدار ها و انذار هاى پيامبر ( ص ) را مى پذيرند كه داراى زمينه خشيت و هراس از گرفتارى هاى قيامت باشند .

إنّماأنت منذر من يخشيها

انذار پيامبر(ص)، همگانى است و به طايفه خاصى نظر ندارد; اختصاص آن به {من يخشاها}، ناظر به تأثيرپذيرى آنان و سود نبردن ديگران است.

باغهاى اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 1،5

1 - خائفان مقام پروردگار ، علاوه بر دو بوستان بهشت ، از دو بوستان ديگر نيز برخوردارند .

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من

دونهما جنّتان

واژه {دون} _ در {من دونهما} _ در صورتى كه به معناى {غير} باشد بيانگر برداشت بالا خواهد بود.

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . .و أمّا قوله { و من دونهما جنّتان } يقول من دونهما فى الفضل و ليس من دونهما فى القرب و هما لأصحاب اليمين و هى جنّة النعيم و جنّة المأوى . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..اما اين قول خداوند {و من دونهما جنّتان} مى فرمايد: پايين تر از آن دو در فضيلت نه پايين تر در نزديكى (مكانى) و آن دو بهشت براى اصحاب اليمين است و آن [معروف] به {جنّة النعيم} و {جنّة المأوى} مى باشد}.

بهشت خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 1

1 - خائفان مقام پروردگار ، علاوه بر دو بوستان بهشت ، از دو بوستان ديگر نيز برخوردارند .

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

واژه {دون} _ در {من دونهما} _ در صورتى كه به معناى {غير} باشد بيانگر برداشت بالا خواهد بود.

پاداش اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 2

2 - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

پاداش خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46

- 5

5 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى در قبال عمل و بهشتى ديگر از فضل الهى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

طبق نظر برخى از مفسران، تثنيه آمدن {جنّتان} نظر به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 1

1 - پاداش بهشت به بيمناكان مقام پروردگار ، نعمتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب

و لمن . .. جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 1

1 - خداترسان ، مشمول غفران عظيم خداوند و بهره مند از پاداش بزرگ او

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

تنكير {مغفرة}; دلالت بر تعظيم دارد.

پاكى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

پيروزى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 1

1 - خداترسان تقوا پيشه و اطاعت كنندگان از خدا و رسول ، حتماً ظفرمند و كامياب اند .

و من يطع اللّه و رسوله و يخش اللّه و يتّقه فأُول_ئك هم الفائزون

تذكر اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 2

2 - خداترسان دور از هواپرستى

با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

ترك اعراض از خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 4

4 - لزوم استقبال از همنشينى با خداترسان و دين پژوهان و پرهيز از بى اعتنايى به آنان

فأنت عنه تلهّى

تعدد باغهاى اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 1

1 - بيمناكان دادگاه عدل الهى و حضور در محضر او ، برخوردار از دو بوستان

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

در صورتى كه مراد از {مقام ربّه} محضر پروردگار در قيامت باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تنزيه خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 12

12 - خداترسان ، از دل بستگى شديد به دنيا مبرّا هستند .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

حسن فرجام خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18_ آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار

حق پذيرى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 9

9 - خداترسان و نمازگزاران ، بيشتر از ديگران

، حق پذيراند .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

خداترسان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 1،4

1 - بهشت ، از آن بيم دارندگان از خداوند در نهان

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. من خشى الرحم_ن بالغيب

بنابراين كه {بالغيب} متعلق به {خشى} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

4 - بهشت پاداش آنان كه با وجود محسوس نبودن خداوند ، همه جا وى را در نظر داشته و از او بيم دارند .

من خشى الرحم_ن بالغيب

بنابر اين كه {بالغيب} وصف براى {رحمان} باشد، برداشت بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 2،4،5

2 - بيم دارندگان از گناه و مخالفت پروردگار ، بهره مند از دو بهشت

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

خوف از مقام پروردگار، مى تواند كنايه از ترك گناه و پرهيز از مخالفت با فرمان پروردگار باشد. برداشت بالا بر پايه اين احتمال است.

4 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى مادى و بهشتى معنوى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

تثنيه آمدن {جنّتان} ممكن است اشاره به مطلب بالا داشته باشد; چه اين كه برخى از مفسران نيز بدان اشاره كرده اند.

5 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى در قبال عمل و بهشتى ديگر از فضل الهى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

طبق نظر برخى از مفسران، تثنيه آمدن {جنّتان} نظر به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 50 -

2

2 - دو بهشت خائفان از خدا ، داراى تفاوت هاى بسيار و تنوع فراوان *

و لمن خاف . .. جنّتان ... ذواتا أفنان ... فيهما عينان تجريان

از اين كه پس از عبارت {و لمن خاف . .. جنّتان} اوصاف به گونه تثنيه آمده است، چنين استفاده مى شود كه تفاوت آن دو {جنّت} اعتبارى نيست; بلكه آن چشمه اى دارد و اين چشمه اى ديگر; به خصوص اگر {أفنان} به معناى {انواع} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 1

1 - چشمه هاى جارى در بهشت خائفان ، نعمتى غير قابل انكار و تكذيب ناپذير

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 54 - 4،5

4 - شكوه ، جلال ، آسايش و تنعم ، جملگى جمع در بهشت خائفان از مقام پروردگار

و لمن خاف مقام . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

5 - بى قراران از خوف مقام پروردگار ، داراى آرامش و آسايش در نعمت هاى بهشت

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 2

2 - آسايش ، تنعم و بهرهورى هاى خائفان مقام پروردگار در بهشت ، جلوه اى از ربوبيت عالى خداوند و نعمتى غير قابل انكار و تكذيب

متّك_ين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41

- 1

1 - بهشت ، تنها جايگاه نهايى براى خداترسان رهيده از هواى نفس

فإنّ الجنّة هى المأوى

جمله {فإنّ الجنّة. ..} به دليل وجود {ال} جنس در خبر، دلالت بر حصر دارد.

خداترسان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 1،2

1 - حاضران در قيامت ، به دو دسته متمايزِ طغيان گران و خداترسان دور از هوا و هوس ، تقسيم خواهند شد .

فأمّا من طغى . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

در تركيب آيات حاضر، گفته شده است كه جمله {فإذا جاءت الطامّة الكبرى} حاوى ادات شرط و فعل شرط است و تقسيم حاضران به دو دسته _ كه از جملات {فأمّا من طغى. .. و أمّا من خاف...} استفاده مى شود _ جزاى آن است.

2 - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

خداترسان و انذارهاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 7

7 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در خداترسان و بر

پادارندگان نماز مؤثر بوده است .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

خداترسان و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 12

12 - خداترسان ، از دل بستگى شديد به دنيا مبرّا هستند .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

رستگارى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

زمينه ترس خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 6

6 - عاقبت انديشان و اهل خشيت ، تأثيرپذير از تذكرات و پند هاى قرآن

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى

سعادت خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 5

5 - خداترسان و پندپذيران ، سعادتمنداند .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى

اين آيه با آيه قبل، داراى {احتباك} (از وجوه بلاغت) است; يكى از {خشيت} سخن گفته و ديگرى از {شقاوت} و بيان نقطه مقابل هر يك را به قرينه بودن ديگرى موكول كرده است; بدين معنا كه اهل خشيت، نقطه مقابل {شقاوت}; يعنى، سعادت را دارند و اهل {شقاوت} گرفتار نقطه مقابل {خشيت}; يعنى، گستاخى هستند.

سهولت تعليم خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 10 - 4

4 - آگاه ساختن اهل خشيت به معارف قرآن ، آسان و بى نياز از تحمل رنج و ناراحتى است .

سنقرئك . .. و نيسّرك لليسرى . فذكّر ... سيذّكّر من يخشى

شكوه اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 54 - 4

4 - شكوه ، جلال ، آسايش و تنعم ، جملگى جمع در بهشت خائفان از مقام پروردگار

و لمن خاف مقام . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

صورت اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

عبرت پذيرى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 10 - 6

6 - عاقبت انديشان و اهل خشيت ، تأثيرپذير از تذكرات و پند هاى قرآن

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى

علايق خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 4

4 - بهشتيان و خداترسان ، مجذوب همسران بهشتى خود

فيهنّ ق_صرت الطرف

مقصود از {طرف} مى تواند نگاه همسران زنان بهشتى باشد; يعنى، زنان بهشتى چنان جذاب اند كه نظر و چشم ديگران (همسران) را به خود مشغول مى دارند.

فرجام اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 1

1 - بهشت ، تنها جايگاه نهايى براى خداترسان رهيده از هواى نفس

فإنّ الجنّة هى المأوى

جمله {فإنّ الجنّة. ..} به دليل وجود {ال} جنس در خبر، دلالت بر حصر دارد.

فضايل خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 1

1 - بهشت ، از آن بيم دارندگان از خداوند در نهان

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. من خشى الرحم_ن بالغيب

بنابراين كه {بالغيب} متعلق به {خشى} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 1،2،4،5

1 - بيمناكان دادگاه عدل الهى و حضور در محضر او ، برخوردار از دو بوستان

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

در صورتى كه مراد از {مقام ربّه} محضر پروردگار در قيامت باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

2 - بيم دارندگان از گناه و مخالفت پروردگار ، بهره مند از دو بهشت

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

خوف

از مقام پروردگار، مى تواند كنايه از ترك گناه و پرهيز از مخالفت با فرمان پروردگار باشد. برداشت بالا بر پايه اين احتمال است.

4 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى مادى و بهشتى معنوى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

تثنيه آمدن {جنّتان} ممكن است اشاره به مطلب بالا داشته باشد; چه اين كه برخى از مفسران نيز بدان اشاره كرده اند.

5 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى در قبال عمل و بهشتى ديگر از فضل الهى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

طبق نظر برخى از مفسران، تثنيه آمدن {جنّتان} نظر به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 1

1 - خائفان مقام پروردگار ، علاوه بر دو بوستان بهشت ، از دو بوستان ديگر نيز برخوردارند .

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

واژه {دون} _ در {من دونهما} _ در صورتى كه به معناى {غير} باشد بيانگر برداشت بالا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه

تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 1

1 - بهشت ، تنها جايگاه نهايى براى خداترسان رهيده از هواى نفس

فإنّ الجنّة هى المأوى

جمله {فإنّ الجنّة. ..} به دليل وجود {ال} جنس در خبر، دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 45 - 3

3 - تنها كسانى هشدار ها و انذار هاى پيامبر ( ص ) را مى پذيرند كه داراى زمينه خشيت و هراس از گرفتارى هاى قيامت باشند .

إنّماأنت منذر من يخشيها

انذار پيامبر(ص)، همگانى است و به طايفه خاصى نظر ندارد; اختصاص آن به {من يخشاها}، ناظر به تأثيرپذيرى آنان و سود نبردن ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 3

3 - افراد خداترس و نگران از ناكامى در تزكيه و درست كارى ، سزاوار ارج نهادن و دريغ نداشتن راهنمايى و ارشاد از آنان

جاءك . .. و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 1

1 - كسانى كه عظمت خداوند را احساس كرده و از او هراس دارند ، در پذيرش موعظه هاى پيامبر ( ص ) درنگ نمى كنند .

سيذّكّر من يخشى

{خشيت} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت باشد(مفردات راغب). {سيذّكّر} در اصل {سيتذكّر} بوده است و حرف {سين} در آن بر نبود تأنّى و تأخير در پذيرش تذكر دلالت دارد.

مدح خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - حج - 22 - 35 - 3

3 - تمجيد خداوند از دل هايى كه با شنيدن نام او ، خشيت و ترس بر آنها عارض مى شود .

الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

مصونيت اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 34 - 3

3 - بيم داران از خدا در دنيا ، ايمن از هر غم و اندوه ، در آخرت

من خشى الرحم_ن . .. ادخلوها بسل_م

مقامات خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 13

13- { عن إبن مسعود قال : لمّا نزلت . . . { ياأيها الذين آمنوا قوا أنفسكم و أهليكم ناراً وقودهاالناس و الحجارة } تلا رسول الله ( ص ) على أصحابه فخرّ فتى مغشياً عليه . . . فبشّره النبى ( ص ) بالجنة فقال { ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد ;

ابن مسعود گفت: هنگامى كه آيه {ياأيها الذين آمنوا قوا أنفسكم . ..} نازل شد، رسول خدا(ص) آن را براى اصحابش تلاوت كرد. پس جوانى بر زمين افتاد و از هوش رفت پس پيامبر(ص) او را به بهشت بشارت داد و فرمود:... ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد}.

نعمتهاى اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 54 - 5

5 - بى قراران از خوف مقام پروردگار ، داراى آرامش و آسايش در نعمت هاى بهشت

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. متّك_ين على فرش ... و جنى الجنّتين دان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 2

2 - آسايش ، تنعم و بهرهورى هاى خائفان مقام پروردگار در بهشت ، جلوه اى از ربوبيت عالى خداوند و نعمتى غير قابل انكار و تكذيب

متّك_ين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نورانيت اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

ويژگيهاى باغهاى اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 50 - 1

1 - دو بوستان عطا شده به خداترسان ، داراى دو چشمه هميشه جارى

و لمن خاف . .. جنّتان ... فيهما عينان تجريان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 52 - 1،2

1 - دو بوستان عطا شده به خداترسان ، داراى دو گونه متمايز از هر نوع ميوه

فيهما من كلّ ف_كهة زوجان

2 - دو بوستان خائفان از خدا ، هر يك داراى ميوه هايى مخصوص به خود و متمايز از ديگرى *

فيهما من كلّ ف_كهة زوجان

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {زوجان} به معناى وجود دو نوع در دو بهشت باشد كه در هر بهشت يك نوع از هر ميوه وجود داشته باشد.

هدايت پذيرى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 1

1 - كسانى كه

عظمت خداوند را احساس كرده و از او هراس دارند ، در پذيرش موعظه هاى پيامبر ( ص ) درنگ نمى كنند .

سيذّكّر من يخشى

{خشيت} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت باشد(مفردات راغب). {سيذّكّر} در اصل {سيتذكّر} بوده است و حرف {سين} در آن بر نبود تأنّى و تأخير در پذيرش تذكر دلالت دارد.

هدايت خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 3

3 - افراد خداترس و نگران از ناكامى در تزكيه و درست كارى ، سزاوار ارج نهادن و دريغ نداشتن راهنمايى و ارشاد از آنان

جاءك . .. و هو يخشى

همسران بهشتى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 4

4 - بهشتيان و خداترسان ، مجذوب همسران بهشتى خود

فيهنّ ق_صرت الطرف

مقصود از {طرف} مى تواند نگاه همسران زنان بهشتى باشد; يعنى، زنان بهشتى چنان جذاب اند كه نظر و چشم ديگران (همسران) را به خود مشغول مى دارند.

خداترسى

آثار خداترسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 14

14 - خداترسى ، مانع هواپرستى است .

و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

ترتيبى كه در ذكر خداترسى و نهى از هواى نفس مراعات شده، حاكى از ترتّب حقيقى آن دو است.

ادعاى خداترسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 7

7 - شيطان ، مدعى خداترسى

قال . .. إنّى أخاف اللّه

خداترسى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- ابراهيم - 14 - 14 - 11

11- انبيا به دليل ترس از مقام خداوند از حمايت هاى خداوند برخوردار شدند .

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خ

خداترسى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 7

7 - شيطان ، مدعى خداترسى

قال . .. إنّى أخاف اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 2

2 - اظهار خداترسى و نيز تبرّى شيطان در قيامت از پيروان خويش ، بى ثمر در نجات او از كيفر اخروى

قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار

خداترسى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1،2

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

2 - خداترسى و حالت خشيت ، برانگيزاننده ابن ام مكتوم براى حضور در مجلس پيامبر ( ص ) بود .

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

خداترسى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق به {سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

خداشناسي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خداشناسى

آثار خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2،9

2 _ شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

9 _ توجه به ربوبيت خداوند ، برانگيزنده آدمى به دعا به درگاه او

ادعوا ربكم

هدف از بيان ربوبيت خدا به انسانها، در ضمن دعوت آنان به دعا به درگاه او، ايجاد انگيزه دعا در ايشان است. يعنى باور به ربوبيت خدا همان و روى آورى به درگاه او همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 7

7- هدايت و شناخت پروردگار ، موجب اميدوارى به رحمت او و زداينده هرگونه يأس و نااميدى

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

حضرت ابراهيم(ع) يأس از رحمت پروردگار را معلول گمراهى و نشناختن پروردگار دانست. بنابراين هدايت و شناخت پروردگار، مى تواند موجب اميدوارى به رحمت خدا و عامل از بين رفتن يأس شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 3

3 - معرفت درست

در باره خدا ، زمينه ساز اعتقاد به قدرت و عزّت مطلق و نامحدود او

ما قدروا اللّه حقّ قدره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

آثار خداشناسى ناقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 1

1 - شرك ، انديشه اى است برخاسته از عدم شناخت درست خدا .

ما قدروا اللّه حقّ قدره

{قدر} (مصدر {قدروا}) به معناى اندازه گرفتن است. ضمير فاعل در {قدروا}، به مشركان بازمى گردد و {حق قدره} مفعول مطلق براى {قدروا} مى باشد; يعنى، آنان كه تدبير امور جهان و از جمله انسان را در اختيار خدايان ديگرى مى پندارند، خدا را آن گونه كه هست نشناخته و گمان مى كردند كه خدا به تنهايى نمى تواند همه هستى را اداره كند. ندانستيد كه خدا، نيرومند و شكست ناپذير است.

آثار خداشناسى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 14

14_ معرفت ويژه يعقوب ( ع ) نسبت به خداوند و صفات او ، دليل تضرعش به درگاه او و شكايت نبردنش به غير او .

إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله و أعلم من الله ما لاتعلمون

جمله {أعلم من الله} به منزله تعليل براى {إنما أشكوا . ..} است ; يعنى ، دليل اينكه من فقط به خدا شكايت مى برم [و شما اين گونه نيستيد] آن است كه من از صفات و ويژگيهاى خدا ، چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد.

اهتمام يوسف(ع) به خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 -

3

3_ يوسف ( ع ) با اشاره به خدادادى بودن دانش هاى ويژه اش ، هم بندان خويش را به شناخت ربوبيت خدا برانگيخت .

ذلكما مما علمنى ربى

از اهداف يوسف(ع) در بيان اين حقيقت كه {اين دانش را پروردگارم به من آموخته است} آن است كه: هم بندان زندانى خويش را با خدا و ربوبيت او آشنا كند. مخاطب قرار دادن آن دو نفر با حرف {كما} در {ذلكما} مؤيد اين هدف است.

اهميت خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 5

5- شناخت خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

تعقل در خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 19

19 - شناخت خردورزانه مبدأ و منت هاى آفرينش ( خدا و معاد ) ، فلسفه خلقت انسان

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در صدد شناساندن خدا به عنوان مبدأ آفرينش انسان و مسأله معاد است كه در آيه بعد از آن سخن به ميان خواهد آمد (هو الذى يحيى و يميت . ..).

توفيق خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 17

17 _ شناخت ربوبيت خدا بر تمام هستى و باور به رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز

جزا ، تنها با امداد الهى امكان پذير است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نستعين

شناخت ربوبيت خدا و . .. از تكاليفى است كه مى توان آن را از سوره حمد برداشت كرد. لذا آنها نيز متعلق {نستعين} مى باشند; يعنى: نستعينك على ان نعرف ربوبيتك و ... .

خداشناسى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 10

10 - ابليس ، آشنا به خدا و خالقيت او

خلقتنى من نار و خلقته من طين

خداشناسى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 8

8- شناخت ربوبيّت خداوند ، از عوامل ايمام اصحاب كهف بود .

ءامنوا بربّهم

خداشناسى اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 12

12 _ محبوبيّت و عظمت خداوند نزد همگان ، حتى اعراب در زمان جاهليّت

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به

درخواست مردم از يكديگر با نام خدا (تو را به خدا چنين كن)، كه مفهوم جمله {تساءلون به} مى باشد، نشانه محبوبيّت و عظمت نام خدا نزد مخاطبان است ; كه از جمله مخاطبان، اعراب دوران جاهليّت هستند.

خداشناسى اعضاى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 8،14

8 - اعضا و جوارح آدمى ، آگاه به وجود خداوند و قدرت و اقتدار او

قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق كلّ شىء

14 - آگاهى و شهادت اعضا و جوارح آدمى در قيامت به آفريدگارى خداوند و بازگشت همگان به سوى او

قالوا . .. و هو

خلقكم أوّل مرّة و إليه ترجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و هو خلقكم . ..} ادامه گفتار اعضا و جوارح انسان باشد.

خداشناسى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 6

6- پى بردن از طريق پديده ها به پديد آورنده ( برهان إنّْ ) ، از برهان هاى رسولان الهى براى اثبات وجود خداوند

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

نفى ترديد از خالقيت خداوند نسبت به آسمانها و زمين، در حقيقت بدين جهت است كه با توجه دادن مردم به پديده بودن آسمانها و زمين، آنان واقف به نيازشان به پديد آورنده خواهند شد و اين، عين استفاده از برهان إنّْ است.

خداشناسى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 4،5،6،10

4 _ هر انسانى در نشئه شهود به گونه اى محسوس ربوبيت و وحدانيت خداوند را دريافته است .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى

5 _ خداوند پس از شناساندن خود به انسان ها از آنان خواست تا بر ربوبيت خدا و عبوديت خويش گواه باشند .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

6 _ اعتراف انسان به ربوبيت خدا در نشئه شهود

ألست بربكم قالوا بلى

10 _ هيچ انسانى در روز قيامت نمى تواند مدعى غفلت از ربوبيت خدا در حيات دنيوى خويش باشد .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 1

1 _ وجود نشئه شهود و آگاه شدن

آدمى به ربوبيت و وحدانيت خدا در آن نشئه ، از ميان برنده هر گونه عذر و بهانه اى براى روى آورى به شرك

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

خداشناسى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 13

13 - اتصاف خداوند به قدرتى فراگير و مطلق ، امرى روشن براى انسانها

ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

استفهام در جمله فوق استفهام تقريرى است و اين نوع استفهام در موردى به كار مى رود كه مخاطب مضمون جمله را پذيرفته و آن را باور دارد. از آنجا كه مخاطب جمله فوق همه انسانها هستند; يعنى، {ألم تعلم أيها الأنسان}، معلوم مى شود: همگان به قدرت مطلق خدا آگاه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 2

2 - انحصار حاكميت خداوند بر تمام هستى ، حقيقتى روشن براى همگان

ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

استفهام تقريرى در {ألم تعلم . ..} گوياى برداشت فوق است. براى توضيح بيشتر به برداشت شماره 13 آيه قبل مراجعه شود.

خداشناسى اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 7

7 - مردم انطاكيه ، به وجود خدا و رحمانيت او معتقد بودند . *

و ما أنزل الرحم_ن من شىء

تصريح مردم انطاكيه به صفت رحمانيت خدا حاكى از اعتقاد آنان به اين حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 9

9 - مردم انطاكيه

، به وجود خدا و رحمانيت او معتقد بودند . *

إن يردن الرحم_ن بضرّ

تصريح به صفت رحمانيت خدا از سوى مؤمن انطاكيه، مى تواند حاكى از عقيده مردم آن ديار به اين حقيقت باشد; زيرا اگر آنان بر اين باور نبودند، استدلال به توانايى خداوند رحمان بر ضرر و گزند رساندن به انسان ها _ به گونه اى كه حتّى معبودها از دفع آن ناتوان باشند _ بى معنا و غير كافى بود.

خداشناسى اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 7

7_ مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 8

8 - مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا اللّه

از دعوت حضرت شعيب(ع)، به عبادت خدا، استفاده مى شود كه اصل وجود خدا، براى مردم مدين، مسلّم و مُحرَز بوده است.

خداشناسى اهل يقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 5

5- اهل يقين ، قادر به درك و شناخت ربوبيت يگانه خداوند بر نظام هستى

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 1

1 - آفرينش انسان و ساير جانداران ، دربردارنده نشانه هايى از خداوند براى جويندگان يقين

و فى خلقكم و ما يبثّ من دابّة ءايت

خداشناسى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- يوسف - 12 - 86 - 13

13_ جهل و ناآگاهى فرزندان يعقوب به حقايقى درباره خداوند

و أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 7

7_ يوسف ( ع ) و برادرانش به نقش بسزاى خداوند در امور بشر و روند تاريخ ، معتقد بودند و بدان باور داشتند .

قد منّ الله علينا . .. لقد ءاثرك الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 15

15_ جهل و ناآگاهى فرزندان يعقوب به حقايقى درباره خداوند

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

خداشناسى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 160 - 1

1 - تنها بندگان مخلَص خدا ، عارف به حق خدا و توصيف كننده شايسته او هستند .

سبح_ن اللّه عمّا يصفون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

{إلاّ} استثناى منقطع و به معناى {ل_كن} است. مستثنى منه نيز در برداشت بالا، ضمير فاعلى {يصفون} دانسته شده است. گفتنى است مقصود و معناى {مخلصين} اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

خداشناسى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 6

6 - پرندگان ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به انسان و خدا

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

خداشناسى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

73 - 12

12 - ساحران در پاسخ فرعون ، خداوند را برتر از او و وصول به خدا را ، ارجمندتر از آسايش دنيوى و پاينده تر از زندگانى در دنيا معرفى كردند .

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا . .. واللّه خير و أبقى

خداشناسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 3

3- اعتقاد جنيان قبل از رسالت پيامبر ( ص ) به وجود خداوند

أجيبوا داعى اللّه

در عبارت {أجيبوا داعى اللّه} اصل وجود خداوند در نظر جنيان، يقينى تلقى شده و از آنان خواسته شده است تا به پيامبرى كه به سوى خداوند دعوت مى كند، ايمان آورند.

خداشناسى حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 8

8 - وجود نشانه هاى روشن و غيرقابل انكار الهى ، در نظام شب و روز براى جويندگان حقيقت

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

عبارت {قوم يؤمنون}; يعنى، كسانى كه داراى زمينه گرايش به حق اند و اگر حق را بيابند به آن ايمان مى آورند.

خداشناسى در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 2

2 - نظام طبيعت ، بسترى مناسب براى خداشناسى و ره يافتن به توحيد

قل لمن الأرض و من فيها

خداشناسى در انسان هاى نخستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 5

5 _ تاريخ شاهد دين دارى و گرايش به خدا از روز آغازين پيدايش انسان

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

خداشناسى در

تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 6

6 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در عمق تاريخ بشر

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

از اينكه نوح(ع)، قوم خويش را به عبادت خداوند دعوت كرد، معلوم مى شود وجود خداوند براى آنان امرى مسلم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

خداشناسى در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 5،10،12

5 _ آفرينش و پديده هاى آن ، از منابع و زمينه هاى شناخت خداوند و صفات او

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار لايات

10 _ صاحبان خرد ناب ، تنها دريابندگان نشانه هاى الهى در آفرينش

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

آيات الهى در آفرينش وجود دارد، چه صاحب خردى باشد و يا نباشد. بنابراين {لاولى الالباب}، ناظر به

بهره مندى از آن آيات است. يعنى تنها خردمندان به نشانه بودن آنها پى مى برند و ديگران از آن محرومند.

12 _ انديشه پيراسته از آلودگى ها و ناخالصى ها ، زمينه ساز درك آيات الهى در آفرينش

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

خداشناسى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 8

8 - اعتراف شيطان به ربوبيت خداوند بر هستى

كمثل الشيط_ن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

خداشناسى طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 9

9 - طبيعت و جهان مادى ، آشنا با خدا و آگاه به مقام الوهيت است .

و إن منها لما يهبط من خشية اللّه

خداشناسى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 1،2،7

1 - رفت و آمد پى درپى شب و روز و تفاوت تدريجى ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل انديشه و تفكّر

و اختل_ف الّيل و النهار و . .. ءاي_ت لقوم يعقلون

{اختلاف. ..} ممكن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغيير ساعات روز و شب در طى فصول سال را نيز افاده مى كند. در برداشت بالا هر دو نكته مورد نظر است.

2

- ريزش باران از سمت آسمان و تأمين روزى خلق و حيات زمين در پرتو آن ، آيتى خداوندى براى خردورزان

و ما أنزل اللّه من السماء . .. ءاي_ت

7 - نقش سازنده حركت باد ها در شرايط زيستى زمين ، نشانه اى از خداوند براى اهل انديشه

و تصريف الري_ح ءاي_ت لقوم يعقلون

خداشناسى عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 6،8

6 _ استدلال بر شناخت صفات خداوند از طريق برهان { انّى }

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار لايات

برهان {انّ} يا {انّى}، پى بردن از معلول به علت است و در آيه شريفه، پديده ها و چگونگى آنها، كه معلول خدا و صفات او هستند، نشانه و دليل خداوند و صفات او معرّفى شده است.

8 _ ارزش عقل و نقش آن در شناخت خداوند

لايات لاولى الالباب

{لبّ} به معناى عقل خالص و بدور از وهم و خيال است كه از آن مى توان به خرد ناب تعبير كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 7

7 - عقل و دل ، دو ابزار كارآمد در وجود انسان براى دستيابى به معارف درست در باره خدا و صفات و افعال او

يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى

خداشناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 8

8- اعتقاد درونى فرعون به وجود پروردگارى براى آسمان ها و زمين *

قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

خداشناسى فرعونيان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 7

7 _ بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 7

7_ باور فرعونيان به وجود خدايى براى موسى ، مؤثر در جهان آفرينش و زندگى انسانها

ادع لنا ربك بما عهد عندك

خداشناسى فطرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 7

7 - عقل و دل ، دو ابزار كارآمد در وجود انسان براى دستيابى به معارف درست در باره خدا و صفات و افعال او

يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى

خداشناسى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 6

6_ قوم ثمود ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا الله

خداشناسى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

خداشناسى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان

اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

خداشناسى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 6

6 - خودشناسى و خداشناسى كافران در تنگناى عذاب جهنم

فى جهنّم خ_لدون . .. قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا... ضالّين

خداشناسى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 7

7_ كفرپيشگان عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذيرا بودند .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 7

7 - كافران ، از معبود پيامبر ( ص ) ، شناخت نادرست و تصورى در حد معبود هاى خويش داشتند .

ما تعبدون . .. ما أعبد

كلمه {ما} در معنايى اعم از عاقل و غير عاقل به كار مى رود، به كار نبردن كلمه {من} _ كه تصريح به عاقل بودن است _ به جهت بيان اين نكته است كه مشركان، معبود پيامبر(ص) را در سطح معبودان خويش مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 7

7 - كافرانِ عصر بعثت ، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدايان خويش داشتند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

كلمه {ما}، بيانگر برداشت ياد شده است.

خداشناسى كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 7

7 - كوه ها ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به خداوند

يسبّحن

بالعشىّ و الإشراق

خداشناسى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 2،3

2 - فسادانگيزى گروه هاى نُه گانه مخالف صالح ، على رغم اظهار اعتقادشان به خدا

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

سوگند خوردن به خدا، حكايت از نوعى باور به خدا دارد.

3 - اعتقاد سطحى و تقليدى به خدا ، بى تأثير در صلاح و سازندگى انسان

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

گروه هاى مزبور از يك سو به خدا سوگند مى خورند و از سوى ديگر براى كشتن پيامبر خدا همدست مى شوند و اين نشانگر سطحى بودن ايمان آنان و بى ثمر بودن آن است.

خداشناسى متفكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 7

7_ تنها صاحبان فكر و انديشه دلالت هستى ( زمين ، كوهها ، نهر ها و . . . ) را بر وجود خداوند و مدبّر بودن او درمى يابند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

خداشناسى مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 160 - 1

1 - تنها بندگان مخلَص خدا ، عارف به حق خدا و توصيف كننده شايسته او هستند .

سبح_ن اللّه عمّا يصفون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

{إلاّ} استثناى منقطع و به معناى {ل_كن} است. مستثنى منه نيز در برداشت بالا، ضمير فاعلى {يصفون} دانسته شده است. گفتنى است مقصود و معناى {مخلصين} اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود

گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

خداشناسى مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 88 - 2

2- شناخت مردم عصر بعثت از خداوند ، شناختى ضعيف و ناقص بود .

و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 91 - 3

3- { رحمان } از اسامى و اوصاف خداوند ، و شناخته شده براى مردم عصر بعثت

أن دعوا للرحم_ن ولدًا

خداشناسى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 3

3 - شناخت يهود و نصارا از خدا و صفات او ، شناختى ضعيف و ناقص

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

خداشناسى مسيحيان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 10

10 - ضعف بينش و شناخت يهود ، نصارا و مشركان عصر بعثت ، درباره خداوند

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه . .. كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

خداشناسى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 2

2- مشركان ، معتقد به وجود خداوند

و يجعلون لله البن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 9

9- اصل وجود خدا و نياز به رسالت ، امرى پذيرفته شده حتى در بينش مشركان

أبعث الله بشرًا رسولاً

از اينكه مشركان به جاى انكار اصل رسالت به استبعاد نبوت بشر پرداختند، مى توان استفاده كرد كه اصل رسالت و نبوت

براى آنان، امرى محرز بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 4

4 - اعتقاد مشركان به وجود خداوند

أم يقولون افترى على اللّه

از اين كه مشركان مى گفتند: پيامبر(ص) بر خدا دروغ بسته است، استفاده مى شود كه آنان اصل وجود خدا را پذيرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 3

3 - نشانه هاى عزت ( قاهر بودن ) و دانايى آفريدگار جهان ، غير قابل انكار ، حتى براى مشركان

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 5

5- اعتقاد مشركان به حقيقتى برتر از معبود هاى خود ، به عنوان خداى هستى

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

در معناى {قرباناً} و تقرب، اين معنا نهفته است كه بايد طرفى وجود داشته باشد كه به او تقرب جسته شود; يعنى، آلهه متعدد، تنها از آن جهت مورد پرستش قرار گرفته بودند كه وسيله تقرب به خداى اصلى تلقى مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 3

3- ترديد مشركان ، در امكان معاد ، در عين اعتقاد به وجود آفريدگار *

أوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلق . .. بق_در على أن يحيى الموتى

با توجه به اين كه مخاطب آيه شريفه، مشركان است و اصل وجود خداوند مسلم شمرده شده و صرفاً براى امكان معاد، برهان آمده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 20

20 - مشركان ، داراى پندار هاى نادرست و غلط از خداوند و صفات او

سبح_ن اللّه عمّا يشركون

خداشناسى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 4

4- مشركان دوران جاهليت ، باورمند به خداوند على رغم اسناد امور ناروا به او

و يجعلون لله ما يكرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 3

3 - مشركان عرب جاهلى ، معتقد به خداوند رحمان و مرتبت والاى او در مقايسه با ديگر خدايان

و قالوا لو شاء الرحم_ن ما عبدن_هم

از اين كه مشركان، عبادت ديگر خدايان را در گرو مشيت خداى رحمان دانسته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

خداشناسى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 10

10 - ضعف بينش و شناخت يهود ، نصارا و مشركان عصر بعثت ، درباره خداوند

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه . .. كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 2

2 - باورداشت مشركان صدراسلام ، به اصل وجود خدا و مقدس و محترم بودن او

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم

برداشت ياد شده از سوگند مشركان به {اللّه} استفاده مى شود.

خداشناسى مشركان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 3،7

3 - باور مشركان عصر بعثت به رحمانيت خداى هستى

قل إن كان للرحم_ن

ولد

7 - شناخت مشركان عصر پيامبر نسبت به خداوند با نام { رحمان }

قل إن كان للرحم_ن

خداشناسى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 7

7- مشركان مكه ، على رغم عقيده به خدايان متعدد ، اظهار عقيده به خداوند كرده و قضاى او را در عالم نافذ مى دانستند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 2

2- مشركان مكه ، معتقد به وجود خداوند بودند .

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 10

10 - اعتقاد مشركان مكه به وجود خداوند

إن كان من عند اللّه

از ظاهر جمله شرطيه بر مى آيد كه اصل وجود خداوند براى مشركان، مسلم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 2

2 - مشركان مكه ، با نبوت پيامبر ( ص ) و پيام توحيدى آن حضرت در ستيز بودند ، نه منكر وجود آفريدگار عزيز و داناى جهان .

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

با توجه به آيات پيشين _ كه نوعى خطاب و عتاب نسبت به منكران پيامبر(ص) دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 7

7 - مشركان مكه ، خداوند را با نام { رحمان } مى شناختند و ياد

مى كردند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

بنابراين كه واژه {رحمان} در آيه شريفه، به خاطر بار معنايى آن نيامده باشد; بلكه صرفاً نقل قول ساده اى از كلام عرب جاهلى باشد كه به جاى {اللّه} _ يا هر صفت ديگر براى خداوند _ كلمه {رحمان} را به كار مى بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار شرك بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 2

2- مشركان مكه ، معتقد به وجود خداوند و در تلاش براى انكار رسالت پيامبراكرم ( ص )

أم يقولون افتري_ه

اتهام افترا و كذب به پيامبر(ص) در زمينه آيات از سوى كافران، نمايانگر اين حقيقت است كه آنان، در بخشى از ادعاها و جوسازى هاى خويش، بر وجود خداوند صحه گذاشته بودند; ليكن رسالت پيامبر(ص) و آيات وحى را انكار مى نمودند.

خداشناسى مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 26

26_ مصريان زمان يوسف ( ع ) ، به خداوند و منزه بودن او ، معتقد بودند .

ح_ش لله

خداشناسى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 5

5 - منافقان ، فاقد

درك نسبت به مقام خداوند

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه ذلك بأنّهم قوم لايفقهون

خداشناسى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 11

11 - همه موجودات ، برخوردار از آگاهى و شعور به مقام خداوند هستند .

كل له قنتون

جمع بستن كلمه قانت به وسيله {ون} حكايت از آن دارد كه: موجودات آسمانها و زمين - در ارتباط با خداوند - از شعور و آگاهى برخوردار هستند; زيرا صفت مذكر آن گاه اين گونه جمع بسته مى شود كه موصوف از صاحبان عقل و شعور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 3،10

3 - تمامى موجودات با شعور آسمان ها و زمين ، معترف به وجود خداوند و تنزيه گوى او از هر گونه نقص و ناروايى

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

10 - همه موجودات عالم ، آگاه به شايستگى خداوند براى نيايش و تسبيح

كلّ قد علم صلاته و تسبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 11

11 - علم حضورى و شهودى تمامى موجودات ، نسبت به پروردگار

أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء شهيد

بنابراين كه {شهيد} به معناى مشهود باشد، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 11

11 - همه موجودات جهان ، داراى نوعى ادراك نسبت به مقام آفريدگار خويش

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

چنانچه مراد از تسبيح، بيانى و گفتارى باشد

_ و نه صرفاً به زبان حال _ برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 3

3 - معرفت و شناخت خدا ، سرشته در ذات همه موجودات هستى

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از تسبيح در آيه شريفه، تسبيح نطقى باشد; نه تسبيح تكوينى

خداشناسى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 5

5 - موسى ( ع ) پيش از نبوت و دريافت وحى نيز ، عارف به خداوند و پذيراى ربوبيت او بود .

إنّى أنا ربّك . .. إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا

دو جمله {إنّى أنا ربّك} و {إنّنى أنا اللّه} حكايت از آن دارد كه موسى(ع) قبلاً اين نام ها را مى شناخته و بدان اعتقاد داشته است و در كوه طور به تطبيق {ربّ} و {اللّه} بر صاحب صدا پى برد.

خداشناسى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 18

18 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از معرفت عميق نسبت به معارف الهى ( مانند خداشناسى ، معاد ، تاريخ و مسؤوليت پيامبران )

إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب . .. يوم التناد ... كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف م

خداشناسى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 15

15 _ مؤمنان داراى زمينه لازم براى درك آيات خداوند در طبيعت هستند.

و

هو الذى أنزل . .. إن فى ذلكم لأيت لقوم يؤمنون

{ذلكم} اشاره به موارد مذكور در آيه، از قبيل نزول باران، رشد گياهان، درختان ميوه و تشابه و اختلاف آنها و . .. است.

خداشناسى مؤمنان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 5

5 _ بهره مندى مؤمنان از كمال معرفت و شناخت خداوند در بهشت

جنت النعيم. دعويهم فيها سبحنك اللّهم

خداشناسى ناقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 21

21 _ ادعاى الوهيت براى غير خدا ، نشانه ضعف شناخت نسبت به خداوند است .

الذين قالوا . .. و للّه ملك السموت و الارض

خداشناسى ناقص كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 4

4 - شناخت و درك ناقص كافران و مشركان ، از گستره علم الهى

ظننتم أنّ اللّه لايعلم كثيرًا ممّا تعملون

خداشناسى ناقص مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 1

1 - مشركان ، خدا را آن گونه كه شايسته او است ، نشناخته و ارج ننهادند .

و ما قدروا اللّه حقّ قدره

بيشتر مفسران و اهل ادب جمله {و ما قدروا اللّه. ..} را به معناى {ما عرفوا اللّه} و {ما عظموا اللّه} معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 4

4 - شناخت و درك ناقص كافران و مشركان ، از گستره علم الهى

ظننتم أنّ اللّه لايعلم كثيرًا ممّا تعملون

خداشناسى ناقص يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 5

5 - يهوديان ، فاقد معرفت و شناخت لازم به خدا و صفات او

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

خداشناسى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 12

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

خداشناسى هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

خداشناسى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 12

12_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور

بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه {من الله} به معناى درباره خدا باشد. بر اين اساس مراد از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 13

13_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من الله} به معناى {درباره خدا} باشد. بر اين اساس مقصود از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

خداشناسى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 7

7_ يوسف ( ع ) و برادرانش به نقش بسزاى خداوند در امور بشر و روند تاريخ ، معتقد بودند و بدان باور داشتند .

قد منّ الله علينا . .. لقد ءاثرك الله علينا

خداشناسى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 3

3 - شناخت يهود و نصارا از خدا و صفات او ، شناختى ضعيف و ناقص

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

خداشناسى يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 10

10 - ضعف بينش و شناخت يهود ، نصارا و مشركان عصر بعثت ، درباره خداوند

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه . .. كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

دلايل خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 6

6- پى بردن از طريق پديده ها به پديد آورنده ( برهان إنّْ ) ، از برهان هاى رسولان الهى براى اثبات وجود خداوند

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

نفى ترديد از خالقيت خداوند نسبت به آسمانها و زمين، در حقيقت بدين جهت است كه با توجه دادن مردم به پديده بودن آسمانها و زمين، آنان واقف به نيازشان به پديد آورنده خواهند شد و اين، عين استفاده از برهان إنّْ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 5

5- نگرش دقيق به آفرينش ، راهى براى شناخت آفريدگار عالم است .

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 10

10- دريا ها ، رودخانه ها ، خورشيد ، ماه و شب و روز ، هر كدام آيتى مستقل براى خداشناسى و برطرف كننده نيازى از نياز هاى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك . .. و سخ_ّر لكم الأنه_ر . و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و

راههاى خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 242 - 5

5 _ احكام الهى ، نشانه هاى خداوند براى شناخت او

يبيّن اللّه لكم اياته

مراد از {آيات} (نشانه ها) احكام الهى است ; چون {كذلك} اشاره به احكام گذشته دارد; بنابراين هر حكم الهى، نشانى از او دارد.

روش خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 4

4- توجه

به مخلوق بودن پديده هاى عالم ، ترديدى در وجود خداوند باقى نمى گذارد .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

استفهام در آيه، انكارى است; بنابراين معنا چنين مى شود: شكى در اينكه خداوند خالق آسمانها و زمين است، نيست و چون اينها پديده هستند به پديد آورنده نياز دارند. بنابراين با عنايت و توجه عقلى، شكى در وجود خداوند باقى نمى ماند.

روش خداشناسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 5

5 - مأموريت يافتن هامان از سوى فرعون ، به تهيه آجر و ساختن برجى بلند جهت تحقيق وى درباره خداى موسى

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

{صرح} به هر بناى بلند و برافراشته گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 3،4،8،15

3 - فرعون ، مدعى شد كه به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) در آسمان ها ، فرمان ساختن بناى بلند و رصدخانه را صادر كرده است .

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت

است.

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

زمينه خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 18

18 _ جامعه قوام يافته در پرتو تعاليم دين ، جامعه اى آماده براى شناخت خداوند و صفات او

قيماً للناس . .. يعلم ما فى السموت و ما فى الارض و إنّ اللّه بكل شىء عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {قيماً للناس} باشد. يعنى هدف از اينكه خداوند مى خواهد جامعه انسانى داراى ثبات باشد اين است كه زمينه خداشناسى و علم انسانها به اسماء و صفات الهى فراهم آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 3

3- مطالعه در آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى

ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

زمينه خداشناسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 3

3 - نزول قرآن ، موجب معرفت جن نسبت به جايگاه خداوند در جهان هستى و شناخت موقعيت ضعيف و پوچ خود

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا

فطرت خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 10

10 - { من زرارة قال سألت أباجعفر ( ع ) من قول اللّه { حنفاء للّه غير مشركين به } ما الحنفية قال : هى الفطرة التى فطر الناس عليها ، فطر اللّه الخلق على معرفته ;

زراره گويد: از امام باقر(ع) پرسيدم كه[منظور از ]{حنفيت} در قول خداوند {حنفاء للّه غير مشركين به} چيست؟ فرمود: همان فطرتى است كه خدا مردم را بر آن خلق كرده است. خدا خلق را بر معرفت خود، آفريده است}.

منشأ خداشناسى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 7

7_ آگاهى انسان در نشئه حجاب به ربوبيت خداوند ، برخاسته از آگاهى او در نشئه شهود است .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة

إنا كنا هذا غفلين

{أن تقولوا . .. } به تقدير {لام} و {لا}ى نافيه است. يعنى {لأن لا تقولوا} (ما مسأله اشهاد را عملى كرديم تا روز قيامت نگوييد از ربوبيت خدا غافل بوديم.) اين تعليل مى رساند كه اگر مسأله اشهاد نبود، حجت بر انسانها تمام نبود و خداوند آنها را به خاطر غفلت از ربوبيتش مؤاخذه نمى كرد. از لوازم اين معنا آن است كه آگاهى بالفعل انسانها نسبت به خدا به خاطر مسأله اشهاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 3

3 _ در صورتى كه واقعه اشهاد و اقرار به ربوبيت خدا تحقق نمى يافت ، آدميان در حيات دنيا به ربوبيت و وحدانيت خدا آگاه نمى شدند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

خداجويى

آثار تداوم خداجويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 7

7 - حفظ روحيه توبه و خداجويى تا پايان عمر ، شرط ره جويى به بهشت *

و أُزلفت الجنّة . .. و جاء بقلب منيب

تعبير {جاء} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه اگر كسى، برهه اى از عمر را با قلب منيب بگذراند; ولى آن را در نهايت از دست داده و نتواند آن را در صحنه قيامت به همراه آورد، برخوردار از بهشت نخواهد بود.

خداجويى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 6

6 - تقواپيشگان و ره جويان به بهشت ، داراى قلبى خداجو و تائب

و أُزلفت الجنّة

للمتّقين . .. و جاء بقلب منيب

خداجويى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 6

6 - تقواپيشگان و ره جويان به بهشت ، داراى قلبى خداجو و تائب

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. و جاء بقلب منيب

فطرت خداجويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 4

4 - خداجويى ، گرايش فطرى در نهاد هر انسان است .

و إنّهم ليصدّونهم عن السبيل

از اين مطلب كه شياطين مانع بازگشت اعراض كنندگان از ياد خدا هستند، استفاده مى شود كه انسان ها _ حتى غافلان و حق گريزان _ زمينه و تمايل به روى آوردن به سوى خدا را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 4

4 _ انسان ، بر فطرت خداجويى و مسير حق پويى است .

لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً. و لاضلنهم

گمراه كردن، كه از جمله {لاضلنهم} استفاده مى شود، بايد مسبوق به هدايت باشد تا گمراه كردن صدق كند و هدايت مسبوق به گمراهى نسبت به تمامى انسانها هدايت فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 2

2- تنگنا هاى زندگى و لحظه هاى خطرآفرين كه هيچ اميدى به رهايى از آنها نيست ، بيدارگر فطرت خداجويى در نهاد انسان

و إذا مسّكم الضرّ . .. ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

ذكر گرفتارى در دريا در ميان ابتلاهاى فراوانى كه ممكن است انسانها را گرفتار كند، به اين جهت است كه در تلاطم دريا اميدى

براى نجات و رهايى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 4

4 - احساس خطر ، زمينه بيدار شدن فطرت خداجوى آدمى است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 7

7 - فطرت خداجويى ، قوى ترين گرايش در وجود انسان ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

از اين كه انسان ها، در تماس با دشوارى هاو مشكل ها، به خدا روى مى آورند، نشان دهنده اين گرايش قوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 13

13 - خداجويى ، امرى نهفته در دل هاى مشركان

أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

از اين كه مشركان هدف از پرستش معبودهايشان را، تقرب به خدا دانسته اند، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 10

10 - خداجويى ، گرايش فطرى انسان ها است .

سنريهم . .. و فى أنفسهم حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير {أنّه} به خدا بازگردد.

خدمات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خدمات

اجاره خدمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 11

11 - اجير شدن و اجير گرفتن و بهرهورى انسان ها از توان يكديگر ، امرى مجاز و مشروع

ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

با توجه به واژه {سخريّاً} (استخدام شده) و اين كه خداوند

آن را فلسفه عمل خويش قرار داده، مطلب بالا برداشت مى شود.

خدمات اجتماعى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 7

7 - رابطه با خدا ، اساس خدمات اجتماعى مؤمنان

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

تقدم نماز (رابطه فرد با خدا) بر زكات مى تواند ناظر به مطلب ياد شده باشد.

خدمات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 19

19 _ تأمين سعادت جامعه در پرتو ايمان ، خدمات انبيا و تلاش عدالتخواهان است .

انّ الّذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

نبود ايمان، انبيا و مصلحان در جوامع موجب رنج و بدبختى است، معلوم مى شود وجود آنها زمينه ساز سعادت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 8

8 _ ايمان و عمل شايسته و رسيدن به امنيت خاطر، دستاوردهاى رسالت انبيا

و ما نرسل المرسلين إلا . .. فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

خدمات جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 6

6 _ خدمت فن سحر و ساحران به حكومت هاى باطل

و جاء السحرة فرعون

خدمات عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 19

19 _ تأمين سعادت جامعه در پرتو ايمان ، خدمات انبيا و تلاش عدالتخواهان است .

انّ الّذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

نبود ايمان، انبيا و مصلحان در جوامع موجب رنج و بدبختى

است، معلوم مى شود وجود آنها زمينه ساز سعادت خواهد بود.

زمينه خدمات متقابل در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 8

8 - طبقات مختلف اجتماعى و تفاوت سطح زندگى آنان ، در جهت گردش نظام اجتماعى و بهرهورى انسان ها از نيروى خدماتى يكديگر است .

و رفعنا بعضهم . .. بعضًا سخريًّا

عوامل تاثير خدمات ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 3

3 - دعا در اثر بخشى خدمات ديگران به پيشبرد اهداف نظراتشان ، مؤثر است .

أشدّد به أزرى

خواسته موسى از خداوند اين بود كه هارون(ع) را وسيله قوت يافتن او قرار دهد، چنين خواسته اى حاكى از اين است كه موسى(ع) مى دانست دعاى او در ثمربخشى تلاش هارون بى اثر نيست.

يوسف(ع) و خدمات زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 12

12_ يوسف ( ع ) به پاس خدمات زليخا به او ، شكايتى عليه وى به پادشاه نكرد .

فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

با وجود اينكه زليخا نيز همانند ديگر زنان اشراف در گرفتاريهاى يوسف(ع) و متهم ساختن او نقشى بسزا داشت، ولى يوسف(ع) از او نام نمى برد و عليه او سخنى به پادشاه نمى گويد. به نظر مى رسد دليل اين امر خدماتى است كه زليخا در عهد كودكى و نوجوانى يوسف(ع) براى وى انجام داده بود.

خدمتگزاران دينى

تشكر از خدمتگزاران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

دعا براى خدمتگزاران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 14

14 _ لزوم دعا و قدردانى رهبر جامعه اسلامى نسبت به انفاقگران و انجام دهندگان خدمات دينى

و يتخذ ما ينفق . .. صلوت الرسول

از اينكه پيامبر (ص) براى انفاقگران دعا مى كرد و اين را خداوند به عنوان يك ارزش ذكر كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

خرافات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خرافات

آثار ترويج خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 4

4 - داستان هاى خرافى و سرگرمى هاى واهى ، ابزار كافران براى مبارزه با دين بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

آثار خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 8

8 - انديشه هاى خرافى ، مانع از درك واقعيت امور و تحليل صحيح آنها

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك . .. بل أنتم قوم تفتنون

ثموديان به جاى درك ريشه واقعى مشكلات خود، آن را به وجود صالح(ع) و بديمنى او نسبت مى دادند; در حالى كه تأثير وجود فيزيكى يك فرد در سرنوشت يك ملت _ آن هم به گونه اى كه ثموديان مى پنداشتند _ چيزى جز خرافه نبود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 3

3 - تأثير عقايد و باور هاى خرافى نياكان ، در گرايش هاى انحرافى آيندگان *

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

برداشت ياد شده بدان احتمال كه ذكر {آباؤكم} اشاره به اين داشته باشد كه مشركان، تحت تأثير عقايد خرافى نياكان خويش، به بت پرستى گرويدند.

آثار عقيده به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 11

11 _ موهومات و عقايد خرافى از مشكلات تبليغ توحيد

و لا أخاف ما تشركون به

اجتناب از خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 2

2 _ ضرورت پرهيز از آلوده سازى دين خدا به امور باطل ، خرافى و بازدارنده از سعادت واقعى انسان

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً

استهزاى خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

اسلام و خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 23

23 _ دين اسلام احياگر ارزش ها و پاكى ها و به دور از تكاليف شاق و خرافه هاى اسارتبار است .

يحل لهم الطيبت و يحرم . .. و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

اهميت مبارزه با خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143

- 3

3 _ لزوم زدودن شبهات و مبارزه با خرافات، از طريق تبيين و توضيح كامل

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

ذكر تفصيلى مصاديق هشتگانه چهارپايان با ترسيم صورتهاى گوناگون آن شايد به منظور قلع شبهه و تخريب كامل بنيان آن باشد.

بى حرمتى خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 7

7 - مظاهر شرك و عقايد خرافى ، فاقد تقدس و حرمت

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

تبرى از خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 7

7_ اعلام انزجار از عقايد باطل و خرافى ، گامى ضرورى براى مبلغان دين

قال إنى أُشهد الله . .. أنى برىءٌ مما تشركون

خرافات در اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 5

5 - جهان بينى و عقايد مردم انطاكيه ، متكى بر خرافات بود .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

ترديدى نيست كه عقيده به فال، عقيده اى خرافى است و اعتقاد مردمِ انطاكيه به آن تا مرز سنگسار و شكنجه كردن پيامبران الهى، گوياى حقيقت ياد شده است.

خرافات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 1

1 _ اعراب جاهلى ، مردمانى بودند كوته نظر ، خرافاتى و پيرو موهومات .

فما لكم كيف تحكمون. و ما يتبع أكثرهم إلا ظناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 4

4 - مشركان

، گرفتار عقايدى خرافى و فاقد هرگونه برهان و دليل

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين . أم له البن_ت و لكم البنون

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود. بدين معنا كه اين آيه، ارائه دهنده نمودى از بى برهانى كافران در اعتقادات خويش است.

خرافات در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 4

4- اطلاعات مردم عصر بعثت از اصحاب كهف و سرگذشت آنان ، اطلاعات غير واقعى و آميخته با خرافات بود .

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

قيد {بالحقّ} تعريضى است كه به ناقلان سرگذشت اصحاب كهف و بيان كننده اين كه نقل آنان، آميخته به امورى غير واقعى و خرافى است.

خرافات در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 10

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

خرافات در مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 21،22

21 _ ر ها ساختن مردم ( يهود ، نصارا و . . . ) از تكاليف شاق و زنجير هاى خرافات ، از نشانه هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر ( ص )

الذى يجدونه . .. يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

22 _ يهود و نصارا در قبل از اسلام ، مبتلا به تكاليفى مشقتبار و گرفتار در دام خرافات و بدعت هاى فراوان دينى بودند .

و يضع عنهم

إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

جمع آوردن {اغلال} حكايت از گستردگى بدعتها و خرافات دارد.

خرافات در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 17

17 _ خرافه گويى و جمود و تحجر يهود *

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول حتى ياتينا بقربان تأكله النّار

1 _ ظاهر جمله {الّا نؤمن لرسول}، اين است كه خداوند به ما دستور داده به كسى كه فلان معجزه خاص را ندارد، ايمان نياوريم، هر چند حقيقتاً پيامبر باشد. چون نگفتند {الّا نؤمن لمدعى الرّسالة}، و اين معنا كه به فرض نبوت، ايمان نياوريد اگر فلان معجزه خاص را نداشت، خرافه اى بيش نيست. 2 _ بر فرض كه چنين عهدى باشد، آنان بايد بينديشند كه قربانى كذايى، معجزه اى است براى كشف صادق از كاذب، نه اينكه موضوعيّت داشته باشد و اصرار به اين معنا حاكى از جمود و تحجّر يهود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 21،22

21 _ ر ها ساختن مردم ( يهود ، نصارا و . . . ) از تكاليف شاق و زنجير هاى خرافات ، از نشانه هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر ( ص )

الذى يجدونه . .. يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

22 _ يهود و نصارا در قبل از اسلام ، مبتلا به تكاليفى مشقتبار و گرفتار در دام خرافات و بدعت هاى فراوان دينى بودند .

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

جمع آوردن {اغلال} حكايت از گستردگى بدعتها و

خرافات دارد.

زمينه خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 4

4 - ناباورى به معاد ، زمينه ساز پيدايش و رشد عقايد خرافى و انحرافى در دين

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى

از اين كه عدم ايمان به آخرت، موضوع براى عقايد انحرافى و خرافى مشركان قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه گرايش به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 10

10 _ احترام و اهميت دادن به سنت هاى پيشينيان از عوامل گرايش جوامع به خرافات

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

سرزنش عقيده به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 21

21 _ نينديشيدن درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبران و خرافه گويى درباره آنان، مورد نكوهش خداوند

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

عقيده به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 5

5 - جهان بينى و عقايد مردم انطاكيه ، متكى بر خرافات بود .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

ترديدى نيست كه عقيده به فال، عقيده اى خرافى است و اعتقاد مردمِ انطاكيه به آن تا مرز سنگسار و شكنجه كردن پيامبران الهى، گوياى حقيقت ياد شده است.

قرآن و خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 5

5 _ قرآن ، ارائه كننده دينى به دور از هر گونه

باطل و مبرا از امور واهى و بازدارنده از سعادت انسان

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب فصلنه

كتب آسمانى و خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 21 - 5

5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود

و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله

آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.

مبارزه با خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 10

10 - مبارزه اسلام با آداب و رسوم نادرست و خرافى عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 8

8 _ لزوم مبارزه با انديشه هاى خرافى و احكامى كه به دروغ به خداوند نسبت داده مى شود

ما جعل اللّه . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 7

7 _ روح دين الهى در صدد برداشتن موانع خرافى در راه استفاده از مواهب و نعمتهاى الهى است.

و قالوا هذه أنعم و حرث . .. قل ءالذكرين حرم ... و على الذين هادوا حرمنا

محور بحث از آيه 138 تا 145 درباره تحريمهاى خرافى و بى جاى مشركان

است. آيه 146 بيان حكمى استثنايى است كه همان تحريم برخى مواهب بر يهود است. از اين حكم استثنايى، كه به سبب تجاوزكارى يهود بر آنان وضع گرديده، اين مطلب كه روح اديان الهى در نقطه مقابل تحريمهاى بى جا قرار دارد، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 20،21

20 _ برداشتن تكاليف شاق ، گسستن زنجير هاى جهل و خرافه و زدودن بدعت هاى دينى از وظايف پيامبر ( ص ) در انجام رسالت خويش

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

{إصر} به معناى عهد و پيمان سنگين و نيز به هر چيز دشوار و طاقت شكن گفته مى شود. در آيه شريفه بدين مناسبت كه در مقام بين تشريع احكام از سوى پيامبر(ص) است، مراد از آن تكاليف مشقتبارى است كه امتهاى گذشته بدانها پايبند بوده اند. غُلّ (مفرد اغلال) به معناى طوق و زنجيرى است كه به گردن و يا دستها بسته مى شود و مراد از آن جهل و خرافه و بدعت و مانند اينهاست.

21 _ ر ها ساختن مردم ( يهود ، نصارا و . . . ) از تكاليف شاق و زنجير هاى خرافات ، از نشانه هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر ( ص )

الذى يجدونه . .. يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 2

2- پيامبر ( ص ) مأمور پيش گيرى از خرافه پردازى كوتاه فكران درباره شخصيت اش است .

قل إنّما أنا

بشر مثلكم

فرمان {قل إنّما. ..} _ به قرينه ذيل آيه _ از آن جهت صورت گرفته است كه جلوى توهّمات شرك آلود جاهلان گرفته شود و براى پيامبر(ص) رتبه اى خارج از پيامبرى در نظر گرفته نشود، مانند آنچه مسيحيان درباره {مسيح} پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 5

5- مبارزه با انديشه هاى خرافى و شرك آلود ، تبلور رشد و كمال ابراهيم ( ع ) بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده . .. إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

; يعنى، اعطاى رشد به ابراهيم(ع) هنگامى بود كه او به پدر و قومش گفت. ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 151 - 1

1 - لزوم آگاهى بخشيدن به مردم درباره عقايد خرافى

ألا إنّهم من إفكهم ليقولون

از به كار رفتن {ألا} _ كه براى تنبيه است _ برداشت بالا استفاده مى شود.

محمد(ص) و خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 2

2- پيامبر ( ص ) مأمور پيش گيرى از خرافه پردازى كوتاه فكران درباره شخصيت اش است .

قل إنّما أنا بشر مثلكم

فرمان {قل إنّما. ..} _ به قرينه ذيل آيه _ از آن جهت صورت گرفته است كه جلوى توهّمات شرك آلود جاهلان گرفته شود و براى پيامبر(ص) رتبه اى خارج از پيامبرى در نظر گرفته نشود، مانند آنچه مسيحيان درباره {مسيح} پنداشتند.

منشأ خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 9،17

9 _

شيطان ، رواج دهنده انديشه ها و گرايش هاى خرافى در جامعه

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

17 _ دورى شيطان از رحمت الهى ، زمينه اغواگرى و ترويج خرافه پرستى و فساد از ناحيه او

لعنه اللّه و قال . .. لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن ءإذان الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 7

7 - حدس و گمان ، سرچشمه اصلى باور هاى خرافى و جاهلانه

إن هم إلاّ يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 8

8 - شرك و باور هاى خرافى مشركان ، برخاسته از هوا و هوس و اغراض آلوده آنان

إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

موانع خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 16

16 _ تعقل اكثريت مردم هر جامعه مانع رواج بدعت ها و خرافات در آن جامعه خواهد شد .

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

موجبات نجات از خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 4

4 _ پيروى از قرآن و رسول خدا عامل رهايى از افكار و انديشه هاى خرافى

ما جعل اللّه من بحيرة . .. تعالوا إلى ما أنزل اللّه و إلى الرسول

خرما از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خرما

آثار ذكر رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ،

زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

ارزش خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 8

8 _ خرما و انگور ، داراى ارزش ممتاز در ميان ديگر ميوه ها و از نمونه هاى بارز فراوانى ثمر *

له جنّة من نخيل و اعناب

از اختصاص به ذكر اين دو ميوه از ميان ساير ميوه ها، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 5

5- زيتون ، خرما و انگور داراى ارزشى ويژه

ينبت . .. و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

نامبردن از اين سه ميوه در بين انبوه ميوه ها، مى تواند به جهت ارزش ويژه اين ميوه ها از نظر خواص نسبت به ميوه هاى ديگر باشد.

اهميت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 4

4 - خرما ، انگور و زيتون ، اهميت ويژه اى در تغذيه انسان دارند .

فأنشأنا لكم . .. من نخيل و أعن_ب ... و شجرة ... صبغ للأكلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 3

3_ اهميت نخل و خرما ، در ميان درخت ها و ميوه ها

فأنبتنا به جنّ_ت . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه از ميان همه درختان، {نخل} ياد شده است. البته بعيد نيست كه اين انتخاب با توجه به جغرافياى سرزمين وحى

صورت گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 2

2_ اهميت خرما و درخت هاى نخل ، در تغذيه آدميان *

و النخل باسق_ت . .. رزقًا للعباد

از اين كه {النخل} به گونه مجزّا ياد شده است، اهميت خرما در تغذيه خلق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 4

4 - خرما ، داراى اهميتى ويژه براى تغذيه انسان در مقايسه با ساير ميوه ها

فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام

در صورتى كه واژه {فاكهة} شامل خرما نيز بشود، مورد توجه قرار گرفتن دو مرتبه نخل ها، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

اهميت درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 2

2_ اهميت خرما و درخت هاى نخل ، در تغذيه آدميان *

و النخل باسق_ت . .. رزقًا للعباد

از اين كه {النخل} به گونه مجزّا ياد شده است، اهميت خرما در تغذيه خلق استفاده مى شود.

باغهاى خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 3

3_ زمين جايگاه درختان خرما ; درختانى كه به يك ريشه روييده اند و درختانى كه ريشه هاى جدا دارند .

و فى الأرض . .. نخيل صنوان و غير صنوان

{نخيل} (جمع نخل) و به معناى درختان خرماست. {صنوان} (جمع صنو) به چند درخت خرما گفته مى شود كه داراى يك ريشه باشند و به هر يك از آن درختان {صنو} مى گويند.

پوشش خوشه هاى خرما

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 5

5 - پوشش زيباى خوشه هاى خرما توسط غلاف ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند

الرحم_ن . .. فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام

تشبيه به تنه درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

تشبيه به خوشه خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 3

3 - ماه ، پس از طى منزل هاى خود در 28 روز ، مانند شاخه خشكيده خرما مى شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّى عاد كالعرجون القديم

{عرجون} (از ماده {عرجن}) به معناى شاخه خوشه خرما است كه از درخت جدا شده باشد و پس از چندى زرد گشته و به شكل هلال درآمده باشد. گفتنى است صفت {قديم} اشاره به پژمردگى و كهنگى آن شاخه دارد.

تشبيه به درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

{عجز} (مفرد {أعجاز})به

معناى تنه و {منقعر} به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

تنوع فرآورده هاى خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 3

3- درختان خرما و انگور ، داراى محصولات و فرآورده هاى گوناگون

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

تهيه خمر از خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 4

4- تهيه شراب از خرما و انگور ، در صدر اسلام رواج داشت .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

خالق درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خرما از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 8

8- در فرآورده هاى خرما و انگور براى خردورزان ، آيت و نشانه

اى از قدرت و ربوبيت خداوند است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا إن فى ذلك لأية لقوم ي

خرما خوردن مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در آغاز تولد خويش ، مادرش مريم ( س ) را به خوردن خرماى تازه و نوشيدن از آب نهر فرا خواند .

فنادي_ها من تحتها . .. تحتك سريًّا ... رطبًا جنيًّا . فكلى واشربى

خوشه هاى درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 3

3 - نخل ها با خوشه هاى پوشيده در غلاف ، داراى سهمى مهم در تأمين نياز هاى خلق

و النخل ذات الأكمام

{كم} (مفرد {أكمام}) به معناى كاسه يا غلاف ميوه گفته مى شود.

درختان خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 4

4_ درختان انگور ، نخل هاى خرما و نيز ساير گياهان على رغم مشروب شدن از آبى با طبيعت واحد ، ثمرات و ميوه هاى مختلف و گوناگون به بار مى آورند .

جن_ّت من أعن_ب و زرع و نخيل . .. يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل

زمينه رشد درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا

و نخلاً

عبرت از خوشه هاى خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 6

6_ چينش دانه هاى خرما در خوشه هاى انبوه نخل ، شايان تأمل و پندآموزى

لها طلع نضيد

فرآورده هاى خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 2،5،8

2- درختان خرما و انگور و استحصال نوشيدنى از آنها ، مايه پند و عبرت است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

برداشت فوق، با توجه به معطوف بودن جمله {و من ثمرات. ..} بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} است.

5- تمامى فرآورده هاى درخت خرما و انگور به جز مسكرات ، خوب و پسنديده است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

برداشت فوق، از مقابله {سكر} با {رزقاً حسناً} قابل استفاده است. بدين معنا كه تمامى فرآورده هاى خرما و انگور به جز مسكرات، روزى پسنديده تلقى شده است.

8- در فرآورده هاى خرما و انگور براى خردورزان ، آيت و نشانه اى از قدرت و ربوبيت خداوند است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا إن فى ذلك لأية لقوم ي

فوايد خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 1،7

1- خداوند ، از ميوه هاى درختان خرما و انگور ، نوشيدنيهايى براى انسان ، قرار داد .

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب

{من ثمرات} جار و مجرور و _ به قرينه {نسقيكم} مذكور در آيه قبل _ متعلق

به {نسقيكم} در تقدير است. هم چنين بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} عطف شده است.

7- فرآورده هاى درختان خرما و انگور ، از بهترين و سالم ترين فرآورده هاى خوراكى و نوشيدنى براى انسان

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

اختصاص به ذكر يافتن فرآورده هاى درختان خرما و انگور، از ميان مجموعه خوراكيها و نوشيدنيها، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 5،8،9

5- خرماى تازه ( رطب ) غذاى مناسب براى زن ، پس از وضع حمل است .

و هزّى . .. تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

توصيه شدن مريم به تكان دادن درخت و استفاده از {رطب}، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زايمان دلالت دارد.

8- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . ما تأكل الحامل من شىء و لاتتداوى به أفضل من الرطب قال اللّه _ عزّوجلّ_ لمريم ( ع ) { و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى و اشربى و قرّى عيناً } . . . ;

از اميرالمؤمنان(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. زن باردار، بهتر از خرماى تازه، چيزى نمى خورد و خود را با چيزى بهتر از آن، مداوا نمى كند. خداوند _ عزّوجلّ_ به مريم فرمود: {و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى ...}...}.

9- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) : ليكن أول ما تأكل النفساء الرطب

، لأنّ اللّه تعالى قال لمريم : { و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: شايسته است اولين چيزى كه زن بعد از زايمان مى خورد خرما باشد، زيرا خداى تعالى به مريم فرمود: {و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً. فكلى}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 2

2- خرماى تازه ( رطب ) ، غذاى مناسب براى زن ، پس از وضع حمل است .

فكلى

توصيه شدن مريم به خوردن خرماى تازه، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زايمان دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 3

3 - خرما ، بزرگ ترين منبع تغذيه و درآمد ثموديان

و نخل طلعها هضيم

ذكر جداگانه نخل، با اين كه واژه {جنّات} (در آيه قبل) شامل آن نيز مى شود، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 4،5،7

4 - نقش اساسى خرما و انگور و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أع_نب . .. ليأكلوا من ثمره

از اختصاص به ذكر يافتن خرما و انگور براى تغذيه انسان ها (از ميان مجموعه ميوه ها و محصولات باغ ها) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

5 - هدف و فلسفه آفرينش خرما و انگور از سوى خداوند ، تغذيه انسان از فراورده هاى دست ساخته خود از آن درختان (

مانند شيره ، عصاره ، كشمش و . . . ) است .

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {ما} در {ما عملته} موصوله (به معناى الذى) باشد; يعنى، {و الذى عملته أيديهم} (و آنچه دست هاى شان به عمل مى آورد).

7 - خرما و انگور ، از غذا هاى آماده براى انسان ، بدون دخالت وى در آماده سازى آنها

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

اين برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {عملته} به {ثمر} بازگردد.

منشأ رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

نعمت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 3

3 - خرما و انگور ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أعن_ب

نعمت درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 2

2 - بهره مندى انسان از زيتون و از منافع گوناگون درخت خرما ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

{زيتون}، ميوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع {زيتونة} باشد كه گاه بر درخت و گاه بر ميوه آن اطلاق مى گردد (لسان العرب). تعبير {نخل} _ به جاى نام ميوه آن _ ممكن است ناظر

به اين باشد كه انسان علاوه بر خرما، از اجزاى ديگر نخل (از قبيل شاخ، برگ، تنه و ليف آن) نيز بهره مى برد.

نقش خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 2

2_ اهميت خرما و درخت هاى نخل ، در تغذيه آدميان *

و النخل باسق_ت . .. رزقًا للعباد

از اين كه {النخل} به گونه مجزّا ياد شده است، اهميت خرما در تغذيه خلق استفاده مى شود.

نقش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 3

3 - نخل ها با خوشه هاى پوشيده در غلاف ، داراى سهمى مهم در تأمين نياز هاى خلق

و النخل ذات الأكمام

{كم} (مفرد {أكمام}) به معناى كاسه يا غلاف ميوه گفته مى شود.

ويژگيهاى درختان خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 3

3_ زمين جايگاه درختان خرما ; درختانى كه به يك ريشه روييده اند و درختانى كه ريشه هاى جدا دارند .

و فى الأرض . .. نخيل صنوان و غير صنوان

{نخيل} (جمع نخل) و به معناى درختان خرماست. {صنوان} (جمع صنو) به چند درخت خرما گفته مى شود كه داراى يك ريشه باشند و به هر يك از آن درختان {صنو} مى گويند.

خروس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خروس

{خروس}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 27

27 _ طاووس ، خروس ، كبوتر و كلاغ ، چهار پرنده اى كه ابراهيم ( ع ) برگزيد .

فخذ اربعة من الطير

امام صادق (ع): .

.. فاخد ابراهيم الطاووس و الديك و الحمام و الغراب ...

_______________________________

تفسير قمى، ص 91 ; نورالثقلين، ج 1، ص 280، ح 1098.

خروس بازى در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 17

17 - { عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) { و تأتون فى ناديكم المنكر } يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى {و تأتون فى ناديكم المنكر} روايت شده كه فرمود : مقصود از {منكر} پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشيدن لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.}

خسارت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خسارت

خسارت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 6،10

6 _ مسلمانان ( كسانى كه در برابر خدا تسليم هستند ) ، بهره مند از سعادت و مصون از زيان در آخرت

و من يبتغ . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

10 _ تسليم نبودن در برابر خداوند ، موجب زيان و خسران در آخرت

و من يبتغ غير الاسلام ديناً . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

خسارت انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 13

13 _ پاداش عظيم خداوند ، جبران كننده

خسارت هاى انفاق كنندگان

و ماذا عليهم لو . .. انفقوا ... و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جمله {يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً} مى تواند پاسخى باشد به اين توهم كه انفاق، موجب خسارت مالى است.

خسارت به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 17،18،19،20،22،25،32،42

17 _ پدر و مادر ، حق ضرر زدن به فرزند خويش را ندارند . حتى بر فرض وقوع طلاق .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده

بنابراينكه {لا تضارّ} به صيغه معلوم باشد يعنى پدر و مادر ضرر نزنند.

18 _ نبايد مادر _ حتى پس از طلاق _ با امتناع از شير دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والدة بولدها

19 _ خوددارى مادر از شير دادن به كودك خويش ، از مصاديق بارز اضرار به فرزند

و الوالدات يرضعن . .. لا تضارّ والدة بولدها

نهى از زيان رسانى به كودك پس از الزام مادر به شير دادن، اشاره به اين معناست كه از مصاديق بارز ضرر به كودك، خوددارى از شير دادن به اوست.

20 _ خوددارى پدر از تأمين مخارج مادر ، موجب زيان كودك خويش

و على المولود له زرقهنّ . .. لا تضارّ ... و لا مولود له بولده

نهى از زيان رسانى پدر به كودك خويش، پس از الزام او به تأمين مخارج مادر، اشاره به اين معناست كه امتناع از تأمين مخارج مادر نهايتاً منجرّ به زيان كودك خواهد شد.

22 _ پدر نبايد با محروم كردن همسر خود از تأمين مخارج حتى پس از طلاق او ،

موجب ضرر فرزند شود .

لا تضارّ . .. و لا مولود له بولده

25 _ وارثان پدر نبايد به فرزند شيرخوار مورّث با عدم رعايت حقوق وى ضرر بزنند .

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده و على الوارث مثل ذلك

جمله {و على الوارث مثل ذلك}، تمامى تكاليفى را كه پدر كودك بايد نسبت به او رعايت كند، بر عهده وارث پدر گذاشته كه از جمله، عدم اضرار به كودك (لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده) است.

32 _ جلوگيرى از ضرر و بى مهرى به فرزند ، با پيش پرداخت اُجرت دايه *

و ان اردتم . .. اذا سلّمتم

با در نظر گرفتن اينكه آيه در مقام دفع ضرر از كودك است; مى توان گفت كه پيش پرداخت اُجرت دايه به جهت دفع ضررى است كه در اثر تأخير اُجرت دايه، ممكن است متوجّه طفل گردد.

42 _ وارث پدر حق ندارد با جُدا كردن طفل از مادر ، به مادر زيان رساند .

و على الوارث مِثل ذلك

امام صادق (ع): . .. لا ينبغى للوارث ان يضارّ المرأة فيقول لاادع ولدها يأتيها ...

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 121، ح 384 ; نورالثقلين، ج 1، ص 228، ح 886.

خسارت به گواه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 48

48 _ زيان رساندن به گواه و نويسنده مبادلات ، فسق و انحراف از حقّ است .

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم

بر مبناى مجهول بودن {لا يضار}

خسارت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 176 - 11

11 _ بازگشت ضرر كفرورزى كافران ، به خود ايشان

انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

جمله {يريد اللّه . .. }، دلالت بر جمله اى محذوف دارد: يعنى آنان به خدا ضرر نمى رسانند، بلكه به خود ضرر مى رسانند; و آن، ضررِ محروميّت از بهره اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 6

6 _ بازگشت ضرر انتخاب كفر ، به خود كافران

انّ الّذين اشتروا الكفر . .. لن يضرّوا اللّه شيئاً و لهم عذاب اليم

جمله {و لهم عذاب اليم}، دلالت دارد بر اين كه كافران با كفر خويش به خودشان ضرر مى زنند ; چرا كه به {عذاب اليم} گرفتار مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 3

3 _ ناتوانى كافران از درك سود و زيان و سرنوشت شوم خويش

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما

عوامل خسارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 11

11 _ بازگشت ضرر كفرورزى كافران ، به خود ايشان

انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

جمله {يريد اللّه . .. }، دلالت بر جمله اى محذوف دارد: يعنى آنان به خدا ضرر نمى رسانند، بلكه به خود ضرر مى رسانند; و آن، ضررِ محروميّت از بهره اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 177 - 6،7

6 _ بازگشت ضرر انتخاب كفر ، به خود كافران

انّ الّذين اشتروا الكفر . .. لن يضرّوا اللّه شيئاً و لهم عذاب اليم

جمله {و لهم عذاب اليم}، دلالت دارد بر اين كه كافران با كفر خويش به خودشان ضرر مى زنند ; چرا كه به {عذاب اليم} گرفتار مى شوند.

7 _ بازگشت ضرر ارتداد به خود مرتدان

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {الّذين . .. } كسانى باشد كه پس از اختيار اسلام به كفر مى گرايند.

خشكسالي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خشكسالى

آثار خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 2

2 _ كم محصولى فاحش ، بارزترين اثر خشكسالى ها و قحطى هاى تحميل شده به فرعونيان

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت

خشكسالى و قحطى در پى دارنده مشكلات فراوانى است كه از جمله آنها كم محصولى است. بنابراين ذكر بخصوص آن مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

بارش باران در خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 6

6 - بارش باران ، پس از خشكسالى و نوميدى انسان ، نمودى از تقدير الهى در معيشت انسان

و ل_كن ينزّل بقدر ما يشاء . .. ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا

ترس از خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 2

2_ هراس مردم از خشكسالى و اميد آنان به نزول باران ، زمينه ساز پديد آمدن برق

هاى آسمانى و نماياندن آنها به ايشان است .

هو الذى يريكم البرق خوفًا و طمعًا

هر يك از دو كلمه {خوفاً} و {طمعاً} مى تواند مفعول له حصولى باشد و مى تواند مفعول له تحصيلى باشد. بر فرض نخست مفاد عبارت {هو الذى ...} چنين مى شود: {چون هراس داشتيد و نيز اميدوار بوديد برقهاى آسمانى را براى شما پديدار مى كنيم}. و بر مبناى دوم مفاد {هو الذى ...} چنين مى شود: {براى آنكه بهراسيد و نيز اميدوار شويد، برقهاى آسمانى را به شما مى نمايانيم}. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

خشكسالى در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 3

3_ استفاده از ارزاق ذخيره شده در سال هاى آبادانى طى هفت سال خشكسالى ، از پيام هاى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد يأكلن ماقدمتم لهنّ

ضمير در {يأكلن} و {لهنّ} به {سبع شداد} باز مى گردد و مراد از {ما قدّمتم لهنّ} (آنچه براى آن سالها پيش فرستاده ايد) ارزاق ذخيره شده در سالهاى آبادانى است. بنابراين {يأكلن ...} ; يعنى، سالهاى قحطى ذخايرى را كه در سالهاى آبادانى تهيه ديده ايد، مى خورند.

زمينه خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 3

3 - تأثير گناه ، در گرفتار آمدن انسان ها به قحطى و خشكسالى

و هو الذى ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا . .. و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم

سياق آيات ،مى تواند بيانگراين نكته باشد كه رحمت و قدرت الهى گسترده و

فراگير است و قحطى ها و خشكسالى ها بازتاب عملكرد خود انسان هااست.

عجز از دفع خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 3

3 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى مبارزه با خشكسالى و بازگرداندن آب هاى فرو رفته در زمين به امر خداوند را ندارد .

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

عذاب با خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 4

4 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در معرض عذاب الهى ( همچون خشكسالى )

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

عوامل خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 3

3 - كفر و گناه ، از عوامل خشك سالى و سلب نعمت ها است .

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

خشكى

خشكى نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 2

2- نخلى كه مريم ( س ) در كنار آن وضع حمل نمود ، ميوه نداشت .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

جمله {تساقط عليك. ..} گوياى امتنان بر مريم(س) است، نه خبر از اثر طبيعى تكان دادن درخت، چرا كه اين موضوع نيازى به راهنمايى نداشت; بنابراين، پس از تكان دادن درخت بود كه خرماى آن پديدار گشته و فرو مى ريخت. اضافه شدن كلمه {جذع} به كلام و نيز اِسناد {تساقط} به {نخلة}، خشك بودن درخت و خارق

العاده بودن ريزش خرما را تأييد مى كند.

صيد خشكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،8،10،15

7 _ حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه {صيد} به معناى مصدرى باشد در اين فرض مراد از {صيد البر}، {صيد حيوان البر} خواهد بود.

8 _ حرمت خوردن شكار صحرايى در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شكار نكند .

احل لكم صيد البحر و طعامه . .. و حرم عليكم صيد البر

در برداشت فوق كلمه {صيد} به معناى اسم مفعول _ حيوان شكار شده _ گرفته شده است. و اين معنا اعم از اين است كه خود محرم و يا شخص ديگرى آن حيوان را شكار كند.

10 _ صيد حيوانات صحرايى و خوردن گوشت آنها در حال احرام بى تقوايى است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {تقوا} به قرينه {حرم عليكم . ..} پرهيز از صيد در حال احرام است.

15 _ پرندگان صحرايى كه در دريا تخم مى گذارند ولى در خشكى تكثير نسل مى كنند ، صيد خشكى محسوب مى شوند و شكارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و ما كان من طير يكون فى البر و يبيض فى البحر و يفرخ فى البر فهو من صيد البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

فلسفه خلقت خشكى ها

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2 - بستر خشكى ها و پهنه دريا ها ، در خدمت بهرهورى بشر ، به عنايت و لطف خداوند

و عليها و على الفلك تحملون

منشأ راهيابى در خشكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 1

1 - راهيابى انسان ، در ظلمات بيابان و دريا ، به هدايت و تدبير خداوند

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر

نقش خشكى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 3

3 - تعدد دريا ها با حد فاصلى از خشكى ، نشانى ديگر از تدبير خداوند

و جعل بين البحرين حاجزًا

مراد از {حاجزاً} (مانع) مى تواند خشكى هاى موجود در ميان دو دريا باشد; يعنى، اين كه زمين كاملاً پوشيده از آب نيست; بلكه خشكى هايى براى زيست و زندگى انسان و. .. در آن تدارك ديده شده است. اين امر نشانى ديگر از تدبير و حضور خدا در اداره شؤون زندگى انسان ها است.

خشكى ها

فلسفه خلقت خشكى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2 - بستر خشكى ها و پهنه دريا ها ، در خدمت بهرهورى بشر ، به عنايت و لطف خداوند

و عليها و على الفلك تحملون

نقش خشكى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 3

3 - تعدد دريا ها با حد فاصلى از خشكى ، نشانى ديگر از تدبير خداوند

و جعل بين البحرين

حاجزًا

مراد از {حاجزاً} (مانع) مى تواند خشكى هاى موجود در ميان دو دريا باشد; يعنى، اين كه زمين كاملاً پوشيده از آب نيست; بلكه خشكى هايى براى زيست و زندگى انسان و. .. در آن تدارك ديده شده است. اين امر نشانى ديگر از تدبير و حضور خدا در اداره شؤون زندگى انسان ها است.

خشنودي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خشنودى

{خشنودى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 1،6،12

1 _ سرور و شادمانى كشته شدگان راه خدا ، به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است .

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

6 _ شادمانى و علاقه شهيدان نسبت به سعادتمندى ديگر مجاهدان و رسيدنشان به مقام كشته شدگان راه خدا

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم

12 _ شادمانى شهيدان از نبودن هيچ ترس و اندوهى براى مجاهدان راه خدا پس از شهادت

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

استبشار به معنى شادمانى بر اثر دريافت بشارت است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 1،7

1 _ شادمانى شهيدان از نعمت و فضل خاص الهى

يستبشرون بنعمة من اللّه و فضل

نكره بودن كلمه {بنعمة} و {فضل}، دلالت بر نعمت و فضلى ناشناخته براى انسانها دارد. بنابراين نعمت و فضلى خاصّ است.

7 _ شادمانى شهيدان از اينكه خداوند اجر مؤمنان را تباه نمى سازد .

يستبشرون بنعمة . .. انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جمله {ان اللّه}، عطف بر كلمه {نعمة} است ; يعنى {يستبشرون بان اللّه لا يضيع}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،4

2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.

4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى ( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}، با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.

آثار خشنودى منافقان متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 10

10 _ احساس رضايت و خوشحالى منافقان از شركت نكردن در جنگ براى بار نخست ، مايه طرد هميشگى آنان از سوى خدا و پيامبر ( ص ) و محروم شدن دايمى از شركت در جهاد

لن تخرجوا . .. و لن تقتلوا معى عدواً إنكم رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق بر اين اساس است كه {لن تخرجوا} و {لن تقاتلوا} در مقام انشا و براى طرد منافقان باشد و جمله {إنكم رضيتم . ..} نيز براى تعليل آن باشد.

بى ارزشى خشنودى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 16

16_ ترك وظايف

الهى به خاطر خوشايند كافران ، مايه خسارت و تباهى است .

فما تزيدوننى غير تخسير

خشنودى اخروى اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

خشنودى از ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 1

1 _ رضا و شادمانى منافقان از نرفتن به جهاد و ماندن در كنار ناتوانان و خانه نشينان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

خشنودى از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 1

1 _ ناپسندى عجب و شادمانى انسان از اعمال خويش

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب

خشنودى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،4

2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.

4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى

( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}، با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.

خشنودى در برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 18

18 _ وجود شادمانى ، ترس و اندوه ( حالات روحى ) براى انسان در عالم برزخ

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 2

2 _ وجود شادمانى ( حالات روحى ) براى انسان در عالم برزخ

يستبشرون بنعمة من اللّه و فضل

خشنودى شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 1،4،6،12

1 _ سرور و شادمانى كشته شدگان راه خدا ، به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است .

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

4 _ فضل الهى و عطاياى بيش از استحقاق به شهيدان ، موجب شادمانى آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

با توجّه به معناى {فضل} (بخشش بيش از حد استحقاق و از روى عنايت)، برداشت فوق استفاده شده است.

6 _ شادمانى و علاقه شهيدان نسبت به سعادتمندى ديگر مجاهدان و رسيدنشان به مقام كشته شدگان راه خدا

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم

12 _ شادمانى شهيدان از نبودن هيچ ترس و اندوهى براى مجاهدان راه خدا پس از شهادت

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف

عليهم و لا هم يحزنون

استبشار به معنى شادمانى بر اثر دريافت بشارت است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 1،7

1 _ شادمانى شهيدان از نعمت و فضل خاص الهى

يستبشرون بنعمة من اللّه و فضل

نكره بودن كلمه {بنعمة} و {فضل}، دلالت بر نعمت و فضلى ناشناخته براى انسانها دارد. بنابراين نعمت و فضلى خاصّ است.

7 _ شادمانى شهيدان از اينكه خداوند اجر مؤمنان را تباه نمى سازد .

يستبشرون بنعمة . .. انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جمله {ان اللّه}، عطف بر كلمه {نعمة} است ; يعنى {يستبشرون بان اللّه لا يضيع}.

خشنودى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 3

3 _ مسرت و خشنودى منافقان از سلامت خويش به دليل عدم حضورشان در پيكار احد

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

اظهار تأسّف منافقان براى كشته هاى احد، دلالت بر مسرت و خشنودى از زنده ماندن خودشان دارد.

خشنودى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 7

7 _ خوشحالى به خاطر شركت نجستن در جنگ به همراهى رسول خدا و مصون ماندن از پيامد هاى مصيبت بار آن ، شرك است .

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: ... ولو ان اهل السماء و الارض قالوا قد انعم الله عليّ اذ لم اكن مع رسول الله (ص) لكانوت بذلك مشركين ... .

مراد از شرك خروج از اسلام نيست بلكه پيروى

از شيطان است كما اينكه رواياتى در اصول كافى بيانگر اين مطالب است.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 257، ح 191 ; نورالثقلين، ج 1، ص 516، ح 398 ; تفسير برهان، ج 1، ص 393، ح 2، 3 و 4.

عوامل خشنودى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 4

4 _ فضل الهى و عطاياى بيش از استحقاق به شهيدان ، موجب شادمانى آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

با توجّه به معناى {فضل} (بخشش بيش از حد استحقاق و از روى عنايت)، برداشت فوق استفاده شده است.

عوامل خشنودى دريانوردان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 6

6 _ وزش باد هاى فرح بخش و موافق ، مايه شادمانى دريانوردان سوار بر كشتى هاى بادبانى

حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها

خشونت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خشونت

اجتناب از خشونت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 5

5 - توصيه لقمان به فرزندش ، براى رعايت اعتدال در رفتار و پرهيز از گفتار خشن ، نمودى از حكمت وى است .

و لقد ءايتنا لقم_ن الحكمة . .. و إذ قال ... و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك

خشونت آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 5

5- آزر با حضرت ابراهيم ( ع ) و عقايد توحيدى او ، على رغم دعوت منطقى ، مستدل و عاطفى آن حضرت ، برخوردى خشن و

غير منطقى داشت .

لئن لم تنته لأرجمنّك

در كلام آزر هيچ استدلال و پاسخى وجود ندارد. تنها وجهه شاخص سخن او ارعاب و تهديد است و حتى در خطاب به او هم كمترين عطوفتى نظير {يابنىّ} در پاسخ {ياأبت} به كار نبرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 1،2

1- ابراهيم ( ع ) پس از برخورد خشن و غير منطقى آزر ، به بحث و گفت وگو با او در باره توحيد و شرك پايان داد .

قال سل_م عليك

از موارد كاربرد {سلام عليك} جايى است كه طرف بحث مى خواهد به بحث پايان دهد و ديگر آن را ادامه ندهد، مانند آنچه در آيه {إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً} آمده است. در گفت وگوى حضرت ابراهيم(ع) با آزر نيز ظاهراً {سلام} از همين نوع باشد.

2- حضرت ابراهيم ( ع ) با وجود برخورد خشن و تهديد هاى آزر ، با او گفتارى ملايم و برخوردى مهربانانه داشت .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

خشونت اخروى با مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 13 - 1

1 - قيامت روز رانده شدن تكذيب گران ، با شدت و خشونت به سوى آتش دوزخ

يوم يدعّون إلى نار جهنّم دعًّا

{دعّ} (مصدر مجهول {يدعّون}) به معناى رانده شدن همراه با تندى و خشونت است و ضمير {يدعّون} به {مكذّبين} بازمى گردد.

خشونت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 16

16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به

كارگيرى شدّت و خشونت است .

و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

خشونت جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 8

8 - اقدام هاى قاطع براى دفع فساد از جامعه ، با رعايت مراحل و شرايط ، روا و جايز است .

لئن لم ينته المن_فقون . .. أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتيلاً

خشونت در امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهى از منكر ، با روش ناهنجار و داد و فرياد ، نفرت انگيز و داراى تأثير منفى است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اغضض من صوتك إنّ أنكر

احتمال دارد سفارش به روى نگرداندن از مردم و نيز رعايت اعتدال در رفتار و كاستن از صدا، پس از توصيه به امر به معروف و نهى از منكر، به اين منظور باشد كه در انجام امر به معروف و نهى از منكر، بايد موازين ياد شده رعايت گردد و گرنه، همان گونه كه صداى الاغ براى گوش ها ناهنجار

است امر به معروف و نهى از منكر بدون رعايت موازين اخلاقى هم اثر منفى دارد.

خشونت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 8

8 - تلاش در غلبه بر ديگران با فرياد ناهنجار و خشن ، تلاشى ابلهانه و به دور از منش انسانى است . *

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

آيه، مى تواند به واقعيت خارجى اشاره داشته باشد كه معمولاً افراد بى منطق با جنجال آفرينى و سر و صدا، در پى غلبه دادن نظر خود هستند.

خشونت در نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهى از منكر ، با روش ناهنجار و داد و فرياد ، نفرت انگيز و داراى تأثير منفى است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اغضض من صوتك إنّ أنكر

احتمال دارد سفارش به روى نگرداندن از مردم و نيز رعايت اعتدال در رفتار و كاستن از صدا، پس از توصيه به امر به معروف و نهى از منكر، به اين منظور باشد كه در انجام امر به معروف و نهى از منكر، بايد موازين ياد شده رعايت گردد و گرنه، همان گونه كه صداى الاغ براى گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهى از منكر بدون رعايت موازين اخلاقى هم اثر منفى دارد.

خشونت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 7،9

7 _ سنگدلى و خشونت

رهبران ، موجب پراكندگى مردم از پيرامون آنان

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

{انفضّوا} از {فضّ} به معناى تفرّق و پراكندگى است.

9 _ گرايش مردم به رهبران دينى ، در گرو مهربانى آنان و پرهيز از خشونت و سنگدلى

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

خشونت طلبى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 3،5

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

5 - واكنش خشونت آميز قوم ابراهيم به دعوت توحيدى او ، فراگير و عمومى بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 5

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از {هجرت به سوى پرودگار} دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان اش، به انجام برساند.

زن و خشونت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 3

3 - زن ، اساساً براى كار هاى دشوار و خشن و جدال و درگيرى آفريده نشده است .

و

هو فى الخصام غير مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيه شريفه به جهت مماشات و بازگويى باور مشركان، اين مطالب را مطرح نكرده باشد; بلكه به عنوان يك واقعيت بدان پرداخته باشد.

سرزنش خشونت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 16

16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .

و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.

ناپسندى خشونت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 7

7 - خشونت و درشتى در سخن گفتن با مردم ، عملى بسيار زشت است .

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

در آيه، به جاى كاربرد تشبيه، از استعاره استفاده شده است. آوردن استعاره به جاى تشبيه، براى مبالغه در مذمت و بيان ناهنجارى و مستهجن بودن آن است.

خشيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خشيت

آثار اخروى خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 3

3 - پاكى ، تذكّرپذيرى ، هدايت جويى و خداترسى ، چهره انسان را در قيامت خندان و شادمان خواهد ساخت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... ضاحكة مستبشرة

آثار ترك خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 3

3 - تمسّك به رحمانيت خدا و كنار

نهادن خشيت ، زمينه ساز انحراف و فروهشتن وظايف *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از ارتباط {أوّاب حفيظ} و {خشى} و وصف {الرحمان} مطلب بالا احتمال مى رود.

آثار خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 17

17 _ خشوع و خضوع در برابر خدا ، نشانه سلامت قلب از قساوت ها و كدورتهاست .

ثم قست قلوبكم . .. فهى كالحجارة أو أشد ... و إن من منها لما يهبط من خشية اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 4،5

4 _ بهره مند شدن از پيام هاى الهى در تورات ، مخصوص كسانى است كه از خدا بترسند و از غير او نهراسند .

و فى نسختها هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون

روشن است كه پيامهاى خدا، از جمله پيامهاى او در تورات، براى همه مردم است. بنابراين لام در {للذين} لام منفعت است ; يعنى خداترسان از هدايتگرى و رحمت آفرينى تورات بهره مند مى شوند. {ربهم} متعلق به {يرهبون} است و تقديم آن دلالت بر حصر دارد.

5 _ خداترسان با به كار بستن پيام هاى آسمانى ، مشمول رحمت خدا خواهند شد .

و فى نسختها هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 3

3- تعاليم قرآن ، تنها در كسانى مؤثر است كه توجه به عظمت خداوند در دل آنان هراس افكنده است .

إلاّ تذكره لمن يخشى

{خشيت} ترسى است آميخته با احساس عظمت (مفردات راغب). متعلق {يخشى} _ به قرينه آيه

بعد كه عظمت نازل كننده قرآن را بيان كرده است _ خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 2،4

2 - فرمان برى از خدا و رسول او و خدا ترسى و تقواپيشگى ، از عوامل ظفرمندى و كاميابى است .

و من يطع اللّه و رسوله و يخش اللّه و يتقه فأُول_ئك هم الفائزون

4 - اطاعت از خدا و رسول او ، خدا ترسى و تقواپيشگى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. أن يقولوا سمعنا و أطعنا ... و من يطع اللّه

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و آيه پيشين _ كه درصدد بيان اوصاف مؤمنان راستين است _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 8

8 - خداترسى و نماز ، از زمينه هاى لازم براى تأثيرپذيرى از انذار ها و اخطار هاى پيامبران

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 14

14 - خداترسى ، تلاوت قرآن كريم ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از عوامل اميدوارى به لطف و پاداش الهى

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 11

11 - خداترسى ، تلاوت قرآن ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار

، از اسباب آمرزش گناهان و دريافت افتخار سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 2

2 - آمادگى براى ايمان به قرآن و برخوردارى از روح خشيت ، از زمينه هاى لازم براى تأثيرپذيرى از انذار ها و اخطار هاى الهى

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 9

9 - دستيابى به { قلب منيب } در پرتو خشيت از خداوند ، در آشكار و نهان

من خشى الرحم_ن بالغيب و جاء بقلب منيب

بنابر اين كه تقدم لفظى {خشى الرحمان. ..} بر {جاء بقلب منيب} حكايت از تقدم رتبى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 34 - 3

3 - بيم داران از خدا در دنيا ، ايمن از هر غم و اندوه ، در آخرت

من خشى الرحم_ن . .. ادخلوها بسل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 2،6

2 - خداترسى و حالت خشيت ، برانگيزاننده ابن ام مكتوم براى حضور در مجلس پيامبر ( ص ) بود .

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

6 - حالت خشيت ، حالتى حركت آفرين و واداركننده انسان به تلاش در راه آموختن و كسب كمالات

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 3

3 - خشيت ، عاملى مؤثر در پيدايش پندپذيرى براى انسان است .

سيذّكّر من يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 4

4 - پذيرش تذكرات قرآن و خشيت و هراس در برابر خداوند ، مايه رهايى از آتش دوزخ

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

آثار خشيت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 7

7- خداترسى و نگرانى از قيامت ، زمينه ساز بهره مندى انسان از وحى و هدايت الهى

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب و هم من الساعة مشفقون

خداوند، در آيه قبل، تقواپيشگان را شايسته بهره مند شدن از نور و هدايت خود دانسته و در اين آيه اوصاف آنان را بيان كرده است. از ارتباط ميان دو آيه مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 6

6 - ترس از خداوند و نگرانى از فرجام خويش ، پرهيز دهنده انسان از انكار معاد و باز دارنده او از طغيان گرى و رويارويى با پيامبران

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت گرفتن از داستان فرعون، به معناى دورى از رفتار و عقايد او است كه در آيات قبل نمونه هاى آن بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 14،17

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت

خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها أبدًا رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك

{خشيت}، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

17 - خشيت از خداوند ، شرط رضايت مندى او از مؤمنان داراى عمل صالح

رضى اللّه عنهم . .. ذلك لمن خشى ربّه

آثار خشيت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 5

5 - مراقبت شديد بر ارزش ها و حدود الهى ، در گرو خشيت از خداوند ، حتى در نهان

أوّاب حفيظ . من خشى الرحم_ن بالغيب

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه تعبير {من خشى. ..} در مقام توصيف {أوّاب} و {حفيظ} باشد و عليت را برساند; يعنى، اين خشيت عامل {أوّاب} و {حفيظ} بودن آنان است.

آمرزش اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 12

12 - آمرزش و اجر ارزشمند و پرب ها ، پاداش پيروان قرآن و خداترسان

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

ارزش خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 7

7 - ترس از خدا ، همراه با تعظيم و بزرگداشت ، امرى ارزش مند و بايسته است .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه و يخشونه

{خشية} در لغت، به معناى {ترس آميخته با تعظيم} است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر

- 35 - 18 - 11

11 - ارزشمندى خداترسى و دورى از گناه در نهان و به دور از انظار و اطلاع يافتن ديگران

الذين يخشون ربّهم بالغيب

برداشت ياد شده از آمدن قيد {بالغيب} به دست مى آيد; زيرا ترس از خدا در هر حال مطلوب است. بنابراين آمدن اين قيد، بيانگر اهميت و ارزش والاى خدا ترسى در خلوت مى باشد.

ارزش خشيت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 3

3- خشيت و ترس آگاهانه و آميخته با تعظيم در خلوت و نهان از پروردگار ، از ارزش ها و اوصاف پسنديده است .

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب

برخى از اهل لغت گفته اند: {خشيت} به معناى ترس آميخته با تعظيم است و اين ترس نوعاً با آگاهى به چيزى است كه از آن مى ترسند (مفردات راغب). گفتنى است اين معنا مناسب با آيه شريفه است; زيرا خداوند شايسته تعظيم است و تقواپيشگان نيز با آگاهى از مقام خداوند از او مى ترسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 1

1 - بهشت ، از آن بيم دارندگان از خداوند در نهان

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. من خشى الرحم_ن بالغيب

بنابراين كه {بالغيب} متعلق به {خشى} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

ارزش خشيت در خلوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 7

7 - ارزشمندى و برترى ترس از خدا و دورى از گناه در خلوت ، بر ترس و تحفظ از

نافرمانى خدا در انظار ديگران

و خشى الرحم_ن بالغيب

برداشت ياد شده، از مقيد شدن ترس از خدا به {غيب} (نهان) به دست مى آيد.

ارزش خلاص در خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 7

7 - ارزشمندى و برترى ترس از خدا و دورى از گناه در خلوت ، بر ترس و تحفظ از نافرمانى خدا در انظار ديگران

و خشى الرحم_ن بالغيب

برداشت ياد شده، از مقيد شدن ترس از خدا به {غيب} (نهان) به دست مى آيد.

اهميت خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 6

6- لزوم خداترسى و هراس از فرجام مخالفت با تعاليم قرآن

إلاّ تذكرة لمن يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 2

2 - لزوم خداترسى و تأثيرپذيرى از پند هاى قرآن و هراس از فرجام ناهماهنگى با تعاليم آن

سنقرئك . .. فذكّر ... سيذّكّر من يخشى

بشارت به اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 11

11 - پيامبر ( ص ) مأمور بشارت دادن پيروان قرآن و خداترسان به مغفرت و اجر ارزشمند و پرب هاى الهى

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

پاداش اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 12

12 - آمرزش و اجر ارزشمند و پرب ها ، پاداش پيروان قرآن و خداترسان

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و

أجر كريم

پاداش خشيت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 4

4 - بهشت پاداش آنان كه با وجود محسوس نبودن خداوند ، همه جا وى را در نظر داشته و از او بيم دارند .

من خشى الرحم_ن بالغيب

بنابر اين كه {بالغيب} وصف براى {رحمان} باشد، برداشت بالا قابل استفاده است.

تأثير قرآن در اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 8،11

8 - تأثير عميق و لرزه انداز قرآن ، بر اهل خشيت و خداترسان

كت_بًا . .. تقشعرّ منه جلود الذين يخشون ربّهم

11 - تأثير آرامش بخش و سرورآفرين قرآن ، در اهل خشيت و خداترسان

ثمّ تلين جلودهم و قلوبهم إلى ذكر اللّه

نرم شدن پوست ها و قلب ها (تلين جلودهم و قلوبهم)، كنايه از آرامش يافتن و سرور است. اين مطلب در مقابل ترس و ناراحتى است كه موجب لرزش پوست ها (اندام) و اضطراب دل ها مى باشد.

خشيت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 10،14

10 - هراس جهان طبيعت از خداوند ، منشأى براى فعل و انفعالات آن

و إن منها لما يهبط من خشية اللّه

14 - دل و قلب آدمى ، بايد از هراس و خشيت خدا لرزان بوده و در مسير او به حركت در آيد .

و إن منها لما يهبط من خشية اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 3،8

3_ لزوم توجه به عظمت خدا و هراسيدن

از او

و يخشون ربهم

8_ خشيت از خدا و هراس از حساب سخت و ناگوار قيامت ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين ... يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 1،2

1- خشيت و خداترسى ، در خلوت و دور از منظر مردمان ، از ويژگى هاى تقواپيشگان است .

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {بالغيب} حال براى فاعل {يخشون} باشد.

2- تقواپيشگان ، از پروردگار خويش با آن كه غايب و نهان از انظار آنان است ، همواره در خشيت و خوف به سرمى برند .

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب

برداشت ياد شده بر اساس اين احتمال است كه {بالغيب} حال براى مفعول {يخشون} باشد (ربّهم); يعنى، در حالى كه خداوند دور از انظار تقواپيشگان است، آنان از او مى ترسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 5،6

5 - تنها عالمان راستين و اهل معرفت ، خداترس و اهل خشيت اند .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. و من الناس ... مختلف ألونه كذلك إنّما ي

6 - خشيت و ترس از خدا ، نشانه عالمان راستين و اهل معرفت است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 1

1 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در افرادى كه آماده پذيرش بودند

و مى خواستند از پيروان قرآن و اهل خشيت باشند ، مؤثر بود .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

در آيات گذشته، سخن از گروهى بود كه هرگز آمادگى پذيرش ايمان و سخن حق را نداشتند; ولى در اين آيه شريفه از گروه ديگرى ياد مى كند كه در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند كه آماده پذيرش كلام حق (قرآن) بوده و از خداى رحمان مى ترسند. گفتنى است مقصود از {ذكر} _ طبق نظر بيش تر مفسران _ قرآن است.

خشيت اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 8

8_ خشيت از خدا و هراس از حساب سخت و ناگوار قيامت ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين ... يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

خشيت بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 13

13- لزوم بيم و هراس بندگان از خداوند ، هر چند داراى مرتبه اى والا باشند .

بل عباد مكرمون . .. و هم من خشيته مشفقون

خشيت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 1

1- خشيت و خداترسى ، در خلوت و دور از منظر مردمان ، از ويژگى هاى تقواپيشگان است .

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {بالغيب} حال براى فاعل {يخشون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 9

9 - دستيابى به

{ قلب منيب } در پرتو خشيت از خداوند ، در آشكار و نهان

من خشى الرحم_ن بالغيب و جاء بقلب منيب

بنابر اين كه تقدم لفظى {خشى الرحمان. ..} بر {جاء بقلب منيب} حكايت از تقدم رتبى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

خشيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

خشيت طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 10

10 - هراس جهان طبيعت از خداوند ، منشأى براى فعل و انفعالات آن

و إن منها لما يهبط من خشية اللّه

خشيت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 5،6

5 - تنها عالمان راستين و اهل معرفت ، خداترس و اهل خشيت اند .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. و من الناس ... مختلف ألونه كذلك إنّما ي

6 - خشيت و ترس از خدا ، نشانه عالمان راستين و اهل معرفت است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

خشيت قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 14

14 - دل و قلب آدمى ، بايد از هراس و خشيت خدا لرزان بوده و در مسير او به

حركت در آيد .

و إن منها لما يهبط من خشية اللّه

خشيت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 1،2

1- خشيت و خداترسى ، در خلوت و دور از منظر مردمان ، از ويژگى هاى تقواپيشگان است .

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {بالغيب} حال براى فاعل {يخشون} باشد.

2- تقواپيشگان ، از پروردگار خويش با آن كه غايب و نهان از انظار آنان است ، همواره در خشيت و خوف به سرمى برند .

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب

برداشت ياد شده بر اساس اين احتمال است كه {بالغيب} حال براى مفعول {يخشون} باشد (ربّهم); يعنى، در حالى كه خداوند دور از انظار تقواپيشگان است، آنان از او مى ترسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 2

2 - متقين ، در عين اعتقاد به رحمانيت خداوند ، بيمناك از مخالفت با او *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از اين كه وصف {الرحمان} مفعول {خشى} قرار گرفته است، مى توان به مطلب فوق ره برد; زيرا در نظر ابتدايى، وصف {منتقم،قهار و. ..} متناسب با خشيت است و اين كه وصف {رحمت} به كار گرفته شده است، مى رساند كه رجاى متقين آنان را به گناه نمى كشاند.

خشيت معصومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 14

14- مقام عصمت ، مانع از خوف و هراس از خداوند نيست .

و هم بأمره يعملون . .. و هم من خشيته مشفقون

خشيت مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 15

15- خشيت و ترس از خداوند ، از ويژگى هاى بندگان مقرب و از اوصاف پسنديده است .

بل عباد مكرمون . .. و هم من خشيته مشفقون

خشيت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 11

11- فرشتگان ، بر اثر ترس از خداوند ، هراسان و نگران اند .

و هم من خشيته مشفقون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {مِن} براى تعليل و سببيت باشد.

خشيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 4

4 - اطاعت از خدا و رسول او ، خدا ترسى و تقواپيشگى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. أن يقولوا سمعنا و أطعنا ... و من يطع اللّه

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و آيه پيشين _ كه درصدد بيان اوصاف مؤمنان راستين است _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 3

3 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان مؤمن خداترس و كافر خداگريز ، از نظر شخصيت و سرنوشت

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

{من} در آيه شريفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله اى محذوف است و تقدير كلام چنين مى باشد: {أفمن يت_ّقى بوجهه سوء العذاب. .. كمن آمن منه}. بنابراين مى

توان گفت آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر وسرنوشت آنان در آينده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

دعوت به خشيت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 2،8

2$ - دعوت فرعون به خشيت از خداوند ، از اهداف رسالت موسى ( ع )

فتخشى

- دعوت فرعون به خشيت از خداوند، از اهداف رسالت موسى(ع)

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

زمينه خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 13

13 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى خشيت و خداترسى است .

الذين يخشون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 4،9

4 - آيات قرآن ، پيامدار خشيت از خدا براى خلق

لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. متصدّعًا من خشية اللّه

9 - تفكر در آيات وحى ، زمينه ساز خشيت و خشوع

انسان در برابر خداوند

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه . .. لعلّهم

زمينه خشيت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 4

4_ باور به ربوبيت خداوند و توجه به آن ، زمينه ساز خشيّت آدمى از اوست .

يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 3،4،5

3$ - پيدايش حالت ترس از خدا و احساس عظمت او ، از آثار قرار گرفتن در طريق هدايت

و أهديك إلى ربّك فتخشى

{خشيت} به ترسى گويند كه با درك عظمت همراه باشد. (مفردات راغب)

4$ - شناخت ربوبيت خداوند ، زمينه ساز پيدايش حالت ترس و خشيت در برابر او

و أهديك إلى ربّك فتخشى

- شناخت ربوبيت خداوند، زمينه ساز پيدايش حالت ترس و خشيت در برابر او

5$ - تزكيه و دورى از پليدى و طغيان ، هموارسازنده راه هدايت و خشيت الهى

إنّه طغى . .. أن تزكّى . و أهديك إلى ربّك فتخشى

- تزكيه و دورى از پليدى و طغيان، هموارسازنده راه هدايت و خشيت الهى

عوامل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 12،15

12 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، موجب خشيت و خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز غفور

15 - { عن على بن الحسين ( ع ) : . . .من عرف اللّه خافه . . . و قد قال اللّه { إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء } . .

. ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . ..كسى كه خدا را بشناسد از او مى ترسد... خداوند فرمود: {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 15

15 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه خداترسى و پيدايش هول و هراس در دل عاقبت انديشان

ذلك لمن خشى ربّه

عوامل خشيت علماى راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 4

4 - مظاهر گوناگون و متنوع طبيعت ، جلوه عظمت خداوند و سبب خشيت عالمان راستين و اهل معرفت

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. و من الناس ... مختلف ألونه كذلك إنّما ي

يادآورى خداترسى اهل معرفت _ پس از برشمردن پديده هاى گوناگون طبيعت _ مى تواند ناظر به اين حقيقت باشد كه در آن پديده ها، عظمت خدا چنان جلوه گر است كه موجب خشيت عالمان و اهل معرفت مى شود. واژه {خشيت} _ كه در مورد ترسى به كار مى رود كه همراه با تعظيم و ناشى از آگاهى باشد (مفردات راغب) _ مؤيد همين برداشت است. گفتنى است مقصود از علم در اين آيه، آشنايى با علوم مادى همچون فيزيك، شيمى و رياضى نيست; بلكه آشنايى با معارف و حقايق الهى است كه از صاحبان آن به اهل معرفت و عالمان راستين تعبير مى شود.

فضايل اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 17

17 - اهل خشيت و خداترسان ، بهره مند از هدايت الهى

كت_بًا

. .. تقشعرّ منه جلود الذين يخشون ربّهم ... ذلك هدى اللّه يهدى به من يشاء

از اين كه خداوند اهل خشيت را، كسانى معرفى كرد كه تحت تأثير قرآن قرار مى گيرند، به دست مى آيد كه يكى از مصاديق مورد نظر از {يهدى به من يشاء} همين گروه مى باشد.

فضيلت خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 4

4 - ترس از خدا و نگرانى از دست نيافتن به تزكيه نفس ، ترسى به سزا و حالتى مطلوب در پيشگاه خداوند

و هو يخشى

محرومان از خشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 9

9 - منكران معاد و فرعون صفتان عصر بعثت ، محروم از خشيت الهى و بى تفاوت در برابر عبرت هاى تاريخ

يقولون أءنّا . .. هل أتيك ... إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

تصريح به {من يخشى} براى اشاره به نبود خشيت در وجود منكران معاد است.

مراتب خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 4

4 - ايمان و خوف از مقام ربوبى ، داراى مراتب و درجات

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

برداشت ياد شده، از تفاوت پاداش ها و مراتب آن در بهشت، به دست مى آيد.

موانع خشيت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 7

7 - بى پروايى و نترسيدن از خدا ، برخاسته از جهل و ناآگاهى نسبت به عظمت

پروردگار است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

نشانه هاى خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 3

3 - تسليم حكم پيامبر بودن و پذيرش داورى بر مبناى تعاليم دين ، نشانه خدا ترسى ، تقواپيشگى و مطيع خدا و رسول بودن است .

إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا . .. و من يطع الل

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان دو آيه فوق استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 12

12 - نماز ، مظهر ايمان راستين و خداترسى است .

الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

ياد كردن از برپايى نماز پس از خداترسى، مى تواند به عنوان يكى از مصاديق و مظاهر اين خداترسى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 2

2 - انس با قرآن و تلاوت پيوسته آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از نشانه هاى خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 9

9 - اثرپذيرى عميق و لرزه انداز قرآن ، نشانه وجود روح خشيت و خداترسى در انسان

كت_بًا . .. تقشعرّ منه جلود الذين يخشون ربّهم

وقتى تأثيرگذارى عميق قرآن اختصاص به اهل خشيت داشته باشد (الذين يخشون ربّهم)، استفاده

مى شود كه هر كس از قرآن تأثيرپذيرفت و به لرزه درآمده، اهل خشيت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 8

8 - ذكر نام خدا و روى آوردن به نماز ، نشانه پندپذيرى از قرآن ، ترس از خداوند و مايه دورى از آتش دوزخ است .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى

ويژگيهاى خشيت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 12

12- ترس فرشتگان از خداوند ، آميخته با تعظيم ، احترام و توجه ويژه به خداوند است .

و هم من خشيته مشفقون

{خشيت} ترس توأم با تعظيم و احترام و {اشفاق} ترس آميخته با عنايت است (مفردات راغب).

هدايت پذيرى اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 1

1 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در افرادى كه آماده پذيرش بودند و مى خواستند از پيروان قرآن و اهل خشيت باشند ، مؤثر بود .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

در آيات گذشته، سخن از گروهى بود كه هرگز آمادگى پذيرش ايمان و سخن حق را نداشتند; ولى در اين آيه شريفه از گروه ديگرى ياد مى كند كه در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند كه آماده پذيرش كلام حق (قرآن) بوده و از خداى رحمان مى ترسند. گفتنى است مقصود از {ذكر} _ طبق نظر بيش تر مفسران _ قرآن است.

خضر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خضر(ع)

آثار

پيروى از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 8

8- دريافت آموخته هاى خضر ، در ديدگاه موسى ، وابسته به پيروى از آن حضرت بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن

آثار سوراخ كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 10

10- معيوب بودن كشتى حامل خضر و موسى ( ع ) ، عامل صرف نظر پادشاه غاصب از تصرّف و مصادره آن شد .

فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

احترام خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 4

4- موسى ( ع ) كمال ادب و متانت را در برابر معلّم خويش ( خضر ) اظهار كرد .

هل أتّبعك . .. ستجدنى ... و لا أعصى

موارد فراوانى از ادب و متانت در كلام موسى(ع) ديده مى شود: الف) درخواست خود را با استفهام آغاز كرد (هل أتّبعك); ب) مبدأ علم خضر را به جهت تكريم، با صيغه مجهول آورد (عُلِّمت); ج) علم او را رشدآفرين دانست (رشداً); د) تنها، بخشى از علم او را طلب كرد (ممّا عُلِّمت); ه_) وعده صريح به صبر نداد، بلكه به صورت {ستجدنى إن شاء اللّه. ..} ذكر كرد; و) توصيه هاى او را به عنوان امر تلقى كرد و متعهد شد كه با او در هيچ فرمانى مخالفت نكند. (الميزان، ج 13).

استمهال از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 1

1- موسى

( ع ) ، از خضر ( ع ) براى تجربه صبر در برابر كار هاى غيرعادى آن حضرت خواستار آخرين فرصت شد .

قال إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى

اطاعت از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 2

2- موسى ( ع ) بر اطاعت كامل خود از خضر ( ع ) و سرپيچى نكردن از فرمان هاى او تأكيد كرد .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

اعتراض به خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 5

5- موسى ( ع ) از عملكرد خضر ( ع ) در شكافتن بدنه كشتى ، شگفت زده شد و به او اعتراض كرد .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 5،11

5- موسى ( ع ) نوجوان مقتول را ، فردى بى گناه دانست و خضر ( ع ) را به جهت كشتن وى ، به شدّت مورد اعتراض قرار داد .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس لقد جئت شيئًا نكرًا

{زكاة} به معناى {طهارت} و {صلاح} و {نمو} و {بركت} و {مدح} آمده است. (لسان العرب) در آيه، مراد از {زكية}، توصيف نوجوان به طهارت و پاكى از گناه است.

11- { عن أبى عبداللّه : . . . بينما العالم يمشى مع موسى إذا هم بغلام يلعب قال : { فوكزه العالم ، فقتله . فقال له موسى : { أقتلت نفساً زكية بغير نفس لقد جئت شيئاً نكراً ؟ }

. قال : { فأدخل العالم يده فاقتلع كتفه فإذا عليه مكتوب : كافر مطبوع ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. آن گاه كه عالم (خضر) با موسى(ع) مى رفت، ناگاه، به پسرى برخوردند كه بازى مى كرد. امام فرمود: {پس آن عالم، مشتى بر وى زد و او را كشت. موسى(ع) به او گفت: {أقتلت نفساً زكية بغير نفس...؟}. امام فرمود: {پس آن عالم، دست برد و كتف پسر را بيرون آورد كه بر آن نوشته شده بود {كافر مطبوع}.(كافرى كه مهر كفر بر او زده شده است)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 2

2- ناتوانى موسى ( ع ) از تحمّل كار هاى خضر ( ع ) ، در پى سومين سؤال و اعتراض او ، به اثبات رسيد .

قال ه_ذا فراق بينى و بينك سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

انقياد خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام دادم}.

انقياد والدين نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 2

2- پدر و مادر جوان مقتول ، به دست خضر ، افرادى مؤمن و به دور از سركشى و عصيان

بودند .

فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

{طغيان} يعنى {بى اندازه در معصيت پيش رفتن}. (مفردات راغب).

اهالى شهر قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 4

4- هيچ يك از مردم شهر ، حاضر به ميزبانى و اطعام موسى و خضر ( ع ) نشد .

استطعما أهلها فأبوا أن يضيّفوهما

{إباء} به معناى {امتناع و سرباز زدن} است.

اهميت ملاقات موسى(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 8

8- حضرت موسى ( ع ) ملاقات با حضرت خضر ( ع ) را آن اندازه مهم و با ارزش مى دانست كه حتى جستوجو در زمانى طولانى را براى آن روا مى ديد .

لاأبرح حتّى . .. أو أمضى حقبًا

{حقب} به معناى {دهر و زمانى طولانى} است اهل لغت آن را هشتاد سال نيز دانسته اند و مراد از پيمودن آن نيز، همان رسيدن به مجمع البحرين بوده است; يعنى، حتّى أبلغ مجمع البحرين بسير قريب أو أسير أزماناً طويلة.

ايمان والدين نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 2

2- پدر و مادر جوان مقتول ، به دست خضر ، افرادى مؤمن و به دور از سركشى و عصيان بودند .

فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

{طغيان} يعنى {بى اندازه در معصيت پيش رفتن}. (مفردات راغب).

بازسازى ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 9،10،11،20

9- خضر ( ع ) ديوار در حال سقوط

را ترميم و بازسازى كرد .

يريد أن ينقضّ فأقامه

10- ترميم ديوار مشرفِ بر ويرانى ، به دست خضر ، در برابر ديدگان مردم شهر انجام گرفت . *

حتّى إذا أتيا أهل قرية . .. فأقامه

ورود بر اهل قريه و نيز وجود ديوار در متن شهر كه از تعبير {فوجدا فيها جداراً} استفاده مى شود، ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه مردم، ناظر رفتا خضر(ع) بوده اند.

11- خضر ( ع ) براى تعمير ديوار و برپا داشتن آن ، از موسى ( ع ) كمك نطلبيد .

فأقامه

مفرد آمدن {أقامه} ممكن است از آن جهت باشد كه كار بازسازى ديوار، فقط به دست خضر(ع) صورت گرفته باشد; چه اين كه در موارد پيشين، {استطعما} به صورت تثنيه آمده و نقش هر دو را در طلب غذا نمايانده است.

20- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . فوجدا فيها جداراً يريد أن ينقضّ ، فوضع الخضر يده عليه فأقامه ;

از امام صادق(ع) روايت شده: (خضر و موسى(ع)) ديوارى را يافتند كه مى خواست بيفتد. خضر، دست خود را بر آن نهاد و آن را راست كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 3

3- خضر ( ع ) با وجود حضور نداشتن مالكان ديوار در آبادى ، به ترميم آن پرداخته بود . *

فكان لغل_مين يتيمين فى المدينة

احتمال مى رود كه به كار رفتن واژه {المدينة} در اين آيه، به جاى واژه {القرية} كه در آيات قبل آمده بود، اشاره به اين جهت باشد كه آن دو يتيم در آن آبادى حضور نداشته، بلكه

در شهرى ديگر اقامت داشته اند و آن شهر _ چنان چه از حرف {ال} در {المدينة} استفاده مى شود _ براى خضر و موسى(ع) شناخته شده بود.

بى گناهى نوجوانان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 5

5- موسى ( ع ) نوجوان مقتول را ، فردى بى گناه دانست و خضر ( ع ) را به جهت كشتن وى ، به شدّت مورد اعتراض قرار داد .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس لقد جئت شيئًا نكرًا

{زكاة} به معناى {طهارت} و {صلاح} و {نمو} و {بركت} و {مدح} آمده است. (لسان العرب) در آيه، مراد از {زكية}، توصيف نوجوان به طهارت و پاكى از گناه است.

بيان راز عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 4،5

4- خضر موسى ( ع ) را از اين كه آنچه انجام خواهد داد ، بى دليل و حكمت نيست ، آگاه ساخت .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

5- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) وعده داد كه در نهايت ، بخشى از اسرار كار خود را براى او تبيين خواهد كرد .

أُحدث لك منه ذكرًا

{من} در {منه} براى تبعيض است و گوياى اين كه خضر، تنها، به بيان گوشه اى از ويژگى هاى كردار خويش وعده داد.

بينش خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 1

1- خضر ، موسى ( ع ) را از تحمّل همراهى با وى ، براى فراگيرى علوم ويژه ،

ناتوان ديد .

هل أتّبعك . .. قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 2

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

پدر مالك ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 5،6

5- خضر ( ع ) پدر مالكان ديوار را مى شناخت و از نيكى و صلاح او در دوران زندگى اش با خبر بود .

و كان أبوهما ص_لحًا

6- صالح بودن پدر ، عامل حمايت خضر ( ع ) از منافع فرزندان يتيم او بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين . .. و كان أبوهما ص_لحًا

جمله {و كان أبوهما صالحاً} نشانِ علّت تعمير ديوار است.

پيروى از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 3

3- خضر ، خواهان تعجيل نكردن موسى در فهم اسرار بود و او را بر متابعت بى چون و چرا از خود ، الزام نكرد .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

پيشگويى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 1

1- خضر ( ع ) اعتراض موسى را دليل صحت پيش بينى خويش از ناشكيبايى موسى ( ع ) دانست و پيش گويى خود را به وى يادآور شد .

قال ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

تحقق

پيشگويى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 3

3- پيش بينى خضر ( ع ) در مورد ناشكيبايى موسى ( ع ) در برابر كار هاى او ، مطابق واقع بود .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

تعاليم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 4

4- خضر موسى ( ع ) را از اين كه آنچه انجام خواهد داد ، بى دليل و حكمت نيست ، آگاه ساخت .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 16،21،23

16- خضر ( ع ) با توجّه دادن موسى ( ع ) به تدبير فراگير الهى ، حفاظت اموال يتيمان را ، برخاسته از گستردگى ربوبيّت خداوند دانست .

فأراد ربّك

خضر(ع) با اضافه {ربّ} به ضمير خطاب (ربّك) به موسى(ع) اين نكته را بيان داشته است كه گرچه ترميم ديوار، به تغذيه و تربيت جسم تو كمكى نكرد، ولى مالك و مدّبر تو، مالك و مدّبر يتيمان نيز هست.

21- موسى ( ع ) ، سرانجام ، به اسرار كار هاى شگفت خضر آگاه شد و توجيه و تأويل برخى حوادث را از او آموخت .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

{لم تسطع} در اصل {لم تستطع} بوده و حرف {تاء} براى تخفيف حذف شده است.

23- خضر ( ع ) پس از آموختن اسرار كار هاى خود به موسى ( ع ) ، وى را بر بى صبرى در برابر

آن ، نكوهش كرد .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

تعاليم قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 3

3- حقايقى آموزنده ، در سرگذشت ملاقات موسى ( ع ) و خضر ( ع ) وجود دارد .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

عالمى كه موسى(ع) با او ملاقات كرده، بنابر آنچه كه در روايات آمده است، حضرت خضر(ع) است و موسى(ع) نيز همان پيامبر معروف. گرچه در اين موضوع آراى ديگرى نيز اِبراز شده، ولى به گفته علامه طباطبايى (ره) به دليل ياد فراوان از موسى(ع) در قرآن، اگر غير او مراد بود، قرينه اى در قرآن ذكر مى گرديد تا رفع التباس شود.

تعلم از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 2

2- هدف موسى از همراه شدن با خضر ، بهرهورى از علم رشدآفرين وى بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

{رشداً} اگر مفعولٌ له باشد، مفاد آيه اين است كه: {پيروى من، به منظور رشد يافتن است} كه اگر مفعولٌ به باشد، مراد اين است كه: {تو را پيروى مى كنم بر اين اساس كه آنچه را رشد است، به من بياموزى. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . ..

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

توصيه هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 2

2- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) توصيه كرد به دليل نداشتن قدرت تحمّل ، از همراه شدن با او صرف نظر كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جدايى موسى(ع) و خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 8

8- مفارقت از خضر ( ع ) و بازماندن از يادگيرى علوم او ، براى حضرت موسى ( ع ) امرى دشوار بود .

لاتؤاخذنى بما نسيت و لاترهقنى من أمرى عسرًا

مقصود از {أمر} در {من أمرى} همان متابعت خضر(ع) و فراگيرى دانش از او است. بنابراين، مفاد اين قسمت آيه، آن است كه با لغو رخصت همراهى، مرا در مورد كار و هدف ام به زحمت و سختى مينداز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 1،3

1- سومين تخلّف موسى ( ع ) از عهد خويش با خضر ( ع ) ( مطرح ساختن گرفتن مزد ) ، آغاز جدايى آن دو از هم بود .

قال لو شئت لتّخذت . .. قال ه_ذا فراق بينى و بينك

در باره اين كه {ه_ذا} اشاره به چيست، احتمالاتى وجود دارد، از جمله اين كه اشاره به قول موسى(ع) باشد; يعنى، ه_ذا القول سبب فراق بيننا

3- خضر ( ع ) ، پس از آخرين تخلّف موسى ، براى جدا شدن از او ، دليل موجه و عذر پذيرفته شده داشت .

بلغت من لدنّى

عذرًا . .. قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا . قال ه_ذا فراق بينى و بين

جستجوى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 1،2،4

1- موسى ( ع ) براى يافتن خضر ، با عزمى راسخ و جدّى ، سفر خود را به مجمع البحرين آغاز كرد .

لاأبرح حتّى أبلغ مجمع البحرين

{لاأبرح} صيغه متكلم از {برح} و به معناى {دست برنمى دارم} و تأكيد بر پشتكار در انجام دادن كار است.

2- موسى ( ع ) در جُستار تحقيقىِ خويش براى يافتن خضر ، با خدمت كار خود ( يوشع ( ع ) ) همراه بود .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{فتى} به معناى جوان است. در تعبيرات قرآن، از غلام و خدمت كار نيز با اين تعبير ياد شده است. لازم به ذكر است كه بنابر برخى از روايات مأثور، همراه و همسفر موسى(ع)، {يوشع بن نون} وصى آن حضرت بوده است.

4- تلاش موسى ( ع ) براى يافتن خضر ( ع ) ، واقعه اى درخور يادآورى و توجّه است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{إذ} مفعول براى {اُذكر} در تقدير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 1،3

1- موسى ( ع ) و همسفرش ، پس از توقف در مجمع البحرين ، در جستوجوى خضر ( ع ) ، مجدداً به حركت خويش ادامه داده و آن جا را پشت سر گذاشتند .

فلمّا بلغا مجمع بينهما . .. فلمّا جاوزا

موسى(ع) در سخن خود با يوشع، مجمع البحرين را هدف و مقصد نهايى خود

اعلام كرد، ولى هنگام رسيدن به آن جا، از آن نيز گذشت. اين حركت و نيز گفتارى كه در آيات بعد از موسى(ع) نقل شده است، نشانه آن است كه آن دو نمى دانستند به محلِّ مورد نظر موسى(ع) رسيده اند.

3- موسى و يوشع ، در شبانگاه و صبح دم _ پس از عبور از مجمع البحرين _ براى يافتن خضر ( ع ) راه درازى پيمودند . *

ءاتنا غداءنا

بدان احتمال كه احساس خستگى و گرسنگى موسى(ع) در طرف صبح، ناشى از راه پيمايى طولانى در شب باشد.

حكومت دوران خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 7

7- در زمان وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، حكومتى ستم گر و غاصب وجود داشته است .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

{وراء} به هر مكان مستور و پوشيده اى گر چه روبه رو باشد، اطلاق مى گردد. (قاموس) بنابراين، سلطان غاصب، يا پشت سر مساكين و در تعقيب كشتى داران بوده است و يا در پيش روى آنان بوده آن ها در مسير خود با او برخورد مى كردند.

خرابى ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 8

8- موسى و خضر ( ع ) در آبادى ، با ديوارى مواجه شدند كه در حال سقوط و خرابى بود .

فوجدا فيها جدارًا يريد أن ينقضّ

{إنقضاض} از ماده {قضض} به معناى {از هم پاشيدن} است (قاموس). به كار بردن فعل {يريد} كه نوعاً در باره موجودات داراى اختيار به كار مى رود،

نوعى استعاره است; يعنى، به قدرى ديوار در معرض افتادن بود كه گويا خود بر خرابى و از هم پاشيدگى تصميم گرفته است .

خضر(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 2،4،6

2- موسى و خضر ( ع ) در نخستين مراحل همراهى ، سوار كشتى شدند .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

4- خضر ( ع ) پس از سوار شدن بر كشتى ، در بدنه آن شكافى ايجاد كرد كه سرنشنيان آن در خطر غرق شدن قرار گرفتند .

حتّى إذا ركبا فى السفينة خرقها

{خرق} به معناى {شكافتن و دريدن} است.

6- اقدام خضر به سوراخ كردن كشتى ، دور از چشم سرنشينان كشتى بوده است .

خرقها قال أخرقتها لتغرق أهلها

روشن است كه اگر سوراخ كردن كشتى، در ديد مردم قرار داشت، خضر(ع)، مورد اعتراض آن ها قرار مى گرفت و مانع او مى شدند. از اين كه تنها، موسى(ع)اعتراض كرده، چنين بر مى آيد كه اين كار، از چشم ديگران به دور بوده است .

خضر(ع) در مجمع البحرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 1

1- موسى ( ع ) و همسفرش ، پس از بازگشت به مجمع البحرين ، با خضر ( ع ) ملاقات كردند .

فارتّدا على ءاثارهما قصصًا . فوجدا

خضر(ع) در ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 19

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . { فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية } و هى

الناصرة ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. مقصود از قريه، در آيه شريف قريه ناصره است}.

خواسته هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 3

3- خضر ، خواهان تعجيل نكردن موسى در فهم اسرار بود و او را بر متابعت بى چون و چرا از خود ، الزام نكرد .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

درخواست غذاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 3

3- موسى و خضر ( ع ) با احساس گرسنگى ، از مردم شهر ، تقاضاى طعام و خوراكى كردند .

استطعما أهلها

به قرينه {يضيّفوهما} مراد از استطعام، تهيه طعام براى ادامه سفر نبوده است، بلكه موسى و خضر(ع)، در همان هنگام، گرسنه بوده اند.

ذكر قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 4

4- تلاش موسى ( ع ) براى يافتن خضر ( ع ) ، واقعه اى درخور يادآورى و توجّه است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{إذ} مفعول براى {اُذكر} در تقدير است.

راز عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 1،2

1- موسى ( ع ) از اسرار نهفته در زندگى و عملكرد خضر ( ع ) و زواياى آن ، اطلاع دقيقى نداشت .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

{إحاطة} (مصدر {لم تحط}) يعنى: {به چيزى احاطه و وقوف كامل يافتن} و در آيه مورد بحث، با توجه به كلمه {خبراً} _ كه به معناى

{علماً} و تمييز براى نسبت احاطه است _ مراد، احاطه كامل علمى است.

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 4،6

4- خضر ، موسى ( ع ) را مطمئن ساخت كه اسرار كار هاى شگفت خويش را پيش از جدايى ، براى او بازگو خواهد كرد .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

6- كار هاى به ظاهر غير قابل توجيه خضر ( ع ) ، داراى باطن و حقيقتى درست بود .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

{تأويل} از ريشه {أوْل} و به معناى {بازگرداندن} است ودر آيه، به معناى {مآل} است و مراد، حقايق و مصالحى است كه كار خضر بر اساس آن انجام پذيرفته و بايد ظاهر ناخوشايند كار خضر(ع) را به آن مصالح بازگرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 21،22

21- موسى ( ع ) ، سرانجام ، به اسرار كار هاى شگفت خضر آگاه شد و توجيه و تأويل برخى حوادث را از او آموخت .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

{لم تسطع} در اصل {لم تستطع} بوده و حرف {تاء} براى تخفيف حذف شده است.

22- رخداد هاى داستان خضر و موسى ( ع ) ، برخاسته از اراده خداوند و داراى تفسيرى پيچيده و نيازمند آگاهى هايى ويژه است كه از جانب او افاضه شود .

و

ما فعلته عن أمرى ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

رد درخواست غذاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 4

4- هيچ يك از مردم شهر ، حاضر به ميزبانى و اطعام موسى و خضر ( ع ) نشد .

استطعما أهلها فأبوا أن يضيّفوهما

{إباء} به معناى {امتناع و سرباز زدن} است.

زمينه تعلم از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 8

8- دريافت آموخته هاى خضر ، در ديدگاه موسى ، وابسته به پيروى از آن حضرت بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن

سرزنشهاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 23

23- خضر ( ع ) پس از آموختن اسرار كار هاى خود به موسى ( ع ) ، وى را بر بى صبرى در برابر آن ، نكوهش كرد .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

سوراخ كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 4،5،6،8

4- خضر ( ع ) پس از سوار شدن بر كشتى ، در بدنه آن شكافى ايجاد كرد كه سرنشنيان آن در خطر غرق شدن قرار گرفتند .

حتّى إذا ركبا فى السفينة خرقها

{خرق} به معناى {شكافتن و دريدن} است.

5- موسى ( ع ) از عملكرد خضر ( ع ) در شكافتن بدنه كشتى ، شگفت زده شد و به او اعتراض كرد .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

6- اقدام خضر به سوراخ كردن كشتى ، دور از چشم سرنشينان

كشتى بوده است .

خرقها قال أخرقتها لتغرق أهلها

روشن است كه اگر سوراخ كردن كشتى، در ديد مردم قرار داشت، خضر(ع)، مورد اعتراض آن ها قرار مى گرفت و مانع او مى شدند. از اين كه تنها، موسى(ع)اعتراض كرده، چنين بر مى آيد كه اين كار، از چشم ديگران به دور بوده است .

8- آسيب رساندن خضر ( ع ) به كشتى ، امرى بس ناروا و غيرقابل توجيه در نظر موسى ( ع ) بود .

لقد جئت شيئًا إمرًا

{إمر} به معناى {منكَر عظيم} و نيز {منكَر عجيب} آمده است. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 3

3- خضر ( ع ) با بيان آگاه نبودن موسى ( ع ) به راز معيوب ساختن كشتى ، پندار وى را در مورد انگيزه آن كار ، تخطئه كرد .

أخرقتها لتغرق أهلها . .. ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

شرايط تعلم از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 5

5- دستيابى به گوشه اى از دانش خضر و بندگان خاص خداوند ، نيازمند صبر و تحمّل فراوان است .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

هشدار خضر به موسى(ع) در حقيقت، بيان اين نكته نيز هست كه براى همراه شدن با خضر و كسب معارف از او، صبر پولادين مورد نياز است.

شرايط همنشينى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر (

ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

شگفتى عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 3

3- كار هاى خضر ، براى ديگران ، حتى فردى چون موسى ( ع ) غير قابل تحمّل و درك بود .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

تأكيد بر {معى} نشان مى دهد كه صرف تعليم علوم مشكل آفرين نبوده است، بلكه همراه شدن با خضر - كه مستلزم مشاهده رفتارى است كه از علوم وى نشئت گرفته _ غيرقابل تحمّل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 3

3- اَعمال خضر ( ع ) ، داراى ظاهرى غيرمتعارف و زوايايى ناشناخته ، حتى براى فردى مانند موسى ( ع ) بود .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 5

5- موسى ( ع ) از عملكرد خضر ( ع ) در شكافتن بدنه كشتى ، شگفت زده شد و به او اعتراض كرد .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

شهر قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 2،5

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير

موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

5- مردم شهرى كه موسى و خضر ( ع ) به آن وارد شدند ، مردمى دور از خوى مهمان دوستى و غريب نوازى ، دور بودند .

فأبوا أن يضيّفوهما

صبر در همنشينى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

ظلم پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 7،8

7- در زمان وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، حكومتى ستم گر و غاصب وجود داشته است .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

{وراء} به هر مكان مستور و پوشيده اى گر چه روبه رو باشد، اطلاق مى گردد. (قاموس) بنابراين، سلطان غاصب، يا پشت سر مساكين و در تعقيب كشتى داران بوده است و يا در پيش روى آنان بوده آن ها در مسير خود با او برخورد مى كردند.

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة

غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

عبوديت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 2،3

2- هدف موسى ( ع ) و همراه وى از سفر جستوجوگرانه خود ، يافتن بنده اى از بندگان خاص الهى و داراى علم لدنى بود .

فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا

واژه {وجدا} بيان كننده يافتن چيزى است كه موسى و همراه اش در جستوجوى آن بودند و نه ديدارى اتفاقى و غير مترقبه. {لدنا} دلالت مى كند كه علم حضرت {خضر(ع)} دانش عادى و معمولى نبوده، بلكه از افاضات خاص ربّانى بوده است.

3- حضرت { خضر } ( ع ) بنده خاص خداوند و برخوردار از رحمت و عنايت ويژه الهى بود .

ءاتينه رحمة من عندنا

عذرخواهى از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 2،7

2- موسى ( ع ) به دليل تخلّف از شرط همراهى با خضر ( ع ) و اعتراض ناروا به او ، خود را سزاوار مؤاخذه ديد و از خضر ( ع ) تقاضاى چشم پوشى كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

7- موسى ( ع ) عفو و عدم سخت گيرى خضر بر او را به خاطر نسيان و تخلّف از عهد خويش ، تقاضا كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت و لاترهقنى من أمرى عسرًا

{إرهاق} به معناى {تحميل كارى طاقت سوز بر ديگرى} است. (قاموس) و مفاد {لاترهقنى...} اين است كه كارى دشوار(مانند جدا شدن و لغو رخصت همراهى) را بر من

تحميل مكن و مرا به زحمت مينداز. لازم به ذكر است كه {عسراً} مفعول دوم براى {لاترهقنى} است.

عصمت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 11

11- موسى ( ع ) ، لغزش هايى نظير غرق انسان ها بى گناه را ، از جانب خضر ( ع ) منتفى نمى دانست .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شيئًا إمرًا

علم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 4

4- حضرت خضر ( ع ) ، نسبت به خصوصيّات روحى موسى ( ع ) از پيش ، مطلع بود . *

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

پيش بينى قطعى عدم تحمّل موسى از جانب خضر(ع) مى تواند مستند به يكى از دو امر باشد: 1_ اطلاع خضر از خصوصيات روحى و فكرى موسى(ع) 2_ اين كه اصولاً، تحمّل چنين علومى، براى غير خضر ممكن نبوده است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 5

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

علم غيب خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 14

14- خضر ( ع ) از برخى حوادث آينده ، آگاه بود و در برابر آن احساس مسؤوليت مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 82 - 20

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

علم لدنى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 2،8،9

2- هدف موسى ( ع ) و همراه وى از سفر جستوجوگرانه خود ، يافتن بنده اى از بندگان خاص الهى و داراى علم لدنى بود .

فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا

واژه {وجدا} بيان كننده يافتن چيزى است كه موسى و همراه اش در جستوجوى آن بودند و نه ديدارى اتفاقى و غير مترقبه. {لدنا} دلالت مى كند كه علم حضرت {خضر(ع)} دانش عادى و معمولى نبوده، بلكه از افاضات خاص ربّانى بوده است.

8- حضرت خضر ( ع ) از علم مخصوص و موهبتىِ خداوند ، ( علم لدنى ) ، برخوردار بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا

{من لدنا} و {من عندنا} در معنا تفاوتى ندارند و هر دو، بر داشتن منشأ الهى، دلالت مى كنند.

9- علم لدنى حضرت خضر ( ع ) ، نمودى از رحمت خاص الهى به او است .

ءاتينه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 3،4،6،7،9

3- موسى ( ع ) به { علم لدنىِ } حضرت خضر احساس نياز مى كرد .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

رشدًا

4- موسى ( ع ) ، به محروميت خود از علومى كه نزد خضر بود ، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او ، متواضع و فروتن بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

اظهار آمادگى براى تبعيت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر كردار خضر(ع)، و اظهار اشتياق به آموختن، حاكى از تواضع موسى در برابر علم او است.

6- در ديدگاه موسى ( ع ) ، خضر ( ع ) ، _ فردى تعليم ديده ، و علوم ويژه او ، دانشى اكتسابى بود .

ممّا علّمت

7- دانش ويژه خضر ( ع ) ، برگرفته از تعليم خداوندى بود .

علّمنه من لدنّا علمًا . .. ممّا علّمت رشدًا

9- علوم لدنى خضر ، دامنه گسترده اى داشت .

تعلمن ممّا علّمت

{من} در {ممّا} معناى تبعيض دارد. موسى(ع) با اين تعبير، مى گويد: {من، خواهان آموختن بخشى از آن علوم گسترده تواَم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 20،22

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

22- رخداد هاى داستان خضر و موسى ( ع ) ، برخاسته از اراده خداوند و داراى تفسيرى پيچيده و نيازمند آگاهى هايى ويژه است كه از جانب او افاضه شود .

و ما فعلته عن أمرى ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

عمل به تكليف خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام دادم}.

عوامل محروميت از همراهى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 2

2- موسى ( ع ) خود را در صورت سؤال مجدد ( سومين تخلّف ) سزاوار محروم شدن از مصاحبت با خضر ( ع ) دانست .

قال إن سألتك من شىء بعدها فلاتصحبنى

عهد موسى(ع) و خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 3

3- تخلّف موسى از عهد خويش با خضر ( ع ) ، ناشى از فراموشى بود .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

عهدشكنى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 18

18- سخنِ شِكوه آميز موسى ( ع ) به خضر ( ع ) در مورد نگرفتن مزد ، سومين تخلّف وى از پيمان خويش بود .

قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

عهدشكنى باخضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 1

1- سومين تخلّف موسى ( ع ) از عهد خويش با خضر ( ع ) ( مطرح ساختن گرفتن مزد ) ، آغاز جدايى آن دو از هم بود .

قال لو شئت لتّخذت .

.. قال ه_ذا فراق بينى و بينك

در باره اين كه {ه_ذا} اشاره به چيست، احتمالاتى وجود دارد، از جمله اين كه اشاره به قول موسى(ع) باشد; يعنى، ه_ذا القول سبب فراق بيننا

غارتگرى پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 1

1- هدف خضر ( ع ) از اقدام به معيوب ساختن كشتى ، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود .

أمّا السفينة . .. فأردت أن أعيبها ... يأخذ كلّ سفينة غصبًا

غصب كشتيها در دوران خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 8

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

فضايل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 3،8،9

3- حضرت { خضر } ( ع ) بنده خاص خداوند و برخوردار از رحمت و عنايت ويژه الهى بود .

ءاتينه رحمة من عندنا

8- حضرت خضر ( ع ) از علم مخصوص و موهبتىِ خداوند ، ( علم لدنى ) ، برخوردار بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا

{من لدنا} و {من عندنا} در معنا تفاوتى ندارند و هر دو، بر داشتن منشأ الهى، دلالت مى كنند.

9- علم لدنى حضرت خضر ( ع ) ، نمودى از رحمت خاص الهى به او است

.

ءاتينه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 3،4،7،9

3- موسى ( ع ) به { علم لدنىِ } حضرت خضر احساس نياز مى كرد .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

4- موسى ( ع ) ، به محروميت خود از علومى كه نزد خضر بود ، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او ، متواضع و فروتن بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

اظهار آمادگى براى تبعيت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر كردار خضر(ع)، و اظهار اشتياق به آموختن، حاكى از تواضع موسى در برابر علم او است.

7- دانش ويژه خضر ( ع ) ، برگرفته از تعليم خداوندى بود .

