علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد هفتم - حرف چ

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد هفتم - حرف چ/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

چشم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چشم

آثار اجتناب از چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 9

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است.

آثار چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمن_ت . .. يحفظن فروجهنّ

آگاهى چشم از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 4

4 - آگاهى گوش ، چشم و پوست آدمى ، از اعمال و رفتار او

شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم بما كانوا يعملون

گفتنى است كه گواهى دادن فرع بر آن است كه گواهى دهنده به آنچه گواهى مى دهد آگاه باشد.

استفاده از چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 7

7- بهره نگرفتن صحيح از نعمت شنوايى ، بينايى و قلب براى شناخت حق ، باعث مسؤوليت انسان نزد خداوند است .

و لاتقف . .. إن السمع ... كان عنه مسئولاً

خداوند، به منظور دور كردن انسانها از حركتهاى غير علمى، به آنان نعمت شنوايى، بينايى و قلب را يادآور شده است تا آنان، با بهره گيرى صحيح از آن، به يقين دست يافته و بر اساس آن، حكم كرده و عمل نمايند.

پرسش از چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9،11

9- چشم ، گوش و قلب در قيامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: اولاً، سؤال از موارد ياد شده حقيقى باشد و ثانياً، طبق همين مبنا _ چون در دنيا از آنها سؤالى نخواهد شد _ مراد از آن، بازخواست و سؤال در قيامت باشد.

11- { عن الحسن بن هارون قال : قال لى أبوعبدالله ( ع ) : { إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً } قال :

يسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إليه و الفؤاد عمّا عقد عليه ;

حسن بن خارون گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:[مراد از آيه]{إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً} [اين است كه] گوش از آنچه شنيده و چشم از آنچه ديده و قلب از آنچه كه اعتقاد پيدا كرده است، سؤال مى شود}.

تاثير روان در چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 8

8 - ممكن است كه حركت چشم هاى انسان ، از حالت درونى او تأثير بپذيرد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

تنوع ادراك چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 13

13 - دريافت هاى ادراكى انسان ، از طريق گوش ، تنها به يك كيفيت است ، ولى از طريق چشم و قلب ، متنوع است .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

مفرد آورده شدن {سمع} و جمع آورده شدن {أبصار} و {أفئدة} شايد به خاطر اين واقعيت خارجى باشد كه انسان از طريق گوش، تنها صدا را مى شنود در حالى كه از طريق چشم، رنگ ها، جسم ها، سكون و حركت و. .. و نيز از طريق قلب، دريافت هاى گوناگونى دارد.

جادوى چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 2

2 _ ساحران پس از رخصت دهى موسى ( ع ) آنچه را براى جادوگرى تدارك ديده بودند ، در مقابل تماشاگران ر ها كردند و چشم هاى آنان را سحر

كردند .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس

جذابيت چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

چرخش چشم منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

چشم پوشى از توطئه اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 16

16 - ضرورت ناديده انگاشتن توطئه هاى اهل كتاب و پرهيز از درگيرى با آنان ، حكمى موقت بود .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

چشم پوشى از توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 20

20 - ناديده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت كردن از آزار هاى ايشان ، مرحله ى تاكتيكى در مبارزه با آنان است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

چشم پوشى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، تنها قسمتى از ماجراى افشا شدن رازش را ، به همسر

افشاگر خود فهماند و از بخشى ديگر چشم پوشيد .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

چشم جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،8

5 _ جنيان ، مانند انسان ها ، داراى ابزار ادراك ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لايفقهون بها و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

8 _ بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

چشم روشنى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

{قرّة} احتمال دارد از {قَرّ} به معناى {قرار گرفتن} باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از {قرّ} به معناى {سردى} باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

چشم روشنى متهجدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم

من قرّة أعين

{قرّة} احتمال دارد از {قَرّ} به معناى {قرار گرفتن} باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از {قرّ} به معناى {سردى} باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

چشم روشنى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 5

5 - پيشكش باغ هاى بهشت به مؤمنان نيك كردار ، پاداشى فوق تصور و روشنى بخش ديده آنان است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين . .. فلهم جنّت المأوى نزلاً

جمله {فلهم جنّات المأوى. ..} مى تواند تأكيدى بر {ما أُخفى لهم...} و نيز نمادى از آنچه در خفا، براى مؤمنان در نظر گرفته شده، باشد.

چشم زخم به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 9

9_ يعقوب ( ع ) نگران از چشم زخم و حسادت بر فرزندان خويش در صورت ورود جملگى آنان به مصر از يك دروازه آن

لاتدخلوا من باب وحد . .. و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

آيه شريفه در اين باره كه يعقوب(ع) چه خطرى را براى فرزندان خويش و يا براى بنيامين احساس مى كرده، بيانى ندارد. بسيارى از مفسران گفته اند از اينكه يعقوب(ع) از آنان خواسته متفرق شوند و از دربهاى متعدد وارد گردند، مى توان حدس زد كه وى از خطر چشم زخم و مانند آن هراسان بوده است.

حجاب چشم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 101 - 1

1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.

حرمت چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

خالق چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 10

10 - خداوند ، ايجاد كننده گوش و چشم و قلب در انسان است .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

خيانت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 8

8 - { قال سألت أباعبداللّه ( ع ) ، عن قوله عزّوجلّ { يعلم خائنة الأعين } فقال : ألم تَرَ إلى الرجل ينظر إلى الشىء و كأنّه لاينظر إليه فذلك خائنة الأعين ;

[راوى] مى گويد: از امام صادق(ع) از آيه {يعلم خائنة الأعين} سؤال نمودم، حضرت فرمود:

آيا نديده اى كه شخصى به چيزى به گونه اى [زير چشمى ]نگاه مى كند كه گويا به آن نگاه نمى كند و اين همان خيانت چشم ها است}.

خيرگى چشم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 4

4- خيرگى و بهت زدگى كافران هنگام برپايى قيامت

و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا

{شخوص} به معناى دوختن چشم به يك شىء، بدون تحرك است غالباً چنين حالتى براى افراد مبهوت پيش مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 6،10

6- خيره شدن چشمان ستمگران و مبهوت ماندن آنان از شدت ترس در روز قيامت

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

10- قيامت ، روز خيره شدن چشم ها از شدت ترس و هولناكى آن

ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،2،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

3-

شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 4

4 - مجرمان در لحظه حضور در قيامت ، با نگرانى به فرجام خويش چشم دوخته و مات و حيرت زده خواهند بود .

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

{زرقاً} حال براى {المجرمين} است و مفرد آن {أزرق} يا {زرقاء} به كسى گفته مى شود كه سفيدى چشم او سياهى آن را بپوشاند (لسان العرب). اين حالت نشانِ چشم دوختن و خيره شدن مجرمان است و از اضطراب شديد درونى آنان حكايت دارد. برخى گفته اند: سفيد شدن چشم، ملازم با كورى آن است (لسان العرب).

خيرگى چشم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،2،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين

مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

خيرگى چشم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 4

4- خيرگى و بهت زدگى كافران هنگام برپايى قيامت

و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا

{شخوص} به معناى دوختن چشم به يك شىء، بدون تحرك است غالباً چنين حالتى براى افراد مبهوت پيش مى آيد.

خيرگى چشم گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 4

4 - مجرمان در لحظه حضور در قيامت ، با نگرانى به فرجام خويش چشم دوخته و مات و حيرت زده خواهند بود .

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

{زرقاً} حال براى {المجرمين} است و مفرد آن {أزرق} يا {زرقاء} به كسى گفته مى شود كه سفيدى چشم او سياهى آن را بپوشاند (لسان العرب). اين حالت نشانِ چشم دوختن و خيره شدن مجرمان است و از اضطراب شديد درونى آنان حكايت دارد. برخى گفته اند: سفيد شدن چشم، ملازم با كورى آن است (لسان العرب).

درخواست چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 4،22

4 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

22 _ جمله { و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً } متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا

قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع {يقولون} حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

ذكر نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن نعمت بينايى ، مايه يقين به پنهان نبودن چيزى از خداوند است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له عينين

مطرح كردن نعمت بينايى _ در پى سرزنش كسانى كه به آگاهى خداوند توجه ندارند _ نوعى استدلال بر علم خداوند است. به اين بيان كه انسان بايد خداوند را آگاه تر از خود بداند; زيرا او ابزار اين آگاهى را در اختيار وى قرار داده است.

