علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد هشتم - حرف ح

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد هشتم - حرف ح/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

حاجيان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حاجيان

آگاهى از اعمال حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 7

7 - خداوند به اعمال زائران خانه خدا ( به جا آوردن حج و عمره و سعى ميان صفا و مروه ) آگاه است .

فمن حج البيت أو اعتمر . .. و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

آمرزش حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 13

13 _ حج گزارى كه در ايام تشريق بميرد ، آمرزيده است .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه

امام صادق (ع) درباره آيه {فمن تعجّل . ..}، فرمود: يعنى من مات قبل ان يمضى، فلا اثم عليه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 201، ح 740.

استفاده حاجيان از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 16

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

امتحان حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 1،4،18

1 _ هشدار خداوند بر آزمايش مؤمنان راهى حج و عمره

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود اين آزمايش از آن كسانى است كه براى انجام حج و يا عمره محرم مى شوند.

4 _ انواع شكار ها _ چه آنها كه بدون ابزار قابل دسترسى باشند ( مانند جوجه پرندگان

و . . . ) و چه آنها كه بدون نيزه و مانند آن قابل دستيابى نباشند _ ، وسيله اى براى آزمون راهيان حج و عمره خواهند بود .

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

18 _ دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

امنيت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 4،6

4 - ضرورت ايجاد امنيت براى حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان در برابر هرگونه آسيب و گزند .

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

{إذ} مفعول براى {اذكروا} (به ياد داشته باشيد) است و لام در {للناس} حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 7

7 _ عدم جواز

هتك حرمت راهيان خانه خدا و سلب امنيت از آنان

لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام

{آمين} جمع {آم} به معناى قصد كننده است و مراد از قصد كنندگان بيت الحرام، راهيان حج هستند.

تجاوز به حقوق حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 8

8 - ممانعت از ورود حاجيان به مكّه ، تجاوز به حقّى است كه خدا براى آنان قرار داده است .

و يصدّون . .. الذى جعلن_ه للناس

سقايت حاجيان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 _ سرپرستى مسجدالحرام و آب دهى به زائران كعبه ، شغلى مهم و افتخارآميز در ميان عرب هاى جاهلى

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و جهد فى سبيل اللّ

فضايل حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 11

11 _ راهيان خانه خدا ، از شعائر الهى

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام

بنابر اينكه امور ياد شده از باب ذكر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد و راهيان خانه خدا از جمله آنها هستند.

فضيلت سقايت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 10

10 _ ابوبصير از امام باقر يا امام صادق _ عليهما السلام _ درباره قول خداى عز و جل { أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر } روايت كرده است : { نزلت فى حمزة و

على و جعفر و العباس و شيبة . . . و كان على ( ع ) و حمزة و جعفر الذين آمنوا باللّه و اليوم الآخر و جاهدوا فى سبيل اللّه لايستوون عند اللّه ;

اين آيه شريفه درباره حمزه، على، جعفر، عباس و شيبه نازل شده كه آنان (عباس و شيبه) به منصب آب رسانى به حاجيان و پرده دارى كعبه افتخار مى كردند، پس خداوند عز جل اين آيه را نازل فرمود: آيا منصب آب رسانى به حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام را با [عمل ]كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد و در راه خدا جهاد كرد. همانند قرار داده ايد؟ آنان نزد خدا مساوى نيستند!}.

قياس سقايت حاجيان با جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 _ سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانى كه شغل آب دهى به حاجيان و سرپرستى مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خويشتن را همطراز با مؤمنان اهل پيكار در راه خدا مى پنداشتند .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى

ممانعت حاجيان از مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 8

8 - ممانعت از ورود حاجيان به مكّه ، تجاوز به حقّى است كه خدا براى آنان قرار داده است .

و يصدّون . .. الذى جعلن_ه للناس

نشانه هاى حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 12

12 _ علامت هاى راهيان خانه

خدا ، از شعاير الهى

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لاالقلئد

ورود حاجيان به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 8

8 - ورود حاجيان به خانه ، از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، عملى نيكو در ديدگاه مردم عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

نفى نيكى از رسم ياد شده (ليس البر)، دلالت مى كند كه آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نيكو و ارجمند بوده است.

هتك حرمت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 7

7 _ عدم جواز هتك حرمت راهيان خانه خدا و سلب امنيت از آنان

لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام

{آمين} جمع {آم} به معناى قصد كننده است و مراد از قصد كنندگان بيت الحرام، راهيان حج هستند.

حافظ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حافظ

بهترين حافظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 11

11_ خداوند ، بهترين حافظ و نگهبان است .

فالله خير ح_فظًا

حافظ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 14

14_ خداوند ، مراقب پيامبران و توجه دهنده آنان به خطا ها و لغزشهايشان

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

حافظ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 21

21_ { عن أبى الحسن الرضا ( ع ) قال : إعلم . . . ان

الله تبارك و تعالى . . . قائم ليس على معنا انتصاب و قيام على ساق فى كبد كما قامت الأشياء و ل_كن { قائم } يخبر أنه حافظ والله هو القائم على كل نفس بما كسبت . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: بدان كه خداوند _ تبارك و تعالى _ . .. قائم است نه به معناى ايستادن و در ميان آسمان بر روى پا قرار گرفتن آن گونه كه اشيا قيام دارند و ايستاده اند ; بلكه [خداوند ]قائم است، به اين معنا مى باشد كه او حافظ است و تنها خداوند است كه حافظ هر فردى مى باشد با آنچه كسب كرده است}.

حافظ بودن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 11

11_ خداوند ، بهترين حافظ و نگهبان است .

فالله خير ح_فظًا

حافظ نظم آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

حافظ نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض

أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

حافظ نظم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

حاكمان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حاكمان

آثار اصلاح حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 5

5 - تصحيح مركزيت قدرت و حاكميت جامعه ، راهكار اصلاح و هدايت مردم

ثمّ أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه حضرت موسى(ع) در امر رسالت، نخست به سوى فرعون _ كه محور قدرت و حاكميت بود _ فرستاده شد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

اذيتهاى حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 11

11_ يوسف ( ع ) على رغم آزار ديدن از حكومت مصر ، دانش خويش را از آنان دريغ نداشت .

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

اصلاح رفتار حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه

به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

اهميت احترام حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11_ لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

اهميت ايثار حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

اهميت ايمان حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

اهميت شجاعت حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم

آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

بنى اسرائيل و حاكمان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

تكبر حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

تواضع براى حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11_ لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

توصيه به حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 13

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) و شيوه اى مطلوب براى

زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

حاكمان سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 5

5 _ در عصر رسالت حضرت موسى ( ع ) ، قدرت و حاكميت سرزمين مصر ، در اختيار فرعون و اطرافيانش بود .

قالوا أجئتنا . .. و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله {كانوا قوماً عالين} مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 1

1 - سرزمين مصر ، تحت سلطه و حاكميت فرعون و خويشاوندان وى

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون

{قوم شخص} به كسانى گفته مى شود كه از نزديكان وى بوده و در يك جد با او مشترك باشند. بنابراين، از تعبير {قوم فرعون} استفاده مى شود كه حاكميت سرزمين مصر در اختيار فرعون و خاندان ظالم وى قرار داشته است.

حاكمان مصرباستان و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 6،7

6_ آگاهى كامل عزيز و حاكمان مصر بر پاكدامنى يوسف ( ع

) ، با مشاهده دلايل و نشانه هاى متعدد

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت

7_ حاكمان مصر على رغم آگاهى به پاكدامنى يوسف ( ع ) ، او را به زندان افكندند .

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 1

1_ رجال مصر تصميم خويش را عملى ساختند و يوسف ( ع ) را به زندان افكندند .

بدا لهم . .. ليسجننه حتى حين. و دخل معه السجن فتيان

حاكمان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 4

4 - تسلّط قريش بر مكه پيش از اسلام *

لإيل_ف قريش

دفع مهاجمان به مكه، در صورتى امتنان بر قريش شمرده مى شود كه مكه در تصرف آنان باشد.

حاكمان و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 11

11_ ضرورت پرهيز حاكمان از ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

حاكمان و قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 15

15_ قدرتمندان و حاكمان نبايد از مشيّت قاهره خداوند غافل شده و جريان امور را به قدرت و مكنت خويش بدانند .

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

حاكمان هنگام خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه

مى گويد {لئن اتّخذت إل_هًا غيرى. ..}، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

حاكمان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 1

1 _ خداوند براى يهوديان متمرّد مقدّر ساخت تا در حيات دنيا در سلطه مردمى كه همواره آنان را شكنجه كنند ، قرار گيرند .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

{تأذن} يعنى قسم ياد كرد و اعلام كرد. (قاموس المحيط). {بعث} (مصدر {ليبعثن}) به معناى فرستادن است و چون به {على} متعدى شده، معناى مسلط ساختن در آن تضمين شده است. {سَوْم} (مصدر {يسومون}) به معناى تحميل كردن است.

خشوع براى حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11_ لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

دين حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 5

5_ حكومت مصر در زمان يوسف از شريعت يعقوب پيروى نمى كرد .

قالوا فما جزؤه . .. من وجد فى رحله فهو جزؤه

سهولت ملاقات با حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 12

12_ سران حكومت ها بايد برنامه اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى انجام گيرد .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه فعرفهم

شرب خمر حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 10

10_ شراب خوارى در

ميان حاكمان مصر باستان ، امرى رايج بوده است .

إنى أري_نى أعصر خمرًا

عصيان حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

عوامل تواضع حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه مى گويد {لئن اتّخذت إل_هًا غيرى. ..}، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

لعن بر حاكمان مفسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 4،5

4- واليان و حاكمان فسادگر و بى عاطفه ، مورد نفرين الهى

إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {أول_ئك} اشاره باشد به همه متوليان امر كه فسادگر و قطع كننده رحم اند و گروهى از آنان در آيه قبل، مخاطب {إن تولّيتم أن تفسدوا. ..} قرار گرفته اند.

5- جواز لعن و نفرينِ حاكمان فسادگر و فاقد عاطفه انسانى

إن تولّيتم . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك} _ به قرينه آيه قبل {إن تولّيتم} _ كسانى باشند كه در صورت رسيدن به حكومت، فسادگر و قاطع رحم اند در اين صورت از فعل الهى،

جواز لعن آن گروه استفاده مى شود.

مبارزه با حاكمان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 11

11 - لزوم مبارزه با حاكمان فاسق و تجاوزپيشه

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

مبارزه با حاكمان ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 13

13 _ لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن ، با فساد و حاكمان فاسد

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من يشرى نفسه

از اينكه پس از بيان خصلتهاى حاكمان مُفسد، بى درنگ ستايش از كسانى شده است كه جان خويش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود.

مبارزه با حاكمان فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 11

11 - لزوم مبارزه با حاكمان فاسق و تجاوزپيشه

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

مسؤوليت حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 20

20_ لزوم اهتمام حاكمان جامعه به برنامه ريزى ، محاسبه و پيش بينى شرايط اقتصادى

تزرعون سبع سنين . .. مما تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 12

12_ سران حكومت ها بايد برنامه اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى انجام گيرد .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه فعرفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

79 - 4،11

4_ لزوم پرهيز حاكمان از مجازات بى گناهان به جاى گنه كاران

قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده

11_ ضرورت پرهيز حاكمان از ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 15

15_ قدرتمندان و حاكمان نبايد از مشيّت قاهره خداوند غافل شده و جريان امور را به قدرت و مكنت خويش بدانند .

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 12

12 - فرمان روايان ، مسؤول كردار زيردستان خود هستند .

لاتعذّبهم

ترديدى نيست كه فرعون، در شكنجه كردن بنى اسرائيل مباشرت نداشته است; ولى در عين حال خداوند عذاب كردن بنى اسرائيل را به او نسبت داده است; زيرا فرعون سردمدار حكومت بوده و فرمان شكنجه را صادر مى كرده است.

مكر حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 9

9_ بيان قرآن درباره مكر ها و توطئه هاى برادران يوسف ، زليخا و هيأت حاكمه مصر عليه او ، دليلى بس روشن بر وحى بودن و الهى بودن آن

ما كنت لديهم إذ أجمعوا أمرهم و هم يمكرون

جمله {و ما كنت لديهم. ..} به منزله تعليل براى {ذلك من أنباء الغيب...} است.

ملاقات مردم با حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 12

12_ سران حكومت ها بايد برنامه اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى انجام گيرد

.

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه فعرفهم

نقش اجتماعى حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

نقش حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 8

8 - نقش مؤثر حاكمان و نظام حكومتى ، در تغيير و تحول باور ها و شيوه رفتار مردم

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

مبعوث شدن موسى(ع) براى هدايت فرعون و درباريان وى، ممكن است از آن جهت باشد كه تغيير اعتقادى و رفتارى آنان، مى توانست تحول گسترده اى در جامعه عصر موسى ايجاد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 2

2 - تأثير حاكمان ، در هدايت و گمراهى مردمان

و نادى فرعون . .. فاستخفّ قومه

ويژگيهاى حاكمان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 6

6_ حاكمان صالح بر پدر و مادر خويش حكومت و فرمانروايى نمى كنند .

و رفع أبويه على العرش

يوسف(ع) با نشاندن پدر و مادرش بر تخت خويش ، علاوه بر احترام ويژه اش به آنان ، درصدد بيان اين نكته بود كه هرگز بر پدر و مادرش حكمرانى و فرمانروايى نخواهد كرد ; بلكه مطيع و فرمانبردار ايشان خواهد بود.

هدايت حاكمان گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 7

7

_ ابلاغ رسالت هاى الهى به سردمداران نظام هاى غير الهى ، وظيفه اى بر عهده مبلغان دين

إلى فرعون و ملإيه

هشدار به حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 11

11 _ خداوند ، ناظر بر چگونگى رفتار و كردار حكومت مداران

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

حاكمان ظلم

{حاكمان ظلم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 19

19 _ سُستى و آسيب پذيرى پيوند با كفر و رهبران طغيانگر آن

فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 2،3،25

2 _ پادشاهى ، سلطنت و قدرت نمرود ، داده اى از جانب خداوند

ان اتيه اللّه الملك

3 _ حاكميّت و سلطه طغيانگران ، داده اى از جانب خداوند

ان ءَاتيه اللّه الملك

25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

مبارزه با حاكمان ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 13

13 _ لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن ، با فساد و حاكمان فاسد

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من يشرى نفسه

از اينكه پس از بيان خصلتهاى حاكمان مُفسد، بى درنگ ستايش از كسانى شده است كه جان خويش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود.

حاكميت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حاكميت

آثار اقرار به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 2

2 - اذعان به فرمان روايى خدا بر سراسر هستى و گرايش به شرك ، دو امر ناهمخوان و ناسازگار

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه قل فأنّى تسحرون

آثار حاكميت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 11

11 _ بركت هاى حاكميت اسلام ، شامل همه مردم حتى ناباوران و غير متعهدان به اسلام

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

آثار حاكميت بر آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 3

3 - تنها كسى مى تواند شكست ناپذير و ستوده كردار باشد كه بر تمامى آسمان ها و زمين ، سيطره داشته و حكمرانى كند .

العزيز الحميد . الذى له ملك السم_وت و الأرض

وصف {الذى له . ..}، مى تواند توجيه گر دو وصف قبلى باشد. تغيير عبارت _ كه موصول و صله جايگزين صفت مشبهه شده است _ مؤيد برداشت بالا است.

آثار حاكميت بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 3

3 - تنها كسى مى تواند شكست ناپذير و ستوده كردار باشد كه بر تمامى آسمان ها و زمين ، سيطره داشته و حكمرانى كند .

العزيز الحميد . الذى له ملك السم_وت و الأرض

وصف {الذى له . ..}، مى تواند توجيه گر دو وصف قبلى باشد. تغيير عبارت _ كه موصول

و صله جايگزين صفت مشبهه شده است _ مؤيد برداشت بالا است.

آثار حاكميت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 5

5- هشدار خداوند به بنى اسرائيل ، در غافل نشدن از آخرت پس از دستيابى به آرامش و حاكميت

اسكنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بكم لفيفًا

آثار حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 29

29_ يكتايى خدا و غلبه و تسلط او بر هستى ، دليل ربوبيت و ولايت اوست .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. و هو الوحد القهّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 3

3- خداوند به دليل حاكميّت بر رستاخيز و نظام كيفرى انسان ها ، تنها منبع آگاه از سود و زيان واقعى آنان است .

إنّا أعتدنا جهنّم . .. هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

خداوند پس از اين كه موضع قيامت و كيفر كافران را در آيات قبل يادآور شده، در مقام اِخبار از سود و زيان واقعى انسان ها برآمده است. اين نكته نشانه آن است كه در شناخت سود و زيان، تنها، گفته هاى او ملاك است; چرا كه فرجام انسان ها را، او رقم مى زند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 3،4

3 - حاكميت خدا بر هستى ، مستلزم راه نداشتن كمترين نقص و بيهوده كارى در نظام آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. فتع_لى اللّه الملك الحقّ

4 - وجود معاد ، لازمه فرمان

روايى مطلق و حاكميت به حق خدا

أفحسبتم . .. و أنّكم إلينا لاترجعون . فتع_لى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 6

6 - حاكميت و مالكيت خداوند بر همه چيز و بازگشت همه انسان ها به سوى او ، دليل و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت و احياى مجدد انسان ها

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء و إليه ترجعون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه درباره اثبات قيامت و ارائه جلوه هاى قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 5

5 - حاكميت مطلق خداوند در جهان هستى ، پشتوانه اجراى مشيت وى در آفرينش موجودات

للّه ملك السم_وت و الأرض يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 6

6 - حاكميت مطلق و بلامنازع خدا در صحنه هستى ، پشتوانه اجراى مشيت او در ميزان جمعيت و نوع جنسيت فرزندان خانواده

للّه ملك السم_وت . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 3

3 - حاكميت مطلقه خداوند بر دو گيتى ، پشتوانه نفوذ مشيت او در گستره حيات

أم للإنس_ن ما تمنّى . فللّه الأخرة و الأُولى

ذكر حاكميت خداوند بر دو گيتى، مى تواند نشانگر اين باشد كه در پرتو آن، اراده خداوند نافذ بر هستى است; چه با تمنيات انسان همساز باشد يا نباشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 1

1 - نظام تغيير فصول و كم و زياد شدن ساعات شب و روز در طول سال ، تحت حاكميت اراده خداوند

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{إيلاج} (مصدر {يولج}) به معناى داخل كردن است. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از {يولج الليل فى النهار} (شب را در روز داخل مى كند)، اين باشد كه او از مقدار شب مى كاهد و بر مقدار روز مى افزايد و مقصود از {يولج النهار فى الليل} (روز را در شب داخل مى كند) اين باشد كه او از مقدار روز مى كاهد و بر مقدار شب مى افزايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 4

4 - افاضه خير ها و بركت ها از سوى خداوند ، برخاسته از فرمانروايى انحصارى او بر جهان است .

تب_رك الذى بيده الملك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {الذى بيده الملك} مى تواند در مقام توضيح و تبيين {تبارك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 7

7 - حاكميت و مالكيت خداوند بر تمام هستى و علم مطلق او ، دليل حقانيت عقيده مؤمنان به او است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض و اللّه على كلّ شىء شهيد

{سماوات و أرض}، كنايه از تمام هستى است و {الذى . ..} وصف ديگرى براى خداوند است و به علت ايمان مؤمنان

اشاره دارد. تصريح به كلمه {اللّه} و نياوردن ضمير (در آخرين جمله آيه)، هر چند كه نشانگر استقلال اين جمله از ماقبل و نظر داشتن آن به كار هر دو گروه است _ نه خصوص مؤمنان _ ولى علت ايمان مؤمنان را نيز كامل مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 4

4 - مؤاخذه سخت كافران و چشم پوشى از خطاى مؤمنان ، برخاسته از سلطه خداوند بر تمام هستى است .

إنّ بطش ربّك . .. و هو الغفور الودود . ذوالعرش

آثار حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 15

15 - ايمان و عمل صالح ، ( حاكميت دين ) موجب زدايش ترس و اضطراب و عامل امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

آثار حاكميت سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 3

3 - حاكميت سنت هاى الهى بر كفرپيشگان ، مانع از نابودى سريع آنان با عذاب الهى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

آثار حاكميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 8

8 - پذيرش توحيد ربوبى ، ناسازگار با بنيان حاكميت فرعون

أليس لى ملك مصر

فرعون، براى نفى پيام موسى(ع) _ كه توحيد ربوبى است _ تلاش مى كند تا با اقرار گرفتن از مردم، حاكميت خود را بر مصر تثبيت كند; زيرا با

پذيرش توحيد، آن را در خطر مى ديد.

آثار حاكميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 11

11 - حاكميت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن ، مانع از پذيرش دعوت موسى و سرنهادن به دستور هاى او ، از سوى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

آثار درك حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

آثار ذكر حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 8

8 - توجه مؤمنان به غلبه اراده خداوند بر قدرت كافران ، مايه اميد و تسلّى خاطر ايشان

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا فنقّبوا فى البل_د هل من محيص

آثار ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر

الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 12

12_ توجه به جريان امور بر وفق مشيّت و قدرت خداوند ، مانع از تفاخر به مال و فرزند و تحقير ديگران است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 6

6 - توجه به حاكميت و مالكيت مطلق الهى برپديده هاى عالم ، مستلزم اختصاص دادن حمد و ستايش به او است .

قل الحمد للّه . .. للّه ما فى السموت و الأرض

يادآورى مالكيت خدا بر پديده هاى عالم، پس از فرمان به اداى حمد، مى تواند براى توجه دادن به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إل_ه و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 4

4 - شناخت حاكميت مطلق خداوند بر هستى و توجه به آن ، زداينده هرگونه شك و ترديد درباره امكان معاد

لاريب فيه و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون . و للّه ملك السم_وت و الأرض و يوم تقوم ال

تذكر به حاكميت مطلق خداوند _ پس از بيان {أكثر الناس لايعلمون} _ مى تواند در مقام آگاه ساختن انسان و ارائه طريق درك حقيقت به او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 2

2- توجه به حاكميت بى مانند خداوند بر نظام كيفر و پاداش و جريان هدايت و حيات ، زمينه اتكاى هر چه بيشتر بر او

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

فاء در {فاعلم} بيان نتيجه اى است كه در آيات پيشين بيان گرديد. محور اساسى آن، در پاداش الهى به مؤمنان و مجازات و هلاكت كافران و پديد آوردن قيامت و رستاخيز خلاصه مى شود. اين همه اگر مورد توجه قرار گيرد، بر علم و اطمينان فرد و اتكاى وى بر خداوند افزوده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 5

5 - توجه به حاكميت مطلقه الهى بر حيات ، گرايش دهنده انسان به واقع نگرى در آرزوها *

أم للإنس_ن ما تمنّى . فللّه الأخرة و الأُولى

يادكرد حاكميت مطلقه خداوند بر هستى _ در پى ذكر تمنيات و آروزهاى انسان _ مى رساند كه ايمان به ولايت الهى بر دو گيتى، با آرزوپرورى و خيال پردازى انسان مخالفت كرده و او را به واقع نگرى سوق

مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 7

7 - توجّه به حاكميت تدبير خداوند بر نظام زندگانى انسان ها ، وادار كننده انسان به قرار دادن خويش در راه قرب به خدا

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

از واژه {ربّ} و جايگاه آن در مفاد آيه، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 6

6 - توجّه به حاكميت فرمان هاى الهى بر انسان ، برانگيزاننده او به پناه بردن به خداوند و اطمينان بخش و دلگرم كننده پناه آورندگان است .

قل أعوذ . .. ملك الناس

آثار عقيده به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه

فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 9

9- توحيد ربوبى و اعتقاد به حاكميت يگانه خدا بر هستى ، آرامش بخش روح و انديشه مؤمنان راستين

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى ديگر اوصاف الهى و نيز ارتباط {قالو ربّنا اللّه} با {فلا خوف. ..}، مى رساند كه اعتقاد به توحيد ربوبى و اين كه امور تنها در پرتو تدبير او صورت مى گيرد، نقش اساسى در آرامش خاطر مؤمنان مقاوم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

ابليس و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 10

10- ابليس ، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و كار خويش را منوط به اذن او مى دانست

.

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته

اقرار به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و ربوبيت يگانه خدا بر جهان هستى ، امرى غير قابل گريز براى هر انسان دانشور و خردورز

إن كنتم تعلمون. .. قل من ربّ السم_وت السبع... سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و فرمان روايى خداوند بر سراسر هستى ، امرى غير قابل گريز براى اهل دانش و خرد

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 8

8 - اعتراف همه خلايق در قيامت به اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به خداوند

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

جمله {للّه الواحد القهّار} پاسخ سؤال در {لمن الملك اليوم} است; برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه گوينده اين پاسخ از سوى خلايق مى باشد; يعنى، همان مردمى كه در قيامت نمايان مى شوند (هم بارزون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 8

8 - اعتراف مستكبران در دوزخ ، به بندگى خود و حاكميت مطلق خداوند

إنّ اللّه قد حكم بين العباد

اهميت حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 14

14_ تدارك اسباب نبايد موجب غفلت آدمى از حاكميت مطلق خدا شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم

من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

يعقوب(ع) پس از تدبيرش در جهت جلوگيرى از حادثه ناگوار براى فرزندانش، بيان مى دارد كه: با اين همه نمى توانم از مقدرات الهى جلوگيرى كنم ; زيرا حكم و فرمان تنها از آنِ خداوند است ; يعنى، بايد توجه داشت كه اسباب و علّتها در دايره حكومت و خواست الهى عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 8

8 - دارا بودن مقام ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت ، دليل توانايى خداوند بر حفاظت مردم از خطر وسوسه هاى جنيان و انسان ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس ... من الجنّة و الناس

اهميت حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 4

4 _ نبرد با كافران تا حاكميت يافتن دين خدا در جهان ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى . .. يكون الدين كله للّه

اهميت ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 10

10- لزوم توجه دايمى به قدرت و حاكميت الهى در همه حال ( موقعيت خطر و امنيت )

نج_ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا ثمّ لاتجدوا ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص

) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

ايمان به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 16

16 _ ايمان به حاكميت خدا بر زمين ، صبر در برابر دشمنان دين و استعانت از خدا ، جلوه هايى از تقواپيشگى است .

و العقبة للمتقين

از بشارت ضمنى موسى(ع) به حاكميت يافتن بنى اسرائيل به شرط استعانت از خدا و پيشه كردن صبر و سپس بيان اين حقيقت كه {حاكميت سرانجام از آن تقواپيشگان است}، معلوم مى شود شرايط ذكر شده جلوه هايى بارز از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 6

6 _ اعتقاد به حاكميت خداوند بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ناباورى نسبت به بعثت پيامبران

إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7_ باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 12

12_ باور و توجه به قدرت و حاكميت مطلق خداوند ، موجب پذيرش ربوبيت او بر انسان و ساير هستى است .

إلاّ ما شاء ربك إن ربك فعال لما

يريد

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 17

17_ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، موجب توكل بر خدا و اتكا نكردن به غير اوست .

إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون

تفريع {عليه فليتوكل} به وسيله {فاء} بر {إن الحكم إلاّ لله} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 5

5 - مردم ، بايد تنها به فرمان خداوند گردن نهاده ، فرمان روايى او را پذيرا باشند .

ملك الناس

توصيف خداوند به فرمان رواى مردم، بيانگر اين حقيقت است كه فرمان رواى حقيقى، او است و مردم نبايد مطيع كسى جز او باشند.

بشارت حاكميت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 4

4 - نويد خداوند به امت اسلامى در برخوردارى از حكومت ، اقتصاد شكوفا و شرافت ، در پرتو تعاليم قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل . .. ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

واژه {الأمر} در اين آيه همانند واژه {الأمر} در آيه قبل مى تواند نظر به كتاب، حكومت، نبوت، رزق پاكيزه و فضيلت اجتماعى داشته باشد. در اين صورت تعبير {جعلناك على شريعة من الأمر}، نويد به بهره مندى پيامبر(ص) و امتش از آن مواهب خواهد بود.

بشارت حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 6

6- بشارت الهى

، نسبت به حاكميت صالحان بر زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

بى نظيرى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 7،9

7 _ خداوند ، در فرمان روايى خويش بر جهان هستى ، هيچ شريك و همتايى ندارد .

و لم يكن له شريك فى الملك

9 _ فرمان روايى مطلق و بى همتاى خداوند ، حكايت گر حاكميت نظم و مديريت واحد بر جهان

الذى له ملك السم_وت و الأرض . .. و لم يكن له شريك فى الملك

تجلى اخروى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 3

3 _ قدرت و حاكميت خداوند در قيامت تجلى مى يابد.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة

مراد از {لقاء اللّه} نمى تواند ملاقات و برخورد، به معنى متعارف، باشد. لذا مراد از لقاء خداوند، ملموس شدن حاكميت و رضايت و غضب اوست، به گونه اى كه گويا آدميان با خود خداوند ملاقات كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 4

4 - آخرت ، روز ظهور و تجلى حاكميت مطلقه خداوند بر هستى *

فللّه الأخرة و الأُولى

تقديم آخرت بر دنيا، مى تواند ناظر به مطلب ياد شده باشد.

تذكر حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 6

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در

برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

تضعيف حاكميت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 1،8

1_ خداوند پى در پى از حاكميت كفرپيشگان بر زمين مى كاست و بر سرزمين هاى اسلامى و حاكميت آن مى افزود .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

مفسّران در تفسير آيه فوق چند نظر ابراز كرده اند. برخى گفته اند: مراد از {الأرض} مطلق زمين است و مقصود از كاستن از نواحى آن، ميراندن و هلاك كردن اهل زمين در اطراف و نواحى گوناگون آن مى باشد. و برخى گفته اند: مراد از {الأرض} سرزمينهاى تحت نفوذ كفر است و منظور از كاستن نواحى آن، كوتاه كردن سيطره كفرپيشگان از آن است كه طبعاً به حاكميت اسلام بر آن جا مى انجامد.

8_ از ميان رفتن كفرپيشگان و كوتاه شدن سيطره آنان از زمين ، از فرمان هاى خداوند است كه نقض نخواهد شد و تحقق خواهد يافت .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها والله يحكم لامعقّب لحكمه

جاودانگى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 13

13- خداوند ، داراى اقتدار و سلطه كامل و زوال ناپذير ، بر هر كار و هر چيز است .

و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

{مقتدر} و {قدير} در باره خداى تعالى به يك معنا است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114

- 5

5 - مالكيت و فرمان روايى خداوند بر هستى ، حقيقتى ثابت و فنا ناپذير است .

الملك الحقّ

{حقّ}; يعنى، واجب و ثابت (مصباح) و {الحقّ} در آيه مى تواند صفت براى {الملك} باشد و نيز ممكن است صفتى ديگر براى {اللّه} گرفته شود كه با توجه به ذكر آن بعد از وصف {الملك}، نكته ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 6

6 _ فرمان روايى و حاكميت خداوند بر جهان آفرينش ، ابدى بوده و هيچ كس وارث آن نيست .

له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا

جمله {لم يتّخذ ولداً} مى تواند كنايه از اين باشد كه خداوند، حاكم آسمان ها و زمين، فرزندى انتخاب نكرده است تا حاكميتش را به او منتقل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 2

2 - حاكميت خداى يگانه بر نظام هستى ، پاينده و زوال ناپذير

و تبارك الذى له ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

{تبارك} مى تواند اخبار از پايندگى و جاودانگى باشد.

حاكميت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 1

1 - خداوند ، مالك و فرمانرواى روز قيامت است .

ملك يوم الدين

{مِلْك} در {مالك يوم الدين} ملك حقيقى است ; يعنى، وابستگى وجودى كه لازمه آن تسلط كامل و همه جانبه مالك بر مملوك است. قابل ذكر است كه {يوم الدين} هم مى تواند مفعول براى {مالك} باشد و هم مى تواند ظرف براى آن گرفته شود

و در صورت دوم مفعول، كلمه اى همانند {الامور} خواهد بود; يعنى: مالك الامور فى يوم الدين. به هر تقدير برداشت فوق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 14

14 _ دانايى خداوند به غيب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالكيت و حاكميت انحصارى خداوند در قيامت است.

إليه تحشرون . .. يوم ينفخ فى الصور علم الغيب و الشهدة

با توجه به اينكه در آخرين جمله آيه قبل سخن از حشر آدميان بود و در اين آيه از نفخ صور و برپايى قيامت ياد شده و سپس جمله {عالم الغيب و الشهادة} آمده، گويا اين جمله پاسخى است به كسانى كه چگونگى حشر آدميان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بين رفتن آثار، امرى ناممكن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 105 - 2

2_ روز قيامت ، روز بروز و ظهور حاكميت مطلق خداوند بر بندگان

يوم يأت لاتكلم نفس إلاّ بإذنه

از آن جا كه در دنيا هيچ فعل و انفعالى صادر نمى شود مگر اينكه اذن خدا را همراه دارد ، مى توان گفت مقصود از {لاتكلم نفس إلاّ بإذنه} اين است كه: در آخرت اين حقيقت براى همگان مكشوف مى شود و انسانها آن را لمس خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 5

5- فرمان روايى حاكميت مطلق در قيامت ، در انحصار خداوند است .

ءاتيه يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 108 - 4

4 - ظهور حاكميت مطلق خداوند ، در قيامت

يومئذ يتّبعون الداعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 5

5 - خداوند ، حاكم مطلق و بى چون و چراى روز قيامت

إلاّمن أذن له الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 1

1 - فرمان روايى مطلق و بى همتا در روز قيامت ، مخصوص خداوند است .

الملك يومئذ للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 26 - 2

2 _ قيامت ، عرصه ظهور حاكميت پايدار خداى رحمان

الملك يومئذ الحقّ للرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 8

8 - تنها خداوند فرمانرواى مطلق هستى در عرصه دنيا و آخرت است .

له الحمد فى الاُولى و الأخرة و له الحكم

با توجه به جمله پيش، مى توان گفت كه مراد {له الحمد فى الاولى و الأخرة} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 2

2 - تصميم گير و فرمان رواى قيامت ، خداوند است .

فاليوم لايملك بعضكم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 5

5 - قيامت ، روز داورى و حاكميت مطلق خداوند در ميان بندگان

إنّ اللّه قد حكم بين العباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 -

3

3 - ظهور حاكميت و قدرت يگانه خداوند براى آدميان در قيامت

و للّه ملك السم_وت و الأرض . .. و ترى كلّ أمّة جاثية ... اليوم تجزون

با توجه به آيه قبل _ كه سخن از مالكيت و حاكميت مطلق خدا به ميان آورد _ به زانو نشستن امت ها در قيامت _ كه در اين آيه مطرح شده _ مى تواند نشانگر ظهورِ قدرت و حاكميت خداوند در آن روز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 58 - 4

4 - قيامت ، روز ظهور حاكميت مطلقه خداوند و بروز ناتوانى غير او

ليس لها من دون اللّه كاشفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد _ بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

حاكميت اخروى قانون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 3

3 - قيامت ، روز حاكميت قانون و جزاى اعمال

أيّان يوم الدّين

{دين} به معناى جزا و {يوم الدّين} به معناى روز جزا است.

حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 8

8 _ اراده و قضاى الهى حاكم بر پيدايش و مرگ آدمى

هو الذى خلقكم . .. ثم قضى أجلا

و أجل مسمى عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 12

12 _ غلبه اراده خداوند ، بر خواست آدميان

يحذر المنفقون . .. إن اللّه مخرج ما تحذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 7

7_ همه موجودات ، مقهور اراده و خواست خداوندند .

لا عاصم اليوم من أمر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 7

7_ رفتار و كردار انسانها ، خارج از اراده و مشيت خداوند نيست .

إن ربى بما تعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 7،12

7_ حاكميت اراده الهى بر جريان تاريخ و حوادث آن

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

12_ حاكميت مشيّت خدا و نفوذ اراده او

نصيب برحمتنا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 16،21

16_ حاكميت اراده خداوند بر اسباب و علل ، از تعاليم خداوند به يعقوب ( ع )

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

21_ بيشتر مردم به اسباب و علل چشم مى دوزند و از حاكميت اراده خدا و لزوم توكل بر او ، ناآگاهند .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 3

3- عوامل طبيعت ، در كنترل اراده و مشيت الهى است .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها

ما نشاء

دنياطلبان، خواسته هاى خود را از طريق عوامل طبيعى به دست مى آورند و خداوند تقدير امكانات دنيوى را براى آنان به خود اسناد داده است. چنين اسنادى گوياى آن است كه عوامل طبيعت تحت كنترل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 12

12- غير خدا ، ناتوان از مقابله با قدرت و اراده او

ثمّ لاتجدوا لكم علينا به تبيعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 10

10- هيچ گونه قدرتى در مقابل اراده الهى ، وجود ندارد .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 11

11- اراده خداوند ، حاكم بر اراده فرعونيان و جبّاران تاريخ است .