علّمنه من لدنّا علمًا . .. ممّا علّمت رشدًا

9- علوم لدنى خضر ، دامنه گسترده اى داشت .

تعلمن ممّا علّمت

{من} در {ممّا} معناى تبعيض دارد. موسى(ع) با اين تعبير، مى گويد: {من، خواهان آموختن بخشى از آن علوم گسترده تواَم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 20

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

فقر مالكان كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 2

2- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) ، در مالكيت

گروهى از محرومان بود و تنها وسيله ارتزاق آنان به شمار مى آمد .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

فلسفه اعتراض به خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 7

7- قرار گرفتن سرنشينان كشتى در معرض غرق ، علّت اعتراض موسى ( ع ) به عمل خضر ( ع ) بود .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

فلسفه بازسازى ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 1،4،6

1- خضر ( ع ) علّت اقدام به بازسازى ديوار فرسوده را براى موسى ( ع ) تشريح كرد .

و أمّا الجدار . .. ما فعلته عن أمرى

4- هدف خضر ( ع ) از ترميم ديوار فرسوده ، محفوظ داشتن گنج نهاده شده در زير آن براى دو يتيم ساكن در شهر بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين فى المدينة و كان تحته كنز لهما

6- صالح بودن پدر ، عامل حمايت خضر ( ع ) از منافع فرزندان يتيم او بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين . .. و كان أبوهما ص_لحًا

جمله {و كان أبوهما صالحاً} نشانِ علّت تعمير ديوار است.

فلسفه سوراخ كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 1،13

1- هدف خضر ( ع ) از اقدام به معيوب ساختن كشتى ، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود .

أمّا السفينة . .. فأردت أن أعيبها ... يأخذ كلّ سفينة غصبًا

13- عملكرد خضر ( ع ) در مورد كشتى ، مصداقى از

تقديم اهم ، به هنگام مزاحمت آن با امرى مهم است .

و أمّا السفينة فكانت لمسكين . .. يأخذ كلّ سفينة غصبًا

فلسفه قتل نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 11

11- { عن أبى عبداللّه : . . . بينما العالم يمشى مع موسى إذا هم بغلام يلعب قال : { فوكزه العالم ، فقتله . فقال له موسى : { أقتلت نفساً زكية بغير نفس لقد جئت شيئاً نكراً ؟ } . قال : { فأدخل العالم يده فاقتلع كتفه فإذا عليه مكتوب : كافر مطبوع ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. آن گاه كه عالم (خضر) با موسى(ع) مى رفت، ناگاه، به پسرى برخوردند كه بازى مى كرد. امام فرمود: {پس آن عالم، مشتى بر وى زد و او را كشت. موسى(ع) به او گفت: {أقتلت نفساً زكية بغير نفس...؟}. امام فرمود: {پس آن عالم، دست برد و كتف پسر را بيرون آورد كه بر آن نوشته شده بود {كافر مطبوع}.(كافرى كه مهر كفر بر او زده شده است)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 1

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، مصون داشتن پدر و مادر وى از كفر و طغيان بود .

و أمّا الغل_م . .. فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

{إرهاق} يعنى: {وادار ساختن كسى بر كارى كه انجام آن براى او دشوار و طاقت فرسا است}. (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81

- 1

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، فراهم ساختن زمينه اى مناسب براى دستيابى پدر و مادر وى به فرزندى پاك تر و مهربان تر بود .

فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

مراد از {زكاة} در آيه، طهارت و پاكى از گناه است و {رُحم} و {رحمت} به يك معنا است. گرچه خضر(ع) در اين سخن، پاكى و مهربانى را براى نوجوان مقتول انكار نكرده است، ولى ممكن است به تناسب گفته موسى(ع) كه نوجوان مقتول را {نفس زكية} خواند، سخن خود را در قالب اسم تفضيل آورده است، لكن در حقيقت، نوجوان مقتول، يا فاقد رحمت و پاكى بوده و يا آينده او به گناه و بى رحمى مى انجاميد.

فلسفه ملاقات موسى(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 19

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . ان موسى لمّا كلّمه اللّه تكليماً . . . قال فى نفسه : { ما أرى أنّ اللّه ، عزّوجلّ خلق خلقاً أعلم منّى ! } . فأوحى اللّه ، عزّوجلّ ، إلى جبرئيل { يا جبرئيل ! أدرك عبدى موسى قبل أن يهلك و قل له : إنّ عند ملتقى البحرين رجلاً عابداً فاتبعه و تعلّم منه . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. آن گاه كه خداوند با موسى تكلم كرد... موسى در دل خود گفت: {نمى بينم كه خداى عزّوجلّ، خلقى را آفريده باشد كه از من اعلم باشد!}. پس خدا به جبرئيل وحى كرد: {بنده ام، موسى را پيش

از آن كه هلاك شود، درياب و به او بگو: در محل تلاقى دو دريا، مرد عابدى هست همراه اش برو و از او علم بياموز}.

قبول خواسته هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 1

1- موسى ( ع ) با پذيرش شروط خضر ، همراه او حركت كرد .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

{انطلاق} به معناى {روانه شدن و حركت كردن} است. {فاء} در {فانطلقا} دلالت دارد كه موسى(ع) شرايط خضر را پذيرفت و خضر(ع) به همراهى وى رخصت داد.

قتل نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 4،11

4- خضر ( ع ) بى درنگ ، پس از مشاهده نوجوان ، او را به قتل رسانيد .

حتّى إذا لقيا غل_مًا فقتله

ظاهر عطف به {فاء} در {فقتله} آن است كه خضر(ع) بدون هيچ مقدمه اى، در پى برخورد با نوجوان، به كشتن او اقدام كرده است.

11- { عن أبى عبداللّه : . . . بينما العالم يمشى مع موسى إذا هم بغلام يلعب قال : { فوكزه العالم ، فقتله . فقال له موسى : { أقتلت نفساً زكية بغير نفس لقد جئت شيئاً نكراً ؟ } . قال : { فأدخل العالم يده فاقتلع كتفه فإذا عليه مكتوب : كافر مطبوع ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. آن گاه كه عالم (خضر) با موسى(ع) مى رفت، ناگاه، به پسرى برخوردند كه بازى مى كرد. امام فرمود: {پس آن عالم، مشتى بر وى زد و او را كشت. موسى(ع) به او

گفت: {أقتلت نفساً زكية بغير نفس...؟}. امام فرمود: {پس آن عالم، دست برد و كتف پسر را بيرون آورد كه بر آن نوشته شده بود {كافر مطبوع}.(كافرى كه مهر كفر بر او زده شده است)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 4

4- خضر ( ع ) با اشاره به ناآگاهى موسى ( ع ) از انگيزه قتل نوجوان ، اعتراض وى را ناموجه دانست و آن را نشانه درستى شناخت خويش از كم طاقتى و بى صبرى موسى ( ع ) خواند .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 1،6،11

1- موسى ( ع ) براى يافتن خضر ، با عزمى راسخ و جدّى ، سفر خود را به مجمع البحرين آغاز كرد .

لاأبرح حتّى أبلغ مجمع البحرين

{لاأبرح} صيغه متكلم از {برح} و به معناى {دست برنمى دارم} و تأكيد بر پشتكار در انجام دادن كار است.

6- موسى ( ع ) از امكان دسترسى به خضر ، در محل تلاقى دو دريا ، مطلع بود .

لاأبرح حتّى أبلغ مجمع البحرين

11- داستان موسى و خضر ( ع ) ، نمونه اى از مثال هاى متنوع قرآنى ، در جهت هدايت مردم است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل . .. و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 4

4- موسى ( ع ) بسيار

مشتاق ديدار با خضر ( ع ) و ملاقات با او بود .

لاأبرح حتّى . .. ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 7

7- شيطان ، براى عدمِ ملاقات موسى و خضر ( ع ) تلاش مى كرد .

فإنّى نسيت . .. و ما أنسنيه إلاّ الشيطن أن أذكره

همسفر موسى با ادات حصر، فراموشى خود را، تنها، به شيطان منتسب كرد; يعنى، هيچ عاملِ ديگرى در كار نبوده است. لذا اين نتيجه به دست مى آيد كه شيطان، به هر طريق، مى خواسته كه مانع ملاقات موسى و خضر(ع) شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 64 - 1،2

1- مسأله ماهى و حركت غيرعادى آن در آب ، نشانه اى براى جايگاه ملاقات موسى و خضر ( ع ) بود .

قال ذلك ما كنّا نبغ

{بغى} به معناى {طلب} است و {ذلك ما كنّا نبغ} يعنى: {آنچه پيوسته در طلب او بوديم، همان علامت و نشانه است. }. ياء {نبغى} _ در پايان سخن موسى(ع) _ به منظور تخفيف كلام، حذف شده است.

2- حضرت موسى ( ع ) ، از رخداد علائمى براى يافتن جايگاه حضرت خضر ( ع ) قبلاً مطلع بود .

قال ذلك ما كنّا نبغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 1

1- موسى ( ع ) و همسفرش ، پس از بازگشت به مجمع البحرين ، با خضر ( ع ) ملاقات كردند .

فارتّدا على ءاثارهما قصصًا .

فوجدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 1،2،3،4،11

1- موسى ( ع ) از خضر ( ع ) براى همراه شدن با او ، اجازه خواست .

قال له موسى هل أتّبعك

2- هدف موسى از همراه شدن با خضر ، بهرهورى از علم رشدآفرين وى بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

{رشداً} اگر مفعولٌ له باشد، مفاد آيه اين است كه: {پيروى من، به منظور رشد يافتن است} كه اگر مفعولٌ به باشد، مراد اين است كه: {تو را پيروى مى كنم بر اين اساس كه آنچه را رشد است، به من بياموزى. }.

3- موسى ( ع ) به { علم لدنىِ } حضرت خضر احساس نياز مى كرد .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

4- موسى ( ع ) ، به محروميت خود از علومى كه نزد خضر بود ، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او ، متواضع و فروتن بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

اظهار آمادگى براى تبعيت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر كردار خضر(ع)، و اظهار اشتياق به آموختن، حاكى از تواضع موسى در برابر علم او است.

11- موسى ( ع ) همسفر خود را به همراهى با خضر ( ع ) و دريافت علوم او ، وادار نكرد . *

هل أتّبعك على أن تعلّمن

در سفر با خضر، سخنى از همسفر موسى به ميان نيامده است; ممكن است او در اين سفر، از موسى جدا شده و يا به دليل شخصيت برجسته موسى و خضر(ع) تنها، از آن دو، در آيات بعد ياد شده باشد.

جمله {ذلك ما كنّا نبغ} در آيات قبل، احتمال دوم را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 1،2،3،4

1- خضر ، موسى ( ع ) را از تحمّل همراهى با وى ، براى فراگيرى علوم ويژه ، ناتوان ديد .

هل أتّبعك . .. قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

2- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) توصيه كرد به دليل نداشتن قدرت تحمّل ، از همراه شدن با او صرف نظر كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

3- كار هاى خضر ، براى ديگران ، حتى فردى چون موسى ( ع ) غير قابل تحمّل و درك بود .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

تأكيد بر {معى} نشان مى دهد كه صرف تعليم علوم مشكل آفرين نبوده است، بلكه همراه شدن با خضر - كه مستلزم مشاهده رفتارى است كه از علوم وى نشئت گرفته _ غيرقابل تحمّل بوده است.

4- حضرت خضر ( ع ) ، نسبت به خصوصيّات روحى موسى ( ع ) از پيش ، مطلع بود . *

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

پيش بينى قطعى عدم تحمّل موسى از جانب خضر(ع) مى تواند مستند به يكى از دو امر باشد: 1_ اطلاع خضر از خصوصيات روحى و فكرى موسى(ع) 2_ اين كه اصولاً، تحمّل چنين علومى، براى غير خضر ممكن نبوده است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 2،3

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل

ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

3- اَعمال خضر ( ع ) ، داراى ظاهرى غيرمتعارف و زوايايى ناشناخته ، حتى براى فردى مانند موسى ( ع ) بود .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 1،2،4،5

1- موسى ( ع ) به شكيبا بودن در برابر كار هاى خضر و چيزهايى كه از او فرا مى گيرد ، متعهّد گرديد .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جمله {ستجدنى. ..} (تو مرا صابر خواهى يافت) حاكى از اين است كه موسى(ع) صبرى را نويد مى داد كه آثارش مشهود باشد. اين تعبير، در مقايسه با {سأصبر} و نظاير آن، تأكيد بيشترى دارد.

2- موسى ( ع ) بر اطاعت كامل خود از خضر ( ع ) و سرپيچى نكردن از فرمان هاى او تأكيد كرد .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

4- موسى ( ع ) كمال ادب و متانت را در برابر معلّم خويش ( خضر ) اظهار كرد .

هل أتّبعك . .. ستجدنى ... و لا أعصى

موارد فراوانى از ادب و متانت در كلام موسى(ع) ديده مى شود: الف) درخواست خود را با استفهام آغاز كرد (هل أتّبعك); ب) مبدأ علم خضر را به جهت تكريم، با صيغه مجهول آورد (عُلِّمت); ج) علم او را رشدآفرين دانست (رشداً); د) تنها، بخشى از علم او را طلب كرد (ممّا عُلِّمت); ه_) وعده صريح به صبر نداد، بلكه

به صورت {ستجدنى إن شاء اللّه. ..} ذكر كرد; و) توصيه هاى او را به عنوان امر تلقى كرد و متعهد شد كه با او در هيچ فرمانى مخالفت نكند. (الميزان، ج 13).

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 1،2،3،5

1- خضر ، با درخواست موسى ( ع ) در مورد همراهى با او ، به صورت مشروط ، موافقت كرد .

قال فإن اتبعتنى فلاتسئلنى عن شىء

2- شرط خضر براى همراهى موسى ( ع ) با او ، سؤال نكردن از چيزى قبل از توضيح خود او بود .

فلاتسئلنى عن شىء حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

3- خضر ، خواهان تعجيل نكردن موسى در فهم اسرار بود و او را بر متابعت بى چون و چرا از خود ، الزام نكرد .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

5- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) وعده داد كه در نهايت ، بخشى از اسرار كار خود را براى او تبيين خواهد كرد .

أُحدث لك منه ذكرًا

{من} در {منه} براى تبعيض است و گوياى اين كه خضر، تنها، به بيان گوشه اى از ويژگى هاى كردار خويش وعده داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 1،2،3،4،5،6،7،8،10،11

1- موسى ( ع ) با پذيرش شروط خضر ، همراه او حركت كرد .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

{انطلاق} به معناى {روانه شدن و حركت كردن} است. {فاء} در

{فانطلقا} دلالت دارد كه موسى(ع) شرايط خضر را پذيرفت و خضر(ع) به همراهى وى رخصت داد.

2- موسى و خضر ( ع ) در نخستين مراحل همراهى ، سوار كشتى شدند .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

3- همسفر موسى ( ع ) ( يوشع ) با آغاز سفر موسى و خضر ( ع ) ، از آنان جدا شد . *

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

در اين آيه، نامى از همسفر قبلى موسى (يوشع) مطرح نيست. ممكن است گفته شود، او در ادامه سفر، حضور نداشته و رخصتى براى او صادر نگرديده بود. توجه به ضماير تثنيه ({فانطلقا}، {ركبا}) گواهى روشن بر اين نكته است.

4- خضر ( ع ) پس از سوار شدن بر كشتى ، در بدنه آن شكافى ايجاد كرد كه سرنشنيان آن در خطر غرق شدن قرار گرفتند .

حتّى إذا ركبا فى السفينة خرقها

{خرق} به معناى {شكافتن و دريدن} است.

5- موسى ( ع ) از عملكرد خضر ( ع ) در شكافتن بدنه كشتى ، شگفت زده شد و به او اعتراض كرد .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

6- اقدام خضر به سوراخ كردن كشتى ، دور از چشم سرنشينان كشتى بوده است .

خرقها قال أخرقتها لتغرق أهلها

روشن است كه اگر سوراخ كردن كشتى، در ديد مردم قرار داشت، خضر(ع)، مورد اعتراض آن ها قرار مى گرفت و مانع او مى شدند. از اين كه تنها، موسى(ع)اعتراض كرده، چنين بر مى آيد كه اين كار، از چشم ديگران به دور بوده است .

7- قرار گرفتن سرنشينان كشتى در معرض غرق ، علّت اعتراض موسى ( ع ) به عمل خضر ( ع ) بود .

قال

أخرقتها لتغرق أهلها

8- آسيب رساندن خضر ( ع ) به كشتى ، امرى بس ناروا و غيرقابل توجيه در نظر موسى ( ع ) بود .

لقد جئت شيئًا إمرًا

{إمر} به معناى {منكَر عظيم} و نيز {منكَر عجيب} آمده است. (لسان العرب).

10- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) حامل مسافر بوده است .

أخرقتها لتغرق أهلها

11- موسى ( ع ) ، لغزش هايى نظير غرق انسان ها بى گناه را ، از جانب خضر ( ع ) منتفى نمى دانست .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شيئًا إمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 1،3

1- خضر ( ع ) اعتراض موسى را دليل صحت پيش بينى خويش از ناشكيبايى موسى ( ع ) دانست و پيش گويى خود را به وى يادآور شد .

قال ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

3- خضر ( ع ) با بيان آگاه نبودن موسى ( ع ) به راز معيوب ساختن كشتى ، پندار وى را در مورد انگيزه آن كار ، تخطئه كرد .

أخرقتها لتغرق أهلها . .. ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 1،2،3،7

1- موسى ( ع ) با به ياد آوردن گفتار خضر درباره ناشكيبايى وى ، به ناروا بودن اعتراض خود پى برد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

2- موسى ( ع ) به دليل تخلّف از شرط همراهى با خضر ( ع ) و اعتراض ناروا به او ، خود را سزاوار مؤاخذه ديد و از خضر ( ع

) تقاضاى چشم پوشى كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

3- تخلّف موسى از عهد خويش با خضر ( ع ) ، ناشى از فراموشى بود .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

7- موسى ( ع ) عفو و عدم سخت گيرى خضر بر او را به خاطر نسيان و تخلّف از عهد خويش ، تقاضا كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت و لاترهقنى من أمرى عسرًا

{إرهاق} به معناى {تحميل كارى طاقت سوز بر ديگرى} است. (قاموس) و مفاد {لاترهقنى...} اين است كه كارى دشوار(مانند جدا شدن و لغو رخصت همراهى) را بر من تحميل مكن و مرا به زحمت مينداز. لازم به ذكر است كه {عسراً} مفعول دوم براى {لاترهقنى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 1،2،4،5،11،12

1- خضر ( ع ) عذرخواهى موسى ( ع ) را پذيرفت و اجازه ادامه همراهى را به او داد .

فانطلقا

2- موسى و خضر ( ع ) پس از ماجراى كشتى ، از آن پياده شده و در خشكى ، با نوجوانى برخورد كردند .

فانطلقا حتّى إذا لقيا غل_مًا

{غلام} يعنى {كسى كه سبيل او تازه روييده باشد}. (معجم مقاييس اللغة).

4- خضر ( ع ) بى درنگ ، پس از مشاهده نوجوان ، او را به قتل رسانيد .

حتّى إذا لقيا غل_مًا فقتله

ظاهر عطف به {فاء} در {فقتله} آن است كه خضر(ع) بدون هيچ مقدمه اى، در پى برخورد با نوجوان، به كشتن او اقدام كرده است.

5- موسى ( ع ) نوجوان مقتول را ، فردى بى گناه دانست و خضر ( ع ) را به جهت كشتن وى ، به شدّت مورد اعتراض

قرار داد .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس لقد جئت شيئًا نكرًا

{زكاة} به معناى {طهارت} و {صلاح} و {نمو} و {بركت} و {مدح} آمده است. (لسان العرب) در آيه، مراد از {زكية}، توصيف نوجوان به طهارت و پاكى از گناه است.

11- { عن أبى عبداللّه : . . . بينما العالم يمشى مع موسى إذا هم بغلام يلعب قال : { فوكزه العالم ، فقتله . فقال له موسى : { أقتلت نفساً زكية بغير نفس لقد جئت شيئاً نكراً ؟ } . قال : { فأدخل العالم يده فاقتلع كتفه فإذا عليه مكتوب : كافر مطبوع ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. آن گاه كه عالم (خضر) با موسى(ع) مى رفت، ناگاه، به پسرى برخوردند كه بازى مى كرد. امام فرمود: {پس آن عالم، مشتى بر وى زد و او را كشت. موسى(ع) به او گفت: {أقتلت نفساً زكية بغير نفس...؟}. امام فرمود: {پس آن عالم، دست برد و كتف پسر را بيرون آورد كه بر آن نوشته شده بود {كافر مطبوع}.(كافرى كه مهر كفر بر او زده شده است)}.

12- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . و خرجا ( موسى و خضر ( ع ) ) على ساحل البحر فإذا غلام يلعب مع غلمان . . . فتورّكه العالم فذبحه ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. آن دو (موسى و خضر(ع)) در كنار ساحل دريا (از كشتى) بيرون آمدند، ناگهان به پسرى برخوردند كه با چند پسر ديگر بازى مى كرد... پس آن عالم (يعنى خضر) آن پسر را بر زانوى خود گذاشت و ذبح اش كرد}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 1،2،3،4

1- خضر ( ع ) براى دومين بار و با صراحتى افزون تر در مورد بى صبرى و پرسش هاى بى جاى موسى ( ع ) ، به او تذكر و هشدار داد .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك

در دومين تذكر، خضر(ع) عبارت {لك} آمده است. اضافه شدن اين عبارت و تصريح به اين كه آن سخن در مورد شخص موسى(ع) صادر شده بود، گوياى تأكيد خضر(ع) بر موجه نبودن اعتراض موسى(ع) است.

2- خضر ( ع ) بر ناتوانى موسى ( ع ) از تحمّل كار هاى خضر براى سومين بار تأكيد كرد .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

خضر(ع) يك بار، در آغاز برخورد با موسى(ع) و بار ديگر، پس از ماجراى كشتى و مرتبه سوم در پى قتل نوجوان، جمله اى را به موسى(ع) يادآور شد كه حاوى چندين تأكيد است. (إنّك لن تستطيع...).

3- پيش بينى خضر ( ع ) در مورد ناشكيبايى موسى ( ع ) در برابر كار هاى او ، مطابق واقع بود .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

4- خضر ( ع ) با اشاره به ناآگاهى موسى ( ع ) از انگيزه قتل نوجوان ، اعتراض وى را ناموجه دانست و آن را نشانه درستى شناخت خويش از كم طاقتى و بى صبرى موسى ( ع ) خواند .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 1،2،4،5

1- موسى ( ع ) ، از خضر ( ع ) براى تجربه صبر در برابر كار هاى غيرعادى آن حضرت خواستار آخرين فرصت شد .

قال إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى

2- موسى ( ع ) خود را در صورت سؤال مجدد ( سومين تخلّف ) سزاوار محروم شدن از مصاحبت با خضر ( ع ) دانست .

قال إن سألتك من شىء بعدها فلاتصحبنى

4- موسى ( ع ) به ناتوانى خود از تحمّل كردار خضر ( ع ) و همراهى با وى پى برد .

قال . .. قد بلغت من لدنّى عذرًا

5- موسى ( ع ) به معذور بودن خضر ( ع ) در جدا شدن از وى با مشاهده تخلّف او از پيمان سكوت در برابر كار هاى آن حضرت ، اعتراف كرد .

قال إن سألتك . .. قد بلغت من لدنّى عذرًا

جمله {قد بلغت من لدنّى عذراً} يعنى: {از ديدگاه من، به عذرى قابل قبول جهت ترك مصاحبت دست يافتى. }. اين جمله، به قرينه {قد}، مربوط به {إن سألتك...} نيست، بلكه اعتراف موسى(ع) به اين است ترك مصاحبت تو با من، هم اكنون نيز دليل موجهى دارد، ولى طالب مهلتى ديگر هستم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 1،2،3،4،5،8،9،10،11،12،13،18،19،20،21

1- خضر ( ع ) درخواست مهلت موسى ( ع ) را پذيرفت و براى بار سوم ، به او فرصت همراهى داد .

إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى . .. فانطلقا

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به

يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

3- موسى و خضر ( ع ) با احساس گرسنگى ، از مردم شهر ، تقاضاى طعام و خوراكى كردند .

استطعما أهلها

به قرينه {يضيّفوهما} مراد از استطعام، تهيه طعام براى ادامه سفر نبوده است، بلكه موسى و خضر(ع)، در همان هنگام، گرسنه بوده اند.

4- هيچ يك از مردم شهر ، حاضر به ميزبانى و اطعام موسى و خضر ( ع ) نشد .

استطعما أهلها فأبوا أن يضيّفوهما

{إباء} به معناى {امتناع و سرباز زدن} است.

5- مردم شهرى كه موسى و خضر ( ع ) به آن وارد شدند ، مردمى دور از خوى مهمان دوستى و غريب نوازى ، دور بودند .

فأبوا أن يضيّفوهما

8- موسى و خضر ( ع ) در آبادى ، با ديوارى مواجه شدند كه در حال سقوط و خرابى بود .

فوجدا فيها جدارًا يريد أن ينقضّ

{إنقضاض} از ماده {قضض} به معناى {از هم پاشيدن} است (قاموس). به كار بردن فعل {يريد} كه نوعاً در باره موجودات داراى اختيار به كار مى رود، نوعى استعاره است; يعنى، به قدرى ديوار در معرض افتادن بود كه گويا خود بر خرابى و از هم پاشيدگى تصميم گرفته است .

9- خضر ( ع ) ديوار در حال سقوط را ترميم و بازسازى كرد .

يريد أن ينقضّ فأقامه

10- ترميم ديوار مشرفِ

بر ويرانى ، به دست خضر ، در برابر ديدگان مردم شهر انجام گرفت . *

حتّى إذا أتيا أهل قرية . .. فأقامه

ورود بر اهل قريه و نيز وجود ديوار در متن شهر كه از تعبير {فوجدا فيها جداراً} استفاده مى شود، ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه مردم، ناظر رفتا خضر(ع) بوده اند.

11- خضر ( ع ) براى تعمير ديوار و برپا داشتن آن ، از موسى ( ع ) كمك نطلبيد .

فأقامه

مفرد آمدن {أقامه} ممكن است از آن جهت باشد كه كار بازسازى ديوار، فقط به دست خضر(ع) صورت گرفته باشد; چه اين كه در موارد پيشين، {استطعما} به صورت تثنيه آمده و نقش هر دو را در طلب غذا نمايانده است.

12- خضر ( ع ) با وجود امكان دريافت اجرت جهت تعمير ديوار ، چيزى دريافت نكرد .

قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

مطرح ساختن گرفتن مزد از جانب موسى(ع) در شرايطى موجه است كه امكان دريافت آن موجود باشد.

13- موسى ( ع ) از دست مزد نخواستن خضر ( ع ) در برابر كار خويش ، با وجود نياز آنان به اجرتى براى تهيه غذا ناخرسند و گلايه مند بود .

استطعما أهلها . .. قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

آنچه خضر و موسى(ع) از مردم طلب كردند، غذا بود، آن هم به صورت مجانى، نه خريد _ چون پولى براى خريد در اختيارشان نبود _ لذا موسى(ع)، پايان گرفتن كار ديوار، موضوع گرفتن مزد را مطرح ساخت، تا به وسيله آن طعامى را خريدارى كنند.

18- سخنِ شِكوه آميز موسى ( ع ) به خضر ( ع ) در مورد نگرفتن

مزد ، سومين تخلّف وى از پيمان خويش بود .

قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . { فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية } و هى الناصرة ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. مقصود از قريه، در آيه شريف قريه ناصره است}.

20- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . فوجدا فيها جداراً يريد أن ينقضّ ، فوضع الخضر يده عليه فأقامه ;

از امام صادق(ع) روايت شده: (خضر و موسى(ع)) ديوارى را يافتند كه مى خواست بيفتد. خضر، دست خود را بر آن نهاد و آن را راست كرد}.

21- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . فوجدا فيها جداراً يريد أن ينقضّ فأقامه قال : { لو شئت لتّخذت عليه أجراً خبزاً نأكله فقد جُعْنا } ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. خضر و موسى(ع) در آن آبادى ديوارى را يافتند كه مى خواست بيفتد. خضر، آن را راست كرد. موسى(ع) گفت: {مى خواستى براى اين كار، مزدى بگيرى (يعنى) نانى بگيرى تا بخوريم زيرا گرسنه ايم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 1،2،3،4

1- سومين تخلّف موسى ( ع ) از عهد خويش با خضر ( ع ) ( مطرح ساختن گرفتن مزد ) ، آغاز جدايى آن دو از هم بود .

قال لو شئت لتّخذت . .. قال ه_ذا فراق بينى و بينك

در باره اين كه {ه_ذا} اشاره به چيست، احتمالاتى وجود دارد، از جمله اين كه اشاره به قول موسى(ع) باشد; يعنى، ه_ذا القول سبب فراق

بيننا

2- ناتوانى موسى ( ع ) از تحمّل كار هاى خضر ( ع ) ، در پى سومين سؤال و اعتراض او ، به اثبات رسيد .

قال ه_ذا فراق بينى و بينك سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

3- خضر ( ع ) ، پس از آخرين تخلّف موسى ، براى جدا شدن از او ، دليل موجه و عذر پذيرفته شده داشت .

بلغت من لدنّى عذرًا . .. قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا . قال ه_ذا فراق بينى و بين

4- خضر ، موسى ( ع ) را مطمئن ساخت كه اسرار كار هاى شگفت خويش را پيش از جدايى ، براى او بازگو خواهد كرد .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 1،8،13

1- هدف خضر ( ع ) از اقدام به معيوب ساختن كشتى ، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود .

أمّا السفينة . .. فأردت أن أعيبها ... يأخذ كلّ سفينة غصبًا

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

13- عملكرد خضر ( ع ) در مورد كشتى ، مصداقى از تقديم اهم ، به هنگام مزاحمت آن با امرى مهم است .

و أمّا السفينة فكانت لمسكين . .. يأخذ كلّ سفينة غصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 80 - 1،4

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، مصون داشتن پدر و مادر وى از كفر و طغيان بود .

و أمّا الغل_م . .. فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

{إرهاق} يعنى: {وادار ساختن كسى بر كارى كه انجام آن براى او دشوار و طاقت فرسا است}. (قاموس).

4- پدر و مادر نوجوان مقتول ، در صورت زنده ماندن فرزندشان ، ناخواسته و تحت تأثير فرزند خويش قرار گرفته و ناخواسته به طغيان و كفر كشانده مى شدند .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 1،8،9

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، فراهم ساختن زمينه اى مناسب براى دستيابى پدر و مادر وى به فرزندى پاك تر و مهربان تر بود .

فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

مراد از {زكاة} در آيه، طهارت و پاكى از گناه است و {رُحم} و {رحمت} به يك معنا است. گرچه خضر(ع) در اين سخن، پاكى و مهربانى را براى نوجوان مقتول انكار نكرده است، ولى ممكن است به تناسب گفته موسى(ع) كه نوجوان مقتول را {نفس زكية} خواند، سخن خود را در قالب اسم تفضيل آورده است، لكن در حقيقت، نوجوان مقتول، يا فاقد رحمت و پاكى بوده و يا آينده او به گناه و بى رحمى مى انجاميد.

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه : { فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه . . . } قال : { إنّه ولدت لهما جارية فولدت غلاماً فكان نبياً

. } ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خدا {فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه. ..} روايت شده كه فرمود: {همانا، براى آن دو (پدر و مادر مقتول) دخترى متولد شد و آن دختر، پسرى به دنيا آورد كه پيامبر شد}.

9- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . [ فى قول اللّه عزّوجلّ ] { فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه زكاة و أقرب رحماً } : { أبدلهما اللّه به جارية ولدت سبعين نبياً . } ;

از امام صادق(ع) [درباره اين سخن خداى عزّوجلّ ]{فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه زكاة. ..} روايت شده: خداوند، به آن دو (پدر و مادر مقتول) به جاى او (مقتول) دخترى داد كه هفتاد پيغمبر از نسل او متولد شدند.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 1،2،3،4،5،16،21،23

1- خضر ( ع ) علّت اقدام به بازسازى ديوار فرسوده را براى موسى ( ع ) تشريح كرد .

و أمّا الجدار . .. ما فعلته عن أمرى

2- ديوار ترميم شده به دست خضر ( ع ) در مالكيّت دو پسر بچه يتيم بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين

3- خضر ( ع ) با وجود حضور نداشتن مالكان ديوار در آبادى ، به ترميم آن پرداخته بود . *

فكان لغل_مين يتيمين فى المدينة

احتمال مى رود كه به كار رفتن واژه {المدينة} در اين آيه، به جاى واژه {القرية} كه در آيات قبل آمده بود، اشاره به اين جهت باشد كه آن دو يتيم در آن آبادى حضور نداشته، بلكه در شهرى ديگر اقامت داشته اند و آن

شهر _ چنان چه از حرف {ال} در {المدينة} استفاده مى شود _ براى خضر و موسى(ع) شناخته شده بود.

4- هدف خضر ( ع ) از ترميم ديوار فرسوده ، محفوظ داشتن گنج نهاده شده در زير آن براى دو يتيم ساكن در شهر بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين فى المدينة و كان تحته كنز لهما

5- خضر ( ع ) پدر مالكان ديوار را مى شناخت و از نيكى و صلاح او در دوران زندگى اش با خبر بود .

و كان أبوهما ص_لحًا

16- خضر ( ع ) با توجّه دادن موسى ( ع ) به تدبير فراگير الهى ، حفاظت اموال يتيمان را ، برخاسته از گستردگى ربوبيّت خداوند دانست .

فأراد ربّك

خضر(ع) با اضافه {ربّ} به ضمير خطاب (ربّك) به موسى(ع) اين نكته را بيان داشته است كه گرچه ترميم ديوار، به تغذيه و تربيت جسم تو كمكى نكرد، ولى مالك و مدّبر تو، مالك و مدّبر يتيمان نيز هست.

21- موسى ( ع ) ، سرانجام ، به اسرار كار هاى شگفت خضر آگاه شد و توجيه و تأويل برخى حوادث را از او آموخت .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

{لم تسطع} در اصل {لم تستطع} بوده و حرف {تاء} براى تخفيف حذف شده است.

23- خضر ( ع ) پس از آموختن اسرار كار هاى خود به موسى ( ع ) ، وى را بر بى صبرى در برابر آن ، نكوهش كرد .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

كفر نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 3

3- نوجوانى

كه خضر ( ع ) او را كُشت ، كافر بود .

و أمّا الغل_م فكان أبواه مؤمنين

اختصاص وصف {مؤمن} به پدر و مادر نوجوان، گوياى كافر بودن وى است و مؤثِّر بودن او در گرايش والدين خويش به كفر نيز، كافر بودن او را تأييد مى كند.

كفرستيزى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 1

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، مصون داشتن پدر و مادر وى از كفر و طغيان بود .

و أمّا الغل_م . .. فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

{إرهاق} يعنى: {وادار ساختن كسى بر كارى كه انجام آن براى او دشوار و طاقت فرسا است}. (قاموس).

گرسنگى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 3

3- موسى و خضر ( ع ) با احساس گرسنگى ، از مردم شهر ، تقاضاى طعام و خوراكى كردند .

استطعما أهلها

به قرينه {يضيّفوهما} مراد از استطعام، تهيه طعام براى ادامه سفر نبوده است، بلكه موسى و خضر(ع)، در همان هنگام، گرسنه بوده اند.

گلايه از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 13

13- موسى ( ع ) از دست مزد نخواستن خضر ( ع ) در برابر كار خويش ، با وجود نياز آنان به اجرتى براى تهيه غذا ناخرسند و گلايه مند بود .

استطعما أهلها . .. قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

آنچه خضر و موسى(ع) از مردم طلب كردند، غذا بود، آن هم به صورت مجانى، نه خريد _ چون

پولى براى خريد در اختيارشان نبود _ لذا موسى(ع)، پايان گرفتن كار ديوار، موضوع گرفتن مزد را مطرح ساخت، تا به وسيله آن طعامى را خريدارى كنند.

گنج قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 26،27

26- { فى المجمع فى قوله : { و كان تحته كنزلهما } . . . و قيل : كان كنزاً من الذهب والفضة . . . رواه أبوالدرداء عن النبى ( ص ) ;

در مجمع البيان درباره اين سخن خدا: {و كان تحته كنز لهما} آمده است: كه آن گنج، از طلا و نقره بوده است. اين قول را، ابوالدرداء، از پيامبر(ص) روايت كرده است}.

27- { عن الرضا ( ع ) قال : كان فى الكنز الذى قال اللّه { و كان تحته كنز لهما } لوح من ذهب فيه : بسم اللّه الرحمن الرحيم . محمد رسول اللّه ( ص ) . عجبت لمن أيقن بالموت كيف يفرح و عجبت لمن أيقن بالقدر ، كيف يحزن و عجبت لمن رأى الدنيا و تقلّب ها بأهلها كيف يركن إليها و ينبغى لمن عقل عن اللّه أن لايتهم اللّه ، تبارك و تعالى ، فى قضائه و لايستبطئه فى رزقه ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: در ميان آن گنجى كه خداوند فرموده {و كان تحته كنز لهما} لوحى از طلا بود كه بر آن نوشته شده بود: بسم اللّه الرحمن الرحيم. محمد(ص)، رسول اللّه است. عجب دارم از كسى كه يقين به مرگ دارد، چگونه شادى مى كند و عجب دارم از كسى كه به تقدير الهى

يقين دارد، چه گونه اندوهگين مى شود. و عجب دارم از كسى كه دنيا و دگرگونى هاى آن در مورد اهل اش را مى بيند، چگونه به دنيا اعتماد مى كند. سزاوار است براى كسى كه از خدا، دانش و آگاهى گرفته، به او سوء ظن نداشته باشد و خداوند تبارك و تعالى، را در روزى رساندن اش، به كندى نسبت ندهد.}.

مالك ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 3

3- خضر ( ع ) با وجود حضور نداشتن مالكان ديوار در آبادى ، به ترميم آن پرداخته بود . *

فكان لغل_مين يتيمين فى المدينة

احتمال مى رود كه به كار رفتن واژه {المدينة} در اين آيه، به جاى واژه {القرية} كه در آيات قبل آمده بود، اشاره به اين جهت باشد كه آن دو يتيم در آن آبادى حضور نداشته، بلكه در شهرى ديگر اقامت داشته اند و آن شهر _ چنان چه از حرف {ال} در {المدينة} استفاده مى شود _ براى خضر و موسى(ع) شناخته شده بود.

محافظت از گنج قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 4،7

4- هدف خضر ( ع ) از ترميم ديوار فرسوده ، محفوظ داشتن گنج نهاده شده در زير آن براى دو يتيم ساكن در شهر بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين فى المدينة و كان تحته كنز لهما

7- صلاح و نيكى پدر يتيمان ، مايه اراده خداوند بر دستيابى آنان به گنج نهفته خويش ، هنگام توان مندى بر بهره گيرى از

آن شد .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

اهل لغت، در اين كه كلمه {أشدّ} مفردى است كه وزنى مانند وزن جمع دارد، يا جمعى است كه از لفظ خود مفردى ندارد، اختلاف نظر دارند. برخى، آن را جمع {شدة} دانسته اند (لسان العرب). در هر صورت، مراد، حدّ توان مندى جسمى و عقلى است.

محروميت مالكان كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 2

2- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) ، در مالكيت گروهى از محرومان بود و تنها وسيله ارتزاق آنان به شمار مى آمد .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

مزد بازسازى ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 12،13،21

12- خضر ( ع ) با وجود امكان دريافت اجرت جهت تعمير ديوار ، چيزى دريافت نكرد .

قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

مطرح ساختن گرفتن مزد از جانب موسى(ع) در شرايطى موجه است كه امكان دريافت آن موجود باشد.

13- موسى ( ع ) از دست مزد نخواستن خضر ( ع ) در برابر كار خويش ، با وجود نياز آنان به اجرتى براى تهيه غذا ناخرسند و گلايه مند بود .

استطعما أهلها . .. قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

آنچه خضر و موسى(ع) از مردم طلب كردند، غذا بود، آن هم به صورت مجانى، نه خريد _ چون پولى براى خريد در اختيارشان نبود _ لذا موسى(ع)، پايان گرفتن كار ديوار، موضوع گرفتن مزد را مطرح ساخت، تا به وسيله آن طعامى

را خريدارى كنند.

21- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . فوجدا فيها جداراً يريد أن ينقضّ فأقامه قال : { لو شئت لتّخذت عليه أجراً خبزاً نأكله فقد جُعْنا } ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. خضر و موسى(ع) در آن آبادى ديوارى را يافتند كه مى خواست بيفتد. خضر، آن را راست كرد. موسى(ع) گفت: {مى خواستى براى اين كار، مزدى بگيرى (يعنى) نانى بگيرى تا بخوريم زيرا گرسنه ايم}.

مسافران كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 7،10

7- قرار گرفتن سرنشينان كشتى در معرض غرق ، علّت اعتراض موسى ( ع ) به عمل خضر ( ع ) بود .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

10- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) حامل مسافر بوده است .

أخرقتها لتغرق أهلها

مسافرت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 1،2،3

1- موسى ( ع ) با پذيرش شروط خضر ، همراه او حركت كرد .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

{انطلاق} به معناى {روانه شدن و حركت كردن} است. {فاء} در {فانطلقا} دلالت دارد كه موسى(ع) شرايط خضر را پذيرفت و خضر(ع) به همراهى وى رخصت داد.

2- موسى و خضر ( ع ) در نخستين مراحل همراهى ، سوار كشتى شدند .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

3- همسفر موسى ( ع ) ( يوشع ) با آغاز سفر موسى و خضر ( ع ) ، از آنان جدا شد . *

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

در اين آيه، نامى از همسفر

قبلى موسى (يوشع) مطرح نيست. ممكن است گفته شود، او در ادامه سفر، حضور نداشته و رخصتى براى او صادر نگرديده بود. توجه به ضماير تثنيه ({فانطلقا}، {ركبا}) گواهى روشن بر اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 1

1- خضر ( ع ) عذرخواهى موسى ( ع ) را پذيرفت و اجازه ادامه همراهى را به او داد .

فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 2

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

مسافرت موسى(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 2

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

مسؤوليت پذيرى خضر(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 14

14- خضر ( ع ) از برخى حوادث آينده ، آگاه بود و در برابر آن احساس مسؤوليت مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مسؤوليت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 5

5- حمايت نهايى از محرومان و تلاش سرّى در جهت منافع آنان ، از جمله وظايف خضر ( ع ) بود .

فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 5

5- حمايت از ايمان مؤمنان و تلاش براى مصون داشتن آن از ضعف و زوال ، از جمله مسؤوليت هاى خضر ( ع ) بود .

فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

معذوريت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 5

5- موسى ( ع ) به معذور بودن خضر ( ع ) در جدا شدن از وى با مشاهده تخلّف او از پيمان سكوت در برابر كار هاى آن حضرت ، اعتراف كرد .

قال إن سألتك . .. قد بلغت من لدنّى عذرًا

جمله {قد بلغت من لدنّى عذراً} يعنى: {از ديدگاه من، به عذرى قابل قبول جهت ترك مصاحبت دست يافتى. }. اين جمله، به قرينه {قد}، مربوط به {إن سألتك...} نيست، بلكه اعتراف موسى(ع) به اين است ترك مصاحبت تو با من، هم اكنون نيز دليل موجهى دارد، ولى طالب مهلتى ديگر هستم.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 3

3- خضر ( ع ) ، پس از آخرين تخلّف موسى ، براى جدا شدن از او ، دليل موجه و عذر پذيرفته شده داشت .

بلغت من لدنّى عذرًا . .. قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا . قال ه_ذا فراق بينى و بين

معلم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 7

7- دانش ويژه خضر ( ع ) ، برگرفته از تعليم خداوندى بود .

علّمنه من لدنّا علمًا . .. ممّا علّمت رشدًا

مقامات خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 6

6- حصرت خضر ، داراى مقام نبوت بود . *

ءاتينه رحمة من عندنا

بدان احتمال كه مراد از {رحمة من عندنا} نبوت باشد. آوردن ضمير جمع در {عندنا} كه حاكى از نقش وسايط در رحمت مورد نظر است و نيز اطلاق {رحمت} بر {نبوت} در برخى آيات ديگر، اين احتمال را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 6

6- خضر ، داراى مرتبه اى برتر از موسى ( ع ) بود . *

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مكان ملاقات موسى(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 64 - 1،2

1- مسأله ماهى و حركت غيرعادى آن در آب ، نشانه اى براى جايگاه ملاقات موسى و خضر ( ع ) بود .

قال ذلك ما كنّا نبغ

{بغى} به معناى {طلب} است

و {ذلك ما كنّا نبغ} يعنى: {آنچه پيوسته در طلب او بوديم، همان علامت و نشانه است. }. ياء {نبغى} _ در پايان سخن موسى(ع) _ به منظور تخفيف كلام، حذف شده است.

2- حضرت موسى ( ع ) ، از رخداد علائمى براى يافتن جايگاه حضرت خضر ( ع ) قبلاً مطلع بود .

قال ذلك ما كنّا نبغ

مكان ملاقات موسى(ع) و خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 6

6- موسى ( ع ) از امكان دسترسى به خضر ، در محل تلاقى دو دريا ، مطلع بود .

لاأبرح حتّى أبلغ مجمع البحرين

ملاقات با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 3

3- حقايقى آموزنده ، در سرگذشت ملاقات موسى ( ع ) و خضر ( ع ) وجود دارد .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

عالمى كه موسى(ع) با او ملاقات كرده، بنابر آنچه كه در روايات آمده است، حضرت خضر(ع) است و موسى(ع) نيز همان پيامبر معروف. گرچه در اين موضوع آراى ديگرى نيز اِبراز شده، ولى به گفته علامه طباطبايى (ره) به دليل ياد فراوان از موسى(ع) در قرآن، اگر غير او مراد بود، قرينه اى در قرآن ذكر مى گرديد تا رفع التباس شود.

ملاقات خضر(ع) با اهل ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 2

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا

أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

ملاقات خضر(ع) با نوجوان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 2

2- موسى و خضر ( ع ) پس از ماجراى كشتى ، از آن پياده شده و در خشكى ، با نوجوانى برخورد كردند .

فانطلقا حتّى إذا لقيا غل_مًا

{غلام} يعنى {كسى كه سبيل او تازه روييده باشد}. (معجم مقاييس اللغة).

ملاقات موسى(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 3

3- حقايقى آموزنده ، در سرگذشت ملاقات موسى ( ع ) و خضر ( ع ) وجود دارد .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

عالمى كه موسى(ع) با او ملاقات كرده، بنابر آنچه كه در روايات آمده است، حضرت خضر(ع) است و موسى(ع) نيز همان پيامبر معروف. گرچه در اين موضوع آراى ديگرى نيز اِبراز شده، ولى به گفته علامه طباطبايى (ره) به دليل ياد فراوان از موسى(ع) در قرآن، اگر غير او مراد بود، قرينه اى در قرآن ذكر مى گرديد تا رفع التباس شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 4

4- موسى ( ع ) بسيار مشتاق ديدار با خضر ( ع ) و ملاقات با او بود .

لاأبرح حتّى . .. ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا

نصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 7

7- شيطان ، براى عدمِ ملاقات موسى و خضر ( ع ) تلاش مى كرد .

فإنّى نسيت . .. و ما أنسنيه إلاّ الشيطن أن أذكره

همسفر موسى با ادات حصر، فراموشى خود را، تنها، به شيطان منتسب كرد; يعنى، هيچ عاملِ ديگرى در كار نبوده است. لذا اين نتيجه به دست مى آيد كه شيطان، به هر طريق، مى خواسته كه مانع ملاقات موسى و خضر(ع) شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 1

1- موسى ( ع ) و همسفرش ، پس از بازگشت به مجمع البحرين ، با خضر ( ع ) ملاقات كردند .

فارتّدا على ءاثارهما قصصًا . فوجدا

ملاقات يوشع(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 1

1- موسى ( ع ) و همسفرش ، پس از بازگشت به مجمع البحرين ، با خضر ( ع ) ملاقات كردند .

فارتّدا على ءاثارهما قصصًا . فوجدا

منشأ عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام دادم}.

منشأ قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 22

22- رخداد هاى داستان خضر و موسى ( ع ) ، برخاسته از اراده خداوند و داراى تفسيرى پيچيده و نيازمند آگاهى هايى ويژه است كه از جانب او افاضه شود .

و ما فعلته عن أمرى ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

موانع غصب كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 10

10- معيوب بودن كشتى حامل خضر و موسى ( ع ) ، عامل صرف نظر پادشاه غاصب از تصرّف و مصادره آن شد .

فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

ناپسندى عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 8

8- آسيب رساندن خضر ( ع ) به كشتى ، امرى بس ناروا و غيرقابل توجيه در نظر موسى ( ع ) بود .

لقد جئت شيئًا إمرًا

{إمر} به معناى {منكَر عظيم} و نيز {منكَر عجيب} آمده است. (لسان العرب).

نبوت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 6

6- حصرت خضر ، داراى مقام نبوت بود . *

ءاتينه رحمة من عندنا

بدان احتمال كه مراد از {رحمة من عندنا} نبوت باشد. آوردن ضمير جمع در {عندنا} كه حاكى از نقش وسايط در رحمت مورد نظر است و نيز اطلاق {رحمت} بر {نبوت} در برخى آيات ديگر، اين احتمال را تأييد مى كند.

نسل والدين نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 81 - 8،9

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه : { فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه . . . } قال : { إنّه ولدت لهما جارية فولدت غلاماً فكان نبياً . } ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خدا {فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه. ..} روايت شده كه فرمود: {همانا، براى آن دو (پدر و مادر مقتول) دخترى متولد شد و آن دختر، پسرى به دنيا آورد كه پيامبر شد}.

9- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . [ فى قول اللّه عزّوجلّ ] { فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه زكاة و أقرب رحماً } : { أبدلهما اللّه به جارية ولدت سبعين نبياً . } ;

از امام صادق(ع) [درباره اين سخن خداى عزّوجلّ ]{فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه زكاة. ..} روايت شده: خداوند، به آن دو (پدر و مادر مقتول) به جاى او (مقتول) دخترى داد كه هفتاد پيغمبر از نسل او متولد شدند.}.

نشانه هاى مكان ملاقات با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 64 - 1،2

1- مسأله ماهى و حركت غيرعادى آن در آب ، نشانه اى براى جايگاه ملاقات موسى و خضر ( ع ) بود .

قال ذلك ما كنّا نبغ

{بغى} به معناى {طلب} است و {ذلك ما كنّا نبغ} يعنى: {آنچه پيوسته در طلب او بوديم، همان علامت و نشانه است. }. ياء {نبغى} _ در پايان سخن موسى(ع) _ به منظور تخفيف كلام، حذف شده است.

2- حضرت موسى ( ع ) ، از رخداد علائمى براى يافتن

جايگاه حضرت خضر ( ع ) قبلاً مطلع بود .

قال ذلك ما كنّا نبغ

نعمتهاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 8

8- حضرت خضر ( ع ) از علم مخصوص و موهبتىِ خداوند ، ( علم لدنى ) ، برخوردار بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا

{من لدنا} و {من عندنا} در معنا تفاوتى ندارند و هر دو، بر داشتن منشأ الهى، دلالت مى كنند.

نقش خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 8

8- خضر ( ع ) كارگزار اوامر الهى بود و نه مجرى خواسته هاى شخصى خود .

فخشينا أن يرهقهما

ضمير {نا} در {خشينا} مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد. جمله {و ما فعلته عن أمرى} در آيات بعد نيز بر اين نكته تصريح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 2

2- خضر ( ع ) و همطرازان او ، مجريان اراده خداوند هستند .

فأردنا أن يبدلهما ربّهما

با اين كه گوينده سخن در {أردنا} فقط خضر(ع) بوده، ولى ضمير جمع آورده شده است. به نظر مى رسد كه خضر(ع) مى خواهد اين نكته را تفهيم كند كه او، در اين تصميم، مستقل نيست، بلكه اراده خداوند، پشتيبان كار است. از سوى ديگر {ربّ} را فاعل {يبدل} ذكر كرد تا نقشْ پردازِ اصلىِ صحنه را مشخص سازد و طولى بودن اراده خود با اراده خدا را بيان كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام دادم}.

نقش نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 4

4- پدر و مادر نوجوان مقتول ، در صورت زنده ماندن فرزندشان ، ناخواسته و تحت تأثير فرزند خويش قرار گرفته و ناخواسته به طغيان و كفر كشانده مى شدند .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما

والدين نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 1،4

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، مصون داشتن پدر و مادر وى از كفر و طغيان بود .

و أمّا الغل_م . .. فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

{إرهاق} يعنى: {وادار ساختن كسى بر كارى كه انجام آن براى او دشوار و طاقت فرسا است}. (قاموس).

4- پدر و مادر نوجوان مقتول ، در صورت زنده ماندن فرزندشان ، ناخواسته و تحت تأثير فرزند خويش قرار گرفته و ناخواسته به طغيان و كفر كشانده مى شدند .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 1

1- هدف خضر ( ع ) از قتل نوجوان ، فراهم ساختن زمينه اى مناسب براى دستيابى پدر و مادر وى به فرزندى پاك تر و

مهربان تر بود .

فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

مراد از {زكاة} در آيه، طهارت و پاكى از گناه است و {رُحم} و {رحمت} به يك معنا است. گرچه خضر(ع) در اين سخن، پاكى و مهربانى را براى نوجوان مقتول انكار نكرده است، ولى ممكن است به تناسب گفته موسى(ع) كه نوجوان مقتول را {نفس زكية} خواند، سخن خود را در قالب اسم تفضيل آورده است، لكن در حقيقت، نوجوان مقتول، يا فاقد رحمت و پاكى بوده و يا آينده او به گناه و بى رحمى مى انجاميد.

وسعت علم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 9

9- علوم لدنى خضر ، دامنه گسترده اى داشت .

تعلمن ممّا علّمت

{من} در {ممّا} معناى تبعيض دارد. موسى(ع) با اين تعبير، مى گويد: {من، خواهان آموختن بخشى از آن علوم گسترده تواَم}.

وعده هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 5

5- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) وعده داد كه در نهايت ، بخشى از اسرار كار خود را براى او تبيين خواهد كرد .

أُحدث لك منه ذكرًا

{من} در {منه} براى تبعيض است و گوياى اين كه خضر، تنها، به بيان گوشه اى از ويژگى هاى كردار خويش وعده داد.

هشدارهاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 1

1- خضر ( ع ) براى دومين بار و با صراحتى افزون تر در مورد بى صبرى و پرسش هاى بى جاى موسى

( ع ) ، به او تذكر و هشدار داد .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك

در دومين تذكر، خضر(ع) عبارت {لك} آمده است. اضافه شدن اين عبارت و تصريح به اين كه آن سخن در مورد شخص موسى(ع) صادر شده بود، گوياى تأكيد خضر(ع) بر موجه نبودن اعتراض موسى(ع) است.

همراهى موسى(ع) با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 1،2

1- خضر ، موسى ( ع ) را از تحمّل همراهى با وى ، براى فراگيرى علوم ويژه ، ناتوان ديد .

هل أتّبعك . .. قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

2- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) توصيه كرد به دليل نداشتن قدرت تحمّل ، از همراه شدن با او صرف نظر كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 1،2

1- خضر ، با درخواست موسى ( ع ) در مورد همراهى با او ، به صورت مشروط ، موافقت كرد .

قال فإن اتبعتنى فلاتسئلنى عن شىء

2- شرط خضر براى همراهى موسى ( ع ) با او ، سؤال نكردن از چيزى قبل از توضيح خود او بود .

فلاتسئلنى عن شىء حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 1،2

1- موسى ( ع ) با پذيرش شروط خضر ، همراه او حركت كرد .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

{انطلاق} به معناى {روانه شدن و حركت كردن} است. {فاء} در {فانطلقا} دلالت دارد

كه موسى(ع) شرايط خضر را پذيرفت و خضر(ع) به همراهى وى رخصت داد.

2- موسى و خضر ( ع ) در نخستين مراحل همراهى ، سوار كشتى شدند .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 9

9- موسى بر همراهى با خضر ( ع ) مصرّ بود .

لاتؤاخذنى . .. و لاترهقنى من أمرى عسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 1

1- خضر ( ع ) عذرخواهى موسى ( ع ) را پذيرفت و اجازه ادامه همراهى را به او داد .

فانطلقا

يتيمى مالك ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 2

2- ديوار ترميم شده به دست خضر ( ع ) در مالكيّت دو پسر بچه يتيم بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين

خط از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خط

آثار قبول خط مشى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 5

5 - مسلمان هاى ضعيف الايمان كه خط مشى سياسى منافقان را دارند ، در صفوف آنان جا دارند .

و القائلين لإخونهم

تاريخ خط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 7

7 - وجود خط و فن كتابت در عصر سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا

تبيين خط مشى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 55 - 4،5

4 _ ترسيم راه و روش صالحان، از اهداف

تبيين آيات قرآن

و كذلك نفصل الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

بيان راه و روش مجرمان، با بيان راه و روش مجرمان، با بيان راه و روش صالحان، كه نقطه مقابل مجرمان است، ملازمه دارد و بيان يكى از دو ضد، مآلا بيان ديگرى نيز خواهد بود. لذا برخى گفته اند جمله {و لتستبين} عطف بر جمله محذوف {لتستبين سبيل المؤمنين} است.

5 _ ترسيم راه و روش صالحان و مجرمان بايد از محورهاى اساسى تبليغ باشد.

و كذلك نفصل الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

چون در آيه ترسيم راه و روش مجرمان و صالحان به عنوان هدفى بارز براى تفصيل آيات بيان شده، مى توان اين پيام را در موضوع تبليغ از آن دريافت كرد.

تبيين خط مشى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 55 - 3،5

3 _ روشن ساختن راه و روش مجرمان، از اهداف تفصيل و تبيين آيات قرآن

و كذلك نفصل الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

5 _ ترسيم راه و روش صالحان و مجرمان بايد از محورهاى اساسى تبليغ باشد.

و كذلك نفصل الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

چون در آيه ترسيم راه و روش مجرمان و صالحان به عنوان هدفى بارز براى تفصيل آيات بيان شده، مى توان اين پيام را در موضوع تبليغ از آن دريافت كرد.

خط در دوران سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 7

7 - وجود خط و فن كتابت در عصر سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا

خط مشى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 141 - 1،3،4

1 _ منافقان به هنگام پيروزى مسلمانان ، خود را ياور آنان و به گاه غلبه كافران ، خود را طرفدار و عامل پيروزى ايشان جلوه مى دهند .

الذين يتربّصون بكم . .. قالوا ألم نستحوذ عليكم

{الذين يتربّصون}، بدل براى {الذين يتخذون} است و توضيح دهنده ويژگيهاى منافقان.

3 _ رسيدن به دنيا و تأمين منافع شخصى ، تعيين كننده خط مشى منافقان در برقرارى روابط دوستى و اجتماعى است .

الذين يتربّصون بكم . .. ألم نستحوذ عليكم

4 _ شركت منافقان در جنگ ، تنها براى تأمين منافع شخصى و سهيم شدن در غنايم جنگى است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

ظاهراً مراد از جمله {الم نكن معكم} شركت در جهاد و همراهى مسلمانان در جنگ است.

خط مشى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 10

10 _ حب و بغض خداوند ، بايد تعيين كننده خط مشى مؤمنان باشد .

و لاتجدل . .. إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

چون جمله {ان اللّه . ..}، بيان علتى براى {لاتجادل} است و دلالت بر اين دارد كه دوستى و دشمنى خدا بايد ميزان حركتها و توقفها قرار گيرد.

خطا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خطا

آثار خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 11

11 _ خطا و نسيان ، از موانع رشد انسان *

ربّنا لا تؤاخذنا ان نيسنا او اخطأنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 3

3 - ارتكاب هر

عمل خطا و ناپسند ، ظلم به خويشتن است .

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

آثار قتل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 24

24 _ قتل خطائى ، موجب دورى قاتل از رحمت خدا خواهد شد .

و ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمناً الّا خطا . .. توبة من اللّه

توبه به معناى بازگشت است و توبه خدا بر بنده به معناى بازگشت رحمت و لطف خداوند به بنده خويش است. بنابراين معلوم مى شود در قتل خطائى نيز خداوند آدمى را از رحمت و لطف خويش دور مى سازد تا اينكه كفّاره آن را بپردازد.

اقرار به خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 6

6 _ اعتراف به خطا و اظهار تذلل و عبوديت به درگاه خداوند، از آداب استغفار است.

ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 8،9

8_ تأكيد و اقرار برادران يوسف به ارتكاب خطا در حق برادرشان يوسف ( ع )

و إن كنّا لخ_طئين

{إن} در جمله فوق به اصطلاح مخفّفه از مثقّله (إنّ) است. دليل آن حرف {لام} در {لخاطئين} مى باشد.

9_ برادران يوسف در حضور او به گناه و خطاى خويش اعتراف نموده و از رفتار گذشته خود اظهار ندامت كردند .

و إن كنّا لخ_طئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 4

4_ يوسف ( ع ) پس از اعتراف برادرانش به خطا

، هر گونه سرزنش آنان را از ناحيه خويش و ديگران ، ناروا شمرد .

لاتثريب عليكم اليوم

كلمه {تثريب} نكره است و پس از حرف نفى (لا) قرار گرفته است. از اين رو شامل هر گونه ملامت مى شود. ياد نكردن از فاعل (سرزنش كننده) دلالت بر عموم دارد ; يعنى، هيچ كس نه من و نه ديگرى. جمله {لاتثريب عليكم اليوم} جمله اى خبرى و در مقام انشا و دستور است ; يعنى، نبايد شما ملامت شويد و يا نبايد هيچ كس شما را ملامت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 2

2 - اعتراف صريح موسى ( ع ) در پيشگاه پروردگار ، به اشتباه خويش در قتل مرد قبطى و درخواست آمرزش از ساحت او و نجات از شرّ فرعونيان

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

مقصود موسى(ع) از آمرزش در {اغفرلى} زدوده شدن پى آمد كار وى و رهايى از انتقام فرعونيان است.

اقسام خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 4

4- هفت جرم و راه خطا در دنيا وجود دارد كه به جهنّم منتهى مى شود .

إن جهنّم . .. لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

انبيا و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 22،24

22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .

فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك

24 _ موسى (

ع ) بدون هيچ درنگ پس از دريافت حقيقت ( ناشدنى بودن رؤيت خدا ) آن را پذيرفت و بدان اعتراف كرد .

قال . .. و أنا أول المؤمنين

متعلق {المؤمنين} به قرينه فرازهاى قبل (بانك لاترى) است. كلمه {اول} در جمله {أنا أول المؤمنين} علاوه بر معناى مقدم بودن، معناى تأخير نكردن را نيز مى رساند. زيرا صحت اين ادعا كه شخص بخواهد أول مؤمن باشد، به اين است كه بى درنگ حقيقت رخ نموده را باور كند و به آن ايمان آورد، و گرنه اين احتمال منتفى نيست كه ديگرى در اين فاصله ايمان آورد و او نتواند أول مؤمن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 14

14_ خداوند ، مراقب پيامبران و توجه دهنده آنان به خطا ها و لغزشهايشان

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

انتساب خطا به ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 7

7 - مشركان ، در قيامت خطا هاى خود را به يكديگر نسبت خواهند داد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم يرجع بعضهم إلى بعض القول

اندوه از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 9

9 - موحدان راستين ، در خوف و هراس نسبت به سرنوشت اخروى خويش و اندوهناك از خطا ها و لغزش هاى خود

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا. .. ألاّتخافوا و لاتحزنوا

بنابراين نكته كه نزول ملائكه در دنيا و

يا به هنگام مرگ باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

ايمان و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 8

8 _ عدم تنافى ايمان و تقوا ، با وجود بعضى از خطا ها و كاستى هاى قابل غفران در زندگى فرد

الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى لهم مغفرة

نويد به مغفرت، در جايى مفيد خواهد بود كه لغزش و يا احتمال لغزش، وجود داشته باشد.

پشيمانى از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 9

9_ برادران يوسف در حضور او به گناه و خطاى خويش اعتراف نموده و از رفتار گذشته خود اظهار ندامت كردند .

و إن كنّا لخ_طئين

پيشگامان در ايمان و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 7

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

تقوا و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 8

8 _ عدم تنافى ايمان و تقوا ، با وجود بعضى از خطا ها و كاستى هاى قابل غفران در زندگى فرد

الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى لهم مغفرة

نويد به مغفرت، در جايى مفيد خواهد بود كه لغزش و يا احتمال لغزش، وجود داشته باشد.

توبه از قضاوت خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 24

24 - لزوم توبه و بازگشت سريع از خطا هنگام رخ دادن كمترين اشتباه در داورى

فاستغفر ربّه و خرّ راكعًا و أناب

تهمت خطا به يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 1،2

1_ بستگان يعقوب باور به زنده بودن يوسف ( ع ) را خطاى ديرينه يعقوب ( ع ) و اصرار بر آن را برخاسته از كژانديشى مى شمردند .

إنك لفى ضل_لك القديم

مقصود فرزندان و بستگان يعقوب از خطاى ديرينه وى (ضلالك القديم) مى تواند اعتقاد او به زنده بودن يوسف(ع) و يا برتر دانستن وى بر ديگر فرزندان باشد. هر چند بعيد نيست كه هر دو معنا نيز مراد باشد.

2_ بستگان يعقوب با سوگند ، وى را به كژروى و ارتكاب خطا در برتر دانستن يوسف ( ع ) و محبّت بيش از حد به وى متهم كردند .

إنك لفى ضل_لك القديم

حقيقت قتل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 31

31 _ قتل خطائى آن است كه چيزى غير از مقتول ، هدف باشد ، ليكن به اشتباه ، مقتول هدف قرار گيرد .

و ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمناً الّا خطا . .. و من قتل مؤمناً خطاً

امام صادق (ع) فرمود: . .. و الخطأ من اعتمد شيئا فاصاب غيره.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 278، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 530، ح 475.

خطا در ارزشگذارى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 15

15- انسان ، در ارزش گذارى ها و تعيين ارزش هاى برتر ، دچار خطا مى شود .

و لاتشتروا . .. ثمنًا قليلاً إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 9

9 - امكان خطاكردن انسان ، در ارزيابى ملموس ترين رفتار زشت و زيباى خويش

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا . .. كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

برداشت يادشده با توجه به اين نكته است كه فرعون _ باوجود مشاهده معجزات و شنيدن دلايل روشن و انكارناپذير موسى(ع) _ اقدام به كارى نابخردانه (ساختن بنايى بلند براى آگاهى از خدا. ..) كرده بود. خداوند نيز اين اقدام را نمونه اى از كارهاى زشت فرعون، دانسته است كه در نظر او زيبا و پسنديده مى نمود.

خطا در ارزيابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 7

7 - امكان خطاكردن انسان ، در ارزيابى رفتار خود و خوب و بد آن

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 9

9 - امكان خطاكردن انسان ، در ارزيابى ملموس ترين رفتار زشت و زيباى خويش

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا . .. كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

برداشت يادشده با توجه به اين نكته است كه فرعون _ باوجود مشاهده معجزات و شنيدن دلايل روشن و انكارناپذير موسى(ع) _ اقدام به كارى نابخردانه (ساختن

بنايى بلند براى آگاهى از خدا. ..) كرده بود. خداوند نيز اين اقدام را نمونه اى از كارهاى زشت فرعون، دانسته است كه در نظر او زيبا و پسنديده مى نمود.

خطا هاى قابل بخشش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامى ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

خطا هاى قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 192 - 5

5 - در صورتى كه كافران محارب ايمان آورند ، نبايد بر خطا هاى پيشينشان ( كشتن مسلمانان ، فتنه انگيزى و . . . ) مورد مؤاخذه قرار گيرند .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

خطاى آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 26 - 1

1 - اعراض از قرآن و روى آوردن به غير آن ، شگفت آور و خطايى آشكار است .

فأين تذهبون

استفهام توبيخى در آيه شريفه، علاوه بر سرزنش خطاكاران، بر تعجب از آن خطا نيز دلالت دارد.

خطاى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 37 - 2

2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ و بى تفاوتى در برابر گرسنگى بينوايان ، خطايى بزرگ و نابخشودنى

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين ... لايأكله إلاّ الخ_ط

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از كسانى كه ايمان نمى آوردند و.

..، تعبير به {خاطئون} كرده است.

خطاى نابخشودنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 37 - 2

2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ و بى تفاوتى در برابر گرسنگى بينوايان ، خطايى بزرگ و نابخشودنى

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين ... لايأكله إلاّ الخ_ط

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از كسانى كه ايمان نمى آوردند و. ..، تعبير به {خاطئون} كرده است.

داود(ع) و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 18،19،21،22،25

18 - استغفار داوود ( ع ) از پروردگار ، در پى گمان به رخ دادن اشتباهى در داورى ميان متخاصمان

و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

19 - داوود ( ع ) ، شيوه داورى خود درباره برادران متخاصم را خطا دانست .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك . .. و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

در اين كه استغفار داوود(ع) درباره چه اشتباهى بود، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد; از جمله بهترين و موافق ترين آنها با آيه شريفه، مسأله نشنيدن دفاع برادر متهم و شتاب در داورى است. گفتنى است برخى از روايات مربوط به آيه، مؤيد همين برداشت است (تفسير برهان، ج 4، ص 45).

21 - به سجده افتادن داوود ( ع ) به درگاه خداوند پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و خرّ راكعًا

مقصود از {خرّ راكعاً} _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ سجده است.

22 - انابه و توبه داوود ( ع ) به درگاه خداوند ، پس از

گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و أناب

25 - { عن الرضا ( ع ) : . . .بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملكين فتسوّرا المحراب فقالا خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بيننا بالحقّ إنّ ه_ذا أخى له تسع و تسعون نعجة . . . فعجل داود ( ع ) على المدعى عليه فقال لقد ظلمك . . . و لم يسئل المدعى البيّنة على ذلك و لم يقبل على المدعى عليه فيقول له ما تقول فكان ه_ذا خطيئة رسم الحكم ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از ديوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند و گفتند: دو نفر هستيم كه يكى بر ديگرى ستم كرده است; پس بين ما به حق داورى كن. يكى از آنان گفت: اين برادر من است كه 99 ميش دارد و... داوود در حكم عجله كرد و گفت: برادرت به تو ظلم كرده... و از مدعى بيّنه نخواست و به مدعا عليه هم نگفت تو چه مى گويى؟ و اين يك خطا در شيوه دادرسى بود}.

ديه قتل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 7،23،25،32،33،35

7 _ خونب هاى قتل از روى خطا ، بايد به طور كامل تسليم خانواده مقتول گردد .

و من قتل مؤمنا خطاً . .. و دية مسلّمة الى اهله

در معناى كلمه {مسلّمة} گفته شده است: {المدفوعة اليهم موفّرة غير منقّصة}. يعنى بايد به طور كامل و بدون هيچ كاستى تسليم شود. {مجمع البيان}.

23 _ قاتل در قتل خطائى ، در صورت ناتوانى

از آزادسازى برده با ايمان ، بايد دو ماه پياپى روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين

25 _ پرداخت خونب ها ، آزاد كردن برده مؤمن و يا گرفتن روزه ، در قتل خطائى ، زمينه پذيرش توبه قاتل از جانب خداوند

و من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

{توبه}، مفعول له است و بيانگر فلسفه احكام بيان شده در قتل خطائى. يعنى بنده اى را آزاد كنيد يا روزه بگيريد و خونبها هم بدهيد، تا خداوند رحمتش را شامل حال شما كند و توبه شما را بپذيرد.

32 _ آزاد كردن بنده مؤمن در قتل خطائى ، اداى حق خداوند و پرداخت ديه آن ، اداى حقّ اولياى مقتول است .

و من قتل مؤمناً خطاً فتحرير رقبة مؤمنة و دية مسلّمة الى اهله

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: اما تحرير رقبةً مؤمنة ففيما بينه و بين اللّه و امّا الدّية المسلّمة الى اولياء المقتول. ..

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 262، ح 217 ; نورالثقلين، ج 1، ص 530، ح 473.

33 _ كافى نبودن آزادسازى كودك برده به عنوان كفاره كشتن مؤمن از روى خطا

و من قتل مؤمناً خطاً فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از جواز آزاد نمودن كودك برده در كفّاره فرمود: كلّ العتق يجوز فيه المولود الّا فى كفّارة القتل فانّ اللّه عزّ و جلّ يقول: {فتحرير رقبة مؤمنة} يعنى بذالك مقرّةً قد بلغت الحنث.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 643، ح 15 ; نورالثقلين، ج 1، ص 531، ح 483.

35 _ قاتل ، معاف از پرداخت ديه مؤمن مقتول به قتل خطائى ، در صورت مشرك

بودن اولياى وى

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اذا كان من اهل الشرك فتحرير رقبة مؤمنة فيما بينه و بين اللّه و ليس عليه دية . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 263، ح 218 ; نورالثقلين، ج 1، ص 530، ح 474.

زمينه خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 11

11- نسيان ، از آفات مديريت و زميه ساز بروز كاستى ها ، خطا ها و تخلفات است .

و ما نتنزّل إّلا بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

به كسى كه سياست گذار و مدبّر امور كسى باشد {ربّ} گفته مى شود (برگرفته از مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 13

13- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) و مؤمنان واقعى ، در معرض خطا و لغزش و نيازمند غفران الهى

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 2

2 - هيچ انسانى از خطا مصون نبوده و بر كيفر نشدن خويش اطمينان ندارد .

إنّ عذاب ربّهم غير مأمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 8

8 - غفلت از آزمايش بودن نعمت ها ، مايه خطا در تحليل عوامل پيشرفت هاى اقتصادى

ابتليه ربّه . .. فيقول ربّى أكرمن

عصمت از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 113 - 1،2

1 _ پيامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

2 _ فضل و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) ، موجب مصونيت وى از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانى اند .

لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {لايعصون اللّه. ..} عصمت فرشتگان و {يفعلون ما يؤمرون} اشاره به مصونيت آنان از خطا در انجام وظايف داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پيامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ كامل پيام هاى الهى به مردم

ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

عفو از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و ناديده انگاشتن خطاى آنان پس از بازگشت به توحيد و پرستش خداى يكتا ، توصيه خداوند به موسى ( ع ) *

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق با توجه به دومين احتمالى است كه در توجيه خطاب به موسى(ع) ذكر شد. يعنى {ربك} اشاره به اين معنا باشد كه اى موسى تو نيز متخلق به اخلاق الهى باش و از

خطاها و لغزشها درگذر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عين توانمندى بر انتقام و كيفر ، كارى است شايسته و خداپسندانه .

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در عين اين كه عزيز و شكست ناپذير است، با گذشت و آمرزنده نيز مى باشد و همه بندگان گناه كارش را به توبه فرامى خواند; در حالى كه توانايى هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 10

10 - عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى ها و خطا هاى مردمان ، توصيه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان يك اصل در برخورد با ديگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 12،13،16

12 _ گذشت از خطاكاران ، و طلب آمرزش براى ايشان و مشورت در امور اجتماعى ، وظيفه پيامبر ( ص ) نسبت به مسلمانان

فاعف عنهم

و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

13 _ گذشت از خطاى مردم و طلب آمرزش براى آنان و نيز مشورت با مسلمانان در مسائل اجتماعى ، نمودى از مهربانى و خُلق خوش پيامبر ( ص )

و لو كنت فظّا غليظ القلب . .. فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

تفريع جمله {فاعف عنهم و . .. } بر جمله هاى پيشين، كه بيانگر خُلق خوش پيامبر (ص) است، در حقيقت اشاره به مصاديق و نمونه هايى از خوى نيكوى پيامبر (ص) دارد. گفتنى است كه امر به عفو و ... به معناى ادامه دادن آن است.

16 _ عفو از خطاكاران پيكار احد ، تكليف الهى پيامبر ( ص )

فاعف عنهم و استغفر لهم

به متقضاى ارتباط اين آيه با آيات نبرد احد، از جمله افراد مورد نظر كه پيامبر (ص) موظّف به ناديده گرفتن خطاى آنان است، خطاكاران نبرد احد مى باشند.

عفو خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) ، موظّف به چشمپوشى از خطاى كسانى كه از مراجعه به طاغوت ، اظهار ندامت كردند .

ثم جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً . .. فاعرض عنهم

كلمه {اعراض}، به قرينه {عظهم} (آنان را نصيحت كن}، به معناى اعراض از عقوبت و خطاى آنان است، نه به معناى دورى از آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 2

2 _ به كافران ستيزه گر عصر بعثت ابلاغ شد در صورت ترك مخاصمه عليه اسلام ، از خطا هاى گذشته

آنها چشمپوشى خواهد شد .

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف

درباره متعلق {إن ينتهوا} دو نظر ابراز شده است: يكى كفر و ديگرى اعمالى كه در آيه 36 مطرح شد ; يعنى سرمايه گذاريها و شرارتهاى عليه اسلام. جمله {إن يعودوا} نظر دوم را تقويت مى كند. گفتنى است بر اين مبنا مراد از {يغفر لهم ... } انتقام نگرفتن از شرارتهاى گذشته كافران است.

عوامل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 6

6- شتابزدگى انسان ، عامل اشتباه وى در شناخت سود و زيان واقعى خود

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

جمله {و كان الإنسان عجولاً} در مقام تعليل براى {و يدع الإنسان. ..} است; يعنى، چون انسان عجول است، شر و خير و سود و زيان خويش را يكسان مى بيند و به دنبال هر دو مى شتابد.

فرجام خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 4

4- هفت جرم و راه خطا در دنيا وجود دارد كه به جهنّم منتهى مى شود .

إن جهنّم . .. لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

فرصت اقرار به خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 2

2 - توبه و اقرار به خطا ها ، تنها در فرصت زندگى دنيا داراى تأثير است ; و نه در آخرت .

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

قتل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4

- 92 - 27

27 _ لزوم احتياط براى حفظ نفوس و سعى در پيشگيرى از وقوع قتل خطائى

و من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

اگر چنين احتياطى لازم و ضرورى نبود، نبايد خداوند به خاطر كارى كه از اختيار انسان خارج است، وى را از رحمت خويش دور سازد.

قرآن و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 11

11 - قرآن از خطا و انحراف ، منزّه و پيراسته است .

صحفًا مطهّرة

كفاره قتل خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 5،6،12،34

5 _ ضرورت پرداخت خونب ها _ علاوه بر كفّاره _ در صورت كشتن مؤمن از روى خطا

و من قتل مؤمنا خطاً . .. و دية مسلّمة الى اهله

6 _ كفّاره كشتن مؤمن از روى خطا ، آزاد كردن يك برده با ايمان است .

و من قتل مؤمنا خطاً فتحرير رقبة مؤمنة

12 _ در قتل خطائى ، اگر مقتول ، مؤمن باشد ، ولى خانواده اش از دشمنان مسلمانان ، كفّاره اش تنها آزادسازى برده اى با ايمان است .

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

34 _ امام ، عهده دار آزادسازى برده اى مؤمن به عنوان كفاره قتل خطائى مسلمانى كه در سرزمين شرك به دست مسلمين كشته شود .

فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة

امام صادق (ع) در مورد وظيفه امام نسبت به مسلمانى كه در سرزمين شرك به دست مسلمين كشته شده، فرمود: يُعتق مكانه رقبة مؤمنة و ذلك قول اللّه

عزّ و جل: {فان كان من قوم عدوّلكم . .. }.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 110، ح 1، ب 36 مسلسل 373 ; نورالثقلين، ج 1، ص 532، ح 485.

محمد(ص) و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 3،8

3 _ تلاش گروهى از خائنان براى به اشتباه انداختن پيامبر ( ص ) ، در قضاوت

هانتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا . .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

اگر چه ظاهر جمله شرطيه {لولا . .. لهمت}، نفى تلاش است، ولى مراد از آن نفى تأثير تلاش مى باشد. يعنى تلاش آنان براى لغزاندن پيامبر(ص)، هيچگونه اثرى نداشت و گويا اصلا تلاشى در اين جهت نكردند، اين معنا با آيات قبل تأييد مى شود.

8 _ كسانى كه در صدد گمراه ساختن و به اشتباه انداختن پيامبر ( ص ) بودند ، تنها خود را به گمراهى و اشتباه افكندند .

لهمت طائفة منهم ان يضلوك و ما يضلون الا أنفسهم و ما يضرونك من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 1

1- پيامبر ( ص ) از ترفند هاى لغزش آفرين مشركان و كمترين تمايل به آنان ، در پرتو ثبات قدم اعطا شده به او از جانب خداوند ، در امان بود .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 1

1- هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت لغزش از

مواضع اصولى خويش ، دچار كيفر دو چندان دنيوى و اخروى خواهد شد .

إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

مصونيت از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 8

8 - آيات قرآن ، در طول زندگانى پيامبر ( ص ) از خطا و كاستى مصون ماند .

سنقرئك فلاتنسى

درباره مفاد {إلاّ ما شاء اللّه} در آيه بعد، دو ديدگاه وجود دارد: 1. بيان حاكميت مشيت خداوند كه در نتيجه مراد، استثناى حقيقى نخواهد بود; بلكه تنها نشانگر آن است كه {لاتنسى} هر چند مطلق است و هيچ استثنايى ندارد; ولى مشيت خداوند بر همه چيز حاكم است و نسيان و عدم نسيان پيامبر(ص)، بيرون از مشيت او نيست. 2. حرف {إلاّ} در استثناى حقيقى به كار رفته است و بيانگر آن است كه خداوند، بخشى از آيات را براساس مشيت خويش از ياد پيامبر(ص) خواهد برد. برداشت ياد شده براساس نظر اول است.

ملائكه و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 7

7- عصمت ملائكه از خطا و نافرمانى

لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

تسليم و منقاد بودن فرشتگان در برابر خداوند و نيز تنها به فرمان خدا عمل كردن، حاكى از عصمت آنان است.

موارد خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 4

4_ درخواست امرى نابه جا و غير حكيمانه از خداوند ، لغزش و خطاست .

قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

استعاذه و پناه بردن به خداوند ، در موردى

است كه متعلق آن ، امرى ناپسند و شرّآفرين باشد.

موانع خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 6

6 - باور به علم مطلق الهى و آگاهى او به نهان و آشكار انسان ، بازدارنده وى از خطا ها و لغزشها

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} در آيه قبل، رساى به اين است كه: پندار باطل يهود (محدود بودن علم خدا)، آنان را به لغزشها و گناهان پنهانى، بى پروا مى كند. بنابراين، هدف از بيان علم مطلق الهى در رد آن پندار، اين است كه: انسانها بر اثر باور و توجه به آگاهى همه جانبه خدا از خطاها - چه در خفا و چه آشكار - از لغزشها باز ايستند.

مؤمنان و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 7

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

نوح(ع) و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 8

8_ محدوديت علم و آگاهى نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

يعقوب(ع)

و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 13

13_ محبت فراوان يعقوب ( ع ) به يوسف ( ع ) و بنيامين ، خطا و لغزشى روشن از ديدگاه ديگر فرزندان او

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب . .. إن أبانا لفى ضل_ل مبين

خطاكار

برخورد كريمانه با همسران خطاكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 6

6 - برخورد كريمانه با همسران خطاكار خويش و به رخ نكشيدن همه اشتباهات آنان ، امرى شايسته و بجا است .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

عفو خطاكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 1

1 _ خداوند پيامبرش را به پيشه ساختن عفو از خطاكاران فرمان داد .

خذ العفو

{أخذ} (مصدر خذ) به معناى گرفتن و از چنگ ندادن است كه به مناسبت مورد، كنايه از ملتزم شدن مى باشد. بنابراين {خذ العفو} يعنى عفو و گذشت را از چنگ مده و بدان ملتزم باش.

خطاكاران

{خطاكاران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانشان مردمى خطاپيشه

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما كانوا خطئين

آثار عفو از خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 15

15 - عفو و گذشت كريمانه از خطا هاى ديگران ، زمينه ساز جلب غفران و آمرزش الهى است .

و ليعفوا و ليصفحوا ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

آخرت فروشى

خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 3

3 - خطاكاران ، زندگانى اخروى خويش را فاقد توشه هاى لازم ديده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

آمرزش خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 12

12_ مغفرت و آمرزش بندگان خطاكار ، پرتوى از رحمت و مهربانى خداوند است .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

ابراهيم(ع) و خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 1

1_ ابراهيم ( ع ) ، پيامبرى بردبار كه هرگز در مؤاخذه خطاكاران تعجيل نمى كرد .

إن إبرهيم لحليم

_______________________________

علل الشرايع، ص 550، ح 4، ب 340; نورالثقلين، ج 2، ص384، ح165.

ارزيابى عمل خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 2

2 - اعماق جهنم ، تنها پناهگاهى است كه خطاپيشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت .

فأُمّه هاوية

تعبير {اُمّ}، كنايه از احاطه جهنم بر خطاپيشگان است; بسان مادرى كه طفل خود را در آغوش گرفته است.

استغفار براى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98

- 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 17

17 - پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، به جاى حل و فصل مسائل اجتماعى ، با اذن رهبرى ، خطايى است نيازمند به استغفار به درگاه الهى .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

توصيه خداوند به طلب مغفرت كردن پيامبر(ص) براى كسانى كه به اذن او عرصه حل و فصل امور اجتماعى را ترك مى كنند حاكى از اين است كه اين عمل چون به اذن آن حضرت انجام گرفته جايز است; ولى در عين حال خطايى است كه بايد براى آن استغفار كرد.

بى ارزشى عمل خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 5

5 - كردار خطاپيشگان ، در قيامت سبك و بى ارزش خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه

بينش غلط خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 3

3 - خطاكاران ، زندگانى اخروى خويش را فاقد توشه هاى لازم ديده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

پشيمانى اخروى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 1

1 - خطاكاران در قيامت ، فرورفته در حسرت و پشيمان از ترك ذخيره سازى توشه آخرت

و جاْىء يومئذ

بجهنّم . .. يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

پناهگاه خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 2

2 - اعماق جهنم ، تنها پناهگاهى است كه خطاپيشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت .

فأُمّه هاوية

تعبير {اُمّ}، كنايه از احاطه جهنم بر خطاپيشگان است; بسان مادرى كه طفل خود را در آغوش گرفته است.

ترك رابطه با خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 10

10 _ مبارزه منفى و تحريم روابط با خطاكاران ، از روش هاى مؤثر و سازنده در برخورد با آنان

ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه مسلمانان، با متخلفان از جنگ تبوك، قطع رابطه كردند.

تشبيه خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _ از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال او سبك است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان

{داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

تفاوت صالحان و خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 11

11 - برابر پنداشتن افراد صلاح پيشه و خطاكار ، حكمى ناروا است .

أم حسب . .. ساء ما يحكمون

تنبه اخروى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 6

6 - خطاكاران در قيامت با مشاهده جهنم ، فرصت هاى از دست رفته را به ياد آورده و متوجّه آثار و پيامد هاى كردار خويش مى گردند .

يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{ال} در الإنسان}، ممكن است عهد ذكرى و اشاره به انسانى باشد كه در آيات پيشين، فريفته نعمت ها و شِكوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنين مى تواند براى استغراق باشد و تذكر يافتن را به همه انسان ها تعميم دهد. آيات بعد، احتمال نخست را تقويت مى كند.

حسابرسى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حسابرسى و مؤاخذه خطاكاران است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

حسرت اخروى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 1

1 - خطاكاران در قيامت ، فرورفته در حسرت و پشيمان از ترك ذخيره سازى توشه آخرت

و جاْىء يومئذ بجهنّم . .. يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

حسرت خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 3

3 - خطاكاران ، زندگانى اخروى

خويش را فاقد توشه هاى لازم ديده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

خطاكاران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 2

2 - اعماق جهنم ، تنها پناهگاهى است كه خطاپيشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت .

فأُمّه هاوية

تعبير {اُمّ}، كنايه از احاطه جهنم بر خطاپيشگان است; بسان مادرى كه طفل خود را در آغوش گرفته است.

خطاكاران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 37 - 1

1 - { غسلين } ( خونابه و چرك ) ، غذاى مخصوص خطاپيشگان در قيامت

غسلين . لايأكله إلاّ الخ_ط_ون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 6

6 - خطاكاران در قيامت با مشاهده جهنم ، فرصت هاى از دست رفته را به ياد آورده و متوجّه آثار و پيامد هاى كردار خويش مى گردند .

يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{ال} در الإنسان}، ممكن است عهد ذكرى و اشاره به انسانى باشد كه در آيات پيشين، فريفته نعمت ها و شِكوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنين مى تواند براى استغراق باشد و تذكر يافتن را به همه انسان ها تعميم دهد. آيات بعد، احتمال نخست را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 1

1 - خطاكاران در قيامت ، فرورفته در حسرت و پشيمان از ترك ذخيره سازى توشه آخرت

و جاْىء يومئذ بجهنّم . .. يقول

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 1

1 - خداوند در قيامت ، خطاكاران را چنان به بند مى كشد كه از هيچ كس ساخته نيست .

و لايوثق وثاقه أحد

ضمير {وثاقه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد. {وثاق} اسم مصدر براى {ايثاق} (به بند كشيدن) است; نظير عطا و اعطاء. اين كلمه به معناى آنچه چيزى را با آن ببندند، نيز آمده است (مفردات راغب)، ولى اين معنا با تركيب آيه شريفه سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _ از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال او سبك است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان {داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

دعا براى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين

. .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 14

14- گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران است .

لأرجمنّك واهجرنى . .. سأستغفر لك ربّى

دنياطلبى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 3

3 - خطاكاران ، زندگانى اخروى خويش را فاقد توشه هاى لازم ديده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

روش برخورد با خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 10،18

10 _ مبارزه منفى و تحريم روابط با خطاكاران ، از روش هاى مؤثر و سازنده در برخورد با آنان

ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه مسلمانان، با متخلفان از جنگ تبوك، قطع رابطه كردند.

18 _ فراهم آوردن زمينه و شرايط مناسب توبه براى خطاكاران _ پس از يك دوره مبارزه منفى _ از روش هاى مؤثر و سازنده در اصلاح آنان

و على الثلثة الذين خلّفوا حتى إذا ضاقت عليهم الأرض . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 13

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

سبكى عمل خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 5

5 - كردار خطاپيشگان ، در قيامت سبك و بى ارزش خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه

طعام خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 37 - 1

1 - { غسلين } ( خونابه و چرك ) ، غذاى مخصوص خطاپيشگان در قيامت

غسلين . لايأكله إلاّ الخ_ط_ون

عذاب خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 1

1 - خداوند در قيامت ، خطاكاران را چنان به بند مى كشد كه از هيچ كس ساخته نيست .

و لايوثق وثاقه أحد

ضمير {وثاقه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد. {وثاق} اسم مصدر براى {ايثاق} (به بند كشيدن) است; نظير عطا و اعطاء. اين كلمه به معناى آنچه چيزى را با آن ببندند، نيز آمده است (مفردات راغب)، ولى اين معنا با تركيب آيه شريفه سازگار نيست.

عفو از خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 27

27_ گذشت از خطاكاران پشيمان و تائب و ياد نكردن از خطا هاى ايشان ، خصلتى نيكو و خلقى پسنديده است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- مؤمنون - 23 - 96 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : بعث أميرالمؤمنين ( ع ) إلى بشر بن عطارد التميمى فى كلام بلغه فمرّ به رسول أميرالمؤمنين ( ع ) فى بنى أسد و أخذه فقام إليه نعيم بن دجاجة الأسدى فأفلته فبعث إليه أميرالمؤمنين ( ع ) فأتوه به و أمر به أن يضرب فقال له نعيم : أما واللّه إنّ المقام معك لذلّ و إنّ فراقك لكفر قال : فلمّا سمع ذلك منه قال له : يا نعيم قد عفونا عنك إنّ اللّه _ عزّوجلّ _ يقول : { ادفع بالتى هى أحسن السيّئة } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه اميرالمؤمنين(ع) به علت سخنى كه بشربن عطارد تميمى گفته بود [شخصى را] سراغ او فرستاده. فرستاده امام او را در بنى اسد يافت و بازداشت كرد. نعيم بن دجاجه اسدى برخاست و او را آزاد نمود. اميرالمؤمنين(ع) سراغ نعيم فرستاد و او را آوردند و دستور داد او را بزنند. نعيم گفت: به خدا ماندن با تو ذلت است و جدا شدن از تو كفر است راوى گويد: امام(ع) كه اين را از او شنيد، فرمود: اى نعيم! تو را بخشيدم; زيرا خداى _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {ادفع بالتى هى أحسن السيّئة}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 4

4 - تنها انسان هاى صابر و شكيبا ، قادر به عفو و بخشش خطاكاران اند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

ذكر صبر قبل از غفران، مى

تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر روحيه شكيبايى نباشد; آتش انتقام در انسان شعلهور شده و مانع عفو و گذشت مى شود.

عفو خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 3

3- پذيرفتن عذرخواهى خطاكاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولياى الهى است .

لاتؤاخذنى بما نسيت . .. فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 4

4- ابراهيم ( ع ) به هدايت شدن آزر ، در عين اصرار و تعصب او بر بت پرستى اميدوار بود .

سأستغفر لك ربّى

ممكن است مراد ابراهيم(ع) از طلب مغفرت، طلب مقدمات مغفرت (ترك بت پرستى) باشد، زيرا آن حضرت از هدايت يافتن آزر نااميد نشده بود و لذا سعى در رام كردن او از طريق برانگيختن احساسات وى داشت.

قبول عذر خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 3

3- پذيرفتن عذرخواهى خطاكاران و

قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولياى الهى است .

لاتؤاخذنى بما نسيت . .. فانطلقا

مؤاخذه خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حسابرسى و مؤاخذه خطاكاران است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

مهلت به خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 3

3- مهلت دادن به خطاكاران و فراموش كاران تا سه مرتبه ، امرى روا است .

قال إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى

موسى(ع) در صورت تكرار ناشكيبايى براى بار سوم و عمل بر خلاف توصيه خضر، خود را مستحق جدايى و محروميت از مصاحبت خضر(ع) دانست. بنابراين، مى توان گفت كه تا سه مرتبه مهلت دادن به افراد، كارى قابل قبول است.

هدايت خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 7

7 - در مقابله با بدى ، تنها عفو و گذشت كارساز نيست ; بلكه بايد درصدد هدايت خطاكار برآمد . *

فمن عفا و أصلح

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أصلح} توضيح و نتيجه {عفى} نباشد بلكه حامل پيام مستقل باشد.

خطاى باصره

{خطاى باصره}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 10،13

10 _ امكان خطاى چشم ( حواس ظاهرى )

يرونهم مثليهم رأىَ العين

13 _ جلوه غير واقعى تعداد نيرو ها در جنگ بدر ، امدادى از سوى خداوند براى مؤمنان

يرونهم مثليهم رأىَ العين و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

خطاى باصره

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1،4،8

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

4 _ وقوع جنگ بدر با فرجام پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، هدف از تصرف خداوند در ديد هر يك از دو سپاه و كم نماياندن هر يك در نظر ديگرى

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا . .. ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

خطر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خطر

آثار احساس خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 5

5 - وجود پيوند عميق روحى _ عاطفى در مادر ، نسبت به فرزند خود و بروز آن به هنگام احساس خطر براى وى

و أصبح فؤاد أُمّ موسى فرغا إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 4

4 - احساس خطر ، زمينه بيدار شدن فطرت خداجوى آدمى است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

آثار خطر مسافرت دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 1

1- لحظه هاى خطرآفرين سفر هاى

دريايى ، زمينه بروز گرايش انسان به خداى يگانه و رويكرد به او و از ياد بردن غير او

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 1

1 - مشركان به هنگام حادثه اى مخاطره آميز در دريا ، خداوند را مخلصانه مى خوانند .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

آثار نجات از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 6،10

6- انسان ها پس از رهايى از خطر هاى مرگ آفرين ، خدا را فراموش مى كنند و از حق روى گردان مى شوند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

10- غفلت از ياد خدا در پى نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسى شديد انسان است .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا

جمله {و كان الإنسان كفوراً} _ كه بيانگر يك خصلت عام همه انسانهاست _ به منزله تعليل براى مطالب قبل است.

احساس خطر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 4

4 - احساس خطر اشراف ، از پيام توحيدى نوح ( ع )

ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 4

4 - احساس خطر اشراف و زمامداران قوم نوح از گسترش دعوت وى

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

تهديد سران قوم

نوح به سخت ترين مجازات همچون رجم، نشانگر نگرانى شديد آنان است.

احساس خطر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 34 - 3

3 - قيامت ، روز احساس خطر ; حتى از نزديك ترين خويشاوندان خود *

يفرّ المرء من أخيه

فرار از برادر، حاكى از خطرى است كه باقى ماندن در كنار او، آن را محتمل مى سازد; چه خطرى باشد كه فرار از آن سودى نمى بخشد (نظير گذشت نكردن برادر از حقوقى كه برادرش آن را پايمال كرده است) و چه خطرى كه توهمى بيش نيست (نظير اين گمان كه اگر بماند به آتش او بسوزد).

احساس خطر رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

احساس خطر رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

احساس خطر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 123 - 6،7

6 _ فرعون ، ايمان ساحران را به موسى ( ع ) ، خطرى براى موقعيت و حكومت خويش احساس كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا منها أهلها

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 3

3 - رسالت موسى ( ع ) ، خطرى جدى براى فرعون و تحريك كننده او به مقابله اى پى گير در برابر آن

ثمّ أدبر يسعى

احساس خطر قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به

موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

احساس خطر متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگيزه اصلى متخلفان از سفر حديبيه ، گريز از خطرات احتمالى و حفظ منافع دنيوى خود

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

احساس خطر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 13،14،15،16،17

13 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه ظهور فطرت توحيدى انسان و روى برتافتن از شرك

و جاءهم الموج من كل مكان . .. دعوا اللّه مخلصين له الدين

14 _ مردم هنگام درماندگى و خطر مرگ ، به درگاه خدا دعا كرده و همراه با سوگند ، قول مى دهند كه جزو سپاسگزاران او خواهند بود .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من ال

15 _ انسان هاى ناسپاس ، به هنگام احساس خطر مرگ ( غرق شدن و . . . ) با خدا پيمان مؤكد مى بندند كه : اگر از آن ورطه نجات يابند ، هرگز گرد گناه نگردند و به جرگه بندگان شاكر و سپاسگزارش بپيوندند .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين

16 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه بريده شدن اميد انسان از غير خدا

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من ال

17 _ درماندگى ، اضطرار

و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

احساس خطر ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 5

5 - احساس خطر جدى ملكه سبا از نامه سليمان و تلاش وى براى تحكيم روابط در درون دربار

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

در صورتى كه كار مشاوره براى بلقيس امرى معمولى بود، وى نيازى نداشته تا در خصوص اين موضوع، بر شيوه مشاوره خود تأكيد كند. احتمال مى رود اين تأكيد از آن جهت باشد كه موضوع را بسيار جدى و خطرناك تلقى كرده و با اين سخنان سعى داشته تا دل درباريان را به دست آورد و آنان را با خود همراه سازد.

احساس خطر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 8

8 - اقدام مؤمنان ، به بيعت رضوان ، على رغم همه نگرانى ها و احساس خطر ها *

يبايعونك تحت الشجرة فعلم ما فى قلوبهم

مى توان گفت: مراد از {ما فى قلوبهم} _ به قرينه {فأنزل السكينة} _ نوعى اضطراب و نگرانى و احساس خطر نسبت به رخدادهاى آينده آن سفر باشد.

احساس خطر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان

مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

احساس خطر هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

احساس خطر يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 14 - 3

3_ فرزندان يعقوب با يادآور شدن كثرت نيرو و توان خويش ، نگرانى او ( احساس خطر حمله گرگ ها به يوسف ) را نابه جا شمردند .

أخاف . .. قالوا لئن أكله الذئب و نحن عصبة

احساسات خطر براى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 8

8_ احساس خطر براى بنيامين ، دليل يعقوب ( ع ) بر عدم موافقتش با مسافرت وى

جلوگيرى مى كرد. جمله {إنا له لحافظون} مى رساند كه از دلايل اين امر ، احساس خطر ب

امكان عذاب نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

انذار نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى ديگر

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلكه

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

انسان پس از رفع خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 2

2 _ مردم پس از رهايى از اضطرار و خطر مرگ ، پيمان خود را با خدا مى شكنند و به ناسپاسى و تجاوز از حق مى پردازند .

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

انسان هاى ناسپاس هنگام خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 15

15 _ انسان هاى ناسپاس ، به هنگام احساس خطر مرگ ( غرق شدن و . . . ) با خدا پيمان مؤكد مى بندند كه : اگر از آن ورطه نجات يابند ، هرگز گرد گناه نگردند و به جرگه بندگان شاكر و سپاسگزارش بپيوندند .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين

اهميت پيش بينى خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 34

34- لزوم شناسايى خطرات احتمالى و آمادگى

براى مقابله با آن و تلاش براى آسيب نديدن از سوى دشمنان

و لايشعرنّ بكم أحدًا

اهميت مصونيت از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 8

8 - ايمن بودن از هر گزند و خطرى ، مطلوب و پسنديده است .

و هم فى الغرف_ت ءامنون

حاكمان هنگام خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه مى گويد {لئن اتّخذت إل_هًا غيرى. ..}، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

خطر اختلاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

خطر اختلاف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 11

11 - بنى اسرائيل در خطر تشتت و تفرقه ، در صورت اقدام عملى و جدى هارون ( ع ) براى مقابله با گوساله پرستان

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

خطر ارتجاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 8

8 _ خطر واپسگرايى مردم صدر اسلام از مسير رهبرى ، پس از رحلت يا شهادت پيامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول

. .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

خطر ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 5

5 - امت ها ، در خطر ارتداد پس از مرگ پيامبرانشان

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

خطر ارتكاب گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 11

11 - ضرورت فاصله گرفتن از محدوده گناه ، در صورتى كه آدمى در خطر ارتكاب آن گناه باشد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

خطر ازدياد جمعيت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 10

10 - خطرآفرينى افزايش جمعيت قوم بنى اسرائيل و جوانان آن ، براى حكومت فرعون

يذبّح أبناءهم

خطر استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 6

6 _ اشراف و بزرگان هر قوم در معرض استكبار و حق ناپذيرى هستند .

قال الملأ الذين استكبروا من قومه

خطر اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 82 - 7

7 - همه انسان ها ، در معرض اغواگرى ابليس قرار دارند .

لأغوينّهم أجمعين

خطر اغواگرى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 12

12 - مؤمنان نيز همچون ديگر مردمان ، در معرض پيروى از شيطان و گرفتار شدن به زشتى ها و ناپسندى ها ( فحشا و منكرات ) قرار دارند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت

الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

هشدار خداوند به مؤمنان از ارتكاب به فحشا و منكر و پيروى از شيطان، گوياى حقيقت ياد شده است.

خطر التقاط در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 15

15_ معارف و حقايق الهى همواره در خطر مشوب شدن و آميخته گشتن به امورى باطل است .

أنزل من السماء . .. فاحتمل السيل زبدًا رابيًا و مما يوقدون ... زبد مثله

خطر انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 4

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

خطر انحراف در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 22

22 - اديان الهى ، در خطر آميخته شدن به افكار و انديشه هاى برخاسته از هوا هاى نفسانى

لئن اتبعت أهواءهم

خطر انحراف در شهر نشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 14

14 _ شهرنشينى با وجود در پى داشتن فرهنگ بالاتر ، خطر نفاق و پيچيده تر شدن در طريق انحراف را نيز در پى دارد .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

. .. و من أهل المدينة مردوا على النفاق

در آيه {97} با مذمت باديه نشينان _ به خاطر فرهنگ پايينشان _ تلويحاً پيوستن به مجامع بزرگ را تمجيد مى كند و در اين آيه، منافقان اهل مدينه را به مهارت داشتن در نفاق و زبر دست بودن بر باديه نشينان متهم مى كند; يعنى، در كنار آن ارزش، چنين ضد ارزشى بروز مى كند.

خطر انحراف زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خطر انحراف مردان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خطر انعطاف پذيرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 7

7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

خطر انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

12 _ خطر انقراض و نابودى

نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

خطر بدفهمى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

خطر بلاياى طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 7

7- انسان ها ، همواره در معرض خطرات ناشى از رخداد هاى طبيعى اند .

ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ . .. يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل

خطر بى احترامى به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 13

13- پدران و مادران در سن پيرى و سالخوردگى ، در معرض بى احترامى از سوى فرزندان هستند .

إما يبلغنّ عندك الكبر . .. فلاتقل لهما أُفّ و لاتنهرهما و قل لهما قولاً كريمًا

خطاب مطلق احسان به والدين، شامل هر والدينى در هر سن و سالى مى شود. ذكر {إمّا يبلغنّ عندك الكبر} ممكن است جهت يادآورى نكته ياد شده باشد.

خطر پيروى از بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 9

9 _ خطر پيروى از تمايلات منحرفان و بدعتگذاران در كمين مؤمنان

است.

و لا تتبع أهواء الذين كذبوا بأيتنا

گر چه {لا تتبع . .. } خطاب به پيامبر(ص) است، ولى روى سخن در حقيقت با همه مؤمنان است.

خطر پيروى از منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 9

9 _ خطر پيروى از تمايلات منحرفان و بدعتگذاران در كمين مؤمنان است.

و لا تتبع أهواء الذين كذبوا بأيتنا

گر چه {لا تتبع . .. } خطاب به پيامبر(ص) است، ولى روى سخن در حقيقت با همه مؤمنان است.

خطر تجاوز تاتار ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تجاوز مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تجاوز مغولان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تجاوز يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

خطر تزوير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 9،11

9 _ ضرورت هشيارى حاكمان و قاضيان نسبت به تزوير دسيسه گران ، براى منحرف ساختن آنان از حكم و داورى بر پايه تعاليم قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

11 _ دست شستن از تعاليم و احكام قرآن بر اثر تزوير دسيسه گران ، در پى دارنده سختى ها و ناگواريها

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

{يفتنوك} اى: يوقعوك فى بلية و شدة . .. (مفردات راغب) يعنى مبادا تو را با منصرف كردن از احكام الهى در عذاب و ناراحتى قرار دهند.

خطر تصرف در مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 2

2- مال يتيم وسوسه انگيز و زمينه ساز لغزش انسان با تصرف به ناحق در آن است .

و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ

بالتى هى أحسن

به كار رفتن واژه {لاتقربوا} (نزديك نشويد) به جاى {لاتأكلوا و لاتصرفوا} (نخوريد و تصرف نكنيد) ممكن است به اين دليل باشد كه: اموال يتيمان به دليل حامى جدّى نداشتن، در معرض دخل و تصرفهاى عدوانى و حيف و ميلهاى به ناحق است.

خطر تضييع حقوق مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

خطر تكبر ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

خطر تكبر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

خطر تهمت به اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 11

11 - لزوم هشيارى در برابر جعل و

منتسب سازى عقايد انحرافى و ساختگى به پيامبران و مكتب آنان

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

نقل افتراى سامريان به موسى(ع) و مطرح ساختن عقايد انحرافى خويش، به عنوان عقايد موسى(ع)، هشدارى به همه، به ويژه پاسداران اديان الهى است كه همواره خطر جعل و دروغ بستن به پيامبران الهى، در مهم ترين بنيان هاى جهان بينى وجود دارد.

خطر تهمت به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 11

11 - لزوم هشيارى در برابر جعل و منتسب سازى عقايد انحرافى و ساختگى به پيامبران و مكتب آنان

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

نقل افتراى سامريان به موسى(ع) و مطرح ساختن عقايد انحرافى خويش، به عنوان عقايد موسى(ع)، هشدارى به همه، به ويژه پاسداران اديان الهى است كه همواره خطر جعل و دروغ بستن به پيامبران الهى، در مهم ترين بنيان هاى جهان بينى وجود دارد.

خطر جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، در معرض خطر از سوى جادوگران و كسانى كه با دميدن در گره هايى مخصوص ، درصدد آزار دادن آن حضرت بودند .

و من شرّ النفّ_ث_ت فى العقد

خطر جنگ در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 7

7- مردمى كه با داوود ( ع ) زندگى مى كردند ، در معرض هجوم نظامى دشمن قرار داشتند .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آيه شريفه در مقام امتنان بر مردمى است

كه با داوود(ع) زندگى مى كردند; زيرا مخاطب {كم} دراين آيه آنان هستند. اين امتنان آن گاه صحيح است كه آنان در معرض هجوم دشمن و مبتلا شدن به خطرات آن باشند.

خطر حق ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 4

4- مترفان و صاحبان مال و منال بيش از ديگران در معرض نافرمانى خدا و حق ناپذيرى قرار دارند .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {أمرنا} كلمه محذوفى چون {بالطاعة} و . .. باشد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما مترفان جامعه را به طاعت و بندگى فرمان مى دهيم، ولى آنان برخلاف انتظار راه فسق و نافرمانى پيشه مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 6

6 _ اشراف و بزرگان هر قوم در معرض استكبار و حق ناپذيرى هستند .

قال الملأ الذين استكبروا من قومه

خطر حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 7

7- انسان ها ، همواره در معرض خطرات ناشى از رخداد هاى طبيعى اند .

ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ . .. يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل

خطر در كشتى قصه يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 141 - 2

2 - وجود خطر براى كشتى حامل يونس ( ع ) و رفع آن ، با افكنده شدن يك نفر به دريا

إذ أبق إلى الفلك المشحون . فساهم فكان من المدحضين

خطر دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

خطر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 20

20 _ حفظ آمادگى نظامى و تداركاتى در برابر خطر هجوم دشمنان ، وظيفه مسلمانان

ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

خطر دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 9

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

خطر دنياطلبى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 19

19- پيامبر ( ص ) ، در صورت نزديك شدن به رفاه مندان و بريدن از مؤمنان تهيدست ، در خطر گرايش به جلوه هاى دنيا بود .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

خطر دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 36

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

خطر رشوه خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 11

11 - حاكمان و قاضيان ، در خطر رشوه خوارى

و تضييع حقوق مردم

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

خطر رفاه طلبى در مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، بر اثر مشاهده رفاه كافران ، در خطر توجه به زر و زيور دنيا بودند .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

اين آيه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى ممكن است مراد از آن، تربيت مسلمانان باشد و در صورتى كه شخصِ آن حضرت مراد باشد، اين خطر براى ديگر مسلمانان قوى تر خواهد بود.

خطر ريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 10

10- اعمال انسان ، همواره در معرض آميخته شدن به ناخالصيهاست .

ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند به پيامبرش امر مى كند كه {براى كسب اخلاص و صداقت از او استمداد بطلبد} استفاده مى شود كه اعمال آدمى در معرض ابتلا به رياست.

خطر سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 11

11 - انسان ، در معرض انواع گرفتارى ها و مصيبت ها

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل

خطر سنگسارى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 1

1- اصحاب كهف ، خود را در صورت اسارت به دست كافران ، محكوم به سنگ سار و يا مجبور به پذيرش آيين شرك

مى ديدند .

إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم

{ملّة} به معناى دين و آيين است و جمله {يعيدوكم فى ملّتهم} يعنى: شما را به دين و آيين خود، برمى گردانند.

خطر شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 6

6 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد خطر گرايش آنان به كفر و شرك

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

مخاطب قرار دادن مؤمنان و سپس بيان سرنوشت شرك آلود اهل كتاب، تعريضى به مخاطبان است كه چنين خطرى شما را نيز تهديد مى كند و هشيار باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 5

5- همه انسان ها ، در معرض خطر شركند .

لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {لاتجعل} خطاب به پيامبر(ص) نيز باشد. بنابراين از اينكه پيامبر(ص) نيز مخاطب اين هشدار قرار گرفته است، معلوم مى شود كه ابتلاى به شرك خطرى است همگانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 9

9- انسان ، همواره در معرض ابتلا به شرك و نيازمند به هشدار است . *

لاتجعل مع الله إل_هًاءاخر . .. و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه ... لاتجعل مع ال

تأكيد بر پرهيز از شرك در اين مجموعه آيات (آيه 22 _ 38) كه درباره مباحث مختلف خانوادگى و اجتماعى است بيانگر اين نكته است كه احتمال لغزش انسانها زياد است و بايد به آنها توجه داده شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 59 - 3

3 - شرك ، خطرى جدى در مسير انسان ها است .

و الذين هم بربّهم لايشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 3

3 - ابتلاى به شرك ، خطرى جدى در مسير عقيده و عمل انسان

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

نهى الهى _ آن هم در ظاهر خطاب به پيامبر(ص) _ نشانگر آن است كه اصولاً انسان در معرض چنين خطرى قرار دارد; زيرا وقتى آن حضرت مورد هشدار قرار گيرد، تكليف ديگران روشن است.

خطر شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 5

5 - حضور شياطين ، خطر آفرين براى انسان

و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

از آيه فوق استفاده مى شود: در آنجا كه شياطين حضور دارند، انسان بيشتر در معرض خطر قرار مى گيرد و آنجا كه آنها حضور ندارند، ايمن تر است.

خطر شياطين انس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 3

3 - خطر وسوسه گران جن و انس ، بزرگ و سزاوار چاره انديشى است .

من الجنّة و الناس

خطر شياطين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 3

3 - خطر وسوسه گران جن و انس ، بزرگ و سزاوار چاره انديشى است .

من الجنّة و الناس

خطر شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 18،22

18 _ شيطان ، خطرى

در كمين انسان

و انّى اعيذها بك و ذريتها من الشيطان الرجيم

22 _ اجابت دعاى همسر عمران ، در مورد حفظ مريم ( س ) و فرزندش از شرّ شيطان

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشّيطان الرّجيم

رسول خدا (ص): . .. و قال عيسى (ع) فيما يثنى على ربه: و اعاذنى و امّى من الشّيطان الرجيم فلم يكن له علينا سبيل.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 184.

خطر عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 1

1 - هشدار خداوند به يكايك پيامبران در باره گرايش پيدا كردن به شرك و پرستش غير او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

مفرد آمدن خطاب در {أشركت} و {عملك} _ با آن كه همه پيامبران مخاطب وحى الهى بودند _ مى رساند كه اين وحى به يكايك پيامبران به طور جداگانه و مستقل، ابلاغ شده است.

خطر عجب ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

خطر عجب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را

وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

خطر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 4

4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن

و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

خطر عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 9

9 - گنه كاران توبه ناپذير ، در معرض عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

خطر عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر عذاب

دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 13

13- گمراهان ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى در دنيا

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

ترديد در {إمّا العذاب و إمّا الساعة} و نكره آوردن {مدّاً} و مبهم گذاشتن مقدار مهلت، اين نتيجه را مى دهد كه هر يك از گمراهان، بايد هر لحظه منتظر عذاب دنيوى و پايان مهلت در باره خود باشند.

خطر عذاب دنيوى معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 1

1- كافران ، در هر لحظه از شب و روز در معرض عذاب الهى اند .

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن

برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {من الرحمان} {من بأس الرحمان و عذابه} باشد. آيه قبل _ كه در باره عذاب الهى است _ شاهد و مؤيد همين نكته است.

خطر عذاب كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

خطر

عذاب مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

خطر عذاب مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 2

2 - مسلمانان صدراسلام ، به خاطر بى مبالاتى و خوش باورى در توطئه { افك } ، در معرض گرفتار شدن به عذابى سخت از سوى خدا قرار داشتند .

و لولا فضل اللّه عليكم . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خطر عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 19

19- انسان در معرض سركشى ، در برابر خداوند است .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

استعمال كلمه {لعل} كه براى بيان توقع و صرف امكان و انتظار است، نشانگر آن است كه اگر توجهى به نعمتهاى فراوان خدا نباشد، تسليم شدن انسانها در برابر او دور مى نمايد.

خطر عصيان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 19

19- انسان در معرض سركشى ، در برابر خداوند است .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

استعمال كلمه {لعل} كه براى بيان توقع و صرف امكان و انتظار است، نشانگر آن است كه اگر توجهى به نعمتهاى فراوان خدا نباشد، تسليم شدن انسانها در برابر او دور مى نمايد.

خطر علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

خطر علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

خطر غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 9

9_ غريزه جنسى ، لغزشگاهى خطرناك براى آدمى است .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

خطر غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 2

2- انسان ، در معرض غفلت از سود و زيان واقعى خويش و نيازمند هشدار پيامبران ( ع ) است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 1

1 - جان و دل آدمى ، در معرض خطر غفلت

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

{بل} حرف اضراب و براى انتقال از مطلبى (اوصاف مؤمنان راستين، نامه اعمال آنان و داورى عادلانه خدا درباره مردم) به مطلب ديگر (اوصاف كفار و منكران معاد) است. {غمرة} به آبى كه

تمام قامت انسان را فراگيرد، گفته مى شود و دراين جا، استعاره از غفلت فراگير است.

خطر غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 12

12 - سستى در ياد خداوند و غفلت از او ، خطرى جدى براى رهروان و قيام كنندگان در راه خدا

اذهب أنت . .. و لاتنيا فى ذكرى

خطر غفلت از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 1

1 - خداوند در وادى طوى ، خطر منكران قيامت را در بازداشتن موسى ( ع ) از توجه به قيامت ، به او گوشزد كرد و او را از فريب كارى آنان برحذر داشت .

فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

ضميرهاى {عنها} و {بها} به {الساعة} (در آيه قبل) برمى گردد.

خطر غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 5

5 _ پيروان اديان الهى ، در معرض خطر غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 4

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

خطر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 12

12 - موسى ( ع ) ، از برخورد با نيرو هاى فرعون و بروز مشكلات ديگر در مسير هجرت از مصر نگران بود .

أسر بعبادى . .. لاتخ_ف دركًا

و لاتخشى

{درك} به معناى ملحق شدن و رسيدن و نيز به معناى پى آمد است (قاموس). نفى هرگونه پى گيرى و پى آمد و نيز اطمينان بخشيدن به موسى(ع) در مورد امنيت مسير هجرت، نشان از وجود زمينه تعقيب شدن و نيز نگرانى هاى ديگر در اين مسير دارد.

خطر فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 4

4 _ خطر فقر و بيچارگى براى مردم ، در صورت حاكميت يهود بر آنان

ام لهم نصيب من الملك فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه در معناى {الملك} در آيه فوق فرمود: يعنى الامامة و الخلافة . .. .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 205، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 490، ح 299.

خطر قتل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 3

3 - اقدام بر قتل موسى ( ع ) ، كارى دشوار ، خطرآفرين و داراى بازتاب ناگوار در ميان افكار عمومى درنظر فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرعون، در كشتن فرزندان ايمان آورندگان به موسى(ع) با كسى به مشاوره نپرداخت (اقتلوا أبناء الذين آمنوا معه); ولى در كشتن موسى(ع) با مشاوران و درباريان خود به رايزنى پرداخت.

خطر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 4

4 _ رهبران الهى ، حتّى پيامبران ، در معرض خطر تأثير منفى شكوه ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران

لا يغرّنك تقلّب

الّذين كفروا فى البلاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 14،15

14 _ خطر شبيخون كافران ، دليل به همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز در ميدان جنگ

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم ودالذين كفروا لو تغفلون

15 _ كافران ، در كمين و مترصد فرصت براى حمله و شبيخون به مسلمانان

ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

جمله {ودالذين . ..}، بيان يك اصل كلى است و همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز براى پيشگيرى، تنها يك مصداق از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

خطر كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 16

خطر كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 9

9 - خطر نفوذ و تأثيرگذارى گروه هاى گناه پيشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ايمانى

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا

خطر گرايش به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 1

1 - هشدار خداوند به يكايك پيامبران در باره گرايش پيدا كردن به شرك و پرستش غير او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

مفرد آمدن خطاب در {أشركت} و {عملك} _ با آن كه همه پيامبران مخاطب

وحى الهى بودند _ مى رساند كه اين وحى به يكايك پيامبران به طور جداگانه و مستقل، ابلاغ شده است.

خطر گرگ در سرزمين كنعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 6

6_ حمله گرگ ها به آدميان در اطراف كنعان و مراتع آن ، خطرى شايع و متوقع در عصر يعقوب ( ع )

أخاف أن يأكله الذئب و أنتم عنه غ_فلون

خطر گرگها در دوران يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 6

6_ حمله گرگ ها به آدميان در اطراف كنعان و مراتع آن ، خطرى شايع و متوقع در عصر يعقوب ( ع )

أخاف أن يأكله الذئب و أنتم عنه غ_فلون

خطر گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 3

3 _ خطر انحراف پس از هدايت ، براى همگان ( حتى راسخين در علم )

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 4،5

4 _ مسلمانان در صورت بى توجهى به احكام الهى در خطر گمراهى و گرايش هاى كفرآميز

عليكم انفسكم لايضركم من ضل

5 _ انسان همواره بر سر دو راهى هدايت و گمراهى

عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 7

7 _ انسان ها ، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و

گام نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

خطر گمراهى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 10

10- انسان ها ، در معرض اغواگرى ابليسند

لأغوينّهم أجمعين

خطر گمراهى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 4،5

4 - گروهى از هدايت يافتگان ، بر طريق هدايت ثابت قدم نماندند و در زمره غضب شدگان و يا گمراهان قرار گرفتند .

صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {غير المغضوب} صفت احترازى براى {الذين انعمت} باشد. بر اين مبنا نعمت داده شدگان يعنى، هدايت يافتگان سه گروه مى شوند: 1_ راه يافتگانى كه دست از هدايت شسته و از {مغضوبين} مى شوند. 2_ هدايت يافتگانى كه در بين راه گمراه شده و از {ضالين} مى گردند. 3_ هدايت پيشگانى كه تا آخر بر صراط مستقيم پايدار مى مانند.

5 - هدايت يافتگان نيز در خطر قرار گرفتن در زمره غضب شدگان و يا گمراهان هستند .

صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين

خطر گناه زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خطر گناه مردان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خطر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 9

9 - خطر نفوذ و تأثيرگذارى گروه هاى گناه پيشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ايمانى

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا

خطر لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 10

10 - همه انسان ها در معرض گناهو لغزش اند .

و استغفر لذنبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 3

3 - انسان ها ، حتى متقين ، همواره در معرض لغزش و نيازمند استغفار مداوم

و بالأسحار هم يستغفرون

خطر مرگ يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 6

6_ فرزندان يعقوب با سوگند به خدا ، خطر فرسوده شدن و به هلاكت رسيدنش را به او هشدار دادند .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

حرف {تاء} براى قسم است و جمله {تفتؤا تذكر يوسف} به اعتبار غايتى كه براى آن ذكر شده (حتى تكون حرضاً . ..) جواب قسم است ; يعنى ، در حقيقت جواب قسم {تكون حرضاً ...} مى باشد.

خطر مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 14

14 - سفر پيامبر ( ص ) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى {مخلّفون} و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 1

1 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان در جريان حديبيه ، سفرى پرخطر و بى بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

خطر مسافرت دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 2،10

2 - سفر دريايى با كشتى ، خطرآفرين است و كشتى نشين ، احساس خطر مى كند .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

10 - مردم گرفتار در خطر دريا ، پس از رهايى از آن و رسيدن به خشكى ، به رغم دعاى مخلصانه شان در هنگام خطر ، به خدا شرك مىورزند !

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه . .. فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 43 - 6

6 - هيچ يك از سرنشينان كشتى ها در دريا ها ، امنيت كامل نداشته و امكان غرق شدن آنان به اراده الهى وجود دارد .

و

إن نشأ نغرقهم فلاصريخ لهم و لا هم ينقذون

اين آيه شريفه با آيه قبل، درصدد بيان نعمت و آيت الهى مى باشد; ولى در عين حال لحن هشدار دهنده نيز دارند كه مبادا اين نعمت ها موجب غرور بشر شود و آنان از آنها سوء استفاده كنند; كه در اين صورت ممكن است با قهر الهى دچار غرق و نابودى شوند.

خطر مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 10

10 _ روابط و پيوند هاى يهود و نصارا با يكديگر ، خطر و هشدارى براى مسلمانان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

از اينكه دوستى يهود و نصارا با يكديگر، دليل بازداشتن مسلمانان از دوستى با آنان قرار گرفته است، استفاده مى شود كه پيوند آنان، پيوندى خطرناك براى مسلمين است.

خطر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 7

7 _ خطر هجوم مشركين به مسلمانان ، پس از پايان جنگ احد *

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

زيرا دعوت پيامبر (ص) براى تجهيز نيرو، بيانگر آن است كه خطر هجوم مجدد مشركين وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 5

5 - خطر منافقان براى اسلام و گناه آنان نزد خداوند ، بيش از مشركان *

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

تقدم {المنافقين و المنافقات} بر {المشركين و المشركات}، ممكن است اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

خطر مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 11

11 - انسان ، در معرض انواع گرفتارى ها و مصيبت ها

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل

خطر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 16

16 _ لزوم دورى جستن از منافقين مخالفت كننده با حكم خدا و رسول ( ص ) ، به دليل نگون بختى و گرفتارى ايشان به عذاب الهى

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول . .. فاعرض عنهم

امام كاظم (ع) در بيان علت لزوم اعراض از منافقان فرمود: فقد سبقت عليهم كلمة الشّقاء و سبق لهم العذاب . .. .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 184، ح 211 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 509، ح 368 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 255، ح 183.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 5

5 - خطر منافقان براى اسلام و گناه آنان نزد خداوند ، بيش از مشركان *

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

تقدم {المنافقين و المنافقات} بر {المشركين و المشركات}، ممكن است اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 10

10 - منافقان ، دشمنانى بس خطرناك اند .

هم العدوّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان

منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

خطر نفاق در شهر نشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 14

14 _ شهرنشينى با وجود در پى داشتن فرهنگ بالاتر ، خطر نفاق و پيچيده تر شدن در طريق انحراف را نيز در پى دارد .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من أهل المدينة مردوا على النفاق

در آيه {97} با مذمت باديه نشينان _ به خاطر فرهنگ پايينشان _ تلويحاً پيوستن به مجامع بزرگ را تمجيد مى كند و در اين آيه، منافقان اهل مدينه را به مهارت داشتن در نفاق و زبر دست بودن بر باديه نشينان متهم مى كند; يعنى، در كنار آن ارزش، چنين ضد ارزشى بروز مى كند.

خطر وسوسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 8

8_ علم الهى به اعماق وجود آدمى ، هشدارى به وى در تأثيرپذيرى از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

تعبير و {نحن أقرب. ..} _ در پى {نعلم ما توسوس...} _ مى تواند از آن جهت باشد كه آدمى با ناظر ديدن خدا، خود را از بند وسوسه هاى نفس رها مى سازد.

خطر وسوسه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 5،9

5 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جن و انس ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ

. .. من الجنّة و الناس

9 - وسوسه جنيان براى انسان ها ، خطرناك تر از وسوسه هم نوعان شان است .

من الجنّة و الناس

تقديم {الجنّة}، به جهت يكنواخت شدن آخر آيه هاى اين سوره و يا ناظر به افزون تر بودن خطر وسوسه جنيان است. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

خطر وسوسه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 5،9

5 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جن و انس ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. من الجنّة و الناس

9 - وسوسه جنيان براى انسان ها ، خطرناك تر از وسوسه هم نوعان شان است .

من الجنّة و الناس

تقديم {الجنّة}، به جهت يكنواخت شدن آخر آيه هاى اين سوره و يا ناظر به افزون تر بودن خطر وسوسه جنيان است. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

خطر وسوسه هاى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 14

14 - زنان و مردان ، هر دو در خطر فريفته شدن به وسوسه هاى شيطانى اند .

فلايخرجنّكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 10

10 - انسان ، همواره در خطر وسوسه هاى شيطان است .

من الجنّة

{شيطان} _ چنانچه در برخى از سوره هاى ديگر آمده است _ از جنس جن است.

خطر هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 3

3- با امكان فرو رفتن انسان

در دل خاك و يا گرفتار طوفان هاى شن شدن ، احساس امنيت دايمى كردن بيجاست .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل عليكم

{خسف} مصدر فعل {يخسف} در لغت به معناى فرو بردن و {البرّ} به معناى بيابان و خشكى در مقابل {بحر} (دريا) است.

خطر هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 14

14 - جوامع ستم پيشه در معرض عذاب قهر الهى

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

خطر هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر هلاكت معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى خطرناك براى حاكم و قاضى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 14

14 - همه انسان ها ، حتى پيامبران ، در معرض افتادن در دام هواى نفس اند .

ي_داود . .. فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

توصيه به پرهيز از پيروى هواى نفس به داوود(ع)، گوياى اين حقيقت است كه همه انسان ها، حتى پيامبران، در معرض چنين خطرى قرار دارند; و گرنه چنين توصيه اى لغو خواهد بود.

خطر هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 8

8_ علم الهى به اعماق وجود آدمى ، هشدارى به وى در تأثيرپذيرى از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

تعبير و {نحن أقرب. ..} _ در پى {نعلم ما توسوس...} _ مى تواند از آن جهت باشد كه آدمى با ناظر ديدن خدا، خود را از بند وسوسه هاى نفس رها مى سازد.

خطر يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 10

10 _ روابط و پيوند هاى يهود و نصارا با يكديگر ، خطر و هشدارى براى مسلمانان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

از اينكه دوستى يهود و نصارا با يكديگر، دليل بازداشتن مسلمانان از دوستى با آنان قرار گرفته است، استفاده مى شود كه پيوند آنان،

پيوندى خطرناك براى مسلمين است.

زمينه خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 7

7- انسان ها بدون تمسّك به ريسمان دين ، در معرض سقوط و ابتلا به خطر ها وآفت هاى علاج ناپذيراند .

قل إنّما أُنذركم بالوحى

انذار و اخطار وحى بيانگر وجود خطرها و آفت هاى بسيار بر سر راه انسان هااست. اگر آنان به اين خطرها و آفت ها را به درستى مى شناختند و به علاج آنها مى پرداختند، آمدن انذار و اخطارهاى الهى لغو مى بود. بنابراين انذار الهى بيانگر اين است كه انسان بدون دين، با آفت ها و خطرهاى مهلكى روبه رو خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 23 - 5

5 - انسان من هاى ايمان ، با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير روبه رو است .

إن أنت إلاّ نذير

از اين كه پيامبر(ص) به عنوان منذر و اخطارگر معرفى شده است، به دست مى آيد كه بر سر راه انسان ها، خطرها و آسيب هاى بسيارى وجود دارد كه پيامبر(ص) درباره آنها اخطار و هشدار مى دهد و اگر انسان از رهنمودهاى آن حضرت بهره نگيرد و به ايشان ايمان نياورد، گرفتار آنها خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 3

3 - انسان من هاى ايمان ، مواجه با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير است . *

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم

از اين كه خداوند قرآن را وسيله انذار

و اخطار قرار داده است، به دست مى آيد كه بر سر راه انسان ها، خطرها و آسيب هاى بسيارى وجود دارد كه پيامبر(ص) به آنان اخطار و انذار كرده است و اگر انسان از رهنمودهاى قرآن بهره نگيرد و به آن ايمان نياورد، گرفتار آنها خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 6

6 - انسانِ من هاى تعاليم دين و پيامبراسلام ، مواجه با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير است . *

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

از انذار كردن رسول اكرم(ص) به دست مى آيد كه بر سر راه انسان ها، خطرها، آسيب ها و دشوارى هاى بسيارى است كه پيامبر(ص) به آنان انذار و اخطار مى كند و اگر انسان از رهنمودهاى اسلام و پيامبر(ص) بهره نگيرد و به آن ايمان نياورد، گرفتار آنها خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 3

3 - انسان ، من هاى ايمان ، با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير روبه رو خواهد شد .

قل إنّما أنا منذر

از اين كه خداوند پيامبر(ص) را منذر و اخطارگر معرفى كرد، روشن مى شود كه بر سر راه انسان ها، خطرها و آسيب هاى بسيارى وجود دارد و اگر انسان ها از رهنمودهاى آن حضرت بهره نگيرند و به ايشان ايمان نياورند، گرفتار آنها خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 4

4 - انسان ، من هاى

ايمان ، با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير رو به رو خواهد شد .

إنّما أنا نذير

از اين كه خداوند پيامبراسلام(ص) را منذر و اخطارگر معرفى كرد، روشن مى شود كه بر سر راه انسان ها، خطرها و آسيب هاى بسيارى وجود دارد كه اگر انسان ها از رهنمودهاى آن حضرت بهره نگيرند و به ايشان ايمان نياورند، گرفتار آنها خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 7

7 - انسان ، بدون رهنمود هاى وحى و دين الهى ، در معرض خطر ها و تهديد هاى جدى است .

إنّى لكم نذير مبين

انذار و اخطار پيامبران، دليل وجود خطرها و تهديدهاى بسيارى در پيش روى بشر است. بنابراين اگر انسان، انذار و اخطارهاى پيامبران را ناديده بگيرد، دچار خطرها و آفت هاى بسيارى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 2 - 3

3 - انسان ، بدون بهره مندى از رهنمود هاى وحى و پيامبران الهى ، در معرض خطر ها و تهديد هاى جدى است .

قم فأنذر

انذار و اخطار پيامبران، دليل وجود خطرها و تهديدهاى بسيارى در پيش روى بشر است. بنابراين اگر انسان، انذار و اخطارهاى پيامبران را ناديده بگيرد، دچار خطرها و آفت هاى بسيارى خواهد شد.

شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 10

10 - مردم گرفتار در خطر دريا ، پس از رهايى از آن و رسيدن به خشكى ، به رغم دعاى

مخلصانه شان در هنگام خطر ، به خدا شرك مىورزند !

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه . .. فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 5

5 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات ، به شرك ، كفران نعمت هاى خدا است .

فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

شگفتى شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 14

14 - رويكرد افراد رهيده از سختى ها و ناملايمات به شرك ، به رغم توجّه شان به خداوند ، به هنگام ابتلا ، امرى غير منتظره و ناشايست است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

{إذا} در عبارت {إذا فريق. ..} فجاييه است. كاربرد آن، در جايى است كه حادثه اى به صورت غيرمنتظره رخ بدهد. تكرار {ربّهم} با اين بيان كه ذكر {ربّهم} اِشعار به اين نكته دارد كه آنان به رغم اين كه خداوند، پروردگارشان است، چنان كردند، مؤيد اين مطلب است.

عوامل نجات از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

غرق نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به

طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

منافقان مدينه و خطر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود كه عقيده منافقان مدينه را درباره حفظ جان از خطر مرگ ، تصحيح كند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. قل لن ينفعكم الفرار إن فررتم ...و إذًا لاتمتّعون إلاّ

منشأ نجات از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 9

9 - نجات دهنده گرفتاران ، از خطر ، خداوند است .

فلمّا نجّي_هم

ناپسندى شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 14

14 - رويكرد افراد رهيده از سختى ها و ناملايمات به شرك ، به رغم توجّه شان به خداوند ، به هنگام ابتلا ، امرى غير منتظره و ناشايست است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

{إذا} در عبارت {إذا فريق. ..} فجاييه است. كاربرد آن، در جايى است كه حادثه اى به صورت غيرمنتظره رخ بدهد. تكرار {ربّهم} با اين بيان كه ذكر {ربّهم} اِشعار به اين نكته دارد كه آنان به رغم اين كه خداوند، پروردگارشان است، چنان كردند، مؤيد اين مطلب است.

خلافت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خلافت

آثار خلافت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 7

7 - كفر ، ناسازگار با خلافت الهى انسان ها و به دور از شأن آنان

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

فمن كفر فعليه كفره

از اين كه خداوند در آغاز، مسأله خلافت انسان ها را مطرح ساخته و آن گاه پى آمد كفر را به آنان يادآور شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

خلافت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 3،23،26

3 - فرشتگان پيش از خلقت و خلافت آدم ( ع ) ، آفريده شده بودند .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

23 _ آدم ( ع ) و نسل او ، جانشين انسانهايى كه پيش از آنان در زمين مى زيستند .

إنى جاعل فى الأرض خليفة

{خليفة} به معناى، جانشين و جايگزين است و اين معنا اقتضا مى كند كسى كه خليفه به جاى او آمده، در ميان باشد و در آيه بيان نشده است كه او كيست و لذا نظرهاى مختلفى ايراد شده است، از جمله: انسانهايى كه پيش از آدم (ع) و نسل او در زمين سكونت داشته اند. اطمينان فرشتگان به فسادگرى بشر مؤيد اين احتمال است.

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 4،11

4 - آدم ( ع ) ، خليفه خداوند ، واسطه اى براى رسيدن فيض الهى به فرشتگان

يأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

11 - فرشتگان در جريان خلقت و خلافت آدم

( ع ) ، امرى را در ضمير خويش پنهان مى داشتند و از ابراز آن خوددارى مى كردند .

و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 1،6

1 - خداوند پس از تعليم حقايق هستى به آدم ( ع ) و اثبات لياقت وى براى خلافت ، از فرشتگان خواست تا بر او سجده كنند .

و علّم ءادم الأسماء كلها . .. و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

6 - هدف از طرح خلافت آدم ( ع ) براى فرشتگان و اثبات فضيلت و برترى او ، ايجاد رغبت در فرشتگان براى اجراى فرمان الهى ( سجده بر آدم ( ع ) ) بود .

و إذ قال ربك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة . .. و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 3

3 - آدم ( ع ) و نسل او ، جانشين انسان هايى كه پيش از آنان در زمين مى زيستند .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

خلافت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 6

6 - خداوند ، پيامبران و مؤمنان نيكوكار پيش از اسلام را ، خليفه و جانشين خود در زمين قرار داده بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. كما استخلف الذين من قبلهم

خلافت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 1،4،5،6،8،16،20،23،25

1 - خداوند بعد از آفرينش آسمان

ها و مواهب زمين ، به خلقت انسان پرداخت ، تا او را به منصب خلافت برساند .

خلق لكم ما فى الأرض . .. و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

با توجه به آيه 34 از همين سوره و آيات ديگرى كه درباره خلقت آدم (ع) است، مى توان گفت: سخن خداوند با فرشتگان درباره آدم، قبل از خلقت وى بوده است. بنابراين {إنى جاعل فى الأرض خليفة} علاوه بر بيان خلافت آدم(ع) دلالت بر آفرينش او نيز دارد; يعنى: مى خواهم ]موجودى[ بيافرينم و او را خليفه قرار دهم.

4 - گفتگوى خدا و فرشتگان درباره خلقت و خلافت انسان

و إذ قال ربّك للملئكة . .. قالوا أتجعل فيها من يفسد ... قال إنى أعلم ما لاتعلمون

5 - خداوند تقدير خويش را بر خلقت و خلافت انسان در زمين ، به فرشتگان اعلام كرد .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

6 - خلافت انسان در زمين داراى نوعى ارتباط با فرشتگان

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

از آن جايى كه مسأله خلقت و خلافت انسان در زمين با فرشتگان در ميان گذاشته شد، معلوم مى شود وجود انسان در روى زمين ارتباط تنگاتنگى با فرشتگان دارد.

8 _ فرشتگان با پيش بينى فسادگرى انسان ، او را شايسته خلافت نمى ديدند .

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

16 _ انسان داراى ارزش ها و استعدادهايى كه وى را شايسته خلقت و زيبنده خلافت مى كرد .

إنى أعلم ما لاتعلمون

مقصود از {ما لاتعلمون} مى تواند استعداد و قابليت نهفته در انسان باشد. همچنين مراد از آن

مى تواند علوم و حقايقى باشد كه بر فرشتگان مخفى بوده و شايستگى دريافت آن را نداشتند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

20 _ نا آگاهى فرشتگان به ارزش هاى والاى انسان ، موجب شد تا فسادگرى او براى فرشتگان جلوه گر شود و به خلقت و خلافتش معترض باشند .

أتجعل فيها من يفسد فيها . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

23 _ آدم ( ع ) و نسل او ، جانشين انسانهايى كه پيش از آنان در زمين مى زيستند .

إنى جاعل فى الأرض خليفة

{خليفة} به معناى، جانشين و جايگزين است و اين معنا اقتضا مى كند كسى كه خليفه به جاى او آمده، در ميان باشد و در آيه بيان نشده است كه او كيست و لذا نظرهاى مختلفى ايراد شده است، از جمله: انسانهايى كه پيش از آدم (ع) و نسل او در زمين سكونت داشته اند. اطمينان فرشتگان به فسادگرى بشر مؤيد اين احتمال است.

25 _ انسان ، شايسته دستيابى به مقام خلافت الهى است .

إنى جاعل فى الأرض خليفة

به قرينه آيات بعد كه آدم (ع) - به عنوان نمونه اى از نوع انسان - برتر از فرشتگان و دارنده علم تمامى اسما معرفى شده و حقايقى (غيب آسمانها و زمين) به وى تعليم داده شده، اين نظر تأييد مى شود كه مراد از خلافت، خلافت الهى است; چرا كه او تنها موجودى معرفى شده كه مظهر علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 10

10 _ اعتراف فرشتگان به عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش انسان و انتخاب او

براى خلافت

إنّك أنت العليم الحكيم

از هدفهاى فرشتگان در توصيف خداوند به عليم و حكيم بودن - پس از اظهار تشكيك در شايستگى انسان براى خلافت - اعتراف و اقرار به ارزش والاى انسان و عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 1،3

1 - خداوند ، انسان ها را جانشين خود در زمين براى چگونه زيستن و هرگونه دخل و تصرف و بهره جستن از آن قرار داده است .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

{خلافت} به معناى نيابت از غير است (مفردات راغب). در اين كه مقصود از نيابت چيست، ميان مفسران سه ديدگاه وجود دارد: 1_ جانشنى انسان ها از خداوند در اداره زندگى خويش; 2_ جانشينى انسان ها و ملت ها به جاى يكديگر و به ارث بردن تمامى دارايى ها و تمدن هاى پيشينيان. 3_ جانشنى انسان هاى حاضر از انسان هاى پيش از خلقت آدم(ع). برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

3 - آدم ( ع ) و نسل او ، جانشين انسان هايى كه پيش از آنان در زمين مى زيستند .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

خلافت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 1

1 - خداوند ، داوود ( ع ) را جانشين خود در تدبير امور مردم قرار داد .

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

{خليفة} به معناى كسى است كه از ناحيه ديگرى و به جاى وى به تدبير امور مى پردازد و وقتى گفته شود: فلانى خليفه خدا در زمين است;

يعنى، خداوند تدبير امور بندگانش را در زمين به او سپرده است (مجمع البيان، ذيل آيه).

خلافت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 1،2

1 _ استقرار انسانهاى هر عصر در زمين به جانشينى نسلهاى گذشته، در اختيار خدا و به دست اوست.

و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

{خلائف} جمع خليفه (جانشين) است. اگر مخاطبان آيه انسانهاى موجود در هر عصر باشند، مراد از جانشينى، جانشينى مردم هر عصر از مردم عصر پيشين خواهد بود. و اگر مخاطبان همه انسانها باشند، مقصود از جانشينى انسانها، جانشينى آنان از انسانهاى منقرض شده اى است كه پيش از بنى آدم بوده اند. اين احتمال نيز گفته شده كه منظور جانشينى انسان از خداست.

2 _ آمدن هر نسلى به جاى نسل پيشين، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانهاست.

و هو رب كل شىء . .. و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

خلافت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 6،20

6 - خداوند ، پيامبران و مؤمنان نيكوكار پيش از اسلام را ، خليفه و جانشين خود در زمين قرار داده بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. كما استخلف الذين من قبلهم

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه

در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

خلافت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

خلافت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 55 - 6،20

6 - خداوند ، پيامبران و مؤمنان نيكوكار پيش از اسلام را ، خليفه و جانشين خود در زمين قرار داده بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. كما استخلف الذين من قبلهم

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

زمينه خلافت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 5

5 - ايمان و انجام اعمال صالح ، موجب شايستگى انسان براى خلافت در زمين و اداره زندگى بشر

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

فلسفه خلافت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 2

2 - توان يادگيرى حقايق هستى ، حكمت آفرينش انسان و راز لياقت او براى خلافت در زمين

إنى جاعل فى الأرض خليفة . .. و علّم ءادم الأسماء كلها

فلسفه خلافت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 22

22 - عبادت خالصانه خداوند يكتا ، فلسفه و هدف نهايى خلافت ، حاكميت و استقرار امنيت در زمين براى مؤمنان است .

وعد اللّه

الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم ...و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنًا يعبدو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى} استينافيه بيانيه باشد كه همواره براى پاسخ گويى به سؤال مقدر است و پاسخ گوى اين سؤال مقدر باشد كه اعطاى خلافت و حاكميت دين و امنيت به مؤمنان به چه هدفى است و فلسفه آن چيست؟ پاسخ آن، عبادت خالصانه و منزه از شرك است.

ملائكه و خلافت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 6،8،15،20

6 - خلافت انسان در زمين داراى نوعى ارتباط با فرشتگان

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

از آن جايى كه مسأله خلقت و خلافت انسان در زمين با فرشتگان در ميان گذاشته شد، معلوم مى شود وجود انسان در روى زمين ارتباط تنگاتنگى با فرشتگان دارد.

8 _ فرشتگان با پيش بينى فسادگرى انسان ، او را شايسته خلافت نمى ديدند .

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

15 _ فرشتگان با توجه به حضورشان در هستى و لياقتشان براى خلافت ، فلسفه اى براى خلقت و خلافت انسان نمى ديدند .

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها . .. و نحن نسبح بحمدك

جمله حاليه {و نحن نسبح . ..} گوياى اين مطلب است كه: فرشتگان علاوه بر اينكه انسان رابه خاطر فسادگرى اش شايسته خلافت نمى دانستند، وجود خويش را براى احراز اين مقام لايق دانسته و زمين را از خلافت انسان بى نياز مى شمردند.

20 _ نا آگاهى فرشتگان به ارزش هاى والاى انسان ، موجب شد تا فسادگرى او براى فرشتگان جلوه گر شود

و به خلقت و خلافتش معترض باشند .

أتجعل فيها من يفسد فيها . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 10

10 _ اعتراف فرشتگان به عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش انسان و انتخاب او براى خلافت

إنّك أنت العليم الحكيم

از هدفهاى فرشتگان در توصيف خداوند به عليم و حكيم بودن - پس از اظهار تشكيك در شايستگى انسان براى خلافت - اعتراف و اقرار به ارزش والاى انسان و عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش اوست.

منشأ خلافت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 2

2 - مقام خلافت ( تدبير امور مردم به جاى خدا ) ، موهبتى است الهى كه بايد تنها از سوى خدا به فردى واگذار شود .

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

استناد تعيين خليفه به خدا، همراه با تأكيد (إنّا) گوياى برداشت ياد شده است.

نعمت خلافت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

وعده خلافت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 1،2

1 - خلافت و جانشين خود قرار دادن در زمين ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و

عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

{خلافت}، به معناى نيابت از غير است (مفردات راغب). در اين كه خلافت و نيابت در آيه شريفه، از طرف چه كسى و يا چه كسانى است، ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: 1_ برخى آن را خلافت و جانشينى از خدا در زمين مى دانند. 2_ عده اى ديگر آن را نيابت و جانشينى اقوام هلاكت شده و يا شكست خورده مى شمرند كه با هلاكت و يا شكست آنان مؤمنان نيكوكار جانشين آنها در اداره سرزمين هايشان مى شوند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظريه نخست است.

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وعده خلافت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 1،2

1 - خلافت و جانشين خود قرار دادن در زمين ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

{خلافت}، به معناى نيابت از غير است (مفردات راغب). در اين كه خلافت و نيابت در آيه شريفه، از طرف چه كسى و يا چه كسانى است، ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: 1_ برخى آن را خلافت و جانشينى از خدا در زمين مى دانند. 2_ عده اى ديگر آن را نيابت و جانشينى اقوام هلاكت شده و يا شكست خورده مى شمرند كه با هلاكت و يا شكست آنان مؤمنان نيكوكار جانشين آنها در اداره سرزمين هايشان مى شوند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظريه نخست است.

2

- خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

خليفه خدا

{خليفه خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 25،30

25 _ انسان ، شايسته دستيابى به مقام خلافت الهى است .

إنى جاعل فى الأرض خليفة

به قرينه آيات بعد كه آدم (ع) - به عنوان نمونه اى از نوع انسان - برتر از فرشتگان و دارنده علم تمامى اسما معرفى شده و حقايقى (غيب آسمانها و زمين) به وى تعليم داده شده، اين نظر تأييد مى شود كه مراد از خلافت، خلافت الهى است; چرا كه او تنها موجودى معرفى شده كه مظهر علم الهى است.