زمينه چشم روشنى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك

اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

زيبايى چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

عوامل چرخش چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3،8

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه

براى منافقان بسيار ترس آور بود.

8 - ممكن است كه حركت چشم هاى انسان ، از حالت درونى او تأثير بپذيرد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

عوامل چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 4

4- فرزنددار شدن ، مايه روشنايى چشم و قرار دل مادر است .

و قرّى عينًا

جمله {قرّى عيناً} مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در اين صورت _ به قرينه سياق _ با اصل پيدايش فرزند، مرتبط خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،2،3،5

1 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 _ همسران شايسته ، مايه سرور و روشنى چشمان يكديگر

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا . .. قرّة أعين

3 _ فرزندان صالح ، مايه سرور و روشنى چشمان پدران و مادران

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من . ..

ذرّي_ّتنا قرّة أعين

5 _ همسر و فرزند ، مايه سرور و روشنى چشمان انسان است .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر

فرددن_ه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن

عوامل چشم روشنى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 5

5 - فرزند ، مايه روشنى چشم والدين و سرور و شادمانى آنان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

عوامل حجاب چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمى ، خود ايجاد كننده حجاب شنيدن و ديدن ، بر چشم و گوش خويش است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

ايجاد {غشاوة} بر چشم و گوش - به خلاف مسدود كردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از اين مقابله چنين بر مى آيد كه كافران، خود ايجاد كننده {غشاوة} بر گوش و چشم خويش هستند.

عوامل خيرگى چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 7

7 - ترس زياد ، باعث مى شود كه چشم ، از كاركرد عادى خارج شود و تيره شده و خيره گردد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

غفلت از نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 2

2 - بى توجّهى به نعمت بينايى و غفلت از وابستگى آن به خداوند ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل له عينين

استفهام در {ألم نجعل . ..}، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

فوايد چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 3

3 - قلب ( دل و انديشه ) ، گوش و چشم از ابزار شناخت

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 6

6- قواى شنوايى و بينايى و قلب ، ابزار شناخت است .

و لاتقف . .. إن السمع و البصر و الفؤاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 7

7 - شنوايى و بينايى از جمله ابزار فهم و دريافت هدايت است .

و ما أنت به_د العمى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 4

4 - بينايى ، از ابزار شناخت و هدايت است .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 8

8 - گوش و چشم ، از ابزار شناخت حق

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 11

11- ابزار حسى چشم و گوش ،

وسيله رهيافت حقايق به محدوده ادراك بشر *

جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبص_رهم و لا أفئدتهم

تقدم لفظى {سمع} و {بصر} بر {أفئدة} ممكن است بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

قصاص چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 4

4 _ جان در برابر جان ، چشم در برابر چشم ، بينى در برابر بينى ، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان ، قانون قصاص در تورات

و كتبنا عليهم . .. و العين بالعين و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن

كيفر چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

گواهى اخروى چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهى از چشم ، گوش و قلب در قيامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه سؤال از گوش، چشم و قلب، حقيقى و در قيامت باشد. بنابراين، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضاى ياد شده ممكن است براى نكته ياد

شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قيامت عليه آنان شهادت خواهند داد .

و يوم يحشر أعداء اللّه . .. شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم

لذايذ چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 12

12 - لذت هاى چشم ، از برجسته ترين لذت هاى انسان است . *

و تلذّ الأعين

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {تلذّ الأعين} از باب ذكر خاص پس از عام بوده و براى بيان اهميت لذت هاى چشم آورده شده باشد.

محدوده ديد چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 1

1 _ رؤيت خداوند با چشم ممكن نيست.

لا تدركه الأبصر

{ابصار} مى تواند جمع {بصر} به معنى {چشم} باشد. لذا {ادراك البصر} يعنى ديدن و به چشم آمدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 9

9 _ انسان ها ، حتى پيامبران ناتوان از ديدن خداوند با چشمان خويش

قال لن ترنى

مسخ چشم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 1

1 _ وارونه ساختن دل و ديده برخى مشركان عنود سنت خداوندى است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم كما لم يؤمنوا به أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 1

مسؤول چشم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 3

3- انسان ، در قبال فعاليت چشم ، گوش و قلب خويش ، در پيشگاه خداوند مسؤول است .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 1

1 - دو چشم انسان ، عطاى خداوند و نعمتى بزرگ است .

ألم نجعل له عينين

نقش چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 5

5- قلب ، چشم و گوش ، از ابزار شناخت

طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 7

7- نمود حالت ترس و وحشت انسان در ديدگان وى در قيامت

فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 6

6 _ قواى ادراكى ( چشم و گوش و قلب انسان ) از نشانه هاى خداوند است .

اللّه الذى أحسن . .. و بدأ خلق الإنس_ن ... و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 15

15 - گوش ، چشم و قلب از مهم ترين ابزار شناخت و ادراك در انسان

و أضلّه اللّه على علم وختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غش_وة

چشم چراني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چشم چرانى

آثار اجتناب از چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 9

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است.

آثار چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز

آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمن_ت . .. يحفظن فروجهنّ

حرمت چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

كيفر چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

چشم روشني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چشم روشنى

چشم روشنى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

{قرّة} احتمال دارد از {قَرّ} به معناى {قرار گرفتن} باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از {قرّ} به معناى {سردى} باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است.

برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

چشم روشنى متهجدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

{قرّة} احتمال دارد از {قَرّ} به معناى {قرار گرفتن} باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از {قرّ} به معناى {سردى} باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

چشم روشنى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 5

5 - پيشكش باغ هاى بهشت به مؤمنان نيك كردار ، پاداشى فوق تصور و روشنى بخش ديده آنان است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين . .. فلهم جنّت المأوى نزلاً

جمله {فلهم جنّات المأوى. ..} مى تواند تأكيدى بر {ما أُخفى لهم...} و نيز نمادى از آنچه در خفا، براى مؤمنان در نظر گرفته شده، باشد.

درخواست چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 4،22

4 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

22 _ جمله { و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً }

متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع {يقولون} حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

زمينه چشم روشنى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

عوامل چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 4

4- فرزنددار شدن ، مايه روشنايى چشم و قرار دل مادر است .

و قرّى عينًا

جمله {قرّى عيناً} مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در اين صورت _ به قرينه سياق _ با اصل پيدايش فرزند، مرتبط خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،2،3،5

1 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 _ همسران شايسته ، مايه سرور و روشنى چشمان يكديگر

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا . .. قرّة أعين

3 _ فرزندان صالح ، مايه سرور و روشنى چشمان پدران و مادران

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من . .. ذرّي_ّتنا قرّة أعين

5 _ همسر و فرزند ، مايه سرور و روشنى چشمان انسان است .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر

فرددن_ه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن

عوامل چشم روشنى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9

- 5

5 - فرزند ، مايه روشنى چشم والدين و سرور و شادمانى آنان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

چشمه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چشمه

آثار روانى جوشش چشمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 3

3 - تأثير چشمه هاى جوشان ، در طراوت و شادابى انسان ها

فيهما عينان نضّاختان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد برشمردن نعمت هاى روح بخش و طراوت آفرين بهشتى است.

برترى چشمه تسنيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 27 - 2

2 - چشمه { تسنيم } ، داراى شربتى برتر از باده هاى بهشتى است .

و مزاجه من تسنيم

آيه شريفه، در مقام مدح شراب بهشتى از امتزاج آن با نوشيدنى چشمه {تسنيم} سخن گفته و اين امتزاج را از مزيت هاى باده بهشتى قرار داده است. بنابراين شربت تسنيم، لذيذتر و ارجمندتر از شراب بهشتى است.

تنوع چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 3

3- بهشت متقين ، داراى باغ هاى مختلف و چشمه هاى گوناگون

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جاودانگى چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

{عين} نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه

{جارية} يا {تجرى}، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

جوشش چشمه كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 5

5 - چشمه كافور ، در اختيار ابرار قرار دارد و هر جا آنان بخواهند ، مى جوشد و روان مى شود .