فأراد أن يستفزّهم من الأرض فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 6

6- اراده الهى ، حاكم بر روابط و عوامل طبيعى و مادّى حيات است .

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 16

16- هيچ قدرت و اراده اى در مقابل اراده الهى ، مؤثّر و كارساز نيست .

من يهد اللّه . .. و من يضلل فلن تجد له وليًّا مرشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 30

30- قلب آدمى و توجهات و غفلت هاى آن ، در اختيار خداوند و مقهور اراده

او است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 2

2- مظاهر طبيعت ، مقهور اراده خداوند است .

فتصبح صعيدًا زلقًا . أو يصبح ماؤها غورًا

تبديل شدن باغ و كشت زار به زمينى بى حاصل و يا فرورفتن آب آن به واسطه نزول عذاب الهى، نشان دهنده اين حقيقت است كه اسباب و علل طبيعى، جملگى مقهور اراده حق اند و از خود، استقلالى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 5

5- عوامل و اسباب طبيعى ، تحت اراده خدا است .

كماء أنزلن_ه من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 11

11- تحوّلات تاريخ و زوال تمدّن ها و جوامع ، مقهور اراده الهى است .

القرى أهلكن_هم . .. و جعلنا لمهلكهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 13

13- محكم ترين دژ هاى ساخته بشر ، در برابر اراده و قدرت الهى ، ناپايدارند .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 13

13- اراده الهى ، در بينش موحدان راستين ، بر عوامل طبيعى ، حاكم است .

و كانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 12

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت

خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 13

13- اراده الهى ، حاكم بر عوامل طبيعت است .

قال ربّ اجعل . .. ءايتك ألاّ تكلّم الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 5

5- علل و اسباب عادى و مجارى طبيعى امور ، محدودكننده اراده و قدرت خداوند نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

مشكلى كه براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحيه فقدان برخى اسباب طبيعى است، ولى خداوند حركت بر خلاف اين مسير مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پيام اين قضيه همان حاكميت خداوند بر علل و اسباب طبيعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 9

9 - طبيعت ، مقهور اراده خداوند و مجرى فرمان او است .

فاضرب لهم طريقًا فى البحر يبسًا

{ضرب} در {اضرب لهم} به معناى ساختن و قراردادن است. فرمان ايجاد راهى خشك در دريا، فرمان به اعجاز است و از مقهور بودن دريا در برابر اراده خداوند، حكايت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 7

7 - طبيعت ، مقهور اراده خداوند و مجرى فرمان هاى او است .

طريقًا فى البحر يبسًا . .. فغشيهم من اليمّ ما غشيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 13

13 - حاكميت اراده خداوند

بر تحولات تاريخ و سرنوشت امت ها

و لو أنّا أهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 8

8- عناصر و قدرت هاى غير الهى و مورد اتكاى كافران ، فاقد هر گونه كارآيى در برابر اراده خداوند

لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 2

2- عجز و ناتوانى همه موجودات ، در برابر اراده الهى

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 2

2- خاصيت و لوازم طبيعى اشيا و فعل و انفعالات آنها ، در قلمرو اراده خداوند و قابل تغيير به قدرت او است .

قلنا ي_نار كونى بردًا و سل_مًا على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 8

8 - نظام جارى طبيعت ، مقهور اراده خدا و قابل تغيير به مشيت او

و أنزلنا من السماء ماء . .. و إنّا على ذهاب به لق_درون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فجعلن_هم غثاءً . .. ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 8

8 - حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

ثمّ أرسلنا رسلنا . .. فأتبعنا بعضهم بعضًا و جعلن_هم أحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 1

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

فأخرجن_هم من . .. كذلك و أورثن_ها بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 4

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 4

4 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ دمّرنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 2

2 - جريان امور طبيعت ، در حيطه قدرت خدا و قابل تغيير و تحوّل به اراده او

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

189 - 7

7 - اراده الهى حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأخذهم عذاب يوم الظلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 9 - 5

5 - طبيعت و جلوه هاى هستى ، مقهور اراده خدا و هر پديده آن در راستاى مصلحت و هدفى حكيمانه

نودى أن بورك من فى النّار. .. ي_موسى إنّه أنا اللّه العزيز الحكيم

از ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل، مى توان استفاده كرد كه سخن گفتن خداى قاهر نشان دادن آيات خويش در آتشى چون آتش طور، براى او كارى است آسان و در راستاى مصلحت و هدفى حكيمانه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 8

8 - اراده خدا حاكم بر تحولات تاريخ

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 1

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض. .. و نجعلهم الورثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 3،6

3 - غلبه اراده الهى بر خواست و تصميم فرعون در نابود كردن موسى ( ع )

يذبّح أبناءهم . .. فرددن_ه إلى أُمّه

موسى(ع) زمانى به دنيا آمد كه فرعون به بهانه از بين بردن او، هر كودك پسر بنى اسرائيلى را سر مى بريد; اما خداوند حوادث را طورى ترتيب داد كه شخص فرعون به حمايت از موسى(ع) برخيزد و او را تحت سرپرستى خود قرار دهد.

6 - قدرت خداوند ، بر جهت دادن حوادث

به سمت تحقق اراده خود

أوحينا إلى أُمّ موسى . .. و حرّمنا عليه المراضع... فرددن_ه إلى أُمّه

چنان كه گفته شد فرعون به بهانه نابود كردن موسى(ع)، فرزندان بنى اسرائيل را سر مى بريد; ولى خداوند حوادث را به گونه اى تنظيم كرد كه موسى(ع) تحت حمايت خود فرعون قرار گيرد و در كاخ او رشد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا من قرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 4

4 - نظام آفرينش ، تحت اراده و تدبير خداى يگانه است .

قل أرءيتم . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 4

4 - نظام آفرينش ، تحت حاكميت اراده خداى يگانه است .

قل أرءيتم . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 8

8 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 8

8 - حاكميت اراده خدا در زندگى روزمره مردم

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و

يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 4

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 3

3 - بالاترين اقتدار مادى ، در برابر اراده خداوند ، هيچ توانايى و كاربردى ندارد .

الذين من قبلهم كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض . ..فما كان اللّه ليظلمهم و ل

جمله {فما كان اللّه ليظلمهم} دلالت مى كند كه نابودى اقوام گذشته، به دست خداوند بوده است. توصيف آن جوامع، به برترى نظامى و اقتصادى بر قريش، براى بيان اين حقيقت است كه تجهيزات مادى انسان ها، هر چند پيشرفته باشد، در برابر خواست خداوند، كارايى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 3

3 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 5

5 - اراده خدا ، حاكم بر عوامل طبيعى

فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

برداشت ياد شده از آن جا است كه مشركان از همه عوامل طبيعى، براى نابودى ابراهيم(ع) بهره گرفتند; ولى خداوند همه آن عوامل، از جمله آتش را

از تأثير انداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 9

9 - شياطين ، مقهور اراده خداوند هستند .

فسخّرنا له . .. و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 9

9 - جهان هستى ، مغلوب اراده خداوند است .

القهّار

مقصود از {القهّار} قهاريت و چيره بودن خداوند بر جهان هستى است; چنان كه در آيه بعد از ربوبيت الهى بر جهان سخن به ميان آمده است (ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما. ..).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 5،6

5 - معبود هاى مورد پرستش مشركان ، خود مقهور اراده خدا و ناتوان در برابر قدرت او هستند .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمته

6 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از رساندن سود به انسان ها و يا دفع گزند از آنان و نيز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندك تأمل و دقت نظر روشن مى شود .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمته

طرح مسأله ناتوانى معبودها در قالب استفهام و سؤال، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 10

10 - انسان ها ، مقهور اراده و قدرت خدا هستند .

و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 4،6

4 - آسمان و زمين فرمانبر اراده الهى ، از سر ميل و رغبت

قالتا أتينا طائعين

6 - خضوع و كرنش نظام تكوين و قوانين هستى ، در برابر اراده و فرمان خداوند

فقال لها . .. ائتيا ... قالتا أتينا طائعين

بنابر اين كه گفتوگوى ياد شده در اين آيه بيان حال و كنايه از تسليم محض شدن آسمان ها و زمين و قوانين حاكم بر عالم در برابر اراده خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 5

5 - تمامى موجودات هستى ، حتى شياطين ، مسخر خدا و محكوم اراده اويند .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا

از اين كه خداوند، تسلط شيطان را بر غافلان از ياد خودش، به خود نسبت داده (نقيّض)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 3

3 - حاكميت اراده خداوند بر مرگ و حيات انسان ، نمودى از حاكميت مطلق او بر هستى

قل اللّه يحييكم ثمّ يميتكم ثمّ يجمعكم . .. و للّه ملك السم_وت و الأرض

با توجه به ارتباط دو آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 6

6- قدرت و اراده الهى ، مطلق و بدون معارض

فلا تملكون لى من اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 5

5-

اراده ، قدرت و ولايت الهى ، يگانه و بدون معارض

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 4

4_ اراده الهى ، حاكم بر تلاش ها و حركت هاى بشر

و صدّوا . .. أضلّ أعم_لهم

از نسبت يافتن {أضلّ} به خداوند، استفاده مى شود كه بشر چنانچه درصدد توطئه عليه برنامه هاى الهى برآيد، خداوند با اراده غالب خويش آن برنامه ها را بر هم زده و بى ثمر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

با توجه به شأن نزول آيه _ كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است _ مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت {بال} به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 7

7- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ بشر

دمّر اللّه عليهم

بى شك نابودى كامل يك نسل در نتيجه كفر و عصيان، تحولى عمده در تاريخ بشر به حساب مى آيد و خداوند اين دگرگونى عظيم را به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 8

8- حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

و كأيّن

من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

از اين كه خداوند، هلاكت و فروپاشى جوامع كفرپيشه را به خود نسبت داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 11

11- اراده و تدبير الهى ، حاكم بر تأثير ها و تأثّر هاى طبيعى روح و انديشه بشر *

فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

انسانِ بيماردل، در نتيجه عملكرد نادرست خويش، مورد لعن الهى قرار مى گيرد و از دريافت حقايق معنوى و انسانى كر و كور مى شود. اين روند، به ظاهر طبيعى مى نمايد و در مقوله دانش روان شناسى قابل تحليل است; با اين حال خداوند كر و كورى آنان را به خود نسبت مى دهد و اين نيست مگر به خاطر اين كه تأثيرها و تأثرهاى طبيعى نيز، به جعل و اراده اويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 16

16_ اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخى و اجتماعى بشر

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

استناد فعل {يستبدل} به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 6

6 - قدرت و اراده خداوند ، برتر از همه قدرت ها است .

يد اللّه فوق أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 11

11 - اراده الهى ، حاكم بر سرنوشت و مقدرات انسان

قل فمن يملك . .. إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - ق - 50 - 11 - 6

6_ اراده الهى ، حاكم بر نزول باران و رويش زندگى در سرزمين هاى مرده

و نزّلنا من السماء . .. و أحيينا به بلدة ميتًا

انتساب فعل {نزّلنا} و {أحيينا} به خداوند و عوامل تحت فرمان او، تأكيدى بر حاكميت اراده او بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 9

9 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا قبلهم من قرن . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 3

3 - قوانين مادى عالم طبيعت ، مقهور اراده خداوند

و بشّروه بغل_م . .. و قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

تعبير {كذلك قال ربّك}، مى رساند كه عوامل طبيعى مانع اراده الهى نيست; بلكه اراده او نافذ بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 4

4 - عوامل طبيعت ، مقهور اراده الهى است .

لنرسل عليهم حجارة من طين

با اين كه سنگ و خاك بر زمين نشسته و معمولاً آنچه از آسمان مى بارد باران است _ و نه تكه هاى سنگ _ اما خداوند با اين آيات فهمانده كه براى او ريختن سنگ از آسمان، همانند ريختن قطره هاى باران، آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت

خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 1

1 - اراده الهى ، حاكم بر حالات شادى و غم انسان

و أنّه هو أضحك و أبكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و أنّه أهلك عادًا الأُولى . .. فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مسخر فرمان و اراده الهى

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 3

3 - سراسر هستى ، از اوج ستارگان تا درختان روييده بر زمين ، مقهور اراده و قوانين الهى

و النجم و الشجر يسجدان

در صورتى كه مراد از {النجم} ستارگان باشد _ نه گياهان بى ساقه _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 3

3 - مقهور بودن انسان در برابر اراده خداوند ، مقتضى پرهيز از كفر و تكذيب

يرسل عليكما شواظ . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال در آيه قبل، قاهريت خويش را به خلق يادآورى كرده تا از تكذيب دست بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 6

6 - اراده الهى ، حاكم بر همه تحولات

فردى و اجتماعى در زندگى بشر

ما أصاب من مصيبة فى الأرض . .. من قبل أن نبرأها

ضمير {ها} در {نبرأها} به مصيبت بازمى گردد و {برء} (مصدر {نبرأ}) به معناى آفريدن و پديد آوردن است. نسبت دادن همه پديده هاى فردى و اجتماعى به خداوند، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 15،22

15 - قلب ها ، در اختيار خداوند و مقهور اراده او است .

و قذف فى قلوبهم الرعب

22 - غلبه اراده خدا بر استحكامات بنى نضير ، درسى براى صاحبان فهم و بصيرت

مانعتهم حصونهم . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا ... فاعتبرواي_أُولى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 7

7 - هر گونه تدبير و تلاش در راستاى مبارزه با اسلام و قرآن ، مغلوب اراده خداوند و محكوم به شكست است .

يريدون ليطفؤا . .. و اللّه متمّ نوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 2

2 - دوزخيان در قيامت ، به حاكميت اراده خداوند بر آتش جهنم ، به روشنى پى خواهند برد .

نار اللّه

استناد {نار} به {اللّه}، بيانگر آن است كه، استناد آتش جهنم به خداوند، بر كسى پوشيده

نخواهد ماند، گرچه درباره آتش هاى دنيا، اين حقيقت مخفى مانده و استناد آن به اسباب و علل مادى، انسان را از آن غافل ساخته باشد.

حاكميت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 10

10 _ شكست كافران عصر بعثت و حاكميت دين اسلام بر سرزمين آنان ، نويد خداوند به پيامبر ( ص )

و تمت كلمت ربك

هدف از مخاطب قرار دادن پيامبر (ربك) در بيان پيروزى مستضعفان بنى اسرائيل و نابودى مستكبران، مژده پيروزى اسلام و مسلمانان و نابودى كفر و كفرپيشگان مستكبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 7

7 _ تاريخ بشريت ، در آينده ، شاهد شكست تمامى اديان و پيروزى و حاكميت دين اسلام خواهد بود .

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كله

خداوند در آيه فوق از پيروزى قطعى اسلام بر تمام اديان جهان، خبر داده و پيشگويى كرد و چون چنين چيزى در دوران رسالت پيامبر اسلام (ص) اتفاق نيفتاد به دست مى آيد كه اين پيروزى مربوط به آينده تاريخ بشريت است.

حاكميت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله {كانوا قوماً عالين} مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را

ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا ع_بدون

حاكميت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 1،3،4،10

1 _ مالكيت آسمان ها و زمين ( هستى ) و حاكميت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

تقديم {لِلّه} بيانگر انحصار است.

3 _ انحصار حاكميّت و مالكيّت مطلق خداوند بر هستى ، دليل انحصار عفو و يا مجازات بندگان به وى

او يتوب عليهم او يعذّبهم . .. و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض يغفر لمن يشآء

جمله {و للّه ما فى السّموات}، بيان علت جمله هاى سابق است.

4 _ انحصار مالكيت و حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، دليل عجز غير خدا در تدبير شؤون زندگى انسانها

ليس لك من الامر شىء . .. و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

زيرا جمله {ليس لك . .. } با جمله {و للّه ما فى السّموات} تعليل شده است.

10 _ مالكيّت و حاكميّت خداوند بر سرنوشت مؤمنان و كافران ( پيروزى يا شكست )

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. ليس لك من الامر شىء ... و للّه ما فى السّموات و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 6

6 _ قوانين حاكم بر حيات و مرگ موجودات ،

برخاسته از اراده و حاكميّت خداوند

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون عوامل و اسبابى براى مرگ و حيات در جريان است، و اين آيه مرگ را به اذن الهى مى داند، بنابراين به اين نتيجه مى رسيم كه عوامل و اسبابِ مرگ و حيات، در تحت اراده الهى است و به اذن او عمل مى كند.

حاكميت اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 7

7 - عوامل طبيعى ، تحت امر خدا و مجارى تحقق اراده او است .

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض . .. و يمسك السماء أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 6

6 - خضوع و كرنش نظام تكوين و قوانين هستى ، در برابر اراده و فرمان خداوند

فقال لها . .. ائتيا ... قالتا أتينا طائعين

بنابر اين كه گفتوگوى ياد شده در اين آيه بيان حال و كنايه از تسليم محض شدن آسمان ها و زمين و قوانين حاكم بر عالم در برابر اراده خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 8

8 - زيبايى و آراستگى ، نمودى از حركت طبيعى آسمان ها در جهت فرمان خدا *

قالتا أتينا طائعين . .. و زيّنا السّماء الدّنيا بمص_بيح

به كار بردن واژه {زيّنّا} به جاى واژه هاى ديگر، نشانگر مطلب ياد شده است. گفتنى است ارتباط {زيّنّا} با تعبير {أتينا طائعين} مى رساند كه

زيبايى نتيجه حركت و شكل گيرى طبيعى همراه با رغبت و ميل است.

حاكميت بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 6

6_ هيچ كس و هيچ چيز ، بر خداوند حاكميتى ندارد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

حاكميت بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 10

10 _ حاكميت بر زمين ، سرانجام از آن تقواپيشگان است .

و العقبة للمتقين

{عاقبة} به معناى سرانجام است و {ال} در آن مى تواند جانشين مضاف إليه باشد كه به قرينه {إن الأرض للّه يورثها . .. } آن مضاف إليه {ارث الأرض} است. يعنى: عاقبة ارث الأرض للمتقين.

حاكميت بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 6

6 _ حاكميت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه از سنتهاى خداوند در جوامع انسانى است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

حاكميت بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 12

12- مركز فرمانروايى جهان هستى را در اختيار داشتن ( صاحب عرش بودن ) ، لازمه غير قابل انفكاك خداوندى

إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

از اينكه خداوند مى فرمايد: {اگر خدايان ديگرى وجود داشت، بايد براى رسيدن به صاحب عرش، راه و وسيله اى پيدا كنند} نشان مى دهد كه خدايى، عرش لازم دارد و با آن تلازم تفكيك ناپذيرى دارد.

حاكميت بر قلب ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 14

14 _ حاكميت الهى بر قلب ها و ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

حاكميت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 5،8،12،13

5 _ موسى ( ع ) در عين اميدوارى به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن بنى اسرائيل ، نگران عدم ايجاد شرايط آن از سوى قوم خويش بوده است .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

كلمه {عسى} حكايت از آن دارد كه موسى(ع) يقين به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن قومش نداشته است و شايد دغدغه خاطر او بدان جهت بود كه وى اطمينان نداشت مردمش ش___رايطى را كه براى پيروزى مطرح ساخته بود (استعينوا ب__اللّه . .. ) رعايت كنند.

8 _ نابودى فرعونيان و به حاكميت رسيدن بنى اسرائيل ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

12 _ آزمايش بنى اسرائيل ، از اهداف امداد هاى الهى براى حاكميت بخشيدن به آنان پس از پيروزى بر دشمنانشان

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

13 _ آزمايش بنى اسرائيل از سوى خدا پس از دستيابى آنان به حكومت و قدرت ، هشدار موسى ( ع ) به آنان

فينظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 5،6

5 _ نويد هاى خداوند به قوم موسى با هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل به سرزمين آنان ، بى كم و كاست ، تحقق يافت

.

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

{كلمه} به معناى سخن است و مراد از آن به قرينه صدر آيه و نيز آيات 128 و 129 نويد هلاك سازى فرعونيان و جانشينى بنى اسرائيل از آنان است. {تمت} يعنى به طور كامل و تمام تحقق يافت.

6 _ وعده هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل بر سرزمين آنان ، از وعده هاى نيكوى خداوند به قوم موسى

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

كلمه {الحسنى} (زيباتر) صفت براى {كلمت} است.

حاكميت بنى اسرائيل بر مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 4

4 _ موسى ( ع ) ، قوم خويش را به هلاكت فرعونيان و حاكميت بنى اسرائيل بر سرزمين مصر اميدوار ساخت .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

حاكميت تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 7

7 - تدبير هاى الهى و قوانين اجتماعى ، داراى حاكميت بى چون و چرا بر زندگى انسان

و لولا أن يكون الناس أمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 4

4 - حاكميت تدبير الهى ، بر روند ثبت اعمال آدميان ، مانع راه يافتن كمترين باطل و كاستى در آن

كت_بنا ينطق عليكم بالحقّ

اضافه شدن {كتاب} به ضمير {نا} بيانگر علت اتصاف آن به {ينطق عليكم بالحقّ} است; يعنى، چون ما مطالب آن را ثبت كرده ايم، هرچه گويد حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 -

23 - 11

11- اراده و تدبير الهى ، حاكم بر تأثير ها و تأثّر هاى طبيعى روح و انديشه بشر *

فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

انسانِ بيماردل، در نتيجه عملكرد نادرست خويش، مورد لعن الهى قرار مى گيرد و از دريافت حقايق معنوى و انسانى كر و كور مى شود. اين روند، به ظاهر طبيعى مى نمايد و در مقوله دانش روان شناسى قابل تحليل است; با اين حال خداوند كر و كورى آنان را به خود نسبت مى دهد و اين نيست مگر به خاطر اين كه تأثيرها و تأثرهاى طبيعى نيز، به جعل و اراده اويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد _ بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

حاكميت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

حاكميت حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 5

5 _ تلاش براى تسلط

ناروا بر مردم، از محرمات الهى است.

إنما حرم ربى . .. و البغى بغير الحق

از معانى {بغى} سلطه جويى است ; در اين صورت {بغير الحق} احترازى خواهد بود.

حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 6

6 - مالكيت خدا بر روز جزا و فرمانروايى او در آن روز ، دليل اختصاص ستايش ها به اوست .

الحمد للّه . .. ملك يوم الدين

{مالك يوم الدين} نيز مانند اوصاف گذشته به منزله دليل براى {الحمد للّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 15

15 _ حاكميت خداوند بر اسباب و علل طبيعى

أنزل من السماء ماء فأخرج به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 15

15 - خداوند حاكم بر تاريخ و رخداد هاى آن

و إذ نجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 6

6 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

و إذ فرقنا بكم البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 12،13

12 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

يخرج لنا مما تنبت الأرض

13 - قوم موسى معتقد به ربوبيت و حاكميت خداوند بر طبيعت

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 8

8 - خداوند ، داراى حاكميتى مطلق

و نافذ بر جهان آفرينش

فقلنا لهم كونوا قردة

در آيه شريفه نيامده است كه تجاوزگران بنى اسرائيل به بوزينه تبديل شدند. تصريح نكردن به عملى شدن فرمان (كونوا قردة) - على رغم منظور بودن آن - اشاره به اين حقيقت دارد كه: فرمانهاى الهى تخلف ناپذير است و چيزى جلوگير آن نيست; فرمان همان و شدن همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 1،10

1 - سلطنت و حكومت بر آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) تنها در اختيار خداوند است .

ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك السماوات . ..) دلالت بر حصر دارد.

10 - مالكيت و حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، مقتضى نبود هيچ سرپرست و ياورى براى بندگان جز او

له ملك السموت و الأرض و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 15

15 - حاكميت و فرمانروايى خدا بر جهان آفرينش

له ما فى السموت و الأرض كل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 17

17 - ابر ها در ميان آسمان و زمين مسخر خداوند و فرمانبردار او هستند .

و السحاب المسخر بين السماء و الأرض

{تسخير} (مصدر سخّر) به معناى واداشتن چيزى يا كسى به فرمانبردارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 1

1 _ توجه به حاكميّت خداوند در حيات و مرگ ، برطرف

كننده ترس آدمى براى پيكار در راه او

الم تر الى الّذين . .. و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 10

10 _ حاكميّت خداوند بر وُسعت ها و محدوديّت هاى امكانات مادى انسانها

و اللّه يقبض و يبصط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 15

15 _ حكومت از آنِ خداوند است و به هر كس بخواهد اعطا مى كند .

و اللّه يؤتى ملكه من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 28

28 _ حاكميّت اذن الهى ، بر تحوّلات اجتماعى

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن اللّه

پيروزى بر دشمنان و در نتيجه حاكميّت دين الهى، يك تحول اجتماعى است كه تحت اراده و حاكميّت الهى (باذن اللّه) انجام مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 19

19 _ حاكميّت اراده الهى بر افعال اختيارى انسان و تحولات اجتماعى _ تاريخى

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكنّ اللّه يفعل ما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 9

9 _ حاكميّت و مالكيّت مطلق خداوند ، بر آنچه در آسمان ها و زمين است . ( عالم هستى )

له ما فى السّموات و ما فى الارض

لازمه ملكيّت بر هر چيز، حاكميّت نسبت به آن است; بلكه ملكيّت، مساوق با حاكميت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- بقره - 2 - 258 - 16

16 _ حاكميّت بر نظام هستى و تدبير جهان ، شأن الوهيّت خداوند

فانّ اللّه يأتى بالشمس من المشرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 24

24 _ حاكميّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حيات ، دانايى او به كيفيّت تركيب اجزاىِ مردگان و زنده كردن آنان

و اعلم انّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 13

13 _ حاكميّت اراده الهى بر روند تاريخ

انّ الذين كفروا . .. فاخدهم اللّه بذنوبهم

حاكميّت خداوند از {فاخدهم اللّه9، و تاريخ از {ال فرعون و الذين من قبلهم} كه سير تاريخ را نشان مى دهد استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 16

16 _ كافران نيز همچون مؤمنان ، تحت حاكميّت و نظارت خدا هستند .

و اللّه بصير بالعباد

از كاربرد كلمه عبد بر كافران، حاكميّت استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 4،7

4 _ مقتضاى اُلوهيت حق ، مالكيّت و سيطره مطلق او بر هستى است .

قل اللّهم مالك الملك

7 _ حاكميّت الهى بر تحولات سياسى و اجتماعى جوامع بشرى

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 13

13 _ حاكميّت مشيّت خداوند بر علل و عوامل طبيعى

كذلك اللّه يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 11

11 _ اذن خداوند ، حاكم بر نظام حيات

انّى اخلق . .. باذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 18

18 _ خداوند ، مرجع و حاكم حلّ اختلافات يهود و نصارا در قيامت

ثمّ الىّ مرجعكم فاحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 1،2،3،13

1 _ نفى پرستش غير خدا ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميت غير خداوند ، وجه اشتراك اديان الهى

يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاّ اللّه و لا نشرك ب

2 _ دعوت پيامبر ( ص ) از اهل كتاب به توحيد در عبادت ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميّت غير خداوند

يا اهل الكتاب تعالوا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

3 _ توحيد عبادى ، نفى شرك و ردّ حاكميّت غير خداوند ، گفتارى عادلانه و منصفانه

تعالوا الى كلمة سواء بيننا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

{سواء}، به معنى {عدل} است.

13 _ بندگى خدا ، نفى شرك و طرد حاكميّت غير خداوند ، از ويژگى هاى مسلمانان

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 10

10 _ حاكميت قوانين الهى بر نظام هستى

و له اسلم من فى السّموات و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 151 - 8

8 _ حالات روحى و روانىِ آدمى ، قانونمند و برخاسته از حاكميّت اراده الهى است .

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا

از آنجا كه رعب معلول شرك شمرده شده (بما اشركوا)، معلوم مى شود رعب كه يك حالت روحى است، تابع قانون و علّت خويش است و از سويى چون خداوند القاى رعب را به خود نسبت داده (سنلقى)، معلوم مى شود كه اين قانون و علت تحت اراده الهى عمل مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 6

6 _ جريان و فرجام حوادث ، در قلمرو حاكميّت خداوند

اذ تحسّونهم باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 19

19 _ پندار حاكميّت غير خداوند ( شرك افعالى ) در تدبير امور هستى ، پندارى جاهلانه و باطل

يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة . .. قل انّ الامر كلّه للّه

{اِنّ الامر . .. } مى رساند كه گمان جاهلى، اعتقاد به تأثير مستقل غير خداوند در امور هستى است. و اين خود نوعى از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 4

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر يكتايى خدا در مالكيّت و فرمانروايى بر هستى

و للّه ملك السّموات . .. انّ فى خلق السّموات ... لايات

جمله {انّ فى . .. }، مى تواند بيانگر دليلى براى يكتايى خداوند در فرمانروايى و مالكيّت باشد

كه در آيه قبل (و للّه ملك السّموات ... ) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 5

5 _ خداوند يگانه ، تنها حاكم در عرصه قيامت

اللّه لا اله الّا هو ليجمعنّكم الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 17

17 _ حاكميت مطلق الهى

إنّ اللّه يحكم ما يريد

چون {يحكم} متعدى استعمال شده، معناى {يفعل} در آن تضمين شده است. بنابراين مراد از {ما}، معنايى گسترده تر از حكم شرعى خواهد بود. يعنى خداوند هر كارى را كه اراده كند، انجام مى دهد كه از جمله آنها حكم به حليت و حرمت اشيا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 16،19،25،27

16 _ سلطنت و مالكيت مطلق خداوند بر آسمان ها ، زمين و آنچه ميان آن دو است . ( تمام هستى )

و للّه ملك السموت و الأرض و ما بينهما

تقديم {للّه} دلالت بر حصر دارد. يعنى تنها او مالك آسمانها و ... است. لذا از اين معنا به مالكيت مطلق تعبير شده است.

19 _ مالكيت و سلطنت خداوند نسبت به مسيح ( ع ) و مادرش ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. و للّه ملك السموت و الارض

25 _ نفوذ و حاكميت مشيت الهى بر هستى

يخلق ما يشاء

27 _ مالكيت و سلطنت مطلق خداوند بر هستى ، دليل توانايى او بر هر نوع آفرينش ( مانند آفرينش انسان بدون واسطه

پدر )

للّه ملك السموت و الارض و ما بينهما يخلق ما يشاء

بنابر اينكه {يخلق ما يشاء}، نتيجه اى باشد براى {للّه ملك السموت والارض}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 19

19 _ يهود و نصارا ، همچون ساير مردمان ، مملوك و تحت حاكميت خدا هستند ، نه فرزند وى و نه برخوردار از محبتى ويژه در پيشگاه او .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه . .. و للّه ملك السموت و الارض

در برداشت فوق، جمله {للّه ملك السموت . ..} دليل رد پندار يهود و نصارا (نحن ابنؤا اللّه و احبؤه) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 2،3،6،16

2 _ پيامبر ( ص ) ، دانا به حاكميت مطلق و اراده بى چون و چراى خداوند

الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

3 _ وضع قوانين و مقررات و جعل كيفر براى متخلفان ، از شؤون خداوند و برخاسته از حاكميت وى بر جهان هستى

فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا . .. الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

آيه مورد بحث، ناظر به مطالبى است كه در آيه قبل بيان شد.

6 _ حاكميت و سلطه خداوند بر جهان هستى ، دليل وابستگى آمرزش و عذاب انسان ها به خواست و اراده اوست . *

له ملك السموت و الارض يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

16 _ قدرت خداوند ، پشتوانه اعمال حاكميت و جريان مشيت وى

الم تعلم إنّ اللّه له . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله

{واللّه} تعليل است براى سلطنت و نفوذ مشيت خداوند در جهان هستى. يعنى چون خداوند قدرت مطلق دارد، مى تواند حاكميت و مشيت خويش را بر جهان اعمال كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 31

31 _ اراده همه موجودات ، حتى رسول خدا ( ص ) ، مقهور حاكميت اراده الهى

و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 1،6

1 _ تنها خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان فروتن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى حق ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا الذين . .. و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

6 _ ولايت و رهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان واجد شرايط ، در طول ولايت خدا و پرتويى از حاكميت اوست .

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

مفرد آوردن كلمه {ولىّ} _ على رغم جمع بودن خبر آن _، رساى به اين حقيقت است كه ولايت رسول خدا(ص) و ديگر واجدان شرايط، در طول ولايت خدا و پرتويى از ولايت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 29

29 _ اذن خداوند ، حاكم بر نظام هستى

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى . .. و اذ كففت بنى اسرءيل عنك

تكرار كمله {باذنى} و نيز اسناد نافرجامى توطئه هاى بنى

اسرائيل به خداوند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 1،2

1 _ تنها خداوند ، مالك و فرمانرواى آسمان ها ، زمين و هر آنچه در آنهاست .

للّه ملك السموت و الارض و ما فيهن

2 _ باور به حاكميت انحصارى خداوند بر هستى از ميان برنده احتمال شايستگى غير خدا براى الوهيت

للّه ملك السموت و الارض و ما فيهن

جمله {للّه ملك . ..} مى تواند تعليلى براى يكتايى خداوند، شايستگى و بايستگى او براى پرستش و بى همتايى وى در الوهيت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 1،7،12

1 _ تدبير و حاكميت مطلقه و يكسان خداوند بر آسمانها و زمين

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

اهل ادب گفته اند كه در مانند آيه مورد بحث، {فى السماوات . .. } نمى تواند متعلق به {اللّه} باشد، مگر اينكه معنى فعلى در آن منظور گردد و معنى مناسب در اين مورد، به قرينه آيات قبل و بعد، مسأله تدبير و نظارت خداوند بر تمامى موجودات است (مجمع البيان).

7 _ آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

12 _ عن أبى جعفر (اظنه محمّد بن نعمان) قال: سألت ابا عبداللّه(ع) عن قول اللّه عز و جل {و هو اللّه فى السموات و فى الأرض} قال: كذلك هو فى كل مكان . .. محيط بما خلق عملا و قدرة و احاطة و سلطاناً و

ملكاً ... .

ابوجعفر (احتمالا همان محمّد بن نعمان است) گويد: از امام صادق(ع) درباره اين جمله از آيه {و هو اللّه . .. } سؤال كردم، امام فرمود: يعنى او به تمامى مخلوقات خويش از نظر علم، قدرت، سلطه و حاكميت احاطه دارد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 16

16 _ حاكميت مطلقه الهى بر جهان هستى

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه . .. ليجمعنكم إلى يوم القيمة لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 1

1 _ مالكيت و حاكميت مطلقه الهى بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سكن فى الّيل و النهار

{سكن}، از ماده {سكنى} (به معنى مسكن گزيد): و {ما سكن . .. }، شامل هر موجودى است كه در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 10،17

10 _ روز دميده شدن در صور، مالكيت مطلق و حاكميت انحصارى خداوند، ظهور خواهد يافت.

و له الملك يوم ينفخ فى الصور

{له الملك} بيانگر انحصار ملك در روز نفخ صور براى خداوند است. و چون اين مالكيت اكنون نيز وجود دارد، بنابراين مفاد حصر، ظهور اين مالكيت در آن روز به گونه اى كه جاى هيچ انكار براى كسى نماند، است.

17 _ خداوند حاكم و قضاوت كننده اى است كه از حوادث و اعمال آگاهى دقيق دارد.

علم الغيب و الشهدة و هو الحكيم الخبير

از معانى ذكر شده براى {حكيم}،

حاكم و قاضى است. (لسان العرب به نقل از ابن اثير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 4

4 _ خورشيد و ماه تحت حاكميت همه جانبه و دقيق نظم و حساب و برنامه قرار دارند.

و الشمس و القمر حسبانا

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {جعل . .. الشمس و القمر حسبانا} از باب مبالغه باشد، مانند {زيد عدل} يعنى خورشيد و ماه عين حساب و برنامه هستند. اين بيان گوياى آن است كه هيچ ذره اى از ذرات و حركتى از حركات و ... از حساب خارج نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 6

6 _ خداوند سزاوارترين حاكم و داور در مورد ضرورت و يا عدم ضرورت نزول معجزات و ديگر شرايط و زمينه هاى آن است.

إنما الأيت عند الله و ما يشعركم أنها إذا جاءت لا يؤمنون . .. أفغير الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 5،12

5 _ عرش ، مركز استيلاى الهى بر جهان آفرينش است .

إن ربكم اللّه . .. استوى على العرش

12 _ تنها خداوند ، مالك همه آفريده ها و فرمانرواى آنهاست .

ألا له الخلق و الأمر

در برداشت فوق كلمه {الخلق} به معناى اسم مفعول (مخلوق)، و {أمر} به معناى فرمان دادن گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 6

6 _ اراده خداوند حاكم بر طبيعت و عوامل آن

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و

نقص من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 4،5،7،11،14

4 _ فرمانروايى و حاكميت بر آسمان ها و زمين در انحصار خداوند است .

الذى له ملك السموت و الأرض

5 _ تشريع دين و ارسال پيامبران در راستاى فرمانروايى خدا بر جهان هستى است .