30 _ امير المؤمنين ( ع ) فرمود : { . . . قالت الملائكة : سبحانك { أتجعل فى ها من يفسد فى ها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك } . . . فاجعله منّا فانا لانفسد فى الأرض و لانسفك الدماء . قال جلّ جلاله . . . { إنى أعلم ما لاتعلمون } انّى اريد ان اخلق خلقاً بيدى اجعل ذريته انبياء مرسلين و عباداً صالحين و ائمة مهتدين اجعلهم خلفائى فى ارضى . . . ;

. .. ملائكه گفتند: پروردگارا منزهى تو {آيا قرار مى دهى در زمين كسى را كه فساد و خونريزى مى كند و ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم و تقديست مى كنيم}. پس خليفه را از ما قرار بده كه ما نه در زمين

فساد مى كنيم و نه خونريزى مى نماييم. خداوند جل جلاله فرمود: من چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد; من اراده نموده ام كه با دست خود خلقى را بيافرينم كه از نسل او پيامبران مرسل، بندگان صالح و پيشوايان هدايت يافته به وجود آيند كه آنان را جانشينان خود بر مخلوقاتم در زمين قرار بدهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 4،14

4 - آدم ( ع ) ، خليفه خداوند ، واسطه اى براى رسيدن فيض الهى به فرشتگان

يأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

14 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { إن اللّه تبارك و تعالى علّم آدم أسماء حجج اللّه كل ها . . . فقال : . . . { أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم } وقفوا على عظيم منزلتهم عنداللّه تعالى فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلفاء اللّه فى أرضه و حججه على بريته و قال لهم : { ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السماوات و الأرض و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } . . . ;

خداوند تبارك و تعالى اسامى تمام حجتهاى خود را به آدم آموخت، پس ]خطاب به آدم[ فرمود: ملائكه را از اسامى آنان آگاه نما و چون آنان را از اسامى آگاه ساخت ملائكه به جايگاه بزرگ آنان در نزد خداوند واقف شدند و دانستند كه آنان براى خلافت خدا در زمين و حجت بر مردمان سزاوارترند. و خداوند به ملائكه فرمود: {آيا به شما نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى دانم و

نيز مى دانم آنچه شما آن را آشكار مى كنيد و آنچه آن را پنهان مى داشتيد} ...}.

خليفه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 1،2،6،7

1 - خلافت و جانشين خود قرار دادن در زمين ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

{خلافت}، به معناى نيابت از غير است (مفردات راغب). در اين كه خلافت و نيابت در آيه شريفه، از طرف چه كسى و يا چه كسانى است، ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: 1_ برخى آن را خلافت و جانشينى از خدا در زمين مى دانند. 2_ عده اى ديگر آن را نيابت و جانشينى اقوام هلاكت شده و يا شكست خورده مى شمرند كه با هلاكت و يا شكست آنان مؤمنان نيكوكار جانشين آنها در اداره سرزمين هايشان مى شوند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظريه نخست است.

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

6 - خداوند ، پيامبران و مؤمنان نيكوكار پيش از اسلام را ، خليفه و جانشين خود در زمين قرار داده بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. كما استخلف الذين من قبلهم

7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما استخلف الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 1،7

1 - خداوند ، انسان ها را جانشين خود در زمين براى چگونه زيستن و هرگونه دخل و تصرف و بهره جستن از آن قرار داده است .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

{خلافت} به معناى نيابت از غير است (مفردات راغب). در اين كه مقصود از نيابت چيست، ميان مفسران سه ديدگاه وجود دارد: 1_ جانشنى انسان ها از خداوند در اداره زندگى خويش; 2_ جانشينى انسان ها و ملت ها به جاى يكديگر و به ارث بردن تمامى دارايى ها و تمدن هاى پيشينيان. 3_ جانشنى انسان هاى حاضر از انسان هاى پيش از خلقت آدم(ع). برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

7 - كفر ، ناسازگار با خلافت الهى انسان ها و به دور از شأن آنان

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض فمن كفر فعليه كفره

از اين كه خداوند در آغاز، مسأله خلافت انسان ها را مطرح ساخته و آن گاه پى آمد كفر را به آنان يادآور شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 1

1 - خداوند ، داوود ( ع ) را جانشين خود در تدبير امور مردم قرار داد .

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

{خليفة} به معناى كسى است كه از ناحيه ديگرى و به جاى وى به تدبير امور مى پردازد و وقتى گفته شود: فلانى خليفه خدا در زمين است; يعنى، خداوند تدبير امور بندگانش را در زمين به او سپرده است (مجمع البيان، ذيل آيه).

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 9

9 - انسان ، جانشين خداوند در زمين

جعلكم مستخلفين فيه

شؤون خليفه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 6

6 - قضاوت و داورى ميان مردم ، از شؤون مقام { خليفة اللهى } است .

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

مأموريت داوود(ع) به داورى ميان مردم، پس از انتصاب ايشان به مقام {خليفة اللهى}، گوياى برداشت ياد شده است.

قضاوت خليفه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 6

6 - قضاوت و داورى ميان مردم ، از شؤون مقام { خليفة اللهى } است .

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

مأموريت داوود(ع) به داورى ميان مردم، پس از انتصاب ايشان به مقام {خليفة اللهى}، گوياى برداشت ياد شده است.

خلقت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خلقت

آثار تفكر در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 12

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

آثار خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 2 - 5

5 - قدرت خداوند بر آفرينش آسمان و برج هاى آن ، نشانه صداقت او در وعده آمدن قيامت است . *

و السماء ذات البروج . و اليوم الموعود

ياد كردن قيامت _ پس

از ذكر آسمان و برج هاى آن _ ممكن است به اين لحاظ باشد كه توجّه به آسمان، باور به قيامت را تقويت مى كند.

آثار خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله {لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين ، نشانى از آفريدگار شايسته عبادت و اطاعت

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند با اين پرسش، كافران را به خالقيت خويش توجه داده است; تا از اين طريق آنان دست از لجاج بردارند و به اطاعت و عبادت او بگروند.

آثار خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 13

13 - انفكاك ناپذيرى خلقت جهان از تدبير و ربوبيت آن

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه قل أفرءيتم ما تدعون من دون الل

مقصود از بيان مسأله ناتوانى معبودهاى مشركان، پس از اعتراف گرفتن از آنان به انحصار خالقيت به خداوند، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 13

13 - آفرينش انسان و هستى ، روشن ترين نشانه قدرت برتر الهى

أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

تكيه بر خالقيت خداوند در مقام بيان قدرت برتر او، بيانگر

مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 8

8 - آفريدن جهان و آگاهى از پديده هاى آن و اسرار نهفته در دل آدميان ، نشانه آسان بودن آفرينش مجدد انسان ها از جانب خداوند

خلق السم_وت . .. و اللّه عليم بذات الصدور ... و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك على اللّه

مطلب ياد شده، از ذكر آفرينش جهان به قدرت خداوند و آگاهى همه جانبه او در آغاز و سپس ياد كردن آسانى برپايى قيامت براى او، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 13 - 3

3 - توانمندى خداوند بر ايجاد جهان هستى و اعاده آن ، دليل قدرت او بر مجازات سخت كافران

إنّه هو يبدىء و يعيد

حرف {إنّ} براى تعليل است و مبناى آيه قبل را بيان مى كند.

آثار خلقت ابتدايى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 4

4_ مشاهده خلقت نخستين موجودات و شك در قدرت خداوند براى آفرينش مجدد آنها ، ناسازگار با يكديگر

أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جديد

از آيه شريفه، استفاده مى شود كه ميان خلقت نخستين موجودات و اعاده آنها از نظر امكان، حكمى يكسان جارى است; اگر اولى ممكن شد دومى نيز ممكن است. حال ممكن شمردن يكى و محال شمردن ديگرى، تناقض مى باشد.

آثار خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 8

8- آفرينش نخستين انسان ها به

دست خداوند ، دليل قدرت الهى بر آفرينش دوباره آنان پس از مرگ است .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور آدميان در قيامت به تولدشان در دنيا، ممكن است در جهت رفع استبعاد معاد و نيز توبيخ مشركان به جهت انكار معاد باشد; يعنى، آن خلقت نخست، آيا دليل وافى و كافى براى پذيرش معاد و قدرت خداوند بر محقّق ساختن آن نبود؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 4

4- پديدارساختن انسان در صحنه هستى و آوردن او از عدم به وجود ، دليل قدرت خداوند بر احياى مجدد او و معاد

أوَلا يذكر الإنس_ن . .. و لم يك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 10

10- آفرينش انسان از عناصر بى جانى چون : خاك ، نطفه ، علقه و مضغه ، جلوه روشنى از توانايى خدا بر احياى مجدد انسان در روز رستاخيز است .

فإنّا خلقن_كم من تراب . .. لنبيّن لكم

{لنبيّن لكم} مفعولٌ له براى {خلقناكم} و به تقدير {لنبيّن لكم ان اللّه قادر على أن يحيى الموتى} است; يعنى، ما شما را از خاك و سپس از نطفه و سپس . .. آفريديم تا روشن سازيم كه خدا، بر احياى دوباره شما توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 14 - 4

4 - آفرينش انسان ها و سير تكوين آنان ، جلوه عظمت ربوبى خداوند است .

ما لكم لاترجون للّه وقارًا . و قد خلقكم أطوارًا

آثار خلقت انسان ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 13

13 - آفرينش انسان و هستى ، روشن ترين نشانه قدرت برتر الهى

أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

تكيه بر خالقيت خداوند در مقام بيان قدرت برتر او، بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار خلقت برجهاى آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 2 - 5

5 - قدرت خداوند بر آفرينش آسمان و برج هاى آن ، نشانه صداقت او در وعده آمدن قيامت است . *

و السماء ذات البروج . و اليوم الموعود

ياد كردن قيامت _ پس از ذكر آسمان و برج هاى آن _ ممكن است به اين لحاظ باشد كه توجّه به آسمان، باور به قيامت را تقويت مى كند.

آثار خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 6

6 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى براى انسان ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

{شكور} مصدر و مرادف واژه {شكر} است.

آثار خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله {لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 2

2 -

آفرينش آسمان ها و زمين ، نشانى از آفريدگار شايسته عبادت و اطاعت

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند با اين پرسش، كافران را به خالقيت خويش توجه داده است; تا از اين طريق آنان دست از لجاج بردارند و به اطاعت و عبادت او بگروند.

آثار خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 6

6 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى براى انسان ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

{شكور} مصدر و مرادف واژه {شكر} است.

آثار خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 2

2_ آفرينش هر موجود ، خود گواه قدرت خداوند بر آفرينش مجدد آن ، پس از مرگ و نابودى

أفعيينا بالخلق الأوّل

آثار ذكر خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 32 - 3

3- توجه به آفرينش آسمان و نقش آن براى اهل زمين ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

أنّ السموت والأرض . .. و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

آثار ذكر خلقت آسمانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99

- 1

1- توجه به خلقت آسمان ها و زمين ، عاملى براى پى بردن به قدرت خداوند در آفرينش دوباره انسانها

أو لم يروا أن الله . .. قادر على أن يخلق مثلهم

آثار ذكر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 3

3- توجه انسان به آفرينش و آمدن او از عدم به صحنه وجود ، زمينه استبعاد معاد و انكار آن را از بين مى برد .

أوَلا يذكر الإنس_ن أنّا خلقن_ه من قبل و لم يك شيئًا

مقصود از عدم و نيستى، الزاماً عدم مطلق نيست; بلكه مى تواند عدم نسبى باشد; يعنى، انسان قبلاً نبوده و الآن وجود دارد، گرچه مواد و عناصر او در قالب موجوداتى ديگر از قبل نيز وجود داشته باشد. اين احتمال نيز هست كه جمله {لم يك شيئاً} ناظر به دورانى باشد كه عناصر انسان، در قالب هيچ موجودى آفريده نشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 4

4- توجه به پيدايش انسان و آفريده شدن وى از عناصرى بى جان ( خاك ، نطفه ، علقه و مضغه ) ، زداينده هر گونه ترديد در امكان برپايى رستاخيز و قدرت خدا بر بخشيدن حيات دو باره به مردگان

ي_أيّها الناس إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقن_كم . ..ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 4،5

4 - توّجه انسان به چگونگى خلقت خويش و مرگ و رستاخيز ، زمينه ساز گرايش وى به ايمان و رو

كردن به ارزش هاى دينى و الهى

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

در آيات نخستين اين سوره، سخن از مؤمنان راستين و صفات ارزشى آنان بود. اكنون دراين آيات _ كه سخن از خلقت شگفت انسان و مرگ و رستاخيز او است _ مى تواند رهنمودى باشد به انسان ها براى گرويدن به راه مؤمنان راستين.

5 - توجه به چگونگى خلقت نخستين انسان ، زداينده هر گونه ترديد در امكان معاد و توانايى خدا بر احياى مجدد مردگان

و لقد خلقنا الإنس_ن . .. ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5

5 - توجه به آفرينش انسان و استمرار مرگ و حيات در زمين ، زداينده هر گونه ترديد و دو دلى نسبت به معاد و حيات مجدد انسان

و هو الذى أنشأ لكم السمع . .. و هو الذى يحى و يميت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 9

9 - توجه انسان به مبدأ پيدايش خود ، زمينه ساز ممكن دانستن معاد و تصديق به آن

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة فإذا هو خصيم مبين

يادآورى مبدأ پيدايش انسان در شرايطى كه آيه شريفه و آيات بعد، درصدد اثبات معاد و رد شبهه منكران قيامت است، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 2

2 - توجه به كيفيت پيدايش انسان از منى در رحم ، آسان كننده مسأله پذيرش معاد و توانايى خداوند بر احياى

مجدد مردگان

أفرءيتم ما تمنون

روى سخن در آيه شريفه با منكران معاد است و مفاد آن چنين مى باشد: اگر شما به كيفيت پيدايش انسان از نطفه _ كه در رحم مى ريزيد _ توجه مى كرديد، در قدرت و توانايى خداوند بر آفرينش مجدد انسان ترديد نمى كرديد و به انكار معاد نمى پرداختيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 4

4 - توجه به آفرينش انسان و تداوم نسل او در زمين ، زمينه ساز پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. و خلقن_كم أزوجًا

در آيه دو چيز به عنوان دليل بر معاد ذكر شده است; خلقت انسان ها و زوجيت آنان; يعنى، چنين آفريده اى نمى تواند معاد نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 2

2 - توجّه به ماده اوليه خلقت انسان و سير پيدايش وى ، مانع كفر به خداوند و قدرت او و زمينه ساز باور به معاد

قتل الإنس_ن ماأكفره . من أىّ شىء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 4،5

4 - توجّه انسان به پيدايش او از نطفه اى ناچيز ، بازدارنده وى از كفرورزى به خداوند و قدرت او و مايه باور به معاد است .

ما أكفره . .. من نطفة خلقه

5 - توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خويش در آغاز پيدايش ، از ميان برنده احساس بى نيازى از رهنمود هاى خداوند است .

أمّا من استغنى . .. من أىّ شىء خلقه

. من نطفة خلقه

آثار ذكر خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

آثار ذكر خلقت دره ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر خلقت راهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 1

1- توجه به خلقت آسمان ها و زمين ، عاملى براى پى بردن به قدرت

خداوند در آفرينش دوباره انسانها

أو لم يروا أن الله . .. قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 4

4 - توجّه به آفرينش زمين و ويژگى هاى آن ، مايه پى بردن به قدرت خداوند و زمينه ساز پذيرش معاد است .

عن النبأ العظيم . .. ألم نجعل الأرض مه_دًا

آثار ذكر خلقت كوهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر مراحل خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى

ما أكفره . من أىّ شىء خلقه

در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.

آثار ذكر مراحل خلقت

زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 3

3 - توجّه به مراحل پيدايش زمين و تحوّل آن به جايگاهى قابل استفاده جانداران ، مايه پى بردن انسان به قدرت خداوند و زمينه باور داشتن معاد

ءأنتم أشدّ . .. و الأرض بعد ذلك دحيها

آثار غفلت از خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 78 - 1

1 - فراموشى و بى توجهى به مبدأ پيدايش انسان ، عامل دور شمردن برپايى قيامت و حيات مجدد انسان ها

و ضرب لنا مثلاً و نسى خلقه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عبارت {و نسى خلقه} حال براى فاعلِ {ضرب} است; يعنى، در حالى كه آفرينش خود را فراموش كرد، مَثَلى در رد عقيده به قيامت براى ما آورد.

آثار مطالعه خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 2

2_ تأمل و انديشه در كيفيت آفرينش ، زيبايى و اتقان بناى آسمان ، زمينه ره جويى به حق

بل كذّبوا بالحقّ . .. أفلم ينظروا إلى السماء ... و ما لها من فروج

واژه {ينظر}، به معناى تأمل و نگاه از روى دقت و تحقيق است.

آثار مطالعه مراحل خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 6

6 - مطالعه در مراحل آفرينش زمين ، زمينه ساز توجه انسان به يگانگى آفريدگار آن

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض فى يومين و تجعلون له أندادًا

آسانى خلقت موجودات

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 10

10 - ايجاد مستمر موجودات و برگرداندن آنها به حالت نخست ، براى خداوند ، آسان است .

يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده إنّ ذلك على اللّه يسير

آغاز خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

آغاز خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 3

3 - آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) را آغازى بوده است .

بديع السموت و الأرض

آغاز خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 1

1- جهان طبيعت ( آسمان و زمين ) در ابتداى خلقت ، متراكم و به هم پيوسته بوده است .

أنّ السموت والأرض كانتا رتقًا

{رتق} به معناى ضمّ و پيوستن است و {فتق} به معناى فصل و جدا شدن است. مقصود از رتق پيوستگى و با هم بودن آسمان و زمين در آغاز خلقت و مراد از {فتق} جدا شدن و دورگشتن آن دو از هم در دوره بعد است. گفتنى است كه

مقصود از رؤيت در {أوَلم ير} رؤيت قلبى و علمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 3

3 - آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) را آغازى بوده است .

بديع السموت و الأرض

آغاز خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

آغاز خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 3

3 - زمين ، در آغاز پيدايشش قابل سكونت و زندگى انسان نبوده است .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{جعل} در دو معنا استعمال شده است: خَلَقَ (آفريد) و صيََّرَ (تبديل كرد و به گونه اى ديگر در آورد). برداشت ياد شده مبتنى بر معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}،

نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

آغاز خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

ابليس هنگام خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 31 - 2

2- ابليس ، به هنگام خلقت انسان ، در ميان فرشتگان بود و از زمره آنان به حساب مى آمد .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا من . .. فإذا سوّيته ... فقعوا له س_جدين .

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه استثنا متصل باشد و استثنا شدن ابليس از فرشتگان، نه به خاطر اين است كه وى فرشته بود; بلكه از بابِ تغليب، جزئى از آنها به شمار مى آمد.

اتقان خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين، هدفدار و در نهايت استوارى است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

{حق} كاربرد معنايى بسيارى دارد، از آن جمله كه قرينه تركيب با جمله {خلق السماوات}، به

معناى هدفدارى و حكيمانه بودن آفرينش است، راغب نيز در مفردات به كاربرد اين معنى براى {حق} تصريح كرده است.

اتقان خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين، هدفدار و در نهايت استوارى است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

{حق} كاربرد معنايى بسيارى دارد، از آن جمله كه قرينه تركيب با جمله {خلق السماوات}، به معناى هدفدارى و حكيمانه بودن آفرينش است، راغب نيز در مفردات به كاربرد اين معنى براى {حق} تصريح كرده است.

ارزش خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان . خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

ارزش عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 14 - 2

2 - ماده اى كم ارزش ، مبدأ آفرينش موجودى ارزشمند چون انسان

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخّار

نكره آمدن {صلصال} مى تواند براى بيان كم ارزشى ماده اى باشد كه خداوند از آن، موجودى والا و ارجمند به نام انسان را آفريده است.

ارزشمندى خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين

، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

ارزشمندى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

استمرار خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 7

7 - خلق و مرگ پديده ها ، امرى مدام و مستمر است .

كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

اعجاز خلقت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 4

4 - آفرينش ناقه صالح ، به طور غيرعادى و خارج از اسباب و علل طبيعى بود .

ناقة اللّه

از آن جا كه همه موجودات، مملوك خدايند، اضافه {ناقة} به نام جلاله {اللّه}، بيانگر ويژگى آن است و از دخالت مستقيم خداوند، در پيدايش آن حكايت دارد.

انسان در بدو خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 1

1 _ انسان در پى مرگ، مانند آفرينش نخستين خويش، تنها نزد خداوند حضور مى يابد.

و لقد جئتمونا فردى كما خلقنكم أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 4

4 _ انسانها در آغاز خلقتشان نه گرفتار گمراهيند و نه هدايتيابى آنان محقق است.

كما بدأكم تعودون. فريقا هدى و فريقا

حق عليهم الضللة

قرآن ريشه گرايش به گمراهى و توفيق هدايتيابى انسانها را با جمله {انهم اتخذوا الشياطين اولياء من دون الله} به خود آنان نسبت داده و بديهى است كه آدمى در آغاز پيدايشش نه قدرت انتخاب دارد و نه مى توان فعلى را _ كه بر آن مؤاخذه صحيح باشد _ به وى نسبت داد. بنابراين تحقق هدايت يافتن و يا گمراه گشتن پس از اين مرحله، يعنى مرحله قدرت انتخاب، تحقق مى يابد.

انسان قبل از خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 28 - 5

5 - آدمى پيش از زندگى دنيوى خويش ، موجودى مرده و فاقد حيات بود .

كنتم أموتاً فأحيكم

انسان ها در بدو خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 7

7- انسان ها ، مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

اهداف خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 6

6 - رسيدن انسان به هدف آفرينشِ خود ، در گرو معاد او است .

عن النبأ العظيم . .. و خلقن_كم

اهميت خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 21

21 - تمجيد و تحسين خداوند

از خويش به خاطر آفريدن آسمان ، زمين و انسان

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم ... فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جمله {فتبارك اللّه ربّ العالمين} داراى آهنگ تمجيد و تحسين است.

اهميت خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 3

3- خلقت آسمان ها و زمين ، به مراتب مهمتر از حيات دوباره انسان پس از مرگ است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 6

6 - آفرينش آسمان ها و زمين ، بسى مهم تر و با عظمت تر از آفرينش مجدد انسان ها است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

شگفت آور بودن انكار معاد از سوى كافران _ على رغم مشاهده قدرت خدا بر خلق جهان طبيعت _ مى تواند ناشى از اين حقيقت باشد كه آفرينش جهان طبيعت، بسى مهم تر و با عظمت تر از خلق مجدد يكى از پديده هاى طبيعت (يعنى انسان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 3

3 - آفرينش جهان پهناور ( آسمان ها و زمين ) ، دليل توانايى خداوند بر آفرينش مجدد و رستاخيز انسان ها و جهان است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره اثبات معاد و رد ديدگاه مشركان است;

چنان كه در دو آيه بعد از آن بحث به ميان آمده است.

اهميت خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 4

4 _ دو چيز ، معيار استحقاق معبوديت و سزاوار پرستش بودن است : { توانايى بر پديد آوردن جهان } و { قدرت بر برپا كردن دوباره آن } .

قل هل من شركائكم من يبدؤا الخلق ثم يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 3،4

3 - آفرينش جهان پهناور ( آسمان ها و زمين ) ، دليل توانايى خداوند بر آفرينش مجدد و رستاخيز انسان ها و جهان است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره اثبات معاد و رد ديدگاه مشركان است; چنان كه در دو آيه بعد از آن بحث به ميان آمده است.

4 - آفرينش مجدد انسان ها در قيامت ، براى خداوند آسان تر از آفرينش آغازين جهان و انسان است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

اهميت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 8،9

8 - تمجيد و ستايش خداوند از خويش ، به خاطر آفرينش انسان

ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

9 - آفرينش انسان ، آفرينشى بس مهم و ستايش برانگيز

ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 -

71 - 6

6 - اهميت آفرينش انسان در مجموعه نظام هستى

بالملأ الأعلى إذ يختصمون . .. إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا من طين

از مجموع آيات مربوط به آفرينش انسان و جهان به دست مى آيد كه خداوند، تنها آفرينش انسان را با فرشتگان در ميان گذاشت و نه موجودات ديگر را. بنابراين از اين نكته، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 14

14 - اهميت آفرينش انسان در مجموعه نظام هستى

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا من طين . .. فقعوا له س_جدين

در ميان گذاشتن و به اطلاع رساندن آفرينش انسان به ملائكه _ پيش از آفرينش آدم(ع) _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 5

5 - آفرينش انسان ، آفرينشى بس مهم و با عظمت و مورد توجه ويژه خداوند

ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 21

21 - تمجيد و تحسين خداوند از خويش به خاطر آفريدن آسمان ، زمين و انسان

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم ... فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جمله {فتبارك اللّه ربّ العالمين} داراى آهنگ تمجيد و تحسين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 2

2 - آفرينش انسان در مقايسه با ساير جانداران زمين ، داراى ويژگى ، امتياز و اهميت

و فى خلقكم

و ما يبثّ من دابّة

از اين كه انسان به صورت مستقل و مقدم بر ساير جانداران ياد شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 7

7 - آفرينش انسان ، از مايعى ناچيز و سير متوازن و تكاملى وى در رحم ، نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا فنعم الق_درون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيات تا آخر سوره، درصدد اثبات برپايى قيامت باشد.

اهميت خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 6

6 - انسان و آفرينش او ، مورد توجه و عنايت ويژه خداوند

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا . لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

خداوند، كره زمين را به گونه اى آفريده كه براى بشر قابل بهرهورى باشد و نيز آن را در جهت مصالح و منافع او آفريده است. از اين نكته مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 3

3 -

هدايت انسان به راه راست و آسان ساختن سلوك آن ، مهم تر از آفرينش اندام او است .

ثمّ السبيل

حرف {ثمّ} براى تراخى است و چنانچه جمله {ثمّ السبيل يسّره}، تفسير جمله {قدّره} و بيان گوشه اى از تقديرات الهى درباره انسان باشد; مراد تراخى رتبى خواهد بود; يعنى، آنچه بعد از ثمّ ذكر شده است، والاتر و ارجمندتر است.

اهميت خلقت حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 2

2 - آفرينش انسان در مقايسه با ساير جانداران زمين ، داراى ويژگى ، امتياز و اهميت

و فى خلقكم و ما يبثّ من دابّة

از اين كه انسان به صورت مستقل و مقدم بر ساير جانداران ياد شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 4

4 - خلقت خورشيد شگرف تر و شايان توجه تر از آفرينش ماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم نام خورشيد بر قمر، اشاره به اهميت بيشتر آن در منظومه شمسى و شناخت اجرام آسمانى باشد.

اهميت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 3

3- خلقت آسمان ها و زمين ، به مراتب مهمتر از حيات دوباره انسان پس از مرگ است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 6

6

- آفرينش آسمان ها و زمين ، بسى مهم تر و با عظمت تر از آفرينش مجدد انسان ها است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

شگفت آور بودن انكار معاد از سوى كافران _ على رغم مشاهده قدرت خدا بر خلق جهان طبيعت _ مى تواند ناشى از اين حقيقت باشد كه آفرينش جهان طبيعت، بسى مهم تر و با عظمت تر از خلق مجدد يكى از پديده هاى طبيعت (يعنى انسان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 3

3 - آفرينش جهان پهناور ( آسمان ها و زمين ) ، دليل توانايى خداوند بر آفرينش مجدد و رستاخيز انسان ها و جهان است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره اثبات معاد و رد ديدگاه مشركان است; چنان كه در دو آيه بعد از آن بحث به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 21

21 - تمجيد و تحسين خداوند از خويش به خاطر آفريدن آسمان ، زمين و انسان

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم ... فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جمله {فتبارك اللّه ربّ العالمين} داراى آهنگ تمجيد و تحسين است.

اهميت خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 4

4 - خلقت خورشيد شگرف تر و شايان توجه تر از آفرينش ماه *

و من

ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم نام خورشيد بر قمر، اشاره به اهميت بيشتر آن در منظومه شمسى و شناخت اجرام آسمانى باشد.

برترى خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 7

7 - آفرينش انسان از گِل چسبنده ، گواه برترى آفرينش جهان طبيعت بر آفرينش انسان و شاهد توانايى خدا بر احياى مجدد انسان ها از خاك است .

إنّا خلقن_هم من طين لازب

برداشت فوق از آن جا است كه جمله {إنّا خلقناهم من طين لازب} تعليل است براى آنچه مورد استفتا و استفهام در جملات قبل بود.

بهترين خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 10

10 - نوع خلقت انسان ، برترين و بهترين شكل آفرينش براى او

ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 6

6 - انسان ، برخوردار از بهترين شكل و شمايل و اندامى موزون

و صوّركم فأحسن صوركم

بى ارزشى عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 3

3 - ماده اصلى در آفرينش انسان ، ماده اى پست و ناچيز بوده است .

من أىّ شىء خلقه

استفهام در اين آيه، براى تحقير است. نكره بودن كلمه {شىء} نيز به قرينه سياق آيات _ كه مراحل تكامل انسان از مرحله نطفه تا مرحله حشر را بر مى شمرد _ مفيد تحقير است.

بينش پوچى خلقت انسان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 2

2 - گزاف و بى هدف شمردن آفرينش انسان ، پندارى غلط و ناروا

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا

پرسش از خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

پرسش از خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير

آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

پوچ انگارى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 1

1 - انكار معاد و بيهوده شمردن آفرينش انسان ، اهانت به ساحت آفريننده جهان ( خدا ) است .

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. لاترجعون . فتع_لى اللّه

{تعالى} (مصدر {تعالى}) به معناى والايى و بلندمرتبگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 36 - 6

6 - پوچ انگارى خلقت انسان و بى هدف دانستن زندگى او ، تأثيرگذار در انكار كردن معاد و ايمان نياوردن به روز قيامت

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

آيه شريفه در سلسله آيات مربوط به تكذيب معاد از سوى كافران قرار دارد. از اين رو مى تواند درصدد بيان علل تكذيب روز قيامت باشد; هم چنان كه مى تواند بيانگر نشانه هاى تحقّق چنين روزى باشد.

تاريخ خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 3

3 - فرشتگان پيش از خلقت و خلافت آدم ( ع ) ، آفريده شده بودند .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 5

5 - آفرينش حوا ، پس از آدم بود .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

برداشت بالا بر اساس اين ديدگاه است كه {ثمّ} بر تراخى زمانى، دلالت كند.

تاريخ خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 2

2 - آفرينش آسمان ها مقدم بر آفرينش زمين *

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض

تاريخ خلقت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

تاريخ خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 3

3- جن قبل از خلقت انسان ، آفريده شده است .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 5

5- فرشتگان ، قبل از آفرينش انسان ، موجود بودند .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 -

56 - 6

6 - آفرينش جن ، قبل از آفرينش انسان ها *

و ما خلقت الجنّ و الإنس

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم لفظى جن بر انس، دال بر تقدم خارجى باشد.

تاريخ خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 3

3- جن قبل از خلقت انسان ، آفريده شده است .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 15

15- جن ، داراى پيشينه اى قديم تر از آفرينش آدميان است .

اسجدوا لأدم . .. إلاّ إبليس كان من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 6

6 - آفرينش جن ، قبل از آفرينش انسان ها *

و ما خلقت الجنّ و الإنس

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم لفظى جن بر انس، دال بر تقدم خارجى باشد.

تاريخ خلقت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 5

5 - آفرينش حوا ، پس از آدم بود .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

برداشت بالا بر اساس اين ديدگاه است كه {ثمّ} بر تراخى زمانى، دلالت كند.

تاريخ خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشيد برماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم ذكر {شمس} بر {قمر} ناظر به مطلب بالا باشد.

تاريخ

خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 24

24 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده كه اميرالمؤمنين ( ع ) فرمود : { ان اللّه جلّ ذكره و تقدست اسمائه خلق الأرض قبل السماء . . . ;

خداى جل ذكره . .. زمين را قبل از آسمانها آفريد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 2

2 - آفرينش آسمان ها مقدم بر آفرينش زمين *

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض

تاريخ خلقت كلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 18

18 _ وجود كلاغ در زمان حضرت آدم ( ع )

فبعث اللّه غراباً

تاريخ خلقت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 2

2- پيدايش كوه ها ، پس از آفرينش زمين بوده است . *

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم

ظاهر آن است كه قرار دادن شىء در ظرفى فرع وجود ظرف است; بنابراين قرار دادن كوه ها در زمين بيانگر تأخر پيدايش كوه ها از پيدايش خود زمين است.

تاريخ خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشيد برماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم ذكر {شمس} بر {قمر} ناظر به مطلب بالا باشد.

تاريخ خلقت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 3

3 - فرشتگان پيش از خلقت و خلافت آدم ( ع ) ، آفريده شده بودند .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 5

5- فرشتگان ، قبل از آفرينش انسان ، موجود بودند .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

تداوم خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 8

8- آفرينش و ايجاد ، امرى دائم و مستمر است .

خلق . .. خلق ... خلقها ... و يخلق ما لاتعلمون

آوردن {يخلق} به صورت مضارع مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه آفريدگارى خداوند عمل مستمرى است و منحصر به آنچه در گذشته آفريده، نيست.

تداوم خلقت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 4

4 - خداوند ، همواره در حال افاضه فيض و آفرينش جديد

ممّا يخلق بنات

آمدن تعبير {يخلق} _ به جاى {خلق} _ مى رساند كه كار آفرينش همواره ادامه دارد.

تذكر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 2،3

2- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى

قصه خلقت انسان

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا

{إذ} مفعول به براى {اذكر} مقدر است و به قرينه كاف {ربك} مخاطب فعل، پيامبر(ص) است.

3- قصه خلقت انسان از گِلى بد بو ، خشكيده و متغير ، شايسته ياد و يادآورى

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

تذكر خلقت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 9

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

تشابه خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 6

6 - همگونى مرد و زن در اصل خلقت ( نطفه )

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة إذا تمنى

تشبيه به آغاز خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 13

13 _ شباهت و همگونى معاد انسانها با آغاز آفرينش آنان

كما بدأكم تعودون

تشبيه به خلقت ابتدايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 7

7- انسان ها ، مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از

جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

تشبيه به خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 5

5 - خروج مجدد انسان از زمين و حيات تازه او ، همانند آفرينش نخستين او از زمين خواهد بود .

و منها نخرجكم تارة أُخرى

{تارة أخرى}; يعنى، بار ديگر گفتنى است كه مرتبه اول بيرون آمدن انسان از خاك، همان خلقت اوليه او از نطفه است و بار دوم زمانى است كه پس از مرگ مجدداً از زمين برانگيخته خواهد شد. {تارة أخرى} اشاره به همين تشابه دارد تا استعبادها را نيز تلويحاً رد كرده باشد.

تشبيه به خلقت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

تشبيه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 1

1 - آفرينش نخستين انسان ها و زنده كردن مجدد آنان پس از مرگ ، براى خداوند همانند آفريدن يك تَن است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

تشويق به مطالعه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 36 - 4

4 - ترغيب خداوند

، به مطالعه درباره آفرينش انسان و هدف و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 1 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه در مبدأ پيدايش انسان و نعمت وجود او در جهان هستى

هل أتى على الإنس_ن حين من الدهر لم يكن شيئًا مذكورًا

آغاز شدن سوره با طرح مسأله پيدايش انسان در برهه اى از زمان، مى تواند به منظور جلب توجه انسان ها، به اين مسأله و ترغيب آنان به مطالعه درباره آن باشد.

تعقل در خلقت آسمان هاى هفتگانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 6

6 - انديشه در چگونگى مبدأ آفرينش آسمان ها ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او است .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعقل در خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

تعقل در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 7،9

7 _ صاحبان درك از بيان آيات خداوند در زمينه كيفيت آفرينش انسان بهره مى برند.

هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا

الأيت لقوم يفقهون

9 _ تفكر در چگونگى آفرينش انسان، راهى براى رسيدن به توحيد است.

و هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 1

1 - خداوند انسان كافر را به دليل انديشه نكردن در چگونگى مبدأ پيدايش خود سرزنش كرده است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

برداشت ياد شده از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 78 - 2

2 - دقت و انديشه در چگونگى پيدايش انسان ، زمينه ساز ممكن دانستن برپايى قيامت و حيات مجدد انسان ها

أوَلم ير الإنس_ن . .. و ضرب لنا مثلاً و نسى خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 18

18 - چگونگى آفرينش انسان و سير تحوّل آن ، بسترى مناسب براى تعقل و خردورزى

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 14 - 3

3 - پيدايش موجودى شعورمند و صاحب اراده از گلى خشكيده ( چون انسان ) ، شايان تأمل و درس آموزى است .

خلق الإنس_ن من صلص_ل

تذكر به مبدأ پيدايش انسان، ممكن است نظر به مطلب بالا داشته باشد; چه اين كه آيات سوره تماماً توحيدى است و در مقام نماياندن ربوبيت يگانه حق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 4

4 -

تشويق منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در فرايند پيدايش انسان از منى

أفرءيتم ما تمنون

تعقل در خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تعقل در خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4،5،6

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

5 - انديشه در چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تعقل در خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 _ تفكر در آفرينش شب و روز و جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، آموزنده درس خداشناسى

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

{تذكر}( مصدر {يذّكّر}) از نظر لغت به

معناى يادآوردن چيزى است كه فراموش شده است (لسان العرب); ولى اين واژه در آيه شريفه _ به گفته بيشتر مفسران _ به معناى تفكر و تأمل براى درس آموختن و نتيجه گرفتن از آفرينش شب و روز است.

تعقل در خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 _ تفكر در آفرينش شب و روز و جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، آموزنده درس خداشناسى

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

{تذكر}( مصدر {يذّكّر}) از نظر لغت به معناى يادآوردن چيزى است كه فراموش شده است (لسان العرب); ولى اين واژه در آيه شريفه _ به گفته بيشتر مفسران _ به معناى تفكر و تأمل براى درس آموختن و نتيجه گرفتن از آفرينش شب و روز است.

تعقل در خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 4،5

4 - شيوه آفرينش شتر ، شگفت آور و داراى زواياى درخور دقّت و تحقيق است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

تكيه بر شناخت ويژگى هاى شتر، يا به جهت فايده هاى فراوان اين حيوان براى مردم جزيرة العرب است و يا اين كه شتر در بين حيوانات، كمالاتى بى نظير دارد و مى

توان آيه شريفه را ناظر به هر دو نكته دانست.

5 - كشف و شناسايى ويژگى هاى شتر ، راهنماى فكرى انسان براى اعتقاد به قدرت خداوند

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

تعقل در خلقت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تعقل در خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تعقل در خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4،5،6

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

5 - انديشه در چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل

القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تعقل در خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 21

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

تعقل در عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 1

1 - خداوند ، ترغيب كننده انسان ها به انديشه و دقت در نخستين عنصر آفرينش خود

من أىّ شىء خلقه

تفكر در خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

تفكر در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 1

1

- خداوند ، خواهان تأمل و انديشيدن انسان درباره نحوه پيدايش خود

أم خلقوا من غير شىء

پرسش در آيه شريفه در حقيقت براى واداشته شدن انسان به انديشه و تفكر صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 1

1 - فرايند پيدايش انسان از منى در رحم ، شايان مطالعه و تأمل

أفرءيتم ما تمنون

مراد از {امناء} (مصدر {تمنون}) ريختن منى در رحم است; يعنى، آيا به منى _ كه آن را به صورت نطفه در رحم زن مى ريزيد _ انديشيده ايد؟

تقدير خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 4

4 - ستايش خداوند از خود ، در آفرينش انسان و اندازه گيرى هاى دقيق در خلقت وى

فقدرنا فنعم الق_درون

تكامل خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 1 - 2

2 - پيدايش انسان در زمين ، داراى روند تكاملى بود و با پشت سر گذاشتن دورانى دراز ، به تدريج چهره انسانى يافت .

لم يكن شيئًا مذكورًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مفاد جمله {لم يكن شيئاً مذكوراً} چنين باشد: انسان در برهه اى از زمان چيزى بود; ولى آن چيز هنوز قابليت نام انسان را نداشت; بلكه به تدريج تكامل يافته و چهره انسانى پيدا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 3

3 - مرحله پيدايش قيافه و سيما براى هر انسان ، پس از مراحل آفرينش ، تكميل و تعديل

اعضاى او است .

فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جمله {فى أىّ صورة. ..} مستأنفه و بيانگر مرحله اى ديگر از مراحل پيدايش انسان است. برخى آن را تفسير جمله {فعدلك} در آيه قبل، قرار داده و مرحله تعديل و چهره پردازى را يكى دانسته اند.

تكامل خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 4

4 - خداوند به هر موجودى ، خلقتى كامل و اعضا و ويژگى هايى متناسب با شأن او ، عطا كرده است .

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

{خلق}، به معناى ايجاد، يا تقدير درست و يا هيئت و شكل است (مفردات راغب). معناى دوم و سوم رساننده نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 2

2 - خداوند ، آفريده هاى خويش را كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات ، قرار داده است .

فسوّى

تسويه و تعديل، به يك معنا است (مصباح) و اعتدال هر چيز، به دور ماندن آن از افراط و تفريط است.

جهش در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 10

10 - تبديل شدن خاك _ پس از گذر از مراحل لازم _ به انسان ، جهش گون و سريع است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند، لذا از آن، سرعت و حالت جهشى بودن به دست مى آيد.

حسن خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- سجده - 32 - 7 - 1،2،3،7

1 - خداوند ، همه آفريده هاى خود را ، به صورتى نيكو و شايسته پديد آورده است .

اللّه . .. الذى أحسن كلّ شىء خلقه

2 - آفرينش موجودات به صورتى نيكو و شايسته ، نشانه تدبير و علم الهى است .

يدبّر الأمر . .. ع_لم ... الذى أحسن كلّ شىء خلقه

3 - زيبا و نيكو آفريده شدن پديده ها ، از جمله آيات الهى است .

اللّه الذى . .. الذى أحسن كلّ شىء خلقه

7 - خلقت موجودى شگفت مانند انسان از گِلى بى شكل و فاقد حيات ، نمود آفرينش نيكوى خدا است .

أحسن كلّ شىء خلقه و بدأ خلق الإنس_ن من طين

حقانيت خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 44 - 1،5

1 - خداوند ، آسمان ها و زمين را ، به حق ، آفريده است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ

5 - خلقت هدف دار آسمان ها و زمين ، نشانه و آيه بزرگ خدا براى مؤمنان است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض . .. إنّ فى ذلك لأية للمؤمنين

حقانيت خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 1

1- خداوند آسمان ها ، زمين و موجودات در فضا را بر اساس حق ( حكيمانه و با مقصودى صحيح ) آفريد .

و ما خلقنا السموت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

يكى از موارد كاربرد واژه {حق} جايى است كه كارى به مقتضاى حكمت و بر اساس مصلحت انجام پذيرفته باشد (مفردات راغب). برداشت

فوق بر اساس اين كاربرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1،2،3

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

2- آفرينش آسمان ها و زمين ، به دور از هرگونه پوچى ، بيهودگى و بطلان

و ما خلقنا السم_وت و الأرض . .. ل_عبين ... إلاّ بالحقّ

3- حقانيت آفرينش جهان ، مستلزم وجود معاد

إن هى إلاّ موتتنا الأُولى . .. ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

از اين كه حقانيت آفرينش در مقام رد انديشه منكران معاد مطرح شده، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، آفرينشى بايسته و بحق

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد.

يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

حقانيت خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 44 - 3

3 - عالَم ، حق و هدف دار خلق شده است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2،11

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

11 - معاد و بازگشت انسان ها ، به پيشگاه عدل الهى براى كيفر و پاداش ، مقتضاى آفرينش به حق و هدفمند جهان است .

خلق السم_وت و الأرض . .. و إليه المصير

ذكر معاد انسان ها _ پس از بيان آفرينش جهان بر پايه حق و هدفمندى _ مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

حقانيت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 1

1- خداوند آسمان ها ، زمين و موجودات در فضا را بر اساس حق ( حكيمانه و با مقصودى صحيح ) آفريد .

و ما خلقنا السموت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

يكى از موارد كاربرد واژه {حق} جايى است كه كارى به مقتضاى حكمت و بر اساس مصلحت انجام پذيرفته باشد (مفردات راغب). برداشت فوق بر

اساس اين كاربرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 44 - 1،5

1 - خداوند ، آسمان ها و زمين را ، به حق ، آفريده است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ

5 - خلقت هدف دار آسمان ها و زمين ، نشانه و آيه بزرگ خدا براى مؤمنان است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض . .. إنّ فى ذلك لأية للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1،2

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

2- آفرينش آسمان ها و زمين ، به دور از هرگونه پوچى ، بيهودگى و بطلان

و ما خلقنا السم_وت و الأرض . .. ل_عبين ... إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، آفرينشى بايسته و بحق

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها

، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

حقانيت خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، آفرينشى بايسته و بحق

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

حكمت خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

گفتنى است از {لام} {لهم} (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

خلقت آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 10

10 - قبل از انسان ها ، پديده هاى ديگرى چون گِل ( آب و خاك ) آفريده شده بودند .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين

خلقت آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 6

6 - خداوند ، آخرت را ، پس از دنيا ، پديد خواهد آورد .

ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة

خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 30 - 26

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 1

1 - خداوند آدم ( ع ) را با استعداد فراگيرى دانشهايى ويژه آفريد و تمامى حقايق و اسامى آنها را به وى آموخت .

و علّم ءادم الأسماء كلها

جمله {علّم آدم} عطف بر جمله اى مقدر است كه به خاطر وضوحش در كلام آورده نشده است. آن جمله به قرينه {إنى جاعل ...} مى تواند اين گونه باشد: فخلق آدم جديراً للخلافة و ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 11

11 - فرشتگان در جريان خلقت و خلافت آدم ( ع ) ، امرى را در ضمير خويش پنهان مى داشتند و از ابراز آن خوددارى مى كردند .

و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 3،4

3 _ خداوند، مبدأ و منشأ انسانها (آدم) را آفريد و سپس به او صورت انسانى عطا كرد.

و لقد خلقنكم ثم صورنكم ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

{خلقناكم} (شما را در گذشته آفريديم)، خطاب به همه انسانهاست و چون همه انسانها پيش از فرمان سجده بر آدم آفريده نشده بودند، معلوم مى شود آن جمله ناظر به آفرينش چيزى است كه مى توانسته

مبدأ همگان باشد و به همين لحاظ آفرينش او آفرينش همه انسانها شمرده شده است فراز بعد (ثم قلنا . ..) مى رساند كه آن چيز همان شد كه به {آدم ابوالبشر} معروف است. قابل ذكر است كه دلالت آيه بر اين كه خود آن مبدأ ياد شده آدم(ع) شده باشد به صورت احتمال مطرح است.

4 _ خداوند پس از خلقت آدم(ع)، از فرشتگان خواست تا بر او سجده كنند.

ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 11

11- دستور خداوند به فرشتگان براى سجده بر آدم ( ع ) پس از آفرينش او

و إذ قال ربّك للمل_ئكة . .. فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 8 - 4

4 - آفرينش حضرت آدم ( ع ) با آفرينش نسل او ، متفاوت است .

خلق الإنس_ن من طين . ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 69 - 2

2 - پيامبر ( ص ) از مجادله و گفت وگوى فرشتگان با خدا درباره آفرينش آدم ، تنها از راه وحى آگاه بود .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى إذ يختصمون

مقصود از مجادله و خصومت در آيه شريفه _ به قرينه دو آيه بعد (إذ قال ربّك للملائكة. ..) _ گفت وگوى فرشتگان با خدا درباره خلقت انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 72 - 7

7 - فرمان خداوند به فرشتگان براى سجده بر آدم ( ع ) پس از آفرينش او

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين

خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 6،12

6 - خداوند ، آسمان در جهت منافع انسان ها برافراشته ساخت .

الذى جعل لكم . .. السماء بناء

كلمه {بناء} در لغت عرب معنايى دارد كه شامل: ساختمان، خيمه، چادر و مانند اينها مى شود. اطلاق {بناء} بر آسمان از باب تشبيه است; يعنى: جعل لكم السماء كالبناء.

12 - آفرينش آسمان ، نزول باران ، به ثمر رسيدن ميوه ها و پيدايش روزى براى انسان ها ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم ... رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 11،12

11 - آفرينش آسمان هاى هفتگانه و مواهب زمين ، آفرينشى عالمانه است .

هو الذى خلق . .. و هو بكل شىء عليم

12 _ آفرينش موجودات زمين و آسمان هاى هفتگانه ، دليل توانايى خدا بر زنده كردن مردگان است .

ثم يحييكم ثم إليه ترجعون. هو الذى خلق لكم ... فسويهن سبع سموت

جمله {هو الذى . ..} مى تواند مرتبط با ذيل آيه قبل باشد و نيز مى تواند با صدر آن آيه در ارتباط باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 3

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، حاوى

نشانه هايى بر توحيد و حاكى از رحمانيت و رحيميت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى خلق السموت و الأرض ... لأيت

آيه مورد بحث - به قرينه آيه قبل - در مقام استدلال بر توحيد و رحمانيت و رحيميت خداوند است و لذا مقصود از {آيات} در ذيل آيه، نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 16،18،20،23

16 - آفريدن جهان هستى ( آسمان ، زمين ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

23 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و

انسان ) ، دليل يكتايى خدا و پوچى معبود هاى ديگر

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... لا إل_ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنى براين ديدگاه است كه جمله {لا إل_ه إلاّ هو} _ كه پس از بحث از خلقت جهان آمده است _ به منزله نتيجه و جمع بندى آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 5،13

5 - ثبات زمين و قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . .. اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

13 - آفرينش زمين ، آسمان ، انسان و روزى هاى او ، از اوصاف معبود و ربّ حقيقى

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت ذلكم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 7

7 - شكل گيرى نظام آسمان ها و زمين ، براساس جاذبه ها و قوانين طبيعت *

قالتا أتينا طائعين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {طوعاً} اشاره به حركت طبيعى و {كرهاً} حكايت از حركت قسرى داشته باشد و آيه بيانگر حاكميت حركت طبيعى حلقه هاى تكوين در نظام آسمان ها و زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 28 - 3

3 - هماهنگى اجزاى آسمان ، با فاصله اى اندك پس از مرحله آفرينش و برافراشتن آسمان صورت پذيرفته است .

رفع سمكها فسوّيها

فاء در {فسوّاها}، براى تعقيب و

حاكى از تأخّر بدون فاصله تسويه است.

خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 1

1 - خداوند بعد از آفرينش آسمان ها و مواهب زمين ، به خلقت انسان پرداخت ، تا او را به منصب خلافت برساند .

خلق لكم ما فى الأرض . .. و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

با توجه به آيه 34 از همين سوره و آيات ديگرى كه درباره خلقت آدم (ع) است، مى توان گفت: سخن خداوند با فرشتگان درباره آدم، قبل از خلقت وى بوده است. بنابراين {إنى جاعل فى الأرض خليفة} علاوه بر بيان خلافت آدم(ع) دلالت بر آفرينش او نيز دارد; يعنى: مى خواهم ]موجودى[ بيافرينم و او را خليفه قرار دهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2،8

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

8 _ پديده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرينش آسمانها و زمين

الحمد للّه الذى خلق السموت . .. و جعل الظلمت و النور

در اين آيه آفرينش آسمان و زمين با فعل {خلق} بيان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل {جعل} استفاده شده است. توجيه اين تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرينش

نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 3

3 _ خداوند آسمانهاى متعددى در اين جهان آفريده است.

خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1،4

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

4 _ خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين ( نظام هستى ) با استيلا بر عرش ، به تدبير امور آنها پرداخت .

ثم استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 16

16_ { عن محمد بن مسلم قال : قال لى أبوجعفر ( ع ) : كان كل شىء ماءاً و كان عرشه على الماء ، فأمر الله عز ذكره الماء فاضطرم ناراً ثم أمر النار فخمدت فارتفعت من خمودها دخان فخلق الله عزوجل السم_وات من ذلك الدخان و خلق الله عزوجل الأرض من الرّماد . . . ;

محمدبن مسلم گويد: امام باقر(ع) به من فرمود: همه چيز آب بود و عرش خدا بر آب قرار داشت; پس خداى عزّ ذكره به آب امر كرد، پس آن آب آتشى برافروخته شد، سپس آتش را امر كرد خاموش شود و خاموش شد، پس بر اثر خاموشى آتش دودى از آن برخاست; آن گاه خداوند آسمانها را از آن دود آفريد و زمين را از خاكستر آفريد . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- رعد - 13 - 2 - 11

11_ آفرينش آسمان هاى متعدد و رفيع ، تسخير خورشيد و ماه ، از نشانه هاى توان و اقتدار خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يفصّل الأيت

جمله هاى {الله الذى رفع السموت . ..} حاكى است كه متعلق {آيات} اقتدار خداوند ، سلطه او بر هستى و تدبير آفرينش است ; يعنى: {يفصل الأيات الدالة على قدرته و ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 2

2- آفرينش آسمان ها و زمين دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 4،7

4- آفرينش حق مدار آسمان ها و زمين ، گواه وحدانيت خدا و نبود شريك براى او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون . خلق السم_وت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشر

جمله {خلق السماوات و الأرض} به منزله تعليل براى مضمون {لا إل_ه إلاّ أنا} در آيه قبل است.

7- آفرينش آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) دليلى بر قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش

أتى أمر الله . .. خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جمله {خلق السماوات .

..} مى تواند به منزله تعليلى براى روشن نمودن قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 1

1- شياطين ، فاقد كمترين دخالت و نظارت در كار آفرينش آسمان ها و زمين و نيز خلقت خودشان اند .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض و لاخلق أنفسهم

{إشهاد} يعنى، ديگرى را به شهادت و حضور خواندن. نفى شاهد گرفته شدن شياطين در آفرينش آسمان ها و زمين و خلقت خود آن ها، كنايه از آن است كه آنان، هيچ نقشى در الوهيت و تدبير جهان نداشته اند تا در موقع آفرينش، به حضور فراخوانده شده و شاهد خلقت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 8

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 7،8

7 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از رحمانيت خداوند

الذى خلق السم_وت و الأرض . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} مبتدا و {الرحمان} خبر آن باشد; يعنى، آن كسى كه جهان را آفريد، رحمان است و قهراً جهان، جلوه اى از رحمانيتش مى باشد.

8 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از حيات جاويدان خداوند

الحىّ الذى لايموت . .. الذى

خلق السم_وت و الأرض

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} صفت براى }الحىّ} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 1

1 - خداوند ، آسمان ها را بدون پايه و ستون آفريده است .

خلق السموت بغير عمد ترونها

{ترونها} احتمال دارد قيد توصيحى براى {بغير عمد} باشد. در اين صورت، معناى {خلق السماوات بغير عمد} اين است كه خداوند، آسمان ها را بدون ستون آفريده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 3

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و آفرينش مجدد انسان ها

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است

.

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 2

2 - جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، مخلوق خدا و جلوه قدرت او است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 1،11

1 - خداوند ، جهان آفرينش را به صورت هفت آسمان بياراست و نظام بخشيد .

فقض_هنّ سبع سم_وت

11 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 2،3

2 - خلقت آسمان ها و زمين ، بدون هيچ گونه سابقه و الگوى پيشين

فاطر السم_وت و الأرض

{فاطر} (از ماده {فطر})به معناى ابداع و آفرينش بدون سابقه نيز آمده است.

3 - آسمان ها و زمين ، پيش از شكل يافتن به وضع موجود به صورت توده اى واحد و متراكم بود .

فاطر السم_وت و الأرض

{فطر} (مصدر {فاطر}) به معناى دريدن و جدا كردن است. به كارگيرى اين ماده مى تواند به اين مطلب اشاره داشته باشد كه آسمان ها، پيش از اين كه به شكل فعلى در آيد به صورت يك توده فشرده و متراكمى بود و سپس با انفجار عظيم از

هم جدا و متفرق شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 1،7

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و جانداران ، از نشانه هاى روشن خدا و قدرت او است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و ما بثّ فيهما من دابّة

7 - آفرينش آسمان ها ، زمين و موجودات زنده ، تنها بخشى از آيات الهى است .

و من ءاي_ته

با توجه به معناى {من} _ كه براى تبعيض است _ به دست مى آيد كه جهان هستى سرشار از آيات خداوند است و آفرينش آسمان ها و زمين تنها بخشى از آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 5

5- آفرينش بهينه آسمان ها و زمين و ساير موجودات ، نمود عزت و حكمت الهى است .

من اللّه العزيز الحكيم . ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّبالحقّ

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (من اللّه العزيز الحكيم)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 4

4- آفرينش توانمندانه آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، دليل قدرت او بر تجديد حيات مردگان

اللّه الذى خلق . .. و لم يعى بخلقهنّ بق_در على أن يحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 3،6

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، نمودى از قدرت عظيم الهى

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض

به قرينه آيات پيشين _

كه بيان كننده قدرت قاهره الهى بود _ و نيز به قرينه ذيل آيه (و ما مسّنا من لغوب) طرح مسأله آفرينش آسمان و زمين براى نماياندن قدرت الهى است.

6 - خلقت آسمان ها و زمين بدون كم ترين زحمت و دشوارى ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به اين كه سياق عمده آيات پيشين، در اثبات معاد بود; طرح خالقيت خدا و آسان بودن خلقت براى او، مى تواند بيانگر امكان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 9،11،14

9 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، جلوه اى روشن و نشانه اى گوياى از قدرت بى پايان خداوند

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير

11 - آفرينش آسمان ها و زمين ، جلوه اى روشن و نشانه اى گويا از علم مطلق و همه جانبه خداوند است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا ... أنّ اللّه قد أحاط بكلّ شىء علمًا

14 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، نشانه تحقّق وعده هاى خداوند به برپايى قيامت و وجود بهشت و جهنّم است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر ... اللّه الذى خلق

يادآورى خلقت آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها _ پس از ذكر دو گروه دوزخيان و بهشتيان در آيات گذشته _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

خلقت آسمان هاى هفتگانه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 4

4 - آفرينش آسمان هفتگانه ، جلوه و نشانه فرمان روايى و قدرت مطلق و بى چون خداوند

بيده الملك . .. الذى خلق سبع سم_وت طباقًا

جمله {الذى خلق سبع سماوات طباقاً} توضيح و تبيين ديگرى براى آثار و جلوه هاى ملك و قدرت مطلق خداوند است.

خلقت آسمانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 8

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 27

27 _ مالكيت و سلطنت مطلق خداوند بر هستى ، دليل توانايى او بر هر نوع آفرينش ( مانند آفرينش انسان بدون واسطه پدر )

للّه ملك السموت و الارض و ما بينهما يخلق ما يشاء

بنابر اينكه {يخلق ما يشاء}، نتيجه اى باشد براى {للّه ملك السموت والارض}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 10

10 _ توجه به آفرينش مجموعه جهان هستى به دست خداوند، زمينه ساز اعتقاد به توحيد ربوبى است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 10

10 _ آفرينش هستى بر اساس علم گسترده خداوند است.

خلق كل شىء و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 5

5 _ جهان آفرينش ، جهانى است حادث و ناپايدار .

قل هل من شركائكم من يبدؤا الخلق ثم يعيده

جمله {يبدؤا الخلق} مسبوق به عدم بودن پديده هاى جهان را مى رساند و {ثم يعيده} بيانگر اين است كه اين جهان به سوى مرگ و انقراض در حركت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 20

20_ توان خداوند بر آفرينش هستى و تدبير امور آن ، دليل توانايى او بر ايجاد قيامت است .

الله الذى رفع السموت . .. يفصل الأيت لعلكم بلقاء ربكم توقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 1

1_ خداوند ، گسترنده زمين و قرار دهنده كوه ها و رود ها در دل آن

و هو الذى مدّ الأرض و جعل فيها روسى و أنه_رًا

{مدّ} به معناى گسترانيدن و پهن كردن است. {رواسى} (جمع راسية) به معناى كوههاى استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 7

7- حق بودن ( هدفدار و حكيمانه بودن ) نظام آفرينش ، مقتضى برپايى قيامت

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ و إن الساعة لأتية

جمله {إن الساعة لأتية} به منزله نتيجه استدلال به آيه {و ما خلقنا السموات . .. إلاّ بالحق} است; يعنى، چون جهان بر اساس حق آفريده شده است، قهراً برپايى قيامت قطعى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 7

7- آفرينش

آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) دليلى بر قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش

أتى أمر الله . .. خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جمله {خلق السماوات . ..} مى تواند به منزله تعليلى براى روشن نمودن قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 7،8

7 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از رحمانيت خداوند

الذى خلق السم_وت و الأرض . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} مبتدا و {الرحمان} خبر آن باشد; يعنى، آن كسى كه جهان را آفريد، رحمان است و قهراً جهان، جلوه اى از رحمانيتش مى باشد.

8 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از حيات جاويدان خداوند

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت و الأرض

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} صفت براى }الحىّ} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 8،12

8 - خلق و تدبير جهان ، نشأت يافته از مبدأ واحد است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

12 - يكتايى خدا در خلق و تدبير عالم ، دليل وجود نداشتن سرپرست و ياورى براى انسان ها جز خود او است .

اللّه الذى خلق . .. ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع

احتمال دارد ذكر {ما لكم من دونه. ..} پس از بيان يكتايى خداوند در آفرينندگى و

تدبير، به اين منظور باشد كه چون همه چيز در دست اقتدار او است، كسى جز او نمى تواند ولىّ و شفيع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 3

3 - نيازمندى ممكنات ( جهان هستى ) در بقا به خداوند ، همانند نياز آنها در اصل وجود

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

اين آيه هر چند درباره آسمان ها و زمين بحث كرده; ولى ممكن است به وجود اين قانون عام در جهان هستى نيز اشاره داشته باشد كه همه ممكنات، در اصل وجود و در بقاى خود، به خداوند نيازمند مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 16،18،23

16 - آفريدن جهان هستى ( آسمان ، زمين ، انسان و . . . ) ،

از اوصاف و نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

23 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و انسان ) ، دليل يكتايى خدا و پوچى معبود هاى ديگر

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... لا إل_ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنى براين ديدگاه است كه جمله {لا إل_ه إلاّ هو} _ كه پس از بحث از خلقت جهان آمده است _ به منزله نتيجه و جمع بندى آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 15

15 - آفرينش جهان و ايجاد نظام زوجيت ، تجلى ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّى . .. جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانايى بر خلقت جهان و تدبير امور آن ، شرط شايستگى معبود براى پرستيده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

در اين آيه، به ناتوانى بت ها در امر خلقت و تدبير جهان اشاره شده است و اين خود مى نماياند كه توانايى بر خلقت و تدبير، ملاكى است كه براساس آن، مى توان معبود واقعى را از معبود دروغين، متمايز ساخت.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 5

5 - آفرينش جهان ، با همه گستردگى و عظمت آن ، فاقد كم ترين خستگى و رنج براى خداوند

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

{لغوب} به معناى تعب و خستگى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 3

3 - توجه و ايمان به آفرينش هستى به وسيله خداوند ، متقضى گردن نهادن به دستورات او

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند، براى به اطاعت واداشتن كافران، آنان را به خالقيت خويش تذكر داده است; زيرا پذيرش خالقيت خداوند، مسلتزم اطاعت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 62 - 2،4

2 - آفرينش نشأه نخستين ( جهان فعلى ) ، نشانى روشن از توانايى خداوند بر آفرينش نشأه ديگر ( جهان آخرت )

و لقد علمتم النشأة الأُولى فلولا تذكّرون

4 - انكار جهان آخرت _ به رغم مشاهده قدرت خداوند در آفرينش نشأه نخستين ( جهان فعلى ) _ نشانه غفلت و بى توجهى است .

و لقد علمتم النشأة الأُولى فلولا تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 6

6 - تشويق و ترغيب خداوند ، به نگاه ژرف در مبدأ پيدايش جهان و نظم و هماهنگى ميان آنها

ما ترى فى خلق الرحم_ن من تف_وت ثمّ ارجع البصر هل ترى من فطور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 6

6 -

آفريدن و نظام دادن به جهان هستى ، اقتضاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى خلق فسوّى

خلقت آهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 26

26 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . .و قال : { و أنزلنا الحديد فيه بأس شديد } فإنزاله ذلك خلقه إيّاه ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: خداوند مى فرمايد: . ..{و أنزلنا الحديد فيه بأس شديد} و مراد از {انزال حديد} خلقت آن است}.

خلقت ابتدايى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 3

3 - آفرينش ابتدايى انسان ، خود گواه امكان معاد و احياى مجدد وى

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

سخن گفتن خداوند درباره {بدء} و پديد آوردن خلق در كنار مسأله معاد، مى تواند از آن جهت باشد كه به انسان يادآورى كند كه اعاده حيات براى پديدآورنده آن، كارى دشوار و نشدنى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 4،13

4 - آفرينش نخست انسان ، نشانه قدرت مندى خداوند بر باز آفرينى او در عالم آخرت است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

13 - آفرينش نخست انسان ها و بازآفرينى آنان پس از مرگ ، مقتضاى حكمت و عزت خداوند است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده . .. و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 2

2 - آفرينش آغازين انسان ، از نطفه و علقه

به همراه ساختارى معتدل و هماهنگ ، دليل قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

خلقت ابتدايى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 11 - 3

3 - آفرينش نخستين انسان ، نشانه قدرت مندى خداوند بر باز آفرينى وى در عالم آخرت است .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده ثمّ إليه ترجعون

اين آيه، به قرينه آيه بعد _ كه درباره برپايى قيامت است _ درصدد اثبات معاد از طريق توجه دادن به خلقتِ نخستينِ انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 1،3

1 - آفرينش نخستين انسان ها و زنده كردن مجدد آنان پس از مرگ ، براى خداوند همانند آفريدن يك تَن است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

3 - فاصله افتادن ميان خلقت نخستين انسان و زنده كردن مجدد او پس از مرگ ، تأثيرى در آن خلقت ندارد .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

چنان چه مفسران گفته اند، مشركان با تعجب سؤال مى كردند كه {چگونه امكان دارد كه انسانى پس از سال ها مردن، مجدداً زنده شود؟}. آيه در صدد پاسخ به آن پرسش است و تشريح مى كند كه خلقت نخستين و دوباره، همانند آفريدن يك تن است و فاصله ايجاد شده، تأثيرى ندارد.

خلقت ابتدايى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 3

3_ نخستين وجود هر موجود ، برهان

امكان معاد

أفعيينا بالخلق الأوّل

تعبير {أفعيينا بالخلق الأوّل} كافران را به وجود فعلى موجودات توجه مى دهد و همين توجّه را براى پى بردن به امكان معاد كافى مى شمارد; زيرا آن كس كه قادر بر خلق باشد، مرتبه نخست و مرتبه دوم برايش يكسان است.

خلقت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 5

5 _ آفرينش ابليس از آتش موجب احساس برترى وى بر آدم(ع)

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

خلقت اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 49 - 6

6- رستاخيز و معاد انسان ، آفرينشى نو و جديد است .

أءنَّا لمبعوثون خلقًا جديدًا

خلقت از آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 1،13

1 - خداوند ، [ در آغاز ] هر جاندارى را از آب آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

به حيوانات و جانداران روى زمين _ چه بزرگ و قابل رؤيت باشند و چه كوچك و غير قابل ديدن _ {دابّة} گويند (لسان العرب).

13 - آفرينش انواع جانداران از جسمى مايع ، جلوه اى از قدرت مطلق خداوند است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء . .. يخلق اللّه ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير

خلقت از آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 3

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى

خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {خلقتنى من نار. ..} در مقام تعليل و تبيين براى جمله {أنا خير منه} مى باشد.

خلقت از خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 5،6،7

5- خاك ، مبدأ نخستين آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب

6- قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

فإنّا خلقن_كم من تراب

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2،4،6

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

4 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمايشى است از قدرتمندى و توانايى خداوند بر احياى همه مردگان در روز رستاخيز .

فإنا خلقناكم من تراب. .. و ترى الأرض هامدة... و أنّه يحى الموتى

جمله {و أنّه يحيى. ..} عطف بر {أنّ الله هو الحقّ} و به تقدير {و ذلك بأنّ اللّه يحيى

الموتى } مى باشد; يعنى، آن قدرت نمايى ها بدان سبب است كه خداوند مى تواند مردگان را زنده كند.

6 - آفرينش انسان و روياندن انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمودى از قدرت بى كران و نامحدود خداوند

و أنّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 6،8

6 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، يادآور رستاخيز و دليلى گويا بر قطعى بودن برپايى آن .

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {الساعة} به برپايى قيامت و {ذلك} در آيه قبل به خلقت انسان و ايجاد انواع گياهان: إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب. .. فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت} اشاره داشته باشد.

8 - خلقت انسان و رويش انواع گياهان از خاك بى جان ، نشانگر توانمندى خدا بر احياى مردگان در روز رستاخيز

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... و أنّ اللّه يبعث من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 1،2،3،4،6،8،9،10

1 - از جمله آيات خداوند ، آفريدن انسان ها از خاك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

2 - خداوند ، پديد آورنده انسان ها از خاك است .

خلقكم من تراب

3 - خاك ، مبدأ پيدايش انسان ها است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

4 - پديدآمدن انسان هاى زنده از دل خاك مرده ، نمودى از پديد آوردن موجود جان دار از موجود بى جان

به دست خداوند است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

6 - پديد آوردن موجودى زنده مانند انسان از دل خاك مرده ، از نشانه هاى توان مندى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است .

و كذلك تخرجون . و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

از اين آيه به بعد، چندين آيه، در صدد شمارش آيات الهى است. از ميان آن آيات، ذكر مناسب ترين آيه با {و كذالك تخرجون} پس از آن، مى تواند در ضمن بيان آيات الهى، اشاره به نكته فوق باشد.

8 - آفرينش انسان از خاك تا صورت آدمى ، مراحل مختلفى داشته است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{ثمّ} حرف تراخى است و دلالت بر مهلت و مدت مى كند و از طرفى {إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند. جمع بين اين دو، به اين است كه ميان خلق انسان از مبدأ خاك تا صورت انسانى، مراحلى طى شده كه چندان روشن و آشكار نبوده است.

9 - پديد آمدن موجودى زنده به نام انسان از خاك مرده ، امرى غير منتظره و سزاوار تأمل است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا}ى فجاييه در آيه، مى تواند حكايت از اين حقيقت باشد.

10 - تبديل شدن خاك _ پس از گذر از مراحل لازم _ به انسان ، جهش گون و سريع است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند، لذا از آن، سرعت و حالت جهشى بودن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 13

13 - آيه بودن آفرينش انسان از خاك ، براى متفكران ، قابل درك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 2،3،4

2 - خاك ، مبدأ نخستين آفرينش انسان

خلقكم من تراب

3 - قابليت خاك براى پيدايش موجودات زنده از آن

خلقكم من تراب

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

خلقت از دود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 2

2 - آسمان ، پيش از سامان يافتن و شكل گيرى به صورت توده هايى از دود بود .

ثمّ استوى إلى السماء و هى دخان

خلقت از علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 2

2 - آفرينش آغازين انسان ، از نطفه و علقه به همراه ساختارى معتدل و هماهنگ ، دليل قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

خلقت از گل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 6

6- گِل بد بو ، سياه و خشكيده به انضمام روح الهى ، آغاز پيدايش نخستين انسان

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ

مسنون . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 7

7- ابليس ، موجود خلق شده از گِل را از جنس خود پست تر و كم ارزش تر مى دانست .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 12 - 2،3

2 - آفرينش نخستين انسان از عصاره گِل ( خاك آميخته با آب )

و لقد خلقنا الإنس_ن

سياق آيات مورد بحث، نشان مى دهد كه مراد از {انسان}، نوع انسان است كه شامل {حضرت آدم} و غير او مى شود. بنابراين مقصود از {خلق} در اين آيه، آفرينش ابتدايى آدم است كه از {گِل} آفريده شد. آيه بعد نيز، بيانگر آفرينش نسل آدم است كه از نطفه آفريده شده و مى شود.

3 - آفرينش انسان از گِلى ناچيز و بى جان ، نمود عظمت و قدرت خيره كننده آفريدگار

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين

نكره آوردن {سلالة} و {طين} ظاهراً براى تحقير است; يعنى: به يقين ما انسان را از عصاره اى ناچيز از گلِى بى مقدار آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل آدم از نطفه پس از آفرينش خود وى از عصاره گِل

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين . ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 4

4 - گِل ، خميرمايه آفرينش انسان

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى

خ_لق بشرًا من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 3

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {خلقتنى من نار. ..} در مقام تعليل و تبيين براى جمله {أنا خير منه} مى باشد.

خلقت از گِل چسبنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 6،7

6 - آفرينش آغازين انسان از گِل چسبنده بود .

إنّا خلقن_هم من طين لازب

{طين} به معناى {گِل} و {لازب} به معناى {چسبنده} است.

7 - آفرينش انسان از گِل چسبنده ، گواه برترى آفرينش جهان طبيعت بر آفرينش انسان و شاهد توانايى خدا بر احياى مجدد انسان ها از خاك است .

إنّا خلقن_هم من طين لازب

برداشت فوق از آن جا است كه جمله {إنّا خلقناهم من طين لازب} تعليل است براى آنچه مورد استفتا و استفهام در جملات قبل بود.

خلقت از گل خشك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 26 - 4

4- تبديل گِل و لاى بد بو و تيره رنگ به انسان ، از آيات خداوند است .

و لقد خلقنا الإنس_ن من صلص_ل من حمإ مسنون

خلقت از مايعات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 3

3 - خداوند ، موجودات جاندار را از انواع مايع هاى متناسب

خود آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه تنكير {ماء} براى تنويع باشد. بر اين اساس معناى {ماء} انواع جسم مايع است و مقصود اين است كه عنصر اولى و منشأ پيدايش حيات جانداران، از جسم مايع است و حيات هر جاندارى از مايعى متناسب خود مى باشد.

خلقت از منى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 6 - 2

2 - جسم انسان ، از آبى آفريده شده است كه از مرد و زن يكباره تخليه شده و از ظرف خود بيرون مى جهد .

ماء دافق

اين احتمال وجود دارد كه مراد از {ماء دافق}، نطفه مرد و تخمك زن _ هر دو _ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 8 - 2

2 - آفرينش انسان از منى ، برهان قدرت خداوند بر معاد و تجديد حيات انسان است .

خلق من ماء . .. يخرج ... إنّه على رجعه لقادر

خلقت از نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل آدم از نطفه پس از آفرينش خود وى از عصاره گِل

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين . ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 5

5 - آفرينش انسان از نطفه ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و زنده كردن انسان

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

با توجه

به آيات بعدى و نيز شأن نزول ها كه اين آيه و آيات بعدى را درباره فردى به نام {عاصب بنوائل} (از منكران معاد) دانسته است (مجمع البيان و ديگر تفاسير)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 1،2،3

1 - پيدايش زن و مرد ، از نطفه به اراده خداى يگانه

و أنّه خلق . .. الذكر و الأُنثى . من نطفة

2 - پيدايش زوجين ( نر و ماده ) ، از آبى اندك ( نطفه ) ، شايان تأمل و درس آموزى

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة

{نطفه} در اصل به آب اندكى گفته مى شود كه ته ظرف باقى مانده باشد (قاموس المحيط).

3 - پيدايش انسان از آبى اندك ( نطفه ) ، نمودى از قدرت و ربوبيت الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... من نطفة

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى ربّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 2

2 - آفرينش آغازين انسان ، از نطفه و علقه به همراه ساختارى معتدل و هماهنگ ، دليل قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 4،5،16،20

4 - گفتگوى خدا و فرشتگان درباره خلقت و خلافت انسان

و إذ

قال ربّك للملئكة . .. قالوا أتجعل فيها من يفسد ... قال إنى أعلم ما لاتعلمون

5 - خداوند تقدير خويش را بر خلقت و خلافت انسان در زمين ، به فرشتگان اعلام كرد .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

16 _ انسان داراى ارزش ها و استعدادهايى كه وى را شايسته خلقت و زيبنده خلافت مى كرد .

إنى أعلم ما لاتعلمون

مقصود از {ما لاتعلمون} مى تواند استعداد و قابليت نهفته در انسان باشد. همچنين مراد از آن مى تواند علوم و حقايقى باشد كه بر فرشتگان مخفى بوده و شايستگى دريافت آن را نداشتند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

20 _ نا آگاهى فرشتگان به ارزش هاى والاى انسان ، موجب شد تا فسادگرى او براى فرشتگان جلوه گر شود و به خلقت و خلافتش معترض باشند .

أتجعل فيها من يفسد فيها . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 10

10 _ اعتراف فرشتگان به عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش انسان و انتخاب او براى خلافت

إنّك أنت العليم الحكيم

از هدفهاى فرشتگان در توصيف خداوند به عليم و حكيم بودن - پس از اظهار تشكيك در شايستگى انسان براى خلافت - اعتراف و اقرار به ارزش والاى انسان و عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 8

8 _ خداوند ، آفريننده هر چيزى است كه در رحم به وجود مى آيد . ( خون ، جنين و . . . . )

ما

خلق اللّه فى ارحامهنّ

با توجّه به لفظ {ما} كه خود، جنين و . .. را شامل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 2،4،5،9،10

2 _ آفرينش انسان و تدبير امور او به دست خداوند ، مقتضى تقوا و پروا از اوست .

اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم

جمله {الّذى خلقكم . .. }، صفت براى {ربّكم} و اشاره به علت لزوم رعايت تقواست. يعنى چون شما را خلق كرد و امور شما را تدبير نمود، لازم است تقوا داشته باشيد و احكام او را انجام دهيد.

4 _ خداوند ، آفريننده انسان ها از شخص واحد ( آدم )

ربّكم الّذى خلقكم من نفس واحدة

5 _ آفرينش آدميان از شخص واحد و نبودن امتياز در خلقت آنان ، پرتويى از ربوبيّت الهى نسبت به آنان

اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم من نفس واحدة

9 _ تساوى مردم در اصل آفرينش و نبودن امتياز در خلقت آنان ، موجب مسؤوليت تمامى آنان در برابر قوانين الهى

اتّقوا ربّكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها

جمله {خلقكم من نفس واحدة}، علاوه بر بيان اين حقيقت كه تمامى انسانها از نسلى واحدند، به اين معنا اشاره دارد كه بين آنان در خلقت هيچگونه امتياز و تبعيضى نيست و لذا همه موظف به رعايت تقوا هستند.

10 _ خداوند ، گسترش دهنده مردان و زنان بسيار ( نسل بشر ) ، از يك زن و مرد ( آدم و حوّا )

خلقكم من نفس واحدة . .. و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 133 - 1

1 _ خداوند ، توانا بر هلاكت تمامى انسان ها و آفرينش انسانهايى ديگر

ان يشأ يذهبكم ايها الناس و يأت باخرين و كان اللّه على ذلك قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 27

27 _ مالكيت و سلطنت مطلق خداوند بر هستى ، دليل توانايى او بر هر نوع آفرينش ( مانند آفرينش انسان بدون واسطه پدر )

للّه ملك السموت و الارض و ما بينهما يخلق ما يشاء

بنابر اينكه {يخلق ما يشاء}، نتيجه اى باشد براى {للّه ملك السموت والارض}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 2،8،10،11

2 _ گِلى مخصوص، خمير مايه آفرينش انسان

هو الذى خلقكم من طين

نكره بودن {طين} دلالت دارد كه گِلى مخصوص براى آفرينش انسان به كار رفته است.

8 _ اراده و قضاى الهى حاكم بر پيدايش و مرگ آدمى

هو الذى خلقكم . .. ثم قضى أجلا و أجل مسمى عنده

10 _ توجه انسان به آفرينش و مرگ خويش، زمينه شناخت ربوبيت يگانه خداوند

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

11 _ مطالعه در آفرينش انسان و مرگ و حيات وى، زداينده ترديد در يگانگى خداوند

هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا . .. ثم أنتم تمترون

از جمله {ثم أنتم تمترون}، كه بيان استبعاد هر گونه ترديد در يگانگى خداوند پس از توجه به مضامين صدر آيه است، چنين برمى آيد كه بعد از اين توجه، على القاعده نبايد ترديدى در توحيد و اعتقاد بدان وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 14

14 _ آفرينش نخستين انسان دليلى بر امكان معاد

كما بدأكم تعودون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 2،3

2 _ خداوند پس از خلقت هر انسان ، حقيقت وى را در ارتباط با ربوبيت الهى بر او آشكار مى سازد .

و إذ أخذ ربك . .. و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

{أشهده على كذا} يعنى او را حاضر كرد تا وجود امرى يا تحقق فعلى را ببيند و بر آن آگاه شود تا به هنگام لزوم گواهى دهد. بنابراين {أشهدهم على أنفسهم}، يعنى خداوند انسانها را به وجود خودشان حاضر كرد تا خود را ببينند. جمله {ألست بربكم} (آيا پروردگار شما نيستم)، بيان مى دارد كه مراد از شهود خويش، ديدن خود در ارتباط با ربوبيت خداوند است. يعنى خود را ببينند و دريابند كه وجودشان وابسته به خداوند و ربوبيت اوست.

3 _ هر يك از انسان ها پس از خلقتشان در حيات دنيا ، داراى دو نشئه وجودى هستند : نشئه شهود ارتباط خويش با خداوند و نشئه غيبت و محجوب بودن از خدا

و إذ أخذ ربك . .. و أشهدهم على أنفسهم

عطف {أشهدهم} بر {أخذ ربك} دلالت مى كند كه مسأله اشهاد و اقرار در همين حيات دنيوى انسان انجام گرفته است. يعنى هر يك از انسانهاى موجود بالعيان ربوبيت خداوند را مشاهده كرده اند. و اين در حالى است كه عموم انسانها چنين شهود و علم حضورى را نسبت به پروردگار خويش ندارند. لذا مى توان گفت انسان داراى دو جنبه

است: جنبه اى كه شاهد ربوبيت خدا بوده و جنبه اى كه چنين شهودى براى او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 26 - 4

4- تبديل گِل و لاى بد بو و تيره رنگ به انسان ، از آيات خداوند است .

و لقد خلقنا الإنس_ن من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 1،4

1- خداوند ، تصميم خود را مبنى بر آفرينش انسان ، به ملائكه اعلام كرد .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا

4- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگويى قصه خلقت انسان براى پيامبر ( ص )

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 1،2

1- خداوند ، اجزاى انسان را متناسب و آن گونه كه شايسته و سزاوار اوست ، آفريده است .

إنى خ_لق بشرًا . .. فإذا سوّيته

{تسوية} به معناى قرار دادن شىء به گونه اى است كه هر جزئى از آن، در جايگاه شايسته خود قرار گرفته باشد.

2- خداوند ، پس از پديد آوردن بدن انسان با اجزاى متناسب از گِل خشكيده ، در او روح دميد و او را حيات بخشيد .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 9

9- آفرينش انسان از نطفه ، به صورت مجادله گرى سخنور ، شاهد و گواه وحدانيت خداوند است .

تع_لى عمّا يشركون . خلق

الإنس_ن من نطفة فإذا هو خصيم مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 11

11- آفرينش و مرگ و اعطاى دانش و سلب آن از انسان ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم . .. إن الله عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 9

9- آفرينش انسان از خاك و نطفه و معتدل ساختن او ، دلايلى روشن بر امكان برپايى معاد و كافى در رفع استبعاد قيامت است .

و ما أظنّ الساعة قائمة . .. أكفرت بالذى خلقك من تراب

پاسخ مرد مؤمن به ثروت مند مغرور، با جمله {أكفرت بالذى. ..} حكايت از آن دارد كه انكار معاد از جانب او كه با جمله {و ما أظنّ...} بيان شده بود، به جهت استبعاد تجديد حيات آدمى پس از مرگ بوده است، لذا مرد مؤمن، با يادآورى قدرت خداوند و بيان سابقه خاك و نطفه بودن آدمى، به رفع اين استبعاد و بيان قدرت خداوند پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 11

11- آفرينش انسان ، نمودى از قدرت خداوند است .

و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 66 - 4

4 - تجلى ربوبيت خدا در آفرينش و در مرگ و حيات مجدد انسان ها

و هو الذى أحياكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- مؤمنون - 23 - 12 - 3

3 - آفرينش انسان از گِلى ناچيز و بى جان ، نمود عظمت و قدرت خيره كننده آفريدگار

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين

نكره آوردن {سلالة} و {طين} ظاهراً براى تحقير است; يعنى: به يقين ما انسان را از عصاره اى ناچيز از گلِى بى مقدار آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 79 - 2

2 - گسترش تدريجى نسل بشر در روى زمين ، پس از پيدايش نوع آن

و هو الذى ذرأكم فى الأرض

برداشت فوق، با توجه به معناى {ذرأ} (پراكندن) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 7،8،10

7 - انسان ها ، در اصل خلقت ، همسان اند .

أن خلقكم من تراب

8 - آفرينش انسان از خاك تا صورت آدمى ، مراحل مختلفى داشته است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{ثمّ} حرف تراخى است و دلالت بر مهلت و مدت مى كند و از طرفى {إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند. جمع بين اين دو، به اين است كه ميان خلق انسان از مبدأ خاك تا صورت انسانى، مراحلى طى شده كه چندان روشن و آشكار نبوده است.

10 - تبديل شدن خاك _ پس از گذر از مراحل لازم _ به انسان ، جهش گون و سريع است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند، لذا از آن، سرعت و حالت جهشى بودن به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 13

13 - آيه بودن آفرينش انسان از خاك ، براى متفكران ، قابل درك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 2،4

2 - خداوند ، آغازكننده آفرينش انسان و بازآفريننده او پس از مرگ است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

{ال} در {الخلق} به قرينه {تخرجون}، در آيات قبل، مى تواند عهد باشد و منظور از آن انسان است.

4 - آفرينش نخست انسان ، نشانه قدرت مندى خداوند بر باز آفرينى او در عالم آخرت است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 11

11 - خداوند ، انسان ها را با آفرينشى خاص و فطرتى واحد ، آفريده است .

فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

{فطرت}، مصدرى است كه دلالت بر هيئت خاصى مى كند. از آن جا كه {فطر} به معناى {ايجاد و آفريدن} آمده است، مصدر آن دلالت بر نوع خاصى از آفرينش او مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 8

8 - آفرينش انسان ها و تأمين روزى آنان ، از آيات الهى است .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 1،13،14

1 - انسان ، در مرحله آغازين آفرينش ،

آكنده از ضعف و ناتوانى است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف

{من} در {من ضعف} ابتداييه است و ضَعْف در مقابل {قوّه} معناى شناخته شده اى دارد. آورده شدن {من ضعف} (از ضعف آفريده است) به جاى عبارت ها و يا واژه گانى مانند {ضعيفاً} براى توجه دادن به اين نكته است كه انسان ها، در آغاز خلقت، آكنده از ضعف اند.

13 - آفرينش انسان و مراحل حيات وى ، امرى عالمانه و از روى آگاهى است .

اللّه الذى خلقكم . .. و هو العليم القدير

14 - آفرينش انسان و حالات مختلف او در مدت عمر ، براساس مشيت خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 8 - 2،4

2 - تكوّن وجود انسان ، تنها با بخشى از آب منى است .

و جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

{سلالة} در لغت به معناى {جدا شده و كنده شده} است و مراد از {ماء مهين} منى است و {من} در {من ماء. ..} براى تبعيض و جزئيت است.

4 - آفرينش حضرت آدم ( ع ) با آفرينش نسل او ، متفاوت است .

خلق الإنس_ن من طين . ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 4

4 - خداوند ، ساختار وجودى انسان را ، شكل و سامان داده است .

ما جعل اللّه لرجل من قلبين فى جوفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11

- 6،14

6 - خداوند ، انسان ها را زوج زوج ( زن و مرد ) آفريد .

ثمّ جعلكم أزوجًا

14 - آفرينش انسان در قالب مرد و زن و آگاهى از باردارى و زايمان زنان و مقدار عمر آدمى ، كارى آسان براى خداوند

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة . .. و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ

اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 4،5

4 - انكار معاد و ممكن ندانستن آن در عين آگاهى از مبدأ پيدايش انسان ، امرى شگفت آور است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

برداشت ياد شده از آن جا است كه همزه در {أوَلم ير. ..} براى استفهام انكارى و تعجبى است. گفتنى است مخاطب آيه شريفه _ به قرينه آيات بعد _ منكران قيامت است.

5 - آفرينش انسان از نطفه ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و زنده كردن انسان

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

با توجه به آيات بعدى و نيز شأن نزول ها كه اين آيه و آيات بعدى را درباره فردى به نام {عاصب بنوائل} (از منكران معاد) دانسته است (مجمع البيان و ديگر تفاسير)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 2،4

2 - ناچيز بودن آفرينش انسان در مقايسه با آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . )

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

ضمير جمع {هم} در {فاستفتهم} _ به قرينه آيات پيشين _ به كافران و مشركان بازمى گردد و مقصود از {من خلقنا} آسمان ها، زمين، فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى است.

4 - آفرينش

جهانى سخت تر از آفرينش انسان ، ( آسمان ها ، زمين و فرشتگان ) گواه قدرت خداوند بر آفرينش مجدد انسان ها در قيامت و آسان و ممكن بودن آن براى او است .

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

برداشت ياد شده از آن جا است كه روى سخن آيه شريفه مشركان اند; آنان كه منكر معاد بوده و آفرينش مجدد انسان ها را از خاك، امرى بعيد و بسيار سخت و ناممكن مى شمردند و {أءذا مِتنا و كنّا ترابا و عظاما أءنا لمبعوثون}، (آيه 16 همين سوره).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 1،5

1 - خداوند ، پيش از آفرينش انسان ، فرشتگان را از آن باخبر ساخت .

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا

5 - ارتباط داشتن آفرينش انسان با ملأاعلى ( عالم فرشتگان )

بالملأ الأعلى إذ يختصمون . .. إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا

گفتوگوى خداوند با فرشتگان در ملأ اعلى (عالم فرشتگان)، درباره آفرينش انسان، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 8،13

8 - آفرينش انسان خوش اندام و سرشار از استعداد ها و كمالات ، جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند .

و صوّركم فأحسن صوركم

13 - آفرينش زمين ، آسمان ، انسان و روزى هاى او ، از اوصاف معبود و ربّ حقيقى

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت ذلكم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 67 - 16

16 - آفرينشِ انسان و سير تطور و تحوّل وى از خاك تا پيرى و مرگ ، نشانه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند است .

هو الذى خلقكم من تراب . .. و لتبلغوا أجلاً مسمّىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 1،3

1 - انسان ، پديده اى است ساخته خداوند رحمان .

قل هو الذى أنشاكم

3 - پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او ( قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ) ، نشانه و جلوه قدرت خداى رحمان

الرحم_ن . .. هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 3،6

3 - پيدايش انسان و تكثير نسل او در زمين ، نشانه و جلوه قدرت خداوند رحمان

الرحم_ن . .. قل هو الذى ذرأكم فى الأرض

6 - آفرينش بشر و تكثير نسل او در زمين ، نشانه توانايى خداوند بر رستاخيز و حيات دوباره انسان ها در قيامت

قل هو الذى ذرأكم . .. و إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 36 - 5

5 - آفرينش انسان و هدفمندى زندگى او ، نشانه برپايى قيامت

و تذرون الأخرة . وجوه يومئذ ناضرة ... أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره معاد و اثبات برپايى قيامت براى كيفر و پاداش است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 1 - 1،4

1 - انسان در برهه اى از روزگار ، وجود خارجى نداشت ; بلكه موجودى حادث و نوآفريده است .

هل أتى على الإنس_ن حين من الدهر لم يكن شيئًا مذكورًا

{هل} در اين آيه، براى استفهام تقريرى است و مفاد آن اثبات مضمون جمله است; يعنى، {قد أتى على الإنسان}. گفتنى است كه جمله {لم يكن شيئاً مذكوراً} به معناى {كان معدوماً} دانسته شده است. بر اين اساس، مفاد آيه شريفه اين است كه انسان موجودى نوپيدا بوده و در برهه اى از زمان، وجود خارجى نداشته است.

4 - { عن حُمران قال : أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { هل أتى على الإنسان حين من الدهر لم يكن شيئاً مذكوراً } فقال : كان شيئاً و لم يكن مذكوراً . . . ;

حمران گويد: از امام باقر(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ {هل أتى على الإنسان حين من الدهر لم يكن شيئاً مذكوراً} سؤال كردم فرمود: انسان، موجود بود; ولى هنوز شايستگى نام انسان را نداشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 5،6

5 - آفرينش انسان و هماهنگ ساختن اجزاى او ، جلوه كرم خداوند است .

بربّك الكريم . الذى خلقك فسوّيك فعدلك

6 - آفرينش ، برخوردارى از اعضاى كامل و هماهنگى اندام با يكديگر ، سه مرحله پياپى در سير پيدايش انسان

خلقك فسوّيك فعدلك

ترتيب _ كه مفاد حرف {فاء} است _ ممكن است {حقيقى} و يا {ذكرى} باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 9

9 - آفرينش نخست انسان ، دليل قدرت خداوند بر اعاده حيات او است .

لقد خلقنا الإنس_ن . .. أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

چنانچه در اين آيه، سخن از قدرت خداوند بر معاد باشد، تعبير {لقد خلقنا} در آيه قبل، براى رفع استبعاد معاد خواهد بود.

خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 20 - 1

1- ميراندن انسان ها و خلق انسانهايى جديد به جاى آنان ، كار دشوارى براى خداوند نيست .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد . و ما ذلك على الله بعزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 2،16،18،20،23

2 - همه انسان ها ، از نظر ريشه خلقت و نيز در حقيقت انسانى _ بى هيچ امتياز و تبعيضى _ مشترك و برابراند .

خلقكم من نفس وحدة

يادآورى خداوند به اين كه همه انسان ها از يك نفس آفريده شده اند، مى تواند به منظور بيان حقيقت ياد شده باشد.

16 - آفريدن جهان هستى ( آسمان ، زمين ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . ..

خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

23 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و انسان ) ، دليل يكتايى خدا و پوچى معبود هاى ديگر

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... لا إل_ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنى براين ديدگاه است كه جمله {لا إل_ه إلاّ هو} _ كه پس از بحث از خلقت جهان آمده است _ به منزله نتيجه و جمع بندى آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 22 - 7

7 - قدرت خداوند بر آفرينش انسان ها ، تنظيم توانمندى هاى آنان ، هدايت تكوينى و نيز ميراندن و به گور افكندن آنها ، دليل قدرت او بر زنده ساختن آنان در قيامت است .

خلقه فقدّره . ثمّ السبيل يسّره . ثمّ أماته فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 4

4 - حاكميت خداوند ، بر آغاز و فرجام انسان ها

لقد خلقنا الإنس_ن . .. ثمّ رددن_ه

خلقت اوليه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 78 - 6

6 - پيدايش انسان هاى نخستين ، دليل و شاهدِ امكانِ زنده شدن مجدد آنان پس از مرگ و خاكستر شدن بدن ها

و ضرب لنا مثلاً و نسى خلقه قال من يحىِ العظ_م و هى

رميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 1

1 - آفرينش نخستين انسان ها ، دليل و شاهدِ امكانِ برپايى قيامت و توانايى خدا بر احياى مجدد انسان ها

قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 9

9 - خداوند ، خالق و آفريننده انسان ، براى نخستين بار و بدون سابقه و پيشينه

و هو خلقكم أوّل مرّة

مراد از {أوّل مرّة} زمانى است كه آدمى وجود نداشت و خداوند او را آفريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 57 - 3

3 - آفرينش نخستين انسان ها ، دليل امكان حيات مجدد و رستاخيز دوباره آنان از سوى خداوند است .

نحن خلقن_كم فلولا تصدّقون

خلقت بدن انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 5

5- خلقت بدن انسان ، مقدم بر روح اوست .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه ذكر {نفخت} پس از ذكر تسويه بدن، ممكن است اشاره به تقدم خلقت بدن بر روح داشته باشد.

خلقت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 35 - 3

3- بهشت اصحاب اليمين و حوريان آن ، از پيش آفريده شده است .

إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً

به كارگيرى فعل ماضى {أنشأناهنّ}، بيانگر مطلب ياد شده است.

خلقت تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

خلقت تدريجى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 2

2 - پس از آفريده شدن آدم ( ع ) با گِل و متناسب شدن اندامش ، در او روح دميده شد .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين . .. ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

خلقت تدريجى آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى ، در شش دوره و مرحله ، بوده است .

خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {يوم} در آيه شريفه معناى متعارف آن (روز و يا شبانه روز) نيست، بلكه مقصود شش دوره و مرحله است. زيرا روز به معناى متعارف آن، پس از آفرينش آسمانها و زمين تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 2،14

2_ آفرينش آسمان ها و زمين ، تدريجى بوده و در شش روز ( شش دوره ) به انجام رسيده است .

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {أيام} در آيه شريفه ، معناى متعارف آن

(روزها يا شبانه روزها) نيست; بلكه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زيرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت زمين قابل فرض است.

14_ { عن الرضا ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى . . . خلق السموات و الأرض فى ستة أيام . . . ليظهر للملائكة ما يخلقه منها شيئاً بعد شىء فيستدل بحدوث ما يحدث على الله تعالى مرّة بعد مرّة . . . و أما قوله عزوجل : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } فإنه خلقهم ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان والتجربة لأنه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى . .. آسمانها و زمين را در شش روز آفريد ... تا آنچه را مى آفريند براى ملائكه يكى پس از ديگرى آشكار كند، كه به وسيله حدوث پديده ها تازه به تازه بر وجود خدا استدلال شود ... و اما قول خداى عزوجل {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}; يعنى، خدا انسانها را آفريد تا آنان را به وسيله تكليف به طاعت و عبادت خود آزمايش كند. البته نه براى امتحان و كشف مجهول; زيرا از ازل به همه چيز آگاه بوده و هست ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 4

4 - آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى بود و در شش مرحله انجام پذيرفت .

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

واژه {يوم} (مفرد {أيّام}) در معناى برهه اى از زمان (كوتاه يا

بلند) نيز به كار مى رود. بر اين اساس {ستة أيّام} (شش روز)، به معناى شش برهه بوده و بيانگر مطلب ياد شده است.

خلقت تدريجى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 4

4 - آفرينش جهان ، به تدريج و در طى دوران هايى صورت گرفته است .

خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

{أيّام} جمع {يوم} است و يوم، به معناى {مقدارى از زمان _ از طلوع خورشيد تا غروب آن _} و {مدتى از زمان} است (مفردات راغب). احتمال دارد مراد از {أيّام} دوران ها و يا مراحل مختلف باشد. در اين صورت، دلالت بر تدريجى خلق شدن عالم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 2،7،8

2 - شكل گيرى نظام جهان ، داراى روندى تدريجى و طى دوره هاى متعدد

و لقد خلقنا . .. فى ستّة أيّام

7 - معاد و برپايى قيامت ، چونان شكل گيرى نخستين جهان روندى تدريجى خواهد داشت . *

و لقد خلقنا . .. فى ستّة أيّام و ما مسّنا من لغوب

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در ارتباط با معاد بود _ مطرح كردن {ستّة أيّام} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اگر شكل گيرى جهان، به تدريج صورت گرفته، معاد نيز از روند تدريجى و قانونمند برخوردار است.

8 - شكل گيرى تدريجى جهان ، داراى ملاك هاى حكيمانه و نه معلول خستگى و محدوديت قدرت خداوند *

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض . .. و

ما مسّنا من لغوب

برداشت بالا بدان احتمال است كه بيان {ما مسّنا من لغوب} _ در پى {ستّة أيّام} _ نظر به اين جهت داشته باشد كه اصولاً در آفرينش، رنج و خستگى براى خداوند مطرح نيست و اگر كار آفرينش را در شش مرحله صورت داده است، دلايل ديگرى دارد و به سبب محدوديت قدرت او نيست.

خلقت تدريجى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 3

3- خلقت اوّليه انسان ، به تدريج انجام گرفته است .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوژيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 1،3

1 - آفرينش انسان از سوى خداوند ، تدريجى است .

بدأ خلق الإنس_ن من طين . .. ثمّ جعل نسله ... ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

3 - انسان در مراحل نخستين جنينى ، فاقد روح انسانى است و پس از شكل گيرى اندام ، در او روح دميده مى شود .

جعل . .. من ماء مهين . ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 14 - 2

2 - آفرينش انسان ها به تدريج و با گذر از چند مرحله ( همچون نطفه ، علقه ، مضغه و . . . ) است .

و قد خلقكم أطوارًا

{طور} (مفرد {أطوار}) به معناى {مرّة} (يك دفعه) و {حال} آمده است. مقصود در اين آيه مى تواند مراحل و حالات گوناگونى باشد كه در

آفرينش بشر موجود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 5

5 - آفرينش انسان ، تدريجى و تكاملى است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

برداشت ياد شده، به سبب آن است كه خلقت نباتات، داراى چنين خصوصيتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 38 - 1

1 - تبديل شدن نطفه به علقه ، از مراحل تكوين انسان و به صورت تدريجى است .

ألم يك نطفة . .. ثمّ كان علقة

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 5

5 - آفرينش انسان ، داراى روندى تدريجى و رو به تكامل

فخلق فسوّى . فجعل منه الزوجين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه حرف {فا} در {فخلق}، {فسوّى} و {فجعل} براى ترتيب معنوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 3

3 - آفرينش انسان ، تدريجى است .

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

خلقت تدريجى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى ، در شش دوره و مرحله ، بوده است .

خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {يوم} در آيه شريفه معناى متعارف آن (روز و يا شبانه روز) نيست، بلكه مقصود شش دوره و مرحله است. زيرا روز

به معناى متعارف آن، پس از آفرينش آسمانها و زمين تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 2،14

2_ آفرينش آسمان ها و زمين ، تدريجى بوده و در شش روز ( شش دوره ) به انجام رسيده است .

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {أيام} در آيه شريفه ، معناى متعارف آن (روزها يا شبانه روزها) نيست; بلكه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زيرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت زمين قابل فرض است.

14_ { عن الرضا ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى . . . خلق السموات و الأرض فى ستة أيام . . . ليظهر للملائكة ما يخلقه منها شيئاً بعد شىء فيستدل بحدوث ما يحدث على الله تعالى مرّة بعد مرّة . . . و أما قوله عزوجل : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } فإنه خلقهم ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان والتجربة لأنه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى . .. آسمانها و زمين را در شش روز آفريد ... تا آنچه را مى آفريند براى ملائكه يكى پس از ديگرى آشكار كند، كه به وسيله حدوث پديده ها تازه به تازه بر وجود خدا استدلال شود ... و اما قول خداى عزوجل {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}; يعنى، خدا انسانها را آفريد تا آنان را به وسيله تكليف به طاعت و عبادت خود آزمايش كند. البته نه براى

امتحان و كشف مجهول; زيرا از ازل به همه چيز آگاه بوده و هست ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 4

4 - آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى بود و در شش مرحله انجام پذيرفت .

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

واژه {يوم} (مفرد {أيّام}) در معناى برهه اى از زمان (كوتاه يا بلند) نيز به كار مى رود. بر اين اساس {ستة أيّام} (شش روز)، به معناى شش برهه بوده و بيانگر مطلب ياد شده است.

خلقت تدريجى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 40 - 8

8- خلق و آفرينش گرى خداوند ، مستمر بوده و همه موجودات را به يك باره خلق نكرده است .

إنما قولنا لشىء إذا أردن_ه أن نقول له كن فيكون

{إذا} براى ظرف زمان مستقبل است و بر وقوع متعلق امر {كن} در آينده دلالت دارد، و نيز فعل {نقول} و {فيكون} به جاى {قلنا} و {كان} حاكى است كه آفرينش گرى خداوند در گذشته و به يك باره انجام نگرفته است; بلكه امرى ادامه دار است.

خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 6

6- خلقت جن از آتش ، از آيات خداوند است .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

خلقت جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 11

11 - خداوند ، از هر نوع جنبنده اى ، در زمين آفريده و در آن گسترانيده

است .

و بثّ فيها من كلّ دابّة

خلقت جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 36 - 4

4 - جهنم ، پيش از ظهور در صحنه قيامت ، آفريده شده و موجود است .

و برّزت الجحيم

تعبير {ظاهر شدن} _ و نه آفريده شدن _ حاكى از وجود سابق جهنم است.

خلقت چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 3

3 - آفرينش چوب آتش زنه ، نشانه اى از توانايى خداوند بر آفرينش مجدد انسان ها و برپايى قيامت

ءأنتم أنشأتم شجرتها أم نحن المنش_ون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 2

2 - آفرينش انسان از منى ، بر آوردن دانه ها از دل خاك و رشد و نموّ دادن آن ، فرو فرستادن باران از آسمان و ايجاد درخت آتش زنه براى بيابان گردان ; بيانگر مبرّا بودن ساحت او از نقص و كاستى

أفرءيتم ما تمنون . .. فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح} بر مطالب آيات پيشين، نشانگر مطلب ياد شده است.

خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان

كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند ، مخلوق خدا و جلوه هايى از قدرت او

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

{أنعام} به معناى شتر، گاو و گوسفند است و جمله {ممّا علمت أيدينا} كنايه از قدرت خدا مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام بيان جلوه هاى آن در طبيعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 9

9 - آفرينش چهارپايان و جفت قرار دادن آنها ، در خدمت منافع آدمى

جعل لكم . .. و من الأنع_م أزوجًا

خلقت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 3

3 - حوا ، قبل از سكونت آدم ( ع ) در بهشت ، آفريده شده بود .

اسكن أنت و زوجك الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 6،7

6 _ خداوند ، آفريننده همسر اولين

انسان ( حضرت آدم ) ، از او

خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها

برداشت فوق بر اين مبناست كه {من} نشويّه باشد ; يعنى: آفرينش حوّا از آدم نشأت گرفته است. صدر آيه كه فرمود: {من نفس} و نفرمود: {من نفسين} اين معنا را تأييد مى كند. مؤيّد برداشت فوق، فرمايش امام صادق (ع) است كه فرمود: اِنّ اللّه خلق آدم من الماء و الطين ... و خلق حوّا من آدم ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 337، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 434، ح 16.

7 _ خداوند ، آفريننده همسر اولين انسان ( حضرت آدم ) از جنس او

و خلق منها زوجها

مؤيّد برداشت فوق، فرمايش امام باقر (ع) به نقل از رسول اللّه (ص) است كه درباره خلقت حوّا فرمود: اِنّ اللّه تبارك و تعالى قبض قبضةً من طين فخلطها بيمينه . .. فخلق منها آدم و فضلت فضلة من الطين فخلق منها حوّا.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 216، ح 7 ; نورالثقلين، ج 1، ص 429، ح 6.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 3

3 _ خداوند ، همسر آدم ( حوا ) را از او آفريد .

جعل منها زوجها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {منها} نشويه باشد. بر اين مبنا {جعل منها زوجها} بيانگر اين است كه آدم(ع)، منشأ خلقت حوا بوده است.

خلقت حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 35 - 3

3- بهشت اصحاب اليمين و حوريان آن ، از پيش آفريده شده است .

إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً

به

كارگيرى فعل ماضى {أنشأناهنّ}، بيانگر مطلب ياد شده است.

خلقت خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 10

10 - قبل از انسان ها ، پديده هاى ديگرى چون گِل ( آب و خاك ) آفريده شده بودند .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين

خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 10

10 _ خورشيد و ماه و ستارگان ، آفريده هاى خداوند و مقهور امر و اراده او

خلق السموت . .. و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بأمره

كلمه {الشمس} و ما بعد آن، عطف به {السموت} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 7

7 _ آفرينش خورشيد و ماه و متفاوت قرار داده شدن آن دو در درخشندگى ، جلوه هاى حكمت خدا و بر پايه حق و هدفى مشخص

هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً . .. ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق

{حق} در مقابل {باطل} (بيهوده) است ; يعنى، خداوند ماه و خورشيد را بيهوده و بى هدف نيافريده، بلكه آفرينش آنها بر پايه حق و هدف خاصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 5،9،10

5 _ خداوند در

آسمان ها خورشيد آفريد .

و جعل فيها سراجًا

{سراج} به معناى چراغ است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ به قرينه آمدن {القمر} (ماه) _ خورشيد است; چنان كه در آيه 16 سوره نوح به خورشيد سراج گفته شده است (و جعل الشمس سراجًا).

9 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، جلوه اى از بركات و خيرات خداوند .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

10 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

برداشت فوق، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه در مقام محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى

است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 18،20

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

خلقت در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 14

14- تمامى انسان هايى كه بر روى زمين پديدار مى شوند ، در گذشته آفريده شده اند . *

و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جمله حاليه {و لم تك شيئًا} ممكن است ناظر به زمانى باشد كه انسان ها آفريده نشده بودند، در اين صورت {خلقتك من قبل} ناظر به عالم ذرّ خواهد بود; يعنى، درگذشته ما تو را از هيچ و بدون اسباب متعارف آفريديم، حال چگونه از به وجود آمدن يحيى از پدر و مادرى پير و عقيم شگفت زده مى شوى.

خلقت درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 1،2

1 - ايجاد و آفرينش درخت آتش زنه ، خارج از قلمرو توانايى بشر

ءأنتم أنشأتم شجرتها

2 - تنها خداوند ، قادر بر آفرينش درخت آتش زنه

أم نحن المنش_ون

مسند محلى به

{ال} {المنشئون} مفيد حصر است.

خلقت دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

خلقت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 15

15 - { عن الأحول . قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن الروح التى فى آدم ( ع ) قوله : فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى } قال : ه_ذه روح مخلوقة . . . ;

احول گويد: از امام صادق(ع) از روح آدم(ع) در آيه {فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى} سؤال كردم، فرمود: اين روح مخلوق و آفريده خدا است; [نه اين كه از خدا جدا شده باشد]}.

خلقت روح انسان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 5

5- خلقت بدن انسان ، مقدم بر روح اوست .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه ذكر {نفخت} پس از ذكر تسويه بدن، ممكن است اشاره به تقدم خلقت بدن بر روح داشته باشد.

خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3،7

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

3 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، از نشانه هاى قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

7 _ آفرينش شب و روز ، تنها براى انسان هاى برخوردار از روح سپاس گزارى ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن

يذّكّر أو أراد شكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5،10

5 - پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 8

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 2

2 - آفرينش زمين به گونه اى مناسب براى زندگانى ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم الأرض فرشاً

{الذى جعل . ..} صفت دوم براى {ربكم} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 3

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، حاوى نشانه هايى بر توحيد و حاكى از رحمانيت و رحيميت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى خلق السموت

و الأرض ... لأيت

آيه مورد بحث - به قرينه آيه قبل - در مقام استدلال بر توحيد و رحمانيت و رحيميت خداوند است و لذا مقصود از {آيات} در ذيل آيه، نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2،8

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

8 _ پديده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرينش آسمانها و زمين

الحمد للّه الذى خلق السموت . .. و جعل الظلمت و النور

در اين آيه آفرينش آسمان و زمين با فعل {خلق} بيان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل {جعل} استفاده شده است. توجيه اين تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرينش نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1،4

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

4 _ خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين ( نظام هستى ) با استيلا بر عرش ، به تدبير امور آنها پرداخت .

ثم استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 7 - 16

16_ { عن محمد بن مسلم قال : قال لى أبوجعفر ( ع ) : كان كل شىء ماءاً و كان عرشه على الماء ، فأمر الله عز ذكره الماء فاضطرم ناراً ثم أمر النار فخمدت فارتفعت من خمودها دخان فخلق الله عزوجل السم_وات من ذلك الدخان و خلق الله عزوجل الأرض من الرّماد . . . ;

محمدبن مسلم گويد: امام باقر(ع) به من فرمود: همه چيز آب بود و عرش خدا بر آب قرار داشت; پس خداى عزّ ذكره به آب امر كرد، پس آن آب آتشى برافروخته شد، سپس آتش را امر كرد خاموش شود و خاموش شد، پس بر اثر خاموشى آتش دودى از آن برخاست; آن گاه خداوند آسمانها را از آن دود آفريد و زمين را از خاكستر آفريد . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 2

2- آفرينش آسمان ها و زمين دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 2

2- كره زمين در بدو پيدايش ، داراى حجم گسترده اى نبوده است . *

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى

{بسط} و {جرّ} است و مراد از آن در آيه فوق، مى تواند توسعه حجمى زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 4،7

4- آفرينش حق مدار آسمان ها و زمين ، گواه وحدانيت خدا و نبود شريك براى او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون . خلق السم_وت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشر

جمله {خلق السماوات و الأرض} به منزله تعليل براى مضمون {لا إل_ه إلاّ أنا} در آيه قبل است.

7- آفرينش آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) دليلى بر قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش

أتى أمر الله . .. خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جمله {خلق السماوات . ..} مى تواند به منزله تعليلى براى روشن نمودن قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 1

1- شياطين ، فاقد كمترين دخالت و نظارت در كار آفرينش آسمان ها و زمين و نيز خلقت خودشان اند .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض و لاخلق أنفسهم

{إشهاد} يعنى، ديگرى را به شهادت و حضور خواندن. نفى شاهد گرفته شدن شياطين در آفرينش آسمان ها و زمين و خلقت خود آن ها، كنايه از آن است كه آنان، هيچ نقشى در الوهيت و تدبير جهان نداشته اند تا در موقع آفرينش، به حضور فراخوانده شده و شاهد خلقت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 7،8

7 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و

. . . ) جلوه اى از رحمانيت خداوند

الذى خلق السم_وت و الأرض . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} مبتدا و {الرحمان} خبر آن باشد; يعنى، آن كسى كه جهان را آفريد، رحمان است و قهراً جهان، جلوه اى از رحمانيتش مى باشد.

8 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از حيات جاويدان خداوند

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت و الأرض

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} صفت براى }الحىّ} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 3

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ،

دليل و نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و آفرينش مجدد انسان ها

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 16،20،23

16 - آفريدن جهان هستى ( آسمان ، زمين ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

23 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و انسان ) ، دليل يكتايى خدا و پوچى معبود هاى ديگر

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... لا إل_ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنى براين ديدگاه است كه جمله {لا إل_ه إلاّ هو} _ كه پس از بحث از خلقت جهان آمده

است _ به منزله نتيجه و جمع بندى آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 2

2 - جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، مخلوق خدا و جلوه قدرت او است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرينش زمين ، آسمان ، انسان و روزى هاى او ، از اوصاف معبود و ربّ حقيقى

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت ذلكم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 3

3 - زمين و چگونگى شكل گيرى و آفرينش آن ، از نزديك ترين و آشكارترين زمينه هاى توجه انسان به خالقيت خداوند

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض

از اين كه خداوند از ميان همه نشانه ها و دلايل، آفرينش زمين را به عنوان دليل خالقيت و آفريدگارى خود ياد كرده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 1،7

1 - خداوند ، پس از آفرينش زمين به سامان دادن آسمان پرداخت .

ثمّ استوى إلى السماء

{إستواء} (مصدر {إستوى}) آن گاه كه با {إلى} متعدى شود، به معناى آهنگ كردن است. {ثمّ} (در {ثمّ استوى}) مى تواند براى ترتيب خارجى و يا ترتيب ذكرى باشد. برداشت بالا بر اساس احتمال اول است.

7 - شكل گيرى

نظام آسمان ها و زمين ، براساس جاذبه ها و قوانين طبيعت *

قالتا أتينا طائعين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {طوعاً} اشاره به حركت طبيعى و {كرهاً} حكايت از حركت قسرى داشته باشد و آيه بيانگر حاكميت حركت طبيعى حلقه هاى تكوين در نظام آسمان ها و زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 11

11 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 2،3

2 - خلقت آسمان ها و زمين ، بدون هيچ گونه سابقه و الگوى پيشين

فاطر السم_وت و الأرض

{فاطر} (از ماده {فطر})به معناى ابداع و آفرينش بدون سابقه نيز آمده است.

3 - آسمان ها و زمين ، پيش از شكل يافتن به وضع موجود به صورت توده اى واحد و متراكم بود .

فاطر السم_وت و الأرض

{فطر} (مصدر {فاطر}) به معناى دريدن و جدا كردن است. به كارگيرى اين ماده مى تواند به اين مطلب اشاره داشته باشد كه آسمان ها، پيش از اين كه به شكل فعلى در آيد به صورت يك توده فشرده و متراكمى بود و سپس با انفجار عظيم از هم جدا و متفرق شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 1،7

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و جانداران ، از نشانه هاى روشن خدا و قدرت او است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و ما

بثّ فيهما من دابّة

7 - آفرينش آسمان ها ، زمين و موجودات زنده ، تنها بخشى از آيات الهى است .

و من ءاي_ته

با توجه به معناى {من} _ كه براى تبعيض است _ به دست مى آيد كه جهان هستى سرشار از آيات خداوند است و آفرينش آسمان ها و زمين تنها بخشى از آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 5

5- آفرينش بهينه آسمان ها و زمين و ساير موجودات ، نمود عزت و حكمت الهى است .

من اللّه العزيز الحكيم . ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّبالحقّ

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (من اللّه العزيز الحكيم)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 4

4- آفرينش توانمندانه آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، دليل قدرت او بر تجديد حيات مردگان

اللّه الذى خلق . .. و لم يعى بخلقهنّ بق_در على أن يحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 3،6

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، نمودى از قدرت عظيم الهى

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض

به قرينه آيات پيشين _ كه بيان كننده قدرت قاهره الهى بود _ و نيز به قرينه ذيل آيه (و ما مسّنا من لغوب) طرح مسأله آفرينش آسمان و زمين براى نماياندن قدرت الهى است.

6 - خلقت آسمان ها و زمين بدون كم ترين زحمت و دشوارى ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد

خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به اين كه سياق عمده آيات پيشين، در اثبات معاد بود; طرح خالقيت خدا و آسان بودن خلقت براى او، مى تواند بيانگر امكان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 9،11،14

9 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، جلوه اى روشن و نشانه اى گوياى از قدرت بى پايان خداوند

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير

11 - آفرينش آسمان ها و زمين ، جلوه اى روشن و نشانه اى گويا از علم مطلق و همه جانبه خداوند است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا ... أنّ اللّه قد أحاط بكلّ شىء علمًا

14 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، نشانه تحقّق وعده هاى خداوند به برپايى قيامت و وجود بهشت و جهنّم است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر ... اللّه الذى خلق

يادآورى خلقت آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها _ پس از ذكر دو گروه دوزخيان و بهشتيان در آيات گذشته _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 5

5 - گستردگى و پهناورى كنونى زمين ، پس از گذشتن چندى از آفرينش نخستين آن بوده است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

{جعل} در چند معنا به كار مى رود; از جمله آنها، تغيير دادن از صورت

و حالتى به صورت و حالتى ديگر است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 2

2 - زنان ، همسان با مردان ، خلق شده اند .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

از قيد {من أنفسكم} استفاده مى شود كه خلق زنان، همسان مردان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 4

4 - زنان چونان مردان ، بى هيچ امتياز و تبعيضى ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى اند .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 8

8 - آفرينش زن و مرد از جنس واحد ، لطف الهى نسبت به آدميان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

آيه شريفه در مقام امتنان و ذكر نعمت هاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 6

6 - همگونى مرد و زن در اصل خلقت ( نطفه )

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة إذا تمنى

خلقت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 14

14- پديدار شدن حيات بر روى زمين ، جلوه اى از قدرت لايزال خداوند است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا . .. و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

خلقت سايه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 81 - 1

1- آفرينش موجوداتى كه خاصيت سايبانى براى انسان داشته باشد ، به قدرت خداست .

و الله جعل لكم ممّا خلق ظل_لاً

خلقت ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 10

10 _ خورشيد و ماه و ستارگان ، آفريده هاى خداوند و مقهور امر و اراده او

خلق السموت . .. و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بأمره

كلمه {الشمس} و ما بعد آن، عطف به {السموت} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 4،9،10

4 _ خداوند در آسمان ها ، ستارگانى را آفريد .

الذى جعل فى السماء بروجًا

9 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، جلوه اى از بركات و خيرات خداوند .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

10 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

برداشت فوق، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه در مقام محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 7

7 - ناتوانى غيرخدا از پديد آوردن علايم راهنما ( چون ستارگان ) و عوامل نويدبخش و رحمت آفرين ( چون باد و باران ) به گستردگى پهنه زمين

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر . .. أءل_ه مع اللّه

از ارتباط {من يهدى} با {أءل_ه مع اللّه} استفاده

مى شود كه تنها خداوند، قادر به ايجاد عواملى است كه انسان را در ظلمت هاى شب در سراسر زمين (خشكى و دريا) هدايت كند و باران رحمت را در پى بادهاى مژده دهنده به دورترين نقاط برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 17

17 - سامان دادن آسمان هاى هفتگانه ، تدبير امور آنها و آفرينش ستارگان و نگهبانى از آسمان ها ، جلوه اى از ربوبيت خدا و نشانه يكتايى او در تدبير هستى است .

ذلك ربّ الع_لمين . .. فقض_هنّ سبع سم_وت

خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3،7

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

3 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، از نشانه هاى قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار

خلفة

7 _ آفرينش شب و روز ، تنها براى انسان هاى برخوردار از روح سپاس گزارى ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 8

8 - ناتوانى غيرخدا ، بر ايجاد شب ، در صورت اراده خدا بر ثابت قرار دادن روز

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5،10

5 - پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع

شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند ، مخلوق خدا و جلوه هايى از قدرت او

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

{أنعام} به معناى شتر، گاو و گوسفند است و جمله {ممّا علمت أيدينا} كنايه از قدرت خدا مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام بيان جلوه هاى آن در طبيعت است.

خلقت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 1

1- شياطين ، فاقد كمترين دخالت و نظارت در كار آفرينش آسمان ها و زمين و نيز خلقت خودشان اند .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض و لاخلق أنفسهم

{إشهاد} يعنى، ديگرى را به شهادت و حضور خواندن. نفى شاهد گرفته شدن شياطين در آفرينش آسمان ها و زمين و خلقت خود آن ها، كنايه از آن است كه آنان، هيچ نقشى در الوهيت و تدبير جهان نداشته اند تا در موقع آفرينش، به حضور فراخوانده شده و شاهد خلقت باشند.

خلقت طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 5

5- پيدايش و كارايى مظاهر طبيعت ، متّكى به مشيّت و نيروى الهى است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

خلقت ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5

5 -

پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

خلقت عالمانه آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 11

11 - آفرينش آسمان هاى هفتگانه و مواهب زمين ، آفرينشى عالمانه است .

هو الذى خلق . .. و هو بكل شىء عليم

خلقت عالمانه آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 2،5

2- آفرينش جهان ، آفرينشى عالمانه و آگاهانه است .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {العليم} صفت براى {الخلّ_ق} باشد.

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش عالمانه جهان است .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

خلقت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 17،18

17_ { عن على بن الحسين ( ع ) قال : إن الله عزوجل خلق العرش . . . من أنوار مختلفة فمن ذلك النور نور أخضر . . . و نور أصفر . . . و نور أحمر . . . و نور أبيض . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. همانا خداى عزوجل عرش را ... از نورهاى گوناگون خلق كرد كه از اين نورها نور سبز بود ... و نور زرد ... و نور سرخ ... و نور سفيد ...}.

18_ { عن على ( ع ) . . . خلق [ الله ] عرشه من نوره و جعله على

الماء . . . و ذلك قوله : { و كان عرشه على الماء . . . } ;

از امام على(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. [خداوند] عرش خود را از نور خويش آفريد و آن را بر آب قرار داد ... و اين است قول خدا كه مى فرمايد: {و كان عرشه على الماء ...}.

خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 14،17

14 _ حضرت عيسى ( ع ) ، مخلوق و مملوك خداست ، نه خدا و فرزند خدا .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته

برخى بر آنند كه مراد از {كلمة اللّه} همان كلمه {كن} است كه خداوند با آن مخلوقات را ايجاد مى كند و از جمله با اين كلمه، حضرت مسيح(ع) را ايجاد كرد.

17 _ حضرت عيسى ( ع ) ، نفخه الهى است كه در حضرت مريم دميده شد . *

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

كلمه {روح} عطف بر {كلمته} است و به مقتضاى عطف، {روح منه} مى تواند به جمله {القها الى مريم} توصيف گردد ; يعنى {. .. و روح منه القها الى مريم} و در اين صورت _ چنانچه برخى از مفسران گفته اند _ {روح} به معناى نفخه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 13،28

13 _ مسيح ( ع ) ، فاقد پدر

هو المسيح ابن مريم . .. المسيح ابن مريم و امه

28 _ خلقت ويژه حضرت مسيح ( ع

) ، نبايد موجب پيدايش شبهه الوهيت در مورد وى گردد .

لقد كفر الذين . .. يخلق ما يشاء

گويا جمله {يخلق ما يشاء}، در رد پندار كسانى است كه به خاطر نحوه خاص آفرينش حضرت مسيح(ع)، قائل به الوهيت وى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرينش انسان هايى فرشته صفت هم چون عيسى ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

گروهى از مفسران منظور از اين آيه را، ايجاد انسان هايى فرشته صفت دانسته اند كه در صدد رفع استبعاد مشركان نسبت به قدرت ويژه انسان هايى هم چون عيسى(ع) كه مى توانست مردگان را زنده كند و بيماران را شفا بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 3

3 - آفرينش عيسى ( ع ) ، دليلى بس روشن و آشكار بر امكان برپايى قيامت

و لمّا ضرب ابن مريم . .. و إنّه لعلم للساعة

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مقصود از آيه شريفه اين باشد كه آفرينش شگفت عيسى(ع) به وسيله خداوند نشانگر قدرت و توانايى او بر برپايى قيامت است.

خلقت كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام

ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

خلقت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 3

3- خداوند ، در زمين كوه هاى ثابت و استوار پديد آورد .

و ألقينا فيها روسى

{رواسى} (جمع راسية) به معناى ثابت و استوار است و مراد از آن در اين آيه، كوهها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 4

4- آفرينش كوه ها به گونه اى كه قابل پناه گرفتن براى انسان باشد ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من الجبال أكن_نًا

خلقت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند ، مخلوق خدا و جلوه هايى از قدرت او

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

{أنعام} به معناى شتر، گاو و گوسفند است و جمله {ممّا علمت أيدينا} كنايه از قدرت خدا مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه

در مقام بيان جلوه هاى آن در طبيعت است.

خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 10

10 _ خورشيد و ماه و ستارگان ، آفريده هاى خداوند و مقهور امر و اراده او

خلق السموت . .. و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بأمره

كلمه {الشمس} و ما بعد آن، عطف به {السموت} است.

خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 7

7 _ آفرينش خورشيد و ماه و متفاوت قرار داده شدن آن دو در درخشندگى ، جلوه هاى حكمت خدا و بر پايه حق و هدفى مشخص

هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً . .. ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق

{حق} در مقابل

{باطل} (بيهوده) است ; يعنى، خداوند ماه و خورشيد را بيهوده و بى هدف نيافريده، بلكه آفرينش آنها بر پايه حق و هدف خاصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 7،9،10

7 _ خداوند در آسمان ها ، ماه تابان را آفريد .

جعل فى السماء . .. قمرًا منيرًا

9 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، جلوه اى از بركات و خيرات خداوند .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

10 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

برداشت فوق، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه در مقام محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

10 - آفرينش انسان ، دريا

، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 18،20

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

خلقت مراتع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 3

3 - آفرينش چراگاه ها ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى

خلقت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 2

2 - زنان ، همسان با مردان ، خلق شده اند .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

از قيد {من أنفسكم} استفاده مى شود كه خلق زنان، همسان مردان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 4

4 - زنان چونان مردان ، بى هيچ امتياز و تبعيضى ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى اند .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 -

8

8 - آفرينش زن و مرد از جنس واحد ، لطف الهى نسبت به آدميان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

آيه شريفه در مقام امتنان و ذكر نعمت هاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 6

6 - همگونى مرد و زن در اصل خلقت ( نطفه )

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة إذا تمنى

خلقت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 7

7- وجود ملائكه و مراحل مقدماتى پيدايش آنها و كارهايى كه از آنان صادر مى شود ، همه مملوك خداوند و در احاطه قدرت او است . *

له ما بين أيدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك

گفته شده است: {ما بين أيدينا} (آنچه پيش روى ما است) اشاره به آثار وجودى ملائكه و {ما خلفنا} (آنچه پشت سر نهاده و از آن گذشتيم) اشاره به عناصر اوليه و مقدمات پيدايش آنها و {ما بين ذلك} (آنچه هم اكنون وجود دارد) اشاره به هستى آنان دارد. اين توجيه و تفسير با نوع ملائكه _ كه زمان و مكان درباره آنان بى معنا است _ تناسب دارد.

خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 12

12 _ آفرينش موجودات زمين و آسمان هاى هفتگانه ، دليل توانايى خدا بر زنده كردن مردگان است .

ثم يحييكم ثم إليه ترجعون. هو الذى خلق لكم ... فسويهن سبع سموت

جمله {هو الذى . ..} مى تواند مرتبط با ذيل آيه قبل باشد و نيز

مى تواند با صدر آن آيه در ارتباط باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 9

9 - خداوند ، در ايجاد اشيا بى نياز از استخدام وسايط است .

إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 13

13 - خداوند احياء كننده زمين ، ايجاد كننده موجودات زنده در آن و منتشر سازنده آنها در سراسر گيتى است .

فأحيا به الأرض . .. و بث فيها من كل دابة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 9

9 _ آفرينش موجودات در جهت برخوردارى آنها از رحمت خداوند

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه كتب على نفسه الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 10،11

10 _ ايجاد و استمرار بقاى موجودات به دست خداوند است.

فاطر السموت و الأرض و هو يطعم

11 _ آفرينش و تأمين نيازمنديهاى موجودات، از شؤون ولايت مطلقه الهى است.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 4

4 _ پديد آمدن موجود زنده از دل مردگان و مرده از دل زندگان، قانونى مستمر در طبيعت است.

يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى

جمله {يخرج الحى}، كه جمله اى است فعليه و با فعل مضارع آغاز شده،

دال بر استمرار و تجديد است. همچنين جمله دوم (مخرج الميت ... )، كه به صورت اسميه آمده، دال بر دوام و ثبوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 10

10 _ پيدايش مستمر و بىوقفه موجودات جاندار از پديده هاى بى جان و موجودات بى جان از پديده هاى جاندار ، از نشانه هاى ربوبيت خدا

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 11

11- آفرينش موجودات و تأمين نيازمندى هاى جسمى و روحى آنان ، دليل بر توحيد ربوبى و خالقيت خداوند است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقهالكم ... إن

آوردن كلمه {ربّ} بعد از بيان آفرينش آسمانها و زمين و آفرينش انسان و حيوانات از سوى خداوند، بيانگر توحيد ربوبى است; كما اينكه اسناد آفرينش همه موجودات به خود بيان توحيد در خالقيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 12 - 4

4- وجود يافتن پديده ها در عالم غيبت ، به فعليّت رسيدنِ علمِ الهى است .

ثمّ بعثن_هم لنعلم أىّ الحزبين

روشن است كه خداوند، بر همه چيز آگاه است و ابعاد زمان و مكان، مانعى در برابر علم الهى نيست. بنابراين، {لنعلم} بايد معنايى داشته باشد كه با اين اصل كلّى و مسلّم تنافى نداشته باشد. يكى از وجوه اين است كه مراد از {علم} در {لنعلم} فعليّت يافتن علم خداوند باشد; يعنى،

آنچه خداوند به واقع شدن آن عالم است، واقع شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 3

3- خداوند ، هر چه بخواهد ، وجود خواهد يافت .

ما شاء اللّه

{ما} در {ما شاء اللّه} موصول و مبتدا است و خبر آن {كائن} يا چيزى نظير آن است. معناى جمله، چنين است: {آنچه را خدا خواسته است خواهد شد.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 11

11- هيچ فاصله اى بين فرمان الهى بر تحقق چيزى و محقق شدن آن وجود ندارد .

يقول له كن فيكون

عطف {يكون} به وسيله {فاء} بر نبودن هيچ فصلى بين تعلق اراده الهى و تحقق مورد اراده، دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 6،11

6 - وجود حساب و اندازه ، در آفرينش موجودات

أعطى كلّ شىءء خلقه

11 - خلقت همه موجودات هستى و هدايت آنها ، برهان ربوبيت خدا است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

تفصيل كلام موسى(ع)، به برهانى منطقى و محكم بازگشت دارد كه صورت آن آن چنين است: {اللّه ربّ لأنّه خالق و هاد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 6

6 - فرايند پيدايش مستمر موجودات و بازگشت آنان به حالت قبلى ، نمودى از قدرت خداوند است .

كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

عطف {يعيد} بر فعل {يبدئ} نشان مى دهد كه تمام موجودات، پس از خلق شدن، باز به حالت سابق شان برمى گردند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 3

3 - عرصه طبيعت ، مظهر قدرت نمايى خداوند در ايجاد پديده ها است .

سيروا فى الأرض فانظروا كيف بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 1

1 - آفرينشِ نخستِ موجودات و بازگرداندن مجدد آنها ، تنها به دست خداوند است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

{خلق} حاصل مصدر و {ال} در آن، براى جنس است، بنابراين، دلالت بر همه پديده ها مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 8

8 - احياى زمين مرده و فاقد حيات و پديد آوردن موجودات زنده در اين كره ، دليل قدرت خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز رستاخيز

واللّه الذى أرسل الري_ح . .. فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 10

10 - آفرينش انبوه پديده هاى جهان و آگاهى همه جانبه از احوال آنها ، دليل و شاهد توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز قيامت

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم بلى و هو الخلّ_ق العليم

يادآورى آفرينش و علم گسترده خداوند، در پايان آيه و در شرايطى كه آيه شريفه در مقام بيان توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است; مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 82 - 1،2

1 -

خداوند هر چيزى را اراده كند ، با گفتن { باش } و { به هستى درآ } ، آن را پديد مى آورد .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

2 - خداوند در آفرينش پديده ها ، از هرگونه ابزار و وسايل و كمك و هم فكرى ، بى نياز است .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

قصر در {إنّما أمره. ..} قصر اضافى است. اين عبارت در مقابل عقيده منكران معاد ادا شده است; زيرا آنان تجديد حيات انسان ها از استخوان هاى پوسيده و پراكنده را، امرى غير ممكن مى دانستند; چرا كه بر اين تصور بودند كه جمع كردن استخوان هاى پوسيده و پراكنده و دميدن حيات در آن، نياز به ابزار، وسايل، كمك و هم فكرى ديگران داردو بايدوقت و زمانِ بسيارى صرف شود و خداوند از انجام چنين كارى ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 1،7

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و جانداران ، از نشانه هاى روشن خدا و قدرت او است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و ما بثّ فيهما من دابّة

7 - آفرينش آسمان ها ، زمين و موجودات زنده ، تنها بخشى از آيات الهى است .

و من ءاي_ته

با توجه به معناى {من} _ كه براى تبعيض است _ به دست مى آيد كه جهان هستى سرشار از آيات خداوند است و آفرينش آسمان ها و زمين تنها بخشى از آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى

- 42 - 49 - 5

5 - حاكميت مطلق خداوند در جهان هستى ، پشتوانه اجراى مشيت وى در آفرينش موجودات

للّه ملك السم_وت و الأرض يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 3

3 - آفرينش انواع موجودات هستى ، نمودى از عزت و دانايى مطلق الهى است .

خلقهنّ العزيز العليم . .. و الذى خلق الأزوج كلّها

{أزواج}، ممكن است به معناى {اصناف} باشد. ارتباط اين آيه با دو آيه قبل، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 5

5- آفرينش بهينه آسمان ها و زمين و ساير موجودات ، نمود عزت و حكمت الهى است .

من اللّه العزيز الحكيم . ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّبالحقّ

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (من اللّه العزيز الحكيم)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 1

1_ راه نيافتن عجز و خستگى در خداوند ، به خاطر آفرينش موجودات

أفعيينا بالخلق الأوّل

از استفهام انكارى (أفعيينا بالخلق)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 1

1 - خداوند ، اشيا را جفت ( نر و ماده ) آفريده است .

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 2،4

2 - بى نيازى خداوند به زمان ، براى خلق اشياء

و ما

أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

عبارت {كلمح بالبصر} (مانند چشم به هم زدن) ظاهراً اشاره به سرعت تحقق {امر} دارد; يعنى، به گونه اى است كه ميان فرمان و تحقق شىء هيچ فاصله اى نيست.

4 - تحقق آفرينش اشيا و تقدير و تنظيم آنها ، با صدور يك فرمان از جانب خداوند و بى نياز از بازنگرى *

إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

عبارت {و ما أمرنا} مى تواند نظر به آيه قبل داشته باشد; يعنى، خلقت و اندازه گيرى در دو مرحله صورت نمى گيرد; بلكه با يك فرمان هم آفرينش است و هم تقدير و در اين آفرينش و تقدير تجديد نظر صورت نمى گيرد.

خلقت موجودات سايه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 7

7- پديد آمدن اجسام سايه دار و گردش آن سايه ها ، به دست خداوند است .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل

خلقت موجودات ظريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 12

12 _ عن أبى الحسن(ع) فى حديث: . .. انما قلنا اللطيف للخلق اللطيف و لعلمه بالشىء اللطيف او لاترى إلى اثر صنعه فى النبات اللطيف ... و من الحيوان الصغار ... و ما هو اصغر منها ما لا يكاد تستبينه العيون ... .

از ابوالحسن (امام رضا يا امام هادى عليهما السلام) روايت شده است: . .. اطلاق وصف {لطيف} بر خداوند به سبب آن است كه آفريننده اشيايى لطيف است و به

اشياى لطيف علم دارد. آيا نشانه آفرينش او را در گياهان لطيف، حيوانات ريز و كوچكتر از آنها كه به چشم نمى آيد مشاهده نمى كنى ... ؟

خلقت نخستين آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 6

6- آسمان بسان خلقت نخستين خود ، پس از در هم پيچيده شدن مجدداً شكل خواهد گرفت .

كما بدأنا أوّل خلق نعيده

برداشت برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {نعيده} اشاره به آفرينش آسمان پس از در هم پيچيده شدن آن باشد و نه تمامى مخلوقات.

خلقت نخستين آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 5،7،10

5- خداوند ، مخلوقات نابود شده در آستانه قيامت را ، بسان آفرينش نخستين آنها باز خواهد آفريد .

كما بدأنا أوّل خلق نعيده

7- چگونگى پيدايش مجدد جهان ، در آستانه برپايى قيامت ، مانند آفرينش نخستين آن است .

كما بدأنا أوّل خلق نعيده

10- قدرت خداوند بر خلقت آغازين نظام آفرينش ، نشانگر قدرت او بر آفرينش دوباره آن است .

يوم نطوى . .. إنّا كنّا ف_علين

تشبيه {كما} مى تواند براى اصل خلقت جهان و آفرينش مجدد آن باشد; يعنى، همان گونه كه ما توانستيم جهان را در آغاز پديد آوريم، دوباره نيز مى توانيم به وجود آوريم. گفتنى است جمله تأكيدى {إنّا كنّا فاعلين}، بيانگر اين است كه اصل آفريدن دوباره جهان، مورد انكار بوده و آيه شريفه در صدد بيان امكان آفرينش مجدد است.

خلقت نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

29 - 11

11 - آفرينش آسمان هاى هفتگانه و مواهب زمين ، آفرينشى عالمانه است .

هو الذى خلق . .. و هو بكل شىء عليم

خلقت نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5

5 - پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

دعوت به مطالعه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 4

4 - فراخواندن خداوند ، به مطالعه درباره مبدأ و مراحل تكوين انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

دلايل خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 15

15 - توانايى مطلق خداوند بر انجام هر كارى ، دليلِ امكان آفرينش پديده هاى نو و توسعه جهان طبيعت

يزيد فى الخلق ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه على كلّ شىء قدير}، تعليل براى جمله {يزيد فى

الخلق ما يشاء} مى باشد.

ذكر خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 5

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و عالم آخرت ، با توجه به مخلوق خدا بودن آسمان و زمين

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم

استفهام در {أفلم} تعجيبى است و دلالت مى كند بر اين كه كفر به آخرت و انكار معاد، با توجه به اين كه آسمان و زمين در احاطه خدا قرار دارند، امر شگفت آورى است.

ذكر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 3

3- قصه خلقت انسان از گِلى بد بو ، خشكيده و متغير ، شايسته ياد و يادآورى

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 3

3 - داستان آفرينش انسان و مجادله و گفتوگوى فرشتگان با خداوند در اين باره ، شايان ياد و يادآورى است .

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه {إذ} متعلق به فعل مقدر همچون {أذكر} باشد.

ذكر خلقت انسان بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 4

4- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگويى قصه خلقت انسان براى پيامبر ( ص )

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

ذكر خلقت انسانها

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 4

4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .

فما يكذّبك بعد بالدين

حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!

ذكر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 5

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و عالم آخرت ، با توجه به مخلوق خدا بودن آسمان و زمين

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم

استفهام در {أفلم} تعجيبى است و دلالت مى كند بر اين كه كفر به آخرت و انكار معاد، با توجه به اين كه آسمان و زمين در احاطه خدا قرار دارند، امر شگفت آورى است.

ذكر عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 1،4

1 - تحقيق درباره منشأ آفرينش انسان و توجّه به عنصر اوليه جسم وى ، زمينه ساز باور به امكان احياى دوباره او است .

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

جمله {إنّه على رجعه لقادر} _ در آيات بعد _ بيانگر آن است كه آنچه از اين آيه به بعد مطرح شده، آماده سازنده ذهن انسان براى باور

به امكان معاد است.

4 - لزوم تحقيق درباره منشأ آفرينش انسان و كشف عنصر اصلى در پيدايش جسم او

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

ذكر مبدأ خلقت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 4

4 - توجه به مبدأ پيدايش بشر و سير تكوين او ، راهنماى انسان ها به مسأله معاد

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

مطلب ياد شده، از يادآورى مسأله پيدايش بشر براى منكران قيامت استفاده مى شود.

زمان خلقت آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 4

4_ پيش از آفرينش آسمان ها و زمين ، هستى منحصر به آب بود .

و كان عرشه على الماء

{عرش} به معناى تخت پادشاه مى باشد و در آيه، كنايه از سيطره و حكومت است و جمله {وكان عرشه على الماء} به دليل وجود {كان} به اين معناست كه: خداوند، آسمانها و زمين را آفريد در حالى كه پيش از آن، بر آبها سيطره وحكومت داشت. اين معنا مى رساند كه آب، پيش از آسمانها و زمين تشكيل دهنده هستى بوده است.

زمينه بينش پوچى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 4

4 - انكار معاد ، مستلزم بيهوده شمردن آفرينش انسان

أنّما خلقن_كم عبثًا و أنّكم إلينا لاترجعون

زمينه خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 10

10- آفرينش جهان و انسان و برآوردن نياز هاى او ، مقتضاى رأفت و رحمت پروردگار است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا

يشركون ... خلق الإنس_ن ... إن ربّكم لرءوف رحيم

زمينه خلقت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 2

2 - تأثير قرار گرفتن نطفه مرد ( منى ) در رحم زن ، در پيدايش و تكوين فرزند

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

برداشت ياد شده را مى توان از تعبير {من منىّ يمنى} (از منى ريخته شده در رحم) استفاده كرد.

زمينه خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش موجودات و هدايت آفريده ها به كمال وجودى آنها است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7

7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل هاى مختلف ، عامل پيدايش موجودات زنده و جريان مستمر مرگ و حيات در زمين

يحى و يميت و له اختل_ف الّيل و النهار

ذكر {اختلاف شب و روز} پس از بيان مرگ و حيات مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

زمينه خلقت نيروهاى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 19

19 - علم و حكمت ازلى خداوند ، پشتوانه آفرينش قواى هستى و به كارگيرى بهينه آن

و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عليمًا حكيمًا

تعبير {و كان اللّه عليماً حكيماً} در پايان آيه شريفه، مى رساند كه فتح مؤمنان و انزال سكينه بر آنان و بهره گيرى از جنود

آسمان ها و زمين، در پرتو علم و حكمت ازلى صورت مى گيرد; زيرا نفس تكوّن جنود و نيز بهره گيرى از آنها در موارد مختلف، نيازمند علم و حكمت گسترده است.

زيبايى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 5

5 - انسان ها ، از نظر ظاهر و باطن و صورت و سيرت ، زيبا و نيكو آفريده شده اند .

فأحسن صوركم

{صورت} عبارت است از هيئت هر شيئى كه با آن، از ديگر اشيا جدا و ممتاز مى گردد و شامل شكل ظاهرى و هويت باطنى آن مى شود (اقتباس از مفردات راغب).

سختى خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

سختى خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 4

4 - آفرينش جهانى سخت تر از آفرينش انسان ، ( آسمان ها ، زمين و فرشتگان ) گواه قدرت خداوند بر آفرينش مجدد انسان ها در قيامت و آسان و ممكن بودن آن براى او است .

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

برداشت ياد شده از آن جا است كه روى سخن آيه شريفه مشركان اند; آنان كه منكر معاد بوده

و آفرينش مجدد انسان ها را از خاك، امرى بعيد و بسيار سخت و ناممكن مى شمردند و {أءذا مِتنا و كنّا ترابا و عظاما أءنا لمبعوثون}، (آيه 16 همين سوره).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

سختى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

سوگند به خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 5 - 3

3 - سوگند خداوند ، به بنيان نهادن آسمان و آفرينش آن

و ما بنيها

حرف {ما} مصدرى بوده و مفاد آيه شريفه، سوگند به {بناكردن آسمان} است. برخى {ما} را موصول دانسته اند; ولى يك نواختى سوگندها _ كه تمامى آنها سوگند به مخلوقات است _ مؤيد مصدرى بودن آن است.

سهولت خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 82 - 4

4 -

آفرينش همه چيز براى خداوند ، امرى سهل و آسان است .

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آفرينش هر چيزى به صرف اراده كردن و خواستن خدا و بى هيچ ابزار و وسايلى، گوياى اين حقيقت است كه آفريدن هر چيزى براى او، سهل و آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 68 - 6

6 - آفرينش همه چيز براى خداوند ، امرى سهل و آسان است .

فإذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آفرينش هر چيزى به صرف تقدير و اراده آن و بى هيچ ابزار و كمكى، بيانگر اين حقيقت است كه براى خداوند متعال، آفريدن هر چيزى سهل و آسان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 3

3 - خلقت اشياء و تحقق بخشيدن به آن ، امرى سهل براى خداوند

إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه عبارت {كلمح بالبصر} اشاره به سهولت داشته باشد.

شگفتى خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 3

3_ آفرينش شگفت ، زيبا و متقن آسمان ، نشانى از قدرت خداوند بر احياى مجدد مردگان

ذلك رجع بعيد . .. أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم كيف بنين_ها

شگفتى خلقت از منى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 -

6 - 3

3 - آفرينش انسان از آب ، شگفت انگيز و نشانه قدرت خداوند بر معاد است .

عليها حافظ . .. خلق من ماء دافق

برداشت ياد شده، با توجه به ارتباط اين آيه با جمله {إنّه على رجعه لقادر} در آيات بعد است.

شگفتى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 9

9 - پديد آمدن موجودى زنده به نام انسان از خاك مرده ، امرى غير منتظره و سزاوار تأمل است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا}ى فجاييه در آيه، مى تواند حكايت از اين حقيقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 6 - 3

3 - آفرينش انسان از آب ، شگفت انگيز و نشانه قدرت خداوند بر معاد است .

عليها حافظ . .. خلق من ماء دافق

برداشت ياد شده، با توجه به ارتباط اين آيه با جمله {إنّه على رجعه لقادر} در آيات بعد است.

شگفتى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 4

4 - زمين آفريده اى شگفت است و پيدايش شيار و رخنه در آن ، بر شگفتى اش افزوده است .

و الأرض ذات الصدع

شگفتى خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 4

4 - شيوه آفرينش شتر ، شگفت آور و داراى زواياى درخور دقّت و تحقيق است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

تكيه بر شناخت ويژگى هاى شتر، يا به جهت فايده هاى فراوان اين

حيوان براى مردم جزيرة العرب است و يا اين كه شتر در بين حيوانات، كمالاتى بى نظير دارد و مى توان آيه شريفه را ناظر به هر دو نكته دانست.

شناخت مراحل خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 2

2 - شناخت مراحل آغازين خلقت انسان ، زمينه ساز پى بردن به تحت مراقبت بودن وى و مايه شناخت قدرت خداوند بر ثبت كردار او است .