يفجّرونها تفجيرًا

جوشش چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 1

1 - وجود چشمه هاى هميشه جوشان در باغ هاى بهشت

فيهما عينان نضّاختان

{نضّاختان} وصف براى {عينان} است; يعنى، دو چشمه اى كه داراى جوشش و فوران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 2

2 - وجود چشمه هاى جوشان در باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

چشمه آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 13

13- { عن أبى جعفر ( ع ) : ضرب عيسى ( ع ) برجله فظهرت عين ماء تجرى ;

از امام باقر(ع) روايت شده: عيسى(ع) (هنگام ولادت) پاى خود را بر زمين زد، پس چشمه آب روانى ظاهر شد}.

چشمه بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 14 - 2

2 - نوشيدن از چشمه بهشت با پياله هاى آماده ، در حال آرميدن بر تختخواب خويش ، از نعمت هاى الهى براى بهشتيان

فيها عين جارية . فيها سرر مرفوعة . و أكواب موضوعة

ارتباط اين آيه با آيات

پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.

چشمه تسنيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 27 - 1،3

1 - باده هاى بهشتى نيكوكاران ، با شربتى از چشمه { تسنيم } آميخته است .

و مزاجه من تسنيم

به هر يك از عناصر مخلوط شده با چيز ديگر، {مزاج} گفته مى شود. {تسنيم} نام چشمه اى است كه مقرّبان در بهشت از آن مى نوشند. ممكن است اين نام، از ماده {سنم} _ كه به معناى علوّ و ارتفاع است _ مشتق باشد و بر ارزش والاى آن چشمه دلالت كند.

3 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . عن النبىّ ( ص ) قال : قوله تعالى { و مزاجه من تسنيم } قال : هو أشرف شراب فى الجنّة يشربه محمّد ( ص ) و آل محمّد ( ص ) ، . . . تَسْنَمْ عليهم من اعالى دُورِهم ;

امام باقر(ع) از پيامبر(ص) روايت كرده كه فرمود: [درباره] قول خداى تعالى {و مزاجه من تسنيم}. تسنيم بهترين نوشابه اى است كه در بهشت هست و آن را محمد و آل محمد(ص) مى نوشند ... و از[ منطقه ]بالاى منزل هايشان بر آنان جريان پيدا مى كند}.

چشمه جوشان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 1،4

1 - كسانى كه در قيامت حضورى ذلّت آميز دارند ، به نوشيدن از چشمه اى جوشان وادار خواهند شد .

تسقى من عين ءانية

فعل {تسقى} مجهول و بيانگر اين است كه آشاميدن از سوى فرد يا افرادى، بر دوزخيان تحميل

خواهد شد {أنى} (ريشه {آنية}) در چندين معنا از جمله {رسيدن به چيزى} استعمال شده است (مقاييس اللغة) و به قرينه سياق آيه _ كه نوشيدنى اهل دوزخ را بيان مى كند _ مراد رسيدن چشمه، به نقطه نهايى حرارت است.

4 - وجود چشمه جوشان در جهنم

تصلى نارًا حامية . تسقى من عين ءانية

چشمه سلسبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 18 - 1،2

1 - وجود چشمه سلسبيل در بهشت ابرار

زنجبيلاً . عينًا فيها تسمّى سلسبيلاً

2 - شراب ابرار در بهشت ، آميخته با آب چشمه سلسبيل

زنجبيلاً . عينًا فيها تسمّى سلسبيلاً

{عيناً} بدل براى {زنجبيلاً} در آيه پيش است.

چشمه سنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 6،8،10،15

6 - در پى فرود آمدن عصاى موسى بر سنگ ، دوازده چشمه آب از آن جوشش كرد .

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً

8 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از طوايف بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

{مشرب} به آب آشاميدنى و نيز به جايگاهى كه از آن آب بر مى دارند گفته مى شود و مقصود از آن در آيه، چشمه هاى جوشيده از سنگ است.

10 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، خود داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل

قد علم كل أناس مشربهم

چنانچه خود چشمه ها علامت نداشت و پس از جوشيدن علامت گذارى مى شد تا اختصاص هر چشمه به طايفه ها معلوم شود، شايسته آن بود كه به

جاى {قد علم كل أناس مشربهم} (هر طايفه اى چشمه خود را مى شناخت) گفته شود: {علّم . ..} (تعليم داده شد ...).

15 - داستان استسقاى موسى ( ع ) و جوشيدن چشمه هاى آب از سنگ ، داستانى آموزنده و خاطره اى شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذاستسقى موسى لقومه . .. قد علم كل أناس مشربهم

عبارت {إذاستسقى} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذاستسقى موسى لقومه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 12،13،14

12 _ جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن

أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا

{انبجاس} مصدر {انبجست} به معناى جوشيدن و فوران زدن است.

13 _ هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

{أناس} جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. {مشرب} به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

14 _ هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

چشمه كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 1،2

1 - وجود چشمه كافور در بهشت ابرار

كافورًا . عينًا يشرب بها عباد اللّه

{عيناً}، بدل براى {كافوراً} در آيه پيش است.

2 -

آب چشمه كافور ، نوشيدنى ابرار

عينًا يشرب بها عباد اللّه

چشمه گِل آلود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 2،3

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى {عين} چشمه است و به قرينه {وجدها} (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

چشمه هاى آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 28

28 _ قوم موسى ناسپاس در برابر نعمت هاى عطا شده به آنان ( جوشيدن چشمه هاى آب براى آنان و . . . )

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و ما ظلمونا و لكن . .. } در ارتباط با تمامى قسمتهايى كه بيانگر نعمتهاى الهى است، ايراد شده باشد.

چشمه هاى اسباط بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 13،14،15

13 _ هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى

اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

{أناس} جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. {مشرب} به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

14 _ هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

15 _ هر كدام از طوايف بنى اسرائيل به چشمه مخصوص خويش آگاه بودند .

قد علم كل أناس مشربهم

چشمه هاى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 6،8،9،10،13،15

6 - در پى فرود آمدن عصاى موسى بر سنگ ، دوازده چشمه آب از آن جوشش كرد .

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً

8 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از طوايف بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

{مشرب} به آب آشاميدنى و نيز به جايگاهى كه از آن آب بر مى دارند گفته مى شود و مقصود از آن در آيه، چشمه هاى جوشيده از سنگ است.

9 - هر كدام از طايفه هاى بنى اسرائيل آگاه به چشمه مخصوص خويش

قد علم كل أناس مشربهم

10 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، خود داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل

قد علم كل أناس مشربهم

چنانچه خود چشمه ها علامت نداشت و پس از جوشيدن علامت گذارى مى شد تا اختصاص هر چشمه به طايفه ها معلوم

شود، شايسته آن بود كه به جاى {قد علم كل أناس مشربهم} (هر طايفه اى چشمه خود را مى شناخت) گفته شود: {علّم . ..} (تعليم داده شد ...).

13 - جوشش چشمه هاى متعدد از سنگ و ويژگى هاى مخصوص آنها ، از معجزات ارائه شده به قوم موسى

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً قد علم كل أناس مشربهم

15 - داستان استسقاى موسى ( ع ) و جوشيدن چشمه هاى آب از سنگ ، داستانى آموزنده و خاطره اى شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذاستسقى موسى لقومه . .. قد علم كل أناس مشربهم

عبارت {إذاستسقى} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذاستسقى موسى لقومه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 2

2 - بنى اسرائيل ، وارث سرزمينى آباد و برخوردار از باغ ها و چشمه سار ها ، پس از خارج شدن آنان از مصر

كذلك و أورثن_ها بنى إسرءيل

ضمير {ها} در {أورثناها} به مطلق {جنّات} بازمى گردد; نه جنات مربوط به فرعونيان. بنابراين، آيه ياد شده و آيه قبل، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، از سويى فرعونيان را از باغ ها و كاخ هاى شان بيرون كرد و همه آنان را به دريا ريخت و از سوى ديگر بنى اسرائيل را كه در مصر فاقد هر گونه امكانات بودند، به جاى ديگرى منتقل كرد و سرزمينى آباد و پر بركت كه عبارت است از ارض مقدس باشد در اختيارشان قرار داد و به آنان فرمود {ادخلوا الأرض المقدّسة التى كتب اللّه لكم}،(مائده(5) آيه 21).

چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 8

8 _ بهشت ، داراى چشمه سار هاى روان در زير پاى بهشتيان

تجرى من تحتهم الأنهر فى جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 1

1- جايگاه تقواپيشگان ، باغ ها و چشمه سار هاى بهشت است .

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 4

4 - بوستان هاى بهشت ، داراى چشمه سار هاى روان از زير درختان

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 5

5 - بوستان هاى بهشت ، داراى چشمه سارهايى روان از زير درختان

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 52 - 1

1- بوستان ها و چشمه ساران بهشت ، جايگاه امن تقواپيشگان

إنّ المتّقين فى مقام أمين . فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 2

2 - بهشت ، داراى باغ هاى پوشيده از درختان و چشمه ساران متعدد

فى جنّ_ت و عيون

{جنّت} (مفرد {جنّات}) به باغ پوشيده از درختان گفته مى شود و {عيون} (جمع {عين}) به معناى چشمه ساران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 50 - 1،3

1 - دو بوستان عطا شده به خداترسان ، داراى دو چشمه هميشه جارى

و لمن خاف . .. جنّتان

... فيهما عينان تجريان

3 - چشمه هاى هميشه جارى ، از نعمت هاى لذت آفرين و دلخواه بهشت

فيهما عينان تجريان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 1،4

1 - چشمه هاى جارى در بهشت خائفان ، نعمتى غير قابل انكار و تكذيب ناپذير

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

4 - وجود چشمه هاى هميشه جارى در بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 1

1 - چشمه هاى جوشان و فوران كننده بهشت ، نعمتى انكارناپذير و غيرقابل تكذيب

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 31 - 3

3 - اصحاب اليمين ، شاد و سرخوش در كنار چشمه هاى همواره ريزان بهشت

و ماء مسكوب

عبارت {و ماء مسكوب} به تقدير {هم فى ماء مسكوب} است; يعنى، ايشان در كنار آب هاى هميشه ريزان به سر مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 1

1 - وجود چشمه كافور در بهشت ابرار

كافورًا . عينًا يشرب بها عباد اللّه

{عيناً}، بدل براى {كافوراً} در آيه پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 18 - 1

1 - وجود چشمه سلسبيل در بهشت ابرار

زنجبيلاً . عينًا فيها تسمّى سلسبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76

- 21 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) : . . . إذا انتهى إلى باب الجنّة . . . فيدخل فإذا هو بشجرة ذات ظلّ ممدود . . . يخرج من ساقها عينان تجريان فينطلق إلى إحديها فيغتسل منها . . . ثمّ يشرب من الاُخرى فلايكن فى بطنه مغص و لامرض و لاداء أبداً و ذلك قوله تعالى { و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً } . . . ;

امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) روايت كرده كه فرمود: هرگاه [بنده خدا] به در بهشت برسد. .. وارد آن مى شود، آن گاه با درختى روبه رو مى شود كه داراى سايه اى گسترده است ... از ساق آن دو چشمه جارى مى شود آن گاه به سوى يكى از آن دو مى رود و از آن غسل مى كند ... سپس از چشمه ديگر مى نوشد، پس از آن براى هميشه در شكم او هيچ درد، مرض و بيمارى نمى باشد و اين است سخن خداى تعالى: {و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 41 - 1،2

1 - جايگاه تقواپيشگان ، در سايه ها و چشمه سار هاى بهشت است .

إنّ المتّقين فى ظل_ل و عيون

2 - بهشت ، دارى سايه هايى از درختان انبوه و چشمه سارها

فى ظل_ل و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 1

1 - محسنان ، بهره مند از سايه ها ، چشمه سار ها

، ميوه هاى دل خواه و انواع خوردنى ها و نوشيدنى هاى گوارا در بهشت

فى ظل_ل و عيون . .. كلوا و اشربوا هنيئًا ... إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 2،3

2 - نوشيدنى بهشتيان ، از چشمه اى هميشه جارى تأمين مى گردد .

تسقى من عين ءانية . .. فيها عين جارية

اين آيه، در مقابل آيه اى است كه از نوشاندن مايعات چشمه سوزان به جهنميان، سخن گفته بود. بنابراين در اين آيه نيز، ذكر چشمه جارى تنها به منظور بيان زيبايى آن نبوده; بلكه توصيف نوشيدنى بهشتيان نيز مراد است.

3 - چشمه هاى جارى در بهشت ، از نعمت هاى الهى براى بهشتيان

ناعمة . .. فيها عين جارية

كلمه {عين} اسم جنس نكره و قابل تطبيق بر يك يا چند چشمه مى باشد. آياتى كه بهشت را به داشتن چشمه هايى متعدد توصيف كرده است، مى تواند قرينه بر اراده تعدد در اين آيه نيز باشد. ارتباط اين آيه با {ناعمة} در آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.

چشمه هاى داغ جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 44 - 1،2،3

1 - حركت مجرمان دوزخى ، در مدارى بسته ميان جهنم و چشمه هاى سوزان آن

يطوفون بينها و بين حميم ءان

2 - وجود چشمه هايى بسيار داغ و سوزان در دوزخ

يطوفون بينها و بين حميم ءان

{حميم} به آب داغ گفته مى شود و {آنى} چيزى است كه حرارت آن به نهايت رسيده باشد.

3 - امكان خروج دوزخيان از جهنم ، تا

چشمه هاى جوشان ; و نه فراتر از آن

يطوفون بينها و بين حميم ءان

در صورتى كه چشمه هاى آب داغ در نقطه اى خارج از جهنم باشد، واژه {يطوفون} مى رساند كه آنان، قادر به انتخاب مسير و راه ديگرى نيستند. از اين رو حركتشان در مدارى بسته است.

چشمه هاى سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 4

4 - ديار فرعونيان ، سرزمين باغ ها و چشمه ساران

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

چشمه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 - 1

1- برجاى ماندن باغ ها و چشمه هاى فراوان ، از فرعونيان غرق شده در دريا

كم تركوا من جنّ_ت و عيون

چشمه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

فى جنّ_ت و عيون

{جنّة} (مفرد {جنّات}) به معناى باغ پوشيده از درختان و {عين} (مفرد {عيون}) به معناى چشمه سار است.

چشمه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

{جنّة} (مفرد {جنّات}) به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و {عيون} (جمع {عين})به معناى چشمه ساران است.

چشمه هاى مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 -

2

2- سرزمين فرعونيان ( مصر ) ، حاصلخيز و داراى بوستان ها و چشمه ساران

كم تركوا من جنّ_ت و عيون

درخواست چشمه آب از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 1،2

1- ايجاد چشمه اى پر آب و جوشان در مكه توسط پيامبر ( ص ) براى مشركان ، پيش شرط آنان در ايمان به پيامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

2- ايجاد چشمه اى جوشان براى مشركان مكه ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) آنان از پيامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

دوازده چشمه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 12،13،14

12 _ جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن

أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا

{انبجاس} مصدر {انبجست} به معناى جوشيدن و فوران زدن است.

13 _ هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

{أناس} جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. {مشرب} به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

14 _ هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

رنگ چشمه قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 2

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

زيبايى جوشش چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 2

2 - زيبايى فزاينده مناظر بهشت ، با فوران آب چشمه ها

فيهما عينان نضّاختان

عظمت چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

{عين} نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه {جارية} يا {تجرى}، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

فلسفه خلقت چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 2

2 - خداوند ، چشمه ساران را به منظور بهره بردن انسان ها از آثار و فوايد آنها آفريده است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {ثمره} به {تفجير}; يعنى، مصدر {فجّرنا} بازگردد. گفتنى است براساس اين احتمال، معناى {ثمر} ميوه نيست; بلكه به معناى آثار و فوايد است; چنان كه به فايده و سود حاصل

از تجارت، ثمره تجارت گفته مى شود.