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

7 _ توجه به حاكميت مطلق خدا بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ترديد نسبت به رسالت جهان شمول پيامبر ( ص )

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

بيان حاكميت خدا بر هستى، پس از طرح مسأله رسالت پيامبر و جهان شمول بودن آن، در حقيقت استدلالى بر امكان آن رسالت است.

11 _ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، زمينه ساز ايمان به نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

14 _ حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، دليل اقتدار او بر زنده كردن موجودات و ميراندن آنهاست .

الذى له ملك السموت و الأرض . .. يحى و يميت

بيان حاكميت انحصارى خدا بر هستى و سپس توصيف او به حيات بخشى و مرگ آفرينى مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه چون امور هستى در اختيار اوست، مرگ و حيات موجودات نيز به دست او خواهد بود. بنابراين {له ملك ... } مى تواند استدلال براى {يحى و يميت} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 5

5 _ خداوند داراى حاكميتى مطلق بر جهان

آفرينش

قلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيه شريفه نيامده كه متمردان بوزينه شدند، بلكه تنها فرمان به بوزينه شدن ذكر شده است. اين معنا (تصريح نكردن به عملى شدن فرمان) اشاره به اين حقيقت دارد كه فرمانهاى الهى تخلف ناپذير است و چيزى جلوگير آن نيست. فرمان همان و شدن همان، يعنى حاكميت على الاطلاق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 4،7

4 _ تأمل در وابستگى موجودات جهان به مالك هستى بخش ، راهنماى انسان به حاكميت مطلق خداى يگانه بر هستى است .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

چون روى سخن با مشركان است، معلوم مى شود هدف از فراخوانى آنان به دقت در ملكوت آسمانها و زمين رهنمون شدن آنان به حاكميت مطلق خداست.

7 _ خداوند آفريدگار همه موجودات و داراى سلطه اى كامل بر آنهاست .

أو لم ينظروا فى ملكوت . .. ما خلق اللّه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 6

6 _ خداوند و مشيت او حاكم بر امور انسان ها و تمامى هستى

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 14

14 _ حاكميت الهى بر قلب ها و ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 8

8

_ همه جهان تحت سيطره و حاكميت خداوند است .

فسيحوا فى الأرض . .. و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

إن اللّه له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 11

11 _ خداوند ، داراى قدرتى بى چون و چرا و حاكميتى بى بديل ، بر مجموعه هستى

هو رب العرش العظيم

لزوم اتكا داشتن بر خدا _ به دليل ربوبيت او _ نشانگر اين است كه حكم و اراده اش، همواره بر كل هستى نافذ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 8،10

8 _ خدا ، فرمانرواى آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

10 _ سراسر گيتى در سيطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند است .

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

{استواء} (مصدر استوى) به معناى استيلاست و {عرش} ; يعنى، تحت فرمانروايى. {استيلاى خداوند بر تخت حكومت} كنايه از سيطره كامل و اقتدار مطلق او بر سراسر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 _ رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك است .

قل من يرزقكم من

السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع جمله {ذلكم اللّه ربكم} با {فا}ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 8،10

8 _ خداوند ، حاكم و داور اختلافات و نزاع هاى ميان پيامبر ( ص ) و مردم كفرپيشه بود .

و اصبر حتى يحكم اللّه

10 _ خداوند ، بهترين حاكم و داور است .

و هو خير الحكمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 6

6_ خداوند حاكم و فرمانرواى هستى

و كان عرشه على الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 4

4_ حاكميت خداوند بر جهان و علل و عوامل آن

نوفّ إليهم أعم_لهم فيها

بديهى است كه علل و عوامل طبيعى در رسيدن انسان به نتايج تلاشهايش دخيل و مؤثر است; ولى خداوند با جمله {نوف إليهم اعمالهم}(نتيجه تلاش آنها را به ايشان مى رسانيم) اعطاى نتايج را به خود نسبت داد تا به حاكميت خويش بر جهان اشاره كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 1،2،3،9

1_ كفرپيشگان در هيچ كجاى زمين ، نمى توانند خود را از سيطره و حاكميت خداوند خارج

سازند .

أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

اعجاز (مصدر معجزين) به معناى از دسترس خارج بودن است. بنابراين و با توجه به اينكه مفعول {معجزين} الله است ، جمله {أُول_ئك لم يكونوا ...} چنين معنا مى شود: آنان هيچ گاه از دسترس خدا (حاكميتو سلطه او) خارج نبوده اند.

2_ كفرورزى كافران و اعمال ايشان ( افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و . . . ) خارج از حاكميت خداوند نيست .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُولئك لم يكونوا معجزين

ماضى بودن معناى جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} (آنان هيچ گاه ازحاكميت خدا خارج نبوده اند) مى رساند كه: گرايش كافران به كفر نيز تحت حاكميت خدا صورت گرفته است.

3_ حاكميت مطلق خداوند بر سراسر هستى

أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

9_ گرايش انسان ها به كفر و شرك ، نه دلالت بر خروج آنان از سيطره خدا دارد و نه بيانگر ولايت غير خدا بر آنان است .

أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون

خداوند، با بيان ريشه كفرورزى كافران (ماكانوا . ..)، پس از اعلام ولايت خدا بر آنان، به اين حقيقت اشاره مى كند كه: مخالفت كافران با برنامه هاى الهى به خاطر خروج آنان از حاكميت خدا و سلطه غير او بر ايشان نيست; بلكه به دليل ناتوانى آنان از درك معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 6

6_ هيچ كس و هيچ چيز ، بر خداوند حاكميتى ندارد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما

يأتيكم به الله إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 5

5_ زمين ، آسمان و همه عوامل هستى ، در اختيار خدا و گوش به فرمان او هستند .

ي_أرض ابلعى ماءك و ي_سماء أقلعى و غيض الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 17،18

17_ عوامل طبيعى و فعل و انفعالات در هستى ، به دست خدا و در اختيار اوست .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة

18_ سلطه و حاكميت خداوند بر هستى ، از تعاليم هود ( ع ) به مردم خويش

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 8،9،10

8_ همه موجودات زنده ، تحت فرمان و حاكميت خداوند هستند .

ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

{ناصية} به قسمت جلوى سر گفته مى شود و گاهى به موهاى جلوى سر نيز به اعتبار رستنگاهش ، اطلاق مى گردد. گرفتن جلوى سر و يا موهاى آن ، كنايه از تسلط و حاكميت مى باشد.

9_ هيچ جنبنده اى _ چه انسان و چه حيوان _ بدون خواست خداوند ، توانا بر ضرررسانى به ديگرى نيست .

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ... ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

مقصود از بيان سلطه خداوند بر همه جانداران ، به دليل وقوع آن پس از مبارزه طلبى هود(ع) و توكل بر خداوند ، اين معناست كه: همه چيز مقهور خواست خداوند است و بدون رخصت او ، هيچ جاندارى _

چه رسد به بتهاى بى جان _ توانا بر ضرر رسانى نيست.

10_ ربوبيت فراگير خداوند ، سيطره او بر همه جنبندگان و ضرورت توكل بر او ، از تعاليم حضرت هود ( ع )

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 3

3_ فرمان خداوند در هستى ، بدون هيچ كم و كاستى تحقق مى يابد .

و لما جاء أمرنا

تعبير كردن از عذاب به {أمر} _ كه به معناى فرمان است - مى تواند براى رساندن اين حقيقت باشد كه: آنچه خداوند به تحقق آن فرمان مى دهد ، عيناً و بدون كمترين تخلفى انجام مى پذيرد به گونه اى كه گويا مورد فرمان ، همان فرمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 12

12_ حاكميت و سيطره بر هستى ، در انحصار خداوند است .

ما أنزل الله بها من سلط_ن إن الحكم إلاّ لله

مقصود از {حكم} يا حكم تكوينى يا حكم تشريعى و يا اعم از هر دو نوع است. برداشت فوق ، ناظر به نوع تكوينى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 12،13

12_ حاكميت خدا بر هستى ، لزوم اتكا به خداوند و تنافى نداشتن توكل با تدارك اسباب و علتها ، از تعاليم يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

13_ حاكميت بر تمام هستى و علل و اسباب

، از آنِ خداوند است و جملگى مقهور حكم و تقدير اويند .

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 28

28_ خداوند هر آنچه را بخواهد با لطافت تحقق مى بخشد و بر هستى و عوامل و اسباب آن سيطره دارد .

إن ربى لطيف لما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 4

4_ خداوند ، بر عرش ( تمام هستى ) تسلّط و فرمانروايى دارد .

ثم استوى على العرش

از معانى {استواء} تسلّط داشتن است و {ثم} براى تراخى رتبى مى باشد و اين مفهوم را در جمله ارائه مى كند كه مهمتر از برافراشته ساختن آسمانها ، اين است كه او بر عرش سلطه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 11

11_ خداوند ، بر انسان و سرنوشت او و بر تمام هستى حاكميت دارد .

إن الله لايغير . .. و إذا أراد الله بقوم سوءًا فلامردّ له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 5

5_ عوامل طبيعى در اختيار خداوند است و تنها او حاكم بر آنهاست .

هو الذى يريكم البرق . .. و ينشىء السحاب الثقال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 5

5_ مشيت خداوند بر هستى و قوانين آنها حاكم است و چيزى جلوگير اِعمال مشيت او نيست .

لكل

أجل كتاب. يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده أُمّ الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 5،6،7

5_ حكومت و فرمانروايى بر هستى از آنِ خداوند است .

والله يحكم

6_ حكم و فرمان خداوند در هستى نافذ و حتمى الوقوع است .

والله يحكم لامعقّب لحكمه

{تعقيب} (مصدر معقّب) يعنى به منظور انجام كارى در پى كسى يا چيزى رفتن. قرائن حاكى است كه مراد از تعقيب در آيه شريفه ، در پى حكم خدا رفتن به منظور باطل كردن آن است كه جمله {لامعقّب لحكمه} آن را نفى مى كند.

7_ هيچ كس و هيچ چيز نمى تواند حكم و فرمان خدا در هستى را نقض كند و آن را بى اثر سازد .

لامعقّب لحكمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 41 - 3

3- تمامى تلاش و توان ابليس براى اغواى اكثريت مردمان ، تحت حاكميت و قدرت خداوند است .

ه_ذا صرط علىّ مستقيم

جمله {ه_ذا صراط علىّ مستقيم} احتمال دارد در پاسخ ابليس باشد كه با انانيت، اغواگرى مردمان را با تأكيد به خود نسبت داد و خداوند، جواب مى دهد: چنين نيست; بلكه اين امر تحت قدرت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 1

1- مالكيت تمامى موجودات آسمان ها و زمين و حاكميت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و له ما فى السموت و الأرض

لازمه مالكيت، حاكميت است و {أفغير الله تتقون} (آيا از غير خدا مى ترسيد) مى تواند قرينه بر اين باشد كه:

مراد از {له ما فى السماوات و. ..} حاكميت نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 5

5- خداوند ، تنها قدرت حاكم بر جهان آفرينش است .

قل . .. لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 18،19

18- حاكميت و فرمان روايى بر آسمان ها و زمين ، در انحصار خداوند است .

و لايشرك فى حكمه أحدًا

19- خداوند در فرماندهى بر هستى ، احدى را شريك خود نمى سازد .

و لايشرك فى حكمه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 1

1- آدمى ، به هنگام شدايد ، به ولايت و تسلّط مطلق خداوند بر همه امور ، پى مى برد .

و لم تكن له فئه ينصرونه . .. هنالك الول_ية للّه الحقّ

ترديدى نيست كه ولايت خداوند (چه به معناى حاكميت و تدبير و چه به معناى نصرت) همواره، حاكم و نافذ است، لذا اشاره به مكان و واقعه خاص با واژه {هنالك} از آن جهت است كه در چنين موقعيت هايى، آدمى، به آن نكته واقف مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 2،8

2- قدرت و امكانات عناصر نيرومند تاريخ ، در قلمرو اراده و حاكميت خداوند و نه مستقل از آن .

إنّا مكّنّا له فى الأرض

نسبت دادن قدرت و امكانات ذوالقرنين به خداوند، اين پيام را دارد كه نبايد پنداشت كه قدرت مندان، آنچه دارند، خود، به دست آورده

اند، بلكه همه چيز از او است.

8- خداوند ، بر همه علل و اسباب طبيعى حاكم است .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 83 - 4

4- شياطين ، تحت سيطره و حاكميت الهى قرار دارند .

ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين

ضمير {نا} در {أنّا أرسلنا} بيانگر اين نكته است كه تصور نشود كار شياطين خارج از نظام تقدير و برنامه الهى است; بلكه همه برنامه هاى آنان، تحت نظارت و در قلمرو مشيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 87 - 8

8- وجود حق شفاعت براى غير ، منافى با حاكميت مطلق خداوند نيست .

لايملكون الشف_عة إلاّ من اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 4،9

4 - حاكميت و اصالت رحمت الهى در نظام آفرينش

الرحم_ن على العرش استوى

گزينش عنوان رحمن، هنگام توصيف خداوند به فرمان رواى جهان، گوياى اين نكته است كه تدبير امور جهان براساس رحمت الهى است.

9 - { عن أبى الحسن موسى ( ع ) و سئل عن معنى قول اللّه { الرحمن على العرش استوى } فقال : استولى على ما دقّ و جلّ ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از معنى سخن خدا {الرحمن على العرش استوى} فرمود: خداوند بر همه موجودات كوچك و بزرگ تسلّط دارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 5

5 - آنچه در زيرخاك هاى

نمناك جهان قرار دارد از آن خداوند است .

له . .. و ما تحت الثرى

{ثرى} به معناى خاك نمناك است (مصباح). ال در {الثرى} ظاهراً معناى جنس دارد، لذا شامل هر خاك نمناكى مى شود، چه در زمين باشد و چه در كرات ديگر، بلكه چون در آيه {ما فى الأرض} ذكر شده است، احتمال مى رود كه {ما تحت الثرى} مربوط به غير زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 2

2 - خداوند ، مالك حقيقى هستى و فرمان رواى مطلق آن

فت_على اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 5

5 - خداوند ، حاكم بر نظام كيفررسانى به مستحقان عذاب

نجزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 16

16- خداوند ، قادر بى مانند و حاكم مطلق در پهنه هستى است .

بل متّعنا ه_ؤلاء . .. أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 2

2 - حاكميت يگانه خدا بر هستى ، جلوه اى از مالكيت مطلقه او

قل من ربّ السم_وت السبع . .. سيقولون للّه

در برابر سؤال از ربوبيت (من ربّ السماوات. ..)، پاسخى داده شده كه بيانگر مالكيت است (سيقولون للّه). و اين بدان جهت است كه ربوبيت، فرع بر مالكيت مطلقه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 1

1 - سراسر هستى ، در

سيطره حاكميت و فرمان روايى يگانه خداوند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء

{ملكوت} مبالغه {مِلك} ( فرمان روايى) است; مانند {رَحَمُوت} مبالغه {رحمة} و {رَهَبوت} مبالغه {رهبة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 2

2 - خدا ، فرمان رواى يگانه و به حق جهان هستى

فتع_لى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 1

1 - فرمان روايى آسمان ها و زمين ، تنها از آنِ خداوند است .

و للّه ملك السم_وت و الأرض

تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (ملك السماوات. ..)، مفيد حصر و اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 1،2،3،8،10

1 _ فرمان روايى جهان ( آسمان ها و زمين ) تنها از آن خدا است .

تبارك . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض

2 _ فرمان روايى خداوند بر جهان هستى ، نشانگر منشأ خيرات بودن او براى جهانيان است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه جمله {الذى له. ..} بدل براى جمله {الذى نزّل...} باشد. بر اين اساس، ارتباط ميان مبارك بودن خداوند و پادشاهى او، حقيقت ياد شده را، مى رساند.

3 _ فرمان روايى و حكومت خداوند بر آسمان ها و زمين ، خاستگاه نزول كتابى كه تبيين كننده حق از باطل براى انسان ها است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض

8 _ پادشاهى و حاكميت مطلق

خداوند بر جهان ، دليل بى نيازى او از گزينش فرزند و داشتن شريك و همتا

الذى له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك فى الملك

ذكر حاكميت و پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر هستى در ابتداى آيه، مى تواند مقدمه و زمينه چينى براى ابطال عقيده فرزندگزينى و شريك داشتن خدا باشد كه از اصول اعتقادات مشركان است.

10 _ فرمان روايى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، جلوه اى از عظمت و منزه بودن او هر گونه عيب و نقص است .

تبارك الذى نزّل الفرقان . .. الذى له ملك السم_وت ... و لم يكن له شريك فى الملك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {الذى له ملك السماوات. ..} بدل براى {الذى نزّل الفرقان...} و {تبارك} به معناى {تنزه} و {تعاظم} باشد; كه يكى از معانى لغوى {تبارك} است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 5

5 _ سراسر گيتى در سيطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند

ثمّ استوى على العرش

{استواء} (مصدر {استوى}) به معناى {استيلا} است. {عرش}; يعنى، تخت فرمانروايى. استيلا بر تخت حكومت، كنايه از سيطره كامل و اقتدار مطلق بر سراسر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 4،7

4 - عرش الهى ( مركز حاكميت و تدبير خدا ) ، بسيار عظيم و گسترده

ربّ العرش العظيم

7 - پادشاهى و فرمانروايى انسان ها ، امرى اعتبارى بوده و اين مقام در حقيقت تنها از آنِ خدا است .

امرأة تملكهم .

.. و لها عرش عظيم ...اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظيم

يادآورى الوهيت و ربوبيت مطلق خدا بر جهان و نيز عرش عظيم او (پس از ذكر عرش و فرمانروايى بزرگ ملكه سبا) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 9

9 - فرمان روايى جهان ، تنها در اختيار خداوند است .

له الحكم

{حكم} به معناى فرمان است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (الحكم) مفيد حصر مى باشد. بنابراين {له الحكم}; يعنى، فرمان در سراسر هستى، تنها در انحصار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 2

2 - خداوند ، حاكمِ مطلقِ موجودات هستى است .

للّه ما فى السموت

لازمه مالكيت، حاكميت داشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 9

9 - فرمانروايى مطلق جهان ، مخصوص خدا است .

اللّه ربّكم له الملك

تقديم خبر (له) بر مبتدا (الملك)، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 2،4

2 - حاكميت و مالكيت همه چيز به دست خدا است .

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

{ملكوت} يا صيغه مبالعه از مصدر {مِلك} به معناى مالكيت است (مانند {رحموت} و {رهبوت} كه مبالغه رحمت و رهبت است) و يا از مصدر {مُلك} به معناى سلطنت و حاكميت است.

4 - در دست داشتن حاكميت و مالكيت همه چيز در جهان هستى ، دليل و نشان كمال خدا و مبرا بودن

او از هر نقص و كاستى

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى و توصيف او به {در دست داشتن ملكوت هر چيزى در جهان}، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 1

1 - فرمانروايى جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و موجودات ميان آن دو ) تنها در اختيار خداوند است .

أم لهم ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 1

1 - كوه ها ، تحت تسخير خدا و رام او هستند .

إنّا سخّرنا الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 1

1 - پرندگان با زندگى دسته جمعى خود ، مسخر و رام خدا هستند .

إنّا سخّرنا الجبال . .. و الطير محشورة

{و الطير} عطف بر {الجبال} و عامل آن فعل {سخّرنا} است. {محشورة} نيز به معناى {مجتمعة} (دسته جمعى) و حال براى {طير} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 7

7 - طبيعت ، تحت تسخير و فرمان خداوند

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 4،6

4 - جهان آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) تحت فرمانروايى خدا است .

له ملك السم_وت و الأرض

6 - فرمانروايى مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل در اختيار

داشتن همه شفاعت ها در دست خدا و ناتوانى غير او از هرگونه شفاعت خودسرانه

قل للّه الشف_عة جميعًا له ملك السم_وت و الأرض

جمله {له ملك السماوات. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (للّه الشفاعة جمياً) است; يعنى، چون فرمانروايى جهان به دست خداوند است، پس شفاعت هم _ كه جزئى از فرمانروايى است _ در اختيار او قرار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 5،7

5 - فرمان روايى جهان ، تنها از آنِ خداوند است .

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

7 - وحدانيت و قهار بودن خداوند ، نشانه اختصاص داشتن فرمان روايى به ذات مقدس او

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

ذكر شدن دو صفت يكتايى و قهاريت براى خداوند _ پس از يادآورى اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به او _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد; زيرا كسى كه چيره شونده مطلق است و در اين چيره گى، يكتا و يگانه مى باشد، در اوج قدرت و استيلا بر جهان قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 11

11 - عالَم ، محضر خدا است .

إنّ اللّه بصير بالعباد

لازمه بصيرت و آگاهى داشتن خداوند بر احوال بندگان، حضور همه چيز در پيشگاه او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 4

4 - تسلط و سيطره كامل و فراگير خداوند بر جهان هستى

له مقاليد السم_وت و الأرض

تعبير {له مقاليد} گاهى كنايه از تسلط بر چيزى است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 1

1 - تمامى جهان هستى ، قلمرو مالكيت و حكومت خداوند است .

للّه ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 1

1 - خداوند ، يگانه فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 9

9 - حاكميت تدبير و مديريت خداوند يكتا ، بر كل نظام هستى

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

تكرار واژه {ربّ} در آيه شريفه، مى تواند در راستاى شرك زدايى و تثبيت باور به حاكميت مطلق ربوبيت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 3،8

3 - حاكميت خداوند بر قواى هستى ، نشانگر قدرت او بر پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين ... و المشركين ... و للّه

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

8 - حاكميت مطلق خداوند بر قواى هستى ، نويدى به مؤمنان و هشدارى به منافقان و مشركان

و للّه جنود السم_وت و الأرض

يادآورى قدرت، پس از وعده و وعيد، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السم_وت و

الأرض

{ملك} به معناى پادشاهى و فرمانروايى و ملازم با مالكيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 44 - 3

3 - يگانه قدرت حاكم بر نظام مرگ و حيات ، قادر به برپايى صحنه معاد

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه هو أمات و أحيا

در صورتى كه آيه {إلى ربّك المنتهى} نظر به فرجام زندگى و پايان حيات داشته باشد، ارتباط ميان آن و آيه {و أنّه هو أمات و أحيا}، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره { شِعرى }

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به {شعرى}، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 1

1 - ظهور حاكميت الهى بر جن و انس ، به هنگام برپايى قيامت

ي_معشر الجنّ و . .. لاتنفذون

مفاد آيه _ به قرينه سياق و ارتباط آيات قبل و بعد _ درباره قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 1،2

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك) افاده حصر مى كند و {ملك}

به معناى سلطنت و فرمانروايى است.

2 - انحصار فرمانروايى براى خداوند ، نشانه منزّه بودن او از هر عيب و نقصى ( همچون داشتن شريك و . . . )

سبّح للّه ما فى السم_وت . .. له ملك السم_وت و الأرض

ذكر فرمانروايى انحصارى خداوند _ پس از ياد كردن تسبيح موجودات عالم براى او _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 1

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

{ملك} به معناى سلطنت و فرمانروايى است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك. ..) افاده حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 13

13 - دل هاى مردمان ، در اختيار خداوند است و او دل ها را رؤوف و مهربان مى گرداند .

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 3

3 - خداوند ، حاكم روز جزا است .

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 10

10 - خداوند ، فرمانروا و داور روز قيامت است .

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 18

18 - فرمانرواى مقتدر و شكست ناپذير هستى ، منزّه از هر گونه شريك

سبح_ن اللّه عمّا يشركون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 27

27 - خداوند ، حاكم و داور ميان خلق

يحكم بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 6

6 - فرمان روايى عالم ، تنها در انحصار خداوند است .

له الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 7

7 - آسمان ها و زمين ، تحت تدبير و حكومت خداوند قرار دارند .

يتنزّل الأمر بينهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 3

3 - فرمانروايى جهان ، تنها در دست خداوند است .

الذى بيده الملك

تقديم مسند (بيده) بر مسنداليه (الملك)، افاده اختصاص مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 12 - 2

2 - خداوند ، تنها فرمانرواى روز قيامت

إلى ربّك يومئذ المستقرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 3

3 - لحظه مرگ ، لحظه بروز ناتوانى كامل انسان و حاكميت تام خداوند بر سرنوشت او

إلى ربّك يومئذ المساق

از آن جايى كه قيامت روز حساب و مجازات است، سوق دادن انسان به درگاه خداوند در آن روز، مى تواند نشانگر اين حقيقت باشد كه سرنوشت انسان ها (بهشتى يا جهنمى شدن آنان)، در آن تعيين خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 5

5 - سلطه خداوند بر عرش ، پشتوانه اقتدار جبرئيل

ذى قوّة عند

ذى العرش مكين

وصف {ذى العرش}، مى تواند اين نكته را برجسته سازد كه منزلت والاى جبرئيل، نزد كسى كه عرش مقهور او است، اتصاف او را به {ذى قوّة} تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 10

10 - سيطره حاكميت خداوند بر تمام امور قيامت ، حقيقتى وصف ناپذير و تصوّر آن بيرون از طاقت علمى بشر است .

و ما أدريك . .. ثمّ ما أدريك ما يوم الدين ... و الأمر يومئذ للّه

بيان حاكميت مطلقه خداوند _ پس از اشاره به فوق تصور بودن قيامت _ نشانه آن است كه بشر، از درك حقيقت حاكميت اخروى خدا ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاكميت و مالكيت بر آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

{مُلك} اسم مصدر و به معناى بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا كلمه {مُلك} به كار رود، مستلزم {مِلك} (مالكيت) نيز خواهد بود. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 1

1 - فرمانروايى بر جهان هستى و تدبير آن ، در اختيار خداوند است .

ذو العرش

عرش; يعنى، تخت فرمانروا (قاموس) و در آيه شريفه معناى مجازى آن (مقام سلطه بر همه جهان و تدبير آن) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 4

4 - حاكميت خداوند ، بر آغاز و فرجام انسان ها

لقد خلقنا الإنس_ن

. .. ثمّ رددن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 2

2 - خداوند ، به دليل حاكميت و تسلّط بر مردم ، بر محافظت آنان از خطر ها و مهاركردن حوادث زيان بار ، توانا است .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 5

5 - ربوبيت و فرمان روايى خداوند بر مردم و شايستگى او براى الوهيت ، دليل توانايى او بر ناكام گذاشتن وسوسه گران

بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

حاكميت خدا بر جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 5

5 - تاريخ ، دربردارنده نمونه هايى آشكار از سيطره خداوند بر سرنوشت جامعه ها است .

ألم تر كيف . .. فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

حاكميت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 1

1 - فرمان روايى مطلق و بى همتا در روز قيامت ، مخصوص خداوند است .

الملك يومئذ للّه

حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 3

3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 3

3 - بهرهورى انسان از مصنوعات

خويش ، تنها در قلمرو قوانين فائق الهى بر نظام طبيعت

و له الجوار المنش_ات فى البحر

خداوند با تعبير {له الجوار. ..} به انسان تذكر داده است كه اگر بشر مى تواند با ساخت وسايلى به بهرهورى بيشتر از دريا بپردازد، اين چيزى است كه در پرتو قوانين الهى حاكم بر ماده صورت مى گيرد.

حاكميت دين در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 25

25 - كفر و ارتداد ، پس از ديدن حاكميت دين و دين داران و امنيت و آرامش زير سايه آن ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

در اين كه مقصود از {كفر} در آيه شريفه چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود ارتداد است; يعنى، چنانچه هر كس پس از ديدن حاكميت و

امنيت زير سايه دين و نيز اتمام حجت الهى، مجدداً راه كفر را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. 2- مراد كفران نعمت است; يعنى، آن كس كه نعمت حاكميت و امنيت تحت لواى دين را مشاهده كند و در عين حال به جاى شكرگزارى، راه ناسپاسى را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. برداشت ياد شده، بنابر ديدگاه نخست است.

حاكميت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 8

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : ملك الأرض كلّها أربعة : مؤمنان و كافران . فأمّا المؤمنان : فسليمان بن داوود و ذوالقرنين ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهار نفر بودند كه بر تمام زمين حكومت كردند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو نفر مؤمن: سليمان بن داوود و ذوالقرنين بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 3

3- ذوالقرنين ، بر قوم ساحل دريا ، سلطه كامل يافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق است; بنابراين {ربّ العلمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد استغراق

است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عوالم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد _ بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

حاكميت سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 15

15 _ حاكميت كامل و بدون رقيب سنتهاى تغييرناپذير الهى بر جريان تاريخ

و لقد كذبت رسل من قبلك . .. حتى أتهم نصرنا و لا مبدل لكلمت اللّه

جمله {لا مبدل . .. } بيان قاعده و قانونى كلى در نظام جهان است، ولى چون مورد آيه بحثهاى تاريخى و روند حوادث آن است، مصداق مورد نظر در آيه، اين بخش از سنتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .

و أن اللّه مخزى الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 8

8- تحولات تاريخ ، بر اساس سنت هاى الهى حاكم بر آنهاست .

و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا و لاتجد لسنّت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

حاكميت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 17

17 _ سلطه و حاكميت شياطين بر منكران آيات الهى، سنت خداوند و تحت اراده اوست.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 3

3 _ جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله {إذا فعلوا . .. } عطف بر {لا يؤمنون} است و در حقيقت صله براى {الذين} مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

حاكميت شيعيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 27

27 - { عن على بن الحسين ( ع ) انه قرء الآية { و عداللّه الذين آمنوا منكم . . . } و قال : هم واللّه شيعتنا أهل البيت يفعل اللّه ذالك بهم على يدى رجل منّا و هو مهدى ه_ذه الاُمّة . . . ;

از حضرت على بن الحسين(ع) روايت شده است كه آن حضرت در پى تلاوت آيه {وعد اللّه الذى آمنوا منكم. ..} فرمود: سوگند به خدا! آنان شيعيان ما اهل بيت هستند كه خداوند به سبب مردى از خاندان ما _

كه مهدى(عج) اين امت باشد _ آنان را خليفه روى زمين قرار خواهد داد...}.

حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 2

2- پيش گويى پيروزى و حاكميت انسان هاى صالح در سطح زمين در كتاب زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من بعد الذكر} متعلق به {كائن} باشد در نتيجه شامل پيش گويى در تورات نمى شود.

حاكميت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 9،11،14،16

9 _ كفر ، زمينه ساز سرپرستى و حاكميّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها

و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

11 _ حاكميّت طاغوت ، منحرف كننده جامعه ، به سوى ظلمت ها و تباهيها

اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

14 _ اتحاد اهل ايمان به علّت ولايت واحد الهى و تشتت صفوف اهل كفر ، به لحاظ حاكميّت اولياى متعدد طاغوتى بر آنان

اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت

چون مؤمنان از يك {ولى} برخوردارند، پس به وحدت مى رسند، و در مقابل، كافران داراى اوليايى متعددند و در نتيجه متشتت خواهند شد.

16 _ توجّه به عاقبت و عقوبت اهل كفر ، زمينه ساز پرهيز از انحراف به كفر و پذيرش حاكميّت طاغوت

اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 3

3 _ حاكميّت و سلطه طغيانگران ، داده اى از جانب خداوند

ان ءَاتيه اللّه الملك

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 20

20 _ ارجاع داورى به حاكمان خودكامه و سلطه گر ، پذيرش حاكميت طاغوت است .

الم تر الى الّذين يزعمون انّهم امنوا . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو كان لك على رجل حقّ فدعوته الى حكّام اهل العدل فأبى عليك اِلا انْ يرافعك الى حكام اهل الجور ليقضوا له لكان ممّن حاكم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذين يزعمون ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 2، 3 و 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 180.

حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 6

6 _ حاكميت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه از سنتهاى خداوند در جوامع انسانى است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

حاكميت عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 7

7- عدل الهى ، بر نظام جزاى اعمال حاكم است .

و لاتزر وازرة وزر أخرى

حاكميت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 7

7 - فرمان روايى خداوند ، حقيقى است و از غير او ، اعتبارى و مجازى و تحت اراده او است .

له الملك

تقديم مسند (له) بر مسنداليه (الملك) افاده قصر مى كند; يعنى، فرمان روايى تنها از آنِ خداوند است. وجود

فرمان روايى هاى ديگر (مانند آنچه در زمين هست)، قرينه است بر اين كه مراد از {الملك} در آيه شريفه، ملك حقيقى است و آنچه وجود دارد همگى اعتبارى مى باشد.

حاكميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 _ فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى متعدد

و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا ع_بدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 3

3 - فرعون ، معتقد به حاكميت مطلق خويش حتى بر افكار و انديشه مردم

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 1

1 - نظرخواهى و اقرارطلبى فرعون از قوم خويش ، درباره حاكميت و مالكيت او بر سرزمين مصر

ي_قوم أليس لى ملك مصر

حاكميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 1،3

1 _ بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون به شكنجه هايى سخت گرفتار بودند .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{سَوْم} مصدر {يسومون} به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است ; يعنى: العذاب السوء.

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به

ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله {كانوا قوماً عالين} مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 3

3 - فرمان روايى و سلطه كامل فرعونيان و قبطيان بر سرزمين مصر در عصر حضرت موسى

لكم الملك اليوم ظ_هرين فى الأرض

حاكميت قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 2،3

2 _ هيچ موجودى توانايى انجام كارى در جهت خنثى كردن كار خداوند را ندارد .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو و إن يردك بخير فلا راد لفضله

3 _ تمام قدرت ها در جهان هستى ، مقهور و مغلوب قدرت خداوند است .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو . .. يصيب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 13

13- محكم ترين دژ هاى ساخته بشر ، در برابر اراده و قدرت الهى ، ناپايدارند .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 5

5- علل و اسباب عادى و مجارى طبيعى امور ، محدودكننده اراده و قدرت خداوند نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

مشكلى كه براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحيه فقدان برخى اسباب طبيعى است، ولى خداوند حركت بر خلاف اين مسير مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پيام اين قضيه همان حاكميت خداوند بر علل و اسباب طبيعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 2

2- خاصيت و لوازم طبيعى اشيا و فعل و انفعالات آنها ، در قلمرو اراده خداوند و قابل تغيير به قدرت او است .

قلنا ي_نار كونى بردًا و سل_مًا على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 2

2 - جهان هستى ، تنها تحت قدرت و تدبير خداوند است .

و للّه ملك السم_وت و الأرض

لازمه فرمان روايى انحصارى خداوند بر جهان، اين است كه جهان، تنها تحت قدرت و تدبير او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 16 - 2

2 - انسان ها در چنبر قدرت مطلق خداونداند و مرگ و حياتشان تحت مشيت او است .

إن يشاء يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 10

10 - انسان ها ، مقهور اراده و قدرت خدا هستند .

و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 6

6- قدرت و اراده الهى ، مطلق و بدون معارض

فلا تملكون لى من اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 5

5- اراده ، قدرت و ولايت الهى ، يگانه و بدون معارض

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 5،6

5 - قدرت خداوند ، حاكم بر بيعت كنندگان با پيامبر ( ص )

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

بنابراين كه {يد} كنايه از قدرت باشد، جمله {يداللّه فوق أيديهم} پيام هشدارى است به اين كه: اى بيعت كنندگان! از شكستن بيعت ها بپرهيزيد كه با قدرت خداوند، مواجه خواهيد بود.

6 - قدرت و اراده خداوند ، برتر از همه قدرت ها است .

يد اللّه فوق أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 8

8 - اراده و اقتدار خداوند ، حاكم بر اراده و اقتدار انسان ها

و كفّ أيدى الناس عنكم

تعبير {كفّ. ..}، مى رساند كه اراده الهى، فائق بر قدرت و اراده مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 3

3 - قدرت و مشيت خداوند ، حاكم بر تمام عوامل و وسايط مؤثّر در مرگ و حيات موجودات

إنّا نحن نحيى و نميت

خداوند از يك سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت مى دهد و از سوى ديگر انسان شاهد دخالت

عوامل متعدد طبيعى در مرگ و حيات است. جمع ميان اين دو مستلزم نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 5

5 - شكوه و اقتدار حكومت فرعونى ، امرى ناچيز و مقهور قدرت خداوند بود .

فنبذن_هم فى اليمّ

حاكميت قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 4

4 - تسلّط قريش بر مكه پيش از اسلام *

لإيل_ف قريش

دفع مهاجمان به مكه، در صورتى امتنان بر قريش شمرده مى شود كه مكه در تصرف آنان باشد.

حاكميت قضاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 8

8 _ اراده و قضاى الهى حاكم بر پيدايش و مرگ آدمى

هو الذى خلقكم . .. ثم قضى أجلا و أجل مسمى عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8،9

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين

به قرينه آيات پيش _ كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است _ و نيز آيه بعد _ كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است _ سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

9 - پيشى گرفتن از قضاى الهى ، ممكن نيست .