عليها حافظ . فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

ارتباط دو آيه، با توجّه به حرف {فاء} در {فلينظر}، بيانگر برداشت ياد شده است.

عبرت از خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 4

4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى

أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون

عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.

عبرت از خلقت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 8

8 - طبيعت ( پيدايش انواع گوناگون جانداران از جسمى مايع و . . . ) ، بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر . و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

جمله {و اللّه خلق. ..} عطف بر جمله {يقلّب اللّه الليل...} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه همان گونه كه گردش و جابه جايى شب و روز

مايه عبرت صاحبان بصيرت است آفرينش انواع جانداران نيز مى تواند چنين تأثيرى داشته باشد.

عبرت از خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 5

5 _ درس آموز بودن آفرينش شب و روز و نظم حاكم بر آن ، به تصميم و اراده انسان براى درس آموختن بستگى دارد .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

آمدن فعل {أراد} در جمله {لمن أراد أن يذّكّر} _ كه در اين جمله به منزله قيد است _ مى رساند كه اراده و تصميم انسان نقش اساسى در درس آموزى و عبرت گيرى او دارد.

عبرت از خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 5

5 _ درس آموز بودن آفرينش شب و روز و نظم حاكم بر آن ، به تصميم و اراده انسان براى درس آموختن بستگى دارد .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

آمدن فعل {أراد} در جمله {لمن أراد أن يذّكّر} _ كه در اين جمله به منزله قيد است _ مى رساند كه اراده و تصميم انسان نقش اساسى در درس آموزى و عبرت گيرى او دارد.

عجز از خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 4

4- ناتوانى بت ها و معبود هاى مشركان ، از آفرينش موجودات زمينى و مشاركت در خلقت و تدبير امور آسمان ها

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

عظمت خلقت آسمان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 1

1 - آسمان ، پديده اى مقاوم تر از جسم انسان ها و آفرينش آن باعظمت تر از آفرينش آنها است .

ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء

استفهام در {ءأنتم} تقريرى است و براى اعتراف گرفتن از مخاطب به كار مى رود. {السماء} ممكن است اشاره به آسمان مشهود باشد و نيز ممكن است اسم جنس بوده و بر تمام آسمان ها قابل تطبيق باشد. {شدّت}، به معناى صلابت و استحكام است. اين وصف درباره جسم و غير جسم به كار مى رود. بنابراين تعبير {أشدّ خلقاً} به معناى استحكام بيشتر در خلقت و يا دشوارتر بودن آفرينش [در نظر مخاطبان ]است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 5 - 4

4 - ساختن آسمان ، كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما بنيها

تعبير {و مابناها} _ سوگند به بانى باشد يا بنا _ نشانگر عظمت هر دو است; زيرا عظمت هر يك، حاكى از عظمت ديگرى است.

عظمت خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 11

11- آفرينش آسمان ها و زمين داراى عظمتى بس فراتر از اعطاى زندگى به انسان ها و ميراندن آنان

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 4

4- بى دقتى و جهل كافران به عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، زمينه ساز انكار

حيات دوباره انسان از سوى آنان است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 3

3 - عظمت آفرينش آسمان ها ، زمين ، فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى

أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

عظمت خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 2

2 - ناچيز بودن آفرينش انسان در مقايسه با آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . )

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

ضمير جمع {هم} در {فاستفتهم} _ به قرينه آيات پيشين _ به كافران و مشركان بازمى گردد و مقصود از {من خلقنا} آسمان ها، زمين، فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت

تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 8

8 - جهان آفرينش ، جلوه اى از قدرت شكست ناپذير و علم گسترده خداوند است .

خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 9

9- عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، نمايانگر قدرت مطلقه خداوند بر هر چيز ; علاوه بر قدرت او بر احياى مردگان

خلق السم_وت و الأرض . .. بلى إنّه على كلّ شىء قدير

از ارتباط بخش هاى اين آيه، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مرحله نخست از آفرينش آسمان ها و زمين، قدرت خداوند بر احياى مردگان استفاده شده است; ولى در مرحله بعد، نتيجه اى كلى تر (قدرت مطلقه الهى) مطرح گرديده است.

عظمت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 5

5 - آفرينش انسان ، آفرينشى بس مهم و با عظمت و مورد توجه ويژه خداوند

ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدىّ

عظمت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 11

11- آفرينش آسمان ها و زمين داراى عظمتى بس فراتر از اعطاى زندگى به انسان ها و ميراندن آنان

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 4

4- بى دقتى و جهل كافران به عظمت آفرينش آسمان

ها و زمين ، زمينه ساز انكار حيات دوباره انسان از سوى آنان است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 3

3 - عظمت آفرينش آسمان ها ، زمين ، فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى

أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 9

9- عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، نمايانگر قدرت مطلقه خداوند بر هر چيز ; علاوه بر قدرت او بر احياى مردگان

خلق السم_وت و الأرض . .. بلى إنّه على كلّ شىء قدير

از ارتباط بخش هاى اين آيه، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مرحله نخست از آفرينش آسمان ها و زمين، قدرت خداوند بر احياى مردگان استفاده شده است; ولى در مرحله بعد، نتيجه اى كلى تر (قدرت مطلقه الهى) مطرح گرديده است.

عظمت خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 4

4 - آفرينش مرد و زن و جنس نر و ماده در ديگر مخلوقات ،

كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما خلق الذكر و الأُنثى

تعبير {و ما خلق} _ چه سوگند به خالق باشد و چه خلقت _ بيانگر عظمت هر دو است; زيرا عظمت هر يك، حاكى از عظمت ديگرى است.

عظمت خلقت مذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 4

4 - آفرينش مرد و زن و جنس نر و ماده در ديگر مخلوقات ، كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما خلق الذكر و الأُنثى

تعبير {و ما خلق} _ چه سوگند به خالق باشد و چه خلقت _ بيانگر عظمت هر دو است; زيرا عظمت هر يك، حاكى از عظمت ديگرى است.

عظمت خلقت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 4

4 - آفرينش مرد و زن و جنس نر و ماده در ديگر مخلوقات ، كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما خلق الذكر و الأُنثى

تعبير {و ما خلق} _ چه سوگند به خالق باشد و چه خلقت _ بيانگر عظمت هر دو است; زيرا عظمت هر يك، حاكى از عظمت ديگرى است.

عظمت خلقت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 3

3 - عظمت آفرينش آسمان ها ، زمين ، فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى

أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

عظمت خلقت موجودات آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 3

3 - عظمت آفرينش آسمان ها ، زمين ،

فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى

أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

عظمت خلقت مؤنث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 4

4 - آفرينش مرد و زن و جنس نر و ماده در ديگر مخلوقات ، كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما خلق الذكر و الأُنثى

تعبير {و ما خلق} _ چه سوگند به خالق باشد و چه خلقت _ بيانگر عظمت هر دو است; زيرا عظمت هر يك، حاكى از عظمت ديگرى است.

عنصر خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 3

3 _ ابليس، آفريده شده از آتشى خاص و آدم، آفريده شده از گلى مخصوص

خلقتنى من نار و خلقته من طين

نكره آمدن {نار} و {طين} حكايت از اين دارد كه آدم و ابليس از گل و آتشى مخصوص آفريده شدند و چنانچه اين معنا در نظر نبود، آن دو كلمه با {ال} جنس آورده مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 10

10- حضرت آدم ( ع ) ، از دو عنصر خاك و آب ( گِل ) آفريده شد .

خلقت طينًا

{طين} در لغت به معناى {خاك آميخته با آب (گِل)} آمده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل آدم از نطفه پس از آفرينش خود وى از عصاره گِل

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين . ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 1

1 _ آب ، خمير مايه و عنصر نخستين آفرينش آدم ( ع )

و هو الذى خلق من الماء بشرًا

درباره كلمه {الماء} در آيه شريفه دو احتمال وجود دارد: 1_ مقصود آب است كه جزئى از ماده اوليه خلقت آدم مى باشد. در اين صورت مقصود از {بشراً} حضرت آدم خواهد بود. 2- مراد منى و نطفه است كه در اين صورت، مقصود از {بشراً} فرزندان آدم; يعنى، نوع انسان ها خواهد بود. برداشت برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 6

6 - آدم ( ع ) ، از گِل آفريده شده است .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين

با توجه به آيات قرآن و واقعيت تاريخى، مراد از {الإنسان} در آيه، آدم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 8

8 - آفرينش آدم ( ع ) از خاك و انسان از نطفه و در قالب زن و مرد ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او است .

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ جعلكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 3

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن

جا است كه جمله {خلقتنى من نار. ..} در مقام تعليل و تبيين براى جمله {أنا خير منه} مى باشد.

عنصر خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 2

2 - آسمان ، پيش از سامان يافتن و شكل گيرى به صورت توده هايى از دود بود .

ثمّ استوى إلى السماء و هى دخان

عنصر خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 5

5_ آب ماده اصلى براى آفرينش آسمان ها و زمين *

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام و كان عرشه على الماء

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط ميان دو جمله {خلق السموات . ..} و {كان عرشه على الماء} است; يعنى، بيان اين معنا كه: پيش از آفرينش آسمانها و زمين، هستى منحصر به آب بود و خداوند بر آنها حاكميت داشت، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند، آن آبهاى پيشين يا قسمتى از آنها را به آسمان و زمين تبديل كرد.

عنصر خلقت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 3،12

3 _ ابليس، آفريده شده از آتشى خاص و آدم، آفريده شده از گلى مخصوص

خلقتنى من نار و خلقته من طين

نكره آمدن {نار} و {طين} حكايت از اين دارد كه آدم و ابليس از گل و آتشى مخصوص آفريده شدند و چنانچه اين معنا در نظر نبود، آن دو كلمه با {ال} جنس آورده مى شد.

12 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. فإن أول من قاس إبليس حين

قال: { خلقتنى من نار و خلقته من طين} فقاس ما بين النار و الطين، و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف فضل ما بين النورين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود آنگاه كه (خطاب به خداوند) گفت: {مرا از آتش آفريده اى و او (آدم) را از گل} و بين آتش و خاك قياس كرد، اگر نورانيت آدم(ع) را با روشنايى آتش مقايسه كرده بود، تفاوت بين آن دو نور را در مى يافت ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 8

8- ابليس ، داراى خلقتى از غير خاك

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 3،4،9

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {خلقتنى من نار. ..} در مقام تعليل و تبيين براى جمله {أنا خير منه} مى باشد.

4 - آتش ، مبدأ و عنصر اوليه خلقت ابليس

خلقتنى من نار

9 - ابليس ، از عنصر و ماده اوليه خلقت خود و انسان آگاهى كامل داشت .

خلقتنى من نار و خلقته من طين

عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 12

12 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. فإن أول من قاس إبليس

حين قال: { خلقتنى من نار و خلقته من طين} فقاس ما بين النار و الطين، و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف فضل ما بين النورين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود آنگاه كه (خطاب به خداوند) گفت: {مرا از آتش آفريده اى و او (آدم) را از گل} و بين آتش و خاك قياس كرد، اگر نورانيت آدم(ع) را با روشنايى آتش مقايسه كرده بود، تفاوت بين آن دو نور را در مى يافت ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 26 - 1،2

1- خداوند ، پديد آورنده انسان ها از گِل خشكيده

و لقد خلقنا الإنسن من صلصل من حمإ مسنون

2- گل خشكيده ، تيره رنگ ، بد بو و متغير ، خمير مايه اصلى آفرينش انسان

و لقد خلقنا الإنس_ن من صلص_ل من حمإ مسنون

{صلصال} در لغت به معناى صداى برخاسته از شىء خشك و {حمأ} گل سياه و بد بو و {مسنون} به معناى متغير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 6

6- خداوند ، انسان را از گِلى خشكيده ، سياه ، بد بو و متغير آفريده است .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

{صلصال} در لغت، به معناى صداى برخاسته از شىء خشك و {حمأ} به معناى گِل سياه و بد بو و {مسنون} به معناى متغير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 -

2،6

2- خداوند ، پس از پديد آوردن بدن انسان با اجزاى متناسب از گِل خشكيده ، در او روح دميد و او را حيات بخشيد .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

6- گِل بد بو ، سياه و خشكيده به انضمام روح الهى ، آغاز پيدايش نخستين انسان

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 2،4،7

2- ابليس ، از ماده اوّليه خلقت انسان ، آگاهى كامل داشت .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

4- ابليس ، با توجه به ماده اوّليه خلقت انسان ، او را شايسته مسجود شدن موجودى چون خود نمى ديد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

تعبير {لم أكن لأسجد} به جاى {لا أسجد} يا {لست أسجد}، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه شيطان، مقام خود را برتر از آدم(ع) مى ديد.

7- خداوند ، انسان را از گِلى خشكيده ، سياه ، بد بو و متغير آفريده است .

لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 4،5،7

4- توجه به پيدايش انسان و آفريده شدن وى از عناصرى بى جان ( خاك ، نطفه ، علقه و مضغه ) ، زداينده هر گونه ترديد در امكان برپايى رستاخيز و قدرت خدا بر بخشيدن حيات دو باره به مردگان

ي_أيّها الناس إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقن_كم . ..ثمّ من مضغة

5- خاك ، مبدأ

نخستين آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 4،6

4 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمايشى است از قدرتمندى و توانايى خداوند بر احياى همه مردگان در روز رستاخيز .

فإنا خلقناكم من تراب. .. و ترى الأرض هامدة... و أنّه يحى الموتى

جمله {و أنّه يحيى. ..} عطف بر {أنّ الله هو الحقّ} و به تقدير {و ذلك بأنّ اللّه يحيى الموتى } مى باشد; يعنى، آن قدرت نمايى ها بدان سبب است كه خداوند مى تواند مردگان را زنده كند.

6 - آفرينش انسان و روياندن انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمودى از قدرت بى كران و نامحدود خداوند

و أنّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 6،8

6 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، يادآور رستاخيز و دليلى گويا بر قطعى بودن برپايى آن .

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {الساعة} به برپايى قيامت و {ذلك} در آيه قبل به خلقت انسان و ايجاد انواع گياهان: إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب. .. فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت} اشاره داشته باشد.

8 - خلقت انسان و رويش انواع گياهان از خاك

بى جان ، نشانگر توانمندى خدا بر احياى مردگان در روز رستاخيز

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... و أنّ اللّه يبعث من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 12 - 2

2 - آفرينش نخستين انسان از عصاره گِل ( خاك آميخته با آب )

و لقد خلقنا الإنس_ن

سياق آيات مورد بحث، نشان مى دهد كه مراد از {انسان}، نوع انسان است كه شامل {حضرت آدم} و غير او مى شود. بنابراين مقصود از {خلق} در اين آيه، آفرينش ابتدايى آدم است كه از {گِل} آفريده شد. آيه بعد نيز، بيانگر آفرينش نسل آدم است كه از نطفه آفريده شده و مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل آدم از نطفه پس از آفرينش خود وى از عصاره گِل

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين . ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 2

2 _ نطفه و منى ، خميرمايه و عنصر نخستين آفرينش انسان

و هو الذى خلق من الماء بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 1،2،3،4،6

1 - از جمله آيات خداوند ، آفريدن انسان ها از خاك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

2 - خداوند ، پديد آورنده انسان ها از خاك است .

خلقكم من تراب

3 - خاك ، مبدأ پيدايش انسان ها است .

و من ءاي_ته أن خلقكم

من تراب

4 - پديدآمدن انسان هاى زنده از دل خاك مرده ، نمودى از پديد آوردن موجود جان دار از موجود بى جان به دست خداوند است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

6 - پديد آوردن موجودى زنده مانند انسان از دل خاك مرده ، از نشانه هاى توان مندى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است .

و كذلك تخرجون . و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

از اين آيه به بعد، چندين آيه، در صدد شمارش آيات الهى است. از ميان آن آيات، ذكر مناسب ترين آيه با {و كذالك تخرجون} پس از آن، مى تواند در ضمن بيان آيات الهى، اشاره به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 5،7،8

5 - آغاز آفرينش انسان ( آدم ) ، از گِل است .

و بدأ خلق الإنس_ن من طين

7 - خلقت موجودى شگفت مانند انسان از گِلى بى شكل و فاقد حيات ، نمود آفرينش نيكوى خدا است .

أحسن كلّ شىء خلقه و بدأ خلق الإنس_ن من طين

8 - آفرينش انسان از گِل ، نشانه علم و تدبير خدا است .

يدبّر الأمر . .. ع_لم الغيب و الشه_دة ... و بدأ خلق الإنس_ن من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 8

8 - انسان ، از دو عنصر ( جسم و روح ) است .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11

- 2،8

2 - خاك ، ماده و عنصر نخستين آفرينش انسان ها است .

و اللّه خلقكم من تراب

8 - آفرينش آدم ( ع ) از خاك و انسان از نطفه و در قالب زن و مرد ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او است .

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ جعلكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 6،7

6 - آفرينش آغازين انسان از گِل چسبنده بود .

إنّا خلقن_هم من طين لازب

{طين} به معناى {گِل} و {لازب} به معناى {چسبنده} است.

7 - آفرينش انسان از گِل چسبنده ، گواه برترى آفرينش جهان طبيعت بر آفرينش انسان و شاهد توانايى خدا بر احياى مجدد انسان ها از خاك است .

إنّا خلقن_هم من طين لازب

برداشت فوق از آن جا است كه جمله {إنّا خلقناهم من طين لازب} تعليل است براى آنچه مورد استفتا و استفهام در جملات قبل بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 4

4 - گِل ، خميرمايه آفرينش انسان

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 5،9

5 - گِل ، مبدأ و عنصر اوليه خلقت انسان

خلقته من طين

9 - ابليس ، از عنصر و ماده اوليه خلقت خود و انسان آگاهى كامل داشت .

خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 2،4

2 - خاك ، مبدأ نخستين

آفرينش انسان

خلقكم من تراب

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 15

15 - خاك و عناصر آن ، ماده اصلى پيدايش انسان به اراده الهى

إذ أنشأكم من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 3

3 - پيدايش انسان از آبى اندك ( نطفه ) ، نمودى از قدرت و ربوبيت الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... من نطفة

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى ربّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 14 - 1،3،4

1 - انسان ، آفريده شده به اراده خداوند از گِلى خشك همچون سفال

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخّار

{صلصال} به گل خشك و {فخّار} به سفال گفته مى شود.

3 - پيدايش موجودى شعورمند و صاحب اراده از گلى خشكيده ( چون انسان ) ، شايان تأمل و درس آموزى است .

خلق الإنس_ن من صلص_ل

تذكر به مبدأ پيدايش انسان، ممكن است نظر به مطلب بالا داشته باشد; چه اين كه آيات سوره تماماً توحيدى است و در مقام نماياندن ربوبيت يگانه حق مى باشد.

4 - آب و خاك ، داراى نقش عمده در شكل گيرى وجود انسان

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخّار

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه واژه {صلصال} گر چه به معناى گل

خشكيده است; ولى به هرحال در آن آميختگى خاك با آب مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 3

3 - آفرينش انسان و جن ، دو موجود شعورمند ، از دو عنصر كاملاً متفاوت ( خاك و آتش ) ، نمود قدرت خداوند

خلق الإنس_ن من . .. و خلق الجانّ من مارج من نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1،2،3

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از { خاك } و جن از { آتش } ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنس_ن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى چون { انسان } و شعله آتش به موجود زنده اى چون { جن } ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 2،3

2 - انسان ، از عناصر زمينى آفريده شده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض

3 - خاك ، عنصر اصلى آفرينش آدم

و اللّه أنبتكم من الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {أنبتكم} پيدايش اصل انسان ها (حضرت آدم(ع)) باشد. بر

اين اساس {الأرض} اشاره به عنصر خاكى آفرينش آدم خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 1،2،4،11

1 - نطفه ، مبدأ پيدايش انسان

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة أمشاج

2 - آفرينش انسان از نطفه ، جلوه عظمت و قدرت خداوند

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة أمشاج

انتساب آفرينش انسان از نطفه به خداوند، با به كارگيرى ضمير متكلم مع الغير، بيانگر مطلب ياد شده است.

4 - مبدأ پيدايش انسان ، آميزه اى از نطفه مرد و زن است . *

من نطفة أمشاج

به گفته برخى از مفسران، مقصود از {أمشاج}، ممكن است اختلاط نطفه مرد و زن باشد.

11 - آفرينش انسان از نطفه ، دليل قدرت خداوند بر آفرينش مجدد او در روز رستاخيز

هل أتى على الإنس_ن حين من الدهر لم يكن شيئًا مذكورًا . إنّا خلقنا الإنس_ن من نطف

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است، موضوع آيه 5 اين سوره تا پايان آن، درباره مسائل قيامت (مانند بهشت و جهنم و جايگاه كافران و خوبان و. ..) است. ضمن آن كه آيه پايانى سوره پيش _ كه درباره اثبات توانايى خداوند بر احياى مردگان بود _ تأييدكننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 2،4

2 - آفرينش انسان ها ، از مايعى پست و بى مقدار ( نطفه )

ألم نخلقكم من ماء مهين

{مهين}، در معانى حقير، ضعيف و قليل به كار مى رود (قاموس المحيط).

4 - آفرينش انسان ها از مايعى پست و بى مقدار ( نطفه ) ، نشانه قدرت و عظمت

خداوند

ألم نخلقكم من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 2

2 - توجّه به ماده اوليه خلقت انسان و سير پيدايش وى ، مانع كفر به خداوند و قدرت او و زمينه ساز باور به معاد

قتل الإنس_ن ماأكفره . من أىّ شىء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 2،4

2 - انسان ها ، از نطفه آفريده شده اند .

من نطفة خلقه

4 - توجّه انسان به پيدايش او از نطفه اى ناچيز ، بازدارنده وى از كفرورزى به خداوند و قدرت او و مايه باور به معاد است .

ما أكفره . .. من نطفة خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 6 - 1،2

1 - منى ( نطفه مرد ) ، عنصر اصلى در آفرينش جسم انسان

خلق من ماء دافق

{دَفَقَ الماء}; يعنى، آب به شدّت ريخت; اين فعل به صورت لازم و متعدى استعمال مى شود; برخى تنها متعدى بودن آن را پذيرفته و {دافق} را به معناى {مدفوق} يا {ذى دفق} معنا كرده اند(مصباح). آب جهنده گرچه مى تواند بر منى مرد و تخمك زن تطبيق كند; زيرا هر دو از كيسه منى در مرد و تخمدان در زن بيرون مى جهند; ولى انصراف عرفى آن به نطفه مرد است.

2 - جسم انسان ، از آبى آفريده شده است كه از مرد و زن يكباره تخليه شده و از ظرف خود بيرون مى جهد .

ماء دافق

اين احتمال وجود دارد كه مراد از {ماء دافق}، نطفه

مرد و تخمك زن _ هر دو _ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 8 - 2

2 - آفرينش انسان از منى ، برهان قدرت خداوند بر معاد و تجديد حيات انسان است .

خلق من ماء . .. يخرج ... إنّه على رجعه لقادر

عنصر خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 14

14_ عناصر زمينى ، خميرمايه خلقت انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 1

1 - ماده خلقت انسان ها ، فراهم آمده از زمين و عناصر آن

جعل لكم الأرض . .. منها خلقنكم

مرجع ضمير در {منها} {الأرض} در آيات قبل است.

عنصر خلقت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 1،2،3،13

1 - خداوند ، [ در آغاز ] هر جاندارى را از آب آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

به حيوانات و جانداران روى زمين _ چه بزرگ و قابل رؤيت باشند و چه كوچك و غير قابل ديدن _ {دابّة} گويند (لسان العرب).

2 - آب ، از عناصر نخستين پيدايش حيات حيوانى است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

3 - خداوند ، موجودات جاندار را از انواع مايع هاى متناسب خود آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه تنكير {ماء} براى تنويع باشد. بر اين اساس معناى {ماء} انواع جسم مايع است و مقصود اين

است كه عنصر اولى و منشأ پيدايش حيات جانداران، از جسم مايع است و حيات هر جاندارى از مايعى متناسب خود مى باشد.

13 - آفرينش انواع جانداران از جسمى مايع ، جلوه اى از قدرت مطلق خداوند است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء . .. يخلق اللّه ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير

عنصر خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 1،7،8

1- خداوند ، جنيان را از آتش داراى باد هاى سوزان آفريد .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

{سموم} در لغت به معناى باد سوزان است.

7- { عن النبى ( ص ) قال : . . . ه_ذه النار جزء من سبعين جزءاً من نار السموم التى خلق منها الجانّ و تلا ه_ذه الأية : { و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم } ;

از رسول اكرم(ص) روايت شده است كه فرمود: اين آتش (دنيا در حرارت و تأثير) يك هفتادم از آتش سمومى است كه جن از آن آفريده شده است و [رسول خدا(ص)]اين آيه را تلاوت فرمود: و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 1،3،4

1 - جن ، آفريده شده به اراده الهى ، از شعله هاى خالص و بدون دود آتش

و خلق الجانّ من مارج من نار

{مارج}، به معناى آتش خالص بدون دود است (قاموس المحيط).

3 - آفرينش انسان و جن ، دو موجود شعورمند ، از دو عنصر كاملاً متفاوت ( خاك و آتش ) ،

نمود قدرت خداوند

خلق الإنس_ن من . .. و خلق الجانّ من مارج من نار

4 - { عن الحسين بن على ( ع ) كان على بن أبى طالب ( ع ) بالكوفة فى الجامع إذ قام إليه رجل . . . و سأله عن اسم أبى الجنّ فقال : شومان و هو الذى خلق من مارج من نار . . . ;

از امام حسين(ع) روايت شده كه حضرت على(ع) در جامع كوفه بود كه مردى برخاست [و در ضمن چند سؤال از آن حضرت] از پدر جن سؤال كرد; حضرت فرمود: پدر جن {شومان} نام داشت [و فرمود:] هو الذى خلق من مارج من نار. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1،2،3

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از { خاك } و جن از { آتش } ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنس_ن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى چون { انسان } و شعله آتش به موجود زنده اى چون { جن } ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

عنصر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 5

5_

آب ماده اصلى براى آفرينش آسمان ها و زمين *

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام و كان عرشه على الماء

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط ميان دو جمله {خلق السموات . ..} و {كان عرشه على الماء} است; يعنى، بيان اين معنا كه: پيش از آفرينش آسمانها و زمين، هستى منحصر به آب بود و خداوند بر آنها حاكميت داشت، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند، آن آبهاى پيشين يا قسمتى از آنها را به آسمان و زمين تبديل كرد.

عنصر خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 3

3 - زنان و مردان ، از يك جنس آفريده شده اند .

أن خلقكم من تراب . .. خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

عنصر خلقت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 4،6

4 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمايشى است از قدرتمندى و توانايى خداوند بر احياى همه مردگان در روز رستاخيز .

فإنا خلقناكم من تراب. .. و ترى الأرض هامدة... و أنّه يحى الموتى

جمله {و أنّه يحيى. ..} عطف بر {أنّ الله هو الحقّ} و به تقدير {و ذلك بأنّ اللّه يحيى الموتى } مى باشد; يعنى، آن قدرت نمايى ها بدان سبب است كه خداوند مى تواند مردگان را زنده كند.

6 - آفرينش انسان و روياندن انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمودى از قدرت بى كران و نامحدود خداوند

و أنّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 6،8

6 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، يادآور رستاخيز و دليلى گويا بر قطعى بودن برپايى آن .

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {الساعة} به برپايى قيامت و {ذلك} در آيه قبل به خلقت انسان و ايجاد انواع گياهان: إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب. .. فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت} اشاره داشته باشد.

8 - خلقت انسان و رويش انواع گياهان از خاك بى جان ، نشانگر توانمندى خدا بر احياى مردگان در روز رستاخيز

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... و أنّ اللّه يبعث من فى القبور

عنصر خلقت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 3

3 - زنان و مردان ، از يك جنس آفريده شده اند .

أن خلقكم من تراب . .. خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

عنصر خلقت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 1

1 - آفرينش همسران از جنسى همگون ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

عيسى(ع) و خلقت پرنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 40

40 _ كافران بنى اسرائيل پس از مشاهده معجزات عيسى ( ع ) ، وى را ساحرى زبردست معرفى كردند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

در برداشت فوق {هذا} اشاره به

مسيح(ع) گرفته شده است، بر اين مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاكى از اين است كه كافران وى را ساحرى زبردست مى پنداشتند به گونه اى كه گويا خود آن حضرت، سحر است.

غفلت از كيفيت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از كيفيت خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

فلسفه خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 4

4 - خداوند ، آسمان را در جهت منافع انسان ها برافراشته ساخت .

اللّه الذى جعل لكم . .. و السماء بناء

{بناء}، در لغت معنايى دارد كه شامل: ساختمان، خيمه، چادر و مانند اين ها مى شود: اطلاق {بناء} بر آسمان از باب تشبيه است; يعنى، {جعل لكم السماء كالبناء}.

فلسفه خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 9

9_ پديد آمدن نيكوكارترين انسان ها ( انسان هاى كامل ) از هدف هاى آفرينش آسمان

ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض . .. ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

{ليبلوكم} متعلق به {خلق السموات . ..} است و بيانگر هدف آفرينش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 12

12 - آگاه شدن بشر به قدرت و علم همه جانبه خداوند ، از حكمت هاى آفرينش آسمان ها و زمين

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير و أنّ اللّه قد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {لام} در جمله {لتعلموا. ..} تعليل براى عبارت {خلق سبع سماوات} است و اين جمله بيانگر علت و فلسفه آفرينش آسمان ها و زمين است.

فلسفه خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 5

5 - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبيعى ، هدف اصلى از خلقت هستى

الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً

به كار رفتن كلمه {لكم} و تكرار آن، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه هدف از آفرينش نعمت ها بهوسيله خداوند، بهرهورى انسان از آنها است.

فلسفه خلقت اسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 2

2- اسب ، استر و الاغ به منظور سوار شدن ، زينت بودن و تجمل آفريده شده است .

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة

فلسفه خلقت استر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 2

2- اسب ، استر و

الاغ به منظور سوار شدن ، زينت بودن و تجمل آفريده شده است .

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة

فلسفه خلقت الاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 2

2- اسب ، استر و الاغ به منظور سوار شدن ، زينت بودن و تجمل آفريده شده است .

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة

فلسفه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 10

10 - هدف از آفرينش انسان ها ، نايل شدن آنان به مرتبه تقواست .

خلقكم . .. لعلكم تتقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {لعلكم . ..} - علاوه بر تعلقش به {اعبدوا} - به {خلقكم} نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 1،30

1 - خداوند بعد از آفرينش آسمان ها و مواهب زمين ، به خلقت انسان پرداخت ، تا او را به منصب خلافت برساند .

خلق لكم ما فى الأرض . .. و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

با توجه به آيه 34 از همين سوره و آيات ديگرى كه درباره خلقت آدم (ع) است، مى توان گفت: سخن خداوند با فرشتگان درباره آدم، قبل از خلقت وى بوده است. بنابراين {إنى جاعل فى الأرض خليفة} علاوه بر بيان خلافت آدم(ع) دلالت بر آفرينش او نيز دارد; يعنى: مى خواهم ]موجودى[ بيافرينم و او را خليفه قرار دهم.

30 _ امير المؤمنين ( ع ) فرمود : { . . . قالت

الملائكة : سبحانك { أتجعل فى ها من يفسد فى ها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك } . . . فاجعله منّا فانا لانفسد فى الأرض و لانسفك الدماء . قال جلّ جلاله . . . { إنى أعلم ما لاتعلمون } انّى اريد ان اخلق خلقاً بيدى اجعل ذريته انبياء مرسلين و عباداً صالحين و ائمة مهتدين اجعلهم خلفائى فى ارضى . . . ;

. .. ملائكه گفتند: پروردگارا منزهى تو {آيا قرار مى دهى در زمين كسى را كه فساد و خونريزى مى كند و ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم و تقديست مى كنيم}. پس خليفه را از ما قرار بده كه ما نه در زمين فساد مى كنيم و نه خونريزى مى نماييم. خداوند جل جلاله فرمود: من چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد; من اراده نموده ام كه با دست خود خلقى را بيافرينم كه از نسل او پيامبران مرسل، بندگان صالح و پيشوايان هدايت يافته به وجود آيند كه آنان را جانشينان خود بر مخلوقاتم در زمين قرار بدهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 2

2 - توان يادگيرى حقايق هستى ، حكمت آفرينش انسان و راز لياقت او براى خلافت در زمين

إنى جاعل فى الأرض خليفة . .. و علّم ءادم الأسماء كلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 4

4 - رسيدن به مرتبه و منزلت شاكران ، از وظايف اساسى انسان و هدف از خلقت اوست

.

ثم بعثنكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون

به نظر مى رسد سپاسگزارى - كه به عنوان هدف از {بعثناكم} بيان شده - در برابر خصوص حيات دوباره نباشد، بلكه به عنوان هدف براى اصل حيات و زندگى مطرح باشد; يعنى، خداوند صاعقه زدگان بنى اسرائيل را حيات بخشيد و هدف آن بود كه در حيات دنيوى سپاسگزار باشند و به منزلت شاكران نايل شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 2

2 _ خداوند بسيارى از انسان ها و جنيان را براى ورود به دوزخ آفريد .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

{ذرأ} (مصدر ذرأنا) به معناى آفريدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 10

10- هدف از آفرينش انسان و اعطاى نعمت ( قواى ادراكى و . . . ) به او ، شناخت خداوند و شكر اوست .

و الله أخرجكم من بطون . .. و جعل لكم السمع ... لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 4،14

4- تحقّق يافتن بهترين عمل و برترين عامل ، فلسفه آفرينش انسان و موهبت هاى پيرامون او است .

إنّا جعلنا . .. لنبلوهم أيّهم أحسن عملاً

عبارت {لنبلوهم. ..} در تبيين علّت و فلسفه آفرينش موهبت هاى زمين، به ايجاد زمينه براى تحقّق يافتن دو شاخصه اشاره كرده است: 1_ بهترين عمل كننده از بين افراد انسان; 2_ بهترين عمل از بين عمل ها.

14- { عن على بن الحسين ( ع ) : . . .انّ اللّه

عزّوجلّ . . .انّما خلق الدنيا و خلق أهلها ، ليبلوهم فيها أيّهم أحسن عملاً لآخرته ;

از امام سجاد(ع) روايت شده كه فرمود: . .. همانا، خداى، عزّوجلّ، ... دنيا و اهل آن را، تنها، براى اين آفريد تا آنان را در آن بيازمايد كه كدام شان براى آخرت اش بهتر عمل مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 4

4- حكمت و فلسفه خلقت انسان ، امتحان و آزمايش او است .

كلّ نفس ذائقة الموت و نبلوكم بالشرّ و الخير فتنة

از ارتباط دو جمله {كلّ. ..} و {نبلوكم...} استفاده مى شود كه جمله اخير پاسخ سؤال مقدرى است كه: اگر مرگ سرنوشت همگان است، پس چرا انسان ها آفريده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 3

3 - بينش غلط نسبت به هدف آفرينش ( بازگشت به سوى خدا ) ، ريشه انحرافات بشر و عامل دوزخى شدن وى

قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا . .. أفحسبتم أنّما ... لاترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 4

4 - هدف آفرينش انسان ، محدود به زندگى دنيوى وى نيست .

يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

اعاده حيات مى رساند كه هدف از آفرينش، در همين زندگى زودگذر دنيايى تكميل نمى شود و گرنه نيازى به اعاده آن نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 17،19

17 - تعقل و خردورزى ، غايت و هدف معنوى آفرينش انسان ها

است .

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

19 - شناخت خردورزانه مبدأ و منت هاى آفرينش ( خدا و معاد ) ، فلسفه خلقت انسان

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در صدد شناساندن خدا به عنوان مبدأ آفرينش انسان و مسأله معاد است كه در آيه بعد از آن سخن به ميان خواهد آمد (هو الذى يحيى و يميت . ..).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 6

6 - خلقت انسان بدون هيچ هدف ارزشمند ، امرى نامعقول است .

أم خلقوا من غير شىء

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه واژه {شىء}، كنايه از غايت و هدف باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 47 - 3

3 - تحقق هدف الهى از آفرينش انسان ، منوط به برپايى قيامت *

و أنّه خلق . .. و أن عليه النشأة الأُخرى

از متفرع شدن {عليه النشأة الأخرى} بر {خلق الزوجين}، مى توان نتيجه گرفت كه خلقت دنيوى مرد و زن، به تنهايى كافى نيست و براى تحقق هدف الهى، در خلقت اخروى آنان ضرورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 3

3 - فلسفه خلقت انسان ، نهفته در مقام رحمانيت خداوند

الرحم_ن . .. خلق الإنس_ن

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه وصف {الرحمان} مشعر به عليت باشد; يعنى، چون خداوند داراى رحمت گسترده است، رحمت او مقتضى است كه فيض از خلق دريغ ندارد و

نعمت وجود بر اندام آنان بپوشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 6

6 - كفر انسان ها به خداوند ، برخلاف مسير و فلسفه خلقت انسان و جهان و شگفت انگيز است .

هو الذى خلقكم فمنكم كافر و منكم مؤمن

تفريع {فمنكم كافر} بر موضوع آفرينش انسان از سوى خداوند (هو الذى خلقكم) و يادآورى آفرينش حق مدارانه جهان در آيه بعد، مى رساند كه كفر انسان ها به آفريننده خود، امرى شگفت انگيز و بيرون از مسير خلقت و به دور از انتظار است; زيرا انتظار از مخلوق (انسان)، اين است كه آفريننده خود را انكار نكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 10،16،23

10 - تكامل و تعالى و داشتن دستاوردى بهتر ، فلسفه و هدف آغازين خلقت بشر و برخوردار شدن از جزا و پاداش اخروى ( بهشت برين ) ، فلسفه و هدف نهايى آفرينش او است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

به مقتضاى جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}، هدف از خلقت انسان و تقدير مرگ و حيات براى وى، تكامل و داشتن دستاوردى بهتر در دنيا است; ولى چون پاداش و جايزه اصلى آن را در جهان آخرت دريافت مى كند، بنابراين مى توان گفت: تكامل، هدف مرحله اولى خلقت بشر و بهشت برين، هدف مرحله نهايى آفرينش او است.

16 - تلاش براى تكامل و بهتر شدن ، در راستاى هدف و فلسفه خلقت بشر و گناه و كوتاهى او ، بيرون از آن است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً} مى

رساند كه هر تلاشى براى تكامل و بهتر شدن، در جهت هدف خلقت بشر است. بنابراين، هر گناه و كوتاهى اى كه از بشر سر زند، خارج از دايره هدف خلقت است.

23 - { عن الرّضا ( ع ) : . . .و أمّا قوله : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } فإنّه عزّوجلّ خلق خلقه ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان و التجربة لأنّه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. اما سخن خداوند: (ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً) پس خداوند عزّوجلّ مخلوقاتش را آفريد تا آنان را بهوسيله تكليف نمودن به طاعت و عبادت خود، آزمايش كند; ولى اين آزمودن، براى تجربه اندوزى و آگاهى يافتن نبود; زيرا خداوند هميشه به تمام اشيا عالم بوده است... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 6

6 - مطالعه در مبدأ و مراحل پيدايش انسان ، موجب راه يابى به هدف آفرينش آدمى و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... فخلق فسوّى . فجعل منه الزوجين الذكر

بيان سير تكوين انسان _ پس از طرح موضوع بى هدف نبودن زندگى بشر _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 8

8 - آفرينش انسان از سوى خداوند ، حكيمانه و هدفمند و به دور از پوچى و بيهودگى است .

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة . .. نبتليه

تأكيد خداوند بر آزمايش شدن انسان از آغاز

خلقت وى، مى تواند براى نفى توهّم پوچى و بى هدف بودن آفرينش انسان ها باشد.

فلسفه خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 14

14_ { عن الرضا ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى . . . خلق السموات و الأرض فى ستة أيام . . . ليظهر للملائكة ما يخلقه منها شيئاً بعد شىء فيستدل بحدوث ما يحدث على الله تعالى مرّة بعد مرّة . . . و أما قوله عزوجل : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } فإنه خلقهم ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان والتجربة لأنه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى . .. آسمانها و زمين را در شش روز آفريد ... تا آنچه را مى آفريند براى ملائكه يكى پس از ديگرى آشكار كند، كه به وسيله حدوث پديده ها تازه به تازه بر وجود خدا استدلال شود ... و اما قول خداى عزوجل {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}; يعنى، خدا انسانها را آفريد تا آنان را به وسيله تكليف به طاعت و عبادت خود آزمايش كند. البته نه براى امتحان و كشف مجهول; زيرا از ازل به همه چيز آگاه بوده و هست ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 4،11

4_ هدف از خلقت انسانها ، هدايت كردن ايشان به طريق حق و نزول رحمت بر آنان است .

إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم

مشاراليه

{ذلك} رحمتى است كه از جمله {رحم ربك} استفاده مى شود.

11_ { عن أبى بصير عن أبى عبدالله ( ع ) قال : سألته عن قول الله عزوجل : . . . { إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم } قال : خلقهم ليفعلوا ما يستوجبوا به رحمته فيرحمهم ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم} سؤال كردم، فرمود: آنان را آفريد تا كارهايى را انجام دهند كه مستحق رحمت الهى شوند و در نتيجه خداوند ايشان را مورد رحمت قرار دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 6

6 - حيات آخرت ، حيات اصلى و هدف نهايى براى بشر است .

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

از ستايش شدن پيامبران به آخرت انديشى و دنياگريزى، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 1،9

1 - هدف خداوند ، از آفرينش جن و انس ، رسيدن آنان به مرتبه عبوديت و معرفت او است .

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

واژه {ليعبدون} _ به دلالت التزامى _ اشاره به حقيقت معرفت دارد; زيرا اصولاً عبوديت واقعى و ستايش حق، جز در پرتو معرفت تحقق نمى يابد.

9 - { عن أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قوله عزّوجلّ : { و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون } قال خلقهم ليأمرهم بالعبادة ;

ابى بصير مى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و ما خلقت

الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون} سؤال نمودم، فرمود: خداوند آنان را آفريد تا آنها را به عبادت فرمان دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 5

5 - ترديد جن پس از ممنوع شدن از استراق سمع آسمان ، در شناخت تقدير الهى درباره اهل زمين و خير و رشد بودن آفرينش آنها *

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ممنوعيت جن از استراق سمع آسمان، ظرف زمان براى پيدايش اين سؤال باشد كه خداوند، براى چه منظورى اهل زمين را آفريد; نه اين كه به چه هدفى آنان از استراق سمع، ممنوع شدند؟

فلسفه خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 1،9

1 - هدف خداوند ، از آفرينش جن و انس ، رسيدن آنان به مرتبه عبوديت و معرفت او است .

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

واژه {ليعبدون} _ به دلالت التزامى _ اشاره به حقيقت معرفت دارد; زيرا اصولاً عبوديت واقعى و ستايش حق، جز در پرتو معرفت تحقق نمى يابد.

9 - { عن أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قوله عزّوجلّ : { و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون } قال خلقهم ليأمرهم بالعبادة ;

ابى بصير مى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون} سؤال نمودم، فرمود: خداوند آنان را آفريد تا آنها را به عبادت فرمان دهد}.

فلسفه خلقت جنيان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 2

2 _ خداوند بسيارى از انسان ها و جنيان را براى ورود به دوزخ آفريد .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

{ذرأ} (مصدر ذرأنا) به معناى آفريدن است.

فلسفه خلقت چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 2

2 - خداوند ، چشمه ساران را به منظور بهره بردن انسان ها از آثار و فوايد آنها آفريده است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {ثمره} به {تفجير}; يعنى، مصدر {فجّرنا} بازگردد. گفتنى است براساس اين احتمال، معناى {ثمر} ميوه نيست; بلكه به معناى آثار و فوايد است; چنان كه به فايده و سود حاصل از تجارت، ثمره تجارت گفته مى شود.

فلسفه خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 7،8

7- آفرينش دام ها ، در جهت منافع و بهرهورى انسان ، نشانه اى از رأفت و رحمت خداست .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و لكم فيها جمال ... و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف ر

8- خداوند با آفرينش دام ها ، زمينه هاى آسايش و رفع مشقت هاى آدميان را فراهم ساخته است

.

و الأنع_م خلقها لكم . .. و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، براى انسان و در خدمت او است .

كلوا وارعوا أنع_مكم

به شتر، گاو و گوسفند {أنعام} گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

گفتنى است از {لام} {لهم} (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،5

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

5 - خداوند ،

شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 1،4

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

لام در {لكم} براى تعليل است; يعنى، به خاطر شما، {أنعام} (جمع {نَعَمْ}) در اصل به معناى شتر است; ولى گاهى براى مجموع {شتر، گاو و گوسفند} به كار مى رود. برداشت ياد شده بر اساس همين احتمال است.

4 - خداوند ، برخى از دام ها ( چون شتر ) را براى سوار شدن و برخى ديگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفريده است .

الأنع_م لتركبوا منها و منها تأكلون

فلسفه خلقت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 5

5 _ خداوند حوا را آفريد تا آدم ( ع ) در كنار او آرامش يابد .

ليسكن اليها

ضمير در {اليها} به {زوج . .. } و ضمير در {ليسكن} به {نفس واحده} برمى گردد، ارجاع ضمير مذكر به {نفس واحده} به اعتبار معنا و مقصود از آن (آدم) است.

فلسفه خلقت حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 65 - 1

1 - همه موجودات زمين ( جمادات ، نباتات و حيوانات ) در خدمت انسان و مسخر و رام شده براى بهره بردارى او

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض

فلسفه خلقت خشكى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2 - بستر خشكى ها و پهنه دريا ها ، در خدمت بهرهورى بشر ، به عنايت و لطف خداوند

و عليها و على الفلك تحملون

فلسفه خلقت درخت آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 3

3 - حكمت ايجاد درخت آتش زنه از سوى خداوند ، ياد آورى قدرت الهى ، تداعى كردن روز رستاخيز و بيرون آمدن انسان ها از قبر ها است .

نحن جعلن_ها تذكرة

ضمير {جعلناها} مى تواند به {نار} و يا به {شجرة} برگردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما آن درخت را مايه تذكار قرار داديم تا انسان ها با ديدن آن، به ياد قدرت خداوند بيفتند و پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى آورد، قادر است كه مردگان را نيز بار ديگر از گورها بيرون آورد.

فلسفه خلقت دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2 - بستر خشكى ها و پهنه دريا ها ، در خدمت بهرهورى بشر ، به عنايت و لطف خداوند

و عليها و على الفلك تحملون

فلسفه خلقت راه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 15 - 4،5،7

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

5- آفرينش نهر ها و راه هاى طبيعى ، علامتهايى است براى راهيابى آدميان

أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

احتمال دارد مراد از {لعلّكم تهتدون} به قرينه بيان منافع كوهها و نيز {علامات} در آيه بعدى، راهيابى باشد.

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

فلسفه خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 1،3

1 _ خداوند ، شب و روز را به خاطر انسان برقرار كرد .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 4

4 - تلاش جهت به دست آوردن توشه زندگى ، هدف الهى از برقرار كردن روز براى بندگان

جعل

لكم . .. النهار ... لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 4،7،10

4 - خداوند ، روز را به منظور توانايى بشر بر ديدن و تلاش براى تأمين روزى آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم . .. و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} به قرينه آمدن {لتسكنوا} در جمله پيش _ كلمه {لتبصروا فيه} محذوف است.

7 - آفرينش شب و روز براى تأمين نياز هاى بشر ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت

إنّ الساعة لأتية . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا

آيه شريفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه هاى درستى و راستى برپايى قيامت است كه در دو آيه قبل، با صراحت به آن تأكيد شده است.

10 - آفرينش شب و روز در راستاى تأمين نياز ها و منافع بشر ، جلوه اى از فضل و احسان خداوند به او است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. إنّ اللّه لذو فضل على الناس

فلسفه خلقت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

فلسفه خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 2

2 _ خداوند زمين را بدون فساد آفريد و آن را براى زندگانى انسان ها جايگاهى شايسته قرار داد .

بعد إصلحها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 7 - 9

9_ پديد آمدن نيكوكارترين انسان ها ( انسان هاى كامل ) از هدف هاى آفرينش آسمان ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض . .. ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

{ليبلوكم} متعلق به {خلق السموات . ..} است و بيانگر هدف آفرينش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 1

1 - زمين ، سامان يافته از سوى خداى رحمان ، در جهت منافع انسان

و الأرض وضعها للأنام

واژه {أنام} در يكى از اين معانى استعمال شده است: انسان يا جن و انس و يا همه موجودات روى زمين. در برداشت ياد شده معناى اول انتخاب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 12

12 - آگاه شدن بشر به قدرت و علم همه جانبه خداوند ، از حكمت هاى آفرينش آسمان ها و زمين

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير و أنّ اللّه قد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {لام} در جمله {لتعلموا. ..} تعليل براى عبارت {خلق سبع سماوات} است و اين جمله بيانگر علت و فلسفه آفرينش آسمان ها و زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 3

3 - آفرينش زمين به صورت گسترده و پهناور ، به منظور ميسّر شدن راه هاى گشاده و روشن براى بشر است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا . لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برداشت ياد شده، از لام {لتسلكوا} _ كه براى غايت و يا تعليل است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 3،4

3 - آفرينش زمين ، براى حيات و مرگ انسان ها ، جلوه قدرت و عظمت الهى است .

ألم نجعل الأرض كفاتًا . أحياءً و أموتًا

4 - { حَمّاد بن عيسى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلى المقابر ، فقال : يا حمّاد ه_ذه كِفاتُ الأموات و نظر إلى البيوت فقال : ه_ذه كفاتُ الأحياء ثمّ تلا [ ه_ذه الآية ] { ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً } ;

حمّادبن عيسى از امام صادق(ع) روايت كرده كه آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! اين كفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: اين كفاتِ زنده ها است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

نبأ - 78 - 6 - 5

5 - آفرينش زمين ، نعمتى الهى براى انسان ها و در جهت منافع حياتى آنان است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مَهْد} و {مِهاد}، به معناى مكانى است كه ممهّد و مهيّا باشد (مفردات راغب). بنابراين جمله {ألم نجعل...}، حاكى از اين است كه خداوند زمين را به گونه اى قرار داده است كه براى ادامه حيات بشر آماده باشد.

فلسفه خلقت زينت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3،10

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

فلسفه خلقت ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

فلسفه خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 1،3

1 _ خداوند ، شب و روز را به خاطر انسان برقرار كرد .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده

است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 3

3 - تأمين نياز انسان ( نياز وى به آسايش ، پس از تلاش هاى روزانه ) هدف الهى از برقرار ساختن شب

جعل لكم الّيل . .. لتسكنوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 1،7،10

1 - خداوند ، شب را به منظور آرامش و آرميدن انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه

7 - آفرينش شب و روز براى تأمين نياز هاى بشر ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت

إنّ الساعة لأتية . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا

آيه شريفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه هاى درستى و راستى برپايى قيامت است كه در دو آيه قبل، با صراحت به آن تأكيد شده است.

10 - آفرينش شب و روز در راستاى تأمين نياز ها و منافع بشر ، جلوه اى از فضل و احسان خداوند به او است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. إنّ اللّه لذو فضل على الناس

فلسفه خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 _ خداوند شتر و

گاو نر و ماده را براى بهره بردارى انسان آفريده است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الإبل اثنين و من البقر اثنين قل ءالذكرين حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، براى انسان و در خدمت او است .

كلوا وارعوا أنع_مكم

به شتر، گاو و گوسفند {أنعام} گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،5

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 1،3

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

لام در {لكم} براى تعليل است; يعنى، به خاطر شما، {أنعام} (جمع {نَعَمْ}) در اصل به معناى شتر است; ولى گاهى براى مجموع {شتر، گاو و گوسفند} به كار مى رود.

برداشت ياد شده بر اساس همين احتمال است.

3 - خداوند ، شتران را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريد .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

جمله {و عليها و على الفلك تحملون} در آيه بعد، قرينه است براين كه مقصود از {أنعام} مى تواند تنها شتران (معناى اصلى اين واژه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 2،3،4

2 - تأمين خواسته ها و نياز هاى بشر در سير و سفر خويش ، از حكمت هاى آفرينش شتران

و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

3 - سوار شدن و تأمين خواسته ها و نياز هاى بشر در سير و سفر خويش ، حكمت اصلى آفرينش شتران

لتركبوا منها . .. و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لام تعليل تنها بر سر {لتركبوا} و {لتبلغوا. ..} آمده است; نه براى منافع ديگر و حمل و نقل.

4 - دست يابى به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، كسب دانش و . . . ) از حكمت هاى آفرينش شتران *

و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

تنوين {حاجة} براى تفخيم است و مقيد شدن حاجت به {فى صدوركم} (حاجتى كه در دل داريد) نشانگر اين نكته است كه شتران افزون بر تأمين نيازهاى مادى و خوراكى بشر، وسيله اى مناسب براى دست يابى بشر (به ويژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، كسب دانش و . ..) مى باشند.

فلسفه خلقت طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح -

71 - 20 - 5

5 - حكمت آميز بودن آفرينش طبيعت

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا . لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

فلسفه خلقت عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 13

13 _ پى بردن انسان ها به قدرت خداوند و توجه همواره به آن ، از اهداف آفرينش نيرو هاى طبيعى در هستى است .

هو الذى يرسل الريح . .. لعلكم تذكرون

در برداشت فوق {لعلكم . .. } غايت براى {يرسل الريح} و جمله هاى پس از آن گرفته شده است. يعنى از اهداف آفرينش اين اسباب و مسببات تذكر يافتن انسانهاست. قابل ذكر است كه {تذكر} به معناى دريافتن و پيوسته در ذهن داشتن است.

فلسفه خلقت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 9

9- وجود زمين هاى هموار و پديدارى كوه ها ، براى ثبات و استقرار زمين و رويش گياهان و پديده هاى معدنى ، از آيات الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 7

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 4

4 - ميخكوب شدن كوه

ها در زمين ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا

بيان آفرينش كوه ها، در پاسخ آنان كه درباره معاد پرسش هايى را مطرح كرده بودند; گوياى آن است كه اگر معاد نباشد، براى پديده هايى همچون زمين و كوه هاى آن توجيهى نمى توان يافت.

فلسفه خلقت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 _ خداوند شتر و گاو نر و ماده را براى بهره بردارى انسان آفريده است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الإبل اثنين و من البقر اثنين قل ءالذكرين حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، براى انسان و در خدمت او است .

كلوا وارعوا أنع_مكم

به شتر، گاو و گوسفند {أنعام} گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،5

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان

آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 1

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

لام در {لكم} براى تعليل است; يعنى، به خاطر شما، {أنعام} (جمع {نَعَمْ}) در اصل به معناى شتر است; ولى گاهى براى مجموع {شتر، گاو و گوسفند} به كار مى رود. برداشت ياد شده بر اساس همين احتمال است.

فلسفه خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، براى انسان و در خدمت او است .

كلوا وارعوا أنع_مكم

به شتر، گاو و گوسفند {أنعام} گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 5

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 1

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

لام در {لكم} براى تعليل است; يعنى، به خاطر شما،

{أنعام} (جمع {نَعَمْ}) در اصل به معناى شتر است; ولى گاهى براى مجموع {شتر، گاو و گوسفند} به كار مى رود. برداشت ياد شده بر اساس همين احتمال است.

فلسفه خلقت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 1

1 - تغذيه انسان و چريدن دام هاى او از گياهان و روييدنى هاى زمين ، از هدف هاى خلقت نباتات

أزوجًا من نبات . .. كلوا و ارعوا أنع_مكم

{رعى} به معناى چرانيدن است. {ارعوا أنعامكم}; يعنى، دام هاى خود را به چرا ببريد تا از نباتات رويانيده شده تغذيه نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 1

1 - همه موجودات زمين ( جمادات ، نباتات و حيوانات ) در خدمت انسان و مسخر و رام شده براى بهره بردارى او

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض

فلسفه خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 2

2 - ايجاد تقويمى طبيعى و ميزانى براى سنجش زمان ، از اهداف آفرينش ماه و پيدايش آن به صورت هاى مختلف

قل هى موقيت للناس

{مواقيت} (جمع ميقات) است و ميقات به زمان يا مكانى گفته مى شود كه براى انجام فعل تعيين مى گردد. (لسان العرب)

فلسفه خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 21

21 _ همه موجودات هستى داراى رمز و رازند و اعتراض به وجود هر يك از آنها نشانه جهل به حكمت وجودى آنهاست .

أتجعل فيها

من يفسد . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 1

1 - همه موجودات زمين ( جمادات ، نباتات و حيوانات ) در خدمت انسان و مسخر و رام شده براى بهره بردارى او

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 14،16

14 - پديده هاى عالم آفرينش ، براى برآوردن منظور و هدفى ، آفريده شده اند .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم . .. و لتبتغوا من فضله

16 - شكر و سپاس گزارى از خداوند ، هدف آفرينش پديده هاى طبيعى است .

و من ءاي_ته أن يرسل الرياح . .. و لعلّكم تشكرون

فلسفه خلقت نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 2

2 - خداوند ، مواهب زمين را براى انسان ها و در راستاى منافع آنان آفريد .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

برداشت فوق با استفاده از لام انتفاع در {لكم} به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 3

3 - بهره ورى مؤمنان از روزى ها و نعمت هاى خداوند ، مقصود اصلى از اعطاى آنها به انسانهاست . *

يأيها الذين ءامنوا كلوا من طيبت ما رزقنكم

قرآن در توصيه به اهل ايمان - مبنى بر بهره گيرى از نعمتها - ( كلوا من طيبت ما رزقنكم) تصريح كرده كه خداوند آن نعمتها را روزى ايشان قرار

داده است ولى در توصيه به عموم مردم در آيه 168 (كلوا مما فى الأرض) بيان نداشت كه خداوند امكانات زمين را روزى همگان قرار داده است. از مقايسه ميان اين دو تعبير و تفاوت ياد شده مى توان به برداشت فوق دست يافت.

فلسفه خلقت نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 10

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

فلسفه خلقت نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 4،5،7

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

5- آفرينش نهر ها و راه هاى طبيعى ، علامتهايى است براى راهيابى آدميان

أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

احتمال دارد مراد از {لعلّكم تهتدون} به قرينه بيان منافع كوهها و نيز {علامات} در آيه بعدى، راهيابى باشد.

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

قانونمندى خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 1

1- آفرينش آسمان

و زمين و موجودات فضا ( جهان هستى ) ، بيهوده و بازيچه نيست ; بلكه جهت دار و هدفمند است .

و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

{لعب} به معناى كارى است بى فايده كه مقصود صحيح و مصلحتى در آن نباشد. {لاعبين} نيز حال براى ضمير {خلقنا} است; يعنى، ما جهان را به قصد بازيچه و سرگرمى نيافريديم.

قانونمندى خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، به دور از بازيگرى و اهداف پوچ

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 5

5_ خلقت آسمان ها و كهكشان ها ، براساس دقيق ترين قوانين و به دور از كم ترين كاستى

إلى السماء . .. و زيّنّ_ها ... و ما لها من فروج

قانونمندى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 8

8 - آفرينش انسان ، هدف دار و برنامه ريزى شده است .

منها خلقن_كم . .. و منها نخرجكم تارة أُخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 2

2 - آفرينش انسان و تقدير و حسابگرى هاى دقيق در اندام وى از سوى خداوند ، ستايش برانگيز است .

ألم نخلقكم من ماء مهين . .. فقدرنا فنعم الق_درون

قانونمندى خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ -

78 - 8 - 5

5 - آفرينش انسان و تداوم بخشى به نسل او در زمين ، داراى هدفى مشخص

ألم نجعل الأرض مه_دًا . .. و خلقن_كم أزوجًا

قانونمندى خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاكميت نظم ، قانون مندى و هدفدارى بر زواياى وجودى خورشيد و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

{حسبان} معادل {حساب} است. نكره آمدن آن، بيانگر انجام گرفتن محاسبه اى دقيق در آفرينش خورشيد و ماه است.

قانونمندى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 1

1- آفرينش آسمان و زمين و موجودات فضا ( جهان هستى ) ، بيهوده و بازيچه نيست ; بلكه جهت دار و هدفمند است .

و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

{لعب} به معناى كارى است بى فايده كه مقصود صحيح و مصلحتى در آن نباشد. {لاعبين} نيز حال براى ضمير {خلقنا} است; يعنى، ما جهان را به قصد بازيچه و سرگرمى نيافريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، به دور از بازيگرى و اهداف پوچ

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 2

2 - زمين ، آفريده اى هدف دار است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

سخن از آفرينش زمين و ويژگى هاى آن _ پس از تهديد منكران معاد _ گوياى آن است كه

توجّه به آفرينش زمين، براى رفع شبهه از معاد كافى است; زيرا نمى شود براى اين زمين غايت و هدفى مورد نظر نباشد.

قانونمندى خلقت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 3

3 - آفرينش كوه ها ، داراى غايت و هدف است .

و الجبال أوتادًا

قانونمندى خلقت ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاكميت نظم ، قانون مندى و هدفدارى بر زواياى وجودى خورشيد و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

{حسبان} معادل {حساب} است. نكره آمدن آن، بيانگر انجام گرفتن محاسبه اى دقيق در آفرينش خورشيد و ماه است.

قانونمندى خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 21 - 4

4- همه پديده هاى عالم ، از نظر وجود و هستى و چگونگى خلقت ، محدود و متناهى و از پيش تعيين شده اند .

و إن من شىء إلاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله إلاّ بقدر معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 2

2 - هدف مندى كار خداوند ، در آفرينش موجودات

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

از اين كه خداوند، براى آفرينش جن و انس، هدفى را معين كرده، استفاده مى شود كه فعل الهى، هدفدار است; و گرنه بيان يك مورد دليلى نداشت.

قانونمندى خلقت موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 1

1- آفرينش آسمان و زمين و موجودات

فضا ( جهان هستى ) ، بيهوده و بازيچه نيست ; بلكه جهت دار و هدفمند است .

و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

{لعب} به معناى كارى است بى فايده كه مقصود صحيح و مصلحتى در آن نباشد. {لاعبين} نيز حال براى ضمير {خلقنا} است; يعنى، ما جهان را به قصد بازيچه و سرگرمى نيافريديم.

كيفيت خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 9

9 - { عن محمد بن عبيدة قال : سألت الرضا ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ لإبليس : { ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدىّ } ؟ قال : يعنى بقدرتى و قوّتى ;

محمدبن عبيده مى گويد: از امام رضا(ع) از سخن خداوند كه خطاب به ابليس فرموده: {ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدىّ} سؤال كردم، امام فرمودند: يعنى او را با قدرت و قوت خود آفريدم}.

كيفيت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 1

1 _ خداوند با گرفتن هر يك از انسان ها از صلب پدرانشان ، آنان را به صحنه وجود آورد .

و إذ أخذ ربك من بنى ءادم من ظهورهم ذريتهم

{ذرية} به معناى نسل است. {ظهر} (مفرد {ظهور}) به معناى پشت است كه از آن به صلب تعبير مى شود. ضمير در {ظهورهم} به بنى آدم برمى گردد و {من ظهورهم} بدل براى {من بنى ءادم} است. أخذ نسل بنى آدم از صلب آنان به معناى آفرينش نسل آدمى از صلب پدرانشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 3،5

3- خلقت اوّليه انسان ، به تدريج انجام گرفته است .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوژيته و نفخت فيه من روحى

5- خلقت بدن انسان ، مقدم بر روح اوست .

إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه ذكر {نفخت} پس از ذكر تسويه بدن، ممكن است اشاره به تقدم خلقت بدن بر روح داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 6

6- { عن مالك الجهنى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه تعالى { أوَلا يذكر الإنسان أنّا خلقناه من قبل و لم يك شيئاً } . . . فقال : { لامقدّراً و لامكوّناً ;

از مالك جهنى نقل شده كه گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى تعالى {أوَلا يذكر الإنسان أنّا خلقناه من قبل و لم يك شيئاً} سؤال كردم، فرمود: [انسان ]نه در تقدير خلقت بود و نه به وجود آمده بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 1 - 2

2 - پيدايش انسان در زمين ، داراى روند تكاملى بود و با پشت سر گذاشتن دورانى دراز ، به تدريج چهره انسانى يافت .

لم يكن شيئًا مذكورًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مفاد جمله {لم يكن شيئاً مذكوراً} چنين باشد: انسان در برهه اى از زمان چيزى بود; ولى آن چيز هنوز قابليت نام انسان را نداشت;

بلكه به تدريج تكامل يافته و چهره انسانى پيدا كرد.

كيفيت خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 7،8

7 - آفرينش هر موجود در گرو تقدير خدا و فرمان او به تحقق آن است .

إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون

8 - فرمان خدا بر پديد آمدن هر چيز ، كافى در تحقق يافتن آن است .

فإنما يقول له كن فيكون

حصر در جمله {إنما يقول . ..} گوياى برداشت فوق است.

مبدأ خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 1

1 _ همه انسانها، فرزندان آدم(ع) و او مبدأ تكوين تمامى آنان است.

يبنى ءادم

چون مخاطب قرآن همه انسانها هستند و نه قشرى خاص، معلوم مى شود نسبت بين كلمه بنى آدم و مردمان نسبت تساوى است ; يعنى از نظر مصداق متحد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 5

5 _ خدا ، مبدأ پيدايش انسان است .

إنه يبدؤا الخلق

مصداق مورد نظر از {الخلق} به قرينه جمله {ليجزى الذين آمنوا . .. } انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 1

1 - خداوند ، انسان ها را از يك تن ( آدم ( ع ) ) آفريد .

خلقكم من نفس وحدة

مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از {نفس واحدة} آدم ابوالبشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 2

2 - پيامبر

( ص ) ، مأمور توجه دادن مردم به مبدأ پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او

قل هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

مبدأ خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور توجه دادن مردم به مبدأ پيدايش انسان ها و تكثير نسل او

قل هو الذى ذرأكم فى الأرض

مبدأ خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 3

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

مبدأ خلقت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 3

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

متفكران و خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 13

13 - آيه بودن آفرينش انسان

از خاك ، براى متفكران ، قابل درك است .

و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

مجادله درباره خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 2

2 - مجادله و گفتوگوى فرشتگان با خدا ، در ملأ اعلى درباره آفرينش انسان

بالملأ الأعلى إذ يختصمون . .. إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {إذ} ظرف زمان ماضى بوده و متعلق به {إذ يختصمون} باشد.

مدت خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو ، در شش روز ( شش مرحله و دوره ) انجام گرفته است .

خلق . .. فى ستّة أيّام

مدت خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 6

6 _ آفرينش آسمان ها و زمين در مدتى برابر شش روز

الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 2

2_ آفرينش آسمان ها و زمين ، تدريجى بوده و در شش روز ( شش دوره ) به انجام رسيده است .

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {أيام} در آيه شريفه ، معناى متعارف آن (روزها يا شبانه روزها) نيست; بلكه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زيرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت

زمين قابل فرض است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين در مدتى برابر شش روز

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 3،4

3 - خداوند ، آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

4 - آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى بود و در شش مرحله انجام پذيرفت .

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

واژه {يوم} (مفرد {أيّام}) در معناى برهه اى از زمان (كوتاه يا بلند) نيز به كار مى رود. بر اين اساس {ستة أيّام} (شش روز)، به معناى شش برهه بوده و بيانگر مطلب ياد شده است.

مدت خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 5

5 - خداوند ، عالم را در مدت زمانى معين آفريده است .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض . .. إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى

{أجل مسمّى} در اين آيه، احتمال دارد متعلق به {خلق} و {با}ى محذوف در آن، به معناى {فى} باشد. در اين صورت، مراد، آفريدن در مدت معيّنى است.

مدت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 6

6 _ آفرينش آسمان ها و زمين در مدتى برابر شش روز

الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 7 - 2

2_ آفرينش آسمان ها و زمين ، تدريجى بوده و در شش روز ( شش دوره ) به انجام رسيده است .

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {أيام} در آيه شريفه ، معناى متعارف آن (روزها يا شبانه روزها) نيست; بلكه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زيرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت زمين قابل فرض است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو ، در شش روز ( شش مرحله و دوره ) انجام گرفته است .

خلق . .. فى ستّة أيّام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 4

4 - خداوند ، آفريننده زمين در دو روز

خلق الأرض فى يومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 3،4

3 - خداوند ، آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

4 - آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى بود و در شش مرحله انجام پذيرفت .

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

واژه {يوم} (مفرد {أيّام}) در معناى برهه اى از زمان (كوتاه يا بلند) نيز به كار مى رود. بر اين اساس {ستة أيّام} (شش روز)، به معناى شش برهه بوده و بيانگر مطلب ياد شده است.

مدت خلقت موجودات فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 -

4 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو ، در شش روز ( شش مرحله و دوره ) انجام گرفته است .

خلق . .. فى ستّة أيّام

مراحل خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 2

2 - دميده شدن روح الهى در آدم ، پس از سامان يافتن و تكميل شدن اندام او

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

مراحل خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 2،14

2 - شكل گيرى آسمان هاى هفتگانه در دو روز ( دو مرحله ) ، به اراده خداوند بود .

فقض_هنّ سبع سم_وت فى يومين

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 1

1 - آفرينش آسمان و زمين و موجودات هستى ، بهوسيله خداوند در شش مرحله

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

مراد از {يوم} در آيه شريفه، معناى متعارف آن (روز يا شبانه روز) نيست; بلكه مقصود شش دوره و مرحله است; زيرا روز به معناى متعارف آن پس از آفرينش آسمان ها و زمين تحقق يافته است.

مراحل خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 9

9 - خلقت آسمان ها در دو مرحله

: مرحله اى مختلط ، نامتمايز و نامتعادل ; و مرحله تفكيك شده ، متمايز و متعادل

ثم استوى إلى السماء فسويهن سبع سموت

مفرد آوردن كلمه {السماء} در جمله {ثم استوى الى السماء} و ارجاع ضمير جمع به آن در جمله {فسواهن} مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه: آسمانها پيش از هفتگانه شدن و تمايز يافتن به گونه اى مختلط بوده كه هم اطلاق آسمان (به صورت مفرد) و هم اطلاق آسمانها (به صورت جمع) بر آن صحيح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى ، در شش دوره و مرحله ، بوده است .

خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {يوم} در آيه شريفه معناى متعارف آن (روز و يا شبانه روز) نيست، بلكه مقصود شش دوره و مرحله است. زيرا روز به معناى متعارف آن، پس از آفرينش آسمانها و زمين تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 7

7 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، در شش مرحله

الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

كلمه {يوم} به معناى مقدارى از زمان به كار مى رود _ كوتاه باشد يا بلند _ بنابراين مى توان گفت: {ستة أيام} به معناى شش دوره و مرحله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 4

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين در شش دوره و مرحله بوده است .

الذى خلق السم_وت

و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

كلمه {يوم}، در معناى مقدارى از زمان به كار مى رود (كوتاه باشد يا بلند). بنابراين مى توان گفت: {ستّة أيّام} به معناى شش دوره و مرحله است.

مراحل خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 6

6- لزوم نگرش به تحولات پديده هاى جهان خلقت ، در راستاى راه يابى به توحيد

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . ..ففتقن_هما و جعلنا من الماء كلّ شىء حىّ أفلاي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 2،4

2 - آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو ، در شش روز ( شش مرحله و دوره ) انجام گرفته است .

خلق . .. فى ستّة أيّام

4 - آفرينش جهان ، به تدريج و در طى دوران هايى صورت گرفته است .

خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

{أيّام} جمع {يوم} است و يوم، به معناى {مقدارى از زمان _ از طلوع خورشيد تا غروب آن _} و {مدتى از زمان} است (مفردات راغب). احتمال دارد مراد از {أيّام} دوران ها و يا مراحل مختلف باشد. در اين صورت، دلالت بر تدريجى خلق شدن عالم مى كند.

مراحل خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 5،15

5 _ وجود فاصله زمانى بين آفرينش مبداء انسانها و اعطاى صورت انسانى به او

و لقد خلقنكم ثم صورنكم

15 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {و لقد خلقنكم ثم صورنكم}: اما {خلقناكم}

فنطفة ثم علقة ثم مضغة ثم عظما ثم لحما، و اما {صورناكم} فالعين و الأنف و الأذنين و الفم و اليدين و الرجلين . .. .

از امام باقر(ع) درباره آيه {و لقد خلقناكم . ..}، روايت شده است: مراد از {خلقناكم} مراحل مختلف آفرينش يعنى نطفه، خون بسته، آنگاه مضغه (چيزى شبيه گوشت جويده) و بعد استخوان و سپس گوشت است. و مراد از {صورناكم} شكل گرفتن با چشم، بينى، دو گوش، دهان، دست و پا مى باشد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 6،7

6- آفرينش آدمى از خاك و سپس نطفه و تكامل آن به صورت انسانى كامل ، سير پيدايش انسان است .

بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّيك رجلاً

جمله {خلقك من تراب} يا نظر به اين دارد كه خداوند، حضرت آدم(ع) را از خاك آفريد _ بنابراين، اصل همه انسان ها خاك است _ و يا اين كه نطفه از غذاهايى توليد مى شود كه از خاك گرفته شده است.

7- سير تكاملى آفرينش انسان ، از حضيض خاك تا اندام كامل و كاراى يك مرد ( انسان ) ، زمينه اى براى توجه او به خداوند است .

أكفرت بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّيك رجلاً

{تسوية} به معناى {تعديل} است (تاج العروس) و {سوّاك رجلاً} يعنى تو را به صورت و حالت يك مرد معتدل ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 8

8- لزوم تصفيه درونى و اعتلاى روحى پدر ، هنگام انعقاد نطفه فرزند

قال ربّ

اجعل لى ءاية قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه زكريا درخواست كرد، اگر براى تشخيص زمان انعقاد نطفه بوده، چنين درخواستى مى تواند نشانه حساسيت خاص مسأله باشد و آن حضرت براى مراعات مسائلى خاص و نيز آدابى لازم، زمان آن را خواهان گرديد تا با تهيه و تدارك مقدمات روحى لازم، اقدام به انجام مرحله انعقاد نطفه نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7،8،9،15،37

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

8- وجود فاصله زمانى ، ميان تحول خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به مضغه

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

با توجه به، به كارگيرى {ثمّ} كه براى بيان فاصله زمانى است _ برداشت فوق به دست مى آيد.

9- مضغه ، مرحله شكل گيرى و ظهور تدريجى اعضا و جوارح جنين در رحم مادر است .

ثمّ من مضغة مخلّقة و غير مخلّقة

و صفت براى {مضغة} است و {غير مخلقة} نيز عطف بر {مخلقة} مى باشد. {تخليق} (مصدر {مخلقة}) به معناى تصوير و شكل دادن است. توصيف {مضغة} به {مخلقة و غير مخلقة} مى رساند كه جنين در اين مرحله، مرتباً شكلى را مى پذيرد و صورتى را از دست مى دهد و اين روند تا ظهور كامل اعضا و جوارح ادامه مى يابد.

15- وجود فاصله زمانى ميان پايان يافتن مراحل رشد جنين در رحم و فرا رسيدن

زمان زايمان

و نقرّ فى الأرحام . .. إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجكم

عطف {نخرج} بر {نقرّ. .. إلى أجل مسمًّى}به وسيله {ثمّ} كه براى تراخى در زمان است _ مى رساند كه جنين پس از اين كه مراحل رشد خود را در رحم به پايان رساند، بايد مدتى ديگر در رحم بماند تا زمان زايمان فرا برسد.

37- { عن أبى عبدالله بن مسعود قال : حدثنا رسول الله ( ص ) . . . ان أحدكم يجمع خلقه فى بطن أمّه أربعين يوماً نطفة ، ثمّ يكون علقة مثل ذلك ، ثمّ يكون مضغة مثل ذلك ;

عبداللّه بن مسعود مى گويد: رسول خدا(ص) به ما فرمود: . ..آفرينش هر يك از شما در شكم مادر[ بدين گونه ]كامل مى شود كه چهل روز {نطفه} است; سپس به قدر همين مدّت {علقه} است; سپس به قدر همين مدّت {مضغه} است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 1،2،3،4،5،6

1 - نطفه ، پس از استقرار در رحم ، تبديل به علقه ( خون

بسته ) مى شود .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين . ثمّ خلقنا النطفة علقة

{خلق} (مصدر خلقنا) در اينجا به معناى تصيير (از حالى به حالى ديگر در آوردن) است. و بدين جهت متعدى به دو مفعول، به كار رفته است. {علقة} نيز به خون غليظ و بسته گفته مى شود.

2 - پس از آن كه نطفه در رحم به صورت علقه ( خون بسته ) در آمد ، علقه به تدريج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه ( پاره گوشتى بدون استخوان ) در مى آيد .

فخلقنا العلقة مضغة

{مضغة} به پاره گوشت بدون استخوان گفته مى شود.

3 - علقه ، در رحم به صورت مضغه در مى آمد ، سپس مضغه تدريجاً به صورت استخوان بندى بدن جنين ، تغيير شكل مى دهد .

فخلقنا المضغة عظ_مًا

{عظم} مفرد {عظام} و به معناى استخوان است.

4 - پس از شكل گيرى و استخوان بندى بدن جنين ، استخوان ها با رويش گوشت پوشيده مى شوند .

فكسونا العظ_م لحمًا

{كَسْو} (مصدر {كسونا}) به معناى پوشانيدن است.

5 - پيدايش حقيقتى روحانى و غير مادى ، پس از مرحله شكل گيرى كامل جنين

فكسونا العظ_م لحمًا ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن است; ولى چون در اين جا به دو مفعول متعدى شده است، به معناى تصيير (از صورتى به صورتى ديگر در آوردن) مى باشد. ضمير {ه} در {أنشأناه} به مضمون {فكسونا العظام لحماً} (مرحله شكل گيرى كامل جنين) باز مى گردد.

6 - رشد جنين و مراحل تكوين انسان در رحم ، جلوه اى از قدرت و توانايى عظيم خداوند

ثمّ خلقنا النطفة

علقة . .. ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 3

3 - مرگ و انتقال از نشأه دنيا به آخرت ، حلقه اى از مراحل خلقت و تقدير حيات انسان

ثمّ انّكم بعد ذلك لميّتون

با توجه به اين كه آيات فوق، در مقام بيان سير تكاملى آفرينش انسان مى باشد، مسأله مرگ مى تواند نه به عنوان صرفاً يك هشدار; بلكه به عنوان حلقه اى مرتبط با حلقه هاى پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 2

2 - رستاخيز و حيات اخروى ، آخرين حلقه در سير تحولى آفرينش انسان

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

اين بخش از آيات، در مقام بيان سير تكامل آفرينش انسان است. بنابراين مسأله رستاخيز، مى تواند نه به عنوان صرفاً يك هشدار; بلكه به عنوان آخرين حلقه متصل به حلقه هاى پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 8

8 - آفرينش انسان از خاك تا صورت آدمى ، مراحل مختلفى داشته است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{ثمّ} حرف تراخى است و دلالت بر مهلت و مدت مى كند و از طرفى {إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند. جمع بين اين دو، به اين است كه ميان خلق انسان از مبدأ خاك تا صورت انسانى، مراحلى طى شده كه چندان روشن و آشكار نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72

- 5

5 - گِل و روح ، آغاز و پايان سير تكوين انسان

خ_لق بشرًا من طين . فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 4

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 1،3،5

1 - فرايند پيدايش انسان از منى در رحم ، شايان مطالعه و تأمل

أفرءيتم ما تمنون

مراد از {امناء} (مصدر {تمنون}) ريختن منى در رحم است; يعنى، آيا به منى _ كه آن را به صورت نطفه در رحم زن مى ريزيد _ انديشيده ايد؟

3 - منى و نطفه مرد ، عنصر اصلى و مادى پيدايش انسان در رحم

أفرءيتم ما تمنون

5 - نقش انسان در پيدايش جنين ، تنها ر ها كردن منى در رحم است ; و نه بيشتر از آن .

أفرءيتم ما تمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 59 - 1،3

1 - نقش انسان در پيدايش انسان از نطفه در رحم تنها ، ريختن منى در آن است ; و نه بيشتر از آن .

أفرءيتم ما تمنون . ءانتم تخلقونه

استفهام در {ءأنتم. ..} انكارى است; يعنى، اين شما نيستيد كه منى را به صورت انسان در مى آوريد; بلكه نقش شما تنها ريختن منى در رحم است.

3 - آفرينش انسان از منى در رحم ، جلوه اى از عظمت و قدرت

بى مانند خداوند

أم نحن الخ_لقون

به كارگيرى ضمير متكلم مع الغير (نحن) در مسأله آفرينش انسان از منى در رحم، بيانگر عظمت آفرينش انسان و جلوه اى از قدرت برتر آفريننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 2

2 - آفرينش انسان از منى ، بر آوردن دانه ها از دل خاك و رشد و نموّ دادن آن ، فرو فرستادن باران از آسمان و ايجاد درخت آتش زنه براى بيابان گردان ; بيانگر مبرّا بودن ساحت او از نقص و كاستى

أفرءيتم ما تمنون . .. فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح} بر مطالب آيات پيشين، نشانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 14 - 2،3

2 - آفرينش انسان ها به تدريج و با گذر از چند مرحله ( همچون نطفه ، علقه ، مضغه و . . . ) است .

و قد خلقكم أطوارًا

{طور} (مفرد {أطوار}) به معناى {مرّة} (يك دفعه) و {حال} آمده است. مقصود در اين آيه مى تواند مراحل و حالات گوناگونى باشد كه در آفرينش بشر موجود است.

3 - آفرينش بشر از سوى خداوند ، در قالب اشكال مختلف و با حالات گوناگون

و قد خلقكم أطوارًا

كاربرد واژه {أطوار} در اين آيه، ممكن است مانند كاربرد آن در جمله {الناس أطوار} باشد; يعنى، اصناف و حالات گوناگون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 1،4

1 - نطفه ( منى ) ، مبدأ و آغاز تكوين انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

4

- فراخواندن خداوند ، به مطالعه درباره مبدأ و مراحل تكوين انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 38 - 1

1 - تبديل شدن نطفه به علقه ، از مراحل تكوين انسان و به صورت تدريجى است .

ألم يك نطفة . .. ثمّ كان علقة

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 5

5 - آفرينش انسان ، داراى روندى تدريجى و رو به تكامل

فخلق فسوّى . فجعل منه الزوجين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه حرف {فا} در {فخلق}، {فسوّى} و {فجعل} براى ترتيب معنوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 6

6 - آفرينش انسان در رحم ، همراه با تحولات و دگرگونى هاى پى درپى

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة . .. نبتليه

{إبتلا}، مى تواند استعاره از انتقال از حالتى به حالت ديگر باشد. در اين صورت آيه شريفه، به تبديل نطفه به علقه، علقه به مضغه و... اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 6

6 - آفرينش انسان از مايعى بى مقدار و سير تكاملى آن در رحم ، جلوه قدرت خداوند

ألم نخلقكم . .. فقدرنا فنعم الق_درون

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه خداوند، وصف {فنعم القادرون} را پس از طرح مسأله آفرينش بشر و

تقدير آن، مطرح فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 12

12 - وجود نشانه هاى خداشناسى ، در مراحل پيدايش تا مرگ انسان

ما أكفره . من أىّ شىء خلقه ... ثمّ أماته فأقبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 6

6 - آفرينش ، برخوردارى از اعضاى كامل و هماهنگى اندام با يكديگر ، سه مرحله پياپى در سير پيدايش انسان

خلقك فسوّيك فعدلك

ترتيب _ كه مفاد حرف {فاء} است _ ممكن است {حقيقى} و يا {ذكرى} باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 3

3 - مرحله پيدايش قيافه و سيما براى هر انسان ، پس از مراحل آفرينش ، تكميل و تعديل اعضاى او است .

فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جمله {فى أىّ صورة. ..} مستأنفه و بيانگر مرحله اى ديگر از مراحل پيدايش انسان است. برخى آن را تفسير جمله {فعدلك} در آيه قبل، قرار داده و مرحله تعديل و چهره پردازى را يكى دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 9 - 2

2 - ساختار وجودى انسان و مراحل پيدايش او ، فاقد زمينه آلودگى به كفر و گناه است .

الذى خلقك فسوّيك فعدلك . فى أىُّ صورة ما شاء ركّبك . كلاّ

حرف {كلاّ} _ به قرينه آيات پيشين _ ممكن است براى رفع اين توهّم باشد كه زمينه كفر و گناه، در وجود كافران و گنه

كاران نهاده شده است; يعنى، با آن تسويه، تعديل و تركيب، جايى براى اين توهّم نمى ماند; بلكه علت گناه و كفر به خداوند را بايد در تكذيب كيفرهاى اخروى جست و جو كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 2

2 - انسان ، از خون لخته آفريده شده است .

خلق الإنس_ن من علق

{علق}; يعنى، مطلق خون يا خونى كه به شدت سرخ است، يا خون غليظ و يا جامد (قاموس). برخى آن را جمع {عَلَقة} دانسته اند كه به اعتبار جنس بودن {الإنسان}، وصف آن قرار گرفته است. (الدرّالمصون)

مراحل خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى ، در شش دوره و مرحله ، بوده است .

خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {يوم} در آيه شريفه معناى متعارف آن (روز و يا شبانه روز) نيست، بلكه مقصود شش دوره و مرحله است. زيرا روز به معناى متعارف آن، پس از آفرينش آسمانها و زمين تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 7

7 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، در شش مرحله

الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

كلمه {يوم} به معناى مقدارى از زمان به كار مى رود _ كوتاه باشد يا بلند _ بنابراين مى توان گفت: {ستة أيام} به معناى شش دوره و مرحله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان

- 25 - 59 - 4

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين در شش دوره و مرحله بوده است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

كلمه {يوم}، در معناى مقدارى از زمان به كار مى رود (كوتاه باشد يا بلند). بنابراين مى توان گفت: {ستّة أيّام} به معناى شش دوره و مرحله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 5

5 - خدا ، زمين را در دو مرحله و دوره آفريد . *

بالذى خلق الأرض فى يومين

لفظ {يوم} مى تواند كنايه از دوره و مرحله باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 1

1 - آفرينش آسمان و زمين و موجودات هستى ، بهوسيله خداوند در شش مرحله

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

مراد از {يوم} در آيه شريفه، معناى متعارف آن (روز يا شبانه روز) نيست; بلكه مقصود شش دوره و مرحله است; زيرا روز به معناى متعارف آن پس از آفرينش آسمان ها و زمين تحقق يافته است.

مراحل خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2،3

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى

معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

مراحل خلقت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 4

4 - آفرينش كوه هاى استوار ، ايجاد نعمت ها و تقدير معيشت موجودات زمين در چهار روز ( مرحله )

و جعل فيها روسى من فوقها . .. فى أربعة أيّام

برداشت ياد شده براين اساس است كه {فى أربعة أيّام} ظرف براى مجموع عبارت هاى آيه باشد.

مراحل خلقت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2،3

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از

آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

مراحل خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 1

1 - آفرينش آسمان و زمين و موجودات هستى ، بهوسيله خداوند در شش مرحله

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

مراد از {يوم} در آيه شريفه، معناى متعارف آن (روز يا شبانه روز) نيست; بلكه مقصود شش دوره و مرحله است; زيرا روز به معناى متعارف آن پس از آفرينش آسمان ها و زمين تحقق يافته است.

مطالعه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 9

9 - پديد آمدن موجودى زنده به نام انسان از خاك مرده ، امرى غير منتظره و سزاوار تأمل است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا}ى فجاييه در آيه، مى تواند حكايت از اين حقيقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 2

2 - پيدايش زوجين ( نر و ماده ) ، از آبى اندك ( نطفه ) ، شايان تأمل و درس آموزى

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة

{نطفه} در اصل به آب اندكى گفته مى شود كه ته ظرف باقى مانده باشد (قاموس المحيط).

مطالعه خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 25 - 2

2 - تشويق خداوند ، به مطالعه درباره زمين و چگونگى آفرينش آن براى انسان ها

ألم نجعل الأرض

كفاتًا

مطالعه در خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 2

2- تشويق و ترغيب آدميان به تفكر درباره پيدايش آسمان ها و زمين ، جهت درك تحقق معاد

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

مطالعه در خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 2

2- تشويق و ترغيب آدميان به تفكر درباره پيدايش آسمان ها و زمين ، جهت درك تحقق معاد

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

مطالعه مبدأ خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 6

6 - مطالعه در مبدأ و مراحل پيدايش انسان ، موجب راه يابى به هدف آفرينش آدمى و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... فخلق فسوّى . فجعل منه الزوجين الذكر

بيان سير تكوين انسان _ پس از طرح موضوع بى هدف نبودن زندگى بشر _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 5

5 - مطالعه در مبدأ و مراحل آفرينش انسان ، از راه هاى شناخت معاد و پى بردن به احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 5

5

- تشويق خداوند ، به مطالعه درباره مبدأ و سير تكوين انسان ها

ألم نخلقكم من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 8

8 - مطالعه و تأمّل در آفرينش انسان و مبدأ پيدايش و سير تكاملى آن ، موجب شناخت معاد و اثبات توانايى خداوند بر آن است .

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا فنعم الق_درون

از اين كه ماجراى خلقت انسان با استفهام تقريرى (ألم نخلقكم. ..) آغاز شده، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

مطالعه مراحل خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 6

6 - مطالعه در مبدأ و مراحل پيدايش انسان ، موجب راه يابى به هدف آفرينش آدمى و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... فخلق فسوّى . فجعل منه الزوجين الذكر

بيان سير تكوين انسان _ پس از طرح موضوع بى هدف نبودن زندگى بشر _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 5

5 - مطالعه در مبدأ و مراحل آفرينش انسان ، از راه هاى شناخت معاد و پى بردن به احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 5

5 - تشويق خداوند ، به مطالعه درباره مبدأ و سير تكوين انسان ها

ألم نخلقكم من ماء

مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 8

8 - مطالعه و تأمّل در آفرينش انسان و مبدأ پيدايش و سير تكاملى آن ، موجب شناخت معاد و اثبات توانايى خداوند بر آن است .

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا فنعم الق_درون

از اين كه ماجراى خلقت انسان با استفهام تقريرى (ألم نخلقكم. ..) آغاز شده، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

مطالعه منشأ خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 1،4

1 - تحقيق درباره منشأ آفرينش انسان و توجّه به عنصر اوليه جسم وى ، زمينه ساز باور به امكان احياى دوباره او است .

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

جمله {إنّه على رجعه لقادر} _ در آيات بعد _ بيانگر آن است كه آنچه از اين آيه به بعد مطرح شده، آماده سازنده ذهن انسان براى باور به امكان معاد است.

4 - لزوم تحقيق درباره منشأ آفرينش انسان و كشف عنصر اصلى در پيدايش جسم او

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

معبودان باطل و خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19_ مشركان على رغم سراغ نداشتن مخلوقى براى خدايان خويش ، به ولايت و تدبير آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتش_به الخلق عليهم

جمله {خلقوا كخلقه} صفت براى {شركاء} است. {خلق} در هر دو مورد ({كخلقه} و {الخلق}) مصدر و به معناى اسم مفعول (مخلوقات) است. {تشابُه} (مصدر تشابَه) به قرينه كلمه {على} به معناى

مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. {أم} در جمله فوق أم منقطعه و حاوى استفهام انكارى است و مى رساند كه خود مشركان نيز براى شركا و معبودهاى پندارى، آفرينشى را باور نداشتند تا با آفريده هاى خدا مشتبه شود.

معبودان باطل و خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 5

5 _ معبود هاى مشركان ، هيچ نقشى در مرگ ، زندگى و برانگيختن پديده هاى جهان ندارند .

ءالهة . .. و لايملكون موتًا و لاحيوة و لانشورًا

ملائكه و خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 15،20

15 _ فرشتگان با توجه به حضورشان در هستى و لياقتشان براى خلافت ، فلسفه اى براى خلقت و خلافت انسان نمى ديدند .

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها . .. و نحن نسبح بحمدك

جمله حاليه {و نحن نسبح . ..} گوياى اين مطلب است كه: فرشتگان علاوه بر اينكه انسان رابه خاطر فسادگرى اش شايسته خلافت نمى دانستند، وجود خويش را براى احراز اين مقام لايق دانسته و زمين را از خلافت انسان بى نياز مى شمردند.

20 _ نا آگاهى فرشتگان به ارزش هاى والاى انسان ، موجب شد تا فسادگرى او براى فرشتگان جلوه گر شود و به خلقت و خلافتش معترض باشند .

أتجعل فيها من يفسد فيها . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 10

10 _ اعتراف فرشتگان به عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش انسان و انتخاب

او براى خلافت

إنّك أنت العليم الحكيم

از هدفهاى فرشتگان در توصيف خداوند به عليم و حكيم بودن - پس از اظهار تشكيك در شايستگى انسان براى خلافت - اعتراف و اقرار به ارزش والاى انسان و عالمانه و حكيمانه بودن آفرينش اوست.

منافع خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 20 - 3

3 - آفرينش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازى كوه ها و هموار ساختن زمين ، داراى منافعى درخور توجه براى انسان ها است .

أفلاينظرون إلى . .. و إلى الأرض كيف سطحت

آيه شريفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمين و آسمان است; ولى تكيه بر اوصاف ياد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.

منشأ استبعاد خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 7

7 - بعيد شمردن شيوه آفرينش عيسى ( ع ) ، نشأت يافته از بى توجهى به قدرت بى نهايت خداوند است .

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً . .. إن هو إلاّ عبد أنعمنا ... و لو نشاء لجعلنا منكم م

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) {لمّا ضرب ابن مريم} نظر به جنبه خلقت عيسى(ع) دارد. ب) اين آيه در مقام رفع استبعاد و انكار مشركان مكه است كه براى خداوندى كه قادر به آفرينش تمامى انسان ها به صورت ملك است، خلقت عيسى(ع) بدون پدر امرى ساده مى باشد.

منشأ خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 -

4

4 - توجّه به منشأ خلقت و روزى و مرگ انسان ، مقتضى رويكرد تمام عيار به دين است .

اللّه الذى خلقكم . .. فأقم وجهك للدين

احتمال دارد {فاء} در {فأقم}تفريع بر آيه {الذى خلقكم . ..} باشد كه در آن، خداوند، برخى از افعال خود را به عنوان نشانه، يادآورى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 3

3 - نطفه انسان ، چيزى پست و بى ارزش

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

برداشت ياد شده از آن جا است كه تنكير {نطفة} بر تحقير دلالت دارد.

منشأ خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند و غير او فاقد كمترين تأثير درآن

أم خلقوا السم_وت و الأرض

منشأ خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 3،5

3 _ خداوند، مبدأ و منشأ انسانها (آدم) را آفريد و سپس به او صورت انسانى عطا كرد.

و لقد خلقنكم ثم صورنكم ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

{خلقناكم} (شما را در گذشته آفريديم)، خطاب به همه انسانهاست و چون همه انسانها پيش از فرمان سجده بر آدم آفريده نشده بودند، معلوم مى شود آن جمله ناظر به آفرينش چيزى است كه مى توانسته مبدأ همگان باشد و به همين لحاظ آفرينش او آفرينش همه انسانها شمرده شده است فراز بعد (ثم قلنا . ..) مى رساند كه آن چيز همان شد كه به {آدم ابوالبشر} معروف است. قابل

ذكر است كه دلالت آيه بر اين كه خود آن مبدأ ياد شده آدم(ع) شده باشد به صورت احتمال مطرح است.

5 _ وجود فاصله زمانى بين آفرينش مبداء انسانها و اعطاى صورت انسانى به او

و لقد خلقنكم ثم صورنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 1

1- آفرينش و مرگ انسان ها به دست خداوند است .

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 10

10- پيدايش انسان در جهان به اراده خداوند و مسبوق به نيستى مطلق بوده است .

و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 6

6 - آفرينش انسان از زمين و بازگشت دو باره او به آن و نيز رستاخيز و معاد او ، به اراده و خواست خداوند است .

خلقنكم . .. نعيدكم ... نخرجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 79 - 1

1 - پيدايش نسل انسان در گستره زمين ، تنها به اراده و تدبير خداوند

و هو الذى ذرأكم فى الأرض و إليه تحشرون

{ذرء} (مصدر {ذرأ}) به معناى پديد آوردن و پراكندن است. {تحشرون} _ به قرينه {إليه} _ متضمن معناى {ترجعون} و {حشر} (مصدر مجهول {تحشرون}) به معناى جمع و گردآورى شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 3

3 - نطفه ، خمير مايه و منشأ آفرينش انسان ها است

.

خلقكم . .. من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 2

2 - نطفه ، مبدأ پيدايش و خميرمايه آفرينش انسان است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 10

10 - آفرينش انسان به وسيله خداوند ، دليل قدرت او بر اعطاى نطق به اعضا و جوارح آدمى

قالوا أنطقنا اللّه . .. و هو خلقكم أوّل مرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 2،4

2 - پيدايش انسان ، بدون هيچ علت و مبدأ پديدآورنده ، امرى محال و نامعقول است .

أم خلقوا من غير شىء

{شىء} مى تواند كنايه از علت فاعلى باشد. بنابراين {من غير شىء}; يعنى، بدون علت و عامل پديدآورنده.

4 - نقش خود انسان در پيدايش و خلقت خويش ، امرى محال و نامعقول است .

أم هم الخ_لقون

در آيه شريفه دو فرض مطرح شده است: 1_ اين كه پيدايش انسان بى علت باشد; 2_ اين كه انسانِ معدوم، در پيدايش خويش نقش داشته باشد كه هر دوى آنها محال عقلى است. از اين رو آيه شريفه با استفهام انكارى ادا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 1

1 - پيدايش زن و مرد ، از نطفه به اراده خداى يگانه

و أنّه خلق . .. الذكر و الأُنثى . من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 -

2

2 - رحمانيت خداوند ، منشأ آفرينش انسان

الرحم_ن . خلق الإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 3

3 - تكوين انسان از مايه اى ناچيز ( منى ) ، از نشانه هاى قدرت خداوند بر برپايى قيامت

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان مسأله معاد و اثبات آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 2

2 - آفرينش آغازين انسان ، از نطفه و علقه به همراه ساختارى معتدل و هماهنگ ، دليل قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 3

3 - خداوند ، قامت انسان را استوار ساخت و اعضاى او را هماهنگ و متوازن قرار داد .

فعدلك

فعل {عَدَلَ}، در موردى به كار مى رود كه چيزى را به پا دارند تا به اعتدال درآيد و استقامت يابد(مقاييس اللغة). اين فعل در مورد برقرار كردن توازن و تعادل نيز به كار مى رود.(قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8

- 2

2 - سامان يافتن هر انسان در شكلى خاص ، حاصل تركيب اجزاى او با يكديگر است .

ركّبك

منشأ خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 2

2 _ خداوند تمامى آدميان و نژادها و تيره هاى مختلف آن را از يك شخص (آدم) آفريده است.

و هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 3

3 - آگاهى انسان ها ، از منشأ پيدايش بشر و سير تكوين او

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {من} در {ممّا}ابتدائيه باشد.

منشأ خلقت پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 6

6 - دختر و يا پسر شدن فرزندان ، متكى به مشيت خداوندى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

منشأ خلقت تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 1

1 - خداوند ، باغ هايى از خرما و انگور در زمين آفريده است .

و جعلنا فيها جن_ّت من نخيل و أعن_ب

منشأ خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 1

1 - جن ، آفريده شده به اراده الهى ، از شعله هاى خالص و بدون دود آتش

و خلق الجانّ من مارج من نار

{مارج}، به معناى آتش خالص بدون دود است (قاموس المحيط).

منشأ خلقت دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- شورى - 42 - 49 - 6

6 - دختر و يا پسر شدن فرزندان ، متكى به مشيت خداوندى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

منشأ خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند و غير او فاقد كمترين تأثير درآن

أم خلقوا السم_وت و الأرض

منشأ خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 6

6- عيسى ( ع ) ، كلمه خداوند و پديدار شده به فرمان او بود .

ذلك عيسى ابن مريم قول الحقّ

منصوب بودن {قول} ممكن است به جهت حال بودن آن باشد و نيز محتمل است كه منصوب به فعل مدح محذوف باشد. براساس اين دو احتمال، مراد از {قول الحقّ} گفتار خداوند در خلقت عيسى(ع) (فرمان {كن}) است.

منشأ خلقت مراتع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 2

2 - توجّه به قدرت خداوند بر روياندن گياهان و به وجود آوردن چراگاه ها ، مايه منزّه دانستن او از هر عيب و نقص و پيراستن نام او ، از هر وصف ناروا است .

سبّح اسم . .. و الذى أخرج المرعى

منشأ خلقت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 4

4 - آفرينش فرشتگان ، براساس رحمت الهى است .

هم عب_د الرحم_ن

منشأ خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 109 - 6

6- ربوبيّت خداوند مايه پيدايش آفريده ها و ارائه رهنمود هاى او است .

لكلم_ت ربّى . .. كلم_ت ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 8،10

8- آفرينش هر موجود درگرو تقدير خدا و فرمان او به تحقق آن است .

إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

10- فرمان خداوند بر پديدار شدن چيزى ، براى تحقق يافتن آن كافى است .

إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

{إنّما} دال بر حصر است; يعنى براى تحقق يافتن موجودات، به چيزى جز فرمان الهى نياز نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 5

5 - پيدايش موجودات ، متكى به مبدئى بى نياز و قائم به ذات است .

أم خلقوا من غير شىء أم هم الخ_لقون

از مجموع آيه شريفه استفاده مى شود كه پديده، نيازمند به علتى است كه آن علت، خود پديده و وابسته به غير نباشد; زيرا در غير اين صورت پرسش انكارى همچنان باقى خواهد بود (چگونه معلولى بى علت پديد آمده است).

منشأ خلقت نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 1

1 - خداوند ، باغ هايى از خرما و انگور در زمين آفريده است .

و جعلنا فيها جن_ّت من نخيل و أعن_ب

نعمت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان

. خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 5

5 - وجود انسان از سوى خداوند ، خود نعمتى است الهى .

خلق الإنس_ن

از آيات بعدى استفاده مى شود كه خداوند در اين آيات درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر است. بر اين اساس مى توان گفت: اين آيه، اصل وجود انسان را به عنوان نخستين نعمت الهى معرفى كرده است.

نقش خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 3

3 - خلقت ويژه انسان و برخوردارى او از دانش و هنر نويسندگى ، دور ماندن او را از هر گونه انحراف تضمين نمى كند .

خلق الإنس_ن . .. علّم بالقلم ... كلاّ

حرف {كلاّ} مانع پيدايش پندارى است كه ممكن است با شنيدن آيات پيشين كه درباره آفرينش انسان و علم او بود، براى مخاطب به وجود آيد و انسان را از خطر هر انحرافى دور بداند.

نقش عنصر خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 6،7

6 - تفاوت مبدأ و عنصر اوليه پيدايش موجودات و نوع آنها ، ملاك برترى و مهترى آنان نيست .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

از محكوم شدن ابليس در داورى و استدلال، درباره برترى خود بر آدم، برداشت ياد

شده استفاده مى شود.

7 - شرافت و برترى انسان و ديگر موجودات ، به خاطر عنصر و ماده اوليه آفرينش آنان نيست ; بلكه به كمالات و اوصاف ناشى از آن عنصر و ماده اوليه بستگى دارد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند از يك سوى فرمان داد كه ابليس بر آدم(ع) سجده كند; كه اين كار نشانه فضيلت و برترى انسان است. از سوى ديگر برترى ابليس بر آدم را به خاطر تفاوت عنصر و ماده اوليه آنان مردود شمرد. اين حقيقت مى رساند كه فضيلت آدم(ع) بر ابليس، به خاطر عنصر اوليه آفرينش او نبود; بلكه ناشى از كمالات و اوصاف ناشى از ماده گِل و روح الهى او بوده است.

وقت خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 20

20 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { يوم الجمعة سيد الأيام . . . خلق اللّه فيه آدم واهبط فيه آدم إلى الأرض ;

روز جمعه شريف ترين روزهاست . .. در آن روز خداوند آدم را آفريد و در همين روز او را به زمين فرستاد}.

ويژگى خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 12

12 _ خلقت حضرت عيسى ( ع ) ، خلقتى خارق العاده و بدون پدر

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم

انتساب مسيح(ع) به مادرش مريم(ع) دلالت بر خلقت او بدون واسطه پدر

دارد.

ويژگيهاى خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 3

3 - حوا ، از جنس آدم ( ع ) و برابر با او ، در اصل خلقت و در حقيقت و ويژگى هاى انسانى

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مضمون آيه شريفه مانند مضمون آيه {و اللّه جعل لكم من أنفسكم أزواجاً و جعل لكم من أزواجكم بنين و حفدة. ..}، (نحل (16) آيه 72) است. مقصود از آن بيان آفرينش نوع انسان و چگونگى پيدايش نسل آدمى و تكثير نوع بشر است; نه اين كه حوا از يك تن به نام آدم پديد آمده باشد و در نتيجه همه انسان ها از يك تن به وجود آمده باشند.

ويژگيهاى خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 2

2 - شكل گيرى نظام جهان ، داراى روندى تدريجى و طى دوره هاى متعدد

و لقد خلقنا . .. فى ستّة أيّام

ويژگيهاى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 10

10 - نوع خلقت انسان ، برترين و بهترين شكل آفرينش براى او

ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر فتبارك اللّه أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 6

6 - انسان ، برخوردار از بهترين شكل و شمايل و اندامى موزون

و صوّركم فأحسن صوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17

- 5

5 - آفرينش انسان ، تدريجى و تكاملى است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

برداشت ياد شده، به سبب آن است كه خلقت نباتات، داراى چنين خصوصيتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 6

6 - آفرينش انسان ، ممتاز و برتر از آفرينش ساير مخلوق ها است .

الذى خلق . خلق الإنس_ن من علق

آيه قبل، از خالقيت خداوند سخن گفت و در اين آيه، خلقت انسان به عنوان نمونه اى از مخلوقات او اختصاص به ذكر يافته است. اين عنايت خاص، نشانگر برجستگى ويژه خلقت انسان است.

ويژگيهاى خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 7

7 - خداوند ، در پى آفرينش انسان از نطفه ، او را توانمند و مهيّا براى رسيدن به مصلحت هاى خويش قرار داد .

من نطفة خلقه فقدّره

برخى از اهل لغت، ضمن بر شمردن معانى متعددى براى {تقدير}، دقّت و تفكر در متعادل ساختن امور و مهيّا ساختن آنها را، از جمله معانى آن قرار داده اند (لسان العرب). {فاء} در {فقدّره} گوياى اين است كه مهيّا شدن انسان براى مصالح خويش، از آثار و پيامدهاى سيستم خلقت او است.

ويژگيهاى خلقت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 3

3 - حوا ، از جنس آدم ( ع ) و برابر با او ، در اصل خلقت و در حقيقت و ويژگى هاى انسانى

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند

كه مضمون آيه شريفه مانند مضمون آيه {و اللّه جعل لكم من أنفسكم أزواجاً و جعل لكم من أزواجكم بنين و حفدة. ..}، (نحل (16) آيه 72) است. مقصود از آن بيان آفرينش نوع انسان و چگونگى پيدايش نسل آدمى و تكثير نوع بشر است; نه اين كه حوا از يك تن به نام آدم پديد آمده باشد و در نتيجه همه انسان ها از يك تن به وجود آمده باشند.

ويژگيهاى خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

ويژگيهاى خلقت روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 8

8- روح در پيدايش و وجود ، بى نياز از اسباب و وسايط خلقت *

قل الروح من أمر ربّى

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أمر} كلمه {ايجاد} باشد كه معناى {كن} است. بنابراين، نيازى به وسايط خلق و آفريدن ندارد.

ويژگيهاى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 1،2

1 - خداوند ، كره زمين را با ثبات و آرام قرار داد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{قرار} مى تواند مصدر {قَرَّ} (مرادف سَكَنَ و ثَبَتَ) باشد. در اين صورت قرار، مقابل اضطراب و لرزيدن و از اوصاف زمين به شمار مى رود. هم چنين مى تواند به معناى مستقر و جايى باشد كه در آن ثبات و آرامش

است; يعنى، {جعلها مستقراً لكم}. در اين صورت مقصود آن است كه زمين را به گونه اى قرار داديم كه جايى براى سكونت شما انسان ها باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريده كه قابل سكونت و زندگى براى بشر باشد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 1

1 - خداوند ، زمين را براى انسان رام و قابل بهره بردارى قرار داد .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 2

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه انسان بتواند در آن راه هاى وسيع براى خود بسازد .

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برخى از مفسران، بر آنند كه چون فعل {سلك} با {من} متعدى شده است، متضمن معناى اتخاذ است; يعنى، {لتتخذوا لأنفسكم منها سبلاً. ..}.

ويژگيهاى خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 7

7 - آفرينش شتر ، با ويژگى هاى برجسته آن ، نشان قدرت خداوند بر اعاده انسان ها است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

با توجّه به اين كه آغاز سوره با ياد قيامت شروع شده، اين آيات نيز ناظر به معاد و امكان آن خواهد بود.

ويژگيهاى خلقت طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 6

6- طبيعت به گونه اى آفريده شده است كه نياز هاى انسان

را به خوبى تأمين مى كند .

هو الذى أنزل من السّماء ماء لكم . .. ينبت لكم

تكرار {لكم} در دو آيه، هم چنين فعل {تسيمون} جملگى دلالت بر آن دارند كه: اين مجموعه براى منافع آدمى ايجاد گشته و در نتيجه با نيازهاى او تناسب و هماهنگى دارد.

ويژگيهاى خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 7

7 - عيسى ( ع ) انسانى تكوين يافته بدون واسطه پدر

و ءاتينا عيسى ابن مريم

قرآن با تصريح به اينكه عيسى(ع) فرزند مريم(ع) است - بر خلاف آنچه متعارف است كه انسان را به پدرش منسوب مى كنند - اشاره به نكاتى دارد; از جمله، پيدايش عيسى(ع) بدون واسطه پدر و رد پندار نارواى يهوديان كه او را به مردى نجار نسبت مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 3

3- عيسى ( ع ) در برشمردن ويژگى هايش ، بر پيدايش خود بدون پدر تأكيد ورزيد .

و برًّا بولدتى

عيسى(ع) در مورد نيكى كردن، تنها از مادر خود ياد كرد و ذكرى از پدر به ميان نياورد تا در گفتار هم اين مطلب را كه مادرش پاكدامن است، تأييد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 3،7

3- عيسى ( ع ) ، بدون پدر تكوين يافته بود .

ذلك عيسى ابن مريم

نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش مريم _ با توجه به غير متعارف بودن انتساب به مادر _ گوياى برداشت ياد شده است.

7- در باره ماهيت حضرت عيسى

( ع ) ( بشربودن و تكوين يافتن او بدون پدر ) در طول تاريخ ترديدهايى ناروا وجود داشته است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. الذى فيه يمترون

{الذى} وصف است براى {عيسى} يا {قول الحقّ} و {إمتراء} (مصدر {يمترون}) به معناى شك و ترديد كردن است. غايب ذكرشدن صيغه {يمترون} از آن حكايت دارد كه كسانى غير از مسلمانان در باره حضرت عيسى(ع) به عقايدى پاى بند بودند كه برپايه يقين استوار نبود.

ويژگيهاى خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

هدفدارى خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين، هدفدار و در نهايت استوارى است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

{حق} كاربرد معنايى بسيارى دارد، از آن جمله كه قرينه تركيب با جمله {خلق السماوات}، به معناى هدفدارى و حكيمانه بودن آفرينش است، راغب نيز در مفردات به كاربرد اين معنى براى {حق} تصريح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 1

1- خداوند ، آسمان ها و زمين را هدفمند و بر اساس حكمت آفريد .

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

{حق} در برابر باطل (بيهوده) است و مراد از آن، اين است كه فاعل حق براى كارش هدفى پسنديده در نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 3

3 - آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، آفريده هايى هدف دار و پيراسته از هرگونه باطل اند .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

{باء} در {بالحقّ} براى {ملابسه} است و دلالت مى كند كه حق بودن آفرينش، وصف انفكاك ناپذير آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 2

2- وجود معاد و حيات اخروى ، معنادهنده به آفرينش آسمان ها و زمين و ساير پديده هاى جهان

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . .. و ما خلقنا السم_وت ... ل_عبين

خداوند، پس از بيان عقيده باطل كافران در زمينه نفى معاد و در جهت تبيين ضرورت معاد، به هدف مند بودن آفرينش اشاره كرده است; يعنى، اگر زندگى در حيات دنيا خلاصه شود، آفرنيش معنايى عالمانه و حكيمانه پيدا نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64

- 3 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

هدفدارى خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و . . . ) ، هدفدار و به دور از عبث كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد و باطل گاهى در معناى عبث به كار مى رود. بنابراين حق به معناى هدفدار بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 6

6 - برپايى قيامت ، بخشى از اهداف الهى در آفرينش جهان

بالحقّ و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {و لتجزى} عطف بر محذوف باشد; يعنى، آفرينش به حق هستى اهداف متعددى را دنبال مى كند و از آن ميان، تنها يك مورد ذكر شده است كه جزاى عادلانه مردم است و قيامت صحنه اصلى بروز و ظهور آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 2

2 - خداوند ، در آفرينش جهان ، داراى هدفى بايسته و به دور از كمترين كاستى و بيهودگى

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

اطلاق {الحقّ} _ با همه گستردگى

و شمول آن _ بر آفرينش خداوند، مى رساند كه در آفرينش او، كمترين ضعف، سستى، بيهودگى و. .. وجود ندارد; بلكه از همه جهات در نهايت حقانيت و كمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 8

8 - شكل گيرى تدريجى جهان ، داراى ملاك هاى حكيمانه و نه معلول خستگى و محدوديت قدرت خداوند *

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض . .. و ما مسّنا من لغوب

برداشت بالا بدان احتمال است كه بيان {ما مسّنا من لغوب} _ در پى {ستّة أيّام} _ نظر به اين جهت داشته باشد كه اصولاً در آفرينش، رنج و خستگى براى خداوند مطرح نيست و اگر كار آفرينش را در شش مرحله صورت داده است، دلايل ديگرى دارد و به سبب محدوديت قدرت او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 4

4 - آفرينش زمين و نظام هستى از سوى خدا ، هدفمند است .

و السّماء رفعها و . .. و الأرض وضعها للأنام

خداوند متعال در اين آيه، نمايانده است كه اصولاً سامان يافتن زمين و شكل گيرى آن از آغاز، بدان هدف صورت گرفته كه زيستگاه آدميان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2،11

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و

بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

11 - معاد و بازگشت انسان ها ، به پيشگاه عدل الهى براى كيفر و پاداش ، مقتضاى آفرينش به حق و هدفمند جهان است .

خلق السم_وت و الأرض . .. و إليه المصير

ذكر معاد انسان ها _ پس از بيان آفرينش جهان بر پايه حق و هدفمندى _ مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

هدفدارى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 6،7

6 - خلقت انسان بدون هيچ هدف ارزشمند ، امرى نامعقول است .

أم خلقوا من غير شىء

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه واژه {شىء}، كنايه از غايت و هدف باشد.

7 - هدفدارى خلقت انسان ، مستلزم بعثت رسولان و هدايت آدميان به سوى اهداف بايسته

أم خلقوا من غير شىء

چنانچه عبارت {من غير شىء} به معناى {من غير غاية} باشد; از ارتباط مسأله هدفدارى خلقت انسان با آيات پيشين _ كه درباره حقانيت رسالت پيامبر(ص) و قرآن بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

هدفدارى خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 11

11 - خلقت انسان ، هدفمند و جهت دار است .

خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

هدفدارى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين، هدفدار و در نهايت استوارى است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

{حق} كاربرد معنايى بسيارى دارد، از آن جمله كه قرينه تركيب

با جمله {خلق السماوات}، به معناى هدفدارى و حكيمانه بودن آفرينش است، راغب نيز در مفردات به كاربرد اين معنى براى {حق} تصريح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 1

1- خداوند ، آسمان ها و زمين را هدفمند و بر اساس حكمت آفريد .

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

{حق} در برابر باطل (بيهوده) است و مراد از آن، اين است كه فاعل حق براى كارش هدفى پسنديده در نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 3

3 - آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، آفريده هايى هدف دار و پيراسته از هرگونه باطل اند .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

{باء} در {بالحقّ} براى {ملابسه} است و دلالت مى كند كه حق بودن آفرينش، وصف انفكاك ناپذير آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 2

2- وجود معاد و حيات اخروى ، معنادهنده به آفرينش آسمان ها و زمين و ساير پديده هاى جهان

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . .. و ما خلقنا السم_وت ... ل_عبين

خداوند، پس از بيان عقيده باطل كافران در زمينه نفى معاد و در جهت تبيين ضرورت معاد، به هدف مند بودن آفرينش اشاره كرده است; يعنى، اگر زندگى در حيات دنيا خلاصه شود، آفرنيش معنايى عالمانه و حكيمانه پيدا نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1

1- آفرينش آسمان

ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 4

4 - آفرينش زمين و نظام هستى از سوى خدا ، هدفمند است .

و السّماء رفعها و . .. و الأرض وضعها للأنام

خداوند متعال در اين آيه، نمايانده است كه اصولاً سامان يافتن زمين و شكل گيرى آن از آغاز، بدان هدف صورت گرفته كه زيستگاه آدميان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

هدفدارى خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 3

3 - شتر ، مخلوق خداوند و آفريده اى هدف دار است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

در آيه شريفه، گرچه سخن از آفريننده شتر

به ميان نيامده است; ولى سياق آيات _ كه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند، توجّه دادن انسان به قدرت مندى او و ضرورت معاد مى باشد _ بيانگر اين است كه خداوند، آن را خلق كرده و آفريدن آن لغو نبوده است.

هدفدارى خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 3

3 - آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، آفريده هايى هدف دار و پيراسته از هرگونه باطل اند .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

{باء} در {بالحقّ} براى {ملابسه} است و دلالت مى كند كه حق بودن آفرينش، وصف انفكاك ناپذير آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 14

14 - پديده هاى عالم آفرينش ، براى برآوردن منظور و هدفى ، آفريده شده اند .

أن يرسل الرياح مبشّرت و ليذيقكم . .. و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 2

2- وجود معاد و حيات اخروى ، معنادهنده به آفرينش آسمان ها و زمين و ساير پديده هاى جهان

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . .. و ما خلقنا السم_وت ... ل_عبين

خداوند، پس از بيان عقيده باطل كافران در زمينه نفى معاد و در جهت تبيين ضرورت معاد، به هدف مند بودن آفرينش اشاره كرده است; يعنى، اگر زندگى در حيات دنيا خلاصه شود، آفرنيش معنايى عالمانه و حكيمانه پيدا نخواهد كرد.

خمر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خمر

آثار خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره

- 2 - 219 - 6

6 _ شراب و قمار ، موجب كُندى و بازماندن انسان از ثواب و خير

قل فيهما اثم كبير

{الاثم}: اسم للافعال المُبطئة عن الثواب (مفردات راغب. )

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 2،9

2 _ شراب و قمار ، ابزار شيطان براى ايجاد كينه و عداوت

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر

9 _ قماربازى و ميگسارى ابزار شيطان براى بازداشتن مردم از ياد خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 47 - 3

3 - شراب ، مايه ضرر و زيان و آسيب رسان به عقل و هوش آدمى

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون

برداشت ياد شده از مفهوم آيه شريفه به دست مى آيد.

اجتناب از خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 5،11

5 _ اهل ايمان وظيفه دار اجتناب از شرابخوارى ، قماربازى و مظاهر شرك

يايها الذين ءامنوا انما الخمر و الميسر . .. فاجتنبوه

11 _ پرهيز از شراب خوارى ، قماربازى و مظاهر شرك ، زمينه ساز نيل به فلاح و رستگارى *

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم . .. فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 18

18 _ بيان احكام و مفاسد شراب و قمار ، بيانى رسا در تحريم ميگسارى و قماربازى و از

ميان برنده هرگونه ترديدى در ضرورت پرهيز از آنها

انما الخمر و الميسر . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة فهل انتم منتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 6

6 _ دورى جستن از پليدى ها ( شراب ، قمار ، مظاهر شرك ) نشانگر اطاعت از خدا و رسول ( ص )

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم . .. و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول

احكام خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 4

4 _ حرمت شرابخوارى و قمار بازى

يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 14

14 _ هر نوشيدنى مستى آور ، خمر است و حرام

انما الخمر . .. من عمل الشيطن فاجتنبوه

از امام باقر(ع) درباره {خمر} در آيه فوق روايت شده: فكل مسكر من الشراب خمر اذا اخمر فهو حرام . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 180; نورالثقلين، ج 1، ص 668، ح 342.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 18

18 _ بيان احكام و مفاسد شراب و قمار ، بيانى رسا در تحريم ميگسارى و قماربازى و از ميان برنده هرگونه ترديدى در ضرورت پرهيز از آنها

انما الخمر و الميسر . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة فهل انتم منتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 12

12-

{ عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . قد أنزل الله . . . { و من ثمرات النخيل و الأعناب تتّخذون منه سكراً و رزقاً حسناً } فكان المسلمون بذلك ثمّ أنزل الله آية التحريم ه_ذه الأية : { إنما الخمر و الميسر و الأنصاب . . . فاجتنبوه . . . } فه_ذه آية التحريم ، و هى نسخت الأية الأخرى

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. به تخقيق خداوند نازل فرمود:... {و من ثمرات النخيل و الأعناب تتّخذون منه سكراً و رزقاً حسناً} پس مسلمان هم به همين گونه ( گرفتن شراب و خوردن آن ) عمل مى كردند; سپس خداوند آيه تحريم شراب را كه اين آيه باشد {إنما الخمر و الميسر و الأنصاب ... فاجتنبوه ...} نازل فرمود ... پس اين آيه تحريم است و اين آيه، آيه ديگر را نسخ كرده است}.

پرسش از خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 1

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره شراب و قمار

يسئلونك عن الخمر و الميسر

پليدى خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 1

1 _ شراب ، قمار ، بت ها و چوب هاى مخصوص برد و باخت ، به تمامى پليد و ناپاك اند .

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم رجس

{انصاب} جمع كلمه نصب است، برخى آن را به معناى بت گرفته اند و برخى گفته اند {انصاب} سنگهايى بوده كه بر آستان بتها نصب مى

شده و جايگاه ذبح قربانى براى بتها بوده است و بدان جهت مشركان آنها را مايه تبرك مى پنداشتند و محترم مى شمردند. {ازلام} جمع زلم (تير قمار) از انواع وسائل قمار و بردو باخت به شمار مى رفته است.

تاريخ تهيه خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 4

4- تهيه شراب از خرما و انگور ، در صدر اسلام رواج داشت .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

تاريخ شرب خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 10

10_ شراب خوارى در ميان حاكمان مصر باستان ، امرى رايج بوده است .

إنى أري_نى أعصر خمرًا

تحريم خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 18

18 _ بيان احكام و مفاسد شراب و قمار ، بيانى رسا در تحريم ميگسارى و قماربازى و از ميان برنده هرگونه ترديدى در ضرورت پرهيز از آنها

انما الخمر و الميسر . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة فهل انتم منتهون

ترك خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 3

3 _ تبرئه مؤمنان از گناه شراب خوارى و قماربازى ، مشروط به دست كشيدن از آن پس از نهى خداوند

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا إذا ما اتقوا

تشريع حرمت خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 12

12- { عن أبى عبدالله ( ع

) قال : . . . قد أنزل الله . . . { و من ثمرات النخيل و الأعناب تتّخذون منه سكراً و رزقاً حسناً } فكان المسلمون بذلك ثمّ أنزل الله آية التحريم ه_ذه الأية : { إنما الخمر و الميسر و الأنصاب . . . فاجتنبوه . . . } فه_ذه آية التحريم ، و هى نسخت الأية الأخرى

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. به تخقيق خداوند نازل فرمود:... {و من ثمرات النخيل و الأعناب تتّخذون منه سكراً و رزقاً حسناً} پس مسلمان هم به همين گونه ( گرفتن شراب و خوردن آن ) عمل مى كردند; سپس خداوند آيه تحريم شراب را كه اين آيه باشد {إنما الخمر و الميسر و الأنصاب ... فاجتنبوه ...} نازل فرمود ... پس اين آيه تحريم است و اين آيه، آيه ديگر را نسخ كرده است}.

تهيه خمر از انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 4

4- تهيه شراب از خرما و انگور ، در صدر اسلام رواج داشت .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

تهيه خمر از خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 4

4- تهيه شراب از خرما و انگور ، در صدر اسلام رواج داشت .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

حرمت خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 14

14 _ هر نوشيدنى مستى آور ، خمر است و حرام

انما الخمر . .. من

عمل الشيطن فاجتنبوه

از امام باقر(ع) درباره {خمر} در آيه فوق روايت شده: فكل مسكر من الشراب خمر اذا اخمر فهو حرام . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 180; نورالثقلين، ج 1، ص 668، ح 342.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 18

18 _ عن أبى الحسن(ع): . .. قول الله تبارك و تعالى: {قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الأثم و البغى بغير الحق ... } اما قوله: {و ما بطن} يعنى ما نكح من الآباء فإن الناس كانوا قبل أن يبعث النبى(ص) إذا كان للرجل زوجة و مات عنها تزوجها إبنه من بعده إذا لم تكن أمه فحرم الله ذلك و اما {الإثم} فإنها الخمرة بعينها ... و اما قوله: {البغى} فهو الزنا سرّا ... .

از امام كاظم(ع) درباره {ما بطن} در آيه {قل إنما حرم ربى الفواحش . .. } روايت شده است: يعنى ازدواج با همسر پدر ; زيرا قبل از بعثت رسول خدا(ص) شخصى كه از دنيا مى رفت اگر همسرى از او باقى مى ماند، پسر متوفى او را اگر مادرش نبود به همسرى برمى گزيد خداوند، اين ازدواج را تحريم فرمود. اما {اث__م} ه___مان شراب است ... و اما {بغى} همان زناى پنهانى است ... .

خمر در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 13

13 _ رواج شرابخوارگى و قماربازى در عصر بعثت

يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

فعل مضارع {يسئلونك}، دلالت بر تكرار سؤال

دارد و تكرار سؤال، بيانگر رواج مورد سؤال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 10

10 _ رواج شراب خوراى ، قمار بازى و گرايش به مظاهر شرك در عصر بعثت

يايها الذين ءامنوا انما الخمر . .. رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 4

4- تهيه شراب از خرما و انگور ، در صدر اسلام رواج داشت .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

خمر قبل از تحريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 2،5

2 _ استفاده مؤمنان نيك كردار از شراب و قمار پيش از حكم خداوند به حرمت آنها ، خالى از سرزنش و گناه

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

مراد از {ما} در {ما طعموا} شراب و درآمدهاى حاصل از قمار بازى است بنابراين اراده شراب خوارى و مصرف آن درآمدهاى قمار از {طعام} _ كه تنها در مورد خوراكيها به كار برده مى شود _ ميتواند از باب تغليب باشد.

5 _ مؤمنان داراى عمل صالح كه شراب نوشيدند و از درآمد هاى قمار بهره جستند و زمان تحريم آن را درك نكردند _ بر خلاف توهم گروهى از مسلمانان _ اهل نجات و رستگارى هستند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

در برخى از شأن نزولهاى آمده كه آيه {ليس على الذين . ..} رد پندار آن گروه از مسلمانان است كه پس از تصريح به حرمت قمار و

شراب و پليد شمردن آنها، نسبت به فرجام مؤمنان صالح حتى شهيدان راه خدا كه شرابى نوشيدند و از عوائد قمار بهره جسستند، تشكيك مى كردند و آنان را از زمره رستگاران نمى شمردند.

زيان خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 47 - 3

3 - شراب ، مايه ضرر و زيان و آسيب رسان به عقل و هوش آدمى

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون

برداشت ياد شده از مفهوم آيه شريفه به دست مى آيد.

شرب خمر حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 10

10_ شراب خوارى در ميان حاكمان مصر باستان ، امرى رايج بوده است .

إنى أري_نى أعصر خمرًا

شرب خمر در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 1

1 _ برخى از مسلمانان عصر بعثت _ تا پيش از نزول آيه { انما الخمر . . . } _ به شرابخوارى و قماربازى مبتلا بودند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

فعل ماضى {طعموا} دلالت بر اين دارد كه برخى از مسلمانان پيش از نزول اين بخش از آيات، از شراب خوارى و قماربازى پرهيز نداشتند.

شرب خمر در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 17

17 _ شراب خوارى و قماربازى برخى مسلمانان صدر اسلام حتى پس از تحريم آن

فهل انتم منتهون

بيان رساى آيات مورد بحث در تحريم شراب و قمار و تذييل آن با جمله

اى مذمت آميز همراه با ترديد نسبت به پرهيز مسلمانان از آن (آيا دست از قمار بازى و شرابخوارى مى كشيد)، مى رساند كه تحريم قمار و شراب قبلا اعلام شده ولى برخى از مسلمانان شايد به توهم تصريح نداشتن آن آيات در تحريم، همچنان به شرابخوارى و قماربازى ادامه مى دادند گفتنى است كه شأن نزول هاى نقل شده درباره اين آيات برداشت فوق را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 1،2

1 _ برخى از مسلمانان عصر بعثت _ تا پيش از نزول آيه { انما الخمر . . . } _ به شرابخوارى و قماربازى مبتلا بودند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

فعل ماضى {طعموا} دلالت بر اين دارد كه برخى از مسلمانان پيش از نزول اين بخش از آيات، از شراب خوارى و قماربازى پرهيز نداشتند.

2 _ استفاده مؤمنان نيك كردار از شراب و قمار پيش از حكم خداوند به حرمت آنها ، خالى از سرزنش و گناه

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

مراد از {ما} در {ما طعموا} شراب و درآمدهاى حاصل از قمار بازى است بنابراين اراده شراب خوارى و مصرف آن درآمدهاى قمار از {طعام} _ كه تنها در مورد خوراكيها به كار برده مى شود _ ميتواند از باب تغليب باشد.

ضرر خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 5

5 _ شراب و قمار ، داراى زيانى بزرگ و منافعى اندك

قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

كلمه {اثم}،

به قرينه مقابل آن (منافع)، مى تواند به معناى زيان باشد.

فلسفه تحريم خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 4،10

4 _ حراست از وحدت جامعه ايمانى و دور نگاهداشتن آن از كينه و دشمنى فلسفه تحريم شراب خوارى و قماربازى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

10 _ باز نماندن از نماز و ياد خدا از حكمت هاى تحريم ميگسارى و قماربازى

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 19 - 2

2 - فلسفه ممنوعيت باده نوشى در دنيا ، وجود عوارض بد آن ( سر درد و از دست دادن عقل ) است .

لايصدّعون عنها و لاينزفون

جمله {لايصدّعون . ..} مى تواند پاسخ سؤال مقدر باشد و آن اين كه: اگر شراب نوشى در آخرت پسنديده است، چرا در دنيا نباشد؟ پاسخ اين است كه شراب آخرت، عوارض ناگوار ندارد (برعكس شراب هاى دنيا).

فلسفه حرمت خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 23

23 - { محمد بن عذافر عن بعض رجاله عن ابى جعفر ( ع ) قال قلت له لم حرم اللّه عزو جل الخمر و الميتة و الدم و لحم الخنزير ؟ فقال : ان اللّه تبارك و تعالى . . . خلق الخلق . . . و علم ما يضرهم فنهاهم عنه و حرمه عليهم ثم احله للمضطر فى الوقت الذى لايقوم بدنه إلا به فأمره

أن ينال منه بقدر البلغة لاغير ذلك . . . ;

امام باقر(ع) در پاسخ از علت حرمت خمر، مردار، خون و گوشت خوك فرمودند: خداوند انسانها را آفريد . .. و مى دانست چه چيزى موجب ضرر و زيان آنان است و آنان را از آن نهى نموده و برايشان حرام كرده است، سپس براى مضطر در وقتى كه بدن او به آن نياز پيدا كرده، حلال شمرده است كه به اندازه كفاف بخورد نه بيشتر از آن ... }.

فوايد خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 5،8

5 _ شراب و قمار ، داراى زيانى بزرگ و منافعى اندك

قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

كلمه {اثم}، به قرينه مقابل آن (منافع)، مى تواند به معناى زيان باشد.

8 _ گناه شرابخوارى و قماربازى ، از منفعت آنها بيشتر است .

يسئلونك عن الخمر و الميسر . .. اثمهما اكبر من نفعهما

گناه خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 7،8

7 _ ميگسارى و قماربازى از گناهان بزرگ

يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير . .. و اثمهما اكبر

{اثم} به معناى گناه و كارى است كه انجام آن حرام است. (القاموس المحيط)

8 _ گناه شرابخوارى و قماربازى ، از منفعت آنها بيشتر است .

يسئلونك عن الخمر و الميسر . .. اثمهما اكبر من نفعهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 3

3 _ شرابخوارى و قماربازى از گناهان كبيره

انما الخمر و الميسر . .. رجس من

عمل الشيطن فاجتنبوه

چون خداوند شراب و قمار را پليد و كار شيطانى شمرد و رستگارى را در گرو ترك آن دانست و در آيه بعد آنها را عامل دشمنى و كينه توزى و مايه فراموشى ياد خدا و نماز معرفى كرد معلوم مى شود شراب خوارى و قماربازى نمى تواند گناه كوچكى محسوب شود.

گناه شرب خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 10

10 _ ارتكاب گناهانى همچون شرابخوارى ، زنا و نپرداختن زكات ، با اعتقاد به گناه بودن آنها ، كفر است .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا

ابو بصير از معصوم(ع) روايت كرده است كه پس از تلاوت {ان الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم ازدادوا كفراً} امام فرمود: من زعم ان الخمر حرام ثم شربها، و من زعم ان الزنا حرام ثم زنى، و من زعم ان الزكوة حق و لم يؤدها.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 288; نورالثقلين، ج 1، ص 563، ح 623.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 3

3 _ تبرئه مؤمنان از گناه شراب خوارى و قماربازى ، مشروط به دست كشيدن از آن پس از نهى خداوند

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا إذا ما اتقوا

مفاسد خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 18

18 _ بيان احكام و مفاسد شراب و قمار ، بيانى رسا در تحريم ميگسارى و قماربازى و از ميان برنده هرگونه ترديدى در ضرورت پرهيز از آنها

انما الخمر

و الميسر . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة فهل انتم منتهون

موارد خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 14

14 _ هر نوشيدنى مستى آور ، خمر است و حرام

انما الخمر . .. من عمل الشيطن فاجتنبوه

از امام باقر(ع) درباره {خمر} در آيه فوق روايت شده: فكل مسكر من الشراب خمر اذا اخمر فهو حرام . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 180; نورالثقلين، ج 1، ص 668، ح 342.

ناپسندى شرب خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 2

2 _ شراب خوارى ، قمار بازى ، گرايش به مظاهر شرك و تفأل هاى مرسوم در جاهليت ، كردارى شيطانى است

انما الخمر . .. من عمل الشيطن

خمس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خمس

اجتناب از اداى خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 12

12 _ مسلمانان داراى زمينه هايى براى تخلف از دستور خمس و رساندنش به صاحبان آن

و اعلموا أنما غنمتم من شىء . .. إن كنتم ءامنتم

از اينكه پرداخت خمس نشانه ايمان به خدا و آيات او دانسته شده و به اين وسيله مورد تأكيد قرار گرفته، برداشت فوق به دست مى آيد.

احكام خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 1،2،3،4،5،6،7

1 _ پيكارگران مسلمان بايد خمس غنايم جنگى به دست آمده را بپردازند .

أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل وقوع آن در بين آيات جنگ،

چيزهايى است كه از دشمن گرفته مى شود كه به آن غنايم جنگى اطلاق مى گردد.

2 _ بايد خمس ( يك پنجم ) استفاده هاى مالى ، هر چند اندك باشد ، پرداخت شود .

و اعلموا أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

{غُنم} مصدر {غنمتم} به معناى به دست آوردن فايده است. راغب در مفردات مى گويد: غنم به معناى به دست آوردن گوسفندان بوده و سپس در مورد هر چيزى كه بدان دست يافته شود، استعمال شده است ; چه در جنگ از دشمنان به دست آيد و يا از طريقى ديگر. {من شىء} بيان و توضيحى است براى {ما}ى موصوله و دلالت مى كند بر اينكه بايد خمس آن فايده به دست آمده، هر چند اندك باشد، پرداخت شود.

3 _ ضرورت توجه به حكمِ شرعى غنايم در كنار مسايل جنگ و جهاد

و اعلموا أنما غنمتم من شىء

4 _ غنيمت هاى جنگ و ديگر استفاده هاى مالى ، بجز خمس آن ، از آنِ غنيمت گيرنده و استفاده برنده است .

و اعلموا أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

5 _ خمس غنايم جنگ و ديگر درآمد ها از آنِ خدا و پيامبر ( ص ) و خويشان اوست .

فأن للّه خمسه و للرسول و لذى القربى

{ذى القربى} به معناى خويش است و چون خويشى يك معناى اضافى است با قراين كلامى روشن مى شود كه خويشان چه كسى مراد است. در اينجا مراد از {ذى القربى} به دليل كلمه {الرسول}، خويشان پيامبر(ص) هستند. در حقيقت {ال} در {القربى} جانشين مضاف إليه است ; يعنى: للرسول و لذى قرباه.

6 _ يتيمان ، مساكين و در

راه ماندگان ، بايد از خمس غنايم و ديگر درآمد ها بهره مند شوند .

و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

7 _ يتيمان ، مساكين و در راه ماندگان در صورتى مى توانند از خمس استفاده كنند كه از وابستگان پيامبر ( ص ) باشند . *

و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ال} در {اليتامى} و . .. جانشين مضاف إليه باشد ; يعنى يتامى الرسول و ... .

اداى خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 10

10 _ پرداخت خمس غنيمت ها و ديگر استفاده هاى مالى ، نشان ايمان به خدا و ايمان به پيروزى آفرينى خدا در جنگ بدر است .

فأن للّه خمسه و للرسول . .. إن كنتم ءامنتم باللّه و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {ما أنزلنا . .. } مى تواند همان امدادهاى غيبى الهى باشد كه مسلمانان در پرتو آن به پيروزى در جنگ بدر دست يافتند.

اهميت خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 4

4 - لزوم انفاق و كمك به سائلان و محرومان جامعه ، افزون بر پرداخت زكات و خمس

للسائل و المحروم

انفاق به سائلان و محرومان جامعه _ همان گونه كه مفسران يادآور شده اند _ پيش از واجب شدن زكات و خمس مقرر شده است. از آن جايى كه دليل قاطعى بر نفى اين فريضه و يا تبديل آن به زكات و خمس به دست نيامده است; مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

خمس غنايم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 1،5،10

1 _ پيكارگران مسلمان بايد خمس غنايم جنگى به دست آمده را بپردازند .

أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل وقوع آن در بين آيات جنگ، چيزهايى است كه از دشمن گرفته مى شود كه به آن غنايم جنگى اطلاق مى گردد.

5 _ خمس غنايم جنگ و ديگر درآمد ها از آنِ خدا و پيامبر ( ص ) و خويشان اوست .

فأن للّه خمسه و للرسول و لذى القربى

{ذى القربى} به معناى خويش است و چون خويشى يك معناى اضافى است با قراين كلامى روشن مى شود كه خويشان چه كسى مراد است. در اينجا مراد از {ذى القربى} به دليل كلمه {الرسول}، خويشان پيامبر(ص) هستند. در حقيقت {ال} در {القربى} جانشين مضاف إليه است ; يعنى: للرسول و لذى قرباه.

10 _ پرداخت خمس غنيمت ها و ديگر استفاده هاى مالى ، نشان ايمان به خدا و ايمان به پيروزى آفرينى خدا در جنگ بدر است .

فأن للّه خمسه و للرسول . .. إن كنتم ءامنتم باللّه و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {ما أنزلنا . .. } مى تواند همان امدادهاى غيبى الهى باشد كه مسلمانان در پرتو آن به پيروزى در جنگ بدر دست يافتند.

شرايط استفاده از خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 7

7 _ يتيمان ، مساكين و در راه ماندگان در صورتى مى توانند از خمس استفاده كنند كه از وابستگان پيامبر ( ص )

باشند . *

و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ال} در {اليتامى} و . .. جانشين مضاف إليه باشد ; يعنى يتامى الرسول و ... .

فلسفه خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 11،19

11 _ آزمودن مسلمانان در ادعاى ايمانشان به خدا و آيات او منشايى براى تشريع دستور خمس

و اعلموا أنما غنمتم

برداشت فوق ناظر بر اين اساس است كه جمله {و اللّه على كل شىء قدير} ناظر به لزوم پرداخت خمس باشد. يعنى اين فرمان نه از آن روست كه خداوند نيازمند اموال شماست و بر رفع نياز بينوايان توانا نيست، بلكه هدف از اين فرمان اولا تمايز مؤمنان راستين از غير ايشان است و ثانيا اين است كه نياز نيازمندان هر جامعه توسط همان جامعه تأمين شود.

19 _ رفع نياز هاى جامعه ايمانى از سوى خود مسلمانان ، منشأ تشريع خمس ، نه ناتوانى خداوند بر تأمين آن نيازها

و اعلموا أنما غنمتم من شىء . .. و اللّه على كل شىء قدير

مالك خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 5

5 _ خمس غنايم جنگ و ديگر درآمد ها از آنِ خدا و پيامبر ( ص ) و خويشان اوست .

فأن للّه خمسه و للرسول و لذى القربى

{ذى القربى} به معناى خويش است و چون خويشى يك معناى اضافى است با قراين كلامى روشن مى شود كه خويشان چه كسى مراد است. در اينجا مراد از {ذى القربى} به دليل كلمه {الرسول}، خويشان پيامبر(ص) هستند. در

حقيقت {ال} در {القربى} جانشين مضاف إليه است ; يعنى: للرسول و لذى قرباه.

مسلمانان و خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 12

12 _ مسلمانان داراى زمينه هايى براى تخلف از دستور خمس و رساندنش به صاحبان آن

و اعلموا أنما غنمتم من شىء . .. إن كنتم ءامنتم

از اينكه پرداخت خمس نشانه ايمان به خدا و آيات او دانسته شده و به اين وسيله مورد تأكيد قرار گرفته، برداشت فوق به دست مى آيد.

مصارف خمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 6،7

6 _ يتيمان ، مساكين و در راه ماندگان ، بايد از خمس غنايم و ديگر درآمد ها بهره مند شوند .

و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

7 _ يتيمان ، مساكين و در راه ماندگان در صورتى مى توانند از خمس استفاده كنند كه از وابستگان پيامبر ( ص ) باشند . *

و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ال} در {اليتامى} و . .. جانشين مضاف إليه باشد ; يعنى يتامى الرسول و ... .

خنده از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خنده

اهميت خنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 4

4 - خنده و گريه ، از بارزترين نمود ها و ويژگى هاى طبيعت انسان

و أنّه هو أضحك و أبكى

از اختصاص به ذكر يافتن خنده و گريه در ميان ساير افعال انسان، مطلب بالا استفاده مى شود.

خنده در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

نجم - 53 - 43 - 5

5 - قيامت ، روز خنده و گريه خلايق *

ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى . .. و أنّه هو أضحك و أبكى

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه اين آيه _ به قرينه آيات پيشين _ در ارتباط با قيامت باشد.

خنده رويان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 1

1 - گروهى از مردم ، با چهره هاى خندان در صحنه قيامت حضور خواهند داشت .

ضاحكة

خنده منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 1

1 _ خوشحالى و خنده منافقان متخلف از جهاد ، اندك و زودگذر در مقايسه با عذاب ها و گريه هاى اخروى آنان

فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {فليضحكوا} در مورد دنيا و {و ليبكوا} در مورد آخرت باشد.

خنده ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 60 - 4

4 - زندگى آكنده از خنده و سرخوشى و به دور از اندوه معنوى ، مورد نكوهش الهى است .

و تضحكون و لاتبكون

روش خنده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 2

2 - تبسم ، خنده پيامبران

فتبسّم ضاحكًا من قولها

{ضاحكاً} حال براى ضمير فاعل در {تبسّم} و {من قولها} متعلق به {ضاحكاً} است; يعنى، تبسم كرد در حالى كه از سخن مورچه خنده اش گرفته بود. مقصود اين است كه سليمان با اين كه از سخن مورچه خنده اش گرفته

بود، با صداى بلند خنده نكرد; بلكه تنها تبسم نمود.

سرور اخروى خنده رويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

عوامل خنده رويى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 3،4

3 - پاكى ، تذكّرپذيرى ، هدايت جويى و خداترسى ، چهره انسان را در قيامت خندان و شادمان خواهد ساخت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... ضاحكة مستبشرة

4 - ايمان و دورى از گناه ، مايه بشّاش و خندان بودن چهره مؤمنان در قيامت

وجوه . .. ضاحكة مستبشرة

به قرينه آخرين آيه اين سوره (أول_ئك هم الكفرة الفجرة)، مراد از {وجوه} در اين آيات، چهره هاى كسانى است كه كافر نبوده و از فسق و فجور پاك و منزه اند.

منشأ خنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 2

2 - بازگشت تمامى افعال انسان _ حتى خنده و گريه او _ به خداوند ، نمودى از تدبير مطلقه الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . و أنّه هو أضحك و أبكى

از ارتباط

اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

نشاط اخروى خنده رويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

خنده رويان

خنده رويان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 1

1 - گروهى از مردم ، با چهره هاى خندان در صحنه قيامت حضور خواهند داشت .

ضاحكة

سرور اخروى خنده رويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

نشاط اخروى خنده رويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند

، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

خواب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خواب

آثار خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 1،2،3

1 _ فروفرستادن خوابى آرام بخش از سوى خداوند بر پيكارگران احد ، به دنبال اندوههايى كه در آن كارزار بر ايشان گذشت .

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

{امنة} (آرامش خاطر)، مفعول براى {انزل} است و {نعاساً} به معناى خواب، عطف بيان و يا بدل از {امنة} است.

2 _ خواب آرامش بخش به دنبال هجوم پى در پى اندوه ها ، موهبتى الهى به بندگان

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

3 _ خواب از عوامل آرام بخش انسان هاى اندوهگين و حاضر در كوران مشكلات

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

بنابر اينكه {امنةً} مفعول له براى {نعاساً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 6

6 - جدا شدن روح از بدن به هنگام خواب

و الّتى لم تمت فى منامها

در برداشت ياد شده {و الّتى} عطف بر {الأنفس} دانسته شده است; يعنى، {يتوفّى نفس الّتى لم تمت فى منامها; خدا دريافت مى كند روح كسى كه نمرده و در حال خواب است}.

ابرار و خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 23 -

2

2 - چشم نيكوكاران در آخرت ، بى نياز از خواب است و حتى به هنگام آرميدن بر تختخواب ، نظاره گر زيبايى نعمت ها است . *

على الأرائك ينظرون

{أرائك} (تخت خواب ها)، به معناى محل خوابيدن است كه در آيه شريفه محل نظاره گرى معرفى شده است. شايد اين تعبير، به نبود خواب در بهشت اشاره داشته باشد.

اختلاف در مدت خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 1

1- مدّت درنگ اصحاب كهف در غار ، ميان مردم عصر پيامبر ( ص ) مورد اختلاف بود .

قل اللّه أعلم

جمله {قل اللّه. ..} نشانه آن است كه برخى از مردم، در باره مدّت بيان شده در آيه قبل، تشكيك كرده و نظرى غير آن را مطرح ساخته بودند. پيامبر(ص) در پاسخ آنان، با بيان علم برتر الهى به زمان بندى ياد شده، تأكيد كرده و ترديد در آن را مردود دانسته است.

الهام در خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 10

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : الأنبياء على خمسة أنواع . . . . و منهم من ينبّأ فى منامه مثل يوسف ;

از امام باقر(ع) روايت شده: پيامبران بر پنج دسته هستند . .. بعضى از آنان در خوابشان آگاه مى شوند مانند يوسف}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 6

6_ رؤيا ها مى تواند دربردارنده الهامات و رموزى راهگشا براى انسان ها باشد .