فوايد چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 2،3

2 - خداوند ، چشمه ساران را به منظور بهره بردن انسان ها از آثار و فوايد آنها آفريده است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {ثمره} به {تفجير}; يعنى، مصدر {فجّرنا} بازگردد. گفتنى است براساس اين احتمال، معناى {ثمر} ميوه نيست; بلكه به معناى آثار و فوايد است; چنان كه به فايده و سود حاصل از تجارت، ثمره تجارت گفته مى شود.

3 - روان شدن چشمه ها ، از عوامل پيدايش باغ ها و به ثمر نشستن درختان نخل ، انگور و . . . است .

و جعلنا فيها جنّ_ت . .. و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

جمله {ليأكلوا من ثمره} متعلق به {جعلنا} است و قرار گرفتن آن پس از جمله {فجّرنا فيها من العيون}، مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه روان شدن چشمه ها، نقش اساسى در به ثمر نشستن باغ ها و درختان نخل و انگور دارد.

معجزه چشمه سنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 13

13 - جوشش چشمه هاى متعدد از سنگ و ويژگى هاى مخصوص آنها ، از معجزات ارائه شده به قوم موسى

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً قد علم كل أناس مشربهم

منشأ پيدايش چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 6

6

- انسان ، در پيدايش و روان ساختن چشمه ها ، هيچ نقشى نداشته و اين كار تنها با قدرت خدا انجام گرفته است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و ما عملته أيديهم} در موضع حال باشد و {ما} در {ما عملته} نافيه و ضمير آن به تفجير بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 3،13

3 - باران ، منشأ پيدايش چشمه سار ها در زمين

أنزل من السماء ماء فسلكه ين_بيع فى الأرض

{ينبوع} (مفرد {ينابيع}) به معناى مكان جوشش آب (چشمه) است.

13 - طبيعت ( جريان نزول باران ، پيدايش چشمه سار ها ، رويش كشت هاى رنگارنگ و خشك و خرد شدن آنها ) ، از جلوه هاى قدرت و ربوبيت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يجعله حط_مًا إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 2

2 - آمادگى زمين ، براى رويش گياهان و پيدايش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه {ذات الرجع} در آيه قبل به باران نظر داشته باشد; {ذات الصدع} در اين آيه به نتايج باران در زمين اشاره خواهد داشت.

منشأ جوشش چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 1

1 - انفجار و جوشش چشمه هاى زمين به اراده الهى ، براى انتقام گرفتن از قوم نوح

و فجّرنا الأرض عيونًا

منشأ چشمه

كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 8

8 - { عن الصادق ( ع ) جعفربن محمدعن أبيه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ . . . { عيناً يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيراً } قال : هى عين فى دار النبىّ ( ص ) يفجر إلى دور الأنبياء و المؤمنين . . . ;

از امام صادق(ع) از پدرش (امام باقر(ع)) درباره سخن خداوند عزّوجلّ . .. {عيناً بشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيراً} روايت شده كه فرمود: اين چشمه اى است كه اصل آن در خانه پيامبر(ص) است و از آن جا بهوسيله نهرها به خانه هاى ساير پيامبران و مؤمنان جارى مى شود}.

منشأ چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 4

4 - خداوند ، چشمه سارانى را در زمين روان ساخته است .

و فجّرنا فيها من العيون

نعمت چشمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 4

4 - باغستان هاى پوشيده از درخت و چشمه سار هاى روان در ميان آنها ، نمودى از نعمت بخشى و امداد الهى به بشر

أمدّكم . .. و جنّ_ت و عيون

نعمت چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 6

6 - چشمه ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و فجّرنا فيها من العيون

نقش چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 5

5

- روان شدن چشمه ها ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

و فجّرنا فيها من العيون

ويژگى چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

{عين} نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه {جارية} يا {تجرى}، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

ويژگيهاى چشمه تسنيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 27 - 2

2 - چشمه { تسنيم } ، داراى شربتى برتر از باده هاى بهشتى است .

و مزاجه من تسنيم

آيه شريفه، در مقام مدح شراب بهشتى از امتزاج آن با نوشيدنى چشمه {تسنيم} سخن گفته و اين امتزاج را از مزيت هاى باده بهشتى قرار داده است. بنابراين شربت تسنيم، لذيذتر و ارجمندتر از شراب بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 28 - 1،3

1 - چشمه { تسنيم } سيراب كننده مقرّبان درگاه خداوند است .

عينًا يشرب بها المقرّبون

{عيناً} حال براى {تسنيم} است و {باء} در {بها} _ كه براى استعانت مى باشد _ قرينه است بر اين كه در فعل {يشرب} علاوه بر نوشيدن، معناى {سيراب شدن} نيز تضمين شده است. برخى آن را به معناى {من} گرفته و تضمين معناى سيراب شدن را ضرورى نمى دانند.

3 - آشاميدنى مقرّبان درگاه الهى ، تنها از چشمه تسنيم و خالص و ناب خواهد

بود .

تسنيم . عينًا يشرب بها المقرّبون

در جمله {يشرب بها المقرّبون}، سخنى از امتزاج به ميان نيامده است; با آن كه درباره {رحيق} ابرار گفته شده: {مزاجه من تسنيم}. بنابراين نوشيدنى مقربان، با چيزهاى ديگر آميخته نخواهد بود.

چله نشيني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چله نشينى

آثار چله نشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 6

6 - عبادت و مناجات چهل شبه و به دور از مردم ، داراى اثرى خاص

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

چله نشينى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 3،17

3 - مدت زمان عبادت و مناجات ويژه موسى ( ع ) ، چهل شب تعيين شد .

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

17 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و إذ واعدنا موسى أربعين ليلة } قال كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بداللّه فزاد عشراً فتمّ ميقات ربه للأول و الآخر أربعين ليلة ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند كه فرموده {و واعدنا موسى أربعين ليلة} روايت شده كه در علم و تقدير الهى اين بود كه سى شب باشد; سپس براى خدا بدا حاصل شد و ده روز اضافه گرديد پس ميقات موسى (ع) در وعده اول و آخر چهل شب شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 3،4

3 _ موسى ( ع ) علاوه بر گذراندن سى شب براى عبادت و مناجات ، موظف به ادامه آن تا ده شب ديگر شد .

و أتممنها بعشر

فتم ميقت ربه أربعين ليلة

{ميقات} به معناى زمانى است كه براى انجام كارى تعيين گردد. {ميقات ربه} يعنى زمانى را كه خدا براى انجام عبادت و مناجات موسى تعيين كرد.

4 _ مناجات خاص موسى با خداوند با گذشتن چهل شب ، در دو مرحله سى شبه و ده شبه ، كامل شد و به حد مطلوب رسيد .

فتم ميقت ربه أربعين ليلة

فعل {تمَّ} متضمن معناى {بلغ} مى باشد و بدين لحاظ {اربعين} مفعولٌ به براى آن است ; يعنى: {فتم ميقات ربه بالغاً أربعين ليلة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 11

11 _ تصفيه موسى ( ع ) با مناجات چهل شبه ، مقدمه اى براى دريافت تورات بود .

يموسى إنى اصطفيتك . .. فخذ ما ءاتيتك

چون خداوند در پايان داستان مواعده خويش با موسى(ع) و مناجات چهل شبه وى، اعطاى پيامهاى خويش را، كه همان تورات باشد، مطرح ساخته، معلوم مى شود آن مواعده و مناجات به سبب اعطاى تورات بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از مناجات چهل شبه خويش با خدا ، به سوى قومش بازگشت .

و لما جاء موسى لميقتنا . .. و لما رجع موسى إلى قومه

مكان چله نشينى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 14

14 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا مناجات و عبادت ويژه او در مكانى به دور از بنى اسرائيل باشد .

و

وعدنا موسى . .. اخلفنى فى قومى

از اينكه موسى براى آمدن به ميقات، هارون را به جانشينى خويش معرفى كرد، معلوم مى شود وى در مدت ميقات در ميان بنى اسرائيل نبوده و از آنان فاصله داشته است.