و ما كانوا س_بقين

حاكميت كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار

- 82 - 16 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، مقهور نظام كيفرى خداوند و ناتوان از هرگونه استتار و مقاومت

و ما هم عنها بغائبين

حاكميت گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 17

17 - گوساله پرستان ، گروه حاكم بر جوّ عمومى بنى اسرائيل در غياب موسى ( ع )

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

نماى اتحاد و يك پارچگى بنى اسرائيل، در فاصله ارتداد آنان، گوياى حاكميت مرتدان و گوساله پرستان است.

حاكميت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 10،13،15

10 _ حاكميت بر زمين ، سرانجام از آن تقواپيشگان است .

و العقبة للمتقين

{عاقبة} به معناى سرانجام است و {ال} در آن مى تواند جانشين مضاف إليه باشد كه به قرينه {إن الأرض للّه يورثها . .. } آن مضاف إليه {ارث الأرض} است. يعنى: عاقبة ارث الأرض للمتقين.

13 _ موسى ( ع ) خواهان حاكميت يافتن تقواپيشگان شد .

استعينوا . .. و العقبة للمتقين

15 _ مالكيت خدا بر زمين ، نفوذ مشيت او بر حاكمان آن و سير تحولات جوامع بشرى به سوى حاكميت تقواپيشگان ، از تعاليم موسى ( ع ) به قوم خويش

قال موسى . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 15

15 _ خداوند با رساندن تقواپيشگان به حكومت ، آنان را آزمايش خواهد كرد .

و العقبة للمتقين . .. فينظر كيف

تعملون

حاكميت محمد(ص) در مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) در مدينه ، حاكميت مقتدرانه داشت .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم

حاكميت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 7،8

7 _ نابودى ستمگران و حاكميت مستضعفان از سنت هاى خداوند است .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

خداوند به جاى كلمه كوتاهى مانند بنى اسرائيل پس از {أورثنا}، وصف آنان، يعنى {القوم الذين . .. }، را مى آورد تا به اين نكته اشاره كند كه حمايت خداوند مخصوص بنى اسرائيل نبوده، بلكه سنت خدا بر اين است كه مستضعفان را بر مستكبران پيروزى دهد.

8 _ مژده هلاكت مستكبران و حاكميت يافتن مستضعفان ، از سخنان زيباى خداوند براى بشريت .

و أورثنا القوم . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

حاكميت مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 7

7_ همه موجودات ، مقهور اراده و خواست خداوندند .

لا عاصم اليوم من أمر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 7

7_ رفتار و كردار انسانها ، خارج از اراده و مشيت خداوند نيست .

إن ربى بما تعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 11،12

11_ به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) پس از بردگى و اسارت در زندان

، دليلى متقن بر حاكميت مشيّت الهى بر تمامى اسباب و علّتهاست .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض يتبوّأ منها حيث يشاء نصيب برحمتنا من نشاء

جمله {رحمت خويش را بر هر كس كه خواهيم شامل مى گردانيم و به او قدرت مى بخشيم} _ كه مفاد {نصيب برحمتنا. ..} است _ به منزله ادعايى است كه با {كذلك مكّنّا ...} بر آن استدلال شده است ; يعنى، خداوند برده اى را كه اختياردار خودش نيز نبود به جايى رسانيد كه اختيار همگان را دارا شد، و اين دليلى روشن بر حاكميت مطلق الهى است.

12_ حاكميت مشيّت خدا و نفوذ اراده او

نصيب برحمتنا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 7

7_ تقدير ها و مشيت هاى الهى ، حاكم بر تدبير بندگان است .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم ما كان يغنى عنهم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 16

16_ حاكميت و نفوذ مشيّت الهى در امور انسانها

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 3

3- عوامل طبيعت ، در كنترل اراده و مشيت الهى است .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها ما نشاء

دنياطلبان، خواسته هاى خود را از طريق عوامل طبيعى به دست مى آورند و خداوند تقدير امكانات دنيوى را براى آنان به خود اسناد داده است. چنين اسنادى گوياى آن است كه عوامل طبيعت تحت كنترل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 8

8- پيامبر ( ص ) ، فاقد ياور و مدافع براى خويش ، در مقابل مشيت و تصميم خدا

ثمّ لاتجد لك به علينا وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 4

4- كردار انسان ها ، مقهور خواست خداوند و مستند به خود ايشان است .

إنّى فاعل . .. إلاّ أن يشاء اللّه

چنان چه كسى بگويد: {به خواست خداوند، من، در آينده، چنين كارى را انجام خواهم داد} _ براساس آيه شريف _ گفتارى صحيح و مُجاز، به زبان آورده است. بنابراين، خواست خداوند، مانع استناد كار به خود انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 7

7- قدرت و نيروى مطلق خدا ، پشتوانه حاكميّت خواست او بر هستى است .

ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

بيان {لاقوّة. ..} به منزله تعليل است; يعنى، چون نيرويى در هستى وجود ندارد جز وابسته به خدا، پس جز مشيّت اش اراده اى حاكم بر هستى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 12

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 10

10- طبيعت ، در تسخير مشيت و خواست خداوند است .

قد جعل ربّك تحتك سريًّا

ممكن است اسناد فراهم

آوردن نهر آب به خداوند، به اين لحاظ باشد كه اسباب طبيعى جز به اذن خداوند نمى توانند اثرى ايجاد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 10

10 - فراخ و تنگى روزى مردم ، تحت اراده و خواست خداوند است .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 11

11 - خواست خداوند ، حاكم و مقدم بر تصميم ها و كاركرد عوامل طبيعى است .

قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 3

3 - مشيت الهى ، حاكم بر هستى است .

و لو شاء اللّه لجعلهم أُمّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 8

8 - مشيت بى چون و چراى خداوند ، نشانى از قدرت شكست ناپذير او است .

يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 7

7- مشيت الهى ، حاكم بر روند تاريخ و زندگى انسان ها

لتدخلنّ . .. إن شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 3

3 - قدرت و مشيت خداوند ، حاكم بر تمام عوامل و وسايط مؤثّر در مرگ و حيات موجودات

إنّا نحن نحيى و نميت

خداوند از يك سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت مى دهد

و از سوى ديگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبيعى در مرگ و حيات است. جمع ميان اين دو مستلزم نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 30 - 2

2 - انسان در برابر خداوند ، موجودى مستقل و كاملاً آزاد و مختار نيست ; بلكه در محدوده مشيّت و خواست او ، داراى آزادى و اختيار است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 10

10 - وابستگى رويش گياهان و خشكيدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندى او بر آموزش قرائت قرآن به پيامبر ( ص ) و حاكميت مشيت او بر حفظ يا فراموش كردن آن

و الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى . سنقرئك فلاتنسى

برشمردن صفات خداوند _ پيش از وعده به قرائت و حفظ _ نشانگر ارتباط آن صفات با اين وعده است; به اين بيان كه چون زوال گياهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نيز مقهور اراده او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 2

2 - حاكميت مشيت خداوند ، بر توانمندى هاى همه انسان ها حتى پيامبر ( ص )

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه

مفاد استثنا در {إلاّ ماشاء اللّه} الزاماً اين نيست كه خداوند براى پيامبر(ص) فراموشى آيات را اراده خواهد كرد; بلكه مى توان گفت: اين استثنا را فرموده است تا اين نكته را بفهماند كه مصونيت پيامبر(ص) از فراموشى;

همواره معلّق بر خواست خداوند است و آن حضرت از خود استقلالى ندارد.

حاكميت مطلق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 10

10_ حاكميت خداوند بر هستى ، حاكميتى مطلق و قدرت او بلامنازع است .

إن ربك فعال لما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 19

19 - فرمانروايى مطلق جهان ، مخصوص خداوند است .

اللّه ربّكم له الملك

تقدم خبر (له) بر مبتدا (ملك) دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 4

4 - شناخت حاكميت مطلق خداوند بر هستى و توجه به آن ، زداينده هرگونه شك و ترديد درباره امكان معاد

لاريب فيه و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون . و للّه ملك السم_وت و الأرض و يوم تقوم ال

تذكر به حاكميت مطلق خداوند _ پس از بيان {أكثر الناس لايعلمون} _ مى تواند در مقام آگاه ساختن انسان و ارائه طريق درك حقيقت به او باشد.

حاكميت معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 10

10 - فرمان روايى بر جهان ، شرط شايستگى براى معبود بودن است .

لا إل_ه إلاّ هو . .. له الحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالكيت جهان و فرمانروايى بر آن ، از اوصاف و ويژگى هاى معبود حقيقى و شايسته عبادت

و اللّه خلقكم . .. الشمس و القمر ... ذلكم اللّه

ربّكم له الملك و الذين تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 1،2

1 - يگانه معبود هستى ، فرمانرواى مطلق نظام وجود است .

هو اللّه الذى . .. الملك القدّوس

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو الملك

وصف {الملك} براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

حاكميت مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 7

7_ تقدير ها و مشيت هاى الهى ، حاكم بر تدبير بندگان است .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم ما كان يغنى عنهم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 8

8 - تقدير الهى ، حاكم بر جوامع بشرى و فرد فردِ اعضاى آن

إلاّ امرأته قدّرن_ها من الغ_برين

از عبارت {قدّرناها} استفاده مى شود كه نه تنها جريان هاى عمومى در قلمرو تقدير الهى قرار دارند; بلكه سرنوشت هر فرد نيز در آن مشخص شده است.

حاكميت مقررات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 7

7 - تدبير هاى الهى و قوانين اجتماعى ، داراى حاكميت بى چون و چرا بر زندگى انسان

و لولا أن يكون الناس أمّة

حاكميت ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 3

3 - ملكه سبا ، تصميم گيرنده نهايى درباره امور مملكت خويش

أفتونى فى أمرى

ملكه تصميم

گيرى را {أمر} خود دانسته است، نه درباريان.

حاكميت نظام زوجيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 2

2 - زوجيت ، قانونى حاكم بر نظام جهان و همه مظاهر آن

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

حاكميت ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 5

5- اراده ، قدرت و ولايت الهى ، يگانه و بدون معارض

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

حاكميت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 15

15_ سلطه داشتن يوسف ( ع ) بر برادرانش در ديدار مجدد ، بخشى از محتواى وحى الهى به يوسف ( ع ) در چاه كنعان

و أوحينا إليه لتنبئنّهم بأمرهم هذا و هم لايشعرون

در اينكه چرا هيچ يك از برادران يوسف در ملاقات مجدد وى را نخواهند شناخت وجه ديگرى غير از آنچه در برداشت قبل ذكر شد، به نظر مى رسد و آن اينكه خداوند با جمله {و هم لايشعرون} به يوسف القا مى كند كه در مقام و موقعيتى خواهى بود كه برادرانت تصور آن را نمى كنند تا احتمال دهند كه تو برادر آنان هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر

فإن الله لايضيع أجر المحسنين

حاكميت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 4

4 _ خطر فقر و بيچارگى براى مردم ، در صورت حاكميت يهود بر آنان

ام لهم نصيب من الملك فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه در معناى {الملك} در آيه فوق فرمود: يعنى الامامة و الخلافة . .. .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 205، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 490، ح 299.

حتميت حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 3

3 - كافران ، از جلوگيرى از تحقق وعده الهى مبنى بر حاكميت فراگيرى اهل ايمان و پيروزى و امنيت آنان در هر جاى دنيا ، ناتوانند .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و دو آيه قبل، استفاده شده است.

حقانيت حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 7

7 - نزول قرآن ، جلوه اى از بلند مرتبگى و فرمان روايى مطلق خداوند وحقانيت او

و كذلك أنزلن_ه . .. فت_على اللّه الملك الحقّ

{فا} در {فتعالى} براى تفريع است و مى رساند دارد كه پى بردن به مطالب بعد از آن، نتيجه توجه به ما قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 26 - 1

1 _ قيامت ، روز ظهور و بروز حقانيت حاكميت مطلق خداوند رحمان

الملك يومئذ

الحقّ للرحم_ن

{الحق} صفت براى {الملك} است و اين كلمه، يا به معناى ثابت است; زيرا در روز قيامت، همه حاكميت ها از بين خواهد رفت و تنها حاكميت و پادشاهى خدا پايدار خواهد ماند و يا در برابر باطل قرار دارد و به معناى شىء حقيقت دار و مطابق واقع است; چرا كه در روز رستاخيز، روشن خواهد شد كه پادشاهى و حاكميت حقيقى از آنِ خدا است. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 7

7 - فرمان روايى خداوند ، حقيقى است و از غير او ، اعتبارى و مجازى و تحت اراده او است .

له الملك

تقديم مسند (له) بر مسنداليه (الملك) افاده قصر مى كند; يعنى، فرمان روايى تنها از آنِ خداوند است. وجود فرمان روايى هاى ديگر (مانند آنچه در زمين هست)، قرينه است بر اين كه مراد از {الملك} در آيه شريفه، ملك حقيقى است و آنچه وجود دارد همگى اعتبارى مى باشد.

درك حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 4

4 - درك حاكميت و سيطره همه جانبه خدا بر سراسر هستى ، در صلاحيت اشخاص دانشور و خردمند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء . .. إن كنتم تعلمون

دلايل حاكميت حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 5

5 - حق مدار و هدفمند بودن آفرينش جهان ، مستلزم حاكميت حق بر جامعه بشرى است .

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

. .. و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهم

يادآورى هدفمند و حق مدار بودن آفرينش، پس از توصيه به رعايت حق در داورى به داوود(ع)، مى تواند حاكى از ارتباط ميان اين دو مطلب و گوياى برداشت ياد شده باشد.

دلايل حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 5

5 - وحدانيت خدا ، دليل بر نبودن كمترين مانع در برابر تدبير حكيمانه و هدفدار او در جهان آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. فتع_لى اللّه الملك الحقّ لا إل_ه إلاّ هو

بيان وحدانيت خدا با {لا إل_ه إلاّ هو} در اين مجموعه از صفات _ كه در مقام تنزيه ذات پروردگار از بيهوده كارى و عبث آفرينى است _ مطلب ياد شده را افاده مى كند.

ذكر حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 3

3- لزوم توجه به حاكميت اراده الهى ، بر فرآيند تحولات شگرف تاريخ

و لقد نجّينا بنى إسرءيل

تأكيد خداوند در نسبت دادن نجات بنى اسرائيل و وارث قرار دادن ايشان به خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

ذكر حاكميت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر ( ص )

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ

أمين

ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7،8

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام دين است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله {ألم تعلم أن اللّه على . ..} و {ألم تعلم أن اللّه له ...} بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

8 - توجه به قدرت مطلق خداوند و حاكميتش بر جهان آفرينش ، موجب باور به توان خداوند بر جايگزينى دينى بهتر يا همانند دين منسوخ

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن اللّه له م

زمينه جاودانگى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 3

3 - حكمت و علم گسترده خداوند ، پشتوانه فرمانروايى زوال ناپذير او بر نظام هستى

و هو الحكيم العليم . و تبارك الذى له ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

زمينه حاكميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 9

9- نقش عبوديت خداوند و صلاح و درست كارى در دستيابى به حاكميت زمين

يرثها عبادى الص_لحون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 5

5 - ايمان و انجام اعمال صالح ، موجب شايستگى انسان براى خلافت در زمين و اداره زندگى بشر

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

زمينه حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 3

3 _ علم گسترده خداوند ، لازمه فرمانروايى او بر سراسر هستى

إن اللّه بكل شىء عليم. إن اللّه له ملك السموت و الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {إن اللّه له ملك . ..} در مقام تعليل براى {إن اللّه بكل شىء عليم} باشد.

زمينه حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 14

14_ نپذيرفتن ربوبيت خداوند و مخالفت با پيامبران و برنامه هاى ايشان ، زمينه ساز نظام استبدادى و حاكميت ستمگران *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه ترتيب ذكرى جمله {اتبعوا . ..} بر جمله هاى سابق ، حاكى از ترتب خارجى آن باشد.

زمينه حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 21

21 - عبادت خالصانه خداى يكتا ، زمينه ساز حاكميت ، پيروزى و امنيت مؤمنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

شفاعت و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 6

6 - شفاعت ، منافاتى با حاكميت

مطلق خداوند در صحنه قيامت ندارد .

يومئذ لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن له الرحم_ن

ظهور حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 6

6 - { أيام اللّه } ، روز هاى ظهور عينى حاكميت و اقتدار خداوند و انتقام از كافران

لايرجون أيّام اللّه ليجزى قومًا

از اضافه {ايّام} به {اللّه}، استفاده مى شود كه روزهاى مورد نظر، ايّام ويژه اى است كه با ساير روزها تفاوت دارد و اراده الهى در آن ظهور و بروز خاصى مى يابد. با توجه به جمله {ليجزى...} ممكن است چنين برداشت شود كه {أيّام اللّه} روزهايى است كه خداوند از كافران انتقام مى گيرد.

عقيده به حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 19

19 - عقيده به حاكميت اراده الهى بر مقدّرات انسان ، زمينه ساز حركت به سوى انجام وظايف الهى و نه ترك مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به اين كه خداوند، اراده نافذ خويش را به اعراب متخلف يادآور شده است; از آيه شريفه استفاده مى شود كه توجّه به تخلف ناپذيرى اراده خداوند، بايد زمينه اطاعت و تكليف پذيرى را در انسان زنده كند; نه روح سستى و مسؤوليت گريزى را.

عقيده به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 15

15_ توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب

متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 3

3 - شركورزى ، على رغم اعتقاد به حاكميت فراگير خدا بر سراسر هستى ، سزاوار نكوهش و سرزنش

قل فأنّى تسحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 3

3 - ابليس ، معتقد به حاكميت مشيت خداوند بر مرگ و حيات

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

عقيده به حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 4

4- تأثير اعتقاد به حاكميت نهايى صالحان بر زمين ، در عبوديت و بندگى خدا

و لقد كتبنا فى الزبور . .. إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {ه_ذا} اشاره به مسأله حاكميت صالحان داشته باشد.

عوامل حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 7

7 _ حاكميت و ولايت يافتن ظالمان معلول كردار ظالمانه مردم جامعه است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

عوامل حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 8

8

_ حاكميت مؤمنان بر زمين در گرو استعانت آنان از خدا و صبر ايشان در طريق ايمان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

چون موسى(ع) پيش از بشارت به نابودى فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل مردمش را به استعانت جستن از خدا و صبر فراخوانده است، معلوم مى شود اين دو فضيلت از شرايط تحقق آن وعده است.

قبول حاكميت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 1

1 _ پذيرش قوانين الهى و حاكميت پيامبر ( ص ) ، اعتلابخش است .

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول

1 _ مراد از {تعالوا . .. } به قرينه آيه پيشين، مراجعه به آن حضرت براى قضاوت و داورى است. 2 _ {اعتلابخش بودن} در برداشت فوق، از معناى {تعالوا} استفاده شده است.

قداست حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف {القدوس}، در پى {الملك}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

گسترش حاكميت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 1

1_ خداوند پى در پى از حاكميت كفرپيشگان بر زمين مى كاست و بر سرزمين هاى اسلامى و حاكميت آن مى افزود .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها

من أطرافها

مفسّران در تفسير آيه فوق چند نظر ابراز كرده اند. برخى گفته اند: مراد از {الأرض} مطلق زمين است و مقصود از كاستن از نواحى آن، ميراندن و هلاك كردن اهل زمين در اطراف و نواحى گوناگون آن مى باشد. و برخى گفته اند: مراد از {الأرض} سرزمينهاى تحت نفوذ كفر است و منظور از كاستن نواحى آن، كوتاه كردن سيطره كفرپيشگان از آن است كه طبعاً به حاكميت اسلام بر آن جا مى انجامد.

مانعان از حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 8

8 - تنها بايد با ظالمان ( كافران محارب و فتنه انگيزان و مانعان از گسترش و حاكميت دين ) مبارزه كرد .

فلا عدون إلا على الظلمين

مركز حاكميت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 6

6 - جهان ، داراى مركز اداره و فرمانروايى

العرش

{عرش} به معناى تخت فرمانروايى است و گاهى كنايه از مركز اداره و فرمانروايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 17 - 3

3 - { عرش } ، مركز تدبير و فرمان روايى جهان هستى

و يحمل عرش ربّك

{عرش} به معناى تخت فرمان روايى است و در اين آيه، كنايه از مركز تدبير و فرمان روايى جهان است كه فرشتگان، به فرمان خداوند به اين امر مى پردازند.

مظاهر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 12

12 _ رسالت پيامبر ( ص ) و شمول آن

نسبت به همگان ، پرتويى از فرمانروايى خدا بر هستى و نبود خدايى جز او

إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

تصريح به اينكه پيامبر(ص) فرستاده خداست (رسول اللّه) و سپس توصيف خداوند به فرمانروايى بر هستى، بيانگر اين است كه رسالت پيامبر مقتضاى اوصافى است كه در آيه مورد بحث براى خداوند ذكر شده است.

ممانعت از حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 7

7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .

فلا عدون إلا على الظلمين

منشأ حاكميت بر طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 10

10- لزوم توجه انسان به خدايى بودن ابزار و امكانات مورد استفاده اش در تسلط بر طبيعت و بهرهورى از آن

كرّمنا . .. و حملن_هم ... و رزقن_هم ... فضّلن_هم

تكرار افعال متكلم مع الغير و اسناد كارهاى انسان، به خداوند، شايد به اين منظور باشد كه بخواهد انسانها را متوجه خدايى بودن آنها بكند.

منشأ حاكميت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 4

4- تسلط و حاكميت بنى اسرائيل با اذن الهى بر سرزمين مصر ( يا شام ) پس از هلاكت فرعون *

اسكنوا الأرض

برداشت فوق بدان احتمال است كه مراد از {اسكنوا} استقرار و حاكميت يافتن باشد كه تا آن روز بنى اسرائيل فاقد آن بودند و مراد از {الأرض} سرزمين شام [و يا مصر ]باشد.

منشأ

حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 8

8- وراثت زمين براى صالحان ، در پرتو عنايت خداوند به آنان

و لقد كتبنا . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

منشأ حاكميت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 7

7 _ اراده خداوند منشأ اصلى تسلط پيامبر ( ص ) بر اسيران جنگ بدر

فأمكن منهم

ضمير فاعلى در {امكن} به {اللّه} برمى گردد. يعنى خداوند شما را بر آنان تسلط بخشيد.

منشأ حاكميت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 3

3 - قدرت خدا بر حاكميت بخشيدن به مستضعفان زمين و به اضمحلال كشاندن مستكبران

فأخرجن_هم من . .. و أورثن_ها بنى إسرءيل

موانع حاكميت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 18

18 _ ايمان به خداوند و آيات او مانع ولايت و حاكميت شياطين بر انسان

إنا جعلنا . .. للذين لا يؤمنون

موانع حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15_ پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

موانع حاكميت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15_ پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و

سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

ناپايدارى حاكميت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 7

7 - پادشاهى و فرمانروايى انسان ها ، امرى اعتبارى بوده و اين مقام در حقيقت تنها از آنِ خدا است .

امرأة تملكهم . .. و لها عرش عظيم ...اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظيم

يادآورى الوهيت و ربوبيت مطلق خدا بر جهان و نيز عرش عظيم او (پس از ذكر عرش و فرمانروايى بزرگ ملكه سبا) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

نشانه هاى حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 14

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 5

5 - قيامت ، صحنه نمود حاكميت اراده خداوند

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم

تعبير به {يدخلهم} گوياى اين حقيقت است كه بهره مند ساختن مردم از رحمت اخروى، كار خدا و وابسته به او است. در غير اين صورت، مى فرمود: {يدخلون فى رحمته ...}.

نشانه هاى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 6

6 _ حيات

و مرگ مستمر در جهان ، جلوه اى از حاكميت مطلق الهى بر هستى

إن اللّه له ملك السموت و الأرض يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 18

18_ اعتقاد و باور جزمى انسان ها به معاد و لقاى خداوند ، از هدف هاى قرآن در بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خدا و سلطه او بر هستى است .

يفصّل الأيت لعلكم بلقاء ربكم توقنون

برداشت فوق ، ناظر به اين معناست كه مراد از {الأيات} آيات قرآنى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 7

7 - آگاهى خداوند بر سر و آشكار آدمى ، جلوه اى از حاكميت و مالكيت مطلقه او بر سرتاسر هستى و اجزاى آن است .

على العرش استوى . له ما فى السم_وت ... فإنّه يعلم السرّ و أخفى

ارتباط اين آيه با آيات قبل، گوياى اين است كه چون خداوند بر همه هستى فرمان روايى مى كند و مالك حقيقى جهان است، پس بر همه چيز اطلاع و وقوف دارد، اگر چه سر و يا مخفى تر از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 7،8

7 - نزول قرآن ، جلوه اى از بلند مرتبگى و فرمان روايى مطلق خداوند وحقانيت او

و كذلك أنزلن_ه . .. فت_على اللّه الملك الحقّ

{فا} در {فتعالى} براى تفريع است و مى رساند دارد كه پى بردن به مطالب بعد از آن، نتيجه توجه به ما قبل است.

8 - رخداد عظيم قيامت و دگرگونى

هاى عمده در جهان ، و نظام دقيق و عادلانه آن ، جلوه هايى از مرتبت والا و فرمان روايى مطلق خداوند و منزه بودن او از هرگونه باطل

فت_على اللّه الملك الحقّ

ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه از حوادث نزديك به قيامت و رخدادهاى آن روز سخن گفته بود _ گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 8

8 - تشكيل و تراكم ابر ها و نزول باران و تگرگ ، جلوه فرمان روايى و قدرت بى مانند خداوند بر جهان ( آسمان ها و زمين )

و للّه ملك السم_وت . .. أنّ اللّه يزجى سحابًا ... و ينزّل من السماء من جبال فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 10

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 3

3 - انتخاب و فرستادن رسولان براى بشر ، جلوه اى از فرمانروايى خداوند بر جهان هستى

أم عندهم خزائن رحمة ربّك . .. أم لهم ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

يادآورى فرمانروايى مطلق خداوند بر جهان، پس از مسأله رسالت و نبوت پيامبراسلام(ص)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 6 - 20

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 12

12 - تشريع دين از سوى خداوند ، مظهرى از سلطه وى بر جهان هستى است .

له مقاليد السم_وت و الأرض . .. شرع لكم من الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 3

3 - حاكميت اراده خداوند بر مرگ و حيات انسان ، نمودى از حاكميت مطلق او بر هستى

قل اللّه يحييكم ثمّ يميتكم ثمّ يجمعكم . .. و للّه ملك السم_وت و الأرض

با توجه به ارتباط دو آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 14،15

14 - نزول اطمينان و آرامش بر قلب مؤمنان در بحران ها ، نمودى از حاكميت خداوند بر قواى جهان

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض

بيان {للّه جنود. ..} _ در پى {أنزل السكينة} _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه با وجود حاكميت خداوند بر قواى جهان، اطمينان بخشيدن به قلب مؤمنان، امرى سهل و آسان

است.

15 - فتح و پيروزى مؤمنان در پرتو امدادِ الهى ، جلوه اى از حاكميت خدا بر عوامل و امكانات جهان هستى

إنّا فتحنا لك فتحًا . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض

{للّه جنود. ..} ممكن است در مقام تعليل براى {إنّا فتحنا لك...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 8

8 - نيازمندى وساطت و شفاعت در پيشگاه خداوند به اذن او ، نمودى از حاكميت مطلقه الهى در دو گيتى

فللّه الأخرة و الأُولى . و كم من ملك ... إلاّ من بعد أن يأذن اللّه

ارتباط دو آيه، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 6

6 - در دست داشتن حيات و مرگ موجودات ، جلوه فرمانروايى انحصارى خداوند بر عالم است .

يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير

{احياء} و {إماته}، از مظاهر فرمانروايى مطلق خداوند است. اختصاص به ذكر يافتن آن به خدا، مى تواند براى بيان دو مصداق و جلوه از فرمانروايى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 2

2 - آمد و شد شب و روز و جاى گزينى مستمر هريك به جاى ديگر ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر نظام طبيعت

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

مراد از {يولج الليل فى النهار. ..} مى تواند اين باشد كه خداوند، روز را مى برد و شب را جايگزين آن مى كند و نيز شب را مى برد و

روز را به جاى آن قرار مى دهد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 2

2 - تقدير مرگ و حيات براى بشر ، جلوه فرمانروايى و قدرت مطلق و بى پايان خداوند است .

بيده الملك و هو على كلّ شىء قدير . الذى خلق الموت و الحيوة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {الذى خلق الموت. ..}، درصدد توضيح و تبيين آثار و جلوه هاى ملك و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 4

4 - آفرينش آسمان هفتگانه ، جلوه و نشانه فرمان روايى و قدرت مطلق و بى چون خداوند

بيده الملك . .. الذى خلق سبع سم_وت طباقًا

جمله {الذى خلق سبع سماوات طباقاً} توضيح و تبيين ديگرى براى آثار و جلوه هاى ملك و قدرت مطلق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 8

8 - سرنوشت فرعون ، نشانگر حاكميت خداوند بر حوادث تاريخ

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت بودن فرجام فرعون براى آيندگان، مستلزم مقهور بودن همه امور در برابر اراده خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 11

11 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر در قيامت ، جلوه اى از حاكميّت مطلقه خداوند بر رخداد هاى آن است .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا و الأمر يومئذ للّه

ارتباط صدر

و ذيل آيه شريفه، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 2

2 - پژمرده ساختن گياهان و تبديل آن به هيزم و خرده كاه ، جلوه هاى حاكميت تدبير خداوند بر جهان هستى است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

در اين آيات، همان گونه كه روياندن گياهان از جلوه هاى ربوبيت خداوند معرفى شده; پژمرده ساختن آنها نيز براساس تدبير و ربوبيت او دانسته شده است. اين تدبير، ممكن است ناظر به منافعى نظير تهيه هيزم و كود، غذاى زمستانى حيوانات و غير آن باشد كه از گياهان خشك شده حاصل مى شود.

نظام عليت و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 20

20_ دانش كشف ارتباط نظام اسباب و علل با حاكميت اراده الهى ، دانشى بس بلند مرتبه

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

نعمت حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از

راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

وسعت حاكميت بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 3

3- وعده و پيام خداوند به همه بندگان حقيقى خود ، مبنى بر حاكميت و پيروزى آنان در جاجاى كره زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون . إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به مضمون آيه قبل و مقصود از {بلاغ}، ابلاغ پيام و رساندن مقصود باشد (لسان العرب). گفتنى است كه لحن و آهنگ دو آيه، حاوى وعده و بشارت الهى است.

وسعت حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 7

7 - حاكميت خداوند بر هستى ، حاكميت مطلق و بدون معارض

و للّه جنود السم_وت و الأرض

تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (جنود. ..) افاده حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 2

2 - حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، پشتوانه تحقق اراده او بر كيفر كافران

فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . و للّه ملك السم_وت و الأرض

تذكر به حاكميت مطلق خداوند بر هستى _ در پى تهديد كافران به عذاب _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 3

3 - امكان نداشتن فرار جن و

انس از قلمرو حاكميت و قدرت خداوند ، نعمتى الهى و غير قابل تكذيب و انكار

إن استطعتم أن تنفذوا . .. لاتنفذون ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اطلاق {ءالآء} بر محتواى آيه پيشين و نيز ذكر {ربّ}،بيانگر مطلب بالا است.

وعده حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 2،4

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وعده حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 2،4

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

ويژگيهاى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 11

11 - حاكميت يگانه خداوند بر هستى ، آميخته با رحمت گسترده و ازلى او

و للّه ملك السم_وت و الأرض .

.. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف {القدوس}، در پى {الملك}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

حالات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حالات

آثار تذكر حالات محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 2،3

2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى

كلاّ إذا بلغت التراقى

3 - يادآورى حالات محتضر در هنگام احتضار ، تأثيرگذار در بيدارگرى و غفلت زدايى نسبت به دلبستگان دنيا

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

آثار حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 2

2- حالات روانى انسان ، بر جسم و چهره او تأثير مى گذارد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه

اگر چه در آيه تنها يك مورد ذكر شده است كه خبرى، باعث تغيير درونى و دگرگونى در چهره شده است، اما همين مورد هم براى ادعاى ياد شده كافى است و اين قضيه را ثابت مى كند.

تنوع حالات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30

- 49 - 5

5 - انسان ها ، در هنگامه هاى مختلف زندگى ( برخوردارى و محروم بودن از نعمت هاى خداوند ) حالات گوناگون دارند .

فإذا أصاب به من يشاء . .. يستبشرون . و إن كانوا من قبل ... لمبلسين

حالات اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 1،2

1 _ تكذيب كنندگان قيامت در حالى كه به غل و زنجير بسته شده اند ، به جايگاهى تنگ در دوزخ افكنده خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين

{قرن} (ريشه {مقرنين}) در اصل به معناى ريسمانى است كه چند شتر را به هم ببندند; ولى به قرينه آيه 49 سوره ابراهيم (ترى المجرمين يومئذ مقرّنين فى الأصفاد) مى توان گفت: مقصود غل و زنجيرى است كه به وسيله آن، منكران معاد را به هم مى بندند. غل و زنجير است.

2 _ افكنده شدن منكران قيامت به جهنم ، همراه با تحقير و اجبار است .

و إذا أُلقوا منها

واژه {أُلقوا} (به صيغه مجهول) به جاى {ادخلوا}، حاكى از اجبارى و تحقيرآميز بودن ورود به جهنم است.

حالات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 15

15 _ خداوند آگاه به گفته ها و انديشه هاى آدميان و تمامى حالات و صفات نفسانى ايشان

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 11

11 _ احساس نياز، تضرع، اخلاص و التزام به شكرگزارى، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتارى

در سختيهاست.

تدعونه تضرعا و خفية لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 2،3،6

2_ احساس مصونيت از ابتلا به سختى ها ومحنتها ، از حالت هاى انسان به هنگام رفاه و آسايش

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ليقولنّ ذهب السيئات عنّى

{ل_ئن أذقناه . ..} دلالت بر برطرف شدن سختيها دارد. از اين رو جمله {ذهب السيئات عنّى} (رنجها از من دور شد) _ كه انسان به خاطر گفتن و اعتقاد به آن مذمت شده است _ مفهومى ديگر دارد و آن پندار عدم ابتلاى دوباره به رنجها و ناملايمات است.

3_ انسان ، پس از گذر از محنت ها و دستيابى به موهبت هاى دنيوى ، به شادمانى بسيار ، تكبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد .

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

جمله {إنه لفرح فخور} جمله مستأنفه است و بيانگر بازتاب معنايى است كه از {ليقولنّ . ..} استفاده مى شود; يعنى ، انسان مى پندارد كه مشكلات بر او روى نخواهد آورد; در نتيجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى كند.

6_ حالات روحىو روانى انسان ( نااميدى ، شادمانى مفرط ، تكبر و . . . ) حتى باكمترين سختىو رفاه تغييرپذير است .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور. و ل_ئن أذقنه نعماء ... إنّه لفرح فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 13

13_ خداوند ، به احوال بندگان و نياز هاى آنان داناست .

فاستجاب له ربه .

.. إنه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 4

4 - خداوند ، به وضعيت انسان در همه حال ، دانا است .

قد يعلم ما أنتم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 10

10 _ خداوند ، بر احوال بندگان و به گناهان آنان ، آگاهى كامل دارد .

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 16

16 - نظام كيفر و پاداش خداوند ، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و كردار بندگان است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد . .. إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 4

4 - خنده و گريه ، از بارزترين نمود ها و ويژگى هاى طبيعت انسان

و أنّه هو أضحك و أبكى

از اختصاص به ذكر يافتن خنده و گريه در ميان ساير افعال انسان، مطلب بالا استفاده مى شود.

حالات بلعم باعورا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 14

14 _ حالت بلعم باعورا به سبب دنياگرايى مانند حالت سگى شد كه در هر حال ، چه بر او هجوم كنى و يا رهايش سازى ، زبان از كام بيرون آورَد و له له زند .

فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث

{تحمل} از {حَمْلَة} گرفته شده و {حَمْلَة} به معناى هجوم كردن است. {مَثَل} در

آيه شريفه به معناى حالت و صفت است.

حالات بنى اسرائيل در ميقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 5

5 _ برگزيدگان بنى اسرائيل براى همراهى موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات ، پس از حضور در آن مقام به لرزشى شديد و كشنده گرفتار شدند .

فلما أخذتهم الرجفة

حالات بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 2

2 - قيامت و احوال خوبان و بدان و بهشتيان و دوزخيان ، خبرى پرفايده و بزرگ

قل هو نبؤا عظيم

حالات جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 22 - 2

2 - دوزخيان هر وقت بر اثر التهاب و غليان آتش ، از قعر دوزخ بالا آورده شوند ، با گرز هاى آهنين دوباره به قعر آن بازگردانده خواهند شد .

و لهم مق_مع من حديد . كلّما أرادوا أن يخرجوا منها من غمّ أُعيدوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 2

2 - قيامت و احوال خوبان و بدان و بهشتيان و دوزخيان ، خبرى پرفايده و بزرگ

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 2،4

2 - براى اهل دوزخ ، مرگ مطلوب تر از وضع موجود آنان است .