يوسف أيّها الصديق أفتنا

. .. قال تزرعون ... ثم يأتى من بعد ذلك

بيدارى از خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 4،6،11

4 _ خداوند بيداركننده و برانگيزنده آدمى از خواب شبانگاه

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

6 _ خداوند در عين آگاهى به اعمال روز گذشته آدميان (اعمال ناروا)، آنان را از خواب شب بيدار مى كند و روح را به آنان بازمى گرداند.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

11 _ تا زمانى كه اجل آدمى فرا نرسيده باشد، خداوند وى را از خواب شبانگاهى برانگيخته و بيدار مى كند.

ثم يبعثكم فيه ليقضى أجل مسمى

تحولات جامعه هنگام خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 20

20- جوامع پديد آمده در طول خواب چندين ساله اصحاب كهف ، در عقايد خويش ، دستخوش تحوّلات مهمّى شده بودند .

إذ يتن_زعون بينهم أمرهم

در جامعه اى كه اصحاب كهف از آن كناره گيرى كردند، طبقه حاكم مشركانى بودند كه در صدد نابود ساختن موحدان برآمده بودند; ولى در عصر بيدارى آنها اعتقاد به معاد و بحث و مناظره درباره آن، در ميان مردم رواج كامل داشت و جوّ حاكم به سود مؤمنان بود.

ترك خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 2

2 - ايمان حقيقى ، مستلزم چشم پوشى از آسايش و ترك خواب است .

إنّما يؤمن بأي_تنا . .. تتجافى جنوبهم عن المضاجع

تشبيه به خواب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 6

6 - مرگ و معاد انسان ، شبيه خواب و بيدارى است .

و جعلنا نومكم سباتًا

ياد كردن از خواب در ميان آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممكن است به جهت تشابهى باشد كه بين خواب و مرگ و نيز بيدارى و معاد وجود دارد.

تشبيه خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 7

7 - خواب ، پديده اى شبيه به مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها

كاربرد {توفّى} در مورد خواب انسان، به مانند كاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 4

4 - خواب براى انسان ، نوعى مرگ است .

و جعلنا نومكم سباتًا

فعل {سُبِتَ} علاوه بر معناى {بى هوش شد}، به معناى {مُرد} نيز استعمال مى شود (مصباح). بنابراين، احتمال مى رود كه {سبات} به معناى مرگ باشد.

تعقل درباره خواب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 8

8 _ دقت و تأمل در خوابيدن و بيدار شدن آدمى، راهى براى خداشناسى و توحيد

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

توفّى در خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 1،3،18

1 _ تنها خداوند است كه با قبض روح آدمى وى را در شب به خواب مى برد.

هو الذى يتوفكم بالّيل

{توفى} در آيه به معناى قبض روح است و چون در خواب نيز روح آدمى گرفته مى شود، از آن به {توفى} تعبير شده است.

3 _ خواب، پديده اى شبيه به مرگ

هو الذى يتوفكم بالّيل

{توفى} به معناى قبض روح است. كاربرد اين كلمه در مورد {خوابيدن} ناظر به شباهت مرگ و خواب است.

18 _ قال رسول الله(ص): مع كل انسان ملك إذا نام يأخذ نفسه، فإن إذن الله فى قبض روحه قبضه و إلا رد إليه فذلك قوله: {يتوفاكم بالليل}.

رسول خدا(ص) فرمود: همراه هر انسانى فرشته اى است كه هنگام خواب، روح او را مى گيرد ; پس اگر خداوند اذن در قبض روح آن شخص بدهد، او را قبض روح مى كند و گر نه به او برمى گرداند و اين است، معناى سخن خداوند: {يتوفاكم بالليل}.

حس شنوايى و خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 5

5- حسِّ شنوايى ، رابطه نزديكى با خواب انسان دارد . *

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

به خواب بردن را با {زدن حجاب و مانع بر گوش ها} بيان كردن

_ كه مفاد {ضربنا. ..} است _ مى رساند كه ارتباط تنگاتنگى ميان خواب و حسِّ شنوايى وجود دارد.

حقيقت خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 1،3

1 _ تنها خداوند است كه با قبض روح آدمى وى را در شب به خواب مى برد.

هو الذى يتوفكم بالّيل

{توفى} در آيه به معناى قبض روح است و چون در خواب نيز روح آدمى گرفته مى شود، از آن به {توفى} تعبير شده است.

3 _ خواب، پديده اى شبيه به مرگ

هو الذى يتوفكم بالّيل

{توفى} به معناى قبض روح است. كاربرد اين كلمه در مورد {خوابيدن} ناظر به شباهت مرگ و خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 7،14،18

7 - خواب ، پديده اى شبيه به مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها

كاربرد {توفّى} در مورد خواب انسان، به مانند كاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب مى باشد.

14 - حقيقت خواب ، خروج روح از بدن و حقيقت بيدارى بازگشت آن به بدن است .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها . .. و يرسل الأُخرى إلى أ

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند مى فرمايد: جان انسان ها را در حال خواب دريافت مى كنم و كسانى كه مرگشان در آن حال مقدر شده باشد در همين حال مى ميرند و آن دسته كه برايشان مقدر نشده باشد آن جان رها و آزاد مى گردد تا اجلشان فرا

رسد. پس روح انسان در حال خواب قبض مى شود و اين همان حقيقت خواب است و وقتى در حال بيدارى به بدن بازمى گردد تا اجل فرا رسد، اين همان حقيقت بيدارى مى باشد.

18 _ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : ما من أحد ينام إلاّ عرجت نفسه إلى السماء و بقيت روحه فى بدنه و صار بينهما سبب كشعاع الشمس فإن أذن اللّه فى قبض الأرواح اجابت روح النفس و إذا اذن اللّه فى رد الروح أجابت النفس الروح و هو قوله سبحانه : { اللّه يتوفّى الأنفس حين موت ها و الّتى لم تمت فى منام ها } ;

امام باقر(ع) فرمود: هيچ كس نيست كه به خواب رود مگر اين كه نفس او به آسمان مى رود و روح او در بدنش مى ماند و ارتباطى مشابه خورشيد و شعاعش بين نفس و روح باقى مى ماند. پس اگر خداوند اجازه در قبض روح ها دهد، روح نفس را اجابت مى كند [و مرگ حاصل مى شود] و اگر خداوند اجازه دهد روح برگردد و (قبض نشود) نفس آن را پذيرفته و به او ملحق مى شود و اين سخن خداوند سبحان است كه مى فرمايد: اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها}.

خدا و خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 7

7 _ هيچگاه خواب سبك ( چُرت ) و سنگين ، خداوند را فرانمى گيرد .

لا تأخذه سنة و لا نَوم

خواب از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 -

42 - 15

15 - { حيات و مرگ } و { خواب و بيدارى } ، در بردارنده آيات متعدد خداوند و جلوه هاى گوناگون قدرت او

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها . .. فيمسك ... و يرسل الأُخرى ... إنّ فى ذلك لأي_ت

جمع آمدن {آيات} مى رساند كه آيه و نشانه بودن {حيات و مرگ} و {خواب و بيدارى}، از جهات مختلف و گوناگون است.

خواب اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 19 - 2

2 - در خواب بودن باغداران يمنى ، به هنگام نزول بلاى ويرانگر بر بوستان آنان

فطاف . .. و هم نائمون

خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 1،3

1- خداوند ، با مسلّط كردن خواب بر اصحاب كهف ، دعاى آنان را مستجاب كرد .

فقالوا ربّنا ءاتنا . .. فضربنا على ءاذانهم

عبارت {ضربنا على اذانهم} كنايه از آن است كه خداوند، خواب را بر آنان مسلّط كرد، به گونه اى كه گوش آنان نمى شنيد. و عطف جملهه {ضربنا} با حرف تفريع بر جملات قبل _ كه متضمن دعاى اصحاب كهف بود _ گوياى آن است كه تسلّط خواب بر ايشان، در مسير اجابت دعاى آنان صورت گرفته است.

3- حيات طولانى اصحاب كهف در خواب ، از آيات الهى است .

كانوا من ءاي_تنا عجبًا . .. فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 18 - 1،3،4،5

1- اصحاب كهف ، با احساس امنيت از خطر دشمن

، در غار به خواب رفتند .

و هم رقود

3- پيكر و اعضاى بدن اصحاب كهف ، در تمام مدّتى كه در خواب بودند ، آسيبى نديد و تغيير چشم گيرى نيافت .

و تحسبهم أيقاظًا و هم رقود

مفاد جمله {تحسبهم. ..} اين است كه هر بيننده اى، اگر در دوران خوابِ اصحاب كهف، به آنان نظر مى افكند، نه تنها آن ها را اجسادى از هم گسيخته نمى يافت، بلكه انسان هايى به خواب رفته نيز نمى ديد; يعنى، آن ها، افرادى بيدار به نظر مى آمدند كه حيات عادى خود را مى گذرانند.

4- خداوند ، پيكر هاى اصحاب كهف را در زمان چيرگى خواب بر آنان ، به راست و چپ گردش مى داد .

و نقلّبهم ذات اليمين و ذات الشمال

5- گرديدن اصحاب كهف به چپ و راست ، از عوامل مصونيّت آنان در برابر آسيب هاى جسمى بود . *

و نقلّبهم ذات اليمين و ذات الشمال

اسناد {نقلّب} (گرداندن) به خداوند، در جمله {نقلّبهم. ..} گوياى اين است كه اين تغيير حالت، از الطاف الهى بوده است. بيان اين نكته، پس از اشاره به خواب اصحاب كهف، مى تواند ناظر به برخى از علل سالم ماندن بدن آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 3،18

3- بيدارسازى اصحاب كهف ، فراهم آورنده فرصتى مناسب براى پرسوجوى آنان از همديگر درباره خواب خويش بود .

بعثن_هم ليتساءلوا

{ل} در {ليتساءلوا} بيانگر علّت بيدارسازى است. هدف از به خواب بردن و بيدار ساختن اصحاب كهف _ چنان چه از تفريع آيات يازدهم و دوازدهم بر آيه دهم به دست

آمد _ اعطاى رحمت و رشدى بود كه اصحاب كهف درخواست كرده بودند. بنابراين، بايد به خداوند، آنان را از خواب بيدار مى كرد تا از راه پرسش و غير آن، به حوادثى كه بر آنان گذشته بود، پى ببرند و در مسير خداشناسى رشد يابند.

18- اصحاب كهف ، به عادى نبودن خواب خويش پى نبردند و احتمال آن نيز به فكر آنان خطور نكرد .

فابعثوا أحدكم بورقكم

خواب انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 1

1 _ تنها خداوند است كه با قبض روح آدمى وى را در شب به خواب مى برد.

هو الذى يتوفكم بالّيل

{توفى} در آيه به معناى قبض روح است و چون در خواب نيز روح آدمى گرفته مى شود، از آن به {توفى} تعبير شده است.

خواب در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 2

2 - فراهم بودن امكان خواب در شب و روز براى انسان ها از آيات الهى است .

و من ءاي_ته منامكم باليل و النهار

بنابر اين كه {و النهار} عطف به {الليل} باشد، استفاده مى شود كه شب و روز، هر دو ظرفى مناسب براى خواب هستند.

خواب در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 1،9

1 _ تنها خداوند است كه با قبض روح آدمى وى را در شب به خواب مى برد.

هو الذى يتوفكم بالّيل

{توفى} در آيه به معناى قبض روح است و چون در خواب نيز روح آدمى گرفته مى شود، از آن

به {توفى} تعبير شده است.

9 _ خداوند شب را زمان مناسب براى خواب و آرامش و روز را براى تلاش و كار قرار داده است.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

اگر چه خواب و بيدارى اختصاصى به شب و روز ندارد، ولى اينكه ظرف {توفى} شب است و ظرف {جرحتم} روز است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 5

5 - شب ، بهترين زمان استراحت و خواب

و جعلنا نومكم سباتًا . و جعلنا الّيل لباسًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 3،5

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

5 _ شب ، ظرفى مناسب براى آرميدن و روز فرصتى شايسته براى تلاش است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 2،3،11

2 - فراهم بودن امكان خواب در شب و روز براى انسان ها از آيات الهى است .

و من ءاي_ته منامكم باليل و النهار

بنابر اين كه {و النهار} عطف به {الليل} باشد، استفاده

مى شود كه شب و روز، هر دو ظرفى مناسب براى خواب هستند.

3 - شب ، وقتى مناسب و طبيعى براى خواب است .

و من ءاي_ته منامكم باليل و النهار

بنابراين كه تقديم و تأخيرى در آيه باشد و {النهار} مجرور به حرف جر محذوف و متعلق به {إبتغاء} و {بالّيل} متعلق به {منامكم} باشد، نكته فوق استفاده مى شود.

11 - آيه بودن خواب در شب و تلاش در روز براى كسب روزى ، براى دارندگان گوش شنوا ، قابل درك است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

خواب مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 1،5

1 _ آرامش روحى مجاهدان پيش از جنگ بدر ، موجب فراگيرى خوابى سبك بر تمامى آنان

إذ تستغيثون . .. إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

{غشاوه} به معناى احاطه است و فعل {يغشيكم}، از باب تفعيل، دلالت بر كثرت احاطه دارد. مى توان گفت نمود آن كثرت، فراگيرى خواب بر تمامى افراد بوده است. كلمه {أمنة}، كه به معناى نبودن ترس است، مفعولٌ له حصولى براى {يغشيكم} است. يعنى به علت اينكه آرامش يافتيد، خواب شما را فراگرفت

5 _ استراحت و آرامش روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

شگفتى خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 2

2- بيدارى اصحاب كهف ، همچون خواب شگفت و سلامت جسم شان در آن مدّت طولانى ، آيت و نشانه اى الهى

بود .

و كذلك بعثن_هم

مشاراليه {ذلك} _ كه بعث و بيدارسازى اصحاب كهف به آن تشبيه شده است _ خواب طولانى آنان و تدابيرى است كه در مدّت خواب براى سلامت آنان به كار برده شده بود. وجه شبه مورد نظر _ آنگونه كه از جمله {ذلك من آيات اللّه من يهد اللّه فهو المهتد} در آيه هفده به دست مى آيد _ نشانه بودن و دلالت اين حوادث بر امدادهاى هدايت گرانه خداوند، به موحّدان است.

عذاب در خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 3

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 1

1 _ امت هاى تكذيب كننده انبيا در معرض گرفتار آمدن به عذاب الهى به هر هنگام ، بويژه شبانگاهان در حال خواب و بى خبرى

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا بيتا و هم نائمون

تفريع جمله {أفأمن . .. } بر {و لكن كذبوا فأخذنهم ... } مى رساند كه مراد از {أهل القرى} امتهاى تكذيب كننده انبياست.

فوايد خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 3

3 _ خواب ، مايه آرامش جسم و جان و تعادل يافتن روان آدمى است .

و النوم

سباتًا

برخى از اهل لغت {سبت} (ريشه {سباتاً}) را به معناى {راحت} دانسته اند (لسان العرب). برخى نيز آن را به معناى {قطع} گرفته اند (مفردات راغب). و بر مبناى معناى دوم، شب به اين خاطر به قطع توصيف شد كه چون در شب هنگام، تمامى فعاليت ها و تلاش هاى روزانه قطع مى شود و در نتيجه جسم و جان آدمى آرامش مى يابد.

مدت خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 2،8

2- فرو رفتن اصحاب كهف در خوابى عميق و چندين ساله ، به اراده خدا بود .

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

{عدداً} مصدر و به معناى {معدودة} و يا {ذات عدد} است. توصيف {سنين} به اين كه داراى عدد و شمارش است _ در نظر برخى از مفسران _ به كثرت آن سال ها اشاره دارد; زيرا تعداد سال ها، اگر اندك باشد، نياز به شمارش ندارد.

8- غار ، محلِّ به خواب رفتن چند ساله اصحاب كهف

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 12 - 2،3

2- هدف از بيدار ساختن اصحاب كهف ، نماياندن ارزيابى آنان درباره مدّت زمان خواب خويش بود .

ثمّ بعثن_هم لنعلم أىّ الحزبين أحصى لما لبثوا أمدًا

با توجه به اين كه {لنعلم} _ (تا بدانيم) _ در مورد خداوند به معناى كسب علم نيست، بلكه محقّق ساختن معلوم است، در برداشت فوق از دانستن خدا به {نماياندن} تعبير شده. {أمد} به معناى {وقت ممتدّ} و نيز {پايان مدّت} است. در اين آيه،

به قرينه {أحصى}، معناى نخست مراد است. كلمه {أحصى} محتمل است كه فعل ماضى باشد و {أمداً} مفعول آن، كه در نتيجه، {لما لبثوا} به {أمداً} تعلّق خواهد داشت. و ممكن است كه {أحصى} اسم تفضيل و {أمداً} تمييز آن باشد.

3-ميان اصحاب كهف ، در برآورد مدّت خواب خويش ، دو دستگى به وجود آمد . *

أىّ الحزبين أحصى لما لبثوا

با توجه به آيات بعد _ كه گفت و گوى اصحاب كهف را با هم نقل كرده است (قالوا لبثنا) _ چنين برمى آيد كه آنان، خود، به دو گروه (الحزبين) تقسيم شده بودند و درباره مدّت زمان خواب خويش اختلاف نظر داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 5،8،9

5- خواب اصحاب كهف ، در نظر گروهى از آنان ، درنگى يك روزه ، يا كمتر از آن بود .

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم

حرف {أو} براى ترديد است و منشأ ترديد در {يوماً أو بعض يوم} اين بود كه گويندگان اين سخن، با نگاه به جايگاه خورشيد، مردّد ماندند كه: {آيا شبى بر آن ها گذشته و در نتيجه يك شبانه روز در خواب بودند، يا هنوز در همان روزى به سر مى برند كه در آن به خواب رفتند؟}. براساس اين تقريب، كلمه {يوماً} به معناى يك شبانه روز خواهد بود و به جز ساعات نزديك غروب، هر لحظه اى از روز را مى توان لحظه آغاز خواب آنان تصوّر كرد.

8- اصحاب كهف از براورد دقيق مدّت زمان خواب خويش ناتوان بودند .

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم قالوا ربّكم أعلم بما لبثتم

9-

گروهى از اصحاب كهف ، با اعتراف به ناتوانى خود از تشخيص مدّت خواب اندك بودن آن را احتمالى ناصحيح دانسته و گفتوگو درباره خواب را بى ثمر خواندند و تنها خداوند را به زمان دقيق آن آگاه دانستند .

قالوا ربّكم أعلم بما لبثتم

كلمه {ربّكم} قرينه بر اين است كه گويندگان جمله {ربّكم أعلم} افرادى غير آن دسته بودند كه گفتند: {لبثا يوماً. ..} زيرا، در غير اين صورت، گفتن {ربّنا} مناسب مى نمود. آن ها، با بيان آگاهى خداوند، در حقيقت، همراهان خود را در حدس شان (لبثنا يوماً أو بعض يوم) تخطئه كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 13

13- اصحاب كهف ، از مدّت زمان خواب خويش ، كاملاً بى اطلاع بودند .

إنّهم إن يظهروا . .. و لن تفلحوا إذًا أبدًا

بديهى است اگر اصحاب كهف، احتمال گذشت چندين قرن از زمان خوابيدن خويش را مى دادند، هرگونه تغيير و تحوّلى را محتمل مى ديدند و وضعيت سياسى و اجتماعى جامعه را، همان وضعيت دوران خويش فرض نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 25 - 1،2،3،4

1- درنگ اصحاب كهف در غار ، سيصد و نُه سال بوده است .

و لبثوا فى كهفهم ثل_ث ماْئة سنين وازدادوا تسعًا

{سنين} بدل است براى {ثلاثمئة}. اين كلمه علاوه بر مشخص ساختن مراد از {سيصد} نشانه اين است كه گذشت ساليانى چند بر خواب اصحاب كهف، امرى شگفت است.

2- اصحاب كهف ، در تمام مدّت سيصد و نُه سال ، در همان غارى بودند كه به آن

پناهنده شده بودند .

و لبثوا فى كهفهم

3- اصحاب كهف ، براساس سال هاى شمسى ، سيصد سال و براساس سال هاى قمرى ، سيصد و نُه سال در غار ماندند .

و لبثوا فى كهفهم ثل_ث ماْئة سنين وازدادوا تسعًا

ضمير در {ازدادوا} به اصحاب كهف مربوط است و تفكيك نُه سال از سيصد سال، شايد ناظر به اين باشد كه آن ها، به حساب سال هاى شمسى، سيصد سال آرميده بودند و شمار اين سال ها، موافق سال هاى قمرى، از سيصد و نُه سال اندكى (كمتر از سه ماه) بيشتر مى شود كه معمولاً، اين مقدار را در زمان بندى حوادث ناديده مى گيرند.

4- { روى أنّ يهودياً سأل على بن أبى طالب عن مدّة لبثهم ( أى لبث أصحاب الكهف ) فأخبر بما فى القرآن فقال : { إنّا نجد فى كتابنا ثلاثمئة ! } . فقال : ذك بسنى الشمس و ه_ذا بسنى القمر . } ;

روايت شده كه يهودى اى از على(ع) از مدّت درنگ اصحاب كهف در غار سؤال كرد. امام، او را به آنچه در قرآن است، خبر داد. يهودى گفت: {ما در كتاب مان، درنگ آنان را سيصد سال مى يابيم.}. امام(ع) فرمود: {آن نقل، براساس سال شمسى است و اين نقل، به سال قمرى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 2

2- اِخبار خداوند از مدّت خواب اصحاب كهف ، متكى بر علم برترش است و قابل قياس با ديگر نظريه ها نيست .

قل اللّه أعلم بما لبثوا

مكان خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 8

8- غار ، محلِّ به خواب رفتن چند ساله اصحاب كهف

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

منشأ خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 61 - 2

2 _ خوابانيدن و بيدار كردن تا زمان اجل و سپس بازگشت به خداوند و محاسبه اعمال، نشانه تسلط خداوند بر امور بندگان است.

هو الذى يتوفكم بالّيل . .. و هو القاهر فوق عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 13

13 - { زندگى و مرگ } و { خواب و بيدارى } انسان ها ، تحت تدبير خداوند قرار دارد .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها . .. و يرسل الأُخرى إلى أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 5

5 - قدرت خداوند بر ايجاد حالت خواب در انسان ، دليل امكان معاد است .

عمّ يتساءلون . .. و جعلنا نومكم سباتًا

منشأ خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 2،4

2- فرو رفتن اصحاب كهف در خوابى عميق و چندين ساله ، به اراده خدا بود .

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

{عدداً} مصدر و به معناى {معدودة} و يا {ذات عدد} است. توصيف {سنين} به اين كه داراى عدد و شمارش است _ در نظر برخى از مفسران _ به كثرت آن سال ها اشاره دارد; زيرا تعداد سال ها، اگر

اندك باشد، نياز به شمارش ندارد.

4- خداوند ، با تصرّف در حسِّ شنوايى اصحاب كهف ، آنان را در خوابى چندين ساله ، در غار نگاه داشت .

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

نعمت خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 5

5 _ استراحت و آرامش روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 7

7 _ آفرينش شب همچون لباس براى انسان ، خواب آرامش بخش و روز پرتلاش ، از نعمت هاى الهى

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 2

2 - خواب ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و جعلنا نومكم سباتًا

نقش خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 7

7- سيستم بدن انسان ، براى زندگى طولانى و بدون تغذيه در خواب ، قابليت دارد . *

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

از ظاهر آيات سوره كهف، برمى آيد كه اصحاب كهف، در آن سال هاى متمادى، زنده، ولى در خواب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- روم - 30 - 23 - 1

1 - پديده خواب ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته منامكم باليل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 15

15 - { حيات و مرگ } و { خواب و بيدارى } ، در بردارنده آيات متعدد خداوند و جلوه هاى گوناگون قدرت او

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها . .. فيمسك ... و يرسل الأُخرى ... إنّ فى ذلك لأي_ت

جمع آمدن {آيات} مى رساند كه آيه و نشانه بودن {حيات و مرگ} و {خواب و بيدارى}، از جهات مختلف و گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 1

1 - خواب ، پايان دهنده كار و تلاش روزمرّه انسان و زمينه آرامش و راحتى او است .

و جعلنا نومكم سباتًا

{سباتاً} ; يعنى، از حركت باز ايستادن (لسان العرب از زجاج) و معناى اصلى آن، راحت است. (مصباح)

وقت خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 3،5

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

5 _ شب ، ظرفى مناسب براى آرميدن و روز فرصتى

شايسته براى تلاش است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 3

3 - شب ، وقتى مناسب و طبيعى براى خواب است .

و من ءاي_ته منامكم باليل و النهار

بنابراين كه تقديم و تأخيرى در آيه باشد و {النهار} مجرور به حرف جر محذوف و متعلق به {إبتغاء} و {بالّيل} متعلق به {منامكم} باشد، نكته فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 5

5 - شب ، بهترين زمان استراحت و خواب

و جعلنا نومكم سباتًا . و جعلنا الّيل لباسًا

وقت خواب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إنّ لك فى النهار سبحاً طويلاً } يقول : فراغاً طويلاً لنومك و لحاجتك ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ لك فى النهار سبحاً طويلاً} روايت شده كه خدا [به رسول خود ]مى فرمايد: تو در روز براى خواب و رفع نيازهايت، فراغت طولانى خواهى داشت}.

ويژگيهاى خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 18 - 2،13،15،16،20

2- خواب اصحاب كهف ، به گونه اى بود كه هر بيننده اى آنان را بيدار مى پنداشت .

و تحسبهم أيقاظًا و هم رقود

{يَقِظ} به شخص بيدار گفته مى شود و {أيقاظ} جمع آن است. {رقود} جمع {راقد} است و {راقد}; يعنى، شخصى كه به خواب

رفته است.

13- آرميدن اصحاب كهف در غار ، به گونه اى بود كه اگر كسى به جايگاه آنان دست مى يافت ، از ناحيه آنان احساس خطر مى كرد و مى گريخت .

لو اطلعت عليهم لولّيت منهم فرارًا

به قرينه جمله {لبثنا يوماً أو بعض يوم} _ در آيه بعد _ كه گوياى پيدا نشدن تغيير عمده اى در جسم اصحاب كهف است، مى توان دريافت كه چهره آنان هول ناك نگرديده، بلكه كيفيت قرار گرفتن آنان در غار، منظره آنان را رعب انگيز ساخته بود.

15- بيدارنمايى اصحاب كهف ، داراى نقشى به سزا در هول انگيز ساختن منظره آنان

و تحسبهم أيقاظًا . .. لملئت منهم رعبًا

16- منظره هراس انگيز اصحاب كهف ، در حالت خواب ، وسيله اى الهى براى حفاظت آنان

و نقلّبهم . .. لو اطلعت عليهم لولّيت منهم فرارًا و لملئت منهم رعبًا

ضمير فاعلى در {نقلّبهم. ..} قرينه است بر اين كه تمام ويژگى هاى ياد شده براى اصحاب كهف، عنايت و لطف خداوند بر آنان بوده است و به تناسب مورد مى توان فهميد كه هدف مورد نظر از آن الطاف، حفاظت آنان از خطرها و آسيب ها بوده است.

20- { [ عن الصادق ( ع ) فى قصّة أصحاب الكهف أنّه قال ] : . . . لهم فى كلّ سنة نقلتان ينامون ستة أشهر على جنوبهم اليمنى و ستة أشهر على جنوبهم اليسرى . . . ;

[از امام صادق(ع) در قصّه اصحاب كهف، روايت شده كه فرمود]: . .. براى آنان، در هر سال، دو گرديدن بود: شش ماه بر پهلوى راست شان و شش ماه بر پهلوى چپ شان

مى خوابيدند...}.

خواسته از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خواسته

آثار اجابت خواسته هاى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 5

5- در صورت تحقق درخواست كافران براى نزول ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .

ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين

انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.

آثار رد خواسته هاى يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 4

4 - ترش رويى در برابر يتيمان و رد خواسته هاى آنان ، دورسازنده انسان از قرب به خداوند است .

فذلك

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود و در آيه شريفه يا براى تحقير به كار رفته و يا نشانگر دورى از خداوند است.

اجابت خواسته هاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 6

6- جايگاه خوب ، جايى است كه تمامى خواسته هاى انسان در آن برآورده شود .

و لنعم دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

اجابت خواسته هاى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 4

4- تمامى خواسته هاى تقواپيشگان در بهشت ، برآورده مى شود .

دار المتّقين . جنّ_ت عدن يدخلونها ... لهم فيها ما يشاءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - ق - 50 - 35 - 1،3،5

1 - بهشت ، در بردارنده همه آرزو ها و برآورنده همه خواسته هاى بهشتيان

لهم ما يشاءون فيها

3 - بازدارندگان خويش از هوس ها ، برخوردار از هر آرزو در بهشت

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. أوّاب حفيظ ... لهم ما يشاءون فيها

با توجه به اين كه {تقوا} و خوددارى از گناه و هواى نفس، به عنوان بارزترين صفت اهل بهشت ياد شده است، نويد {لهم ما يشاءون فيها} مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

5 - اعطاى خواسته هاى بهشتيان به ايشان ، فراتر از حد انتظارشان *

لهم ما يشاءون فيها و لدينا مزيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مزيد} در مقايسه با خواسته بهشتيان (ما يشاءون) مطرح شده باشد; يعنى، آنچه آنان بخواهند، فزون ترش را داريم و در اختيار آنان قرار مى دهيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 22 - 4

4 - نبود محدوديت براى بهشتيان ، در رسيدن به مشتهيات و خواسته هاى خويش

و أمددن_هم بف_كهة و لحم ممّا يشتهون

اجابت خواسته هاى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 8

8- در صورت تحقق خواسته كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، آنان گرفتار عذابى مرگبار مى شدند .

ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين

يكى از احتمالاتى كه براى آيه داده شده، اين است كه ملائكه، در صورتى كه بخواهند براى كافران نازل شوند، برايشان عذاب به ارمغان خواهند آورد; عذابى كه هيچ كدام از آنان را زنده نخواهد

گذاشت.

اجابت خواسته هاى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 4،7،9

4- تمامى خواسته هاى تقواپيشگان در بهشت ، برآورده مى شود .

دار المتّقين . جنّ_ت عدن يدخلونها ... لهم فيها ما يشاءون

7- ورود به بهشت جاودان و رسيدن به تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان است .

دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

9- نيل به سعادت اخروى ، جاى گرفتن در بهشت و برآورده شدن تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان

و لنعم دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون كذلك يجزى الله المتّقين

ارزش خواسته هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش خواسته هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

اهميت رد خواسته هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 1

1 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به اجابت خواسته

هاى كافران تكذيب گر و سازش و مسامحه با آنان ، به صرف ثروت و نيروى انسانى بسيار آنان

و لاتطع كلّ حلاّف . .. أن كان ذا مال و بنين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن كان ذا مال . ..} متعلق به {لاتطع} باشد. گفتنى است در آغاز {أن} لام تعليل در تقدير است.

پادشاه مصر و خواسته هاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 1

1_ پادشاه مصر ، پيشنهاد يوسف ( ع ) را پذيرفت و مديريت كشت و برداشت محصولات و ذخيره سازى و توزيع آنها را به او سپرد .

اجعلنى على خزائن الأرض . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

تأخير در قبول خواسته يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 15

15_ { عن رسول الله ( ص ) : رحم الله أخى يوسف لو لم يقل : اجعلنى على خزائن الأرض لولاّه من ساعته و ل_كنّه أخّر ذلك سنة ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است: خدا رحمت كند برادرم يوسف را اگر نمى گفت: مرا سرپرست خزاين زمين قرار بده، همان وقت اين مقام را به او مى داد ; ولى [اين تقاضا سبب شد] كه سرپرستى او بر خزاين زمين يك سال به تأخير افتد}.

تأمين خواسته ها در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 102 - 4

4- بهشت ، سرايى جاودان و دل خواه و نعمت هاى آن ارضا كننده تمامى اميال و

خواسته هاى آدمى است .

و هم فى مااشتهت أنفسهم خ_لدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 3،6

3 _ تأمين تمامى خواسته هاى متقين در بهشت جاويدان ، وعده تخلف ناپذير و متعهدانه خداوند به آنان

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

6 _ بهشت جاويدان ، تنها جايى است كه تمامى خواسته ها و تمايلات بشر در آن تأمين و ارضا خواهد شد .

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين

اين كه خداوند وعده داد كه: {تمامى خواسته هاى متقين در بهشت تأمين مى شود (نه در دنيا)} مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 8

8 - آدمى ، در بهشت به تمامى آنچه مى خواهد و طلب مى كند ، خواهد رسيد .

و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم و لكم فيها ما تدّعون

تقديم {فيها} بر {تشتهى} گوياى حصر است; يعنى، آنچه مى خواهيد و آرزو مى كنيد تنها در بهشت بدان دست مى يابيد و در غير بهشت اين گونه نيست كه آدمى هر آنچه بخواهد، بتواند آن را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 9

9 - تنها بهشت ، محل تأمين تمامى خواسته ها و لذت هاى انسان

و فيها ما تشتهيه الأنفس

تقديم {فيها} اشعار به اين نكته دارد كه تمايلات وجودى انسان، به طور كامل تنها در بهشت تأمين مى شود.

تأمين خواسته ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 12

12 - قيامت ، تنها عرصه شايسته براى برآورده شدن تمامى خواسته هاى بشر

لهم ما يشاءون عند ربّهم

{عند ربّهم} به منزله قيد براى {لهم ما يشاءون} است. اين قيد مى رساند كه برآورده شدن خواسته هاى بشر در قيامت و در پيشگاه خداوند ميسر است نه در دنيا; چنان كه خداوند در جاى ديگر از قرآن مى فرمايد: {...و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذّ الأعين...; در آن جا (بهشت) هرچه دل ها خواهش و آرزو كند و چشم ها از ديدن آن لذت برد، وجود دارد. زخرف (43)، آيه (71).

تأمين خواسته هاى اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 1،3،7

1 _ متقين ، در جايگاه ابدى خويش در بهشت ، هر آنچه را كه بخواهند آماده است .

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين

3 _ تأمين تمامى خواسته هاى متقين در بهشت جاويدان ، وعده تخلف ناپذير و متعهدانه خداوند به آنان

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

7 _ تحقق وعده الهى بر تأمين تمامى خواسته ها در بهشت جاويدان ، انتظار و توقع متقين از خداوند

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

{مسؤول}; يعنى، كسى كه مورد سؤال و مطالبه مستحقان و حق داران است و در آيه شريفه _ به قرينه مقام _ مقصود اين است كه متقين، مى توانند توقع و انتظار داشته باشند كه خداوند به وعده خود عمل كند.

تأمين خواسته هاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39

- 34 - 4

4 - تمامى خواسته هاى پيامبران و پيروان آنان در قيامت ، از پيش آماده شده و به آنان داده خواهد شد .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين خواسته هاى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 4

4 - تمامى تمايلات و خواسته هاى مؤمنان قابل دستيابى براى آنان در بهشت

و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم و لكم فيها ما تدّعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 13،14،19

13 - تمامى خواسته هاى مادى و معنوى مؤمنان نيك كردار ، در بهشت فراهم است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم

14 - اراده و خواست مؤمنان بهشتى ، مؤثر در پديد آمدن نعمت ها و خواسته هاى آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم

19 - تحقق همه خواسته هاى انسان در بهشت ، نمود فضل بزرگ خداوند است .

لهم ما يشاءون . .. ذلك هو الفضل الكبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 7

7 - نعمت هاى اعطايى خداوند به بهشتيان ، تأمين كننده تمام خواسته هاى ايشان است .

حسابًا

{حساباً} اسم مصدر براى {إحساب} است و {أحسب}; يعنى، عطا را افزايش داد تا حدى كه دريافت كننده گفت: {حسبى} ;يعنى، مرا كافى است (تاج العروس) و ممكن است {حساباً} مصدر و به معناى محاسبه كردن باشد. در هر صورت به دليل صفت بودن آن براى {عطاء}، معناى مصدرى ندارد; بلكه به معناى {مُحْسَب} (كافى) و يا {محسوب} (شمرده

شده) است. در برداشت ياد شده، معناى اول مورد نظر است.

تأمين خواسته هاى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 4

4 - تمامى خواسته هاى پيامبران و پيروان آنان در قيامت ، از پيش آماده شده و به آنان داده خواهد شد .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين خواسته هاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 13

13 - تمامى خواسته هاى مادى و معنوى مؤمنان نيك كردار ، در بهشت فراهم است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين خواسته هاى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 1،2،3،5

1 - تمامى خواسته هاى تقواپيشگان ، در پيشگاه الهى برآورده مى شود .

هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم

2 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى تقواپيشگان ، وعده خداوند به آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم

كلمه {عند} براى التزام و وعده به كار مى رود; مثل {لك عندى. ..} (براى تو پيش من چنين و چنان است).

3 - تمامى خواسته هاى تقواپيشگان به صرف اراده كردن و بدون اظهار كردن آنها ، از پيش آماده شده است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه {مشيّت} به معناى خواستن و اراده كردن است و خداوند در وعده خود به بهشتيان، تنها به همين مشيت و اراده كردن آنان اكتفا كرده و فرموده است كه هر آنچه آنان بخواهند و اراده

كنند، بدون هيچ اظهارى به آنان اعطا خواهد كرد.

5 - تأمين تمامى خواسته هاى تقواپيشگان در آخرت ، مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين خواسته هاى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 6

6 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى احسان كنندگان در قيامت ، به صرف اراده كردن آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم ذلك جزاء المحسنين

{احسان} هم شامل نيكى به خود مى باشد _ كه در اين صورت مقصود نيك كردارى است _ و هم شامل نيكى به ديگران مى شود (لسان العرب). اين واژه در آيه شريفه، ممكن است در هر دو معنابه كار رفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 4،9،10

4 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر ناديده گرفتن بدترين اعمال احتمالى گذشته آنان است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه لام {ليكفّر}، براى تعليل و متعلق به فعل محذوفى است كه جمله {لهم ما يشاءون. ..} بر آن دلالت مى كند; بر اين اساس تقدير چنين مى شود: {وعدهم اللّه بذلك و يسر لهم ليكفّر...}.

9 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر اعطاى پاداش بهترين عمل ها به آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

10 - فراهم شدن تمامى خواسته هاى محسنان در قيامت ، پاداشى است بر

مبناى بهترين عمل آنان .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {يجزيهم. ..} مى تواند توضيح و بيان براى جمله {لهم ما يشاءون...} باشد; يعنى، برآورده شدن خواسته هاى محسنان در قيامت، همان پاداش مطابق با بهترين عمل ها است كه خداوند براى آنان مقرر داشته است.

تأمين خواسته هاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 2

2 - تأمين نياز ها و ارضاى همه تمنيات اهل ايمان ، پيش پذيرايى خداوند از آنان هنگام ورود به بهشت

نزلاً من غفور رحيم

با توجه به معناى {نُزُل} (غذاى هنگام نزول و پيش درآمد پذيرايى از ميهمان) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 13،14

13 - تمامى خواسته هاى مادى و معنوى مؤمنان نيك كردار ، در بهشت فراهم است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم

14 - اراده و خواست مؤمنان بهشتى ، مؤثر در پديد آمدن نعمت ها و خواسته هاى آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 1،3

1 - خداوند ، دعا ها و خواسته هاى مؤمنان نيك كردار را اجابت مى كند .

و يستجيب الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

3 - خداوند ، بيش از خواسته ها و دعا هاى مؤمنان نيك كردار ، به آنان عطا خواهد كرد .

و يزيدهم من فضله

تذكر اجابت خواسته ها در بهشت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

خواسته بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 15

15 _ درخواست هاى نابجا از پيامبران الهى ، نشانه بى تقوايى

ان ينزل علينا مائدة . .. اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

خواسته پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 28

28 _ درخواست روزى افزونتر از روزى مقدّر از درگاه خداوند ، خواسته اى پسنديده و سزاوار

و سئلوا اللّه من فضله

امام صادق (ع): انّ اللّه قسّم الارزاق بين عباده و افضل فضلا كثيراً لم يقسّمه بين احد قال اللّه عز و جل: {و سئلوا اللّه من فضله}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 239، ح 117 ; نورالثقلين، ج 1، ص 475، ح 220 ; تفسير برهان، ج 1، ص 366، ح 4 ; بحارالانوار، ج 5، ص 145، ح 5.

خواسته حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 8،9

8 _ حواريون پس از اظهار ايمان خالصانه ، از خداوند خواستند تا بر نيلشان به مقام تسليم گواه باشد .

و اذ اوحيت . .. و اشهد باننا مسلمون

9 _ حواريون عيسى ( ع ) از وى خواستند تا به تسليمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .

قالوا ءامنا و

اشهد باننا مسلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب فعل {اشهد} حضرت عيسى(ع) باشد. نياوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 1،2،4،7،9،14

1 _ ميهمانى بر سفره غذايى آسمانى و نازل شده از جانب خداوند ، درخواست حواريون از عيسى ( ع )

اذ قال الحواريون . .. هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء

كلمه {مائدة} به معناى غذا و سفره اى است كه بر آن غذا نهاده شده باشد.

2 _ حواريون ، در صدد پى بردن به قدرت الهى ، با درخواست مائده آسمانى

هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء

4 _ حواريون ، خواستار معجزه اى اختصاصى براى خويش افزون بر ساير معجزات عيسى ( ع )

ان ينزل علينا مائدة

كلمه {علينا} به قرينه {نأكل} و {قلوبنا} و {نعلم} و {نكون} در آيه بعد نشانگر اين است كه حواريون خواستار معجزه اى بودند كه تنها خودشان از آن بهره مند گردند.

7 _ حواريون عيسى خواهان معجزه اى ويژه ( نزول مائده آسمانى ) على رغم ادعاى ايمان به رسالت مسيح ( ع )

هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

9 _ حضرت مسيح ( ع ) با بيان ناسازگارى درخواست حواريون با ايمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

14 _ حواريون عيسى مورد سرزنش وى به خاطر پيشنهاد معجزه ويژه و نزول مائده آسمانى ، على رغم مشاهده معجزات فراوان

قال اتقوا

اللّه ان كنتم مؤمنين

آيات پيشين دلالت مى كند كه عيسى حتى در كودكى و قبل از دعوت مردمان به ايمان، معجزاتى را به مردمان ارائه مى كرد. بنابراين مى توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسيح(ع) بدين جهت بوده كه چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وى درخواست معجزه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 1،2،3

1 _ تناول از غذاى آسمانى و اطمينان به توانايى خداوند از انگيزه هاى حواريون براى درخواست مائده آسمانى

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

2 _ يقين به رسالت عيسى ( ع ) و تبليغ آن با گواه بودن بر نزول مائده از انگيزه هاى حواريون براى درخواست مائده آسمانى

و نكون عليها من الشهدين

3 _ انگيزه هاى چهارگانه حواريون ( تغذيه ، اطمينان و . . . ) توجيه آنان براى درخواست نابجاى نزول مائده آسمانى *

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين. قالوا نريد ان نأكل منها ... من الشهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 1

1 _ حضرت مسيح ( ع ) با پذيرش تقاضاى حواريون ، از خداوند خواست سفره غذايى از آسمان فرو فرستد .

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 2

2 _ مائده درخواستى حواريون به صورت تدريجى بر آنان فرو فرستاده شد .

قال اللّه انى منزلها عليكم

به كارگيرى {منزّل} از مصدر تنزيل مى تواند حاكى از

آن باشد كه اجزاء مائده آسمانى يكجا نازل نشده است.

خواسته شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 12

12 _ ارجاع داورى ها به طاغوت ( كسانى كه بر خلاف احكام خداوند ، حكم مى كنند ) ، خواسته شيطان است .

و يريد الشّيطان ان يضلّهم

خواسته عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 17

17 _ خردمندان ، خواستار همراهى و همگامى با ابرار تا به هنگام مرگ

و توفّنا مع الابرار

{مع الابرار} حال براى {نا}، در {توفّنا} است. يعنى ما را بميران، در حالى كه همراه و همگام با ابرار باشيم.

خواسته علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 7

7 _ عالمان ژرفنگر يهود ، خواسته نابجا از پيامبر اسلام ( ص ) نداشته و از صفات زشت و اعمال نارواى يهوديان ( پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و . . . ) بر حذر بودند .

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون

خداوند در آيه 153 تا آيه مورد بحث بهانه گيريها و صفات زشت اهل كتاب و به خصوص يهوديان را بيان نموده و آيه مورد بحث با كلمه {لكن} مؤمنان واقعى و عالمان ژرفنگر را، استثنا كرده است.

خواسته عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 1،6،7،9

1 _ حضرت مسيح ( ع ) با پذيرش تقاضاى حواريون ، از خداوند خواست سفره غذايى از

آسمان فرو فرستد .

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء

6 _ برجاى ماندن خاطره اى سرورانگيز در جامعه مسيحيت از انگيزه هاى عيسى ( ع ) براى درخواست مائده آسمانى

أنزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا

7 _ مسيح ( ع ) خواهان عيد قرار گرفتن روز نزول مائده آسمانى در جامعه مسيحيت

أنزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا

9 _ برجاى ماندن نشانه و آيتى الهى در جامعه مسيحيت با نزول مائده آسمانى ، از انگيزه هاى مسيح براى درخواست آن از خداوند

أنزل علينا مائدة من السماء تكون . .. ءاية منك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 9

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانى ) بر حواريين از سوى خداوند پس از درخواست حضرت عيسى ( ع )

قال اللّه انى منزلها عليكم

رسول خدا(ص) در توصيف مائده اى كه بر حواريين نازل شد فرمود: نزلت المائدة خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 410; نورالثقلين، ج 1، ص 691، ح 437.

خواسته قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 16

16 _ نفس قابيل ، دام خواسته وى و پذيراى تصميم او بر قتل برادرش هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

{طوعت} مى تواند به معناى {تابعت} باشد، يعنى نفس قابيل در قتل برادرش هابيل پيرو او گرديد. بر اساس اين احتمال، قابيل نفس خو را فريب داده و آن را رام خود ساخته بود، نه اينكه فريفته وسوسه هاى خويش شده

باشد.

خواسته كافران كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 1،2،5

1 _ كافران مكه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقيقتى از جانب اوست ، آنان را سنگباران كند و يا عذاب دردناك ديگرى بر آنان فروفرستد .

و إذ قالوا . .. فأمطر علينا حجارة

2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء

برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

خواسته مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 13

13 _ ضرورت بى اعتنايى مبلغان دين به خواسته هاى انحرافى مردمان به هنگام اجراى فرمان هاى الهى و تبليغ احكام دين

بلغ . .. و اللّه يعصمك من الناس

خواسته مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 25

25 _ مسلمانان هراسناك از نبرد ،

خواهان لغو حكم جهاد شدند .

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قريب

برخى برآنند كه مراد از {اجل قريب} زمان مرگ است. و تأخير حكم جهاد تا زمان مرگ به معناى لغو آن است.

خواسته مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 2،3

2 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام خواستار نبرد با كفّار ، قبل از تشريع جهاد و مبارزه مسلّحانه

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم . .. فلمّا كتب عليهم القتال

از جمله {فلمّا كتب} به دست مى آيد كه مراد از {كفّوا}، خوددارى از نبرد و جنگ مسلحانه است.

3 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام خواهان نبرد با كافران ، پيش از فراهم آمدن زمينه هاى آن

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم

جمله {فلما كتب . .. }، چنانچه گذشت، مى تواند به معناى تشريع جهاد باشد، و مى تواند به معنى فراهم آمدن زمينه جهاد و پيش آمدن شرايط آن باشد ; يعنى آنگاه كه پيامبر (ص) مسلمانان را به سوى جهاد فراخواند ... .

خواسته مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 28

28 _ برخى مؤمنان خواستار آگاهى از غيب و نهان انسان ها بودند تا افراد مؤمن را از غير مؤمن ( طيّب و خبيث ) ، تمييز دهند .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

در شأن نزول آيه آمده است كه برخى مؤمنان، خواهان علامتى بودند تا با آنان منافقان را از مؤمنان بازشناسند. آنگاه خداوند آيه فوق را

نازل فرمود.

خواسته هاى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 10

10 _ آدم ( ع ) و حوا با نيايش به درگاه خدا از وى خواستند تا فرزندى سالم و شايسته بقا به آنان عنايت كند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

صالح در لغت به كسى يا چيزى گفته مى شود كه فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عيب و نقص است به گونه اى كه استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنى است كه جمله {فلما ءاتيهما صلحا ... } دلالت بر آن دارد كه مراد از صالح، معناى متعارف در شرع (نيكوكار و پاكدامن) نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 1

1 _ خداوند با پذيرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندى سالم و شايسته به آنان عطا كرد .

دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتيهما صلحاً

خواسته هاى آسيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 9،11

9 - زنده گذاشتن موسى ( ع ) و چشم پوشى از قتل وى ، درخواست آسيه از فرعون

و قالت امرأت فرعون . .. لاتقتلوه

11 - همسر فرعون ، خواستار نگه دارى موسى ( ع ) با اميد به منتفع شدن از خدمات وى ، يا برگزيدن او به فرزندى خويش

عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا

خواسته هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 124 - 15

15 - علاقه ابراهيم ( ع ) به ذريه خود و تمناى او براى رسيدن آنان به مقامات معنوى

و من ذرّيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 1،3،5

1 - تبديل زمين هاى اطراف كعبه به شهرى داراى امنيت ، درخواست ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً

ظاهر آن است كه مشاراليه {هذا} زمينهاى اطراف كعبه باشد. بر اين مبنا جمله {اجعل ...} حاكى از دو درخواست است: 1_ شهر شدن زمينهاى اطراف كعبه; 2_ برقرار بودن امنيت در آن شهر. قابل ذكر است كه كلمه {بلد} به معناى سرزمينِ داراى حدود و مشخصات و نيز به معناى شهر است. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال مى باشد.

3 - رونق اقتصادى شهر مكه و بهره مند شدن شهروندان مؤمن آن از انواع ثمرات و ميوه ها ، دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خداوند

و ارزق أهله من الثمرت من ءامن منهم

5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش بهره مند نسازد .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

{من ءامن} به عنوان بدل براى {أهله} بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه {أهله} است. آن حضرت با آوردن {من ءامن} اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 7،8،10

7 - تشريح و تبيين طريقه عبادت خدا و چگونگى آداب آن

، از درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند

و أرنا مناسكنا

مَنسَك (مفرد مناسك) به معناى طريقه عبادت است (لسان العرب). بنابراين {أرنا مناسكنا}; يعنى، خدايا! شيوه عبادت كردنت را به ما ارائه كن.

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 1،2،3

1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه

و من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

ضمير در {فيهم} و {منهم} محتمل است به {أمة مسلمة} در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است به {أهله} در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، {ربنا وابعث فى ذريتنا المسلمة رسولا منهم}. دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع

) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 10

10 - ابراهيم و يعقوب ( ع ) ، از پسرانشان خواستند تا همواره تسليم خدا بوده و مطيع فرمان او باشند .

فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جمله {فلاتموتن . ..} كنايه از لزوم تسليم هميشگى در برابر خدا و همواره مطيع او بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 4

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {با} در {فبم} براى ملابست باشد و استفهام در جمله {فبم تبشّرون} سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 27 - 1

1 - تقاضاى حضرت ابراهيم ( ع ) از ميهمانان ، براى خوردن غذا همراه با نهادن آن در دسترس آنان

فقربّه إليهم

خواسته

هاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 1

1 _ ابليس، خواستار مهلت و زنده ماندن خويش تا روز رستاخيز آدميان (قيامت) گرديد.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

انظار (مصدر {انظر}) به معناى تأخير و مهلت دادن است و مراد از آن تأخير زمان مرگ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 2

2- ابليس ، از خداوند خواستار با خبر شدن از فلسفه بزرگداشت آدم ( ع ) و برتر دانستن او بر خود شد .

قال أرءيتك ه_ذا الذى كرّمت علىّ

عبارت {أرأيت} معمولاً در آغاز جمله و براى سؤال مى آيد و به معناى {أخبرنى} است; بنابراين مراد از آن اين است كه: خداوندا! به من اطلاع بده كه چرا آدم را بر من برترى دادى؟

خواسته هاى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 1

1 - درخواست كافرانِ پيرو در قيامت ، از خداوند براى دو برابر كردن عذاب رهبران گمراهگرشان .

يوم تقلّب وجوههم . .. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... ربّنا ءاتهم ضعفين من ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 1،8،9

1 - كافران در قيامت ، خواهان شناسايى عاملان گمراهى خويش به منظور انتقام جويى از آنان

و قال الذين كفروا ربّنا أرنا الذين أضلاّنا . .. نجعلهما تحت أقدامنا

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا

ليكونا من الأسفلين

9 - ( فى المجمع ) { و قال الذين كفروا فى النار أرنا الذين أضلاّنا من الجن و الإنس } يعنون إبليس الأبالسة و قابيل بن آدم أوّل من أبدع المعصية . روى ذلك عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان راجع به قول خداوند كه مى فرمايد: {و قال الذين كفروا فى النار أرنا الذين . ..} آمده است كه: مقصود آنان رئيس أبليس ها و قابيل فرزند آدم است كه گناه و نافرمانى را پايه گذارى نمود و اين مطلب از على(ع) روايت شده است.}.

خواسته هاى اخروى كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 6

6 - كافران پيرو ، از خداوند ، خواهانِ مورد لعن فراوان قرار دادن رهبران گمراه سازشان ، خواهند بود .

و قالوا . .. ربّنا ... و العنهم لعنًا كبيرًا

{كبير} صفت مفعول مطلق {إلْعَن} است. در آيه، اين واژه به معناى {شدت} و مراد از آن، كثرت و زيادت است.

خواسته هاى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 9،13،19

9 - مجرمان در قيامت ، براى بازگشت به دنيا ، به ربوبيت الهى متمسك مى شوند .

ربّنا أبصرنا و سمعنا فارجعنا

13 - مجرمان در قيامت ، براى بازگشت به دنيا و يافتن فرصت انجام اعمال نيك ، تمنا مى كنند .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

19 - به يقين رسيدن مجرمان درباره معاد ، در قيامت دليل درخواست شان از خدا جهت بازگشت به دنيا است .

فارجعنا نعمل ص_لحًا إنّا موقنون

{إنّا موقنون} به منزله تعليل

براى درخواست است.

خواسته هاى اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 51 - 3

3 - تقواپيشگان در باغ هاى بهشتى ، خواستار ميوه ها و نوشيدنى هاى بسيار عالى ، متنوع و گوناگون

يدعون فيها بف_كهة كثيرة و شراب

مقصود از كثرت ميوه ها و نوشيدنى ها، تنوع آنها است و تنكير {فاكهة} و {شراب} براى تفخيم مى باشد; يعنى، ميوه هاى عالى و نفيس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 55 - 1

1- تقواپيشگان بهشتى ، برخوردار از هرگونه ميوه مورد تمايل خويش

يدعون فيها بكلّ ف_كهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 22 - 1

1 - بهره مندى تقواپيشگان ، از ميوه ها و گوشت هاى مورد تمايل خويش در بهشت ، علاوه بر نعمت هاى سرشار ديگر

فى جنّ_ت و نعيم . .. و أمددن_هم بف_كهة و لحم ممّا يشتهون

خواسته هاى اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قيامت ، به هنگام گرفتارى در تنگناى آتشين دوزخ ، مرگ و نابودى خويش را خواهند خواست .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين دعوا هنالك ثبورًا

{ثبوراً} به معناى هلاكت است و {دعا} (ريشه {دعوا}) به معناى خواندن با صداى بلند است و مقصود از {دعوا} اين است كه تكذيب كنندگان قيامت، فرياد مى كشند و مرگ را آرزو و طلب مى كنند.

خواسته هاى اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 5

5 _ منكران معاد ، با مشاهده ملائكه در قيامت ، از آنان درخواست خواهند كرد كه متعرض ايشان نشده و اقدامى عليه آنان انجام ندهند .

يوم يرون المل_ئكة لابشرى . .. و يقولون حجرًا محجورًا

{حجراً محجوراً} سخنى است كه عرب به هنگام روبه رو شدن با دشمن و يا هجوم بلا و حوادث هولناك مى گويد و مقصود اصلى در اين كلام، امان خواستن و پناه بردن است.

خواسته هاى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 13،15

13 - مؤمنان در عرصه قيامت ، از خداوند خواستار اتمام و ازدياد نور خويش اند .

يقولون ربّنا أتمم لنا نورنا

15 - مؤمنان در عرصه قيامت ، خواستار آمرزش الهى اند .

و اغفرلنا

خواسته هاى اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 7،8،10

7 - تشريح و تبيين طريقه عبادت خدا و چگونگى آداب آن ، از درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند

و أرنا مناسكنا

مَنسَك (مفرد مناسك) به معناى طريقه عبادت است (لسان العرب). بنابراين {أرنا مناسكنا}; يعنى، خدايا! شيوه عبادت كردنت را به ما ارائه كن.

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

10 - ابراهيم و

اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 1،2،3

1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه

و من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

ضمير در {فيهم} و {منهم} محتمل است به {أمة مسلمة} در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است به {أهله} در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، {ربنا وابعث فى ذريتنا المسلمة رسولا منهم}. دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

خواسته هاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

خواسته هاى اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 187 - 1

1 - مردم اَيكه ، خواهان فرو ريختن قطعات آسمانى بر سرشان توسط شعيب ( ع )

فأسقط علينا كسفًا من السماء إن كنت من الص_دقين

{كِسْفة} (مفرد {كِسَف}) مرادف {قطعة} است.

خواسته هاى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 28،30

28- بازديد اغذيه فروشى هاى متعدّد و انتخاب پاك ترين و شايسته ترين خوراك ها ، خواسته اصحاب كهف از فرستاده ويژه خويش بود .

فلينظر أيّها أزكى طعامًا

{زكاة} (مصدر {أزكى}) به معناى {طهارت} و نيز {صلاح} آمده است (لسان العرب). ضمير در {أيّها} به {المدينة} برمى گردد و مراد از آن _ به طريقه استخدام _ مكان هاى مدينه است.

30- اصحاب كهف ، از فرستاده خويش خواستند در خريد غذا ، به مقدار تغذيه و ارتزاق آنان اكتفا كند .

فليأتكم برزق منه

{رزق} طعامى است كه با آن تغذيه كنند (مفردات راغب). {من} در {منه} براى ابتدا يا تبعيض است و مفاد {فليأتكم برزق منه} اين است كه از طعام مورد نظر، مقدارى خريدارى شود كه رزق افراد قرار گيرد و به مقدار مصرف شان باشد.

خواسته هاى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 28

28-

اقوام كافر پيشين ، ضمن طرح شبهاتى در مقابل دعوت روشن انبيا ، از آنان خواستار دليلى قاطع و روشن ( معجزه ) بودند .

إن أنتم إلاّ بشر مثلنا . .. فأتونا بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 3،4

3- انبيا و اقوام كافر مخالف آنان ، هر يك خواستار پيروزى بر يكديگر شدند .

و استفتحوا

بنابر اينكه مرجع ضمير {استفتحوا} هر دو گروه انبيا و اقوام كافر باشد، قرينه {و خاب كل جبّار عنيد} حاكى است كه هر كدام از آنان، در پى پيروزى بر ديگرى بوده اند; اما اقوام كافر از پيروزى محروم شدند.

4- درخواست اقوام كافر و انبيا براى غلبه بر يكديگر ، نه تنها ثمرى براى كفار نداشت ، بلكه هلاكت دنيوى آنان را نيز به همراه داشت .

و استفتحوا و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى {هلك} آمده است و به قرينه {استفتحوا} مراد از {خيبة} مى تواند هلاكت باشد.

خواسته هاى امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 2،7،8

2- برخى از معجزات درخواستى امت هاى پيشين ، از سوى خداوند به آنان اعطا گرديد .

و ما منعنا أن نرسل . .. إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

معجزه از كلمه {الأيات} - به قرينه ذكر {ناقة} پس از آن - استفاده مى شود و از اينكه خداوند فرمود: {تكذيب پيشينيان مانع ارسال معجزه از سوى ما شد} حكايت از اين دارد كه خداوند، به خواست آنان براى معجزه جواب مثبت داده است.

7- امت هاى مشرك و كافر

پيشين ، پس از مشاهده معجزات درخواستيشان ، آنها را مورد انكار و تكذيب قرار دادند .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

8- تكذيب معجزات درخواستى از سوى امت هاى پيشين ، دليل بهانه جويى و بى صداقتى تقاضا كنندگان معجزات متعدد است .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

از اينكه تكذيب معجزات درخواستى (اقتراحى) از سوى پيشينيان، دليل امتناع خداوند از ارائه معجزات براى امتهاى بعدى مطرح شده است مى تواند نشان از بى صداقتى و بهانه جويى اين امتها باشد و خداوند به همين دليل به معجزات درخواستى اينها، پاسخ منفى داده است.

خواسته هاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 3،4

3- انبيا و اقوام كافر مخالف آنان ، هر يك خواستار پيروزى بر يكديگر شدند .

و استفتحوا

بنابر اينكه مرجع ضمير {استفتحوا} هر دو گروه انبيا و اقوام كافر باشد، قرينه {و خاب كل جبّار عنيد} حاكى است كه هر كدام از آنان، در پى پيروزى بر ديگرى بوده اند; اما اقوام كافر از پيروزى محروم شدند.

4- درخواست اقوام كافر و انبيا براى غلبه بر يكديگر ، نه تنها ثمرى براى كفار نداشت ، بلكه هلاكت دنيوى آنان را نيز به همراه داشت .

و استفتحوا و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى {هلك} آمده است و به قرينه {استفتحوا} مراد از {خيبة} مى تواند هلاكت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 2

2 - پيامبران ( ع ) ، حق درخواست شريك

و معاون براى خويش از خداوند را دارند .

واجعل لى وزيرًا . .. و أشركه فى أمرى

خواسته هاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 19

19 - خداوند ، توانا بر انجام تمامى خواسته هاى بندگان است .

و إياك نستعين

برداشت فوق لازمه اين معناست كه مراد از استعانت، استعانت در همه امور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 7

7 _ انسان ها خواهان سعادت هميشگى و عمرى جاودانه اند .

هم فيها خلدون

وعده به پاداش در صورتى مؤثر و ترغيب كننده آدمى است كه وى خواهان آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 8،10

8 - انسان ، خواهان زندگى جاويد و ملك و مالكيت فنا ناپذير است .

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

شيطان براى كارگر ساختن وسوسه خويش در آدم، از زمينه هايى بهره برد كه در آدم وجود داشت. آن زمينه ها، ميل به جاودانگى و مالكيت فنا ناپذير است.

10 - شيطان ، به خواسته ها و آرزو هاى انسان ، آگاه است .

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 6

6- حفظ دستاورد هاى زندگى پس از مرگ در پرتو داشتن فرزند ، خواسته طبيعى انسان است .

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

از اين كه پيامبرى چون زكريا(ع)، خواستار حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن بود،

مى توان استفاده كرد كه همه انسان ها چنين خواسته اى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 6

6 - راه يافتن به راه درست زندگى ، از آرمان ها و خواسته هاى همه انسان ها است .

قال فرعون . .. و ما أهديكم إلاّ سبيل الرشاد ... و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون أه

اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به مردم اند، مى رساند كه همه مردم خواستار چنين راهى مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 10

10 - حيات جاويدان و سراى پايدار ، خواسته طبيعى انسان ها است .

و إنّ الأخرة هى دار القرار

تذكر به ناپايدارى زندگى دنيوى و جاودانگى حيات اخروى، خود گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 10

10 - انسان در خواسته ها و كار هاى خود ، نه فاقد اراده است و نه داراى استقلال مطلق .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

خواسته هاى انسان و اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 10

10_ خواست انسان ها و تلاش آنان در برابر اراده خداوند ، شكست خورده و بى ثمر است .

فصرف عنه كيدهنّ

خواسته هاى اهل ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 7

7 _ ماهيانى كه روز شنبه بر ساحل درياى

ايله ظاهر مى شدند ، ماهيان دلخواه مردم آن سامان بودند .

إذ تأتيهم حيتانهم

اسناد ماهيان به مردم ايله با اضافه {حيتان} به {هم} (حيتانهم، يعنى ماهيان آنان)، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. يعنى علت اينكه آن ماهيان، ماهيان قوم ايله گفته شده، علاقه وافرشان به آن ماهيهاى خاص بوده است.

خواسته هاى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 1،3،4

1 _ نزول كتاب و نوشته اى از آسمان بر اهل كتاب ، خواسته گزاف و بى جاى آنان از پيامبر ( ص )

يسئلك أهل الكتب أن تنزل عليهم كتباً من السماء

3 _ عناد ، لجاجت و بهانه جويى ، ريشه درخواست هاى بى جاى اهل كتاب از حضرت محمد ( ص ) و موسى ( ع )

فقد سألوا موسى أكبر من ذلك . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

لحن مذمت آميز آيه در بيان خواستهاى اهل كتاب، مى رساند كه آنان نه به خاطر حق جويى بلكه از سر بهانه جويى و عنادورزى چنين تقاضاهايى را مطرح مى كرده اند.

4 _ درخواست معجزه هاى بى مورد ، شيوه اهل كتاب در برابر دعوت پيامبران

يسئلك أهل الكتب . .. فقد سألوا موسى أكبر من ذلك

خواسته هاى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 11

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . .فقالوا كما حكى الله عزوجل { . . . أرسله معنا غداً يرتع و يلعب } أى يرعى الغنم و يلعب ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . ..

برادران يوسف همان گونه كه خداوند حكايت فرموده، گفتند: {...أرسله معنا غداً يرتع و يلعب} ; يعنى، او را با ما بفرست تا گوسفندها را بچراند و بازى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 3

3_ فرزندان يعقوب با اظهار محبت به بنيامين از پدرشان خواستند او را به همراه آنان روانه مصر كند .

فأرسل معنا أخانا

هدف فرزندان يعقوب از نام نبردن بنيامين و ياد كردن از او به عنوان {أخانا} (برادرمان) اظهار محبت به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 11

11_ مشاهده نيكوكار بودن يوسف ، مايه تشجيع فرزندان يعقوب به تقاضاى آزادى بنيامين و بازداشت يكى از آنان به جاى وى

فخذ أحدنا مكانه إنا نري_ك من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 4

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد از يعقوب بخواهند كه وى از اهالى مصر و نيز از همسفران ايشان ، داستان سرقت بنيامين را جويا شود .

فقولوا ي_أبانا . .. وسئل القرية ... والعير التى أقبلنا فيها

{اقبال} (مصدر أقبلنا) به معناى روى آوردن است و متعلق آن {إليك} و مانند آن است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده و {فيها} حال براى ضمير {أقبلنا} مى باشد. بنابراين {وسئل ... العير التى ...} ; يعنى، از كاروانى بپرس كه ما در ميان آنها به سوى شما آمديم. قابل ذكر است كه آيه مورد بحث نيز مانند آيه سابق، از سفارشهاى لاوى به برادرانش مى باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 5

5_ فرزندان يعقوب از وى تقاضا كردند يوسف ( ع ) را فراموش كرده و ياد او را از خاطر بزدايد .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 8،12،14

8_ فرزندان يعقوب با بيان تنگدستى و نداشتن بهاى لازم براى خريد سهميه خويش ، از يوسف ( ع ) خواستند جيره آنان را به طور كامل پرداخت كند .

مسّنا و أهلنا الضر و جئنا ببض_عة مزجية فأوف لنا الكيل

12_ فرزندان يعقوب از يوسف ( ع ) تقاضا كردند برادرشان بنيامين را به آنان باز گرداند .

و تصدق علينا

در اينكه مقصود فرزندان يعقوب از عطيه درخواستى چيست سه نظر ايراد شده است: 1_منظور بنيامين است كه به ظاهر ملك يوسف(ع) مى باشد. 2_ مقصود آنان مقدارى بيش از سهميه و جيره ايشان است. 3_مراد همان سهميه است بدون دريافت همه بهاى آن. برداشت فوق، ناظر به اولين احتمال است.

14_ برادران يوسف به دليل سخت شدن معيشت بر خاندان يعقوب ( ع ) از او تقاضا كردند بيش از سهميه سرانه ، آذوقه و غلات به آنان ببخشد .

مسّنا و أهلنا الضر . .. فأوف لنا الكيل و تصدق علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 4،8

4_ فرزندان يعقوب با لحنى ملتمسانه از وى خواستند براى آمرزش گناهانشان از خداوند ، طلب آمرزش كند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

تصريح فرزندان يعقوب به {يا أبانا} (اى پدر ما) براى جلب مهر و محبت و

برانگيختن عواطف اوست كه از آن به {لحنى ملتمسانه} تعبير شد.

8_ فرزندان يعقوب از او خواستند تا از آنان نزد يوسف ( ع ) شفاعت كند و گذشت از خطاهايشان را از وى بخواهد . *

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

نبودن {ربنا} در سخن فرزندان يعقوب (استغفر لنا ذنوبنا) در مقابل تصريح يعقوب(ع) به {ربى} در پاسخ آنان (سوف أستغفر لكم ربى) مبناى برداشت فوق است. تصريح يعقوب(ع) به اينكه تنها خداوند آمرزنده و مهربان است، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

خواسته هاى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 10

10 _ بندگان خالص خداوند ، به هنگام رو به رو شدن با گفتار جاهلانه و بدور از ادب و منطق جاهلان ، از آنان خواستار سلامت و امنيت و همزيستى مسالمت آميز مى شوند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {سلاماً} مفعولٌ به براى فعل مقدر باشد; يعنى، {نتسلم منكم تسليماً}. در اين صورت {سلام} به جاى {تسليم} نشسته است.

خواسته هاى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 2،3،5،13

2 - بنى اسرائيل عصر موسى ، خواهان مشاهده خداوند شدند .

لن نؤمن لك حتى نرى اللّه جهرة

3 - بنى اسرائيل ، تصديق رسالت موسى را منوط به آشكارا ديدن خداوند كردند .

لن نؤمن لك حتى نرى اللّه جهرة

5 - قوم موسى در پى كفر به او و تقاضاى ناروايشان ( ديدن خداوند ) ، به هلاكت رسيدند .

لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقة

{اخذ} (مصدر اخذت)

به معناى گرفتن است و به قرينه آيه بعد كنايه از كشتن مى باشد.

13 - قوم موسى ، در پى تقاضاى رؤيت خدا ، شاهد فرود آمدن صاعقه بر خود بودند .

فأخذتكم الصعقه و أنتم تنظرون

مفعول {تنظرون} (نگاه مى كرديد) فرود آمدن صاعقه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 4،5،6،14،15،21

4 - بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواستند تا رفع يكنواختى طعامشان را از درگاه خدا مسألت كند و آنان را به غذا هاى متنوع برساند .

لن نصبر على طعام وحد فادع لنا ربك

به قرينه {لن نصبر . ..} مورد دعا بر طرف شدن يكنواختى خوراكيهاست و به دليل {يخرج لنا ...} مورد دعا دستيابى به خوراكيهاى گياهى نيز هست. بنابراين بنى اسرائيل دو تقاضا داشتند: 1_ بر طرف شدن يكنواختى غذا; 2_ دستيابى به خوراكيهاى گياهى.

5 - بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواستند تا براى رسيدن به خوراكى هاى گياهى به درگاه خدا دعا كند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

6 - قوم موسى ، خواهان خوراكى هاى گياهى و روييده شده از زمين بودند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و . .. بصلها

عبارت {مما تنبت الأرض} (آنچه از زمين بروياندش) دلالت بر اين دارد كه: قوم موسى، خوراكيهايى را طلب مى كردند كه گياهى بوده و محصول زمين باشد. اضافه شدن كلمات {بقل} و {بصل} به ضمير {ها} - كه به {الأرض} بر مى گردد - (سبزيجات زمين و ... پياز زمين)، بيانگر تأكيد آنان بر زمينى بودن خوراكيهاى درخواستى

است.

14 - سبزيجات ، خيار ، گندم ، عدس و پياز از خوراكيهايى كه قوم موسى خواهان آن بودند .

يخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و . .. بصلها

{فوم} به معناى گندم است. برخى از اهل لغت گفته اند كه به معناى سير نيز به كار مى رود و نيز گفته شده كه {فوم} به گندم و ديگر حبوباتى كه با آن نان پخته شود اطلاق مى گردد.

15 - { منّ } و { سلوى } خوراكى بهتر در مقابل آنچه كه قوم موسى در پى دستيابى به آن بودند .

قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خير

{أدنى} از {دنو} و به معناى نزديكتر است كه به قرينه {خير} مراد از آن پست تر مى باشد. قابل ذكر است كه برخى {أدنى} را از {دنائة} (پست) دانسته اند. بر اين مبنا معناى حقيقى {أدنى} پست تر خواهد بود.

21 - موسى ( ع ) در پى تقاضاى قومش ( درخواست خوراكى هاى زمينى ) از آنان خواست تا به يكى از شهر ها در آيند و شهرنشينى را انتخاب كنند .

قال أتستبدلون . .. اهبطوا مصراً فان لكم ما سألتم

چنانچه ضمير در {قال} به {ربك} برگردد، جمله {اهبطوا . ..} سخن خداوند است و اگر به موسى (ع) ارجاع شود، آن جمله گفته موسى(ع) خواهد بود. برداشت فوق به لحاظ احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 68 - 3

3 - قوم موسى ، از وى خواستند تا مشخصه هاى گاوى را كه بايد ذبح شود از خداوند بخواهد و براى ايشان بيان كند .

قالوا

ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 69 - 2

2 - قوم موسى ، از وى تقاضا كردند تا رنگ گاوى را كه بايد ذبح شود ، از خداوند سؤال كند و براى ايشان بيان دارد .

قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 1

1 - قوم موسى ، بيان رنگ و سن گاو مورد نظر را مشخص كننده ندانسته و خواهان توضيح بيشترى درباره ويژگى هاى آن شدند .

قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 6،8،10

6 - بنى اسرائيل ، پرسش ها و درخواستهايى نابه جا از موسى ( ع ) داشتند .

كما سئل موسى من قبل

8 - قوم موسى ، نمونه اى بارز از اقوام بهانه جو در برخورد با پيامبران و داراى توقعات و خواسته هاى بى جا از آنان

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم كما سئل موسى من قبل

چون بعيد به نظر مى رسد كه در ميان امتهاى گذشته، تنها قوم موسى پرسشها و درخواستهاى نا به جا از پيامبرشان داشتتند، مى توان به اين نتيجه رسيد كه: ياد كردن از قوم موسى، به خاطر رواج بيشتر اين خصيصه در ميان آنان بوده است.

10 - درخواست ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .

و من يتبدل الكفر بالأيمن

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 3،5

3 _ خروج جباران از سرزمين مقدس ، شرط اعلام شده از سوى قوم موسى ( ع ) براى ورود به آن سرزمين

و إنّا لن ندخلها حتّى يخرجوا منها

5 _ فتح سرزمين مقدس بدون مبارزه و درگيرى ، انتظار نابجاى قوم موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها حتّى يخرجوا منها فان يخرجوا منها فانا دخلون

آيه و سياق آن، حكايت از تخطئه انديشه قوم موسى(ع) (فتح سرزمين قدس بدون مبارزه) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 4،5،8،11

4 _ خروج جباران از سرزمين مقدس ، شرط اعلام شده از سوى بنى اسرائيل براى ورود به آن سرزمين

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

5 _ فتح سرزمين مقدس بدون مبارزه ، انتظار نابجاى قوم موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

8 _ بنى اسرائيل ، گستاخانه خواهان رهسپارى موسى ( ع ) و خدايش به نبرد با زورگويان سرزمين مقدس

قالوا . .. فاذهب انت و ربك فقتلا

11 _ بنى اسرائيل ، با اعلام كناره گيرى از نبرد ، خواستار معجزه موسى ( ع ) و امداد خاص الهى براى فتح سرزمين مقدس

فاذهب انت و ربك فقتلا

امدادهاى الهى و معجزات موسى(ع) براى نابودى فرعونيان در حضور بنى اسرائيل، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد كه مراد از {اذهب . ..}، توقع و درخواست امداد خداوند و معجزه موسى(ع) براى نابودى جباران است، به گونه اى كه نياز به جهاد و مبارزه نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 9،10

9 _ بنى اسرائيل از موسى خواستند تا خدايى مانند خدايان بت پرستان براى آنان قرار دهد .

اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة

10 _ بنى اسرائيل با مشاهده بت پرستان و كرنش آنان در برابر معبودهايى محسوس ، خواستار معبودى ملموس و محسوس شدند .

فأتوا على قوم يعكفون على أصنام لهم قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 7

7 _ بنى اسرائيل با توسل به موسى ( ع ) خواستار برطرف شدن مشكل كمبود آب شدند .

إذ استسقه قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 6،7

6 _ بنى اسرائيل ، خواهان هجرت از سرزمين مصر به سرزمين ديگر بودند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

7 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خويش از خداوند خواستند : زمينه هجرتشان از سرزمين مصر به سرزمينى ديگر را فراهم كند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جمله {و نجنا برحمتك من القوم الكافرين} به معناى (ما را از كافران خلاص نما) است و مقصود از آن مى تواند درخواست هجرت به سرزمين ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 11

11 - قوم خيرخواه قارون ، خواهان بسنده كردن وى به سهم خويش و صرف كردن مازاد آن در راه خدا

و لاتنس نصيبك من الدنيا

خواسته هاى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 -

14

14 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . و إذا اراد المؤمن شيئاً او اشتهى انما دعواه فى ها إذا أراد ، أن يقول : { سبحانك اللّهم } فاذا قال ها تبادرت إليه الخدم بما اشتهى من غير ان يكون طلبه منهم أو أمر به و ذلك قول اللّه عز و جل : { دعواهم فى ها سبحانك اللّهم و تحيتهم فى ها سلام } يعنى الخدام قال : { و آخر دعواهم أن الحمد للّه رب العالمين } يعنى بذالك عند ما يقضون من لذاتهم من الجماع و الطعام و الشراب يحمدون اللّه عز و جل عند فراغتهم . . . ;

. .. هر گاه مؤمن [در بهشت] چيزى را اراده كرد يا بدان ميل پيدا كرد، دعا [و گفتار] او در آن جا اين است كه مى گويد: {سبحانك اللّهم}. پس وقتى اين ذكر را گفت، خادمان آنچه را او خواسته برايش حاضر مى كنند بدون اينكه آن را طلبيده يا دستور داده باشد و اين است معناى قول خدا {دعواهم فيها سبحانك اللهم}. [و اينكه خدا مى فرمايد] {تحيتهم فيها سلام}; يعنى، تحيت مؤمنان در بهشت، سلام خادمان بهشتى است. امام فرمود: {و آخر دعواهم أن الحمد لله رب العالمين}; يعنى، مؤمنان هنگامى كه از لذت آميزش و خوردنيها و آشاميدنيها، بهره مند شدند، با گفتن {الحمدللّه رب العالمين} خداى عزوجل را حمد مى گويند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 102 - 3

3- بهشتيان ، غرق و جاودان در نعمت هاى دل

خواه خويش خواهند بود .

و هم فى مااشتهت أنفسهم خ_لدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 5

5 - اندازه گيرى و هندسه ظرف ها و جام هاى بهشتى و مقدار محتواى آنها ، به سفارش و خواسته خود بهشتيان است .

قدّروها تقديرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه فاعل {قدّروا} خود ابرار باشد.

خواسته هاى بيجاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 4

4 _ با نزول قرآن جايى براى نزول معجزات درخواستى مشركان متصور نيست.

و لو أننا نزّلنا إليهم . .. أفغير الله أبتغى حكما و هو الذى أنزل إليكم الكتب

به نظر مى رسد جمله استفهامى توبيخى {أفغير الله أبتغى . ..} به قرينه آيات قبل، تعريض به كسانى باشد كه دليل و معجزه اى غير از قرآن طلب مى كردند و جمله {و هو الذى أنزل ...} تتميمى بر اين تعريض است. يعنى با وجود قرآن جايى براى درخواستهاى ديگر نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 5

5 _ درخواست تسريع عذاب استيصال از سوى مشركان ، خواسته اى نابخردانه و مايه شگفتى است .

إن أتيكم عذابه . .. ماذا يستعجل منه المجرمون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 1،8،9

1_ تكذيب پيامبر از سوى مشركان به خاطر مطرح كردن قيامت و نيز پيشنهاد هاى نابه جاى ايشان ، آن حضرت را در خطر ترك و عدم ابلاغ برخى از آيات قرار داده بود .

فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك و ضائق به صدرك أن يقولوا لولا أُنزل عليه كنز

روشن است كه خوف و شكى كه {لعلّ} دلالت بر آن مى كند به لحاظ متكلم (خداوند) نيست; بلكه حاكى از خوف و ترديد مخاطب (پيامبر) و يا موقعيت خاصى است كه هر انسانى احتمال ترك برخى از آيات را دور از انتظار نمى بيند. بنابراين {لعلك تارك ...} مى رساند كه پيامبر در شرايطى بود كه اين خوف و احتمال وجود داشت كه در ابلاغ برخى از آيات به ترديد بيفتد و مصلحت ببيند كه آنها را موقتاً ابلاغ نكند تا شرايط و جو پيشامده تغيير كند. {أن يقولوا ...} به تقدير {لام} و {لا} ى نافيه (لأن لايقولوا...) بيانگر علت و ريشه پديد آمدن زمينه و شرايط آن خوف و احتمال است. تفريع {لعلّك تارك...} بر آيه هفتم مى رساند كه تكذيب قيامت نيز مى توانست در پديد آمدن آن شرايط مؤثر باشد.

8_ نزول فرشته اى همراه و همگام با پيامبر ( ص ) ، از پيشنهاد هاى مشركان براى اطمينان به حقانيت آن حضرت

أن يقولوا لولا . .. جاء معه ملك

9_ پيشنهاد هاى نابه جاى مشركان و معجزه هاى درخواستى آنان ، موجب دلتنگى و ناراحتى پيامبر ( ص ) مى شد .

و ضائق به صدرك أن يقولوا لولا أُنزل

عليه كنز أو جاء معه ملك

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه: ضمير در {به} به {أن يقولوا . ..} برگردد و به تعبيرى ديگر {أن يقولوا ...} بدل براى ضمير در {به} باشد; يعنى: و ضائق صدرك بأن يقولوا ....

خواسته هاى بيگانگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 7

7 _ بيگانگان ، خواهان گرفتارى جامعه ايمانى به رنج ، مشقّت و ضرر

ودّوا ما عنتّم

{ما} در {ما عنتّم}، مصدريّه است و {عنت} به معناى شدت گرفتارى و رنج است.

خواسته هاى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

خواسته هاى پيروان طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 1

1 - پيروان طاغيان ، از خداوند مى خواهند عذاب طغيان گران را در دوزخ دوچندان كند .

قالوا ربّنا من

قدّم لنا ه_ذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار

{ضعف} به معناى دوچندان است.

خواسته هاى جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 7

7 _ ساحران پس از اعلام آمادگى براى مبارزه با موسى ( ع ) از فرعون خواستند تا در صورت پيروزى از پاداشى گران برخوردار شوند .

قالوا إن لنا لأجراً إن كنا نحن الغلبين

جمله {إن لنا . .. } استفهامى است و حرف استفهام مقدر مى باشد. يعنى: إن لنا ... . نكره آمدن كلمه {أجراً} دلالت بر بزرگى و گرانسنگى پاداش دارد.

خواسته هاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 1

1 _ فرعون به خواسته ساحران ( اعطاى پاداش در صورت پيروزى ) ، پاسخ مثبت داد .

ان لنا لأجراً . .. قال نعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 9

9 _ صبر در برابر تحمل شكنجه هاى فرعون و تسليم خدا بودن تا آخرين لحظه حيات ، درخواست ساحران مؤمن در دعا به درگاه خداوند

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

خواسته هاى جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) ، تحت فشار از سوى عناصر نابخرد براى پذيرش طرح ها و پيشنهاد هاى جاهلانه آنان

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

با توجه به تبعيت بى چون و چراى پيامبر(ص) از وحى، نهى {لاتتّبع} تعبيرى كنايى براى بازداشتن ديگر مؤمنان خواهد بود و يا اين كه

فشارهاى ناآگاهان جدى بوده و خداوند به پيامبر در اين باره هشدار داده است برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

خواسته هاى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 2

2 - جهنم ، تقاضامند دريافت مجرمان هر چه بيشتر

و تقول هل من مزيد

خواسته هاى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 50 - 1،7

1 _ دوزخيان با فريادى بلند از بهشتيان تقاضا مى كنند كه از آب هاى بهشت يا ديگر مواهب آن بر ايشان فروريزند .

و نادى اصحب النار . .. أن أفيضوا علينا من الماء او مما زرقكم اللّه

7 _ تحريم روزى هاى بهشت بر اهل دوزخ ، دليل خوددارى بهشتيان از اهداى آب و ديگر مواهب درخواستى دوزخيان به ايشان

أن أفيضوا علينا . .. قالوا إن اللّه حرمهما على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 4،6

4 - دوزخيان ، خواستار مجازات خويش در صورت بازگشت دوباره به گناه و

عصيان ، بعد از فرصت داده شده

ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظ_لمون

6 - { و فى الحديث أنّ أهل النار إذا دخلوها . . . { فقالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا و كنّا قومًا ضالّين ، ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظالمون } فيقفون أربعين سنة _ ذلّ الهوان لايجابون . . . ، ثم يجيبهم اللّه جلّ جلاله { اخسئوا فيها و لاتكلّمون } قال : فعند ذالك ييأسون من كلّ فرج و راحة و يغلق أبواب جهنّم عليهم . . . ;

در حديث آمده است كه جهنميان آن گاه كه وارد آتش مى شوند [مى گويند:]. ..{فقالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا و كنّا قومًا ضالّين...} پس چهل سال با ذلت و خوارى توقف مى كنند، در حالى كه پاسخ داده نمى شوند... سپس خداوند _ جلّ جلاله _ جواب آنان را چنين مى دهد: {اخسئوا فيها و لاتكلّمون}. امام(ع) فرمود: در اين هنگام است كه آنان از هر گونه گشايش و راحتى، مأيوس مى گردند و درب هاى جهنم به روى آنها بسته مى شود...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قيامت ، به هنگام گرفتارى در تنگناى آتشين دوزخ ، مرگ و نابودى خويش را خواهند خواست .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين دعوا هنالك ثبورًا

{ثبوراً} به معناى هلاكت است و {دعا} (ريشه {دعوا}) به معناى خواندن با صداى بلند است و مقصود از {دعوا} اين است كه تكذيب كنندگان قيامت، فرياد مى كشند و مرگ را آرزو و طلب مى كنند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 7

7 - درخواست نجات از سوى دوزخيان ، به منظور انجام اعمال صالح ، صادقانه نبوده و آنان باز به رفتار زشت خود ادامه خواهند داد .

فما للظ_لمين من نصير . إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند _ پس از نفى وجود ياور براى كافران _ مى تواند پاسخى به اين سؤال باشد كه چرا و كجا آنان بى ناصراند؟ پاسخ اين است كه: چون خداوند به راز دل ها آشنا است، مى داند كه آنان هرگز ايمان نمى آورند و در نتيجه از نصرت و يارى كسى بهره مند نخواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . . { يوم التناد } يوم ينادى أهل النار أهل الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء أو ممّا رزقكم اللّه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده فرمود: {يوم التناد} روزى است كه دوزخيان بهشتيان را صدامى زنند كه از فيض آب ها يا آنچه را خدا به شما عطافرموده ما را مستفيض كنيد. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 1

1 - درخواست دوزخيان از نگهبانان جهنم ، مبنى بر شفاعت كردن نزد خداوند جهت تخفيف اندكى از عذابشان حتّى به مقدار يك روز

و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

خواسته هاى حوا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 10

10 _ آدم ( ع ) و حوا با نيايش به درگاه خدا از وى خواستند تا فرزندى سالم و شايسته بقا به آنان عنايت كند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

صالح در لغت به كسى يا چيزى گفته مى شود كه فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عيب و نقص است به گونه اى كه استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنى است كه جمله {فلما ءاتيهما صلحا ... } دلالت بر آن دارد كه مراد از صالح، معناى متعارف در شرع (نيكوكار و پاكدامن) نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 1

1 _ خداوند با پذيرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندى سالم و شايسته به آنان عطا كرد .

دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتيهما صلحاً

خواسته هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 3

3 _ خداوند ، خواهان رسوايى و خوارى منافقان در جامعه اسلامى ، حتى پس از مرگشان

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 4

4 _ خداوند ، خواهان خارج نشدن انسان از حالت خوف و رجا

عسى اللّه يتوب عليهم

خداوند، به طور قطع نفرموده است كه توبه آنان پذيرفته مى شود; بلكه فرموده: اميد است

كه پذيرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 14

14 _ خداوند ، خواهان توبه انسان هاى خطاكار و فراهم كننده زمينه توبه براى آنان

ثم تاب عليهم ليتوبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 6

6 _ خداوند ، خواهان هدايت و توبه همه انسان ها حتى منافقان

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 14

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 4

4- خداوند ، خواهان موضع گيرى شايسته و سخن نيك انسان ، در قبال گفتار و برخورد هاى ناشايست ديگران

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

در آيات قبل، سخن نارواى كافران در مسحور خواندن پيامبر(ص) ذكر شده است و در اين آيه مى فرمايد: {شما بهترين را بگوييد}. از مجموع اين فرازها برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 7

7 - نعمت هاى خداوند ، فراتر از خواسته هاى او از انسان است .

ف_اوى . .. فأغنى ... فلاتقهر ... فلاتنهر

خداوند، در بيان نعمت هايش بر پيامبر(ص)، از پناه دادن و

ثروتمند ساختن آن حضرت سخن مى گويد; ولى در مقابل او را تنها به مقهور نساختن يتيم و جواب رد ندادن به سائل مكلف مى سازد. مقايسه اين دو روش، و جنبه اثباتى و سلبى در آنها، بيانگر نكته ياد شده است.

خواسته هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 3

3- خضر ، خواهان تعجيل نكردن موسى در فهم اسرار بود و او را بر متابعت بى چون و چرا از خود ، الزام نكرد .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

خواسته هاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 11

11 _ خداوند علومى را كه مشيّت او اقتضا مى كرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا يشاء

خواسته هاى دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 3

3- انبيا و اقوام كافر مخالف آنان ، هر يك خواستار پيروزى بر يكديگر شدند .

و استفتحوا

بنابر اينكه مرجع ضمير {استفتحوا} هر دو گروه انبيا و اقوام كافر باشد، قرينه {و خاب كل جبّار عنيد} حاكى است كه هر كدام از آنان، در پى پيروزى بر ديگرى بوده اند; اما اقوام كافر از پيروزى محروم شدند.

خواسته هاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 11

11 _ دنياطلبان ، مردمانى دون همت

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

خواسته هاى رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 124 - 2

2 _ درخواست رسالت و دريافت وحى، شرط بى جاى سردمداران مجرم براى ايمان آوردن به پيامبر(ص)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

خواسته هاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 8

8- زكريا ( ع ) ، خواستار فرزندى صالح و جانشينى از نسل خود

فهب لى من لدنك وليًّا

مراد زكريا از {وليّاً} _ به قرينه {هب لى} و نيز {يرثنى. ..} در آيه بعد _ فرزند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 2

2- زكريا ( ع ) ، مايل بود بداند چگونه على رغم مساعد نبودن شرايط طبيعى ، داراى فرزند خواهد شد .

أنّى يكون لى غل_م . .. و قد بلغت من الكبر عتيًّا

تعبير {أنّى يكون لى غلام} بيانگر اشتياق زكريا به اطلاع يافتن بر چگونگى تحقق وعده الهى است، نه اين كه قدرت خداوند بر آن بعيد شمرده باشد، او با توجه به موانع موجود، درخواست خود را مطرح كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 1،2

1- زكريا ( ع ) خواستار نشانه اى از خداوند ، براى شناخت زمان آمادگى او و همسرش براى برخوردارى از فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية

هدف زكريا از خواستن آيه و علامت، يا رفع ترديد در صحت بشارت بوده و يا آمادگى براى رعايت آداب هم بسترى و يا پرداختن به شكرگزارى و امثال آن. براى احتمال سوم در آيه

شاهدى وجود ندارد. برخى احتمال اول را نيز به دليل نسبت دادن ترديد به پيامبران، نپذيرفته و احتمال دوم را صحيح دانسته اند. برداشت ياد شده براين اساس است.

2- زكريا ( ع ) ، خواهان علامت و نشانه اى بر الهى بودن بشارت تولد يحيى به وى *

قال ربّ اجعل لى ءاية

علامت خواهى زكريا ممكن است از آن جهت باشد كه وى اطمينان يابد آنچه او دريافت داشته، وحى الهى بوده است و نه القاآت شيطانى; امكان ترديد در اين امور براى پيامبران با توجه به اين نكته است كه آنان تنها با امدادهاى خداوند از آزار شياطين و القاآت آنها مصون مى ماندند و خداوند گاه با ارائه نشانه و گاه با وسيله ديگر آنان را مطمئن مى ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، فرزند دلخواه زكريا ( ع ) و داراى اخلاق و رفتارى رضايت بخش

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

برشمردن ويژگى هاى يحيى پس از بيان دعاهاى زكريا كه در آن آمده بود: {واجعله ربّ رضيّاً}، مى تواند گوياى مطابقت اوصاف يحيى، با خواسته زكريا باشد.

خواسته هاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 21،32

21_ يوسف ( ع ) در پاسخ به دعوت و فرمان زليخا ، خداوند را سزاوارتر براى اطاعت ، قدرشناسى و سپاس دانست .

قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

32_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما

راهق يوسف راودته إمرأة الملك عن نفسه . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. چون حضرت يوسف در آستانه بلوغ جنسى قرار گرفت ، همسر پادشاه از او درخواست كرد كه تا با او درآميزد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 10

10_ زليخا به منظور برخورد نكردن زنان دعوت شده با يوسف ( ع ) ، از او خواسته بود در اتاق هاى اندرونى ساختمان بماند .

و قالت اخرج عليهنّ

كلمه {خروج} به معناى از داخل به بيرون آمدن است. بنابراين {اخرج عليهنّ} مى رساند كه يوسف(ع) هنگامى كه زنان در مجلس ضيافت حاضر شدند، در مكانى بود كه نسبت به مجلس آنان داخل حساب مى شد ; يعنى، اگر مجلس پذيرايى در اتاق بيرونى بود زليخا، يوسف(ع) را در اتاق اندرونى نگه داشته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 11

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه حتى حين } فالأيات شهادة الصبى و القميص المخرّق من دبر و استباقهما الباب حتى سمع مجاذبت ها إيّاه على الباب فلما عصاها فلم تزل ملحّة بزوجها حتى حبسه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا كه فرمود: {ثم بدا لهم . ..} روايت شده است: آن نشانه ها گواهى كودك و پيراهن پاره شده از پشت و سبقت آن دو به طرف در بود، به گونه اى كه شنيده شد آن زن پشت در، يوسف را

به طرف خود مى كشد ; پس چون يوسف درخواست بانو را نپذيرفت به طور پيگير به شوهرش اصرار نمود تا [شوهرش] او را زندانى كرد}.

خواسته هاى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 7

7_ ساقى دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وى را به زندان نزد يوسف ( ع ) بفرستند تا تعبير خواب را از او جويا شود .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

حرف {ن} در {فأرسلون} نون وقايه و كسره آن، حاكى از {ياء} متكلم محذوف است. متعلق آن (إلى يوسف فى السجن) نيز به خاطر وضوحش، در كلام آورده نشده است. بنابر اين {فأرسلون} ; يعنى: پس مرا به سوى يوسف(ع) - كه در زندان است - بفرستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 5

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

خواسته هاى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 1،2،3،7

1 - جنّيان در خدمت سليمان ( ع ) ، هر چه او مى خواست انجام مى دادند .

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. يعملون له ما يشاء

2 - جنّيان براى سليمان ( ع ) ،

طبق خواست او قصرهايى مى ساختند .

يعملون له ما يشاء من مح_ريب

{محاريب} جمع {محراب} (از ريشه {حرب}) است و آن به جايى گفته مى شود كه محل جنگ با دشمن است. اين واژه، به قصرهايى اطلاق مى شده كه بر بالاى آنها، جايگاه مخصوصى براى دفاع ساخته مى شده است.

3 - جنّيان براى سليمان ( ع ) طبق خواست او محل هايى براى عبادت بنا مى كردند .

يعملون له ما يشاء من محاريب

{محراب} (جمع {محاريب}) به معناى مسجد آمده است (مفردات راغب).

7 - جنّيان ، طبق خواست سليمان ( ع ) ، براى او كاسه هاى بزرگى به اندازه حوض مى ساختند .

يعملون له ما يشاء من . .. و جفان كالجواب

{جفان} جمع {جفنة} است و آن به معناى ظرف غذا مى باشد. {جواب} جمع {جابية} و به معناى جمع كننده و دربردارنده است (مفردات راغب). گفتنى است كه {جواب} به معناى حوض هم آمده است (لسان العرب).

خواسته هاى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 25،26

25 _ شعيب ( ع ) پس از يأس از ايمان مردم كفرپيشه با دعا به درگاه خداوند از وى خواست تا بين او و كفرپيشگان قضاوت كند .

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و أنت خير الفتحين

از معانى كلمه {فتح} داورى كردن و قضاوت نمودن است.

26 _ شعيب ( ع ) در دعاى خويش خواستار امداد هاى غيبى خداوند شد .

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 1

1_ شعيب (

ع ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى كنند .

و ي_قوم اعملوا على مكانتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 2

2 - شعيب ( ع ) ، خواهان اطاعت اصحاب ايكه از او ، به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى اش

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

برداشت ياد شده از تفريع {اتّقوا. ..} بر {إنّى لكم رسول} به دست مى آيد.

خواسته هاى شيطانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 14

14 _ آمال و آرزو ها ، زمينه اجراى خواسته هاى شيطان است .

و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن . .. فليغيرن خلق اللّه

تقديم جمله {و لامنيهم} (آنان را به خيال گرائى وا مى دارم) بر جمله {لامرنهم} بيانگر آن است كه شيطان ابتدا انسان را به آرزوهاى توخالى وا مى دارد و سپس اوامر خويش را به او القا مى كند.

خواسته هاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 20

20 _ صالح از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذراند .

فذروها تأكل فى أرض اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 4

4_ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذارند .

فذروها تأكل فى أرض الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 2

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

خواسته هاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 6

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

خواسته هاى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 3

3 - ابن ام مكتوم ، خواهان فراگيرى معارف قرآن بود .

فمن شاء ذكره

آيه شريفه تلويحاً حاضران مجلس پيامبر(ص) را به دو دسته تقسيم مى كند و _ به قرينه آيات پيشين _ عبارت {من شاء} به ابن ام مكتوم نظر دارد.

خواسته هاى عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 8

8_ عزيز مصر ، اداره امور يوسف ( ع ) را به همسرش زليخا واگذار كرد ، و از او خواست

تا يوسف ( ع ) را گرامى داشته و منزلتش را پاس دارد .

لامرأته أكرمى مثوي_ه

{مثوى} اسم مكان و به معناى منزل و اقامتگاه است. عبارت {أكرمى مثواه} ; يعنى ، منزل و مقامش را گرامى دار. اكرام منزل و اقامتگاه ، تأكيد بر بزرگداشت شخصى است كه در آن منزل اقامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 1،3

1_ عزيز مصر از يوسف ( ع ) خواست تا ماجراى زليخا را ناديده انگاشته و آن را مخفى سازد .

يوسف أعرض عن هذا

اعراض كردن از ماجراى زليخا _ كه مفاد عبارت {أعرض عن هذا} است _ در حقيقت توصيه به مخفى نگه داشتن و ناديده گرفتن است ، نه لب به شكايت نگشودن ; زيرا اقدام عليه زليخا با ملاحظه موقعيت يوسف(ع) - كه برده اى زرخريد بوده _ ناسازگار است.

3_ عزيز مصر ، پس از روشن شدن خطاى زليخا ، از وى خواست استغفار كند و از گناه خويش پوزش بطلبد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

در جمله {استغفرى لذنبك} (براى گناهت طلب آمرزش كن) بيان نشده كه زليخا بايد از چه كسى آمرزش بخواهد. برخى از مفسران گفته اند: مراد ، استغفار به درگاه خداوند است و برخى برآنند كه مقصود ، پوزش خواستن از عزيز مصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 10

10_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما سمع الملك كلام الصبى . . . قال ليوسف : { أعرض عن هذا

. . . } و اكتمه قال : فلم يكتمه يوسف و أذاعه فى المدينة حتى قلن نسوة منهنّ إمرأة العزيز تراود فتاها عن نفسه . . . ;

از امام سجاد(ع) نقل شده است: . .. همين كه پادشاه سخن كودك را شنيد ... به يوسف گفت: از اين ماجرا درگذر ... و آن را پوشيده بدار. [امام فرمود:] يوسف ماجرا را پوشيده نداشت و آن را در شهر منتشر كرد تا اينكه عده اى اززنان شهر گفتند: همسر عزيز غلام خود را به خويش دعوت كرده است ...}.

خواسته هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 2

2 _ فرعون از موسى خواست چنانچه قادر به ارائه معجزه است ، آن را ارائه كند .

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها

روشن است كه در جمله هاى شرطيه نبايد شرط و جزا از نظر مفهوم همانند باشد و نمى توان گفت: اگر آورده اى بياور. بنابراين جمله {إن كنت جئت باية} (اگر آيت و معجزه اى آورده اى) به اين معناست: اگر قادر به ارائه معجزه هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 107 - 1

1 _ موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ( درخواست آيت رسالت ) عصاى خويش را ر ها ساخت .

فألقى عصاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 108 - 1

1 _ موسى ( ع ) در پى درخواست فرعون ( آوردن معجزه ) دومين آيت رسالت خويش را ارائه كرد .

إن كنت جئت

بئاية فأت بها . .. و نزع يده فإذا هى بيضاء للنظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 8،10

8 - فرعون از موسى ( ع ) خواست به وى اطمينان دهد كه او نيز در ميعادگاه حاضر خواهد شد .

و لا أنت

10 - فرعون ، براى مقابله با معجزات موسى ( ع ) از او خواست مكانى مناسب و هموار را در نظر گيرد .

فاجعل . .. مكانًا سوًى

{مكاناً} بدل است براى {موعداً} و {سوى} به معناى مستوى است. {مكاناً سوى}; يعنى، زمينى كه مسطح باشد. اين وصف، آگاهى طرفين را بر آنچه انجام مى گيرد، ممكن مى سازد.

خواسته هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 2،6،10

2 _ فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب شديد ، رو به موسى ( ع ) آورده از وى خواستند تا براى برطرف شدن آن دعا كند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

6 _ فرعونيان ، موسى ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست كند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

{باء} در {بما عهد} در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 1

1 _ موسى ( ع ) با پذيرش تقاضاى فرعونيان ( دعا براى رفع عذاب ) ، برطرف شدن عذاب را از خداوند درخواست كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز

سياق آيه نشان مى دهد كه جمله اى همانند {فدعا موسى فكشفنا عنهم الرجز} در تقدير است كه به سبب وضوحش در كلام آورده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 4،8

4 - حضور با تمام قوا و با آرايش منظم و با هيبت ، طرح پيشنهادى فرعونيان براى قدرت نمايى در صحنه مقابله با موسى ( ع )

فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

8 - فرعونيان ، پذيرش دعوت هاى موسى ( ع ) را ، به توان مندى او در آوردن سِحرى بى نظير مشروط كرده بودند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 1

1 - پاسخ مثبت موسى ( ع ) به تقاضاى فرعونيان و دعاى او براى رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه در آيه شريفه ايجاز و حذفى صورت گرفته است. بدين صورت كه آنان از حضرت موسى(ع) درخواست دعا كردند و او خواسته آنها

را اجابت نمود.

خواسته هاى قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 4

4 _ قريش و مشركان از سر استهزا، خواهان عملى شدن عذاب موعود بر خود به دست پيامبر(ص) بودند.

و كذّب به قومك . .. قل لست عليكم بوكيل

چنانچه مرجع ضمير {به} در {كذب به} عذاب باشد، جمله {قل . .. } گويا پاسخى است به سؤال ضمنى مشركان مبنى بر اين كه اگر عذاب واقع شدنى است بايد پيامبر(ص) آن را عملى سازد. بنابراين جمله {قل لست ... } قرينه اى است بر مطرح شدن سؤال از ناحيه مشركان.

خواسته هاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 61 - 1

1- بت پرستان ، خواهان احضار ابراهيم ( ع ) و بازجويى علنى از وى براى كشف شكننده بت ها

قالوا فأتوا به على أعين الناس

خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 14

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

{فاء} در {فما تزيدوننى . ..} فاى فصيحه است و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه {أتنه_نا ...} در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 11

11- تقاضاى قوم ثمود در اعطاى معجزه مورد نظرشان ( ناقه = شتر ماده ) از سوى خداوند اجابت شد .

و ءاتينا ثمود الناقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 5

5 - ثموديان ، خواستار نشانه و معجزه اى از صالح ( ع ) براى پى بردن به صدق ادعاى وى

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه اى ( ناقه ) از صالح پيامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقة

جمله {إنّا مرسلوا الناقة} در مقام وعده و اخبار از آينده است. {الف و لام} در {الناقة} براى عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

خواسته هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 11

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 5

5- قوم عاد ، گرفتار كم آبى و چشم انتظار نزول باران قبل از گرفتار شدن به عذاب *

قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

از تعبير {ه_ذا عارض ممطرنا}، استفاده مى شود كه آنان در انتظار باران بودند; چه اين كه اگر انتظار آن را نداشتند، بى تفاوت بدان مى نگريستند.

خواسته

هاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 11

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

خواسته هاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 4

4_ كفرپيشگان قوم نوح ، از او خواستند كه به بحث و مناظره با آنان پايان دهد و تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جمله {فأكثرت جدالنا} (با ما بسيار مناظره كردى) _ به قرينه تفريع جمله {فأتنا بما تعدنا} بر آن _ كنايه از اين است كه دليل و برهان آوردن كافى است ، به اين امر پايان ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 3،9

3_ نوح ( ع ) در پاسخ به عذاب طلبى كفرپيشگان ، نزول عذاب را در گرو مشيت الهى دانست و گريز از عذاب هاى الهى را غيرممكن شمرد .

قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 1

1_ نوح ( ع ) ، در پى درخواست قومش

( تحقق بخشيدن به عذاب هاى موعود ) از ايمان آوردن آنان سخت به ترديد افتاد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال ... لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

خواسته هاى كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 5

5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .

و أرسل فى المدائن حشرين

{حشرين} به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد {ساحرين} مى باشد و خود {حشرين} مفعول براى {أرسل} است. بنابراين جمله {أرسل ... } يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 3

3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون

يأتوك بكل سحر عليم

خواسته هاى كارگزاران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 2

2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.

خواسته هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 8 - 1،4،6

1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)،

درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران

و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر

4 _ كفرپيشگان حتى با نزول كتابى ملموس بر پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند و خواهان نزول فرشتگان مى شوند.

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل عليه م

بر اساس اين احتمال كه {قالوا} بر جواب {لو} در آيه قبل عطف شده باشد.

6 _ ناآگاهى كافران از عواقب هلاكتبار درخواست نزول آشكار ملائكه

و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 2

2 _ درخواست نزول فرشته به عنوان پيامبر، از بهانه هاى كفرپيشگان

و لو جعلنه ملكا

جمله {و لو جعلناه ملكا . .. }، مى تواند منقطع از آيه قبل بوده و جواب از درخواست ديگر كفار، كه فرستادن فرشته به عنوان پيامبر است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 5

5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(ص)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك

يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(ص)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 1

1- پافشارى مشركان بر شرك خود ، پيامبر ( ص ) را آماده درخواست عذابى

سريع براى آنان كرده بود .

فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 1،2،3

1 _ فرود آمدن گنجى از آسمان براى پيامبر ( ص ) جهت تأمين زندگى او ، انتظار بى جاى مشركان و كافران

و قالوا . .. أو يلقى إليه كنز

انتظار كافران و مشركان به فرود آمدن گنجى براى پيامبر(ص) _ به قرينه سخن قبلى آنان كه كار و داد و ستد در بازار را خلاف شأن پيامبرى مى دانستند _ به منظور تأمين معاش آن حضرت بوده است.

2 _ داشتن باغى پوشيده از درختان با ثمر براى تأمين نياز هاى غذايى و معيشتى خويش ، توقع بى جاى مشركان در باره پيامبر ( ص )

و قالوا. .. أو تكون له جنّة يأكل منها

3 _ ارائه معجزه اى محسوس و قابل رؤيت ، توقع مشركان از پيامبر ( ص ) جهت اثبات درستى ادعاى نبوت خويش *

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

درخواست و انتظار فرود آمدن گنجى براى پيامبر(ص) و يا داشتن باغ هاى پرثمر _ كه امرى محسوس و مملوس است _ مى تواند به اين خاطر باشد كه كافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل رؤيت از پيامبر(ص) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 3

3 _ خداوند ، تونا بر مهيّا ساختن باغ هايى با نهر هاى روان براى پيامبر ( ص ) به مراتب بهتر از آنچه كه مشركان توقع آن را براى پيامبر ( ص ) داشتند .

أو تكون

له جنّة يأكل منها . .. تبارك الذى إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت تجرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 2

2 _ كافران ، متوقف كردن دعوت به اسلام و محدود ساختن آن را ، از پيامبر ( ص ) خواستار شدند .

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا . فلاتطع الك_فرين

با توجه به معناى لغوى {طاعت} (عمل كردن به آنچه كه از انسان خواسته شده است) مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد; زيرا آنچه كه كافران از پيامبر(ص) خواسته بودند _ با توجه به آيه قبل كه سخن از جهانى بودن رسالت پيامبراسلام(ص) بود و آيه شريفه متفرع بر آن شده (فلاتطع الكافرين) _ مى تواند توقف و محدود شدن رسالت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 1،3

1 - كافرانِ منكرِ آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواهانِ تعجيل در عذاب خود بودند .

و يستعجلونك بالعذاب

3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) ، مصرّ بودند و بر آن پافشارى مى كردند .

و يستعجلونك بالعذاب

فعل مضارع {يستعجلون} دلالت بر استمرار و پافشارى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 1،3

1 - كافران منكر آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواستار تعجيل در عذاب خود بودند .

يستعجلونك بالعذاب

3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) پافشارى مى

كردند .

يستعجلونك بالعذاب

فعل مضارع {يستعجلون} بر استمرار و اصرار، دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 3

3 - كافران ، از روى ناباورى خواستار تعجيل در برپايى قيامت

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 8

8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون

از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 4

4 - كافران و منكران معاد ، خواستار تحقق سريع وعده برپايى قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و قيل ه_ذا الذى كنتم به تدّعون

{تدّعون} مى تواند از ماده {دعا} باشد. در اين صورت به معناى {تطلبون} (درخواست مى كرديد) خواهد بود. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 8 - 3

3 - سازش و دست برداشتن از مواضع عقيدتى ، درخواست كافران تكذيب گر از پيامبر ( ص ) بود .

فلاتطع المكذّبين

آيه بعد، قرينه است كه مورد اطاعت، سازش بر سر مواضع عقيدتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74

- 52 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { بل يريد كلّ امرىء منهم أن يؤتى صحفاً منشّرة } و ذلك أنّهم قالوا : يا محمد قد بلغنا أنّ الرجل من بنى اسرائيل كان يذنب الذنب فيصبح و ذنبه مكتوب عند رأسه و كفّارته ، فنزل جبرئيل على النبىّ ( ص ) و قال : يسألك قومك سنّة بنى إسرائيل فى الذنوب فإن شاؤوا فعلنا ذلك بهم و أخذناهم بما كنّا نأخذ به بنى إسرائيل . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {بل يريد كلّ امرىء منهم أن يؤتى صحفاً منشّرة} روايت شده كه آنان [به رسول خدا ]گفتند: اى محمد! به ما خبر رسيده كه مردى از بنى اسرائيل، گناهى مرتكب مى شد و از خواب برمى خاست، در حالى كه گناهش در بالاى سرش همراه با كفّاره آن نوشته شده بود. سپس جبرئيل بر رسول خدا(ص) نازل شد و فرمود: قومت از تو مى خواهند، همان سنّت بنى اسرائيل در مورد گناهان درباره آنان جارى شود، اگر آنان بخواهند ما درباره آنان انجام مى دهيم و آنان را گرفتار مى كنيم; به همان عذابى كه بنى اسرائيل را گرفتار مى كرديم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 53 - 2

2 - نازل شدن نامه اى سرگشاده از سوى خداوند ، براى يكايك انسان ها در اثبات رسالت پيامبر ( ص ) ، درخواستى نابجا و غيرمنطقى

بل يريد كلّ امرىء منهم . .. كلاّ

خواسته هاى كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 8 - 1

1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران

و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 3

3 _ كفرپيشگان عصر بعثت _ على رغم نزول پى در پى آيات و سوره هاى قرآن _ خواستار نزول معجزه اى ديگر بودند .

و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 2،7

2_ كافران هماره خواستار معجزه اى جز قرآن براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )

يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه

به كارگيرى فعل مضارع (يقول) به جاى فعل ماضى (قال) براى رساندن اين معناست كه كافران سخن مذكور را نه تنها در گذشته مدعى شده اند كه در آينده نيز خواهند گفت و بر آن اصرار خواهند ورزيد.

7_ ارائه معجزه درخواستى كفرپيشگان خارج از مسؤوليت پيامبر ( ص ) بود .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه إنما أنت منذر

جمله {إنما أنت منذر} حاكى از حصر است و حصر در آن اضافى و در قياس با ارائه معجزه است. بنابراين آن جمله حاوى دو معناست: 1_ تو انذار دهنده اى ; 2_ ارائه معجزه كار تو نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 2

2_ كافران خواستار معجزه اى _ جز قرآن _ براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) و پذيرش توحيد

و يقول

الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه

جمله {إن الله يضل من يشاء و يهدى . ..} قرينه بر اين است كه كافران مشاهده معجزه از پيامبر(ص) را براى هدايت شدن و پذيرش رسالت پيامبر(ص) _ كه سرلوحه آن توحيد است _ مى خواستند ; يعنى، مى گفتند: اگر معجزه اى ارائه كنى، رسالت تو را مى پذيريم و به توحيد مى گرويم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 3

3- مشركان و كفار ، معجزات متعددى را از پيامبراكرم ( ص ) درخواست كردند .

و ما منعنا . .. إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

از اينكه خداوند با صراحت تمام به مشركان مى گويد: {ما هر چه معجزه براى پيشينيان فرستاديم، آنها را تكذيب كردند و اين مانع ارسال معجزه شد} نشان مى دهد كه مشركان صدراسلام، درخواستهاى متعدد و مكررى براى معجزه داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، خواهان مشاهده عذاب الهى بودند .

أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 7

7 - كافران عصر بعثت ، درخواست كننده عذاب الهى ، از سر استهزا و ناباورى

للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون

نهى الهى (فلايستعجلون) مى رساند كه كافران، ناباورانه تقاضاكننده نزول عذاب بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 1

1 - گروهى از كافران عصر بعثت ، خواستار شتاب در نزول عذاب الهى در دنيا

سأل

سائل بعذاب واقع

به گفته مفسران، سؤال در اين آيه، به معناى طلب و دعا است; ازاين رو بهوسيله {با} متعدى شده است; يعنى، {دعا داع بعذاب واقع}.

خواسته هاى كافران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 4

4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .

فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.

خواسته هاى كافران قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 6

6- كافران عصر هاى پيش از اسلام ، در انتظار آمدن فرشتگان و يا نزول امر ويژه اى از سوى خداوند جهت تأييد حقانيت كتاب آسمانى خود بودند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

خواسته هاى كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 4

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از {ما تعدنا} عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

خواسته هاى كافران مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 6

6 _ شعيب ( ع

) در آخرين پاسخ خويش به خواسته كافران مدين ، بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك امرى ناممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

جمله {ما يكون لنا . .. } كه حكايت از عدم امكان بازگشت به آيين شرك دارد، هم مى تواند به معناى عدم امكان تكوينى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امكان تشريعى (ناشايست بودن و جايز نبودن) باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر مبناى اول، مشيت الهى (إلا أن يشاء اللّه) مشيت تكوينى است و بر اساس احتمال دوم، مشيت الهى، مشيت تشريعى است.

خواسته هاى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 7 - 1،3

1- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن فرشتگان براى تصديق نبوت آن حضرت بودند .

قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

{لو ما} مانند {هلا} و {لولا} براى تحضيض است.

3- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن ملائكه به عنوان معجزه بودند .

لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

آوردن ملائكه توسط پيامبر(ص) _ كه مورد درخواست كفار بود _ احتمال دارد براى تصديق نبوت پيامبر(ص) باشد و احتمال دارد معجزه درخواستى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 3،4

3- درخواست كافران مكه ، براى آوردن ملائكه توسط پيامبر ( ص ) ، درخواستى نابه جا و باطل بود .

لو ما تأتينا بالملئكة

. .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ

جمله {ما ننزل الملائكة إلاّ بالحق} حصرى و احترازى است و كنايه از اين است كه درخواست كفار نابه جاست.

4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .

لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ

قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 2

2- كافران حق ناپذير مكه ، در انتظار معجزه آمدن فرشتگان و يا امر ويژه اى از جانب خداوند براى تأييد حقانيت قرآن بودند

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه عبارت {تأتيهم الملائكة أو يأتى أمر ربك} (ملائكه براى آنان بيايد و يا امر پروردگارت بيايد) _ به قرينه آيات سابق كه درباره قرآن كريم بود _ بر آمدن ملائكه يا امر خداوند جهت تأييد قرآن دلالت داشته باشد.

خواسته هاى لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 3،4،5،7

3_ لاوى از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهيم كنند كه به دزدى بنيامين اطمينان پيدا كردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنك

سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اينكه مراد از شهادت در {ما شهدنا} چيست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همين شهادت برادران يوسف نزد يعقوب به دزدى كردن فرزندش بنيامين (إن ابنك سرق). بر اين اساس مفاد جمله {ما شهدنا ...} چنين مى شود: آنچه هم اكنون در نزد تو مى گوييم (إن ابنك سرق) شهادتى است از روى علم و ما بدان اطمينان و يقين داريم.

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد ، دسته جمعى به حضور پدر برسند و همگان بر دزدى بنيامين شهادت دهند .

ارجعوا إلى أبيكم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصريح لاوى به صيغه هاى جمع {قولوا} و {ما شهدنا} و {علمنا} گوياى برداشت فوق است.

5_ لاوى از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدى بنيامين را با لحنى مشفقانه ، به پدر بيان كنند .

ي_أبانا

تصريح لاوى به اينكه در ابتداى سخن پدر را با جمله {ي_أبانا} مخاطب قرار دهيد ، رساننده اين است كه به گونه اى سخن بگوييد كه شفقت او را بر خويش جلب كنيد.

7_ لاوى از برادرانش خواست براى پدرشان بيان كنند كه بنيامين در نهان و به دور از چشم آنان دزدى كرد .

و ما كنا للغيب ح_فظين

در معناى جمله {و ما كنا . ..} چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمينان برادران يوسف به دزدى بنيامين كه جمله {إن ابنك سرق} گوياى آن است، اين معنا به نظر روشن تر مى رسد كه: ما نمى توانستيم آنچه را در غياب و به دور از چشم انجام مى گيرد، نگهبان باشيم ; يعنى، دزدى بنيامين در نهان انجام

گرفت. از اين رو نتوانستيم او را باز داريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 6

6_ لاوى از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگويى خويش در سرقت بنيامين تأكيد كنند .

و إنا لص_دقون

خواسته هاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 7،17

7_ لوط ( ع ) ، با پيشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از كردار ناشايست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ي_قوم ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه كار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بى مقدار نسازند .

و لاتخزون فى ضيفى

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معناى خوار ساختن و رسوا كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 25

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجيل كنند . *

إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

استفهام در {أليس . ..} تقريرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است كه پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اينكه هنگام فرا رسيدن عذاب قومش نزديك است، مى رساند كه وى خواهان تعجيل در عذاب آن قوم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ايشان ، از آنان خواستار معرفى خود

گرديد .

قال إنكم قوم منكرون

عبارت فوق اگرچه اخبارى است، ولى كنايه از درخواست معرفى است و جواب ملائكه _ كه در آيه بعد آمده است _ مؤيد نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 4

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

خواسته هاى مادى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 6

6- مشركان ، حتى در صورت برآورده شدن خواسته هاى مادى شان و داراى امكانات فراوان بودن ، از انفاق آن إبا مى كردند . *

لن نؤمن لك حتى تفجر لنا . .. قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم

اينكه خداوند در آيات قبل، خواسته هاى مادى مشركان (برخوردارى

از چشمه و . ..) را از پيامبر(ص) مطرح كرد و در اين آيه، از بخل آنان در صورت برخوردارى از امكانات فراوان سخن مى گويد، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

خواسته هاى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 2

2 - تمايل متخلّفان از سفر حديبيه ، به شركت در جنگ خيبر براى دستيابى به غنايم و يا پوشاندن گذشته خود

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم . .. ذرونا نتّبعكم

هدف متخلّفان از شركت در جنگ خيبر، يا رسيدن به غنايم و يا توجيه گذشته تاريك خود بود. تعبير {إلى مغانم}، بيانگر نكته اول و {يريدون أن يبدلّوا...} حاكى از نكته دوم است.

خواسته هاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 1

1_ پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع ناصوابشان پافشارى كنند .

و قل للذين لايؤمنون اعملوا على مكانتكم إنا ع_ملون

{اعملوا} امرى است كه به داعى تهديد و هشدار ايراد شده است و {مكانة} به معناى توان و قدرت و نيز به معناى مكان و جهت آمده است. بر اساس معناى نخست {اعملوا ...}; يعنى، هر اندازه توان داريد عمل كنيد و كوتاهى

نكنيد و بر اساس دومين معنا; يعنى، بر همان جهت و موضعى كه اتخاذ كرده ايد عمل كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 9

9 - نزول سريع تر تمامى قرآن و تكميل زودرس مجموعه آيات آن ، خواسته قلبى پيامبر ( ص ) بود .

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

در وجه نزول اين آيه، ديدگاههايى وجود دارد: 1_ پيامبر(ص)، همراه قرائت جبرئيل، آيات را قرائت مى كرد تا به دريافت كامل آن اطمينان يابد. 2_ پيامبر(ص) پيش از روشن شدن معناى آيات، آن را بر اصحاب املا مى فرمود. 3_پيامبر(ص) خواستار نزول تمامى قرآن درزمانى كوتاه تر بود. و چون تعبير {القرآن} با اراده مجموعه قرآن سازگارتر است، مى توان سومين احتمال را ترجيح داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 3

3 - درخواست پيامبر ( ص ) از مشركان ، براى نماياندن هويت و جايگاه خدايانشان به او ، جهت ارزيابى حقانيت آنان

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در بحث و گفت وگو با مشركان ، از آنان خواستار ارائه دليل عقلى و نقلى روشن بر اثبات درستى عقايد خويش

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض . .. أم ءات

{أرءيتم} به معناى {أخبرونى} (به من خبر دهيد) است و {ماذا} اسم استفهام مى باشد و اين سؤال عقلى درباره نقش معبودها

در جهان است {أم} نيز براى استفهام بوده و در آن از مشركان خواسته شده كه نوشته اى از سوى خداوند _ كه حاكى از حقانيت عقايد آنان باشد _ ارائه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 1

1 - پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى كنند .

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم

آهنگ آيه شريفه، آهنگى تهديدآميز و هشدار دهنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، خواهان تداوم نسل خويش و در آرزوى داشتن ذريّه بود .

إنّا أعطين_ك الكوثر

لحن بشارت آميز آيه شريفه، بيانگر اشتياق پيامبر(ص) به داشتن فرزند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 6

6 - پيامبر ( ص ) پس از نااميدى از ايمان كافران ، از آنان خواست براى پايبندى او به دين خود ، مشكل آفرين نباشند .

و لى دين

خواسته هاى مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 1

1 _ بسيارى از مردمان عصر بعثت ، خواستار داورى پيامبر ( ص ) بر اساس قوانين جاهلى

افحكم الجهلية يبغون

خواسته هاى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 3

3- حضرت مريم ( س ) از جبرئيل خواست او را از چگونگى پيدايش فرزندى بدون پدر آگاه سازد

.

قالت أنّى يكون لى غل_م و لم يمسسنى بشر و لم أك بغيًّا

خواسته هاى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 4

4 - مستكبران ، دشمن سعادت و خوشبختى مردم و خواستار ضلالت و گمراهى آنان

و من الناس من يج_دل . ..ليضلّ عن سبيل اللّه

جمله {ليضل عن سبيل اللّه} به تقدير {ليضل الناس عن سبيل اللّه} است; يعنى، جدال اين گروه نادان و استكبارپيشه با توحيد و يكتاپرستى و جلوگيرى از گرايش مردم به آن، نه بدان جهت است كه آنان خواستار سعادت مردم اند; بلكه بدان منظور است كه مردم را از راه خدا - كه راه خوشبختى است - بازدارند و آنان را به ضلالت و گمراهى سوق دهند.

خواسته هاى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 1،4

1 - برخى از مسلمانان صدر اسلام در صدد درخواست تغيير و تبديل بعضى از احكام اسلام بودند .

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

كلمه {سؤال} و مشتقات آن، هرگاه با واسطه حرف جر ]همانند {عن}[ به مفعول دوم متعدى گردد، به معناى پرسش كردن و در غير اين صورت به معناى درخواست كردن مى باشد. از آن جا كه در آيه شريفه مفعول دوم ذكر نشده، هر دو معنا محتمل است; بر اين احتمال كه {أن تسئلوا} به معناى درخواست باشد، مورد تقاضا به قرينه آيه قبل، نسخ برخى احكام است.

4 - مسلمانانى كه در صدد درخواست نسخ و تبديل برخى از احكام بودند ، مورد نكوهش شديد خداوند قرار گرفتند .

أم تريدون

أن تسئلوا رسولكم

در اينكه مخاطب {أن تسئلوا} مسلمانان هستند يا اهل كتاب، دو نظر ابراز شده است. {كما سئل موسى} تأييد كننده اين نظر است كه مخاطب مسلمانان هستند و گرنه در عبارت بعد گفته مى شد: {كما سألتم موسى}. جمله {أم تريدون} (آيا مى خواهيد) دلالت مى كند كه درخواست يا پرسش، انجام نشده بود و لذا در برداشت گفته شد: {در صدد درخواست ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 13

13 - يهود و نصارا ترغيب كننده مسلمانان به پرسش ها و درخواست هاى نابه جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا . .. ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 8

8_ مؤمنان عصر بعثت ، خواهان ظهور معجزه اى براى گرايش پيدا كردن كافران به اسلام و قرآن بودند .

أفلم ياْيئس الذين ءامنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا

اعتراض خداوند به مؤمنان با جمله {أفلم ياْيئس الذين ءامنوا} و بيان اين حقيقت كه امر هدايت و ضلالت به دست خداوند است نه وابسته به ارائه معجزه، مى رساند كه مؤمنان خواهان آن بودند كه معجزات درخواستى كافران تحقق يابد، شايد كه آنان هدايت شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 2

2- مسلمانان صدراسلام ، خواهان تحقق زودرس وعده خدا در مورد غلبه اسلام و توحيد بودند .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

در مورد مخاطب {لاتستعجلوه} دو احتمال وجود دارد: اول آنكه تعجيل از جانب مسلمانان

صورت مى گرفته و ديگر آنكه مشركان خواهان شتاب در تحقق وعده هاى الهى (عذاب، يا غلبه توحيد، يا قيامت) بودند. برداشت فوق بر مبناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 1

1- مؤمنان عصر پيامبر ( ص ) ، در اشتياق نزول سوره اى كه تعيين كننده تكليف آنان در قبال دشمنان باشد .

و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت سورة

محتواى {فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال} قرينه اى است بر اين كه سوره مورد انتظار مؤمنان، در زمينه تعيين تكليف آنان با كافران بوده است.

خواسته هاى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 9

9 - يهود و نصارا نيز همانند مشركان ، خواهان سخن گفتن خدا با آنان درباره راستى و درستى رسالت پيامبران بودند .

كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

در آيه 113 مشركان با تعبير {الذين لايعلمون} در قبال يهود و نصارا مطرح شده اند و در آيه مورد بحث مشركان با همان تعبير در قبال {الذين من قبلهم} قرار گرفته اند. از اين مقايسه معلوم مى شود: مقصود از {الذين من قبلهم} يهود و نصارا است.

خواسته هاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 11

11 - گروهى از مشركان ، خواهان عمرى طولانى هزار ساله هستند .

و من الذين أشركوا يود أحدهم لو يعمر الف سنة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {و من الذين أشركوا} خبر براى مبتدايى محذوف باشد نه عطف بر {الناس}; يعنى:

{و من الذين أشركوا طائفة يود أحدهم}. بر اين مبنا، جمله {و من الذين...} جمله حاليه است و {يود أحدهم} توصيف همين دسته از مشركان خواهد بود. بر اين اساس مفاد آيه چنين است: يهوديان از همه مردم به دنيا دلبسته ترند و اين در حالى است كه گروهى از مشركان خواهان عمرى هزار ساله هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 1،2،3،9

1 - مشركان ، خواهان گفتگوى مستقيم خداوند با آنان درباره حقانيت رسالت پيامبر ( ص )

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه

آيه بعد (انا ارسلنا بالحق . ..) دلالت بر آن دارد كه پيشنهاد اعتراض آميز مشركان (لولا يكلمنا اللّه; چرا خدا با ما سخن نمى گويد) درباره حقانيت رسالت پيامبر(ص) است.

2 - مشركان ، براى پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) خواهان نشانه و معجزه اى بر حقانيت او بودند .

و قال الذين لايعلمون لولا . .. أو تأتينا ءاية

3 - مشركان خواهان تحقق معجزه اى بودند كه خود آن را پيشنهاد مى كردند . *

و قال الذين لايعلمون لولا . .. أو تأتينا ءاية

9 - يهود و نصارا نيز همانند مشركان ، خواهان سخن گفتن خدا با آنان درباره راستى و درستى رسالت پيامبران بودند .

كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

در آيه 113 مشركان با تعبير {الذين لايعلمون} در قبال يهود و نصارا مطرح شده اند و در آيه مورد بحث مشركان با همان تعبير در قبال {الذين من قبلهم} قرار گرفته اند. از اين مقايسه معلوم مى شود: مقصود از {الذين من قبلهم} يهود و نصارا است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 5

5 _ تحقق معجزات ويژه، بدان صورت كه مشركان مى خواستند، در اختيار پيامبر(ص) نبود.

قل لو أن عندى ما تستعجلون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 4

4 _ قريش و مشركان از سر استهزا، خواهان عملى شدن عذاب موعود بر خود به دست پيامبر(ص) بودند.

و كذّب به قومك . .. قل لست عليكم بوكيل

چنانچه مرجع ضمير {به} در {كذب به} عذاب باشد، جمله {قل . .. } گويا پاسخى است به سؤال ضمنى مشركان مبنى بر اين كه اگر عذاب واقع شدنى است بايد پيامبر(ص) آن را عملى سازد. بنابراين جمله {قل لست ... } قرينه اى است بر مطرح شدن سؤال از ناحيه مشركان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 1

1 _ نزول ملائكه بر مشركان و سخن گفتن مردگان با ايشان، از معجزات درخواستى آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءاية . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا

ذكر نزول ملائكه و سخن گفتن با مردگان در آيه حكايت از آن دارد كه اين قبيل معجزات مورد درخواست مشركان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 15

15 _ خداوند شنواى گفته ها و خواسته هاى مشركان و آگاه به همه جوانب آن است.

و أقسموا بالله . .. زخرف القول غرورا ... و تمت كلمت ربك ... و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 1،2

1 _ آمدن فرشتگان و يا آشكار شدن خداوند، از شرايط مشركان تكذيب كننده قرآن براى ايمان به آن

هل ينظرون إلا أن تأتيهم الملئكة أو يأتى ربك

{نظر}، مصدر {ينظرون}، در اينجا به معناى انتظار و توقع است. استفهام به دليل {إلا} استفهام انكارى مى باشد و بنابراين {هل ينظرون} يعنى {ما ينتظرون}. انتظارهايى كه در آيه شريفه مطرح شده هم مى تواند توقعاتى باشد كه از سوى مشركان مطرح شده و هم مى تواند بيان حالت آنان باشد. يعنى اگر كسى قرآن را، كه دليلى روشن است، نپذيرد، تنها در صورتى كه فرشتگان بر او حاضر شوند و يا ... ايمان مى آورد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

2 _ تحقق برخى از آيات الهى (برخى از حقايق مطرح شده در قرآن، مانند قيامت) از شرايط مشركان تكذيب كننده قرآن براى ايمان به آن

هل ينظرون إلا أن . .. يأتى بعض ءايت ربك

مراد از {بعض آيات ربك}، به دليل {لا ينفع نفساً إيمانها}، آيتى است كه مشاهده آن، حتى منكران قرآن را به ايمان وامى دارد. بنابراين مى توان گفت مقصود، قيامت و مانند آن است. گفتنى است تكرار فعل {إتيان} (تأتيهم، يأتى ربك و يأتى بعض آيات) در آيه شريفه حكايت از تفاوت معناى اراده شده از هر يك دارد. {إتيان} در {يأتى بعض آيات} به معناى تحقق يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 8

8 _ ناتوانى معبودان از اجابت خواسته هاى پرستشگران خويش ، افشاگر پندار باطل و دروغين مشركان

( پندار شريك براى خداوند )

فادعوهم فليستجيبوا لكم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 3

3 - خدايان مشركان ، قادر به پاسخ گويى به خواسته هاى آنان نيستند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة

{لايملكون} در مقام جواب واقع شده است. گويا عبارت اين معنا را القا مى كند كه آنان پس از درخواست چه جوابى مى دهند؟ پاسخ اين است كه جوابى نمى دهند، به دليل عدم مالكيتشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 6

6 - { عن على ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب } قال : نصيبهم من العذاب ;

از امام على(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و قالوا ربّنا عجّل لنا قطّنا قبل يوم الحساب} فرمود: [مراد مشركان از كلمه {قطّنا}] نصيب آنها از عذاب بود [كه از روى تمسخر درخواست مى كردند زودتر به آنان برسد]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 7

7- مشركان ، خوستار اخبار و پيشگويى پيامبر ( ص ) از آينده و سرنوشت افراد

و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

از پاسخ آيه شريفه، انتظار مذكور دانسته مى شود.

خواسته هاى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 1

1 _ پرستش بتها و سازش در اصول اعتقادى، خواسته نابجاى مشركان صدر اسلام از پيامبر(ص)

قل

لا أتبع أهواءكم قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 7

7 _ مشركان و منكران رسالت پيامبر(ص)، خواهان تحقق زودرس وعده هاى آن حضرت در مورد نزول عذاب بودند.

و كذبتم به به ما عندى ما تستعجلون به

در آيات متعددى، مانند آيه 6، 9 و 11 سوره انعام، به كافران وعده عذاب و كيفر دنيوى داده شده است. لذا ممكن است مراد از {ما تستعجلون} نزول عذاب باشد كه كافران از سر انكار و تمسخر خواهان نزول سريع آن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 3

3 _ مشركان خواهان دريافت معجزه اى، جز آنچه پيامبر(ص) ارائه مى نمود، بودند.

و أقسموا بالله جهد أيمنهم لئن جاءتهم ءاية

بديهى است كه پيامبر(ص) قطعاً معجزاتى را به آنان نمايانده است و با اين وصف آنان از سر بهانه جويى معجزات ديگرى را طلب مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 7،9

7 _ مشركان ، در راستاى مخالفت با قرآن ، به پيامبر ( ص ) پيشنهاد مى كردند : براى آنان به جاى قرآن ، كتاب ديگرى را _ كه موافق خواسته ها و تمايلاتشان باشد _ بخواند .

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا . .. قال الذين لا يرجون لقاءنا ائت بقرءان غير هذا

9 _ تبديل و برگرداندن محتواى قرآن به موضوعاتى باب طبع _ با حفظ نظام و ساختار ظاهرى آن _ يكى ديگر از پيشنهاد هاى مشركان

به پيامبر ( ص ) در راستاى مخالفت با قرآن

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا بينت قال الذين لا يرجون لقاءنا . .. أو بدّله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 4

4 _ مشركان ، با تمسخر و استهزا ، از پيامبر ( ص ) و مؤمنان خواستار تعيين زمان وقوع عذاب استيصال و تسريع در آن بودند .

و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 4

4 _ مشركان ، خواستار تسريع نزول عذاب استيصال بودند .

إن أتيكم عذابه . .. ماذا يستعجل منه المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 6،7

6 _ مشركان ، پيش از نزول عذاب ، بطور مستمر خواستار تسريع آن بودند .

أثم إذا ما وقع . .. و قد كنتم به تستعجلون

7 _ مشركان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، از خداوند خواستار رفع آن خواهند شد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن و قد كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 4

4- مشركان صدراسلام از سر عناد و از روى استهزا ، خواهان تحقق زودرس وعده هاى الهى ( عذاب ، غلبه اسلام و قيامت ) بودند .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

محتمل است مخاطب {لاتستعجلوه} مشركانى باشد كه خواهان تحقق وعده هاى الهى بودند، و از آن جايى كه معمولاً كسى خواهان پيروزى دشمن و شكست و خذلان خويش نيست، مى

توان گفت: تعجيل مشركان براى آمدن عذاب، از سر عناد و تمسخر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 3،4

3- مشركان و كفار ، معجزات متعددى را از پيامبراكرم ( ص ) درخواست كردند .

و ما منعنا . .. إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

از اينكه خداوند با صراحت تمام به مشركان مى گويد: {ما هر چه معجزه براى پيشينيان فرستاديم، آنها را تكذيب كردند و اين مانع ارسال معجزه شد} نشان مى دهد كه مشركان صدراسلام، درخواستهاى متعدد و مكررى براى معجزه داشته اند.

4- خداوند ، به درخواست هاى متعدد معجزه از سوى مشركان بهانه جوى عصر پيامبر ( ص ) پاسخ منفى داد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 7

7- مشركان ، از پيامبر ( ص ) خواهان معجزه اى همانند معجزات پيامبران پيشين بودند .

فليأتنا ب_اية كما أُرسل الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 1

1 _ منكران ملاقات با خدا ( معاد ) ، در صدراسلام ، معترضانه خواستار نزول ملائكه بر خويش و رؤيت آنها بودند .

و قال الذين لايرجون لقاءنا لولا أُنزل علينا المل_ئكة

{رجاء} در لغت به معناى اميد است; ولى در جمله {لايرجون لقاءنا} كنايه از انكار قيامت و روبه رو شدن با جزاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 1

1 - مشركان و كافران

صدراسلام ، خواهان مشاهده عذاب الهى بودند .

أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 1

1 - درخواست تمسخرآميز مشركان عصر بعثت ، نسبت به برپايى هر چه زودتر قيامت

يستعجل بها الذين لايؤمنون بها

درخواست برپايى قيامت از سوى كسانى كه مؤمن به آن نيستند، نشانگر استهزاآميز بودن خواسته آنان است.

خواسته هاى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 3

3 _ مشركان مكه خواهان تحقق سريع عذاب موعود پيامبر(ص) بر خويش بودند.

قل لو أن عندى ما تستعجلون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 6

6 _ مشركان مكه با وجود ايمان نياوردن به پيامبر(ص) با معجزات ارائه شده، مجدداً خواهان معجزات ديگرى از پيامبر(ص) بودند.

و أقسموا . .. لئن جاءتهم ءاية ... إذا جاءت لايؤمنون ... كما لم يؤمنوا به أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 1،2،4

1- ايجاد چشمه اى پر آب و جوشان در مكه توسط پيامبر ( ص ) براى مشركان ، پيش شرط آنان در ايمان به پيامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

2- ايجاد چشمه اى جوشان براى مشركان مكه ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) آنان از پيامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند

.

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 3،4

3- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... تكون لك جنّة من

نكته ياد شده با اين احتمال در آيه قابل استفاده است كه: آنان ايجاد باغى با صفات ياد شده را به وسيله معجزه درخواست كرده باشند.

4- ايجاد باغ بزرگ خرما و انگور با نهر هاى آب جارى ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) مشركان مكه از پيامبر ( ص )

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 1،6،8

1- فرود آوردن قطعاتى از آسمان ، از معجزات اقتراحى و مورد درخواست مشركان مكه از پيامبر ( ص )

أو تسقط السّماء . .. علينا كسفًا

{كِسَف} جمع {كَسْف} به معناى قطعه است (لسان العرب).

6- مشركان مكه ، خواهان حضور يافتن خدا و ملائكه نزد آنان ، براى گواهى دادن به حقانيت پيامبر ( ص )

أو تأتى بالله و المل_ئكة قبيلاً

{قبيلاً} به معناى {مقابله} (رو در رو شدن) آمده است و در اين آيه، مى تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

8- آوردن خداوند و ملائكه به صورت دسته دسته در نزد مشركان مكه ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) آنان

از پيامبر ( ص )

لن نؤمن لك حتى . .. أو تأتى بالله و المل_ئكة قبيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {قبيلاً} جمع {قبيله} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 1،4،5،10،15

1- ايجاد خانه اى از طلا براى خود ، معجزه مورد درخواست ( معجزه اقتراحى ) مشركان مكه ، از پيامبر ( ص )

أو يكون لك بيت من زخرف

به قرينه سياق آيات كه در آنها معجزه هاى درخواستى مشركان مطرح شده است مراد از {أو يكون لك بيت من زخرف} ايجاد خانه اى طلايى از طريق معجزه است.

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... يكون لك بيت من

5- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن دستخطى قابل خواندن و گواه بر صعود واقعى خويش ، معجزه درخواستى مشركان مكه از آن حضرت

أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا كت_بًا نقرؤه

10- پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به معجزه هاى درخواستى بيجاى مشركان مكه و تنزيه خداوند از برآوردن چنين خواسته هايى

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا . .. قل سبحان ربّى

15- پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام محدوده مسؤوليت خويش و بيان ناتوانى خود از ارائه معجزات درخواستى مشركان

قالوا . .. قل ... هل كنت إلاّ بشرًا رسولاً

پاسخ {هل كنت. ..} در قبال درخواستهاى مشركان، مى تواند گوياى اين معنا باشد

كه: درخواستهاى آنان، ربطى به رسالت و مسؤوليتهاى پيامبر(ص) نداشته و يا در توان او نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 1،2

1 - مشركان مكه ، خواستار تحقق معجزاتى چند به دست پيامبر اكرم ( ص ) بودند .

و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت من ربّه

2 - مشركان مكه ، نزول وحى را ، به عنوان آيه اى از جانب خدا قبول نكرده و خواستار معجزه حسّى شدند .

و كذلك أنزلنا إليك الكت_ب . .. و ما يجحد بأي_تنا ... و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 36 - 1،3

1- مشركان براى پذيرش درستى معاد ، زنده شدن نياكانشان را از پيامبر ( ص ) خواستار شدند .

فأتوا ب_ابائنا إن كنتم ص_دقين

3- مشركان مكه ، خواهان شهود حسى براى ايمان به حقايق غيبى

فأتوا ب_ابائنا إن كنتم ص_دقين

با اين كه معاد اخروى از امور غيبى به حساب مى آيد، مشركان با پيشنهاد زنده شدن پدرانشان، خواهان محسوس شدن آن بودند.

خواسته هاى معنوى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 14

14 - دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در برآورده شدن خواسته هاى معنوى انسان است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك . .. و تب علينا

خواسته هاى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 1،3

1 - كافرانِ منكرِ آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواهانِ تعجيل در

عذاب خود بودند .

و يستعجلونك بالعذاب

3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) ، مصرّ بودند و بر آن پافشارى مى كردند .

و يستعجلونك بالعذاب

فعل مضارع {يستعجلون} دلالت بر استمرار و پافشارى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 1،3

1 - كافران منكر آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواستار تعجيل در عذاب خود بودند .

يستعجلونك بالعذاب

3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) پافشارى مى كردند .

يستعجلونك بالعذاب

فعل مضارع {يستعجلون} بر استمرار و اصرار، دلالت دارد.

خواسته هاى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

خواسته هاى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 1،2

1 _ آمدن فرشتگان و يا آشكار شدن خداوند، از شرايط مشركان تكذيب كننده قرآن براى ايمان به آن

هل ينظرون إلا أن تأتيهم الملئكة أو يأتى ربك

{نظر}، مصدر {ينظرون}، در اينجا

به معناى انتظار و توقع است. استفهام به دليل {إلا} استفهام انكارى مى باشد و بنابراين {هل ينظرون} يعنى {ما ينتظرون}. انتظارهايى كه در آيه شريفه مطرح شده هم مى تواند توقعاتى باشد كه از سوى مشركان مطرح شده و هم مى تواند بيان حالت آنان باشد. يعنى اگر كسى قرآن را، كه دليلى روشن است، نپذيرد، تنها در صورتى كه فرشتگان بر او حاضر شوند و يا ... ايمان مى آورد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

2 _ تحقق برخى از آيات الهى (برخى از حقايق مطرح شده در قرآن، مانند قيامت) از شرايط مشركان تكذيب كننده قرآن براى ايمان به آن

هل ينظرون إلا أن . .. يأتى بعض ءايت ربك

مراد از {بعض آيات ربك}، به دليل {لا ينفع نفساً إيمانها}، آيتى است كه مشاهده آن، حتى منكران قرآن را به ايمان وامى دارد. بنابراين مى توان گفت مقصود، قيامت و مانند آن است. گفتنى است تكرار فعل {إتيان} (تأتيهم، يأتى ربك و يأتى بعض آيات) در آيه شريفه حكايت از تفاوت معناى اراده شده از هر يك دارد. {إتيان} در {يأتى بعض آيات} به معناى تحقق يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 1

1- منكران اعجاز قرآن ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ارائه نكردن معجزات اقتراحى و پيشنهادى آنان ، مورد انتقاد قرار مى دادند .

و قالوا لولا يأتينا ب__َاية من ربّه

خواسته هاى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران

به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

خواسته هاى مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 1

1 _ منكران ملاقات با خدا ( معاد ) ، در صدراسلام ، معترضانه خواستار نزول ملائكه بر خويش و رؤيت آنها بودند .

و قال الذين لايرجون لقاءنا لولا أُنزل علينا المل_ئكة

{رجاء} در لغت به معناى اميد است; ولى در جمله {لايرجون لقاءنا} كنايه از انكار قيامت و روبه رو شدن با جزاى الهى است.

خواسته هاى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 9

9 _ منكران رسالت پيامبر(ص) اصرار داشتند كه آن حضرت معجزه دلخواه آنان را سريعاً ارائه كند.

ما عندى ما تستعجلون به

همان گونه كه در آيات همين سوره، مانند آيه 8، 37 مطرح شده، از خواسته هاى منكران، نزول معجزاتى ويژه بوده است. لذا ممكن است مراد از {ما تستعجلون} همين گونه درخواستها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 3

3 - تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) ، خواستار نزول سريع و بدون تأخير عذاب بودند .

و يستعجلونك

بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 8 - 3

3 - سازش و دست برداشتن از مواضع عقيدتى ، درخواست كافران تكذيب گر از پيامبر ( ص ) بود .

فلاتطع المكذّبين

آيه بعد، قرينه است كه مورد اطاعت، سازش بر سر مواضع عقيدتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 52 - 3

3 - درخواست نامه هاى سرگشاده و جداگانه براى خود ، جلوه نابخردى و سبك مغزى كافران مخالف پيامبر ( ص )

فما لهم عن التذكرة معرضين . .. بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

خواسته هاى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 1

1 _ منكران ملاقات با خدا ( معاد ) ، در صدراسلام ، معترضانه خواستار نزول ملائكه بر خويش و رؤيت آنها بودند .

و قال الذين لايرجون لقاءنا لولا أُنزل علينا المل_ئكة

{رجاء} در لغت به معناى اميد است; ولى در جمله {لايرجون لقاءنا} كنايه از انكار قيامت و روبه رو شدن با جزاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 4

4 - كافران و منكران معاد ، خواستار تحقق سريع وعده برپايى قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و قيل ه_ذا الذى كنتم به تدّعون

{تدّعون} مى تواند از ماده {دعا} باشد. در اين صورت به معناى {تطلبون} (درخواست مى كرديد) خواهد بود. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

خواسته هاى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 2

2_ فرشتگان از ابراهيم ( ع ) خواستند تا از شفاعت درباره قوم لوط صرف نظر كند و بر آن اصرار نورزد .

ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا

{ه_ذا} اشاره به {جدالى} است كه از {يجادلنا} در آيه قبل استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 1

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغل_م عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 9

9 - فرشتگان ، خواهان نزول وحى بر اهل زمين *

و يستغفرون لمن فى الأرض

برداشت ياد شده با توجّه به دو مطلب زير است: الف) مغفرت بدون سبب تحقق پيدا نمى كند. ب) مراد از سبب مغفرت، نزول وحى و تشريع دين باشد كه اهل زمين بدين وسيله مشمول مغفرت الهى شوند.

خواسته هاى منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 6،10،11

6 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود خواستند كه براساس حق و به دور از هرگونه افراط و ستمى درباره شان داورى كند .

فاحكم

بيننا بالحقّ و لاتشطط

{شطط} در اصل به معناى تجاوز از حد و اندازه است و بيشترين كاربرد آن در معناى افراط، زياده روى و ستم مى باشد.

10 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستار نماياندن راه درست زندگى به آنان

و اهدنا إلى سواء الصرط

{سواء} در اصل به معناى وسط و ميانه است. مقصود از آن در آيه شريفه، راه درست و ميانه و به دور از افراط و تفريط در زندگى است.

11 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستند كه براى حل مشكلات و اختلافات اقتصادى آنها ، راه درست و ميانه را به آنان بياموزد .

و اهدنا إلى سواء الصرط

برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه درخواست هدايت به راه درست، ممكن است به موضوع مورد اختلافشان مربوط باشد كه از موضوعات اقتصادى است.

خواسته هاى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 1

1 - درخواست هدايت به صراط مستقيم ، مهمترين خواسته انسان عارف به مقام الهى است .

الحمد للّه . .. إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

چنانچه {اهدنا الصراط المستقيم} در ارتباط با {الحمد للّه رب العالمين . ..} ملاحظه شود، حاوى اين پيام است كه انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوك در صراط مستقيم خواهد بود; يعنى، همان راهى كه خداوند منتهى اليه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 6

6 - خداشناسان موحد ، خواهان هدايت به راه ثابت قدمان بر هدايت هستند .

الحمد للّه . .. إهدنا

الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 16

16- مردان الهى ، حتى در آرمان هاى مادى خويش ، به ارزش هاى معنوى ، توجه دارند .

فهب لى من لدنك وليًّا يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

خواسته هاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 13

13 _ موسى ( ع ) خواهان حاكميت يافتن تقواپيشگان شد .

استعينوا . .. و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 12

12 _ ايمان به رسالت موسى و آزادى بنى اسرائيل ، از مهمترين خواسته هاى موسى ( ع ) از فرعونيان

لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 14

14 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا مناجات و عبادت ويژه او در مكانى به دور از بنى اسرائيل باشد .

و وعدنا موسى . .. اخلفنى فى قومى

از اينكه موسى براى آمدن به ميقات، هارون را به جانشينى خويش معرفى كرد، معلوم مى شود وى در مدت ميقات در ميان بنى اسرائيل نبوده و از آنان فاصله داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 5،6،7،11

5 _ رؤيت خداوند ، درخواست موسى ( ع ) به هنگام سخن گفتن خدا با وى در ميعادگاه مناجات

قال رب أرنى أنظر إليك

6 _ تكلم خدا با موسى ( ع

) واداركننده وى براى تقاضاى رؤيت خدا

و كلمه ربه قال رب أرنى أنظر إليك

از اينكه تقاضاى رؤيت از سوى موسى(ع) در پى سخن گفتن خدا با وى مطرح شد (و لما . .. كلمه ربه قال ... )، مى توان گفت حضرت موسى(ع) بر اثر شنيدن سخن خدا و شيوايى گفتار بارى تعالى، مشتاق ديدار جمال زيباى او شد.

7 _ ناممكن بودن رؤيت خدا ، پاسخ خداوند به درخواست موسى ( ع ) ( تقاضاى مشاهده او )

قال لن ترنى

11 _ خداوند در پاسخ به درخواست موسى ( ع ) ( رؤيت خدا ) از وى خواست تا به كوه مقابل خويش نظر افكند و اثر تجلى خداوند را بر آن مشاهده كند .

قال لن ترنى و لكن انظر إلى الجبل

{ال} در {الجبل} عهد حضورى است ; يعنى: انظر إلى هذا الجبل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 4

4 _ دلجويى خداوند از موسى ( ع ) ، به سبب پاسخ منفى او در تقاضاى رؤيت وى

قال لن ترنى . .. قال يموسى إنى اصطفيتك على الناس

به نظر مى رسد بيان نعمتهاى ويژه خداوند به موسى(ع) پس از رد تقاضاى وى (رؤيت خدا) به هدف دلجويى از او باشد. يعنى اگر رؤيت براى تو ممكن نشد، ولى خدا نعمتهايى ارزانى تو داشت كه به ديگران عطا نكرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 7،9

7 _ فراگيرى رحمت الهى بر موسى ( ع ) و هارون ، از دعا ها و درخواست هاى موسى ( ع

) از خداوند .

و أدخلنا فى رحمتك

9 _ موسى ( ع ) با توجه به ربوبيت خدا و توصيف او به { أرحم الراحمين } ، خواسته هاى خويش را از وى تقاضا كرد .

و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 21

21 _ موسى ( ع ) در مناجات خويش با خداوند ، در پى هلاكت همراهانش در ميعادگاه مناجات ، از خداوند خواست تا وى و همراهانش را ببخشايد و بر آنان ترحم كند .

فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خير الغفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 1

1 _ تقدير زندگانى نيكو در دنيا و آخرت ، درخواست موسى ( ع ) از خداوند براى خود و همراهانش در ميعادگاه مناجات

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود مراد از {نا} در {لنا}، موسى(ع) و همراهان او در ميعادگاه مناجات است. كتابت در آيه شريفه به معناى مقدّر كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 80 - 2

2 _ حضرت موسى ( ع ) ، پس از رويارويى با انبوه ساحران ، از آنان خواست تا با به كار گرفتن تمام توان خود آنچه را كه به قصد ميدان انداختن آورده اند ، به زمين بيندازند .

فلما جاء السحرة قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 3،6

3-

موسى ( ع ) از قوم خويش خواستار آن شد تا يادآور نعمت هاى اعطايى خداوند بر خود باشند .

و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 2

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 5

5- موسى ( ع ) پس از گذر از مجمع البحرين ، در آغاز روز ، از همسفر خويش درخواست تهيه چاشت كرد .

ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

{غداء} به معناى طعامى است كه در ساعات آغازين روز خورده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 5

5- همسفر موسى ، در پى درخواست تهيه چاشت از جانب موسى ( ع ) ، ماجراى رفتن ماهى به دريا را به يادآورد .

ءاتنا غداءنا . .. قال أرءيت

... فإنّى نسيت الحوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 1

1- خضر ، با درخواست موسى ( ع ) در مورد همراهى با او ، به صورت مشروط ، موافقت كرد .

قال فإن اتبعتنى فلاتسئلنى عن شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 9

9- موسى بر همراهى با خضر ( ع ) مصرّ بود .

لاتؤاخذنى . .. و لاترهقنى من أمرى عسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 2

2 - موسى ( ع ) در عين ارائه پيشنهاد در باره امور رسالت خويش ، در محضر خداوند ، به آگاهى كامل او اعتراف كرد و تصميمات او را دقيق و صحيح دانست .

و أشركه فى أمرى . .. إنّك كنت بنا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 3

3 - آزادى بنى اسرائيل و گسيل داشتن آنان با موسى و هارون ( ع ) ، نخستين خواسته آن دو از فرعون بود .

فقولا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 5

5 - ادعاى رسالت الهى و درخواست آزاد گذاشتن بنى اسرائيل براى خروج از سرزمين مصر از سوى موسى ( ع ) ، دور از انتظار فرعون و عملى جسورانه در نظر وى بود .

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين . أن أرسل معنا بنى إسرءيل . قال ألم نربّك ... و لبث

برداشت ياد شده از به رخ كشيدن دوران كودكى و بخشى از عمر موسى(ع) پس از اظهاراتش درباره رسالت الهى و آزاد سازى بنى اسرائيل، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 8

8 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه تا بازگشت وى از وادى طور درنگ كنند .

قال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بخبر أو جذوة من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 8

8 - موسى ( ع ) خواسته خويش ( همراهى هارون با وى ) را با خداوند در ميان گذاشت .

قال ربّ . .. و أخى ه_رون ... إنّى أخاف أن يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 2

2 - موسى ( ع ) ، داورى ميان خود و فرعونيان را به خداوند حواله كرد .

و قال موسى ربّى أعلم

وقتى موسى(ع) با ارائه معجزات روشن و غير قابل انكار، با تكذيب فرعونيان روبه رو شد; چاره اى نديد جز اين كه خدا را به داورى ميان خود و

آنان بخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 1،5

1- رهايى بنى اسرائيل از نظام فرعونى ، يكى از مهم ترين خواسته هاى موسى ( ع ) از فرعونيان

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

چنانچه مراد از {عباداللّه} بنى اسرائيل باشد از اين كه خداوند در رأس همه سخنان موسى درخواست آزادى بنى اسرائيل را مطرح ساخته اهميت آن استفاده مى شود.

5- تذكر موسى ( ع ) به فرعونيان ، نسبت به خيرانديشى خود در پيشنهاد رهايى بنى اسرائيل

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

لام در {لكم} براى منفعت و {رسول أمين} تأكيدى بر رعايت امانت در نصيحت است; يعنى، بنى اسرائيل را رها كنيد و بدانيد كه در اين پيشنهاد، منفعت واقعى شما نهفته است و من در اين سخن صداقت دارم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 1

1- درخواست آزادى بيان ، پيشنهاد موسى ( ع ) به فرعونيان پس از يأس از ايمان آوردن آنان

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

{فاعتزلون}، كنايه از اين است كه اگر خود اهل ايمان نيستيد، لااقل متعرض من نباشيد تا آزادانه پيامم را به مردم برسانم.

خواسته هاى موسى(ع) از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 9

9 _ موسى ( ع ) در راستاى رهاسازى بنى اسرائيل از فرعون خواست تا از مهاجرت آنان با وى جلوگيرى نكند .

فأرسل معى بنى إسراءيل

خواسته هاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69

- 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

خواسته هاى نعمان بن حارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 5

5 - { عن جعفربن محمد ( ع ) عن آبائه ( ع ) قال : لمّا نصب رسولُ اللّه عليّاً يوم غدير خم . . . فقَدِمَ على رسول اللّه النُّعمان بن الحرث الفِهْرى فقال : أمرتَنا عن اللّه أن نشهدَ أن لا إل_ه إلاّ اللّه و أنّك رسولُ اللّه . . . فقَبِلْناها ثمّ لم تَرْضَ حتّى نصبتَ ه_ذا الغلام . . . فه_ذا شىء منك أو أمرٌ من عند اللّه . . . فولّى النعمان الحرث و هو يقول : { اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء } . . . و أنزل اللّه تعالى : { سأل سائل بعذاب واقع . . . } ;

امام صادق(ع) از پدرانش روايت نموده است: چون رسول خدا(ص) در غديرخم على(ع) را به امامت منصوب كرد . .. نعمان بن حرث فهرى، جلوى آن حضرت ايستاد و با [اعتراض] گفت: از جانب خدا به ما امر كردى كه شهادت به يگانگى خدا و رسالت تو دهيم، و ما پذيرفتيم. سپس راضى نگشتى تا اين جوان را بر ما منصوب كردى ... حال اين (نصب على(ع)) از طرف خودت مى باشد يا دستورى از جانب خداوند است ... نعمان در حالى كه به رسول خدا(ص) پشت كرده

بود، مى گفت: {اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء} ... پس خداوند متعال آيه {سأل سائل بعذاب واقع...} را نازل نمود}.

خواسته هاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

خواسته هاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 22،26

22 _ هارون با بيان موضع خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل از موسى ( ع ) خواست تا با مؤاخذه وى دشمنان دين را شاد نسازد .

و كادوا يقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء

{ال} در {الأعداء} براى جنس است و مراد از آن، به قرينه {القوم الظلمين}، دشمنان دين و توحيد، يعنى همان گوساله پرستان، است. {اشمات} (مصدر {لا تشمت}) به معناى خشنود ساختن و {باء} در {بى} سببيه است. بنابراين {لا تشمت بى الأعداء} يعنى دشمنان دين را با مؤاخذه من شاد نكن.

26 _ هارون با بيان مبارزه خويش عليه شركورزى بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواست تا وى را همسنگ ستمكاران شرك پيشه قرار ندهد .

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى . .. و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

روشن است كه موسى(ع) هرگز گمان نمى كرد كه هارون از ستمكاران باشد. بنابراين {مع} در جمله {لا تجعلنى مع} معيت حكمى است ; يعنى مرا در حكم ستمكاران قرار مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 47 - 3

3 - آزادى بنى اسرائيل و گسيل داشتن آنان با موسى و هارون ( ع ) ، نخستين خواسته آن دو از فرعون بود .

فقولا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

خواسته هاى همبندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 7

7_ هم بندان يوسف ( ع ) ، از او خواستند رؤيايشان را تعبير كرده و تأويل آن را بيان كند .

نبّئنا بتأويله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 1

1_ يوسف ( ع ) ، تقاضاى هم بندان خويش را پذيرفت و آنان را به تعبير كردن رؤيايشان پيش از رسيدن غذاى آنان مطمئن ساخت .

نبّئنا بتأويله . .. قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير در {تأويله} رؤياى هر يك از هم بندان يوسف باشد. بر اين مبنا جمله {قال لايأتيكما...} چنين معنا مى شود: غذايى كه به شما اعطا مى شود، برايتان حاضر نمى گردد مگر آنكه تعبير رؤيا را به شما گزارش كرده ام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 7

7_ هم بندان زندانى يوسف ( ع ) ، با اصرار و تقاضاى مكرر از او خواستند رؤياهايشان را تعبير كند و تأويل آنها را بيان دارد .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

آوردن فعل مضارع {تستفتيان} (پرسش مى كنيد) به جاى فعل ماضى {استفتيا} (پرسش كرديد) دلالت بر استمرار دارد و گوياى اصرار و تقاضاى مكرر

هم بندان يوسف(ع) است.

خواسته هاى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 3

3 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، مبنى بر زيستن در جوار رحمت او و بنا كردن خانه اى در بهشت براى وى

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

خواسته هاى همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 1

1 - همسران پيامبر ( ص ) ، از آن حضرت ، خواستار امكانات و نفقه هاى زياد و زيورآلات بودند .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا و زينتها

طبق شأن نزولى كه مفسران نقل كرده اند، آيه ناظر به خواسته هايى است كه همسران پيامبر(ص) از آن حضرت داشته اند و خداوند، به آن حضرت رهنمود مى دهد كه با آنان چه رفتارى پيشه كند. (مجمع البيان، ذيل همين آيه)

خواسته هاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 2

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

خواسته هاى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 10

10 - ابراهيم و يعقوب ( ع ) ، از پسرانشان خواستند تا همواره تسليم خدا بوده و مطيع فرمان او باشند .

فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جمله {فلاتموتن

. ..} كنايه از لزوم تسليم هميشگى در برابر خدا و همواره مطيع او بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 6

6_ يعقوب ( ع ) از فرزندانش خواست صورت ناتوانى و عذر را ، در سوگندشان بر محافظت از بنيامين و باز گرداندن او استثنا كنند .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

ظاهر اين است كه عبارت {إلاّ أن يحاط بكم} استثنا از قسم _ كه مفاد {لتأتنّنى به} است _ مى باشد. بر اين اساس يعقوب(ع) به فرزندانش توصيه كرد كه در اجراى صيغه سوگند مورد عذر و ناتوانى را استثنا كنند و چنين بگويند: {والله لنأتينك به إلاّ أن يحاط بنا} (به خدا سوگند بنيامين را به تو باز مى گردانيم مگر مغلوب شويم و همه راهها و چاره ها بر ما بسته شود).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 4

4_ يعقوب ( ع ) از فرزندانش خواست براى يافتن يوسف ( ع ) و بنيامين تلاشى پى گير داشته و از يافتن آنها هرگز مأيوس نشوند .

و لاتاْيئسوا من روح الله

خواسته هاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 7

7_ يوسف ( ع ) از هم بندان خويش خواست تا با مقايسه و سنجش عقيده توحيدى با عقيده به خدايان متعدد ، عقيده درست را برگزينند .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 1،8

1_

يوسف ( ع ) از هم بند خويش ، ساقى پادشاه ، خواست تا پس از رهايى ، داستان او را براى پادشاه بيان كند .

وقال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك

8_ ساقى پادشاه پس از رهايى از زندان ، درخواست يوسف ( ع ) ( يادآورى وضعيت او ) را فراموش كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

{انساء} (مصدر أنساه) يعنى به فراموشى انداختن. ضمير در {أنساه} و {ربه} به {الذى} - كه مراد از آن ساقى پادشاه است - برمى گردد. بر اين اساس، جمله {فأنساه ...} چنين معنا مى شود: شيطان از خاطر ساقى زدود كه داستان يوسف(ع) را نزد پادشاه يادآور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 6،7،8

6_ يوسف ( ع ) پيك دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجراى مهمانان زليخا تحقيق كند .

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

{بال} به معناى شأن و كار مهم است و مراد از آن در آيه شريفه ، ماجرا و داستان مى باشد.

7_ بازجويى از زنانى كه در ماجراى ميهمانى زليخا دست هاى خويش را بريدند ، شرط يوسف ( ع ) براى بيرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

8_ رفع اتهام و اثبات بى گناهى ، هدف يوسف ( ع ) از تقاضاى تحقيق در ماجراى زنانى كه دست هاى خويش را با مشاهده يوسف ( ع ) بريدند .

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 3

3_ بازجويى پادشاه از زنان اشراف ، پاسخى به پيام و تقاضاى يوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوة . .. قال ما خطبكنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 1،16،18

1_ يوسف ( ع ) از پادشاه خواست وى را به وزارت كشاورزى مصر و تصدى انبار هاى غله ، منصوب كند .

قال اجعلنى على خزائن الأرض

از آن جا كه يوسف(ع) در تعبير رؤياى پادشاه بيان داشت كه بايد هفت سال با جديّت به امر كاشت و برداشت و ذخيره سازى ارزاق بپردازند، چنين برمى آيد كه مقصود وى از {مرا بر گنجينه هاى زمين بگمار} اين است كه امور ياد شده را به من بسپار ; يعنى، امر كشت و برداشت (وزارت كشاورزى) و نيز انبارهاى غلّه در اختيار من باشد.

16_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : . . . ان يوسف ( ع ) . . . لما دفعته الضرورة إلى تولى خزائن العزيز قال : اجعلنى على خزائن الأرض . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه ضرورت ايجاب كرد ، يوسف سرپرستى خزاين عزيز مصر را بپذيرد گفت: {اجعلنى على خزائن الأرض ...}.

18_ { عن أبى عبدالله ( ع ) أنه قال لقوم ممّن يظهرون الزّهد و يدعون الناس أن يكونوا معهم على مثل الذى هم عليه من التقشّف . . . أخبرونى أين أنتم عن . . .يوسف النبى ( ع ) حيث قال لملك مصر :

{ اجعلنى على خزائن الأرض . . . } فكان من أمره الذى كان أن اختار مملكة الملك و ما حول ها إلى اليمن . . . فلم نجد أحداً عاب ذلك عليه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده خطاب به گروهى كه اظهار زهد مى كردند و مردم را دعوت مى نمودند كه همانند آنان زندگى را بر خود سخت گيرند . .. فرمود: مرا خبر دهيد شما درباره يوسف پيغمبر(ع) چگونه مى انديشيد كه او به پادشاه مصر گفت: {اجعلنى على خزائن الأرض ...}؟ پس كار يوسف به آن جا رسيد كه همه كشور پادشاه و اطراف آن تا يمن را در اختيار گرفت ... در عين حال نيافتيم كسى را كه اين را بر او عيب گرفته باشد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 7

7_ يوسف ( ع ) از برادرش بنيامين خواست گذشته برادرانش را ناديده انگارد و از رفتار نارواى پيشين آنان اندوهى به خود راه ندهد .

فلاتبتئس بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 93 - 2،4،9

2_ يوسف ( ع ) از برادرانش خواست پيراهن او را به صورت يعقوب ( ع ) بيفكنند تا بينا شود .

فألقوه على وجه أبى يأت بصيرًا

{يأت} در آيه شريفه به معناى يصير (مى گردد و مبدل مى شود) است. جمله {فارتد بصيراً} در آيه 96 مؤيد اين معناست. قابل ذكر است كه برخى برآنند كه {يأت} به معناى {مى آيد} است و {بصيراً} حال مى باشد; يعنى، او به

مصر مى آيد در حالى كه بيناست.

4_ يوسف ( ع ) از برادرانش خواست در افكندن پيراهنش به چهره يعقوب ( ع ) تعجيل كرده و آن را به تأخير نيندازند .

اذهبوا . .. فألقوه على وجه أبى

برداشت فوق از حرف {فاء} در {فألقوه} استفاده شده است. {فألقوه} ; يعنى ، به مجرد رسيدن به كنعان و قبل از هر كار ديگرى چنين كنيد.

9_ يوسف ( ع ) از برادران خويش خواست تمام اهل و عيالشان ( خاندان يعقوب ) را به مصر كوچ دهند .

وأتونى بأهلكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 10

10_ يوسف ( ع ) پس از انجام مراسم استقبال ، از پدر و مادر و خويشانش خواست به مصر وارد شوند و در آن ديار سكنى گزينند .

قال ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

امنيت خاندان يعقوب از ناحيه حكومت و دوران قحطى _ كه {آمنين} بدان اشاره دارد _ با اين معنا سازگار است كه مقصود يوسف(ع) از {ادخلوا . ..} سكنى گزينى و اقامت خاندان يعقوب در مصر باشد.

خواسته هاى يوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 64 - 3

3- همسفر موسى ، با وجود ناآگاهى از علائم جايگاه ملاقات او با خضر ، همگام موسى ( ع ) وخواهان به مقصد رسيدن او بود .

ذلك ما كنّا نبغ

خواسته هاى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 8

8 - فرد فرد يهود ، خواهان عمر طولانىِ هزار ساله هستند

.

يود أحدهم لو يعمر الف سنة

{يعمّر} از تعمير و به معناى عمر داده شود، است. آوردن {أحدهم} به عنوان فاعل {يود} و استفاده نكردن از ضمير جمع (يودون) تصريح به اين معنا دارد كه: عمر طولانى هزار ساله، خواسته فرد فرد آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 9

9 - يهود و نصارا نيز همانند مشركان ، خواهان سخن گفتن خدا با آنان درباره راستى و درستى رسالت پيامبران بودند .

كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

در آيه 113 مشركان با تعبير {الذين لايعلمون} در قبال يهود و نصارا مطرح شده اند و در آيه مورد بحث مشركان با همان تعبير در قبال {الذين من قبلهم} قرار گرفته اند. از اين مقايسه معلوم مى شود: مقصود از {الذين من قبلهم} يهود و نصارا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 2

2 _ در آتش سوختن قربانى پيامبر ( ص ) ، شرط يهود براى ايمان به آن حضرت

الّذين قالوا انّ اللّه . .. حتّى ياتينا بقربان تاكله النّار

{قربان} به معناى هر چيزى است كه انسان به وسيله آن به خداوند تقرب جويد و قربانِ امّتهاى گذشته، گاو، گوسفند و شترى بود كه براى تقرّب به خدا ذبح مى شد (تاج العروس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 2،5،9

2 _ آشكارا ديدن خداوند ، تقاضاى نابجاى يهوديان از موسى ( ع )

فقد سألوا موسى أكبر من ذلك فقالوا أرنا اللّه جهرة

5 _ درخواست ديدن

خداوند از سوى يهود ، درخواستى ظالمانه و موجب گرفتار شدن آنان به صاعقه

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة بظلمهم

9 _ درخواست يهود از موسى ( ع ) ( ديدن خدا ) ، نابجاتر از درخواست آنان از پيامبر ( ص ) ( نزول كتاب آسمانى بر آنان )

يسئلك أهل الكتب . .. فقد سألوا موسى أكبر من ذلك

درخواست از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 8

8_ خواندن غير خدا و درخواست حاجت كردن از غير او كفر است .

له دعوة الحق . .. و ما دعاء الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 1

1- عبادت گران غير خدا و حاجت طلبان از درگاه غير او ، گمراه ترين وسرگشته ترين انسان ها

و من أضلّ ممّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له

رد خواسته هاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 114 - 1

1 - پاسخ منفى نوح ( ع ) به درخواست اشراف مبنى بر طرد محرومان از پيرامون خويش

أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنين

رد خواسته هاى بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بخيل و خسيس

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

برخى از مفسران، احتمال داده اند كه {خير} در اين آيه، به معناى

مال است و مقصود از {منّاع للخير} كسانى اند كه از دادن مال خود به ديگران خوددارى مى كنند; يعنى، بخيل و خسيس اند.

رد خواسته هاى بداخلاقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد درشت خوى و بدخلق

و لاتطع كلّ . .. عتلّ

{عتّل} مرادف با {فظ و غليظ} (درشت خوى و خشن) است (لسان العرب).

رد خواسته هاى خسيسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بخيل و خسيس

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

برخى از مفسران، احتمال داده اند كه {خير} در اين آيه، به معناى مال است و مقصود از {منّاع للخير} كسانى اند كه از دادن مال خود به ديگران خوددارى مى كنند; يعنى، بخيل و خسيس اند.

رد خواسته هاى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 3

3- خداوند ، پيامبر ( ص ) را در شيوه برخورد با دنياگرايان و رد پيشنهاد هاى نادرست آنان تعليم داد .

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّكم

رد خواسته هاى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بى ريشه و تبار

و لاتطع كلّ . .. زنيم

{زنيم} به زنازاده

و كسى كه خود را به قومى مى چسباند _ ولى از آنان نيست _ گفته مى شود (لسان العرب). بنابه نوشته مفسران، آيات اين بخش درباره وليدبن مغيره نازل شده است.

رد خواسته هاى سخن چينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى سخن چينان

و لاتطع كلّ . .. مشّاء بنميم

رد خواسته هاى سوگند خورندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى سوگند خورندگان بى مبالات

و لاتطع كلّ حلاّف

{حلاّف} صيغه مبالغه است. ازاين رو مى رساند كه حلاّف كسى است كه بسيار سوگند ياد مى كند و بر اين كار عادت كرده است; چه آن كه راست و بجا باشد و چه دروغ و بى جا. بدين جهت در برداشت ياد شده، تعبير بى مبالاتى آمده است.

رد خواسته هاى عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد عيب جو

و لاتطع كلّ . .. همّاز

{همّاز}، مرادف {عيّاب} و به معناى عيب جو است.

رد خواسته هاى فرومايگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى فرومايگان

و لاتطع كلّ. .. مهين

{مهانت} (از ماده {مهين}) به

معناى حقارت و قلّت تدبير است.

رد خواسته هاى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 1

1 - درخواست مجرمان در قيامت براى بازگشت به دنيا ، از سوى خداوند شديداً رد مى شود .

فارجعنا نعمل ص_لحًا . .. فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

احتمال دارد امر {ذوقوا} جواب درخواست مشركان باشد كه در آيه پيش (12) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 8

8 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى گناه پيشگان

و لاتطع كلّ . .. أثيم

رد خواسته هاى مانعان خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواست كسانى كه مانع خير در جامعه اند .

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

رد خواسته هاى متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى تجاوزگران

و لاتطع كلّ . .. معتد

رد خواسته هاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 5

5- عدم اعطاى معجزات اقتراحى مشركان از سوى خداوند ، به دليل علم خدا به حق ناپذيرى آنان

و لقد ءاتينا موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

يادآورى كفر فرعون، على رغم ارائه معجزات فراوان از سوى موسى(ع) در پى رد درخواستهاى

مشركان، مى رساند كه دليل عدم اجابت خواسته هاى مشركان، تصميم آنان بر عدم ايمان است.

ردّ خواسته هاى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 1،2

1 _ استغاثه و درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى رهايى از آتش جهنم نتيجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد يافت .

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از درخواست هلاكت، در حقيقت كنايه از نجات از وضع بسيار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.

2 _ درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى مرگ و هلاكت خويش ، بى نتيجه بوده و آنان براى هميشه در آتش خشمگين جهنم خواهند سوخت .

بل كذّبوا بالساعة . .. لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از {و ادعوا ثبوراً كثيراً} كنايه از اين باشد كه چون درخواست كافران براى مرگ و يا نجات، پذيرفته نمى شود و بايد تا ابد در آتش بسوزند. از اين رو از روى استهزا به آنان گفته مى شود: بسيار درخواست هلاكت[و يا نجات] كنيد.

روش تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 5

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

زمينه اجابت خواسته ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 2

2 -

انفاق همراه باتقوا و اخلاص ، مايه رسيدن به تمام خواسته ها و آرزو ها در قيامت است .

و لسوف يرضى

رسيدن به مرحله رضايت، به معناى دست يافتن به تمام امورى است كه شخص به آن رغبت دارد.

زمينه تأمين خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 11

11 - تقوا و احسان ، موجب دستيابى انسان به تمامى خواسته هاى خود در قيامت

أُول_ئك هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم ذلك جزاء المحسنين

زمينه تأمين خواسته هاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 4

4 _ برآورده شدن تمامى خواسته ها و ارضاى همه تمايلات انسان ، تنها در سايه تقواپيشگى ميسّر است .

جنّة الخلد التى وعد المتّقون . .. لهم فيها ما يشاءون خ_لدين

زمينه تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 18

18_ لزوم اتكا به خداوند و اميد داشتن به او ، براى دستيابى به خواسته ها و رهايى از دشواريها

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 28

28 - عنايت خداوند ، به مؤمنان ، در هموار كردن و رفع دشوارى هاى فرهنگى ، براى رسيدن به خواسته هايشان

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

صالح(ع) و خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،15

9_ صالح ( ع )

به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

{تخسير} به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

عوامل تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 4

4 - دعا و درخواست از خداوند ، در برآورده شدن خواسته ها و رسيدن به آن ، مؤثر است .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك

برآورده شدن خواسته هاى موسى(ع) پس از دعا و تقاضاى ملتمسانه او به درگاه خداوند بود و اين نشان دهنده نقش دعا در اجابت خواسته ها است.

عوامل تحقق خواسته هاى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 6

6 - بعثت پيامبر ( ص ) همراه با قرآن ، تحقّق بخش پيش شرط اهل كتاب و مشركان براى ترك آيين خويش

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول ... فيها كتب قيّمة

برداشت ياد شده، براساس يكى از احتمالاتى است كه درباره نخستين آيه بيان شد. در آن احتمال، آيه شريفه، بيانگر ادّعاى كافران دانسته شده بود.

عوامل تحقق خواسته هاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 6

6 - بعثت پيامبر ( ص

) همراه با قرآن ، تحقّق بخش پيش شرط اهل كتاب و مشركان براى ترك آيين خويش

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول ... فيها كتب قيّمة

برداشت ياد شده، براساس يكى از احتمالاتى است كه درباره نخستين آيه بيان شد. در آن احتمال، آيه شريفه، بيانگر ادّعاى كافران دانسته شده بود.

فرعون و خواسته فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 11

11 _ فرعون با پذيرش پيشنهاد اشرافيان ( سركوبى موسى ( ع ) و قوم او ) بر كشتار وسيع پسران بنى اسرائيل و زنده نگاه داشتن زنانشان مصمم شد .

قال سنقتّل أبناءهم و نستحى نساءهم

تقتيل (مصدر تقتّل) به معناى كشتار وسيع است. {استحياء} از ماده {حيات} به معناى زنده نگاه داشتن است.

فلسفه خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 4

4 - معجزه خواهى ثموديان ، پيشنهادى بهانه جويانه بود ; نه درخواستى صادقانه .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . .. فعقروها

فلسفه خواسته هاى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 8

8- درخواست معجزه از سوى مشركان ستم پيشه مكه ، در جهت بهانه جويى بود ; نه حقيقت طلبى .

فليأتنا. .. أفهم يؤمنون

خداوند، درخواست معجزه از طرف مشركان را به اين دليل ردّ فرمود كه آنان مانند مشركان اقوام گذشته، قصد ايمان آوردن نداشتند. بنابراين چنين درخواستى بهانه و دست آويزى بيش نبود.

فلسفه خواسته هاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 1

1 - هدف موسى ( ع ) از تقاضاى نبوت و رسالت براى هارون ( ع ) ، به دست آوردن فرصت بسيار براى ذكر خداوند و حمد و ثناى مكرر او بود .

و أشركه فى أمرى . .. و نذكرك كثيرًا

فاعل {نذكرك} موسى و هارون(ع) است و مراد از كثرت ذكر خدا، افزايش تبليغات توحيدى _ براثر همراهى آن دو _ است كه متضمن مدح و ثناى خداوند مى باشد.

فلسفه خواسته هاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 2

2_ پيشگيرى از بروز فاجعه براى مردم مصر به سبب قحطى و خشكسالى ، از هدف هاى يوسف ( ع ) در تقاضاى منصب حكومتى

اجعلنى على خزائن الأرض

فلسفه ردّ خواسته هاى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 6

6- فلسفه عدم تحقق درخواست كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، مهلت دادن به آنان و جلو نينداختن اجلشان است .

ما تسبق من أمة أجلها . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين

فلسفه رد خواسته هاى مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 22

22- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ما منعنا أن نرسل بالأيات } و ذلك أن محمداً ( ص ) سأله قومه أن يأتيهم بآية فنزل جبرئيل قال : إن الله يقول : { و ما منعنا

أن نرسل بالأيات إلى قومك إلاّ أن كذب بها الأوّلون } و كنّاإذا أرسلنا إلى قرية آية فلم يؤمنوا بها أهلكناهم فلذلك أخّرنا عن قومك الأيات ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند {و ما نرسل بالأيات} روايت شده است كه فرمود: داستان اين بود كه: قوم محمد از آن حضرت درخواست كردند كه معجزه اى براى آنان بياورد، پس جبرئيل نازل شد و گفت: خدا مى فرمايد: {و ما منعنا أن نرسل بالأيات . ..} و سنت ما چنين بوده است كه هرگاه معجزه اى را به سوى قريه اى فرستاديم و آنان به آن ايمان نياوردند، آنان را هلاك كرديم. پس به خاطر همين، فرستادن معجزات را براى قومت به تأخير انداختيم}.

قبول خواسته هاى آسيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 13

13 - پذيرفته شدن خواسته آسيه ( نگه دارى موسى ( ع ) ) از سوى فرعون

و قالت امرأت فرعون . .. لاتقتلوه

سكوت فرعون در برابر خواسته آسيه، نشان از پذيرفته شدن آن از سوى فرعون دارد.

قبول خواسته هاى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 1

1 - پاسخ مثبت فرعون ، به امتيازطلبى ساحران براى غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم

قبول خواسته هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 1

1- موسى ( ع ) با پذيرش شروط خضر ، همراه او حركت كرد .

فانطلقا حتّى إذا ركبا فى

السفينة

{انطلاق} به معناى {روانه شدن و حركت كردن} است. {فاء} در {فانطلقا} دلالت دارد كه موسى(ع) شرايط خضر را پذيرفت و خضر(ع) به همراهى وى رخصت داد.

قبول خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 1

1 - پاسخ مثبت صالح ( ع ) ، به معجزه خواهى ثموديان

فأت ب_اية . .. قال ه_ذه ناقة ... شرب يوم معلوم

منشأ تأمين خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 2

2 - انسان هر چه بخواهد و طلب كند ، كليد دستيابى به آن تنها نزد خداوند است .

له مقاليد السم_وت

تقديم {له} بر {مقاليد السموت} مى تواند براى افاده حصر باشد.

منشأ تأمين خواسته هاى اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 5

5 _ تأمين خواسته هاى متقين در بهشت ، برخاسته از ربوبيت خداوند

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

منشأ خواسته هاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 3،4،7

3 - هر يك از خواسته هاى انسان ، مسبوق به خواست الهى است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

آيه شريفه با توجّه به مضارع بودن فعل هاى {تشاءون} و {يشاء}، بر دو چيز دلالت دارد: 1. {خواستن} و {مشيّت} در انسان ها، عطاى خداوند و براساس خواست او است; 2. هر يك از خواسته هاى روز مرّه انسان، وابسته به خواست خداوند در همان مورد است. برداشت

ياد شده گوياى نكته دوم است.

4 - انسان ، بدون خواست خداوند ، حتى از خواستن و تصميم گرفتن نيز عاجز است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

7 - ربوبيت خداوند بر انسان ها و سلطه او بر تمام امور آنان ، علت مشروط بودن خواسته هاى آنان به خواست خداوند است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه ربّ الع_لمين

توصيف {اللّه} به وصف {ربّ العالمين}، به منزله بيان علّت براى نكته مطرح شده در آيه شريفه است.

منشأ خواسته هاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 6

6- درخواست رهايى بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) ، نشأت يافته از رسالت آن حضرت و نه انگيزه هاى قومى و طبقاتى

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

از تأكيد موسى(ع) بر {إنّى لكم رسول أمين} استفاده مى شود كه آنچه آن حضرت به فرعونيان پيشنهاد كرده، نه از آن جهت است كه با بنى اسرائيل پيوند نژادى و طبقاتى دارد; بلكه صرفاً در اين سخن، پيامدارى امين از جانب خداوند است.

منشأ قبول خواسته هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 5

5 - اجابت درخواست هاى كافران از سوى پيامبران ، منوط به اذن الهى

فأسقط علينا كسفًا . .. قال ربّى أعلم بما تعملون

برداشت ياد شده از آن جا است كه شعيب(ع)، پاسخ گويى به درخواست مردم {ايكه} را، به خدا و علم او محول كرد.

نقش خواسته هاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 34 - 9

9_ خواست خود آدمى ، در رقم خوردن سرنوشت او از ناحيه خداوند ، نقشى بسزا دارد .

قال رب السجن أحب . .. فصرف عنه كيدهنّ

نوح(ع) و خواسته هاى اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 9

9_ مخالفت شديد و قاطعانه نوح ( ع ) با درخواست نابه جاى سران و اشراف ( طرد مؤمنان تهى دست )

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

آوردن جمله اسميه و {با} ى زايده ، حكايت از تأكيد فراوان دارد.

نوح(ع) و خواسته هاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

وابستگى خواسته هاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 30 - 1

1 - مشيّت و خواست انسان ، در طول مشيّت و خواست خدا و وابسته به آن است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

مقصود آيه شريفه، اين است كه خواست بشر، وابسته به خواست خداوند است و تا او اذن ندهد، بشر نمى تواند چيزى را مستقلاً بخواهد و يا آن را تحقق بخشد.

يعقوب(ع) و خواسته هاى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 1،5

1_ يعقوب ( ع ) با فرستادن يوسف ( ع

) به همراه فرزندانش ، موافق نبود و از آن اعتذار مى جست .

قال إنى ليحزننى أن تذهبوا به

5_ ترسيدن بر جان يوسف ( ع ) از حمله گرگها ، از دلايل مخالفت يعقوب ( ع ) با فرستادن يوسف به همراه فرزندانش

قال إنى . .. أخاف أن يأكله الذئب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 1

1_ يعقوب ( ع ) سرانجام با مسافرت بنيامين به مصر همراه ديگر فرزندانش ، موافقت نمود .

قال لن أُرسله معكم حتى تؤتون موثقًا

يوسف(ع) و خواسته هاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 9،10،28

9_ يوسف ( ع ) على رغم فراهم بودن همه شرايط و سلطه ظاهرى زليخا بر او ، تمنّاى وى را نپذيرفت و به خواسته اش تن در نداد .

رودته . .. و قالت هيت لك قال معاذ الله

{معاذ} مصدر و مفعول مطلق براى فعل مقدر {أعوذ} است ; يعنى ، {أعوذ بالله معاذاً}.

10_ يوسف ( ع ) در برابر صحنه هاى پر جاذبه شهوانى ( تمنّاى زليخا ، ابراز اشتياق او ، خلوت بودن قصر و بسته بودن درب ها ) به خدا پناه برد .

قال معاذ الله

28_ يوسف ( ع ) ، تسليم شدن در برابر تمناى نامشروع زليخا را ، مصداقى از ستم كارى مى دانست .

إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 18،19

18_ يوسف ( ع ) پذيرش تقاضاى نامشروع زليخا و همپالگى هاى او را ، سقوط

به ورطه سفاهت و بى خردى مى دانست .

و إلاّ تصرف . .. أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

جهل به معناى سفاهت در مقابل عقل ، و نيز به معناى نادانى در مقابل علم مى باشد. برداشت فوق ، ناظر به معناى نخست است.

19_ يوسف ( ع ) ، ارتكاب گناه و پذيرش تقاضاى زليخا و همپالگى هاى او را ، موجب از دست دادن علم و حكمت خدادادى خويش مى دانست .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه مراد از جهل نادانى باشد. بر اين مبنا مى توان گفت: مقصود يوسف(ع) از جاهل شدن ، سلب گشتن علم و حكمتى است كه خداوند به او عطا كرده بود (ءاتيناه حكماً و علماً) {آيه 22}.

خواسته ها

تأمين خواسته ها در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 102 - 4

4- بهشت ، سرايى جاودان و دل خواه و نعمت هاى آن ارضا كننده تمامى اميال و خواسته هاى آدمى است .

و هم فى مااشتهت أنفسهم خ_لدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 3،6

3 _ تأمين تمامى خواسته هاى متقين در بهشت جاويدان ، وعده تخلف ناپذير و متعهدانه خداوند به آنان

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين كان على ربّك وعدًا مسئولاً

6 _ بهشت جاويدان ، تنها جايى است كه تمامى خواسته ها و تمايلات بشر در آن تأمين و ارضا خواهد شد .

لهم فيها ما يشاءون خ_لدين

اين كه خداوند وعده داد كه:

{تمامى خواسته هاى متقين در بهشت تأمين مى شود (نه در دنيا)} مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 8

8 - آدمى ، در بهشت به تمامى آنچه مى خواهد و طلب مى كند ، خواهد رسيد .

و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم و لكم فيها ما تدّعون

تقديم {فيها} بر {تشتهى} گوياى حصر است; يعنى، آنچه مى خواهيد و آرزو مى كنيد تنها در بهشت بدان دست مى يابيد و در غير بهشت اين گونه نيست كه آدمى هر آنچه بخواهد، بتواند آن را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 9

9 - تنها بهشت ، محل تأمين تمامى خواسته ها و لذت هاى انسان

و فيها ما تشتهيه الأنفس

تقديم {فيها} اشعار به اين نكته دارد كه تمايلات وجودى انسان، به طور كامل تنها در بهشت تأمين مى شود.

تأمين خواسته ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 12

12 - قيامت ، تنها عرصه شايسته براى برآورده شدن تمامى خواسته هاى بشر

لهم ما يشاءون عند ربّهم

{عند ربّهم} به منزله قيد براى {لهم ما يشاءون} است. اين قيد مى رساند كه برآورده شدن خواسته هاى بشر در قيامت و در پيشگاه خداوند ميسر است نه در دنيا; چنان كه خداوند در جاى ديگر از قرآن مى فرمايد: {...و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذّ الأعين...; در آن جا (بهشت) هرچه دل ها خواهش و آرزو كند

و چشم ها از ديدن آن لذت برد، وجود دارد. زخرف (43)، آيه (71).

تذكر اجابت خواسته ها در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

روش تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 5

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

زمينه اجابت خواسته ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 2

2 - انفاق همراه باتقوا و اخلاص ، مايه رسيدن به تمام خواسته ها و آرزو ها در قيامت است .

و لسوف يرضى

رسيدن به مرحله رضايت، به معناى دست يافتن به تمام امورى است كه شخص به آن رغبت دارد.

زمينه تأمين خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 11

11 - تقوا و احسان ، موجب دستيابى انسان به تمامى خواسته هاى خود در قيامت

أُول_ئك هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم ذلك جزاء المحسنين

زمينه تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 18

18_ لزوم اتكا به

خداوند و اميد داشتن به او ، براى دستيابى به خواسته ها و رهايى از دشواريها

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 28

28 - عنايت خداوند ، به مؤمنان ، در هموار كردن و رفع دشوارى هاى فرهنگى ، براى رسيدن به خواسته هايشان

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

عوامل تحصيل خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 4

4 - دعا و درخواست از خداوند ، در برآورده شدن خواسته ها و رسيدن به آن ، مؤثر است .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك

برآورده شدن خواسته هاى موسى(ع) پس از دعا و تقاضاى ملتمسانه او به درگاه خداوند بود و اين نشان دهنده نقش دعا در اجابت خواسته ها است.

منشأ تأمين خواسته ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 2

2 - انسان هر چه بخواهد و طلب كند ، كليد دستيابى به آن تنها نزد خداوند است .

له مقاليد السم_وت

تقديم {له} بر {مقاليد السموت} مى تواند براى افاده حصر باشد.

خواهر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خواهر

آثار تلاش خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 1

1 - به ثمر رسيدن تلاش خواهر موسى ، در بازگرداندن برادر خويش به آغوش مادر

قالت هل أدلّكم على أهل بيت . .. فرددن_ه إلى أُمّه

خواهر موسى با دنبال كردن برادر، ورود به كاخ فرعون و بالاخره استفاده از فرصت به

دست آمده، توانست موسى را به مادرش بازگرداند.

ارث خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 4

4 _ برادر و خواهر ميت در صورتى از وى ارث خواهند برد كه وى پدر و يا فرزند _ چه دختر و چه پسر _ نداشته باشد .

قل اللّه يفتيكم فى الكللة ان امرؤا هلك ليس له ولد و له اخت . .. و هو

جمله {ليس له ولد} بيان شرطى براى اصل ارث برى خواهر از برادر است نه شرط براى مقدار سهم او (نصف) ; زيرا در اين صورت بايد سهم خواهر را با وجود فرزند ميت نيز ذكر مى كرد و با توجه به موضوع آيه يعنى كلاله به دست مى آيد كه نبود پدر نيز شرط است. چون كلاله در لغت به كسى گفته مى شود كه نه پدر دارد نه فرزند.

ازدواج با دو خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 9،10،11،12،13،15،18،25

9 _ حرمت جمع بين دو خواهر در ازدواج

حرّمت . .. و ان تجمعوا بين الاختين

10 _ جواز ازدواج با خواهر همسر ، در صورت جدايى از آن همسر ( به طلاق يا مرگ و يا . . . )

حرّمت . .. و ان تجمعوا بين الاختين

چون متعلق حرمت، جمع بين دو خواهر در ازدواج است، معلوم مى شود در صورت جدا شدن از يك خواهر مى توان با خواهر ديگر ازدواج نمود.

11 _ حرمت جمع بين دو خواهر در ازدواج ، شامل ازدواجهايى كه قبل از نزول آيه انجام گرفته است ،

نمى شود .

حرّمت . .. و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف

12 _ بطلان ازدواج هاى انجام شده با دو خواهر با نزول آيه { حرمّت . . . الّا ما قد سلف } و صحت آنها تا قبل از نزول آن

و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف

چون حرمت ازدواج با دو خواهر و ديگر محارم ناظر به بطلان آنها نيز مى باشد، مى توان گفت مراد از استثناء {الّا ما قد سلف} اين معناست كه آنچه در گذشته (قبل از نزول آيه) انجام شده، محكوم به صحت است، ولى از اين به بعد حكم به بطلان آن مى شود.

13 _ جواز تداوم زندگى زناشويى با دو خواهر ، در صورتى كه ازدواج با آنان قبل از نزول آيه { ان تجمعوا . . . } صورت گرفته باشد . *

الّا ما قد سلف

تحريم در {حرّمت . .. ان تجمعوا} ناظر به حال و آينده است ; چون افعال گذشته را نمى توان تحريم كرد. بنابراين استثناء، يعنى {الّا ما قد سلف}، بيان حليّت جمع بين دو خواهر در زمان حال و آينده مى باشد به شرط اينكه ازدواج با آنها قبل از نزول آيه صورت گرفته باشد.

15 _ ازدواج با محارم و جمع بين دو خواهر در ازدواج ، از سنن جاهلى

حرّمت . .. و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف

18 _ حكم خداوند به صحت ازدواج با دو خواهر و نيز با محارم تا پيش از بيان حرمت آن ، جلوه اى از رحمت او نسبت به بندگان

و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف انّ

اللّه كان غفوراً رحيماً

25 _ مرد مسلمانى كه پيش از اسلام آوردن ، همسر دو خواهر بوده ، موظّف به طلاق يكى از آن دو ، بسته به انتخاب خويش ، مى باشد .

و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف

رسول خدا (ص) به كسى كه قبل از مسلمان شدن جمع بين دو خواهر در ازدواج كرده بود فرمود: طلّق ايّتهما شئت.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 475.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 4

4 _ حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و جمع بين دو خواهر ، از احكام ثابت و قطعى الهى است .

حرّمت . .. كتاب اللّه عليكم

اعتماد به خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 6

6 - خواهر موسى ، مورد اعتماد مادر و شريك او در مسائل با اهميت

و قالت لأُخته قصّيه

پيشنهاد خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 8

8 - اعلام آمادگى خواهر موسى ، براى راهنمايى كسان فرعون به خانواده اى مناسب جهت سرپرستى وى

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له نصحون

تلاش خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 9

9 - تلاش خواهر موسى براى اطلاع نيافتن ديگران ، از پى جويى سرنوشت آن كودك به وسيله او

فبصرت به عن جُنُب

خواهر رضاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

23 - 2

2 _ حرمت ازدواج با مادر و خواهر رضاعى و مادر همسران

حرّمت عليكم . .. و امّهاتكم التى ارضعنكم و اخواتكم من الرّضاعة و امّهات نسائكم

خواهر موسى(ع) در دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 6

6 - حاضر شدن خواهر موسى در جمع خاندان فرعون و دايگان

و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم

خواهر موسى(ع) و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 7

7 - خواهر موسى ، آمادگى خود را براى معرفى دايه به فرعونيان ، مكرر به آنان گوشزد مى كرد .

فتقول هل أدلّكم

فعل مضارع {تقول} بر استمرار كار در گذشته دلالت دارد.

خواهر ميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 3،4

3 _ برادران و خواهران ميت از جمله وارثان وى

قل اللّه يفتيكم فى الكللة . .. و إن كانوا اخوة و رجالا و نساءً

مراد از برادران و خواهران در اين آيه _ بنا به گفته تمامى مفسران _ خواهر و برادر پدر و مادرى و خواهر و برادر پدرى است، و سهام خواهر و برادر مادرى در آيه 21 از همين سوره تبيين شده است.

4 _ برادر و خواهر ميت در صورتى از وى ارث خواهند برد كه وى پدر و يا فرزند _ چه دختر و چه پسر _ نداشته باشد .

قل اللّه يفتيكم فى الكللة ان امرؤا هلك ليس له ولد و له اخت . .. و هو

جمله {ليس له ولد} بيان شرطى براى

اصل ارث برى خواهر از برادر است نه شرط براى مقدار سهم او (نصف) ; زيرا در اين صورت بايد سهم خواهر را با وجود فرزند ميت نيز ذكر مى كرد و با توجه به موضوع آيه يعنى كلاله به دست مى آيد كه نبود پدر نيز شرط است. چون كلاله در لغت به كسى گفته مى شود كه نه پدر دارد نه فرزند.

خوردن از خانه خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

رازدارى خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسى ، دخترى زيرك و راز نگه دار بود .

هل أدلّكم على من يكفله

سهم ارث خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 22

22 _ تنها برادر و خواهر مادرى ميت ، وارث يك ششم يا شريك در يك

سوم ميراث مى باشند .

و ان كان رجل يورث كلالة او امراة و له اخ او اخت فلكل واحد منهما السّدس . .. فهم

امام صادق (ع) در مورد كلاله در آيه فوق فرمود: . .. انما عنى بذلك الاخوة و الاخوات من الامّ خاصة.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 101، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 455، ح 120.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 5،6،11،12،13،14،24

5 _ ميت در صورتى كه مرد باشد و وارث او تنها يك خواهر باشد ، سهم الارث آن خواهر نصف ماترك است .

ان امرؤا هلك ليس له ولد و له اخت فلها نصف ما ترك

6 _ ميت در صورتى كه زن باشد و وارث او تنها يك خواهر باشد ، سهم الارث آن خواهر نصف ماترك است . *

ان امرؤا هلك ليس له ولد و له اخت فلها نصف ما ترك

با توجه به اينكه آيه در صدد بيان ارث كلاله است و قطعا اين عنوان شامل ارث برى خواهر از خواهر و برادر از برادر و مانند آن مى شود، به نظر مى رسد اگر سهم الارث خواهر از خواهر خويش تفاوتى با سهم الارث او از برادرش مى داشت، خداوند آن را ذكر مى كرد. مؤيد اين معنا اين است كه در مسايلى كه تصريح به آن شده در هيچ موردى سهم الارث با مرد بودن و زن بودن ميت تفاوتى نكرده است.

11 _ در صورتى كه ميت _ چه مرد و چه زن _ ، وارثانش دو خواهر باشند ، سهم الارث آنان دو سوم ماترك است .

فان

كانتا اثنتين فلهما الثلثان مما ترك

وقوع جلمه {فان كانتا . ..} پس از بيان ارث برى خواهر از برادر و برادر از خواهر، مى رساند كه موضوع مسأله ارث برى دو خواهر، مرگ برادر و يا خواهر ايشان است ; بنابراين مرجع ضمير در {مماترك}، {احدهما} خواهد بود كه از جمله {ان امرؤا هلك} و {هو يرثها} استفاده مى شود.

12 _ وارثان ميت در صورتى كه دو خواهر باشند ، سهم الارث آنان ( دو سوم ) را بايد به طور مساوى تقسيم كنند .

فان كانتا اثنتين فلهما الثلثان مما ترك

چنانچه بين دو خواهر در سهم الارث، تفاوتى بود آن را بيان مى كرد.

13 _ در صورتى كه ميت _ چه زن و چه مرد _ وارثانش برادران و خواهران وى باشند ، سهم ارث آنان تمام ماترك است .

و إن كانوا اخوة و رجالا و نساءً فللذكر مثل حظ الانثيين

تعيين نكردن سهم الارث براى مجموعه خواهران و برادران، رساى اين است كه آنان تمام ماترك را به ارث خواهند برد.

14 _ وارثان ميت در صورتى كه برادران و خواهران وى باشند ، سهم الارث هر برادر ، دو چندان سهم الارث هر خواهر مى باشد .

و إن كانوا اخوة و رجالا و نساءً فللذكر مثل حظ الانثيين

مراد از {اخوةً}، مى تواند يك خواهر و يك برادر، يك خواهر و چند برادر، چند برادر و چند خواهر و يك برادر و چند خواهر باشد.

24 _ اگر ميتى كه پدر و مادر و فرزند ندارد تنها يك خواهر داشته باشد ، در صورتى كه خواهر پدر و مادرى يا پدرى او باشد ، نصف ارث را

مى برد .

ان امرؤا هلك ليس له ولد و له اخت فلها نصف ما ترك

امام صادق(ع) درباره {اخت} در آيه فوق فرمود: انما عنى اللّه الاخت من الاب و الام او اخت لاب فلها النصف مما ترك و هو يرثها ان لم يكن لها ولد و . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 101، ح 3; تفسير برهان، ج 1، ص 429، ح 5.

شجاعت خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 10

10 - خواهر موسى ، شجاع ، زيرك و كاردان بود .

بصرت به عن جُنُب . .. قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

صفات خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسى ، دخترى زيرك و راز نگه دار بود .

هل أدلّكم على من يكفله

علم خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 2

2 - خواهر موسى ، از افكنده شدن برادر كوچكش به نيل مطلع و نگران بود و گام به گام به تعقيب جعبه حامل وى پرداخت .

إذ تمشى أختك فتقول

حركت كردن خواهر موسى در پى او، نشانگر آن است كه وى از جريان موسى(ع) و به آب افكنده شدن او و نيز اجمال حوادثى كه در پيش است، مطلع بوده است.

فضايل خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 10

10 - خواهر موسى ، شجاع ، زيرك و

كاردان بود .

بصرت به عن جُنُب . .. قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

قبول پيشنهاد خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 8

8 - دايه پيشنهادى خواهر موسى ، از سوى درباريان فرعون پذيرفته و از وى استقبال شد .

هل أدلّكم على من يكفله فرجعن_ك إلى أُمّك

{فاء} در {فرجعناك} فصيحه است; يعنى، از جملاتى محذوف خبر مى دهد كه از پذيرش پيشنهاد خواهر موسى حكايت دارد.

محدوده حجاب خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

محرميت خواهر زاده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19،25

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين

زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

مسؤوليت خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 4

4 - مأموريت خواهر موسى از سوى مادر براى دنبال كردن موسى در پى افكنده شدنش در آب نيل

و قالت لأُخته قصّيه

نظارت خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 7،8

7 - خواهر موسى ، از دور نظاره گر سرنوشت برادر خود بر روى آب نيل

فبصرت به عن جُنُب

{جُنُب} معادل دور است; يعنى، او موسى را از دور زير نظر گرفت.

8 - خواهر موسى ، شاهد برگرفته شدن برادرش از آب به وسيله كسان فرعون

فبصرت به عن جُنُب

برداشت ياد شده برپايه اين احتمال است كه {بصرت به. ..} به اين معنا باشد كه خواهر موسى، از دور ديد كه فرعونيان او را از آب گرفتند.

نقش خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 12

12 - خواهر موسى ، تلاش و نقشى مؤثر در بازگرداندن او به مادرش داشت .

إذ تمشى أُختك . .. فرجعن_ك إلى أُمّك

يادكردن از خواهر موسى(ع) و تلاش او، نشان از نقش مؤثر و كارساز او در بازگرداندن وى به مادر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 5،6

5 - حضور خواهر موسى در كنار مادر ، هنگام افكندن موسى در رود نيل

و قالت لأُخته قصّيه

6 - خواهر موسى ، مورد اعتماد مادر و شريك او در مسائل

با اهميت

و قالت لأُخته قصّيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 5،7

5 - درماندگى خاندان فرعون از يافتن دايه اى مناسب و مورد پذيرش موسى ( ع ) و اقدام خواهر وى براى بهره گيرى از آن فرصت

حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم

7 - اقدام به موقع خواهر موسى ، براى بازگرداندن وى به آغوش مادر

و حرّمنا عليه المراضع . .. قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 1

1 - به ثمر رسيدن تلاش خواهر موسى ، در بازگرداندن برادر خويش به آغوش مادر

قالت هل أدلّكم على أهل بيت . .. فرددن_ه إلى أُمّه

خواهر موسى با دنبال كردن برادر، ورود به كاخ فرعون و بالاخره استفاده از فرصت به دست آمده، توانست موسى را به مادرش بازگرداند.

نگرانى خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 2،3

2 - خواهر موسى ، از افكنده شدن برادر كوچكش به نيل مطلع و نگران بود و گام به گام به تعقيب جعبه حامل وى پرداخت .

إذ تمشى أختك فتقول

حركت كردن خواهر موسى در پى او، نشانگر آن است كه وى از جريان موسى(ع) و به آب افكنده شدن او و نيز اجمال حوادثى كه در پيش است، مطلع بوده است.

3 - خواهر موسى ، تا زمان نجات او از آب و مشاهده تلاش درباريان فرعون براى يافتن دايه ، به تعقيب وى ادامه داد .

إذ تمشى أُختك فتقول هل أدلّكم

ظاهر

{هل أدلّكم} آن است كه خواهر موسى، تصاحب او را از سوى فرعونيان ديده و با رساندن خود به درباريان، پيشنهاد خود را بدون واسطه با مقامات دربار و كسانى كه در طلب دايه بودند، مطرح كرده بود.

هوشيارى خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسى ، دخترى زيرك و راز نگه دار بود .

هل أدلّكم على من يكفله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 10

10 - خواهر موسى ، شجاع ، زيرك و كاردان بود .

بصرت به عن جُنُب . .. قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

خوبان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خوبان

اهميت معرفى خوبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 7

7 _ بيان چهره هاى خوب هر قوم به همراه انتقاد از چهره هاى نامطلوب ، از شيوه هاى قرآن در ترسيم رفتار امت ها و جوامع بشرى است .

و من قوم موسى امة يهدون

خوبان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 21 - 1

1 - قيامت ، روز جدايى خوبان و بدان و حق مداران و باطل گرايان و داورى ميان آنان است .

ه_ذا يوم الفصل

{فصل} به معناى فاصله و جدايى ميان دو شىء است و مقصود از آن در آيه شريفه، جدايى ميان خوبان و بدان و حق پويان و باطل گرايان و داورى ميان آنان است.

فضايل خوبان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله : { أوَلم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها } ] : ننقص ها بذهاب علمائها و فقهائها و خيار أهلها ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: [مراد از{ننقصها} در سخن خدا: {أو لم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها . ..} اين است كه]: با رفتن علما، فقها و خوبان اهل زمين، از زمين مى كاهيم}.

خوبى

اهميت درخواست خوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 4

4_ درخواست سعادت و نيكى و نه بدى و عذاب توصيه خداوند به بندگان

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

خوبى در مقابل بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 14

14_ خوبى كردن در پاسخ به بدى ها و ستم هاى ديگران ، خصلتى ارزشمند و از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين ... يدرءون بالحسنة السيئة

برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است كه در توضيح برداشت شماره 12 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 7،13

7 - دفع بدى ديگران با خوبى كردن به آنان ، رفتارى ارزشمند و توصيه خداوند به اهل ايمان

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{درء} (مصدر {يدرءون}) به معناى دفع كردن است.

13 - در پاسخ بدى ، خوبى كردن و انفاق بخشى از دارايى ها ، بايد برنامه هميشگى اهل ايمان باشد و نه مقطعى .

و يدروءن بالحسنة . .. و ممّا رزقن_هم

ينفقون

برداشت ياد شده با توجه به فعل هاى {يدرءون} و {ينفقون} _ كه حكايت از تجدد و استمرار دارد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

دعوت به خوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 3

3 - انجام نيكى ها و پرهيز از بدى ها ، يكى ديگر از محور هاى تبليغى صالح پيامبر ( ع )

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

قياس خوبى با بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 1

1 - مساوى نبودن خوبى و بدى ، امرى روشن و آشكار

و لا تستوى الحسنة و لا السيّئة

وضوح تفاوت خوبى و بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 1

1 - مساوى نبودن خوبى و بدى ، امرى روشن و آشكار

و لا تستوى الحسنة و لا السيّئة

خود از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خود

آثار اضرار به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 9،10،11

9 _ زيانكارى و تباه كردن خويشتن، مانع ايمان است.

الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

10 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به پيامبر(ص)، ناشى از تباه كردن جانهايشان است.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. الذين خسروا أنفسهم

فهم لا يؤمنون

11 _ آنان كه سرمايه جان به خسارت از كف داده اند، رسالت پيامبر(ص) را انكار مى كنند.

الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

آثار خود باورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 9

9- خوديابى و مراجعه به وجدان ، زمينه ساز اعتراف به حقايق

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

از اين كه بت پرستان پس از به خود آمدن و رجوع به وجدان و ضمير خويش، به بطلان شرك و راستى توحيد پى بردند، مطلب ياد شده را مى توان استفاده كرد.

آثار خود فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 7،8

7 - غافلان از خدا و خويش ، همان فاسقان واقعى و پرده دران حريم ارزش هايند .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

8 - فسق و گناه پيشگى ، داراى پيوندى عميق با غفلت از خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

آثار ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر

إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 7

7- ظلم به نفس در پى دارنده هلاكت و كيفر الهى در دنيا

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: مقصود از {ظلموا أنفسهم} ظلم به نفس باشد نه ظلم به ديگران چنان كه از ظاهر آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 5،9

5- ظلم به خويش ، داراى پى آمد هاى اندوه بار و رهايى از آن نيازمند امداد الهى است .

إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و نجّين_ه من الغمّ

9- ظلم به نفس ، موجب گرفتارى انسان به غم و اندوه است .

فظنّ أن لن نقدر عليه . .. إنّى كنت من الظ_لمين ... و نجّين_ه من الغمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 24

24 - عذاب و كيفر جوامع تكذيب كننده ، نتيجه ظلم و ستم آنان به خودشان بود .

فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 9

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 4

4 - ظلم به خويشتن ، نشانه كفر

و مصداق بارز بى دينى است .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 4

4 - ظلم آدمى بر خويشتن ، مايه ابتلاى او به عذاب اخروى و نبود راه رهايى براى وى

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 76 - 1

1 - جاودانگى مجرمان در دوزخ ، نتيجه ظلم آنان به خودشان

و ما ظلمن_هم

آثار مكر با خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 15،19

15_ خودفريبى مشركان و آراسته ديدن پندار شرك ، آنان را از گرايش به توحيد باز داشت .

و صدّوا عن السبيل

{صدّ} (مصدر صدّوا) به معناى بازگرداندن است. به نظر مى رسد فاعل محذوف از {صدّوا} مكر و حيله كه مايه شركورزى مشركان شده است، باشد.

19_ مكر ها و خودفريبى هاى مشركان در اتخاذ خدايان دروغين ، زمينه ساز تعلق اراده الهى به گمراهى آنان

بل زيّن للذين كفروا مكرهم . .. و من يضلل الله فما له من هاد

قرآن از يك سو حيله و مكرها را مايه گمراهى مشركان مى داند و از سويى ديگر خداوند را گمراه كننده ايشان مى شمرد. اين دو حقيقت اشاره به نكاتى دارد، از جمله اينكه هر چند كه خداوند گمراه كننده است ; ولى آدمى خود زمينه آن را فراهم مى سازد و در حقيقت گمراه سازى آنان، كيفر مرام خود آنهاست.

آگاهى از عقيده باطل خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 21 - 5

5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

احسان به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

اظهار فضايل خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 18

18- بيان فضايل و كمالات خود ، به منظور راهنمايى و هدايت ديگران جايز و نيكو است .

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

اعتماد به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 9

9 - توكل و اتكال پيامبراسلام ( ص ) بر خداوند ، سبب اعتماد به نفس و پشت گرمى آن حضرت در مبارزه با دشمنان و نيل به اهداف رسالت

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون . قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسو

يادآورى توكل و اتكال بر خداوند (در آيه قبل) پيش از اعلام موضع قاطع خود به دشمنان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

اقرار عليه خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 6

6 _ اقرار منافقان صدر اسلام به ناخالصى و صالح نبودن خويش

و منهم من عهد اللّه . .. لنكوننّ من الصلحين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 19

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 8،9

8_ تأكيد و اقرار برادران يوسف به ارتكاب خطا در حق برادرشان يوسف ( ع )

و إن كنّا لخ_طئين

{إن} در جمله فوق به اصطلاح مخفّفه از مثقّله (إنّ) است. دليل آن حرف {لام} در {لخاطئين} مى باشد.

9_ برادران يوسف در حضور او به گناه و خطاى خويش اعتراف نموده و از رفتار گذشته خود اظهار ندامت كردند .

و إن كنّا لخ_طئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 1

1_ فرزندان يعقوب در حضور وى خويشتن را گنهكار دانسته و به گناه خويش اقرار و اعتراف كردند .

قالوا ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا كنّا خ_طئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 14

14- مجرمان ، در قيامت ، خود به بدكارى و استحقاق عقوبت خويش ، معترف خواهند بود .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب . .. و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 5

5 - اقرار پيشوايان شرك در قيامت ، به نقش اغواگرانه خويش در گرويدن مردم به شرك

قال الذين حقّ عليهم القول ربّنا ه_ؤلاء الذين أغوينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 31 - 4

4 - پيشوايان شرك در عرصه قيامت ، به دوزخى بودن خويش و اين كه مستحق كيفر الهى اند ، اعتراف خواهند كرد .

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 1،4

1 - اعتراف سران شرك به دست داشتن خود در گمراهى توده هاى مشرك

فأغوين_كم

4 - اعتراف سردمداران شرك در عرصه قيامت به گمراهى خود

إنّا كنّا غ_وين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 9

9 - اعتراف كافران و گنه كاران به نقش خود در تعيين سرنوشت خويش

أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين ... لو أنّ لى كرّة ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 7

7 - اعتراف كافران حق ناپذير در قيامت ، به گناهان خود پس از مشاهده قدرت الهى در آخرت

فاعترفنا بذنوبنا فهل إلى خروج من سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 1

1 - اعتراف مستكبران به مشترك بودنشان با مستضعفان پيرو خود ، در كيفر و عذاب الهى

قال الذين استكبروا إنّا كلّ فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 13

13 - اعتراف مشركان در قيامت ، به بطلان باورهايشان نسبت به معبود هاى خويش

و يوم يناديهم أين شركاءى قالوا ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

اقرار عليه خود در قيامت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 9

9 _ كافران جن و انس در قيامت با اعتراف به آمدن رسولان الهى، عليه خود شهادت خواهند داد.

ألم يأتكم رسل منكم . .. قالوا شهدنا على أنفسنا

انبيا در سرزمين خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 1

1- وعده خداوند به اسكان انبيا در سرزمين خويش ، در پى تهديد به اخراج شدن آنان از سوى اقوام كافر

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم من أرضنا. .. فأوحى إليهم ... و لنسكننّكم الأر

انتقاد از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 6

6- انتقاد از خود و انصاف در قضاوت نسبت به خويشتن و پذيرش مسؤوليت عملكرد خود ، از صفات ارزشمند و شايسته است .

إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى قد بلغت من لدنّى عذرًا

موسى(ع) با وجود آن كه در مرحله قبل، عذر نسيان را مطرح كرد، ولى در اين مرحله، اولاً، مسؤوليت عمل خود را بر عهده گرفت و ثانياً، در مورد خود، رأيى منصفانه صادر كرد و خضر(ع) را در جدا شدن از او، محق دانست.

اهميت حسابرسى خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 6

6- توجه هميشگى انسان به اَعمال گذشته خويش و نقد و بررسى آنها ، لازم است .

و من أظلم ممّن . .. نسى ما قدّمت يداه

اهميت خود دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 4

4

_ حب نفس ، قوى ترين غريزه در انسان است .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

اينكه شخص معذب، حاضر است تمامى آنچه را كه در زمين است _ اگر در اختيارش مى بود _ جهت نجات خود، نثار كند، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

اهميت دفاع از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 3،5

3_ لزوم دفاع از خويش در برابر اتهام هاى ناروا

قالت ما جزاء . .. قال هى رودتنى عن نفسى

5_ يوسف ( ع ) مراوده زليخا و وصال خواهى او را تا زمان دفاع از خويش ، پنهان كرده و فاش نساخته بود .

قالت . .. قال هى رودتنى عن نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 5

5_ لزوم تلاش براى رفع اتهام ناروا از خويش

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 9

9- دفاع از آبرو و حرمت خود و حفظ عزت و شرافت خويشتن ، امرى لازم و بايسته

قال . .. فلاتفضحون ... و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 9

9 - لزوم اعطاى فرصت به متخلف براى دفاع از خود

لأُعذّبنّه . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

اهميت محافظت از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 3

3 - هجرت به منظور حفظ جان ، كارى حكيمانه است .

ءاتين_ه

حكمًا و علمًا . .. فخرج منها خائفًا يترقّب

بازگشت آثار انفاق به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 9

9 - انفاق كردن مال ، به نفع خود انسان است .

و أنفقوا خيرًا لأنفسكم

بازگشت آثار عمل به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 8

8 - سود و زيان عمل هر كس ، تنها به خود وى بازمى گردد .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 1،5

1 - دستاورد تلاش و كوشش هركسى در راه خدا ، از آن خود او است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

{إنّ اللّه لغنىّ. ..} قرينه است بر اين كه مراد از تلاش، در آيه، مطلق تلاش نيست و بلكه تلاش در راه خدا است.

5 - بى نيازى مطلق خداوند از همه ، دليل بازگشت دستاورد تلاش هركسى به خود او است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه إنّ اللّه لغنىّ عن الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5،6،7،8

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

6 - توجه دادن مردم به بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودشان ، از شيوه هاى تبليغى ابراهيم ( ع ) بود .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

7 - جهل و ناآگاهى ، ريشه بى اطّلاعى

انسان از بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودش است .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

8 - تحريص و تشويق خداوند مردم را به كسب معرفت درباره خير بودن اعمال دينى و بازگشت منفعت آن به خود انسان

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 1،2

1 - پيامد عمل نيك انسان ، به خود وى بازمى گردد .

من عمل ص_لحًا فلنفسه

2 - بدكاران ، گرفتار پيامد اعمال ناشايست خويش اند .

من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 26،27

26 - پيامد هاى عملكرد نيك و بد انسان ، متوجه خود او است .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 11

11 - بازتاب

گناهان انسان به صورت مشكلات دنيايى ، تدبيرى الهى در جهت بازداشتن انسان از سركشى و تجاوز است .

و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم . .. و ما أنتم بمعجزين فى الأرض و ما لكم م

سياق آيات، نشانگر بيان گونه هاى مختلف از يك حقيقت است; چه اين كه باران، غفران، ولايت و نصرت گونه هايى از روزى خداوند براى انسان ها است كه از پس خشكسالى، گناه و مصيبت به انسان ارزانى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 1

1 - بازتاب نتايج اعمال نيك و بد آدمى ، تنها متوجه خود او است .

من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 13

13- بازتاب نهايى اعمال آدميان ، تنها متوجه خود آنان است .

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

از ارتباط {إنّ الذين كفروا. ..} با {سيحبط أعمالهم} و تأكيد بر {لن يضرّوا اللّه شيئاً} _ با توجه به الغاى خصوصيت _ استفاده مى

شود كه اعمال انسان ها، در نهايت به خودشان باز خواهد گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 5

5 - كيفر دوزخ براى تكذيب كنندگان دين ، بازتاب قهرى عملكرد مستمر خود آنان

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 7

7 - ثمره و منفعت انفاق به خود انفاقگران برمى گردد .

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 5

5 - صدقه دادن ، بهترين عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد .

ذلك خير لكم

كلمه {ذلك} اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه {خير} مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و يا اسم تفضيل و به معناى بهتر باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 2

2 - كردار هر كس ، تنها گريبان گير شخص او بوده و نامه عمل او با ديگر نامه هاى اعمال ، مشتبه نخواهد شد .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

بغض عليه خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 2،3،5

2 - بغض و دشمنى شديد كافران حق ناپذير با خويشتن در قيامت

من مقتكم أنفسكم

3 - بغض و دشمنى خداوند با كافران حق ناپذير ، بيشتر و شديدتر از بغض و دشمنى كافران نسبت به خويشتن است .

لمقت اللّه

أكبر من مقتكم أنفسكم

5 - پشيمانى و بغض شديد كافران نسبت به خويشتن ، بر اثر رد دعوت به ايمان و كفرورزى آنان است .

مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون

ترديدى نيست كه بغض شديد كافران نسبت به خويشتن در قيامت، ناشى از رد ايمان و كفرشان است. اين بغض نشانه پشيمانى شديد آنان از عمل خود مى باشد.

تباهى سرمايه خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 10،11

10 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به پيامبر(ص)، ناشى از تباه كردن جانهايشان است.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

11 _ آنان كه سرمايه جان به خسارت از كف داده اند، رسالت پيامبر(ص) را انكار مى كنند.

الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

تبرئه خود از تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 13

13 - تلاش براى تبرئه كردن خويش از اتهامات ناروا ، امرى نيكو و شايسته

قالوا أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

تحقير خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 12

12 - لطمه زدن به شخصيت ديگر مؤمنان ، در حقيقت لطمه زدن به خويشتن است .

و لا تلمزوا أنفسكم

با توجه به اين كه در آيه قبل، خداوند همه مؤمنان را برادر يكديگر و عضو يك خانواده معرفى كرده است; دراين آيه از يك سو به مؤمنان تذكر داده است كه براى ديگرمؤمنان عيب نجوييد و از سوى ديگر به آنان يادآور شده كه در نظام واحد اين

خانواده، عيب گرفتن براى ديگرى، در حقيقت معيوب ساختن خويشتن است.

تحميل دروغ بر خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 2

2 _ شرك، باطل و اعتقاد به آن تحميل دروغ بر خويشتن است.

انظر كيف كذبوا على أنفسهم

جمله {كذبوا . ..} بيان حال مشركان در دنيا مى تواند باشد. يعنى مشركان در دنيا با عقيده شرك بر خود نيز دروغ بستند. زيرا فطرت و جان آدمى گواه بر توحيد است.

حسابرسى از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 5

5 - در قيامت ، انسان خود ، محاسبه و ارزشيابى خواهد شد .

فسوف يحاسب

فعل {يحاسب} به شخص استناد يافته است; نه به عمل; بنابراين حسابرسى قيامت در مورد خود اشخاص خواهد بود. مى توان گفت: اعمال و نيت هاى انسان براى او، رتبه وجودى خاصى مى بخشد; زيرا ملكه او شده و ابعاد وجودى او را شكل مى دهد و در نتيجه سنجش آن انسان، در حقيقت محاسبه اعمال او است.

حق دفاع از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 9

9 - لزوم فرصت دادن به متهمان براى دفاع از خود

لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى إنّى خشيت

خود برتربينى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 13

13 _ يهوديان و مسيحيان خود را انسانهايى ممتاز و برتر مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه . .. بل انتم بشر ممن خلق

از اينكه

خداوند در رد پندار يهود و نصارا فرموده است كه شما مانند ديگر انسانها هستيد، معلوم مى شود آنها براى خود امتيازى ويژه مى پندارند و خود را برتر از ديگران مى شمارند.

خود برتربينى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 13

13 _ يهوديان و مسيحيان خود را انسانهايى ممتاز و برتر مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه . .. بل انتم بشر ممن خلق

از اينكه خداوند در رد پندار يهود و نصارا فرموده است كه شما مانند ديگر انسانها هستيد، معلوم مى شود آنها براى خود امتيازى ويژه مى پندارند و خود را برتر از ديگران مى شمارند.

خيانت به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 9

9 - نافرمانى از دستورات خدا و ناديده گرفتن احكام دين ، خيانت به خويشتن است .

كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 4

4 _ خيانت آدمى به امانت هاى مسلمانان ، خيانت به خويشتن است .

و تخونوا أمنتكم

معمولا انسان امانتدار ديگران است نه امانتدار خويش. بنابراين اسناد امانتهاى ديگران به امانتدار، با اضافه كلمه {امانات} به {كم} بيانگر اين است كه امانت ديگران به منزله امانت خود اوست و خيانت در آن، خيانت به امانت خويش است.

دشمنى با خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 2،3

2 - بغض و دشمنى شديد كافران حق ناپذير با خويشتن در قيامت

من

مقتكم أنفسكم

3 - بغض و دشمنى خداوند با كافران حق ناپذير ، بيشتر و شديدتر از بغض و دشمنى كافران نسبت به خويشتن است .

لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم

دفاع از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 1،3،7

1 _ نوح با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه گمراهى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى ضللة

مخاطب قرار دادن مردم با {يا قوم} (اى مردم من) دلالت بر اظهار مهربانى نوح نسبت به قوم خود دارد. نكره بودن كلمه {ضللة} پس از نفى دلالت بر عموم دارد. بنابراين {ليس بى ضللة} يعنى حتى اندكى گمراهى در من نيست.

3 _ نوح ( ع ) با اعلان دريافت سخنان خويش از خداوند ، خود را پيراسته از هر گونه گمراهى خواند .

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

7 _ مبلغان دين بايد در برابر اتهام هاى ناروا از خويشتن دفاع كنند .

إنا لنريك فى ضلل مبين. قال يقوم ليس بى ضللة و لكنى رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 1،3،6

1 _ هود با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و دروغگويى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

3 _ هود با استناد به رسالت الهى خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و كم خردى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

6 _ مبلغان دين بايد در برابر

اتهام هاى ناروا از خويشتن دفاع كنند .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 1،4،6

1_ دفاع يوسف ( ع ) از خويش ، در برابر اتهام زليخا

قال هى رودتنى عن نفسى

4_ افشاى گناه ديگران در محدوده دفاع از خويش جايز است .

قال هى رودتنى عن نفسى

6_ طمأنينه و آرامش يوسف ( ع ) به هنگام دفاع از خويش

قال هى رودتنى عن نفسى

يوسف(ع) در بيان رفع اتهام از خويش ، در سخن خود (هى رودتنى عن نفسى) نه از ادات تأكيد استفاده كرد و نه جمله خويش را با قسم و مانند آن بيان داشت. اين كار نشان دهنده آرامش و اطمينان يوسف(ع) در آن عرصه سخت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 3

3 - پيكار با دشمن مهاجم و ستم پيشه ، حق مشروع ستمديدگان

أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا

دفاع از خود در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 1،3

1- قيامت ، روز دفاع سرسختانه هر انسانى از خويش ( عقايد ، رفتار و انگيزه ها )

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

3- تلاش و توجه هر فردى در قيامت ، تنها معطوف به دفاع از شخص خويش است .

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

رفع تهمت از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 3

3_ لزوم دفاع از خويش در برابر

اتهام هاى ناروا

قالت ما جزاء . .. قال هى رودتنى عن نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 5

5_ لزوم تلاش براى رفع اتهام ناروا از خويش

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 10

10- برشمردن امتيازات و ويژگى ها ، به منظور رفع اتهام از خود يا ديگران ناپسند نيست .

قال إنّى عبد اللّه . .. و يوم أُبعث حيًّا

زمينه ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 16

16 - تجاوز از حدود الهى و مرز هاى دينى ، ظلم به نفس است .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

زمينه نگرانى از فرجام خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

زيان به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 1،2،4

1_ دروغ بستن به خدا وبازدارى مردم از راه او ، موجب خسارت و تباه كردن سرمايه عمر است .

و من أظلم

ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

2_ تلاش براى منحرف نشان دادن راه خدا و انكار سراى آخرت ، موجب خسارت و تباهى سرمايه عمر است .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون ... أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

4_ باور به معبودهايى غير از خداى يكتا ، باورى واهى و مايه خسران و تباهى است .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 7

7- ضرر و زيان نقض سوگند و فريب دادن مردمان ، دامنگير خود نقض كنندگان سوگند و فريب دهندگان خواهد شد .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم فتزلّ قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء

از اينكه خداوند، ضرر و زيان حنث سوگند و فريب را به خود كسانى كه سوگند خود نقض مى كنند داده و آنان را مخاطب قرار داده است (و تذوقوا السوء) مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 1

1- نفع هدايت و ضررِ گمراهى هر كسى متوجه خود اوست .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 35 - 5

5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 15

15 - پيامد گناه هر كسى ، گريبان گير خود او است .

لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 1،4

1 - كفر ، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن ، براى خود كافر است .

من كفر فعليه كفره

{عليه} جار و مجرور و متعلق به {كفره} است. مقدم شدن آن، براى بيان اين نكته است كه پيامدهاى ناگوار كفر، به خود كافران اختصاص دارد.

4 - بازتاب خسارت كفر ، از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *

من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 14

14 - خسارت كفران نعمت الهى ، به خود كفران كننده بازمى گردد .

و من كفر فإنّ اللّه غنىّ

به قرينه مقابله، {و من يشكر. ..} جواب شرط {من كفر} حذف شده است و {إنّ اللّه...} تعليل براى جواب مقدر است; يعنى، هركس كفران نعمت كند ضررش به خودش برمى گردد; چون خداوند نيازى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 3

3 - گمراهى ، داراى ضرر و خسارت براى خود گمراه است .

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 5

5 - پى آمد زيان بار كفر ، متوجه خود انسان ها است .

فمن كفر فعليه كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 4،5،6

4 - خسارت و پى آمد سوء مكر ها و حيله ها ، تنها دامنگير صاحبان آن خواهد شد .

و لايحيق المكر السّيّىِ إلاّ بأهله

5 - خسارت و پى آمد سوء مكر و حيله مخالفان دين اسلام ، دامنگير خود آنان خواهد گشت .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و مكر السّيّىِ و لايحيق المكر السّيّىِ

6 - برگشت مكر مكاران مخالف با اديان الهى به خود آنان ، سنت الهى است .

فهل ينظرون إلاّ سنّت الأوّلين

جمله {فهل ينظرون. ..} هم مى تواند ناظر به بازگشت مكر مكاران عليه خود آنان باشد و هم مى تواند اشاره به كيفر الهى

درباره مكاران گذشته داشته باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 11

11 - ضرر و زيان گمراهى ، تنها متوجه خود گمراهان است .

و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 6

6 - ضرر و زيان گناه و اسراف ، متوجه خود انسان است .

الذين أسرفوا على أنفسهم

برداشت ياد شده از آمدن لفظ {على} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 5

5 - كفر و انكار آيات الهى ، بى ترديد به زيان انسان ها است .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

{خسارت} _ ضد ربح (سود) _ به معناى ضرر و زيان است و آمدن ضمير فصل (هم)، دلالت بر حصر و تأكيد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 16

16 - زيان دروغ ، بيشتر از همه ، به خود دروغ گو باز مى گردد .

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16

- ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 7

7- بخل از انفاق در راه خدا ، مايه خسارت خود انسان

و من يبخل فإنّما يبخل عن نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 8

8 - نتايج ناگوار پيمان شكنى با پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، تنها متوجه خود انسان است .

فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 8

8 - كسانى كه از انفاق كردن روى برمى گردانند ، به خود ضرر وارد مى كنند ; نه به خداوند .

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 17

17 - ضرر و زيان عمل نكردن به احكام الهى و شكستن مرز هاى دينى ، به خود متجاوزان بازمى گردد .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

سرزنش خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 2

2- قوم بت پرست ابراهيم پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به يك ديگر مراجعه كرده و به سرزنش هم پرداختند .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت،

براساس اين احتمال است كه مقصود از {أنفسهم} رجوع هر يك از بت پرستان به يك ديگر باشد كه با مخاطب قرار دادن هم ديگر (فقالوا إنّكم أنتم. ..) به ملامت هم پرداختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 10

10 - اظهار پشيمانى كردن سليمان ( ع ) و مورد سرزنش قرار دادن خود به خاطر غفلت كردن از ياد خدا ، در اثر سان ديدن طولانى از اسب ها

فقال إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

در صورتى كه معناى آيه شريفه، اين باشد كه سليمان(ع) به خاطر علاقه به اسب ها از ياد خدا غفلت ورزيد; قهراً سخن آن حضرت (فقال إنّى. ..) نوعى سرزنش خود و اظهار پشيمانى محسوب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 30 - 1

1 - باغداران يمنى پس از مشاهده محروميت خود و مستمندان از محصولات باغ ، به سرزنش همديگر پرداختند .

فأقبل بعضهم على بعض يتل_ومون

سرزنش عليه خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 5

5- اولياى خداوند و افراد كامل ، خطاى خود را در صورت فراموشى نيز مايه استحقاق مؤاخذه مى دانند .

لاتؤاخذنى بما نسيت

در خواست موسى از خضر(ع) مبنى بر مؤاخذه نشدن، دال بر آن است كه خطا، حتى در صورت نسيان نيز قابليت مؤاخذه دارد.

سرزنش مكر با خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 16

16 - خودفريبى و تجاهل در

برخورد با حقايق ، امرى نكوهيده و ناروا

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب . .. كأنهم لايعلمون

سوگند براى تبرئه خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 1،2

1_ فرزندان يعقوب در حضور يوسف ( ع ) و كارگزارانش ، بر منزه بودنشان از سرقت و نداشتن قصد فسادگرى و خرابكارى در مصر ، سوگند ياد كردند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

گرچه مقسم عليه (آنچه بر انجام آن سوگند ياد مى شود) در آيه شريفه {لقد علمتم} است ; ولى در حقيقت {ما جئنا . ..} مقسم عليه مى باشد. بنابراين معناى جمله چنين مى شود: به خدا سوگند كه ما براى فساد به مصر نيامده ايم و هرگز سارق نبوده ايم و شما اين حقيقت را به خوبى دانستيد.

2_ جواز سوگند به نام خدا براى تبرئه خويش از فسادگرى و ارتكاب گناه

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض

ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 1،3

1 - قوم موسى با گوساله پرستى ، بر خويشتن ستم كرده و مستحق كيفر شدند .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

3 - آدمى ، با شرك ورزى و پرستش غير خدا به خود ستم مى كند .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 12،17،19

12 - قوم موسى با بهره گيرى حرام از { منّ } و { سلوى } مرتكب گناه شده ، بر خود

ستم كردند . *

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جمله {و لكن كانوا . ..} دلالت بر آن دارد كه قوم موسى مرتكب حرام خوارى شدند. به نظر مى رسد از مصداقهاى حرام خوارى آنان - به قرينه وقوع جمله مذكور پس از بيان نزول منّ و سلوى - بهره گيرى حرام از منّ و سلوى، همانند تجاوز به سهم ديگران باشد.

17 - ناسپاسى قوم موسى و تمردشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خودشان روا داشتند .

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - تخلف از فرمان هاى خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 10

10 - ارتداد قوم موسى و گرايش آنان به گوساله پرستى ، از جمله ستم هاى آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2،3

2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمى بود كه آنان بر خويشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

3 _ گناه و عصيان، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 30،31

30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن

كانوا أنفسهم يظلمون

31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 2،5

2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .

و أنفسهم كانوا يظلمون

5 _ كسانى كه با تكذيب آيات الهى بر خود ستم مى كنند ، حالتى شوم و ناهنجار دارند .

ساء مثلا القوم الذين . .. أنفسهم كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر {كذبوا بأيتنا} باشد ; يعنى: {ساء مثلا القوم الذين أنفسهم كانوا يظلمون}. قابل ذكر است كه در برداشتهاى گذش__ته جم___له {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر جمله {ساء مثلا ... } گرفته شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 _ شكستن حرمت ماه هاى حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خويش و جامعه بشرى است .

فلا تظلموا فيهن أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 18

18 _ كفرورزى و انكار دلايل روشن انبيا ، ظلم انسان به خويش و پيامد آن دامنگير خود اوست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 13

13 _ از زيد بن اسلم نقل شده كه رسول خدا ( ص ) فرمود : { لا

يؤخر اللّه عقوبة البغى فان اللّه قال : { إنما بغيكم على أنفسكم } ;

خداوند، كيفر ستم را به تأخير نمى اندازد ; زيرا خدا فرمود: همانا ستم شما بر خود شماست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3،4،5

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله {ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

4_ گرفتارى كافران ، مشركان و گنه كاران به عذاب هاى الهى ، ستم و كيفرى است كه آنان خود براى خويشتن فراهم مى كنند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

چنان چه گذشت، مقصود از {ظلم به نفس} گناهان و نيز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومين لحاظ است. بنابراين {ظلموا أنفسهم...}; يعنى، نزول عذاب بر كافران _ كه از آثار و تبعات گناهانشان است _ ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند.

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 14،17،18

14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.

17- كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، ظلم به خويشتن است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

18- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خويشتن و ناسپاسى عجين است .

إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 1،2،3،4،12

1- كافران ، كسانى اند كه با كفر خود ، به خويش ستم مى كنند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.

2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .

إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

3- كفر ، ظلم به نفس است .

الك_فرين . الذين ... ظالمى أنفسهم

4- شرك ، ظلم به نفس است .

و يقول أين شركاءى . .. الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

12- كسانى كه با ارتكاب اعمال زشت در دنيا به خود ستم كرده اند ، در قيامت منكر آن اعمال مى شوند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم . .. ما كنّا نعمل من سوء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه

مراد از {ظالمى أنفسهم} _ به قرينه {ما كنّا نعمل من سوء} (ما مرتكب عمل زشت نمى شديم) _ اعمال ناپسند و زشتى باشد كه مرتكبان آنها، آن را از خود نفى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 12

12- كافران ظالم به نفس خويش ، متكبرند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فلبئس مثوى المتكبّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 4

4- تقواپيشگان ، به هنگام قبض روح از هرگونه ظلم به نفس به دورند .

المتّقين . .. الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين

به قرينه مقابله با آيه {الكافرين . الذين تتوفّيهم الملائكة ظالمى أنفسهم} احتمال دارد مراد از طيب (پاكى) به دور بودن از ظلم به نفس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 8،9،10

8- كافران ، با انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، به خود ستم كردند .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

9- كفر به وحى و كتاب هاى آسمانى ، ظلم به خويش است .

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما

10- ظلمى كه به كافران از ناحيه ايستادگى در برابر كتاب هاى آسمانى شده است ، از ناحيه خداوند نبوده و از سوى خود آنان بوده است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 12

12- ارتكاب اعمال زشت و

به استهزا گرفتن وعده عذاب الهى ، ظلم به نفس است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 3

3- هر نوع عمل زشت و ناشايست ، ظلم به خويشتن است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . .. للذين عملوا السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 2،3

2- خودبرتربينى و تحقير ديگران ، ظلم بر خويشتن است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

3- فريفتگى به جلوه هاى مادّى دنيا ، ستم انسان بر خويش است .

أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 5

5- از ياد بردن اَعمال و دستاورد هاى ناروا و به فراموشى سپردن گناهان گذشته خود ، بزرگ ترين ستم انسان بر خويش است .

و يج_دل . .. و من أظلم ... و نسى ما قدّمت يداه

{نسى ما قدّمت يداه} يعنى: {فراموش كرد كردار پيشين خود را. }. مقصود از {ما} _ به قرينه آيه قبل _ جدال به باطل در برابر حق و استهزاى آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 18

18- در ديدگاه يونس ( ع ) ، خروج از ميان قوم خود بدون اذن الهى ، ظلمى به خويش بود .

إذ

ذهب مغ_ضبًا . .. إنّى كنت من الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 17

17 - { عن75 أبى الصباح الكنانى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم } فقال : كلّ ظلم يظلمه الرجل نفسه بمكّة من سرقه أو ظلم أحد أو شىء من الظلم فإنّى أراه ألحاداً ;

ابى الصباح كنانى گفت: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم} سؤال كردم فرمود: هر ظلمى كه شخص در مكّه بر خويش كند; خواه دزدى باشد، يا ستم به ديگرى و يا هرگونه ستمى، من آن را الحاد و انحراف مى بينم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 11

11 - شرك و پيمودن راه باطل ، ستم بر خويش است .

وجدتها و قومها يسجدون للشمس . .. قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 1،3

1 - قتل مرد قبطى ، ظلم موسى ( ع ) به خود و باعث به خطر افتادن جان او از

سوى فرعونيان

فوكزه موسى فقضى عليه . .. قال ربّ إنّى ظلمت نفسى

موسى(ع) در پيشگاه پروردگار اعتراف كرد كه مرتكب خطاى بزرگى شده و با كشتن مرد قبطى، در معرض خطرى جدى قرار گرفته است.

3 - ارتكاب هر عمل خطا و ناپسند ، ظلم به خويشتن است .

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،16،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

16 - آلوده شدن به گناه ، ستم به خويش است .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 22،28

22 - انجام دادن عملى كه منجر به گرفتار شدن در عذاب الهى شود ، ستم بر خويش است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانواأنفسهم يظلمون

28 - انكار و تكذيب پيامبران و دلايل شان ، ستم به خويشتن است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3،4

3 - سباييان ،

نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

4 - برنتابيدن وفور نعمت و امنيت و آسايش ، ستم بر خويش است .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة . ..سيروا فيها ... ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 10

10 - تمسّك به قرآن و پيروى از رهنمود هاى آن ، به خير و صلاح جامعه و ترك آن ظلم به خويشتن است .

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 16

16 - بهره نبردن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت دين دارى و در سايه تعاليم آسمانى ، ظلم به خويشتن است .

و الذين كفروا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير فذوقوا فم

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه خداوند كسانى را كه به قرآن و كتاب هاى آسمانى ايمان نياورده اند و از انذار پيامبران پند نگرفته و به دعوت آنان پاسخ مثبت نداده اند، با عنوان ظالم ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2،5

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

5 - كفر و شرك ، ظلم به خويشتن است .

و من

ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

تعبير {ظالم به نفس} درباره كافران و مشركان، رساننده مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 9

9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 5

5 - گناه ، جنايتى عليه خود و تعدى به جان خويشتن است .

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم

برداشت بالا از تعبير {أنفسهم} به همراه {على} به دست مى آيد. از اين رو بسيارى از مفسران عبارت {أسرفوا على أنفسهم} را به {جنوا عليها} معناكردند (روح المعانى آلوسى و الكشاف زمخشرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 3

3 - اعتقاد انسان به ولايت غيرخدا ، ظلم و ستم بر خويشتن

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير . أم اتّخذوا من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 3

3 - خدافراموشى و روى گرداندن از ياد او ، ظلم و ستم آدمى بر خويشتن است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. إذ ظلمتم

از ارتباط آيه شريفه با جمله {و من يعش عن ذكر الرحمان. ..} استفاده مى شود كه اعراض از ياد خدا، ظلم بر خويشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 -

7

7 - نافرمانى در برابر دعوت پيامبران و روى آورى به شرك ، ظلم آدمى به خويشتن

فاتّقوا اللّه و أطيعون . .. فاعبدوه ... فويل للذين ظلموا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 7

7 - عذاب دوزخ ، ستمى از سوى كافران به خويش و نه از جانب خداوند

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 18

18 - رعايت نكردن احكام و حدود الهى درباره طلاق از سوى همسران ، ظلم به نفس و زيان رساندن به خويشتن است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 4،5

4 - اعتراف باغداران يمنى ، به ستمكار بودن خويش بر اثر بخل ورزى و محروم ساختن بينوايان

إنّا كنّا ظ_لمين

5 - نپرداختن سهم بينوايان از امولال خود ، ظلم به خويشتن است .

إنّا كنّا ظ_لمين

عمل به سخن خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 7

7 - لزوم پايدارى و تلاش افزون تر مبلغان ، در عمل به توصيه هاى خود

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه صبر شديد بر نماز، پس از توصيه خانواده به آن، گوياى نكته ياد شده است.

عوامل از خود بيگانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 8

8- شرك و بت پرستى ، مصداقى آشكار از خود بيگانگى انسان است

.

ءأنت فعلت ه_ذا ب_الهتنا . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

از اين كه بت پرستان پس از به خود آمدن و متنبه شدن به بطلان شرك پى برده بودند، مى توان استفاده كرد كه بت پرستان انسان هاى از خود بيگانه هستند.

عوامل تباهى خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 10،12

10 - كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) خسارت ديدگان واقعى و تباه كنندگان خويش هستند .

و من يكفر به فأولئك هم الخسرون

12 - ترك دستورات قرآن و پيامبر ( ص ) ، موجب تباهى و خسران است .

و من يكفر به فأولئك هم الخسرون

چنانچه مراد از تلاوت در جمله {يتلونه} پيروى كردن باشد، مى توان گفت: مراد از كفر در {و من يكفر}، به قرينه مقابله، ترك دستورات قرآن - كه از آن به {كفر عملى} تعبير مى كنيم - باشد.

عوامل خود فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 5،6

5 - خودفراموشى ، كيفر الهى براى خدافراموشان

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

6 - خدافراموشى انسان ، عامل غفلت او از سعادت و حقايق وجودى خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

عوامل ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى

اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 76 - 6

6 - گام نهادن آدمى در وادى كفر ، شرك و گناه ، در حقيقت ظلم آدمى به خويشتن است .

إنّ المجرمين . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا هم الظ_لمين

به كار رفتن واژه {ظالم} به جاى {مجرم}، حاكى از آن است كه جرم و گناه بيان شده در آيات پيشين، همان ظلم و ستم آدمى به خويش است.

گواهى عليه خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 9

9 - اصحاب اخدود در قيامت ، بر كردار خويش شهادت خواهند داد .

و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود

آيات {و اليوم الموعود} و {و شاهد و مشهود} در آغاز سوره، مى تواند قرينه بر نكته ياد شده باشد.

محافظت از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 8،14

8 - فلسفه فرمان به زنان مؤمن براى حفظ حجاب خود ، مصون ماندن شان از آزار و اذيت است .

قل . .. و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

14 - همان گونه كه كسى حق آزار مؤمنان را ندارد ، بر مؤمنان نيز لازم است خود را از عوامل و مقتضيات اذيت ، دور نگه دارند .

و الذين يؤذون

المؤمنين و المؤمن_ت . .. فقد احتملوا ...إثمًا ... قل ... و نساء ال

مكر با خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 5،6

5 - خدعه و نيرنگ با خدا و مؤمنان ، خودفريبى و نيرنگ زدن به خويشتن است .

و ما يخدعون إلا أنفسهم

6 - منافقان ، به خودفريبىِ خويش و نيرنگبازى با خود ، ناآگاه هستند .

و ما يخدعون إلا أنفسهم و ما يشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 12

12_ مشركان در پرستش خدايان دروغين ، خويشتن را فريب داده بودند .

بل زيّن للذين كفروا مكرهم

در اينكه فاعل محذوف از {زيّن} چيست؟ چند احتمال وجود دارد 1_ شيطان 2_ سران كفر و شرك 3_خودِ كافران. برداشت فوق بر اساس سومين احتمال است. بر اين مبنا معناى جمله چنين مى شود: {زيّن الكافرون لأنفسهم مكرَهم} و مفاد آن اين است كه كفرپيشگان با دليلهايى واهى شرك را توجيه كردند و كم كم آنها را زيبا ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 6

6 - برگشت مكر مكاران مخالف با اديان الهى به خود آنان ، سنت الهى است .

فهل ينظرون إلاّ سنّت الأوّلين

جمله {فهل ينظرون. ..} هم مى تواند ناظر به بازگشت مكر مكاران عليه خود آنان باشد و هم مى تواند اشاره به كيفر الهى درباره مكاران گذشته داشته باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42

- 4

4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان

فالذين كفروا هم المكيدون

مكر به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 4،9

4- خداوند ، تمامى مكر ها و توطئه هاى توطئه گران عليه دين را به خود آنان باز گرداند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

احتمال دارد فراز {فأتى الله بنيانهم من القواعد. ..} بيان تمثيلى باشد نه حقيقى. بنابراين مراد آيه چنين مى شود: آنان تلاشهاى زياد و بنيان هاى فكرى قوى عليه دين تدارك ديده بودند، ولى خداوند آن بنيان ها را عليه خود آنان به كار گرفت.

9- توطئه گران عليه دين ، هيچ گاه گمان نمى كردند كه مكرشان عليه دين ، دامنگير خود آنان خواهد شد .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد . .. و أت_هم العذاب من حيث لا

منفعت به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 6

6 - بازتاب و منافع هدايت پذيرى انسان ، تنها متوجه خود او است .

فمن اهتدى فإنّما يهتدى لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 9

9 - فايده هدايت شدن ، به خود هدايت شده بازمى گردد .

إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

به قرينه مقابله، (إن ضللت فإنّما أضلّ. ..) از ذكر {فلها} در {إن اهتديت} چشم پوشى شده و

به منشأ هدايت پرداخته شده است. اين مسأله دلالت مى كند كه هدايت فايده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 9

9 - منفعت و بهره هدايت ، تنها متوجه خود هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى فلنفسه

موارد ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 8

8- كفر و تكذيب رسولان الهى ، ظلم به نفس مى باشد و پيامد آن متوجه خود انسان است .

نجب دعوتك و نتّبع الرسل . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم

نشانه هاى ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 5

5- گرفتار شدن به كيفر عمل خويش ، نمود و مظهر ظلم به نفس است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 5

5 - حق گريزى ، ظلم و ستم آدمى به خويشتن است .

و ل_كن كانوا هم الظ_لمين . .. و ل_كنّ أكثركم للحقّ ك_رهون

از ارتباط آيات مى توان استفاده كرد كه ظلم و ستم مجرمان، چيزى جز حق گريزى آنان نيست.

نگرانى از فرجام خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 4

4 - لزوم نگرانى همواره انسان از كردار و فرجام كار خويش و مطمئن نبودن به آمرزش الهى

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

وقتى حضرت ابراهيم(ع) خود را صرفاً اميدوار به

مغفرت الهى معرفى كند، جاى اطمينانى براى ديگران نخواهد بود.

خود دوستى

اهميت خود دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 4

4 _ حب نفس ، قوى ترين غريزه در انسان است .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

اينكه شخص معذب، حاضر است تمامى آنچه را كه در زمين است _ اگر در اختيارش مى بود _ جهت نجات خود، نثار كند، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

خودآرايى

اجتناب از خودآرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 3،4

3 - فرمان خداوند به همسران پيامبر ، براى پرهيز از خودنمايى و خودآرايى هاى دوران جاهليت

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

{تبرّج} از مصدر {بَرَج} به معناى {فراخى و زيبايى چشم} و يا از {بُرج} به معناى {قصر} است. كاربرد آن درباره خودنمايى، از باب تشبيه بوده و به معناى نشان دادن زيبايى ها و محاسن است (مفردات راغب). گفتنى است كه در كلام، دو مضاف، مقدر است و آن، {نساء أيّام} است. در واقع عبارت چنين است: {لاتبرّجن تبرّج نساء أيّام الجاهلية...}.

4 - شايسته است كه زنان ، خود را از معرض نگاه نامحرمان ، دور نگاه داشته و از خودآرايى ، به منظور در معرض نمايش گذاشتن زيبايى هايشان ، خوددارى كنند .

و قرن فى بيوتكنّ و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

خودآرايى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و

در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

خودسازى

{خودسازى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 8

8 _ توجّه به خودسازى ( جهاد اكبر ) ، به همراه پيكار با دشمن ( جهاد اصغر ) ، ويژگى پرورش يافتگان مكتب انبيا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 7،11

7 _ تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، سرلوحه برنامه ها و مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

اذا بعث فيهم رسولا . .. يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

11 _ پاكسازى جان ها و آموزش تعاليم دين ، دو مرحله از هدايت انسانها

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

هدايت انسانها، كه مفهوم جمله {و ان كانوا . .. } دلالت بر آن دارد، بيانگر هدف كلّى بعثت است. بنابراين تلاوت و تزكيه و تعليم مى تواند مراحلى براى تحقق اين هدف، يعنى هدايت انسانها باشد.

اهميت خودسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 12

12 _ خودسازى و پاك شدن از گناهان و پيروزى بر دشمنان دين ، از اهداف انبيا و همگامان با ايشان

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

77 - 11

11 _ لزوم خودسازى ، پيش از نبرد با كفّار

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

خودسازى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 11

11 _ لزوم خودسازى ، پيش از نبرد با كفّار

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

خودسازى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 8

8 _ توجّه به خودسازى ( جهاد اكبر ) ، به همراه پيكار با دشمن ( جهاد اصغر ) ، ويژگى پرورش يافتگان مكتب انبيا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت . ..

زمينه خودسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 16،21

16 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، زمينه بهره مندى از تزكيه خداوند

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. و لا يزكّيهم

از مفهوم آيه استفاده شده است.

21 _ تجلّى محبّت الهى نسبت به بندگان ، با تكلّم و نظر به آنها در قيامت و تزكيه آنها در دنيا

بلى من اوفى بعهده و اتقى فانّ اللّه يحبّ المتقين. انّ الذين يشترون ... و لا يزكي

از ارتباط آيه قبل با مفهوم اين آيه برداشت فوق استفاده شده است و چون جمله {لا يزكيهم} را مقيّد به {يوم القيمة} نكرده بر خلاف فرازهاى قبلى، مى توان گفت تزكيه مربوط به دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 154 - 39

39 _ پالايشِ درونى اهل ايمان و سازندگى آنان ، هدف خداوند از ابتلاى آنان به مشكلات و سختيها

و ليمحّص ما فى قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 8

8 _ تلاوت آيات قرآن ( ارائه نشانه هاى خدا و حقانيّت اسلام ) زمينه ساز تربيت و تزكيه انسانها

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم

تقدّم ذكرى تلاوت قرآن بر تزكيه، دلالت بر تقدّم رتبه اى آن دارد.

عوامل خودسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 7

7 _ رابطه اطاعت خاضعانه با پيراسته گشتن نفس از ناخالصى ها *

اصطفيك . .. يا مريم اقنتى

خداوند سه نعمت را به مريم ارزانى داشت: گزينش (اصطفيك )، تطهير (طهّرك) و سرآمد بودن (اصطفيك على نساء العالمين). و در برابر اين سه نعمت، سه مسؤوليت از وى خواست: قنوت، سجود، ركوع. به نظر مى رسد هر يك از آن سه نعمت به ترتيب، مقتضى هر يك از اين سه مسؤوليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 13

13 _ تعليم و تعلم كتب آسمانى ، زمينه ربّانى شدن انسان

كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 14

14 _ نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ

الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه {ربيّون}، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 6،7،9

6 _ نقش سازنده دعا در ميدان جنگ و تشويق الهى به آن

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافر

7 _ نقش بنيادين و سازنده دعا در صلابت ، قوّت و تسليم ناپذيرى پيكارگران

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا ... و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا ا

يادآورى دعاى مجاهدان ربّانى پس از بيان استقامت آنان، مى تواند اشاره اى باشد به اينكه دعا از موجبات استقامت و حماسه آفرينى است.

9 _ هنگامه هاى دشوار ، عرصه پالايش روحى دست پروردگان الهى

فما وهنوا . .. و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

جمله {و ما كان قولهم . .. }، مى رساند كه مجاهدان راه خدا به هنگام درگيرى با دشمن، تنها به ياد خدا هستند و چيز ديگرى فكر و قلب آنان را به خود مشغول نمى سازد و اين حالت خلوص و روح پالايش يافته آنان، نتيجه گام نهادن در عرصه هاى دشوار نبرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 2

2 _ تزكيه و پيراسته نمودن جان ها از آلودگى ، از شؤون خداوند است .

بل اللّه يزكّى من يشاء

بنابر اينكه {يزكّى} از {تزكيه} به معناى برطرف كردن و زايل نمودن ناپاكيها باشد، نه از

{تزكيه} به معناى توصيف به پاكى و طهارت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 8

8 _ نقش اقامه نماز و پرداخت زكات ، در خودسازى و آمادگى براى جهاد و فداكارى

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب ع

فرمان خداوند به برپايى نماز و اداى زكات، پس از نهى از مبارزه مسلحانه، دلالت بر اين دارد كه تا اقامه نماز و اداى زكات جايگاه خويش را در جامعه نيابد، شرايط براى مبارزه و جهاد آماده نمى شود.

موانع خودسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 14،15،22

14 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، محروم از پاك شدن و رشد يافتن به دست خداوند .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. و لا يزكّيهم

تزكيه از ماده {زكَوَ} و يا {زكَىَ}، به معناى پاك شدن و نيز به معناى رشد يافتن مى باشد.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

22 _ دنياپرستى ، موجب محروميت از مواهب اخروى و سخن و نظر خدا در قيامت و مانع رشد يافتن و پاك گشتن

انّ الذين يشترون . .. ثمناً قليلا ... و لا يزكيهم

خودستايى

آثار خودستايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - نجم - 53 - 34 - 7

7 - اعتقاد به پاكى و بى گناهى خويش ، از زمينه هاى ترك انفاق

فلاتزكّوا أنفسكم . .. أفرءيت الذى ... و أعطى قليلاً و أكدى

عبارت {أفرأيت. ..} پس از {فلاتزكّوا...}، مى تواند ناظر به آن باشد كه ترك كنندگان انفاق، به واسطه عجب و غرور، گرفتار بخل و امساك شدند.

اجتناب از خودستايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 18

18 - لزوم اجتناب از دعوى بى گناهى و پاكى ، در برابر خداوندِ آگاه به آشكار و نهان انسان ها

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

احكام خودستايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 12

12 _ بيان صفات نيك خويش در راستاى انجام وظايف الهى ، امرى روا و پسنديده

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 9،17

9_ بيان ويژگى هاى مثبت خويش براى تصدّى امرى كه وظيفه دينى و انسانى است ، جايز و شايسته است .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

17_ { قال سفيان : قلت لأبى عبدالله ( ع ) يجوز أن يزكّى الرجل نفسه ؟ قال : نعم إذا اضطّر إليه ، أما سمعت قول يوسف : { . . .إنى حفيظ عليم } . . . ;

سفيان گويد: به امام صادق(ع) گفتم: آيا جايز است انسان از خود ستايش كند؟ فرمود: آرى اگر ناچار شود. آيا نشنيده اى سخن يوسف را كه گفت: {...إنى

حفيظ عليم}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 18

18- بيان فضايل و كمالات خود ، به منظور راهنمايى و هدايت ديگران جايز و نيكو است .

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 18

18 - جواز ستايش از خود در موارد لزوم

ستجدنى إن شاء اللّه من الص_لحين

خودستايى جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 12

12 _ بيان صفات نيك خويش در راستاى انجام وظايف الهى ، امرى روا و پسنديده

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 9،17

9_ بيان ويژگى هاى مثبت خويش براى تصدّى امرى كه وظيفه دينى و انسانى است ، جايز و شايسته است .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

17_ { قال سفيان : قلت لأبى عبدالله ( ع ) يجوز أن يزكّى الرجل نفسه ؟ قال : نعم إذا اضطّر إليه ، أما سمعت قول يوسف : { . . .إنى حفيظ عليم } . . . ;

سفيان گويد: به امام صادق(ع) گفتم: آيا جايز است انسان از خود ستايش كند؟ فرمود: آرى اگر ناچار شود. آيا نشنيده اى سخن يوسف را كه گفت: {...إنى حفيظ عليم}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 10

10- برشمردن امتيازات و ويژگى ها ، به منظور رفع

اتهام از خود يا ديگران ناپسند نيست .

قال إنّى عبد اللّه . .. و يوم أُبعث حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 18

18- بيان فضايل و كمالات خود ، به منظور راهنمايى و هدايت ديگران جايز و نيكو است .

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 18

18 - جواز ستايش از خود در موارد لزوم

ستجدنى إن شاء اللّه من الص_لحين

خودستايى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 17

17_ { قال سفيان : قلت لأبى عبدالله ( ع ) يجوز أن يزكّى الرجل نفسه ؟ قال : نعم إذا اضطّر إليه ، أما سمعت قول يوسف : { . . .إنى حفيظ عليم } . . . ;

سفيان گويد: به امام صادق(ع) گفتم: آيا جايز است انسان از خود ستايش كند؟ فرمود: آرى اگر ناچار شود. آيا نشنيده اى سخن يوسف را كه گفت: {...إنى حفيظ عليم}...}.

سرزنش خودستايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 8

8 _ ناپسندى خودستايى و ادعاى رشديافتگى و كمال

الم تر الى الذين يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء

منشأ خودستايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 19

19 - خودستايى ، زاييده غفلت انسان از علم احاطه دار خداوند

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

تفريع {فلاتزكّوا أنفسكم} بر

{هو أعلم. ..}، نشانگر آن است كه تزكيه نفس و ستايش هاى دروغين انسان از خويش، نتيجه غفلت او از علم نامحدود خداوندى است.

ناپسندى خودستايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 20

20 - ستايش از خويشتن و دعوى پاكى ، با وجود زمينه هاى طبيعى آلودگى به گناه ، امرى ناروا و ناشايست *

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم فلاتزكّوا أنفسكم

ذكر {أنشأكم من الأرض} و {أنتم أجنّة} احتمالاً براى آن است كه انسان خاكى _ كه دوران جنينى را گذرانده و از عوامل مختلف تأثير پذيرفته است _ چگونه مى تواند ادعاى پاكى و خطاناپذيرى، داشته باشد.

خودفراموشى

زمينه خودفراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 23

23 _ عبدالعزيز بن مسلم گويد : از امام رضا ( ع ) درباره سخن خدا كه مى فرمايد : { نسوا اللّه فنسيهم } سؤال كردم فرمود : { ان اللّه تعالى لا ينسى و لا يسهو . . . و انما يجازى من نسيه و نسى لقاء يومه بان ينسيهم أنفسهم . . . ;

خداى تعالى نه فراموشى دارد و نه اشتباه . .. همانا خداوند كسانى را كه او و ديدار قيامت را فراموش كرده اند به اين صورت مجازات مى كند كه خودشان را از يادشان ببرد ... }.

خودفريبى

آثار خودفريبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 3

3 - انسان ، تنها با فريب دادن خرد خويش مى تواند

از اديان الهى گريزان شود .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

{نفسه} مفعول براى {سفه} است. بنابراين {من سفه نفسه}; يعنى، كسى كه خود را به سفاهت واداشته است. در برداشت فوق از آن فريب دادن خرد، تعبير شده.

خودمحورى

سرزنش خودمحورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 15

15 _ گسستن سرنوشت خويش از سرنوشت اسلام و مسلمين ، على رغم اظهار ديانت ، نشانه بيمارى دل و سستى ايمان

فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

خودنمايى

آثار خودنمايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 6

6 - خودنمايى و تجمل گرايى عده اى ، عامل گرايش مردم به دنياطلبى و زخارف آن

فخرج على قومه فى زينته قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغيان ، سرمستى ، فسادانگيزى ، فخرفروشى و خودنمايى ، از عوامل هلاكت و نابودى

إنّ ق_رون . .. فبغى ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج على قومه فى زينته ...

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند پس از برشمردن تعدادى از اوصاف ناپسند قارون، مسأله نابودى وى را مطرح فرمود. اين نكته مى رساند كه اوصاف ياد شده در نابودى وى مؤثر بوده است.

آثار خودنمايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 7

7 - خودنمايى و تجمل

گرايى قارون ، باعث برانگيخته شدن خوى دنياخواهى عناصر غافل و دنياطلب بود .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا . .. إنّه لذو حظّ عظيم

خودنمايى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

خودنمايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 1

1 - اقدام قارون به خودنمايى و فخرفروشى بر قوم خويش

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {على قومه} به جاى {إلى قومه}، نشان مى دهد كه وى با انگيزه بزرگ نمايى و تحقير مردم بر آنان ظاهر شده بود.

گناه خودنمايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 2

2 - فخرفروشى و خودنمايى ، گناهى بس بزرگ در پيشگاه خداوند

فخرج على قومه فى زينته . .. فخسفنا به و بداره الأرض

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {خسفنا} بر {فخرج على قومه فى زينته} به دست مى آيد; زيرا قارون پس از فخرفروشى و خودنمايى در ميان مردم، به هلاكت رسيد.

ناپسندى خودنمايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 4

4 - تجمل و آرايش براى خودنمايى ، فخرفروشى ، رفتارى است ناپسند و مردود .

فخرج على قومه فى زينته

خودنمايى

آثار خودنمايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 6

6 - خودنمايى

و تجمل گرايى عده اى ، عامل گرايش مردم به دنياطلبى و زخارف آن

فخرج على قومه فى زينته قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغيان ، سرمستى ، فسادانگيزى ، فخرفروشى و خودنمايى ، از عوامل هلاكت و نابودى

إنّ ق_رون . .. فبغى ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج على قومه فى زينته ...

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند پس از برشمردن تعدادى از اوصاف ناپسند قارون، مسأله نابودى وى را مطرح فرمود. اين نكته مى رساند كه اوصاف ياد شده در نابودى وى مؤثر بوده است.

آثار خودنمايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 7

7 - خودنمايى و تجمل گرايى قارون ، باعث برانگيخته شدن خوى دنياخواهى عناصر غافل و دنياطلب بود .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا . .. إنّه لذو حظّ عظيم

خودنمايى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

خودنمايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 1

1 - اقدام قارون به خودنمايى و فخرفروشى بر قوم خويش

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {على قومه} به جاى {إلى قومه}، نشان مى دهد كه وى با

انگيزه بزرگ نمايى و تحقير مردم بر آنان ظاهر شده بود.

گناه خودنمايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 2

2 - فخرفروشى و خودنمايى ، گناهى بس بزرگ در پيشگاه خداوند

فخرج على قومه فى زينته . .. فخسفنا به و بداره الأرض

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {خسفنا} بر {فخرج على قومه فى زينته} به دست مى آيد; زيرا قارون پس از فخرفروشى و خودنمايى در ميان مردم، به هلاكت رسيد.

ناپسندى خودنمايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 4

4 - تجمل و آرايش براى خودنمايى ، فخرفروشى ، رفتارى است ناپسند و مردود .

فخرج على قومه فى زينته

خودكشي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خودكشى

توبه با خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 5

5 _ رويگردانى مردم _ جز گروهى اندك _ از توبه در صورت مشروط بودن آن به خودكشى و يا ترك خانه و كاشانه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه . .. و لو انّا كتبنا ... ما فعلو

حرمت خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 4

4 - حرمت خودكشى و انتخاب طريق و روشى كه به هلاكت آدمى مى انجامد .

و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 8

8 _ حرمت انتحار و خودكشى *

و لا تقتلوا انفسكم

خودكشى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 7،9،14،19،21

7 - كشتن يكديگر ، توبه تعيين شده اى براى گوساله پرستان بنى اسرائيل

فتوبوا إلى بارئكم فاقتلوا أنفسكم

حرف {فاء} در {فاقتلوا} تفسيريه است; يعنى، بيانگر اين است كه جمله {أقتلوا أنفسكم} تفسير و توضيح جمله قبل (توبوا . ..) مى باشد. در معناى جمله {فاقتلوا أنفسكم} دو نظر ايراد شده است. 1_ فاقتلوا بعضكم بعضاً (يكديگر را بكشيد); 2_ هر كسى خود را بكشد.

9 - حضرت موسى ( ع ) با زمينه سازى فكرى و روانى براى مرتدان بنى اسرائيل ، آنان را براى پذيرش و اجراى امر خدا ( كشتن يكديگر ) آماده كرد .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم

موسى(ع) از انتساب بنى اسرائيل به خويش با گفتن {يا قوم} (اى مردم من) در صدد تفهيم اين حقيقت است كه: او از روى دلسوزى آنان را به توبه دعوت مى كند و از آنان مى خواهد كه به حكم خدا گردن نهند. تصريح به اينكه بنى اسرائيل با گوساله پرستى به خود ستم كردند نيز در راستاى اين معناست.

14 - موسى ( ع ) خير و سعادت مرتدان قومش را در توبه و كشتن يكديگر دانست .

فاقتلوا أنفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم

19 - مرتد شدگان بنى اسرائيل ( گوساله پرستان ) پس از فرمان موسى ( ع ) به كشتن يكديگر پرداختند .

فاقتلوا أنفسكم . .. فتاب عليكم

جمله {تاب عليكم} عطف بر جمله اى مقدر است; يعنى: {ففعلتم ما أمرتم به فتاب عليكم} پس آنچه را بدان موظف شديد انجام داديد و خداوند توبه شما را پذيرفت}. قابل ذكر است كه ضمير در {تاب} به قرينه

جمله بعد به {بارئكم} (خالق شما) بر مى گردد.

21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائيل و اجراى فرمان خدا مبنى بر كشتن يكديگر ، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

{إذ قال . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قال ...}.

سرزنش خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 7

7 - خودكشى ، تلاش بى ثمر در جهت رهايى از سرخوردگى و بن بست در زندگى

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه. .. فليمدد بسبب الى السماء... هل يذهبنّ كيده ما يغ

ظلم خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 6

6 _ خودكشى ، تجاوز و ستمگرى است و موجب گرفتارى به عذاب دوزخ . *

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك ... فسوف نُصليه ناراً

كيفر خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 10

10 _ حضور جاودانه در آتش دوزخ ، پيامد و مجازات خودكشى

فسوف نُصليه ناراً

امام صادق (ع): من قتل نفسه متعمداً فهو فى نار جهنّم خالداً فيها قال اللّه تعالى: {و لا تقتلوا انفسكم . .. فسوف نصليه ناراً}.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 374، ح 23، ب 179 ; تفسير برهان، ج 1، ص 364، ح 12.

گناه خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 9

9 _ انتحار و خودكشى ، از گناهان كبيره *

لا

تقتلوا انفسكم . .. ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه

موارد خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 20،21،22

20 _ وضو و غسل در هواى سرد با وجود خطر جانى ، در حكم خودكشى است .

و لا تقتلوا انفسكم

رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از وضو و غسل در هواى سرد با وجود خطر جانى فرمود: و لا تقتلوا انفسكم انّ اللّه كان بكم رحيماً.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 236، ح 102 ; نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 201 ; تفسير برهان، ج 1، ص 363، ح 8.

21 _ يورش مسلمان به تنهايى بر اجتماع دشمن مشرك و خود را در معرض كشته شدن قرار دادن ، در حكم خودكشى است .

و لا تقتلوا انفسكم

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. عنى بذلك الرجل من المسلمين يشدّ على المشركين وحده يجىء فى منازلهم فيقتل فنهاهم اللّه عن ذلك.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 235، ح 98 ; تفسير برهان، ج 1، ص 363، ح 2.

22 _ جنگيدن بدون توان و آمادگى براى پايدارى ، در حكم خودكشى است .

و لا تقتلوا انفسكم

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: لا تخاطروا بنفوسكم فى القتال فتقاتلون من لا تطيقونه.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 180 ; نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 200 ; مجمع البيان، ج 3، ص 60.

خوردن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خوردن

بت ها و خوردن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 2

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده از سوى ابراهيم ( ع ) ،

با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در {ألا تأكلون} براى استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

تشبيه به خوردن گوشت مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 16،19

16 - ريختن آبروى برادر مؤمن با غيبت ، به منزله خوردن گوشت بدن بى جان او است .

أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

19 - تجسّس در عيب ها و كاستى هاى مؤمنان ، همانند غيبت به منزله خوردن گوشت آنان است . *

و لاتجسّسوا . .. أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {أيحبّ. ..} تنها در جهت ترسيم قبح غيبت نباشد; بلكه علاوه بر غيبت شامل تجسّس نيز بشود.

تعبير رؤياى خوردن پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، رؤياى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار كشيده شدن صاحب رؤيا و خوردن پرندگان از سر او تفسير كرد .

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

{صلب} (مصدر يصلب) يعنى ، كشتن به طريق بستن به چوبه دار

حرمت خوردن خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 1

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه به

نام غير خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل به لغير اللّه

{اهلال} (مصدر (أهلّ) به معناى بلند كردن صداست و مقصود از آن در آيه - چنانچه اهل تفسير برآنند - نام بردن است و لام در {لغير اللّه} براى تعديه مى باشد. بنابراين {ما أهل به لغير اللّه}; يعنى، حيوانى كه ]به هنگام ذبح[ نام غير خدا بر او برده شود.

حرمت خوردن مردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 1

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل به لغير اللّه

{اهلال} (مصدر (أهلّ) به معناى بلند كردن صداست و مقصود از آن در آيه - چنانچه اهل تفسير برآنند - نام بردن است و لام در {لغير اللّه} براى تعديه مى باشد. بنابراين {ما أهل به لغير اللّه}; يعنى، حيوانى كه ]به هنگام ذبح[ نام غير خدا بر او برده شود.

خرما خوردن مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در آغاز تولد خويش ، مادرش مريم ( س ) را به خوردن خرماى تازه و نوشيدن از آب نهر فرا خواند .

فنادي_ها من تحتها . .. تحتك سريًّا ... رطبًا جنيًّا . فكلى واشربى

خوردن آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10

- 2

2 _ خوردن ظالمانه مال يتيم در واقع ، خوردن آتش است .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

خوردن از خانه برادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من

بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه خويشاوندان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 14،22

14 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل خويشاوندان ، بدون اذن خواستن از ايشان ، از حقوق خويشاوندى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

مجاز بودن استفاده از خوراكى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو و. .. _ كه از خويشاوندان محسوب مى شوند _ و بدون هيچ اذنى از آنان، حاكى از حقى است ميان آنان كه بايد رعايت شود.

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

خوردن از خانه دايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو

بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 4،13،15،22،39

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

13 - استفاده از خوراكى هاى منازل دوستان ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم

15 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

39 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم } قال : هولاء الذين سمّى اللّه عزّوجلّ فى ه_ذه الآية تأكل بغير إذنهم من التمر و المأدوم . . . فأمّا ما خلا ذالك من الطعام فلا ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما

ملكتم مفاتحه أو صديقكم} فرمود: افرادى كه خداوند _ عزّوجل _ در اين آيه ذكر كرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخوريد. .. و غير از آن، از بقيه طعام ها نمى توانيد بدون اجازه بخوريد}.

خوردن از خانه عمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه عمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود

، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،9

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

خوردن از خانه مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ،

عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

خوردن از خانه موكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 4،11،12،36،39

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

11 - استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها در دست انسان است ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ...أو ما ملكتم مفاتحه

12 - انبارداران و كسانى كه وكيل افراد در نگه دارى خوردنى ها و مواد غذايى اند ، مى توانند بدون اذن خواستن از صاحبان آنها ، از آن خوردنى ها تناول كنند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه

برخى از مفسران بر آنند كه مقصود از {ما ملكتم مفاتحه} كسانى اند كه وكيل و قيم ديگران در آب ملك و حيواناتى مانند گاو، گوسفند و شتر مى باشند. اين افراد حق دارند بدون اذن خواستن، از خوراكى هاى موجود در انبارها و نيز از شير و ديگر فراورده هاى حيوانات تحت حفاظت خود، به مقدار مصرف شخصى خود بهره گيرند.

36 - { عن أبى عبداللّه ( ع

) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ماملكتم مفاتحه } قال : الرجل يكون له وكيل يقوم فى ماله فيأكل بغير إذنه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما ملكتم مفاتحه} فرمود: اين مانند آن است كه شخص، وكيلى دارد كه اداره مال او در دست وى است. او مى تواند بدون اجازه صاحب مال از آن بخورد}.

39 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم } قال : هولاء الذين سمّى اللّه عزّوجلّ فى ه_ذه الآية تأكل بغير إذنهم من التمر و المأدوم . . . فأمّا ما خلا ذالك من الطعام فلا ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم} فرمود: افرادى كه خداوند _ عزّوجل _ در اين آيه ذكر كرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخوريد. .. و غير از آن، از بقيه طعام ها نمى توانيد بدون اجازه بخوريد}.

خوردن از خانه همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،9

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد.

گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

خوردن جنين در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،3،4

1 _ مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از {ازواج} به قرينه تقابل آن با {ذكور} مطلق {زن} است نه خصوص همسران

3 _ مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

4 _ خوردن جنين مرده دام در برخى موارد از نظر مشركان عصر جاهلى جايز بود.

و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

خوردن خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 2

2 - به هنگام اضطرار بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

خوردن خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

173 - 2

2 - به هنگام اضطرار بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

خوردن در شبهاى ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 20

20 - خوردن و آشاميدن در شب هاى رمضان تا طلوع فجر جايز است .

كلوا و اشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر

خوردن ذبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1،2

1 _ برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

2 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه هاى ايجاد شده مشركان از خوردن ذبيحه با نام خدا خوددارى مى كردند.

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا

لحن عتاب گونه آيه چنين مى نماياند كه بر اثر تبليغات كافران و سخنان فريبنده آنان برخى از مسلمانان از خوردن ذبيحه حلال خوددارى مى كردند.

خوردن ذبيحه حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 10

10 _ در صورت اضطرار خوردن از حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده باشد، جايز است.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه

خوردن قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 36 - 10،13

10 - خوردن گوشت قربانى براى حاجيان مجاز است .

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

{وجوب} (مصدر {وجبت}) به معناى سقوط و افتادن است. {جنوب} نيز جمع {جنب} و به معناى پهلو است; يعنى، وقتى شتران افتادند و به پهلو غلتيدند (جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد و به نيازمندان بخورانيد. گفتنى است كه عرب جاهلى، مى پنداشتند قربانى مال خدايان است و كسى حق ندارد از آن استفاده كند. خداوند در اين جا تذكر مى دهد كه اين پندار، گمانى است غلط و مسلمانان نبايد قربانى را به حال خود رها كنند به گمان اين كه اينها شعائر الهى اند و خوردن آنها هتك حرمت شعائر است; بلكه همين كه قربانى جان داد، بايد بخشى از آن را براى خود بردارند و بقيه را به نيازمندان بدهند.

13 - منع استفاده انحصارى حاجيان از گوشت قربانى و دريغ كردن از اطعام آن به نيازمندان

فكلوا منها

با توجه به كلمه {من} معناى جمله فوق چنين است: بخشى از آن را بخوريد; (نه همه اش را).

خوردن گوشت اسب در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 10

10- خوردن گوشت اسب ، استر و الاغ در ميان مردم عصر بعثت متداول نبوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

خوردن گوشت استر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 10

10- خوردن گوشت اسب ، استر و الاغ در ميان مردم عصر بعثت متداول

نبوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

خوردن گوشت الاغ در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 10

10- خوردن گوشت اسب ، استر و الاغ در ميان مردم عصر بعثت متداول نبوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

خوردن گوشت چهارپايان در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در ميان مردم عصر بعثت ، امرى رايج و متداول بوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

با توجه به اينكه در رديف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ة نها ذكر شده ، ولى براى اسب، استر و الاغ چنين استفاده اى بيان نگرديده و از طرفى اين آيات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانى كه استفاده از چيزى متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمى كند، معلوم مى شود كه خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولى خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

خوردن گوشت شتر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در ميان مردم عصر بعثت ، امرى رايج

و متداول بوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

با توجه به اينكه در رديف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ة نها ذكر شده ، ولى براى اسب، استر و الاغ چنين استفاده اى بيان نگرديده و از طرفى اين آيات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانى كه استفاده از چيزى متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمى كند، معلوم مى شود كه خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولى خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

خوردن گوشت گاو در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در ميان مردم عصر بعثت ، امرى رايج و متداول بوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

با توجه به اينكه در رديف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ة نها ذكر شده ، ولى براى اسب، استر و الاغ چنين استفاده اى بيان نگرديده و از طرفى اين آيات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانى كه استفاده از چيزى متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمى كند، معلوم مى شود كه خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولى خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

خوردن گوشت گوسفند در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در ميان مردم عصر بعثت ، امرى رايج و متداول بوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

با توجه به اينكه در رديف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ة نها ذكر شده ، ولى براى اسب، استر و الاغ چنين استفاده اى بيان نگرديده و از طرفى اين آيات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانى كه استفاده از چيزى متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمى كند، معلوم مى شود كه خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولى خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

خوردن مردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 2

2 - به هنگام اضطرار بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 4،6

4 _ خوردن ميته حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

از موارد و مصاديق مسلم براى {ما لم يذكر اسم الله}، حيوانى است كه خود مرده باشد.

6 _ خوردن از حيوانى كه با نام خدا ذبح نشده باشد، عصيانى است كه شناعت آن پنهان است. *

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم

تأكيد بر {فسق} بودن خوردن از حيوانى كه نام خدا بر آن

برده نشده، پس از تقسيم گناهان به {ظاهر الإثم و باطنه} در آيه قبل، حكايت از آن دارد كه اين گناه از نوع {باطن الإثم} است.

رؤياى خوردن پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 5

5_ حمل نان بر بالاى سر و خوردن پرندگان از آن ، رؤياى يكى ديگر از هم بندان يوسف ( ع )

و قال الأخر إنى أري_نى أحمل فوق رأسى خبزًا تأكل الطير منه

{طير} جمع طائر و به معناى پرندگان است.

طعام خوردن انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 1

1 _ همه پيامبران الهى در طول تاريخ ، همچون ساير مردمان ، نيازمند به تناول غذا و داد و ستد با مردم

و ما أرسلنا قبلك من المرسلين إلاّ إنّهم ليأكلون الطعام و يمشون فى الأسواق

عجز از خوردن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 2

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در {ألا تأكلون} براى استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

ناپسندى خوردن مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2

2- شرك به خدا ،

پرخاش به والدين ، تبذير ، فرزندكشى ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال يتيم ، پيروى از راهى كه پشتوانه علمى ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال ناپسند و منفور خداوند

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

خوردنيها

اجتناب از خوردنيهاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 20

20 - ضرورت پرهيز از خوراكى هاى ناپاك و غير طيب

كلوا من طيبت . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

احكام خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 4،5

4 - اصل و قاعده اوليه در خوراكى هاى طيب ، حليت است .

كلوا من طيبت ما رزقنكم

5 - استفاده از خوراكى هاى خبيث ( ناپاك و ناملايم با طبع ) حرام است .

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 1،2

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل به لغير اللّه

{اهلال} (مصدر (أهلّ) به معناى بلند كردن صداست و مقصود از آن در آيه - چنانچه اهل تفسير برآنند - نام بردن است و لام در {لغير اللّه} براى تعديه مى باشد. بنابراين {ما أهل به لغير اللّه}; يعنى، حيوانى كه ]به هنگام ذبح[ نام غير خدا بر او برده شود.

2 - به هنگام اضطرار بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و

ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 5،6،7،9،14

5 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

{بهيمه} اسم است براى هر حيوان چهارپاى صحرايى و يا دريايى (مجمع البيان). و {انعام} به گاو و شتر و گوسفند گفته مى شود. (مفردات راغب). و اضافه {بهيمه} به {انعام}، اضافه بيانيه است. قابل ذكر است كه چون حليت به خود بهيمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم مى شود علاوه بر استفاده خوراكى، ساير بهره برداريها نيز مورد نظر مى باشد.

6 _ حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

7 _ حرمت خوردن برخى از اجزاى چهارپايان حلال گوشت

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

بنابر اينكه استثناى در {الا مايتلى} نسبت به اجزاى مستثنى منه باشد نه از افراد آن.

9 _ خوردن گوشت و ساير بهره بردارى ها از حيوانى كه در حال احرام شكار شود ، حرام است .

غير محلى الصيد

بنابر اينكه {صيد} به معناى اسم مفعول باشد ; يعنى حيوان شكار شده.

14 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

غير محلى الصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 4،5،7،8،9،12،35

4 _ حرمت استفاده از حيوانى كه طعمه و شكار درندگان شده و بميرد .

حرمت . .. و ما اكل السبع

5 _ تذكيه حيوان ، موجب حليت آن مى گردد ، اگر چه به واسطه خفگى ، زدن ، پرت شدن ، شاخ خوردن و دريده شدن توسط درندگان در آستانه مردن باشد .

حرمت . .. الا ما ذكيتم

7 _ حرمت تعيين سهام گوشت حيوان ، به وسيله تير هاى قمار

حرمت . .. و إن تستقسموا بالازلم

{ازلام} تيرهاى مخصوصى بوده كه براى قمار از آن استفاده مى كردند. و استقسام چهارپايان به وسيله {ازلام}، به معناى سهم بندى آنها با تيرهاى مخصوص است.

8 _ حرمت استفاده از گوشتى كه به وسيله تير هاى قمار سهم بندى شود .

حرمت . .. و إن تستقسموا بالازلم

چون آيه شريفه درباره حيواناتى است كه بهره گيرى از آنها حرام است، به نظر مى رسد علاوه بر حرمت سهم بندى به وسيله تيرهاى قمار، دلالت بر تحريم استفاده از گوشتى كه آن گونه تقسيم شده نيز داشته باشد.

9 _ خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

12 _ قسمت بندى گوشت به حكم قمار و استفاده از آن و خوردن گوشت حيوانى كه به نام غير خدا و يا بر آستان بت ها ذبح شود ،

فسق است .

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم ذلكم فسق

35 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن برده شود ، در حال اضطرار جايز است .

حرمت عليكم . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 3،5،13،14،15،17،18،23،31

3 _ خوردن طيبات ( چيز هاى پاكيزه و ملايم با طبع ) حلال است .

قل احل لكم الطيبت

5 _ خوردن خبائث ، حرام است .

احل لكم الطيبت

13 _ خوردن شكارى كه به وسيله سگ تعليم ديده صيد و كشته شده باشد ، حلال است .

فكلوا مما امسكن عليكم

بيان اوصافى براى سگان شكارى و شرايطى براى حليت شكار آنها نشانه آن است كه شكار آنها نيازى به تذكيه ندارد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در پاسخ از سؤال از حليت شكارى كه توسط سگ تعليم ديده، صيد و كشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل {فكلوا مما امسكن عليكم ... }.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 202، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 43.

14 _ وجود حيوانات حلال گوشت در ميان حيوانات وحشى

و ما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم اللّه فكلوا مما امسكن

چون سگ و ديگر درندگان را براى شكار حيوانات وحشى به كار مى گيرند، برداشت فوق به دست مى آيد.

15 _ خوردن شكارى كه به وسيله حيوانات درنده تعليم ديده ( از قبيل سگ ، شير ، باز شكارى

و . . . ) صيد شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا

كلمه {جوارح} جمع {جارحه} به هر حيوان درنده گفته مى شود. گفتنى است كه اگر {مكلبين} حالى باشد كه تشبيه را افاده كند، نمى تواند {جوارح} را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. مضافاً اينكه تقييد كلى به يك مصداق خاص دور از فصاحت است.

17 _ صيد درندگان شكارى در صورتى حلال است كه همانند سگان شكارى تعليم ديده ، عمل كنند .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن

{مكلبين} جمع {مكلب} (تعليم دهنده سگان)، حال براى فاعل {علمتم} است و معناى تشبيه را افاده مى كند، بنابراين معناى آيه چنين مى شود: شكار درندگانى كه آنها را همانند سگان شكارى تعليم داده ايد، حلال است.

18 _ صيد سگ شكارى تعليم ديده از طيبات است .

احل لكم الطيبت و ما علمتم من الجوارح

عطف {ما علمتم}، عطف خاص بر عام است.

23 _ صيد سگ شكارى و ديگر درندگان تعليم ديده در صورتى حلال است كه از جانب صياد روانه شكار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فكلوا مما امسكن عليكم

كلمه {عليكم} جواز استفاده را مشروط به اين مى كند كه درنده شكارى، شكار را براى صياد گرفته باشد نه براى خود. و اين در صورتى است كه حيوان شكارى به اشاره و فرمان صياد به سوى شكار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

31 _ رعايت مقررات الهى در خوردنى ها و شكار حيوانات ، نشانه تقوا و پرهيزگارى است .

احل لكم الطيبت . .. و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 3،4،6،7،10،15،19،38

3 _ جواز استفاده مسلمانان از غذا هاى اهل كتاب

و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم

4 _ جواز استفاده مسلمانان از ذبايح اهل كتاب *

و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم

از مصاديق مورد نظر براى {طعام الذين}، به قرينه آيات گذشته كه درباره ذبح و تذكيه حيوانات بود، مى تواند ذبيحه اهل كتاب باشد.

6 _ حليت غذاى مسلمانان براى اهل كتاب

و طعامكم حل لهم

7 _ حليت غذاى مسلمانان براى اهل كتاب در قوانين آنان *

و طعامكم حل لهم

بنابر اينكه جمله {طعامكم حل لهم} اخبار از حكمى در شريعت آنان باشد. يعنى آنان در كتاب خود، دليلى بر حرمت غذاى شما مسلمانان ندارند.

10 _ تغذيه و احكام آن ، مورد توجه و عنايت دين اسلام

اليوم احل لكم الطيبت . .. و طعامكم حل لهم

15 _ حليت طيبات و غذا هاى اهل كتاب و جواز ازدواج با زنان پاكدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

اليوم احل لكم

علاوه بر سياق و لحن آيه، از {لام انتفاع} در {لكم}، امتنان استفاده مى شود.

19 _ اعتقاد به خدا و رسالت انبيا ، ملاك حليت غذاى اهل كتاب و حليت ازدواج با زنان آنان

احل لكم الطيبت و طعام الذين اوتوا الكتب . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب

مراد از {الذين اتوا الكتب}، يهود و نصارا هستند، ولى از آنان به {اوتوا الكتاب} تعبير شده تا به علت حكم اشاره داشته باشد. و مشخصه اهل كتاب در بين ساير كافران، اعتقاد به خدا و رسالت پيامبران است.

38 _ جواز استفاده از غذا هاى اهل كتاب مگر ذبايح

آنان

و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم

از امام صادق(ع) روايت شده كه در رد كسى كه براى حليت ذبيحه اهل كتاب به آيه فوق تمسك كرد فرمود: كان ابى يقول: انما هو الحبوب و اشباهها.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 240، ح 10; نورالثقلين، ج 1، ص 593، ح 48.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 2،3،4،5،8،10

2 _ جواز خوردن حيوان هاى صيد شده دريايى ، براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضيمر در {طعامه} به {صيد البحر} برگردانده شده است. بر اين مبنا مراد از {طعام} معناى مصدرى است.

3 _ مسافران غير محرم مجاز به صيد حيوان هاى دريايى و خوردن آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

كلمه {السيارة} به معناى جماعتى است كه در حال سير هستند كه از آنان به مسافر تعبير مى شود.

4 _ جواز استفاده از خوراكى هاى دريا براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضمير در {طعامه} به {البحر} برگردانده شده است بر اين مبنا طعام به معناى {مايؤكل} _ خوراكيها است اعم از صيد و غير صيد.

5 _ شكار حيوان هاى دريايى در صورتى جايز است كه به منظور بهره گيرى شكار شوند نه به خاطر تفريح و امثال آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بيانگر علت تجويز صيد و طعام بوده و در نتيجه حكم حليت دائر مدار آن مى باشد بنابراين شكار دريائى تنها در صورت تمتع

و بهرهورى مجاز شمرده شده است.

8 _ حرمت خوردن شكار صحرايى در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شكار نكند .

احل لكم صيد البحر و طعامه . .. و حرم عليكم صيد البر

در برداشت فوق كلمه {صيد} به معناى اسم مفعول _ حيوان شكار شده _ گرفته شده است. و اين معنا اعم از اين است كه خود محرم و يا شخص ديگرى آن حيوان را شكار كند.

10 _ صيد حيوانات صحرايى و خوردن گوشت آنها در حال احرام بى تقوايى است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {تقوا} به قرينه {حرم عليكم . ..} پرهيز از صيد در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 5،6،10

5 _ خداوند محدوده دقيق خوردنيهاى حرام را قبل از نزول آيات سوره انعام براى مردم تبيين كرده بود.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم

{قد فصل} فعل ماضى محقق و به معنى {قد بين} است و بر وقوع حتمى فعل در گذشته دلالت دارد. بنابراين بايد قبل از نزول اين آيات، آياتى در تحريم برخى خوردنيها نازل شده باشد، كه ظاهراً آيه 115 سوره نحل است.

6 _ اصل در خوردنيها حليت است.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه و قد فصل لكم ما حرم عليكم

در آيه شريفه با استناد به بيان محرمات، بقيه موارد مباح و مجاز شمرده شده است. لذا اصل در خوردنيها حليت است، مگر آنچه حرمتش بيان شود.

10 _ در صورت اضطرار خوردن از حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا

بر آن برده نشده باشد، جايز است.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 1،2،4

1 _ خوردن ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

2 _ خوردن از ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {أكل} مى تواند باشد كه از جمله {لا تأكلوا} گرفته شده است.

4 _ خوردن ميته حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

از موارد و مصاديق مسلم براى {ما لم يذكر اسم الله}، حيوانى است كه خود مرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 9

9 _ جواز استفاده از انواع ميوه ها و محصولات كشاورزى براى انسان

كلوا من ثمره إذا أثمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 _ جواز خوردن گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

{أنعام} جمع {نعم} به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق مى شود. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 2،5

2 _ حليت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنين آنها

من الضأن . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

5 _ اصل در مأكولات حليت و اثبات

حرمت آن نيازمند ارائه دليل علم آور است.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

چون خداوند در آيه شريفه دليل تحريمهاى بيجا را جويا شده است، آن هم دليلى كه {علمى} باشد، چنين بر مى آيد كه حليت نيازمند دليل نيست، آنچه محتاج دليل است تحريم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 _ استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنين آنها حلال است.

و من الإبل اثنين . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 4،6،7،15،16،18

4 _ همگان (زن و مرد و . ..) در حليت بهرهورى از خوردنيهاى حلال برابرند.

قل لا أجد . .. طاعم يطعمه

تعبير {طاعم يطعمه} ظاهراً ردى است بر تبعيض مشركان بين زن و مرد در بهره بردارى از برخى چهارپايان كه در آيات قبل به آن اشاره شد. (و محرم على أزواجنا.)

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

7 _ ممنوعيت بهره گيرى از مردار، خون و خوك، منحصر به خوردن آنهاست. *

محرما على طاعم يطعمه إلا أن يكون ميتة

15 _ اضطرار، مجوز خوردن غذاهاى حرام به مقدار رفع ناچارى

فمن اضطر غير باغ و لاعاد

{عاد} از {عدو} به معنى تجاوز است. بنابراين مراد از {لاعاد} در آيه شريفه مى تواند {لاعاد من حد

الإضطرار} باشد.

16 _ خوردن خون، گوشت مردار، خوك و حيوان تذكيه نشده بر مضطر جايز است.

إلا أن يكون ميتة أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربك غفور رحيم

18 _ كسى كه با اراده و خواست خود، خويش را به اضطرار بيندازد، حكم مضطر را ندارد و خوردنيهاى حرام بر او حلال نمى شود.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد

{باغ} از {بغى} به معناى طلب است {و غير باغ}، به قرينه جملات قبل، يعنى {غير طالب للإضطرار}. بنابراين كسى كه خود را مضطر كند، مشمول حكم آيه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 1،3

1 _ خداوند خوردن گوشت حيوانات داراى ناخن (چنگال) را بر يهود حرام كرده بود.