چوب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چوب

تشبيه به چوب خشك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 6

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

تعقل در چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 3

3 - دعوت از كافران و منكران معاد به مطالعه در چوب آتش زنه ، براى پى بردن به قدرت خداوند و توانايى او بر احياى مردگان

أفرءيتم النار التى تورون

با توجه به اين كه روى سخن در اين آيات با منكران معاد است، توجه دادن به مسأله كيفيت افروختن آتش و روشن كردن آن با عمل ساييدن، گوياى برداشت ياد شده است.

چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 2

2 - بيرون آمدن آتش از چوب آتش زنه ، نشانه اى از قدرت الهى است .

أفرءيتم النار التى تورون

روى سخن در اين آيات، با منكران معاد است. دعوت شدن كافران به مطالعه در بهره گيرى از چوب آتش زنه براى روشن كردن آتش، ارائه يكى از نمودهاى قدرت الهى است تا آنان از اين راه پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى

آورد، مى تواند مردگان را نيز زنده كرده و از قبرها بيرون آورد.

چوب آتش زا در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 1

1 - استفاده مردم صدراسلام ، از نوعى چوب با خاصيت سنگ چخماق ، براى روشن كردن آتش

أفرءيتم النار التى تورون

مردم در گذشته، براى روشن كردن آتش از سنگ چخماق و يا از چوب آتش زنه استفاده مى كردند استفاده از چوب آتش زنه، به اين ترتيب بود كه دو چوب را _ كه يكى بالا و ديگرى پايين قرار مى گرفت _ به هم مى ساييدند تا آتش از آن بيرون بيايد. چوب بالايى را {زند} و چوب پايينى را {زنده} مى گفتند. {ايراء} (مصدر {تورون}) به همين عمل گفته مى شود.

چوب جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 1

1 - استفاده ساحران از ريسمان و چوب براى انجام سحر خود

فألقوا حبالهم و عصيّهم

{حبال} (جمع {حبل}) به معناى ريسمان ها و {عِصّى} (جمع {عصا}) به معناى چوبدستى ها است.

خلقت چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 3

3 - آفرينش چوب آتش زنه ، نشانه اى از توانايى خداوند بر آفرينش مجدد انسان ها و برپايى قيامت

ءأنتم أنشأتم شجرتها أم نحن المنش_ون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 2

2 - آفرينش انسان از منى ، بر آوردن دانه ها از دل خاك و رشد و

نموّ دادن آن ، فرو فرستادن باران از آسمان و ايجاد درخت آتش زنه براى بيابان گردان ; بيانگر مبرّا بودن ساحت او از نقص و كاستى

أفرءيتم ما تمنون . .. فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح} بر مطالب آيات پيشين، نشانگر مطلب ياد شده است.

چوپاني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چوپانى

تاريخ چوپانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

چوپانى دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 6،7،14

6 - جلب توجه موسى ( ع ) به دو زن تنها كه به جاى آب دادن به گوسفندانشان ، آنها را از نزديك شدن به آب باز مى داشتند .

و وجد من دونهم امرأتين تذودان

{ذود} (مصدر {تذودان}) به معناى دور كردن است; يعنى، آن دو زن گوسفندانشان را دور مى كردند و نمى گذاشتند كه به آب نزديك شوند. گفتنى است، كه دو زن _ چنان كه از عبارت هاى بعد استفاده مى شود _ دختران شعيب بودند.

7 - پرسش موسى ( ع ) از دختران شعيب درباره انگيزه آنان از منع كردن گوسفندانشان از آب

قال ما خطبكما

{خطب} معادل {شأن} است; يعنى، {ما الذى حملكما على الذود; چه چيزى شما را بر اين كار وا مى دارد؟}

14 - دختران شعيب ، براى آب دادن دام هاى خود ، در انتظار پايان يافتن آب دهى چوپانان و بازگشتن آنان بودند .

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

{إصدار} (مصدر {يصدر}) به معناى بازگرداندن و {رعاء} (جمع {راعى}) به

معناى چوپانان است. مفعول {يصدر} حذف شده است; يعنى، {حتّى يصدر الرعاء أنعامهم}.

چوپانى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

چوپانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 5

5 - حضرت موسى ( ع ) در راه مدين به مصر ، داراى گوسفندانى بود كه خود ، آنها را شبانى مى كرد .

أهشّ بها على غنمى

{غنم} يعنى، گوسفندان. اين كلمه از لفظ خود، مفرد ندارد و به يك گوسفند {شاة} گفته مى شود (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 7

7 - موسى ( ع ) ، از ديدگاه دختر شعيب ، بهترين و شايسته ترين مرد براى نگه دارى دام هايشان

قالت إحديهما . .. إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 4

4 - شعيب ( ع ) ، خواستار حداقل هشت سال و حداكثر ده سال كار ( شبانى گوسفندان ) ، از موسى در قبال ازدواج با يكى از دخترانش بود .

قال إنّى أُريد أن أُنكحك . .. على أن تأجرنى ثمنى حجج فإن أتممت عشرًا فمن عندك

{حجج} جمع {حجه} است و مراد از آن {سنين} مى باشد; يعنى، {على أن تأجرنى ثمانى سنين}.

چوپانى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 12 - 11

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . .فقالوا كما حكى الله عزوجل { . . . أرسله معنا غداً يرتع و يلعب } أى يرعى الغنم و يلعب ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. برادران يوسف همان گونه كه خداوند حكايت فرموده، گفتند: {...أرسله معنا غداً يرتع و يلعب} ; يعنى، او را با ما بفرست تا گوسفندها را بچراند و بازى كند}.

مكان چوپانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 6

6 - سرزمينى كه موسى ( ع ) در آن دام دارى و شبانى مى كرد ، درختانى داشت كه برگ آن براى تغذيه دام مناسب بود .

و أهشّ بها على غنمى

چهارپايان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چهارپايان

{چهارپايان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 7

7 - بعضى از جانداران ، بر روى چهار پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على أربع

اجتناب از گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 6

6 _ امساك بى بديل از خوردن گوشت چهارپايان (زهد بيجا) پيروى از راه شيطان است.

و من الأنعم . .. كلوا ... و لا تتبعوا خطوت الشيطن

استفاده از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 5،6،12

5 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

{بهيمه} اسم است براى هر حيوان

چهارپاى صحرايى و يا دريايى (مجمع البيان). و {انعام} به گاو و شتر و گوسفند گفته مى شود. (مفردات راغب). و اضافه {بهيمه} به {انعام}، اضافه بيانيه است. قابل ذكر است كه چون حليت به خود بهيمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم مى شود علاوه بر استفاده خوراكى، ساير بهره برداريها نيز مورد نظر مى باشد.

6 _ حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

12 _ حليت بهره بردارى از چهارپايان ، مشروط به پرهيز از صيد و حرام شمردن آن در حال احرام است . *

أحلت . .. غير محلى الصيد

بنابر اينكه {غير محلى}، حال براى ضمير در {لكم} باشد و با توجه به اينكه حال، عامل خود را مقيد مى كند ; بنابراين، حليت چهارپايان حلال گوشت، در فرض پرهيز از صيد و حرام شمردن آن در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 _ خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

{ثمانية أزواج} مى تواند بدل براى {حمولة و فرشا} باشد كه خود مفعول {أنشأ} مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2،5

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم

5-

قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 4

4- جواز استفاده از حيوانات و دام ها جهت حمل بار و كالا

و تحمل أثقالكم إلى بلد لم تكونوا ب_لغيه إلاّ بشقّ الأنفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 7

7 - امكان بهرهورى گسترده بشر از دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، نشانى ديگر از لطف و عنايت خدا و نظارت دقيق او بر احوال آفريده هايش

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين . .. و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة ... و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

گفتنى است از {لام} {لهم} (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 1،2،4،6

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است .

أنّا خلقنا لهم أنع_مًا . .. و ذلّلن_ها

لهم

{تذليل} (مصدر {ذلّلنا}) به معناى خوار كردن و به خضوع واداشتن چيزى است. و مقصود از آن در آيه شريفه، رام كردن و در اختيار قرار دادن انعام براى بشر است.

2 - رام و مسخرّ كردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلن_ها لهم

4 - جواز استفاده از شتر و گاو براى سوار شدن و حمل و نقل

فمنها ركوبهم

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {منها} براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره بردارى از آنها ، از حقوق پذيرفته شده در اسلام

لأنع_مكم

{أنعام} جمع {نَعَم} است. اين كلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر كاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن {أنعام} به ضمير {كم}، حاكى از حق تصرف و مالكيت انسان بر دام ها است.