ثمّ لايموت فيها

4 - باقى ماندن جهنميان ، در حالتى كه نه مرگ است و نه زندگى ناميده مى شود ، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر

است .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

حرف {ثمّ}، براى تراخى رتبى است و بيان مى كند كه آنچه بعد از آن آمده، در مقايسه با قبل از آن قابل توجّه تر است.

حالات درونى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 2،4

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

4- خداوند ، از خود انسان به حالات و افكار درونى وى ، آگاه تر است .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفضل عليه {أعلم}، {منكم} باشد; يعنى، آگاهى خداوند به درون شما از خودتان بيشتر است.

حالات روانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 16

16 - انسان ، موجودى است كه حالت هاى درونى متضادى ، بر او عارض مى شود .

فإذا جاء الخوف . .. فإذا ذهب الخوف

حالات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 17

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

حالات مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 2

2 - تكذيب كنندگان آخرت ، داراى حالات و رفتارى شگفت آور و غيرقابل انتظار

أرءيت الذى يكذّب بالدين

استفهام با جمله {أرءيت} _ آن هم در زمانى كه تكذيب گران معاد، فراوان و در ديد همگان اند _ پرسش حقيقى

از ديدن يا دانستن نيست; بلكه مجازى است كه براى بيان غير منتظره بودن حال آن افراد است. ادامه سوره، بيانگر اين است كه علت اين شگفتى، پيدايش آثارى است كه تكذيب معاد آنها را در پى دارد. مخاطب آيه شريفه، هر كسى است كه اين سخن به او مى رسد و مى توان گفت: خطاب به رسول اكرم(ص) است; امّا چون جنبه رسالت او مورد نظر نبوده، اختصاص به شخص آن حضرت ندارد و مفاد آيه، ديگران را نيز دربرمى گيرد.

حالات مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 15

15 _ حالت درونى تكذيب كنندگان آيات الهى مانند حالت سگ تشنه اى است كه همواره له له مى زند .

ذلك مثل القوم الذين كذبوا بايتنا

{ذلك} اشاره به حالتى است كه جمله {فمثله . .. } آن را درباره سگ بيان داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 1،5

1 _ حالت جوامع تكذيب كننده آيات الهى ، حالتى شوم است .

ساء مثلاً القوم الذين كذبوا بايتنا

5 _ كسانى كه با تكذيب آيات الهى بر خود ستم مى كنند ، حالتى شوم و ناهنجار دارند .

ساء مثلا القوم الذين . .. أنفسهم كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر {كذبوا بأيتنا} باشد ; يعنى: {ساء مثلا القوم الذين أنفسهم كانوا يظلمون}. قابل ذكر است كه در برداشتهاى گذش__ته جم___له {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر جمله {ساء مثلا ... } گرفته شده بود.

حالات منافقان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 8

8 - منافقان ، همواره در وحشت و اضطراب اند .

يحسبون كلّ صيحة عليهم

ذكر حالات اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 2

2 _ وضعيت تأسف بار ظالمان در قيامت و واكنش آنان در آن روز ، شايان ياد و يادآورى

و يوم يعضّ الظالم على يديه

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {يوم} متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} باشد.

شگفتى حالات كافران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 14

14 - وضعيت كافران به قرآن در قيامت ، رقّت بار و شگفت آور است .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ

جواب {لو} محذوف است و عبارت مى تواند چيزى همانند و لو ترى . .. لرأيت أمراً عجباً باشد.

ملائكه و حالات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 10

10_ فرشتگان ، توانا بر سخن گفتن با آدميان و درك سخنان و حالات ايشان

قالوا سل_مًا . .. قالوا لاتخف

نقش حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 6،12

6 - برخى حالت هاى روحى و روانى ، در حواس انسان تأثير بسيار زيادى دارد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

12 - بروز برخى از حالت هاى روانى و روحى براى انسان ، ممكن است كه

فعاليت قلب را از سيستم عادى خارج كرده و او را غير متعادل سازد .

إذ جاءوكم . .. و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 9

9 - حالت روانى مانند ترس ، برخى از حواس انسان را ، از سيستم عادى خارج مى سازد و حركت آن را غير متعادل مى سازد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

حالات روانى

آثار حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 2

2- حالات روانى انسان ، بر جسم و چهره او تأثير مى گذارد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه

اگر چه در آيه تنها يك مورد ذكر شده است كه خبرى، باعث تغيير درونى و دگرگونى در چهره شده است، اما همين مورد هم براى ادعاى ياد شده كافى است و اين قضيه را ثابت مى كند.

حالات روانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 16

16 - انسان ، موجودى است كه حالت هاى درونى متضادى ، بر او عارض مى شود .

فإذا جاء الخوف . .. فإذا ذهب الخوف

نقش حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 6،12

6 - برخى حالت هاى روحى و روانى ، در حواس انسان تأثير بسيار زيادى دارد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

12 - بروز برخى از حالت هاى روانى و روحى براى انسان ، ممكن است كه فعاليت قلب را از

سيستم عادى خارج كرده و او را غير متعادل سازد .

إذ جاءوكم . .. و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 9

9 - حالت روانى مانند ترس ، برخى از حواس انسان را ، از سيستم عادى خارج مى سازد و حركت آن را غير متعادل مى سازد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

حامي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حامى

احكام حامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 1،2،7،12،13

1 _ خداوند هيچ حكم ويژه اى براى بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى قرار نداده است .

ما جعل اللّه من بحيرة و لاسائبة و لاوصيلة و لاحام

مراد از عدم جعل بحيرة و . .. به قرينه {قالوا حسبنا ما وجدنا ...} در آيه بعد، نفى تشريع احكامى خاص درباره حيوانات ذكر شده است زيرا آنچه در بين كافران عصر بعثت و پدرانشان معروف بود، احكامى ويژه درباره بحيره و ... بوده است.

2 _ كافران عصر جاهلى جعل احكامى را درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى به خداوند نسبت مى دادند .

ما جعل اللّه . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

7 _ احكام ويژه حامى ( شتر نرى كه از صلبش ده شتر به وجود آيد ) از بدعت ها و افترا هاى مردم جاهلى بر خداوند

ما جعل اللّه . .. و لاحام و لكن الذين كفروا يفترون

اعراب جاهلى از سوار شدن بر شتر مذكور امتناع مىورزيدند و آن را از هيچ آب و چراگاهى منع نمى كردند.

12 _ بيشتر كفرپيشگان عصر

بعثت احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حام ، را احكامى الهى مى پنداشتند .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

13 _ تنها اندكى از كفرپيشگان عصر بعثت _ على رغم طرفدارى از احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى _ آگاه به بدعت بودن آن احكام و نبود آنها در اديان الهى

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 13

13 _ احكام ويژه بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى بدعتهايى ديرينه و ميراثى به جا مانده از مردمانى نادان و گمراه .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

حامى اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

حامى اخروى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1،9

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

9 - { ( فى المجمع ) و قيل نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا أى نحرسكم فى الدينا و عند الموت و فى الآخرة عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان ذيل آيه {نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا و

فى الآخرة} آمده است: گفته شده (كه فرشتگان مى گويند) ما اولياى شما در زندگى دنيا هستيم; يعنى، در دنيا و هنگام مرگ و در آخرت از شما پاسدارى مى كنيم و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

حامى اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 6

6 - خداوند ، حافظ و نگاهبان آيين توحيد در گستره تاريخ

و جعلها كلمة باقية

بنابراين كه فاعل {جعل} خداوند باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

حامى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 3

3 - حمايت هاى جدى و مكرر خداوند از پيامبر ( ص ) و اسلام ، در برابر سرسختى و حق ستيزى دشمنان

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

حامى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 12

12 _ پيامبران الهى ، مستظهر و پشت گرم به حمايت و پشتيبانى خدا از آنان عليه توطئه گران و نيرنگ بازان

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 8

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 11

11- انبيا به دليل ترس از مقام خداوند از حمايت هاى خداوند برخوردار شدند .

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين . و

لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 6

6 - خدا ، حامى و پشتيبان پيامبران

اللّه يصطفى . .. إنّ اللّه سميع بصير

متعلق {سميع} و {بصير} حذف شده و تقدير آن چنين است: {إنّ اللّه سميع أقوالهم و بصير بأعمالهم; خدا سخن مردم را مى شنود و كردار آنان را مى بيند}. جمله ياد شده متضمن اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر(ص) و تهديد همه كسانى است كه با آن حضرت به مخالفت برمى خاستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 4

4 - تاريخ بشر ، شاهد حمايت ها و پشتيبانى هاى خداوند از جبهه توحيد و راه انبيا

و كذلك ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير . .. فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 3

3 - خداوند ، پيامبران خود را با تضمين پيروزى آنان و شكست جبهه دشمن فرستاد .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 7

7 - خداوند ، حامى پيامبران و مدافعان دين در برابر مخالفان

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

حامى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 2

2- تأمين نياز هاى مادى انسان در زمين ، دليل قدرت و كفايت خدا در حمايت همه جانبه از انسان است

.

و كفى بربّك وكيلاً. ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

از اينكه خداوند، پس از تذكر كفايت و وكالت خود، اين نكته را كه كشتيها را به منظور برآوردن منافع انسانها به حركت درمى آورد، يادآورى كرده است مى تواند براى بيان نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 2

2 - خداوند ، شايسته ترين حامى بندگان و دفع كننده شر دشمنان از آنان است .

أليس اللّه بكاف عبده

مقصود از كفايت خداوند، با توجه به جملات بعدى آيه شريفه _ كه درباره تهديدها و ارعاب هاى دشمنان سخن مى گويد _ حمايت الهى از پيامبر(ص) و مؤمنان در برابر دشمنان است.

حامى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 4

4 - بنى اسرائيل گرفتار در نظام فرعونى ، مورد حمايت و لطف الهى

أن أسر بعبادى

اضافه {عباد} به ضمير متكلم، بيانگر برداشت ياد شده است.

حامى بيعت كنندگان با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 7

7 - خداوند ، حامى و يارى دهنده بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) و رهبران الهى

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه تعبير {يد اللّه. ..} در مقام تأييد و تشويق و دلجويى باشد; يعنى، اى بيعت كنندگان با پيامبر! شما با خدا بيعت كرده ايد و از حمايت او برخوردار خواهيد بود.

حامى بيعت كنندگان با محمد(ص)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 7

7 - خداوند ، حامى و يارى دهنده بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) و رهبران الهى

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه تعبير {يد اللّه. ..} در مقام تأييد و تشويق و دلجويى باشد; يعنى، اى بيعت كنندگان با پيامبر! شما با خدا بيعت كرده ايد و از حمايت او برخوردار خواهيد بود.

حامى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 1

1_ خداوند ، حامى و پشتيبان موحدان و مؤمنان به رسالت پيامبران است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

حامى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

حامى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 6

6 - دخالت خداوند در تحولات و حوادث تاريخ به نفع جريان حق

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

حامى دنيوى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

حامى دنيوى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

فصلت - 41 - 31 - 1،9

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

9 - { ( فى المجمع ) و قيل نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا أى نحرسكم فى الدينا و عند الموت و فى الآخرة عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان ذيل آيه {نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا و فى الآخرة} آمده است: گفته شده (كه فرشتگان مى گويند) ما اولياى شما در زندگى دنيا هستيم; يعنى، در دنيا و هنگام مرگ و در آخرت از شما پاسدارى مى كنيم و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

حامى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 5

5 - مكتب حق در رويارويى با مخالفان ، همواره مورد حمايت خداوند بوده است .

انتقمنا منهم . .. فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

حامى شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 2

2 - ويژگى شاعران خيال پرداز ، هوادارى گمراهان و فاسدان از آنان است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون

حامى شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 1

1- شهيدان در همه مراحل پس از شهادت ، برخوردار از هدايت و حمايت خداوند

سيهديهم و يصلح بالهم

ضمير {هم} به {الذين قتلوا فى سبيل اللّه} بازمى گردد. {بال} در {بالهم} يا به معناى شأن و أمر (مفرد اُمور) و يا قلب است. برداشت ياد شده ناظر به معناى

نخست مى باشد.

حامى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 4

4 - حمايت خدا از صالح پيامبر ( ع ) ، در سرنوشت سازترين مراحل و در اوج مكر كافران

لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

حامى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

حامى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 6

6 - اهل عبادت براى خداوند ، برخوردار از حمايت هاى او در مراحل هولناك قيامت

ليس لها من دون اللّه كاشفة . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

چنانچه {كاشفة} در آيات پيشين، به معناى گشاينده سختى ها باشد، از ارتباط اين آيه با {ليس لها. ..} مى توان به مطلب بالا پى برد.

حامى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 4

4 - خداوند خود ، مدافع قرآن در برابر تبليغات مكّارانه كافران است .

إنّه لقول فصل . .. يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا

حامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

حامى متقين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 8

8 - خداوند ، سرپرست و حامى تقواپيشگان

و اللّه ولىّ المتّقين

حامى متوكلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 13

13_ خداوند ، حامى و پشتيبان مؤمنان و توكل كنندگان بر او

إنى توكلت على الله . .. إن ربى على صرط مستقيم

حامى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 16

16 - ايجاد وحشت در قلب كافران ، از ابزار الهى در حمايت از جهادگران مسلمان

هو الذى أخرج . .. و قذف فى قلوبهم الرعب

از اين كه خداوند، پس از بيان شكست يهود _ به رغم برخوردارى آنان از تجهيزات و استحكامات _ موضوع ايجاد وحشت را مطرح كرده است; مطلب ياد شده استفاده مى شود.

حامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 14

14_ قدرت شكست ناپذير خداوند ، پشتوانه پيشبرد هدف هاى رسالت و تدبير امور نبوّت رسول خداست .

إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 10

10_ پيامبر ( ص ) همواره از حمايت و يارى خداوند برخوردار بود .

و ل_ئن اتبعت . .. مالك من الله من ولىّ و لا واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 1،3

1- پيامبر ( ص ) تحت حمايت ويژه خداوند در برابر استهزا ، آزار و اذيت مشركان و دشمنان

إنا كفين_ك المستهزءين

3-

حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) در برابر دشمنان ، پشتوانه آن حضرت در آشكارا و علنى كردن دعوت خويش و بى اعتنايى به مشركان و دشمنان

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين . إنا كفين_ك المستهزءين

جمله {إنا كفيناك . ..} به منزله تعليل براى جمله {فاصدع بماتؤمر ...} است; يعنى، چون ما از تو حمايت مى كنيم، پس به آنچه مأمور شدى عمل كن و از مشركان اعراض نما.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 6

6- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، منوط به پايدارى او در طريق وحى

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 7

7 - اعلام حمايت و پشتيبانى همه جانبه خداوند از پيامبر ( ص )

اللّه يصطفى . .. إنّ اللّه سميع بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 7

7 _ خداوند ، مدافع حريم شخصيت پيامبر ( ص ) در مقابل برخورد هاى ظالمانه و مزوّرانه كافران

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 7

7 _ خداوند ، همواره حامى پيامبر ( ص ) در برابر بهانه تراشى ها و سخنان شبهه آلود و باطل كفار و دشمنان

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، تحت تربيت خاص و حمايت ويژه خداوند

و إنّ ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت ويژه پروردگار در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ذكر آيه {إنّ ربّك. ..} پس از بيان ماجراى موسى و فرعون، داراى اين پيام است كه: اى پيامبر! همان گونه كه خداوند، موسى(ع) را تحت حمايت گرفت و فرعونيان را از ميان برداشت، تو را نيز تحت حمايت ويژه خود قرار داده و دشمنانت را سركوب خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت ويژه پروردگار در برابر كافران حق ستيز

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل در باره حق ناپذير بودن بيشتر مشركان صدراسلام، آيه ياد شده پيامبر(ص) را بدين گونه مورد خطاب قرار مى دهد كه: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا در حمايت ويژه ما هستى و ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود دشمنانت را سركوب خواهيم كرد; چنان كه دشمنان ابراهيم را ناكام كرديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 1

1 - پيامبر ( ص ) برخوردار از حمايت و لطف ويژه خدا

در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به اين كه آيه پيش به حق ناپذيرى اكثريت مشركان صدر اسلام اشاره دارد، در اين آيه پيامبر مورد خطاب قرار گرفته كه: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا در حمايت ويژه ما هستى و ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت و لطف ويژه خدا در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل به حق ناپذير بودن اكثريت مشركان صدراسلام، اين آيه پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده و مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد. (چنان كه دشمنان هود(ع) را سركوب كرديم).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت ها و الطاف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به بيان سرگذشت صالح(ع) و ثموديان و فرجام هلاكت بار آنان در آيات پيشين و تعريض آيه قبل به حق ناپذيرى اكثريت مشركان صدر اسلام، در اين آيه خطاب را متوجه پيامبر(ص) نموده و مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين

بابت نگران نباش; زيرا ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت ها و الطاف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل به حق ناپذير بودن اكثريت شرك پيشگان صدراسلام، در اين آيه پيامبر را مخصوص به خطاب قرار داده; مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش، زيرا ما همان گونه كه لوط(ع) را مورد حمايت قرار داديم و قوم فاسدش را از ميان برداشتيم، تو را نيز در حمايت خويش قرار خواهيم داد و با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت و لطف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ذكر آيه {إنّ ربّك. ..} پس از بيان ماجراى شعيب(ع) و مردم ايكه،اين پيام را دارد كه اى پيامبر! همان گونه كه خداوند، شعيب(ع) را تحت حمايت خود قرار داد و مردم ايكه را از ميان برداشت; تو را نيز در حمايت ويژه خود قرار خواهد داد و دشمنانت را سركوب خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 221 - 3

3 - دفاع خداوند

از حريم پاكِ وحى و پيامبر ( ص )

هل أءنبّئكم على من تنزّل الشي_طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 7

7 - حمايت خدا از پيامبر ( ص ) در قبال توطئه اشرار قومش عليه او

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

مقصود از آيه ياد شده اين است كه: اى پيامبر! ناكامى مفسدان پيشين را مشاهده كن و اطمينان داشته باش كه دشمنان تو نيز فرجامى جز آن نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 4

4 - اقدام خداوند به دلدارى دادن به پيامبر ( ص ) ، اعلام حمايت از وى و تضمين بازگشت مجدد آن حضرت به مكه

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

كلمه {معاد} اسم مكان و به معناى بازگشت گاه است و بر محل سكونت افراد (خانه، دِه و شهر) اطلاق مى شود; زيرا انسان هر كجا كه برود سرانجام به آن محل بازمى گردد. در آيه مراد از {معاد} شهر پيامبر (مكه) است. درباره شأن نزول اين آيه گفته اند: هنگامى كه پيامبر(ص) به قصد هجرت از مكه خارج شد و به محلى به نام جحفه رسيد دلش هواى مكه كرد و از اين كه زادگاه خود و پدرانش و حرم جدش حضرت ابراهيم(ع) را به ناچار ترك مى كند، سخت ناراحت شد. در اين حال آيه بالا نازل گرديد و خداوند او را دلدارى داد و حمايت قطعى خود را از آن حضرت اعلام كرد و وعده فرمود كه او را بار ديگر به مكه باز خواهد

گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 12

12 - پيامبر ( ص ) ، مورد توجه ويژه خداوند بوده است .

و لئن جاء نصر من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 11

11 - خداوند ، بهترين و شايسته ترين مدافع و حامى پيامبر ( ص ) و مؤمنان در برابر تهديد و ارعاب دشمنان

و يخوّفونك بالذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 15،17

15 - خداوند ، كفايت كننده امور پيامبر ( ص ) و مواضع او در برابر دشمنان

قل حسبى اللّه

{حَسْبُ} به معناى {كفايت} است. مقصود از كفايت خداوند _ كه به فرمان اعلام به مردم (قل) همراه شده _ اعلام حمايت خداوند از پيامبر(ص) و دفع شرّ و توطئه دشمنان از آن حضرت است.

17 - تضمين خداوند نسبت به حمايت از پيامبر ( ص ) ، در برابر تهديد ها و ارعاب دشمنان

و يخوّفونك . .. قل حسبى اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، مى تواند ناظر به دو آيه پيش باشد كه در آنها مسأله تهديد و ارعاب مشركان به پيامبر(ص) مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 3

3 - حمايت هاى جدى و مكرر خداوند از پيامبر ( ص ) و اسلام ، در برابر سرسختى و حق ستيزى دشمنان

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 1

1- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشكيك كافران

أم يقولون افتريه . .. قل ما كنت بدعًا من الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 12

12- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال عداوتورزى كافران

إنّ الذين كفروا . .. و شاقّوا الرسول ... و سيحبط أعم_لهم

تعبير {و سيحبط أعمالهم}، مى تواند هم به معناى عقيم ساختن توطئه هاى كافران و هم به معناى پوچ ساختن اعمال به ظاهر نيك آنان باشد. در هر دو صورت، از اين موضع گيرى شديد، حمايت خداوند از پيامبر(ص) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، در پرتو ربوبيت ويژه الهى و در منظر عنايت و حمايت او

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 13،14،15

13 - پيامبر ( ص ) ، تحت حمايت و سرپرستى ويژه خداوند

فإنّ اللّه هو موليه

14 - پيامبر ( ص ) ، مورد حمايت و پشتيبانى جبرائيل ، صالح ترين مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و جبريل و ص_لح المؤمنين و الملئكة بعد ذلك ظهير

مقصود از {صالح المؤمنين} _ برابر نظر بسيارى از مفسران و روايات وارده از عامّه و خاصّه _ اميرالمؤمنين على(ع) است (مجمع البيان، ذيل آيه).

15 - پيامبر ( ص )

، در برابر ضديت و خيانت برخى از همسرانش ، مورد حمايت و پشتيبانى خداوند ، جبرائيل ، صالح مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 7

7 - پيامبر ( ص ) از خردسالى ، در پناه خداوند و برخوردار از مراقبت مخصوص او بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

فعل {آوى} _ كه مطلق است _ ممكن است به معناى {آواك إلى نفسه} و بيانگر مراقبت مستقيم خداوند، از پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 2

2 - خداوند ، با گوشزد كردن يتيمى پيامبر ( ص ) و مراقبت هاى خويش از آن حضرت ، او را به پرهيز از سلطه بر يتيمان فراخواند .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى . .. فأمّا اليتيم فلاتقهر

حرف {فاء}، اين آيه را بر جمله مناسب آن در آيات پيشين، تفريع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 6

6 - خداوند ، حامى پيامبر ( ص ) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطين_ك الكوثر

آن گونه كه از ذيل اين سوره استفاده مى شود، عطاى كوثر به پيامبر(ص) كارى است كه خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نيشدار دشمن انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 7

7 - فتح مكه ، نشانه حقانيت

اسلام و حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، در ديدگاه مردم عصر بعثت

إذا جاء نصر اللّه . .. يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 13

13 - خداوند ، پناهگاهى شايسته براى پيامبر ( ص ) ، در برابر تلاش جن و انس براى اغواى مردم و ايجاد تزلزل در دل هاى آنان

قل أعوذ . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

حامى مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 9

9 _ خداوند ، حامى مستضعفان است .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 7

7 - اسلام ، حامى مستضعفان و ناتوانان است .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه نابينايى، لنگى و مرض نوعاً موجب از كار افتادگى انسان مى شود. در نتيجه، چنين افرادى در شمار افراد مستضعف و ناتوان قرار مى گيرند.

حامى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 13

13 - امت اسلام ، تحت حمايت و يارى خداوند است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلم

جمله {واللّه يعلم و أنتم لاتعلمون} در واقع نوعى اعلان حمايت و پشتيبانى از سوى خدا است كه گر چه مسلمانان، دشمنان داخلى خود

را نمى شناسند; ولى خدا آنها را به دقت زير نظر دارد. گفتنى است آيه بعد (و لولا فضل اللّه...) مؤيد همين برداشت است.

حامى مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 2

2- خداوند از جبهه مظلومانِ حق طلب در برابر سركشى ظالمان حق ستيز ، دفاع و حمايت مى كند .

و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 6

6 - بندگان مظلوم و تحت شكنجه حكومت هاى ظالم ، مورد عنايت و لطف خداوند

أسر بعبادى

يادكردن از بنى اسرائيل به عنوان {عبادى} در حالى كه تحت ستم و شكنجه هاى فرعون قرار داشتند; دلالت براين نكته دارد كه بندگان تحت شكنجه ظالمان (در صورتى كه خواستار رهايى باشند) مورد نظر و عنايت خداوند قرار دارند.

حامى مظلومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 5

5 - خداوند ، حامى و پشتيبان ستمديدگان و دشمن ستمگران و متجاوزان است .

و من عاقب بمثل ما عوقب به ثمّ بغى عليه لينصرنّه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 1

1 - توانايى خداوند بر جا به جا كردن شب و روز ، دليلى است گويا براى توانايى او بر يارى رساندن به ستمديدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ اللّه سميع بصير

در آيه پيش، خداوند به

آن مسلمانى كه مورد ستم و تجاوز مشركان قرار گرفته بود، وعده قطعى داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در اين آيه، براى اين كه كسى در توانايى خدا بر تحقق بخشيدن به وعدهايش و در حمايت و پشتيبانى از ستم ديدگان ترديدى نكند، گوشه اى از قدرت نهايت خود را بيان كرده است.

حامى مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 8

8- بندگان مقرب ، برخوردار از حمايت ( حفاظت و كارسازى ) خداوند در برابر وسوسه ها و بدخواهى هاى شيطان

و استفزز من استطعت . .. إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

{و كفى بربّك وكيلاً} مى تواند تعليلى بر عبارت {إن عبادى . ..} باشد. بنابراين، مقصود عبارت اين مى شود: ابليس بر بندگان خدا سلطه اى ندارد. چون خداوند، حامى كفايت كننده اى براى آنان است.

حامى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 1

1_ خداوند ، حامى و پشتيبان موحدان و مؤمنان به رسالت پيامبران است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 4

4 - تاريخ بشر ، شاهد حمايت ها و پشتيبانى هاى خداوند از جبهه توحيد و راه انبيا

و كذلك ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير . .. فانتقمنا منهم

حامى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 2،4

2 - حمايت

قاطع خداوند از موسى ( ع ) در قبال مشكلات راه رسالت .

قال كلاّ . .. إنّا معكم مستمعون

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 12

12 - خداوند ، پناه و پشتيبان موسى ( ع ) از مرحله شيرخوارگى تا رسيدن به مقام رسالت

إنّ فرعون . .. يذبّح أبناءهم ... و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه ... إنّا رادّو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 5

5 - اطمينان موسى ( ع ) به حمايت خداوند از او ، در برابر تهديد به قتل از سوى فرعون

أقتل موسى . .. قال ... عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 2

2- موسى ( ع ) ، متكى به حمايت پروردگار در قبال هجوم و تهديد فرعونيان

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

حامى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 1

1 - خداوند مؤمن آل فرعون را از آثار ناپسند مكر فرعونيان محفوظ داشت .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

حامى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 11

11 _ حمايت و دلجويى خداوند از مؤمنان انفاق كننده و ايثارگر ، در برابر تمسخر منافقان

سخر اللّه منهم

و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 13

13_ خداوند ، حامى و پشتيبان مؤمنان و توكل كنندگان بر او

إنى توكلت على الله . .. إن ربى على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 7

7- مؤمنان ، برخوردار از حمايت هاى غيبى الهى در دور ماندن از كفر و معصيت اند .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 7

7- خداوند ، حامى مؤمن و تقدير كننده خير و مصلحت براى او است .

فكان أبواه مؤمنين . .. فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 1

1 - مؤمنان ، برخوردار از حمايت و پشتيبانى پيوسته خداوند

إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا

{دفاع} (مصدر {يدافع}) به معناى پشتيبانى و دفع كردن شرّ دشمن است; يعنى، خداوند بى ترديد مؤمنان را مورد حمايت و پشتيبانى قرار مى دهد و شرّ دشمنان دين را از آنان دفع مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 6

6 - حمايت خدا از ساحت مؤمنان در قبال كافران

فاتّخذتموهم سخريًّا .

.. و كنتم منهم تضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 11

11 - خداوند ، بهترين و شايسته ترين مدافع و حامى پيامبر ( ص ) و مؤمنان در برابر تهديد و ارعاب دشمنان

و يخوّفونك بالذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 11

11- ايمان به حمايت الهى از جبهه حق ، پشتوانه مؤمنان در مواجهه با خصومت هاى جبهه باطل

قل . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم

خداوند، با تذكر دادن (كفى به شهيدًا) به پيامبر(ص)، از يك سو كافران را تهديد كرده و از سوى ديگر آن حضرت را دلدارى داده است; زيرا توجه به نظارت و داورى خداوند، خصومت دشمنان را براى مؤمنان قابل تحمل و سهل مى گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 2

2_ جامعه مؤمنان ، برخوردار از حمايت ويژه خداوند در برابر توطئه ها و ترفند هاى كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

از اين كه خداوند، تلاش هاى كافران و توطئه هاى آنان را نسبت به مؤمنان خنثى مى كند; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2

- 17

17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال

از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 5

5 - خداوند ، خود متكفل حمايت از مؤمنان است .

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

با توجه به اين كه فرشتگان عذاب، مأموريت خود را در نزول عذاب با فعل مجهول بيان داشته اند (إنّا اُرسلنا); ولى خداوند در اين آيه نجات مؤمنان را به خود نسبت داده است. اين تفاوت مى تواند در جهت توجه دادن مؤمنان به حمايت ويژه الهى از ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 10

10 - خداوند ، حامى مؤمنان در برابر توطئه هاى شيطانى منافقان

و ليس بضارّهم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

حامى مؤمنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 14

14 - پيروان عيسى ( ع ) ، مورد تأييد و حمايت الهى در قبال دشمنانشان ( كافران بنى اسرائيل )

فأيّدنا الذين ءامنوا على عدوّهم

حامى مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت

در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

حامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

حامى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 2

2 - خداوند ، حامى و نگاهبان پيام وحى ، و پيامبر ( ص ) موظف به انجام وظيفه ابلاغ

فإنّا منهم منتقمون . .. فإنّا عليهم مقتدرون . فاستمسك بالذى أُوحى إليك

حامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

خدا و حامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،6،13

5- خداوند ، هيچ گونه فرزندى براى خود نگرفته و از هرگونه شريك و حمايتگر ، مبرّا و بى نياز است .

لم يتخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و لم يكن له ولىّ

6- اختصاص همه ستايش ها به خداوند ، در پرتو بى نيازى او از داشتن فرزند ، شريك و حمايتگر است .

الحمد لله الذى لم يتخذ . .. و لم يكن له ولىّ

اگر

خداوند نياز به فرزند، شريك و حمايتگر مى داشت هر كدام از اينها دليل نقص و كاستى بود. در آن صورت همه ارزشهاى ستايش برانگيز منحصر به خداوند نمى شد; پس انحصار ستايشها به خدا، در صورتى است كه او را بى نياز مطلق بشناسيم.

13- مقام خداوند ، برتر از داشتن فرزند ، شريك و حمايتگر

لم يتخذ ولدًا. .. و كبّره تكبيرًا

عقيده به حامى براى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 7

7- اعتقاد به وجود فرزند ، شريك و حمايتگر براى خدا ، اعتقادى شرك آلود و موجب تنقيص او

لم يتخذ ولدًا. .. و لم يكن له ولىّ

حبس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حبس

توطئه حبس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

حبس جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 8

8 _ جواز توقيف شاهدان بر وصيت تا اداى شهادت قانونى و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

جمله {تحبسونهما} تا آخر آيه مى تواند مى تواند ناظر به اداى شهادت باشد يعنى شرايط ذكر شده در اين بخش از

آيه دخيل در اثبات وصيت است و مى تواند ناظر به تحمل شهادت باشد يعنى خداوند وصيت كننده را ارشاد كرده كه اگر ترديد دارد كه شاهدان، وصيت او را به درستى ادا كنند، بايد از آنان بخواهد كه بعد از نماز سوگند ياد كنند كه به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

حبس در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 4

4 - { عن أبى هريرة قال : قال رسول اللّه ( ص ) . . . يقال لأهل الجنّة و من دخلها من الجهنّميين إطلعوا إلى أهل النار فيطّلعون إليهم فيرى الرجل أباه و يرى أخاه و يرى جاره و يرى صديقه و يرى العبد مولاه ثمّ إنّ اللّه عزّوجلّ يبعث إليهم ملائكة بأطْباق من نار و مسامير من نار و عمد من نار فيطبق عليهم بتلك الاطباق و تُسَمَّر بتلك المسامير و تُمَّدُ بتلك العمد . . .فذلك قوله { إنّ ها عليهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة } يقول : مُطْبَقَة ;

ابوهريره گويد: رسول خدا(ص) فرمود: به اهل بهشت و هر كس از جهنميان كه [نجات يافته] و وارد بهشت شده است، گفته مى شود: به اهل جهنم نگاه كنيد; آنان به اهل جهنم نگاه مى كنند. پس هر مردى پدر و برادر خود و همسايه و دوست خود را در جهنم مى بيند و برده، مولاى خود را [در آتش ]مى نگرد، سپس خداى عزّوجلّ فرشتگانى را با سرپوش هايى از آتش و ميخ ها و ستون هايى از آتش، به سوى آنان مى

فرستد. با آن سرپوش ها، جهنم بر آنان در بسته خواهد شد سرپوش ها و با آن ميخ ها، ميخكوب شده و با آن ستون ها، كشيده [و افراشته ]مى گردد ... و اين است قول خدا {إنّها عليهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة} مى فرمايد: [جهنم] در بسته خواهد بود}.

حبس زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 1،2،7،11،17،18

1 _ كيفر زن در صورت ارتكاب زنا ، حبس ابد است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

{الفاحشة} به معناى كار زشت است و الف و لام آن اشاره به عمل خاصى است كه به مناسبت مورد، مراد از آن زناست و مى تواند مساحقه را نيز شامل شود.

2 _ كيفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازى ) حبس ابد است . *

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

7 _ حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت

چنانچه مراد از {كُم}، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از {نساء} همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.

11 _ كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم فان شهدوا

چون مخاطبان {منكم} مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان

بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.

17 _ حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان

والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج

امام صادق (ع) درباره {سبيل} در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.

18 _ حبس ابد و محروميت از گفتگو و همنشينى ، كيفر منسوخ شده فحشاى زنان

فامسكوهنّ فى البيوت

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذه منسوخة . .. كانت المرأة ... ادخلت بيتاً و لم تحدث و لم تكلّم و لم تجالس و اوتيت فيه بطعامها و شرابها حتى تموت ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 14

14 _ حبس ، كيفر فحشاى دوشيزگان

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى البكر اذا اتت الفاحشة التى اتتها هذه الثيّب، و درباره {اذوهما} فرمود: تحبس.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

حبس گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 8

8 _ جواز توقيف شاهدان بر وصيت تا اداى شهادت قانونى و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

جمله {تحبسونهما} تا آخر آيه مى تواند مى تواند ناظر به اداى شهادت باشد يعنى شرايط ذكر شده در اين بخش از آيه

دخيل در اثبات وصيت است و مى تواند ناظر به تحمل شهادت باشد يعنى خداوند وصيت كننده را ارشاد كرده كه اگر ترديد دارد كه شاهدان، وصيت او را به درستى ادا كنند، بايد از آنان بخواهد كه بعد از نماز سوگند ياد كنند كه به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

حبس مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 8

8 _ زندانى كردن ، از راه هاى مجازات بزهكاران

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

حبس محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 26

26 _ زندانى كردن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها ، بدون قتل و غارت

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مرم بسته اند فرمود: . .. فان كانوا اخافوا السبيل فقط و لم يقتلوا احداً و لم يأخذوا مالا امر بايداعهم الحبس فان ذلك معنى نفيهم من الارض ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

حبوبات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حبوبات

دانه هاى حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 1

1 - دانه هاى حبوبات نهفته در پوسته ها ، نمونه اى مهم از منافع زمين براى آدميان

و الأرض وضعها للأنام فيها . .. و الحبّ ذوالعصف

{ال} در {الحبّ}، براى جنس است و افاده عموم مى كند. بنابراين {الحبّ}

مساوى با مطلق حبوبات است و {عصف} بر پوسته حبوبات _ كه دانه ها در آن رشد مى كند _ اطلاق مى شود.

زمينه رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

عوامل رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 2

2 - باران ، عامل سرسبزى زمين ، رويش حبوبات و مايه گردش چرخه حيات

أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّة

فوايد حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6،8

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

8 - تنها بعضى از دانه هاى روييده از زمين ، قابل تغذيه براى انسان ها است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {من} در {فمنه} تبعيضيه باشد.

منشأ رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده بذر ها و دانه هاى خوراكى و روييدنى هاى زمين و تأمين كننده

غذا هاى گياهى انسان است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 1

1 - روياندن دانه هاى خوراكى در زمين ، براى تأمين غذاى انسان ، كار خداوند و جلوه قدرت او است .