و على الذين هادوا حرمنا كل ذى ظفر

3 _ خوردن دنبه و پيه گاو و گوسفند بر يهود، جز آنچه بر پشت و چسبيده بر روده و استخوان بوده، حرام بوده است.

و من البقر و الغنم حرمنا عليهم شحومهما إلا ما حملت

{شحم} به معنى چربى و پيه است و {ظهر} يعنى پشت و {حوايا}، جمع {حوية}، به معنى روده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 5

5 _ اسراف و زياده روى در بهره گيرى از خوردنيها و آشاميدنيها، امرى حرام براى تمامى انسانها

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 9

9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم

القيمة

كلمه {خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 11

11 _ جواز بهرهورى مؤمنان از هر روزى طيب و پاكيزه

و رزقكم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 1

1 _ غنيمت هاى به دست آمده از دشمنان دين ، حلال و بهرهورى از آنها جايز است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 14

14- ملاك و معيار خوردنى هاى مجاز ، مطابق با طبع و ذائقه طبيعى انسان و حلال شرعى بودن است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (إنما حرّم عليكم الميتة . ..) _ درصدد بيان قلمرو خوردنيهاى مجاز و غير مجاز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 1،2،3

1- خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، حرام است .

حرّم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

2- خوردن گوشت حيوانى كه به هنگام ذبح ، نام غير خدا بر آن برده شود ، حرام است .

حرّم عليكم . .. ما أهلّ لغير الله به

برداشت فوق، بنابراين مبناست كه مراد از

{ما أهلّ . ..} بر زبان آوردن نام غير خدا _ مانند بت _، به هنگام ذبح حيوانات باشد.

3- حرمت خوردن گوشت حيوان قربانى شده براى غير خدا

حرّم عليكم . .. ما أهلّ لغير الله به

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {ما أهلّ . ..} قربانيهايى باشد كه مشركان براى بتها انجام مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپايانى حلال گوشت

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م فكلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 8،9،11

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پايانى حلال گوشت

و أُحلّت لكم الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتر است. بنابراين {أنعام}; يعنى، شتران لكن گاهى {أنعام}; گفته مى شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده مى شود. مقصود از {أنعام}در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنى است كه جمله {أحلت لكم الأنعام} به تقدير {أحلت لكم أكل لحوم الأنعام} مى باشد; يعنى، براى شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

9 - استفاده از گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، به جز در مواردى كه از سوى خدا تحريم شده ، حلال و جايز است .

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم

11 - استفاده از گوشت حيوانى كه با نام غير خدا ذبح شده باشد حرام است .

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم

كلمه {ما} در {إلاّ ما يتلى عليكم} هر چند كه عام است و شامل

همه مواردى مى شود كه در آيات {محرمات أكل} بيان شده است; لكن به قرينه جمله {و يذكروا اسم اللّه. .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعام} در دو آيه پيشين، و نيز تفريع جمله {فاجتنبوا الرجس من الأوثان...} (ذيل آيه) بر جمله {أحلت لكم الأنعام إلاّ ما يتلى عليكم}، مى توان گفت كه مراد از {ما} خصوص موردى است كه حيوانى با نام غير خدا (بت ها)، ذبح شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،3،4،9،10،11،12،13،22

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل

دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

11 - استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها در دست انسان است ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ...أو ما ملكتم مفاتحه

12 - انبارداران و كسانى كه وكيل افراد در نگه دارى خوردنى ها و مواد غذايى اند ، مى توانند بدون اذن خواستن از صاحبان آنها ، از آن خوردنى ها تناول كنند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه

برخى از مفسران بر آنند كه مقصود از {ما ملكتم مفاتحه} كسانى اند كه وكيل و قيم ديگران در آب ملك و حيواناتى مانند گاو، گوسفند و شتر مى باشند. اين افراد حق دارند بدون اذن خواستن، از خوراكى هاى موجود در انبارها و نيز از شير و ديگر فراورده هاى حيوانات تحت حفاظت خود، به مقدار مصرف شخصى خود بهره گيرند.

13 - استفاده از خوراكى هاى منازل دوستان

، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 6

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {منها} براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع_م . .. و منها تأكلون

استفاده از خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 6

6 _ توهم حرمت بهره گيرى مؤمنان از انواع خوراكى ها و نوشيدنى ها و گمان ناسازگارى آن با مراحل تقوا و ايمان ، توهم و گمانى واهى و نادرست .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه مورد بحث تكميل و توضيحى براى آيه 87 از همين سوره باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 -

4

4 _ جواز بهره گيرى از خوردنيها و نوشيدنيها تا آنجا كه به اسراف نينجامد.

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

اسراف در خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 5،8

5 _ اسراف و زياده روى در بهره گيرى از خوردنيها و آشاميدنيها، امرى حرام براى تمامى انسانها

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

8 _ زياده روى در زينت دادن خويش، و اسراف در خوردن و آشاميدن، موجب محروميت از محبت خداوند است.

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

امتحان با خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

بهترين خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 7

7- فرآورده هاى درختان خرما و انگور ، از بهترين و سالم ترين فرآورده هاى خوراكى و نوشيدنى براى انسان

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

اختصاص به ذكر يافتن فرآورده هاى

درختان خرما و انگور، از ميان مجموعه خوراكيها و نوشيدنيها، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

پاكيزگى خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 4

4 _ پاكيزگى و سازگارى خوردنى ها با طبع ، ملاكى در حليت آنها

احل لكم الطيبت

تبيين احكام خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 16

16 _ بيان احكام خوراكيها، نوشيدنيها، زينتها و تعيين حد و مرز حليت آنها، نمونه اى از تبيين احكام و آيات الهى از سوى خداوند است.

خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا و اشربوا و لاتسرفوا . .. كذلك نفصل الأيت

تحريم خوردنيهاى مباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1

1 _ برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

تشريع احكام خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 5

5 _ خداوند محدوده دقيق خوردنيهاى حرام را قبل از نزول آيات سوره انعام براى مردم تبيين كرده بود.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم

{قد فصل} فعل ماضى محقق و به معنى {قد بين} است و بر وقوع حتمى فعل در گذشته دلالت دارد. بنابراين بايد قبل از نزول اين آيات، آياتى در تحريم برخى خوردنيها نازل شده باشد، كه ظاهراً آيه 115 سوره نحل است.

تكرار نزول آيات خوردنيهاى حرام

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 10

10 - نزول آيات متعدد درباره خوردنى هاى حرام و بيان مكرر آنها براى مردم از سوى خداوند

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم

برخى از مفسران برآنند كه {يتلى} براى زمان استقبال است; يعنى، {گوشت چهارپايانى مانند شتر، گاو و گوسفند براى شما حلال است مگر آنچه را كه در آينده براى شما بيان خواهد شد}. بنابراين كلمه {يتلى} اشاره دارد به آيه 3 سوره {مائده} است كه: {حرّمت عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير و...} كه بعد از آيه مورد بحث، نازل شده است. برخى ديگر از مفسران نيز برآنند كه كلمه {يتلى} مضارع استمرارى است و اشاره به آياتى دارد كه پيش از آن در مكه (آيه 145 سوره انعام و آيه 115 سوره نحل) و در مدينه پس از گذشت شش ماه از هجرت (آيه 173 سوره بقره) نازل شده است. برداشت ياد شده، بر پايه ديدگاه دوم است.

حليت خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 6

6 _ حليت، قانون اولى و اصل كلى در بهره گيرى از زينتها، خوراكيها و نوشيدنيهاست.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده

استفهام انكارى در {من حرم . ..} دلالت مى كند بر اين كه اگر دليلى براى حرمت اشياى ذكر شده يافت نشد، بايد آنها را حلال دانست و منتظر دليل خاص نبود، و اين معناى اصل كلى و قانون اولى است.

خوردنى سلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 6

6 -

خداوند ، بر بنى اسرائيل زمان موسى ( ع ) ، خوردنى هاى { منّ } ( ترنجبين ) و { سلوى } ( بلدرچين ) نازل كرد .

و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

{منّ} قطراتى است كه از آسمان بر درخت ها و سنگ ها مى نشيند و به صورت عسل در مى آيد. طعم آن شيرين است و مانند شيره درخت خشك مى شود (قاموس). برخى از مفسران آن را ترنجبين معنا كرده اند. {سلوى}، پرنده اى است شبيه كبوتر با پا و گردنى درازتر كه حركتى سريع دارد و رنگ آن شبيه رنگ بلدرچين است (مصباح). برخى آن را همان بلدرچين مى دانند.

خوردنى من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 6

6 - خداوند ، بر بنى اسرائيل زمان موسى ( ع ) ، خوردنى هاى { منّ } ( ترنجبين ) و { سلوى } ( بلدرچين ) نازل كرد .

و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

{منّ} قطراتى است كه از آسمان بر درخت ها و سنگ ها مى نشيند و به صورت عسل در مى آيد. طعم آن شيرين است و مانند شيره درخت خشك مى شود (قاموس). برخى از مفسران آن را ترنجبين معنا كرده اند. {سلوى}، پرنده اى است شبيه كبوتر با پا و گردنى درازتر كه حركتى سريع دارد و رنگ آن شبيه رنگ بلدرچين است (مصباح). برخى آن را همان بلدرچين مى دانند.

خوردنيهاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 6،7،9

6 _ حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و

ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

7 _ حرمت خوردن برخى از اجزاى چهارپايان حلال گوشت

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

بنابر اينكه استثناى در {الا مايتلى} نسبت به اجزاى مستثنى منه باشد نه از افراد آن.

9 _ خوردن گوشت و ساير بهره بردارى ها از حيوانى كه در حال احرام شكار شود ، حرام است .

غير محلى الصيد

بنابر اينكه {صيد} به معناى اسم مفعول باشد ; يعنى حيوان شكار شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 8

8 _ حرمت خوردن شكار صحرايى در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شكار نكند .

احل لكم صيد البحر و طعامه . .. و حرم عليكم صيد البر

در برداشت فوق كلمه {صيد} به معناى اسم مفعول _ حيوان شكار شده _ گرفته شده است. و اين معنا اعم از اين است كه خود محرم و يا شخص ديگرى آن حيوان را شكار كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 5

5 _ خداوند محدوده دقيق خوردنيهاى حرام را قبل از نزول آيات سوره انعام براى مردم تبيين كرده بود.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم

{قد فصل} فعل ماضى محقق و به معنى {قد بين} است و بر وقوع حتمى فعل در گذشته دلالت دارد. بنابراين بايد قبل از نزول اين آيات، آياتى در تحريم برخى خوردنيها نازل شده باشد، كه ظاهراً آيه 115 سوره نحل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

121 - 4

4 _ خوردن ميته حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

از موارد و مصاديق مسلم براى {ما لم يذكر اسم الله}، حيوانى است كه خود مرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 6

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 1،2،3

1- خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، حرام است .

حرّم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

2- خوردن گوشت حيوانى كه به هنگام ذبح ، نام غير خدا بر آن برده شود ، حرام است .

حرّم عليكم . .. ما أهلّ لغير الله به

برداشت فوق، بنابراين مبناست كه مراد از {ما أهلّ . ..} بر زبان آوردن نام غير خدا _ مانند بت _، به هنگام ذبح حيوانات باشد.

3- حرمت خوردن گوشت حيوان قربانى شده براى غير خدا

حرّم عليكم . .. ما أهلّ لغير الله به

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {ما أهلّ . ..} قربانيهايى باشد كه مشركان براى بتها انجام مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 6

6- يكسانى محرمات اصلى خوردنى ها ، در همه شريعت هاى آسمانى

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

چنان كه از ارتباط اين

آيه با آيه قبل استفاده مى شود، آيه شريفه در مقام پاسخ به سؤالى مقدر است كه چرا يهوديان به تكاليف فزون تر مكلف شده اند; ولى در مقام بيان نگفته است كه هر شريعتى تكليف خاص به خود را دارد; بلكه يكسانى تكاليف را پذيرفته و بر اساس آن، عملكرد ظالمانه خود يهود را دليل حرام شدن برخى از حلالها شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 11

11 - استفاده از گوشت حيوانى كه با نام غير خدا ذبح شده باشد حرام است .

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم

كلمه {ما} در {إلاّ ما يتلى عليكم} هر چند كه عام است و شامل همه مواردى مى شود كه در آيات {محرمات أكل} بيان شده است; لكن به قرينه جمله {و يذكروا اسم اللّه. .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعام} در دو آيه پيشين، و نيز تفريع جمله {فاجتنبوا الرجس من الأوثان...} (ذيل آيه) بر جمله {أحلت لكم الأنعام إلاّ ما يتلى عليكم}، مى توان گفت كه مراد از {ما} خصوص موردى است كه حيوانى با نام غير خدا (بت ها)، ذبح شده باشد.

خوردنيهاى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 1

1 _ پرسش مكرر مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره خوردنيهايى كه بر آنان حلال است .

يسئلونك ماذا احل لهم قل احل لكم الطيبت

فرازهاى بعدى آيه همانند {فكلوا}، نشان مى دهد كه سؤال درباره خوردنيهاى حلال بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 96 - 5

5 _ شكار حيوان هاى دريايى در صورتى جايز است كه به منظور بهره گيرى شكار شوند نه به خاطر تفريح و امثال آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بيانگر علت تجويز صيد و طعام بوده و در نتيجه حكم حليت دائر مدار آن مى باشد بنابراين شكار دريائى تنها در صورت تمتع و بهرهورى مجاز شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 2

2 _ خوردن ذبيحه اى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده شده، مجاز است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بأيته مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 _ جواز خوردن گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

{أنعام} جمع {نعم} به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق مى شود. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 _ حليت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنين آنها

من الضأن . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 _ استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنين آنها حلال است.

و من الإبل اثنين . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 5

5- اصل و قاعده اوليه در تمام خوراكى ها ، حلال بودن آنهاست .

فكلوا . .. حل_لاً طيبًا ... إنما حرّم عليكم الميتة ... و ما أهلّ لغير الله به

اطلاق {كلوا} و حصر مستفاد از {إنما حرم} مفيد مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپايانى حلال گوشت

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م فكلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پايانى حلال گوشت

و أُحلّت لكم الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتر است. بنابراين {أنعام}; يعنى، شتران لكن گاهى {أنعام}; گفته مى شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده مى شود. مقصود از {أنعام}در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنى است كه جمله {أحلت لكم الأنعام} به تقدير {أحلت لكم أكل لحوم الأنعام} مى باشد; يعنى، براى شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 6

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {منها} براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 -

1

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع_م . .. و منها تأكلون

خوردنيهاى خبيث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 5

5 - استفاده از خوراكى هاى خبيث ( ناپاك و ناملايم با طبع ) حرام است .

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خوردنيهاى سالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 7

7- فرآورده هاى درختان خرما و انگور ، از بهترين و سالم ترين فرآورده هاى خوراكى و نوشيدنى براى انسان

نسقيكم ممّا . .. و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

اختصاص به ذكر يافتن فرآورده هاى درختان خرما و انگور، از ميان مجموعه خوراكيها و نوشيدنيها، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

خوردنيهاى طيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 3

3 - پاكيزه و موافق طبع بودن و حليت ، دو شرط اساسى در توصيه خداوند به خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمين

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

در برداشت فوق {حلالا} و {طيباً} حال براى {ما} گرفته شده است. كلمه {طيب} - چنانچه از موارد استعمال به دست مى آيد - معادل كلمه {خوب} در فارسى است و لذا در هر جمله اى، مناسب حكمى كه در آن جمله مطرح است، تفسير مى شود.

خوردنيهاى مباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 4

4- استفاده از مظاهر طبيعت ، براى خوراك ، پوشاك و زيورآلات مباح است .

لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 9

9 - استفاده از مظاهر طبيعت ، براى خوراك ، پوشاك و زيور آلات ، مجاز و روا است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و تستخرجون حلية تلبسونها

درخواست خوردنى گياهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 5،6

5 - بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواستند تا براى رسيدن به خوراكى هاى گياهى به درگاه خدا دعا كند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

6 - قوم موسى ، خواهان خوراكى هاى گياهى و روييده شده از زمين بودند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و . .. بصلها

عبارت {مما تنبت الأرض} (آنچه از زمين

بروياندش) دلالت بر اين دارد كه: قوم موسى، خوراكيهايى را طلب مى كردند كه گياهى بوده و محصول زمين باشد. اضافه شدن كلمات {بقل} و {بصل} به ضمير {ها} - كه به {الأرض} بر مى گردد - (سبزيجات زمين و ... پياز زمين)، بيانگر تأكيد آنان بر زمينى بودن خوراكيهاى درخواستى است.

شرايط استفاده از خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 3

3 - پاكيزه و موافق طبع بودن و حليت ، دو شرط اساسى در توصيه خداوند به خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمين

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

در برداشت فوق {حلالا} و {طيباً} حال براى {ما} گرفته شده است. كلمه {طيب} - چنانچه از موارد استعمال به دست مى آيد - معادل كلمه {خوب} در فارسى است و لذا در هر جمله اى، مناسب حكمى كه در آن جمله مطرح است، تفسير مى شود.

شرايط حليت خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 14

14- ملاك و معيار خوردنى هاى مجاز ، مطابق با طبع و ذائقه طبيعى انسان و حلال شرعى بودن است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (إنما حرّم عليكم الميتة . ..) _ درصدد بيان قلمرو خوردنيهاى مجاز و غير مجاز است.

علاقه به خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى

موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

نعمت خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 4

4 - خوردنى ها ، رزق و عطيه الهى است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

نقش خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 15

15 - وجود زمينه هاى خطرناك براى طغيان گرى ، در خوردنى ها

كلوا . .. و لاتطغوا فيه

ضمير در {فيه} ممكن است به مصدر برگرفته شده از فعل {كلوا} (يعنى {أكل}) بازگردد و ممكن است {ما} در {ما رزقناكم} به اعتبار ارتباط با فعل {كلوا} مرجع ضمير باشد. در هر صورت مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

خورشيد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خورشيد

{خورشيد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 14

14 _ طلوع دائمى خورشيد از مشرق ، جلوه اى از قدرت الهى و نشانه ربوبيّت او

حاجّ ابرهيم فى ربّه . .. فان اللّه يأتى بالشمس من المشرق

آثار مطالعه در خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 3

3

- مطالعه در ويژگى هاى خورشيد و فوايد آن براى انسان ، زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و جعلنا سراجًا وهّاجًا

آثار نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 3

3 - نور ماه ، تابع نور خورشيد است . *

و القمر إذا تليها

جانشين بودن ماه براى خورشيد و نه عكس آن، بيانگر فرع بودن نور ماه است.

استفاده از خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 2،6

2- رام و مسخر بودن خورشيد ، ماه ، شب و روز از نعمت هاى الهى و در جهت بهره بردارى انسان است .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر

6- بهره بردن آدمى از شب ، روز ، ماه و خورشيد متفاوت با بهره بردن او از ستارگان است .

سخ_ّر لكم . .. الشمس ... و النجوم مسخّرت بأمره

با توجه به اينكه خداوند در رابطه با تسخير شب، روز، ماه و خورشيد لفظ {سخّر لكم} را به كار برد، ولى براى تسخير ستارگان لفظ {مسخّرات بأمره} را بدون لفظ {لكم} آورد، مطلب فوق به دست مى آيد.

انقياد خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 5،15

5_ خورشيد و ماه مقهور خدا و رام فرمان اويند .

سخر الشمس و القمر

{تسخير} (مصدر سخّر) به معناى رام كردن و غلبه يافتن است.

15_ نظام هستى ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشيد و ماه به

فرمان خدا و حركت آنها ) دليل و آيتى بر ربوبيت خداوند

الله الذى رفع السموت . .. لعلكم بلقاء ربكم توقنون

چون خداوند در ابتداى آيه با جمله {الله الذى . ..} توصيف و معرفى شد، ظاهر آن بود كه در جمله {لعلكم ...} نيز {لعلكم بلقاء الله} آورده شود. اين تعويض ; يعنى، آوردن {ربكم} به جاى {الله} مى رساند كه مقصود اصلى از توصيف {الله} به ويژگيهاى ياد شده، اثبات ربوبيّت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب

{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 6

6 - خورشيد و ماه ، مقهور و مسخر ( تحت فرمان ) خداوندند .

و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 3

3 - خورشيد و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او

و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 6

6 - خورشيد و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او هستند .

و سخّر الشمس و القمر

اهميت خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 4

4 - خلقت خورشيد شگرف تر و شايان توجه تر از آفرينش ماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم نام خورشيد بر قمر، اشاره به اهميت بيشتر آن در منظومه شمسى و شناخت اجرام آسمانى باشد.

اهميت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 3

3 - ماه تابان و خورشيد فروزنده ، جلوه قدرت و عظمت خداوند

مالكم لاترجون للّه وقارًا . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

اهميت ذكر طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به نقش مهم نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در زندگى آنان

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، با پرسش انكارآميز خويش (فبأىّ ءالآء. ..) جن و بشر را به تأمل درباره اهميت دو مشرق دو مغرب (ميل اعظم شمالى در آغاز تابستان و ميل اعظم جنوبى در آغاز زمستان) فرا خوانده است.

اهميت ذكر غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به نقش مهم نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در زندگى آنان

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، با پرسش انكارآميز خويش (فبأىّ ءالآء. ..) جن و بشر را به تأمل درباره اهميت دو مشرق دو مغرب (ميل اعظم شمالى در

آغاز تابستان و ميل اعظم جنوبى در آغاز زمستان) فرا خوانده است.

اهميت طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 8

8 - اهميت و نقش حياتى طلوع و غروب خورشيد در زندگى بشر

ربّ المش_رق

از اختصاص به ذكر يافتن ربوبيت خدا نسبت به مشرق هاى خورشيد _ با آن كه خورشيد جزئى از آسمان ها است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 8

8 - اهميت و نقش حياتى طلوع و غروب خورشيد در زندگى بشر

ربّ المش_رق

از اختصاص به ذكر يافتن ربوبيت خدا نسبت به مشرق هاى خورشيد _ با آن كه خورشيد جزئى از آسمان ها است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

بى منطقى خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشيد و ماه و ديگر آيات الهى ، امرى ناروا و به دور از انديشه و معرفت

و من ءاي_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به اين كه قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آيات و معرفت هستى فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشيد نهى كرده است، اين نكته به دست مى آيد كه قرآن، پرستش خورشيد و ماه را نتيجه انديشه نكردن در هستى يا عدم شناخت صحيح آن مى داند.

پايان گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 -

2

2 - حركت خورشيد ، روزى به پايان رسيده و در موعد مقرر و زمان مشخص ، عمرش به سر خواهد رسيد .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه {مستقر} اسم زمان و {لام} در آن، براى تعليل و متضمن معناى {انتهاء} باشد; يعنى، خورشيد به علت رسيدن به انتهاى حركت خود، روان مى شود.

تأثيرپذيرى خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 3

3 - امكان تأثير عوامل ديگر بر خورشيد

إذا الشمس كوّرت

فعل {كوّرت} مجهول است و بر تأثيرپذيرى خورشيد دلالت دارد.

تابش خورشيد به غار اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 1،3،6،8

1- غار اصحاب كهف ، به گونه اى بود كه خورشيد ، صبح گاهان به سمت راست آن و عصر ، به جانب چپ آن مى تابيد .

و ترى الشمس إذا طلعت تزور عن كهفهم ذات اليمين و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال

{تزاوُر} به معناى منحرف شدن و مايل گشتن است (لسان العرب). بنابراين، مفاد عبارت {إذا طلعت تزاور عن كهفهم ...} اين است كه خورشيد، به هنگام طلوع، به جانب راست غار متمايل مى گشت. {قرض} به معناى بريدن و قطع كردن است، از اين رو، جمله {و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال} يعنى، خورشيد، به هنگام غروب، در جانب چپ از آنان درمى گذشت.

3- اندكى از اشعه آفتاب در آستانه غروب ، به داخل غار اصحاب كهف تابيده مى شد . *

إذا طلعت تزور عن كهفهم . .. و إذا غربت تقرضهم ذات

الشمال

در بيان نحوه تابش آفتاب بر اصحاب كهف به هنگام طلوع و غروب، دو تعبير مختلف به كار گرفته شده است: در مورد طلوع، غار، محل تابش قرار گرفته، ولى در مورد غروب، خود اصحاب كهف. (تقرضهم).

6- بدن اصحاب كهف ، در غار ، از تابش مستقيم نور آفتاب ، در امان بود .

تزور عن كهفهم ذات اليمين . .. تقرضهم ذات الشمال و هم فى فجوة منه

{فجوة} به مكان و فضاى وسيعى كه در بين دو چيز قرار گرفته باشد، گفته مى شود. قرار داشتن محل استراحت اصحاب كهف در {فجوة} و فضاى وسيع غار و ذكر آن پس از بيان نحوه تابش آفتاب، چنين مى نمايد كه به مصون بودن بدن هاى آنان از تابش نور مستقيم، اشاره داشته باشد.

8- موقعيّت جغرافيايى ويژه غار و استراحت گاهِ اصحاب كهف و نحوه تابش خورشيد به آن ، از آيات الهى است .

ذلك من ءاي_ت اللّه

مشاراليه {ذلك} مطالب مطرح شده در آيه، درباره وضعيّت جغرافيايى غار و نحوه قرار گرفتن اصحاب كهف در آن و ديگر خصوصيّات است.

تاريخ خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشيد برماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم ذكر {شمس} بر {قمر} ناظر به مطلب بالا باشد.

تاريخ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

تداوم

حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 2

2- خورشيد و ماه داراى حركتى با روال مشخص و وضعيتى هميشگى

و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين

{دائبين} تثنيه {دائب} و از ريشه {دأب} و به معناى عادت و روال هميشگى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 7

7 - حركت منظم و بى وقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع {يجرى}، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

تداوم گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حركت منظم و بىوقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع {يجرى}، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

تدبير گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 1

1 - تجلى ربوبيت الهى ، در تدبير و طرح ريزى نظام گردش خورشيد

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تسخير خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 11

11_ آفرينش آسمان هاى متعدد و رفيع ، تسخير خورشيد و ماه ، از نشانه هاى توان و اقتدار خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يفصّل الأيت

جمله هاى {الله الذى رفع السموت . ..} حاكى است كه متعلق {آيات} اقتدار خداوند ، سلطه او بر هستى و تدبير آفرينش است ; يعنى: {يفصل الأيات الدالة

على قدرته و ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 1،4،5

1- خداوند ، رام سازنده خورشيد و ماه براى بهره بردارى انسان

و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين

4- رام كردن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، دليل توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

5- رام بودن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} در آيه بعد مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 1،2،7

1- خداوند شب ، روز ، خورشيد و ماه را براى آدميان رام و مسخر ساخته است .

هو الذى . .. و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر

2- رام و مسخر بودن خورشيد ، ماه ، شب و روز از نعمت هاى الهى و در جهت بهره بردارى انسان است .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر

7- رام و مسخر بودن شب ، روز ، خورشيد ، ماه و ستارگان نشانه هايى از خدا و نمونه هايى از قدرت اوست .

و سخ_ّر لكم الّيل و

النهار و الشمس و القمر . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،4،5

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

4 - خورشيد و ماه ، از سوى خداوند ، رام و مسخَّر شده اند .

من . .. و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

5 - انكار آيات خدا و ايمان به باطل ، از سوى مشركان ، به رغم باور آنان بر خالقيت خدا و تسخير خورشيد و ماه از سوى او ، امرى شگفت آور است .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت ... و الذين ءا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 9،20

9 - مسخّر و رام بودن ماه و خورشيد ، از آيه هاى خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشيد و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهى خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون مى كند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبير

{أنّ اللّه بما. ..} عطف بر {أنّ اللّه يولج...} است. بنابراين، ارتباط {أنّ اللّه...} با فراز قبلى هم روشن مى شود و آن اين است كه هر كس

چنان ساخت و سازى را ببيند، خواهد فهميد كه خداوند، به كردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

تشبيه خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تشبيه غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 3

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى {عين} چشمه است و به قرينه {وجدها} (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

تعبير رؤياى سجده خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 9

9_ خضوع و سجود ستارگان ، ماه و خورشيد براى انسان در رؤيا ، نشان برگزيده

شدن و دستيابى او به علم و دانش است .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

تعقل در خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4،5،6

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

5 - انديشه در چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تغيير عناصر خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 4

4 - ساختمان داخلى خورشيد ، تشكيل يافته از عناصرى قابل تغيير

إذا الشمس كوّرت

تنوع نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 3

3 _ خورشيد ، داراى نور هاى گوناگون

هو الذى جعل الشمس ضياء

{ضياء} مى تواند جمع {ضوء} باشد. برداشت فوق بر همين پايه است.

جذب ماه توسط خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 9 - 1

1 - در آستانه برپايى قيامت ، كره ماه

بهوسيله خورشيد جذب و بلعيده خواهد شد .

و جمع الشمس و القمر

حاكم خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 10

10_ تدبير امور عالم تنها درخور برافرازنده آسمانها ، سلطه دار عرش ، و اختياردار خورشيد و ماه است .

الله الذى رفع السموت . .. يدبر الأمر

در تركيب {الله الذى . ..} دو وجه گفته شده است:$1_ {الله} مبتدا و {الذى} صفت آن است و جمله {يدبر الأمر} خبر براى {الله}. 2_ {الله} مبتدا و {الذى} خبر آن است. برداشت فوق از هر دو وجه استفاده مى شود، اگرچه بنابر وجه دوم دلالت آيه بر برداشت فوق صريح تر و روشن تر است.

حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 6،15

6_ آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه تا سرآمدى معيّن در حركتند .

كل يجرى لأجل مسمًّى

مضاف اليه محذوف از كلمه {كل} ضميرى است كه به {السموت}، {عرش}، {شمس} و {قمر} باز مى گردد. {مسمّى} يعنى مشخص و معين. {اجل} در لغت به معناى مدت و نيز به معناى پايان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومين معناست. گفتنى است كه بر اين مبنا {لام} در {لأجل} به معناى {إلى} خواهد بود.

15_ نظام هستى ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشيد و ماه به فرمان خدا و حركت آنها ) دليل و آيتى بر ربوبيت خداوند

الله الذى رفع السموت . .. لعلكم بلقاء ربكم توقنون

چون خداوند در ابتداى آيه با جمله {الله الذى . ..} توصيف و معرفى شد، ظاهر آن بود

كه در جمله {لعلكم ...} نيز {لعلكم بلقاء الله} آورده شود. اين تعويض ; يعنى، آوردن {ربكم} به جاى {الله} مى رساند كه مقصود اصلى از توصيف {الله} به ويژگيهاى ياد شده، اثبات ربوبيّت اوست.

خالق خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفريدگار شب و روز و خورشيد و ماه

و من ءاي_ته . .. الذى خلقهنّ

خاموشى خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 1

1 - خورشيد در آستانه آخرت ، با چرخاندنى شديد در هم پيچانده شده و خاموش خواهد شد .

إذا الشمس كوّرت

{كَوْر} و {تكوير} به معناى پيچاندن است، جز اين كه {تكوير} بر مبالغه نيز دلالت دارد. مراد آيه شريفه اين است كه خورشيد، به شدت بهم پيچانده خواهد شد. برخى {تكوير شمس} را به معناى نابود ساختن خورشيد و گروهى ديگر به معناى از بين بردن نور آن دانسته اند. (لسان العرب)

خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 10

10 _ خورشيد و ماه و ستارگان ، آفريده هاى خداوند و مقهور امر و اراده او

خلق السموت . .. و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بأمره

كلمه {الشمس} و ما بعد آن، عطف به {السموت} است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 7

7 _ آفرينش خورشيد و ماه و متفاوت قرار داده شدن آن دو در درخشندگى ، جلوه هاى حكمت خدا و بر پايه حق و هدفى مشخص

هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً . .. ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق

{حق} در مقابل {باطل} (بيهوده) است ; يعنى، خداوند ماه و خورشيد را بيهوده و بى هدف نيافريده، بلكه آفرينش آنها بر پايه حق و هدف خاصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 5،9،10

5 _ خداوند در آسمان ها خورشيد آفريد .

و جعل فيها سراجًا

{سراج} به معناى چراغ است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ به قرينه آمدن {القمر} (ماه) _ خورشيد است; چنان كه در آيه 16 سوره نوح به خورشيد سراج گفته شده است (و جعل الشمس سراجًا).

9 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، جلوه اى از بركات و خيرات خداوند .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

10 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

برداشت فوق، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله

آياتى قرار دارد كه در مقام محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6،8،10

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

8 - آفرينش جهان ( انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ) ، جلوه اى از ربوبيت خدا است .

اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلكم ال

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 18،20

18 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ) جلوه ربوبيت خدا است .

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه ربّكم

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

خورشيد از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - يس - 36 - 38 - 4

4 - خورشيد ، به هنگام روان شدن به سوى قرارگاه ويژه اش ، از آيات و نشانه هاى بزرگ قدرت خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده از آن جا است كه {والشمس} عطف بر {الليل} است و همان گونه كه شب از آيات الهى شناسانده شده (و آية لهم الليل) خورشيد نيز چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 1

1 - { شب و روز } و { خورشيد و ماه } ، از آيات و نشانه هاى خداوند است .

و من ءاي_ته الّيل و النهار والشمس والقمر

خورشيد پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

خورشيد پرستى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرايش هاى خورشيدپرستى و ماه پرستى ، در ميان مردم عصر پيامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به اين نكته است كه نهى در موردى معنا دارد كه زمينه ارتكاب منهى عنه وجود داشته باشد.

خورشيد در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 6

6 - { عن أبى مريم انّ النبى ( ص ) قال : فى قوله { إذا الشمس كوّرت } قال :

كوّرت فى جهنّم ;

از ابى مريم روايت شده كه پيامبر(ص) درباره سخن خداوند {إذا الشمس كوّرت} فرمود: خورشيد در جهنم در هم پيچيده خواهد شد}.

خورشيد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 1،5

1 - خورشيد در آستانه آخرت ، با چرخاندنى شديد در هم پيچانده شده و خاموش خواهد شد .

إذا الشمس كوّرت

{كَوْر} و {تكوير} به معناى پيچاندن است، جز اين كه {تكوير} بر مبالغه نيز دلالت دارد. مراد آيه شريفه اين است كه خورشيد، به شدت بهم پيچانده خواهد شد. برخى {تكوير شمس} را به معناى نابود ساختن خورشيد و گروهى ديگر به معناى از بين بردن نور آن دانسته اند. (لسان العرب)

5 - { عن النبى ( ص ) قال : الشمس و القمر مكوّران يوم القيامة ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: خورشيد در روز قيامت به هم پيچانده شده و ماه نيز چنين خواهد شد}.

درهم پيچيدگى خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 1،5،6

1 - خورشيد در آستانه آخرت ، با چرخاندنى شديد در هم پيچانده شده و خاموش خواهد شد .

إذا الشمس كوّرت

{كَوْر} و {تكوير} به معناى پيچاندن است، جز اين كه {تكوير} بر مبالغه نيز دلالت دارد. مراد آيه شريفه اين است كه خورشيد، به شدت بهم پيچانده خواهد شد. برخى {تكوير شمس} را به معناى نابود ساختن خورشيد و گروهى ديگر به معناى از بين بردن نور آن دانسته اند. (لسان العرب)

5 - { عن النبى ( ص ) قال : الشمس و القمر مكوّران

يوم القيامة ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: خورشيد در روز قيامت به هم پيچانده شده و ماه نيز چنين خواهد شد}.

6 - { عن أبى مريم انّ النبى ( ص ) قال : فى قوله { إذا الشمس كوّرت } قال : كوّرت فى جهنّم ;

از ابى مريم روايت شده كه پيامبر(ص) درباره سخن خداوند {إذا الشمس كوّرت} فرمود: خورشيد در جهنم در هم پيچيده خواهد شد}.

ذوالقرنين و خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 4

4- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { ثمّ أتبع سبباً } ذوالقرنين من الشمس سبباً ;

از اميرالمؤمن ين(ع) [در توضيح اين سخن خدا]: {ثمّ أتبع سبباً} روايت شده: ذوالقرنين، از خورشيد، به عنوان يك سبب بهره گرفت}.

ردّ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

ردّ ربوبيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 6

6 _ افول پذيرى و پنهان گشتن خورشيد، گواه بر دخيل نبودن آن در {ربوبيت} هستى است.

قال هذا ربى هذا أكبر فلما أفلت

روشنايى خورشيد از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 3

3- محو شدن نور ماه در شب و روشنگرى خورشيد ، دو نشانه از نشانه هاى خداست .

فمحونا ءاية الّيل

و جعلنا ءاية النهار مبصرة

اين برداشت بنابراين است كه منظور از {آية الليل} ماه و {آية النهار} خورشيد باشد.

زوال پذيرى خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 2

2 - خورشيد ، جاودان نيست .

إذا الشمس كوّرت

زوال خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 1

1 - خورشيد در آستانه آخرت ، با چرخاندنى شديد در هم پيچانده شده و خاموش خواهد شد .

إذا الشمس كوّرت

{كَوْر} و {تكوير} به معناى پيچاندن است، جز اين كه {تكوير} بر مبالغه نيز دلالت دارد. مراد آيه شريفه اين است كه خورشيد، به شدت بهم پيچانده خواهد شد. برخى {تكوير شمس} را به معناى نابود ساختن خورشيد و گروهى ديگر به معناى از بين بردن نور آن دانسته اند. (لسان العرب)

سجده بر خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 2

2 - سجده در برابر خورشيد ، شيوه پرستش مردم سبا

يسجدون للشمس

سجده خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب

{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.

سجده خورشيد بر يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 4 - 1،2،4

1_ يوسف ( ع ) در رؤيايى ديد كه يازده ستاره به همراه ماه و خورشيد بر او سجده مى كنند .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا والشمس والقمر رأيتهم لى س_جدين

2_ يوسف ( ع ) در رؤياى خويش دريافت كه سجده ماه ، خورشيد و ستارگان بر او ، سجده اى از سر شعور و آگاهى است .

رأيتهم لى س_جدين

ضمير {هم} و نيز جمعهاى مذكر سالم نظير ساجدين، مخصوص دارندگان عقل و شعور است. به كارگيرى آن ضمير و آن گونه جمع در بيان سجده ستارگان، ماه و خورشيد مى رساند كه يوسف(ع) چنان مى ديد كه آنها از سر عقل و شعور بر او سجده مى كنند و در مقابل او خاضعند.

4_ ستارگان ، ماه و خورشيد در رؤياى يوسف ، همگى يك جا و دسته جمعى بر او سجده كردند . *

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. رأيتهم لى س_جدين

برداشت فوق ، احتمالى است كه مى توان آن را از تكرار فعل {رأيت} به دست آورد.

سجده خورشيد در رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 4

4_ ستارگان ، ماه و خورشيد در رؤياى يوسف ، همگى يك جا و دسته جمعى بر او سجده كردند . *

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. رأيتهم لى س_جدين

برداشت فوق ، احتمالى است كه مى توان آن را از تكرار فعل {رأيت} به دست آورد.

سوگند به خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند

به خورشيد

و الشّمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله {قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

سوگند به غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 4 - 2

2 - سوگند خداوند ، به هنگامى كه شب ، خورشيد را مى پوشاند .

و الّيل إذا يغشيها

در برداشت ياد شده، مرجع ضمير مفعولى در {يغشاها}، {الشمس} دانسته شده است.

سوگند به نور خورشيد

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند ، به نور گسترده خورشيد به هنگام چاشت

و ضحيها

{ضحى} در معانى گسترش نور خورشيد و {پهناور شدن روز} (مفردات راغب) و اندكى پس از بالا آمدن روز (قاموس) به كار مى رود. اضافه شدن {ضحى} به ضميرى كه به خورشيد برمى گردد، بيانگر آن است كه مراد از آن، گسترش نور خورشيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله

{قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشيد در آن زمان

و الضحى

{ضحى} در معانى گسترش نور خورشيد و {پهناور شدن روز} (مفردات راغب) و {اندكى پس از بالا آمدن روز} (قاموس) به كار مى رود.

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانى خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الضحى

شعور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 2

2_ يوسف ( ع ) در رؤياى خويش دريافت كه سجده ماه ، خورشيد و ستارگان بر او ، سجده اى از سر شعور و آگاهى است .

رأيتهم لى س_جدين

ضمير {هم} و نيز جمعهاى مذكر سالم نظير ساجدين، مخصوص دارندگان عقل و شعور است. به كارگيرى آن ضمير و آن گونه جمع در بيان سجده ستارگان، ماه و خورشيد مى رساند كه يوسف(ع) چنان مى ديد كه آنها از سر عقل و شعور بر او سجده مى كنند و در مقابل او خاضعند.

شگفتى خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 3

3 - خورشيد و نور گسترده آن هنگام چاشت ، آفريده هايى با عظمت و شگفت

و ضحيها

شگفتى نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 3

3 - خورشيد و نور گسترده آن هنگام چاشت ، آفريده هايى با عظمت و شگفت

و ضحيها

طلوع خورشيد

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 6

6 - نظامِ طلوع و غروب خورشيد ، نيازمند تدبير و نشانگر وجود پروردگار يگانه

قال ربّ المشرق و المغرب

{مشرق} و {مغرب} مى تواند مصدر ميمى و به معناى شروق (طلوع) و غروب باشد. بنابراين {ربّ المشرق و المغرب}; يعنى، پروردگار طلوع و غروب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 60 - 1

1 - نزديك شدن سپاه فرعون به بنى اسرائيل ، به هنگام طلوع آفتاب

فأتبعوهم مشرقين

واژه {مشرقين} از مصدر {اشراق} (داخل شدن در وقت طلوع خورشيد) مشتق شده است و حال از ضمير فاعل {أتبعوهم} مى باشد; يعنى، {فلحقوا بهم حالكونهم داخلين فى وقت طلوع الشمس}. گفتنى است كه {إتباع} (مصدر {أتبعوا}) در اين جا به معناى ملحق شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 5،9

5 - خورشيد ، داراى مشرق ها و مغرب ها

بربّ المش_رق و المغ_رب

بسيار از مفسران، برآنند كه مقصود از {مشارق} و {مغارب}، مشرق ها و مغرب هاى متعدد خورشيد است كه در هر روز از سال، از نقطه اى غير از نقطه روز قبل و بعد، طلوع و غروب مى كند.

9 - { عن الأَصْبَغ بن نُباتة قال : خطبنا أميرُالمؤمنين ( ع ) . . . فقام إليه ابن الكوّاء فقال : يا أميرالمؤمنين . . . يقول : { رب المشارق و المغارب } . . . قال ( ع ) . . . أمّا قوله { ربّ المشارق و المغارب } فإنّ

لها ثلاث مائة و ستّين بُرجاً تطلُع كلّ يوم من برج و تغيب فى آخر فلاتعود إليه إلاّ من قابل فى ذلك اليوم . . . ;

اصبغ بن نباته مى گويد: على(ع) براى ما خطبه مى خواند . .. ابن كوّاء برخاست و گفت: اى اميرمؤمنان! ...[خداوند ]مى فرمايد: (ربّ المشارق و المغارب)... حضرت فرمود: ... اما سخن خداوند (ربّ المشارق و المغارب) [جمع بودن {مشارق} و {مغارب}] به اين دليل است كه براى [خورشيد ]360 برج است، كه هر روز از برجى طلوع نموده و در برجى ديگر غايب مى شود و تا سال آينده مثل همين روز، ديگر به آن برج برنمى گردد...}.

طلوع خورشيد از مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 12

12 _ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه _ عليهما السلام _ فى قوله: {يوم يأتى بعض آيات ربك لا ينفع نفسا إيمانها} قال: طلوع الشمس من المغرب و خروج الدابة و الدجال . .. .

از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است: مراد از {بعض آيات ربك} در آيه، طلوع خورشيد از مغرب و خروج دابه و دجال است . .. .

عظمت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 3

3 - خورشيد و نور گسترده آن هنگام چاشت ، آفريده هايى با عظمت و شگفت

و ضحيها

عظمت نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 3

3 - خورشيد و نور گسترده آن هنگام

چاشت ، آفريده هايى با عظمت و شگفت

و ضحيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 2

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانى خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الضحى

عقيده به ربوبيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 4

4 _ مردم سرزمين ابراهيم (بابل) خورشيد را در تدبير امور خويش مؤثر مى دانستند.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

علم خدا به تابش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

عمر خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 8

8_ عمر آسمان ها و خورشيد و ماه ( جهان آفرينش ) محدود و تمام شدنى است .

كل يجرى لأجل مسمًّى

غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 6

6 _ افول پذيرى و پنهان گشتن خورشيد، گواه بر دخيل نبودن آن در {ربوبيت} هستى است.

قال هذا ربى هذا أكبر فلما أفلت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 6

6 - نظامِ طلوع و غروب خورشيد ، نيازمند تدبير و نشانگر وجود پروردگار يگانه

قال ربّ المشرق و المغرب

{مشرق} و {مغرب} مى تواند مصدر ميمى و به معناى شروق (طلوع) و غروب باشد. بنابراين {ربّ المشرق و المغرب}; يعنى، پروردگار طلوع و غروب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 5،9

5 - خورشيد ، داراى مشرق ها و مغرب ها

بربّ المش_رق و المغ_رب

بسيار از مفسران، برآنند كه مقصود از {مشارق} و {مغارب}، مشرق ها و مغرب هاى متعدد خورشيد است كه در هر روز از سال، از نقطه اى غير از نقطه روز قبل و بعد، طلوع و غروب مى كند.

9 - { عن الأَصْبَغ بن نُباتة قال : خطبنا أميرُالمؤمنين ( ع ) . . . فقام إليه ابن الكوّاء فقال : يا أميرالمؤمنين . . . يقول : { رب المشارق و المغارب } . . . قال ( ع ) . . . أمّا قوله { ربّ المشارق و المغارب } فإنّ لها ثلاث مائة و ستّين بُرجاً تطلُع كلّ يوم من برج و تغيب فى آخر فلاتعود إليه إلاّ من قابل فى ذلك اليوم . . . ;

اصبغ بن نباته مى گويد: على(ع) براى ما خطبه مى خواند . .. ابن كوّاء برخاست و گفت: اى اميرمؤمنان! ...[خداوند ]مى فرمايد: (ربّ المشارق و المغارب)... حضرت فرمود: ... اما سخن خداوند (ربّ المشارق و المغارب) [جمع بودن {مشارق} و {مغارب}] به اين دليل است كه براى [خورشيد ]360 برج است، كه هر

روز از برجى طلوع نموده و در برجى ديگر غايب مى شود و تا سال آينده مثل همين روز، ديگر به آن برج برنمى گردد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 4

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تليها

فرجام خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 16

16 - مرحله به پايان رسيدن جريان خورشيد و ماه ، قابل مشاهده و رؤيت براى پيامبر ( ص ) بود . *

ألم تر أنّ اللّه . .. و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

برداشت بالا، مبتنى بر اين نكته است كه خطاب {ألم تر} اختصاص به پيامبر(ص) داشته باشد و {كلّ يجرى. ..} حال براى {الشمس و القمر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 1 - 1

1 - خورشيد در آستانه آخرت ، با چرخاندنى شديد در هم پيچانده شده و خاموش خواهد شد .

إذا الشمس كوّرت

{كَوْر} و {تكوير} به معناى پيچاندن است، جز اين كه {تكوير} بر مبالغه نيز دلالت دارد. مراد آيه شريفه اين است كه خورشيد، به شدت بهم پيچانده خواهد شد. برخى {تكوير شمس} را به معناى نابود

ساختن خورشيد و گروهى ديگر به معناى از بين بردن نور آن دانسته اند. (لسان العرب)

فرجام گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 11

11 - جريان خورشيد و ماه ، داراى پايانى حتمى و مشخص _ و نه ابدى و نامعلوم _ است .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 5

5 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 2

2 - حركت خورشيد ، روزى به پايان رسيده و در موعد مقرر و زمان مشخص ، عمرش به سر خواهد رسيد .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه {مستقر} اسم زمان و {لام} در آن، براى تعليل و متضمن معناى {انتهاء} باشد; يعنى، خورشيد به علت رسيدن به انتهاى حركت خود، روان مى شود.

فلسفه حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7_ حركت آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه براى سپرى شدن مدت معين شده براى حيات دنياست .

كل يجرى لأجل مسمًّى

برداشت فوق بر اين اساس است كه {لأجل} به معناى مدت باشد. بر اين اساس {لام} در {لأجل} به معناى غايت و هدف است.

فلسفه سوگند به نور خورشيد

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 7

7 - خداوند ، در تأكيد بر قطع نشدن ارتباط او با پيامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشيد و تاريكى شب سوگند ياد كرده است .

و الضحى . و الّيل إذا سجى . ما ودّعك ربّك و ما قلى

اين آيه، جواب قسم هايى است كه در آغاز سوره آمده بود.

فلك خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 6

6 - حركت خورشيد بر مدار مشخص و به سمت و سوى قرارگاه ويژه خود ، جلوه اى از عزت و علم خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم

ياد شدن دو صفت {عزت} و {علم} خداوند، پس از طرح مسأله حركت خورشيد، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 1،3

1 - هر يك از خورشيد و ماه _ در قرارگاه ويژه خود _ دور از هم در حركتند و هرگز با هم تلاقى نخواهند كرد .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار

مقصود از نرسيدن خورشيد به ماه (لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر)، به قرينه آيات پيشين _ كه درباره حركت خورشيد و ماه به سوى قرارگاه ويژه خود بود _ اين است كه آن دو كره در دو مسير مجزا در حركت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقى نخواهند كرد.

3 - خورشيد

و ماه ، در مدارى به سرعت و شتابان در حركت اند .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

{سبح} (مصدر {يسبحون}) به معناى حركت سريع در آب و هوا است (مفردات راغب) و مقصود از {فلك} مدار حركت ماه و خورشيد و ستارگان است.

فوايد خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 12

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . دلالة الصلاة . . . الشمس يقول الله جلّوعزّ { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل و قرآن الفجر . . . } فلاتعرف مواقيت الصلاة إلاّ بالشمس . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: راهنماى [وقت] نماز . .. خورشيد است. خداى _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل و قرآن الفجر...} پس اوقات نماز شناخته نمى شود مگر به وسيله خورشيد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 10،11

10 - درخت زيتون ، در صورت تابش مستقيم نور خورشيد بر آن در طول روز ، پربارتر و مرغوب تر خواهد شد .

من شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {لا شرقيّه و لا غربيّه} اين گونه تفسير شود كه: درخت زيتون نه فقط در ناحيه شرق است _ كه تنها به وقت عصر از شعاع خورشيد بهره گيرد _ و نه فقط در ناحيه غرب است _ كه تنها

در صبح از شعاع خورشيد بهره مند باشد; بلكه از مزاياى هر دو جهت و از تابش نور مستقيم خورشيد از صبح تا به غروب استفاده مى كند و روشن است كه چنين درختى، از ثمره اى فراوان تر و مرغوب تر برخوردار خواهد بود.

11 - تابش مستقيم نور خورشيد به درختان از همه جوانب ، موجب بركت و مرغوبيت ميوه آنها خواهد شد .

شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 6

6 _ خورشيد ، دليل و راهنماى انسان ها بر حركت سايه ها و مقدار امتداد و گسترده شدن آنها

كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ جعلنا الشمس عليه دليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 8

8 - اهميت و نقش حياتى طلوع و غروب خورشيد در زندگى بشر

ربّ المش_رق

از اختصاص به ذكر يافتن ربوبيت خدا نسبت به مشرق هاى خورشيد _ با آن كه خورشيد جزئى از آسمان ها است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 1

1 - خداوند خورشيد را چراغ فروزان و منبع نور و حرارت قرار داده است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

{وَهَج} (ريشه {وهّاج})، به معناى آتش و روشنايى آن است. (مقاييس اللغة)

قانونمندى خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاكميت نظم ، قانون مندى و

هدفدارى بر زواياى وجودى خورشيد و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

{حسبان} معادل {حساب} است. نكره آمدن آن، بيانگر انجام گرفتن محاسبه اى دقيق در آفرينش خورشيد و ماه است.

قانونمندى خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 2

2 - بى توجّهى به آيه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشيد و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{ألم تر} در آيه، استفهام انكارى بوده و نكته ياد شده را مى رساند.

قانونمندى گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 10

10 - نظام روز و شب و جريان خورشيد و ماه ، داراى طرحى مشخص _ و نه پديده اى تصادفى _ است .

يولج الّيل . .. و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 3

3 - خورشيد ، داراى حركت منظم و هدفمند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده از آن جا است كه لازمه وجود حركت به سمت و سوى قرارگاه معين و يا در زمان محدود و مشخص، داشتن حركت منظم و هدفمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 1

1 - هر يك از خورشيد و ماه _ در قرارگاه ويژه خود _ دور از هم در حركتند و هرگز با هم تلاقى نخواهند كرد .

لا

الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار

مقصود از نرسيدن خورشيد به ماه (لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر)، به قرينه آيات پيشين _ كه درباره حركت خورشيد و ماه به سوى قرارگاه ويژه خود بود _ اين است كه آن دو كره در دو مسير مجزا در حركت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقى نخواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 2،3

2 - حركت قانون مند خورشيد و ماه ، نمودى از رحمت و نعمت الهى

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

3 - توجه به قانون مندى خورشيد و ماه ، پيامدار درس توحيد براى انسان

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

آغاز سوره با وصف {الرحمان}، در مقام نماياندن جلوه هاى الهى به انسان است كه از آن جمله، قانون مندى خورشيد و ماه است.

قرارگاه خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 1

1 - خورشيد به سمت و سوى قرارگاه ويژه خود در حركت است .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {مستقر} اسم مكان و لام در آن به معناى {إلى} باشد.

گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 2

2- هر يك از خورشيد و ماه ، در مدار مخصوص به خود در حال حركت است .

كلّ فى فلك يسبحون

{فلك} به معناى مدار ستارگان و {سبح} و {سباحة} به معناى شنا كردن است (لسان العرب)

و (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 5،17

5 - جريان مستمر و دقيق و حساب شده خورشيد و ماه ، به تدبير الهى است .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

17 - خورشيد و ماه ، در مدار سالانه معينى است كه با آن ، سال شمسى و قمرى به وجود مى آيد . *

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

احتمال دارد مراد از {أجل مسمّى} به قرينه {ألم تر} آخر سال شمسى و قمرى باشد كه خورشيد، از نقطه فلكى برج فرضى، در آغاز سال شروع مى كند و در پايان يك سال، به آن نقطه مى رسد و ماه نيز از نقطه اى شروع مى كند و به همان مدار در طول يك سال مى رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 1،2

1 - اداره نظام عالَم با گردش همواره شب و روز و جريان دائمى خورشيد و ماه ، برخاسته از حق محض بودن خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل . .. ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

2 - نوسان هاى مداوم شب و روز ، حركت منظم و قانون مند خورشيد و ماه ، آگاهى خداوند به اَعمال انسان ها ، بر حق محض بودن او دلالت دارد .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل . .. و يولج النهار ... و سخّر الشمس و ... و أنّ اللّ

{ذلك بأنّ اللّه. ..} مى تواند در جايگاه نتيجه براى دليل هاى ياد شده باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 1،4،6

1 - خورشيد به سمت و سوى قرارگاه ويژه خود در حركت است .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {مستقر} اسم مكان و لام در آن به معناى {إلى} باشد.

4 - خورشيد ، به هنگام روان شدن به سوى قرارگاه ويژه اش ، از آيات و نشانه هاى بزرگ قدرت خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها

برداشت ياد شده از آن جا است كه {والشمس} عطف بر {الليل} است و همان گونه كه شب از آيات الهى شناسانده شده (و آية لهم الليل) خورشيد نيز چنين است.

6 - حركت خورشيد بر مدار مشخص و به سمت و سوى قرارگاه ويژه خود ، جلوه اى از عزت و علم خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم

ياد شدن دو صفت {عزت} و {علم} خداوند، پس از طرح مسأله حركت خورشيد، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 3

3 - خورشيد و ماه ، در مدارى به سرعت و شتابان در حركت اند .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

{سبح} (مصدر {يسبحون}) به معناى حركت سريع در آب و هوا است (مفردات راغب) و مقصود از {فلك} مدار حركت ماه و خورشيد و ستارگان است.

مخلوقيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 3

3 - خورشيد و تمام مظاهر

آفرينش ، خود تحت تدبير و ربوبيت خداوند قرار دارند و سزاوار الوهيت و پرستش نيستند .

يسجدون للشمس . .. اللّه لا إل_ه إلاّ هو ربّ العرش العظيم

بيان توحيدى و استدلالى آيه ياد شده، تعريضى نسبت به عمل نارواى قوم سبا در پرستش خورشيد است.

مدت حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

مدت نورانيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 8 - 2

2 - تابندگى خورشيد ، تا آستانه برپايى قيامت

و خسف القمر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نور ماه، بازتاب نور خورشيد است و بى فروغ شدن ماه در آستانه برپايى قيامت، به سبب بى فروغ شدن خورشيد است.

مشرق خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبيرگر مشرق و مغربى خاص ، براى هر يك از ماه و خورشيد

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه تثنيه آمدن {المشرقين} و {المغربين}، از اين جهت باشد كه يك مشرق و مغرب براى خورشيد و مشرق و مغربى ديگر براى ماه تدبير شده است.

مغرب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبيرگر مشرق و مغربى خاص ، براى هر يك از ماه

و خورشيد

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه تثنيه آمدن {المشرقين} و {المغربين}، از اين جهت باشد كه يك مشرق و مغرب براى خورشيد و مشرق و مغربى ديگر براى ماه تدبير شده است.

مكان استقرار خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 6

6 _ خداوند در برج ها و منزلگاه هاى آسمانى ، خورشيد را قرار داد .

و جعل فيها سراجًا

برداشت فوق، بر اين اساس مبتنى است كه ضمير {فيها} به {بروج} بازگردد.

منشأ تسخير خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 6

6 - خورشيد و ماه ، مسخر خدا و رام اراده او هستند .

و سخّر الشمس و القمر

منشأ گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 5

5 - حركت خورشيد بر مدارى مشخص و سمت و سوى قرارگاه ويژه خود ، به تقدير و تدبير خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز

منشأ نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 10

10 - ايجاد روشنايى هم چون درخشش خورشيد ، خارج از توان غير خداوند است .

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

تنوين در {ضياء} اصطلاحاً تنوين تفخيم ناميده مى شود; يعنى، {ضياء عظيم} و آن به درخشش بزرگ و خيره كننده خورشيد اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 2

2 - مايه و

سرچشمه نور خورشيد ، از درون خود آن و نور ماه از بيرون آن است .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

مطلب ياد شده از تعبير {سراج} (چراغ) درباره خورشيد و {نور} در مورد {ماه} استفاده مى شود; زيرا نور {خورشيد} _ مانند چراغ _ از درون خودش مى چوشد. اما نور {ماه} از درون خودش نيست; بلكه مانند بازتابى كه از آينه منعكس مى شود، از نور خورشيد است.

منشأ نورانيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 1

1 - خداوند خورشيد را چراغ فروزان و منبع نور و حرارت قرار داده است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

{وَهَج} (ريشه {وهّاج})، به معناى آتش و روشنايى آن است. (مقاييس اللغة)

ناپسندى خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشيد و ماه و ديگر آيات الهى ، امرى ناروا و به دور از انديشه و معرفت

و من ءاي_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به اين كه قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آيات و معرفت هستى فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشيد نهى كرده است، اين نكته به دست مى آيد كه قرآن، پرستش خورشيد و ماه را نتيجه انديشه نكردن در هستى يا عدم شناخت صحيح آن مى داند.

نظم خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 4،5

4 _ خورشيد و ماه تحت حاكميت همه جانبه و دقيق نظم و حساب و برنامه قرار

دارند.

و الشمس و القمر حسبانا

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {جعل . .. الشمس و القمر حسبانا} از باب مبالغه باشد، مانند {زيد عدل} يعنى خورشيد و ماه عين حساب و برنامه هستند. اين بيان گوياى آن است كه هيچ ذره اى از ذرات و حركتى از حركات و ... از حساب خارج نيست.

5 _ شكافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشيد و ماه، بر اساس برنامه ريزى خداوند عزيز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حركت منظم و بىوقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع {يجرى}، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاكميت نظم ، قانون مندى و هدفدارى بر زواياى وجودى خورشيد و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

{حسبان} معادل {حساب} است. نكره آمدن آن، بيانگر انجام گرفتن محاسبه اى دقيق در آفرينش خورشيد و ماه است.

نظم در طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 3

3 - وجود نظم و برنامه در طلوع و غروب خورشيد ، نشانى از پروردگار جهان

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

نظم در غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 3

3 - وجود نظم و برنامه در طلوع و غروب خورشيد ، نشانى از پروردگار جهان

ربّ المشرقين و

ربّ المغربين

نعمت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 11

11 _ ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها است .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. قمرًا منيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين است كه آيه شريفه، ضمن آن كه بيانگر قدرت خدا است، مى تواند در صدد امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان ها نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 2

2 - خورشيد پر فروغ ، نعمتى الهى است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 4

4 - خورشيد و نور آن ، نعمتى الهى است .

و الشمس و ضحيها

{سوگند}، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد كه آنچه به آن سوگند ياد شده است; مورد علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 5

5 - ماه و پيدايش آن پس از خورشيد ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و القمر إذا تليها

سوگند، نشانه علاقه مخاطب به چيزى است كه به آن سوگند ياد شده است.

نعمت طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در

طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 3

3 - نور خورشيد و برآمدن آن در صبحگاه ، نعمتى الهى است .

و الضحى

نعمت غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

نعمت گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 2،5

2 - نظام گردش خورشيد ، در جهت تأمين نياز هاى بشر و نعمتى غيرقابل انكار و تكذيب ناپذير

ربّ المشرقين و ربّ المغربين . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از ارتباط بين دو آيه و نعمت خواندن گردش خورشيد، مطلب بالا برداشت مى شود.

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت چرخش منظم خورشيد *

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

بنابراين كه مخاطب {ربّكما} انسان و جن باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

نعمت نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 4

4 - خورشيد و نور آن ، نعمتى الهى است .

و الشمس و ضحيها

{سوگند}، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد كه آنچه به آن سوگند ياد شده است; مورد

علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 3

3 - نور خورشيد و برآمدن آن در صبحگاه ، نعمتى الهى است .

و الضحى

نقش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 3

3 _ خداوند خورشيد و ماه را وسيله اى براى محاسبه زمان و اندازه گيرى آن قرار داده است.

و الشمس و القمر حسبانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 10

10- دريا ها ، رودخانه ها ، خورشيد ، ماه و شب و روز ، هر كدام آيتى مستقل براى خداشناسى و برطرف كننده نيازى از نياز هاى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك . .. و سخ_ّر لكم الأنه_ر . و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 3

3 - نقش اساسى باران ، آفتاب و هوا ، در فراهم آمدن روزى آدميان *

و فى السّماء رزقكم

از آن جايى كه باران، آفتاب و هوا از طرف بالا مشرف بر زمين اند و نقش اساسى در پيدايش غذاى آدميان دارند، تعبير {و فى السماء رزقكم} آمده است.

نقش طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 4

4 - ظهور خورشيد ، از آثار پيدايش روز است .

و النهار إذا جلّيها

در صورتى كه ضمير مفعولى {جلاّها} به {الشمس} برگردد _ چنان كه برخى از مفسران

احتمال داده اند _ مفاد آيه اين خواهد شد كه: پديد آمدن روز كارى نيست كه مستند به خورشيد باشد; بلكه حالتى از حالت هاى زمين است كه در آن حالت، {خورشيد} پديدار مى گردد.

نقش مشرق خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 2

2 - نقش اساسى نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در پيدايش فصول و تأمين نياز هاى بشر *

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

با توجه به اين كه پيدايش فصول هم زمان با تغيير ميل خورشيد در طلوع و غروب صورت مى گيرد احتمال مى رود ياد كرد {مشرقين و مغربين}، اشاره به پيامدهاى مهم آن (پيدايش فصول) داشته باشد كه بشر از اين رهگذر، به امكانات زندگى دست مى يابد.

نقش مغرب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 2

2 - نقش اساسى نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در پيدايش فصول و تأمين نياز هاى بشر *

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

با توجه به اين كه پيدايش فصول هم زمان با تغيير ميل خورشيد در طلوع و غروب صورت مى گيرد احتمال مى رود ياد كرد {مشرقين و مغربين}، اشاره به پيامدهاى مهم آن (پيدايش فصول) داشته باشد كه بشر از اين رهگذر، به امكانات زندگى دست مى يابد.

نورانى كننده خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 1

1 _ تنها خداست كه خورشيد را فروزان و ماه را تابان قرار داده است .

هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

نورانيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 2

2 _ فروزندگى خورشيد و تابندگى ماه ، جلوه هايى از ربوبيت و تدبير خدا نسبت به اهل زمين

إن ربكم اللّه . .. هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 2

2 - خورشيد پر فروغ ، نعمتى الهى است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

ويژگيهاى خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

خورشيد پرستى

بى منطقى خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشيد و ماه و ديگر آيات الهى ، امرى ناروا و به دور از انديشه و معرفت

و من ءاي_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به اين كه قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آيات و معرفت هستى فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشيد نهى كرده است، اين نكته به دست مى آيد كه قرآن، پرستش خورشيد و ماه را نتيجه انديشه نكردن در هستى يا عدم

شناخت صحيح آن مى داند.

تاريخ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

خورشيد پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

خورشيد پرستى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرايش هاى خورشيدپرستى و ماه پرستى ، در ميان مردم عصر پيامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به اين نكته است كه نهى در موردى معنا دارد كه زمينه ارتكاب منهى عنه وجود داشته باشد.

ردّ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

ناپسندى خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشيد و ماه و ديگر آيات الهى ، امرى ناروا و به دور از انديشه و معرفت

و من ءاي_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به اين كه قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آيات و معرفت هستى فراخوانده و پس از آن

از پرستش خورشيد نهى كرده است، اين نكته به دست مى آيد كه قرآن، پرستش خورشيد و ماه را نتيجه انديشه نكردن در هستى يا عدم شناخت صحيح آن مى داند.

خورشيد پرستي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خورشيد پرستى

بى منطقى خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشيد و ماه و ديگر آيات الهى ، امرى ناروا و به دور از انديشه و معرفت

و من ءاي_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به اين كه قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آيات و معرفت هستى فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشيد نهى كرده است، اين نكته به دست مى آيد كه قرآن، پرستش خورشيد و ماه را نتيجه انديشه نكردن در هستى يا عدم شناخت صحيح آن مى داند.

تاريخ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

خورشيد پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

خورشيد پرستى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرايش هاى خورشيدپرستى و ماه پرستى ، در ميان مردم عصر پيامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به

اين نكته است كه نهى در موردى معنا دارد كه زمينه ارتكاب منهى عنه وجود داشته باشد.

ردّ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

ناپسندى خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 5

5 - پرستش خورشيد و ماه و ديگر آيات الهى ، امرى ناروا و به دور از انديشه و معرفت

و من ءاي_ته . .. لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

با توجه به اين كه قرآن نخست انسان ها را به مطالعه آيات و معرفت هستى فراخوانده و پس از آن از پرستش خورشيد نهى كرده است، اين نكته به دست مى آيد كه قرآن، پرستش خورشيد و ماه را نتيجه انديشه نكردن در هستى يا عدم شناخت صحيح آن مى داند.

خوشرفتاري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خوشرفتارى

آثار خوشرفتارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 11

11 _ برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

عطف جمله {و إذا خاطبهم الجهلون. ..} بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين

صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

اهميت خوشرفتارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 16

16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .

و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 8

8 _ جايگاه ويژه صفت تواضع و فروتنى و رفق و مدارا ، در مقايسه با ديگر اوصاف پسنديده و ارزشمند ، در نگاه وحى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

آمدن صفت تواضع و فروتنى به عنوان نخستين صفت از سلسله اوصاف {عباد الرحمان} _ كه در چند آيه از آنها ياد شده است _ مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

اهميت خوشرفتارى با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 4

4 - لزوم خوش رفتارى و رعايت موازين شرع و عقل ، در روابط ميان خود از سوى همسران

فأمسكوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ بمعروف

آيه شريفه، هرچند در مورد ادامه زندگى يا جدايى كامل مرد با همسر خويش نازل شده است; ولى شامل تمامى مواردى مى شود كه باهم ارتباط برقرار مى كنند.

خوشرفتارى با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9،11،12،13

9 _ بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار

جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه {سلاماً} صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، {قالوا قولاً سلاماً} در اين صورت معناى {سلاماً} _ به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است _ سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

11 _ برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

عطف جمله {و إذا خاطبهم الجهلون. ..} بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

12 _ برخورد كريمانه و شايسته با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق ، از آثار بندگى خداى رحمان و ايمان به او است .

و عباد الرحم_ن الذين . .. و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

آغاز شدن آيه شريفه با عنوان {عباد} (بندگان) و سپس طرح شدن مسأله برخورد كريمانه و شايسته با گفتار جاهلانه و. ..، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

13 _ تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا

خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

خوشرفتارى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 16

16 - معاشرت نيكو با همگان حتى با كافران ، از وظايف اهل ايمان است .

و قولوا للناس حسناً

مراد از {الناس} مى تواند افراد همان ملتى باشد كه مخاطب جمله {قولوا} است و مى تواند مراد از آن افراد ملتهاى ديگر باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 16

16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .

و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.

خوشرفتارى با مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 4،6،16،18

4 - با مردمان به نيكى سخن گفتن و معاشرت نيكو داشتن ، از عهد ها و پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و قولوا للناس حسناً

{حسناً} مصدر است به معناى وصف (حَسَناً = نيكو) اين كلمه مى تواند صفت براى مفعول مطلق و جانشين آن باشد; يعنى: {قولوا للناس قولا حسناً; با مردم سخن نيكو بگوييد}. در الميزان آمده كه جمله مذكور كنايه از معاشرت نيك است.

6 - گفتار نيك و معاشرت

نيكو با ساير اقوام و ملت ها ، ميثاق خدا با بنى اسرائيل

و قولوا للناس حسناً

مراد از {الناس} مى تواند همان اسرائيليان باشد و مى تواند اقوام و ملتهاى ديگر هم باشد. برداشت فوق مبتنى بر دومين احتمال است.

16 - معاشرت نيكو با همگان حتى با كافران ، از وظايف اهل ايمان است .

و قولوا للناس حسناً

مراد از {الناس} مى تواند افراد همان ملتى باشد كه مخاطب جمله {قولوا} است و مى تواند مراد از آن افراد ملتهاى ديگر باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

18 - معاشرت نيكو با مردم اقامه نماز و اداى زكات ، از مصداق هاى اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

خوشرفتارى با مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 3،8

3 - از سرگيرى زندگى با زن مطلّقه و يا جدايى هميشگى از او ، پس از گذشت زمان عدّه ، بايد به صورت پسنديده و براساس موازين عقل و شرع باشد .

فامسكوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ بمعروف

{معروف} اسم براى هر كارى است كه از نظر عقل و شرع، حسن و خوبى آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

8 - برخورد شايسته با زنان مطلّقه ، اداى حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق يا رجوع ، از موعظه هاى الهى به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ . .. و أقيموا الشه_دة للّه ذلكم يوعظ به

{ذلك} اشاره به مجموعه رهنموهاى الهى در دو آيه اين سوره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 1

1 - احكام طلاق و عدّه زنان مطلّقه و اداى حقوق آنان ( همچون مسكن ، هزينه زندگى و برخورد شايسته ) فرمان هاى نازل شده از سوى خداوند

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلك أمر اللّه أنزله إليكم

خوشرفتارى با والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 28

28 - ابى ولاد حناط مى گويد : { سألت ابا عبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عز و جل { و بالوالدين احساناً } ما هذا الاحسان ؟ فقال : الاحسان ان تحسن صحبتهما و ان لاتكلفهما ان يسألاك شيئاً مما يحتاجان اليه و ان كانا مستغنين . . . ;

از امام صادق(ع) از آيه {و بالوالدين احساناً} سؤال نمودم كه اين احسان چيست؟ امام فرمود: احسان ]به پدر و مادر[ آن است كه با آنان خوشرفتار باشى و كارى نكنى كه آنان مجبور شوند از تو چيزى كه نياز دارند درخواست كنند ولو اينكه مستغنى باشند . ..}.

خوشرفتارى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 3

3 _ بندگان خالص خدا ، مظهر مدارا و نرمى و منزه از روح خشونت و درشتى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

خوشرفتارى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 2

2 - برخورد نيك و شايسته در برابر رفتار هاى زشت و ناپسند دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و لاتستوى الحسنة و لا

السيّئة ادفع بالتى هى أحسن

خوشگذراني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خوشگذرانى

خوشگذرانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

خوشگذرانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 2،3

2- جامعه فرعونى ، جامعه اى خوشگذران و عشرت طلب

و نعمة كانوا فيها ف_كهين

3- حضور در محافل عشرت و خوش گذرانى ، از برنامه هاى فرعونيان

و نعمة كانوا فيها ف_كهين

{فاكهين} (از {فكاهة}) به معناى حديث انس مى باشد و تعبير {كانوا} مى رساند كه برنامه آنان چنين بوده است.

خوشگذرانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 3،4

3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

{فارهين} مى تواند از مصدر{فره} (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه {فارهين} بنابراين احتمال، صفت براى {بيوتاً} و به تقدير {فارهين فيها} است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.

4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در{أتتركون فى ما ه_هنا}) جمله استفهامى بوده و به تقدير {أو تنحتون. ..} باشد.

مسابقه براى خوشگذرانى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

مطففين - 83 - 26 - 3

3 - به كار گرفتن تمام تلاش براى رقابت با ديگران ، تنها شايسته خوش گذرانى و شراب خوارى در جهان آخرت است .

و فى ذلك فليتنافس المتن_فسون

{تَنافُس}; يعنى، هر يك از رقابت كنندگان، نيروى نَفْس خويش را در برابر ديگرى آشكار سازد (مقاييس اللغة). {ذلك}، به محتواى آيات {على الأرائك ينظرون} و {يسقون} اشاره دارد.

ناپايدارى خوشگذرانى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 5

5 - خداوند ، آگاه به وجود نشيب و فراز در مراحل حيات دنيوى و اخروى انسان و ناپايدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنيامداران

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

هر چند ضمير در {ربّه} و {به}، به منكر معاد برمى گردد; ولى محتواى آيه شريفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است.

خوشگذرانان

زمينه عبرت خوشگذرانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 5

5- امكانات دنيوى به جاى مانده از مستكبران فرعونى ، درس عبرت براى دنياخواهان عشرت طلب

كم تركوا من جنّ_ت . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

تعبير {كم تركوا. ..} در مقام درس آموزى و تأمل برانگيزى آدميان در سونوشت فرعونيان است.

خوشگذران

ظلم خوشگذران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 4

4- رفاه زدگان و خوشگذرانان جوامع ، ظالم و ستمگراند .

قرية كانت ظالمة . .. ما أُترفتم فيه ... إنّا كنّا ظ_لمين

خوشنامي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خوشنامى

آرزوى خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 -

1،2

1 - ابراهيم ( ع ) آرزومند باقى ماندن نام نيك او در ميان نسل هاى آينده و تقاضاكننده آن از خداوند

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

مفسران، تعبير{لسان صدق} را كنايه از آوازه و نام نيك گرفته اند.

2 - پسنديده بودن آرزوى انسان مبنى بر بقاى آوازه نيكو از او در ميان نسل ها

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

اظهار خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 5

5 - خوش نامى ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

وامّا بنعمة ربّك فحدّث. .. و رفعنا لك ذكرك

اهميت خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 3

3 - باقى ماندن نام و آوازه نيك از انسان در ميان آيندگان ، امرى شايسته و پسنديده

و تركنا عليه فى الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 108 - 3

3 - برجاى ماندن نام و آوازه نيك از انسان در ميان آيندگان ، امرى شايسته و پسنديده

و تركنا عليه فى الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 3

3 - باقى ماندن نام و آوازه نيك از انسان در ميان آيندگان ، امرى شايسته و پسنديده

و تركنا عليهما فى الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 129 - 3

3 - باقى ماندن نام و آوازه نيك از انسان در ميان آيندگان ، امرى شايسته و پسنديده

و تركنا عليه

فى الأخرين

تذكر خوشنامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 6

6 - خداوند ، با توجه دادن پيامبر ( ص ) به نعمت خوش نامى ، آن را عطاى ويژه خويش به آن حضرت خواند .

و رفعنا لك ذكرك

خوشنامى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) آرزومند باقى ماندن نام نيك او در ميان نسل هاى آينده و تقاضاكننده آن از خداوند

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

مفسران، تعبير{لسان صدق} را كنايه از آوازه و نام نيك گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 108 - 1،2

1 - خداوند ، از ابراهيم ( ع ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناء عليه} گفتنى است فعل {تركنا} در آيه شريفه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهيم ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت ابراهيم(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 3

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع )

و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. سل_م على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

خوشنامى ابراهيم(ع) در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(ص) باشد.

خوشنامى الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 129 - 1

1 - خداوند ، از الياس پيامبر نام و آوازه اى نيك در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {تركنا ثناء عليه}. گفتنى است فعل {تركنا} در اين آيه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 131 - 3

3 - باقى ماندن نام و آوازه نيك الياس پيامبر ( ع ) ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

خوشنامى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 4

4_ خداوند ، پيامبران را از ميان انسانهايى كه خوش نام و به نيكى

معروفند ، انتخاب مى كند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 16

16_ خداوند ، پيامبران را از ميان انسانهايى كه به نيكى معروفند ، انتخاب مى كند .

إنك لأنت الحليم الرشيد

خوشنامى در رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 4

4 - آبرومندى نزد مردم ، از ويژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى

و رفعنا لك ذكرك

خوشنامى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 178 - 6

6 - شعيب ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار ، نزد مردم ايكه

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد شعيب(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى نزد مردم ايكه برخوردار باشد.

خوشنامى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 6

6 - صالح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان ثموديان

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد صالح(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

خوشنامى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 7

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، شخصيتى شناخته شده و نامى آشنا در مكه عصر بعثت

و لمّا ضرب ابن مريم

خوشنامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 6

6 - لوط ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خود

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد لوط(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

خوشنامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، ساليان درازى در ميان مردم زندگى مى كرد و آنان آن حضرت را به عقل و درايت مى شناختند .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 2،8،9

2 - پيامبر ( ص ) ، فردى آبرومند و داراى مقامى ارجمند ، در ديدگاه مردم عصر خويش

و رفعنا لك ذكرك

ياد رفيع، كنايه از احترام گذاشتن يادكنندگان است.

8 - شخصيت رسول اكرم ( ص ) ، زيبنده نيك نامى و آبرومندى بود .

و رفعنا لك ذكرك

در برداشت ياد شده، {لام} در {لك} براى تعليل فرض شده و بيانگر آن است كه پيامبر(ص)، خود علتى كافى براى آوازه بلند و شايسته رفعت ذكر است.

9 - { عن رسول اللّه ( ص ) قال : أتانى جبرئيل فقال : إنّ ربّك يقول : تدرى كيف رفعت ذكرك ؟ قلت : اللّه أعلم ، قال : إذا ذُكِرتُ ذُكرتَ معى ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: پروردگارت مى فرمايد: آيا مى دانى چگونه آوازه تو را بلند ساختم؟ رسول خدا(ص) فرمود: خدا آگاه تر

است [جبرئيل عرض كرد:] خداوند مى فرمايد: آن هنگام كه من ياد مى شوم تو نيز همراه من ياد مى شوى [مانند ياد خدا در اذان و اقامه و تشهد نماز]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 5 - 2

2 - شرح صدر و سبك بار بودن پيامبر ( ص ) و بلندآوازگى آن حضرت ، نمونه اى از انفكاك ناپذيرى مشكلات از آسانى ها

ألم نشرح . .. و وضعنا... و رفعنا... فإنّ مع العسر يسرًا

جمله {فإنّ. ..} بيانگر آن است كه آنچه در آيات پيشين آمد، ريشه در يك قانون كلى دارد و آن همراه بودن {عسر} با {يسر} است. حرف {فاء}، بيان قانون را بر كاشف آن، تفريع كرده است; يعنى، آنچه براى تو انجام داديم، بايد انجام مى گرفت; زيرا سختى بدون آسانى نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1،5

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او

را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

5 - گسترش آوازه پيامبر ( ص ) و بقاى نام نيك براى او و مهجور ماندن نام دشمنان دين در تاريخ ، بشارت خداوند به آن حضرت و از خبر هاى غيبى قرآن

إنّ شانئك هو الأبتر

خوشنامى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 1،2

1 - خداوند از موسى و هارون ( عليهماالسلام ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناء عليهما}. گفتنى است كه فعل {تركنا} در اين آيه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

خوشنامى موسى(ع) در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 -

19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(ص) باشد.

خوشنامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 6

6 - نوح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانتدار در ميان قومش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد نوح(ع) بر {أمين} بودن خود در ابلاغ پيام الهى، در صورتى ثمر بخش خواهد بود كه وى در ميان قومش، از سابفه امانت دارى و خوش نامى برخوردار بوده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 1

1 - خداوند ، از نوح ( ع ) نام و آوازه نيك در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناءً عليه}. گفتنى است فعل {تركنا} در آيه شريفه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين

. إنّا كذلك نجزى ا

خوشنامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 1،2

1 - خداوند از موسى و هارون ( عليهماالسلام ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناء عليهما}. گفتنى است كه فعل {تركنا} در اين آيه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

خوشنامى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 6

6 - هود ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خويش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد هود(ع) بر {أمين} بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه امانت دارى و خوشنامى برخوردار باشد.

ذكر نعمت خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

زمينه خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 5

5 - تأثير احسان و نيكوكارى در اجابت دعا ، بقاى نسل و نام نيك ، تقرب به پيشگاه خداوند و محبوبيت در ميان خلق

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

سرور خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 5

5 - خوش نامى ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

وامّا بنعمة ربّك فحدّث. .. و رفعنا لك ذكرك

عوامل خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

عوامل خوشنامى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت

كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

عوامل خوشنامى فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

منشأ خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 6

6- نام نيك و بلندآوازگى ، مزيّتى شايسته و پرتويى از رحمت الهى است .

و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

منشأ خوشنامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در عصر بعثت ، نامدار و بلندآوازه ساخت و آن حضرت را در اوج شهرت قرار داد .

و رفعنا لك ذكرك

نعمت خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه نوح ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 108 - 2

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهيم ( ع )

در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت ابراهيم(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 129 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه الياس پيامبر در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام بر شمردن نعمت هاى خدا به حضرت الياس و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 10

10 - نام و آوازه نيك ، نعمتى است خدادادى و داراى مسؤوليت . *

و إنّه لذكر . .. و سوف تسئلون

برداشت بالا بدان احتمال است كه منظور از {ذكر} ياد و نام خوش باشد; و نه تذكر، يادآورى و هشدار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 5

5 -

خوش نامى ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

وامّا بنعمة ربّك فحدّث. .. و رفعنا لك ذكرك

نقش خوشنامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 3

3 - بلند آوازگى و شهرت پيامبر ( ص ) ، داراى نقشى بسزا در رفع مشكلات رسالت الهى و كاهش سنگينى آن

و وضعنا عنك وزرك . .. و رفعنا لك ذكرك

حرف {لام} در {لك} يا براى تعليل است و يا انتفاع. در صورت دوم دلالت دارد كه {رفعت ذكر}، براى پيامبر(ص) سودمند است. گفتنى است كه خطاب به پيامبر(ص) در {لك} _ به قرينه {وزرك الذى أنقض ظهرك} _ به اعتبار مقام رسالت و رهبرى آن حضرت است.

خوك از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خوك

اجتناب از خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 9

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

احكام خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 6،9،16

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا

أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

16 _ خوردن خون، گوشت مردار، خوك و حيوان تذكيه نشده بر مضطر جايز است.

إلا أن يكون ميتة أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربك غفور رحيم

استفاده از گوشت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 1،11،35،39،56

1 _ حرمت استفاده از مردار ، خون و گوشت خوك

حرمت عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

11 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، حيوان خفه شده ، زده شده ، پرت شده ، شاخ خورده ، دريده شده و بدون تذكيه ، فسق و خروج از طاعت خداوند است .

حرمت عليكم . .. ذلكم فسق

بنابر اينكه {ذلكم} اشاره باشد به جميع عناوين ياد شده در آيه، نه خصوص آخرين عنوان.

35 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن برده شود ، در حال اضطرار جايز است .

حرمت عليكم . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

39 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، تنها به مقدار ضرورت جايز است .

حرمت . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

56 _ بهره گيرى مضطر از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوان ذبح شده به نام غير خدا و . . . ، مشروط به آن است

كه از روى عمد و قصد گناه نباشد .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم

از امام باقر(ع) در توضيح {غير متجانف} در آيه فوق روايت شده: غير متعمد لاثم.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 162; تفسير برهان، ج 1، ص 447، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 16

16 _ خوردن خون، گوشت مردار، خوك و حيوان تذكيه نشده بر مضطر جايز است.

إلا أن يكون ميتة أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربك غفور رحيم

پليدى خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 9،10

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

حرمت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 1

1- خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، حرام است .

حرّم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

حرمت گوشت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 1

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت

خوك و حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل به لغير اللّه

{اهلال} (مصدر (أهلّ) به معناى بلند كردن صداست و مقصود از آن در آيه - چنانچه اهل تفسير برآنند - نام بردن است و لام در {لغير اللّه} براى تعديه مى باشد. بنابراين {ما أهل به لغير اللّه}; يعنى، حيوانى كه ]به هنگام ذبح[ نام غير خدا بر او برده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 1

1 _ حرمت استفاده از مردار ، خون و گوشت خوك

حرمت عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 6

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

خباثت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خوردن خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 2

2 - به هنگام اضطرار

بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

فلسفه تحريم خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 10

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

فلسفه حرمت گوشت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 23

23 - { محمد بن عذافر عن بعض رجاله عن ابى جعفر ( ع ) قال قلت له لم حرم اللّه عزو جل الخمر و الميتة و الدم و لحم الخنزير ؟ فقال : ان اللّه تبارك و تعالى . . . خلق الخلق . . . و علم ما يضرهم فنهاهم عنه و حرمه عليهم ثم احله للمضطر فى الوقت الذى لايقوم بدنه إلا به فأمره أن ينال منه بقدر البلغة لاغير ذلك . . . ;

امام باقر(ع) در پاسخ از علت حرمت خمر، مردار، خون و گوشت خوك فرمودند: خداوند انسانها را آفريد . .. و مى دانست چه چيزى موجب ضرر و زيان آنان است و آنان را از آن نهى نموده و برايشان حرام كرده است، سپس براى مضطر در وقتى كه بدن او به آن نياز پيدا كرده، حلال شمرده است كه به اندازه كفاف بخورد نه بيشتر از آن

... }.

محدوده حرمت خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 7

7 _ ممنوعيت بهره گيرى از مردار، خون و خوك، منحصر به خوردن آنهاست. *

محرما على طاعم يطعمه إلا أن يكون ميتة

مسخ به خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 6،9،19

6 _ خداوند گروهى از اهل كتاب را به ميمون و خوك مسخ كرد .

و جعل منهم القردة و الخنازير

بسيارى از مفسران بر آنند كه اصحاب سبت _ يهوديانى كه با حيله هاى شرعى قداست روز شنبه را شكستند _ به ميمون تبديل شدند و آن گروه از مسيحيان كه مائده نازل شده بر عيسى(ع) را منكر شدند به خوك مبدل گشتند.

9 _ گرفتارى اهل كتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به ميمون و خوك ، سزاى رفتار هاى زشت آنان

هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

كلمه {مثوبة} (سزا و جزا) مى رساند كه غضب و . .. به عنوان پيامدهاى شومى است كه اعمال نارواى اهل كتاب آنها را اقتضا مى كرده است.

19 _ پيشينيان اهل كتاب _ بر اثر گرفتارى به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شكل ميمون و خوك و پرستش طاغوت _ ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 15

15 _ مسخ

گروهى از بنى اسرائيل بصورت خوك ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت ميمون ، در اثر لعن حضرت عيسى ( ع )

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

از امام صادق(ع) درباره آيه فوق روايت شده: الخنازير على لسان داود(ع) و القردة على لسان عيسى ابن مريم(ع).

_______________________________

كافى، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 311.

نجاست خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 9

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

خون از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خون

احكام خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 6،8،16

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

8 _ عدم حرمت خون باقيمانده در بدن حيوان پس از ذبح

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا

{مسفوح} به معناى ريخته شده است. ذكر اين قيد در مورد خون، بنا به گفته مفسران، بدان جهت است كه خون باقى مانده در رگها و اعضاى بدن حيوان ذبح شده را از شمول حكم حرمت خارج سازد.

16 _ خوردن خون، گوشت مردار، خوك و حيوان تذكيه نشده بر مضطر جايز

است.

إلا أن يكون ميتة أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربك غفور رحيم

استفاده از خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 1،11،35،39،56

1 _ حرمت استفاده از مردار ، خون و گوشت خوك

حرمت عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

11 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، حيوان خفه شده ، زده شده ، پرت شده ، شاخ خورده ، دريده شده و بدون تذكيه ، فسق و خروج از طاعت خداوند است .

حرمت عليكم . .. ذلكم فسق

بنابر اينكه {ذلكم} اشاره باشد به جميع عناوين ياد شده در آيه، نه خصوص آخرين عنوان.

35 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن برده شود ، در حال اضطرار جايز است .

حرمت عليكم . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

39 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، تنها به مقدار ضرورت جايز است .

حرمت . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

56 _ بهره گيرى مضطر از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوان ذبح شده به نام غير خدا و . . . ، مشروط به آن است كه از روى عمد و قصد گناه نباشد .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم

از امام باقر(ع) در توضيح {غير متجانف} در آيه فوق روايت شده: غير متعمد لاثم.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 162; تفسير برهان، ج 1، ص 447، ح 1.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 16

16 _ خوردن خون، گوشت مردار، خوك و حيوان تذكيه نشده بر مضطر جايز است.

إلا أن يكون ميتة أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربك غفور رحيم

پليدى خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 10

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

حرمت خوردن خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 1

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل به لغير اللّه

{اهلال} (مصدر (أهلّ) به معناى بلند كردن صداست و مقصود از آن در آيه - چنانچه اهل تفسير برآنند - نام بردن است و لام در {لغير اللّه} براى تعديه مى باشد. بنابراين {ما أهل به لغير اللّه}; يعنى، حيوانى كه ]به هنگام ذبح[ نام غير خدا بر او برده شود.

حرمت خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 1

1 _ حرمت استفاده از مردار ، خون و گوشت خوك

حرمت عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 145 - 6

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 1

1- خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، حرام است .

حرّم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير

خباثت خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خوردن خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 2

2 - به هنگام اضطرار بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

خون بدن ذبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 8

8 _ عدم حرمت خون باقيمانده در بدن حيوان پس از ذبح

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا

{مسفوح} به معناى ريخته شده است. ذكر اين قيد در مورد خون، بنا به گفته مفسران، بدان جهت است كه خون باقى مانده در

رگها و اعضاى بدن حيوان ذبح شده را از شمول حكم حرمت خارج سازد.

خون پيراهن يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 2،4،5،19،20

2_ برادران يوسف ، پيراهن وى را به خونى دروغين ( خونى غير از خون او ) آغشته كردند .

و جاءو على قميصه بدم كذب

4_ خونين بودن روى پيراهن يوسف ، نشانه اى آشكار بر طعمه گرگ نشدن او بود .

و جاءو على قميصه بدم كذب

{بدم} مفعول براى {جاءو} است و {على قميصه} حال براى {دم} مى باشد. بنابراين {جاءو ...} ; يعنى، خون دروغينى را آوردند در حالى كه آن خون بر روى پيراهن بود و از آن جا كه معمولاً قسمت زيرين و آستر لباس مصدوم آغشته به خون مى شود، ولى روى لباس يوسف خونين بود، يعقوب(ع) دريافت كه فرزندش طعمه گرگ نشده است.

5_ خونى كه برادران يوسف پيراهن او را با آن آغشته كردند ، به خوبى نشان مى داد كه خون يوسف نيست .

جاءو على قميصه بدم كذب

{كذب} مصدر است و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل {كاذب} مى باشد به كارگيرى مصدر به جاى اسم فاعل حاكى از مبالغه است بنابراين {دم كذب} يعنى خون دروغين كه دروغ بودنش خيلى روشن و واضح بود.

19_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال لما أوتى بقميص يوسف إلى يعقوب . . . كان به نضح من دم ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه پيراهن يوسف براى يعقوب آورده شد . .. روى آن قطراتى از خون پاشيده شده بود}.

20_ { عن أبى جعفر (

ع ) فى قوله { و جاؤوا على قميصه بدم كذب } قال : إنهم ذبحوا جدياً على قميصه ;

از امام باقر(ع) روايت شده درباره سخن خدا كه فرموده: {و جاؤوا . ..} فرمود: آنان بزغاله اى بر روى پيراهن او ذبح كرده بودند}.

خون مباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 8

8 _ عدم حرمت خون باقيمانده در بدن حيوان پس از ذبح

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا

{مسفوح} به معناى ريخته شده است. ذكر اين قيد در مورد خون، بنا به گفته مفسران، بدان جهت است كه خون باقى مانده در رگها و اعضاى بدن حيوان ذبح شده را از شمول حكم حرمت خارج سازد.

عذاب با خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

فلسفه تحريم خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 10

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند

مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

فلسفه حرمت خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 23

23 - { محمد بن عذافر عن بعض رجاله عن ابى جعفر ( ع ) قال قلت له لم حرم اللّه عزو جل الخمر و الميتة و الدم و لحم الخنزير ؟ فقال : ان اللّه تبارك و تعالى . . . خلق الخلق . . . و علم ما يضرهم فنهاهم عنه و حرمه عليهم ثم احله للمضطر فى الوقت الذى لايقوم بدنه إلا به فأمره أن ينال منه بقدر البلغة لاغير ذلك . . . ;

امام باقر(ع) در پاسخ از علت حرمت خمر، مردار، خون و گوشت خوك فرمودند: خداوند انسانها را آفريد . .. و مى دانست چه چيزى موجب ضرر و زيان آنان است و آنان را از آن نهى نموده و برايشان حرام كرده است، سپس براى مضطر در وقتى كه بدن او به آن نياز پيدا كرده، حلال شمرده است كه به اندازه كفاف بخورد نه بيشتر از آن ... }.

محدوده حرمت خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 7

7 _ ممنوعيت بهره گيرى از مردار، خون و خوك، منحصر به خوردن آنهاست. *

محرما على طاعم يطعمه إلا أن يكون ميتة

خويشاوندان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خويشاوندان

اتكا به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 3

3- تكيه ثروت مند مغرور ، به زيادى مال و نيروى فرزندان ، خويشان و

هواخواهان خود بود .

فقال لص_حبه . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

به قبيله و عشيره انسان و نيز به گروهى كه در كارى به هم كمك كنند، {نفر} اطلاق مى شود (لسان العرب) و به قرينه {أنا أقلّ منك مالاً و ولداً} _ در آيه 39 _ برجسته ترين مصداق آن براى گوينده اين سخن، فرزندان وى بوده است.

احترام خويشاوندان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 9،10

9_ خاندان شعيب ، قبيله اى شايسته احترام در نزد مردم مدين

لولا رهطك لرجمن_ك

{رهط} به گروه و دسته اى گفته مى شود كه از ده نفر تجاوز نكند و آن گاه كه به كلمه اى همانند رجل اضافه شود (رهط الرجل) به معناى قبيله ، قوم و خاندان است.

10_ عزت و احترام قبيله شعيب در نزد مردم مدين ، مانع آنان از كيفر دادن و سنگسار كردن آن حضرت

و لولا رهطك لرجمن_ك

از آن جا كه مردم مدين تصريح مى كنند كه شعيب(ع) در ميان آنان ضعيف است، معلوم مى شود مقصود آنان از {لولا رهطك} اين معنا نيست كه آنان توان مقابله با خاندان او را ندارند; بلكه _ به قرينه {ما أنت علينا بعزيز} و {أرهطى أعز. ..} در آيه بعد _ مراد از {لولا رهطك}، {لولا عزة قومك و كرامتهم عندنا ...} است.

احسان به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 3،17

3 - احسان به پدر و مادر ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از جمله پيمان هاى خداوند با بنى

اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً و ذى القربى و ا

{إحساناً} مفعول مطلق براى فعل محذوف {تحسنون} يا {احسنوا} مى باشد. كلمات {ذى القربى و ...} عطف بر {الوالدين} است.

17 - يكتا پرستى و احسان به والدين ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از مصاديق اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً ... و المسكين

آيه مورد بحث در حقيقت تفسيرى براى آيه پيشين و بيان مصاديقى از {الصالحات} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 16،19

16 _ لزوم اهتمام و توجه به خويشاوندان ( صله رحم )

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هى ارحام النّاس، انّ اللّه عز و جل امر بصلتها و عظّمها الا ترى انّه جعلها معه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 150، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 437، ح 25.

19 _ توجه به مراقبت دايمى خداوند ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى و اهتمام به خويشاوندان

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 8،9،10،19

8 _ ضرورت احسان و نيكى به خويشاوندان ، يتيمان و درماندگان

و بالوالدين احساناً و بذى القربى و اليتامى و المساكين

9 _ اولويت احسان به پدر و مادر ، بر احسان به خويشان

و بالوالدين احساناً و بذى القربى

10 _ اولويت احسان به خويشان ، بر احسان به ديگران

و بذى القربى و اليتامى . .. و

ما ملكت ايمانكم

19 _ احسان به پدر ، مادر ، خويشان ، همسايگان و زيردستان ، زمينه جلب محبّت الهى

و بالوالدين احساناً . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

از مصاديق مورد نظر براى {مختالا فخوراً}، ترك احسان به پدر، مادر و . .. مى باشد. در نتيجه ترك احسان مانع محبّت الهى و احسان عامل جلب آن خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 1،3،18

1- خداوند به رعايت عدل ، احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان مى دهد .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

3- بخشش به خويشاوندان ، داراى اهميتى ويژه در ميان ساير نيكيها

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

برداشت فوق، به خاطر اين است كه بخشش به خويشاوندان قطعاً از مصاديق {احسان} است و اينكه دوباره به صورت مجزا ذكر شده، مشعر به اهميت آن است.

18- عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، از تمايلات فطرى انسان

يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى . .. لعلّكم تذكّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند امر به عدل و . .. را مواعظى در جهت تذكر آدميان مى شمارد و در واژه {تذكّر} اين معنا نهفته است كه: اصل گرايش به ارزشهاى مذكور، در نهاد همگان موجود است و در صورت غفلت نيازمند يادآورى مى باشد.

اداى حقوق خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 1،2

1- اداى حق خويشاوندان ، امرى واجب و لازم است .

و ءات ذاالقربى حقّه

2- پيامبر

( ص ) موظف به اداى حقوق خويشاوندان ، مساكين و در راه ماندگان با رعايت اعتدال و اجتناب از تبذير

و ءات ذاالقربى حقّه و المسكين و ابن السبيل و لاتبذّر تبذيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مخاطب در آيه پيامبر(ص) باشد، هر چند ديگران را نيز شامل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 2

2- مؤمنان ، وظيفه دار پرهيز از بخل و خوددارى از اداى حق خويشان و مستمندان

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

ارث خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 8

8 _ خويشاوندان در ارث بردن از يكديگر بر غير خويشان اولويت دارند .

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض

برداشت فوق با توجه به روايات متعددى كه درباره {اولوا الارحام} آمده، استفاده شده است. علاوه بر آن مفسران بزرگ شيعه و سنى جمله {اولوا الأرحام بعضهم ... } را بيان حكم ارث دانسته اند.

ارث خويشاوندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 16

16 - خويشاوندان مؤمنان و مهاجران ، به ارث بردن از آنها نسبت به ديگران ، اولويت دارند .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض . .. من المؤمنين و المه_جرين

برداشت بالا، بنابراين است كه {من المؤمنين} متعلق به عامل مقدر و وصف {أُولواالأرحام } باشد.

ارث خويشاوندان مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 16

16 - خويشاوندان مؤمنان و مهاجران ،

به ارث بردن از آنها نسبت به ديگران ، اولويت دارند .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض . .. من المؤمنين و المه_جرين

برداشت بالا، بنابراين است كه {من المؤمنين} متعلق به عامل مقدر و وصف {أُولواالأرحام } باشد.

ارث خويشاوندان نسبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 9

9 - خويشاوندان نَسبى ، در ارث بردن از هم ، بر مؤمنان و مهاجران اولويت دارند .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه من المؤمنين و المهجرين

نوع مفسران برآن اند كه مراد از اولويت خويشاوندان بر ديگران، اولويت در ارث است.

استقبال از خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 3

3_ به استقبال پدر ، مادر و بستگان رفتن و در خارج شهر به انتظار قدوم آنان ماندن ، رسمى نيكو و از آداب معاشرت است .

فلما دخلوا على يوسف . .. قال ادخلوا مصر

اصحاب يمين و خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 2،3

2 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان عطا شود ، در قيامت با خويشاوندان خود مأنوس خواهند بود .

و ينقلب إلى أهله

فعل {ينقلب} دلالت مى كند كه مراد از {أهل}، همان خويشاوندان انسان در دنيا است كه در قيامت نيز در كنار او خواهند بود. برخى مراد از {أهل} را، حور و غلمان بهشتى دانسته اند; ولى واژه انقلاب (رجوع كردن) و نيز جمله {إنّه كان فى أهله مسروراً} در آيات بعد، ديدگاه نخست را تأييد مى

كند.

3 - دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست ، با آسان گذراندن مرحله حسابرسى ، شادمان به نزد خويشاوندان خود بر خواهند گشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و ينقلب إلى أهله مسرورًا

اصلاح خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

اطعام به خويشاوندان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 2

2 - رساندن غذا به خويشاوندان يتيم خود ، بر تغذيه ديگر نيازمندان مقدم است .

يتيمًا ذا مقربة

{مقربة} مصدر و با {قرابة} (خويشاوندى) به يك معنا است. (صحاح اللغة)

اعراض از تأمين خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 7

7- ناتوانى مالى و عدم امكانات مناسب ، عذرى پذيرفته شده و بجا در ترك انفاق و اداى حق خويشاوندان و مستمندان

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

اقليت خويشاوندان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 7

7_ شعيب ( ع ) در شهر مدين ، داراى طايفه اى انگشت شمار بود .

لولا رهطك لرجمن_ك

امداد اخروى به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

عبس - 80 - 37 - 3

3 - شدايد قيامت ، ازميان برنده فرصت بهره رساندن خويشاوندان به يكديگر است .

يوم يفرّ المرء من أخيه . .. لكلّ امرىء منهم يومئذ شأن يغنيه

جمله {لكلّ امرىء . ..}، بيانگر علت فرار خويشاوندان از يكديگر است و نشان مى دهد كه در آن سرا گرچه عواطف خويشاوندى هم وجود داشته باشد; ولى سودى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 42 - 3

3 - گرفتارى به آثار كفر و گناه در قيامت ، فرصت هرگونه يارى رسانى به ديگران _ حتى نزديك ترين خويشاوندان _ را از كافران و گنه كاران سلب خواهد كرد .

يوم يفرّ المرء . .. لكلّ امرىء منهم يومئذ شأن يغنيه ... أول_ئك هم الكفرة الفجرة

امداد به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 93 - 11

11_ يارى به خويشان و وابستگان ، خصلتى نيكو و از ويژگى هاى نيكوكاران است .

وأتونى بأهلكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 6

6- مؤمن ، آرزومند داشتن امكانات ، براى رسيدگى به خويشاوندان و محرومان جامعه

و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

امدادهاى خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 7

7- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از يارى بى دريغ افرادى چون نوادگان و خويشاوندان ، از نعمت هاى خداوند و از نشانه هاى اوست .

و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

ماده {حفدة} در

مورد يارانى به كار مى رود كه از خدمت گزارى تعدى نمىورزند كه مفسّران مصداق اين معنا را نوادگان يا همه خويشاوندان دانسته اند.

انذار خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 1

1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى انذار و اخطار بستگان نزديك خويش از عواقب شركورزى و مخالفت با خدا

فلاتدع مع اللّه . .. و أنذر عشيرتك الأقربين

انفاق به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 7

7 _ والدين ، خويشاوندان ، يتيمان ، فقرا و در راه ماندگان ، به ترتيب از موارد مصرف انفاق هستند .

فللوالدين و الاقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 14

14- كسانى كه به خاطر ناتوانى مالى ، از دستگيرى خويشاوندان ، مساكين و در راه ماندگان خوددارى مى كنند ، نبايد به گونه اى به آنان وعده و نويد بدهند كه دچار مشكل شوند .

و إمّا تعرضنّ . .. ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {قل لهم قولاً ميسوراً} به اين معنا باشد كه اكنون كه ناتوان از كمك به نيازمندان هستيد، به آنان قول و وعده اى بدهيد كه براى شما عسر و حرج آفرين نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 10

10 - در انفاق ، خويشاوندان نيازمند بر ديگر نيازمندان ، اولويت و تقدم

دارند .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين اساس است كه تقدم ذكرى {أُوْلى القربى} بر {مساكين} و {مهاجرين} حاكى از تقدم رتبى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 1،2،4

1 - پيامبر ( ص ) مأمور انفاق به خويشان خود و مساكين و در راه ماندگان بود .

فأَت ذا القربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

2 - انفاق بر خويشاوندان و مساكين و در راه ماندگان ، لازم است .

فأَت ذا القربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

مخاطب آيه، اگر چه پيامبر(ص) است، اما پيروان آن حضرت، به تبع او، مشمول حكم آيه هستند.

4 - خويشاوندان نزديك ، در اعطاى حقوق مالى و انفاق ، در اولويت اند . *

فأَت ذا القربى حقّه

انفاق به خويشاوندان نيازمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 21

21 - تقديم خويشاوندان نيازمند بر ديگر مستمندان ، از آداب انفاق است .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و اليتمى و المسكين

تقديم كلمه {ذوى القربى} بر ديگران، گوياى اين است كه: اهل ايمان در مرحله نخست بايد در رفع نياز خويشاوندان خود بكوشند و سپس به ديگران بپردازند.

انفاق خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق

الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

اولويت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 2

2 - لزوم پرداختن به اصلاح نزديكان خود ، قبل از اقدام به اصلاح جامعه و تود هاى مردم

فلاتدع مع اللّه . .. و أنذر عشيرتك الأقربين

با توجه به اين كه رسالت پيامبر(ص) جهانى است ولى در اين آيات خداوند نخست انذار بستگان را فرمان داده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 10

10 - اولويت خويشان در ارث بردن ، حكمى ثابت در كتاب خدا است .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه

{فى كتاب} مى تواند خبر مبتداى محذوف مثل {ه_ذا الحكم} باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه حكم اولويت ياد شده جزء احكام كتاب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

اولويت خويشاوندان نسبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 8،9

8 - خويشاوندان نَسبى ، در حقوق مقرر شده ، بر ديگران ترجيح دارند .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب

اللّه

9 - خويشاوندان نَسبى ، در ارث بردن از هم ، بر مؤمنان و مهاجران اولويت دارند .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه من المؤمنين و المهجرين

نوع مفسران برآن اند كه مراد از اولويت خويشاوندان بر ديگران، اولويت در ارث است.

اهل مدين و خويشاوندان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 9

9_ خاندان شعيب ، قبيله اى شايسته احترام در نزد مردم مدين

لولا رهطك لرجمن_ك

{رهط} به گروه و دسته اى گفته مى شود كه از ده نفر تجاوز نكند و آن گاه كه به كلمه اى همانند رجل اضافه شود (رهط الرجل) به معناى قبيله ، قوم و خاندان است.

اهميت احترام به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 9

9_ لزوم احترام به خويشاوندان خصوصاً به پدران و مادران

فلما دخلوا على يوسف ءاوى إليه أبويه و قال ادخلوا مصر

اهميت اصلاح خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 5

5- اصلاح خانواده و بستگان ، داراى اهميت ويژه و مورد اهتمام پيامبران الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 2

2 - لزوم پرداختن به اصلاح نزديكان خود ، قبل از اقدام به اصلاح جامعه و تود هاى مردم

فلاتدع مع اللّه . .. و أنذر عشيرتك الأقربين

با توجه به اين كه رسالت پيامبر(ص) جهانى است ولى در اين آيات خداوند نخست انذار بستگان را فرمان داده

است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

اهميت تأمين خويشاوندان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 4

4 - فضيلتِ تغذيه خويشاوندان يتيم خود ، برتر از رساندن غذا به ديگر اقشار محروم جامعه است .

يتيمًا ذا مقربة . أو مسكينًا ذا متربة

اهميت حقوق خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 9

9 _ رعايت حقوق خويشاوندان _ اگر چه دشمن باشند _ لازم است .

و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً

خداوند مشركان را به خاطر رعايت نكردن حق خويشاوندى خود با مسلمانان كه درحال ستيز و دشمنى با آنان بودند محكوم كرد و آنها را متجاوز خواند (هم المعتدون); اين مى رساند كه حق خويشاوندى را در هر شرايط (جنگ و دشمنى و . ..) بايد رعايت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 4

4 _ رعايت حقوق خويشاوندان ، واجب است .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً

آيه فوق كه در توصيف مشركان است، رعايت نكردن حق خويشاوندان را از خصوصيات مشركان شمرده و به همين خاطر آنان را انسانهاى متجاوز معرفى كرد (هم المعتدون) اين توصيف، حكايت دارد كه رعايت حق خويشاوندان امرى لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 4

4- رعايت حقوق خويشاوندان پس از اداى حق والدين ، بر ساير حقوق اجتماعى ، اولويت دارد .

و بالولدين إحس_نًا . .. و ءات ذاالقربى حقّه و المسكين

فاصله شدن {حقّه} ميان

{ذاالقربى} و دو مورد بعد و نيز تقدمش بر آن دو، مى تواند إشعار به تمايز {ذى القربى} و اولويت مرتبه آن داشته باشد.

اهميت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 8

8- نقش مهم تعاون خويشاوندى در زندگى انسان

و جعل لكم . .. حفدة

برداشت فوق از آن جاست كه خداوند ضمن برشمردن چند نعمت مهم، پس از موضوع همسردارى و فرزند، به مسأله تعاون خويشاوندى اشاره فرموده است كه از معناى لغوى {حفدة} استفاده مى شود.

اهميت رعايت عواطف خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 13

13- توجه به عواطف خويشاوندان و مستمندان و پرهيز از رنجيده ساختن آنان ، امرى لازم و شايسته است .

و إمّا تعرضنّ . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

اهميت سعادت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 5

5 - لزوم احساس مسؤوليت مؤمنان ، نسبت به سعادت و فرجام خويشاوندان خود

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

از اين كه احساس مسؤوليت نسبت به خانواده، عامل رهيابى به بهشت معرفى شده است; اهميت و ضرورت آن استفاده مى شود.

اهميت هدايت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 9

9- اصلاح بستگان نزديك و هدايت آنان نسبت به ديگر افراد جامعه ، در اولويت نخست قرار دارد .

إذ قال لأبيه و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 9

9 -

مسؤوليت ويژه انسان در برابر هدايت و ارشاد بستگان نزديك خود *

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

تقديم {لأبيه} مى تواند توجه بيشتر ابراهيم(ع) به هدايت پدر را برساند; كه از آن اولويت هدايت و ارشاد بستگان نزديك استفاده مى شود.

ايمان خويشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 3

3 _ از ميان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 6

6 - از خويشاوندان لوط افرادى به وى ، ايمان آورده بودند .

لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 15

15 - جمعى از خويشان لوط ( ع ) به وى ، ايمان آورده بودند .

إنّا منجّوك و أهلك

برخورد با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 8 - 2،3

2 _ لزوم برخورد نيك با خويشاوندان ، يتيمان و مساكين به هنگام بهره مند ساختن آنان از ميراث

و اذا حضر القسمة . .. فارزقوهم منه و قولوا لهم قولاً معروفاً

3 _ لزوم توجّه به نيازمندى هاى خويشاوندان ، يتيمان و مساكين و برخورد نيك با آنان

اولوا القربى و اليتامى و المساكين، فارزقوهم منه و قولوا لهم قولا معروفاً

بى لياقتى خويشاوندان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 2

2- بستگان زكريا ، در نظر وى براى تسلط بر امور مادى و اجتماعى

او صلاحيت نداشتند . *

و إنّى خفت المولى من وراءى

از معانى {موالى} خويشاوندانى از قبيل پسر عمو، پسر خواهر و نظاير آنان است (تاج العروس).

تأمين خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 9،20

9 - لزوم دستگيرى از خويشاوندان نيازمند و صرف مال براى برطرف كردن نياز هاى آنان

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

{ذوى القربى} به معناى خويشاوندان است و از آن جا كه در شمار يتيمان و مساكين و . .. قرار گرفته اند، مى توان دريافت كه مراد، نيازمندان ايشان است.

20 - پرداخت مال براى رفع نيازمندى خويشان ، يتيمان ، مساكين ، در راه ماندگان و فقيران مشخصه نيكوكاران است .

و لكن البر من . .. و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و السائلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 8 - 3

3 _ لزوم توجّه به نيازمندى هاى خويشاوندان ، يتيمان و مساكين و برخورد نيك با آنان

اولوا القربى و اليتامى و المساكين، فارزقوهم منه و قولوا لهم قولا معروفاً

تأمين نيازهاى خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 5،9

5 - تأمين نيازمند هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجران ، بر اغنيا و ثروتمندان واجب است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

9 - دستگيرى از بينوايان و خويشاوندان و مهاجران نيازمند ، نشانگر فضيلت و كرامت آدمى است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و

المه_جري

برداشت براساس اين است كه مقصود از فضل در {أُوْلوا الفضل} فضيلت معنوى و انسانى باشد.

تبليغ خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 6

6 - مبلّغان ، در تبليغ دين ، بايد اقوام و خويشان خود را در اولويت قرار دهند .

و لقد أرسلنا من قبلك رسلاً إلى قومهم

بى شك، هدف از ارسال انبيا، هدايت همه مردم بوده است و اختصاص به ذكر قوم آنان (قومهم) ممكن است به خاطر در اولويت بودن آنان باشد. در اين صورت، نكته ياد شده، قابل استفاده است.

تبليغ در خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 9

9 _ تبليغ در بين خويشاوندان و بزرگان و سردمداران، داراى اولويت است. *

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

{آزر} علاوه بر اين كه از خويشان ابراهيم بود، به تصريح {قومك} از بزرگان و رؤساى قوم خويش نيز محسوب مى شده است. و چون ظاهراً دعوت ابراهيم از اين نقطه آغاز گشته، مى تواند به عنوان الگو و معيارى در تبليغ مطرح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

ترك انفاق به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 -

22 - 1،2

1 - خداوند ، توانگران صدراسلام را از سوگند بر ترك انفاق به خويشاوندان ، بينوايان و مهاجران به صرف گناه گذشته آنان ، بر حذر داشت .

ولايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جرين

{إيتلاء} (مصدر {يأتلى}) مى تواند مشتق از {الو} به معناى {تقصير و منع} باشد. هم چنين مى تواند از {اليّه} به معناى {حلف} و سوگند خوردن باشد. در صورتى كه به معناى {حلف} باشد، {يؤتوا} منفى به {لا} ى محذوف است; يعنى، {لايحلفوا أن لايؤتوا...} درباره شأن نزول آيه شريفه دو نظر وجود دارد: 1_ آيه درباره كسانى نازل شد كه پس از ماجراى {افك}، سوگند ياد كردند كه از انفاق به گروهى كه در اين ماجرا دست داشتند خوددارى كنند. 2- در خصوص ابوبكر نازل شد كه او پس از ماجراى {افك}، از انفاق به {مسطح بن اثاثة} _ كه پسرخاله يا پسر خواهر وى بود _ امتناع ورزيد.

2 - سوگند بر ترك نيكى و انفاق به خويشاوندان ، مستمندان و مهاجران ، به صرف لغزش گذشته آنان ، نشانه تأثير پذيرى از وسوسه شيطان و پيروى از او است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى

جمله {و لايأتل. ..} مى تواند عطف بر {و لاتتّبعوا خطوات الشيطان...} _ از نوع عطف خاص بر عام _ باشد كه حاكى از اهميت موضوع مورد بحث خاص است. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين خواهد شد: {اى مؤمنان! از گام هاى شيطان، بويژه اگر شما را به ترك انفاق خويشاوندان و ... فرا بخواند

پيروى نكنيد}.

تفديه خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 1

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن بستگان نزديك خويش اند .

و فصيلته الّتى ت_ويه

توقّعات خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 7

7 _ خويشاوندان مشرك پيامبر توقع داشتند كه پيامبر(ص) به جهت خويشى آنان را به توحيد فرا نخواند. *

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

موظف شدن پيامبر(ص) به ياد نمودن گفتگوى ابراهيم(ع) با آزر شايد بدان جهت باشد كه در خويشاوندان پيامبر(ص) اين انگيزه كه آن حضرت از دعوت آنان به توحيد باز ايستد وجود داشته است.

حفظ منافع خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 14

14 _ حفظ منافع خويشان و يا دفع ضرر از آنان نبايد آدمى را به ناحق گويى وادارد.

و إذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربى

اسم {كان} ضميرى است كه به {المقول له} و مانند آن، كه از {إذا قلتم} به دست مى آيد، برمى گردد; يعنى هر چند آن كسى كه سخن درباره او گفته مى شود، خويشاوند گوينده باشد.

حقوق خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 14

14 - مسؤوليت انسان بالاخص دارندگان ثروت ، درباره پدر و مادر و ساير خويشاوندان *

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف حقاً على المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 8 -

1،2

1 _ لزوم بهره مند ساختن نزديكانِ نيازمند ، يتيمان و مساكين از اموال ميت ، در صورت حضور آنان هنگام تقسيم ارث

و اذا حضر القسمة اولوا القربى و اليتامى و المساكين، فارزقوهم منه

ذكر {اولوا القربى} در رديف يتيم و مسكين، حاكى از آن است كه مراد از {اولوا القربى} خويشان نيازمند هستند نه خويشان ثروتمندى كه با يتيمان و مساكين تناسبى ندارند. ذيل آيه كه ترغيب به عطوفت و برخورد نيك با آنان است، اين معنا را تأييد مى كند.

2 _ لزوم برخورد نيك با خويشاوندان ، يتيمان و مساكين به هنگام بهره مند ساختن آنان از ميراث

و اذا حضر القسمة . .. فارزقوهم منه و قولوا لهم قولاً معروفاً

حقوق خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 2،15

2- پيامبر ( ص ) موظف به اداى حقوق خويشاوندان ، مساكين و در راه ماندگان با رعايت اعتدال و اجتناب از تبذير

و ءات ذاالقربى حقّه و المسكين و ابن السبيل و لاتبذّر تبذيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مخاطب در آيه پيامبر(ص) باشد، هر چند ديگران را نيز شامل مى شود.

15- { عن أبى الحسن موسى ( ع ) : . . . ان الله تبارك و تعالى لمّا فتح على نبيه ( ص ) فدك . . . فأنزل الله على نبيه ( ص ) { و ءات ذاالقربى حقّه } فلم يدر رسول الله ( ص ) من هم . . . فأوحى الله إليه أن ادفع فدك إلى فاطمة ( ع ) . . . ;

از ابى الحسن موسى بن

جعفر(ع) روايت شده است:. .. آنگاه كه خداوند _ تبارك و تعالى _ فدك را براى پيامبرش فتح كرد ... پس بر او اين آيه را نازل فرمود: {و ءات ذاالقربى حقّه}. پس رسول خدا(ص) ندانست نزديكان چه كسانى اند ... پس خداوند به او وحى كرد كه فدك را به حضرت فاطمه(س) بدهد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 17

17 - { فى مجمع البيان : روى أبوسعيد الخدرى و غيره أنّه لمّا نزلت ه_ذه الأية على النبىّ ( ص ) أعطى فاطمة ( س ) فدكاً و سلّمه إليها . و هو المروىّ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) . . . ;

در مجمع البيان آمده است كه ابوسعيد خدرى و ديگران، روايت كرده اند كه هنگامى كه اين آيه بر پيغمبر نازل گشت {فآت ذا القربى حقّه} آن حضرت، فدك را به فاطمه (عليهاالسلام) داد و آن را به وى تسليم كرد. همين مطلب، از امام باقر و امام صادق(ع) نيز روايت شده است}.

حقوق خويشاوندان نسبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 8

8 - خويشاوندان نَسبى ، در حقوق مقرر شده ، بر ديگران ترجيح دارند .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه

حقوق مالى خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 3،4

3 - بستگان نزديك ، در اموال و دارايى انسان داراى حقوق شرعى اند .

فأَت ذا القربى حقّه

امر {ءاتِ} و نيز اضافه شدن

{حق} به ضمير {ه}، دلالت بر نكته بالا مى كند.

4 - خويشاوندان نزديك ، در اعطاى حقوق مالى و انفاق ، در اولويت اند . *

فأَت ذا القربى حقّه

حمايت از خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 4

4 - توجه به گسسته شدن روابط خانوادگى در قيامت ، مانع از دست زدن انسان به كار هاى خلاف ، به انگيزه حمايت از خانواده و خويشان

لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

خوردن از خانه خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 14،22

14 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل خويشاوندان ، بدون اذن خواستن از ايشان ، از حقوق خويشاوندى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

مجاز بودن استفاده از خوراكى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو و. .. _ كه از خويشاوندان محسوب مى شوند _ و بدون هيچ اذنى از آنان، حاكى از حقى است ميان آنان كه بايد رعايت شود.

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

خويشاوندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،2

1 _ خداوند برخى از پدران

و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

2 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحق(ع) و . .. ) بر همه مردم عصرشان برترى بخشيد.

كلاً فضلنا على العلمين . .. و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

خويشاوندان اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،2

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

2 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحق(ع) و . .. ) بر همه مردم عصرشان برترى بخشيد.

كلاً فضلنا على العلمين . .. و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

خويشاوندان اصحاب يمين در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 6

6 - { قاسم بن محمد عن علىّ قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ { . . . و ينقلب إلى أهله مسروراً } قلت : أىُّ أهل ؟ قال : أهله فى الدنيا هم أهله فى الجنّة إن كانوا مؤمنين ;

قاسم بن محمد

از على [بن ابى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى تبارك و تعالى، زمانى كه بخواهد شخص مؤمن را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست او مى دهد و او را محاسبه مى كند . .. و اين است سخن خداى عزّوجلّ {... و ينقلب إلى أهله مسروراً}. گفتم: مراد كدام اهل است؟ فرمود: آنان كه در دنيا اهل او بودند; اگر مؤمن باشند در آخرت نيز اهل او خواهند بود}.

خويشاوندان برتر انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 2

2 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحق(ع) و . .. ) بر همه مردم عصرشان برترى بخشيد.

كلاً فضلنا على العلمين . .. و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

خويشاوندان برگزيده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

خويشاوندان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 4،5

4 - در قيامت ، حتى خويشاوندان هم از به دوش كشيدن بارگناه كسان خود ، سر باز مى زنند .

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

5 - بى ياورى انسان در قيامت ، حتى

از سوى خويشاوندان خود

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 10 - 1،2

1 - در روز رستاخيز ، هيچ دوست صميمى و خويشاوندى ، از حال ديگرى جويا نمى شود .

و لايسئل حميم حميمًا

{حميم}به فردى مى گويند كه به انسان نزديك و دلسوز باشد. از مصاديق بارز آن، خويشاوندان و دوستان صميمى و دلسوز است.

2 - در روز محشر ، هيچ خويشاوندى و دوست صميمى از يكديگر استمداد نمى كند .

و لايسئل حميم حميمًا

يكى از كاربردهاى واژه {سؤال}، طلب و درخواست (استمداد) است. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 2

2 - اهل محشر ، در عين ديدن و شناختن كامل خويشان و دوستان صميمى خود ، از حال آنان جويا نشده و از آنان استمداد نخواهند كرد .

و لايسئل حميم حميمًا . يبصّرونهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {يبصّرونهم}، حال براى جمله پيشين (لايسئل حميم حميمًا) باشد.

خويشاوندان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 14

14- { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { و إنّى خفت الموالى } قال هم العمومة و بنو العمّ ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه در باره سخن خدا: {و إنّى خفت الموالى} فرمود: (مراد از) موالى عموها و پسرعموها هستند}.

خويشاوندان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 84 - 3

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان شعيب ( ع ) و مردم مدين

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

مراد از {أخاهم} اين است كه شعيب(ع) با اهل مدين ، خويشاوند بود و يا اينكه او براى آنان ، دلسوزى مى كرد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 8

8_ خاندان شعيب ، او را از خود طرد نكرده و از او حمايت مى كردند .

لولا رهطك لرجمن_ك

خويشاوندان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 3

3_ خويشاوندى صالح ( ع ) با قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

تصريح به اينكه صالح(ع) ، برادر قوم ثمود بود (أخاهم صالحاً) مى تواند اشاره اى باشد به خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 3

3 - رابطه خويشاوندى صالح پيامبر با قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

قيد {أخاهم} هر چند كنايه از رحمت و عطوفت است; لكن با توجه به اين كه اين تعبير در مورد برخى از پيامبران به كار نرفته است _ با اين كه همه پيامبران نسبت به قومشان رحمت و عطوفت داشته اند _ مى توان گفت واژه ياد شده اشاره به پيوند خويشاوندى نيز دارد.

خويشاوندان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 11

11 _ اندوهناك شدن بر هلاكت كفرپيشگان لجوج ، حتى

در صورت خويش و هموطنى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا

فكيف ءاسى على قوم كفرين

خويشاوندان كافر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 2

2 - موضع گيرى پيامبر ( ص ) در قبال كفرورزى و عصيان خويشاوندان ، داراى پى آمد هاى دشوار و نگران كننده

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ... و توكّل على العزيزالرحيم

دستور {توكّل على اللّه} پس از {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} بيانگر مطلب ياد شده است.

خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 4

4 - راه نداشتن كمترين سازش در دعوت تبليغى پيامبر ( ص ) ; حتى نسبت به كسان و خويشاوندان آن حضرت

و أنذر عشيرتك الأقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 2

2 - انفاق بر خويشاوندان و مساكين و در راه ماندگان ، لازم است .

فأَت ذا القربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

مخاطب آيه، اگر چه پيامبر(ص) است، اما پيروان آن حضرت، به تبع او، مشمول حكم آيه هستند.

خويشاوندان مريم(س) كنار مسجدالاقصى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 4،5

4- خويشاوندان مريم ، در غير جهت شرقى مسجد الاقصى سكونت داشتند .

انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

5- مريم ( س ) در آستانه حامله شدن به عيسى ( ع ) ، در نزديكى مسجدالاقصى ، بستگانى داشت كه در ميان آنان به سر مى برد .

إذ انتبذت من أهلها مكانًا

شرقيًّا

به قرينه {مكاناً قصيّاً} در آيه بيست و دوم كه ناظر به مكان دومى است كه مريم(س) برگزيد، مكان شرقى مسجد الاقصى به منطقه مسكونى مردم نزديك بوده است.

خويشاوندان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 7

7- اخبار خداوند از فسادگرى و خويشاوندكشىِ عناصر سست ايمان منافق ، درصورت رسيدن به حكومت

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه {تولّيتم} از ماده {ولايت} و به معناى بر عهده گرفتن حاكميت باشد و مخاطب آن بيماردلانى باشند كه به دليل سست ايمانى به هنگام فرمان جهاد، به وحشت افتاده و از آن طفره مى روند.

خويشاوندان مؤمنان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 6

6 - { قاسم بن محمد عن علىّ قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ { . . . و ينقلب إلى أهله مسروراً } قلت : أىُّ أهل ؟ قال : أهله فى الدنيا هم أهله فى الجنّة إن كانوا مؤمنين ;

قاسم بن محمد از على [بن ابى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى تبارك و تعالى، زمانى كه بخواهد شخص مؤمن را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست او مى دهد و او را محاسبه مى كند . .. و اين است سخن خداى عزّوجلّ

{... و ينقلب إلى أهله مسروراً}. گفتم: مراد كدام اهل است؟ فرمود: آنان كه در دنيا اهل او بودند; اگر مؤمن باشند در آخرت نيز اهل او خواهند بود}.

خويشاوندان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 3

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هودًا

تصريح به اينكه هود(ع) برادر قوم عاد بود ، مى تواند به خويشاوندى آن حضرت با قوم عاد ، اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 3

3- پيامبر قوم عاد ( هود ) ، از تبار ايشان و داراى رابطه خويشاوندى با آنان *

و اذكر أخا عاد . .. إذ أنذر

واژه {أخ} ممكن است اشاره به رابطه خويشاوندى داشته باشد.

خويشاوندان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى

صرط مستقيم

دشمنى خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 6

6 - خويشاوندى مخالفان اسلام با پيامبر ( ص ) ، مانع نكوهش خداوند از آنان نيست .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

دعوت از خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره خويشاوندان و خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

دوستى با خويشاوندان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 3

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

رابطه با خويشاوندان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 7

7 _ نگرانى برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از قطع روابط خويشاوندى ، كسادى تجارت و از دست دادن خانه هاى دلپسندشان بر اثر ممنوع شدن از برقرارى روابط با كافران

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم

رفع مشكلات خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 9

9- رسيدگى به مشكلات خويشاوندان حتى در صورت عدم مسكنت و در راه ماندگى آنان ، امرى لازم و واجب است

.

و ءات ذاالقربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

ذكر {ذاالقربى} به صورت جداگانه، مى تواند إشعار به مطلب فوق داشته باشد.

روابط خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 8

8 _ اهميّت روابط خانوادگى

قل ما انفقتم من خير فللوالدين

روش برخورد با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير و معذرتى شايسته ، در صورت عدم امكان اداى حق ايشان

و ءات ذاالقربى . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً ميسورًا

رؤيت خويشاوندان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 1

1 - در عرصه قيامت ، خويشان و دوستان هر فردى ، به وى نشان داده خواهند شد .

حميمًا . يبصّرونهم

زكات خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

زمينه دشمنى خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 3

3 - ايمان به دين اسلام ، ممكن است دشمنى برخى از مردم ، حتى خويشاوندانى همچون همسر و فرزندان را برانگيزاند .

ي_أيّها

الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم

زمينه قتل خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 7

7- اخبار خداوند از فسادگرى و خويشاوندكشىِ عناصر سست ايمان منافق ، درصورت رسيدن به حكومت

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه {تولّيتم} از ماده {ولايت} و به معناى بر عهده گرفتن حاكميت باشد و مخاطب آن بيماردلانى باشند كه به دليل سست ايمانى به هنگام فرمان جهاد، به وحشت افتاده و از آن طفره مى روند.

زيان به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 8

8 _ لزوم اداى شهادت به حق ، گر چه به ضرر خود يا پدر و مادر و نزديكان باشد .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

{شهداء}، خبر دوم براى {كونوا} است. بنابراين شهادت به حق تكليفى لازم الاجرا است. گفتنى است كه متعلق شهادت در برداشت فوق _ به قرينه {و لو على انفسكم} _ كلمه {بالحق} گرفته شده است.

سرزنش افساد در خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 24

24_ ايجاد فساد ميان خويشاوندان و واداشتن آدميان به قطع رحم ، كارى شيطانى است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

صدقه به خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 15

15_ اعطاى صدقه به فرزندان و خاندان پيامبران ، جايز

و امرى شايسته و نيكوست .

و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

{تصدق} به معناى اعطاى صدقه است و {صدقه} آن گونه كه در {كشاف} آمده است عطيه و بخششى است كه به منظور رسيدن به ثواب پرداخت مى شود.

عذرخواهى از خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير و معذرتى شايسته ، در صورت عدم امكان اداى حق ايشان

و ءات ذاالقربى . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً ميسورًا

عفو خويشاوندان گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد كريمانه با آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده توانگران

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى . .. و ليعفوا و ليصفحو

{عفو} در لغت به معناى گذشت است و {صفح} به معناى گذشت همراه با ترك ملامت نسبت به خطا كار است (فروق اللغة). چنين گذشتى، حاكى از كرامت و بزرگوارى گذشت كننده است.

علاقه به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،3،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

3

_ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

عمل ناپسند خويشاوندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 8

8- صدور كردار ناروا از فرزندان انسان هاى صالح و خويشاوندانِ شخصيت هاى برجسته ، نكوهيده تر و شرم آورتر از ارتكاب آن از سوى ديگران است .

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عوامل تجاوز به حقوق خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 7

7 _ زير پا نهادن حقوق خويشاوندى ، برخاسته از روح تجاوزپيشگى است .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئك هم المعتدون

{أولئك} اشاره به مشركان است با اوصافى كه براى آنان ذكر شده است و از جمله آنهاست وصف {لا يرقبون . .. } يعنى، اينان كه نه به رعايت حقوق خويشاوندى و نه به عهد و پيمان ملتزمند، مردمانى تجاوزپيشه اند.

عوامل محروميت از امداد خويشاوندان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 12

12 - ظلم ، موجب محروميت از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان در هنگام مرگ و روز قيامت

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

از ياد شدن كافران و مشركان با عنوان ظالمان، برداشت بالا به دست مى آيد.

غفلت از خويشاوندان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 5

5 - بى اعتنايى ثروتمندان به نياز هاى خويشاوندان يتيم خود ، دور از انتظار و نكوهيده تر از بى توجّهى آنان به ديگر نيازمندان است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. يتيمًا ذا مقربة

فضيلت تأمين خويشاوندان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 4

4 - فضيلتِ تغذيه خويشاوندان يتيم خود ، برتر از رساندن غذا به ديگر اقشار محروم جامعه است .

يتيمًا ذا مقربة . أو مسكينًا ذا متربة

قضاوت خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

قضاوت خويشاوندان زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 8،9

8_ مردى از خويشان زليخا ، در ماجراى وى و يوسف ( ع

) دخالت كرد و ميان آنان به داورى پرداخت .

و شهد شاهد من أهلها

9_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، على رغم خويشى او با زليخا ، بى طرفى كامل را رعايت كرد ، و قضاوتى بر حق ارائه نمود .

و شهد شاهد من أهلها إن كان قميصه قُدّ من قُبل

كيفر خويشاوندان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 4

4 - رهبران دينى ، نبايد به خاطر خويشاوندى و روابط نسبى از مؤاخذه مقصران چشم پوشى كنند .

قال ي_ه_رون ما منعك

گواهى عليه خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 10

10 _ شهادت آدمى ، عليه پدر ، مادر و ديگر خويشاوندان ، داراى اعتبار قانونى و حقوقى است .

شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

متجاوزان به حقوق خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 10

10 _ زيرپاگذارندگان حقوق خويشاوندى ، مردمانى تجاوزپيشه اند .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئك هم المعتدون

محدوده اختيارات خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 14

14 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل خويشاوندان ، بدون اذن خواستن از ايشان ، از حقوق خويشاوندى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

مجاز بودن استفاده از خوراكى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو و. .. _

كه از خويشاوندان محسوب مى شوند _ و بدون هيچ اذنى از آنان، حاكى از حقى است ميان آنان كه بايد رعايت شود.

محرومان از امداد خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 9،11،13

9 - محروميت ستمكاران در قيامت ، از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

{حميم} در لغت به معناى دوست (العين) و به {القريب المشفق} (نزديك دلسوز) معنا شده است (مفردات راغب).

11 - محروميت ستمگران به هنگام دشوارى مرگ از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

13 - كفر و شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.

محروميت از حمايت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 1،2

1 - كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) ، محروم از حمايت نزديكان و دوستانِ دلسوز در قيامت

فليس له اليوم ه_هنا حميم

{حميم} به فردى مى گويند كه به انسان نزديك و دلسوز باشد. از مصاديق بارز آن خويشاوندان و دوستان صميمى و دلسوز است.

2 - ايمان نياوردن و ترغيب نكردن ديگران به تغذيه گرسنگان و بينوايان ، سبب محروميت از

حمايت نزديكان و دوستان صميمى در قيامت

إنّه كان لايؤمن . .. فليس له اليوم ه_هنا حميم

محروميت از همنشينى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 2

2 - دوزخيان در آخرت ، از حضور شادمانه نزد خويشاوندان خود محروم خواهند بود .

إنّه كان فى أهله مسرورًا

مقايسه دو تعبير {ينقلب إلى أهله} (در آيات پيشين) و {كان فى أهله}، گوياى اين است كه گرفتاران دوزخ، از لذت همنشينى با خويشاوندان خود بهره اى نمى برند.

محمد(ص) و خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 1

1- پيامبر ( ص ) موظف به برخورد مناسب با خويشاوندان ، مسكينان و در راه ماندگان با بيانى نرم و دلپذير در صورت خوددارى از كمك به آنها به خاطر ناتوانى مالى

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

عبارت {ابتغاء رحمة من ربّك} (جوياى رحمت پروردگارت هستى) و شواهد تاريخى حكايت از آن دارد كه: خوددارى پيامبر(ص) از كمك به افراد ياد شده، به دليل ضعف مالى بوده است.

مراد از خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 13،14

13- { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . { و ءات ذاالقربى حقّه } فكان على ( ع ) و كان حقّه الوصية التى جعلت له و الإسم الأكبر و ميراث العلم و آثار علم النبوة ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا روايت شده است كه فرمود: پس مراد

از {ذاالقربى} على(ع) است و حق او، جانشينى پيامبر(ص) بود _ كه براى او قرار داده شده بود _ و اسم اكبر و ميراث علم و آثار علم نبوت است}.

14- { عن على بن الحسين ( ع ) فى قوله تعالى : { و ءات ذاالقربى حقّه } . . . قال : نحن أُول_ئك الذين أمر الله ( عزّوجلّ ) نبيه ( ص ) أن يؤتيهم حقّهم . . . ;

از امام سجاد(ع) درباره سخن خدا: {و ءات ذاالقربى حقّه} روايت شده است كه فرمود: ما [اهل بيت ]همانانى هستيم كه خداوند _ عزّوجلّ _ به پيامبرش فرمان داد حقشان را به آنان بدهد}.

مسكن خويشاوندان مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 4،5

4- خويشاوندان مريم ، در غير جهت شرقى مسجد الاقصى سكونت داشتند .

انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

5- مريم ( س ) در آستانه حامله شدن به عيسى ( ع ) ، در نزديكى مسجدالاقصى ، بستگانى داشت كه در ميان آنان به سر مى برد .

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

به قرينه {مكاناً قصيّاً} در آيه بيست و دوم كه ناظر به مكان دومى است كه مريم(س) برگزيد، مكان شرقى مسجد الاقصى به منطقه مسكونى مردم نزديك بوده است.

مسؤوليت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 5

5 _ مسؤوليت بيشتر خويشاوندان زن و شوهر ، در نظارت بر سلامت خانواده و حلّ اختلاف هاى آنان

فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها

مسؤوليت خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 3

3 - بستگان و نزديكان پيامبران و رهبران دينى ، سزاوارترين افراد به رعايت اصول و ارزش ها

و أنذر عشيرتك الأقربين

مسؤوليت خويشاوندان رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 3

3 - بستگان و نزديكان پيامبران و رهبران دينى ، سزاوارترين افراد به رعايت اصول و ارزش ها

و أنذر عشيرتك الأقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 6

6 - وابستگان نزديك رهبران دينى ، در عمل به تكاليف و وظايف شان ، بايد بر ديگران سبقت داشته باشند .

قل لأزوجك و بناتك . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

مشركان و خويشاوندان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 1

1 _ شرك پيشگان صدر اسلام ، درباره هيچ مؤمنى به رعايت حق خويشاوندى ، ملتزم نبودند .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً

{رقبة} و {رُقبان} (مصدر يرقبون) به معناى حفظ و نگهدارى و {إلّ} به معناى قرابت و خويشاوندى است. قابل ذكر است كه لفظ {مؤمن} و {إلّ} هر دو نكره در سياق نفى و مفيد عمومند; يعنى، مشركان درباره هيچ مؤمنى حرمت قرابت و خويشاوندى را نگه نمى دارند.

مصالح خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 13،20

13 _ منافع شخصى و رعايت مصالح والدين ، بستگان ، فقيران و ثروتمندان ، بايد تحت الشعاع حق و رضايت خدا باشد .

كونوا . .. شهداء للّه و

لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين ان يكن

20 _ مقدم داشتن مصالح خويش ، والدين و بستگان بر شهادت به حق ، هواپرستى و عدالت شكنى است .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسكم . .. فلاتتبعوا الهوى

مقامات خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

مكر به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 10

10_ حسد ، آدمى را به گناهانى همانند دروغ گفتن و نيرنگ زدن حتى به محبوب ترين نزديكانش ، وادار مى سازد .

قالوا ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف و إنا له لن_صحون

ممنوعيت ترك انفاق به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 4

4 - كوتاهى در تأمين نياز خويشاوندان ، بينوايان و مهاجران ، به خاطر لغزش هاى گذشته آنان ، ممنوع است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

مهربانى با خويشاوندان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 7

7 - توصيه الهى به پيامبر ( ص ) مبنى بر گسترانيدن بال هاى مهر و عطوفت براى كسان

و خويشاوندان مؤمن خويش

و أنذر عشيرتك الأقربين . و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

تقدير {من المؤمنين} به قرينه آيه پيش، مى تواند {من المؤمنين من عشيرتك} باشد.

نبوت خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نجات خويشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

نعمت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 7

7- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از يارى بى دريغ افرادى چون نوادگان و خويشاوندان ، از نعمت هاى خداوند و از نشانه هاى اوست .

و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

ماده {حفدة} در مورد يارانى به كار مى رود كه از خدمت گزارى تعدى نمىورزند كه مفسّران مصداق اين معنا

را نوادگان يا همه خويشاوندان دانسته اند.

نعمت زندگى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 20

20_ زندگى خويشاوندان و بستگان در كنار يكديگر بدون كدورت و تباهى ، از نعمت هاى خداوند است .

قد أحسن بى إذ . .. جاء بكم من البدو

چنان چه منظور يوسف(ع) در {جاء بكم من البدو} تنها رها شدن خاندانش از صحرانشينى بود و به حضور آنان در كنار خويش نظر نداشت، فعل {جاءبكم} را به كار نمى برد ; بلكه مثلاً مى گفت: {إذ أنجاكم من البدو} قيد {من بعد أن نزغ . ..} گوياى اين است كه حسن زندگانى جمعى بستگان منوط به نبود فساد و تباهى در ميان آنان است.

نماز خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

وصيت براى خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 4،11،12

4 - آدمى بايد اموالى را براى پرداخت به پدر و مادر و خويشان نزديك وصيت كند .

كتب عليكم . .. الوصية للولدين و الأقربين

11 - اولويت پدر و مادر نسبت به ديگر خويشاوندان در امر وصيت

الوصية للولدين و الأقربين

برداشت فوق از تقديم كلمه {والدين} بر {الأقربين} استفاده شده است.

12 - توصيه به پرداخت

اموالى به پدر ، مادر و خويشان ، مقتضاى تقوا و پرهيزگارى است .

كتب عليكم . .. الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف حقاً على المتقين

ولايت در خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 7،13

7 _ خويشاوندان در برخوردار شدن از حقوق ولايت مقرر شده در ميان مؤمنان ، بر غير خويشان اولويت دارند .

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

13 _ حكم ولايت مهاجر و انصار بر يكديگر و اولويت خويشان در آن ولايت ، حكمى بر اساس علم مطلق الهى

إن اللّه بكل شىء عليم

جمله {إن اللّه . .. } پس از بيان احكام ذكر شده، در اين آيه و آيات پيشين، اشاره به اين حقيقت دارد كه احكام و قوانين ياد شده احكامى عالمانه و نشأت گرفته از علم مطلق خداوند است.

هبه به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 1،3،7،18

1- خداوند به رعايت عدل ، احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان مى دهد .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

3- بخشش به خويشاوندان ، داراى اهميتى ويژه در ميان ساير نيكيها

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

برداشت فوق، به خاطر اين است كه بخشش به خويشاوندان قطعاً از مصاديق {احسان} است و اينكه دوباره به صورت مجزا ذكر شده، مشعر به اهميت آن است.

7- رعايت عدالت ، بايسته تر و اولى تر از احسان به مردم و بخشش به خويشاوندان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

از تقدم

ذكرى {عدل} بر {احسان} و {بخشش به خويشاوندان} مى توان تقدم رتبى را استفاده كرد; زيرا رعايت عدالت تكليفى همگانى و بدون اغماض است و بدون رعايت آن، احسان و بخشش بى ارزش خواهد بود.

18- عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، از تمايلات فطرى انسان

يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى . .. لعلّكم تذكّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند امر به عدل و . .. را مواعظى در جهت تذكر آدميان مى شمارد و در واژه {تذكّر} اين معنا نهفته است كه: اصل گرايش به ارزشهاى مذكور، در نهاد همگان موجود است و در صورت غفلت نيازمند يادآورى مى باشد.

هدايت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 13

13- خويشاوندى و پيوند هاى اجتماعى ، نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 3

3 - مردان الهى ، داراى احساس مسؤوليت بيشتر براى هدايت بستگان خويش

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

هدايت خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

همسفرگى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

نور - 24 - 61 - 21

21 - هريك از مسلمانان ، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نيز خويشاوندان و دوستان خويش به صورت جمعى ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج. ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو

همنشينى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 2،4

2 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان عطا شود ، در قيامت با خويشاوندان خود مأنوس خواهند بود .

و ينقلب إلى أهله

فعل {ينقلب} دلالت مى كند كه مراد از {أهل}، همان خويشاوندان انسان در دنيا است كه در قيامت نيز در كنار او خواهند بود. برخى مراد از {أهل} را، حور و غلمان بهشتى دانسته اند; ولى واژه انقلاب (رجوع كردن) و نيز جمله {إنّه كان فى أهله مسروراً} در آيات بعد، ديدگاه نخست را تأييد مى كند.

4 - انس با خويشاوندان و سربلندى نزد آنان در قيامت ، از زمره پاداش هاى الهى است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

يأس خويشاوندان محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 27 - 2

2 - لحظه نااميدى حاضران بر بستر محتضر و بر زبان آوردن كلمات يأس ، شايان يادآورى براى دلبستگان دنيا

و قيل من راق

خويشاوندى

آثار تعصب خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 3،4،5

3 - اساسِ جدالِ كافران درباره خدا ، برخاسته از تقليد و تعصّب خويشاوندى آنان

بود .

يج_دل فى اللّه . .. قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

4 - متعصّانِ تابعِ احساسات خويشاوندى ، هر دعوتى را ، از هر كسى ، براى پيروى از تعاليم آسمانى ، جواب منفى مى دهند .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ماأنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آورده شدن فعل مجهول {قيل} به جاى اين كه دعوت كننده و گوينده خاصى را، مانند انبيا، مشخص كند، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

5 - تعصّب خويشاوندى و سنّت گرايى ، از موانع حق پذيرى است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آثار خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 4

4- پيوند خويشاوندى ، امرى مسؤوليت آور و منشأ پيدايش حقوق ويژه است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26

- 3

3- پيوند خويشاوندى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه ميان انسانهاست .

و ءات ذاالقربى حقّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 17،26

17 - رابطه خويشاوندى و دوستى ، منشأ پيدايش حق است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

26 - پيوند خويشاوندى و دوستى و ارتباطات نزديك ، نبايد موجب سهل انگارى در رعايت ادب اسلامى و آداب معاشرتى ميان خويشاوندان و دوستان گردد .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو صديقكم ... فإ

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه غالباً پيوند دوستى و خويشاوندى، سبب سهل انگارى در رعايت ادب فيمابين مى شود. از اين رو مى توان گفت: خداوند توصيه فرمود كه مسلمانان به هنگام ملاقات با دوستان و خويشاوندان خود، سلام كنند و....

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 3

3 - نجات و رستگارى انسان ، در پرتو ايمان او است ; و نه در پيوند هاى خويشاوندى .