انسان

و چهارپايان مفيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 1

1 _ وجود مركب هاى راهوار و چهارپايان باربر در خدمت انسان _ براى طى مسافت هاى طولانى بيابان ها _ نشانه ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر

روى سخن در اين آيات با مشركان و آن دسته از مردمان است كه از ربوبيت خدا _ كه در تار و پود جهان آفرينش جلوه گر است _ غافل و بى توجه هستند.

باربرى با چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 4

4- جواز استفاده از حيوانات و دام ها جهت حمل بار و كالا

و تحمل أثقالكم إلى بلد لم تكونوا ب_لغيه إلاّ بشقّ الأنفس

باركشى از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 _ خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

{فرشا} در قبال {حمولة} قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

باركشى با چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 4

4 - جواز استفاده از شتر و گاو براى سوار شدن و حمل و نقل

فمنها ركوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

برترى انسان بر چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 14

14 _ فهم حقايق و معارف دينى و حق بينى و حق شنوى ، ملاك انسانيت و برترى انسان بر چهارپايان است .

أولئك كالأنعم

پشم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ

{دفىء} اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

تحريم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 7

7 _ شيطان ، برانگيزنده مردم به قطع كردن و شكافتن گوش چهارپايان براى حرام پنداشتن استفاده از آنها

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

{يبتك} از مصدر {تبتيك} به معناى شكافتن و قطع كردن است. در ميان مشركان جاهلى رسم بوده كه گوش دام را قطع مى كردند و يا مى شكافتند تا نشانه حرمت گوشت او يا حرمت باركشى از آن باشد.

تحريم چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 4

4 _ توبيخ خداوند نسبت به مشركان عصر جاهلى به سبب

تحريم بى دليل بعضى از چهارپايان و جنين آنها

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

تشابه شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 7

7- سيستم توليد شير شتر ، گاو و گوسفند و نيز كيفيت مواد غذايى آن ، مشابه هم است .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

ذكر حيوانات ياد شده با تعبير مشترك {أنعام}، گوياى نكته ياد شده است.

تشابه شيردهى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 7

7- سيستم توليد شير شتر ، گاو و گوسفند و نيز كيفيت مواد غذايى آن ، مشابه هم است .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

ذكر حيوانات ياد شده با تعبير مشترك {أنعام}، گوياى نكته ياد شده است.

تشبيه به چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

تعقل در خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت

( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

تنوع رنگ چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

چراى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چراى دام ها از جمله فوايد مرتع ها و گياهان است .

و منه شجر فيه تسيمون

{تسيمون} (از اسامة) به معناى چرانيدن گوسفندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 1

1 - تغذيه انسان و چريدن دام هاى او از گياهان و روييدنى هاى زمين ، از هدف هاى خلقت نباتات

أزوجًا من نبات . .. كلوا و ارعوا أنع_مكم

{رعى} به معناى چرانيدن است. {ارعوا أنعامكم}; يعنى، دام هاى خود را به چرا ببريد تا از نباتات رويانيده شده تغذيه نمايند.

چراى چهارپايان در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان

در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات قبل و بعد سازگار است.

چراى چهارپايان در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات

قبل و بعد سازگار است.

چهارپايان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 2

2 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون . و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {و خلقنا لهم. ..} عطف بر جمله {حملنا ذرّيّتهم} مى باشد و درصدد بيان نشانه هاى تدبير و قدرت خداوند است.

چهارپايان حلال گوشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 2،3

2 _ جواز خوردن گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

{أنعام} جمع {نعم} به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق مى شود. (لسان العرب).

3 _ خداوند گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند) را روزى انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 _ حليت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنين آنها

من الضأن . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

حرمت گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 6،14

6 _ حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما

يتلى عليكم

14 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

حكمت خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

گفتنى است از {لام} {لهم} (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حليت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 4

4 _ حرام ها و حلال هاى الهى ( همانند حليت چهارپايان و حرمت صيد در حال احرام ) ، از شعاير الهى است . *

أحلت لكم بهيمة الانعم . .. لاتحلوا شعر اللّه

از مصاديق شعاير الهى، با توجه به آيه قبل، حلالها و حرامهاى الهى است.

حليت گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 5،14

5 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

{بهيمه} اسم است براى هر حيوان چهارپاى صحرايى و يا دريايى (مجمع البيان). و {انعام} به گاو و شتر و گوسفند گفته مى شود. (مفردات راغب). و اضافه {بهيمه}

به {انعام}، اضافه بيانيه است. قابل ذكر است كه چون حليت به خود بهيمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم مى شود علاوه بر استفاده خوراكى، ساير بهره برداريها نيز مورد نظر مى باشد.

14 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپايانى حلال گوشت

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م فكلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پايانى حلال گوشت

و أُحلّت لكم الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتر است. بنابراين {أنعام}; يعنى، شتران لكن گاهى {أنعام}; گفته مى شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده مى شود. مقصود از {أنعام}در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنى است كه جمله {أحلت لكم الأنعام} به تقدير {أحلت لكم أكل لحوم الأنعام} مى باشد; يعنى، براى شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

خالق چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 _ خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . ..

و من الأنعم حمولة و فرشا

{فرشا} در قبال {حمولة} قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع_م خلقها لكم

{نعم} در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن {أنعام} به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 1

1 - خداوند ، مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر آفريده است .

و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- يس - 36 - 71 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند ، مخلوق خدا و جلوه هايى از قدرت او

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

{أنعام} به معناى شتر، گاو و گوسفند است و جمله {ممّا علمت أيدينا} كنايه از قدرت خدا مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام بيان جلوه هاى آن در طبيعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 9

9 - آفرينش چهارپايان و جفت قرار دادن آنها ، در خدمت منافع آدمى

جعل لكم . .. و من الأنع_م أزوجًا

خوردن گوشت چهارپايان در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در ميان مردم عصر بعثت ، امرى رايج و متداول بوده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

با توجه به اينكه در رديف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ة نها ذكر شده ، ولى براى

اسب، استر و الاغ چنين استفاده اى بيان نگرديده و از طرفى اين آيات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانى كه استفاده از چيزى متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمى كند، معلوم مى شود كه خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولى خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

زكات چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 _ قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 _ سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

{زعم} به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

زمينه تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 5

5 - تنوع نباتات ، فراهم آورنده زمينه مناسب براى تغذيه انسان و انواع دام ها

نبات شتّى . كلوا وارعوا أنع_مكم

زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 9

9 - آفرينش چهارپايان و جفت قرار دادن آنها ، در خدمت منافع

آدمى

جعل لكم . .. و من الأنع_م أزوجًا

زيبايى بازگشت چهارپايان از چراگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات قبل و بعد سازگار است.

زيبايى رفتن چهارپايان به چراگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى

گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات قبل و بعد سازگار است.

عبرت از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

فلسفه تسخير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 2

2 - رام و مسخرّ كردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلن_ها لهم

فلسفه خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 7،8

7- آفرينش دام ها ، در جهت منافع و بهرهورى انسان ، نشانه اى از رأفت و رحمت خداست .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و لكم فيها جمال

... و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف ر

8- خداوند با آفرينش دام ها ، زمينه هاى آسايش و رفع مشقت هاى آدميان را فراهم ساخته است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، براى انسان و در خدمت او است .

كلوا وارعوا أنع_مكم

به شتر، گاو و گوسفند {أنعام} گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

گفتنى است از {لام} {لهم} (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،5

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و

حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 1،4

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

لام در {لكم} براى تعليل است; يعنى، به خاطر شما، {أنعام} (جمع {نَعَمْ}) در اصل به معناى شتر است; ولى گاهى براى مجموع {شتر، گاو و گوسفند} به كار مى رود. برداشت ياد شده بر اساس همين احتمال است.

4 - خداوند ، برخى از دام ها ( چون شتر ) را براى سوار شدن و برخى ديگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفريده است .