فأنبتنا فيها حبًّا

{حبّ} اسم جنس است و به گندم، جو و ديگر دانه هايى گفته مى شود كه از زمين مى رويد; گرچه برخى از اهل لغت استعمال آن را تنها در گندم و جو دانسته اند. (لسان العرب)

نعمت حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 3

3 - حبوبات و گياهان ، از نعمت هاى الهى

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

سياق آيات مورد بحث، نشان مى دهد كه خداوند در مقام برشمردن آن دسته از آفريده هاى خويش است كه در زندگانى انسان ها مؤثر مى باشد. تقديم {حبّ} بر {نبات}، به دليل اهميت بيشتر دانه جات (از قبيل گندم، جو و...) در زندگى آنها است، به گونه اى كه در اكثر موارد، گياه را براى دانه اش مى خواهند.

نقش پوسته حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 3

3 - همه مظاهر طبيعت ، از رياحين تا پوسته حبوبات ، نشانى از طراح حسابگر هستى ( خداوند ) است .

الرحم_ن . .. و الحبّ ذوالعصف و الريحان

با توجه به اين كه در آيات پيشين سخن از حاكميت سنجش بر نظام هستى بود، ممكن است بيان اين دقايق در اين آيات، به منظور نماياند آن حساب گرى باشد.

نياز به تنوع حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

حج از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حج

آثار اقتصادى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 9

9 _ آمدن مشركان به مكه در مراسم سالانه حج ، داراى ثمرات اقتصادى براى مكيان ( از جمله مسلمانان ) بود .

و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

آثار حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 18

18 _ حج ، وسيله اى براى جلب رضايت خداوند

يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

توصيف راهيان حج به جلب كنندگان رضوان الهى به اين معناست كه حج و حركت بسوى آن، از عوامل دستيابى به رضايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 8،9،12

8 _ تأثير حج در قوام و برپايى جوامع *

جعل اللّه الكعبة . .. قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

ماه

حرام به قرينه ذكر كعبه و هدى و قلائد بدان جهت مايه قوام جامعه شمرده شده است كه مناسك حج در آن واقع مى شود بنابراين {قيماً للناس} در حقيقت ثمره مناسك حج است.

9 _ حجى كه عامل قوام و برپايى جوامع نباشد حج واقعى نيست . *

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

12 _ دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 10

10 _ به جاى آورى حج با ويژگى هاى سزاوار آن ، موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 2

2 - دستيابى به بركت هاى حج ، در گرو حضور در مراسم و انجام مناسك آن است .

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا من_فع لهم

{شهادة} (مصدر {يشهدون}) به معناى حاضر شدن است. بنابراين {ليشهدوا منافع لهم} به اين معنا است

كه: حج براى همه مردم سرشار از خير و بركت است و هر كس بخواهد به آن دست يابد و از آن بهره مند شود، بايد رنج سفر را تحمل كند و در مراسم آن حاضر شود و مناسك آن را به جا آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 16

16 - انجام اعمال و مناسك حج با حفظ همه حدود و مقررات آن ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا. .. فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 8

8 - حج و مناسك آن ، جلوه آشكار هدايت و راهنمايى خدا

كذلك سخّر لكم لتكبّروا اللّه على ما هديكم

آداب حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 9

9 - لزوم انجام مراسم حج با محوريت رهبر جامعه اسلامى

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

اين كه خداوند مى فرمايد: {مردم از پياده و سواره بر تو (ابراهيم) وارد خواهند شد} مى تواند متضمن دستورى باشد به مردم كه بايد ابتدا به زيارت رهبر الهى بشتابند و با محوريت او مراسم حج را انجام دهند.

آدم (ع) و حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 14

14 _ برپايى مراسم حج در خانه خدا ، از زمان حضرت آدم ( ع )

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از برقرارى حج قبل از بعثت پيامبر

(ص) فرمود: نعم . .. ان ادم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت ... كما قال اللّه تعالى {ان اول بيت وضع للناس ... }.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 186، ح 92 ; تفسير برهان، ج 1، ص 300، ح 19.

آميزش در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،25

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

25 _ دعوت كنايه آميز از زن ، به جماع و هر گونه معصيتى در حج حرام است .

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحجّ

رسول اللّه (ص) درباره جمله {فلا رفث} فرمود: الرفث الاعرابة و التعريض للنّساء بالجماع و {الفسوق} المعاصى كلّها

_______________________________

الدّر المنثور، ج 1، ص 528.

ابراهيم(ع) در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 11

11 _ لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه {ثم افيضوا . ..} فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص

196، ح 719.

اجتماع در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 10

10 _ اجتماع حج گزاران ، يادآور جمع شدن انسان ها در قيامت

و اعلموا انكم اليه تحشرون

اجتناب از باطل در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

اجتناب از عبث در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

احرام در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 6،38

6 _ تراشيدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه ، راه خروج از احرام

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى و تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

ظاهر اين است كه فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشيدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه يك تكليف تعبّدى براى محصور.

38 _ از شرايط تماميّت حج ، محرم شدن از خانه مسكونى خويش است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق فرمود: انّ من تمام الحجّ ان تحرم من دويرة اهلك

_______________________________

الدر المنثور، ج 1، ص 502.

احكام حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125

- 7،30،31

7 - زيارت كنندگان خانه خدا ، بايد در مقام ابراهيم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

گويا مقصود از نمازى كه بايد در مقام ابراهيم خوانده شود، نماز طواف است، نه ساير نمازها.

30 - { عن ابى الصباح الكنانى ، قال سألت اباعبداللّه ( ع ) عن رجل نسى ان يصلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فى طواف الحج و العمرة ، فقال : ان كان فى البلد صلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فان اللّه عز و جل يقول : { و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلًّى } و ان كان قد ارتحل فلا آمره ان يرجع ;

ابى الصباح كنانى از امام صادق(ع) سؤال كرد درباره كسى كه دو ركعت نماز طواف حج و عمره را در مقام ابراهيم(ع) فراموش كرده است، حضرت فرمود: اگر هنوز در شهر مكه است، بايد نماز را در مقام ابراهيم (ع) به جا آورد; زيرا خداوند عز و جل فرموده: مقام ابراهيم را براى نماز خود قرار دهيد و اگر از شهر مكه كوچ كرده است من به او نمى گويم برگرد}.

31 - ابن مسكان گويد : { حدثنى من سأله عن رجل نسى ركعتى طواف الفريضة حتى يخرج فقال : . . . ان كان جاوز ميقات أهل أرضه فليرجع و ليصلهما فإن اللّه يقول : { و اتخذوا من مقام إبراهيم مصلًّى . . . ;

به من خبر داد كسى كه از او ]امام (ع) [سؤال كرد درباره شخصى كه دو ركعت نماز فريضه طواف را از روى فراموشى نخوانده و از محل ]مكه[ خارج شده بود، امام

(ع) فرمودند: . .. اگر از ميقات حجاج شهرش گذشته بايد برگردد و دو ركعت نماز را بخواند; زيرا خداوند مى فرمايد: {و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 2،5،10،13،17

2 - طواف صفا و مروه ( سعى ميان آن دو ) عبادت و از مناسك حج و عمره است .

إن الصفا و المروة . .. فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

{اعتمار} (مصدر اعتمر) به معناى: زيارت كردن و نيز انجام دادن عمره است. تفريع {من حج البيت ...} بر معرفى صفا و مروه به عنوان علامتى بر جايگاه عبادت، گوياى اين است كه: اولا، طواف صفا و مروه - كه از آن به سعى ميان صفا و مروه تعبير مى كنند - عبادت خداست و ثانياً، اين عبادت از اعمال و مناسك حج و عمره مى باشد.

5 - سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى {خيراً}، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

10 - امام باقر ( ع ) فرمود : { . . . قال اللّه عز و جل : { ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه ان يطوف بهما } الا ترون ان الطواف بهما واجب مفروض لان اللّه عز و جل ذكره فى كتابه و صنعه نبيه ( ع ) . . . ;

. .. خداوند عز و

جل فرمود: {ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البيت او اعتمر فلاجناح عليه ان يطوف بهما} آيا نمى بينيد كه طواف (سعى) در صفا و مروه واجب است; چون خداى عز و جل آن را در كتابش ]تشريع[ فرموده و اين سعى را رسول خدا نيز انجام داده است ... }.

13 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { ان الصفا و المروة من شعائر اللّه } فأبده بما بدء اللّه تعالى به و ان المسلمين كانوا يظنون ان السعى بين الصفا و المروة شىء صنعه المشركون فأنزل اللّه عز و جل { ان الصفا و المروة من شعائر اللّه . . . } .

صفا و مروه از شعائر الهى است پس ]سعى[ را شروع نما از جايى كه خداوند ]در آيه شريفه[ در بيانش شروع نموده و مسلمانان گمان مى كردند كه سعى بين صفا و مروه چيزى است كه مشركان آن را بنا نهاده اند; پس خداوند عز و جل آيه فوق را نازل كرد: {ان الصفا و المروة من شعائر اللّه . ..}.

17 - { عن الحلبى قال : سألت اباعبداللّه ( ع ) عن المرأة تطوف بين الصفا و المروة و هى حائض قال : لا لان اللّه تعالى يقول { ان الصفا و المروة من شعائراللّه } ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال كردم: آيا زن حائض مى تواند سعى بين صفا و مروه را انجام دهد؟ امام فرمود: نه، خداوند فرموده: صفا و مروه از شعائر خداست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189

- 5

5 - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص

قل هى موقيت للناس و الحج

{الحج} عطف به {الناس} مى باشد; يعنى، هى مواقيت الحج.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 1،2،3،4،5،6،7،8،9،10،11،12،13،14،15،27،28،29،30،31،32،33،34،

1 _ وجوب اِتمام اعمال حج و عمره ، به طور كامل

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

2 _ اَداى حج و عمره ، بايد براى خداوند باشد .

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

3 _ محصورِ از حج و عمره ، بايد براى خروج از احرام ، چهارپايى ( گاو ، شتر يا گوسفند ) را كه براى او ميسور و آسان باشد ، قربانى كند .

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

محصور، مُحرِمى است كه به خاطر مرض و يا منع دشمن، نتواند اعمال حج و يا عمره را به پايان رساند.

4 _ اتمام حج و عمره بر محصورِ اِحرام بسته ، واجب نيست .

و اتمّوا الحج . .. فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

5 _ حرمت تراشيدن سر براى محصور ، قبل از رسيدن قربانى به قربانگاه

و لا تحلقوا رءوسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

6 _ تراشيدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه ، راه خروج از احرام

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى و تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

ظاهر اين است كه فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشيدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه يك تكليف تعبّدى براى محصور.

7 _ ذبح و يا نحر قربانى ، بايد در مكان مخصوصِ خود باشد .

حتى يبلغ الهدى مَحلّه

8 _ مُحرمى كه بيمار باشد و يا از ناحيه سَر

در اذيّت است ، مى تواند قبل از قربانى كردن ، سرش را بتراشد .

و لا تحلقوا رءوسكم . .. فمن كان منكم مريضاً

مراد از {مريض} به قرينه قسيمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است كه مداواى آن در گرو تراشيدن سر است. و مراد از {به اذىً}، آزارى است كه از غير ناحيه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.

9 _ مرض ، موجب تخفيف در تكليف

فمن كان منكم مريضاً او به اذىً من رأسه ففدية

10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

11 _ حليت محرمات احرام ، پس از اتمام عمره تا شروع مناسك حجّ

فاذا امنتم فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

12 _ تقدّم اعمال عمره بر حجّ ، در حجّ تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

13 _ وجوب قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع . .. فما استيسر من الهدى

14 _ وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت ( ده روز كامل ) ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام فى الحج و سبعة . .. تلك عشرة كاملة

15 _ حج تمتّع ، مخصوص غير اهل مكّه است .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

27 _ مريض ، مصداق محصور در حج

فان احصرتم

امام صادق (ع): . .. المحصور المريض.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 369، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 183، ح 654.

28 _ اقلّ قربانى ، يك گوسفند است .

فما استيسر من الهدى

امام رضا (ع): {فما استيسر من

الهدى} يعنى شاة.

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 120، ح 1، نورالثقلين، ج 1، ص 185، ح 660.

29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

30 _ ملاك مكّى بودن ، سكونت در شعاع هجده ميلى ، از هر سوى مسجد الحرام

لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه مزبور، فرمود: من كان منزله على ثمانية عشر ميلا من بين يديها و ثمانية عشر ميلا من خلفها و ثمانية عشر ميلا عن يمينها و ثمانية عشر ميلا عن يسارها فلا متعة له . ..

_______________________________

كافى، ج 4، ص 300، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 192، ح 692.

31 _ حد وجوب قربانى در حج ، سهل و ميسور بودن آن است .

فمن تمتع . .. فما استيسر من الهدى

32 _ مُحرم شدن در غير ميقات و قربانى كردن حيوان اَخته شده ، جايز نيست .

و اتموا الحج و العمرة

امام رضا (ع): لا يجوز الإحرام دون الميقات قال اللّه عز و جل {و اتمّوا الحج و العمرة للّه} و لا يجوز ان يضحى بالخصى لانه ناقص . ..

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

33 _ عدم جواز

حج قِران و اِفراد ، مگر براى اهل مكّه و حاضران در آن

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام رضا (ع): لا يجوز القران و الافراد الّذى يستعمله العامة الاّ لاهل مكّة و حاضريها . .. قال اللّه تعالى {و اتمّوا الحج و العمرة للّه ...}

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

34 _ تماميّت حج و عمره به پرهيز از كلام ناشايست و نافرمانى و نزاع در حج است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام باقر و امام صادق (ع): . .. فانّ تمام الحجّ و العمرة ان لا يرفث و لا يفسق و لا يجادل

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 88، ح 225 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 642.

35 _ تماميّت حج و عمره ، به انجام آن توأم با پرهيز از محرمات احرام است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام صادق (ع): . .. يعنى بتمامهما، اداؤهما و اتقاء ما يتقى المحرم فيهما

_______________________________

كافى، ج 4، ص 264، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 193، ح 2.

36 _ عمره ، همانند حج واجب است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام صادق (ع): العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحجّ . .. لانّ اللّه عزّ و جل يقول {و اتمّوا الحج و العمرة للّه}

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 408، ح 1 ; كافى، ج 4، ص 265، ح 4.

37 _ شتر ، گاو و گوسفند ، نوع قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحجّ فما استيسر من الهدى

امام صادق (ع); . .. فما استيسر من الهدى امّا جزور و امّا بقرة

و امّا شاة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 90، ح 233 ; تفسير برهان، ج 1، ص 197، ح 17.

38 _ از شرايط تماميّت حج ، محرم شدن از خانه مسكونى خويش است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق فرمود: انّ من تمام الحجّ ان تحرم من دويرة اهلك

_______________________________

الدر المنثور، ج 1، ص 502.

39 _ كسى كه با خود قربانى آورده ، نبايد قبل از قربانى كردن سر خود را بتراشد و محلّ گردد .

و لا تحلقوا رءوسكم حتّى يبلغ الهدى محلّه

امام صادق (ع): قال رسول اللّه (ص): . .. و لم يكن يستطيع ان يحلّ من اجل الهدى الذى كان معه ان اللّه عزّ و جل يقول {و لا تحلقوا رءوسكم ...}

_______________________________

كافى، ج 4، ص 248، ح 6 ; علل الشرايع، ج 2، ص 412، ح 1، ب 153.

40 _ در صورت مشكل بودن روزه ، كفاره تراشيدن اضطرارى سر در حج ، صدقه است .

ففدية من صيام او صدقة او نسك

امام رضا (ع) درباره آيه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصيام اذا عسر عليه

_______________________________

عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 118، ح 1 ; علل الشرايع، ج 1، ص 271، ح 9، باب 182.

41 _ وجوب بجا آوردن عمره تمتّع ، قبل از انجام اعمال حجّ

فمن تمتع بالعمرة الى الحجّ

امام صادق (ع): انّ الحجّ متّصل بالعمرة لان اللّه عزّ و جل يقول {فاذا امنتم فمن تمتّع . ..} فليس ينبغى لاحد الاّ ان يتمتّع

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 411، ح 1، ب 149 ; نورالثقلين، ج 1، ص 188، ح 669.

42 _ ده روز روزه ، جانشين كامل براى قربانى

در حج

فمن لم يجد . .. تلك عشرة كاملة

امام صادق (ع): . .. الكامل كمالها كمال الاضيحة سواء اتيت بها او اتيت بالاضحية تمامها كمال الاضيحة

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 40، ح 49، ب 4 ; كافى، ج 4، ص 510، ح 15، ب 318.

43 _ وجوب سه روز روزه ، در روز ترويه و روز قبل و روز بعد از آن ( عرفه ) در حج بر كسى كه قادر به قربانى نيست .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايّام فى الحجّ

از امام صادق (ع) درباره حج كننده اى كه قادر بر قربانى نيست سؤال شد، آن حضرت فرمود: يصوم ثلاثة ايّام فى الحجّ يوماً قبل التروية و يوم التروية و يوم عرفة

_______________________________

كافى، ج 4، ص 508، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 190، ح 677 و 679.

44 _ وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت به سوى خانواده ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايّام فى الحجّ و سبعة اذا رجعتم

از امام صادق (ع) درباره حاجى متمتّعى كه قربانى ندارد، سؤال شد، آن حضرت فرمود: يصوم ثلاثة ايّام بمكّة و سبعة اذا رجع الى اهله

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 234، ح 128، ب 16; استبصار، ج 2، ص 282، ح 22، ب 194.

45 _ حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در محدوده چهل و هشت ميلى مكّه ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى اهل مكّه ليس عليهم متعة كل من كان اهله دون ثمانية و اربعين ميلا ذات عرق

و عسفان كما يدور حول مكّه فهو ممن دخل فى هذه الاية

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 27 ; استبصار، ج 2، ص 157، ح 3.

46 _ حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در منطقه واقع بين ميقات ها و مسجدالحرام ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: مادون المواقيت الى مكة فهو حاضرى المسجد الحرام

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 158، ح 4 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 28 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 94، ح 248.

47 _ زمان انجام عمره تمتّع ، ماه هاى حج مى باشد .

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

امام باقر (ع): انّ العمرة واجبة بمنزلة الحج . .. و العمرة فى اشهر الحج متعة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 87، ح 219 ; تفسير برهان، ج 1، ص 194، ح 14.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 1،2،3،4،13،21،22،23،25

1 _ مراسم حج ، بايد در ماههايى مخصوص انجام گيرد .

الحج اشهر معلومات

2 _ حرمت هر گونه سخن ناشايست ( رفث ) در حج

فمن فرض فيهن الحج فلا رفث . .. فى الحج

3 _ حرمت هر گونه نافرمانى ( فسوق ) در حج

فمن فرض فيهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق . .. فى الحج

4 _ حرمت هر گونه نزاع ( جدال ) در حج

فمن فرض فيهن الحج . .. و لا جدال فى الحج

13 _ وجوب تهيّه توشه ( پوشاك و خوراك و . . . ) براى سفر حج

و تزوّدوا

با توجّه به شأن نزول نقل

شده در مجمع البيان، ذيل آيه.

21 _ ماه هاى حج ، شوال ، ذى القعده و ذى الحجه است و در غير آنها حج صحيح نيست .

الحج اشهر معلومات

امام صادق (ع): {الحج اشهر معلومات} شوال و ذوالقعده و ذوالحجة ليس لأحد ان يحج فى ما سواهن

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 193، ح 697.

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

23 _ آغاز اعمال حج با تلبيه ، اشعار و تقليد است .

فمن فرض فيهنّ الحجّ

امام صادق (ع) درباره قول خداوند {الحجّ اشهر معلومات . ..} فرمود: و الفرض التلبية و الاشعار و التقليد فاى ذلك فعل فقد فرض الحجّ

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 199، ح 2.

25 _ دعوت كنايه آميز از زن ، به جماع و هر گونه معصيتى در حج حرام است .

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحجّ

رسول اللّه (ص) درباره جمله {فلا رفث} فرمود: الرفث الاعرابة و التعريض للنّساء بالجماع و {الفسوق} المعاصى كلّها

_______________________________

الدّر المنثور، ج 1، ص 528.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 1،6،7،8،10،17

1 _ جواز كسب و كار ، در هنگام

انجام مناسك حج

الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

جمله {ليس عليكم . ..}، ناظر به كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.

6 _ وقوف به عرفات ، از مناسك حج

فاذا افضتم من عرفات

كوچ كردن (افاضه) از عرفات بر فرض وقوف به آن است ; بنابراين وقوف به عرفات مفروض و مسلّم گرفته شده است.

7 _ وجوب رفتن و وقوف به مَشعرالحرام ، پس از وقوف در عرفات

فاذا افضتم من عرفات فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

لازمه وجوب ذكر خداوند در مشعرالحرام پس از وقوف به عرفات، وجوب رفتن و بودن (وقوف) در مشعرالحرام است.

8 _ وجوب ذكر خداوند در مَشعرالحرام

فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

10 _ كيفيّت ذكر خداوند در مشعرالحرام ، بايد طبق دستور وى باشد .

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه كما هديكم

{كما هديكم} اى كما علّمكم. (همان گونه كه به شما آموخت.)

17 _ جواز خريد و فروش ، در ايّام حجّ ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسك

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّكم

امام صادق (ع) درباره قول خداوند {ليس عليكم . ..} فرمود: يعنى الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضى نسكه فليشترو ليبع فى الموسم

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 96، ح 262 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 1،2،3،5،11

1 _ براى رفتن به مَشعر ، بايد همانند

مردم از عرفات حركت كرد .

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

برخى برآنند كه جمله {ثم افيضوا}، تأكيد همان افاضه از عرفات است ; به قرينه {من حيث . ..}. چون قريش و هم پيمانان آنان بر خلاف مردم، اِفاضه اى از عرفات نداشتند.

2 _ وقوف در عرفات ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه مراد، افاضه از عرفات باشد، لازمه آن لزوم وقوف در عرفات خواهد بود.

3 _ لزوم كوچ كردن از مَشعرالحرام ، همراه با مردم

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

كلمه {ثم} دلالت مى كند كه مراد از افاضه، افاضه از مشعر است.

5 _ وقوف در مشعرالحرام ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه {ثم افيضوا}، مربوط به مشعرالحرام باشد.

11 _ لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه {ثم افيضوا . ..} فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،3،4

1 _ وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

3 _ ماندنِ در روز هاى معيّن ( ايام تشريق ) در منى ، از مناسك حج

و اذكروا اللّه فى ايام معدودات فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه و من

تأخر فلا اثم

4 _ مخير بودن حج گزار در كوچ كردن از منى در روز دوازدهم و يا روز سيزدهم مشروط به رعايت تقوا .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه و من تأخر فلا اثم عليه لمن اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 10،20،21،20،22،26،27،28

10 _ استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، شرط وجوب حجّ

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

20 _ وجوب حجّ بر ثروتمندان در هر سال

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام كاظم(ع) : ان الله فرض الحج على اهل الجدة في كلّ عام.

اين خبر و اخبار مشابه بايد حمل بر اين معنا شود كه در هيچ سالى نبايد مكه در ايام حج خالى بماند بلكه بايد مراسم حج در هر سال، انجام شود و انجام آن وظيفه افراد مستطيع است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 372، ح 280.

21 _ وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

20 _ وجوب حجّ بر ثروتمندان در هر سال

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام كاظم(ع) : ان الله فرض الحج على اهل الجدة في كلّ عام.

اين خبر و اخبار مشابه بايد حمل بر اين معنا شود كه در هيچ سالى نبايد

مكه در ايام حج خالى بماند بلكه بايد مراسم حج در هر سال، انجام شود و انجام آن وظيفه افراد مستطيع است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 372، ح 280.

22 _ استطاعت حجّ ، به صحّت بدن ، داشتن زاد و توشه ، مركب و باز بودن راه مى باشد .

من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّىً سربه له زاد و راحلة فهو من يستطيع الحج.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 373، ح 283.

26 _ داشتن مركب در تحقق استطاعت ، شرط نيست .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يخرج و يمشى ان لم يكن عنده ما يركب.

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 140، ح 5، ب 81 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 10، ح 26.

27 _ كسى كه هزينه حج به او اهدا شود ، مستطيع است .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) در پاسخ اين سؤال كه اگر به كسى مالى براى بجا آوردن حج عرضه شده و او از پذيرش آن شرم نمايد مستطيع است يا نه؟ فرمود: نعم ما شأنه اَن يستحيى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 266، ح 1 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 3، ح 3.

28 _ استطاعت بر حج ، داشتن مخارج اهل و عيال علاوه بر هزينه حج است .

و للّه على الناس حجّ البيت

امام باقر (ع) در بيان استطاعت حج فرمود: . .. السّعة فى المال اذ كان يحجّ ببعض و يبقى بعضاً

يقوت به عياله ... .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 3 ; استبصار، ج 2، ص 139، ح 1، ب 81.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 3،15

3 _ مناسك حج ، از شعاير الهى است . *

لاتحلوا شعر اللّه

{شعائر} جمع {شعيرة} به معناى علامت است. و احتمالا مراد از آن، علايم و مناسك حج باشد.

15 _ كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از {فضلا} رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 3،19،24

3 _ كشتن عمدى شكار در حرم مكه و نيز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جريمه است .

و من قتله منكم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة

19 _ تكرار شكار در حال احرام موجب تكرار كفّاره نخواهد شد .

و من عاد فينتقم اللّه منه

بيان انتقام الهى در جزاى تكرار صيد پس از بيان حكم كفّاره شكار حاكى از اين است كه هيچ جزائى جز خشم و انتقام خداوند در خور گناه تكرار صيد نيست.

24 _ ارزش حيوانى كه در كفّاره شكار در حال احرام بايد ادا شود ، تعيين كننده تعداد روزه هاى معادل آن با احتساب هر يك چارك طعام مقابل يك روز روزه

كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

از امام صادق(ع) در توضيح

آيه فوق روايت شده: يثمن قيمة الهدى طعاماً ثم يصوم لكل مد يوماً . .. .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2،7

1 _ جواز صيد حيوان هاى دريائى ( آبزى ) در حال احرام

احل لكم صيد البحر

صيد آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مصيد) است بنابراين صيد البحر به معناى حيوانات دريايى است و به ملاحظه اطلاق صيد بر آنها مراد شكار كردن آن حيوانات است گفتنى است كه مقصود از بحر خصوص دريا نيست بلكه شامل نهرها و مانند آن نيز مى شود.

2 _ جواز خوردن حيوان هاى صيد شده دريايى ، براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضيمر در {طعامه} به {صيد البحر} برگردانده شده است. بر اين مبنا مراد از {طعام} معناى مصدرى است.

7 _ حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه {صيد} به معناى مصدرى باشد در اين فرض مراد از {صيد البر}، {صيد حيوان البر} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 2

2 - حج ، تكليفى است الهى برگردن تمام مردم دور و نزديك .

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق

{يأتوك} جزاى شرط محذوف است و تقدير آن چنين مى باشد: {إن تأذن فيهم به يأتوك}. {رجال} جمع {راجل} است و {راجل}; يعنى، پياده. {ضامر} نيز به شتر

لاغر گفته مى شود. {فجّ} در اصل به معناى شكاف كوه است و در اين جا به معناى راه است. {عميق} معادل بعيد است; يعنى، دور. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: {اگر مردم را به حج فرا بخوانى، آنان به دعوت تو لبيك گفته و پياده و سواره و از راه هاى دور: به نزد تو خواهند شتافت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 4،6،9،16،17

4 - وقوف در عرفات و مشعر ، نخستين تكليف حاجيان در مراسم حج ( پس از احرام )

ليشهدوا من_فع لهم

جمله {و يذكروا اسم اللّه. ..} مربوط به مراسم قربانى است و آيه بعدى، در رابطه با مسأله حلق، تقصير و طواف مى باشد. پس با در نظر گرفتن اين مطلب كه مراسم حج _ پس از پوشيدن احرام _ به ترتيب عبارت است از: وقوف در عرفات و مشعر، قربانى كردن حلق و تقصير و طواف، بايد گفت كه حج در شريعت حضرت ابراهيم(ع)، با مراسم قربانى شروع و با طواف ختم مى شد و وقوفين جزو مراسم نبود و يا اين كه جمله {ليشهدوا منافع لهم} علاوه بر اين كه بيانگر فلسفه تشريع حج است، ناظر به مسأله حضور در عرفات و مشعر نيز مى باشد. برداشت فوق، بر پايه احتمال دوم استوار است.

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

9 - انجام تكليف قربانى ، موقوف به زمانى خاص و معين ( دهم تا سيزدهم ذى حجه

)

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

براساس رواياتى كه از اهل بيت(ع) وارد شده است، مراد از {أيام معلومات}، ايام تشريق (دهم تاسيزدهم) ذى حجه است.

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 3،5

3 - لزوم اداى نذر ، پس از تقصير و خارج شدن از احرام

و ليوفوا نذورهم

5 - جواز تأخير در اجراى تقصير و طواف ، پس از انجام قربانى

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

به كارگيرى {ثمّ} _ كه براى تراخى در زمان است _ بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 1،2

1 - حج گزاران مى توانند تا روز قربانى ، از دام هايى كه براى قربانى كردن به همراه دارند ، استفاده كنند .

لكم فيها من_فع إلى أجل مسمًّى

ضمير {فيها} به {شعائر} بازمى گردد. {منافع} جمع {منفعة} و به معناى بهره و سود است. {إلى أجل مسمَّى};يعنى، تا زمانى مشخص. مقصود اين است كه شما مى توانيد تا روز قربانى از دام هايى كه به منظور قربانى كردن در حج، به همراه مى بريد، استفاده كنيد (بارتان را به وسيله آنها حمل كنيد و آنها را سوار بشويد و از شير آنها تغذيه كنيد).

2 - مراسم قربانى ، داراى زمانى معين است .

لكم فيها من_فع إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج

- 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از {أنعام} در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به {أنعام} بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 2،4،5،8،10،12،13

2 - لزوم برگزيدن شتران درشت و چاق براى قربانى در حج

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

به كارگيرى {بدن} _ كه به معناى شتران فربه و چاق است _ به جاى {إبل} _ كه به مطلق شتر اطلاق مى شود _ مى تواند توصيه اى باشد به حج گزاران كه شتران فربه و درشت را، براى قربانى برگزينند.

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از {لكم فيها خير} با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

5 - لزوم نشانه گذارى شترانى كه حاجيان جهت

قربانى به همراه خود مى برند .

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

اين سخن خدا كه: {ما شتران قربانى را شعائر و نشانه هاى دينى قرار داديم} مى تواند دربردارنده اين توصيه باشد كه حاجيان نيز بايد شتران را به منظور اين كه آنها از ديگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذارى كنند.

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

{صوافّ} جمع {صافة} حال از ضمير {عليها} و از مصدر {صفّ} (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

10 - خوردن گوشت قربانى براى حاجيان مجاز است .

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

{وجوب} (مصدر {وجبت}) به معناى سقوط و افتادن است. {جنوب} نيز جمع {جنب} و به معناى پهلو است; يعنى، وقتى شتران افتادند و به پهلو غلتيدند (جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد و به نيازمندان بخورانيد. گفتنى است كه عرب جاهلى، مى پنداشتند قربانى مال خدايان است و كسى حق ندارد از آن استفاده كند. خداوند در اين جا تذكر مى دهد كه اين پندار، گمانى است غلط و مسلمانان نبايد قربانى را به حال خود رها كنند به گمان اين كه اينها شعائر الهى اند و خوردن آنها هتك حرمت شعائر است; بلكه همين كه قربانى جان داد، بايد بخشى از آن را براى خود بردارند و بقيه را به نيازمندان بدهند.

12 - لزوم اطعام مستمندان از گوشت قربانى در

حج ; چه خودشان درخواست كنند و چه روى درخواست كردن نداشته باشند .

فكلوا منها و أطعموا القانع و المعترّ

{قانع} به كسى گفته مى شود كه درخواست كمك مى كند (سائل و گدا) و {معتر}; يعنى، نيازمندى كه طالب كمك است; لكن روى سؤال كردن ندارد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بخشى از گوشت قربانى را خودتان بخوريد و بقيه آن را به نيازمندان بخورانيد; چه نيازشان را بر زبان جارى كنند و چه بر زبان نياورند.

13 - منع استفاده انحصارى حاجيان از گوشت قربانى و دريغ كردن از اطعام آن به نيازمندان

فكلوا منها

با توجه به كلمه {من} معناى جمله فوق چنين است: بخشى از آن را بخوريد; (نه همه اش را).

اخلاص در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 11

11 _ حجّ بايد تنها براى خدا باشد .

و للّه على الناس حج البيت

ارزش حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 6

6 - حج عبادتى بسيار ارزشمند و از اركان عملى دين است .

قل هى موقيت للناس و الحج

شناخت زمان حج به عنوان فايده اى براى جلوه گر ساختن ماه به صورتهاى مختلف، گوياى عظمت اين دستور الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 5

5 _ ارزش و اهميّت حج نزد خداوند

الحج اشهر معلومات . .. و لا جدال فى الحج

با توجه به تكرار كلمه {حج} و نهى از {جدال} و . .. برمى آيد كه حج، عمل با

ارزشى نزد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 13

13 _ ارزش و اهميّت فوق العاده حج

و للّه على الناس حج البيت . .. و من كفر

زيرا ترك آن، كفر است.

استطاعت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 9،10،12،20،21،22،26،27،28

9 _ حج گزاردن ، حق خداوند بر توانمندان

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

10 _ استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، شرط وجوب حجّ

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

12 _ ترك حج ، با وجود استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، كفر است .

و للّه على الناس . .. و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: و من ترك فقد كفر، و نيز فرمود: و لم لايكفر و قد ترك شريعة من شرايع الاسلام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 190، ح 108 ; تفسير برهان، ج 1، ص 303، ح 10.

20 _ وجوب حجّ بر ثروتمندان در هر سال

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام كاظم(ع) : ان الله فرض الحج على اهل الجدة في كلّ عام.

اين خبر و اخبار مشابه بايد حمل بر اين معنا شود كه در هيچ سالى نبايد مكه در ايام حج خالى بماند بلكه بايد مراسم حج در هر سال، انجام شود و انجام آن وظيفه افراد مستطيع است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; نورالثقلين، ج

1، ص 372، ح 280.

21 _ وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

22 _ استطاعت حجّ ، به صحّت بدن ، داشتن زاد و توشه ، مركب و باز بودن راه مى باشد .

من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّىً سربه له زاد و راحلة فهو من يستطيع الحج.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 373، ح 283.

26 _ داشتن مركب در تحقق استطاعت ، شرط نيست .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يخرج و يمشى ان لم يكن عنده ما يركب.

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 140، ح 5، ب 81 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 10، ح 26.

27 _ كسى كه هزينه حج به او اهدا شود ، مستطيع است .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) در پاسخ اين سؤال كه اگر به كسى مالى براى بجا آوردن حج عرضه شده و او از پذيرش آن شرم نمايد مستطيع است يا نه؟ فرمود: نعم ما شأنه اَن يستحيى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 266، ح 1 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 3، ح 3.

28 _ استطاعت بر حج ، داشتن مخارج اهل و عيال علاوه بر هزينه حج است .

و للّه على الناس حجّ البيت

امام

باقر (ع) در بيان استطاعت حج فرمود: . .. السّعة فى المال اذ كان يحجّ ببعض و يبقى بعضاً يقوت به عياله ... .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 3 ; استبصار، ج 2، ص 139، ح 1، ب 81.

استفاده از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 1،3

1 - حج گزاران مى توانند تا روز قربانى ، از دام هايى كه براى قربانى كردن به همراه دارند ، استفاده كنند .

لكم فيها من_فع إلى أجل مسمًّى

ضمير {فيها} به {شعائر} بازمى گردد. {منافع} جمع {منفعة} و به معناى بهره و سود است. {إلى أجل مسمَّى};يعنى، تا زمانى مشخص. مقصود اين است كه شما مى توانيد تا روز قربانى از دام هايى كه به منظور قربانى كردن در حج، به همراه مى بريد، استفاده كنيد (بارتان را به وسيله آنها حمل كنيد و آنها را سوار بشويد و از شير آنها تغذيه كنيد).

3 - ممنوعيت استفاده از دام هاى قربانى ، در پندار مشركان عصر بعثت

لكم فيها من_فع إلى أجل مسمًّى

تصريح به جواز بهره بردارى از دام هاى قربانى، نشان مى دهد كه اعتقاد عمومى پيش از نزول آيه، برخلاف آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از {لكم فيها خير} با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل

مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

استفاده از گوشت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 18

18 - استفاده از تمام گوشت قربانى ، جايز نيست .

فكلوا منها و أطعموا البائس الفقير

{من} در {منها} تبعيضيه است. بنابراين {كلوا منها}; يعنى، {بخوريد بخشى از آن را[نه همه آن را]}.