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

استثنا شدن همسر لوط، نشان مى دهد كه وى جزء مؤمنان نبوده است; گرچه عضو خانواده لوط(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 5

5 - پيوند خويشاوندى ، درپى دارنده مسؤوليت هاى فزون تر

و أنذر عشيرتك الأقربين

مأموريت خاص پيامبر(ص) به تبليغ خويشاوندان خود _ با اين كه تبليغ، عموماً وظيفه پيامبر است _

مى تواند مطلب ياد شده را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 8

8 - تأثير نسب و پيوند خويشاوندى در سرنوشت فرزندان و در هدايت و گمراهى آنان ، امرى مطلق ، قطعى و جبرى نيست .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه مبين

دو گروه شدن نسل ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) گوياى اين حقيقت است كه تأثير نسب و خويشاوندى، در سرنوشت انسان و در هدايت و گمراهى فرزندان، مطلق و جبرى نيست; بلكه فرزندان از هر خانواده اى ممكن است خوب و يا بد باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 3

3 - عواطف خانوادگى و خويشاوندى ، از زمينه هاى انحراف و تمايل به دشمنان خداوند

تسرّون إليهم بالمودّة . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 8

8 - دوستى و پيوند خويشاوندى ، نبايد مانع ديندارى و انجام تكاليف شرعى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) شود .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم فاحذروهم

آثار خويشاوندى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 13

13 - خويشاوندى با پيامبران ، نمى تواند مايه مصونيت از كيفر الهى گردد .

فاسلك فيها . .. إلاّ من سبق عليه القول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 5

5 - نجات از

كيفر دامنگير الهى ، در گرو ايمان به پيامبران است ، نه پيوند خانوادگى و خويشاوندى با آنان

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

همسر لوط با او پيوند نزديك خانوادگى داشت; ولى اين پيوند، ثمرى براى او نداشت; چه اين كه او با خط فكرى و عقيدتى لوط(ع) هماهنگ نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 5

5 - انتساب به خوبان ( چونان پيامبران ) ، هيچ تأثيرى در سرنوشت اخروى و كيفر و پاداش الهى ندارد .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

آثار خويشاوندى با پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 9

9- صرف داشتن رابطه خويشاوندى با پاكان ، دليل پاكى و خوبى نيست .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

آثار خويشاوندى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 12

12 _ خويشاوندى با پيامبر ( ص ) مانع از عذاب و دوزخى شدن فرد مشرك نيست .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى ... أنهم أصحب الجحيم

آثار خويشاوندى نسبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 15

15 - آنچه باعث ارث بردن مى شود ، خويشاوندى نَسبى است و نه شبه خويشاوندى ، مانند فرزند خواندگى ، مادرى همسران پيامبر ( ص ) ، برادرى دينى و . . .

ادعوهم لأباءهم . .. و أزوجه أمّه_تهم و أُولوا

الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب ال

آثار روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 6

6 - پيوند خويشاوندى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه ، ميان انسان ها است .

فأَت ذا القربى حقّه

آوردن {حقّه} پس از {ذا القربى} و نياوردن آن پس از {ابن السبيل}، ممكن است به اين جهت باشد كه خويشاوندان، به خاطر قرابت، حقوق خاصى پيدا مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 16

16 _ روابط عاطفى و خويشاوندى خطر آفرين براى رعايت عدل و انصاف

و إذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربى

آثار عواطف خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1،4

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

ارزش خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 113 - 4

4 _ پيوند خويشاوندى ، پيوندى ارزشمند در بينش الهى

ما كان . .. و لو كانوا أولى قربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 5

5 - ايمان به خداوند و پيامبر ( ص ) ، ارزشى والاتر و محبوب تر از پيوند هاى خويشاوندى و نسبى ( همچون پدرى ، فرزندى ، بردارى و . . . )

لاتجد قومًا . .. يوادّون ... و لو كانوا ءاباءهم ... أو عشيرتهم

ارزش روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 11

11- از ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع ) پيوند دينى ، بس ارزشمندتر و نيرومندتر از قرابت خويشاوندى است .

فمن تبعنى فإنّه منّى و من عصانى

برداشت فوق به اين سبب است كه حضرت ابراهيم(ع) پس از دعا براى فرزندان خود، پيروى از دستورها و رهنمودهاى خويش را ملاك ارزش و منزلت قرار داد.

اسلام و خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 10

10 _ توجه خاص اسلام به روابط خويشاوندى

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

اقسام خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 4

4 _ انسان ها ، داراى دو نوع قرابت و خويشاوندى اند : نسبى و سببى .

فجعله نسبًا و صهرًا

{نسب} _ كه جمع آن {انساب} است _ به معناى قرابت و خويشاوندى از ناحيه پدر است و {صهر} به معناى قرابت و خويشاوندى از

ناحيه زن است كه به سبب ازدواج به وجود مى آيد (خويشاوندى سببى مثل دامادى و. ..) (برگرفته از لسان العرب). گفتنى است جمله {فجعله نسباً و صهراً} به تقدير مضاف است; يعنى، {فجعله ذانسب و صهر}.

اهميت خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 10

10 _ توجه خاص اسلام به روابط خويشاوندى

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 11

11 - خويشاوندى و حفظ آن ، امرى مورد توجه صاحب شريعت است .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 5

5 - ايمان به خداوند و پيامبر ( ص ) ، ارزشى والاتر و محبوب تر از پيوند هاى خويشاوندى و نسبى ( همچون پدرى ، فرزندى ، بردارى و . . . )

لاتجد قومًا . .. يوادّون ... و لو كانوا ءاباءهم ... أو عشيرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 5

5 - ارزش هاى دينى ، مقدّم بر روابط خويشاوندى و عواطف خانوادگى

لاتتّخذوا عدوّى . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

اهميت رعايت حقوق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 16

16- رعايت عدالت ، احسان ، اداى حق خويشاوندان و دورى از فحشا ، اعمال زشت و ستم ، از موعظه هاى خداوند به انسان است .

إن

الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم

اهميت روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 5

5- سياست اسلام بر تحكيم پيوند خويشاوندى و رفع مشكلات موجود ميان خويشاوندان است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 9

9- پيوند خويشاوندى و عاطفى ، بايد تحت الشعاع روابط عقيدتى و دينى باشد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون . .. أُفّ لكم و لماتعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 8

8 - حفظ روابط خانوادگى و خويشاوندى ، امرى بس مهم و شايان توجه است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك... إن ج_هداك على أن تشرك بى ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 7

7 - اهتمام اسلام ، به موضوع مخلوط نشدن نطفه ها و روشن بودن نسب ها و پيوند هاى خويشاوندى ميان انسان ها

و الّ_ئى يئسن من المحيض . .. فعدّتهنّ ثل_ثة أشهر ... وأُول_ت الأحمال أجلهنّ أن ي

مطلب ياد شده، از مجموع دستورات و رهنمودهاى خداوند درباره عدّه زنان و شمارش دقيق آن _ به ويژه درباره زنان يائسه اى كه صرفاً احتمال داده شود با نطفه همسران قبلى خود باردار شده اند _ به دست مى آيد.

بى اعتبارى خويشاوندى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

بى اعتبارى خويشاوندى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 6

6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

بى اعتبارى خويشاوندى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 6،7

6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

7 _ شرك پيشگان صدر اسلام در صورت پيروزى بر مسلمانان ، از زير پا گذاشتن حقوق خويشاوندى و شكستن پيمان ، باكى نداشتند .

و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

بى اعتنايى به حقوق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 19

19 _ عدم رعايت حقوق خويشاوندى ، برخاسته از روحيه فسق و حق گريزى است .

لايرقبوا فيكم إلّاً . .. و أكثرهم فسقون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 1

1 _ شرك پيشگان صدر اسلام ، درباره هيچ مؤمنى به رعايت حق خويشاوندى ، ملتزم نبودند .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً

{رقبة} و {رُقبان} (مصدر يرقبون) به معناى حفظ و نگهدارى و {إلّ} به معناى قرابت و خويشاوندى است. قابل ذكر است كه لفظ {مؤمن} و {إلّ} هر دو نكره در سياق نفى و مفيد عمومند; يعنى، مشركان درباره هيچ مؤمنى حرمت قرابت و خويشاوندى را نگه نمى دارند.

بى تأثيرى خويشاوندى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 11

11 - بى تأثير بودن پيوند خويشاوندى با نيكان و صالحان ( همچون پيامبران الهى ) ، در سرنوشت اخروى انسان ها

قيل ادخلا النار مع الدخلين

بى تأثيرى خويشاوندى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 11

11 - بى تأثير بودن پيوند خويشاوندى با نيكان و صالحان ( همچون پيامبران الهى ) ، در سرنوشت اخروى انسان ها

قيل ادخلا النار مع الدخلين

بى تأثيرى خويشاوندى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 34 - 2

2 - رابطه خويشاوندى _ هر چند قوى باشد _ براى نجات از سختى هاى قيامت سودى ندارد .

يوم يفرّ المرء من أخيه

فرار از برادر، به معناى تنها گذاشتن او در شدايد قيامت است.

تضييع حقوق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 7

7 _ شرك پيشگان صدر اسلام

در صورت پيروزى بر مسلمانان ، از زير پا گذاشتن حقوق خويشاوندى و شكستن پيمان ، باكى نداشتند .

و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

تعصب خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6

6 - تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

حقوق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 3

3- پيوند خويشاوندى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه ميان انسانهاست .

و ءات ذاالقربى حقّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 14

14 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل خويشاوندان ، بدون اذن خواستن از ايشان ، از حقوق خويشاوندى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

مجاز بودن استفاده از خوراكى هاى منازل پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو و. .. _ كه از خويشاوندان محسوب مى شوند _ و بدون هيچ اذنى از آنان، حاكى از حقى است ميان آنان كه بايد رعايت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 6

6 - پيوند خويشاوندى ، منشأ پيدايش حقوقى ويژه ، ميان انسان ها است .

فأَت ذا القربى حقّه

آوردن {حقّه} پس از {ذا القربى} و نياوردن آن پس از {ابن السبيل}، ممكن است به اين جهت باشد كه خويشاوندان، به

خاطر قرابت، حقوق خاصى پيدا مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 12

12 - قرآن ، به عنوان كتاب الهى ، منبعى براى تشريع قوانين مربوط به حقوق خويشاوندى است .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه

خويشاوندى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 3

3 _ پيامبران الهى داراى ارتباط نسبى با يكديگر بودند. *

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

تصريح به اسامى تعدادى از پيامبران در آيات پيش و بيان اجمالى تعدادى ديگر با عنوان {آباء} و {ذريات} و {اخوان} گويا به منظور استقصاى همه پيامبران انجام گرفته باشد. بر اين اساس حصر پيامبران در افراد مذكور، كه خويشاوند يكديگر هستند، برداشت فوق را ثابت مى كند.

خويشاوندى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 17

17 _ خويشاوندى كليه افراد بشر با يكديگر *

خلقكم من نفس واحدة . .. و اتّقوا اللّه ... و الارحام

{ارحام}، به معناى خويشان است، از آن رو كه بازگشتشان به يك رحم است. بنابراين واقع شدن {الارحام} پس از {خلقكم من نفس واحدة}، مى تواند اشاره به اين باشد كه تمامى انسانها با يكديگر خويشاوند هستند.

خويشاوندى اهل مكه و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 10

10 - پيوند نسبى مردم مكّه صدراسلام با حضرت ابراهيم ( ع )

ملّة أبيكم إبرهيم

مخاطب ضمير {كم} در {أبيكم}، مى تواند عموم مسلمانان و يا خصوص مردم

مكّه باشد. برداشت فوق برپايه احتمال دوم است.

خويشاوندى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود، در خطاب كسانى كه از نسل پيامبرانى چون ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا - كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود - در خطاب به كسانى كه از نسل پيامبرانى چون: ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 28

28 _ بى تأثيرى نسب و پيوند خويشى با انبيا و اوليا در پذيرش و رد اعمال از سوى خدا

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 7

7 _ داشتن روابط خويشاوندى با پيامبران در رهايى از مجازات هاى الهى بى تأثير است .

إلا امرأته

كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 15

15_ روابط خانوادگى ( نسبى يا سببى ) با پيامبران ، تأثيرى در نجات آنان از عذاب هاى الهى ندارد .

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 3

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هودًا

تصريح به اينكه هود(ع) برادر قوم عاد بود ، مى تواند به خويشاوندى آن حضرت با قوم عاد ، اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 3

3_ خويشاوندى صالح ( ع ) با قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

تصريح به اينكه صالح(ع) ، برادر قوم ثمود بود (أخاهم صالحاً) مى تواند اشاره اى باشد به خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 81 - 20

20_ رابطه خويشاوندى با پيامبران ، بى تأثير در نجات از عذاب هاى الهى است .

إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 3

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان شعيب ( ع ) و مردم مدين

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

مراد از {أخاهم} اين است كه شعيب(ع) با اهل مدين ، خويشاوند بود و يا اينكه او براى آنان ، دلسوزى مى كرد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 8

8 - داشتن رابطه خانوادگى با پيامبرى از پيامبران الهى ، انسان را از عذاب نجات نمى دهد .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 18

18 - رابطه خويشاوندى با پيامبرى از پيامبران الهى ، تأثيرى در نجات از عذاب ندارد .

إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 3

3 - صرف انتساب به خداوند و يا پيوند خويشاوندى با پيامبران ، موجب نجات و سعادت انسان نمى شود .

ءال لوط نجّين_هم . .. كذلك نجزى من شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 6

6 - تمامى پيامبرانى كه پس از نوح و ابراهيم ( ع ) مبعوث شدند ، با مردم خود داراى خويشاوندى

نَسبى بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

خويشاوندى با مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 8

8 _ وجود پيوند هاى قرابت و خويشاوندى ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

خويشاوندى داماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 15

15- { الحفدة ، هم أختان الرجل على بناته و هو المروى عن أبى عبدالله ( ع ) ;

{الحفدة} به شوهران دختران (داماد) انسان گفته مى شود و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

خويشاوندى در ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 17،20،21،25،27

17 - خويشاوندان نَسبى داراى ايمان ، از مؤمنان ارث مى برند و نه خويشاوندان كافر آنان .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض . .. من المؤمنين

واژه {من} ممكن است بيانى باشد; يعنى، أُولوا الأرحام مؤمن و مهاجر، در ارث، بر خويشان كافر اولويت دارند.

20 - اولويت خويشاوندان نَسبى براى ارث بردن ، امرى است كه در لوح محفوظ ثبت است .

و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه . .. كان ذلك فى الكت_ب مسطورًا

احتمال دارد كه مراد از {الكتاب} لوح محفوظ باشد و احتمال دارد كه منظور، كتاب هايى باشد كه به انبيا(ع) داده شده است. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

21 - اولويت خويشاوندان نَسبى براى ارث بردن ، از جمله تعاليم آسمانى نازل شده در قرآن است .

و أُولوا الأرحام بعضهم

أولى ببعض . .. كان ذلك فى الكت_ب مسطورًا

{ال} در {الكتاب} مى تواند عهد و اشاره به قرآن باشد.

25 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه { و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتاب اللّه } إنّ بعضهم أولى بالميراث من بعض لأنّ أقربهم إليه [ رحماً ] أولى به . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند { و أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتاب اللّه} روايت شده كه فرمود: بعضى از خويشاوندان، در ارث بردن بر ديگران مقدم اند، چون هر كس از نظر نَسبى نزديك تر است، در ارث بردن مقدم است. ..}.

27 - { عن النبىّ ( ص ) قال : ما من مؤمن إلاّ و أنا أولى الناس به فى الدنيا و الأخرة اقرأوا إن شئتم : { النبىّ أولى بالمؤمنين من أنفسهم } فأيّما مؤمن ترك مالاً فليرثه عصبته من كانوا . فإنْ ترك ديناً أو ضياعاً فليأتنى فأنا مولاه ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده است كه فرمود: هيچ مؤمنى نيست مگر اين كه من به ولايت بر او از مردم ديگر در دنيا و آخرت سزاوارترم. اگر خواستيد، بخوانيد: {النبىّ أولى بالمؤمنين من أنفسهم} پس هر مؤمنى كه مالى را بعد از خود بگذارد، خويشان اش هر كه باشند، آن رابه ارث مى برند. اگر بدهى برجا گذاشته باشد و يا نان خوران فقيرى از او باقى مانده اند، بايد به من رجوع كند; زيرا من ولىّ او هستم}.

خويشاوندى در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 6

6 -

لزوم ناديده گرفتن پيوند خويشاوندى ، در دفاع از اصول دين و مبارزه با انحرافات عقيدتى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

خويشاوندى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود، در خطاب كسانى كه از نسل پيامبرانى چون ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا - كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود - در خطاب به كسانى كه از نسل پيامبرانى چون: ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 1،6

1 - پيوند هاى خويشاوندى و خانوادگى ، بى ثمر در روز قيامت

لن تنفعكم أرحامكم

6 - قيامت روز گسسته شدن پيوند ها و جدايى خويشاوندان و فرزندان از والدين

لن تنفعكم . .. يوم القي_مة يفصل بينكم

خويشاوندى سببى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54

- 4،6

4 _ انسان ها ، داراى دو نوع قرابت و خويشاوندى اند : نسبى و سببى .

فجعله نسبًا و صهرًا

{نسب} _ كه جمع آن {انساب} است _ به معناى قرابت و خويشاوندى از ناحيه پدر است و {صهر} به معناى قرابت و خويشاوندى از ناحيه زن است كه به سبب ازدواج به وجود مى آيد (خويشاوندى سببى مثل دامادى و. ..) (برگرفته از لسان العرب). گفتنى است جمله {فجعله نسباً و صهراً} به تقدير مضاف است; يعنى، {فجعله ذانسب و صهر}.

6 _ آفرينش انسان ها از عنصرى مايع ( نطفه يا آب ) و ايجاد دو نوع پيوند خويشاوندى نسبى و سببى ميان آنان ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت بى انت هاى خداوند است .

و هو الذى خلق من الماء بشرًا . .. فجعله نسبًا و صهرًا و كان ربّك قديرًا

يادآورى ربوبيت خداوند در پايان آيه شريفه و نيز در آغاز نخستين آيات مربوط به بحث از آفرينش پديده هاى جهان (ألم تر إلى ربّك. ..) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

خويشاوندى شعيب(ع) با اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 2

2 - شعيب ( ع ) ، با مردم مدين ، خويشاوندى داشت .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 3

3 _ وجود رابطه خويشاوندى ميان صالح و قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142

- 1

1 - صالح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد ثموديان و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم ص_لح

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى صالح(ع) با قومش و نيز تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

خويشاوندى قارون و موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 18

18 - { إنّ قارون كان من قوم موسى } أى كان من بنى اسرائيل ثمّ من سبط موسى و هو ابن خالته . . . روى ذلك عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ قارون كان من قوم موسى} روايت شده كه قارون از قوم بنى اسرائيل و از تيره موسى(ع) و پسرخاله آن حضرت بود}.

خويشاوندى قوم ثمود با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 3

3 - رابطه خويشاوندى صالح پيامبر با قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

قيد {أخاهم} هر چند كنايه از رحمت و عطوفت است; لكن با توجه به اين كه اين تعبير در مورد برخى از پيامبران به كار نرفته است _ با اين كه همه پيامبران نسبت به قومشان رحمت و عطوفت داشته اند _ مى توان گفت واژه ياد شده اشاره به پيوند خويشاوندى نيز دارد.

خويشاوندى قوم عاد با هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند

خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

خويشاوندى لوط(ع) با قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 1

1 - لوط ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خود و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم لوط

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى نسبى لوط(ع) با قومش باشد. و نيز مى تواند تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 3

3_ لوط پيامبر ، داراى خويشاوندى با قوم مورد دعوت خويش *

كذّبت قبلهم . .. و إخون لوط

واژه {إخوان} مى رساند كه ميان لوط و قومش، روابط خويشاوندى بوده است.

خويشاوندى منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 1

1 - وجود نسبت برادرى ميان دو فرد نزاع كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع )

إنّ ه_ذا أخى

خويشاوندى نسبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 4،6

4 _ انسان ها ، داراى دو نوع قرابت و خويشاوندى اند : نسبى و سببى .

فجعله نسبًا و صهرًا

{نسب} _ كه جمع آن {انساب} است _ به معناى قرابت و خويشاوندى از ناحيه پدر است و {صهر} به معناى قرابت و خويشاوندى از ناحيه زن است كه

به سبب ازدواج به وجود مى آيد (خويشاوندى سببى مثل دامادى و. ..) (برگرفته از لسان العرب). گفتنى است جمله {فجعله نسباً و صهراً} به تقدير مضاف است; يعنى، {فجعله ذانسب و صهر}.

6 _ آفرينش انسان ها از عنصرى مايع ( نطفه يا آب ) و ايجاد دو نوع پيوند خويشاوندى نسبى و سببى ميان آنان ، از نشانه هاى ربوبيت و قدرت بى انت هاى خداوند است .

و هو الذى خلق من الماء بشرًا . .. فجعله نسبًا و صهرًا و كان ربّك قديرًا

يادآورى ربوبيت خداوند در پايان آيه شريفه و نيز در آغاز نخستين آيات مربوط به بحث از آفرينش پديده هاى جهان (ألم تر إلى ربّك. ..) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

خويشاوندى نوح(ع) با قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 1

1 - نوح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خويش و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم نوح

قيد {أخوهم} هم مى تواند بيانگر پيوند خويشاوندى نوح(ع) با قومش باشد و هم تعبير كنايى از اشفاق و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان.

خويشاوندى و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 8

8 - روابط قومى و خويشاوندى ، نبايد بر گرايش هاى اعتقادى انسان اثر بگذارد .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

طرح داستان ابراهيم(ع) در راستاى تأثيرناپذيرى از عقايد و باورهاى باطل قومى، صورت گرفته است.

خويشاوندى و كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 40 - 16

16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.

خويشاوندى و مجازات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 16

16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.

خويشاوندى هود(ع) با قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 3

3 _ وجود رابطه خويشاندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هوداً

تصريح به اينكه هود برادر قوم عاد بود، مى تواند اشاره به اين باشد كه آن حضرت از خويشان قوم عاد بوده و نيز مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و به آنان محبت داشته است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 3

3- پيامبر قوم عاد ( هود ) ، از تبار ايشان و داراى رابطه خويشاوندى با آنان *

و اذكر أخا عاد . .. إذ أنذر

واژه {أخ} ممكن است اشاره به رابطه خويشاوندى داشته باشد.

رد خويشاوندى جن با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 6

6 - ميان خدا و جن ، نسبت خويشاوندى و يا ارتباط ويژه اى ( چون شريك بودن ) وجود ندارد .

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

يادآورى آگاهى جن از احضارشان در روز رستاخيز _ كه در پاسخ به ادعاى وجود پيوند خويشاوندى و يا شريك بودن جن با خدا مطرح گرديده _ بيانگر دو نكته است: 1_ منتفى بودن ارتباط خويشاوندى و شريك نبودن جن با خدا; زيرا اگر جن شريك خدا بود و ارتباط خويشاوندى با او مى داشت، براى حسابرسى احضار نمى شد. 2_ تأثير نداشتن اين ارتباط در سرنوشت بندگان (بر فرض وجود چنين ارتباطى).

روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 10

10 _ توجه خاص اسلام به روابط خويشاوندى

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

روابط خويشاوندى در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ، در مكاتب الهى

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

روابط خويشاوندى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 6

6 - روابط فاميلى و عاطفى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت انسان در روز رستاخيز ندارد .

و إن تدع مثقلة إلى حملها لايحمل منه شىء و لو كان ذاقربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 3

3 - تأثير نداشتن پيوند خويشاوندى و روابط فاميلى ، در نجات انسان مجرم از عذاب الهى در قيامت

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. و فصيلته الّتى ت_ويه

زمينه هاى حقوق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 4

4- پيوند خويشاوندى ، امرى مسؤوليت آور و منشأ پيدايش حقوق ويژه است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

عقيده به خويشاوندى جن با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 1

1 - مشركان ، معتقد به وجود نسبت خويشاوندى ميان خدا و جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

{نسب}، به معناى قرابت و پيوند خويشاوندى است.

عقيده به خويشاوندى خدا با ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 4

4 - مشركان ، معتقد به وجود پيوند خويشاوندى ( پدر و فرزندى ) ميان خدا و فرشتگان

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله {و جعلوا بينه و بين الجنّة نسباً} تأكيد دختر نبودن ملائكه براى خدا و نفى فرزنددار بودن او است كه در آيات پيشين از

آن ياد شده است (أم خلقنا الملائكة إناثاً. .. ليقولون . ولد اللّه...).

علايق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 5،8

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 _ ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

عواطف خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 3

3 _ عواطف و احساسات فاميلى ، بايد تحت الشعاع روابط دينى و مكتبى باشد .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

عواطف خويشاوندى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 7

7- اهتمام زكريا به حفظ يادگار هاى به جامانده از اجداد خويش *

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

عواطف خويشاوندى مشركان مكه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 13

13 - بهره گيرى از عواطف خويشاوندى براى ترغيب مشركان مكّه به گرويدن به اسلام

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

قطع روابط خويشاوندى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 3

3 - گسستن روابط خويشاوندى ميان انسان ها ، در روز رستاخيز

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم يومئذ

محدوده روابط خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 8

8 _ خويشاوندى و پيوندهاى اجتماعى نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر . .. و قومك

ياد آور شدن گفتگوى ابراهيم(ع) با خويشاوندانش بدان جهت مى تواند باشد كه ضرورت ملاحظه نكردن روابط خويشاوندى و قومى در مسائل اساسى عقيدتى را يادآور شود.

موانع خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

نقش خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 28

28 _ بى تأثيرى نسب و پيوند خويشى با انبيا و اوليا در پذيرش و رد اعمال از سوى خدا

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 7،8،9

7

_ خويشاوندان در برخوردار شدن از حقوق ولايت مقرر شده در ميان مؤمنان ، بر غير خويشان اولويت دارند .

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

8 _ خويشاوندان در ارث بردن از يكديگر بر غير خويشان اولويت دارند .

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض

برداشت فوق با توجه به روايات متعددى كه درباره {اولوا الارحام} آمده، استفاده شده است. علاوه بر آن مفسران بزرگ شيعه و سنى جمله {اولوا الأرحام بعضهم ... } را بيان حكم ارث دانسته اند.

9 _ اولويت خويشان در ارث بردن از يكديگر ، حكمى است ثبت شده در كتاب الهى ( قرآن )

و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كتب اللّه

{فى كتب اللّه} مى تواند متعلق به كلمه ثابت و مانند آن و خبر براى مبتدايى محذوف باشد ; يعنى: هذا الحكم ثابت فى كتب اللّه. همچنين مى تواند متعلق به مضمون جمله {بعضهم أولى ببعض} باشد ; يعنى متعلق به نسبت خبريه در آن جمله باشد. قابل ذكر است كه مآل هر دو فرض به يك معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 13

13- خويشاوندى و پيوند هاى اجتماعى ، نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 7

7- خويشاوندى ، نبايستى موجب ترك تبليغ دين و توحيد و مبارزه با شرك گردد .

ي_أبت لِمَ تعبد . .. ي_أبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

215 - 5

5 - ملاك ارزش در بينش الهى ايمان است ; نه پيوند هاى قبيله اى و خويشاوندى .

و أنذر عشيرتك الأقربين . و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 7

7 - نسبت ها ، نزديكى ها و پيوند هاى خويشاوندى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت بندگان و مجازات آنان ندارد .

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 8

8 - پيوند نسبى ( پدرى ، فرزندى ، برادرى و خويشاوندى ) ، قوى ترين و پايدارترين سبب مودت و دوستى ها است .

و لو كانوا ءاباءهم أو أبناءهم أو إخونهم أو عشيرتهم

با اين كه اسباب دوستى زياد است، اختصاص به ذكر يافتن پيوند نسبى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 4

4 - خويشاوندى ، رابطه اى مسؤوليت آفرين و انگيزه اى مؤثر ، در كمك رسانى به يكديگر است .

ذا مقربة

نقش خويشاوندى با پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 3

3- صرف رابطه خويشاوندى با پاكان ، سبب رهايى از عذاب الهى و پيامدكار زشت نخواهد شد .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

نقش خويشاوندى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 6

6 - خويشاوندى مخالفان اسلام با پيامبر

( ص ) ، مانع نكوهش خداوند از آنان نيست .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

نقش عواطف خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 7

7- استفاده از گرايش ها و عواطف خويشاوندى براى هدايت مردم ، از روش هاى هدايتى قرآن

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {ذرّية من حملنا. ..} از سخنان قرآن باشد نه آموزه هاى تورات.

نقش عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

خويش

اقرار عليه خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 9

9 _ اقرار انسان عليه خويش ، نافذ و داراى اعتبار قانونى است .

شهداء للّه و لو على أنفسكم

خيانت به خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 107 - 3

3 _ خيانت و نيرنگ به ديگران ، در حقيقت خدعه و خيانت به خويشتن است .

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

در آيه شريفه خيانت به ديگران، خيانت به نفس شمرده شده است.

زيان به خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 14

14 _ محروم نمودن خويش از مواهب پاكيزه و حلال الهى ، زيان رسانى به خود آدمى است .

و لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم و لاتعتدوا

چنانچه تحريم طيبات به معناى محروم ساختن خويش از مواهب الهى گرفته شود جمله {لاتعتدوا} مى تواند بيانگر فلسفه اى براى جمله {لاتحرموا . ..} باشد يعنى مبادا طيبات را از خود دريغ داريد چرا كه اين كار تعدى به خود و پايمال كردن حقوق خويش است.

ظلم به خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 5

5 _ گناه ، ستم بر خويشتن است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه

خيال پردازي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خيال پردازى

آثار خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 4

4_ شركورزى و اعتقاد به معبودهايى غير از خداى يكتا ، زاييده پندار و توهم آدميان است .

إلاّ أسماءً سميتموها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 8

8 - جامعه داستان پرداز و افسانه گرا ، داراى ذهنيتى ناتوان و مغشوش در تشخيص حق و باطل

إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

كافران عقيده به معاد را {أسطوره} مى پنداشتند واين

پندار نشانگر رواج افسانه ها در ميان جوامع پيشين و ذهنيت مغشوش است كه در نتيجه شيوع خرافات، پديد آمده بود و براساس آن هر سخن تازه اى را حكايتى ساخته و پرداخته افراد تلقى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 3

3 - غفلت از ارزش ها ، معلول غرق شدن در گرداب پندار ها و تمنيات نفسانى است . *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون

از ارتباط {فى غمرة} با {ساهون} ممكن است چنين استفاده شود كه انسان، زمانى گرفتار غفلت و حق ستيزى مى شود كه دل مشغولى هاى دنيا و حفره هاى جاه و مال و شهوت، او را در خود فرو برده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 4

4 - شرك و بت پرستى ، برخاسته از خيال پردازى و موهوم گرايى بشر و فاقد هر گونه پشتوانه منطقى

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم ما أنزل اللّه بها من سلط_ن

از تأكيد خداوند بر اين كه بت ها، جز نام هاى ساخته و پرداخته بشر، چيزى نيستند; مى توان به دست آورد كه خيال پردازى و موهوم گرايى انسان، او را به وادى شرك كشانيده است.

تنزيه از خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 3

3 - ساحت شاعران مؤمن ، مبرّا از خيال پردازى ، گزافه گويى و گفتار بدون عمل

و الشعراء. .. فى كلّ واد يهيمون... يقولون ما لايفعلون . إلاّ الذين ءامنوا

تهمت خيال پردازى به محمد(ص)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 4

4 - اتهام مشركان به پيامبر ( ص ) مبنى بر ابداع قرآن با وهم و خيال خويش

و الشعراء يتّبعهم الغاون

خيال پردازى شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 2

2 - توسن سرگشته كلام شاعران خيال پرداز ، ر ها شده در هر وادى بى حاصل

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون

مقصود از برداشت ياد شده اين است كه شاعران گزافه گوى و بى ملاك، در هر زمينه اى بى تأمل شعر مى ساريند; زيبا را زشت و زشت را زيبا مى كنند; حق را باطل و باطل را حق جلوه مى دهند و. .. .

خيال پردازى عوام يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 5،7

5 - حدس و گمان ، پايه و اساس تفكرات دينى عوام يهود

إن هم لايظنون

7 - پذيرش خيالات واهى به جاى محتواى كتاب آسمانى و پايه قرار دادن حدس و گمان در تفكرات و معتقدات دينى ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از عوام يهود

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون ... إن هم إلا يظنون

خيال پردازى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 5

5 - موضع گيرى هاى كافران در قبال قرآن و پيامبر ( ص ) ، متكى به پندار _ و نه دليل يقينى _

أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون

خيال پردازى مشركان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 28 - 3

3 - پندارگريى و گمان محورى ، شالوده هويت مشركان بى باور به آخرت

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ

با توجه به حصر در {إن يتّبعون إلاّ الظنّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

خيال پردازى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 5

5 - پيروى از هوا و گمان و آرزوپردازى هاى بى حاصل ، از ويژگى هاى ناباوران به آخرت

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس ... أم لل

ارتباط آيات، نشانگر اين است كه منكران آخرت، از ويژگى هاى ياد شده برخوردارند.

زمينه خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 2

2 - انسان اسير شده در گرداب كفر و لجاجت ، گرفتار پندارگرايى و غافل از وعده هاى حق الهى

الخرّصون. الذين هم فى غمرة ساهون

از ارتباط {خرّاصون} با {غمرة} و {ساهون} مطلب بالا استفاده مى شود.

شاعران مؤمن و خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 3

3 - ساحت شاعران مؤمن ، مبرّا از خيال پردازى ، گزافه گويى و گفتار بدون عمل

و الشعراء. .. فى كلّ واد يهيمون... يقولون ما لايفعلون . إلاّ الذين ءامنوا

علاقه به خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 4

4 - گمراهان ، دوستدارِ مطالب سست ، بى

بنياد و خيال انگيز

و الشعراء يتّبعهم الغاون . ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون

از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه گمراهان، در پى شاعرانى بى اصالت و وهم گرا هستند.

خيال پردازان

استهزاهاى خيال پردازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط {يسئلون. ..} با آيات پيشين، استفاده مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

تكذيبگرى خيال پردازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط {يسئلون. ..} با آيات پيشين، استفاده مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

خيانت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خيانت

{خيانت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 5،9،17

5 _ خيانتكارى برخى از اهل كتاب ، حتى در ناچيزترين امانتها

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك

9 _ ديدگاه هاى متفاوت اهل كتاب درباره غير

همكيشان خود ، موجب حفظ امانت و يا خيانت در آن

و من اهل الكتاب . .. و منهم من ان تأمنه ... ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّي

{ذلك}، اشاره به طايفه دوم است.

17 _ نسبت تجويز خيانت در امانت ، به خداوند ، دروغ بستن به اوست .

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك . .. قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل و

رسول اللّه (ص) در پى نزول آيه فوق فرمود: كذب اعداء اللّه ما من شىء كان فى الجاهلية الاّ و هو تحت قدمىّ هاتين الاّ الامانة فانّها مؤدّاة الى البرّ و الفاجر.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 244 ; مجمع البيان، ج 2، ص 778.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 8

8 _ خيانت در امانت و بدعتگذارى در دين از سوى اهل كتاب ، برخاسته از بى تقوايى آنان

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. و يقولون على اللّه الكذب ... بلى من اوفى بعهده و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 1،2،5،16

1 _ ساحت پيامبران ، پاك و منزّه از هر گونه خيانت است .

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

{يغلّ} از ماده غلول و غَلل، به معناى خيانت است.

2 _ ناسازگارى خيانت با مقام نبوّت و رسالت الهى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

5 _ گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر ( ص ) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى

از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (ص) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (ص) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه {و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... }.

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 1.

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 6،9

6 _ جوياى رضاى الهى از سوى پيامبر ( ص ) ، دليل و نشانگر پاكى ساحت وى از هر گونه خيانت

و ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

جمله {افمن اتّبع رضوان اللّه} به منزله دليل و تعليل براى جمله {و ما كان لنبىّ ان يغلّ} است ; يعنى آيا امكان دارد پيامبرى كه همواره در پى جلب رضاى الهى است، خيانت كند و از همان كسانى باشد كه خدا بر آنان خشم گرفته است.

9 _ نسبت خيانت به پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز خشم و غضب الهى

ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. كمن بآء بسخط من اللّه

جمله

{كمن بآء بسخط} مى تواند اشاره به كسانى باشد كه به ساحت پاك پيامبر (ص) چنين اتهاماتى را وارد كردند ; چنانچه در آيه قبل بدان اشاره شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 3،10،13،14،19

3 _ مؤمنان ، پاك هستند و غير آنان ( منافقان ) ، پليد و خبيث .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

10 _ جريان مداوم آميختگى پاكان و ناپاكان و جدا شدن آنان از يكديگر

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

13 _ ايمان و كفر ( پاكى و ناپاكى ) انسان ها از امور غيبى

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

چنانچه مراد از {الغيب}، جنس باشد، كفر و ايمان از مصاديق مورد نظر است. البتّه اين احتمال نيز به نظر مى رسد كه الف و لام {الغيب}، عهد باشد; يعنى خصوص كفر و ايمان.

14 _ سنّت الهى ، بر تفكيك صفوف پاكان از ناپاكان به وسيله آگاه ساختن مردم به غيب و اسرار دل ها ، نيست .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب و ما كان

{و ما كان اللّه ليطلعكم . .. }، در صدد بيان اين است كه گر چه خداوند، ناپاكان را از پاكان مشخص خواهد كرد، ولى اين تفكيك از طريق مشكلات و جنگها و مسائل ديگر از اين قبيل است، نه از راه آشنا ساختن مردم به غيب و نهان.

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن

و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

آثار ترك خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 3

3 _ امانتدارى و ترك خيانت ، از موجبات جلب خشنودى و رضاى خداوند

و ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

آثار خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 7

7 _ خيانتكارى و اختلاس ، زمينه ساز خشم و غضب الهى

و من يغلل يأت بما غلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {من بآء بسخط}، خيانتكارانى هستند كه در آيه قبل به رسوايى آنان اشاره رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 3

3 _ خيانت و نيرنگ به ديگران ، در حقيقت خدعه و خيانت به خويشتن است .

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

در آيه شريفه خيانت به ديگران، خيانت به نفس شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 3

3 _ آثار زيانبار خيانت به ديگران ، دامنگير خود خيانتكار خواهد شد .

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على

نفسه

به مقتضاى آيات گذشته، مصداق مورد نظر از {اثماً}، همان خيانتكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 9

9 _ خيانت ، حتى نسبت به كافران ، امرى ناروا و در پى دارنده محروميت از محبت خدا

فانبذ إليهم على سواء إن اللّه لايحب الخائنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 6

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 4

4 - خيانت كارى و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از سعادت اخروى

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

آثار خيانت بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 3

3 - بنى نضير ، به خاطر توطئه و خيانت ، مستحق كيفر و مجازاتى سخت بودند و اجراى حكم تبعيد عليه آنان ، تقديرى همراه با تخفيف براى ايشان بود .

و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا

آثار خيانت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 7

7 _ پيامد هاى شوم خيانت به خدا و رسول و زشتى خيانت آدمى به امانت هاى جامعه ، امرى روشن و بى نياز از برهان

لاتخونوا اللّه . .. و أنتم تعلمون

در اينكه مفعول {تعلمون} چيست، نظرهاى مختلفى ايراد شده كه از جمله آنهاست، زشتى خيانت، پيامدهاى شوم آن و حرمت آن از ديدگاه عقل و شرع.

آثار خيانت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 7

7 _ پيامد هاى شوم خيانت به خدا و رسول و زشتى خيانت آدمى به امانت هاى جامعه ، امرى روشن و بى نياز از برهان

لاتخونوا اللّه . .. و أنتم تعلمون

در اينكه مفعول {تعلمون} چيست، نظرهاى مختلفى ايراد شده كه از جمله آنهاست، زشتى خيانت، پيامدهاى شوم آن و حرمت آن از ديدگاه عقل و شرع.

آثار خيانت تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 1

1 - تاجرانى كه در سنجش كالا خيانت ورزيده و هنگام فروش آن از پيمانه و وزن مى كاهند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و إذا كالوهم أو وزنوهم يخسرون

آثار خيانت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن

تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

آثار خيانت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 3

3 - كم فروشى و خيانت در معامله ، تكذيب عملى روز قيامت است .

ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين

آيات مورد بحث درباره {مطفّفين} است و آنان را با عناوين {فجّار} و {مكذّبين} تهديد به عذاب الهى مى كند. مراد از {يومئذ} همان {يوم يقوم الناس...} است كه در آيات پيشين گذشت. تكذيب مى تواند، شامل تكذيب عملى و قولى باشد; بنابراين آيه اختصاص به كافران ندارد.

آثار خيانت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 9

9 - پافشارى برخى از مشركان بر شرك ، معلول تعصب يا اهداف خائنانه است ، نه ناشى از نادانى صرف .

بل أكثرهم لايعلمون

قيد {أكثر} بيانگر اين واقعيت است كه در ميان مشركان، كسانى وجود دارند كه على رغم آگاهى به بطلان شرك، به خاطر اهداف نادرستى از آن حمايت مى كنند.

آثار ذكر خيانت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 5

5 _ توجه به گوشه اى از خيانت ها و تزوير هاى منافقان ، مستلزم عدم اعتمادبه آنان براى هميشه

لن نؤمن لكم قد نبأنا اللّه من أخباركم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {أخباركم} براى تبعيض و {لن} در {لن نؤمن} براى نفى ابدى باشد.

اجتناب از خيانت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 3

3 _ پرهيز شاهدان وصيت از خيانت در شهادت و تجاوز به حقوق ديگران ، تكليفى الهى بر عهده ايشان و نشان تقواپيشگى آنان است .

ذلك ادنى ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه و اسمعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 3

3 _ حفظ امانت هاى مسلمانان و پرهيز از خيانت در آن ، وظيفه ايمانى مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول و تخونوا أمنتكم

در برداشت فوق {تخونوا أمنتكم} عطف بر {تخونوا اللّه} گرفته شده است. بنابراين حرف نهى {لا} در معطوف نيز لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 6

6_ رعايت عفّت و پرهيز از خيانت به ويژه در نهان و به دور از چشم مردم ، خصلتى ارزشمند و نيكوست .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

{بالغيب} (در نهان) مى تواند حال براى ضمير فاعلى و نيز براى ضمير مفعولى در {لم أخنه} باشد. بنابراين {لم أخنه بالغيب} ; يعنى، به او خيانت نكردم آن گاه كه وى [از چشم ما] نهان بود و يا من از او در نهان بودم.

اجتناب از خيانت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 3

3- خير و مصلحت واقعى انسان و جامعه ، در اجتناب كردن از كم فروشى و خيانت اقتصادى است .

و أوفوا الكيل . .. وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير

احتمال خيانت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 4

4 _ احتمال ادامه خيانت از سوى اسيران نبايد مانعى براى رهاسازى آنان محسوب شود .

و إن يريدوا خيانتك

اين احتمال همواره وجود دارد كه اسيران پس از آزاد شدن بار ديگر به حمايت از ساير مشركان برآمده و عليه نظام اسلامى تلاش كنند. اين احتمال ممكن است رهبران نظام اسلامى را از آزادسازى اسيران بازدارد. گويا آيه شريفه {و إن يريدوا ... } در صدد رفع اين نگرانى است. يعنى اگر مصلحت بر آزادسازى باشد، اين نگرانى شما را از آزاد كردن اسيران بازندارد.

افشاى خيانت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 3

3 - افشاگرى خداوند ، در مورد اهداف خائنانه و توطئه گرانه مشركان عليه جان پيامبر ( ص )

نتربص به ريب المنون . .. أم يريدون كيدًا

طبق گفته مفسران، ممكن است عبارت {يريدون . ..} نظر به توطئه {دارالندوه} داشته باشد.

پاداش اجتناب از خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6

6 _ پايبندى به ارزش هاى الهى و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

پيشگيرى از خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 5

5 _ رهبران جامعه اسلامى بايد به احتمال وقوع خيانت از سوى جوامع كفرپيشه ترتيب اثر داده و نبايد براى تصميمات لازم در

انتظار وقوع خيانت باشند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم على سواء

تشخيص خيانت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 4

4 _ بررسى و تشخيص شواهد و نشانه هاى خيانتكارى كافران ، وظيفه اى بر عهده پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى

و إما تخافن من قوم خيانة

تكرار خيانت با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 10

10 - همسران خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، در معرض تكرار خطا و خيانت عليه آن حضرت بودند .

و إن تظ_هرا عليه

از تعبير {إن تظاهرا عليه} (اگر عليه پيامبر هم پشتى كنيد)، استفاده مى شود كه حفصه و عايشه، در معرض تكرار چنين خطاهايى بودند.

حرمت خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 9

9 _ حرمت خيانتكارى

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

خيانت اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 2

2 _ اسيران جنگ بدر از خيانتكاران به دين خدا تا پيش از آن نبرد

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

خيانت اكثريّت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 22

22 _ تلاش مستمر اكثريت يهود در عصر بعثت براى خيانت به پيامبر ( ص ) و اسلام

و لاتزال تطلع على خائنة منهم

چون آيه

فوق در بيان خيانتكارى بنى اسرائيل، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده (و لاتزال تطلع . ..) معلوم مى شود اين خيانت درباره پيامبر(ص) و مسلمانان صورت مى گرفته است.

خيانت الغاى معاهدات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 8

8 _ بى اعتبار شمردن و الغاى عهدنامه ها بدون آگاه ساختن طرف مقابل ، خيانت است .

فانبذ إليهم على سواء إن اللّه لايحب الخائنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إن اللّه . .. } تعليل براى {على سواء} باشد. يعنى اگر اين دستور (آگاه ساختن دشمن به لغو عهدنامه او) را اجرا نكنى، خيانتكارى و خداوند خيانتكاران را دوست ندارد.

خيانت اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 5

5 _ خيانتكارى برخى از اهل كتاب ، حتى در ناچيزترين امانتها

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 5

5- مخالفت اهل كتاب با اسلام و پيامبر ( ص ) ، مخالفتى خائنانه و نه از روى جهل و بى خبرى *

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى

مى توان گفت: مراد از {الذين كفروا. ..} به قرينه {تبيّن لهم الهدى} اهل كتاب است.

خيانت بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 3

3 - افشاگرى خداوند ، در مورد اهداف خائنانه و توطئه گرانه مشركان عليه جان پيامبر ( ص )

نتربص به ريب

المنون . .. أم يريدون كيدًا

طبق گفته مفسران، ممكن است عبارت {يريدون . ..} نظر به توطئه {دارالندوه} داشته باشد.

خيانت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 20

20 _ خيانت پيشگى اكثريت بنى اسرائيل

و لاتزال تطلع على خائنة منهم إلاّ قليلا منهم

خيانت بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 3

3 - روابط خائنانه منافقان مدينه ، با كافران اهل كتاب ( يهود بنى نضير )

الذين نافقوا يقولون لإخونهم الذين كفروا من أهل الكت_ب لئن أخرجتم لنخرجنّ معكم

خيانت به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 8

8 _ منافقان ، خائنِ به جبهه اسلام و مؤمنان و خوش خدمت به كافرانند .

قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين

{استحوذ} به معناى غلبه و استيلا است و مراد از جمله {و ان كان للكافرين . .. الم نستحوذ} _ با توجه به سياق آيه _ اين است كه منافقان پس از پيروزى كافران به آنان مى گويند: در هنگامه جنگ ما بر شما استيلا داشتيم ولى شما را نكشتيم، بر اين اساس جمله {نمنعكم من المؤمنين} به اين معنا خواهد بود كه بين شما و اهل ايمان حائل شديم و نگذاشتيم آنان نيز به شما دسترسى پيدا كنند، تا پيروزى براى شما حاصل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به

انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

خيانت به امانت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 7

7 _ پيامد هاى شوم خيانت به خدا و رسول و زشتى خيانت آدمى به امانت هاى جامعه ، امرى روشن و بى نياز از برهان

لاتخونوا اللّه . .. و أنتم تعلمون

در اينكه مفعول {تعلمون} چيست، نظرهاى مختلفى ايراد شده كه از جمله آنهاست، زشتى خيانت، پيامدهاى شوم آن و حرمت آن از ديدگاه عقل و شرع.

خيانت به بيت المال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 16

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.

خيانت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 6

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال

- 8 - 27 - 1،2،5

1 _ خيانت به خدا و پيامبر ( ص ) ، حرام و به دور از شأن اهل ايمان

يأيها الذين ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول

2 _ خيانت به پيامبر ( ص ) ، خيانت به خداست .

لاتخونوا اللّه و الرسول

تكرار نكردن فعل {لاتخونوا} در مورد خدا و رسول و تكرار آن در مورد ساير مردمان، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خيانت به هر يك از خدا و رسول در حكم خيانت به ديگرى است و قابل تفكيك نيست.

5 _ افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 4

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف آن مسلمانى كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 5

5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به خدا

و رسول

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه

يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 8

8- شكستن عهد و سوگند خود با خدا ، به منزله خيانت به ضمانت الهى است .

و لاتنقضوا الأيم_ن بعد توكيدها و قد جعلتم الله عليكم كفيلاً

خيانت به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 9

9 - نافرمانى از دستورات خدا و ناديده گرفتن احكام دين ، خيانت به خويشتن است .

كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 4

4 _ خيانت آدمى به امانت هاى مسلمانان ، خيانت به خويشتن است .

و تخونوا أمنتكم

معمولا انسان امانتدار ديگران است نه امانتدار خويش. بنابراين اسناد امانتهاى ديگران به امانتدار، با اضافه كلمه {امانات} به {كم} بيانگر اين است كه امانت ديگران به منزله امانت خود اوست و خيانت در آن، خيانت به امانت خويش است.

خيانت به خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 3

3 _ خيانت و نيرنگ به ديگران ، در حقيقت خدعه و خيانت به خويشتن است .

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

در آيه شريفه خيانت به ديگران، خيانت به نفس شمرده شده

است.

خيانت به دستاوردهاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 3

3- زكريا ( ع ) پيش بينى مى كرد كه پس از وى دست هاى فراوانى حاصل تلاش او را به يغما برده و زحمات او را بى نتيجه خواهند ساخت .

و إنّى خفت المولى من وراءى

آنچه زكريا براى از دست رفتن يا انحراف آن پس از مرگ خود نگران بود، نبوت نبود، زيرا خداوند تنها صالحان را به مقام نبوت مى رساند، بلكه مناصب و موقعيت هاى دينى _ اجتماعى او در ميان مردم و يا اموالى بود كه دخل و تصرف در آن به عهده او بود. وصف {يرثنى و يرث...} _ در آيه بعد _ احتمال دوم را ترجيح مى دهد.

خيانت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 2،6،10

2 _ اسيران جنگ بدر از خيانتكاران به دين خدا تا پيش از آن نبرد

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ، پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و

دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6

6 _ پايبندى به ارزش هاى الهى و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

خيانت به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 9

9 _ خيانت ، حتى نسبت به كافران ، امرى ناروا و در پى دارنده محروميت از محبت خدا

فانبذ إليهم على سواء إن اللّه لايحب الخائنين

خيانت به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،8

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

خيانت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 10

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ، پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 13 - 22

22 _ تلاش مستمر اكثريت يهود در عصر بعثت براى خيانت به پيامبر ( ص ) و اسلام

و لاتزال تطلع على خائنة منهم

چون آيه فوق در بيان خيانتكارى بنى اسرائيل، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده (و لاتزال تطلع . ..) معلوم مى شود اين خيانت درباره پيامبر(ص) و مسلمانان صورت مى گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 1،2،5

1 _ خيانت به خدا و پيامبر ( ص ) ، حرام و به دور از شأن اهل ايمان

يأيها الذين ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول

2 _ خيانت به پيامبر ( ص ) ، خيانت به خداست .

لاتخونوا اللّه و الرسول

تكرار نكردن فعل {لاتخونوا} در مورد خدا و رسول و تكرار آن در مورد ساير مردمان، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خيانت به هر يك از خدا و رسول در حكم خيانت به ديگرى است و قابل تفكيك نيست.

5 _ افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 4

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا

أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف آن مسلمانى كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 5

5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به خدا و رسول

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه

يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 3

3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 16

16 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر خيانت ها و توطئه ها عليه ايشان

و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

خيانت به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 8

8 _ منافقان ، خائنِ به جبهه اسلام و مؤمنان و خوش خدمت به كافرانند .

قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين

{استحوذ} به معناى غلبه و استيلا است و مراد از جمله {و ان كان للكافرين . .. الم نستحوذ} _ با توجه به سياق آيه _ اين است كه منافقان پس از پيروزى كافران به آنان مى گويند: در هنگامه جنگ ما بر شما استيلا داشتيم ولى شما را نكشتيم، بر اين اساس جمله {نمنعكم من المؤمنين} به اين معنا خواهد بود كه بين شما و اهل ايمان حائل شديم و نگذاشتيم آنان نيز به شما دسترسى پيدا كنند، تا پيروزى براى شما حاصل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 5

5 _ افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

خيانت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،8

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده

اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

خيانت به يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 2 - 10

10 _ خيانت در اموال يتيمان ، گناهى بزرگ

انّه كان حوباً كبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 2،3

2 _ ممنوعيّت ازدواج با دختران يتيم ، در صورت ترس از خيانت در اموال آنان

و اتوا اليتامى اموالهم . .. و ان خفتم الّا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا

از جمله {ان خفتم . .. }، استفاده مى شود كه ازدواج با دختران يتيم در صورت ترس از بى عدالتى ممنوع است و به قرينه آيه قبل مراد از بى عدالتى (الّا تقسطوا) رعايت نشدن قسط در اموال آنان است.

3 _ ازدواج با يتيمان ، لغزشگاهى براى خيانت در اموال آنان و انحراف از عدالت

و ان خفتم الّا تقسطوا فى اليتامى

خيانت تجاوز جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 7

7_ تجاوز به ناموس مردم خيانت به آنان است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

خيانت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 8

8 - { قال سألت أباعبداللّه ( ع ) ، عن قوله عزّوجلّ { يعلم خائنة الأعين } فقال : ألم تَرَ إلى الرجل ينظر إلى الشىء و كأنّه لاينظر إليه فذلك خائنة الأعين ;

[راوى] مى گويد: از امام صادق(ع)

از آيه {يعلم خائنة الأعين} سؤال نمودم، حضرت فرمود: آيا نديده اى كه شخصى به چيزى به گونه اى [زير چشمى ]نگاه مى كند كه گويا به آن نگاه نمى كند و اين همان خيانت چشم ها است}.

خيانت حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 1

1 _ خيانت به خدا و پيامبر ( ص ) ، حرام و به دور از شأن اهل ايمان

يأيها الذين ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول

خيانت در امانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 6،14

6 _ حرمت خيانت در امانت

فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته و ليتّق اللّه ربّه

14 _ هشدار خداوند به خيانتكارانِ در امانت و كتمان كنندگان شهادت

فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته . .. و لا تكتموا الشّهادة ... و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 7،17

7 _ يهود ، خائن به امانت ها و داورانى ستمگر

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الذين امنوا ... اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

جمله {ان تحكموا بالعدل} مى تواند اشاره باشد به حكومت و قضاوت ناعادلانه يهود درباره مؤمنان ; آنگاه كه راه مشركان را به صواب نزديكتر معرفى كردند.

17 _ هشدار خداوند به خيانتكاران در امانت و ستمگران در قضاوت

انّ اللّه . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 3،4

3 _ حفظ امانت هاى مسلمانان و پرهيز از خيانت در آن ،

وظيفه ايمانى مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا لاتخونوا اللّه و الرسول و تخونوا أمنتكم

در برداشت فوق {تخونوا أمنتكم} عطف بر {تخونوا اللّه} گرفته شده است. بنابراين حرف نهى {لا} در معطوف نيز لحاظ شده است.

4 _ خيانت آدمى به امانت هاى مسلمانان ، خيانت به خويشتن است .

و تخونوا أمنتكم

معمولا انسان امانتدار ديگران است نه امانتدار خويش. بنابراين اسناد امانتهاى ديگران به امانتدار، با اضافه كلمه {امانات} به {كم} بيانگر اين است كه امانت ديگران به منزله امانت خود اوست و خيانت در آن، خيانت به امانت خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .

إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

خيانت در امانتدارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 5،9،17

5 _ خيانتكارى برخى از اهل كتاب ، حتى در ناچيزترين امانتها

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك

9 _ ديدگاه هاى متفاوت اهل كتاب درباره غير همكيشان خود ، موجب حفظ امانت و يا خيانت در آن

و من اهل الكتاب . .. و منهم من ان تأمنه ... ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّي

{ذلك}، اشاره به طايفه دوم است.

17 _ نسبت تجويز خيانت در امانت ، به خداوند ، دروغ بستن به اوست .

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك . .. قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل و

رسول اللّه (ص) در پى نزول آيه فوق فرمود:

كذب اعداء اللّه ما من شىء كان فى الجاهلية الاّ و هو تحت قدمىّ هاتين الاّ الامانة فانّها مؤدّاة الى البرّ و الفاجر.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 244 ; مجمع البيان، ج 2، ص 778.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 8

8 _ خيانت در امانت و بدعتگذارى در دين از سوى اهل كتاب ، برخاسته از بى تقوايى آنان

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. و يقولون على اللّه الكذب ... بلى من اوفى بعهده و

خيانت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 7

7 _ ناخشنودى خداوند از خيانت و نيرنگ ، حتى در مرحله پندار و گفتار

اذ يبيتون ما لايرضى من القول

{اذ يبيتون}، حاكى از انديشه خيانت و گناه است. و جمله {ما لايرضى}، تصريح به ناخشنودى خداوند و نكوهش از چنين پندار و انديشه اى دارد.

خيانت در گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 12،16،17،18،23

12 _ نماز داراى نقشى بسزا در پاكسازى روحيات آدمى براى پرهيز از سوگند هاى دروغ و خيانت در شهادت

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

16 _ شاهدان بر وصيت بايد در خاتمه سوگند خويش تأكيد كنند كه اگر در اداى شهادت خيانت كرده باشند از گنهكاران محسوب مى شوند .

فيقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمين

17 _ شاهدان نبايد به بهانه منافع شخصى و يا خويشاوندى ، در شهادت هاى خويش خيانت كنند

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى . ..

إنّا اذاً لمن الاثمين

اگر چه آيه شريفه درباره شهادت بر وصيت است ولى از جهت ضرورت پرهيز از خيانت بين شهادت بر وصيت و شهادت بر امورى ديگر تفاوتى نيست و لذا مى توان گنهكار بودن هر خيانتكار در شهادت را استفاده كرد.

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

23 _ دستيابى به منافع شخصى و يا نفع رسانى به خويشان با خيانت و شهادت گناه است .

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى . .. إنّا اذاً لمن الاثمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 9

9 _ شاهدان جايگزين در امر وصيت بايد در خاتمه سوگند خويش تأكيد كنند كه در صورت خيانت در شهادت از ستمكاران محسوب مى شوند .

فيقسمان باللّه إنّا اذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 3،10

3 _ پرهيز شاهدان وصيت از خيانت در شهادت و تجاوز به حقوق ديگران ، تكليفى الهى بر عهده ايشان و نشان تقواپيشگى آنان است .

ذلك ادنى ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه و اسمعوا

10 _ خيانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

فان عثر على انهما استحقا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

خيانت در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 6

6 _ برخى از مسلمانان ، در زمان پيامبر

( ص ) مرتكب سرقت و خيانت شدند و با نقشه و توطئه در صدد متهم كردن ديگران بودند .

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول

در شأن نزول آمده كه طعمة بن ابيرق پس از سرقت با خود انديشيد كه كالاى مسروقه را به خانه يك يهودى بيندازد و در حضور پيامبر(ص) سوگند ياد كند كه آن يهودى سرقت كرده و خود از هر خيانتى مبراست.

خيانت دشمنان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 8

8 - خصومت كنندگان با اهل ايمان ، مردمى خيانتكار و ناسپاس اند .

إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

خيانت زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 10

10_ زنان اشراف مصر و متهم كنندگان يوسف ( ع ) به خيانت ، از زمره خائنان بودند .

أن الله لايهدى كيد الخائنين

مصداق مورد نظر براى {الخائنين} زليخا و زنان اشراف و نيز درباريانى مى باشند كه تصميم به زندانى كردن يوسف(ع) گرفتند (ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه) آيه 35.

خيانت عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 7

7 _ پيمان شكنان و كسانى كه در انديشه شكستن پيمان هاى خويشند ، خائن و محروم از محبت خداوند هستند .

إن اللّه لايحب الخائنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن اللّه . .. } تعليل براى {فانبذ إليهم} باشد ; يعنى كسانى كه در صدد پيمان شكنى هستند، خائنند

و چون خداوند خائنان را دوست ندارد، تو اى پيامبر(ص) موظف هستى معاهده آنان را لغو كنى تا راه براى نبرد با آنان باز شود.

خيانت كاتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 45،49

45 _ حرمت زيان رساندن و خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، بر طرفين قرارداد

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد

در صورتى كه {لا يضارّ} معلوم باشد و نه مجهول، متعلّق آن، متعاملين خواهند بود. يعنى: لا يضارّ كاتب ولا شهيد المتبايعين.

49 _ خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم

بر مبناى معلوم بودن {لا يضار}

خيانت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 5

5 _ رهبران جامعه اسلامى بايد به احتمال وقوع خيانت از سوى جوامع كفرپيشه ترتيب اثر داده و نبايد براى تصميمات لازم در انتظار وقوع خيانت باشند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 3،5

3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.

5 _ كافران با پيمان شكنى و خيانت هاى خود

، قادر به كسب پيروزى پايدار نخواهند بود .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 6

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

خيانت گواه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 45،49

45 _ حرمت زيان رساندن و خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، بر طرفين قرارداد

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد

در صورتى كه {لا يضارّ} معلوم باشد و نه مجهول، متعلّق آن، متعاملين خواهند بود. يعنى: لا يضارّ كاتب ولا شهيد المتبايعين.

49 _ خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم

بر مبناى معلوم بودن {لا يضار}

خيانت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 9

9 - شرك پيشگان حق ستيز عصر بعثت ، مردمانى خيانت كار و ناسپاس بودند .

إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

خيانت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 179 - 3،19

3 _ مؤمنان ، پاك هستند و غير آنان ( منافقان ) ، پليد و خبيث .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 8

8 _ منافقان ، خائنِ به جبهه اسلام و مؤمنان و خوش خدمت به كافرانند .

قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين

{استحوذ} به معناى غلبه و استيلا است و مراد از جمله {و ان كان للكافرين . .. الم نستحوذ} _ با توجه به سياق آيه _ اين است كه منافقان پس از پيروزى كافران به آنان مى گويند: در هنگامه جنگ ما بر شما استيلا داشتيم ولى شما را نكشتيم، بر اين اساس جمله {نمنعكم من المؤمنين} به اين معنا خواهد بود كه بين شما و اهل ايمان حائل شديم و نگذاشتيم آنان نيز به شما دسترسى پيدا كنند، تا پيروزى براى شما حاصل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 9،12

9 _ توبيخ منافقان ، به خاطر حركت هاى خيانت آميز عليه اسلام و پيامبر ( ص ) با وجود

برخوردارى از تفضلات خدا و رسولش

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

12 _ خيانت در برابر خدمت ، از خصلت هاى منافقان است .

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 3،3

3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان

و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان

و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

خيانت منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 1،5

1 - در صورت ورود احزاب متّحد از نواحى و اطراف به خانه هاى منافقان در مدينه و درخواست اظهار شرك ، آنان ، با ايشان همسويى مى كردند .

و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها و ما تلبّثوا بها إلاّ يسيرًا

نايب فاعل فعل {دخلت} مى تواند {بيوت} و مى تواند {يثرب} باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال

نخست است. لازم به ذكر است كه {اقطار} جمع {قطر} است كه به معناى جانب است (مفردات راغب). مراد از {الفتنة} به قرينه مقام، شرك است.

5 - در صورت نفوذ دشمن به مدينه ، پس از محاصره از سوى احزاب متّحد ، منافقان به جاى دفاع ، به تلاش به نفع دشمن مى پرداختند .

و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها

برداشت بالا، بنابراين است كه ضمير در {دخلت} به {يثرب} برگردد و مراد از {الفتنة}، تلاش تخريبى عليه مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 3

3 - روابط خائنانه منافقان مدينه ، با كافران اهل كتاب ( يهود بنى نضير )

الذين نافقوا يقولون لإخونهم الذين كفروا من أهل الكت_ب لئن أخرجتم لنخرجنّ معكم

خيانت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،9

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

خيانت همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،9

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

خيانت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

58 - 7

7 _ يهود ، خائن به امانت ها و داورانى ستمگر

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الذين امنوا ... اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

جمله {ان تحكموا بالعدل} مى تواند اشاره باشد به حكومت و قضاوت ناعادلانه يهود درباره مؤمنان ; آنگاه كه راه مشركان را به صواب نزديكتر معرفى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 21

21 _ مراقبت مستمر پيامبر ( ص ) بر اعمال و رفتار يهوديان عصر خويش و آگاهى وى به خيانت هاى آنان

و لاتزال تطلع على خائنة منهم

زشتى خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 7

7 _ پيامد هاى شوم خيانت به خدا و رسول و زشتى خيانت آدمى به امانت هاى جامعه ، امرى روشن و بى نياز از برهان

لاتخونوا اللّه . .. و أنتم تعلمون

در اينكه مفعول {تعلمون} چيست، نظرهاى مختلفى ايراد شده كه از جمله آنهاست، زشتى خيانت، پيامدهاى شوم آن و حرمت آن از ديدگاه عقل و شرع.

زمينه خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 13

13 _ جواز تعدد همسران ، مشروط به رعايت عدالت در نفقه آنها

فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

امام صادق (ع) درباره {فان خفتم الّا تعدلوا} در آيه فوق فرمود: يعنى فى النفقة.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 363، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 439، ح 36.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 23

23 _ نقض پيمان

هاى الهى ، زمينه خيانت پيشگى

فبما نقضهم . .. على خائنة منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 15

15_ فقدان رحم و ترحم ، زمينه ساز خيانت به مردم است .

قال هل ءامنكم عليه . .. فالله خير ح_فظًا و هو أرحم الرحمين

زيان خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 3

3 _ آثار زيانبار خيانت به ديگران ، دامنگير خود خيانتكار خواهد شد .

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

به مقتضاى آيات گذشته، مصداق مورد نظر از {اثماً}، همان خيانتكارى است.

عوامل خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 4

4 _ ايمان ، موجب طهارت و پاكى و نفاق ، موجب پليدى است .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

فرجام خيانت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 8

8 _ ذلت و ناكامى ، فرجام خائنان به خدا

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

كيفر خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 161 - 11،15،16

11 _ خيانتكاران ، دريافت كنندگان كامل ( بدون كم و زياد ) جزاى رفتار ناپسند خويش ، در روز رستاخيز

و من يغلل . .. ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لايظلمون

15 _ هر كس در چيزى خيانت كند ، در قيامت آنرا در جهنّم ديده و بايد در آتش جهنّم رفته و آن را بيرون آورد .

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و من غلّ شيئا رآه يوم القيمة فى النّار ثمّ يكلّف ان يدخل اليه فيخرجه من النّار.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 122 ; نورالثقلين، ج 1، ص 406، ح 417.

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.

گناه خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 2 - 10

10 _ خيانت در اموال يتيمان ، گناهى بزرگ

انّه كان حوباً كبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 8

8 _ خيانت و نيرنگ ، گناه است .

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

در برداشت فوق، {اثيماً}، صفت توضيحى براى {خواناً} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 8

8_ خيانت به مردم ، گناه و رفتارى نكوهيده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

گناه خيانت در گواهى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 27

27 _ خيانت در شهادت ، گناه است .

لانشترى به ثمناً . .. إنّا اذاً لمن الاثمين

مبغوضيّت خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 7

7 _ ناخشنودى خداوند از خيانت و نيرنگ ، حتى در مرحله پندار و گفتار

اذ يبيتون ما لايرضى من القول

{اذ يبيتون}، حاكى از انديشه خيانت و گناه است. و جمله {ما لايرضى}، تصريح به ناخشنودى خداوند و نكوهش از چنين پندار و انديشه اى دارد.

منشأ خيانت در امانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 3

3 - خيانت در امانت و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

موارد خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 13

13 _ دفاع از خائنين ، خيانت و گناهى بزرگ است .

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

مراد از {خواناً اثيماً} مى تواند قاضيانى باشد كه از خيانتكاران دفاع مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 8

8 _ بى اعتبار شمردن و الغاى عهدنامه ها بدون آگاه ساختن طرف مقابل ، خيانت است .

فانبذ إليهم على سواء إن اللّه لايحب الخائنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إن اللّه . .. } تعليل براى {على سواء} باشد. يعنى اگر اين دستور (آگاه ساختن دشمن به لغو عهدنامه

او) را اجرا نكنى، خيانتكارى و خداوند خيانتكاران را دوست ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 7

7_ تجاوز به ناموس مردم خيانت به آنان است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

موارد خيانت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 3

3 _ مبارزه با رسولان الهى و نبرد با ايشان ، از مصاديق خيانت به خداوند است .

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

مراد از {فقد خانوا اللّه من قبل} (اين اسيران پيش از اسارت نيز به خدا خيانت كردند) همان مبارزه و لشكركشى مشركان عليه پيامبر(ص) در جنگ بدر است و خداوند اين مبارزه را خيانت به خود شمرده است. بنابراين مبارزه با پيامبر(ص) و مسلمانان خيانت به خداوند محسوب مى شود.

موانع خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 4 - 3

3 - اعتقاد به معاد ، حتى در حد گمان ، بازدارنده انسان از خيانت در سنجش كالاى ديگران

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 6

6 - توجّه به لحظه حضور در پيشگاه خداوند و در انتظار صدور حكم او بودن ، بازدارنده انسان از كم فروشى و خيانت به اموال مردم

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

موجبات خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 9،11

9 _ ديدگاه هاى متفاوت اهل كتاب

درباره غير همكيشان خود ، موجب حفظ امانت و يا خيانت در آن

و من اهل الكتاب . .. و منهم من ان تأمنه ... ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّي

{ذلك}، اشاره به طايفه دوم است.

11 _ پندار باطل برخى از اهل كتاب به جواز تصرّف در اموال ديگران و تضييع آنها ، عامل خيانتشان به حقوق غير همكيشان خود

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

ناپسندى خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 9

9 _ خيانت ، حتى نسبت به كافران ، امرى ناروا و در پى دارنده محروميت از محبت خدا

فانبذ إليهم على سواء إن اللّه لايحب الخائنين

خير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

خير

{خير}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 16

16 _ اعطاى ملك و عزّت و نيز سلب آن از جانب خداوند ، تنها بر اساس خير و مصلحت است .

مالك الملك تؤتى الملك . .. بيدك الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 2،14

2 _ اتّحاد ، اعتصام به ريسمان الهى و اُلفت بين دل ها و برادرى ميان اهل ايمان ، از مصاديق خير و نيكى

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

لام در {الخير} مى تواند عهد ذكرى و اشاره به مطالب آيه قبل باشد و يا به مقتضاى ارتباط دو آيه، ويژگيهاى ذكر شده در آيه قبل از مصاديق مورد نظر كلمه {خير} باشد.

14 _ خير ، پيروى نمودن از قرآن و

سنّت پيامبر ( ص ) است .

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

رسول خدا (ص) پس از تلاوت آيه فوق فرمود: الخير اتباع القرآن و سنّتى.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 289.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 15

15 - { خير } ، از اوصاف خداوند است .

واللّه خير

آثار اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 32

32 - هر كار خيرى ، ذخيره اى است كه انسان در اين جهان ، براى حيات اخروى خويش مى فرستد .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا

آثار برخوردارى از خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 21 - 1

1 - انسان ، به هنگام دستيابى به خير و خوبى ، از بهره مند شدن ديگران از آن به شدت منع مى كند .

و إذا مسّه الخير منوعًا

آثار پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18،19

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون .

.. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 2

2 - سبقت و پيشتازى در امور خير ، مايه تقرب به درگاه خداوند در جهان آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

آثار ترك عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;

از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

آثار دعوت

به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 3

3 _ اعتصام به ريسمان الهى ، دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، موجب روسفيدى در قيامت

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ي

به مقتضاى ارتباط با آيات قبل، سفيدرويى مى تواند پاداش نيكيهاى مذكور در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 2،4

2 _ اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ...

به مقتضاى ارتباط اين آيه و آيات پيشين، روسفيدى مى تواند نتيجه اعمال نيك ياد شده در آيات قبل باشد.

4 _ تمسك كنندگان به ريسمان الهى و دعوت گران به خير ، امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، روسفيدان در قيامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ... اما الذين ابيضّت

مستفاد از ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل.

آثار رضايت به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 6

6 _ خرسندى و رضا به اعمال و كردار نيك ديگران ، انسان را در منافع آن سهيم مى كند .

لى عملى و لكم عملكم أنتم بريئون مما

أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

جمله {أنتم بريئون مما أعمل . .. } مى تواند تعليل براى حصر در جمله هاى {لى عملى} و {لكم عملكم} باشد ; يعنى، چون شما مشركان از اعمال من بيزاريد، منافع اعمال من ويژه خود من و چون من از كردار شما بيزارم، ضررهاى اعمال شما ويژه خود شما خواهد بود.

آثار سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 6

6 - شتاب در كار خير و تعجيل در وفاى به وعده ، موجب جلب رضايت خدا است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

هر چند كه موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از اين تعجيل، مورد نقد قرار نگرفته است; يعنى، تسريع در وفاى به وعده و حضور در ميقات، به خودى خود، كار مطلوبى بوده است.

آثار عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 10

10 - اقامه نماز ، طاعت و بندگى خدا و انجام كار نيك ، مايه فلاح و رستگارى انسان ها است .

اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 8

8 - عايد شدن نفع و خير به مكلفان ، از حكمت ها و ملاك هاى لحاظ شده در تشريع احكام الهى

ذلك خير لكم و أطهر

آثار ممانعت از خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 -

16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

ابزار شناخت خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 3

3 - انسان ، به دليل برخوردارى از ابزار هاى شناخت ( توانايى بر ديدن و گفتن و نيز تشخيص راه خير و شر ) توانا بر پذيرش تكاليف دشوار و برداشتن گام هاى سنگين در راه خير

ألم نجعل . .. فلااقتحم العقبة

اجتناب از زياد شمردن عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . . قال رسول اللّه ( ص ) . . . فى قوله تعالى : { و لاتمنن تستكثر } قال : لاتستكثر ما عملتَ من خير للّه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: رسول خدا(ص) در توضيح سخن خداى تعالى: {و لاتمنن تستكثر} فرمود: عمل خيرى را كه براى خداوند انجام مى دهى، زياد به حساب نياور}.

ارزش پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه

الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

ارزش تشخيص خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 4

4 - شناختن هستى ، آن گونه كه هست و تشخيص كار خير و انجام دادن آن ( حكمت ) ، امرى بس مهم و ارزش مند است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

حكمت در لغت، به معناى {معرفت پيدا كردن به موجودات} و نيز {انجام دادن كارهاى خير} است. (مفردات راغب)

ارزش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

امتحان با خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 3،10

3- آدميان ، به وسيله شرّ و خير موجود در جهان آزموده مى شوند .

و نبلوكم بالشرّ و الخير فتنة

10- { روى عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ أميرالمؤمنين ( ع ) مرض فعاداه إخوانه فقالوا : كيف تجدك يا أميرالمؤمنين ( ع ) ؟ قال : بشرٍّ قالوا : ما ه_ذا كلام مثلك

قال : إنّ اللّه تعالى يقول : { ونبلوكم بالشرّ والخير فتنة } فالخير الصحة والغنى و الشرّ المرض و الفقر ;

از امام صادق(ع) روايت شده: اميرالمؤمنين(ع) بيمار شد، برادران [دينى] وى از آن حضرت عيادت كردند و گفتند:[حال] خود را چگونه مى يابى اى امير مؤمنان؟ فرمود: به شرّ[مبتلى شده ام]، گفتند: اين كلام افرادى مانند شما نيست؟ فرمود: خداوند تعالى مى فرمايد {و نبلوكم بالشرّ والخير فتنة} سلامتى و بى نيازى خير و بيمارى و تنگدستى شرّ است}.

امتناع از سخن خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 13

13 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {الذين كذبوا باياتنا صم و بكم} يقول: {صم} عن الهدى و {بكم} لايتكلمون بخير {فى الظلمات} يعنى ظلمات الكفر . .. .

از امام باقر(ع) درباره آيه {الذين كذبوا باياتنا . ..} روايت شده است: تكذيب كنندگان آيات الهى {كرانند} از (شنيدن آيات) هدايت، {لالند} از سخن خير گفتن، {در تاريكيها قرار دارند} يعنى تاريكيهاى كفر ... .

انتخاب خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 5

5 - انسان ، موجودى مختار و توانا بر حركت در راه خير يا شر و داراى ابزار لازم آن

ألم نجعل له . .. و هدين_ه النجدين

بيان برخوردارى انسان از چشم و زبان _ پيش از اشاره به آشناسازى او با راه هاى خير و شرّ _ به منظور اتمام حجت بر او است كه براى شناخت راه صحيح و انتخاب آن، ابزار لازم در اختيار او نهاده شده است.

انجام عمل خير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

انگيزه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 39

39 - حسن ايجاد انگيزه در انسان هابه كار هاى خير ، براى زمينه سازى بهتر و بيشتر انجام دادن آنها

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

اهميت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

بخل در خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 19

19 - منافقان مدينه در كار خير ، بخيل بودند .

أشحّة على الخير

بقاى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح

اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

پاداش اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 1

1 - انجام دهندگان كار خير ، در قيامت پاداش ديده ، با كردار خويش مواجه خواهند شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

پاداش پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 3

3 - پيشگامان در انجام كار هاى خير و وارثان قرآن كريم ، بهره مند از بهشت پاينده

جنّ_ت عدن يدخلونها

پاداش دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 8،9

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

9 _ فراخوانى مردم به همزيستى مسالمت آميز ، داراى پاداشى عظيم الهى

الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس . .. نؤتيه أجراً عظيماً

پاداش سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

پاداش عمل خير وارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و

پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پاداش مضاعف عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 33،34،36

33 - انسان ها ، تمامى كار هاى خير خود را در پيشگاه خداوند ، بهتر از آنچه انجام داده اند ، مى بينند و بيشتر از پاداشى كه انتظارش را داشته و شايسته آن بوده اند ، دريافت مى كنند .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

36 - پاداش كار هاى خير از سوى خداوند ، افزون تر از استحقاق و بر پايه تفضل و لطف او است .

تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

مطلب ياد شده، از مقرر شدن پاداش بهتر و افزون تر، استفاده مى شود.

پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق به {سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 2

2 - كسانى كه در دنيا در انجام امور خير از ديگران سبقت مى گيرند ، در آخرت نيز پيش از ديگران مشمول رحمت ، پاداش و غفران الهى خواهند بود .

و الس_بقون الس_بقون

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از سبقت در {السابقون} اول، سبقت در انجام امور خير در دنيا و مراد از سبقت در {السابقون} دوم، پيشى گرفتن از ديگران در آخرت در دريافت رحمت و پاداش الهى است.

پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پيشتازان در انجام خيرات ، مهم ترين صفت مسلمانان پيرو قرآن و انسان هاى قرآنى

و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه پيشتازان در تمسك به قرآن و حافظان ارث الهى، در اين آيه به عنوان پيشتازان در خيرات معرفى شده اند.

پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 2،5

2 - شتاب ورزى در انجام كار هاى نيك نشانه مؤمنان راستين

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

5 - شتاب در انجام كار هاى نيك و پيشتازى در ميدان ارزش ها ، خصلت هايى

ارجمند و مورد توصيه و ستايش خداوند

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 14

14 - توفيق پيشتازى در انجام كار هاى خير ، فضل بزرگ الهى است .

و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به {سبق} در {سابق بالخيرات} باشد.

تجسم عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمال نيكِ انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

خيرًا يره

تحصيل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 11

11 _ دستيابى به خيرات و نعمت هاى الهى ، نيازمند ايمان و عمل

ءامنوا معه جهدوا . .. و أولئك لهم الخيرت

ترك دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 4

4 _ دعوت نكردن به خير و ترك امر به معروف و نهى از منكر ، موجب روسياهى در قيامت

يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر . .. و تسودّ وجوه

به مقتضاى ارتباط با آيات قبل، روسياهى مى تواند كيفر گناهان مذكور در آن آيات باشد.

تشبيه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا

ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

تشخيص عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 9

9 - توانايى انسان بر شناخت نيك و بد

و افعلوا الخير

در جمله ياد شده خداوند، مؤمنان را به انجام دادن كار نيك توصيه كرده; اما سخنى از اين به ميان نياورده است كه كدام عمل، نيك و كدام عمل، بد است و اصولاً معيار نيكى و بدى در اعمال چيست؟ اين مى تواند بدان جهت باشد كه انسان خود مستقلاً مى تواند حسن و قبح و نيكى و بدى را بشناسد.

تشويق به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 10

10 _ ترغيب به انجام اعمال نيك در حج

فمن فرض فيهن الحجّ . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند

مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35،38

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع طلبى انسان ها بهره جسته است.

تعجيل در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تكبر بر عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

حج - 22 - 77 - 11

11 - مؤمنان ، همواره بايد ميان بيم و اميد به سر برند و به اعمال نيك مغرور نشوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

توصيه به خير در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 5

5 - نجواى مؤمنان ، بايد آراسته به سفارش به نيكى و توصيه به تقواى الهى باشد .

و تن_جوا بالبرّ و التقوى

توصيه به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 7

7 - انجام دادن كار هاى نيك ، توصيه خداوند به مؤمنان

و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 11

11 - توصيه خداوند ، به انجام كارهايى كه موجب خير و سعادت بشر است .

خيرًا لأنفسكم

طبق نظر برخى از مفسران و اديبان (مانند زمخشرى و سيبويه)، نصب {خيراً} به خاطر {مفعولٌ به} بودن آن براى فعل محذوف (مانند {اتوا} و يا {افعلوا}) است; يعنى، {و اتوا خيراً لأنفسكم و افعلوا ما هو خير لها و انفع}.

حاكميّت تكوينى خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

79 - 4

4 _ حاكميت نظام تكوينى خير و شرّ بر تمامى انسان ها ، و حتى پيامبر ( ص )

ما اصابك من حسنة فمن اللّه و ما اصابك من سيّئة فمن نفسك

حرمت اطاعت از مانعان خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 3

3 - اطاعت و اجابت خواسته هاى كسانى كه بخيل و مانع خيراند ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

خير اخروى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 9

9 _ مؤمنان راستين و مجاهد ، برخوردار از همه خيرات دنيا و آخرت

و أولئك لهم الخيرت

كلمه {الخيرات} جمع محلى به {ال} و مفيد استغراق است.

خير اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 9

9 _ مؤمنان راستين و مجاهد ، برخوردار از همه خيرات دنيا و آخرت

و أولئك لهم الخيرت

كلمه {الخيرات} جمع محلى به {ال} و مفيد استغراق است.

خير الحاكمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 10

10 _ خداوند ، بهترين حاكم و داور است .

و هو خير الحكمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 12

12_ خداوند ، بهترين داور و حكم كننده است .

و هو خير الح_كمين

خير الراحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 11

11 - خدا ، بهترين و مهربان ترين

مهربانان

و أنت خير الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 8

8 - خدا ، بهترين رحمت كنندگان و مهربانان است .

و أنت خير الرحمين

خير الرازقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 6

6 - خدا ، بهترين روزى دهنده است .

و إنّ اللّه لهو خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 11

11 - خدا ، بهترين روزى دهندگان است .

و هو خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 8

8 - خداوند ، { خيرالرازقين } ( بهترين روزى دهندگان ) است .

و هو خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 13

13 - خداوند ، { خيرالرازقين } ( بهترين روزى دهنده ) است .

و اللّه خير الرزقين

خير المنزلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 10

10 - خدا ، بهترين ميزبان و مهمان نواز است .

و أنت خير المنزلين

خير الوارثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 9

9- خداوند ، بهترين وارثان است .

أنت خير الورثين

خير بودن آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 13

13_ سراى آخرت براى تقواپيشگان و پرهيزكنندگان از شرك و مخالفت با پيامبران ، سرايى نيكوست .

و

لدار الأخرة خير للذين اتقوا

متعلق {اتقوا} به قرينه آيات گذشته ، شرك و مخالفت با پيامبران است.

خير تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 29

29 _ پيام هاى انبيا سراسر خير و موجب سعادت انسانهاست .

ذلكم خير لكم

خير تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

خير دنيوى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 9

9 _ مؤمنان راستين و مجاهد ، برخوردار از همه خيرات دنيا و آخرت

و أولئك لهم الخيرت

كلمه {الخيرات} جمع محلى به {ال} و مفيد استغراق است.

خير دنيوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 9

9 _ مؤمنان راستين و مجاهد ، برخوردار از همه خيرات دنيا و آخرت

و أولئك لهم الخيرت

كلمه {الخيرات} جمع محلى به {ال} و مفيد استغراق است.

خير عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 21

21 _ خداوند ، دعوت كننده انسان ها

به بهشت و آمرزش خويش است .

و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 2

2 _ دعوت خداوند از مردم ، براى پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

فاتّبعوا ملّة ابراهيم حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 1،3،4،6،9،10،11

1 _ ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر

و لتكن منكم امّة . .. عن المنكر

بنابراينكه {من} در {منكم}، تبعيضيّه باشد.

3 _ ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت جامعه به اتحاد و اُلفت ميان دل ها و برادرى ميان آنها

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

4 _ دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، از شيوه هاى ايجاد وحدت در ميان مؤمنين

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

به نظر مى رسد {ولتكن} به مقتضاى ارتباط با آيه قبل، ارائه راهى براى تحقق اعتصام به ريسمان الهى باشد.

6 _ امر به معروف و نهى از منكر ، دعوت به خير است . *

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

بنابراينكه {واو} در {و يأمرون}، تفسيريّه براى {يدعون الى الخير} باشد، و يا مصداقى از دعوت به خير.

9 _ دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ( نظارت همگانى ) ، وظيفه همه افراد جامعه اسلامى

و لتكن

منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

بنابراينكه من در {منكم} بيانيّه باشد.

10 _ تنها دعوتگران به خير و امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، اهل رستگارى هستند .

و لتكن منكم . .. اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك}، دعوت كنندگان به خير و امركنندگان و نهى كنندگان باشند.

11 _ نقش بنيادين دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، در رستگارى جامعه

و لتكن منكم امّة . .. و اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك} جامعه اسلامى باشد; يعنى تنها خودِ امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر رستگار نيستند، بلكه افراد جامعه بخاطر وجود چنين افرادى بهره مند از رستگارى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 2،3

2 _ دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، مانع بروز تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جمله {لا تكونوا . .. }، احتمالا بيان نتيجه آيه قبل است.

3 _ سرانجام ترك دعوت به نيكى ها و ترك امر به معروف و نهى از منكر ، تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امة يدعون . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 3

3 _ فرمان به اعتصام به حبل الهى ، پرهيز از تفرقه ، دستور به دعوت خير ، امر به معروف و نهى از منكر ، از آيات بحق الهى

و

اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا . .. و لتكن منكم امّة ... تلك ايات اللّ

بنابراينكه مشاراليه {تلك}، تمامى مطالب گذشته در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 12

12 _ گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرض الحسنه ، كارى پسنديده و شايسته

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف

امام صادق(ع) در مورد {معروف} در آيه فوق فرمود: يعنى بالمعروف القرض.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 34، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 558.

دوست بى خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 14

14 _ روى عن أبى عبدالله(ع) إنه قال: معنى {عذابا من فوقكم} السلطان الجائر {و من تحت أرجلكم} السفلة و من لاخير فيه . .. {و يذيق بعضكم بأس بعض} قال: سوء الجوار.

امام صادق(ع) فرمود: معناى {عذابا من فوقكم}، سلطان ستمگر و معناى {و من تحت ارجلكم}، زيردستان و افراد بى خيرو معناى {و يذيق بعضكم بأس بعض}، بدرفتارى همسايگان است.

ذكر خير صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 21

21 _ يادكرد از عناصر صالح يك امت به هنگام سرزنش از ناصالحان ايشان ، امرى لازم و پسنديده

و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة و كثير منهم ساء ما يعملون

راه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 3،7

3 - خداوند ، به راه خير و شرّ و رهروان هر

يك ، آگاه است .

و هدين_ه النجدين

اسناد هدايت به خداوند در {هدينا} _ با توجّه به {أيحسب أن لم يره أحد} در آيات پيشين _ بيانگر آن است كه چون خداوند راه خير و شرّ را به ديگران شناسانده است; پس خود به آن آگاه است و رهروان آنان بر او مشتبه نمى شوند تا مدعيان حقيقىِ انفاق را، از غير آنهاتشخيص ندهد.

7 - { عن حمزة بن محمّد عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن قول اللّه عزّوجلّ { و هديناه النجدين } قال : نجد الخير و الشرّ ;

حمزة بن محمد گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و هديناه النجدين} سؤال كرد، فرمود: مراد راه خير و شرّ است}.

رد خواسته هاى مانعان خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواست كسانى كه مانع خير در جامعه اند .

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

روش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان

به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

روش دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 14

14 _ موعظه ، روشى مفيد براى دعوت مردم به نيكيها

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

چون خداوند بهترين پاداشها را براى تربيت برمى گزيند، معلوم مى شود موعظه از روشهاى بسيار مفيد براى تربيت مردم است.

رؤيت اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمال نيكِ انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

خيرًا يره

زمينه ازدياد عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 39

39 - حسن ايجاد انگيزه در انسان هابه كار هاى خير ، براى زمينه سازى بهتر و بيشتر انجام دادن آنها

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

زمينه پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

زمينه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 8

8 - احكام الهى ، داراى مصلحت براى انسان و تضمين كننده خير و سعادت او

نأت بخير منها أو مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- بقره - 2 - 269 - 4

4 _ حكمت ، خيرآفرين است .

و من يؤت الحكمة فقد اوتى خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 5

5 _ بازگشت به خدا و توبه به درگاه او ، زمينه ساز نايل شدن به خير و سعادت دنيا و برخوردار شدن از حيات نيكوى آخرت است .

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 10

10 _ ايمان و جهاد ، تضمين كننده همه خير ها و ارزش ها براى انسان

ءامنوا معه جهدوا . .. و أولئك لهم الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 3

3 - تعظيم و بزرگداشت حدود و مقرارت الهى و رعايت حريم آنها ، مايه خير و سعادت و خوشبختى براى اهل ايمان

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

ضمير {هو}در {فهو خير له} به {تعظيم} (مصدر {يعظّم}) بازمى گردد; يعنى، {فالتعظيم خير له عند ربّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 31

31 - سلام كردن مؤمنان به يكديگر ، مايه بركت و خير فراوان و پاكيزگى است .

فسلّموا على أنفسكم تحيّة من عند اللّه مب_ركة طيّبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 4

4 - دستيابى به خير ، در گروِ خداپرستى و تقوا است .

اعبدوا اللّه و اتّقوه

ذلكم خير لكم

زمينه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 16

16 _ توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 5

5 _ توجّه به از جانب خدا بودن دارايى ها ، آسان كننده انفاق و بخشش و بيانگر زشتى و شناعت بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

تذكّر خداوند به اينكه داراييهاى شما، فضلى از جانب اوست (بما آتيهم اللّه من فضله)، براى اين هدف است كه انفاق را بر آدمى آسان كند و زشتى بخل را بر او آشكار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 1،6

1 - ترس از خدا و قيامت ، بر انگيزاننده انسان ها به انجام كار هاى نيك

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أُول_ئك يس_رعون فى

الخيرت

{أُول_ئك} اشاره به موحدانى است كه وصفشان در آيات پيش بيان شد. {مسارعة} (مصدر {يسارعون}) به معناى شتاب كردن است.

6 - خدا ترسى و بيمناك بودن از روز رستاخيز ، برانگيزاننده انسان به پيشتازى در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 12

12 - اذن خداوند ، شرط رسيدن به مقام پيشتازى در دين دارى ، زندگى قرآنى و انجام كار هاى خير

و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 10

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز از پيروى شيطان

و لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

زمينه هاى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

سبقت در خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 5،6

5 - لزوم انجام كار هاى خير و پيشى گرفتن در آنها

فاستبقوا الخيرت

6 - ملاك برترى امت ها ، پيشى گرفتن در انجام

كار هاى نيك است نه داشتن قبله اى خاص

و لكل وجهة هو مولّيها فاستبقوا الخيرت

جمله {فاستبقوا الخيرت} پس از {هو مولّيها} حقيقتى ديگر را درباره نابجايى بحث و مشاجره درباره تغيير و تعيين قبله گوشزد مى كند و آن اين است كه: مجرد رو به سوى قبله داشتن كارساز نيست; آنچه تعيين كننده مى باشد انجام كارهاى نيك است. پس در آنها پيشى بگيريد.

سختى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 4

4 _ سختى و دشوارى عمل نيك ، معيارى در ارزش گذارى آن بوده و موجب افزونى ثواب و پاداش است .

لقد تاب اللّه على النبى . .. اتبعوه فى ساعة العسرة

سرزنش ممانعت از خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 4

4 - مانع خير شدن و بخل ، صفتى مذموم و ناپسند

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

شرايط عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

شفاعت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 11

11 _ توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا ، برانگيزنده انسان به وساطت در كار خير و پرهيز از وساطت در كار شرّ

و من يشفع . .. و كان اللّه على كل شىء مقيتا

جمله {كان اللّه . .. } در حقيقت تشويق و تهديد است و به اين منظور آورده شده كه با توجّه به آن، انگيزه براى انجام اعمال نيك فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آيد.

عجز از درك خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

علم به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 3

3 - كاتبان نامه عمل از انجام دادن كار هاى خير ابرار آگاه شده ، آن را ثبت مى كنند .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعيم

عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 11

11 - پرداختن به كار هاى خير ، مانند انفاق به نيازمندان _ با توجّه به دستاورد بدِ كار هاى نادرست _ لازم است .

تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. فأَت ذا القربى حقّه

{فا} در {فآت} مى تواند فصيحه و مربوط به فراز {إن تصبهم} در آيات قبل باشد; يعنى: {حال كه سيّئه، در پى دارنده ناگوارى است، پس، از آن پرهيز و حقوق خويشاوندان و. .. را ادا كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 5

5 - براى تصميم به انجام دادن عمل خوب و يا ترك امرى ناپسند ، خوب است كه آن تصميم ، به صورت عهدى با خداوند در ميان گذاشته شود .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه

تعبير از تكليفى كه مؤمنان انجام دادند به {ما عاهدوا اللّه عليه} و نيز آوردن واژه {نحب} _ كه به معناى {نذر} است _ دلالت مى كند كه مؤمنان، براى انجام دادن تكليف شان، آن را به صورت عهدى با خدا در ميان گذاشتند و خداوند نيز از چنين كارى ستايش كرده است. اين، نشان مى دهد كه انجام دادن تكليف به صورت عهد بستن با خدا، امرى سزاوار و شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 10

10 - تمسّك به قرآن و پيروى از رهنمود هاى آن ، به خير و صلاح جامعه و ترك آن ظلم به خويشتن است .

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 6

6 - صدقه دادن به نيازمندان ، عملى سراسر خير و نيكى در بينش الهى

ذلك خير

در صورتى كه {خير} در مقابل {شرّ} باشد; معناى {ذلك خير} اين خواهد بود كه صدقه صرفاً خير است و هيچ بدى در آن راه ندارد.

عمل خير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار

هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ،

موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_

جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15،18

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم

كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

عمل خير اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

عمل خير ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 34 - 9

9 - سپاس گزارى بهشتيان از خداوند ، به خاطر آمرزش خطا هاى آنان و قدردانى از كار هاى نيكشان

و قالوا الحمد للّه . .. إنّ ربّنا

لغفور شكور

جمله {إنّ ربّنا لغفور شكور} بيان ديگرى از فلسفه سپاس گزارى از خداوند است.

عمل خير داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى

بر فرض نخست است.

عمل خير زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ،

اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 3

3 - انجام كار هاى خير ، سيره هميشگى مؤمنان راستين است ، نه امرى مقطعى و موقت .

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

از

به كارگيرى فعل مضارع (يسارعون) _ كه بيانگر استمرار است _ برداشت فوق استفاده مى شود.

عمل خير نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..}

به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

عمل خير يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ،

اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون

. .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عوامل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 2

2 _ نوسان در مدت شب و روز ، دربردارنده خير و مصالح انسان

بيدك الخير . .. تولج الّيل فى النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 13

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير

و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 5

5_ خير و سعادت امتها ، در ايمان و باور به معارف الهى و عمل به احكام دين است .

بقيّت الله خير لكم

برخى از مفسران مراد از {بقيّت الله} را اطاعت از خدا و برخى مقصود از آن را احكام و معارف دانسته اند. برداشت فوق، براساس اين نظريه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 4

4 - احكام و مقررات الهى ، در راستاى خير و سعادت انسان

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 10،11

10 - انفاق ، موجب خير و سعادت بشر

أنفقوا خيرًا لأنفسكم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {خيراً} خبر براى فعل محذوف {يكن} باشد. در اين صورت تقدير كلام چنين مى شود: {فأنفقوا إن تنفقوا يكن خيراً لأنفسكم}.

11 - توصيه خداوند ، به انجام كارهايى كه موجب خير و سعادت بشر است .

خيرًا لأنفسكم

طبق نظر برخى از مفسران و اديبان (مانند زمخشرى و سيبويه)، نصب {خيراً} به خاطر {مفعولٌ به} بودن آن براى فعل محذوف (مانند {اتوا} و يا {افعلوا}) است; يعنى، {و اتوا خيراً لأنفسكم و افعلوا ما هو خير لها و انفع}.

عوامل محروميت از خير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 13،16،18

13 _ آدمى با اعمال، خويش خود را محروم از خير و ثواب مى سازد و به ورطه هلاكت و تباهى مى اندازد.

أن تبسل نفس بما كسبت

{بسل} به معنى منع و حبس است و نتيجه آن هلاكت و تباهى است. در لسان العرب آمده است: {أبسلت فلانا إذا أسلمته للهلكة}.

16 _ بازيچه قرار دادن دين موجب تباهى و محروميت از خير و ثواب مى شود.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. و ذكر به أن تبسل نفس

در آيه قبل سخن از بازيگرى با دين بود و جمله {ذكر به . .. } در مقام هشدار و بيان نتيجه كار آنان است.

18 _ كسانى كه با اعمال نارواى خود، خويشتن را تباه و محروم از خير نموده اند، هيچ دوست و ياور و شفيعى در بين مخلوقات نخواهند داشت.

أن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع

فاقدان خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 5،6

5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق يافتن به پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

6 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، اگر چه مشمول هدايت هاى ويژه خداوند شوند ، از آن رويگردان و گريزانند .

و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

ضمير مفعولى در {أسمعهم} همان كسانى هستند كه با جمله {و لو علم . .. .} توصيف شدند. بنابراين جمله {و لو

أسمعهم ... } چنين معنا مى شود: {و لو اسمع الذين ليس فيهم خيرا ... } يعنى اگر خداوند هدايت ويژه اش را شامل حال كسانى كند كه در آنها خيرى نيست ... .

فضايل پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 7

7 - پيشتازان در انجام كار هاى خير ، از بهترين مردم و والاترين آنان در پيشگاه خداوند

و منهم سابق بالخيرت

از تقسيم بندى سه گانه مردم در تمسّك به قرآن و دين دارى (ضعيف، قوى و. ..) و آمدن گروه پيشتاز در انجام خيرات به عنوان آخرين و قوى ترين گروه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

فقرا و خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 10،11،16

10_ سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

جمله {لن يؤتيهم الله خيراً} بيان انديشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. اين جمله با توجه به كلمه {لن} حكايت از آن دارد كه: اشراف دستيابى محرومان را به خير و نيكى ، نامحتمل مى دانستند.

11_ محروم بودن انسان از مال و منال ( ماديات ) ، نشانه ناشايستگى او براى دستيابى به خير هاى معنوى و الهى نيست .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

16_ ناشايست شمردن تهى دستان ، براى كسب خير و مقام هاى معنوى ، گناه و پندارى است به دور از واقعيت

.

لا أقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

گرايش به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 29

29 _ وجود زمينه هاى گرايش به خير و شر در انسان از آغاز آفرينش

قال لاقتلنك . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

با توجه به اينكه هابيل و قابيل هر دو فرزندان آدم بودند، لكن راههاى متضادى را برگزيدند، معلوم مى شود گرايشهاى درونى انسانها متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 9

9 _ انسان داراى گرايش فطرى به سوى نيكيها و زيباييهاست.

و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

حركت انسان به دنبال شيطان، پس از زينت و زيبا جلوه دادن اعمال، بيانگر اين نكته است كه آدمى زيباييها را مى طلبد و خواهان حركت به دنبال آن است. از اين روست كه شيطان همان زشتيها را زيبا جلوه مى دهد و آدمى را مى فريبد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 1،2

1- انسان ، شرّ و بدى را چونان خير و خوبى ، طالب و خواستار است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

مراد از {دعا} مطلق درخواست است اعم از اينكه به لفظ دعا باشد و يا به غير آن.

2- خيرطلبى در انسان ، اصيل و در پى شرّ بودنش ، تبعى و غير اصيل است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

برداشت فوق از تشبيه شرخواهى انسان به طالب خير بودنش استفاده گرديده است; يعنى، همان طور كه انسان همواره و به طور طبيعى

و اصيل طالب خير است، به دنبال شر هم خواهد رفت.

مانعان خير در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 25 - 1

1_ سدكنندگان راه ارزش ها و تجاوزگران و شكّاكان در حق ، محكوم به آتش دوزخ

ألقيا فى جهنّم كلّ . .. منّاع للخير معتد مريب

محرومان از خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 24

24 _ از حضرت على ( ع ) روايت شده كه درباره سخن خدا : { نسوا اللّه فنسيهم } فرمود : فانما يعنى انهم نسوا اللّه فى دار الدنيا فلم يعملوا له بالطاعة و لم يؤمنوا به و برسوله فنسيهم فى الآخرة اى لم يجعل لهم فى ثوابه نصيباً فصاروا منسيين من الخير ;

على (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {آنان خدا را فراموش كردند، پس خدا آنان را فراموش كرد} فرمود: همانا مقصود خدا اين است كه آنان خدا را در دنيا فراموش نمودند و از او اطاعت نكردند و به او و رسولش ايمان نياوردند، خدا نيز در قيامت آنان را فراموش كرد ; يعنى، براى آنان بهره اى از ثواب خود قرار نداد، پس آنان از خير فراموش شدند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 13

13 _ محروميت منافقان ، از خير و فلاح واقعى

رضوا بأن يكونوا . .. لكن الرسول ... جهدوا ... و أولئك لهم الخيرت و أولئك هم المف

مراد از خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 35 - 10

10- { روى عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ أميرالمؤمنين ( ع ) مرض فعاداه إخوانه فقالوا : كيف تجدك يا أميرالمؤمنين ( ع ) ؟ قال : بشرٍّ قالوا : ما ه_ذا كلام مثلك قال : إنّ اللّه تعالى يقول : { ونبلوكم بالشرّ والخير فتنة } فالخير الصحة والغنى و الشرّ المرض و الفقر ;

از امام صادق(ع) روايت شده: اميرالمؤمنين(ع) بيمار شد، برادران [دينى] وى از آن حضرت عيادت كردند و گفتند:[حال] خود را چگونه مى يابى اى امير مؤمنان؟ فرمود: به شرّ[مبتلى شده ام]، گفتند: اين كلام افرادى مانند شما نيست؟ فرمود: خداوند تعالى مى فرمايد {و نبلوكم بالشرّ والخير فتنة} سلامتى و بى نيازى خير و بيمارى و تنگدستى شرّ است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 36

36 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله اللّه عزّوجلّ { فكاتبوهم إن علمتم فيهم خيراً } قال الخير أن يشهد أن لا إل_ه إلاّ اللّه و أنّ محمداً رسول اللّه ، و يكون بيده عمل يكتسب به أو يكون له حرفة ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى _ عزّوجل _ {. ..إن علمتم فيهم خيراً} روايت شده است: خير اين است كه به وحدانيت خدا و رسالت حضرت محمد(ص) شهادت دهد و در دست او كارى باشد كه با آن كسب درآمد كند، يا حرفه اى داشته باشد}.

مسابقه در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 5

5 - رقابت در

كار هاى پسنديده ، امرى است شايسته و مورد سفارش خداوند .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم

مسلمانان و عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 5

5 - مسلمانان در انجام كار هاى خير ، به سه دسته ستمكار ، ميانه رو و پيشتاز تقسيم مى شوند .

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت

اين برداشت، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه اظهار داشته اند: قيد {بالخيرات} در {سابق بالخيرات} قرينه بر اين كه ظلم به نفس و يا ميانه روى، در مقايسه با {خيرات} سنجيده شده است. و به قرينه آمدن اين قيد در {سابق بالخيرات}، از جمله هاى {ظالم لنفسه} و {منهم مقتصد} حذف شده است.

ملاك استحقاق خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 6

6 _ خيرات و نعمت هاى خداوند بر پايه تفضل اوست نه بر اساس لياقت و استحقاق انسان .

و إن يردك بخير فلا راد لفضله

ممانعت از خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 38 - 3

3 - گروهى از شياطين جنى ، درصدد فسادانگيزى و اخلال گرى در كار خيراند .

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 21 - 1

1 - انسان ، به هنگام دستيابى به خير و خوبى ، از بهره مند شدن ديگران از آن به شدت منع مى كند .

و إذا مسّه الخير منوعًا

ممنوعيت اطاعت از مانعان خير

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 3

3 - اطاعت و اجابت خواسته هاى كسانى كه بخيل و مانع خيراند ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. منّاع للخير

منابع خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 3

3 - قرآن ، منبع خير و بركت و موجب رشد و تعالى بشر

كت_ب أنزلن_ه إليك مب_رك

{بركة} به معناى رشد و فزونى است و {مبارك} به چيزى گفته مى شود كه در آن رشد و فزونى باشد (مفردات راغب). مقصود از مبارك بودن قرآن اين است كه اين كتاب، منبع خير و بركت و مايه رشد و تعالى براى كسانى است كه در آن تدبر كنند و درس بياموزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 3

3 - آسمان و زمين ، گنجينه هاى خيرات و روزى موجودات

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق

از كلمه {مقاليد} (كليدها) و نيز جمله {يبسط الرزق}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

منشأ خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 3،4

3 - خداوند ، سرچشمه خير ها و بركت ها براى انسانهاست .

أن ينزل عليكم من خير من ربكم

4 - نزول خير ها و بركت ها از ناحيه خدا ، پرتوى از ربوبيت او بر انسانهاست .

أن ينزل عليكم من خير من ربكم

برداشت فوق، با توجه به اسم {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

بقره - 2 - 216 - 8

8 _ خداوند ، خواهان خير و سعادت انسان است .

كتب عليكم . .. و اللّه يعلم ... عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 3،12،14،15،17

3 _ لزوم اقرار به مالكيّت و قدرت مطلقه خدا ، و اينكه همه نيكى ها به دست اوست .

قل اللّهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء . .. بيدك الخير

12 _ اصل ، در مشيّت الهى ، اعطاى خير و رحمت به انسان است .

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

از تقديم اعطاى ملك بر گرفتن آن {تؤتى الملك . .. و تنزع ... }، و از تقديم اعطاى عزّت بر ذلّت {تعزّ من تشاء و تذلّ ... }، مطلب فوق استفاده شده است.

14 _ منشأ هر گونه خير در هستى ، تنها خداوند است .

بيدك الخير

انحصار در برداشت فوق (تنها . .. )، مستفاد از تقديم خبر بر مبتدا است و عموم (هر گونه ... )، مستفاد از الف و لام استغراق در {الخير}.

15 _ اراده و مشيّت الهى ، جز به خير تعلق نمى گيرد . *

بيدك الخير

17 _ قدرت مطلق خداوند ، مقتضى نشأت يافتن هر خيرى از جانب اوست .

بيدك الخير انّك على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 15

15 _ خداوند در بعضى از امور ناخوشايند انسان ، خير بسيار قرار داده است .

فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 6،8،10

6 _ خير ها را از جانب خدا دانستن و شر ها را از ناحيه پيامبر ( ص ) پنداشتن ، انديشه برخى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص )

و ان تصبهم حسنة يقولوا هذه من عنداللّه و ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك

ظاهراً مراد از ضمير در {تصبهم} مسلمانان ضعيف الايمان هستند. آنها مى پنداشتند مشكلاتى كه پس از مسلمان شدنشان به آنها روى آورده، از ناحيه پيامبر (ص) بوده است.

8 _ خداوند ، سرچشمه و منشأ همه امور ( خوبى ها و بدى ها )

قل كلّ من عند اللّه

10 _ نسبت دادن خوبى ها به خدا و بدى ها به پيامبر ( ص ) ( ثنويت ) ، نشانه دورى كامل از درك دقيق معارف الهى

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

مراد از {حديثا} به مناسبت مورد، معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 79 - 1،7

1 _ هر نيكى به انسان رسد ، از خدا است و هر بدى به او رسد ، از خود او .

ما اصابك من حسنة فمن اللّه و ما اصابك من سيّئة فمن نفسك

اگر چه مخاطب اين آيه پيامبر (ص) است، ولى مقصود از آن همه افراد هستند. چون بين پيامبر (ص) و ديگران از نظر احكام واقعى و حقيقى هيچ تفاوتى نيست.

7 _ پيامبر ( ص ) رسولى در جهت خير و سعادت مردم ، نه منشأ شرور

و ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك . .. و ارسلناك للنّاس

رسولا

جمله {و ارسلناك للناس} (تو پيامبرى سودمند برى مردم هستى)، در رد پندار كسانى است كه وى را منشأ شرور معرفى مى كردند: {يقولوا هذه من عندك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 2،3،4،5،6،8،12

2 _ هيچ موجودى توان جلوگيرى از خيرى را كه خداوند به پيامبر(ص) برساند، ندارد.

و إن يمسسك اللّه بخير

3 _ هيچ موجودى توان دفع آسيب و يا خيرى را كه از ناحيه خدا باشد، ندارد.

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير

4 _ خداوند، قادر بر رساندن هر گونه خير و ضرر به آدمى

و إن يمسسك اللّه بضر . .. و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

5 _ تنها خداى قادر بر رساندن هر گونه ضرر و يا منفعت به آدمى، شايسته پرستش و ولايت مى باشد.

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

6 _ اقتدار بر رساندن هر گونه خير و شر، از شؤون ولايت الهى است.

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

8 _ تعدد منشأ براى خير و شر، پندارى باطل و موهوم است.

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

12 _ براى رفع كاستيها و جلب خير، تنها بايد به خدا متكى و اميدوار بود.

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 2،5

2 _ قدرت بدون رقيب خداوند در رساندن خير و شر به آدمى، نشانه اقتدار و غلبه او بر تمامى بندگان

و إن يمسسك اللّه بضر . .. و هو القاهر فوق عباده

5 _ نفع و ضرر رساندن خداوند به آدميان بر اساس حكمت و آگاهى

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو . .. هو الحكيم الخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 13،14

13 _ خداوند ، سرچشمه افاضه خير ها و بركت ها به تمام جهانيان

تبارك اللّه رب العلمين

14 _ افاضه خير ها و بركت ها بر جهانيان ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

تبارك اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 13

13_ خداوند ، اعطاكننده خير و نيكى به انسان ها و رساننده آنان به مقام هاى معنوى است .

لا أقول . .. لن يؤتيهم الله خيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 6

6- همه خيرات و ارزش هاى موجودات عالم ، از آنِ خداوند است .

أينما يوجّهه لايأت بخير

بى ترديد همه موجودات از نوعى خير و ارزش رسانى برخوردارند. بنابراين نفى خيررسانى از موجودات، دليل بر اين است كه منشأ همه خيرات خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 9

9- خداوند ، تنها خير و نعمت به انسان ها عطا مى كند .

إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. و

إذا مسّه الشرّ

از اينكه در آيه خداوند منشأ نعمتها معرفى شده اما شرور به او نسبت داده نشده است نكته فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 4

4- اعطاى خير و بركت به موجودات ، در اختيار خداوند و به خواست او است .

و جعلنى مباركًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 10

10 - خداوند خير محض و پاينده ترين موجود است .

واللّه خير و أبقى

{خير} در دو معنا به كار مى رود: 1_ معناى وصفى (خير مقابل شر) 2_ معناى تفضيلى در اين آيه گر چه هر دو معنا قابل توجيه است، ولى در برداشت ياد شده معناى وصفى مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 1،6

1- قرآن ، منشأ بركات و خيرات فراوان و منافع بسيار و دائمى براى بشر

و ه_ذا ذكر مبارك أنزلن_ه

مشاراليه {ه_ذا} قرآن است كه در اذهان حضور دارد و {البركة} به معناى خير بسيار و ثابت و سود فراوان است. توصيف قرآن به {مبارك} گوياى اين معنا است كه قرآن منشأ خيرات و منافع بسيار براى بشر است.

6- قرآن ، به عنوان كتاب بيدارگر و منشأ خير و بركت ، قابل انكار و ترديد نيست .

ه_ذا ذكر مبارك أنزلن_ه أفأنتم له منكرون

خداوند، قرآن را به عنوان كتاب بيدارگر (ذكر) و مايه خير و بركت (مبارك) معرفى كرده و سپس انكار اين حقيقت از سوى مشركان را مورد سرزنش قرار داده است. اين سرزنش مى

تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 12

12- پيامبران ، واسطه خير رساندن به مردم از ناحيه خدا

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 1

1 - خداوند ، منشأ خيرات و بركات است .

تبارك الذى

{تبارُك} (مصدر {تبارَك}) هم مى تواند از {بَرَك} (لزم و ثبت) باشد وهم از {بركة} (خير بسيار) (برگرفته از لسان العرب). برداشت ياد شده براساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 2

2 _ فرمان روايى خداوند بر جهان هستى ، نشانگر منشأ خيرات بودن او براى جهانيان است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه جمله {الذى له. ..} بدل براى جمله {الذى نزّل...} باشد. بر اين اساس، ارتباط ميان مبارك بودن خداوند و پادشاهى او، حقيقت ياد شده را، مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 1

1 _ خداوند ، منشأ خيرات و بركات است .

تبارك الذى

{تبارُك} (مصدر {تبارَك}) مى تواند از {بَرَك} (لزوم و ثبت) باشد. و يا از {بركة} (خير بسيار) باشد (برگرفته از لسان العرب). برداشت فوق، براساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 1

1 _ خداوند ، منشأ خيرات

و بركات

تبارك الذى

{تبارُك} (مصدر {تبارَك}) مى تواند از {بَرَك} (لَزَم و ثَبَت) و يا از {بركة} (خير بسيار) باشد. برداشت فوق، بر پايه احتمال دوم است (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 5

5 - خداى تعالى ، منبع خيرات و بركات

أن بورك من فى النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 5

5 - خدا ، سرچشمه همه خوبى ها و زيبايى ها است .

و قالا الحمد للّه

ستايش، همواره در برابر كمال ها و زيبايى ها واقع مى شود و به مقتضاى {الحمد للّه} كه هر ستايشى را مخصوص خدا قرار داده، استفاده مى شود كه هر خوبى و حسن از آن او و او سرچشمه همه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 14،15

14 - خداوند ، منشأ خيرات و بركات براى جهانيان

فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

{تبارُك} (مصدر {تبارَك}) چنانچه از بركت گرفته شده باشد، به معناى افاضه بركت ها و خيرها و اگر از بَرَكَ (لَزَمَ و ثَبَتَ) گرفته شده باشد، به معناى جاودانگى و هميشگى خواهد بود (برگرفته از لسان العرب).

15 - افاضه خير ها و بركت ها بر جهانيان ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 6

6 - رعايت حرمت پيامبر ( ص ) ، داراى خير و منفعت براى خود مؤمنان

و لو أنّهم صبروا . .. لكان خيرًا

لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 3،5

3 - خداوند ، سرچشمه همه خير ها و بركت ها

تب_رك اسم ربّك

{تبارك}، چنانچه از {بَرَكَ} (لزم و ثبت) گرفته شده باشد دربردارنده معناى جاودانگى است و اگر از {بركة} گرفته شده باشد، متضمن افاضه خيرها و بركت ها است.

5 - افاضه خير ها و بركت ها ، برخاسته از ربوبيت خداوند

تب_رك اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 2،4،7

2 - خداوند ، منشأ خيرات و بركات است .

تب_رك

4 - افاضه خير ها و بركت ها از سوى خداوند ، برخاسته از فرمانروايى انحصارى او بر جهان است .

تب_رك الذى بيده الملك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {الذى بيده الملك} مى تواند در مقام توضيح و تبيين {تبارك} باشد.

7 - افاضه خير ها و بركت ها از سوى خداوند ، برخاسته از قدرت مطلق و بى پايان او است .

تب_رك الذى . .. هو على كلّ شىء قدير

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {و هو على كلّ شىء قدير} مى تواند در مقام توضيح و تبيين {تبارك} قرار داشته باشد.

منشأ خير اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 4 - 4

4 - خير دنيا و آخرت ، به دست خداوند است .

ربّك . .. و للأخرة خير لك من الأُولى

منشأ خير بودن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 -

1 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از خوبى هاى فراوان برخوردار ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر

بر حروف اصلى {كوثر} (كاف، ثاء و راء)، حرف {واو} اضافه شد تا بر افزون بودن وصف كثرت دلالت كند; اين كلمه نام نهرى در بهشت نيز مى باشد (مقاييس اللغة). به مردى كه سرور و داراى خير فراوان باشد {كوثر} گفته مى شود (صحاح) و در معناى آن، عدد فراوان نيز گفته شده است. (مصباح)

منشأ خير دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 4 - 4

4 - خير دنيا و آخرت ، به دست خداوند است .

ربّك . .. و للأخرة خير لك من الأُولى

موارد خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 3

3 - ثروت و دارايى خير است .

إن ترك خيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 15،17،19،21

15 - تكاليف دينى اگر از سر ميل و رغبت انجام گيرد ، در پى دارنده ثمراتى نيكوست .

فمن تطوع خيراً فهو خير له

{تطوع} از طاعت (پيروى كردن) گرفته شده است و چون متعدى استعمال شده، متضمن معناى {أتى} (انجام داد) نيز مى باشد. بنابراين {فمن تطوع خيراً ...}; يعنى، هر كس كار نيكى را از روى طاعت به جا آورد.

17 - پرداخت فديه به جاى روزه - در صورت مشقت بار بودن روزه - از اعمال خير است .

و على الذين يطيقونه فدية . .. فمن تطوع خيراً

19 - روزه از اعمال خير و در بردارنده

منافعى براى روزه داران است .

و أن تصوموا خير لكم

21 - تنها افراد دانا ، به نيكويى و منفعت بخشى روزه آگاهند .

و أن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 4،14

4 _ دارايى هاى انسان ، خير است .

قل ما انفقتم من خير

{من خير}، بيان {ما} در {ما انفقتم} است.

14 _ انفاق ، عملى پسنديده و خير است .

ما انفقتم من خير . .. و ما تفعلوا من خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 6،9

6 _ اصلاح امور ايتام ، خير است .

اصلاح لهم خير

9 _ معاشرت و اصلاح امور ايتام ، بهتر از پرهيز از معاشرت با آنان است .

و يسئلونك عن اليتامى قل اصلاح لهم خير و ان تخالطوهم فاخوانكم

بنابراينكه {خير}، افعل التفضيل باشد. گويا مسلمانان به خاطر آيات شديداللّحنى كه درباره چگونگى رفتار با ايتام و اموال آنان نازل شده بود از معاشرت با آنان پرهيز داشتند كه آيه مزبور، پرهيز را رد كرده و معاشرت برادرانه و دخالت اصلاح طلبانه در امور آنان را تجويز كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 23

23 _ رعايت حقوق زنان ، يتيمان ، مستضعفان و اقامه قسط ، از مصاديق بارز خيرات و نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

{من خير} مى تواند اشاره به تكاليفى باشد كه در آيه آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال

- 8 - 19 - 4

4 _ خير و صلاح انسان ها در پرهيز از ستيزه جويى با خدا و رسول او

و إن تنتهوا فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 9

9 _ اسلام ، مايه خير و سعادت انسانهاست .

فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 4

4 _ خير و رستگارى واقعى ، دستيابى به بهشت و زندگى جاودان بهشتى است .

أولئك لهم الخيرت و أولئك هم المفلحون. أعد اللّه لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 37

37 - شب زنده دارى ، تلاوت قرآن ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و انفاق ، از مظاهر نيكوكارى و مصداق هاى بارز كار هاى خير

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان ... و ما تقدّموا لأنفسك

موانع خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 6

6 _ شراب و قمار ، موجب كُندى و بازماندن انسان از ثواب و خير

قل فيهما اثم كبير

{الاثم}: اسم للافعال المُبطئة عن الثواب (مفردات راغب. )

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 4

4 _ رفتار و كردار بازدارنده از خير و ثواب، از محرمات الهى است.

إنما حرم ربى . .. الإثم

كلمه {الإثم} به معناى افعالى است كه مايه تأخير در رسيدن به ثواب مى شود. (مفردات راغب).

موجبات خير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 5

5 _ قرآن ، مايه خير و بركت بسيار براى انسان هاى مؤمن

تبارك الذى نزّل الفرقان

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه قرآن، براى انسان ها نازل شده است. پس بركات و خيرات اين كتاب مبارك هم به انسان ها باز خواهد گشت.

موفقيت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 26

26_ موفقيت آدمى در انجام كار هاى نيك ، در گرو امداد و يارى خداوند است .

و ما توفيقى إلاّ بالله

نزول خير بر مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 2،8

2 - كفرپيشگان ( يهود ، نصارا و مشركان ) ناخشنود از نزول كمترين خير ، بر مسلمانان

ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير

نكره آوردن {خير} به همراه {من} زايده در آيه، حكايت از آن دارد كه: مشركان كمترين خيرى را براى مسلمانان نمى پسنديدند.

8 - ناخشنودى كفرپيشگان از نايل شدن مؤمنان به خير و بركت ، بازدارنده رحمت الهى بر اهل ايمان نخواهد شد .

ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير و اللّه يختص برحمته من يشاء

نشانه هاى خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 9

9 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، جلوه اى از بركات و خيرات خداوند .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

نيت

در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

نيت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

واسطه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 12

12- پيامبران ، واسطه خير رساندن به مردم از ناحيه خدا

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

وعده پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 -

8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

هماهنگى ممانعت از خير با حق ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2_ كفر ، حق ستيزى ، سد كردن راه خير و خوبى ، تجاوز و شكّ آفرينى ، حلقه هايى به هم پيوسته

فى جهنّم كلّ كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب

هماهنگى ممانعت از خير با شبهه افكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2_ كفر ، حق ستيزى ، سد كردن راه خير و خوبى ، تجاوز و شكّ آفرينى ، حلقه هايى به هم پيوسته

فى جهنّم كلّ كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب

هماهنگى ممانعت از خير با كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2_ كفر ، حق ستيزى ، سد كردن راه خير و خوبى ، تجاوز و شكّ آفرينى ، حلقه هايى به هم پيوسته

فى جهنّم كلّ كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب

خير و شر

{خير و شر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 2،3،4،5،6،12،15

2 _ جنگ و خونريزى ، امرى ناخوشايند براى انسان

كتب عليكم القتال و هو كُره لكم

3 _ وجود امورى ناخوشايند كه نهايتاً براى انسان خير است .

عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

4 _ وجود

امورى خوشايند ، كه نهايتاً براى انسان شرّ است .

و عسى ان تحبّوا شيئاً و هو شر لكم

5 _ جنگ و جهاد ، امرى خير براى مؤمنان ، على رغم ظاهر ناخوشايند آن

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

6 _ خوشايندى و ناخوشايندى انسان ، ملاك خير و شر نيست .

و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

12 _ آگاهى خداوند به مصالح و مفاسد احكام و خير و شر امور

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

15 _ محدوديّت آگاهى انسان ، نسبت به كليّه مصالح و مفاسد احكام و خير و شر امور

و انتم لا تعلمون

خيرخواهان

خيرخواهان براى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 11

11 _ خيرخواهان براى خدا و رسول ، از محسنانند .

إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

خيرخواهان قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 11

11 - قوم خيرخواه قارون ، خواهان بسنده كردن وى به سهم خويش و صرف كردن مازاد آن در راه خدا

و لاتنس نصيبك من الدنيا

خيرخواهان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 11

11 _ خيرخواهان براى خدا و رسول ، از محسنانند .

إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

خيرخواهان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 7

7 - مرد ناشناس ، از جمله خيرخواهان موسى (

ع ) بود .

إنّى لك من الن_صحين

قبول مواعظ خيرخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 9

9 _ ضرورت محبت به خيرخواهان جامعه و پذيرش پند ها و نصايح آنان

و لكن لاتحبون النصحين

قوم ثمود و خيرخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 7

7 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود ، بيزار از خيرخواهان و نصيحت گران

نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

محبت به خيرخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 9

9 _ ضرورت محبت به خيرخواهان جامعه و پذيرش پند ها و نصايح آنان

و لكن لاتحبون النصحين

خيرخواهى

{خيرخواهى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 17

17 _ تحريك احساسات خيرخواهانه ، از روش هاى قرآن ، جهت ايجاد انگيزه براى انجام وظايف

متّعوهنّ . .. حقّاً على المحسنين

معمولا جمله هايى نظير {نيكوكاران چنين و چنان مى كنند} كه حكم، مستند به نيكوكاران و امثال آنان شده، براى تحريك حِسّ خيرخواهى و نيكوكارى است كه خداوند، از اين روش استفاده كرده است.

آثار اعراض از خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 8

8 _ جوامع بى اعتنا به پيام هاى الهى و بيزار از خيرخواهى نصيحت گران ، در خطر هلاكت و نابودى

فأخذتهم الرجفة . .. نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

آثار خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 91 - 12،13،14

12 _ اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

14 _ معاف شدگان از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، بايد از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 14

14 - حاكميت رحمت الهى بر جامعه ، منوط به خير خواهى آحاد مردم نسبت به يكديگر *

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

خطاب {لعلّكم ترحمون} عام است و به حاكميت رحمت الهى بر عموم جامعه نظر دارد و صدر آيه، حركت اصلاح آفرين افراد جامعه را شرط اين رحمت فراگير قلمداد كرده است.

آثار خيرخواهى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 16

16 - اقدامات خردمندانه و حركت هاى خيرخواهانه اجتماعى اهل ايمان ، مكمل عبادت هاى فردى آنان است .

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

ارزش خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

62 - 9

9 _ خيرخواهى براى مردم ، از ارزش هاى متعالى در اديان الهى

و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 11

11 _ خيرخواهى و امين بودن ، از ارزش هاى متعالى در اديان الهى

و أنا لكم ناصح أمين

اشتهار به خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 8

8 _ هود در ميان قومش به درستكارى و خيرخواهى شهرت داشت .

أبلغكم . .. و أنا لكم ناصح أمين

آوردن {ناصح} و {أمين} به صورت وصف، در مقابل بيان تبليغ رسالت به صورت فعل {أبلغكم}، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه خيرخواهى و درستكارى هود(ع) مخصوص زمان رسالت وى نبوده بلكه پيش از آن نيز بدان شهرت داشته است.

اشراف قوم ثمود و خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

اشراف قوم عاد و خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

اصالت خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 2

2- خيرطلبى در انسان ، اصيل و در پى شرّ بودنش

، تبعى و غير اصيل است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

برداشت فوق از تشبيه شرخواهى انسان به طالب خير بودنش استفاده گرديده است; يعنى، همان طور كه انسان همواره و به طور طبيعى و اصيل طالب خير است، به دنبال شر هم خواهد رفت.

اظهار خيرخواهى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 8

8_ فرزندان يعقوب در حضور او ، بر خيرخواهى خويش نسبت به يوسف ( ع ) تأكيد كردند .

ما لك لاتأمنّا على يوسف و إنا له لن_صحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 4

4_ برادران يوسف با اظهار علاقه به رفع نياز هاى طبيعى يوسف ( ع ) ( حضور در مرتع و گردش و بازى ) درصدد اثبات خيرخواهى خويش نسبت به او بودند .

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

{رتع} (مصدر يرتع) استفاده فراوان از خوراكيها و نوشيدنيهاى باغستانها ، مزارع و مراتع است.

اظهار خيرخواهى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 178 - 5

5 - تأكيد شعيب ( ع ) بر خيرخواهى خود ، مبنى بر تضمين منافع مردم { ايكه } در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (با لام انتفاع) استفاده مى شود.

اظهار خيرخواهى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 5

5 - تصريح صالح ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان

در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده، با توجه به قيد {لكم} (همراه با لام انتفاع) استفاده مى شود.

اظهار خيرخواهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصريح لوط ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) به دست مى آيد.

اظهار خيرخواهى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 5

5 - تلاش نوح ( ع ) براى نماياندن خيرخواهى خود و تضمين منافع قومش در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} به دست مى آيد.

اظهار خيرخواهى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 5

5 - تصريح هود ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع عاديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} _ با لام انتقاع _ استفاده مى شود.

اهميت خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 14

14 - حاكميت رحمت الهى بر جامعه ، منوط به خير خواهى آحاد مردم نسبت به يكديگر *

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

خطاب {لعلّكم ترحمون} عام است و به حاكميت رحمت الهى بر عموم جامعه نظر دارد و صدر آيه، حركت اصلاح آفرين افراد جامعه را شرط اين رحمت فراگير قلمداد

كرده است.

تظاهر به خيرخواهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 3،5

3 - پيشوايان شرك با تظاهر به خيرخواهى ، عامل اصلى فريب خوردن و دور شدن از مسير خير و حق در ديدگاه مشركانِ گمراه شده

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

{يمين} مى تواند مشتق از {يمن} (خير و بركت) باشد. بر اين اساس، معناى آيه چنين مى شود: شما از سر خيرخواهى به سراغ ما مى آمديد. اما متعدى شدن فعل {تأتوننا} به {عن} _ كه براى مجاوزت است _ موجب مى شود كه اين كلمه متضمن معناى {تصددننا} _ كه متناسب با معناى مجاوزت است _ باشد. بر اين اساس، پيام اصلى آيه چنين خواهد بود: شما بوديد كه در ظاهر از سر خيرخواهى به سراغ ما آمده و ما را از مسير حق و خير گمراه مى كرديد.

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

تظاهر به خيرخواهى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 7

7 - پوشش خيرخواهى ، روش شيطان براى وسوسه در دل آدميان و فريب آنان

فوسوس إليه الشيط_ن فقال هل أدّلك

تظاهر به خيرخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 13

13 - تظاهر به خيرخواهى و صلاح انديشى ، براى دين و دنياى مردم از سوى فرعون

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى

الأرض الفساد

خيرخواهى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 3

3 - ابراهيم ( ع ) براى قوم خود ، خيرخواه بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 3

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

خيرخواهى اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 7

7 _ اديان الهى خواستار بهبود وضع اقتصادى مردم و خواهان برخوردارى آنان از انواع خير ها و بركت هاى مادى

لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

خيرخواهى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 8

8 _ پيامبران الهى ، خيرخواه امت هاى خويش

و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 9

9 _ پيامبران ، خيرخواه امت هاى خويش و انسانهايى امين و درستكار

و لكنى رسول . .. و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 2

2 _ پيامبران الهى در انديشه رساندن امت خويش به حياتى زيبنده و نيكو در دنيا و سعادت و نيكبختى در آخرت

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة

خيرخواهى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 1،2

1- انسان ، شرّ و بدى را چونان خير و خوبى ، طالب و خواستار است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

مراد از {دعا} مطلق درخواست است اعم از اينكه به لفظ دعا باشد و يا به غير آن.

2- خيرطلبى در انسان ، اصيل و در پى شرّ بودنش ، تبعى و غير اصيل است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

برداشت فوق از تشبيه شرخواهى انسان به طالب خير بودنش استفاده گرديده است; يعنى، همان طور كه انسان همواره و به طور طبيعى و اصيل طالب خير است، به دنبال شر هم خواهد رفت.

خيرخواهى براى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 3

3 - خيرخواهى براى اعضاى خانواده و تربيت دينى آنان ، تكليفى بايسته برعهده سرپرست و مدير خانواده

قوا . .. أهليكم نارًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه مصداق اصلى تلاش براى حفاظت اعضاى خانواده از دوزخى شدن آنان، تربيت دينى آنان و گزينش راه و روش خيرخواهانه در اين راستا است.

خيرخواهى براى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 7

7 _ معاف شدگان از جنگ ، بايد در پشت جبهه حمايتگر رزمندگان و خيرخواه خدا و رسولش باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

خيرخواهى براى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 9،10،13

9 _ لزوم

خيرخواهى مؤمنان براى دين و پيامبر ( ص ) و رهبر الهى

إذا نصحوا للّه و رسوله

10 _ خيرخواهى براى دين و رهبر الهى ، تكليفى همگانى و ساقط نشدنى

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

برداشت فوق بدان دليل است كه جهاد در موارد ضعف، بيمارى و تهيدستى ساقط مى شود ولى {نصح} (خيرخواهى) ساقط نمى شود.

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

خيرخواهى براى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 9،10،13

9 _ لزوم خيرخواهى مؤمنان براى دين و پيامبر ( ص ) و رهبر الهى

إذا نصحوا للّه و رسوله

10 _ خيرخواهى براى دين و رهبر الهى ، تكليفى همگانى و ساقط نشدنى

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

برداشت فوق بدان دليل است كه جهاد در موارد ضعف، بيمارى و تهيدستى ساقط مى شود ولى {نصح} (خيرخواهى) ساقط نمى شود.

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

خيرخواهى براى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 7،9

7 _ معاف شدگان از جنگ ، بايد در پشت جبهه حمايتگر رزمندگان و خيرخواه خدا و رسولش باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا

نصحوا للّه و رسوله

9 _ لزوم خيرخواهى مؤمنان براى دين و پيامبر ( ص ) و رهبر الهى

إذا نصحوا للّه و رسوله

خيرخواهى براى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 6

6 _ صالح ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

خيرخواهى براى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 7

7- خداوند ، حامى مؤمن و تقدير كننده خير و مصلحت براى او است .

فكان أبواه مؤمنين . .. فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 17

17 - مؤمنان نمى توانند در برابر جامعه خويش بى تفاوت باشند ; بلكه بايد براى دوستان و همكيشان خود ، خيرخواه و نسبت به كافران و دشمنانِ اصلاح ناپذير ، آرزوى نابودى كنند .

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

برداشت ياد شده، از دعاى خير نوح(ع) براى مؤمنان و نفرين عليه كافران و دشمنان دعوتش، استفاده مى شود.

خيرخواهى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 21

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

خيرخواهى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خيرخواهى و امر به معروف و نهى از منكر ، در ميان مردم عصر موسى

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن

خيرخواهى پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 6

6 - موسى ( ع ) ، برخوردار از هوادارانى وفادار ، دلسوز و خيرخواه در كاخ فرعون

إنّى لك من الن_صحين

تعبير {من الناصحين} نشانگر آن است كه هواداران موسى در كاخ فرعون بسيار بودند و مرد ناشناس تنها يكى از آنان بود.

خيرخواهى حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 5

5 - حبيب نجار ، مردى خيرخواه و در امر دين كوشا بود .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى

برداشت ياد شده از تعبير {يسعى} استفاده شده است كه صفت براى {رجل} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 27 - 5

5 - خيرخواهى مؤمن انطاكيه ، براى مردمش حتى پس از مرگ خود

قيل ادخل الجنّة قال ي_ليت قومى يعلمون . بما غفر لى ربّى و جعلنى من المكرمين

برداشت ياد شده از آن جا است كه مؤمن انطاكيه بعد از شهادت خود، به فكر مردمش بوده و آرزو مى كرد كه آنان آگاه شوند.

خيرخواهى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 13

13 _ لطف و عنايت و خيرخواهى خداوند نسبت به بندگان

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

با توجّه به

كلمه {موعظه} كه در آن خيرخواهى و لطف و عنايت موعظه كننده نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 28

28 _ خيرانديشى و فرجام نگرى ، مبناى توصيه هاى خداوند

ذلك خير و احسن تاويلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 7

7- خداوند ، حامى مؤمن و تقدير كننده خير و مصلحت براى او است .

فكان أبواه مؤمنين . .. فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة

خيرخواهى دايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 9

9 - خيرخواهى و توانمندى بر دايگى و پرستارى ، از معيار هاى بايسته براى گزينش دايه و سرپرست براى فرزندان شيرخوار

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

خيرخواهى در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 9

9 _ خيرخواهى براى مردم ، از ارزش هاى متعالى در اديان الهى

و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 11

11 _ خيرخواهى و امين بودن ، از ارزش هاى متعالى در اديان الهى

و أنا لكم ناصح أمين

خيرخواهى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 4

4- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنين و به توان مندى و خيرخواهى وى اذعان كردند .

قالوا ي_ذا القرنين إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

با اين كه

{ذوالقرنين} بومى منطقه مورد بحث نبود، ولى با قرائن و شواهد و ديدن قدرت علمى و اجرايى او، مردم، به اين نكته واقف شدند كه او، كسى است كه مى تواند سدّى غير قابل نفوذ در برابر حملات دشمنان براى آنان برپا كند و نيز به خير خواهى او و اين كه او غرضى مادّى و قصدى سلطگرانه ندارد، پى بردند، لذا پيشنهاد خود را با او مطرح كردند.

خيرخواهى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 7،8

7 _ شعيب ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

8 _ خيرخواهى شعيب تنها در جهت منافع مردم بود ، نه آميخته به منفعت هاى شخصى خويش

و نصحت لكم

{لام} در {لكم} اشاره به خلوص شعيب در خيرخواهيش دارد.

خيرخواهى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 21 - 1

1 _ شيطان با سوگند دروغ و مؤكد خويشتن را از خيرخواهان آدم و حوا قلمداد كرد.

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

به كارگيرى فعل {قاسم} از باب مفاعله مى تواند براى تأكيد باشد. يعنى شيطان با سوگند مؤكد سخنش را به آنان القا كرد.

خيرخواهى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 6

6 _ صالح ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 4

4 - موضع صالح ( ع ) در ميان جامعه خود ، موضعى برادرانه و خيرخواهانه

و لقد أرسلنا إلى

ثمود أخاهم ص_لحًا

واژه {أخاهم} چه دلالت بر خويشاوندى داشته باشد يا نداشته باشد، در هر صورت عطوفت و رحمت صالح پيامبر را نسبت به قومش مى رساند.

خيرخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 15

15 - فرعون ، خود را فردى خيرخواه و پايبند به انديشه ها و عقايد خويش و نيز به دور از دورويى معرفى كرد .

قال فرعون ما أريكم إلاّ ماأرى

برداشت ياد شده از آن جااست كه فرعون با گفتن {ما أريكم إلاّ ما أرى} (من جز آنچه را كه تشخيص مى دهم به شما ارائه نمى دهم)، مى خواست خويشتن را فردى صادق، خيرخواه و پايبند به انديشه ها و نظرات خود، جلوه دهد.

خيرخواهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

خيرخواهى مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 10

10 _ مبلغان دين بايد خيرخواه مردم بوده و نصايح خويش را آميخته به منافع شخصى نسازند .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 10

10 _ مبلغان دين بايد خيرخواه مردم باشند و خيرخواهى خويش را به منافع شخصى آميخته نسازند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح

أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 9

9 _ مبلغان دين بايد خيرخواه مردم و نصايح خويش را به منافع شخصى آميخته نسازند .

و نصحت لكم

خيرخواهى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 4

4 - اهتمام تقواپيشگان به سعادت اخروى خانواده خويش و خير خواهى شديد نسبت به آنان

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

خيرخواهى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 8،11

8 _ گوش فرادادن پيامبر ( ص ) به سخن همه مردم ، در جهت منافع آنان و به خطر و صلاح جامعه

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

برداشت فوق بدين احتمال است كه اضافه {أذن} به {خير}، از باب اضافه موصوف به صفت باشد ; يعنى، پيامبر(ص) شنواىِ خوبى است براى شما و اين صفت در جهت صلاح جامعه ايمانى است.

11 _ ترتيب اثر دادن پيامبر ( ص ) ، تنها به سخنانى بود كه در جهت منافع مؤمنان باشد .

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم . .. و يؤمن للمؤمنين

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للمؤمنين}، كه براى افاده منفعت است، استفاده مى شود.

خيرخواهى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 13

13 _ خيرخواهيهاى مشركان مبنى بر زيانبار بودن حضور مؤمنان ضعيف در كنار پيامبر(ص) نبايد موجب طرد و محروميت آنان از محضر پيامبر(ص) گردد.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك

عليهم من شىء فتطردهم

{حسابهم} مى تواند اضافه مصدر به فاعل خود (هم) باشد ; يعنى حسابگريهاى مشركان درباره مؤمنان و فقر و محروميت آنها.

خيرخواهى معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12،13

12 _ اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

خيرخواهى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 3

3- منكران آخرت شرّ و بدى را بسان خير و خوبى خواستارند .

و أن الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {الإنسان} مطلق انسانها نباشد _ چنانكه برخى از مفسّران گفته اند _; بلكه الف و لام {الإنسان} براى عهد ذكرى است و اشاره به منكران معاد مى باشد كه در آيه قبل (الذين لايؤمنون بالأخرة. ..) آمده است.

خيرخواهى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 4

4 _ دروغگويى منافقان ، در ادعاى خيرخواهى و صلحجويى

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

خيرخواهى موسى(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 14

14 - موسى ( ع ) خير و سعادت مرتدان قومش را در توبه و كشتن يكديگر دانست .

فاقتلوا أنفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 1

1 - پرسش مؤمن آل فرعون از قوم خود ، درباره انگيزه مخالفت آنان با دعوت و خيرخواهى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

گفتنى است كه به قرينه خطاب در جمله حاليّه {تدعوننى . ..}، عبارت {مالى} در اصل {مالكم} مى باشد. اين جمله در زبان عرب به جاى {أخبرونى عنكم} (از حالتان به من خبر دهيد) به كار مى رود و مقصود از آن پرسش از انگيزه و دليل وضعيت به وجود آمده از مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 5

5- تذكر موسى ( ع ) به فرعونيان ، نسبت به خيرانديشى خود در پيشنهاد رهايى بنى اسرائيل

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

لام در {لكم} براى منفعت و {رسول أمين} تأكيدى بر رعايت امانت در نصيحت است; يعنى، بنى اسرائيل را رها كنيد و بدانيد كه در اين پيشنهاد، منفعت واقعى شما نهفته است و من در اين سخن صداقت دارم.

خيرخواهى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 7

7 - مرد ناشناس ، از جمله خيرخواهان موسى ( ع ) بود .

إنّى لك من الن_صحين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1،2،3

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

2 - فرعونيان ، سخن حكيمانه و خيرخواهانه مؤمن آل فرعون را ، به خوبى درك نكرده و در غفلت شديد به سر مى بردند .

فستذكرون ما أقول لكم

3 - هدايت ها و خير خواهى هاى مؤمن آل فرعون ، در قومش تأثير نگذاشت .

فستذكرون ما أقول لكم

خيرخواهى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 5

5 - لزوم احساس مسؤوليت مؤمنان ، نسبت به سعادت و فرجام خويشاوندان خود

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

از اين كه احساس مسؤوليت نسبت به خانواده، عامل رهيابى به بهشت معرفى شده است; اهميت و ضرورت آن استفاده مى شود.

خيرخواهى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 5،6،7،13

5 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و أنصح لكم

6 _ خيرخواهى نوح ( ع ) تنها در جهت منافع مردمان ، نه آميخته به منفعت هاى شخص خود بود .

و أنصح لكم

آوردن {لام} پس از مشتقات {نصيحت}، همانند {أنصح لكم}، حكايت از خلوص كامل نصيحت كننده نسبت به نصيحت شونده دارد. يعنى در نصيحتش (خيرخواهيش) هيچ شائبه منفعت شخصى ندارد و تنها خير او را در نظر گرفته است.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از خيرخواهى

نوح براى مردم خويش بود .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 8

8_ نوح ( ع ) پيامبرى خيرخواه و دلسوز مردم

لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

خيرخواهى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،6،7،8

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

6 _ خيرخواهى هود ، تنها در جهت منافع مردم بود ، نه آميخته به منفعت هاى شخصى خويش

و أنا لكم ناصح أمين

{لام} در {لكم} اشاره به خلوص هود در خيرخواهى دارد.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

8 _ هود در ميان قومش به درستكارى و خيرخواهى شهرت داشت .

أبلغكم . .. و أنا لكم ناصح أمين

آوردن {ناصح} و {أمين} به صورت وصف، در مقابل بيان تبليغ رسالت

به صورت فعل {أبلغكم}، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه خيرخواهى و درستكارى هود(ع) مخصوص زمان رسالت وى نبوده بلكه پيش از آن نيز بدان شهرت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 4

4- هود ( ع ) ، برادرى دلسوز و خيرخواه براى قوم عاد

و اذكر أخا عاد

واژه {أخ} چه اشاره به روابط عاطفى خويشاوندى داشته باشد و چه اشاره به اخوت معنوى; به هر حال پيامدار دلسوزى و محبت عميق است.

خيرخواهى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 18

18_ عزيز مصر ( يوسف ) در ديده فرزندان يعقوب حاكمى خداشناس ، خيرخواه و اهل جود و كرم بود .

فأوف لنا الكيل و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 6

6_ يوسف ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خطا ها و گناهان برادرانش شد .

يغفر الله لكم

جمله {يغفر. ..} مى تواند دعايى باشد و مى تواند خبرى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

دلايل خيرخواهى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 8

8 - توصيه به خروج از شهر ، نمود خيرخواهى مرد ناشناس نسبت به موسى ( ع )

فاخرج إنّى لك من الن_صحين

زمينه خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 13

13 _ آگاهى نوح ( ع )

به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 11

11 - خيرخواهى ، تبليغ دين و ارشاد مردم به راه درست زندگى ، از مقتضيات ايمان و ديندارى

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

توصيف مؤمن آل فرعون به مؤمن بودن و تكرار آن در سه نوبت (آيه هاى 28، 30 و 38) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

موانع تأثير خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 9

9- سرمستى و غفلت ، مانع پذيرفتن نصيحت و خيرانديشى ناصحان

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

موانع خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 10

10 - استكبار و انحراف ، مانع از پذيرش نصيحت و خيرخواهى

و إذا قيل لهم . .. و رأيتهم يصدّون و هم مستكبرون

خيرطلبى

ادعاى خيرطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 4

4- كافران ، مدعى ارزش گرايى و خيرطلبى

لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

خيرطلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 170 - 8

8 _ انسان ، موجودى خير طلب و كمال جو

يأيها الناس . .. فامنوا خيراً لكم

جمله {خيراً لكم} خيرجويى و سعادت طلبى را براى انسان مفروض و طبيعى دانسته و تنها وى را به مصداق واقعى خير و سعادت كه ايمان به قرآن و پيامبر(ص) باشد، رهنمون ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 9

9 _ انسان ، موجودى نيكوگزين و در انديشه به دست آوردن بهترين ها

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

خداوند، مردم را به گزينش بهترين راه و روش زندگى، با مقايسه ميان دو نوع طرز تفكر و روش زيستن، فراخوانده است. اين فراخوانى، گوياى اين نكته است كه گزينش بهترين و برترين، امرى طبيعى و مشترك ميان همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 62 - 2

2 - انسان ، طالب خير و دنبال بهترين ها براى خويش است .

أذلك خير نزلاً أم شجرة الزقّوم

از پرسش درباره خوب يا خوب تر بودن دو نوع زندگى، مى توان استفاده كرد كه انسان طبيعتاً طالب خير و به دنبال بهترين ها است; ولى در تشخيص آن ممكن است دچار خطا شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 1

1 - انسان ، موجودى خستگى ناپذير در طلب خير و منافع خويش

لايسئم الإنس_ن من دعاء الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 12

12 - انسان ، موجودى

خير طلب و كمال جو

أنفقوا خيرًا لأنفسكم

جمله {خيراً لأنفسكم}، خيرجويى و كمال طلبى را براى انسان مفروض و طبيعى دانسته و تنها وى را به مصداق هاى واقعى خير و سعادت (انفاق و. ..) رهنمون ساخته است.

فطريت خيرطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 9

9- گرايش به خير و خوبى ، امرى فطرى براى انسان ها

لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

از اين كه حتى كافران خود را خيرجو دانسته اند، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109