الأنع_م لتركبوا منها و منها تأكلون

فوايد پشم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و

مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

براى {إلى حين} چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد پوست چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 _ خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

{فرشا} در قبال {حمولة} قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3،4،5

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ

{دفىء} اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، داراى فوايد و منافع گوناگون براى انسان

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م خلقها لكم .

.. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد {إلى حين} مربوط به محدوديت بهره مندى از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى {سرابيل} _ كه ذكر عام بعد از خاص است _ چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 2،4،5

2 - شير دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از منابع مهم تغذيه انسان

نسقيكم ممّا فى بطونها

4 - دام ها ، تأمين كننده بخش عظيمى از نيازمندى هاى انسان

و لكم فيها من_فع كثيرة

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، يكى ديگر از منابع تغذيه انسان

و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 7

7 _ زندگى بشر ، مرهون حيات زمين ( وجود گياهان و نباتات ) و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) است .

و أنزلنا . .. لنحيى به بلدة ميتًا و نسقيه ممّا خلقنا أنع_مًا و أناسىّ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه تقدم {بلدة ميتاً} و {أنعاماً}

بر {أناسىّ} از نوع تقدم علت بر معلول و سبب بر مسبب باشد. گفتنى است برخى از مفسران (مانند زمخشرى در كتاب الكشاف) نكته ياد شده را يادآور شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 3

3 - نقش سازنده دام ها براى حيات بشر

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها _ با آن كه جزء جنبندگان هستند _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،6

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر

و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

{من} در {فمنها} براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {منها} براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1،2،3،4

1 - شتر ، گاو و گوسفند _ علاوه بر خوردن و سوار شدن _ داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها من_فع

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، داراى نوشيدنى هاى بسيار براى انسان

و مشارب

3 - اهميت و نقش بسيار شير شتر ، گاو و گوسفند و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان ها

و مشارب

برداشت ياد شده از آن جا است كه شير _ با آن كه از منافع أنعام به شمار مى رود _ اختصاص به ذكر يافته است.

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . .

. ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

فوايد شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد كرك چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

براى {إلى حين} چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع

و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

فوايد موى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنع_م . .. تستخفّونها ... أث_ثًا و مت_عًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

براى {إلى حين} چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

كرك چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ

{دفىء} اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى

است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، يكى ديگر از منابع تغذيه انسان

و منها تأكلون

لبنيات چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون

مالكيت بر چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 7،8

7 - مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، جلوه لطف خدا به انسان ها است .

أوَلم يروا . .. أنع_مًا فهم لها م_لكون

از آمدن جمله {فهم لها مالكون} (با فاء تفريع) مى توان برداشت بالا را استفاده كرد; زيرا خداوند علاوه بر آن كه انعام را براى بهره مندى انسان ها آفريده، مالكيت را نيز به انسان ها بخشيده است.

8 - مشروعيت مالكيت انسان ها بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

أنع_مًا فهم لها م_لكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 3

3 - حق مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره بردارى از آنها ، از حقوق پذيرفته شده در اسلام

لأنع_مكم

{أنعام} (جمع {نَعَم}) به شتر، گاو و

گوسفند گفته مى شود. كلمه {نَعَم} به شتر اختصاص دارد; زيرا بزرگ ترين نعمت نزد عرب است (مفردات راغب). اضافه شدن {أنعام} به ضمير {كم}، حاكى از حق تصرف و مالكيت انسان بر دام ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره بردارى از آنها ، از حقوق پذيرفته شده در اسلام

لأنع_مكم

{أنعام} جمع {نَعَم} است. اين كلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر كاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن {أنعام} به ضمير {كم}، حاكى از حق تصرف و مالكيت انسان بر دام ها است.

مكذبان آيات خدا و چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 12،13

12 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در محروم بودن از درك معارف الهى مانند چارپايانند .

أولئك كالأنعم

همسانى گمراهان تكذيب كننده آيات با چهارپايان و به اصطلاح {وجه شبه}، به دليل جمله {لايفقهون بها و . .. } (محروميت از درك معارف الهى) است.

13 _ تكذيب كنندگان آيات الهى به دليل بهره نگرفتن از ابزار شناخت معارف الهى از چارپايان بدترند .

بل هم أضل

حرف {بل} براى اضراب است كه در اين مورد به معناى انتقال از غرضى به غرض مهمتر مى باشد. در نتيجه مفاد {بل} اين است كه اگر چه تكذيب كنندگان مانند چهارپايان از درك آيات الهى محرومند، ولى چون از ابزارى براى شناخت آيات الهى بهره مند بودند

كه حيوانات فاقد آن هستند، بايد آنان را از چهارپايان نيز فرومايه تر خواند.

منابع تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 2،6،8

2 - رويش گياهان مختلف ، با كاربرد هاى گوناگون ، از آميختن دو عنصر آب و خاك ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آيات الهى است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنف

6 - آب ، داراى نقش اساسى ، در حيات و تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

و نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

8 - نباتات ، منبع اصلى تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

منابع غذايى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 7

7 _ گياهان ، از منابع غذايى انسان ها و چهارپايان است .

فاختلط به نبات الأرض مما يأكل الناس و الأنعم

موى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ

{دفىء} اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

نعمت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از

فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 2

2 - دام ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى بر بشر و امتنان بر آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن

كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

نعمت زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

نقش چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 4

4- چهارپايان برطرف كننده نياز هاى مادى و روحى مردم جزيرة العرب بوده اند .

و الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال ... لتركبو

{دفءٌ}، {منافع}، {منها تأكلون} و {تركبوها} بيانگر نيازهاى مادى و {جمال} و {زينة} بيانگر نيازهاى روحى و روانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72

- 1

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است .

أنّا خلقنا لهم أنع_مًا . .. و ذلّلن_ها لهم

{تذليل} (مصدر {ذلّلنا}) به معناى خوار كردن و به خضوع واداشتن چيزى است. و مقصود از آن در آيه شريفه، رام كردن و در اختيار قرار دادن انعام براى بشر است.

چهارشنبه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چهارشنبه

روزه در چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

فلسفه نحوست چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 5

5 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الأربعاء يوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل يوم و آخر يوم من الأيام التى قال اللّه تعالى : { سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهارشنبه روز شوم (تاريك) مستمرى است; چون اولين روز و

آخرين روز از روزهايى است كه خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: {سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً}. گفتنى است كه شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پايان آن نيز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

نحوست چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 6

6 - { [ فى المجمع ] و قيل : إنّه كان فى يوم الأربعا فى آخر الشهر . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است: گفته شده كه عذاب قوم عاد، در روز چهارشنبه در آخر ماه بوده است. .. و اين مطلب از امام على(ع) روايت شده است}.

چهل سالگي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

چهل سالگى

اهميت چهل سالگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 16

16- غوطهورى در غفلت و هدايت نيافتن به ارزش ها ، با گذشت چهل سال از عمر انسان ، نكوهيده و توجيه ناپذير است .

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى

خداوند سن چهل سالگى را به عنوان مرحله كمال و توجه به نعمت ها و تلاش براى تزكيه معرفى كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه انسان، تا قبل از رسيدن به چهل سالگى _ به دليل جوانى و خامى _ چه بسا گرفتار غفلت شود; ولى چون از چهل سالگى گذشت، ديگر مجالى براى توجيه نخواهد داشت.

نقش چهل سالگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 -

15،33

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

33- سن چهل سالگى ، مقتضى گرايش انسان به توبه و تسليم در برابر پروردگار

و بلغ أربعين سنة قال ربّ . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

از اين كه خداوند، در مرحله رسيدن انسان به چهل سالگى، مسأله توبه و تسليم را مطرح ساخته; استفاده مى شود كه در رسيدن به اين سن، خصوصيتى وجود دارد كه انسان صالح با انگيزه فزون ترى به سوى خداوند رو مى آورد.

ويژگيهاى چهل سالگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 14

14- چهل سالگى ، مرحله اى ويژه در كمال و رشد انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة

از اين كه {چهل سالگى} اختصاص به ذكر يافته است، نقش ويژه آن در رشد و كمال انسان استفاده مى شود.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109