استفاده حاجيان از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 16

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

اسحاق(ع) در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 11

11 _ لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه {ثم افيضوا . ..} فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

اطعام از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 12،18

12 - لزوم اطعام مستمندان از گوشت قربانى در حج ; چه خودشان درخواست كنند و چه روى درخواست كردن نداشته باشند .

فكلوا منها و أطعموا القانع و المعترّ

{قانع} به

كسى گفته مى شود كه درخواست كمك مى كند (سائل و گدا) و {معتر}; يعنى، نيازمندى كه طالب كمك است; لكن روى سؤال كردن ندارد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بخشى از گوشت قربانى را خودتان بخوريد و بقيه آن را به نيازمندان بخورانيد; چه نيازشان را بر زبان جارى كنند و چه بر زبان نياورند.

18 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ . . . { و أطعموا القانع و المعترّ } قال : القانع الذى يرضى بما أعطيته و لايسخط و لايكلح و لايلوى شدقه غضباً و المعترّ المارّ بك لتطعمه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ. ..{وأطعموا القانع و المعترّ} فرمود: {قانع} كسى است كه راضى مى شود به آنچه كه به او مى دهى و نسبت به آن ناراحتى، ترش رويى و دهن كجى نمى كند و {معتر} رهگذرى است كه بر تو مى گذرد تا او را اطعام كنى}.

اطعام فقرا از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 17

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

اعلام تبرى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3

3 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه

رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

امنيّت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 23

23 _ لزوم برقرارى امنيت اقتصادى براى حجاج در ايام حج

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

از مصاديق مورد نظر براى حفظ حرمت راهيان حج، به قرينه {يبتغون فضلا من ربهم}، حفظ امنيت اقتصادى آنان است.

انكار حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 25

25 _ منكر وجوب حج ، كافر است .

و من كفر

امام كاظم (ع) در پاسخ اين سؤال كه آيا اگر كسى حج بجا نيارد كافر است؟ فرمود: لا و لكن من قال ليس هذا هكذا فقد كفر.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 1.

اوقات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 1،21

1 _ مراسم حج ، بايد در ماههايى مخصوص انجام گيرد .

الحج اشهر معلومات

21 _ ماه هاى حج ، شوال ، ذى القعده و ذى الحجه است و در غير آنها حج صحيح نيست .

الحج اشهر معلومات

امام صادق (ع): {الحج اشهر معلومات} شوال و ذوالقعده و ذوالحجة ليس لأحد ان يحج فى ما سواهن

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 193، ح 697.

اهميت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 3

3 - مردم ،

بايد پياپى براى زيارت خانه خدا ( حج و عمره ) به سوى آن جايگاه روانه شوند .

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً و اتخذوا

جمله {إتخذوا . ..} كه جمله اى انشايى و دستورى است مى تواند قرينه بر اين باشد كه مقصود از {جعلنا البيت ...} نيز معنايى انشايى و دستورى است; يعنى، مراد از {جعل}، تشريع قانون است. بنابراين مفاد جمله چنين مى شود: بايد مردم به سوى خانه خدا بيايند و امنيت آن را به شايستگى پاس بدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 8

8 _ حج ، ميدان انجام اعمال خير و كسب توشه براى آخرت

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه و تزوّدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 6

6 _ تقواى الهى ، زمينه ساز انجام فريضه حج

و اتقوا اللّه

با توجّه به اينكه در پايان بيان مناسك حج، مسأله تقوا مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 3،13

3 _ مناسك حج ، از شعاير الهى است . *

لاتحلوا شعر اللّه

{شعائر} جمع {شعيرة} به معناى علامت است. و احتمالا مراد از آن، علايم و مناسك حج باشد.

13 _ اهميت خاص مسجد الحرام ، حج و مناسك آن

يايها الذين ءامنوا لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام

اهميت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 8

8 _ اهميت ويژه قربانى در مراسم حج *

و لاالهدى

و لاالقلئد

ذكر قربانى با تفصيل آن (با نشان و بى نشان) از ميان ساير مناسك حج، بيانگر اهميت خاص آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 5

5 - مراسم قربانى در حج ، عرصه ياد كرد عظمت و كبريايى خداوند

كذلك سخّر لكم لتكبّروا اللّه

ضمير {ها} در {سخرها} به {بُدن} (شتران قربانى) بازمى گردد. {تكبير} (مصدر {تكبرون}) به معناى خدا را به بزرگى ياد كردن است. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: {ما آن شتران درشت و عظيم الجثه را براى شما رام كرديم}، (شما به راحتى مى توانيد كارد را در حلقوم آنها فرو كنيد، بدون اين كه كمترين آسيبى به شما برسد.) اين كار براى آن است كه شما به پاس اين نعمت بزرگ (توفيق انجام دادن عبادت قربانى)، خدا را به بزرگى ياد كنيد و يك صدا فرياد بزنيد: {اللّه أكبر على ما هدانا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 6

6- اهميت قربانى ، در مناسك عبادى مسجدالحرام

و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

از اين كه خداوند، يكى از جرم هاى كافران را، جلوگيرى از رسيدن قربانى به قربانگاه شمرده است، اهميت آن در مناسك زيارت خانه خدا استفاده مى شود.

باربرى با قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها

خير

مقصود از {لكم فيها خير} با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

بركات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 1

1 - حج ، سرشار از سود ، منفعت ، خير و بركت براى مردم

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا من_فع لهم

{منافع} جمع {منفعة} است. منفعت; يعنى، سود، خير و بركت. به كارگيرى {منافع} به صورت جمع، بيانگر فراوانى بركت هاى حج است و آمدن آن به صورت نكره، حاكى از عظمت و بزرگى هر يك از اين بركت ها مى باشد.

بزرگترين مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 5

5 _ دهم ذيحجه ، روز برگزارى بزرگترين مناسك حج

يوم الحج الأكبر

پوست قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 23

23 - { عن صفوان بن يحيى الأرزق قال : قلت لأبى إبراهيم ( ع ) : الرجل يعطى الاضحية من يسلخها بجلد ها قال : لابأس به ، إنّما قال اللّه عزّوجلّ { فكلوا منها و أطعموا } و الجلد لايؤكل و لايطعم ;

صفوان بن يحيى مى گويد: به امام كاظم(ع) گفتم: شخص، قربانى را مى دهد به كسى كه آن را سلاّخى كند، در مقابل پوست

آن _ كه پوست را مزد خود بردارد _ [حكمش چيست؟] فرمود: مانعى ندارد; زيرا خداى عزّوجلّ فرموده است: {فكلوا منها و أطعموا} و پوست نه خورده مى شود و نه (به وسيله آن) اطعام مى شود}.

تأخير تقصير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 5

5 - جواز تأخير در اجراى تقصير و طواف ، پس از انجام قربانى

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

به كارگيرى {ثمّ} _ كه براى تراخى در زمان است _ بيانگر مطلب ياد شده است.

تأخير طواف در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 5

5 - جواز تأخير در اجراى تقصير و طواف ، پس از انجام قربانى

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

به كارگيرى {ثمّ} _ كه براى تراخى در زمان است _ بيانگر مطلب ياد شده است.

تأخير قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 11

11 - جواز تأخير انداختن قربانى ، از روز دهم به هر يك از روز هاى يازدهم ، دوازدهم و سيزدهم ذى حجه

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت . .. من بهيمة الأنع_م

تاركان حج در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 13

13 - { معاوية بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل لم يحجّ قطّ و له مال قال : هو ممّن قال اللّه : { و نحشره يوم القيامة

أعمى } قلت : سبحان اللّه أعمى ؟ قال : أعماه اللّه عن طريق الجنّة ;

معاوية بن عمار گويد: از امام صادق(ع) در باره كسى كه مالى داشته و به حج نرفته است سؤال كردم؟ فرمود: او در زمره كسانى است كه خداوند فرموده: {و نحشره يوم القيامة أعمى}. گفتم سبحان اللّه نابينا؟ فرمود: خداوند او را از [ديدن ]راه بهشت نابينا كرده است}.

تاريخ حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 17

17 - { قال الحلبى : سئل ابوعبداللّه ( ع ) عن البيت أكان يحج قبل أن يبعث النبى ( ص ) ؟ قال : نعم و تصديقه فى القرآن . . . و إذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل . . . ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا حج قبل از بعثت رسول خدا(ص) نيز بوده است؟ حضرت فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن است كه خدا مى فرمايد: به ياد آوريد آن هنگام كه ابراهيم و اسماعيل(ع) پايه هاى خانه كعبه را بالا مى بردند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 14

14 _ برپايى مراسم حج در خانه خدا ، از زمان حضرت آدم ( ع )

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از برقرارى حج قبل از بعثت پيامبر (ص) فرمود: نعم . .. ان ادم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت ... كما قال اللّه تعالى {ان اول بيت وضع للناس ... }.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1،

ص 186، ح 92 ; تفسير برهان، ج 1، ص 300، ح 19.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء الع_كف فيه و الباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 10،22

10 - اجراى مراسم حج در عصر حضرت شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

22 - { قال الحلبى : سئل أبوعبداللّه عن البيت أكان يحجّ قبل أن يبعث النبى ( ص ) قال : نعم و تصديقه فى القرآن قول شعيب حين قال لموسى حيث تزوّج { على أن تأجرنى ثمانى حجج } و لم يقل ثمانى سنين . . . ;

حلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال شد كه آيا قبل از بعثت پيامبراسلام حج بيت اللّه الحرام وجود داشت؟ امام صادق(ع) فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن، كلام شعيب(ع) است كه به هنگام تزويج موسى(ع) به وى گفت: [يكى از دختران را به تو تزويج مى كنم] كه هشت حج اجير من باشى و نگفت هشت سال. ..}.

تجارت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 15،23

15 _ كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از {فضلا} رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

23 _ لزوم برقرارى امنيت

اقتصادى براى حجاج در ايام حج

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

از مصاديق مورد نظر براى حفظ حرمت راهيان حج، به قرينه {يبتغون فضلا من ربهم}، حفظ امنيت اقتصادى آنان است.

تخيير در قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از {أنعام} در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به {أنعام} بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

تداوم حج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 8

8 - حضور هر ساله حضرت ابراهيم ( ع ) در مراسم حج زمان خويش

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

فعل مضارع {يأتوك} مى تواند مفيد استمرار باشد. بنابراين ورود هر ساله مردم بر حضرت ابراهيم(ع) در مراسم حج بيانگر حضور هر ساله آن حضرت در آن مراسم مى باشد.

ترك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 12،14

12 _ ترك حج ، با وجود استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، كفر است .

و للّه على الناس . .. و من كفر فانّ

اللّه غنىّ عن العالمين

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: و من ترك فقد كفر، و نيز فرمود: و لم لايكفر و قد ترك شريعة من شرايع الاسلام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 190، ح 108 ; تفسير برهان، ج 1، ص 303، ح 10.

14 _ زيان ترك حجّ ، متوجّه خود انسان

و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

تعاليم حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 19

19 - يارى مردمان و دستگيرى از تنگدستان و نيازمندان ، از حكمت هاى تشريع حج و از آموزه هاى آن

و أطعموا البائس الفقير

تعاون در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 37

37 _ لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى {برّ} و {تقوى}، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن است.

تعظيم قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 3

3 - بزرگداشت و رعايت حرمت دام هاى قربانى ( كوشش در حفظ و نگه دارى آنها و پرهيز از سهل انگارى در حق آنها ) ، توصيه خدا به اهل ايمان

و من يعظّم شع_ئر اللّه

تعليم مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 8،15

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن

كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : { لما فرغ ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;

چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت، عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ }.

تفاخر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2،11

2 _ تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

تقصير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1،3،4،7

1 - وجوب

تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

{قضاء} (مصدر {يقضون}) به معناى بريدن و جدا كردن است. {تفث}; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين {ثمّ ليقضوا تفثهم};يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن _ كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند _ خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

3 - لزوم اداى نذر ، پس از تقصير و خارج شدن از احرام

و ليوفوا نذورهم

4 - وجوب طواف ، پس از تقصير و خروج از احرام

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

7 - { قال : عبد اللّه بن سنان فأتيت أباعبد اللّه ( ع ) فقلت : جعلت فداك قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم . . . } ؟ قال : أخذ الشارب و قص الأظفار و ما أشبه ذلك . . . ;

عبداللّه بن سنان گفت: نزد امام صادق(ع) آمدم و گفتم: فدايت شوم: [مقصود از] قول خداى عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم} [چيست؟] فرمود: [مقصود] زدن شارب و گرفتن ناخن و مانند آن است. ..}.

تقوا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 14

14 - عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

تكبير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - { و روى عن الصادق ( ع

) أنّ الذكر فى قوله : { و يذكروا اسم اللّه } هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند {و يذكروا اسم اللّه}، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز _ كه اول آنها ظهر عيد است _ گفته مى شود}.

تلبيه در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 23

23 _ آغاز اعمال حج با تلبيه ، اشعار و تقليد است .

فمن فرض فيهنّ الحجّ

امام صادق (ع) درباره قول خداوند {الحجّ اشهر معلومات . ..} فرمود: و الفرض التلبية و الاشعار و التقليد فاى ذلك فعل فقد فرض الحجّ

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 199، ح 2.

توشه حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 13

13 _ وجوب تهيّه توشه ( پوشاك و خوراك و . . . ) براى سفر حج

و تزوّدوا

با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البيان، ذيل آيه.

جدال در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 34

34 _ تماميّت حج و عمره به پرهيز از كلام ناشايست و نافرمانى و نزاع در حج است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام باقر و امام صادق (ع): . .. فانّ تمام الحجّ و العمرة ان لا يرفث و لا يفسق و لا يجادل

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 88، ح 225 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح

642.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 4،22،24

4 _ حرمت هر گونه نزاع ( جدال ) در حج

فمن فرض فيهن الحج . .. و لا جدال فى الحج

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 _ سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

حج افراد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 33

33 _ عدم جواز حج قِران و اِفراد ، مگر براى اهل مكّه و حاضران در آن

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام رضا (ع): لا يجوز القران و الافراد الّذى يستعمله العامة الاّ لاهل مكّة و حاضريها . .. قال اللّه تعالى {و اتمّوا الحج و العمرة للّه ...}

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

حج برده

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 20

20- { حسن العطار قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن رجل أمر مملوكه أن يتمتع بالعمرة إلى الحج أعليه أن يذبح عنه ؟ قال : لا إن الله تعالى يقول : { عبداً مملوكاً لايقدر على شىء } ;

حسن عطار گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: مردى برده مملوك خود را امر كرده تا حج تمتع به جا آورد، آيا بر آن مملوك واجب است از طرف مولا قربانى كند؟ حضرت فرمود: نه خداى تعالى مى فرمايد: عبداً مملوكاً لايقدر على شىء}.

حج تمتّع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 12،37،45،46

12 _ تقدّم اعمال عمره بر حجّ ، در حجّ تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

37 _ شتر ، گاو و گوسفند ، نوع قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحجّ فما استيسر من الهدى

امام صادق (ع); . .. فما استيسر من الهدى امّا جزور و امّا بقرة و امّا شاة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 90، ح 233 ; تفسير برهان، ج 1، ص 197، ح 17.

45 _ حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در محدوده چهل و هشت ميلى مكّه ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى اهل مكّه ليس عليهم متعة كل من كان اهله دون ثمانية و اربعين ميلا ذات عرق و عسفان كما يدور حول مكّه فهو ممن دخل فى هذه الاية

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 27 ; استبصار،

ج 2، ص 157، ح 3.

46 _ حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در منطقه واقع بين ميقات ها و مسجدالحرام ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: مادون المواقيت الى مكة فهو حاضرى المسجد الحرام

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 158، ح 4 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 28 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 94، ح 248.

حج در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 7،24

7 - ورود از پشت خانه ها و نه از درب هاى ورودى ، از آداب حج در سنت هاى مردم عصر جاهلى

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

بيان رسم جاهليت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از درب ورودى - پس از ذكر حج - دلالت بر اين دارد كه سنت ياد شده از آداب حج در زمان جاهليت بوده است.

24 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه { ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهور ها } روايت شده است : انه كان المحرمون لايدخلون بيوتهم من أبواب ها و لكنهم كانوا ينقبون فى ظهر بيوتهم أى فى مؤخر ها نقباً يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بذلك ;

] در جاهليت[ كسانى كه براى مناسك حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هايشان وارد آن نمى شدند; بلكه از حفره اى كه در پشت خانه و در انتهاى آن باز مى كردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پايبندى

به اين عمل نهى فرمود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12،17

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوث_ن

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

{زور} به معناى باطل و اضافه در {قول الزور} اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از {سخن ياوه} در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان _ كه در منا نصب كرده بودند _ سرمى دادند.

حج در دوران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 10

10 - اجراى مراسم حج در عصر حضرت شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

حج در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 4

4 - حج ، يادگارى از شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و أذّن فى الناس بالحجّ

حج در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 11

11 - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند

.

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

حج قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 17

17 - { قال الحلبى : سئل ابوعبداللّه ( ع ) عن البيت أكان يحج قبل أن يبعث النبى ( ص ) ؟ قال : نعم و تصديقه فى القرآن . . . و إذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل . . . ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا حج قبل از بعثت رسول خدا(ص) نيز بوده است؟ حضرت فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن است كه خدا مى فرمايد: به ياد آوريد آن هنگام كه ابراهيم و اسماعيل(ع) پايه هاى خانه كعبه را بالا مى بردند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 22

22 - { قال الحلبى : سئل أبوعبداللّه عن البيت أكان يحجّ قبل أن يبعث النبى ( ص ) قال : نعم و تصديقه فى القرآن قول شعيب حين قال لموسى حيث تزوّج { على أن تأجرنى ثمانى حجج } و لم يقل ثمانى سنين . . . ;

حلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال شد كه آيا قبل از بعثت پيامبراسلام حج بيت اللّه الحرام وجود داشت؟ امام صادق(ع) فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن، كلام شعيب(ع) است كه به هنگام تزويج موسى(ع) به وى گفت: [يكى از دختران

را به تو تزويج مى كنم] كه هشت حج اجير من باشى و نگفت هشت سال. ..}.

حج قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 15،30،33

15 _ حج تمتّع ، مخصوص غير اهل مكّه است .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

30 _ ملاك مكّى بودن ، سكونت در شعاع هجده ميلى ، از هر سوى مسجد الحرام

لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه مزبور، فرمود: من كان منزله على ثمانية عشر ميلا من بين يديها و ثمانية عشر ميلا من خلفها و ثمانية عشر ميلا عن يمينها و ثمانية عشر ميلا عن يسارها فلا متعة له . ..

_______________________________

كافى، ج 4، ص 300، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 192، ح 692.

33 _ عدم جواز حج قِران و اِفراد ، مگر براى اهل مكّه و حاضران در آن

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام رضا (ع): لا يجوز القران و الافراد الّذى يستعمله العامة الاّ لاهل مكّة و حاضريها . .. قال اللّه تعالى {و اتمّوا الحج و العمرة للّه ...}

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

حج محصور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 4،5

4 _ اتمام حج و عمره بر محصورِ اِحرام بسته ، واجب نيست .

و اتمّوا الحج . .. فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

5 _ حرمت تراشيدن سر براى محصور ، قبل از رسيدن قربانى به قربانگاه

و لا تحلقوا رءوسكم حتى يبلغ الهدى

مَحِلَّه

حج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 15

15 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) ان رسول اللّه ( ص ) أقام بالمدينة عشر سنين لم يحجّ ثمّ أنزل اللّه عزّوجلّ عليه { و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق } فأمر المؤذّنين أن يؤذّنوا بأعلى أصواتهم بأنّ رسول اللّه يحج فى عامه ه_ذا . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: كه رسول خدا(ص) ده سال در مدينه اقامت كرد و به حج نرفت. سپس خداوند عزّوجلّ بر آن حضرت[چنين] نازل كرد: {و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق} پس پيامبر(ص) مناديان را فرمان داد كه با صداى بلند اعلام كنند كه رسول اللّه(ص) امسال به حج خواهد رفت...}.

حلالها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپايانى حلال گوشت

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م فكلوا منها

حلق در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 6،8،10،29،39

6 _ تراشيدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه ، راه خروج از احرام

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى و تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

ظاهر اين است كه فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشيدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه يك تكليف تعبّدى براى محصور.

8 _ مُحرمى كه بيمار باشد و يا از

ناحيه سَر در اذيّت است ، مى تواند قبل از قربانى كردن ، سرش را بتراشد .

و لا تحلقوا رءوسكم . .. فمن كان منكم مريضاً

مراد از {مريض} به قرينه قسيمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است كه مداواى آن در گرو تراشيدن سر است. و مراد از {به اذىً}، آزارى است كه از غير ناحيه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.

10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

39 _ كسى كه با خود قربانى آورده ، نبايد قبل از قربانى كردن سر خود را بتراشد و محلّ گردد .

و لا تحلقوا رءوسكم حتّى يبلغ الهدى محلّه

امام صادق (ع): قال رسول اللّه (ص): . .. و لم يكن يستطيع ان يحلّ من اجل الهدى الذى كان معه ان اللّه عزّ و جل يقول {و لا تحلقوا رءوسكم ...}

_______________________________

كافى، ج 4، ص 248، ح 6 ; علل الشرايع، ج 2، ص 412، ح 1، ب 153.

خوردن قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - حج - 22 - 36 - 10،13

10 - خوردن گوشت قربانى براى حاجيان مجاز است .

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

{وجوب} (مصدر {وجبت}) به معناى سقوط و افتادن است. {جنوب} نيز جمع {جنب} و به معناى پهلو است; يعنى، وقتى شتران افتادند و به پهلو غلتيدند (جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد و به نيازمندان بخورانيد. گفتنى است كه عرب جاهلى، مى پنداشتند قربانى مال خدايان است و كسى حق ندارد از آن استفاده كند. خداوند در اين جا تذكر مى دهد كه اين پندار، گمانى است غلط و مسلمانان نبايد قربانى را به حال خود رها كنند به گمان اين كه اينها شعائر الهى اند و خوردن آنها هتك حرمت شعائر است; بلكه همين كه قربانى جان داد، بايد بخشى از آن را براى خود بردارند و بقيه را به نيازمندان بدهند.

13 - منع استفاده انحصارى حاجيان از گوشت قربانى و دريغ كردن از اطعام آن به نيازمندان

فكلوا منها

با توجه به كلمه {من} معناى جمله فوق چنين است: بخشى از آن را بخوريد; (نه همه اش را).

خيريت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 1

1 - حج ، سرشار از سود ، منفعت ، خير و بركت براى مردم

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا من_فع لهم

{منافع} جمع {منفعة} است. منفعت; يعنى، سود، خير و بركت. به كارگيرى {منافع} به صورت جمع، بيانگر فراوانى بركت هاى حج است و آمدن آن به صورت نكره، حاكى از عظمت و بزرگى هر يك از اين بركت ها مى باشد.

دروغ در حج

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 _ سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

دعا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 10

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 1

1 _ تمجيد آن دسته از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، خواهان نيكو هاى دنيا و آخرت و نجات از آتش هستند .

و منهم

من يقول ربنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 5

5 _ تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا} انجام فريضه حج باشد.

دعوت به حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 1،3،14

1 - فراخوانى مردم به حج از سوى حضرت ابراهيم ( ع ) به فرمان خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ

{تأذين} (مصدر {أذّن}) به معناى اعلان و ندا در دادن است; يعنى، {اى ابراهيم! به ميان مردم برو و آنان را به حج و زيارت بيت اللّه، فرا بخوان}.

3 - تبليغ و فراخوانى مردم به حج و زيارت بيت اللّه ، از وظايف رهبران الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ

14 - { عن عبيد اللّه بن على الحلبى ، عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : سألته لم جعلت التلبيه ؟ فقال : إنّ اللّه عزّوجلّ أوحى إلى ابراهيم ( ع ) { و أذّن فى الناس بالحج يأتوك رجالاً } فنادى فأجيب من كلّ فجّ يلبّون ;

عبيداللّه بن على الحلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: چرا[ در حج] تلبيه مقرر شده است؟ فرمود: همانا خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وحى كرد: {و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً} پس ابراهيم ندا در داد و از هر راه دورى با لبيك گفتن به ابراهيم(ع)،

پاسخ داده شد}.

دنياطلبى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 4،7

4 _ مذمّت آن گروه از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، تنها خواهان بهره هاى دنيوى از پروردگار خويشند .

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا

7 _ حج گزارانِ دنياطلب ، محروم از بهره هاى اخروى

فاذا قضيتم مناسككم . .. فمن الناس من يقول ربنا ... و ماله فى الاخرة من خلاق

ذبح گاو در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

ذبح گوسفند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين

جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

ذكر خدا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - { و روى عن الصادق ( ع ) أنّ الذكر فى قوله : { و يذكروا اسم اللّه } هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند {و يذكروا اسم اللّه}، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز _ كه اول آنها ظهر عيد است _ گفته مى شود}.

ذكر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 11

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،2

1 _ وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

2 _ اهميّت فوق العاده ذكر خداوند در حج

فاذكروا اللّه . ..

و اذكروه ... فاذكروا اللّه ... و اذكروا اللّه

رمى جمرات در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق } قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق} فرمود: مراد از {تفث} رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از {نذور} كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..}. 1_ محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

زمينه بركات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 2

2 - دستيابى به بركت هاى حج ، در گرو حضور در مراسم و انجام مناسك آن است .

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا من_فع لهم

{شهادة} (مصدر {يشهدون}) به معناى حاضر شدن است. بنابراين {ليشهدوا منافع لهم} به اين معنا است كه: حج براى همه مردم سرشار از خير و بركت است و هر كس بخواهد به آن دست يابد و از آن بهره مند شود، بايد رنج سفر را

تحمل كند و در مراسم آن حاضر شود و مناسك آن را به جا آورد.

سرتراشى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق } قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق} فرمود: مراد از {تفث} رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از {نذور} كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..}. 1_ محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

سوارى با قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از {لكم فيها خير} با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى

برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

سوگند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 _ حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به { لا و اللّه و بلى و اللّه } در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و {الرَفث} الجماع و {الفُسوق} الكذب و السباب و {الجدال} قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 _ سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

شتر قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از {أنعام} در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و

اضافه آن به {أنعام} بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 1،2،4،5

1 - شتران قربانى از شعائر دينى و الهى مراسم حج

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

{بدن} جمع {بدنة} است. {بدنة} نيز در لغت، به گاو و شتر درشت و چاق گفته مى شود. در گذشته، كسانى كه قصد داشتند در مراسم حج شركت كنند، از قبل به دام هايى قربانى خوب مى رسيدند تا چاق و فربه شوند. بدين جهت به گاو و شتر قربانى {بدنه} گفته مى شد. گفتنى است كه مراد از {بدن} در آيه ياد شده _ به قرينه {فإذا وجبت جنوبه} _ تنها شتران مى باشد; يعنى، شترانى را كه به رسم قربانى به همراه مى بريد، براى شما از شعائر دينى و الهى قرار داديم.

2 - لزوم برگزيدن شتران درشت و چاق براى قربانى در حج

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

به كارگيرى {بدن} _ كه به معناى شتران فربه و چاق است _ به جاى {إبل} _ كه به مطلق شتر اطلاق مى شود _ مى تواند توصيه اى باشد به حج گزاران كه شتران فربه و درشت را، براى قربانى برگزينند.

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از {لكم فيها خير} با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى،

از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

5 - لزوم نشانه گذارى شترانى كه حاجيان جهت قربانى به همراه خود مى برند .

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

اين سخن خدا كه: {ما شتران قربانى را شعائر و نشانه هاى دينى قرار داديم} مى تواند دربردارنده اين توصيه باشد كه حاجيان نيز بايد شتران را به منظور اين كه آنها از ديگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذارى كنند.

شرايط حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 5

5 - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص

قل هى موقيت للناس و الحج

{الحج} عطف به {الناس} مى باشد; يعنى، هى مواقيت الحج.

شرايط وجوب حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 10،21،22

10 _ استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، شرط وجوب حجّ

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

21 _ وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

22 _ استطاعت حجّ ، به صحّت بدن ، داشتن زاد و توشه ، مركب و باز بودن راه مى باشد .

من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) درباره آيه

فوق فرمود: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّىً سربه له زاد و راحلة فهو من يستطيع الحج.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 373، ح 283.

شير قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از {لكم فيها خير} با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

صيد در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 4،18

4 _ انواع شكار ها _ چه آنها كه بدون ابزار قابل دسترسى باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها كه بدون نيزه و مانند آن قابل دستيابى نباشند _ ، وسيله اى براى آزمون راهيان حج و عمره خواهند بود .

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

18 _ دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه

فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

صيد وحوش در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 18

18 _ دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

طواف در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8،9

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق } قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق} فرمود: مراد از {تفث} رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از {نذور} كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..}. 1_ محتمل است مقصود اين

باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

9 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و ليطّوّفوا بالبيت العتيق } قال : طواف النساء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و ليطّوّفوا بالبيت العتيق} فرمود: [مراد ]طواف نسا است}.

فسق در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 2،3

2 _ حرمت هر گونه سخن ناشايست ( رفث ) در حج

فمن فرض فيهن الحج فلا رفث . .. فى الحج

3 _ حرمت هر گونه نافرمانى ( فسوق ) در حج

فمن فرض فيهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق . .. فى الحج

فضيلت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 1

1 - حج و مناسك آن ، داراى ارج و منزلتى و الا در نزد خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. و ليطّوّفوا بالبيت العتيق ذلك

{ذلك} اشاره به مجموع مطالبى است كه تا اين جا درباره حج و مناسك آن بيان شده است. مقصود از استعمال {ذلك} در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام پيشين و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى، كلمه {ه_ذا} را به كار مى برند مانند: {ه_ذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب}. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _

مى تواند براى بيان بُعد منزلت حج و مناسك آن و ارج و ارزش والاى آن در پيشگاه خداوند باشد.

فضيلت حج پياده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 11

11 - فضيلت و ارزش والاى حج پياده در پيشگاه خداوند

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

تقديم پيادگان (رجال) بر سواركاران (و على كلّ ضامر) مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

فلسفه حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 24

24 _ توجه يافتن به مرگ و قبر و قيامت و آمادگى براى آنها ، فلسفه وجود حج و اختصاص آن به خداوند

و للّه على الناس حج البيت

امام صادق (ع): . .. و اعلم بانّ اللّه تعالى لم يفترض الحجّ و لم يخصّه من جميع الطاعات بالاضافة الى نفسه بقوله عزّ و جلّ {و للّه على النّاس حج البيت ... } ... الاّ للاستعداد و الاشارة الى الموت و القبر و البعث و القيامة ... .

_______________________________

مصباح الشريعه، ص 49 ; بحارالانوار، ج 99، ص 125، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه

خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 4

4 _ بى هدف پنداشتن مناسك حج و احكام و قوانين الهى ، موجب عقاب شديد الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 8،19

8 - آموزش كيفيت ذبح كردن ( بردن نام خدا به هنگام سربريدن يا نحر كردن حيوان ) به مردم ، يكى از فلسفه هاى حج

ليشهدوا من_فع لهم و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت

{يذكروا} عطف بر {يشهدوا} است و با توجه به اين كه لام {ليشهدوا} براى تعليل است و بيانگر فلسفه تشريع حج مى باشد، عطف {يذكروا} بر {يشهدوا} بيان يكى ديگر از حكمت هاى تشريع حج خواهد بود.

19 - يارى مردمان و دستگيرى از تنگدستان و نيازمندان ، از حكمت هاى تشريع حج و از آموزه هاى آن

و أطعموا البائس الفقير

فوايد حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 15

15 _ حجّ ، داراى منافعى براى حج گزار

و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

اشاره به غنىّ بودن خدا، نشانگر اين است كه حج گزار، خود از منافع آن بهره مند مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 5

5 - موسم حج ، مبدأ سال در خانواده شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

فوايد قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 7،10،11

7 _ ماه هاى حرام و قربانى هاى بى نشان و بانشان حج ، داراى نقشى خاص در قوام و برپايى جوامع

جعل اللّه الكعبة . ... قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر {الكعبة} و در حقيقت آنها نيز مفعول اول براى {جعل} مى باشند و مفعول دوم آن يعنى {قيماً للناس} به قرينه ماقبل حذف شده است.

10 _ نقش اساسى تر كعبه در قوام جامعه نسبت به ماه هاى حرام و قربانى حج

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

تقديم ذكرى كعبه و نيز حذف {قيماً للناس} نسبت به {الشهر الحرام . ..} اشاره به اين دارد كه نقش ماههاى حرام و قربانى حج و ... در قوام جوامع بواسطه كعبه مى باشد.

11 _ آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

{ذلك} مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

فوايد مادى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت

او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

فوايد معنوى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 _ دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از {فضلا} مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است {آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا} شامل حاجيان و معتمران مى شود.

قداست قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 2

2 - دام هاى قربانى ( دام هايى كه حاجيان براى قربانى كردن به همراه مى برند ) ، از شعائر الهى و داراى حرمت و قداست در پيشگاه خداوند

و من يعظّم شع_ئر اللّه

{تعظيم} (مصدر {يعظّم}) به معناى بزرگ شمردن است {شعائر} جمع {شعيرة} و {شعيرة} به معناى علامت و نشانه است. مراد از {شعائر اللّه} به قرينه آيه بعد (لكم فيها منافع إلى أجل مسمَّى ثمّ محلها إلى البيت العتيق) دام هايى براى قربانى است كه حج گزاران به همراه خود مى بردند;يعنى، {هر كس دام

هاى قربانى را _ كه شعائر و نشانه هاى خدايند _ حرمت گذارد و بزرگ بشمارد...}. بنابراين، آيه ياد شده توصيه اى است از سوى خداوند به همه اهل ايمان _ چه مالك دام هاى قربانى باشند و چه نباشند _ كه در حفظ و نگه دارى آن دام ها بكوشند و از هرگونه سهل انگارى درباره آنها، اجتناب بورزند.

قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 10

10 _ ماه هاى حرام ، قربانى هاى بى نشان و بانشان حج و نيز نشانه هاى قربانى ، از شعاير الهى

لاتحلوا شعر اللّه و لاالشهر الحرام و لاالهدى و لاالقلئد

بنابر اينكه امور ياد شده از باب ذكر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 3،12

3 _ مخالفت با قربانى حج و احكام آن موجب عقاب شديد از سوى خداوند

و الشهر الحرام و الهدى و القلئد . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

12 _ شكنندگان حرمت كعبه و ماه هاى حرام و اعراض كنندگان از حكم قربانى نبايد از رحمت و مغفرت الهى مأيوس باشند .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 6،12

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

12 - جواز قربانى كردن به هر يك

از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 3

3- مسلمانان در جريان سفر حديبيه ، مصمّم به زيارت خانه خدا و قربانى كردن هدى

و صدّوكم عن المسجد الحرام و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

قربانى حج در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 3

3 - مراسم قربانى ، داراى زمان مشخص در هريك از اديان آسمانى پيشين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا

قربانى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 3،5،7،8،9،13،14،28،29،31

3 _ محصورِ از حج و عمره ، بايد براى خروج از احرام ، چهارپايى ( گاو ، شتر يا گوسفند ) را كه براى او ميسور و آسان باشد ، قربانى كند .

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

محصور، مُحرِمى است كه به خاطر مرض و يا منع دشمن، نتواند اعمال حج و يا عمره را به پايان رساند.

5 _ حرمت تراشيدن سر براى محصور ، قبل از رسيدن قربانى به قربانگاه

و لا تحلقوا رءوسكم حتى يبلغ الهدى

مَحِلَّه

7 _ ذبح و يا نحر قربانى ، بايد در مكان مخصوصِ خود باشد .

حتى يبلغ الهدى مَحلّه

8 _ مُحرمى كه بيمار باشد و يا از ناحيه سَر در اذيّت است ، مى تواند قبل از قربانى كردن ، سرش را بتراشد .

و لا تحلقوا رءوسكم . .. فمن كان منكم مريضاً

مراد از {مريض} به قرينه قسيمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است كه مداواى آن در گرو تراشيدن سر است. و مراد از {به اذىً}، آزارى است كه از غير ناحيه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.

9 _ مرض ، موجب تخفيف در تكليف

فمن كان منكم مريضاً او به اذىً من رأسه ففدية

13 _ وجوب قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع . .. فما استيسر من الهدى

14 _ وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت ( ده روز كامل ) ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام فى الحج و سبعة . .. تلك عشرة كاملة

28 _ اقلّ قربانى ، يك گوسفند است .

فما استيسر من الهدى

امام رضا (ع): {فما استيسر من الهدى} يعنى شاة.

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 120، ح 1، نورالثقلين، ج 1، ص 185، ح 660.

29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ;

نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

31 _ حد وجوب قربانى در حج ، سهل و ميسور بودن آن است .

فمن تمتع . .. فما استيسر من الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

{قضاء} (مصدر {يقضون}) به معناى بريدن و جدا كردن است. {تفث}; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين {ثمّ ليقضوا تفثهم};يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن _ كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند _ خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

كار در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 1

1 _ جواز كسب و كار ، در هنگام انجام مناسك حج

الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

جمله {ليس عليكم . ..}، ناظر به كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.

كورى اخروى تاركان حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 13

13 - { معاوية بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل لم يحجّ قطّ و له مال

قال : هو ممّن قال اللّه : { و نحشره يوم القيامة أعمى } قلت : سبحان اللّه أعمى ؟ قال : أعماه اللّه عن طريق الجنّة ;

معاوية بن عمار گويد: از امام صادق(ع) در باره كسى كه مالى داشته و به حج نرفته است سؤال كردم؟ فرمود: او در زمره كسانى است كه خداوند فرموده: {و نحشره يوم القيامة أعمى}. گفتم سبحان اللّه نابينا؟ فرمود: خداوند او را از [ديدن ]راه بهشت نابينا كرده است}.

گاو قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از {أنعام} در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به {أنعام} بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

گوسفند قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از {أنعام} در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى

است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به {أنعام} بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

گوشت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 16،17

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

محل قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 9

9 _ اطراف كعبه ، تنها مكان مجاز براى قربانى كردن كفاره صيد

هدياً بلغ الكعبة

برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من وجب عليه هدى فى احرامه فله ان ينحره حيث شاء الا فداء الصيد فان اللّه يقول {هدياً بالغ الكعبة}.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 384، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 504، ح 14.

مراد از حج اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 16

16 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : الحج الأكبر الوقوف بعرفة و بجمع و برمى الجمار بمنى و الحج الأصغر العمرة ;

حج اكبر، وقوف به عرفه و وقوف به مشعر و رمى جمرات در منى است و حج اصغر، عمره است}.

مراد از روز حج اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 15

15 _ معاوية بن عمار گويد : { سألت أباعبداللّه ( ع ) عن يوم الحج الأكبر فقال : هو يوم

النحر . . . ;

از امام صادق (ع) پرسيدم: روز حج اكبر چه روزى است؟ فرمود: روز عيد قربان است . .. }.

مردم جزيرة العرب و حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء الع_كف فيه و الباد

مرگ در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 13

13 _ حج گزارى كه در ايام تشريق بميرد ، آمرزيده است .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه

امام صادق (ع) درباره آيه {فمن تعجّل . ..}، فرمود: يعنى من مات قبل ان يمضى، فلا اثم عليه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 201، ح 740.

معامله در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 1،2،17

1 _ جواز كسب و كار ، در هنگام انجام مناسك حج

الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

جمله {ليس عليكم . ..}، ناظر به كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.

2 _ ممنوعيّت فعاليت هاى اقتصادى در حج ، پندار غلط برخى از مسلمانان صدر اسلام

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

برخى از مسلمانان، خريد و فروش را در حج گناه مى شمردند كه با اين آيه، اين تصوّر دفع شد.

(مجمع البيان.)

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 527 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

17 _ جواز خريد و فروش ، در ايّام حجّ ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسك

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّكم

امام صادق (ع) درباره قول خداوند {ليس عليكم . ..} فرمود: يعنى الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضى نسكه فليشترو ليبع فى الموسم

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 96، ح 262 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 1.

ملاقات با رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 10

10 - ديدار با رهبر جامعه اسلامى در مناسك حج

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

ممانعت از حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 40

40 _ جلوگيرى از انجام حج ، گناه و تجاوز است .

و لا ءآمين البيت الحرام . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون

ممانعت از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 1

1- مذمّت خداوند از كفر مشركان ، و جلوگيرى آنان از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و قربانى كردن

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 7

7 - زيارت كنندگان خانه خدا ، بايد در مقام ابراهيم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

گويا مقصود از نمازى كه بايد در مقام ابراهيم خوانده

شود، نماز طواف است، نه ساير نمازها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 2،5،6،7

2 - طواف صفا و مروه ( سعى ميان آن دو ) عبادت و از مناسك حج و عمره است .

إن الصفا و المروة . .. فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

{اعتمار} (مصدر اعتمر) به معناى: زيارت كردن و نيز انجام دادن عمره است. تفريع {من حج البيت ...} بر معرفى صفا و مروه به عنوان علامتى بر جايگاه عبادت، گوياى اين است كه: اولا، طواف صفا و مروه - كه از آن به سعى ميان صفا و مروه تعبير مى كنند - عبادت خداست و ثانياً، اين عبادت از اعمال و مناسك حج و عمره مى باشد.

5 - سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى {خيراً}، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

6 - برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از انجام سعى ميان صفا و مروه ، اكراه داشته و آن را از مناسك حج نمى پنداشتند .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

نفى اشكال از سعى ميان صفا و مروه با جمله {فلا جناح . ..} گوياى اين است كه: مسلمانان از انجام آن عمل اكراه داشته و منشأ آن - چنانچه در شأن نزول آمده - وجود بتهايى بود كه مشركان در صفا و مروه بين آن دو نصب كرده بودند.

7 - خداوند به اعمال

زائران خانه خدا ( به جا آوردن حج و عمره و سعى ميان صفا و مروه ) آگاه است .

فمن حج البيت أو اعتمر . .. و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 4،5،8

4 _ لغو هر گونه امتياز طايفه اى و گروهى در حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

با توجه به آنچه در ذيل آيه نقل شده كه عدّه اى از قريش خود را جداى از مردم فرض مى كردند و در عرفات وقوف نداشتند.

5 _ وقوف در مشعرالحرام ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه {ثم افيضوا}، مربوط به مشعرالحرام باشد.

8 _ لزوم استغفار ، به هنگام كوچ كردن از عرفات و مَشعرالحرام

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه

در اين برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله {ثم افيضوا} (افاضه از مشعر و يا عرفات)، ملحوظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 4،6،9،11،12

4 - وقوف در عرفات و مشعر ، نخستين تكليف حاجيان در مراسم حج ( پس از احرام )

ليشهدوا من_فع لهم

جمله {و يذكروا اسم اللّه. ..} مربوط به مراسم قربانى است و آيه بعدى، در رابطه با مسأله حلق، تقصير و طواف مى باشد. پس با در نظر گرفتن اين مطلب كه مراسم حج _ پس از پوشيدن احرام _ به ترتيب عبارت است از: وقوف در عرفات و مشعر، قربانى كردن حلق و تقصير و طواف، بايد گفت كه حج در شريعت حضرت ابراهيم(ع)، با مراسم قربانى شروع و

با طواف ختم مى شد و وقوفين جزو مراسم نبود و يا اين كه جمله {ليشهدوا منافع لهم} علاوه بر اين كه بيانگر فلسفه تشريع حج است، ناظر به مسأله حضور در عرفات و مشعر نيز مى باشد. برداشت فوق، بر پايه احتمال دوم استوار است.

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

9 - انجام تكليف قربانى ، موقوف به زمانى خاص و معين ( دهم تا سيزدهم ذى حجه )

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

براساس رواياتى كه از اهل بيت(ع) وارد شده است، مراد از {أيام معلومات}، ايام تشريق (دهم تاسيزدهم) ذى حجه است.

11 - جواز تأخير انداختن قربانى ، از روز دهم به هر يك از روز هاى يازدهم ، دوازدهم و سيزدهم ذى حجه

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت . .. من بهيمة الأنع_م

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 -

1،4،7،8،9

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

{قضاء} (مصدر {يقضون}) به معناى بريدن و جدا كردن است. {تفث}; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين {ثمّ ليقضوا تفثهم};يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن _ كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند _ خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

4 - وجوب طواف ، پس از تقصير و خروج از احرام

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

7 - { قال : عبد اللّه بن سنان فأتيت أباعبد اللّه ( ع ) فقلت : جعلت فداك قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم . . . } ؟ قال : أخذ الشارب و قص الأظفار و ما أشبه ذلك . . . ;

عبداللّه بن سنان گفت: نزد امام صادق(ع) آمدم و گفتم: فدايت شوم: [مقصود از] قول خداى عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم} [چيست؟] فرمود: [مقصود] زدن شارب و گرفتن ناخن و مانند آن است. ..}.

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق } قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق} فرمود: مراد از {تفث} رمى جمرات و تراشيدن سر است و

مراد از {نذور} كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..}. 1_ محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

9 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و ليطّوّفوا بالبيت العتيق } قال : طواف النساء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و ليطّوّفوا بالبيت العتيق} فرمود: [مراد ]طواف نسا است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 6

6- اهميت قربانى ، در مناسك عبادى مسجدالحرام

و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

از اين كه خداوند، يكى از جرم هاى كافران را، جلوگيرى از رسيدن قربانى به قربانگاه شمرده است، اهميت آن در مناسك زيارت خانه خدا استفاده مى شود.

منافع اخروى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 20

20 - { عن الربيع بن خُثيم قال : شهدت أباعبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّى سمعت اللّه عزّوجلّ يقول : { ليشهدوا منافع لهم } فقلت منافع الدنيا أو منافع الآخرة فقال : الكلّ ;

ربيع

بن خُثيم مى گويد: امام صادق(ع) را ديدم كه فرمود: شنيدم كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: {ليشهدوا منافع لهم} پس به امام(ع) عرض كردم: منظور از منافع، منافع دنيايى است يا اخروى؟ فرمود: تمام منافع}.

منافع حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 1

1 - حج ، سرشار از سود ، منفعت ، خير و بركت براى مردم

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا من_فع لهم

{منافع} جمع {منفعة} است. منفعت; يعنى، سود، خير و بركت. به كارگيرى {منافع} به صورت جمع، بيانگر فراوانى بركت هاى حج است و آمدن آن به صورت نكره، حاكى از عظمت و بزرگى هر يك از اين بركت ها مى باشد.

منافع دنيوى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 20

20 - { عن الربيع بن خُثيم قال : شهدت أباعبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّى سمعت اللّه عزّوجلّ يقول : { ليشهدوا منافع لهم } فقلت منافع الدنيا أو منافع الآخرة فقال : الكلّ ;

ربيع بن خُثيم مى گويد: امام صادق(ع) را ديدم كه فرمود: شنيدم كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: {ليشهدوا منافع لهم} پس به امام(ع) عرض كردم: منظور از منافع، منافع دنيايى است يا اخروى؟ فرمود: تمام منافع}.

نحر شتر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در

اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

نحر شتر قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 8،9

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

{صوافّ} جمع {صافة} حال از ضمير {عليها} و از مصدر {صفّ} (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

9 - لزوم بستن دست ها و پا هاى شتران قربانى ، به هنگام نحر كردن آنها

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

با توجه به اين كه هنگام نحر كردن شتر براى اين كه بر اثر وارد شدن فشار كارد فرار نكند، ابتدا دستها و پاهايش را كنار هم قرار مى دهند و دور آنها را طناب مى پيچند و سپس آن را نحر مى كنند {صوافّ} را مى توان چنين معنا كرد: در حالى كه دستها و پاهايشان را كنار هم قرار داديد و با طناب بستيد آنها را نحر كنيد.

نذر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج

- 22 - 29 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق } قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق} فرمود: مراد از {تفث} رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از {نذور} كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..}. 1_ محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

نشانه گذارى قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 4

4 - لزوم نشانه گذارى روى دام هايى كه به منظور قربانى در مراسم حج ، برده مى شود .

و من يعظّم شع_ئر اللّه

تسميه دام هاى قربانى به {شعائر} مى تواند دربردارنده توصيه اى باشد به صاحبان آنها كه بايد دام ها را نشانه گذارى كنند تا همگان بدانند كه آنها مربوط به خدا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 5

5 - لزوم نشانه گذارى شترانى كه حاجيان جهت قربانى به همراه خود مى برند .

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

اين سخن

خدا كه: {ما شتران قربانى را شعائر و نشانه هاى دينى قرار داديم} مى تواند دربردارنده اين توصيه باشد كه حاجيان نيز بايد شتران را به منظور اين كه آنها از ديگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذارى كنند.

نقش رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 9

9 - لزوم انجام مراسم حج با محوريت رهبر جامعه اسلامى

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

اين كه خداوند مى فرمايد: {مردم از پياده و سواره بر تو (ابراهيم) وارد خواهند شد} مى تواند متضمن دستورى باشد به مردم كه بايد ابتدا به زيارت رهبر الهى بشتابند و با محوريت او مراسم حج را انجام دهند.

نيكى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 14

14 - عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

واجبات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 6

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1،4

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

{قضاء} (مصدر {يقضون}) به معناى بريدن و جدا كردن است. {تفث}; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند.

بنابراين {ثمّ ليقضوا تفثهم};يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن _ كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند _ خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

4 - وجوب طواف ، پس از تقصير و خروج از احرام

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

وقت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 4،5

4 - از فايده هاى ظهور ماه به شكل هاى مختلف ، شناخت موسم و زمان حج است .

قل هى موقيت للناس و الحج

5 - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص

قل هى موقيت للناس و الحج

{الحج} عطف به {الناس} مى باشد; يعنى، هى مواقيت الحج.

وقت ذبح قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 2

2 - مراسم قربانى ، داراى زمانى معين است .

لكم فيها من_فع إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 3

3 - مراسم قربانى ، داراى زمان مشخص در هريك از اديان آسمانى پيشين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا

وقت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 9

9 - انجام تكليف قربانى ، موقوف به زمانى خاص و معين ( دهم تا سيزدهم ذى حجه )

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

براساس رواياتى كه از اهل بيت(ع) وارد شده است، مراد از {أيام معلومات}، ايام

تشريق (دهم تاسيزدهم) ذى حجه است.

ويژگيهاى ايام حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 4

4 _ ايام حج ، فرصتى مناسب براى اعلان مواضع اسلام در برابر كفر

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

هتك قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 5،6

5 _ هتك حرمت ماه هاى حرام ، هَدْى ( قربانى بى نشان حج ) و قلائد ( قربانى با نشان حج ) ، حرام و گناه است .

لاتحلوا . .. و لاالشهر الحرام و لاالهدى و لاالقلئد

{قلائد} جمع قلادة به معناى گردنبند است و مراد از آن گوسفند، شتر و گاوى است كه به منظور قربانى كردن در حج، علامتى را بر گردن آن مى آويزند. و لفظ {الشهر الحرام} اگر چه مفرد است ولى مراد از آن جنس است. بنابراين شامل تمامى ماههاى حرام مى شود.

6 _ هتك حرمت علامت هاى ويژه قربانى حج ، حرام و گناه است .

و لاتحلوا . .. و لاالقلئد

بنابر اينكه مراد از {قلائد}، خود علامت باشد، نه حيوان داراى علامت.

حجر الاسود

{حجر الاسود}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 23

23 _ مقام ابراهيم ( ع ) كه نقش دو پاى وى بر آن است و حجرالاسود و خانه اسماعيل نشانه هايى روشن در مسجدالحرام

فيه ايات بيّنات مقام ابراهيم

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از {ايات بيّنات} در آيه فوق فرمود: مقام ابراهيم حيث قام على الحجر فاثّرت

فيه قدماه و الحجرالاسود و منزل اسماعيل.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 223، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 187، ح 99.

حجاب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حجاب

آثار بى حجابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 15

15 - بى حجابى ، از جمله عوامل ناهنجارى در محيط دينى است .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

آثار حجاب قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 7

7 - يهوديان كافر ، على رغم ناتوانى از ايمان آوردن بر اثر محجوب بودن قلبهايشان ، معذور نيستند .

قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 16

16- هدايت پذيرى كسانى كه بر دل هايشان پرده افكنده شده و بر گوش هايشان سنگينى نشسته ( محرومان از درك و فهم آيات الهى ) ، ناممكن است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

{لن} براى نفى هميشگى است كه در آيه مورد بحث، با كلمه {أبداً} نيز بر آن تأكيد مجدد شده است; يعنى، چنين افرادى، هرگز و هيچ گاه، هدايت نخواهند شد و بايد از آنان مأيوس بود.

احكام حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،10،11،12،15،17،18،19،20،21،22،23،24،25،28،29،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . .

. ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

10 - حرمت آشكار ساختن زينت ها و محل هاى آنها ( بدن ) بر زنان ، جز آنچه كه ثخود به خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

11 - پوشاندن آن قسمت از بدن كه به طور متعارف و خود به خود آشكار است ، ( مانند قرص صورت ، دست و پا تا مچ ) بر زنان ، لازم نيست .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن

گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

17 - آشكار كردن موى سر ، گلو و سينه در انظار نامحرمان ، بر زنان مؤمن حرام است .

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

20 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) ، بر ديگر زنان مؤمن و بردگان خود لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ أو ما ملكت أيم_نهنّ

21 - زنان مؤمن ، از آشكار كردن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر زنان غير مسلمان منع شده اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ

اضافه {نساء} به ضمير جمع {هنّ} _ كه به {مؤمنات} بازمى گردد _ دلالت مى كند كه مراد از آن، عموم زنان نيست; بلكه مقصود زنان مؤمن مى باشد. بنابراين استثناى {إلاّ... نسائهنّ} شامل زنان غير مسلمان نمى شود.

22 - پوشاندن زينت ها و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كاران بى نياز به زن و بى رغبت

به زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، بر زنان مؤمن لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

واژه {الإربة} به معناى حاجت است و در آيه شريفه _ به مناسبت اين كه در بيان مسائل محرم و نامحرم است _ مقصود، نياز به زن و تمايل جنسى به زنان است.

23 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها از خدمت كاران نيازمند به زن و راغب به زناشويى و نيز از كودكان آگاه و با خبر از مسائل جنسى

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه {إربة} بصيرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين {غير أُوْلى الإربة}; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

28 - زنان مؤمن ، وظيفه

دار پرهيز از هر گونه رفتار تحريك آميز و جلب كننده توجه نامحرمان به سوى خويش

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

لام در {ليعلم} براى تعليل و بيان علت حرمت پاى كوبيدن بر زمين است و در چنين مواردى، تعليل موجب تعميم حكم مى شود. از اين رو مى توان استفاده كرد كه هر آنچه موجب آشكار شدن زينت زنان شود، همين حكم را دارد و حرام خواهد بود.

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

39 - { عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى { و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ } قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: {و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ}؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 1،13

1 - حجاب و پوشش براى زنان ساخورده و نااميد از زناشويى و بى ميل به امور جنسى واجب نيست .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ

{ثوب} (مفرد {ثياب}) به معناى پيراهن است; ولى مقصود از آن

در آيه شريفه _ به قرينه آيه قبل كه درباره درآوردن پيراهن در وقت خواب و استراحت است _ روپوش و پوشش هاى مخصوص زنان مسلمان است; نه اين كه به معناى عريان شدن باشد.

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) انه قرأ { أن يضعن ثيابهنّ } قال الخمار والجلباب . . . ;

امام صادق(ع) در پى تلاوت آيه {أن يضعن ثيابهنّ} فرمود: مراد روسرى و روپوش است. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3،4،12

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

تعبير {عليهنّ} شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

4 - كنيزان ، در پوشش و حجاب ، حكم زنان آزاده را ندارند .

قل لأزوجك . .. نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

{نساء المؤمنين} انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره اين آيه و اين كه زنان آزاده و كنيزان، داراى پوشش يك نواختى بودند و از اين رو، مورد تعرض مزاحمان قرار مى گرفتند، گوياى اين است كه حكم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق {يعرفن} مى تواند {من الإماء} باشد و مى تواند چيزى شبيه {إنّهنّ حرائر} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

اهميت حجاب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 8،9

8 - حجاب و پوشش براى زنان سالخورده و بى رغبت به زناشويى ، بهتر و سودمندتر از بى حجاب و بى پوشش بودن آنان است .

و القوعد من النساء . .. ليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير لهن

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از {عفت} خويشتن دارى زنان سالخورده از فرو نهادن حجاب و پوشش خود باشد كه در جمله پيش از آن سخن به ميان آمده است.

9 - حجاب و پوشش زنان ، نشان عفت آنان و حافظ پاكدامنى ايشان

و القوعد من النساء . .. فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير له

آيه شريفه به زنان سالخورده، يادآور مى شود كه رعايت حجاب براى آنان بهتر از بى حجابى است _ هر چند آنان مجاز به ترك حجاب اند _ و خداوند از اين مسأله به {عفت گزينند و خويشتن دارى كنند} تعبير فرموده است. اين تعبير مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه حجاب، نشان عفت و حافظ پاكدامنى زنان است.

پوشش پا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 29

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

پوشش سر در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ،

موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

پوشش سينه در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

پوشش گلو در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

تاريخ حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 5

5 - نوعى حجاب و پوشش ، پيش از فرمان به رعايت كامل حجاب ، براى زنان وجود داشته است .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

شناخته بودن {جلباب} و اضافه آن به ضمير {هنّ} اشعار به وجود آن مى كند.

تقوا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 15

15 - كشف حجاب در نزد افرادِ مُجاز ، بايد با رعايت ضوابط و تقواپيشگى باشد .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و لا ما ملكت أيم_نهنّ و اتّقين اللّه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه امر به تقوا پس از ذكر استثناهاى لزوم رعايت حجاب، مربوط به استثناها باشد; يعنى، در اهميت موارد ياد شده نيز آزادى مطلق وجود ندارد و بايد با رعايت ضوابط صورت بگيرد.

حجاب بهشتيان و جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 46 - 1،2

1 _ وجود حجاب و فاصله ميان بهشتيان و دوزخيان

و بينهما حجاب

2 _ مردانى بلند مرتبه ( أصحاب اعراف ) ، بر بلنداى حجاب حايل بين دوزخيان و بهشتيان حضور خواهند داشت .

و بينهما حجاب و على الاعراف رجال

{عرف} به قسمتهاى بالا و رويين هر چيز بلند و مرتفع گفته مى شود و جمع آن {اعراف} است. (لسان العرب). ال در {الاعراف} جانشين مضاف إليه است، يعنى: و على اعراف الحجاب رجال.

حجاب بين محمد(ص) و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 1،11

1- خداوند ،

به هنگام قراءت قرآن توسط پيامبر ( ص ) ، ميان آن حضرت و كافران ، حجابى نامرئى قرار داد .

و إذا قرأت القرءان . .. حجابًا مستورًا

برداشت فوق، مبتنى بر معناى مستور _ به همان صيغه مفعولى يعنى پوشيده شده _ است و در آيه به تناسب موضوع، مراد پوشيده شدن از حواس بينندگان (كافران) است.

11- { دخل . . . هشام بن السائب . . . على أبى عبدالله ( ع ) فقال : . . . أخبرنى عن قول الله { و إذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً } . . . قال : آية فى الكهف و آية فى النحل و آية فى الجاثية و هى : { أفرأيت من اتّخذ إلهه هواه و أضلّه الله على علم و ختم على سمعه و قلبه . . . } و فى النحل : { أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبصارهم و أُول_ئك هم الغافلون } و فى الكهف : { و من أظلم ممّن ذكّر بآيات ربّه فأعرض عن ها و نسى ما قدّمت يداه . . . } ;

هشام بن سائب بر امام صادق(ع) وارد شد، پس به امام گفت: مرا از سخن خدا {و أذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً} خبر ده؟ حضرت فرمود: _ مقصود از قرآنى كه پيامبر با خواندن آن از چشم كافران مستور و ناپديد مى شود، آيه اى در سوره جاثيه {أفرأيت . ..} و در سوره نحل {أُول_ئك الذين ...} و در سوره كهف {و من أظلم ممّن...}

است}.

حجاب پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 1،2،4،8

1 - حجاب و پوشش براى زنان ساخورده و نااميد از زناشويى و بى ميل به امور جنسى واجب نيست .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ

{ثوب} (مفرد {ثياب}) به معناى پيراهن است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ به قرينه آيه قبل كه درباره درآوردن پيراهن در وقت خواب و استراحت است _ روپوش و پوشش هاى مخصوص زنان مسلمان است; نه اين كه به معناى عريان شدن باشد.

2 - اجتناب از آرايش و خودآرايى ، شرط جواز حجاب نداشتن زنان سالخورده و نا اميد از زناشويى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ غير مت

4 - نااميدى از زناشويى و بى ميلى نسبت به امور جنسى ، نشان سالخوردگى زنان و مجوز فرونهادن حجاب و پوشش براى آنان است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

جمله {الّ_تى لايرجون نكاحاً} صفت و قيد توضيحى براى {و القواعد من النساء} و بيان كننده مقصود از آن است.

8 - حجاب و پوشش براى زنان سالخورده و بى رغبت به زناشويى ، بهتر و سودمندتر از بى حجاب و بى پوشش بودن آنان است .

و القوعد من النساء . .. ليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير لهن

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از {عفت} خويشتن دارى زنان سالخورده از فرو نهادن حجاب و پوشش خود باشد كه در جمله پيش

از آن سخن به ميان آمده است.

حجاب چشم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 1

1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.

حجاب حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 12

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق {يعرفن} مى تواند {من الإماء} باشد و مى تواند چيزى شبيه {إنّهنّ حرائر} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

حجاب دختران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف است به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان ، آموزش دهد كه خود را بپوشانند .

ي_أيّها النبىّ قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

{يدنين} از ريشه {دنا} به معناى {قرب و نزديكى} است. {جلاييب} جمع {جلباب} به معناى پيراهن و يا روسرى است (مفردات راغب). متعدى شدن {يدنين} به {على} چه بسا، متضمن معناى فروانداختن

و به گونه اى از بالا به سمت پايين انداختن و پوشاندن باشد.

7 - همسران و دختران رسول خدا ، در حفظ حجاب و پوشش خود ، بر ديگران برتر و مقدم بودند .

قل لأزوجك و بناتك و . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

ذكر {أزواجك و بناتك} در بيان حكم حجاب و نيز مقدم آوردن آنها بر {نساء المؤمنين} مى تواند اشعار به تقدم آنها در رعايت حكم حجاب داشته باشد.

حجاب در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

حجاب زنان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

حجاب زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3،12

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

تعبير {عليهنّ} شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز

سازند .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق {يعرفن} مى تواند {من الإماء} باشد و مى تواند چيزى شبيه {إنّهنّ حرائر} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

حجاب قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 5

5 - نوعى حجاب و پوشش ، پيش از فرمان به رعايت كامل حجاب ، براى زنان وجود داشته است .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

شناخته بودن {جلباب} و اضافه آن به ضمير {هنّ} اشعار به وجود آن مى كند.

حجاب قلب دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 10

10- خداوند ، به جهت محروم ساختن مخالفان قرآن از فهميدن نكته هاى آن و گوش سپارى به آيات الهى ، بر دل هايشان ، حجاب هايى متعدد و در گوش هايشان ، سنگينى ، مى افكند .

إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانّهم وقرًا

{أكنّه} جمع {كِنان} به معناى {پرده و پوشش} است. {وَقر} به معناى {سنگينى} است. سنگينى در گوش، كنايه از دل ندادن به آيات الهى، و نشان دادن رفتارى شبيه كران، در آن است. ضمير {يفقهوه} به {آيات} بازمى گردد كه چون مراد از {آيات}، واژه {قرآن} است، ضمير مذكر آمده است. و مراد از {أن يفقهوه}، {لئلايفقهوه} و يا {كراهة أن يفقهوه} است.

حجاب قلب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 2

2- محجوب بودن دل از ياد خدا ، از بارزترين خصلت هاى كافران است .

الذين كانت أعينهم فى

غطاء عن ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3

3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

حجاب كنيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 4،12

4 - كنيزان ، در پوشش و حجاب ، حكم زنان آزاده را ندارند .

قل لأزوجك . .. نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

{نساء المؤمنين} انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره اين آيه و اين كه زنان آزاده و كنيزان، داراى پوشش يك نواختى بودند و از اين رو، مورد تعرض مزاحمان قرار مى گرفتند، گوياى اين است كه حكم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق {يعرفن} مى تواند {من الإماء} باشد و مى تواند چيزى شبيه {إنّهنّ حرائر} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

حجاب همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 27،37

27 - همسران پيامبر ، موظف به حفظ حجاب و پوشش مناسب و نگهدارى خود از نگاه نامحرمان بودند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب

37 - لزوم حفظ حجاب بر همسران پيامبر

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 9،12

9 - همسران پيامبر ، موظف

به رعايت پوشش و حجاب مناسب بودند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ... و

12 - دستور هاى صادر شده درباره حجاب همسران پيامبر ، تقواپيشگى است .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و اتّقين اللّه

احتمال دارد كه {اتّقين اللّه} دستور عام بعد از ذكر خاص باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه فرمان به رعايت حجاب، از مصداق هاى تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف است به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان ، آموزش دهد كه خود را بپوشانند .

ي_أيّها النبىّ قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

{يدنين} از ريشه {دنا} به معناى {قرب و نزديكى} است. {جلاييب} جمع {جلباب} به معناى پيراهن و يا روسرى است (مفردات راغب). متعدى شدن {يدنين} به {على} چه بسا، متضمن معناى فروانداختن و به گونه اى از بالا به سمت پايين انداختن و پوشاندن باشد.

7 - همسران و دختران رسول خدا ، در حفظ حجاب و پوشش خود ، بر ديگران برتر و مقدم بودند .

قل لأزوجك و بناتك و . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

ذكر {أزواجك و بناتك} در بيان حكم حجاب و نيز مقدم آوردن آنها بر {نساء المؤمنين} مى تواند اشعار به تقدم آنها در رعايت حكم حجاب داشته باشد.

حرمت كشف حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 17

17 - آشكار كردن موى سر ، گلو و سينه در

انظار نامحرمان ، بر زنان مؤمن حرام است .

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

شرايط ترك حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 2

2 - اجتناب از آرايش و خودآرايى ، شرط جواز حجاب نداشتن زنان سالخورده و نا اميد از زناشويى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ غير مت

عوامل حجاب چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمى ، خود ايجاد كننده حجاب شنيدن و ديدن ، بر چشم و گوش خويش است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

ايجاد {غشاوة} بر چشم و گوش - به خلاف مسدود كردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از اين مقابله چنين بر مى آيد كه كافران، خود ايجاد كننده {غشاوة} بر گوش و چشم خويش هستند.

عوامل حجاب قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 6

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

چنانچه گذشت {بل} نفى معنايى است كه از {قلوبنا غلف} استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه {بل} معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله {لعنهم اللّه ...} بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً

اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.

عوامل حجاب گوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمى ، خود ايجاد كننده حجاب شنيدن و ديدن ، بر چشم و گوش خويش است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

ايجاد {غشاوة} بر چشم و گوش - به خلاف مسدود كردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از اين مقابله چنين بر مى آيد كه كافران، خود ايجاد كننده {غشاوة} بر گوش و چشم خويش هستند.

فلسفه حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 8،9

8 - فلسفه فرمان به زنان مؤمن براى حفظ حجاب خود ، مصون ماندن شان از آزار و اذيت است .

قل . .. و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

9 - حجاب و پوشش مناسب ، دژ مستحكمى براى حفظ زنان مؤمن است .

قل . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

كشف حجاب جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 15

15 - كشف حجاب در نزد افرادِ مُجاز ، بايد با رعايت ضوابط و تقواپيشگى باشد .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و لا ما ملكت أيم_نهنّ و اتّقين اللّه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه امر به تقوا پس از ذكر استثناهاى لزوم رعايت حجاب، مربوط به استثناها باشد; يعنى، در اهميت موارد ياد

شده نيز آزادى مطلق وجود ندارد و بايد با رعايت ضوابط صورت بگيرد.

محدوده حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،10،11،12،15،17،24،29،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

10 - حرمت آشكار ساختن زينت ها و محل هاى آنها ( بدن ) بر زنان ، جز آنچه كه ثخود به خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

11 - پوشاندن آن قسمت از بدن كه به طور متعارف و خود به خود آشكار است ، ( مانند قرص صورت ، دست و پا تا مچ ) بر زنان ، لازم نيست .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار

است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

17 - آشكار كردن موى سر ، گلو و سينه در انظار نامحرمان ، بر زنان مؤمن حرام است .

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه {إربة} بصيرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين {غير أُوْلى الإربة}; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

39 - { عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى { و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ } قال

: نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: {و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ}؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

تعبير {عليهنّ} شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

محدوده حجاب پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 13

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) انه قرأ { أن يضعن ثيابهنّ } قال الخمار والجلباب . . . ;

امام صادق(ع) در پى تلاوت آيه {أن يضعن ثيابهنّ} فرمود: مراد روسرى و روپوش است. ..}.

محدوده حجاب خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

محدوده حجاب خواهر

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

محدوده حجاب عروس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

محدوده حجاب عمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

محدوده حجاب مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند

.

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

محدوده حجاب نامادرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

وجوب حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

تعبير {عليهنّ} شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

حجت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

حجت

آثار اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 2

2 - خداوند ، بدون فرستادن رسولان و اتمام حجت بر مردم ، آنان را عذاب نمى كند .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

{لو} در {لو أنّا. ..} براى امتناع است; يعنى، اگر پيش از فرستادن رسول و اتمام حجت عذاب مى كرديم _ كه البته نمى كنيم _ جا براى اعتراض بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و

هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 4

4 - سركشى و عصيان پس از انذار و اتمام حجت ، داراى فرجامى شوم

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 2

2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان

ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

{كانوا يوعدون} ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 1

1 - هلاكت و كيفر جوامع تبه كار ، همواره پس از اتمام حجت الهى بر آنان بوده است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 7

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين

مفاد مطلب ياد شده،

همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد {منذرين} بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با {عذاب استيصال}، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 10

10 - عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ابلاغ پيام است .

أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه أليس فى جهنّم مثوًى للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 9

9 - مجازات هاى الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه دليل و برهان است .

فجاءوهم بالبيّن_ت فانتقمنا من الذين أجرموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 8

8 - عذاب شدن فاسقان در قيامت ، پس از اتمام حجت با آنان ، در دنيا است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون

العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

بلاهاى هشداردهنده دنيا، نوعى اتمام حجت براى فاسقان است. {لعلّهم يرجعون} نيز نكته بالا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 10

10 - انتقام الهى از مجرمان در قيامت ، پس از اتمام حجت با ايشان در دنيا است .

ذكّر بأي_ت ربّه . .. إنّا من المجرمين منتقمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 6

6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 20

20 - كيفر شدن در قيامت ، پس از اتمام حجت و ارائه راه درست و حق به بندگان در دنيا است .

و نقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار . .. و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت ... و ق

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند پس از نقل عذاب شدن ظالمان، مسأله ارائه حق و تلاوت آيات الهى بر آنان را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر

- 35 - 37 - 7

7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 4

4 - آمدن عذاب الهى ، پس از انذار و اخطار و اتمام حجت است .

فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 22

22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم . .. قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة العذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 4

4 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ما يج_دل فى ءاي_ت اللّه إلاّ الذين كفروا . .. كذّبت قبلهم قوم نوح ... و كذلك حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم

ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 8

8 - خداوند ، قبل از اتمام حجت و بيان حقيقت براى مردم ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار نخواهد ساخت .

مثل ص_عقة عاد و ثمود . إذ جاءتهم الرسل ... ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

{إذ} ظرف زمان و متعلق به {نزول صاعقه} است كه از {مثل صاعقة عاد و ثمود} استفاده مى شود; يعنى، آن گاه صاعقه بر آنان نازل شد كه پيامبران آمدند توحيد و آيين الهى را ابلاغ كردند و آنان نپذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا . .. ق_ل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 5

5 - كيفر دنيوى خداوند درباره مشركان ، پس از اتمام حجت بر آنان است .

أو نرينّك الذى وعدن_هم

از اين كه خداوند تحقق كيفر خويش را پس از ابلاغ وعده عذاب به مشركان (وعدناهم) مطرح مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78

- 1

1 - ابتلاى مجرمان به عذاب دوزخ ، پس از ابلاغ حق و اتمام حجت الهى بر ايشان در دنيا است .

إنّكم م_كثون . لقد جئن_كم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 2

2 - جواز وانهادن گمراهان به خود ، پس از اتمام حجت بر آنان و حق ناپذيرى ايشان

فذرهم

{فاء} در {فذرهم}، مى رساند كه پس از اتمام حجت ادامه تبليغ ضرورى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 6

6- به كارگيرى تهديد از سوى خداوند ، پس از ارائه منطق و برهان و تأثيرناپذيرى كافران از آن

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

{فاء} تفريع، تهديد را متفرع بر حق ستيزى كافران و عدم تأثير منطق و برهان بر آنان كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 3،7

3- بى ثمرى اظهار ايمان ، پس از مشاهده عذاب ، منوط به اتمام حجت قبل از آن

أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين

7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن

يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ،

پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

ه_ذا هدًى و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 4

4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان

و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تذكر به {صرّفنا آيات}، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كن